قرارمون یادت نره!
بین ساعت ۷ تا ۹ شامگاه پنجشنبه ۲۵خرداد در اماکن عمومی و به خصوص پارکهای اصلی شهرها
اخبار روز:
معرفی کتاب: " ایران: جنگ نادرست" 1 روز چهارم آوریل 2012 روزنامهی زود دویچه تسایتونگ Süddeutsche Zeitung شعرِ " آنچه می بایست گفته شود Was gesagt werden muss" از گونتر گراس را به چاپ رساند. گونتر گراس، رماننویس و روشنفکر صلحطلبِ آلمانی، در این شعر سیاستهای جنگطلبانهی دولت نتانیاهو را، که به بهانهی دستیابی احتمالی ایران به بمب اتمی بر طبل جنگ با ایران میکوبد، به باد انتقاد گرفت و سردمداران رژیم ایران را "پهلوان پنبه Maulhelden" خوانده بود. تهمتِ آنتیسمیت(ضدیهودی) زدن به او، تهمتی نخنما اما هنوز کارآمد در آلمان، دستِ بالا را در رسانهها داشت. گونتر گراس در پاسخ به پرسشِ خبرنگار تلویزیون یک آلمان(ARD) توم بورو Tom Buhrow در همان شبِ روز انتشار شعر که »چرا در شعرتان از رژیم ایران انتقاد نکردهاید« گفت: »این روزها درهمه جا دربارهی رژیم ایران و سیاستهای اتمیاش نوشته و گفته میشود،عنوان پهلوان پنبه در شعرم نشان از ناهمسوییام با سیاستهای ایران دارد و پیشترها هم نطر انتقادیام دربارهی رژیم ایران را دادهام، ضرورتی ندیدم که باز آنها را تکرار کنم. اما آن چه که مرا متعهد به نوشتن این شعر کرد سکوت رسانهها دربارهی سیاستهای جنگطلبانهی دولت کنونی اسرائیل و حمایت تسلیحاتی آلمان از این سیاست است. نتانیاهو مدعی است که ایران در راهِ دستیابی به بمب اتمی است و آن را از آژانس بین المللی پنهان میکند، در صورتی که اسرائیل نه تنها خودش مجهز به بمب اتمی است، حتا عضو آژانس هم نیست و هیج اطلاعاتی هم به هیچ ارگان بین المللی نمیدهد. اگر بمب اتمی بد است، نبایست برای همه بد باشد؟ چرا باید آلمان به اسرائیل زیردریایی هدیه بدهد، تا اسرائیل مصممتر جنگ علیه ایران را بیاغازد؟«( نقل از حافظه) 2
روز دوم ماه مه، کتاب " ایران: جنگی نادرست" با تیتر دومِ " چگونه غربیها آیندهشان را به بازی میگیرند" از میشائل لودرز وارد بازار کتاب شد. چنانچه از تیتر دوم کتاب برمیآید، لودرز حملهی نظامی به ایران از سوی اسرائیل را بازی با آتش در منطقه میداند، که شعلهاش گریبانگیر اروپا و جهان خواهد شد. او حتا پیشبینی میکند که این جنگ با احتمال بالا آغاز جنگ جهانی سوم خواهد شد.
مخرج مشترک شعر گراس و موضوع بررسی شده در این کتاب را میتوانم از یکسو در دفاع از صلح و دموکراسیِ روشنفکر آلمانی، و از سوی دیگر انتقاد از سیاستهای جنگطلبانهی دولتهای راست اسرائیل- در حال حاضر دولت نتانیاهو- و پشتیبانی از جنبش اسرائیلیهایِ خواهان دوستی و همزیستی با فلسطینیها و کشورهای همسایه، بدانم.
دربارهی کتاب
میشائل لودرز(متولد 1959-برمن) دارای تحصیلات دانشگاهی در رشتهی سیاسی و اسلام شناسی است و یکی از کارشناسان سیاسی آلمان در مسائل خاورمیانه است.
تیتر بخش اول کتاب "نشانه به سمت هدف: شمارش معکوس میآغازد Im Fadenkreuz: der Countdown läuft" است و با این جمله شروع میشود: »این سومین جنگی در چندسالهی اخیرخواهد بود که دولتهای غربی در خاورمیانه به راه خواهند انداخت. ... اول درافغانستان، دوم درعراق و سرانجام در ایران. ... پرسش این است، که ما (غربیها.م) به چه حقی دست به این کار میزنیم؟«
تمام تلاشش لودرز در این کتاب نشان دادنِ سیاستهای جنگ طلبانه و متجاوزانهی دولتهای دست راستی اسرائیل، مثل دولت اریل شارون و نتانیاهو، به بهانهی " در خطر بودن موجودیت اسرائیل Existenzgefahr" و انتقاد از این سیاست است.
لودرز با برسی تاریخی و مستندِ موضوعات:
• مجتمع-خانهسازی در زمینهای اشغالی
• کشیدن دیوار بین مناطق یهودینشین و فلسطینینشین
• محاصرهی ساکنان نوار غزه برای نرسیدن موادغذایی به آنها
• بیتفاوتی به مصوبههای شورای امنیت سازمان ملل، بخصوص بازنگشتن به مرزهای پیش از جنگ شش روزه
• تحقیر دولت فلسطین با محاصرهی مقر عرفات در زمان شارون
• نبود حقوق برابر اجتماعی برای فلسطینیهای شهروند اسرائیل
• استفاده از سازمانهای لابیِ اسرائیل در آمریکا برای جلب حمایت دولتهای آمریکا و دخالت در انتخابات رئیس جمهوری در آمریکا
• نادیده گرفتن مصوبات توافق صلح بین یاسرعرفات و اسحاق رابین
و ...
هر چند به " در خطر بودن موجودیت اسرائیل" اشراف دارد، اما عامل اصلی تشنج در منطقه را بهانه کردنِ این موضوع توسط جناح راست و جنگ طلب دولتهای راست میداند، که باعدم علاقهشان به تلاشهای بینالمللی و حتا جدی نگرفتنِ آمادگی فلسطینیها برای صلح، نه تنها خواهان صلح نیستند، حتا بازدارندهای در گسترش دموکراسی در خودِ اسرائیل و منطقهاند.
البته نه شعر گراس و نه این کتاب توانست مانعی برای تحویل دادن تقریبن مجانیِ سه فروند زیردریایی از طرف دولت دستِ راستی آنجلا مرکل به دولت اسرائیل بشود. » یک برنده از جنگ احتمالی اسرائیل با ایران از همین حالا مشخص است: تولیدکنندگان اسلحه و تجهیزات جنگی«(ص. 98)
لودرز، برای آشنایی خوانندگانش با ایران و ایرانیان، تاریخچهای از دوران قرارداد نفت دارسی و شرکت نفت بریتیش پترولئوم(1901)، انقلاب مشروطیت، پادشاهی رضاشاه، جنبش ملی شدن نفت، انقلاب سفید، انقلاب بهمن 1357 خورشیدی تا جنبش سبز را بازگو، و همزمان از زاویه دیدِ یک سیاستشناس آلمانی، تاریخ معاصر ایران را معرفی و بررسی اجمالی میکند.
در ادامهی ارائهی نطریاتش دربارهی شکلگیری انقلاب بهمن و نقش خمینی در بعد و پس از انقلاب مینویسد: » خمینی در سال 1978 با فشار شاه از عراق اخراج و در نزدیکیِ پاریس ساکن میشود. پیامهایش توسط نوارهای ضبط صوتی و نوارهای ویدئویی به هوادارانش، که تقریبن تمام ایرانیها را از هر قشر و صنفی دربرمیگرفت، در ایران منتقل میشد. اما این مسیحایی که همه به او دخیل بسته بودند، پس از خروج شاه از ایران در فوریهی 1979 ، به سرعت چهرهی ماکیاولیاش را نشان داد و آغاز به برقراری دیکتاتوری اسلامی کرد. در طول یکیدوسال اول توانست جنبش های هتروژن و نیروهای سیاسی را که علیه شاه مبارزه کرده بوند، مثل کمونیستهای پرنفوذ در جامعه را به جان یکدیگر بیندازد و از سر راهش بردارد.« (ص. 44 )
در بعضی از نظرات میشائل لودرز راجع به ایران و تاریخ ایران، شاید بتوان نوعی دوستی بیاندازه و یا شیفتگی به ایران را دید. مثلن، پس از اظهار این که جنگ با ایران ترمزی در روند دموکراتیزه شدن اسلام و اسلامیهای منطقه در جریان است، مینویسد:»انسانهای هوشمند غربی از حمله به ملت ایرانِ بافرهنگ، که رژیم اسلامی جز یک اپیزود تاریخی در تاریخش نیست، خجالتزده خواهند شد.« (ص 134)
علی صیامی/هامبورگ/ یونی 2012
Ali Siami/Hamburg/ Juni 2012
1
IRAN: DER FALSCHE KRIEG, Michael Lüders. Verlag C.H.Beck oHG, München 2012- 176 Seiten- 14,95 €
2
- در خبرهای روز یکشنبه سوم ژوئن 2012 آمده، اسرائیل ناوهای زیردریایی اهداییِ آلمان را بجهز به کلاهک اتمی کرده است. دولت آلمان هم رسمن گفت که خود را پاسخگوی این عمل اسرائیل نمیداند. Israel rüstet deutsche U-Boote atomar auf- www.morgenpost.de
اخبار روز:
کنوانسیون اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا-انتاریو تصویب کرد:
قطعنامه در محکومیت سرکوب فعالین کارگری در ایران، در حمایت از جنبش کارگری ایران و علیه تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی
کنوانسیون سالیانه اتحادیه کارگران خدمت عمومی کانادا( کیوپی)- انتاریو با شرکت بیش از هزار فعال کارگری که شامل حدود ۹۰۰ نماینده منتخب از سراسر انتاریو میشد در روزهای ۲۳ تا ۲۶ مه ۲۰۱۲ در شهر ویندزور برگزار گردید. این مجمع که بالاترین ارگان تصمیم گیری اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا در انتاریو با بیش از ۲۰۰ هزار عضو است هر سال یک بار در آخر ماه مه برگزار میگردد. کنوانسیون سراسری اتحادیه با بیش از ۶۰۰ هزار عضو هر دو سال یکبار برگزار میگردد. در این کنوانسیون دهها قطعنامه و نیز برنامه عمل سال آتی که عمدتا در تقابل با سیاستهای ریاضت اقتصادی دولتها و حمایت از جنبشهای مقاومت، از جمله جنبشهای دانشجویی و ضدفقر...، تنظیم شده بودند مورد بحث و تصویب قرار گرفتند.
قطعنامه اصلی بخش بین المللی در کنوانسیون امسال قطعنامه شماره ۲۱، در مورد ایران، بود که بطور همزمان در محکومیت سرکوب فعالین کارگری در ایران، در حمایت از جنبش کارگری و تشکلات مستقل کارگری در ایران و علیه تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی تنظیم شده بود. تاکید ویژه ی این قطعنامه بر ضرورت همبستگی بین المللی کارگری با جنبش کارگری ایران بود. قطعنامه ایران در مجمع عمومی کنوانسیون در ۲۴ مه مورد بحث همه جانبه قرار گرفت و در واقع تنها قطعنامه بین المللی امسال بود که در مجمع عمومی به بحث گذاشته شد. پس از بحث توسط نمایندگان، قطعنامه به رای کنوانسیون گذاشته شد و مورد تصویب اکثریت نمایندگان قرار گرفت. فعالین اتحاد بین المللی، امیر پیام و فرید پرتوی، از اعضای اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا که به عنوان نماینده در کنوانسیون شرکت داشتند، تلاش نمودند با سخنرانی و همکاری با دیگر فعالین کارگری حمایت گسترده ای را از این قطعنامه جلب نمایند که منجر شد این قطعنامه با اکثریت قابل توجه ای در مجمع عمومی مورد تصویب قرار گیرد.
علاوه بر تصویب قطعنامه ی ایران در مجمع عمومی کنوانسیون، در پانل بخش همبستگی بین المللی کیوپی سخنرانی ای در مورد ایران توسط فرید پرتوی ارائه داده شد که جوانب مختلف این قطعنامه، ماهیت ضدکارگری، سرکوبگرانه و کاپیتالیستی جمهوری اسلامی، تاثیرات مخرب تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی بر زندگی کارگران و مبارزات کارگری و اهمیت و ضرورت همبستگی بین المللی کارگری با جنبش کارگری ایران توضیح داده شد. سخنران دیگر پانل از جنبش دانشجویان اعتصابی استان کبک بود که به با توجه به اعتصاب بی سابقه و میلتانتی که سازمان داده اند و مورد سرکوب شدید دولتی و پلیس قرار گرفته اند مورد حمایت و تشویق همه جانبه شرکت کنندگان قرار گرفت. در حمایت از مبارزت دانشجویان اعتصابی در کبک علاوه بر قطعنامه های پشتیبانی هزاران دلار از میان کارگران و لوکالهای آنان در این کنوانسیون کمک مالی جمع آوری شد.
تصویب قطعنامه ی ایران در مجمع عمومی کنوانسیون کیوپی-انتاریو برای گسترش همبستگی با جنبش کارگری ایران دستاورد مهمی محسوب میگردد. ما ضمن قدردانی از کارگران عضو اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا، به خصوص لوکال ۴۴۰۰ و نیز کمیته همبستگی بین المللی کیوپی-انتاریو که این قطعنامه را ارائه دادند، و تمامی نمایندگانی که در حمایت از این قطعنامه در کنوانسیون سخنرانی کردند و به آن رای دادند، امیدواریم قادر گردیم در حمایت از مبارزات کارگری در ایران و گسترش همبستگی طبقاتی میان کارگران ایران و کانادا قدمهای موثرتری برداریم.
ترجمه فارسی قطعنامه در زیر می باشد. جهت اطلاعات بیشتر با آدرسهای الکترونیکی زیر تماس بگیرید.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - واحد کانادا
۱۲ جون ۲۰۱۲
info@workers-iran.org / alliance@workers-iran.org
قطعنامه شماره ۲۱
ارائه شده توسط شعبه ۴۴۰۰ اتحادیه کارگران خدمات عمومی و کمیته همبستگی بین المللی کیوپی-انتاریو
اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا- انتاریو:
آزار و اذیت فعالین کارگری در ایران توسط حکومت ایران را محکوم میکند و از حق کارگران ایران برای ایجاد آزادانه تشکلهای مستقل کارگری حمایت میکند.
با تشکلهای مستقل کارگری در ایران به منظور تقویت همبستگی کارگر با کارگر، به عنوان بخشی از مبارزه ای جهانی علیه برنامه عمل سرمایه داری و نئولیبرالی، همکاری خواهد کرد.
موضعی روشن در مخالفت با تحریم های اقتصادی و هر گونه تلاش های ایالات متحده آمریکا و متحدان آن، از جمله کانادا، که به دنبال مداخلات نظامی علیه ایران باشند، اتخاذ می نماید.
زیرا که:
سیاست های ضدکارگری و سرکوبگرانه ی حکومتی همواره به شدت بر کارگران در ایران تحمیل شده اند.
کارگران ایران از حق سازماندهی یا اعتصاب برخوردار نیستند و بکرات تحت آزار و اذیت، بازداشت و زندان هستند.
تحریم های اقتصادی و مداخله نظامی علیه ایران فاجعه آمیز و تحت هر بهانه ای غیر قابل قبول است و قربانیان اصلی آن قطعا مردم کارگر و عادی ایران هستند.
تهدیدات ایالات متحده آمریکا و متحدان آن به جنگ علیه ایران بهانه ای برای افزایش حملات به حقوق کارگری و انسانی توسط هر دو طرف مناقشه کنونی شده است.
ترجمه: اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
قطعنامه در محکومیت سرکوب فعالین کارگری در ایران، در حمایت از جنبش کارگری ایران و علیه تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی
کنوانسیون سالیانه اتحادیه کارگران خدمت عمومی کانادا( کیوپی)- انتاریو با شرکت بیش از هزار فعال کارگری که شامل حدود ۹۰۰ نماینده منتخب از سراسر انتاریو میشد در روزهای ۲۳ تا ۲۶ مه ۲۰۱۲ در شهر ویندزور برگزار گردید. این مجمع که بالاترین ارگان تصمیم گیری اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا در انتاریو با بیش از ۲۰۰ هزار عضو است هر سال یک بار در آخر ماه مه برگزار میگردد. کنوانسیون سراسری اتحادیه با بیش از ۶۰۰ هزار عضو هر دو سال یکبار برگزار میگردد. در این کنوانسیون دهها قطعنامه و نیز برنامه عمل سال آتی که عمدتا در تقابل با سیاستهای ریاضت اقتصادی دولتها و حمایت از جنبشهای مقاومت، از جمله جنبشهای دانشجویی و ضدفقر...، تنظیم شده بودند مورد بحث و تصویب قرار گرفتند.
قطعنامه اصلی بخش بین المللی در کنوانسیون امسال قطعنامه شماره ۲۱، در مورد ایران، بود که بطور همزمان در محکومیت سرکوب فعالین کارگری در ایران، در حمایت از جنبش کارگری و تشکلات مستقل کارگری در ایران و علیه تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی تنظیم شده بود. تاکید ویژه ی این قطعنامه بر ضرورت همبستگی بین المللی کارگری با جنبش کارگری ایران بود. قطعنامه ایران در مجمع عمومی کنوانسیون در ۲۴ مه مورد بحث همه جانبه قرار گرفت و در واقع تنها قطعنامه بین المللی امسال بود که در مجمع عمومی به بحث گذاشته شد. پس از بحث توسط نمایندگان، قطعنامه به رای کنوانسیون گذاشته شد و مورد تصویب اکثریت نمایندگان قرار گرفت. فعالین اتحاد بین المللی، امیر پیام و فرید پرتوی، از اعضای اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا که به عنوان نماینده در کنوانسیون شرکت داشتند، تلاش نمودند با سخنرانی و همکاری با دیگر فعالین کارگری حمایت گسترده ای را از این قطعنامه جلب نمایند که منجر شد این قطعنامه با اکثریت قابل توجه ای در مجمع عمومی مورد تصویب قرار گیرد.
علاوه بر تصویب قطعنامه ی ایران در مجمع عمومی کنوانسیون، در پانل بخش همبستگی بین المللی کیوپی سخنرانی ای در مورد ایران توسط فرید پرتوی ارائه داده شد که جوانب مختلف این قطعنامه، ماهیت ضدکارگری، سرکوبگرانه و کاپیتالیستی جمهوری اسلامی، تاثیرات مخرب تحریم اقتصادی و تهدیدات جنگی بر زندگی کارگران و مبارزات کارگری و اهمیت و ضرورت همبستگی بین المللی کارگری با جنبش کارگری ایران توضیح داده شد. سخنران دیگر پانل از جنبش دانشجویان اعتصابی استان کبک بود که به با توجه به اعتصاب بی سابقه و میلتانتی که سازمان داده اند و مورد سرکوب شدید دولتی و پلیس قرار گرفته اند مورد حمایت و تشویق همه جانبه شرکت کنندگان قرار گرفت. در حمایت از مبارزت دانشجویان اعتصابی در کبک علاوه بر قطعنامه های پشتیبانی هزاران دلار از میان کارگران و لوکالهای آنان در این کنوانسیون کمک مالی جمع آوری شد.
تصویب قطعنامه ی ایران در مجمع عمومی کنوانسیون کیوپی-انتاریو برای گسترش همبستگی با جنبش کارگری ایران دستاورد مهمی محسوب میگردد. ما ضمن قدردانی از کارگران عضو اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا، به خصوص لوکال ۴۴۰۰ و نیز کمیته همبستگی بین المللی کیوپی-انتاریو که این قطعنامه را ارائه دادند، و تمامی نمایندگانی که در حمایت از این قطعنامه در کنوانسیون سخنرانی کردند و به آن رای دادند، امیدواریم قادر گردیم در حمایت از مبارزات کارگری در ایران و گسترش همبستگی طبقاتی میان کارگران ایران و کانادا قدمهای موثرتری برداریم.
ترجمه فارسی قطعنامه در زیر می باشد. جهت اطلاعات بیشتر با آدرسهای الکترونیکی زیر تماس بگیرید.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - واحد کانادا
۱۲ جون ۲۰۱۲
info@workers-iran.org / alliance@workers-iran.org
قطعنامه شماره ۲۱
ارائه شده توسط شعبه ۴۴۰۰ اتحادیه کارگران خدمات عمومی و کمیته همبستگی بین المللی کیوپی-انتاریو
اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا- انتاریو:
آزار و اذیت فعالین کارگری در ایران توسط حکومت ایران را محکوم میکند و از حق کارگران ایران برای ایجاد آزادانه تشکلهای مستقل کارگری حمایت میکند.
با تشکلهای مستقل کارگری در ایران به منظور تقویت همبستگی کارگر با کارگر، به عنوان بخشی از مبارزه ای جهانی علیه برنامه عمل سرمایه داری و نئولیبرالی، همکاری خواهد کرد.
موضعی روشن در مخالفت با تحریم های اقتصادی و هر گونه تلاش های ایالات متحده آمریکا و متحدان آن، از جمله کانادا، که به دنبال مداخلات نظامی علیه ایران باشند، اتخاذ می نماید.
زیرا که:
سیاست های ضدکارگری و سرکوبگرانه ی حکومتی همواره به شدت بر کارگران در ایران تحمیل شده اند.
کارگران ایران از حق سازماندهی یا اعتصاب برخوردار نیستند و بکرات تحت آزار و اذیت، بازداشت و زندان هستند.
تحریم های اقتصادی و مداخله نظامی علیه ایران فاجعه آمیز و تحت هر بهانه ای غیر قابل قبول است و قربانیان اصلی آن قطعا مردم کارگر و عادی ایران هستند.
تهدیدات ایالات متحده آمریکا و متحدان آن به جنگ علیه ایران بهانه ای برای افزایش حملات به حقوق کارگری و انسانی توسط هر دو طرف مناقشه کنونی شده است.
ترجمه: اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران
٥٠ کشته و ١٥٠ زخمی در حملات تروریستی درعراق
در پی بروز یک رشته حملات تروریستی در عراق دست کم ٥٠ تن از
مردم این کشور کشته و نزدیک به ١٥٠ نفر دیگر زخمی شدن. مرگبارترین حملۀ
تروریستی امروز در شهر هلّه روی داد و از خود ١٩ کشته و ٣٨ زخمی بر جای
گذاشت. در بغداد شمار تلفات ١٨کشته و ده ها زخمی اعلام شده است.
در پی بروز یک رشته حملات تروریستی در عراق دست کم ٥٠ تن از مردم این کشور کشته و نزدیک به ١٥٠ نفر دیگر زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از بغداد، حملات تروریستی امروز (چهارشنبه) شدید ترین حملات تروریستی در عراق از بیستم ماه مارس سال جاری به این سوست.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از بغداد، حملات تروریستی امروز (چهارشنبه) شدید ترین حملات تروریستی در عراق از بیستم ماه مارس سال جاری به این سوست.
شهرهای محتلف عراق از جمله بغداد، هلّه، کربلا، عزیزه،
بلد، بعقوبه، کرکوک و موصل بامداد امروز (چهارشنبه) صحنۀ دست کم ٢٩ اقدام
تروریستی بود.
١٢حمله از این حملات با استفاده از خودروهای حامل مواد منفجره، ١٤ حمله شامل انفجار بمب و بالاخره ٣ حمله بوسیلۀ مردان مسلحی که به روی مردم آتش گشودند صورت گرفت.
١٢حمله از این حملات با استفاده از خودروهای حامل مواد منفجره، ١٤ حمله شامل انفجار بمب و بالاخره ٣ حمله بوسیلۀ مردان مسلحی که به روی مردم آتش گشودند صورت گرفت.
مرگبارترین حملۀ تروریستی امروز در شهر "هلّه" روی داد
و از خود ١٩ کشته و ٣٨ زخمی بر جای گذاشت. در بغداد شمار تلفات ١٨کشته و
ده ها زخمی اعلام شده است.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی که به حملات مرگبار امروز
در شهرهای مختلف عراق اختصاص داده است یادآور می شود که این حملات در
آستانۀ آماده شدن شیعیان عراق برای برگزاری سالگرد درگذشت امام موسی کاظم-
امام هفتم شیعیان، روی می دهد.
روز دوشنبۀ آینده روز درگذشت امام هفتم شیعیان است.
روز دوشنبۀ آینده روز درگذشت امام هفتم شیعیان است.
دست کم سه خودرو حامل مواد منفجره در حملات تروریستی
در شهر بغداد منفجر شد. محلۀ "کاظمیّه" صحنۀ یکی از این سه حمله بود.
کاظمیّه محل برگزاری عزاداری سالگرد درگذشت امام موسی کاظم است.
خبرگزاری فرانسه این نکته را نیز ناگفته نمی گذارد که
حملات تروریستی از سوی سنّیهای تندرو عراق علیه شیعیان این کشور امری است
که مکرر روی میدهد.
ده ها هزار تن از شیعیان عراق همه ساله برای شرکت در این عزاداری از شهرهای مختلف راهی پایتخت و مألاً محلۀ کاظمّیه می شوند.
رئیس مجلس ایران: تیم مذاکره کننده در گفتگوهای هسته ای حق تساهل ندارد
علی لاریجانی- رئیس مجلس شورای اسلامی، ضمن برحذر داشتن تیم
مذاکره کننده از هرگونه تساهل در بغداد گفت، مرز کار در مذاکرات هسته ای
باید مقررات بین المللی باشد و تیم مذاکره کننده باید پای حقوق ایران در
چهارچوب پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای (ان. پی. تی.) بایستد.
علی لاریجانی- رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، در
نشست بررسی موضوع هسته ای کشور که امروز (چهارشنبه) در مجلس و با حضور
سعید جلیلی- دبیر شورای عالی امنیت ملی و مسئول پروندۀ هسته ای ایران،
برگزار شد تأکید کرد که تیم مذاکره کنندۀ ایران حق تساهل در مذاکرات هسته
ای را ندارد.
علی لاریجانی گفت مرز کار در مذاکرات هسته ای باید
مقررات بین المللی باشد و تیم مذاکره کننده باید پای حقوق ایران در چهارچوب
پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای (ان. پی. تی.) بایستد.
به گفتۀ لاریجانی مجلس نتایج مذاکرات مسکو را رصد
خواهد کرد. رئیس مجلس شورای اسلامی ابراز امیدواری کرد که آن چه که به گفتۀ
او ملت ایران پس از سال ها به دست آورده است در مذاکرات مسکو مستقر و
مستحکم شود.
سعید جلیلی- مسئول پروندۀ هسته ای و رئیس هیأت
نمایندگی ایران در گفتگوهای هسته ای، نیز به نوبۀ خود در سخنانی خطاب به
نمایندگان مجلس، در واقع غربی ها را مورد خطاب قرار داد و گفت اگرطرف غربی
می خواهد گفتگوها موفق باشد و به نتیجه برسد، باید راهبرد (استراتژی)
گفتگو و همکاری را انتخاب کند.
سعید جلیلی افزود (دوران) راهبرد فشار به پایان رسیده است.
مسئول پروندۀ هسته ای ایران رسیدن شمار سانتریفوژها در مراکز غنی سازی به ده هزار و رسیدن سطح غنی سازی به میزان ٢٠٪ را دستاورد ایران در این عرصه دانست و گفت ایران غنی سازی برای مصارف صلح آمیز را حق خود می داند.
سعید جلیلی مدعی شد که آژانس بین المللی انرژی اتمی نتوانسته است حتا یک ایراد از ایران بگیرد.مسئول پروندۀ هسته ای ایران رسیدن شمار سانتریفوژها در مراکز غنی سازی به ده هزار و رسیدن سطح غنی سازی به میزان ٢٠٪ را دستاورد ایران در این عرصه دانست و گفت ایران غنی سازی برای مصارف صلح آمیز را حق خود می داند.
این در حالی است که آژانس در گزارش های متعدد خود ایران را به عدم همکاری با آژانس، نداشتن شفافیت و بالاخره مظنون بودن به داشتن برنامه ای با ابعاد نظامی متهم کرده است.
نقشۀ راه بسیار دقیق گروه (١+٥) برای چشم پوشی ایران از هرگونه برنامۀ هسته ای
خانم هیلاری کلینتون- وزیر امورخارجۀ آمریکا، اعلام کرد قدرت
های جهانی که با جمهوری اسلامی ایران بر سر برنامۀ هسته ای این کشور گفتگو
می کنند، یک «نقشۀ راه بسیار دقیق» را برای «چشم پوشی تهران از هرگونه
برنامۀ هسته ای» به ایران ارائه خواهند کرد.
وزیر امورخارجۀ آمریکا دیشب (سه شنبه شب) در یک
سخنرانی در واشنگتن گفت: کشورهای عضو گروه موسوم به گروه (١+٥) مرکب از
آلمان و ٥ عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد ( آمریکا، چین، روسیه،
فرانسه و انگلیس) سازش و مصالحه ای را به ایران پیشنهاد خواهند کرد که به
ایران فرصت می دهد در صورت علاقمندی به خروج از این بحران از راه دیپلماسی،
«نقشۀ راهی بسیار دقیق، درخور راست آزمائی و مبتنی بر دادن امتیاز از هر
دو سو» را در اختیار داشته باشد.
هیلاری کلینتون افزود تقریباً مطمئن است که ایران از
طرف چین و روسیه تحت یک «فشار استثنائی» قرار خواهد گرفت تا با آمادگی دادن
پاسخ مساعد به این پیشنهاد در گفتگوهای هفتۀ آینده در مسکو شرکت کنند.
وزیر امورخارجۀ آمریکا گفت برای آگاهی از این نکته که پاسخ ایران پاسخی مناسب و مساعد خواهد بود یا نه، باید در انتظار نشست مسکو ماند.
وزیر امورخارجۀ آمریکا گفت برای آگاهی از این نکته که پاسخ ایران پاسخی مناسب و مساعد خواهد بود یا نه، باید در انتظار نشست مسکو ماند.
سرانجام این که خانم کلینتون گفت «تهدید ایران» تهدیدی
«جدی» است و این نکته نیز روشن است که گروه مذاکره کننده با ایران با
«رژیمی روبهروست که بلند پروازی های برتری جویانه» دارد.
مذاکرات ایران و گروه (١+٥) برای روزهای ١٨ و ١٩ ماه جاری (دوشنبه و سه شنبۀ هفتۀ آینده) برنامه ریزی شده است.
ساعتی چند پیش از سخنرانی دیشب هیلاری کلینتون، جمهوری
اسلامی ایران دیروز (سه شنبه) از حصول توافقی میان دو طرف بر سر محتوای
گفتگوهای هفتۀ آینده در پایتخت روسیه خبر داد.
بر اساس بیانیۀ شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی
ایران، خانم کاترین اشتون- مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا و رئیس هیأت
نمایندگی گروه (١+٥)، در تماس با سعید جلیلی- دبیر شورای عالی امنیت ملی و
مسئول پروندۀ هسته ای و رئیس هیأت نمایندگی ایران در این مذاکرات، به وی
اطلاع داده است که این کشورها آماده اند پیشنهاد پنج ماده ای ایران را که
در مذاکرات بغداد در ماه مه ارائه شد مورد بحث و تبادل نظر قرار دهند.
مذاکرات هسته ای ایران و گروه (١+٥) پس از یک وقفۀ
پانزده ماه در ماه آوریل سال جاری در استانبول از سر گرفته شد و در ماه مه
در بغداد ادامه پیدا کرد.معادله مبهم دولت؛
افزایش 9 درصدی قیمت خرید گندم و رشد 33 درصدی قیمت نان
فردا
افزایش قیمت نان موضوعی است که این هفته در راس خبرها قرار گرفت، افزایش قیمتی که در همان ساعات ابتدایی از سوی دبیر ستاد هدفمندی یارانه ها اعلام شد که ارتباطی با هدفمندی یارانه ها ندارد و مربوط به افزایش قیمت خرید تضمینی گندم از کشاورزان است. وی در توجیه دلیل افزایش قیمت می گوید زمانی که موضوع نان در ستاد هدفمندی یارانه ها مطرح شد ما کل یارانه مربوط به نان را حذف و قیمت فروش آن را با قیمت خرید تضمینی گندم کشاورزان توسط دولت برابر کردیم ضمن آنکه دولت هم گندم خریداری شده به همان قیمت خرید به آسیاب ها می فروشد و علت افزایش قیمت نان مربوط به افزایش خرید تضمینی گندم کشاورزان توسط دولت در سال جاری است.
اینگونه بود که با دلیل افزایش قیمت گندم، نان سنگک در استان تهران از 500 به 600 تومان، نان بربری از 400 به 500 تومان، نان تافتون از 250 به 300 تومان و نان لواش از 125 به 160 تومان رسيد. به بیانی دیگر نان ها به ترتیب 20 درصد،33 درصد،20 درصد و28 درصد گران شد.
این در حالی است که نمایندگان نیز نسبت به افزایش قیمت اعتراض کردند و گفتند که با فشار مجلس قیمت تضمینی خرید گندم تنها 6 درصد افزایش یافته اما دولت امروز قیمت نان را 30 درصد بالا برده، دولت پولی را که برای خرید گندمهای خارجی اختصاص میدهد، اگر به کشاورزان داخلی اختصاص دهد، بسیاری از مشکلات حل میشود.
نگاهی به قیمت گندم وارداتی در سال 90 نشان می دهد متوسط قیمت 284 هزار تن گندم وارداتی حدود 377 تومان بوده است یعنی حدود 10 تومان گرانتر از قیمت تضمینی دولت در سال 90 و البته حدود 20 تومان ارزان تر از قیمت سال 91 ؛ ولی نکته قابل تامل این است که در سال 90 برای نخستین بار قیمت گندم وارداتی بالاتر از قیمت خرید تضمینی تولید داخلی بوده و این به منزله هشداری است برای دولت که اگر از تولید داخلی حمایت نکند وابستگی به واردات دیگر مزیت قیمتی گذشته را نخواهد داشت.
بر این اساس قیمت تضمینی خرید گندم در سال 91، حدود 9/5 درصد نسبت به سال 90 و خرید در سال 90 حدود 9 درصد نسبت به سال 89 افزایش قیمت داشته است.
مهدی عیسی زاده نماینده مردم میاندوآب درمجلس شورای اسلامی در جلسه بررسی وضعیت کشاورزی که با حضور وزیر جهاد کشاورزی برگزار شد، گفت که براساس قانون افزایش قیمتهای خرید تضمینی باید طبق تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی باشد.
وی گفت: بر این اساس قیمت گندم باید حدود 700 تومان باشد اما در ابتدای امسال از سوی وزارت کشاورزی حدود 390 تومان اعلام شد و با اعتراض نمایندگان به حدود 400 تومان افزایش یافت، کشت گندم با این قیمت برای کشاورزان صرفه اقتصادی ندارد و باید حداقل قیمت خرید تضمینی به حدود 550 تومان افزایش یابد.
افزایش نامناسب قیمت خرید تضمینی گندم از سوی دولت و در کنار آن افزایش بی رویه قیمت نان معادله است که جا دارد دولت نسبت به حل آن پاسخی مقتضی ارائه دهد. چگونه است که قیمت خرید تضمینی گندم 9 درصد و قیمت نان از 20 تا 33 درصد افزایش قیمت پیدا می کند؟ به قول محجوب نماینده تهران چگونه است که مسئولان با جسارت به صورت غیر مستقیم از افزایش قیمت نان دفاع کرده و درباره آن اظهار بیتفاوتی میکنند؟
از سویی دیگر عدم همخوانی دستمزد کارگران با افزایش قیمت نان آنجا به چشم می آید که مسئولان در زمان تعیین دستمزد برای کارگران تورم را زیر ۱۰ درصد اعلام میکنند و در زمان افزایش قیمت دیگر اقلام، افزایش ۲۵ تا ۳۰ درصدی را اعمال میکنند.
رییس اتحادیه کارگران با اشاره به نیاز جامعه کارگری به مصرف نان خاطرنشان کرد: جامعه کارگری ایران به دلیل عدم دسترسی به مواد غذایی مفید و مقوی، به اجبار به مصرف نان روی میآورد و به همين دليل افزایش ۳۰ درصدی قیمت نان، شوک بزرگی به جامعه کارگری وارد میکند.
سفیر آمریکا در کویت:
با روسیه درباره کناره گیری اسد توافق داریم
عصر ایران
روزنامه الرای چاپ کویت نوشت: "ماثیو تویلر" سفیر آمریکا در کویت گفت: توافقی با روسیه درباره اهداف در سوریه وجود دارد یعنی پایان خشونت با سریعترین زمان ممکن و ضرورت کناره گیری بشار اسد از قدرت اما با روسیه و چین درباره شیوه عملی کردن این هدف ها، اختلاف نظ داریم.
تویلر ادامه داد: از یک سو باراک اوباما رئیس جمهور و هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا از طریق کانال های دیپلماتیک و تماس با مقامات ارشد سایر کشورها،در حال بررسی وضعیت سوریه هستند و از سوی دیگر مذاکرات با کشورهای عضو شورای امنیت و از جمله روسیه ادامه دارد. به تازگی هم "فریدیک هوف" فرستاده ویژه آمریکا به روسیه و ترکیه سفر کرد. او تلاش می کند در ترکیه ضمن تماس با مخالفین سوریه، توجه جهان را به آنها جلب کند.
وی در پاسخ به سئوالی درباره نگرانی ها از جنگ داخلی در سوریه گفت: این امکان وجود داشت که جلوی این وضعیت در سوریه گرفته شود یعنی هنگامی که از یک سال پیش از بشار اسد رئیس جمهور سوریه خواستیم تا بخشی از راه حل این مشکل باشد اما واضح است که او قصد یا اراده قبول انتقال دموکراتیک در کشورش را ندارد. اسد قصد دارد با استفاده از خشونت و راه حل امنیتی برای ستم به ملت خود استفاده کند. به همین دلیل، اسد باید از قدرت کنار برود و نمی توان به راه حلی برای بقای وی در قدرت رسید.
سفیر آمریکا در کویت همچنین هشدار داد استفاده از عبارت جنگ داخلی نشان می دهد که وضعیت سوریه چقدر خطرناک و پیچیده است به ویژه اینکه تاثیرات وضعیت سوریه به لبنان و کشورهای همسایه آن نیز کشیده خواهد شد.
روسیه به همراه چین تاکنون دو مرتبه از حق رای وتو برای جلوگیری از تصویب قطعنامه های شورای امنیت علیه سوریه استفاده کرده اند.
روسیه و چین به شدت با دخالت خارجی در سوریه یا کناره گیری حکومت این کشور مخالف اند.
با این حال به تازگی سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه از خود انعطاف نشان داده و گفته است در صورتی که ملت سوریه ، کناره گیری بشار اسد رئیس جمهور سوریه را از قدرت بپزیرند مسکو نیز با آن مخالفتی نخواهد داشت.
هم اکنون کوفی عنان فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه نیز راه حلی را برای بحران این کشور ارائه کرده است که براساس آن بشار اسد رئیس جمهور سوریه از قدرت کناره گیری کند. وی همچنین پیشنهاد کرده است مجموعه ای با حضور کشورهای تاثیرگذار در مسئله سوریه از جمله ایران برای پیگیری این راه حل تشکیل شود.
اعتصاب 500 نفر راننده تاکسی در سنندج
کمیته هماهنگی - 23 خرداد
بر اساس گزارش رسیده روز دوشنبه 22/3/91 بیش از پانصد نفر از رانندگان تاکسی درون شهری سنندج، با به همراه داشتن تاکسیهای خود، در اعتراض به سطح نازل درآمد، و عدم تناسب آن با مخارج سرسام آور زندگیشان، ابتدا در مقابل ساختمان شورای شهر سنندج واقع در چهار راه فلسطین (ژاندارمری سابق) دست به اعتصاب زده، و با معرفی دو نفر به عنوان نماینده، جهت رایزنی با نمایندگان شورای شهر و سایر مسئولین مربوطه، به منظور انعکاس خواستهایشان و اعلام قاطعیت خود در پیگیری مواضعشان تا دستیابی به خواستهای بر حقشان، خواستار رسیدگی و تغییر در شرایط خود شدند. در مقابل، نمایندگان شورای شهر با دادن وعدهی رسیدگی فوری، تا حداکثر یک هفتهی آینده سعی بر آرام نمودن رانندگان معترض، جهت بازگشت بر سر کارهای خود شدند.
سپس رانندگان متحصن، اعتصاب خود را به جلوی اتحادیهی تاکسی رانی کشانده، تا مراتب اعتراض خود را به مسئولین آن نیز اعلام نمایند؛ که با دخالت و برخوردهای نیروهای پلیس مواجه شدند. به صورتی که برخورد نیروهای پلیس، که به منظور ممانعت از اعلام و ابراز نارضایتی معترضان به شرایط نامناسب خود بود، باعث اوج گیری اعتراض آنان شد. و این خود عاملی در پیوستن مردم حاضر در محل به صفوف رانندگان معترض بود؛ تا جایی که لحظه به لحظه بر شدت اعتراضات افزوده میشد. در مقابل، نیروهای پلیس جهت جلوگیری از تداوم و تشدید اعتراض، به بازداشت و تهدید معترضین پرداختند، که میتوان به بازداشت شخصی به نام «فواد قنادی» اشاره کرد.
در نهایت، رانندگان معترض با پافشاری بر ادامهی اعتراضات خود، در سطحی گسترده تر، در صورت عدم رسیدگی و تغییر در شرایط اسفبارشان تاکید ورزیدند، و با به نمایش گذاشتن گوشهای از اتحاد خود، همبستگی طبقاتی خود را اعلام داشتند.
کمیته هماهنگی - 23 خرداد
بر اساس گزارش رسیده روز دوشنبه 22/3/91 بیش از پانصد نفر از رانندگان تاکسی درون شهری سنندج، با به همراه داشتن تاکسیهای خود، در اعتراض به سطح نازل درآمد، و عدم تناسب آن با مخارج سرسام آور زندگیشان، ابتدا در مقابل ساختمان شورای شهر سنندج واقع در چهار راه فلسطین (ژاندارمری سابق) دست به اعتصاب زده، و با معرفی دو نفر به عنوان نماینده، جهت رایزنی با نمایندگان شورای شهر و سایر مسئولین مربوطه، به منظور انعکاس خواستهایشان و اعلام قاطعیت خود در پیگیری مواضعشان تا دستیابی به خواستهای بر حقشان، خواستار رسیدگی و تغییر در شرایط خود شدند. در مقابل، نمایندگان شورای شهر با دادن وعدهی رسیدگی فوری، تا حداکثر یک هفتهی آینده سعی بر آرام نمودن رانندگان معترض، جهت بازگشت بر سر کارهای خود شدند.
سپس رانندگان متحصن، اعتصاب خود را به جلوی اتحادیهی تاکسی رانی کشانده، تا مراتب اعتراض خود را به مسئولین آن نیز اعلام نمایند؛ که با دخالت و برخوردهای نیروهای پلیس مواجه شدند. به صورتی که برخورد نیروهای پلیس، که به منظور ممانعت از اعلام و ابراز نارضایتی معترضان به شرایط نامناسب خود بود، باعث اوج گیری اعتراض آنان شد. و این خود عاملی در پیوستن مردم حاضر در محل به صفوف رانندگان معترض بود؛ تا جایی که لحظه به لحظه بر شدت اعتراضات افزوده میشد. در مقابل، نیروهای پلیس جهت جلوگیری از تداوم و تشدید اعتراض، به بازداشت و تهدید معترضین پرداختند، که میتوان به بازداشت شخصی به نام «فواد قنادی» اشاره کرد.
در نهایت، رانندگان معترض با پافشاری بر ادامهی اعتراضات خود، در سطحی گسترده تر، در صورت عدم رسیدگی و تغییر در شرایط اسفبارشان تاکید ورزیدند، و با به نمایش گذاشتن گوشهای از اتحاد خود، همبستگی طبقاتی خود را اعلام داشتند.
عضویت نیروهای اطلاعات و سپاه در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نهم
سایت «خبرآنلاین» با انتشار گزارشی به عضویت دستکم ۹ فرمانده سابق سپاه در کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم اشاره کرده است.
روزنامه اعتماد نیز در شماره روز چهارشنبه (۲۴ خرداد) خود نوشته که یک مدیر بازداشتگاه و چند کارمند وزارت اطلاعات از جمله اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس نهم هستند.
یک منبع آگاه هم به سایت «دیگربان» گفته که محمدحسن آصفری نماینده اراک٬ محمد صالح جوکار نماینده یزد و حجتالله خدائی سوری نماینده دلفان که به عضویت کمیسیون امنیت ملی درآمدهاند سالها پیش رئیس بازداشتگاه بودهاند.
جبار کوچکینژاد و فاطمه آلیا دو نمایندهای هستند که به ترکیب کمیسیونهای مجلس به خصوص کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی انتقاد کردهاند.
علی لاریجانی٬ رئیس مجلس نیز در واکنش به این اعتراضها گفته است: «برخی نمایندگان سوابق امنیتی داشتند و مثلا در وزارت اطلاعات کار میکردهاند ولی {سوابق خود را} مدیریت دولتی خواندهاند.»
آقای لاربجانی افزوده که «این افراد با بررسی مستنداتشان به کمیسیون امنیت رفتهاند ولی سابقه اجراییشان را ننوشتهاند.»
از نماینده قصر شیرین که گفته میشود در سال ۱۳۶۹ مرتکب «قتل» شده نیز به عنوان یکی دیگر از فرماندهان سابق سپاه راه یافته به مجلس نام برده میشود.
هشدار خبرگزاری فارس درباره افشاگریهای احمدینژاد
خبرگزاری فارس در گزارشی نسبت به راه افتادن «توپخانه» افشاگری محمود احمدینژاد علیه بسیاری از مقامهای جمهوری اسلامی هشدار داد.
این خبرگزاری روز چهارشنبه (۲۴ خرداد) نوشته گزارشهایی در اختیار دارد که نشان میدهد احمدینژاد در آیندهای نزدیک قصد افشاگری علیه بسیاری از منتقدان خود را دارد.
آنطور که خبرگزاری فارس نوشته است٬ رئیس دولت دهم و نزدیکانش به خاطر طرح نام اسفندیار رحیممشایی و محمدرضا رحیمی در دو پرونده فساد مالی تحت فشار قرار گرفتهاند.
از رحیمی و رحیممشایی با عنوان دو متهم در پرونده فساد مالی بیمه ایران و اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بانک صادرات نام برده میشود که این مسئله با خشم احمدینژاد مواجه شده است.
رئیس دولت دهم در واکنش به موضوع به طور تلویحی مقامهای قوه قضائیه را مورد خطاب قرار داده و گفته اگر جرات دارند به اتهام «اصلکاریها» رسیدگی کنند.
این اظهارات احمدینژاد با واکنش رسانههای محافظهکاری همچون خبرگزاری فارس و مشرقنیوز مواجه شده به طوری که طی روزهای اخیر تلاش کردند منظور وی از «اصلکاریها» را مشخص کنند.
خبرگزاری فارس در گزارشی با این عنوان که «اصلکاریها اطراف احمدینژاد هستند یا در جیب احمدینژاد؟» نوشته است: «لیستی که احمدینژاد برای روز مبادا آماده کرده است، شاید در آینده نزدیک آن را با توانایی سخنوری خود ترکیب کرده و به توپخانهای پر قدرت تبدیل کند تا شاید منتقدان را به عقب براند.»
به نوشته این خبرگزاری وابسته به سپاه٬ در صورتی که «توپخانه» احمدینژاد آغاز به کار کند «خیلیها» مورد هدف قرار خواهند گرفت.
خبرگزاری فارس اضافه کرده که «احمدینژاد خود یک رسانه است و البته از شهامت کافی برای آتشین کردن سخنان خود برخوردار و این نکته بارها به اثبات رسانده است.»
به نظر میرسد اظهارات احمدینژاد موجب بروز برخی نگرانیهایی در میان منتقدان محافظهکار وی شده است.
این خبرگزاری روز چهارشنبه (۲۴ خرداد) نوشته گزارشهایی در اختیار دارد که نشان میدهد احمدینژاد در آیندهای نزدیک قصد افشاگری علیه بسیاری از منتقدان خود را دارد.
آنطور که خبرگزاری فارس نوشته است٬ رئیس دولت دهم و نزدیکانش به خاطر طرح نام اسفندیار رحیممشایی و محمدرضا رحیمی در دو پرونده فساد مالی تحت فشار قرار گرفتهاند.
از رحیمی و رحیممشایی با عنوان دو متهم در پرونده فساد مالی بیمه ایران و اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بانک صادرات نام برده میشود که این مسئله با خشم احمدینژاد مواجه شده است.
رئیس دولت دهم در واکنش به موضوع به طور تلویحی مقامهای قوه قضائیه را مورد خطاب قرار داده و گفته اگر جرات دارند به اتهام «اصلکاریها» رسیدگی کنند.
این اظهارات احمدینژاد با واکنش رسانههای محافظهکاری همچون خبرگزاری فارس و مشرقنیوز مواجه شده به طوری که طی روزهای اخیر تلاش کردند منظور وی از «اصلکاریها» را مشخص کنند.
خبرگزاری فارس در گزارشی با این عنوان که «اصلکاریها اطراف احمدینژاد هستند یا در جیب احمدینژاد؟» نوشته است: «لیستی که احمدینژاد برای روز مبادا آماده کرده است، شاید در آینده نزدیک آن را با توانایی سخنوری خود ترکیب کرده و به توپخانهای پر قدرت تبدیل کند تا شاید منتقدان را به عقب براند.»
به نوشته این خبرگزاری وابسته به سپاه٬ در صورتی که «توپخانه» احمدینژاد آغاز به کار کند «خیلیها» مورد هدف قرار خواهند گرفت.
خبرگزاری فارس اضافه کرده که «احمدینژاد خود یک رسانه است و البته از شهامت کافی برای آتشین کردن سخنان خود برخوردار و این نکته بارها به اثبات رسانده است.»
به نظر میرسد اظهارات احمدینژاد موجب بروز برخی نگرانیهایی در میان منتقدان محافظهکار وی شده است.
جـــرس:
مراسم گرامیداشت ۲۲ خرداد تحت عنوان
جنبش سبز تولد جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران عصر روز دوشنبه با حضور
تعدادی از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر برگزار شد.
به گزارش کلمه، در این جلسه حاضرین به تحلیل رخداد های سیاسی و اجتماعی
سالهای پس از انقلاب پرداخته و با طرح این پرسش که علت رکود جنبش سبز طی
سال اخیر چه بود از منظر های مختلف به آسیب شناسی و یا ریشه یابی پدیده
رکود جنبش سبز پرداخته و موارد پیروزی جنبش را بررسی کردند.بحث هایی از قبیل حصر رهبران جنبش سبز که منجر به تضعیف رهبری جنبش در فرآیند های مختلف شده یکی از محورهایی بود که در این جلسه به عنوان علل رکود جدی جنبش از سوی حاضرین مطرح شد. همچنین بحث هایی چون توفیقات فراوان جنبش سبز در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، مدنی و فراگیر شدن این جنبش در بین مردم از دیگر محورهای مطرح شده در جلسه بود.
تاکید بر ضرورت استفاده از اعتراضات خیابانی و یادآوری این مطلب که بایستی از عنصر اعتراض خیابانی به عنوان یک وسیله برای دستیابی به اهداف سیاسی استفاده شود ولی در عین حال باید به انباشت تجربه های ملی در جهت استفاده از عنصر اعتراض خیابانی فکر کرد و پس از انباشت این تجربه ها از آن استفاده کرد از مباحثی بود که در این جلسه بر روی آن اتفاق نظر وجود داشت.
همچنین زندانیان سیاسی در ادامه با اشاره بر این که باید از نشانه ها و عناصر شکل گرفته در دوران انتخابات و دوران اعتراضات پس از انتخابات همانند جنبش مبارزه با دروغ، جنبش عدالتخواهی و جنبش قانون مداری بهره گرفت و بار دیگر همان شعارها را به عنوان شعارهای محوری جنبش سبز مطرح کرد.
یکی از نکاتی که در این جلسه بر آن تاکید شد این بود که محور فعالیت و مرزها و حدود عناصر حاضر در جنبش سبز را باید در چهارچوب های منشور جنبش سبز که توسط رهبران این جنبش تنظیم شده جستجو کرد و در قالب همان دیدگاه ها و راهکار ها به پیگیری مطالبات پرداخت.
همچنین در این جلسه تعدادی از اشعار شاعر معاصر شمس لنگرودی که کتابچه ای تحت عنوان ۲۲ مرثیه در تیرماه را به صورت اینترنتی منتشر کرده و این کتاب در زمینه وقایع پیش آمده در تیرماه سال ۸۸ است قرائت شد.
در پایان مراسم هم زندانیان با اتفاق نظر بر اینکه افول جنبش سبز را نباید به معنای مایوس بودن نیروها و یا ناامیدی مردم از دستآورد های این جنبش ارزیابی کرد ارزیابی شد که طبیعتا در آغاز جنبش تعدادی از عناصر فرصت طلب با استفاده از رفتارهای سیاسی موج سوارانه با جنبش پیوسته و حتی باعث انحراف اعتراضات خیابانی هم شدند، اکنون همان موج سواران در حال پیاده شدن از قطار جنبش سبز هستند و این را نباید به معنای افول جنبش و یا ضعف فراگیر مطالبات مطرح شده در جنبش دانست در خاتمه جلسه قرار شد در زندان رجایی شهر نشست هایی در زمینه تحلیل این پدیده و بازشناسی دوباره دستاورد های جنبش سبز در بین زندانیان برگزار شود.
زندان رجایی شهر کرج، با هفت اندرزگاه در نزدیکی شهری بزرگ اطراف پایتخت، یکی از دشوارترین زندان های کشور است برای زندانیان سیاسی است.
جـــرس: در ادامۀ تحریمهای بین
المللی علیه جمهوری اسلامی و کوبا، بانک هلندی آی ان جی (International
Netherlands Group) به دلیل آنچه نقض تحریم های مالی آمریکا علیه این دو
کشور خوانده شده، ناچار به پرداخت جریمه ای به مبلغ ۶۱۹ میلیون دلار گردید.
به گزارش بی بی سی، این بانک بین
المللی که هسته اصلی آن در آمستردام هلند است، پس از آن که ماهها در زمینه
پرونده تخلف خود از تحریم های ایران، کوبا و چند کشور دیگر در دادگاههای
آمریکایی موردبازخواست قرار گرفت، بالاخره روز سه شنبه (۱۲ ژوئن - ۲۳
خرداد) رضایت داده که با پرداخت مبلغ جریمه به موضوع شکایت دولت آمریکا
خاتمه دهد.
دولت آمریکا و دولت ایالت نیویورک
آی ان جی (ING) را متهم کرده بودند که از سال ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۷ در مجموع به
نقل و انتقال یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار پول مبادرت کرده که همگی ناقض
تحریم های کاخ سفید علیه کوبا، ایران و چند کشور دیگر بوده است.
در همین رابطه، جان هامن، مدیر
عامل این بانک گفته است: "نقض تحریم هایی که تا سال ۲۰۰۷ در قالب فعالیت
های این بانک صورت گرفته، بسیار جدی و غیر قابل قبول بوده است."
از مبلغ جریمه بانک آی ان جی به عنوان "بزرگترین میزان جریمه" یاد شده که تاکنون برای یک بانک به اتهام نقض تحریم ها وضع شده است.
آی ان جی چهارمین بانک بزرگ است که در آمریکا به خاطر چنین اتهام هایی به دادگاه رفته و ناچار به پرداخت جریمه شده است.
پیش از این موسسه مالی کریدیت
سوییس ای جی در سال ۲۰۰۹ به خاطر اتهامات مشابهی (نقش تحریمهای ایران، کوبا
و لیبی) ناچار به پرداخت ۵۳۶ میلیون دلار جریمه شده بود.
بانک سرشناس لویدز بریتانیا هم در
همان سال به پرداخت ۳۵۰ میلیون دلار جریمه محکوم شد و بارکلیز دیگر بانک
بریتانیایی هم در سال ۲۰۱۰ جریمه ای ۲۹۸میلیون دلاری را بر گردن گرفت.
سازمان کشورهای تولید کننده نفت، اوپک، گزارش ماهانه تولید نفت اعضای این سازمان را منتشر کرد، که بر مبنای آن، تولید نفت ایران در ماه گذشته میلادی نسبت به ماه قبل آن ۷۱۷۰۰ بشکه در روز کاهش یافته است و به رقم سه میلیون و ۱۳۸ هزار بشکه در روز رسیده است.
به گزارش رادیو اروپای آزاد، طبق این گزارش بر اساس ارزیابی و بررسیهای کارشناسان خود سازمان، تولید روزانه نفت ایران در ماه گذشته نسبت به سه ماهه اول سال ۲۰۱۲، حدود ۲۴۵ هزار بشکه، نسبت به سال گذشته حدود ۴۸۳ هزار بشکه و نسبت به سال ۲۰۱۰ حدود ۵۶۸ هزار بشکه در روز کاهش یافته است، به عبارتی، تولید نفت ایران از سال ۲۰۱۰ سقوطی پلکانی را تجربه کرده است.
این درحالی است که رقبای اصلی ایران در اوپک، یعنی عربستان، عراق، کویت و امارات متحده عربی تولید نفت خود را در ماه گذشته نسبت به سال ۲۰۱۰ به ترتیب یک میلیون و ۶۴۶ هزار بشکه، ۵۵۱ هزار بشکه، ۵۶۱ هزار بشکه و ۲۷۴ هزار بشکه در روز افزایش دادهاند.
ایران همواره افت تولید نفت خود را منکر شده است، بطوری که در گزارش ماهانه ۷۳ صفحهای اوپک، گفته میشود که آماری که خود وزارت نفت ایران درباره تولید نفت خام خود به اوپک تحویل داده، نشانگر افزایش ۲۱۶ هزار بشکهای تولید نفت ایران طی ماه گذشته نسبت به سال ۲۰۱۰ بوده است.
بنابر آمار وزارت نفت ایران، تولید کنونی نفت خام ایران سه میلیون و ۷۶۰ هزار بشکه در روز است که دقیقا برعکس ارزیابی کارشناسان آژانس و سازمانهای بینالمللی (منابع ثانویه) حتی صعود پلکانی تولید نفت طی ماهها و سالهای گذشته را نشان میدهد.
اختلاف آمار مقامهای ایران
اردیهشت ماه سال جاری، احمد قلعه بانی، معاون وزیر نفت ایران اعلام کرد که تولید روزانه نفت ایران ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار شکه در روز است. در حالی که طبق گزارش اوپک برای ماه آوریل، تقریبا معادل ماه اردیبهشت، بر اساس دادههایی که خود وزارت نفت ایران به اوپک داده است، تولید نفت ایران سه میلیون و ۷۵۸ هزار بشکه در روز اعلام شده است، به عبارتی میان آماری که وزارت نفت به اوپک تحویل داده و آنچه که معاون وزیر نفت در جمع خبرنگاران گفته است، ۴۴۲ هزار بشکه اختلاف آماری وجود دارد.
البته میان آمار آقای قلعه بانی و ارزیابی کارشناسان اوپک، اختلاف آمار بسیار زیادتر و حدود ۹۹۰ هزار بشکه در روز است.
تولید اوپک کاهش یافته است
بنابر گزارش ماهانه اوپک، تولید نفت ۱۲ عضو این سازمان در ماه گذشته، نسبت به ماه قبل آن، روزانه ۵۷۸۰۰ بشکه کاهش داشته است، اما این رقم حدود یک میلیون و ۵۸۲ هزار بشکه بیشتر از سقف تولید رسمی روزانه اوپک است که آذرماه سال گذشته به اتفاق آرای اعضا روی رقم ۳۰ میلیون بشکه به تصویب رسید.
تولید بیش از یک و نیم میلیون بشکه نفت افزون بر سقف تولید اوپک در حالی است که طبق ارزیابی کارشناسان این سازمان، هم اکنون میزان تقاضای بازارهای جهانی به تولید نفت اوپک حتی روزانه ۱۰۰ هزار بشکه کمتر از ۳۰ میلیون بشکه سقف تولید رسمی اوپک است. به عبارتی میان عرضه نفت اوپک و تقاضای بازارهای جهانی به نفت اوپک روزانه یک میلیون و ۶۸۰ هزار بشکه اختلاف وجود دارد، موضوعی که طی هفتههای گذشته ایران را به شدت شاکی کرده است.
ایران میگوید که عربستان، کویت و امارات متحده «بزرگترین متخلفان اوپک» هستند و با تولید بیرویه و بیشتر از سهمیه خود باعث شدهاند که قیمت نفت از ۱۲۸ دلار در ماه های گذشته هم اکنون به پایینتر از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه برسد.
ایران امیدوار است که طی اجلاس وزرای نفت اوپک در ۱۴ ژوئن، اعضای اوپک را قانع کند که سقف تولید خود را پایینتر بیاورند تا قیمت نفت افزایش یابد. موضوعی که امکان آن بعید به نظر میرسد.
بیست سال حبس برای بن علی، دیکتاتور معزول تونس/ اتهام: ماموران او، چهار نفر را در تظاهرات کشتهاند
دیکتاتور معزول تونس به خاطر آنکه مامورانش چهار نفر را در جریان سرکوب تظاهرات مردمی به قتل رسانده اند، به طور غیابی به ۲۰ سال حبس محکوم شد. او پیش از این هم به اتهام اختلاس به ۳۰ سال حبس محکوم شده بود.به گزارش بی بی سی، دادگاه رسیدگی کننده به پرونده زین العابدین بن علی، رئیس جمهوری برکنار شده تونس، او را به جرم ارتباط با کشته شدن چهار نفر به دست ماموران دولتی در جریان تظاهرات ضد دولتی ژانویه سال گذشته به بیست سال حبس محکوم کرد.
حرکت اعتراضی شمال آفریقا و خاورمیانه موسوم به “بهار عربی” از تونس آغاز شد و بن علی چند روز پس از آغاز تظاهرات، تونس را ترک کرد و به عربستان سعودی رفت و انتقال قدرت در آن کشور نسبتا با خشونت کمتری صورت گرفت.
دادگاه تونس پیش تر هم او را به جرم اختلاس مالی به سی سال حبس محکوم کرده بود، اما دولت عربستان به تقاضای مقامات تونسی برای استرداد رئیس جمهوری سابق آن کشور پاسخی نداده است.
انفجار چندباره بمب در عراق و کشته شدن ده ها شیعه
وقوع یک رشته انفجار در نقاط مختلف عراق تلفات سنگینی برجای گذاشته است.روز چهارشنبه، ٢۴ خرداد (١٣ ژوئن)، منابع وزارت کشور عراق گزارش کردند که انفجارهایی در نقاط مختلف این کشور از جمله بغداد، پایتخت، روی داده و براساس اطلاعات اولیه، دست کم شصت کشته و دویست زخمی برجای گذاشته است.
به گزارش بی بی سی، اکثر کشته شدگان انفجارهای روز چهارشنبه زائران شیعه بوده اند.
در شهر حله، انفجار یک اتومبیل بمب گذاری شده بیش از سیزده را کشت.
به گفته پلیس محلی، این انفجار در نزدیکی یک رستوران روی داد که ماموران پلیس غالبا از آن استفاده می کنند.
براساس برخی گزارش های تایید نشده، به نظر می رسد که هدف اصلی بمب گذاران در بغداد شیعیان بوده اند و انتظار می رود آمار تلفات افزایش یابد.
آبروی اختلاسگران باید حفظ شود اما جوانان بیگناه در تلویزیون محاکمه شوند
به گزارش کلمه، مسعود باستانی، همسر این روزنامه نگار زندانی که خود از روزنامه نگاران بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات است بیش از دو سال است که در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد. این روزها این زوج جوان روزنامه نگار نه تنها امکان ملاقات که از قوانین زندان است را ندارند، بلکه حتی فرصت تماس تلفنی به آنان نیز داده نمی شود.
مادر مهسا امرآبادی در بخشی از نامه ی خود آورده است: دخترم می دانم روزهای سختی را در زندان می گذرانی ولی همان طور که خودت گفتی وقتی تو، مسعود و بقیه فرزندانم بیایید دیگر آن آدم های سابق نیستید و پخته تر و باتجربه تر و استوارتر خواهید بود زیرا معتقدیم تو در دانشگاهی هستی که در آن جا خودت را به خدایت نزدیک تر خواهی کرد و ما مادران هم تمام این ظلم ها را واگذار به عدل الهی و خداوند خواهیم کرد.
مهسا امرآبادی که در پرونده بازداشت خود در سال ۸۸ به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بودٰ سال قبل نیز در پرونده ای توسط دادگاه شعبه ۲۶ انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان که ۴ سال آن به تعلیق در آمد، محکوم شد. او در ۱۰ اسفند سال نود برای بار دوم توسط اطلاعات سپاه بازداشت و با قید وثیقه آزاد شد.
بدین ترتیب در حال حاضر او به اندازه دو سال منهای ایام بازداشتش محکومیت دارد، اگرچه احتمال می رود که تنها یکی از محکومیت های حبس او در حال اجرا باشد.
اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش عنوان شده است.
مسعود باستانی همسر مهسا امرآبادی از دیگر روزنامهنگاران زندانی است که از تیر ماه سال ۸۸ بدون یک روز مرخصی در زندان رجاییشهر به سر میبرد و به ۶ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
مهسای عزیزم دخترک بی گناه و مورد ظلم
باز خرداد شد و خاطرات سه سال پیش در پیش رویم رژه می روند. آن روزهای پر التهاب و تلخ…. درست در سه سال پیش، ساعت ۲ نیمه شب خبردار شدم ماموران به خانه ات ریخته اند و در نبود مسعود، تو و مهمانانت را با خود برده اند. شبی که تو برای مهمانانت آن عدس پلوی معروف را پخته بودی و آنها حتی مهلت پذیرایی از مهمانانت را هم به تو نداده بودند. شبانه راهی تهران شدم، هیچ وقت فکر نمی کردم دارم وارد یک کابوس وحشتناک می شوم.
چه شده بود که این همه خانواده پشت درهای دادگاه انقلاب صف بسته بودند تا از فرزندان خود خبر بگیرند. نمی دانستم چه ارگانی و با چه اتهامی تو را بازداشت کرده اند! مگر می شود در یک مملکت این همه جوان متهم باشند؟ مگر می شود به خاطر انتقاد و به خاطر اصلاح وضع موجود این همه بگیر و ببند باشد و این همه خانواده از وضعیت فرزندانشان بی خبر باشد؟ چقدر پشت درهای دادستانی و پشت درهای دادگاه انقلاب، من و بقیه مادران و پدران ایستادیم تا شاید خبری یا تلفنی از تو و فرزندانمان بگیریم!
من و مسعود برای پیگیری وضع تو به دادگاه انقلاب آمدیم که مسعود را همان جا دستگیر کردند. چه روزهای سیاهی! دخترم که آزاد نشد هیچ دامادم را هم گرفتند.
جالب برایم این است همان کسانی که آن روزهای شوم، ما در پشت در اتاق هایشان منتظر بودیم برای گرفتن خبری از شما و جواب سربالا می شنیدیم اکنون خود مورد اتهام هستند و پرونده دار شده اند. باخودم فکر می کنم پس چگونه سرنوشت شما زیر دست این فراد بود؟ چگونه کسی که الان خود یک متهم است، بچه های مردم را این گونه مورد ضرب و شتم قرار می داده است؟ آیا نباید پرونده ها دوباره بررسی شود چراکه کسانی که خود موجه و صادق نبودند سرنوشت جوانان این کشور را در دست گرفته بودند؟ ولی به یک چیز اکنون ایمان دارم و آن عدل الهی است؛ چرا که دیری نپایید کسانی که این بلاها را بر سر جوانان کشورم آوردند، این گونه رسوا شده اند و خود در جایگاه متهم قرار گرفته اند.
دخترم! اکنون پس از سه سال امید عدل و عدالت را در این کشور از دست داده ام. هرچه فکر می کنم چرا مسعود را به شش سال زندان محکوم کرده اند، به جوابی نمی رسم. در حالیکه او زیر فشار بازجویی بود، فشاری که از یک سو به دلیل زندانی بودن تو مضاعف نیز شد و او را به همین دلیل تحت فشار قرار دادن برای اعتراف های بی محتوا که هیچ کدام دلیلی برای این حکم طولانی نیست و آن بهایی که مسعود برای آزادی موقت تو در ازای اعتراف داد را نمی فهمم. چرا در اینجا جرم و مجازات باهم همخوانی ندارد؟ کسانی که میلیاردی اختلاس می کنند باید حفظ آبرو شوند و از آنها نامی برده نشود. کسانی که کمر اقتصاد این کشور را شکستند. کسانی که باعث رنج و فقر و عذاب مردم می شوند باید در دادگاه های غیر علنی محاکمه شوند اما خبرنگاران و جوان های بیگناه این گونه علنی و پشت تلویزیون!
دخترم! حالا که تو در زندان هستی و دوران محکومیت خود را می گذرانی فکر می کنم این چه کینه و عداوتی است که آنها حتی به تو و مسعود اجازه تماس تلفنی و یا مرخصی و ملاقات با یکدیگر را نمی دهند! این کینه و عداوت نسبت به کیست؟ آیا آنها با خود فکر نمی کنند شما فرزندان این کشور و مرز و بوم هستید و باید با شما رئوف تر مهربان تر باشند؟ آیا نباید مسوولان یک کشور به شما جوانان احساس و دوستی و مهر داشته و سعی در جذب شما داشته باشند؟
دخترم می دانم روزهای سختی را در زندان می گذرانی ولی همان طور که خودت گفتی وقتی تو، مسعود و بقیه فرزندانم بیایید دیگر آن آدم های سابق نیستید و پخته تر و باتجربه تر و استوارتر خواهید بود زیرا معتقدیم تو در دانشگاهی هستی که در آن جا خودت را به خدایت نزدیک تر خواهی کرد و ما مادران هم تمام این ظلم ها را واگذار به عدل الهی و خداوند خواهیم کرد.
به امید آزادی همه شما عزیزان
مادر مهسا امرآبادی به دخترش: پس از سه سال امید عدالت در این کشور را از دست دادهام/ به عدل الهی ایمان دارم
مادر مهسا امرآبادی، روزنامه نگار محبوس در بند زنان زندان اوین که ماه گذشته برای اجرای حکم یک سال حبس تعزیری خود به زندان رفت، در نامه ای خطاب به وی با بشارت دخترش به عدل الهی تاکید کرده است که دیری نپایید کسانی که این بلاها را بر سر جوانان کشورم آوردند، این گونه رسوا شده اند و خود در جایگاه متهم قرار گرفته اند.به گزارش کلمه، مسعود باستانی، همسر این روزنامه نگار زندانی که خود از روزنامه نگاران بازداشت شده در حوادث پس از انتخابات است بیش از دو سال است که در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد. این روزها این زوج جوان روزنامه نگار نه تنها امکان ملاقات که از قوانین زندان است را ندارند، بلکه حتی فرصت تماس تلفنی به آنان نیز داده نمی شود.
مادر مهسا امرآبادی در بخشی از نامه ی خود آورده است: دخترم می دانم روزهای سختی را در زندان می گذرانی ولی همان طور که خودت گفتی وقتی تو، مسعود و بقیه فرزندانم بیایید دیگر آن آدم های سابق نیستید و پخته تر و باتجربه تر و استوارتر خواهید بود زیرا معتقدیم تو در دانشگاهی هستی که در آن جا خودت را به خدایت نزدیک تر خواهی کرد و ما مادران هم تمام این ظلم ها را واگذار به عدل الهی و خداوند خواهیم کرد.
مهسا امرآبادی که در پرونده بازداشت خود در سال ۸۸ به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بودٰ سال قبل نیز در پرونده ای توسط دادگاه شعبه ۲۶ انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان که ۴ سال آن به تعلیق در آمد، محکوم شد. او در ۱۰ اسفند سال نود برای بار دوم توسط اطلاعات سپاه بازداشت و با قید وثیقه آزاد شد.
بدین ترتیب در حال حاضر او به اندازه دو سال منهای ایام بازداشتش محکومیت دارد، اگرچه احتمال می رود که تنها یکی از محکومیت های حبس او در حال اجرا باشد.
اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش عنوان شده است.
مسعود باستانی همسر مهسا امرآبادی از دیگر روزنامهنگاران زندانی است که از تیر ماه سال ۸۸ بدون یک روز مرخصی در زندان رجاییشهر به سر میبرد و به ۶ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
مهسای عزیزم دخترک بی گناه و مورد ظلم
باز خرداد شد و خاطرات سه سال پیش در پیش رویم رژه می روند. آن روزهای پر التهاب و تلخ…. درست در سه سال پیش، ساعت ۲ نیمه شب خبردار شدم ماموران به خانه ات ریخته اند و در نبود مسعود، تو و مهمانانت را با خود برده اند. شبی که تو برای مهمانانت آن عدس پلوی معروف را پخته بودی و آنها حتی مهلت پذیرایی از مهمانانت را هم به تو نداده بودند. شبانه راهی تهران شدم، هیچ وقت فکر نمی کردم دارم وارد یک کابوس وحشتناک می شوم.
چه شده بود که این همه خانواده پشت درهای دادگاه انقلاب صف بسته بودند تا از فرزندان خود خبر بگیرند. نمی دانستم چه ارگانی و با چه اتهامی تو را بازداشت کرده اند! مگر می شود در یک مملکت این همه جوان متهم باشند؟ مگر می شود به خاطر انتقاد و به خاطر اصلاح وضع موجود این همه بگیر و ببند باشد و این همه خانواده از وضعیت فرزندانشان بی خبر باشد؟ چقدر پشت درهای دادستانی و پشت درهای دادگاه انقلاب، من و بقیه مادران و پدران ایستادیم تا شاید خبری یا تلفنی از تو و فرزندانمان بگیریم!
من و مسعود برای پیگیری وضع تو به دادگاه انقلاب آمدیم که مسعود را همان جا دستگیر کردند. چه روزهای سیاهی! دخترم که آزاد نشد هیچ دامادم را هم گرفتند.
جالب برایم این است همان کسانی که آن روزهای شوم، ما در پشت در اتاق هایشان منتظر بودیم برای گرفتن خبری از شما و جواب سربالا می شنیدیم اکنون خود مورد اتهام هستند و پرونده دار شده اند. باخودم فکر می کنم پس چگونه سرنوشت شما زیر دست این فراد بود؟ چگونه کسی که الان خود یک متهم است، بچه های مردم را این گونه مورد ضرب و شتم قرار می داده است؟ آیا نباید پرونده ها دوباره بررسی شود چراکه کسانی که خود موجه و صادق نبودند سرنوشت جوانان این کشور را در دست گرفته بودند؟ ولی به یک چیز اکنون ایمان دارم و آن عدل الهی است؛ چرا که دیری نپایید کسانی که این بلاها را بر سر جوانان کشورم آوردند، این گونه رسوا شده اند و خود در جایگاه متهم قرار گرفته اند.
دخترم! اکنون پس از سه سال امید عدل و عدالت را در این کشور از دست داده ام. هرچه فکر می کنم چرا مسعود را به شش سال زندان محکوم کرده اند، به جوابی نمی رسم. در حالیکه او زیر فشار بازجویی بود، فشاری که از یک سو به دلیل زندانی بودن تو مضاعف نیز شد و او را به همین دلیل تحت فشار قرار دادن برای اعتراف های بی محتوا که هیچ کدام دلیلی برای این حکم طولانی نیست و آن بهایی که مسعود برای آزادی موقت تو در ازای اعتراف داد را نمی فهمم. چرا در اینجا جرم و مجازات باهم همخوانی ندارد؟ کسانی که میلیاردی اختلاس می کنند باید حفظ آبرو شوند و از آنها نامی برده نشود. کسانی که کمر اقتصاد این کشور را شکستند. کسانی که باعث رنج و فقر و عذاب مردم می شوند باید در دادگاه های غیر علنی محاکمه شوند اما خبرنگاران و جوان های بیگناه این گونه علنی و پشت تلویزیون!
دخترم! حالا که تو در زندان هستی و دوران محکومیت خود را می گذرانی فکر می کنم این چه کینه و عداوتی است که آنها حتی به تو و مسعود اجازه تماس تلفنی و یا مرخصی و ملاقات با یکدیگر را نمی دهند! این کینه و عداوت نسبت به کیست؟ آیا آنها با خود فکر نمی کنند شما فرزندان این کشور و مرز و بوم هستید و باید با شما رئوف تر مهربان تر باشند؟ آیا نباید مسوولان یک کشور به شما جوانان احساس و دوستی و مهر داشته و سعی در جذب شما داشته باشند؟
دخترم می دانم روزهای سختی را در زندان می گذرانی ولی همان طور که خودت گفتی وقتی تو، مسعود و بقیه فرزندانم بیایید دیگر آن آدم های سابق نیستید و پخته تر و باتجربه تر و استوارتر خواهید بود زیرا معتقدیم تو در دانشگاهی هستی که در آن جا خودت را به خدایت نزدیک تر خواهی کرد و ما مادران هم تمام این ظلم ها را واگذار به عدل الهی و خداوند خواهیم کرد.
به امید آزادی همه شما عزیزان
۷ میلیون پرونده قضایی در ایران؛ ژاپن با ۱۳۰ میلیون جمعیت تنها ۲۵۰ هزار
قائم مقام وزیر دادگستری از وجود ۷میلیون پرونده قضایی در کشور خبر داد.به گزارش واحد مرکزی خبر؛ غلامرضا سعیدی در بیست و هفتمین همایش کشوری مددکاری اجتماعی گفت: این تعداد پرونده غیر از پروندههای موجود در شوراهای حل اختلاف است.
وی افزود:۲۵۰هزار زندانی درکشور وجود دارد که با احتساب اعضای خانواده هایشان افراد در معرض آسیب اجتماعی تلقی میشوند.
قائم مقام وزیر دادگستری اضافه کرد:حدود۲۰میلیون نفر در معرض آسیب در کشور زندگی میکنند که نیاز به خدمات مددکاری اجتماعی به منظور پیشگیری از وقوع جرم دارند.
سعیدی گفت: ژاپن با۱۳۰میلیون نفر جمعیت حدود۲۵۰هزار پرونده قضایی دارد که نشانه فعالیتهای اجتماعی به منظور پیشگیری از وقوع جرم در این کشور است.
وی میزان وقوع جرم و پروندههای قضایی در کشور را با فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی مغایر دانست.
تازه اول داستان است
تقی رحمانی
در اولین بیانیه بعد از انتخابات که از طرف مهدی کروبی منتشر شد، آخرین جمله “تازه اول داستان است” خیلی به دلم نشست، اما دلم هم گرفت.
کروبی سیاست را حسی، تجربی و میدانی درک میکند. شناخت تجربی شم آدمی را قوی میکند، تا شناخت تئوریک.
این جمله او نشان میداد که کار سختی در پیش روست. باز به یاد دارم قبل از انتخابات معتقد بود که اصلاحطلبان در سال ۱۳۸۴ نتیجه را باختهاند اگر چه مهندس سحابی معتقد بود شکست از شوراهای دوم آغاز شد و ادامه یافت. کروبی به دلیل شناخت روابط قدرت میدانست که چه میگوید، آن هم در زمانی که همه انتظار نتیجه زودرس را داشتند. اعلام اینکه تازه اول داستان است و راهی سخت در پیش روی ماست، خلاف عادت عنصر ایرانی است که چندان پرحوصله نیست. کروبی جدا از اختلافنظرهایی که در مورد وقایع بعد از انقلاب با وی داشتم، بر دو نکته تاکید داشت. جامعه مدنی و مطبوعات باید آزاد باشند. حکومت باید دموکرات عمل کند. وی تصریح میکرد در بیانیه حقوق شهروندی حتی بر تغییر در قانون اساسی صحه گذاشته است، منتها در این مقال توضیح جمله “تازه اول داستان است” میباشد. در طی رابطهها و دیدارهای گوناگون با وی تا قبل از حصر، هر زمان که از او میپرسیدم حکومت عقب مینشیند؟ میگفت باید زورمان زیاد باشد تا عقب بنشیند. منظور او از حکومت، “بیت” بود.
اما مخاطبان چگونهاند؟
زمانی باید ایستاد. همچون مصدق تا آخرین لحظه. زمانی باید نرمش به خرج داد، اما بر روی اصول ایستاد. زمانی باید حرکت کرد، اما باز بر روی اصول تاکید کرد. ایستادن فصل مشترک همه این حالتهاست. کروبی دریافته بود که روابط قدرت در درون نظام، سودای روی خوش نشان دادن به معترضان را ندارد. او میدانست که باید مردم را در صحنه نگه داشت. لذا در هر حرکتی پیشقدم بود و محکم میایستاد.
اما امروز چگونه ایستادن مهمتر است. به نظر میرسد که سه سال پس از جنبش سبز باز باید گفت “تازه اول سرفصل جدید داستان است”.
“سبز”ی که گلوگیر برای حکومت است و امیدی برای معتقدانش در شرایط سختی قرار دارد. انتخابات بعدی حکومت برنامهای برای انشقاق بیشتر در درون سبزها و اصلاحطلبان است. اخباری شنیده میشود که اصلاحطلبان در صدد کاندیدا شدن برای ریاستجمهوری هستند. پس برنامه حکومت شرکت اصلاحطلبان در انتخابات با کاندیداهای متوسط است که بعد با اعلام حمایت خاتمی از یکی از این کاندیداها، بین سبزها و اصلاحطلبان و در درون سبزها اختلاف به راه اندازد و در این راه به رفتار خاتمی و روحانیان مبارز امید بسته است.
شرایط حساس
حال که داستان سبز از مرحله اعتراض خیابانی به قهر رسیده است، حاکمان میخواهند در نیمه داستان با اختلاف کامل میان سبزها و اصلاحطلبان آهنگ انفصال را کامل کنند. به نظر میرسد که سبزها در شرایط سختی گرفتار آمده اند، اما گاهی دفاع خوب راه حمله و فعالیت را برای آینده میگشاید. امروز دفاع خوب از جنبش و حفظ انسجام آن میتواند جنبش را برای فردای ملتهب ایران قدرتمندتر نشان دهد. باید تدبیری کرد تا به تقدیر تفرقه گرفتار نیامد. عنصر ایرانی باید بیاموزد که حوصله، صبوری و مقاومت، یاران قدیماند. والا نتیجه این داستان را استبداد خواهد نوشت. اگر سودای آن داریم که آخر داستان را با قلم سبز به نفع زندگی و دموکراسی بنویسیم چنین قلمزنی باید صبوری، مدبری و ایستادن را همراه داشته باشد.
باید دید که میتوان با گفتگو و تعامل میان نیروهای دموکراسیخواه از شرایط بحرانی فعلی به سلامتی عبور کرد تا توان کافی برای روزهای آینده وجود داشته باشد. اتخاذ تصمیمی که در این شرایط سخت کمترین تفرقه را ایجاد کند، امری است که به دو عامل “رضایت نیروها” و “تحلیل اقناعی” نیاز دارد، پس میتوان با گفتگویی سازنده و طرح برنامههای حکومت برای به انفعال کشاندن حالت قهر حامیان جنبش سبز را توضیح داد و خنثی نمود. در این میان هم اصلاحطلبان و هم سبزها باید به حفظ انسجام در عین وفاداری به آرمانهای جنبش سبز بیشتر بیندیشند تا حرکاتی که شاید دستاوردهایی داشته باشد، اما در میان مدت بر اختلافات بیفزاید. در این باره بیشتر خواهیم نوشت.
–
منبع: روز آنلاین
در اولین بیانیه بعد از انتخابات که از طرف مهدی کروبی منتشر شد، آخرین جمله “تازه اول داستان است” خیلی به دلم نشست، اما دلم هم گرفت.
کروبی سیاست را حسی، تجربی و میدانی درک میکند. شناخت تجربی شم آدمی را قوی میکند، تا شناخت تئوریک.
این جمله او نشان میداد که کار سختی در پیش روست. باز به یاد دارم قبل از انتخابات معتقد بود که اصلاحطلبان در سال ۱۳۸۴ نتیجه را باختهاند اگر چه مهندس سحابی معتقد بود شکست از شوراهای دوم آغاز شد و ادامه یافت. کروبی به دلیل شناخت روابط قدرت میدانست که چه میگوید، آن هم در زمانی که همه انتظار نتیجه زودرس را داشتند. اعلام اینکه تازه اول داستان است و راهی سخت در پیش روی ماست، خلاف عادت عنصر ایرانی است که چندان پرحوصله نیست. کروبی جدا از اختلافنظرهایی که در مورد وقایع بعد از انقلاب با وی داشتم، بر دو نکته تاکید داشت. جامعه مدنی و مطبوعات باید آزاد باشند. حکومت باید دموکرات عمل کند. وی تصریح میکرد در بیانیه حقوق شهروندی حتی بر تغییر در قانون اساسی صحه گذاشته است، منتها در این مقال توضیح جمله “تازه اول داستان است” میباشد. در طی رابطهها و دیدارهای گوناگون با وی تا قبل از حصر، هر زمان که از او میپرسیدم حکومت عقب مینشیند؟ میگفت باید زورمان زیاد باشد تا عقب بنشیند. منظور او از حکومت، “بیت” بود.
اما مخاطبان چگونهاند؟
زمانی باید ایستاد. همچون مصدق تا آخرین لحظه. زمانی باید نرمش به خرج داد، اما بر روی اصول ایستاد. زمانی باید حرکت کرد، اما باز بر روی اصول تاکید کرد. ایستادن فصل مشترک همه این حالتهاست. کروبی دریافته بود که روابط قدرت در درون نظام، سودای روی خوش نشان دادن به معترضان را ندارد. او میدانست که باید مردم را در صحنه نگه داشت. لذا در هر حرکتی پیشقدم بود و محکم میایستاد.
اما امروز چگونه ایستادن مهمتر است. به نظر میرسد که سه سال پس از جنبش سبز باز باید گفت “تازه اول سرفصل جدید داستان است”.
“سبز”ی که گلوگیر برای حکومت است و امیدی برای معتقدانش در شرایط سختی قرار دارد. انتخابات بعدی حکومت برنامهای برای انشقاق بیشتر در درون سبزها و اصلاحطلبان است. اخباری شنیده میشود که اصلاحطلبان در صدد کاندیدا شدن برای ریاستجمهوری هستند. پس برنامه حکومت شرکت اصلاحطلبان در انتخابات با کاندیداهای متوسط است که بعد با اعلام حمایت خاتمی از یکی از این کاندیداها، بین سبزها و اصلاحطلبان و در درون سبزها اختلاف به راه اندازد و در این راه به رفتار خاتمی و روحانیان مبارز امید بسته است.
شرایط حساس
حال که داستان سبز از مرحله اعتراض خیابانی به قهر رسیده است، حاکمان میخواهند در نیمه داستان با اختلاف کامل میان سبزها و اصلاحطلبان آهنگ انفصال را کامل کنند. به نظر میرسد که سبزها در شرایط سختی گرفتار آمده اند، اما گاهی دفاع خوب راه حمله و فعالیت را برای آینده میگشاید. امروز دفاع خوب از جنبش و حفظ انسجام آن میتواند جنبش را برای فردای ملتهب ایران قدرتمندتر نشان دهد. باید تدبیری کرد تا به تقدیر تفرقه گرفتار نیامد. عنصر ایرانی باید بیاموزد که حوصله، صبوری و مقاومت، یاران قدیماند. والا نتیجه این داستان را استبداد خواهد نوشت. اگر سودای آن داریم که آخر داستان را با قلم سبز به نفع زندگی و دموکراسی بنویسیم چنین قلمزنی باید صبوری، مدبری و ایستادن را همراه داشته باشد.
باید دید که میتوان با گفتگو و تعامل میان نیروهای دموکراسیخواه از شرایط بحرانی فعلی به سلامتی عبور کرد تا توان کافی برای روزهای آینده وجود داشته باشد. اتخاذ تصمیمی که در این شرایط سخت کمترین تفرقه را ایجاد کند، امری است که به دو عامل “رضایت نیروها” و “تحلیل اقناعی” نیاز دارد، پس میتوان با گفتگویی سازنده و طرح برنامههای حکومت برای به انفعال کشاندن حالت قهر حامیان جنبش سبز را توضیح داد و خنثی نمود. در این میان هم اصلاحطلبان و هم سبزها باید به حفظ انسجام در عین وفاداری به آرمانهای جنبش سبز بیشتر بیندیشند تا حرکاتی که شاید دستاوردهایی داشته باشد، اما در میان مدت بر اختلافات بیفزاید. در این باره بیشتر خواهیم نوشت.
–
منبع: روز آنلاین
در گفتگوی سایت ملی-مذهبی با خانواده های زندانیان معترض اعلام شد:
اعتراض به انواع زندان در زندان
صبح جمعی از
زندانیان در اعتراض به اعمال فشارها از حضور در ملاقات خودداری کردند. عصر
هم زندانیان روزهدار که به مناسبت سالگرد شهادت صابر در حال برگزاری مراسم
بودند، با قطع برق و هجوم گارد ویژه روبرو شدند.
.
صبح روز دوشنبه جمعی از
زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ در اعتراض به اعمال محدودیت ها و فشارها از حضور در
سالن ملاقات خودداری کردند. عصر همان روز زندانیان سیاسی روزهداری که به
مناسبت سالگرد شهادت هدی صابر در حال برگزاری مراسم بودند، با قطع برق و
هجوم گارد ویژه روبرو می شوند.
بهمن احمدی امویی، سعید
جلالیفر، فرشاد قربانپور، آرش سقر، سعید متینپور و جواد علیخانی بوسیله
گارد ویژه به سلول انفرادی منتقل می شوند و پس از آن بهمن احمدی امویی نیمه
شب به زندان رجایی شهر کرج منتقل می شود. این روزنامه نگار زندانی که با
دمپایی، زیر پیراهنی و پیژامه و دستنبد و پابند منتقل شده، به هنگام ورود
توسط ماموران با توهین و بی احترامی، برهنه و تفتیش شده است.
گفتنی است، بهمن احمدی امویی،
روزنامهنگار حوزه اقتصاد و فعال حقوق زنان در تاریخ ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۶
به خاطر حضور در تجمعی در میدان هفت تیر تهران برای دفاع از حقوق زنان
بازداشت و مدت یک هفته را در زندان اوین سپری کرد. بهمن چند ماه پس از آن و
در تاریخ پنجم مهر ماه ۱۳۸۶ بدین خاطر به ۶ ماه زندان تعلیقی به مدت دو
سال محکوم شد. بعد از اتفاقات انتخابات ۸۸ او نیز چون دیگر روزنامه نگاران
متعهد و مستقل بازداشت و در دادگاه به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.
محمد یوسف، برادر جواد
علیخانی با ابراز بی خبری از وضعیت برادرش به سایت ملی‑مذهبی می گوید: ”
تلفن ها قطع است و هیچ راه تماسی با برادرم نداریم. ما دیروز برای ملاقات
رفتیم اما حدود چهل – پنجاه نفر در اعتراض به شرایط بند و محرومیت از حقوق
اولیه خود که در آیین نامه زندان ها آمده است، دست به اعتصاب ملاقات زده
بودند و به سالن نیامده بودند. یکی از این حقوق تماس تلفنی است که زندانیان
سیاسی از آن محروم هستند، در حالیکه زندانیان غیر سیاسی آزاد هستند و هر
روز با خانواده های خود تماس تلفنی دارند. حقوق دیگرملاقات حضوری و مرخصی و
… است. یکی دیگراز موارد اعتراضشان هم این است که نماینده بند ۲۰۹ که
اطلاعاتی است، در بند ۳۵۰ مستقر شده و دفتر زده است و هراز گاهی بچه ها را
صدا می زند و می خواهد در بین بچه ها نفوذ کند… دوشنبه هفته آینده هم
تعطیل است و روز ملاقات را به چهارشنبه انداختند اما چون رئیس زندان از این
اقدام بچه ها ناراحت شده، گفته است که زندانیانی که امروز دست به اعتصاب
ملاقات زدند چهارشنبه نمی گذاریم به ملاقات بیایند. البته مسئول زندان خیلی
سعی می کرد بچه ها را به سالن ملاقات بیاورد زیرا این اقدام بچه ها
برایشان هزینه دارد. اما زندانیان سیاسی بر سر حرف خودشان ماندند و به سالن
ملاقات نیامدند. الان هم که شرایط بسیار بد شده و نمی دانیم چه اتفاقی در
آنجا می افتد.”
وی خاطرنشان می کند: “جواد
پنجم تیر ماه همین سال دوران محکومیتش تمام می شود اما اینقدر از اینها
دروغ شنیدیم که امیدی به آزادی نداریم. باز امیدمان بخداست و انشالله روزی
برسد که اصلا زندانی سیاسی و عقیدتی نداشته باشیم و هر کسی حق آزادی بیان
داشته باشد.”
هاجر زمانی، همسر فرشاد
قربانپور روزنامه نگار در بند هم با ابراز نگرانی و بی خبری عنوان می کند:
“هیچ خبری ندارم و واقعا نگران هستم. هفته گذشته به علت تعطیلی پسرم
نتوانسته بود به ملاقات پدرش بیاید و دلتنگ پدرش بود و به من گفت من هم می
خواهم بیایم. بعد از مدرسه پسرم به زندان رفتیم اما گفتند دیر شده و کارت
ملاقات ندادند و اصلا نتوانستیم او را ببینیم و الان هم که این خبرها را می
شنوم نگران می شوم ، اما هیچ دسترسی ندارم ببینم چه اتفاقی افتاده است.
متاسفانه تلفن ها از مدت ها پیش قطع است و از این طریق هم نمی توانیم خبر
بگیریم.”
هفته پیش خانواده های ۴۶
زندانی سیاسی این بند در نامه به دادستان تهران، از بی قانونی و بی بهره
ماندن زندانیان از حقوق ابتدایی خود به شدت انتقاد کردند و نوشتند: “ما
برای عزیزان خود خواسته هایی فراتر از همه حقوقی که سایر زندانیان از آن
برخوردارند و تا پیش از تصدی شما در مورد زندانیان سیاسی بعد از انتخابات
به بند ۳۵۰ حتی در این زندان به رسمیت شناخته می شد، نداریم. آیا در کشوری
که مدعی اجرای عدل اسلامی است اینها انتظاری گزافه است؟”
همچنین عطیه طاهری، همسر
سعید متین پور فعال حقوق بشر دربند با اشاره به افزایش فشارها اظهار می
کند: “دیروز سعید را ملاقات کردم البته خیلی از زندانیان به سالن ملاقات
نیامدند اما سعید بخاطر ما آمد و می گفت حداقل این تنها راه ارتباطی را
داشته باشیم. خیلی از زندانی ها و همینطور سعید دیروز بخاطر سالگرد هدی
صابر که در زندان به شهادت رسید، روزه گرفته بودند. سعید به من گفت عصر هم
به این مناسبت مراسم دارند که خبر دار شدیم که با قطع برق از برگزاری
برنامه ممانعت بعمل آوردند و به مسجد آنجا ریختند. حالا نمی دانم الان در
چه وضعیتی هستند و متاسفانه تلفن ها هم قطع است و در بی خبری بسر می بریم و
دوشنبه هفته آینده هم تعطیل است. حالا طبق خبر اگر آقای متین پور را به
انفرادی ۲۰۹ منتقل کرده باشند طبق تجربه ای که داریم معمولا بیست روز در
آنجا نگهشان می دارند. این را هم بگویم که انتقال به بند ۲۰۹ یک تنبیه
محسوب می شود!”
وی تصریح می کند: “شرایط
اصلا شرایط خوبی نیست. تلفنها قطع است و روزهای تعطیل فاصله ملاقات را
زیاد می کند و عملا در بی خبری هستیم. مخصوصا هفته گذشته که تعطیل بود و
خیلی از زندانیان می خواستند با فرزندان و پدرانشان تماس تلفنی بگیرند اما
اجازه تماس ندادند. خلاصه تمام این محدودیتها که البته یکی و دو تا هم
نیست، دست به دست هم داده تا این زندانیان صدای اعتراض خود را به این شکل
برسانند. روز به روز هم محدودیت ها برای زندانیان بیشتر می شود و عملا در
زندان برای زندانی انواع زندان ها درست شده است. اینها که بدون اینکه جرمی
مرتکب شده باشند فقط بخاطر ابراز عقایدشان که با عقاید دولت و حاکمان
سازگار نیست در دادگاههای ناعادلانه به حبس محکوم شده اند. حرف من این است
خب، حالا که اینها را بی گناه زندان کرده اید، حداقل باید از حقوق یک
زندانی برخوردار باشند یا نه؟! گویا زندان برای آقایان این است که زندانی
را از زندگی ساقط کنند…”
با حضور طیف های مختلف سیاسی برگزار شد
در پنل اول این مراسم بیژن حکمت،بهروز خلیق ، تقی رحمانی و محمد صادقی و در پنل دوم فرزانه عظیمی ،خدیجه مقدم، حسن فرشتیان، عمار ملکی، علی مزورعی به سخنرانی پرداختند.
بیژن حکمت : جنبش سبز و همگرایی نیروها
جنبش سبز در نظر وی نخستین جنبش بزرگ حق طلبانه در تاریخ ایران است. حقوق ملت جایگاه ویژه ای در حرکت های پیشین مردم ایران داشت اما در انقلاب مشروطه با یک جامعه ستنی مواجه بودیم ،که زمینه حق طلبی به مانند امروز را نداشت و در دوران ملی شدن صنعت نفت نیز بحث نفت فرداست بود.
وی در ادامه گفت اما جنبش سبز با همین ویژگی بارزی که بر شمرده شد امروز در تعلیق است ؛واژه تعلیق را متخصصین علوم اجتماعی معمولا برای جنبش ها و پدیده های اجتماعی به کار می برند که در حقیقت چرخه وار هستند و در دوره های مختلف از بین نمی روند و بصورت مختلف دوباره با تطبیق با شرایط جدید دوباره سر برمی آورند.
به نظر این تحلیل گر سیاسی اگر تکثر پذیرفته شده جنبش سبز در پروژه ها و راهبرد مشترک به همگرایی منجر نشود واگرایی در پی خواهد داشت. برای این منظور باید از قانون اساسی فعلی فراتر رفت و راهکارهای برای رسیدن به انتخابات آزاد به عنوان هدف انتخاب نمود . سازمان جمهوی خواهان ایران بدین منظور دو سطح از همکاری را پیشنهاد می کند یکی در سطح پیشبرد مطالبه انتخابات آزاد و دیگری برای برنامه سیاسی وبرای سیاست ورزی مشترک .
در سطح مطالبات شورایی که متشکل از نمایندگان سازمان و شخصیت های سیاسی باشد ؛ وظایف ذیل را برعهده گیرد :
۱- سازمان دهی گفتگوی ملی برای دمکراسی و انتخابات آزاد ۲- هماهنگ کردن مبارزات برای تحقق پیشبرد انتخابات آزاد و آزاد سازی فضای سیاسی کشور ۳- ایجاد مکانیسم برای تشکیل گروه های انتخاباتی و جلب پشتیبانی شخصیت های سیاسی و نهادها و سازمان های بین المللی مختلف .
در سطح دوم تشکیل یک بلوک سیاسی بین نیروهای جمهوری خواه که بتواند برنامه ریزی برای امور مختلف هم درباره انتخابات و هم امور برنامه ای مثل شکل حکومت ،مسئله اقوام و دیگر زبانها و… را انجام دهد.
بهروز خلیق : جنبش سبز و ریزش دیوار بی اعتمادی
مسئول هیات سیاسی – اجرائی سامان فدائیان خلق ایران (اکثریت) جنبش سبز را عاملی معرفی کرد که سکولار های دمکرات و دمکرات های مذهبی در کنار هم قرار گیرند و باهم به گفتگو بپردازند. این نزدیکی حائز اهمیت زیادی در کشور در جهات مختلف است. این همگرایی شکل گرفته بعداز چندین دهه و علی رغم تمامی فشارها را باید حفظ کرد چرا که ثمرات بسیاری به بار خواهد آورد.
تقی رحمانی : تنوع تفکر ؛ اشتراک راهبرد
این فعال ملی – مذهبی با اشاره به مصائب سال ۹۰ برای جریان ملی – مذهبی خطاب به شرکت کنندگان گفت: در سال ۹۰ سه عزیز را از دست دادیم : پدری که برای ما سمبل مدرا بود –مهندس سحابی.جنبش سبز این خصیصه را پیدا کرد ولی آنرا نتوانست عمیق کند. خواهری که در او کینه نبود وتمام وجودش محبت بود –هاله سحابی . جامعه ای به دمکراسی می رسد که محبت در آن ریشه دوانده باشد و برداری که سمبل ذهن مهندسی شده و برنامه ریز و استواری بود که جنبش سبز برای تداوم خود به هرسه اینها نیاز توامان دارد.
ملی – مذهبی همواره با آقایان موسوی و کروبی و خاتمی مراوداتی داشت . مهندس سحابی همیشه بزگوارنه این سه عزیز را رهبران جنبش سبز می دانست . آنها را توصیه به همراهی و هماهنگی می کرد ؛اما می دانیم که چنین نشد و این سه عزیز مخصوصا آقای خاتمی نتوانستند به قدر کفایت هماهنگ عمل نمایند.این هماهنگی با همان تاکید مهندس سحابی باید به گونه ای می بود که ضمن حفظ جنبش اعتراضی ، راهکار وراهبرد و دریچه مذاکره را نیز نگه می داشت فلذا باید بسیار منسجم تر عمل می شد و از تجربیات پیشین مثل جنبش مشروطه درس گرفته می شد . توافق حداقلی زمانی شکل می گیرد که بشود مردم را با شعار مشخص در خیابان نگه داشت.از دگر سو باید به ویژگی طبقه متوسط و توان آن هم توجه نمود.
مسئله ما آن است که استراتژی تلاقی ایدئولوژی و شرایط است ونه آرمانهای ما .
جنبش سبز به شرطی می تواند نقطه عطف تاریخ ایران باشد که فاصله آن با دمکراسی خواهی طولانی نباشد به همین خاطر آلان در شرایط حساسی هستیم که باید توجه کنیم به این که اقشاری از طبقه متوسط که پایگاه ما هستند بسته ای از آزادیها را مطالبه می کنند ،بسته ای که از زندگی به سیاست می رود ونه برعکس.هم چنین این اقشار متوسط به خاطر دولت نفتی قدرتمند تیزهوش و سرکوب گر نتوانست اقشار فقیر و ضعیف را به حد کامیابی جلب کند .
امروز باید هر استراتژی چند نکته را در بر گیرد: ۱- توان دولت نفتی در سرکوب وضعف های آن ۲- توان طبقه متوسط و اقشار مخاطب ۳- شرایط جهانی که عامل فشار بر این دولت است.
اگر اینگونه درک کنیم هم اکنون در دوره ای هستیم که با بازخوانی منصفانه تجربه جنبش سبز می توانیم راهی را باز کنیم برای شروعی دوباره چرا که ایران سرزمینی است که هر چند سال یک بار ملتهب می شود .اما مهم این است که اگر ملتهب شد دیگر دچا ر دور نشویم که به خاطر آزادی بیان یا به تبعید برویم یا به زندان .
باید روی حداقل هایی توافق کرد و آن حداقل این است که مهم نیست کی حکومت می کند ،مهم این است که وقتی من حرف زدم و گروهم را تشکیل دادم حتی درچارچوب حداقل ها به زندان نمی روم.لازم نیست من رهبر باشم ،بلکه لازم است به حداقلی برسم که فرزند من اگر بزرگ شد مراکز علمی تخصصی به او جایزه بدهند و نه دیده بان حقوق بشر . این فازی است که جامعه ایران به آن نیاز دارد والا آزادی درجامعه ایران هم چنان در تعلیق می ماند و سیاست ورزان امروز چه سکولار و چه مذهبی باید آنرا درک کند و از دوگانه سکولار- مذهبی که مسئله امروز جامعه ما نیست رها نمایند واز فرصت پیش آمده برای کوبیدن میخ آزادی در جامعه ایران بهره ببرند.
محمد صادقی : جنبش سبز ظهور یک هویت جدید
عضوشورای مرکزی و شورای سیاست گذاری سازمان دانش آموختگان ایران ،جنبش سبز را جلوه گاه بروز نارضایتی هایی عنوان کرد که همیشه وجود داشت ولی متشکل و فعال شد.تاکید بر ایستادگی و پایداری مردم در جنبش و تن ندادن به خواست حاکمیت نکته کلیدی هویت جنبش است که باید به آن توجه کنیم . مراد ایستادگی اساطیری نیست بلکه تاکید بر عناصر و نمادها و اهداف جنبش و تدوین راهبرد متناسب با شرایط و نقد تجربه سبزی که داشتیم است تا بتوان جنبش را یکبار دیگر پویا کرده و به سمت انتخابات آزاد سوق دهیم.
و ی سکوت را راه حل مناسبی برای ادامه حرکت اعتراضی جنبش سبز ندانست بلکه تاکید کرد در شرایطی که جریان حاکم با اتکا بیشتر به گروه های حامی کودتا و سعی در وابسته کردن بیشتر مردم به خود جلوی پویایی دوباره جنبش را بگیرد ما باید با پرهیز از انفعال و دل بستن به شکاف های حاکمیت ، بلکه با تاکید بر هویت متکثر و نوین جنبش سبز در فکر تدوین راهکارهای تازه باشیم.
فرزانه عظیمی : جنبش سبز ، مطالباتی جدید
مسئول هماهنگی هیات سیاسی- اجرایی سازمان جمهور خواهان ایران، رنگارنگی جنبش سبز را نشان گر تکثرگرا بودن آن دانست و گفت جهت گیری به سوی همگرایی میان نیروهای جنبش با همت رهبران حرکت و نیروهای اصلاح طلب سبب شده که جامعه نیز به این جهتگیری پاسخ مثبت بدهد و بتواند به سوی یک حرکت ملایم و مسالمت آمیز روی بیاورد و نوعی همگرایی جدید را بوجود آید.
خدیجه مقدم : حقوق بشر و اخلاق
این فعال اجتماعی در حوزه زنان و محیط زیست با تاکید بر اخلاق مداری در جنبش سبز و با ذکر خاطراتی از شهید هاله سحابی او را نمونه بارز شخصیتی اخلاق مدار دانست که بر دفاع از حقوق مظلومان و بویژه زنان اصرار می ورزید. وی از مهندس سحابی و هدی صابر نیز به عنوان عناصر اخلاقی و متسامح تجلیل کرد .
وی با اشاره به تجربه جنبش زنان در ایران نکات جدیدی را برای افزودن به منشور سبز پیشنهاد نمود و التزام به اخلاق حقوق بشری برای رهبران جنبش ضروری دانست و از اینکه در طول این مدت این اتفاق ها نیفتاده ازشورای هماهنگی راه سبز امید انتقاد نمود.
حسن فرشتیان : روحانیت و جنبش مدنی ایران
این محقق و پژوهشگر دینی و اجتماعی ،به تبیین جایگاه روحانیت در جنبش سبز و نحوه مواجهه این طیف با جنیش سبز پرداخت. وی معتقد بود روحانیت با این جنبش به خاطر مبانی فقهی اش همراهی چندانی نکرده است.
وی پرداختن به روحانیت به عنوان یک مرجع اجتماعی را بیشتر ناشی از نه شرایط و جایگاه امروز روحانیت بلکه خاستگاه تاریخی آن دانست .
این خاستگاه ناشی از فقه تکلیف محور بوده که امروز باید آنرا کنار گذاشت و به فقه حق محور که در جنبش سبز مورد توجه بود روی آورد و آنرا پر رنگ کرد . در این منظر رای دادن حق فرد است و نه تکلیف وی.
از دگر سو فعالین جنبش باید توجه کنند که اگر همرایی روحانیت را طالبند؛ نباید به گونه ای عمل کنند که گروه های همدل در بین روحانیون نیز در چشم انداز کلی برای آینده اخلاق و اسلام در ایران که دغدغه اصلی آنها است ،احساس خطر کنند.
عمار ملکی : خط مصدقی های جنبش سبز
این فعال ملی- مذهبی، فعالان جنبش سبز را سه گروه دانست: طرفداران جمهوری اسلامی یا همان اصلاح طلبان که او آنها را استمرار طلبان نامید؛ منتقدان نظام و مخالف اصل ولایت فقیه که شامل نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی می شود و او آنها را احقاق طلب نامید؛ و گروه سومی که سقوط نظام را در اولویت کاری خود قرار داده اند و آنها را اسقاط طلب خواند.
وی ویژگی و وجه ممیزه گروه دوم را اعتقاد به ایران دمکراتیک و مطالبات مردم می داند ونه حفظ نظام یا حذف نظام و به دوگانه اصلاح طلبی یا براندازی اصالت نمی دهند بلکه هدف خود را احقاق حقوق مدنی و مطالبات آزادی خواهانه می داند.اولویت نخست این گروه ایران است ونه نظام مستقر.
عمار ملکی درپایان تاکید نمود که فعالان جنبش سبز باید از تداوم بخشیدن به دو گانه اصلاح طلب – برانداز پرهیز نمایند تا جنبش مدنی هویت خود را دست ندهد و به حزب تبدیل نشود.در این راهبرد می شود از سه عزیز از دست رفته که بی تردید سه نماد بارز مصدقی های جنبش سبز هستند نکات ذیل را آموخت: ۱- اولویت دادن به ایران و مطالبات آزادی خواهانه ونه حاکمیت غالب -مهندس سحابی
۲- پذیرش همه نیروها و پتانسیل ها و پرهیز از خودی و غیر خودی- هاله سحابی-
۳- حفظ هویت مستقلانه – منتقدانه و در عین حال حمایت حق حیات و فعایت سایر گروه های آزادی خواه حتی به قیمت جان – هدی صابر.
علی مزروعی : جنبش سبز و افق پیش رو
این نماینده پیشین مجلس ششم و رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران که آخرین سخنران این مراسم بود در ابتدا از سوی هیئت برگزاری مراسم ( مهدی جامی – رضا علیجانی – سهراب رزاقی – مرتضی صادقی – رضا حاجی و علی مزروعی ) از شرکت کنندگان در این مراسم تشکر کرد و سپس به بررسی و تبیین “جنبش سبز و افق پیش رو” پرداخت.
او جنبش سبز را شکل تکامل یافته جنبشهای تاریخ معاصر ملت ایران و نشانه بزرگی و بلوغ جامعه ایرانی دانست .
وی جنبش سبز را جنبشی زنده خواند که از پشتیبانی اکثریت مردم ایران برخوردار است و طبقه متوسط جامعه نیروی اصلی آنرا تشکیل می دهند .
وی درپایان خواستار حذف مرزهای ساختگی میان طرفداران جنبش شد و گفت این جنبش حق طلب و حق محور است و کسی با این اصل مخالف نیست وهمین نکته می تواند و باید مبنای اصلی ائتلاف و همکاری قرار گیرد.
در پایان فیلم روزهای سبز حنا مخملباف با حضور وی برای حاضران به نمایش در آمد.
عکس: رضا جعفریان
برگزاری مراسم بزرگداشت جنبش سبز در آلمان
مراسم بزرگداشت سومین سالگرد آغاز جنبش سبز در شهر کلن آلمان توسط حامیان جنبش سبز و با حضور و استقبال خوب ایرانیان مقیم کشورهای مختلف اروپایی در دو پنل و نیز همراه با پخش فیلم روزهای سبز-حنا مخلباف- برگزار شد.در پنل اول این مراسم بیژن حکمت،بهروز خلیق ، تقی رحمانی و محمد صادقی و در پنل دوم فرزانه عظیمی ،خدیجه مقدم، حسن فرشتیان، عمار ملکی، علی مزورعی به سخنرانی پرداختند.
بیژن حکمت : جنبش سبز و همگرایی نیروها
جنبش سبز در نظر وی نخستین جنبش بزرگ حق طلبانه در تاریخ ایران است. حقوق ملت جایگاه ویژه ای در حرکت های پیشین مردم ایران داشت اما در انقلاب مشروطه با یک جامعه ستنی مواجه بودیم ،که زمینه حق طلبی به مانند امروز را نداشت و در دوران ملی شدن صنعت نفت نیز بحث نفت فرداست بود.
وی در ادامه گفت اما جنبش سبز با همین ویژگی بارزی که بر شمرده شد امروز در تعلیق است ؛واژه تعلیق را متخصصین علوم اجتماعی معمولا برای جنبش ها و پدیده های اجتماعی به کار می برند که در حقیقت چرخه وار هستند و در دوره های مختلف از بین نمی روند و بصورت مختلف دوباره با تطبیق با شرایط جدید دوباره سر برمی آورند.
به نظر این تحلیل گر سیاسی اگر تکثر پذیرفته شده جنبش سبز در پروژه ها و راهبرد مشترک به همگرایی منجر نشود واگرایی در پی خواهد داشت. برای این منظور باید از قانون اساسی فعلی فراتر رفت و راهکارهای برای رسیدن به انتخابات آزاد به عنوان هدف انتخاب نمود . سازمان جمهوی خواهان ایران بدین منظور دو سطح از همکاری را پیشنهاد می کند یکی در سطح پیشبرد مطالبه انتخابات آزاد و دیگری برای برنامه سیاسی وبرای سیاست ورزی مشترک .
در سطح مطالبات شورایی که متشکل از نمایندگان سازمان و شخصیت های سیاسی باشد ؛ وظایف ذیل را برعهده گیرد :
۱- سازمان دهی گفتگوی ملی برای دمکراسی و انتخابات آزاد ۲- هماهنگ کردن مبارزات برای تحقق پیشبرد انتخابات آزاد و آزاد سازی فضای سیاسی کشور ۳- ایجاد مکانیسم برای تشکیل گروه های انتخاباتی و جلب پشتیبانی شخصیت های سیاسی و نهادها و سازمان های بین المللی مختلف .
در سطح دوم تشکیل یک بلوک سیاسی بین نیروهای جمهوری خواه که بتواند برنامه ریزی برای امور مختلف هم درباره انتخابات و هم امور برنامه ای مثل شکل حکومت ،مسئله اقوام و دیگر زبانها و… را انجام دهد.
بهروز خلیق : جنبش سبز و ریزش دیوار بی اعتمادی
مسئول هیات سیاسی – اجرائی سامان فدائیان خلق ایران (اکثریت) جنبش سبز را عاملی معرفی کرد که سکولار های دمکرات و دمکرات های مذهبی در کنار هم قرار گیرند و باهم به گفتگو بپردازند. این نزدیکی حائز اهمیت زیادی در کشور در جهات مختلف است. این همگرایی شکل گرفته بعداز چندین دهه و علی رغم تمامی فشارها را باید حفظ کرد چرا که ثمرات بسیاری به بار خواهد آورد.
تقی رحمانی : تنوع تفکر ؛ اشتراک راهبرد
این فعال ملی – مذهبی با اشاره به مصائب سال ۹۰ برای جریان ملی – مذهبی خطاب به شرکت کنندگان گفت: در سال ۹۰ سه عزیز را از دست دادیم : پدری که برای ما سمبل مدرا بود –مهندس سحابی.جنبش سبز این خصیصه را پیدا کرد ولی آنرا نتوانست عمیق کند. خواهری که در او کینه نبود وتمام وجودش محبت بود –هاله سحابی . جامعه ای به دمکراسی می رسد که محبت در آن ریشه دوانده باشد و برداری که سمبل ذهن مهندسی شده و برنامه ریز و استواری بود که جنبش سبز برای تداوم خود به هرسه اینها نیاز توامان دارد.
ملی – مذهبی همواره با آقایان موسوی و کروبی و خاتمی مراوداتی داشت . مهندس سحابی همیشه بزگوارنه این سه عزیز را رهبران جنبش سبز می دانست . آنها را توصیه به همراهی و هماهنگی می کرد ؛اما می دانیم که چنین نشد و این سه عزیز مخصوصا آقای خاتمی نتوانستند به قدر کفایت هماهنگ عمل نمایند.این هماهنگی با همان تاکید مهندس سحابی باید به گونه ای می بود که ضمن حفظ جنبش اعتراضی ، راهکار وراهبرد و دریچه مذاکره را نیز نگه می داشت فلذا باید بسیار منسجم تر عمل می شد و از تجربیات پیشین مثل جنبش مشروطه درس گرفته می شد . توافق حداقلی زمانی شکل می گیرد که بشود مردم را با شعار مشخص در خیابان نگه داشت.از دگر سو باید به ویژگی طبقه متوسط و توان آن هم توجه نمود.
مسئله ما آن است که استراتژی تلاقی ایدئولوژی و شرایط است ونه آرمانهای ما .
جنبش سبز به شرطی می تواند نقطه عطف تاریخ ایران باشد که فاصله آن با دمکراسی خواهی طولانی نباشد به همین خاطر آلان در شرایط حساسی هستیم که باید توجه کنیم به این که اقشاری از طبقه متوسط که پایگاه ما هستند بسته ای از آزادیها را مطالبه می کنند ،بسته ای که از زندگی به سیاست می رود ونه برعکس.هم چنین این اقشار متوسط به خاطر دولت نفتی قدرتمند تیزهوش و سرکوب گر نتوانست اقشار فقیر و ضعیف را به حد کامیابی جلب کند .
امروز باید هر استراتژی چند نکته را در بر گیرد: ۱- توان دولت نفتی در سرکوب وضعف های آن ۲- توان طبقه متوسط و اقشار مخاطب ۳- شرایط جهانی که عامل فشار بر این دولت است.
اگر اینگونه درک کنیم هم اکنون در دوره ای هستیم که با بازخوانی منصفانه تجربه جنبش سبز می توانیم راهی را باز کنیم برای شروعی دوباره چرا که ایران سرزمینی است که هر چند سال یک بار ملتهب می شود .اما مهم این است که اگر ملتهب شد دیگر دچا ر دور نشویم که به خاطر آزادی بیان یا به تبعید برویم یا به زندان .
باید روی حداقل هایی توافق کرد و آن حداقل این است که مهم نیست کی حکومت می کند ،مهم این است که وقتی من حرف زدم و گروهم را تشکیل دادم حتی درچارچوب حداقل ها به زندان نمی روم.لازم نیست من رهبر باشم ،بلکه لازم است به حداقلی برسم که فرزند من اگر بزرگ شد مراکز علمی تخصصی به او جایزه بدهند و نه دیده بان حقوق بشر . این فازی است که جامعه ایران به آن نیاز دارد والا آزادی درجامعه ایران هم چنان در تعلیق می ماند و سیاست ورزان امروز چه سکولار و چه مذهبی باید آنرا درک کند و از دوگانه سکولار- مذهبی که مسئله امروز جامعه ما نیست رها نمایند واز فرصت پیش آمده برای کوبیدن میخ آزادی در جامعه ایران بهره ببرند.
محمد صادقی : جنبش سبز ظهور یک هویت جدید
عضوشورای مرکزی و شورای سیاست گذاری سازمان دانش آموختگان ایران ،جنبش سبز را جلوه گاه بروز نارضایتی هایی عنوان کرد که همیشه وجود داشت ولی متشکل و فعال شد.تاکید بر ایستادگی و پایداری مردم در جنبش و تن ندادن به خواست حاکمیت نکته کلیدی هویت جنبش است که باید به آن توجه کنیم . مراد ایستادگی اساطیری نیست بلکه تاکید بر عناصر و نمادها و اهداف جنبش و تدوین راهبرد متناسب با شرایط و نقد تجربه سبزی که داشتیم است تا بتوان جنبش را یکبار دیگر پویا کرده و به سمت انتخابات آزاد سوق دهیم.
و ی سکوت را راه حل مناسبی برای ادامه حرکت اعتراضی جنبش سبز ندانست بلکه تاکید کرد در شرایطی که جریان حاکم با اتکا بیشتر به گروه های حامی کودتا و سعی در وابسته کردن بیشتر مردم به خود جلوی پویایی دوباره جنبش را بگیرد ما باید با پرهیز از انفعال و دل بستن به شکاف های حاکمیت ، بلکه با تاکید بر هویت متکثر و نوین جنبش سبز در فکر تدوین راهکارهای تازه باشیم.
فرزانه عظیمی : جنبش سبز ، مطالباتی جدید
مسئول هماهنگی هیات سیاسی- اجرایی سازمان جمهور خواهان ایران، رنگارنگی جنبش سبز را نشان گر تکثرگرا بودن آن دانست و گفت جهت گیری به سوی همگرایی میان نیروهای جنبش با همت رهبران حرکت و نیروهای اصلاح طلب سبب شده که جامعه نیز به این جهتگیری پاسخ مثبت بدهد و بتواند به سوی یک حرکت ملایم و مسالمت آمیز روی بیاورد و نوعی همگرایی جدید را بوجود آید.
خدیجه مقدم : حقوق بشر و اخلاق
این فعال اجتماعی در حوزه زنان و محیط زیست با تاکید بر اخلاق مداری در جنبش سبز و با ذکر خاطراتی از شهید هاله سحابی او را نمونه بارز شخصیتی اخلاق مدار دانست که بر دفاع از حقوق مظلومان و بویژه زنان اصرار می ورزید. وی از مهندس سحابی و هدی صابر نیز به عنوان عناصر اخلاقی و متسامح تجلیل کرد .
وی با اشاره به تجربه جنبش زنان در ایران نکات جدیدی را برای افزودن به منشور سبز پیشنهاد نمود و التزام به اخلاق حقوق بشری برای رهبران جنبش ضروری دانست و از اینکه در طول این مدت این اتفاق ها نیفتاده ازشورای هماهنگی راه سبز امید انتقاد نمود.
حسن فرشتیان : روحانیت و جنبش مدنی ایران
این محقق و پژوهشگر دینی و اجتماعی ،به تبیین جایگاه روحانیت در جنبش سبز و نحوه مواجهه این طیف با جنیش سبز پرداخت. وی معتقد بود روحانیت با این جنبش به خاطر مبانی فقهی اش همراهی چندانی نکرده است.
وی پرداختن به روحانیت به عنوان یک مرجع اجتماعی را بیشتر ناشی از نه شرایط و جایگاه امروز روحانیت بلکه خاستگاه تاریخی آن دانست .
این خاستگاه ناشی از فقه تکلیف محور بوده که امروز باید آنرا کنار گذاشت و به فقه حق محور که در جنبش سبز مورد توجه بود روی آورد و آنرا پر رنگ کرد . در این منظر رای دادن حق فرد است و نه تکلیف وی.
از دگر سو فعالین جنبش باید توجه کنند که اگر همرایی روحانیت را طالبند؛ نباید به گونه ای عمل کنند که گروه های همدل در بین روحانیون نیز در چشم انداز کلی برای آینده اخلاق و اسلام در ایران که دغدغه اصلی آنها است ،احساس خطر کنند.
عمار ملکی : خط مصدقی های جنبش سبز
این فعال ملی- مذهبی، فعالان جنبش سبز را سه گروه دانست: طرفداران جمهوری اسلامی یا همان اصلاح طلبان که او آنها را استمرار طلبان نامید؛ منتقدان نظام و مخالف اصل ولایت فقیه که شامل نهضت آزادی و نیروهای ملی مذهبی می شود و او آنها را احقاق طلب نامید؛ و گروه سومی که سقوط نظام را در اولویت کاری خود قرار داده اند و آنها را اسقاط طلب خواند.
وی ویژگی و وجه ممیزه گروه دوم را اعتقاد به ایران دمکراتیک و مطالبات مردم می داند ونه حفظ نظام یا حذف نظام و به دوگانه اصلاح طلبی یا براندازی اصالت نمی دهند بلکه هدف خود را احقاق حقوق مدنی و مطالبات آزادی خواهانه می داند.اولویت نخست این گروه ایران است ونه نظام مستقر.
عمار ملکی درپایان تاکید نمود که فعالان جنبش سبز باید از تداوم بخشیدن به دو گانه اصلاح طلب – برانداز پرهیز نمایند تا جنبش مدنی هویت خود را دست ندهد و به حزب تبدیل نشود.در این راهبرد می شود از سه عزیز از دست رفته که بی تردید سه نماد بارز مصدقی های جنبش سبز هستند نکات ذیل را آموخت: ۱- اولویت دادن به ایران و مطالبات آزادی خواهانه ونه حاکمیت غالب -مهندس سحابی
۲- پذیرش همه نیروها و پتانسیل ها و پرهیز از خودی و غیر خودی- هاله سحابی-
۳- حفظ هویت مستقلانه – منتقدانه و در عین حال حمایت حق حیات و فعایت سایر گروه های آزادی خواه حتی به قیمت جان – هدی صابر.
علی مزروعی : جنبش سبز و افق پیش رو
این نماینده پیشین مجلس ششم و رئیس انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران که آخرین سخنران این مراسم بود در ابتدا از سوی هیئت برگزاری مراسم ( مهدی جامی – رضا علیجانی – سهراب رزاقی – مرتضی صادقی – رضا حاجی و علی مزروعی ) از شرکت کنندگان در این مراسم تشکر کرد و سپس به بررسی و تبیین “جنبش سبز و افق پیش رو” پرداخت.
او جنبش سبز را شکل تکامل یافته جنبشهای تاریخ معاصر ملت ایران و نشانه بزرگی و بلوغ جامعه ایرانی دانست .
وی جنبش سبز را جنبشی زنده خواند که از پشتیبانی اکثریت مردم ایران برخوردار است و طبقه متوسط جامعه نیروی اصلی آنرا تشکیل می دهند .
وی درپایان خواستار حذف مرزهای ساختگی میان طرفداران جنبش شد و گفت این جنبش حق طلب و حق محور است و کسی با این اصل مخالف نیست وهمین نکته می تواند و باید مبنای اصلی ائتلاف و همکاری قرار گیرد.
در پایان فیلم روزهای سبز حنا مخملباف با حضور وی برای حاضران به نمایش در آمد.
عکس: رضا جعفریان
وزیر امورخارجه امریکا:
در مذاکرات آتی مسیری روشن در برابر ایران گذاشته میشود
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا روز سهشنبه گفت اگر ایران به راهحلی دیپلماتیک علاقهمند باشد، گروه ۵+۱ در نشست آتی «مسیری روشن» پیشنهاد خواهد کرد.هیلاری رادهام کلینتون که در مؤسسه بروکینگز، در واشنگتن، سخن میگفت افزود که این مسیر «قابل راستیآزمایی ست و میتواند با اقدام در برابر اقدام مرتبط باشد».
به
گزارش رادیو فردا، هیلاری کلینتون همچنین گفت که اطمینان دارد ایران از
سوی روسیه و چین تحت فشار است تا با آمادگی برای پاسخگویی به نشست مسکو
بیاید.
وزیر امورخارجه امریکا:
در مذاکرات آتی مسیری روشن در برابر ایران گذاشته میشود
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا روز سهشنبه گفت اگر ایران به راهحلی دیپلماتیک علاقهمند باشد، گروه ۵+۱ در نشست آتی «مسیری روشن» پیشنهاد خواهد کرد.هیلاری رادهام کلینتون که در مؤسسه بروکینگز، در واشنگتن، سخن میگفت افزود که این مسیر «قابل راستیآزمایی ست و میتواند با اقدام در برابر اقدام مرتبط باشد».
به
گزارش رادیو فردا، هیلاری کلینتون همچنین گفت که اطمینان دارد ایران از
سوی روسیه و چین تحت فشار است تا با آمادگی برای پاسخگویی به نشست مسکو
بیاید.
معاون فنی نیروی دریایی ارتش:
میتوانیم زیردریایی اتمی بسازیم
معاون
فنی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران روز سهشنبه از انجام اولین
مراحل برای طراحی و ساخت سامانههای رانش زیردریاییهای اتمی در ایران خبر
داد.
عباس زمینی در گفتوگو با خبرنگار فارس گفت: «زیردریاییها
از لحاظ سیستم رانش به دو نوع دیزلی و اتمی تقسیم میشوند که برای ساخت
زیردریایی دیزلی با وزن حدود ۴ هزار تن ۸ میلیون نفر ـ ساعت و ۴۵۰ هزار
قطعه به کار گرفته میشود.»
دریادار زمینی همچنین گفت: «زمانی که ما صاحب فناوریهای صلحآمیز هستهای هستیم، پس میتوانیم ساخت سامانه رانش زیردریایی اتمی را هم در دستور کار قرار دهیم.»
وی با بیان اینکه ایران «اهل تجاوز نیست، ولی اگر مورد تجاوز قرار گیرد از خود دفاع خواهد کرد» ادامه داد، سامانه رانش (اتمی) میتواند به ایران کمک کند تا در شعاع عملیاتی بسیار دوربر موفق عمل کند.
سازمان ملل: میلیونها کودک کره شمالی گرسنهاند
از هر سه شهروند کره شمالی دو شهروند غذای کافی برای خوردن ندارند. به موجب گزارش سازمان ملل متحد، ۱۶ میلیون نفر در کره شمالی از گرسنگی، سوء تغذیه و مشکلات عمیق اقتصادی رنج میبرند.به
گزارش دویچه ووله، در گزارش سازمان ملل آمده است، به دلیل عدم تأمین
نیازهای درمانی و وجود تجهیزات پزشکی کافی نیازهای اساسی مردم کره شمالی
تأمین نمیشود و بهویژه کودکان از “بحران بلندمدت” این کشور رنج میبرند.
از هر سه کودک، یک کودک به دلیل سوء تغذیه از رشد کافی برخوردار نیست و نسبت به سن خود کوچکتر است. عدم دسترسی به آب آشامیدنی و زیرساختهای بهداشتی بیماری اسهال را در میان کودکان کره شمالی به امری رایج تبدیل کرده است.
خدیجه مقدم در یادواره هدی صابر،هاله و عزتالله سحابی:
انسانیت خود را فدای ایدئولوژی یا سیاست نکردند
چندی
پیش به مناسبت سومین سالگرد جنبش سبز در شهر کلن، آلمان با یاد و خاطره
هاله و عزتالله سحابی و هدی صابربرگزارشد، در این میان خدیجه مقدم یکی از
سخنرانان این برنامه بود.
به گزارش سایت ملی-مذهبی متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است:
اخلاق و حقوق بشر
موضوع
اخلاق و حقوق بشر را ازاین روی به مناسبت سومین سالگرد جنبش سبز و
بزرگداشت یاد و خاطره ی، مهندس سحابی – هاله سحابی و هدی صابر ، برگزیده ام
، که ،از طرفی ، به نظر من ، هر سه ی این عزیزان انسان های اخلاق مداری
بودند واز طرف دیگر ، به اخلاق مدار بودن شورای سبز امید نقد دارم .
یاد همه ی شهدای راه آزدای – عدالت و برابری گرامی باد !
من هم مثل بسیاری از هم نسلان خودم که در خانواده های سیاسی - غیر
مذهبی رشد کرده اند، متاسفانه فرصت آشنایی و معاشرت با دوستان ملی – مذهبی
را کمتر داشته ام و به طور مشخص می توانم بگویم از دوازده سال پیش و در
جریان کنفرانس برلین بود که از نزدیک با این دوستان آشنا شدم و ارادت خاصی
به آنان پیدا کردم و بعد ها در جریان هم اندیشی زنان و شورای ملی صلح و
مادران صلح، این ارادت بیشتر شد.
در
کنفرانس برلین ، برایم باور کردنی نبود که یکی از بزرگ مردان تاریخ سیاسی
ایران ،آقای مهندس سحابی ، چنین فروتن و متواضع ، بر روی ، نقاط مشترک ما ،
تکیه و پافشاری کند و باورم نمی شد ، یک روحانی ، مثل آقای اشکوری بتواند
در این حد ، دگراندیش باشد .و بعد تر در مادران صلح وقتی با قلب بزرگ هاله آشنا شدم که برای همه می تپید .
فضای بسته ی گفتگو، آشنایی با این عزیزان را از من و امثال من دریغ کرده بود.
ذکر یک خاطره ،از اخلاق مداری هاله ، با تعاریف امروزین اخلاق از فیلسوفان معاصر ،به عنوان یک مصداق عینی ، خالی از لطف نیست .
یک
روز زمستانی در جلسه مادران صلح بودیم که از زندان اوین ، شهلا جاهد که
خودش هم بعدا اعدام شد به من تلفن زد که راحله زمانی یکی از زندانیان زیر
حکم قصاص را به قرنطینه برده اند و فردا صبح اعدام اش خواهند کرد . من
که در جریان حکم راحله بودم و پیش از آن هم برای اثبات بیگناهی اش به کمک
برخی از دوستانم ، تلاش هایی کرده بودم از جمله ، آقای تقی رحمانی که مرا
با دوستان اش در تبریز و اردبیل و سراب مرتبط کرده بود تا حداقل بتوانم
رضایت خانواده مقتول را بگیرم ، موضوع را در جلسه با بغض گفتم ، داشتم به
سرعت خارج می شدم که هاله با همان صورت مهربانی که سیرت اش را هم نشان می
داد ، جلو آمد و در حالی که داشتم کفش هایم را می پوشیدم گفت : تو خیلی انسان خوبی هستی ولی من نمی دانم چرا از قاتل ها دفاع می کنی . من که بغض ام بیشتر شده بود، با گریه به او گفتم : راحله قاتل نیست .قاتل دیگرانند و گفتم : بعدا برایت توضیح می دهم و به سرعت از آن جا خارج شدم . هاله حتی در یکی از شعرهایش به طنز مرا به عنوان ” حامی زن قاتلان” معرفی کرده است . ولی
بعد از چند روز، وقتی داستان راحله را برایش تعریف کردم با چشمانی غمگین
به من نگاه کرد و گفت باید بیشتر در این زمینه کار کنیم و یک سال بعد ،
تهیه ی پیش نویس بیانیه ی مخالفت با اعدام از طرف مادران صلح را او به عهده
گرفت . می خواهم بگویم هاله وقتی با واقعیتی، روبرومی شد، فرا ایدئولوژی و فراسازمانی رفتار می کرد و خودش رای صادر می کرد . برای هاله خودی و غیر خودی مفهومی نداشت . و به عبارت درست تر ، دیگری را هم به رسمیت می شناخت و این نشانه ی اخلاقی بودن هاله بود.
هدی
صابر هم حتمن چنین انسانی بوده ، البته من از نزدیک با ایشان آشنا نبودم
ولی به واسطه ی همکاری و دوستی با فیروزه صابردر انجمن زنان مدیر کارآفرین
باور دارم که ایشان هم انسان با اخلاقی با معیارهای امروزین بوده اند و
انسانیت خود را فدای ایدئولوژی یا سیاست نکرده اند و برای همین در دل مردم
جای داشتند و دارند.
چند روز پیش مطلبی با عنوان ” نسل در حال انقراض ؟ ” از آقای اشکوری می خواندم و بسیاری از نکات آن برایم جالب بود. چون
هردو متعلق به یک نسل هستیم ، خاطرات مان از نسل گذشته ی خود تقریبن مشترک
است با این که ، در دو فضای کاملن متفاوت از هم رشد کرده ایم .
من
هم مثل آقای اشکوری از وقتی که خودم را شناختم انسان های شریف و درستکاری
را درکنار خود دیدم وکار و زندگی ام ، تا این لحظه هم تحت تاثیرآموزش های
آنان بوده است. آنانی که حتی بدون چشمداشتی ازپاداش بهشت ، جان و مال شان را در راه هدف شان که همان عدالت خواهی و آزادی و برابری بود ، نثار کردند.
ولی
از بین آنان ، کسانی در دل توده ی مردم هنوز جای دارند که ، همراه مردم ،
کار و زندگی کرده اند و فراتر از ایدئولوژی وتعلق سازمانی ، با منش و مرام
خود و با معیار های اخلاقی خودشان به دنبال واقعیت های موجود در جامعه بوده
اند و چه بسا
بیشتر به دین ومذهب و آیین و حزب و سازمان خود خدمت کرده باشند .
یکی از دوستان جوان ام که به تازگی از پاریس برگشته بود و در آن جا با آقای تاجیک ملاقات کرده بود ، می گفت : اگر آقای تاجیک مسلمان است و این مسلمانی است ، من هم مسلمان ام .
ودقیقن به همین شکل بود که ما از جوانی ، جذب پدران و مادران و رفقایمان شدیم . وقتی ، جز، راستی و درستی وعشق و دلسوزی و کار و زحمت ، چیزی ندیدیم .
متاسفانه،عکس
این اتفاق در سطح وسیعتری هم رخ داده است که افراد جامعه از هرچه مسلمانی
وفعالیت سیاسی و مارکسیسم وفمینیسم و حقوق بشر، گریزان شده باشند و می
بینیم که بی اخلاقی در جامعه ایرانیان چه در داخل ایران و چه در خارج از
کشور ،به چه میزانی رشد کرده است . و
غم انگیزتر آن که بیشتر از جانب کسانی که ادعای دفاع از حقوق بشررا دارند و
سنگ عدالتخواهی و آزادیخواهی و برابری را به سینه می زنند .مشاهده می شود ، والبته به درستی که آنان در ویترین جامعه قرار دارند و همواره مورد قضاوت مردم اند .
من
، گاهی از این همه ادعا و از این همه بی اخلاقی شوکه می شوم ، وقتی می
بینم ، یک مدافع حقوق بشرکه بیش از بیست سال در خارج از کشور زندگی کرده
اند ، هنگام دریافت جایزه ی حقوق بشر ، حتی در بین شهدا و جان باختگان گروه
ها و احزاب سیاسی مختلف تبعیض قائل می شود تا به رسد به ، جان به دربردگان
آن احزاب و سازمان ها .
غمگین
می شوم و باور نمی کنم ، چه طور یک نفر با دستبند سبز، خود را نماینده
جنبش سبز می داند ، ولی حاضر نمی شود در کنار یک هموطن بهایی در جلسه ای
بنشیند و چه طور به خود اجازه می دهد به ملیت ها و اقوام توهین کند وزنان و
اقلیت های جنسی دیگر را به دیده ی تحقیر بنگرد.
و چه غم انگیز است وقتی میهن پرستانی را می بینم که از طریق ” دخالت بشر دوستانه ” ، در انتظار نجات ایران هستند.
و
وامصیبتا از دست کسانی که ، با حقوق بشر ، به قیمت خون جوانان ایران
معامله می کنند و از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف خود که جز ، قدرت و
ثروث ، چیز دیگری نیست ، استفاده می کنند .
من قصدم از عنوان کردن این بی اخلاقی ها ، نه ، درد دل است ، نه گله گزاری ونه افشاگری .
می
خواهم بگویم ،اگر ما ، مدافعان حقوق بشر ، بدون مصلحت اندیشی سیاسیون به
مساله اخلاق و حقوق بشر،و مصداق های عینی آن ، بیشتر بپردازیم و آن را باز
تعریف کنیم ، شاید فرصت کمتری برای بی اخلاقی های رایج باقی بماند ،و
معتقدم که اعلامیه جهانی حقوق بشر، به رغم انتقاداتی که به درستی به آن
وارد است ، هنوزدر کشورهایی چون ایران که حتی حکومت مداران آن، سنگ اخلاق و
کرامت انسانی را به سینه می زنند، جهت دفاع از حقوق انسان ها کاربرد دارد و
می توان وباید از آن استفاده کرد.
میراث تاریخی اخلاق
به نظر می رسد یکی از دلایلی که مانع بازتعریف اخلاق در جامعه می شود ،میراث تاریخی و فرهنگی غنی ای ما ایرانیان در مورد اخلاق است .افتخاری که به کتیبه های ۲۵۷۰ سال پیش داریم، از جمله کتیبه ی معروف کوروش که آروز کرده ، خداوند مردم ایران را از: دروغ و خشکسالی و دشمن ، مصون بدارد .( حالا چه طور آن امپراطوری عظیم توانسته بدون دروغ به وجود بیاید وگسترش پیدا کند ، جای سوال دارد ، که بحث دیگری است ).
و
یا چون میراث دارآیین زرتشت هستیم و به پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک
، مفتخریم ، نیازی نیست به موضوع اخلاق بپردازیم و نیک و بد را باز تعریف
کنیم وچون وارث یک فرهنگ و تمدن کهن هستیم ، همه چیز را می دانیم و نیاز به
تعاریف جدید هم نداریم .
اخلاق و حقوق بشر در منشورسبز
سومین
سالگرد جنبش سبز است و هوادران جنبش ، برنامه سومین سالگرد جنبش سبز را
تدارک دیده اند و تعداد ی از افراد همراه جنبش سبز را با تفکر سیاسی متفاوت
و ایدئولوژی های مختلف دعوت کرده اند که در جای خود ، حرکت بسیار مبارک
وامیدوار کننده ای است . ولی یک هوادار جنبش سبز در سطح رهبری ، باید به میثاق هایی که در جریان جنبش با مردم و سران جنبش در بند ، بسته است ، وفادار باشد . یکی
از آن میثاق ها ، منشور سبز است که پس از تدوین آن تو سط آقای موسوی ، در
اختیار بیش از صد نفر از صاحب نظران و اندیشمندان قرار گرفت ولی طبق ادعای
خود منشور، این منشور ناقص است .در بخش ” اصول مسلم و بنیادین حقوق بشرمنشور ” آمده است : ” متاسفانه
به علت امنیتی بودن فضای اجتماعی ، تلاش در این مرحله به انجام نظرخواهی
محدود بوده و امید آن که با بهره گیری از خرد جمعی و خواست ملی ، منشور ،
کامل و نقایص آن مرتفع گردد . ” ولی تا به امروزیعنی در سومین سالگرد جنبش و عمر دوساله ی منشور ،دریغ از یک سطرکه به آن اضافه یا از آن کم شده باشد.
در منشور سبز بیش از ده بار از حقوق بشر – اخلاق و دروغ نام برده شده ، بدون این که تعریفی از آنها ارائه شده باشد.
در بخش اهداف جنبش از” پای بندی به اصول و ارزش های بنیادین انسانی ، اخلاقی “نام برده شده . ودر چشم انداز های بنیادین آمده است :” دیده
بانی حقوق ملت و طرح راهکاربرای نظارت و هدایت عملی سیر حرکت جنبش از سوی
همه فعالان و به ویژه صاحبان اندیشه و تجربه ،امری حیاتی است ….”
و در بسیاری از بخش های آن به کرات از ملت یا همه ی ایرانیان نام برده شده است.
من می خواهم از واژه ملت شروع کنم و پرسشی را مطرح کنم .
این ملت یا همه ی ایرانیان چه کسانی هستند .
واقعیت این است که ملت در درجه اول از زنان و مردان و اقلیت های جنسی تشکیل شده است .طبق
آمارهای سازمان بهداشت جهانی که هم دولتمردان و هم روشنفکران از این آمار
ها همیشه استفاده می کنند ،بیش از ده درصد از هر جامعه ای را اقلیت های
جنسی یا جامعه ی ال. جی . بی . تی ها تشکیل می دهند که حداقل در ایران بالغ بر هفت میلیون نفر می شوند . وعلاوه بر این که هیچ گونه حقوقی ندارند و اساسا وجودشان هم انکار می شود . این جمعیت در تمام زمینه ها مشغول به خدمت اند . در
زمینه های علمی – هنری – اقتصادی واجتماعی و ورزشی و غیره و چون اجازه ی
بیان هویت جنسی خود را ندارند بیشتر از سایرهموطنان تحت ستم اند . هم
از طرف خانواده ، هم از طرف جامعه و هم قانون مورد تبعیض شدید قرار دارند
ومتاسفانه دوستان حقوق بشری هم ، تابو های موجود را نمی شکنند .
امیدوارم ، دوستان ، با تکرار بحث های همیشگی ، بر من خرده نگیرند که” در
جامعه ای که زنان حقوق برابر ندارند ، چه جای صحبت از اقلیت های جنسی است ؟
گام به گام باید پیش رفت و زمان طرح این مسائل هنوز نرسیده است .”و همان استدلال های انقلابی سی سال پیش که هر انتقادی را خفه می کردند ،تا آب به آسیاب امپریالیسم ریخته نشود.
از
بحث پذیرفتن و انکار نکردن این اقلیت بزرگ جامعه تا حقوق برابرآنان نمی
دانم چند صد سال در ایران فاصله خواهیم داشت ولی مگر تا رفع تبعیض از زنان و
حقوق برابر وجود و حضور زنان در جامعه ،انکار می شود ؟ تابو ها را باید
شکست .
خبر
موثق دارم یکی از دوستان مبارزمان در همین چند سال اخیر که زندانی بود و
در مقابل اعترافات دروغین علیه خودش توسط بازجوها مقاومت می کرد ، وقتی
بازجو به او گفت اگر توبه نامه را امضا نکنی ، اعلام خواهیم کرد که پسرت
همجنس باز است ، او را در زندان شکست و توبه نامه امضا کرد . من
البته این عزیز را درک می کنم ولی می خواهم بگویم شکستن این تابو ها مثل
تابو های دیگرکه شکسته شد ، آن قدر ها هم که ما فکر می کنیم سخت نیست .
شاید
برخی از دوستان فکر کنند چون یک سالی است از ایران خارج شده ام ، شرایط
ایران را فراموش کرده ام و در فرهنگ غرب ذوب شده ام و یا با افکار دایی جان
ناپلئونی مرا متهم خواهند کرد.
ولی مثال دیگری دارم . در یکی از احضارهای من به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات در سال ۸۸ به خاطر تجمع مادران در پارک لاله برای دادخواهی، بازجوی پرونده به عنوان تهدید از من پرسید : “چرا از هم جنس بازها حمایت می کنی ؟“( فیلم مصاحبه ی یک فیلمساز با من به دست ماموران اطلاعاتی افتاده بود که در آن فیلم من به پرسش فیلمساز در این زمینه پاسخ داده بودم ) . گفتم : من از همجنس بازها حمایت نمی کنم من از همجنسگراها حمایت می کنم ، چون مدافع حقوق بشرم و آنها هم بشرند . شاید چون من زن بودم ، بازجو ،سرش را پایین انداخته و سرخ شده بود و ترجیح داد در مورد این مساله دیگر با من صحبت نکند .می
خواهم بگویم اگر ما خودمان اعتقاد به حقوق برابر همه ی انسان ها داشته
باشیم، حتی می توانیم تهدید ها را تبدیل به فرصت کنیم و تابو ها را بشکنیم.
وقتی
منشورسبز ، ادعای دیده بانی حقوق ملت را دارد و از حقوق ملت ،آزادی دین و
مسلک و مرام ، صحبت می کند و ازمقاومت جدی در مقابل تبعیض های قومی ،
جنسیتی ،طبقاتی و مذهبی می گوید، باید به طور مشخص ، همه ی ملت : زن ، مرد ، اقلیت های جنسی – اقلیت های مذهبی – ملیت ها و اقوام مختلف –و مشخصن ،هموطنان بهایی و نوکیشان مسیحی را به رسمیت بشناسد .
باید
به طور صریح تعریف خود را از دین و مسلک و مرام مشخص کند و مقاومت در
برابر تبعیض های جنسیتی را روشن کند وبراساس واقعیت های موجود در جامعه ،
اخلاق مدار باشد .
آقای خمینی گفتند : مارکسیست ها آزادند و بعد دستور دادند گردن هر که را که گفت من مارکسیست ام بزنند .در این منشورکه حتی اشاره ای به حقوق آنها نشده است چگونه ادعای دیده بانی حقوق ملت را دارد ؟
و حق خانواده های کشته شدگان حوادث اخیر – مفقودان و مجروحان و جان باختگان دهه ۶۰ چه می شود. مادران داغدیده ، مادران عزادار ، فضایی برای بیان خواسته هایشان پیدا خواهند کرد ؟ آزادی بیان شامل مادران خاوران نیز خواهد شد ؟
کمیته های حقیقت یاب غیر دولتی ، اجازه ی فعالیت خواهند داشت ؟
آزادی احزاب برای چه گروه هایی است؟
آیا
زبان مادری ما به رسمیت شناخته خواهد شد؟ و پرسش های دیگری که مردم در طی
این سه سال بارها و بارها تکرار کرده اند ومن به عنوان یک عضو کوچک از آن
جامعه بدون این که نمایندگی گروهی را داشته باشم ، می خواهم ،صدای آنها را
فریاد بزنم تا شاید شنیده شود .
در منشور سبز از” حل مسالمت آمیز مناقشات ملی ، منطقه ای و صلح طلبی جهانی …” صحبت شده . موضع سران جنبش سبز در قبال انرژی هسته ای باید برای هوادران جنبش روشن باشد . آیا انرژی هسته ای حق مسلم مردم ایران و جهان است ؟و به طور کلی آیا محیط زیست سالم یک حق بشری است ؟
و
با طرح ،این پرسش ها و بسیاری پرسش های دیگرو تولید گفتمانی در بین
هوادران خاموش جنبش سبز ،و استفاده از تجربه جنبش زنان در ایران ، می توان
،خون تازه ای به شریان های جنبش وارد ساخت ، تا جنبش زنده بماند .
تجربه زنان در جنبش
برای
پیشبرد اهداف جنبش سبز می توان از تجربه جنبش زنان استفاده کرد و من می
خواهم کوتاه ذکر کنم که فعالان زن در ایران به ویژه پس از کنفرانس جهانی زن
در سال ۱۹۹۵ در پکن ، که دغده های زنان در ۱۲ محور : حقوق زنان –زنان و آموزش – زنان و بهداشت – زنان و اقتصاد – زنان و سیاست – زنان و فقر –زنان و مناقشات جنگی و…طبقه بندی شد ، حول محورهای یاد شده ، به صورت سازمان یافته ای کار کردند .
ولی
در دوران اصلاحات و با باز شدن نسبی فضای جامعه برای فعالیت های مدنی ،
زنان، این هوشمندی را داشتند که ائتلافی از بین همان فعالان “هم اندیشی زنان ” را
تشکیل دهند و فعالان زن ،توانستند ،برای اولین بار در ایران با هر
ایدئولوژی و تفکر سیاسی گرد هم بیایند و مسائل و تبعیض ها و نابرابری ها
علیه زنان را با تظاهرات خیابانی در ۲۲ خرداد ۸۴مقابل
دانشگاه تهران و در سالگرد آن در میدان هفت تیر عمومی کنند و پس از آن با
حرکت کمپین یک میلیون امضا برای تعییر قوانین تبعیض آمیز، مطالبات زنان را
به گفتمانی عمومی در جامعه ، تبدیل کنند .این رویدا مهم ، آسان به دست نیامد .
فعالان
زن در جریان این حرکت ،گاه ، در کنار هم و شانه به شانه ی هم حرکت کردند و
گاه در مقابل هم ایستادند و گفتمانی دیگر را طرح کردند .
انتخاب ساختار افقی کمپین ، برای اولین بار در ایران و اجرایی کردن آن هم ،کار ساده ای نبود .برخی
فعالان که رهبری جنبش زنان را از آن خود می دانستند یا به صورت جدی ، به
کمپین ، نپیوستند و یا در عمل نتوانستند ، تحمل کنند ، دختر جوانی که تازه
از گرد راه رسیده ، ساختار شکنی کند وآنان را مورد انتقاد قرار دهد و بعد
از مدتی از کمپین خارج شدند ولی از تجربیات خود در فضا و مکانی دیگر مانند
همگرایی زنان در انتخابات ریاست جمهوری استفاده کردند و با همان ساختارپیش
رفتند . خوشبختانه
از این دستاورد جنبش زنان ، در جنبش سبز نیز به خوبی استفاده شد و در
منشور سبز به ساختار افقی اشاره شده است که امید است در عمل نیز چنین باشد.
حرکت سیال و افقی کمپین ، جنبش زنان را چنان پیش برد تا جایی که به قوی ترین جنبش مدنی قبل از جنبش سبز تبدیل شد .
نیرو
و انرژی موتور حرکتی این جنبش مطالبات ملموس زنان بود و خیل عظیم زنان
جوانی که بدان پیوسته بودند و با هویتی جدید برای از بین بردن تبعیض ها
تلاش می کردند .و این تلاش ها به اشکال مختلف با همه ی فشارها و محدودیت ها ، همچنان ادامه دارد .
جسارت زنان در بیان خواسته های روشن شان ، همواره ،رمز موفقیت آنان در حرکت های مدنی بوده است .
وهمان طور که می دانیم در جریان جنبش سبز ، باز، زنانی برای دادخواهی خون ملت به پا خاستند و خود را مادر عزادر(پارک لاله ) همه ی فرزندان ایران نامیدند و با استفاده از تمام تجربیات شان به صورتی افقی و سیال و خواسته محور تا روز دادخواهی ایستاده اند .
.در پایان می خواهم بگویم : تجربه
ی کار و تلاش و مبارزه ی زنان در ایران ،می گوید، با اجرای بی تنازل قانون
اساسی ، منشور ناقص سبز ،هم ، قابل اجرا نخواهد بود ولی با تغییر قانون
اساسی و ارتقاء فرهنگ عمومی ، قطعن به حداقلی از خواسته های مان خواهیم
رسید .
همان طور که با تغییر قوانین تبعیض آمیز و ترویج فرهنگ برابری ، زنان به کف مطالبات خود دست خواهند یافت .
بیانیه جمعی از نمایندگان ادوار مجلس: حاکمیت از عمیق تر شدن بحران جلوگیری کند
این فعالان سیاسی خارج از کشور ضمن مروری بر وقایع سه سال اخیر و احترام به آسیبدیدگان جنبش بیان کردهاند که حاکمیت میتواند با رفع حصر از رهبران جنبش سبز و قبول و اجرای شرائط حداقلی مندرج در اعلامیه شماره ۱۷ مهندس موسوی و استیفای حقوق و آزادیهای ملت مصرح در قانون اساسی مقدمات تحقق خواستهای ملت و برقراری همزیستی مسالمتآمیز برای همه ایرانیان را فراهم آوَرَده و با حل پرونده هستهای با گفتگو و نیز احترام به خواست واراده مردم دیگر کشورها به ویژه درسوریه وعدم حمایت از دیکتاتوریهای حاکم، ازعمیقتر شدن بحران سیاسی در جامعه و گرانیگاه سنگین بحران منطقهای جلوگیری نماید.
متن کامل این بیانیه به نقل از سایت نوروز به قرار زیر است:
سه سال پیش مردم کشورمان در ۲۲ خرداد با امید به تغییر در قوه مجریه و شیوه اداره امور به پای صندوق های رأی رفتند اما در انتخاباتی حضور یافتند که به تدریج بر همگان آشکار شد مهندسی شده و سازمانیافتهترین فضای انتخاباتی در تاریخ جمهوری اسلامی بوده است، مهندسیای که از مدتها پیش شروع و بویژه در دوره اول دولت احمدینژاد به سرعت سامان یافته بود.
انتحاباتی که در آن با ایجاد بیسابقهترین هماهنگی و تکصدائی بین کلیه نهادهای اجرائی و نظارتی و تبلیغاتی و به ویژه نهادهای مسئول برگزاری انتخابات و قرار دادن کلیه آنها در تحت سیطره و هدایت ارگانهای نظامی و امنیتی، حاکمیت تصور می کرد کلیه روند انتخاباتی تحت کنترل است و بدین ترتیب می تواند از تکرار شگفتی دوم خردادی دیگر برای همیشه مصون باشد.
انتخاباتی که به رغم محدود کردن تعداد نامزدهای تایید شده توسط شورای نگهبان به اذعان شخص رهبری به چهار نفر از «بهترین و وفادار ترین فرزندان انقلاب اسلامی»تقلیل یافته بود.
انتخاباتی که در آن کلیه امکانات مالی و سیاسی قوه مجریه به همراه تمام نهاد های امنیتی و تبلیغاتی برای پیروزی رئیس جمهور وقت مصادره شده بود و منصوبین و منسوبین رهبری از هر فرصتی برای یادآوری و تکرار این رجحان، که در فرهنگ «ذوبشدگان در ولایت» نوعی «تکلیف ولائی» برای کلیه کارگزاران ایجاد مینمود، در دوران تبلیغات انتخاباتی دریغ نمیکردند .
انتخاباتی که به رغم همه تمهیدات و در شرایط نابرابر یکی از شدیدترین رقابتهای انتخاباتی تاریخ جمهوری اسلامی را رقم زد و از اولین ساعات اخذ رای، هجوم مشارکت طلبانه وسیع، آرام، یکپارچه و هشیارانه رای دهندگان همه دیوار های امنیتی و تبلیغاتی را که در اطراف میدان انتخاباتی کشیده شده بود، در هم شکست و چنان رقابت فشرده ای را بمنصه ظهور رساند که همه پیشبینیهای مهندسین انتخاباتی را بر هم زد و به باد داد.
از همان ساعات اولیه نیمه دوم روز اخذ رأی ناگهان کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و نهادهای امنیتی و نظامی ناظر صحنه صندوقهای رأی و نتیجهای که میخواستند از آن بدر آورند ناگزیر از توسل به شدیدترین اقدامات امنیتی و کودتاگونه بر علیه فرایند انتخاباتی شدند، و البته بعدها گزارش این اقدامات از زبان بسیاری از دستاندرکاران آن چون سردار مشفق به صراحت بیان شد.
و به این ترتیب بار دیگر و شاید برای اولین بار بدین وضوح و روشنی تقابل حاکمیت یکدست اقتدار گرایان حاکم از یکسو و اکثریت مردم اصلاح طلب از سوئی دیگر بر سر صندوق های رای شکل گرفت و در نتیجه مطالبه احترام به رای شهروندان بدل به مساله اصلی و اساسی پویائی زندگی سیاسی ایران زمین گردید. روز بیست و دوم خرداد ۱۳۸۸ و روزها و هفته های بعد از آن بار دیگر مساله حق رای و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خو د به مساله محوری بین مردم و حاکمیت تبدیل شد. و اینگونه بود که میلیونها نفر در اعتراض به نتیجه اعلامی انتخابات در روز ۲۵ خرداد با شعار " رای من کو؟ " به خیابانها آمدند اما پاسخی اقناعی از سوی حاکمیت بدانها داده نشد.
در طی هفتهها و ماههای بعد از این آزمون بزرگ تاریخی متأسفانه آرامش و متانت و پافشاری و مقاومت آرام و مسالمت آمیز مردم در مطالبه این حق اولیه شهروندی جوابی جزانکار و تهمت و تحاشی و سرکوب و کشتار و به بند کشیدن بهترین فرزندان این مرزو بوم و حبس خانگی رهبران جنبش اعتراضی سبز؛ آقایان کروبی و موسوی و خانم رهنورد درپی نداشته است. و به این ترتیب اقتدارگرایان حاکم در تاردامی که خود بافتند هر روز بیشتر و بیشتر گرفتار شدند، و بتدریج در دیوارهای تنگ بینش کوتاه مدت امنیتی و نظامی، مشروعیت تاریخی و اخلاقی خود را سایش داده و طعمه این نهادها شدند که مالا می تواند جاده صاف کن مطامع بیگانگان و سلطه طلبان خارجی بر حیات کشورشود.
با همه این احوال و شرایط هنوز راه خروج کشوراز این وضعیت کاملا بسته نشده است و حاکمیت می تواند با رفع حصر از رهبران جنبش سبز و قبول و اجرای شرائط حداقلی مندرج در اعلامیه شماره ۱۷ مهندس موسوی( آزادی زندانیان سیاسی وعقیدتی ، رفع ممنوعیت فعالیت برای احزاب ورسانه ها، گشایش فضای مدنی و اجتماعی و احترام به حقوق بنیادین و قانونی شهروندان) و استیفای حقوق وآزادیهای ملت مصرح در قانون اساسی مقدمات تحقق خواست های ملت و برقراری همزیستی مسالمت آمیز برای همه ایرانیان را فراهم آوَرَده و با حل پرونده هسته ای با گفتگو ونیز احترام به خواست واراده مردم دیگر کشورها به ویژه درسوریه وعدم حمایت از دیکتاتوریهای حاکم، از عمیقتر شدن بحران سیاسی در جامعه و گرانیگاه سنگین بحران منطقه ای جلوگیری نماید.
ما به عنوان جمعی که هریک در مقعطی مورد اعتماد و رای مردم قرار گرفته و مسئولیت سنگین نمایندگی مردم را در مجلس به عهده داشتهایم، ضمن تجدید میثاق با همه همراهان جنبش سبز ، احترام خود را نسبت به همه آنانی که در این سه سال برای پیشبرد جنبش هزینه داده اند به ویژه شهیدان و زندانیان و رهبران در حبس اعلام می داریم و همگان را به صبر و مقاومت مدنی برای پیشبرد جنبش سبز تا تحقق مطالبات آن دعوت مینمائیم. از نگاه ما جنبش سبز برآمده از تجربیات تحول خواهی جامعه ما در تاریخ معاصر و تجمیع مطالبات همه آنهاست و ریشه ای عمیق در دل و ذهن میلیونها شهروند ایرانی دارد، و قطعا راه خود را بسوی پیروزی خواهد یافت هماچنان که بسیاری از شعارها و برنامههای اصلاحطلبان که دیروز با مقاومت حکومت مواجه بود امروزه تحت فشار وخواست افکارعمومی بدست اقتدارگرایان اجرا شده واین پیروزی شامل خواستهای بنیادین مردمی در جنبش سبز نیز خواهد گردید.
جمعی از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی : فاطمه حقیقت جو، احمد سلامتیان، علی مزروعی، علی اکبر موسوی خوئینی، حسن یوسفی اشکوری
سیاوش حاتم، فعال دانشجویی، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد
سیاوش حاتم، از فعالین دانشجویی و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان، صبح روز گذشته با مراجعه نیروهای امنیتی به منزل پدری اش در تهران بازداشت شده است. بنا به ادعای نیروهای امنیتی «سیاوش حاتم به ۱۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق در دو شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران متهم شده است و برای اجرای حکم بازداشت می شود».
به گزارش دانشجونیوز، سیاوش حاتم دانشجوی رشته ی مهندسی برق دانشگاه شهید بهشتی تهران، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان و همچنین عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت دیروز سه شنبه در تهران از سوی ۴ مامور امنیتی حکومت ایران در تهران بازداشت شده است. گفته می شود این فعال دانشجویی از حکم قضایی صادره که دلیلی برای بازداشت وی ذکر شده، بی خبر بوده است.
به نوشته تارنمای ملی-مذهبی، ماموران هنگام بازداشت گفته اند که وی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل خواهد شد. آقای حاتم تا کنون هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است.
بر اساس این گزارش، ماموران امنیتی گفته اند سیاوش حاتم به ۱۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق در دو شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران متهم شده است و برای اجرای حکم بازداشت می شود.
این در حالی است که بنابر اعلام کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، آقای حاتم درخصوص پرونده ای که منجر به صدور حکم یک ساله اش شد اطلاعی نداشته و دادگاه درحالی حکم را صادر کرده است که او و وکیلش فرصتی برای دفاع از خود نداشته اند.
گفته می شود وی تنها حکم بدوی ۴ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق از شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب دریافت کرده و به آن اعتراض کرده و تاکنون هیچ حکم تجدید نظری دریافت نکرده است.
یکی از دوستان سیاوش حاتم به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وی با دو حکم مواجه است: « اولی ۴ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاقه که شعبه ۲۶ صادر کرد که پرونده اش در رابطه با همان بازداشتی بود که سال ۸۹ داشت. برای این پرونده سیاوش و وکیلش احضار شدند و در جلسه دادگاه شعبه ۲۶ به ریاست قاضی پیرعباس ازخود دفاع کردند و این حکم ۴ماه و ۷۴ ضربه شلاق هم هم بدوی بوده و هنوز نتیجه تجدید نظر به سیاوش و وکیلش ابلاغ نشده است.» او افزود: «نکته تامل برانگیر حکم یک سال است که توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه صادر شده و اساسا سیاوش و وکیلش از طرح پرونده ، تشکیل دادگاه و حکم بی خبر بودن و هیچ امکان دفاعی نداشتن و صرفا نیروهای امنیتی گفته اند دو تا حکمه که با هم اجرا میشه و مجموعا ۱۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق.»
محمود حاتم، پدر این فعال دانشجویی با اظهار اینکه بارها ماموران امنیتی به منزل شان می رفتند و با سیاوش صحبت می کردند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« چندین بار ماموران به منزل ما آمده بودند و با سیاوش حرف زده بودند، اینکه چه می گفتند من خبر ندارم، فقط می دانم که می خواستند سیاوش هیچ فعالیتی نداشته باشد. امروز صبح هم که آمدند فکر کردیم مثل بارهای قبل کمی صحبت می کنند و می روند اما این بار حکم جلب سیاوش را داشتند و او را با خود بردند.»
به گفته خانواده آقای حاتم وی و وکیلش هیچ اطلاعی از تشکیل پرونده جدید نداشته اند و در هیچ جلسه دادگاهی امکان دفاع از اتهامات انتسابی را نداشته اند.
سیاوش حاتم دبیرسابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی سینا همدان است که پیش از این و در پی اعتراضات انتخاباتی سال گذشته بازداشت و پس از مدتی با قید ضمانت آزاد شده بود. این فعال دانشجویی به درخواست نیروهای امنیتی و توسط مسئولین دانشگاه بوعلی از دانشگاه محل تحصیل خود اجبارا به دانشگاه شهید بهشتی تهران منتقل شده بود. بنابه گفته نزدیکان این فعال دانشجویی، وی در حالی که در جلسه رسمی امتحان در دانشگاه شهیدبهشتی حضور داشته توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و به خارج از دانشگاه منتقل شده بود.
محمود حاتم، پدر این دانشجوی زندانی با اظهار اینکه نسبت به این حکم معترض است و تصمیم به شکایت دارد، گفت:« به ما می گفتند که او به اتهام شرکت در تجمعات غیر قانونی متهم است اما او اصلا در هیچ کدام از تجمعات بازداشت نشده بود، بازداشت او در منزل بوده و یا در دانشگاه. کدام تجمع؟ ما همین امروز می خواهیم برای انتقال پسرمان به زندان و چنین حکمی شکایت کنیم.»
فشار به فعالان دانشجویی در آستانه امتحانات پایان ترم
در روزهای اخیر برخی دیگر از فعالان دانشجویی نیز با صدور احکام قضایی مواجه شده و به نهاد های امنیتی احضار شده اند.
امید رضایی، فعال دانشجویی دانشگاه گیلان، در دادگاه بدوی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی مصطفوی نیا به شش ماه حبس تعزیزی به علت تبلیغ بر علیه نظام و یک سال و نیم حبس بابت توهین به رهبری محکوم شده است.
همچنین، بیژن صباغ، فعال دانشجویی چپ و محروم از تحصیل دانشگاه مازندران که به دلیل فعالیتهای دانشجویی در سال ۸۶ بازداشت و مدتی را در زندان اوین سپری کرده بود، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل شخصیاش به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده است.
اوایل هفته گذشته نیز گزارش شد که واحد خلوصی دانشجوی محروم از تحصیل بهایی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
سیاوش حاتم، از فعالین دانشجویی و دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان، صبح روز گذشته با مراجعه نیروهای امنیتی به منزل پدری اش در تهران بازداشت شده است. بنا به ادعای نیروهای امنیتی «سیاوش حاتم به ۱۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق در دو شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران متهم شده است و برای اجرای حکم بازداشت می شود».
به گزارش دانشجونیوز، سیاوش حاتم دانشجوی رشته ی مهندسی برق دانشگاه شهید بهشتی تهران، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه همدان و همچنین عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت دیروز سه شنبه در تهران از سوی ۴ مامور امنیتی حکومت ایران در تهران بازداشت شده است. گفته می شود این فعال دانشجویی از حکم قضایی صادره که دلیلی برای بازداشت وی ذکر شده، بی خبر بوده است.
به نوشته تارنمای ملی-مذهبی، ماموران هنگام بازداشت گفته اند که وی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل خواهد شد. آقای حاتم تا کنون هیچ تماسی با خانواده اش نداشته است.
بر اساس این گزارش، ماموران امنیتی گفته اند سیاوش حاتم به ۱۶ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق در دو شعبه ۲۶ و ۲۸ دادگاه انقلاب تهران متهم شده است و برای اجرای حکم بازداشت می شود.
این در حالی است که بنابر اعلام کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، آقای حاتم درخصوص پرونده ای که منجر به صدور حکم یک ساله اش شد اطلاعی نداشته و دادگاه درحالی حکم را صادر کرده است که او و وکیلش فرصتی برای دفاع از خود نداشته اند.
گفته می شود وی تنها حکم بدوی ۴ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق از شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب دریافت کرده و به آن اعتراض کرده و تاکنون هیچ حکم تجدید نظری دریافت نکرده است.
یکی از دوستان سیاوش حاتم به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که وی با دو حکم مواجه است: « اولی ۴ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاقه که شعبه ۲۶ صادر کرد که پرونده اش در رابطه با همان بازداشتی بود که سال ۸۹ داشت. برای این پرونده سیاوش و وکیلش احضار شدند و در جلسه دادگاه شعبه ۲۶ به ریاست قاضی پیرعباس ازخود دفاع کردند و این حکم ۴ماه و ۷۴ ضربه شلاق هم هم بدوی بوده و هنوز نتیجه تجدید نظر به سیاوش و وکیلش ابلاغ نشده است.» او افزود: «نکته تامل برانگیر حکم یک سال است که توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه صادر شده و اساسا سیاوش و وکیلش از طرح پرونده ، تشکیل دادگاه و حکم بی خبر بودن و هیچ امکان دفاعی نداشتن و صرفا نیروهای امنیتی گفته اند دو تا حکمه که با هم اجرا میشه و مجموعا ۱۶ ماه حبس و ۷۴ ضربه شلاق.»
محمود حاتم، پدر این فعال دانشجویی با اظهار اینکه بارها ماموران امنیتی به منزل شان می رفتند و با سیاوش صحبت می کردند به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« چندین بار ماموران به منزل ما آمده بودند و با سیاوش حرف زده بودند، اینکه چه می گفتند من خبر ندارم، فقط می دانم که می خواستند سیاوش هیچ فعالیتی نداشته باشد. امروز صبح هم که آمدند فکر کردیم مثل بارهای قبل کمی صحبت می کنند و می روند اما این بار حکم جلب سیاوش را داشتند و او را با خود بردند.»
به گفته خانواده آقای حاتم وی و وکیلش هیچ اطلاعی از تشکیل پرونده جدید نداشته اند و در هیچ جلسه دادگاهی امکان دفاع از اتهامات انتسابی را نداشته اند.
سیاوش حاتم دبیرسابق انجمن اسلامی دانشگاه بوعلی سینا همدان است که پیش از این و در پی اعتراضات انتخاباتی سال گذشته بازداشت و پس از مدتی با قید ضمانت آزاد شده بود. این فعال دانشجویی به درخواست نیروهای امنیتی و توسط مسئولین دانشگاه بوعلی از دانشگاه محل تحصیل خود اجبارا به دانشگاه شهید بهشتی تهران منتقل شده بود. بنابه گفته نزدیکان این فعال دانشجویی، وی در حالی که در جلسه رسمی امتحان در دانشگاه شهیدبهشتی حضور داشته توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و به خارج از دانشگاه منتقل شده بود.
محمود حاتم، پدر این دانشجوی زندانی با اظهار اینکه نسبت به این حکم معترض است و تصمیم به شکایت دارد، گفت:« به ما می گفتند که او به اتهام شرکت در تجمعات غیر قانونی متهم است اما او اصلا در هیچ کدام از تجمعات بازداشت نشده بود، بازداشت او در منزل بوده و یا در دانشگاه. کدام تجمع؟ ما همین امروز می خواهیم برای انتقال پسرمان به زندان و چنین حکمی شکایت کنیم.»
فشار به فعالان دانشجویی در آستانه امتحانات پایان ترم
در روزهای اخیر برخی دیگر از فعالان دانشجویی نیز با صدور احکام قضایی مواجه شده و به نهاد های امنیتی احضار شده اند.
امید رضایی، فعال دانشجویی دانشگاه گیلان، در دادگاه بدوی به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب رشت به ریاست قاضی مصطفوی نیا به شش ماه حبس تعزیزی به علت تبلیغ بر علیه نظام و یک سال و نیم حبس بابت توهین به رهبری محکوم شده است.
همچنین، بیژن صباغ، فعال دانشجویی چپ و محروم از تحصیل دانشگاه مازندران که به دلیل فعالیتهای دانشجویی در سال ۸۶ بازداشت و مدتی را در زندان اوین سپری کرده بود، در پی یورش نیروهای امنیتی به منزل شخصیاش به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار شده است.
اوایل هفته گذشته نیز گزارش شد که واحد خلوصی دانشجوی محروم از تحصیل بهایی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
۷۰ کارگر تکنو پخت رفسنجان اخراج شدند
خبرگزاری
هرانا - کارخانه تکنو پخت رفسنجان با ادعای افزایش مشکلات مالی ۷۰ کارگر
رسمی و قرارداد موقت خود را با سوابق ۱۰ تا ۲۵ سال اخراج کرده است.
علی اکبر رواقی، رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان کرمان با اعلام این خبر، به ایلنا گفت: کارخانه تکنو پخت رفسنجان تولید کننده دستگاهای تولیدنان ماشینی از دیماه سال گذشته تا امروز به تدریج از مجموع ۱۰۰ کارگر رسمی و قراردادی خود، ۷۰ کارگر را اخراج کرده است.
این فعال کارگری با بیان اینکه از مجموع ۷۰ کارگر اخراجی، ۴۰ نفر دارای قرارداد مستمر و ۳۰ نفر قرارداد موقت بودهاند، تصریح کرد: چهار ماه است حقوق تمامی کارگران کارخانه تکنو پخت به تعویق افتاده است.
او با بیان اینکه مدیر کارخانه تکنو پخت قول داده بود کلیه معوقات کارگران را پرداخت کند افزود: در حال حاضر فقط پرداخت یک ماه از حقوق کارگران در روز پنجشنبه هفته گذشته محقق شده است.
رواقی با اشاره به سوابق ۱۰ تا ۲۵ ساله کارگران این واحد تولیدی، اظهار داشت: با توجه به سوابق بالای کاری کارگران تکنو پخت و نزدیک شدن آنان به سن بازنشستگی، بیکاری آنان سابقه فعالیت آنان را تحتالشعاع قرار میدهد و تبعات غیر قابل جبرانی به همراه خواهد داشت.
علی اکبر رواقی، رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان کرمان با اعلام این خبر، به ایلنا گفت: کارخانه تکنو پخت رفسنجان تولید کننده دستگاهای تولیدنان ماشینی از دیماه سال گذشته تا امروز به تدریج از مجموع ۱۰۰ کارگر رسمی و قراردادی خود، ۷۰ کارگر را اخراج کرده است.
این فعال کارگری با بیان اینکه از مجموع ۷۰ کارگر اخراجی، ۴۰ نفر دارای قرارداد مستمر و ۳۰ نفر قرارداد موقت بودهاند، تصریح کرد: چهار ماه است حقوق تمامی کارگران کارخانه تکنو پخت به تعویق افتاده است.
او با بیان اینکه مدیر کارخانه تکنو پخت قول داده بود کلیه معوقات کارگران را پرداخت کند افزود: در حال حاضر فقط پرداخت یک ماه از حقوق کارگران در روز پنجشنبه هفته گذشته محقق شده است.
رواقی با اشاره به سوابق ۱۰ تا ۲۵ ساله کارگران این واحد تولیدی، اظهار داشت: با توجه به سوابق بالای کاری کارگران تکنو پخت و نزدیک شدن آنان به سن بازنشستگی، بیکاری آنان سابقه فعالیت آنان را تحتالشعاع قرار میدهد و تبعات غیر قابل جبرانی به همراه خواهد داشت.
سه زندانی هفتهی آینده در تهران اعدام خواهند شد
خبرگزاری
هرانا - گزارشها حاکی از آن است سه نفر که در جریان رسیدگی به چهار
پروندهی مختلف از سوی دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شدهاند
هفته آینده پای چوبهی دار میروند.
بنا بر گزارش روزنامهی همشهری، دو نفر از
این افراد به اتهام آزار و اذیت زنان و یک تن دیگر نیز به علت آزار و اذیت
یک نوجوان با حکم مرگ مواجه شدهاند.
در پروندهی اول، مردی به نام بهنام به
اتهام آزار و اذیت ۳ زن از سوی شعبهی ۸۰ دادگاه کیفری به اعدام محکوم شد
که این حکم به تأیید قضات شعبهی ۱۱ دیوان عالی کشور رسید.
از سوی دیگر مرد ۲۹سالهای به نام فرید به
اتهام ربودن پسر نوجوانی و آزار و اذیت او به اعدام محکوم شده است. این
حکم پس از محاکمهی نامبرده در شعبهی ۷۲ دادگاه کیفری صادر و در شعبهی ۲۰
دیوان عالی کشور تایید شده است.
در پروندهی سوم نیز فردی که به اتهام تجاوز به زنِ جوانی از سوی شعبهی ۷۹ دادگاه کیفری با حکمی مشابه مواجه شده است، هفته آینده همراه سه محکوم دیگر پای چوبه دار خواهد رفت تا حکم اعدام دربارهاش اجرا شود.
در پروندهی سوم نیز فردی که به اتهام تجاوز به زنِ جوانی از سوی شعبهی ۷۹ دادگاه کیفری با حکمی مشابه مواجه شده است، هفته آینده همراه سه محکوم دیگر پای چوبه دار خواهد رفت تا حکم اعدام دربارهاش اجرا شود.
دو سال حبس تعزیری برای امید رضایی، فعال دانشجویی
خبرگزاری هرانا - امید رضایی، فعال دانشجویی به اتهام تبلیغ بر علیه نظام و توهین به رهبری به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کلمه، شعبه اول دادگاه انقلاب
رشت به ریاست قاضی مصطفوی نیا این فعال دانشجویی دانشگاه گیلان را به شش
ماه حبس تعزیزی به علت تبلیغ بر علیه نظام و یک سال و نیم حبس بابت توهین
به رهبری محکوم کرده است. همچنین کیفرخواست دیگری به اتهام توهین به
مقدسات نیز برای او صادر شده که به دادگاه جزایی رشت فرستاده شده است.
این حکم بدوی و قابل تجدیدنظر خواهی در دادگاه تجدید نظر استان گیلان است.
امید رضایی سال گذشته به مدت بیست روز در بازداشتگاه امنیتی اداره کل اطلاعات گیلان بازداشت بود.
شایان ذکر است چند هفته پیش نماینده رهبری
در بنیاد شهید ادعا کرده بود که آقای خامنه ای تاکید کرده است که هیچکس
به اتهام توهین به او محاکمه و محکوم نشود.
هرانا؛ امید دهدارزاده توسط اطلاعات سپاه اهواز بازداشت شد
خبرگزاری
هرانا - امید دهدارزاده فعال سیاسی عضو حزب پان ایرانیست ظهر روز گذشته
۲۲خرداد طی یک تماس تلفنی به اطلاعات سپاه اهواز احضار و بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ماموران امنیتی به خانواده وی اعلام
کردند بر اساس دستور ابلاغی تا روز ۲۶ خرداد ماه وی در بازداشت خواهد بود.
بنظر میرسد دلیل بازداشت وی مرتبط با فرا رسیدن سالروز انتخابات مناقشه برانگیز ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن میباشد.
دهدارزاده پیشتر در بهمن ماه سال ۱۳۸۸ پس
از درگذشت دکتر ابراهیم میرانی مسوول تشکیلات حزب پان ایرانیست در
خوزستان به ستاد خبری اداره اطلاعات احضار و بازجویی شده بود. وی یکبار
دیگر در ۲۰خردادماه ۱۳۸۹ به اداره اطلاعات احضار شد و یک روز را در بازداشت
به سر برد.
امید دهدارزاده آخرین بار در بهمن ماه
سال گذشته توسط ماموران اطلاعات سپاه در منزل مسکونی خود در اهواز بازداشت
شد و پس از یک هفته با قید وثیقه ۶۰ میلیون تومانی آزاد گردید.
دادگاه انقلاب اهواز در اردی بهشت ماه سال
جاری نامبرده را به اتهام عضویت در حزب پان ایرانیست، درگیری با ماموران
امنیتی، توهین به مسوولان نظام، پخش جزوات تحریکآمیز در مناطق ملاشیه، کوت
عبداله، نهضت آباد و دیوار نویسی به مناسبت فتنه ۲۵ بهمن، به ۶ماه حبس
تعلیقی، ۷۵ضربه شلاق و ده میلیون ریال جزای نقدی محکوم کرد.
هرانا؛ عبدالفتاح سلطانی به ۱۳ سال حبس تعزیری در تبعید محکوم شد
خبرگزاری
هرانا – عبدالفتاح سلطانی وکیل پایه یک دادگستری و فعال سرشناس حقوق بشری
از سوی شعبه ۵۴ دادگاه انقلاب استان تهران به ۱۳ سال حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر اساس حکم شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر
استان نهران وی میبایست محکومیت خود در تبعید و در زندان برازجان تحمل
کند.
این حکم در حالی برای نامبرده صادر شده است که وی به دلیل شرایط نامناسب تغذیه در زندان به بیماری کمخونی دچار شده است.
این فعال سرشناس حقوق بشری و وکیل
دادگستری پیشتر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به
۱۸ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال مجرومیت از وکالت محکوم شده بود.
اتهامات این وکیل برجسته ایرانی «تبلیغ علیه نظام، تشکیل گروه غیرقانونی، اجتماع و تبانی علیه نظام» اعلام شده بود.
هرانا؛ شیرالله درگاهی، پدر بزرگ آرش صادقی آزاد شد
خبرگزاری هرانا - شیرالله درگاهی، پدر بزرگ آرش صادقی فعال دانشجویی در بند ساعتی پیش از زندان اوین آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی که چندی پیش نامهای سرگشاده خطاب به
بازجوی نوهاش منتشر ساخته بود، به اتهام تبلیغ علیه نظام در ۱۸ خرداد ماه
بازداشت شده بود.
نامبرده پس از تحمل ۵ روز بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوین با قرار کفالت ۲۰ میلیون تومانی از این زندان آزاد شد.
گفتنی است آرش صادقی پس از انتخابات ۵ بار
دستگیر شده و در حال حاضر و از شش ماه پیش مجددا در بازداشت وزارت اطلاعات
در بند ۲۰۹ به سر میبرد.
این فعال دانشجویی مستقل که پیشتر در ۲۴
آذر ۹۰ با اتمام محکومیت از زندان اوین آزاد شده بود مجددا در دیماه
بازداشت گردید. وی هم اکنون در حمایت از حسین رونقی در اعتصاب غذا بسر
میبرد.