اخبار
روز: کانون مدافعان حقوق کارگر گه از تشکل های مستقل کارگری در ایران است،
گزارشی از وضعیت کارگران ایران و فعالین زندانی جنبش کارگری، به اجلاس
سازمان جهانی کار ارسال کرده است. این کانون که جزو مدعوین به این اجلاس
معتبر جهانی بوده است، نوشته است که به علت «تهدید و احضار یاران کانون
مدافعان حقوق کارگر» نتوانسته است نماینده ای را به این اجلاس اعزام کند:
با درود به همه ی خانم ها و آقایان
هیات های نمایندگی کارگران کشورهای مختلف شرکت کننده در اجلاس ILO
به علت تشدید فشارهای امنیتی نتوانستیم در این اجلاس حضور یابیم. بازداشت، تهدید و احضار یاران کانون مدافعان حقوق کارگر، ما را از اعزام نماینده باز داشت. به همین جهت، گزارش خود را ارائه کرده ایم تا به عنوان سند وضعیت کارگران و جریان مستقل کارگری ایران، در اجلاس مطرح شود. با تشکر از ITUC که جنبش مستقل کارگری ایران را نیز به رسمیت شناخته و از آن دعوت کرده است.
وضعیت کار و زندگی کارگران ایران به طور خلاصه و به اقتضای محدودیت زمانی، به این شرح است:
۱- معضلات اجتماعی در ایران به خصوص در زمینه ی تشکل ها و فعالان کارگری به گونه ای است که احضار، تهدید، شرایط دشوار بازجویی ها و زندان، از رویه های جاری و معمول در برخورد با فعالیت های کارگری شده است. به عنوان نمونه؛ اعضای هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، آقایان "منصور اسالو" و "ابراهیم مددی" پس از گذراندن حدود ۴ سال زندان، هم اکنون تحت مداوای پزشکی ِ عواقب سال های زندان و فشارهای ناشی از آن هستند."علی اخوان" از یاران کانون مدافعان حقوق کارگر ، "رضا شهابی" عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد و "بهنام ابراهیم زاده" از فعالان کارگری، دوران زندان خود را می گذرانند. رضا شهابی نیازمند مداوای سریع آسیب های ستون فقرات ناشی از دوران بازجویی و عوارض اعتصاب غذای طولانی خود است. دکتر "فریبرز رئیس دانا" از موسسان کانون مدافعان حقوق کارگر نیز، به تازگی روانه زندان شده است. "شاهرخ زمانی" عضو هیات موسس سندیکای نقاشان و "محمد جراحی" از فعالان کارگری، در بند متادون زندان یزد و تبریز در حال گذران حبس های طولانی مدت ۱۱ و ۶ سال خود هستند. در زندان تبریز، زندانیان مبتلا به ایدز و هپاتیت هم نگهداری می شوند. این دو، در اعتراض به این شرایط و برخی محدودیت ها، به اعتصاب غذای طولانی دست زده اند. "علی نجاتی" عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، با وجود ابتلا به بیماری قلبی، در حال گذران دوران زندان خود است. تعداد زیادی از کارگران و مدافعان حقوق کارگر نیز تحت احکام سنگین دادگاه قرار دارند و به طور مرتب، شاهد احضار فعالان کارگری به مراکز امنیتی و بازجویی های طولانی مدت آنها هستیم. همه این فشارها، صرفا به دلیل فعالیت این افراد در جهت احقاق حقوق کارگران بوده است، در حالی که بر اساس مقاوله نامه های ۹٨ و ٨۷ و تعهدات بین المللی دولت ایران از سویی، و قوانین داخلی ایران از دیگر سو، هیچ یک از این فعالیت ها مصداق و مشمول جرم نبوده و نیستند، بلکه چنین شرایط امنیتی و دشواری های فعالیت، به جهت ایجاد ارعاب در میان کارگران و فعالان کارگری بوده است تا ایشان از احقاق حقوق خود منصرف و ناامید شوند. سندیکاها و اتحادیه های کارگری نظیر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اتحادیه کارگران پروژه ای و ... که با زحمات فراوان و مشکلات گوناگون تشکیل شده اند، مورد انواع تهدیدات و محدودیت ها قرار گرفته اند و تلاش شده است تا تشکل های واقعی و مستقل کارگران، متلاشی گردد.
هر اقدامی در جهت ایجاد تشکل های مستقل کارگری، بلافاصله با اخراج، زندان و ... مواجه شده است. در همین راستا، در قانون کار تشکل های دولتی و غیر مستقل نظیر شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی جهت کنترل فعالیت های کارگری پیش بینی شده است، با این همه، در واحدهای تولیدی بزرگ مانند صنایع نفت، پتروشیمی و خودروسازی، ایجاد همین تشکل های غیرمستقل نیز تحمل نمی شود.
۲- مسائل اقتصادی جامعه ایران که مستقیما بر زندگی میلیون ها کارگر ایرانی اثرات سوء خود را گذارده است در دو سطح متفاوت اما در ارتباط با هم مطرح می شود؛
الف:وضعیت حال حاضر اقتصاد ایران به گونه ای است که طبق آمارهای رسمی بیش از نیمی از مردم زیر خط فقر قرار دارند. این واقعیت ناشی از ستم و بی عدالتی حاکم بر جامعه است که قوانین و مقررات را هم به زیان طبقه کارگر، زحمت کشان و مزدبگیران، تصویب و اجرا می کند. حداقل دستمزد رسمی، متضمن تامین حداقل های معیشتی نیست. طبق گفته های بسیاری از مقامات رسمی، این حداقل دستمزد کمتر از یک سوم خط فقر در ایران است.پیامدهای طرح "آزادسازی قیمت ها" (که در ایران هدفمند کردن یارانه ها نامیده شده است) آشکارا بار بحران ساختاری اقتصاد ایران را بر دوش کارگران و زحمتکشان گذاشته است. حاصل این سیاست، افزایش گرانی و تورم از یک سو و کاهش شدید تولید و تعطیلی گروه زیادی از بنگاههای تولیدی و طبعا گسترش بیکاری و بیکارسازی از سوی دیگر است. همزمان دستمزد واقعی کارگران کاهش می یابد، و تورم افسارگسیخته(که بنا بر اعلام بانک مرکزی جمهوری اسلامی طی سال گذشته معادل ۲۱/۵درصد و بر اساس آمارهای مستقل بیش از ٣۰ درصد بوده است)
نیز، باقیمانده قدرت خرید کارگران و زحمتکشان را می بلعد و سفره آنان را از نان شب شان نیز خالی می کند.
طی سال های اخیر، اجرای آزاد سازی قیمت ها و خصوصی سازی های گسترده طبق سیاست های دستوری صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، بسیاری از صنایع را به ورشکستگی کشانده و بیکاری را افزایش داده است. بنا بر آمار رسمی، نرخ بیکاری به ۱۲.٣ درصد رسیده و میزان بیکاری در بین جوانان بیش از ٣۰ درصد اعلام شده است.به علت این بیکاری گسترده، بسیاری از کارگران و زحمتکشان با حقوقی کمتر از حداقل دستمزد رسمی به کار مشغول هستند. طی سال های اخیر، موج اخراج نیروی کار در پی اجرای فاز اول آزاد سازی قیمت ها در ایران شامل افزایش بیش از ۱۰۰درصدی قیمت حامل های انرژی و افزایش واردات کالاهاینگران کننده است.
ب:طی سال های اخیر بر شدت منازعات دولت ایران و غرب افزوده شده و تحریم های گسترده و موثری در یک سال اخیر علیه ایران اعمال شده است. تردیدی نیست که در این رقابت ها و درگیری ها میان دولت های سرمایه داری، طبقه کارگر و مردم زحمت کش متحمل اصلی ترین و عمیق ترین رنج های ناشی از این تحریم ها می شوند. پیش کشیدن احتمال حمله نظامی به ایران از سوی دول غربی، سبب تنگ تر شدن فضای فعالیت های اجتماعی و سیاسی و متاثر شدن شرایط اقتصادی جامعه از این سیاست های جنگ طلبانه شده است. طبقه کارگر و فعالان اجتماعی مستقل، همواره مخالف جنگ و تحریم های اقتصادی بوده اند و نقش و تاثیر سیاست گذاری های ستیزه گرانه سیستم جهانی سرمایه داری و دول مرکز را در وخامت شرایط اقتصادی جامعه ما موثر می دانند.
٣- می دانیم تنها راه بقا و ادامه زندگی برای کارگران، دستمزد دریافتی ناچیزشان بوده است. در شرایط اقتصادی ِ امروز ایران، که فقر و گرانی بیداد می کند، همین حداقل دستمزد نیز به موقع به کارگران پرداخت نمی شود. تعویق و عدم پرداخت دستمزد کارگران، امروزه سیاست رایج کارفرمایان و دولت حامی آنها در ایران است. با پیشبرد این سیاست، فشارهای معیشتی و اقتصادی سنگینی بر دوش کارگران و خانواده آنها گذاشته شده، حق حیات آنان انکار و مرگی تدریجی بر آنها تحمیل میشود. این در حالی است که طبق تبصره ی ۱ ماده ۱٣قانون کار ایران، کارفرما ملزم به پرداخت به موقع دستمزدها در هر شرایطی می باشد و عدم پرداخت به موقع، تعقیب قانونی در پی دارد. بنا بر آمارهای مختلف و رسمی طی سال های اخیر عدم پرداخت دستمزد کارگران شیوع بیشتری پیدا کرده است. لیست مشروحی از موارد تعویق پرداخت دستمزد و میزان و مدت آن، در پیوست (۱) این گزارش ارائه شده است. به عنوان نمونه به مدت زمان معوق ماندن پرداخت دستمزد کارگران بخش های مختلف اشاره می کنیم:
-کارگران کنف کار رشت: ۵ سال
-کارگران ریسندگی کاشان: ۴۰ ماه
-کارخانجات نساجی فرنخ و مه نخ و نازنخ: ۲۶ ماه
-کارگران نساجی مازندران: ١٨ ماه
حتا در چنین وضعیتی نیز دولت حق اعتراضی برای کارگران به رسمیت نمی شناسد و با هر تجمع اعتراضی به شرایط تعویق دستمزدها، برخوردهای پلیسی و امنیتی صورت می دهد و بسیاری از کارگران و فعالان کارگری را با اتهاماتی چون "اقدام علیه امنیت ملی"،"اخلال در نظم عمومی" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام " بازداشت و روانه زندان می کند.
۴- اقدامات دولت در عرصه مقررات زدائی از روابط کار، حذف، «اصلاح»، مسخ و منجمد کردن قانون کار و محدود کردن دامنه شمول آن، در جهت جایگزین کردن نظام "دستمزد منظم" با"مزد برای کار معین" و مسئولیت زدائی و طفره رفتن از نقش دولت در عرصه تامین اشتغال، تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری، روز به روز در حال گسترش است. هم چنان که به منظور تامین نیروی کار ارزان، مطیع، خاموش و بدون تشکل برای تضمین امنیت سرمایه و سود، جلوگیری از شکل گیری هرگونه تشکل مستقل و بازگذاشتن دست سرمایهداران داخلی و خارجی برای اعمال هرگونه اجحاف، تبعیض و تعرض به کارگران، بطور بی سابقه ای افزایش یافته است.
در سایه میل روز افزون سرمایه داران به کسب سود بیشتر و زمینه سازی قانونی از سوی دولت در جهت منافع کارفرمایان (از جمله طرح اخیر اصلاحیه قانون کار)، بنا بر آمارهای رسمی ۸۰تا ۸۵درصد از کل قراردادهای کاری در کشور به صورت موقت، کار معین و قراردادهای سفید امضا منعقد شده است. مطابق مواد ۷ و ۱۰ قانون کار دولت ایران، این قراردادها به شکل قانونی در آمده و اخیرا پیرو بخش نامه دستمزد سال ۱۳۹۱ وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی مورد تأکید مجدد قرار گرفته است. ابلاغ این بخش نامه در واقع تبدیل قرارداد افراد از رسمی به موقت و پیمانی است و قراردادهای دائم به هیچ وجه منعقد نمی شود. لازم به ذکر است که در شرایط فعلی بیشتر قراردادهای کار که در کشور منعقد می شود ماهیانه، ۳ماهه و یکساله است. آمارها نشان داده است که بیشترین سوانح ناشی از کار در محیط ها و کارگاه هایی صورت می گیرند که کارگران آنها مشمول قراردادهای موقت هستند و برای آموزش این کارگران از سوی کارفرما هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
طی شروط زمان عقد قرارداد، کارگران قبل از شروع به کار مجبور به پذیرش تسویه حساب می شوند و کارفرمایان با گرفتن چک و سفته هنگام انعقاد قرارداد سفید امضا، قدرت اعتراض در مقابل تضییع حداقل حقوق قانونی را از آنها میگیرند. همچنین کارفرمایان قائل به پذیرش قرارداد دسته جمعی نیستند.
۵- گسترش قراردادهای سفید امضا پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها به جایی رسیده است که در حال حاضر ۷۰ درصد از زنان کارگر، با قراردادهای سفید امضاء مشغول به کار هستند. زنان کارگر به دلیل آسیب پذیر بودن موقعیت اجتماعی شان، در غالب موارد دستمزد به مراتب پایین تری نسبت به مردان و گاهی بسیار پایین تر از حداقل دستمزد مصوب، دریافت می کنند. آماری رسمی از نابرابری دستمزدهای پرداختی به کارگران زن و مرد، در دسترس نیست، چرا که به کارگیری زنان بدون انعقاد قرار داد، به طورگسترده ای صورت می پذیرد. با این همه بنا بر گزارش های مستقل، زنان در اکثر موارد، نصف مردان دستمزد دریافت میکنند. از زمانی که کارگاههای با کمتر از ۱۰کارگر از پوشش قانون کار خارج شدند، مشکلات کارگران شاغل در این کارگاههای کوچک، افزایش یافته است. از آنجایی که بسیاری از زنان کارگر در تولیدیهای کوچک با کمتر از ۱۰کارگر اشتغال دارند، از حق بیمه و خدمات پزشکی رایگان نیز محروماند.
طبق مقاوله نامه ۱۱۱سازمان جهانی کار، آزار و اذیتهای جنسی و اعمال خشونت فیزیکی در محیط کار نیز در گروه "عدم ایمنی کار" ثبت شده است. آماری رسمی از آزارهای جنسی در ایران به ثبت نرسیده است، اما گزارشهای مستقل، از رواج این گونه خشونتها در برخی از واحدهای تولیدی حکایت دارد.
در سال ۸۹ و ۹۰واحدهای تولیدی و صنعتی، بیش از سال های گذشته با ورشکستگی مواجه شده و به تعطیلی یا اخراج کارگران اقدام کرده اند. در این اخراجها نیز، غالبا زنان کارگر اولین کسانی بوده اند که کار خود را از دست داده اند. بخشی از زنان کارگر نیز، بدون قرارداد رسمی و مشخصی در خانه ها مشغول به کار بوده و از همهی حقوق بدیهی کار، محروم هستند.
۶- قانون کار ایران بر ممنوعیت به کارگیری کودکان زیر "پانزده" سال تاکید دارد، اما تحقیقات گوناگون نشان می دهد که ٨۰ درصد کودکان خیابانی در ایران، "کودکان کار"هستند که بنا به گزارش "مرکز آمار ایران" (سال ۱٣٨۷) نزدیک به ۲ میلیون و پانصد هزار نفر را شامل می شود و اکنون بالغ بر ۴ میلیون می باشد. اگرچه بحران اقتصادی و عدم تامین معاش خانوارها، از عوامل موثر در این فاجعه انسانی بوده است، اما شواهد نشان می دهد در پی خارج شدن کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار، به کارگیری کودکان و نوجوانان در چنین کارگاه هایی به عنوان نیروی کار ارزان و تحت شرایط سخت محیط کار، گسترش یافته است.
بر پایه تحقیقی که روی ۴۱۳۳نفر از کودکان خیابانی ایران صورت گرفته است، آمار تکان دهنده ای بدین شرح به دست آمده است که ۷۳درصد این کودکان از بیماری های چشمی، ۶۱درصد از بیماری های تنفسی، ۶۴درصد از بیماری های قلبی، ۶۹درصد از مشکل اختلال در شنوایی و ۶۱درصد از کمبود توجه رنج می برند و ۸۲درصد نیز دچار بیماری های پوستی هستند. ۶۱ درصد این کودکان به مشکلات گفتاری دچارند. در مجموع ۸۶درصد آنها فاقد هرگونه مهارت شغلی اند و ۵۶ درصد این کودکان حتا آموزش ابتدایی ندیده اند. این آمار نشان گر وضعیت ناگوار و هشدار دهنده کودکان خیابانی و کار در ایران است.
جدیدترین بررسی ها نشان می دهد که "فقر در کودکان کار و خیابان از سال ۸۴ تا ۸۸ روند صعودی داشته است." بر اساس این بررسی ها مشخص شده است که "نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز چهار و نیم درصد است و این نرخ نسبت به نرخ ابتلاء به ایدز در جامعه که ۰/۱درصد است، ۴۵برابر محسوب می شود".
چنین بررسی ها و آمارهای تکان دهنده ای که تنها گوشه ای از واقعیت کودکان کار در ایران را نشان می دهد، نیاز بیش از پیش به مبارزه در راه از بین بردن کار کودک را ضروری می نماید. ضمنا نباید از خلاءهای قانونی در نظام حقوقی ایران جهت پیشگیری از چنین فجایعی چشم پوشی کرد، چنان چه به عنوان مثال، کار در سنین ۱۵ تا ۱٨ سالگی ذیل عنوان "کار نوجوانان" صورتی قانونی یافته است.
۷- اقلیت های مختلف به ویژه کارگران مهاجر بخش هایی از نیروی کار جامعه ایران هستند. در این بین کارگران افغان که به صورت عمده در حوزه های ساختمانی، خدماتی و پروژه ای مشغول به کار هستند از شرایط خاصی برخوردارند. طی سال های اخیر و با شدت گرفتن بحران های اقتصادی در جامعه، شاهد سیاست هایی در راستای شانه خالی کردن دولت از مسئولیت های خود در ارتباط با کارگران مهاجر بوده ایم. مردم افغان در ایران فاقد حقوق اند. اکثر آنها باید در شرایط غیر انسانی کار کنند، در کمپ ها و جاهای تنگ و شلوغ زندگی کنند و به کارشان به مثابه کار سیاه نگریسته شود. در نبود قوانین حمایتی از مهاجران و در کنار اهتمام رسمی بر محدودیت زیستی و کاری برای آنها، همه ی امکان های عملی تظلم خواهی نیز از آنها گرفته شده است، به گونه ای که حتی در موارد به بیگاری کشیده شدن آنها توسط کارفرمایانی که از نداشتن مجوزهای رسمی کار ایشان سوء استفاده می کنند، این بخش مظلوم نیروی کار، امنیت لازم برای طرح حق خواهی خود در هیچ محکمه ای را ندارند. امروزه اعمال شدیدترین تبعیض ها، ستم ها،سرکوب نسبت به اقلیت ها و به ویژه کارگران افغان در سراسر ایران، امری رایج است. این کارگران فاقد هرگونه امنیت بوده و همواره در شرایط اضطرار و وحشت زندگی می کنند و به هرگونه کاری تن در می دهند. این شکل زندگی، تنها قانون نانوشته ای است که مهاجران افغان را در سراسر ایران شامل می شود.
طبق آمارهای رسمی بیش از ۲۰۰هزار کارگر افغان در حوزه های مختلف کاری جامعه ایران به کار مشغول اند. در این میان ۹۴هزار نفر نیز هنوز به صورت رسمی ثبت نشده اند. نیروی کار افغان، سختترین کارها را که کمتر کسی بر عهده نمی گیرد، در مقابل مزد ناچیزی انجام میدهند. آنها از حق بیمهی بیکاری، عیدی، خدمات درمانی و بهداشتی، حق آموزش و دارا بودن برگه های احراز هویت، محروم اند و در عین تحمیل تورم کمرشکن کنونی بر تمامی اقشار زحمت کش جامعه و از جمله کارگران مهاجر، "کمکهای ناچیز یارانهای" که برای تحمل فشارهای ناشی از آزادسازی قیمت ها، از سوی دولت به مردم پرداخت می شود نیز به این نیروهای کار مهاجر تعلق نمیگیرد.
در پایان ضمن سپاس مجدد از توجه همراهان و فعالان کارگری ِحاضر در نشست، همبستگی خود را با کارگران، تشکل ها و فعالان کارگری و مبارزات بر حق ایشان در سراسر جهان، از خیابان های منتهی به "وال استریت" گرفته تا میدان های آتن و سایر کشورهای جهان اعلام می نماییم.
کانون مدافعان حقوق کارگر
خرداد ماه ۱٣۹۱
جون۲۰۱۲
با درود به همه ی خانم ها و آقایان
هیات های نمایندگی کارگران کشورهای مختلف شرکت کننده در اجلاس ILO
به علت تشدید فشارهای امنیتی نتوانستیم در این اجلاس حضور یابیم. بازداشت، تهدید و احضار یاران کانون مدافعان حقوق کارگر، ما را از اعزام نماینده باز داشت. به همین جهت، گزارش خود را ارائه کرده ایم تا به عنوان سند وضعیت کارگران و جریان مستقل کارگری ایران، در اجلاس مطرح شود. با تشکر از ITUC که جنبش مستقل کارگری ایران را نیز به رسمیت شناخته و از آن دعوت کرده است.
وضعیت کار و زندگی کارگران ایران به طور خلاصه و به اقتضای محدودیت زمانی، به این شرح است:
۱- معضلات اجتماعی در ایران به خصوص در زمینه ی تشکل ها و فعالان کارگری به گونه ای است که احضار، تهدید، شرایط دشوار بازجویی ها و زندان، از رویه های جاری و معمول در برخورد با فعالیت های کارگری شده است. به عنوان نمونه؛ اعضای هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، آقایان "منصور اسالو" و "ابراهیم مددی" پس از گذراندن حدود ۴ سال زندان، هم اکنون تحت مداوای پزشکی ِ عواقب سال های زندان و فشارهای ناشی از آن هستند."علی اخوان" از یاران کانون مدافعان حقوق کارگر ، "رضا شهابی" عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد و "بهنام ابراهیم زاده" از فعالان کارگری، دوران زندان خود را می گذرانند. رضا شهابی نیازمند مداوای سریع آسیب های ستون فقرات ناشی از دوران بازجویی و عوارض اعتصاب غذای طولانی خود است. دکتر "فریبرز رئیس دانا" از موسسان کانون مدافعان حقوق کارگر نیز، به تازگی روانه زندان شده است. "شاهرخ زمانی" عضو هیات موسس سندیکای نقاشان و "محمد جراحی" از فعالان کارگری، در بند متادون زندان یزد و تبریز در حال گذران حبس های طولانی مدت ۱۱ و ۶ سال خود هستند. در زندان تبریز، زندانیان مبتلا به ایدز و هپاتیت هم نگهداری می شوند. این دو، در اعتراض به این شرایط و برخی محدودیت ها، به اعتصاب غذای طولانی دست زده اند. "علی نجاتی" عضو هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، با وجود ابتلا به بیماری قلبی، در حال گذران دوران زندان خود است. تعداد زیادی از کارگران و مدافعان حقوق کارگر نیز تحت احکام سنگین دادگاه قرار دارند و به طور مرتب، شاهد احضار فعالان کارگری به مراکز امنیتی و بازجویی های طولانی مدت آنها هستیم. همه این فشارها، صرفا به دلیل فعالیت این افراد در جهت احقاق حقوق کارگران بوده است، در حالی که بر اساس مقاوله نامه های ۹٨ و ٨۷ و تعهدات بین المللی دولت ایران از سویی، و قوانین داخلی ایران از دیگر سو، هیچ یک از این فعالیت ها مصداق و مشمول جرم نبوده و نیستند، بلکه چنین شرایط امنیتی و دشواری های فعالیت، به جهت ایجاد ارعاب در میان کارگران و فعالان کارگری بوده است تا ایشان از احقاق حقوق خود منصرف و ناامید شوند. سندیکاها و اتحادیه های کارگری نظیر سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اتحادیه کارگران پروژه ای و ... که با زحمات فراوان و مشکلات گوناگون تشکیل شده اند، مورد انواع تهدیدات و محدودیت ها قرار گرفته اند و تلاش شده است تا تشکل های واقعی و مستقل کارگران، متلاشی گردد.
هر اقدامی در جهت ایجاد تشکل های مستقل کارگری، بلافاصله با اخراج، زندان و ... مواجه شده است. در همین راستا، در قانون کار تشکل های دولتی و غیر مستقل نظیر شوراهای اسلامی کار و انجمن های صنفی جهت کنترل فعالیت های کارگری پیش بینی شده است، با این همه، در واحدهای تولیدی بزرگ مانند صنایع نفت، پتروشیمی و خودروسازی، ایجاد همین تشکل های غیرمستقل نیز تحمل نمی شود.
۲- مسائل اقتصادی جامعه ایران که مستقیما بر زندگی میلیون ها کارگر ایرانی اثرات سوء خود را گذارده است در دو سطح متفاوت اما در ارتباط با هم مطرح می شود؛
الف:وضعیت حال حاضر اقتصاد ایران به گونه ای است که طبق آمارهای رسمی بیش از نیمی از مردم زیر خط فقر قرار دارند. این واقعیت ناشی از ستم و بی عدالتی حاکم بر جامعه است که قوانین و مقررات را هم به زیان طبقه کارگر، زحمت کشان و مزدبگیران، تصویب و اجرا می کند. حداقل دستمزد رسمی، متضمن تامین حداقل های معیشتی نیست. طبق گفته های بسیاری از مقامات رسمی، این حداقل دستمزد کمتر از یک سوم خط فقر در ایران است.پیامدهای طرح "آزادسازی قیمت ها" (که در ایران هدفمند کردن یارانه ها نامیده شده است) آشکارا بار بحران ساختاری اقتصاد ایران را بر دوش کارگران و زحمتکشان گذاشته است. حاصل این سیاست، افزایش گرانی و تورم از یک سو و کاهش شدید تولید و تعطیلی گروه زیادی از بنگاههای تولیدی و طبعا گسترش بیکاری و بیکارسازی از سوی دیگر است. همزمان دستمزد واقعی کارگران کاهش می یابد، و تورم افسارگسیخته(که بنا بر اعلام بانک مرکزی جمهوری اسلامی طی سال گذشته معادل ۲۱/۵درصد و بر اساس آمارهای مستقل بیش از ٣۰ درصد بوده است)
نیز، باقیمانده قدرت خرید کارگران و زحمتکشان را می بلعد و سفره آنان را از نان شب شان نیز خالی می کند.
طی سال های اخیر، اجرای آزاد سازی قیمت ها و خصوصی سازی های گسترده طبق سیاست های دستوری صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، بسیاری از صنایع را به ورشکستگی کشانده و بیکاری را افزایش داده است. بنا بر آمار رسمی، نرخ بیکاری به ۱۲.٣ درصد رسیده و میزان بیکاری در بین جوانان بیش از ٣۰ درصد اعلام شده است.به علت این بیکاری گسترده، بسیاری از کارگران و زحمتکشان با حقوقی کمتر از حداقل دستمزد رسمی به کار مشغول هستند. طی سال های اخیر، موج اخراج نیروی کار در پی اجرای فاز اول آزاد سازی قیمت ها در ایران شامل افزایش بیش از ۱۰۰درصدی قیمت حامل های انرژی و افزایش واردات کالاهاینگران کننده است.
ب:طی سال های اخیر بر شدت منازعات دولت ایران و غرب افزوده شده و تحریم های گسترده و موثری در یک سال اخیر علیه ایران اعمال شده است. تردیدی نیست که در این رقابت ها و درگیری ها میان دولت های سرمایه داری، طبقه کارگر و مردم زحمت کش متحمل اصلی ترین و عمیق ترین رنج های ناشی از این تحریم ها می شوند. پیش کشیدن احتمال حمله نظامی به ایران از سوی دول غربی، سبب تنگ تر شدن فضای فعالیت های اجتماعی و سیاسی و متاثر شدن شرایط اقتصادی جامعه از این سیاست های جنگ طلبانه شده است. طبقه کارگر و فعالان اجتماعی مستقل، همواره مخالف جنگ و تحریم های اقتصادی بوده اند و نقش و تاثیر سیاست گذاری های ستیزه گرانه سیستم جهانی سرمایه داری و دول مرکز را در وخامت شرایط اقتصادی جامعه ما موثر می دانند.
٣- می دانیم تنها راه بقا و ادامه زندگی برای کارگران، دستمزد دریافتی ناچیزشان بوده است. در شرایط اقتصادی ِ امروز ایران، که فقر و گرانی بیداد می کند، همین حداقل دستمزد نیز به موقع به کارگران پرداخت نمی شود. تعویق و عدم پرداخت دستمزد کارگران، امروزه سیاست رایج کارفرمایان و دولت حامی آنها در ایران است. با پیشبرد این سیاست، فشارهای معیشتی و اقتصادی سنگینی بر دوش کارگران و خانواده آنها گذاشته شده، حق حیات آنان انکار و مرگی تدریجی بر آنها تحمیل میشود. این در حالی است که طبق تبصره ی ۱ ماده ۱٣قانون کار ایران، کارفرما ملزم به پرداخت به موقع دستمزدها در هر شرایطی می باشد و عدم پرداخت به موقع، تعقیب قانونی در پی دارد. بنا بر آمارهای مختلف و رسمی طی سال های اخیر عدم پرداخت دستمزد کارگران شیوع بیشتری پیدا کرده است. لیست مشروحی از موارد تعویق پرداخت دستمزد و میزان و مدت آن، در پیوست (۱) این گزارش ارائه شده است. به عنوان نمونه به مدت زمان معوق ماندن پرداخت دستمزد کارگران بخش های مختلف اشاره می کنیم:
-کارگران کنف کار رشت: ۵ سال
-کارگران ریسندگی کاشان: ۴۰ ماه
-کارخانجات نساجی فرنخ و مه نخ و نازنخ: ۲۶ ماه
-کارگران نساجی مازندران: ١٨ ماه
حتا در چنین وضعیتی نیز دولت حق اعتراضی برای کارگران به رسمیت نمی شناسد و با هر تجمع اعتراضی به شرایط تعویق دستمزدها، برخوردهای پلیسی و امنیتی صورت می دهد و بسیاری از کارگران و فعالان کارگری را با اتهاماتی چون "اقدام علیه امنیت ملی"،"اخلال در نظم عمومی" و "فعالیت تبلیغی علیه نظام " بازداشت و روانه زندان می کند.
۴- اقدامات دولت در عرصه مقررات زدائی از روابط کار، حذف، «اصلاح»، مسخ و منجمد کردن قانون کار و محدود کردن دامنه شمول آن، در جهت جایگزین کردن نظام "دستمزد منظم" با"مزد برای کار معین" و مسئولیت زدائی و طفره رفتن از نقش دولت در عرصه تامین اشتغال، تأمین اجتماعی و بیمه بیکاری، روز به روز در حال گسترش است. هم چنان که به منظور تامین نیروی کار ارزان، مطیع، خاموش و بدون تشکل برای تضمین امنیت سرمایه و سود، جلوگیری از شکل گیری هرگونه تشکل مستقل و بازگذاشتن دست سرمایهداران داخلی و خارجی برای اعمال هرگونه اجحاف، تبعیض و تعرض به کارگران، بطور بی سابقه ای افزایش یافته است.
در سایه میل روز افزون سرمایه داران به کسب سود بیشتر و زمینه سازی قانونی از سوی دولت در جهت منافع کارفرمایان (از جمله طرح اخیر اصلاحیه قانون کار)، بنا بر آمارهای رسمی ۸۰تا ۸۵درصد از کل قراردادهای کاری در کشور به صورت موقت، کار معین و قراردادهای سفید امضا منعقد شده است. مطابق مواد ۷ و ۱۰ قانون کار دولت ایران، این قراردادها به شکل قانونی در آمده و اخیرا پیرو بخش نامه دستمزد سال ۱۳۹۱ وزارت کار، رفاه و امور اجتماعی مورد تأکید مجدد قرار گرفته است. ابلاغ این بخش نامه در واقع تبدیل قرارداد افراد از رسمی به موقت و پیمانی است و قراردادهای دائم به هیچ وجه منعقد نمی شود. لازم به ذکر است که در شرایط فعلی بیشتر قراردادهای کار که در کشور منعقد می شود ماهیانه، ۳ماهه و یکساله است. آمارها نشان داده است که بیشترین سوانح ناشی از کار در محیط ها و کارگاه هایی صورت می گیرند که کارگران آنها مشمول قراردادهای موقت هستند و برای آموزش این کارگران از سوی کارفرما هیچ اقدامی صورت نمی گیرد.
طی شروط زمان عقد قرارداد، کارگران قبل از شروع به کار مجبور به پذیرش تسویه حساب می شوند و کارفرمایان با گرفتن چک و سفته هنگام انعقاد قرارداد سفید امضا، قدرت اعتراض در مقابل تضییع حداقل حقوق قانونی را از آنها میگیرند. همچنین کارفرمایان قائل به پذیرش قرارداد دسته جمعی نیستند.
۵- گسترش قراردادهای سفید امضا پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها به جایی رسیده است که در حال حاضر ۷۰ درصد از زنان کارگر، با قراردادهای سفید امضاء مشغول به کار هستند. زنان کارگر به دلیل آسیب پذیر بودن موقعیت اجتماعی شان، در غالب موارد دستمزد به مراتب پایین تری نسبت به مردان و گاهی بسیار پایین تر از حداقل دستمزد مصوب، دریافت می کنند. آماری رسمی از نابرابری دستمزدهای پرداختی به کارگران زن و مرد، در دسترس نیست، چرا که به کارگیری زنان بدون انعقاد قرار داد، به طورگسترده ای صورت می پذیرد. با این همه بنا بر گزارش های مستقل، زنان در اکثر موارد، نصف مردان دستمزد دریافت میکنند. از زمانی که کارگاههای با کمتر از ۱۰کارگر از پوشش قانون کار خارج شدند، مشکلات کارگران شاغل در این کارگاههای کوچک، افزایش یافته است. از آنجایی که بسیاری از زنان کارگر در تولیدیهای کوچک با کمتر از ۱۰کارگر اشتغال دارند، از حق بیمه و خدمات پزشکی رایگان نیز محروماند.
طبق مقاوله نامه ۱۱۱سازمان جهانی کار، آزار و اذیتهای جنسی و اعمال خشونت فیزیکی در محیط کار نیز در گروه "عدم ایمنی کار" ثبت شده است. آماری رسمی از آزارهای جنسی در ایران به ثبت نرسیده است، اما گزارشهای مستقل، از رواج این گونه خشونتها در برخی از واحدهای تولیدی حکایت دارد.
در سال ۸۹ و ۹۰واحدهای تولیدی و صنعتی، بیش از سال های گذشته با ورشکستگی مواجه شده و به تعطیلی یا اخراج کارگران اقدام کرده اند. در این اخراجها نیز، غالبا زنان کارگر اولین کسانی بوده اند که کار خود را از دست داده اند. بخشی از زنان کارگر نیز، بدون قرارداد رسمی و مشخصی در خانه ها مشغول به کار بوده و از همهی حقوق بدیهی کار، محروم هستند.
۶- قانون کار ایران بر ممنوعیت به کارگیری کودکان زیر "پانزده" سال تاکید دارد، اما تحقیقات گوناگون نشان می دهد که ٨۰ درصد کودکان خیابانی در ایران، "کودکان کار"هستند که بنا به گزارش "مرکز آمار ایران" (سال ۱٣٨۷) نزدیک به ۲ میلیون و پانصد هزار نفر را شامل می شود و اکنون بالغ بر ۴ میلیون می باشد. اگرچه بحران اقتصادی و عدم تامین معاش خانوارها، از عوامل موثر در این فاجعه انسانی بوده است، اما شواهد نشان می دهد در پی خارج شدن کارگاه های زیر ده نفر از شمول قانون کار، به کارگیری کودکان و نوجوانان در چنین کارگاه هایی به عنوان نیروی کار ارزان و تحت شرایط سخت محیط کار، گسترش یافته است.
بر پایه تحقیقی که روی ۴۱۳۳نفر از کودکان خیابانی ایران صورت گرفته است، آمار تکان دهنده ای بدین شرح به دست آمده است که ۷۳درصد این کودکان از بیماری های چشمی، ۶۱درصد از بیماری های تنفسی، ۶۴درصد از بیماری های قلبی، ۶۹درصد از مشکل اختلال در شنوایی و ۶۱درصد از کمبود توجه رنج می برند و ۸۲درصد نیز دچار بیماری های پوستی هستند. ۶۱ درصد این کودکان به مشکلات گفتاری دچارند. در مجموع ۸۶درصد آنها فاقد هرگونه مهارت شغلی اند و ۵۶ درصد این کودکان حتا آموزش ابتدایی ندیده اند. این آمار نشان گر وضعیت ناگوار و هشدار دهنده کودکان خیابانی و کار در ایران است.
جدیدترین بررسی ها نشان می دهد که "فقر در کودکان کار و خیابان از سال ۸۴ تا ۸۸ روند صعودی داشته است." بر اساس این بررسی ها مشخص شده است که "نرخ ابتلای کودکان کار و خیابان به ایدز چهار و نیم درصد است و این نرخ نسبت به نرخ ابتلاء به ایدز در جامعه که ۰/۱درصد است، ۴۵برابر محسوب می شود".
چنین بررسی ها و آمارهای تکان دهنده ای که تنها گوشه ای از واقعیت کودکان کار در ایران را نشان می دهد، نیاز بیش از پیش به مبارزه در راه از بین بردن کار کودک را ضروری می نماید. ضمنا نباید از خلاءهای قانونی در نظام حقوقی ایران جهت پیشگیری از چنین فجایعی چشم پوشی کرد، چنان چه به عنوان مثال، کار در سنین ۱۵ تا ۱٨ سالگی ذیل عنوان "کار نوجوانان" صورتی قانونی یافته است.
۷- اقلیت های مختلف به ویژه کارگران مهاجر بخش هایی از نیروی کار جامعه ایران هستند. در این بین کارگران افغان که به صورت عمده در حوزه های ساختمانی، خدماتی و پروژه ای مشغول به کار هستند از شرایط خاصی برخوردارند. طی سال های اخیر و با شدت گرفتن بحران های اقتصادی در جامعه، شاهد سیاست هایی در راستای شانه خالی کردن دولت از مسئولیت های خود در ارتباط با کارگران مهاجر بوده ایم. مردم افغان در ایران فاقد حقوق اند. اکثر آنها باید در شرایط غیر انسانی کار کنند، در کمپ ها و جاهای تنگ و شلوغ زندگی کنند و به کارشان به مثابه کار سیاه نگریسته شود. در نبود قوانین حمایتی از مهاجران و در کنار اهتمام رسمی بر محدودیت زیستی و کاری برای آنها، همه ی امکان های عملی تظلم خواهی نیز از آنها گرفته شده است، به گونه ای که حتی در موارد به بیگاری کشیده شدن آنها توسط کارفرمایانی که از نداشتن مجوزهای رسمی کار ایشان سوء استفاده می کنند، این بخش مظلوم نیروی کار، امنیت لازم برای طرح حق خواهی خود در هیچ محکمه ای را ندارند. امروزه اعمال شدیدترین تبعیض ها، ستم ها،سرکوب نسبت به اقلیت ها و به ویژه کارگران افغان در سراسر ایران، امری رایج است. این کارگران فاقد هرگونه امنیت بوده و همواره در شرایط اضطرار و وحشت زندگی می کنند و به هرگونه کاری تن در می دهند. این شکل زندگی، تنها قانون نانوشته ای است که مهاجران افغان را در سراسر ایران شامل می شود.
طبق آمارهای رسمی بیش از ۲۰۰هزار کارگر افغان در حوزه های مختلف کاری جامعه ایران به کار مشغول اند. در این میان ۹۴هزار نفر نیز هنوز به صورت رسمی ثبت نشده اند. نیروی کار افغان، سختترین کارها را که کمتر کسی بر عهده نمی گیرد، در مقابل مزد ناچیزی انجام میدهند. آنها از حق بیمهی بیکاری، عیدی، خدمات درمانی و بهداشتی، حق آموزش و دارا بودن برگه های احراز هویت، محروم اند و در عین تحمیل تورم کمرشکن کنونی بر تمامی اقشار زحمت کش جامعه و از جمله کارگران مهاجر، "کمکهای ناچیز یارانهای" که برای تحمل فشارهای ناشی از آزادسازی قیمت ها، از سوی دولت به مردم پرداخت می شود نیز به این نیروهای کار مهاجر تعلق نمیگیرد.
در پایان ضمن سپاس مجدد از توجه همراهان و فعالان کارگری ِحاضر در نشست، همبستگی خود را با کارگران، تشکل ها و فعالان کارگری و مبارزات بر حق ایشان در سراسر جهان، از خیابان های منتهی به "وال استریت" گرفته تا میدان های آتن و سایر کشورهای جهان اعلام می نماییم.
کانون مدافعان حقوق کارگر
خرداد ماه ۱٣۹۱
جون۲۰۱۲
رئیس سازمان بسیج استادان:
غرب میخواهد رهبر را مسئول گرانیها معرفی کند
سهراب صلاحی٬ رئیس سازمان بسیج استادان دانشگاههای ایران میگوید غرب
با دامن زدن به مشکلات اقتصادی تلاش میکند علی خامنهای را مسئول این
مشکلات معرفی کند.
به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، آقای صلاحی در چهارمین کارگاه آموزش جنگ نرم که در دانشگاه گلستان برگزار شد این مطلب را بیان کرده است.
وی گفته که غرب «موجی از مشکلات به خصوص در حوزه اقتصادی که سرانجام تحریمهای دشمن است، به وجود میآورد و دلیل آن را رهبری معرفی میکند و میگوید رهبری اجازه سازش با آمریکا را نمیدهد.»
این فرمانده بسیج افزوده است: «حمله به رهبری از مهمترین برنامههای غرب است که البته به جهت محبوبیت گسترده رهبری در بین مردم دشمن به طور غیرمستقیم برای رسیدن به این هدف تلاش میکنند.»
اظهارات سهراب صلاحی در شرایطی مطرح میشود که پیشتر یک فرمانده سپاه طی یک سخنرانی٬ از علی لاریجانی٬ محمود احمدینژاد و اکبر هاشمی رفسنجانی با عنوان سه راس مثلثی که تلاش میکنند رهبر جمهوری اسلامی را وادار به مذاکراه با آمریکا کنند٬ نام برده بود.
این مقام سپاه گفته بود دولت احمدینژاد با دامن زدن به مشکلات اقتصادی در کشور سعی میکند این مشکلات را نتیجه تحریمها معرفی کرده و خامنهای را مجبور به موافقت با مذاکره با آمریکا کند.
به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، آقای صلاحی در چهارمین کارگاه آموزش جنگ نرم که در دانشگاه گلستان برگزار شد این مطلب را بیان کرده است.
وی گفته که غرب «موجی از مشکلات به خصوص در حوزه اقتصادی که سرانجام تحریمهای دشمن است، به وجود میآورد و دلیل آن را رهبری معرفی میکند و میگوید رهبری اجازه سازش با آمریکا را نمیدهد.»
این فرمانده بسیج افزوده است: «حمله به رهبری از مهمترین برنامههای غرب است که البته به جهت محبوبیت گسترده رهبری در بین مردم دشمن به طور غیرمستقیم برای رسیدن به این هدف تلاش میکنند.»
اظهارات سهراب صلاحی در شرایطی مطرح میشود که پیشتر یک فرمانده سپاه طی یک سخنرانی٬ از علی لاریجانی٬ محمود احمدینژاد و اکبر هاشمی رفسنجانی با عنوان سه راس مثلثی که تلاش میکنند رهبر جمهوری اسلامی را وادار به مذاکراه با آمریکا کنند٬ نام برده بود.
این مقام سپاه گفته بود دولت احمدینژاد با دامن زدن به مشکلات اقتصادی در کشور سعی میکند این مشکلات را نتیجه تحریمها معرفی کرده و خامنهای را مجبور به موافقت با مذاکره با آمریکا کند.
محمدرضا نقدی٬ رئیس سازمان بسیج مستضعفین:
اعتیاد و معضلات جوانان محصول دولت خاتمی است
محمدرضا نقدی٬ رئیس سازمان بسیج مستضعفین ادعا کرده که دولت محمد خاتمی «ظلم بسیار بزرگی» در حق ایران کرده و «بسیاری از معضلات جوانان» محصول دولت وی است.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان٬ آقای نقدی در جمع گروهی از فرهنگیان لرستان گفته که «بسیاری از معضلات جوانان از جمله ابتلا به مواد مخدر و مسائل غیر اخلاقی، معلول انحلال امور تربیتی مدارس» در دولت اصلاحات است.
وی اضافه کرده است: «اگر تربیت نباشد در مسائل اقتصادی نیز دچار سقوط شده و اختلاس، دزدی و... محصول عدم تربیت افراد است.»
محمد خاتمی که از دولت وی با عنوان «دولت اصلاحات» نام برده میشود همواره مورد انتقاد محافظهکاران بوده است.
آنها سالهاست تلاش میکنند بسیاری از مشکلات و معضلات جمهوری اسلامی را محصول دوران آقای خاتمی معرفی کنند.
نظامیان و روحانیون محافظهکار رابطه خصمانهای با محمد خاتمی و اصلاحطلبان دارند و بارها به صراحت اعلام کردهاند آنها صلاحیت مسئولیت داشتن در جمهوری اسلامی را ندارند.
زندانيان «سياسی عقيدتی» کيستند؟ ملاقات با مهدی خدایی
دو سال پيش از برگزاری انتخابات رياست جمهوری سال ۸۸، در تيرماه سال ۸۶
مامورين وزارت اطلاعات او را به اتهام اقدام عليه امنيت ملی از طريق برپايی
تجمعات و تبليغ عليه نظام بازداشت کردند، ۳۸ روز را در سلول انفرادی بند
۲۰۹ گذراند. در جريان بازداشت بر اثر شکنجه و جراحات حاصل از آن سه روز در
بيمارستان بستری شد.
اما آن ۳۸ روز مهدی خدايی، دبير اسبق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد واحد شهر ری را به سکوت نکشاند.
خدايی بار ديگر به اوين بازگشت و اين بار ماهها انفرادی در بند ۲ الف سپاه پاسداران در انتظارش بود، همراه با فشارهايی که به گفته نزديکانش برای قبول اتهامات و اعترافات تلويزيونی بر او وارد می آمد.
پرونده اتهامات سال ۸۶ با حکم قاضی صلواتی، چهار سال حبس برای اين فعال حقوق دانشجويی به دنبال داشت و اتهامات مندرج در پرونده جديد آقای خدايی به حکم قاضی محمد مقيسه، محکوميت به تحمل سه سال زندان را برايش رقم زد.
در مجموع حکم هفت سال زندان مهدی خدايی در آذرماه سال ۸۹، تاييد شد.
پس از تاييد اين حکم بود که اين زندانی سياسی پس از تحمل ده ماه حبس از بند ويژه سپاه پاسداران به بند ۳۵۰ زندان اوين انتقال يافت، همان جايی که ديگر زندانيان سياسی- عقيدتی محبوس هستند.
مهدی خدايی از زمانی که بازداشت و زندانی شده به مرخصی نيامده است.
پدر مهدی خدايی می گويد:«هر دوشنبه که برای ملاقات کابينی با مهدی پشت درهای اوين به انتظار می ايستد به روزهايی در زمستان سال ۵۷ می انديشد که همراه با ديگر انقلابيون همين در آهنی را شکست تا زنداينان سياسی را از زندان آزاد کند، هر چند بيش از سه دهه پس از آن روزگار حال مجبور است برای ملاقات با پسرش که زندانی سياسی است، ساعت ها انتظار بکشد.»
مادر مهدی خدايی در گفت و گويی با سايت جرس گفته، نوروز ۹۱، سومين نوروزی بوده که پسرش در زندان گذرانده، اما حاضر نشده به مسوولان درخواست مرخصی بدهد.
مادر اين فعال دانشجويی در همان گفت و گو از « ايستادگی» و « روحيه بسيارعالی» پسرش خبرداده و گفته به داشتن چنين پسری به خود می بالد.
اما آن ۳۸ روز مهدی خدايی، دبير اسبق انجمن اسلامی دانشگاه آزاد واحد شهر ری را به سکوت نکشاند.
ملاقات با مهدی خدایی
فعاليتهای مهدی خدايی، در اسفندماه ۸۸ و اين بار چند ماهی پس از بالاگرفتن اعتراض های مردمی به نتايج انتخابات و وقايع پس از آن، ماموران را به منزل پدری مهدی کشاند. هجوم ماموران در آن روز باعث شد که مادر اين فعال دانشجويی از شوک واردآمده، از حال برود.خدايی بار ديگر به اوين بازگشت و اين بار ماهها انفرادی در بند ۲ الف سپاه پاسداران در انتظارش بود، همراه با فشارهايی که به گفته نزديکانش برای قبول اتهامات و اعترافات تلويزيونی بر او وارد می آمد.
پرونده اتهامات سال ۸۶ با حکم قاضی صلواتی، چهار سال حبس برای اين فعال حقوق دانشجويی به دنبال داشت و اتهامات مندرج در پرونده جديد آقای خدايی به حکم قاضی محمد مقيسه، محکوميت به تحمل سه سال زندان را برايش رقم زد.
در مجموع حکم هفت سال زندان مهدی خدايی در آذرماه سال ۸۹، تاييد شد.
پس از تاييد اين حکم بود که اين زندانی سياسی پس از تحمل ده ماه حبس از بند ويژه سپاه پاسداران به بند ۳۵۰ زندان اوين انتقال يافت، همان جايی که ديگر زندانيان سياسی- عقيدتی محبوس هستند.
مهدی خدايی از زمانی که بازداشت و زندانی شده به مرخصی نيامده است.
پدر مهدی خدايی می گويد:«هر دوشنبه که برای ملاقات کابينی با مهدی پشت درهای اوين به انتظار می ايستد به روزهايی در زمستان سال ۵۷ می انديشد که همراه با ديگر انقلابيون همين در آهنی را شکست تا زنداينان سياسی را از زندان آزاد کند، هر چند بيش از سه دهه پس از آن روزگار حال مجبور است برای ملاقات با پسرش که زندانی سياسی است، ساعت ها انتظار بکشد.»
مادر مهدی خدايی در گفت و گويی با سايت جرس گفته، نوروز ۹۱، سومين نوروزی بوده که پسرش در زندان گذرانده، اما حاضر نشده به مسوولان درخواست مرخصی بدهد.
مادر اين فعال دانشجويی در همان گفت و گو از « ايستادگی» و « روحيه بسيارعالی» پسرش خبرداده و گفته به داشتن چنين پسری به خود می بالد.
بازداشت یک زوج نوکیش مسیحی در ایران
رادیو فردا با «منصور برجی» از مسئولان کلیسای ایرانیان در لندن، در
مورد بازداشت اخیر مهرداد سجادی و همسرش فروغ دشتيانی، يک زوج نوکيش مسيحی
در کرج، گفتگو کرده است.
سایت «محبت نیوز» که در مورد وضعیت مسیحیان گزارش می دهد، نوشت: «پس از بازداشت اين افراد تاکنون از وضعيت سلامت و محل دقيق نگهداری اين زوج نوکيش مسيحی که از معلمان کلیسای انجیلی عمانوئیل در تهران بودند، اطلاع دقيقی در دست نيست.»
طبق اخبار منتشر شده، اين زوج مسيحی، روز پنجشنبه چهارم خردادماه يا ۲۴ مه، بازداشت شدند. خبر مربوط به این بازداشت حدود ده روز بعد منتشر شد. چرا اين خبر زودتر از اين منتشر نشد؟
يکی از دلايل عدم انتشار اين خبر اين بود که در کليسا اين باور وجود دارد که شايد اين عزيزان به طور موقت بازداشت شده باشند و بعد از مدت کوتاهی آزاد بشوند و شايد رسانه ای کردن خبر بازداشت آنها به تداوم بازداشتشان بيانجامد.
اين اخبار تا مدتی محفوظ می ماند. اما بيشتر از گذشته شاهد اين هستيم که اين پنهان کاری ها نتايج مثبتی را در بر نداشته و مسئولان امنيتی همچنان به کار خودشان ادامه می دهند و اغلب اين بازداشت ها طولانی مدت می شود.
تنها دليل احتمالی بازداشت می تواند اين باشد که اين دو شخص نوکيش مسيحی بوده اند؟
از اين گذشته در خدمات کليسايی مشارکت داشتند و از مسئولان و رهبران اين کليسا بودند.
می توانيد سوابق بيشتری از اين دو نفر برايمان بگوييد؟ اينکه کی تغيير رويه دادند و به کيش مسيحيت گرويدند؟ يا از چه زمانی کمک به کليسا را آغاز کردند که دليل احتمالی دستگيريشان بشود؟
اگر اجازه بدهيد از اين موضوع بگذريم. من بيشتر تمايل دارم به اينکه اين دستگيری ها در يک تصوير بزرگتری از اين جو خفقانی که سعی کرده اند بر کليساها حاکم کنند، مخصوصا بر کليساهای تهران، بپردازم.
اين دستگيری ها پيش از اين هم اتفاق افتاده است و در شهر تهران شاهد دستگيری افراد مسيحی در کليساها بوده ايم. حتی برخی از آنها رسانه ای نشده بود ولی ما از آن خبر داشتيم.
مدتی بود که از مسيحيان خواسته شده بود که جلسات عبادی خود را محدود کنند. حتی از آنها خواسته شده بود که جلسات و مراسم روز جمعه خودشان را تعطيل کنند چرا که روز جمعه روز تعطيلی مردم است و بسياری از مردم با وقت آزادی که داشتند می توانستند در اين مراسم شرکت کنند.
اما اين مسئله باعث نشد از تعداد افراد جلسات کليسا کاسته شود بلکه همان تعدادی که جمعه ها به کليسا می آمدند به روز يکشنبه منتقل شدند و روز يکشنبه رونق پيدا کرد.
بعد از آن فشار آوردند که بايد اسامی افراد شرکت کننده و اعضا را به دستگاه های امنيتی ابلاغ کنند و البته به اين هم راضی نشدند و از همه شماره کارت ملی را درخواست کردند.
همه اينها باعث شد که کليسا خودش را در محاصره يک فضای پليسی و امنيتی بببيند. اين فشارها روز به روز افزايش يافته است، می دانم همان روز هم عده ديگری از دوستان که از شهرستان به تهران آمده بودند دستگير شده و مدتی بعد آزاد شدند.
همه اينها به خاطر فشارهايی است که نه تنها کليساهای خانگی و محلی بلکه کليساههای رسمی، بخصوص کليساه هايی که مراسم عبادی خود را به زبان فارسی برگزار می کنند در معرض اين محدوديت ها قرار می گيرند.
اين مسئله نشانه تهديدی است که حاکميت از گسترش اقبال عمومی نسبت به مسيحيت و ايمان مسيحی در جامعه احساس می کند.
شما می گوييد اين زوجی که دستگير شده اند به زبان فارسی در کليسا موعظه کرده و تعليم می داده اند.
خطر اين قبيل افراد برای جامعه چيست که منجر به دستگيری آنها می شود؟ به جز انجام وظايف دينی شان ديگر ممکن است اين افراد چه خطری ايجاد کنند؟
برای اين واقعيت دلايل اثباتی زيادی هست که مسئولان فعلی نظام در پی يک جور انحصارگرايی در حوزه دينی هستند و برای هيچ عقيده ديگر برخلاف عقيده خودشان امکان آزادی بيان و عقيده را فراهم نمی کنند.
اين مسئله محدود به مسيحيان نيست بلکه بسياری از دگرانديشان، حتی دگرانديشان مسلمان نيز با اين مشکل مواجه هستند.
هر عقيده ای خلاف آنچه قرائت رسمی حکومت از دين است، برای حاکميت غير قابل تحمل است. اينها می بينند که کليسا و مسيحيت با يک استقبال عمومی در سطح جامعه روبروست و اين مسئله باعث نگرانی شان می شود.
اما من فکر می کنم به جای اينکه دوستان ريشه اين مسئله را در کليسا پيدا کنند بايستی در خودشان جست وجو کنند چرا همين نوع رفتارها با کليسا اتفاقا بر محبوبيت آن اضافه می کنيد.
من کشيش شهيد ديباج را که سال ها به خاطر ايمان آوردن به مسيح در زندان بودند را به خاطر دارم که می گفتند که دين مسيح به توپ شبيه است، هر چه محکمتر آن را به زمين بکوبی بيشتر به هوا پرتاب می شود. در اين سال ها هر چقدر فشار بر کليسا بيشتر شده، رشد و گسترشش هم بيشتر شده است.
سایت «محبت نیوز» که در مورد وضعیت مسیحیان گزارش می دهد، نوشت: «پس از بازداشت اين افراد تاکنون از وضعيت سلامت و محل دقيق نگهداری اين زوج نوکيش مسيحی که از معلمان کلیسای انجیلی عمانوئیل در تهران بودند، اطلاع دقيقی در دست نيست.»
طبق اخبار منتشر شده، اين زوج مسيحی، روز پنجشنبه چهارم خردادماه يا ۲۴ مه، بازداشت شدند. خبر مربوط به این بازداشت حدود ده روز بعد منتشر شد. چرا اين خبر زودتر از اين منتشر نشد؟
يکی از دلايل عدم انتشار اين خبر اين بود که در کليسا اين باور وجود دارد که شايد اين عزيزان به طور موقت بازداشت شده باشند و بعد از مدت کوتاهی آزاد بشوند و شايد رسانه ای کردن خبر بازداشت آنها به تداوم بازداشتشان بيانجامد.
اين اخبار تا مدتی محفوظ می ماند. اما بيشتر از گذشته شاهد اين هستيم که اين پنهان کاری ها نتايج مثبتی را در بر نداشته و مسئولان امنيتی همچنان به کار خودشان ادامه می دهند و اغلب اين بازداشت ها طولانی مدت می شود.
تنها دليل احتمالی بازداشت می تواند اين باشد که اين دو شخص نوکيش مسيحی بوده اند؟
از اين گذشته در خدمات کليسايی مشارکت داشتند و از مسئولان و رهبران اين کليسا بودند.
می توانيد سوابق بيشتری از اين دو نفر برايمان بگوييد؟ اينکه کی تغيير رويه دادند و به کيش مسيحيت گرويدند؟ يا از چه زمانی کمک به کليسا را آغاز کردند که دليل احتمالی دستگيريشان بشود؟
اگر اجازه بدهيد از اين موضوع بگذريم. من بيشتر تمايل دارم به اينکه اين دستگيری ها در يک تصوير بزرگتری از اين جو خفقانی که سعی کرده اند بر کليساها حاکم کنند، مخصوصا بر کليساهای تهران، بپردازم.
اين دستگيری ها پيش از اين هم اتفاق افتاده است و در شهر تهران شاهد دستگيری افراد مسيحی در کليساها بوده ايم. حتی برخی از آنها رسانه ای نشده بود ولی ما از آن خبر داشتيم.
مدتی بود که از مسيحيان خواسته شده بود که جلسات عبادی خود را محدود کنند. حتی از آنها خواسته شده بود که جلسات و مراسم روز جمعه خودشان را تعطيل کنند چرا که روز جمعه روز تعطيلی مردم است و بسياری از مردم با وقت آزادی که داشتند می توانستند در اين مراسم شرکت کنند.
اما اين مسئله باعث نشد از تعداد افراد جلسات کليسا کاسته شود بلکه همان تعدادی که جمعه ها به کليسا می آمدند به روز يکشنبه منتقل شدند و روز يکشنبه رونق پيدا کرد.
بعد از آن فشار آوردند که بايد اسامی افراد شرکت کننده و اعضا را به دستگاه های امنيتی ابلاغ کنند و البته به اين هم راضی نشدند و از همه شماره کارت ملی را درخواست کردند.
همه اينها باعث شد که کليسا خودش را در محاصره يک فضای پليسی و امنيتی بببيند. اين فشارها روز به روز افزايش يافته است، می دانم همان روز هم عده ديگری از دوستان که از شهرستان به تهران آمده بودند دستگير شده و مدتی بعد آزاد شدند.
همه اينها به خاطر فشارهايی است که نه تنها کليساهای خانگی و محلی بلکه کليساههای رسمی، بخصوص کليساه هايی که مراسم عبادی خود را به زبان فارسی برگزار می کنند در معرض اين محدوديت ها قرار می گيرند.
اين مسئله نشانه تهديدی است که حاکميت از گسترش اقبال عمومی نسبت به مسيحيت و ايمان مسيحی در جامعه احساس می کند.
شما می گوييد اين زوجی که دستگير شده اند به زبان فارسی در کليسا موعظه کرده و تعليم می داده اند.
خطر اين قبيل افراد برای جامعه چيست که منجر به دستگيری آنها می شود؟ به جز انجام وظايف دينی شان ديگر ممکن است اين افراد چه خطری ايجاد کنند؟
برای اين واقعيت دلايل اثباتی زيادی هست که مسئولان فعلی نظام در پی يک جور انحصارگرايی در حوزه دينی هستند و برای هيچ عقيده ديگر برخلاف عقيده خودشان امکان آزادی بيان و عقيده را فراهم نمی کنند.
اين مسئله محدود به مسيحيان نيست بلکه بسياری از دگرانديشان، حتی دگرانديشان مسلمان نيز با اين مشکل مواجه هستند.
هر عقيده ای خلاف آنچه قرائت رسمی حکومت از دين است، برای حاکميت غير قابل تحمل است. اينها می بينند که کليسا و مسيحيت با يک استقبال عمومی در سطح جامعه روبروست و اين مسئله باعث نگرانی شان می شود.
اما من فکر می کنم به جای اينکه دوستان ريشه اين مسئله را در کليسا پيدا کنند بايستی در خودشان جست وجو کنند چرا همين نوع رفتارها با کليسا اتفاقا بر محبوبيت آن اضافه می کنيد.
من کشيش شهيد ديباج را که سال ها به خاطر ايمان آوردن به مسيح در زندان بودند را به خاطر دارم که می گفتند که دين مسيح به توپ شبيه است، هر چه محکمتر آن را به زمين بکوبی بيشتر به هوا پرتاب می شود. در اين سال ها هر چقدر فشار بر کليسا بيشتر شده، رشد و گسترشش هم بيشتر شده است.
«ری بردبوری»، خالق «فارنهايت ۴۵۱» درگذشت
«ری بردبوری» نويسنده داستان های علمی تخيلی و خالق اثری چون «فارنهايت ۴۵۱» روز چهارشنبه در لس آنجلس و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
به گزارش شبکه تلويزيونی سی ان ان، ناشر آثار او در بيانيه ای اعلام کرد آقای بردبوری پس از
بيماری طولانی، به آرامی درگذشت.
اين گزارش می گويد ری بردبوری بيش از ۶۰۰ داستان کوتاه در کنار ديگر کارهای خود نوشته و ظهور پديده هايی چون عابربانک و يا گزارش مستقيم تعقيف و گريز ماشين ها را پيش بينی کرده بود.
یکی از معروفترین آثار این نویسنده «فارنهايت ۴۵۱» بود. در این داستان «سوزاندن کتاب کاريست که آتشنشانها به آن میپردازند. به مردم گفتهاند کتابها همه مضر و بد هستند و نوشتههای آنها برای اخلاق و روح و روان جامعه خطری مهلک به شمار میرود.»
فرانسوا تروفو، کارگردان معروف فرانسوی، در دهه شصت میلادی فیلمی بر اساس این کتاب ساخت.
در بيانيه ناشر آمده است: «ری بردبوری در زندگی خود چرخش های زيادی داشت و زندگی خيلی ها را تحت تاثير قرار داد، صدها داستان کوتاه و ۶۰ کتاب، حاصل تلاش های عمر اوست. او تعداد زيادی شعر سروده و اوپرا، نمايشنامه و مقاله هم نوشته است. بردبوری واقعا از نويسنده های خلاق زمانه بود.»
ری بردبوری همچنين فيلمنامه فيلم موبی ديک، به کارگردانی جان هيوستون را نوشته و اين اقتباس سينمايی اين اثر ادبی معروف را به عهده گرفت. حاصل کار او، نامزدی اسکار را برايش در پی داشت.
آقای بردبوری نزديک به ۶۵ اثر خود را به اثر تلويزيونی تبديل کرد که جايزه امی را هم برده است. از نمونه های اين آثار تلويزيونی، می توان به «درخت هالووين» اشاره کرد.
وی در کتاب مجموعه مقاله هايش که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، نوشت: «اين سال های آخر هر روز در آينه نگاه می کنم و يک فرد شاد و خوشحال را می بينم که به من می نگرد. وقت هايی هست که فکر می کنم چرا من خوشحالم و جواب آن اين است که هر روز زندگی ام را برای خودم کار کرده ام و تمام اين خوشحالی از خلاقيت و نگارش است. تصوير من در آينه، تصوير يک آدم مثبت انديش و مثبت گرا نيست ولی تصوير و نتيجه رفتار مثب و عملگرايی مثبت است.»
ری بردبوری اصالتا از ووکگان، در ايالت ايلينوی بود ولی در زمان بحران اقتصادی و رکود بزرگ اقتصادی در آمريکا ( در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ )به همراه خانواده اش برای پيدا کردن کار راهی لس آنجلس شد.
از او چهار دختر با نام های سوزان نيکسون، رومانا اوسترگرن، بتينا کاراپيشن و آلکساندرا بردبوری و هشت نوه به جای مانده است. همسرش مارگريت در سال ۲۰۰۳ و در ۵۷ سالگی درگذشت.
به گزارش شبکه تلويزيونی سی ان ان، ناشر آثار او در بيانيه ای اعلام کرد آقای بردبوری پس از
بيماری طولانی، به آرامی درگذشت.
اين گزارش می گويد ری بردبوری بيش از ۶۰۰ داستان کوتاه در کنار ديگر کارهای خود نوشته و ظهور پديده هايی چون عابربانک و يا گزارش مستقيم تعقيف و گريز ماشين ها را پيش بينی کرده بود.
یکی از معروفترین آثار این نویسنده «فارنهايت ۴۵۱» بود. در این داستان «سوزاندن کتاب کاريست که آتشنشانها به آن میپردازند. به مردم گفتهاند کتابها همه مضر و بد هستند و نوشتههای آنها برای اخلاق و روح و روان جامعه خطری مهلک به شمار میرود.»
فرانسوا تروفو، کارگردان معروف فرانسوی، در دهه شصت میلادی فیلمی بر اساس این کتاب ساخت.
در بيانيه ناشر آمده است: «ری بردبوری در زندگی خود چرخش های زيادی داشت و زندگی خيلی ها را تحت تاثير قرار داد، صدها داستان کوتاه و ۶۰ کتاب، حاصل تلاش های عمر اوست. او تعداد زيادی شعر سروده و اوپرا، نمايشنامه و مقاله هم نوشته است. بردبوری واقعا از نويسنده های خلاق زمانه بود.»
ری بردبوری همچنين فيلمنامه فيلم موبی ديک، به کارگردانی جان هيوستون را نوشته و اين اقتباس سينمايی اين اثر ادبی معروف را به عهده گرفت. حاصل کار او، نامزدی اسکار را برايش در پی داشت.
آقای بردبوری نزديک به ۶۵ اثر خود را به اثر تلويزيونی تبديل کرد که جايزه امی را هم برده است. از نمونه های اين آثار تلويزيونی، می توان به «درخت هالووين» اشاره کرد.
وی در کتاب مجموعه مقاله هايش که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد، نوشت: «اين سال های آخر هر روز در آينه نگاه می کنم و يک فرد شاد و خوشحال را می بينم که به من می نگرد. وقت هايی هست که فکر می کنم چرا من خوشحالم و جواب آن اين است که هر روز زندگی ام را برای خودم کار کرده ام و تمام اين خوشحالی از خلاقيت و نگارش است. تصوير من در آينه، تصوير يک آدم مثبت انديش و مثبت گرا نيست ولی تصوير و نتيجه رفتار مثب و عملگرايی مثبت است.»
ری بردبوری اصالتا از ووکگان، در ايالت ايلينوی بود ولی در زمان بحران اقتصادی و رکود بزرگ اقتصادی در آمريکا ( در سال های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ )به همراه خانواده اش برای پيدا کردن کار راهی لس آنجلس شد.
از او چهار دختر با نام های سوزان نيکسون، رومانا اوسترگرن، بتينا کاراپيشن و آلکساندرا بردبوری و هشت نوه به جای مانده است. همسرش مارگريت در سال ۲۰۰۳ و در ۵۷ سالگی درگذشت.
رفسنجانی: چگونه میشود اهانتکنندگان به حسن خمینی خودسر باشند
اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز چهارشنبه ۱۷
خرداد، به شدت از شعارهایی که علیه حسن خمینی، در سالگرد درگذشت آیتالله
خمینی داده شد، انتقاد کرد.
اکبر هاشمی رفسنجانی، با اشاره به شعار دادن گروهی در روز چهاردهم خرداد علیه حسن خمینی، این پرسش را مطرح کرد که چگونه ممکن است این عده به طور خودسر این کار را کرده باشند.
امسال نیز همانند سال ۱۳۸۹، هنگام سخنرانی حسن خمینی، جمعی از حاضران در بهشت زهرا شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» سر دادند که چندین بار باعث قطع شدن سخنان وی شد.
به گزارش ایلنا، اکبر هاشمی رفسنجانی، با اشاره به این شعارها، چنین رفتاری را «اهانت و تعصب کور» خواند و گفت: «تضاد بسیار عجیبی است، چگونه میشود در سالروزی که اقشار مختلف مردم عاشق امام از سراسر کشور به امید وحدت و همدلی در آستان مطهر امام گرد هم میآیند، گروهی اندک ولی متشکل و البته نامشخص، در مقابل چشم میلیونها انسان و شبکههای تلویزیونی اجازه اهانت به بیت امام و مسئولین را به خود بدهند؟ آیا میتوان تصور کرد آنها گروهی خودسر هستند؟»
اکبر هاشمی رفسنجانی، همچنین با بیان اینکه آیتالله خامنهای نیز از این رفتارها ناراضی است، گفت: «این رفتارهای افراطی نمود بارز استبداد عوام است که اگر جلوی آن گرفته نشود به اصل نظام آسیب میزند.»
رئیس مجمع تشخیص تصریح کرد: «افراط و عوامفریبی در طول تاریخ و از زمان امام علی به عنوان خوارج تاکنون بودهاند و امروز هم به اشکال و شیوههای جدید و نو وجود دارد.»
هاشمی رفسنجانی که برای جمعی از مدیران، استادان و دانشجویان «پژوهشکده امام خمینی» صحبت میکرد، به تجلیل از حسن خمینی پرداخت و گفت: «امروز حاج سیدحسن خمینی علیرغم جوانی، یک عالم واقعی اسلامی و نیز شخصیتی آشنا به مسائل کشور و دنیا و دارای هوش و ذوق درخوری است که فرصت خدمت بسیاری به کشور و آینده نظام دارد.»
روز چهارهم خرداد امسال، همانند سال ۱۳۸۹ عدهای با شعار دادن در بهشتزهرا تلاش داشتند مانع سخنرانی حسن خمینی شوند. این صحنه یادآور شعارهایی بود که در سال ۱۳۸۹ و در مقابل آیتالله خامنهای علیه حسن خمینی داده شد. با این تفاوت که در آن روز، محمود احمدینژاد، که پیش از حسن خمینی صحبت کرده بود، محبوب آیتالله خامنهای بود اما امسال شب قبل از آن بر سر مزار آیتالله خمینی، عدهای نیز علیه وی شعار سر دادند.
حسن خمینی، به ویژه پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ مغضوب طیفی از طرفداران آیتالله خامنهای و اصولگرایان شد؛ عدهای از طرفداران آیتالله خامنهای حتی در شب عاشورای ۸۸ به حسینیه جماران حمله کردند و با شکستن در و پنجره مانع سخنرانی محمد خاتمی شدند.
حسن خمینی، پس از انتخابات با شماری از خانوادههای زندان سیاسی و زندانیان آزاد شده دیدار میکرد. وی پیش از انتخابات نیز با میرحسین موسوی در جماران دیدار داشت.
دایره این اقدامات به جایی رسید که شماری از سایتهای طرفدار دولت و هوادار آیتالله خامنهای از نوه آیتالله خمینی، با نام حسن مصطفوی یاد میکنند و نه حسن خمینی.
اکبر هاشمی رفسنجانی، با اشاره به شعار دادن گروهی در روز چهاردهم خرداد علیه حسن خمینی، این پرسش را مطرح کرد که چگونه ممکن است این عده به طور خودسر این کار را کرده باشند.
امسال نیز همانند سال ۱۳۸۹، هنگام سخنرانی حسن خمینی، جمعی از حاضران در بهشت زهرا شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، «ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» سر دادند که چندین بار باعث قطع شدن سخنان وی شد.
به گزارش ایلنا، اکبر هاشمی رفسنجانی، با اشاره به این شعارها، چنین رفتاری را «اهانت و تعصب کور» خواند و گفت: «تضاد بسیار عجیبی است، چگونه میشود در سالروزی که اقشار مختلف مردم عاشق امام از سراسر کشور به امید وحدت و همدلی در آستان مطهر امام گرد هم میآیند، گروهی اندک ولی متشکل و البته نامشخص، در مقابل چشم میلیونها انسان و شبکههای تلویزیونی اجازه اهانت به بیت امام و مسئولین را به خود بدهند؟ آیا میتوان تصور کرد آنها گروهی خودسر هستند؟»
اکبر هاشمی رفسنجانی، همچنین با بیان اینکه آیتالله خامنهای نیز از این رفتارها ناراضی است، گفت: «این رفتارهای افراطی نمود بارز استبداد عوام است که اگر جلوی آن گرفته نشود به اصل نظام آسیب میزند.»
رئیس مجمع تشخیص تصریح کرد: «افراط و عوامفریبی در طول تاریخ و از زمان امام علی به عنوان خوارج تاکنون بودهاند و امروز هم به اشکال و شیوههای جدید و نو وجود دارد.»
هاشمی رفسنجانی که برای جمعی از مدیران، استادان و دانشجویان «پژوهشکده امام خمینی» صحبت میکرد، به تجلیل از حسن خمینی پرداخت و گفت: «امروز حاج سیدحسن خمینی علیرغم جوانی، یک عالم واقعی اسلامی و نیز شخصیتی آشنا به مسائل کشور و دنیا و دارای هوش و ذوق درخوری است که فرصت خدمت بسیاری به کشور و آینده نظام دارد.»
روز چهارهم خرداد امسال، همانند سال ۱۳۸۹ عدهای با شعار دادن در بهشتزهرا تلاش داشتند مانع سخنرانی حسن خمینی شوند. این صحنه یادآور شعارهایی بود که در سال ۱۳۸۹ و در مقابل آیتالله خامنهای علیه حسن خمینی داده شد. با این تفاوت که در آن روز، محمود احمدینژاد، که پیش از حسن خمینی صحبت کرده بود، محبوب آیتالله خامنهای بود اما امسال شب قبل از آن بر سر مزار آیتالله خمینی، عدهای نیز علیه وی شعار سر دادند.
حسن خمینی، به ویژه پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ مغضوب طیفی از طرفداران آیتالله خامنهای و اصولگرایان شد؛ عدهای از طرفداران آیتالله خامنهای حتی در شب عاشورای ۸۸ به حسینیه جماران حمله کردند و با شکستن در و پنجره مانع سخنرانی محمد خاتمی شدند.
حسن خمینی، پس از انتخابات با شماری از خانوادههای زندان سیاسی و زندانیان آزاد شده دیدار میکرد. وی پیش از انتخابات نیز با میرحسین موسوی در جماران دیدار داشت.
دایره این اقدامات به جایی رسید که شماری از سایتهای طرفدار دولت و هوادار آیتالله خامنهای از نوه آیتالله خمینی، با نام حسن مصطفوی یاد میکنند و نه حسن خمینی.
اوایل انقلاب و اندکی بعد از
درگذشت محمد رضا شاه پهلوی بود که شایعه زنده بودن او و آماده شدنش برای به
دست گیری مجدد قدرت بر سر زبانها افتاد، اما خیلی فراگیر نشد. با این حال
صدا و سیمای جمهوری اسلامی سریالی را با نام 'شاه دزد' ساخت تا ضمن تمسخر
شاه سابق این پیام را برساند که در پس هر شایعه توطئه ای نهفته است.
جنین نگاهی به پدیده شایعه میتوانست در فضای ملتهب
آن دوران ابتکار جریان سازی را از مخالفان حکومت بگیرد و آن را صرفا در
دست حکومت قرار دهد. چنان که شایعه دیده شدن عکس آیت الله خمینی بر روی ماه
در حافظه تاریخی ایرانیان حک شده ولی هرگز درباره منشا آن صحبتی از طرف
مسئولان حکومتی نشد؛ و یا شایعه هایی از معجزاتی مثل رویت امام زمان در
جبهه های جنگ که تحت عنوان امدادهای غیبی رسما تائید هم می شدند.هنوز روشن نیست که منشا شایعه سه شنبه شب تبلیغ پپسی روی ماه چه کسی بود اما این خبر را نه فقط مردمی باور کردند که سه شنبه شب برای بار دوم در تاریخ کشورشان به ماه خیره شدند - و بزرگترهایی که خاطره بار اول را به فرزندانشان یاداوری کردند؛ بلکه حتی منبع خبری مهمی مثل خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - نیز خبر را کار کرد و تا آنجا پیش رفت که چند مصاحبه با کارشناسان و اساتید تبلیغات و روابط عمومی هم انجام داد.
البته ایسنا امروز خبر اولیه را از دسترس خارج کرد و خبر دیگری منتشر ساخت درباره مقوله زودباوری مردم که همچنان با مصاحبه های کارشناسانه همراه بود.
شاید این بهترین تبلیغ ناخواسته برای پپسی بود که نامش این طور بین ایرانی ها بر سر زبانها بیفتد. این شرکت رسما هیچ تبلیغی در این باره نکرده بود.
برای بررسی منشا اینگونه شایعه ها می توان فکر کرد که چه کسی از انتشار آنها نفع میبرد و یا این که آن را صرفا به پای یک شوخی ساده فرد یا افرادی گذاشت که به طور اتفاقی شایعه پراکنی آنها فراگیر شد.
میزان زودباوری مردم نسبت به خبری که جای شک و شبهه دارد می تواند اطلاعات مفیدی برای کارشناسان و همچنین برای دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی یک کشور بدهد و در مواقع بحران و در چهارچوب جنگ های روانی و رسانه ای به کار آید.
در همین هفته بود که ارتش تایلند برای مقابله با پیامدهای یک شایعه که حزب مخالف دولت در صدد راه اندازی یک کودتاست به حالت آماده باش در آمد. در چین هم اوایل همین هفته روزنامه رسمی کشور از مردم و نیروهای مسلح خواست شایعه کودتایی درون حزبی بین اعضا حزب کومونیست را نادیده بگیرند.
شایعه های سیاسی گاهی برای یک حکومت میتواند خطرناک باشد، گاهی مفید و گاهی هم بی آزار؛ که نمونه هایی از همه اینها در ایران وجود داشته است. از شایعه مرگ آیت الله خامنه ای تا شایعه مرگ احمد جنتی - که دروغ بودن آن مقدمه لطیفه هایی شد که درباره سن وی.
اما خیلی اوقات یک شایعه بیشتر از آنکه شتاب پخش یک خبر باشد و یا تاثیر سیاسی یا اجتماعی موضوعی را نشان دهد، صرفا از زودباوری مردم و ظرفیت های آنها برای تن دادن به تلقین و همراهی با جمع حکایت میکند. به خصوص وقتی که درستی خبر مورد بحث با عقل جور در نیاید.
روز اول آوریل در هر سال فرصتی است برای دست اندرکاران رسانه ها که افکار عمومی را به آزمایشگاهی برای محک زدن سادگی مردم بدل کنند، از جمله رسانه های بریتانیا که در این کار ید طولایی دارند.
در روز اول آوریل سال ۱۹۷۶ ستاره شناس معروفی با نام پتریک مور در مصاحبه با رادیوی سراسری بی بی سی گفت که به علت قرار گرفتن دو سیاره منظومه شمسی در یک نقطه از مدار، جاذبه زمین نیز تحت تاثیر آن قرار میگیرد به گونه ای هر کس راس ساعت ۹:۴۷ دقیقه بپرد بالا یک حالت خاص معلق بودن را تجربه میکند.
خیلی ها بعد از آن ساعت به برنامه زنگ زدند و نه تنها از نادرست بودن این خبر گلایه نکردند، بلکه تجربه کردن احساس تعلیق در هوا را تایید هم کردند!
در حالی که روز گذشته (سه شنبه
شانزدهم خرداد) اعضای هیئت رئیسه دائم دوره تازه مجلس ایران انتخاب شدند،
به نظر میرسد که رقابتی سخت بر سر انتخاب کمیسیون های مهم مجلس در بین
نمایندگان جریان دارد.
به گزارش خبرگزار های داخلی ایران، از سویی رقابتی
فشرده بین نمایندگان برای عضویت در کمیسیونهایی در جریان است که به زعم
آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است و از سوی دیگر کمیسیونهایی وجود دارند
که نمایدگان زیادی خواهان عضویت در آن ها نیستند.کمیسون های پر طرفدار و کم طرفدار
کمیسیون هایی که نمایندگان زیادی خواهان عضویت در آن ها هستند عبارتند از کمیسیون سیاست خارجی، برنامه و بودجه، انرژی و صنایع که به نظر می رسد عضویت در آن ها می تواند در بودجه گذاری و جذب بودجه به حوزه های انتخابیه تاثیر گذار باشد.اما کمیسیون هایی هم مانند کمیسیون اصل نود، اصل ۴۴، اجتماعی و حقوقی قضائی هستند که افراد تقاضاکننده برای عضویت در آنها بسیار معدودند.
همچنین هیچ یک از نمایندگان مجلس برای عضویت در کمیسیون شوراها و امور داخلی خود را نامزد نکرده است.
از کمیسیون های دیگری که مشتاقان چندانی برای عضویت در آن وجود ندارد، می توان به کمیسیون فرهنگی اشاره کرد که به نظر می رسد پر تنش بودن این حوزه و تداخل نهادهای موازی در تصمیم گیری، در رویگردانی نمایندگان نقش داشته باشد.
محمد دهقان، از اعضای هیئت رئیسه مجلس در گفت و گو با خبرگزاری مهر از جلسه امروز چهارشنبه (۱۷ خرداد) محمدرضا باهنر، نائب رئیس اول مجلس با تعدادی از نمایندگان عضویت در کمیسیون های پر تراکم مجلس مانند برنامه و بودجه، صنایع و انرژی خبر داد.
آقای دهقان با اشاره به اینکه "بعید است این جلسه نتیجه ای در پی داشته باشد" گفت که شنبه هفته آینده جلسه ای با حضور یکی از نواب رئیس مجلس برگزار می شود تا تکلیف این کمیسیون ها مشخص شود.
اشتیاق و بی میلی برای ریاست کمیسیون ها
خبرگزاری فارس گزارش داده است که تعدادی از نمایندگان مجلس نهم شب گذشته میهمان نماینده ای بودند که ریاست یکی از کمیسیون های مجلس هشتم را داشته و به نظر می رسد امسال هم یکی از گزینه های اصلی برای ریاست بر این کمیسیون است.به گزارش خبرگزاری فارس، شنیده شده که یکی از مقامات دولتی با نمایندگان تماس گرفته و با آنها درباره ریاست احتمالی این نماینده بر کمیسیون مورد نظر گفت و گو کرده است.
غلامعلی حدادعادل که روز گذشته برای دومین بار از علی لاریجانی رقیب محافظه کار خود برای ریاست بر مجلس شکست خورده است به نظر می رسد تمایلی هم برای ریاست بر کمیسیون فرهنگی ندارد.
به گفته علیرضا سلیمی، آقای حدادعادل برای عضویت در کمیسیون آموزش و تحقیقات ابراز تمایل کرده است که مرتضی آقا تهرانی و محمد مهدی زاهدی وزیر علوم دولت نهم هم برای ریاست آن ابراز تمایل کرده اند.
علی لاریجانی، محمدحسن ابوترابی فرد و علی زاکانی برای عضویت در کمیسیون اصل نود ابراز تمایل کرده اند.
محمدرضا باهنر برای عضویت در کمیسیون اجتماعی و احمد توکلی و الیاس نادران از نمایندگان محافظه کار منتقد دولت هم برای عضویت در کمیسیون اقتصادی ابراز تمایل کرده اند.
مجلس ایران باید ۲۹۰ نماینده داشته باشد، ولی به دلیل ابطال نتایج انتخابات دو حوزه انتخابیه دماوند، و تنکابن و رامسر از سوی شورای نگهبان، این دو حوزه تا زمان برگزاری انتخابات میاندورهای، نمایندهای در مجلس نهم نخواهند داشت.
از ۲۸۸ نفر نماینده کنونی نهمین دوره مجلس ایران ۱۹۶ نفر منتخب جدید و ۹۲ نفر از نمایندگان مجلس هشتم هستند.
علی اصغر سلطانیه سفیر ایران در
آژانس امروز در برابر دوربین های خبری متفاوت از گذشته ظاهر شد. وی آژانس و
کشورهای غربی را متهم کرد که می خواهند این نهاد را بر خلاف منشور و
وظایفش به یک سازمان اطلاعاتی مبدل کنند.
این سخنان در حالی مطرح شد که نمایندگان آژانس
قرار است جمعه این هفته با آقای سلطانیه در محل نمایندگی ایران در وین
مذاکرات تازه ای داشته باشند.وی تاکید کرد که برنامه هسته ای ایران و غنی سازی اورانیوم "به هیچ وجه" در ایران متوقف نخواهد شد. در این ارتباط وی خواهان واقع بینی شد.
وی در عین حال گفت که "فعالیت های ایران تحت نظر آژانس بوده و خواهند بود".
آقای سلطانیه با اشاره به سخنانی که دقایقی پیش از آن در برابر شورای حکام ایراد کرده بود، افزود: "من بشدت از این روند انتقاد کردم که قبل از کسب نتایج نهایی آزمایش هایی که آژانس انجام می دهد می آیند و گزارش منتشر می کنند و این باعث سردرگمی می شود".
اشاره سفیر ایران در آژانس به نمونه برداری هایی است که بازرسان این نهاد در ایران انجام داده و بعد در آزمایشگاه روی آنها کار و سپس نتیجه نهایی به آژانس منعکس می شود.
مدیر کل آژانس در گزارش خود به شورای حکام این نهاد که در ٢٥ ماه مه به خبرگزاریها هم درز کرد در چندین مورد خاطر نشان کرده بود که گزارش آزمایش ها هنوز نهایی نشده اند.
گزارش مزبور در مجموع انتقادات بسیاری را متوجه ایران می کند، هر چند در آن بار دیگر تاکید شده که فعالیتی خارج از چارچوب های اعلام شده توسط ایران مشاهده نشده است ولی در نهایت خاطر نشان کرده که بخاطر عدم دسترسی به برخی سایت ها از جمله سایت نظامی پارچین نمی توان برنامه هسته ای ایران را شفاف و فاقد جوانب نظامی اعلام کرد.
آقای سلطانیه در خصوص سایت پارچین بار دیگر تاکید کرد که باید چارچوبی توافقی برای بازرسی از پارچین بدست آید.
به گفته سفیر ایران، بحث پارچین "ورای معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای است" و از همین رو باید با مذاکره در مورد آن به نتیجه رسید. وی با یادآوری اینکه آژانس فقط حق دارد در مورد بحث های هسته ای کار کند گفت: "آژانس حق ندارد در مسایل نظامی و موشکی و امثال آن مداخله کند. این موضوعات ربطی به کار این نهاد ندارد".
وی تاکید کرد که ایران در مسایل مربوط به امنیت ملی خود کوتاه نخواهد آمد کما اینکه هیچ کشوری چنین نمی کند. وی با خطاب قرار دادن خبرنگاران گفت "یک سند به من نشان دهید که مدیر کل قبلی یا فعلی آژانس گفته باشد که در ایران فعالیت غیرقانونی انجام شده است".
وی با اشاره به فضای شورای حکام به کشورهای غربی تاخت که علیرغم تحولات اخیر می خواهند "فضا را خراب کنند" و فقط نقطه نظرات تکراری قبلی شان را مطرح می کنند.
بهرحال با در نظر داشتن مذاکرات جمعه -پس فردا- از هم اکنون می توان گفت که انتظار نمی رود که مذاکرات به سرعت به نتیجه برسند.
آقای سلطانیه گفت که سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در جریان سفر یوکیا آمانو به ایران که دو هفته پیش صورت گرفت به مدیر کل گفته که علیرغم وجود برخی اختلافات، مانعی برای رسیدن به توافق با آژانس نمی بیند.
رابرت وود کفیل سفیر آمریکا در آژانس دیروز همین قول مساعدت آقای جلیلی را دستمایه قرار داده و در گفتگو با خبرنگاران پرسید: "دو هفته از حرفهای آقای جلیلی گذشته است، دلیل این معطلی در امضای توافق چیست؟"
آقای وود افزود که با در نظر گرفتن گذشته به چشم انداز گفتگوهای جمعه خوش بین نیست.
با این حال سفیر ایران گفت که اصولا همیشه آدم خوش بینی است.
وقتی خبرنگاری از آقای سلطانیه درباره عکس های ماهواره ای پرسید که آژانس و آمریکایی ها با استناد به آنها نسبت به وجود برخی فعالیت ها در ایران ابراز نگرانی می کنند، آقای سلطانیه جواب جالبی داد.
وی با ذکر مثالی چنین استناداتی را زیر سوال برد. وی گفت "در سال ۲۰۰۴ سازمان اطلاعاتی آمریکا و موساد اسراییل تصویری ماهواره ای در اختیار آژانس گذاشته و مدعی شده بودند که در نقطه ای در جنوب ایران فعالیت های مخفی هسته ای صورت کرفته است".
سفیر ایران در آژانس افزود که وی شماری از بازرسان آژانس را به آن نقطه برده و بازرسان یک کارخانه سنگ بری در آن نقطه دیدند و ساختمان ادعایی محل انجام فعالیت های هسته ای هم توالت مورد استفاده کارگران بوده است.
وی گفت که بازرسان آژانس از این بابت بسیار عصبانی بودند که چنین گمراه شده اند.
سفیر ایران در آژانس پس از ذکر این مثال گفت: "حالا شرمندگی دیگری در راه است".
این جدی ترین شکلی بود که آقای سلطانیه می توانست اعتبار عکس های ماهواره ای در مورد برنامه هسته ای ایران را زیر سئوال ببرد.
به کار گرفتن این لحن و چنین مثالی گویای آن بود که فضای دیپلماسی بر سر برنامه هسته ای ایران که ظاهرا و حداقل در برابر دوربین های خبری مثبت و در حال پیشرفت معرفی می شد، همچنان مسایل جدی حل ناشده ای دارد و لحن های جدی دیپلمات های معمولا خنده رو هم خود نشانی روشن از استمرار پیچیدگی ها دارد.
حداقل ۸۶ غیرنظامی که تعداد زیادی زن و کودک در بین آنها دیده می شود، در استان حماه در سوریه کشته شده اند.
مخالفان حکومت سوریه می گویند این افراد به دست شبه نظامیان طرفدار دولت کشته شده اند.به گفته سخنگوی شورای ملی سوریه، در روستاهای القبیر و مارزاف قتل عام رخ داده است.
به گزارش کمیته های هماهنگی محلی که متشکل از شبکه ای از فعالان محلی است، ۷۸ نفر در روستای القبیر به ضرب گلوله یا با چاقو اعدام شده اند که ۳۵ نفر از آنها اعضای یک خانواده بوده اند.
حداقل از ۲۰ نفر از قربانیان زن و ۲۰ نفر دیگر کودک بوده اند.
تلویزیون دولتی سوریه هم از کشته شدن تعدادی زن و کودک در حماه به وسیله "تروریست ها" خبر داده است.
تایید این اتهام ها به علت عدم حضور منابع مستقل خبری در سوریه امکان پذیر نیست.
این گزارش کمتر از دو هفته پس از کشتار ۱۰۸ نفر در منطقه حوله، در نزدیکی حمص منتشر شده است.
شاهدان عینی کشتار حوله، شبه نظامیان حامی حکومت را در این حادثه متهم کردند ولی دولت سوریه با رد این اتهام گفته است که گروه های مسلح برای باز کردن پای ارتش های خارجی به این کشور دست به این کار زده اند.
'اجساد سوخته'
به گفته مخالفان حکومت سوریه، روستای قبیر در بعد از ظهر چهارشنبه هدف آتشباری شدید نیروهای امنیتی سوریه قرار گرفت و این شهر با خمپاره مورد حمله قرار گرفت.اما به گفته آنها تعداد زیادی از قربانیان از فاصله نزدیک هدف گلوله قرار گرفته اند یا با چاقو کشته شده اند.
بر این اساس، تعدادی از اجساد پس از به آتش کشیده شدن خانه ها سوخته اند و شبه نظامیان بعضی از اجساد دیگر را با خود برده اند.
مخالفان می گویند بیشتر کشتار به وسیله شبه نظامیان طرفدار حکومت که از آنها به عنوان شبیهه نام برده می شود، صورت گرفته است.
مجموع کشته شدگان ناآرامی های سراسر سوریه در روز چهارشنبه ۱۳۰ نفر گزارش شده است.
به گفته جیم میور، خبرنگار بی بی سی در بیروت، این گزارش هنوز به وسیله خبرنگاران مستقل تایید نشده است و هنوز تصاویر ویدیویی مربوط به آنها در اینترنت منتشر نشده است.
آقای میور گفت گزارش های مربوط به کشتار حوله در ابتدا به همین صورت منتشر شد و سپس به وسیله ناظران سازمان ملل متحد تایید شد.
روزنامهی "اشتاندارد" چاپ اتریش به تاریخ ۵ ژوئن ۲۰۱۲ در گزارشی
به قلم اشتفان بیندر به تاریخچهی برنامهی اتمی ایران پرداخته است. این
گزارش در آینهی مطبوعات غربی و با استفاده از آرشیو آنها تهیه شده است.
نویسندهی این گزارش تصریح میکند که ترکیبی از "موشکها، آیتاللهها و
فنآوری هستهای"، مدتیست غرب را ناآرام کرده است. به گفتهی وی، نگاهی به
بایگانی روزنامههای غربی نشان میدهد که هشدارها دربارهی تلاشهای اتمی
ایران به قدمت خود برنامهی اتمی ایران است.
این گزارش خاطر نشان میسازد که روزنامهی "اشتاندارد" در گزارشی به قلم "ینر" هشدار داده بود: «ایران حتا هیچ زحمتی به خود نمیدهد که بلندپروازیهای اتمی خود را پنهان سازد. یکی از سیاستمداران ارشد ایران به نام عطاالله مهاجرانی به تازگی گفته، مسلمانان باید به همکاری ادامه دهند و بمب اتمی خود را تولید کنند، زیرا دشمن صاحب سلاح اتمی است».
اشتفان بیندر در گزارش خود یادآور میشود، ولی این سخنان مربوط به سال ۲۰۱۲ نیست، بلکه در سال ۱۹۹۳ بر زبان آورده شده است. با این همه در همان زمان هم نویسندهی آن گزارش این خطر را محدود ساخته و نوشته بود: «اما کارشناسان معتقدند که ایران برای رسیدن به چنین هدفی به ده سال نیاز دارد».
گزارش میافزاید، برنامهی هستهای ایران این روزها بار دیگر بر سر زبانهاست. ولی هشدارها در این باره که جمهوری اسلامی میتواند سلاح هستهای بسازد، به قدمت خود جمهوری اسلامی است و حتا قدیمیتر.
برای نمونه، نیویورک تایمز در سال ۱۹۷۵ زمانی که هنوز محمدرضا شاه در ایران حکومت میکرد از امکان پدیدآمدن یک "ایران هستهای" پرسیده بود. موضوعی که شاه متحد غرب در آن زمان آن را قاطعانه تکذیب کرد.
ولی گزارشها دربارهی بلندپروازیهای اتمی ایران در رسانهها باعث ناآرامی میشد. سقوط شاه و تاسیس جمهوری اسلامی غرب را وحشتزده کرد. آلمان قراردادهای ساخت دو نیروگاه هستهای در ایران را لغو کرد.
بهرغم سقوط خشونتآمیز رژیم شاه، اعلام جمهوری اسلامی، اشغال سفارت آمریکا در تهران، در رسانههای غرب در مقایسه با دههی بعد از آن هشدارهای اندکی دربارهی بلندپروازیهای اتمی جمهوری اسلامی به چشم میخورد. رسانهها به جای آن به جنگ ایران وعراق توجه نشان میدادند.
دههی ۹۰ ؛ ایران "بزرگترین تهدید" برای اسرائيل
این گزارش میافزاید، در دههی ۹۰ وضعیت تغییر کرد. "نیویورک تایمز" در اکتبر سال ۱۹۹۱بر پایهی گزارشی از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر داد که تنی چند از مسئولان رژیم ایران «قصد دارند سلاح اتمی تولید کنند». در این گزارش همچنین آمده که بویژه متخصصانی که چین به ایران فرستاده تا مهندسان ایرانی را آموزش دهند، دولت آمریکا را نگران میسازد.
در ادامهی گزارش روزنامهی "اشتاندارد" آمده است که خود این روزنامه در تاریخ ۲۸ فوریه سال ۱۹۹۲ پرسیده بود که آیا ایران در راه تبدیل شدن به یک قدرت اتمی است؟ همین گزارش میافزاید: «با فروپاشی اتحادشوروی، ایران یک سیاست دیپلماتیک تهاجمی را در مورد همسایگان مسلمان تازهی خود آغاز کرد که کابوس ارواح ترسناک یک قدرت بزرگ تازه در منطقهی خاورمیانه را در اذهان ایجاد میکند. شبح خوفناک یک رژیم آخوندی پدیدار میشود که با کمک فنآوری شوروی سلاح اتمی در اختیار دارد».
رابرت گیتس، رئیس وقت سیا و وزیر دفاع بعدی آمریکا برنامهی اتمی ایران را در برابر یکی از کمیسیونهای کنگرهی آمریکا "مسالهای جدی" نامید. روزنامهی "اشتاندارد" در اوت سال ۱۹۹۲ گزارش داد که طبق تحقیقات سیا «ایران قطعا هنوز تاسیساتی برای تولید سلاح اتمی در اختیار ندارد».
روزنامهی "نیویورک تایمز" از قول یوزف آلفر، کارمند پیشین موساد نوشت، برای اسرائيل که در دههی ۸۰ عراق را مشکل اصلی میدانست و به رآکتور اتمی این کشور واقع در شرق عراق حمله کرد، جمهوری اسلامی ایران در این زمان دیگر به دشمن شمارهی یک تبدیل شده بود.
۱۹۹۵ ؛ تشدید هشدارها
در سال ۱۹۹۵ نگرانی از بابت صدور فنآوری اتمی روسیه به ایران موضوع اصلی رسانههاست. ایالات متحدهی آمریکا ابراز نگرانی کرد که تاسیسات اتمی ایران این امکان را فراهم میکند که این کشور برای ساختن بمب اتمی اورانیوم غنیسازی کند.
بوریس یلتسین، رئيسجمهوری وقت روسیه دعوت به آرامش کرد و گفت: «در ایران یک نیروگاه اتمی با رآکتور آب سبک برای استفادهی صلحآمیز ساخته میشود». وی افزود که سانتریفوژهای گازی و تاسیسات مربوط به آن به ایران صادر نخواهد شد.
بیل کلینتون، رئيسجمهوری وقت آمریکا از این راهحل ظاهرا راضی به نظر میرسید. ولی در پشت صحنه نگرانیها افزایش مییافت. نمایندگان دولت آمریکا و اسرائيل در مقالهای در "نیویورک تایمز" در سال ۱۹۹۵ هشدار دادند ایران به دستیابی بمب اتمی "نزدیکتر از آن است که تا کنون تصور میشد". به گفتهی آنان ایران در ده سال آینده صاحب بمب اتمی خواهد شد. نمایندگان اسرائيل هشدار دادند که اگر برنامهی اتمی ایران متوقف نشود، باید حملهبه ایران را مد نظر قرار داد.
هنگامی که ایران تلاش کرد به مواد و فنآوری برای ساخت موشکهای میانبرد و دوربرد دست یابد، گزارشهای روزنامهها دربارهی برنامهی تسلیحاتی و اتمی ایران چند برابر شد. "نیویوک تایمز" در سال ۱۹۹۸ برای نخستین بار گزارشی دربارهی موشکهای دوربرد ایران به نام "شهاب ۳" منتشر کرد که از قرار معلوم بردی ۸۰۰ مایلی (۱۳۰۰ کیلومتری) دارند.
پیش از هر چیز موادی که روسیه به ایران صادر میکرد باعث نگرانی آمریکاییها بود. از جمله مقامات اتریش جلوی انتقال محمولهای به ایران را گرفتند که برای ساخت کلاهکهای انفجاری مورد استفاده قرار میگیرد.
دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا در سال ۱۹۹۸ در گزارشی به کنگره هشدار داد که ایران میتواند فنآوری و موادی برای موشک بین قارهای بسازد که پنج سال پس از دستیابی قابل استفاده خواهد بود و میتواند آمریکا را تهدید کند.
۲۰۰۲ ؛ "محور شرارت"
پس از رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آمریکا به افغانستان و بعدها عراق حملهی نظامی کرد. جرج دبلیو بوش، رئيسجمهوری وقت این کشور ایران را بخشی از "محور شرارت" خواند و به این ترتیب جنگ لفظی پرخاشجویانهای را علیه جمهوری اسلامی و برنامهی اتمی آن آغاز کرد. اپوزیسیون ایران در سال ۲۰۰۲ از ساخت یک تاسیسات زیرزمینی در نطنز برای غنیسازی اورانیوم خبر داد..
کالین پاول، وزیر امور خارجهی وقت آمریکا در سال ۲۰۰۴ معتقد بود که ایران "بدون تردید مشغول ساختن بمب اتمی است". یک سال بعد آمریکا اسنادی را نشان داد که از کامپیوتری در ایران گرفته شده بود و دربرگیرندهی جزئياتی دربارهی کلاهکهای هستهای بود. این اسناد مانند اسنادی که در مورد عراق استفاده شده بود بر روی "پاورپوینت" نمایش داده شد. ایران این اسناد را جعلی خواند.
۲۰۰۶ ؛ افزایش تردیدها
در سال ۲۰۰۶ جنگ لفظی با ایران به اوج خود رسید. سیمور هرش، روزنامهنگار برجسته در مجلهی "نیویورکر" از تدارکات منظم جنگی آمریکا گزارش داد. برنامهی هستهای فقط بخشی از این دکترین است. به گزارش هرش، یکی از مشاوران پنتاگون در گفتوگویی با وی تصریح کرده است: «کاخ سفید معتقد است که مشکل را فقط با تغییر ساختارهای قدرت در ایران میتوان حل کرد و این سخن یعنی جنگ».
ولی با رساتر شدن صدای طبل جنگ، تردیدها دربارهی مستندات مربوط به برنامهی هستهای ایران نیز افزایش یافت. در خود پنتاگون نیز بر شمارمخالفان نقشههای حملهی بوش به ایران افزوده شد. مجلهی "نیویورکر" از قول یکی از همکاران پیشین یک سازمان اطلاعاتی پرسید: «مستندات کجا هستند؟». ایران نیز در این میان با اعلام این موضوع که قصد دارد گردشگران را به تماشای تاسیسات اتمی خود ببرد، به تلاش عجیبی برای تنشزدایی دست زد.
ناکامی دیگری که در سال ۲۰۰۷ نصیب هواداران حملهی نظامی به ایران شد، گزارش نهاد هماهنگکننده فعالیتهای ۱۶ سرویس مخفی آمریکا ( NIE) بود که نوشت "با اطمینان زیاد" میتوان گفت که ایران در سال ۲۰۰۳ از برنامهی خود برای تولید جنگافزار اتمی دست کشیده است. این گزارش موضع مخالفان جنگ با ایران را تقویت کرد. ایجاد اکثریتی در جامعه برای حمله به ایران از دسترس دور شد، همچنین ایجاد اکثریتی برای یک رئيسجمهوری جمهوریخواه.
۲۰۰۹ ؛ اوباما و مذاکرات
با ورود اوباما به کاخ سفید در سال ۲۰۰۹ لحن تازهای هم وارد سیاست خارجی واشنگتن شد. دولت تازهی آمریکا بهگونهای فزاینده تلاش کرد با ایران وارد گفتوگو شود. یک کمیتهی سنای آمریکا گزارش خود را با این جمله آغاز میکند: «نشانهای وجود ندارد که رهبران ایران تصمیم گرفتهاند بمب اتمی بسازند».
ولی ایران به علامتهایی که آمریکا برای تنشزدایی فرستاد پاسخی نداد. هیلاری کلینتون، وزیر خارجهی آمریکا تقریبا یک سال بعد سیاست آشتیجویانه را "شکستخورده" نامید. پیامد این ناکامی تحریمهای آمریکا و اتحادیهی اروپاست.
اگر چه جنگ لفظی طرف آمریکایی در مقایسه با دورهی بوش آشکارا کاهش مییابد، ولی برنامهی اتمی ایران همچنان بطور انتقادی زیر نظر قرار میگیرد. پشت صحنه نیز پیکار در جریان است: ویروس کامپیوتری استاکسنت آسیبهای سنگینی به سانتریفوژهای ایران وارد میکند.
در نوامبر ۲۰۱۱ آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار میدهد که برای نخستین بار مستندات "مطمئنی" وجود دارد که نشان میدهد ایران مشغول ساختن سلاح اتمی است. حمله به سفارت بریتانیا در تهران و خودداری ایران از مصالحه به تحریمهای بیشتر و انزوای این کشور میانجامد. مذاکرات با ایران تا آن زمان بینتیجه ماندهاند.
این گزارش خاطر نشان میسازد که روزنامهی "اشتاندارد" در گزارشی به قلم "ینر" هشدار داده بود: «ایران حتا هیچ زحمتی به خود نمیدهد که بلندپروازیهای اتمی خود را پنهان سازد. یکی از سیاستمداران ارشد ایران به نام عطاالله مهاجرانی به تازگی گفته، مسلمانان باید به همکاری ادامه دهند و بمب اتمی خود را تولید کنند، زیرا دشمن صاحب سلاح اتمی است».
اشتفان بیندر در گزارش خود یادآور میشود، ولی این سخنان مربوط به سال ۲۰۱۲ نیست، بلکه در سال ۱۹۹۳ بر زبان آورده شده است. با این همه در همان زمان هم نویسندهی آن گزارش این خطر را محدود ساخته و نوشته بود: «اما کارشناسان معتقدند که ایران برای رسیدن به چنین هدفی به ده سال نیاز دارد».
گزارش میافزاید، برنامهی هستهای ایران این روزها بار دیگر بر سر زبانهاست. ولی هشدارها در این باره که جمهوری اسلامی میتواند سلاح هستهای بسازد، به قدمت خود جمهوری اسلامی است و حتا قدیمیتر.
برای نمونه، نیویورک تایمز در سال ۱۹۷۵ زمانی که هنوز محمدرضا شاه در ایران حکومت میکرد از امکان پدیدآمدن یک "ایران هستهای" پرسیده بود. موضوعی که شاه متحد غرب در آن زمان آن را قاطعانه تکذیب کرد.
ولی گزارشها دربارهی بلندپروازیهای اتمی ایران در رسانهها باعث ناآرامی میشد. سقوط شاه و تاسیس جمهوری اسلامی غرب را وحشتزده کرد. آلمان قراردادهای ساخت دو نیروگاه هستهای در ایران را لغو کرد.
بهرغم سقوط خشونتآمیز رژیم شاه، اعلام جمهوری اسلامی، اشغال سفارت آمریکا در تهران، در رسانههای غرب در مقایسه با دههی بعد از آن هشدارهای اندکی دربارهی بلندپروازیهای اتمی جمهوری اسلامی به چشم میخورد. رسانهها به جای آن به جنگ ایران وعراق توجه نشان میدادند.
دههی ۹۰ ؛ ایران "بزرگترین تهدید" برای اسرائيل
این گزارش میافزاید، در دههی ۹۰ وضعیت تغییر کرد. "نیویورک تایمز" در اکتبر سال ۱۹۹۱بر پایهی گزارشی از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر داد که تنی چند از مسئولان رژیم ایران «قصد دارند سلاح اتمی تولید کنند». در این گزارش همچنین آمده که بویژه متخصصانی که چین به ایران فرستاده تا مهندسان ایرانی را آموزش دهند، دولت آمریکا را نگران میسازد.
در ادامهی گزارش روزنامهی "اشتاندارد" آمده است که خود این روزنامه در تاریخ ۲۸ فوریه سال ۱۹۹۲ پرسیده بود که آیا ایران در راه تبدیل شدن به یک قدرت اتمی است؟ همین گزارش میافزاید: «با فروپاشی اتحادشوروی، ایران یک سیاست دیپلماتیک تهاجمی را در مورد همسایگان مسلمان تازهی خود آغاز کرد که کابوس ارواح ترسناک یک قدرت بزرگ تازه در منطقهی خاورمیانه را در اذهان ایجاد میکند. شبح خوفناک یک رژیم آخوندی پدیدار میشود که با کمک فنآوری شوروی سلاح اتمی در اختیار دارد».
رابرت گیتس، رئیس وقت سیا و وزیر دفاع بعدی آمریکا برنامهی اتمی ایران را در برابر یکی از کمیسیونهای کنگرهی آمریکا "مسالهای جدی" نامید. روزنامهی "اشتاندارد" در اوت سال ۱۹۹۲ گزارش داد که طبق تحقیقات سیا «ایران قطعا هنوز تاسیساتی برای تولید سلاح اتمی در اختیار ندارد».
روزنامهی "نیویورک تایمز" از قول یوزف آلفر، کارمند پیشین موساد نوشت، برای اسرائيل که در دههی ۸۰ عراق را مشکل اصلی میدانست و به رآکتور اتمی این کشور واقع در شرق عراق حمله کرد، جمهوری اسلامی ایران در این زمان دیگر به دشمن شمارهی یک تبدیل شده بود.
۱۹۹۵ ؛ تشدید هشدارها
در سال ۱۹۹۵ نگرانی از بابت صدور فنآوری اتمی روسیه به ایران موضوع اصلی رسانههاست. ایالات متحدهی آمریکا ابراز نگرانی کرد که تاسیسات اتمی ایران این امکان را فراهم میکند که این کشور برای ساختن بمب اتمی اورانیوم غنیسازی کند.
بوریس یلتسین، رئيسجمهوری وقت روسیه دعوت به آرامش کرد و گفت: «در ایران یک نیروگاه اتمی با رآکتور آب سبک برای استفادهی صلحآمیز ساخته میشود». وی افزود که سانتریفوژهای گازی و تاسیسات مربوط به آن به ایران صادر نخواهد شد.
بیل کلینتون، رئيسجمهوری وقت آمریکا از این راهحل ظاهرا راضی به نظر میرسید. ولی در پشت صحنه نگرانیها افزایش مییافت. نمایندگان دولت آمریکا و اسرائيل در مقالهای در "نیویورک تایمز" در سال ۱۹۹۵ هشدار دادند ایران به دستیابی بمب اتمی "نزدیکتر از آن است که تا کنون تصور میشد". به گفتهی آنان ایران در ده سال آینده صاحب بمب اتمی خواهد شد. نمایندگان اسرائيل هشدار دادند که اگر برنامهی اتمی ایران متوقف نشود، باید حملهبه ایران را مد نظر قرار داد.
هنگامی که ایران تلاش کرد به مواد و فنآوری برای ساخت موشکهای میانبرد و دوربرد دست یابد، گزارشهای روزنامهها دربارهی برنامهی تسلیحاتی و اتمی ایران چند برابر شد. "نیویوک تایمز" در سال ۱۹۹۸ برای نخستین بار گزارشی دربارهی موشکهای دوربرد ایران به نام "شهاب ۳" منتشر کرد که از قرار معلوم بردی ۸۰۰ مایلی (۱۳۰۰ کیلومتری) دارند.
پیش از هر چیز موادی که روسیه به ایران صادر میکرد باعث نگرانی آمریکاییها بود. از جمله مقامات اتریش جلوی انتقال محمولهای به ایران را گرفتند که برای ساخت کلاهکهای انفجاری مورد استفاده قرار میگیرد.
دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا در سال ۱۹۹۸ در گزارشی به کنگره هشدار داد که ایران میتواند فنآوری و موادی برای موشک بین قارهای بسازد که پنج سال پس از دستیابی قابل استفاده خواهد بود و میتواند آمریکا را تهدید کند.
۲۰۰۲ ؛ "محور شرارت"
پس از رویداد ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آمریکا به افغانستان و بعدها عراق حملهی نظامی کرد. جرج دبلیو بوش، رئيسجمهوری وقت این کشور ایران را بخشی از "محور شرارت" خواند و به این ترتیب جنگ لفظی پرخاشجویانهای را علیه جمهوری اسلامی و برنامهی اتمی آن آغاز کرد. اپوزیسیون ایران در سال ۲۰۰۲ از ساخت یک تاسیسات زیرزمینی در نطنز برای غنیسازی اورانیوم خبر داد..
کالین پاول، وزیر امور خارجهی وقت آمریکا در سال ۲۰۰۴ معتقد بود که ایران "بدون تردید مشغول ساختن بمب اتمی است". یک سال بعد آمریکا اسنادی را نشان داد که از کامپیوتری در ایران گرفته شده بود و دربرگیرندهی جزئياتی دربارهی کلاهکهای هستهای بود. این اسناد مانند اسنادی که در مورد عراق استفاده شده بود بر روی "پاورپوینت" نمایش داده شد. ایران این اسناد را جعلی خواند.
۲۰۰۶ ؛ افزایش تردیدها
در سال ۲۰۰۶ جنگ لفظی با ایران به اوج خود رسید. سیمور هرش، روزنامهنگار برجسته در مجلهی "نیویورکر" از تدارکات منظم جنگی آمریکا گزارش داد. برنامهی هستهای فقط بخشی از این دکترین است. به گزارش هرش، یکی از مشاوران پنتاگون در گفتوگویی با وی تصریح کرده است: «کاخ سفید معتقد است که مشکل را فقط با تغییر ساختارهای قدرت در ایران میتوان حل کرد و این سخن یعنی جنگ».
ولی با رساتر شدن صدای طبل جنگ، تردیدها دربارهی مستندات مربوط به برنامهی هستهای ایران نیز افزایش یافت. در خود پنتاگون نیز بر شمارمخالفان نقشههای حملهی بوش به ایران افزوده شد. مجلهی "نیویورکر" از قول یکی از همکاران پیشین یک سازمان اطلاعاتی پرسید: «مستندات کجا هستند؟». ایران نیز در این میان با اعلام این موضوع که قصد دارد گردشگران را به تماشای تاسیسات اتمی خود ببرد، به تلاش عجیبی برای تنشزدایی دست زد.
ناکامی دیگری که در سال ۲۰۰۷ نصیب هواداران حملهی نظامی به ایران شد، گزارش نهاد هماهنگکننده فعالیتهای ۱۶ سرویس مخفی آمریکا ( NIE) بود که نوشت "با اطمینان زیاد" میتوان گفت که ایران در سال ۲۰۰۳ از برنامهی خود برای تولید جنگافزار اتمی دست کشیده است. این گزارش موضع مخالفان جنگ با ایران را تقویت کرد. ایجاد اکثریتی در جامعه برای حمله به ایران از دسترس دور شد، همچنین ایجاد اکثریتی برای یک رئيسجمهوری جمهوریخواه.
۲۰۰۹ ؛ اوباما و مذاکرات
با ورود اوباما به کاخ سفید در سال ۲۰۰۹ لحن تازهای هم وارد سیاست خارجی واشنگتن شد. دولت تازهی آمریکا بهگونهای فزاینده تلاش کرد با ایران وارد گفتوگو شود. یک کمیتهی سنای آمریکا گزارش خود را با این جمله آغاز میکند: «نشانهای وجود ندارد که رهبران ایران تصمیم گرفتهاند بمب اتمی بسازند».
ولی ایران به علامتهایی که آمریکا برای تنشزدایی فرستاد پاسخی نداد. هیلاری کلینتون، وزیر خارجهی آمریکا تقریبا یک سال بعد سیاست آشتیجویانه را "شکستخورده" نامید. پیامد این ناکامی تحریمهای آمریکا و اتحادیهی اروپاست.
اگر چه جنگ لفظی طرف آمریکایی در مقایسه با دورهی بوش آشکارا کاهش مییابد، ولی برنامهی اتمی ایران همچنان بطور انتقادی زیر نظر قرار میگیرد. پشت صحنه نیز پیکار در جریان است: ویروس کامپیوتری استاکسنت آسیبهای سنگینی به سانتریفوژهای ایران وارد میکند.
در نوامبر ۲۰۱۱ آژانس بینالمللی انرژی اتمی هشدار میدهد که برای نخستین بار مستندات "مطمئنی" وجود دارد که نشان میدهد ایران مشغول ساختن سلاح اتمی است. حمله به سفارت بریتانیا در تهران و خودداری ایران از مصالحه به تحریمهای بیشتر و انزوای این کشور میانجامد. مذاکرات با ایران تا آن زمان بینتیجه ماندهاند.
معاون امور اجرایی وزیر کشور دوباره به یاد متحدالشکل کردن لباس
زنان افتاده و اجرایی نشدن این طرح را ناشی از "خلاء مد و الگوی لباس
اسلامی" دانسته است. وی البته نوید داده که مرحله طراحی و تولید پایان
گرفته است.
از سال ۱۳۸۶ که قانون "مد و لباس" در مجلس تصویب شد، هرچند وقت یک بار یکی
از ارگانها و سازمانهای دولتی آییننامه یا مصوبهای در این باره تصویب
میکند. برخی از این مصوبات مدتی هم اجرا و بعد دوباره به فراموشی سپرده
میشوند، اما پس از مدتی زمزمههای آن دوباره آغاز میشود.
طرح لباس متحدالشکل در ادارات، دانشگاهها، مدارس، مجلس و... از جمله طرحهایی هستند که در این پنج سال بهصورت متناوب بر سر زبانها بودهاند. موثقترین آن شاید خبری بود که عنوان میکرد از فروردین ۱۳۹۱ کارمندان زن استانداریها با اونیفرم سرمهای سر کار حاضر خواهند شد.
دی ماه ۱۳۹۰ خبرگزاری ایسنا به نقل از مدیر کل امور بانوان و خانواده استان تهران اعلام کرد که از سال ۱۳۹۱ زنان کارمند ادارات دولتی در استان تهران موظفند مانتوی سرمهای رنگی که به عنوان لباس متحدالشکل بانوان کارمند در نظر گرفته شده، به تن کنند.
در جزئیات این خبر حتی آمده بود که زنان کارمند دو دست لباس تابستانی و زمستانی به رایگان دریافت خواهند کرد که شامل مانتو و مقنعه است. همچنین اعلام شد که زنانی که چادر به سر می کنند، یک قواره چادر با جنس مرغوب دریافت میکنند.
طرح یکسانسازی پوشش خبرنگاران و دانشجویان
لاله افتخاری، مخبر فراکسیون زنان در مجلس هشتم در آخرین سال عمر این مجلس اعلام کرد که مدل و رنگ لباس متحدالشکل برای کارمندان و خبرنگاران زن مجلس تعیین خواهد شد.
خانم افتخاری که در مجلس نهم عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز هست، در این دوره همچنان به تلاشهای خود برای متحدالشکل کردن لباس زنان ادامه میدهد.
وی روز چهارشنبه ۱۷ خرداد در این خصوص اظهار داشت: «در بعضی از کشورهای اسلامی و حتی بسیاری از کشورهای جهان، دانشجویان لباس مشخصی بر تن میکنند که در عین حال بسیار متین و وزین و عفیف هستند. این مساله باید در کمیسیون بررسی شود و از نظر و ایده دانشجویان نیز در طراحی این لباسها استفاده شود».
سهم میراث فرهنگی و آموزش و پروش
سازمان میراث فرهنگی و وزارت آموزش و پرورش از جمله دیگر ادارات دولتی بودند که اعلام کردند طرحهایی برای یکسان سازی لباس خانمها دارند.
اردیبهشت ۱۳۸۹ معاون صنايع دستی سازمان ميراث فرهنگی گفت: «طرح يكسانسازی لباس كارمندان زن در ادارات در راستای طرح عفاف و حجاب است و شروع به كار اين طرح با همكاری وزارت كشور و پشتوانه پژوهشی دانشگاه الزهرا، جدا از مسئله يكسانسازی، حفظ ارزشهای خودمان در چهارچوب موازين اسلامی بوده است».
وی گفت با وزیر آموزش و پرورش نیز درباره یکسانسازی لباس معلمان زن صحبت شده و منتظر یک جلسه مشترک هستیم تا این طرح را عملی کنیم.
اینک بعد از مدتی سکوت درباره یکسانسازی لباس زنان، روز چهارشنبه ۱۷ خرداد معاون امور اجتماعی وزیر کشور علت اجرایی نشدن این طرح را "خلاء مد و الگوی لباس اسلامی" دانست و گفت: «در حال حاضر وزارت ارشاد کارهای خوبی را در این زمینه انجام داده که مرحله طراحی و تولید را پشتسر گذاشته، اما تا رسیدن به فرآیند عرضه و اقتصاد زمان میبرد».
علیرضا افشار در این مورد که مسئولیت اجرای این طرح بر عهده چه نهادهائی هست گفت: «در دستهبندی برای انجام مسئولیتها در زمینه حجاب و عفاف، دستگاهها به سه گروه تقسیم شدهاند و وظیفه اصلی به عهده دستگاههایی همچون آموزشوپرورش، صدا و سیما، وزارت علوم، وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات گذاشته شده است».
شاید حق با معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بود که در اخرین روزهای سال ۱۳۹۰ در نشست خبری نخستین جشنواره مد و لباس فجر بانوان گفت: «ما برای کفش و کلاه مردم هم برنامه داریم».
طرح لباس متحدالشکل در ادارات، دانشگاهها، مدارس، مجلس و... از جمله طرحهایی هستند که در این پنج سال بهصورت متناوب بر سر زبانها بودهاند. موثقترین آن شاید خبری بود که عنوان میکرد از فروردین ۱۳۹۱ کارمندان زن استانداریها با اونیفرم سرمهای سر کار حاضر خواهند شد.
دی ماه ۱۳۹۰ خبرگزاری ایسنا به نقل از مدیر کل امور بانوان و خانواده استان تهران اعلام کرد که از سال ۱۳۹۱ زنان کارمند ادارات دولتی در استان تهران موظفند مانتوی سرمهای رنگی که به عنوان لباس متحدالشکل بانوان کارمند در نظر گرفته شده، به تن کنند.
در جزئیات این خبر حتی آمده بود که زنان کارمند دو دست لباس تابستانی و زمستانی به رایگان دریافت خواهند کرد که شامل مانتو و مقنعه است. همچنین اعلام شد که زنانی که چادر به سر می کنند، یک قواره چادر با جنس مرغوب دریافت میکنند.
طرح یکسانسازی پوشش خبرنگاران و دانشجویان
لاله افتخاری، مخبر فراکسیون زنان در مجلس هشتم در آخرین سال عمر این مجلس اعلام کرد که مدل و رنگ لباس متحدالشکل برای کارمندان و خبرنگاران زن مجلس تعیین خواهد شد.
خانم افتخاری که در مجلس نهم عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات نیز هست، در این دوره همچنان به تلاشهای خود برای متحدالشکل کردن لباس زنان ادامه میدهد.
وی روز چهارشنبه ۱۷ خرداد در این خصوص اظهار داشت: «در بعضی از کشورهای اسلامی و حتی بسیاری از کشورهای جهان، دانشجویان لباس مشخصی بر تن میکنند که در عین حال بسیار متین و وزین و عفیف هستند. این مساله باید در کمیسیون بررسی شود و از نظر و ایده دانشجویان نیز در طراحی این لباسها استفاده شود».
سهم میراث فرهنگی و آموزش و پروش
سازمان میراث فرهنگی و وزارت آموزش و پرورش از جمله دیگر ادارات دولتی بودند که اعلام کردند طرحهایی برای یکسان سازی لباس خانمها دارند.
اردیبهشت ۱۳۸۹ معاون صنايع دستی سازمان ميراث فرهنگی گفت: «طرح يكسانسازی لباس كارمندان زن در ادارات در راستای طرح عفاف و حجاب است و شروع به كار اين طرح با همكاری وزارت كشور و پشتوانه پژوهشی دانشگاه الزهرا، جدا از مسئله يكسانسازی، حفظ ارزشهای خودمان در چهارچوب موازين اسلامی بوده است».
وی گفت با وزیر آموزش و پرورش نیز درباره یکسانسازی لباس معلمان زن صحبت شده و منتظر یک جلسه مشترک هستیم تا این طرح را عملی کنیم.
اینک بعد از مدتی سکوت درباره یکسانسازی لباس زنان، روز چهارشنبه ۱۷ خرداد معاون امور اجتماعی وزیر کشور علت اجرایی نشدن این طرح را "خلاء مد و الگوی لباس اسلامی" دانست و گفت: «در حال حاضر وزارت ارشاد کارهای خوبی را در این زمینه انجام داده که مرحله طراحی و تولید را پشتسر گذاشته، اما تا رسیدن به فرآیند عرضه و اقتصاد زمان میبرد».
علیرضا افشار در این مورد که مسئولیت اجرای این طرح بر عهده چه نهادهائی هست گفت: «در دستهبندی برای انجام مسئولیتها در زمینه حجاب و عفاف، دستگاهها به سه گروه تقسیم شدهاند و وظیفه اصلی به عهده دستگاههایی همچون آموزشوپرورش، صدا و سیما، وزارت علوم، وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات گذاشته شده است».
شاید حق با معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران بود که در اخرین روزهای سال ۱۳۹۰ در نشست خبری نخستین جشنواره مد و لباس فجر بانوان گفت: «ما برای کفش و کلاه مردم هم برنامه داریم».
محمود احمدینژاد در سفر به چین افزایش بیسابقه روابط تجاری با
این کشور را "راهبرد اصولی جمهوری اسلامی" خواند. همزمان، یک نماینده مجلس
هشتم "واگذاری بازار داخلی به چین" را عامل افزایش بیکاری دانست.
محمود احمدینژاد که برای حضور در اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای به چین
سفر کرده عصر چهارشنبه (۱۷ خرداد/ ۶ ژوئن) با نخستوزیر این کشور ون
جيابائو دیدار و گفتگو کرد. ایران عضو رسمی این سازمان نیست و در نشستها
به عنوان ناظر شرکت میکند.
پایگاه رسمی اطلاعرسانی دولت متنی را منتشر کرده که ادعا میشود مشروح سخنان احمدینژاد در این دیدار است. در این گزارش به سخنان نخست وزیر چین هیچ اشارهای نشده است. بخشی از این "اظهارات" به روابط اقتصادی و تجاری میان دو کشور اختصاص دارد. در حالی که احمدینژاد از گسترش پرشتاب روابط تجاری با چین ابراز شادمانی میکند، بسیاری از کارشناسان واردات بیرویه از چین را یکی از دلایل اصلی افزایش بیکاری عنوان میکنند.
ایران آماده افزایش تجارت ۴۵ میلیارد دلاری
محمود احمدینژاد با نادیده گرفتن قطعنامههای الزامآور شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی که چین همه را امضا کرده میگوید «هیچ نكته منفی در سوابق روابط جمهوری اسلامی ایران و چین وجود ندارد و ایران بدون هیچ محدودیتی علاقمند به گسترش همه جانبه روابط خود با این كشور است.»
محمود احمدینژاد در سفر قبلی خود به چین توافقنامهای را با این کشور امضا کرد که بر مبنای آن قرار است حجم مبادلات تجاری دو کشور در طی ده سال به ۲۰۰ میلیارد دلار برسد. به گزارش سایت رسمی دولت احمدینژاد با اشاره به این توافقنامه گفت «با همكاریهای تنگاتنگ و مراودات گسترده مسئولان دو كشور به نظر میآید این هدف خیلی سریعتر محقق شود چرا كه حجم مبادلات تجاری دو كشور در سال گذشته به رقم ۴۵ میلیارد دلار رسید.»
امتیاز دادن برای جلب حمایت؟
در متنی که سایت دولت منتشر کرده احمدینژاد وعدههای فراوانی از جمله در مورد گسترش تجارت، تسهیل صادرات نفت و گاز، و همکاری در افغانستان به دولت چین میدهد که میتواند به تلاش برای جلب حمایت این کشور در مذاکرات هستهای با کشورهای ۱+۵ تلقی شود. او در این مسیر تا آنجا پیش میرود که سرکوب منتقدان و معترضان را حق حکومت چین میداند و در اعتراض به انتقادهای غرب میپرسد چرا "چین باید متهم به نقض حقوق بشر شود؟"
به روایت سایت دولت احمدینژاد پیشاپیش "صمیمانه از پشتیبانیهای دولت چین بهویژه در موضوع هستهای" تشکر میکند و میگوید «ایران برای ادامه مذاكرات در مسكو یا حتی چین آمادگی كامل داشته و پیشنهادات خوبی نیز برای ارائه در دست دارد.» در بخش دیگری از این گزارش از قول احمدینژاد آمده است «یقینا تدابیر دولت چین در عرصه بینالمللی به حل و فصل هرچه سریعتر این موضوع كمك خواهد كرد.»
تاکنون منابع خبری چین و رسانههای مستقل جهان از رد و بدل شدن چنین سخنانی میان احمدینژاد و ون جیابائو گزارشی منتشر نکردهاند. منابع داخلی نیز به باز انتشار متنی که در پایگاه اطلاع رسانی دولت آمده اکتفا کردهاند.
در حالی که نفت مهمترین کالای صادراتی ایران به چین محسوب میشود کالاهای وارداتی از این کشور طیف وسیعی را، از تسبیح و جانماز تا سیر و سنگ قبر را شامل میشود. شکور اکبرنژاد نماینده سابق تبریز و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم عملکرد دولت در مدیریت اقتصاد را غیرقابل قبول خوانده و میگوید، این مساله مشکلات زیادی را برای کارفرما، کارگر، فعالین اقتصادی و دیگر بخشهای مرتبط با اقتصاد کشور ایجاد کرده است.
شکور اکبرنژاد روز چهارشنبه، ۱۷ خرداد به خبرگزاری ایلنا گفت، بازار داخلی کشور به دلیل عدم برنامهریزی مناسب به کشور چین واگذار شده است که ادامه این روند تاثیر مستقیم بر افزایش بیکاری در جامعه میگذارد.
نماینده سابق مجلس در بخش دیگری از اظهاراتش خاطر نشان کرد «با اینکه تبریز یکی از شهرهای صنعتی کشور محسوب میشود، بسیاری از کارگاههای صنعتی این استان به دلیل مشکلات اقتصادی اقدام به تعدیل و یا اخراج نیروهای خود کردند که این مساله آمار بیکاری در استان آذربایجان شرقی را به شدت افزایش داده است.»
واردات برنج دو و نیم برابر نیاز
در روزهای اخیر گزارشهای فراوانی از تعطیلی کارگاههای تولیدی، معدنها و واحدهای تجاری منتشر شده که یکی از علتهای مهم آن واردات بیرویهی کالا عنوان میشود. به گفتهی پرویز حسیننتاج، نایب رئیس انجمن برنج ایران، دولت سالیانه به طور میانگین یک میلیون تن برنج وارد کشور میکند که در بدترین شرایط نیاز کشور به واردات برنج ۴۰۰ هزار تن است.
خبرگزاری ایلنا ۱۷ خرداد از قول پرویز حسیننتاج نوشت، واردات بیش از نیاز و عدم اعمال سیاستهای حمایتی موجب گسترش بیکاری در میان شالیکاران شده است. اخیر گزارشهایی نیز در مورد کاهش ۲۰ درصدی کشت چای به دلیل افزایش واردات و بیکاری شماری از جایکاران منتشر شده است.
مرکز پزژهشهای مجلس میگوید با سیاستهای دولت احمدینژاد وابستگی کشور به واردات محصولات کشاورزی به ۷۰ درصد افزایش یافته است. برخی منابع شمار کارگاههای تولید پوشاک را که طی یک سال گذشته به خاطر واردات لباس از چین ورشکسته شدهاند بیش از دو هزار عنوان کردهاند.
دولت محمود احمدینژاد یکی از برنامههای خود در سال ۱۳۹۰ را ایجاد دو میلیون و پانصد هزار فرصت شغلی عنوان کرد. سایت الف که به احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تعلق دارد میگوید سال گذشته یک ششم این میزان نیز شغل ایجاد نشده است.
آماری که خبرگزاری مهر روز سه شنبه، ۱۶ خرداد در مورد میزان بیکاری منتشر کرده نیز نشان میدهد که ارقام اعلام شده از سوی دولت نمیتواند درست باشد. برابر این گزارش میزان بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله از ۱۴/۶ درصد در بهار ۸۹ به بیش از ۲۶ درصد در پاییز ۹۰ افزایش یافته است. بیکاری در میان مردان این گروه سنی نزدیک به ۲۳ درصد و برای زنان اندکی کمتر از ۴۶ درصد بوده است.
مطابق آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرد میزان بیکاری در میان جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال نیز در پاییز سال ۹۰ نزدیک به ۲۴ درصد بوده است. درصد زنان بیکار ۴۲/۳ گزارش شده است. برخی از کارشناسان این آمار را واقعی نمیدانند زیرا مرکز آمار کسانی را که یک ساعت در هفته کار کرده باشند شاغل حساب میکند.
منع شرعی واردات بیرویه
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، محمود احمدینژاد در چین گفته است «در برخی بخشها از جمله بخشهای مالی و مبادلات تجاری موانعی در سیستم اداری و بوروكراسی دو طرف وجود دارد كه باید با شناسایی آنها و تدابیر مناسب این مشكلات نیز برطرف شود تا سرعت گسترش روابط بیش از پیش افزایش یابد.»
این سخنان در حالی ابراز میشود که انتقاد از افزایش واردات از چین به حوزه علمیه نیز کشیده شده است. بهرام دلیرنقدهای، مدرس حوزه علمیه میگوید «اگر تولید، صنعت و چرخه اقتصادی با واردات کالاهای دیگر تضعیف شود، جایز نیست.»
خبرگزاری مهر دوم اردیبهشت از قول دلیرنقدهای نوشت «به طور مثال از چین و کشورهای دیگر کالاهای مختلف وارد میشود و باعث میشود که کارگر مسلمان بیکار و یا صاحب کارخانه مسلمان ورشکست شود ... خیلی از عوامل بیکاری به خاطر وجود کالاهای خارجی است که بیرویه وارد میشود.»
بازار از دست رفته کشورهای همسایه
بسیاری از نکاتی که در گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت از زبان محمود احمدینژاد نقل شده پیشتر یا همزمان با انتقادهایی در داخل کشور روبرو بوده است. بنابر این گزارش او میگوید «مسائل افغانستان بر امنیت ایران و چین تاثیر گذار است و دو كشور میتوانند با تدابیر و اقدامات خود تحولات این كشور را به نفع افغانستان، ایران و چین رقم بزنند.»
احمدینژاد با تاکید بر ضرورت همكاریهای مشترك اقتصادی میان ایران ، چین و افغانستان آن را یكی از راهكارهای حل مشكلات این کشور معرفی میکند. به گزارش ایلنا نماینده سابق تبریز معتقد است «عدم برنامهریزی مناسب در سیاست خارجی منجر به از دست رفتن فرصتهای صادرات و دستیابی به بازارهای منطقه میشود که در همین راستا کشور ایران، فرصت استفاده از بازار کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان و دیگر کشورهای منطقه را از دست داده است.»
پایگاه رسمی اطلاعرسانی دولت متنی را منتشر کرده که ادعا میشود مشروح سخنان احمدینژاد در این دیدار است. در این گزارش به سخنان نخست وزیر چین هیچ اشارهای نشده است. بخشی از این "اظهارات" به روابط اقتصادی و تجاری میان دو کشور اختصاص دارد. در حالی که احمدینژاد از گسترش پرشتاب روابط تجاری با چین ابراز شادمانی میکند، بسیاری از کارشناسان واردات بیرویه از چین را یکی از دلایل اصلی افزایش بیکاری عنوان میکنند.
ایران آماده افزایش تجارت ۴۵ میلیارد دلاری
محمود احمدینژاد با نادیده گرفتن قطعنامههای الزامآور شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی که چین همه را امضا کرده میگوید «هیچ نكته منفی در سوابق روابط جمهوری اسلامی ایران و چین وجود ندارد و ایران بدون هیچ محدودیتی علاقمند به گسترش همه جانبه روابط خود با این كشور است.»
محمود احمدینژاد در سفر قبلی خود به چین توافقنامهای را با این کشور امضا کرد که بر مبنای آن قرار است حجم مبادلات تجاری دو کشور در طی ده سال به ۲۰۰ میلیارد دلار برسد. به گزارش سایت رسمی دولت احمدینژاد با اشاره به این توافقنامه گفت «با همكاریهای تنگاتنگ و مراودات گسترده مسئولان دو كشور به نظر میآید این هدف خیلی سریعتر محقق شود چرا كه حجم مبادلات تجاری دو كشور در سال گذشته به رقم ۴۵ میلیارد دلار رسید.»
امتیاز دادن برای جلب حمایت؟
در متنی که سایت دولت منتشر کرده احمدینژاد وعدههای فراوانی از جمله در مورد گسترش تجارت، تسهیل صادرات نفت و گاز، و همکاری در افغانستان به دولت چین میدهد که میتواند به تلاش برای جلب حمایت این کشور در مذاکرات هستهای با کشورهای ۱+۵ تلقی شود. او در این مسیر تا آنجا پیش میرود که سرکوب منتقدان و معترضان را حق حکومت چین میداند و در اعتراض به انتقادهای غرب میپرسد چرا "چین باید متهم به نقض حقوق بشر شود؟"
به روایت سایت دولت احمدینژاد پیشاپیش "صمیمانه از پشتیبانیهای دولت چین بهویژه در موضوع هستهای" تشکر میکند و میگوید «ایران برای ادامه مذاكرات در مسكو یا حتی چین آمادگی كامل داشته و پیشنهادات خوبی نیز برای ارائه در دست دارد.» در بخش دیگری از این گزارش از قول احمدینژاد آمده است «یقینا تدابیر دولت چین در عرصه بینالمللی به حل و فصل هرچه سریعتر این موضوع كمك خواهد كرد.»
تاکنون منابع خبری چین و رسانههای مستقل جهان از رد و بدل شدن چنین سخنانی میان احمدینژاد و ون جیابائو گزارشی منتشر نکردهاند. منابع داخلی نیز به باز انتشار متنی که در پایگاه اطلاع رسانی دولت آمده اکتفا کردهاند.
احمدینژاد در سفر پیشین خود به چین توافقنامهای را با این کشور امضا
کرد که بر مبنای آن حجم مبادلات تجاری دو کشور در طی ده سال آینده به ۲۰۰
میلیارد دلار خواهد رسید
افزایش واردات از چین، افزایش بیکاریدر حالی که نفت مهمترین کالای صادراتی ایران به چین محسوب میشود کالاهای وارداتی از این کشور طیف وسیعی را، از تسبیح و جانماز تا سیر و سنگ قبر را شامل میشود. شکور اکبرنژاد نماینده سابق تبریز و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم عملکرد دولت در مدیریت اقتصاد را غیرقابل قبول خوانده و میگوید، این مساله مشکلات زیادی را برای کارفرما، کارگر، فعالین اقتصادی و دیگر بخشهای مرتبط با اقتصاد کشور ایجاد کرده است.
شکور اکبرنژاد روز چهارشنبه، ۱۷ خرداد به خبرگزاری ایلنا گفت، بازار داخلی کشور به دلیل عدم برنامهریزی مناسب به کشور چین واگذار شده است که ادامه این روند تاثیر مستقیم بر افزایش بیکاری در جامعه میگذارد.
نماینده سابق مجلس در بخش دیگری از اظهاراتش خاطر نشان کرد «با اینکه تبریز یکی از شهرهای صنعتی کشور محسوب میشود، بسیاری از کارگاههای صنعتی این استان به دلیل مشکلات اقتصادی اقدام به تعدیل و یا اخراج نیروهای خود کردند که این مساله آمار بیکاری در استان آذربایجان شرقی را به شدت افزایش داده است.»
واردات برنج دو و نیم برابر نیاز
در روزهای اخیر گزارشهای فراوانی از تعطیلی کارگاههای تولیدی، معدنها و واحدهای تجاری منتشر شده که یکی از علتهای مهم آن واردات بیرویهی کالا عنوان میشود. به گفتهی پرویز حسیننتاج، نایب رئیس انجمن برنج ایران، دولت سالیانه به طور میانگین یک میلیون تن برنج وارد کشور میکند که در بدترین شرایط نیاز کشور به واردات برنج ۴۰۰ هزار تن است.
خبرگزاری ایلنا ۱۷ خرداد از قول پرویز حسیننتاج نوشت، واردات بیش از نیاز و عدم اعمال سیاستهای حمایتی موجب گسترش بیکاری در میان شالیکاران شده است. اخیر گزارشهایی نیز در مورد کاهش ۲۰ درصدی کشت چای به دلیل افزایش واردات و بیکاری شماری از جایکاران منتشر شده است.
مرکز پزژهشهای مجلس میگوید با سیاستهای دولت احمدینژاد وابستگی کشور به واردات محصولات کشاورزی به ۷۰ درصد افزایش یافته است. برخی منابع شمار کارگاههای تولید پوشاک را که طی یک سال گذشته به خاطر واردات لباس از چین ورشکسته شدهاند بیش از دو هزار عنوان کردهاند.
مطابق آمارمرکز آمار ایران میزان بیکاری در میان جوانان ۱۵تا ۲۹ سال در پاییز سال ۹۰ نزدیک به ۲۴ درصد بوده است
زنان و جوانان در صدر جدول بیکاراندولت محمود احمدینژاد یکی از برنامههای خود در سال ۱۳۹۰ را ایجاد دو میلیون و پانصد هزار فرصت شغلی عنوان کرد. سایت الف که به احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس تعلق دارد میگوید سال گذشته یک ششم این میزان نیز شغل ایجاد نشده است.
آماری که خبرگزاری مهر روز سه شنبه، ۱۶ خرداد در مورد میزان بیکاری منتشر کرده نیز نشان میدهد که ارقام اعلام شده از سوی دولت نمیتواند درست باشد. برابر این گزارش میزان بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله از ۱۴/۶ درصد در بهار ۸۹ به بیش از ۲۶ درصد در پاییز ۹۰ افزایش یافته است. بیکاری در میان مردان این گروه سنی نزدیک به ۲۳ درصد و برای زنان اندکی کمتر از ۴۶ درصد بوده است.
مطابق آماری که مرکز آمار ایران منتشر کرد میزان بیکاری در میان جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال نیز در پاییز سال ۹۰ نزدیک به ۲۴ درصد بوده است. درصد زنان بیکار ۴۲/۳ گزارش شده است. برخی از کارشناسان این آمار را واقعی نمیدانند زیرا مرکز آمار کسانی را که یک ساعت در هفته کار کرده باشند شاغل حساب میکند.
منع شرعی واردات بیرویه
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، محمود احمدینژاد در چین گفته است «در برخی بخشها از جمله بخشهای مالی و مبادلات تجاری موانعی در سیستم اداری و بوروكراسی دو طرف وجود دارد كه باید با شناسایی آنها و تدابیر مناسب این مشكلات نیز برطرف شود تا سرعت گسترش روابط بیش از پیش افزایش یابد.»
این سخنان در حالی ابراز میشود که انتقاد از افزایش واردات از چین به حوزه علمیه نیز کشیده شده است. بهرام دلیرنقدهای، مدرس حوزه علمیه میگوید «اگر تولید، صنعت و چرخه اقتصادی با واردات کالاهای دیگر تضعیف شود، جایز نیست.»
خبرگزاری مهر دوم اردیبهشت از قول دلیرنقدهای نوشت «به طور مثال از چین و کشورهای دیگر کالاهای مختلف وارد میشود و باعث میشود که کارگر مسلمان بیکار و یا صاحب کارخانه مسلمان ورشکست شود ... خیلی از عوامل بیکاری به خاطر وجود کالاهای خارجی است که بیرویه وارد میشود.»
بازار از دست رفته کشورهای همسایه
بسیاری از نکاتی که در گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت از زبان محمود احمدینژاد نقل شده پیشتر یا همزمان با انتقادهایی در داخل کشور روبرو بوده است. بنابر این گزارش او میگوید «مسائل افغانستان بر امنیت ایران و چین تاثیر گذار است و دو كشور میتوانند با تدابیر و اقدامات خود تحولات این كشور را به نفع افغانستان، ایران و چین رقم بزنند.»
احمدینژاد با تاکید بر ضرورت همكاریهای مشترك اقتصادی میان ایران ، چین و افغانستان آن را یكی از راهكارهای حل مشكلات این کشور معرفی میکند. به گزارش ایلنا نماینده سابق تبریز معتقد است «عدم برنامهریزی مناسب در سیاست خارجی منجر به از دست رفتن فرصتهای صادرات و دستیابی به بازارهای منطقه میشود که در همین راستا کشور ایران، فرصت استفاده از بازار کشورهایی مثل افغانستان، پاکستان و دیگر کشورهای منطقه را از دست داده است.»
بهگزارش اتحادیه صنایع معدنی ایران، هفتاد معدن مرتبط با صادرات
سنگهای تزئینی در ایران یا تعطیل شدهاند و یا در آستانه تعطیل قرار
گرفتهاند. بهنظر کارشناسان سنگینی عوارض صادراتی آفریننده این بحران است.
کارشناسان اقتصادی ایران تا یک سالپیش تاکید میکردند که بخش معادن ایران
کمتر از هر بخش صنعتی و تولیدی دیگری از تحریمهای اقتصادی آسیب خواهد
دید. آنها استدلال میکردند که خروج سرمایهگذاران غربی از معادن، توجه
سرمایهگذاران منطقهای و بومی را به معادن سودبخش ایران جلب کرده است.
روسها و قزاقها در معادن ایران
این استدلال بیپایه نبود. در کنار بانکها و شخصیتهای حقوقی و حقیقی داخلی که در سالهای اخیر به سرمایهگذاری در معادن رویآوردند، قزاقستان، روسیه و چند کشور همسایه دیگر نیز در سالهای پس از گسترش تحریمهای بینالمللی به سرمایهگذاری در معادن ایران علاقه نشان دادند.
از جمله پائیز سال ۱۳۹۰ سرمایهگذاران قزاقستان با مشارکت ایرانیها سرمایهگذاری در معدن طلای ساریگونی را آغاز کردند. ذخائر این معدن به گزارش خبرگزاری دانشجویان در همان زمان ۲۲ هزار و ۵۰۰ تن طلا برآورد شده بود.
اندکی پس از ورود قزاقها به صنایع معدن ایران، پایگاه اینترنتی "صدای روسیه" نیز اعلام کرد که شرکتهای روسی قصد دارند بیش از یک میلیارد دلار در پروژه توسعه معدن سرب و روی مهدیآباد سرمایهگذاری کنند. معدن مهدیآباد یزد، براساس بررسیهای انجام شده بزرگترین معدن سرب و روی جهان معرفی شده است.
پیشنهادهای خوبی که نادیده گرفته شد
در سال ۱۳۸۷ هنگامی که تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی میرفت تا ابعاد گستردهتری بیابد، "نامدار محمد منجیری" کارشناس سیستم در سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران در مقالهای نوشت که دولتایران میتواند با اتخاذ سیاستی درست، تهدیدهای بینالمللی را در بخش معادن ایران به فرصتی نو تبدیل کند.
یکسال بعد، خبرگزاری موج به نقل از "غلامرضا حمیدی انارکی" دبیر "خانه معدن ایران" نوشت که تا پایان برنامه پنجم توسعه ظرفیت استخراج معادن ایران میتواند به سالانه ۴۰۰ میلیون تن برسد. انارکی از دولت خواسته بود که ضمن رعایت حقوق قانونی معدنکاران مقررات دستوپاگیر بانکی را حذف و استراتژی فعالیتهای معدنکاری و اکتشافی را هرچه زودتر تدوین کند. پیگیری اکتشافات اساسی توسط دولت یکی دیگر از پیشنهادهای انارکی بود.
اکنون گزارش پایگاه خبری بازتاب امروز نشانمیدهد که نه تنها پیشنهادهای کارشناسان دلسوز ایرانی موثر واقع نشده، بلکه دولت با ایجاد موانع دستوپاگیر تازه، هفتاد معدن سنگ کشور را که فعالیتآنها با صادرات سنگهای تزئینی مرتبط است در آستانه تعطیل قرار داده است.
عوارض لغو شدهای که وصول میشود!
برپایه این گزارش، دولت سالگذشته ۷۰ درصد عوارض صادراتی برای سنگهای معدنی تصویب کرد. این تصمیم سبب بروز بحرانی عمیق در معادن سنگ شد. مدتی بعد، وزارت صنعت، معدن و تجارت جمهوری اسلامی اعلام کرد که براساس دستور وزیر، دریافت عوارض ۷۰ درصدی برای سالجاری منتفی شده است.
کامران وکیل، دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی، به خبرگزرای کار ایران گفته است: «دریافت عوارض صادراتی ۷۰ درصدی، برخلاف دستور وزیر صنایع از ۲۹ فروردین شروع شد. علاوه بر این، دفتر صادرات گمرک اعلام کرد کسانی که از اول تا ۲۹ فروردین اقدام به صدور سنگ کردهاند، باید عوارض هفتاد درصدی این صادرات را بپردازند.»
دبیر اتحادیه صادرکنندگان محصولات معدنی، قبلا پیشبینی کرده بود که اگر دولت مصوبه دریافت عوارض ۷۰ درصدی از سنگهای صادراتی را لغو نکند، دستکم هفتاد درصد معادن مرتبط، با خطر تعطیل روبرو میشوند. با گذشت سهماه از سالجاری، وی به خبرگزاری کار ایران گفته است که پیشنهاد قبلی در نتیجه سیاستهای نادرست گمرکی دولت تحقق یافته است.
صنایع مرتبط با تولید سنگهای صادراتی ایران در سالهای گذشته به پیشرفتهای چشمگیری دست یافت و در صورت تشویق دولت میتوانست در بازارهای بینالمللی تا حدودی به رقابت با سنگهای ایتالیائی بپردازد.
روسها و قزاقها در معادن ایران
این استدلال بیپایه نبود. در کنار بانکها و شخصیتهای حقوقی و حقیقی داخلی که در سالهای اخیر به سرمایهگذاری در معادن رویآوردند، قزاقستان، روسیه و چند کشور همسایه دیگر نیز در سالهای پس از گسترش تحریمهای بینالمللی به سرمایهگذاری در معادن ایران علاقه نشان دادند.
از جمله پائیز سال ۱۳۹۰ سرمایهگذاران قزاقستان با مشارکت ایرانیها سرمایهگذاری در معدن طلای ساریگونی را آغاز کردند. ذخائر این معدن به گزارش خبرگزاری دانشجویان در همان زمان ۲۲ هزار و ۵۰۰ تن طلا برآورد شده بود.
اندکی پس از ورود قزاقها به صنایع معدن ایران، پایگاه اینترنتی "صدای روسیه" نیز اعلام کرد که شرکتهای روسی قصد دارند بیش از یک میلیارد دلار در پروژه توسعه معدن سرب و روی مهدیآباد سرمایهگذاری کنند. معدن مهدیآباد یزد، براساس بررسیهای انجام شده بزرگترین معدن سرب و روی جهان معرفی شده است.
پیشنهادهای خوبی که نادیده گرفته شد
در سال ۱۳۸۷ هنگامی که تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی میرفت تا ابعاد گستردهتری بیابد، "نامدار محمد منجیری" کارشناس سیستم در سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران در مقالهای نوشت که دولتایران میتواند با اتخاذ سیاستی درست، تهدیدهای بینالمللی را در بخش معادن ایران به فرصتی نو تبدیل کند.
مجموعهای از سنگهای تزئینی قیمتی ایران در قم. ۷۰ درصد عوارض گمرکی صدور این سنگها را مشکل کرده است.
این کارشناس پیشبینی کرده بود که صنایع معدنی ایران در آینده نزدیک
برای تامین مالی خود و اخذ وام از منابع خارجی دچار مشکلات بزرگی خواهند شد
و برای مقابله با این مشکلات دولت باید بکوشد مشوقهائی برای بازگشت
سرمایههائی که به کشورهای همسایه در خلیج فارس گریختهاند ایجاد کند، تا
این سرمایهها جذب معادن شوند.یکسال بعد، خبرگزاری موج به نقل از "غلامرضا حمیدی انارکی" دبیر "خانه معدن ایران" نوشت که تا پایان برنامه پنجم توسعه ظرفیت استخراج معادن ایران میتواند به سالانه ۴۰۰ میلیون تن برسد. انارکی از دولت خواسته بود که ضمن رعایت حقوق قانونی معدنکاران مقررات دستوپاگیر بانکی را حذف و استراتژی فعالیتهای معدنکاری و اکتشافی را هرچه زودتر تدوین کند. پیگیری اکتشافات اساسی توسط دولت یکی دیگر از پیشنهادهای انارکی بود.
اکنون گزارش پایگاه خبری بازتاب امروز نشانمیدهد که نه تنها پیشنهادهای کارشناسان دلسوز ایرانی موثر واقع نشده، بلکه دولت با ایجاد موانع دستوپاگیر تازه، هفتاد معدن سنگ کشور را که فعالیتآنها با صادرات سنگهای تزئینی مرتبط است در آستانه تعطیل قرار داده است.
عوارض لغو شدهای که وصول میشود!
برپایه این گزارش، دولت سالگذشته ۷۰ درصد عوارض صادراتی برای سنگهای معدنی تصویب کرد. این تصمیم سبب بروز بحرانی عمیق در معادن سنگ شد. مدتی بعد، وزارت صنعت، معدن و تجارت جمهوری اسلامی اعلام کرد که براساس دستور وزیر، دریافت عوارض ۷۰ درصدی برای سالجاری منتفی شده است.
کامران وکیل، دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی، به خبرگزرای کار ایران گفته است: «دریافت عوارض صادراتی ۷۰ درصدی، برخلاف دستور وزیر صنایع از ۲۹ فروردین شروع شد. علاوه بر این، دفتر صادرات گمرک اعلام کرد کسانی که از اول تا ۲۹ فروردین اقدام به صدور سنگ کردهاند، باید عوارض هفتاد درصدی این صادرات را بپردازند.»
دبیر اتحادیه صادرکنندگان محصولات معدنی، قبلا پیشبینی کرده بود که اگر دولت مصوبه دریافت عوارض ۷۰ درصدی از سنگهای صادراتی را لغو نکند، دستکم هفتاد درصد معادن مرتبط، با خطر تعطیل روبرو میشوند. با گذشت سهماه از سالجاری، وی به خبرگزاری کار ایران گفته است که پیشنهاد قبلی در نتیجه سیاستهای نادرست گمرکی دولت تحقق یافته است.
صنایع مرتبط با تولید سنگهای صادراتی ایران در سالهای گذشته به پیشرفتهای چشمگیری دست یافت و در صورت تشویق دولت میتوانست در بازارهای بینالمللی تا حدودی به رقابت با سنگهای ایتالیائی بپردازد.
بهگفته نماینده دادستان تهران، در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس ۵
میلیارد ریالی شرکت بیمه ایران از مرتضی تمدن استاندار تهران نیز بازجوئی
شده است. معاون پیشین استانداری اعتراف کرده که ۱۵ میلیون تومان به تمدن
داده است.
در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس ۵ میلیارد ریالی شرکت بیمه ایران،
نماینده دادستان تهران روز چهارشنبه (۶ ژوئن، ۱۷ خرداد) اعلام کرد که از
مرتضی تمدن استاندار تهران نیز بازجوئی شده است. تمدن از نزدیکان
احمدینژاد و معاون اول او محمدرضا رحیمی است که نام او نیز در ارتباط با
اختلاس بیمه ایران مطرح شده، اما تحت تعقیب قرار نگرفته است.
۱۵ میلیون تومان دریافت غیرقانونی
نماینده دادستانی مامور رسیدگی به پرونده اختلاس ۵ میلیارد تومانی درباره نقش مرتضی تمدن در این پرونده گفت: «سرپرست پیشین معاونت فنی و عمرانی استانداری تهران در بازجوئیهای خود گفته است که ۱۵ میلیون تومان از مبالغی را که بهصورت غیرقانونی دریافت کرده بود، به استاندار تهران داده است. اما آقای تمدن در بازجوئیهای خود این موضوع را رد کرده است.»
سرپرست پیشین معاونت فنی و عمرانی استانداری تهران، در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس ۵ میلیارد تومانی "ی – د" معرفی شده است. او به اختلاس، تصرف غیرمجاز در عوارض، دریافت غیرقانونی پول، تضییع حقوق دولت، تصدی بیش از یک شغل دولتی و عضویت در شبکه فساد مالی متهم شده است.
یکی از مهمترین اتهامات معاون پیشین استانداری تهران این است که از جمله برای صدور مجوز ۱۵۰ انبار متعلق به شرکت انبارداران فجر شهرری مبالغ کلانی رشوه دریافت کرده است.
ردپای معاون احمدینژاد
"ی – د" از جمله عضو هیئت مدیره شرکت سرمایهگذاری بیمه ایران بوده است. نماینده دادستانی در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس گفته است که وی با یکی از متهمان اصلی پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران همکاری داشته است. از این پرونده در رسانههای ایران بهعنوان "حلقه خیابان فاطمی" نیز نام برده شده است.
پیشتر از محمدرضا رحیمی معاون اول احمدینژاد بهعنوان چهره اصلی حلقه خیابان فاطمی نام برده میشد. از جمله الیاس نادران نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره هشتم گفته بود که «آقای رحیمی رئیس حلقه خیابان فاطمی است که اختلاس بیمه ایران را انجام داده و فعالیتهای غیرقانونی دیگری هم داشته است.
معاون اول احمدینژاد، ضمن رد این اتهامات علیه نادران به قوه قضائیه شکایت کرده است. یکی از متهمان پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران در جریان بازجوئیهای خود اعترافات مهمی علیه رحیمی کرده بود که بعدا گفت آنها را پس میگیرد.
تمدن:دریافت وجوه غیرقانونی را قطع کردم
مرتضی تمدن استاندار تهران که اکنون فاش میشود در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس مورد بازجوئی قرار گرفته، در جریان سرکوبهای شدید پس از انتخابات مناقشهبرانگیز ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ مواضعی تند در برابر منتقدان اتخاذ کرد که به مواضع احمدینژاد نزدیک بود. او اکنون گفته است:«ما هر توضیحی که دادگاه بخواهد به مراجع قضائی دادهایم و باید در چارچوب قانون پاسخگو باشیم.»
استاندار تهران در مقام دفاع از خود در برابر اتهامات سرپرست پیشین معاونت فنی و عمرانی به خبرگزاری فارس گفته است: «از ابتدای عمر استانداری از طریق درآمدهای حاصل از شن و ماسه برای هزینههای جاری استانداری مبالغی پرداخت میشد. از زمانی که در اوایل مدیریت بنده توسط مراجع ذیربط اعلام شد این کار خلاف قانون است، دستور قطع مبالغ مذکور را صادر کردیم.»
پس از اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی که اعتماد عمومی را به بالاترین سطوح مدیریت جمهوری اسلامی سلب کرد، پرونده شرکت بیمه ایران دومین پرونده بزرگ اختلاس است که از گسترش فساد مالی در جمهوری اسلامی حکایت میکند.
سرانجام پرونده اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی
رسیدگی به پرونده اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی نیز هماکنون در دستگاه قضائی ایران ادامه دارد. صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائيه روز چهارشنبه در گفتوگو با خبرگزاری فارس ابراز امیدواری کرد که «با اتمام دادرسی برای کسانی که به اموال عمومی دستاندازی کردند و یا راه را برای مفسدان باز کردند، احکام معقولی صادر شود و قوه قضائیه از این پرونده روسفید بیرون بیاید.»
بخش عمدهای از روند رسیدگی به پرونده متهمان اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی تاکنون از نظارت افکار عمومی به دور مانده است. محمدرضا خاوری مدیرعامل بانک ملی ایران یکی از متهمان این پرونده به کانادا گریخت و در آنجا خانه ۳ میلیون دلاری خود را به قیمت یک دلار به نام دختر خود کرد تا از ضبط قضائی احتمالی آن جلوگیری کند.
قوه قضائيه برای استرداد خاوری هیچ اقدامی نکرده است، افکار عمومی در ایران بیصبرانه منتظر اعلام نتیجه رسیدگی به این پرونده است تا روشن شود که آیا قوه قضائيه آنطور که رئیس آن آرزو میکند، روسفید خواهد شد یا نه.
۱۵ میلیون تومان دریافت غیرقانونی
نماینده دادستانی مامور رسیدگی به پرونده اختلاس ۵ میلیارد تومانی درباره نقش مرتضی تمدن در این پرونده گفت: «سرپرست پیشین معاونت فنی و عمرانی استانداری تهران در بازجوئیهای خود گفته است که ۱۵ میلیون تومان از مبالغی را که بهصورت غیرقانونی دریافت کرده بود، به استاندار تهران داده است. اما آقای تمدن در بازجوئیهای خود این موضوع را رد کرده است.»
سرپرست پیشین معاونت فنی و عمرانی استانداری تهران، در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس ۵ میلیارد تومانی "ی – د" معرفی شده است. او به اختلاس، تصرف غیرمجاز در عوارض، دریافت غیرقانونی پول، تضییع حقوق دولت، تصدی بیش از یک شغل دولتی و عضویت در شبکه فساد مالی متهم شده است.
یکی از مهمترین اتهامات معاون پیشین استانداری تهران این است که از جمله برای صدور مجوز ۱۵۰ انبار متعلق به شرکت انبارداران فجر شهرری مبالغ کلانی رشوه دریافت کرده است.
ردپای معاون احمدینژاد
"ی – د" از جمله عضو هیئت مدیره شرکت سرمایهگذاری بیمه ایران بوده است. نماینده دادستانی در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس گفته است که وی با یکی از متهمان اصلی پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران همکاری داشته است. از این پرونده در رسانههای ایران بهعنوان "حلقه خیابان فاطمی" نیز نام برده شده است.
پیشتر از محمدرضا رحیمی معاون اول احمدینژاد بهعنوان چهره اصلی حلقه خیابان فاطمی نام برده میشد. از جمله الیاس نادران نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره هشتم گفته بود که «آقای رحیمی رئیس حلقه خیابان فاطمی است که اختلاس بیمه ایران را انجام داده و فعالیتهای غیرقانونی دیگری هم داشته است.
معاون اول احمدینژاد، ضمن رد این اتهامات علیه نادران به قوه قضائیه شکایت کرده است. یکی از متهمان پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران در جریان بازجوئیهای خود اعترافات مهمی علیه رحیمی کرده بود که بعدا گفت آنها را پس میگیرد.
تمدن:دریافت وجوه غیرقانونی را قطع کردم
مرتضی تمدن استاندار تهران که اکنون فاش میشود در جریان رسیدگی به پرونده اختلاس مورد بازجوئی قرار گرفته، در جریان سرکوبهای شدید پس از انتخابات مناقشهبرانگیز ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ مواضعی تند در برابر منتقدان اتخاذ کرد که به مواضع احمدینژاد نزدیک بود. او اکنون گفته است:«ما هر توضیحی که دادگاه بخواهد به مراجع قضائی دادهایم و باید در چارچوب قانون پاسخگو باشیم.»
استاندار تهران در مقام دفاع از خود در برابر اتهامات سرپرست پیشین معاونت فنی و عمرانی به خبرگزاری فارس گفته است: «از ابتدای عمر استانداری از طریق درآمدهای حاصل از شن و ماسه برای هزینههای جاری استانداری مبالغی پرداخت میشد. از زمانی که در اوایل مدیریت بنده توسط مراجع ذیربط اعلام شد این کار خلاف قانون است، دستور قطع مبالغ مذکور را صادر کردیم.»
پس از اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی که اعتماد عمومی را به بالاترین سطوح مدیریت جمهوری اسلامی سلب کرد، پرونده شرکت بیمه ایران دومین پرونده بزرگ اختلاس است که از گسترش فساد مالی در جمهوری اسلامی حکایت میکند.
سرانجام پرونده اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی
رسیدگی به پرونده اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی نیز هماکنون در دستگاه قضائی ایران ادامه دارد. صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائيه روز چهارشنبه در گفتوگو با خبرگزاری فارس ابراز امیدواری کرد که «با اتمام دادرسی برای کسانی که به اموال عمومی دستاندازی کردند و یا راه را برای مفسدان باز کردند، احکام معقولی صادر شود و قوه قضائیه از این پرونده روسفید بیرون بیاید.»
بخش عمدهای از روند رسیدگی به پرونده متهمان اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی تاکنون از نظارت افکار عمومی به دور مانده است. محمدرضا خاوری مدیرعامل بانک ملی ایران یکی از متهمان این پرونده به کانادا گریخت و در آنجا خانه ۳ میلیون دلاری خود را به قیمت یک دلار به نام دختر خود کرد تا از ضبط قضائی احتمالی آن جلوگیری کند.
قوه قضائيه برای استرداد خاوری هیچ اقدامی نکرده است، افکار عمومی در ایران بیصبرانه منتظر اعلام نتیجه رسیدگی به این پرونده است تا روشن شود که آیا قوه قضائيه آنطور که رئیس آن آرزو میکند، روسفید خواهد شد یا نه.
نخستوزیر جدید سوریه در حالی امروز از سوی بشار اسد منصوب شد که
خشونتها در این کشور ادامه دارد. فردا در نشست ضدتروریسم ترکیه بحران
سوریه مورد بحث قرار خواهد گرفت. روسیه خواستار نشستی بینالمللی در رابطه
با سوریه است.
وزیران خارجه ۳۰ کشور جهان از جمله هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه
آمریکا، و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، روز پنجشنبه (۷
ژوئن، ۱۸ خرداد) در ترکیه در نشستی با محوریت مبارزه علیه تروریسم درباره
سوریه و پرونده هستهای ایران سخن خواهند گفت.
این نشست در حالی انجام میشود که کشورهای غربی در پی افزایش فشارها بر رژیم بشار اسد در سوریه هستند.
رژیم اسد به رغم پذیرش ظاهری طرح صلح کوفی عنان در ۱۲ آوریل امسال همچنان به کشتار معترضان ادامه میدهد. از آغاز اعتراضات مردمی در سوریه در ماه مارس ۲۰۱۱ تا کنون بیش از ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفر در این کشور کشته شدهاند که از آن میان ۲۴۰۰ نفر تنها از زمان آغاز کار هیات صلح سازمان ملل در این کشور کشته شدهاند.
درگیریها در سوریه در روز چهارشنبه با حمله هلیکوپترها و تانکها به مقر مخالفان در استان لاذقیه وارد دومین روز خود شد. درگیریها در این ناحیه در طول بیش از ۱۵ ماه مبارزه مخالفان علیه رژیم اسد به اوج خود رسیده است.
اپوزیسیون سوریه گزارش میدهد که مخالفان توانستند کنترل ساختمانهای پلیس
و نیروهای امنیتی را در شهر سلما در استان لاذقیه پیش از ورود نیروهای
کمکی ارتش در دست گیرند.
رژیم اسد در حالی به کشتار معترضان ادامه میدهد که مخالفان رژیم نیز به خشونت دست میزنند. به گزارش گروههای حقوق بشری، در این هفته ۱۰۰ سرباز به دست معترضان کشته شدند.
یک دیپلمات ترک درباره نشست روز پنجشنبه در ترکیه به خبرگزاری فرانسه گفت: «طیف گستردهای از موضوعات در دستور کار نشست قرار دارد که تقویت مبارزه علیه تروریسم مشخصاَ یکی از آنهاست اما به موضوعات دیگری همچون وضعیت سوریه و پرونده اتمی ایران نیز پرداخته خواهد شد.»
انتصاب نخستوزیر جدید سوریه، "تنها یک تغییر چهره"
درگیریها در حالی در سوریه به شدت ادامه دارد که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، امروز (چهارشنبه، ۶ ژوئن) ریاض حجاب، وزیر کشاورزی، را به سمت نخستوزیری برگزید.
بر اساس گزارشهای تلویزیونی از سوریه، اسد از حجاب خواست تا دولت جدید را تشکیل دهد.
انتخاب نخستوزیر سوریه پس از آن صورت میگیرد که انتخابات پارلمانی این کشور در هفتم ماه مه برگزار شد. اسد انتخابات و حضور مردم در آن را "پاسخی مناسب به قاتلهای جانی و حامیان مالیشان" خوانده بود. این انتخابات از سوی گروههای اپوزوسیون تحریم شده بود.
حجاب، ۴۶ ساله، جایگزین نخستوزیر سابق سوریه، عادل سفر میشود. سفر دولت خود را یک ماه پس از آغاز اعتراضات مردمی در سوریه در آوریل ۲۰۱۱ تشکیل داده بود. در همین دولت بود که حجاب به وزارت کشاورزی منصوب شد.
وی پیش از این از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ ریاست حزب بعث را بر عهده داشته اشت. وی همچنین در مقام استاندار نیز فعال بوده است.
فرانسه در واکنش به انتخاب نخست وزیر جدید در سوریه این اقدام را تنها یک تغییر قیافه خواند که پاسخگوی مطالبات معترضان سوری نیست.
سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه روز چهارشنبه اعلام کرد: «بشار اسد همچنان سرسختانه نسبت به خواستههای مردم خود ناشنواست و این حرکت پاسخگوی انتظارات مردم سوریه و یا جامعه جهانی نیست.»
وی اعلام کرد که رژیم باید فوراَ کشتار مردم در سوریه را متوقف کند و به طرح صلح کوفی عنان عمل کند.
لاوروف خواهان برگزاری نشست درباره بحران سوریهست
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه (۶ ژوئن) اعلام کرد روسیه و چین برای پیشبرد طرح صلح کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل در موضوع سوریه، تلاش خواهند کرد.
وی خواهان برگزاری یک نشست بینالمللی درباره مساله سوریه شد. لاوروف روز چهارشنبه پس از گفتوگو با مقامات چین در پکن بیان کرد: «ما تایید کردیم که اقدامات خود در قبال سوریه را با یکدیگر هماهنگ کنیم ، و مساله اصلی در حال حاضر این است که طرح صلح عنان و قطعنامه شوری امنیت سازمان ملل را به نتیجه برسانیم.»
وی گفت ضروریست تا نشستی با حضور کشورهایی که بر گروههای مختلف اپوزیسیون سوریه تاثیر گذارند شکل گیرد. لاوروف در این باره از پنج عضو دایم شورای امنیت، اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا، ترکیه و ایران نام برد.
مقامات روسیه و چین روز چهارشنبه با شرکت در یک اجلاس امنیتی در پکن اعلام کردند که با هرگونه دخالت خارجی و همچنین تلاش در جهت تغییر رژیم در سوریه مخالف هستند.
روسیه و چین اگرچه به دو قطعنامه سازمان ملل در انتقاد از بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، در اوایل سال جاری میلادی رای دادهاند اما همچنان تنها از طرح شش مادهای صلح کوفی عنان برای پیشبرد صلح در سوریه حمایت میکنند.
این نشست در حالی انجام میشود که کشورهای غربی در پی افزایش فشارها بر رژیم بشار اسد در سوریه هستند.
رژیم اسد به رغم پذیرش ظاهری طرح صلح کوفی عنان در ۱۲ آوریل امسال همچنان به کشتار معترضان ادامه میدهد. از آغاز اعتراضات مردمی در سوریه در ماه مارس ۲۰۱۱ تا کنون بیش از ۱۳ هزار و ۵۰۰ نفر در این کشور کشته شدهاند که از آن میان ۲۴۰۰ نفر تنها از زمان آغاز کار هیات صلح سازمان ملل در این کشور کشته شدهاند.
درگیریها در سوریه در روز چهارشنبه با حمله هلیکوپترها و تانکها به مقر مخالفان در استان لاذقیه وارد دومین روز خود شد. درگیریها در این ناحیه در طول بیش از ۱۵ ماه مبارزه مخالفان علیه رژیم اسد به اوج خود رسیده است.
رژیم اسد در حالی به کشتار معترضان ادامه میدهد که مخالفان رژیم نیز به خشونت دست میزنند. به گزارش گروههای حقوق بشری، در این هفته ۱۰۰ سرباز به دست معترضان کشته شدند.
یک دیپلمات ترک درباره نشست روز پنجشنبه در ترکیه به خبرگزاری فرانسه گفت: «طیف گستردهای از موضوعات در دستور کار نشست قرار دارد که تقویت مبارزه علیه تروریسم مشخصاَ یکی از آنهاست اما به موضوعات دیگری همچون وضعیت سوریه و پرونده اتمی ایران نیز پرداخته خواهد شد.»
انتصاب نخستوزیر جدید سوریه، "تنها یک تغییر چهره"
درگیریها در حالی در سوریه به شدت ادامه دارد که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، امروز (چهارشنبه، ۶ ژوئن) ریاض حجاب، وزیر کشاورزی، را به سمت نخستوزیری برگزید.
بر اساس گزارشهای تلویزیونی از سوریه، اسد از حجاب خواست تا دولت جدید را تشکیل دهد.
انتخاب نخستوزیر سوریه پس از آن صورت میگیرد که انتخابات پارلمانی این کشور در هفتم ماه مه برگزار شد. اسد انتخابات و حضور مردم در آن را "پاسخی مناسب به قاتلهای جانی و حامیان مالیشان" خوانده بود. این انتخابات از سوی گروههای اپوزوسیون تحریم شده بود.
حجاب، ۴۶ ساله، جایگزین نخستوزیر سابق سوریه، عادل سفر میشود. سفر دولت خود را یک ماه پس از آغاز اعتراضات مردمی در سوریه در آوریل ۲۰۱۱ تشکیل داده بود. در همین دولت بود که حجاب به وزارت کشاورزی منصوب شد.
وی پیش از این از ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ ریاست حزب بعث را بر عهده داشته اشت. وی همچنین در مقام استاندار نیز فعال بوده است.
فرانسه در واکنش به انتخاب نخست وزیر جدید در سوریه این اقدام را تنها یک تغییر قیافه خواند که پاسخگوی مطالبات معترضان سوری نیست.
سخنگوی وزارت امور خارجه فرانسه روز چهارشنبه اعلام کرد: «بشار اسد همچنان سرسختانه نسبت به خواستههای مردم خود ناشنواست و این حرکت پاسخگوی انتظارات مردم سوریه و یا جامعه جهانی نیست.»
وی اعلام کرد که رژیم باید فوراَ کشتار مردم در سوریه را متوقف کند و به طرح صلح کوفی عنان عمل کند.
لاوروف خواهان برگزاری نشست درباره بحران سوریهست
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه (۶ ژوئن) اعلام کرد روسیه و چین برای پیشبرد طرح صلح کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل در موضوع سوریه، تلاش خواهند کرد.
وی خواهان برگزاری یک نشست بینالمللی درباره مساله سوریه شد. لاوروف روز چهارشنبه پس از گفتوگو با مقامات چین در پکن بیان کرد: «ما تایید کردیم که اقدامات خود در قبال سوریه را با یکدیگر هماهنگ کنیم ، و مساله اصلی در حال حاضر این است که طرح صلح عنان و قطعنامه شوری امنیت سازمان ملل را به نتیجه برسانیم.»
وی گفت ضروریست تا نشستی با حضور کشورهایی که بر گروههای مختلف اپوزیسیون سوریه تاثیر گذارند شکل گیرد. لاوروف در این باره از پنج عضو دایم شورای امنیت، اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا، ترکیه و ایران نام برد.
مقامات روسیه و چین روز چهارشنبه با شرکت در یک اجلاس امنیتی در پکن اعلام کردند که با هرگونه دخالت خارجی و همچنین تلاش در جهت تغییر رژیم در سوریه مخالف هستند.
روسیه و چین اگرچه به دو قطعنامه سازمان ملل در انتقاد از بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، در اوایل سال جاری میلادی رای دادهاند اما همچنان تنها از طرح شش مادهای صلح کوفی عنان برای پیشبرد صلح در سوریه حمایت میکنند.
در پی حمله هوایی روز چهارشنبه ناتو در افغانستان دستکم ۱۸ تن
کشته شدند. ناتو اعلام کرده که هیچ غیرنظامیای در این عملیات کشته نشده
است. مردم محلی و مقامهای افغانی این ادعا را رد میکنند.
به گزارش مقامهای افغانستان و مردم محلی ۱۸ نفر از جمله زنان و کودکان در
حمله هوایی ناتو در روز چهارشنبه (۱۷ خرداد / ۶ ژوئن) در جنوب شرقی این
کشور کشته شدند. احتمال افزایش تنشها با نیروهای غربی مستقر در افغانستان
در آستانه واگذاری کنترل این کشور به نیروهای محلی میرود.
همچنین ۲۰ نفر در دو حمله انتحاری جداگانه که به فاصله اندکی از یکدیگر در خارج از مقر ناتو در قندهار انجام شد کشته شدند. این یکی از خونبارترین حملات هفتههای اخیر بوده است.
در گزارشی جداگانه ناتو اعلام کرد که در سقوط یک هلیکوپتر در شرق افغانستان دو نفر کشته شدهاند. ناتو اعلام کرده تحقیقات در رابطه با چگونگی سقوط هلیکوپتر ادامه دارد. با اینهمه به گزارش رویترز، موسی اکبرزاده، استاندار ولایت غزنی، بیان کرده طالبان در این موضوع دست داشتهاند. طالبان نیز مسئولیت آن را برعهده گرفته است.
طالبان اعلام کرده دولت افغانستان و ۱۳۰ هزار نیروی خارجی مستقر در کشور را که قرار است بیشتر آنها تا پایان سال ۲۰۱۴ میلادی افغانستان را ترک کنند هدف قرار دهد. از زمان اعلام این موضوع حملات طالبان به شدت افزایش یافته است.
طاهر خان صبری، استاندار ولایت لوگر در جنوب کابل به رویترز گفت ۱۸ غیرنظامی کشته شده که بیشترشان زن و کودک بودهاند برای برگزاری یک مراسم عروسی جمع شده بودند و در اولین ساعات روز چهارشنبه هدف نیروهای ناتو قرار گرفتند.
او خبر داد که حامد کرزای، رئیسجمهور افغانستان، دستور رسیدگی به موضوع کشتار این افراد را صادر کرده است.
ناتو اعلام کرده که تحقیقات ابتداییشان مشخص میکند تنها دو زن غیرنظامی در این عملیات مجروح شدهاند و تعداد اعلام شده توسط مقامات، تعداد نیروهای طالبان کشته شده است.
با این همه مردم محلی خشمگین بیان میکنند هیچ فردی از طالبان در دو خانهای که مورد حمله ناتو قرار گرفت نبوده است.
ویدیوی گرفته شده توسط مردم محلی نیز نماینگر اجساد زنان و کودکان است. کرزای به کرات در مدت اخیر نسبت به کشتار غیرنظامیان هشدار داده است. وی ماه گذشته بیان کرد که قرارداد مشارکت استراتژیک امضا شده با آمریکا اگر افغانها نتوانند احساس امنیت کنند "بیمعنا" خواهد بود.
همچنین ۲۰ نفر در دو حمله انتحاری جداگانه که به فاصله اندکی از یکدیگر در خارج از مقر ناتو در قندهار انجام شد کشته شدند. این یکی از خونبارترین حملات هفتههای اخیر بوده است.
در گزارشی جداگانه ناتو اعلام کرد که در سقوط یک هلیکوپتر در شرق افغانستان دو نفر کشته شدهاند. ناتو اعلام کرده تحقیقات در رابطه با چگونگی سقوط هلیکوپتر ادامه دارد. با اینهمه به گزارش رویترز، موسی اکبرزاده، استاندار ولایت غزنی، بیان کرده طالبان در این موضوع دست داشتهاند. طالبان نیز مسئولیت آن را برعهده گرفته است.
طالبان اعلام کرده دولت افغانستان و ۱۳۰ هزار نیروی خارجی مستقر در کشور را که قرار است بیشتر آنها تا پایان سال ۲۰۱۴ میلادی افغانستان را ترک کنند هدف قرار دهد. از زمان اعلام این موضوع حملات طالبان به شدت افزایش یافته است.
طاهر خان صبری، استاندار ولایت لوگر در جنوب کابل به رویترز گفت ۱۸ غیرنظامی کشته شده که بیشترشان زن و کودک بودهاند برای برگزاری یک مراسم عروسی جمع شده بودند و در اولین ساعات روز چهارشنبه هدف نیروهای ناتو قرار گرفتند.
او خبر داد که حامد کرزای، رئیسجمهور افغانستان، دستور رسیدگی به موضوع کشتار این افراد را صادر کرده است.
ناتو اعلام کرده که تحقیقات ابتداییشان مشخص میکند تنها دو زن غیرنظامی در این عملیات مجروح شدهاند و تعداد اعلام شده توسط مقامات، تعداد نیروهای طالبان کشته شده است.
با این همه مردم محلی خشمگین بیان میکنند هیچ فردی از طالبان در دو خانهای که مورد حمله ناتو قرار گرفت نبوده است.
ویدیوی گرفته شده توسط مردم محلی نیز نماینگر اجساد زنان و کودکان است. کرزای به کرات در مدت اخیر نسبت به کشتار غیرنظامیان هشدار داده است. وی ماه گذشته بیان کرد که قرارداد مشارکت استراتژیک امضا شده با آمریکا اگر افغانها نتوانند احساس امنیت کنند "بیمعنا" خواهد بود.
کمتر از دو هفته مانده به مذاکرات هستهای در مسکو، ایران از
بیعلاقگی نماینده کشورهای ۱+۵ برای گفتوگو بر سر دستور کار این نشست
گلایه میکند. در همین حال مقامهای ارشد ایران راهی چین و روسیه شدهاند.
علیباقری، معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی گلایه میکند، دو نامهای که
پس از نشست بغداد برای هلگا اشمید معاون کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی
اتحادیه اروپا نوشته بیپاسخ مانده است. نامهی نخست پنج روز پس از مذاکرات
بغداد و نامه دوم دوشنبه، ۱۵ خرداد فرستاده شده است.
خبرگزاری اسوشیتدپرس از قول مایا كوسیانسیچ، یکی از سخنگویان اتحادیه اروپا نوشت، به نامهی باقری پاسخ داده شده است. معاونت رسانهای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به خبرگزاری ایسنا دریافت نامه از سوی هلگا اشمید را تایید کرد اما گفت که "این نامه پاسخ نامههای باقری نبوده است."
گلایه از بیاعتنایی اتحادیه اروپا
به گزارش ایسنا معاون رسانهای شورای عالی امنیت ملی گفته است: «در نشست بغداد توافق شد تا پیش از نشست مسكو، نشست معاونان و كارشناسان دو طرف برای تهیه دستور کار گفتوگوهای آتی ایران و گروه ۱+۵ در مسکو برگزار شود.» بنابر این گزارش قرار بوده علی باقری و هلگا اشمید زمینهی دیدار کارشناسان دو طرف را پیش از مذاکرات مسکو فراهم کنند.
باقری در نامه به اشمید تاکید میکند، موفقیت نشست مسکو در گرو تمهید مقدمات لازم و تدوین دستور کار جامع و توافق شده است. او همچنین از بیپاسخ ماندن اعلام آمادگی ایران برای دیدار معاونان گلایه کرده است. از جزییات پاسخ اشمید به طرف ایرانی اطلاع دقیقی در دست نیست.
آنگونه که از واکنش دبیرخانهی شورای عالی امنیت ملی برمیآید این پاسخ به هر حال انتظارات ایران را برآورده نکرده است: «در این نامه نقطه نظراتی از سوی اشمید مطرح شده كه درباره برگزاری نشست معاونان و كارشناسان قبل از نشست مسكو نیست و فقط مباحثی كلی است.»
انتقاد از پاکسازی تاسیسات پارچین
به گزارش اسوشیتدپرس سخنگوی کاترین اشتون میگوید، اصل همکاری بر سر موضوعهای مورد مناقشه است، نه بحث بر سر روند گفتوگوها. او میافزاید کاترین اشتون دربارهی این مسائل مستقیما با طرف ایرانی (سعید جلیلی، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران) گفتوگو خواهد کرد.
گفته میشود اشمید در نامه به باقری خواستار موضعگیری آشکار ایران درباره پیشنهادهای قبلی کشورهای ۱+۵ شده است. یکی از این پیشنهادها اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای تعلیق غنیسازی اورانیوم تا روشن شدن ابهامهای فعالیتهای هستهای است.
یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه (۴ ژوئن/ ۱۵ خرداد) اعلام کرد تصویرهای ماهوارهای نشان میدهد ایران در پایگاه نظامی پارچین چند ساختمان را تخریب کرده است. آژانس احتمال میدهد که ایران در پارچین به آزمایشهایی دست زده که میتواند در ارتباط با ساخت سلاح هستهای باشد. تهران این ادعا را بیاساس میخواند اما اجازه بازدید از این تاسیسات را به بازرسان آژانس نداده است.
اتهام جاسوسی به بازرسان آژانس
یوکیا آمانو که در نشست شورای حکام آژانس سخن میگفت ابراز امیدواری کرد طی روزهای آینده بر سر بازدید از پارچین با مقامهای ایران به توافق برسد. علی اصغر سلطانیه سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی در آژانس در سخنرانی خود در شورای حکام مدعی شد اتهامهای آژانس "برمبنای اطلاعات جاسوسی بنا شده" است.
به گزاش خبرگزاری مهر سلطانیه بازرسان آژانس را متهم به تاثیر پذیری از قدرتهای غربی و جاسوسی میکند: «بازرسانی که قرار بوده راستیآزمائی مواد هستهای و دیگر تاسیسات هستهای ... را انجام دهند، از سوی معدود کشورها مجبور شدهاند در فعالیتهای اطلاعاتی جاسوسی درگیر شوند و اطلاعات مجعولی را از سرویسهای اطلاعاتی کشورهای مشخص در خصوص اتهامات فعالیتهائی که در حوزه مواد هستهای نمیگردد دریافت نمایند.»
هشدار اتحادیه اروپا در مورد وقتکشی
اتحادیه اروپا روز چهارشنبه، ۶ ژوئن/ ۱۷ خرداد با انتشار بیانیهای از تهران خواست هرچه سریعتر توافقنامهای را با آژانس برای راستیآزمایی فعالیتهای هستهایش امضا کند. یوکیا آمانو ماه گذشته پس از دیدار از تهران اعلام کرد، جمهوری اسلامی به زودی توافقنامهای را با آژانس به امضا خواهد رساند که بر مبنای آن دسترسی بهتر بازرسان به تمام تاسیسات هستهای، اسناد و افراد مرتبط با این تاسیسات میسر شود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه اتحادیه اروپا در بیانیهای که خطاب به
اجلاس شورای حکام صادر شده، از تهران خواسته بدون اتلاف بیشتر وقت
توافقنامه با آژانس را امضا کند. در این بیانیه بر اهمیت دسترسی سریع
بازرسان به تمام تاسیسات هستهای، از جمله پایگاه نظامی پارچین تاکید شده
است. اتحادیه اروپا عدم دستیابی به توافق، به رغم گفتوگوهای فشرده میان
تهران و آژانس را نگرانکننده خوانده است.
امیدواری ایران به مذاکرات مسکو
نشست شورای حکام تا روز جمعه در وین پایتخت اتریش ادامه دارد. سلطانیه در سخنرانی خود در این نشست گفت: «معدود کشورهایی شورای حکام را تحت سلطه خود گرفتهاند و از آن سوء استفاده مینمایند.» او در عینحال ابراز آمادگی کرد در صورت درخواست شورای حکام در مورد تمام ابهامهای فعالیت هستهای ایران توضیحات کافی را ارائه کند.
سلطانیه در بخش دیگری از اظهاراتش درخواست اتحادیه اروپا از ایران برای اجرای قطعنامههای شورای امنیت را تحریکآمیز خواند و از این کشورها خواست از طرح چنین درخواستهایی خودداری کنند. به گزارش خبرگزاری مهر سلطانیه با تاکید بر این که جمهوری اسلامی غنیسازی را تعلیق نمیکند گفت: «ما امیدواریم طرفهای ذیربط نسبت به توافقات انجام شده در گفتوگوهای استانبول ۲ بمنظور اینکه اجلاس آتی مسکو به موفقیت برسد متعهد باشند.»
تردید آمریکا در مورد توافق با ایران
همزمان با این تحولات محمود احمدینژاد برای حضور در اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای همراه با شماری از وزیران کابینه و رئیس بانک مرکزی به چین سفر کرده است. ایران عضو رسمی این سازمان نیست و در نشستها به عنوان ناظر شرکت میکند. ظاهرا قرار است احمدینژاد در حاشیهی این اجلاس با رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین نیز دیدار و گفتوگو کند.
سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز برای شرکت در نشست بینالمللی امنیت سن پترزبورگ که ۱۷ و ۱۸ خرداد برگزار میشود راهی روسیه شد. ناظران تحرکات دیپلماتیک اخیر مسئولان ایران را بیارتباط با پرونده هستهای و مذاکرات مسکو نمیدانند. روسیه و چین به نسبت موضع نرمتری در برابر تهران دارند اما هر دو کشور تمام قطعنامههای الزامآور شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی را امضا کردهاند.
قرار است گفتوگوهای هستهای در مسکو روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد (۱۸ و ۱۹ ژوئن) انجام شوند. به گزارش خبرگزاری فرانسه روبرت وود، نماینده آمریکا در آژانس روز سه شنبه، ۱۶ خرداد گفته است به آیندهی مذاکرات با ایران خوش بین نیست. بیانیهی اتحادیهی اروپا نیز نشان میدهد بدون انعطاف ایران دست یافتن به توافق کار سادهای نخواهد بود.
خبرگزاری اسوشیتدپرس از قول مایا كوسیانسیچ، یکی از سخنگویان اتحادیه اروپا نوشت، به نامهی باقری پاسخ داده شده است. معاونت رسانهای دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در پاسخ به خبرگزاری ایسنا دریافت نامه از سوی هلگا اشمید را تایید کرد اما گفت که "این نامه پاسخ نامههای باقری نبوده است."
گلایه از بیاعتنایی اتحادیه اروپا
به گزارش ایسنا معاون رسانهای شورای عالی امنیت ملی گفته است: «در نشست بغداد توافق شد تا پیش از نشست مسكو، نشست معاونان و كارشناسان دو طرف برای تهیه دستور کار گفتوگوهای آتی ایران و گروه ۱+۵ در مسکو برگزار شود.» بنابر این گزارش قرار بوده علی باقری و هلگا اشمید زمینهی دیدار کارشناسان دو طرف را پیش از مذاکرات مسکو فراهم کنند.
باقری در نامه به اشمید تاکید میکند، موفقیت نشست مسکو در گرو تمهید مقدمات لازم و تدوین دستور کار جامع و توافق شده است. او همچنین از بیپاسخ ماندن اعلام آمادگی ایران برای دیدار معاونان گلایه کرده است. از جزییات پاسخ اشمید به طرف ایرانی اطلاع دقیقی در دست نیست.
آنگونه که از واکنش دبیرخانهی شورای عالی امنیت ملی برمیآید این پاسخ به هر حال انتظارات ایران را برآورده نکرده است: «در این نامه نقطه نظراتی از سوی اشمید مطرح شده كه درباره برگزاری نشست معاونان و كارشناسان قبل از نشست مسكو نیست و فقط مباحثی كلی است.»
انتقاد از پاکسازی تاسیسات پارچین
به گزارش اسوشیتدپرس سخنگوی کاترین اشتون میگوید، اصل همکاری بر سر موضوعهای مورد مناقشه است، نه بحث بر سر روند گفتوگوها. او میافزاید کاترین اشتون دربارهی این مسائل مستقیما با طرف ایرانی (سعید جلیلی، رئیس تیم مذاکرهکننده ایران) گفتوگو خواهد کرد.
گفته میشود اشمید در نامه به باقری خواستار موضعگیری آشکار ایران درباره پیشنهادهای قبلی کشورهای ۱+۵ شده است. یکی از این پیشنهادها اعلام آمادگی جمهوری اسلامی برای تعلیق غنیسازی اورانیوم تا روشن شدن ابهامهای فعالیتهای هستهای است.
یوکیا آمانو مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه (۴ ژوئن/ ۱۵ خرداد) اعلام کرد تصویرهای ماهوارهای نشان میدهد ایران در پایگاه نظامی پارچین چند ساختمان را تخریب کرده است. آژانس احتمال میدهد که ایران در پارچین به آزمایشهایی دست زده که میتواند در ارتباط با ساخت سلاح هستهای باشد. تهران این ادعا را بیاساس میخواند اما اجازه بازدید از این تاسیسات را به بازرسان آژانس نداده است.
اتهام جاسوسی به بازرسان آژانس
یوکیا آمانو که در نشست شورای حکام آژانس سخن میگفت ابراز امیدواری کرد طی روزهای آینده بر سر بازدید از پارچین با مقامهای ایران به توافق برسد. علی اصغر سلطانیه سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی در آژانس در سخنرانی خود در شورای حکام مدعی شد اتهامهای آژانس "برمبنای اطلاعات جاسوسی بنا شده" است.
به گزاش خبرگزاری مهر سلطانیه بازرسان آژانس را متهم به تاثیر پذیری از قدرتهای غربی و جاسوسی میکند: «بازرسانی که قرار بوده راستیآزمائی مواد هستهای و دیگر تاسیسات هستهای ... را انجام دهند، از سوی معدود کشورها مجبور شدهاند در فعالیتهای اطلاعاتی جاسوسی درگیر شوند و اطلاعات مجعولی را از سرویسهای اطلاعاتی کشورهای مشخص در خصوص اتهامات فعالیتهائی که در حوزه مواد هستهای نمیگردد دریافت نمایند.»
هشدار اتحادیه اروپا در مورد وقتکشی
اتحادیه اروپا روز چهارشنبه، ۶ ژوئن/ ۱۷ خرداد با انتشار بیانیهای از تهران خواست هرچه سریعتر توافقنامهای را با آژانس برای راستیآزمایی فعالیتهای هستهایش امضا کند. یوکیا آمانو ماه گذشته پس از دیدار از تهران اعلام کرد، جمهوری اسلامی به زودی توافقنامهای را با آژانس به امضا خواهد رساند که بر مبنای آن دسترسی بهتر بازرسان به تمام تاسیسات هستهای، اسناد و افراد مرتبط با این تاسیسات میسر شود.
امیدواری ایران به مذاکرات مسکو
نشست شورای حکام تا روز جمعه در وین پایتخت اتریش ادامه دارد. سلطانیه در سخنرانی خود در این نشست گفت: «معدود کشورهایی شورای حکام را تحت سلطه خود گرفتهاند و از آن سوء استفاده مینمایند.» او در عینحال ابراز آمادگی کرد در صورت درخواست شورای حکام در مورد تمام ابهامهای فعالیت هستهای ایران توضیحات کافی را ارائه کند.
سلطانیه در بخش دیگری از اظهاراتش درخواست اتحادیه اروپا از ایران برای اجرای قطعنامههای شورای امنیت را تحریکآمیز خواند و از این کشورها خواست از طرح چنین درخواستهایی خودداری کنند. به گزارش خبرگزاری مهر سلطانیه با تاکید بر این که جمهوری اسلامی غنیسازی را تعلیق نمیکند گفت: «ما امیدواریم طرفهای ذیربط نسبت به توافقات انجام شده در گفتوگوهای استانبول ۲ بمنظور اینکه اجلاس آتی مسکو به موفقیت برسد متعهد باشند.»
تردید آمریکا در مورد توافق با ایران
همزمان با این تحولات محمود احمدینژاد برای حضور در اجلاس سازمان همکاریهای شانگهای همراه با شماری از وزیران کابینه و رئیس بانک مرکزی به چین سفر کرده است. ایران عضو رسمی این سازمان نیست و در نشستها به عنوان ناظر شرکت میکند. ظاهرا قرار است احمدینژاد در حاشیهی این اجلاس با رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین نیز دیدار و گفتوگو کند.
سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز برای شرکت در نشست بینالمللی امنیت سن پترزبورگ که ۱۷ و ۱۸ خرداد برگزار میشود راهی روسیه شد. ناظران تحرکات دیپلماتیک اخیر مسئولان ایران را بیارتباط با پرونده هستهای و مذاکرات مسکو نمیدانند. روسیه و چین به نسبت موضع نرمتری در برابر تهران دارند اما هر دو کشور تمام قطعنامههای الزامآور شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی را امضا کردهاند.
قرار است گفتوگوهای هستهای در مسکو روزهای ۲۹ و ۳۰ خرداد (۱۸ و ۱۹ ژوئن) انجام شوند. به گزارش خبرگزاری فرانسه روبرت وود، نماینده آمریکا در آژانس روز سه شنبه، ۱۶ خرداد گفته است به آیندهی مذاکرات با ایران خوش بین نیست. بیانیهی اتحادیهی اروپا نیز نشان میدهد بدون انعطاف ایران دست یافتن به توافق کار سادهای نخواهد بود.
«ترانه نقی» نواندیشان دینی را وارد کارزار آزادی بیان و ارتداد کرد
روز به روز قضیه ترانه شاهین نجفی درباره امام دهم شیعیان ابعاد
تازه تری پیدا می کند. یک پژوهشگر مسائل دینی با تأکید بر آزادی عقیده و
این که اساسا حکم ارتداد وجود ندارد، معتقد است که اگر رابطه قدرت و
روحانیت منقطع شود، قطعا صدور حکم ارتداد نیز کاهش پیدا می کند.
حسن یوسفی اشکوری با تأکید بر آزادی عقیده و این که اساسا حکم
ارتداد وجود ندارد، معتقد است که اگر رابطه قدرت و روحانیت منقطع شود، قطعا
صدور حکم ارتداد نیز کاهش پیدا می کند.روز به روز قضیه ترانه شاهین نجفی درباره امام دهم شیعیان ابعاد تازه تری پیدا می کند.
پس از موضع گیری برخی از فقها در ایران و صدور حکم ارتداد برای شاهین نجفی، حالا عده ای که از آنان به عنوان «نواندیشان دینی» نام برده می شود هم پا به میدان گذاشته اند؛ اما این بار نه برای صدور حکم ارتداد، بلکه برای نفی این حکم.
به تازگی عبدالکریم سروش بیانیه ای منتشر کرده و هم فقیهان را از حکم ارتداد نهی کرده و هم به کسانی را که به گفته او به پیامبران «ناسزا» می گویند، مورد انتقاد قرار داده است.
پیش از بیانیه سروش، نامه ای از سوی چهار پژوهشگر مسائل دینی در اعتراض به صدور حکم ارتداد از سوی فقیهان منتشر شده بود.
حسن یوسفی اشکوری، یکی از این چهار پژوهشگر، در این زمینه گفت وگویی با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه انجام داده است.
کارگران جهان در حمایت از کارگران ایران تظاهرات کردند
امروز، ششم ژوئن، تظاهراتی به همت پنج سندیکای مهم کارگری
فرانسه، همزمان با برگزاری اجلاس سازمان بین المللی کار در شهر ژنو سوئیس،
در حمایت از کارگران ایرانی برگزار شد.
همزمان رضا شهابی، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد در نامه ای سرگشاده به کارگران شرکت کننده در اجلاس سازمان جهانی کار، با برشمردن بی عدالتی هایی که درباره وی و همچنین تمامی کارگران ایرانی می شود بر نقش سازمان جهانی کار نسبت به آزادی کارگران در ایران تأکید کرده است.
علیرضا نوایی، یکی از فعالان اتحاد بین المللی حمایت از کارگران ایرانی که در تظاهرات ظهر امروز در میدان ملل شهر ژنو حضور داشت، درباره جزییات این تظاهرات با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه گفت وگو کرده است.
این فعال کارگری معتقد است این تظاهرات فرصتی است برای انعکاس صدای حق طلبانه کارگران ایرانی در جهان تا جمهوری اسلامی متوجه باشد که نمی تواند در سکوت کارگران ایرانی را سرکوب کند.
مرد شماره دو سازمان تروریستی القاعده توسط "سی-آی-ای" کشته شد
روزنامه بزرگ صبح پاریس، فیگارو: ابو یحیی ال لیبی، نفر دوم
سازمان تروریستی القاعده، در روز دوشنبه گذشته، چهارم ژوئن، بوسیله یک
هواپیمای بدون سرنشین آمریکائی، از نوع هواپیماهای "درون"، بقتل رسید.
هواپیمای موشک انداز مذکور متعلق به سازمان مخفی "سی-آی-ای" بوده است.
فیگارو: آمریکائیها با کشتن ابویحیی ال لیبی، مرد شماره دو
القاعده، بزرگترین ضربه ممکن را بر این سازمان تروریستی .وارد آورده اند.
دولت آمریکا از زمان ترور اسامه بن لادن در سال دوهزارویازده توسط
کوماندوهای ارتش خود، چنین عملیات موفقیت آمیزی نداشته است.
حملات هواپیماهای بدون سرنشین "سی-آی-ای" بر فراز مناطق قبیله نشین پاکستان، واقع در استان وزیرستان، که ماه هاست ادامه دارد و بین مردم غیرنظامی شمار قابل توجهی کشته بجای گذاشته است، سبب خشم دولت پاکستان و انزجار ملت اینکشور، و موجب سردی، بلکه تیرگی مناسبات بین اسلام آباد و واشنگتن گشته است.
پاکستانیها نمی توانند بپذیرند که یک کشور بیگانه از حریم هوائی پاکستان برای کشتن مردم خود این کشور استفاده می نماید.
اما آمریکائی ها هم به نوبه خود از دولت پاکستان شکوه دارند، و استدلالشان قابل توجیه است. زیرا تجربیات گذشته به آنها ثابت کرده است که افراد زیادی در دستگاه های امنیتی و نظامی پاکستان وجود دارند که تمایل باطنی اشان و احساسات قلبی اشان با شورشیان است. چه شورشیان طالب و چه القاعده.
از اینرو، دولت آمریکا نمی توانست طرح کشتن اسامه بن لادن توسط نیروهای ویژه ارتش خود را با مقامات پاکستانی در میان بگذارد، زیرا مسلمأ بوسیله حامیان تروریستها لو میرفت...
حملات هواپیماهای بدون سرنشین "سی-آی-ای" بر فراز مناطق قبیله نشین پاکستان، واقع در استان وزیرستان، که ماه هاست ادامه دارد و بین مردم غیرنظامی شمار قابل توجهی کشته بجای گذاشته است، سبب خشم دولت پاکستان و انزجار ملت اینکشور، و موجب سردی، بلکه تیرگی مناسبات بین اسلام آباد و واشنگتن گشته است.
پاکستانیها نمی توانند بپذیرند که یک کشور بیگانه از حریم هوائی پاکستان برای کشتن مردم خود این کشور استفاده می نماید.
اما آمریکائی ها هم به نوبه خود از دولت پاکستان شکوه دارند، و استدلالشان قابل توجیه است. زیرا تجربیات گذشته به آنها ثابت کرده است که افراد زیادی در دستگاه های امنیتی و نظامی پاکستان وجود دارند که تمایل باطنی اشان و احساسات قلبی اشان با شورشیان است. چه شورشیان طالب و چه القاعده.
از اینرو، دولت آمریکا نمی توانست طرح کشتن اسامه بن لادن توسط نیروهای ویژه ارتش خود را با مقامات پاکستانی در میان بگذارد، زیرا مسلمأ بوسیله حامیان تروریستها لو میرفت...
پیشرفت در قضیۀ مسموم شدن دختران در تخار
مسئولین امنیتی ولایت تخار تعدادی را به جرم مسموم کردن دختران
در مکاتب آنان، دستگیر کرده اند. ولی هنوز هم اهالی تخار، در این مورد
شکایت دارند.
مسئولین امنیتی، طالبان را مسئول این حوادث میدانند و لطف الله
مشعل، سخنگوی امنیت ملی، با اعلان دستگیری پانزده تن، میگویند که آنان با
گروه طالبان در ارتباط استند. ولی خود طالبان، این مسئولیت را نمیپذیرند.
در بررسی این موضوع، گفتگویی داریم با صدیق الله توحیدی، خبر نگار. آقای توحیدی، تصریح میکند که از بیشتر از یک هفته به اینسو، پیوسته مکاتب دخترانه در ولایت تخار مورد حمله قرار میگیرد. تعدادی از دختران و کودکانی که در این ولایت مسموم شده اند، برای تداوی به کابل یا پاکستان فرستاده شده اند و دیگران در ولایت تخار مداوا و دوباره رخصت شده اند. ولی این موضوع موجی از نگرانی های شدید را در میان مردم این ولایت بوجود آورده است.
در مورد عاملین این حملات، آقای توحیدی میگوید که در شمال افغانستان حزب التحریر فعال است و احتمال دارد آنان در این حمله سهم داشته باشند. حزب التحریر، که که احتمالاً با طالبان دابطه ندارد، با آی اس آی پاکستان در ارتباط میباشد، و از جملۀ احزاب تروریستی است. بر اسا س گزارش های که آقای توحیدی به آن استناد میکند، در ماه های گذشته در کویته و شهر های دیگر پاکستان، جلساتی صورت گرفته است که در آن طالبان، و گروه های افراطی دیگر، برای حمله به حکومت افغانستان، تصمیم به «سابوتاژ» نهاد های افغانستان، از جمله، معارف، گرفته اند.
در مورد اعتراضات مردم، آقای توحیدی از بی کفایتی حکومت میگوید که در طی این سالها، نتوانست جلو توسعۀ بی امنیتی به سوی ولایات شمال را بگیرد و ار این احتمال هم صحبت میکند که در داخل حکومت افغانستان، حلقاتی میخواهند مناطق شمال افغانستان را هم، در این نقشۀ بد نام بگنجانند.
گفتگو با صدیق الله توحیدی.
در بررسی این موضوع، گفتگویی داریم با صدیق الله توحیدی، خبر نگار. آقای توحیدی، تصریح میکند که از بیشتر از یک هفته به اینسو، پیوسته مکاتب دخترانه در ولایت تخار مورد حمله قرار میگیرد. تعدادی از دختران و کودکانی که در این ولایت مسموم شده اند، برای تداوی به کابل یا پاکستان فرستاده شده اند و دیگران در ولایت تخار مداوا و دوباره رخصت شده اند. ولی این موضوع موجی از نگرانی های شدید را در میان مردم این ولایت بوجود آورده است.
در مورد عاملین این حملات، آقای توحیدی میگوید که در شمال افغانستان حزب التحریر فعال است و احتمال دارد آنان در این حمله سهم داشته باشند. حزب التحریر، که که احتمالاً با طالبان دابطه ندارد، با آی اس آی پاکستان در ارتباط میباشد، و از جملۀ احزاب تروریستی است. بر اسا س گزارش های که آقای توحیدی به آن استناد میکند، در ماه های گذشته در کویته و شهر های دیگر پاکستان، جلساتی صورت گرفته است که در آن طالبان، و گروه های افراطی دیگر، برای حمله به حکومت افغانستان، تصمیم به «سابوتاژ» نهاد های افغانستان، از جمله، معارف، گرفته اند.
در مورد اعتراضات مردم، آقای توحیدی از بی کفایتی حکومت میگوید که در طی این سالها، نتوانست جلو توسعۀ بی امنیتی به سوی ولایات شمال را بگیرد و ار این احتمال هم صحبت میکند که در داخل حکومت افغانستان، حلقاتی میخواهند مناطق شمال افغانستان را هم، در این نقشۀ بد نام بگنجانند.
گفتگو با صدیق الله توحیدی.
چین و روسیه مخالف هر گونه دخالت در سوریه به منظور تغییر رژیم این کشور هستند
چند ساعت پیش از آغاز برگزاری فوروم استانبول، به ریاست آمریکا و
با شرکت متحدین فرانسوی، انگلیسی و ترک و نیز شماری وزیر امور خارجه عرب
آنها در ترکیه، روسیه و چین، دو متحد رژیم سوریه، مخالفت کامل خود را با هر
گونه دخالت در سوریه به منظور تغییر رژیم این کشوراعلام کردند.
در این راستا، وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف، که ولادیمیر
پوتین را در سفرش به چین همراهی می کند، هشدار داد که : "هرگونه تغییر رژیم
در سوریه با به کار گرفتن زور، منطقه را به فاجعه خواهد کشاند". او همچنین
فراخوان اپوزیسیون سوریه را به دخالت نظامی و بمباران رژیم بشار اسد، کاری
بسیار خطرناک توصیف نمود. در محل، موج خشونت ها در منطقه دمشق ادامه
داشت و 16 کشته، از جمله 11 غیر نظامی بر جا گذاشت. در همین حال بشار
اسد، رئیس جمهوری، ریاض حجاب، وزیر پیشین کشاورزی را به سمت نخست وزیری
برگمارد و از او خواست که دولت تازه را تشکیل دهد. این تغییر دولت در پی
انتخابات پارلمانی روز 7 مه انجام می گیرد که در میان موجی از خشونت ها
انجام گرفت و بار دیگر حزب بعث، حزبی که از پنجاه سال پیش تاکنون در سوریه
در قدرت است، از آن پیروز بیرون آمد. هیچ تاریخی برای تشکیل دولت آینده
داده نشده و تغییر نخست وزیر نیز به نظر نمی رسد تأثیری بر روند اوضاع و
کاهش خشونت ها داشته باشد. گفتنی است که نخست وزیر پیشین، ریاض صفار، نیز
در ماه آوریل 2011 و یک ماه پس از آغاز نا آرامی ها به این سمت برگزیده شده
بود.
چهارشنبه خونین در افغانستان
امروز چهارشنبه، پانزده تن غیرنظامی در یک بمباران ناتو، در
لوگر، و بیست و سه تن غیر نظامی دیگر، دو سوء قصد در قندهار کشته شدند.
مجموع کشته شدگان غیر نظامی چهل نفر گفته شده است.
در میان کشته شدگان بمباران لوگر، به گفتۀ دین محمد درویش، سخنگوی
ولایت، زنان و اطفال هم است. و خبرنگار آ. اف. پی، که به سجاوند، محل
حادثه رفته بود، از دیدن جسد های پانزده تن حکایت میکند که هفت تن آنان،
کودکان بودند.
آیساف، اعلان کرده است که در برکی برک، که نزدیک این محل است، بعد از اینکه شورشیان با اسلحۀ سبک و یک نارنجک، به نیروهای افغان و خارجی حمله کردند، دست به یک «بمباران دقیق» زده است. نیروهای خارجی در این محل، دنبال یکی از شخصیت های طالبان بودند، که برای حمله بر ضد نیروهای خارجی و داخلی، برنامه ریزی کرده بود. مسئولین آیساف اضافه میکنند که در نهایت تعداد زیادی از شورشیان کشته شدند و مقداری اسلحه هم به دست آنان افتاد. ولی رئیس خان صادق، معاون رئیس پولیس لوگر میگوید که در این عملیات، 7 شورشی و 18 تن غیرنظامی کشته شدند.
در ولایت قندهار، از سوی دیگر، یک انتحاری با موتور سیکلت، خودش را در پارکینگی منفجر کرد، که در آن تعدادی از کامیون های اکمالات ناتو هم بود. در این محل تعداد زیادی از مردم هم حضور داشتند. انتحاری دوم در همین محل، زمانی خودش را منفجر کرد، که جمعیت انبوهی برای کمک به زخمیان انفجار اول، جمع شده بودند. این دو سوء قصد، هفتاد و سه قربانی داشت، که از آن جمله بیست و سه تن کشته و بقیه زخمی شده اند.
مسئولیت حملۀ قندهار را طالبان به دوش گرفته اند. مسئولین نظامی قندهار تصریح میکنند که در این حمله یک تن نظامی هم کشته نشده است، و همۀ قربانیان، از مردم غیرنظامی بودند.
آیساف، اعلان کرده است که در برکی برک، که نزدیک این محل است، بعد از اینکه شورشیان با اسلحۀ سبک و یک نارنجک، به نیروهای افغان و خارجی حمله کردند، دست به یک «بمباران دقیق» زده است. نیروهای خارجی در این محل، دنبال یکی از شخصیت های طالبان بودند، که برای حمله بر ضد نیروهای خارجی و داخلی، برنامه ریزی کرده بود. مسئولین آیساف اضافه میکنند که در نهایت تعداد زیادی از شورشیان کشته شدند و مقداری اسلحه هم به دست آنان افتاد. ولی رئیس خان صادق، معاون رئیس پولیس لوگر میگوید که در این عملیات، 7 شورشی و 18 تن غیرنظامی کشته شدند.
در ولایت قندهار، از سوی دیگر، یک انتحاری با موتور سیکلت، خودش را در پارکینگی منفجر کرد، که در آن تعدادی از کامیون های اکمالات ناتو هم بود. در این محل تعداد زیادی از مردم هم حضور داشتند. انتحاری دوم در همین محل، زمانی خودش را منفجر کرد، که جمعیت انبوهی برای کمک به زخمیان انفجار اول، جمع شده بودند. این دو سوء قصد، هفتاد و سه قربانی داشت، که از آن جمله بیست و سه تن کشته و بقیه زخمی شده اند.
مسئولیت حملۀ قندهار را طالبان به دوش گرفته اند. مسئولین نظامی قندهار تصریح میکنند که در این حمله یک تن نظامی هم کشته نشده است، و همۀ قربانیان، از مردم غیرنظامی بودند.
سازمان همکاریهای شانگهای: آلترناتیوی برای آمریکا و غرب در جهان ؟
دوازدهمین نشست سران سازمان همکاریهای شانگهای، که امروز و
فردا درپکن پایتخت چین برگزار می شود، در حالی آغاز شد که تنش سوریه بین
دو گروه کشورهای عضو ناتو و چین وروسیه اختلاف بزرگی به وجود آورده است
این سازمان نه تنها هدفهایش را تبادل انرژی و همکاری در زمینه های
اقتصادی و مبارزه با تروریسم اعلام کرده، بلکه با در نظر گرفتن شماری
اقدام خاص، این پرسش را به وجود می آورد که اعضای آن نمی خواهند آلترناتیوی
برای آمریکا، غرب و ناتو در دنیا ارائه کنند ؟ چرا که در همین حال می
بینیم که نمایندگان حدود 30 کشور در روزهای پنج شنبه و جمعه، در فورمی در
استانبول پیرامون راههای مبارزه با تروریسم در سطح جهان به گفتگو خواهند
پرداخت که سوریه و ایران دو محور اصلی گفتگو هایشان را تشکیل می دهد. از
سوی دیگر سه کشور ناظر یعنی ایران، پاکستان و هند به شدت خواستار به عضویت
درآمدن این سازمان هستند.
از رضا تقی زاده، کارشناس امور بین الملل می پرسم آیا بدین ترتیب می توان تصور کرد که این سازمان کم کم به این هدف خود دست یابد ؟ به ویژه این که مساحت کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای از این سازمان بزرگترین سازمان منطقه ای می سازد و اعضایش 17.5% ذخایر نفتی جهان را در اختیار خود دارند. گفتنی است که سازمان همکاریهای شانگهای یک سازمان منطقهای، متشکل از شش عضو اصلی و چند عضو ناظر است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان ناظر در این اجلاس شرکت می کند. روسیه، چین، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، شش کشور عضو سازمان همکاری شانگهای هستند. دوازدهمین نشست سران سازمان همکاری شانگهای روزهای چهارشنبه ۱٧و پنج شنبه ۱٨خرداد ماه (ششم و هفتم ژوئن) در پکن برگزار می شود.
از رضا تقی زاده، کارشناس امور بین الملل می پرسم آیا بدین ترتیب می توان تصور کرد که این سازمان کم کم به این هدف خود دست یابد ؟ به ویژه این که مساحت کشورهای عضو سازمان همکاریهای شانگهای از این سازمان بزرگترین سازمان منطقه ای می سازد و اعضایش 17.5% ذخایر نفتی جهان را در اختیار خود دارند. گفتنی است که سازمان همکاریهای شانگهای یک سازمان منطقهای، متشکل از شش عضو اصلی و چند عضو ناظر است. جمهوری اسلامی ایران به عنوان ناظر در این اجلاس شرکت می کند. روسیه، چین، قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان، شش کشور عضو سازمان همکاری شانگهای هستند. دوازدهمین نشست سران سازمان همکاری شانگهای روزهای چهارشنبه ۱٧و پنج شنبه ۱٨خرداد ماه (ششم و هفتم ژوئن) در پکن برگزار می شود.
هشدار شورای عالی نظامی به احزاب درمورد تدوین قانون اساسی
به دنبال بلاتکلیفی طولانی جناح های سیاسی مصر درتعیین اعضای
هیئت تدوین قانون اساسی جدید این کشور، شورای عالی نظامی که اداره امور
کشوررا برعهده دارد، با فرستادن پیامی به احزاب سیاسی با تعیین یک ضرب
الاجل 48 ساعته ازآنان خواست تا نمایندگان خود رابرای تشکیل هیئت یک صد
نفره تدوین قانون اساسی معرفی نمایند.
دربیانیه شورای نظامی مصر گفته شده است درصورت عدم موفقیت احزاب
به هماهنگی های لازم دراین مورد، این شورا خود دراین زمینه تصمیم خواهد
گرفت.
این هیئت درماه های گذشته یک بارتشکیل شد ولی هیئت های نمایندگی سکولار ولیبرالهای پارلمان مصردراعتراض به تلاش گروههای اسلامی برای تسلط و تحمیل دیدگاههای مذهبی خود برقانون اساسی جدید ازهمکاری درهیئت تدوین قانون اساسی امنتاع کرده و به این ترتیب هیئت یکصد نفرهی قبلی منحل شد. لازم به یادآوری است که اکثریت مجلس کنونی مصر را نمایندگان اخوان المسلمین و سلفیهای اسلامی دراختیاردارند. رئیس مجلس که خود ازنمایندگان اخوان المسلمین است، روز گذشته گفت که نظامیان حق مداخله درقانونگذاری را ندارند.
قبلاً پیش بینی می شد که تا انتخابات اولی رئیس جمهوری پس از حسنی مبارک، کارتدوین قانون اساسی جدید به پایان رسیده باشد.
علی رغم گذشت پنج روزازاعلام حکم حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر، تظاهرات علیه حکم صادره همچنان ادامه دارد. تظاهرات کنندگان خواستارتجدید محاکمات حسنی مبارک و اطرافیان وی هستند.
روزشنبه درپایان محاکمات، رئیس جمهوری سابق مصربه دستوررئیس دادگاه به زندان انتقال یافت . وی قبل ازپایان محاکمات دریک بیمارستان نظامی بستری بود. خبرگزاریهای غربی روز سه شنبه به نقل از مقامات پزشکی مصرخبر دادند که وضع مزاجی حسنی مبارک به وخامت گرائیده است.
این هیئت درماه های گذشته یک بارتشکیل شد ولی هیئت های نمایندگی سکولار ولیبرالهای پارلمان مصردراعتراض به تلاش گروههای اسلامی برای تسلط و تحمیل دیدگاههای مذهبی خود برقانون اساسی جدید ازهمکاری درهیئت تدوین قانون اساسی امنتاع کرده و به این ترتیب هیئت یکصد نفرهی قبلی منحل شد. لازم به یادآوری است که اکثریت مجلس کنونی مصر را نمایندگان اخوان المسلمین و سلفیهای اسلامی دراختیاردارند. رئیس مجلس که خود ازنمایندگان اخوان المسلمین است، روز گذشته گفت که نظامیان حق مداخله درقانونگذاری را ندارند.
قبلاً پیش بینی می شد که تا انتخابات اولی رئیس جمهوری پس از حسنی مبارک، کارتدوین قانون اساسی جدید به پایان رسیده باشد.
علی رغم گذشت پنج روزازاعلام حکم حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر، تظاهرات علیه حکم صادره همچنان ادامه دارد. تظاهرات کنندگان خواستارتجدید محاکمات حسنی مبارک و اطرافیان وی هستند.
روزشنبه درپایان محاکمات، رئیس جمهوری سابق مصربه دستوررئیس دادگاه به زندان انتقال یافت . وی قبل ازپایان محاکمات دریک بیمارستان نظامی بستری بود. خبرگزاریهای غربی روز سه شنبه به نقل از مقامات پزشکی مصرخبر دادند که وضع مزاجی حسنی مبارک به وخامت گرائیده است.
چهل "نویسنده " گمنام ،حق تالیف کتابهایشان را برای ریختن خون شاهین نجفی هدیه کردند
کسانی که خود را نویسنده معرفی کرده اند ولی کمترین اشتهاری در
این زمینه ندارند، با انتشار بیانیه ای که چهل امضاء دارد ، مدعی شده اند
که " حق تالیف آثار منتشره و در دست انتشار خود را " به فردی که حکم ارتداد
شاهین نجفی را اجرا کند، اهدا می کنند.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایرنا، کسانی که خود را نویسنده معرفی
کرده اند ولی کمترین اشتهاری در این زمینه ندارند، با انتشار بیانیه ای که
چهل امضاء دارد ، مدعی شده اند که " حق تالیف آثار منتشره و در دست انتشار
خود را " به فردی که حکم ارتداد شاهین نجفی را اجرا کند اهدا می کنند.
با این حال در این مطلب که خبرگزاری رسمی دولت آنرا به نقل از پایگاه "نشر راه نیکان" منتشر کرده است، هیچ اسمی از کتاب ها ی منتشر شده و یا در دست انتشار این "نویسندگان" برده نشده است.
این بیانیه "استعمار ضد بشر" را متهم کرده است که "خود فروخته ای" بنام شاهین نجفی را مامور " تجدید فتنه" کرده است. بیانیه سپس علت این کوشش بقصد تجدید فتنه را شکست های" ننگین" استعمار در مقابل مرزداران تشیع به زعامت ولایت امری امام خامنه ای، توصیف کرده است.
امروز همچنین خبرگزاری فارس مصاحبه مفصلی را با یک "ترانه سرا و نویسنده" اصفهانی بنام فیاض (بدون ذکر نام کوچک) منتشر کرده است که در آن آلبوم جدید "ایستاده مردن" شاهین نجفی را به نقد کشیده و مدعی شده است که این خواننده "مرتد ایران" با حمایت افراد پشت پرده دست از اهانت به اعتقادات شیعه برنمی دارد و این بار با استفاده از کلمات رکیک "به خداوند متعال توهین کرده است."
این ترانه سرای برنامه های رادیوئی در اثبات توهین به خداوند، توضیح داده است که شاهین نجفی در این آهنگ "خدا را به چیزهای پست قسم میدهد و خداوند را در عین بزرگی، کوچک و حقیر جلوه می دهد."
مصاحبه شونده سپس پرونده جدیدی باز کرده و مدعی شده که نجفی قصد داشته است در این آلبوم ترانههای خود را به قرآن شبیه سازی کند. وی مثال زده است که "در جاهائی که قسم را در ابتدای ترانه می آورد، قصد توهین به قرآن را دارد." همانطور که مشاهده می شود استلال نویسنده – آنگونه که در خبرگزاری فارس آمده است- بکلی نامفهوم است و معلوم نیست قسم را در ابتدای ترانه آوردن چگونه می تواند توهین به قرآن تلقی شود.
فیاض در این مصاحبه مدعی شده است که شاهین نجفی" بطور حتم" توسط عوامل پشت پرده حمایت می شود و کسانی در آلبوم های او سرمایه گذاری کرده اند.
وی سپس افشا کرده است که شاهین نجفی سال 89 در آلبوم سال خون بخشی را به نام مهدی داشته است که به "مقام مقدس امام عصر توهین میکرد". فیاض اعتراض کرده است که در آن زمان این توهین از سوی هیچ مقامی مورد انتقاد واقع نشد.
در پایان این مصاحبه ، ترانه سرای مربوطه بدون هیچ توضیحی ادعا کرده است که نجفی از سوی غرب حمایت می شود و "رواج همجنس بازی و روابط نامشروع را در بین جوانان ایرانی هدف قرار داده است."
بد نیست یادآوری کنیم که چندی پیش بدنبال انتشار ترانه ای از سوی شاهین نجفی، که در آن امام دهم شیعیان را خطاب قرار داده بود، تعدادی از مراجع تقلید شیعه در ایران عمل وی را ارتداد ارزیابی کرده و وی را مرتد نامیدند. گروههای ناشناسی نیز برای اجرای حکم قتل وی مبالغ زیادی جایزه پیشنهاد کردند. در عین حال چهار نفر از دین پژوهان ایرانی که در خارج از کشور بسر می برند ( محسن کدیور، حسن یوسفی اشکوری، عبدالعلی بازرگان و صدیقه وسمقی) با انتشار اطلاعیه ای به احکام ارتداد آیت الله ها در ایران اعتراض کرده و توضیح داده اند که صدور حکم قتل برای تمسخر و توهین غیر قابل دفاع است. عبدالکریم سروش نیز اخیراً بیانیه ای منتشر کرده و با اعتراض به احکام ارتداد و اعلام برتریت جان نسبت به عقیده، خطاب به مراجع نوشته است که امروز در جهان، ایران تنها کشور و قم تنها شهری است که در آن حکم رسمی قتل مرتدان صادر می شود. سروش از فقها خواسته است که بر این " کارنامه بی افتخار" مهر خاتمت نهند.
با این حال در این مطلب که خبرگزاری رسمی دولت آنرا به نقل از پایگاه "نشر راه نیکان" منتشر کرده است، هیچ اسمی از کتاب ها ی منتشر شده و یا در دست انتشار این "نویسندگان" برده نشده است.
این بیانیه "استعمار ضد بشر" را متهم کرده است که "خود فروخته ای" بنام شاهین نجفی را مامور " تجدید فتنه" کرده است. بیانیه سپس علت این کوشش بقصد تجدید فتنه را شکست های" ننگین" استعمار در مقابل مرزداران تشیع به زعامت ولایت امری امام خامنه ای، توصیف کرده است.
امروز همچنین خبرگزاری فارس مصاحبه مفصلی را با یک "ترانه سرا و نویسنده" اصفهانی بنام فیاض (بدون ذکر نام کوچک) منتشر کرده است که در آن آلبوم جدید "ایستاده مردن" شاهین نجفی را به نقد کشیده و مدعی شده است که این خواننده "مرتد ایران" با حمایت افراد پشت پرده دست از اهانت به اعتقادات شیعه برنمی دارد و این بار با استفاده از کلمات رکیک "به خداوند متعال توهین کرده است."
این ترانه سرای برنامه های رادیوئی در اثبات توهین به خداوند، توضیح داده است که شاهین نجفی در این آهنگ "خدا را به چیزهای پست قسم میدهد و خداوند را در عین بزرگی، کوچک و حقیر جلوه می دهد."
مصاحبه شونده سپس پرونده جدیدی باز کرده و مدعی شده که نجفی قصد داشته است در این آلبوم ترانههای خود را به قرآن شبیه سازی کند. وی مثال زده است که "در جاهائی که قسم را در ابتدای ترانه می آورد، قصد توهین به قرآن را دارد." همانطور که مشاهده می شود استلال نویسنده – آنگونه که در خبرگزاری فارس آمده است- بکلی نامفهوم است و معلوم نیست قسم را در ابتدای ترانه آوردن چگونه می تواند توهین به قرآن تلقی شود.
فیاض در این مصاحبه مدعی شده است که شاهین نجفی" بطور حتم" توسط عوامل پشت پرده حمایت می شود و کسانی در آلبوم های او سرمایه گذاری کرده اند.
وی سپس افشا کرده است که شاهین نجفی سال 89 در آلبوم سال خون بخشی را به نام مهدی داشته است که به "مقام مقدس امام عصر توهین میکرد". فیاض اعتراض کرده است که در آن زمان این توهین از سوی هیچ مقامی مورد انتقاد واقع نشد.
در پایان این مصاحبه ، ترانه سرای مربوطه بدون هیچ توضیحی ادعا کرده است که نجفی از سوی غرب حمایت می شود و "رواج همجنس بازی و روابط نامشروع را در بین جوانان ایرانی هدف قرار داده است."
بد نیست یادآوری کنیم که چندی پیش بدنبال انتشار ترانه ای از سوی شاهین نجفی، که در آن امام دهم شیعیان را خطاب قرار داده بود، تعدادی از مراجع تقلید شیعه در ایران عمل وی را ارتداد ارزیابی کرده و وی را مرتد نامیدند. گروههای ناشناسی نیز برای اجرای حکم قتل وی مبالغ زیادی جایزه پیشنهاد کردند. در عین حال چهار نفر از دین پژوهان ایرانی که در خارج از کشور بسر می برند ( محسن کدیور، حسن یوسفی اشکوری، عبدالعلی بازرگان و صدیقه وسمقی) با انتشار اطلاعیه ای به احکام ارتداد آیت الله ها در ایران اعتراض کرده و توضیح داده اند که صدور حکم قتل برای تمسخر و توهین غیر قابل دفاع است. عبدالکریم سروش نیز اخیراً بیانیه ای منتشر کرده و با اعتراض به احکام ارتداد و اعلام برتریت جان نسبت به عقیده، خطاب به مراجع نوشته است که امروز در جهان، ایران تنها کشور و قم تنها شهری است که در آن حکم رسمی قتل مرتدان صادر می شود. سروش از فقها خواسته است که بر این " کارنامه بی افتخار" مهر خاتمت نهند.
خوش بینی محدود آمریکا درمورد مذاکرات ایران و آژانس
حدود ده روز مانده به دور چهارم مذاکرات اتمی ایران و ۱+۵
درمسکو، دولت واشنگتن میگوید نسبت به موفقیت مذاکرات ایران و آژانس بین
المللی اتمی دروین خوش بینی چندانی ندارد.
دو روز مانده به دورتازه ای ازمذاکرات میان نمایندگان ایران و
آژانس بین المللی انرژی اتمی دروین، اتحادیه اروپا با انتشاربیانیه ای
موکداً ازایران خواسته است "بی درنگ" با آژانس برسربرنامه های اتمی خود
همکاری نماید.
به گزارش خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب، اتحادیه اروپا دراین بیانیه از ایران می خواهد این امکان را برای آژانس فر اهم آورد تا این سازمان بتواند ماهیت برنامه های هسته ای ایران را بررسی وصلح آمیز بود ن انرا تائید نماید.
دربیانیه ی اتحادیه اروپا ازجمله آمده است: بنا براعلام یوکیو آمانو رئیس آژانس ایران می گوید، اختلافات موجود میان دو طرف مانعی برسر حصول توافق میان این دو نیست.
بیانیه می افزاید: ما ازایران می خواهیم که بی هیچ درنگی با آژانس به توافق برسد. ازاین رو بسیارمهم است که ایران دسترسی سریع به تمامی سایت های هسته ای خود را تضمین کند.
گزارش خبرگزاری فرانسه از وین، مذاکرات با آژانس که درواقع باید گفتوگوهای مهم مقدماتی درآستانهٔ مذاکرات مسکو تلقی شود، روزهشتم ماه ژوئن، دو روز دیگر، در وین انجام خواهد شد.
روبرت وود، نماینده دائمی آمریکا درآژانس بین المللی انرژی اتمی، روزگذشته درحاشیه نشست شورای حکام آژانس ابراز امیدواری کرد که مذاکرات میان تهران وآژانس به توافقی میان دو طرف بیانجامد، ولی افزود که به نتیجه مذاکرات چندان خوش بین نیست.
دراین حال، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نسبت به ناکامی مذاکرات مسکو هشدارداد. این خبرگزاری با اشاره تلویحی به نگرانیهای تهران درمورد مذاکرات مسکوخاطرنشان کرد که درخواست بازرسی ازمجتمع نظامی پارچین واعلام کشف اورانیوم غنی شده با غلظت بیشتردرفردو، مقدمهای برای طلب امتیازهای بیشتراز جمهوری اسلامی است.
درهمین رابطه سردارپاسداررحیم صفوی مشاورنظامی آیت الله علی خامنهای نیز با احتمال شکست مذاکرات مسکو گفته است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی باید همواره آمادگی خود را حفظ نمایند و آمادگیهای تهاجمی و دفاعی خود را افزایش دهند، چون به گفته وی، ازآینده اطلاع قطعی نداریم و باید هرآن منتظریک حادثه غیرمنتظره باشیم.
دراین حال مقامات آمریکائی میگویند دولت ایران پارچین را پاک سازی کرده است.
رئیس هیئت ایالات متحده آمریکا درآژانس بین المللی انرژی اتمی با اشاره به تصاویر ماهوارهای تهیه شده ازپارچین گفت این تصاویرنشان میدهد که رژیم ایران این نیروگاه اتمی را پاکسازی کرده است.
رابرت وود که درنشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی سخن میگفت تاکید کرد که بررسیها حاکی از آن است که رژیم ایران به میزان کافی اورانیوم با درصد پایین برای کاربرد درتولید سلاح اتمی غنی سازی کرده است.
همزمان با این اظهارات برخی منابع ایرانی اعلام کردند که دفتر خانم کاترین آشتون دعوت معاون سعید جلیلی، مذاکره کننده اصلی ایران، را برای تبادل نظر پیرامون دستورکارمذاکرات مسکو بیپاسخ گذاشته است.
بر اساس توافق هائی که دربغداد حاصل شده بود، قرار بود معاون سعید جلیلی درتماس با معاون خانم آشتون همراه با گروهی از کارشناسان مقدمات نشست مسکو را فراهم کنند.
درپاسخ به این ادعای ایران، دفترخانم آشتون روز سه شنبه اعلام داشت ما به نامه ایران پاسخ دادهایم.
به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی ایسنا، علی باقری معاون سعید جلیلی گفته است دو نامه تاکنون به دفترخانم آشتون فرستاده شده، ولی هیچ جوابی برای نشستهای پیش از دیدارمسکو داده نشده است.
دراین حال به گزارش منابع خبری ایرانی، سخنگوی خانم آشتون گفته است: ما به این نامه پاسخ دادهایم، وی گفته است خانم هلگا اشمید، معاون خانم آشتون، روز دوشنبه، چهارم ژوئن، به این نامه پاسخ داده است.
سایت بازتاب، با انتشارگزارشی ازطرح تازه آمریکا برای تحریمهای بیشترآمریکا علیه ایران خبرداد.
بازتاب گزارش خود را ازسامانه خبری «دبکا» نقل کرده است. (لازم به یادآوری است که نشریه اینترنتی دبکا اخبار و گزارشهای منطقه خاورمیانه و اسرائیل را منتشرمی کند و به تحلیل نظریات مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل از جمله سازمانهای اطلاعاتی این کشور میپردازد).
بنابراین گزارش، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا باردیگر بنیامین ناتانیاهو، نخست وزیراسرائیل، را متقاعد کرده است، که درحال حاضرازحمله احتمالی به تاسیسات اتمی ایران پرهیزنماید.
متقابلاً اوباما قول داده است درصورت شکست مذاکرات مسکو تحریمهای شدیدی علیه ایران برقرارخواهد شد.
بنابراین گزارش قرار است درصورت شکست مذاکرات ازاول ماه ژوئیه تحریم نفت و بانک مرکزی ایران ازسوی اتحادیه اروپا به اجرا گذاشته شود.
به دنبال این تحریمها آمریکا «مهمترین سلاح» اقتصادی خود را به کار خواهد انداخت که عبارت خواهد بود از ممنوعیت رفت و آمد هواپیماها و کشتیها به ایران. به این معنی که هرهواپیما که درایران فرود آید، از ورود به فرودگاههای آمریکا و اروپای غربی منع خواهندشد.
همچنین کشتیهایی که به ایران بروند، دیگر مجاز به پهلو گرفتن در بنادر اروپا و آمریکا نخواهند بود.
به نوشته تهیه کنندگان این طرح، این تحریمها میتواند ایران را بدون اینکه گلولهای شلیک شود، ازطریق هوا و دریا محاصره کند.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه و در جریان شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، ضمن تاکید بر لزوم ادامه مذاکرات، بر سر برنامه هسته ای ایران، گفت تحریمهای تازه بین المللی که به منظور فشار بر ایران درجهت شفاف سازی ماهیت برنامه هسته ای این کشور اعمال می شود، نتیجه منفی و معکوس در پی خواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب، اتحادیه اروپا دراین بیانیه از ایران می خواهد این امکان را برای آژانس فر اهم آورد تا این سازمان بتواند ماهیت برنامه های هسته ای ایران را بررسی وصلح آمیز بود ن انرا تائید نماید.
دربیانیه ی اتحادیه اروپا ازجمله آمده است: بنا براعلام یوکیو آمانو رئیس آژانس ایران می گوید، اختلافات موجود میان دو طرف مانعی برسر حصول توافق میان این دو نیست.
بیانیه می افزاید: ما ازایران می خواهیم که بی هیچ درنگی با آژانس به توافق برسد. ازاین رو بسیارمهم است که ایران دسترسی سریع به تمامی سایت های هسته ای خود را تضمین کند.
گزارش خبرگزاری فرانسه از وین، مذاکرات با آژانس که درواقع باید گفتوگوهای مهم مقدماتی درآستانهٔ مذاکرات مسکو تلقی شود، روزهشتم ماه ژوئن، دو روز دیگر، در وین انجام خواهد شد.
روبرت وود، نماینده دائمی آمریکا درآژانس بین المللی انرژی اتمی، روزگذشته درحاشیه نشست شورای حکام آژانس ابراز امیدواری کرد که مذاکرات میان تهران وآژانس به توافقی میان دو طرف بیانجامد، ولی افزود که به نتیجه مذاکرات چندان خوش بین نیست.
دراین حال، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نسبت به ناکامی مذاکرات مسکو هشدارداد. این خبرگزاری با اشاره تلویحی به نگرانیهای تهران درمورد مذاکرات مسکوخاطرنشان کرد که درخواست بازرسی ازمجتمع نظامی پارچین واعلام کشف اورانیوم غنی شده با غلظت بیشتردرفردو، مقدمهای برای طلب امتیازهای بیشتراز جمهوری اسلامی است.
درهمین رابطه سردارپاسداررحیم صفوی مشاورنظامی آیت الله علی خامنهای نیز با احتمال شکست مذاکرات مسکو گفته است که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی باید همواره آمادگی خود را حفظ نمایند و آمادگیهای تهاجمی و دفاعی خود را افزایش دهند، چون به گفته وی، ازآینده اطلاع قطعی نداریم و باید هرآن منتظریک حادثه غیرمنتظره باشیم.
دراین حال مقامات آمریکائی میگویند دولت ایران پارچین را پاک سازی کرده است.
رئیس هیئت ایالات متحده آمریکا درآژانس بین المللی انرژی اتمی با اشاره به تصاویر ماهوارهای تهیه شده ازپارچین گفت این تصاویرنشان میدهد که رژیم ایران این نیروگاه اتمی را پاکسازی کرده است.
رابرت وود که درنشست شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی سخن میگفت تاکید کرد که بررسیها حاکی از آن است که رژیم ایران به میزان کافی اورانیوم با درصد پایین برای کاربرد درتولید سلاح اتمی غنی سازی کرده است.
همزمان با این اظهارات برخی منابع ایرانی اعلام کردند که دفتر خانم کاترین آشتون دعوت معاون سعید جلیلی، مذاکره کننده اصلی ایران، را برای تبادل نظر پیرامون دستورکارمذاکرات مسکو بیپاسخ گذاشته است.
بر اساس توافق هائی که دربغداد حاصل شده بود، قرار بود معاون سعید جلیلی درتماس با معاون خانم آشتون همراه با گروهی از کارشناسان مقدمات نشست مسکو را فراهم کنند.
درپاسخ به این ادعای ایران، دفترخانم آشتون روز سه شنبه اعلام داشت ما به نامه ایران پاسخ دادهایم.
به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی ایسنا، علی باقری معاون سعید جلیلی گفته است دو نامه تاکنون به دفترخانم آشتون فرستاده شده، ولی هیچ جوابی برای نشستهای پیش از دیدارمسکو داده نشده است.
دراین حال به گزارش منابع خبری ایرانی، سخنگوی خانم آشتون گفته است: ما به این نامه پاسخ دادهایم، وی گفته است خانم هلگا اشمید، معاون خانم آشتون، روز دوشنبه، چهارم ژوئن، به این نامه پاسخ داده است.
سایت بازتاب، با انتشارگزارشی ازطرح تازه آمریکا برای تحریمهای بیشترآمریکا علیه ایران خبرداد.
بازتاب گزارش خود را ازسامانه خبری «دبکا» نقل کرده است. (لازم به یادآوری است که نشریه اینترنتی دبکا اخبار و گزارشهای منطقه خاورمیانه و اسرائیل را منتشرمی کند و به تحلیل نظریات مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل از جمله سازمانهای اطلاعاتی این کشور میپردازد).
بنابراین گزارش، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا باردیگر بنیامین ناتانیاهو، نخست وزیراسرائیل، را متقاعد کرده است، که درحال حاضرازحمله احتمالی به تاسیسات اتمی ایران پرهیزنماید.
متقابلاً اوباما قول داده است درصورت شکست مذاکرات مسکو تحریمهای شدیدی علیه ایران برقرارخواهد شد.
بنابراین گزارش قرار است درصورت شکست مذاکرات ازاول ماه ژوئیه تحریم نفت و بانک مرکزی ایران ازسوی اتحادیه اروپا به اجرا گذاشته شود.
به دنبال این تحریمها آمریکا «مهمترین سلاح» اقتصادی خود را به کار خواهد انداخت که عبارت خواهد بود از ممنوعیت رفت و آمد هواپیماها و کشتیها به ایران. به این معنی که هرهواپیما که درایران فرود آید، از ورود به فرودگاههای آمریکا و اروپای غربی منع خواهندشد.
همچنین کشتیهایی که به ایران بروند، دیگر مجاز به پهلو گرفتن در بنادر اروپا و آمریکا نخواهند بود.
به نوشته تهیه کنندگان این طرح، این تحریمها میتواند ایران را بدون اینکه گلولهای شلیک شود، ازطریق هوا و دریا محاصره کند.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، روز چهارشنبه و در جریان شرکت در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، ضمن تاکید بر لزوم ادامه مذاکرات، بر سر برنامه هسته ای ایران، گفت تحریمهای تازه بین المللی که به منظور فشار بر ایران درجهت شفاف سازی ماهیت برنامه هسته ای این کشور اعمال می شود، نتیجه منفی و معکوس در پی خواهد داشت.
دو قدرت بزرگ جهانی با ایران و افغانستان درباره امنیت منطقه گفتگو می کنند
امروز محمود احمدی نژاد با ولادیمیر پوتین در پکن ملاقات میکند و گفته می شود که پرونده هسته ای ایران محور اصلی این گفتگوهاست.
با آغاز گفتگوهای همایش سازمان همکاری های شانگهای در پکن، دو
قدرت بزرگ جهانی، چین و روسیه، می کوشند امنیت منطقه آسیا را با همسایگان
خود بویژه افغانستان و ایران به بحث و تبادل نظر بگذارند.
در حالیکه عدم اطمینان نسبت به برنامه اتمی ایران هنوز هم نگرانی ها را دامن میزند، محمود احمدی نژاد در پکن می کوشد از دیدگاههای دو قدرت بزرگ جهانی نسبت به این پرونده آگاه گردد و حمایت آنان را به طرفداری از مواضع جمهوری اسلامی برانگیزد. این در حالی است که تا دو روز دیگر نشستی برای امضای یک توافق احتمالی میان ایران و اژانس بین المللی انرژی اتمی برگزار خواهد شد و سپس در روز های هژدهم و نوزدهم ژوئن دور جدید مذاکرات میان ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک در مسکو از سر گرفته خواهد شد.
امروز محمود احمدی نژاد با ولادیمیر پوتین در پکن ملاقات میکنند و گفته می شود که پرونده هسته ای ایران محور اصلی این گفتگوهاست.
پکن نیز همواره ادعا کرده است که با هر نوع بکارگیری زور و یا حتی تهدید به آن علیه ایران مخالف است .
سازمان همکاری های شانگهای که از سال 1996 تشکیل شده است و دو قدرت بزرگ چین و روسیه همراه با چهار کشور آسیای مرکزی را در برمیگیرد، از بدو تشکیل علیه اسلامگرائی افراطی بوجود آمد و در عین حال می خواست وزنه ای علیه قدرت های دیگر جهانی باشد.
ایران و افغانستان دو عضو ناظر این سازمان هستند .
در اجلاس دو روزه امسال قرار است چین و افغانستان یک " بیانیه مشترک امضاء کنند. این بیانیه بقصد برقراری مناسبات و همکاری های استراتژیک میان چین و افغانستان تنظیم شده است.
در حالیکه عدم اطمینان نسبت به برنامه اتمی ایران هنوز هم نگرانی ها را دامن میزند، محمود احمدی نژاد در پکن می کوشد از دیدگاههای دو قدرت بزرگ جهانی نسبت به این پرونده آگاه گردد و حمایت آنان را به طرفداری از مواضع جمهوری اسلامی برانگیزد. این در حالی است که تا دو روز دیگر نشستی برای امضای یک توافق احتمالی میان ایران و اژانس بین المللی انرژی اتمی برگزار خواهد شد و سپس در روز های هژدهم و نوزدهم ژوئن دور جدید مذاکرات میان ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک در مسکو از سر گرفته خواهد شد.
امروز محمود احمدی نژاد با ولادیمیر پوتین در پکن ملاقات میکنند و گفته می شود که پرونده هسته ای ایران محور اصلی این گفتگوهاست.
پکن نیز همواره ادعا کرده است که با هر نوع بکارگیری زور و یا حتی تهدید به آن علیه ایران مخالف است .
سازمان همکاری های شانگهای که از سال 1996 تشکیل شده است و دو قدرت بزرگ چین و روسیه همراه با چهار کشور آسیای مرکزی را در برمیگیرد، از بدو تشکیل علیه اسلامگرائی افراطی بوجود آمد و در عین حال می خواست وزنه ای علیه قدرت های دیگر جهانی باشد.
ایران و افغانستان دو عضو ناظر این سازمان هستند .
در اجلاس دو روزه امسال قرار است چین و افغانستان یک " بیانیه مشترک امضاء کنند. این بیانیه بقصد برقراری مناسبات و همکاری های استراتژیک میان چین و افغانستان تنظیم شده است.
مراسم تدفین رفیق آذر درخشان روز جمعه هشتم ماه ژوئن 2012
ساعت 17 بوقت اروپای مرکزی یا ساعت 13 بوقت نیویورک.
درود رفقا و دوستان
در زمینه اطلاعیه شماره ۳ پخش همزمان مراسم تدفین رفیق آذر درخشان روز جمعه هشتم ماه ژوئن 2012 ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی یا ساعت 13 به وقت نیویورک ارسال می گردد. برای مشاهده همزمان (آنلاین) مراسم میتوانید به لینک زیر در همان روز مراجعه نمایید:
استوار و پیروز باشید
کمیته جوانان بلژیک
http://www.youtube.com/watch? v=vGNTee0t0Pwآذر درخشان - آرزوی آزاد زیستن
http://www.youtube.com/watch? v=he17F4Nh1c4آذر درخشان مبارز فمینیست ایرانی در جلسه 8 مارس «کمیته زنان ضّد سنگسار» پاریس. فرانسه
http://www.youtube.com/watch? v=TgUG8FAk0Ksتقدیم شده به آذر درخشان از طرف الدوز درخشان
http://www.youtube.com/watch? v=FKJsk9Ac2sYFotoferry Ferry تقدیم شده به آذر درخشان
کمیته جوانان بلژیک
اطلاعیه شماره سه
پخش همزمان مراسم بزرگداشت رفیق آذر درخشان
همانگونه كه در اطلاعیه شماره یك و دو ذكر شد، مراسم بزرگداشت آذر درخشان روز - جمعه 8 ژوئن - ساعت 19، در سالن AGECA(آ ژ كا) برگزار خواهد شد. با توجه به اینکه عده ای از رفقا، علاقمندان و دوستان امکان شرکت در این مراسم را ندارند، از طرف کمیته برگزار کننده امکان پخش همزمان این مراسم تدارک دیده شده است. کافی است روز جمعه ساعت ۱۹ به وقت اروپای مرکزی به لینک زیر مراجعه کنید:
كمیته برگزاری مراسم تدفین و بزرگداشت رفیق آذر درخشان
پاریس - شنبه 2 ژوئن 2012
برای كسب اطلاعات بیشتر و ... میتوانید با ایمیل وشماره تلفن زیر تماس بگیرید:
Tel: 00 33 65 29 86 157
تقدیم شده به آذر درخشان از طرف رزا تابان
صفحه فیس بوک آذر درخشان
http://www.facebook.com/ azar8marsپيام ها به مناسبت درگذشت رفيق آذر درخشان
http://www.8mars.com/brows. php?catId=1127&pgn=1کانال یوتیوب آذر درخشان
http://www.youtube.com/user/ Azarderakhshan
بنیاد پوران بازرگان روز سوم مارس 2012 درپاریس درکتابخانه مقاومت مردم فلسطین از آذر درخشان مبارز جنبش زنان قدردانی کردhttp://www.facebook.com/
http://www.8mars.com/brows.
http://www.youtube.com/user/
http://www.youtube.com/watch?
http://www.youtube.com/watch?
http://www.youtube.com/watch?
http://www.youtube.com/watch?
دیپلمات ایرانی؛ مقالهای را کپی و به نام خود در روزنامه قطری منتشر کرد
رایزن فرهنگی
ایران در قطر به مناسبت روز گرامیداشت سعدی، با انتشار مقالهای در
روزنامه الوطن چاپ قطر، آن را به نام خود منتشر کرده، در حالی که این مقاله
برای دکتر محمد علی آذرشب است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی «انتخاب» این مقاله یکی از مقالات دکتر محمد علی آذرشب است که هم در سایت خودش و هم در چند سایت دیگر منتشر شده است.
انتخاب، در مطلبی با عنوان «باز هم سوء تفاهم یک دیپلمات ایرانی که البته علمی است، نه فرهنگی!» نوشته است: «بعد از اقدام یک دیپلمات ایرانی در برزیل که وزارت خارجه آن را یک سوء تفاهم فرهنگی خواند، این بار ظاهرا برای رایزن فرهنگی ایران در قطر یک سوء تفاهم به وجود آمده که البته خوشبختانه علمی است، نه فرهنگی!»
این سایت نوشته است: «این رایزن گرامی چندی پیش به مناسبت روز گرامیداشت سعدی، با انتشار مقالهای در در روزنامه الوطن چاپ قطر (به تاریخ ۲۸ آوریل ۲۰۱۲؛ شماره ۶۰۸۲ در صفحهی اقلام حره)، آن را به نام خود در روزنامه یاد شده منتشر کرده است، اما برخی بعد از خواندن این مقاله دریافتهاند جملهبندیهایش آشناست و بعدا مشخص شده این مقاله یکی از مقالات دکتر محمد علی آذرشب است که هم در سایت خودش و هم در چند سایت دیگر آمده است.»
به نوشتهی انتخاب احتمالا برای این دیپلمات این سوءتفاهم علمی! پیش آمده که وقتی در یک نشریه خارجی مینویسد، مهم نیست مقاله مربوط به کیست و چه بهتر که مقالات دیگران را بدون ذکر هرگونه منبع در اختیار مخاطبان خارجی قرار داد و البته مهم هم این است که کسی بو نبرد.
انتخاب، در مطلبی با عنوان «باز هم سوء تفاهم یک دیپلمات ایرانی که البته علمی است، نه فرهنگی!» نوشته است: «بعد از اقدام یک دیپلمات ایرانی در برزیل که وزارت خارجه آن را یک سوء تفاهم فرهنگی خواند، این بار ظاهرا برای رایزن فرهنگی ایران در قطر یک سوء تفاهم به وجود آمده که البته خوشبختانه علمی است، نه فرهنگی!»
این سایت نوشته است: «این رایزن گرامی چندی پیش به مناسبت روز گرامیداشت سعدی، با انتشار مقالهای در در روزنامه الوطن چاپ قطر (به تاریخ ۲۸ آوریل ۲۰۱۲؛ شماره ۶۰۸۲ در صفحهی اقلام حره)، آن را به نام خود در روزنامه یاد شده منتشر کرده است، اما برخی بعد از خواندن این مقاله دریافتهاند جملهبندیهایش آشناست و بعدا مشخص شده این مقاله یکی از مقالات دکتر محمد علی آذرشب است که هم در سایت خودش و هم در چند سایت دیگر آمده است.»
به نوشتهی انتخاب احتمالا برای این دیپلمات این سوءتفاهم علمی! پیش آمده که وقتی در یک نشریه خارجی مینویسد، مهم نیست مقاله مربوط به کیست و چه بهتر که مقالات دیگران را بدون ذکر هرگونه منبع در اختیار مخاطبان خارجی قرار داد و البته مهم هم این است که کسی بو نبرد.
ویروس فلِیم، سوار بر ویندوز، با نشانیهای جعلی
محققان امنیتی، امروز جزئیات بیشتر از چگونگی کارکردن ویروس پیچیدهی «فِلیم» را منتشر کردند.
گفته شده که این ویروس خود را گسترش میدهد در طی شبکه با مکانیزمی که سیستم عامل ویندوز خود را به روز میکند.
وقتی که یک دستگاه سعی میکند تا ویندوزش را به روز رسانی کند، این ویروس خود را به جای فرد دیگری جا میزند و پیغام جعلی خود را میفرستد. پس از آن سیستم عامل ویندوزی که آغشته به بدافزار است برای مشتری به روز میشود.
این مساله اصلا کم اهمیت نیست. چرا که این به روزرسانیها میبایست با امضای شرکت مایکروسافت صورت بگیرد.
از سوی دیگر، اعلام شده که ویروس «فلِیم»، از دامنهها(نشانی)های اینترنتی جعلی و غیر واقعی برای ارتباط با کامپیوترهای آلوده در خاورمیانه حداقل در چهار سال گذشته استفاده میکرده است. این مساله شامل حداقل ۸۶ نشانی جعلی و با ۲۴ آدرس آیپی ثبت شده بوده است که از سال ۲۰۰۸ آغاز شده بوده است.
وقتی که یک دستگاه سعی میکند تا ویندوزش را به روز رسانی کند، این ویروس خود را به جای فرد دیگری جا میزند و پیغام جعلی خود را میفرستد. پس از آن سیستم عامل ویندوزی که آغشته به بدافزار است برای مشتری به روز میشود.
این مساله اصلا کم اهمیت نیست. چرا که این به روزرسانیها میبایست با امضای شرکت مایکروسافت صورت بگیرد.
از سوی دیگر، اعلام شده که ویروس «فلِیم»، از دامنهها(نشانی)های اینترنتی جعلی و غیر واقعی برای ارتباط با کامپیوترهای آلوده در خاورمیانه حداقل در چهار سال گذشته استفاده میکرده است. این مساله شامل حداقل ۸۶ نشانی جعلی و با ۲۴ آدرس آیپی ثبت شده بوده است که از سال ۲۰۰۸ آغاز شده بوده است.
تصویر «امام» در ماه؛ پپسی را به حضور نپذیرفت!
بعد از ۳۳
سال، عدهای، یک بار دیگر به پشتبامها رفتند تا اینبار بجای «امام»
لوگوی پپسی را در ماه ببینند! اما خبر دروغ بود و یا شاید هم حضرت امام
پپسی را به حضور نپذیرفت؟!
شب گذشته در ایران، برخی از مردم به دنبال درج خبری در ایسنا و انتخاب،
در خصوص «تبلیغات شرکت پپسی کولا بر روی ماه» ساعاتی را دوربین بهدست روی
پشتبامها گذراندند تا بتوانند این پدیده خارقالعاده! را مشاهده کنند،
خبری که از اساس دروغ بود و فقط این رسانههای رسمی جمهوری اسلامی بودند که
آن را منتشر کردند.
آنچه بعدی شگفتانگیزتر به ماجرا داد گفتگوی یک استاد دانشگاه با ایسنا بود که به توضیح این پدیده پرداخت و آن را بسیار مهم و خارق العاده توصیف کرد و گفت پپسی با این کار به رقابت با کوکاکولا پرداخته است!
آنچه بعدی شگفتانگیزتر به ماجرا داد گفتگوی یک استاد دانشگاه با ایسنا بود که به توضیح این پدیده پرداخت و آن را بسیار مهم و خارق العاده توصیف کرد و گفت پپسی با این کار به رقابت با کوکاکولا پرداخته است!
با برملا شدن این دروغ، ایسنا خبرهای خود را حذف کرد؛ اما انتخاب با عذرخواهی از مردم نوشت که از روی ایسنا این خبر را زده است.
و عجیبتر اینکه بسیاری از مردم سر خورده
ایران که ناکام از پشتبامها بازگشته بودند سریعا به صفحهی فیس بوک پپسی
رفتند و همان بلایی را سر این صفحه آوردند که در مورد ملک عبدالله پیشتر
بکار بسته بودند. یکی نوشته بود: «فقط دوغ آبعلی!»
فرورتیش رضوانیه هم که پیشتر شایعاتی چون کج شدن برج میلاد و سمند طلایی را در وبلاگ خود منتشر کرده بود این بار در خصوص این موضوع نوشت:
«بهخاطر تماسها و پیغامهایی که در چند روز گذشته دریافت کردم، کلافه
شدهام. برخی انتشار شایعه تاباندن لوگوی کمپانی آمریکایی پپسی روی سطح کره
ماه را به من نسبت میدهند و گروهی هم میگویند: چون ملت سر کار
رفتهاند، بهتر است اعلام کنی که یک شایعه بوده، هرچند نقشی در آن
نداشتی... این ماجرا یک شایعه بود. خواهش میکنم در خانههایتان بمانید و
به زندگی خود ادامه دهید. من هم در این ماجرا هیچ نقشی نداشتم، ندارم و
نخواهم داشت. پس ماجرای خیالی پپسی و ماه را رها کنید.»
آری دروغ بود. همچون تصویر خمینی در ۳۳ سال قبل که عدهای آن را در ماه دیدند و حالا با این خبر، باید گفت برای بسیاری از مردم ایران این ۳۳ سال هیچ بوده است؛ کافی است مصداق عوض شود؛ مردم باز هم آمادگی دارند تصاویر دلخواه را در آسمان بگذارند.
آری دروغ بود. همچون تصویر خمینی در ۳۳ سال قبل که عدهای آن را در ماه دیدند و حالا با این خبر، باید گفت برای بسیاری از مردم ایران این ۳۳ سال هیچ بوده است؛ کافی است مصداق عوض شود؛ مردم باز هم آمادگی دارند تصاویر دلخواه را در آسمان بگذارند.
محمد مصطفایی: وضعیت روزنامهنگاران و فعالان حقوق بشر پناهجو در ترکیه بغرنج است
محمد
مصطفایی، وکیل مدافع و فعال حقوق بشر، در نامهای سرگشاده به دبیر کل و
کمیسریای عالی پناهندگان سازمان ملل، خواستار توجه بیشتر به وضعیت
پناهجویان روزنامهنگار و فعال حقوق بشر در ترکیه شده است. به گفته
مصطفایی، بسیاری از فعالان و روزنامهنگاران در «بلاتکلیفی مطلق» به سر
میبرند مامورین امنیتی بارها عدهای از آنان را مورد تهدید قرار دادهاند و
آسایش را از آنها سلب کردهاند.
متن نامه محمد مصطفایی که برای «خودنویس» ارسال شده، به شرح زیر است:دبیرکل محترم سازمان ملل، کمیسریای عالی پناهندگان سازمان ملل و وزاری محترم امور خارجه کشورهای مدافع حقوق بشر
از جمله قربانیان نقض حقوق بشر که به لحظ حرفه خود و برای رشد و توسعه کشورشان به خصوص ارتقا حقوق بشر مورد ظلم و ستم توسط مامورین امنیت و قضات دادگستری در ایران قرار گرفتهاند، روزنامهنگاران هستند. روزنامهنگارانی که قلمشان و عقیدشان برای صلح و آرامش وامنیت باعث گریده تا در تیر راس ناقضان حقوق بشر قرار گیرند. در سالهای گذشته گزارشهای بسیار تکان دهنده ای از وضعیت رسانههای مشتقل و روزنامهنگاران توسط سازمان های مدافع حقوق روزنامهنگاران منتشر شده است که جای تامل دارد. فدراسیون بین المللی روزنامهنگاران و همچنین دیگر سازمانهای مدافع حقوق بشر از جمله سازمان عفو بین الملل و دیدبان حقوق بشر، وضعیت روزنامهنگاران را در ایران نگران کننده و بغرنج توصیف کردهاند و اعلام شده است که ارعاب روزنامهنگاران مستقل در سالهای گذشته در بدترین حالت خود قرار داشته است. گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است که ایران هم چنان دارای بیشترین خبرنگاران را در زندان محبوس کرده است و نام بزرگترین زندان روزنامهنگاران به ایران اختصاص یافته است. فشارهای روز افزون به روزنامهنگاران توسط ماموران امنیت که به هیچ قاعده و قانونی پایبند نیستند، باعث کردیده است که آنان ناچار شوند سرزمین مادری خود را رها کرده و بتوانند در کشورهای همجوار ایران و در دفتر کمیسریای عالی پناهندگان علیرغم میل باطنی خود درخواست پناهندگی دهند. بسیاری از روزنامهنگاران نیز در حال حاضر در بازداشت به سر میبرند و آنانی که در کشورهای همجوار اعلام پناهندگی نمودهاند با احکام سنگین حبس مواجه هستند.
متاسفانه با خبر شدهام که عده ای از همین روزنامهنگاران زحمتکش که به دلیل حرفشان مجبور به ترک ایران شدهاند، در کشور ترکیه در شرایط بسیار نامناسبی به سر میبرند. نه تنها روزنامهنگاران بلکه بسیاری از فعالان حقوق بشر نیز دارای همین وضعیت میباشند و در بلاتکلیفی مطلق به سر میبرند مامورین امنیتی بارها عدهای از آنان را مورد تهدید قرار دادهاند و آسایش را از آنها سلب کردهاند.
نبود امنیت در کشور ترکیه باعث گردیده است تا خطاب به شما این نامه را مرقوم نمایم تا به هر طریق ممکن، روزنامهنگاران و فعالین حقوق مدنی و سیاسی که در ترکیه اقامت دارند را به کشوری امن منتقل نمایید.
اگر قائل به دفاع از حقوق بشر هستیم، میبایست مدافعین حقوق بشر را نیز پشتیبانی کنیم، مدافعینی که به راستی آزادی و حیاتشان را در راه عقاید خود گذاشتهاند و تلاش نمودهاند تا صدای قربانیان نقض حقوق بشر را به جهانیان برسانند.
جای بسیار تاسف است که روزنامهنگار شناخته شده ایرانی آقای هادی نیلی که سالهای تحت نظر مامورین وزارت اطلاعات و امینت بوده و بارها بازجویی شده است، مدت بیش از دو سال در ترکیه بلاتکلف باشد و نتواند به آزادی دست یابد. حقیقتا ماندن ایشان و دیگر کسانی که نامشان را در زیر خواهم آورد، در کشور ناامنی چون ترکیه شکنجه آنهاست.
آقای بهروز صمد بیگی مدت بیش از سیزده ماه است که در وضعیت نگران کنندهای بشر میبرد، حمید مافی به همراه همسرشان خانم مریم اکبری مدت بیش از ده ماه است که ترکیه و در وضعیت نابسامانی زندگی میکنند و بارها مورد تهدید قرار گرفتهاند. آقای احسان الله محرابی به همراه همسرشان در روستایی نزدیک به سوریه تبعید شدهاند و وضعیتشان بسیار نگران کنند است.
آقای مهدی تاجیک قشقایی از جمله روزنامهنگاران با سابقه و معروف ایرانی میبایست تا جولای سال ۲۰۱۳ منتظر اولین مصاحبه خود باشند.
علیرضا فیروزی فعال دانشجویی است که برای فوریه سال ۲۰۱۳ وقت مصاحبه به وی داده شده است. فرهاد نوری مدیر سایت مجذوبان نور در تاریخ ۲۱/۰۹/۲۰۱۲ وقت مصاحبه داشته است که مصاحبه ایشان کنسل شده و تاکنون هیچ نتیجه مثبتی دریافت ننموده است. متاسفانه افراد دیگری از جمله آقایان بابک اجلالی و همایون نادری فر همچنان در بلاتکلیفی به سر میبردند.
لازم است تاکید کنم که اگر قائل به دفاع از حقوق روزنامه نگاران هستیم، میبایست در هر شرایطی و هر مکانی مدافع آنان باشیم. امروز این دست از مدافعین راستین حقوق بشر نیاز اساسی و ضروری به کمک و یاری ما دارند. از شما درخواست میکنم که به هر نحوی از انحا شرایطی را فراهم آورید تا آنها بتوانند به کشوری امن نقل مکان کنند تا بتوانند بیش از پیش برای مردمان کشورشان خدمت کنند.
با سپاس فراوان
محمد مصطفایی وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر
سایت دبکا: طرح ایالات متحده برای محاصره هوایی و دریایی ایران
یک وبسایت
اسراییلی نوشت که رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، برای متقاعد کردن نخست
وزیر اسراییل به عدم حمله به تاسیسات اتمی ایران، با «طرح جدیدی» وعدههایی
به نتانیاهو داده است. در خبری دیگر رییس ستاد مشترک اسراییل هم گفته است
که کشورش برای حمله به ایران «به طرز فوقالعادهای آماده» است.
سایت دبکا
نزدیک به نهادهای اطلاعاتی اسراییل نوشت که باراک اوباما به نتانیاهو گفته
است در صورت شکست مذاکرات مسکو، با طرحی عملا ایران را محاصره هوایی و
دریایی خواهد کرد.
به گزارش بازتاب به نقل از این سایت، این طرح که پس از شکست مذاکرات مسکو آغاز خواهد شد این چنین است:
«در یکم ژوئیه، اروپاییها تحریمهایی علیه صادرات نفت و بانکهای ایران اعمال میکنند. و در پاییز، دولت آمریکا مهمترین سلاح اقتصادی خود را بیرون میآورد: تحریمی که بواسطه آن هواپیماهای و کشتیها نمیتوانند به ایران بروند. هر هواپیمایی که در ایران فرود آید، از فرود در فرودگاههای اروپای غربی و آمریکا منع میشود. همچنین، ورود کشتیها به بنادر ایران به طور اتوماتیک منجر به ممنوعیت از ورود آنها به بنادر اروپا و آمریکا میشود.»
سایت دبکا در پایان هم نوشته است که این تحریم میتواند ایران را بدون اینکه گلولهای شلیک شود، از طریق هوا و دریا محاصره کند.
رییس ستاد مشترک اسراییل: برای حمله به ایران به طرز فوقالعادهای آماده هستیم
در رویدادی دیگر و در همین زمینه، یک روز پس از آنکه مئیر داگان، رئیس سابق موساد گفت «پنج دقیقه پس از حمله به ایران» با یک جنگ منطقهای روبرو خواهیم شد، رییس ستاد مشترک اسراییل با رد نظرات این فرد گفت برای حمله به ایران بهطرز فوقالعادهای آماده هستیم.
ژنرال بنی گانتز رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح اسراییل با بیان اینکه اسراییل کاملا آماده حمله به ایران است به سخنان روز گذشته رییس سابق موساد هم واکنش نشان داد و گفت کسانی که در مورد حمله اسراییل به ایران شک دارند، افراد نااگاهی هستند و همواره نیاز است که تهدید حمله به ایران وجود داشته باشد.
رییس ستاد مشترک اسراییل گفت: پچپچها و سخنان زیادی در خصوص ایران وجود دارد، اما تنها برخی از حقیقت ماجرا خبر دارند. این پچپچها پر از مبالغه است.
به گزارش بازتاب به نقل از این سایت، این طرح که پس از شکست مذاکرات مسکو آغاز خواهد شد این چنین است:
«در یکم ژوئیه، اروپاییها تحریمهایی علیه صادرات نفت و بانکهای ایران اعمال میکنند. و در پاییز، دولت آمریکا مهمترین سلاح اقتصادی خود را بیرون میآورد: تحریمی که بواسطه آن هواپیماهای و کشتیها نمیتوانند به ایران بروند. هر هواپیمایی که در ایران فرود آید، از فرود در فرودگاههای اروپای غربی و آمریکا منع میشود. همچنین، ورود کشتیها به بنادر ایران به طور اتوماتیک منجر به ممنوعیت از ورود آنها به بنادر اروپا و آمریکا میشود.»
سایت دبکا در پایان هم نوشته است که این تحریم میتواند ایران را بدون اینکه گلولهای شلیک شود، از طریق هوا و دریا محاصره کند.
رییس ستاد مشترک اسراییل: برای حمله به ایران به طرز فوقالعادهای آماده هستیم
در رویدادی دیگر و در همین زمینه، یک روز پس از آنکه مئیر داگان، رئیس سابق موساد گفت «پنج دقیقه پس از حمله به ایران» با یک جنگ منطقهای روبرو خواهیم شد، رییس ستاد مشترک اسراییل با رد نظرات این فرد گفت برای حمله به ایران بهطرز فوقالعادهای آماده هستیم.
ژنرال بنی گانتز رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح اسراییل با بیان اینکه اسراییل کاملا آماده حمله به ایران است به سخنان روز گذشته رییس سابق موساد هم واکنش نشان داد و گفت کسانی که در مورد حمله اسراییل به ایران شک دارند، افراد نااگاهی هستند و همواره نیاز است که تهدید حمله به ایران وجود داشته باشد.
رییس ستاد مشترک اسراییل گفت: پچپچها و سخنان زیادی در خصوص ایران وجود دارد، اما تنها برخی از حقیقت ماجرا خبر دارند. این پچپچها پر از مبالغه است.
هشدار فوری گوگل به کاربرانش
۱۷ خرداد ۱۳۹۱
نسترن فرمانیان
شرکت گوگل،
هشدار داده که در پی مراقبتهایشان از سیستمها فهمیدهاند که عدهای مهاجم
اینترنتی قصد ورود به سیستمها را دارند. حملهکنندگان سایبریای که
احتمالا از سوی دولتها پشتیبانی میشوند.
از سوی دیگر، آنها متذکر شده اند
که اگر پیغامی مشابه زیر را در صفحات گوگل یا جیمیل خود مشاهده کردید،
نترسید و این به این معنا هم نیست که به طور حتم دسترسیهای شما مورد
دستبرد یا حمله قرار گرفته است. این تنها یک احتمال است.
ترجمه این متن هشدار این است که «به نظرِ ما، ممکن است مهاجمانی با پشتیبانی دولت قصد ورود به کامپیوتر و حساب(آکانت) شما را داشتهاند.»
گوگل گفته که این تنها به این معنا است که احتمال تلاشهایی از این دست وجود دارد و حالا لازم است که کارهایی را برای ایمنتر کردن اکانت خود و دسترسیهای دیگرتان بردارید.
این کارها میتواند شامل دو مرحلهای کردن دسترسی گوگل شما باشد. با این کار شما در واقع تا حد خیلی زیادی از ورود دیگران به اکانت خود جلوگیری میکنید.
دو مرحلهای کردن دسترسی خود در گوگل به چه معنیاست و چگونه باید این کار را انجام داد؟.
کار مفید بعدی، به روز رسانی مرورگر اینترنت شما، ادیتورهای آنلاین متون، یا افزونههایی که نصب کردهاید است.
همچنین ممکن است این حملهها از طریق در اختیار گذاشتن صفحاتی برای «فیشینگ اطلاعات» از طریق ارائه صفحات جعلی به جای نشانی زیر باشد که بخواهند در آنها اطلاعات پسورد خود را وارد کنید که منجر به دزدی آن شود:
ترجمه این متن هشدار این است که «به نظرِ ما، ممکن است مهاجمانی با پشتیبانی دولت قصد ورود به کامپیوتر و حساب(آکانت) شما را داشتهاند.»
گوگل گفته که این تنها به این معنا است که احتمال تلاشهایی از این دست وجود دارد و حالا لازم است که کارهایی را برای ایمنتر کردن اکانت خود و دسترسیهای دیگرتان بردارید.
این کارها میتواند شامل دو مرحلهای کردن دسترسی گوگل شما باشد. با این کار شما در واقع تا حد خیلی زیادی از ورود دیگران به اکانت خود جلوگیری میکنید.
دو مرحلهای کردن دسترسی خود در گوگل به چه معنیاست و چگونه باید این کار را انجام داد؟.
کار مفید بعدی، به روز رسانی مرورگر اینترنت شما، ادیتورهای آنلاین متون، یا افزونههایی که نصب کردهاید است.
همچنین ممکن است این حملهها از طریق در اختیار گذاشتن صفحاتی برای «فیشینگ اطلاعات» از طریق ارائه صفحات جعلی به جای نشانی زیر باشد که بخواهند در آنها اطلاعات پسورد خود را وارد کنید که منجر به دزدی آن شود:
گوگل
مدعی شده است که این حجم حملات و دسترسیها با توجه به بررسیهای یکه
شده، اگر هم کار یک دولت نباشد، به طور قطع توسط گروهی با حمایت یک دولت
انجام شده است.
کارشناسان گوگل معتقدند که وظیفه دارند درباره حملات و یا احتمال انجام حملات به کاربران خود هشدار دهند تا آنها برای حفاظت از اطلاعات خود اقدامات بیشتری انجام دهند و در آینده این اطلاع رسانیرا تداوم خواهند داد.
کارشناسان گوگل معتقدند که وظیفه دارند درباره حملات و یا احتمال انجام حملات به کاربران خود هشدار دهند تا آنها برای حفاظت از اطلاعات خود اقدامات بیشتری انجام دهند و در آینده این اطلاع رسانیرا تداوم خواهند داد.
برگزاری مراسم “روز ۲۵ خرداد" در شهرهای مختلف خارج از کشور
بنا به گزارش های رسیده به جرس، این مراسم که به همت کانون دکتر علی شریعتی برگزار خواهد شد، "روز ۲۵ خرداد، روز مردم" عنوان دارد و با سخنرانی تعدادی از اساتید و فعالان سیاسی برگزار می شود.
در این نشست که با موضوع بررسی تجربه ۲۵ خرداد۱۳۸۸ برگزار خواهد شد، احمد سلامتیان، آزاده کیان، فرهاد خسرو خاور و علی هنری به سخنرانی خواهند پرداخت.
بر اساس این گزارش نشست "روز ۲۵ خرداد، روز مردم" روز شنبه ۹ ژوئن ساعت ۱۶ الی ۱۹ در مرکز مطالعات شرقی (اینالکو) سالن آمفی تئاتر ۳ در شهر پاریس برگزار خواهد شد.
مژگان مدرس علوم
جرس: بخش اول گفتگوی جرس با احمد قابل در
خصوص کتاب «مبانی شریعت» که حاصل پژوهش های اجتهادی اوست، در اختیار
خوانندگان قرار گرفت. این اندیشمند دینی تاکید کرده است که هیچ امر
غیرعقلانی در این شریعت پذیرفته نمی شود و تمام احکام شریعت مبتنی بر
"عقلانیت" است. در این بخش ادامه گفتگو با احمد قابل را در خصوص جایگاه
زنان و حجاب و همچنین اسلام سیاسی، مسئله دین گریزی پی می گیریم.
مبانی شریعت به روایت احمد قابل چه اصولی دارد و با دیگر قرائتهای دینی چه تفاوتی دارد؟
واقع امر این است که کسانیکه این متن را می خوانند باید نظر بدهند و قضاوت کنند که تفاوت و انطباق آن چه قدر است. از نظر خود من تفاوت زیادی است و به خاطر همین تفاوتها هم این متن را نوشته ام. به هر حال همانگونه که از نامگذاری آن پیداست من از همان ابتدا شریعت را از عقلانیت جدا نمی دانستم. به این معنا که شما نمی توانید شریعتی داشته باشید که با عقلانیت قهر و بیگانه باشد. کم نبوده اند افرادی که نسبت بین شریعت و عقلانیت را قبول نداشتند و هم اکنون هم بر همین اعتقاد هستند و این تفاوت رای را می رساند. البته تفاوت رای در اینجا یک تفاوت مبنایی است، لذا همانگونه که در مبانی شریعت هم آورده ام ما به لحاظ مبنایی با بعضی از علما و آقایان تفاوت رای داریم و اگر لحاظ مبنایی را نمی خواستیم مورد توجه قرار دهیم یک اختلاف جزئی یا فقهی یا اصول فقهی می شد. کتاب مبانی شریعت، بیانگر اختلافات مبنایی بین نظراتی که مثلا احمد قابل در این کتاب معرفی می کند با نظریاتی که سایر فقها و علما در کتابها یا در دیدگاههای خودشان دارند، است. در هر حال اگر بیماری نداشتم و ذهنم یاری می داد می توانستم بیشتراز این چیزی که الان نوشته شده، بنویسم و مسائل را ریز کنم و نشان دهم که چه قدر تفاوت رای وجود دارد. آنچه در مبانی شریعت عرضه می شود با آنچه که در صحنه اندیشه است خیلی با هم متفاوت است. اما الان مجبورم به کلیات بسنده کنم یا بخشی را به صورت شفاهی بیان کنم. انشاالله خداوند سبحان توفیق این کار را بدهد تا بتوانم این تفاوت را گزارش کنم.
بخش دوم گفتگو:
آقای قابل جایگاه مشکلات زنان در شریعت عقلانی کجاست؟ آیا هنوز تبعیض، توجیه و تفسیر می شود یا به حقوق مساوی دست یافته اند؟
البته آنچه که در صحنه عمل می بینیم این است که زنان به حقوق مساوی دست نیافته اند و علت آن هم نگاههای تبعیض آمیزی است که در اندیشه شریعت نسبت به زن و مرد و همچنین نگاههای تبعیض آمیز عرفی که در مساله زن و مرد وجود دارد، است. درنوردیدن این فاصله ها در عالم ذهن شاید آسان باشد اما در عالم عمل و کشاندن مسائل ذهنی و مسائل نظری به عالم عمل تا این فاصله ها پر شود و زنان از حقوق خودشان در برابر حقوق مردان به طور مساوی بهره مند شوند کمی دشوار است. از قدیم الزمان تا الان این یکی از مشکلات صحنه نظر و عمل بوده است. الان هم که حساسیتها بیشتر شده است اگر کسی بخواهد ادعا کند که در صحنه نظر دینی و عمل دینی، زن و مرد از حقوق مساوی برخوردارند مخالفتهای زیادی خواهد شد. اما باید این مخالفتها مبتنی بر مدارک علمی و قابل رویت باشد. برای مثال شما در ارتباط با حق زن مدعی می شوید که زن از حقوق مساوی در صحنه فقهی برخوردار است، باید مشخص کنید در کجای فقه این مساله را می گویید. مثلا اگر در حیطه ازدواج این را در نظر بگیرید و اینکه آیا زنان از حقوق مساوی در ازدواج با مردان برخوردارند طبیعتا جواب اولیه نه است، مگر اینکه شما توجیهی داشته باشید و بتوانید توجیهتان را به گونه ای مطرح کنید که مخالفان در برابر شما سکوت کنند. یا همچنین در برابر ازدواج چندگانه مردان و نبود چنین امری برای زنان (البته این سخن من حمل بر این نشود که من مخالف خود حکم هستم و به این رسیده ام که زنان چنین حقی ندارند و مردان حق دارند، من هنوز به این ادعا نرسیده ام و اگر بخواهم ادعا کنم باید مدرک ارائه دهم). بحثهای فقهی مثل سایر بحثهای علمی است که نفی و اثبات آن نیاز به دلیل دارد. به عبارتی اگر بخواهیم ادعا کنیم که زنان با مردان حق برابر دارند باید دلیل اثباتی بیاوریم و اگر بخواهیم حقی را از زن یا مردی نفی کنیم آنهم نیاز به دلیل دارد تا مخالف را قانع کند. اگر نتوانستیم مخالف را قانع کنیم، عملا رای شما معلق می ماند و به جایی نمی رسد. این در همه زمینه ها از جمله بحث ارث ، شهادت، طلاق، حضانت و... صادق است. فرض کنید احمد قابل نظریه ای در بحث ارث دارد که اختلاف را حل می کند یا در زمینه شهادت می توانم نظریاتی ارائه دهم که شهادت زن و مرد مساوی است، اما به صرف ادعای من مساله حل نخواهد شد باید بتوانیم نظریات و استدلالات مخالف را هم رد کنیم. خلاصه این دشواری هایی است که البته قابل حل است اما وقت گیر و باید بتوانیم فرصت داشته باشیم تا تک تک مباحث را به صورت علمی مطرح کنیم. بحثهای فقهی یک خصوصیت دارند که اجازه نمی دهند که در طرح مبحث شتاب گرفته شود یعنی گاهی کند پیش می رود اما کندی آن به نفع پیشبرد بحث است. متاسفانه در حوزه اندیشه دینی کم حوصلگی زیاد است. یعنی کسی که وارد این مباحث می شود دلش می خواهد همان اول، حرف آخر را بزند. اگر فقیهی حوصله داشته باشد و وارد این مباحث شود خیلی از این مباحث می شود به جوابهای علمی برسد. اما اگر گرفتار شتاب شود از جوابگویی باز می ماند. من همین دیشب داشتم در مورد حضانت فکر می کردم که مساله ای به این آسانی که قابل حل است چرا پیچیده اش می کنیم؟! پیچیدگی آن هم به خاطر شتابی است که اجازه نمی دهد بحث در جایگاه خودش مطرح شود. حضانت بدون شک از آن پدر و مادر است و در نبود پدر از آن مادر است. مدارک محکم داریم و مقاومت بسیاری از علمای سنتی در برابر این موضوع خیلی اصولی نیست و به راحتی می شود با مدارک مطمئنه ثابت کرد که حق حضانت در نبود پدر با مادر است. روایات و مدارک مطمئنه زیادی در این زمینه است منتهی در جوسازهایی که الان وجود دارد و شتابی که به بحث می دهند عملا به ضرر این اندیشه تمام می شود. یعنی شما حرف حق خود را نمی توانید بزنید به خاطر اینکه به بحث سرعت می دهند و در سرعت بحث شما گم می شوید.
پیش از این مباحثی پیرامون «حجاب» در جرس منتشر شده است؛ لطفا اشاره ای به این مبحث در این رساله داشته باشید؟
خاطرمان است زمانیکه بحث حجاب مطرح شد یک جوسازیی شروع شد که کشف حجاب رضاخان شرعی شد و از این قبیل حرفها. اما امروز با زحمتی که بعضی از دوستان کشیده اند و تحقیقی که جناب آقای ترکاشوند کردند فکر نمی کنم هیچ فقیهی بتواند به آغاز بحث حجاب باز گردد. تحقیق آقای ترکاشوند همه چیز را بر روی دایره ریخت و نشان داد که هیچگونه بنیان محکم و قوی در بحث حجاب برای اندیشه سنتی وجود ندارد. آنچه که هست مربوط به اندیشه ای است که الان دارد نوشته می شود. مساله حجاب پوشش بدن است نه پوشش سر و گردن. اینقدر حساسیت بر روی یک تار مو را نمی دانم اینها از کجا آورده اند!؟
در حقیقت این بحثها بیشتر به عوامگرایی نزدیک است تا بحث علمی. چه معنا دارد که یک تار مو از دید فقیهی باعث شود که عرش خدا بلرزد و از طرفی همان فقیه بگوید که پوشاندن حجم بدن زن لازم نیست. متاسفانه کسانیکه این حرفها را می زنند به تبعاتش فکر نکرده اند که کدام از این حرفها با هم سازگار است. بحث من این است که در طرح مسائل مربوط به زنان یک ناآشنایی در طرح مباحث وجود دارد. آقایان فقهایی که عدم لزوم پوشش حجم بدن زن را مطرح کرده اند، یک مانکن زن را با آن مدل حجابی که عرضه کرده اند تصور کنند و آن حجاب خود را بر روی مانکن پیاده کنند، بعد خودشان به این مدل نگاه کنند. آیا خجالت نمی کشند که این را به عنوان یک نمونه پوشش زن مسلمان عرضه کرده اند؟
در عالم خیال که نمی شود پوشش را طرح کرد. آیا این آقایان می توانند بگویند که این پوشش در زمان رسول خدا وجود داشته است؟ آیا اضافه کردن مسائلی که مال دین نیست به دین قبیح و مضر نیست؟ اتفاقا آنچه که در دین ممنوع است به صورت صریح گفته شد که شما چیزی که از دین نیست به دین نچسبانید. چرا چیزی که خدا حلالش کرده است حرامش می کنید؟ جالب است که به آنچه که خدا حرام کرده گیر نمی دهند اما آنچه که خدا حلالش کرده حرامش می کنند. متاسفانه مثل اینکه اضافه کردن به دین عیب نیست اما کم کردن از دین را عیب می دانیم، در صورتیکه هم کم کردن و هم اضافه کردن به دین عیب است. متاسفانه در بحثهای دینی حالت بی طرفی رعایت نمی شود.
آیا در شریعت عقلانی احمد قابل، جایی هم برای بُعد فراعقلی یعنی شهودی و عرفانی اسلام باقی می ماند؟
بحث شهودی و عرفانی به مباحث اعتقادی بر می گردد و بحثهای اعتقادی جایگاه خودش را دارد. ما شریعت را به سه حوزه تقسیم می کنیم: بخش عقاید، بخش احکام و بخش اخلاق.
در بخش عقاید و اخلاق به خصوص در جاییکه این دو مقارن هم قرار می گیرند بحثهای عرفانی و شهودی را داریم. یعنی عقیده ای به نام توحید، معاد که جزو عقاید ما است و زمانیکه می خواهیم اینها را با هم مطرح کنیم ما را در مرحله خاصی قرار می دهد که با کشف و شهود به سراغش می رویم، در حالیکه اساس فکر اسلامی را باید به شکل علنی قرار داد. من با باورهای مخفیانه مخالف هستم. بر همین اساس هم همیشه گفته ام که من اهل عرفان نیستم و معتقدم که اندیشه شریعت باید اندیشه متجلی باشد. یعنی در جایگاهی مطرح شود که همه چیز آن در حال کشف و شهود باشد. من خیلی با اندیشه های پنهان کاری ندارم و وقت خود را هم صرف آن نمی کنم و زیاد به سوالاتی که در خصوص عالم عرفان می شود نمی پردازم. معتقدم خیلی از افرادی هم که پای در وادی عرفان می گذارند، نباید وارد آن شوند. گفت "مدعی خواست که آید به تماشاگه راز، دست غیب امد و بر سینه ی نامحرم زد."
به نظر من وادی کشف و شهود وادیی نیست که هر کسی بتواند مدعی آن باشد و من خیلی مجاز نمی دانم افراد خودشان را در آن وادی بیندازند. گاهی اوقات حتی افرادی را که خود را سریع به آن وادی می اندازند متهم می کنم که آنها می خواهند از پاسخگویی فرار کنند. به عبارت دیگر عرفا را متهم می کنم به فرار از واقعیتها و جوابگویی ها، زیرا همانگونه که می دانید یکی از وادیهایی که عرفا بر می شمارند، وادی تحیر و مقام حیرت است و می گویند یک عارف باید به مقام تحیر برسد. من این اعتقادات را باور ندارم. مانند فردی که تحت تعقیب است و کنار استخر می رسد، برای اینکه از دست تعقیب کننده خلاص شود خودش را به داخل استخر پرتاب می کند. بنابراین اینها نوعی فرار از جوابگویی است.
اسلام سیاسی در مبانی شریعت چه جایگاهی دارد؟
اسلام سیاسی به معنای اینکه سیاست بخشی از زندگی بشر را تشکیل می دهد. سیاست عبارت است از مناسبات اجتماعی که به صورت مدون در زندگی بشر وجود دارد، حالا چه به صورت تئوری آن را فهمیده باشیم چه در مقام عمل. من تصویری که از زندگی دارم خواه ناخواه در زندگی من تاثیر می گذارد و به یک معنا زندگی سیاسی آغاز می شود. لازم نیست این زندگی سیاسی را حتما رنگ شریعت بزنند. من از شرعی کردن همه مسائل پروا دارم و فکر می کنم این هم یکی از آن کلاههای است که دارند بر سر بشر می گذارند. من در مبانی شریعت اعتقادی به مبحث خلیفه اللهی ندارم. مبنای تفکر سیاسی دینی هم متاسفانه مبتنی بر این شده است که بشر را خلیفه الله دانسته اند. من می گویم که هیچکس نه می تواند خلیفه خدا باشد و نه هست. اساسا عنوان خلیفه الله یک عنوان متناقض، غیر علمی و غیر برهانی است. اگر خلیفه الله نیست پس نمی توانند ادعای حکومت الهی داشته باشند. حکومت الهی که برخی از بزرگان دین گفته اند و ما قبول کرده ایم در حد بسیار نازل و در خصوص اولیاء الله و معصومین است. هیچ انسان متوسطی از جانب خدا ماموریتی برای تشکیل حکومت ندارد. (بر روی قید متوسط دقت کنید) هرکس که ادعا می کند جانشین خدا در زمین است و مدعی است که حکومت دینی تشکیل داده است (غیر از انسانهای خاص) همه ادعاهای باطل است. آن کسی که انسان خاص است خود خدا قدرت خاصی به او می دهد و ارتباطی هم به ما ندارد. (بحث امامت باید در جای خود مطرح شود) واقعیت امر این است که بیشتر این ادعاها از سوی کسانی بوده که اصلا قابلیت نداشته اند. بعبارتی امام معصوم این ادعا را نکرده، بلکه انسانهای عادی آمده اند ادعای امامت ائمه معصومین را مطرح کرده اند. آیا از نظر منطق کسی می تواند جانشین خدا شود؟ خدایی که لم یلد و لم یولد است و خدایی که قادر مطلق است، مگر کسی می تواند جانشین او شود؟! از سوی دیگر مگر خدا کار خود را تعطیل کرده است که کسی جانشین او شود؟ معنای جانشینی چیست؟ یک باوری در بعضی از اقشار یهود بود که می گفتند "یدالله مغوله" خدا دست و بالش بسته است و خودش امر دنیا را به دنیاییها واگذار کرده و خودش در آسمان نشسته است. اساسا این مساله جانشینی مبتنی بر چند اصل "باطل" است. یک، برای خدا جا تعیین می شود. یعنی خدا جایش در آسمان است و عده ای در زمین قرار است جانشین او باشند. خب، در باورهای دینی شما که گفته شده خداوند جایگاهی ندارد، مکان ندارد پس چرا به این امر توجه ندارید و می گویید جای خدا در آسمان است و در زمین برای او جانشین می خواهیم. چرا جای خدا در آسمان باشد و در زمین نباشد؟ حکایت همان مساله است که می گفتند خدا فرزند دارد. برای او فرزندانی قرار می دادند و در فرض زنان را ملائکه الله (در تمام اندیشه های دینی به صورت مونث است) قرار می دادند. در خود قرآن هم به این امر اعتراض می شود که شما که از جنس مونث فراری هستید پس، چطور برای خدا دخترانی را قرار می دهید. خود خدا نشان می دهد که اینها تا چه حد دچار اشتباه هستند. یا چرا اصلا گفته می شود جای خدا در آسمان است و چرا در زمین نیست؟ اینها همه پیش فرضهای غلطی است که ما مسلمانان هم در ناخودآگاه ذهنمان آمده و از خودمان نمی پرسیم که چرا این باورهای غلط را در ذهنیت خودمان راه داده ایم! متاسفانه می بینیم علمای بزرگ هم این را به ذهن خود راه داده اند. متاسفانه نمی دانم چرا دچار این انحطاط فکری و اخلاقی می شویم و متوجه این امر نیستیم؟ واقعیت این است که در اندیشه دینی دقت نمی کنیم و این فقط یکی از نمونه هاست و دیگر جنبه ها مانده است.
من می گویم باید از کلی ترین مباحث شریعت شروع کرد. به خاطر همین هم در مبانی شریعت، بحث را از جانشینی انسان برای خدا در زمین شروع کرده ام. در هر حال یک امر مبنایی را در شریعت درست کردند که از بیخ و اساس باطل است و توجه هم نمی کنند که چه آثار و عواقبی دارند. من در مبانی شریعت سعی کرده ام این نکاتی که دیده نمی شده را مطرح کنم و نشان دهم که چه بلاهای به اسم دین بر سر دین می آورند. اگر امروز در اندیشه های دینی به بن بستی بر می خوریم ناشی از همین بی توجهی هاست و تا زمانیکه این بی توجهی ها را برطرف نسازیم در همین بن بست می مانیم و هر روز اوضاع تفکر دینی بدتر می شود. متاسفانه علمای ما بی خیال این وضعیت هستند بحثهای اصلی را گذاشته اند و به دنبال بحثهای فرعی رفته اند. برخی از طلبه ها که بیشتر به مباحث جدیدتر توجه می کنند دردشان در جامعه علمی بسیار بیشتر از علمای دینی است، زیرا متوجه شده اند که چه بلایی به نام دین بر سر دین می آید. برای مثال همین قضیه امام هادی و اینها که در اینترنت پیش آمد فکر می کنید این قضیه از چه زمانی استارت خورده است؟ از آن زمانیکه آمدند صحنه تلویزیون، رسانه ها و منبرها را از این شایعه های مسخره که شاید این جمعه بیاید و پرده از چهره گشاید و ... شروع شد. از همان زمان تفکر اسلامی را به تمسخر گرفتند. وقتی چند تا مداح نادان، صحنه گردان اندیشه دینی می شوند، اندیشه دینی هم همین می شود! با آن کفرگویی هایشان که بگویند در جواب اینکه خدای تو کیست؟ بگو علی... بی دلیل نیست که امیرالمومنین فرموده اند:«اُحثُوا التّرابَ فى وجوه المدّاحین» «خاک بر صورت مدح کنندگان و متملقان بپاشید» شاید آن زمان ایشان می دانستند که مداحان چه بلایی بر سر دین می آورند جالب است که علمای ما هیچ چیزی نمی گویند این در قاموس کدام شیعه می تواند گنجانده شود؟ اگر همین روند ادامه پیدا کند به خدا قسم بساط تفکر دینی جمع خواهد شد. اینجور تفکر دینی وجودش برای شریعت وبال است. این اندیشه ای که الان به اسم اندیشه شریعت عرضه می شود اساسش برای جمع شدن و نابودی بنیان گذاشته شده است.
متاسفانه حکومت ما که دغدغه دین ندارد، اگر دغدغه دین داشت که نمی گذاشت کار به اینجا بکشد. درهرحال امیدوارم خداوند خودش لطف کند و کسانیکه متدین و برای دین دل می سوزانند به فکر بیافتند و جلوی این همه تجاوز به محدوده تفکر دینی را بگیرند.
رابطه سیاست و دیانت را چگونه می بینید؟ آیا می توان دیانت را از سیاست جدا کرد؟
تا زمانیکه اسلام در صحنه اجتماعی کشور ما وزن و جایگاهی دارد این وضع غیر قابل انکار است. به این معنا که اقشار مختلفی از مردم به آن ابراز علاقه می کنند و سعی می کنند با اتکا به آن عقاید مسیر زندگی خودشان را تعیین کنند، زیرا عقاید مسلمانان از ذهنشان حذف نمی شود و به خاطر رفتارهای نامناسب برخی یا هجوم برخی از افراد به دیدگاههای اسلامی عقاید خود را طرد نمی کنند. ممکن است اتکای آنان به بعضی از مواضع سیاسی که از دیانت اخذ می کردند کمی سست شود، اما اساس آن از بین نمی رود. واقعیت این است که در صحنه سیاسی کشور ایران من به عنوان یک طلبه و شاگرد آیت الله منتظری هستم و این هویت من است. اگر بخواهم این را نادیده بگیرم هویت خود را نادیده گرفته ام. جایگاه سیاسی و مذهبی برای افراد است البته شاید افول و صعود داشته باشد به همین خاطر باید دقت کنیم که افول به معنای حذف کامل در نظر گرفته نشود. من در صحنه سیاسی اجتماعی معتقد هستم که اساسا تفکر سیاسی از کسانیکه اعتقاداتی (اعم از اسلامی و غیر اسلامی) دارند، قابل حذف نیست. من حتی زمانیکه بعضی از بزرگان این مملکت به محض دیدن یک افولی برای یک تفکری در صحنه سیاسی و اجتماعی، می گفتند این دیگر برای همیشه در گورستان تاریخ دفن شد را باور نداشتم و معتقد بودم که صحنه زندگی اجتماع از این طلوعها و غروبها کم نداشته است و الان هم بر همین باور هستم. من چهل سال آخوند هستم و تحصیل، تحقیق، حضورم در صحنه اجتماع شاخصه آخوند بودنم است. الان این شاخصه را از دست نمی دهم و راضی هم نیستم که از دست دهم و این بخش عمده ای از هویت من را تشکیل می دهد. (البته این هویت منفی نیست و من می دانم چگونه از این هویت در جنبه مثبت استفاده کنم) بر همین دیدگاه، صحنه سیاست برای احمد قابل صحنه ای مشحون به مسائل اجتماعی، سیاسی و دینی است. شاید برخی دیدگاههایم مورد نقد جدی مخالفان قرار گیرد، اما اشکال ندارد. اساسا صحنه سیاست و اندیشه صحنه نقد و انتقاد است. تا زمانیکه به ضرر مطلقش معتقد نشوم، از آن دست بر نمی دارم و سعی می کنم از مواهب و جنبه های مثبت آن استفاده کنم. اگر هم جنبه منفی دارد آن را شناسایی کنم و خود را از مسیرش دور نگه دارم. نه معتقدم تمام تصمیمات مردم ایران (به زبان آماری و عددی یک جامعه هفتاد میلیون نفری) مبتنی بر باورهای دینی است و نه معتقدم هیچ کدام از این تصمیمات متاثر از باورهای دینی نیست، بلکه معتقدم از افراط و تفریط باید بر حذر بود. بخشهای عمده ای هنوز تحت تاثیر مسائل و باورهای دینی است و بخشهای عمده ای هم نسبت به روزهای اول انقلاب دچار افول شده و از برخی از باورهای دینی فاصله گرفته است. خیلی از نیروهای مذهبی ما هستند که در صحنه سیاست تلاش می کنند تا بتوانند خسارتهایی که از تصورات دینی غلط بعضی از همراهانمان ناشی شده است را جبران کنند. و در مقابل کسانیکه می خواهند بر رفتار این دوستان( که می خواهند جبران کنند) داوری کنند قاعدتا باید قبول کنند که آنها انسانهای متعهدی هستند. آنها زمانی باوری و تفکری داشته و این باور مورد سوءاستفاده کسانی قرار گرفته است. حالا سعی دارند این موارد سوءاستفاده را شناسایی کنند و به جامعه نشان دهند و جلوی صدمات آنرا بگیرند که کار آنان قابل تقدیر است. امروز باید قبول کنیم که خطا در صحنه عمل و نظر اتفاق می افتد. مرد آن است که وقتی دید این خطا رخ داده و صدماتی را وارد می سازد، با تمام وجود و صداقت بگوید که من اشتباه کردم و می خواهم جبران کنم. مسلما این مهلت هم از سوی جامعه به او داده می شود، حتی بعد از خسارت هم برای جبران مهلت می دهند. بدین ترتیب کسی نمی تواند دیانت را از صحنه سیاست جدا کند، منتها دیانتی که بخواهد در صحنه سیاسی و اجتماعی انحصارطلب باشد من این انحصارطلبی را رد می کنم. صحنه سیاست نه منحصرا باید در دست کسانی باشد که به اسم دین حرف می زنند و نه منحصرا در اختیار کسانیکه می خواهند دین را از صحنه زندگی بشر حذف کنند.من معتقدم صحنه سیاست نباید در انحصار مذهبیون قرار گیرد، نه در ایران و نه در هیچ کجای دیگر. بحث بیداری اسلامی که بعضی از آقایان مطرح کردند، از دید من یک ادعای نادرست است. چه کسی گفته است که هر اتفاقی در دنیای عرب بیفتد در راستای بیداری اسلامی است. یک بخشی از آن است اما همه ی آن نیست. چنانچه خیلی از افراد هم که کاری به اسلام ندارند، بیدار شده اند. اگر مقصود از بیداری اسلامی این باشد که همه کسانیکه لفظ اسلام را در گفتار و نوشته هایشان ندارند بروند تا بقیه سیاست را بر عهده بگیرند، چنین امری اصلا در مصر و تونس دیده نمی شود. اما بعضی ها یکجوری اظهار نظر می کنند که انگار تلویزیون جمهوری اسلامی ایران مردم مصر و تونس را راهنمایی می کند. از آنطرف هم کسانیکه ادعا می کنند در صحنه مصر و تونس هیچ نامی از اسلام وجود ندارد و هرچه هست نیروهای سکولار هستند، هم نادرست است. متاسفانه این افراط و تفریطی است که در صحنه سیاست وجود دارد. باید حواسمان جمع باشد که بیهوده گرفتار این افراط و تفریطها و شتابزدگی نشویم. بنابراین من مصرانه معتقدم صحنه سیاست را هیچکس در این دنیا نمی تواند از صحنه دیانت به طور کل جدا کند. یعنی اساسا قدرت انسانی در این عالم وجود ندارد که بتواند این دو صحنه را از هم جدا کند. هرکسی هم که تلاش کند سیاست و دیانت را از هم جدا کند تلاش عبث و بی فایده ای کرده است.
می دانید برخی روشها و کج فهمی ها باعث دین گریزی برخی جوانان شده است، شما در مبانی شریعت آیا چاره ای برای این وضعیت یافته اید؟ چگونه به این شرایط نگاه می کنید؟
من پیش از بیماری و در چند سخنرانی بحث دین گریزی را در صحنه دنیا به عنوان یک بحث ضروری مطرح کردم. معتقدم شرایط زندگی در دنیا به گونه ای رقم خورده که باید یک دین گریزی به خصوص در ایران انجام می گرفت. یعنی در ایران یک دینی درست شده بود که باید گریز از آن آغاز می شد و الان هم بر همین اعتقاد هستم. اگر جوانان و مردم این مملکت تصمیم نگیرند که از این دینی که در اختیارشان گرفته گریزان شوند من به عقل این مردم شک می کنم. یعنی هرکس عقل داشته باشد باید از این دینی که عرضه شده و عرضه می شود گریزان باشد. زمانیکه یک دینی به شما عرضه می کنند که خط بر روی عقلانیت می کشد غیر از گریز از آن دین کاری نمی شود کرد. بعضی ها می گویند با آن بجنگیم. اما ما اهل جنگ نیستیم و جامعه را به خشونت دعوت نمی کنیم. حداکثر کاری که به صورت خردمندانه می توانیم انجام دهیم این است که به لحاظ منطقی با آن مبارزه کنیم. از آن گریزان باشیم و به جوانان بگوییم با این دین ارتباط برقرار نکنند. بنابراین دین گریزی بد نیست و در بعضی جاها به لحاظ عقلی لازم است. مدتی که از انقلاب گذشت و رفتارهای سوء همکاران و همصنفان خودم را دیدم پیش خودم می گفتم خدایا چگونه می شود و با چه قدرتی می توانیم جامعه را از این مساله آگاه کنیم که کسانی دارند به اسم دین به دین صدمه وارد می سازند؟ اما می دیدم هیچ راهکاری نیست. اما همینطور که زمان پیش می رفت می دیدم که خود روحانیت با دست خودش کارهایی می کند و با ادعاهای که صدمات را متوجه دیانت می کرد، صدماتی را دارد به خودش می زند. کسانیکه ادعا می کنند در اوج نشسته اند و هیچ چیز مثبتی برای عرضه کردن به جامعه ندارند و فقط صدمه وارد می سازند. متاسفانه نیرویی هم نداریم که این را به پایین بکشیم. من وقتی اینها را می دیدم زجر می کشیدم. تنها چیزی که به نظرم می رسید این بود که ظاهرا کار دارد از دست ما در می رود و به دست خود خدا می افتد و دیدیم که خدا تدبیر می کند. خداوند چنان ضربه حیثیتی به روحانیت مدعی (که چیزی هم برای ادعاهایش هم ندارد) می زند و آن را تقلیل جایگاه می دهد. من خوشحالم که این جایگاه از آن اوج ثریا تا جایی پایین آمده که قاعدتا باید در همین جا متوقف می شد. هنوز هم برخی از روحانیت ادعاهای نادرست دارند و باید جایگاهشان تقلیل پیدا کند تا به جایگاه درست خود برسد.
تفاوت روحانیت با افراد غیر روحانی حتی در طرح مباحث دینی آنچنان بالا و والا نیست که در ایران تبلیغش را می کنند. ببینید روحانیونی که صفحه تلویزیون را پر کرده اند و در مباحث فلسفی و مباحث عرفانی حرفی برای گفتن ندارند و اگر بخواهید درصد بگیرید بیشتر حرفهایشان مداحی است. مثلا مساله امر به معروف و نهی از منکر که در متون قدیمی اسلامی وجود دارد و حضرت سید الشهدا و امیرالمومنین (علیه السلام) بارها از آن گفته اند، اما علمای ما این را مورد توجه قرار نمی دهند و صبر می کنند تا در صفحه تلویزیون یک حاکم اسلامی متجدد و جدید بگوید امر به معروف و نهی از منکر از احکام مهمه اسلام است. خب، این کشف فوق العاده ای است؟! مساله دیگرهم این است که تحت تاثیر مسائل سیاسی می خواهند برای خودشان جایگاهی درست کنند. متاسفانه در بحثهای دینی خیلی از مسائل است که ما هنوز به آن نپرداخته ایم. به این علت که جراتها را گرفته اند تا کسی نتواند حرف بزند. این یکی از خیانتهایی است که در این سالها به اندیشه دینی و کشور ما شده است. آیا یک اندیشمند دینی نباید بتواند آنگونه که می خواهد سخن بگوید. اگر یک کلمه بگوید تحت فشار قرار می گیرد و اگر نگوید تحت فشار قرار نمی گیرد اما عملا وزن آن تفکر و اندیشه را به خاطر منافع خود سبک و سنگین می کند.
بحث عمیق رجم طی هشت بخش در جرس منتشر شد، لطفا خلاصه ای از آراء جدیدتان را در این رساله بفرمایید؟
در بحث رجم غیر از آن هشت قسمت، قرار داشتم نه قسمت دیگر را بنویسم، اما متاسفانه وضعیت چشمم این فرصت را به من نداد. اتفاقا بحثی بود که حکومت هم روی آن حساسیتی نداشت، غیر از آن حساسیتی که بر روی امثال ما دارند که مبادا به عنوان صاحب رای و فهم و درک علمی به جامعه معرفی شویم. یک بحثی بود که به نفع خود حکومت هم بود. من از همان آغاز که به بحث رجم پرداختم، می دانستم که از نظر فقهی قابل حل خواهد بود و الان هم امیدوارم خداوند مهلتی بدهد تا این بحث را ولو به صورت گفتاری تکمیل کنم. این بحثی است که مهر حکومتی و غیر حکومتی به آن نزده اند و نمی زدند. تنها مشکلی است که ناشی از بی توجهی هایی است که در بحث فقهی شده است و اگر این بی توجهی ها بر طرف شود و علما یک توجهی به مجموع بحث داشته باشند مسئله قابل حل خواهد بود.
کتاب مبانی شریعت در ماههای رجب و شعبان در جرس بتدریج منتشر می شود چه توصیه ای به خوانندگان کتابتان دارید؟
بحث مبانی شریعت به علت اینکه متن نوشتاری آن طولانی بود من توانستم متن را به عربی تهیه کنم اما بعد که خواستم متن را به فارسی مطرح کنم این امر میسر نشد. متن از نظر من خیلی نقص دارد. درصدد هستم این متن را به صورت گفتاری به دوستان بگویم تا آنها زحمتش را بکشند که این خیلی کار و زمان می برد. انشاالله خداوند یاری دهد تا متن را کامل کنیم. البته دوستان خودشان انسانهای توانایی هستند و می توانند زحمت بکشند و بخشهایی از مطلب را پیگیری کنند. من بر این باور هستم که مسائل علمی متعلق به کسی نیست. مثلا من اگر یک روایتی را مبنای بحث قرار می دهم آن روایت متعلق به من نیست. در هر حال اگر دوستانی هستند که این نوشته های من را دور از آبادی نمی دانند، خودشان می توانند در حدی که فکر می کنند می شود چیزی به آن افزود بنویسند و منتشر کنند. مجاز هستند و این امری نیست که حتی نیاز به اجازه داشته باشد. در این بحثهای صوتی خودم حضور دارم و اینطور نیست که بحثها از دستم خارج شده باشد. من متاسفانه گاهی شاهد اظهار نظرهای غلطی بودم که گاهی از روی نادانی و گاهی از روی حسادت در بخشی از جنبه ها مطرح کردند و گفته اند که چرا عده ای متصدی این کار شده اند؟ در صورتیکه در این کار هیچکس متصدی کاری نشده است، مگر اینکه با لطف و عنایت و با اذن بوده است. یعنی هیچکس دخل و تصرفی نکرده است تا دیگران بخواهند نگران شوند. در هرحال انشاء الله با کمک دوستان و صحبتهای گفتاری بتوان کمبودهای این بحث را اندک اندک جبران کرد.
راهبردهای پیشنهادی علیرضا علویتبار برای خروج از انسداد سیاسی
علیرضا علوی تبار در این نوشتار به بحث درباره راهبرد مناسب برای حرکت به سمت دموکراسی به شکل عقلانی و با کمترین هزینه در شرایط فعلی ایران می پردازد و تاکتیک های پیشنهادی خود برای خروج از بن بست سیاسی کنونی را تشریح می کند.به گزارش کلمه، این تحلیلگر سیاسی در ابتدا با اشاره به دو گونه نظریات گذار به دموکراسی، شکل های این گذار را با سه معیار طبقه بندی کرده و سپس با معرفی و تشریح سه راهبرد انقلاب، بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی؛ راهبرد مناسب برای شرایط امروز ایران را ترکیبی از “بهبودخواهی حکومتی” و “جنبش اجتماعی” دانسته که به عقیده وی می تواند در نهایت به ایجاد دگرگونی های پایدار و اساسی در نظم جامعه منجر شود.
وی این ترکیب را پاسخگوی این دو پرسش می داند که: چگونه می توان به سوی مردمسالاری حرکت کرد بدون آنکه از “خشونت” یا “نیروی خارجی” بهره گرفت؟ و چگونه می توان از عقلانیت ستیزی و تحمیل هزینه سنگین انسانی و مادی به جامعه پرهیز کرد؟
علوی تبار وضعیت فعلی جریان حاکم را به ظاهر باثبات و پایدار، اما در واقع به شدت شکننده و بحران خیز توصیف می کند. او از سویی به هماهنگی ساختاری و ارزشی در حاکمیت اشاره می کند و برخی تحلیل ها درباره رقابت های درون جناحی فعلی را با تردید مواجه می سازد، و از سوی دیگر به آشفتگی سیاسی و شکاف بین جامعه و ایدئولوپی رسمی اشاره می کند که جامعه ای توده وار اما بسیج ناپذیر پدید آورده و حاکمیت را در معرض تزلزل و بحران قرار داده است.
او سپس با تاکید بر اینکه تحول مردمسالارانه در ایران بیش از همیشه به بازاندیشی، همدلی، هماهنگی و شجاعت نیاز دارد؛ دو گام اصلی و مقدماتی و سه تاکتیک ضروری را پیشنهاد می کند که مشروح آنها را در انتهای این یادداشت می توانید بخوانید.
دکتر علوی تبار این یادداشت را برای انتشار در اختیار کلمه قرار داده است:
بازاندیشی در مورد راهبرد و اقدام
علیرضا علوی تباریکم. پذیره (فرض) اصلی این نوشتار این است که مساله آفرین (problematic) امروز ایران “گذار به مردمسالاری” و دست یابی به توسعه سیاسی است. اگر با این پذیره موافق باشیم، پرسش هایی که طرح می کنیم و محدوده هایی که به دنبال پاسخ می گردیم، مشخص شده و از افرادی که پذیره دیگری دارند، متمایز می شویم.
دوم. برای گفت و گوی روش مند و متکی بر تجربیات تنقیح شده بشری، بایستی چارچوب نظری و مفهومی مشخصی برای گفت و گو داشت. از این رو بهره گیری از نظریه های موجود در زمینه گذار به مردمسالاری ضروری است. نظریه های موجود در مورد عوامل، زمینه ها و شرایط گذار به مردمسالاری را می توان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد:
الف) نظریه هایی که بر عوامل و زمینه های ساختاری، کلان و بلندمدت تاکید دارند. در این نظریه ها بر روابط علت و معلولی یا همبستگی میان متغیرهایی چون توسعه اقتصادی، گسترش شهرنشینی، افزایش آموزش و ارتباطات و پیدایش و گسترش طبقه متوسط با مردمسالاری تاکید می شود.
ب) نظریه های کنشگرانه و کوتاه مدت که بر نقش آگاهانه نیروها و کارگزاران اجتماعی و سیاسی در گذار به مردمسالاری تاکید می کنند. نظریه های کنشگرانه را می توان به دو دسته : “جامعه محور” و “حکومت محور” تقسیم کرد. نظریه های جامعه محور بر نقش طبقات اجتماعی و گروههای منزلتی خارج از عرصه حکومتی تاکید می کنند، در حالی که نظریه های حکومت محور نقش و صورتبندی نیروهای سیاسی به ویژه فرادستان حاکم را مورد توجه قرار می دهند.
سوم. عوامل ساختاری و کلان زمینه ساز مردمسالاری حداقلی در ایران امروز به دلیل وجود درآمدهای حاصل از فروش نفت فراهم شده اند. از این رو نظریه های ساختاری و کلان کمک زیادی به فهم وضع موجود و چاره اندیشی در مورد آن نمی کنند.
نظریه های جامعه محور نیز در تبیین وضعیت امروز ما کارآیی محدودی دارند. طبقات اقتصادی در ایران هنور به طور کامل به طبقات اجتماعی تبدیل نشده اند و از این رو نمی توان انتظار “اقدام طبقاتی جمعی” را داشت. به علاوه اقتصاد ایران، اقتصادی رانتی- نفتی است و حکومت از طبقات اقتصادی مستقل بوده و به عنوان نماینده طبقات فرادست اقتصادی عمل نمی کند. بر این نکات باید افزود که ” حکومت” در ایران طی سالهای اخیر به طور مداوم از نوعی “اندک سالاری” ( الیگارشی) به نوعی “یکه سالاری” نزدیک می شود. به همین دلیل به طور دائم شرکای قبلی حذف می شوند و تصمیم گیری به طور مداوم “فردی تر” می شود. با توجه به این تکات به نظر می رسد نظریه های “جامعه محور” نیز تنها به صورت جانبی می توانند برای توضیح وضعیت کنونی کشور مورد استفاده قرار گیرند. به ناگزیر چارچوب مفهومی- تحلیلی مورد استفاده در توضیح وضعیت ایران بیشتر بر محور نقش و شکل “فرادستان سیاسی” دور می زند و بر آن تاکید می کند.
چهارم. برای طبقه بندی شکل های گوناگون گذار به مردمسالاری می توان از سه معیار کمک گرفت: ۱- نیروی محرکه یا منشاء حرکت در گذار (بالا، پایین، بیرون)، ۲- روش آغاز گذار (مسالمت آمیز، غیر مسالمت آمیز)، ۳- گستره و ژرفای گذار (از مردمسالاری حداقلی تا مردمسالاری حداکثری). با توجه به اینکه ایران در حال حاضر در مرحله گذار به مردمسالاری حداقلی است، می توان بر مبنای دو معیار دیگر طبقه بندی زیر را ارائه کرد:
نیروی محرکه
روش
|
فرادستان
(بالا)
|
فرودستان
(پایین)
|
بیرون
( خارج)
|
مسالمت آمیز
|
سازش ها و پیمان های مردمسالارانه میان فرادستان
|
جنبش های اجتماعی برای مردمسالاری و بهبود
|
——
|
خشونت آمیز
|
کودتاهای مردمسالارانه
|
انقلاب های مردمسالارانه
|
تغییر حکومت های اقتدارگرا از بیرون
|
پنجم. اگر محور بحث را بر منشأ و نیروی محرکه داخلی برای گذار به مردمسالاری بگذاریم، برای حرکت از وضعیت کنونی به مردمسالاری، سه راهبرد مختلف را ( با توجه به طبقه بندی پیش گفته) می توان ارائه کرد: انقلاب، بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی.
انقلاب راه را برای سر زندگی و پویایی سیاسی و اجتماعی توده مردم می گشاید، اما این راه گشایی را آنچنان به انجام می رساند که نه تنها زمینه ای برای عملکرد عقلانی افراد فراهم نمی شود بلکه زمینه بیش از پیش برای رویکرد و رفتار ضدعقلانی پدید می آید. انقلاب نیروهایی را که خام و پیشتر منفعل بوده اند به صحنه می آورد و به متن اصلی درگیری می کشد. آنان دانش و دغدغه چندانی در مورد پیامد اقدام های خود ندارند و تابع شور و احساس به صحنه می آیند و تابع برنامه و هدف تعریف شده ای نیستند. از سوی دیگر تراکم انتظارات و نارضایتی ها جوی را پدید می آورد که تغییر وضع موجود و سرنگونی نظام قبل هدف می شود و تصوری از جایگزین آن ارائه نمی گردد. به همین دلیل رهبران فرصت پیدا می کنند تا به گونه ای دلبخواه و بدن برخورداری از دیدی دقیق و سازمان یافته به اداره امور و اعمال حاکمیت بپردازند. از این رو انقلاب اگر چه تحولی سریع و همه جانبه را وعده می دهند اما به دوره ای از نفی عقلانیت منجر می شوند که هزینه بسیاری را بر جامعه تحمیل می کند.
بهبودخواهی حکومتی به طور معمول از بالا توسط سیاستمداران و روشنفکران مرتبط با قدرت طرح می شود و سپس نهادهای قدرت تا آنجا که این پیشنهادهای اصلاحی را عملی می بینند، آن را به اجرا در می آورند.
بهبود خواهی می کوشد تا سیر و شتاب تغییرات و بهبود اوضاع را تنظیم کند. بهبودخواهی حکومتی با هدف رفع بحران ها و رفع نارضایتی هایی که منجر به رویارویی با مردم معترض یا آماده اعتراض می شود، انجام می گیرد. بهبودخواهی حکومتی در واقع کلیت وجود نظم موجود را به طور مستقیم به چالش نمی کشد و اگر چه ممکن است به تغییرات اساسی منجر شود اما هیچ گاه این هدف (تغییر بنیادی اوضاع) را دنبال نمی کند و شعارش را نمی دهد. انقلاب از آن رو شکل می گیرد که بهبودخواهی حکومتی تحقق نمی یابد یا اجرای آن چیزی را عوض نمی کند. انقلاب به سان یک حادثه ناگهانی، بدون آنکه کسی به گونه ای سازمان یافته آن را تدارک دیده باشد، روی می دهد، در حالی که بهبود خواهی حکومتی با هدف رفع بحران و کارآتر ساختن شکل اعمال قدرت سازماندهی می شود.
جنبش های اجتماعی بیشتر به گونه ای خودجوش و خود به خودی عروج پیدا کرده و سپس به فوریت سر و سامان می گیرند. از نظر زمانی و مکانی گستردگی قابل توجهی دارند. لزوما مرکزیت و رهبری و ایدئولوژی واحدی ندارند، از پویایی برخوردارند و هم اعضای جدید و گاه سمت و سوی جدید پیدا می کنند. جنبش های اجتماعی تغییر شرایط در یک حوزه معین زندگی اجتماعی را می طلبند. جنبش های اجتماعی بر فعالیتی متکی اند که نه انقلابی حرفه ای اند و نه کارگزار حرفه ای قدرت. بلکه در کنار گذران زندگی روزمره خود، برای اهدافی که به زندگی شان مرتبط است، ستیز می کنند. نکته مهم در جنبش های اجتماعی این است که بیش از آنکه به تغییر ساخت قدرت و تحمیل خود به قدرت بیندیشند، به سازماندهی مردم و تغییر افکار و رفتار عمومی می پردازند.
چگونه می توان به سوی مردمسالاری حرکت کرد بدون آنکه از “خشونت” یا “نیروی خارجی” بهره گرفت؟
چگونه می توان از عقلانیت ستیزی و تحمیل هزینه سنگین انسانی و مادی به جامعه پرهیز کرد؟
به نظر می رسد بهترین راهبرد، ترکیبی از “بهبود خواهی حکومتی” و “جنبش اجتماعی” باشد. این ترکیب از یک سو منجر به دگرگونی “باورها، گرایش ها و رفتارهای مردم” در جریان مبارزه می شود و از سوی دیگر، با آوردن عقلانیت به درون تصمیم گیری های حکومتی و ایجاد حساسیت به خواسته ها و منافع مردم، زمینه را برای تحول در حکومت فراهم می سازد. این ترکیب می تواند در نهایت به ایجاد دگرگونی های پایدار و اساسی در نظم جامعه منجر شود. حافظان وضع موجود به سادگی تن به تغییر و تحول نمی دهند، از این رو کارگزاران بهبودخواهی حکومتی خیلی زود خلع سلاح می شوند. اما همراهی جنبش اجتماعی با به صحنه آوردن مردم و باز کردن راه برای سرزندگی و پویایی سیاسی و اجتماعی اقشار مختلف مردم، این مشکل را حل خواهد کرد.
ششم. برای بحثهای راهبردی، ارائه تصویری مشخص از وضع موجود ضروری به نظر می رسد. به برخی از ویژگی های وضع موجود عرصه سیاست در ایران اشاره می کنیم.
اگر “فرادستان حاکم” را به عنوان مجموعه تصمیم گیرندگان در بزرگ ترین و مهم ترین سازمانها و نهادهای عمومی جامعه تعریف کنیم، با توجه به تصفیه های انجام شده پس از سال ۱۳۸۴ می توان گفت که آنها کم و بیش از نظر “ساختاری” و “ارزشی” دارای هماهنگی و یکپارچگی هستند. به این معنا که شبکه ای از روابط رسمی و غیر رسمی آنها را به یکدیگر پیوند داده و کم و بیش از پایگاه اجتماعی مشابه ای برخوردارند (هماهنگی ساختاری). به علاوه در میان آنها در مورد قواعد رسمی و غیر رسمی رفتار سیاسی و ارزش و اهمیت نهادهای سیاسی موجود اتفاق نظر نسبی وجود دارد (هماهنگی ارزشی). بنابراین اگر اختلافی نیز میان آنها مشاهده می شود به طور عمده بر سر نوع خط مشی هاست. آنها رقابت میان خود را مسالمت آمیز تعریف کرده و برد و باخت در آن را نسبی و نه منازعه ای حیاتی تلقی می کنند. نکته مهم این است که در درون طبقه حاکمه موجود، یک جزء در موقعیت مسلط قرار دارد و با توجه به منابع قدرت و دستگاه ایدئولوژیکی که در اختیار دارد، سایر اجزاء را با یکدیگر هماهنگ کرده و موقعیت سرکردگی هسته اصلی قدرت را حفظ می کند. از این رو وضعیت جریان حاکم را بایستی “با ثبات” تلقی کرد. به دلیل وجود یک “جزء مسلط” نمی توان کشمکش های اجزاء “فرادستان حاکم” را نزاعی مستمر و بدون فیصله تلقی کرد.
در ارتباط حاکمیت کنونی با مردم نیز باید به این نکته توجه کرد که در حال حاضر ما با نوعی آشفتگی (آنومی) سیاسی مواجهیم. به این معنا که شکاف فزاینده ای میان ایدئولوژی رسمی و افکار و رفتار عمومی پدید آمده و هنجارها و همبستگی های جدیدی نیز جای آن را نگرفته است. از این رو اگر چه نوعی تسلط و حاکمیت ایدئولوژیک وجود دارد که بر حاکمیتی کم و بیش یکپارچه متکی است؛ اما در فقدان نهادهای مدنی و سرکوب شدن آنها جامعه توده وار موجود “منفعل ” بوده و ظرفیت “بسیج ” سیاسی گسترده را ندارد. بنابراین حاکمیتی هماهنگ و دارای سرکردگی در برابر جامعه ای کم و بیش توده وار اما منفعل و بسیج ناپذیر و دارای آشفتگی (آنومی) سیاسی قرار دارد. ترکیب این دو، وضعیت به ظاهر “پایدار” سیاسی را به شدت در مقابل امواج و بحران ها شکننده می کند. هر لحظه می توان با شکاف عمیق در حاکمیت و تلاش هر جناح برای ایجاد سازمان سیاسی و بسیج منابع برای حذف جناح دیگر مواجه شد. موقعیت سرکردگی هسته اصلی قدرت نیز به شدت شکننده است و می تواند با مقاومت های جدی مواجه گردد. به علاوه شرایط بین المللی و اقتصادی نیز به گونه ای است که ممکن است نظام سیاسی را با بحرانی مواجه سازد که کل اجزاء فرادستان حاکم را تهدید کرده و با خطر مواجه سازد.
هفتم . اگر راهبرد مناسب برای گذار به مردمسالاری را “بهبود خواهی حکومتی” همراه با “جنبش اجتماعی” فرض کنیم، به نظر می رسد که دو گام اصلی و مقدماتی برای آغاز چنین راهبردی باید برداشته شود.
گام اول زمینه سازی برای “کنش سیاسی جمعی” است. سیاست ورزی در ایران تعطیل نشده است. محافل گوناگونی برقرار می شوند و افراد اقدامات سیاسی گوناگونی را انجام می دهند. اما آنچه جایش خالی است “کنش سیاسی جمعی” است. روشن است که منظور در جبهه طرفداران مردمسالاری و منتقدان وضع موجود است و نه حکومتیان. اقدامی سامان یافته، سنجیده و جمعی در برخورد با یک واقعه سیاسی، می تواند فضای ناامید کننده و انفعالی کنونی را بشکند.
گام دوم ترغیب و وادار کردن حکومت برای به رسمیت شناختن وجود یک جریان مخالف و منتقد قانونی داخلی و تثبیت وجود این جریان در عرصه سیاست ورزی است.
حکومت ایران ترجیح می دهد با مخالفانی غیرقانونی، غیرمسالمت جو و فعال در خارج از ایران مواجه باشد. در مقابل، مخالفان و منتقدان هستند که نیازمند تثبیت وجود خود و به رسمیت شناخته شدن در داخل اند. تنها پس از به رسمیت شناخته شدن در داخل است که می توان به چانه زنی سیاسی، توافق و سازش و مذاکره اقدام کرد.
ممکن است پرسیده شود که این دو گام اصلی را چگونه باید برداشت؟ در این جاست که مساله “تاکتیک ها” مطرح می شود.
هشتم. راهبرد برابر با روش کلی برای رسیدن به هدف کلی است. اما برای رسیدن به هر هدف کلی باید از مراحلی گذشت. روش گذار از هریک از مرحله ها و مانع ها را “تاکتیک” می گویند.
موفقیت در زمینه تحقق راهبرد، نیازمند اتخاذ تاکتیک های مناسب است. به طور اجمالی به چند مورد از تاکتیک های ضروری اشاره می کنیم.
نخستین تاکتیک، انتخاب شعار است. شعار، روشن کننده ی جهت گیری یک جریان در زمان حال و با توجه به امکانات و محدودیت های موجود است. مردمسالاری خواهان باید شعاری را برگزینند که از یکسو نشان دهنده ویژگی های اصلی هدف و روش آنها باشد. یعنی بتواند نشان دهنده مردمسالاری خواهی، مسالمت جویی، پرهیز از تنش زایی و ستیزه جویی، جذاب برای حداکثر ممکن مردم، درمان کننده دردهای کهنه و واقع بینانه باشد. از سوی دیگر هزینه پایبندی به آن در کمترین حد ممکن باشد و نتوان آن را دستاویزی برای تشدید سرکوب و فشار قرار داد. تصور می کنم به جای شعار “اجرای بی تنازل قانون اساسی” می توان شعار “دفاع از حقوق قانونی مردم” را طرح کرد. این شعار ضمن آنکه ویژگی های پیش گفته را دارد، ما را به گرداب بحث های بی ثمر در مورد تفسیر قانون اساسی نمی کشاند.
تاکتیک دوم، حل مسئله “رهبری جمعی” در جنبش مردمسالاری خواهی است. در شرایطی که احزاب و سازمان های مردمسالاری خواه تحت فشارند و امکان فعالیت ندارند، لازم است جمعی به طور شفاف سخنگویی و رهبری جبهه مردمسالاری خواهی را بر عهده بگیرند. این جمع رهبری کننده می تواند مانع از گسترش مواضع تندروانه به نام جبهه مردمسالاری خواهی شود. به علاوه می تواند ضمن پذیرش دو گرایش (بهبودخواهی حکومتی و جنبش اجتماعی) در درون جبهه اصلاحات از خلط نقش و کارکرد این دو و تعارض میان آنها جلوگیری کند. هر یک از ما باید جایگاه خود را در این دو گرایش مشخص کنیم و الزامات نقشی را که بر عهده گرفته ایم بپذیریم. به علاوه توقعاتمان از دیگران را نیز بر این اساس تنظیم کنیم.
تاکتیک سوم به اتخاذ موضع در مورد مسائل اساسی کشور مربوط می شود. طی ماههای آینده ایران با مسایل متعددی مواجه خواهد شد؛ مسایلی چون: ادامه مذاکرات هسته ای و نتایج آن،تشدید درگیری های موجود میان جناح های حاکم، آشکار شدن پیامدهای بی تدبیری ها و عقل ستیزی ها در عرصه خط مشی گذاری اقتصادی کشور، انتخابات ریاست جمهوری و …
طرفداران مردمسالاری در هر یک از این موارد باید بتوانند گزینه های ممکن و مطرح را مشخص و طبقه بندی کنند. پس از این بایستی با توجه به ظرفیت نیروهای مردمسالاری خواه در مورد هر کدام به اتخاذ موضع اقدام کرد. اینکه چه موضعی در مورد هر گزینه انتخاب شود، تاکتیکی است که باید در شرایط مشخص اتخاذ کرد. مهم این است که باید بتوانیم انعطاف پذیری و پویایی کافی در نیروهای منتقد و مخالف در تمامی سطوح ایجاد کنیم تا بتوانند سازگار با شرایط به تغییر تاکتیک و اقدامات متفاوت بپردازند.
در مجموع به نظر می رسد که فهرست بالا بلندی از تصمیم گیری های ضروری در مقابل طرفداران مردمسالاری قرار دارد. با پراکنده کاری و بی انسجامی کنونی نمی توان تصمیم گیری مناسب و در زمان مناسب داشت. تحول مردمسالارانه در ایران بیش از همیشه به بازاندیشی، همدلی، هماهنگی و شجاعت نیاز دارد.
کودکان کار؛ قربانیان کوچک جامعه نابسامان
گرمای هوا، آفتاب سوزاننده، شدت ذرات گردو غبار، همه و همه، هیچ کدام از حضور کودکان کار و خیابان در چهار راهها، کارگاههای روزمینی، زیر زمینی، گاراژها و هزاران هزار جای دیگر کم نکرده، انگار کار و نان درآوردن حرف اول و آخر این کودکان شده؛ کاری که در قبالش پول ناچیزی در میآورند.کودکی کار میکند تا خرج تحصیلش را برای ماه مهر، تامین کند، کیف و کتاب تهیه کرده یا خرج شهریه و ثبت نام بدهد، کودک دیگری حتی فراموش کرده که مهر ماه فصل درس و مدرسه بوده و برای درآوردن خرج تحصیل خواهر برادرش شب و روز دست فروشی میکند، پسر بچه دیگری هم حاضر است، ۱۰ ساعت در روز کار کرده تا هزینه دوا و درمان مادر پیر و مریضش را به دست آورد. این کودکان همانهایی هستند که از همین سن کم، طعم سختی روزگار را به اجبار تجربه کرده و به سوی هدف نامعلومی حرکت میکنند.
سوژه کودکان کار و خیابان همیشه داغ است
اگرچهاین روزها، پرداختن به معضلات اجتماعی نیاز به رسیدن روز، سالروز و موقعیت خاص دارد، اما انگار بحث کودکان کار و خیابان، تمام سه ماهه فصل تابستان را به خود اختصاص داده است.
وجود دست کم سه میلیون و ۲۰۰ هزار کودک محروم از تحصیل در کشور آمار کمی نیست، این آمار اگر به صورت تابلوی بزرگی بر سر در اتاق مسئولان مروبطه آویزان شود، اما و اگرهایی داشته و عذاب وجدان بزرگی را ایجاد میکند.
حالا با تمام شدن فصل درس و مدرسه، کودکان نیازمند برای رهایی از مشکلات مالی، جذب کار شده و وقتی پول ناچیز کارگری و عرق ریختن را چشیده، یا دل مادر، خواهر و برادر کوچکتر خود را شاد میکنند، یا حتی از طعنه و خشونت ناپدری، نامادری یا پدرو مادر تنی خود رها میشوند، دیگر درس و تحصیل را رها کرده و خود را با درآمدهای ناچیزو فعالیتهای سخت مشغول میکنند.
در شرایطی که کودکان کار با طرحهای ضربتی شهرداری و نیروی انتظامیاز سر چهارراه وخیابانها جمع آوری شده و این کودکان نیز دوباره بعد از اتمام این طرحهای موقتی، آغاز به کار میکنند، مدیرکل دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی، در خبری از راهاندازی مراکز ویژه خدمات سرپایی به کودکان کار و خیابان در برخی از شهرهای پرجمعیت خبر داده است.
” حبیب الله مسعودی فرید” اضافه کرده است: با توجه بهاینکه کودکان کار و خیابان نیاز به مراکزی برای توانمند سازی و ارایه خدمات روزانه دارند به همین دلیل مراکزی خاص آنان راهاندازی کرده تا این کودکان بتوانند با مراجعه بهاین مراکز از خدمات سرپایی بهره مند شوند.
نان آوران بدون حمایت
تجربه اجرای چنین طرحهای موقتی در تهران به مرور تکرار شده و همچون طرحهای ضربتی دیگر به مرور فراموش خواهد شد، طرح شناسنامه کودکان کار و خیابان که بدون ارایه آمار و اطلاعات خاصی از این کودکان رها شد، نمونهای از این تجربه است.
شهرداری بعد از جمع آوری کودکان کار، آنها را چند روز نگهداری کرده و یا کودکان کار شهرستانی را به محل سکونتشان انتقال میدهد و بعد از مدتی مطابق با آنچه که از زبان این کودکان شنیده میشود، رها شده، مجدد به چرخه کار و خیابان بازمیگردند؛ کودکان کار میگویند که وقتی خانوادههایشان در جریان اقدامات مربوط به جمع آوری کودکان کار قرار میگیرند، جلوی کار آنها را برای یک مقطع کوتاه گرفته و به بیان دیگر، به آنها اعلام میکنند که بعد از اینکه آبها ازآسیاب افتاد، دوباره به خیابان بروید!
طبق ماده ۷۹ قانون کار، به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵ سال تمام ممنوع بوده و طبق ماده ۷۱۳ قانون مجازات اسلامی، هر کس کودکی را وسیله تکدی قرار دهد، به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه مواردی که از طریق مذکور به دست آورده است، محکوم میشود، ممکن است که کودکان کار ۱۵ سال به بالا مورد نظارت و حمایت قرار گیرد اما چون وزارت کار، نان آوری کودکان زیر ۱۵ سال را مجاز ندانسته در نتیجه نظارتی هم بر روند اجرای این قوانین نمیکند؛ در عین حال وزارت کار بر کارگاههایی که تعداد کارگرهای شاغل در آن کمتر از ۱۰ نفر بوده نیز نظارت نکرده آن را از شمول قانون کار خارج میدانند و بهاین بهانه که تعداد نیروهای نظارتی کم است، از این امر مهم سر باز میزند.
اما و اگرهای بازنگری آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی در میان تمام آنچه که در حال وقوع است، آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی، که از سال ۸۴ تصویب و لازم الاجرا بوده و به دلیل داشتن نواقصی، به آن عمل نشده است، در حال بازنگری است.
دراین آیین نامه، چندین دستگاه و وزارتخانه مکلف به همکاری هستند تا کودکان کار هم بتوانند مانند کودکان دیگر از زندگی بهتری برخوردار شوند. از جملهاین دستگاهها وزارت رفاه، بهزیستی، شهرداری، وزارت کشور، نیروی انتظامی، قوه قضائیه، فنی و حرفهای، بیمه خدمات درمانی، کمیتهامداد، بیمه تأمین اجتماعی، وزارت بهداشت و سازمان زندانها هستند که هر کدام به سهم خود در این ساماندهی نقش دارند.
“حسن موسوی چلک” مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی در گفت و گو با ایلنا با اشاره به آیین نامه مزبور خاطر نشان میکند: این بازنگری در دو مرحله انجام شده و آخرین مرحله ویرایش آن در دست انجام و برای ارسال به هیات دولت و اقدام موثردر زمینهاین کودکان آماده است.
او اضافه میکند: به منظور اجرایی شدن و ساماندهی کودکان کار و خیابان با همکاری کارشناسان و مسئولان دستگاههای حمایتی زمینه بازنگری این آیین نامه فراهم شد.
مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی تصریح میکند: دراین بازنگری، تداخل وظایف وموازی کاریها حذف و وظایف مبهم، نیز شفاف شده است.
موسوی چلک ادامه میدهد: مطابق با آیین نامه سابق، بیشترین مسئولیت مربوط به کودکان خیابانی با سازمان بهزیستی بوده و این سازمان وظایف مهم و سنگینی را در قبال کودکان خیابانی و توانمند سازی آنها بر عهده دارد.
او در پاسخ بهاین سوال کهآیا مشکلات بودجهای در آیین نامه جدید برطرف شده است خاطر نشان میکند: چندان نگران بودجه و اعتبار در این حوزه نیستیم چرا که اگر به دنبال توانمند سازی هستیم، باید اعتبار و هزینههای مربوط به آن نیز تامین شود.
او در ادامهاین گفت و گوبا اشاره به کودکان کار اضافه میکند: ۸۰ درصد از کودکان خیابانی، کودکانی هستند که بنا به شرایط خود، مجبور به کار در خیابان یا کارگاهها هستند.
مدیرکل آسیبهای اجتماعی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی تصریح میکند: بحث کودک کار با کودک خیابان متفاوت بوده و آیین نامه آن نیز در هیات دولت در حال بررسی است.
چرخه همیشه ناقص ساماندهی کودکان کار و خیابان
“علی اکبر اسماعیل پور” عضوهیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان نیز در گفت و گو با ایلنا میافزاید: بر اساس آمار سرشماری سال ۱۳۸۵، از سه میلیون و ۶۰۰ هزار کودک خارج از تحصیل، بین یک میلیون و ۶۰۰ هزار تا یک میلیون و ۸۰۰ هزار کودک ایرانی به کار اشتغال دارند.
او میافزاید: این اشتغال کودکان به دو بخش آشکار و پنهان تقسیم شده، در بخش آشکار کودکان در خیابان و کارگاههای روباز اشتغال داشته و در بخش پنهان نیز در کارگاههای زیر زمینی یا زیر پلهها فعالیت میکنند.
این فعال حقوق کودک یادآور میشود: آنچه که در خیابان و ظاهر مشاهده میشود، بخش کوچکی از چرخهاشتغال کودکان در کشور بوده و شواهد نیز گویای آن است کهاین تعداد نیز همه ساله با وجود اعلام آمارهای ساماندهی توسط دولت، در حال افزایش است.
اسماعیل پور خاطر نشان میکند: متاسفانه چرخه ساماندهی کودکان کار و خیابان توسط سازمان بهزیستی، همواره ناقص بوده و آنها نیز مجددا برای ادامه کار خود روانه خیابان میشوند.
این عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به آیین نامه جدید کودکان خیابان یادآور میشود: نتیجه بخش بودن بازنگری این آیین نامه آرزوی دیرینه ما و دیگر انجمنهای فعال بودهاما به نظر این آیین نامه ضمانت اجرایی دقیقی ندارد چرا که در سالهای گذشته تا بهامروز، با وجود صرف هزینههای هنگفت و سر سام آور برای ساماندهی این کودکان، مطالعه و پژوهش جدی در زمینه شناسایی این کودکان از سوی متولیان دولتی صورت نگرفته است.
او اضافه کرد: تمام کودکانی که در خیابان یا هر مکان دیگر مجبور به کار هستند، باید تحت پوشش هر نوع طرح حمایتی و برنامههای ساماندهی قرار گیرند اما متاسفانه در زمان حاضر بهزیستی کودکان را به دو بخش کار و خیابان تفکیک میکند.
کودک کار یا خیابان، به دوش کشیدن و تحمل مشکلات اقتصادی برای هر دو گروه آنها دشوار است؛ جدا شدن درصد دیگری از کودکان کار از چرخه تحصیل، خطر دیگری بوده که همه ساله تکرار و کودکان زیادی را قربانی میکند.
فرصت کودکی و کودکی کردن رااز این کودکان نگیریم!
منبع: ایلنا/ گزارش از: سمیه جاهد عطائیان
مرخصی حمزه کرمی از بند ۳۵۰ اوین/ بازگشت مهدی اقبال به زندان
حمزه کرمی، فعال سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین به مرخصی آمد. همچنین مهدی اقبال که هفته ی گذشته به مرخصی آمده بود به زندان اوین بازگشت.به گزارش کلمه، حمزه کرمی مدیرمسئول وبسایت جمهوریت بدنبال حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت و در دادگاه بدوی به ۱۶ سال محکوم گردید. این حکم در دادگاه تجدید نظر به یازده سال کاهش یافت.
کرمی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولتهای اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود. او هم چنین شش سال از فرماندهان جنگ ایران و عراق و رئیس ستاد سپاه پاسداران استان تهران بوده است.
او در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴مسئول ستاد مطبوعات آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و در انتخابات ریاست جمهوری ایران ۸۸، مدیریت وبسایت جمهوریت را بر عهده داشت.
همچنین در خبری دیگر، خبرنگار کلمه گزارش می دهد که مهدی اقبال، زندانی سیاسی و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی که در زندان مبتلا به بیماری ستون فقرات و آرتروز گردن شده و هفته گذشته به مرخصی آمده بود امروز به بند ۳۵۰ زندان اوین بازگشت.
مهدی اقبال، از زندانیان حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ اوین است که از سوی قاضی صلواتی به تحمل چهار سال حبس محکوم شده و از دو سال و پنچ ماه پیش در زندان به سر می برد و از هفت ماه پیش از حق استفاده از مرخصی محروم بوده است.
مهدی اقبال طی دوران حبس از درد شدید گردن و کمر رنج می کشید و به دلیل نبود متخصص ارتوپدی و مغز و اعصاب در اوین، پزشکان بهداری اوین قادر به درمان وی نبودند و تنها به تجویز چند قرص مسکن بسنده کرده بودند. این در حالی بود که طی ماه های اخیر رییس بهداری اوین مانع اعزام او به بیمارستان می شد.
او قاری قرآن است و به دلیل ذکر مصیبت اهل بیت در دارالزهرا بازداشت شد. که همین صدای زیبا و حزن برانگیزش در زندان طرفداران بسیاری دارد.
اتحادیه اروپا از جمهوری اسلامی ایران درخواست کرد
به گزارش رادیوفردا به نقل از خبرگزاری فرانسه، در بیانیهای که در نشست هفته جاری شورای حکام آژانس در وین منتشر شد آمدهاست که «از ایران میخواهیم تا این توافقنامه را بدون تأخیر امضا کند.»
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز دوشنبه ۱۵ خرداد در سخنرانی خود در جلسه شورای حکام آژانس گفت که او در تاریخ ۲۱ ماه مه با طرفهای ایرانی بر سر امضای این سند همکاری که «رویکرد ساختارمند» نام گرفته به توافق رسیدهاست.
بنا بر گزارشها در صورت امضای این سند همکاری نحوه بازرسیها و شیوه انجام تحقیقات آژانس در تاسیسات هستهای ایران مشخص میشود.
آمانو که دو هفته پیش سفری کمسابقه به تهران داشت، روز دوشنبه گفت که «به من اطمینان داده شد تسهیلات لازم برای اجرای سریع توافق بر سر رویکرد ساختارمند فراهم میشود و اینکه بقیه اختلافات موجود میان ایران و آژانس مانعی بر سر راه این توافق ایجاد نخواهد کرد».
ایران «هیچ همکاری محسوسی» انجام ندادهاست
به گزارش خبرگزاری فرانسه، اتحادیه اروپا در ادامه بیانیه روز چهارشنبه خود همچنین گفت که بهرغم افزایش گفتوگوها میان ایران و آژانس اتمی، هنوز «هیچ همکاری محسوسی» از سوی تهران در راستای مطالبات قطعنامه ماه نوامبر آژانس دیده نمیشود و این امر «عمیقاً نگرانکننده» است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قطعنامه ماه نوامبر خود خواستار همکاری بیشتر تهران برای رفع شبهات در پرونده هستهای ایران شدهبود.
بیانیه روز چهارشنبه اتحادیه اروپا در ادامه با اشاره مشخص به سایت پارچین نوشت که «اتحادیه اروپا بار دیگر بر اهمیت صدور اجازه دسترسی زودهنگام به تمامی تأسیسات، افراد، و اطلاعاتی که آژانس خواستار آن باشد و در زمانی که آژانس میخواهد، تأکید میکند».
محوطه نظامی پارچین در جنوب شرق تهران محلی است که آژانس مدعی است ایران احتمالاً در آن آزمایشهای مربوط به چاشنی کلاهک اتمی انجام دادهاست و رابرت وود، نماینده آمریکا در آژانس نیز روز چهارشنبه گفت که «ایران آشکارا در حال تلاش برای پاکسازی سایت نظامی پارچین است»؛ اتهامی که ایران رد میکند.
در همین روز خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد ، رئیس هیئت اسرائیلی حاضر در نشست شورای حکام آژانس در وین به نمایندگان کشورهای حاضر گفت که «ایران استراتژی فریب، سرپیچی و مخفیکاری را پیش گرفته تا برای دستیابی به سلاح اتمی وقت بخرد.»
اهود ازولای، رئیس هیئت اسرائیلی، در مصاحبهای جداگانه با آسوشیتدپرس اظهار داشت که در رابطه با مناقشه هستهای ایران «وقت برای راه حل سیاسی در حال پایان است.»
خاطرنشان می شود قرار است تا دو هفته دیگر مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در مسکو برگزار شود.
امضای توافقنامه همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی
اتحادیه اروپا روز چهارشنبه ۱۷ خرداد، از ایران خواست تا توافقنامهای را که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی امکان دسترسی بیشتر به تأسیسات، افراد، و اطلاعات مرتبط با برنامه هستهای میدهد، امضا کند.به گزارش رادیوفردا به نقل از خبرگزاری فرانسه، در بیانیهای که در نشست هفته جاری شورای حکام آژانس در وین منتشر شد آمدهاست که «از ایران میخواهیم تا این توافقنامه را بدون تأخیر امضا کند.»
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز دوشنبه ۱۵ خرداد در سخنرانی خود در جلسه شورای حکام آژانس گفت که او در تاریخ ۲۱ ماه مه با طرفهای ایرانی بر سر امضای این سند همکاری که «رویکرد ساختارمند» نام گرفته به توافق رسیدهاست.
بنا بر گزارشها در صورت امضای این سند همکاری نحوه بازرسیها و شیوه انجام تحقیقات آژانس در تاسیسات هستهای ایران مشخص میشود.
آمانو که دو هفته پیش سفری کمسابقه به تهران داشت، روز دوشنبه گفت که «به من اطمینان داده شد تسهیلات لازم برای اجرای سریع توافق بر سر رویکرد ساختارمند فراهم میشود و اینکه بقیه اختلافات موجود میان ایران و آژانس مانعی بر سر راه این توافق ایجاد نخواهد کرد».
ایران «هیچ همکاری محسوسی» انجام ندادهاست
به گزارش خبرگزاری فرانسه، اتحادیه اروپا در ادامه بیانیه روز چهارشنبه خود همچنین گفت که بهرغم افزایش گفتوگوها میان ایران و آژانس اتمی، هنوز «هیچ همکاری محسوسی» از سوی تهران در راستای مطالبات قطعنامه ماه نوامبر آژانس دیده نمیشود و این امر «عمیقاً نگرانکننده» است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در قطعنامه ماه نوامبر خود خواستار همکاری بیشتر تهران برای رفع شبهات در پرونده هستهای ایران شدهبود.
بیانیه روز چهارشنبه اتحادیه اروپا در ادامه با اشاره مشخص به سایت پارچین نوشت که «اتحادیه اروپا بار دیگر بر اهمیت صدور اجازه دسترسی زودهنگام به تمامی تأسیسات، افراد، و اطلاعاتی که آژانس خواستار آن باشد و در زمانی که آژانس میخواهد، تأکید میکند».
محوطه نظامی پارچین در جنوب شرق تهران محلی است که آژانس مدعی است ایران احتمالاً در آن آزمایشهای مربوط به چاشنی کلاهک اتمی انجام دادهاست و رابرت وود، نماینده آمریکا در آژانس نیز روز چهارشنبه گفت که «ایران آشکارا در حال تلاش برای پاکسازی سایت نظامی پارچین است»؛ اتهامی که ایران رد میکند.
در همین روز خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش داد ، رئیس هیئت اسرائیلی حاضر در نشست شورای حکام آژانس در وین به نمایندگان کشورهای حاضر گفت که «ایران استراتژی فریب، سرپیچی و مخفیکاری را پیش گرفته تا برای دستیابی به سلاح اتمی وقت بخرد.»
اهود ازولای، رئیس هیئت اسرائیلی، در مصاحبهای جداگانه با آسوشیتدپرس اظهار داشت که در رابطه با مناقشه هستهای ایران «وقت برای راه حل سیاسی در حال پایان است.»
خاطرنشان می شود قرار است تا دو هفته دیگر مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در مسکو برگزار شود.
همسر قدیانی در گفت و گو با سایت ملی-مذهبی
وضعیت کنونی چه تفاوتی با قبل از انقلاب دارد؟
ابوالفضل قدیانی، عضو ارشد سازمان
مجاهدین انقلاب که از آذرماه سال گذشته به طور غیرقانونی در زندان بسر می
برد هفته گذشته به دادسرای زندان اوین احضار و به اتهام توهین به رهبری و
به خاطر نامه سعید جلیلی تفهیم اتهام شد. پرونده چهارم در حالی برای این
مبارز انقلابی تشکیل شده است که کمتر از یک ماه پیش حکم یکسال حبس تعزیری
پرونده سوم بطور شفاهی به او ابلاغ شده بود. طی سه سال گذشته این چهارمین
پرونده ای است که برای وی تشکیل می شود. وی در سه پرونده مجموعا به پنج سال
حبس محکوم شده است که یک سال حکم پرونده اول در چهارم آذر ماه به پایان
رسیده است اما از آن زمان تاکنون به شکل غیرقانونی در زندان نگهداری می
شود.
زهرا رحیمی، همسر آقای قدیانی در این
زمینه به سایت ملی مذهبی می گوید: “دوشنبه هفته گذشته آقای قدیانی را به
دادسرای اوین برده و ایشان را تفهیم اتهام کرده بودند. پرونده چهارمی را
برای ایشان مثل همان اتهامات قبلی تشکیل داده اند. بخاطر مصاحبه با کلمه و
بخاطر نامه آقای جلیلی به تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری متهم شده اند.
اساسا نگهداری آقای قدیانی با توجه به پایان یافتن حکم غیرقانونی است و
الان هم که پرونده بر روی پرونده برای ایشان تشکیل می دهند!”
گفتنی است، سعید جلیلی دبیر شورای عالی
امنیت ملی با ارسال نامه ای به دادستانی تهران، با اشاره به مواضع ابوالفضل
قدیانی از درون زندان، خواستار برخورد و تشدید مجازات این زندانی سیاسی
شده است.
همسر قدیانی با اشاره به فشارهایی که بر
خانواده می آورند، ادامه می دهد: “چندین بار برای مرخصی که آقای قدیانی
بتوانند در عروسی پسرمان حضور داشته باشند، مراجعه کرده ایم و به دادستان
تلفن زدیم، اما هیچ پاسخی نگرفتیم. یعنی سه روز مراجعه می کنم تا پاسخی به
درخواست و نامه من بدهند اما دریغ از پاسخ! این هم وضعیت خانواده است که
آنها را این جوری اذیت می کنند…”
در فروردین ماه سال جاری این مبارز دوران
ستمشاهی در مصاحبه با سایت کلمه با تاکید بر اینکه در راه مبارزه باید صبر
داشت، عنوان کرده بود: “دستگاه سرکوب حاکمیت اساساً اعتقادی به قانون ندارد
و سعی میکنند با اعمال تبعیض و اهمال در اجرای قانون به زندانی فشار
بیاورند تا مأیوس شود و واداراش کنند که از کار سیاسی کنار بکشد، ساکت شود و
به مقاومت و مبارزه با استبداد ادامه ندهد… اما وظیفهی دینی ماست که در
حد توان مان در مقابل جور و ظلم بایستیم، ظلم و جور از فربه گی هرچه بیشتر
فرو میپاشد.”
وی که سالها برای رسیدن به آزادی و
برقراری عدالت مبارزه کرده و زندان رفته و شکنجه شده است، در ادامه یادآور
شده بود: “نظامی که برای استقرار و تثبیتش هزاران شهید و جانباز دادهایم و
زندانهای رژیم شاه را تحمل کردهایم، الان مدتهاست که جمهوری اسلامی
براندازی شده است. دیگر از اصل تفکیک قوا هیچ نمانده است. با نظارت
استصوابی مجلس تحت فرمان رفت، قوهی مجریه هم مطیع شد و قوهی قضاییه هم که
از اول زیر نظر ولی فقیه بود و اساساً مستقل نبود…”
اواخر فروردین ماه سال جاری ماموران به
بهانه بردن قدیانی به پزشک او را به دادگاه برده بودند. او نیز در واکنش به
اتهامات واهی و تشکیل پرونده های غیرقانونی در دادگاه گفته است: “به جای
سه پرونده که تا کنون برای من تشکیل داده اید سی پرونده، سیصد پرونده، سه
هزار پرونده تشکیل دهید و اصلا مرا به سه هزار میلیارد سال زندان محکوم
کنید! اما دادگاه شما “غیر قانونی” است و تحمل زندان شما نیز تغییری در
عقاید من ایجاد نخواهد کرد.”
همسر قدیانی که خود از مبارزان قدیمی
دوران ستمشاهی است با ابراز تاسف از وضعیت کنونی کشور تصریح می کند: “مطابق
با قانون اساسی، ابراز نظرآزاد است و همه در برابر قانون مساوی هستند. کسی
که اعتراض و نقد دارد باید بتواند آزادانه بیان کند، اما متاسفانه نه تنها
خبری از آزادی نیست، بلکه هر کسی را که نظر دهد و انتقاد کند به زندان می
اندازند.”
خانم رحیمی خاطرنشان می کند: “سوال من از
آقایان این است که ما برای چه انقلاب کردیم؟ در دوران شاه مردم آزاد بودند
از عملکرد نخست وزیر و همه مقامات کشور انتقاد کنند و تنها شاه را نمی
توانستند نقد کنند. بخاطر همین مردم اعتراض کردند و مبارزین که خود ما هم
جزو آنها بودیم به زندان افتادیم. خب، همه اینها برای این بود که بیان و
نقد “آزاد” شود. اما الان می بینیم که این همه به جرم آزادی بیان و انتقاد
در زندان بسر می برند. واقعا جای سوال است که فلسفه انقلاب چه بود و برای
چه انقلاب کردیم؟ آن زمان که آزادی اجتماعی بود و تنها برای رسیدن به آزادی
سیاسی انقلاب کردیم. خود آقای قدیانی سالها را در زندان دوران شاه بخاطر
مبارزه با استبداد بسر بردند. الان هم اگر بخواهند بخاطر نقد در زندان
باشند پس چه تغییری صورت گرفته است؟ تشکیل پرونده های پشت سر هم آن هم برای
کسی مثل آقای قدیانی که جوانی خودشان را صرف مبارزه با استبداد کرده و پس
از انقلاب هم به مردم و کشور خدمت کرده است، چه معنایی دارد؟ سوال من این
است تفاوت وضعیت کنونی با دوران شاه چیست؟ چرا امثال قدیانی ها که عمر خود
را صرف انقلاب و مردم کردند باید الان در گوشه زندان روزگار بگذرانند؟!”
شایان ذکر است که ابوالفضل قدیانی، از
اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و رییس کمیته تشکیلات این حزب مسنترین
زندانی حامی جنبش سبز در بند ۳۵۰ زندان اوین است که در تاریخ ۱۹ دی ماه
سال ۸۹ برای گذراندن حکم یک سال حبس به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به
رییس جمهور به بند ۳۵۰ اوین رفت و از آن زمان علی رغم پایان یافتن حکمش
بطور غیر قانونی در زندان نگهداری می شود.
نامه اعتراضی دو هزار کارگر واحدهای صنعتی قزوین:
معیشت و امنیت ما در خطر است
بیش از
دو هزار کارگر واحدهای صنعتی قزوین با امضای نامهای خطاب به وزیر کار به
تاثیراتی که اجرای قانونی هدفمندی یارانهها بر زندگی آنان تحمیل
کرده،اعتراض کردند و همزمان نسبت به این موضوع هشدار دادند که “اصلاحیه قانون کارگر، اقدامی ضد کارگری است.”
به گزارش ایلنا، کارگران در این نامه از قانون هدفمندی یارانهها با عنوان «قطع یارانهها» نام بردهاند و با توجه به وضعیت اقتصادیشان خواستار افزایش حداقل دستمزدها براساس تورم موجود شدند.
در این
طومار که به امضای بیش از دو هزار کارگر شاغل در ۲۵ واحد صنعتی استان
قزوین از جمله داروشیشه، مهرام، فرش پارس، هفت الماس و… رسیده است، کارگران
تهیه پیشنویس اصلاحیه قانون کار را «اصلاحیهای ضد کارگری» دانستهاند که امنیت شغلی و معیشت آنان را نشانه رفته است.
کارگران
امضا کننده نامه همچنین به تعویق و بینظمی در پرداخت حقوقشان
اعتراضکردهاند و خواستار ایجاد ساز و کار قانونی و قاطعی برای پرداخت
بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و
یا با قراردادهای سفید امضا و دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند
شدهاند.
متن کامل این نامه که رونوشتی از آن به نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نهاد ریاست جمهوری نیز ارسال شده به شرح زیر است:
به وزیر کار، رفاه و امور اجتماعی
همانطوریکه
همگان میدانیم و بر آن آگاهیم از یک سال و نیم پیش با آغاز فاز اول طرح
قطع یارانهها اقلام و کالاهای اساسی زندگی چندین برابر افزایش قیمت
داشتهاند. این در حالی است که
در طول این مدت میانگین دستمزد کارگران بر روی هم در سال ۹۰ و سال جاری،
نسبت به سالهای قبل از اجرای فاز اول قطع یارانهها حتی کاهش نیز پیدا کرده
است و علاوه بر آن در طول این مدت با اعمال ۴ و سپس ۵ در صدی (مالیات بر) ارزش افزوده بر روی کلیه کالاهای مصرفی، عملا حدود ۵ درصد از دستمزد روزانه زیر خط فقر ما کارگران به خزانه دولت سرازیر شده است.
عدم پرداخت بموقع دستمزد زیر خط فقر کارگران بیداد میکند. توام
با چنین وضعیت اسفبار و غیر قابل تحملی در مورد دستمزدها، اصلاحیهای
بسیار ضد کارگری بر روی قانون کار که امنیت شغلی و معیشت کارگران را نشانه
رفته است تهیه شده و قرار است بزودی به مجلس ارائه شود.
مبنای
میانگین حقوق دو سال آخر کارگران برای تعیین حقوق بازنشستگی به میانگین
حقوق ۵ سال آخر آنان تغییر پیدا کرده و باعث افت شدید حقوق بازنشستگان شده
است. بیمه میلیونها کارگر
ساختمانی علیرغم ثبت نام و تحمل هزینه، هنوز به سر انجامی نرسیده است و
شرکتهای پیمانکاری همچنان مشغول چپاول دسترنج کارگران هستند و ناامنی
شغلی، اخراج سازی و تعطیلی کارخانهها در بدترین وضعیت نسبت به سالهای
پیش قرار دارد.
بدون تردید نه تنها ما کارگران بلکه هیچ انسان شریف و منصفی تحمل چنین شرایطی را بر میلیونها کارگر و خانوادههای آنان بر نمیتابد. لذا
ما کارگران امضا کننده این طومار بعنوان اقداماتی بسیار مبرم و عاجل برای
پایان دادن به وضعیت مشقت بار موجود مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها
براساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار
نفره با دخالت نمایندههای منتخب مجامع عمومی کارگران بر مبنای میانگین
دستمزد ۵ سال آخر پای میفشاریم.
ما
کارگران خواستار اجرای فوری بیمه کارگران ساختمانی و مصوبه هیئت وزیران
مبنی بر حذف شرکتهای پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم و دائمی با کارگران و
ایجاد ساز و کار قانونی قاطع برای پرداخت بموقع دستمزدها و تعقیب قضایی
کارفرمایانی که کارگران را بدون قرارداد و یا با قراردادهای سفید امضا و
دستمزدهای معوقه وادار به کار میکنند.
کبودوند، زندانی سیاسی کرد، مورد حمایت یک نماینده پارلمان آلمان قرار گرفت
سحامنیوز:محمدصدیق کبودوند مدافع حقوق بشر که در چند
روز اخیر به دلیل اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده از سوی یکی از
نمایندگان مجلس آلمان بنام «کریستوفر اشتقسر» حمایت شده است.
به گزارش دانشجونیوز، بر اساس آنچه که تارنمای ”سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر آلمان” منتشر کرده در ادامه روند حمایت نمایندگان پارلمان آلمان از زندانیان سیاسی در ایران، اینبار کریستوفر اشتقسر از محمد صدیق کبودوند، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی کرد حمایت کرده است.
سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر در گزارش خود اعلام کرده است که «ما در مقام سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر، گزارش میکنیم که این فعال حقوق بشر ایرانی، محمد صدیق کبودوند به تازگی در بخش بیمارستان زندان اوین(بهداری) بستری شده. کبودوند در ۲۶ ماه می به دلیل ممانعت مسئولان از دیدار وی با فرزند بیمارش دست به اعتصاب غذا زده است.»
محمد صدیق کبودوند، سردبیر هفتهنامه توقیف شده پیام مردم کردستان، از بیماریهای متعددی رنج میبرد و «دستگاه قضایی درخواستهای مکرر وی برای معالجه و مرخصی را نظاممند رد میکند.»
محمدصدیق کبودوند رئیس سازمان حقوق بشر کردستان از ۵ سال پیش زندانی است و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تحمل ۱۱ سال زندان محکوم شدهاست.
او در این مدت چندین بار درباره اعتراض به شرایطش در زندان دست به اعتصاب غذا زده، ولی آن طور که خانوادهاش میگویند مسئولان تاکنون با مرخصی استعلاجی او موافقت نکردهاند.
هفته گذشته همچنین مالته اشپیتز، نماینده مجلس آلمان و عضو اجرایی هیئت اتحاد ۹۰/سبزها، “پدر خواندگی” حسین رونقیملکی را پذیرفته بود.
این نماینده پارلمان آلمان به پیشنهاد «جامعه بین المللی حقوق بشر فرانکفورت (آلمان)» حمایت از حسین رونقیملکی را پذیرفته، با نگارش نامهای خطاب به سرکنسول ایران در آلمان، از آنان خواسته بود تا «به دلیل شرایط جسمانی ایشان آزادی فوری و مشروط و امکان درمان پزشکی» را برای وی تامین کنند.
سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر آلمان در ادامه کمک های پزشکی به کبودوند را طلب کرده و همچنین درخواست میکند که «به او آزادی مشروط برای دیدار با فرزندش داده شود، چرا که او اعلام کرده اعتصاب غذای خود را تا زمانی که بتواند فرزندش را ملاقات کند ادامه میدهد.»
این سازمان در بخش دیگری از این اطلاعیه اعلام کرده است که «ما نسبت به سلامت کبودوند اعلام نگرانی میکنیم.»
به نوشته تارنمای این سازمان، کبودوند از بیماری پروستات رنج میبرد و این بیماری در زندان قابل درمان نیست. همچنین در زمانی که او در زندان بوده دوچار یک حمله قلبی شده و همچنین چندین بار در زندان دوچار سکته مغزی شده است. گزارش پزشکی قانونی تایید کرده که وی در موقعیتی نیست که کم زندانش اجرا شود.
کبودنود بنیانگذار “سازمان مدافعان حقوق بشر کردستان” هست، که با هدف مستند کردن مسائل و نمایش نقض حقوق بشر ایجاد شده است. برای این کار او نامزد جایزه نبل در سال ۲۰۱۱ شد. در ماه می سال ۲۰۰۸ او به جرم “فعالیت بر ضد امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” به یازده سال زندان محکوم شد. دادگاه تجدید نظر این کم را در همان سال به شش ماه تقلیل داد.
به گزارش دانشجونیوز، بر اساس آنچه که تارنمای ”سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر آلمان” منتشر کرده در ادامه روند حمایت نمایندگان پارلمان آلمان از زندانیان سیاسی در ایران، اینبار کریستوفر اشتقسر از محمد صدیق کبودوند، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی کرد حمایت کرده است.
سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر در گزارش خود اعلام کرده است که «ما در مقام سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر، گزارش میکنیم که این فعال حقوق بشر ایرانی، محمد صدیق کبودوند به تازگی در بخش بیمارستان زندان اوین(بهداری) بستری شده. کبودوند در ۲۶ ماه می به دلیل ممانعت مسئولان از دیدار وی با فرزند بیمارش دست به اعتصاب غذا زده است.»
محمد صدیق کبودوند، سردبیر هفتهنامه توقیف شده پیام مردم کردستان، از بیماریهای متعددی رنج میبرد و «دستگاه قضایی درخواستهای مکرر وی برای معالجه و مرخصی را نظاممند رد میکند.»
محمدصدیق کبودوند رئیس سازمان حقوق بشر کردستان از ۵ سال پیش زندانی است و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به تحمل ۱۱ سال زندان محکوم شدهاست.
او در این مدت چندین بار درباره اعتراض به شرایطش در زندان دست به اعتصاب غذا زده، ولی آن طور که خانوادهاش میگویند مسئولان تاکنون با مرخصی استعلاجی او موافقت نکردهاند.
هفته گذشته همچنین مالته اشپیتز، نماینده مجلس آلمان و عضو اجرایی هیئت اتحاد ۹۰/سبزها، “پدر خواندگی” حسین رونقیملکی را پذیرفته بود.
این نماینده پارلمان آلمان به پیشنهاد «جامعه بین المللی حقوق بشر فرانکفورت (آلمان)» حمایت از حسین رونقیملکی را پذیرفته، با نگارش نامهای خطاب به سرکنسول ایران در آلمان، از آنان خواسته بود تا «به دلیل شرایط جسمانی ایشان آزادی فوری و مشروط و امکان درمان پزشکی» را برای وی تامین کنند.
سازمان جامعه بین المللی برای حقوق بشر آلمان در ادامه کمک های پزشکی به کبودوند را طلب کرده و همچنین درخواست میکند که «به او آزادی مشروط برای دیدار با فرزندش داده شود، چرا که او اعلام کرده اعتصاب غذای خود را تا زمانی که بتواند فرزندش را ملاقات کند ادامه میدهد.»
این سازمان در بخش دیگری از این اطلاعیه اعلام کرده است که «ما نسبت به سلامت کبودوند اعلام نگرانی میکنیم.»
به نوشته تارنمای این سازمان، کبودوند از بیماری پروستات رنج میبرد و این بیماری در زندان قابل درمان نیست. همچنین در زمانی که او در زندان بوده دوچار یک حمله قلبی شده و همچنین چندین بار در زندان دوچار سکته مغزی شده است. گزارش پزشکی قانونی تایید کرده که وی در موقعیتی نیست که کم زندانش اجرا شود.
کبودنود بنیانگذار “سازمان مدافعان حقوق بشر کردستان” هست، که با هدف مستند کردن مسائل و نمایش نقض حقوق بشر ایجاد شده است. برای این کار او نامزد جایزه نبل در سال ۲۰۱۱ شد. در ماه می سال ۲۰۰۸ او به جرم “فعالیت بر ضد امنیت ملی” و “تبلیغ علیه نظام” به یازده سال زندان محکوم شد. دادگاه تجدید نظر این کم را در همان سال به شش ماه تقلیل داد.
یک پرونده دیگر برای ابوالفضل قدیانی در دادگاه انقلاب!
سحام
نیوز: ابوالفضل قدیانی که از آذرماه سال گذشته به طور غیرقانونی در بند
۳۵۰ اوین نگهداری می شود و در ۳ پرونده خود مجموعا به ۵ سال حبس محکوم شده،
سه شنبه هفته گذشته برای توضیح در مورد چهارمین پرونده خود به دادسرای
شهید مقدسی اوین احضار شد که مانند دفعات گذشته با رد صلاحیت دادگاه و
دادسرای انقلاب، آن را غیرقانونی خواند.
به گزارش کلمه، این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پرونده جدید خود متهم است با انجام مصاحبه ای با “کلمه” در دوران مرخصی کوتاه مدت خود در فروردین ۹۱، آیت الله خامنه ای را ویرانگر استقلال کشور و مسبب شرایط بحرانی پیش آمده برای جمهوری اسلامی ایران خوانده است.
شکایت علیه این فعال سیاسی زندانی به درخواست وزارت اطلاعات و از سوی سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی صورت گرفته است و سند این ادعا را ابوالفضل قدیانی پس از حضور در دادسرا و مطالعه پرونده جدید به طور اتفاقی رویت کرده است. اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام اسم رمز و اتهامات تغییر یافته «توهین به رهبری» و هرگونه سخن انتقاد آمیزی است که خطاب به آیت الله خامنه ای نگاشته می شود.
پیشتر از سوی برخی مراجع ادعا شده که رهبری حاضر به شکایت علیه منتقدان خود نیست و به همین دلیل در یک سال گذشته تمام اتهامات تفهیمی به فعالانی که تیغ تیز انتقادات خود را متوجه رهبری و جایگاه وی کند، تحت عناوینی دیگر به آنان تفهیم می شود.
این مبارز دوران ستمشاهی در پرونده سوم خود نیز صلاحیت دادگاه های انقلاب را زیر سوال برد ولی دادگاه بدون توجه به این ادعا، حکم یکسال زندان را برای این زندانی صادر کرد، حکمی که هنوز از سوی دادگاه تجدید نظر تایید نشده است و به همین دلیل نگهدای قدیانی در ۶ ماه گذشته غیرقانونی تلقی می شود.
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از کوشندگان و مبارزان علیه استبداد در رژیم گذشته و زندانی سیاسی دهه ۵۰ نیز محسوب می شود، اعلام کرده است که انتقادات خود را به آیت الله خامنه ای حتی اگر سال ها در زندان نگهداری شود ادامه خواهد داد.
این زندانی سیاسی دارای بیماری های عدیده ای چون بیماری قلب، کلیه، پروستات، معده، آرتوروز است و در طول دوران اسارت چندین بار تحت عمل آنژیوپلاستی و استرس اکو قرار کرفته است و هربار بدون اجازه طی دوران نقاهت بلافاصله به بند ۳۵۰ اوین بازگردانده شده است.
ابوالفضل قدیانی در پرونده اول، یکسال، پرونده دوم، ۳ سال، و پرونده سوم به یکسال حبس محکوم شده است و در حال حاضر در پرونده چهارم نیز با احتمال صدور یکسال حبس مواجه است.
به گزارش کلمه، این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پرونده جدید خود متهم است با انجام مصاحبه ای با “کلمه” در دوران مرخصی کوتاه مدت خود در فروردین ۹۱، آیت الله خامنه ای را ویرانگر استقلال کشور و مسبب شرایط بحرانی پیش آمده برای جمهوری اسلامی ایران خوانده است.
شکایت علیه این فعال سیاسی زندانی به درخواست وزارت اطلاعات و از سوی سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی صورت گرفته است و سند این ادعا را ابوالفضل قدیانی پس از حضور در دادسرا و مطالعه پرونده جدید به طور اتفاقی رویت کرده است. اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام اسم رمز و اتهامات تغییر یافته «توهین به رهبری» و هرگونه سخن انتقاد آمیزی است که خطاب به آیت الله خامنه ای نگاشته می شود.
پیشتر از سوی برخی مراجع ادعا شده که رهبری حاضر به شکایت علیه منتقدان خود نیست و به همین دلیل در یک سال گذشته تمام اتهامات تفهیمی به فعالانی که تیغ تیز انتقادات خود را متوجه رهبری و جایگاه وی کند، تحت عناوینی دیگر به آنان تفهیم می شود.
این مبارز دوران ستمشاهی در پرونده سوم خود نیز صلاحیت دادگاه های انقلاب را زیر سوال برد ولی دادگاه بدون توجه به این ادعا، حکم یکسال زندان را برای این زندانی صادر کرد، حکمی که هنوز از سوی دادگاه تجدید نظر تایید نشده است و به همین دلیل نگهدای قدیانی در ۶ ماه گذشته غیرقانونی تلقی می شود.
این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که از کوشندگان و مبارزان علیه استبداد در رژیم گذشته و زندانی سیاسی دهه ۵۰ نیز محسوب می شود، اعلام کرده است که انتقادات خود را به آیت الله خامنه ای حتی اگر سال ها در زندان نگهداری شود ادامه خواهد داد.
این زندانی سیاسی دارای بیماری های عدیده ای چون بیماری قلب، کلیه، پروستات، معده، آرتوروز است و در طول دوران اسارت چندین بار تحت عمل آنژیوپلاستی و استرس اکو قرار کرفته است و هربار بدون اجازه طی دوران نقاهت بلافاصله به بند ۳۵۰ اوین بازگردانده شده است.
ابوالفضل قدیانی در پرونده اول، یکسال، پرونده دوم، ۳ سال، و پرونده سوم به یکسال حبس محکوم شده است و در حال حاضر در پرونده چهارم نیز با احتمال صدور یکسال حبس مواجه است.
رئیس فدراسیون دوچرخه سواری: سرمربیان تیم ملی باید زن و شوهر باشند
سحام نیوز: سرپرست جدید فدراسیون دوچرخهسواری کشور
میگوید که این فدراسیون ترجیح میدهد سرمربیان بعدی تیمهای ملی مردان و
زنان ایران «زن و شوهر» باشند.
بر این اساس، این فدراسیون در جستجوی «یک زوج خارجی» است تا هدایت رکابزنان ایرانی را برعهده بگیرند.
چنین پیششرطی برای هدایت تیمهای ملی مردان و زنان یک رشته ورزشی در دنیا بیسابقه است.
به گزارش رادیو فردا، محمد عباسی، وزیر ورزش و امور جوانان، مدیران پنج فدراسیون را تغییر داده است و خسرو قمری به عنوان سرپرست جدید فدراسیون دوچرخهسواری جایگزین علی زنگیآبادی شده است.
آقای زنگیآبادی، رئیس پیشین این فدراسیون، دارنده مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول در ماده ۳۰ کیلومتر تعقیبی انفرادی بود.
وزارت ورزش همچنین تصمیم گرفت با برکناری مدیران قبلی از برانوش نیکبین به عنوان سرپرست جدید فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو، فریبا محمدیان، فدراسیون اسکیت، شروین اسبقیان، فدراسیون قایقرانی و غلامرضا جعفری هم در مقام سرپرستی فدراسیون ورزشهای بومی و محلی استفاده کند.
خبرسازترین تغییر در فدراسیون قایقرانی رخ داد و احمد دنیامالی پس از شش سال و نیم ریاست بر فدراسیون قایقرانی از سمت خود برکنار شد.
در پی این تحولات که در آستانه آغاز رقابتهای المپیک لندن رخ دادهاند، کمیته بینالمللی المپیک با ارسال نامه به مسئولان کمیته المپیک ایران، ضمن هشدار به هرگونه دخالت مقامات دولتی در تشکیلات مستقل ورزشی، خواستار ادای توضیحات شفاف در این باره شدهاند.
در نامه فدراسیون جهانی قایقرانی نیز مشخصاً به احتمال تعلیق حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک لندن اشاره شده است.
خسرو قمری: دنبال زوج خارجی هستیم
با تصمیم مسئولین جدید فدراسیون دوچرخهسواری، قرار است پس از المپیک ۲۰۱۲ لندن سرمربیان خارجی هدایت رکابزنان ایران را عهدهدار شوند.
پیش از این نیز در دوران فعالیت فدراسیونهای قبلی سرمربیان سرشناس خارجی به ایران آمده و هدایت تیمهای ملی پیست و جاده را برعهده گرفتند.
الکساندر تولومانف سال ۱۳۸۶ و در زمان مدیریت واعظی آشتیانی به تهران آمد، اما تلاش او برای دستیابی رکابزنان ایرانی به سهمیه المپیک پکن در بخش پیست بینتیجه ماند.
در زمان مدیریت کوتاهمدت انصاری و بعد از پاسخ منفی بوهیگاس فرانسوی، باز هم تولومانف بهترین گزینه برای هدایت ملیپوشان معرفی شد، اما به دلیل بیماری انصراف داد.
جرج مکلین، مربی انگلیسی، نیز در دوران مدیریت زنگیآبادی به ایران سفر کرد. پیترز هلندی هم از جمله مربیانی بود که مد نظر فدراسیون قبلی قرار داشت.
ولفرام لیندلر، مربی مشهور آلمانی، نیز از جمله مربیان نامدار خارجی بود که برای آموزش و هدایت تیم ملی ایران به تهران آمد.
دوبرین هلندی مربی خارجی تیم ملی بانوان بود. او سابقه نایب قهرمانی جهان در ۵۰ کیلومتر تایمتریل جاده را داشت. پس از او نیز مارکوس توماس نایگل سرمربی تیم دختران ایران شد.
کیوشی میورا ۵۰ ساله نیز هدایت رکابزنان ایرانی در ماده دوچرخهسواری کوهستان را برعهده داشت.
اما حالا خسرو قمری، سرپرست فدراسیون دوچرخهسواری، میگوید که فدراسیون تحت امر او ترجیح میدهد با یک زوج خارجی قرارداد امضا کند تا مربی مرد، هدایت تیم ملی مردان و همسر او به عنوان سرمربی تیم ملی زنان مشغول به کار شوند.
آقای قمری همچنین درباره حاشیههای عزل و نصبهای اخیر در فدراسیونهای ورزشی گفت که اطمینان دارد رئیس پیشین این فدراسیون، گزارش تغییرات را به فدراسیون جهانی اعلام نخواهد کرد.
اشاره او به گزارشهای ارسالی از فدراسیون قایقرانی بود که باعث واکنش شدید فدراسیون جهانی این رشته ورزشی شد.
در حال حاضر موسی اربطی سرمربی تیم ملی دوچرخهسواری ایران است. علیرضا حقی، امیر زرگری و مهدی سهرابی رکابزنان ایرانی در جاده هستند که در رقابتهای المپیک لندن حضور خواهند یافت. حقی در مسابقات تایمتریل نیز شرکت خواهد کرد.
بر این اساس، این فدراسیون در جستجوی «یک زوج خارجی» است تا هدایت رکابزنان ایرانی را برعهده بگیرند.
چنین پیششرطی برای هدایت تیمهای ملی مردان و زنان یک رشته ورزشی در دنیا بیسابقه است.
به گزارش رادیو فردا، محمد عباسی، وزیر ورزش و امور جوانان، مدیران پنج فدراسیون را تغییر داده است و خسرو قمری به عنوان سرپرست جدید فدراسیون دوچرخهسواری جایگزین علی زنگیآبادی شده است.
آقای زنگیآبادی، رئیس پیشین این فدراسیون، دارنده مدال طلای بازیهای آسیایی ۱۹۸۶ سئول در ماده ۳۰ کیلومتر تعقیبی انفرادی بود.
وزارت ورزش همچنین تصمیم گرفت با برکناری مدیران قبلی از برانوش نیکبین به عنوان سرپرست جدید فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو، فریبا محمدیان، فدراسیون اسکیت، شروین اسبقیان، فدراسیون قایقرانی و غلامرضا جعفری هم در مقام سرپرستی فدراسیون ورزشهای بومی و محلی استفاده کند.
خبرسازترین تغییر در فدراسیون قایقرانی رخ داد و احمد دنیامالی پس از شش سال و نیم ریاست بر فدراسیون قایقرانی از سمت خود برکنار شد.
در پی این تحولات که در آستانه آغاز رقابتهای المپیک لندن رخ دادهاند، کمیته بینالمللی المپیک با ارسال نامه به مسئولان کمیته المپیک ایران، ضمن هشدار به هرگونه دخالت مقامات دولتی در تشکیلات مستقل ورزشی، خواستار ادای توضیحات شفاف در این باره شدهاند.
در نامه فدراسیون جهانی قایقرانی نیز مشخصاً به احتمال تعلیق حضور ورزشکاران ایرانی در المپیک لندن اشاره شده است.
خسرو قمری: دنبال زوج خارجی هستیم
با تصمیم مسئولین جدید فدراسیون دوچرخهسواری، قرار است پس از المپیک ۲۰۱۲ لندن سرمربیان خارجی هدایت رکابزنان ایران را عهدهدار شوند.
پیش از این نیز در دوران فعالیت فدراسیونهای قبلی سرمربیان سرشناس خارجی به ایران آمده و هدایت تیمهای ملی پیست و جاده را برعهده گرفتند.
الکساندر تولومانف سال ۱۳۸۶ و در زمان مدیریت واعظی آشتیانی به تهران آمد، اما تلاش او برای دستیابی رکابزنان ایرانی به سهمیه المپیک پکن در بخش پیست بینتیجه ماند.
در زمان مدیریت کوتاهمدت انصاری و بعد از پاسخ منفی بوهیگاس فرانسوی، باز هم تولومانف بهترین گزینه برای هدایت ملیپوشان معرفی شد، اما به دلیل بیماری انصراف داد.
جرج مکلین، مربی انگلیسی، نیز در دوران مدیریت زنگیآبادی به ایران سفر کرد. پیترز هلندی هم از جمله مربیانی بود که مد نظر فدراسیون قبلی قرار داشت.
ولفرام لیندلر، مربی مشهور آلمانی، نیز از جمله مربیان نامدار خارجی بود که برای آموزش و هدایت تیم ملی ایران به تهران آمد.
دوبرین هلندی مربی خارجی تیم ملی بانوان بود. او سابقه نایب قهرمانی جهان در ۵۰ کیلومتر تایمتریل جاده را داشت. پس از او نیز مارکوس توماس نایگل سرمربی تیم دختران ایران شد.
کیوشی میورا ۵۰ ساله نیز هدایت رکابزنان ایرانی در ماده دوچرخهسواری کوهستان را برعهده داشت.
اما حالا خسرو قمری، سرپرست فدراسیون دوچرخهسواری، میگوید که فدراسیون تحت امر او ترجیح میدهد با یک زوج خارجی قرارداد امضا کند تا مربی مرد، هدایت تیم ملی مردان و همسر او به عنوان سرمربی تیم ملی زنان مشغول به کار شوند.
آقای قمری همچنین درباره حاشیههای عزل و نصبهای اخیر در فدراسیونهای ورزشی گفت که اطمینان دارد رئیس پیشین این فدراسیون، گزارش تغییرات را به فدراسیون جهانی اعلام نخواهد کرد.
اشاره او به گزارشهای ارسالی از فدراسیون قایقرانی بود که باعث واکنش شدید فدراسیون جهانی این رشته ورزشی شد.
در حال حاضر موسی اربطی سرمربی تیم ملی دوچرخهسواری ایران است. علیرضا حقی، امیر زرگری و مهدی سهرابی رکابزنان ایرانی در جاده هستند که در رقابتهای المپیک لندن حضور خواهند یافت. حقی در مسابقات تایمتریل نیز شرکت خواهد کرد.
قوه قضاییه و مسوولیت سلامتی زندانیان در زندان ها
مهرانگیز کار
جان زندانی در زندان های ایران به صورت جدی در مخاطره است . قوه قضائیه که به حکم قانون نسبت به حق حیات زندانی مسئول است ، پاسخگوی جان های عزیزی نیست که در زندان ها به دلائل مختلف از آن جمله عجز یا امتناع از تامین امکانات در مانی از دست می رود. از این رو خانواده های زندانیان سیاسی ، مطبوعاتی و عقیده که به روشنی می بینند زندانیان در شرایط غیر بهداشتی زندانها می میرند یا معلول و روانی می شوند ، بیش از گذشته ابراز نگرانی می کنند و پیاپی این تقاضا را تکرار می کنند که زندانی را به مرخصی بفرستید تا خانواده به هزینه ی شخصی او را مداوا کنند . مرگ های پی در پی در زندان ها بخصوص پس از حوادث انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهور ، بحث مسئولیت قانونی قوه قضائیه را بیش از پیش جدی و گسترده کرده است.
محمود سالار کیا که در حوادث پس از انتخابات پیش گفته پست معاونت دادستان تهران در امور زندان ها را به عهده داشت ، اخیرا در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسیده است علت این مرگ و میر ها چیست پاسخ داده : ” عزرائیل همه جا می رود. وقتی می آید دیگر کوه و دشت و زندان نمی شناسد. مگر در زندان ها بسته اند و گفته اند کسی این جا نمیرد ؟ ” این شیوه ی پاسخگوئی شیوه ی عهد عتیق است . از این خبر می دهد که مسئولین قضائی در ایران حتا قوانین ناظر بر زندان ها را ورق نمی زنند و در مورد جان و حق حیات زندانی از مسئولیت های خود خبر ندارند.
در تکمیل این بی خبری است که شنیده می شود خانواده های زندانیان بیمار که یقین دارند قوه قضائیه به داد عزیز زندانی شان نمی رسد راه دیگری پیش گرفته اند و متمرکز شده اند روی حق زندانی برای استفاده از مرخصی. خانواده های زندانیان بیمار در صدد برآمده اند تا در صورت اخذ موافقت مقامات قضائی و مدیران زندان ها بر استفاده از مرخصی ، زندانی بیمار را در دوران مرخصی به هزینه ی خود درمان یا بستری کنند تا آبی زیر پوستش برود و اندکی سلامت خود را باز یابد و دیگر بار راهی زندان بشود .
اینک خانواده های زندانیان بیمار که در پی کسب موافقت برای استفاده ی زندانی از مرخصی هستند در این شیوه هم با مانع روبه رو شده اند. مانع را همان سازمانی ایجاد می کند که خود مسئول درمان زندانی به بهترین شکل ممکن است. مانع را سازمان زندان ها که زیر مجموعه ی قوه قضائیه است ایجاد می کند. به این صورت که شرط پیش پای زندانی می گذارد و موافقت با مرخصی را موکول به تقاضای عفو می کند . این رفتار و شرط غیر قانونی را برخی خانواده های زندانیان بیمار افشا کرده اند.
برخورد مورد اشاره از چند زاویه با قوانین داخلی ایران که بر حقوق ابتدائی زندانی تاکید دارد در تضاد است و قوانین را نقض می کند:
به موجب ماده ۱۱۳ آئین نامه اجرائی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب ۲۳ / ۹ /۱۳۸۴ ” محکوم به محض احساس کسالت جریان را به مسئول امور نگهبانی زندان اطلاع داده و با اخذ معرفی نامه به بهداری موسسه یا زندان اعزام و دارو و دستورهای لازم پزشکی را دریافت می دارد.”
به موجب ماده ۱۱۵ ” با تشخیص پزشک بهداری موسسه یا زندان در صورت ضرورت ، محکوم بیمار در بهداری زندان بستری خواهد شد …”
به موجب ماده ۱۲۰ ” رئیس بهداری زندان موظف است همه روزه اول وقت از کلیه محکومان بیمار که در بیمارستان زندان بستری هستند عیادت نماید و پس از پرسش از وضعیت آنان و حصول اطمینان از حسن مراقبت پزشکان و پرستاران نسبت به معالجه و تغذیه صحیح بیماران نظارت کامل و مستمری به عمل آورد.”
مواد قانونی ۱۰۵ ، ۱۰۷ ، ۱۰۸ ، ۱۱۱ ، ۱۱۲ آئین نامه نیز حاوی دستورات صریح پیرامون بهداشت زندان و معاینه ی زندانی به محض ورود به زندان و تامین احتیاجات داروئی بیماری است که تازه وارد زندان می شود و سازمان زندان ها موظف است فورا داروهای این تازه وارد را در اختیارش بگذارد .
بنابراین سازمان زندان ها به موجب قوانین خاصی که در نهادهای قانونگزاری جمهوری اسلامی از تصویب گذشته است وظایف و تکالیفی به عهده دارد که تا جای ممکن سد راه عزرائیل برای ورود به زندان ها می شود. به سخن دیگر به همان اندازه که افراد خانواده ی آقای سالار کیا و دیگر مقامات قدیم و جدید کشور آنها را دوست دارند و با صرف هزینه های گزاف درمانی و مراقبت های شبانه روزی نمی گذارند عزرائیل به سادگی جان آقایان را بگیرد ، خانواده های زندانیان بیمار حق دارند به داد عزیزان در بند خود برسند . و وقتی به چشم می بینند که عزیز زندانی شان از بیماری و سوء تغذیه و غیر بهداشتی بودن محیط زندان رنج می برد تلاش می کنند تقاضای مرخصی او را به جریان بیاندازند ، غافل از این که در این مورد هم سازمان قضائی کشور که بکلی خود باخته ی نیروهای امنیتی و نظامی در امور زندانیان سیاسی ، مطبوعاتی و عقیده شده ، بر آن می شود تا از نیاز زندانی بیمار به دوا و درمان و از عواطف خانواده ی او سوء استفاده کرده و از زندانی بیمار ابتدا تقاضای عفو بگیرد و بعد با مرخصی اش موافقت کند . سازمان زندان ها با این اقدام غیر قانونی ، هدف های تبلیغاتی را دنبال می کند ، به علاوه برگه ای به پرونده اضافه می شود که بر پایه ی آن بیمار محتاج به درمان در وضعیت اضطراری ، خود را مجرم اعلام و حق هر گونه اعتراض نسبت به محاکمه ی غیر منصفانه را از خود سلب می کند . از آن بیش قوانین ناظر بر مرخصی زندانی را زیر پا می گذارند . ماده ۲۲۹ آئین نامه حق زندانی را بر استفاده از مرخصی با هدف دسترسی به امکانات درمانی این گونه تثبیت کرده است:
” چنانچه حسب تشخیص پزشک قانونی محکوم دارای بیماری صعب العلاج باشد یا امکان معالجه وی در موسسه یا زندان وجود نداشته باشد یا قادر به تحمل حبس نباشد به پیشنهاد رئیس موسسه یا زندان ، شورای طبقه بندی موظف است به مدت یک ماه به او مرخصی اعطا نماید که در صورت نیاز قابل تمدید می باشد . تبصره – در صورت ابتلا به بیماری های لا علاج و رعایت مصلحت ، رئیس موسسه یا زندان می تواند پیشنهاد عفو محکوم را به مراجع مربوط بنماید.”
این ماده و تبصره ی ذیل آن حق مداوای زندانی را در مواردی که در زندان امکان معالجه ی او وجود نداشته باشد به قدری توسعه داده که مرخصی را تجویز کرده و تا جائی پیش رفته که رئیس زندان را مکلف می کند به قصد حفظ جان زندانی بیمار در صورت لزوم پیشنهاد عفو محکوم را به مراجع مربوطه بنماید . پیشنهاد عفو تکلیف رئیس زندان است و اجبار محکوم به تقاضای عفو را شامل نمی شود . شیوه ای که به گفته ی برخی خانواده های سیاسی ، مقامات زندان انتخاب کرده اند ، سوای آن که از موارد بارز نقض قانون است ، سوء استفاده از موقعیت نا مطلوب جسمی و روحی است که بیمار در آن به سر می برد . در چنین شرایطی از او برای مقاصد سیاسی بهره برداری می شود.
در این باره فقط و فقط قوه قضائیه مسئول است و بازماندگان هر یک از زندانیان که به علت وظیفه نا شناسی مقامات قوه قضائیه در زندان یا بیرون از زندان پس از آزادی یا در مرخصی جان باخته اند ، می توانند بر ضد این مقامات دادخواهی کنند . این که مقامات قوه قضائیه در این موارد حساس رو پنهان کرده یا عزرائیل را هزینه می کند یا عذر می آورد که فلان بند زیر نظر سپاه و آن یکی زیر نظر وزارت اطلاعات و… مانند آن است چیزی از مسئولیت خطیر قوه قضائیه کم نمی کند. ماده ۱ آئین نامه راه بر این فرار از مسئولیت بسته است. نگاه کنید:
سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور ، سازمانی است مستقل که بطور مستقیم زیر نظر رئیس قوه قضائیه انجام وظیفه می نماید.
_ _
منبع: کمپین بین المللی حقوق بشر درایران
جان زندانی در زندان های ایران به صورت جدی در مخاطره است . قوه قضائیه که به حکم قانون نسبت به حق حیات زندانی مسئول است ، پاسخگوی جان های عزیزی نیست که در زندان ها به دلائل مختلف از آن جمله عجز یا امتناع از تامین امکانات در مانی از دست می رود. از این رو خانواده های زندانیان سیاسی ، مطبوعاتی و عقیده که به روشنی می بینند زندانیان در شرایط غیر بهداشتی زندانها می میرند یا معلول و روانی می شوند ، بیش از گذشته ابراز نگرانی می کنند و پیاپی این تقاضا را تکرار می کنند که زندانی را به مرخصی بفرستید تا خانواده به هزینه ی شخصی او را مداوا کنند . مرگ های پی در پی در زندان ها بخصوص پس از حوادث انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهور ، بحث مسئولیت قانونی قوه قضائیه را بیش از پیش جدی و گسترده کرده است.
محمود سالار کیا که در حوادث پس از انتخابات پیش گفته پست معاونت دادستان تهران در امور زندان ها را به عهده داشت ، اخیرا در پاسخ به خبرنگاری که از او پرسیده است علت این مرگ و میر ها چیست پاسخ داده : ” عزرائیل همه جا می رود. وقتی می آید دیگر کوه و دشت و زندان نمی شناسد. مگر در زندان ها بسته اند و گفته اند کسی این جا نمیرد ؟ ” این شیوه ی پاسخگوئی شیوه ی عهد عتیق است . از این خبر می دهد که مسئولین قضائی در ایران حتا قوانین ناظر بر زندان ها را ورق نمی زنند و در مورد جان و حق حیات زندانی از مسئولیت های خود خبر ندارند.
در تکمیل این بی خبری است که شنیده می شود خانواده های زندانیان بیمار که یقین دارند قوه قضائیه به داد عزیز زندانی شان نمی رسد راه دیگری پیش گرفته اند و متمرکز شده اند روی حق زندانی برای استفاده از مرخصی. خانواده های زندانیان بیمار در صدد برآمده اند تا در صورت اخذ موافقت مقامات قضائی و مدیران زندان ها بر استفاده از مرخصی ، زندانی بیمار را در دوران مرخصی به هزینه ی خود درمان یا بستری کنند تا آبی زیر پوستش برود و اندکی سلامت خود را باز یابد و دیگر بار راهی زندان بشود .
اینک خانواده های زندانیان بیمار که در پی کسب موافقت برای استفاده ی زندانی از مرخصی هستند در این شیوه هم با مانع روبه رو شده اند. مانع را همان سازمانی ایجاد می کند که خود مسئول درمان زندانی به بهترین شکل ممکن است. مانع را سازمان زندان ها که زیر مجموعه ی قوه قضائیه است ایجاد می کند. به این صورت که شرط پیش پای زندانی می گذارد و موافقت با مرخصی را موکول به تقاضای عفو می کند . این رفتار و شرط غیر قانونی را برخی خانواده های زندانیان بیمار افشا کرده اند.
برخورد مورد اشاره از چند زاویه با قوانین داخلی ایران که بر حقوق ابتدائی زندانی تاکید دارد در تضاد است و قوانین را نقض می کند:
به موجب ماده ۱۱۳ آئین نامه اجرائی سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب ۲۳ / ۹ /۱۳۸۴ ” محکوم به محض احساس کسالت جریان را به مسئول امور نگهبانی زندان اطلاع داده و با اخذ معرفی نامه به بهداری موسسه یا زندان اعزام و دارو و دستورهای لازم پزشکی را دریافت می دارد.”
به موجب ماده ۱۱۵ ” با تشخیص پزشک بهداری موسسه یا زندان در صورت ضرورت ، محکوم بیمار در بهداری زندان بستری خواهد شد …”
به موجب ماده ۱۲۰ ” رئیس بهداری زندان موظف است همه روزه اول وقت از کلیه محکومان بیمار که در بیمارستان زندان بستری هستند عیادت نماید و پس از پرسش از وضعیت آنان و حصول اطمینان از حسن مراقبت پزشکان و پرستاران نسبت به معالجه و تغذیه صحیح بیماران نظارت کامل و مستمری به عمل آورد.”
مواد قانونی ۱۰۵ ، ۱۰۷ ، ۱۰۸ ، ۱۱۱ ، ۱۱۲ آئین نامه نیز حاوی دستورات صریح پیرامون بهداشت زندان و معاینه ی زندانی به محض ورود به زندان و تامین احتیاجات داروئی بیماری است که تازه وارد زندان می شود و سازمان زندان ها موظف است فورا داروهای این تازه وارد را در اختیارش بگذارد .
بنابراین سازمان زندان ها به موجب قوانین خاصی که در نهادهای قانونگزاری جمهوری اسلامی از تصویب گذشته است وظایف و تکالیفی به عهده دارد که تا جای ممکن سد راه عزرائیل برای ورود به زندان ها می شود. به سخن دیگر به همان اندازه که افراد خانواده ی آقای سالار کیا و دیگر مقامات قدیم و جدید کشور آنها را دوست دارند و با صرف هزینه های گزاف درمانی و مراقبت های شبانه روزی نمی گذارند عزرائیل به سادگی جان آقایان را بگیرد ، خانواده های زندانیان بیمار حق دارند به داد عزیزان در بند خود برسند . و وقتی به چشم می بینند که عزیز زندانی شان از بیماری و سوء تغذیه و غیر بهداشتی بودن محیط زندان رنج می برد تلاش می کنند تقاضای مرخصی او را به جریان بیاندازند ، غافل از این که در این مورد هم سازمان قضائی کشور که بکلی خود باخته ی نیروهای امنیتی و نظامی در امور زندانیان سیاسی ، مطبوعاتی و عقیده شده ، بر آن می شود تا از نیاز زندانی بیمار به دوا و درمان و از عواطف خانواده ی او سوء استفاده کرده و از زندانی بیمار ابتدا تقاضای عفو بگیرد و بعد با مرخصی اش موافقت کند . سازمان زندان ها با این اقدام غیر قانونی ، هدف های تبلیغاتی را دنبال می کند ، به علاوه برگه ای به پرونده اضافه می شود که بر پایه ی آن بیمار محتاج به درمان در وضعیت اضطراری ، خود را مجرم اعلام و حق هر گونه اعتراض نسبت به محاکمه ی غیر منصفانه را از خود سلب می کند . از آن بیش قوانین ناظر بر مرخصی زندانی را زیر پا می گذارند . ماده ۲۲۹ آئین نامه حق زندانی را بر استفاده از مرخصی با هدف دسترسی به امکانات درمانی این گونه تثبیت کرده است:
” چنانچه حسب تشخیص پزشک قانونی محکوم دارای بیماری صعب العلاج باشد یا امکان معالجه وی در موسسه یا زندان وجود نداشته باشد یا قادر به تحمل حبس نباشد به پیشنهاد رئیس موسسه یا زندان ، شورای طبقه بندی موظف است به مدت یک ماه به او مرخصی اعطا نماید که در صورت نیاز قابل تمدید می باشد . تبصره – در صورت ابتلا به بیماری های لا علاج و رعایت مصلحت ، رئیس موسسه یا زندان می تواند پیشنهاد عفو محکوم را به مراجع مربوط بنماید.”
این ماده و تبصره ی ذیل آن حق مداوای زندانی را در مواردی که در زندان امکان معالجه ی او وجود نداشته باشد به قدری توسعه داده که مرخصی را تجویز کرده و تا جائی پیش رفته که رئیس زندان را مکلف می کند به قصد حفظ جان زندانی بیمار در صورت لزوم پیشنهاد عفو محکوم را به مراجع مربوطه بنماید . پیشنهاد عفو تکلیف رئیس زندان است و اجبار محکوم به تقاضای عفو را شامل نمی شود . شیوه ای که به گفته ی برخی خانواده های سیاسی ، مقامات زندان انتخاب کرده اند ، سوای آن که از موارد بارز نقض قانون است ، سوء استفاده از موقعیت نا مطلوب جسمی و روحی است که بیمار در آن به سر می برد . در چنین شرایطی از او برای مقاصد سیاسی بهره برداری می شود.
در این باره فقط و فقط قوه قضائیه مسئول است و بازماندگان هر یک از زندانیان که به علت وظیفه نا شناسی مقامات قوه قضائیه در زندان یا بیرون از زندان پس از آزادی یا در مرخصی جان باخته اند ، می توانند بر ضد این مقامات دادخواهی کنند . این که مقامات قوه قضائیه در این موارد حساس رو پنهان کرده یا عزرائیل را هزینه می کند یا عذر می آورد که فلان بند زیر نظر سپاه و آن یکی زیر نظر وزارت اطلاعات و… مانند آن است چیزی از مسئولیت خطیر قوه قضائیه کم نمی کند. ماده ۱ آئین نامه راه بر این فرار از مسئولیت بسته است. نگاه کنید:
سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور ، سازمانی است مستقل که بطور مستقیم زیر نظر رئیس قوه قضائیه انجام وظیفه می نماید.
_ _
منبع: کمپین بین المللی حقوق بشر درایران
هرانا؛ شیرالله درگاهی پدر بزرگ آرش صادقی بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - شیرالله درگاهی، پدر بزرگ آرش صادقی فعال دانشجویی در بند ساعتی پیش در منزلش در تهران بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وی که چندی پیش نامه ای سرگشاده خطاب به
بازجوی نوه اش منتشر ساخته بود، پس از درگذشت دخترش (شادروان فرحناز
درگاهی) در جریان حمله شبانه نیروهای وزارت اطلاعات به منزل پدری آرش
صادقی، تنها فرد از خانواده این دانشجوی ستمدیده است که به حمایت از نوه اش
پرداخته پیگیر وضعیت او بود.
گفتنی است آرش صادقی پس از انتخابات 5 بار
دستگیر شده و در حال حاضر و از شش ماه پیش مجددا در بازداشت وزارت اطلاعات
در بند 209 به سر میبرد.
این فعال دانشجویی مستقل که پیشتر در 24
آذر 90 با اتمام محکومیت از زندان اوین آزاد شده بود مجددا در دیماه
بازداشت گردید و در حال حاضر نیز در حمایت از حسین رونقی ملکی در اعتصاب
غذا به سر میبرد.
قرار بازداشت موقت افسانه توقیر، فعال دانشجویی در تبریز، تمدید شد
خبرگزاری
هرانا - قرار بازداشت موقت افسانه توقیر به مدت دوهفته تمدید شد. وی یکم
خرداد ماه در تبریز دستگیر و پس از دو روز بازجویی، به دلیل نبود سلول زنان
در در اداره اطلاعات این شهر به زندان تبریز منتقل شد.
به گزارش تارنمای ادوارنیوز، ماموران
امنیتی پس از بازداشت وی منزل پدری او را مورد تفتیش قرار دادند. پیگیری
خانواده وی برای اطلاع از دلایل دستگیری، اتهامات احتمالی و نیز اطلاع از
وضعیت جسمانی و روحی وی تا کنون بینتیجه بوده است.
در روزهای گذشته عدهای از دانشجویان و
فعالان مدنی آذربایجان به دیدار خانواده افسانه رفتهاند. نیروهای امنیتی
در این مورد به خانواده وی هشدار دادند که در صورت ادامهٔ بازدیدها با
آنها نیز برخورد خواهند کرد.
افسانه توقیر دانشجوی رشتهٔ کشاورزی
دانشگاه تبریز و عضو شورای مرکزی کانون آذربایجانشناسی این دانشگاه است.
تعدادی از اعضای این کانون فرهنگی دانشجویی دی و بهمن سال گذشته دستگیر شده
بودند که دو هفته قبل با تودیع قرار وثیقه آزاد شدند.
احمدرضا یوسفی، معاون سابق خبرگزاری ایسنا آزاد شد
خبرگزاری
هرانا - احمدرضا یوسفی، روزنامه نگار و معاون سابق فنی خبرگزاری دانشجویان
ایران (ایسنا) محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین با پایان یافتن دوران حبس خود
آزاد شد.
به گزارش تارنمای کلمه، این روزنامه نگار
توسط شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به دو سال حبس قطعی و سه
سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.
یوسفی سال ۸۹ وقتی برای ادامه تحصیل قصد
خروج از کشور را داشت، به اتهام ارتباط با بیگانگان در فرودگاه دستگیر و
زندانی شد. او در مدت چهار ماه بازداشتش در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات تنها دو
بار بازجویی شد و با وجود نبود مدرکی در پروندهاش مبنی بر تخطی از قانون،
به مانند بسیاری از زندانیان سیاسی قربانی سناریو سازی نهادهای امنیتی شد و
در دادگاه توسط قاضی صلواتی حکم سنگین پنج سال زندان را که سه سال آن به
حال تعلیق درآمد، دریافت کرد.
یوسفی دارای مدرک فوق لیسانس مدیریت
اجرایی و متخصص در حوزه علوم کامپیوتری است. وی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۴ به طور
پیوسته به عنوان معاون فنی با خبرگزاری ایسنا همکاری داشت. او از سال ۸۴
نیز این سمت را در این خبرگزاری به صورت نیمه وقت ادامه داد و همچنین مدتی
دبیری سرویس بین الملل این خبرگزاری را برعهده گرفت. همکاری با خبرگزاری
ایلنا از دیگر سوابق کاری اوست. بیکاری گسترده کارگران نساجی مازندران / ۲۰ ماه حقوق عقبافتاده
خبرگزاری
هرانا - در سالهای اخیر تعداد کارگران نساجی مازندران از بیش از هفت هزار
نفر به کمتر از هزار نفر کاهش یافته است که وضعیت همین تعداد هم در
هالهای از ابهام است.
به گزارش ایلنا، یک فعال کارگری با اعلام این خبر، نسبت به وضعیت معیشتی سخت این کارگران هشدار داد و خاطرنشان کرد که کارخانه نساجی مازندران به علت سوء مدیریت و عوامل دیگر اقتصادی بیش از ۲۰ ماه از حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده است.
به گزارش ایلنا، یک فعال کارگری با اعلام این خبر، نسبت به وضعیت معیشتی سخت این کارگران هشدار داد و خاطرنشان کرد که کارخانه نساجی مازندران به علت سوء مدیریت و عوامل دیگر اقتصادی بیش از ۲۰ ماه از حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده است.
نصرالله دریابیگی، دبیر اجرایی خانه کارگر
مازندران، همچنین از فعالیت کارخانه مذکور به صورت نیمه تعطیل و با حداقل
ظرفیت خبر داد و گفت که وعده استانی دولت برای احیای نساجی مازندران و قول
احمدینژاد برای حل مشکل کارگران آن نیز به فراموشی سپرده شده است.
واحد خلوصی به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد
خبرگزاری هرانا - واحد خلوصی، شهروند بهایی و دانشجوی محروم از تحصیل به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد
به گزارش تارنمای جمعیت مبارزه با تبعیض
تحصیلی، واحد خلوصی دانشجوی محروم از تحصیل از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب
تهران به ریاست قاضی مقیسه به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.
حکم مذکور روز چهار شنبه، ۱۷ خرداد ماه جاری، طی ۳ صفحه به شیما قوشه، وکیل وی ابلاغ شده است.
بر اساس حکم ابلاغی وی به اتهام اجتماع و
تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، عضویت و فعالیت موثر در جامعه
بهایی و تبلیغ گسترده آن، عضویت و فعالیت موثر کمیته حق تحصیل وابسته به
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی
به پنج سال حبس محکوم شده است.
دادگاه وی در پیشتر در تاریخ یکم خرداد ماه جاری برگزار شده بود.
خلوصی در تاریخ ۲۶ مردادماه و در پی
دریافت احضاریهٔ کتبی و مراجعه به شعبه سوم دادسرای اوین بازداشت و مدت ۲۱
روز را در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین به سر برد.
بازداشت امیر علوی، فعال سیاسی در زنجان
بر اساس گزارش تارنمای میزان خبر، امیر
علوی، فعال سیاسی هم اکنون نزدیک به ۱۰ روز است که در بازداشت ادارهی
اطلاعات استان زنجان بسر میبرد.
علوی ۴۰ ساله و کارمند است و علت بازداشت او هنوز از طرف مقامات مسئول اعلام نشده است.