گزارش اوّل:
البرز نیوز:
طبق خبر دریافتی، حوالی ظهر جمعه 26 خردادماه بیش از 60 تن از فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در کرج بازداشت شدند.
بعد از بازداشت گسترده فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
که از نقاط مختلف ایران در شهر کرج تجمع کرده بودند، سه تن از زنان بازداشتی آزاد و مابقی کماکان در بازداشت بسر می برند.
درباره علل این بازداشت های گسترده اطلاعات دقیقی منتشر نشده است.
گفتنی است که چهره های شاخص کمیته هماهنگی از جمله "محمود صالحی" در میان بازداشت شدگان می باشند.
گزارش دوّم:
دیروز جمعه 26 خردادماه ساعت 12 ظهر حدود 60 نفر از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و تعدادی از فعالین کارگری در شهر کرج توسط مامورین اطلاعات بازداشت شدند .
بنا بر آخرین اخبار ،میترا همایونی، وفا قادری ، ریحانه انصاری، خالد حسینی ،محمود صالحی، سعید مقدم ، سیروس فتحی ، غالب حسینی ، محمد عبدی پور ، جلال حسینی ، علیرضا عسگری ، مسعود سلیم پور ، عباس اندریانی، صدیق امجدی ، فتاح سلیمانی ، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده ، جلیلل شریفیان ، صدیق خسروی، یوسف آب خراباد،فرامرز فطرت نژاد و جلیل محمدی درمیان بازداشت شدگان هستند. (در صورت دریافت اسامی جدید به لیست اضافه خواهد شد ) .
بنابر اخبار رسیده ، بازداشت شدگان به اداره اطلاعات کرج مستقر در زندان رجایی شهر منتقل شده وتا کنون از وضعیت آنها خبر ی در دسترس نیست .
ما اعضای کمیته هماهنگی برا ی کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای کمیته هماهنگی و دیگر فعالین کارگری ، خواستار آزادی فوری انان بوده و از تمامی مدافعین کارگری انتظار داریم به این بازداشت ها اعتراض کنند .
خبر های تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد
گزارش سوّم
بازداشت بیش از 50 فعال کارگری در کرج
ظهر جمعه، 26 خرداد، با هجوم نیروهای امنیتی به خانه ای در کرج، بیش از 50 تن از فعالان کارگری بازداشت شدند.
نیروهای امنیتی، مسلحانه به خانه هجوم آورده و حاضران در خانه را دستگیر کردند. دستگیری این افراد همراه با ایجاد رعب و وحشت در میان همسایگان صورت گرفت. نیروهای امنیتی پس از ضرب و شتم حاضران، بدون ارائه حکم رسمی اقدام به بازداشت افراد حاضر در منزل کردند. با وجود پیگیری خانواده های بازداشت شدگان، تا کنون هیچ نهاد قانونی پاسخگو نبوده و از محل بازداشت این افراد خبری در دست نیست. با توجه به نحوه بازداشت این افراد، نسبت به وضعیت نگهداری آنها نگرانی وجود دارد.
اسامی تعدادی از بازداشت شدگان که تا کنون قطعی شده عبارت است از: محمود صالحی، وفا قادری، علی رضا عسگری، محمد عبدی پور، سعید مرزبان، مازیار مهرپور، میترا همایونی، غالب حسینی، خالد حسینی، افشین ندیمی، یوسف آب خرابات، فردین میرکی، سیروس فتحی.
البرز نیوز:
طبق خبر دریافتی، حوالی ظهر جمعه 26 خردادماه بیش از 60 تن از فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در کرج بازداشت شدند.
بعد از بازداشت گسترده فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
که از نقاط مختلف ایران در شهر کرج تجمع کرده بودند، سه تن از زنان بازداشتی آزاد و مابقی کماکان در بازداشت بسر می برند.
درباره علل این بازداشت های گسترده اطلاعات دقیقی منتشر نشده است.
گفتنی است که چهره های شاخص کمیته هماهنگی از جمله "محمود صالحی" در میان بازداشت شدگان می باشند.
گزارش دوّم:
دیروز جمعه 26 خردادماه ساعت 12 ظهر حدود 60 نفر از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و تعدادی از فعالین کارگری در شهر کرج توسط مامورین اطلاعات بازداشت شدند .
بنا بر آخرین اخبار ،میترا همایونی، وفا قادری ، ریحانه انصاری، خالد حسینی ،محمود صالحی، سعید مقدم ، سیروس فتحی ، غالب حسینی ، محمد عبدی پور ، جلال حسینی ، علیرضا عسگری ، مسعود سلیم پور ، عباس اندریانی، صدیق امجدی ، فتاح سلیمانی ، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده ، جلیلل شریفیان ، صدیق خسروی، یوسف آب خراباد،فرامرز فطرت نژاد و جلیل محمدی درمیان بازداشت شدگان هستند. (در صورت دریافت اسامی جدید به لیست اضافه خواهد شد ) .
بنابر اخبار رسیده ، بازداشت شدگان به اداره اطلاعات کرج مستقر در زندان رجایی شهر منتقل شده وتا کنون از وضعیت آنها خبر ی در دسترس نیست .
ما اعضای کمیته هماهنگی برا ی کمک به ایجاد تشکل های کارگری ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای کمیته هماهنگی و دیگر فعالین کارگری ، خواستار آزادی فوری انان بوده و از تمامی مدافعین کارگری انتظار داریم به این بازداشت ها اعتراض کنند .
خبر های تکمیلی متعاقبا اعلام خواهد شد
گزارش سوّم
بازداشت بیش از 50 فعال کارگری در کرج
ظهر جمعه، 26 خرداد، با هجوم نیروهای امنیتی به خانه ای در کرج، بیش از 50 تن از فعالان کارگری بازداشت شدند.
نیروهای امنیتی، مسلحانه به خانه هجوم آورده و حاضران در خانه را دستگیر کردند. دستگیری این افراد همراه با ایجاد رعب و وحشت در میان همسایگان صورت گرفت. نیروهای امنیتی پس از ضرب و شتم حاضران، بدون ارائه حکم رسمی اقدام به بازداشت افراد حاضر در منزل کردند. با وجود پیگیری خانواده های بازداشت شدگان، تا کنون هیچ نهاد قانونی پاسخگو نبوده و از محل بازداشت این افراد خبری در دست نیست. با توجه به نحوه بازداشت این افراد، نسبت به وضعیت نگهداری آنها نگرانی وجود دارد.
اسامی تعدادی از بازداشت شدگان که تا کنون قطعی شده عبارت است از: محمود صالحی، وفا قادری، علی رضا عسگری، محمد عبدی پور، سعید مرزبان، مازیار مهرپور، میترا همایونی، غالب حسینی، خالد حسینی، افشین ندیمی، یوسف آب خرابات، فردین میرکی، سیروس فتحی.
اخبار روز: سایت «البرز نیوز» که به محافل کارگری در ایران نزدیک است، خبر
داده است حوالی ظهر جمعه ۲۶ خردادماه بیش از ۶۰ تن از فعالین کارگری و
اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در کرج بازداشت شده
اند.
به گزارش این سایت، بعد از بازداشت گسترده فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری که از نقاط مختلف ایران در شهر کرج تجمع کرده بودند، سه تن از زنان بازداشتی آزاد و مابقی کماکان در بازداشت بسر می برند.
درباره علل این بازداشت های گسترده اطلاعات دقیقی منتشر نشده است.
گفتنی است که چهره های شاخص کمیته هماهنگی از جمله "محمود صالحی" در میان بازداشت شدگان می باشند.
کمیته ی هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری در اطلاعیه ای که منتشر کرده نوشته است: ظهر جمعه، ۲۶ خرداد، با هجوم نیروهای امنیتی به خانه ای در کرج، بیش از ۵۰ تن از فعالان کارگری بازداشت شدند. نیروهای امنیتی، مسلحانه به خانه هجوم آورده و حاضران در خانه را دستگیر کردند. دستگیری این افراد همراه با ایجاد رعب و وحشت در میان همسایگان صورت گرفت. نیروهای امنیتی پس از ضرب و شتم حاضران، بدون ارائه حکم رسمی اقدام به بازداشت افراد حاضر در منزل کردند.
با وجود پیگیری خانواده های بازداشت شدگان، تا کنون هیچ نهاد قانونی پاسخگو نبوده و از محل بازداشت این افراد خبری در دست نیست.
با توجه به نحوه بازداشت این افراد، نسبت به وضعیت نگهداری آنها نگرانی وجود دارد.
این کمیته نام برخی از بازداشت شدگان را اعلام کرده است. میترا همایونی، وفا قادری، ریحانه انصاری، خالد حسینی، محمود صالحی، سعید مقدم، سیروس فتحی، غالب حسینی، محمد عبدیپور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیمپور، عباس اندریانی، صدیق امجدی، فتاح سلیمانی، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آبخراباد، فرامرز فطرتنژاد، جلیل محمدی، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیمزاده و عباس هاشمپوردر میان بازداشت شدگان هستند.
بنا بر اخبار رسیده به این کمیته، بازداشت شدگان به اداره اطلاعات کرج مستقر در زندان رجایی شهر منتقل شده و تاکنون از وضعیت آنها خبری در دست نیست.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای کمیته هماهنگی و دیگر فعالین کارگری، خواستار آزادی فوری آنان شده و از تمامی مدافعین کارگری درخواست کرده است به این بازداشتها اعتراض کنند.
به گزارش این سایت، بعد از بازداشت گسترده فعالین کارگری و اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری که از نقاط مختلف ایران در شهر کرج تجمع کرده بودند، سه تن از زنان بازداشتی آزاد و مابقی کماکان در بازداشت بسر می برند.
درباره علل این بازداشت های گسترده اطلاعات دقیقی منتشر نشده است.
گفتنی است که چهره های شاخص کمیته هماهنگی از جمله "محمود صالحی" در میان بازداشت شدگان می باشند.
کمیته ی هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری در اطلاعیه ای که منتشر کرده نوشته است: ظهر جمعه، ۲۶ خرداد، با هجوم نیروهای امنیتی به خانه ای در کرج، بیش از ۵۰ تن از فعالان کارگری بازداشت شدند. نیروهای امنیتی، مسلحانه به خانه هجوم آورده و حاضران در خانه را دستگیر کردند. دستگیری این افراد همراه با ایجاد رعب و وحشت در میان همسایگان صورت گرفت. نیروهای امنیتی پس از ضرب و شتم حاضران، بدون ارائه حکم رسمی اقدام به بازداشت افراد حاضر در منزل کردند.
با وجود پیگیری خانواده های بازداشت شدگان، تا کنون هیچ نهاد قانونی پاسخگو نبوده و از محل بازداشت این افراد خبری در دست نیست.
با توجه به نحوه بازداشت این افراد، نسبت به وضعیت نگهداری آنها نگرانی وجود دارد.
این کمیته نام برخی از بازداشت شدگان را اعلام کرده است. میترا همایونی، وفا قادری، ریحانه انصاری، خالد حسینی، محمود صالحی، سعید مقدم، سیروس فتحی، غالب حسینی، محمد عبدیپور، جلال حسینی، علیرضا عسگری، مسعود سلیمپور، عباس اندریانی، صدیق امجدی، فتاح سلیمانی، مازیار مهرپور، محمد مولانایی، واحد سیده، جلیل شریفیان، صدیق خسروی، یوسف آبخراباد، فرامرز فطرتنژاد، جلیل محمدی، نظام صادقی، افشین ندیمی، حسین پیلوتی، رحمان ابراهیمزاده و عباس هاشمپوردر میان بازداشت شدگان هستند.
بنا بر اخبار رسیده به این کمیته، بازداشت شدگان به اداره اطلاعات کرج مستقر در زندان رجایی شهر منتقل شده و تاکنون از وضعیت آنها خبری در دست نیست.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، ضمن محکوم کردن بازداشت اعضای کمیته هماهنگی و دیگر فعالین کارگری، خواستار آزادی فوری آنان شده و از تمامی مدافعین کارگری درخواست کرده است به این بازداشتها اعتراض کنند.
گردن زدن اتباع ايرانی در عربستان: واکاوی پيام عربستان به جمهوری اسلامی
خبر گردن زدن چند تبعه ايرانی در عربستان به جرم قاچاق مواد مخدر،
روابط سياسی تهران- رياض را اينک بيش از پيش تيره و تار کرده است.
ترديدی نيست که اگر مناسبات دو کشور دوستانه بود، دولت عربستان مصلحت حفظ رابطه حسنه خود را برتر از اعدام چند قاچاقچی ( اگر اين ادعا صحيح باشد) می نشاند. با فقدان روابط حسنه تهران – عربستان، بستر سياسی اين اقدام اخير عربستان چه بوده و پيام آن برای جمهوری اسلامی چيست؟
تعلل های ورارت خارجه چرا و به چه منظور؟
درحالی که دستگيری تنی چند از اتباع ايرانی (بنا به برخی خبرها ۲۵ نفر) به حدود ۶ سال پيش باز می گردد و وابستگان آنان به کرات موضوع را به مقامات کشورمان در وزارت خارجه منعکس نموده بودند، موشکافی های رسانه های داخلی حاکی از آن است که وزارت خارجه تلاش داشت با لاپوشی سرنوشت اسفبار اين افراد، اصل خبر را کتمان کند تا آنجا که که اين وزارتخانه تا اين اواخر و پس از گردن زدن تعدادی از آن ها منکر اصل خبر بود.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی مدعی بود که منابع رسمی، اعدام اين افراد را اطلاع نداده پس اصل خبر می تواند صحت نداشته باشد (قشقاوی معاون وزارت خارجه: منابع رسمی يعنی سفارت ايران در عربستان و سفارت عربستان در ايران، خبری دال بر اين مسأله را تأييد نکردهاند و ما تابع نظريات رسمی و مبادی رسمی دو کشور هستيم که چنين چيزی تا کنون به ما نرسيده است.- تابناک ۱۰ خرداد ۹۱)
جالب اينکه به رغم اين اظهار بی اطلاعی معاون کنسولی وزارت خارجه از سرنوشت اتباع ايرانی، وی از رسانه های داخلی به خاطر تحت فشار گذاشتن وزات خارجه گلايه مند بود! ( قشقاوی: ما از پيگيری رسانههای کشور درباره حفظ حقوق شهروندان ايرانی زندانی در خارج از کشور کاملا استقبال میکنيم، اما بعضا متأسفانه سمت و سوی اين پيگيریهای رسانهای و پردازش خبری و تحليلی، به جای اينکه زمينه فشار و پاسخگويی اهمال کاری طرف خارجی را فراهم کند!، زمينه فشار عليه دستگاه سياست خارجی را موجب میشود– همان منبع)
اينک که تعدادی از اتباع ايرانی اعدام شده اند، علاء الدين بروجردی رييس کميسيون امنيت ملی مجلس اعلام داشته که "اين اقدام از نظر ايران محکوم است و وزارت امور خارجه بايد فوراً از "طريق مجاری بينالمللی" اين موضوع را پيگيری کند." سخن بروجردی که توصيه به پيگيری موضوع از طريق مجاری بين المللی! نموده، جز بر اين دلالت ندارد که تهران هيچ ابزاری داخلی برای فشار بر رياض در دست ندارد.
بستر های سياسی برای اعدام اتباع ايرانی
دير زمانی از امضای يادداشت تفاهم همکاری امنيتی تهران – رياض در دولت محمد خاتمی نمی گذرد که اينک شاهديم اتباع ايرانی بدون محاکمه عادلانه (و بنابر برخی گفته ها حتی بدون دسترسی به مترجم) گردن زده می شوند. بی ترديد اين اقدام عربستان حاوی پيام روشنی دال بر روابط تيره و تار دو کشور است که در اندک زمانی ازنوعی "همگرايی" نسبی در دولت خاتمی به "واگرايی" مطلق در دولت احمدی نژاد منتهی شده است تا جايی که ايران و عربستان به جای دو شريک مطمئن، اينک دو رقيب متخاصم اند که هر يک در صدد مهار ديگری است. عواملی که بستر سياسی واگرايی ميان تهران – رياض را فراهم ساخته، به شرح زير است:
۱- جزاير سه گانه: به رغم اينکه مسأله جزاير سه گانه اختلافی از نوع اختلاف دو جانبه ميان ايران و امارات به شمار می رود، ولی امارات قوياً موفق شده تا پشتيبانی دو نهاد عربی (شورای همکاری خليج فارس و اتحاديه عرب) را جلب نمايد. اتحاديه عرب طی ده ها بيانيه "اشغال سرزمين های عربی توسط دو دولت اشغال گر" را محکوم کرده است؛ اشغال فلسطين توسط اسرائيل و اشغال جزاير سه گانه توسط ايران! (مراجعه شود به بيانيه های اتحاديه عرب). در همين بستر است که سفر چندی پيش احمدی نژاد به ابوموسی، جانبداری صريح عربستان از ادعای امارات را به همراه داشت.
۲- تعارض منافع در بحران های داخلی بحرين و سوريه: حمايت آشکار جمهوری اسلامی از شيعيان بحرين، عملاً تعارض منافع تهران – رياض را برای بار ديگر آشکار ساخت. شاهزاده نايف بن عبدالعزيز وليعهد و وزير کشور عربستان، در همين خصوص هشدار داده بود که رياض «تهديد» عليه کشورهای عرب حوزه خليج فارس را «تحمل» نخواهد کرد و افزوده بود که «هرگونه آسيب به کشورهای ما، لطمه به همه ما است...عربستان سعودی و بقيه کشورهای عضو شورای يکپارچه برای حفظ ثبات و حاکميت در کنار بحرين و امارات متحده عربی ايستاده اند و مساله امنيت آنها را به مثابه بخشی از امنيت شورای همکاری به عنوان يک پيکره واحد ارزيابی می کنند." (رديو فردا - ۱۴ ارديبهشت ۹۱)
اين مواضع و گسيل نيروی نظامی از سوی عربستان به بحرين برای سرکوب معترضان، انتقاد شديد جمهوری اسلامی را به همراه داشت. در مقابل نيز حمايت آشکار عربستان (و قطر) از اپوزسيون سوريه ، ديگر زمينه اختلافات تهران – رياض را فراهم آورده است. بدين ترتيب در حالی که تهران منافع خود را در بی ثباتی بحرين (متحد عربستان) می بيند، عربستان نيز منافع خود را در بی ثباتی بشار اسد (متحد جمهوری اسلامی) می بيند.
آشکار است که در تعارض منافع تهران و رياض در موضوع فوق، عربستان سعودی موفق شده است که در حمايت از متحد خود (بحرين)، با دخالت نظامی اوضاع را تا حد بسياری به نفع حکام سنی بحرين آرام و در مقابل با حمايت سياسی از اپوزسيون بشار اسد (در اجلاس "دوستان سوريه" در فروردين امسال در ترکيه)، آشکارا در برابر بشار و متحدش جمهوری اسلامی بايستد. اين در حالی است که جمهوری اسلامی به عنوان تنها حامی بشار اسد، عملاً در منجلابی وارد شده که بشار اسد در آن گرفتار آمده است.
جای ترديد نست که سياست خارجه عربستان در توسل به قدرت نظامی در بحرين و حمايت از اپوزسيون سوريه تا حد زيادی قرين موفقيت بوده است. اين در حالی است که نه تنها حمايت تهران از بشار اسد موفقيتی را به همراه نداشته بلکه شيعيان بحرينی نيز حمايت جمهوری اسلامی از آنان را به زيان اعتراضات خود ارزيابی کرده اند.
۳- سوء ظن ها به جمهوری اسلامی: صرف نظراز دو مورد ياد شده ، در پرونده مناسبات سياسی تهران – رياض موارد عديده ای مشاهده می شود که هر يک موجب شده تا طی سه دهه گذشته رياض انگشت های اتهام را به سوی تهران نشانه گيرد. در اخرين مورد در آبان ۱۳۹۰ دولت امريکا مدعی شد که با دستگير کردن شخصی به نام "منصور ارباب سيار"، طرح ترور سفير عربستان (و سفير اسرائيل) در واشنگتن را ناکام کرده است. صرف نظر از اينکه اين خبر صرفاً در حد محاکم داخلی امريکا به تاييد رسيد، اما، زمينه سوء ظن عربستان را تا بدانجا تشديد کرد که با احاله موضوع به شورای امنيت خواستار دخالت سازمان ملل در اين موضوع شد.
از جمله ديگر سوء ظن ها عبارت است از بروز برخی ناآرامی ها در مناطق شيعه نشين عربستان که رياض آن را به جمهوری اسلامی منتسب می کند. ديگر مورد برجسته که دولت امريکا انگشت اتهام را به سوی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان نشانه گرفت انفجار پايگاه نظامی امريکا در شهر الخبر در ژوئن ۱۹۹۶ (تير ۱۳۷۵) بود که بر اثر انفجار يک کاميون بمبگذاریشده در اين پايگاه، ۱۹ سرباز آمريکايی کشته و حدود ۴۰۰ تن زخمی شدند.
نتيجه:
مواردی از قبيل آنچه برشمرده شد و از جمله آرمان صدور انقلاب اسلامی که نگرانی های امنيتی برای آل سعود را تا آنجا به همراه داشت که برای مقابله با آن کشتار سال ۱۳۶۶ مکه را با به جا گذاشتن ۴۰۰ کشته (از جمله ۲۸۰ ايرانی) رقم زد، همگی نمونه هايی است که با چنين پيشينه ای از سوء تفاهمات از يک سو و تضاد منافع از سوی ديگر روند واگرايی تهران- رياض را اينک تشديد کرده است.
به نظر می رسد گردن زدن ۱۸ اتباع ايرانی در سکوت و رخوت وزارت خارجه جمهوری اسلامی، پيام آشکار واگرايی ايران و عربستان است تا گواهی باشد بر اراده عربستان برای مقابله با بلند پروازی های جمهوری اسلامی که در توهم "مديريت جهانی" بسر می برد. در فضای به شدت غبارآلود تهران- رياض، از منظر عربستان "مديريت جهانی" جز با "برنامه نظامی هسته ای" محقق نخواهد شد که خود يکی ديگر از موجبات نگرانی رياض از جمهوری اسلامی است.
از اين رو اگر عربستان نمی خواهد انفجار الخبر دوباره رخ دهد و اگر نمی خواهد جزاير عربی! (بنا به ادعای عرب ها ) از دست امارات خارج شود و اگر نمی خواهد برنامه ترور سفير عربستان دوباره طراحی شود و اگر نمی خواهد جريان شيعه گرايی بحرين را متزلزل و سوريه را تثبيت کند، ناگزير بايد پيام روشنی به تهر ان فرستاده می شد که با گردن زدن اتباع ايرانی اين پيام فرستاده شد.
ترديدی نيست که اگر مناسبات دو کشور دوستانه بود، دولت عربستان مصلحت حفظ رابطه حسنه خود را برتر از اعدام چند قاچاقچی ( اگر اين ادعا صحيح باشد) می نشاند. با فقدان روابط حسنه تهران – عربستان، بستر سياسی اين اقدام اخير عربستان چه بوده و پيام آن برای جمهوری اسلامی چيست؟
تعلل های ورارت خارجه چرا و به چه منظور؟
درحالی که دستگيری تنی چند از اتباع ايرانی (بنا به برخی خبرها ۲۵ نفر) به حدود ۶ سال پيش باز می گردد و وابستگان آنان به کرات موضوع را به مقامات کشورمان در وزارت خارجه منعکس نموده بودند، موشکافی های رسانه های داخلی حاکی از آن است که وزارت خارجه تلاش داشت با لاپوشی سرنوشت اسفبار اين افراد، اصل خبر را کتمان کند تا آنجا که که اين وزارتخانه تا اين اواخر و پس از گردن زدن تعدادی از آن ها منکر اصل خبر بود.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی مدعی بود که منابع رسمی، اعدام اين افراد را اطلاع نداده پس اصل خبر می تواند صحت نداشته باشد (قشقاوی معاون وزارت خارجه: منابع رسمی يعنی سفارت ايران در عربستان و سفارت عربستان در ايران، خبری دال بر اين مسأله را تأييد نکردهاند و ما تابع نظريات رسمی و مبادی رسمی دو کشور هستيم که چنين چيزی تا کنون به ما نرسيده است.- تابناک ۱۰ خرداد ۹۱)
جالب اينکه به رغم اين اظهار بی اطلاعی معاون کنسولی وزارت خارجه از سرنوشت اتباع ايرانی، وی از رسانه های داخلی به خاطر تحت فشار گذاشتن وزات خارجه گلايه مند بود! ( قشقاوی: ما از پيگيری رسانههای کشور درباره حفظ حقوق شهروندان ايرانی زندانی در خارج از کشور کاملا استقبال میکنيم، اما بعضا متأسفانه سمت و سوی اين پيگيریهای رسانهای و پردازش خبری و تحليلی، به جای اينکه زمينه فشار و پاسخگويی اهمال کاری طرف خارجی را فراهم کند!، زمينه فشار عليه دستگاه سياست خارجی را موجب میشود– همان منبع)
اينک که تعدادی از اتباع ايرانی اعدام شده اند، علاء الدين بروجردی رييس کميسيون امنيت ملی مجلس اعلام داشته که "اين اقدام از نظر ايران محکوم است و وزارت امور خارجه بايد فوراً از "طريق مجاری بينالمللی" اين موضوع را پيگيری کند." سخن بروجردی که توصيه به پيگيری موضوع از طريق مجاری بين المللی! نموده، جز بر اين دلالت ندارد که تهران هيچ ابزاری داخلی برای فشار بر رياض در دست ندارد.
بستر های سياسی برای اعدام اتباع ايرانی
دير زمانی از امضای يادداشت تفاهم همکاری امنيتی تهران – رياض در دولت محمد خاتمی نمی گذرد که اينک شاهديم اتباع ايرانی بدون محاکمه عادلانه (و بنابر برخی گفته ها حتی بدون دسترسی به مترجم) گردن زده می شوند. بی ترديد اين اقدام عربستان حاوی پيام روشنی دال بر روابط تيره و تار دو کشور است که در اندک زمانی ازنوعی "همگرايی" نسبی در دولت خاتمی به "واگرايی" مطلق در دولت احمدی نژاد منتهی شده است تا جايی که ايران و عربستان به جای دو شريک مطمئن، اينک دو رقيب متخاصم اند که هر يک در صدد مهار ديگری است. عواملی که بستر سياسی واگرايی ميان تهران – رياض را فراهم ساخته، به شرح زير است:
۱- جزاير سه گانه: به رغم اينکه مسأله جزاير سه گانه اختلافی از نوع اختلاف دو جانبه ميان ايران و امارات به شمار می رود، ولی امارات قوياً موفق شده تا پشتيبانی دو نهاد عربی (شورای همکاری خليج فارس و اتحاديه عرب) را جلب نمايد. اتحاديه عرب طی ده ها بيانيه "اشغال سرزمين های عربی توسط دو دولت اشغال گر" را محکوم کرده است؛ اشغال فلسطين توسط اسرائيل و اشغال جزاير سه گانه توسط ايران! (مراجعه شود به بيانيه های اتحاديه عرب). در همين بستر است که سفر چندی پيش احمدی نژاد به ابوموسی، جانبداری صريح عربستان از ادعای امارات را به همراه داشت.
۲- تعارض منافع در بحران های داخلی بحرين و سوريه: حمايت آشکار جمهوری اسلامی از شيعيان بحرين، عملاً تعارض منافع تهران – رياض را برای بار ديگر آشکار ساخت. شاهزاده نايف بن عبدالعزيز وليعهد و وزير کشور عربستان، در همين خصوص هشدار داده بود که رياض «تهديد» عليه کشورهای عرب حوزه خليج فارس را «تحمل» نخواهد کرد و افزوده بود که «هرگونه آسيب به کشورهای ما، لطمه به همه ما است...عربستان سعودی و بقيه کشورهای عضو شورای يکپارچه برای حفظ ثبات و حاکميت در کنار بحرين و امارات متحده عربی ايستاده اند و مساله امنيت آنها را به مثابه بخشی از امنيت شورای همکاری به عنوان يک پيکره واحد ارزيابی می کنند." (رديو فردا - ۱۴ ارديبهشت ۹۱)
اين مواضع و گسيل نيروی نظامی از سوی عربستان به بحرين برای سرکوب معترضان، انتقاد شديد جمهوری اسلامی را به همراه داشت. در مقابل نيز حمايت آشکار عربستان (و قطر) از اپوزسيون سوريه ، ديگر زمينه اختلافات تهران – رياض را فراهم آورده است. بدين ترتيب در حالی که تهران منافع خود را در بی ثباتی بحرين (متحد عربستان) می بيند، عربستان نيز منافع خود را در بی ثباتی بشار اسد (متحد جمهوری اسلامی) می بيند.
آشکار است که در تعارض منافع تهران و رياض در موضوع فوق، عربستان سعودی موفق شده است که در حمايت از متحد خود (بحرين)، با دخالت نظامی اوضاع را تا حد بسياری به نفع حکام سنی بحرين آرام و در مقابل با حمايت سياسی از اپوزسيون بشار اسد (در اجلاس "دوستان سوريه" در فروردين امسال در ترکيه)، آشکارا در برابر بشار و متحدش جمهوری اسلامی بايستد. اين در حالی است که جمهوری اسلامی به عنوان تنها حامی بشار اسد، عملاً در منجلابی وارد شده که بشار اسد در آن گرفتار آمده است.
جای ترديد نست که سياست خارجه عربستان در توسل به قدرت نظامی در بحرين و حمايت از اپوزسيون سوريه تا حد زيادی قرين موفقيت بوده است. اين در حالی است که نه تنها حمايت تهران از بشار اسد موفقيتی را به همراه نداشته بلکه شيعيان بحرينی نيز حمايت جمهوری اسلامی از آنان را به زيان اعتراضات خود ارزيابی کرده اند.
۳- سوء ظن ها به جمهوری اسلامی: صرف نظراز دو مورد ياد شده ، در پرونده مناسبات سياسی تهران – رياض موارد عديده ای مشاهده می شود که هر يک موجب شده تا طی سه دهه گذشته رياض انگشت های اتهام را به سوی تهران نشانه گيرد. در اخرين مورد در آبان ۱۳۹۰ دولت امريکا مدعی شد که با دستگير کردن شخصی به نام "منصور ارباب سيار"، طرح ترور سفير عربستان (و سفير اسرائيل) در واشنگتن را ناکام کرده است. صرف نظر از اينکه اين خبر صرفاً در حد محاکم داخلی امريکا به تاييد رسيد، اما، زمينه سوء ظن عربستان را تا بدانجا تشديد کرد که با احاله موضوع به شورای امنيت خواستار دخالت سازمان ملل در اين موضوع شد.
از جمله ديگر سوء ظن ها عبارت است از بروز برخی ناآرامی ها در مناطق شيعه نشين عربستان که رياض آن را به جمهوری اسلامی منتسب می کند. ديگر مورد برجسته که دولت امريکا انگشت اتهام را به سوی سپاه پاسداران و حزب الله لبنان نشانه گرفت انفجار پايگاه نظامی امريکا در شهر الخبر در ژوئن ۱۹۹۶ (تير ۱۳۷۵) بود که بر اثر انفجار يک کاميون بمبگذاریشده در اين پايگاه، ۱۹ سرباز آمريکايی کشته و حدود ۴۰۰ تن زخمی شدند.
نتيجه:
مواردی از قبيل آنچه برشمرده شد و از جمله آرمان صدور انقلاب اسلامی که نگرانی های امنيتی برای آل سعود را تا آنجا به همراه داشت که برای مقابله با آن کشتار سال ۱۳۶۶ مکه را با به جا گذاشتن ۴۰۰ کشته (از جمله ۲۸۰ ايرانی) رقم زد، همگی نمونه هايی است که با چنين پيشينه ای از سوء تفاهمات از يک سو و تضاد منافع از سوی ديگر روند واگرايی تهران- رياض را اينک تشديد کرده است.
به نظر می رسد گردن زدن ۱۸ اتباع ايرانی در سکوت و رخوت وزارت خارجه جمهوری اسلامی، پيام آشکار واگرايی ايران و عربستان است تا گواهی باشد بر اراده عربستان برای مقابله با بلند پروازی های جمهوری اسلامی که در توهم "مديريت جهانی" بسر می برد. در فضای به شدت غبارآلود تهران- رياض، از منظر عربستان "مديريت جهانی" جز با "برنامه نظامی هسته ای" محقق نخواهد شد که خود يکی ديگر از موجبات نگرانی رياض از جمهوری اسلامی است.
از اين رو اگر عربستان نمی خواهد انفجار الخبر دوباره رخ دهد و اگر نمی خواهد جزاير عربی! (بنا به ادعای عرب ها ) از دست امارات خارج شود و اگر نمی خواهد برنامه ترور سفير عربستان دوباره طراحی شود و اگر نمی خواهد جريان شيعه گرايی بحرين را متزلزل و سوريه را تثبيت کند، ناگزير بايد پيام روشنی به تهر ان فرستاده می شد که با گردن زدن اتباع ايرانی اين پيام فرستاده شد.
سومين سالگرد حمله به کوی دانشگاه تهران: عاملان حادثه محاکمه نشدند
سه سال پس از حمله نيروهای امنيتی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران در
۲۵ خردادماه سال ۸۸، هنوز عاملان و آمران اين حادثه محاکمه نشدند.
دانشجويان که خود شاکيان اين پرونده بودند، در دادگاه رسيدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران محکوم شدند.
ده سال پس از واقعه ۱۸ تير ۷۸ و به دنبال اعتراض های پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸، در شامگاه ۲۴ خرداد ۸۸ نيروهای لباس شخصی و نيروی انتظامی به همراه يگان ويژه سپاه پاسداران، به کوی دانشگاه حمله کردند.
تجمع دانشجويان در اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ از بيست و چهارم خرداد ماه آغاز شد. يازده و نيم شب گارد ويژه، خوابگاه دانشگاه تهران را محاصره کرد و کمی پس از ساعت ۲ صبح ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ نيروهای نظامی، لباس شخصی و امنيتی وارد کوی دانشگاه تهران شدند.
دانشجويان به نيروهای نظامی وگارد ويژه سنگ پرتاب میکردند و ماموران گارد ويژه به سوی آنها گاز اشکآور پرتاب میکردند.
بر اساس قانون، ورود نيروهای نظامی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران، تنها با درخواست رييس دانشگاه تهران ممکن است.
فرهاد رهبر، رييس وقت دانشگاه تهران پس از اين حادثه گفت که هيچگاه دراين باره درخواستی نکرده است.
در فيلمی که از حمله به کوی دانشگاه تهران منتشر شد، مهاجمان میگويند که «عزيزالله رجبزاده»، رييس پليس وقت تهران دستور اين حمله را داده است.
محمد صادقی، عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت در گفت و گو با راديو فردا درباره کسانی که در حمله به کوی دانشگاه حضور داشتند، میگويد: « اسنادی که وجود دارد کاملا مشخص است. بعضا چهره مهاجمان هم در فيلم مشخص است و با ديدن اين فيلم و شنيدن صحبتهايی که در حين حمله به کوی دانشگاه میشود، علنا اسم رييس نيروی انتظامی تهران و آقای رجبزاده و کسانی که در صحنه حضور داشتند، مشخص است. طبق گفته شاهدان عينی و بسياری از کسانی که در آن روز بازداشت و به زيرزمين طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند، اين افراد در حمله به کوی دانشگاه حضور داشتند.»
وی می افزاید «پس از اين که اين افراد آزاد شدند، شکايتهايی را در دادگاه مطرح کردند و در ديدار با اعضای کميسيون تحقيق و تفحص اسامی اين افراد را ارائه کردند. حداقل مشخص است که آقای رجبزاده در حمله به کوی حضور داشته. بسياری از کسانی که به نيروهای بسيج و انصار حزبالله و نيروهای لباس شخصی منتسب هستند در فيلم مشخص هستند.»
دفتر تحکيم وحدت از کشته شدن ۵ نفر در اين حمله خبر داد. مقام های جمهوری اسلامی اما با تکذيب اين خبر گفتند که تنها ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر در اين حادثه زخمی شدند.
آمار دقيق دستگير شدهها هيچگاه رسما اعلام نشد.
دو سال پس از اين حادثه تنها ۱۴ دانشجو که خود شاکی اين پرونده بودند، محاکمه شدند و هيچ يک از عاملان و آمران اين حادثه معرفی نشدند.
درخردادماه سال ۹۰ دادگاه رسيدگی کننده به اين پرونده حکم داد که دانشجويان درگير در اين پرونده به بيش از ده سال حبس محکوم شدهاند. اين درحالی است که حالا پس از گذشت سه سال از حمله به کوی دانشگاه، هيچ گزارشی از محکوميت عاملان اصلی اين پرونده منتشر نشده است.
دادستان کل کشور در ارديبهشت ماه سال ۹۰ از صدور احکام جزايی برای ۴۰ نفر در رسيدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه در سال ۸۸ خبر داد. بعضی از دانشجويانی که محکوم شدند، پيشتر هم بازداشت يا ممنوع از تحصيل شده بودند.
آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز ۳۱ مرداد سال ۸۸ در ديدار با جمعی از دانشجويان گفته بود که روند رسيدگی به اين پرونده به کندی صورت گرفته ولی قطعا عاملان حادثه معرفی خواهند شد.
با اين حال هيچ گزارشی از محکوميت عاملان اصلی و مهاجمان منتشر نشده است.
محمد صادقی، عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت در گفتوگو با راديو فردا در اين باره میگويد با وجود گفتههای آيتالله خامنهای، مسوولان و مسببان اين حادثه هرگز محاکمه نشدند:« عليرغم اينکه اسناد غير قابل کتمانی وجود دارد. نظير فيلمها و عکسهايی که منتشر شد و مورد تاييد بعضا نمايندگان مجلس هشتم هم قرار گرفت، تا کنون شاهد برخورد يا محاکمه عاملان و عامران حمله به کوی دانشگاه نبوديم و به جای برخورد با حمله کنندگان به ساخت دانشگاه، شاکيان يعنی دانشجويانی که مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و اموالشان تخريب شد و حمله وحشيانه به محيط استراحت و زندگی و درس و تحصيلشان شد، اين دانشجويان هستند که هر بار از سوی نهادهای امنيتی و قضايی برايشان پرونده تشکيل شده و عاملان و آمران ضرب و شتم دانشجويان از مصونيتی آهنين برخوردار هستند و اين دانشجويان هستند که هر بار فجايعی رخ میدهد بايد پاسخگو باشند و مورد اتهام قرار گيرند و با محکوميتهای زندان و تعليق از تحصيل روبهرو شوند.»
اتحاديه اروپا سال گذشته اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده کنونی نيروی انتظامی را مسوول حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۸۸ معرفی کرد و به همين اتهام او را در فهرست تحريمهای خود قرار داد.
دانشجويان که خود شاکيان اين پرونده بودند، در دادگاه رسيدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران محکوم شدند.
ده سال پس از واقعه ۱۸ تير ۷۸ و به دنبال اعتراض های پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸، در شامگاه ۲۴ خرداد ۸۸ نيروهای لباس شخصی و نيروی انتظامی به همراه يگان ويژه سپاه پاسداران، به کوی دانشگاه حمله کردند.
تجمع دانشجويان در اعتراض به نتايج انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸ از بيست و چهارم خرداد ماه آغاز شد. يازده و نيم شب گارد ويژه، خوابگاه دانشگاه تهران را محاصره کرد و کمی پس از ساعت ۲ صبح ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ نيروهای نظامی، لباس شخصی و امنيتی وارد کوی دانشگاه تهران شدند.
دانشجويان به نيروهای نظامی وگارد ويژه سنگ پرتاب میکردند و ماموران گارد ويژه به سوی آنها گاز اشکآور پرتاب میکردند.
بر اساس قانون، ورود نيروهای نظامی و انتظامی به کوی دانشگاه تهران، تنها با درخواست رييس دانشگاه تهران ممکن است.
فرهاد رهبر، رييس وقت دانشگاه تهران پس از اين حادثه گفت که هيچگاه دراين باره درخواستی نکرده است.
در فيلمی که از حمله به کوی دانشگاه تهران منتشر شد، مهاجمان میگويند که «عزيزالله رجبزاده»، رييس پليس وقت تهران دستور اين حمله را داده است.
محمد صادقی، عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت در گفت و گو با راديو فردا درباره کسانی که در حمله به کوی دانشگاه حضور داشتند، میگويد: « اسنادی که وجود دارد کاملا مشخص است. بعضا چهره مهاجمان هم در فيلم مشخص است و با ديدن اين فيلم و شنيدن صحبتهايی که در حين حمله به کوی دانشگاه میشود، علنا اسم رييس نيروی انتظامی تهران و آقای رجبزاده و کسانی که در صحنه حضور داشتند، مشخص است. طبق گفته شاهدان عينی و بسياری از کسانی که در آن روز بازداشت و به زيرزمين طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل شدند، اين افراد در حمله به کوی دانشگاه حضور داشتند.»
وی می افزاید «پس از اين که اين افراد آزاد شدند، شکايتهايی را در دادگاه مطرح کردند و در ديدار با اعضای کميسيون تحقيق و تفحص اسامی اين افراد را ارائه کردند. حداقل مشخص است که آقای رجبزاده در حمله به کوی حضور داشته. بسياری از کسانی که به نيروهای بسيج و انصار حزبالله و نيروهای لباس شخصی منتسب هستند در فيلم مشخص هستند.»
دفتر تحکيم وحدت از کشته شدن ۵ نفر در اين حمله خبر داد. مقام های جمهوری اسلامی اما با تکذيب اين خبر گفتند که تنها ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر در اين حادثه زخمی شدند.
آمار دقيق دستگير شدهها هيچگاه رسما اعلام نشد.
دو سال پس از اين حادثه تنها ۱۴ دانشجو که خود شاکی اين پرونده بودند، محاکمه شدند و هيچ يک از عاملان و آمران اين حادثه معرفی نشدند.
درخردادماه سال ۹۰ دادگاه رسيدگی کننده به اين پرونده حکم داد که دانشجويان درگير در اين پرونده به بيش از ده سال حبس محکوم شدهاند. اين درحالی است که حالا پس از گذشت سه سال از حمله به کوی دانشگاه، هيچ گزارشی از محکوميت عاملان اصلی اين پرونده منتشر نشده است.
دادستان کل کشور در ارديبهشت ماه سال ۹۰ از صدور احکام جزايی برای ۴۰ نفر در رسيدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه در سال ۸۸ خبر داد. بعضی از دانشجويانی که محکوم شدند، پيشتر هم بازداشت يا ممنوع از تحصيل شده بودند.
آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی روز ۳۱ مرداد سال ۸۸ در ديدار با جمعی از دانشجويان گفته بود که روند رسيدگی به اين پرونده به کندی صورت گرفته ولی قطعا عاملان حادثه معرفی خواهند شد.
با اين حال هيچ گزارشی از محکوميت عاملان اصلی و مهاجمان منتشر نشده است.
محمد صادقی، عضو شورای مرکزی ادوار تحکيم وحدت در گفتوگو با راديو فردا در اين باره میگويد با وجود گفتههای آيتالله خامنهای، مسوولان و مسببان اين حادثه هرگز محاکمه نشدند:« عليرغم اينکه اسناد غير قابل کتمانی وجود دارد. نظير فيلمها و عکسهايی که منتشر شد و مورد تاييد بعضا نمايندگان مجلس هشتم هم قرار گرفت، تا کنون شاهد برخورد يا محاکمه عاملان و عامران حمله به کوی دانشگاه نبوديم و به جای برخورد با حمله کنندگان به ساخت دانشگاه، شاکيان يعنی دانشجويانی که مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و اموالشان تخريب شد و حمله وحشيانه به محيط استراحت و زندگی و درس و تحصيلشان شد، اين دانشجويان هستند که هر بار از سوی نهادهای امنيتی و قضايی برايشان پرونده تشکيل شده و عاملان و آمران ضرب و شتم دانشجويان از مصونيتی آهنين برخوردار هستند و اين دانشجويان هستند که هر بار فجايعی رخ میدهد بايد پاسخگو باشند و مورد اتهام قرار گيرند و با محکوميتهای زندان و تعليق از تحصيل روبهرو شوند.»
اتحاديه اروپا سال گذشته اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده کنونی نيروی انتظامی را مسوول حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۸۸ معرفی کرد و به همين اتهام او را در فهرست تحريمهای خود قرار داد.
اعتراض «۱۰ هزار» کارگر به قانون هدفمندی یارانهها
خبرگزاری ایلنا گزارش کرده است که بیش از ۱۰ هزار کارگر واحدهای صنعتی
از ۵ استان ایران با امضای نامهای به وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به
تاثیرات ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها بر زندگیشان اعتراض کردند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، این طومار را کارگرانی از کارخانههایی مانند دارو شیشه، مهرام، فرش پارس و هفت الماس امضا کرده و رونوشت آن را برای نمایندگان مجلس و نهاد ریاست جمهوری ارسال کردهاند.
بر اساس گزارشها، این طومار توسط اتحادیه آزاد کارگران ایران تهیه و تدوین شده است.
کارگران امضا کننده این طومار با اشاره به اینکه با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها، اقلام و کالاهای اساسی زندگی افزایش قیمت چند برابری داشتهاند، نوشتند: میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است.
اعتراض به قانون هدفمندی یارانهها در شرایطی صورت گرفته است که محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، و اعضای دولت او بارها گفتهاند که اجرای این قانون به سود طبقات فرودست جامعه بوده است.
محمود احمدینژاد حتی پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانهها وعده ریشه کن شدن فقر در ایران را داده بود.
او این وعده را بارها تکرار کرد از جمله گفت: «فقیری نباید در کشور ما بماند. اگر به جا مصرف کنیم، هرگز فقیری در ایران باقی نمیماند و انشاءالله به لطف خدا در همان سال اولی که ما این قانون را اجرا کنیم، این اتفاق خواهد افتاد.»
همچنین محمدرضا فرزین، سخنگوی کارگروه تحولات اقتصادی، در مصاحبهای با تلویزیون دولتی ایران گفت: «حدود ۸۰ درصد جامعه از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها منتفع شدهاند.»
سیامک طاهری، روزنامه نگار در تهران، به این پرسش رادیو فردا که طومار ۱۰ هزار امضایی نشانگر چیست، پاسخ میدهد: «امروز خانوارهایی که بیش از ۵ عضو دارند و در روستاها کار میکنند و از انرژی استفاده زیادی نمیکنند، شاید از این قانون تا اندازهای سود ببرند اما خانوادههای کشاورزی که باید پول پمپ آب را بدهند، با بالا رفتن بهای انرژی متضرر میشوند.»
آقای طاهری اضافه میکند که کارگران نیز جزو کسانی هستند که به شدت از این قانون زیان دیدهاند و طبیعی است که صدای اعتراضشان بلند شود و باید منتظر بود اگر مسئولان دست به اقدامی نزنند، این صدا باز هم بلندتر بشود.»
این روزنامه نگار اشاره میکند که روند افزایش قیمتها حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، اعتراض بسیاری از مراجع تقلید در قم را به دنبال داشته است.
یک کارگر نیز در مورد تاثیر اجرای قانون هدفمندی یارانهها به رادیو فردا میگوید: «حقوق کارگران پایین است و کفاف زندگی را نمیدهد. در رابطه با پرداخت یارانهها هم قیمتها خیلی بالا رفته، در صورتی که حقوق ما ثابت مانده و چیزی تغییر نکرده است.»
به گزارش خبرگزاری ایلنا، کارگران امضا کننده این طومار، تلاشهای مرتبط با تغییر قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که به گفته آنان، امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
این در حالیست که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگوید این تغییرات به سود کارگران خواهد بود.
۱۰ هزار کارگر امضا کننده این طومار در کنار اعتراض به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقها، خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطع برای پرداخت به موقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی شدهاند که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا، وادار به کار میکنند.
اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیات وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری از دیگر خواستههای امضاکنندگان طومار هستند.
کارگران همچنین خواستار افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین «شرافتمندانه» سبد هزینه یک خانوار چهار نفره، با دخالت نمایندگان منتخب کارگران، و بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر شدند.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، این طومار را کارگرانی از کارخانههایی مانند دارو شیشه، مهرام، فرش پارس و هفت الماس امضا کرده و رونوشت آن را برای نمایندگان مجلس و نهاد ریاست جمهوری ارسال کردهاند.
بر اساس گزارشها، این طومار توسط اتحادیه آزاد کارگران ایران تهیه و تدوین شده است.
کارگران امضا کننده این طومار با اشاره به اینکه با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها، اقلام و کالاهای اساسی زندگی افزایش قیمت چند برابری داشتهاند، نوشتند: میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است.
اعتراض به قانون هدفمندی یارانهها در شرایطی صورت گرفته است که محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، و اعضای دولت او بارها گفتهاند که اجرای این قانون به سود طبقات فرودست جامعه بوده است.
محمود احمدینژاد حتی پیش از اجرای قانون هدفمندی یارانهها وعده ریشه کن شدن فقر در ایران را داده بود.
او این وعده را بارها تکرار کرد از جمله گفت: «فقیری نباید در کشور ما بماند. اگر به جا مصرف کنیم، هرگز فقیری در ایران باقی نمیماند و انشاءالله به لطف خدا در همان سال اولی که ما این قانون را اجرا کنیم، این اتفاق خواهد افتاد.»
همچنین محمدرضا فرزین، سخنگوی کارگروه تحولات اقتصادی، در مصاحبهای با تلویزیون دولتی ایران گفت: «حدود ۸۰ درصد جامعه از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها منتفع شدهاند.»
سیامک طاهری، روزنامه نگار در تهران، به این پرسش رادیو فردا که طومار ۱۰ هزار امضایی نشانگر چیست، پاسخ میدهد: «امروز خانوارهایی که بیش از ۵ عضو دارند و در روستاها کار میکنند و از انرژی استفاده زیادی نمیکنند، شاید از این قانون تا اندازهای سود ببرند اما خانوادههای کشاورزی که باید پول پمپ آب را بدهند، با بالا رفتن بهای انرژی متضرر میشوند.»
آقای طاهری اضافه میکند که کارگران نیز جزو کسانی هستند که به شدت از این قانون زیان دیدهاند و طبیعی است که صدای اعتراضشان بلند شود و باید منتظر بود اگر مسئولان دست به اقدامی نزنند، این صدا باز هم بلندتر بشود.»
این روزنامه نگار اشاره میکند که روند افزایش قیمتها حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها، اعتراض بسیاری از مراجع تقلید در قم را به دنبال داشته است.
یک کارگر نیز در مورد تاثیر اجرای قانون هدفمندی یارانهها به رادیو فردا میگوید: «حقوق کارگران پایین است و کفاف زندگی را نمیدهد. در رابطه با پرداخت یارانهها هم قیمتها خیلی بالا رفته، در صورتی که حقوق ما ثابت مانده و چیزی تغییر نکرده است.»
به گزارش خبرگزاری ایلنا، کارگران امضا کننده این طومار، تلاشهای مرتبط با تغییر قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که به گفته آنان، امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
این در حالیست که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی میگوید این تغییرات به سود کارگران خواهد بود.
۱۰ هزار کارگر امضا کننده این طومار در کنار اعتراض به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقها، خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطع برای پرداخت به موقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی شدهاند که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا، وادار به کار میکنند.
اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیات وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری از دیگر خواستههای امضاکنندگان طومار هستند.
کارگران همچنین خواستار افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین «شرافتمندانه» سبد هزینه یک خانوار چهار نفره، با دخالت نمایندگان منتخب کارگران، و بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر شدند.
صدور حکم اعدام برای یک تبعه
ایران در مالزی آخرین مورد از گزارشهایی است که تاکنون درباره سرنوشت
ایرانیان زندانی در خارج از این کشور منتشر شده است.
خبرگزاری رسمی مالزی (برناما) گزارش داده است که
دادگاه عالی این کشور یک مرد ۳۰ ساله ایرانی را به جرم قاچاق نزدیک به ۱۵
کیلو متامفتامین (مواد مخدر) به اعدام محکوم کرده است. این مرد در ژوئن سال
۲۰۰۹ میلادی در زمان ورود به خاک مالزی در فرودگاه بینالمللی کوالالامپور
بازداشت شده است.گزارش شده است که تعداد ایرانیانی که به اتهامات مرتبط با مواد مخدر در مالزی در بازداشت هستند، روبه افزایش بوده است. پیش از این، حسن قشقاوی معاون امور کنسولی، مجلس و ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه ایران گفته بود که حمل مواد مخدر و ورود غیرقانونی به کشورها اصلیترین دلیل بازداشت ایرانیان در خارج از کشور بوده است.
صدور حکم اعدام و در نهایت به دار آویخته شدن چند نفر از اتباع ایرانی زندانی در عربستان سعودی نیز به تازگی به دور جدیدی از کشمکشهای دیپلماتیک بین دو کشور دامن زده است. این افراد به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت شده بودند.
آمار دقیقی از تعداد ایرانیان زندانی در کشورهای مختلف جهان وجود ندارد، ولی در عین حال، تعداد اتباع ایرانی که به دلیل ارتباط با گروهها و فعالیتهای تروریستی بازداشت شدهاند هم روبه افزایش بوده است.
عربستان سعودی
حسن قشقاوی در اوایل خرداد ماه امسال اعلام کرد که ۳۸ ایرانی به جرم حمل مواد مخدر در عربستان سعودی زندانی هستند.پیش از آن در روز سیام فروردین ماه، علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، از تعلیق اعدام هشت نفر از اتباع ایران در عربستان سعودی خبر داد. این افراد به اتهام قاچاق مواد مخدر زندانی بودند و گفته شد که قرار بوده است تعدادی از آنها اعدام شوند.
با این حال، منابع خبری در خرداد ماه گزارش دادند که چند نفر از شهروندان ایران به اتهام حمل مواد مخدر در عربستان سعودی اعدام شدهاند. تعداد دقیق این اعدامشدگان اعلام نشده است و منابع خبری ایران در گزارشهای مختلف، تعداد آنها را از چهار نفر تا ۱۸ نفر اعلام کردهاند.
اعتراض مقامات ایران به اعدام این افراد در عربستان سعودی همچنان ادامه داشته است و حتی برخی نمایندگان مجلس خواهان اخراج سفیر عربستان سعودی از ایران شدهاند.
اعتراض اصلی مقامات ایران به آنچه آنها نادیده گرفته شدن حقوق اولیه ایرانیان زندانی در عربستان سعودی میخوانند، بوده است.
آقای قشقاوی گفته است که اگرچه عربستان سعودی و ایران هر دو از امضاکنندگان کنوانسیون ١٩٦٣ وین هستند، اما مقامات سعودی اجازه دسترسی کنسولی به این شهروندان بازداشتی ایران را نداده و سفارت ایران "از هشت سال پیش هیچگونه دسترسی کنسولی به اتباع خود نداشته است."
اشاره آقای قشقاوی به کنوانسیون ژنو راجع به روابط کنسولی است که علاوه بر موضوعاتی مانند مصونیت دیپلماتها و اماکن دیپلماتیک از تعرض در خاک کشور میزبان، امضاکنندگان این کنوانسیون را موظف میکند تا در صورت بازداشت شهروندان کشورهای دیگر، آنان را از حق تماس با مقامات کنسولی کشور خود آگاه کنند و امکان تماس با این مقامات را فراهم آورند.
امارات
بیشتر خبرهایی که از بازداشت ایرانیان در امارات متحده عربی منتشر میشوند، به ورود غیرقانونی به محدوده مرزی این کشور و واردات و فروش مواد مخدر مربوط میشود. از جمله در آبان سال گذشته دادگاهی در شارجه ۵ ایرانی را که در ارتباط با مواد مخدر بازداشت شده بودند، به اعدام محکوم کرد.در آن زمان گزارش شد که این افراد پس از کشف بیش از دو و نیم تن مواد مخدر در یک کشتی در محدوده آبهای ساحلی امارات بازداشت شدهاند.
هند
هند که در سالهای اخیر میزبان تعداد قابل توجهی از دانشجویان ایرانی بوده است، در ماههای پایانی سال گذشته برای تعدادی از اتباع ایران به اتهام دست داشتن در حملهای به خودروی سفارت اسرائیل در روز سیزدهم فوریه گذشته در دهلینو حکم بازداشت صادر کرد.مقامات پلیس هند اعلام کردهاند که در ارتباط با این حمله برای سه ایرانی دیگر که گفته میشود در ایران هستند، حکم بازداشت صادر کردهاند.
دیپلماتهای اسرائیل در دهلینو هدف این طرح ترور معرفی شدند.
تایلند
یک روز بعد از حمله دهلینو، اتباع ایرانی در ارتباط با یک حمله تروریستی دیگر در تایلند مورد توجه رسانههای بینالمللی قرار گرفتند؛ گفته شد که روز ۱۴ فوریه و به دنبال وقوع انفجاری در بانکوک، پایتخت تایلند، دو تبعه ایران که در حال فرار از محل انفجار دیده شده بودند، بازداشت شدهاند.گفته شد که سفارت اسرائیل در بانکوک هدف این حمله بود.
مالزی
اندکی بعد از انفجار تایلند، پلیس مالزی اعلام کرد که یک تبعه ایران را که ظن آن میرود در انفجارهای بانکوک دست داشته است، بازداشت کردهاند. او سومین تبعه ایران بود که در این رابطه بازداشت میشد.مالزی در سال های اخیر میزبان تعداد قابل توجهی از ایرانیانی بوده است که برای ادامه تحصیل به این کشور رفتهاند و هر از گاه خبرهایی از بازداشت ایرانیان در ارتباط با مواد مخدر در این کشور منتشر میشود.
دستگاه قضایی مالزی به طور معمول برای متهمان به حمل و نقل مواد مخدر حکم اعدام صادر میکند.
متهمان ایرانی مواد مخدر؛ اعدام در داخل و خارج
سازمان عفو بینالملل در گزارشی در دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی، اعلام کرد که در دورهای یک ساله در ایران دستکم ۴۸۸ نفر در ارتباط با اتهامات مربوط به مواد مخدر اعدام شدهاند.در این گزارش آمده بود که براساس دادههای منابع رسمی و غیررسمی، در مجموع از ابتدای سال ۲۰۱۱ میلادی تا پایان ماه نوامبر همان سال، دستکم ۶۰۰ نفر در ایران اعدام شدهاند که ۸۱ درصد آنها در ارتباط با اتهامات مرتبط با مواد مخدر بوده است.
حسن قشقاوی، معاون امور کنسولی، مجلس و ایرانیان خارج از کشور وزارت امور خارجه ایران هم در بهمن سال گذشته اعلام کرد که بیشتر جرایمی که باعث میشود ایرانیان در کشورهای خارجی بازداشت و زندانی شوند، در ارتباط با مواد مخدر است.
به گفته او، نزدیک به ۸۰ درصد ایرانیان زندانی در خارج از کشور به حمل و قاچاق مخدرهای صنعتی و سنتی دست زدهاند.
آقای قشقاوی از اندونزی به عنوان یکی از کشورهایی نام برد که بخش عمده ایرانیان زندانی در آنها "به دلیل مواد مخدر بازداشت شدهاند و حتی خطر اعدام بعضی از آنها را تهدید میکند."
عراق
اتباع ایران به طور معمول به دلیل ورود غیرقانونی به عراق بازداشت میشوند.در یکی از آخرین موارد، واحد مرکزی خبر در فروردین ماه امسال گزارش داد که یازده نفر از شهروندان ایران که در زندان ناصریه در بازداشت بودند، با پیگیریهای سفارت ایران، عفو شده و به ایران بازگشتهاند.
بنا بر این گزارش، این افراد بین چهار تا پنج سال در عراق زندانی بودهاند و در نهایت با موافقت شورای ریاست جمهوری عراق عفو و آزاد شدهاند.
سوریه
سرنوشت ایرانیانی که در یک سال گذشته در ناآرامیهای سوریه گرفتار شدهاند، همچنان هر از گاه سرخط خبرها را به خود اختصاص میدهد.بیشتر خبرها درباره بازداشت اتباع ایرانی در سوریه به افرادی مربوط میشود که به قصد زیارت به این کشور رفتهاند. اما همزمان با شدت یافتن ناآرامیها در سوریه که با تظاهرات ضددولتی در شهرهای مختلف این کشور همراه بود، گروهی از ایرانیانی که متهم شدند در سرکوب معترضان به نیروهای امنیتی سوریه کمک کردهاند، از سوی گروههای مخالفان دولت بازداشت شدند.
در ابتدا در آذرماه ۱۳۹۰ اعلام شد که ۵ ایرانی در شهر حمص ربوده شدهاند. ایران گفت که این ۵ نفر مهندسان و کارمندان فنی شاغل در پروژه نیروگاه برق جندر سوریه بودهاند.
مدتی بعد، گزارش شد که دو ایرانی دیگر که برای کسب خبر درباره این ۵ نفر به حمص رفته بودند، ربوده شدهاند. در نهایت، در بهمن ماه گذشته خبرگزاریهای ایران به نقل از یک مقام وزارت نیروی ایران اعلام کردند که این هفت نفر آزاد شدهاند.
بر اساس گزارشها، از ابتدای سال ۲۰۱۲ میلادی تاکنون، دستکم ۱۸ تبعه ایران که در سوریه ربوده شده بودند، آزاد شدهاند، ولی گزارش شده است که همچنان چندین ایرانی دیگر در اختیار گروههای مسلح در سوریه هستند.
توافقات کنسولی، ناجی ایرانیان زندانی
توافقنامههایی که برای استرداد مجرمان و انتقال محکومان بین کشورها امضا میشود، اصلیترین عامل آزادی اتباع ایرانی از زندانهای کشورهای دیگر خوانده میشوند.وزارت امور خارجه ایران اعلام کرده است که ایرانیان مقیم، ساکن یا مسافر در خارج از کشور ممکن است به دلایل مختلف توسط پلیس یا دیگر مقامات یک کشور دستگیر و زندانی شوند و بر اساس بند ب ماده ۳۶ کنوانسیون وین، مقامات کشور دستگیرکننده باید در اولین فرصت ممکن، دستگیری یا زندانی شدن اتباع یک کشور را بنا به تقاضای ذینفع به نزدیکترین نمایندگی سیاسی یا کنسولی مستقر در آن کشور به صورت کتبی اعلام کنند.
با این حال، وزارت امور خارجه ایران اضافه کرده است که برخی کشورهای خارجی از اعلام دستگیری ایرانیها به نمایندگی ایران در خارج از کشور خودداری میکنند.
در چارچوب توافقات دوجانبه کشورها در بیشتر موارد، اتباع دو کشور طرف قرارداد در صورتی که در دادگاههای کشور میزبان محکوم به زندان شوند، میتوانند دوران محکومیت خود را در کشور خودشان طی کنند.
از تهران گزارش شده که یک پل عابر پیاده در بزرگراه صدر سقوط کرده و در اثر آن پنج نفر مصدوم شده اند.
خبرگزاری دولتی ایران، ایرنا، به نقل از مركز
فوریت های پزشكی اورژانس تهران نوشته که بامداد روز شنبه پنج نفر به خاطر
سقوط پل عابر پیاده در بزرگراه صدر تهران مصدوم شده اند.بنابر این گزارش، حسن عباسی مدیر روابط عمومی مرکز فوریت های پزشکی اوژانس تهران گفته است قسمت بار یک كمپرسی که از بزرگراه عبور میکرد، باز بوده و به پل عابر پیاده گیر کرده و باعث سقوط آن شده است.
به گفته آقای عباسی، در هنگام سقوط پل، یك دستگاه خودروی پراید در حال عبور از بزرگراه بود که با پل برخورد كرده و سرنشینان آن دچار مصدومیت شده اند ولی "حال عمومی مصدومان این حادثه وخیم نیست."
شرکت ایران خودرو خط تولید دومین خودروی ملی خود
یعنی رانا را افتتاح کرده و قرار است این شرکت در سال جاری ۲۵ هزار دستگاه
از این خودرو تولید کند. قیمت این خودرو حدود ۱۵ میلیون تومان اعلام شده
است.
خط تولید این خودرو که سه سال پیش آماده تولید شده بود، امروز شنبه ۲۷ خرداد (۱۶ ژوئن) با حضور محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت و جمعی از نمایندگان مجلس افتتاح شد.
جواد نجم الدین، مدیر عامل شرکت ایران خودرو گفته که از سال آینده ۵۰ هزار دستگاه و دو سال دیگر ۱۵۰ هزار دستگاه و در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ سالانه ۲۰۰ هزار دستگاه از خودروی رانا تولید خواهد شد.
به گفته آقای نجم الدین، خودروی رانا علاوه بر داخل کشور در سایت های بلاروس، جمهوری آذربایجان، مصر، سوریه، سنگال و ونزوئلا تولید خواهد شد.
این دومین خودروی تولیدی شرکت ایران خودرو بعد از سمند است که ده سال پیش تولید آن آغاز شد و مدلهای مختلفی از آن تولید و به بازار عرضه شده است.
طراحی خودروی سمند با همکاری شرکت های خارجی انجام شده بود ولی مدیر عامل شرکت ایران خودرو می گوید که "تاکنون در تولید ۹۰ درصد خودروی رانا به خودکفایی رسیده ایم که این مقدار تا پایان شهریور امسال به صد درصد خواهد رسید."
ایران خودرو اعلام کرده که در پایان سال نیز خط تولید خودروی دنا را افتتاح می کند که تکامل یافته خودروی سمند است.
شرکت ایران خودرو بزرگترین شرکت خودروسازی ایران است و عمده خودروهایی که در این شرکت مونتاژ و تولید می شود، فرانسوی است.
آمارهای رسمی نشان می دهد که تعداد خودروهای ایران
بیشتر از ۱۲ میلیون دستگاه است و به گفته مهدی عضنفری، وزیر صنعت، معدن و
تجارت، در سال گذشته تولید خودرو در ایران به یک میلیون و ۶۰۰ هزار دستگاه
در سال رسیده است.
در دهه هفتاد خورشیدی سرمایه گذاری زیادی در بخش تولید خودرو در ایران انجام گرفت و آقای غضنفری این دوره را "دورهای زرین برای صنعت خودرو" خوانده و گفته که در دهه هشتاد خورشیدی موضوع کیفیت خودروها مورد توجه قرار گرفته و اکنون "این سئوال پیش روی صنعت خودروسازی است که چه اهدافی برای این صنعت ترسیم شده است."
وزیر صنعت، معدن و تجارت خودش به این پرسش پاسخ می دهد و می گوید تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی یعنی سیزده سال دیگر "باید تولید خودرو در ایران به حداقل سه میلیون دستگاه و صادرات به یک میلیون دستگاه برسد."
انتقادی که همواره به صنعت خودروسازی ایران وارد شده این است که این صنعت بازار بی رقیب و انحصاری در داخل ایران دارد و برای همین هم نسبت به کیفیت محصولات بی توجه است و هر محصول بی کیفیتی را می تواند به سادگی بفروشد.
در ماههای اخیر به دلیل کمبود نقدینگی و تحریمهای بینالمللی، تولید خودرو در ایران به شدت کاهش پیدا کرده است.
گزارشها نشان می دهد که تولید خودرو در فروردین ماه امسال در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته بیش از ۳۲ درصد کاهش داشت و به ۵۷ هزار و ۶۰۳ دستگاه رسید.
بازار خودرو ایران در اختیار شرکت های کره ای، فرانسوی و ژاپنی است و محصولات این شرکتها در داخل ایران از سوی دو شرکت بزرگ خودروساز یعنی ایران خودرو و سایپا و چند شرکت کوچکتر مونتاژ و تولید می شود.
چهار سال پیش نیز شرکت سایپا خودروی مینیاتور را به نمایش گذاشت که به گفته مقامات شرکت سایپا در داخل ایران طراحی و تولید شده بود و بعد از سمند دومین خودروی تولید داخل به حساب می آمد. این خودرو بعدها وقتی خط تولید آن افتتاح شد، به تیبا تغییر اسم داد.
خط تولید این خودرو که سه سال پیش آماده تولید شده بود، امروز شنبه ۲۷ خرداد (۱۶ ژوئن) با حضور محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور، مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت و جمعی از نمایندگان مجلس افتتاح شد.
جواد نجم الدین، مدیر عامل شرکت ایران خودرو گفته که از سال آینده ۵۰ هزار دستگاه و دو سال دیگر ۱۵۰ هزار دستگاه و در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ سالانه ۲۰۰ هزار دستگاه از خودروی رانا تولید خواهد شد.
به گفته آقای نجم الدین، خودروی رانا علاوه بر داخل کشور در سایت های بلاروس، جمهوری آذربایجان، مصر، سوریه، سنگال و ونزوئلا تولید خواهد شد.
این دومین خودروی تولیدی شرکت ایران خودرو بعد از سمند است که ده سال پیش تولید آن آغاز شد و مدلهای مختلفی از آن تولید و به بازار عرضه شده است.
طراحی خودروی سمند با همکاری شرکت های خارجی انجام شده بود ولی مدیر عامل شرکت ایران خودرو می گوید که "تاکنون در تولید ۹۰ درصد خودروی رانا به خودکفایی رسیده ایم که این مقدار تا پایان شهریور امسال به صد درصد خواهد رسید."
ایران خودرو اعلام کرده که در پایان سال نیز خط تولید خودروی دنا را افتتاح می کند که تکامل یافته خودروی سمند است.
شرکت ایران خودرو بزرگترین شرکت خودروسازی ایران است و عمده خودروهایی که در این شرکت مونتاژ و تولید می شود، فرانسوی است.
در دهه هفتاد خورشیدی سرمایه گذاری زیادی در بخش تولید خودرو در ایران انجام گرفت و آقای غضنفری این دوره را "دورهای زرین برای صنعت خودرو" خوانده و گفته که در دهه هشتاد خورشیدی موضوع کیفیت خودروها مورد توجه قرار گرفته و اکنون "این سئوال پیش روی صنعت خودروسازی است که چه اهدافی برای این صنعت ترسیم شده است."
وزیر صنعت، معدن و تجارت خودش به این پرسش پاسخ می دهد و می گوید تا سال ۱۴۰۴ خورشیدی یعنی سیزده سال دیگر "باید تولید خودرو در ایران به حداقل سه میلیون دستگاه و صادرات به یک میلیون دستگاه برسد."
انتقادی که همواره به صنعت خودروسازی ایران وارد شده این است که این صنعت بازار بی رقیب و انحصاری در داخل ایران دارد و برای همین هم نسبت به کیفیت محصولات بی توجه است و هر محصول بی کیفیتی را می تواند به سادگی بفروشد.
در ماههای اخیر به دلیل کمبود نقدینگی و تحریمهای بینالمللی، تولید خودرو در ایران به شدت کاهش پیدا کرده است.
گزارشها نشان می دهد که تولید خودرو در فروردین ماه امسال در مقایسه با زمان مشابه سال گذشته بیش از ۳۲ درصد کاهش داشت و به ۵۷ هزار و ۶۰۳ دستگاه رسید.
بازار خودرو ایران در اختیار شرکت های کره ای، فرانسوی و ژاپنی است و محصولات این شرکتها در داخل ایران از سوی دو شرکت بزرگ خودروساز یعنی ایران خودرو و سایپا و چند شرکت کوچکتر مونتاژ و تولید می شود.
چهار سال پیش نیز شرکت سایپا خودروی مینیاتور را به نمایش گذاشت که به گفته مقامات شرکت سایپا در داخل ایران طراحی و تولید شده بود و بعد از سمند دومین خودروی تولید داخل به حساب می آمد. این خودرو بعدها وقتی خط تولید آن افتتاح شد، به تیبا تغییر اسم داد.
اد میلیبند، رهبر حزب کارگر
بریتانیا به شدت به دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا حمله کرده و او را
نخست وزیری خوانده که اعتبارش خدشهدار شده است.
آقای میلیبند که در گردهمایی این حزب در برمینگام
سخن میگفت، افزود که آقای کامرون، "در برابر ثروتمندان و قدرتمندان به پا
نمیخیزد."رهبر حزب کارگر بریتانیا گفت آقای کامرون، به شیوههای از تاریخ گذشته و ناموثر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی معتقد است که "در برابر چشمهایمان در حال زوال هستند."
محافظه کاران بریتانیا در واکنش به این سخنان رهبر حزب مخالف کارگر گفتهاند که او (اد میلیبند) "در دنیای واقعی زندگی نمی کند."
اد میلیبند در سخنان خود گفت که جهان به رهبری جدید اقتصادی برای ارائه طرحی جهانی برای اشتغالزایی و رشد نیاز دارد.
او در سخنان خود به مداک و شواهد ارائه شده به کمیته تحقیق لویسون اشاره کرد که در آنها به روابط نزدیک دیوید کامرون با شخصیتهای بلندپایه نیوز اینترنشنال از جمله ربهکا بروکس پرداخته شده است.
آقای میلیبند گفت این تحقیقات، یک رسوایی در باره نحوه اداره بریتانیا است.
دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا روز پنجشنبه به کمیته تحقیق لویسون گفت که او هیچ توافق محرمانهای با رسانه ها نداشته و هیچگاه برای کسب حمایت رسانهها، با آنها وارد معامله نشده است.
دیوید کامرون از دوستان ربهکا بروکس، مدیر اجرایی سابق هفتهنامه نیوز آو د ولد به شمار می رود و اندی کلسون سردبیر سابق این نشریه را به عنوان مسئول امور ارتباطات و رسانه های خود استخدام کرده بود.
کمیته تحقیق لویسون که به دنبال افشای ماجرای شنودهای تلفنی متعدد توسط روزنامه نگاران وابسته به رسانه های روپرت مرداک شکل گرفت، به ریاست قاضی لویسون فعالیت می کند.
از زمان افشای رسوایی شنود غیرقانونی تلفنی در بریتانیا، نخست وزیر بریتانیا به دلیل ارتباطات خود با آقای مرداک تحت فشار بوده است.
حزب مخالف کارگر بریتانیا نیز فشارهای خود بر حزب محافظه کار را افزایش داده است.
انفجار بمب در بازاری در شمال غربی پاکستان به کشته شدن دستکم ۲۰
نفر و جراحت ۵۰ تن دیگر منجر شد. انفجار در شهر لندی کوتل روی داد که کانون
نشو و نمای طالبان و شبهنظامیان اسلامگرا محسوب میشود.
انفجار بمبی جاسازی شده در یک وانت در روز شنبه (۱۶ ژوئن/۲۷ خرداد) در
ایستگاه اتوبوسی نزدیک بازار اصلی شهر لندیکوتل پاکستان، خسارات جانی و
مالی فراوانی برجای گذاشته است. لندی کوتل در استان خیبر واقع شده که نزدیک
مرز پاکستان و افغانستان قرار دارد.
به نقل از محافل درمانی این استان، حال بسیار مجروحان بمبگذاری وخیم است و ممکن است شمار قربانیان بالاتر رود. گفته میشود که در میان مجروحان، تعدادی نیروی امنیتی نیز وجود دارند.
رسانهها گزارش دادهاند که چندین مغازه و خودرو در پی این بمبگذاری آسیب دیده یا از بین رفتهاند. همچنین گزارش شده که در زمان انفجار، بازار شهر لندیکوتل پر از مردم بوده است.
هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته اما مقامات پاکستانی گمان میبرند که هدف بمبگذاری، افراد قبیله "زکاخیل" (Zakha Khel) بوده باشند که از تدابیر دولت این کشور در مقابله با اسلامگرایان و جنگافروزان افراطی در این منطقه حمایت میکند.
برخی از کشتهها و مجروحان این بمبگذاری، عضو قبیله زکاخیل هستند. افراد این قبیله پیش از این نیز به دلیل حمایت از سیاستهای دولت مرکزی پاکستان، مورد هجوم و حمله طالبان و اسلامگرایان قرار گرفته بودند.
منطقه قبیلهنشین و نیمه مختار خیبر در شمال غربی پاکستان، کانون شبکه تروریستی القاعده و مرکز رفت و آمد شورشیان طالبان شناخته میشود. بیشترین فعالیتها در این منطقه از سوی شبهنظامیان موسوم به "لشکر اسلام" صورت میگیرد.
شهر "لندی کوتل" حوالی گذرگاه مرزی "تورکم" قرار دارد. ناتو مدتی طولانی از این مسیر برای تدارک و تامین نیاز نیروهای خود استفاده میکرد اما دولت پاکستان پس از حمله هوایی آمریکا به ایستگاههای مرزی تورکم در سال گذشته، راه تدارکات ناتو را مسدود کرد.
در حمله هوایی ناتو به ایستگاه بازرسی پاکستان در مرز افغانستان در ماه نوامبر ۲۰۱۱ میلادی، ۲۴ سرباز و خدمه ارتش پاکستان کشته شدند. این حمله که از سوی ناتو "اشتباهی و غیرعمد" خوانده شد، تنشی جدی بین پاکستان و ایالات متحده ایجاد کرد. ناتو رسما از این رویداد عذرخواهی کرد اما پاکستان در واکنش اعتراضی به این حمله، از شرکت در کنفرانس بینالمللی بن در مورد مسائل افغانستان خودداری کرد.
به نقل از محافل درمانی این استان، حال بسیار مجروحان بمبگذاری وخیم است و ممکن است شمار قربانیان بالاتر رود. گفته میشود که در میان مجروحان، تعدادی نیروی امنیتی نیز وجود دارند.
رسانهها گزارش دادهاند که چندین مغازه و خودرو در پی این بمبگذاری آسیب دیده یا از بین رفتهاند. همچنین گزارش شده که در زمان انفجار، بازار شهر لندیکوتل پر از مردم بوده است.
هنوز هیچ گروهی مسئولیت این حمله را بر عهده نگرفته اما مقامات پاکستانی گمان میبرند که هدف بمبگذاری، افراد قبیله "زکاخیل" (Zakha Khel) بوده باشند که از تدابیر دولت این کشور در مقابله با اسلامگرایان و جنگافروزان افراطی در این منطقه حمایت میکند.
برخی از کشتهها و مجروحان این بمبگذاری، عضو قبیله زکاخیل هستند. افراد این قبیله پیش از این نیز به دلیل حمایت از سیاستهای دولت مرکزی پاکستان، مورد هجوم و حمله طالبان و اسلامگرایان قرار گرفته بودند.
منطقه قبیلهنشین و نیمه مختار خیبر در شمال غربی پاکستان، کانون شبکه تروریستی القاعده و مرکز رفت و آمد شورشیان طالبان شناخته میشود. بیشترین فعالیتها در این منطقه از سوی شبهنظامیان موسوم به "لشکر اسلام" صورت میگیرد.
شهر "لندی کوتل" حوالی گذرگاه مرزی "تورکم" قرار دارد. ناتو مدتی طولانی از این مسیر برای تدارک و تامین نیاز نیروهای خود استفاده میکرد اما دولت پاکستان پس از حمله هوایی آمریکا به ایستگاههای مرزی تورکم در سال گذشته، راه تدارکات ناتو را مسدود کرد.
در حمله هوایی ناتو به ایستگاه بازرسی پاکستان در مرز افغانستان در ماه نوامبر ۲۰۱۱ میلادی، ۲۴ سرباز و خدمه ارتش پاکستان کشته شدند. این حمله که از سوی ناتو "اشتباهی و غیرعمد" خوانده شد، تنشی جدی بین پاکستان و ایالات متحده ایجاد کرد. ناتو رسما از این رویداد عذرخواهی کرد اما پاکستان در واکنش اعتراضی به این حمله، از شرکت در کنفرانس بینالمللی بن در مورد مسائل افغانستان خودداری کرد.
وزیر اقتصاد ایران با استناد به آمار صندوق بینالمللی پول تولید
ناخالص ملی را حدود ۴۸۲ میلیارد دلار برآورد کرد و ایران را قدرت هفدهم
اقتصاد جهانی خواند. اما کارشناسان این آمار را "ساختگی و غیر واقعی"
میدانند.
شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد جمهوری اسلامی، با استناد به آمار صندوق
بینالمللی پول در مجلس شورای اسلامی مدعی شد که ایران در حال حاضر رتبه
هفدهم اقتصاد جهان را داراست. کارشناسان اقتصادی ایران در مقابل میگویند
که دادههای صندوق بینالمللی پول از سوی دولت تامین میشود، به این دلیل
نمیتوان به این آمار استناد کرد.
موسیالرضا ثروتی، نماینده مجلس نهم، در گفتوگویی با سایت "فرارو" تاکید کرد که «بانک مرکزی با صندوق بینالمللی پول قرارداد دارد که هر شش ماه یا یک سال آمار و ارقام خود را به این صندوق بدهد». در اصل آنچه به عنوان آمار بینالمللی بدان استناد میشود همان اطلاعات دولت است که به این نهاد بینالمللی داده شده است.
وزیر اقتصاد با اشاره به سخنان آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، گفت: «دشمنان به دنبال این هستند که نهادهای آماری ما را بیاعتبار کنند تا منابع دروغین آماری خود را جا بیندازند.»
محمدرضا پازوکی، کارشناس برنامهریزی، آمارهای موجود ایران را شفاف نمیداند. وی به سایت "فرارو" گفت: «آماری که آقای حسینی ارائه کردند اگر درست باشد باید پرسید بر اساس کدام گزارش ارائه شده است. اکنون آخرین گزارش رسمی کشور که سازمان برنامه بیرون داده مربوط به سال ۱۳۸۸ است. بنابراین اگر وزیر اقتصاد معتقد است آمارها باید شفاف باشد چرا این آمارهای شفاف را به اطلاع کارشناسان و مردم نمیرسانند.»
آمارهای خودساخته و مشکوک
وزیر اقتصاد در حالی به آمارهای موسسات بینالمللی استناد میکند که صحت و منابع اطلاعاتی آن را پوشیده نگاه میدارد. پازوکی گفت: «اگر آمار سازمان سیا و صندوق بینالمللی پول قابل قبول است، پس باید به آمارهای منفی که آنها ارائه میدهند نیز استناد شود.»
هیچ یک از نهادهای بینالمللی در ایران دفتری ندارند و اجازه کار میدانی نیز به نهادها و افراد مستقل داده نمیشود. اغلب کارشناسان در ایران خواهان انتشار اطلاعات مالی و اقتصادی از سوی وزارت اقتصاد هستند، اما در پی انحلال سازمان برنامه و بودجه هیچ نظارت مستقلی بر دخل و خرجهای دولتی وجود ندارد.
حسینی همچنین رشد اقتصادی سال ۹۰ را بالای سه و نیم درصد برآورد کرد، اما به گفته کارشناسان در خوشبینانهترین برآوردها این رشد در سال ۹۰ زیر یک درصد بوده است. صندوق بینالمللی رشد اقتصادی ایران در سال ۸۹ را نیز معادل یک درصد دانسته بود. در پی افزایش تحریمهای بینالمللی و سقوط بیسابقه ارزش ریال به نظر میرسد که هیچ کارشناسی درباره دو رقمی بودن تورم در ایران شکی نداشته باشد. بانک مرکزی نیز تورم را حدود ۲۲ درصد اعلام کرده است.
رشد ناخالص ملی و جایگاه واقعی اقتصادی ایران در جهان
بانک مرکزی علت عدم انتشار آمارهای رسمی نرخ رشد اقتصادی از نیمه دوم سال ۱۳۸۷ را اختلاف نظر با وزارت صنایع و معادن بر سر نرخ رشد بخش صنعت و معدن میداند.
در حالی که مسئولان اقتصادی کشور رشد نزدیک به "صفر" ایران در سال ۱۳۹۰ را به افزایش بهای حاملهای انرژی نسبت میدادند و امیدوار بودند که با "تغییر الگوهای مصرف" دوباره شاهد رشد اقتصادی باشیم، عملاَ گرانی مهمترین کالاهای مصرفی جایی برای خوشبینیهای اقتصادی باقی نگذاشته است.
به گفته وزیر اقتصاد، «طی ۵ سال گذشته تولید ناخالص داخلی ایران از ۲۴۱ میلیارد دلار به ۴۸۲ میلیارد دلار رسیده است که این آمار بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول است».
نخستین پرسشی که کارشناسان مطرح میکنند این است که چرا افزایش تولید ناخالص ملی در کاهش نرخ بیکاری نه تنها بیتاثیر بوده، بلکه نتیجهای معکوس به همراه داشته است؟
پازوکی میگوید: «تنها اتفاقی که در این سالها افتاده واردات به شدت افزایش یافته است. یعنی واردات، نرخ رشد تورم، نرخ رشد نقدینگی افزایش یافته و نرخ رشد سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده است. من بعید میدانم کشوری که چنین وضعیت اقتصادی دارد حتی در منطقه خود جزو قدرتهای اقتصادی باشد.»
موسیالرضا ثروتی، نماینده مجلس نهم، در گفتوگویی با سایت "فرارو" تاکید کرد که «بانک مرکزی با صندوق بینالمللی پول قرارداد دارد که هر شش ماه یا یک سال آمار و ارقام خود را به این صندوق بدهد». در اصل آنچه به عنوان آمار بینالمللی بدان استناد میشود همان اطلاعات دولت است که به این نهاد بینالمللی داده شده است.
وزیر اقتصاد با اشاره به سخنان آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، گفت: «دشمنان به دنبال این هستند که نهادهای آماری ما را بیاعتبار کنند تا منابع دروغین آماری خود را جا بیندازند.»
محمدرضا پازوکی، کارشناس برنامهریزی، آمارهای موجود ایران را شفاف نمیداند. وی به سایت "فرارو" گفت: «آماری که آقای حسینی ارائه کردند اگر درست باشد باید پرسید بر اساس کدام گزارش ارائه شده است. اکنون آخرین گزارش رسمی کشور که سازمان برنامه بیرون داده مربوط به سال ۱۳۸۸ است. بنابراین اگر وزیر اقتصاد معتقد است آمارها باید شفاف باشد چرا این آمارهای شفاف را به اطلاع کارشناسان و مردم نمیرسانند.»
آمارهای خودساخته و مشکوک
وزیر اقتصاد در حالی به آمارهای موسسات بینالمللی استناد میکند که صحت و منابع اطلاعاتی آن را پوشیده نگاه میدارد. پازوکی گفت: «اگر آمار سازمان سیا و صندوق بینالمللی پول قابل قبول است، پس باید به آمارهای منفی که آنها ارائه میدهند نیز استناد شود.»
هیچ یک از نهادهای بینالمللی در ایران دفتری ندارند و اجازه کار میدانی نیز به نهادها و افراد مستقل داده نمیشود. اغلب کارشناسان در ایران خواهان انتشار اطلاعات مالی و اقتصادی از سوی وزارت اقتصاد هستند، اما در پی انحلال سازمان برنامه و بودجه هیچ نظارت مستقلی بر دخل و خرجهای دولتی وجود ندارد.
حسینی همچنین رشد اقتصادی سال ۹۰ را بالای سه و نیم درصد برآورد کرد، اما به گفته کارشناسان در خوشبینانهترین برآوردها این رشد در سال ۹۰ زیر یک درصد بوده است. صندوق بینالمللی رشد اقتصادی ایران در سال ۸۹ را نیز معادل یک درصد دانسته بود. در پی افزایش تحریمهای بینالمللی و سقوط بیسابقه ارزش ریال به نظر میرسد که هیچ کارشناسی درباره دو رقمی بودن تورم در ایران شکی نداشته باشد. بانک مرکزی نیز تورم را حدود ۲۲ درصد اعلام کرده است.
رشد ناخالص ملی و جایگاه واقعی اقتصادی ایران در جهان
بانک مرکزی علت عدم انتشار آمارهای رسمی نرخ رشد اقتصادی از نیمه دوم سال ۱۳۸۷ را اختلاف نظر با وزارت صنایع و معادن بر سر نرخ رشد بخش صنعت و معدن میداند.
در حالی که مسئولان اقتصادی کشور رشد نزدیک به "صفر" ایران در سال ۱۳۹۰ را به افزایش بهای حاملهای انرژی نسبت میدادند و امیدوار بودند که با "تغییر الگوهای مصرف" دوباره شاهد رشد اقتصادی باشیم، عملاَ گرانی مهمترین کالاهای مصرفی جایی برای خوشبینیهای اقتصادی باقی نگذاشته است.
به گفته وزیر اقتصاد، «طی ۵ سال گذشته تولید ناخالص داخلی ایران از ۲۴۱ میلیارد دلار به ۴۸۲ میلیارد دلار رسیده است که این آمار بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول است».
نخستین پرسشی که کارشناسان مطرح میکنند این است که چرا افزایش تولید ناخالص ملی در کاهش نرخ بیکاری نه تنها بیتاثیر بوده، بلکه نتیجهای معکوس به همراه داشته است؟
پازوکی میگوید: «تنها اتفاقی که در این سالها افتاده واردات به شدت افزایش یافته است. یعنی واردات، نرخ رشد تورم، نرخ رشد نقدینگی افزایش یافته و نرخ رشد سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده است. من بعید میدانم کشوری که چنین وضعیت اقتصادی دارد حتی در منطقه خود جزو قدرتهای اقتصادی باشد.»
بر اساس گزارشی از رویترز شرکت مخابراتی "ام تی ان" آفریقایجنوبی
با "رشوه" توانست ترکسل رقیب خود در ایران را از میدان بدر کند. این شرکت
متهم است که به مقامهای ایرانی قول تجهیزات نظامی و هستهای داده است.
شرکت "ام تی ان" در سال ۲۰۰۴موفق گردید، برندهی مناقصهیشرکت اپراتور
خصوصی تلفن همراه " ایرانسل" در ایران شود. آن زمان روسای این شرکت تصور
میکردند به یکی از بزرگترین موفقیتهای خود در تاریخ فعالیت این شرکت دست
یافتهاند و بازاری ناب و پر رونق را به چنگ آوردهاند: بازار تلفنهای
همراه ایران!
حالا با گذشت هفت سال ورق برگشته است. بنا به گزارش رویترز با رو شدن برخی حقایق پشت پرده معامله این شرکت با ایران، جنجالی شرمآور برای این شرکت به راه افتاده است. آنهم درست زمانی که غرب در تلاش مهار جاهطلبیهای هستهای ایران است.
شرکت "ترکسل" به دادگاهی در واشنگتن شکایت برده است که "ام تی ان" با دادن رشوه به ایران موفق شده قرارداد با "ایرانسل" را «بدزد». ترکسل مدعی خسارتی معادل ۴،۲ میلیارد دلار شده است. "ام تی ان" اتهامات ترکسل را رد کرده و آن را «اخاذی» خوانده است. پلیس ویژه آفریقای جنوبی موسوم به «عقابها» اکنون در حال تحقیق در این باره است.
ایران برای "ام تی ان" یکی از پرسودترین بازارها محسوب میشود. نه درصد از درآمد سالانه این شرکت یعنی چیزی حدود ۱،۳ میلیارد از سرمایهگذاری در ایران است.
اتکای "ترکسل" به کریس کیلووان مدیر اجرایی سابق این شرکت است که پیشتر هدایت کننده اصلی مناقصه با ایران بود و اکنون ۷۰۰۰برگ سند و مدرکدربارهی چگونگی برنده شدن این شرکت در مناقصهی سال ۲۰۰۴ایرانسل را دراختیار شرکت "ترک سل" قرار داده است.
"ام تی ان" که بزرگترین شرکت مخابرات آفریقای جنوبی است کیلووان را کارمند اخراجی نامیده که حرفهای نامعقول میزند. این مدیر سابق درسه روز روند دادگاه شرح ماجرایی مفصل را ارائه کرد که روشنگر چگونگی تلاشهای یک
شرکت چندملیتی برای بردن مناقصه در ایران بود.
رشوهای کلان به ایران
به گفته او "ام تی ان" به ایران وعده در اختیار قرار دادن سختافزار نظامی، تلاش برای تاثیر بر رای آفریقای جنوبی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پرداخت رشوه در پوشش هزینه مشاوره بوده است. اکنون شرکت "ام تی ان" باید در مقابل همه این اتهامات پاسخگو باشد. محاکمهای که ممکن است سالها به طول انجامد.
کریس کلیووان در دادگاه اعتراف کرده که مبلغ ۲۰۰ هزاردلار از حساب شخصی خود به یوسف سالوجی سفیر آفریقای جنوبی در تهران داده تا او را در این زمینه یاری کند و از آن جاییکه شرکت "ام تی ان" از پرداخت این مبلغ به او سر باز زده، او تصمیم به همکاری با شرکت "ترکسل" گرفته است.
سالوجی که اکنون سفیر آفریقای جنوبی در امان است، حاضر به پاسخگویی در این زمینه نشد و سایر مقامهای آفریقای جنوبی اتهامات کیلووان را رد کردند.
رویترز متن کامل شهادتنامه کیلووان را مرور کرده است: بخشهایی که هنوز انتشار علنی پیدا نکردهاند، به همراه حجم زیادی از مدارک منحصر به فرد.
به نوشته رویترز اعترافهای فاجعهبار مدیر اجرایی سابق "ام تی ان" درست زمانی رو میشود که غرب تلاش میکند با تحریمهای شدید جلوی برنامه هستهای ایران را بگیرد.
معامله با ایران بهرغم همه محدودیتها
پرونده ترکسل –ام تی ان نشان میدهد که همواره شرکتهایی وجود دارند که بهرغم همه محدودیتها و با وجود انزوای یک کشور در عرصه جهانی بازهم به معامله با آن تمایل دارند. این شامل برخی دولتها هم میشود. آفریقای جنوبی یک نمونه بازر است.
کریس کیلووان در دادگاه گفته است که سالوجی سفیر وقت آفریقای جنوبی به او تاکید کرده به هیچ عنوان از تلاش کنار زدن ترکسل ناامید نشود، حتی اگر در ظاهر امر چنان به نظر رسد که ترکسل در حال برنده شدن است. او شهادت داده که با مقامهای ایران تماس و دیدار کرده تا برایش روشن شود که کجای کار میلنگد و او برای بردن مناقصه چه قدمی باید بردارد.
برای کیلووان به زودی روشن میشود که اگر بخواهد ترکسل را از سر راه بردارد باید برای پاسخگویی به فهرستی بلندبالا از انتظارات و درخواستهای دشوار مقامهای ایرانی آماده باشد.
تلاشهای "ام تی ان" در برآوردن تقاضاهای ایران
کیلووان در دادگاه گفته است که سال ۲۰۰۴میلادی او و دو دیپلمات آفریقای جنوبی نشستی محرمانه با مقامهای صاایران داشتند. در این نشست به آنها انتقاد شده که در تامین تجهیزات مخابراتی نظامی کوتاهی کردهاند. تجهیزاتی که یک سال پیش از آنها خواسته شده بود. به گفته کیلوووان مدیران صاایران از وی خواستهاند که این را به گوش دولتاش برساند. رویترز اضافه کرده است که "ام تی ان" رابطه تنگاتنگی با کنگره ملی آفریقا دارد. بسیاری از مدیران این شرکت از جمله رئیس آن سیریل رامافوسا از فعالان سابق آن بوده است.
براساس گفتههای کیلووان "ام تی ان" تلاشهایی را برای دیدارهایی در سطح مقامهای ایران و آفریقای جنوبی آغاز کرد. نتیجه این تلاشها سفر موسیوا لکوتا، وزیر دفاع آفریقای جنوبی در ماه اوت سال ۲۰۰۴به ایران بود. در این دیدار دو تن از مدیران ارشد "ام تی ان" هم او را همراهی کردند و هدف این دیدار اطمینان دادن به مقامهای ایرانی در این رابطه بود که به تقاضاهای آنها جامه عمل پوشانده خواهد شد.
خانم چارنلی که سال ۲۰۰۷از پست خود در "ام تی ان" کناره گرفت به رویترز گفته است که «ادعاهای ترکسل بکلی بیپایه و اساس است. نه من و نه ام تی ان در موقعیتی قرار نداشتیم که بتوانیم مقامهای بلندپایه آفریقای جنوبی و یا ایران را تحت تاثیر قرار دهیم و اقدامی هم در این زمینه نکردهایم.»
نشانهای دال بر صحت اتهامات
رویترز نوشته است که یک خبرگزاری ایرانی پس از دیدار لکوتا از ایران گزارش داد که او در یک کنفرانس خبری گفته است که استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای حق ایران است. علی شمعخانی، وزیر دفاع وقت ایران هم در این زمینه گفت که هردو طرف درباره همکاریهای نزدیک نظامی، اقتصادی و سیاسی توافق کرده و توافقنامهای را برای گسترش این مناسبات امضا کردهاند.
لکوتا، وزیر دفاع وقت آفریقای جنوبی به رویترز گفته که در ماجرای "ام تی ان" مطلقا دخالتی نداشته است.
بنا بر شهادت کریس کیلووان در دادگاه سالوجی، سفیر وقت آفریقای جنوبی به او فهرستی از تجهیزاتی را نشان داده که ایران قصد دارد از آفریقای جنوبی بخرد: سیستمهای رادار، نفربر زرهی، توپهای دوربرد و هلیکوپترهایی مشابه هلیکوپترهای نوع "آپاچی" آمریکا.
ترکسل در تایید شهادتهای کیلووان به مدارک متعددی ارجاع داده است، از جمله به آنچه در کامپیوتر او ثبت شده. این مدارک از جمله شامل فاکسی است که خانم چارنلی در نوامبر سال ۲۰۰۴به رئيس صاایران زده و در آن گفته که تلاش میکند نشستی در رابطه با هلیکوپترهای مورد تقاضای ایران میان پیمانکاردفاعیدولتی آفریقای جنوبیو طرف ایرانی سازمان دهد. این اتهام را نیز خانم چارنلی رد کرده و منکر چنین فاکسی شده است.
مدارک ترکسل در عین حال شامل توافقنامهای میان "ام تی ان" و طرف ایرانی در سپتامبر ۲۰۰۵است که در آن آمده: «همکاری بینام تی انو سهامدارانایرانیباید درخطهمکاریهایدفاعی، امنیتیو سیاسی باشد.»
فشارهای مداوم ایران بر "ام تی ان"
بنا بر گفتههای کیلووان آفریقای جنوبی هرگز تجهیزات نظامی به ایران نفرستاد. همین باعث فشار بیش از حد ایران به شرکت "ام تی ان" شد. این شرکت مخارج سفر حسن روحانی، سرپرست آنزمان هیات مذاکرهکننده ایرانی به آفریقای جنوبی در اواخر سال ۲۰۰۴ را داد و او با امبکی رئیس جمهوری وقت آفریقای جنوبی دیدار کرد: «ما پول هتل، در کیپ تاون، شام و همه چیز را دادیم. برای آنها هدیه خریدیم و اطمینان حاصل کردیم که ملاقاتی با امبکی صورت خواهد گرفت.»
رویترز نوشته که به حسین روحانی برای پاسخگویی در این زمینه دسترسی پیدا نکرده است. یک سخنگوی رئيس جمهوری پیشین هم به رویترز گفته است که « ما قصد وارد شدن به چنین ادعاهایی را نداریم»
نوامبر سال ۲۰۰۵ بالاخره قول امضای قرارداد به "ام تی ان" داده میشود اما به گفته کریس کیلووان جلوی آن گرفته میشود تا رای آفریقای جنوبی در نشستی که قرار بود هفته پس از آن در وین در رابطه با برنامه هستهای ایران برگزار شود روشن گردد.
آفریقای جنوبی در این نشست به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به منظور اعمال تحریمهای احتمالی رای ممتنع داد و چند روز بعد "ام تی ان" به هدف خود رسید. شرکت "ام تی ان" آفریقای جنوبی که در سال ۲۰۰۴موفق گردید، برندهی مناقصهی شرکت اپراتور خصوصی تلفن همراه " ایرانسل" در ایران شود. گرچه تنها ۴۹درصد سهام در اختیار"ام تی ان" است، اما این شرکت ۱۰۰درصد هزینههای سرمایهگذاری و صدور مجوز را تقبل کرد.
مهمترین مدارک مدیر اجرایی "ام تی ان"
از جمله مهمترین اسناد کریس کیلووان پرداخت یک سری رشوه به مقامهای ایرانی است. از جمله به جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی است. او همچنین از پرداخت رشوه به سالوجی و شش تن از کارکنان دولت ایران سخن گفته است. رویترز نوشته است که به جاوید قربان اوغلی برای پاسخگویی به این اتهام دسترسی پیدا نکرده است.
رویترز مینویسد که کیلووان شهادت داده وقتی سالوجی خبر دار شد که قربان اوغلی پول گرفته، او هم سهم خود را خواست. شرکت "ام تی ان" در پرداخت رشوه سالوجی تاخیر کرد و کریس کیلووان مجبور شد مبلغ ۲۰۰ هزار دلار را در آوریل ۲۰۰۷ از جیب خود بپردازد. بنا به گفته مدیر اجرایی سابق این شرکت قرار شد سالوجی مبلغ یاد شده را پس از آن که "ام تی ان" به وی پرداخت کرد، به کیلووان بازگرداند.
اکنون کریس کیلووان در شرکتی در دوبی مشغول فعالیت است و قول داده که بالاخره پولش را پس خواهد گرفت. "ام تی ان ایرانسل" روز به روز بزرگتر میشود. "ام تی ان" به تازگی اعلام کرده که ۴۵ درصد بازار تلفنهای همراه در ایران را در دست دارد.
حالا با گذشت هفت سال ورق برگشته است. بنا به گزارش رویترز با رو شدن برخی حقایق پشت پرده معامله این شرکت با ایران، جنجالی شرمآور برای این شرکت به راه افتاده است. آنهم درست زمانی که غرب در تلاش مهار جاهطلبیهای هستهای ایران است.
شرکت "ترکسل" به دادگاهی در واشنگتن شکایت برده است که "ام تی ان" با دادن رشوه به ایران موفق شده قرارداد با "ایرانسل" را «بدزد». ترکسل مدعی خسارتی معادل ۴،۲ میلیارد دلار شده است. "ام تی ان" اتهامات ترکسل را رد کرده و آن را «اخاذی» خوانده است. پلیس ویژه آفریقای جنوبی موسوم به «عقابها» اکنون در حال تحقیق در این باره است.
ایران برای "ام تی ان" یکی از پرسودترین بازارها محسوب میشود. نه درصد از درآمد سالانه این شرکت یعنی چیزی حدود ۱،۳ میلیارد از سرمایهگذاری در ایران است.
اتکای "ترکسل" به کریس کیلووان مدیر اجرایی سابق این شرکت است که پیشتر هدایت کننده اصلی مناقصه با ایران بود و اکنون ۷۰۰۰برگ سند و مدرکدربارهی چگونگی برنده شدن این شرکت در مناقصهی سال ۲۰۰۴ایرانسل را دراختیار شرکت "ترک سل" قرار داده است.
"ام تی ان" که بزرگترین شرکت مخابرات آفریقای جنوبی است کیلووان را کارمند اخراجی نامیده که حرفهای نامعقول میزند. این مدیر سابق درسه روز روند دادگاه شرح ماجرایی مفصل را ارائه کرد که روشنگر چگونگی تلاشهای یک
شرکت چندملیتی برای بردن مناقصه در ایران بود.
رشوهای کلان به ایران
به گفته او "ام تی ان" به ایران وعده در اختیار قرار دادن سختافزار نظامی، تلاش برای تاثیر بر رای آفریقای جنوبی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و پرداخت رشوه در پوشش هزینه مشاوره بوده است. اکنون شرکت "ام تی ان" باید در مقابل همه این اتهامات پاسخگو باشد. محاکمهای که ممکن است سالها به طول انجامد.
کریس کلیووان در دادگاه اعتراف کرده که مبلغ ۲۰۰ هزاردلار از حساب شخصی خود به یوسف سالوجی سفیر آفریقای جنوبی در تهران داده تا او را در این زمینه یاری کند و از آن جاییکه شرکت "ام تی ان" از پرداخت این مبلغ به او سر باز زده، او تصمیم به همکاری با شرکت "ترکسل" گرفته است.
سالوجی که اکنون سفیر آفریقای جنوبی در امان است، حاضر به پاسخگویی در این زمینه نشد و سایر مقامهای آفریقای جنوبی اتهامات کیلووان را رد کردند.
رویترز متن کامل شهادتنامه کیلووان را مرور کرده است: بخشهایی که هنوز انتشار علنی پیدا نکردهاند، به همراه حجم زیادی از مدارک منحصر به فرد.
به نوشته رویترز اعترافهای فاجعهبار مدیر اجرایی سابق "ام تی ان" درست زمانی رو میشود که غرب تلاش میکند با تحریمهای شدید جلوی برنامه هستهای ایران را بگیرد.
معامله با ایران بهرغم همه محدودیتها
پرونده ترکسل –ام تی ان نشان میدهد که همواره شرکتهایی وجود دارند که بهرغم همه محدودیتها و با وجود انزوای یک کشور در عرصه جهانی بازهم به معامله با آن تمایل دارند. این شامل برخی دولتها هم میشود. آفریقای جنوبی یک نمونه بازر است.
کریس کیلووان در دادگاه گفته است که سالوجی سفیر وقت آفریقای جنوبی به او تاکید کرده به هیچ عنوان از تلاش کنار زدن ترکسل ناامید نشود، حتی اگر در ظاهر امر چنان به نظر رسد که ترکسل در حال برنده شدن است. او شهادت داده که با مقامهای ایران تماس و دیدار کرده تا برایش روشن شود که کجای کار میلنگد و او برای بردن مناقصه چه قدمی باید بردارد.
برای کیلووان به زودی روشن میشود که اگر بخواهد ترکسل را از سر راه بردارد باید برای پاسخگویی به فهرستی بلندبالا از انتظارات و درخواستهای دشوار مقامهای ایرانی آماده باشد.
تلاشهای "ام تی ان" در برآوردن تقاضاهای ایران
کیلووان در دادگاه گفته است که سال ۲۰۰۴میلادی او و دو دیپلمات آفریقای جنوبی نشستی محرمانه با مقامهای صاایران داشتند. در این نشست به آنها انتقاد شده که در تامین تجهیزات مخابراتی نظامی کوتاهی کردهاند. تجهیزاتی که یک سال پیش از آنها خواسته شده بود. به گفته کیلوووان مدیران صاایران از وی خواستهاند که این را به گوش دولتاش برساند. رویترز اضافه کرده است که "ام تی ان" رابطه تنگاتنگی با کنگره ملی آفریقا دارد. بسیاری از مدیران این شرکت از جمله رئیس آن سیریل رامافوسا از فعالان سابق آن بوده است.
براساس گفتههای کیلووان "ام تی ان" تلاشهایی را برای دیدارهایی در سطح مقامهای ایران و آفریقای جنوبی آغاز کرد. نتیجه این تلاشها سفر موسیوا لکوتا، وزیر دفاع آفریقای جنوبی در ماه اوت سال ۲۰۰۴به ایران بود. در این دیدار دو تن از مدیران ارشد "ام تی ان" هم او را همراهی کردند و هدف این دیدار اطمینان دادن به مقامهای ایرانی در این رابطه بود که به تقاضاهای آنها جامه عمل پوشانده خواهد شد.
خانم چارنلی که سال ۲۰۰۷از پست خود در "ام تی ان" کناره گرفت به رویترز گفته است که «ادعاهای ترکسل بکلی بیپایه و اساس است. نه من و نه ام تی ان در موقعیتی قرار نداشتیم که بتوانیم مقامهای بلندپایه آفریقای جنوبی و یا ایران را تحت تاثیر قرار دهیم و اقدامی هم در این زمینه نکردهایم.»
نشانهای دال بر صحت اتهامات
رویترز نوشته است که یک خبرگزاری ایرانی پس از دیدار لکوتا از ایران گزارش داد که او در یک کنفرانس خبری گفته است که استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای حق ایران است. علی شمعخانی، وزیر دفاع وقت ایران هم در این زمینه گفت که هردو طرف درباره همکاریهای نزدیک نظامی، اقتصادی و سیاسی توافق کرده و توافقنامهای را برای گسترش این مناسبات امضا کردهاند.
لکوتا، وزیر دفاع وقت آفریقای جنوبی به رویترز گفته که در ماجرای "ام تی ان" مطلقا دخالتی نداشته است.
بنا بر شهادت کریس کیلووان در دادگاه سالوجی، سفیر وقت آفریقای جنوبی به او فهرستی از تجهیزاتی را نشان داده که ایران قصد دارد از آفریقای جنوبی بخرد: سیستمهای رادار، نفربر زرهی، توپهای دوربرد و هلیکوپترهایی مشابه هلیکوپترهای نوع "آپاچی" آمریکا.
ترکسل در تایید شهادتهای کیلووان به مدارک متعددی ارجاع داده است، از جمله به آنچه در کامپیوتر او ثبت شده. این مدارک از جمله شامل فاکسی است که خانم چارنلی در نوامبر سال ۲۰۰۴به رئيس صاایران زده و در آن گفته که تلاش میکند نشستی در رابطه با هلیکوپترهای مورد تقاضای ایران میان پیمانکاردفاعیدولتی آفریقای جنوبیو طرف ایرانی سازمان دهد. این اتهام را نیز خانم چارنلی رد کرده و منکر چنین فاکسی شده است.
مدارک ترکسل در عین حال شامل توافقنامهای میان "ام تی ان" و طرف ایرانی در سپتامبر ۲۰۰۵است که در آن آمده: «همکاری بینام تی انو سهامدارانایرانیباید درخطهمکاریهایدفاعی، امنیتیو سیاسی باشد.»
فشارهای مداوم ایران بر "ام تی ان"
بنا بر گفتههای کیلووان آفریقای جنوبی هرگز تجهیزات نظامی به ایران نفرستاد. همین باعث فشار بیش از حد ایران به شرکت "ام تی ان" شد. این شرکت مخارج سفر حسن روحانی، سرپرست آنزمان هیات مذاکرهکننده ایرانی به آفریقای جنوبی در اواخر سال ۲۰۰۴ را داد و او با امبکی رئیس جمهوری وقت آفریقای جنوبی دیدار کرد: «ما پول هتل، در کیپ تاون، شام و همه چیز را دادیم. برای آنها هدیه خریدیم و اطمینان حاصل کردیم که ملاقاتی با امبکی صورت خواهد گرفت.»
رویترز نوشته که به حسین روحانی برای پاسخگویی در این زمینه دسترسی پیدا نکرده است. یک سخنگوی رئيس جمهوری پیشین هم به رویترز گفته است که « ما قصد وارد شدن به چنین ادعاهایی را نداریم»
نوامبر سال ۲۰۰۵ بالاخره قول امضای قرارداد به "ام تی ان" داده میشود اما به گفته کریس کیلووان جلوی آن گرفته میشود تا رای آفریقای جنوبی در نشستی که قرار بود هفته پس از آن در وین در رابطه با برنامه هستهای ایران برگزار شود روشن گردد.
آفریقای جنوبی در این نشست به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت به منظور اعمال تحریمهای احتمالی رای ممتنع داد و چند روز بعد "ام تی ان" به هدف خود رسید. شرکت "ام تی ان" آفریقای جنوبی که در سال ۲۰۰۴موفق گردید، برندهی مناقصهی شرکت اپراتور خصوصی تلفن همراه " ایرانسل" در ایران شود. گرچه تنها ۴۹درصد سهام در اختیار"ام تی ان" است، اما این شرکت ۱۰۰درصد هزینههای سرمایهگذاری و صدور مجوز را تقبل کرد.
مهمترین مدارک مدیر اجرایی "ام تی ان"
از جمله مهمترین اسناد کریس کیلووان پرداخت یک سری رشوه به مقامهای ایرانی است. از جمله به جاوید قربان اوغلی، سفیر سابق ایران در آفریقای جنوبی است. او همچنین از پرداخت رشوه به سالوجی و شش تن از کارکنان دولت ایران سخن گفته است. رویترز نوشته است که به جاوید قربان اوغلی برای پاسخگویی به این اتهام دسترسی پیدا نکرده است.
رویترز مینویسد که کیلووان شهادت داده وقتی سالوجی خبر دار شد که قربان اوغلی پول گرفته، او هم سهم خود را خواست. شرکت "ام تی ان" در پرداخت رشوه سالوجی تاخیر کرد و کریس کیلووان مجبور شد مبلغ ۲۰۰ هزار دلار را در آوریل ۲۰۰۷ از جیب خود بپردازد. بنا به گفته مدیر اجرایی سابق این شرکت قرار شد سالوجی مبلغ یاد شده را پس از آن که "ام تی ان" به وی پرداخت کرد، به کیلووان بازگرداند.
اکنون کریس کیلووان در شرکتی در دوبی مشغول فعالیت است و قول داده که بالاخره پولش را پس خواهد گرفت. "ام تی ان ایرانسل" روز به روز بزرگتر میشود. "ام تی ان" به تازگی اعلام کرده که ۴۵ درصد بازار تلفنهای همراه در ایران را در دست دارد.
معاون اول محمود احمدینژاد و شماری از اعضای کابینه از متهمان
پروندهی فساد و اختلاس در شرکت بیمه ایران محسوب میشوند. محمدرضا رحیمی
میگوید اگر چیزی از دولت دیدید محرمانه به قاضی بگویید اما جار نکشید.
محمدرضا رحیمی رو شنبه، ۲۷ خرداد در مراسم افتتاح یک خط تولید جدید در
کارخانهی ایران خودرو مدعی شد، دولت در تمام زمینهها کارنامهی موفقی
دارد. او با گلایه از این که "هر کس از راه میرسد به دولت فحش میدهد" از
منتقدان خواست محمود احمدینژاد را "تا پایان دوران ریاست جمهوریاش تحمل
کنند."
در دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس و فساد مالی در شرکت بیمه ایران که به پرونده حلقه خیابان فاطمی نیز مشهور است معاون اول محمود احمدینژاد با عنوان آقای «م - ر» یکی از متهمان اصلی معرفی شده است. رحیمی که این اتهامها را همواره تکذیب کرده، روز شنبه منتقدان را دروغگو خواند.
دفاع از خود با حملهی متقابل
در جریان رسیدگی به پرونده شرکت بیمه ایران هنگام بحث بر سر اختلاس و تخلفهای مالی در سالهای ۸۶ تا ۸۷، یکی از متهمان به عنوان آقای «م. ر» و رئیس وقت دیوان محاسبات معرفی میشود. رحیمی، از ۱۳۸۳ تا ۸۷ رئیس دیوان محاسبات کشور بوده است. یکی از متهمان اعتراف کرده که با رحیمی در نهاد ریاست جمهوری دیدار کرده و یک و نیم میلیارد تومان رشوه به حساب بانکیاش ریخته است. نام رحیمی به عنوان سرکرده حلقه خیابان فاطمی نخستین بار فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط الیاس نادران، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم در یک نشست علنی مطرح شد.
در روزهای گذشته نیز شماری از نمایندگان از جمله احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس به صراحت رحیمی را متهم پرونده فساد مالی شرکت بیمه خواند و از قوه قضاییه خواست "بیش از این در تعقیب یک متهم به خاطر برخورداری او از قدرت سیاسی تعلل نکند."
محمدرضا رحیمی در مراسم افتتاح خط تولید جدید ایران خودرو در دفاع از خود منتقدانش را متقابلا به فساد متهم میکند: «از روزی که من وارد دولت احمدینژاد شدم ۲۰ روز نگذشته بود که کسانی که مبارزه با فساد به مذاق آنها سازگار نیست، صدایشان درآمد.»
اتهام همنوایی با غرب به منتقدان
به گزارش خبرگزاری مهر معاون اول محمود احمدینژاد میگوید «هم اکنون دولت در سایه بدترین فشارها مشغول کار است و هر کس از راه میرسد به دولت فحش میدهد.» او میافزاید «همه کسانی که در داخل با غربیها همنوا بودهاند به انتقاد از دولت پرداختند در حالی که ما میگوییم علیرغم تحریمها وضع مردم مناسب است.»
همنوا خواندن منتقدان با غرب در حالی مطرح میشود که انتقاد از گرانی و سیاستهای مالی و اقتصادی دولت به مراجع تقلید در قم نیز کشیده شده است. ناصر مکارم شیرازی روز پنجشنبه، ۲۵ خرداد در دیدار با رئیس مجلس علی لاریجانی با اشاره به این که گرانی سرو صدای مردم را درآورده گفت، مردم گاهی ما را هم مقصر میدانند که چرا با صراحت این مسائل را نمیگوییم.
راز و رجزخوانی در جریان تحریم
رحیمی در بخش دیگری از سخنانش در مورد تحریمهای بینالمللی علیه ایران گفت «در تحریمها هم راز که محرمانه و سری است، وجود دارد و هم رجزخوانی.» ظاهرا اشارهی رحیمی به اظهارات مسئولان جمهوری اسلامی است که تحریمها را بیاثر میخوانند و ادعا میکند ایران آنها را به فرصتی برای رشد و شکوفایی تبدیل کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس رحیمی میگوید در پایان سال گذشته پس از اینکه گزارشی از اوضاع کشور به رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای ارائه کردیم او گفت «خیمه و قرارگاه و ستاد بزنید. جنگ تمام عیار است، توپ و تانک را شما نمیبینید.»
رحیمی خطاب به مدیران شرکت ایران خودرو در مورد شرط موفقیت در بازارهای جهانی گفت «یا باید همانند چین جنس ارزان تولید کرده و کیفیت را پایین آوردیم یا باید همانند برخی برندهای معروف داخلی جنس با کیفیت به دست مردم دهیم و البته قیمت را نیز رقابتی کنیم.»
واردات از چین و ورشکستگی قطعهسازان
اظهارات رحیمی در مورد "جنس ارزان چینی" در حالی ابراز میشود که در سالهای اخیر بسیاری از قطعهسازان ایران به دلیل واردات قطعه از چین ورشکست شدهاند. مهدی صادق،عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم ۱۳ فروردین سال جاری گفت، واردات بیرویه قطعات خودروی چینی مشابه، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی ضربه مهلکی به قطعه سازان خودروی داخلی وارد کرد.
محمد صادق با توجه به افزایش واردات از چین و عدم پرداخت مطالبات قطعهسازان از سوی شرکتهای خودروسازی به خبرگزاری مجلس گفت، در صورتی که این روند ادامه داشته باشد به طور یقین اشتغال صنعتی ۳۰ درصدی خودروسازی، با مشکل جدی مواجه خواهد شد.
خبرگزاری فارس مینویسد رحیمی از خودروسازان خواسته تا با قطعهسازان کنار بیایند و مطالبات آنها را با تاخیر دو ساله پرداخت نکنند. معاون اول احمدینژاد اعتراف میکند «هزینه ایران خودرو بالاست و تولیدش اقتصادی نیست.»
صافی گلپایگانی: مسئولان متهم استعفا دهند
محمدرضا رحیمی میگوید «هر اتفاقی بیفتد دولت مسئول است اما به اندازه مسئولیتش به آن فحش بدهید.» محمود احمدینژاد نیز روز دوشنبه، ۲۲ خرداد در کرمانشاه در دفاع از رحیمی و دیگر همکارانش که نامشان در جریان رسیدگی به پرونده شرکت بیمه و دادگاه اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی برده شده گفت «فحش دادن به دولت که هنر نیست، فعلاً بنده و همکارانم سیبل هستیم. اگر جرات دارند بروند سراغ اصل کاریها.»
روز شنبه، همزمان با انتشار متن سخنان رحیمی در رسانهها، پایگاه خبری حوزه از قول لطفالله صافی گلپایگانی، یکی دیگر از مراجع تقلید نوشت «ما با این که ضعیفی را به پای میز محاکمه بیاورند و محاکمه کنند، ولی شخصی که به جایی وابسته باشد و متهم است را محاکمه نکنند، مخالفیم.» او همچنین گفته است «ما با اختلاط زن و مرد مخالفیم؛ تورم و گرانی و اوضاع اسفبار تفاوت بین فقیر و غنی را نمیخواهیم.»
صافی گلپایگانی که این سخنان را در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه ابراز داشت بدون نام بردن از فرد خاصی گفته است «باید در نظام اسلامی، مسئولان و امنای مردم صد در صد مورد اعتماد باشند، هر کس که متهم به فسادی شد، باید استعفا بدهد و اگر این احتمال داده شد که شخصی خیانت کرده است، باید کنار برود تا اعتماد مردم به نظام اسلامی سلب نشود.»
در دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس و فساد مالی در شرکت بیمه ایران که به پرونده حلقه خیابان فاطمی نیز مشهور است معاون اول محمود احمدینژاد با عنوان آقای «م - ر» یکی از متهمان اصلی معرفی شده است. رحیمی که این اتهامها را همواره تکذیب کرده، روز شنبه منتقدان را دروغگو خواند.
دفاع از خود با حملهی متقابل
در جریان رسیدگی به پرونده شرکت بیمه ایران هنگام بحث بر سر اختلاس و تخلفهای مالی در سالهای ۸۶ تا ۸۷، یکی از متهمان به عنوان آقای «م. ر» و رئیس وقت دیوان محاسبات معرفی میشود. رحیمی، از ۱۳۸۳ تا ۸۷ رئیس دیوان محاسبات کشور بوده است. یکی از متهمان اعتراف کرده که با رحیمی در نهاد ریاست جمهوری دیدار کرده و یک و نیم میلیارد تومان رشوه به حساب بانکیاش ریخته است. نام رحیمی به عنوان سرکرده حلقه خیابان فاطمی نخستین بار فروردین ماه ۱۳۸۹ توسط الیاس نادران، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم در یک نشست علنی مطرح شد.
در روزهای گذشته نیز شماری از نمایندگان از جمله احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس به صراحت رحیمی را متهم پرونده فساد مالی شرکت بیمه خواند و از قوه قضاییه خواست "بیش از این در تعقیب یک متهم به خاطر برخورداری او از قدرت سیاسی تعلل نکند."
محمدرضا رحیمی در مراسم افتتاح خط تولید جدید ایران خودرو در دفاع از خود منتقدانش را متقابلا به فساد متهم میکند: «از روزی که من وارد دولت احمدینژاد شدم ۲۰ روز نگذشته بود که کسانی که مبارزه با فساد به مذاق آنها سازگار نیست، صدایشان درآمد.»
اتهام همنوایی با غرب به منتقدان
به گزارش خبرگزاری مهر معاون اول محمود احمدینژاد میگوید «هم اکنون دولت در سایه بدترین فشارها مشغول کار است و هر کس از راه میرسد به دولت فحش میدهد.» او میافزاید «همه کسانی که در داخل با غربیها همنوا بودهاند به انتقاد از دولت پرداختند در حالی که ما میگوییم علیرغم تحریمها وضع مردم مناسب است.»
همنوا خواندن منتقدان با غرب در حالی مطرح میشود که انتقاد از گرانی و سیاستهای مالی و اقتصادی دولت به مراجع تقلید در قم نیز کشیده شده است. ناصر مکارم شیرازی روز پنجشنبه، ۲۵ خرداد در دیدار با رئیس مجلس علی لاریجانی با اشاره به این که گرانی سرو صدای مردم را درآورده گفت، مردم گاهی ما را هم مقصر میدانند که چرا با صراحت این مسائل را نمیگوییم.
راز و رجزخوانی در جریان تحریم
رحیمی در بخش دیگری از سخنانش در مورد تحریمهای بینالمللی علیه ایران گفت «در تحریمها هم راز که محرمانه و سری است، وجود دارد و هم رجزخوانی.» ظاهرا اشارهی رحیمی به اظهارات مسئولان جمهوری اسلامی است که تحریمها را بیاثر میخوانند و ادعا میکند ایران آنها را به فرصتی برای رشد و شکوفایی تبدیل کرده است.
به گزارش خبرگزاری فارس رحیمی میگوید در پایان سال گذشته پس از اینکه گزارشی از اوضاع کشور به رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای ارائه کردیم او گفت «خیمه و قرارگاه و ستاد بزنید. جنگ تمام عیار است، توپ و تانک را شما نمیبینید.»
رحیمی خطاب به مدیران شرکت ایران خودرو در مورد شرط موفقیت در بازارهای جهانی گفت «یا باید همانند چین جنس ارزان تولید کرده و کیفیت را پایین آوردیم یا باید همانند برخی برندهای معروف داخلی جنس با کیفیت به دست مردم دهیم و البته قیمت را نیز رقابتی کنیم.»
واردات از چین و ورشکستگی قطعهسازان
اظهارات رحیمی در مورد "جنس ارزان چینی" در حالی ابراز میشود که در سالهای اخیر بسیاری از قطعهسازان ایران به دلیل واردات قطعه از چین ورشکست شدهاند. مهدی صادق،عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس هشتم ۱۳ فروردین سال جاری گفت، واردات بیرویه قطعات خودروی چینی مشابه، چه به صورت رسمی و چه غیررسمی ضربه مهلکی به قطعه سازان خودروی داخلی وارد کرد.
محمد صادق با توجه به افزایش واردات از چین و عدم پرداخت مطالبات قطعهسازان از سوی شرکتهای خودروسازی به خبرگزاری مجلس گفت، در صورتی که این روند ادامه داشته باشد به طور یقین اشتغال صنعتی ۳۰ درصدی خودروسازی، با مشکل جدی مواجه خواهد شد.
خبرگزاری فارس مینویسد رحیمی از خودروسازان خواسته تا با قطعهسازان کنار بیایند و مطالبات آنها را با تاخیر دو ساله پرداخت نکنند. معاون اول احمدینژاد اعتراف میکند «هزینه ایران خودرو بالاست و تولیدش اقتصادی نیست.»
صافی گلپایگانی: مسئولان متهم استعفا دهند
محمدرضا رحیمی میگوید «هر اتفاقی بیفتد دولت مسئول است اما به اندازه مسئولیتش به آن فحش بدهید.» محمود احمدینژاد نیز روز دوشنبه، ۲۲ خرداد در کرمانشاه در دفاع از رحیمی و دیگر همکارانش که نامشان در جریان رسیدگی به پرونده شرکت بیمه و دادگاه اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی برده شده گفت «فحش دادن به دولت که هنر نیست، فعلاً بنده و همکارانم سیبل هستیم. اگر جرات دارند بروند سراغ اصل کاریها.»
روز شنبه، همزمان با انتشار متن سخنان رحیمی در رسانهها، پایگاه خبری حوزه از قول لطفالله صافی گلپایگانی، یکی دیگر از مراجع تقلید نوشت «ما با این که ضعیفی را به پای میز محاکمه بیاورند و محاکمه کنند، ولی شخصی که به جایی وابسته باشد و متهم است را محاکمه نکنند، مخالفیم.» او همچنین گفته است «ما با اختلاط زن و مرد مخالفیم؛ تورم و گرانی و اوضاع اسفبار تفاوت بین فقیر و غنی را نمیخواهیم.»
صافی گلپایگانی که این سخنان را در دیدار با اعضای شورای مرکزی حزب موتلفه ابراز داشت بدون نام بردن از فرد خاصی گفته است «باید در نظام اسلامی، مسئولان و امنای مردم صد در صد مورد اعتماد باشند، هر کس که متهم به فسادی شد، باید استعفا بدهد و اگر این احتمال داده شد که شخصی خیانت کرده است، باید کنار برود تا اعتماد مردم به نظام اسلامی سلب نشود.»
ژنرال روبرت مود فرمانده نیروهای حافظ سازمان ملل در بیانیهای که
روز شنبه (۲۷ خرداد/ ۱۶ ژوئن) منتشر شد از توقف فعالیت این نیروها در سوریه
خبر داد. او علت این تصمیم را شدت گرفتن درگیریها عنوان میکند.
ماموریت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که از حدود دو ماه پیش آغاز شد با
شدت گرفتن سرکوب مخالفان و درگیریهای نظامی در سوریه به حالت تعلیق درآمد.
به گفتهی روبرت مود، درگیریهای خشونتآمیز که از ده روز پیش مدام
شدیدتر شده امنیت ناظران را به شکل قابل توجهی به مخاطره انداخته است.
توقف فعالیت ناظران تا آیندهی نامعلوم
فرمانده ناظران سازمان ملل در بیانیهی خود تاکید میکند، نیروهای تحت فرمانش تا اطلاع بعدی در اقامتگاههایشان میمانند و از گشتزنی و انجام ماموریت در مناطق بحرانی خودداری میکنند. ژنرال مود میگوید این تصمیم به معنای ترک خاک سوریه نیست و هر روز با بررسی اوضاع در مورد ادامه تعلیق فعالیتها یا از سرگیری آن تصمیم گرفته میشود.
روبرت مود میگوید کار ناظران زمانی از سر گرفته خواهد شد که شرایط را برای ادامه ماموریت مناسب تشخیص دهیم. با توجه به اوضاع سوریه و رویدادهای روزهای اخیر، بعید است فعالیت ناظران در روزهای آینده از سر گرفته شود. ماموران سازمان ملل از ۱۵ آوریل برای نظارت بر اجرای طرح شش مادهای کوفی عنان، فرستاده ویژهی سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه به این کشور اعزام شدهاند و تعدادشان به مرور تا ۳۰۰ نفر افزایش یافته است.
روایتهای متناقض از درگیریها
بنابر گزارشها، نیروهای دولتی و شبه نظامیان حامی حکومت بشار اسد از بامداد شنبه، ۲۷ خرداد مواضع مخالفان در حومه دمشق را هدف قرار دادهاند. به گفتهی فعالان سوری در این درگیریها دستکم ۱۲ نفر جان خود را از دست دادهاند. گفته میشود ۸ نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی محلهی دوما کشته شدهاند و چهار نفر هدف گلوله قرار گرفتهاند.
حکومت سوریه درگیریهای حومه دمشق را به گونهای متفاوت گزارش کرده و مدعی سرکوب باندهای تروریستی شده است. حکومت بشار اسد مخالفان و معترضان را تروریستهای هدایت شده از سوی بیگانگان میخواند.
خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) گزارش داد، نیروهای دولتی در حومهی دمشق به مخفیگاه گروههای تروریستی یورش برده و تعدادی از تروریستها را کشتهاند. خبرگزاری سانا ادعا میکند تعدادی تروریست نیز که قصد داشتند از مرز لبنان به داخل سوریه تجاوز کنند توسط نیروهای دولتی کشته و زخمی شدهاند.
درخواست دخالت فوری از بان کیمون
دیده بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن میگوید از نیمه شب جمعه حملههای گستردهای نیز به محلههایی از شهر حمص که در کنترل مخالفان حکومت قرار دارند آغاز شده است. این تشکل با اشاره به این که بیش از یک هزار خانوار در این محلهها به محاصره نیروهای دولتی درآمدهاند، خواستار دخالت فوری بان کیمون دبیرکل سازمان ملل شده است.
فعالان حقوق بشری سوری میگویند جان افراد زخمی در محلههای محاصره شده
به دلیل عدم دسترسی به دارو و پزشک در خطر است و کودکان و زنان نیازمند
کمکهای فوری هستند. با ادامهی درگیریهای خشونتآمیز نگرانی در مورد شکست
طرح کوفی عنان افزایش یافته است.
ژنرال مود طرفهای درگیر در سوریه را متهم میکند که هیچ ارادهای برای حل مسالمتآمیز بحران از خود نشان نمیدهند. به گزارش خبرگزاری فرانسه "شدت گرفتن خشونت" علت متوقف کردن فعالیت ناظران اعلام شده است.
آتش بسی که کسی رعایت نمیکند
روز پنجشنبه (۲۵ خرداد/ ۱۴ ژوئن) یک سایت خبری وابسته به حکومت بشار اسد اعلام کرد اگر مخالفان ظرف ۲۴ ساعت سلاحهای خود را بر زمین نگذارند ارتش سوریه دست به یک حمله گسترده نظامی علیه آنها خواهد زد. مطابق این گزارش دولت سوریه کوفی عنان را در جریان این تصمیم خود قرار داده است.
شبهنظامیان مخالف اسد که زیر عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت میکنند چهارم ژوئن (۱۵ خرداد) اعلام کردند به دلیل ادامه کشتار غیرنظامیان توسط نیروهای دولتی، دیگر به آتشبسی که کوفی عنان پیشنهاد کرده پایبند نیستند. این آتشبس که حکومت اسد متعهد به رعایت آن از ۱۲ آوریل شده بود هیچگاه به درستی برقرار نشده است.
کاخ سفید "گامهای بعدی" را بررسی میکند
کاخ سفید واشنگتن روز شنبه (۱۶ ژوئن) اعلام کرد، در پی تعلیق فعالیت ناظران سازمان ملل متحد در سوریه در رایزنی با متحدان جهانی خود سرگرم بررسی "گامهای بعدی" رویارویی با بحران سوریه است.
به موجب گزارش رویترز، تامی ویتور، سخنگوی کاخ سفید گفت: «ما دوباره رژیم سوریه را فرا میخوانیم تا به تعهدات خود به طرح صلح عنان، از جمله اجرای کامل آتشبس پایبند بماند.»
وی افزود که آمریکا "در این مقطع حساس زمانی مشغول رایزنی با متحدان بینالمللی خود برای بررسی گامهای بعدی برای انتقال قدرت سیاسی توسط سوریها همانطور که در قطعنامههای سازمان ملل متحد درخواست شده" است.
جنبش اعتراضی در سوریه از ماه مارس سال ۲۰۱۱ آغاز شد و از نخستین روزها با سرکوب خشونتآمیز نیروهای حکومتی روبرو بوده است. فعالان حقوق بشری شمار قربانیان در سوریه را تا ۱۴ هزار و ۴۰۰ نفر اعلام کردهاند.
توقف فعالیت ناظران تا آیندهی نامعلوم
فرمانده ناظران سازمان ملل در بیانیهی خود تاکید میکند، نیروهای تحت فرمانش تا اطلاع بعدی در اقامتگاههایشان میمانند و از گشتزنی و انجام ماموریت در مناطق بحرانی خودداری میکنند. ژنرال مود میگوید این تصمیم به معنای ترک خاک سوریه نیست و هر روز با بررسی اوضاع در مورد ادامه تعلیق فعالیتها یا از سرگیری آن تصمیم گرفته میشود.
روبرت مود میگوید کار ناظران زمانی از سر گرفته خواهد شد که شرایط را برای ادامه ماموریت مناسب تشخیص دهیم. با توجه به اوضاع سوریه و رویدادهای روزهای اخیر، بعید است فعالیت ناظران در روزهای آینده از سر گرفته شود. ماموران سازمان ملل از ۱۵ آوریل برای نظارت بر اجرای طرح شش مادهای کوفی عنان، فرستاده ویژهی سازمان ملل و اتحادیه عرب در بحران سوریه به این کشور اعزام شدهاند و تعدادشان به مرور تا ۳۰۰ نفر افزایش یافته است.
روایتهای متناقض از درگیریها
بنابر گزارشها، نیروهای دولتی و شبه نظامیان حامی حکومت بشار اسد از بامداد شنبه، ۲۷ خرداد مواضع مخالفان در حومه دمشق را هدف قرار دادهاند. به گفتهی فعالان سوری در این درگیریها دستکم ۱۲ نفر جان خود را از دست دادهاند. گفته میشود ۸ نفر در جریان بمباران مناطق مسکونی محلهی دوما کشته شدهاند و چهار نفر هدف گلوله قرار گرفتهاند.
حکومت سوریه درگیریهای حومه دمشق را به گونهای متفاوت گزارش کرده و مدعی سرکوب باندهای تروریستی شده است. حکومت بشار اسد مخالفان و معترضان را تروریستهای هدایت شده از سوی بیگانگان میخواند.
خبرگزاری رسمی سوریه (سانا) گزارش داد، نیروهای دولتی در حومهی دمشق به مخفیگاه گروههای تروریستی یورش برده و تعدادی از تروریستها را کشتهاند. خبرگزاری سانا ادعا میکند تعدادی تروریست نیز که قصد داشتند از مرز لبنان به داخل سوریه تجاوز کنند توسط نیروهای دولتی کشته و زخمی شدهاند.
درخواست دخالت فوری از بان کیمون
دیده بان حقوق بشر سوریه مستقر در لندن میگوید از نیمه شب جمعه حملههای گستردهای نیز به محلههایی از شهر حمص که در کنترل مخالفان حکومت قرار دارند آغاز شده است. این تشکل با اشاره به این که بیش از یک هزار خانوار در این محلهها به محاصره نیروهای دولتی درآمدهاند، خواستار دخالت فوری بان کیمون دبیرکل سازمان ملل شده است.
ژنرال مود طرفهای درگیر در سوریه را متهم میکند که هیچ ارادهای برای حل مسالمتآمیز بحران از خود نشان نمیدهند. به گزارش خبرگزاری فرانسه "شدت گرفتن خشونت" علت متوقف کردن فعالیت ناظران اعلام شده است.
آتش بسی که کسی رعایت نمیکند
روز پنجشنبه (۲۵ خرداد/ ۱۴ ژوئن) یک سایت خبری وابسته به حکومت بشار اسد اعلام کرد اگر مخالفان ظرف ۲۴ ساعت سلاحهای خود را بر زمین نگذارند ارتش سوریه دست به یک حمله گسترده نظامی علیه آنها خواهد زد. مطابق این گزارش دولت سوریه کوفی عنان را در جریان این تصمیم خود قرار داده است.
شبهنظامیان مخالف اسد که زیر عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت میکنند چهارم ژوئن (۱۵ خرداد) اعلام کردند به دلیل ادامه کشتار غیرنظامیان توسط نیروهای دولتی، دیگر به آتشبسی که کوفی عنان پیشنهاد کرده پایبند نیستند. این آتشبس که حکومت اسد متعهد به رعایت آن از ۱۲ آوریل شده بود هیچگاه به درستی برقرار نشده است.
کاخ سفید "گامهای بعدی" را بررسی میکند
کاخ سفید واشنگتن روز شنبه (۱۶ ژوئن) اعلام کرد، در پی تعلیق فعالیت ناظران سازمان ملل متحد در سوریه در رایزنی با متحدان جهانی خود سرگرم بررسی "گامهای بعدی" رویارویی با بحران سوریه است.
به موجب گزارش رویترز، تامی ویتور، سخنگوی کاخ سفید گفت: «ما دوباره رژیم سوریه را فرا میخوانیم تا به تعهدات خود به طرح صلح عنان، از جمله اجرای کامل آتشبس پایبند بماند.»
وی افزود که آمریکا "در این مقطع حساس زمانی مشغول رایزنی با متحدان بینالمللی خود برای بررسی گامهای بعدی برای انتقال قدرت سیاسی توسط سوریها همانطور که در قطعنامههای سازمان ملل متحد درخواست شده" است.
جنبش اعتراضی در سوریه از ماه مارس سال ۲۰۱۱ آغاز شد و از نخستین روزها با سرکوب خشونتآمیز نیروهای حکومتی روبرو بوده است. فعالان حقوق بشری شمار قربانیان در سوریه را تا ۱۴ هزار و ۴۰۰ نفر اعلام کردهاند.
درگرماگرم انتخابات، آمریکا نظامیان مصر را به انتقال سریع قدرت تشویق کرد
وزیر دفاع آمریکا، لئون پا نه تا طی تماسی با رئیس شورای نظامی
مصر مارشال حسین طنطاوی ، با اشاره به انحلال پارلمان مصر توسط شورای عالی
قانون اساسی ، از وی خواسته است که در جهت انتقال سریع قدرت در مصر و بویژه
سازماندهی انتخابات پارلمانی در این کشور اقدام کند.
در حالیکه پنجاه میلیون از مردم مصر، از هشت صبح امروز به پای
صندوق های رای فراخوانده شده اند تا میان دو کاندیدای ریاست جمهوری یکی را
انتخاب کنند، گزارش های رسیده حاکی از آن است که وزیر دفاع آمریکا، لئون پا
نه تا طی تماسی با رئیس شورای نظامی مصر مارشال حسین تنطاوی ، با اشاره
به انحلال پارلمان مصر توسط شورای عالی قانون اساسی ، از وی خواسته است که
در جهت انتقال سریع قدرت در مصر و بویژه سازماندهی انتخابات پارلمانی در
این کشور اقدام کند. طنطاوی در این مذاکرات تذکر داده است که انتخابات آزاد
و عادلانه ای در مصر سازماندهی کرده است و تا اول ژوئیه قدرت را بدست یک
حکومت دموکراتیک و منتخب مردم خواهد سپرد.
در این انتخابات که تا عصر فردا بطول خواهد انجامید، محمد مرسی نماینده اخوان المسلمین ، و احمد شفیق فرمانده سابق نیروی هوائی مصر و آخرین نخست وزیر رژیم سابق با هم رقابت میکنند . نتیجه این انتخابات قرار است روز 21 ژوئن اعلام گردد.
انتخابات ریاست جمهوری در مصر این روزها مردم را به دو دسته تقسیم کرده است. گروهی که با تنفر از رژیم سابق به کاندیدای اخوان المسلمین رای می دهند و گروه دیگری که از ترس ورود مذهب به قدرت سیاسی از احمد شفیق طرفداری می کنند.
به روایت خبر گزاری فرانسه، بسیاری از قبطی های مسیحی مصر از زندگی در کشوری با اکثریت مسلمان و حکومت اسلامی نگرانند و به این دللیل به احمد شفیق رای می دهند.
در این انتخابات که تا عصر فردا بطول خواهد انجامید، محمد مرسی نماینده اخوان المسلمین ، و احمد شفیق فرمانده سابق نیروی هوائی مصر و آخرین نخست وزیر رژیم سابق با هم رقابت میکنند . نتیجه این انتخابات قرار است روز 21 ژوئن اعلام گردد.
انتخابات ریاست جمهوری در مصر این روزها مردم را به دو دسته تقسیم کرده است. گروهی که با تنفر از رژیم سابق به کاندیدای اخوان المسلمین رای می دهند و گروه دیگری که از ترس ورود مذهب به قدرت سیاسی از احمد شفیق طرفداری می کنند.
به روایت خبر گزاری فرانسه، بسیاری از قبطی های مسیحی مصر از زندگی در کشوری با اکثریت مسلمان و حکومت اسلامی نگرانند و به این دللیل به احمد شفیق رای می دهند.
منصور فرهنگ: راه حل مسئله هسته ای، گفتگوی مستقیم با امریکا ولو به صورت مخفیانه است
44 سناتور آمریکایی که حدود نیمی از مجلس سنای این کشور را
تشکیل میدهند روزجمعه با ارسال نامهای به باراک اوباما از رئیسجمهور
آمریکا خواستند که اگر ایران در گفتوگوهای پیش روی هستهای در سه مورد
مشخص سازش نکند، از ادامه مذاکره با ایران خودداری کند.
تقریبا نیمی از سناتورهای امریکایی طی نامه ای به باراک حسین اوباما خواستاربرخورد جدیتر با ایران شده اند
این 44 سناتور دمکرات و جمهوری خواه امریکایی در نامه خود تأکید کرده اند در این مرحله «حداقل مطلقی» که ایران باید انجام بدهد این است که «تأسیسات غنیسازی اورانیوم فُردو را تعطیل کند، تمامی غنیسازیهای بالای ۵ درصد را متوقف کند، و همه اورانیومی که بیشتر از ۵ درصد غنی شده را از کشور خارج کند.»
در ادامه نامه آمدهاست: «اگر ایران با این موردها موافقت کرد و گامهایی قابل تأیید در این راستا برداشت، معلوم میشود که ایران تا اندازهای به این روند تعهد دارد و این امر ادامه مذاکرات، پس از مسکو را، موجه خواهد ساخت.»این نامه میافزاید: «حال که شاهد برداشتن چنین گامهایی از سوی ایران نیستیم باید اینگونه نتیجهگیری کنیم که تهران ضمن حرکت به سوی ظرفیتسازی برای سلاح اتمی، دارد از این گفتوگوها به عنوان پوششی برای وقتکشی استفاده میکند. و میدانیم که شما هم موافقید که نباید به ایران اجازه داد به چنین ظرفیتی دست پیدا کند.»
در این رابطه گفتگویی انجام دادم با منصور فرهنگ کارشناس مسایل بین المللی ساکن امریکا، او در این رابطه در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه پیرامون تاثیر احتمالی این نامه و یا خواست های اینگونه از دولت فعلی امریکا با توجه به نزدکی بودن انتخابات ریاست جمهوری در این کشور بر کارزار انتخاباتی، گفت: ممکن است این نتیجه را داشته باشد اما اقدام این 44 سناتور که متعلق به هر دو حزب امریکا هستند نباید در این رابطه تببین شود را که این امضا کنندگان این نامه از هر دو حزب اصلی امریکا هستند و و نظر بسیاری از سناتورها و مقامات امریکایی و کارشناسان این کشور چیزی است که در این نامه آمده است. امریکا خواهان توقف غنی سازی بیش از 5درصد در ایران است و امریکا خواهان این است که مرکز غنی سازی اورانیوم فردو تعطیل شود وهمینطور تمام اورانیوم بیست درصدی را به خارج از خاک خود منتقل کند.
وی همچنین به این نکته اشاره کرد اینکه که آیا ایران در پی کسب توانایی برای ساخت سلاح هسته ای هست یا نیست از نظر تکنیکی و علمی این اجماع وجود دارد که ایران میتواند در این جهت حرکت کند اما از نظر سیاسی،اینکه این تصمیم گرفته شده است یا خیر؟ پاسخی برای آن نیست. وی بر این نکته تاکید کرد که طرف گفتگوهای ایران، امریکا و غرب است و نه چین و روسیه.
این دو کشور از تقابل ایران و غرب سود میبرند و اگر راه حلی برای مسیله هسته ایران وجود داشته باشد آن راه حل، گفتگوی مستقیم ایران و امریکا حتی به صورت مخفیانه است.
منصور فرهنگ همچنین در گفتگو با رادیو بین المللی فرانسه گفت در ده سال گذشته که این مذکرات کم و بیش در جریان بوده است؛ درمیان مقامات غربی و امریکایی و اسراییلی یک بینش همواره بوده است و آن این است که ایران تصمیم به برای ساخت سلاح هسته ای دارد و هدف ایران از تمام مذاکرات خرید وقت است و هنوز هم این ذهنیت وجود دارد و اگر این مسیله ادامه پیدا کند، گزینه نظامی تنها راهی خواهد بود که غرب پیش رو خود میبیند. که این موضوع دقیقا در نامه این 44 سناتور آمده است.
این 44 سناتور دمکرات و جمهوری خواه امریکایی در نامه خود تأکید کرده اند در این مرحله «حداقل مطلقی» که ایران باید انجام بدهد این است که «تأسیسات غنیسازی اورانیوم فُردو را تعطیل کند، تمامی غنیسازیهای بالای ۵ درصد را متوقف کند، و همه اورانیومی که بیشتر از ۵ درصد غنی شده را از کشور خارج کند.»
در ادامه نامه آمدهاست: «اگر ایران با این موردها موافقت کرد و گامهایی قابل تأیید در این راستا برداشت، معلوم میشود که ایران تا اندازهای به این روند تعهد دارد و این امر ادامه مذاکرات، پس از مسکو را، موجه خواهد ساخت.»این نامه میافزاید: «حال که شاهد برداشتن چنین گامهایی از سوی ایران نیستیم باید اینگونه نتیجهگیری کنیم که تهران ضمن حرکت به سوی ظرفیتسازی برای سلاح اتمی، دارد از این گفتوگوها به عنوان پوششی برای وقتکشی استفاده میکند. و میدانیم که شما هم موافقید که نباید به ایران اجازه داد به چنین ظرفیتی دست پیدا کند.»
در این رابطه گفتگویی انجام دادم با منصور فرهنگ کارشناس مسایل بین المللی ساکن امریکا، او در این رابطه در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه پیرامون تاثیر احتمالی این نامه و یا خواست های اینگونه از دولت فعلی امریکا با توجه به نزدکی بودن انتخابات ریاست جمهوری در این کشور بر کارزار انتخاباتی، گفت: ممکن است این نتیجه را داشته باشد اما اقدام این 44 سناتور که متعلق به هر دو حزب امریکا هستند نباید در این رابطه تببین شود را که این امضا کنندگان این نامه از هر دو حزب اصلی امریکا هستند و و نظر بسیاری از سناتورها و مقامات امریکایی و کارشناسان این کشور چیزی است که در این نامه آمده است. امریکا خواهان توقف غنی سازی بیش از 5درصد در ایران است و امریکا خواهان این است که مرکز غنی سازی اورانیوم فردو تعطیل شود وهمینطور تمام اورانیوم بیست درصدی را به خارج از خاک خود منتقل کند.
وی همچنین به این نکته اشاره کرد اینکه که آیا ایران در پی کسب توانایی برای ساخت سلاح هسته ای هست یا نیست از نظر تکنیکی و علمی این اجماع وجود دارد که ایران میتواند در این جهت حرکت کند اما از نظر سیاسی،اینکه این تصمیم گرفته شده است یا خیر؟ پاسخی برای آن نیست. وی بر این نکته تاکید کرد که طرف گفتگوهای ایران، امریکا و غرب است و نه چین و روسیه.
این دو کشور از تقابل ایران و غرب سود میبرند و اگر راه حلی برای مسیله هسته ایران وجود داشته باشد آن راه حل، گفتگوی مستقیم ایران و امریکا حتی به صورت مخفیانه است.
منصور فرهنگ همچنین در گفتگو با رادیو بین المللی فرانسه گفت در ده سال گذشته که این مذکرات کم و بیش در جریان بوده است؛ درمیان مقامات غربی و امریکایی و اسراییلی یک بینش همواره بوده است و آن این است که ایران تصمیم به برای ساخت سلاح هسته ای دارد و هدف ایران از تمام مذاکرات خرید وقت است و هنوز هم این ذهنیت وجود دارد و اگر این مسیله ادامه پیدا کند، گزینه نظامی تنها راهی خواهد بود که غرب پیش رو خود میبیند. که این موضوع دقیقا در نامه این 44 سناتور آمده است.
انفجار بغداد ٢۰ کشته و ده ها زخمی به جای گذاشت
انفجار دو خودروی بمب گذاری شده امروز شنبه 27خرداد، در بغداد پایتخت عراق بیش از 20 کشته و ده ها زخمی بر جای گذاشت.
به گزارش خبر گزاری فرانسه، این عملیات تروریستی در جریان برگزاری
مراسم سوگواری سالگرد رحلت امام هفتم شیعیان" موسی کاظم" در بغداد روی
داد.خودوری بمب گذاری شده، ظهر امروز در مسیر زائران حرم امام موسی کاظم، در شمال بغداد منفجر شد که در گزارش های اولیه تلفات این انفجار یک کشته و 40 زخمی اعلام شده بود.
از سوی دیگر 18 شهروند دیگر از زائران نیز بر اثر انفجار یک خودروی بمب گذاری شده کشته و زخمی شدند.
بر اساس این گزارش، یک خودروی بمب گذاری شده در میدان صنعا در منطقه الکاظمیه در شمال بغداد منفجر شد که در نتیجه آن 6 غیر نظامی کشته و 12 نفر دیگر نیز زخمی شدند.
این انفجارها در حالی صورت گرفت که حدود شش میلیون شیعه برای گرامیداشت سالروز رحلت امام هفتم شیعیان در میان تدابیر امنیتی شدید وارد کاظمین شده اند.
زائران با پای پیاده، ده ها کیلومتر را از نقاط مختلف بغداد و دیگر شهرهای عراق، طی کرده اند و دولت عراق بیش از صد هزار نیروی امنیتی عراقی را برای حمایت از این زائران به خدمت گرفت.
«برادر فکری» رحیم مشایی به دادگاه احضار شد
امروز یک رسانه وابسته به دولت در ایران خبر داده که بهمن شریف
زاده، یک روحانی نزدیک به دولت، به خاطر اظهاراتش در گفت وگو با روزنامه
شرق، به دادگاه احضار شده است.
شریف زاده که از روحانیون نزدیک به دولت و جریان موسوم به «جریان انحرافی» است به دادگاه ویژه روحانیت احضار شده است.شریف زاده که اکنون سردبیر روزنامه الوفاق است، در گفت و گو به روزنامه شرق درباره جریان انحرافی گفته بود که این عنوان یک عنوان دروغین است که مخالفان دولت مطرح کردند.
او در این مصاحبه گفته بود که خودش را برادر «اسفندیار رحیممشایی» میداند؛ نه برادر خونی بلکه برادر فکری.
در حالی که رحیم مشایی مورد غضب هواداران رهبر جمهوری اسلامی است، شریف زاده او را چنین تعریف کرده است: «یک انسان آزاداندیش عمیق و با ضمیری روشن.»
این اظهارات، خشم اصولگرایان را شعله ورتر کرده است.
حسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد در دولت احمدی تژاد که اکنون از دولت فاصله گرفته است، دیروز در قم نسبت به گفت و گو شریف زاده با روزنامه شرق واکنش نشان داد.
صفار هرندی شریف زاده را انسانی «بیماردل» و گفت و گویش را با روزنامه شرق «فاسد» خواند.
حالا به نظر می رسد که تأثیر سخنرانی صفار هرندی در نمازجمعه قم خودش را به شکل احضار شریف زاده به دادگاه ویژه روحانیت نشان داده است.
با این حال، شریف زاده امروز در يادداشتی که در روزنامه ایران، روزنامه وابسته به دولت، منتشر کرده بر مواضع خودش تأکید کرده و خطاب به مخالفانش نوشته است: «شما فقط از دين به فقه مصطلح بسنده کردهايد و معارف عقلاني و معنوي و احساسيدين را فراموش کردهايد و اين فروکاستن دين به احکام رفتاري است در حاليکه دين خدا بهترين و زيباترين معارف را براي عقل و دل بشر دارد که شما از آن غفلت کردهايد.»
طومار اعتراضی ده هزار کارگر به «قطع یارانهها»
بیش از ۱۰ هزار کارگر واحدهای صنعتی از ۵ استان ایران، با امضای
نامهای خطاب به وزیر کار دولت جمهوری اسلامی به تاثیراتی که اجرای قانونی
هدفمندی یارانهها بر زندگی آنان تحمیل کرده است اعتراض کردند.
کارگران امروز طوماری را منتشر کردند و طی آن از وضعیت اقتصادی
خود و تاثیر منفی طرح هدفنمد سازی یارانه ها بر معیشت خود شکوه کرده اند
،طوماری که در آن از طرح هدفمند سازی یارانه ها به عنوان «قطع یارانهها»
نام برده شده است.
در این طومار که به امضای بیش از ۱۰ هزار کارگر شاغل در ۵ استان کشور در كارخانههايي از جمله دارو شیشه، مهرام، فرش پارس، هفت الماس و... رسیده است، کارگران تهیه پیشنویس اصلاحیه قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
کارگران امضا کننده نامه همچنین به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقشان اعتراضکردهاند و خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطعی برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند شدهاند.
در این رابطه گفتگویی انجام دادم با روزبه بلهری روزنامه نگار شاغل در رادیو فردا و آشنا به مسایل کارگری؛
روزبه بلهری در این رابطه به بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه گفت، در صد بسیار بالایی از کارگران زیر خط فقر زندگی میکنند، یعنی حدود هفتاد درصد کارگران ایرانی زیر خطر فقر زندگی میکنند، هفتاد درصد کارگران ایرانی حدود 350 هزار تومان حقوق دریافت میکنند که این میزان با خطر فقط یک میلیون تومانی و این فاصله حدود ششصد هزار تومان فاصله دارد.
روزبه بلهری همچنین تاکید کرد: مقامات دولتی اعلام کرده اند، چیزی حدود سیصد میلیارد تومان قراراست به صنایع در حال تعطیل داده شود و این به تنهایی نشان دهنده این است که وضعیت صنایع در ایران رو به وخامت است. و البته این نکته نیز باید مورد اشاره قرار گیرد که متاسفانه دولت مبلغی را که تقبل کرده بود در روند هدفمند سازی یارانه ها به صنایع پرداخت کند پرداخت نکرده است و کارگران یکی از قربانیان این مسیله هستند چرا که یا کارخانه ها تعطیل میشوند و یا حقوق آنها پرداخت نمیشود.
این کارشناس مسایل کارگری پیرامون نسبت احزاب و گروه های سیاسی و عدم موفقیت آنها در ایجاد کنش های موثر کارگری همچون این بیانیه ده هزار امضایی با اشاره به این نکته که این کنش توسط ارگانی کارگری ایجاد شده است گفت وقتی صحبت از تشکل های سیاسی میشود فاصله ای خواه ناخواه با کنش های کارگری در ایران و احزاب ایجاد میشود چرا که تفاوتی بین خواست کارگران و احزاب سیاسی وجود دارد و نهایت اگر تشکلی بخواهد در عرصه کارگری فعال باشد باید واقع بینانه خواسته های کارگران را درک کند و البته در ابتدا مشکلاتشان را کشف کند.
در این طومار که به امضای بیش از ۱۰ هزار کارگر شاغل در ۵ استان کشور در كارخانههايي از جمله دارو شیشه، مهرام، فرش پارس، هفت الماس و... رسیده است، کارگران تهیه پیشنویس اصلاحیه قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
کارگران امضا کننده نامه همچنین به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقشان اعتراضکردهاند و خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطعی برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند شدهاند.
در این رابطه گفتگویی انجام دادم با روزبه بلهری روزنامه نگار شاغل در رادیو فردا و آشنا به مسایل کارگری؛
روزبه بلهری در این رابطه به بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه گفت، در صد بسیار بالایی از کارگران زیر خط فقر زندگی میکنند، یعنی حدود هفتاد درصد کارگران ایرانی زیر خطر فقر زندگی میکنند، هفتاد درصد کارگران ایرانی حدود 350 هزار تومان حقوق دریافت میکنند که این میزان با خطر فقط یک میلیون تومانی و این فاصله حدود ششصد هزار تومان فاصله دارد.
روزبه بلهری همچنین تاکید کرد: مقامات دولتی اعلام کرده اند، چیزی حدود سیصد میلیارد تومان قراراست به صنایع در حال تعطیل داده شود و این به تنهایی نشان دهنده این است که وضعیت صنایع در ایران رو به وخامت است. و البته این نکته نیز باید مورد اشاره قرار گیرد که متاسفانه دولت مبلغی را که تقبل کرده بود در روند هدفمند سازی یارانه ها به صنایع پرداخت کند پرداخت نکرده است و کارگران یکی از قربانیان این مسیله هستند چرا که یا کارخانه ها تعطیل میشوند و یا حقوق آنها پرداخت نمیشود.
این کارشناس مسایل کارگری پیرامون نسبت احزاب و گروه های سیاسی و عدم موفقیت آنها در ایجاد کنش های موثر کارگری همچون این بیانیه ده هزار امضایی با اشاره به این نکته که این کنش توسط ارگانی کارگری ایجاد شده است گفت وقتی صحبت از تشکل های سیاسی میشود فاصله ای خواه ناخواه با کنش های کارگری در ایران و احزاب ایجاد میشود چرا که تفاوتی بین خواست کارگران و احزاب سیاسی وجود دارد و نهایت اگر تشکلی بخواهد در عرصه کارگری فعال باشد باید واقع بینانه خواسته های کارگران را درک کند و البته در ابتدا مشکلاتشان را کشف کند.
کنکور، مهم ترین چالش وزارت تحصیلات عالیه درافغانستان
مهم ترین چالش و مشکل افغانستان مسئله کنکور است که به نوعی یک
مسئله ملی حساب می شود که باید در نشست سه روزه وزارت خانههای معارف،
تحصیلات عالی و کار و امور اجتماعی طرح و مورد بررسی قرار بگیرد.
به گزارش خبرگزاری بخدی، رئیس جمهور افغانستان دستور داده است تا وزارت های معارف، تحصیلات عالی و کار و امور اجتماعی، طرح و برنامه های دراز مدت خود را برای بهبود وضعیت آموزش و تحصیلی و اشتغال به رئیس جمهور ارائه کنند.
بر اساس دستور "حامد کرزی" قرار است روزهای، دوشنبه و سه شنبه هفته جاری نشست فوق العاده ای با حضور مقام های عالی رتبه دولتی در کابل برگزارشود.
هدف از نشست مشترک وزارت های معارف، تحصیلات عالی و کار و امور اجتماعی ایجاد هماهنگی های لازم میان این سه وزارتخانه و تلاش برای بهبود وضعیت آموزشی، تحصیلی و ایجاد اشتغال، عنوان شده است.
عبدالعظیم نوربخش، سخنگوی وزارت تحصیلات عالی در پاسخ به این پرسش که مهم ترین موضوعاتی که در این نشست برای بهبود وضعیت آموزش و اشتغال در افغانستان باید مورد بحث و برسی قرار بگیرد چیست؟ گفت:« موضوعاتی مانند ،کنکور و بودجه وزارت خانه، ارتقاء ظریف استادان دانشگاه ها و همین طور موسسات تحصیلات عالی در بخش خصوصی از جمله مهم ترین مواردی است که می باید در این نشست سه روزه مطرح شود:»
او گفت:« همچنین موضوعاتی مانند تحقیق، ارتباط با دانشگاه های جهان، تجهیز لابراتوآرها و آزمایشگاه ها و مسائل زیر ساختی از دیگر مواردی است که مورد نظر وزارت تحصیلات عالی است.»
سخنگوی وزارت تحصیلات عالی افغانستان در ادامه گفت:« افزایش بودجه این وازت خانه از دیگر مواردی است که باید در این نشست مطرح شود اما مهم ترین چالش و مشکل ما مسئله کنکور است که به نوعی یک مسئله ملی حساب می شود و باید موضوعات پیرامون آن مورد بحث و بررسی قرار بگیرد.»
نشست دوروزه گروههای مخالف بشار اسد در استانبول
نیروهای مخالف رژیم بشار اسد امروز شنبه برای دومین روز در شهر
استانبول ترکیه گرد هم آمده اند تا در مورد یک موضعگیری مشترک درباره آینده
سیاسی کشورشان با هم گفتگو کنند. در همین حال رهبران آمریکا و روسیه هم
اعلام کرده اند هفته آینده در حاشیه اجلاس گروه 20 در مکزیک، درباره
اختلافات هردو کشور برای حل بحران سوریه با هم گفتگو خواهند کرد.
بخش عمده گروههای سیاسی مخالف بشار اسد در چارچوب شورای ملی سوریه در نشست استانبول حضور دارند.
شورای ملی سوریه از سوی بخشی از گروههای مخالف رژیم دمشق بعنوان نماینده رسمی مردم سوریه برسمیت شناخته شده است و کشور های دوست سوریه این شورا را نماینده مشروع تمام سوری ها" توصیف می کنند.
منابع مخالفان گفته اند شورای ملی کرد سوریه، گروه وابسته به روشنفکر سوری، میشل کیلو و گروه مربوط به طایفه نواف البشیر نیز در نشست استانبول حضور دارند.
بگزارش خبرگزاری فرانسه از استانبول، کمیته هماهنگی برای تغییرات ملی و دمکراتیک، که از ائتلاف گروههای ملی گرای عرب، کرد و گروه های چپ گرای سوسیالیست تشکیل شده تنها گروهی است که در این نشست شرکت نکرده و گفته است بدلایلل تکنیکی نتوانسته است به این نشست نماینده بفرستد.
در نشست استانبول نمایندگانی از کشور های آمریکا فرانسه، آلمان، ایتالیا، بریتانیا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ترکیه و همچنان یک نماینده از هیات ناظران سازمان ملل متحد در سوریه نیز حضور دارند.
برهان غلیون، رئیس پیشین شورای ملی سوریه روز گذشته گفت مخالفان بشار اسد سعی خواهند کرد به وحدت نظر در باره آینده کشور شان، از جمله گذار به سوی یک سوریه دمکراتیک دست یابند.
انتظار می رود گروههای شرکت کننده، یک کمیته آمادگی برای برگزاری یک کنفرانس بزرگ مخالفان، تحت سرپرستی اتحادیه عرب در قاهره را تشکیل دهند اما زمان برگزاری این کنفرانس تا هنوز مشخص نگردیده است.
از سوی دیگر، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز جمعه گذشته اظهار کرد باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، هفته آینده در حاشیه اجلاس گروه در20 مکزیک، در مورد سوریه باهم گفتگو خواهند کرد.
بگفته وی این گفتگوها تمام مسایل مربوط به سوریه از جمله، چگونگی تطبیق
برنامه سازمان ملل برای برون رفت از بحران سوریه و انجام گذار سیاسی در
این کشور توسط خود سوری ها را شامل می گردد.شورای ملی سوریه از سوی بخشی از گروههای مخالف رژیم دمشق بعنوان نماینده رسمی مردم سوریه برسمیت شناخته شده است و کشور های دوست سوریه این شورا را نماینده مشروع تمام سوری ها" توصیف می کنند.
منابع مخالفان گفته اند شورای ملی کرد سوریه، گروه وابسته به روشنفکر سوری، میشل کیلو و گروه مربوط به طایفه نواف البشیر نیز در نشست استانبول حضور دارند.
بگزارش خبرگزاری فرانسه از استانبول، کمیته هماهنگی برای تغییرات ملی و دمکراتیک، که از ائتلاف گروههای ملی گرای عرب، کرد و گروه های چپ گرای سوسیالیست تشکیل شده تنها گروهی است که در این نشست شرکت نکرده و گفته است بدلایلل تکنیکی نتوانسته است به این نشست نماینده بفرستد.
در نشست استانبول نمایندگانی از کشور های آمریکا فرانسه، آلمان، ایتالیا، بریتانیا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ترکیه و همچنان یک نماینده از هیات ناظران سازمان ملل متحد در سوریه نیز حضور دارند.
برهان غلیون، رئیس پیشین شورای ملی سوریه روز گذشته گفت مخالفان بشار اسد سعی خواهند کرد به وحدت نظر در باره آینده کشور شان، از جمله گذار به سوی یک سوریه دمکراتیک دست یابند.
انتظار می رود گروههای شرکت کننده، یک کمیته آمادگی برای برگزاری یک کنفرانس بزرگ مخالفان، تحت سرپرستی اتحادیه عرب در قاهره را تشکیل دهند اما زمان برگزاری این کنفرانس تا هنوز مشخص نگردیده است.
از سوی دیگر، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز جمعه گذشته اظهار کرد باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، هفته آینده در حاشیه اجلاس گروه در20 مکزیک، در مورد سوریه باهم گفتگو خواهند کرد.
بن رودس، معاون مشاور امنیت ملی کاخ سفید بنوبه خود روز جمعه گفت آمریکا بروشنی گفته است هدف این کشور نه پایان دادن به نفوذ روسیه در سوریه، بلکه پایان دادن به خشونتها علیه مردم سوریه و بوجود آمدن یک حکومت ممثل اراده آنان است.
از بهار عرب تا بهار اسلامگراها
موضوع دور دوم دو انتخابات یعنی انتخابات مجلس فرانسه و
انتخابات ریاست جمهوری مصر به همراه درگذشت روژه گارودی اندیشمند فرانسوی،
موضوعاتی است که امروز در روزنامه های فرانسه منعکس شده است.
فردا دور دوم انتخابات مجلس در فرانسه برگزار می شود و همه
روزنامه های سراسری فرانسه تیترهای اصلی خود را به این اتفاق مهم سیاسی
اختصاص داده اند.روزنامه فیگارو در سرمقاله خود با عنوان «چرا فردا باید رأی بدهیم» نوشته است: حدود بیست میلیون از جمعیت رأی دهندگان فرانسوی، در دور قبلی انتخابات مجلس فرانسه، که روز یکشنبه گذشته برگزار شد، به پای صندوق های رأی نرفتند.
سرمقاله نویس این روزنامه راستگرای فرانسوی ادامه می دهد: این امر نه تنها یک عمل شهروندی نیست، بلکه برای کسی که به احزاب چپ و برنامه های اقتصادی ویرانگر آنها اعتقاد ندارد خطایی به شمار می آید که باید فردا جبران شود.
فیگارو سپس در سرمقاله خود به تحلیل میزان رای احزاب چپ و راست فرانسه در دور اول این انتخابات پرداخته که حزب سوسیالیست با اختلاف کمی از مهمترین حزب راستگرای فرانسه یعنی حزب اتحاد برای جنبش مردمی پیش افتاده است.
فیگارو می نویسد اگر فردا در انتخابات مجلس اکثریت کرسی ها از آن احزاب چپ شود، آن وقت همه قدرت به دست این جناح سیاسی فرانسه خواهد افتاد؛ یعنی الیزه و سنا و شهرهای بزرگ همه در اختیار چپ قرار می گیرد؛ امری که به نوشته روزنامه فیگارو، در دویست سال گذشته فرانسه بی سابقه خواهد بود.
اما از سوی دیگر، روزنامه لیبراسیون که به احزاب چپ نزدیک است، در صفحه اول خود پیش بینی کرده که حزب سوسیالیست فرانسه در حال به دست آوردن اکثریت مطلق در مجلس این کشور است.
همچنین روزنامه های فرانسه امروز خبر درگذشت روژه گارودی، نویسنده و سیاستمدار فرانسوی را منتشر کرده اند.
خبر درگذشت گارودی با یکی دو روز تأخیر منتشر شده است. وی روز سیزدهم ژوئن در خانه اش در یکی از حومه های پاریس از دنیا رفت.
فیگارو با چاپ مقاله ای درباره روژه گارودی، وی را دون کیشوتی توصیف کرده که علیه کاپیتالیسم مبارزه می کرد.
روزنامه لیبراسیون نیز درباره این سیاستمدار فرانسوی نوشته است که گارودی در سال 1996 با چاپ کتاب «پایه های افسانه ای سیاست اسرائیل» در عالم روشنفکری دست به خودکشی زد.
روژه گارودی در حالی هولوکاست را نفی می کرد که به نوشته لیبراسیون خود قربانی هیتلر و دولت ویشی در فرانسه بود.
لیبراسیون نوشته است که سال 1940 روژه گارودی توسط دولت ویشی دستگیر شد و به مدت سیزده ماه در یک کمپ زندانی بود.
او پی از آزادی توانست نماینده مجلس فرانسه شود. گارودی بعدها با روی آوردن به اسلام، آثاری را درباره این دین نوشت.
به نوشته فیگارو، از روژه گارودی در کل حدود هفتاد کتاب بر جای مانده است.
اما روزنامه فیگارو در مطلبی که به بهار عرب اختصاص داده با مروری به وقایع کشورهای عربی در هفته گذشته، تکیه زدن امین معلوف، نویسنده فرانسوی زبان، بر یکی از کرسی های آکادمی فرانسه را در قالب اتفاقات بهار عرب تحلیل و بررسی کرده است.
به نظر لیبراسیون به عضویت در آمدن امین معلوف که مراسم آن روز پنج شنبه گذشته برگزار شد، از این رو اهمیت دارد که معلوف خود یک عرب است و تجربه جنگهای داخلی در لبنان را پشت سر گذاشته است.
لیبراسیون این جنگها را نخستین جنگ میام هویت ها نام می برد. خود امین معلوف نیست کتابی را با نام هویت های مرگبار در این زمینه منتشر کرده که موجب شهرتش شد. این رمان به اغلب زبانها از جمله فارسی ترجمه شده است.
لیبراسیون به نقل از امین معلوف، می نویسد که برای این که یک تمدن جهانی مشترک داشته باشیم باید به تنوع فرهنگی و هویتی تن دهیم.
امین معلوف از این به بعد در آکادمی فرانسه بر صندلی تکیه خواهد زد که زمانی کلود لوی استراوس بر آن می نشست.
اما پس از امین معلوف به سراغ یک نویسنده فرانسوی دیگر می رویم؛ اریک امانوئل اشمیت.
اشمیت که کتابهایش در فرانسه همواره با فروش خوبی رو به روست در مطلبی که در روزنامه لاکروا منتشر کرده، روزهای یکشنبه خود را توصیف کرده است. عنوان مطلب اشمیت این است: من روح کودکانه را پرورش می دهم.
این نویسنده بلژیکی-فرانسوی در این مطلب می نویسد روزهای یکشنبه برای او، روز زندگی شخصی و خانواده و طبیعت است و ناهار یکشنبه ها مقدس است.
این نویسنده و نمایشنامه نویس، نوشته که یک ویلا و مزرعه قرن هفدهمی در یک ساعتی بروکسل دارد و روزهای خانواده و دوستانش را به همراه بچه هایشان در آن پذیرایی می کند.
اما امروز همزمان با برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در مصر، لوموند، روزنامه چاپ عصر پاریس، مقاله مفصلی را از طاهر بن جلون، نویسنده فرانسوی مراکشی تبار منتشر کرده که به بهار عربی می پردازد.
بن جلون، که بابت رمان شب مقدس برنده جایزه معتبر گنکور شده و اکنون یکی از اعضای این آکادمی است، در همان ماه های آغازین اعتراضات کشورهای عربی در سال گذشته، دو کتاب در فرانسه منتشر کرد. یکی از آنها داستانی بود که بر اساس زندگی محمد بوعزیزی نوشته شده بود و دیگری مجموعه ای از مقالات این نویسنده عرب-فرانسوی درباره تحولات کشورهای تونس و لیبی و مصر بود که پیشتر در روزنامه ها به چاپ رسیده بود.
اما طاهر بن جلون در مقاله امروز خود در روزنامه لوموند بهار عرب را زیر سوال برده و عنوان بهار اسلامگراها را بر آن نهاده است.
به اعتقاد این نویسنده، مذهب توانسته در جبهه مقابل دیکتاتورهای کشورهای عربی قرار بگیرد.
بن جلون در ابتدای مقاله خود این پرسش را مطرح می کند که چرا بهار عربی بیشتر به کار اسلامگراها آمد تا طرفداران دموکراسی.
این نویسنده ادامه می دهد اولین دلیل برای این امر، فقدان ریشه های دموکراسی در این کشورهاست و اکنون هم انتخابات در این کشورها بیشتر یک ابزار است تا اینکه یک فرهنگ سیاسی.
بن جلون سپس می نویسد: اعراب از اسلام به برای محافظت خود استفاده می کنند و به عنوان نمونه، تونسی ها و مصری ها اسلام را به عنوان فرهنگ و هویت خود انتخاب کرده اند.
این نویسنده همچنین به این نکته اشاره می کند که برای مردم عرب، دیکتاتورهای قبلی نماینده سیاست غرب بودند و لائیسیته برای اسلامگراها به معنی جدایی دین از دولت نیست بلکه از آن برداشت دین ستیزانه دارند.
ایران برای برداشتن داوطلبانه یک گام به جلو در مذاکرات مسکو اعلام آمادگی کرد
با وجود تاکید احمدی نژاد در بر داشتن یک گام به جلو، در
مذاکرات مسکو، معاون بین المللی او غنی سازی بیست در صدی را جزو " خطوط
قرمز جمهوری اسلامی " ارزیابی کرد
محمود احمدی نزاد در مصاحبه ای با روزنامه آلمانی "فرانکفورتر
آلگماینه" ، اظهار نظر کرد که ایران آماده است در اجلاس پنج بعلاوه یک در
مسکو، بطور داوطلبانه یک گام به جلو بگذارد، " بشرط انکه طرف مقابل نیز گام
مشابهی بردارد."
با این حال رئیس جمهوری اسلامی ، درپاسخ خبر نگار این نشریه که درباره توقف غنی سازی بیست در صدی پرسشی را مطرح کرد، احمدی نژاد به دادن پاسخی دیپلماتیک اکتفا کرد و گفت " ما امید داریم که در جریان اجلاس مسکو به پیشرفت هائی نائل آئیم."
احمدی نژاد توضیح داد که غنی سازی بیست در صدی اورانیم تنها در موارد پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد.
با این حال امروز علی سعید لو معاون امور بین الملل رئیس جمهوری در مصاحبه ای با خبرگزاری دولتی ایرنا اظهار داشت که غنی سازی بیست در صدی جزو خطوط قرمز جمهوری اسلامی است. او البته اضافه کرد که بنظرش این مذاکرات " با حفظ خطوط قرمز جمهوری اسلامی " مثبت خواهد بود.
علی سعید لو گفت که با توجه به تجربه مذاکرات استامبول و بغداد و نیز سفر وزیر خارجه روسیه به تهران، به نتایج مذاکرات مسکو " خوشبین " است.
اگر غنی سازی بیست در صدی آنگونه که سعیدلو می گوید خط قرمز ایران باشد، معلوم نیست گام داوطلبانه به جلو که احمدی نژاد در مصاحبه با نشریه المانی مطرح کرده ، چه امتیازی را در بر میگیرد؟
محمود احمدی نژاد در همین مصاحبه با فرانکفورتر آلگماینه، مدعی شده است که پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش از زندگی سیاسی کناره گیری خواهد کرد و به "فعالیت های علمی "خواهد پرداخت.
او همچنین بازگشت مجدد به سیاست پس از طی آن دوران قانونی که حق ریاست جمهوری ندارد را نیز غیر محتمل ارزیابی کرده است . او در پاسخ به خبرنگار نشریه آلمانی که مثال ولادیمیر پوتین را برایش مطرح می کند، پاسخ می دهد که شاید در دانشگاه به کارهای سیاسی روی آورد ، اما هیچ گاه پایش را به احزاب و گروههای سیاسی نخواهد گذاشت.
با این حال رئیس جمهوری اسلامی ، درپاسخ خبر نگار این نشریه که درباره توقف غنی سازی بیست در صدی پرسشی را مطرح کرد، احمدی نژاد به دادن پاسخی دیپلماتیک اکتفا کرد و گفت " ما امید داریم که در جریان اجلاس مسکو به پیشرفت هائی نائل آئیم."
احمدی نژاد توضیح داد که غنی سازی بیست در صدی اورانیم تنها در موارد پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد.
با این حال امروز علی سعید لو معاون امور بین الملل رئیس جمهوری در مصاحبه ای با خبرگزاری دولتی ایرنا اظهار داشت که غنی سازی بیست در صدی جزو خطوط قرمز جمهوری اسلامی است. او البته اضافه کرد که بنظرش این مذاکرات " با حفظ خطوط قرمز جمهوری اسلامی " مثبت خواهد بود.
علی سعید لو گفت که با توجه به تجربه مذاکرات استامبول و بغداد و نیز سفر وزیر خارجه روسیه به تهران، به نتایج مذاکرات مسکو " خوشبین " است.
اگر غنی سازی بیست در صدی آنگونه که سعیدلو می گوید خط قرمز ایران باشد، معلوم نیست گام داوطلبانه به جلو که احمدی نژاد در مصاحبه با نشریه المانی مطرح کرده ، چه امتیازی را در بر میگیرد؟
محمود احمدی نژاد در همین مصاحبه با فرانکفورتر آلگماینه، مدعی شده است که پس از پایان دوران ریاست جمهوری اش از زندگی سیاسی کناره گیری خواهد کرد و به "فعالیت های علمی "خواهد پرداخت.
او همچنین بازگشت مجدد به سیاست پس از طی آن دوران قانونی که حق ریاست جمهوری ندارد را نیز غیر محتمل ارزیابی کرده است . او در پاسخ به خبرنگار نشریه آلمانی که مثال ولادیمیر پوتین را برایش مطرح می کند، پاسخ می دهد که شاید در دانشگاه به کارهای سیاسی روی آورد ، اما هیچ گاه پایش را به احزاب و گروههای سیاسی نخواهد گذاشت.
ولیعهد هفتاد و نه ساله عربستان درگذشت
مراسم بخاک سپاری ولیعهد عربستان فردا یکشنبه در شهر مکه انجام خواهد شد. مسجد بزرگ مکه محل برگزاری مراسم عزاداری خواهد بود.
تلویزیون دولتی اخباریه در عربستان امروز خبر مرگ نایف بن عبدل
عزیز، ولیعهد عربستان سعودی، را اعلام کرد. این تلویزیون خبر خود را از
قول دربار سعودی نقل کرد و یاد آوری نمود که نامبرده در عین حال وزیر کشور
عربستان هم بوده است.
بر طبق اخبار منتشر شده توسط همین تلویزیون، مراسم بخاک سپاری ولیعهد عربستان فردا یکشنبه در شهر مکه انجام خواهد شد. مسجد بزرگ مکه محل برگزار ی مراسم عزاداری خواهد بود.
مطبوعات عربستان تا کنون اخباری از وضعیت ناگوار سلامتی ولیعهد منتشر کرده بودند. او در سه ماه گذشته لااقل دوبار برای معالجه کشور را ترک کرده بود. ولیعهد عربستان روز بیست و شش ماه مه به خارج از کشور سفر کرد و دیگر خبری از بازگشت وی منتشر نشد.
تلویزیون دولتی عربستان توضح نداد که وی در کدام کشور جان سپرده است، با این حال در چند روز گذشته نزدیکان او از ژنو خبرهائی درباره اش منتشر کردند.
روز سوم ژوئن برادر ولیعهد عربستان ، احمد بن عبدالعزیز، اعلام کرد که که حال ولیعهد خوب است و بزودی به کشور باز خواهد گشت.
پس از مرگ ولیعهد عربستان تا کنون کسی به جانشینی وی انتخاب نشده است ، ولی گفته می شود که برادرش شاهزاده سلمان بن عبدل عزیز که هم اکنون وزیر دفاع کشور است، امکان دارد به مقام ولیعهدی انتخاب گردد.
بر طبق اخبار منتشر شده توسط همین تلویزیون، مراسم بخاک سپاری ولیعهد عربستان فردا یکشنبه در شهر مکه انجام خواهد شد. مسجد بزرگ مکه محل برگزار ی مراسم عزاداری خواهد بود.
مطبوعات عربستان تا کنون اخباری از وضعیت ناگوار سلامتی ولیعهد منتشر کرده بودند. او در سه ماه گذشته لااقل دوبار برای معالجه کشور را ترک کرده بود. ولیعهد عربستان روز بیست و شش ماه مه به خارج از کشور سفر کرد و دیگر خبری از بازگشت وی منتشر نشد.
تلویزیون دولتی عربستان توضح نداد که وی در کدام کشور جان سپرده است، با این حال در چند روز گذشته نزدیکان او از ژنو خبرهائی درباره اش منتشر کردند.
روز سوم ژوئن برادر ولیعهد عربستان ، احمد بن عبدالعزیز، اعلام کرد که که حال ولیعهد خوب است و بزودی به کشور باز خواهد گشت.
پس از مرگ ولیعهد عربستان تا کنون کسی به جانشینی وی انتخاب نشده است ، ولی گفته می شود که برادرش شاهزاده سلمان بن عبدل عزیز که هم اکنون وزیر دفاع کشور است، امکان دارد به مقام ولیعهدی انتخاب گردد.
جرس:
بیش از ۱۰ هزار کارگر واحدهای صنعتی از پنج استان کشور، با امضای نامهای خطاب به وزیر کار به تاثیراتی که اجرای قانونی هدفمندی یارانهها بر زندگی آنان تحمیل کرده است اعتراض کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران در این نامه از قانون هدفمندی یارانهها با عنوان «قطع یارانهها» نام بردهاند، با توجه به وضعیت اقتصادیشان خواستار افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم موجود شدهاند و تهیه پیشنویس اصلاحیه قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
این طومار به امضای بیش از ۱۰ هزار کارگر شاغل در ۵ استان کشور در کارخانههایی از جمله دارو شیشه، مهرام، فرش پارس، هفت الماس و… رسیده و صبح امروز توسط نمایندگان کارگران به دفتر شیخ الاسلام، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی تحویل داده شده است.
کارگران امضا کننده نامه همچنین به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقشان اعتراضکردهاند و خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطعی برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند شدهاند.
خبرگزاری کار ایران دو هفته پیش در اواسط ماه جاری پیشخبری از تلاش کارگران جهت تهیه طوماری در اعتراض به اجرای قانون هدفمندی یارانهها با ۲ هزار امضا را منتشر کرده بود که طومار ۱۰ هزار امضایی کارگران به ثمر نشستن مرحله اول این تلاش است.
متن کامل این نامه که رونوشتی از آن به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاست جمهوری و خبرگزاری کار ارسال شده است، در ادامه میآید:
به وزیر کار، رفاه و رفاه اجتماعی
همانطوری که همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشتهاند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ۴ و سپس ۵ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ۵ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد میکند. توام با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزدها، اصلاحیهای بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود.
مبنای میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین حقوق ۵ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده است. بیمه میلیونها کارگر ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سر انجامی نرسیده است و شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و ناامنی شغلی، اخراج سازی و تعطیلی کارخانهها در بدترین وضعیت نسبت به سالهای پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمیل چنین شرایطی را بر میلیونها کارگر و خانوادههای آنان بر نمیتابد. لذا ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نمایندههای منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر پای میفشاریم.
ما کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند.
خبرها همیشه کوتاهند و تلخ
جرس: معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی
در دلنوشتهای کوتاه به همسرش با شرحی از روزهای ملاقات کابینی نسبت به
روزهای آینده اظهار نگرانی میکند.
به گزارش جرس، دهقان در این یادداشت کوتاه که پیش از اعلام تایید حکم 13سال حبس سلطانی نگاشته شده است از نبود ملاقات حضوری نیز گلایه کرده است.
عبدالفتاح سلطانی که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و مدنی را بر عهده داشته متهم به “تبلیغ علیه نظام، تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر، اجتماع و تبانی علیه نظام” و “تحصیل مال حرام” شده است.
او که از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد با حکم بدوی که اواسط اسفند ماه از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شد به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود. وی سپس در یک دادگاه تجدید نظر به ۱۳ سال زندان محکوم شد.
عبدالفتاح سلطانی در طول فعالیتهای حقوقی و حقوق بشری خود و پیش از ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ سه بار در زندان بوده و ماههای طولانی از مدت حبس خود را در انفرادی گذرانده است.
متن این یادداشت که در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:
به مناسبت پایان نهمین ماه اسارتت مینویسم تا دلم تسکین یابد،
هر دوشنبه پشت شیشه می نشینم آنقدر سرک کشیدهام و از روزنههای اطراف پرده ی سبز، چهرهی شیشه ایات را به انتظار نشستهام که یادم رفته اعتراض کنم و فریاد برآورم تا کی پشت شیشه. 9 ماه است تو را در کنارمان ندیدهایم تا بار دیگر از دغدغهی مردم بگویی و آرزوی نظم و امنیت برای جامعه کنی. باز از امیدهای بیکرانت بگویی، از اتاقهایی که برای اجرای عدالت در آنها زندگیت را مخلصانه صرف کردی.
به یاد دیدارت در دادگاه دلم را خوش میکنم. اما وقتی یاد نرگس و نسرین و کودکان مظلومشان میافتم خودم را فراموش میکنم. دخترم را که چند سالی است پدرش را ندیده است و امسال روز پدر را با واسطه تبریک میگوید فراموش میکنم! روزی را که میخواستند تو را با آن همه تاخیر برای مداوا با دستبند به بیمارستان ببرند فراموش میکنم! بیماریهای جدیدی که در زندان نصیبت شد و نگرانیهای خودم را فراموش می کنم. فرزندانم را که هر بار وارد خانه میشوند و با نگاه ملتمسانه میپرسند چه خبر؟ و صد البته منتظر خبر خوش هستند فراموش می کنم.
خبرها همیشه کوتاهند و تلخ!هفتهی گذشته تعطیل بود و دیدارهای شیشه ای به تاخیر افتاد. هر چه منتظر ملاقات جبرانی ماندیم خبری نشد تا باشد چه خندقی پر از اخبار تلخ و کوتاه برایمان تدارک دیده باشند و 9 ماه گذشت. مولود این 9 ماه چه خواهد بود.
به گزارش جرس، دهقان در این یادداشت کوتاه که پیش از اعلام تایید حکم 13سال حبس سلطانی نگاشته شده است از نبود ملاقات حضوری نیز گلایه کرده است.
عبدالفتاح سلطانی که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و مدنی را بر عهده داشته متهم به “تبلیغ علیه نظام، تشکیل کانون مدافعان حقوق بشر، اجتماع و تبانی علیه نظام” و “تحصیل مال حرام” شده است.
او که از تاریخ ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ در زندان اوین به سر میبرد با حکم بدوی که اواسط اسفند ماه از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی صادر شد به ۱۸ سال حبس، تبعید به برازجان و همچنین به ۲۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شده بود. وی سپس در یک دادگاه تجدید نظر به ۱۳ سال زندان محکوم شد.
عبدالفتاح سلطانی در طول فعالیتهای حقوقی و حقوق بشری خود و پیش از ۱۹ شهریور ۱۳۹۰ سه بار در زندان بوده و ماههای طولانی از مدت حبس خود را در انفرادی گذرانده است.
متن این یادداشت که در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:
به مناسبت پایان نهمین ماه اسارتت مینویسم تا دلم تسکین یابد،
هر دوشنبه پشت شیشه می نشینم آنقدر سرک کشیدهام و از روزنههای اطراف پرده ی سبز، چهرهی شیشه ایات را به انتظار نشستهام که یادم رفته اعتراض کنم و فریاد برآورم تا کی پشت شیشه. 9 ماه است تو را در کنارمان ندیدهایم تا بار دیگر از دغدغهی مردم بگویی و آرزوی نظم و امنیت برای جامعه کنی. باز از امیدهای بیکرانت بگویی، از اتاقهایی که برای اجرای عدالت در آنها زندگیت را مخلصانه صرف کردی.
به یاد دیدارت در دادگاه دلم را خوش میکنم. اما وقتی یاد نرگس و نسرین و کودکان مظلومشان میافتم خودم را فراموش میکنم. دخترم را که چند سالی است پدرش را ندیده است و امسال روز پدر را با واسطه تبریک میگوید فراموش میکنم! روزی را که میخواستند تو را با آن همه تاخیر برای مداوا با دستبند به بیمارستان ببرند فراموش میکنم! بیماریهای جدیدی که در زندان نصیبت شد و نگرانیهای خودم را فراموش می کنم. فرزندانم را که هر بار وارد خانه میشوند و با نگاه ملتمسانه میپرسند چه خبر؟ و صد البته منتظر خبر خوش هستند فراموش می کنم.
خبرها همیشه کوتاهند و تلخ!هفتهی گذشته تعطیل بود و دیدارهای شیشه ای به تاخیر افتاد. هر چه منتظر ملاقات جبرانی ماندیم خبری نشد تا باشد چه خندقی پر از اخبار تلخ و کوتاه برایمان تدارک دیده باشند و 9 ماه گذشت. مولود این 9 ماه چه خواهد بود.
جرس:
مشاور میرحسین موسوی معتقد است هر گونه جریان رهبرسازی برای جنبش به شکست منتهی میشود چرا که زمینهای در داخل کشور ندارد و میر حسین موسوی و مهدی کروبی همچنان میان مردم ایران مقبولیت و محبوبیت دارند.
اردشیر امیر ارجمند، در گفت و گو با میهن شورای هماهنگی راه سبز امید را مدعی رهبری جنبش نمی داند بلکه آن را یک صدا از میان آواهای گوناگون سبز می داند. ارجمند می گوید جنبش سبز در پی یک انقلاب و جنگی هشت ساله که اصالت شهادت طلبانه داشت، جنبش زندگی است و برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، شهروند محور و با خواستهای حقوق بشری است. ارجمند به آینده امیدوار است و حتی می گوید خیزشی در راه است.گفت و گوی میهن با دکتر اردشیر امیر ارجمند را بخوانید.
وی خاطر نشان کرد: از ابتدای جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی مُکرر از رهبری غیر متمرکز و سامان دهی شبکه های اجتماعی گفته بودند و اینکه هر کس در هر جایی باید برای جنبش تلاش کند.شعار هر شهروند یک رسانه هم در همین راستا مطرح شد. اما به هر حال یک صدای واحد و هماهنگ کننده لازم است تا راهبردها گم نشود، آن صدا، رهبران جنبش سبز هستند و آنها این نقش را بر عهده گرفتند و خوب هم عمل کردند.انها به دنبال ایجاد رهبری هرمی کلاسیک نبودند. راه را در کنار مردم و با مردم پیدا کردند و نشان دادند و در پای ان مردانه ایستادند. آقایان موسوی و کروبی با ملاک قرار دادن قانون اساسی با توجه به اینکه این قانون اساسی مقدس نیست, ایراد هم دارد و هم قابل اصلاح است، مبارزه مسالمت آمیزی را پی گرفتند و بر حقوق شهروندی تاکید کردند. جنبش سبز که آقایان رهبری کردند ، جنبش حق بنیاد بود و تفاوتش با دیگر جنبش های تاریخ ما در این گفتمان حقوق بشری است که از مجموعه رفتار رهبران ساخته شد. به هر حال تضعیف این رهبری یا طرح رهبری دیگر یا جدید بدون اینکه زمینه اجتماعی داشته باشد، خطای بزرگی است و موجب تضعیف جنبش است.موسوی و کروبی و همچنین خاتمی سرمایه عظیمی برای مردم ایران هستند و به نظر من آنها از پایه های امنیت ملی کشور هستند متاسفانه اقتدارگرایان و خودکامگان ارزش آنها را در نمی یابند. با وجود آنها امکان آلترنانیو سازی غیر ملی وجود ندارد یا بسیار دشوار است. اگر همین الان هم در داخل اتفاقی بیفتد و آقای مهندس موسوی و کروبی بین مردم باشند خلایی ایجاد نخواهد شد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید یادآور شد:بارها تاکید شده است که شورا نقش هماهنگ کننده دارد.در مورد انحصار طلبی هم قطعا ادعای بی مبنا و غیر منصفانه ای است. ما هیچ وقت ادعا نکرده ایم که تنها صدای همه جنبش سبز هستیم.کدام موضع یا عمل شورا مُثبِت این اتهام است؟برخی افراد و جریانات بجای مبارزه با استبداد داخلی، شورا را هدف تخریب قرار میدهند. اما شورا هرگز وارد این بازی مخرب نشده و نمی شود . در مورد فراخوان باید گفت که شورا نهادی در داخل کشور است که بعد از مشورت وتلاش جهت ایجاد اجماع، بانیروهای موجود در جنبش به نتیجه ای می رسد وآن را اعلام می کند. میزان موفقیت در این تلاش بستگی به شرایط دارد. مثلا در بحث عدم مشارکت در انتخابات، اجماع سازی شورا موفقیت آمیز بود و در سطح وسیع و گسترده در داخل کشور اجماع سازی انجام داد .ما شاهد فراخوانهای متفاوت از طرف اشخاص یا جریانات مختلف بوده ایم آیا همه آنها ادعای رهبری یا انحصار داشته اند؟
امیرارجمند گفت:ایجاد دو گانه اصلاح طلبی و جنبش سبز را سازنده تلقی نمی کنم . یک وقت از اختلاف سلیقه صحبت می کنیم و این با ایجاد یک شکاف متفاوت است. باید سعی کرد اختلاف دیدگاهها به شکاف نرسد. باید با حفظ اصول و کفِ مطالبات قدر مشترکی داشته باشیم و جنبش سبز را به گونه ای تعریف کنیم که بیشتر اصلاح طلبان، درجنبش سبز حضور داشته باشند.
وی درباره انتخابات ریاست جمهوری آینده خاطرنشان کرد:تصمیم گیری درباره انتخابات ریاست جمهوری بسیار زود است. اما خواه ناخواه این مساله مطرح می شود و باید درباره اش بحث شود و جوانب مختلف آن بررسی شود. اما نباید به گونه ای رفتار کرد که همه ابعاد و مسائل جنبش سبزصرفا چگونگی برخورد جنبش سبز تحت الشعاع انتخابات قرار گیرد. دررابطه با خود انتخابات باید یک نگاه کلی داشته باشیم. وقتی از پرهیز از افراط و تفریط، صحبت می کنیم یعین همین. باید ملاک داشته باشیم تا به نوسان کمتری دچار شویم.به نظر من در این باره بین آقای موسوی و کروبی و حتی دیگران مثل آقای هاشمی و خاتمی اتفاق نظری وجود داشته است. برای اینکه انتخابات معنا داشته باشد، باید مقدماتی باشد و بدون این زمینه ی عینی انتخابات معنا ندارد، یعنی باید شرایط امنیتی کشور تغییر کند. آیا عقل سلیم می پذیرد که در این شرایطِ فوق امنیتی،در انتخابات شرکت کرد؟ مطالبه اصلی جنبش سبز همچنان مشارکت در انتخابات آزاد و منصفانه است. باید این تغییر از جایی و نقطه ای شروع شود. اگر طرف مقابل و حکومت می خواهد انتخابات بر گزار شود ، باید نشان دهد که تحول ایجاد می کند. اصلی ترین کار، آزادی رهبران جنبش است. مگر می شود بدون آزادی این آقایان که بدون محاکمه و مجوز قانونی در زندان هستند از انتخابات آزاد صحبت کرد؟ آیا می شود تمام فعالان سیاسی همچنان در زندان باشند و ما بگوییم که می خواهیم در انتخابات شرکت کنیم؟ کسی که به معیارهای حداقلی دموکراسی اعتقاد دارد، می تواند در این انتخاباتی شرکت کند؟ آیا ما صرفا باید دنبال این باشیم که با هر شرایطی و در هر وضعیتی در انتخابات شرکت کنیم، این توجیه عقلی و سیاسی ندارد. این نشانه دگماتیزیم و رادیکالیزم هم نیست. محافظه کاری زیاد مثل رادیکالیزم مضر و غیر سازنده است. منطقی ترین راه برای شروع تنش زدایی, آزادی زندانیان و شکست حصر رهبران جنبش سبز است. برای یک انتخابات منصفانه ، حاکمیت باید قدمی برای حل اختلاف بردارد. کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند باید نشان دهند کدام حرکت برای حل اختلاف و یا آشتی ملی صورت گرفته است. ما حتی در انتخابات گذشته هم خواستار این بودیم که نهادی بی طرف به ادعای تقلب در انتخابات و حوادث بعد از ان رسیدگی کند. امری که هرگز محقق نشد.
وی افزود:خواست ما ایجاد نهادهای حقیقت یاب داخلی واقعا مستقل بود و هست چه در مورد انتخابات چه در مورد انچه در زندانها گذشت و سایر موارد. اما این بدا ن معنا نیست که از نظر حقوقی هر گونه نظارت بین المللی در انتخابات را مغایر با استقلال کشور تلقی کنیم.مثلا ایران هم بیانه اتحادیه ی بین المجالس در مورد استاندارهای انتخابات ازاد , سالم و منصفانه را پذیرفته است. یکی از موارد امکان حضور ناظران خارجی در چهار چوب این اتحادیه است. خود ایران بارها ناظربه کشورهای دیگر فرستاده است. اگر تعبیر این بود که این عمل مغایر با استقلال داخلی است خوب ایران هم نباید این کار را انجام می داد. پس چنین تعبیری نیست.
امیر ارجمند گفت: توجه کنید ترکیب هیات رسیدگی به تخلفات انتخاباتی را که توسط حاکمیت تعیین شدند آقای ولایتی ، آقای رحیمیان که رییس بنیاد شهید بود، آقای حداد عادل و غیره . انگار طرف دیگر وجود ندارد. این می شود یک طرفه به پیش قاضی رفتن. کدام انسان منطقی می تواند ادعا کند که این چنین هیاتی بی طرف است؟ مثلا آقای حداد عادل، واقعا دنبال کشف حقیقت بود یا ابلاغ اینکه رهبردر مورد انتخابات قبلا اعلام نظر کرده وباید اطاعت کرد و این مصلحت نظام است؟
وی درپاسخ به این سئوال که بر چه اساسی می توان گفت نظارتِ یک نهاد بین المللی بر انتخابات داخلی منافاتی با استقلال کشور ندارد خاطرنشان کرد:باید نسبت به این مسئله دقت حقوقی و سیاسی داشت.دو نوع نظارت داریم. یکی داوطلبانه و دیگری اجباری. نظارت داوطلبانه که با رضایت دولت محل برگزاری انتخابات انجام میشود سالها است که وجود دارد و استقبال خوبی هم از ان میشود بویژه در دموکراسی های جوان . اما نظارت اجباری وجود ندارد و موارد نادری هم که ازاین نوع بوده بر اساس قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بوده است. این گونه موارد قطعا با استقلال سیاسی کشور ذیربط منافات دارد.امااز نظر حقوقی مسئله کلی تر و به عبارتی معضل مهمی در نظام بین المللی وجود دارد وآن تضمین حق های بشری است. هنگامی که دولتهای ملی آنها را نقض می کنند.چه راهی را باید برگزید تا در عین حمایت از حقوق بشر, استقلال کشورها لطمه نخورد و قدرتهای بزرگ به بهانه حقوق بشر در امور داخلی کشور ها مداخله نکنند؟ جامعه بین المللی هنوز نتوانسته این معضل را حل کند.اما با این مقدمه در مورد انتخابات باید گفت ,حق تعیین سرنوشت یک حق بشری است که یکی از اصلی ترین ابعاد آن حقِ داشتن حکومت دموکراتیک است و برگزاری انتخابات ازاد,سالم و منصفانه هم به عنوان یکی از مکانیزمهای تحقق این حقوقِ بشری شناخته شده است،برای اینکه مردم همه کشورها از این حق بدون خونریزی و مداخله نظامی و سیاسی قدرتهای بزرگ و کوچک برخوردار بشوند.
امیرارجمند اظهار داشت:شاید منطقی ترین و ممکن ترین راه این باشد که سازمان ملل متحد به عنوان یک نهاد بین المللی که تقریبا همه کشورهای جهان در آن عضودارند ، بتواند بر انتخابات کشورها نوعی نظارت داشته باشد.قطعا وقتی همه کشورهای عضو در فرایند تدوین اسناد این امر و نهادهای مربوط به آن و سپس اجرای آن مشارکت داشته باشند امکان یک جانبه گرایی وجود نخواهد داشت. نه نظامی گری و مداخله در امور داخلی کشورها توجیه خواهد داشت و نه شاهد فجایعی مثل لیبی و سوریه خواهیم بود که دهها هزار نفر کشته شوند.به عنوان کسی که حقوق خوانده وتدریس کرده، می دانم که این کار ساده ای نیست ولی ممکن است و همه طرفداران آزادی و عدالت بویژه حقوقدانان کشورهای در حال گذار باید در این راه تلاش کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت:آقای کروبی به معنایی در زندان انفرادی هستند. اما مدت زیادی است که به آقای موسوی هیچ گونه ملاقاتی نداده اند و بعد از اظهار نظرشان درباره انتخابات مجلس، همه ملاقاتهای ایشان با دخترانشان قطع شده است. به عبارت دیگر دارند بابت اظهار نظرشان ایشان و خانوادهاش را مجازات میکنند. به هر حال آقای کروبی و موسوی و خانم رهنورد از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیستند. هرچند حاکمیت دچار بحران شدید است و باید تغییراتی در این وضع صورت بدهد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید گفت:روزگار سختی است اما من اصلا نا امید نیستم و آینده را بسیار روشن می بینم. درست است که افراد تمایلی به پرداخت هزینه سنگین ندارند. اما در نظر داشته باشید که سی سال پیش در کشور ما انقلابی به وقوع پیوست و این انقلاب بر پایه ی ایثار و شهادت طلبی بود و بعد هشت سال جنگ برای حفظ آب و خاک با روحیه شهادت طلبی ادامه یافت. در جنبش سبز هم مردم ثابت کردند باز اهل ایثار هستند اما این جنبش قبل از هرچیز ، جنبش زندگی است. سرکوب هست و رکود هم ممکن است وجود داشته باشد اما اشتیاق و علاقه هم هست و زمینه که فراهم شود آن ایثار هم هست. این جنبش دستاوردهای بسیار بزرگی داشته و با توهم زدایی و آبرو بخشی توام بوده ، بسیاری از تابوها شکسته شده و اینها قدم های موثری بوده است.مردم می دانند به دنبال چه چیزی هستند. بد نبال فرصت برای پیگیری آن هستند. نباید ناامید شویم که دو سه سال طول کشیده است، باید نور امید را تقویت کرد و من شخصا ناامید نیستم .خیزشی جدید در راه است.
مشاور میرحسین موسوی معتقد است هر گونه جریان رهبرسازی برای جنبش به شکست منتهی میشود چرا که زمینهای در داخل کشور ندارد و میر حسین موسوی و مهدی کروبی همچنان میان مردم ایران مقبولیت و محبوبیت دارند.
اردشیر امیر ارجمند، در گفت و گو با میهن شورای هماهنگی راه سبز امید را مدعی رهبری جنبش نمی داند بلکه آن را یک صدا از میان آواهای گوناگون سبز می داند. ارجمند می گوید جنبش سبز در پی یک انقلاب و جنگی هشت ساله که اصالت شهادت طلبانه داشت، جنبش زندگی است و برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران، شهروند محور و با خواستهای حقوق بشری است. ارجمند به آینده امیدوار است و حتی می گوید خیزشی در راه است.گفت و گوی میهن با دکتر اردشیر امیر ارجمند را بخوانید.
وی خاطر نشان کرد: از ابتدای جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی مُکرر از رهبری غیر متمرکز و سامان دهی شبکه های اجتماعی گفته بودند و اینکه هر کس در هر جایی باید برای جنبش تلاش کند.شعار هر شهروند یک رسانه هم در همین راستا مطرح شد. اما به هر حال یک صدای واحد و هماهنگ کننده لازم است تا راهبردها گم نشود، آن صدا، رهبران جنبش سبز هستند و آنها این نقش را بر عهده گرفتند و خوب هم عمل کردند.انها به دنبال ایجاد رهبری هرمی کلاسیک نبودند. راه را در کنار مردم و با مردم پیدا کردند و نشان دادند و در پای ان مردانه ایستادند. آقایان موسوی و کروبی با ملاک قرار دادن قانون اساسی با توجه به اینکه این قانون اساسی مقدس نیست, ایراد هم دارد و هم قابل اصلاح است، مبارزه مسالمت آمیزی را پی گرفتند و بر حقوق شهروندی تاکید کردند. جنبش سبز که آقایان رهبری کردند ، جنبش حق بنیاد بود و تفاوتش با دیگر جنبش های تاریخ ما در این گفتمان حقوق بشری است که از مجموعه رفتار رهبران ساخته شد. به هر حال تضعیف این رهبری یا طرح رهبری دیگر یا جدید بدون اینکه زمینه اجتماعی داشته باشد، خطای بزرگی است و موجب تضعیف جنبش است.موسوی و کروبی و همچنین خاتمی سرمایه عظیمی برای مردم ایران هستند و به نظر من آنها از پایه های امنیت ملی کشور هستند متاسفانه اقتدارگرایان و خودکامگان ارزش آنها را در نمی یابند. با وجود آنها امکان آلترنانیو سازی غیر ملی وجود ندارد یا بسیار دشوار است. اگر همین الان هم در داخل اتفاقی بیفتد و آقای مهندس موسوی و کروبی بین مردم باشند خلایی ایجاد نخواهد شد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید یادآور شد:بارها تاکید شده است که شورا نقش هماهنگ کننده دارد.در مورد انحصار طلبی هم قطعا ادعای بی مبنا و غیر منصفانه ای است. ما هیچ وقت ادعا نکرده ایم که تنها صدای همه جنبش سبز هستیم.کدام موضع یا عمل شورا مُثبِت این اتهام است؟برخی افراد و جریانات بجای مبارزه با استبداد داخلی، شورا را هدف تخریب قرار میدهند. اما شورا هرگز وارد این بازی مخرب نشده و نمی شود . در مورد فراخوان باید گفت که شورا نهادی در داخل کشور است که بعد از مشورت وتلاش جهت ایجاد اجماع، بانیروهای موجود در جنبش به نتیجه ای می رسد وآن را اعلام می کند. میزان موفقیت در این تلاش بستگی به شرایط دارد. مثلا در بحث عدم مشارکت در انتخابات، اجماع سازی شورا موفقیت آمیز بود و در سطح وسیع و گسترده در داخل کشور اجماع سازی انجام داد .ما شاهد فراخوانهای متفاوت از طرف اشخاص یا جریانات مختلف بوده ایم آیا همه آنها ادعای رهبری یا انحصار داشته اند؟
امیرارجمند گفت:ایجاد دو گانه اصلاح طلبی و جنبش سبز را سازنده تلقی نمی کنم . یک وقت از اختلاف سلیقه صحبت می کنیم و این با ایجاد یک شکاف متفاوت است. باید سعی کرد اختلاف دیدگاهها به شکاف نرسد. باید با حفظ اصول و کفِ مطالبات قدر مشترکی داشته باشیم و جنبش سبز را به گونه ای تعریف کنیم که بیشتر اصلاح طلبان، درجنبش سبز حضور داشته باشند.
وی درباره انتخابات ریاست جمهوری آینده خاطرنشان کرد:تصمیم گیری درباره انتخابات ریاست جمهوری بسیار زود است. اما خواه ناخواه این مساله مطرح می شود و باید درباره اش بحث شود و جوانب مختلف آن بررسی شود. اما نباید به گونه ای رفتار کرد که همه ابعاد و مسائل جنبش سبزصرفا چگونگی برخورد جنبش سبز تحت الشعاع انتخابات قرار گیرد. دررابطه با خود انتخابات باید یک نگاه کلی داشته باشیم. وقتی از پرهیز از افراط و تفریط، صحبت می کنیم یعین همین. باید ملاک داشته باشیم تا به نوسان کمتری دچار شویم.به نظر من در این باره بین آقای موسوی و کروبی و حتی دیگران مثل آقای هاشمی و خاتمی اتفاق نظری وجود داشته است. برای اینکه انتخابات معنا داشته باشد، باید مقدماتی باشد و بدون این زمینه ی عینی انتخابات معنا ندارد، یعنی باید شرایط امنیتی کشور تغییر کند. آیا عقل سلیم می پذیرد که در این شرایطِ فوق امنیتی،در انتخابات شرکت کرد؟ مطالبه اصلی جنبش سبز همچنان مشارکت در انتخابات آزاد و منصفانه است. باید این تغییر از جایی و نقطه ای شروع شود. اگر طرف مقابل و حکومت می خواهد انتخابات بر گزار شود ، باید نشان دهد که تحول ایجاد می کند. اصلی ترین کار، آزادی رهبران جنبش است. مگر می شود بدون آزادی این آقایان که بدون محاکمه و مجوز قانونی در زندان هستند از انتخابات آزاد صحبت کرد؟ آیا می شود تمام فعالان سیاسی همچنان در زندان باشند و ما بگوییم که می خواهیم در انتخابات شرکت کنیم؟ کسی که به معیارهای حداقلی دموکراسی اعتقاد دارد، می تواند در این انتخاباتی شرکت کند؟ آیا ما صرفا باید دنبال این باشیم که با هر شرایطی و در هر وضعیتی در انتخابات شرکت کنیم، این توجیه عقلی و سیاسی ندارد. این نشانه دگماتیزیم و رادیکالیزم هم نیست. محافظه کاری زیاد مثل رادیکالیزم مضر و غیر سازنده است. منطقی ترین راه برای شروع تنش زدایی, آزادی زندانیان و شکست حصر رهبران جنبش سبز است. برای یک انتخابات منصفانه ، حاکمیت باید قدمی برای حل اختلاف بردارد. کسانی که می خواهند در انتخابات شرکت کنند باید نشان دهند کدام حرکت برای حل اختلاف و یا آشتی ملی صورت گرفته است. ما حتی در انتخابات گذشته هم خواستار این بودیم که نهادی بی طرف به ادعای تقلب در انتخابات و حوادث بعد از ان رسیدگی کند. امری که هرگز محقق نشد.
وی افزود:خواست ما ایجاد نهادهای حقیقت یاب داخلی واقعا مستقل بود و هست چه در مورد انتخابات چه در مورد انچه در زندانها گذشت و سایر موارد. اما این بدا ن معنا نیست که از نظر حقوقی هر گونه نظارت بین المللی در انتخابات را مغایر با استقلال کشور تلقی کنیم.مثلا ایران هم بیانه اتحادیه ی بین المجالس در مورد استاندارهای انتخابات ازاد , سالم و منصفانه را پذیرفته است. یکی از موارد امکان حضور ناظران خارجی در چهار چوب این اتحادیه است. خود ایران بارها ناظربه کشورهای دیگر فرستاده است. اگر تعبیر این بود که این عمل مغایر با استقلال داخلی است خوب ایران هم نباید این کار را انجام می داد. پس چنین تعبیری نیست.
امیر ارجمند گفت: توجه کنید ترکیب هیات رسیدگی به تخلفات انتخاباتی را که توسط حاکمیت تعیین شدند آقای ولایتی ، آقای رحیمیان که رییس بنیاد شهید بود، آقای حداد عادل و غیره . انگار طرف دیگر وجود ندارد. این می شود یک طرفه به پیش قاضی رفتن. کدام انسان منطقی می تواند ادعا کند که این چنین هیاتی بی طرف است؟ مثلا آقای حداد عادل، واقعا دنبال کشف حقیقت بود یا ابلاغ اینکه رهبردر مورد انتخابات قبلا اعلام نظر کرده وباید اطاعت کرد و این مصلحت نظام است؟
وی درپاسخ به این سئوال که بر چه اساسی می توان گفت نظارتِ یک نهاد بین المللی بر انتخابات داخلی منافاتی با استقلال کشور ندارد خاطرنشان کرد:باید نسبت به این مسئله دقت حقوقی و سیاسی داشت.دو نوع نظارت داریم. یکی داوطلبانه و دیگری اجباری. نظارت داوطلبانه که با رضایت دولت محل برگزاری انتخابات انجام میشود سالها است که وجود دارد و استقبال خوبی هم از ان میشود بویژه در دموکراسی های جوان . اما نظارت اجباری وجود ندارد و موارد نادری هم که ازاین نوع بوده بر اساس قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل بوده است. این گونه موارد قطعا با استقلال سیاسی کشور ذیربط منافات دارد.امااز نظر حقوقی مسئله کلی تر و به عبارتی معضل مهمی در نظام بین المللی وجود دارد وآن تضمین حق های بشری است. هنگامی که دولتهای ملی آنها را نقض می کنند.چه راهی را باید برگزید تا در عین حمایت از حقوق بشر, استقلال کشورها لطمه نخورد و قدرتهای بزرگ به بهانه حقوق بشر در امور داخلی کشور ها مداخله نکنند؟ جامعه بین المللی هنوز نتوانسته این معضل را حل کند.اما با این مقدمه در مورد انتخابات باید گفت ,حق تعیین سرنوشت یک حق بشری است که یکی از اصلی ترین ابعاد آن حقِ داشتن حکومت دموکراتیک است و برگزاری انتخابات ازاد,سالم و منصفانه هم به عنوان یکی از مکانیزمهای تحقق این حقوقِ بشری شناخته شده است،برای اینکه مردم همه کشورها از این حق بدون خونریزی و مداخله نظامی و سیاسی قدرتهای بزرگ و کوچک برخوردار بشوند.
امیرارجمند اظهار داشت:شاید منطقی ترین و ممکن ترین راه این باشد که سازمان ملل متحد به عنوان یک نهاد بین المللی که تقریبا همه کشورهای جهان در آن عضودارند ، بتواند بر انتخابات کشورها نوعی نظارت داشته باشد.قطعا وقتی همه کشورهای عضو در فرایند تدوین اسناد این امر و نهادهای مربوط به آن و سپس اجرای آن مشارکت داشته باشند امکان یک جانبه گرایی وجود نخواهد داشت. نه نظامی گری و مداخله در امور داخلی کشورها توجیه خواهد داشت و نه شاهد فجایعی مثل لیبی و سوریه خواهیم بود که دهها هزار نفر کشته شوند.به عنوان کسی که حقوق خوانده وتدریس کرده، می دانم که این کار ساده ای نیست ولی ممکن است و همه طرفداران آزادی و عدالت بویژه حقوقدانان کشورهای در حال گذار باید در این راه تلاش کنند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت:آقای کروبی به معنایی در زندان انفرادی هستند. اما مدت زیادی است که به آقای موسوی هیچ گونه ملاقاتی نداده اند و بعد از اظهار نظرشان درباره انتخابات مجلس، همه ملاقاتهای ایشان با دخترانشان قطع شده است. به عبارت دیگر دارند بابت اظهار نظرشان ایشان و خانوادهاش را مجازات میکنند. به هر حال آقای کروبی و موسوی و خانم رهنورد از هیچ حمایت قانونی برخوردار نیستند. هرچند حاکمیت دچار بحران شدید است و باید تغییراتی در این وضع صورت بدهد.
سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید گفت:روزگار سختی است اما من اصلا نا امید نیستم و آینده را بسیار روشن می بینم. درست است که افراد تمایلی به پرداخت هزینه سنگین ندارند. اما در نظر داشته باشید که سی سال پیش در کشور ما انقلابی به وقوع پیوست و این انقلاب بر پایه ی ایثار و شهادت طلبی بود و بعد هشت سال جنگ برای حفظ آب و خاک با روحیه شهادت طلبی ادامه یافت. در جنبش سبز هم مردم ثابت کردند باز اهل ایثار هستند اما این جنبش قبل از هرچیز ، جنبش زندگی است. سرکوب هست و رکود هم ممکن است وجود داشته باشد اما اشتیاق و علاقه هم هست و زمینه که فراهم شود آن ایثار هم هست. این جنبش دستاوردهای بسیار بزرگی داشته و با توهم زدایی و آبرو بخشی توام بوده ، بسیاری از تابوها شکسته شده و اینها قدم های موثری بوده است.مردم می دانند به دنبال چه چیزی هستند. بد نبال فرصت برای پیگیری آن هستند. نباید ناامید شویم که دو سه سال طول کشیده است، باید نور امید را تقویت کرد و من شخصا ناامید نیستم .خیزشی جدید در راه است.
یک رسانه وابسته به تیم احمدینژاد مطرح کرد:
کودتای سپاه و مصباح علیه خامنهای در سال ۹۲
سایت «ندایی از درون» وابسته به تیم احمدینژاد با انتشار یادداشتی اعلام کرده که سپاه به همراه مصباح یزدی در انتخابات سال ۱۳۹۲ علیه رهبر جمهوری اسلامی دست به کودتا خواهد زد.
این سایت نوشته است این کودتا در مخالفت با نامزدی اسفندیار رحیممشایی در انتخابات ریاست جمهوری آینده صورت خواهد گرفت.
«ندایی از درون» پیشبینی کرده که صلاحیت رحیممشایی با دستور علی خامنهای تائید خواهد شد و وی پیروز انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ خواهد بود.
این سایت ادامه داده که سپاه و محمدتقی مصباح یزدی در برابر این پیروزی رفتاری از خود نشان خواهند داد که «همه برای میرحسین موسوی به دلیل نجابتش دعا» خواهند کرد.
سایت «ندایی از درون» در بخش دیگری از یادداشت خود از سپاه با عنوان نهادی نام برده که فعالیت موازی با وزارت اطلاعات داشته و رسانهها و موسسات زیادی در اختیار دارد.
آنطور که این سایت نوشته است سپاه پاسداران به قدری بزرگ شده که «به دولت مجازی کاملی مبدل شده» و توان تاثیرگذاری بر بازار را دارد بدون آنکه نظارتی بر فعالیتهای آن صورت بگیرد.
روزنامه ایران دیگر رسانه وابسته به تیم احمدینژاد نیز روز شنبه (۲۷ خرداد) با انتشار یادداشتی به قلم بهمن شریفزاده٬ انتقادهای تندی متوجه روحانیون و نظامیان منتقد رئیس دولت دهم کرده است.
آقای شریفزاده که به گزارش روزنامه ایران به خاطر مصاحبه با روزنامه شرق به دادسرای ویژه روحانیت احضار شده در این یادداشت عملکرد روحانیون نزدیک به خامنهای را «قرون وسطایی» دانسته است.
این روحانی در بخشی از یادداشت خود به طور تلویحی روحانیون حاکم بر ایران را متهم به انحراف در دین اسلام کرده و نوشته آنها در ۳۰ سال گذشته مانند روحانیون کلیسا در قرون وسطی عمل کردهاند.
تنش میان محافظهکاران منتقد دولت دهم و تیم احمدینژاد با برگزاری دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بانک صادرات و پرونده فساد بیمه ایران باردیگر افزایش یافته است.
در این دو پرونده نام برخی نزدیکان محمود احمدینژاد نیز وجود دارد.
یک ماه پس از پایان انتخابات مجلس نهم صورت گرفت
انتقاد علنی مصباحیزدی از جامعتین و شهرداری تهران
محمدتقی مصباحیزدی طی سخنانی از محمود احمدینژاد٬ محمدرضا مهدویکنی٬ محمد یزدی و محمدباقر قالیباف انتقاد کرد و گفت جمهوری اسلامی هیچگاه «رئیس جمهور ایدهآل» نداشته است.
به گزارش روز جمعه (۲۶ خرداد) سایت «رجانیوز»٬ آقای مصباحیزدی در جمع گروهی از دانشآموختگان دانشگاه «امام صادق» انتقادهایی متوجه این افراد و جریانهای سیاسی محافظهکار کرده است.
وی در سخنان خود با انتقاد از عملکرد انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم٬ «توزیع پول» از سوی شهرداری تهران در انتخابات مجلس نهم را به طور شرعی «جایز» ندانسته است.
جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که به اسم «جامعتین» در انتخابات مجلس نهم فعال بودند از فهرست انتخاباتی «جبهه متحد اصولگرایان» حمایت میکردند.
مصباح یزدی افزوده است: «در انتخابات گذشته مجلس عدهای در سایه انتساب به نام اشخاص بزرگوار، کارهای خطرناکی را انجام داده و برنامههای مخربی را طراحی کردند که بسیار خطرناک است.»
وی همچنین اظهار کرده است: «از امکانات شهرداری {تهران} برای انتخابات هزینه شد که چنین عملی با هزینه بیت المال شرعا جایز نیست و این انحراف از تفکر انقلابی و اسلامی است.»
پدر معنوی اعضای «جبهه پایداری» در بخش دیگری از سخنان خود به انحراف محمود احمدینژاد از شعارهای خود اشاره کرده و گفته دیگر نباید «منتظر بر سر کار آمدن یک رئیس جمهور ایدهآل» بود.
مصباح یزدی خطاب به دانشجویان گفته است: «اگر اکنون نیز منتظر باشید تا رئیسجمهوری بر سرکارآید که هیچ ضعفی در دو زمینه شناخت و اراده نداشته باشد، زود سرخورده خواهید شد.»
وی در عین حال از تلاشهای برخی مقامهای جمهوری اسلامی برای برقراری رابطه با آمریکا انتقاد کرده و افزوده است: «اعتقاد به برقراری رابطه با امریکا یک کمبود بزرگ در تفکر است.»
محمدتقی مصیاح یزدی یکی از حامیان سرسخت محمود احمدینژاد محسوب میشد که در سالهای اخیر به صف منتقدان وی پیوسته است.
با حضور جمعی از خانواده های شهدای سبز و زندانیان سیاسی در منزل وی
به گزارش کلمه، در این مراسم یادبود که در منزل شهید حسن پور برگزار شد، جمعی از خانواده های شهدای سبز از جمله خانواده های اشکان سهرابی، امیر جوادی فر، محمد مختاری، علی حسن پور، شهرام فرج زاده، سهراب اعرابی، مصطفی کریم بیگی شرکت داشتند.
همچنین در این مراسم جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات، جمعی از ماداران پارک لاله و زندانیان سیاسی و نیز حسین نصر اصفهانی از بازداشتی های کهریزک و یکی از شاکیان سعید مرتضوی، نیز در کنار خانواده شهید حسن پور یاد وی را گرامی داشتند.
علی حسن پور یکی از شهدای حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که در روز بیست و پنجم خرداد ماه، روز راهپیمایی میلیونی معترضین به نتایج اعلام شده برای انتخابات، در میدان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ۱۰۵ روز بعد، جسد وی را به خانواده اش تحویل دادند.
همسر این شهید سال گذشته با بیان اینکه روز بیست و پنجم خرداد ماه روزی است که در صفحه تاریخ و ذهن مردم حک شده، گفت: ”ما با برگزاری این مراسم کمک خواهیم کرد یاد چنین روزی زنده نگه داشته شود. من نه آدم خشونت طلب و نه سیاسی هستم اما چون همسر من را اینجور کشتند و مسئولین همه اشان از جوابگویی طفره رفتند تا آخر ایستاده ام. به من می گویند دیه بگیر. آخه مگر دیه مشکل من را حل می کند؟! همسر من را بی گناه با اسلحه سازمانی کشته اند، دو سال تمام زندگی من درد و رنج و تحمل اهانت ها و فشارها بوده، آنوقت می گویند دیه بگیر. علی آگاهانه و برای هدفش کشته شد و من به او افتخار می کنم. علی را کشتند اما باز راحتمان نمی گذارند بهشت زهرا می رویم تهدید می شویم و مدام زیر ذره بین هستیم که چرا پیگیر هستم.”
تصویر سر خونین علی حسن پور از اولین تصاویر جانباختگان بعد از انتخابات بود که به محض انتشار، به یکی از نمادهای اعتراضات مردمی جنبش سبز تبدیل شد.
لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور، در مصاحبه ای از شاهدان تیر خوردن همسرش که در لحظات آخر بالای سر او بودند، خواسته بود به او و دو فرزندش بگویند علی حسن پور در لحظات آخر زندگی، چه گفته است. به دنبال این استمداد، دو تن از شاهدان ماجرا، مشاهدات خود را از روز حادثه شرح دادند و نحوه کشته شدن او را تشریح کردند.
بزرگداشت سومین سالگرد علی حسنپور، از شهدای ۲۵ خرداد
سومین سالگرد شهادت علی حسن پور از شهدای ۲۵ خرداد ۸۸ با حضور جمعی از خانواده های شهدای جنبش سبز و خانواده های زندانیان سیاسی برگزار شد.به گزارش کلمه، در این مراسم یادبود که در منزل شهید حسن پور برگزار شد، جمعی از خانواده های شهدای سبز از جمله خانواده های اشکان سهرابی، امیر جوادی فر، محمد مختاری، علی حسن پور، شهرام فرج زاده، سهراب اعرابی، مصطفی کریم بیگی شرکت داشتند.
همچنین در این مراسم جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی پس از انتخابات، جمعی از ماداران پارک لاله و زندانیان سیاسی و نیز حسین نصر اصفهانی از بازداشتی های کهریزک و یکی از شاکیان سعید مرتضوی، نیز در کنار خانواده شهید حسن پور یاد وی را گرامی داشتند.
علی حسن پور یکی از شهدای حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است که در روز بیست و پنجم خرداد ماه، روز راهپیمایی میلیونی معترضین به نتایج اعلام شده برای انتخابات، در میدان آزادی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ۱۰۵ روز بعد، جسد وی را به خانواده اش تحویل دادند.
همسر این شهید سال گذشته با بیان اینکه روز بیست و پنجم خرداد ماه روزی است که در صفحه تاریخ و ذهن مردم حک شده، گفت: ”ما با برگزاری این مراسم کمک خواهیم کرد یاد چنین روزی زنده نگه داشته شود. من نه آدم خشونت طلب و نه سیاسی هستم اما چون همسر من را اینجور کشتند و مسئولین همه اشان از جوابگویی طفره رفتند تا آخر ایستاده ام. به من می گویند دیه بگیر. آخه مگر دیه مشکل من را حل می کند؟! همسر من را بی گناه با اسلحه سازمانی کشته اند، دو سال تمام زندگی من درد و رنج و تحمل اهانت ها و فشارها بوده، آنوقت می گویند دیه بگیر. علی آگاهانه و برای هدفش کشته شد و من به او افتخار می کنم. علی را کشتند اما باز راحتمان نمی گذارند بهشت زهرا می رویم تهدید می شویم و مدام زیر ذره بین هستیم که چرا پیگیر هستم.”
تصویر سر خونین علی حسن پور از اولین تصاویر جانباختگان بعد از انتخابات بود که به محض انتشار، به یکی از نمادهای اعتراضات مردمی جنبش سبز تبدیل شد.
لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور، در مصاحبه ای از شاهدان تیر خوردن همسرش که در لحظات آخر بالای سر او بودند، خواسته بود به او و دو فرزندش بگویند علی حسن پور در لحظات آخر زندگی، چه گفته است. به دنبال این استمداد، دو تن از شاهدان ماجرا، مشاهدات خود را از روز حادثه شرح دادند و نحوه کشته شدن او را تشریح کردند.
گزارش بانک مرکزی: گرانی دسته جمعی همه کالاها
گزارش هفتگی متوسط قیمت خرده فروشی برخی از مواد خوراکی در تهران توسط بانک مرکزی در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه منتشر شد.طبق این گزارش طی این هفته بیشترین افزایش قیمت مربوط به سبزیهای برگی و سیب گلاب به ترتیب با ۱۴۴ و ۱۰۸ درصد رشد نسبت به هفته مشابه سال قبل است.
در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه امسال در مقایسه با هفته پیش از آن از ۱۱ گروه اقلامی هفت گروه تخممرغ، برنج، حبوب، سبزی های تازه ، گوشت قرمز ، گوشت مرغ و چای افزایش قیمت و یک گروه میوههای تازه کاهش قیمت داشتند. سه گروه لبنیات، قندوشکر و روغن نباتی هم، همان قیمت هفته قبل از آن را داشته اند.
همچنین مقایسه قیمت اقلام در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه با هفته مشابه ماه قبل نشان میدهد که از ۱۱ گروه اقلامی هفت گروه تخممرغ، برنج، حبوب، گوشت مرغ، قندوشکر، چای و روغن نباتی افزایش قیمت و چهار گروه لبنیات، میوههای تازه، سبزیهای تازه و گوشت قرمز کاهش قیمت داشتهاند.
بر این اساس مقایسه قیمت اقلام طی هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه در مقایسه با هفته مشابه سال قبل نشان می دهد که همه اقلام به جز تخممرغ افزایش قیمت داشتهاند.
جزییات قیمتها
در هفته مورد گزارش، در گروه لبنیات قیمت تمام اقلام این گروه بدون تغییر بود. بهای تخم مرغ افزایش جزیی داشت وشانهای ۳۵۰۰۰ الی ۴۵۰۰۰ ریال فروش میرفت. در گروه برنج، قیمت برنج داخله درجه یک اندکی افزایش ولی بهای برنج وارداتی غیرتایلندی و برنج داخله درجه دو کاهش جزیی یافت. در گروه حبوب، قیمت عدس ثابت بود. بهای لوبیا چشم بلبلی نسبت به هفته قبل اندکی کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه افزایش داشت.
در هفته مورد بررسی، در میادین زیر نظر شهرداری تهران سیب قرمز زرد تخم لبنان عرضه نمیگردید و سیب گلاب عرضه کمی داشت ولی سایر اقلام میوه و سبزی تازه که تعدادی ازآنها از نظر کیفی در سطح پایینی قرار داشتند، به نرخ مصوب سازمان میادین میوه وترهبار عرضه میگردید. میوهفروشیهای سطح شهر اقلام مرغوب میوه و سبزی تازه را عرضه میکردند که درگروه میوههای تازه بهای سیب قرمز و زرد تخم لبنان، زردآلو و گیلاس افزایش ولی قیمت سایر اقلام این گروه کاهش یافت. در گروه سبزیهای تازه بهای سبزیهای برگی بدون تغییر بود. قیمت لوبیا سبز کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه به ویژه گوجه فرنگی افزایش داشت.
در این هفته قیمت گوشت تازه گاو و گوساله و گوشت مرغ افزایش یافت و بهای گوشت گوسفند ثابت بود.
در هفته مورد بررسی، قیمت چای خارجی افزایش ولی بهای شکر و روغن نباتی مایع اندکی کاهش داشت. قیمت قند و روغن نباتی جامد بدون تغییر بود.
لبنیات و تخممرغ
در هفته مورد گزارش، در گروه لبنیات بهای تمام اقلام این گروه ثابت بود. قیمت تخممرغ معادل ۰٫۳ درصد افزایش داشت.
برنج وحبوب
در هفته مورد بررسی، در گروه برنج بهای برنج داخله درجه یک معادل ۰٫۵ درصد افزایش ولی قیمت برنج وارداتی غیر تایلندی و برنج داخله درجه دو هر یک ۰٫۱ درصد کاهش یافت. در گروه حبوب بهای عدس بدون تغییر بود. قیمت لوبیا چشم بلبلی معادل ۰٫۵ درصد کاهش ولی بهای سایر اقلام این گروه بین ۰٫۳ درصد تا ۱٫۳ درصد افزایش داشت.
میوهها و سبزیهای تازه
در هفته مورد گزارش، در گروههای میوههای تازه قیمت سیب قرمز و زرد تخم لبنان به ترتیب معادل ۲٫۶ درصد و ۶ درصد، زردآلو ۴٫۲ درصد و گیلاس پنج درصد افزایش، ولی بهای سایر اقلام این گروه بین ۰٫۸ درصد تا ۱۰٫۷ درصد کاهش یافت. در گروه سبزیهای تازه قیمت سبزیهای برگی ثابت بود. بهای لوبیا سبز معادل ۱٫۶ درصد کاهش ولی قیمت سایر اقلام این گروه بین ۲٫۵ درصد تا ۳۳ درصد افزایش داشت.
گوشت قرمز و گوشت مرغ
در هفته مورد بررسی، بهای گوشت تازه گاو و گوساله معادل ۰٫۵ درصد و گوشت مرغ ۳٫۷ درصد افزایش یافت و قیمت گوشت گوسفند بدون تغییر بود.
قند، شکر، چای و روغن نباتی
در هفته مورد گزارش، بهای چای خارجی معادل ۱٫۶ درصد افزایش ولی قیمت شکر و روغن نباتی مایع هر یک ۰٫۱ درصد کاهش داشت. بهای قند و روغن نباتی جامد ثابت بود.
بیشترین افزایش و کاهشها
بر این اساس بیشترین افزایش در هفته منتهی به ۲۶ خرداد ماه نسبت به هفته قبل از آن مربوط به گوجه فرنگی با ۳۳ درصد رشد و بیشترین کاهش مربوط به خربزه با ۱۰درصد کاهش بوده است.
براین اساس در مقایسه قیمت اقلام طی هفته ۲۶ خرداد ماه نسبت به هفته مشابه ماه قبل بیشترین کاهش مربوط به زردآلو با ۴۵ درصد کاهش بوده است.
بیشترین افزایش قیمت در این بخش مربوط به سیب قرمز با ۴۷ درصد افزایش قیمت بوده است.
همچنین در بخش مقایسه قیمت اقلام طی هفته ۲۶ خرداد ماه با هفته مشابه سال قبل بیشترین افزایش قیمت مربوط به سبزیهای برگی با ۱۴۴ درصد رشد قیمت بوده است.
همچنین بیشترین کاهش قیمت در این مقایسه مربوط به تخممرغ با ۲۷ درصد کاهش بوده است.
اگر پاییز را در پی زمستان است، بهاران نیز می آید
به گزارش کلمه، این روزنامه نگار زندانی که در جریان سرکوب های پس از انتخابات بازداشت شد و این روزها همسرش مهسا امرآبادی که او نیز روزنامه نگار است نیز در بند زنان زندان اوین به سر می برد در بخشی از این گزارش نوشته است: همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:”عجب شانسی آوردیم.” خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد. خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
داوود سلیمانی که نماینده مردم تهران در مجلس ششم شورای اسلامی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات بوده، چهارشنبه دهم خرداد ماه، با پایان دوره ی حبس خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی، چهار روز پس از انتخابات، در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه غیرعلنی به اتهامهای «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
او در نامهای که در خرداد ۱۳۸۹ به رهبر نوشته، تصریح کرده که «در بازجوییها تحت شرایط شدید روحی و روانی، ضرب، شتم، فحاشی، اهانت و … قرار گرفته .. و توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفتهام که نام برخی از آنها را میدانم و به دلیل اینکه عملاً در آنجا جز خدا شاهدی نداشتهام هیچگونه ادعایی ندارم.»
وی بعد انتشار این نامه، همراه با عیسی سحرخیز و رسول بداغی، به زندان رجاییشهر منتقل شد.
این عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ و در زمان حملهٔ لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای جنایتهای لباسشخصیها و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت. سلیمانی، همانند دیگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس، برای شرکت در انتخابات مجلس هفتم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
متن کامل این گزارش که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
وقتی این موضوع به فکرم رسید بلافاصله پرده را کنار زدم، از تخت پایین آمدم و روبه رویش نشستم و گفتم: “من می خواهم گزارش آزادی شما را بنویسم ولی بهتر است که اول از خودتان اجازه بگیرم.” مکث کوتاهی کرد و گفت: “مشکلی ندارم اما خواهش می کنم اغراق گونه نباشد ضمنا با بچه ها هم مشورت کن.” گفتم: “دکتر! قول می دهم که اغراق نداشته باشد اما یقینا بدون احساس نیست!”
روزهای آخر عجله داشت، انگار زمان می گذشت و او احساس می کرد که فرصت ها به سرعت از دستش می رود. شب ها تا اذان صبح بیدار می ماند که کتابهای نیمه تمام را به پایان برساند. دفترهایی که در آنها فیش نویسی و یادداشت برداری کرده بود را مرتب می کرد. میز کوچک چوبی اش را مقابل تخت روی زمین گذاشته بود و دورش پر بود از کتاب. وقتی هم که از مطالعه خسته می شد، شبکه العالم را روشن می کرد و گه گاه به سراغ لغت نامه ی عربی-فارسی اش می رفت. اخبار انتخابات ریاست جمهوری مصر را از شبکه العالم دنبال می کرد. بازار مناظره ها داغ بود و من کنجکاوانه از او می خواستم تا آخرین اخبار را برایم ترجمه کند. مثل همیشه با حوصله خبر را می گفت و زیر لب زمزمه می کرد: “ای کاش اسلام گرایان مصری پس از به قدرت رسیدن تجربه ایران را تکرار نکنند!” از میان کاندیداها طرفدار “حمدین صباحی” بود. من هم با شیطنت می گفتم:” او که نامزد ملی مذهبی های چپ گرا هست!”
درس بزرگی که طی این چندسال از دکتر داوود سلیمانی آموختم، سیاست ورزی انسان مدارانه با حفظ اصول بود. روابط انسانی و منافع صنفی اش را با سایر همبندی ها که از جریانات و گروه های سیاسی مختلف بودند به خوبی تعریف می کرد اما تاکید داشت که خط کشی ها باید حفظ شود. حتی گاهی اوقات که درباره جنبش سبز گپ می زدیم با همه علاقه ایی که به سرنوشت جنبش داشت، همیشه یادآوری می کرد که گروه های سیاسی بایستی با حفظ اصول و دیدگاه هایشان درقالب جنبش حرکت کنند و از این تکثر نباید ترسید.
روزهای آخر سرش خیلی خیلی شلوغ بود. اشتباه در صورت وضعیت قضایی که در آن تاریخ آزادی اش را مهر ماه ۹۱ درج کرده بودند حسابی دردسرساز شده بود. صورت وضعیت قضایی که در اینجا اصطلاحا به آن پرینت می گویند تک برگه ایی است که بر اساس آن، اجرای احکام زندان، با زندانی رفتار می کند. بر اساس تاریخ درج شده در آن آزhد خواهی شد و یا آخرین وضعیت قضایی حکم و دادگاه از جمله متهم یا محکوم بودن و یا دوران محکومیت در آن نوشته شده است. اصلا معلوم نبود که بر اساس چه اشتباهی چندین ماه به دوران محکومیت دکتر اضافه شده بود. صبح ها در ساعت اداری به نگهبانی می رفت تا کارش را درست کند. چند روز قبل از آزادی با حسرت به او گفتم: “خوش به حالتان با عزت و افتخار از زندان آزاد می شوید، خداکند که ماهم عاقبت به خیر شویم.” گفت: “ولی همچنان استرس دارم. آدم تا پایش را از این زندان بیرون نگذارد خیالش راحت نمی شود.”
اینجا در رجایی شهر به ندرت کسی آزاد می شود و همیشه ترکیب ثابت است. برای همین هم هرکدام از بچه های بند زیر چشمی روزشمار معکوس برای آزادی او را شروع کرده بودند و گاهی از من یا دکتر می پرسیدند: “هفته ی دیگر می رود؟!” این حس انتظار و روزشماری برای آزادی را در زندان “حبس بلندگو” می گویند.
هرکس برنامه ویژه ایی را برای روز آزادی دکتر تدارک دیده بود. مهدی محمودیان در فکر یک اب بازی مفصل بود. او می خواست همان بلایی را که در روز تولدم بر سر من آورد را در روز آزادی دکتر سلیمانی هم تکرار کند. آن روز حسابی من را خیس کردند. یعنی به محض ورود به هوا خوری یک پارچ آب کامل را روی سرم ریختند و بعد هم آب پاشی شروع شد. تقریبا همه جوان ترها خیس شده بودند به جز رامین زیبایی که با هوشمندی فرار می کرد و گاهی پشت سر آقای خانجانی که مسن ترین زندانی بند ما هست قایم می شد یا از او پناهندگی می گرفت.
شب آخر مهدی به اتاق ما آمد و گفت:”دکتر فردا ظهر وقتی هوا خوری باز شد برای آب بازی آماده باشید؛ چون نمی توانیم برای شما جشن پتو بگیریم.” او بدون تعارف جواب داد که این چند روز درد شدیدی در ناحیه قفسه سینه اش احساس می کند، تحمل این کار را ندارد و سعی کرد مهدی را منصرف کند. راستی جشن پتو معمول ترین شوخی زندانیان در هنگام آزادی است. او را زیر یک پتو می اندازند و هرکس به شوخی ضربه ایی می زند. در هنگام آزادی کتک مفصلی خواهید خورد. کتکی که ضارب آن هم مشخص نیست. شما زیر پتو هستید و دوستان پذیرایی می کنند.
عمر فقیه پور زندانی کرد تباری که به اتهام عضویت در حزب دموکرات به حبس ابد محکوم شده و امسال ۱۲ امین سال حکمش را می گذراند و محمد جوکار که طی این چندماه اخیر با دکتر و مهدی همسفره شده اند، ناهار مفصلی را برای روز آخر تدارک دیده بودند. اگرچه دکتر تا روز آخر هم روزه های مستحبی اش را ادامه داد و آن روز نیز سحری خورده بود اما به دعوت بچه ها کنار سفره نشست و ناهار خورد. هنوز سر سفره بودیم که آیفن به صدا در آمد و پیغام رسید که وقت آزادی است و به اصطلاح نامش را خوانده اند. با عجله غذایش را تمام کرد و گفت: “بگویید هنوز یک ساعت کار دارم.” لباسش را پوشید و مراسم خداحافظی را شروع کرد. حالا من با عجله باید دنبال برنامه ام می رفتم. این جا در بندهای دیگر زندان رجایی شهر، رسم است که وقتی یک زندانی آزاد می شود، هم اتاقی ها و دوستانش شکلات روی سرش می پاشند. یک نفر ساک زندانی آزاد شده را می گیرد و بقیه بدرقه اش می کنند. میدان دار با صدای بلند جملات قصاری می گوید و جمعیت هم صلوات می فرستند!
“بره دیگه بر نگرده صلوات بفرست!”
“آزادی حبس سنگین های سالون صلوات بفرست!”
“آزادی زیر حکمی ها (منظور اعدامی هاست) صلوات بفرست!”
اوضاع در بند سیاسی اما کمی متفاوت است. بچه ها جمع می شوند و با هم دیگر سرود “ای ایران” و “یار دبستانی” را با صدای بلند می خوانند و به افتخار زندانی آزاد شده کف می زنند. حالا من باید هم ساک او را بگیرم و هم شکلات ها را بر سرش بریزم.
ساکش را از دوشب قبل بسته بود. همه محتوای ساک دکتر لباس ها و داروهایش بود، به علاوه کیف های زنانه ی منجوق دوزی شده که به عنوان سوغات در آن جا داده بود. کتاب های کتابخانه را پس داد. هر تکه از وسائلش را به کسی بخشید و کتانی هایش را هم به مهدی داد. اینجا کتانی چیز خیلی با ارزشی هست. “المنجد الطلاب” و قرآن را هم به آقای بهروز عزیزی توکلی همبندی بهایی داد تا او کار تحقیقاتی اش را انجام دهد. از چند شب قبل سررسیدش را بیرن آورده بود تا شماره تلفن بچه ها را یادداشت کند. کار اصلاح سر و صورتش به طول انجامید، چرا که احمدآقای زید آبادی و مجید توکلی را هم اصلاح کرد. فردای آن روز هم در خواست مرا اجابت کرد تا برای آخرین بار موهایم را کوتاه کند. کار که تمام شد به شوخی گفتم: “دکتر امیدوارم پس از آزادی بیشتر بتوانیم از سایر کمالات شما بهره ببریم، قول می دهم که دیگر با قیچی و شانه به سراغتان نیایم.”
دکتر همه فن حریف بود. آرایش گری می کرد اما بیشتر از ان آشپزی ماهر بود. آوازه آشپزی اش در اوین و رجایی شهر بین همه پیچیده بود. گاهی به خودم جرات می دادم و می گفتم: “هوس سمبوسه کرده ام.” و گاهی اوقات هم فسنجان طلب می کردم و حسابی از غذاهایش لذت می بردم. گاهی هم به یاد مرحوم مادرش نان قندی و یا شله زرد می پخت.
دکتر همیشه سرآشپز همه آنهایی بود که تصمیم داشتند حلوای خیراتی یا حلیم نذری برای همبندی های خود درست کنند، و چه قدر بی تکلف و آرام در چراغ خانه کوچک بند عرق می ریخت تا حلیم یا حلوا عمل بیاید.
شب آخر کیوان صمیمی به اتاق آمد و گپ مفصلی با دکتر زد. مهندس که از چند وقت قبل بحث ضروری اخلاق در سیاست و زندگی را با دکتر شروع کرده بود آن شب بار دیگر از غدغه هایش گفت: “از ضرورت بازگشت به آرمان های انقلاب! از نیازشدید جامعه امروز ایران به انتقاد و اعتراض بزرگان نسبت به رویه های نادرست موجود! از اینکه اگر امروز علما اعتراض نکنند شاید فردا خیلی دیر باشد و ممکن است تهدید های خارجی کار دست همه مان دهد…”
چه بسا مهندس صمیمی می خواست پیغامش را غیر مستقیم به بیرونی ها برساند. آن شب تا دیروقت گپ زدیم. حتی از حال ناخوش خانم ماشینی گفتیم و از آقای تاجیک یکی از مسوولین اجرایی ستاد مهندس موسوی که آخرین بار من او را در بند ۲۴۰ از زیر چشم بند دیده بودم یاد کردیم. دکتر گفت: “حتما در اولین فرصت به دیدن خانم ماشینی خواهم رفت.”
اما افسوس که …
دفتر درس گفتارهایش هم آماده شده بود. این دفتر مجموعه ایی از درس های بود که درباره هرمونتیک برای آقای عفیف نعیمی یکی از هم بندی های بهایی تدریس کرده بود. دکتر به قصد تقویت زبان اغلب اوقات با او به زبان عربی حرف می زد. عفیف هم با سلیقه مطالبش را یادداشت کرده بود و روزهای آخر دکتر بار دیگر آن دفتر را گرفت و بازنویسی کرد. دائم نگران بود که بتواند دفترهایش را به سلامت با خودش ببرد.
حالا دکتر لباس پوشیده و آماده و من هم با کاسه ایی پر از شکلات پشت سرش راه افتاده بودم. مقابل تک تک اتاق های بند رفت و با بچه ها خداحافظی کرد. اگر چه اغلب در هواخوری بودند و اتاق ها خالی بود. اینجا زمان هوا خوری محدود است برای همین کسی هواخوری رو از دست نمی دهد. به هرکس می رسید حلالیت می طلبید و روبوسی می کرد. و من هم شکلاتی تعارف می کردم و می گفتم: “شیرینی آزادی است.” دکتر با رسول بداغی هم خوش و بش مفصلی کرد، اگرچه این اواخر کدورت کمرنگی بین آنان بوجود آمده بود. حتی به سراغ یکی از زندانیان که بدگویی می کند، هم رفت. او همیشه از اصلاح طلبان بد می گوید و آنها را مامور به خدمت می داند. یعنی معتقد است اصلاح طلبان به زندان آمده اند تا ماموریت خود را برای خدمت به نظام انجام دهند و در واقع مبارزاتشان برای آزادی و دموکراسی دروغین است…!
برای خداحافظی با بچه ها به هوا خوری رفت و آرام آرام همه جمع شدند تا او را بدرقه کنند و سرود بخوانند. شکلات ها را برسرش ریختم و از قبل هم تعدادی از آنها را در جیب کتش گذاشته بودم تا نگهبانان هم شیرینی آزادی اش را…
من و مهدی محمودیان همراه دکتر به نگهبانی رفتیم تا آخرین نفراتی باشیم که با او خداحافظی می کنند. وقتی مرا بغل کرد، دلم گرفت اما وقتی که گفت ان شاءالله شما و مهسا خانم هم آزاد می شوید، بغضم ترکید. در اصلی اندرزگاه ۴ زندان رجایی شهر آخرین مکان وداع ما بود و من با چشمانی نمناک از پله ها پایین آمدم و به داخل بند برگشتم. با عجله سراغ سیگار رفتم تا بغضم را فرو دهم. تصویر دکتر برای خیلی از اهالی سالن ۱۲ تصویر مردی است که آرام روی نیمکت انتهای سالن می نشیند، سیگار دود می کند و صبورانه به درد و دل ها و گپ و گفت های آنانی که برای سیگار کشیدن به آنجا می آیند، گوش می دهد. پک عمیقی به سیگار می زنم و همه خاطرات و تصاویر این سالها در ذهنم می چرخند، خاطرات گفت و گو های شبانه که طی این سه سال بیشتر شب شعر و خاطره بودند. معمولا وقتی شعری می سرود اولین مخاطب او و منتقد شعرش من بودم. باهم درباره تعابیر و تصاویر شعرهایش گپ می زدیم و با لحن خاصی می گفتم: “باید به دنبال تصاویر ناب تری بروید.”
اگرچه در بسیاری از اوقات با تصاویر شعرهایش پرواز می کردم و یا در ذهنم باقی می ماند و بی اختیار گاهی آنهارا به کار می برم:
” اگر پاییز را در پی زمستان است، بهاران نیز می آید
دوباره سبزه می روید
به من گوید
به تو گوید
به ما گوید
که فردا روز روشن تر از امروز است
تمام صبح فردا در کلید صبر امروز است…
که ابراهیم را آتش گلستان است و این راز صبوری هاست”
همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطراتی که همه شان کاملا سیاه و سفید بودند و اصلا سعی نمی کرد تا هیچ عنصری را در آنها برجسته کند.
خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:”عجب شانسی آوردیم.”
خاطرات یک عضو سابق تحکیم وحدت که همه کارهای دفتر را بر دوش گرفته بود و یک خط امامی دو آتیشه بود. مردی که پس از آن سال ها هم به یاد تحکیم خانه اش میزبان اولین جلسه موسسان سازمان ادوار تحکیم شده بود. خاطرات عضو ارشد جبهه مشارکت که علی رغم انتقادات درون تشکیلاتی در اتاق های بازجویی با تمام وجود از سند راهبردی دفاع کرد و شاید به همین خاطر بود که در میان دستگیر شدگان ۸۸ دکتر با صد و اندی روز رکورددار حضور در سلول انفرادی بود.
خاطرات نماینده مجلسی که از شوخی ها و بذله گویی های همکارانش در مجلس ششم یاد می کرد و از رفتارهای بعضی از نماینده گان جناح رقیب در سفرهای خارجی ماجراها در سینه داشت. زمانی در مجلس بر سر تایید صلاحیت اعضای نهضت آزادی و نامزدهای ملی مذهبی در انتخابات شوراها ایستادگی کرده است و علی رغم همه پیغام ها حاضر نشد کوتاه بیاید.
خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد.
خاطرات عضو ارشد ستاد مهندس موسوی که من آخرین بار قبل از دستگیری او را در ایوان ورزشگاه حیدرنیا و در آن میتینگ معروف دیده بودم و یادآوری کردم که در سخنرانی اش به تیتر کیهان هم اشاره کند.
خاطرات زندانی بی سروصدایی که زمانی روابط صمیمانه ایی با زندانیان عادی در رجایی شهر داشت و گاهی وقت ها که آنها فکر می کردند او پزشک است، مهربانانه دردهایشان را گوش می کرد و آخرش می گفت: “من دکترای الهیات دارم.”
خاطرات شب های احیا ماه رمضان که جلوتر از همه ما رو به قبله می نشست و جوشن کبیر می خواند و جالب اینکه بسیاری از بچه های سازمان (مجاهدین خلق) با او دعا را زمزمه می کردند. خاطرات شب های محرم که زندانیان عادی از او خواستند تا در مجلس عذاداریشان سخن رانی کند و او هم بی هیچ عذری پذیرفت و خوب یادم هست که صحبت هایش را با این جمله شروع کرد:” الناس عبید الدنیا…”
خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
خاطرات بچه ی محل زرگنده تهران که گاهی یاد گذشته ها می کرد و آهنگ های قدیمی را با لحن داش مشتی می خواند.
ابتکارات ویژه اش درست کردن کاردستی های جالب از چیزهای بی مصرف فوق العاده بود. حالا همه چیز در اتاق من کاردستی های دکتر است. نمک پاش هایی که با شیشه رب انار درسته شده اند. جاقاشقی که از ظرف پلاستیکی وایتکس شکل گرفته و کمد های کوچکی که ماهرانه از کارتن های سیگار و سایر اقلام بریده و چسبانده شده اند. حتی چراغ مطالعه دست سازی دارم که دکتر ساخته بود و برایش یک فیلتر قرمز خوش رنگ با پلاستیک فشرده طراحی کرده است.
ته سالن نشسته بودم که نگهبان صدایم زد “به هم اتاقی سلیمانی بگویید کتش جا مانده.” به اتاق رفتم و کت دکتر را برداشتم.با نگهبان به زیر ۸ رفتم در این جا و در همه زندان ها بخش نگهبانی و اداری زندان را زیر ۸ می گویند. کت را تحویل دادم توانستم دقایقی با او که نزدیک در اصلی زندان بود تلفنی حرف بزنم. گفت کتم و عینکم جامانده است، کت را تحویل دادم و عینک را پیدا نکردم، به داخل سالن برگشتم و دوباره به نیمکت و سیگار پناه بردم. نیمکتی که شب پیش با دکتر و یکی دیگر از زندانی ها روی آن نشسته بودیم و این ترانه را زمزمه می کردیم:
یه روزی رفتم که رفتم را برات خونده بودم
اون زمان هم به خدا درکار دل مونده بودم
یه دل اینجا
یه دل اونجا
اشک حسرت تو چشمهامه
دل تا بیتاب نشده اشک تا سیلاب نشده
خداحافظ خداحافظ
حالا این گزارش به پایان رسیده است و من نمی توانم قضاوت کنم که تا چه مقدار در تصویر سازی، حقیقت گویی و احساس نگاری موفق بوده ام، اما کوشیده ام تا به قول خودش: “همه چیزش اندازه باشد.”
«گزارش یک آزادی»؛ روایت مسعود باستانی از خداحافظی داوود سلیمانی با زندانیان رجایی شهر
مسعود باستانی، روزنامه نگار دربندی که این روزها در زندان رجایی شهر کرج ۶ سال حکم حبسش را می گذراند در گزارشی توصیفی، روز آزادی داوود سلیمانی، هم بندی خود را تشریح کرده است.به گزارش کلمه، این روزنامه نگار زندانی که در جریان سرکوب های پس از انتخابات بازداشت شد و این روزها همسرش مهسا امرآبادی که او نیز روزنامه نگار است نیز در بند زنان زندان اوین به سر می برد در بخشی از این گزارش نوشته است: همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:”عجب شانسی آوردیم.” خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد. خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
داوود سلیمانی که نماینده مردم تهران در مجلس ششم شورای اسلامی و معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات بوده، چهارشنبه دهم خرداد ماه، با پایان دوره ی حبس خود از زندان رجایی شهر کرج آزاد شد.
قائم مقام ستاد انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی، چهار روز پس از انتخابات، در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و در دادگاه غیرعلنی به اتهامهای «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
او در نامهای که در خرداد ۱۳۸۹ به رهبر نوشته، تصریح کرده که «در بازجوییها تحت شرایط شدید روحی و روانی، ضرب، شتم، فحاشی، اهانت و … قرار گرفته .. و توسط یک گروه از بازجویان تحت شرایط غیر معمول و در فشار برای نوشتن اقاریر کذب قرار گرفتهام که نام برخی از آنها را میدانم و به دلیل اینکه عملاً در آنجا جز خدا شاهدی نداشتهام هیچگونه ادعایی ندارم.»
وی بعد انتشار این نامه، همراه با عیسی سحرخیز و رسول بداغی، به زندان رجاییشهر منتقل شد.
این عضو انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها و استاد دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۸ و در زمان حملهٔ لباسشخصیها به کوی دانشگاه تهران نقش مؤثری در افشای جنایتهای لباسشخصیها و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی در حمله به کوی دانشگاه داشت. سلیمانی، همانند دیگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس، برای شرکت در انتخابات مجلس هفتم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد.
متن کامل این گزارش که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
وقتی این موضوع به فکرم رسید بلافاصله پرده را کنار زدم، از تخت پایین آمدم و روبه رویش نشستم و گفتم: “من می خواهم گزارش آزادی شما را بنویسم ولی بهتر است که اول از خودتان اجازه بگیرم.” مکث کوتاهی کرد و گفت: “مشکلی ندارم اما خواهش می کنم اغراق گونه نباشد ضمنا با بچه ها هم مشورت کن.” گفتم: “دکتر! قول می دهم که اغراق نداشته باشد اما یقینا بدون احساس نیست!”
روزهای آخر عجله داشت، انگار زمان می گذشت و او احساس می کرد که فرصت ها به سرعت از دستش می رود. شب ها تا اذان صبح بیدار می ماند که کتابهای نیمه تمام را به پایان برساند. دفترهایی که در آنها فیش نویسی و یادداشت برداری کرده بود را مرتب می کرد. میز کوچک چوبی اش را مقابل تخت روی زمین گذاشته بود و دورش پر بود از کتاب. وقتی هم که از مطالعه خسته می شد، شبکه العالم را روشن می کرد و گه گاه به سراغ لغت نامه ی عربی-فارسی اش می رفت. اخبار انتخابات ریاست جمهوری مصر را از شبکه العالم دنبال می کرد. بازار مناظره ها داغ بود و من کنجکاوانه از او می خواستم تا آخرین اخبار را برایم ترجمه کند. مثل همیشه با حوصله خبر را می گفت و زیر لب زمزمه می کرد: “ای کاش اسلام گرایان مصری پس از به قدرت رسیدن تجربه ایران را تکرار نکنند!” از میان کاندیداها طرفدار “حمدین صباحی” بود. من هم با شیطنت می گفتم:” او که نامزد ملی مذهبی های چپ گرا هست!”
درس بزرگی که طی این چندسال از دکتر داوود سلیمانی آموختم، سیاست ورزی انسان مدارانه با حفظ اصول بود. روابط انسانی و منافع صنفی اش را با سایر همبندی ها که از جریانات و گروه های سیاسی مختلف بودند به خوبی تعریف می کرد اما تاکید داشت که خط کشی ها باید حفظ شود. حتی گاهی اوقات که درباره جنبش سبز گپ می زدیم با همه علاقه ایی که به سرنوشت جنبش داشت، همیشه یادآوری می کرد که گروه های سیاسی بایستی با حفظ اصول و دیدگاه هایشان درقالب جنبش حرکت کنند و از این تکثر نباید ترسید.
روزهای آخر سرش خیلی خیلی شلوغ بود. اشتباه در صورت وضعیت قضایی که در آن تاریخ آزادی اش را مهر ماه ۹۱ درج کرده بودند حسابی دردسرساز شده بود. صورت وضعیت قضایی که در اینجا اصطلاحا به آن پرینت می گویند تک برگه ایی است که بر اساس آن، اجرای احکام زندان، با زندانی رفتار می کند. بر اساس تاریخ درج شده در آن آزhد خواهی شد و یا آخرین وضعیت قضایی حکم و دادگاه از جمله متهم یا محکوم بودن و یا دوران محکومیت در آن نوشته شده است. اصلا معلوم نبود که بر اساس چه اشتباهی چندین ماه به دوران محکومیت دکتر اضافه شده بود. صبح ها در ساعت اداری به نگهبانی می رفت تا کارش را درست کند. چند روز قبل از آزادی با حسرت به او گفتم: “خوش به حالتان با عزت و افتخار از زندان آزاد می شوید، خداکند که ماهم عاقبت به خیر شویم.” گفت: “ولی همچنان استرس دارم. آدم تا پایش را از این زندان بیرون نگذارد خیالش راحت نمی شود.”
اینجا در رجایی شهر به ندرت کسی آزاد می شود و همیشه ترکیب ثابت است. برای همین هم هرکدام از بچه های بند زیر چشمی روزشمار معکوس برای آزادی او را شروع کرده بودند و گاهی از من یا دکتر می پرسیدند: “هفته ی دیگر می رود؟!” این حس انتظار و روزشماری برای آزادی را در زندان “حبس بلندگو” می گویند.
هرکس برنامه ویژه ایی را برای روز آزادی دکتر تدارک دیده بود. مهدی محمودیان در فکر یک اب بازی مفصل بود. او می خواست همان بلایی را که در روز تولدم بر سر من آورد را در روز آزادی دکتر سلیمانی هم تکرار کند. آن روز حسابی من را خیس کردند. یعنی به محض ورود به هوا خوری یک پارچ آب کامل را روی سرم ریختند و بعد هم آب پاشی شروع شد. تقریبا همه جوان ترها خیس شده بودند به جز رامین زیبایی که با هوشمندی فرار می کرد و گاهی پشت سر آقای خانجانی که مسن ترین زندانی بند ما هست قایم می شد یا از او پناهندگی می گرفت.
شب آخر مهدی به اتاق ما آمد و گفت:”دکتر فردا ظهر وقتی هوا خوری باز شد برای آب بازی آماده باشید؛ چون نمی توانیم برای شما جشن پتو بگیریم.” او بدون تعارف جواب داد که این چند روز درد شدیدی در ناحیه قفسه سینه اش احساس می کند، تحمل این کار را ندارد و سعی کرد مهدی را منصرف کند. راستی جشن پتو معمول ترین شوخی زندانیان در هنگام آزادی است. او را زیر یک پتو می اندازند و هرکس به شوخی ضربه ایی می زند. در هنگام آزادی کتک مفصلی خواهید خورد. کتکی که ضارب آن هم مشخص نیست. شما زیر پتو هستید و دوستان پذیرایی می کنند.
عمر فقیه پور زندانی کرد تباری که به اتهام عضویت در حزب دموکرات به حبس ابد محکوم شده و امسال ۱۲ امین سال حکمش را می گذراند و محمد جوکار که طی این چندماه اخیر با دکتر و مهدی همسفره شده اند، ناهار مفصلی را برای روز آخر تدارک دیده بودند. اگرچه دکتر تا روز آخر هم روزه های مستحبی اش را ادامه داد و آن روز نیز سحری خورده بود اما به دعوت بچه ها کنار سفره نشست و ناهار خورد. هنوز سر سفره بودیم که آیفن به صدا در آمد و پیغام رسید که وقت آزادی است و به اصطلاح نامش را خوانده اند. با عجله غذایش را تمام کرد و گفت: “بگویید هنوز یک ساعت کار دارم.” لباسش را پوشید و مراسم خداحافظی را شروع کرد. حالا من با عجله باید دنبال برنامه ام می رفتم. این جا در بندهای دیگر زندان رجایی شهر، رسم است که وقتی یک زندانی آزاد می شود، هم اتاقی ها و دوستانش شکلات روی سرش می پاشند. یک نفر ساک زندانی آزاد شده را می گیرد و بقیه بدرقه اش می کنند. میدان دار با صدای بلند جملات قصاری می گوید و جمعیت هم صلوات می فرستند!
“بره دیگه بر نگرده صلوات بفرست!”
“آزادی حبس سنگین های سالون صلوات بفرست!”
“آزادی زیر حکمی ها (منظور اعدامی هاست) صلوات بفرست!”
اوضاع در بند سیاسی اما کمی متفاوت است. بچه ها جمع می شوند و با هم دیگر سرود “ای ایران” و “یار دبستانی” را با صدای بلند می خوانند و به افتخار زندانی آزاد شده کف می زنند. حالا من باید هم ساک او را بگیرم و هم شکلات ها را بر سرش بریزم.
ساکش را از دوشب قبل بسته بود. همه محتوای ساک دکتر لباس ها و داروهایش بود، به علاوه کیف های زنانه ی منجوق دوزی شده که به عنوان سوغات در آن جا داده بود. کتاب های کتابخانه را پس داد. هر تکه از وسائلش را به کسی بخشید و کتانی هایش را هم به مهدی داد. اینجا کتانی چیز خیلی با ارزشی هست. “المنجد الطلاب” و قرآن را هم به آقای بهروز عزیزی توکلی همبندی بهایی داد تا او کار تحقیقاتی اش را انجام دهد. از چند شب قبل سررسیدش را بیرن آورده بود تا شماره تلفن بچه ها را یادداشت کند. کار اصلاح سر و صورتش به طول انجامید، چرا که احمدآقای زید آبادی و مجید توکلی را هم اصلاح کرد. فردای آن روز هم در خواست مرا اجابت کرد تا برای آخرین بار موهایم را کوتاه کند. کار که تمام شد به شوخی گفتم: “دکتر امیدوارم پس از آزادی بیشتر بتوانیم از سایر کمالات شما بهره ببریم، قول می دهم که دیگر با قیچی و شانه به سراغتان نیایم.”
دکتر همه فن حریف بود. آرایش گری می کرد اما بیشتر از ان آشپزی ماهر بود. آوازه آشپزی اش در اوین و رجایی شهر بین همه پیچیده بود. گاهی به خودم جرات می دادم و می گفتم: “هوس سمبوسه کرده ام.” و گاهی اوقات هم فسنجان طلب می کردم و حسابی از غذاهایش لذت می بردم. گاهی هم به یاد مرحوم مادرش نان قندی و یا شله زرد می پخت.
دکتر همیشه سرآشپز همه آنهایی بود که تصمیم داشتند حلوای خیراتی یا حلیم نذری برای همبندی های خود درست کنند، و چه قدر بی تکلف و آرام در چراغ خانه کوچک بند عرق می ریخت تا حلیم یا حلوا عمل بیاید.
شب آخر کیوان صمیمی به اتاق آمد و گپ مفصلی با دکتر زد. مهندس که از چند وقت قبل بحث ضروری اخلاق در سیاست و زندگی را با دکتر شروع کرده بود آن شب بار دیگر از غدغه هایش گفت: “از ضرورت بازگشت به آرمان های انقلاب! از نیازشدید جامعه امروز ایران به انتقاد و اعتراض بزرگان نسبت به رویه های نادرست موجود! از اینکه اگر امروز علما اعتراض نکنند شاید فردا خیلی دیر باشد و ممکن است تهدید های خارجی کار دست همه مان دهد…”
چه بسا مهندس صمیمی می خواست پیغامش را غیر مستقیم به بیرونی ها برساند. آن شب تا دیروقت گپ زدیم. حتی از حال ناخوش خانم ماشینی گفتیم و از آقای تاجیک یکی از مسوولین اجرایی ستاد مهندس موسوی که آخرین بار من او را در بند ۲۴۰ از زیر چشم بند دیده بودم یاد کردیم. دکتر گفت: “حتما در اولین فرصت به دیدن خانم ماشینی خواهم رفت.”
اما افسوس که …
دفتر درس گفتارهایش هم آماده شده بود. این دفتر مجموعه ایی از درس های بود که درباره هرمونتیک برای آقای عفیف نعیمی یکی از هم بندی های بهایی تدریس کرده بود. دکتر به قصد تقویت زبان اغلب اوقات با او به زبان عربی حرف می زد. عفیف هم با سلیقه مطالبش را یادداشت کرده بود و روزهای آخر دکتر بار دیگر آن دفتر را گرفت و بازنویسی کرد. دائم نگران بود که بتواند دفترهایش را به سلامت با خودش ببرد.
حالا دکتر لباس پوشیده و آماده و من هم با کاسه ایی پر از شکلات پشت سرش راه افتاده بودم. مقابل تک تک اتاق های بند رفت و با بچه ها خداحافظی کرد. اگر چه اغلب در هواخوری بودند و اتاق ها خالی بود. اینجا زمان هوا خوری محدود است برای همین کسی هواخوری رو از دست نمی دهد. به هرکس می رسید حلالیت می طلبید و روبوسی می کرد. و من هم شکلاتی تعارف می کردم و می گفتم: “شیرینی آزادی است.” دکتر با رسول بداغی هم خوش و بش مفصلی کرد، اگرچه این اواخر کدورت کمرنگی بین آنان بوجود آمده بود. حتی به سراغ یکی از زندانیان که بدگویی می کند، هم رفت. او همیشه از اصلاح طلبان بد می گوید و آنها را مامور به خدمت می داند. یعنی معتقد است اصلاح طلبان به زندان آمده اند تا ماموریت خود را برای خدمت به نظام انجام دهند و در واقع مبارزاتشان برای آزادی و دموکراسی دروغین است…!
برای خداحافظی با بچه ها به هوا خوری رفت و آرام آرام همه جمع شدند تا او را بدرقه کنند و سرود بخوانند. شکلات ها را برسرش ریختم و از قبل هم تعدادی از آنها را در جیب کتش گذاشته بودم تا نگهبانان هم شیرینی آزادی اش را…
من و مهدی محمودیان همراه دکتر به نگهبانی رفتیم تا آخرین نفراتی باشیم که با او خداحافظی می کنند. وقتی مرا بغل کرد، دلم گرفت اما وقتی که گفت ان شاءالله شما و مهسا خانم هم آزاد می شوید، بغضم ترکید. در اصلی اندرزگاه ۴ زندان رجایی شهر آخرین مکان وداع ما بود و من با چشمانی نمناک از پله ها پایین آمدم و به داخل بند برگشتم. با عجله سراغ سیگار رفتم تا بغضم را فرو دهم. تصویر دکتر برای خیلی از اهالی سالن ۱۲ تصویر مردی است که آرام روی نیمکت انتهای سالن می نشیند، سیگار دود می کند و صبورانه به درد و دل ها و گپ و گفت های آنانی که برای سیگار کشیدن به آنجا می آیند، گوش می دهد. پک عمیقی به سیگار می زنم و همه خاطرات و تصاویر این سالها در ذهنم می چرخند، خاطرات گفت و گو های شبانه که طی این سه سال بیشتر شب شعر و خاطره بودند. معمولا وقتی شعری می سرود اولین مخاطب او و منتقد شعرش من بودم. باهم درباره تعابیر و تصاویر شعرهایش گپ می زدیم و با لحن خاصی می گفتم: “باید به دنبال تصاویر ناب تری بروید.”
اگرچه در بسیاری از اوقات با تصاویر شعرهایش پرواز می کردم و یا در ذهنم باقی می ماند و بی اختیار گاهی آنهارا به کار می برم:
” اگر پاییز را در پی زمستان است، بهاران نیز می آید
دوباره سبزه می روید
به من گوید
به تو گوید
به ما گوید
که فردا روز روشن تر از امروز است
تمام صبح فردا در کلید صبر امروز است…
که ابراهیم را آتش گلستان است و این راز صبوری هاست”
همه خاطرات دکتر برایم شنیدنی بوده اند. خاطراتی که همه شان کاملا سیاه و سفید بودند و اصلا سعی نمی کرد تا هیچ عنصری را در آنها برجسته کند.
خاطرات رزمنده ایی که بارها از هجم آتش سنگین عراق ترسیده بود و روزی که اتفاقی ترکش به قمقه اش خورد با خودش گفته بود:”عجب شانسی آوردیم.”
خاطرات یک عضو سابق تحکیم وحدت که همه کارهای دفتر را بر دوش گرفته بود و یک خط امامی دو آتیشه بود. مردی که پس از آن سال ها هم به یاد تحکیم خانه اش میزبان اولین جلسه موسسان سازمان ادوار تحکیم شده بود. خاطرات عضو ارشد جبهه مشارکت که علی رغم انتقادات درون تشکیلاتی در اتاق های بازجویی با تمام وجود از سند راهبردی دفاع کرد و شاید به همین خاطر بود که در میان دستگیر شدگان ۸۸ دکتر با صد و اندی روز رکورددار حضور در سلول انفرادی بود.
خاطرات نماینده مجلسی که از شوخی ها و بذله گویی های همکارانش در مجلس ششم یاد می کرد و از رفتارهای بعضی از نماینده گان جناح رقیب در سفرهای خارجی ماجراها در سینه داشت. زمانی در مجلس بر سر تایید صلاحیت اعضای نهضت آزادی و نامزدهای ملی مذهبی در انتخابات شوراها ایستادگی کرده است و علی رغم همه پیغام ها حاضر نشد کوتاه بیاید.
خاطرات یک استاد دانشگاه تهران که روزگاری معاون دانشجویی آن دانشگاه و بایستی غذا و مسکن چندهزار دانشجوی غرغرو و معترض را تامین می کرد. او پدرانه در حادثه ۱۸ تیر از حق همه فرزندان دانشجویش تا پایان ماجرا دفاع کرد.
خاطرات عضو ارشد ستاد مهندس موسوی که من آخرین بار قبل از دستگیری او را در ایوان ورزشگاه حیدرنیا و در آن میتینگ معروف دیده بودم و یادآوری کردم که در سخنرانی اش به تیتر کیهان هم اشاره کند.
خاطرات زندانی بی سروصدایی که زمانی روابط صمیمانه ایی با زندانیان عادی در رجایی شهر داشت و گاهی وقت ها که آنها فکر می کردند او پزشک است، مهربانانه دردهایشان را گوش می کرد و آخرش می گفت: “من دکترای الهیات دارم.”
خاطرات شب های احیا ماه رمضان که جلوتر از همه ما رو به قبله می نشست و جوشن کبیر می خواند و جالب اینکه بسیاری از بچه های سازمان (مجاهدین خلق) با او دعا را زمزمه می کردند. خاطرات شب های محرم که زندانیان عادی از او خواستند تا در مجلس عذاداریشان سخن رانی کند و او هم بی هیچ عذری پذیرفت و خوب یادم هست که صحبت هایش را با این جمله شروع کرد:” الناس عبید الدنیا…”
خاطرات مردی که شب ها با لجاجت درباره ولایت فقیه در قانون اساسی با او بحث می کردم و او همچنان اصرار داشت که تعبیر مرحوم امام با آنچه امروز اجرا میشود کاملا مغایر است و چقدر برای آیت الله خمینی احترام قائل بود. آنقدر که شاید کسی نداند پارسال یک روز از چهار روز مرخصی اش را به مرقد امام رفته بود تا فاتحه ایی بخواند.
خاطرات بچه ی محل زرگنده تهران که گاهی یاد گذشته ها می کرد و آهنگ های قدیمی را با لحن داش مشتی می خواند.
ابتکارات ویژه اش درست کردن کاردستی های جالب از چیزهای بی مصرف فوق العاده بود. حالا همه چیز در اتاق من کاردستی های دکتر است. نمک پاش هایی که با شیشه رب انار درسته شده اند. جاقاشقی که از ظرف پلاستیکی وایتکس شکل گرفته و کمد های کوچکی که ماهرانه از کارتن های سیگار و سایر اقلام بریده و چسبانده شده اند. حتی چراغ مطالعه دست سازی دارم که دکتر ساخته بود و برایش یک فیلتر قرمز خوش رنگ با پلاستیک فشرده طراحی کرده است.
ته سالن نشسته بودم که نگهبان صدایم زد “به هم اتاقی سلیمانی بگویید کتش جا مانده.” به اتاق رفتم و کت دکتر را برداشتم.با نگهبان به زیر ۸ رفتم در این جا و در همه زندان ها بخش نگهبانی و اداری زندان را زیر ۸ می گویند. کت را تحویل دادم توانستم دقایقی با او که نزدیک در اصلی زندان بود تلفنی حرف بزنم. گفت کتم و عینکم جامانده است، کت را تحویل دادم و عینک را پیدا نکردم، به داخل سالن برگشتم و دوباره به نیمکت و سیگار پناه بردم. نیمکتی که شب پیش با دکتر و یکی دیگر از زندانی ها روی آن نشسته بودیم و این ترانه را زمزمه می کردیم:
یه روزی رفتم که رفتم را برات خونده بودم
اون زمان هم به خدا درکار دل مونده بودم
یه دل اینجا
یه دل اونجا
اشک حسرت تو چشمهامه
دل تا بیتاب نشده اشک تا سیلاب نشده
خداحافظ خداحافظ
حالا این گزارش به پایان رسیده است و من نمی توانم قضاوت کنم که تا چه مقدار در تصویر سازی، حقیقت گویی و احساس نگاری موفق بوده ام، اما کوشیده ام تا به قول خودش: “همه چیزش اندازه باشد.”
دامداران درآستانه ورشکستگی
تاج الدین حاج حسینی یکی از دامداران قم است که نگران از دست دادن سرمایه ای است که سالها برای آن تلاش کرده است.وی در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به مشکلات پیش روی دامداران نبود یک مدیریت منسجم در بخش تولید شیر و فرآورده های لبنی را مورد اشاره قرار داده و این امر را موجب عدم تعیین یک نرخ مصوب برای شیر عنوان کرد.
وی ادامه داد: یک زمانی مازاد شیر موجب عدم فروش و ضرر و زیان برای دامداران می شود و زمانی نیز کمبود نهادهها موجب کاهش تولید شده که این امر نیز ضرر را برای دامداران در پی دارد.
گفتههای این دامدار در حالی است که امیر محمدی چهر، معاون داخلی سازمان صنعت، معدن و تجارت استان قم در گفتگو با خبرنگار مهر، با بیان اینکه دامداران قم برای پیش خرید نهاده اقدامی انجام ندادهاند، گفت: دامداران به دلیل عدم اعتماد به سازمان صنعت و معدن و تجارت از پیش خرید نهاده استقبال نکردهاند.
مجید محمدی، یکی دیگر از دامداران استان قم با بیان اینکه قیمت تولید هر کیلو شیر به علت افزایش قیمت نهاده نزدیک به هزارتومان است اظهار داشت: ما چگونه میتوانیم شیری را که به این قیمت تولید کردهایم به مبلغ ۶۳۰ تومان به فروش برسانیم.
وی همچنین افزایش هزینههای دارو را مورد اشاره قرار داد و این امر را نیز موجب افزایش هزینههای جاری عنوان کرد.
این دامدار نیز از ذبح دامهای شیری حتی دامهایی که باردار هستند در کشتارگاهها و کاهش تولید شیر در شهرک لبن به یک سوم زمان گذشته خبر داد.
وی همچنین بیان کرد: حتی اگر سازمان صنعت و معدن و تجارت نهادهها را در اختیار دامداران قرار دهد شرطی را که برای خرید شیر به قیمت هرکیلو ۶۳۰ تومان برای دامداران تعیین کرده است غیرممکن خواهد بود.
مدیرعامل تعاونی لبن استان قم نیز ، ضمن تائید گفتههای دامداران، افزایش هزینههای درمانی دام و افزایش قیمتهای عاملهای انرژی را نیز علاوه بر افزایش قیمت نهاده موجب بالا رفتن هزینهها و افزایش قیمت تمام شده شیر برای دامداران دانست.سید حسین صادق از تعطیلی دو سوم واحدهای تولیدی شهرک لبن و کاهش تولید شیر از ۴۵۰ تن در روز به ۲۰۰ تن در روز خبر داد.
وی ضمن گله مندی از نبود یک فرمول مناسب جهت تعیین قیمت شیر گفت: اگر یک فرمول مناسب برای تعیین قیمت شیر مشخص باشد افزایش و یا کاهش هزینه ها موجب ضرر و زیان دامداران نخواهد شد.
مدیر تعاونی لبن استان قم ضمن اشاره به نهاده های دامی که سازمان بازرگانی در اختیار دامداران قرار داده است گفت: این نهاده ها تنها می تواند ۱۰ درصد نهاده مورد نیاز دام را تامین کند و از سویی دیگر شرط فروش شیر به قیمت ۶۳۰ تومان با این مقدار نهاده امکان پذیر نیست.
معاون بهبود تولیدات دامی جهاد کشاورزی استان قم نیز با اشاره به اینکه قیمت تمام شده هر کیلو شیر در حال حاضر با سود ۱۰ درصد و با توجه به افزایش هزینهها نزدیک به هزار تومان برای دامدار تمام می شود گفت: اگر دامداران از سازمان صنعت و معدن و تجارت نیز نهاده دریافت کنند بدون احتساب سود قیمت تولید هر کیلو شیر برای آنها ۷۸۰ تومان و با احتساب سود ۸۵۰ تومان خواهد شد.
حسین علی بیگی با تاکید بر اینکه قیمت تمام شده شیر باید توسط سازمان جهاد کشاورزی و با کار کارشناسی صورت گیرد، اعلام قیمت ۶۳۰ تومان توسط بازرگانی را بدون درنظر گرفتن شرایط موجود و بدون کارشناسی عنوان کرد که موجبات ضررو زیان دامداران را فراهم کرده است.
وی روانه شدن دام های شیری را به کشتارگاه ها مورد اشاره قرار داد و از ذبح ۷۰ درصدی دامهای شیری در کشتارگاه های استان خبر داد.
معاون بهبود تولیدات دامی جهاد کشاورزی استان قم ضمن اشاره به اینکه شرایط کنونی تاثیر فراوانی بر کاهش تولید دام و شیر داشته، گذشت زمانی نزدیک به ده سال را برای بازگشت به شرایط مطلوب مورد اشاره قرار داد و این امر را به معنای نابودی صنعت دامداری در شرایط کنونی دانست.
10 هزار کارگر با اعتراض به قانون هدفمندی یارانه ها در نامه ای به وزیر کار خواستار شدند
همانطوریکه همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشتهاند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ۴ و سپس ۵ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ۵ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد میکند. توام با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزدها، اصلاحیهای بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود.
مبنای میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین حقوق ۵ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده است. بیمه میلیونها کارگر ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سر انجامی نرسیده است و شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و ناامنی شغلی، اخراج سازی و تعطیلی کارخانهها در بدترین وضعیت نسبت به سالهای پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمل چنین شرایطی را بر میلیونها کارگر و خانوادههای آنان بر نمیتابد. لذا ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نمایندههای منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر پای میفشاریم.
ما کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند.
افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم ، پرداخت به موقع دستمزدها ،حذف شرکتهای پیمانکاری
بیش از ۱۰ هزار کارگر واحدهای صنعتی از ۵ استان کشور، با امضای نامهای خطاب به وزیر کار به تاثیراتی که اجرای قانونی هدفمندی یارانهها بر زندگی آنان تحمیل کرده است اعتراض کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران در این نامه از قانون هدفمندی یارانهها با عنوان «قطع یارانهها» نام بردهاند و با توجه به وضعیت اقتصادیشان خواستار افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم موجود شدند.
در این طومار که به امضای بیش از ۱۰ هزار کارگر شاغل در ۵ استان کشور در کارخانههایی از جمله دارو شیشه، مهرام، فرش پارس، هفت الماس و… رسیده است، کارگران تهیه پیشنویس اصلاحیه قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
کارگران امضا کننده نامه همچنین به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقشان اعتراضکردهاند و خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطعی برای پرداخت به موقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند شدهاند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به وزیر کار، رفاه و رفاه اجتماعیهمانطوریکه همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت داشتهاند. این در حالی است که در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری، نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ۴ و سپس ۵ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ۵ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد میکند. توام با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزدها، اصلاحیهای بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود.
مبنای میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین حقوق ۵ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده است. بیمه میلیونها کارگر ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سر انجامی نرسیده است و شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و ناامنی شغلی، اخراج سازی و تعطیلی کارخانهها در بدترین وضعیت نسبت به سالهای پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمل چنین شرایطی را بر میلیونها کارگر و خانوادههای آنان بر نمیتابد. لذا ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نمایندههای منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین دستمزد ۵ سال آخر پای میفشاریم.
ما کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند.
نقل قول تهیه کننده فیلم سفارشی قلاده های طلا
به گزارش فارس، در بخشی از نشست تقدیر وزیر ارشاد از عوامل ساخت فیلم سینمایی «قلادههای طلا»، «محمد خزاعی» تهیهکننده فیلم بیان داشت: با وجود تمام فشارها و جو سنگین حاکم بر عوامل سازنده فیلم باید بگویم ما بهترین هدیه را از مردم گرفتیم.
وی در ادامه افزود: من به تمام سینماهای نمایش دهنده فیلم رفتم، جالب اینجاست که در شهر قم روحانیون و طلبهها به سینما میآمدند تا فیلم را ببینند؛ به طوری که مدیر سینما میگفت من هیچگاه این تعداد روحانی را یکجا ندیدهام که برای دیدن فیلمی به سالن سینما بیاید.
تقدیر وزارت ارشاد از این فیلم سینمایی حکومتی در حالی صورت می گیرد که بسیاری از کارگردان های مستقل با محدودیت های روزافزونی برای ساخت فیلم مواجه هستند و بعضی از فیلم ها در حین اکران در سینماهای کشور توقیف می شوند.
ما کلاه خود را کشیدیم پایین و رفتیم فیلم را دیدیم
تهیه کننده فیلم سفارشی «قلاده های طلا» که به سفارش نیروهای امنیتی فیلمی علیه جنبش سبز ایران تولید کرده است مدعی شد:« فیلم قلاده های طلا اثری بود که قشرهای مختلف جامعه از روشنفکران، بچههای اصلاحطلب و بسیاری از افراد دیگر برای دیدن آن به سینماها آمدند. برخی از فعالان اصلاحطلب با من تماس گرفتند و گفتند که ما کلاه خود را کشیدیم پایین تا شناخته نشویم، بعد به سینما رفتیم و فیلم را دیدیم.به گزارش فارس، در بخشی از نشست تقدیر وزیر ارشاد از عوامل ساخت فیلم سینمایی «قلادههای طلا»، «محمد خزاعی» تهیهکننده فیلم بیان داشت: با وجود تمام فشارها و جو سنگین حاکم بر عوامل سازنده فیلم باید بگویم ما بهترین هدیه را از مردم گرفتیم.
وی در ادامه افزود: من به تمام سینماهای نمایش دهنده فیلم رفتم، جالب اینجاست که در شهر قم روحانیون و طلبهها به سینما میآمدند تا فیلم را ببینند؛ به طوری که مدیر سینما میگفت من هیچگاه این تعداد روحانی را یکجا ندیدهام که برای دیدن فیلمی به سالن سینما بیاید.
تقدیر وزارت ارشاد از این فیلم سینمایی حکومتی در حالی صورت می گیرد که بسیاری از کارگردان های مستقل با محدودیت های روزافزونی برای ساخت فیلم مواجه هستند و بعضی از فیلم ها در حین اکران در سینماهای کشور توقیف می شوند.
فایننشیال تایمز عنوان کرد:
«نگرانی» کشورهای عرب از اتحاد ایران و عراق در اوپک
روزنامه فایننشال تایمز، چاپ لندن، طی گزارشی درباره اجلاس اخیر اوپک، از ایجاد دودستگی در مواضع اعضای آن خبر داده است. به
نوشته این روزنامه به نظر میرسد که عراق و ایران در حال تشکیل یک اتحاد
میان خود هستند، موضوعی که کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس عضو اوپک، مانند
عربستان را نگران کرده است.
به گزارش رادیو فردا، وزیران نفت ۱۲ عضو سازمان کشورهای صادر کننده نفت، اوپک، ۲۶ خرداد، ۱۶۱-مین اجلاس خود را در وین، پایتخت اتریش برگزار کردند. به
گزارش سایت رسمی اوپک، در این نشست طیف گستردهای از موضوعات مانند، سقف
تولید اوپک، قیمت نفت و تقاضای جهانی برای آن، همچنین انتخاب دبیرکل جدید
برای این سازمان مذاکره شد.
بر اساس این گزارش، کشورهای عضو توافق کردهاند که سقف تولید نفت این سازمان را در رقم ۳۰ میلیون بشکه در روز تثبیت شود.
درباره
انتخاب دبیر کلی جدید این سازمان، اعضا به نتیجه واحدی نرسیدند و آن را به
اجلاس بعدی که آذرماه سال جاری برگزار خواهد شد، موکول کردند.
نمایندههای عربستان، ایران، اکوادور و عراق برای پست سه ساله دبیرکلی اوپک نامزد شدهاند.
بر
اساس گزارش ماهانه اوپک، کشورهای عضو طی ماه گذشته، تولید نفت خود را
اگرچه مجموعا ۵۷ هزار بشکه نسبت به ماه قبل آن کاهش دادهاند، اما باز هم
این سازمان افزون بر یک و نیم میلیون بشکه بیشتر از سقف تولید رسمی خود نفت
تولید میکند.
در
حالی که بحران بدهی برخی از اعضای اتحادیه اروپا در حال بدتر شدن است و
نگرانیها پیرامون رشد اقتصاد جهانی ادامه دارد، شکاف در مواضع اعضای اوپک و
توانایی آن برای مدیریت تامین نفت و جلوگیری از افزایش و نوسانات قیمت نفت
باعث نگرانی شده است.
یک منبع آگاه به موضوع درباره اجلاس اوپک به فایننشال تایمز گفت که این اجلاس در سایه «اختلاف نظرهای شدید» پیرامون طیف مختلفی از موضوعات، از سقف تولید و قیمت نفت تا انتخاب دبیرکل جدید سازمان انجام شد.
خصوصا پیشنهاد ونزوئلا برای مخالفت اعضای اوپک با تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا (که از اول ژوئیه اجرا خواهد شد) با
موافقت ایران، عراق و الجزیره و مخالفت دیگر اعضا مواجه شد، بطوری که
مخالفان این پیشنهاد اعلام کردند که مذاکره پیرامون این موضوع وظیفه وزیران
خارجه کشورها است، نه وزرای نفت.
وزیر نفت عربستان تاکید داشت که از «سیاسی کردن» مذاکرات اوپک اجتناب شود، چرا که این سازمان صرفا سازمانی اقتصادی است، نه سیاسی.
اما
یک تحلیلگر میگوید که افزایش تولید نفت عربستان و متحدان آن در سازمان
اوپک نشانگر این مطلب بود که بیطرف بودن در مساله تحریم ایران بسیار سخت
است، سیاسی کاری اعضای اوپک را آینده نشان خواهد داد، کما اینکه نفت و
سیاست همیشه دو موضوع آمیخته به هم بوده است. به گفته وی، حوادث دهه ۱۹۷۰ (اجتناب از فروش نفت دولتهای عربی به متحدان اسرائیل در غرب) این مساله را ثابت میکند.
به گفته وی، دیدار وزاری نفت اوپک موضوع دیگری را نیز آشکار کرد و این موضوع نزدیک شدن و اتفاق نظر میان عراق و ایران بود. اوایل
ماه جاری میلادی رستم قاسمی به بغداد سفر کرد و بعد از دیدار با همتای
عراقی خود اعلام کرد که دو کشور در اجلاس اوپک موضع مشترکی اتخاذ خواهند
کرد.
مذاکرات
درباره لزوم کاهش تولید نفت اعضا تا حد سقف تولید رسمی اوپک، در حالی
انجام شد که این سازمان هم اکنون روزانه یک میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه بیشتر
از سقف تولید رسمی خود نفت تولید میکند و قیمتهای کنونی جهانی نفت، از ۱۲۸
دلار برای هر بشکه در ماههای گذشته، به زیر ۱۰۰ دلار رسیده است. برخی از اعضا، به ویژه ایران با تاکید بر لزوم کاهش تولید نفت، عربستان سعودی را به کاهش تولید نفت فراخواندند.
اما،
عربستان با اعلام نگرانی نسبت به احتمال صدمه رساندن قیمت بالای نفت به
اقتصاد تضعیف شده جهان، نشان داد که قصد همراهی با ایده افزایش قیمت نفت را
ندارد.
عربستان تولید نفت خود را به بالاترین حد طی سی سال گذشته رسانده است (روزانه ۱۰ میلیون بشکه) و باعث شده است که قیمت نفت به پایینتر از ۱۰۰ دلار برای هر بشکه سقوط کند.
وزیر نفت عربستان اعلام کرد که این کشور در چهارچوب تثبیت بازار و هر اندازه که مشتریانش درخواست کنند، تولید نفت خواهد داشت.
۳۰ ثانیه استفاده از اسکایپ برابر با ۱۵سال زندان در اتیوپی!
سحامنیوز: قانون جدیدی در کشور اتیوپی تصویب شده است که
بر اساس آن استفادهی سی ثانیه از اسکایپ میتواند به محکومیت ۱۵ سال زندان
برای استفاده کنند بی انجامد.این قانون شامل Google Talk نیز میشود.
براساس این قانون، در داخل کشور اتیوپی استفاده از هرگونه سرویس VoIP نیز
ممنوع است.
همچنین این قانون به شرکت دولتی Ethio Teleco این اجازه را میدهد تا جلوی هرگونه چت تصویری، شبکههای اجتماعی، ایمیلها و هر سرویس انتقال داده دیگر که قادر به برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات باشد را بگیرد و آن را ممنوع سازد.
این قانون برای امنیت ملی این کشور ضروری اعلام شده است و براساس آن هر گونه راه ارتباطی که باعث برقراری ارتباط بدون نظارت توسط مقامات می شود را می بندد.
همچنین این قانون به شرکت دولتی Ethio Teleco این اجازه را میدهد تا جلوی هرگونه چت تصویری، شبکههای اجتماعی، ایمیلها و هر سرویس انتقال داده دیگر که قادر به برقراری ارتباط و انتقال اطلاعات باشد را بگیرد و آن را ممنوع سازد.
این قانون برای امنیت ملی این کشور ضروری اعلام شده است و براساس آن هر گونه راه ارتباطی که باعث برقراری ارتباط بدون نظارت توسط مقامات می شود را می بندد.
ازدواجدخترانو پسرانکمتراز۱۰سالدرتهران
خبرگزاری
هرانا - سید احمد قشمی، مدیرکل ثبت احوال استان تهران در طی مصاحبهای خبر
از ازدواج ۷۵ دختر یا پسر زیر سن ۱۰ سال، در تهران داد.
به گزارش روزنامه ایران، سید احمد قشمی،
مدیر کل ثبت احوال استان تهران طی مصاحبه ای گفت: "جمعاً ۱۰۱۸۲۹ ازدواج در
سال ۹۰ در استان تهران داشتهایم. در این مدت ۷۵ دختر یا پسر که کمتر از ۱۰
سال داشتهاند در استان تهران ازدواج کردهاند."
وی در ادامه گفت: "۳۹۲۹ دختر و پسر ۱۰ تا
۱۴ ساله پای سفره عقد نشستهاند، ۱۹۲۳۷ عروس و داماد ۱۵ تا ۱۹ سالهها
بودند، ۳۵۲۳۹ جوان ۲۰ تا ۲۴ ساله ازدواج کردهاند و بالاخره ۵۶۱ زن یا مرد
۵۰ تا ۵۴ ساله عقدکنان داشتهاند، ۳۵۳ تن ۵۵ تا ۵۹ ساله ازدواج کردهاند و
۳۹۶ زن یا مرد ۶۰ تا ۶۴ ساله هم مراسم عقد و ازدواج داشتهاند."
۴۲۴ کارگر مارلیک سان قزوین بیکار شدند
خبرگزاری هرانا - ۴۲۴ کارگر شرکت مارلیک سان قزوین در پی واردات قطعه از کشورهای چین و ترکیه و عدم پرداخت مطالبات این شرکت از سوی ایران خوردو و سایپا بیکار شدند.
به گزارش ایلنا، نماینده کارگران شرکت
مارلیک سان قزوین گفت: ۴۲۴ کارگر شرکت مارلیک سان قزوین در پی واردات قطعه
از کشورهای چین و ترکیه و عدم پرداخت مطالبات این شرکت از سوی ایران خوردو و
سایپا بیکار شدند.
رحیم کاکاوند در این باره گفت: "شرکت
مارلیک سان قزوین که در حال حاضر با بیش از ۴۸۰ نفر کارگر مشغول کار است به
علت پرداخت نشدن مطالباتش از سوی شرکتهای ایران خودرو و سایپا مجبور شده
است برای ۴۲۴ نفر از کارگران مدت معین خود که برخیها تا ۱۸ سال سابقه کار
دارند خاتمه قرارداد بزنند."
وی ادامه داد: "در سالی که مقام معظم
رهبری به نام تولید ملی و حمایت از کار وسرمایه ایرانی نامگذاری کردهاند،
متاسفانه واردات قطعات از کشورهای چین و ترکیه موجب بیکاری کارگران این
شرکت شده است."
یکسال ازآغاز آلودگی نفتی رودخانه سرخون گذشت
خبرگزاری
هرانا - چشمهٔ آبی که از روستای «سرخون»، مرکز بخش میانکوه شهرستان اردل
استان چهارمحال و بختیاری میجوشید و مرکز بخش میانکوه سرخون و دهستان
هلوسعد را سیراب میکرد، مدتی است رنگ و بوی نفت به خود گرفته است.
به گزارش تارنمای فضای سبز و محیط زیست،
از گذشته تا کنون، یکی از عواملی که اندک اهالی باقیمانده منطقه هلوسعد و
سرخون را در لابلای رشته کوههای زاگرس نگه داشته بود تا با تمام سختیها در
این منطقه روزگار بگذرانند و قید ترک دیار و مهاجرت به شهرها را بزنند،
همین رودخانهٔ پاک و نشاط آوری است که از دل کوه میجوشد و پس از سیراب
کردن مردمان منطقه و کشتزارهای برنج، درختان و باغات اطراف خود، در انتهای
منطقه در روستای «رفن» به زمین بر میگردد.
گذر خط لوله نفت و گاز از خوزستان به
اصفهان و احداث تلمبه خانه در بالادست این رودخانه، نه تنها برایشان سودی
نداشت بلکه ضررهای فراوانی را به این مردم تحمیل کرده است. گاز این خط لوله
برای مصارف خانگی مصرف کنندههای استان اصفهان است و روستائیان بختیاری که
در طول مسیر و در مجاورت این خط لوله زندگی میکنند، از آن بیبهرهاند.
با اینحال مردم، توقع زیادی ندارند. ولی خط لوله گاز و نفت که از میانکوه
میگذرد، هر چند سال یکبار، حوادثی تلخ و ناگوار برای مردم منطقه و این
رودخانه رقم زده است. در چندین نوبت، شکستن لوله و جاری شدن محتویات آن در
مسیر رودخانه و شعله ور شدن نفت در سرتاسر مسیر رودخانه، جهنمی به پا کرده
است که پس از کنترل آتش، فقط خاکستری از درختان اطراف رودخانه به جا
میماند و اندک آبزیان باقی مانده و نورسیده رودخانه را هم با خود به کام
مرگ فرو میبرد.
هر چند سال یکبار، مردم صبور منطقه شاهد
این حوادث تلخ بودند ولی صدایشان به گوش کسی نمیرسید. اما بیش از یکسال
است که مصیبت جدیدی بر سرشان نازل شده است؛ آب رودخانه بوی نفت میدهد!
میگویند سالهاست پس ماندههای اورهال مخازن تلمبه خانه «گندمکار» را به
سمت رودخانه سرازیر کردهاند و این مواد نفتی به مرور زمان، به زمین و
سفرههای آب زیر زمینی نفوذ کرده است. حالا میگویند این «میهمان»
ناخواسته و ظالم یعنی آلودگی نفتی را باید حداقل تا سی سال تحمل کنید!
باورکردنی نیست! سی سال!
بیش از یکسال است که آب رودخانهٔ پاک و
نشاط آور ما، بوی نفت میدهد. آبی که پدران ما نسلها با آن زندگی
میگذراندند بیآنکه آلودهاش کنند. آبی که بدون آن، حیات در بخش میانکوه
معنی ندارد. آبی که از ان مینوشند، با آن کشاورزی میکنند و.. امروز آلوده
شده است.
مزرعههای پرورش ماهی منطقه با همین آب به
تولید ملی کمک میکردند، ولی امروز تعطیل شدهاند. آب شرب بیش از ۵۰ روستا
قابل استفاد نیست. گاهی با تانکر سیار به آنها آب رسانی میشود. فکرش را
بکنید که دوباره عقبگرد کردهایم به ۵۰ سال قبل؛ دوباره مشک و کول زنان و
دخترکان کوچک، آب آور خانهها شده است.
کارشناسان بهداشت غیردولتی میگویند اگر
از این آب استفاده شود، «سرطان خون» در پی خواهد داشت. میانکوه بر چهرهاش
خاکستر غم نشسته. مردم منطقه، آب شرب برای آشامیدن ندارند. به آنان
گفتهاند برنج کاری نکنید. مزارع پرورش ماهی تعطیل شدهاند؛ چون ماهیها هم
بوی نفت میگیرند؛ البته اگر جان سالم بدر ببرند. میگویند برنج کاری
نکنید چون سرطان زاست. ولی نمیگویند اهالی این ۵۰ روستا خرج زندگی خود را
چگونه بدست آورند. قبلاً هم کشت زمینهای دیم گندم و جو، ممنوع اعلام شده
بودند و مردم دلشان را به همین چند کرت برنج خوش کرده بودند.
صدای مردم میانکوه آنقدر ضعیف است که به
گوش مسئولین شهرستان اردل و استان چهارمحال و بختیاری نمیرسد؛ چه رسد به
وزارت نفت و تهران نشینان. هیچ کس جوابگوی این مردم مظلوم نیست. آیا گوش
شنوا و دادرسی هست که به داد این مردم برسد. که چه کنند؟
آقای احمدینژاد! شما گفته بودید پول نفت
را بر سر سفرههای مردم میآورید ولی حالا بیا و ببین که خود نفت بر سر
سفره مردم میانکوه آمده است! و کسی به داد ما نمیرسد. آقای رئیس جمهور!
بازرسان شما کجا هستند؟ چرا به میانکوه نمیآیند؟ مردم بختیاری از خیر پول
نفت و خود نفت گذشتند. ما نفت را بر سفرههایمان نمیخواهیم. همان
رودخانه پاک و نشاط آوری که داشتیم را به ما برگردانید که نسل در نسل،
رزق و روزیمان را از آن میگرفتیم.
۶۲۱ سایت داخلی و خارجی رصد شد
خبرگزاری هرانا - سرپرست پلیس فتا فرماندهی انتظامی استان هرمزگان گفت: در دو ماهه سال جاری بیش از ۶۲۱ سایت داخلی و خارجی رصد شد.
به گزارش مهر، علی اکبر قرائیپور در
راستای تشریح اقدامات و موفقیتهای پلیس فتای استان گفت: با تلاش همه جانبه
و شبانه روزی کارشناسان پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات استان در دو
ماهه ابتدای سال جاری ۴۴۴ سایت داخلی و ۱۷۷ سایت خارجی رصد و همچنین ۴۱
سایت داخلی و ۱۹ سایت خارجی فیلتر شده است.
وی افزود: در حوزه مقابله با جرائم، در
این مدت ۱۳ فقره جرم و تخلف در فضای مجازی با موضوعات مختلف وقوع که هفت
فقره آن شناسایی و کشف و در این رابطه هفت نفر متهم دستگیر و جهت سیر مراحل
قانونی به مراجع قضایی معرفی شدهاند.
مسئول انتظامی استان در ادامه مهمترین
موضوعات رصد شده در مدت مذکور را روز طبیعت، روز ملی فناوری هستهای، روز
جهانی کارگر، مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها، شناسایی سایتهای فروش
تجهیزات ماهواره، سایتهای فعال در زمینه گلدکویست، شناسایی فروشندگان
داروهای تقلبی و شناسایی سایتهای فیشینگ عنوان کرد.
هرانا؛ دور جدید اعتصاب رانندگان بزرگترین کارخانه تولید سیمان ایران
خبرگزاری
هرانا - رانندگان حمل سیمان تهران از امروز صبح دور جدید اعتصاب خود را
اغاز کردهاند وخواستار رسیدگی به مشکلات و افزایش کرایه حمل ونقل خود
شدهاند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رانندگان حمل سیمان تهران به دلیل پایین
بودن کرایههای حمل و نقل برای دومین بار طی ۴ ماه گذشته دست به اعتصاب
زدند.
گفتنیست، در اسفند ماه سال گذشته که
رانندگان حمل سیمان تهران به دلیل پایین بودن کرایههای حمل و نقل دست به
اعتصاب زدند، با کارشکنی تعاونی مصالح فروشان تهران و قول مقامات امنیتی
مبنی بر اینکه با پایان دادن اعتصاب به خواستههایتان رسیدگی میشود
بینتیجه ماند.
لازم به ذکر است که در پنج ساله گذشته ۳۰
درصد به کرایه حمل افزوده شده با توجه به تورم ۴۰۰درصدی در قیمت اجناس
مصرفی خودروهای سنگین در پنج سال گذشته این خواسته به جا ودرست میباشد.
قدیمیترین زندانی زن ۲۰ تیر محاکمه میشود / ۱۹ سال در انتظار حکم قطعی
خبرگزاری
هرانا - قدیمیترین زندانی زن که از ۱۹ سال قبل در زندان منتظر صدور حکم
قطعی برای خود است ۲۰ تیرماه در دادگاه شهرری محاکمه میشود.
به گزارش تارنمای مهر، فاطمه متهم است تیر
ماه سال ۷۲ دوست همسرش به نام مجید را به قتل رسانده است. فاطمه – ۵۳ ساله
– که مقتول آخرین بار به خانه او رفته بود پس از دستگیری لب به اعتراف
گشود و گفت، مجید را با خوراندن دوغ مسموم به سم گیاهی به قتل رسانده است.
در پی اعترافهای متهم، کارشناسان پزشکی
قانونی نیز پس از کالبد شکافی و آزمایشهای سمشناسی، علت مرگ را استفاده
از سم گیاهی اعلام کردند.
چند تن از اعضای خانواده و بستگان متهم
نیز در تحقیقات قضایی، علیه او شهادت دادند. این در حالی بود که متهم در
جلسات بازجویی منکر قتل شد و خود را بیگناه خواند.
فاطمه در جلسه دادگاه نیز قتل را انکار
کرد و گفت که از ماجرای مرگ مجید چیزی نمیداند. او ادعا کرد: وقتی ماموران
سراغ من و همسرم آمدند شوهرم از من خواست اعتراف کنم. او گفت که برایم
رضایت میگیرد ولی این کار را نکرد و حالا میخواهم واقعیت را بگویم، من در
این قتل بیگناه هستم.
قاضی دادگاه اظهارات فاطمه را قبول نکرد و
با توجه به اعترافات اولیه این زن، برای او حکم قصاص صادر کرد. در این بین
اولیای دم مقتول نیز که فاطمه را گناهکار میدانستند حاضر به اعلام گذشت
نشدند. در حالی که فاطمه خود را در یک قدمی اعدام میدید خبر رسید
دیوانعالی کشور حکم قصاص وی را تایید نکرده است.
در ادامه محاکمه او سه دور دیگر در دادگاه
برگزار شد و هر بار دیوان عالی کشور به حکم مجازاتش نقض گرفت و آن را
برگرداند. حتی او یک بار هم تبرئه شد که این حکم نیز از طرف دیوان عالی
کشور نقض شد.
سرانجام دور پنجم محاکمه در شعبه ۱۰۵
دادگاه شهرری به ریاست قاضی خردمند برگزار شد. در سه جلسه دادگاه به دلیل
نیامدن شاهدان تجدید شد تا اینکه قاضی دوم خرداد را زمان جدید محاکمه اعلام
و از شاهدان ماجرا خواست برای شهادت به دادگاه بیایند.
در حالی که دوم خرداد فاطمه برای محاکمه
به دادگاه منتقل شده بود جلسه محاکمه به دلیل نیامدن قاضی برگزار نشد. در
حالی که ۱۹ سال از زندانی شدن متهم میگذرد قرار است او ۲۰ تیرماه دوباره
پای میز محاکمه قرار بگیرد.
هرانا؛ اعزام به مرخصی "محمد صادق هنرور شجایی" پس از وخامت شدید اوضاع جسمانی
خبرگزاری هرانا - روحانی منتقد محمد صادق هنرور شجاعی که از بیماری قلبی و صرع رنج میبرد، هفته گذشته در پی تشدید بیماریها به مرخصی استعلاجی اعزام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روحانی منتقد محمد صادق هنرور شجاعی از
روحانیون منتقد جمهوری اسلامی و نویسنده کتاب «مدار الشریعه» در شرح زندگی و
احوال مرحوم آیت الله سید کاظم شریعتمداری،
که توسط دادگاه ویژه روحانیت تهران به
تحمل ۴ سال حبس تعزیری، ۵۰ ضربه شلاق تعزیری و خلع مادام العمر لباس
روحانیت و هشت میلیون ریال جزای نقدی محکوم گردیده است، هفته گذشته به دلیل
تشدید بیماری قلبی و صرع با مرخصی ۲۰ روزه از سوی دادگاه ویژه روحانیت
موقتا از زندان اوین آزاد گردید.
این مدرس و محقق حوزه علمیه قم که از سوی
وزارت اطلاعات و برخی رسانههای همسو با نهاد امنیتی متهم گردیده که تحت
عنوان «آرش بیخدا» در فضای مجازی و از جمله سایت زندیق فعالیت مینموده،
در حالیکه در شرایط نامناسب جسمانی قرار داشته به مرخصی ۲۰ روزه آمده و
بلافاصله با عزیمت به شهر قم در این شهر سکونت گزیده است.