۱۳۹۰ دی ۳۰, جمعه

مهمترین خبرهای روز جمعه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

اوباما: اقتصاد ایران با آشفتگی رو به روست

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکانوشتۀ رحمت قاسم بیگلو

رئیس جمهوری آمریکا می گوید، اقتصاد ایران زیرفشارتحریم ها با اغتشاش روبه رو شده است.
باراک اوباما طی سخنانی در"مرکزجامعه یهودیان آمریکا" درنیویورک سخن می گفت، با دفاع ازسیاست های خود درباره جمهوری اسلامی گفت: "تحریم ها بین المللی که تحت رهبری آمریکا علیه ایران صورت گرفته ایران را با اقتصادی آشفته رو به رو ساخته است".

به گزارش منابع خبری، رئیس جمهوری آمریکا تصریح کرد که جهان علیه جمهوری اسلامی ایران بسیج شده است تا تحریم های بیسابقه ای را علیه این کشورتصویب کنند. وی گفت این باید روشن کرده باشد که ما سلاح هسته ای را در دست حکومت اسلامی تحمل نخواهیم کرد.
رئیس جمهوری آمریکا با اشاره به همکاری های چین و روسیه با آمریکا دراین مورد گفت: چنین چیزی تا کنون سابقه نداشته است.
اوباما با تاکید براینکه تحریم ها موثربوده اند گفت: حتی خود ایرانی ها نیز اذعان می کنند که اقتصاد این کشوربا آشفتگی رو به روست.
سخنان باراک اوباما درواقع پاسخی با رقبای جمهوری خواه است که طی هفته های اخیردرمبازرات مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری این حزب با انتقاد از سیاست های اوباما خواستارگفته اند که درصورت پیروزی فشارها علیه جمهوری اسلامی را افزایش خواهند داد.



مخالفت فرانسه با اعزام نیروهای عرب

الن ژوپه، وزیرامورخارجه فرانسه
نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو
الن ژوپه وزیرامورخارجه فرانسه می گوید: با اعزام نیروهای نظامی عرب به سوریه مخالف است.
  هفته گذشته به دنبال ادامه کشتارها توسط نیروهای مسلح سوریه امیرقطر پیشنهاد کرده بود که به جای اعزام ناظرین عرب به سوریه، نیروهای مسلح اتحادیه عرب به این کشوراعزام گردند.
سوریه و متحد این کشورروسیه شدیداً با این پیشنهاد قطرمخالفت کرده بودند.
درهمین رابطه الن ژوپه وزیرامور خارجه فرانسه با غیرمفید دانستن اعزام نیروهای غرب به سوریه گفت: ما درحال حاضربا توجه به وضعیت منطقه با چنین طرحی فکرنمی کنیم و درعین حال با اپوزیسیون رژیم بشاراسد درحال گفت و گو هستیم تا این اپوزیسیون بتواند تشکیلات لازم را با دربرگرفتن همه ی جناح های سیاسی مخالف رژیم به وجود آورد. الن ژوپه درمورد دلیل اتخاذ چنین سیاستی ازسوی دولت پاریس سخنی نگفت.
ازسوی دیگر درحالی که جامعه بین المللی درانتظارگزارش ناظرین عرب درمورد اوضاع درسوریه به سرمی برد، سازمان دیدبان حقوق بشردرنیویورک از اتحادیه عرب خواست گزارش ناظری اعزام شده به سوریه را دراسرع وقت منتشرکرده و ازشورای امنیت تشدید تحریم هاعلیه سوریه را درخواست نماید.
دیده بان حقوق بشرمی گوید: اتحادیه عرب باید گزارش ناظرین اعزامی به سوریه بطور کامل منتشرشود.
سازمان دیده بان حقوق بشرمی گوید: ازهنگام آغازماموریت ناظرین عرب درسوریه با وجود حضورآنها دراین کشورحدود پانصد و شش نفربه دست نیروهای مسلح سوری کشته و حداقل چهارصد و نود نفردستگیرشده اند.
روزپنجشنبه دیروز(نوزدهم ژانویه) ماموریت یک ماهه ناظرین عرب درسوریه به پایان رسید و اتحادیه عرب درانتظارتسلیم گزارش تحقیق این هیئت به سرمی برد.
درحالی که سرکوب ها ادامه داشته، دولت سوریه از ناظرین عرب خواسته بود تا به کارخود درسوریه ادامه دهند، ولی رهبران اپوزیسیون می گویند: حضوراین افراد درسوریه به توقف و یا کاهش خشونت ها کمکی نکرده است.



سانسور فاطمه معتمدآریا به بهانه بازی کردن در نقش یک زن بسیجی سبیلو!

  گریم فاطمه معتمدآریا در فیلم پریناز
imageتازه‌ترین فیلمی که فاطمه معتمدآریا در آن بازی کرده، توقیف و نمایش آن در جشنواره فجر ممنوع اعلام شده است؛ پس از انتخابات جنجالی سال هشتاد و هشت، این اولین بار نیست که فاطمه معتمدآریا سانسور می‌شود، اما بهانه‌ای که این بار اعلام شده از همیشه عجیب‌تر است.
در حالی که فیلم‌ «پریناز» به کارگردانی بهرام بهرامیان و با بازیگری فاطمه معتمدآریا آماده نمایش در جشنواره فیلم فجر بود، از سوی وزارت ارشاد توقیف شد.
بر اساس خبری که در این زمینه منتشر شده، این فیلم نه تنها توقیف شده بلکه نمایش آن در جشنواره فیلم فجر نیز منتفی است.
در دو روز گذشته بهرام بهرامیان و عبدالمحمد نجیبی، تهیه‌کننده فیلم، در جلساتی که با مدیران جشنواره داشت سعی کرده‌اند آنها را نسبت به نمایش این فیلم در جشنواره متقاعد کنند، اما گویا این جلسات نتیجه مثبت نداشته است.
گرچه کارگردان سعی کرده با اعمال اصلاحات پیشنهاد شده از سوی وزارت ارشاد، نسخه‌ای قابل نمایش از فیلم را به مسئولان ارائه دهد اما این وزارتخانه با نمایش همین نسخه اصلاح شده هم موافقت نکرده و شرایط حتی برای دریافت پروانه نمایش موقت فیلم هم فراهم نشده است.
علت اصلی توقیف این فیلم گریم فاطمه معتمدآریا عنوان شده است. این بازیگر در این فیلم نقش یک زن بسیجی را بازی می‌کند.
پیشتر نیز رسانه‌های حکومتی گفته بودند فیلم «گشت ارشاد» با بازی حمید فرخ‌نژاد در وهن بسیجی‌هاست.
این اولین بار نیست که جمهوری اسلامی فیلم‌هایی را که فاطمه‌معتمد آریا در آن بازی کرده، سانسور می‌کند.
چندی پیش، برگزارکنندگان جشنواره فیلم کیش به دستور مستقیم اداره کل نظارت و ارزیابی (سانسور) فیلم وزارت ارشاد، فیلم «نیلوفر» را که به بخش مسابقه این جشنواره راه یافته بود، حذف کردند.
این نخستین بار در تاریخ جشنواره‌های سینمایی بود که یک فیلم پس از برگزیده شدن و اعلام عمومی از فهرست نمایش خط خورد و حذف شد.
گفته شد بازی پرقدرت فاطمه معتمدآریا، از بازیگران برجسته سینما و تئاتر ایران که آشکارا از کاندیداتوری میرحسین موسوی در انتخابات سال هشتاد و هشت پشتیبانی کرده بود، در این فیلم علت اصلی این حذف بوده است.
قبل از آن نیز برنامه تلویزیونی «هفت» سعی کرد در گفت‌وگویی با فریماه فرجامی، چهره فاطمه‌معتمدآریا را تخریب کند.
در قسمت‌هایی از مصاحبه با فریماه فرجامی، که به بهانه تکریم این بازیگر پیشکسوت پخش می‌شد، توهین‌هایی از زبان او به فاطمه معتمدآریا نثار شد.
پخش این مصاحبه با واکنش تند امین تارخ که در برنامه هفت به عنوان میهمان حضور داشت رو به رو شد و در پی آن شماری از سینماگران از جمله رخشان بنی‌اعتماد نیز این اقدام صدا و سیما و برنامه هفت را محکوم کردند.
بنی‌اعتماد کارگردان سرشناس ایرانی، در نامه‌ای که در خبرگزاری‌های داخل ایران منتشر شد، خطاب به امین تارخ با قدردانی از واکنش او در برنامه نوشت: «در برنامه هفت، شخصیت به یادماندنی آثار با ارزشی از سینمای ما را به سخره گرفتند.»
این محکومیت تا آن‌جا پیش رفت که برنامه هفت صدا وسیما از سوی شورايعالي تهيه‌كنندگان سينماي ايران تحریم شد و این شورا طی نامه‌ای اعلام كرد كه از همراهي و همكاري با «برنامه هفت» خودداري مي‌كند.
اکنون به نظر می‌رسد دشمنی نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی با فاطمه معتمدآریا و در کل هنرمندان معترض با برنامه‌ریزی و هماهنگی بیشتری صورت می‌گیرد.



خانم بازیگر و منطق ساده‌ای که گم شد

image
‎در چند روز گذشته خبرعکس و فیلم خانم بازیگری به شدت مورد توجه بود و عده‌ای او را اسطوره و برخی او را محکوم کردند. در این میان فراموش شد که فیلم‌ها و عکس‌ها با پشتیبانی مالی شرکت جواهر سازی معروف ساخته شده و بازیگران هم دستمزد دریافت کرده اند که سهم بازیگر مذکور انگشتر الماس و مروارید در دست چپش بود.
‎نویسنده آگاهی چندانی از هنر ندارد ولی ظاهرا در اینگونه عکس‌های تبلیغاتی سعی می‌شود مدل تنها چیزی که برتن دارد موضوع مورد تبلیغ باشد و از سوی دیگر با زیرکی و البته غیرمستقیم توجه بیننده عکس به سمت قسمتی از بدن جلب شود که شی مورد نظر قرار گرفته است. در جامعه‌ای که به علت کسرت تبلیغات چشم و مغز خسته از آن است، بیننده را باید به صورت غیر مستقیم تشویق به دیدن فیلم یا عکس کرد، قرار دادن تبلیغات در قالب‌های اجتماعی، سیاسی، احساسی و ... بسیار رایج است.
‎از سوی دیگر خانم بازیگر مقیم کشوری خارجی‌است که عرف آن جامعه با این کار مشکلی ندارد و آن را تنها هنر- تبلیغ می‌بیند و بس.
‎این بازیگر تا وقتی در ایران بوده پایبند عرف و قانون جاری آن بوده است و الان نیز عرف کشوری را پذیرفته است که به آن مهاجرت کرده است و این نشان از حرفه‌ای بودن او دارد. اگر ایشان در ایران اینکار را کرده بود هنجارشکنی بود نه در فرانسه.
‎عده‌ای می‌گویند اگر آزادی در انتخاب برهنگی خوب است و کسی از آن دفاع می‌کند پس عکس برهنه خواهر و مادر خود را در اینترنت بگذارد و به خیال خود جواب دندان شکنی به طرفداری از آزادی‌های شخصی می‌دهند ! اینان یادشان باشد که خانم بازیگر به واسطه هنر بازیگری و کارهای انجام داده اش در لیست بازیگران نخبه دعوت شده به جشنواره و به دنبال آن بازی در این فیلم جا گرفته و در کنار آن دارای ویژگی‌های فیزیکی لازم هم هست که بعید می‌دانم در حال حاضرخواهر و مادر کسی در ایران این ویژگی‌ها ( نه فقط فیزیکی) را داشته باشد و برای بازی در فیلم‌های بین‌المللی و چاپ عکسش در مجله فیگارو دعوت به کار شده باشد که اصولا حق انتخاب داشته باشد، بنابراین مقایسه غلطی است.
‎از سوی دیگر کسانی که از خانم بازیگر حرفه‌ای اسطوره می‌سازند یادشان باشد اسطوره‌ها برای کار تبلیغاتی و هنری و دریافت دستمزد کار نمی‌کنند.
‎خانم فراهانی، بازیگری بسیار تواناست، از خصوصیات‌های فیزیکی لازم برای کارهای هنری - تبلیغاتی برخوردار است، مسلط به حداقل دو زبان زنده دنیاست، آنقدر جرات و جاه طلبی دارد که سوپر استار بودن در سینمای جزیره‌ای ایران را رها کرد و تن به رقابت در فضای بین‌المللی داد و از همه مهم‌تر انسان است و آزاد .
‎خصوصیات یاد شده به خاطر اینکه در جغرافیای ایران به دنیا آمده و یا مسلمان‌زاده است به او داده نشده است که گروهی از ایرانیان یا مسلمانان بتوانند آن را از او سلب کنند. برخی از آن‌ها خدادای است ولی موفقیت و شهرتش بواسطه کار و زحمت فراوان است.
‎قاطی کردن مسائل حرفه‌ای با سایر ابعاد زندگی بسیار در جامعه ایرانی رایج است . بازیگر فوتبال و کشتی گیر که مهارت ورزشی و عنوان جهانی دارد الگو جامعه می‌کنیم و رتبه‌های دانشگاهی و حرفه‌ای مهندسی و پزشکی را در بیرون از محیط کار و دانشگاه استفاده می‌کنیم وعدم استفاده از آن را توهین می‌دانیم.
‎کاشکی ما به گلشیفته حق «گلشیفته» بودن و «خود» بودن می‌دادیم و  قاضی دیگران نمی‌شدیم .




وقتی «واحدی»، یقه دادستان «گازگیرِ ابوالفشن» را می‌گیرد

image
به دنبال سخنان اخیر محسنی اژه‌ای، دادستان کل کشور در رونمایی کتاب «کروبی رو به سقوط» که گفته بود ادعاهای دبیر کل حزب اعتماد ملت در باره «تجاوزها» سندیت ندارد، مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی در مطلبی که امروز منتشر شده، با ذکر مواردی از «ساده‌لوحی» وزیر سابق اطلاعات، به ادعاهای او پاسخ گفته است. محسنی‌ اژه‌ای بعد از گاز گرفتن عیسی سحرخیز در سال‌های گذشته به «گازگیر» و به خاطر «مانکن» شدن پسرش، به «ابوالفشن» معروف شده است.
متن کامل مطلب مجتبی واحدی که در سایت سهام‌نیوز منتشر شده به شرح زیر است:



دادسِتان گاز گیر ، شیخ ساده لوح یا «ابوالفشن»‌؟

سید مجتبی واحدی – مشاور مهدی کروبی
میگویند هرکس تنها به قاضی برود راضی بر میگردداما گمان میکنم سخنان عقده گشایانه محسنی اژه ای در مورد شیخ شجاع ـ مهدی کروبی ـ حتی خود او را هم راضی نمی کند.
دادستان کل جمهوری اسلامی ، تا قبل از افتضاحات سال ۸۸ بیش از هر چیز به خاطر پرتاب قندان به طرف سحرخیز و « گاز گرفتن » آن روزنامه نگار شجاع ، مورد توجه رسانه ها بود اما پس از تحقیر توسط احمدی نژاد و برکناری حقارت آمیز از سرپرستی وزارت اطلاعات ، به توصیه رهبر جمهوری اسلامی ، جایگاه دادستانی کل کشور را غصب نمود ودر آن جایگاه ، خبرساز شد . رهبر از این توصیه ، دو هدف را تعقیب می نمود . نخست آنکه در جنگ با احمدی نژاد بر تعداد یاران خود بیفزاید . ( این جنگ ازنخستین روزهای پس از کودتای بیست ودوم خرداد ۸۸ آغاز شده بود اما تنها نزدیکان رهبر واحمدی نژاد از آن مطلع بودند )‪.هدف دوم آقای خامنه ای از نشاندن این شیخ بی عدالت بر کرسی دادستانی کل ، جبران ضعفهای مفرط و جلوگیری از گاف دهی های رسواگر رئیس بی لیاقت قوه قضائیه ـ شیخ صادق لاریجانی ـ بود.
پس از انتساب به دادستانی کل کشور ، محسنی اژه ای سایر خصلت های مخفی مانده خویش را نیز بر ملاساخت.از جمله ، به محض بر کناری سعید مرتضوی از دادستانی تهران ، او را به معاونت خویش برگزید تا سایر آدمکشان حرفه ای حاکمیت نیز بدانند اگر بنا بر مصلحت های موقت ، از یک سِمت مهم برکنار شوند بلافاصله در جایگاهی مهم تر به فعالیت های ضد بشری خود ادامه خواهند داد.
در مورد رفتار ضد عدالت محسنی اژه ای در سه دهه اخیر به ویژه آنچه که او در دو سال و چند ماه پس از کودتای ۸۸ انجام داده ، سخن بسیار است اما بهانه اصلی این یادداشت، آخرین سخنان این شیخ بی اراده و عدالت ستیزاست. دادستان رهبر که برای تکمیل اقدام کینه جویانه یار غار خویش ـ خسرو خوبان ملقب به روح اله حسینیان ـ علیه کروبی در مراسم رونمایی یک کتاب حضور یافته بود سخنانی گفت که برای اکثریت مردم ایران و صاحبان خرد ، بی ارزش است اما بی پاسخ گذاشتن آن می تواند موجب توهم او و اربابانش شود . محسنی اژه ای در این سخنرانی تلاش کرد مهدی کروبی را روحانی ساده لوحی جلوه دهد که تحت تأثیر القائات دشمن ، ادعاهایی در خصوص « وقوع تجاوز در زندان های ولی فقیه » مطرح نموده است.اژه ای که همیشه مایل است خود رامتفکر و هوشمند نشان دهد در حالی کروبی شجاع را به « ساده لوحی »متهم کرد که از انتشار  فیلمی  رسوا گر در مورد خود او ، کمتر از سه سال می گذرد . دادستان کل رژیم کودتا ، در آن فیلم همچون « شاگردی حرف شنو » در محضر کسی نشسته که خودش را دارای قدرتی خارق العاده برای درمان همه بیماری ها می داند .«محمد علی اکبری » که محسنی اژه ای برای بهره گیری از فیوضات او ، عبا و عمامه را به کناری نهاده ، همان کسی است که قوه قضائیه ایران ، او را به کلاهبرداری و فریب زنان و دختران ، متهم می نماید . نمی دانم اتهاماتی که قوه قضائیه علیه « علی اکبری » مطرح کرده ، تا چه حد دقیق است اما یقین دارم ادعای این فرد در خصوص مداوای اغلب بیماری ها با هیچ معیار علمی و تجربی ، قابل قبول نمی باشد .اوج ساده لوحی شیخ غلامحسین محسنی اژه ای ، زمانی آشکارتر می شودکه او در پایان فیلم ، تأثیر پذیری ساده لوحانه و خنده آور از میزبان خویش را علنی می سازد . در این صحنه از فیلم ، محسنی اژه ای قلم به دست می گیرد و متن دیکته شده توسط « علی اکبری » را عیناً قلمی می نماید تا مشکل او در برخی نهادهای حکومتی ، حل و فصل گردد.درواقع دادستان پُر مدعای رهبر ، نامه ای می نویسد تا فعالیت بخش هایی دیگر از قوه قضائیه را « ساده لوحانه » یا ظالمانه ، جلوه دهد !
کمتر از سه سال پس از انتشار این  فیلم رسواگر ، محسنی اژه ای که به حق باید او را مجسمه ساده لوحی و دیکتاتوری نامید ،به برکت دسترسی به رسانه های حکومتی ودر حالی که کروبی به هیچ رسانه ای برای پاسخگویی دسترسی ندارد اتهاماتی را علیه شیخ شجاع مطرح می نماید . محسنی اژه ای در واقع « ساده لوحی اثبات شده خویش » را به کسی نسبت می دهد که رفتار هوشمندانه او در در دو سال و نیم اخیر ، خواب را از چشم رهبر و مزد بگیران او ربوده است.اما اصل داستان چیست وچه چیز موجب انفجار عقده های سران حکومت نسبت به کروبی شجاع شده است؟
در نخستسن هفته های پس از کودتای۲۲ خرداد ۸۸ ، گروهی از جوانان مظلوم این کشور، خود را به دفتر کروبی رساندند تا ظلمی را که در زندانهای کودتا برآنان رفته بود با شیخ در میان بگذارند . من در آن روزهادر ایران حضور نداشتم اما مرتباً با شیخ در تماس بودم و رنج او ازشنیدن این اخبار را درک می کردم . نخستین فرض شیخ آن بودکه « اتهامی علیه مأموران وزندانبانان » مطرح شده و او باید از « عدم وقوع آن » مطمئن شود . لذا موضوع را به صورت محرمانه برای کسی نوشت که او هم نسبت به نحوه برگزاری انتخابات وحوادث پس از آن معترض بود در عین حال هنوز دستی در حکومت داشت . با گذشت زمانی نسبتاً طولانی از نامه نگاری با رفسنجانی ، هیچ پاسخی به دست کروبی نرسید و لذا او به ناچار ، نامه خویش را علنی ساخت تا بلکه فریاد رسی پیدا شود . نخستین واکنش سران حکومت به گونه ای بودکه کروبی را قانع نمود حداقل دربخشی از حکومت ، عزم جدی برای مقابله با این مفسده وجوددارد . کروبی با بهره گیری از تلاش های معلم شجاع ـ محمد داوری ـ اسنادو ومدارک ارائه شده توسط بیست وچهار قربانی را جمع آوری وبه قوه قضائیه فرستاد . در آن زمان برای کروبی این یقین نسبی حاصل شده بودکه تجاوزاتی به وقوع پیوسته اما حاکمیت با آن مخالف بوده است . تا چندهفته نیز مقامات عالی رتبه قضایی ،برای پیگیری موضوع همراهی می کردند اما ناگهان امریه ای از بیت رسید و روندپیگیری ، جای خود را به تکذیب و فشار بر قربانیان و همکاران کروبی داد .علت هم مشخص بود : اراده سران نظام بر این تعلق گرفته بود که از عاملان این تجاوزات که درواقع تثبیت کننگان حکومت بودند حمایت نمایند !
به صراحت می گویم بر اساس آخرین مذاکراتی که باآقای کروبی داشته ام بر خلاف ادعاهای یک طرفه و زبونانه محسنی اژه ای ، نه تنهاشیخ شجاع نسبت به « عدم وقوع تجاوز » قانع نشده بلکه او اکنون معتقد است «تجاوزات ، اتفاق افتاده و متجاوزان ، مورد حمایت نهادهای قدرت هستند ».
دربخش دوم این یادداشت علیرغم میل باطنی ، چند نکته را یادآوری می کنم تا مخاطبان بدانند دادستان ساده لوح جمهوری اسلامی ، در هیچ زمینه ای قادر به اعمال قدرت واراده خویش نیست و تنها به عنوان یک امربر بی سواد ، دستوراتی را که به او می دهند از تریبونهای عمومی بیان می کند . ضمن آنکه اوخود بهتر از هر کس می داند حمایت های بی منطق و ظالمانه اش از رهبر وعملکرد او ، تنها به منظور حفظ جایگاهی است که بدون داشتن صلاحیت ، آن را غصب نموده است . محسنی اژه ای حتما پاییز یکهزار و سیصد وشصت ونه را به یاد می آورد که به بیمارستان « خاتم الانبیا » آمده بودتا از رئیس مجلس سوم – شیخ مهدی کروبی – عیادت نماید . او که آن روز کت وشلوارآبی روشن به تن داشت آه می کشید و از اینکه « کمتر از دوسال بعد از فوت امام ، رفتاررهبر و رئیس جمهور مورد حمایت او ـ رفسنجانی ـ کشور وانقلاب را در مسیر انحراف قرار داده بود »ابراز تأسف می کرد . محسنی اژه ای همان است ورهبر هم یا همان است یا بسیار بدتر از آن روز! انحراف در کشور هم هزاران بار بیشتر از روزی است که آه از نهاد محسنی اژه ای بلند بود.پس با اطمینان می گویم تنها مشوق دادستان بی اراده برای انکه عدالت را اینگونه قربانی نماید و علیه یک زندانی که قدرت دفاع از خویش ندارد ، دروغ پراکنی کند آگاهی او نسبت به کینه ای است که رهبر ، نسبت به کروبی دارد .
محسنی اژه ای اگر کوچک ترین اراده ای از خودداشت کمی در خصوص فساد های بزرگ سخن می گفت که خود ، رسیدگی کننده به آنهابوده است . او حتماً به یاد دارد که در اواخر بهار سال یکهزار وسیصد وهفتاد ودو،به دفتر آقای کروبی در انتهای خیابان پاسداران – همان محلی که بعدها توسط روح اله حسینیان اشغال و با انجام هزینه های کلان ، به مرکز برگزاری جشن و میهمانی های گران قیمت تبدیل شد- آمده بودتا گزارشی از اختلاس های کلان در «دخانیات » ارائه نماید . آن روز محسنی اژه ای از اثبات « حاتم بخشی یک میلیارد تومانی » مدیر عامل دخانیات سخن میگفت که « سیصد میلیون تومان آن نصیب شیخ احمد جنتی شده بود و سهم رئیس ستاد اقامه نماز کشورازآن ، یکصدمیلیون تومان بود » . دادستان ساده لوح و کم سواد جمهوری اسلامی ، شاید ازاصول حقوقی اطلاع زیادی نداشته باشد اما به خوبی می داند که رقم اعطایی از نیمه دهه شصت تا اوایل دهه هفتاد به کسانی مانند جنتی ، دهها برابرارزشمند تر از امروز بوده است .اما مگر محسنی اژه ای با اختیار خود سخن می گوید که بتواند از این افتضاحات ، حرفی بزند؟
محسنی اژه ای که در برابر منطق سحرخیز ،به طرف او قندان پرتاب کرد و برای اثبات قدرت خویش ، اورا « گاز » گرفت کسی است که حتی بر خانه خویش تسلطی ندارد . من بر خلاف رویه حاکم بر جمهوری اسلامی ، نمی خواهم رفتار فرزندان محسنی اژه ای را به حساب او بگذارم . حتی معروف شدن پسر دادستان رهبر به « مدل فشن » را نیز موضوع قبیحی نمی دانم ،اما بحث بر سررفتار قوه قضائیه با سایر جوانانی است که مانند فرزند محسنی اژه ای ، موهای خود را با حالت های خاص آرایش می کنند و شلوار جین پاره پاره می پوشند . این شیخ پُرمدعا ـ که به رسم اعراب باید او را « ابو الفشن »‌نامید ـ نه می تواند فرزند خود را به رعایت الگوهایی که مورد نظر سران نظام است تشویق نماید و نه از آن قدرت بر خوردار است که مانع برخورد قوه قضائیه ، با کسانی شود که لباس ورفتار آنها مانند فرزند «مانکن گونه» دادستان کل جمهوری اسلامی است .تنها قدرت نمایی محسنی اژه ای آنست که وقتی فرزندش با اتومبیل چند ده میلیونی در خیابانهای تهران خودنمایی می کند و حقارت های دوره جوانی پدررا جبران می نماید کسی مزاحم اونشود واو آزادانه ، کارهایی را انجام دهدکه سایر جوانان حق انجام آن را ندارند.
نمونه های فوق تنها بخشی از مسائلی است که بی ارادگی و اَمربر بودن « دادستان ساده لوح و خشن رهبر»‌را آشکارمی سازد . اما در خصوص رفتارشخصی و سوءاستفاده های اونیز نکاتی قابل طرح است . این ها را از آن جهت می نویسم تا گمان نکند دسترسی بی حساب و کتاب او به بوق های تبلیغاتی و محرومیت منتقدان از تریبون های عمومی ، از یکسو به او اجازه می دهد هرگونه که مایل است علیه بزرگانی همچون کروبی شجاع، لجن پراکنی کند و ازسوی دیگر او را از پاسخگویی نسبت به زندگی پُر ابهامش ، معاف می نماید . محسنی اژه ای که مسئولیت رسیدگی به پرونده فساد مالی اخیر را دارد خوب است برای مردم توضیح دهد در سالهای اولیه انقلاب با چه لباس و ظواهری به تهران آمد و اکنون در چه خانه ای و در کدام نقطه تهران زندگی میکند؟ این توضیحات بار دیگر نشان خواهد داد اوبابت عقده گشایی نسبت به شخصیتهای محبوب ملت همچون مرحوم آیت اله منتظری و نیز خشونت علیه پاک ترین جوانان آزادیخواه ایران ، از چه مواهب مالی درکنار رانت های سیاسی برخوردارشده است.





آزادي شريف ساعد پناه و مظفر فلاحي و بازداشت شيث اماني

سندیکای واحد - 29 دی

با خبر شديم ضمن ازادي دو نفر از اعضاي اتحاديه آزاد كارگرن ايران شيث اماني يكي ديگر از اعضاي اين اتحاديه بازداشت شده است
روز چهارشنبه 29 دي ماه 1390 زماني كه مطلع شديم با قرار 80 ميليوني دو نفر از اعضاي اتحاديه آزاد كارگران ايران از زندان آزاد شده اند
خوشحال اما اين خوشحالي دوام نياورد و با شنيدن خبر بازداشت شيث اماني ديگر عضو اين اتحاديه نگراني از بابت دستگيري فعالين كارگري مضاعف شد سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه ضمن ابراز خرسندي از آزادي شريف ساعد پناه و مظفر فلاحي بازداشت شيث اماني را محكوم كرده و خواستار آزادي هر چه سريعتر اين فعال كارگري مي باشد
با اميد به گسترش صلح و عدالت در جهان
سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه

28 ديماه 1390




«جدایی نادر از سیمین» برنده سه جایزه منتقدان لندن شد

سحام نیوز: فیلم صامت «هنرمند» و «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی در سی و دومین دوره جوایز فیلم حلقه منتقدان لندن هر یک سه جایزه دریافت کردند.
به گزارش خبرآنلاین، مراسم این دوره جوایز فیلم حلقه منتقدان لندن پنجشنبه شب در ساوت‌بنک موسسه فیلم بریتانیا در لندن برگزار ‌شد.
فیلم صامت و سیاه و سفید «هنرمند» به کارگردانی میشل هازاناویسیوس که پیشتاز فصل جوایز سینمایی است، جوایز فیلم سال، کارگردان سال و بازیگر مرد سال (ژان دوژاردن) را دریافت کرد.
«جدایی نادر از سیمین» در بخش‌های فیلم خارجی‌زبان سال، فیلمنامه‌نویس سال (فرهادی) و بازیگر زن مکمل سال (ساره بیات) پیروز شد. نماینده ایران در جوایز اسکار در بخش‌های فیلم سال و کارگردان سال هم نامزد دریافت جوایز حلقه منتقدان لندن بود.
مریل استریپ برای «بانوی آهنین» و آنا پاکویین برای «مارگارت» به طور مشترک جایزه بازیگر زن سال را دریافت کردند و کنت برانا برای «هفته من با مریلین» برنده جایزه بازیگر مرد مکمل سال شد.
حلقه منتقدان لندن شامل بیش از ۱۲۰ منتقد فیلم و نویسنده است. این حلقه سال ۱۹۱۳ تاسیس شد.

فهرست برندگان سی و دومین دوره جوایز فیلم حلقه منتقدان لندن به این شرح است:
فیلم سال: «هنرمند»
جایزه آتن‌بورو: فیلم بریتانیایی سال: «باید درمورد کوین صحبت کنیم»
فیلم خارجی‌زبان سال: «جدایی نادر از سیمین»
مستند سال: «سنا»
کارگردان سال: میشل هازاناویسیوس، «هنرمند»
فیلمنامه‌نویس سال: اصغر فرهادی، «جدایی نادر از سیمین»
فیلمساز بریتانیایی نوظهور: اندرو های، «تعطیلات آخر هفته»
بازیگر مرد سال: ژان دوژاردن، «هنرمند»
بازیگر زن سال: مریل استریپ، «بانوی آهنین» / آنا پاکویین، «مارگارت»
بازیگر مرد مکمل سال: کنت برانا، «هفته من با مریلین»
بازیگر زن مکمل سال: ساره بیات، «جدایی نادر از سیمین»
بازیگر مرد بریتانیایی سال: میشائل فاسبیندر، «یک روش خطرناک»، «شرم»
بازیگر زن بریتانیایی سال: اولیویا کولمن، «بانوی آهنین»، «تیراناسور»
بازیگر بریتانیایی جوان سال: کریگ رابرتز، «زیردریایی»
دستاورد فنی: ماریا دیورکوویچ، طراح صحنه – «تعمیرکار، خیاط، سرباز، جاسوس»
جایزه دیلیس پوئل: نیکلاس روگ

«جدایی…» نامزد جایزه ایمیج شد
روز پنجشنبه همچنین انجمن ملی پیشرفت رنگین‌پوستان آمریکا NAACPاسامی نامزدهای چهل و سومین دوره جوایز سالانه ایمیج را اعلام کرد.
«جدایی نادر از سیمین» یکی از نامزدهای بخش فیلم خارجی است. دیگر نامزدهای این بخش «Attack the Block»، «در سرزمین خون و عسل»، «لو آور»، «زندگی، فراتر از هر چیز» هستند.
فیلم «کمک» ساخته تیت تیلور با نامزدی در هشت بخش پیشتاز نامزدهای جوایز ایمیج ۲۰۱۲ در بخش فیلم است. در بخش تلویزیون «آناتومی گری» و «بازی» هر یک در شش بخش نامزد هستند.
انجمن ملی پیشرفت رنگین‌پوستان آمریکا هر سال با برگزاری جوایز ایمیج از دستاوردهای رنگین‌پوستان در حوزه‌های فیلم، تلویزیون، موسیقی و ادبیات، همین طور از تلاش نوآورانه افراد و گروه‌ها برای گسترش عدالت اجتماعی تقدیر می‌کند.
برندگان چهل و سومین دوره جوایز سالانه ایمیج ۱۷ فوریه (۲۸ بهمن) در مراسمی که به صورت زنده از شبکه ان‌بی‌سی پخش خواهد شد، معرفی می‌شوند.



داود بهمن آبادی به سلول انفرادی بند سپاه منتقل شد

سحام نیوز: داود بهمن آبادی وبلاگ نویس و زندانی سیاسی به سلول انفرادی بند سپاه منتقل شده است.
به گزارش خبرنگار سحام، این وبلاگ نویس بازداشتی و جانباز جنگ ایران و عراق در طی هفته گذشته و در پرونده سازی دیگری به سلولهای انفرادی بند ۲ الف منتقل شده است.
وی که در دوم آذر ماه از سوی پلیس امنیت احضار و به وزارت اطلاعات تحویل شده بود پس از انجام بازجویی ها در بند ۲۰۹ به اتهام وبلاگ نویسی مدتی را به صورت بلاتکلیف در بند مذکور بسر برده و سپس در پرونده سازی دیگری تحویل اطلاعات سپاه شده است.
لازم به ذکر است وی در جنگ ایران و عراق از رزمندگان سپاه محمد رسول الله بوده است.
داود بهمن آبادی در زمان انتخابات ریاست جمهوری دوره اول سید محمد خاتمی و در دوران انتخابات مجلس ششم از فعالین ستاد انتخاباتی اصلاح طلبان بوده است.
لازم به توضیح است داوود بهمن آبادی که از بیماری آرتروز گردن و پروستات رنج می برد در طی مدت بازداشت مورد رسیدگی پزشکی قرار نگرفته است.





مدارس اهل سنت : “اساسنامه طرح ساماندهی” و “کارت هدیه” توزیع شده را نمی پذیریم

سحام نیوز: مدیران و مدرسان مدارس دینی اهل سنت خراسان، طی نامه ای به رضایی، مسئول مدیریت حوزه علمیه خراسان واحد اهل سنت، با تأکید بر حفظ استقلال حوزه های علمیه، مخالفت خود را از پذیرش برگه هایی تحت عنوان «مجوز موقت تدریس» که در بعضی مدارس توزیع گردیده، اعلام کردند. آنها همچنین در نامه مذکور، در مورد کارتهای که تحت عنوان «پارسیان کارت» در این مدارس توزیع شده است، یادآور شده اند که اگر این هدایا از جانب رهبری یا نظام باشد آن را می پذیرند، اما به هیچ وجه به عنوان قبول و پذیرش اساسنامه طرح ساماندهی نبوده و نیست.
به گزارش سحام متن این نامه به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
خدمت جناب حجة الاسلام والمسلمین حاج آقای رضایی
السلام علیکم
با سلام و درود بر روح بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و آروزی طول عمر مقام معظم رهبری (دام عزه) و ضمن اعلان مراتب تقدیر و تشکر از زحمات خالصانه و دلسوزانه‏‏‏ ی حضرتعالی در مقام مدیریت واحد اهل سنت و آرزوی توفیق برای شما و مجموعه‏ ی خدمتگزار واحد اهل سنت و نهادهای مربوطه.
ما مدیران و مدرسان امضاکننده‏ ی زیر بنابر اینکه اخیراً برگه هایی تحت عنوان «مجوز موقت تدریس» همراه با کارتهای «پارسیان کارت» از سوی حضرتعالی توسط نماینده‏ ی محترمتان در بعضی مدارس توزیع گردیده، معروض می داریم:
بنا به فرموده‏ی مقام معظم رهبری در جمع علما و فرهیختگان حوزه های علمیه در سفرشان به قم که: «حوزه های علمیه باید مستقل باشند و دولت آنها را مساعدت نماید.» و همچنین اظهارات مراجع عظام تقلید نسبت به تأکید بر حفظ استقلال حوزه های علمیه از دخالت حکومتها، و فرمایشات حاج آقای عرب در جلسه‏ ی افتتاحیه‏ ی مدارس دینی در سال ۹۰ – ۸۹ مبنی بر اینکه قبول اساسنامه‏ ی طرح ساماندهی مدارس اختیاری است و بر اساس اینکه حوزه های علمیه و مراکز دینی و مذهبی از قدیم الایام با کمک های مردم خیر و نیکوکار اداره می شده و نباید وابسته به هیچ دولتی باشند تا بتوانند رهبری دینی جامعه را عهده دار شوند و از طرفی اصل دوازده‏ ی قانون اساسی کشور، اهل سنت را در انجام مراسم دینی و امور مذهبی و تربیتی خود آزاد دانسته، لذا پیرو مکاتبات مکرر قبلی، باز هم باستحضار می رسانیم که امر تعلیم و تعلم در مدارس دینی از صدر اسلام تاکنون توسط علما و اندیشمندان دینی با حفظ روحیه‏ ی قناعت صورت می گرفته و اکنون ما هم به نوبه‏ ی خود این خدمت را یک هدیه‏ ی بزرگ الهی دانسته، خداوند را شاکریم که ما را برای خدمت به دین و فرزندان مسلمین به کار گماشته است. بنابراین اعلام می داریم چنانچه هدایا و مبالغی را که تحت عنوان پارسیان کارت یا هر عنوان دیگری به ما تعلق می گیرد اگر جزء عنایات مقام معظم رهبری یا هدیه‏ ی نظام اسلامی است با جان و دل می پذیریم و همکاری‏های صورت گرفته از طرف این حوزه ها تاکنون بر اساس همین حسن نیت و قبول نظارت آن مرکز محترم بوده است و به هیچ وجه به عنوان قبول و پذیرش اساسنامه‏ ی طرح ساماندهی مدارس نبوده و نیست.
با عنایت به مطالب یاد شده، صدور مجوز موقت تدریس طرح ساماندهی مدارس را نوعی دخالت در امور حوزه‏ ها تلقی و از پذیرش آن معذوریم.
ضمناً مستدعی است طبق اظهارات حضرتعالی برای بعضی از علما در جلسات خصوصی، اگر این مسئله منتفی است صراحتاً برای همه‏ ی مدارس به صورت کتبی شفاف‏ سازی فرمائید.
رونوشت:
دبیرخانه مدارس دینی اهل سنت (تهران)
مدیران مدارس علوم دینی اهل سنت تایباد



درخواست پدر و مادر مسعود باستانی: بدون دست بند و پا بند، درمانش کنید

مسعود باستانی روزنامه‌نگار منتقد دولت، که دوران محکومیت شش سال زندان خود را در زندان رجایی‌شهر کرج سپری می‌کند از سردردهای شدید و مداوم در زندان رنج می‌برد و این وضعیت سبب شده که چندین بار وی دچار لمسی بدن شده و به بهداری زندان منتقل شود.
به گزارش کلمه، پزشکان زندان رجایی شهر همه رای به اعزام این روزنامه نگار زندانی برای درمان و انتقال او به بیمارستانی خارج از زندان  داده اند اما با این همه مسوولان قضایی اصلا به این موضوع توجی نمی کنند و حاضر نیستند به او مرخصی درمانی بدهند.
بنابه گفته پزشکان پزشکی قانونی که به زندان آمده و وی را مورد معاینه قرار داده‌اند، این روزنامه‌نگار باید در اسرع وقت به بیمارستان برای معاینه و سی.تی.اسکن و درمان اعزام شود.
مسعود باستانی از تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش به شش سال زندان محکوم شده است. وی تا بهمن ماه ۱۳۸۸ در زندان اوین به سر می‌برد، اما در تاریخ پنجم بهمن ماه ۱۳۸۸ در اقدامی خلاف قانون و بر خلاف اصل تفکیک و طبقه‌بندی زندانیان از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر که محل نگهداری مجرمین خطرناک است، منتقل و در این زندان نگهداری می شود پدر و مادر این روزنامه نگار زندانی درباره شرایط فرزندشان نامه ای به دادستان کل کشور نوشته اند :
 آقای محسنی اژه‌ای
ما پدر و مادر مسعود باستانی روزنامه‌نگاری هستیم که دقیقا ۳۰ ماه است که بدون حتی یک روز مرخصی در زندان است. روزنامه‌نگاری که در تمام مدت فعالیت حرفه‌ای خود غیر از حق و حقیقت چیزی ننوشت و الان در زندان رجایی‌شهر محبوس است. دیگر از شما سوال نمی‌کنیم که چرا در مدت این ۳۰ ماه فرزند ما از حق مرخصی محروم بود چرا که برایمان مانند آفتاب روشن است که حتی خود شما هم دلیل آن را نمی‌دانید و نمی‌خواهیم از این عدم اطلاع خجل شوید که دادستان کل هستید و لابد باید از تمام روند قضایی اطلاع داشته باشید، حال که شما و دادستان تهران از عدم اعطای مرخصی به مسعود اطلاعی ندارید، گویا دیگر نیازی نیست که از شما سوالی پرسیده شود!
آقای دادستان کل کشور
مدت طولانی است که نامه‌ای برای شما و سایر مسئولین قضایی ننوشته‌ایم. دلیل آن بی‌تفاوتی نسبت به حقانیت و حقوق مسعود نبود بلکه بی‌اعتمادی و ناامیدی از قوه قضاییه جمهوری اسلامی ما را به مرحله‌ای رسانده که کار خود را به خدا واگذار کرده‌ایم و فرزندمان را به او سپرده‌ایم. اما اکنون که وضعیت جسمانی مسعود روز به روز بدتر می‌شود و بر مشکلات گوارشی و دندان درد؛ سر دردهای طولانی مدت و لمس شدن بدن مسعود نیز اضافه شده، خودمان را به حق می‌دانیم تا در نامه‌ای گلایه کنیم و حق داریم نگران جان فرزندمان باشیم.
 فرزند ما که یک روزنامه‌نگار مستقل و منتقد است گناهی جز انجام وظیفه حرفه‌ای و انتقاد از شیوه اداره کشور ندارد، انتقاداتی که دلایل آن، نه تنها برای ما که حتی برای خود شما هم روز به روز بیشتر روشن می‌شود.
 مسعود بیش از ۳۰ ماه است به صورت پیوسته در زندان به سر می‌برد و کاملا غیرقانونی به زندان رجایی‌شهر تبعید شده است. در حال حاضر او علاوه بر محرومیت از تلفن و ملاقات هفتگی و حضوری، امکان استفاده از مرخصی را پیدا نکرده و اکنون سلامتی‌اش در خطر است و نیاز فوری به درمان خارج از زندان دارد.
 انصاف حکم می کند در اینجا از تلاش‌های تیم پزشکی بهداری زندان رجایی‌شهر تشکر کنیم اما به گفته پزشکی قانونی، وی باید به مراکز درمانی خارج از زندان رفته و توسط پزشکان متخصص مورد معاینه قرار گیرد و برخی آزمایشات تخصصی از جمله ام‌آی‌آر و سیتی‌اسکن انجام شود.
فرزند ما حاضر نیست با پابند به بیمارستان اعزام شود چرا که این کار غیرقانونی و برخلاف آیین‌نامه سازمان زندان‌ها می‌داند، کم نبود که بر دستان اهالی قلم دستبند زده شد و اکنون بر پاهای آنها هم بند می زنند! مسعود گفته است در صورت استفاده از پابند توسط مسئولین و در هنگام اعزام به بیمارستان، علی‌رغم بیماری شدید، از اینکار صرف نظر خواهد کرد.
 پیگیری‌های ما به دفتر دادستان تهران و معاون وی برای مرخصی استعلاجی تا این لحظه بی‌نتیجه مانده و جالب است بدانید آقایان وقتی برای پاسخ‌گویی به مردم و خانواده زندانیان ندارند. به خوبی می‌دانیم شما قادر به اعمال نظر بر تصمیمات آنان که برای جان و مال مردم تصمیم می‌گیند و اجازه مرخصی به فرزند ما نمی‌دهند؛ ندارید اما امیدواریم حداقل با پیگیری‌های شما مانع از رخدادی غم‌انگیز و تشدید بیماری فرزندمان شوید.
با تشکر
پدر و مادر مسعود باستانی
روزنامه‌نگار دربند در زندان رجایی‌شهر




تعطیلی پنج شنبه ها هم اسلامی شد

در حالی که دعوت به کار و تلاش در اسلام همواره سفارش شده، وزیر آموزش و پرورش مدعی شد: تعطیل‌شدن پنج‌شنبه‌ها یک اصل اسلامی است و حتی حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها هم در این روز تعطیل هستند و این تعطیل بودن به ساعت استاندارد و لازم برای دروس لطمه‌ای وارد نخواهد کرد.
حمیدرضا حاجی‌بابایی در کارگاه آموزشی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، تجلی مشارکت، معنویت و عدالت و تعلیم و تربیت که صبح پنج‌شنبه در سالن صبای صدا و سیما خراسان رضوی برگزار شد، تصریح کرد: مدارس باید به تجهیزات الکترونیکی مجهز باشند و در این راستا برای همه مجتمع‌های آموزشی یک مهندس فناوری اطلاعات به کار گرفته شود.
وی ادامه داد: در رویکرد سند تحول بنیادین، معلم نقش اساسی و کلیدی دارد و ما همه چیز را برای معلم می‌خواهیم، معلم اصل نظام تعلیم و تربیت است، ما در این تحول معلم را کارمند به حساب نمی‌آوریم، بلکه معلم یک پژوهش‌گر است و هر مجتمع آموزشی باید به یک پژوهشگاه تبدیل شود.
وزیر آموزش و پرورش کشور با اشاره به اینکه سند تحول بنیادین نشات گرفته از پیامبر اسلام و معصومان بوده و در راستای هدف تربیت دینی و اسلامی پیش می‌رود، بیان کرد: همه آنچه که می‌تواند باعث پیشرفت آموزش و پرورش شود، در این سند تحول مورد توجه قرار گرفته است.
حاجی‌بابایی با بیان اینکه بودجه ۱۰۰ میلیارد تومانی، برای فناوری به استان‌ها اختصاص داده شده است، توضیح داد: همه روش‌های تدریس ما باید با بحث تحولی که می‌خواهیم در هوشمندشدن مدارس ایجاد کنیم، هماهنگ شود و این کار جز با آموزش معلمان و در دسترس بودن امکانات و چند رسانه‌ای شدن بحث تربیت و آموزش امکان‌پذیر نیست.
وزیر آموزش و پرورش به تغییر کتاب‌های درسی بر مبنای طرح سند تحول اشاره کرد و افزود: کتاب‌های درسی باید دانش‌آموزان را اهل فکر، نوآوری و خلاقیت بار بیاورد و رنگ و بویی خدایی و قرآنی داشته باشد به طوری که دانش‌آموزان در یادگیری آن‌ها، از سمع و بصر استفاده کنند.
وی در بیان علت کمبود امکانات افزود: در کشور ۴۰ درصد مدارس کمتر از ۵۰ دانش‌آموز و ۶۲ درصد مدارس کمتر از ۱۰۰ دانش‌آموز دارند و این پراکندگی باعث کمبود و در اختیار نگرفتن امکانات شده است.
حاجی‌بابایی در توضیح ساخت مجتمع‌های جدید آموزشی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اظهارداشت: این مجتمع‌ها باید با معماری اسلامی – ایرانی ساخته شوند، به طوری که فرد هر گاه وارد مدرسه می‌شود،‌ مدرسه را نشانگر دین و هویت و اصل و ریشه خود بیابد.
وزیر آموزش و پرورش از افتتاح دانشگاه ویژه فرهنگیان خبر داد و افزود: از سال آینده، در دانشگاه ویژه فرهنگیان ۲۵ هزار دانشجو در رشته‌های مختلف می‌پذیریم که دانشجویان آن، می‌توانند تا مقطع دکترا به تحصیل ادامه دهند، هدف ما آموزش و تربیت صحیح و دقیق دانشجویان بر مبنای فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و روش‌های تدریس مطابق فناوری در سند تحول بنیادین است و دانشجویانی در این دانشگاه پذیرفته می‌شوند که رتبه‌های بسیار بالایی داشته باشند.
وی به چشم‌انداز نظام آموزشی جدید (۳- ۳- ۶) اشاره کرد و ادامه داد: این طرح از سال ۱۳۶۸ که در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شده بود، تا به حال معلق و اجرا نشده باقی مانده بود، این یعنی در این سال‌ها دانش‌آموزان ما، در واقع یک سال را جهشی طی می‌کردند و به این دلیل که با ۵ ساله بودن، اهداف دوره ابتدایی به صورت کامل تحقق نمی‌یافت، در نتیجه دانش‌آموز دچار افت تحصیلی و مشکلات پرورشی – تربیتی می‌شد.
به گزارش ایسنا، حاجی‌بابایی به پیشرفت خراسان‌رضوی در راستای تحقق اهداف سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اشاره و اظهار کرد: همکاری استاندار خراسان‌رضوی، در پیشرفت این هدف،‌ چشمگیر و قابل قدردانی است و امیدوارم هوشمندشدن مدارس در مشهد هر چه زودتر تحقق کامل یابد.




صالحی: آمریکا باید بدون پیش شرط خواهان مذاکره با جمهوری اسلامی باشدجـــرس: به گزارش منابع خبری، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که طی روزهای اخیر به آنکارا رفته است، در ترکیه پاسخ باراک اوباما را داد و در پاسخ به سوالی درباره نامه اوباما به رهبر جمهوری اسلامی تاکید کرد که "آمریکا باید بدون هیچ پیش شرطی خواهان مذاکره باشد و سیاست دوگانه خود را کنار بگذارد."
همزمان ترکیه خواستار ازسرگیری فوری مذاکرات تهران و گروه ۱+۵ بر سر برنامه هسته‌ای ایران و همچنین کاهش تنش موجود در منطقه شد.
به گزارش ایرنا، علی اکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی شامگاه پنجشنبه به وقت محلی، در گفت‌وگوی اختصاصی با شبکه تلویزیونی «ان. تی. وی» با تاکید بر اینکه امنیت منطقه باید از سوی کشورهای منطقه تامین شود، گفت: نیازی به مداخله آمریکا و انگلیس در این امر وجود ندارد.
وی همچنین به کشورهای منطقه هشدار داد که از واردشدن به مسائل خطرناک در این زمینه پرهیز کنند.
رئیس دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی، در پاسخ به سوالی درباره نامه اوباما به رهبران ایران، گفت: "آمریکا باید پیش از هر چیز حسن نیت خود را نشان دهد و بدون هیچ پیش شرطی خواهان مذاکره باشد و سیاست دوگانه خود را کنار بگذارد. "
صالحی در مورد مساله احتمال تحریم نفت ایران نیز گفت: جمهوری اسلامی به این‌گونه تحریم‌ها عادت کرده است به ویژه در ۲ سال اخیر با چنین تحریم‌هایی روبه‌رو بوده‌ایم، تحریم‌ها موجب شد که ما بتوانیم روی پای خود بایستیم و پیشرفت‌های عظیمی در زمینه فناوری فضایی به دست آوردیم، ما قادریم به مشکلات خود فائق بیاییم.
وی همچنین تاکید کرد که تهران آماده مذاکرات هسته‌ای است و این مذاکرات می‌تواند در استانبول و یا جای دیگری صورت بگیرد و در این مورد وزیر امور خارجه ترکیه آمادگی این کشور را برای میزبانی مذاکرات اعلام کرده است.
وزیر خارجه جمهوری اسلامی همزمان با دیگر مقامات تهران، از استقرار رادار موشکی ناتو در ترکیه ابراز نارضایتی کرد و گفت: "ما نمی خواستیم سامانه رادار سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه مستقر شود ولی چنین تصمیمی اتخاذ شده است، بر این باور هستیم که ترکیه آلت دست اسرائیل نخواهد شد و در این مورد به سخنان وزیر خارجه آمریکا اهمیت نمی‌دهیم و به سخنان مقام‌های ترکیه اعتماد می‌کنیم."
علی اکبر صالحی وزیر خارجه جمهوری اسلامی، که در آنکارا به سر می برد، در محل دفتر نخست‌وزیری ترکیه با «رجب طیب اردوغان» دیدار کرد که پشت درهای بسته علاوه بر مسائل فیمابین، درباره مسائل سوریه و عراق نیز به گفتگو پرداختند.
دومین دیدار صالحی با «عبدالله گل» رئیس‌جمهوری ترکیه بود.
دیدار بعدی صالحی، با همتای ترک خود، احمد داوود اغلو بود، که آن نیز بیش از دو ساعت و نیم طول کشید و سپس طرفین در یک کنفرانس مشترک شرکت کردند.

هشدار ترکیه

به گزارش رادیو فردا، احمد داوود اغلو وزیر خارجه ترکیه، که با همتای ایرانی‌اش علی‌اکبر صالحی در آنکارا در یک کنفرانس خبری شرکت کرده بود، همچنین اظهار داشت که هم اعضای گروه ۱+۵ و هم تهران برای خروج از بن‌بست در مذاکرات هسته‌ای ابراز تمایل کرده‌اند.
احمد داوود اغلو گفت که کشورش آماده است، افزون بر «هرگونه همکاری» در این مذاکرات، میزبانی این گفت‌وگوها را نیز بر عهده داشته باشد.
وزیر خارجه ترکیه در این کنفرانس خبری گفت: "آنچه اهمیت دارد این است که این مذاکرات فورا آغاز شود و از تنش‌ها کاسته شود."
 احمد داوود اغلو افزود: "مهم این است که موانع موجود بر سر مذاکرات از میان برداشته شده است... می‌خواهم بگویم که هر دو طرف مصمم هستند؛ امروز روز گفت‌وگو و راه‌حل است."
سفر علی‌اکبر صالحی به ترکیه، درحالی است که هفته پیش، علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز به این کشور سفر کرده بود.
وزیر خارجه ایران روز پنجشنبه در کنفرانس خبری مشترک خود با ابراز تمایل از برگزاری مذاکرات هسته‌ای در استانبول گفت: "اگر غرب نیت صادقانه ای داشته باشد باید زمان را مشخص کرده و مذاکرات شروع شود."
علی‌اکبر صالحی افزود: "هر گونه بهانه دیگری نشان دهنده این خواهد بود که مایل به برگزاری این نشست نیستند."
علی‌اکبر صالحی همچنین گفت که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در مورد مکان و زمان مذکرات با کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در تماس است.
یک روز پیش از این اما، سخنگوی کاترین اشتون، گفته بود که هیچ گفت‌وگویی برای ازسرگیری مذاکرات با ایران در جریان نیست.




 جـــرس: جواد امام از اعضای دربند سازمان مجاهدین انقلاب، در آستانه آزادی، به شعبه دوم دادسرای اوین احضار و تفهیم اتهام شد.
به گزارش کلمه، تنها چند هفته مانده به آزادی جواد امام، این فعال جنبش سبز، به دادسرای مقدسی اوین احضار و توسط بازپرس شعبه دوم مورد بازجویی قرار گرفته و به تبلیغ علیه نظام از طریق امضا شهادت نامه در خصوص مرگ هدی صابر و امضا بیانیه ٣٩ امضایی در خصوص عدم مشارکت در انتخابات مجلس تفهیم اتهام شد.
جواد امام رییس ستاد میرحسین موسوی در تهران، ۲۴ خرداد ماه ۸۸، همزمان با آغاز سرکوب های پس از انتخابات در منزل خود بازداشت و پس از ضرب و شتم به زندان منتقل شده بود.
معاون حقوقی، پارلمانی و پشتیبانی وزیر نیرو در دولت سیدمحمد خاتمی، تابستان سال گذشته توسط قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام محکوم شده بود.
پیش از این ابوالفضل قدیانی نیز با اتمام دوران حبسش با اتهام توهین به رهبری از زندان آزاد نشد.
طی روزهای اخیر گزارش رسیده بود که ماموران زندان اوین به عبدالله مومنی و جواد امام دو زندانی سیاسی حمله نموده و ایجاد درگیری کرده اند.





کیومرث پوراحمد: شلاق زدن اصغر فرهادی دل بعضی ها را خنک می کند 
جـــرس:
یکی از کارگردانان مردمی و حامیان جنبش سبز، ضمن ابراز شادمانی از موفقیت بین المللی اصغر فرهادی در کسب جایزه جهانی، این کارگردان را می ستاید و آنرا در وضعیت فعلی سینما و هنر کشور، بسیار امیدوارکننده می داند.
به گزارش «عصر ایران»، کیومرث پوراحمد، طی گفتگویی پیرامون فیلم «جدایی نادر از سیمین» و موفقیت جهانی فرهادی، ضمن انتقاد از حمله کنندگان و هتاکان به فرهادی، پیرامون اظهارات برخی مقامات در مورد این کارگردان افتخار آمیز گفت: "اولاً اصغر فرهادی دیپلمات نیست که بخواهد رفتار دیپلماتیک حکومت ایران را رعایت کند. اما حالا که چنین کاری کرده، من پیشنهاد می کنم وقتی به ایران برگشت، به جرم این که با آنجلینا جولی دست داده او را شلاق بزنند! اساسا شلاق خیلی کارساز است و همه مسائل را حل می کند ،‌تردید نکنید . به خصوص  شلاق زدن فرهادی دل بعضی ها را خنک می کند ."
 متن این گفتگو به شرح زیر است:
آقای پوراحمد، مراسم اعطای جوایز گلدن گلوب را دیدید؟ وقتی اصغر فرهادی جایزه را برد، چه احساسی داشتید؟
خانه ما خانه 35 سال ساخت است. شوفاژهای خانه خراب شده و خانه سرد است . سرد سرد ! توی این سرما دیروقت شب جلوی تلویزیون نشسته بودم و منتظر شروع پخش مراسم گلدن گلوب بودم . شروع شد و دیدم . دیدن چهره هایی که آنها را دوست داریم. بازیگرانی مثل مورگان فریمن که در فیلم درخشانی از کلینت ایستوود ، نقش نلسون ماندلا را بازی کرد و یا آنجلینا جولی با آن پس زمینه کارهای انسانی اش یا آل پاچینو، براد پیت، یا سیدنی پواتیه که جایزه یک عمر فعالیت مرگان فریمن را اعلام کرد ، وقتی ما جوان بودیم، برای خودش سوپراستاری بود! جرج کلونی دوست داشتنی و  اسکورسیزی بزرگ (رئیس) و استیون اسپیلبرگ که به راستی در حد هیچکاک و فورد تاریخ ساز سینماست. و دی کاپریوی همیشه دوست داشتنی ، یعنی همه کسانی که برای ما رویا می سازند و ما با آنها زندگی می کنیم و بهترین فیلم های جهان را از آن ها می بینیم، در مراسم گلدن گلوب حضور داشتند.
 در چنین جمع پرستاره ای، مدونا - که مولانای ما را به جهان شناسانده است - نام اصغر فرهادی را اعلام می کند و جایزه را به اصغر فرهادی می دهد. اصغر فرهادی هم آمد و خیلی مختصر اما درجه یک و عالی حرف زد . یک جمله کوتاه گفت و در همان یک جمله خیلی حرف ها را زد ، گفت که مردم ایران واقعاً‌ صلح طلب هستند.
در چنین شرایطی، یعنی در یک شب سرد زمستانی، با این وضعیتی که جامعه سینمای ما دچار آن شده است، یعنی انحلال خانه سینما، مشکلات فیلمسازی و انواع و اقسام فشارها... به قول رند خراسان مهدی اخوان ثالث : هوا بس ناجوانمردانه سرد است / سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت / که سر ها در گریبان است/ زمستان است / زمستان است! اما جایزه ای که اصغر فرهادی برد، این زمستان را برای من بهار کرد.

با خودم فکر می کردم که امسال، بعد از چند سال که ذهن و دست و قلمم قفل شده و نمی توانم برای ماهنامه فیلم بهاریه بنویسم ، الان روح و دست و قلمم آماده نوشتن یک بهاریه است. بهاریه را وقتی می نویسم که بهاریه های "جدایی" باز هم بهاری تر شده است .

جدایی نادر از سیمین طی کم تر از یک سال 53 جایزه گرفته و من فکر می کنم که جایزه اسکار را هم ببرد و بالاخره ما می توانیم طعم خوش اسکار را هم بچشیم. بدون تردید اسکار مهمترین جایزه سینمایی جهان است زیرا کسی که حتی فقط کاندیدای دریافت این جایزه هم می شود، تحولی اساسی در زندگی اش رخ می دهد. اسکار تنها جایزه ای است که زندگی برنده اش را زیر و رو می کند.

اسکار احتمالی جدایی نادر از سیمین مهم تر است یا نخل طلای طعم گیلاس کیارستمی؟

اسکار مهمتر است. جوایز جهانی هیچ تاثیری در سینمای ایران و زندگی برندگان شان ندارند. فقط جوایز جشنواره های کن، ونیز و برلین ممکن است در زندگی فیلمسازان تاثیرگذار باشد؛ تأکید می کنم:"ممکن است . "تازه باید ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا نخل طلای کن یا شیر طلایی ونیز در زندگی یک فیلمساز تاثیر ویژه ای بگذارد؛ اما اسکار تأثیرش "رد خور" ندارد.
 اسکار جایزه ای است که سرنوشت یک سینماگر را تغییر می دهد. نمونه اش شهره آغداشلوی خودمان که فقط کاندیدای اسکار شد اما همین کاندیداتوری زندگی او را متحول کرد و موجب راه یافتن او به بازار عظیم تولیدات سینمایی و تلویزیونی آمریکا شد و الان کارهای او در سطح جهان و با تماشاگران میلیاردی مطرح است و دیده می شود.
شما قبل از موفقیت جهانی " جدایی نادر از سیمین " هم معتقد بودید اصغر فرهادی، جزو بزرگان تاریخ سینمای ایران است
.
بله، من حتی قبل از " چهارشبه سوری " چنین حرفی زدم. بعد از اینکه دو تا فیلم اول فرهادی را دیدم، یعنی رقص در غبار و شهر زیبا، به این نتیجه رسیدم که فرهادی فیلمساز بزرگی است و با گذشت زمان هم معلوم شد که او نه تنها فیلمساز بزرگی است بلکه بزرگی اش روز به روز بیشتر شده و کارش تکامل یافته .
فرهادی چه در نوشتن فیلمنامه و چه در ساختن فیلمش، روز به روز به کمال بیشتری رسیده و خوشا به حالش که در میانه سالی به چنین جایگاهی رسید. من شخصاً به او خیلی افتخار می کنم و اگر " جدایی نادر از سیمین" اسکار را ببرد، دیگر بهاری همیشه بهار از راه می رسد! اگر تا پیش از این، کسانی بودند که مخالف جایگاه رفیع فرهادی در سینمای ایران بودند، از این به به بعد دیگر همه به بزرگی او اعتراف خواهند کرد.

بین " درباره الی " و جدایی نادر از سیمین " اگر بخواهید یکی را انتخاب کنید، کدام را فیلم بهتری می دانید؟

جدایی نادر از سیمین، فیلم تاثیرگذارتر و جذابتری است. البته همه فیلم های فرهادی تا به امروز خوب بوده اند. من همین چند روز پیش دوباره " شهر زیبا " را دیدم. واقعاً فیلم جذاب، هنرمندانه و تاثیرگذاری است.
به نظر شما، چرا موفقیت " جدایی نادر از سیمین " با استقبال سرد رسانه های برخی جریان های سیاسی مواجه شد؟

شما در طول این بیست و چند سال گذشته تا به امروز ، که سینمای ایران این همه جوایز بین المللی را برده و تعداد این جوایز مدت هاست از مرز هزار گذشته است کدام رسانه دولتی را دیده اید که از موفقیت فیلمسازان ایرانی خوشحال شوند و جشنی بگیرد و شادباشی بگوند؟ وقتی کیارستمی نخل طلا گرفت، با برخورد خیلی سردی مواجه شد. جعفر پناهی هم که شیر طلایی ونیز را گرفت، با او هم همین طور برخورد کردند و...و...و... .دلیل این برخورد سرد چیست؟

دوست ندارند دیگر ! دوست ندارند ، زور که نیست، دوست ندارند. " جدایی نادر از سیمین " مثل خیلی از فیلم های دیگر ربطی به وزارت ارشاد و دولت ندارد. البته خوشبختانه برای اولین بار، من دیدم که آقای شمقدری از " جدایی نادر از سیمین " دفاع کرد و پیامی هم داد و اظهار امیدواری کرد که این فیلم جایزه اسکار را هم ببرد. اما اصولاً این جور فیلم ها ربطی به دولت ندارند و موفقیت شان هم با استقبال مواجه نمی شود.
وقتی می گویم دولتی، منظورم این نیست که بودجه فیلم را دولت داده یا نه .  منظورم این است که فیلم به سفارش دولت ساخته شده باشد. " اتوبوس شب " یا " خانه دوست " عباس کیارستمی هم به یک معنا دولتی بودند؛ چون هزینه ساخت آن ها از سوی سیمافیلم و کانون پرورش فکری کودکان تامین شد. دولت سرمایه این فیلم ها را داد ولی آن قدر سعه صدر داشت که در محتوای آن دخالتی نکند. ولی کدام فیلمی بوده که به سفارش دولت ساخته شود و  توانسته باشد در جهان موفقیتی کسب کند؟

برخی به اصغر فرهادی ایراد گرفتند که چرا با آنجیلنا جولی دست داده ای و رفتار دیپلماتیک حکومت ایران را رعایت نکرده ای. نظر شما درباره این انتقاد چیست؟

اولاً اصغر فرهادی دیپلمات نیست که بخواهد رفتار دیپلماتیک حکومت ایران را رعایت کند. اما حالا که چنین کاری کرده، من پیشنهاد می کنم وقتی به ایران برگشت، به جرم این که با آنجلینا جولی دست داده  او را شلاق بزنند! اصغر فرهادی را به دادگاه ببرند تا معلوم شود که دست دادن با زن نامسلمان چند ضربه شلاق دارد. بعد شلاقش بزنند! این خیلی خوب است و تکلیف دیگران را هم روشن می کند. مجلس هم که تصویب کرده است مجازات آنتن ماهواره داشتن شلاق است. اساسا شلاق خیلی کارساز است و  همه مسائل را حل می کند ،‌تردید نکنید . به خصوص  شلاق زدن فرهادی دل بعضی ها را خنک می کند .
ارزیابی تان از موضع ابراهیم حاتمی کیا درباره " جدایی نادر از سیمین " چیست؟

حاتمی کیا زمانی فیلمساز محبوب من بود ولی الان برای من نه تنها محبوب نیست بلکه نامحبوب هم هست. به غیر از حاتمی کیا، شنیدم که مسعود فراستی هم افاضاتی فرموده اند. حرف این ها واقعاً چه اهمیتی دارد؟ فیلمی با این وسعت در جهان دیده شده و جهان را تحت تاثیر قرار داده است، بگذار دو نفر هم هر چه می خواهند بگویند. یکی نیست بگوید آقای حاتمی کیا! جنابعالی که خودت رفتی آلمان و فیلم ساختی و خود من را منقلب کردی و آن موقع بهت دست مریزاد گفتم . اگر فیلمت جهانی نشد به اصغر فرهادی چه مربوط است ؟
یعنی موضع حاتمی کیا را ناشی از حسادت می دانید؟

چیزی توی این مایه ها !  وگر نه اصغر فرهادی، کی در صف " سفارت خرس نشان " ایستاده است؟ فرهادی کدام فیلمش را برای فستیوال های جهانی ساخته است. فرهادی فیلم هایش را برای ایران ساخته است. " جدایی نادر از سیمین " در جشنواره فجر هم بیشترین جایزه را گرفت. اکرانش در ایران هم بسیار موفق بود و با استقبال مردم مواجه شد.
 اصغر فرهادی آدمی نبوده که فیلم ساخته باشد تا به فلان جشنواره برود. او فیلمی درباره دغدغه های شخصی خودش ساخته است. من این حرف را درباره آن یکی آقا می گویم که فکر می کند اگر دو برنده جایزه اسکار را وارد فیلمش کند، فیلمش اسکاری می شود. چقدر این رویکرد کوته بینانه است. شما باید دغدغه و زخم و خلاقیت داشته باشی تا فیلمت جهانی و اسکاری شود.
منظورتان از " آن یکی آقا " کیست؟

آن یکی آقا، آن یکی آقا است که امروز سبز است و فردا قرمز و پس فردا آبی و روز بعدش بنفش! با هر بادی که می وزد، رنگ عوض می کند. ما زمان شاه هم این تجربه را داشتیم که میلیارد میلیارد خرج کردیم ، کل هالیوود را و آنتونی کوئین را برداشتیم آوردیم ایران که فیلم جهانی بسازیم . آن فیلم ها نه در زمان خودش و نه حالا  در هیچ جا ، مطلقا هیچ جا حتی اسمی ازشان نیست . فیلم ها با تولید و پروداکشن گُنده ، گُنده نمی شوند. اصغر فرهادی " جدایی نادر از سیمین " را با همین دوربین های قراضه و امکانات نصفه  نیمه ای ساخت که در تولید همه ی فیلم های سینمای ایران استفاده می شوند.
برخی از فیلمسازان  قبلاً می گفتند فیلم های کیارستمی تصویری بدوی از جامعه ایران نشان می دهند و به همین دلیل با استقبال غربی ها مواجه می شوند. اما فرهادی در فیلم هایش تصویر بدوی از جامعه ایران ترسیم نمی کند و به محیط های شهری مدرن می پردازد
.
دقیقاً . فضا و شخصیت ها و رابطه های " جدایی نادر از سیمین " کجایش بدوی است؟ آدم ها در آپارتمان زندگی می کنند و اتومبیل و ماشین رختشویی و سایر امکانات مدرنی را دارند که در همه جوامع مدرن وجود دارد.
مسائل و دغدغه های شخصیت های فیلم فرهادی، مسائل آدم های شهری و مدرن بود
.
بله. هیچ بدویتی در این فیلم نبود. اگر ترسیم بدویت دلیل جایزه گرفتن فیلم های کیارستمی بود، پس چرا " جدایی نادر از سیمین " جایزه گرفت. دلیل این جایزه گرفتن ها، نه پرداختن به بدویت که پرداختن به انسانیت است. پرداختن به عاطفه و جدایی است. دلیلش نشان دادن بچه ای است که نمی داند پدرش را انتخاب کند یا مادرش را. دلیلش نشان دادن آن پدری است که بیماری آلزایمر دارد و پسرش می گوید: " اون نمی دونه من پسرشم ، من که می دونم اون پدرمه. " این چیزهاست که بر مردم جهان تاثیر می گذارد.
عباس کیارستمی بیش از چهل سال پیش، " نان و کوچه " را ساخت که اولین فیلمش بود. کیارستمی " نان و کوچه " را با نگرش کاملاً متفاوتی نسبت به همه فیلمسازان جهان ساخت. او آخرین فیلمش یعنی " کپی برابر اصل " را هم با بینشی کاملاً متفاوت از همه فیلمسازان دنیا ساخت. اصلاً بینش ویژه عباس کیارستمی موجب موفقیت های او در دنیا شد، نه ترسیم تصویر بدوی از جامعه ایران.

کیارستمی البته پیشرفت و تکامل داشته اما پایه بینش کیارستمی به عالم و آدم، از ابتدا همین بینش ویژه بوده است.  اگر این آقایان منتقد این نکته را درک کنند و حسادت هم نورزند، دیگر چنین انتقاداتی را مطرح نمی کنند.

در ایران عموماً اقشار متوسط و مدرن جامعه ایران از " جدایی نادر از سیمین
" استقبال کردند که نیروهای اجتماعی دموکراسی خواه جامعه ایران ارزیابی می شوند. این هم انگار در برخی از موضع گیری ها علیه " جدایی نادر از سیمین " تاثیرگذار بوده است.
جدایی نادر از سیمین، فیلمی است مربوط به طبقه متوسط جدید. اصغر فرهادی هم خودش عضو همین طبقه است. او درباره طبقه خودش فیلم ساخته است. اگر این فیلم تاثیرگذارتر از " رقص در غبار " است، علتش همین است که او درباره کسانی فیلم ساخته که آنها را به خوبی می شناسد.
مسعود بهنود هم در جایی نقدی بر اصغر فرهادی نوشت. حرف او این بود که اصغر فرهادی در مراسم گلدن گلوب می توانست  جملات عمیق تر و فکر شده تری بگوید و ای کاش از آن تریبون استفاده بهتری می کرد
.
 بله، شاید اگر فرهادی مشورت می کرد، می توانست جمله بهتری بگوید. ولی به نظر من، همین جمله او هم خیلی خوب بود. او با همین جمله کوتاهش درباره " مردمی که صلح طلب اند "، خیلی چیزها را گفت. دمش گرم!  



جـــرس:
در واکنش به اظهارات یکی از نمایندگان سرشناس مجلس در خصوص "ناتوانی بانک مرکزی در ساماندهی بازار طلا و ارز"، روزنامه ارگان دولت با انتشار یادداشتی مدعی شد که "در شرف برنامه ریزی برای ساماندهی بازار ارز و طلا توسط دولت، عده‌ای با یک برنامه‌ریزی کاملاً انگلیسی و سوءاستفاده از روحیه ضد استعماری جوانان و دانشجویان کشور از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند، که همین اثر روانی خود را بر بازار گذاشت و نرخ دلار را تا مرز 13 هزار و 500 ریال افزایش داد."
سایت روزنامه ارگان دولت (روزنامه ایران) در واکنش به اظهارات احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی که در سایت الف منتشر شده بود، بدون اشاره به چند سال بی برنامگی در بازار طلا و ارز کشور و موضوعاتی چون افزایش نقدینگی و سقوط ارزش ریال در جریان مبادلات جهانی، وضعیت بحرانی فعلی بازار ارز را ناشی از حملات لباس شخصی های موسوم به "دانشجو" به سفارتخانه های بریتانیا در تهران دانست و نوشت: "افراد و عقبه‌های سیاسی آنها که تا چندی‌پیش عملکرد درخشان احمدی‌نژاد در عرصه بین‌الملل که زمینگیر شدن رژیم غاصب صهیونیستی یکی از نتایج پر برکت آن بود را ماجراجویی در سیاست خارجی معنی می‌کردند، خود چنان ماجرایی در سفارت انگلیس به‌راه‌انداختند که هرچند در روزهای اول آن برخی دلسوزان نظام و معدودی از عوام و خواص را فریب داد اما برخورد هوشمندانه رهبری، دست طراحان پشت صحنه این ماجرا را برای همگان رو کرد. به این ترتیب و با فراهم شدن بهانه برای اعمال برخی تحریم‌های هرچند ظاهری و صوری علیه کشورمان توسط برخی جریان‌های سیاسی- اقتصادی داخلی که ارتباط آنها با دشمنان غربی کشورمان برای همگان مشخص شده است. به این ترتیب و با فراهم شدن بهانه برای اعمال برخی تحریم‌های هرچند ظاهری و صوری علیه کشورمان توسط برخی جریان‌های سیاسی- اقتصادی داخلی که ارتباط آنها با دشمنان غربی کشورمان برای همگان مشخص شده است اثر روانی خود را بر بازار گذاشت و نرخ دلار را تا مرز 13 هزار و 500 ریال افزایش داد."
روزنامه ایران، به مدیر مسئولی علی اکبر جوانفکر، مشاور رئیس دولت، با فرافکنی در خصوص وضعیت اقتصادی کشور نوشته است:
نخستین نشانه‌های رشد قیمت ارز در بازار در مهرماه سال 89 آشکار شد بطوری که در آبان‌ماه نرخ دلار به 12 هزار و 500 ریال هم رسید. این در حالی بود که جوسازی برخی افراد و جریان‌ها در ارتباط با آغاز طرح هدفمندی یارانه‌ها در این افزایش قیمت بی‌تأثیر نبود. پس از این افزایش قیمت، بانک مرکزی بلافاصله در بازار مداخله کرد و نرخ دلار تا 10 هزار و 850 ریال پائین آمد. در همین ایام دکتر احمدی‌نژاد با اعلام سیاست کاهش نرخ ارز گفت: از رئیس کل بانک مرکزی خواسته‌ام که قیمت ارز را واقعی کند، زیرا وقتی ذخایر عظیم ارزی در اختیار هست باید پول ملی را تقویت کنیم و روند کاهش قیمت ارز باید ادامه یابد تا پول ملی‌مان، پول قدرتمندی باشد.
رئیس جمهور در فروردین‌ماه سال 90 نیز در جمع مردم کرمانشاه با اشاره به این‌که دولت امریکا طی 30‌سال اخیر 30‌هزار میلیارد دلار دارایی کاذب به دنیا سرازیر کرده و در ازای آن کالا، معادن و ثروت ملت‌ها را به جیب سرمایه‌داران سرازیر کرده است، بر بی‌ارزش بودن دلار در قیمت‌های فعلی تأکید کرد. پس از شروع سال 90 بازار ارز باز هم شاهد رشد قیمت در ماه‌های اردیبهشت و خرداد بود و نرخ دلار باز هم تا مرز 12 هزار و 400 ریال بالا آمد اما باز هم با مداخله بانک مرکزی نرخ دلار سیر نزولی به خود گرفت و در اواسط مرداد ماه به محدوده 11 هزار ریال برگشت. با شروع نیمه دوم سال باز هم روند افزایش نرخ دلار شدت گرفت.
رئیس جمهور در سفر استانی به همدان و در جمع مردم این شهر از اخلال عده‌ای در بازارهای طلا و ارز خبر داد و خطاب به مردم گفت: "در شرایط کنونی عده‌ای سازمان یافته و با برنامه می‌خواهند بازار را به هم‌ بریزند و جیب ملت را خالی کنند، ذخیره ارزی‌ ما آنقدر هست که همه نیازهای وارداتی ما را پاسخگو است، اما عده‌ای با تلاش برای ایجاد تلاطم در بازار ارز، هرچه بانک مرکزی دلار عرضه می‌کند خریداری می‌کنند و می‌گویند قیمت دلار باید بالا برود، هر روز یک موج و یک شایعه راه می‌اندازند و اطلاعات غلط در جامعه منتشر کرده و بازار را تهدید می‌کنند. در بازار سکه عده‌ای با پول‌های کلان وارد بازار شدند و اقدام به خرید سکه کردند تا آرامش بازار را برهم بزنند."
روزنامه ارگان دولت در ادامه مدعی شد: "اگر به مقطع زمانی هشدارهای متعدد رئیس‌جمهور درباره اخلالگری برخی جریان‌ها در بازارهای ارز و طلا توجه کنیم درمی‌یابیم که چرا برخی افراد با سیاسی‌خواندن مواضع رئیس‌جمهور سعی داشتند جامعه را نسبت به هشدارهای متعدد ایشان نسبت به اخلالگری‌های برنامه‌ریزی شده در بازارها بی‌توجه سازند و افکارعمومی را از واقعیت‌های پشت پرده اقتصاد کشور منحرف کنند. حتی در همین زمان که رئیس‌دولت سیاست کاهش نرخ ارز را مطرح می‌کرد بسیاری از مدعیان اقتصادی در کشور کاهش نرخ ارز را رد می‌کردند و آن را سیاست درستی نمی‌دانستند."
روزنامه ارگان دولت همچنین مدعیانه افزود: "پس از هشدار‌های دکتر احمدی‌نژاد در سفر استانی به همدان و انتشار برخی گزارش‌ها از ورود منابع نهادهایی چون شهرداری در بازار سکه و طلا تب و تاب این بازار کمی فروکش کرد چرا که برخی اخبار حکایت از ورود دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی به این ماجرا داشت اما نه تنها این ورود دیرهنگام بود بلکه بعدها هیچ‌گزارشی از عملکرد این نهادها در این باره منتشر نشد.در همین اثنا عده‌ای با یک برنامه‌ریزی کاملاً انگلیسی و سوءاستفاده از روحیه ضد استعماری جوانان و دانشجویان کشور از دیوار سفارت انگلیس بالا رفتند. این افراد و عقبه‌های سیاسی آنها که تا چندی‌پیش عملکرد درخشان احمدی‌نژاد در عرصه بین‌الملل که زمینگیر شدن رژیم غاصب صهیونیستی یکی از نتایج پر برکت آن بود را ماجراجویی در سیاست خارجی معنی می‌کردند، خود چنان ماجرایی در سفارت انگلیس به‌راه‌انداختند که هرچند در روزهای اول آن برخی دلسوزان نظام و معدودی از عوام و خواص را فریب داد اما برخورد حکیمانه و هوشمندانه مقام معظم رهبری، دست طراحان پشت صحنه این ماجرا را برای همگان رو کرد. به این ترتیب و با فراهم شدن بهانه برای اعمال برخی تحریم‌های هرچند ظاهری و صوری علیه کشورمان توسط برخی جریان‌های سیاسی- اقتصادی داخلی که ارتباط آنها با دشمنان غربی کشورمان برای همگان مشخص شده است اثر روانی خود را بر بازار گذاشت و نرخ دلار را تا مرز 13 هزار و 500 ریال افزایش داد.
از سوی دیگر پس از مطرح شدن ادعای تحریم بانک مرکزی از طرف دولت انگلیس، امریکایی‌ها نیز به تکاپو افتادند تا تحریم علیه بانک مرکزی کشور را با مواضع سؤال انگیز برخی جریانهای داخلی در دستور کار خود قرار دهند. این جریان‌های داخلی در ماه‌های گذشته سعی کردند با استفاده از تریبون‌های رسمی و غیر رسمی و مطرح کردن گاه و بیگاه پولشویی و اتهام بستن به دولت در این زمینه گزینه تحریم بانک مرکزی را با استفاده از اهرم‌های فشار دشمنان کشورمان روی میز نهادهای بین‌المللی قرار دهند. با این‌حال رایزنی‌های دولت و بویژه وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی توانست این دسیسه را خنثی‌کند، اما پس از منتفی شدن بحث تحریم بانک مرکزی توسط نهادهای بین‌المللی برخی رسانه‌ها همچنان با مطرح کردن آن در پی انتقال بار روانی این ماجرا به بازارهای داخلی بودند تا این‌که دولت امریکا به تنهایی تحریم علیه بانک مرکزی را با اما و اگر‌های فراوان امضا کرد. هرچند این تحریم نیز همچون سایر موارد مشابه، بیشتر روی کاغذ معتبر است اما جریان‌های سیاسی- اقتصادی داخلی که ماه‌ها برای این فرصت لحظه‌شماری و زمینه‌سازی کرده بودند با ایجاد جو روانی در بازار نرخ دلار را در گام اول تا 15 هزار ریال و سپس تا مرز 17 هزار و 500 ریال بالا بردند."



خبر‌های سرکوب آزادی اطلاع‌رسانی در ایران

در سه روز گذشته سه روزنامه‌نگار و وب‌نگار : سهام‌الدین بورقانی، پرستو دوکوهکی و مرضیه رسولی از سوی ماموران امنیتی در تهران بازداشت شده‌اند
٢٨ دی ماه – موج تازه‌ی دستگیری
بازداشت روزنامه‌نگاران و شهروند وب‌نگاران در ایران همچنان ادامه دارد. در طی سه روز گذشته سه روزنامه‌نگار و وب‌نگار از سوی ماموران امنیتی در تهران بازداشت شده‌اند. سهام‌الدین بورقانی روزنامه‌نگار و همکار سایت دیپلماسی ایران در تاریخ ٢٨ دی ماه در منزلش بازداشت شد. این وب‌نگار به هنگام بازداشت تنها در خانه بوده است. ماموران امنیتی یادداشتی بر در خانه گذاشته‌اند که " ما سهام و وسائل را بردیم." محل و علت بازداشت وی مشخص نیست. سایت دیپلماسی ایرانی متعلق است به صادق خرزای سفیر سابق ایران در فرانسه و یکی از نزدیکان محمد خاتمی رئیس جمهور سابق ایران.
٢٥ دی ماه، پرستو دوکوهکی وبلاگ‌نویس و مدافع حقوق زنان و مرضیه رسولی، روزنامه نگار و همکار صفحات فرهنگی و ادبی بسیاری از روزنامه‌های تهران، در منازل خود بازداشت شدند. ماموران امنیتی علت بازداشت این دو را " اقدام علیه امنیت ملی" ذکر کرده‌اند. پیش از انتقال این دو روزنامه‌نگار به زندان اوین، ماموران منازل انها بازرسی و وسایل شخصی، کامپیوترهای آنها را به همراه خود برده‌اند.
پیش از این در تاریخ ٢٠ دی ماه، محمد سلیمانی‌نیا مدیر سایت یو ٢٤ شبکه اجتماعی متخصصان ایرانیان، طراح و میزبان بسیاری از سایت‌های انجمن‌های جامعه مدنی و روشنفکران ایرانی، پس از احضار به دادگاه انقلاب کرج بازداشت شد. و در تاریخ ٢١ دی ماه سیمین نعمت‌اللهی همکار سایت مجذوبان نور در منزلش در تهران از سوی ماموران وزارت اطلاعات به اتهام " تبلیغ علیه نظام " بازداشت شده بود.
در تاریخ ١٧ دی ماه نیز روزنامه‌نگاران فاطمه خردمند، احسان هوشمند، سعید مدنی و در تاریخ ١٩ دی ماه مهدی خزعلی وب‌نگار در تهران بازداشت شده‌ بودند.
گزارش‌گران بدون مرز از احضار بسیاری از حرفه‌کاران رسانه‌ای در سراسر ایران مطلع شده است.
در ایران هم‌اکنون ٣٠ روزنامه‌نگار و ٢٤ وب‌نگار در زندان بسر می‌برند.

هشدار استادان اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نامه به مسئولین: این دانشکده، در آستانه فروپاشی است

در واکنش به تشدید فضای امنیتی، برخوردهای حذفی، سلیقه ای و نامناسب با اساتید، وضعیت اقتصادی بحرانی و در حال فروپاشی کشور و ...، جمعی از اساتید مشهور دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی – از جمله چند تن از استادان اخراجی آن دانشکده- با انتشار نامه ای انتقادی و ارسال آن به شورای عالی انقلاب فرهنگی، نسبت به فروپاشی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی –بعنوان نهادی معتبر وعلمی – هشدار دادند.
در این نامه که به امضای چهره های مشهوری چون دکتر حمیدرضا برادران شرکاء، دکتر محمود ختائی، دکتر محمد ستاریفر، دکتر علی صادقی تهرانی، دکتر بهروز هادی زنوز و … رسیده، نویسندگان خواستار تشکیل مرجعی مستقل جهت رسیدگی به "تخلفات و اقدامات غیر قانونی" و "توقف روند نابودی و تعطیلی این نهاد مهم علمی" شدند.
متن نامه اساتید دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که نسخه ای از آن در ختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
باسمه تعالی
اعضاء محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی
موضوع: هشدار نسبت به فروپاشی یک نهاد علمی
با اهداء سلام و تحیت
دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی بر شما ناشناخته نیست. این دانشکده با پیشینه ای بیش از نیم قرن فعالیت، هم از حیث تعداد استاد و دانشجو و هم از حیث تنوع رشته ها وگرایش ها، مقام ممتازی را در میان مراکز آموزشی و پژوهشی اقتصاد در کشور داشته است.از حیث فعالیت های علمی و پژوهشی(نشریه علمی و پژوهشی مستمر و منظم، انتشار کتاب ها و مقالات علمی معتبر، تالیف و ترجمه متون علمی،آموزشی و پژوهشی، برگزاری همایش های علمی، برخورداری از مرکز تحقیقاتی مستقل و فعال و…) از سابقه ای درخشان و جایگاه بالائی در سطح ملی برخوردار بوده است. در عرصه های اجتماعی نیز فعال ترین مجموعه آموزشی وپژوهشی در کمک به اصلاح سیاست ها و برنامه های اقتصادی دولت و محل مشاوره نهادهای سیاست-گذاری، قانون گذاری و اجرائی در دوره های مختلف بوده است. این موفقیت، بیش از همه مرهون حضور جمعی گسترده از اعضاء هیات علمی توانمند اعم از باسابقه و جوان با رویکردهای نظری و گرایش¬های فکری متنوع بوده است.
این دانشکده به اعتبار فعالیت های علمی، آموزشی و پژوهشی درخشان و بی بدیل و غیرقابل انکار خود در رقابت با سایر دانشکده های اقتصاد کشور، موفق شد از ابتدای دهه ی ۱۳۸۰ در سطح ملی به عنوان «قطب علمی اقتصاد ایران با تاکید بر توسعه اقتصادی» شناسائی و معرفی شود. رشته ها و گرایش های آموزشی و پژوهشی متعدد و منحصر به فردی با رویکرد بومی سازی و کاربردی کردن علم اقتصاد در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا دائر کرده و پژوهش ها، مطالعات و خدمات مشاوره بسیاری به نظام اجرائی عرضه نموده و مسئولیت همایش ها و هم اندیشی های بی بدیل و یگانه ای درسطح ملی را بر عهده داشته است.
اما متاسفانه در چندسال گذشته با روش ها و ابزارهای جاری مدیریت دانشگاه و دانشکده، این نهاد علمی بالنده در معرض فروپاشی قرار گرفته و با چشم اندازی نگران کننده مواجه شده است. اینک دانشجو، استاد و کارکنان دانشکده در معرض ناامنی های جدی در بسیاری از امور به سر می برند.
دانشگاه علامه طباطبائی و به طور ویژه ای دانشکده اقتصاد در شش سال اخیر با شیوه ای اداره می شود که هیچ نسبتی با رویه های متعارف در اداره محیط های دانشگاهی ندارد. شیوه ها و ابزارهای جاری ریاست کنونی دانشگاه در مدیریت این نهاد علمی ملی، نیازی به معرفی ندارد. …
نتیجه برخوردهای تنگ نظرانه و .. ریاست دانشگاه، اخراج و بازنشستگی اجباری و یا ترک ناشی از شرایط نامناسب نزدیک به یک سوم از استادان دانشکده اقتصاد اعم از باسابقه و تجربه آموخته و جوان و بالنده بوده است. بقیه نیز در معرض ناامنی و محدودیت های شدید و اعمال فشارهای روانی و اجتماعی اند که ادامه فعالیت آنان را غیرممکن کرده است. اما عملکرد ریاست دانشگاه به این موارد یا حذف ناگهانی پذیرش دانشجو در ۱۶ رشته علوم انسانی محدود نیست. برخی از اقدامات غیر متعارف و خلاف قانون و اخلاق و دون شان محیط دانشگاه به ویژه آنچه در دانشکده اقتصاد روی داده است را به اجمال به استحضار می رساند:
۱. تبدیل مسئولیت های انتخابی به انتصابی، از مدیریت گروه تا نمایندگان رسمی و قانونی استادان در شوراها و کمیته های تصمیم گیری دانشکده و دانشگاه.
۲٫ تعطیلی و توقف فعالیت قطب علمی و رکود مرکز تحقیقات اقتصاد ایران و انحلال گروه آموزشی اقتصاد کشاورزی.
۳. اعمال فشار بر دست اندرکاران و تغییر غیر متعارف و یک شبه مدیرمسئول، سردبیر و اعضاء هیات تحریریه فصلنامه علمی دانشکده اقتصاد با آنکه دست اندرکاران این نشریه پیاپی مورد تقدیر قرار گرفته اند و نشریه نیز در دو سال پیاپی نیز به عنوان نشریه ممتاز علمی – پژوهشی در علوم انسانی معرفی گردیده است.
۴٫ دخالت های نابجا در جزئی ترین امور، حتی توقف برنامه تاسیس درسهای جدیدی که به تصویب گروه، شورای آموزشی و پژوهشی دانشکده وحتی شورای دانشگاه رسیده است.
۵. ممنوعیت از تدریس و عدم موافقت با حضور استادان بازنشسته با وجود اعلام نیاز مکرر دانشکده و گروه های آموزشی به آنان.
۶٫ ممنوعیت حضور برخی استادان شاغل (غیر بازنشسته) و با سابقه در گروه های آموزشی، یا ممانعت از انجام فعالیت های قانونی آنها.
۷٫ تحریم اداری برخی استادان و جلوگیری از ارائه خدمات متعارف اداری و مالی به آنان و حتی ضبط و بازرسی بسته ها و نامه های پستی اداری و پژوهشی آنان.
۸٫ جلوگیری از پرداخت حق الزحمه آموزشی و پژوهشی برخی استادان شاغل با وجود قراردادهای متعارفی که به امضای دانشگاه رسیده است.
۹٫ جلوگیری از پرداخت حقوق و مزایای قانونی استادان بازنشسته و حتی حق الزحمه تدریس یا راهنمائی رساله ها و پایان نامه هائی که پیش از بازنشستگی اجباری برعهده داشته اند و احکام آن توسط دانشگاه صادر شده است.
۱۰٫ اعمال نظارت و کنترل شدید بر مصوبات شوراها و کمیته های تصمیم گیری و ممانعت از دفاع قانونی آنان از حقوق استادان و دانشجویان و الزام به تنظیم صورتجلسات مبتنی بر منویات رئیس دانشگاه و حتی تغییر صورتجلسات مصوب پس از تصویب.
۱۱٫ تخلیه اتاق ها و جلوگیری از حضور استادان بازنشسته در دانشکده با روش هائی بسیار توهین آمیز و تحقیرکننده.
۱۲٫ استخدام پنج عضو هیات علمی جدید به روش غیر متعارف و خلاف رویه ی قانونی و تحمیل آنان به گروه های آموزشی درحالی که تعدادی از آنان تحصیلات کارشناسی ارشد دارند؛ علیرغم اینکه جذب هیئت علمی با سطح تحصیلی کارشناسی ارشد در تهران ممنوع است.
۱۳. ایجاد فضای پادگانی و اعمال کنترل شدید بر رفت و آمد، ملاقات ها، جلسات رسمی و کلاس های درسی از طریق نصب دوربین های متعدد.
۱۴٫ جلوگیری از برگزاری جلسات علمی و گفتگوها و مباحث علمی و آموزشی، همایش ها و مباحثات متعارف و ضروری یک محیط علمی و دانشگاهی.
۱۵. تعطیلی دسته جمعی و یا اعمال محدودیت های شدید برای تشکل ها، نهادهای علمی، فرهنگی و صنفی دانشجویان و جلوگیری از برگزاری جلسات علمی و آموزشی و انتشار نشریات آنان.
۱۶. برخوردهای بسیار خشمگینانه و غیرمتعارف با هرگونه درخواست یا اعتراض صنفی و حتی آموزشی دانشجویان خارج.
۱۷. اخراج برخی از دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد و جلوگیری از دفاع پایان نامه ها و دساله ها و مشروط کردن آن به پرداخت جریمه های سنگین و بی ضابطه.
۱۸. پرونده سازی و طرح گستردۀ اتهامات بی پایه و اساس به استادان و دانشجویان.
۱۹. اِعمال نظر در فرآیند پذیرش دانشجویان دوره دکتری و حذف برخی دانشجویان دارای رتبه های برتر و شایسته
۲۰....
نگرانی بزرگتر و قابل تامل این است که این برخوردها توسط کسی انجام می شود که با لباس روحانیت بر صندلی ریاست دانشگاه نشسته و دانش آموخته علوم اسلامی است و دروس روان-شناسی اسلامی تدریس می کند. همچنین از سوی آن شورا مسئولیت تدوین نقشه راه علوم انسانی کشور را برعهده داشته است. بی تردید آثار و پیامدهای ذهنی و معرفتی و عینی و اجتماعی عملکردهای ایشان تا دورانی طولانی بر باورها و رفتارهای جوانان و دانشجویان این سرزمین ادامه خواهد داشت.
برخوردهای غیرقانونی و بی ضابطه ریاست دانشگاه تاکنون زمینه تشکیل پرونده های متعددی در محاکم قضائی و صدور رای علیه ایشان شده است. بارها استادان و دانشجویان شکایت و نارضایتی خود را با آرام ترین و قانونی ترین روش ها به نهادهای مسئول در قوه قضائیه و مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرده اند. اما پادرمیانی و رایزنی دوستان نزدیک ایشان در داخل و خارج از دانشگاه، آراء قطعی محاکم قضائی و حتی برخورد و تذکر نمایندگان مجلس شورای اسلامی که در یک مورد به نامه اعتراضی ۷۵ نفر از آنان منجر شد و حتی دستور صریح ریاست جمهوری، نه تنها منجر به اندکی تخفیف یا اصلاح در این روش های ایشان نشد، بلکه هربار عمق و ابعاد آن شدت یافته و قربانیان جدیدی گرفته است و متاسفانه هربار نیز بر سمت ها و مسئولیت های ایشان در کمیته ها و شوراهای سرنوشت ساز ملی افزوده شده است.
امضاء کنندگان این نامه جمعی از استادان دیروز دانشکده اقتصاد هستند که مجدانه دست کمک و یاری برای نجات این نهاد علمی به سوی آن شورا دراز کرده اند. آنان استادان شناخته شده و دارای سابقه روشن علمی و پژوهشی اند که به کار آموزشی و انجام وظایف خود در سایر مراکز آموزشی و پژوهشی کشور مشغولند ولی با احساس ناامنی جدی و نگرانی از تشدید این رویه ها، امروز رسالت و مسئولیت علمی و آموزشی خود را در هشدار نسبت به سرنوشت این نهاد علمی می-دانند.
احساس ناامنی و سابقه برخوردهای نامناسبی که پس از هر تذکر و گلایه استادان، ازسوی مدیریت دانشگاه با آنان صورت گرفته، موجب شد باوجود تقاضای گروهی از استادان شاغل، امضاء کنندگان زیر، آنان را از امضاء و درج نام خود در ذیل این نامه منصرف کنند.
اینک انتظار و درخواست روشن نویسندگان این نامه این است که:
۱ . درصورتی که دغدغه یا اهتمامی به حفظ و حراست از دانشکده اقتصاد به عنوان یک نهاد پنجاه ساله علمی و پژوهشی بالنده و تاثیرگذار وجود دارد، مرجعی مستقل برای رسیدگی و توقف تخلفات و اقدامات غیر قانونی و غیر متعارفی که نابودی و تعطیلی این نهاد مهم علمی را درپی دارد تشکیل شود.
۲ . مرجعی در قوه قضائیه یا آن شورا برای رسیدگی به شکایات و اعتراضات اعضاء هیات علمی و دانشجویان تعیین شود تا استیفاء حقوق آنان را پیگیری کند.
امضاء کنندگان
دکتر حمیدرضا برادران شرکاء، مرتضی چینی چیان، دکتر محمود ختائی، دکتر محمد ستاریفر، دکتر علی صادقی تهرانی، دکتر رضا عاصی، محمد ولی کیانمهر، دکتر سعید مشیری، دکتر مهدی میرزادی جهرمی، حجت اله میرزائی، دکتر بهروز هادی زنوز
اعضای هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
رونوشت:
۱٫ وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری
۲٫ اعضاء محترم کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی
۳٫ اعضاء محترم کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی
۴٫ رئیس محترم سازمان بازرسی کل کشور
۵٫ رئیس محترم دیوان عدالت اداری
۶٫ اعضای محترم هیات امناء دانشگاه علامه طباطبائی
۷٫ ریاست محترم دانشگاه علامه طباطبائی
۸٫ اعضاء محترم هیات علمی دانشگاه علامه طباطبائی





وضعیت نامناسب جسمی مهدی خزعلی در دوازدهمین روز اعتصاب غذا

مهدی خزعلی، نویسنده و چشم پزشک بیش از ده روز است که در اعتصاب غذا بسر می برد و از شرایط جسمی مناسبی برخوردار نیست.
به گزارش رسیده به کلمه، مهدی خزعلی که در زمان بازداشت با ضرب و شتم ماموران امنیتی رو به رو شد، از ناحیه دست دچار شکستگی شده و دست او را گچ گرفته اند.
این در حالی است که وی در اثر اعتصاب غذا وزن زیادی کم کرده است که موجب نگرانی خانواده وی شده است.
خبرنگار کلمه روز گذشته از ملاقات کوتاه خانواده مهدی خزعلی با وی خبر داده است. ملاقاتی کوتاه که بر نگرانی های این خانواده افزوده است.
گفته می شود مهدی خزعلی طی ده روز گذشته، نه کیلو وزن کم کرده و در وضعیت جسمی مناسبی به سر نمی برد.
آخرین بار نیز مهدی خزعلی پس از بازداشت اعتصاب غذا کرد و پس از ۲۵ روز از این اعتصاب به قید وثیقه آزاد شد.
مهدی خزعلی پیش از بازداشت پنجم ممنوع الخروج شده بود. این در حالی است که وی برای سفری کوتاه به امارات رفت و بازگشت.
پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری، این چشم پزشک بسیجی در مخالفت با سیاست های جاری مقالات انتقاد آمیز زیادی نوشته است.
جرم او اقدام علیه امنیت ملی و تشویش اذهان عمومی است.
ابوالقاسم خزعلی از اعمال فرزند خود اعلام برائت کرده است. اما در همین حال مهدی خزعلی بارها تاکید نموده با همه احترامی که برای پدر قایل است و اگر پدر راضی نباشد روزهٔ مستحبّی حرام اس، اما او معتقد است که جهاد واجب را نمی‌شود به امر پدر ترک کرد.
این سرباز خیبر می گوید: مسئلهٔ رفع ظلم و استبداد است و بر همگان واجب و اذن پدر شرط نیست.
گفتنی است به دنبال انتشار”جنتی نامه” و انسداد وبسایت مهدی خزعلی، او نوزده دی ماه برای پنجمین بار راهی اوین شده است.
خزعلی چندی پیش در نامه ای خطاب به رهبری نوشته بود که آمادگی آن را دارد تا دردها و مشکلات جامعه و مردم را هفته ای یکبار به گوش ایشان برساند و در انتها گفته بود که مختارید این درخواست را بپذیرید و یا برای پنجمین بار مرا راهی سلول انفرادی نمایید.
فرزند آیت الله خزعلی پیش از این احضاریه ای برای حضور در شعبه نهم دادسرای انقلاب دریافت کرده بود، اما پیش از برگزاری این جلسه ماموران با کمین خیابانی وی را دستگیر و در محل زندان تفهیم اتهام شد.
در حال حاضر جرم مهدی خزعلی مصاحبه با بی بی سی در مورد انتخابات و نوشتن نامه به رهبری، جنتی نامه و ۱۲ اسفند، شهر بوی مرده خواهد داد، می باشد.
بر اساس گفته مسئولان هر اقدامی برای تحریم انتخابات جرم محسوب می شود.
طی روزهای اخیر تعدادی از نویسندگان و روزنامه نگاران نیز بازداشت شده اند.
بعد از اینکه سایت های اقتدارا گرایان شایعه ثبت نام مهدی خزعلی در انتخابات را مطرح کردند، وی با تکذیب خبر و همچنین غیرواقعی خواند رقم نامزدها گفته بود «قطعا ۱۲ اسفند، اولین انتخاباتی خواهد بود که پای هیچ صندوق رأیی نخواهم رفت.»
خزعلی تاکید کرده بود «۱۲ اسفند قطعا اولین انتخاباتی خواهد بود که در خانه خواهم ماند و پای هیچ صندوق رأیی حاضر نخواهم شد.»
این بسیجی خیبر با بیان مشاهدات خود از خیابان های تهران در نه دی پیش بینی کرده بود در روز انتخابات کسی به پای صندوق نخواهد رفت و گفته بود ۹ دی به خیابان‌ها رفتم و اطراف دانشگاه را گشتم. جای شما خالی سهمیه ساندیس هم گرفتم. خیابان‌ها واقعا خلوت بودند. از نمازجمعه‌های معمولی هم خلوت‌تر بود و کسی نیامده بود. خلوت بودن خیابان‌ها این پیام را داشت که، منتظر باشید تا در روز ۱۲ اسفند هم کسی در خیابان‌ها دیده نشود. احساسی که در ۹ دی ماه بعد از چرخیدن در خیابان‌ها داشتم این بود که در ۱۲ اسفند، ما شهری خواهیم داشت که احتمالا بوی مرده خواهد داد.



مرخصی پنج روزه فرشته شیرازی فعال حقوق زنان و وبلاگ‌نویس

حکم ۳ سال حبس فرشته شیرازی در دادگاه تجدید نظر تایید شد.
فرشته شیرازی در گفتگو باسایت تغییر گفت که بعد از ابلاغ رای تجدید نظر از دیروز به مدت پنج روز به او مرخصی داده اند که بتواند برای کمر و گردنش به پزشک مراجعه کند. همچنین به او گفته اند می تواند با دانشگاه صحبت کند تا اگر دانشگاه موافقت کرد بدون شرکت در کلاس بتواند در امتحانات شرکت کند و در زندان درسش را بخواند.
فرشته شیرازی ششم مهرماه امسال در دو دادگاه به سه سال حبس تعزیری و هفت سال ممنوع الخروجی محکوم شد. اتهامات این فعال حقوق زنان در دادگاه نخست عبارت بوده است از: تشویش اذهان عمومی از طریق نشر اکاذیب، توهین به مقامات از طریق نوشتن در وبلاگ شخصی اش که بدین منظور به دو سال حبس محکوم شده است. در دادگاه دیگری او به تبلیغ علیه نظام محکوم شده است که بدین منظور هم حداکثر حکم را یعنی یک سال حبس تعزیری دریافت کرده است.فرشته شیرازی در این دادگاه ها از داشتن وکیل محروم بود.



اجرای حکم سه سال حبس مهدی فرحی شاندیز، معلم و فعال کارگری

خبرگزاری هرانا - مهدی فرحی شاندیز از فعالین کارگری، اواسط دی ماه سالجاری جهت تحمل سه سال حبس تعزیری به زندان اوین منتقل شد.
به گزارش کمیته هماهنگی، مهدی فرحی شاندیز آخرین بار هنگامی که به شعبه ۸ دادگاه انقلاب برای باز پس گرفتن وسائل شخصی خود که سال گذشته ۸۹ در جریان دستگیری اش به مناسبت گرامی داشت روز جهانی کارگر ضبط شده بود، مراجعه کرد با برخوردهای نامناسب رئیس این شعبه مواجه شده و با نسبت دادن اتهام واهی «اخلال در نظم»، دستگیر نمود.

مهدی فراحی شاندیز، معلم و فعال کارگری که به اتهامات واهی به ۳ سال حبس تعزیری محکوم شده بود حدود دو هفته پیش در زندان اوین و در بند ۳۵۰ محبوس شده است.

لازم به یادآوری است که آقای مهدی فرحی شاندیز معلم حق التدریسی، تا کنون بارها توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شده است.



افزایش نگرانی ها از سرنوشت ۳ دانشجوی کرد دانشگاه پیام نور مریوان

خبرگزاری هرانا - با گذشت چند هفته از بازداشت ۳ تن از دانشجویان کرد دانشگاه پیام نور مریوان که به علت شرکت در تظاهرات مسالمت‌آمیز بر علیه عملیات نظامی ارتش ترکیه در منطقه‌ی شرناخ و کشته شدن ٣۵ شهروند کُرد، بازداشت شده بودند، هیچ خبری از سرنوشت آنان در دست نبوده و نگرانی ها از وضیعت آنان افزایش یافته است.
به گزارش دانشجونیوز،سه دانشجوی کرد دانشگاه پیام نور مریوان بنام های ژیار سلامتیان ، دانا لنج آبادی، دانا رستمی و خالد (ماردین) ایوازه که از مدت ها پیش در بازداشت نیروهای امنیتی بسر می برند، هیچ خبری در دست نبوده و گمانه زنی ها از آزار و اذیت این دانشجویان در سلول های انفرادی دستگاههای امنیتی حکومت ایران حکایت دارد.
سامانه خبری کردپا، از منابع حقوق بشری کردستان گزارش داده که پنجم دی‌ماه امسال نیز دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان به نام‌های دانا رستمی، دانشجوی رشته‌ی مدیریت دولتی و خالد (ماردین) ایوازه دانشجوی رشته‌ی حقوق، توسط مأموران امنیتی اداره‌ی اطلاعات مریوان بازداشت و روانه‌ی زندان شدند که بعدها دانا رستمی آزاد گردید.
گفته می شود خانواده‌های دانشجویان دربند برای چندمین بار به مراکز امنیتی شهرستان مریوان جهت اطلاع از سرنوشت فرزندانشان مراجعه نموده و هر بار بدون پاسخ قانع‌کننده‌ای از سوی نیروهای امنیتی مواجه شده‌اند.
همچنین بنا به گزارشات پیشین دانشجونیوز، روز جمعه ۲۳ دی ماه، دو دانشجوی دانشگاه پیام نور مریوان به نام های ژیار سلامتیان دانشجوی رشته حقوق و دانا لنج آبادی دانشجوی رشته اقتصاد کشاورزی، در پی احضار به ستاد خبری اداره اطلاعات و برخورد توهین آمیز بطور جداگانه بازداشت شده اند.
گفته می شود ژیار سلامتیان روز جمعه حدود ساعت ١٢ ظهر ازسوی ستاد خبری این شهر احضار گردیده که بنابر گفته‌های شهود عینی ، در هنگام مراجعه‌ی نامبرده به اداره‌ی اطلاعات مریوان به شیوه‌ای بسیار غیرانسانی و توهین آمیز با وی برخورد شده بود.
همزمان نیز خبرها حاکی ازآن بود که راس ساعت ١٤ همان روز یک دانشجوی دیگر به نام دانا لنج‌آبادی که دررشته‌ی اقتصاد کشاورزی دانشگاه پیام نور مریوان مشغول به تحصیل می‌باشد، نیز پس از احضار به وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود.
به گفته نزدیکان این دانشجویان بازداشتی، احتمال دستگیری آنها را مشارکت در مراسم اعتراضی علیه ترکیه به مناسبت کشتار ٣٥ نفر از کوردهای شمال کردستان که در در جریان حمله جنگنده های ارتش ترکیه به یکی از روستاهای مرزی صورت گرفت، بوده است.





هرانا؛ آرش صادقی بدون تفهیم اتهام در بازداشتگاه ۲۰۹ بسر می برد

خبرگزاری هرانا – آرش صادقی، فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی تهران که ۲۵ دی ماه با ضرب و شتم از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده بود به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال دانشجویی امروز موفق به تماس با منزل پدر بزرگ خود شده از انتقال خود به بند ۲۰۹ زندان اوین خبر داد.
وی در این تماس تلفنی ضمن بیان اینکه تاکنون تفهیم اتهامی در مورد بازداشتش صورت نگرفته است گفت: «تا زمانی که اتهامم تفهم نشود در بازجویی ها سوالات را پاسخ نخواهم داد.»
آرش صادقی که در پرونده پیشین خود محکومیت ۴ سال حبس تعلیقی دارد روز ۲۵ دیماه به دلیل نامعلومی از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده بود.




گریم خاص فاطمه معتمدآریا باعث توقیف و حذف "پریناز" از جشنواره شد

 
خبرگزاری هرانا - در حالی که هم‌چنان بسیاری از مخاطبان امیدوارند فیلم جدید بهرام بهرامیان با عنوان "پریناز" را در جشنواره ببینند اما تازه ترین اخبار حکایت از آن دارند که ان فیلم فعلا توقیف است و نمایش آن در جشنواره منتفی است.
به گزارش شبکه ایران، در دو روز گذشته بهرام بهرامیان کارگردان فیلم به همراه تهیه کننده آن عبدالمحمد نجیبی در جلساتی که با دست اندرکاران جشنواره داشت سعی کرد آنها را نسبت به نمایش این فیلم در جشنواره متقاعد کند اما گویا این جلسات نتیجه مثبت نداشته و نمایش فیلم در جشنواره منتفی است.
بهرامیان سعی خود را کرد که با اعمال اصلاحات پیشنهاد شده از سوی دست اندرکاران جشنواره، نسخه ای قابل نمایش از فیلم را به مسئولان ارائه دهد اما گویی با نمایش همین نسخه اصلاح شده هم موافقت نشده است.
گویا گریم خاص فاطمه معتمدآریا در این فیلم عامل اصلی اصلاحات وارده بر آن بوده است و بهرامیان هر اندازه که کوشیده با اصلاحات پیشنهادی کنار آید اما در نهایت حتی شرایطی برای دریافت پروانه نمایش موقت فیلم هم فراهم نشده است!