25 خرداد دوباره می آییم
اعتراض به طرح نجات بانکها در مادرید
خوان کارلوس، پادشاه اسپانیا و ماریانو راخوی، نخست وزیر این کشور روز دوشنبه شاهد مراسم ادای سوگند رئیس جدید بانک اسپانیا بودند.
مهمترین وظیفه رئیس بانک اسپانیا در شرایط جاری مدیریت صد میلیارد یورویی است که کشورهای حوزه یورو قرار است به این کشور اعطا کنند.
وزارت اقتصاد اسپانیا در اطلاعیه ای اعلام کرد که با وجود دریافت کمک مالی برای نجات بانکها، به برنامه های اصلاحی اقتصادی پایبند است و به فروش قرضهای دولت در قالب اوراق قرضه ادامه می دهد. اما همه تحلیلگران این اقدامات را موثر نمی دانند.
میگوئل مورادو، یک تحلیلگر مسائل اقتصادی می گوید: «کسری بودجه مانع اساسی است. دستیابی به هدفی که اتحادیه اروپا برای کاهش کسری بودجه درنظر گرفته است تقریبا غیرممکن است. اگر ما این مشکل را حل نکنیم، در آخر سال دوباره با دردسر مواجه می شویم.»
مقامهای اروپایی و سرمایه گذاران از اعطای وام برای نجات بانکهای اسپانیایی استقبال کرده اند و آن را پیروزی برای واحد پول یورو خوانده اند. اما همه مردم اسپانیا خوشحال نیستند.
یکی از کسانی که در اعتراض به صرف هزینه برا بانکها در مقابل بانک بحران زده بانکیا تجمع کرده است می گوید: «در حالی که دولت راخوی تلاش می کند بانکها را نجات بدهد، با توجه به میزان بالای پولی که تزریق شده است، دولت زندگی مردم عادی را دچار مشکل می کند. با اقداماتی نظیر کاهش دستمزدها و یارانه ها و البته زیر پا گذاشتن حقوق اساسی »
البته خوشبینی به یوروو شاید فقط یک هفته دوام بیاورد. چرا که مردم یونان ممکن است دولتی را بر سر کار بیاورند که منجر به خروج این کشور از حوزه یورو بشود و این واحد پول را وارد بحرانی دیگر کنند.
یورونیوز
مهمترین وظیفه رئیس بانک اسپانیا در شرایط جاری مدیریت صد میلیارد یورویی است که کشورهای حوزه یورو قرار است به این کشور اعطا کنند.
وزارت اقتصاد اسپانیا در اطلاعیه ای اعلام کرد که با وجود دریافت کمک مالی برای نجات بانکها، به برنامه های اصلاحی اقتصادی پایبند است و به فروش قرضهای دولت در قالب اوراق قرضه ادامه می دهد. اما همه تحلیلگران این اقدامات را موثر نمی دانند.
میگوئل مورادو، یک تحلیلگر مسائل اقتصادی می گوید: «کسری بودجه مانع اساسی است. دستیابی به هدفی که اتحادیه اروپا برای کاهش کسری بودجه درنظر گرفته است تقریبا غیرممکن است. اگر ما این مشکل را حل نکنیم، در آخر سال دوباره با دردسر مواجه می شویم.»
مقامهای اروپایی و سرمایه گذاران از اعطای وام برای نجات بانکهای اسپانیایی استقبال کرده اند و آن را پیروزی برای واحد پول یورو خوانده اند. اما همه مردم اسپانیا خوشحال نیستند.
یکی از کسانی که در اعتراض به صرف هزینه برا بانکها در مقابل بانک بحران زده بانکیا تجمع کرده است می گوید: «در حالی که دولت راخوی تلاش می کند بانکها را نجات بدهد، با توجه به میزان بالای پولی که تزریق شده است، دولت زندگی مردم عادی را دچار مشکل می کند. با اقداماتی نظیر کاهش دستمزدها و یارانه ها و البته زیر پا گذاشتن حقوق اساسی »
البته خوشبینی به یوروو شاید فقط یک هفته دوام بیاورد. چرا که مردم یونان ممکن است دولتی را بر سر کار بیاورند که منجر به خروج این کشور از حوزه یورو بشود و این واحد پول را وارد بحرانی دیگر کنند.
یورونیوز
دستگیری دهها «سلفی جهادی» در پی اعمال خشونتآمیز در تونس
نیروهای امنیتی تونس دهها تن از اعضای جریان موسوم به «سلفی جهادی» را
پس از خشونتهایی که شامگاه دوشنبه، ۲۲ خردادماه، در پی برگزاری نمایشگاهی
هنری روی داد بازداشت کردند. سلفیها میگویند در این نمایشگاه به مسلمانان
اهانت شده است.
لطفی الحیدوری، مسئول روابط عمومی وزارت کشور تونس، در این باره به خبرگزاری فرانسه گفت: «تاکنون دستکم ۹۷ نفر از افراد وابسته به جریان سلفی جهادی و دیگر جریانهای منحرف، همچنین برخی از افراد سابقهدار که در اعمال خشونتآمیز شرکت داشتند دستگیر شدهاند.»
در خشونتهای شامگاه دوشنبه تونس که در مناطق مختلفی از این کشور روی داد، دستکم ۱۰۰ نفر زخمی شدند. این خشونتها با تخریب اموال عمومی نیز همراه بود.
از همین رو از روز سهشنبه نیروهای امنیتی این کشور دستگیری افرادی را آغاز کردند که به دست داشتن در این خشونتها متهم هستند.
در همین زمینه یک منبع پزشکی نیز گفته است که ۹۰ نفر از زخمیها، همچنان در بیمارستانها بستری هستند؛ این افراد در اثر اصابت سنگ یا گلوله تفنگ بادی زخمی شدهاند.
به دنبال همین خشونتها بود که وزارت کشور تونس در ۸ استان این کشور منع آمد و شد در ساعات شب برقرار کرد.
به گفته سلفیهای تونس، در نمایشگاهی هنری که روز یکشنبه هفته گذشته در شهر مرسی در شمال پایتخت تونس افتتاح شد، در بعضی از تابلوها، «به اسلام اهانت شده است».
در همین زمینه نورالدین الخدامی وزیر امور دینی تونس، خواستار آغاز تحقیقی قضایی درباره تابلوهای این نمایشگاه به منظور مشخص شدن درستی یا نادرستی ادعای سلفیها در خصوص اهانت به اسلام شده است.
اما ابو ایوب، از برجستهترین رهبران «جریان سلفی جهادی» تونس، در پیامی ویدیویی که روی شبکه فیسبوک منتشر شده از تونسیها خواسته است پس از نماز جمعه علیه «مرتدهایی که دین اسلام را به سخره گرفتهاند» قیام کنند.
به گفته مسئول روابط عمومی وزارت کشور تونس، در جریان این خشونتها، ساختمان یکی از دادگاهها، یک خودروی آتشنشانی و دو پاسگاه پلیس به آتش کشیده شده و شیشههای شماری دیگر از مراکز امنیتی این کشور نیز خرد شده است.
به گزارش خبرگزاری دولتی تونس، گروههای سلفی در منطقه جندوبه در شمال غرب پایتخت این کشور، با کوکتلمولوتوف ساختمانهای «اتحادیه کار تونس» (بزرگترین اتحادیه صنفی در این کشور) و ساختمانهای احزاب چپگرای «ملیگرایان دموکرات»، «دموکرات پیشرو» و «ائتلاف دموکرات برای کار و آزادی» را به آتش کشیدهاند.
این گزارش افزوده است: «سلفیهای مسلح به قمه، چاقو و کوکتلمولوتوف همچنین یک کامیون حامل مشروبات الکلی را به آتش کشیده و شماری از مغازهها را غارت کردهاند.»
خبرگزاری دولتی تونس ادامه داده است: «سلفیها با پرداخت پول به شماری افراد خرابکار از آنها خواستند نیروهای امنیتی را به خود مشغول کنند تا آنها بتوانند توطئههای خود را اجرا کنند.»
در شهر سوسه در شرق تونس هم ساختمان دانشکده عالی هنرهای زیبا در معرض پرتاب سنگ و کوکتلمولوتوف قرار گرفت.
در همین حال نورالدین البحیری، وزیر دادگستری تونس، در مصاحبه با خبرنگاران خشونتهای یاد شده را «تروریسم» توصیف کرده و وعده داد که قانون را علیه «تروریستها» اجرا کند.
از سوی دیگر فراکسیون حزب اسلامگرای نهضت در مجلس موسسان تونس خواستار آن شده است که بندی جدید به قانون اساسی این کشور اضافه شود که برپایه آن اهانت به مقدسات دینی جرم شناخته شود.
حزب نهضت با در اختیار داشتن ۸۹ کرسی از ۲۱۷ کرسی مجلس موسسان تونس، بزرگترین فراکسیون این مجلس را در دست دارد. این مجلس چند ماه پس از سرنگونی نظام زینالعابدین بنعلی، رئیس جمهور پیشین تونس، در سال گذشته تشکیل شد.
در همین حال گروه سلفی جهادی «دیدار یاوران شریعت» که به تندوری شهرت دارد هرگونه دست داشتن در اعمال خشونتآمیز را رد کرده و یکی از اعضای آن به خبرگزاری فرانسه گفته است: «ما دعوت به خشونت نکردیم و تنها از تونسیها خواستیم برای حمایت از دین پس از نماز جمعه آینده تظاهرات کنند.»
انجمن غیر دولتی حقوق بشر تونس ماه گذشته از مقامهای این کشور خواست که با پدیده «خشونت سلفیها» مقابله کنند. این گروه در بیانیه خود گروههای سلفی تندرو را به «اشاعه تروریسم، خشونت و کینه» متهم کرده است.
لطفی الحیدوری، مسئول روابط عمومی وزارت کشور تونس، در این باره به خبرگزاری فرانسه گفت: «تاکنون دستکم ۹۷ نفر از افراد وابسته به جریان سلفی جهادی و دیگر جریانهای منحرف، همچنین برخی از افراد سابقهدار که در اعمال خشونتآمیز شرکت داشتند دستگیر شدهاند.»
در خشونتهای شامگاه دوشنبه تونس که در مناطق مختلفی از این کشور روی داد، دستکم ۱۰۰ نفر زخمی شدند. این خشونتها با تخریب اموال عمومی نیز همراه بود.
از همین رو از روز سهشنبه نیروهای امنیتی این کشور دستگیری افرادی را آغاز کردند که به دست داشتن در این خشونتها متهم هستند.
در همین زمینه یک منبع پزشکی نیز گفته است که ۹۰ نفر از زخمیها، همچنان در بیمارستانها بستری هستند؛ این افراد در اثر اصابت سنگ یا گلوله تفنگ بادی زخمی شدهاند.
به دنبال همین خشونتها بود که وزارت کشور تونس در ۸ استان این کشور منع آمد و شد در ساعات شب برقرار کرد.
به گفته سلفیهای تونس، در نمایشگاهی هنری که روز یکشنبه هفته گذشته در شهر مرسی در شمال پایتخت تونس افتتاح شد، در بعضی از تابلوها، «به اسلام اهانت شده است».
در همین زمینه نورالدین الخدامی وزیر امور دینی تونس، خواستار آغاز تحقیقی قضایی درباره تابلوهای این نمایشگاه به منظور مشخص شدن درستی یا نادرستی ادعای سلفیها در خصوص اهانت به اسلام شده است.
اما ابو ایوب، از برجستهترین رهبران «جریان سلفی جهادی» تونس، در پیامی ویدیویی که روی شبکه فیسبوک منتشر شده از تونسیها خواسته است پس از نماز جمعه علیه «مرتدهایی که دین اسلام را به سخره گرفتهاند» قیام کنند.
به گفته مسئول روابط عمومی وزارت کشور تونس، در جریان این خشونتها، ساختمان یکی از دادگاهها، یک خودروی آتشنشانی و دو پاسگاه پلیس به آتش کشیده شده و شیشههای شماری دیگر از مراکز امنیتی این کشور نیز خرد شده است.
به گزارش خبرگزاری دولتی تونس، گروههای سلفی در منطقه جندوبه در شمال غرب پایتخت این کشور، با کوکتلمولوتوف ساختمانهای «اتحادیه کار تونس» (بزرگترین اتحادیه صنفی در این کشور) و ساختمانهای احزاب چپگرای «ملیگرایان دموکرات»، «دموکرات پیشرو» و «ائتلاف دموکرات برای کار و آزادی» را به آتش کشیدهاند.
این گزارش افزوده است: «سلفیهای مسلح به قمه، چاقو و کوکتلمولوتوف همچنین یک کامیون حامل مشروبات الکلی را به آتش کشیده و شماری از مغازهها را غارت کردهاند.»
خبرگزاری دولتی تونس ادامه داده است: «سلفیها با پرداخت پول به شماری افراد خرابکار از آنها خواستند نیروهای امنیتی را به خود مشغول کنند تا آنها بتوانند توطئههای خود را اجرا کنند.»
در شهر سوسه در شرق تونس هم ساختمان دانشکده عالی هنرهای زیبا در معرض پرتاب سنگ و کوکتلمولوتوف قرار گرفت.
در همین حال نورالدین البحیری، وزیر دادگستری تونس، در مصاحبه با خبرنگاران خشونتهای یاد شده را «تروریسم» توصیف کرده و وعده داد که قانون را علیه «تروریستها» اجرا کند.
از سوی دیگر فراکسیون حزب اسلامگرای نهضت در مجلس موسسان تونس خواستار آن شده است که بندی جدید به قانون اساسی این کشور اضافه شود که برپایه آن اهانت به مقدسات دینی جرم شناخته شود.
حزب نهضت با در اختیار داشتن ۸۹ کرسی از ۲۱۷ کرسی مجلس موسسان تونس، بزرگترین فراکسیون این مجلس را در دست دارد. این مجلس چند ماه پس از سرنگونی نظام زینالعابدین بنعلی، رئیس جمهور پیشین تونس، در سال گذشته تشکیل شد.
در همین حال گروه سلفی جهادی «دیدار یاوران شریعت» که به تندوری شهرت دارد هرگونه دست داشتن در اعمال خشونتآمیز را رد کرده و یکی از اعضای آن به خبرگزاری فرانسه گفته است: «ما دعوت به خشونت نکردیم و تنها از تونسیها خواستیم برای حمایت از دین پس از نماز جمعه آینده تظاهرات کنند.»
انجمن غیر دولتی حقوق بشر تونس ماه گذشته از مقامهای این کشور خواست که با پدیده «خشونت سلفیها» مقابله کنند. این گروه در بیانیه خود گروههای سلفی تندرو را به «اشاعه تروریسم، خشونت و کینه» متهم کرده است.
توافق اسرائیل و واتیکان بر سر اماکن مقدس مسیحیان
اسرائیل و دربار واتیکان پس از مدتها اختلاف نظر بر سر اماکن مسیحی واقع
در سرزمینهای مقدس، با یکدیگر به توافق رسیدند. اختلاف دیرینه این دو بر
سر اماکن مقدس هم جنبه مالی داشته و هم با جنبه قضایی و حقوقی این اماکن
مرتبط است.
مذاکرات میان دولتهای مختلفی که در اسرائیل بر سر کار بودهاند با دربار واتیکان سالها طول کشیده است.
گفتوگوها با ابتکار پاپ ژان پل دوم، رهبر پیشین کاتولیکهای جهان، با دولت وقت اسرائیل در اواخر دهه نود قرن بیستم آغاز شد.
اگر توافق تازه میان اسرائیل و واتیکان به امضای رسمی طرفین ختم شود، سخن از پیمانی تاریخی بر سر موضوعی خواهد بود که کارشناسان آن را حاد و بیسابقه توصیف کردهاند.
پیمانی که طرفین فعلاً بر سر آن به تفاهم رسیدهاند، شامل اماکن مقدس کاتولیک هم در سرزمینی است که کشور اسرائیل بر آن تسلط دارد و هم در کرانه باختری.
نمایندگانی از سوی دولت اسرائیل شامل دانی آیالون، معاون وزیر خارجه اسرائیل، روز سهشنبه در اقامتگاه مردخای لوی، سفیر اسرائیل در واتیکان، با حضور کاردینال اوتوره بالاستررو، معاون امور خارجی دربار واتیکان، دستیابی به این تفاهم را جشن گرفتند.
اختلاف میان اسرائیل و واتیکان بر سر این اماکن مقدسه هم مربوط به امور مالی و هم مرتبط با حوزه حقوقی و قضایی این اماکن بوده است، اختلافاتی که تاکنون مانع از امضای پیمان میان طرفین میشد.
در این باره دانی آیالون به روزنامه اسرائیلی معاریو در شماره چهارشنبه آن گفته است که نهایی شدن این پیمان رابطه دربار مقدس کاتولیک را که برای بیش از یک میلیارد مسیحی پیرو این دربار مهم است با اسرائیل «وارد مرحله تازهای از استحکام و دوستی میکند».
معاون وزیر خارجه اسرائیل ابراز اطمینان کرده است که با دستیابی به این پیمان، شمار زائران مسیحی کاتولیک که از سراسر جهان برای گردشگری مذهبی به سرزمین مقدس میآیند افزایش خواهد یافت.
آقای آیالون در عین حال مدعی شده است که فلسطینیها «در صدد تلاش برای خنثی کردن توافق میان اسرائیل و دربار واتیکان بودهاند».
برخی از مقامات فلسطینی و بسیاری از کاتولیکهای فلسطینی بر این باورند که امضای پیمان میان دربار واتیکان با اسرائیل در مورد سرنوشت اماکن مقدسه کاتولیک در محدوده مرز سال ۱۹۴۸ (که خط سبز مرزی اسرائیل شناخته میشود) و نیز در کرانه باختری رود اردن، میتواند به این مفهوم باشد که واتیکان مرزهایی را که اسرائیل مدعی آن است و اشغال سرزمینهای فلسطینی محسوب میشود به رسمیت شناخته است.
فلسطینیها همچنین میگویند که چنین توافقی میان واتیکان با اسرائیل میتواند نقض قوانین بینالمللی باشد.
اما معاون امور خارجی دربار واتیکان گفته است که این پیمان با اسرائیل، سیاسی نیست و پرداختن به اختلافهای سیاسیِ ناشی از مالکیت سرزمینها، کار واتیکان نیست.
به گفته این مقام ارشد واتیکان، «هدف خارج کردن جایگاه اماکن مقدسه مسیحی از حوزه اسرائیل و برقراری تسهیلات برای زائران مذهبی کاتولیک است».
کاردینال اوتوره بالاستررو در پاسخ به ابراز نگرانی فلسطینیها روز سهشنبه در مصاحبهای با رادیوی واتیکان گفت که دیدگاه ما در مورد اورشلیم تغییری نکرده است.
در حالی که دولت اسرائیل مدعی است که شرق و غرب اورشلیم به عنوان «اورشلیمِ یکپارچه» «پایتخت جاودان» اسرائیل است، فلسطینیها خواهان آن هستند که شرق بیتالمقدس به عنوان پایتخت کشور آتی فلسطین به رسمیت شناخته شود.
اما دربار واتیکان نه دیدگاه اسرائیل را میپذیرد و نه با نظر فلسطینیها موافق است؛ واتیکان همواره خواهان آن بوده است که اورشلیم به عنوان «یک شهر بینالمللی ویژه با جایگاه خاص» شناخته شود.
از جمله مهمترین اماکن مسیحی در سرزمینهای مقدس، زادگاه، محل زندگی و قبر عیسی مسیح است. بر زادگاه و محل عروج روح او دو کلیسا، یکی در بیت لحم در کرانه باختری و دیگری در شرق بیتالمقدس، برپاست: کلیسای مهد و کلیسای قبر.
هر سال صدها هزار زائر مسیحی از سراسر جهان، بهویژه از آمریکای لاتین و خاور دور مانند فیلیپین، برای زیارت این اماکن مقدس مسیحی به این سرزمینها میآیند که هم برای اسرائیل و هم برای سرزمینهای فلسطینی نصیب مالی فراوان دارد.
پس از دیدار ژان پل دوم در سال ۲۰۰۰ میلادی از اماکن مقدس، پاپ بندیکت شانزدهم نیز در اردیبهشت ۱۳۸۸ از سرزمینهای مقدس دیدار کرد.
مذاکرات میان دولتهای مختلفی که در اسرائیل بر سر کار بودهاند با دربار واتیکان سالها طول کشیده است.
گفتوگوها با ابتکار پاپ ژان پل دوم، رهبر پیشین کاتولیکهای جهان، با دولت وقت اسرائیل در اواخر دهه نود قرن بیستم آغاز شد.
اگر توافق تازه میان اسرائیل و واتیکان به امضای رسمی طرفین ختم شود، سخن از پیمانی تاریخی بر سر موضوعی خواهد بود که کارشناسان آن را حاد و بیسابقه توصیف کردهاند.
پیمانی که طرفین فعلاً بر سر آن به تفاهم رسیدهاند، شامل اماکن مقدس کاتولیک هم در سرزمینی است که کشور اسرائیل بر آن تسلط دارد و هم در کرانه باختری.
نمایندگانی از سوی دولت اسرائیل شامل دانی آیالون، معاون وزیر خارجه اسرائیل، روز سهشنبه در اقامتگاه مردخای لوی، سفیر اسرائیل در واتیکان، با حضور کاردینال اوتوره بالاستررو، معاون امور خارجی دربار واتیکان، دستیابی به این تفاهم را جشن گرفتند.
اختلاف میان اسرائیل و واتیکان بر سر این اماکن مقدسه هم مربوط به امور مالی و هم مرتبط با حوزه حقوقی و قضایی این اماکن بوده است، اختلافاتی که تاکنون مانع از امضای پیمان میان طرفین میشد.
در این باره دانی آیالون به روزنامه اسرائیلی معاریو در شماره چهارشنبه آن گفته است که نهایی شدن این پیمان رابطه دربار مقدس کاتولیک را که برای بیش از یک میلیارد مسیحی پیرو این دربار مهم است با اسرائیل «وارد مرحله تازهای از استحکام و دوستی میکند».
معاون وزیر خارجه اسرائیل ابراز اطمینان کرده است که با دستیابی به این پیمان، شمار زائران مسیحی کاتولیک که از سراسر جهان برای گردشگری مذهبی به سرزمین مقدس میآیند افزایش خواهد یافت.
آقای آیالون در عین حال مدعی شده است که فلسطینیها «در صدد تلاش برای خنثی کردن توافق میان اسرائیل و دربار واتیکان بودهاند».
برخی از مقامات فلسطینی و بسیاری از کاتولیکهای فلسطینی بر این باورند که امضای پیمان میان دربار واتیکان با اسرائیل در مورد سرنوشت اماکن مقدسه کاتولیک در محدوده مرز سال ۱۹۴۸ (که خط سبز مرزی اسرائیل شناخته میشود) و نیز در کرانه باختری رود اردن، میتواند به این مفهوم باشد که واتیکان مرزهایی را که اسرائیل مدعی آن است و اشغال سرزمینهای فلسطینی محسوب میشود به رسمیت شناخته است.
فلسطینیها همچنین میگویند که چنین توافقی میان واتیکان با اسرائیل میتواند نقض قوانین بینالمللی باشد.
اما معاون امور خارجی دربار واتیکان گفته است که این پیمان با اسرائیل، سیاسی نیست و پرداختن به اختلافهای سیاسیِ ناشی از مالکیت سرزمینها، کار واتیکان نیست.
به گفته این مقام ارشد واتیکان، «هدف خارج کردن جایگاه اماکن مقدسه مسیحی از حوزه اسرائیل و برقراری تسهیلات برای زائران مذهبی کاتولیک است».
کاردینال اوتوره بالاستررو در پاسخ به ابراز نگرانی فلسطینیها روز سهشنبه در مصاحبهای با رادیوی واتیکان گفت که دیدگاه ما در مورد اورشلیم تغییری نکرده است.
در حالی که دولت اسرائیل مدعی است که شرق و غرب اورشلیم به عنوان «اورشلیمِ یکپارچه» «پایتخت جاودان» اسرائیل است، فلسطینیها خواهان آن هستند که شرق بیتالمقدس به عنوان پایتخت کشور آتی فلسطین به رسمیت شناخته شود.
اما دربار واتیکان نه دیدگاه اسرائیل را میپذیرد و نه با نظر فلسطینیها موافق است؛ واتیکان همواره خواهان آن بوده است که اورشلیم به عنوان «یک شهر بینالمللی ویژه با جایگاه خاص» شناخته شود.
از جمله مهمترین اماکن مسیحی در سرزمینهای مقدس، زادگاه، محل زندگی و قبر عیسی مسیح است. بر زادگاه و محل عروج روح او دو کلیسا، یکی در بیت لحم در کرانه باختری و دیگری در شرق بیتالمقدس، برپاست: کلیسای مهد و کلیسای قبر.
هر سال صدها هزار زائر مسیحی از سراسر جهان، بهویژه از آمریکای لاتین و خاور دور مانند فیلیپین، برای زیارت این اماکن مقدس مسیحی به این سرزمینها میآیند که هم برای اسرائیل و هم برای سرزمینهای فلسطینی نصیب مالی فراوان دارد.
پس از دیدار ژان پل دوم در سال ۲۰۰۰ میلادی از اماکن مقدس، پاپ بندیکت شانزدهم نیز در اردیبهشت ۱۳۸۸ از سرزمینهای مقدس دیدار کرد.
سازمان بینالمللی انرژی: کاهش ۴۰ درصدی صادرات نفت ایران
سازمان بینالمللی انرژی میگوید که تحت تأثیر تحریمهای بینالمللی علیه
ایران، صادرات نفت ایران از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون حدود ۴۰ درصد
کاهش یافته است. این سازمان افزوده است که با این شرایط به نظر میرسد
ایران در آینده حجم تولید نفت خود را کاهش دهد.
به گزارش ۲۴ خردادماه خبرگزاری رویترز، این سازمان در آخرین گزارش ماهانه خود اعلام کرده است که در ماه آوریل و مه سال جاری صادرات نفت ایران به ۱.۵ میلیون بشکه در روز رسیده است و این در حالی است که به گفته این آژانس در اواخر سال ۲۰۱۱، ایران روزانه ۲.۵ میلیون بشکه در روز صادر میکرد.
آژانس بینالمللی انرژی تأکید کرده است که در ماههای آینده به نظر میرسد که ایران مجبور شود حجم استخراج نفت خود را پایین بیاورد.
در این گزارش آمده است که در حال حاضر ایران روزانه ۳.۳ میلیون بشکه نفت استخراج میکند و نفت استخراجی به فروش نرفته را ذخیره میکند. میزان نفت استخراجی ایران در سال گذشته، ۳.۵ میلیون بشکه در روز بود.
ایران از سوی آمریکا و ایالات متحده تحت تحریمهای شدید نفتی قرار گرفته است و قرار بر این است که در تیرماه تحریمهای نفتی شدیدتری علیه ایران اجرایی شود.
گزارشهای بینالمللی حاکی از کاهش صادرات نفت ایران در اثر این تحریمهاست. آمریکا ۲۲ خردادماه اعلام کرد که هند، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه سطح واردات نفتی از ایران را تا حد قابل توجهی کاهش دادهاند.
همچنین گزارشها حاکی است که چین نیز تحت تأثیر فشارهای واشینگتن، پیشنهادهای نفتی ایران را نمیپذیرد.
علیرغم این شواهد، ایران همواره بروز هرگونه مشکل در صادرات نفت خود را انکار کرده و تأکید دارد که نفت ایران همواره در بازار جهانی متقاضی دارد.
با این حال گزارشها حاکی است که تولید روزانه نفت ایران کاهش یافته است. در کنار سازمان بینالمللی انرژی، سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اوپک، نیز ۲۳ خردادماه، در گزارشی از سقوط پلکانی تولید نفت در ایران خبر داده است.
این در حالی است که رقبای اصلی ایران در اوپک، یعنی عربستان، عراق، کویت و امارات متحده عربی در این مدت تولید نفت خود را افزایش دادهاند.
ایران که همواره افت تولید نفت خود را منکر شده است، میگوید که عربستان، کویت و امارات متحده «بزرگترین متخلفان اوپک» هستند و با تولید بیرویه و بیشتر از سهمیه خود باعث شدهاند که قیمت نفت از ۱۲۸ دلار در ماههای گذشته هم اکنون به پایینتر از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه برسد.
قرار بر این است که ۲۴ خردادماه وزرای نفت اوپک در وین با یکدیگر دیدار کنند و جمهوری اسلامی امیدوار است در این اجلاس، اعضای اوپک را قانع کند که سقف تولید خود را پایینتر بیاورند تا قیمت نفت افزایش یابد.
به گزارش ۲۴ خردادماه خبرگزاری رویترز، این سازمان در آخرین گزارش ماهانه خود اعلام کرده است که در ماه آوریل و مه سال جاری صادرات نفت ایران به ۱.۵ میلیون بشکه در روز رسیده است و این در حالی است که به گفته این آژانس در اواخر سال ۲۰۱۱، ایران روزانه ۲.۵ میلیون بشکه در روز صادر میکرد.
آژانس بینالمللی انرژی تأکید کرده است که در ماههای آینده به نظر میرسد که ایران مجبور شود حجم استخراج نفت خود را پایین بیاورد.
در این گزارش آمده است که در حال حاضر ایران روزانه ۳.۳ میلیون بشکه نفت استخراج میکند و نفت استخراجی به فروش نرفته را ذخیره میکند. میزان نفت استخراجی ایران در سال گذشته، ۳.۵ میلیون بشکه در روز بود.
ایران از سوی آمریکا و ایالات متحده تحت تحریمهای شدید نفتی قرار گرفته است و قرار بر این است که در تیرماه تحریمهای نفتی شدیدتری علیه ایران اجرایی شود.
گزارشهای بینالمللی حاکی از کاهش صادرات نفت ایران در اثر این تحریمهاست. آمریکا ۲۲ خردادماه اعلام کرد که هند، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه سطح واردات نفتی از ایران را تا حد قابل توجهی کاهش دادهاند.
همچنین گزارشها حاکی است که چین نیز تحت تأثیر فشارهای واشینگتن، پیشنهادهای نفتی ایران را نمیپذیرد.
علیرغم این شواهد، ایران همواره بروز هرگونه مشکل در صادرات نفت خود را انکار کرده و تأکید دارد که نفت ایران همواره در بازار جهانی متقاضی دارد.
با این حال گزارشها حاکی است که تولید روزانه نفت ایران کاهش یافته است. در کنار سازمان بینالمللی انرژی، سازمان کشورهای صادرکننده نفت، اوپک، نیز ۲۳ خردادماه، در گزارشی از سقوط پلکانی تولید نفت در ایران خبر داده است.
این در حالی است که رقبای اصلی ایران در اوپک، یعنی عربستان، عراق، کویت و امارات متحده عربی در این مدت تولید نفت خود را افزایش دادهاند.
ایران که همواره افت تولید نفت خود را منکر شده است، میگوید که عربستان، کویت و امارات متحده «بزرگترین متخلفان اوپک» هستند و با تولید بیرویه و بیشتر از سهمیه خود باعث شدهاند که قیمت نفت از ۱۲۸ دلار در ماههای گذشته هم اکنون به پایینتر از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه برسد.
قرار بر این است که ۲۴ خردادماه وزرای نفت اوپک در وین با یکدیگر دیدار کنند و جمهوری اسلامی امیدوار است در این اجلاس، اعضای اوپک را قانع کند که سقف تولید خود را پایینتر بیاورند تا قیمت نفت افزایش یابد.
احمدی مقدم: برای بازگرداندن خاوری مشکلی نداریم
پس از آنکه نماینده دادستان تهران گفت که اقدامی برای بازگرداندن
محمودرضا خاوری به ایران صورت نگرفته است، وزارت خارجه ایران از تلاشهای
انجام شده در این زمینه سخن به میان آورد و فرمانده نیروی انتظامی اظهار
کرد: «برای بازگرداندن خاوری از کانادا مشکلی نداریم.»
به گزارش خبرگزاری مهر، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، روز سهشنبه، ۲۳ خردادماه، اعلام کرد که این وزارتخانه برای بازگرداندن محمدرضا خاوری، رئیس سابق بانک ملی و از متهمان پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی»، به ایران، همکاری «بسیار نزدیکی» با اینترپل و کانادا داشته است.
وی توضیح داد: «ما با سفارت کانادا در تماس بودیم و با دعوت از افسر پلیس رابط کانادا در اسلامآباد به کشورمان، موضوع آقای خاوری و این پرونده را به طور کامل در میان گذاشتیم و وی مسئولیت پیگیری آن را به عهده گرفت.»
آقای مهمانپرست با تأکید بر اینکه «تاکنون فعالیتهای بسیاری در این باره» صورت گرفته افزود: «این موضوع جنبههای مختلفی دارد که از طریق دستگاههای مختلف در حال پیگیری است.
به دنبال رسانهای شدن پرونده اختلاس بزرگ مالی، محمودرضا خاوری که پاسپورت کانادايی داشت، به اين کشور گريخت.
سخنگوی وزارت خارجه روز سهشنبه تأکید کرد که این وزارتخانه تابعیت دوگانه را به رسمیت نمیشناسد و در عین حال در خصوص زمزمههایی درباره خروج آقای خاوری از کانادا گفت که کاردار این کشور برای توضیح در این خصوص به وزارت خارجه احضار شده است.
توضیحات وزارت خارجه در خصوص محمودرضا خاوری پس از آن ارائه شد که مهدی فراهانی، نماینده دادستان، در سیزدهمین جلسه دادگاه پرونده «اختلاس» گفت که وزارت خارجه و بانک ملی برای بازگشت آقای خاوری «هیچ اقدامی» انجام ندادهاند.
در کنار توضیحات رامین مهمانپرست، اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی، نیز ۲۳ خردادماه گفت: «برای بازگرداندن خاوری توسط پلیس اینترپل با همکاری کانادا مشکلی نداریم.»
وی بر به کارگیری «قوانین بینالمللی» برای بازگرداندن آقای خاوری تأکید کرد.
سخن از همکاری اینترپل یا پلیس بینالملل برای بازگرداندن محمودرضا خاوری در حالی به میان آمده است که نام آقای خاوری در وبسایت اینترپل و در فهرست افرادی که اینترپل به دنبال آنان است، به چشم نمیخورد.
پرونده اختلاس سه هزار ميليارد تومانی مربوط به فعاليتهای اقتصادی گروه اميرمنصور آريا است که متهم شده است با استفاده از نفوذ خود و همکاری تعدادی از مقامهای دولتی اقدام به باز کردن اعتبارنامههای بازرگانی جعلی و دريافت وامهای کلان بانکی کرده است.
مهآفرید امیرخسروی، متهم اصلی این پرونده، اوایل خردادماه در دادگاه تهدید کرد که نام «مسببان فرار محمودرضا خاوری» را فاش میکند.
وی در این جلسه دادگاه گفت: «آقای خاوری را چه کسانی فراری دادهاند؟ اگر در جلسه بعد این افراد به دادگاه نیایند و خود را معرفی نکنند، من قطعا نام آنها را فاش خواهم کرد.»
به گزارش خبرگزاری مهر، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، روز سهشنبه، ۲۳ خردادماه، اعلام کرد که این وزارتخانه برای بازگرداندن محمدرضا خاوری، رئیس سابق بانک ملی و از متهمان پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی»، به ایران، همکاری «بسیار نزدیکی» با اینترپل و کانادا داشته است.
وی توضیح داد: «ما با سفارت کانادا در تماس بودیم و با دعوت از افسر پلیس رابط کانادا در اسلامآباد به کشورمان، موضوع آقای خاوری و این پرونده را به طور کامل در میان گذاشتیم و وی مسئولیت پیگیری آن را به عهده گرفت.»
آقای مهمانپرست با تأکید بر اینکه «تاکنون فعالیتهای بسیاری در این باره» صورت گرفته افزود: «این موضوع جنبههای مختلفی دارد که از طریق دستگاههای مختلف در حال پیگیری است.
به دنبال رسانهای شدن پرونده اختلاس بزرگ مالی، محمودرضا خاوری که پاسپورت کانادايی داشت، به اين کشور گريخت.
سخنگوی وزارت خارجه روز سهشنبه تأکید کرد که این وزارتخانه تابعیت دوگانه را به رسمیت نمیشناسد و در عین حال در خصوص زمزمههایی درباره خروج آقای خاوری از کانادا گفت که کاردار این کشور برای توضیح در این خصوص به وزارت خارجه احضار شده است.
توضیحات وزارت خارجه در خصوص محمودرضا خاوری پس از آن ارائه شد که مهدی فراهانی، نماینده دادستان، در سیزدهمین جلسه دادگاه پرونده «اختلاس» گفت که وزارت خارجه و بانک ملی برای بازگشت آقای خاوری «هیچ اقدامی» انجام ندادهاند.
در کنار توضیحات رامین مهمانپرست، اسماعیل احمدیمقدم، فرمانده نیروی انتظامی، نیز ۲۳ خردادماه گفت: «برای بازگرداندن خاوری توسط پلیس اینترپل با همکاری کانادا مشکلی نداریم.»
وی بر به کارگیری «قوانین بینالمللی» برای بازگرداندن آقای خاوری تأکید کرد.
سخن از همکاری اینترپل یا پلیس بینالملل برای بازگرداندن محمودرضا خاوری در حالی به میان آمده است که نام آقای خاوری در وبسایت اینترپل و در فهرست افرادی که اینترپل به دنبال آنان است، به چشم نمیخورد.
پرونده اختلاس سه هزار ميليارد تومانی مربوط به فعاليتهای اقتصادی گروه اميرمنصور آريا است که متهم شده است با استفاده از نفوذ خود و همکاری تعدادی از مقامهای دولتی اقدام به باز کردن اعتبارنامههای بازرگانی جعلی و دريافت وامهای کلان بانکی کرده است.
مهآفرید امیرخسروی، متهم اصلی این پرونده، اوایل خردادماه در دادگاه تهدید کرد که نام «مسببان فرار محمودرضا خاوری» را فاش میکند.
وی در این جلسه دادگاه گفت: «آقای خاوری را چه کسانی فراری دادهاند؟ اگر در جلسه بعد این افراد به دادگاه نیایند و خود را معرفی نکنند، من قطعا نام آنها را فاش خواهم کرد.»
مقام سازمان ملل: بحران سوریه تبدیل به جنگ داخلی شده است
یکی از مقامهای سازمان ملل متحد روز چهارشنبه ۲۲ خرداد گفت که بحران
سوریه با گذشت ۱۵ ماه از خشونتها و حدود ۱۴ هزار کشته، هماینک تبدیل به
«جنگ داخلی» شده است.
به گزارش تلویزیون خبری سیانان، هروه لادسوس، رئیس بخش عملیات حفاظت از صلح سازمان ملل متحد، این سخنان را در نیویورک و خطاب به خبرنگاران بیان کرد.
این نخستین بار است که یک مقام ارشد سازمان ملل از درگیریهای سوریه با عنوان «جنگ داخلی» یاد میکند.
هروه لادسوس در پاسخ به این پرسش که آیا میشود این بحران را جنگ داخلی نامید گفت: «بله فکر میکنم که میتوانیم این حرف را بزنیم. به طور آشکار اتفاقی که دارد میافتد این است که کنترل چندین شهر و بخشهای بزرگی از قلمرو دولت به دست اپوزیسیون افتاده و دولت میخواهد کنترل این مناطق را دوباره به دست بگیرد.»
وی درباره درگیریها در سوریه افزود: «هماینک گزارشهای تأییدشدهای داریم که در درگیریها نه تنها تانک و توپ، بلکه هلیکوپترهای جنگی استفاده میشود.»
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، روز سهشنبه گفت که روسیه هماینک هلیکوپترهای جنگی به رژیم بشار اسد در سوریه ارسال میکند و در این مورد ابراز نگرانی کرده و هشدار داد که با این روند، درگیریها در سوریه خونینتر از پیش خواهد شد.
خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه از قول شاهدان عینی خبر داد که هلیکوپترهای ارتش سوریه هماینک به حمله تانکها به شهر «حَفّه» در غرب سوریه پیوستهاند و در همین حال سربازان سوری، مردان جوان حفه و روستاهای اطراف را دستگیر کرده و پس از غارت خانهها آنها را آتش میزنند.
ایالات متحده در هفته جاری نسبت به «کشتار احتمالی» در حفه و استانهای مجاور این منطقه هشدار داد و رژیم بشار اسد نیز در واکنش به این ابراز نگرانی، آمریکا را متهم به «دخالت» در امور خود کرد.
ناظران سازمان ملل که روز سهشنبه برای انجام تحقیقات عازم این شهر شده بودند گفتند که «این منطقه خطرناکتر از آن است که بتوان وارد آن شد» و خبر دادند که به هنگام بازگشت از منطقه به سوی آنان شلیک شده است.
مسکو روابط نظامی دیرینهای با حکومت دمشق دارد و سوریه میزبان تنها پایگاه دریایی روسیه در دریای مدیترانه است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، مقامهای روسی اما هنوز واکنشی در مورد گزارشهای مربوط به ارسال هلیکوپترهای جنگی به سوریه نداشتهاند.
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در مورد اظهارات خانم کلینتون درخصوص این هلیکوپترها به آسوشیتدپرس گفت که آمریکا «ماههاست» بر روسیه اعمال فشار میکند تا مناسبات نظامی خود با بشار اسد را قطع کند، اما روسیه از این امر خودداری میکند.
وی افزود: «شاهدیم که دولت سوریه برای آتش گشودن به مردم خود از هوا، از هلیکوپتر استفاده میکند و حال سؤال ما این است که وجدان روسها چگونه اجازه میدهد که فروش تسلیحات به سوریه را ادامه دهند؟»
سازمان ملل روز سهشنبه با انتشار گزارشی اعلام کرد که نیروهای بشار اسد اقدام به بازداشت، شکنجه، قطع عضو و تجاوز جنسی به کودکان کرده و «از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده میکند».
سازمان ملل همچنین از «ارتش آزاد سوریه»، اصلیترین گروه مسلح مخالف دولت سوریه، به خاطر «سربازگیری از میان کودکان» انتقاد کرد.
به گزارش تلویزیون خبری سیانان، هروه لادسوس، رئیس بخش عملیات حفاظت از صلح سازمان ملل متحد، این سخنان را در نیویورک و خطاب به خبرنگاران بیان کرد.
این نخستین بار است که یک مقام ارشد سازمان ملل از درگیریهای سوریه با عنوان «جنگ داخلی» یاد میکند.
هروه لادسوس در پاسخ به این پرسش که آیا میشود این بحران را جنگ داخلی نامید گفت: «بله فکر میکنم که میتوانیم این حرف را بزنیم. به طور آشکار اتفاقی که دارد میافتد این است که کنترل چندین شهر و بخشهای بزرگی از قلمرو دولت به دست اپوزیسیون افتاده و دولت میخواهد کنترل این مناطق را دوباره به دست بگیرد.»
وی درباره درگیریها در سوریه افزود: «هماینک گزارشهای تأییدشدهای داریم که در درگیریها نه تنها تانک و توپ، بلکه هلیکوپترهای جنگی استفاده میشود.»
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، روز سهشنبه گفت که روسیه هماینک هلیکوپترهای جنگی به رژیم بشار اسد در سوریه ارسال میکند و در این مورد ابراز نگرانی کرده و هشدار داد که با این روند، درگیریها در سوریه خونینتر از پیش خواهد شد.
خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه از قول شاهدان عینی خبر داد که هلیکوپترهای ارتش سوریه هماینک به حمله تانکها به شهر «حَفّه» در غرب سوریه پیوستهاند و در همین حال سربازان سوری، مردان جوان حفه و روستاهای اطراف را دستگیر کرده و پس از غارت خانهها آنها را آتش میزنند.
ایالات متحده در هفته جاری نسبت به «کشتار احتمالی» در حفه و استانهای مجاور این منطقه هشدار داد و رژیم بشار اسد نیز در واکنش به این ابراز نگرانی، آمریکا را متهم به «دخالت» در امور خود کرد.
ناظران سازمان ملل که روز سهشنبه برای انجام تحقیقات عازم این شهر شده بودند گفتند که «این منطقه خطرناکتر از آن است که بتوان وارد آن شد» و خبر دادند که به هنگام بازگشت از منطقه به سوی آنان شلیک شده است.
مسکو روابط نظامی دیرینهای با حکومت دمشق دارد و سوریه میزبان تنها پایگاه دریایی روسیه در دریای مدیترانه است.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، مقامهای روسی اما هنوز واکنشی در مورد گزارشهای مربوط به ارسال هلیکوپترهای جنگی به سوریه نداشتهاند.
ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در مورد اظهارات خانم کلینتون درخصوص این هلیکوپترها به آسوشیتدپرس گفت که آمریکا «ماههاست» بر روسیه اعمال فشار میکند تا مناسبات نظامی خود با بشار اسد را قطع کند، اما روسیه از این امر خودداری میکند.
وی افزود: «شاهدیم که دولت سوریه برای آتش گشودن به مردم خود از هوا، از هلیکوپتر استفاده میکند و حال سؤال ما این است که وجدان روسها چگونه اجازه میدهد که فروش تسلیحات به سوریه را ادامه دهند؟»
سازمان ملل روز سهشنبه با انتشار گزارشی اعلام کرد که نیروهای بشار اسد اقدام به بازداشت، شکنجه، قطع عضو و تجاوز جنسی به کودکان کرده و «از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده میکند».
سازمان ملل همچنین از «ارتش آزاد سوریه»، اصلیترین گروه مسلح مخالف دولت سوریه، به خاطر «سربازگیری از میان کودکان» انتقاد کرد.
«مردم ایران برای دستيابی به اينترنت آزاد مبارزه میکنند»
به تازگی حرکتی در بين نمايندگان پارلمان آلمان و پارلمان اروپا آغاز شده
که طی آن بعضی از نمايندگان از زندانيان سياسی ايران حمايت کردهاند.
مالته اسپيتز، نماينده پارلمان آلمان و عضو اجرايی هيات اتحاد ۹۰ سبزها،
اعلام کرده پدرخواندگی حسين رونقیملکی، وبلاگنويس زندانی را که در زندان
يکی از کليههايش را از دست داده، قبول کرده است.
مالته اسپيتز به پيشنهاد جامعه بينالمللی حقوق بشر فرانکفورت اين اقدام
را انجام داده و در نامهای به سرکنسول آلمان نوشته به عنوان عضو هيات
فدرال اتحاد ۹۰ سبزها و همچنين به عنوان يک پدرخوانده سياسی خواستار آزادی
فوری و بیقيد و شرط حسين رونقیملکی و اقدام لازم برای درمان پزشکی او
است.
راديو فردا با مالته اسپيتز، نماينده پارلمان آلمان گفتوگو کرده و
ابتدا از او پرسيده دليل اينکه پدرخواندگی حسين رونقیملکی را پذيرفته،
چيست؟
من حدود يکسال پيش تصميم گرفتم که پدرخواندگی حسين رونقی ملکی را برعهده
بگيرم. بعد از اينکه زندگينامه او را خواندم، فهميدم که ما هردو در يک
تاريخ و يک سال بدنيا آمدهايم. هر دو ما در ۱۴ آوريل ۱۹۸۴ بدنيا آمدهايم.
من فکر کردم که ارتباطی بين ما هست. ما در يک تاريخ بدنيا آمدهايم و هردو
برای يک ارزش میجنگيم. آنچه برای من همه است اين که به مردم جهان نشان
بدهم که در بعضی از کشورهای جهان مثل ايران، مردم برای بدست آوردن آزادی و
مقابله با سانسور و همچنين برای دسترسی به اينترنت میجنگند.
- آقای اسپيتز شما نامهای هم به کنسولگری ايران در آلمان نوشتيد و
خواستار آزادی فوری و بدون قيد و شرط حسين رونقیملکی از زندان شديد. از
مقامهای ايران چه درخواست ديگری در اين نامه داشتيد و آيا پاسخی از سوی
مقامهای ايران دريافت کردهايد؟
نه من هنوز هيچ واکنش رسمی از طرف ايران دريافت نکردهام. هنوز منتظرم تا
پاسخی رسمی دريافت کنم. آنچه برای من مهم بود اين بود که به سفارت ايران
نشان بدهم که ما خبرهای مربوط به حسين رونقی ملکی را دنبال میکنيم و
خواهان آن هستيم که او به سرعت از زندان آزاد و شرايط لازم برای آغاز درمان
او فراهم شود.
- بعد از اينکه اعلام کرديد پدرخوانده حسين رونقیملکی خواهيد
بود، تعدادی از نمايندگان پارلمان آلمان و پارلمان اروپا حمايت از زندانيان
ايرانی را آغاز کردند. فکر میکنيد تاثير اين حرکت روی مقامهای ايرانی چه
خواهد بود؟
من هنوز نمیتوانم بگويم که چه تاثيری داشته است. مهم اين است که به مردم
در آلمان و سراسر جهان بگوييم که هنوز در گوشههايی از جهان کسانی هستند که
بخاطر مبارزه برای دستيابی آزاد به اينترنت، دستيابی به تغيير و حقوق مدنی
خود مبارزه میکنند و به زندان میافتند. فکر میکنم مهم اين است که بايد
به صورت عمومی درباره اين مسايل حرف زده شود تا مقامهای ايرانی با
انتقادهای بينالمللی بيشتری روبهرو شوند. فکر میکنم تاثير اين حرکت
درازمدت خواهد بود ولی هنوز نمیدانم که تاکنون تاثيری داشته يا نه.
- تعداد زيادی از زندانيان سياسی در زندان در شرايط جسمی وخيمی هستند. پارلمان آلمان چه کاری در اين باره میتواند انجام دهد؟
من فکر میکنم که مهم اين است که درباره چنين پروندههايی به صورت عمومی و
جهانی حرف زده شود. از سوی ديگر میتوانيم اميدوار باشيم که هنوز احتمال
برای برقراری روابط قوی ديپلماتيک با ايران وجود دارد و در آن صورت ما
میتوانيم با ايران درمورد پروندههای اين چنين صحبت کنيم.
زيرا در حال حاضر ايران تحت فشارهای مشخص بينالمللی است و افکارعمومی به صورت گسترده درباره پروندههای حقوق بشر در ايران نظر منفی دارند. در اين صورت ما میتوانيم وضعيت مردم بويژه زندانيان را در ايران تغيير دهيم. من فکر میکنم تعداد زيادی از نمايندگان پارلمان در آلمان و سراسر اروپا هستند که حاضرند برای مردم ايران مبارزه کنند. زيرا آنها میخواهند به مردم ايران کمک کنند.
زيرا در حال حاضر ايران تحت فشارهای مشخص بينالمللی است و افکارعمومی به صورت گسترده درباره پروندههای حقوق بشر در ايران نظر منفی دارند. در اين صورت ما میتوانيم وضعيت مردم بويژه زندانيان را در ايران تغيير دهيم. من فکر میکنم تعداد زيادی از نمايندگان پارلمان در آلمان و سراسر اروپا هستند که حاضرند برای مردم ايران مبارزه کنند. زيرا آنها میخواهند به مردم ايران کمک کنند.
- درخبرها میبينيم که کشورهای غربی بيشتر از برنامه هستهای
ايران انتقاد میکنند و انتقاد نسبت به وضعيت حقوق بشر شايد کمتر باشد. فکر
میکنيد چرا اينطور است؟
من فکر میکنم پروندههای حقوق بشر هم به صورت گسترده مطرح میشوند اما به
پرونده هستهای ايران در رسانههای غربی هم زياد پرداخته میشود. برنامه
هستهای ايران ممکن است مورد توجه مردم عادی در اروپا نباشد اما رسانههای
غربی زياد به آن توجه میکنند.
من فکر میکنم مهم اين است که مردم کشورهای غربی را از نقض حقوق بشر در ايران آگاه کنيم. بايد به مردم داستان کسانی مثل حسين رونقی ملکی را بگوييم و به آنها بگوييم اين زندانيان چه کردهاند و برای چه مبارزه میکنند و به چند سال زندان محکوم شدهاند. ترکيب وضعيت حقوق بشر و برنامه هستهای و وضعيت زندگی فردی مردم در ايران و آگاهی دادن درباره آن میتواند تاثير زيادی در اروپا دارد و اميدوارم که روی ايران هم تاثير داشته باشد.
من فکر میکنم مهم اين است که مردم کشورهای غربی را از نقض حقوق بشر در ايران آگاه کنيم. بايد به مردم داستان کسانی مثل حسين رونقی ملکی را بگوييم و به آنها بگوييم اين زندانيان چه کردهاند و برای چه مبارزه میکنند و به چند سال زندان محکوم شدهاند. ترکيب وضعيت حقوق بشر و برنامه هستهای و وضعيت زندگی فردی مردم در ايران و آگاهی دادن درباره آن میتواند تاثير زيادی در اروپا دارد و اميدوارم که روی ايران هم تاثير داشته باشد.
عمادی: چین برای تحریم نفت ایران خواهان امتیازهای سنگین از آمریکاست
يک هفته پيش از برگزاری دور جديدی از مذاکرات هسته ای بين ايران و گروه ۵
+۱در مسکو، آمريکا اعلام کرد که هفت کشور ديگر از جمله هند و ترکيه از
تحريم های يک جانبه آن کشور عليه جمهوری اسلامی معاف شده اند.
پيش از اين ۱۰ کشور اروپايی و ژاپن از اين تحريم ها معاف شده بودند. اين کشورها به دليل کاستن از حجم خريد نفت از ايران توانسته اند از ليست کشورها و شرکت های مورد تحريم خارج شوند. اما چين که بزرگترين مشتری نفت ايران است هنوز نتوانسته که از ليست تحريم ها و مجازات های احتمالی خارج شود.
مهرداد عمادی ، مشاور اقتصادی اتحاديه اروپا در آغاز گفت و گو با رادیو فردا می گويد که معاف شدن هفت کشور از تحريم ها به ايران فرصت می دهد تا جهت حل مسائل مربوط به برنامه هسته ای و تحريم های ناشی از آن تلاش کند.
مهرداد عمادی: اين دولت ها قبلا به وزارت خزانه داری آمريکا تقاضا داده بودند که اگر مدت زمانی به ما داده شود، ما حاضریم به طور پله ای خريد نفت مان را کم کنيم. اينها خريد نفت شان را کم کردند و از آن جایی که خزانه داری و وزارت خارجه آمريکا هيچ وقت نمی خواهند حالت تخاصمی با متحدين و شرکای تجاری خود ايجاد کنند، اين مسئله را پذيرفتند چون راه ميانه خوبی بود.
در عمل، این موضوع مقداری دست ايران را باز خواهد گذاشت برای به دست آوردن ارز بين المللی به جای فروش نفت به صورت پاياپای، که برای اقتصاد ايران گام مثبتی است.
در حقيقت ما از اين مسئله به عنوان يک دوره انتقالی از خريد آزاد نفت ايران به دوره ای که خريد نفت از ايران ماه به ماه کاهش خواهد يافت ياد می کنيم.
اين دوره انتقالی به نظر من شايد يکی از آخرين فرصت هايی خواهد بود که ما
بتوانيم بن بستی را که در ايران ايجاد شده است از نو برگردانيم و سعی کنيم
مشکلاتی که داريم را به شکل سازنده حل کنيم.
در غير اين صورت من فکر می کنم از اواخر ماه دسامبر که فرا خواهد رسيد، فروش نفت ايران به اين کشورها کمتر از ۵۰ درصد آن چيزی خواهد شد که در ماه آوريل بوده است.
آقای عمادی، چرا چين که يکی از بزرگترين مشتريان نفت ايران است و خريد نفت از ايران را هم کاهش داده شامل اين معافيت ها نشده است؟
به خاطر دو مسئله است. نخست اينکه چينی ها نگفته اند که حاضرند خريد نفت شان از ايران را کم کنند و در حقيقت يکی از شرکت های بزرگ چينی از حوزه نفت پارس جنوبی به خاطر همين تحريم ها کنار کشيد.
اما چينی ها در مقابل همکاری با تحريم های ايران خواهان امتيازهايی شده اند که پرداخت اين امتيازها هم برای اتحاديه اروپا و هم برای ايالات متحده آمريکا بسيار سنگين بود.
مقداری از اين امتيازات به دسترسی به منابع تکنولوژيک باز می گشت که اينها از نظر دفاع امنیتی برای غرب اهميت استراتژيکی دارد و در اين مورد غرب راضی نشد.
در مرحله دوم، کاری که چين داشت انجام می داد و غرب آن را با کمی تاخير متوجه شد اين بود که چين از عدم همکاری در چهارچوب تحريم ها استفاده کرد برای بستن يک قرارداد با روسيه در چهارچوب همکاری شانگهای که بر اساس آن، يک سبد جديد ارزی ايجاد کنند که ۸۰ درصد اين سبد به يورو و ۲۰ درصد آن روبل خواهد بود و اين سبد را جانشين و رقيب دلار کنند. يکی از شرايط شان هم اين بود که هر دو کشور- يعنی هم چين و هم روسيه- از طرف های تجاری خودشان درخواست کنند که ديگر از دلار استفاده نکنند بلکه از اين سبد استفاده کنند.
اين مسئله هم در وال استريت و هم در بانک فدرال آمريکا ايجاد نگرانی کرد که به صورت تخاصمی دارد يک ارز موازی ايجاد می شود و مثل يورو نيست که رقابت بين المللی داشته باشد، بلکه يک بعد سياسی خيلی سنگينی دارد.
قرار است از روز يازدهم تيرماه اتحادیه اروپا تحريم نفت ايران را به طور کامل اجرا کند. به نظر شما چقدر احتمال دارد که این اتحاديه تحريم نفت ايران را به تعويق بياندازد و يا اينکه به شرکت های بيمه اجازه بدهد که صادرات نفت ايران را بيمه کنند؟
اين تصميم و جهتی که اتحاديه از همان زمان برای مديريتش نشان خواهد داد، برای ايران خيلی مهم خواهد بود. اتفاقی که در عمل رخ داده اين است که پيشنهاداتی در سطح اتحاديه اروپا مطرح شده است و منجمله يکی از آنها اين است که در حد محدود، ادامه خدمات بيمه برای نفتکش هايی که نفت ايران را حمل می کنند، ميسر شود و اين حداقل تا نوامبر ۲۰۱۲ خواهد بود.
این باز يک پنجره زمانی ايجاد خواهد کرد برای ايران تا به اين کشور نشان داده شود که هنوز امکان همکاری و همگامی برای مديريت مشکلاتی که الان روی ميز است در چهارچوب آژانس وجود دارد. يعنی در حقيقت در را به کلی نبسته اند.
در اين چهارچوب من تصور می کنم دو پيام خواهيم ديد. يکی اين که اين تحريم ها جدی است و مديريت خواهد شد، و ديگر اينکه ممکن است يک سری خدمات محدود به ايران ارائه شود.
اما اين احتمال را که اتحاديه بخواهد اين را به تعويق بياندازد و يا اينکه بعضی کشورها را بدون اينکه نقطه پايان بگذارد، از اين قاعده استثنا کند، بسيار کمرنگ می بينم. به خصوص با وجود صحبت هايی که اين هفته در اتحاديه انجام شده که مديريت بعدی بايد چه سياست هايی در پيش بگيرد.
اين طور به نظر می رسد که اين تحريم ها اجرا خواهد شد. شکست يا موفقيت مذاکرات مسکو که قرار است هفته بعد برگزار شود چه تاثیری بر روی تصميم اتحاديه اروپا در زمينه تحريم کامل نفت ايران خواهد گذاشت؟
همواره به ما و همه دفاتر کشورهای اتحاديه اروپا و حتی دفتر خانم اشتون منتقل کرده اند که سرخط تمام نگرانی ها- چه حل شدنش و چه پر رنگ شدنش- ناشی از ارزيابی آژانس است. اگر در گردهمايی مسکو شرايطی ايجاد شود که خواسته های آژانس در آنجا به طور شفاف مشخص شود و معلوم شود که آن خواسته ها پذيرفته شده است و مهر تاييدی هم از خود دفتر آقای خامنه ای داشته باشد، شايد مشکلات کمی حل شود ولی اگر اين اتفاق نيافتد من تصور می کنم که به سرعت به سمت اجرای تحريم های جديد گام برخواهيم داشت.
چيزی که شايد کمتر در طول اين سه هفته مطرح شده اين است که تحريم های بيشتری هم در حال ارزيابی هستند. هم در واشينگتن و هم در کنگره و هم در اتحاديه اروپا که اگر آنها اعمال شوند نتيجه اش نيمه فلج کردن اقتصاد ايران نيست بلکه فلج کردن کامل اقتصاد ايران است.
در اين چهارچوب من تصور می کنم که ما بايد به مسکو به اين صورت نگاه کنيم که اين يک پنجره ای است که اگر آن پنجره را باز نکنيم برای داد و ستد پيام ها و تصميم های مثبت اجرايی، من واقعا باور دارم که ما شاهد و دچار يک خفقان تجارت خارجی از نظر اقتصاد خارجی خواهيم شد.
پيش از اين ۱۰ کشور اروپايی و ژاپن از اين تحريم ها معاف شده بودند. اين کشورها به دليل کاستن از حجم خريد نفت از ايران توانسته اند از ليست کشورها و شرکت های مورد تحريم خارج شوند. اما چين که بزرگترين مشتری نفت ايران است هنوز نتوانسته که از ليست تحريم ها و مجازات های احتمالی خارج شود.
مهرداد عمادی ، مشاور اقتصادی اتحاديه اروپا در آغاز گفت و گو با رادیو فردا می گويد که معاف شدن هفت کشور از تحريم ها به ايران فرصت می دهد تا جهت حل مسائل مربوط به برنامه هسته ای و تحريم های ناشی از آن تلاش کند.
مهرداد عمادی: اين دولت ها قبلا به وزارت خزانه داری آمريکا تقاضا داده بودند که اگر مدت زمانی به ما داده شود، ما حاضریم به طور پله ای خريد نفت مان را کم کنيم. اينها خريد نفت شان را کم کردند و از آن جایی که خزانه داری و وزارت خارجه آمريکا هيچ وقت نمی خواهند حالت تخاصمی با متحدين و شرکای تجاری خود ايجاد کنند، اين مسئله را پذيرفتند چون راه ميانه خوبی بود.
گفت و گو با مهرداد عمادی، مشاور انرژی اتحادیه اروپا، درباره چین و تحریم نفتی ایران
در عين حال به ايران اين خبر را داد که اگر شما با ما همکاری کنید، باز يک پنجره زمانی برای چند ماه وجود خواهد داشت تا بتوانيد نفت تان را بفروشيد حالا به صورت کاهش يافته، ولی امکان ادامه اش هنوز هم وجود دارد تا به يک ارزيابی مجدد برسيد.در عمل، این موضوع مقداری دست ايران را باز خواهد گذاشت برای به دست آوردن ارز بين المللی به جای فروش نفت به صورت پاياپای، که برای اقتصاد ايران گام مثبتی است.
در حقيقت ما از اين مسئله به عنوان يک دوره انتقالی از خريد آزاد نفت ايران به دوره ای که خريد نفت از ايران ماه به ماه کاهش خواهد يافت ياد می کنيم.
اگر در گردهمايی مسکو شرايطی ايجاد شود که خواسته های آژانس در آنجا به
طور شفاف مشخص شود و معلوم شود که آن خواسته ها پذيرفته شده است و مهر
تاييدی هم از خود دفتر آقای خامنه ای داشته باشد، شايد مشکلات کمی حل شود
ولی اگر اين اتفاق نيافتد من تصور می کنم که به سرعت به سمت اجرای تحريم
های جديد گام برخواهيم داشت.
در غير اين صورت من فکر می کنم از اواخر ماه دسامبر که فرا خواهد رسيد، فروش نفت ايران به اين کشورها کمتر از ۵۰ درصد آن چيزی خواهد شد که در ماه آوريل بوده است.
آقای عمادی، چرا چين که يکی از بزرگترين مشتريان نفت ايران است و خريد نفت از ايران را هم کاهش داده شامل اين معافيت ها نشده است؟
به خاطر دو مسئله است. نخست اينکه چينی ها نگفته اند که حاضرند خريد نفت شان از ايران را کم کنند و در حقيقت يکی از شرکت های بزرگ چينی از حوزه نفت پارس جنوبی به خاطر همين تحريم ها کنار کشيد.
اما چينی ها در مقابل همکاری با تحريم های ايران خواهان امتيازهايی شده اند که پرداخت اين امتيازها هم برای اتحاديه اروپا و هم برای ايالات متحده آمريکا بسيار سنگين بود.
مقداری از اين امتيازات به دسترسی به منابع تکنولوژيک باز می گشت که اينها از نظر دفاع امنیتی برای غرب اهميت استراتژيکی دارد و در اين مورد غرب راضی نشد.
در مرحله دوم، کاری که چين داشت انجام می داد و غرب آن را با کمی تاخير متوجه شد اين بود که چين از عدم همکاری در چهارچوب تحريم ها استفاده کرد برای بستن يک قرارداد با روسيه در چهارچوب همکاری شانگهای که بر اساس آن، يک سبد جديد ارزی ايجاد کنند که ۸۰ درصد اين سبد به يورو و ۲۰ درصد آن روبل خواهد بود و اين سبد را جانشين و رقيب دلار کنند. يکی از شرايط شان هم اين بود که هر دو کشور- يعنی هم چين و هم روسيه- از طرف های تجاری خودشان درخواست کنند که ديگر از دلار استفاده نکنند بلکه از اين سبد استفاده کنند.
اين مسئله هم در وال استريت و هم در بانک فدرال آمريکا ايجاد نگرانی کرد که به صورت تخاصمی دارد يک ارز موازی ايجاد می شود و مثل يورو نيست که رقابت بين المللی داشته باشد، بلکه يک بعد سياسی خيلی سنگينی دارد.
قرار است از روز يازدهم تيرماه اتحادیه اروپا تحريم نفت ايران را به طور کامل اجرا کند. به نظر شما چقدر احتمال دارد که این اتحاديه تحريم نفت ايران را به تعويق بياندازد و يا اينکه به شرکت های بيمه اجازه بدهد که صادرات نفت ايران را بيمه کنند؟
اين تصميم و جهتی که اتحاديه از همان زمان برای مديريتش نشان خواهد داد، برای ايران خيلی مهم خواهد بود. اتفاقی که در عمل رخ داده اين است که پيشنهاداتی در سطح اتحاديه اروپا مطرح شده است و منجمله يکی از آنها اين است که در حد محدود، ادامه خدمات بيمه برای نفتکش هايی که نفت ايران را حمل می کنند، ميسر شود و اين حداقل تا نوامبر ۲۰۱۲ خواهد بود.
این باز يک پنجره زمانی ايجاد خواهد کرد برای ايران تا به اين کشور نشان داده شود که هنوز امکان همکاری و همگامی برای مديريت مشکلاتی که الان روی ميز است در چهارچوب آژانس وجود دارد. يعنی در حقيقت در را به کلی نبسته اند.
در اين چهارچوب من تصور می کنم دو پيام خواهيم ديد. يکی اين که اين تحريم ها جدی است و مديريت خواهد شد، و ديگر اينکه ممکن است يک سری خدمات محدود به ايران ارائه شود.
اما اين احتمال را که اتحاديه بخواهد اين را به تعويق بياندازد و يا اينکه بعضی کشورها را بدون اينکه نقطه پايان بگذارد، از اين قاعده استثنا کند، بسيار کمرنگ می بينم. به خصوص با وجود صحبت هايی که اين هفته در اتحاديه انجام شده که مديريت بعدی بايد چه سياست هايی در پيش بگيرد.
اين طور به نظر می رسد که اين تحريم ها اجرا خواهد شد. شکست يا موفقيت مذاکرات مسکو که قرار است هفته بعد برگزار شود چه تاثیری بر روی تصميم اتحاديه اروپا در زمينه تحريم کامل نفت ايران خواهد گذاشت؟
همواره به ما و همه دفاتر کشورهای اتحاديه اروپا و حتی دفتر خانم اشتون منتقل کرده اند که سرخط تمام نگرانی ها- چه حل شدنش و چه پر رنگ شدنش- ناشی از ارزيابی آژانس است. اگر در گردهمايی مسکو شرايطی ايجاد شود که خواسته های آژانس در آنجا به طور شفاف مشخص شود و معلوم شود که آن خواسته ها پذيرفته شده است و مهر تاييدی هم از خود دفتر آقای خامنه ای داشته باشد، شايد مشکلات کمی حل شود ولی اگر اين اتفاق نيافتد من تصور می کنم که به سرعت به سمت اجرای تحريم های جديد گام برخواهيم داشت.
چيزی که شايد کمتر در طول اين سه هفته مطرح شده اين است که تحريم های بيشتری هم در حال ارزيابی هستند. هم در واشينگتن و هم در کنگره و هم در اتحاديه اروپا که اگر آنها اعمال شوند نتيجه اش نيمه فلج کردن اقتصاد ايران نيست بلکه فلج کردن کامل اقتصاد ايران است.
در اين چهارچوب من تصور می کنم که ما بايد به مسکو به اين صورت نگاه کنيم که اين يک پنجره ای است که اگر آن پنجره را باز نکنيم برای داد و ستد پيام ها و تصميم های مثبت اجرايی، من واقعا باور دارم که ما شاهد و دچار يک خفقان تجارت خارجی از نظر اقتصاد خارجی خواهيم شد.
نقش کارگران در اعتراض های جنبش سبز
گزارش اين هفته برنامه رادیویی «کارنامه» به سالروز ۲۲ خرداد سال ۸۸ و ارتباط بين جنبش سبز و جنبش کارگری ايران اختصاص دارد.
پس از ۲۲ خرداد، اعتراضها به نتايج انتخابات رياست جمهوری که در آن محمود
احمدی نژاد به عنوان رييس جمهور معرفی شد، به جنبشی تبديل شد که در ايران و
جهان به جنبش سبز شهرت يافت.
نخستين درخواست در اين حرکت اعتراضی که به شکل شعارهای شبانه و يا تظاهرات
خيابانی مطرح شد، بازپس دادن آرای معترضانی بود که به ويژه در تظاهرات روز
۲۵ خرداد و راهپيمايی روز عاشورا تعداد بسيار زياد خود را به نمايش
گذاشتند؛ نمايشی که در تصاوير و فيلم های مخابره شده به جهان انعکاس يافت.
در آن دوره شعارهای مطرح شده بيشتر سمت و سوی سياسی داشت.
در آن روزها شماری از تحليلگران و جامعه شناسان بر اين باور بودند که جنبش
سبز جنبشی است که به طور عمده از اقشار متوسط جامعه تشکيل شده و بيش از هر
چيز در پی تحقق خواستههايی است که به اين اقشار نزديک است.
در همين ارتباط برخی از تحليلگران نيز بر اين عقيده هستند که کارگران در
اين حرکت و تظاهرات اعتراضی شرکت نداشتند زيرا اهداف آن را از خواستهها و
مطالبات خود دور میديدند.
برنامه رادیویی «کارنامه» درباره نقش کارگران در اعتراض های جنبش سبز
اما علی هنری، فعال سياسی و کارشناس جنبشهای اجتماعی که مقيم پاريس است،
اين ديدگاه را رد کرده و میگويد: «آمار و ارقام روشنی از جمعيت شناسی
مشارکت کنندگان در جنبش سبز در دست نداريم که اين ادعا را بتوانيم رد يا
تاييد کنيم. اتفاقا بازداشتیهای خيابانی و شهدای جنبش از گروههای مختلف
اجتماعی بودند. اما اگر حتی بپذيريم مشارکت کارگران در اين جنبش خيلی روشن و
نمايان نبوده، باز هم دليلی بر همدل نبودن اين گروه اجتماعی با جنبش سبز
نيست. يعنی نمیتوانيم بگوييم خواستها و مطالبات کارگران با خواستها و
مطالبات جنبش تفاوت داشته است. کسانی که ادعا میکنند جنبش سبز مطالبات
کارگران را طرح نکرده و به همين دليل نتوانسته ارتباط محکمی با آنها برقرار
کند، به باور من نگاهی سنتی به کارگران و مزدبگيران دارند و حتی نگاه سنتی
به ساختار جامعه کنونی ايران. آنها فکر میکند کارگران فقط دغدغه نان و
سکونت دارند و خواستهايشان مجزا از ديگر گروههای اجتماعی است.»
مريم محسنی، فعال کارگری مقيم سوئد، از زاويه ديگری به اين موضوع نگاه می
کند و معتقد است کارگران در آن چه او جنبش ضد استبداد پس از انتخابات سال
۸۸ ناميد، شرکت داشتند.
مريم محسنی در اين باره میگويد: «راهپيمايی روز ۲۵ خرداد از نظر کميت
قابل مقايسه است با تظاهرات روز عاشورا و تاسوعای انقلاب ۵۷. جمعيت عظيمی
که به خيابانها آمده بود از ميدان امام حسين تا ميدان آزادی طبق برآوردها
حدود سه ميليون نفر بودند. من میخواهم بپرسم اين سه ميليون نفر را فقط
افراد طبقه متوسط و بالا تشکيل میدادند؟ يا تظاهرکنندگانی که روز عاشورای
سال ۸۸ در دفاع از خود مجبور شدند با نيروهای پليس و نيروهای امنيتی-
اطلاعاتی درگير شوند، نوع رفتار و عمل سياسی طبقه متوسط و بالا را داشتند؟»
اما با اين وصف چرا شاهد برگزاری تجمع های اعتراضی در مناطق و محلات جنوب شهر تهران نبوديم؟
مريم محسنی در پاسخ میگويد: «چون فشارهای پليسی و ايستگاه اطلاعاتی-
امنيتی در مناطق جنوب شهر خيلی متفاوت از شمال شهر است، به همين دليل
افرادی که در جنوب شهر زندگی میکنند يعنی طبقه کارگران و زحمتکشان برای
شرکت در تظاهرات به خيابانهای ديگر آمدند. اين که در جنوب شهر تظاهرات
نبوده دليل اين نيست که طبقه پايين جامعه در آن شرکت نداشت.»
در اين ميان در روزهايی که تظاهرات خيابانی و شعارهای شبانه در تهران و
چند شهر ديگر ايران ادامه داشت، اعتصابهای کارگری در حمايت از اين
اعتراضها، مانند آن چه در مصر صورت گرفت، انجام نشد.
آقای هنری در اين خصوص اعتقاد دارد شيوههايی که يک جنبش اجتماعی برای
کنشهای جمعیاش انتخاب می کند به عوامل زيادی بستگی دارد: «يکی از
مهمترين عوامل به هزينه مشارکت در کنش برمیگردد. مسلما هزينه مشارکت در
يک اعتصاب کاملا متفاوت از يک حضور خيابانی است. چون هزينه حضور خيابانی
فقط درصد کمی از دستگيری يا ضرب و شتم است.»
در اين حال به موازات ادامه اعتراضها در ايران، در بيانيهها و سخنان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترضان، شاهد تاکيد آنان بر لزوم توجه به اقشار فقير جامعه ايران بوديم.
از جمله ميرحسين موسوی با اشاره به مشکلات اقتصادی در ايران و سوء مديريت دولت گفت: «گره خوردن خواست برای عدالت به ويژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سياسی يک ضرورت است». با اين همه برخی از تحليلگران ضمن تاييد حضور کارگران در اعتراض ها می گويند: تاکيدهای رهبران معترضان به مرحله اجرا در نيامد و تنها در اخبار کارگری توسط سايت های نزديک به اصلاح طلبان بازتاب يافت. آنان می گويند همين موضوع مانع از موفقيت جنبش سبز شده است. احمد بخرد طبع، عضو نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ايران که مقيم فرانسه است، يکی از تحليلگرانی است که معتقد است جنبش سبز يک جنبش اجتماعی و سياسی است و تمام طبقات اجتماعی را در بر می گيرد.
در اين حال به موازات ادامه اعتراضها در ايران، در بيانيهها و سخنان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی، رهبران معترضان، شاهد تاکيد آنان بر لزوم توجه به اقشار فقير جامعه ايران بوديم.
از جمله ميرحسين موسوی با اشاره به مشکلات اقتصادی در ايران و سوء مديريت دولت گفت: «گره خوردن خواست برای عدالت به ويژه عدالت اقتصادی با خواست برای آزادی سياسی يک ضرورت است». با اين همه برخی از تحليلگران ضمن تاييد حضور کارگران در اعتراض ها می گويند: تاکيدهای رهبران معترضان به مرحله اجرا در نيامد و تنها در اخبار کارگری توسط سايت های نزديک به اصلاح طلبان بازتاب يافت. آنان می گويند همين موضوع مانع از موفقيت جنبش سبز شده است. احمد بخرد طبع، عضو نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ايران که مقيم فرانسه است، يکی از تحليلگرانی است که معتقد است جنبش سبز يک جنبش اجتماعی و سياسی است و تمام طبقات اجتماعی را در بر می گيرد.
وی میگويد: «با اين حال، جنبش سبز هيچ ارتباطی با خواستها و مطالبات
طبقه کارگر نداشت و آنها را منعکس نکرد و نتوانست بازگوی کننده اين خواست
ها و مطالبات باشد. همين امر خلايی بين جنبش اجتماعی سبز و جنبش طبقاتی
کارگران به وجود آورده است».
اخبار
يک عضو هيات مديره کانون عالی شوراهای اسلامی کار استان تهران گفت: اصلاح
قانون کار به اين معنا نيست که يک ماده در آن وارد شود و قانون طوری به
تصويب برسد که کارفرما بتواند کارگر را قلع و قمع کند.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، عبدالله مختاری افزود: قانون کار زمانی اصلاح می شود که کارگر و کارفرما دو بال يک پرنده شوند.
او امنيت شغلی و بيمه را از جمله دغدغههای مهم کارگران دانست و ابراز
اميدواری کرد که نمايندگان مجلس نهم حامی کارگران و مدافع مطالباتشان
باشند.
***
خبرگزاری ايسنا در گزارشی از رکود در فعاليت ۴۰۰ کوره آجرپزی خبر داد و
نوشت: با اجرای قانون هدفمندی يارانهها و افزايش قيمت سوخت، ديگر فعاليت
کورهها به صرفه نيست و اکثر آنها تعطيل شده اند.
در اين ارتباط، به نوشه ايسنا و سايت کرمانشاه پست، حدود ۵ هزار تن بيکار شده اند و گذران زندگی شان با مشکلاتی مواجه شده است.
***
خبرگزاری مهر نوشت: به رغم اين که دولت می گويد در فاصله سالهای ۸۹ و ۹۰
حدود سه ميليون و ۲۰۰ هزار فرصت جديد شغلی ايجاد کرده است، آمارها از حذف
پنج درصد مشاغل صنعتی در سه سال گذشته و از بين رفتن ۶۵۰ هزار شغل در بخش
کشاورزی حکايت میکنند.
حميد حاج اسماعيلی، نماينده کارگران در هيات حل اختلاف کارگر و کارفرما،
با اشاره به اين که آمارهای اشتغال زايی دولت در سال های گذشته همواره محل
ترديد و ابهام بوده است، گفت: ريزش ها و اخراج کارجويان از محيط های کاری
موضوع بسيار مهمی است که در آمارهای دولت وجود ندارد.
***
کاوه اشتهاردی، معاون فرهنگی و اجتماعی وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعی،
گفت: با سازمان خصوصی سازی برای حل مشکل واگذاری سهام عدالت به کارگران
توافق شده است.
به گزارش خبرگزاری فارس، او اشاره کرد واگذاری سهام عدالت به کارگران در
حيطه اختيارات اين وزارتخانه نيست و افزود: وزارت امور اقتصادی و دارايی
درباره سهام عدالت کارگران با مسائل و ملاحظاتی روبرو است که به سقف و
تعداد کارگران مشمول مربوط میشود. اما اين مقام دولتی توضيحی درباره اين
مسائل و ملاحظات نداد.
به گفته کاوه اشتهاردی، بيش از سه ميليون و ۳۳۶ هزار کارگر فصلی و ساختمانی برای دريافت سهام عدالت ثبت نام کرده اند.
***
محمود جام ساز، کارشناس اقتصادی، اعلام کرد: نرخ بيکاری جوانان در گروه سنی ۱۷ تا ۳۰ سال، ۳۰ درصد است.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او آمار دولت درباره ايجاد يک ميليون و ۶۰۰ هزار
فرصت شغلی در يک سال گذشته را متناقض با نرخ رشد اقتصادی دانست و گفت: با
نرخ رشد اقتصادی يک درصد، نه تنها نرخ بيکاری کاهش نداشته بلکه افزايش
يافته است.
اين کارشناس اقتصادی با اشاره به اينکه از بين پنج خانوار سه خانوار
دارای افراد بيکار هستند، گفت: طی يک سال گذشته به دليل پرداخت نشدن يارانه
واحدهای توليدی، تعداد زيادی از کارگران اخراج شدند.
***
کارگران شرکت ريسندگی پرريس روز ۱۷ خرداد در اعتراض به پرداخت نشدن ۹ ماه حقوق شان دست به اعتصاب زدند.
به نوشته سايت اتحاد، متعلق به اتحاديه آزاد کارگران ايران، کارگران
اعتصابی به دنبال بی توجهی کارفرما به خواست هايشان صبح روز ۱۸ خرداد در
مقابل اداره کار سنندج تجمع کردند و از کارفرما شکايت کردند.
کارگران پرريس خواستار پرداخت دستمزدهای معوقه، عيدی و بن و پاداش سال ۹۰ و پرداخت مانده مرخصی های چهار سال گذشته خود هستند.
***
اصغر برشان، دبير اجرايی خانه کارگر اصفهان، از بی توجهی متوليان بازار کار به ساماندهی قراردادهای موقت انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، او گفت: در اين شرايط سوء استفاده از قراردادهای
کار موقت به شدت افزايش يافته است و کارفرمايان به بهانه شرايط نابرابر
عرضه و تقاضا در بازار کار، اقدام به تنظيم قراردادهای سفيد امضاء میکنند.
دبير اجرايی خانه کارگر اصفهان با اشاره به نارضايتی کارگران از
قراردادهای موقت گفت: بزرگترين اشکال قراردادهای سفيد امضاء، پايمال شدن
حقوق شرعی و قانونی کارگران است، چون هر زمان و به هر دليل که کارفرما
بخواهد می تواند بدون پرداخت مزد و مزايای قانونی با کارگران تسويه حساب
کند.
***
دهها تن در پاسخ به فراخوان پنج سنديکای کارگری فرانسه در حمايت از کارگران ايران در شهر ژنو تجمع کردند.
پی ير کوتاز، مسئول بخش بين الملل سنديکای «ث.ژ.ت» در اين تجمع گفت ايران
کماکان در ليست کشورهای پايمال کننده مقاوله نامه های سازمان بی بين المللی
کار و حقوق بنيادين کار قرار دارد.
به نوشته سايت اخبار روز، حبيب رضاپور، عضو سابق سنديکای کارگران شرکت
واحداتوبوسرانی تهران و حومه، ضمن ارائه گزارشی از وضعيت اعضای اين سنديکا و
فشارهايی که به گفته او در اين سال ها از طرف حکومت ايران به آنها وارد
شده است و می شود، از اقدامات سنديکاهای کارگری جهان در پشتيبانی از فعالين
کارگری و سنديکايی در ايران تشکر کرد.
***
روزنامه خراسان نوشت: دو کارگر از سه کارگری که هنگام کار برای رفع گرفتگی
کانال فاضلاب صنعتی در مشهد دچار گازگرفتگی شدند، جان باختند.
مهدی رضايی، مدير حوزه يک آتش نشانی مشهد، گفت: گويا دو کارگر درون کانال
در حال کار بودند که ناگهان دچار گازگرفتگی می شوند و فرياد کمک سر می دهند
که کارگر سوم برای نجات آن ها به درون کانال می رود اما خود وی نيز دچار
گازگرفتگی می شود و روی بقيه همکاران خود می افتد.
بر اساس اين گزارش، سن اين کارگران بين ۲۰ تا ۳۰ سال بوده است.
*** خبرگزاری ايلنا گزارش داد دو کارگر ساختمانی در استانهای کردستان و همدان کشته شدند.
*** خبرگزاری ايلنا گزارش داد دو کارگر ساختمانی در استانهای کردستان و همدان کشته شدند.
بر اساس اين گزارش، اتصالی سيم برق و گودبرداری غير اصولی دلايل اين دو حادثه بوده اند که در شهرهای پاوه و ملاير روی دادند.
***
کارخانه يونوليت سازی در محله دولت آباد کرمانشاه در آتش سوخت و به طور کامل تخريب شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، کارگران اين کارخانه از نابود شدن محل کار و بيکار
شدن شان به شدت نگرانند و می گويند: هيچ منبع درآمد ديگری ندارند.
آشنايی با قانون کار
ﻣﺎده ۷۹ اين قانون می گويد: ﺑﻪ ﮐﺎر ﮔﻤﺎردن اﻓﺮاد ﮐﻤﺘﺮ از ۱۵ ﺳﺎل ﺗﻤﺎم ﻣﻤﻨﻮع است.
راه اندازی تلويزيون «الميادين»؛ رقيبی برای تازه الجزيره عربی؟
شبکه تلويزيونی عرب زبان «الميادين» که خود را رقيب شبکه «الجزيره» معرفی
کرده است، از روز دوشنبه، ۲۲ خرداد، کار خود را در خاورميانه آغاز کرد و
قرار است که دفاتر خبری در کشورهای مختلف دنيا راه اندازی کند.
شبکه «الميادين» در آغاز کار خود گفته است که «مسائل فلسطين» را در صدر دستور کار خود قرار می دهد و به مسائلی که مورد توجه «محور مقاومت» است، خواهد پرداخت.
«الميادين» که از آغاز راه خود، به حمايت از «محور مقاومت» برخاسته و با هر گونه مخالفت با حکومت های سوريه و ايران سر ستيز درپيش گرفته است، شعار خود را «حقيقت آن گونه که هست» (به عربی: «الواقع کما هو») تعیین کرده است.
شبکه جديد «الميادين» روز دوشنبه در آغاز کار خود لوگويی را به رنگ نارنجی پر رنگ رونمايی کرد؛ اين لوگو شباهتی بسيار زياد به «الجزيره» دارد که آن نيز با رنگ نارنجی ملايمی لوگوی خود را تزيين کرده است.
نظر به رويه ای که شبکه جديد از هم اينک برای خود تعيين کرده است و نيز نظر به سابقه و مناسبات نزديک برخی از دست اندرکاران آن نظير غسان بن جدو با پاره ای از حکومت های خاورميانه از جمله ايران، خبرگزاری آسوشيتدپرس نوشته است که گمانه زنی های بسياری در مورد منابع مالی مشکوک شبکه جديد بر سر زبانهاست.
در برخی از گمانه زنی ها ادعا شده است، اين شبکه که ۳۰۰ گزارشگر، کارمند و مسئول فنی دارد، با پول ايران و حزب الله برپا شده است، هر چند که غسان بن جدو مدعی است: «بازرگانانی که نمی خواهند نام شان مطرح شود» تامين کننده منابع مالی شبکه جديد هستند.
دفاتر و استوديوهای اصلی «الميادين» در بيروت پايتخت لبنان است و تجهيزات مدرن بسياری در آن به کار رفته است.
نام «الميادين» برای اين انتخاب شده است که تحولات يکسال و نيم اخير کشورهای عربی از ميدان های مشهوری مانند «التحرير» در قاهره آغاز گرديد.
«الميادين» در حالی که هنوز کار خود را آغاز نکرده بود، افراد زيادی را از ميان گزارشگران رسانه های ديگر به سوی خود جذب کرده بود؛ امری که تنها می تواند با دادن پول های کلان به آنها امکان پذير شده باشد.
در کنار جذب گزارشگران با تابعيت های مختلف، افرادی جنجالی نيز مانند جرج گالووی مسئوليت های مهمی در «الميادين» خواهند داشت؛ گالووی که سالها دوست نزديک صدام حسين بود، نماينده مجلس عوام انگليس است.
گالووی مسئول يک تشکل بزرگ حامی فلسطينی ها در بريتانياست که در سال های اخير در اعزام کاروان های زمينی و دريايی متعدد به سوی باريکه غزه فعاليت چشمگيری داشته است؛ اسرائيل او را يکی از مهم ترين فعالان عليه خود در اروپا می داند و وی را «شخصيت غيرمطلوب» ناميده است اما مصر در زمان مبارک نيز گالووی را «عنصر نامطلوب» دانست و از اين کشور اخراج کرد.
رقبای جدی «الميادين»
در دهه اخير شبکه تلويزيونی سعودی «العربيه» و شبکه قطری «الجزيره» نام های برتر دنيای خبری به زبان های عربی بودند و «الجزيره» حتی با راه اندازی يک شبکه انگليسی زبان، توانست نشان دهد که رقيب کاملا جدی برای سی.ان.ان است.
آوازه و توان بالای شبکه های مهم عربی به جايی رسيد که حتی هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، سال گذشته گفت که خود او از بينندگان هر روزه «الجزيره» به انگليسی است و بسياری از مسائل منطقه و جهان را از طريق برنامه های خبری «الجزيره» انگليسی می بيند و به شبکه های آمريکايی توصيه کرد که بروند و کار خبری را از «الجزيره» ياد بگيرند.
ناظرانی که همواره «الجزيره» انگليسی و عربی را نگاه می کنند، می گويند که ميان آن دو تفاوت بسيار زيادی وجود دارد و شبکه انگليسی زبان تلاش می کند که به نوعی بی طرفی را نشان دهد در حالی که شبکه عربی آن، «دستور کار خاص» خود را دارد.
اما «الجزيره» عربی در ماه های اخير دستخوش شکاف و نوعی «انشعاب» های داخلی شد که بحران سوريه به اين اختلاف های داخلی مسئولان و چهره های آن دامن زده است.
غسان بن جدو از گويندگان و مجريان اصلی و جنجالی «الجزيره» عربی از زمان آغاز تظاهرات در سوريه با شيوه پرداختن شبکه به مسائل اين کشور مخالفت می کرد و بر اين باور بود که «الجزيره» در مورد سوريه «سياه نمايی» و «اغراق» می کند و ساقط کردن حکومت بشار اسد را بنا به خواسته امير قطر و همراهی حاکميت عربستان در «دستور کار» خود قرار داده است.
وی مدتی نيز گزارشگر اصلی «الجزيره» در ايران بود و شايعات زيادی بر سر زبان بود که با جمهوری اسلامی ايران مناسبات بسيار نزديکی برقرار کرده است و با برخی از مقامات ارشد نظام ايران مناسبات حسنه شخصی دارد.
بن جدو در «الجزيره» برنامه های گفت و گوی بسيار جنجالی را که تا قبل از آن برای افکار عمومی دنيای عرب و اسلامی در حد «تابو» محسوب می شد، اداره می کرد.
وی که اهل تونس است، سرانجام سال گذشته به خاطر دفاع از بشار اسد در برابر ساير همکاران و مديران اصلی «الجزيره» کناره گيری کرد در حالی که خود از پيشگامان برنامه هايی با هدف آشکار برکناری حسنی مبارک در مصر و زين العابدين بن علی در تونس بود.
آنچه که حکومت های ايران، سوريه و تشکل های مسلح فلسطينی در «محور مقاومت» می نامند، حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطين و ساير گروه ها و سازمان های ضد اسرائيلی را در بر می گيرد.
در کنار شبکه های «العربيه» و «الجزيره»، دهها شبکه عربی ديگر در منطقه در حال تلاش برای جلب توجه افکار عربی و اسلامی در اوج تلاطم های يک سال و نيم اخير در شمال آفريقا و خاورميانه هستند.
شبکه «الميادين» در آغاز کار خود گفته است که «مسائل فلسطين» را در صدر دستور کار خود قرار می دهد و به مسائلی که مورد توجه «محور مقاومت» است، خواهد پرداخت.
«الميادين» که از آغاز راه خود، به حمايت از «محور مقاومت» برخاسته و با هر گونه مخالفت با حکومت های سوريه و ايران سر ستيز درپيش گرفته است، شعار خود را «حقيقت آن گونه که هست» (به عربی: «الواقع کما هو») تعیین کرده است.
شبکه جديد «الميادين» روز دوشنبه در آغاز کار خود لوگويی را به رنگ نارنجی پر رنگ رونمايی کرد؛ اين لوگو شباهتی بسيار زياد به «الجزيره» دارد که آن نيز با رنگ نارنجی ملايمی لوگوی خود را تزيين کرده است.
نظر به رويه ای که شبکه جديد از هم اينک برای خود تعيين کرده است و نيز نظر به سابقه و مناسبات نزديک برخی از دست اندرکاران آن نظير غسان بن جدو با پاره ای از حکومت های خاورميانه از جمله ايران، خبرگزاری آسوشيتدپرس نوشته است که گمانه زنی های بسياری در مورد منابع مالی مشکوک شبکه جديد بر سر زبانهاست.
در برخی از گمانه زنی ها ادعا شده است، اين شبکه که ۳۰۰ گزارشگر، کارمند و مسئول فنی دارد، با پول ايران و حزب الله برپا شده است، هر چند که غسان بن جدو مدعی است: «بازرگانانی که نمی خواهند نام شان مطرح شود» تامين کننده منابع مالی شبکه جديد هستند.
دفاتر و استوديوهای اصلی «الميادين» در بيروت پايتخت لبنان است و تجهيزات مدرن بسياری در آن به کار رفته است.
نام «الميادين» برای اين انتخاب شده است که تحولات يکسال و نيم اخير کشورهای عربی از ميدان های مشهوری مانند «التحرير» در قاهره آغاز گرديد.
«الميادين» در حالی که هنوز کار خود را آغاز نکرده بود، افراد زيادی را از ميان گزارشگران رسانه های ديگر به سوی خود جذب کرده بود؛ امری که تنها می تواند با دادن پول های کلان به آنها امکان پذير شده باشد.
در کنار جذب گزارشگران با تابعيت های مختلف، افرادی جنجالی نيز مانند جرج گالووی مسئوليت های مهمی در «الميادين» خواهند داشت؛ گالووی که سالها دوست نزديک صدام حسين بود، نماينده مجلس عوام انگليس است.
گالووی مسئول يک تشکل بزرگ حامی فلسطينی ها در بريتانياست که در سال های اخير در اعزام کاروان های زمينی و دريايی متعدد به سوی باريکه غزه فعاليت چشمگيری داشته است؛ اسرائيل او را يکی از مهم ترين فعالان عليه خود در اروپا می داند و وی را «شخصيت غيرمطلوب» ناميده است اما مصر در زمان مبارک نيز گالووی را «عنصر نامطلوب» دانست و از اين کشور اخراج کرد.
رقبای جدی «الميادين»
در دهه اخير شبکه تلويزيونی سعودی «العربيه» و شبکه قطری «الجزيره» نام های برتر دنيای خبری به زبان های عربی بودند و «الجزيره» حتی با راه اندازی يک شبکه انگليسی زبان، توانست نشان دهد که رقيب کاملا جدی برای سی.ان.ان است.
آوازه و توان بالای شبکه های مهم عربی به جايی رسيد که حتی هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، سال گذشته گفت که خود او از بينندگان هر روزه «الجزيره» به انگليسی است و بسياری از مسائل منطقه و جهان را از طريق برنامه های خبری «الجزيره» انگليسی می بيند و به شبکه های آمريکايی توصيه کرد که بروند و کار خبری را از «الجزيره» ياد بگيرند.
ناظرانی که همواره «الجزيره» انگليسی و عربی را نگاه می کنند، می گويند که ميان آن دو تفاوت بسيار زيادی وجود دارد و شبکه انگليسی زبان تلاش می کند که به نوعی بی طرفی را نشان دهد در حالی که شبکه عربی آن، «دستور کار خاص» خود را دارد.
اما «الجزيره» عربی در ماه های اخير دستخوش شکاف و نوعی «انشعاب» های داخلی شد که بحران سوريه به اين اختلاف های داخلی مسئولان و چهره های آن دامن زده است.
غسان بن جدو از گويندگان و مجريان اصلی و جنجالی «الجزيره» عربی از زمان آغاز تظاهرات در سوريه با شيوه پرداختن شبکه به مسائل اين کشور مخالفت می کرد و بر اين باور بود که «الجزيره» در مورد سوريه «سياه نمايی» و «اغراق» می کند و ساقط کردن حکومت بشار اسد را بنا به خواسته امير قطر و همراهی حاکميت عربستان در «دستور کار» خود قرار داده است.
وی مدتی نيز گزارشگر اصلی «الجزيره» در ايران بود و شايعات زيادی بر سر زبان بود که با جمهوری اسلامی ايران مناسبات بسيار نزديکی برقرار کرده است و با برخی از مقامات ارشد نظام ايران مناسبات حسنه شخصی دارد.
بن جدو در «الجزيره» برنامه های گفت و گوی بسيار جنجالی را که تا قبل از آن برای افکار عمومی دنيای عرب و اسلامی در حد «تابو» محسوب می شد، اداره می کرد.
وی که اهل تونس است، سرانجام سال گذشته به خاطر دفاع از بشار اسد در برابر ساير همکاران و مديران اصلی «الجزيره» کناره گيری کرد در حالی که خود از پيشگامان برنامه هايی با هدف آشکار برکناری حسنی مبارک در مصر و زين العابدين بن علی در تونس بود.
آنچه که حکومت های ايران، سوريه و تشکل های مسلح فلسطينی در «محور مقاومت» می نامند، حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطين و ساير گروه ها و سازمان های ضد اسرائيلی را در بر می گيرد.
در کنار شبکه های «العربيه» و «الجزيره»، دهها شبکه عربی ديگر در منطقه در حال تلاش برای جلب توجه افکار عربی و اسلامی در اوج تلاطم های يک سال و نيم اخير در شمال آفريقا و خاورميانه هستند.
از مدير بازداشتگاه تا اعضای وزارت اطلاعات در کميسيون امنيت ملی مجلس
روزنامه های خراسان و تهران امروز گزارش هايی درباره « تعيين اعضا و
روسای ۱۲ کميسيون تخصصی مجلس نهم » منتشر کرده اند. روزنامه اعتماد خبر
داده که شماری از اعضای کميسيون امنيت ملی و سياسی خارجی مجلس نهم سابقه
عضويت در وزارت اطلاعات و حتی « مديريت بازداشتگاه » را در کارنامه خود
دارند.
روزنامه دنيای اقتصاد از قول محمد اسماعيل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و عضو فعلی مجلس نهم نگرانی جناح حاکم از پيروزی ميرحسين موسوی در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ را تایيد کرده و گفته که «پيروزی رقيب احمدینژاد در انتخابات ۸۸ » شرايط را برای جناح حاکم «بدتر میکرد.»
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره تشکيل جلسه ستاد مبارزه با فساد دولت به رياست محمدرضا رحيمی که خود متهم به فساد مالی شده است، از ايجاد حاشيه امنيتی برای مقام های دولت احمدی نژاد به رغم افشای فساد مالی آن ها انتقاد کرده و خواهان استعفای مقام های ارشد دولتی متهم به فساد شده است.
روزنامه های جام جم و جمهوری اسلامی در شماره چهارشنبه گزارش هايی درباره «افزايش مصرف الکل در ايران» و «ورود وزارت بهداشت به مقابله با مشروبات الکلی» منتشر کرده اند.
روزنامه کيهان از «آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابی در اماکن فرهنگی» خبر داده و روزنامه مردمسالاری نسبت به پيامد برخوردهای شتابزده نيروی انتظامی با مردم هشدار داده است.
از مدير بازداشتگاه تا اعضای وزارت اطلاعات در کميسيون امنيت ملی مجلس نهم
روزنامه های خراسان و تهران امروز گزارش هايی درباره «تعيين اعضا و روسای ۱۲ کميسيون تخصصی مجلس نهم» منتشر کرده اند، و روزنامه اعتماد خبر داده که شماری از اعضای کميسيون امنيت ملی و سياسی خارجی مجلس نهم سابقه عضويت در وزارت اطلاعات و حتی «رياست بازداشتگاه» را در کارنامه دارند.
روزنامه خراسان گزارش داده که اعضای دوازده کميسيون تخصصی مجلس عصر روز سه شنبه تعيين شدند و روسای اين کميسيون ها نيز به جز کميسيون امنيت ملی و اصل ۹۰ تعيين شدند.
به نوشته اين روزنامه، «مسعود ميرکاظمی ریيس کميسيون انرژی، رضا رحمانی ریيس کميسيون صنايع و معادن، غلامرضا مصباحی مقدم ریيس کميسيون برنامه و بودجه و محاسبات، محمدمهدی زاهدی ریيس کميسيون آموزش و تحقيقات، و مرتضی آقاتهرانی ریيس کميسيون فرهنگی» و «ارسلان فتحی پور ریيس کميسيون اقتصادی، عباس رجايی ریيس کميسيون کشاورزی، آب و منابع طبيعی، علی اکبر آقايی ریيس کميسيون عمران، امير خجسته ریيس کميسيون شوراها و امور داخلی، حسينعلی شهرياری ریيس کميسيون بهداشت، عبدالرضا عزيزی ریيس کميسيون اجتماعی، و محمدرضا ملکشاهی راد ریيس کميسيون حقوقی و قضايی» را بر عهده خواهند داشت.
روزنامه تهران امروز تعيين اعضا و روسای دوازده کميسيون تخصصی مجلس را مورد توجه قرار داده و از جمله درباره کميسيون انرژی مجلس نوشته است: «مسعود ميرکاظمی در دولت نهم وزير بازرگانی بود و در ابتدای دولت دهم نيز برای مدتی مسئوليت وزارت نفت را بر عهده داشت که به بهانه ادغام وزارتخانههای نفت و نيرو که البته عملياتی نشد، از اين مسئوليت کنار گذاشته شد» روز سه شنبه «با رای اکثريت اعضای کميسيون انرژی مجلس به عنوان ریيس اين کميسيون در نخستين سال فعاليت دوره نهم انتخاب شد.»
اين روزنامه همچنين به رياست مرتضی آقا تهرانی از روحانيان تندرو و نزديک به محمدتقی مصباح يزدی بر کميسيون فرهنگی منجلس اشاره کرده و خبر داده که در کميسيون فرهنگی «مرتضی آقاتهرانی با کسب شش رای از ۱۲ رای اعضای کميسيون فرهنگی به رياست اين کميسيون رسيد و احمد سالک به همراه بيژن نوباوه نايب رئيس کميسيون فرهنگی مجلس شدند.»
روزنامه اعتماد اما گزارش داده که تعيين اعضای کميسيونهای مجلس «بار ديگر باعث شد تا به مانند زمان تصويب اعتبارنامه نمايندگان، برخی ناگفتهها از سوابق بهارستاننشينان در صحن علنی مطرح شود» و از جمله فاطمه آليا طی اعتراضی به سوابق شش عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی گفت که «يکی از اعضای جديد کميسيون امنيت ملی مدير بازداشتگاه بوده است.»
به گزارش اين روزنامه، فاطمه آليا که خود نيز به عضويت کميسيون امنيت و سياست خارجی مجلس در آمده تاکيد کرد که «شش نفر از اعضای کميسيون امنيت ملی ويژگی عضويت در آن را ندارند» چرا که «يک نفر مدرک دکترای الهيات و سابقه عضويت در کميسيون عمران را دارد و يک نفر ديگر مديريت دولتی خوانده و اصلا تجربه کميسيونی ندارد. يک نفر هم مدير بازداشتگاه بوده و ليسانس علوم سياسی است! يک نفر فوقليسانس حقوق و يک نفر ديگر مدرک فوقليسانس مديريت دولتی دارد و مديرکل حراست بوده. يک نفر هم با فوق ليسانس حقوق فقط يک دوره سفير بوده است.»
اعتماد در عين حال گزارش داده که علی لاريجانی ریيس مجلس نهم در پاسخ به تذکر فاطمه آليا درباره مرتبط نبودن سوابق و تحصيلات برخی اعضای کميسيون امنيت ملی، اعلام کرد که «برخی نمايندگان سوابق امنيتی داشتند و مثلا در وزارت اطلاعات کار میکردهاند ولی مديريت دولتی خواندهاند» و «اين افراد با بررسی مستنداتشان به کميسيون امنيت رفتهاند ولی سابقه اجرايیشان را ننوشتهاند.»
به گزارش اعتماد، «کميسيون اصل ۹۰» مجلس نهم نيز «در اختيار جبهه پايداری» قرار گرفته و «روحالله حسينيان و حميد رسايی، دو عضو جبهه پايداری و از حاميان دولت در مجلس نهم، به عنوان اعضای ثابت کميسيون اصل ۹۰» تعيين شدند و «اين در حالی است که کميسيون اصل نود مسوول رسيدگی به شکايات از قوای سهگانه است.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه کميسيون اصل ۹۰ مجلس هشتم چند شکايت از دولت را به قوه قضائيه ارسال کرده بود، نوشته است: «با عضويت رسايی و حسينيان در کميسيون اصل نود میتوان منتظر مقابله به مثل حاميان دولت بود؛ مقابله به مثلی که میتواند گريبان منتقدان دولت در قوه مقننه و حتی قوه قضاييه را بگيرد.»
«پيش بينی های جناح حاکم از رسيدن ميرحسين موسوی به رياست جمهوری»
روزنامه دنيای اقتصاد از قول محمداسماعيل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و عضو فعلی مجلس نهم نوشته است: «پيروزی رقيب احمدینژاد در انتخابات ۸۸» شرايط را برای جناح حاکم «بدتر میکرد.»
به نوشته اين روزنامه، با گذشت سه سال از آنچه اصلاح طلبان « کودتای انتخاباتی جناح حاکم » می خوانند، محمد اسماعيل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و نماينده تهران در مجلس نهم نگرانی جناح حاکم از پيروزی ميرحسين موسوی در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ را تایيد کرده و گفته است: «پيش از برگزاری انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ نيز پيشبينی میشد که اين انتخابات تبعاتی به همراه داشته باشد» و «اگر رقيب اصلی احمدینژاد (يعنی ميرحسين موسوی) در اين انتخابات پيروز میشد شرايطی به مراتب بدتر از فتنه رقم میخورد.»
به نوشته دنيای اقتصاد، اين فرمانده سابق سپاه و عضو فعلی مجلس ادعا کرده که در پيش بينی های پيش از انتخابات ۸۸ جناح حاکم به اين نتيجه رسيده بود که اگر ميرحسين موسوی درانتخابات پيروز شود «فتنهگران بر کشور مسلط شده و پروژه تغيير نظام که از خارج به آنها ديکته شده بود را دنبال میکردند.»
برخلاف ادعای محمد اسماعيل کوثری، اصطلاح «فتنه گران» از جمله اصطلاحاتی است که در جريان اعتراضات انتخابات ۸۸ و از سوی علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به معترضان پس از انتخابات نسبت داده شد، و تا پيش از آن ميرحسين موسوی و مهدی کروبی علاوه بر تایيد از سوی شورای نگهبان از چهره های پرسابقه جمهوری اسلامی شناخته می شدند.
تشکيل جلسه ستاد مبارزه با فساد دولت به رياست يک متهم به فساد مالی
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به حاشيه امنيتی مقام های دولت احمدی نژاد به رغم افشای فساد مالی آن ها، خواهان استعفای مقام های ارشد دولتی متهم به فساد شده است.
اين روزنامه نوشته است: «اعلام خبر تشکيل جلسه مبارزه با مفاسد اقتصادی به رياست محمدرضا رحيمی معاون اول محمود احمدی نژاد درست در روزی که در دادگاه اختلاس بيمه اتهاماتی به وی وارد شد، واکنش رسانه ها را برانگيخته است» چرا که «صبح روز دوشنبه "د.س" يکی از متهمان پرونده اختلاس بيمه اعلام کرد که ۱.۵ ميليارد تومان به حساب آقای "م. ر"( محمدرضا رحيمی ) رئيس سابق ديوان محاسبات واريز کرده و اين فرد از او کلاهبرداری کرده است.»
روزنامه جمهوری اسلامی تاکيد کرده که «در پی رسوايی های مالی اخير مردم در حسرت قبول تخلف و استعفای مسؤولان هستند» و «در حالی که هر روز در پرونده های فساد مالی نامی از يک مقام مسئول برده می شود و روند تشکيل پرونده ها ادامه دارد، استعفا و پذيرش تخلف به عنوان يک عرف در ميان مديران واژه ای ناشناخته است و همچنان با حاشيه امن بر سر مناصب خود مانده اند.»
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته در حالی که هر روز از مقام های دولتی و دست داشتن آن ها در فساد مالی به صراحت «در دادگاه نام برده می شود، هنوز هيچ اتهامی از طرف قوه قضائيه متوجه آنها نشده است » اما «متهمان پرونده فساد مالی و اختلاس سه هزار ميليارد تومانی و اختلاس در بيمه و استانداری مدعی هستند که با اين مسوولان در دفتر کار آن ها و طبقه هفتم هتل لاله ديدارهايی داشته اند و با کمک اين افراد توانسته اند امتيازات مهمی را از بانک ها و مزايده های مهم کشور را کسب کنند. »
اين روزنامه از قول حسن غفوری فرد نماينده سابق مجلس نوشته است: «معمولا استعفای مقامات مسئول پس از هر سهل انگاری در دنيا عرف سياسی محسوب می شود » و « حداقل کاری که عوامل فساد مالی می توانند انجام دهند، استعفا است » چرا که « بزرگترين پيامد سياسی اين فساد مالی بزرگ کاهش اعتماد مردم به نظام است » چرا که « اقتدارملی کشور، نه به داشتن اسلحه و نه به اقتصاد است، بلکه قدرت اصلی نظام اعتمادی است که مردم به نظام، امام، انقلاب و رهبری دارند.»
اين روزنامه همچنين با اشاره به نمونه هايی چون «استعفای شهردار استهکلم به دليل يک بار استفاده همسرش از سهميه خودروهای دولتی »، « استعفای وزير بهداشت فنلاند به دليل سه بار استفاده خصوصی از تلفن دولتی» ، و «استعفای کريستين وولف ریيس جمهوری آلمان به خاطر گرفتن يک وام مسکن غيرقانونی کم بهره» نوشته که در کشورهايی چون تانزانيا و کامرون هم پس از افشای پرونده های فساد مالی، مقام های دولتی متهم از سمت خود استعفا می دهند.
روزنامه جمهوری اسلامی تاکيد کرده که «در کشور های ديگر شاهد هستيم در صورت وقوع فسادی خيلی کمتر از سه هزار ميليارد تومان يا حتی اختلاس چند ميلياردی، مسوولان عالی رتيه دولت از جمله ریيس جمهوری، نخست وزير و وزرا استعفا داده و تخلف صورت گرفته در مجموعه خود را قبول کرده و خود را به دادگاه معرفی می کنند. »
«نقشه وزارت بهداشت برای مقابله با افزايش مصرف مشروبات الکلی»
روزنامه های جام جم و جمهوری اسلامی در شماره چهارشنبه گزارش هايی درباره «افزايش مصرف الکل در ايران » و « ورود وزارت بهداشت به مقابله با مشروبات الکلی » منتشر کرده اند.
روزنامه جام جم گزارش داده که « مطابق آمار رسمی فرماندهی مرزبانی کشور در سال گذشته ميزان مشروبات کشف شده در کشور نسبت به سال ۸۹ افزايش ۶۹ درصدی داشته است » و «در اين سال نيز بيش از ۹۰ نفر براساس مصرف الکل جان خود را از دست دادهاند.»
اين روزنامه اشاره کرده که « ابراز نگرانی از بالارفتن سوءمصرف الکل و لزوم توجه به پديده الکليسم در حالی مطرح میشود که آخرين آمارها از مرگ هفت نفر و مسموميت ۱۷ نفر در کشور تنها در ۱۱ روز اخير خرداد ماه حکايت دارد.»
جام جم همچنين از قول عليرضا مصداقینيا، معاون وزير بهداشت نوشته است: «در حال حاضر شاهد افزايش برخی رفتارهای نابهنجار مثل مصرف الکل در جامعه هستيم» و « مهمترين عوامل شيوع الکل در ايران » هم «عوامل فردی است که میتواند به شيوع مصرف الکل در جامعه دامن بزند و برخی افراد احساس میکنند میتوانند سرخوردگیهای خود را به اين شيوه جبران کنند.»
روزنامه جام جم همزمان از «ورود وزارت بهداشت برای مقابله با مشروبات الکلی» خبر داده و نوشته است: وزارت بهداشت با تدوين «سند نقشه راه پيشگيری از سوء مصرف مواد» مقابله با مصرف مشروبات الکلی را آغاز کرده است.
باقر لاريجانی که ریيس شورای سياستگذاری وزارت بهداشت است به روزنامه جام جم گفته « يکی از مسائل خوبی که در اين نقشه مطرح شده، مبارزه با اعتياد به الکل است » و « بايد به صورت جدی وارد اين عرصه شويم، زيرا نمیتوان درباره فروش اينگونه مواد که هماکنون در برخی فروشگاهها هم يافت میشود بیتفاوت بود. »
اين روزنامه از قول باقر لاريجانی نوشته است: «آمار سوءمصرف الکل در برخی مناطق کشور بالاست و به اين مسأله کمتر توجه شده است» و «بايد نسبت به اين قضيه حساس باشيم و حتی بيشتر از امراضی چون ديابت و بيماریهای قلبی و عروقی به آن توجه کنيم. »
«آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابی در اماکن فرهنگی»
روزنامه کيهان که تحت نظر نماينده علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود در شماره بيست و چهارم خرداد از «آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابی در اماکن فرهنگی» خبر داده و روزنامه مردمسالاری نسبت به پيامد برخوردهای شتابزده نيروی انتظامی با مردم هشدار داده است.
اين روزنامه ضن تایيد خبر بازداشت لاله اسکندری بازيگر سينما به اتهام آنچه «بدحجابی» توصيف کرده نوشته که دوشنبه ۲۲ خرداد «ل. الف، بازيگر معروف سينما، تئاتر و تلويزيون که قصد ورود به کنسرت در برج ميلاد را داشت به دليل بدحجابی مورد تذکر ماموران پليس امنيت اخلاقی قرار گرفت و نهايتا توسط پليس دستگير شد.»
کيهان نوشته که «طرح تشديد برخورد با بدحجابی و مانکن ها در اماکن فرهنگی از عصر دوشنبه از برج ميلاد آغاز شد» و «ماموران نيروی انتظامی با حضوری گسترده در مجموعه فرهنگی برج ميلاد که در آن کنسرت يکی از خوانندگان قرار بود برگزار شود، ضمن برخورد با افراد بدحجاب از ورود آن ها به کنسرت جلوگيری کردند.»
اين روزنامه با تاکيد براينکه نيروی انتظامی تهران «طرح برخورد با بدحجابی را در روزهای آتی در ساير اماکن هنری تهران نيز اجرا می کند»، از قول احمدرضا رادان، جانشين فرمانده نيروی انتظامی نوشته است: «نيروی انتظامی اجازه برپايی مراسم و يا نمايشگاه هايی که در آن حجاب و عفاف رعايت نشود را نمی دهد.»
روزنامه مردمسالاری اما در يادداشتی با تيتر «نيروی انتظامی و حساسيتها» نوشته است: «نيروی انتظامی طی هفتههای اخير در حوزه اجتماعی فعال تر شده اما به نظر می رسد که در عملکرد اين نيرو نوعی شتابزدگی ديده میشود که میتواند ذهنيت افکار عمومی را نسبت به پليس که بايد ذهنيتی مثبت، اطمينان بخش و اميدبخش باشد خدشهدار کند.»
اين روزنامه فهرستی از برخوردهای نيروی انتظامی طی روزهای اخير را منتشر کرده و نوشته است: «برخورد نيروی انتظامی با بدحجابی در قالب گشت ارشاد و موارد مشابه وارد حوزه جديدی شده است» و «اگر زمانی گشت ارشاد به برخورد با بدحجابی در خيابانها و پاساژها میپرداخت، اکنون به سينما و کنسرت موسيقی هم رسيده است» و از جمله «دوشنبه شب ۲۲ خرداد در کنسرتی در برج ميلاد تهران، تعداد زيادی از زنان و دختران، به دليل عدم رعايت حجاب کامل توسط ماموران نيروی انتظامی دستگير شدند.»
مردمسالاری همچنين به مواردی چون «ممنوع کردن تماشای مسابقات فوتبال در سينماها به صورت مختلط»، «برخورد با کراوات»، و اظهارات بهمن کارگر معاون اجتماعی نيروی انتظامی اشاره کرده و نوشته که «ظواهر نشان میدهد برخلاف آنچه مسوولان پليس میگويند، اين برخوردها تاثير مثبتی نداشته چرا که اگر داشت، لازم نبود تا اين حد حساسيتهای نيروی انتظامی نسبت به اين موضوع افزايش يابد.»
اين روزنامه با تاکيد براينکه برخوردهای نيروی انتظامی «تاثير مثبتی در نهادينه کردن فرهنگ حجاب نداشته» از فرماندهان اين نيرو پرسيده که «چرا برای تداوم اين برخوردها که تنها حاصل آن، تغيير ذهنيت مردم نسبت به پليس و تبليغات منفی رسانههای خارجی عليه کشور ماست، اين همه اصرار دارند؟»
روزنامه دنيای اقتصاد از قول محمد اسماعيل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و عضو فعلی مجلس نهم نگرانی جناح حاکم از پيروزی ميرحسين موسوی در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ را تایيد کرده و گفته که «پيروزی رقيب احمدینژاد در انتخابات ۸۸ » شرايط را برای جناح حاکم «بدتر میکرد.»
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره تشکيل جلسه ستاد مبارزه با فساد دولت به رياست محمدرضا رحيمی که خود متهم به فساد مالی شده است، از ايجاد حاشيه امنيتی برای مقام های دولت احمدی نژاد به رغم افشای فساد مالی آن ها انتقاد کرده و خواهان استعفای مقام های ارشد دولتی متهم به فساد شده است.
روزنامه های جام جم و جمهوری اسلامی در شماره چهارشنبه گزارش هايی درباره «افزايش مصرف الکل در ايران» و «ورود وزارت بهداشت به مقابله با مشروبات الکلی» منتشر کرده اند.
روزنامه کيهان از «آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابی در اماکن فرهنگی» خبر داده و روزنامه مردمسالاری نسبت به پيامد برخوردهای شتابزده نيروی انتظامی با مردم هشدار داده است.
از مدير بازداشتگاه تا اعضای وزارت اطلاعات در کميسيون امنيت ملی مجلس نهم
روزنامه های خراسان و تهران امروز گزارش هايی درباره «تعيين اعضا و روسای ۱۲ کميسيون تخصصی مجلس نهم» منتشر کرده اند، و روزنامه اعتماد خبر داده که شماری از اعضای کميسيون امنيت ملی و سياسی خارجی مجلس نهم سابقه عضويت در وزارت اطلاعات و حتی «رياست بازداشتگاه» را در کارنامه دارند.
روزنامه خراسان گزارش داده که اعضای دوازده کميسيون تخصصی مجلس عصر روز سه شنبه تعيين شدند و روسای اين کميسيون ها نيز به جز کميسيون امنيت ملی و اصل ۹۰ تعيين شدند.
به نوشته اين روزنامه، «مسعود ميرکاظمی ریيس کميسيون انرژی، رضا رحمانی ریيس کميسيون صنايع و معادن، غلامرضا مصباحی مقدم ریيس کميسيون برنامه و بودجه و محاسبات، محمدمهدی زاهدی ریيس کميسيون آموزش و تحقيقات، و مرتضی آقاتهرانی ریيس کميسيون فرهنگی» و «ارسلان فتحی پور ریيس کميسيون اقتصادی، عباس رجايی ریيس کميسيون کشاورزی، آب و منابع طبيعی، علی اکبر آقايی ریيس کميسيون عمران، امير خجسته ریيس کميسيون شوراها و امور داخلی، حسينعلی شهرياری ریيس کميسيون بهداشت، عبدالرضا عزيزی ریيس کميسيون اجتماعی، و محمدرضا ملکشاهی راد ریيس کميسيون حقوقی و قضايی» را بر عهده خواهند داشت.
روزنامه تهران امروز تعيين اعضا و روسای دوازده کميسيون تخصصی مجلس را مورد توجه قرار داده و از جمله درباره کميسيون انرژی مجلس نوشته است: «مسعود ميرکاظمی در دولت نهم وزير بازرگانی بود و در ابتدای دولت دهم نيز برای مدتی مسئوليت وزارت نفت را بر عهده داشت که به بهانه ادغام وزارتخانههای نفت و نيرو که البته عملياتی نشد، از اين مسئوليت کنار گذاشته شد» روز سه شنبه «با رای اکثريت اعضای کميسيون انرژی مجلس به عنوان ریيس اين کميسيون در نخستين سال فعاليت دوره نهم انتخاب شد.»
اين روزنامه همچنين به رياست مرتضی آقا تهرانی از روحانيان تندرو و نزديک به محمدتقی مصباح يزدی بر کميسيون فرهنگی منجلس اشاره کرده و خبر داده که در کميسيون فرهنگی «مرتضی آقاتهرانی با کسب شش رای از ۱۲ رای اعضای کميسيون فرهنگی به رياست اين کميسيون رسيد و احمد سالک به همراه بيژن نوباوه نايب رئيس کميسيون فرهنگی مجلس شدند.»
روزنامه اعتماد اما گزارش داده که تعيين اعضای کميسيونهای مجلس «بار ديگر باعث شد تا به مانند زمان تصويب اعتبارنامه نمايندگان، برخی ناگفتهها از سوابق بهارستاننشينان در صحن علنی مطرح شود» و از جمله فاطمه آليا طی اعتراضی به سوابق شش عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی گفت که «يکی از اعضای جديد کميسيون امنيت ملی مدير بازداشتگاه بوده است.»
به گزارش اين روزنامه، فاطمه آليا که خود نيز به عضويت کميسيون امنيت و سياست خارجی مجلس در آمده تاکيد کرد که «شش نفر از اعضای کميسيون امنيت ملی ويژگی عضويت در آن را ندارند» چرا که «يک نفر مدرک دکترای الهيات و سابقه عضويت در کميسيون عمران را دارد و يک نفر ديگر مديريت دولتی خوانده و اصلا تجربه کميسيونی ندارد. يک نفر هم مدير بازداشتگاه بوده و ليسانس علوم سياسی است! يک نفر فوقليسانس حقوق و يک نفر ديگر مدرک فوقليسانس مديريت دولتی دارد و مديرکل حراست بوده. يک نفر هم با فوق ليسانس حقوق فقط يک دوره سفير بوده است.»
اعتماد در عين حال گزارش داده که علی لاريجانی ریيس مجلس نهم در پاسخ به تذکر فاطمه آليا درباره مرتبط نبودن سوابق و تحصيلات برخی اعضای کميسيون امنيت ملی، اعلام کرد که «برخی نمايندگان سوابق امنيتی داشتند و مثلا در وزارت اطلاعات کار میکردهاند ولی مديريت دولتی خواندهاند» و «اين افراد با بررسی مستنداتشان به کميسيون امنيت رفتهاند ولی سابقه اجرايیشان را ننوشتهاند.»
به گزارش اعتماد، «کميسيون اصل ۹۰» مجلس نهم نيز «در اختيار جبهه پايداری» قرار گرفته و «روحالله حسينيان و حميد رسايی، دو عضو جبهه پايداری و از حاميان دولت در مجلس نهم، به عنوان اعضای ثابت کميسيون اصل ۹۰» تعيين شدند و «اين در حالی است که کميسيون اصل نود مسوول رسيدگی به شکايات از قوای سهگانه است.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه کميسيون اصل ۹۰ مجلس هشتم چند شکايت از دولت را به قوه قضائيه ارسال کرده بود، نوشته است: «با عضويت رسايی و حسينيان در کميسيون اصل نود میتوان منتظر مقابله به مثل حاميان دولت بود؛ مقابله به مثلی که میتواند گريبان منتقدان دولت در قوه مقننه و حتی قوه قضاييه را بگيرد.»
«پيش بينی های جناح حاکم از رسيدن ميرحسين موسوی به رياست جمهوری»
روزنامه دنيای اقتصاد از قول محمداسماعيل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و عضو فعلی مجلس نهم نوشته است: «پيروزی رقيب احمدینژاد در انتخابات ۸۸» شرايط را برای جناح حاکم «بدتر میکرد.»
به نوشته اين روزنامه، با گذشت سه سال از آنچه اصلاح طلبان « کودتای انتخاباتی جناح حاکم » می خوانند، محمد اسماعيل کوثری از فرماندهان سابق سپاه پاسداران و نماينده تهران در مجلس نهم نگرانی جناح حاکم از پيروزی ميرحسين موسوی در انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ را تایيد کرده و گفته است: «پيش از برگزاری انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ نيز پيشبينی میشد که اين انتخابات تبعاتی به همراه داشته باشد» و «اگر رقيب اصلی احمدینژاد (يعنی ميرحسين موسوی) در اين انتخابات پيروز میشد شرايطی به مراتب بدتر از فتنه رقم میخورد.»
به نوشته دنيای اقتصاد، اين فرمانده سابق سپاه و عضو فعلی مجلس ادعا کرده که در پيش بينی های پيش از انتخابات ۸۸ جناح حاکم به اين نتيجه رسيده بود که اگر ميرحسين موسوی درانتخابات پيروز شود «فتنهگران بر کشور مسلط شده و پروژه تغيير نظام که از خارج به آنها ديکته شده بود را دنبال میکردند.»
برخلاف ادعای محمد اسماعيل کوثری، اصطلاح «فتنه گران» از جمله اصطلاحاتی است که در جريان اعتراضات انتخابات ۸۸ و از سوی علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به معترضان پس از انتخابات نسبت داده شد، و تا پيش از آن ميرحسين موسوی و مهدی کروبی علاوه بر تایيد از سوی شورای نگهبان از چهره های پرسابقه جمهوری اسلامی شناخته می شدند.
تشکيل جلسه ستاد مبارزه با فساد دولت به رياست يک متهم به فساد مالی
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به حاشيه امنيتی مقام های دولت احمدی نژاد به رغم افشای فساد مالی آن ها، خواهان استعفای مقام های ارشد دولتی متهم به فساد شده است.
اين روزنامه نوشته است: «اعلام خبر تشکيل جلسه مبارزه با مفاسد اقتصادی به رياست محمدرضا رحيمی معاون اول محمود احمدی نژاد درست در روزی که در دادگاه اختلاس بيمه اتهاماتی به وی وارد شد، واکنش رسانه ها را برانگيخته است» چرا که «صبح روز دوشنبه "د.س" يکی از متهمان پرونده اختلاس بيمه اعلام کرد که ۱.۵ ميليارد تومان به حساب آقای "م. ر"( محمدرضا رحيمی ) رئيس سابق ديوان محاسبات واريز کرده و اين فرد از او کلاهبرداری کرده است.»
روزنامه جمهوری اسلامی تاکيد کرده که «در پی رسوايی های مالی اخير مردم در حسرت قبول تخلف و استعفای مسؤولان هستند» و «در حالی که هر روز در پرونده های فساد مالی نامی از يک مقام مسئول برده می شود و روند تشکيل پرونده ها ادامه دارد، استعفا و پذيرش تخلف به عنوان يک عرف در ميان مديران واژه ای ناشناخته است و همچنان با حاشيه امن بر سر مناصب خود مانده اند.»
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته در حالی که هر روز از مقام های دولتی و دست داشتن آن ها در فساد مالی به صراحت «در دادگاه نام برده می شود، هنوز هيچ اتهامی از طرف قوه قضائيه متوجه آنها نشده است » اما «متهمان پرونده فساد مالی و اختلاس سه هزار ميليارد تومانی و اختلاس در بيمه و استانداری مدعی هستند که با اين مسوولان در دفتر کار آن ها و طبقه هفتم هتل لاله ديدارهايی داشته اند و با کمک اين افراد توانسته اند امتيازات مهمی را از بانک ها و مزايده های مهم کشور را کسب کنند. »
اين روزنامه از قول حسن غفوری فرد نماينده سابق مجلس نوشته است: «معمولا استعفای مقامات مسئول پس از هر سهل انگاری در دنيا عرف سياسی محسوب می شود » و « حداقل کاری که عوامل فساد مالی می توانند انجام دهند، استعفا است » چرا که « بزرگترين پيامد سياسی اين فساد مالی بزرگ کاهش اعتماد مردم به نظام است » چرا که « اقتدارملی کشور، نه به داشتن اسلحه و نه به اقتصاد است، بلکه قدرت اصلی نظام اعتمادی است که مردم به نظام، امام، انقلاب و رهبری دارند.»
اين روزنامه همچنين با اشاره به نمونه هايی چون «استعفای شهردار استهکلم به دليل يک بار استفاده همسرش از سهميه خودروهای دولتی »، « استعفای وزير بهداشت فنلاند به دليل سه بار استفاده خصوصی از تلفن دولتی» ، و «استعفای کريستين وولف ریيس جمهوری آلمان به خاطر گرفتن يک وام مسکن غيرقانونی کم بهره» نوشته که در کشورهايی چون تانزانيا و کامرون هم پس از افشای پرونده های فساد مالی، مقام های دولتی متهم از سمت خود استعفا می دهند.
روزنامه جمهوری اسلامی تاکيد کرده که «در کشور های ديگر شاهد هستيم در صورت وقوع فسادی خيلی کمتر از سه هزار ميليارد تومان يا حتی اختلاس چند ميلياردی، مسوولان عالی رتيه دولت از جمله ریيس جمهوری، نخست وزير و وزرا استعفا داده و تخلف صورت گرفته در مجموعه خود را قبول کرده و خود را به دادگاه معرفی می کنند. »
«نقشه وزارت بهداشت برای مقابله با افزايش مصرف مشروبات الکلی»
روزنامه های جام جم و جمهوری اسلامی در شماره چهارشنبه گزارش هايی درباره «افزايش مصرف الکل در ايران » و « ورود وزارت بهداشت به مقابله با مشروبات الکلی » منتشر کرده اند.
روزنامه جام جم گزارش داده که « مطابق آمار رسمی فرماندهی مرزبانی کشور در سال گذشته ميزان مشروبات کشف شده در کشور نسبت به سال ۸۹ افزايش ۶۹ درصدی داشته است » و «در اين سال نيز بيش از ۹۰ نفر براساس مصرف الکل جان خود را از دست دادهاند.»
اين روزنامه اشاره کرده که « ابراز نگرانی از بالارفتن سوءمصرف الکل و لزوم توجه به پديده الکليسم در حالی مطرح میشود که آخرين آمارها از مرگ هفت نفر و مسموميت ۱۷ نفر در کشور تنها در ۱۱ روز اخير خرداد ماه حکايت دارد.»
جام جم همچنين از قول عليرضا مصداقینيا، معاون وزير بهداشت نوشته است: «در حال حاضر شاهد افزايش برخی رفتارهای نابهنجار مثل مصرف الکل در جامعه هستيم» و « مهمترين عوامل شيوع الکل در ايران » هم «عوامل فردی است که میتواند به شيوع مصرف الکل در جامعه دامن بزند و برخی افراد احساس میکنند میتوانند سرخوردگیهای خود را به اين شيوه جبران کنند.»
روزنامه جام جم همزمان از «ورود وزارت بهداشت برای مقابله با مشروبات الکلی» خبر داده و نوشته است: وزارت بهداشت با تدوين «سند نقشه راه پيشگيری از سوء مصرف مواد» مقابله با مصرف مشروبات الکلی را آغاز کرده است.
باقر لاريجانی که ریيس شورای سياستگذاری وزارت بهداشت است به روزنامه جام جم گفته « يکی از مسائل خوبی که در اين نقشه مطرح شده، مبارزه با اعتياد به الکل است » و « بايد به صورت جدی وارد اين عرصه شويم، زيرا نمیتوان درباره فروش اينگونه مواد که هماکنون در برخی فروشگاهها هم يافت میشود بیتفاوت بود. »
اين روزنامه از قول باقر لاريجانی نوشته است: «آمار سوءمصرف الکل در برخی مناطق کشور بالاست و به اين مسأله کمتر توجه شده است» و «بايد نسبت به اين قضيه حساس باشيم و حتی بيشتر از امراضی چون ديابت و بيماریهای قلبی و عروقی به آن توجه کنيم. »
«آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابی در اماکن فرهنگی»
روزنامه کيهان که تحت نظر نماينده علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود در شماره بيست و چهارم خرداد از «آغاز طرح تشديد برخورد با بدحجابی در اماکن فرهنگی» خبر داده و روزنامه مردمسالاری نسبت به پيامد برخوردهای شتابزده نيروی انتظامی با مردم هشدار داده است.
اين روزنامه ضن تایيد خبر بازداشت لاله اسکندری بازيگر سينما به اتهام آنچه «بدحجابی» توصيف کرده نوشته که دوشنبه ۲۲ خرداد «ل. الف، بازيگر معروف سينما، تئاتر و تلويزيون که قصد ورود به کنسرت در برج ميلاد را داشت به دليل بدحجابی مورد تذکر ماموران پليس امنيت اخلاقی قرار گرفت و نهايتا توسط پليس دستگير شد.»
کيهان نوشته که «طرح تشديد برخورد با بدحجابی و مانکن ها در اماکن فرهنگی از عصر دوشنبه از برج ميلاد آغاز شد» و «ماموران نيروی انتظامی با حضوری گسترده در مجموعه فرهنگی برج ميلاد که در آن کنسرت يکی از خوانندگان قرار بود برگزار شود، ضمن برخورد با افراد بدحجاب از ورود آن ها به کنسرت جلوگيری کردند.»
اين روزنامه با تاکيد براينکه نيروی انتظامی تهران «طرح برخورد با بدحجابی را در روزهای آتی در ساير اماکن هنری تهران نيز اجرا می کند»، از قول احمدرضا رادان، جانشين فرمانده نيروی انتظامی نوشته است: «نيروی انتظامی اجازه برپايی مراسم و يا نمايشگاه هايی که در آن حجاب و عفاف رعايت نشود را نمی دهد.»
روزنامه مردمسالاری اما در يادداشتی با تيتر «نيروی انتظامی و حساسيتها» نوشته است: «نيروی انتظامی طی هفتههای اخير در حوزه اجتماعی فعال تر شده اما به نظر می رسد که در عملکرد اين نيرو نوعی شتابزدگی ديده میشود که میتواند ذهنيت افکار عمومی را نسبت به پليس که بايد ذهنيتی مثبت، اطمينان بخش و اميدبخش باشد خدشهدار کند.»
اين روزنامه فهرستی از برخوردهای نيروی انتظامی طی روزهای اخير را منتشر کرده و نوشته است: «برخورد نيروی انتظامی با بدحجابی در قالب گشت ارشاد و موارد مشابه وارد حوزه جديدی شده است» و «اگر زمانی گشت ارشاد به برخورد با بدحجابی در خيابانها و پاساژها میپرداخت، اکنون به سينما و کنسرت موسيقی هم رسيده است» و از جمله «دوشنبه شب ۲۲ خرداد در کنسرتی در برج ميلاد تهران، تعداد زيادی از زنان و دختران، به دليل عدم رعايت حجاب کامل توسط ماموران نيروی انتظامی دستگير شدند.»
مردمسالاری همچنين به مواردی چون «ممنوع کردن تماشای مسابقات فوتبال در سينماها به صورت مختلط»، «برخورد با کراوات»، و اظهارات بهمن کارگر معاون اجتماعی نيروی انتظامی اشاره کرده و نوشته که «ظواهر نشان میدهد برخلاف آنچه مسوولان پليس میگويند، اين برخوردها تاثير مثبتی نداشته چرا که اگر داشت، لازم نبود تا اين حد حساسيتهای نيروی انتظامی نسبت به اين موضوع افزايش يابد.»
اين روزنامه با تاکيد براينکه برخوردهای نيروی انتظامی «تاثير مثبتی در نهادينه کردن فرهنگ حجاب نداشته» از فرماندهان اين نيرو پرسيده که «چرا برای تداوم اين برخوردها که تنها حاصل آن، تغيير ذهنيت مردم نسبت به پليس و تبليغات منفی رسانههای خارجی عليه کشور ماست، اين همه اصرار دارند؟»
معاون فنی نیروی دریایی ارتش ادعا کرد ایران نخستین گامها را برای
ساخت سامانه رانش اتمی زیردریایی برداشته است. سامانه رانش اتمی در
شناورهای سنگین کاربرد دارد که ایران هنوز قادر به ساخت آنها نیست.
خبرگزاری فارس که به نیروهای امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی منسوب است عصر
سه شنبه، ۲۳ خرداد از قول معاون فنی نیروی دریایی ارتش، دریادار عباس زمینی
نوشت «الان در مراحل اولیه ساخت زیردریاییهای اتمی قرار داریم.» این خبر
که به سرعت در بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی انعکاس یافت، ظاهرا پس از
ساعتی از روی خروجی خبرگزاری فارس حذف شده است.
علت واقعی انتشار و حذف احتمالی این خبر هر چه باشد، ادعای معاون فنی نیروی دریایی تناسبی با توان فنی و ظرفیتهای صنایع نظامی جمهوری اسلامی ندارد.
از تعمیر تا ساخت زیردریایی فوق سنگین
دریادار عباس زمینی میگوید، زمانی که ما صاحب فناوریهای صلح آمیز هستهای هستیم پس میتوانیم ساخت سامانه رانش زیردریایی اتمی را هم در دستور کار قرار بدهیم. به گزارش خبرگزاری فارس او با اشاره به توان نیرو دریایی در طراحی و ساخت زیردریاییهای سبک و نیمه سنگین و نیز تعمیر و نگهداری زیردریاییهای سنگین میگوید برنامه ریزی این نیرو برای دستیابی به زیردریاییهای فوق سنگین اتمی آغاز شده است.
معاون فنی نیروی دریایی با بیان این که زیردریاییها از لحاظ سیستم رانش به دو نوع دیزلی و اتمی تقسیم میشوند اظهار داشت «زمانی که ما صاحب فناوریهای صلحآمیز هستهای هستیم پس میتوانیم ساخت سامانه رانش زیردریایی اتمی را هم در دستور کار قرار بدهیم.» او میافزاید برای ساخت زیردریاییهای سنگین اتمی با وزن حدودا ۱۸ هزار و ۷۵۰ تن، ۱۲ میلیون نفر- ساعت و یک میلیون قطعه به کار رفته میشود.
از رویا تا واقعیت
زیردریاییهای "CSS kilo"ی ساخت روسیه از قدرتمندترین شناورهای ناوگان دریایی ایران محسوب میشوند. مقایسه مشخصات فنی این زیردریاییها که بیش از سی سال عمر دارند با تازهترین "دستاوردهای" صنایع نظامی ایران میتوان به میزان جدی بودن ادعای برداشتن گامهای اولیه در ساخت زیردریایی اتمی را سنجید. زیردریایی کلاس "کیلو" در سن پترزبورگ ساخته شده و ۳ فروند آن سال ۱۹۸۰ به ایران تحویل داده شد.
قوهی محرکهی این زیردریاییها شامل دو ژنراتور دیزلی هر یک به قدرت ۱۰۰۰ کیلووات و یک موتور دیزلی به قدرت دستکن پنج هزار و پانصد اسب بخار میشود. قدرت این موتور در برخی مدلها تا ۶۸۰۰ اسب بخار میرسد.
نظامیان ایران تابستان سال گذشته نخستین موتور دیزلی شناور ساخت داخل را آزمایش کردند که قدرتش ۸۵۰ اسب بخار گزارش شده است.
آرزوی حضور در آبهای جهانی
خبرگزاری فارس اول شهریور ۱۳۹۰ از قول احمد وحیدی وزیر دفاع نوشت «با مجاهدت و تلاش كارشناسان و متخصصان بخش دریایی دفاعی توانستهایم ... با ساخت نخستین موتور دریایی گام مهمی در زنجیره خوداتكایی برداریم.» او در ادامه گفت «موتور بنیان یك در آزمایشهای مربوطه در توان ۸۵۰ اسب بخار، كلیه مراحل را با موفقیت طی كرده و انشاءالله در آیندهای نزدیك در شناورهای نظامی و غیرنظامی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»
به گزارش خبرگزاری فارس معاون فنی نیروی دریایی در توجیه آرزوی
کشورش برای دست یافتن به زیردریایی با سوخت هستهای به این سخن رهبر جمهوری
اسلامی، علی خامنهای استناد کرده که گفته است «ما اهل حضور در تمام
آبهای آزاد دنیا هستیم.» دریادار عباس زمینی میگوید «برای تداوم این حضور
در نقاط مختلف جهان، ما نیازمند یک سامانه رانش و شناوری با پایداری بسیار
بالا و شعاع عملیاتی گسترده هستیم و برای همین منظور این سامانه
رانش(اتمی) میتواند خیلی به ما کمک کند.»
به رغم تناقض تواناییهای فنی ایران با برنامه ساخت زیردریایی سنگین با سوخت هستهای، نیروی دریایی این کشور از دوران پادشاهی محمد رضا پهلوی یکی از قدرتمندترین ناوگان دریایی منطقه محسوب میشود. کارشناسان معتقدند توان نیروی دریایی ایران با استفاده از تجهیزات روسی افزایش یافته است. به گزارش خبرگزاری آلمان در سال ۲۰۰۸ میلادی نیز خبرهایی در مورد برنامهی ایران برای ساخت زیردریایی با سوخت هستهای منتشر شده بود. درستی یا نادرستی این خبرها تا کنون روشن نشده است.
علت واقعی انتشار و حذف احتمالی این خبر هر چه باشد، ادعای معاون فنی نیروی دریایی تناسبی با توان فنی و ظرفیتهای صنایع نظامی جمهوری اسلامی ندارد.
از تعمیر تا ساخت زیردریایی فوق سنگین
دریادار عباس زمینی میگوید، زمانی که ما صاحب فناوریهای صلح آمیز هستهای هستیم پس میتوانیم ساخت سامانه رانش زیردریایی اتمی را هم در دستور کار قرار بدهیم. به گزارش خبرگزاری فارس او با اشاره به توان نیرو دریایی در طراحی و ساخت زیردریاییهای سبک و نیمه سنگین و نیز تعمیر و نگهداری زیردریاییهای سنگین میگوید برنامه ریزی این نیرو برای دستیابی به زیردریاییهای فوق سنگین اتمی آغاز شده است.
معاون فنی نیروی دریایی با بیان این که زیردریاییها از لحاظ سیستم رانش به دو نوع دیزلی و اتمی تقسیم میشوند اظهار داشت «زمانی که ما صاحب فناوریهای صلحآمیز هستهای هستیم پس میتوانیم ساخت سامانه رانش زیردریایی اتمی را هم در دستور کار قرار بدهیم.» او میافزاید برای ساخت زیردریاییهای سنگین اتمی با وزن حدودا ۱۸ هزار و ۷۵۰ تن، ۱۲ میلیون نفر- ساعت و یک میلیون قطعه به کار رفته میشود.
زیردریاییهای "CSS kilo"ی ساخت روسیه از قدرتمندترین شناورهای ناوگان دریایی ایران محسوب میشوند. مقایسه مشخصات فنی این زیردریاییها که بیش از سی سال عمر دارند با تازهترین "دستاوردهای" صنایع نظامی ایران میتوان به میزان جدی بودن ادعای برداشتن گامهای اولیه در ساخت زیردریایی اتمی را سنجید. زیردریایی کلاس "کیلو" در سن پترزبورگ ساخته شده و ۳ فروند آن سال ۱۹۸۰ به ایران تحویل داده شد.
قوهی محرکهی این زیردریاییها شامل دو ژنراتور دیزلی هر یک به قدرت ۱۰۰۰ کیلووات و یک موتور دیزلی به قدرت دستکن پنج هزار و پانصد اسب بخار میشود. قدرت این موتور در برخی مدلها تا ۶۸۰۰ اسب بخار میرسد.
نظامیان ایران تابستان سال گذشته نخستین موتور دیزلی شناور ساخت داخل را آزمایش کردند که قدرتش ۸۵۰ اسب بخار گزارش شده است.
آرزوی حضور در آبهای جهانی
خبرگزاری فارس اول شهریور ۱۳۹۰ از قول احمد وحیدی وزیر دفاع نوشت «با مجاهدت و تلاش كارشناسان و متخصصان بخش دریایی دفاعی توانستهایم ... با ساخت نخستین موتور دریایی گام مهمی در زنجیره خوداتكایی برداریم.» او در ادامه گفت «موتور بنیان یك در آزمایشهای مربوطه در توان ۸۵۰ اسب بخار، كلیه مراحل را با موفقیت طی كرده و انشاءالله در آیندهای نزدیك در شناورهای نظامی و غیرنظامی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.»
به رغم تناقض تواناییهای فنی ایران با برنامه ساخت زیردریایی سنگین با سوخت هستهای، نیروی دریایی این کشور از دوران پادشاهی محمد رضا پهلوی یکی از قدرتمندترین ناوگان دریایی منطقه محسوب میشود. کارشناسان معتقدند توان نیروی دریایی ایران با استفاده از تجهیزات روسی افزایش یافته است. به گزارش خبرگزاری آلمان در سال ۲۰۰۸ میلادی نیز خبرهایی در مورد برنامهی ایران برای ساخت زیردریایی با سوخت هستهای منتشر شده بود. درستی یا نادرستی این خبرها تا کنون روشن نشده است.
۶۱۹ میلیون دلار جریمه به خاطر دور زدن تحریمهای ایران
دادگاه نیویورک بانک هلندی "ING" را به خاطر زیرپا گذاشتن مقررات
تحریمهایی که آمریکا علیه ایران وضع کرده، به پرداخت جریمهای سنگین
محکوم کرد. این بانک به تبادل مالی غیرقانونی اذعان کرده است.
بانک هلندی "ING" به خاطر عدم تعهد به قوانین مربوط به تحریمهای آمریکا
به پرداخت جریمهای ۶۱۹ میلیون دلاری معادل ۴۹۵ میلیون یورو محکوم شده است
که سنگینترین جریمه نقدی در رابطه با تحریمها در آمریکا به شمار میرود.
سیروس ونس دادستان نیویورک در توضیحی در این رابطه گفت که بانک هلندی "Internationale Nederlanden Groep" از راههای غیرقانونی تحریمهای مالی آمریکا در قبال ایران و کوبا را زیر پا گذاشته و مبادلات میلیاردی با این دو کشور انجام داده است. او اضافه کرد که موسسه مالی "ING" پای بسیاری بانکهای دیگر را نیز در این مبادلات به میان کشیده است: «این بانک به شکل پنهانی میلیاردها دلار را به نفع طرفهای ایرانی و کوبایی در سیستم بانکی آمریکا رد و بدل کرده است.»
دادستان نیویورک تاکید کرد «ما باید با مسئولیت و شفافیت در سیستم بانکی بینالمللی خود عمل کنیم. هرزمان که این مقررات عمدا زیر پا گذاشته شوند، پای دادگاه به میان میآید.»
بنا بر آن چه وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده، بانک "ING" اطلاعات مربوط به هزاران مورد انتقالات مالی با ایران و کوبا را از بین برده است. این بانک متهم است که دست به اقدامات غیرقانونی متعدد در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ زده است. به گفته وزارت خزانهداری آمریکا "ING" حدود یک میلیارد و ششصد میلیون دلار را برخلاف تحریمهای وضع شده به ایران و کوبا نقل و انتقال داده است.
بانک هلندی تنها «خلافکار» نیست
در تحقیقاتی که وزارت دادگستری آمریکا در سال ۲۰۰۷ پیرامون مبادلات یک شرکت تجاری هلندی با ایران کرد روشن شد که این شرکت نقل و انتقالهای مالی خود با ایران را از طریق "ING" انجام میدهد. این بانک متهم است که عمدا علیه تحریمها اقدام کرده و پذیرفته است که جریمه ۶۱۹ میلیون دلاری را برای اقدامات غیرقانونی خود بپردازد.
جان هامن مدیر عامل بانک زیرپا گذاشتن تحریمها را « جدی و غیر قابل قبول» خواند و گفت که پرونده اتهامات «چهرهای متفاوت از شرکتی را نمایان میکند که ما این چنین سخت برایش تلاش میکنیم.» بانک "ING" اعلام کرده است که از هنگام روشن شدن مبادلات غیرقانونی نظارت بر مناسبات مالی بینالمللی خود را افزایش داده و از جمله شعبه خود در کوبا را در سال ۲۰۰۷ بسته است.
بانک هلندی "ING" اولین و تنها بانکی نیست که مجبور به پرداخت جریمه نقدی به خاطر دور زدن تحریمها با ایران میشود. در سال ۲۰۰۹ نیز بانکهای "کردیت سویس"، "لویدز" و "بارکلیز" بریتانیا نیز به خاطر اتهاماتی مشابه مجبور به پرداخت جریمههای سنگین شدند.
بانک "ING" سال ۱۹۹۱ از ادغام موسسه بیمه و مالی هلندی بوجود آمد و مرکز آن در شهر آمستردام است. این بانک که از جمله ۲۹ بانک بزرگ دنیا به شمار میرود، در سال ۲۰۰۷ در فهرست "فوربس" در میان نه موسسه مالی با بالاترین سرمایه در جهان قرار گرفت. با این حال "ING" با شروع بحران مالی در سال ۲۰۰۸ با رقمی معادل ۱۰ میلیارد یورو از دولت حمایت شد.
این بانک گفته است که درآمد سه ماهه اول سال خود را هزینه پرداخت این جریمه میکند. جریمه ۶۱۹ میلیون دلاری بطور مساوی میان دولت فدرال آمریکا و دولت ایالت نیویورک تقسیم میشود.
کنترل بر مبادلات بانکی با ایران در سال جدید شدت بیشتری گرفت. باراک اوباما در اول ماه مه (۱۲ اردیبهشت) در فرمانی به وزارت خزانهداری آمریکا اجازه داد نسبت به شناسایی افراد و نهادهای خارجی که سعی میکنند تحریمها را دور بزنند، اقدام کند. وزارت خزانهداری همچنین موظف است متخلفان را از دسترسی به سیستم مالی و تجاری ایالات متحده محروم کند.
سیروس ونس دادستان نیویورک در توضیحی در این رابطه گفت که بانک هلندی "Internationale Nederlanden Groep" از راههای غیرقانونی تحریمهای مالی آمریکا در قبال ایران و کوبا را زیر پا گذاشته و مبادلات میلیاردی با این دو کشور انجام داده است. او اضافه کرد که موسسه مالی "ING" پای بسیاری بانکهای دیگر را نیز در این مبادلات به میان کشیده است: «این بانک به شکل پنهانی میلیاردها دلار را به نفع طرفهای ایرانی و کوبایی در سیستم بانکی آمریکا رد و بدل کرده است.»
دادستان نیویورک تاکید کرد «ما باید با مسئولیت و شفافیت در سیستم بانکی بینالمللی خود عمل کنیم. هرزمان که این مقررات عمدا زیر پا گذاشته شوند، پای دادگاه به میان میآید.»
بنا بر آن چه وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کرده، بانک "ING" اطلاعات مربوط به هزاران مورد انتقالات مالی با ایران و کوبا را از بین برده است. این بانک متهم است که دست به اقدامات غیرقانونی متعدد در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۷ زده است. به گفته وزارت خزانهداری آمریکا "ING" حدود یک میلیارد و ششصد میلیون دلار را برخلاف تحریمهای وضع شده به ایران و کوبا نقل و انتقال داده است.
بانک هلندی تنها «خلافکار» نیست
در تحقیقاتی که وزارت دادگستری آمریکا در سال ۲۰۰۷ پیرامون مبادلات یک شرکت تجاری هلندی با ایران کرد روشن شد که این شرکت نقل و انتقالهای مالی خود با ایران را از طریق "ING" انجام میدهد. این بانک متهم است که عمدا علیه تحریمها اقدام کرده و پذیرفته است که جریمه ۶۱۹ میلیون دلاری را برای اقدامات غیرقانونی خود بپردازد.
جان هامن مدیر عامل بانک زیرپا گذاشتن تحریمها را « جدی و غیر قابل قبول» خواند و گفت که پرونده اتهامات «چهرهای متفاوت از شرکتی را نمایان میکند که ما این چنین سخت برایش تلاش میکنیم.» بانک "ING" اعلام کرده است که از هنگام روشن شدن مبادلات غیرقانونی نظارت بر مناسبات مالی بینالمللی خود را افزایش داده و از جمله شعبه خود در کوبا را در سال ۲۰۰۷ بسته است.
بانک هلندی "ING" اولین و تنها بانکی نیست که مجبور به پرداخت جریمه نقدی به خاطر دور زدن تحریمها با ایران میشود. در سال ۲۰۰۹ نیز بانکهای "کردیت سویس"، "لویدز" و "بارکلیز" بریتانیا نیز به خاطر اتهاماتی مشابه مجبور به پرداخت جریمههای سنگین شدند.
بانک "ING" سال ۱۹۹۱ از ادغام موسسه بیمه و مالی هلندی بوجود آمد و مرکز آن در شهر آمستردام است. این بانک که از جمله ۲۹ بانک بزرگ دنیا به شمار میرود، در سال ۲۰۰۷ در فهرست "فوربس" در میان نه موسسه مالی با بالاترین سرمایه در جهان قرار گرفت. با این حال "ING" با شروع بحران مالی در سال ۲۰۰۸ با رقمی معادل ۱۰ میلیارد یورو از دولت حمایت شد.
این بانک گفته است که درآمد سه ماهه اول سال خود را هزینه پرداخت این جریمه میکند. جریمه ۶۱۹ میلیون دلاری بطور مساوی میان دولت فدرال آمریکا و دولت ایالت نیویورک تقسیم میشود.
کنترل بر مبادلات بانکی با ایران در سال جدید شدت بیشتری گرفت. باراک اوباما در اول ماه مه (۱۲ اردیبهشت) در فرمانی به وزارت خزانهداری آمریکا اجازه داد نسبت به شناسایی افراد و نهادهای خارجی که سعی میکنند تحریمها را دور بزنند، اقدام کند. وزارت خزانهداری همچنین موظف است متخلفان را از دسترسی به سیستم مالی و تجاری ایالات متحده محروم کند.
یک روز پیش از نشست اوپک، مشاور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی
حکومت عربستان را "منحط" و مسئولان این کشور را "بیلیاقت" خواند. این
اقدام در واکنش به اعدام ده ایرانی در این کشور انجام شد.
با اعدام ده ایرانی در خرداد ماه شمار شهروندان ایران که در سال جاری در
عربستان اعدام شدهاند به ۱۸ نفر رسید. این افراد متهم به حمل مواد مخدر
شدهاند. علیاکبر صالحی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی چند روز پیش خبر داد در
مورد وضعیت ایرانیان زندانی عربستان با همتای خود در این کشور گفتگو کرده و
«خوشبختانه روند اجرای حکم اعدام این هموطنان متوقف شده است.»
انتقاد از «نظام منحط» عربستان
صالحی ابراز امیدواری کرده بود «با مبادله توافقنامههای دوجانبه
میان ایران و عربستان درباره تبادل زندانیان، زمینه آزادی این عزیزان
فراهم شود.» به رغم این، روز سه شنبه، ۲۳ خرداد اعدام ده ایرانی در عربستان
رسما تایید شد.
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه در نشست مطبوعاتی هفتگی خود گفت «عربستان باید بداند اقدام به اعدام اتباع ایرانی تبعات سیاسی برای این کشور به دنبال دارد و از طریق مراجع ذیربط پیگیری خواهد شد.»
حسین شیخالاسلام، مشاور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی، چهارشنبه ۲۴ خرداد در اعتراض به عدم حضور نمایندهی ایران در دادگاه متهمان گفت «برای اقدام غیرقانونی و غیر اخلاقی عربستان هیچ توجیهی به جز نظام منحط شاهنشاهی حاکم و اینکه مسئولان نظام بر اساس لیاقت انتخاب نمیشوند وجود ندارد.»
موضوعهای مورد اختلاف با عربستان
به گزارش خبرگزاری مهر شیخالاسلام گفت، «ما ممکن است با عربستان در مورد موضوع بحرین و یا سایر مسائل مربوط به منطقه اختلاف داشته باشیم اما هیچ از این اختلافات نمیتواند دلیلی برای انجام این کار باشد.» یکی از موضوعهای مهم مورد اختلاف میان تهران و ریاض افزایش تولید نفت خام عربستان است که پنجشنبه ۲۵ خرداد/ ۱۴ ژوئن در نشست سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) به بحث گذاشته میشود.
عربستان پیشتر اعلام کرده بود که آماده است در صورت تشدید تحریم ایران کمبود نفت این کشور در بازارهای جهانی را جبران کند. این کشور در ماههای گذشته تولید نفت خام را به بیش از ده میلیون بشکه در روز افزایش داده است. ایران این اقدام عربستان را خصمانه و در جهت منافع و سیاستهای کشورهای غربی عنوان میکند.
رویگردانی ترکیه از نفت ایران
سایت خبری تابناک سه شنبه ۲۳ خرداد به نقل از وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه "تانر ییلدیز" نوشت این کشور مذاکرات با عربستان برای همکاریهای نفتی بلند مدت را آغاز کرده است. به گفتهی ییلدیز هدف این همکاری کاهش نیاز ترکیه به نفت ایران است. برخی دیگر از مشتریان مهم نفت ایران، مانند چین نیز همکاریهای نفتی خود با عربستان را افزایش دادهاند.
ناظران معتقدند اظهارات مشاور بینالملل رئیس مجلس حکایت از تیرهتر شدن
روابط ایران و عربستان دارد. شیخالاسلام در ارتباط با اعدام ایرانیان در
عربستان گفت «نمیتوان در این موارد مقابله به مثل کرد چراکه حقوق همه
افراد درگیر است.» او همچنین تاکید کرد وزارت امور خارجه باید به مراجع
بینالمللی و حقوق بشری شکایت کند.
تبلیغات رسانهای همزمان با نشست اوپک
جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس میگوید «از وزیر امور خارجه دعوت خواهیم کرد تا گزارش جامع و کاملی را از اقدامات بازدارنده جمهوری اسلامی ایران در این باره ارائه دهد.»
نهادهای حقوق بشری ایران، چین و عربستان را به عنوان کشورهایی که بیشترین احکام اعدام برای حمل مواد مخدر تا کنون صادر کردهاند سرزنش میکنند. ظاهرا شدت گرفتن واکنشها علیه عربستان تنها به اعدامهای اخیر شهروندان ایرانی مربوط نمیشود.
به گزارش خبرگزاری مهر جواد کریمی قدوسی روز سه شنبه گفته است «طی روزهای آینده نیز باید این اقدام عربستان سعودی در دستور کار رسانهها و افکار عمومی قرار گیرد.» روزهای مورد نظر کریمی قدوسی مصادف با ۱۶۱مین نشست اوپک در وین پایتخت اتریش است.
انتقاد از «نظام منحط» عربستان
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه در نشست مطبوعاتی هفتگی خود گفت «عربستان باید بداند اقدام به اعدام اتباع ایرانی تبعات سیاسی برای این کشور به دنبال دارد و از طریق مراجع ذیربط پیگیری خواهد شد.»
حسین شیخالاسلام، مشاور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی، چهارشنبه ۲۴ خرداد در اعتراض به عدم حضور نمایندهی ایران در دادگاه متهمان گفت «برای اقدام غیرقانونی و غیر اخلاقی عربستان هیچ توجیهی به جز نظام منحط شاهنشاهی حاکم و اینکه مسئولان نظام بر اساس لیاقت انتخاب نمیشوند وجود ندارد.»
موضوعهای مورد اختلاف با عربستان
به گزارش خبرگزاری مهر شیخالاسلام گفت، «ما ممکن است با عربستان در مورد موضوع بحرین و یا سایر مسائل مربوط به منطقه اختلاف داشته باشیم اما هیچ از این اختلافات نمیتواند دلیلی برای انجام این کار باشد.» یکی از موضوعهای مهم مورد اختلاف میان تهران و ریاض افزایش تولید نفت خام عربستان است که پنجشنبه ۲۵ خرداد/ ۱۴ ژوئن در نشست سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) به بحث گذاشته میشود.
عربستان پیشتر اعلام کرده بود که آماده است در صورت تشدید تحریم ایران کمبود نفت این کشور در بازارهای جهانی را جبران کند. این کشور در ماههای گذشته تولید نفت خام را به بیش از ده میلیون بشکه در روز افزایش داده است. ایران این اقدام عربستان را خصمانه و در جهت منافع و سیاستهای کشورهای غربی عنوان میکند.
رویگردانی ترکیه از نفت ایران
سایت خبری تابناک سه شنبه ۲۳ خرداد به نقل از وزیر انرژی و منابع طبیعی ترکیه "تانر ییلدیز" نوشت این کشور مذاکرات با عربستان برای همکاریهای نفتی بلند مدت را آغاز کرده است. به گفتهی ییلدیز هدف این همکاری کاهش نیاز ترکیه به نفت ایران است. برخی دیگر از مشتریان مهم نفت ایران، مانند چین نیز همکاریهای نفتی خود با عربستان را افزایش دادهاند.
تبلیغات رسانهای همزمان با نشست اوپک
جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس میگوید «از وزیر امور خارجه دعوت خواهیم کرد تا گزارش جامع و کاملی را از اقدامات بازدارنده جمهوری اسلامی ایران در این باره ارائه دهد.»
نهادهای حقوق بشری ایران، چین و عربستان را به عنوان کشورهایی که بیشترین احکام اعدام برای حمل مواد مخدر تا کنون صادر کردهاند سرزنش میکنند. ظاهرا شدت گرفتن واکنشها علیه عربستان تنها به اعدامهای اخیر شهروندان ایرانی مربوط نمیشود.
به گزارش خبرگزاری مهر جواد کریمی قدوسی روز سه شنبه گفته است «طی روزهای آینده نیز باید این اقدام عربستان سعودی در دستور کار رسانهها و افکار عمومی قرار گیرد.» روزهای مورد نظر کریمی قدوسی مصادف با ۱۶۱مین نشست اوپک در وین پایتخت اتریش است.
به گفته نخست وزیر ترکیه، از سال تحصیلی آینده مدارس این کشور
کلاسهای آموزش زبان کردی عرضه خواهند کرد. احزاب ناسیونالیست ترک و کرد با
این "اقدام تاریخی" که در چارچوب اصلاحات آموزشی صورت میگیرد، مخالفند.
روز سهشنبه (۱۲ ژوئن / ۲۳ خرداد) رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه در
دیدار با نمایندگان حزب حاکم "توسعه و عدالت" در پارلمان اعلام کرد که از
سال تحصیلی آینده آموزش زبان کردی در مدارس و دبیرستانها، بهویژه در
مناطق کردنشین شرق و جنوب شرقی ترکیه آزاد خواهد بود.
به گفتهی اردوغان، برای دانشآموزان کلاسهای اول و دوم ۱۰ ساعت در هفته زبان کردی عرضه خواهد شد. ساعات آموزش زبان کردی برای کلاسهای بالاتر به تدریج کاهش مییابد، و در نهایت در کلاس هشتم به ۵ ساعت در هفته میرسد. بدین ترتیب دانشآموزان میتوانند علاوه بر انگلیسی، آلمانی و فرانسوی، زبان کردی را نیز به عنوان زبان دوم انتخاب کنند.
این خبر را پیشتر روزنامههای ترکی منتشر کرده بودند. روز دوشنبه (۱۱ ژوئن / ۲۲ خرداد) روزنامهی "وطن" ترکیه به نقل از "یک مقام آگاه" که نامش فاش نشده گزارش داد که دولت برای این منظور، در کنار کادر آموزشی، امکانات خودآموز از جمله نرم افزار، "سیدی" و "دیویدی" به زبان کردی در اختیار دانشآموزان میگذارد.
اردوغان این اقدام را "تاریخی" خواند و اظهار داشت که علاوه بر کردی، تدریس چند زبان دیگر هم در مدارس آزاد میشود. او همچنین گفت: «اکنون باید دید که چه کسانی از اصلاحات اساسی پشتیبانی میکنند و چه کسانی به مخالفت با آن برمیخیزند».
ساعاتی پس از انتشار این خبر توسط رسانههای ترکیه، حزب ناسیونالیست "جنبش ملیت گرا" (MHP) مخالفت خود را با آموزش زبان کردی در مدارس اعلام کرد. حزب "صلح و دموکراسی" (BPD) نیز ضمن ابراز مخالف خود با طرح جدید دولت، خواهان آن شد که آموزش در مناطق کردنشین ترکیه به زبان کردی باشد و کردی به عنوان دومین زبان اداری ترکیه به رسمیت شناخته شود.
سیاست دوگانهی دولت
دولت ترکیه از سال گذشته گامهای مشهودی برای به رسمیت شناختن زبان کردی برداشته و از همان زمان نیز پیوسته با مخالفت ناسیونالیستهای این کشور روبرو شده است. در مرداد سال گذشته برای نخستین بار در تاریخ ترکیه، زندگینامهی نمایندگان کرد پارلمان این کشور در وبسایت پارلمان به زبان کردی منتشر شد. همزمان، نمایندگان کرد حزب عدالت وتوسعه اجازه یافتند در پارلمان به زبان کردی صحبت کنند.
آموزش زبان کردی در دانشگاههای ترکیه نیز در سال گذشته آزاد شد. نخستین دانشکده به زبان کردی (کورمانچی و زازاکی) در مقطع چهار ساله لیسانس در دانشگاه آرتوقلو شهر ماردین کار خود را آغاز کرد و سپس دانشگاه آلپارسلان شهر موش زبان کردی را عرضه کرد.
همزمان با این اقدامات، دولت اردوغان با اعضای بلندپایه "حزب کارگران کردستان" (پ ک ک) مذاکراتی را آغاز کرد. پاییز گذشته یک کلیپ ویدیویی در اینترنت منتشر شد که حاوی گفتوگوهای نمایندگان "پ ک ک" و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه، هاکان فیدان بود.
رسانهها گزارش دادند که مذاکرات مخفی در اسلو صورت گرفته و بخشی از یک سری گفتوگوها با اعضای "پ ک ک" برای پایان دادن به مبارزهی مسلحانهی این حزب بوده است. پیشتر عبدالله اوجالان، رهبر این حزب که در زندان به سر میبرد گفته بود که ماموران امنیتی با او در این رابطه "گفتوگوهای جالبی" داشتهاند.
.
به موازات مذاکره با نمایندگان "پ ک ک"، ماموران امنیتی به سرکوب فعالان کرد نیز میپردازند. به گزارش اشپیگل آنلاین، شمار زیادی از فعالان سیاسی کرد در زندان به سر میبرند. اتهام آنها، تلاش برای ایجاد یک دولت خودمختار در مناطق جنوب شرقی ترکیه عنوان شده است.
به گفتهی اردوغان، برای دانشآموزان کلاسهای اول و دوم ۱۰ ساعت در هفته زبان کردی عرضه خواهد شد. ساعات آموزش زبان کردی برای کلاسهای بالاتر به تدریج کاهش مییابد، و در نهایت در کلاس هشتم به ۵ ساعت در هفته میرسد. بدین ترتیب دانشآموزان میتوانند علاوه بر انگلیسی، آلمانی و فرانسوی، زبان کردی را نیز به عنوان زبان دوم انتخاب کنند.
این خبر را پیشتر روزنامههای ترکی منتشر کرده بودند. روز دوشنبه (۱۱ ژوئن / ۲۲ خرداد) روزنامهی "وطن" ترکیه به نقل از "یک مقام آگاه" که نامش فاش نشده گزارش داد که دولت برای این منظور، در کنار کادر آموزشی، امکانات خودآموز از جمله نرم افزار، "سیدی" و "دیویدی" به زبان کردی در اختیار دانشآموزان میگذارد.
اردوغان این اقدام را "تاریخی" خواند و اظهار داشت که علاوه بر کردی، تدریس چند زبان دیگر هم در مدارس آزاد میشود. او همچنین گفت: «اکنون باید دید که چه کسانی از اصلاحات اساسی پشتیبانی میکنند و چه کسانی به مخالفت با آن برمیخیزند».
ساعاتی پس از انتشار این خبر توسط رسانههای ترکیه، حزب ناسیونالیست "جنبش ملیت گرا" (MHP) مخالفت خود را با آموزش زبان کردی در مدارس اعلام کرد. حزب "صلح و دموکراسی" (BPD) نیز ضمن ابراز مخالف خود با طرح جدید دولت، خواهان آن شد که آموزش در مناطق کردنشین ترکیه به زبان کردی باشد و کردی به عنوان دومین زبان اداری ترکیه به رسمیت شناخته شود.
سیاست دوگانهی دولت
دولت ترکیه از سال گذشته گامهای مشهودی برای به رسمیت شناختن زبان کردی برداشته و از همان زمان نیز پیوسته با مخالفت ناسیونالیستهای این کشور روبرو شده است. در مرداد سال گذشته برای نخستین بار در تاریخ ترکیه، زندگینامهی نمایندگان کرد پارلمان این کشور در وبسایت پارلمان به زبان کردی منتشر شد. همزمان، نمایندگان کرد حزب عدالت وتوسعه اجازه یافتند در پارلمان به زبان کردی صحبت کنند.
آموزش زبان کردی در دانشگاههای ترکیه نیز در سال گذشته آزاد شد. نخستین دانشکده به زبان کردی (کورمانچی و زازاکی) در مقطع چهار ساله لیسانس در دانشگاه آرتوقلو شهر ماردین کار خود را آغاز کرد و سپس دانشگاه آلپارسلان شهر موش زبان کردی را عرضه کرد.
همزمان با این اقدامات، دولت اردوغان با اعضای بلندپایه "حزب کارگران کردستان" (پ ک ک) مذاکراتی را آغاز کرد. پاییز گذشته یک کلیپ ویدیویی در اینترنت منتشر شد که حاوی گفتوگوهای نمایندگان "پ ک ک" و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه، هاکان فیدان بود.
رسانهها گزارش دادند که مذاکرات مخفی در اسلو صورت گرفته و بخشی از یک سری گفتوگوها با اعضای "پ ک ک" برای پایان دادن به مبارزهی مسلحانهی این حزب بوده است. پیشتر عبدالله اوجالان، رهبر این حزب که در زندان به سر میبرد گفته بود که ماموران امنیتی با او در این رابطه "گفتوگوهای جالبی" داشتهاند.
.
به موازات مذاکره با نمایندگان "پ ک ک"، ماموران امنیتی به سرکوب فعالان کرد نیز میپردازند. به گزارش اشپیگل آنلاین، شمار زیادی از فعالان سیاسی کرد در زندان به سر میبرند. اتهام آنها، تلاش برای ایجاد یک دولت خودمختار در مناطق جنوب شرقی ترکیه عنوان شده است.
برای نخستین بار یک مقام سازمان ملل از "جنگ داخلی" در سوریه سخن
گفت. شماری از شهرهای این کشور به دست مخالفان افتاده است. به گزارش
نماینده ویژه سازمان ملل، رژیم سوریه از کودکان به عنوان سپر انسانی
استفاده میکند.
از مدتها پیش رهبران کشورهای غربی و روسیه، و همچنین سازمانهای حقوق
بشری بینالمللی نسبت به خطر جنگ داخلی در سوریه هشدار میدادند. اکنون
هروه لادسوس، سرپرست نیروهای ناظر صلح سازمان ملل در سوریه، تاکید کرد که
جنگ داخلی در این کشور آغاز شده است.
لادسوس در جمع خبرنگاران در نیویورک گفت: «بر اساس گزارشهای
تاییدشدهای که در دست داریم، دولت سوریه برای سرکوب مخالفان خود علاوه بر
توپ و تانک، از هلیکوپترهای جنگی نیز استفاده میکند.» به گفتهی لادسوس،
مخالفان، شماری از شهرها را فتح کردهاند و دولت تلاش میکند به هر قیمتی
که شده، این مناطق را از دست آنها خارج کند.
بر اساس گزارش خبرگزاریها ساکنان منطقهی الحفه، از توابع استان لاذقیه، در وضعیت نابهنجاری بهسر میبرند. خبرگزاری فرانسه به نقل از یک ناظر سازمان ملل گزارش داد که الحفه به طور کامل در محاصرهی نیروهای وابسته به دولت است. این ناظر که نامش فاش نشده گفته است، افرادی که پرچم سوریه را با خود داشتند به خودروهای سازمان ملل حمله کردند. او افزود که یکی از خوردوها مورد اصابت دست کم ۲۰ گلوله قرار گرفته، به همین دلیل کاروان ناظران سازمان ملل موفق نشده است به الحفه راه یابد.
پیشتر دفتر دیدهبان حقوق بشر سوریه در لندن وضعیت مخالفان رژیم در الحفه را بحرانی اعلام کرده بود. به گزارش این دفتر، هلیکوپترهای جنگی ارتش سوریه مواضع مخالفان در این شهر را گلولهباران کردهاند و زخمیها امکان مداوا ندارند.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل و کوفی عنان، نمایندهی مشترک این سازمان و اتحادیهی عرب، از رژیم سوریه خواستند به ناظران بینالمللی اجازه دهد از الحفه بازدید کنند.
کودکان، "سپر انسانی"
روز سهشنبه (۱۲ ژوئن / ۲۳ خرداد) رادیکا کوماراسوامی، نمایندهی ویژهی سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت کودکانی که در مناطق جنگی زندگی میکنند، اعلام کرد که رژیم بعث از کودکان سوری به عنوان " سپر انسانی " استفاده می کند. خانم کوماراسوامی در رابطه با برخورد نظامیان سوری با کودکان گفت، «به ندرت» شاهد چنین قصاوتی درمورد کودکان بوده است.
العربیه به نقل از سازمان های حقوق بشری گزارش داد که از آغاز اعتراضات ضد دولتی در سوریه تاکنون نزدیک به ۱۲۰۰ کودک جان خود را از دست دادهاند.
هلیکوپترهای روسی در راه سوریه
روز سهشنبه (۱۲ ژوئن) هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی ایالات متحده در رابطه با ارسال هلیکوپترهای جنگندهی روسی به سوریه ابراز نگرانی کرد. او گفت، چنین اقداماتی دامنهی بحران سوریه را گسترش میدهند.
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا در جمع خبرنگاران سخنان کلینتون را تکمیل کرد و گفت، روسیه در سالهای گذشته پیوسته سوریه را به سلاحهای گوناگون مجهز کرده است. او افزود، منظور خانم کلینتون «هلیکوپترهایی است که هماکنون در راه سوریه هستند».
نولاند تاکید کرد، ارسال سلاحهای تازه به سوریه مغایر با ادعاهای روسیه است که سلاحهای روسی در کشتار غیرنظامیان مخالف رژیم بعث بکار نمیروند.
اوائل ژوئن خبرگزاری رسمی چین، شینهوا، به نقل از سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجهی روسیه گزارش داد که روسیه قرارداد فروش تجهیرات نظامی هوایی به سوریه را نهایی میکند. به گفتهی لاوروف، این قرارداد مدتها پیش بین دو کشور منعقد شده اما اجرای آن به دلیل ناآرامیها در سوریه، به تعویق افتاده است. به گزارش شینهوا، وزیر امورخارجهی روسیه تاکید کرده است که این تجهیزات نظامی هوایی فقط برای دفاع سوریه در برابر حملهی احتمالی دشمنان خارجی مورد استفاده قرار میگیرند.
بر اساس گزارش خبرگزاریها ساکنان منطقهی الحفه، از توابع استان لاذقیه، در وضعیت نابهنجاری بهسر میبرند. خبرگزاری فرانسه به نقل از یک ناظر سازمان ملل گزارش داد که الحفه به طور کامل در محاصرهی نیروهای وابسته به دولت است. این ناظر که نامش فاش نشده گفته است، افرادی که پرچم سوریه را با خود داشتند به خودروهای سازمان ملل حمله کردند. او افزود که یکی از خوردوها مورد اصابت دست کم ۲۰ گلوله قرار گرفته، به همین دلیل کاروان ناظران سازمان ملل موفق نشده است به الحفه راه یابد.
پیشتر دفتر دیدهبان حقوق بشر سوریه در لندن وضعیت مخالفان رژیم در الحفه را بحرانی اعلام کرده بود. به گزارش این دفتر، هلیکوپترهای جنگی ارتش سوریه مواضع مخالفان در این شهر را گلولهباران کردهاند و زخمیها امکان مداوا ندارند.
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل و کوفی عنان، نمایندهی مشترک این سازمان و اتحادیهی عرب، از رژیم سوریه خواستند به ناظران بینالمللی اجازه دهد از الحفه بازدید کنند.
کودکان، "سپر انسانی"
روز سهشنبه (۱۲ ژوئن / ۲۳ خرداد) رادیکا کوماراسوامی، نمایندهی ویژهی سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت کودکانی که در مناطق جنگی زندگی میکنند، اعلام کرد که رژیم بعث از کودکان سوری به عنوان " سپر انسانی " استفاده می کند. خانم کوماراسوامی در رابطه با برخورد نظامیان سوری با کودکان گفت، «به ندرت» شاهد چنین قصاوتی درمورد کودکان بوده است.
العربیه به نقل از سازمان های حقوق بشری گزارش داد که از آغاز اعتراضات ضد دولتی در سوریه تاکنون نزدیک به ۱۲۰۰ کودک جان خود را از دست دادهاند.
هلیکوپترهای روسی در راه سوریه
روز سهشنبه (۱۲ ژوئن) هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجهی ایالات متحده در رابطه با ارسال هلیکوپترهای جنگندهی روسی به سوریه ابراز نگرانی کرد. او گفت، چنین اقداماتی دامنهی بحران سوریه را گسترش میدهند.
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا در جمع خبرنگاران سخنان کلینتون را تکمیل کرد و گفت، روسیه در سالهای گذشته پیوسته سوریه را به سلاحهای گوناگون مجهز کرده است. او افزود، منظور خانم کلینتون «هلیکوپترهایی است که هماکنون در راه سوریه هستند».
نولاند تاکید کرد، ارسال سلاحهای تازه به سوریه مغایر با ادعاهای روسیه است که سلاحهای روسی در کشتار غیرنظامیان مخالف رژیم بعث بکار نمیروند.
اوائل ژوئن خبرگزاری رسمی چین، شینهوا، به نقل از سرگئی لاوروف، وزیر امورخارجهی روسیه گزارش داد که روسیه قرارداد فروش تجهیرات نظامی هوایی به سوریه را نهایی میکند. به گفتهی لاوروف، این قرارداد مدتها پیش بین دو کشور منعقد شده اما اجرای آن به دلیل ناآرامیها در سوریه، به تعویق افتاده است. به گزارش شینهوا، وزیر امورخارجهی روسیه تاکید کرده است که این تجهیزات نظامی هوایی فقط برای دفاع سوریه در برابر حملهی احتمالی دشمنان خارجی مورد استفاده قرار میگیرند.
سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی صبح چهارشنبه، ۲۴ خرداد در
مجلس شورای اسلامی حاضر شد تا نمایندگان را در جریان مذاکرات هستهای قرار
دهد. او اطمینان داد که دوران "راهبرد فشار" به پایان رسیده است.
مطابق تصویری که سعید جلیلی به نمایندگان ارائه داد کشورهای غربی مدام در
حال عقب نشینی در برابر ایران هستند. جلیلی مدعی است کاترین اشتون مسئول
سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده کشورهای موسوم به ۱+۵ پس از مذاکرات
بغداد از گفتگو بر سر اصل موضوع طفره میرفته است.
سعید جلیلی به نمایندگان مجلس گفت «اما من در نامهای به ایشان هشدار دادم که اگر اینگونه باشد، دلیلی برای ادامه مذاکرات در مسکو نیست. این نامه سبب شد تا خانم اشتون با من تماس تلفنی بگیرد.»
گفتگوی تلفنی اشتون و جلیلی
مسئولان ایرانی میگویند در نشست بغداد توافق شد تا پیش از مذاکرات مسكو (۲۹ و ۳۰ خرداد) معاونان و كارشناسان دو طرف برای تهیه دستور کار گفتوگوهای آینده با یک دیگر دیدار کنند. علی باقری معاون جلیلی گلایه میکند که دو نامهای که نیمهی اول خرداد به این منظور برای هلگا اشمید معاون اشتون نوشته بیپاسخ مانده است.
شورای عالی امنیت ملی در بیانیهای که روز سه شنبه، ۲۳ خرداد منتشر شد نوشت، اشتون در گفتگوی تلفنی با جلیلی اعلام آمادگی کرده که پیشنهادهای پنجگانه ایران که در بغداد مطرح شد نیز در مذاکرات مسکو مطرح شوند. باقری در نامه به اشمید تاکید کرده بود که موفقیت نشست مسکو در گرو تمهید مقدمات لازم و تدوین دستور کار جامع و توافق شده است.
به گزارش اسوشیتدپرس مایا كوسیانسیچ، یکی از سخنگویان اتحادیه اروپا در واکنش به درخواست باقری گفته است، اصل همکاری بر سر موضوعهای مورد مناقشه است، نه بحث بر سر روند گفتگوها. او میافزاید کاترین اشتون دربارهی این مسائل مستقیما با جلیلی، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران گفتگو خواهد کرد.
صرف نظر از پیش شرط مذاکرات مسکو
سعید جلیلی در گزارشی که به مجلس ارائه داد اشارهای به برگزار نشدن نشست معاونان و کارشناسان نکرده که ایران آن را پیششرط موفقیت مذاکرات مسکو عنوان میکرد. در بیانیهی دبیرخانه شورای عالی امنیت آمده است «جلیلی به خاطر برگزار نشدن گفتوگوهای کارشناسی و معاونان که در بغداد بر سر آن توافق شده بود، از کاترین اشتون گلایه کرده است.»
برخی از تحلیلگران گفتگوی تلفنی دوشنبه شب جلیلی و اشتون را نشانهی عقب نشینی تهران از مواضع پیشین خود در مورد مشخص شدن دستور کار مذاکرات مسکو تفسیر کردهاند. دیپلماتهای اروپایی میگویند تهران اعلام آمادگی کرده در مورد محدودیت غنیسازی اورانیوم در ایران مذاکره کند.
سخنگوی اشتون خاطر نشان کرد جلیلی اطمینان داده است که هیات ایرانی در مذاکرات مسکو به نگرانیهای کشورهای گروه ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان) واکنش نشان دهد و پاسخگوی پرسشهای آنها باشد.
پایان راهبرد فشار؟
ظاهرا حضور دبیر شورای عالی امنیت ملی در مجلس بیارتباط با شایعاتی که در مورد عقب نشینی ایران منتشر شده نبوده است. او خطاب به نمایندگان گفت «به شما اطمینان میدهم که آنها دریافتهاند که راهبرد فشار به پایان رسیده و زمان برای گفتگو هموار است.» جلیلی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت «به خانم اشتون گفتم که برای هر نوع مصارف صلحآمیز هستهای، ایران در چارچوب NPT حق دارد که به غنیسازی بپردازد.»
کشورهای غربی بارها اعلام کردهاند که با استفاده صلحآمیز ایران از انرژی
هستهای مخالفتی ندارند. آنچه مایه نگرانی جامعه جهانی و صدور قطعنامههای
الزامآور شورای امنیت شده "فعالیتهای مشکوک"ی است که به اعتقاد دبیرکل
آژانس بینالمللی انرژی اتمی موجب نگرانی از ابعاد احتمالا نظامی
فعالیتهای هستهای ایران شده است.
مطابق برخی گزارشها، ایالات متحده آمریکا قصد دارد در صورت به شکست کشیده شدن گفتگوهای مسکو بر شدت تحریمهای علیه جمهوری اسلامی بیفزاید. خبرگزاری ریانووستی ۱۵ خرداد نوشت، دیوید کوهن معاون وزیر دارایی آمریکا در مصاحبه با روزنامه اسراییلی "هاآرتص" گفته است «اگر در مسکو به تحول نرسیم بدون هیچگونه شکی به افزایش فشار بر ایران ادامه خواهیم داد.»
«رفتار غرب در مذاکرات فریبکارانه است»
مهدی سنایی، نماینده نهاوند و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس میگوید «با توجه به سوء ظنی که به اهداف آمریکا در بین سیاستمداران روسیه وجود دارد و نگاه آمریکا به سوریه انتظار میرود مسکو نقش فعالی در مذاکرات ایران ایفا کند و مذاکرات مسکو تحت تاثیر بلوک شرق و چین به نتایج مطلوبی دست یابد.»
به گزارش خبرگزاری مهر جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه در نشست علنی ۲۴ خرداد مجلس گفت «تجربه تاریخی به ما نشان داده رفتار غرب در قبال مذاکرات فریبکارانه است و معادله آنها معادلهای مجهول است.» رئیس مجلس علی لاریجانی نیز رفتار کشورهای غربی را " مزورانه، دوگانه و متناقض" خوانده است. برخی از ناظران اعتقاد دارند مسئولان ایران با این گونه اظهارات قصد دارند افکار عمومی را آمادهی پذیرش شکست احتمالی مذاکرات مسکو و پیامدهای ناخوشایند آن کنند.
اطمینان آمریکا از فشار چین و روسیه به ایران
ظاهرا خوش بینی برخی از نمایندگان در مورد تاثیر مطلوب چین و روسیه بر روند مذاکرات چندان واقعبینانه نیست.
هو جینتائو رئیس جمهور چین هفتهی گذشته در دیدار با محمود احمدینژاد ابراز امیدواری کرد ایران بیش از پیش نرمش از خود نشان دهد و در گفتگوهای هستهای جدی باشد.
وزیر خارجه آمریکا، هیلاری کلینتون روز سه شنبه، ۲۳ خرداد ابراز اطمینان کرد که چین و روسیه به تهران فشار شدیدی میآورند تا با پاسخهای آماده وارد مذاکرات مسکو شود. به گزارش خبرگزاری فرانسه کلینتون میافزاید ما هفتهی آینده خواهیم دید که پاسخهای ایران به اندازه کافی قانعکننده هستند یا نه.
روسیه و چین به تمام قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران رای مثبت دادهاند.
در همین حال سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه برای دیدار با مقامهای ارشد ایران ظهر چهارشنبه وارد تهران شد. مذاکرات مسکو و بحران سوریه دو محور اصلی گفتگوهای لاوروف با همتای ایرانیاش، محمود احمدینژاد و سعید جلیلی عنوان شده است.
سعید جلیلی به نمایندگان مجلس گفت «اما من در نامهای به ایشان هشدار دادم که اگر اینگونه باشد، دلیلی برای ادامه مذاکرات در مسکو نیست. این نامه سبب شد تا خانم اشتون با من تماس تلفنی بگیرد.»
گفتگوی تلفنی اشتون و جلیلی
مسئولان ایرانی میگویند در نشست بغداد توافق شد تا پیش از مذاکرات مسكو (۲۹ و ۳۰ خرداد) معاونان و كارشناسان دو طرف برای تهیه دستور کار گفتوگوهای آینده با یک دیگر دیدار کنند. علی باقری معاون جلیلی گلایه میکند که دو نامهای که نیمهی اول خرداد به این منظور برای هلگا اشمید معاون اشتون نوشته بیپاسخ مانده است.
شورای عالی امنیت ملی در بیانیهای که روز سه شنبه، ۲۳ خرداد منتشر شد نوشت، اشتون در گفتگوی تلفنی با جلیلی اعلام آمادگی کرده که پیشنهادهای پنجگانه ایران که در بغداد مطرح شد نیز در مذاکرات مسکو مطرح شوند. باقری در نامه به اشمید تاکید کرده بود که موفقیت نشست مسکو در گرو تمهید مقدمات لازم و تدوین دستور کار جامع و توافق شده است.
به گزارش اسوشیتدپرس مایا كوسیانسیچ، یکی از سخنگویان اتحادیه اروپا در واکنش به درخواست باقری گفته است، اصل همکاری بر سر موضوعهای مورد مناقشه است، نه بحث بر سر روند گفتگوها. او میافزاید کاترین اشتون دربارهی این مسائل مستقیما با جلیلی، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران گفتگو خواهد کرد.
صرف نظر از پیش شرط مذاکرات مسکو
سعید جلیلی در گزارشی که به مجلس ارائه داد اشارهای به برگزار نشدن نشست معاونان و کارشناسان نکرده که ایران آن را پیششرط موفقیت مذاکرات مسکو عنوان میکرد. در بیانیهی دبیرخانه شورای عالی امنیت آمده است «جلیلی به خاطر برگزار نشدن گفتوگوهای کارشناسی و معاونان که در بغداد بر سر آن توافق شده بود، از کاترین اشتون گلایه کرده است.»
برخی از تحلیلگران گفتگوی تلفنی دوشنبه شب جلیلی و اشتون را نشانهی عقب نشینی تهران از مواضع پیشین خود در مورد مشخص شدن دستور کار مذاکرات مسکو تفسیر کردهاند. دیپلماتهای اروپایی میگویند تهران اعلام آمادگی کرده در مورد محدودیت غنیسازی اورانیوم در ایران مذاکره کند.
سخنگوی اشتون خاطر نشان کرد جلیلی اطمینان داده است که هیات ایرانی در مذاکرات مسکو به نگرانیهای کشورهای گروه ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان) واکنش نشان دهد و پاسخگوی پرسشهای آنها باشد.
پایان راهبرد فشار؟
ظاهرا حضور دبیر شورای عالی امنیت ملی در مجلس بیارتباط با شایعاتی که در مورد عقب نشینی ایران منتشر شده نبوده است. او خطاب به نمایندگان گفت «به شما اطمینان میدهم که آنها دریافتهاند که راهبرد فشار به پایان رسیده و زمان برای گفتگو هموار است.» جلیلی در بخش دیگری از اظهاراتش گفت «به خانم اشتون گفتم که برای هر نوع مصارف صلحآمیز هستهای، ایران در چارچوب NPT حق دارد که به غنیسازی بپردازد.»
مطابق برخی گزارشها، ایالات متحده آمریکا قصد دارد در صورت به شکست کشیده شدن گفتگوهای مسکو بر شدت تحریمهای علیه جمهوری اسلامی بیفزاید. خبرگزاری ریانووستی ۱۵ خرداد نوشت، دیوید کوهن معاون وزیر دارایی آمریکا در مصاحبه با روزنامه اسراییلی "هاآرتص" گفته است «اگر در مسکو به تحول نرسیم بدون هیچگونه شکی به افزایش فشار بر ایران ادامه خواهیم داد.»
«رفتار غرب در مذاکرات فریبکارانه است»
مهدی سنایی، نماینده نهاوند و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس میگوید «با توجه به سوء ظنی که به اهداف آمریکا در بین سیاستمداران روسیه وجود دارد و نگاه آمریکا به سوریه انتظار میرود مسکو نقش فعالی در مذاکرات ایران ایفا کند و مذاکرات مسکو تحت تاثیر بلوک شرق و چین به نتایج مطلوبی دست یابد.»
به گزارش خبرگزاری مهر جواد جهانگیرزاده، نماینده ارومیه در نشست علنی ۲۴ خرداد مجلس گفت «تجربه تاریخی به ما نشان داده رفتار غرب در قبال مذاکرات فریبکارانه است و معادله آنها معادلهای مجهول است.» رئیس مجلس علی لاریجانی نیز رفتار کشورهای غربی را " مزورانه، دوگانه و متناقض" خوانده است. برخی از ناظران اعتقاد دارند مسئولان ایران با این گونه اظهارات قصد دارند افکار عمومی را آمادهی پذیرش شکست احتمالی مذاکرات مسکو و پیامدهای ناخوشایند آن کنند.
اطمینان آمریکا از فشار چین و روسیه به ایران
ظاهرا خوش بینی برخی از نمایندگان در مورد تاثیر مطلوب چین و روسیه بر روند مذاکرات چندان واقعبینانه نیست.
هو جینتائو رئیس جمهور چین هفتهی گذشته در دیدار با محمود احمدینژاد ابراز امیدواری کرد ایران بیش از پیش نرمش از خود نشان دهد و در گفتگوهای هستهای جدی باشد.
وزیر خارجه آمریکا، هیلاری کلینتون روز سه شنبه، ۲۳ خرداد ابراز اطمینان کرد که چین و روسیه به تهران فشار شدیدی میآورند تا با پاسخهای آماده وارد مذاکرات مسکو شود. به گزارش خبرگزاری فرانسه کلینتون میافزاید ما هفتهی آینده خواهیم دید که پاسخهای ایران به اندازه کافی قانعکننده هستند یا نه.
روسیه و چین به تمام قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران رای مثبت دادهاند.
در همین حال سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه برای دیدار با مقامهای ارشد ایران ظهر چهارشنبه وارد تهران شد. مذاکرات مسکو و بحران سوریه دو محور اصلی گفتگوهای لاوروف با همتای ایرانیاش، محمود احمدینژاد و سعید جلیلی عنوان شده است.
در چندین فقره بمبگذاری علیه زائران شیعی در عراق دستکم ۵۰ نفر کشته شدند. این سوءقصدها در بغداد و شهر حله رخ دادند.
در دو شهر حله و بغداد دهها زائر شیعی در اثر چندین بمبگذاری کشته شدند.
گروههای مختلفی از شیعیان کشورهای خاورمیانه به عراق سفر کرده بودند تا
سالگرد مرگ امام کاظم، هفتمین امام شیعیان را در منطقهی کاظمیه گرامی
بدارند.
در بمبگذاریهایی که علیه زائران شیعی صورت گرفت، تاکنون ۵۶ نفر کشته و دهها تن دیگر زخمی شدهاند. این خونینترین سوءقصدی است که از ۵ ژانویه بدین سو در عراق رخ میدهد. در حمله تروریستی ۵ ژانویه بیش از ۶۸ نفر کشته شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، صبح روز چهارشنبه (۱۳ ژوئن/۲۴ خرداد) انفجار بمبی کارسازی شده در یک خودرو در شهر حله ۱۹ کشته و ۴۸ زخمی برجای گذارد. این خبر را یک افسر پلیس و یک پزشک بیمارستان گزارش دادند.
بر اساس گزارش یک مقام امور پزشکی و مقامات وزارت کشور عراق، در پی انفجار ده بمب و شلیک دو خمپاره در مناطق مختلف بغداد نیز دستکم ۱۹ نفر کشته و دهها تن دیگر زخمی شدند.
فقط در مرکز بغداد انفجارها ۱۶ نفر را کشته و ۳۲ نفر را زخمی کردهاند. وزارت کشور عراق میگوید که هدف انفجار بمب در یک خودرو دهها هزار زائر شیعی عازم مقبرهی امام کاظم، در منطقهی کاظمیه بودهاند.
بمب هنگامی منفجر شد که زائران در چادرها مشغول صرف صبحانه بودند.
حملات تروریستی در دیگر شهرهای عراق
در این میان ۹ نفر نیز در موجی از حملات در بعقوبه در شمال بغداد کشته شدند. بمبها در حاشیهی خیابانها جاسازی شده بودند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در بعقوبه مردی مسلح به خانهای حمله برد. در این حمله پدر خانواده کشته و همسر و سه فرزند وی زخمی شدند. در همین زمان خودرویی در شهر در کنار خودروی گشت پلیس منفجر شد که چهار مأمور پلیس را زخمی کرد.
در کرکوک، واقع در شمال عراق، انفجار بمبهای درون سه خودرو دستکم ۲ نفر را کشت و ۱۷ تن دیگر را زخمی کرد. این خبر را یک مقام وزارت کشور عراق و یک پزشک بیمارستانی در کرکوک اعلام کردند.
در شش کیلومتری کربلا خودروی دیگر منفجر شد که ۲۴ نفر را زخمی کرد. در موصل نیز انفجار خودرو سه نفر را زخمی کرد.
از زمان اشغال عراق توسط نیروهای نظامی بینالمللی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳، اکثریت شیعه مردم عراق بارها هدف گروههای مسلح سنی مذهب قرار گرفتهاند.
در طی سالهای گذشته از میزان سوءقصدها در سطح کشور کاسته شدهاست. با این حال فقط در ماه مه ۲۰۱۲ در مجموع ۱۳۲ نفر کشته شدهاند.
نوری مالکی، نخستوزیر شیعه عراق از سوی مخالفان متهم است قدرت سیاسی را به انحصار خود درآورده، تصمیمات را یکجانبه اتخاذ کرده و ارتشی وفادار به خود را سازماندهی کرده است.
در بمبگذاریهایی که علیه زائران شیعی صورت گرفت، تاکنون ۵۶ نفر کشته و دهها تن دیگر زخمی شدهاند. این خونینترین سوءقصدی است که از ۵ ژانویه بدین سو در عراق رخ میدهد. در حمله تروریستی ۵ ژانویه بیش از ۶۸ نفر کشته شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، صبح روز چهارشنبه (۱۳ ژوئن/۲۴ خرداد) انفجار بمبی کارسازی شده در یک خودرو در شهر حله ۱۹ کشته و ۴۸ زخمی برجای گذارد. این خبر را یک افسر پلیس و یک پزشک بیمارستان گزارش دادند.
بر اساس گزارش یک مقام امور پزشکی و مقامات وزارت کشور عراق، در پی انفجار ده بمب و شلیک دو خمپاره در مناطق مختلف بغداد نیز دستکم ۱۹ نفر کشته و دهها تن دیگر زخمی شدند.
فقط در مرکز بغداد انفجارها ۱۶ نفر را کشته و ۳۲ نفر را زخمی کردهاند. وزارت کشور عراق میگوید که هدف انفجار بمب در یک خودرو دهها هزار زائر شیعی عازم مقبرهی امام کاظم، در منطقهی کاظمیه بودهاند.
بمب هنگامی منفجر شد که زائران در چادرها مشغول صرف صبحانه بودند.
حملات تروریستی در دیگر شهرهای عراق
در این میان ۹ نفر نیز در موجی از حملات در بعقوبه در شمال بغداد کشته شدند. بمبها در حاشیهی خیابانها جاسازی شده بودند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، در بعقوبه مردی مسلح به خانهای حمله برد. در این حمله پدر خانواده کشته و همسر و سه فرزند وی زخمی شدند. در همین زمان خودرویی در شهر در کنار خودروی گشت پلیس منفجر شد که چهار مأمور پلیس را زخمی کرد.
در کرکوک، واقع در شمال عراق، انفجار بمبهای درون سه خودرو دستکم ۲ نفر را کشت و ۱۷ تن دیگر را زخمی کرد. این خبر را یک مقام وزارت کشور عراق و یک پزشک بیمارستانی در کرکوک اعلام کردند.
در شش کیلومتری کربلا خودروی دیگر منفجر شد که ۲۴ نفر را زخمی کرد. در موصل نیز انفجار خودرو سه نفر را زخمی کرد.
از زمان اشغال عراق توسط نیروهای نظامی بینالمللی به رهبری آمریکا در سال ۲۰۰۳، اکثریت شیعه مردم عراق بارها هدف گروههای مسلح سنی مذهب قرار گرفتهاند.
در طی سالهای گذشته از میزان سوءقصدها در سطح کشور کاسته شدهاست. با این حال فقط در ماه مه ۲۰۱۲ در مجموع ۱۳۲ نفر کشته شدهاند.
نوری مالکی، نخستوزیر شیعه عراق از سوی مخالفان متهم است قدرت سیاسی را به انحصار خود درآورده، تصمیمات را یکجانبه اتخاذ کرده و ارتشی وفادار به خود را سازماندهی کرده است.
صبح روز چهارشنبه ۲۴ خرداد خبرگزاریهای ایرنا و ایلنا خبری مبنی
بر جایگزینی کانون تشکلهای صنفی به جای خانه سینما منتشر کردند. اما
ساعاتی بعد این خبر از خروجی این دو خبرگزاری حذف شد.
عضو کمیته ساماندهی صنوف سینمایی از احتمال تشکیل "کانون تشکلهای صنفی"
به جای خانه سینما خبر داد. "مسعوداطیابی" که خود کارگردان و تهیهکننده
است در برنامه تلویزیونی "هفت" ضمن اعلام این خبر گفت: «اگر خانه سینما
دوباره برقرار نشود، كانون تشکلهای صنفی تشكیل خواهد شد و در حال حاضر
بررسی چگونگی تاسیس این كانون ادامه دارد».
وی که به گفتهی خودش سالها عضو خانه سینما بوده، مدیریت خانه سینما را به تخلف از وظایف قانونیاش متهم کرد و اظهار داشت که او بستر انحلال این تشکل را فراهم كرد.
کارگردان فیلمهایی چون "عروس حلبچه" و "اخلاقتو خوب کن" در ادامه سخنانش تغییر اساسنامه خانه سینما و حذف بند التزام به قانون اساسی از آن را اقدامی غیرقانونی دانست چرا که به گفتهی او هر نوع تغییر در اساسنامه شركتها و موسسات باید با اطلاع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد.
اطیابی البته اظهار داشته که خانه سینما رسما منحل نشده بلکه تنها مجوز فعالیتش لغو شده است و اگر دادگاه رای به ادامه فعالیت آن بدهد، باید اساسنامه این نهاد تغییر کند.
وی تاکید کرد که طبق قانون مصوب سال ۱۳۷۶ تمامی موسسات و مراكز فرهنگی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد هستند و این وزارتخانه بر اساس چارچوب و اهداف خود، مجاز به انحلال این موسسات است.
کمیته ساماندهی صنوف سینمایی؛ موازیسازی با خانه سینما
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دی ماه ۱۳۹۰ اعلام کرد که با رای حداکثری شورای عالی سینما، خانه سینما منحل شده است.
این تصمیم وزرات ارشاد با مخالفتهای زیادی از سوی اعضای خانه سینما و دو هزار نفر از سینماگران روبرو شد. تا اینکه روز دوم خرداد دیوان عدالت اداری حکم وزارت ارشاد مبنی بر انحلال خانه سینما را نقض کرد. اما چند روز بعد ديوان عدالت اداری مجددا اعلام کرد حکم انحلال این نهاد صنفی پابرجاست.
در نهایت روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دهم خرداد اعلام کرد هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی پس از بررسی همه جانبه فعالیت خانه سینما و ملاحظه کلیه اسناد و مدارک، این تشکل را فاقد هرگونه وجاهت قانونی دانسته و آن را برای همیشه تعطیل کرد.
کمیته ساماندهی صنوف سینمایی همزمان با انحلال خانه سینما و با دستور وزیر ارشاد تشکیل شد. بر اساس مصوبه شورای عالی سینما به ریاست محمود احمدینژاد، در اوایل بهمن ماه "کارگروه ساماندهی امور تشکلهای صنفی سینمایی" تشکیل شد.
در این ابلاغیه تعیین اعضا و شروع به کار این کارگروه به عهده جواد شمقدری معاونت سینمایی قرار گرفت. روابط عمومی معاونت امور سینمایی نیز "حسین زندباف" را مسئول "کارگروه ساماندهی امور تشکلهای صنفی سینمایی" کرد.
وظیفه این کارگروه سر و سامان دادن به امور جاری صنوف اعم از مشکلات معیشتی، بیمه و خدمات رفاهی و همچنین مباحث دیگر از قبیل امنیت شغلی صنوف تعیین شده است.
این کمیته تا کنون سعی داشته تمامی اصناف سینمایی را جذب کند ولی انجمن بازیگران سینما به ریاست داود رشیدی و انجمن منشیان صحنه هر دو طی اطلاعیههای جداگانهای عضویتشان را دراین کمیته تکذیب کردهاند.
صنف کارگردانان، تدوینگران و فیلمبرداران نیز با این کمیته همکاری نکرده است.
احمدینژاد: اساسنامه خانه سینما باید مجددا تدوین شود
محمود احمدینژاد در مقام رئیس شورای عالی سینما روز سهشنبه ۲۳ خرداد در دیدار با اعضای این شورا بدون اشاره به انحلال خانه سینما تنها یادآور شد که اساسنامه خانه سینما باید مجددا تدوین شود.
احمدینژاد ادامه داد: «باید در عرصه سینمای کشور بنیانی گذاشته شده وایدههایی در اندیشهها و عمل افراد جای گیرد که اگر در آینده برخی از مسئولیت خود کنار رفتند، آن ایده تغییر نکند و این وظیفه سینماگران است تا با همفکری یکدیگر در این راستا گام بردارند».
وی همچنین خبر از ارسال نامهای به بانک مرکزی برای اختصاص ۲۵ میلیون دلار به فعالیتهای سینمایی که موضوع مصوبه جلسات قبلی این شورا بود، داد.
در این جلسه همچنین جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی به پلمپ دو سالن سینمایی توسط نیروی انتظامی اعتراض کرد. وی رفتار اداره اماکن مبنی بر پلمپ سالنهای سینمایی را بخشی از "رفتارهای فراقانونی برخی نهادها" دانست و اظهار داشت "اداره اماکن نمیتواند برای ماهیت و کیفیت یک برنامه اظهار نظر کرده و برای آن شرط بگذارد".
شمقدری درباره پیگیری این اقدام نیروی انتظامی گفت: «قطعا این رفتار خلاف قانون اداره اماکن را از جایگاه مسئولین نظام و در مجموعه دولت پیگیری خواهیم کرد؛ چرا که سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی هم معترض دخالت مستقیم آن نیرو در وظایف سینما هستند».
روز سهشنبه ماموران اداره اماکن با حضور در یک پردیس سینمایی (مجموعه چند سالن سینما) که قرار بود در دو سالن ملت و زندگی آن مسابقات فوتبال برای بانوان و آقایان پخش شود، تعدادی از زنان از جمله یک هنرپیشه سینما را بازداشت کرده و این دو سالن را نیز پلمپ کردند.
شمقدری همچنین اقدام حوزه هنری مبنی بر اکران نکردن فیلم «پس کوچههای شمرون» را فراقانونی دانست و خواستار پاسخگویی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در این زمینه شد.
وی که به گفتهی خودش سالها عضو خانه سینما بوده، مدیریت خانه سینما را به تخلف از وظایف قانونیاش متهم کرد و اظهار داشت که او بستر انحلال این تشکل را فراهم كرد.
کارگردان فیلمهایی چون "عروس حلبچه" و "اخلاقتو خوب کن" در ادامه سخنانش تغییر اساسنامه خانه سینما و حذف بند التزام به قانون اساسی از آن را اقدامی غیرقانونی دانست چرا که به گفتهی او هر نوع تغییر در اساسنامه شركتها و موسسات باید با اطلاع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد.
اطیابی البته اظهار داشته که خانه سینما رسما منحل نشده بلکه تنها مجوز فعالیتش لغو شده است و اگر دادگاه رای به ادامه فعالیت آن بدهد، باید اساسنامه این نهاد تغییر کند.
وی تاکید کرد که طبق قانون مصوب سال ۱۳۷۶ تمامی موسسات و مراكز فرهنگی زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد هستند و این وزارتخانه بر اساس چارچوب و اهداف خود، مجاز به انحلال این موسسات است.
کمیته ساماندهی صنوف سینمایی؛ موازیسازی با خانه سینما
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دی ماه ۱۳۹۰ اعلام کرد که با رای حداکثری شورای عالی سینما، خانه سینما منحل شده است.
این تصمیم وزرات ارشاد با مخالفتهای زیادی از سوی اعضای خانه سینما و دو هزار نفر از سینماگران روبرو شد. تا اینکه روز دوم خرداد دیوان عدالت اداری حکم وزارت ارشاد مبنی بر انحلال خانه سینما را نقض کرد. اما چند روز بعد ديوان عدالت اداری مجددا اعلام کرد حکم انحلال این نهاد صنفی پابرجاست.
در نهایت روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دهم خرداد اعلام کرد هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی پس از بررسی همه جانبه فعالیت خانه سینما و ملاحظه کلیه اسناد و مدارک، این تشکل را فاقد هرگونه وجاهت قانونی دانسته و آن را برای همیشه تعطیل کرد.
کمیته ساماندهی صنوف سینمایی همزمان با انحلال خانه سینما و با دستور وزیر ارشاد تشکیل شد. بر اساس مصوبه شورای عالی سینما به ریاست محمود احمدینژاد، در اوایل بهمن ماه "کارگروه ساماندهی امور تشکلهای صنفی سینمایی" تشکیل شد.
در این ابلاغیه تعیین اعضا و شروع به کار این کارگروه به عهده جواد شمقدری معاونت سینمایی قرار گرفت. روابط عمومی معاونت امور سینمایی نیز "حسین زندباف" را مسئول "کارگروه ساماندهی امور تشکلهای صنفی سینمایی" کرد.
وظیفه این کارگروه سر و سامان دادن به امور جاری صنوف اعم از مشکلات معیشتی، بیمه و خدمات رفاهی و همچنین مباحث دیگر از قبیل امنیت شغلی صنوف تعیین شده است.
این کمیته تا کنون سعی داشته تمامی اصناف سینمایی را جذب کند ولی انجمن بازیگران سینما به ریاست داود رشیدی و انجمن منشیان صحنه هر دو طی اطلاعیههای جداگانهای عضویتشان را دراین کمیته تکذیب کردهاند.
صنف کارگردانان، تدوینگران و فیلمبرداران نیز با این کمیته همکاری نکرده است.
احمدینژاد: اساسنامه خانه سینما باید مجددا تدوین شود
محمود احمدینژاد در مقام رئیس شورای عالی سینما روز سهشنبه ۲۳ خرداد در دیدار با اعضای این شورا بدون اشاره به انحلال خانه سینما تنها یادآور شد که اساسنامه خانه سینما باید مجددا تدوین شود.
احمدینژاد ادامه داد: «باید در عرصه سینمای کشور بنیانی گذاشته شده وایدههایی در اندیشهها و عمل افراد جای گیرد که اگر در آینده برخی از مسئولیت خود کنار رفتند، آن ایده تغییر نکند و این وظیفه سینماگران است تا با همفکری یکدیگر در این راستا گام بردارند».
وی همچنین خبر از ارسال نامهای به بانک مرکزی برای اختصاص ۲۵ میلیون دلار به فعالیتهای سینمایی که موضوع مصوبه جلسات قبلی این شورا بود، داد.
در این جلسه همچنین جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی به پلمپ دو سالن سینمایی توسط نیروی انتظامی اعتراض کرد. وی رفتار اداره اماکن مبنی بر پلمپ سالنهای سینمایی را بخشی از "رفتارهای فراقانونی برخی نهادها" دانست و اظهار داشت "اداره اماکن نمیتواند برای ماهیت و کیفیت یک برنامه اظهار نظر کرده و برای آن شرط بگذارد".
شمقدری درباره پیگیری این اقدام نیروی انتظامی گفت: «قطعا این رفتار خلاف قانون اداره اماکن را از جایگاه مسئولین نظام و در مجموعه دولت پیگیری خواهیم کرد؛ چرا که سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی هم معترض دخالت مستقیم آن نیرو در وظایف سینما هستند».
روز سهشنبه ماموران اداره اماکن با حضور در یک پردیس سینمایی (مجموعه چند سالن سینما) که قرار بود در دو سالن ملت و زندگی آن مسابقات فوتبال برای بانوان و آقایان پخش شود، تعدادی از زنان از جمله یک هنرپیشه سینما را بازداشت کرده و این دو سالن را نیز پلمپ کردند.
شمقدری همچنین اقدام حوزه هنری مبنی بر اکران نکردن فیلم «پس کوچههای شمرون» را فراقانونی دانست و خواستار پاسخگویی خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در این زمینه شد.
کمیته تحقیق پیرامون حمله
کماندویی اسرائیل به یک کشتی حامل اقلام بشردوستانه به مقصد نوار غزه در
سال ٢٠١٠ به شدت از عملکرد بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل انتقاد
کرده است.
در این عملیات ٩ نفر، که اکثر آنان شهروندان ترکیه بودند، کشته شدند و این حادثه باعث تیرگی در روابط اسرائیل و ترکیه شد.کمیته تحقیق به ریاست بازرس دولت اسرائیل در گزارش خود گفته است که آقای نتانیاهو بدون مشورت کافی با کارشناسان و فرماندهان نظامی دستور حمله به کاروان امدادرسانی را صادر کرد که نتیجه ای نامطلوب به بار آورد.
نظرسنجی انجام شده در نوزده کشور ثروتمند دنیا نشان می دهد که هند بدترین جا برای زنان محسوب می شود.
هند در این نظرسنجی پائین تر از عربستان قرار گرفته است.در این نظرسنجی که توسط بنیاد تامسن رویترز انجام شده، عوامل مختلفی از جمله تحصیلات زنان، بهداشت، فرصتهای شغلی و خشونت علیه آنها مد نظر قرار داده شده است.
این نظرسنجی می گوید دلیل جایگاه پائین هند، رواج ازدواج کودکان، برده داری و بچه کشی است.
کانادا در این نظرسنجی، جایگاه بهترین کشور را به خود اختصاص داده است.
به گزارش خبرگزاری دولتی تونس،
دادگاه رسیدگی کننده به پرونده زین العابدین بن علی، رئیس جمهوری برکنار
شده این کشور، او را به جرم ارتباط با کشته شدن چهار نفر به دست ماموران
دولتی در جریان تظاهرات ضد دولتی ژانویه سال گذشته به بیست سال حبس محکوم
کرده است.
حرکت اعتراضی شمال آفریقا و خاورمیانه موسوم به
"بهار عربی" از تونس آغاز شد و آقای بن علی چند روز پس از آغاز تظاهرات،
تونس را ترک کرد و به عربستان سعودی رفت و انتقال قدرت در آن کشور نسبتا با
خشونت کمتری صورت گرفت.محاکمه بن علی به طور غیابی برگزار شده و دادگاه پیشتر ا و را به جرم اختلاس مالی به سی سال حبس محکوم کرده است اما دولت عربستان به تقاضای مقامات تونسی برای استرداد رئیس جمهوری سابق آن کشور پاسخی نداده است.
ویجای نامبیار، نماینده سازمان
ملل به منظور بررسی خشونت مذهبی بین بوداییان و مسلمانان در غرب برمه که تا
کنون دست کم هشت کشته برجای گذاشته وارد این کشور شده است.
اعزام آقای نامبیار به برمه نشانه نگرانی بین المللی در مورد درگیری بین پیروان دو مذهب است.نماینده ویژه سازمان ملل با همراهی وزیر امور مرزهای برمه به مرکز استان راخین، در غرب این کشور سفر کرده، و قرار است تحقیقاتی را در مورد علت بروز درگیری انجام دهد.
وقوع یک رشته انفجار در عراق به کشته و زخمی شدن دهها نفر منجر شده که اکثر آنان زائران شیعه بوده اند.
صبح روز چهارشنبه، ٢٤ خرداد (١٣
ژوئن)، زائران شیعه در چهار شهر عراق هدف یک رشته بمبگذاری قرار گرفتند که
در نتیجه آن، دست کم هشتاد نفر جان خود را از دست داده و بیش از سیصد تن
دیگر زخمی شده اند و وضعیت برخی از زخمی های این انفجارها وخیم گزارش شده
است.
انفجارهای روز چهارشنبه همزمان با ایام عزاداری امام موسی کاظم، امام هفتم شیعیان، روی داد که مدفن او در کاظمین، در نزدیکی بغداد، از اماکن مهم زیارتی شیعیان است.
نخستین انفجار حدود ساعت ٥ بامداد به وقت محلی در شهرک تاجی، واقع در شمال بغداد روی داد و هدف بمب گذاران گروهی از شیعیان بودند که در مراسم عزاداری شرکت داشتند.
براساس گزارش های اولیه، در این انفجار، هفت نفر کشته و بیست و دو نفر دیگر زخمی شدند اما منابع محلی گفتند که امکان افزایش تلفات این بمب گذاری و سایر بمب گذاری های روز چهارشنبه منتفی نیست.
ساعاتی پس از آن، انفجارهایی در محل تجمع عزاداران شیعه در سه نقطه در بغداد به وقوع پیوست که به گفته منابع پلیس، دست کم نوزده نفر را کشت و بیش از پنجاه تن را زخمی کرد.
در مرکز شهر حله، واقع در نود و پنج کیلومتری جنوب بغداد هم دو اتومبیل بمبگذاری شده به فاصله چند دقیقه از هم منفجر شد و به گفته منابع محلی، بیست و یک کشته و پنجاه و سه زخمی برجای گذاشت.
شهر مذهبی کربلا، از زیاتگاه های مهم شیعیان، هم حدود ساعت ٨ صبح روز چهارشنبه شاهد انفجار یک اتومبیل بمبگذاری در نزدیکی اجتماع گروهی از زائران شیعه بود که دو نفر را کشت و بیست و دو نفر دیگر را زخمی کرد.
در دو حمله دیگر، دو اتومبیل بمبگذاری شده در شهر شیعه نشین بلد منفجر شد و هفت تن از عزاداران شیعه را کشت و سی و چهار تن دیگر را زخمی کرد.
بلد در هشتاد کیلومتری شمال بغداد و در نزدیکی شهر تکریت واقع شده است.
از نقاط دیگر عراق نیز وقوع انفجارهایی گزارش شده است.
سال گذشته، مراسم عزاداری امام موسی کاظم بدون وقوع حادثه خشونت باری برگزار شد و مقامات عراقی آن را نشانه ای از تسلط خود بر اوضاع و توانایی در حفظ امنیت کشور اعلام کردند.
تا کنون هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاری های روز چهارشنبه را برعهده نگرفته اما حمله به شیعیان به نگرانی در مورد احتمال واکنش تلافی جویانه آنان و وقوع درگیری های فرقه ای در عراق دامن می زند.
زائران شیعه، از جمله زائران ایرانی، بارها هدف حمله قرار گرفته اند و گروه های تندرو سنی، که گفته می شود با شبکه القاعده نیز مرتبط هستند، مسئول این حملات شناخته شده اند.
در فوریه سال ٢٠٠٦، افراد ناشناس به بمبگذاری در یکی از زیارتگاه های مهم شیعیان در شهر سامرا مبادرت کردند که بخش عمده ای از این مکان را ویران کرد.
واقعه سامرا به چندین ماه درگیری های خشونت آمیز فرقه ای منجر شد که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت و به آوارگی هزاران تن منجر شد.
اکثر مردم عراق شیعه هستند و گروه های سیاسی شیعه قدرت اصلی در دولت نوری مالکی، نخست وزیر هستند، در حالیکه مخالفان دولت، آقای مالکی را به انحصارگری و منزوی کردن سایر عراقی ها، از جمله کردهای سنی این کشور، متهم می کنند.
احزاب و گروه های مخالف آقای مالکی و سیاستمداران منتقد او در دولت ائتلافی به تلاش هایی برای سازماندهی رای عدم اعتماد در پارلمان عراق دست زده اند اما تا کنون موفق به برکناری دولت نشده اند.
انفجارهای روز چهارشنبه همزمان با ایام عزاداری امام موسی کاظم، امام هفتم شیعیان، روی داد که مدفن او در کاظمین، در نزدیکی بغداد، از اماکن مهم زیارتی شیعیان است.
نخستین انفجار حدود ساعت ٥ بامداد به وقت محلی در شهرک تاجی، واقع در شمال بغداد روی داد و هدف بمب گذاران گروهی از شیعیان بودند که در مراسم عزاداری شرکت داشتند.
براساس گزارش های اولیه، در این انفجار، هفت نفر کشته و بیست و دو نفر دیگر زخمی شدند اما منابع محلی گفتند که امکان افزایش تلفات این بمب گذاری و سایر بمب گذاری های روز چهارشنبه منتفی نیست.
ساعاتی پس از آن، انفجارهایی در محل تجمع عزاداران شیعه در سه نقطه در بغداد به وقوع پیوست که به گفته منابع پلیس، دست کم نوزده نفر را کشت و بیش از پنجاه تن را زخمی کرد.
در مرکز شهر حله، واقع در نود و پنج کیلومتری جنوب بغداد هم دو اتومبیل بمبگذاری شده به فاصله چند دقیقه از هم منفجر شد و به گفته منابع محلی، بیست و یک کشته و پنجاه و سه زخمی برجای گذاشت.
شهر مذهبی کربلا، از زیاتگاه های مهم شیعیان، هم حدود ساعت ٨ صبح روز چهارشنبه شاهد انفجار یک اتومبیل بمبگذاری در نزدیکی اجتماع گروهی از زائران شیعه بود که دو نفر را کشت و بیست و دو نفر دیگر را زخمی کرد.
در دو حمله دیگر، دو اتومبیل بمبگذاری شده در شهر شیعه نشین بلد منفجر شد و هفت تن از عزاداران شیعه را کشت و سی و چهار تن دیگر را زخمی کرد.
بلد در هشتاد کیلومتری شمال بغداد و در نزدیکی شهر تکریت واقع شده است.
از نقاط دیگر عراق نیز وقوع انفجارهایی گزارش شده است.
نگرانی از خشونت فرقهای
در بمبگذاریهای روز چهارشنبه عمدا زائران شیعه هدف قرار گرفته بودند که بسیاری از آنان برای بزرگداشت سالروز وفات امام هفتم شیعیان در نظر داشتند به کاظمین عزیمت کنند.سال گذشته، مراسم عزاداری امام موسی کاظم بدون وقوع حادثه خشونت باری برگزار شد و مقامات عراقی آن را نشانه ای از تسلط خود بر اوضاع و توانایی در حفظ امنیت کشور اعلام کردند.
تا کنون هیچ گروهی مسئولیت بمبگذاری های روز چهارشنبه را برعهده نگرفته اما حمله به شیعیان به نگرانی در مورد احتمال واکنش تلافی جویانه آنان و وقوع درگیری های فرقه ای در عراق دامن می زند.
زائران شیعه، از جمله زائران ایرانی، بارها هدف حمله قرار گرفته اند و گروه های تندرو سنی، که گفته می شود با شبکه القاعده نیز مرتبط هستند، مسئول این حملات شناخته شده اند.
در فوریه سال ٢٠٠٦، افراد ناشناس به بمبگذاری در یکی از زیارتگاه های مهم شیعیان در شهر سامرا مبادرت کردند که بخش عمده ای از این مکان را ویران کرد.
واقعه سامرا به چندین ماه درگیری های خشونت آمیز فرقه ای منجر شد که صدها کشته و زخمی برجای گذاشت و به آوارگی هزاران تن منجر شد.
اکثر مردم عراق شیعه هستند و گروه های سیاسی شیعه قدرت اصلی در دولت نوری مالکی، نخست وزیر هستند، در حالیکه مخالفان دولت، آقای مالکی را به انحصارگری و منزوی کردن سایر عراقی ها، از جمله کردهای سنی این کشور، متهم می کنند.
احزاب و گروه های مخالف آقای مالکی و سیاستمداران منتقد او در دولت ائتلافی به تلاش هایی برای سازماندهی رای عدم اعتماد در پارلمان عراق دست زده اند اما تا کنون موفق به برکناری دولت نشده اند.
تحریم های بین المللی باعث کاهش چشمگیر در صادرات نفت ایران شده است.
روز چهارشنبه، ٢٤ خرداد (١٣ ژوئن)، آژانس بین
المللی انرژی اتمی، که بازار نفتی جهان را زیر نظر دارد، در گزارشی نوشت که
صادرات نفت خام ایران در ماههای آوریل و مه سال جاری همچنان کاهش داشته و
براساس آمار اولیه، به حدود ١.٥ میلیون بشکه در روز رسیده است.به گزارش آژانس، به نظر می رسد ایران در این مدت همچنان به تولید نفت خام در حد سه میلیون و سیصد هزار بشکه در روز ادامه داده اما نتوانسته است بین ١٥ تا ٢٥ درصد نفت تولیدی خود را صادر کند و ناگزیر آنها را در تانکرهای شناور انبار کرده است.
براساس این گزارش، تولید نفت خام نیز نسبت به میزان سه میلیون و سیصد هزار بشکه در روز در سال گذشته، کاهشی نسبی را نشان می دهد.
آژانس بین المللی انرژی، که توسط کشورهای عمده مصرف کننده نفت خام ایجاد شده و هدف آن مشاوره برای حفظ ثبات بازار نفت است، در گزارش ماهانه خود نوشته است که "در صورت ادامه محدودیت خرید نفت ایران، ممکن است طی ماه های آینده و پر شدن انبارهای نفتی، این کشور ناگزیر شود تولید نفت خام را هم به شکل قابل توجهی کاهش دهد."
مقامات ایرانی همچنان تاکید دارند که تحریم های بین المللی، از جمله تحریم نفتی اتحادیه اروپا که از اول ماه آینده میلادی به اجرا گذاشته می شود، تاثیری بر فروش نفت خام این کشور نداشته است.
رسانه های دولتی جمهوری اسلامی به طور مرتب اخباری حاکی از بی اعتنایی خریداران نفت به تحریم های غرب و علاقمندی آنها به خرید نفت ایران منتشر می کنند و تاکید دارند که به جای جمهوی اسلامی، کشورهای غربی از تحریم نفتی ایران متضرر می شوند.
رستم قاسمی، وزیر نفت ایران نیز اخیرا تاکید کرد که میزان صادرات نفت همچنان در حد ٢.٢ میلیون بشکه در روز ادامه دارد.
اقتصاد غرب و اقتصاد ایران
به گفته آژانس بین المللی انرژی، بسیاری از شناورهای متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران به منظور دور زدن تحریم ها یا پنهان داشتن ناکامی در یافتن مشتری، سیستم های ردیاب خود را خاموش می کنند و به همین دلیل، ارزیابی دقیق میزان نفت صادراتی ایران دشوار بوده است.در مورد تاثیر کاهش نفت صادراتی ایران بر بازارهای نفتی، آژانس بین المللی گفته است که بازارهای نفت با وجود "فشار بر عرضه" می توانند در نیمه دوم سال میلادی، کاهش حدود یک میلیون بشکه نفت ایران را بدون تاثیر چندانی بر قیمت تحمل کند.
با توجه به اینکه آژانس بین المللی انرژی اخیرا تخمین قبلی خود در مورد تقاضای جهانی برای نفت اوپک در شش ماهه دوم سال میلادی را از سی میلیون و هشتصد هزار بشکه به سی و یک میلیون و نهصد هزار بشکه افزایش داده، اطمینان نسبت به ثبات قیمت ها نشانه آن است که سایر اعضای اوپک تمهیداتی را برای جبران کاهش نفت صادراتی ایران اندیشیده اند.
در ماه آوریل، تولید جهانی نفت حدود ششصد هزار بشکه افزایش یافت که ٧٠ درصد آن نتیجه افزایش تولید اعضای اوپک، به خصوص عراق بود.
همچنین، ذخیره نفت خام در کشورهای پیشرفته عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در ماه مارس سال جاری به ٢.٥٦ میلیون بشکه رسید که برای اولین بار در ده ماه گذشته، از متوسط ماهانه طی پنج سال گذشته بالاتر بود.
علاوه بر تحریم نفتی، ایران با تحریم بانکی ایالات متحده نیز مواجه است که باعث شده است ارتباط مالی جمهوری اسلامی با بسیاری از دیگر کشورها نیز محدود و در مواردی کمابیش قطع شود.
به این ترتیب، حتی در مواردی که صدور نفت خام با موفقیت، و معمولا با دادن تخفیف هایی به خریداران ادامه داشته، گاه دریافت ارز حاصله از فروش نفت با موانعی مواجه شده است.
به گفته کارشناسان، در ماههای اخیر، تحریم های بین المللی باعث بروز بحران اقتصادی در ایران شده و پدیده هایی مانند تورم شتابان و کاهش شدید ارزش پول ملی را به مشکلات مزمن اقتصاد جمهوری اسلامی، مانند بیکاری گسترده، کمبود سرمایه گذاری مولد، تشدید نابرابری طبقاتی و گسترش اقتصاد زیر زمینی افزوده است.
برخی از ناظران معتقدند که ادامه وضعیت موجود نه تنها بر چشم انداز اقتصادی ایران تاثیری نامطلوب دارد، بلکه می تواند به بروز بحران های اجتماعی منجر شود.
یک مقام ارشد سازمان ملل رسما
بروز جنگ داخلی در جمهوری سوریه را اعلام داشته و آمریکا نسبت به تمدید
ماموریت ناظران صلح سازمان ملل در سوریه ابراز تردید کرده است.
با تشدید درگیری مسلحانه بین ارتش سوریه و نیروهای
مسلح مخالف حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری، آروه لادسو، معاون دبیرکل سازمان
ملل در امور پاسداران صلح، گفته است که با توجه به وضعیت جاری در جمهوری
سوریه، این کشور قطعا گرفتار جنگ داخلی تمام عیار است.آقای لادسو به عنوان نشانه های بروز جنگ داخلی در سوریه، گفته است که نیروهای مخالف حکومت بر بخش های قابل توجهی از شهرها تسلط دارند در حالیکه ارتش سوریه امکانات نظامی هر چه بیشتری را برای مقابله با آنان به کار گرفته است.
روز گذشته گزارش شد که ارتش سوریه از هلی کوپترهای توپدار و احتمالا هواپیماهای بدون سرنشین برای حمله به مناطق شهری تحت تصرف نیروهای مخالف استفاده کرده که در نتیجه، تلفات سنگینی به غیرنظامیان ساکن این مناطق هم وارد شده است.
اوایل این هفته، سازمان ملل با اشاره به گزارش هایی از تجمع نیروهای دولتی در اطراف شهر حفا و احتمال بروز عملیات سنگین علیه این شهر، خواستار دسترسی ناظران صلح اعزامی سازمان ملل به این شهر شد اما مقامات سوریه به این درخواست پاسخ ندادند.
سرانجام روز سه شنبه، ارتش سوریه به ناظران اجازه داد تا از آخرین پاسگاه بازرسی در مسیر شهر حفا عبور کنند اما از آنجا که وضعیت منطقه "نا امن" به نظر می رسید، ناظران از ادامه سفر خودداری ورزیدند و در راه بازگشت، هدف سنگ پرانی گروهی از مردم خشمگین حومه شهر قرار گرفتند و به سوی آنان تیراندازی شد هر چند هیچیک از ناظران صلح در این حادثه آسیبی ندید.
همچنین، به گفته خبرنگاران، با تشدید حملات ارتش سوریه، عملیات شهری نیروهای مخالف نیز گسترده تر و کارآمدتر می شود و ضربات سنگین تری را به نیروهای دولتی وارد می سازد.
پیشتر، بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، با توجه به این تحولات، از "قریب الوقوع بودن" جنگ داخلی در سوریه سخن گفته بود و آروه لادسو در ارزیابی خود گفته است که افزایش سطح خشونت چنان زیاد است که باید از "تغییری در ماهیت درگیری" سخن گفت و این تغییر را نشانه آن دانسته که نگرانی های قبلی در مورد سقوط این کشور به ورطه جنگ داخلی تحقق یافته است.
در تحولی دیگر که نشانه ناتوانی جامعه بین الملل در خاتمه دادن به بحران سوریه است، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، گفته است که تردید دارد پس از پایان دوره کنونی ماموریت ناظران صلح سازمان ملل در سوریه، شورای امنیت این ماموریت را تمدید کند.
با ادامه خشونت، منابع مخالف دولت سوریه از کشته شدن بیش از چهارده هزار غیرنظامی از زمان آغاز تظاهرات اعتراضی در حدود پانزده ماه پیش خبر داده اند و روز گذشته، یک مقام سازمان ملل هم دولت سوریه را به بازداشت، شکنجه و قتل و همچنین سوء استفاده از کودکان در عملیات جنگی متهم کرد در حالیکه دولت سوریه نیز از کشته شدن صدها مامور دولتی به دست "تروریست های مسلح" خبر داده است.
در واکنش به اظهارات معاون دبیرکل سازمان ملل، دولت سوریه وقوع "جنگ داخلی" را نادرست دانسته و گفته است ارتش در شرف نابودی "گروه های مسلح تروریستی" است و مخالفان نیز تاکید داشته اند که هدف اصلی عملیات آنان صرفا دفاع از تظاهرات مسالمت آمیز معترضان است.
چشم انداز اقدامات دیپلماتیک
با وجود افزایش تلفات غیرنظامیان در سوریه و خطراتی که بروز جنگ داخلی در این کشور برای منطقه در پی دارد، تنها اقدام دیپلماتیک قابل توجهی که تا کنون صورت گرفته، موافقت شورای امنیت با اجرای طرح صلح کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان و اتحادیه عرب برای خاتمه دادن به خشونت در سوریه بوده است.این طرح در اواسط ماه آوریل - حدود دو ماه پیش - مورد قبول دولت سوریه و مخالفان قرار گرفت و باعث کاهش موقت در تلفات غیرنظامیان و اعزام ناظران صلح شد، اما نه تنها بخش های دیگر این طرح، از جمله خروج نیروهای ارتش از مناطق شهری، آزادی تظاهرات مسالمت آمیز و اصلاحات سیاسی، به اجرا در نیامده، بلکه به نظر می رسد که در روزهای اخیر، بر سطح خشونت ها نیز افزوده شده است.
درزمینه تدابیر موثرتر بین المللی، دولت های چین و روسیه، با هرگونه اقدام نظامی بین المللی و همچنین هر طرحی برای خاتمه دادن به بحران سوریه که شامل کناره گیری بشار اسد باشد مخالفت کرده و با تهدید به استفاده از حق وتو، از تصویب چنین قطعنامه هایی در شورای امنیت جلوگیری کرده اند.
به خصوص روسیه، که با تغییرات اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا تنها ایران و سوریه را حکومت های تحت نفوذ خود در منطقه محسوب می کند، نگران آن است که هر حکومتی که جایگزین بشار اسد در سوریه شود، چه یک نظام دموکراتیک ملی باشد و چه یک حکومت اسلامگرا، مایل به ادامه وابستگی به روسیه نباشد.
برخی ناظران این نظر را نیز مطرح کرده اند که ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه که با کاهش محبوبیت و افزایش مخالفت در داخل مواجه است، مایل به پایان یافتن بحران در سوریه نیست بلکه ادامه این بحران و تبعات منطقی آن را برای تحکیم موقعیت داخلی خود مفید می داند.
به گفته آنان، در صورتی که جنگ داخلی در سوریه خواه ناخواه به مداخله کشورهای غربی و یا طرفدار غرب، مثلا دولت اسلامگرای ترکیه، منجر شود، رهبر روسیه خواهد توانست چنین تحولی را به عنوان "تهاجم غرب" به منافع منطقه ای روسیه و همچنین تشدید خطر جدایی طلبی اقلیت های مسلمان این کشور فلمداد کند و با تاکید بر لزوم "وحدت ملی" و حمایت تمامی مردم از دولت، اقدامات موثرتری را برای سرکوب مخالفان به اجرا بگذارد.
روز گذشته، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا گفت که به نظر می رسد روسیه به ارسال هلی کوپترهای تهاجمی برای ارتش سوریه ادامه می دهد در حالیکه از این تسلیحات برای کشتار مردم غیرنظامی استفاده شده است.
پیشتر، مقامات روسی ارسال تسلیحات به سوریه را در اجرای قراردادهای دوجانبه فروش اسلحه تایید کرده اما گفته بودند که این جنگ افزارها در مقابله با معترضان به کار نمی رود. تا قبل از تشدید عملیات نیروهای مسلح مخالف حکومت سوریه، واحدهای ارتش این کشور تنها با تظاهرکنندگان غیرمسلح مواجه بودند و برای مقابله با آنان نیز معمولا به تیراندازی با اسلحه سبک اکتفا می کردند.
در عین حال، کشورهای غربی نیز اقدام نظامی برای سرنگونی حکومت سوریه را بدون تایید کامل شورای امنیت منتفی دانسته و حتی با وجود اظهارات معاون دبیرکل سازمان ملل در مورد بروز جنگ داخلی در سوریه، دبیرکل ناتو گفته است که مداخله نظامی خارجی "راه درستی" برای حل این بحران نیست و از اعضای شورای امنیت خواسته است در این مورد به اقدامات سیاسی دست بزنند.
برخی ناظران گفته اند که احتمالا تنها تحولی که ممکن است در آینده نزدیک روی دهد، اقدام ترکیه در ایجاد منطقه امن در داخل مرز سوریه برای پناهجویانی است که از مناطق جنگی می گریزند که البته می تواند به مرکزی برای سازماندهی نیروهای مخالف حکومت سوریه نیز تبدیل شود و حتی ممکن است در اجرای این طرح، ترکیه خواستار حمایت برخی کشورهای عضو ناتو در ایجاد منطقه پرواز ممنوع شود.
معاون وزیر خارجه ترکیه در واکنش به تشدید خشونت در سوریه و با اشاره به حضور حدود سی هزار پناهجوی سوری در آن کشور، ادامه بحران سوریه را خطری برای امنیت ترکیه دانسته و خواستار حل و فصل موثر این بحران شده است.
بانک جهانی به کشورهای در حال توسعه هشدار داده که خود را برای رشد ضعیف اقتصادی و "دوران سختتر" آماده کنند.
این گزارش خاطرنشان می کند که با گسترش بحران در منطقه اقتصادی یورو، ممکن است اقتصاد جهان با دوره طولانی بیثباتی رو به رو شود.
بانک جهانی در گزارش خود گفته است که رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه امسال از ۵.۳ درصد تجاوز نمی کند که نسبت به رشد ۶.۱ درصدی سال ۲۰۱۱ کاهش نشان می دهد.
این بانک از سیاستگذاران خواسته است تا تمهیدات درازمدت لازم را جهت حصول اطمینان از تداوم رشد اقتصادی به اجرا بگذارند.
هانس تیمر از مدیران بانک جهانی گفته است که کشورهای در حال توسعه باید توجه خود را بر سرمایه گذاری زیربنایی و اصلاحاتی با هدف افزایش بهره وری متمرکز کنند.
هزینه استقراض برای این کشورها به میزان چشمگیری افزایش یافته و باعث بروز نگرانی هایی درباره توانایی این کشورها در بازپرداخت بدهیهایشان شده است.
این نگرانی وجود دارد که با شدت یافتن و گسترش بحران، اطمینان سرمایه گذاران متزلزل شود و نتیجه نهایی آن، کاهش تقاضا برای انواع کالا و خدمات در این کشورها باشد.
این امر برای اقتصاد کشورهای در حال توسعه مشکل ایجاد می کند چون این کشورها به شدت به بازارهای منطقه اقتصادی اروپا برای صادراتشان متکی هستند.
آقای تیمر گفته است که این مشکلات جدی هستند و کشورهای در حال توسعه باید منتظر دوره طولانی کندی رشد اقتصادی در اروپا باشند.
این مدیر بانک جهانی افزود که احتمال بروز یک "بحران دیگر" در اروپا وجود دارد و کشورهای در حال توسعه باید خود را برای هر سناریویی آماده کنند.
کند شدن سرعت رشد اقتصادی چین نیز به نگرانی ها افزوده است.
چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا و بزرگ ترین مصرف کننده مواد خام در جهان است در حالیکه بخش عمده صادرات کشورهای در حال توسعه را همین مواد تشکیل می دهد.
رشد اقتصادی این کشور در سه ماهه اول ۸.۱ درصد بود که کندترین رشد اقتصادی این کشور در سه سال گذشته است.
صادرات چین که یکی از موتورهای محرکه رشد اقتصادی چین به شمار می رود به دلیل کاهش تقاضا در بازارهای آمریکا و اروپا کاهش یافته و بر رشد اقتصادی تاثیری منفی گذاشته است.
بانک جهانی گفته است که کاهش "سریعتر از حد انتظار" رشد اقتصادی چین، تهدیدی برای اقتصاد کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه محسوب می شود.
این گزارش خاطرنشان می کند که با گسترش بحران در منطقه اقتصادی یورو، ممکن است اقتصاد جهان با دوره طولانی بیثباتی رو به رو شود.
بانک جهانی در گزارش خود گفته است که رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه امسال از ۵.۳ درصد تجاوز نمی کند که نسبت به رشد ۶.۱ درصدی سال ۲۰۱۱ کاهش نشان می دهد.
این بانک از سیاستگذاران خواسته است تا تمهیدات درازمدت لازم را جهت حصول اطمینان از تداوم رشد اقتصادی به اجرا بگذارند.
هانس تیمر از مدیران بانک جهانی گفته است که کشورهای در حال توسعه باید توجه خود را بر سرمایه گذاری زیربنایی و اصلاحاتی با هدف افزایش بهره وری متمرکز کنند.
تهدید روزافزون
هشدار بانک جهانی در حالی صادر شده که هراس از گسترش بحران بدهی های منطقه اقتصادی یورو به کشورهایی چون اسپانیا و ایتالیا در حال افزایش است.هزینه استقراض برای این کشورها به میزان چشمگیری افزایش یافته و باعث بروز نگرانی هایی درباره توانایی این کشورها در بازپرداخت بدهیهایشان شده است.
این نگرانی وجود دارد که با شدت یافتن و گسترش بحران، اطمینان سرمایه گذاران متزلزل شود و نتیجه نهایی آن، کاهش تقاضا برای انواع کالا و خدمات در این کشورها باشد.
این امر برای اقتصاد کشورهای در حال توسعه مشکل ایجاد می کند چون این کشورها به شدت به بازارهای منطقه اقتصادی اروپا برای صادراتشان متکی هستند.
آقای تیمر گفته است که این مشکلات جدی هستند و کشورهای در حال توسعه باید منتظر دوره طولانی کندی رشد اقتصادی در اروپا باشند.
این مدیر بانک جهانی افزود که احتمال بروز یک "بحران دیگر" در اروپا وجود دارد و کشورهای در حال توسعه باید خود را برای هر سناریویی آماده کنند.
کند شدن سرعت رشد اقتصادی چین نیز به نگرانی ها افزوده است.
چین دومین اقتصاد بزرگ دنیا و بزرگ ترین مصرف کننده مواد خام در جهان است در حالیکه بخش عمده صادرات کشورهای در حال توسعه را همین مواد تشکیل می دهد.
رشد اقتصادی این کشور در سه ماهه اول ۸.۱ درصد بود که کندترین رشد اقتصادی این کشور در سه سال گذشته است.
صادرات چین که یکی از موتورهای محرکه رشد اقتصادی چین به شمار می رود به دلیل کاهش تقاضا در بازارهای آمریکا و اروپا کاهش یافته و بر رشد اقتصادی تاثیری منفی گذاشته است.
بانک جهانی گفته است که کاهش "سریعتر از حد انتظار" رشد اقتصادی چین، تهدیدی برای اقتصاد کشورهای منطقه آسیا و اقیانوسیه محسوب می شود.
دادگاهی در آمریکا، یک مرد افغان
را به جرم حمایت مالی از گروه طالبان از طریق پول بدست آمده از قاچاق مواد
مخدر، به حبس ابد محکوم کرده است.
حاجی باغچو، هفتاد ساله، متهم بود که در مناطق
مرزی میان افغانستان و پاکستان هروئین تولید کرده و آن را به بیشتر از بیست
کشور در سراسر جهان قاچاق می کرده است.این اتهامات از سوی حاجی باغچو رد شده بود و وکیل مدافع او در دادگاه به دلیل وضعیت ناگوار صحی موکل خود، خواستار کاهش مدت زندان شد.
اما دادگاه اعلام کرد که حاجی باغچو در قاچاق مقدار عظیمی از مواد مخدر در سطح بین المللی دست داشته و حبس ابد مجازات مناسبی برای او است.
براساس حکم دادگاه، این فرد علاوه بر تحمل زندان، باید ٢٥٠ میلیون دلاری را که از قاچاق مواد مخدر بدست آورده و همچنین داراییهای خود را در افغانستان به عنوان جریمه پردازد.
لنی بریور، دستیار دادستان گفت: "حاجی باغچو رهبری یک عملیات وسیع تولید و قاچاق مواد مخدر را برعهده داشت که در آن، به بیش از بیست کشور به شمول آمریکا، هروئین انتقال می داد."
او گفت: "تنها در سال ۲۰۰۶، او بیش از ۲۵۰ میلیون دلار از قاچاق هروئین بدست آورد. باغچو با استفاده از پولی که از قاچاق مواد مخدر بدست می آورد، فرماندهان ارشد گروه طالبان را در افغانستان حمایت مالی می کرد."
او افزود: "مجازات (حبس ابد) برای این فرد، مجازات در خوری برای یکی از خطرناکترین قاچاقچیان مواد مخدر در سطح جهان است."
باغچو در سال ۲۰۰۹ به آمریکا منتقل شده بود. او در سیزدهم ماه مارس سال ۲۰۱۲، بدنبال یک محاکمه سه هفته ای، مجرم شناخته شده بود.
اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۴ تحقیقات در مورد باغچو را آغاز کرده بودند. این تحقیق در همکاری با یک مامور مخفی پلیس افغانستان برای جمع آوری اطلاعات در مورد او انجام شده بود.
بانک هلندی آی ان جی
(International Netherlands Group) به خاطر آنچه نقض تحریم های مالی آمریکا
علیه ایران و کوبا خوانده شده، ناچار به پرداخت جریمه ای به مبلغ ۶۱۹
میلیون دلار شده است.
بنابر گزارش ها، این بانک بین المللی که هسته اصلی
آن در آمستردام هلند است، پس از آن که ماهها در زمینه پرونده تخلف خود از
تحریم های ایران، کوبا و چند کشور دیگر در دادگاههای آمریکایی مورد
بازخواست قرار گرفت، بالاخره روز سه شنبه (۱۲ ژوئن - ۲۳ خرداد) رضایت داده
که با پرداخت مبلغ جریمه به موضوع شکایت دولت آمریکا خاتمه دهد.دولت آمریکا و دولت ایالت نیویورک آی ان جی (ING) را متهم کرده بودند که از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۷ در مجموع به نقل و انتقال یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار پول مبادرت کرده که همگی ناقض تحریم های کاخ سفید علیه کوبا، ایران و چند کشور دیگر بوده است.
در همین رابطه، جان هامن، مدیر عامل این بانک گفته است: "نقض تحریم هایی که تا سال ۲۰۰۷ در قالب فعالیت های این بانک صورت گرفته، بسیار جدی و غیر قابل قبول بوده است."
از مبلغ جریمه بانک آی ان جی به عنوان "بزرگترین میزان جریمه" یاد شده که تاکنون برای یک بانک به اتهام نقض تحریم ها وضع شده است.
آی ان جی چهارمین بانک بزرگ است که در آمریکا به خاطر چنین اتهام هایی به دادگاه رفته و ناچار به پرداخت جریمه شده است.
پیش از این موسسه مالی کریدیت سوییس ای جی در سال ۲۰۰۹ به خاطر اتهامات مشابهی (نقش تحریمهای ایران، کوبا و لیبی) ناچار به پرداخت ۵۳۶ میلیون دلار جریمه شده بود.
بانک سرشناس لویدز بریتانیا هم در همان سال به پرداخت ۳۵۰ میلیون دلار جریمه محکوم شد و بارکلیز دیگر بانک بریتانیایی هم در سال ۲۰۱۰ جریمه ای ۲۹۸ میلیون دلاری را بر گردن گرفت.
از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به سال ۱۳۵۷ آمریکا به دفعات و به علل گوناگون این کشور را با تحریم های مختلف اقتصادی، مالی و تسلیحاتی روبرو کرده است که یکی آخرین آنها تحریم بانک مرکزی ایران به علت تداوم برنامه های هسته ای تهران بوده است.
برنامه هایی که ایران آن را صلح آمیز می داند اما واشنگتن و متحدان غربی اش این کشور را به داشتن مقاصد نظامی در پس این برنامه ها متهم می کنند.
شاهین نجفی و فویرباخ، کویتیپور و شیخ اشراق
* محمود فرجامی روزنامه نگار مقیم مالزی استنامه یا بیانیه دکتر عبدالکریم سروش درباره حکم ارتداد/ تکفیر و واجبالقتل شمردن شاهین نجفی دست کم از یک جهت در خور تحسین است: بر خلاف بیشتر منتقدان دیندار شاهین نجفی، دکتر سروش سراغ نیتیابی نمیرود و به جای پرداختن به این مطلب که هنرمند چرا و با چه انگیزهای این کار را کرده است مستقیما به سراغ خود کار و تاثیرات آن میرود.
میتوان امیدوار بود دکتر سروش به عنوان یکی از اثرگذارترین اندیشمندان تاریخ معاصر ایران، به روشنفکران دینی، طرفداران اسلام رحمانی، اندیشمندان مسلمان و سایر کسانی که مستقیم و غیرمستقیم همچنان از وی تاثیر میپذریند آموزش یا دست کم نشان دهد میتوان کمتر نیتخوانی و روان کاوی کرد و بیشتر به محتوای اثر یا تاثیرات فرهنگی و اجتماعی آن پرداخت.
همین چند سال پیش بود که یک استاد ایرانی دانشگاهی مشهور در آمریکا که از محتوای کتاب "لولیتاخوانی در تهران" به خشم آمده بود چنان تهمتهایی را نثار نویسندهي آن کرد و انگیزههایش را یک به یک شمرد که خبرگزاری فارس با اشتیاق آن را نقل کرد.
علاوه بر این، دکتر سروش صراحتا حکم ارتداد و قتل به هر دلیلی، چه توهین و چه غیر آن را نفی و محکوم میکند. باز هم یک نکته مثبت و درسآموز دیگر؛ طبعا برای جامعهای که در آغاز قرن بیست و یکم همچنان درگیر فتوا و ارتداد و مباح بودن بعضی خونهاست.
خوشبختانه زبان فارسی گسترهای محدود دارد و حاصل ترجمه ابزارهایی مثل مترجم گوگل هم عملا بیمصرف است، یعنی حرفها بین خودمان میماند، وگرنه آگاهی در وهمسایه از ذوقزدگی ناشی از محکومیت حکم ارتداد توسط یک اندیشمند تاثیرگذار، بیشتر از افتخار باعث سرشکستگی میتواند باشد.
با این حال آقای سروش در آن بیانیه، تقریبا همان قدر که به محکومیت حکم قتل و هتاکیهای بخشی از اهل ایمان پرداخته است در محکوم کردن اهانت و تمسخر بخشی از سکولارها و منتقدان دین قلم زده. چند نکتهای در این باب:
یک: حتی با فرض اینکه هرآنچه در نقد دین و دینداران گفته شود، مشمول اهانت و تمسخر است باز هم دو کفه ترازویی که ایشان سعی دارد همزمان هردو را محکوم کند برابر نیستند.
یک طرف اهانت و تمسخر است و طرف دیگر خون و سینه شکافته و سر بریده و هزاران آزار جسمی و روحی. محکوم کردن همزمان طرفین وقتی عادلانه و انسانی است که میزان جرم و خطا برابر یا نزدیک به هم باشد. شاید بتوان دو همسایهی دعوایی را که یکی سنگ به شیشهی دیگری زده و دیگری گلهای باغچه این یکی را لگد کرده همزمان سرزنش کرد اما اگر یکی از طرفین، به تلافی، دست بچه همسایه را قطع کرده باشد چه؟ میتوان در میانه چنان وضعیت هولناکی در میانه کوچه سینه صاف کرد و لحنی مطنطن و حکیمانه گفت اینجانت همزمان لگد کردن گلهای باغچه و قطع کردن دست کودکان را محکوم مینمایم؟ محکوم کردن همزمان طرفین همیشه نشانهی خرد و خونسردی و حکمت و ریشسفیدی نیست.
دو: آقای سروش روشنفکر عرصه عمومی است و روشنفکر عرصه عمومی، وقتی در کنار چاپ مقاله تئوریک در ژورنالهای دانشگاهی یا به جای آن، در مورد مسائل روز جامعه نظرش را منتشر میکند، نمیتواند از مسئولیت عواقب اجتماعی اثرش حتی در آینده شانه خالی کند.
ایشان از یک سو حکم ارتداد و قتل و خشونت را محکوم میکند و از سوی دیگر دائما تکرار و تاکید میکند که فلان کار مصداق اهانت و تمسخر بود و باعث رنجش مومنان، و مومن وقتی برنجد، چنین و چنان میشود.
در اوایل دوران اصلاحات که هنوز اندک پروایی از تشویق علنی به خشونت وجود داشت، روش مرسوم برخی روحانیون ایراد خطابههای سوزناک درباره اهانت به مقدسات دینی و افسوس از کم شدن غیرت دینی و انذار از بلایای آسمانی و بعد هم اشارهای به نشانی آنها که باید نشان میشدند بود و طبعا نتیجه هم ریختن و زدن و بستنِ نشانشده ها به دست پامنبریها.
برخی پامنبریها به اندازه کافی خطرناک هستند و برخی منبریهای خطرناک به اندازه کافی در ایران هستند، چه نیازی به زحمت اضافی روشنفکران و دانشگاهیان؟
تلقین توهینآمیز بودن و رنجش عمیق اهل ایمان از چند شوخی با اسامی و نشانه های دینی گویا کم بوده که هشدار صریحی هم به آن اضافه شده که اگر این "کافران مسلمانخوار" در فردای آزادی از راه برسند چنین و چنان خواهد شد.
اگر از تلقین رنجیده خاطر شدن، مدارا زاییده شود و ترساندن از کافران مسلمان خوار کمکی به آزادی و پلورالیسم کند، اتفاقی غریب و خرق عادتی بزرگ حادث شده و حتما جا دارد در سازمان ثبت معجزات به ثبت برسد. تجربه و تاریخ و منطق اما نشان از چیز دیگری دارد
سه: مرز بین اهانت و نقد دین کجاست و چه کسی آن را تعیین میکند؟ اگر قرار است آن را مومنان تعیین کنند، چه کسی سخنگوی ایشان است؟ عدهای از همین مومنان دکتر سروش و بسیاری دیگر از دگراندیشان و نواندیشان (و حتی مومنانی را که صرفا جدیتر و غیرتقلیدیتر درباره دین فکر میکنند) را نفی و طرد و تکفیر کردهاند، آیا باید نظر آنها را برآیند نظر همه مومنان گرفت؟ با کدام معیار، آنهایی که از تجربه شخصی و غیرالهی بودن قرآن میرنجند نماینده اکثریت مومنان نیستند اما آنهایی که از ترانهای میرنجند نمایندهی اکثریت اهل ایمانند؟ اما اگر-آنگونه که آقای سروش و تقریبا تمام روشنفکران دیندار بارها تصریح کردهاند- اینها صرفا بخش تندرو و اقلیتی از دینداران هستند که نمیتوانند نمایندهی اکثریت باشند، از نظر آن اکثریت چطور میتوان آگاه شد؟
جامعه ایران نه فقط از نظر رشد حیرتبرانگیز دینگریزی و دینستیزی با فضای انقلابی/اسلامی اوایل انقلاب و انقلاب فرهنگی بسیار متفاوت است که دیندارانش هم شباهتی به دینداران آن فضای عصبی و خشونتبار نمیبرند.
سی چهل سال بعد از دورانی که جوانهای نخبه شهرستانی در دانشگاه های تهران در حال کشف دکتر شریعتی بودند، حالا آدمهایی در دور افتادهترین شهرها هم میتوانند به راحتی سالی صد فیلم خوب و بدون سانسور تماشا کنند، کتابهای ممنوعه دانلود کنند، هر وبلاگی را بخوانند... پس بعید نیست کمکم قشر عظیمی از جامعه متوسط ایران به شعور و مدنیت و مدرای بیشتری دست یافته باشد. شاید نماینده اکثریت دینداران همین رفقای جوان ما باشند که بارها مسخره کردن دین و دینداران و پیامبران را در آثار جهانی دیده و خواندهاند و همچنان شاهین نجفی گوش میکنند.
آدمهایی که نه فقط اهل تکفیر و خون نیستند که رنجشهای بیهوده. در دوقطبی "دینداری که میرنجد و بیدینی که نمیرنجد"ی که آقای سروش ترسیم میکند جای این گروه کجاست؟ دیندارانی که شعور و آگاهیشان اجازه نمیدهد خودشان را در حد نوجوانان هیجان زدهی پنجه بوکس در جیب و معتقداتشان را در حد "خوارمادر" آنها تنزل بدهند.
چهار: آیا دینداران حق دارند عوام باشند اما بیدینان باید حتما روشنفکر یا دست کم اهل مطالعه و تعقل باشند؟ آقای دکتر سروش چنان بزرگوارانه منتقدان را به نقد عالمانه خدا، دین، اسلام و شیعه دعوت میکند که مخاطب به شک میافتد نکند در نامهای که قرار بوده به دپارتمانی دانشگاهی یا انجمنی متشکل از سی چهل اندیشمند برود، نشانی گیرنده اشتباه خورده و سر از سپهر عمومی درآورده.
واقعیت آن است که با قرائت اسلامی، در دنیا صدها میلیون کافر (خداناباور، آتهئیست) وجود دارند، دست کم دو میلیارد مشرک (بودیست، هندو... و بسیاری از ادیان کوچکتر)، بیش از یک میلیارد دیندار خداپرست نامسلمان (مسیحی، یهودی)، صدها میلیون مسلمان غیرشیعی و میلیونها شیعه غیردوازده امامی.
در چنان جمعیت عظیمی، گروه بزرگی عوام وجود دارند که هرچند آنقدر هتاک نیستند تا اشعار وقیح در سالمرگ بزرگانی دینی هسمایه بسرایند یا در منبرشان هر کس که حب بزرگان دینی خودشان را در دل ندارد، زنازاده بنامند، اما به خاطر عوام بودنشان کارهای عوامانه میکنند.
افسوس خوردن به حال آنها که کاش مثل "هیوم وکانت و هگل و مارکس و فویرباخ" از ناقدان محترم دین بودند بیشباهت نیست به دریغخوردن بر حال سینهزنان زینبیه حاجباقر سلففروش که کاش دست کم اگر نمی توانند ابنسینا و ابن رشد باشند مطهری و طباطبایی میبودند.
اگر مسلمانان میتوانند از عبدالکریم سروش تا سعید تاجیک گسترده باشند، گستره کافران هم میتواند از محمدرضا نیکفر تا فرود فولادوند باشد. وسط کشیدن پای فویرباخ وسط معرکه شاهین نجفی و گریززدن به لمپنهای ضداسلام لسآنجلسی شبیه است به ذکر خیر از شیخ اشراق در تحلیل برادر کویتیپور و مخلوط کردن هر دو با عیدعمرگیران. از قیاسش خنده آمد خلق را.
پنج: به طور مشخص تکلیف مقولهای به نام طنز انتقادی در مورد دین و دینداران چه میشود؟ آقای سروش تاکید دارد که جامعه ایران جامعهای عمیقا مسلمان و دیندار است و باقی خواهد ماند (و البته خود خطاب به بیدینها و سکولارها تصریح میکند یکی از دلایل این پیشگویی وعدهای است که قرآن درباره جاودانگی اسلام به مسلمانان میدهد) با فرض قبول این دعا، سوال این است که به طنز گرفتن مقولهای تا این حد مهم و ریشهای آیا به نظر ایشان رواست؟
آیا در منظومهی فکری ایشان و "مردان و زنان و دختران و پسران بی شماری که عقدشان را در محضر قرآن بسته اند و به آیین محمدی بر یکدگر حلال شدهاند و به اذن خدا ازیکدیگرکام گرفته اند، فرزندانشان را محمد و فاطمه نام نهاده اند و الگوی مروّت و شجاعت را در علی دیده اند" کسی مجاز است در نوشتهاش، ترانهاش، کاریکاتورش، و کمدیاش خودِ دین و بزرگانش (و نه صرفا قمهزنان و قمهکشان) را با طنز نقد کند؟
اگر چنین چیزی ممکن و رواست یک نمونه مورد قبول ارائه کنند.
اما تاریخ روشنگری چیز دیگری نشان میدهد، چه دیدرو و ولتر که همچون بسیاری از اصحاب دایرهالمعارف با زبان طنز و هجو به سراغ دین و مسیحیت و مسیح و کلیسا رفتند (و نام بردن آقای سروش در مقالهاش از آنها -همچون آغاز مطلب ایشان با "دل به دست کمانابروییست کافر کیش"- نقض غرض مینماید) و چه هزاران طنزپرداز و کمدین دیگر که در طول تاریخ ادیان و مقدساتشان را به ریشخند گرفتهاند، تاثیری که در مجموع در بیداری و تعقل تمدن بشری داشتهاند کمتر از سایر گروههای فکری و اجتماعی نبوده است.
و آنها هیچکدام در جامعهای که با چند نقی نقی شوخطبعانه با پوششی از گنبدی پستانشکل را نداشته باشد، متشرعش حکم به و سربریدن و متجددش حکم به "خفّت و خجلت" بدهد جایی ندارند. این همان چیزی است که روشنفکران دینی و نظریه پردازان اسلام رحمانی میخواهند؟
بازی با 'وسط طلایی ارسطویی'
از شعبده بازیهایی که در بازار اندیشهی ایران و ایرانیان جریان داشته و دارد گرفتن "موضع وسط" یا میانه است. نویسنده یا گوینده در این شعبده دو طرف افراط و تفریط را تشخیص داده یا خلق می کند و اگر افراطی و تفریطی در میان نیست تنها دو موضع متفاوت را بر می سازد و خود به عنوان میزان و معیار در وسط می ایستد.
این آموزه را گروهی از دینداران شیعه (از طیفهای مختلف) از اخلاق ارسطویی آموختهاند و بدون توجه به آن که هیچ معیاری برای تشخیص وسط طلایی ارسطو وجود ندارد و کاربرد آن نیز محدود به افراط و تفریط در یک موضوع خاص است، آن را در هر بحثی به کار می گیرند حتی اگر قابل توضیح به افراط و تفریط هم نباشد. اخلاق ارسطویی که از مجرای آثاری مثل جامع السعادات مهدی نراقی (به عربی) و معراج السعاده احمد نراقی (به فارسی) در میان شیعیان رواج و بسط یافته، تنها چارچوب اخلاقی نظری مطرح در دو سدهی گذشته در فضای مذهبی ایران بوده است.
میانه طلایی نیز در این داوریهای اخلاقی کسی یا چیزی نیست به جز خود سخنگو که به طور ضمنی در مقام شاقول و معیار حق و باطل قرار گرفته و به عنوان داور خود خوانده، از آن بهره می گیرد و موعظه می کند. "وسط طلایی" در مقام صاحب فضیلت (بودا وار نشسته در مرکز اعتدال) درس اخلاق و فضیلت می دهد (البته به صراحت نمی گوید درس اخلاق می دهد بلکه با موضع وسط را گرفتن چنین می کند) و متوجه نیست که تنها خود ایشان خود را به مقام مدرس اخلاق ارتقا داده و قرار نیست و نبوده که گروهی در حوزهی مباحث عمومی در مقام الگوی اخلاقی بنشیند. چند نمونه به دست شما می دهم:
"مسلمان خوار" و "کافر خوار"
عبدالکریم سروش می گوید: "از يک سو فقيهان رسمی جمهوری' کافر' پرور ايران در صدور حکم ارتداد با يکديکر مسابقه گذاشته اندواز سوی ديگر منکران در خوار داشت نام پاکان و پيامبران و ناسزا گفتن به آنان، گوی سبقت را از يکديگر ربوده اند... فقيهان به عمد و اصرار مي کوشند تا نشان دهند که اگر بيش از اين قدرت يابند، سری را بر گردن مرتدی و جانی را در کالبد کافری به جا نخواهند نهاد. کافر کيشان نيز به صد زبان با هم ميهنان خود میگويند که اگر از چنبر استبداد بجهند، بی ترديد و بی دريغ ،آزادی به دست آمده را صرف تمسخر و تخفيف آموزگاران دين و آموزههای آنان خواهند کرد." (گویا، 16 خرداد 1391) نویسنده در این گفته برای اینکه خود در مقام وسط طلایی بایستد، طرف دیگر را خلق و ابداع کرده است.
نخست آن که کدام گروه از مخالفان و منتقدان دین خود را به صراحت بی دین یا کافر معرفی کردهاند؟ در سنت محافظه کاری ایرانی کمتر کسی از مخالفان دین را می توان سراغ کرد که به صراحت خود را کافر کیش معرفی کرده باشد و عنوان کافر کیش از سوی نویسنده برچسبی است ناروا و نابجا (بسیار شبیه است به عناوینی مثل منافق یا فتنه گر که از سوی حاکمان جمهوری اسلامی استفاده می شود). دوم آن که بنا به شواهد غیر قابل انکار، مسلمانان شیعه در ایران به کشتار مارکسیستها، کشیشان مسیحی و غیر دینداران دست زده اند اما در ایران کدام مسلمانی به دست فردی بی دین کشته شده که از آنها با عنوان "مسلمان خوار" یاد می شود؟
سوم آن که هیچ یک از مخالفان دین و اسلام به تمسخر کسانی که نویسنده به فرض آنان را پاکان نام نهاده نپرداختهاند و اگر چنین است چرا نامی از آنان نمی آورد یا ارجاعی بدانها نمی دهد. ما هم مثل نویسنده هر روز رسانههای فارسی زبان را دنبال می کنیم اما چنین چیزی را ندیده ایم (اگر کسی در وبلاگی که تنها چند نفر مخاطب دارد چنین کرده باشد جای شکایت عمومی ندارد). نویسنده برای آن که مشتی به فقها بزند مشتی به افراد بی دین یا غیر دیندار نیز می زند تا احساس نشود که وی منصف نیست.
و چهارم آن که چرا به جای آن که گفته شود جمهوری اسلامی اسلام فقهی را چنانکه هست به جامعه عرضه کرده آن را کافر پرور معرفی می کند؟ همین جاست که گرایش نویسنده به یک طرف (اسلام فقهی البته نوع بدون حکم قتل دگر اندیشان) آشکار می شود. البته نویسنده هیچگاه موضع خود را نسبت به احکام دیگر اسلام که گریبان خود ایشان و دوستانشان را نمی گیرد یا نگرفته، مثل قطع دست و پا، سنگسار، شلاق زدن به نوشندگان مشروبات الکلی و صدها دستور فقهی دیگر روشن نساختهاند و بسیاری از هواداران ایشان (مثل هواداران خمینی در پاریس) اعلام برائت وی را از این احکام وحشیانه فرض می گیرند، فرضی که معلوم نیست درست باشد. آقای سروش چرا نظر خود را در مورد حکم امر به معروف و نهی از منکر که سی و چهار سال است موجب تحقیر هر روزهی ایرانیان می شود اعلام نمی کنند؟
حتی اگر چنین باشد آیا تمسخر یک فرد با فرمان کشتن مساوی است که ایشان آنها را در دو کفهی ترازو قرار می دهد؟ کدام کتاب اخلاق اصل عدم تناسب در مجازات را می آموزد؟ آیا شاهین نجفی و نوری همدانی در یک مقام و منزلت قابل سرزنشاند؟ فقهایی که کارشان آدم کشی و فساد و رانت خواری و دروغگویی است و در مقام قدرتند با یک جوان یک لاقبای تبعیدی در یک ترازو جای می گیرند؟ نویسنده برای آن که در میان ماجرا بایستد از حد انصاف خارج شده و دو طرف را که از هیچ جهتی قابل مقایسه نیستند در دو سر طیف قرار می دهد. خروج نویسنده از همان "وسط ایستادن" نیز در جا به جای مطلب بیرون زده است مثل آن که از مخالفان دین می خواهد که دل اهل ایمان را به دست آورند (چرا مومنان نباید دل بیدینان را که سه دهه است به آنها ناسزا گفته و فرمان قتل و شکنجه و تازیانهشان را داده اند به دست آورند؟) یا با مومنان نازپروده از در دوستی درآیند (چرا مومنان نباید چنین کنند؟)
نویسنده نمی تواند ناراحتی خود را از آزادی دینی و بیدینی در دنیای غرب پنهان کند. همچنین تصویری که از حد وسط می دهد تصاویری نوستالژیک از دینداری است که صرفا در خانوادههای متوسط مذهبی در "دوران طلایی دینداری" پیش از خمینی جریان داشته است: "من نمیدانم اگر فردا و پس فردا رعدی بخروشد و برقی بدرخشد و راه بازگشت آوارگان به وطن هموار شود، اين ناسزا گويان چگونه مي توانند بی خفّت و بی خجلت ، چشم در چشم مردان و زنان و دختران و پسران بی شماری بدوزند که عقدشان را در محضر قرآن بسته اند و به آيين محمدی بر يکدگر حلال شده اند وبه اذن خدا ازيکديگرکام گرفته اند ، فرزندانشان را محمد و فاطمه نام نهاده اند و الگوی مروّت و شجاعت را در علی ديده اند؟ نام محمد را بی صلوات بر زبان نمیآورند و قرآن را بی بوسيدن به دست نمي گيرند و آب خنک را بی ياد تشنگی حسين نمینوشند و غبار تربتش را بر ديدگان مي سايند." (همانجا)
همین موضوع نگاه غیر جامعه شناسانهی نویسنده را از دین به خوبی نمایش می دهد. وی نوستالژی خود را از یک جامعهی مذهبی کوچک در شرایطی که آزادیهای اجتماعی برای همه (دیندار و غیر دیندار) فراهم بوده به کل جامعهی ایران بسط می دهد.
دوستان و دشمنان اسلام
اکبر گنجی می گوید: "فقیهان و دشمنان اسلام یک مدعای واحد کاذب را مطرح می سازند. هر دو معتقد به 'جامعیت اسلام' اند. هر دو اسلام را سوپرمارکتی می دانند که دارای همهی نیازهای بشر است." (بی بی سی فارسی، 17 خرداد 1391) اولا همهی فقیهان به جامعیت ایدئولوژیک دین باور ندارند (بحث جامعیت در دوران تبدیل دین و فقه به ایدئولوژی ساخته و پرداخته شد) و ثانیا سر دیگر طیفی که نویسنده خلق کرده کاملا تصنعی است چون مخالفان و منتقدان اسلام (که نویسنده به نادرستی از همهی آنان با عنوان دشمنان اسلام یاد می کند) به هیچ وجه به جامعیت اسلام باور ندارند. اگر مشکلی هست آن است که برخی از مخالفان جامعیت ادعایی توسط اسلامگرایان را تنها مدعای دینداران فرض گرفته و آن را نقد می کنند.
این سخن مستند به هیچ گفتهای از مخالفان اسلام نیست و تنها ساختهی نویسنده است تا خود در "میان" این نزاع ساختگی بایستد. اصولا نزاع میان موافقان و مخالفان اسلام نیست تا کسی بتواند در این میان پا در میانی کند و وسط بایستد. دعوا میان اسلامگرایی و مخالفان این ایدئولوژی است. اینکه مخالفان مفروض اسلام (که معلوم نیست چه کسانی هستند) به جامعیت دینی که با آن مخالف هستند باور داشته باشند نقض غرض است و هیچ عاقلی نمی تواند بدان قائل باشد. همچنین هیچ احد الناسی در رسانههای عمومی نگفته که اسلام باید نابود شود که نویسنده این را موضع یک طرف دعوا اعلام می کند. در ضمن جالب است که ادبیات دشمن سازی و دشمن پنداری همانند مبارزه با امپریالیسم دارد به ادبیات گروهی از مخالفان جمهوری اسلامی باز می گردد.
از موتلفه تا مجاهدین خلق
در دههی هفتاد، اصلاح طلبانی که در حکومت بودند مخالفان خود را در مقام افراط و تفریط می نشاندند تا با از یک جنس دانستن آنها از هر دو همزمان رفع اعتبار کنند. آنها مخالفان خاتمی و اصلاح طلبی مذهبی را در دو سر یک طیف قرار می دادند: یک سر طیف مجاهدین خلق و در سر دیگر اقتدارگرایان حکومتی، و هر دو را از یک جنس معرفی می کردند. وجه اشتراک آنها مخالفت با اصلاح طلبان حکومتی بود (اینکه جمهوری اسلامی اصلاح پذیر است) و نه بیشتر. اما اصلاح طلبان چیزی بیشتر بر این موضع بار کرده و هر دو را دو سر یک طیف (راستگرایی و چپ گرایی) قرار می دادند تا خود در نقطهی وسط قرار گیرند.
خط سوم
محسن رضایی و ری شهری و بسیاری دیگر در میان دو جریان سیاسی غالب در جمهوری اسلامی تا سال 88 تلاش می کردند خود را خط سوم و میانه معرفی کنند اما نتوانستند کالای خود را با این عنوان بفروشند، چون میانهای در میان نبود تا آنها در آن قرار گیرند.
در امور دیگر نیز میانهای نیست: طیفی از دیدگاهها که در یک موضوع ممکن است سه تای آن اصلی باشد و در موضوع دیگر پنج تای آنها و در موضوع دیگر دو تای آنها. در مواردی که این دو طرف ساختگی و میان آن خلق می شوند ظاهرا نویسنده یا گوینده هیچ مبنایی برای مشروعیت بخشیدن به سخن خویش غیر از ایستادن در میان دو طرف سراغ نداشته است.
"میانه روی" مذهبی
موارد ایستادن گروهی از مذهبیون در میانههای ساختگی یا ساختگی بودن وسط بودن آنها از شماره بیرون است: آنها منتقدان و مخالفان خود را یا ساده لوح می دانند یا مغرض، مخالفان جمهوری اسلامی را یا منافق می دانند یا کافر شفاف، اقتصاد مورد ادعای خود را نه سرمایه دارانه می داند و نه سوسیالیستی (در حالی که بدترین نوع سرمایه داری یا سرمایه داری دولتی و محفلی است)، سیاست خود را نه شرقی می دانند و نه غربی (در حالی که شرقی یا همپیمانی با دول اقتدارگراست)، اسلام خود را نه متحجر می دانند و نه پیشرو، و مشی سیاسی خود را نه استعماری و نه استبدادی.
در موضوعی نیست که آنها نماد میانه روی نباشند. همیشه دو طرف وجود دارد و آنها درست در وسط ایستادهاند. اصلاح طلبان مذهبی سابق و لاحق نیز از همین منطق پیروی می کنند تا خود را شاقول و معیار جامعهی بشری معرفی کنند و به جامعهی جهانی درس اخلاق بدهند.
پسکوچه تنگ و دراز، مسیر هر
عابری را به اتاقی منتهی میکند که از فرط دورافتادگی، بچهها آن را
"جزیره" نام نهاده اند: پاتوق شاعران و نویسندگان بیکار و سرخورده.
این جزیره، جای چندان مهمی نیست. تنها برای
ساکنانش مهم است. زیرا جزیره نشینان وقتی گرد هم میآیند، خیلی حرف
میزنند و همه حرفهایشان را مهم میپندارند.حرفهایی از هر جا و هر رنگ. حرفهایی درباره شعر، فیلم، کمونیسم، داستان، دین، موسیقی، غیبت، فلسفه و خیلی چیزهای دیگر. اینگونه دنیای کوچک جزیرهنشینان از دنیای واقعی "افغانی" بریده میشود.
حتی زمانی که دیگر هیچ توانی برای بحث و یاوهگویی نمانده است، لپ تاپی خاکزده در گوشه اتاق ناله میکند و صداهای گوناگونی را از حنجرهاش بیرون میدهد. ویکتور خارا، محسن نامجو، الکساندر ریبک، انریک ماسیاس، احمد ظاهر و جزیرهنشینانی که گوش میخوابانند و به اشتباه شان پی میبرند. زیرا دنیای کوچک آنها هنوز پر از نمادهای "افغانی" است.
احمد ظاهر نگذاشته است، جزیرهنشینان از واقعیت فرار کنند. این احمد ظاهر همیشه نقطه وصلیست، میان ساکنان جزیره کوچک و دنیای واقعی "افغانی". خود من همین که سر شب رفته بودم تا از دکان سر کوچه، سگرت و تخم مرغ و نوشابه بگیرم، دیده بودم که دکاندار نخست صدای احمد ظاهر را که از امواج رادیو پخش می شد، کمی بلند کرد، بعد خرید مرا به دستم داد.
نوستالوژی
اما در احمد ظاهر چه چیزی است که میتواند ما را به سوی خود بکشاند؟
زندگی مردی که سی و سه سال پیش از امروز، در اوج بلوغ هنریاش در شاهراه سالنگ کشته شد، پر از ابهام است. دنیای واقعی "افغانی"، او را که در جغرافیای بزرگ پارسی زبانان که همه میشناسندش، مثل همه پدیدههای دیگر، در هالهای از واقعیت و افسانه ترسیم میکند.
هیچ اثری مدون درباره کارنامه و زندگیاش در دست نیست، هیچ یک از جزیرهنشینان او را در زمان حیاتش ندیده اند؛ اما با این همه، او میتواند نقطه وصلی میان جامعه عمومی و اقلیتهای جزیرهنشین این سرزمین باشد.
به جامعه "افغانی" کاری ندارم که چرا احمد ظاهر را دوست دارند؟ دلایل زیادی میتواند وجود داشته باشد. افزون بر آن، برای من هیچ مهم نبوده است که چرا احمد ظاهر، سه دهه پیوسته در جامعهای محبوب بوده که سنت حاکمش، جان او را گرفت. تنها دوست دارم، آنچه را از فضای جزیرهنشینی در جامعه "افغانی" دریافتهام، منسجم کنم.
نخستین مسالهای را که احمد ظاهر و ترانههایش برای هم نسلان من خلق کرده، نوستالوژی است. نوستالوژی عصری که نسل من هرگز آن را تجربه نکرده است.
دهه چهل و پنجاه خورشیدی کابل، شهری در اوج یک حرکت روبهجلو و در آستانه یک عقبگرد تاریخی. مکانی آبستن از درگیری ایدیولوژیهای چپ و راست؛ پایتختی پر از مردان بیتلی، شهری پر از زنان مینیژوب پوش، جایی پر از شوق آموختن و سرانجام کابلی پر از نویسندگان، شاعران، نوازندگان،خوانندگان، سینماگران و...
اما، آیا به راستی چنین بوده است؟ تاریخ و نقد مدونی از این دوره برای ما باقی نمانده است؛ تنها روایتهای شفاهی و آثار پراکندهای به جا مانده چنین چیزی را نشان میدهد.
به صورت منتزع و به دور از واقعیتهای سیاسی. در این میانه احمدظاهر، به عنوان مهمترین نماد آن دوره مطرح میشود. نمادی که شناخت نسل مرا از اجتماع و فرهنگ دهه چهل و پنجاه خورشیدی نشان میدهد.
موضوع دیگر، سخنیست که همواره درباره او تکرار کرده اند. هنرمندی که همپای زمانش حرکت میکرد و از وضعیت هنر زمانهاش، شناخت کاملی داشت. او نخستین کسی است که از تلفیق سازهای شرقی و غربی بهره خوبی گرفت و تکانی به موسیقیای داد که در پس کوچههای خرابات گرفتار تار عنکبوت شده بود.
او موسیقی را به میان تودهها برد و شناخت جدیدی از موسیقی، در جامعه سنتی ارایه کرد. اینها هم بخشی از اهمیتیست که شاید نسل من برای احمد ظاهر قایل اند.
احمد ظاهر، ناموس و غیرت
اما؛ یکی از وجوه مهم این مرد برای نسل من، جنبهای است که تا به حال یا کمتر پیرامون آن سخن زده شده است و یا هم جامعه فرهنگی از کنار آن محتاطانه عبور کرده است. جنبهای که هنوز هم جامعه پوسیده "افغانی" آن را مایه شرمساری و لکهای ننگ بر فسیل فرهنگی میداند که سالهاست فاتحهاش خوانده شده است.
اینجاست که راه احمد ظاهر از جامعه "افغانی" جدا میشود و آن را به اقلیتی پیوند میزند که تا کنون جزیرهنشین است. ترانههای احمد ظاهر پر از تبیین مفاهیم جزیرهنشینی است.
او ترانههایی را خواند که تا کنون کسی جسارت آهنگ ساختن آن گونه ترانهها را ندارد. شعر معروف "عجب صبری خدا دارد" از معینی کرمانشاهی و شعر "یاغی" هوشنگ شفا از جمله همین آهنگها بودند که آشکارا باورها و پابندیهای او را به اسم و رسم سنت و مذهب نشان میدادند.
اما ذهنیت حاکم "افغانی" امروز هم، چنین احمد ظاهری را انکار میکند. مردان کلاه به سر و تسبیح بهدست همنسل احمدظاهر، زمانی که مقابل دوربین رسانهها مینشینند، قداستی را برای او نقاشی میکنند که خود احمد ظاهر آن را در زمان حیاتش تف کرده بود.
حرکت خلاف جریان احمد ظاهر در همه جهات زندگی کوتاه او پیداست. این حرکت از نخستین سیلیای آغاز شد که به روی پدر زد و ادامهاش به مرگی منتهی شد که آن هم نتیجه حرکت خلاف جریان، در زندگی شخصیاش بود.
عوام و خواص گفتند که احمد ظاهر در سانحه رانندگی کشته شده است. اندکی بعد که سایه هول خلقیها از سرشان پرید، ادعا کردند که حفیظ الله امین او را کشت. اما، یکی ادعا نکرد که احمد ظاهر پیش از همه قربانی قتلهای ناموسی و غیرت "افغانی" شد. غیرت و ناموسی که احمد ظاهر یک عمر به آن خندیده بود.
حرکتی که با احمد ظاهر یکجا مرد
پانزده، شانزده سال پیش، زمانی که طالبان بر کابل مسلط شدند، یکی از نخستین کارهایشان منفجر کردن گور احمد ظاهر بود.
اگر احمد ظاهر یک آدم سیاسی بود، بیگمان این کنش طالبان طوری توجیه میشد که گویا چنین عملی، به اشارهای پاکستان صورت گرفت. مگر اکنون همه میدانند که این حرکت طالبان، نگاه رسمی جامعه "افغانی" به احمد ظاهر و امثال او بود که تا هنوز هم کماکان بر حال خودش باقی است. شاید صورت فعالترش در این حرکت طالبان متبلور شد.
احمد ظاهر چنین نگاهی را نسبت به خودش، از قبل فهمیده بود و به همین خاطر بود که در هیچ شرایطی، ساز و آوازش را در خدمت نگرشهای متحجرانه و قبیلهای قرار نداد.
آن جایی که حتی واژهای را در ترانههایش به کار نبرد تا بیانگر مفهوم هویت کاذبی به نام "افغانیت" باشد.
احمد ظاهر علیه سنت بویناکی طغیان کرد که ابهت این مبارزه با ذهن پوسیدهای به تمام معنا "افغانی" را، حتی امروز نسل من احساس میکند. نسلی که نه قدرت طغیان دارد و نه تحمل پوسیدن و همین است که نسل ما به جسارت و جرات احمد ظاهر غبطه میخورد و دل به حرکتی میسوزاند که پس از احمد ظاهر هرگز جریان پیدا نکرد.
امروز، بیست و چهارم جوزا / خرداد، برابر است با سی و سه سالگی مرگ احمد ظاهر، آوازخوان پرآوازه افغانستان.
کابل روز پنج شنبه ۲۵جوزا/خرداد
میزبان نشست موسوم به 'کنفرانس کشورهای قلب آسیا' خواهد بود که وزرای خارجه
۱۵ کشورمنطقه در آن شرکت می کنند.
جاوید لودین معاون سیاسی وزارت خارجه افغانستان می گوید در گذشته افغانستان موضوع کنفرانسهای زیادی بوده است اما این بار افغانستان، نشست مهمی را میزبانی می کند. به گفته او افغانستان در پی تعریف تازه ای از رابطه خود با کشورهای منطقه است.
سایت فارسی بیبیسی به این بهانه روابط افغانستان و کشورهای همسایه اش را مرور کرده است.جاوید لودین معاون سیاسی وزارت خارجه افغانستان می گوید در گذشته افغانستان موضوع کنفرانسهای زیادی بوده است اما این بار افغانستان، نشست مهمی را میزبانی می کند. به گفته او افغانستان در پی تعریف تازه ای از رابطه خود با کشورهای منطقه است.
افغانستان و ازبکستان همسایگی در سایه ترس و تردید
کلیک ادامه مطلب را اینجا بخوانید
افغانستان و ترکمنستان؛ همسایگی بیدرد سر
کلیک کلیک ادامه مطلب را اینجا بخوانید
افغانستان و تاجیکستان؛ دو همسایه با تجارب مشابه
کلیک ادامه مطلب را اینجا بخوانید
آموزش مسائل جنسی در ایران، کمبودها و امکانات
خبر حذف واحدهای تنظیم خانواده از مفاد درسی دانشگاه ها و جایگزینی آن با واحد "روانشناسی خانواده و شکوه همسرداری" با نقدهای مختلف و واکنش اعتراضی و حتی تمسخر برخی شهروندان در وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی همراه بوده است. در عین حال برخی از شهروندان اعتقاد داشتند که واحدهای تنظیم خانواده ای هم در پیش از این وجود داشته خودشان در زمینه آموزش جنسی ضعف داشتند و بیشتر به راه های جلوگیری از بارداری می پرداختند. به همین بهانه دربرنامه نوبت شما امروز (سه شنبه 23 خرداد) به موضوع وضعیت آموزش جنسی در ایران پرداختیم و از بینندگان برنامه پرسیدیم تحلیل آن ها از وضعیت آموزش جنسی در ایران چیست.بسیاری از کسانی که با برنامه نوبت شما تماس گرفتند از نبود آموزش های جنسی مناسبت در ایران انتقاد کردند و به مشکلاتی که نبود آموزش صحیح در گوشه و کنار ایران ایجاد کرده اشاره کردند. رفتارهای غلط و خشونت جنسی بر اثر کپی برداری از فیلم های پورن و نبود منبع اطلاعاتی جایگزین، سرگردانی و عدم اطلاع از اینکه به سوال های کودکان در این زمینه چه جوابی باید داد، عدم رضایت جنسی زوج ها به دلیل نداشتن اطلاعات کافی درباره روابط جنسی و بالارفتن طلاق ها در ایران به دلیل نارضایتی جنسی از جمله مواردی بود که بینندگان نوبت شما به آن اشاره کردند.
یکی از بینندگان هم که مامایی بود از آبادان در ایمیلی که به برنامه نوبت شما فرستاده بود نوشته بود "به اقتضای حرفه ام با خانوم های زیادی برخورد دارم که در سنین نوجوانی تا جوانی هستند و وقتی برای مساوئل شخصی و زنانگی مراجعه می کنند حتی از آناتومی ساده خودشان هم اطلاع کافی ندارند." اکرم در ادامه ایمیل خود نوشته بود که "ماماها معمولا برای آموزش مسائل جنسی طبق برنامه های آموزشی وزارت بهداشت به دبیرستان ها و مدارس راهنمایی می روند ولی من به عینه دیدم وقتی برای آموزش این مسائل به این مدارس مراجعه می کنیم مدیران مدارس از ما می خواهند که راجع به یک سری مساول نکنیم و سانسور آموزشی داشته باشیم. توجیحشان هم این است که این جور صحبت ها فقط دانش آموزان را از راه به در می کند و آن ها را علاقمند به این مسائل. " اکرم در ادامه ایمیلش اشاره کرده است که بسیاری از مشکلات از قبیل حاملگی های ناخواسته بین جوانان و نوجوانان که به گفته او در ایران زیاد هم هست تماما به دلیل پنهان کاری و صحبت نکردن از مسائل جنسی است.
در ایران اخیرا سایتی به اسم پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده با مجوز جمهوری اسلامی ایران راه اندازی شده است که به مسائل مختلفی جنسی پرداخته و خدماتی از قبیل مشاوره آنلاین و پاسخ به سوال های مختلف در زمینه مسائل جنسی ارائه می دهد.
فیلم های آموزشی ای به نام "آشنای محبوب" هم اخیرا در ایران تهیه شده و به فروش می رسد که البته با نقدهای مختلفی هم روبرو بوده است. برای برخی کاربران اینترنت که در جاهای مختلفی از قبیل یوتیوب یا مردمک به این فیلم دسترسی پیدا کرده اند نحوه حرف های مطرح شده در این فیلم و واژگان به کار برده شده خنده دار بوده، که شاید نشان از عادت نداشتن بسیاری از مخاطبان به همچین بحث هایی بوده که خود به دلیل کم مطرح شدن چنین مسائلی در فضای عمومی به زبان فارسی است. برخی کارشناسان مسائل جنسی هم اعتقاد دارند برخی اطلاعات ارائه شده در این فیلم ها غلط است. در عین حال مرور بسیاری از نظرهایی که پای نسخه اینترنتی این فیلم ها گذشته شده نشان می دهد که بسیاری از شهروندان ایرانی اعتقاد دارند جای خالی آموزش جنسی در ایران به شدت احساس می شود و چنین فیلم هایی را مفید شمرده اند.
برخی سازمان های غیر دولتی در ایران از جمله موسسه مادران امروز که به خانواده ها برای تربیت کودکانشان در زمینه های مختلف آموزش می دهند به آموزش مسائل جنسی به کودکان هم می پردازند. دربرنامه های آموزشی این سازمان غیر دولتی کارگاه هایی برای آموزش در این رابطه وجود دارد و مطلبی هم در این سایت با عنوان "اهمیت تربیت جنسی کودکان و نوجوانان در خانواده" وجود دارد که توضیح می دهد در هر مقطع سنی چه سوال هایی برای کودکان مطرح می شود و چگونه باید به آنها پاسخ داد. یکی از کتاب هایی که این سایت معرفی می کند با عنوان "خانواده و تربیت جنسی كودكان و نوجوانان" هم اطلاعاتی را درباره چگونگی آموزش مسائل جنسی و پاسخ به پرسش های کودکان در این زمینه ارائه می دهد.
"اگر که هر غریبه ای خواست به اونا دست بزنه / بچه خوب باید که زود دست اونو پس بزنه / اجازه این کارو ما به هیچ کس، هیچ جایی ندیم / هر کی که خواست دست بزنه به مامان و بابا بگیم"
دکتر سارا ناصرزاده سکسولوژیستکه مهمان امروز برنامه نوبت شما بود و به برخی سوال های بینندگان پاسخ داد هم سایت و صفحه فیس بوکی دارد که در این صفحه ها به سوال های شهروندان درباره مسائل جنسی پاسخ می دهد.
بحث لزوم وجود آموزش جنسی و چگونگی این آموزش بحثی جنجال برانگیز است که در جاهای مختلف دیگر دنیا هم وجود دارد. امروزه در بسیاری از مدارس کشورهای غربی از سنین پایین به بچه ها در مورد آناتومی اعضای جنسی بدن انسان، آمیزش جنسی و تولید مثل و بهداشت جنسی آموزش داده می شود. اما برخی خانواده ها و پیروان برخی مذاهب اعتقاد دارند این آموزش ها تنها به آموزش هایی مرتبط با بهداشت جنسی باید محدود باشد و بحث های مربوط به روابط جنسی باید محدود به افرادی باشد که ازدواج کرده اند. این گروه اعتقاد دارند باید تاکید آموزش ها بر خودداری از داشتن روابط جنسی پیش از ازدواج باشد. در عین حال طرفداران آموزش روابط جنسی اعتقاد دارند که روابط جنسی پیش از ازدواج خارج از کنترل ما بین جوانان و نوجوانان انجام می شود و آموزش مسائل جنسی موجب کمتر شدن بیماری های مقاربتی و حاملگی های ناخواسته می شود. در سایت Debatepedia در این بخش می توانید زوایای مختلف این بحث های مفصل که از سال ها قبل در جوامع مختلف خصوصا جوامع غربی وجود داشته را مطالعه کنید.