۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش سوّم تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

 پیام خانم سیمین بهبهانی به کمپین آزادی فریبرز رئیس دانا

http://www.youtube.com/watch?v=akskZjX7x3s

 

حاصل سال ۲۰۱۰ برای جهان و ایران چه بود؟ چشم انداز و چالش های دهه آینده

تصاویری از رهبران جهان همراه با 
وزیر امور خارجه ترکیه (نفر اول راست- ردیف دوم)
سال ۲۰۱۰ راهی تاريخ است و همراه آن دهه نخست آغاز هزاره سوم ميلادی و قرن بيست و يکم.
در روزهای باقی مانده تا آغاز سال نو ميلادی فرصتی فراهم است تا رويدادهای سال رو به سپری شدن را بتوان مرور کرد. سالی که هم مهر افشاگری های وسيع ويکی ليکس و جوليان آسانژ و برملا شدن هزاران سند محرمانه بين المللی سياسی، اقتصادی و نظامی را بر پيشانی دارد و هم به همت هفته نامه «تايم» چاپ آمريکا فرد برگزيده سالش مارک زاکربرگ، بنيانگذار شبکه اجتماعی فيس بوک است با بيش از ۵۰۰ ميليون کاربر در سراسر جهان.
در سال ۲۰۱۰ جهان همچنين شاهد جايگزين شدن طرح استقرار سپر موشکی و شبکه رادار آمريکا در جمهوری چک و لهستان بود با امضای پيمان استارت جديد در آمريکا در روزهای پايانی سال. از جمله برای کاهش شمار کلاهک های اتمی آمريکا و روسيه از ۲۲۰۰ به ۱۵۵۰ عدد.



اروپا اما در سال ۲۰۱۰ درگير چاره انديشی برای ورشکستگی مالی يونان و ايرلند جنوبی بود.
بحرانی که تنها با کمک کشورهای بزرگتر اتحاديه اروپا به ويژه آلمان تعديل شد. خاورميانه در سال ۲۰۱۰ هم شاهد مقابله خونين نظاميان اسرائيلی با شناور مرمره و امدادگران عازم غزه و تيره شدن مناسبات ترکيه و اسرائيل بود و هم حتی کوشش شماری از بازماندگان هولوکاست برای شکستن تحريم غزه.
روی ديگر سکه سال ۲۰۱۰ در خاورميانه انجام دور تازه مذاکرات ميان فلسطينيان و اسرائيل بود که با از سرگيری ساختن خانه در مناطق اشغالی با مانع رو به رو شد.
سال ۲۰۱۰ همچنين از سويی سال افزايش تحريم های جديد عليه جمهوری اسلامی ايران بود و لاينحل ماندن پرونده هسته ای ايران و هم سال ادامه اختلاف ميان معترضان به نتايج اعلام شده دهمين دوره انتخابات رياست جمهوری ايران به علاوه افزايش اختلافات درونی ميان جناح حاکم، ميان مجلس و دولت محمود احمدی نژاد، ميان برخی مراجع محافظه کار و دولت، ميان عناصر درون دولت که تازه ترين نمونه آن برکنار شدن منوچهر متکی وزير خارجه هنگام سفر به سنگال بود و جابجايی های بحث برانگيز پس از آن در کابينه.
حاصل سال ۲۰۱۰ برای جهان چه بود؟ چشم انداز چالش های سال ۲۰۱۱ و آغاز دهه دوم هزاره سوم برای جهان و ايران چيست؟
اين پرسش ها را با سه ميهمان اين هفته برنامه ديدگاه ها در ميان گذاشته ايم: داريوش همايون، روزنامه نگار، تحليلگر و فعال سياسی در ژنو، رسول نفيسی، تحليل گر سياسی و استاد جامعه شناسی دانشگاه استرير واشينگتن و در همين شهر ايرج گرگين، کارشناس رسانه و فعال فرهنگی.

آقای داريوش همايون، با شما شروع می کنيم در ژنو اروپا، قاره ای که سهم عمده ای داشته در گسترش پديده آغاز سال نو برپايه تقويم ميلادی، مهمترين رويدادهای جهان در سال ۲۰۱۰ کدام بودند از نظر شما؟
داريوش همايون: می توان گفت ادامه پائين رفتن اروپا است که در اين سال بدتر شد از اين بابت و فکر می کنم همچنان ادامه خواهد داشت. چين و هند چنانچه پيش بينی می شد رو به بالاست. ولی آنچه مايه شگفتی بسياری خواهد بود، برآمدن دوباره آمريکاست.
آمريکا به نظر می رسد با همه دشواری هايی که می دانيم و گاهی هم اين ور و آن ور خود ما اشاره می کنيم، اما توانايی غلبه کردن بر مشکلات خودش را از دست نداده است و آمريکا در سال گذشته آمد بالا. با اينکه باز اين مشکلات خواهد بود، اما به نظر من آمريکا همچنان به پيشرفت هايش ادامه خواهد داد در زمينه های گوناگون.
اين شايد مهمترين باشد از نظر بين المللی و در سطح منطقه و محل هم اتفاقاتی افتاده است که به آنها می رسيم.

اينکه گفتيد اروپا پائين آمده، دلايلی را که برايش می بينيد، چيست؟
اروپا مشکل ساختاری پيدا کرده است. يعنی پول واحد در نبود يک چارچوب سياسی واحد کار را به ورشکستگی های متعدد رسانده است. يک حالت دومينو پيدا شده و هيچ حکومت و دولتی هم نيست که حاضر باشد شانه اش را زير بار رهايی اين دومينوها بدهد و در نتيجه اصلاً ايده اروپا با يک بحران وحشتناکی رو به رو است.
کشورهای اروپايی عموماً دچار مشکلات هستند. جز آلمان شايد. ولی مهمتر از همه اين ايده اروپا خيلی ضعيف شده است. گرچه من فکر نمی کنم اينها يورو را بگذارند کنار اما تمام پيش بينی هايی که درباره اروپای متحد می شد، فعلاً نقش بر آب است و بايد ديد مشکلات کوتاه مدت را که نجات دادن اين چهار کشور يونان، ايرلند، بعد می رسيم به ايبری... از اين جهت عرض می کنم. و اين داستان برف آمدن نشان داد که اصلاً گرفتاری عمده ای اين کشورها دارند. با يک برف مفصل، فرانسه، انگليس و مقداری خود آلمان اينها خوابيدند. اين نشان می دهد که بايد يک کار اساسی در اين کشورها بشود.

آقای رسول نفيسی، بر آنچه آقای همايون گفتند، چه داريد بيافزاييد شما که در پايتخت آمريکا مقيم هستيد. جايی که روز پنجشنبه، در هفته آخر سال ۲۰۱۰، طرف آمريکايی پيمان استارت جديد ويژه کلاهک های اتمی را امضا و تصويب کرد؟
رسول نفيسی: آن چيزی که در آمريکا مطرح است و يک مقدار هم درباره اش غلو می شود، پائين رفتن نقش آمريکا به عنوان يک تعيين کننده در جهان است و ظهور قدرت تازه چين است و اين که چين در سال گذشته به مقام دوم توليد اقتصادی در جهان رسيد.
يک نوع احساس آخرالزمانی و احساس اين که پايان دوران آمريکا رسيده، در همه جا به چشم می خورد. ولی از طرف ديگر وقتی به رکورد کارهای پرزيدنت اوباما نگاه می کنيد، يک سری کارهايی شده که چشمگير نبوده ولی بسيار اساسی بوده.
از طرف ديگر ما همين برخورد را موقع ظهور قدرت اقتصادی ژاپن ديديم که دوباره همين احساسات پايان دوران آمريکا بروز کرد، ولی باز ديديم آن قدرتی که بر جا ماند ايالات متحده بود. ولی آن چيزی که به طور اساسی مهم است اين است که يک جا به جايی بسيار عظيم در جهان دارد اتفاق می افتد و اين جا به جايی عظيم ظهور قدرت های هند و چين است به عنوان قدرت های اقتصادی و مآلاً قدرت های نظامی هم خواهد بود.
آثار اين جا به جايی دارد در اقتصاد جهان متبلور می شود که ديديم در اروپا به چه شکلی است. مردم تظاهرات کردند و چه وضعيتی پيش آمد در آمريکا. اين جا به جايی بعد از جا به جايی قبلی يعنی از بين رفتن قطب اتحاد شوروی به نظر من باعث يک سری نابسامانی های وسيعی در جهان شده که به زودی قابل حک و اصلاح نخواهد بود.
به لحاظ اينکه کسی چنين تجربه ای ندارد. جهان بی قطب در حال حاضر و اين جهانی است که نيروهای جديد اقتصادی در آن سر بر می کشند و اين قدرتها هرکدام خواست های خيلی راديکالی را در جهان عنوان می کنند. هيچکس تکليف خودش را در مقابل اين جهان نابسامان جديد نمی بيند و اين به نظر من مهمترين مسئله ای بود که در سال ۲۰۱۰ مورد بحث بود.
آينده اين نابسامانی را بايد در اصلاح روابط اقتصادی بيشتر جستجو کرد تا روابط جهانی. و نظرياتی که در اين مورد به خصوص از طرف جوزف استيگلتز عنوان شده برای يک نوع برنامه ريزی برای اقتصاد جهان حالا که اقتصاد جهانی شده و گلوباليزه شده، اگر به اين موضوع توجه شود، شايد ما يک جهان نسبتاً منظم تری را در پيش داشته باشيم.

آقای گرگين، آمريکا، اروپا، چين و وضعيت آنها چيزهايی بود که اشاره شد. اما در ماه آخر سال ۲۰۱۰ رسانه های جهان هر روز درگير ماجرای ويکی ليکس بودند و افشاگری های بحث برانگيز. همينطور فرد برگزيده هفته نامه «تايم» برای سال ۲۰۱۰ نه يک سياستمدار سالمند مثل بسياری از سال های گذشته بلکه مارک زاکربرگ، بنيانگذار ۲۶ ساله شبکه اجتماعی فيس بوک است.
ايرج گرگين: اجازه بدهيد اول خيلی به اختصار اشاره کنم به دو نکته که مورد بحث آقای همايون و آقای نفيسی هم بود. آنچه که من می توانم در مورد آمريکا اضافه کنم اين شدت گرفتن بی سابقه رقابت و مبارزه دو حزب دمکرات و حزب محافظه کار آمريکا بود و رويارويی مستقيم دو طرز فکر. دو طرز فکر ميانه رو طرفدار حداقل عدالت اجتماعی و يک يک طرز فکر افراطی هوادار تضعيف قدرت مرکزی و حمايت از «کلان ثروتمندان» و مخالفت آشکار و بی رحمانه با سياست های اوباما رئيس جمهور و وادار کردنش به عقيده آنها از سمت چپ به سمت راست و گرايش به سمت راست.
به هر حال فضای سياسی آمريکا در سال گذشته با پيدايش تی پارتی افراطيون دست راستی به کلی عوض شد با آنچه که زمان انتخابات اوباما وجود داشت، يکسره تفاوت کرد و اين برای بسياری شگفت آور است و هنوز هم تکليفش روشن نيست و شايد در سال آينده مبارزات اين گروه در مجالس قانونگذاری مسئله مهمی باشد هم در مورد داخل آمريکا و هم برخوردشان با سياست های جهانی.
همچنانکه می دانيد گروه اصلی محافظه کاران به شدت با قرارداد استارت جديد مخالف بودند. ولی به هر حال تصويب شد. من معتقدم که تصويب استارت جديد در آخرين روزهای سال، جهان را يک قدم به کنترل سلاح های کشتار جمعی نزديک تر کرده اما هنوز راه زيادی تا محو کامل اين گونه سلاح ها بايد پيموده شود. اما در مورد ويکی ليکس حقيقتاً اين حادثه بی سابقه ای بود که مسئله انتشار آزادانه اطلاعات را که در همه اين سالها مورد بحث جامعه شناسان و محققان بود، وارد مرحله جديدی کرد.
با انتشار اين اسناد اين سئوال پيش آمد که مردم بايد از هر آنچه که پشت پرده مذاکرات دولت ها و تصميم گيری های آنها، برنامه ريزی های آنها، مکاتبات و مکالمات خصوصی ديپلمات ها و دولتمردان کشورهای مختلف می گذرد، آگاه شوند يا بين انتشار آزادانه اطلاعات و آنچه که ديپلماسی خوانده می شود، مرزی وجود دارد؟ مخالفان و موافقان ويکی ليکس هرکدام دلايل خودشان را مطرح کردند.
دليل گرداننده ويکی ليکس اين است که مردم بايد در جريان روابط دولت ها و حتی روابط سازمان های دولتی و حتی روابط خصوصی دولتمردان با يکديگر قرار گيرند و اين حق آنها است. بر اساس اين نظر مردم بايد با آگاهی از همه اين گفت و گو ها و تصميم گيری ها موضعی بگيرند. اما به عقيده من چنين امری ميسر نيست. آيا کوچکترين شوخی يا مکالمه ای پشت درهای بسته بين اين دولتمردان بايد به مسئله خبر روز و آگاهی و يک مسئله عمومی تبديل شود؟
ه عقيده من کار ويکی ليکس اولين اقدام مهم «آنارشيستی» در زمينه وسائل جديد ارتباط جمعی است و اثرات منفی آن ممکن است از اثرات مثبت آن بيشتر باشد. چون همچنانکه فشار دولت ها و فعاليت های اجتماعی و سياسی مسالمت جويانه را مخفيانه و زيرزمينی می کند، ممکن است فشار افکار عمومی و جامعه هم کارهای دولت ها و ديپلماسی بين المللی و دولتمردان را بيشتر از حالا مخفيانه و پنهانی کند و اين به طور کلی به زيان جامعه است.
به گمان من اين يک نکته ناگزير و مثبت است که مرد سال يک جوان ۲۶ ساله بشود، مارک زاکربرگ، به عنوان نماينده نسل خودش، کسی که ۵۰۰ ميليون را به خاطر ابتکار خودش با هم پيوند داده. اين نشان دهنده اين است که جهان به طور کلی جوامع وارد مرحله جديدی شده اند.
الان اگر شما نگاه کنيد در راس بسياری از شرکت های مهم صنايع جديد الکترونيکی آمريکا جوانان بين ۲۰ تا ۳۰ سال نشسته اند. در ساير اين کشورها اين جوان گرايی حتی در دولت ها مثل دولت انگليس به چشم می خورد. بنابراين احتمالاً دهه آينده بيش از دهه گذشته شاهد اين جوان گرايی در همه مسائل خواهد بود.
از طرف ديگر اين قضيه ممکن است به زيان جريان تاريخ قرار بگيرد و آن اين است که تجربه بزرگسالان، تجربه کسانی که شاهد وقايع تاريخی بودند، شايد به کار گرفته نشود. در نتيجه مسائل سطحی در جهان نضج بگيرد و آن مسائلی که ما به آنها دلبسته بوديم يا نسل های ما در طول سال های گذشته و قرن های گذشته کم کم از نظرها پنهان شود و روابط جوامع و افراد جامعه تحت تاثير مسائل خيلی عادی، سطح پائين و شايد غيرواقعی قرار گيرد. يک نوع تصنع بر اين جوامع حاکم شود.

چشم انداز دهه دوم قرن ۲۱
آقای همايون، معمولاً در بررسی های سياسی، آگاهان سياسی از جنگ جهانی دوم به بعد، رويدادهای سال و دهه را بر اساس مناسبات غرب و شرق از سويی و مناسبات ابرقدرت ها و کشورهای توسعه يافته با کشورهای فقير و در حال رشد بررسی می کردند و می کنند. در اينجا هم البته اشاره هايی شد. در سال ۲۰۱۰ و در دهه دوم هزاره سوم ميلادی چه تحول مهمی در اين زمينه رخ داد؟
برخورد آمريکا و چين در زمينه های مختلف بالا گرفت. از امر بازرگانی، مسائل پولی و سياست های منطقه ای. همانطور که دوستان اشاره کردند چين به عنوان يک قدرت برآينده و بلندپروازی های بی نهايت و يکی از بی ملاحظه ترين و بی رحم ترين کشورها در جهان است از لحاظ بهره برداری از همه از هر کسی که دستش برسد. ايران را که دارند غارت می کنند. اصلاً خالی می کنند. لخت می کنند. بسيار بالا گرفت.
منتها نکته اين است که در همين سال ۲۰۱۰ آمريکايی ها توانستند مقدمات کشيدن يک ديوار بسيار بلند را در برابر چين فراهم کنند. که اين ديوار از هند تا اندونزی امتداد دارد تا کره جنوبی و ژاپن و ... آمريکايی ها توانستند با يک ديپلماسی بسيار استادانه که از اين کشور خيلی انتظار نمی رود ولی خانم کلينتون و خود اوباما توانستند موقعيت را به خوبی بفهمند و مقدمات کنترل کردن چين را به خوبی فراهم کردند.
من با اينکه همه متفق اند درباره چين و کارش خيلی بالا خواهد گرفت و قوی خواهد شد و چه و چه و اينها به جای خود درست است... ولی يک ضعف اساسی در چين می بينم و آن اين است که جامعه چينی با حکومتش در جنگ دائمی است و تا وقتی که اين مسئله حل نشود، چين نمی تواند به جايی که ما فکر می کنيم و بسياری فکر می کنند، برسد.
قدرت آمريکا در اين است که جامعه آمريکايی با حکومتش در جنگ نيست. اختلاف دارد ولی در جنگ نيست. حکومت مزاحم آن جامعه نيست. ما در هيچ کشوری اين اندازه آفرينندگی که در بين مردم در گاراژهای خانه ها وجود دارد، نمی بينيم. در نتيجه اين قدرت دست بالا را پيدا خواهد کرد.
ولی تا آنجا که به پرسش شما مربوط می شود، ائتلافی که در آسيای جنوب شرقی در برابر چين به وجود آمده و نزديک شدن آمريکا به روسيه با همه مشکلاتی که ميان شان هست، ولی روس ها هم به شدت نگران چين هستند با اينکه خيلی همکاری هم می خواهند بکنند ولی اشکالات اساسی بين شان هست در زمينه منابع طبيعی، مناطق نفوذ، دست آمريکا خيلی قوی تر است نهايتاً در برابر چين تا مثلاً سال ۲۰۰۹ يا پيش از آن.

آقای نفيسی، موضوع مهار القاعده در افغانستان و پاکستان در کنار شکل گرفتن دولت جديد عراق چه تاثيری بر معادلات منطقه خاورميانه داشت در سال ۲۰۱۰؟
آنچه که به نظر می رسد اين است که اولاً احتمال دارد ما شاهد دخالت مستقيم ارتش آمريکا در پاکستان باشيم. به لحاظ اينکه الان ديگر مشخص است که مسئله مسئله افغانستان نيست بلکه مسئله پاکستان است و اين که سيستم اطلاعاتی آنها يعنی «آی اس آی» حامی تروريست ها است و از اين تروريست ها به عنوان يک نوع سرمايه ای استفاده می کند تا از آمريکا باج گيری کند.
بنابراين مسئله کشيده شدن جنگ به داخل پاکستان بسيار موضوع اساسی و حادی است و ما ديديم رابطه چين و پاکستان که بسيار قوی بود بر اساس مذاکرات جديد تقويت شد و دامنه رقابت های بين چين و آمريکا فعلاً در منطقه پاکستان و هند کاملاً متبلور است و ما احتمالاً شاهد دورتر شدن پاکستان به طور رسمی از آمريکا خواهيم بود و طبق معمول بازهم ممکن است کودتای ارتشی در آنجا صورت بگيرد.
شايد هم در سال آينده ما شاهد عمليات جديدی در يمن و سومالی باشيم که اينها را به عنوان جاهايی که القاعده در حال تخم گذاری در آنجاست و ايجاد شبکه های تروريستی ملاحظه کنيم و اگر اين موضوع پيش بيايد فشارش بر ارتش آمريکا و اقتصاد آمريکا بسيار وسيع خواهد بود. منتها با دوباره به قدرت رسيدن حزب جمهوری خواه به خصوص نقش بسيار اساسی که خانم ايليانا رزلهتينن دارد به عنوان رئيس کميته روابط خارجی مجلس نمايندگان ما شايد باز هم ببينيم که اين مسئله ارتش و گسترش ارتش در کشورهای مختلف بيشتر شود که کمتر نشود.
حتی چندان مطمئن نيستم که ايالات متحده به راحتی از عراق خارج شود در سال آينده و در افغانستان قطعاً مسئله اين که تا سال ۲۰۱۴ بخشی از ارتش باقی خواهند بود خيلی بيشتر از آن بخش خواهد بود. شايد کلاً ارتش بماند در آنجا.
اصولاً نقش نظامی ها در آمريکا پر رنگ تر خواهد شد و البته بخشی از اين هم به ايران مربوط خواهد شد که به آن خواهيم پرداخت. ولی در نهايت اين که مسئله تروريسم نهايتاً نه تنها از طرف ايالات متحده بلکه الان از طرف اروپا و اکثر کشورها به عنوان مسئله حاد جهانی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در سال آينده هم باز شاهد حمايت بيشتر جهان از آمريکا و اهداف آمريکا در جهت مبارزه با تروريسم خواهيم بود.

آقای گرگين، در نيمه اول سال ۲۰۱۰ ماجرای برخورد نظاميان اسرائيلی با امداگران عازم غزه از ترکيه که ۱۱ کشته بر جای گذاشت، خبرساز شد و در نيمه دوم دور تازه مذاکرات ميان تشکيلات خودگردان فلسطينی و دولت اسرائيل. برآيند اين رويداد چيست و حاصل کار باراک اوباما رئيس جمهور آمريکا کشور ميانجی اين کشمکش؟
به نظر من شايد بيشترين نقطه ای که سياست دولت اوباما در زمينه اجرای آن ناموفق مانده، مسئله اختلاف فلسطينی ها و دولت اسرائيل است. حمله اسرائيل به آن کشتی ترکيه که اشاره کرديد بسياری را در جهان متوجه کرد که در آن منطقه تنها مسئله توسعه مناطق يهودی نشين و غيره مطرح نيست بلکه دولت کنونی اسرائيل عملاً با هر گونه اقدامی که با آن افراطيون اسرائيلی مخالف باشند، مقابله می کند و اين موضوع بسيار به زيان دولت اسرائيل تمام شد و چهره نامطبوعی از حکومت کنونی اسرائيل نزد جهانيان ترسيم کرد.
از نظر تبليغاتی که اسرائيلی ها به آن بسيار توجه می کنند، به شدت به زيان اسرائيل تمام شد. اما مسئله مذاکرات فلسطينی ها و اسرائيل هم در حيطه پافشاری دولت کنونی اسرائيل و عقب نشينی آمريکا از آنچه که گفته بود، معوق مانده و به جايی نرسيده و طبيعتاً فلسطينی ها از ادامه مذاکره در مورد صلح يا ايجاد کشور مستقل فلسطينی کناره گرفتند.
من معتقدم که در سال آينده و شايد سال های آينده اين بحران همچنان سر جای خودش باقی باشد و دولت آمريکا نتواند تصميم جدی حتی اگر همچنانکه در گفته های خانم کلينتون و اوباما هم به آن اشاره شده بود، نتوانند تصميم جدی در اين باره بگيرند. چون مناسبات آمريکا و اسرائيل به گونه ای است که اجازه چنين تصميم گيری هايی را به مقامات بلند دولت آمريکا و اجرای آنها عملاً نخواهد داد.
در نتيجه اين بحران ادامه پيدا خواهد کرد و همچنان به عنوان يکی از مسائل اصلی که بخشی از آن تروريسم را در جهان ايجاد کرده و تقويت می کند، باقی خواهد ماند و شايد به گمان من يکی از اصلی ترين مسائلی که دولت های غرب بايد با آن مقابله کنند اين است که چگونه اين مشکل را به گونه ای حل کنند که حداقل انتظارات دو طرف برآورده شود. نه آن چنان که برخی ها از هر دو طرف پافشاری می کنند، حداکثر انتظارات آنها. اگر دو طرف بر سر حداقل، آنچه که می خواهند موافقت کنند، شايد اين بحران به گونه ای فروکش کند. ولی اگر پافشاری بر حداکثر خواسته هايشان بکنند، اين بحران همچنان ادامه خواهد يافت و نتيجه آن تمام خاورميانه و حتی موقعيت ايران و کشورهای ديگر را به گونه ای تحت تاثير قرار خواهد داد.

چالش های پیش روی ایران و جهان
چالش های پيش روی جهان در سال ۲۰۱۱ و آغاز دهه دوم قرن بيست و يک. آقای همايون؟
سال ۲۰۱۱ شاهد گذشتن يک سال ديگر از شيشه عمر جمهوری اسلامی خواهد بود. آن شيشه عمر که به شدت دارد خالی می شود، يک سال ديگر خالی خواهد شد و ما به پايان اين رژيم نزديک تر خواهيم بود.
آقای نفيسی، چالش های پيش روی جهان و ايران؟
تقابل قدرت های بزرگ بين چين و آمريکا و ظهور اين اقتصاد لجام گسيخته بی رحم چين در جهان. ولی در مورد ايران بايد توجه کنيم با روش سرکوب مستقيمی که دولت در پيش گرفته مقاومت ها دارد اشکال مختلفی پيدا می کند.
با کمال تاسف رشد تروريسم را در قسمت شرقی ايران در ميان بلوچ های سنی ملاحظه می کنيم. در غرب همين طور. بنابراين احتمال اينکه تروريسم در ايران يک مقداری رشد پيدا کند، با کمال تاسف هست. ديگر اينکه ممکن است راه های جديد مقاومت از طرف مردم تجربه شود. مثل اعتصاب و غيره. از طرف ديگر مسئله ايران و آمريکا خواهد بود که طبق معمول ايران بدترين زمان را انتخاب کرد. برای اين که اگر جدی است در مورد مذاکرات اتمی، ژانويه آينده خواهد بود که جمهوری خواهان تسلط بسياری بر سياست دارند و هيچ نوع شانسی را برای اوباما باقی نمی گذارند که سازشی با ايران کند.
احتمال اينکه فشارها بر دولت اوباما زياد شود برای برخورد نظامی با ايران و نهايتاً اگر به برخورد نظامی منجر نشود، شايد به بلوکه کردن و جلوگيری از صادرات و واردات ايران منجر شود، بسيار زياد است.
بنابراين سال آينده اصولاً سال خوشی با کمال تاسف برای هموطنان ايرانی نه از لحاظ اقتصادی و نه از لحاظ آلايش هوا و نه از لحاظ روابط بين المللی نخواهد بود و کوششی هم که ايران برای تسلط بر منطقه می کند به لحاظ اينکه به خصوص مستقيماً با کوشش متقابلی از طرف ترکيه و عربستان رو به رو است راه به جايی نخواهد برد و فقط درآمدهای ايران است که در اين راه کوشش های عبث مصرف خواهد شد و متاسفانه وضع وطن را از اين هم که هست بدتر خواهد کرد.

آقای گرگين، چشم انداز رويدادهای جهان و ايران در سال ۲۰۱۱ و دهه دوم؟
در جهان من فکر می کنم مسئله افغانستان و پاکستان که آقای نفيسی به آن اشاره کردند و مسئله روابط اقتصادی چين و آمريکا که آقای همايون به آن اشاره کردند، مسائل درجه اولی خواهد بود که در سال آينده مورد بحث قرار خواهد گرفت و در نظر همگان خواهد بود به اضافه مسائل کشورهای اروپايی، طبيعتاً که به آن اشاره شد و بحران خاورميانه.
اما در مورد ايران به گمان من مسائل اساسی در ماه های آينده همين مسئله يارانه ها خواهد بود و اينکه چگونه دولت از پس پرداخت پولهايی که به مردم وعده داده بر بيايد و چگونه بتواند اين افزايش قيمت ها را کنترل کند به نحوی که واقعاً جامعه به ستوه آمده ديگر نتواند... تحمل جامعه را مورد آزمايش قرار دهد. اين يک نکته است.
نکته ديگر به نظر من بالا گرفتن مخالفت در گروه اصولگرايان به اصطلاح و به عبارت بهتر رهبران ارگان های رژيم مثل مجلس و قوه قضاييه با دولت است که در ماه های آينده ادامه خواهد يافت.
مسئله ديگر قدرت يافتن بيشتر احمدی نژاد رئيس جمهوری خواهد بود، تبديل شدن بيش از پيش رئيس جمهوری به نماينده تام الاختيار ايران در مجامع بين المللی و ملاقات هايش با سران دولت ها و توجه رسانه ها و محافل بين المللی به او همچنان خبرساز خواهد بود در ماه های آينده.
ولی در کنار همه اينها بايد اين نکته را حتماً در نظر گرفت که سياست هايی که اکنون دولت ايران دنبال می کند، علاج مشکلات نخواهد بود و به هرحال جمهوری اسلامی سياستی را در پيش گرفته که در نهايت دارد تيری به پاشنه خودش می زند.


موافقت دوباره ایران با ورود تانکرهای سوخت به خاک افغانستان

عکس تزئینی است
معاون اول رئیس‌جمهور افغانستان روز یکشنبه، در کنفرانسی مطبوعاتی در تهران اعلام کرد که مقامات جمهوری اسلامی با ورود تانکرهای سوختی که از چند هفته پیش از ورود آنها به خاک افغانستان جلوگیری شده‌بود، موافقت کرده‌اند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، محمد قسیم فهیم، روز یکشنبه ۵ دی‌ماه، در تهران و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با محمد رضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی‌نژاد، از موافقت ایران با ورود دوباره تانکرهای نفت ایرانی به افغانستان پس از بیش از دو هفته خودداری ایران خبر داد و گفت: «ما در زمینه تانکرهای سخت که در مرز متوقف شده‌اند مباحثی را مطرح کردیم و توافقاتی صورت گرفت که این‌ها وارد افغانستان شوند.»
انورالحق احدی، وزیر تجارت افغانستان، روز شنبه، ۴ دی‌ماه، در مصاحبه با بخش افغان رادیو اروپای آزاد اعلام کرده بود که ایران به دلیل احتمال استفاده از این سوخت توسط نیروهای ناتو در افغانستان، از ورود این محموله به خاک این کشور در کنار خط مرزی دو کشور جلوگیری کرده بود.
وی در این زمینه افزود که در دیدار معاونین اول روسای جمهور دو کشور در روز شنبه، آقای فهیم به مقامات جمهوری اسلامی توضیح داده است که سوخت ارسالی ایران به مصارف شهروندی می‌رسد و به همین دلیل نیز مقامات جمهوری اسلامی با ورود این تانکرها به خاک افغانستان موافقت به عمل آورده‌اند.
آسوشیتد پرس در تاریخ اول دی‌ماه به نقل از یک مقام وزارت تجارت افغانستان گزارش کرد که ایران بیش از دو هفته است که از ورود سه هزار تانکر سوخت به افغانستان به دلیل احتمال استفاده از آن برای مقاصد نیروهای ناتو در افغانستان، جلوگیری به عمل آورده است و این در حالی است که خبرگزاری فرانسه تعداد این تانکرها را حدود هزار و ۶۰۰ دستگاه گزارش کرده است.
مقامات افغانستان تأکید کرده‌اند که سوخت وارداتی ایران و همچنین سوخت ارسالی عراق و عربستان سعودی به افغانستان که آنها نیز از طریق مرز ایران و افغانستان وارد این کشور می‌شوند، تماماً برای مقاصد شهروندی از قبیل گرمازایی منازل مسکونی و تأمین سوخت پرواز برای هواپیماهای مسافربری مورد استفاده قرار می‌گیرند.
به گفته وزارت تجارت افغانستان، حدود ۳۰ در صد از سوخت وارداتی افغانستان از طریق مرز ایران وارد این کشور می‌شود.


روزنامه های يکشنبه ایران؛ ۵ دی ۱۳۸۹

روزنامه های نزديک به دولت در شماره روز يکشنبه اتهامات تازه مقام های حکومتی عليه ميرحسين موسوی ، مهدی کروبی و محمد خاتمی را منتشر کرده و رهبران جنبش سبز را «عضو حزب شيطان» و «محارب» خوانده اند.
روزنامه ها همچنين خبر داده اند که محمود احمدی نژاد به رغم آنکه سخنگوی قوه قضائيه به طور رسمی محمد رضا رحيمی را به فساد مالی متهم کرده، قصد دارد وی را همچنان در سمت معاون اولی حفظ کند.
«اعدام ۷ نفر در ۳ شهر طی روز شنبه»، «رد مصوبه استقلال بانک مرکزی از سوی شورای نگهبان» و حذف «سالگرد فاجعه بم و روز ملی ايمنی در برابر زلزله» از تقويم با دستور احمدی نژاد از جمله تيترهای قابل توجه روزنامه های ۵ دی ماه است.

دور تازه حمله جناح حاکم به موسوی، کروبی و خاتمی

روزنامه های نزديک به دولت از جمله روزنامه های جام جم، ابتکار، رسالت و کيهان در شماره يکشنبه دور تازه ای از حملات مقام های حکومتی عليه ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی را بازتاب داده اند.
روزنامه های جام جم و ابتکار خبر داده اند که موسی قربانی، عضو کميسيون قضايی و حقوقی مجلس، رهبران اعتراضات پس از انتخابات را «محارب» خوانده و از «ممنوع الخروج» بودن آن ها خبر داده است.
به نوشته روزنامه جام جم، موسی قربانی که از نمايندگان حامی دولت در مجلس به شمار می رود، رهبران اعتراضات پس از انتخابات به عنوان «سران فتنه» نام برده و گفته است: «سران فتنه از جانب مسئولين به عنوان محارب شناخته شده اند بنابراين ممنوع الخروج هستند.»
اين اظهارات يک نماينده نزديک به دولت در حالی بيان شده که تاکنون خبری درباره قصد ميرحسين موسوی و مهدی کروبی برای سفر به خارج از کشور منتشر نشده است.
روزنامه جام جم از قول موسی قربانی نوشته که رهبران جنبش سبز «به لحاظ قانونی ممنوع الخروج بوده و بايد در پيشگاه قانون و ملت ايران پاسخگو بوده و به سزای اعمال خود برسند.»
همزمان روزنامه کيهان نيز اظهارات احمد علم الهدی عليه ميرحسين موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی را منتشر کرده و از قول امام جمعه موقت مشهد اين سه نفر را از «عضو حزب شيطان» توصيف کرده است.
علم الهدی همچنين گفته که يک سال پيش و در جريان راهپيمايی عليه جنبش سبز و رهبرانش به دعوت احمد جنتی دبير شورای نگهبان در جمع راهپيمايان سخنرانی کرده است.
وی گفته است: «پس از شعارهای مرگ بر کروبی، موسوی و خاتمی مطرح کردم که فتنه فراتر از اين اشخاص است و مسئله شخصی نيست، بلکه جريانی با نام حزب شيطان است که قصد مبارزه با حزب الله را دارد.»
احمد علم الهدی ضمن اهانت و اتهام سازی عليه موسوی، کروبی و محمد خاتمی گفته است: «اين ها پس از انتخابات باغی ماندند و در مقابل دعوت مقام رهبری بر ادعاهای خود پای فشاری کرده و به مقابله برخاستند.»
روزنامه رسالت نيز با گذشت ۱۹ ماه از آغاز اعتراضات پس از انتخابات ضمن انتشار اظهارات احمد جنتی دبير شورای نگهبان، احمد علم الهدی و شماری ديگر از مقام های حکومتی عليه موسوی، کروبی، خاتمی و نيز جنبش سبز منتشر کرده است.

هفت نفر در سه شهر اعدام شدند

روزنامه های مردمسالاری و جام جم گزارش داده اند که روز شنبه، ۴ دی ماه، هفت نفر در سه شهر مختلف ایران اعدام شده اند.
روزنامه جام جم به نقل از دادگستری کل استان خوزستان نوشته که صبح شنبه حکم اعدام چهار نفر در محل زندان کارون اهواز به اجرا درآمده است.
دادگستری خوزستان تاکيد کرده است که «در اجرای حدود الهی با متجاوزان به حقوق مردم که موجب ايجاد رعب و وحشت می‌شوند، با اقتدار برخورد قانونی می ‌کند» و «اين احکام با توجه به اصل فوريت اجرای احکام کيفری و در جهت مبارزه با سوداگران مرگ و برهم زنندگان نظم و امنيت عمومی ، پس از طی مراحل قانونی به اجرا درآمده است.»
اين روزنامه به نقل از دادگستری خوزستان اتهام سه تن از اعدام شدگان را «قاچاق مواد مخدر» و اتهام نفر چهارم که از او با حروف اختصاری «غ.ف» نام برده را «عمل منافی عفت» عنوان کرده اما جزئيات بيشتری در اين باره منتشر نکرده است.
روزنامه جام جم همچنين نوشته که مصطفی ويسمه‌ای، فرمانده نيروی انتظامی ساوه، نيز از اعدام دو نفر در زندان مرکزی اين شهر خبر داده و گفته احمد امينی ‌سنگر، اهل و ساکن ساوه و حسن داوطلب اهل اروميه، صبح شنبه به اتهام قاچاق مواد مخدر در زندان ساوه اعدام شدند.
روزنامه مردمسالاری نيز از اعدام يک نفر در ساری خبر داده و از قول حجت الاسلام جعفری دادستان ساری اتهام زندانی اعدام شده در ساری را «قاچاق کراک» اعلام کرده است.
به نوشته روزنامه مردمسالاری، دادستان ساری اعدام های اخير را حاصل «رويکرد جديد قوه قضاييه» توصيف کرده و گفته است: «پس از مدت ها انتظار در ارتباط با خلاء قانونی که پيرامون موضوع روانگردان در قانون داشتيم اين انتظار به سر آمد و اطلاعيه قانون مبارزه با مواد مخدر ابلاغ شد و طی روزهای آينده در کشور لازم الااجرا خواهد شد که از ويژگی های اين قانون جديد اين است که استعمال مواد روانگردان به عنوان مواد مخدر شناخته شده و رسيدگی به اين جرايم در دادگاه انقلاب به اشد مجازات صورت خواهد گرفت.»

«رد مصوبه استقلال بانک مرکزی از سوی شورای نگهبان»

روزنامه دنيای اقتصاد در گزارشی با عنوان «زمزمه رد مصوبه استقلال بانک ‌مرکزی» نوشته است: «برخی نمايندگان مجلس از مخالفت شورای نگهبان با مصوبه مجلس برای استقلال بانک مرکزی خبر داده‌اند و همزمان شورای نگهبان خواستار يک مهلت ۱۰ روزه برای اظهارنظر نهايی درباره برنامه پنجم توسعه شده است.»
به گزارش اين روزنامه، «آن گونه که کاظم دلخوش خبر داده است يکی از مهم ‌ترين مصوبات مجلس يعنی استقلال بانک ‌مرکزی و حذف رييس‌جمهور از ترکيب مجمع عمومی بانک‌مرکزی با مخالفت اين شورا روبه‌رو شده است.»
روزنامه دنيای اقتصاد مصوبه استقلال نسبی بانک مرکزی از دولت را «يکی از مهم ‌ترين مصوبات مجلس در لايحه برنامه پنجم» ارزيابی کرده و نوشته است: «براساس اين مصوبه که در ماده ۸۰ لايحه برنامه پنجم و به پيشنهاد محمدرضا باهنر، رييس کميسيون تلفيق به تصويب نمايندگان رسيد، ترکيب مجمع عمومی بانک مرکزی به طور کلی تغيير کرده و رييس‌جمهور از راس آن کنار گذاشته می شوند» و «همچنين هفت اقتصاددان به پيشنهاد رييس‌جمهور و انتخاب مجلس، و رييس اتاق بازرگانی ايران نيز به ترکيب مجمع عمومی اين بانک اضافه می شوند.»
اين روزنامه همزمان از قول عزت‌الله يوسفيان ملا، يکی از اعضای کميسيون تلفيق برنامه پنجم نوشته که «شورای نگهبان تا اين لحظه نظر نهايی خود در خصوص لايحه برنامه پنجم توسعه را اعلام نکرده» و «با توجه به انتشار برخی اخبار مبنی بر مخالفت شورای نگهبان با ماده‌ای که مربوط به استقلال بانک مرکزی و عضويت نداشتن رييس‌جمهور در مجمع بانک مرکزی است، بايد گفت هنوز نظر نهايی و مکتوب شورای نگهبان به مجلس شورای اسلامی ارسال نشده است.»
دنيای اقتصاد همچنين نوشته که محمدرضا باهنر، رييس و محمد حسين فرهنگی، از ديگر اعضای کميسيون تلفيق برنامه پنجم در روزهای اخير ايرادات اين شورا به لايحه برنامه پنجم را «ايرادهايی جزئی، و نه اساسی » دانسته اند و اين درحالی است که «شورای نگهبان که به تازگی ۱۰ روز ديگر برای بررسی لايحه برنامه پنجم از مجلس استمهال کرده است.»

حذف «سالگرد زلزله بم» از تقويم با دستور احمدی نژاد

روزنامه خراسان طی يادداشتی به مناسبت سالگرد «فاجعه بم»، خبرداده که به دستور محمود احمدی نژاد «۵ دی ماه روز ملی ايمنی در برابر زلزله» از تقويم رسمی کشور حذف شده است.
اين روزنامه با يادآوری اينکه «امروز پنجم دی ماه است. سالروز زلزله ويرانگر بم» نوشته که روز ۵ دی ماه سال ۱۳۸۲ «روزی تلخ بود که ۴۰ هزار ايرانی در زير آوارهای يک شهر تاريخی جان دادند و بيش از ۳۰ هزار نفر ديگر زخم اين بلای طبيعی را چشيدند، روزی که تلخی خاطرات کودکی کودکان يتيم بم را رقم زد، پنجم دی ماه سال ۸۲ ، آن گاه که بم فرو ريخت و ويران شد و مردان و زنان زيادی از فرزندان اين سرزمين در خاک مدفون شدند.»
روزنامه خراسان با اشاره به اينکه امروز «هفت سال از آن روز تلخ گذشته اما هر بار که به بم می نگری داغی که زلزله بر دل ها گذاشت، تازه می گردد» نوشته برای فراموش نشدن چنين روزی و ايمنی بيشتر در برابر زلزله های ويرانگر، با پيشنهاد پژوهشگاه بين المللی زلزله شناسی ايران ۵ دی ماه، به عنوان «روز ملی ايمنی در برابر زلزله» در تقويم رسمی کشور نامگذاری و ثبت شد تا «شايد بهانه ای باشد برايی آگاهی رساندن بيشتر و توجه به ايمنی و نجات جان هم وطنان از زلزله.»
اين روزنامه اما نوشته که «در پنجم مهرماه ۱۳۸۹ يعنی امسال اين روز از تقويم رسمی کشور حذف شد و محمود احمدی نژاد در ابلاغيه ای دستور حذف چند مناسبت از جمله روز ملی ايمنی در برابر زلزله در کنار روزهايی مثل روز گل و گياه ، گفت وگوی تمدن ها را از تقويم رسمی را داد.»
روزنامه خراسان نوشته در شرايطی که خود احمدی نژاد و همکارانش در دولت «مدام بحث زلزله تهران و انتقال کارکنان دولت به ساير شهرهای کشور» را مطرح می کنند و در شرايطی که تجارب تلخی از زلزله در سراسر کشور وجود دارد «حذف روز ملی ايمنی در برابر زلزله که حداقل می تواند بهانه ای برای تبادل اطلاعات و آگاهی بخشی افکار عمومی باشد، اقدامی سئوال برانگيز است.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه «۹۰ درصد خاک ايران در معرض تهديد زلزله قرار دارد و به قول رئيس پژوهشگاه زلزله شناسی تمامی گسل های ايران فعال واز ابتدای سال جاری تاکنون ۵۸۳ زلزله بالای ۲.۵ ريشتر در کشور رخ داده» خطاب به مقامات دولتی نوشته است: «وقتی سخن از زلزله می کنيم ، بحث جان انسان هاست، موضوع نابودی زيرساخت ها و اثرات زيانبار اجتماعی و روانی» است و «حذف روز ملی ايمنی در برابر زلزله می تواند زمينه ساز فراموشی تفکر مقاوم سازی ساختمان ها شود» و البته منجر به «توقف روشنگری مردم ، سمينارهای علمی ، فعاليت های آموزشی و ترويجی درباره زلزله.»

رحيمی به رغم اتهام فساد مالی، معاون اول باقی می ماند

روزنامه رسالت از قول اسفنديار رحيم مشايی خبر داده که به رغم وارد آمدن اتهام فساد مالی به معاون اول محمود نژاد، رئيس دولت «مصمم است محمدرضا رحيمی معاون اول باقی بماند.»
با آنکه غلامحسين محسنی اژه ای دادستان کل و سخنگوی قوه قضائيه در نشست خبری هفته گذشته خود به طور رسمی از «محمدرضا رحيمی معاون اول محمود احمدی نژاد» به عنوان يکی از متهمان دخيل در يک شبکه فساد ملی نام برده بود.
اما روزنامه رسالت در شماره يکشنبه از قول اسفنديار رحيم مشايی، رييس دفتر و پدر عروس محمود احمدی نژاد، تاکيد کرده که «رئيس دولت بسيار بيشتر از گذشته مصمم است که آقای رحيمی معاون اول بماند.»




"درآمد میلیونی" موسس ویکی‌لیکس از نوشتن زندگی‌نامه

۱۶ دسامبر 
۲۰۱۰ - جولین آسانژ حکم آزادی خود به قید وثیقه را بالا گرفته است

پایه‌گذار پایگاه اینترنتی ویکی‌لیکس زندگی‌نامه‌ی خود را می‌نویسد. جولین آسانژ، به گفته‌ی خودش، با ناشران قراردادهای میلیونی منعقد کرده و درآمد حاصل از آن را صرف دفاع از خود در برابر اتهام‌های قضایی خواهد کرد.

شهرت جهانی پایه‌گذار سایت افشاگر ویکی‌لیکس ظاهرا قراردادی میلیونی برای او به همراه آورده است. جولین آسانژ این مبلغ هنگفت را در ازای نوشتن زندگی‌نامه‌ی شخصی‌اش دریافت خواهد کرد. آسانژ به نشریه‌ی ساندی تایمز لندن گفته که قراردادهایی به مبلغ بیش از یک میلیون پوند (۲/ ۱ میلیون یورو) با ناشرانی در آمریکا و انگلستان امضا کرده است.
ظاهرا قراردادی به ارزش بیش از ۸۰۰ هزار دلار با انتشارات "Alfred A. Knopf" ایالات متحده منعقد شده و حق انتشار کتاب در ازای دریافت ۳۲۵ هزار پوند، به انتشارات "Canongate" انگلستان هم واگذار شده است. با در نظر گرفتن درآمدهایی از منابع دیگر، مبلغ قرارداد آسانژ برای انتشار زندگی‌نامه‌اش به حدود ۱/۱ میلیون پوند بالغ خواهد شد.
پایه‌گذار ویکی‌لیکس تأکید کرده که به این پول برای دفاع از خود در برابر اتهام‌هایی که به او بسته شده نیاز دارد. او به تجاوز و آزار جنسی در سوئد متهم شده است. آسانژ ۳۹ ساله که به قید وثیقه آزاد شده و تا زمان تحویل به سوئد در حبس خانگی در انگلستان به سر می‌برد، می‌گوید: «من نمی‌خواهم این کتاب را بنویسم، اما مجبورم؛ تا کنون ۲۰۰ هزار پوند برای وکیل هزینه کرده‌ام و باید بتوانم از خود دفاع کنم تا ویکی‌لیکس را زنده نگهدارم.»
بیم از حبس انفرادی
افشاگری‌های 
ویکی‌لیکس در مورد مکاتبات سفارتخانه‌های آمریکا از جمله‌ی جنجالی‌ترین 
اطلاعاتی بودند که این پایگاه اینترنتی منتشر کردویکی‌لیکس در ماه‌های گذشته اسناد دولتی آمریکا در مورد جنگ در افغانستان و عراق و همچنین مکاتباتی از سفارتخانه‌های این کشور در سراسر جهان را منتشر کرده است. شرکت‌های ارائه‌کننده‌ی خدمات کارت اعتباری و "PayPal" (شرکتی که امکان پرداخت‌های اینترنتی را فراهم می‌کند) رسیدن کمک‌های مالی به ویکی‌لیکس را متوقف کرده‌اند. این پایگاه اینترنتی از محل کمک‌های مالی کاربران اداره می‌شود. به اعتقاد آسانژ، دست دولت آمریکا پشت این جریان است.
استقبال از محتوی پایگاه اینترنتی ویکی‌لیکس به حدی بود که مدتی پیش اعلام شد در هر ثانیه ۳ هزار کاربر از این سایت دیدن می‌کنند.
جولین آسانژ نگران تحویل خود به آمریکاست. سوئد نیز خواستار تحویل او به دستگاه قضایی این کشور شده است. آسانژ از سوی سوئد متهم به تجاوز و سوءاستفاده‌ی جنسی است. او پیش‌تر در گفت‌وگویی با روزنامه‌ی گاردین لندن، از امکان حبس انفرادی‌اش ابراز نگرانی کرده بود: «تحمل حبس انفرادی دشوار است، اما من می‌دانم که می‌توانم آن‌را تاب بیاورم، تا زمانی که با محیط بیرون در تماس باشم. من از نظر ذهنی بسیار پرتوان هستم، اما این در واقع پایان زندگی من در معنای متعارف آن است.»
 


وضعیت صنایع ایران پس از حذف یارانه ها؛ بحران یا پیشرفت؟

«وزارت صنايع و معادن در حال تهيه فهرستی از صنايع بحران زده کشور است تا بلکه راهی برای رهايی آنها از مشکلات پيش رو بيابد.» اين خبر تازه ای نيست. اين خبر يک سال قبل در همين روزها روی خبرگزاری ها قرار گرفت. کمی بعد وزارت صنايع و معادن فهرستی از صنايع توليدی ايران تهيه کرد که توان بازپرداخت بدهی های خود به شبکه بانکی را نداشتند.
وزارت صنايع و معادن از شبکه بانکی خواست به آنها فرصتی يک ساله بدهد تا پس از آن بتوانند بدهی های بانکی خود را بپردازند. اين فهرست ۷۰۰۰ توليد کننده ايرانی از کارگاه های کوچک تا کارخانه های بزرگ را در بر می گرفت. در واقع اين فهرست برای کارشناسان اقتصادی که مدعی بودند وضعيت صنايع بحرانی است، مدرکی برای اثبات آن ادعا بود.



حال يک سال پس از تهيه آن فهرست و اثبات بحران در صنايع ايران مهمترين اتفاق در حوزه اقتصاد، اجرای هدفمند کردن يارانه ها است با اين توضيحات محمود احمدی نژاد برای صنعت گران ايرانی:
«دولت بسته ها را تنظيم کرده با صنعت دانه دانه دارد قرارداد می بندد. که آقا اگر من قيمت گازوييل شما را تغيير دادم، قيمت خروجی شما می شود اين. من اين پشتيبانی ها را می کنم، يارانه می دهم، وام ارزان می دهم، سيستم ات را عوض کن، مصرف گازوييل ات بيايد پائين. بنابراين قيمت تمام شده ات بايد بيايد پائين. يا افزايش پيدا نکند يا در آن حدی که دولت حساب کرده افزايش پيدا کند. بيش از آن نمی توانی.»
يک صنعتگر ايرانی که شنونده راديو فردا است در پی اجرای اين برنامه می گويد: عطای توليد را به لقايش بخشيده است:
«کارگاه آهنگری داشتم در حدود بيست تا کارگر ماهر داشتم تا هفت هشت ماه قبل. که با خانواده هايشان مجموعاً ۱۱۰ نفر بودند. به خاطر اوضاع خراب بازار و اقتصاد خراب بازار و مريض که آقای احمدی نژاد و دست اندرکاران هر روز جنس ها رفت بالا، مکافات داشتم. ۱۵ تا از بهترين کارگرهايم که هرکدام ۵ سال ۱۰ سال کمترينش سابقه کار داشتند، همه را اخراج کردم. خودم الان لباس کار می پوشم همراه چهار پنج کارگر ديگرم که نگاه داشته ام تا شب کار می کنم انبارم پر جنس است. کسی خريد نمی کند. فروش نداشتم. هر چه هم فروختم، کلاهم را برداشتند. مشکلات و مکافات داشتم. الان فقط فکرم اين است که تا آخر سال کارگاهم را تعطيل کنم و واقعاً آقای احمدی نژاد به شما می گويم اين هم از کار توليدی من. امثال من هم بسيار است. همه به سوی ورشکستگی اند.»
اما هنوز نتايج اجرای هدفمند کردن يارانه ها به طور واقعی و حقيقی به صنايع ايرانی نرسيده است. هر چند می توان حدس زد چه اتفاقاتی در پيش است.
از جمله آن که حسن منصور، اقتصاد دان مقيم بريتانيا صنايع ايرانی را نوعاً انرژی بر می داند و روزگار سخت برای آنها پيش بينی می کند:
«سابقه تاريخی اش در ايران اين طور است که قيمت انرژی پائين بوده و در نتيجه صنايع به صورت انرژی بر ساخته شده اند به جای اينکه تکنولوژی بر يا کاربر يا متکی به مديريت دقيق باشند، در نتيجه هزينه تمام شده اينها بالا است. وقتی هزينه اينها بالا رفت امکان صادرات بيرونشان کمتر خواهد شد و بيکاری افزايش پيدا خواهد کرد.»
کامران دادخواه، استاد اقتصاد دانشگاه نورث ايسترن در بوستون آمريکا نيز به پائين نگاه داشتن مصنوعی نرخ ارز اشاره می کند و معتقد است مجموعه اين عوامل سرنوشت نگران کننده ای برای توليد کنندگان ايرانی رقم خواهد زد:
«با بالا رفتن قيمت انرژی هزينه توليد تقريباً تمام کالاها و تمام خدمات بالا می رود. واحدهای توليدی ايران نمی توانند در سطح جهانی رقابت کنند. بايد توجه کرد که به خاطر اينکه دولت نرخ ارز را پائين نگاه داشته، يعنی دلار را ارزان می فروشد، کالاهای ايرانی در مقايسه با کالاهای مشابه خارجی بازهم گران تر به نظر می آيند و کالاهای خارجی در ايران ارزانتر. وضعيتی که الان توليد کنندگان ايرانی دارند و دائماً هم دارند ابراز نگرانی می کنند، به شخصه از دو نفر توليد کننده ايرانی شنيدم که گفتند با وضعيت فعلی با چين نمی توانيم رقابت کنيم. در يک چنين وضعيتی اين بالا رفتن قيمت ها که گسترش هم پيدا می کند در کل جامعه وضعيت ايرانی ها را بدتر می کند.»
صنايع ايرانی فرصت نوسازی ماشين آلات قديمی و پرمصرف خود را نداشتند. اگر هم داشتند در بسياری از موارد تحريم اجازه اين کار را نمی داد. اگر تحريم هم نبود، البته پول آن را نداشتند. اما هدفمند کردن يارانه ها معطل اين حرفها نمانده است.



دادستان تهران خبر: محکوميت اعدام برای جاسوس اسرائيلی، نوشتن اطلاعيه عليه نظام و تدارکات مالی، اتهام روزنامه‌نگاران شرق، ايلنا

- انتظار ما از الهام اين است که به اين مسئله توجه کند که پاسخ حقوقی نبايد همراه با اتهام باشد
- پرونده نام رئيس دانا از مدتی قبل در دستور کار بود


دادستان تهران درباره اتهام روزنامه‌نگاران بازداشت شده روزنامه شرق که دادستان کل اتهام آنها را مربوط به روزنامه‌نگاری ندانسته است، گفت: اين افراد مرتکب جرم امنيتی شده‌اند به اين معنا که به دنبال اقداماتی بوده‌اند که با کار روزنامه‌نگاری آنها ارتباطی نداردو آنها به دنبال نوشتن اطلاعيه عليه نظام و تدارکات مالی و نظاير آن بوده‌اند.
به گزارش خبرنگار ايلنا‏، عباس جعفری دولت‌آبادی در حاشيه مراسم توديع و معارفه سرپرست دادسرا بعثت درخصوص سرانجام پرونده ميدان کاج گفت: ديوان عالی کشور صبح امروز طی دادنامه‌ای حکم دادگاه بدوی را تاييد کرد. البته در دو موضوع ايراداتی گرفته شده اما پرونده در مورد قتل به همان کيفيت حکم دادگاه بدوی تاييد شد و در صورتی که اوليای دم درخواست قصاص کنند، حکم را اجرا خواهيم کرد.
دادستان تهران با بيان اينکه در صورت خواست اوليای دم برای محاکمه اين حکم هفته آينده اجرا خواهد شد‏، ادامه داد: در مورد نحوه اجرا حکم نمی‌توانم چيزی بگويم اما به صورت علنی اجرا خواهد شد.
وی در پاسخ به اين پرسش که آيا اوليای دم نسبت به حکم دادگاه بدوی در مورد متهم رديف دوم اعتراضی کرده‌اند، اظهار کرد: ديوان عالی اين مسئله را قابل طرح در ديوان ندانست و به لحاظ نوع اتهام و نسبت به برخی اتهامات اخلاقی پرونده، نقص گرفته و به شعبه ديگری در دادگاه کيفری استان پرونده ارجاع شده است.
وی درباره زمان اجرای حکم گفت: اجرای حکم به صورت علنی موجباتی دارد. اما اجازه دهيد در زمان لازم نسبت به آن اطلاع‌رسانی کنيم اما بنای ما برای اجرای حکم، هفته آينده است.
جعفری دولت‌آبادی در خصوص اتهامات اعضای سنديکای شرکت واحد گفت: اين افراد پرونده‌های امنيتی دارند که برخی از آنها در سال‌های گذشته بازداشت شده‌اند و اتهامات آنها بيشتر مربوط به جرائم امنيتی است که يک سری از آنها حکم گرفته و يک سری ديگر نيز پرونده‌شان در مرحله تحقيقات است.
دادستان تهران در خصوص علت رسيدگی به پرونده حادثه مريوان در تهران گفت: در در مورد اين پرونده به لحاظ امنيت و درخواستی که شده بود، ديوان عالی با اين مسئله موافقت کرد و اين محاکمه در تهران انجام شد.
دادستان تهران در مورد وضعيت روزنامه هم‌ميهن نيز گفت: در ارتباط با اين پرونده درخواست اعمال ماده ۱۸ شده و اين روزنامه اکنون نمی‌تواند منتشر شود و بايد صبر کرد که رسيدگی به اين پرونده به اتمام برسد.
وی از محاکمه يک نفر به اتهام جاسوسی برای رژيم صهيونيستی خبر داد و گفت: پرونده‌ای به اتهام جاسوسی برای رژيم صهيونيستی در يکی از محاکم دادگاه انقلاب رسيدگی و متهم آن به اعدام محکوم شده است که انشاءالله پس از تاييد حکم از سوی ديوان عالی مشخصات اين متهم اعلام خواهد شد.
وی ادامه داد: پرونده‌های ديگری در ارتباط با جاسوسی وجود دارد که اين موارد با صدور کيفرخواست به دادگاه ارسال شده است. اما به دليل اينکه انتشار اين نوع اخبار برای دشمنان بسيار مهم است و بعضا موجب رصدهای امنيتی می‌شود، اجازه دهيد بيش از اين نکته‌ای را اعلام نکنم.
جعفری دولت‌آبادی در پاسخ به پرسشی مبنی بر وضعيت پرونده‌هايی که دولت از علی‌مطهری و قاليباف شکايت کرده، اظهار کرد: ما بارها گفته‌ايم که برای دادستانی فرقی نمی‌کند که طرف شکايت چه کسی باشد. البته بعضی از اتهاماتی که به ما زده می‌شود اين است که ما يک سری از پرونده‌ها را رسيدگی کرده و يک سری را پيگيری نمی‌کنيم.
دادستان تهران تصريح کرد: معتقدم عدالت تبعيض بردار نيست و يقينا پرونده هر کسی که در دادسرا مفتوح باشد به آن رسيدگی خواهيم کرد. اين دو مورد نيز هم‌اکنون در حال رسيدگی است و اجازه بدهيد زمانی که به نتيجه رسيد، نتايج آن را اعلام کنيم.
وی در مورد پرونده قتل دکتر سرابی نيز گفت: به زودی اين پرونده با دو اتهام محاربه و قصاص به دادگاه خواهد رفت و کيفرخواست آن نيز در حال صدور است.
دادستان تهران در خصوص وضعيت پرونده معاون اول رئيس‌جمهور و اظهارات اخير توکلی مبنی بر اينکه وی به علاوه چند تن ديگر از نمايندگان در ارتباط با شکايتی که رحيمی از آنها کرده بود، قرار منع تعقيب گرفته‌اند، گفت: اين پرونده نيز مانند ساير پرونده‌ها در دادستانی مطرح است. حلقه اول اين پرونده به دادگاه رفته و تحقيقات از حلقه دوم همچنان ادامه دارد و با توجه به حساسيتی که بر روی اين پرونده ايجاد شده، اطلاع‌رسانی زود هنگام، مشکلاتی را ايجاد خواهد کرد.
وی ادامه داد: اين پرونده در مرحله تحقيقات مقدماتی است و رسانه‌ها اجاز دهند که وقتی کار صورت گرفت، ما نتيجه را اعلام کنيم چرا که دامن زدن به مطالبی که هنوز به نتيجه نرسيده، مشکلاتی را ايجاد می‌کند.
وی با اشاره به عزم جدی قوه قضائيه در ارتباط با مفاسد اجتماعی اظهار کرد: اخيرا برای متهمان يک پرونده تجاوز به عنف حکم اعدام و ۱۵ سال حبس صادر شده است.
جعفری دولت‌آبادی درخصوص متهم به هواپيما ربايی که اخيرا رخ داده بود،گفت: اين متهم به تهران بازگشته و تحقيقات از وی ادامه دارد و زمانی که به نتايج لازم برسيم، در مورد اين پرونده اطلاع‌رسانی خواهيم کرد.
دادستان تهران درباره اتهام روزنامه‌نگاران بازداشت شده روزنامه شرق که دادستان کل اتهام آنها را مربوط به روزنامه‌نگاری ندانسته است، گفت: اين افراد مرتکب جرم امنيتی شده‌اند به اين معنا که به دنبال اقداماتی بوده‌اند که با کار روزنامه‌نگاری آنها ارتباطی ندارد.
دادستان تهران با بيان اينکه اين افراد به دنبال نوشتن اطلاعيه عليه نظام و تدارکات مالی و نظاير آن بوده‌اند، اظهار کرد: اين پرونده در حال بررسی است. اين متهمان شش نفر بوده‌اند که يک سری از آنها توسط يک نهاد تحقيقاتی دستگير و برخی ديگر توسط يک نهاد ديگر دستگير شده‌اند و تا جايی که اطلاع دارم هم‌اکنون پنج نفر از آنها در بازداشت هستند.
همچنين جعفری دولت‌آبادی اتهام نازنين خسروانی را اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام عنوان کرد و گفت: اين پرونده به زودی به دادگاه می‌رود.
وی همچنين درباره بازداشت يکی از اقتصاددانان به نام رئيس دانا گفت: پرونده وی از مدتی قبل در دستور کار بوده و تحقيقاتی نيز انجام شده بود، اما زمانی که اين فرد با يکی از شبکه‌های خارجی مصاحبه کرد، برای دستگيری وی تسريع شد.
دادستان تهران در پاسخ به اين پرسش که آيا در رابطه با موضوع آلودگی هوا و هدفمند کردن يارانه‌ها شکايتی يا بازداشتی صورت گرفته است، گفت: در ارتباط با اين دو مسئله هيچ گزارشی نشده و تاکنون نيز مردم در اجرای طرح هدفمند کردن يارانه‌ها همکاری خوبی انجام داده‌اند.
وی در پاسخ به اين پرسش که تفاوت اظهارات شما با الهام در چيست، اظهار کرد: در جواب دوم تصريح کردم که اجازه دهيد مجامع حقوقی و حقوقدانان با اين مسئله برخورد کنند. استنباط ما از قانون اين بود که فضای جامعه در حوزه‌های اتهام نسبت به افراد نبايد گسترش پيدا کند و اين به معنای حمايت از فتنه‌گران نيست.
وی با تاکيد بر اينکه انتظار ما از الهام اين است که به اين مسئله توجه کند که پاسخ حقوقی نبايد همراه با اتهام باشد، ادامه داد: هرکسی که دستگاه قضای را نقد کند بلامانع است. ما انتظار نداشتيم که دوستان ما دستگاه قضائی را که اينچنين با عوامل فتنه برخورد کرده و خود مدعی بوده و به ويژه بعد از عاشورای سال گذشته حرکت جدی در برخورد با آنها انجام داده است، با اين هزينه‌ها مواجه کنند.
دادستان تهران در پايان در خصوص نامه فرزند عيسی سحرخيز گفت: نامه وی در سايت‌ها ملاحظه شد و آقای سحرخيز نيز محکوم شده و در حال گذراندن محکوميت خود است و مفاد اين نامه نيز صحت ندارد.




اخبار روز: 

ایران کارگر: صبح روز شنبه ٨۹.۱۰.۴ بیش از ۱۰۰ نفر از پرسنل مخابرات تهران در مقابل ساختمان شاهد در منطقه ونک تجمع و تحصن کردند, یکی از این معترضین گفت: همزمان با گرانی سرسام آور جنس ها و چند برابر شدن قیمت ها, بجای افزایش دستمزدها متناسب با تورم و قیمت بازار, عملا به بهانه واگذاری مخابرات به بخش خصوصی که وابسته به سپاه میباشد. حقوق پرسنل این شرکت افت شدید داشته برخی از همکاران که ٨۰۰ هزار تومان میگرفتند اکنون تنها ۲۵۰ هزار تومان برای آنها وارد شده, و یا همکارانی که ۴۰۰ هزار تومان حقوق میگرفتند اکنون تنها ۲۰۰ هزارتومان برای آنها منظور شده, در حالیکه با همان حقوق قبلی و بدون این گران شدن جنس ها و یارانه ها, باز مشکل داشتیم. به خاطر همین عملا خیلی از همکارانمان در اثر شدت فشار مدنظر دچار مشکلات عصبی شدند.
لازم به یادآوری است که از آبان سال گذشته تاکنون که بیش از یک سال گذشته, به پرسنل این شرکت حقوق های سال گذشته را میدادند و هر بار هم زیر فیش حقوقی ما نوشته میشود علی الحساب... در حالیکه علی الحساب برای یک یا حداکثر دوماه باید باشد. نه یک سال و بیش از یک سال.
خاطر نشان میشود که روز چهارشنبه ٨۹.۱۰.۱ نیز بیش از ۱۵۰ نفر از پرسنل مخابرات در مقابل ساختمان شاهد در اعتراض به همین کاهش حقوق و تغییرات در فیش حقوقی دست به اعتراض زده بودند.





اخبار روز: 

«تغییر»: پس از قرائت سومین گزارش کمیسیون ویژه نظارت بر اجرای اصل ۴۴ که به واگذاری‎های غیرقانونی دولت اشاره داشت و سکوت نماینده دولت، ۶ نفر از نمایندگان مجلس فرصت یافتند تا در اعتراض به خصوصی سازی ظاهری دولت نطق کنند.
بنا به گزارش آفتاب موسی‎الرضا ثروتی نماینده بجنورد یکی از این نمایندگان بود که گفت: واگذاری‎ها به بخش خصوصی خیلی کم و حداکثر ۱۳٫۵درصد بوده و بقیه دولتی یا شبه دوتی بوده که باعث تاسف است.
وی با بیان اینکه با عدم واگذاری سهام بخش دولتی به بخش خصوصی، تصدی گری دولت کاهش نیافته است، ادامه داد: حتی در مواردی هم که این سهام به بخش خصوصی واگذار شده شاهد تداوم مدیریت دولتی در بخش‎های واگذار شده هستیم که اصل خصوصی سازی را زیر سوال می‏برد.
ثروتی با اشاره به اینکه شرکت‎های زیر مجموعه سایپا، سهام سایپا را خریده است، این را از اعجاب قرن خواند و گفت: وزیر صنایع جلسه محرمانه می گذارد که دوباره این سهام را برای دولت بخرند! کما اینکه سهام ایران خودرو و سایپا را خود دولت خریده است.
به گفته وی، به این ترتیب سهام‏های واگذار شده نه تحت حاکمیت کامل دولت است و نه مجلس بر آن نظارت مجلس دارد.
گفتنی است در جریان معاملات شرکت سایپا بیش از ۵۱ درصد سهام این شرکت متعلق به شرکتهای قرار گرفت که اکثریت سهام آنها در اختیار سایپاست.

بلیط مترو ۳۴۰ تومان افزایش می یابد


اخبار روز: 

سخنگوی شورای شهر تهران گفت:تاثیر هدفمندی یارانه‌ها بر روی برق مترو به گونه‌ای است که حدود ٣۴۰ تومان بر روی قیمت تمام شده بلیط مترو اضافه می‌کند که ظاهراً این میزان باید از مسافران گرفته شود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، خسرو دانشجو سخنگوی شورای شهر تهران پس از پایان سیصد و چهل و یکمین جلسه علنی شورای شهر که بدون حضور مستمع برگزار شد با اشاره به پیشنهاد مکتوب سازمان تاکسیرانی در مورد نرخ کرایه‌های تاکسی تاکید کرد: درخواست تاکسی‌رانی جهت بررسی بیشتر به کمیسیون‌ها ابلاغ شده و مقرر شد تا با برگزاری جلساتی با حضور نمایندگان متولی هدفمند کردن یارانه‌ها پیشنهاد تاکسی‌رانی مورد بررسی قرار گیرد.
او با اعلام اینکه مطابق با اعلام استانداری حداکثر افزایش قیمت نرخ تاکسی باید ۱۵ درصد باشد ادامه داد: طلائی رئیس کمیسیون فرهنگی، چمران رئیس شورای شهر و شخص من در این جلسه شرکت می‌کنیم.
شهرداری و شورای‌شهر با دولت هم سو است
سخنگوی شورای شهر تهران با اشاره به همکاری تنگاتنگ رانندگان تاکسی در اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها گفت: همه ساله نرخ‌های جدید در غالب جداولی به شورا پیشنهاد می‌شود و هنوز میزان افزایش احتمالی نرخ‌های تاکسی مشخص نیست.
دانشجو با اعلام اینکه مسئولان شهرداری در حوزه حمل و نقل انگیزه بالایی دارند تا با مسئولان دولت در نحوه اجرای این قانون کمک کنند تا حداقل فشار به مردم و راننده‌های تاکسی وارد شود.
او افزود: شورای شهر نیز با مثبت دانستن بحث اجرایی شدن قانون هدفمندی کمال انگیزه و تلاش را دارد که در این جهت با دولت هم سو و هماهنگ باشد.
به گفته سخنگوی شورای شهر تهران شورای شهر بنا دارد حداکثر طی هفته آتی نرخ کرایه اتوبوس‌های بلیتی و نرخ تاکسی را تصویب و ابلاغ کند به همین دلیل از رانندگان تاکسی و سایر فعالان حوزه حمل و نقل عمومی استدعا داریم که تا زمان تعیین تکلیف نرخ‌ها افزایش کرایه‌ای اعمال نکنند چرا که به طور جسته و گریخته شکایت‌هایی در این راستا به شورای شهر شده است.
مردم از تاکسی‌‌برهای شخصی استفاده نکنند
به گزارش خبرنگار ایلنا، دانشجو در ادامه در مورد تخلف برخی از رانندگان تاکسی یادآور شد: عمده شکایت‌ها از افزایش نرخ حمل و نقل عمومی مربوط به مسافرکش‌های شخصی بوده درحالی که شهرداری و شورای شهر مسافرکش‌های شخصی را به رسمیت نمی‌شناسد.
او با اعلام اینکه افزایش نرخ کرایه‌های تاکسی تحت هر شرایطی غیرقانونی بوده افزود: شورای شهر همیشه از مجموعه پلیس انتظار داشته که اجازه ورود مسافربر‌های شخصی را به حوزه حمل و نقل عمومی ندهند و پیشنهاد جدی ما به مردم این است که از این وسایل نیز استفاده نکنند.
سخنگوی شورای شهر تهران خطاب به مسئولان شهری گفت: بزرگراه‌های تهران را از تاکسی‌های قانونی و شهری پر کنند تا با اشباع شهر مردم دیگر از مسافربر شخصی استفاده نکنند.
احتمال افزایش ۱۵ درصدی کرایه‌های تاکسی
سخنگوی شورای شهر تهران در ادامه با اعلام اینکه لازم است مسائل مربوط به قطعات خودرو، سوخت، روغن و سایر خدمات عمومی راننده‌های تاکسی در تعیین نرخ ارزیابی شود گفت: به احتمال زیاد تاکسی‌رانی با افزایش ۱۵ درصدی نرخ کرایه به خدمت‌رسانی در شهر ادامه دهند.
حمایت از حمل و نقل عمومی با اجرای هدفمندی یارانه‌ها
دانشجو در ادامه با اعلام اینکه در هدفمند کردن یارانه‌ها هدفمندی مدنظر بوده نه حذف یارانه خاطرنشان کرد: در راستای اجرای این طرح از سیستم حمل و نقل عمومی حمایت می‌شود درحالی که قبل از آن از سیستم حمل و نقل خصوصی حمایت می‌شد.
او افزود: شهردار تهران نگران بوده که در حوزه جمع‌آوری زباله، نرخ سوختی که پیمانکار طرف قرارداد شهرداری خدمات ارائه می‌داده قابل مقایسه با نرخ پس از هدفمندی نیست و لازم است تا این فاصله به نوعی جبران شود.
سخنگوی شورای شهر تهران با اشاره به مشکلات متروی تهران در زمینه برق پس از هدفمندی یارانه‌ها خاطرنشان کرد: مصرف برق مترو بسیار بالا بوده بدون حمایت دولت تامین آن امکان‌پذیر نخواهد بود و این‌طور استنباط می‌شود که باید بخشی از این فشار از طریق افزایش نرخ بلیط مترو تامین شود و لازم است تمام این مشکلات با رای‌زنی حل شود.
به گفته دانشجو تاثیر هدفمندی یارانه‌ها بر روی برق مترو به گونه‌ای است که حدود ٣۴۰ تومان بر روی قیمت تمام شده بلیط مترو اضافه می‌کنند که ظاهراً این میزان باید از مسافران گرفته شود.




اخبار روز: 

آینده - آرش شیران: مشاهدات میدانی اولیه و تحلیل تغییر جهت گیری‌های سیاسی مردم حاشیه شهر تهران نسبت به وقایع روز کشور، از نفوذ نسبی شبکه‌های خبری خارجی و اپوزیسیون در این مناطق حکایت دارد.
به گزارش خبرنگار آینده با گذشت یک سال و نیم از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ به دلیل نبود سیاست‌های راهبردی – رسانه‌ای برای برخورد عقلانی و موثر با نفوذ شبکه‌های خارجی، چتر نفوذ این شبکه‌ها در مناطق حاشیه‌ای به ویژه مناطق حاشیه تهران بازتر شده است.
بررسی‌های خبرنگار آینده نشان می‌دهد یکی از دلایل عمده تغییر مشرب رسانه‌ای مردم حاشیه پایتخت، عملکرد ضعیف و در عین حال صرفا تبلیغاتی رسانه ملی درباره طرح موسوم به هدفمند کردن یارانه‌هاست. بر اساس این گزارش، برخورد اغراق آمیز رسانه ملی درباره پیامدهای مثبت این طرح در کاهش مخاطبان رسانه ملی در این مناطق بسیار موثر بوده است.
در همین خصوص علی که صاحب سوپر مارکت کوچکی در یکی از شهرستان‌های اطراف تهران است، به خبرنگار آینده گفت: چند وقت پیش در یکی از بخش‌های خبری صبح صداوسیما اعلام شد قیمت برنج چند درصد ارازن تر شده است. پس از شنیدن این خبر من به همراه چند مغازه دار دیگر به بازار تهران مراجعه کردیم تا برنج مورد نیاز مشتری‌ها را فراهم کنیم. اما در کمال تعجب با افزایش چند درصدی قیمت برنج روبرو شدیم و بدون خرید حتی یک کیسه برنج برگشتیم.
این در حالی است که در مناطق حاشیه پایتخت، مغازه داران و به ویژه سوپر مارکتی‌ها از گروه‌هایی هستند که تاثیر بسیار زیادی در شکل گیری و مدیریت افکار عمومی دارند و در تکثیر نارضایتی اقتصادی – سیاسی نقش مهمی را ایفا می‌کنند.
بر همین اساس خبرنگار آینده نظر صاحبان ۲۰ سوپر مارکت واقع در یکی از شهرستان‌های اطراف تهران را درباره عملکرد صداوسیما به طور ضمنی جویا شد که ۱۶ نفر آنها ازنحوه اطلاع رسانی صدا و سیما درباره طرح هدفمند کردن یارانه‌ها و پیامدهایش انتقاد کردند.
بر اساس این گزارش، روی دیگر سکه بی‌اعتمادی روز افزون مخاطبان این مناطق به صدا وسیما، افزایش نفوذ شبکه‌های ماهواره‌ای نظیر بی بی سی فارسی است. درحالی که برخی کارشناسان رسانه معتقدند گرایش مردم این مناطق به شبکه‌های خبری خارجی از «الگوی مد» تبعیت می‌کند بررسی‌های خبرنگار آینده حاکی از آن است که خلاء اطلاعاتی پر نشده درباره چشم‌انداز اقتصادی و معیشتی خانواده‌ها توسط صدا وسیما، از عوامل اصلی گسترش گرایش مردم مناطق حاشیه به شبکه‌های خارجی است.
علی‌رغم آنکه رای اکثریت مردم این مناطق در انتخابات ریاست جمهوری به سبد رای دکتر محمود احمدی نژاد ریخته شده، اما با گذشت یک سال و نیم از انتخابات و همزمان با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، مشاهدات اولیه از تغییر جهتگیری سیاسی مردم این مناطق هم حکایت دارد. این در حالی است که مردم مناطق حاشیه تهران در اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری نقش کمرنگی داشتند.
بر همین اساس اتخاذ رویکرد واقع‌گرایانه از سوی صداوسیما و بازسازی اعتماد مخاطبان با اطلاع رسانی غیرجناحی و غیرسیاسی درباره طرح هدفمند کردن یارانه‌ها ضروری به نظر می‌رسد.

نسرین ستوده در محکمه تفتیش نوع پوشش 

آزاده دواچی

azade-davachi2.jpg مدرسه فمینیستی: 6 دی ماه 1389، قرار است دادگاهی دیگر با اتهامی جدید برای نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال جنبش زنان برگزار شود. اتهام جدید نسرین ستوده، عدم رعایت حجاب رسمی در ویدئویی است که در آن نسرین ستوده سخنرانی کرده و این ویدئو در اهدای مراسم برگزاری جایزه بین المللی حقوق بشر به وی در ایتالیا به نمایش درآمده است. چرا که نسرین ستوده هنگامی که قصد داشت که برای شرکت در این مراسم از ایران خارج شود، ممنوع الخروج شد و سخنرانی خود را به صورت ویدئویی صرفاا برای پخش در آن مراسم ارسال کرد. از این رو مطلب حاضر به همین اتهام جدید به نسرین ستوده می پردازد:
در مورد وضعیت نسرین ستوده و همینطور اتهاماتی که به او وارد شده است مباحث و نوشته های فراوانی بیان شده است، با این حال او نه تنها آزاد نشده بلکه دوباره و در روز دوشنبه (6 دی ماه) برای اتهامی جدید دادگاهی می شود. این اتهام جدید نداشتن حجاب در پیام ویدئویی است که برای مراسم اهدای جایزه بین المللی حقوق بشر به وی برگزار می شد ارسال شده بود. برخی بر این باورند که این اتهام جدید در حقیقت توجیهی برای نگه داری نسرین ستوده در سلول انفرادی، پس از نزدیک به سه ماه و نیم بازداشت است. اما چرایی این که چنین اتهامی یعنی «بی حجابی» برای یک وکیل که پیشتر به خاطر دفاع از موکلان اش بازداشت شده مسئله ای است که در اینجا می خواهم به آن بپردازم. مسئله ای که نشانه بارز استفاده ابزاری از یک باور دینی است. در حقیقت این استفاده سیاسی از حجاب این بار در جهت افزودن اتهامات وکیل سرشناس نسرین ستوده است که در طول زندگی اش تنها به فکر احقاق حقوق از دست رفته ی موکلانش بوده است.
مفهوم حجاب اجباری به عنوان یکی از اصلی ترین موضوعاتی بوده است که از سی سال گذشته از سوی محققان مختلف و به ویژه بعد از انقلاب به چالش کشیده شده است، با این که اعمال حجاب اجباری از همان اوایل سالهای بعد از انقلا ب به عنوان یکی از قوانین اجرایی کشور درآمده است، اما هنوز بسیاری بر این باورند که این نوع پوشش یعنی اجباری بودن آن نه تنها در هیچ کجای قرآن توصیه نشده است، بلکه حتی اشاره ی مستقیم به پوشش مو در قرآن هم مورد مناقشه است. گذشته از آن که حجاب به عنوان اصل یا ضرورت دینی هنوز مورد بحث است، اجباری بودن این پوشش نیز جای مناقشه بسیار است.
می توان گفت که مسئله ی حجاب در ایران مسئله ای کاملا بغرنج و پیچیده است. حجاب زنان در ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن به عنوان یک نوع حجاب و پوشش به نشانه باور و عقیده ای شخصی نبوده است بلکه به عمدتا عنوان ابزاری سیاسی در جهات مختلف به منظور محدود کردن و ایستادگی در برابر فرهنگ غربی به کار رفته است. در واقع یک بار در دوران قبل از انقلاب و در دوران رضا شاه به عنوان ابزاری برای مدرنیزاسیون جامعه ایرانی مورد استفاده قرار گرفته و بار دیگر و در طول انقلاب به عنوان نمادی در برابر امپریالیسم و غربی گرایی و برای بسیج نیروهای عمومی به کار رفته است و پس از انقلاب نیز به عنوان نمادی برای هویت یابی انقلاب اجباری و تثبیت شده است. از این رو استفاده ی ابزاری از حجاب نه به عنوان یک عقیده ی شخصی و باور دینی، بلکه به عنوان نوعی از ضرورت سیاسی و سیاست کنترل تن زنان و حفظ منافع ملی قلمداد شده است.
بسیاری از محققان در حوزه مسائل اسلامی از جمله فاطمه مرنیسی براین باورند که حجاب به معنای پوشش موهای زن هرگز در قرآن توصیه نشده است. مرنیسی حتا از کتاب طبری دلیل نزول سوره ی حجاب را چنین روایت می کند : " حجاب از نظر لغوی به معنی پرده است به منظور قرار دادن سدی میان دو مرد نازل شده است، نه میان یک زن و یک مرد . پدیداری حجاب مربوط به رویدادی است که در سال پنجم هجری (627 میلادی ) موجب نزول آیه 53 از سوره ی احزاب شد " (154). سپس مرنیسی این آیه را می آورد که در آن به پیامبر می فرماید بدون اجازه وارد خانه ی پیامبر نشوید و هنگامی که از همسران او کالایی چیزی خواستید؛ از پشت حجاب و حائلی آن را از ایشان بخواهید (154). و بعد در توضیح این آیه می نویسد که فقها عبارت نزول آیه ی حجاب را به کار می برند و منظور از این عبارت در حقیقت، دو رویداد هم زمان ولی با حیطه های کاملا مختلف است. از یک سو نزول این آیه به عنوان وحی خداوندی به پیامبر(ص) است که در حیطه ی فکری قرار دارد و ازسوی دیگر، نزول حجاب به عنوان یک ماده ی عینی است: پرده ای که پیامبر میان خود و مردی که کنار در ورودی اتاق پیامبر ایستاده بود کشید (155) . در واقع نزول این آیه به بی اجازه وارد شدن افراد به خانه پیامبر و صحبت با همسران او باز می گردد . مهندس ژیلا شریعت پناهی هم در مطلب اخبر خود که در مدرسه ی فمینیستی منتشر شده است بیان می کنند که در تحقیقات خود در آیات قرآنی هرگز به « مو » به معنای پوشش زنان برخورد نکرده اند: " پوشاندن اندام های زیبا و متفاوت در زن و مرد است و نه اندام هایی که از نظر زیبایی در زن و مرد یکسان (مثل "مو ی ساده و بی آرایش") هستند. حال اگر در کشورهایی مثل عربستان به علت گرمای بیش از حد هوا، هم زنان و هم مردان موهای خود را می پوشانند ربطی به این آیه شریفه و به اجباری بودن پوشاندن مو ندارد. بلکه پوشاندن گریبان کافیست".
مباحث و تحقیقات بسیار دیگری هم در این زمینه انجام شده است که از حوصله ی این متن کوتاه خارج است اما آنچه که در اینجا می خواهم به آن اشاره کنم ؛اول ضروری نبودن و اجباری نبودن پوشش حجاب است که متاسفانه در ایران این مسئله از سوی برخی مسئولان در نظرگرفته نشده است. و دوم: استفاده ی ابزاری از این طرز پوشش علیه زنان است. اگر بپذیریم که حجاب یک اعتقاد یا امر شخصی است، بنابراین دلیلی برای اجباری بودن آن وجود ندارد، پس وقتی چنین امری به قانون در می آید و بر طبق قانون اجباری می شود، بنابراین دیگر از حوزه اعتقادی خارج شده و تنها به عنوان یک قرارداد اجتماعی و آن هم در روابط اجتماعی خود جامعه ایران قابل پیگیری است، از این رو مجریان قانون تنها می توانند کسانی را محاکمه کنند که در روابط اجتماعی در داخل جامعه ایران این قرارداد را رعایت نکرده باشند.
در حقیقت مسئله ی حجاب که به عنوان یک اعتقاد فردی است، وقتی به عنوان قانون و در نتیجه اجبار در می آید و تمامی افراد جامعه موظف به اجرای آن هستند، شکل و مضمون دیگر به خود می گیرد. یعنی اگر حجاب به صورت اعتقاد می تواند زندگی شخصی را متاثر سازد، اما حجاب به عنوان قانون، دیگر نمی تواند در حریم خصوصی و شخصی افراد، داوطلبانه تعمیم یابد و موثر باشد. در واقع هنگامی می توان اتهامی را به لحاظ قانونی به کسی وارد کرد که قانون را در خارج از حوزه ی خصوصی رعایت نکرده باشد، ولی آیا حریم شخصی افراد یعنی خانه ی آنها هم جزو این قانون می شود؟ یعنی آیا قوانین اجتماعی که حوزه ی اجرایی آنها تنها اجتماع و تنها در حوزه عمومی است وقتی وارد حوزه ی دیگری از روابط یعنی حوزه ی خصوصی افراد می شوند هم واقعا می توانند به عنوان قوانین لازم الاجرا درنظر گرفته شوند؟ اگر بخواهم این سئوال را به شکل دیگری مطرح کنم باید بپرسم که آیا قانون حجاب اجباری که برای روابط در خارج از خانه و در حوزه عمومی جامعه ایران تدوین شده، در حوزه خصوصی و در حریم شخصی یعنی در فضای خانه هم قابل تعمیم است؟ آیا مجریان قانون این اجازه را دارند که با تفتیش در حوزه ی شخصی افراد از آنها بخواهند که در خانه شان (که خصوصی ترین جای زندگی آنهاست) قانون حجاب اجباری را رعایت نمایند و در صورت نداشتن حجاب در حوزه ی شخصی شان آنها را محاکمه و یا توبیخ کنند؟ بی شک جواب به همه این سئوال ها منفی است، چرا که حوزه اجرایی قانون حجاب در قانون مشخص است و تعمیم آن به حوزه خصوصی، نه تنها عملی غیرقانونی است.، بلکه حتا ورود به حوزه و حریم شخصی افراد در دین و آیین ما نیز عملی مذموم است.
کسانی که قرار است نسرین ستوده را به اتهام بی حجابی آن هم در حریم شخصی خود و در خانه اش مورد اتهام قرار دهند آیا به این مسئله اندیشیده اند که شکستن این حریم شخصی و دخالت در مسائل شخصی و باورهای اعتقادی و تفتیش عقاید (اگر حتا عملی مجرمانه هم نباشد) خود گناه بزرگی است؟
از سوی دیگر همانطور که می دانیم ویدئویی که نسرین ستوده در آن بی حجاب بوده است جدا از اینکه در خانه و در حریم شخصی اش گرفته شده است علاوه بر آن برای اکران در کشور دیگری بوده است. بنابراین چگونه می توان نسرین ستوده را به این جرم محاکمه کرد وقتی حتی این فیلم ویدئویی غیر از حوزه ی شخصی یعنی خانه اش در جایی پخش شده است که اولا در قلمرو سرزمین ایران محسوب نمی شود، بنابراین قوانین داخلی و کشوری ما نمی تواند قابل تعمیم به آن باشد. با توجه به این مسائل است که طرح این اتهام، گذشته از آن که به نظر می رسد غیرقانونی و فاقد اعتبار است، حتا می تواند به عنوان وارد شدن به حریم شخصی افراد و تفتیش عقاید نیز محسوب شود.
اما پرسش های دیگری نیز در مورد اتهام بی حجابی نسرین ستوده در ویدئوی سخنرانی اش می توان مطرح کرد از جمله آن که چرا از همان ابتدا این اتهام به نسرین ستوده تفهیم نشده است و آیا اصلا این اتهام نوعی ابزار برای نگه داشتن او در بازداشت نیست؟
از اینها گذشته ، اتهام نداشتن پوشش آن هم در ویدئویی که برای خارج از کشور پخش شده است و نه برای داخل تنها به اتهامی واهی می ماند چرا که کارهایی که نسرین ستوده به عنوان یک فعال جنبش زنان و یک وکیل حساس به حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و یک انسان مسئول در برابر جامعه اش انجام داده است آنقدر بزرگ و لایق تقدیر و احترام بوده که با این گونه اتهامات خدشه پذیر نیست. چرا که اقامه ی این نوع اتهامات مبهم و از نظر حقوقی بی پایه، برای نگاه داشتن و محکوم کردن این وکیل سرشناس ، به خودی خود نشان دهنده نداشتن دلیل موجه برای نگه داشتن نسرین ستوده در بازداشت و در بند 209 است؛ بازداشتی که هیچ توجیه عقلانی ، اجتماعی و مذهبی هم ندارد.

منابع :

مرنیسی ، فاطمه . زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش . ترجمه ی ملیحه مغازه ای. نشر نی 1380.
شریعت پناهی ، ژیلا. حجاب قرآنی و دادگاه نسرین ستوده.


جرس: 260 نماینده مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیه‌ای از خدمات منوچهر متکی وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی تقدیر کردند.
به گزارش خانه ملت، محمد دهقانی نقندر عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی در پایان جلسه علنی امروز ـ یکشنبه ـ مجلس بیانیه 260 نماینده در تقدیر از زحمات متکی را قرائت کرد.
در متن این بیانیه صادره از سوی نمایندگان آمده است: شخصیت انقلابی، تدین و تعهد جناب آقای منوچهر متکی بر کسی پوشیده نیست و سوابق درخشان و مدیریتی ایشان در پست های گوناگون در داخل و خارج از کشور گواه این مطلب است. به ویژه تصدی وزارت امور خارجه در دولت های نهم و دهم توانمندی ایشان را در عرصه سیاست خارجی بر همگان آشکار ساخته است.
در ادامه این بیانیه تاکید شده است: بدین وسیله این جانبان نمایندگان ملت شریف ایران در مجلس شورای اسلامی از زحمات و تلاش های طاقت فرسا و شبانه روزی جناب آقای منوچهر متکی تشکر و قدردانی می نماییم و از درگاه احدیت سلامتی و توفیق روزافزون ایشان را خواهانیم. امید است از توان ایشان در خدمت به نظام اسلامی بهره لازم برده شود.



 
جرس: خانواده شهید میثم عبادی، از شهدای جنبش سبز، چند روز پیش پذیرای زهرا رهنورد، نویسنده و استاد دانشگاه بودند. در این دیدار، جمعی از زنان اصلاح طلب هم این فعال جنبش سبز را همراهی می‌کردند.
 به گزارش کلمه، زهرا رهنورد و همراهان او در این دیدار به خانواده شهید عبادی که جوان‌ترین شهید جنبش سبز هم محسوب می‌شود، یادآور شدند که هرگز یاد و خاطره شهدای جنبش سبز از جمله میثم ۱۶ ساله را از یاد نخواهند برد.
 میثم عبادی از نخستین شهدای جنبش سبز به حساب می‌آید. میثم ۱۶ ساله در روز ۲۴ خرداد ماه مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد. او کارگر یک کارگاه خیاطی بود و روزهای جوانی‌اش را در این کارگاه سپری می‌کرد تا کمک‌خرج خانواده و به خصوص پدرش باشد که دیگر نمی‌توانست کار کند.
 پدر میثم عبادی در این دیدار گفت: من فقط می‌خواهم قاتل فرزندم را معرفی و محاکمه کنند. باید به من بگویند فرزند من چرا کشته شد و گناهش چیست. یعنی هر کس گفت “رای من کو” باید کشته شود؟ تازه پسر من حق رای هم نداشت؛ ولی اگر این را هم می‌گفت، باید کشته می‌شد؟ می‌خواهم بدانم، به چه گناهی پسر ۱۶ ساله را در روز روشن در خیابان کشته‌اند؟
 زهرا رهنورد در این دیدار، با اشاره به شهادت مظلومانه این نوجوان، رو به خانواده‌اش گفت: «در خانه میثم عبادی، دنیای بزرگ و باشکوه میثم تجلی پیدا می‌کند؛ دنیایی که فقر ظاهری خانه را کاملا باشکوه می‌سازد و معرکه‌ای برپا می‌دارد. زیرا این کارگر ۱۶ ساله با آرمانهای بلندش به شهدای حق پیوسته است.»
به گفته این استاد دانشگاه، شهادت میثم نشان می‌دهد که جنبش سبز نه فقط جنبشی روشنفکری و دانشگاهی است، بلکه جنبشی سرشار از حضور کارگران سرافرازی چون میثم، در کنار معلمان، زنان و دانشجویان است.
او ادامه داد: این جریان آزادی‌آفرین به تمام معنا مردمی، آزادی‌خواهانه و دمکراسی‌طلبانه است که همه اقشار و طبقات، با هر فکر و اندیشه‌ای، در آن فکورانه و فداکارانه شرکت دارند.



جرس: شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی بیانیه‌ای در اعتراض به بازداشت های اخیر جوانان بی گناه و مظلوم که برخی از آنها عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت بودند صادر کرد.
 به گزارش کلمه، در بخشی از این بیانیه آمده است: بهترین و پاک ترین جوانان کشورمان را از کاشانه هایشان دور و از زندگی و درس و شغلشان بازمی مانند و فاجعه آمیزتر آن که فرزندان خردسال این عزیزان باید دوری از پدر و مادر را در رنج و عسرتی جانکاه تحمل کنند و خانواده هایشان در معرض مزاحمت های گاه و بی گاه قرار گیرند.
 متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
بار دیگر آنان که باید حافظ امنیت مادی و معنوی و نگاه بان سرمایه های اجتماعی جامعه باشند، آدرس را اشتباه گرفته به سراغ گروهی از فرزندان دلسوز و سلامتی رفتند که دغدغه سرنوشت و آینده کشورشان را دارند. گویی نظام امنیتی ما از همه خطرات و آسیب های موجود و پیش رو خاطرجمعی یافته که همّ خویش را مصروف هدف قرار دادن جوانان پاکی نموده است که مسائل شخصی و رفاهی خود را فراموش کرده دل در گرو آبادانی کشورشان دارند. هفته گذشته باز هم تنی چند از جوانان اصلاح طلب و برخی اعضای جوان جبهه مشارکت ایران اسلامی برای ادای پاره ای توضیحات توسط دستگاه امنیتی فراخوانده شده اما در کمال ناباوری روانه زندان شدند که متأسفانه این گونه برخوردها که با احضار تعدادی دیگر از جوانان و تفتیش منازلشان ادامه دارد، نشان از استمرار نابخردی ها در مدیریت کشور و عدم هیچ گونه عزمی برای به آرامش و صلاح آوردن جامعه است.
 در حالی که همه عالمان دین استنباطشان از آیات و روایات این است که تا جرم متهمی احراز نشده باشد قاضی حق داوری در مورد او ندارد و تا حکمی داده نشده حق زندانی کردن آن هم در سلول انفرادی برای مأمورین امنیتی و اطلاعاتی و دیگر نهادهای موازی وجود ندارد، بهترین و پاک ترین جوانان کشورمان را از کاشانه هایشان دور و از زندگی و درس و شغلشان بازمی مانند و فاجعه آمیزتر آن که فرزندان خردسال این عزیزان باید دوری از پدر و مادر را در رنج و عسرتی جانکاه تحمل کنند و خانواده هایشان در معرض مزاحمت های گاه و بی گاه قرار گیرند. به راستی یک کودک دو ساله یا هفت ساله چگونه باید این همه درد را در دل کوچکش تاب بیاورد و اطرافیان چگونه می توانند جای مادر یا پدر را برای او پر کنند؟ این چه بلایی است که به جان امنیت خانواده ها و کاشانه های سلامت و آرام این عزیزان افتاده است و براستی چه فرد یا نهادی باید نقطه پایانی بر این گونه رفتارهای نادرست و غیرشرعی در کشور اسلامیمان بنهد؟
 کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی با اظهار تأسف شدید از در گیر کردن بیش از پیش خانواده ها در اقدامات شبهه ناک نظام اطلاعاتی و امنیتی و فاصله گرفتن سیستم قضائی از استقلال پیش بینی شده در قانون اساسی، امیدوار است در اسرع وقت این جوانان به خانه هایشان بازگردند و بیش از این بذر کینه و نفرت در دل کودکان و دیگر اعضای خانواده های آنان پاشیده نشود که خشنودی خدا در خشنودی خلق اوست.

فسبحان الذی بیده ملکوت کل شیء و الیه ترجعون
کمیسیون و شاخه زنان جبهه مشارکت ایران اسلامی
۵/۱۰/۱۳۸۹



جرس: رویا قنبری و فتانه نوری (قنبری) شهروندان بهایی ساکن ساری، روز پنجشنبه 2 دی 1389 با قید ضمانت و سپردن جواز کسب آزاد شدند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، رویا قنبری در تاریخ 29 آذرماه 1389 توسط نیروهای امنیتی، بدون ارائه ی حکم قضایی در ساری بازداشت شده بود، همچنین فتانه نوری پس از چند بار هجوم نیروهای امنیتی به منزل شخصی در تاریخ 1 دی 1389 پس از مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات در ساری بازداشت شده بود.
لازم به ذکر است فتانه نوری، همسر امید قنبری، شهروند بهایی است که از روز هجدهم آذرماه به صورت بلاتکلیف و بدون استفاده از حق ملاقات در بازداشت اداره اطلاعات ساری است. ماموران امنیتی در طی هفته های اخیر فشارهای زیادی را به خانواده او وارد کرده و ضمن تفتیش منزل این خانواده وسایل شخصی آنها را نیز توقیف کردند.


 جرس: 
جمعي از استادان باستان‌شناسي، فلسفه و تاريخ و صاحب‌نظران دانشگاهي در نامه‌اي سرگشاده خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، نسبت به اقدامات سازمان ميراث فرهنگي و انتقال بخش‌هايي از اين سازمان به شهرهاي ديگر انتقاد و تأكيد كردند: چندپاره کردن اين سازمان و انتصاب مديران غيرمتخصص از جمله آفت‌هايي است که خصوصاً طي سال‌هاي اخير گريبانگير مديريت ميراث فرهنگي کشور شده و آسيب‌هايي را به آن وارد آورده است که ابعاد و زواياي خسارت‌بار آن در شرايط کنوني قابل ارزيابي نيست.
  به گزارش ایسنا، نویسندگان این نامه خواستار مداخله رهبری در فعالیت‌های سازمان میراث فرهنگی شده و اظهار داشتند: شمار سرزمين‌هايي که به‌لحاظ حجم، وسعت، تراکم، تنوع و غناي مواريث مدني و معنوي، محوطه‌هاي باستاني و ابنيه‌ي تاريخي شانه به شانه‌ي ايران بزرگ ساييده‌اند، بي‌اغراق از انگشتان يک‌دست فرانمي‌گذرد. اين تنوع، تراکم و تداوم مواريث مدني و معنوي، مسؤوليت خطير و سنگيني را بر شانه‌ي هر ايراني از هر طبقه و صنف و متعلق به هر طايفه و مذهبي مي‌نهد. متأسفانه اينک اين سرزمين ريشه‌ها و جغرافياي عظيم فرهنگي در معرض تهاجم، تخريب و تحقير جماعتي بي‌بهره از آگاهي تاريخي و احساس ايراني بودن قرار گرفته است.
 در بخش دیگری از این نامه آمده است: "تصمیمات جدیدی بر مبنای استدلال های ناصواب در عرصه میراث فرهنگی ایران به مرحله اجرا گذاشته شده که تبعات آن نه تنها رسیدگی به وضعیت مواریث مدنی و معنوی و محوطه های باستانی و یادمان های تاریخی ما را در کوتاه مدت بیش از این تضعیف یا مختل خواهد نمود، بلکه در دراز مدت چه بسا تمامیت ارضی و هویت ملی کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد".
 انتقاد اصلی امضاکنندگان نامه به تصمیمی است که دولت ایران در چندماه گذشته گرفته و بر اساس آن از کارکنان خود خواسته است که از تهران به شهرهای دیگر ایران منتقل شوند.
 سازمان میراث فرهنگی ایران خود را در اجرای این تصمیم دولت پیشرو می داند و بسیاری از کارکنان خود را به شهرهای دیگر منتقل کرده است.
 گزارش ها از ایران حاکی است که این تصمیم باعث نارضایتی عده زیادی از کارکنان سازمان میراث فرهنگی و قطع همکاری عده ای از آنها با سازمان شده است.
 قرآن شريف به ما آموخته که حتي جسد فرعون و ميراث اعمال و افعال فرعوني را مي‌بايست در کرانه‌ي تذکر و حافظه‌ي تاريخي براي نسل‌هاي آينده پاس داشت و از رخدادها و کرده‌هاي گذشته عبرت آموخت تا انديشه‌ي تاريخي آدمي در «نيلِ» غفلت و نسيان غرق نشود. اين، موضع صريح و روشن کلام و کتابي است که در يک هزاره‌ و نيم اخير نقش بي‌بديل و تعيين‌کننده در تقدير تاريخي، شخصيت، هويت و منش ايراني بودن و ايراني زيستن ما به‌عنوان يک ملت مسلمان و قاره‌ي عظيم مدني و معنوي در عرصه‌ي تاريخ جهاني داشته است.
 شمار سرزمين‌هايي که به‌لحاظ حجم، وسعت، تراکم، تنوع و غناي مواريث مدني و معنوي، محوطه‌هاي باستاني و ابنيه‌ي تاريخي شانه به شانه‌ي ايران بزرگ ساييده‌اند، بي‌اغراق از انگشتان يک‌دست فرانمي‌گذرد. اين تنوع، تراکم و تداوم مواريث مدني و معنوي، مسؤوليت خطير و سنگيني را بر شانه‌ي هر ايراني از هر طبقه و صنف و متعلق به هر طايفه و مذهبي مي‌نهد. متأسفانه اينک اين سرزمين ريشه‌ها و جغرافياي عظيم فرهنگي در معرض تهاجم، تخريب و تحقير جماعتي بي‌بهره از آگاهي تاريخي و احساس ايراني بودن قرار گرفته است.
 سازمان ميراث فرهنگي [، صنايع دستي و گردشگري] تنها نهاد و سازمان رسمي کشور است که دهه‌هاست مسؤوليت سنگين صيانت، حفاظت، مرمت، شناسايي، شناساندن و ثبت و معرفي ملي و بين‌المللي مواريث مدني و معنوي کشور را بر شانه گرفته است. سربازان و سنگربانان اين نهاد فرهنگي بسيار مهم دهه‌هاست که در اين سنگر سرمايه و عمر و انديشه‌ي خويش را هزينه کرده‌اند.

انحلال و انهدام اين سنگر استوار و نهاد عظيم فرهنگي و متفرق کردن سربازان و سنگربانان مواريث مدني و معنوي کشور با هر انگيزه‌اي ــ دانسته يا نادانسته ــ اثرات و تبعات بسيار منفي و جبران‌ناپذيري بر عزت و اعتبار، اقتدار و وحدت ملي ما خواهد نهاد. انتظار مي‌رفت کشوري با چنين موقعيت و اعتبار تاريخي ــ فرهنگي در صيانت از سنگرهاي تاريخ و فرهنگ و مواريث مدني و معنوي خود شهره‌ي آفاق مي‌بود، اما متأسفانه مشاهده مي‌کنيم که عملاً گام به راهي نهاده‌ايم که اينک در بي‌توجهي به مواريث فرهنگي و صيانت از آثار و محوطه‌هاي باستاني و ابنيه‌ي تاريخي شهره شده‌ايم. اين تصميم ناموجه و ناکارشناسانه نه‌تنها دست متجاوزان و سوداگران را در غارت مواريث فرهنگي، تخريب محوطه‌هاي باستاني و فروختن يوسف ميراث کشور در بازار مکاره‌ي سود و سودا گشوده‌تر مي‌کند، بلکه نهايتاً ميهن ما را در مواجهه با چالش‌هاي تاريخي، به‌شدت شکننده و آسيب‌پذير خواهد کرد. تضعيف و آسيب‌پذير شدن ميراث و فرهنگ اين سرزمين نيز بيش از هر چيز به معناي تضعيف يکي از مهم‌ترين و غني‌ترين کانون‌هاي بالنده‌ي فرهنگ بشري است.

امروزه، مراکز و سازمان‌هاي ميراث فرهنگي در سراسر جهان از مهم‌ترين و تأثيرگذارترين سازمان‌ها و نهادها به‌شمار مي‌روند و برنامه‌هاي آن‌ها در نهايت نظم، دقت و هوشمندي تنظيم و تدوين و اجرا مي‌شود. انتظار مي‌رفت که سازمان ميراث فرهنگي کشور نه فقط در زمينه‌ي صيانت و پاسداري و شناخت ميراث ايراني ــ اسلامي ما در درون مرزهاي کنوني کشور گام‌هاي بلندي بردارد، بلکه در شناخت و پاسداري ميراث سترگ جهان ايراني و سرزمين‌هاي اسلامي نيز مشارکت فعال و پويا داشته باشد. اکنون نه‌تنها اين سازمان در راستاي تحقق اين اهداف گام برنمي‌دارد بلکه با تصميم‌ها و اقداماتي که در پيش گرفته است، زمينه‌هاي تخريب و آسيب‌پذيري مواريث سترگ فرهنگ ملي و اسلامي و بشري نيز فراهم شده است. چندپاره کردن اين سازمان و انتصاب مديران غيرمتخصص از جمله آفت‌هايي است که خصوصاً طي سال‌هاي اخير گريبانگير مديريت ميراث فرهنگي کشور شده و آسيب‌هايي را بدان وارد آورده است که ابعاد و زواياي خسارت‌بار آن در شرايط کنوني قابل ارزيابي نيست. تسامح و تساهل در تصحيح اين امر خطير نه‌تنها تخريب و زايل شدن ميراث هزاران ساله‌ي کشور را به‌دنبال خواهد آورد و اقتدار و اتفاق ملي و مدني ما را در سطح جامعه‌ي جهاني خدشه‌دار و ناموجه جلوه مي‌دهد، بلکه سبب از دست رفتن سرمايه‌هايي خواهد شد که در آينده‌ي نزديک با پايان گرفتن منابع و ذخاير زيرزميني، مي‌بايست جايگزين آن‌ها شود.
 اينک تصميمات جديدي بر مبناي استدلال‌هاي ناصواب در عرصه‌ي ميراث فرهنگي ايران به مرحله‌ي اجرا گذاشته شده که تبعات آن نه‌تنها رسيدگي به وضعيت مواريث مدني و معنوي و محوطه‌هاي باستاني و يادمان‌هاي تاريخي ما را در کوتاه‌مدت بيش از اين تضعيف يا مختل خواهد نمود، بلکه در درازمدت چه بسا تماميت ارضي و هويت ملي کشور را در معرض تهديد قرار خواهد داد.
 تجربه و تقدير تاريخي ما مي‌بايست اين واقعيت را به ما آموخته باشد که زنگ خطر فروپاشي ملت‌ها و فرهنگ‌ها و انحلال جامعه‌ها و حتي افول و انحطاط تمدن‌ها هنگامي شنيده شده که جامعه‌اي، از درون، ريشه‌هاي اصالت و هويت و ارزش‌هاي خود را نشانه گرفته و دست تجاوز و تخريب به سوي مواريث مدني و معنوي‌اش گشوده است. سنگر تاريخ و فرهنگ، هرچند سنگر تيغ و شمشير نيست، اما تجربه‌ي تاريخي به ما آموخته است که سربازان اين سنگر در ميدان عمل بغايت مرزگشاتر و پيروزمندتر در رويارويي با چالش‌هاي تاريخي و صيانت از مرزهاي حيثيت، مليت، اقتدار و «اتحاد ملي و انسجام اسلامي» ما بوده‌اند.
 در پايان اين نامه با اشاره به اين‌كه "وظيفه‌ي خود دانسته‌ايم در برابر اين حرکت ناآگاهانه و تصميم ويرانگر که تأسف و تأثر عميق و نگراني شديد ما را برانگيخته سکوت نکنيم" از مسؤولان خواسته شده است تا در راستاي مصالح و منافع کشور از فروپاشي سازمان ميراث فرهنگي جلوگيري كنند.

رضا داوری اردکانی (استاد فلسفه و رئیس فرهنگستان علوم ایران)، احمد احمدی (عضو شورای انقلاب فرهنگی و استاد فلسفه)، غلامحسین دینانی (استاد فلسفه دانشگاه تهران)، هایده لاله (رئیس موسسه باستان شناسی دانشگاه تهران)، غلامرضا اعوانی (رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران)، حکمت الله ملا صالحی (استادیار گروه باستان شناسی دانشگاه تهران)، محمدرحیم صراف (باستان شناس)، کمال الدین نیکنامی (عضو هیأت علمی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران) و حمید خطیب شهیدی (استاد باستان شناسی دانشگاه تربیت مدرس) از جمله امضاکنندگان این نامه هستند.
 
اختصاصی جرس: قرار نهایی بازپرس دادسرای نظامی تهران برای ۲۲ متهم 
کهریزک  جرس: درادامه انتشار اسناد مربوط به جنایت کهریزک، جرس  اقدام به انتشار قرار صادره نهایی به تاریخ ٨٨/٩/۵پرونده کلاسه ۵٨٧٨/٨٨ که جدیدا بدان دست یافته، می کند. در این قرار صد و دو صفحه ای جزئیات تکان دهنده ای از جنایت کهریزک منتشر شده است که شامل اسامی متهمین، شرح اظهارات شكات، مطلعين و متهمين درباره قربانیان و نتیجه کمیسیون پزشکی  است. در صفحات ابتدایی این سند از دومین اسناد جنایات کهریزک که بر اساس گزارش نهایی تحقیقات بازپرس ویژه سازمان قضایی نیروهای مسلح تهیه و برای اولین بار توسط جرس منتشر می شود، اسامی و جزییات کامل اتهامات سرتیپ رادان و بیست و یک متهم پرونده کهریزک عنوان شده است.
   بدنبال انتشار کامل کیفر خواست متهمان کهریزک که به امضای معاون دادستان نظامی تهران رسیده بود و استقبال شایان توجه مخاطبان جرس، بر آن شدیم تا متن  قرار نهایی صادره تحقیقات جنایات کهریزک که  از سوی  سید رضا حسینی بازپرس شعبه اول نهایی و صادر شده است را نیز در اختیار خوانندگان قرار دهیم.
گفتنی است قرار نهایی زمانی صادر می شود که بازپرس یا قاضی تحقیق پس از اتمام تحقیقات نسبت به اقدامات معمول و نتایج بدست آمده به داوری می نشیند و سرانجام با صدور قرار مجرمیت نظر خود را مبنی بر وجود دلایل کافی جهت جلب متهم به محاکمه یا قرار منع تعقیب اعلام می دارد.
به عبارتی قاضي پس از اتمام تحقيقات مقدماتي مكلف است نظر خود را نسبت به موضوع پرونده ضمن قرار نهايي اعلام  كند . این قرار مبین اعلام پایان تحقیقات مقدماتی است.
 بر  اساس این سند که اولین بار توسط جرس منتشر می شود و در تاریخ پنجم آذر ماه سال گذشته نهایی و ارسال شده است، نام دو متهم اصلی این جنایات سردار رادان و رجبی به چشم می خورد.
 این گزارش نهایی که بی شک بر اساس ملاحظات امنیتی تهیه شده است،  تنها بخشی از فاجعه کهریزک و جنایاتی است که در این بازداشتگاه انجام شده است.  عدم پرداختن به اتهامات رادان و دیگر آمران اصلی این جنایات در کیفر خواست و تحقیق نهایی نشان از محدودیتهای این سازمان  برای پرداختن به متهمان اصلی و تمرکز بر عوامل اجرایی است.
 بر اساس این سند، سرتیپ احمدرضا رادان بعنوان یکی از  متهمین این پرونده، و یکی از آمران اصلی این جنایت تنها  به بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی) متهم است.نظر می رسد که آمران اصلی این جنایت که حتی در کیفر خواست نهایی نامی از آنان برده نشده است در حاشیه امنیتی قرار گرفته اند.
 این در حالی است که خانواده سه شهید حوادث کهریزک بدنبال اعلام حکم محکومیت دو افسر نگهبان بازداشتگاه کهریزک،  گذشت خود از قصاص دو مجری محکوم به اعدام این جنایت را اعلام و خواستار آن شدند که اراده جدی و اخلال ناپذیر نظام برای پیگرد و مجازات آمران این جنایت  بزودی محقق شود. 
  در همین حال بر اساس این گزارش  سرتیپ عزیزالله رجب‌زاده به آمریت در گزارش خلاف واقع ، بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی)، کتمان حقیقت و فراهم نمودن موجبات ایجاد جو بدبینی به ناجا متهم می باشد.
  یکی از نکته های تامل برانگیز این قرار ذکر نام سه پزشک در بین متهمان است که البته یکی از آنها به دلیل عدم تمکین نظر مقامات نظامی و امنیتی مافوق، پس از چندی از قربانیان این پرونده می شود. پزشک وظیفه دکتر رامین پوراندرزجانی ، که خود از قربانیان این حادثه است، سروان پزشک حسین صفایی فرزند اسکندر و سرهنگ دکتر سجادالله فرهمند پور فرزند عبدالله که هر سه نفر  بر اسا س قرار صادره متهم به  عدم انجام وظیفه منجر به فوت چهار نفر و مصدوم شدن سایر بازداشتی‌ها و فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا هستند. این در حالیست که  در این میان نام بسیاری از متهمین واقعی اثری به چشم نمی خورد.
  لازم به ذکر است که در کیفر خواست معاون دادستانی نامی از این سه تن بعنوان متهم برده نشده است، بلکه در بخشی از آن کیفرخواست به رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک که بعد از چندی به صورت مشکوک فوت می کند، نیز اشاره شده، که براساس اعترافات متهمین، وی و پزشک مافوقش، از امضای گزارش خلاف و اعلام مرگ متهمین به دلیل بیماری مننژیت امتناع می کنند تا درنهایت گزارش خلاف با امضایِ خودِ متهمین امضا شده و به مقامات قضایی ارسال گردید.نکته حائز اهمیت دیگر در این قسمت از کیفرخواست منتشر شده در جرس آمده بود، آمریت و نقش سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران می باشد که آمده است "بعد از امتناع دکتر پوراندرجانی و مافوقش (دکتر فرهمندپور) از امضای گزارش خلاف در مورد علت مرگِ بازداشتی ها، نامه ای توسط سعید مرتضوی تنظیم، دیکته و به ماموران داده می شود، که مرتضوی گفته بود بدلیل مصلحت، باید چنین گزارشی را به مراجع قضایی ارائه دهند و فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز، دستور همکاری در این زمینه صادر می کند...."
ماموران ذیربط در گزارش خلاف واقع خود آورده بودند "بر اساس اعلام بیمارستان مهر، شهدای تجریش و لقمان، هر سه متهم بر اثر بیماری مننژیت فوت نموده و هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص آنها در بازداشتگاه صورت نگرفته است...."
  همچنین موضوع آمریت و نقش «حداد»، معاون امنیت دادستانی تهران، در دستور به اعزام بازداشت شدگانِ روز ۱٨ تیر به کهریزک، مورد اشاره قرار گرفته است.
 از سوی دیگر در میان بیست و یک متهم نظامی و انتظامی این پرونده، غیرنظامی محمدرضا کرمی، که از اوباش و اراذل باسابقه بوده و توسط مسئولین بازداشتگاه بعنوان «مسئولِ بند» منصوب شده و در آزار و قتل بازداشتی ها نقش جدی داشته نیز، مورد اشاره قرار گرفته است.
 وی متهم است به مشارکت در ایراد ضرب و جرح شکات، اهانت به شکات و مشارکت در ایراد ضرب و جرح منجر به قتل عمدی روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی.
گفتنی است در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، تعداد زیادی از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۸ تیر ماه، به دستور مقامات امنیتی و قضایی وقت- چون قاضی سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران- به بازداشتگاه مخوف کهریزک (واقع در جنوب تهران) منتقل شدند که در آنجا مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفته و گروهی از آنان بر اثر شدت شکنجه ها جان باختند. مقامات ذیربط، بویژه دادستان وقت تهران، "مننژیت و بیماری" را عامل فوت آنان اعلام کردند، که این نظر قویا توسط پزشکی قانونی کشور رد شد.
در همین راستا، روز یکشنبه ٢٨ آذرماه ٨٩، پس از ماهها فراز و نشیب، منابع خبریِ توانستند  کیفرخواست ٢٧ صفحه ای برخی از متهمان این پروندۀ ملی را در اختیار رسانه ها قرار دهند.
در این کیفرخواست که متهمین "بر اساس اقاریر و اعترافات"، به "قتل" و "مشارکت در قتل" از طریق ایراد ضرب و جرح، شکنجه و آزار بازداشت شدگان، محروم نمودن زندانیان از حقوق اولیه، ارائه گزارش خلاف واقع و تهدید شاکیان پرونده متهم شده اند، موقعیت سازمانی و اتهاماتِ سرتیپ عزیزالله رجب زاده، سرهنگ فرج کمیجانی، استوار محمد خمیس آبادی، استوار ابراهیم محمدیان، سرهنگ روانبخش فلاح، سرهنگ محمد عامریان، ستوان سوم سید کاظم گنج بخش، استوار اکبر رهسپار، استوار دوم حمید زندی، استوار دوم مجید وروایی و گروهبان دوم مهدی حسینی فر شرح داده شده است. 
اسامی کامل متهمان و جرایم آنان بر اساس گزارش نهایی بازپرس ویژه  در قرار صادره ، برای اولین بار در جرس منتشر می شود. گفتنی است که بخشهای دیگر  این سند بمرور در اختیار خوانندگان قرار خواهد گرفت.

قسمت اول از سند دوم جنایات کهریزک 
    به تاریخ ۵/٩/٨٨ پرونده کلاسه ۵٨٧٨/٨٨ در وقت فوق العاده تحت نظر است و با استعانت از خداوند متعال، ختم تحقیقات را اعلام و به شرح ذیل، قرار نهایی صادر می گردد:
 
دادستان محترم نظامی تهران
الف) مشخصات متهمین:
۱. سرتیپ احمدرضا رادان فرزند محمدعلی، متولد ۱۳۴۲، ش‌ش ۶۱۶۱۵، صادره از اصفهان، جانشین فرماندهی نیروی انتظامی، شیعه، ایرانی، باسواد، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بلاقید آزاد، متهم است به:
۱) بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی)

۲. سرتیپ عزیزالله رجب‌زاده فرزند سلمان، متولد ۱۳۳۵، ش‌ش ۱۰۱۵، متولد تهران، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، شیعه، ایرانی، باسواد، استخدامی ۱۳۵۷، فاقد سابقه کیفری، متاهل، آزاد به قید التزام، متهم است به:
۱) آمریت در گزارش خلاف واقع
۲) بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی)
۳) کتمان حقیقت
۴) فراهم نمودن موجبات ایجاد جو بدبینی به ناجا
۳. سرهنگ روانبخش فلاح فرزند بهرام، متولد ۱۳۴۲، ش‌ش ۸۹، صادره از رودبار، شیعه، باسواد، رئیس بازرسی فاتب، استخدامی سال ۱۳۶۰، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بازداشت به علت قرار بازداشت موقت از تاریخ ٢٣/۶/٨٨ متهم است به:
۱) مشارکت در گزارش خلاف واقع
۲) بی‌مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی)
۳) محروم کردن بازداشتی‌ها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع
۴. سرهنگ محمدعامریان فرزند رحیم، متولد ۱۳۴۴، ش‌ش ۲۳۲، صادره از شاهرود، شیعه، ایرانی، باسواد، رئیس اداره عملیات بازرسی فاتب، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بازداشت از تاریخ ۲۳/۶/٨٨ تا ٣٠/٨/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت و از تاریخ ٣٠/٨/٨٨ به علت بیماری به قید تودیع وثیقه آزاد گردیده است، متهم است به:
۱) بی‌مبلاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به فوت سه نفر (روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی)
۲) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۳) محروم کردن بازداشتی‌ها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع
۴) آمریت در ایراد ضرب و جرج
۵) کتمان حقیقت
۶) مشارکت در گزارش خلاف واقع
۵. سرهنگ دوم فرج کمیجانی، فرزند حسین، متولد ۱۳۴۱، شماره شناسنامه ۲۶۸۴، صادره از کمیجان، شیعه، جمعی ناجا، باسواد، متاهل، فاقد سابقه کیفری، ساکن تهران، بازداشت از تاریخ ٢۵/۵/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت، متهم به:
۱) آمریت در ضرب و جرح شکات ۲) آمریت در ایراد ضرب و جرح منجر به قتل عمدی روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی ۳) محروم کردن زندانیان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۴) مشارکت در گزارش خلاف واقع ۵) فراهم کردن موجبات جو بدبینی نسبت به ناجا
۶. سروان نعمت‌الله اقطایی فرزند طاهر، متولد ۱۳۴۲، ش‌ش ۲۳۵۰۲، صادره از بجنورد، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران، جمعی بازرسی فاتب، فاقد سابقه کیفری، متاهل، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱) آمریت در ایراد ضرب و مباشرت در ایراد ضرب ۲) فحاشی نسبت به شکات ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
٧. ستوان یکم حسین وسطی فرزند رضا، متولد ۱۳۵۲، ش‌ش ۵۱۴، صادره از نور، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن شهرستان نور، جمعی بازداشتگاه کهریزک، متاهل، فاقد سابقه کیفری، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱) آمریت در ایراد ضرب و مباشرت در ایراد ضرب ۲) فحاشی نسبت به شکات ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا ۴) محروم کردن شکات از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۵) شروع به قتل
٨. ستوان‌سوم سید کاظم گنج‌بخش فرزند سیدعلی، متولد ۱۳۵۶، ش‌ش ۶۵۵، صادره از گناباد، شیعه، ایران، باسواد، متاهل، دارای سابقه کیفری، جمعی بازداشتگاه کهریزک، بازداشت از تاریخ ۱۱/۶/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت، متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح شکات ۲) محروم کردن بازداشتی‌ها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا ۴) اهانت به شکات
٩. استوار محمد خمیس‌‌آبادی فرزند عبدالله، متولد ۱۳۵۱، شماره شناسنامه ۵، صادره از کنگاور، شیعه، جمعی از بازداشتگاه کهریزک، باسواد، متاهل، فاقد سابقه کیفری، ساکن تهران، بازداشت از تاریخ ٢۵/۵/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت، متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح منجر به قتل عمدی روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی ۳) محروم کردن آنان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۴) اهانت به شکات ۵) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۱۰. استوار ابراهیم محمدیان فرزند سیف‌الله، متولد ۱۳۶۲، ش‌ش ۲، صادره از نطنز، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی بازداشتگاه کهریزک، فاقد سابقه کیفری، متاهل، ساکن تهران،‌بازداشت از تاریخ ٢۵/۵/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت، متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح شکات ۲) مشارکت در ضرب و جرح منجر به قتل عمدی روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی ۳) محروم کردن آنان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم
رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۴) اهانت به شکات ۵) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۱۱. استوار اکبر رهسپار فرزند جمعه‌علی، متولد ۱۳۵۹، ش‌ش ۱۰۴، صادره از خرم‌آباد، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی بازداشتگاه کهریزک، استخدامی ۱۳۷۸، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بازداشت به علت قرار بازداشت موقت از تاریخ ۱۱/۶/٨٨ الی ٢٣/٨/٨٨ و سپس آزاد با قید تودیع وثیقه در تاریخ ٢٣/٨/٨٨ متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح نسبت به شکات ۲) فحاشی ۳) محروم کردن بازداشتی‌ها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۴) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۱۲. استوار دوم حمید زندی فرزند عی قربان، متولد ۱۳۵۹، ش‌ش‌ ۲۶۷۷، صادره از ملایر، شیعه، ایرانی، باسواد، متاهل، دارای سابقه کیفری، جمعی بازداشتگاه کهریزک، بازداشت از تاریخ ۱۵/۶/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت، متهم است به:
۱) اهانت به شکات ۲) ایراد ضرب و جرح شکات ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا ۴) محروم نمودن شکات از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع
۱۳. گروهبان‌دوم مهدی حسینی‌فر فرزند محمود، متولد ۱۳۶۳، ش‌ش ۵۶۴۸، صادره از تهران، شیعه، ایرانی، باسواد، استخدامی ۱۳۶۸، فاقد سابقه کیفری، جمعی بازداشتگاه کهریزک، متاهل، بازداشت از تاریخ ۱٢/٧/٨٨ به علت قرار بازداشت موقت، متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح شکات ۲) اهانت به شکات ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا ۴) محروم نمودن شکات از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادی‌های مشروع ۵) شروع به قتل آقای سیدمسعود رضوی.
۱۴. غیرنظامی محمدرضا کرمی فرزند علی، متولد ۱۳۶۲، شماره شناسنامه ۷۶۸۷، صادره از تهران، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران، دارای سابقه کیفری، مجرد، بازداشت به علت قرار بازداشت موقت از تاریخ ٢/۶/٨٨، متهم است به:
۱) مشارکت در ایراد ضرب و جرح شکات ۲) اهانت به شکات ٣) مشارکت در ایراد ضرب و جرح منجر به قتل عمدی روح‌الامینی، جوادی‌فر و کامرانی
۱۵. استوار دوم مهدی گودرزی فرزند احمدعلی، متولد ۱۳۶۲، ش‌ش ۹۳۱۲، صادره از تهران، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران، فاقر سابقه کیفری، جمعی پلیس امنیت فاتب، متاهل، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح نسبت به بازداشت‌شدگان در پلیس امنیت
۱۶. استوار دوم مجید وروایی فرزند محمود، متولد ۱۳۵۶، ش‌ش ۱۳۷۱۸، صادره از کرمانشاه، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، جمعی بازداشتگاه کهریزک، مجرد و بازداشت به علت عجز از ایداع وثیقه از تاریخ ٢٣/٨/٨٨ متهم است به:
۱) ایراد ضرب و جرح شکات ۲) فحاشی نسبت به شکات ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۱۷. استوار ابراهیم محبتی فرزند عیسی، متولد ۱۳۵۶، ش‌ش ۱۳۷۱۸، صادره از اردبیل، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران، پرندک، فاقد سابقه کیفری، جمعی پلیس امنیت فاتب، متاهل و آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱) ایراد ضرب نسبت به شکات ۲) فحاشی نسبت به شکات
۱۸. سرهنگ دکتر سجادالله فرهمند پور فرزند عبدالله، متولد ۱۳۴۰، ش‌ش ۳۹۵، صادره از خدابنده، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی بهداری فاتب، فاقد سابقه کیفری، متاهل، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱) عدم انجام وظیفه منجر به فوت چهار نفر و مصدوم شدن سایر بازداشتی‌ها ۲) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۱۹. ستوان‌دوم امان‌قلی قاضلار فرزند حسن، متولد ۱۳۴۸، ش‌ش ۳۱۱۳، صادره از گمیشان، شیعه، باسواد، جمعی بهداری فاتب، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱)عدم انجام وظیف منجر به فوت ۴ نفر و مصدوم شدن سایر بازداشتی‌ها ۲) کتمان حقیقت ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
٢۰. ستوان سوم علی جعفرزاده فرزند هاشم، متولد ۱۵۳، ش‌ش ۱۶۲۲، صادره از مراغه، شیعه، باسواد، جمعی بهداری فاتب، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱)عدم انجام وظیف منجر به فوت ۴ نفر و مصدوم شدن سایر بازداشتی‌ها ۲) کتمان حقیقت ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۲۱. پزشک وظیفه دکتر رامین پوراندرزجانی فرزند رضاقلی، متولد ۱۳۶۲، ش‌ش ۹۷۸، صادره از تبریز، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی بهداری فاتب، ساکن تبریز، فاقد سابقه کیفری، مجرد، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱)عدم انجام وظیف منجر به فوت ۴ نفر و مصدوم شدن سایر بازداشتی‌ها ۲) کتمان حقیقت ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
۲۲. سروان پزشک حسین صفایی فرزند اسکندر، متولد 1349، ش‌ش ۱۶۹۳، صادره از تویسرکان، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی از بهداری فاتب، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، مجرد، آزاد به قید معرفی کفیل، متهم است به:
۱)عدم انجام وظیف منجر به فوت ۴ نفر و مصدوم شدن سایر بازداشتی‌ها ۲) کتمان حقیقت ۳) فراهم کردن موجبات ایجاد جو بدبینی نسبت به ناجا
 ادامه دارد


احمد قابل، محقق و پژوهشگر زندانی، با قرار وثیقه آزاد شد

خبرگزاری هرانا - احمد قابل، محقق و پژوهشگرِ نواندیشِ دینی، پس از تحمل نزدیک به ۱۷۰ روز زندان، غروب روز شنبه چهارم دی ماه ٨٩، با قرار وثیقه ای ۵۰۰ میلیون ریالی، و با حکم قاضی کاووسی رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد آزاد شد.
به گزارش تارنمای خبریِ «امروز»، ارگان مجاهدین انقلاب اسلامی، با وجود کاهش وزن شدید، وضعیت عمومی قابل خوب توصیف شده و وی در حال حاضر در مشهد است و به زودی به محل سکونت خود، فریمان باز خواهد گشت.
اولین جلسه دادگاه قابل، روز ۲۹ اردیبهشت برگزار شد که طی آن تمامی موارد اتهامی مطرح و وی و وکلایش با رد اتهامات، دفاع خود را مطرح کردند.
گرچه زمان جلسات بعدی دادگاه هنوز مشخص نشده اما دادگاه با درخواست وکلا مبنی بر تغییر قرار بازداشت، موافقت کرد و قرار تامین وثیقه صادر شد.
احمد قابل ۲۹ آذر ۸۸، بعد از درگذشت آیت الله العظمی منتظری برای مراسم تشییع آن مرحوم، از مشهد به قم سفر می‌کرد که در بین راه نیشابور بازداشت شد.
این محقق و پژوهشگر، بهار امسال موقتا آزاد شده بود، که با افشاگری پیرامونِ اعدام های صورت گرفته از زندانیانِ زندان وکیل آباد مشهد، مجددا بازداشت گردید.


کارشکنی در پرونده حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی

خبرگزاری هرانا - مسئولین زندان اوین از ارسال نامه توسط زندانی سیاسی، حسین رونقی ملکی به دادستان تهران و ملاقات با وکیل خود جلوگیری میکنند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، این زندانی سیاسی که در حکمی غیر قانونی توسط شعبه 26 دادگاه انقلاب تهران به 15 سال زندان محکوم و این حکم توسط شعبه 54 دادگاه تجدید نظر تایید شده بود تا به امروز تنها یک بار در تاریخ 22 تیر ماه با وکیل خود "محمد علی دادخواه" ملاقات داشته است. مسئولین زندان حتی از دادن نامه های این زندانی سیاسی به دادستان تهران و وکیل خود جلوگیری میکنند. خانواده این زندانی در دیدار قبلی با دادستان تهران اتهامات این زندانی سیاسی را رد و مطالب درج شده در روزنامه کیهان را کذب محض خواندند. در این دیدار دادستان تهران هرگونه چاپ مقاله یا خبر در مورد حسین رونقی ملکی را در روزنامه کیهان تکذیب کرد.
لازم به ذکر است که خانواده این زندانی سیاسی وضعیت روحی وی را مناسب ذکر کردند.
حسین رونقی ملکی به مدت 1 سال در سلول انفرادی بند 2 الف سپاه پاسداران زندان اوین تحت شکنجه های جسمی و روحی قرار داشته است.


حکم قاتل سعادت‌آباد تائید شد

خبرگزاری هرانا - دیوان عالی کشور حکم قصاص قاتل پرونده موسوم به سعادت‌آباد را تأیید کرد تا قاتل در یک قدمی طناب دار قرار بگیرد. دادستان تهران از اجرای حکم در هفته آینده و در صورت فراهم شدن همه مقدمات خبر داد.
پرونده قتل مربوط به حادثه سعادت‌آباد که هفته گذشته به دیوان عالی کشور ارجاع شده بود، بعد از مشورت قضات دیوان عالی کشور صبح امروز مورد تأیید قرار گرفت. 
پیش از این دادگاه،‌ بعد از برگزاری جلسه در تاریخ 30 آبان امسال، یعقوب را به اتهام قتل به قصاص، به اتهام رابطه نامشروع با کیمیا به تحمل 100 ضربه شلاق و به اتهام قدرت‌نمایی با چاقو به 2 سال حبس و 74 ضربه شلاق محکوم کرده بود.
صبح روز 6 آبان امسال، اهالی خیابان‌های منتهی به میدان کاج واقع در منطقه سعادت‌آباد، با فریادهای کمک‌خواهی مرد جوانی به خیابان آمدند.
مردم در خیابان، جوانی را مشاهده کردند که توسط شخص دیگری به‌شدت مجروح شده و فرد ضارب به هیچ‌کس اجازه دخالت برای نجات جوان مصدوم را نمی‌دهد.
بعد از گذشت دقایق طولانی از این حادثه، نه مردم و نه مأموران پلیس حاضر در صحنه به خود اجازه برخورد با عامل این جنایت را ندادند تا اینکه جوان مجروح مقابل چشمان مردم و مأموران پلیس جان داد.
با توجه به حساسیت فوق‌العاده‌ای که بعد از این قتل در سطح جامعه ایجاد شد، رئیس قوه‌قضاییه دستور داد تا پرونده به صورت فوق‌العاده و خارج از نوبت رسیدگی شود.
همچنین جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران امروز در نشست خبری با خبرنگاران با اشاره به این مطلب که حکم متهم پرونده قتل در میدان کاج سعادت‌آباد به همان کیفیتی که در حکم دادگاه بدوی به آن اشاره شده بود از سوی دیوان عالی کشور تایید شده گفت: البته درباره متهم ردیف دوم این پرونده که اولیاء دم نسبت به مجازات وی اعتراض داشتند از سوی دیوان پذیرفته نشده است.
وی خاطرنشان کرد: قرارمان این است که در صورت اینکه اولیاء دم تقاضای اجرای حکم قصاص داشته باشند این حکم هفته آینده به همان کیفیتی که در حکم دادگاه بدوی به آن اشاره شده اجرا شود.
وی در پاسخ به سؤال خبرنگاری مبنی بر زمان و نحوه اجرای حکم گفت: این حکم قرار است در ملاء عام انجام شود اما از آنجا که اجرای آن نیازمند مقدماتی است اجازه دهید در زمان مقرر موضوع به اطلاع خبرنگاران رسانه‌ها برسد.


اوضاع نامساعد جسمی بهاره هدایت پس از یک هفته اعتصاب غذا

خبرگزاری هرانا - بهاره هدایت، دانشجوی زندانی که از یک هفته پیش در اعتراض به ممنوع‌الملاقات شدن خود دست به اعتصاب غذا زده بود، در پی اوضاع نامساعد جسمی به بهداری منتقل شده است.
برخی گزارش‌های رسیده از زندان اوین به کلمه، حاکی است که بهاره هدایت در روزهای گذشته بارها در بهداری زندان اوین مشاهده شده است. با این حال با توجه به قطع بودن تلفن‌های زندانیان سیاسی و ممنوع‌الملاقات بودن وی، هیچ‌گونه اخبار موثق و تأیید‌شده‌ای در مورد وضعیت سلامتی او در دست نیست.
این در حالی است که طبق اعلام همسر این فعال دانشجویی، وی در زندان به بیماری سنگ کیسه صفرا مبتلا شده است و طبق نظریه پزشکان حاضر در زندان نیاز به عمل جراحی دارد.
هفته گذشته خانواده‌های بهاره هدایت و مهدیه گلرو با مراجعه به زندان اوین متوجه شدند که این دو فعال دانشجویی به دلایل نامعلوم ممنوع‌الملاقات شده‌اند.
به گفته سایر افراد هم‌بند با این دو زندانی سیاسی، مسئولان زندان دلیلی را برای قطع ملاقات‌های این دو زندانی اعلام نکرده‌اند، اما به نظر می‌رسد پیام‌های این دو فعال دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر که بازتاب گسترده‌ای در میان محافل دانشجویی داخل و خارج از کشور داشت، دلیل ممنوع‌الملاقات شدن آنها باشد.
مسئولان زندان اعلام کرده‌اند که بهاره هدایت و مهدیه گلرو تا اطلاع ثانوی ممنوع‌الملاقات خواهند بود.
گفته می‌شود بهاره هدایت پس از اطلاع از این موضوع، از شنبه هفته گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
خانواده این دو فعال دانشجویی، پس از آنکه موفق به دیدار با عزیزان خود نشدند، با مراجعه به دادستانی، خواهان اطلاع از شرایط آنان شدند. با این وجود، مقامات دادستانی نیز هیچ‌گونه پاسخ روشنی به آنان نداده‌اند.
بهاره هدایت و مهدیه گلرو که یک سال است در زندان به سر می‌برند، تاکنون حق استفاده از مرخصی را نداشته‌اند و مدتهاست که از ملاقات حضوری با خانواده خود محروم هستند.


انتقال رضا شریفی بوکانی به مکانی نامعلوم

خبرگزاری هرانا - امروز در ساعت 9:30 دقیقه صبح ماموران اداره اطلاعات، رضا شریفی بوکانی زندانی محبوس در زندان رجایی شهر کرج را احضار و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، رضا شریفی بوکانی زندانی محبوس در زندان رجایی شهر امروز توسط نیروهای امنیتی – اطلاعاتی از زندان رجایی شهر کرج به مکان نامعلومی منتقل و تا لحظه تنظیم خبر از وی اطلاعی در دست نیست.
رضا شریفی بوکانی در طی مدت بازداشت تحت انواع شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفته و تاکنون علی رغم اتمام دوران بازجویی جهت اخذ اعترافات تلوزیونی تحت فشار شدید بازجویان قرار داشته است.
لازم به ذکر است دادستانی تهران تا کنون از تبدیل قرار بازداشت وی به قرار وثیقه ممانعت به عمل آورده و از سویی محاکمه این زندانی در دو پرونده جداگانه از نکات مبهمی است که دستگاه قضایی تا کنون پاسخ مشخصی به آن نداده است.