۱۳۹۱ خرداد ۱۵, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها




علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی:

اگر مسئولان مغرور شوند تودهنی خواهند خورد

علی خامنه‌ای٬ رهبر جمهوری اسلامی گفته اگر مقام‌ها و مسئولان جمهوری اسلامی دچار «خود محوری»، «تکبر» و «خودشگفتی» شوند «تودهنی» خواهند خورد.
به گزارش خبرگزاری‌ها٬ آقای خامنه‌ای روز یکشنبه (۱۴ خرداد) در آرامگاه آیت‌الله خمینی افزوده است: «اگر توقف کنیم به عقب پرت می‌شویم و اگر دچار غرور شویم به زمین خواهیم خورد.»
این اظهارات رهبر جمهوری اسلامی در شرایطی ایراد می‌شود که رابطه محمود احمدی‌نژاد طی یک‌ سال و نیم گذشته با وی تیره شده است.
آقای احمدی‌نژاد پس از مقاومت در برابر دستور رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات٬ از سوی حامیان وی تحت حملات و انتقاد‌های شدیدی قرار گرفته است.
پیش از خامنه‌ای٬ محافظه‌کاران منتقد احمدی‌نژاد نیز یکی از علت‌های مقاومت وی در برابر رهبر جمهوری اسلامی و سایر قوا را «غرور» و «تکبر» رئیس دولت دهم عنوان کرده بودند.
احمدی‌نژاد پس از مواجه با حملات و انتقاد‌های تند حامیان خامنه‌ای با عقب‌نشینی از مواضع خود٬ در ماه‌های اخیر تلاش‌ها برای بازسازی روابط خود با برخی نهاد‌های سیاسی٬ امنیتی و نظامی را آغاز کرده است.





یک فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح:

متجاوزین به سوریه جان سالم به در نخواهند برد


مسعود جزایری٬ معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح تهدید کرد «متجاوزین» به سوریه جان سالم به در نخواهند برد و «دست مقاومت روی ماشه است.»
آقای جزایری روز شنبه (۱۳ خرداد) به سایت «مشرق‌نیوز» گفته است: «آتش افروزی در سوریه، دامن منطقه را خواهد گرفت و قربانیان اصلی آن مردم سوریه خواهند بود.»
وی افزوده که «دشمنان غربی و غیرغربی سوریه در موقعیتی نیستند که این کشور را به زانو در آورند و دولت و مردم سوریه در برابر هرگونه زورگویی خواهند ایستاد.»
این فرمانده سپاه در عین حال اظهار کرده که منافع اسرائیل و دشمنان سوریه «در تیررس مقاومت {حزب‌الله لبنان} قرار دارد.
فرماندهان سپاه پاسداران طی روز‌های اخیر بار‌ها نسبت به هرگونه حمله نظامی کشور‌های غربی به سوریه هشدار داده‌اند.
دو روز پیش نیز یحیی رحیم صفوی٬ مشاور نظامی علی خامنه‌ای گفته بود بیش از یک میلیون یهودی در اسرائیل در معرض «آسیب» قرار دارند و در صورت بروز جنگ٬ حزب‌الله لبنان به اسرائیل حمله خواهد کرد.


درگیری مسلحانه‌ی هواداران و مخالفان رژیم سوریه در شهر طرابلس لبنان ارتش این کشور را وارد عمل کرد. خشونت‌های خونین در روزهای اخیر در این شهر از افزایش خطر سرایت ناآرامی‌های سوریه به کشورهای همسایه حکایت دارد.
درگیری میان هواداران و مخالفان بشار اسد در شهر طرابلس، واقع در شمال لبنان که از نیمه‌شب جمعه (اول ژوئن/ ۱۲ خرداد) آغاز شده، روز یکشنبه (۳ ژوئن/ ۱۴ خرداد) هم ادامه یافت. به گزارش خبرگزاری رویترز، دو نفر که در تیراندازی مردان مسلح زخمی شده بودند، در این روز جان خود را از دست دادند.
با احتساب ۱۳ قربانی خشونت‌های این شهر در روز شنبه، شمار کشته‌ها به ۱۵ نفر افزایش یافت. خبرگزاری فرانسه به نقل از مقام‌های محلی شمار مجروحان را هم ۴۸ تن اعلام کرده و از خسارت‌های مالی گسترده خبر داده است.

این درگیری‌ها مانند زد و خوردهای مشابه پیشین عمدتا میان سنی‌مذهبان مخالف بشار اسد در محله‌ی "باب التبانه" و علوی‌های هوادار رئیس جمهوری سوریه در محله‌ی "جبل محسن" صورت گرفت.
به گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از شاهدان عینی، قربانیان که غیرنظامیان نیز در میان آنها بودند، در خط آتش طرف‌های درگیر قرار گرفتند. از قرار یک سرباز ارتش لبنان نیز مجروح شده است. حال دست‌کم ۱۰ تن از مجروحان وخیم گزارش شده است.
۱۵ کشته در یک روز در طرابلس بی‌سابقه است؛ امری که از خطر افزایش تنش‌ها در کشورهای همسایه در پی ناآرامی‌های سوریه حکایت دارد. در درگیری‌های مشابهی در ماه مه در شهر طرابلس ۱۰ تن طعمه‌ی مرگ شده بودند.

سرباز ارتش لبنان در منطقه‌ی "باب التبانه" - در درگیری‌های ماه مه در طرابلس ۱۰ نفر کشته شدند سرباز ارتش لبنان در منطقه‌ی "باب التبانه" - در درگیری‌های ماه مه در طرابلس ۱۰ نفر کشته شدند
سنی‌مذهبان و شیعیان لبنان سال‌هاست که اختلافاتی با هم دارند. ناآرامی‌های سوریه اما درگیری‌های مذهبی در این کشور را افزایش داده است. خیابان‌های بیروت، پایتخت لبنان، نیز اخیرا شاهد نبردهای خیابانی مردان مسلح بوده‌اند. ربودن یازده لبنانی شیعه‌مذهب در ماه گذشته در سوریه در بالاگرفتن تنش‌های فرقه‌ای و مذهبی بی‌تأثیر نبوده است.
ناآرامی‌های خونین در حالی تا روز یکشنبه ادامه یافتند که در پی نشست اضطراری نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان، و دیگر سیاستمداران محلی برای مقابله با بحران، ارتش برای آرام‌کردن اوضاع در طرابلس وارد عمل شده است. از نیروهای انتظامی و امنیتی خواسته شده «با مشت آهنین وارد عمل شوند و با کسانی که امنیت وآرامش شهر را بر هم می‌زنند، مصمم و قاطع برخورد کنند».
نیروهای سوری در هنگام جنگ داخلی در لبنان (۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰) وارد این کشور شدند. با وجود خروج ارتش سوریه در سال ۲۰۰۵ از لبنان، دستگاه‌های امنیتی و ارتش همچنان تحت تأثیر شدید همسایه‌ی شرقی هستند.



به گفته‌ی کاخ کرملین رؤسای‌جمهور روسیه و ایران در حاشیه اجلاس شانگهای که در پکن برگزار خواهد شد، با یکدیگر در مورد برنامه‌های هسته‌ای ایران مذاکره می‌کنند. ابتکار عمل این دیدار "از سوی هر دو طرف" بوده است.
ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران، در حاشیه نشست "شورای همکاری شانگهای" که روزهای ۶ و ۷ ژوئن (۱۷ و ۱۸ خرداد) در پکن برگزار می‌شود، دیدار می‌کنند. خبرگزاری فرانسه به نقل از یوری اوشاکوف، مشاور سیاست خارجی پوتین، گزارش داده است: «دیدار با احمدی‌نژاد فرصتی خواهد بود تا پوتین شخصا تنش‌ها پیرامون پرونده هسته‌ای ایران و چگونگی درک آن از سوی ایران را تجربه کند.»
به گفته‌ی مشاور سیاست خارجی پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و همتای ایرانی‌اش طی تماسی تلفنی در مورد برگزاری این دیدار به توافق رسیدند و ابتکار عمل نیز "از سوی هر دو طرف" بوده است.
ملاقات میان محمود احمدی‌نژاد و ولادیمیر پوتین در حالی برگزار خواهد شد که مسکو در روزهای ۱۸ و ۱۹ ژوئن میزبان گروه ۵+۱ و ایران در چارچوب مذاکرات بر سر برنامه‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی و یافتن راهی برای حل این مناقشه خواهد بود.
مذاکرات مسکو در ادامه مذاکرات کشورهای آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین، روسیه و آلمان با ایران صورت می‌گیرد که پیش‌تر در استانبول و بغداد بدون دست‌یابی به نتیجه‌ای مشخص پایان یافت.

به گفته‌ی مشاور سیاست خارجی پوتین مسکو همانند دیگر مذاکره‌کنندگان غربی از نتایج به دست آمده از گفت‌وگوهای بغداد "چندان خشنود" نبوده است به گفته‌ی مشاور سیاست خارجی پوتین مسکو همانند دیگر مذاکره‌کنندگان غربی از نتایج به دست آمده از گفت‌وگوهای بغداد "چندان خشنود" نبوده است
یوری اوشاکوف با اشاره به مذاکرات بغداد افزوده است که مسکو همانند دیگر مذاکره‌کنندگان غربی از نتایج به دست آمده از گفت‌وگوهای بغداد "چندان خشنود" نبوده اما با این حال "نکته اصلی را که همانا تمایل دو طرف برای ادامه مذاکرات بوده است، متوجه شده است."
مشاور سیاست خارجی پوتین تنها راه رسیدن به هر گونه سازش را "مذاکره" خوانده و خاطرنشان ساخته است که تنها از این راه می‌توان به وضعیت کنونی پایان داد و "بیشتر سناریو‌های وحشتناک" را کنار گذاشت.

روسیه تا کنون بارها نسبت به هر گونه اقدام احتمالی نظامی علیه ایران هشدار داده است و رخداد آن را فاجعه‌ای برای خاورمیانه ارزیابی کرده است. دیدار ولادیمیر پوتین با رئیس‌جمهوری ایران نخستین دیدار وی با همتای ایرانی‌‌اش پس از ورود مجدد به کاخ کرملین است. پوتین آخرین بار در سال ۲۰۰۷ و در دومین دور ریاست‌جمهوری خود در تهران با محمود احمدی‌نژاد دیدار کرد.
ولادیمیر پوتین در حاشیه اجلاس شانگهای با حامد کرزای، رئیس‌جمهور افغانستان نیز دیدار و گفت‌وگو خواهد کرد.

گسترش روابط میان چین و روسیه
رئیس‌جمهور روسیه روز سه‌شنبه (۵ ژوئن/۱۶ خرداد) راهی پکن می‌شود. پوتین کمتر از یک ماه پیش برای بار سوم به کاخ کرملین بازگشت و سفر به چین نخستین سفر وی به کشوری آسیایی از زمان عهده‌دار شدن سمت ریاست‌جمهوری روسیه است.
مسکو و پکن در دو دوره‌ی پیشین ریاست‌جمهوری پوتین روابط گرمی با یکدیگر داشتند. روسیه و چین از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل و دارنده‌ی حق وتو به شمار می‌روند که موضع تقریبا مشابهی را در برابر بحران سوریه و پرونده هسته‌ای ایران اتخاذ کرده‌اند.
افزون بر مذاکرات در مورد ایران و سوریه، ولادیمیر پوتین و هو جین تائو، رئیس‌جمهور چین بر سر گسترده‌تر کردن همکاری‌ها میان پکن و مسکو به ویژه در زمینه تأمین انرژی به گفت‌وگو خواهند پرداخت.



سخنان اخیر رئیس جمهوری روسیه و وزیر خارجه این کشور، به اعتقاد ناظران، ادامه سیاست‌های پیشین کرملین در قبال سوریه هستند. برخی امیدها به تغییر موضع مسکو در دوران جدید ریاست جمهوری پوتین به نومیدی تبدیل شده‌اند.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، روز یکشنبه (۳ ژوئن/ ۱۴ خرداد) با فشاری هماهنگ از سوی غرب برای تغییر موضع مسکو در برابر سوریه روبه‌رو شد. او میزبان شام خصوصی هیئتی از اتحادیه‌ی اروپا در سن‌پترزبورگ بود. دو طرف روز دوشنبه نشستی رسمی‌تر را برگزار می‌کنند که موضوع سوریه و برنامه‌ی هسته‌ای ایران از دستورهای جلسه‌ی آن هستند.
ژوزه مانوئل باروسو، رئیس کمیسیون اتحادیه‌ی اروپا، و هرمان فان رومپوی، رئیس شورای اروپا، تلاش می‌کنند موضع دولت روسیه در قبال دو کشور را در سومین دوره‌ی حضور پوتین در کرملین تغییر دهند. هر چند هم پوتین در سفر روز جمعه به آلمان و فرانسه و هم لاوروف روز یکشنبه نشان دادند که تغییری در سیاست تاکنونی روسیه نسبت به سوریه ایجاد نشده است.
سرگی لاوروف، وزیر خارجه‌ی روسیه، روز یکشنبه گفت: «تنها راه برون‌رفت از بحران سوریه ... پایان خشونت و پشتیبانی مستمر از طرح صلح عنان است». او تأکید کرد که روسیه از این روند پیروی می‌کند و دیگر کشورها را هم فرا خواند تا همین سیاست را در پیش بگیرند.
روسیه اذعان می‌کند که سوریه در آستانه‌ی جنگ داخلی قرار دارد اما با اشاره به جنگ‌های عراق و لیبی، انتقال قدرت در یک کشور با دخالت خارجی را راه‌حل مشکل در درازمدت نمی‌داند.
در روزهای اخیر و در پی افزایش خشونت در سوریه علیرغم حضور ناظران سازمان ملل، برخی از کشورهای غربی امکان حمله‌ی نظامی به سوریه را منتفی ندانسته‌اند. شورای امنیت سازمان ملل نیز تا کنون بارها تلاش کرده قطعنامه‌ای شدید علیه رژیم سوریه تصویب کند؛ تلاشی که با وتوی روسیه و چین بی‌نتیجه مانده است.
به اعتقاد ناظران، سخنان ولادیمیر پوتین در دیدار با رئیس‌جمهوری فرانسه نشان داد که موضع روسیه در قبال سوریه تغییر نکرده است به اعتقاد ناظران، سخنان ولادیمیر پوتین در دیدار با رئیس‌جمهوری فرانسه نشان داد که موضع روسیه در قبال سوریه تغییر نکرده است
گفت‌وگوی تلفنی با عنان و کلینتون
سرگی لاوروف روز یکشنبه در گفت‌وگویی تلفنی با کوفی عنان، فرستاده‌ی ویژه‌ی سازمان ملل و اتحادیه‌ی عرب برای حل بحران سوریه، بار دیگر تأکید کرد که کشتار اخیر در شهر حوله در استان حمص نشان داد که گزینه‌ی دیگری جز تشویق دوطرف به گفت‌وگو وجود ندارد.
مقام‌های دولتی روسیه می‌گویند که نه طرفدار بشار اسد هستند و نه از مخالفان او پشتیبانی می‌کنند. کشورهای غربی در مقابل اسد را مسئول خشونت در این کشور می‌دانند و بارها خواستار کناره‌گیری او از قدرت شده‌اند.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا، روز یکشنبه از گفت‌وگوی تلفنی خود با همتای روسی خود خبر داد. وی در استکهلم، پایتخت سوئد، به خبرنگاران گفت، که به لاوروف در روزهای اخیر «با صراحت گفته است» که تلاش‌ها دیگر در جهت مذاکره با رژیم اسد نیستند، بلکه بر ایجاد گذاری سیاسی در سوریه متمرکز شده‌اند.
اتحادیه‌ی اروپا نیز تصمیم دارد روز دوشنبه در نشست رسمی خود با روسیه که کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه نیز در آن حضور دارد، پیام مشابهی به روسیه منتقل کند.
موضع‌گیری روسیه و "ناامیدی" از پوتین
کرملین همچنین از غرب به دلیل وضع تحریم نفتی علیه جمهوری اسلامی ایران انتقاد می‌کند. دولت روسیه "تحریم‌های یک‌طرفه" را تنها مانعی برای تحقق سازش‌های احتمالی غرب با تهران ارزیابی می‌کند.

بشار اسد در نخستین سخنرانی خود پس از کشتار حوله بر ادامه‌ی برخورد با "تروریست‌ها" تأکید کرد بشار اسد در نخستین سخنرانی خود پس از کشتار حوله بر ادامه‌ی برخورد با "تروریست‌ها" تأکید کرد
فان رومپوی، رئیس شورای اروپا، اما در گفت‌وگو با یک روزنامه‌ی روسی گفته است: «لغو یا ادامه‌ی تحریم‌ها [علیه ایران] به رفتار این کشور در آینده بستگی دارد».
روسیه تأکید می‌کند که روابط این کشور و اتحادیه‌ی اروپا با حضور پوتین در کرملین گرم‌تر می‌شود. به اعتقاد ولادیمیر چیژوف، نماینده‌ی این کشور در اتحادیه‌ی اروپا، «همکاری استراتژیک توسعه‌یافته میان روسیه و اتحادیه‌ی اروپا برای دوطرف نه‌تنها مفید، بلکه ضروری است».
به اعتقاد برخی از تحلیلگران، سران اتحادیه‌ی اروپا که امیدوار بودند ولادیمیر پوتین پس از بازگشت به کاخ ریاست جمهوری این کشور علاقه‌ی بیشتری به همکاری نشان دهد، تا حدودی مأیوس شده‌اند. الکساندر کونووالف، کارشناس مؤسسه‌ی ارزیابی‌های استراتژیک روسیه، بر این نظر است که «رفتار و موضع‌گیری‌های اخیر پوتین نشان می‌دهند که علاقه‌ی او به همکاری بیشتر از گذشته نشده است».
اتهام وقت‌کشی به بشار اسد
روز یکشنبه بشار اسد در برابر نمایندگان پارلمان جدید سوریه سخنرانی کرد. او در نخستین سخنرانی خود پس از کشتار شهر حوله بار دیگر «تروریست‌ها و حامیان خارجی آنان» را مسئول خشونت در کشورش خواند و تأکید کرد که به مقابله با "تروریست‌ها" ادامه می‌دهد. بشار اسد در ادامه گفت: «سوریه مشکل سیاسی ندارد بلکه با یک جنگ خارجی واقعی روبه‌روست.»
وزیر خارجه عربستان سعودی ساعتی بعد از این سخنرانی و در کنفرانسی خبری مشترک با دبیرکل سازمان ملل، رئیس‌‌جمهور سوریه را به وقت‌کشی متهم کرد. سعود الفیصل تأکید کرد که حکومت سوریه به هیچ‌یک از تعهداتی که پذیرفته عمل نکرده است و اکنون نیز تلاش می‌کند برای حکومت خود زمان بیشتری بخرد.



یک هواپیمای مسافربری با ۱۵۳ مسافر به یک ساختمان در یکی از مناطق پرجمعیت شهر لاگوس در نیجریه برخورد کرد. مقامات محلی احتمال می‌دهند هیچ مسافری جان سالم به در نبرده باشد. آمار رسمی تلفات اعلام نشده است.
به گفته‌ی سازمان ملی حفاظت از بلایای طبیعی در نیجریه این هواپیمای مسافربری یک بوئینگ مدل "ام دی ۸۳" متعلق به خط هوایی "دنا" بوده و از فرودگاه شهر ابوجا، پایتخت، به هوا برخاسته و اندکی پیش از نشستن در فرودگاه بین‌المللی "مورتالا محمد" در پی برخورد با یک ساختمان دو طبقه در یکی از پرجمعیت‌ترین مناطق شهر لاگوس سقوط کرده است.
هنوز محل دقیق وقوع این حادثه روشن نیست و احتمال داده می‌شود که این هواپیما نه به یک ساختمان بلکه به یک مجموعه ساختمانی برخورد کرده و آتش گرفته باشد. به گفته‌ی شاهدان عینی دود غلیظی محل وقوع حادثه را در برگرفته و شعله‌های آتش از درون ساختمان زبانه می‌کشند.
رئیس سازمان هوایی نیجریه شمار مسافران این هواپیما را بیش از ۱۵۰ نفر اعلام کرده و احتمال داده است که تمامی مسافران جان خود را در این سانحه از دست داده‌اند. به گفته‌ی سخنگوی پلیس محلی شمار زیادی از مردم به محل وقوع حادثه هجوم آورده‌اند و نیروهای امداد در محل حضور یافته‌اند.
یکی از شاهدان عینی به خبرگزاری فرانسه گفته است: «هواپیما نزدیک به پنج دقیقه پیش از برخورد با منطقه مسکونی با صدای بلندی در ارتفاع پایینی پرواز می‌کرد و سپس شعله‌های آتش از آن به هوا برخاست.»
یکی از مسئولان خط هواپیمایی "دنا" خبر سانحه هوایی را تأیید کرده اما جزئیات بیشتری را به بیانیه‌ای موکول کرده که به زودی از سوی این شرکت در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد گرفت. هنوز به طور رسمی آماری از شمار قربانیان و زخمیان در این حادثه اعلام نشده است.
نیجریه دومین اقتصاد بزرگ قاره آفریقا به شمار می‌رود و به دلیل ایمنی پایین هواپیماها تعداد سوانح هوایی در این کشور بالاست با این حال هواپیماهای شرکت "دنا" در سال‌های اخیر در مقایسه با دیگر خطوط هواپیمایی از امنیت بالاتری برخوردار بوده‌اند.
بر اساس اطلاعاتی که در وبسایت این شرکت آمده، "دنا" فعالیت خود را در سال ۲۰۰۸ آغاز کرده و با داشتن روزانه ۲۷ پرواز به یکی از اصلی‌ترین شرکت‌های هواپیمایی نیجریه تبدیل شده است.





رهبر جمهوری اسلامی در آخرین سخنان خود گفت غرب موضوع خطر هسته‌ای ایران را بخاطر منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات خود مطرح می‌کند. او همچنین به اسرائيل نسبت به حمله نظامی متقابل ایران هشدار داد.
Titel: Seyed Ali Khamenei , Führer der Islamische  Republik Iran , während einer Rede in Teheran am 03.06.2012

Quelle: ISNA آیت‌الله علی خامنه‌ای در مراسمی که در روز یکشنبه (۱۴ خرداد / ۳ ژوئن) به مناسبت بیست و سومین سال درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیت‌الله روح‌الله خمینی، در آرامگاه وی برگزار شد، سخنرانی کرد. او در این سخنرانی که متن کامل آن را خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، منتشر کرده، بیش از هر چیز بر مفهوم "پیشرفت ملت ایران" تاکید کرد و وزنی که به زعم وی ایران هم اکنون برای سیاست‌گذاری‌های منطقه‌ای و جهانی پیدا کرده است.
خامنه‌ای نخست از دیدگاه خود تاریخ ۲۰۰ ساله اخیر ایران تا انقلاب ۱۳۵۷ را "دوران تاریک ذلت حکومت و ملت" توصیف کرد که طی آن "ملت ایران منزوی" بود و "در فعل و انفعالات منطقه و جهان" نقشی نداشت، تا آنکه آیت‌الله خمینی با انقلاب اسلامی "روح عزت ملی" را در ملت زنده کرد و این روح موجب "پیشرفت" شد.
خامنه‌ای سپس به برشمردن "نمونه‌های پیشرفت ملت ایران" پرداخت. او در شرح یک نمونه از "غلبه بر همه چالش‌های سیاسی و نظامی و امنیتی و اقتصادی در طول ۳۳ سال" حکومت جمهوری اسلامی و پیروزی بر شرق و غرب سخن گفت.‎
"تاثیرگذاری" در منطقه و جهان
خامنه‌ای سپس به قدرت سیاسی و تاثیرگذاری ایران و حضور آن در فعل و انفعالات منطقه و دیگر نقاط جهان پرداخت و میزان این تاثیرگذاری را بیش از اوایل پس از انقلاب ارزیابی کرد. وی برای نشان دادن ابعاد این تاثیرگذاری قول سیاستمداران اسرائيلی و آمریکایی را نقل کرد که به گفته وی، از ایران به عنوان رهبری یک "نیروی قدرتمند" در منطقه و جهان که خلاف جهت اهداف آنان پیش می‌رود سخن می‌گویند.
نشانه یک چنین "تاثیرگذاری‌" را در سخنان هفته گذشته (۸ خرداد / ۲۸ مه) جانشین فرمانده سپاه قدس ایران، اسماعیل قاآنی، می‌توان بازیافت. قاآنی که شرکت در عملیات نظامی و شبه نظامی در سوریه در همگامی با رژیم بشار اسد را تائید کرده، گفته بود که جمهوری اسلامی "به طور فیزیکی و غیرفیزیکی" در سوریه نقش دارد.
آنچه خامنه‌ای از آن بنام تاثیرگذاری یاد می‌کند، از سوی کشورهای منطقه و دیگر کشورهای جهان به عنوان دخالت در امور کشورهای دیگر ارزیابی شده و می‌شود. از جمله وزیر امورخارجه عربستان سعودی، سعود الفیصل، به عنوان نماینده کشوری که در رقابت با ایران بر سر نفوذ بیشتر در منطقه پرتنش و دستخوش تغییر خاورمیانه است، در نشست وزیران شورای همکاری خلیج فارس در نوامبر ۲۰۱۱ از مداخله ایران در امور داخلی کشورهای منطقه شکایت کرده بود.
خامنه‌ای در بخش دیگری از سخنان خود به حجم خدمات عمرانی و آبادانی کشور، تولید "پیچیده‌ترین دستگاه‌های صنعتی توسط متخصصان ایرانی و جوانان"، شتاب علمی کشور به عنوان نمونه‌های پیشرفت پرداخت. او گفت: «ما امروز در بسیاری از کارهای مهمی که در این کشور انجام می‌گیرد، هیچ احتیاجی به حضور متخصصان خارجی نداریم.»
مسئولان جمهوری اسلامی در مورد خودکفایی‌های صنعتی و سطح علمی در ایران آمارهایی اغراق‌آمیزی به دست می‌دهند که بخاطر نبود منابع رسمی قابل اعتماد قابل بررسی نیستند. تنها یک مثال که به تازه‌ترین مورد خبری برمی‌گردد و ناباوری نسبت به ادعای رهبران ایران را برمی‌انگیزد سخنان آنها در مورد "شتاب علمی" در ایران است.
این اظهارات در حالی ابراز می‌شود که به گزارش سازمان عفو بین‌الملل و ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی در تاریخ ۳۱ مه بیانیه‌ای منتشر کردند و با برشمردن موارد نقض حقوق دانشجویان و اساتید، از تبعیض، اخراج، محرومیت از کار و تحصیل استادان و دانشجویان و در مجموع وضعیت نگران‌کننده آزادی علمی در جمهوری اسلامی ابراز نگرانی کردند.

اسماعیل قاآنی، جانشین فرمانده سپاه قدس ایران: جمهوری اسلامی به طور فیزیکی و غیرفیزیکی در سوریه حضور دارد
"فقط با دشمنی با آمریکا به پیشرفت دست می‌یابیم"
آیت‌الله خامنه‌ای در سخنان خود به مسئله هسته‌ای ایران نیز اشاره داشت. او گفت که غرب مسئله هسته‌ای ایران را به دو دلیل بزرگ عمده می‌کند: نخست اینکه، به نظر وی، پیشرفت‌ایران موجب ایجاد در ترس میان قدرت‌های دنیا شده است و چون سرچشمه این پیشرفت حرکت اسلامی بوده، در حقیقت این قدرت‌ها از "ایران اسلامی" است که می‌ترسند، اما به دروغ از "ایران هسته‌ای" سخن می‌گویند.
رهبر جمهوری اسلامی گفت: «محافل سیاسی و رسانه‌ای دنیا از خطر ایران هسته‌ای دم می‌زنند که ایران هسته‌ای خطر دارد. من می‌گویم، این‌ها دروغ می‌گویند. این‌ها فریبگری می‌کنند، آنچه آنها از آن می‌ترسند و باید هم بترسند، ایران هسته‌ای نیست، ایران اسلامی است. [...] ملت ایران اثبات کرده که می‌تواند بدون آمریکا بلکه با دشمنی با آمریکا به پیشرفت دست پیدا کند این درس بزرگ است، آن‌ها از این می‌ترسند.»
علت دومی که به نظر خامنه‌ای باعث شده غرب "موضوع ایران هسته‌ای را بزرگ کند" این است که خود کشورهای غربی دچار "مشکل‌های عدیده داخلی" هستند و با طرح خطر هسته‌ای ایران افکار عمومی مردم دنیا را منحرف می‌کنند.

او در این باره گفت: «البته کارهای غربی‌ها از جمله آمریکایی‌ها دیوانه‌وار است. مسئله هسته‌ای را بزرگ می‌کنند برای اینکه مسائل خودشان را از نظرها بپوشانند. مسئله هسته‌ای ایران را در صدر مسايل خود و دنیا قرار می‌دهند در حالی که حقیقت قضیه این جور نیست. به دروغ اسم سلاح هسته‌ای می‌‌آورند؛ به دروغ مسایل را در تبلیغات برجسته می‌کنند. هدفشان این است که ذهن‌ها و افکار عمومی را از حوادثی که در خود آمریکا و اروپا دارد می‌گذرد، منصرف کنند، البته موفق هم نخواهند شد.»
"تحریم‌ها بی‌اثرند"
خامنه‌ای در مورد تحریم‌های غرب علیه ایران گفت که این تحریم‌ها تاثیری ندارند و تنها "نفرت مردم ایران" را نسبت به غرب تشدید می‌کنند.
این سخنان در حالی ابراز می‌شوند که با وجود ترفندهایی که جمهوری اسلامی برای دور زدن تحریم‌ها می‌زند، هر روز گزارش‌های تازه‌ای در مورد آسیب‌هایی که صنایع گوناگون ایران بر اثر تحریم‌ها متحمل می‌شوند انتشار می‌یابد.
در آن میان می‌توان تنها به فشار تحریم‌های خارجی بر صنایع خودروسازی، پزشکی، قالی‌بافی، کاهش ۹۰ درصدی صادرات پتروشیمی ایران در دو هفته اول ماه گذشته و در نتیجه کاهش درآمد اقتصادی ایران و بیکار شدن صدها هزار کارگر در عرصه‌های مختلف صنعتی اشاره کرد.
تهدید اسرائيل به حمله متقابل
خامنه‌ای در سخنان خود همچنین به تحولات منطقه و "تغییر فضای سیاسی" آن پرداخت. یک روز پس از محکومیت حسنی مبارک به حبس ابد، خامنه‌ای از مصر دوره رئیس‌جمهور پیشین مصر، به عنوان "گنجی" برای دولت اسرائيل نام برد. به گفته وی، اینک با سقوط مبارک اسرائيل "احساس لختی" می‌کند.
رهبر جمهوری اسلامی در ادامه سخنانش بار دیگر اسرائيل را تهدید کرد که اگر دست به حمله به ایران بزند، پاسخ شدید آن را خواهد دید. وی گفت "این داد و بیدادهایی" که از رهبران اسرائیل نقل می‌شود، اینکه آنها "دم از کار نظامی و حمله نظامی" می‌زنند، "حاکی از دست خالی و از وحشت و حیرانی آنهاست". وی گفت که اسرائیل در شرایط کنونی "آسیب‌پذیرتر" از هر زمان دیگر است.
خامنه‌ای در این رابطه افزود: «هر گونه قدم کجی بردارند، هر گونه حرکت ناشایستی انجام دهند مثل صاعقه‌ای بر سر خودشان فرود خواهد آمد.»
برخی کارشناسان نظامی و سازمان‌های اطلاعاتی غرب پیش از این تصدیق کرده‌اند که ایران در حال حاضر موشک‌هایی در اختیار دارد که می‌توانند اسرائيل را هدف حمله قرار دهند.
نطق خامنه‌ای در سالگرد آیت‌الله خمینی در حالی انجام شد که هیئتی ایرانی در روزهای ۳ و ۴ خرداد / ۲۳ و ۲۴ ماه مه در بغداد با کشورهای "پنج به علاوه یک" مذاکره کرد تا به توافقی در مورد برنامه اتمی ایران برسند.
دیپلمات‌ها در غرب می‌گویند که هیئت ایرانی در این دور از مذاکرات بیش از گذشته آمادگی برای گفت‌وگو از خود نشان داده بودند. این دیپلمات‌ها معتقدند که خامنه‌ای دست هیئت مذاکره‌کننده ایرانی را بیش از پیش باز گذاشته تا بتوانند به توافقی با غرب دست پیدا کنند.
در حالی‌که غرب به برنامه هسته‌ای ایران مظنون است و احتمال می‌دهد که این کشور در صدد تولید سلاح هسته‌ای است، جمهوری اسلامی همواره مدعی است که برنامه هسته‌ای‌اش اهداف غیرنظامی را دنبال می‌کند.
دور بعدی مذاکرات ایران با غرب در روزهای ۱۸ و ۱۹ ژوئن در مسکو برگزار خواهد شد.



محمدصدیق کبودوند، بنیان‌گذار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان که پنج سال است در زندان اوین به سر می‌برد، از یک هفته پیش دست به اعتصاب غذا زده است. درخواست او دیدار با پسرش است که مبتلا به بیماری سختی شده است.
Mohammad Sadigh Kaboudvand, Gründer der iranischen Organisation Menschenrechte Kurdistans; Copyright: Rojapress محمدصدیق کبودوند، روزنامه‌نگار و مؤسس سازمان حقوق بشر کردستان، از روز شنبه هفته گذشته (۶ خرداد / ۲۶ مه) در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است. خانم پرناز باغبان حسنی، همسر آقای کبودوند، در دیداری که روز دوشنبه گذشته (۸ خرداد) در اوین با وی داشته از اعتصاب غذای او باخبر شده است.
به گفته سامان رسول‌پور، روزنامه‌نگار و همکار سابق کبودوند در سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، فرزند محمدصدیق کبودوند، پژمان کبودوند، «ماه‌هاست بخاطر بیماری‌ای خطرناک بستری است». محمدصدیق کبودوند طی ماه‌های اخیر درخواست کرده به او مرخصی داده شود تا بتواند خود برای درمان پسرش اقدام کند. وی بدین خاطر حدود یک ماه و نیم پیش دست به اعتصاب غذا زد و پس از یک دوره اعتصاب به او اجازه دادند ملاقاتی با پسرش داشته باشد.
اما سپس بیماری پژمان کبودوند حادتر شد. مسئولان زندان به درخواست‌های محمدصدیق کبودوند برای مرخصی و رسیدگی به پسر بیمارش وقعی ننهادند.
«مقامات امنیتی و قضایی مسئولند»
محمدصدیق کبودوند حدود سه هفته پیش نامه‌ای نوشت که متن آن در سایت کلمه، از سایت‌های مخالفان دولت ایران، انتشار یافت. او در این نامه نوشت که چون با درخواست مرخصی‌اش مخالفت می‌کنند از تاریخ ۲۵ اردیبهشت (۱۴ مه) قصد اعتصاب غذای نامحدود دارد. او در این نامه از قصد خود برای «معالجه و نجات» فرزندش نوشته و افزوده بود: «بدیهی است عواقب بی‌توجهی به خواست قانونی و انسانی اینجانب متوجه دادستان تهران و مسئولان دستگاه امنیتی خواهد بود.»
به گفته سامان رسول‌پور، مسئولان قضایی و دادستانی تهران به محمدصدیق کبودوند و خانواده او گفته بودند مشروط به اینکه این فعال حقوق بشر اعتصابش را بشکند‌اجازه خواهند داد به مرخصی برود. در پی آن کبودوند با اتکا به گفته مسئولان به اعتصاب غذایش پایان داد، اما مسئولان به قول خود عمل نکردند.
اینک محمدصدیق کبودوند بار دیگر بخاطر مخالفت مسئولان با مرخصی خود از روز شنبه هفته گذشته دست به اعتصاب غذا زده است. طی هشت روز اخیری که محمدصدیق کبودوند در اعتصاب غذا بوده، مسئولان واکنشی نسبت به درخواست کبودوند از خود نشان نداده‌اند. همچنین خبری از وضعیت جسمانی او در دست نیست.
به گفته سامان رسول‌پور، محمدصدیق کبودوند پیش از بازداشت و حبس هم دچار ناراحتی حاد ریوی و بدین جهت تحت مراقبت بوده است. این بیماری در دوره حبس پنج ساله حادتر شده است. کبودوند همچنین دوبار دچار سکته شده است. با وجود آنکه مسئولان بهداری زندان تایید کرده‌اند که او بایست تحت درمان و مراقبت دائم پزشکان و در خارج از زندان به سر برد، اما دستگاه امنیتی و اطلاعاتی با این امر مخالفت کرده است. همچنین حقوق انسانی یک زندانی چون حق ملاقات با خانواده نیز در مورد محمدصدیق کبودوند به درستی رعایت نشده، به طوری که در چند سال حبس خود بندرت ملاقاتی چندساعته با همسر و فرزند بیمارش داشته یا توانسته به طور منظم تماس تلفنی با آنها داشته باشد است.
طلب عفو، شرط دیدار با فرزند
سامان رسول‌پور نظر خود را در مورد علت سخت‌گیری‌ها نسبت به محمدصدیق کبودوند چنین بیان می‌دارد: «تنها دلیل را می‌توان حالتی از انتقام‌جویی قضایی دانست. مسئولان قضایی و امنیتی می‌خواهند آقای کبودوند را بقول خودشان بخاطر فعالیت‌های حقوق بشری‌ای که داشته تأدیب کنند و بدین ترتیب ایشان را زیر فشار بگذارند.»
رسول‌پور از قول خانم باغبان حسنی، همسر محمدصدیق کبودوند، نقل می‌کند که اخیرا مسئولان زندان به پایه‌گذار سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان گفته‌اند یکی از شروط برای دادن مرخصی این است که عفونامه امضا کند؛ اما کبودوند پاسخ داده که جرمی مرتکب نشده تا بخاطر آن طلب عفو کند. به نظر رسول‌پور «این می‌تواند دلیلی باشد که چرا مسئولان این روند را ادامه می‌دهند و اجازه مرخصی به او نداده‌اند».
پاسخ جمهوری اسلامی به فعالیت حقوق بشری کبودوند
محمدصدیق کبودند مدیر مسئول هفته نامه "پیام مردم کردستان" بود و در سال ۱۳۸۳ بخاطر انتشار این نشریه بازداشت و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود. او سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را با همراهی چند تن از دوستانش در ۹ آوریل ۲۰۰۵ (۲۰ فروردین ۱۳۸۴) بنیان نهاد. این سازمان از جمله در جهت مطرح کردن مسائل مربوط به وضعیت حقوق بشر و نقض این حقوق در کردستان در سطح جامعه ایران فعال بود.
مصاحبه‌دویچه وله با کبودوند به مناسبت تاسیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان
به گفته سامان رسول‌پور این سازمان که حدود ۲۰۰ نفر عضو داشت طی همان دوره فعالیت نسبتا کوتاهش تاثیری قابل توجه روی جامعه کردستان گذاشت و نسلی از فعالان حقوق بشر را تربیت کرد. به گفته این خبرنگار مقیم سوئد، آگاه کردن جامعه از حقوق انسانی خود و تهیه خبر و گزارش در مورد مسائل حقوق بشری مناطق کردنشین سرانجام موجب شد که دستگاه امنیتی و قضایی به این سازمان بتازد و برخی اعضای آن را، از جمله محمدصدیق کبودوند را بازداشت و زندانی کند. کبودوند در روز ۱۰ تیرماه سال ۱۳۸۶ دستگیر و در اوین زندانی شد. او را سپس محاکمه و به ۱۱ سال زندان محکوم کردند.
منابع آگاه حقوقی در ایران به دویچه وله گفتند که پرونده محمدصدیق کبودوند نزد قاضی صلواتی است. وکلای محمدصدیق کبودوند خانم‌ها نسرین ستوده و شیرین عبادی بوده‌اند که هر دو خود زیر فشار دستگاه‌های اطلاعاتی و قضایی هستند: نسرین ستوده در زندان به سر می‌برد و شیرین عبادی در خارج از کشور اقامت دارد. هم اکنون قرار شده محمدرضا فقیهی، وکیل دادگستری و از اعضای هیئت مدیره انجمن دفاع از حقوق زندانیان ایران، پیگیر وضعیت محمدصدیق کبودوند باشد.
محمدصدیق کبودوند در مراسم سال ۲۰۰۹ "جوایزمطبوعات بریتانیا" به عنوان "روزنامه‌نگار بین‌المللی سال" برگزیده شد. در زمستان ۱۳۸۷ نیز جایزه "هلمن – همت" سازمان دیده‌بان حقوق بشر را به او داده شد.
سازمان‌های مدافع حقوق بشر چون عفو بین‌الملل بارها خواستار آزادی محمدصدیق کبودوند از زندان شده‌اند.




کلینتون: اظهارات‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای نکته جدیدی نداشت؛ به راه‌حل دیپلماتیک امیدواریم

  هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، در واکنش به اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای اظهار داشت که واشینگتن به دنبال راه‌حل دیپلماتیک است و سخنان رهبر جمهوری اسلامی حاوی «چیز جدیدی» نبود.
آیت‌الله خامنه‌ای روز  یکشنبه  ۱۴ خرداد در مراسم  سالگرد آیت‌الله خمینی با اشاره به تهدید‌های اسرائیل گفته بود: «هر قدم کج يا حرکت ناشايست آنها، همانند صاعقه بر سر خودشان فرود خواهد آمد.»
هیلاری کلینتون که در استکهلم به سر می‌برد در یک کنفرانس خبری با اشاره به برنامه‌ هسته‌ای ایران گفت: «ما خواستار یک راه‌حل دیپلماتیک هستیم.  هم‌اکنون این فرصت فراهم است که به این راه‌حل دست یابیم. ما امیدواریم که این فرصت از دست نرود.»
رهبر  جمهوری اسلامی روز  یکشنبه غربی‌ها و  آمریکایی‌ها را متهم کرد که «برای مشکلات خود و دور کردن ذهن‌ها، مسئله هسته‌‌ای ايران را بزرگنمايی می‌کنند و آن را در صدر مسايل دنيا قرار می‌دهند و به دروغ، نام سلاح هسته‌‌ای را به ميان می‌آورند.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، هیلاری کلینتون که در سفر اروپایی خود در سوئد به سر می‌برد  اظهار داشت که خود فرصت نداشته سخنان آیت‌الله خامنه‌ای را بخواند، اما گفت که این سخنان مصرف داخلی دارد.
وزیر خارجه ایالات متحده خطاب به خبرنگاران گفت: «به نظر من هیچ تازه‌ای در آنچه گزارش کردید وجود نداشت.»
هیلاری کلینتون افزود: «بهترین راه برای ایران جهت عمل به تعهدات بین‌المللی‌اش و نیز رفع نگرانی‌های بقیه دنیا از نیات و اعمالشان، آمدن بر سر میز مذاکره در مسکو در دو هفته دیگر و  آغاز کار جدی ... برای دست یافتن به راه‌حل دیپلماتیک است.»
وزیر خارجه ایالات متحده تصریح کرد: «ما امیدواریم ایرانی‌ها با پیشنهاد اقدامات مشخص (به مسکو) بیایند.»
آمریکا یکی از  اعضای گروه ۱+۵ است و  پس از  مذاکرات بغداد قرار شد این گروه دو هفته دیگر با ایران در مسکو تشکیل جلسه دهد.
پیشتر باراک اوباما و هیلاری کلینتون از اینکه آیت‌الله خامنه‌ای  بمب اتم را «حرام» دانسته استقبال کرده و خواستار ضمانت‌های عملی برای این «فتوا» شده بودند.




شعار علیه حسن خمینی و احمدی‌نژاد در سالگرد آیت‌الله خمینی

خبرگزاری‌های ایران گزارش داده‌اند که امسال نیز مانند سال ۸۹، عده‌ای علیه حسن خمینی، در مراسم سالگرد درگذشت آیت‌الله خمینی در بهشت‌زهرا شعار داده‌اند.
خبرگزاری  ایسنا گزارش کرده است که هنگام سخنرانی حسن خمینی،  جمعی از حاضران شعار «مرگ بر ضد ولایت  فقیه»، «ما اهل کوفه نیستیم امام تنها بماند»، «این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده» سر دادند که چندین بار باعث قطع شدن سخنان وی شد.
خبرگزاری مهر نیز گزارش داده، حسن خمینی، پیش از آیت‌الله خامنه‌ای، در بهشت‌زهرا سخنرانی کرد و عده‌ای در طول سخنرانی وی مدام شعار سر می‌دادند اما حسن خمینی بدون توجه به این شعارها سخنرانی خود را به اتمام رساند.
حسن خمینی، به ویژه پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ مغضوب طیفی از اصولگرایان و طرفداران آیت‌الله خامنه‌ای واقع شد. وی که دارای مناسبات حسنه‌ای با اصلاح‌طلبان است، در بحبوحه تنش‌های پس از انتخابات با زندانیان آزاد شده و خانواده‌های آنها دیدار می‌کرد.
در سال ۱۳۸۹ نیز حسن خمینی، پس از محمود احمدی‌نژاد در بهشت‌زهرا سخنرانی کرد که با شعارهای تند طرفداران دولت و آیت‌الله خامنه‌ای مواجه شد. در آن هنگام، آیت‌الله خامنه‌ای   دقایقی بعد تصریح کرد که ملاک حال فعلی افراد است. وی حتی گفت برخی از همراهان آیت‌الله خمینی در پاریس اعدام شدند. در آن روزها علی مطهری احمدی‌نژاد را متهم کرد به طور برنامه‌ریزی شده سخنرانی خود را طولانی کرد که وقتی برای حسن خمینی باقی نماند.
در شب عاشورای سال ۱۳۸۸ حتی عده‌ای از طرفداران آیت‌الله خامنه‌ای به حسینیه جماران حمله کردند و سخنرانی محمد خاتمی را به هم زدند.
اکنون پس از گذشت دو سال از آن تاریخ، محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور هم از این شعارها و در همان تریبون بی‌نصیب نماند.
خبرگزاری‌ها گزارش کرده‌اند شنبه شب عده‌ای هنگام سخنرانی محمود احمدی‌نژاد، شعار  سرداده‌اند.
خبرآنلاین گزارش کرده است که سخنرانی محمود احمدی‌نژاد با دو ساعت تاخیر از سیما پخش شد.
برپایه این گزارش در تصاویری که از  سیما پخش شد، شخصی پلاکاردی با عنوان «خادم مردم، خدا قوت» در دست داشت و فرد دیگری تلاش می‌کرد که این پلاکارد را به زیر بکشد.
خبرآنلاین می‌نویسد محمود احمدی‌نژاد در طول سخنرانی‌اش بارها اشاراتی با دستانش داشت و مشخص نبود به چه کسی اشاره دارد. محمود احمدی‌نژاد در این سخنرانی همانند سال گذشته گفت: «مخلص شما هم هستم، دو سه دقیقه دیگر می‌رسم و بعد نوبت شماست.»
برپایه این گزارش جملات محمود احمدی‌نژاد تمام نشده بود که بار دیگر فریادهای حاضران بلند شد که شعار می‌دادند «این همه لشگر آمده، به عشق رهبر آمده» و شعارها آنقدر تکرار شد که صداوسیما صدای محیط را قطع کرد به گونه‌ای که فقط صدای احمدی‌نژاد از سیما پخش می‌شد.



برخورد هواپيمای مسافری با ۱۵۰ سرنشين به ساختمانی در نيجریه

يک هواپيمای مسافربری با بیش از ۱۵۰ سرنشين روز يکشنبه در لاگوس، بزرگترین شهر نيجریه با يک ساختمان مسکونی دو طبقه برخورد کرد.
به گزارش رويترز، اين هواپيما متعلق به خطوط هوايی دينا است و، عمليات امدادی هنوز ادامه دارد. يک مقام دولتی نيجریه گفته بعيد می‌داند کسی بتواند از اين حادثه جان سالم به در ببرد.
شاهدان عينی می‌گويند آتش بزرگی در محل حادثه برپا شده و ماموران آتش نشانی سعی می‌کنند آن را خاموش کنند. آسوشيتد پرس گزارش داده فعلا ماموران توانسته‌اند فقط جسد يک نفر را از محل بيرون بکشند.
سخنگوی پليس نيجریه گفته که اين هواپيما، در منطقه‌ای مسکونی واقع در شمال فرودگاه لاگوس سقوط کرده است. اين هواپيما قرار بود از ابوجا، پايتخت نيجریه راهی لاگوس شود که نرسيده به لاگوس دچار سانحه شد.
به گفته شاهدان عينی اين هواپيمای مسافربری دی سی – ۱۰، تقريبا به طور کامل از بين رفته و لاشه‌های آن در محل حادثه و به آپارتمان‌های مسکونی محل، پخش و پرتاب شده است.
آسوشيتد پرس به نقل از شاهدان عينی نوشته حتی می‌توان شماری از اجساد کشته‌شدگان را در ميان خرابه ها ديد.
اين هواپيما آن طور که گزارش شده، با دماغه و با سر به زمين اصابت نکرده و با شکم روی زمين آمده است. ابتدا به يک فروشگاه مبل و لوازم خانگی خورده و سپس به يک ساختمان دو طبقه رفته است.
رويترز در گزارشی نوشته دود سياه سنگين روی محل حادثه کار امدادرسانی را دشوار کرده و همچنين هوا در حال تاريک شدن است که کار جست و جو را دشوارتر می کند.
گزارش‌ها حاکی است  هوا در زمان اين سانحه شاهد تغيير ويژه ای نبوده و توفان  يا گردباد شديد هم ديده نشده است.
نزديک به چهار هفته پيش، يکی از هواپيماهای همين شرکت هوايی در نزديکی لاگوس مجبور به فرود اضطراری شد که گفته شد هواپيما مشکل فنی داشته است.




سوريه در راه بی بازگشت، شرط بندی جمهوری اسلامی بر اسب مرده

بحران داخلی سوريه پس از کشتار فجيع شهر حوله که منجر به قتل ۱۰۰ نفر از جمله حدود ۵۰ خردسال شد، وارد مرحله جديدی شده است؛ مرحله ای که کوفی عنان پس از ملاقات با بشار اسد آن را «راه بی بازگشت سوريه» توصيف کرد. راه بی بازگشت سوريه به چه معناست؟ نتيجه حاصله برای جمهوری اسلامی در اين راه بی بازگشت چيست؟

سوريه فراتر از اختلاف
با سپری شدن يک سال از بحران سوريه و ناکارآمدی ميانجگری کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل و اتحاديه عرب، به نظر می رسد که بحران سوريه به کلی از نوع بحران مصر، تونس و يمن متمايز شده است. بحران در اين سه کشور در حد اختلاف داخلی ميان حاکميت و اپوزیسيون بود ولی در ليبی و سوريه با سرسختی قذافی و بشار اسد برای ناديده انگاشتن معترضان و سرکوب اپوزسيون، بحران داخلی تبديل به وضعيتی جديد شده است.
برخی از ويژگی های وضعيت جديد در سوريه عبارتند از:

۱-جنگ داخلی: سال ها پيش از اين، لبنان طی سال های ۱۹۷۵ ۱۹۹۰ عرصه جنگ  داخلی بود. از قضا در آن دوران، رژيم سوريه (حافظ اسد) يکی از عوامل موثر در ۱۵ سال جنگ داخلی لبنان به شمار می رفت. به نظر می رسد با مأيوس شدن کوفی عنان از پيشبرد آتش بس ميان طرفين منازعه، منظور او از «راه بی بازگشت» اشاره به قرار گرفتن سوريه در «آستانه جنگ داخلی» از نوع جنگ داخلی لبنان است.
مهم ترين ويژگی جنگ داخلی، «فقدان وفاق ملی» و «توسل به جنگ مسلحانه» در حل منازعات و مسائل داخلی است. بی ترديد، توان محدود کمک مالی- تسليحاتی جمهوری اسلامی به دولت بشار در برابر کمک نامحدود مالی – تسليحاتی حاميان اپوزیسيون، سرنوشت جنگ داخلی را عليه بشار رقم خواهد زد.
برای مثال در اجلاس «دوستان سوريه» مورخ ۱۳ فروردين ۹۱ (تنها ۴ روز پس از مراجعت اردوغان از ديدارش يا علی خامنه ای در ايران) ۷۲ کشور از جمله امريکا «اپوزیسيون سوريه» را به رسميت شناختند و بعضا آمادگی خود را برای واگذاری کمک به اپوزیسيون اعلام داشتند.
اين در حالی است که به قول شيرين عبادی، تنها حامی سوريه در جهان، فقط جمهوری اسلامی است و روسيه و چين نيز در بحران سوريه علی الظاهر اعلام بی طرفی نموده اند.

۲-جنگ فرسايشی: بحران سوريه اينک يک سال پر تلاطم را پشت سر گذاشته در حالی که هيچ علامتی از فروکش کردن بحران مشاهده نمی شود. جنگ داخلی سوريه ، اينک به «جنگ فرسايشی داخلی» تبديل شده است که هر يک از طرفين منازعه تلاش دارد با بالا بردن هزينه طرف مقابل، عرصه را بر ديگری تنگ کند.
در حالی که امريکا و روسيه خود را مبرا از تجهيز طرفين منازعه نشان می دهند، بشار اسد به عنوان قدرت رسمی سوريه تلاش دارد هزينه اعتراضات را تا حد ممکن برای اپوزسيون بالا برد. از اينرو هر از چندگاهی فجايعی عليه مخالفان (از نوع حوله، حمص و درعا) را به دست ارتش يا لباس شخصی ها (که در سوريه الشبيحه ناميده می شوند) شاهد هستيم. متقابلاً اپوزسيون نيز در بالا بردن هزينه بشار، انفجار هايی از نوع انفجار های مهيب و مخرب در قلب دمشق را ترتيب داده است.( اگر چه هر يک از طرفين، اين جنايات را به گردن ديگری می اندازد صورت ظاهر، نشان از جنگ فرسايشی با بالا بردن هزينه طرف مقابل  به شرحی که گفته شد دارد.)

۳-جنگ نيابتی: در حالی که جنگ ۳۳ روزه ميان حزب الله و اسرائيل در سال ۲۰۰۶ ، «جنگ نيابتی» نام گرفت که حزب الله به نيابت از جمهوری اسلامی و اسرائيل به نيابت از امريکا به زورآزمايی با يکديگر پرداختند، به نظر می رسد که بحران داخلی سوريه نيز بيش از آنکه نزاع سوری- سوری (دولت سوريه در برابر اپوزسيون سوريه) باشد، به نوعی جنگ نيابتی تبديل شده است که عرصه زور آزمايی جمهوری اسلامی در طرفداری از بشار اسد از يک سو و عربستان و قطر و برخی ديگر از کشورهای عربی به طرفداری از اپوزسيون از سوی ديگر شده است.
در همين راستا سخنگوی کاخ سفيد هشدار داده است در صورتی که بشار اسد به «کشتار وحشيانه» پايان ندهد، سوريه به عرصه جنگ نيابتی بين ايران و ديگر قدرت‌های منطقه بدل خواهد شد. اشاره او به سخنان سردار اسماعيل قاآنی جانشين فرمانده نيروی سپاه قدس است که گفته بود: «تا وقتی در سوريه نبوديم، کشتار‌های مردم آن توسط معارضين زياد بود، اما با حضور جمهوری اسلامی به طور فيزيکی و غير فيزيکی جلوی کشتار‌های بزرگ در سوريه گرفته شد.»

۴-جنگ روانی: جنگ روانی، نبردی است برای تسلط بر افکار و اذهان مخاطب. در فقدان دمکراسی برای حل اختلافات داخلی، آستانه عقلانيت برای تحمل نظرمخالف شديدا تنزل می يابد و در نتيجه هر يک از طرفين منازعه ديگری را متهم می پندارد.
بشار اسد برای توجيه رفتار خود همواره اعتراض مدنی مردم خود را «فتنه» و «دخالت خارجی» توصيف کرده است. ( جالب اين که جمهوری اسلامی نيز با اعتراض مدنی مردم ايران همين رفتار را داشته است. علی خامنه ای، معترضان سال ۸۸ را ميکروب های سياسی توصيف کرد). در مقابل اپوزیسيون سوريه نيز با به تصوير کشيدن صحنه های دلخراش سرکوب، به خوبی توانسته است حس ترحم جامعه جهانی را (اگر نه همه که اکثريت آن را) جلب کند.
ريزش نيروهای نظامی بشار اسد و تشکيل ارتش آزاد سوريه، بی ترديد نشان از ضعف بشار اسد در جنگ روانی عليه اپوزیسيون دارد. محکوميت دولت سوريه توسط ۴۱ عضو از ۴۷ عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل برای قتل عام حوله، نشان از شکست دولت سوريه در پيشبرد جنگ روانی عليه اپوزیسيون دارد.
خانم پيلای کميسرعالی حقوق بشر سازمان ملل ۱۲ خرداد در جلسه شورای حقوق بشر، خواستار ارجاع پرونده سوريه به دادگاه بين‌المللی جنايت‌های جنگی شده است که خود به تضعيف روحيه زمامداران سوريه کمک خواهد کرد.

شرط بندی جمهوری اسلامی بر اسب مرده
جمهوری اسلامی نگران از دومينوی سقوط، حيثيت خود را در برابرديدگان جهانيان به مسلخ سوريه برده است. علی خامنه ای،  با عنوان پرطمطراق «ولی امر مسلمين جهان» که روزگاری برای مسلمانان بوسنی سينه چاک می کرد، امروز در برابر خون مسلمانان سوريه نه تنها سکوت کرده که در پشتيبانی از بشار، شريک اين جنايات شمرده می شود.
در منطق حفظ توازن قدرت منطقه ای، رفتار جمهوری اسلامی در حمايت از حکومت سوريه که گذرگاه ارتباطی کمک به حزب الله لبنان است کاملا قابل درک است، اما آن چه که با اين منطق ناسازگار است اين که چگونه «ولی امر مسلمين جهان» بر کشته شدن کودکان خرد سال چشم فرو می بندد و برای مسلمانان بحرين سينه چاک می کند؟
به بيان ديگر تفاوت ميان بشار اسد و معمر قذافی در چيست که جمهوری اسلامی از سقوط اولی (آن هم با دخالت غرب) ابراز خشنودی کرد ولی از سقوط بشار اسد هراسان است؟ آيا غير از اين است که بنا به ادعای جمهوری اسلامی، بهار عربی ادامه بيداری اسلامی با الگو گرفتن از انقلاب ۵۷ است؟ اگر چنين است چه تفاوتی است ميان قيام مردم ليبی عليه قذافی و مردم سوريه عليه بشار اسد؟
اگر هراس جمهوری  اسلامی از سقوط بشار، شکسته شدن خط مقاومت در برابر اسرائيل است پس لزوماً همه قيام های مردمی به تبعيت از انقلاب اسلامی در مخاصمه با اسرائيل نيست. وانگهی مگر پس از سقوط صدام ، بن علی، قذافی و عبدالله صالح هيچ يک از حکومت های جديد اين کشورها به برقراری رابطه با اسرائيل مبادرت کردند که  برای مثال، حکومت آتی سوريه لزوما در صدد برقراری رابطه با اسرائيل برآيد؟
مگر دولت سوريه سال ها پيش از اين در زمان حافظ اسد و در سال های اخير در زمان بشار اسد (۲۰۰۸) با ميانجگری ترکيه به مذاکرات صلح با اسرائيل نپرداخت که در صورت موفقيت آميز بودن آن مذاکرات، منجر به خروج سوريه از خط مقاومت می شد؟

نتيجه:
درک نادرست جمهوری اسلامی از تحولات خاورميانه، رفتار و گفتار اين رژيم را به شدت پارادوکسيکال و مملو از تناقاضات کرده است.  بيان برخی از اين تناقضات به شرح زير است:
الف) جمهوری اسلامی از يک سو از سقوط رهبران خودکامه عرب حمايت کرده ولی بشار اسد را استثنا می داند.
ب) جمهوری اسلامی بهار عربی را «بيداری اسلامی» دانسته که الگو گرفته از انقلاب اسلامی است ولی  قيام مردم سوريه که تا کنون بيشترين خسارت را برای مبارزه با بشار داده اند، مستثنی می داند.
ج) جمهوری اسلامی رژيم بعث سوريه را در خط مقاومت عليه اسرائيل می داند در حالی که اسد (پدر و پسر) هر يک به مذاکرات صلح با اسرائيل گام نهاده اند.
د) علی خامنه ای در حالی که خود را «ولی امر مسلمين جهان» می نامد، در برابر جنايات رژيم بعثی سوريه (که بر پايه انديشه های سوسياليستی بنا شده)  عليه مردم مسلمان سوريه سکوت کرده است.
ه) جمهوری اسلامی به عنوان تنها حامی بشار خود را در برابر تنفر مردم سوريه و حاميان قدرتمند اپوزیسيون سوريه قرار داده است.
با ابن اوصاف منطقاً بايد نتيجه گيری کرد که شرط بندی جمهوری اسلامی بر رژيم بشار اسد، شرط بندی بر اسب مرده باشد.



یک هواپیمای مسافربری در نیجریه با ۱۵۰ سرنشین در لاگوس، بزرگترین شهر این کشور سقوط کرده است.
صحنه حادثه
سازمان هوانوردی نیجریه گفت که هیچ یک از سرنشینان این هواپیمای خطوط "دانا ایر" زنده نمانده اند. علت حادثه هنوز معلوم نیست.
درحالی که هزاران نفر از مردم عادی برای تماشای حادثه گرد آمده اند ماموران امداد مشغول جستجو در میان آوار هستند.
شاهدان عینی از برخورد هواپیمای مذکور به یک ساختمان خبر داده اند و گفته اند که پس از برخورد، شعله های آتش را مشاهده کرده اند.
بنابه گزارش ها پس از برخورد تعدادی جسد سوخته در میان آوار دیده می شد.
گودلاک جاناتان رئیس جمهوری نیجریه سه روز عزای عمومی اعلام کرده است.
جوزف جایوبا سخنگوی پلیس لاگوس به خبرگزاری فرانسه گفت که هواپیما در یک محله پرجمعیت به نام لجو درست در شمال فرودگاه سقوط کرد.
هواپیما از ابوجا، پایتخت، به سوی لاگوس در پرواز بود که حادثه رخ داد.
یک خبرنگار محلی که در آن اطراف حضور داشت گفت که پس از صدای اول در اثر برخورد هواپیما به یک ساختمان چند صدای انفجار دیگر شنیده شد.
به نظر می رسد از آنجا که حادثه در یک روز تعطیل روی داد و هواپیما به ساختمان های تجاری که در زمان حادثه احتمالا خالی بوده اند برخورد کرد، تلفات در زمین حداقل بوده است.
مقام ها به خبرگزاری فرانسه گفته اند که جعبه ضبط کابین خلبان (موسوم به جعبه سیاه) پیدا شده و تحویل پلیس داده شده است.
روز ۱۱ مه یک هواپیمای مشابه شرکت دانا ایر - شاید همین هواپیما - مشکل فنی پیدا کرد و مجبور به فرود اضطراری در لاگوس شد.
هر چند که پس از وقوع موجی از حوادث هوایی در سال ۲۰۰۵ میلادی در نیجریه، تلاش های زیادی برای بهبود شرایط ایمنی صنعت هواپیمایی آن کشور صورت گرفته، نیجریه هنوز مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی از نظر ایمنی هوایی در شرایط نامناسبی قرار دارد.



هیلاری کلینتون
هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا با اشاره به اینکه که به نظر او سخنان تازه رهبر ایران "چیز تازه ای" در بر ندارد گفته است که تا زمان گفتگوهای بعدی میان نمایندگان ایران و قدرت ها در مسکو درباره مواضع ایران داوری نخواهد کرد.
او روز یکشنبه در استکهلم سوئد به خبرنگاران گفت: "ما منتظریم ببینیم ایرانی ها در مسکو عملا چه چیزی روی میز (مذاکره) می گذارند."
او افزود: "ما خواهان یک راه حل دیپلماتیک هستیم. اکنون فرصتی برای دستیابی به آن داریم، و امیدواریم این فرصت از دست نرود چون به نفع هیچ کس نیست."
خانم کلینتون گفت که برای مطالعه سخنرانی آقای خامنه ای فرصت نداشته، اما گفت: "فکر نمی کنم چیز تازه ای در آنچه شما تازه گزارش کرده اید وجود داشته باشد."
او خواستار ارائه طرح های مشخص از سوی ایران در مذاکرات آتی شد: "بهترین راه برای اینکه ایران تعهداتش را عملی و نگرانی باقی جهان درباره نیات و اقداماتش را برطرف کند این است که دو هفته دیگر بیاید در مسکو پشت میز مذاکره بنشیند و کار جدی ای که برای رسیدن به یک راه دیپلماتیک لازم است را شروع کند."
او افزود: "امیدوارم که آنها آماده بیایند و اقدامات خیلی مشخصی را که مایلند انجام دهند ارائه کنند."
آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران روز یکشنبه در مراسم بزرگداشت بیست و سومین سالگرد درگذشت آیت‌الله روح‌الله خمینی، رهبر پیشین جمهوری اسلامی، گفت که کشورهای غربی با "بزرگ کردن مساله هسته‌ای ایران" به دنبال کوچک نشان دادن مشکلات داخلی خود هستند.
آقای خامنه ای با اشاره به اینکه "(کشورهای غربی) می‌گویند ایران هسته‌ای خطرناک است" اضافه کرد: "آنها دروغ می‌گویند و آنچه از آن می‌ترسند، ایران هسته‌ای نیست، بلکه ایران اسلامی است."
ایران در ماه های اخیر دو دور مذاکرات را در شهرهای استانبول و بغداد با نمایندگان گروه "پنج به علاوه" - شامل اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان - انجام داده است.
این مذاکرات درحالی انجام می شود که تحریم های شدیدتر آمریکا و اتحادیه اروپا که بانک مرکزی و صادرات نفت ایران را هدف می گیرد در پایان ژوئن و اول ژوئیه به اجرا گذاشته خواهد شد.
'به قله نرسیده‌ایم'
آقای خامنه ای در سخنان یکشنبه همچنین گفت: "ایران ثابت کرده است که یک ملت، بدون تکیه بر قدرت‌های مدعی دنیا می‌تواند به پیشرفت واقعی دست پیدا کند و آنها (کشورهای غربی) از این می‌ترسند و می‌خواهند به ملت‌ها و نخبگان سیاسی بباورانند که بدون کمک‌های آمریکا و خارج از حوزه نفوذ آمریکا نمی‌شود پیشرفت کرد."
رهبر جمهوری اسلامی در عین حال تاکید کرد: "ما هنوز با قله فاصله داریم و روزی که به قله برسیم، دشمنی‌ها و معارضه‌های خباثت‌آلود به پایان خواهد رسید."
او گفت: "تا آن روز فاصله داریم و باید حرکت را بی‌وقفه ادامه دهیم."
رهبر ایران جزئیات بیشتری در مورد این "قله" ارائه نکرد، اما ایران اصرار می ورزد که غنی سازی اورانیوم را برای مصارف صلح آمیز مانند تولید برق می خواهد.
غرب نگران است که هدف ایران دستیابی به ظرفیت ساخت سلاح اتمی باشد و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز پس از حدود ۱۰ سال تحقیقات در مورد "جنبه های احتمالا نظامی" برنامه ایران ابراز نگرانی می کند هرچند تاکنون به شواهد قاطعانه در مورد نظامی بودن آن دست نیافته است.
آیت الله خامنه‌ای با اشاره به تحریم‌های مصوب کشورهای غربی علیه ایران که با هدف متوقف کردن فعالیت‌های هسته‌ای این کشور انجام شده‌اند، گفت: "تحریم تاثیری ندارد و نمی‌تواند ملت ایران را از حرکت به جلو بازدارد."
"تنها تاثیر تحریم‌های یکجانبه و چندجانبه این است که نفرت و دشمنی با غرب در دل ملت عمیق‌تر می‌شود"
او اضافه کرد: "تنها تاثیر تحریم‌های یکجانبه و چندجانبه این است که نفرت و دشمنی با غرب در دل ملت ایران عمیق‌تر می‌شود."




گذر زهره
زهره که پس از ماه درخشان ترین شیء در آسمان شب است، امروز غروب روی یک خط مستقیم میان زمین و خورشید قرار خواهد گرفت.
حاصل، ظاهر شدن یک قرص سیاهرنگ بر صفحه خورشید است؛ پدیده ای موسوم به گذر زهره که زمانی یکی از هیجان انگیز ترین رویدادهای نجومی بود.
دو قرن و نیم قبل، وقتی گذر زهره اتفاق می افتاد بشر چیز زیادی از ابعاد واقعی منظومه شمسی نمی دانست.
اندازه خورشید و فاصله سیارات از یکدیگر از جمله این مجهولات بود. اما مهمترین سوال این بود که زمین چقدر از خورشید فاصله دارد.
گذر سال ۱۷۶۹ فرصت معدودی برای پاسخگویی به این سوال پدید آورد.
گفته می شود که در تمام آن قرن اهالی دانش تا این اندازه انتظار هیچ حادثه ای را نکشیده بودند.
منجمان در اقصا نقاط زمین پراکنده شدند تا موقعیت و زمان عبور زهره روی صفحه خورشید را از نقاط مختلف زمین مشاهده تا با کمک تفاوت ها، فاصله خورشید از زمین را محاسبه کنند.
به این ترتیب اولین همکاری علمی بین المللی رقم خورد.
نتیجه محاسبات نسبتا دقیق بود: حدود ۱۵۳ میلیون کیلومتر؛ که فقط ۳ میلیون کیلومتر بیش از اندازه واقعی بود.
اکنون منجمان در انتظار یک گذر دیگر زهره هستند که قرار است غروب ۱۵ خرداد و در برخی نقاط طلوع ۱۶ خرداد (چهارم و پنجم ژوئن) اتفاق بیافتد.
برای دیدن این رویداد نقطه ای با افق بسیار باز را انتخاب کنید، اما بهترین کار رفتن به رویدادهای برنامه ریزی شده است زیرا در آنها فیلترهای مناسبی که باعث می شود چشم با دیدن خورشیدن آسیب نبیند وجود دارد.

برنامه ریزی ها در ایران

در ایران هم برای تماشای این رویداد برنامه ریزی شده است.
پوریا ناظمی روزنامه نگار علمی و منجم آماتور می گوید برنامه های امسال در ایران فراگیر است: در برج میلاد تهران، در کتابخانه ملی ایران، در جزیره قشم، در جزیره کیش، در تبریز، مشهد، شیراز، اصفهان، زاهدان و بسیاری نقاط دیگر.
به علاوه او به برگزاری مراسمی در شمس العماره اشاره می کند که نقش جالبی در تاریخ نجوم اخیر داشته است.
او می گوید: "یکی از ایستگاه های اصلی پخش مستقیم گذر زهره امسال در ایران، عمارت شمس العماره است. این محل از این نظر بسیار مهم است که زمانی که مشاورالملک محمودی از افرادی که در دوران ناصرالدین شاه با بورسیه به فرانسه رفته بود و نجوم خوانده بود، زمانی که به ایران بر می گردد از فراز این عمارت در شمس العماره برای ناصرالدین شاه برنامه رصدی برگزار می کند. به همین دلیل این بنا در تاریخ نجوم معاصر خیلی نقش داشته است."
به گفته آقای ناظمی همین مشاورالملک بوده که به ناصرالدین شاه پیشنهاد تاسیس رصدخانه سلطنتی را می دهد که با آن مخالفت شد؛ اما این به نوعی یکی از اولین پیشنهادها برای تاسیس رصدخانه ملی ایران بود.

جنب و جوش منجمان

گذار زهره تقریبا هر قرن دو بار – به فاصله هشت سال از یکدیگر – اتفاق می افتد.
گذر قبلی در سال ۲۰۰۴ روی داد که اولین بار بود که منجمان آن را با ابزارها و تجهیزات مدرن رصد می کردند.
گذار بعدی در سال ۲۱۱۷ خواهد بود.
هرچند گذر امروز بیشتر رویدادی عمومی است تا علمی، اما منجمان بیکار ننشسته اند و انواع تلسکوپ ها را برای بیرون کشیدن حداکثر اطلاعات از آن به کار می گیرند.
هدف این بار شناخت بهتر سیاراتی است که در اطراف سایر ستارگان می گردند.
بعضی از این سیارات در اثر افت بسیار خفیف میزان نور ستاره مادر - که حاصل عبور سیاره از برابر آن از نگاه ماست - کشف شده اند.
دانشمندان با بررسی چگونگی تغییر رنگ اتمسفر زهره، بهتر می توانند به سرنخ هایی درباره سیارات دوردستی که مستقیما قابل مشاهده نیستند پی ببرند.
تلسکوپ خورشیدی دینامیک ناسا که در مدار زمین قرار دارد مستقما این گذر را رصد خواهد کرد.
تلسکوپ فضایی هابل هم ماه را رصد می کند تا ببیند نور منعکس شده از ماه هنگام این گذر چطور تغییر می کند.
اخطار: هرگز با چشم غیرمسلح به خورشید چشم ندوزید. این کار خطر کوری را به همراه دارد. می توانید از فیلتر مخصوص جوشکاری استفاده کنید.




داریوش آشوری
داریوش آشوری روشنفکری را نه یک پدیده همیشگی تاریخ بشر، بلکه پدیده ای ناشی از جهانگیری تمدن غرب می خواند
نام داریوش آشوری بیش از چهار دهه است که به فضای روشنفکری ایران راه یافته است. او که در دهه سی همانند اکثر روشنفکران ایرانی گرایش چپ داشت با تالیف کتاب "فرهنگ سیاسی" در دهه چهل که پس از آن بارها تجدید چاپ شد و به کتابی مرجع تبدیل شد بر سر زبانها افتاد.
آقای آشوری در ادامه به ترجمه تعدادی از کتابهای فلسفی نیچه همچون "چنین گفت زرتشت" و "شهریار" ماکیاولی پرداخت که از نام آوران اندیشه در غرب بودند.
در این میان داریوش آشوری به مبحث "زبان" هم توجه ویژه ای داشته و در جهت غنای آن بسیار کوشید و همچنین با انتشار مجموعه مقالاتش درباره مدرنیته در کتاب "ما و مدرنیت" به بحث رویارویی ایرانیان با مدرنیته هم توجه جدی نشان داد.
این متفکر ایرانی، یکشنبه ۲۸ می به دعوت بخش مطالعات زبان و فرهنگ خاورمیانه دانشگاه لس آنجلس، درباره "رهیافتی به بحران ذهنی روشنفکری ایرانی در پرتو مفهوم کین توزی نزد نیچه و ماکس شلر" سخنرانی کرد.
داریوش آشوری که معتقد است "ماکس شلر"، فیلسوف آلمانی، فلسفه اخلاق و روانشناسی تم کار "نیچه" در حوزه تحلیل روانشناسی اخلاق را خیلی خوب درک کرده است، در آغاز این سخنرانی، به تعریف کلمه "روسانتیمان" می پردازد. واژه ای که "ماکس شلر" در سال ۱۹۱۲ از آن به عنوان یک ترم تکنیکی وام گرفته از "نیچه" استفاده کرده است.
آقای آشوری "روسانتیمان" را " احساس دشمنی نسبت به آنچه کسی به عنوان علت ناکامی خود می شناسد و به سرزنش آن می پردازد، احساس ضعف یا حقارت و چه بسا حسادت در برابر علت ناکامی خود، که یک نظام ارزش های طرد کننده از سویی و پذیرنده از سویی دیگر می آفریند که به منشاء خیالی ناکامی خود حمله و یا آن را انکار می کند." می خواند.
"روسانتیمان" در ادامه تعریف آقای آشوری "اگویی است که دشمنی می آفریند تا خود را از احساس گناه رها کند" با این اندیشه که "باید دیگری وجود داشته باشد تا من بتوانم از این احساس حقارت و نفرت آزاد بشوم."
به این صورت "کین توزی" به شکلی که از آثار فردریش نیچه و ماکس شلر برمی ‌آید، تدریجا به یکی از واژه های فنی علوم انسانی بدل می شود.
آشوری سپس به بررسی معنایی که مفهوم "روسانتیمان" می تواند در رابطه با فضای "روشنفکری ما" و توضیح رفتاری آن داشته باشد می پردازد.
به گفته آقای آشوری، روشنفکری در عالم ما نه یک پدیده همیشگی تاریخ بشر، بلکه پدیده ای ناشی از جهانگیری تمدن غرب است و فرق اساسی بین روشنفکری مدرن با جهان فرهیختگی و دانشوری سنتی گذشته در این است که روشنفکری سنتی نمی خواست عالم را تغییر بدهد و عالم همان است که به او داده شده اما روشنفکری مدرن دنیا را آنچنان که هست خوب نمی داند و می خواهد با معیارهای دیگری به نام انسانیت، تاریخ، اخلاق و غیره همه چیز را عوض کند.
به این صورت انقلاب های جهان از انقلاب فرانسه به بعد، پیامد همین ایده هایی است که از دوران روشنگری فرانسه آمده و این تفکر که "وضعیتی که انسان قرون وسطایی در آن زندگی می کند یک وضعیت واقعی انسانی نیست بلکه ما باید جهانی انسانی با معیارهای جدید عقل، اخلاق، انصاف و داد و غیره بیافرینیم."
آقای آشوری معتقد است، هرچند درمیان قشر فرهیخته و دانشور سنتی گذشته همواره یک نوع شکوه و شکایت از "چرخ فلک" نسبت به وضع بشری وجود داشته اما این قشر از جهان خود بیزار نبوده است بلکه به آن از دیدگاه وضعیتی که ایجاد تغییرات در آن غیرممکن اما در کنار آن پاداش و یا جزای آخرت قرار داشته نگاه می کرده است .
در حالیکه بنابر گفته داریوش آشوری، اساس روشنفکری مدرن که در گرایش های چپ ریشه دارد، بر نوعی نگرش گیتیانه سکولار گذاشته شده و اینکه "اراده بشری می تواند وضع بشر، نظام های سیاسی و ارزش های انسانی را عوض و در نتیجه بهتر کند."
آقای آشوری در ادامه درباره کلمه روشنفکری (منورالفکری) که از طریق ترکیه عثمانی به زبان فارسی منتقل شده سخن می گوید و به جلوتر بودن منورالفکران ترک که به خاطر نزدیکی به اروپا تحت تاثیر ایده های انقلاب فرانسه قرار داشتند و اثرات آن بر انقلاب مشروطیت و اولین نسل منورالفکران ایرانی اشاره می کند.
او در ادامه تحلیل روانشناسی "ما" و این که ما به عنوان یک "روشنفکر" که هستیم؟ و چرا این داعیه ها را داریم که دنیا به شکلی که هست خوب نیست، فرض را براین می گذارد که "این انسان روشنفکر در راه ساختن عالمی دیگر و از نو آدمی دیگر" در وهله اول "خود را خوب می داند" که می خواهد جهان را عوض کند.
از دیدگاه داریوش آشوری، روشنفکری بعد از جنگ دوم جهانی به شدت تحت تاثیر کمونیسم و ضوابط روسی بوده و به این صورت اولین نسل منورالفکران در ایران از جمله آخوندزاده، تقی زاده و فروغی بعدها جزو روشنفکران نیستند چرا که "روشنفکر آن دوران می بایست چپ گرا هم باشد."
آقای آشوری می گوید: "روشنفکر همواره پیشاهنگ تحولات اجتماعی و خواهان تغییر وضع بوده است. اما از طرفی ویژه گی این روشنفکر جهان سومی این است که دچار عقده حقارت نسبت به آن مدلی است که در اروپا تصور می کند و این مسئله که "در یک جامعه قرون وسطائی عقب افتاده چگونه می شود اروپایی شد؟" و این پرسش بزرگ همواره در مقابل این منورالفکران و بعدها روشنفکران آن زمان قرار داشت. روشنفکران مدرنی که جامعه خود را آماده این تحولات نمی دیدند و می اندیشیدند که این جامعه پاسخ کافی به این انگیزش ها نمی دهد.
اما بعدها بنابر گفته آقای آشوری، مارکسیسم/لنیننیسم با تئوری انقلاب و جوی بودن انقلاب ظاهرا به این پرسش ها پاسخ داد و روشنفکران آن زمان هم کسانی بودند که در خدمت این ایده ها و این حرکت انقلابی بودند.
یکی دیگر از ویژه گی های روشنفکر مدرن بازگشت به تاریخ و تاریخ خوانی است که بنابر گفته آشوری، با آمدن دنیای مدرن از قرن هفدهم به این طرف اهمیت محوری پیدا می کند. نگاه به انسان، سکولاریزه می شود و انسان خود را در متن زندگی زمینی و اجتماعی و تاریخی می بیند.
او می افزاید در این دوران است که با پیدایش تاریخ نویسان بزرگی در آلمان و فرانسه، ملت های مدرنی پیدا می شوند که تاریخ خودشان را می خواهند و به بازخوانی و بازنویسی تاریخی می پردازند.
در ایران هم با بازخوانی تاریخ گذشته در اواخر دوره قاجار، چیزی به اسم تاریخ پیوسته ایران از دوران هخامنشی تا آن زمان مشخص و بازنویسی می شود و به این ترتیب پاسخگویی در برابر تاریخ، وارد حرکت های روشنفکری می شود و کلمه ملت که از "ناسیون" فرانسوی ترجمه شده، در زبان فارسی بار معنایی می گیرد و تاریخ طوری نوشته می شود که چیزی به نام "ملت" در آن وجود داشته باشد و روشنفکر خود را مسئول پیشبرد این "ملت" و پیشبرد این "تاریخ" می داند.
بنابر گفته آقای آشوری، رسیدن به اتوپیایی که انقلاب فرانسه یا روسیه می خواست مستقر کند و "در خدمت ملت بودن" کم کم کلمه "ملت" را به یک کلمه مقدس تبدیل می کند. در ایران هم که تا آن زمان حق الهی حکومت به شاهان تعلق داشت، ملت و دولت مطرح شده و انقلاب مشروطیت و حاکمیت مردم بوجود می آید.

چگونه ضعف و زبونی دنبال علت خود می گردد؟

این متفکر ایرانی معتقد است عالم های بشری تا پیش از بوجود آمدن شرایط مقایسه با دیگری، هریک به نحوی خود را الگوی انسانیت می دانستند و خود را با نهایت اعتماد به نفس قبول داشته و می پذیرفتند. اما وقتی کلنیالیسم اروپایی با قدرت تکنولوژی ناشی از انقلاب صنعتی و دستاوردهای تازه اش به سراغ بقیه جهان می آید، دنیا خودش را را در مقابل این قدرت عظیم می بازد و با توجه به ضعف و زبونی که احساس می کند به دنبال علت و تاریخ و شکل خود می گردد.
بنابر گفته آقای آشوری، در این خوانش تاریخی از دوره ناصرالدینشاه به این طرف، چیزی به اسم تاریخ، ملت و دولت ایران به تدریج شکل می گیرد و ضعف و زبونی و حقارتی با فشار دولت های روسیه از شمال و انگلستان از جنوب امکان اینکه بقایای این امپراطوری آسیایی از هم بپاشد را بوجود می آورد.
روشنفکران این دوران از میرزا آقا خان تا کسروی و هدایت هر یک به گونه ای به دنبال علت ضعف و زبونی کنونی ملت ایران می گردند و باعث و بانی آن را " اسلام" و"عرب" و یا "مغول" می دانند که سبب از دست دادن عظمت تاریخی ما شد و این که ما تقصیری در هر آنچه رخ داده نداریم.

روانشناختی "روسانتیمان" و عامل نپذیرفتن مسئولیت در مقابل وضعیت "خود"

داریوش آشوری معتقد است یکی از وجوه اساسی روانشناختی "روسانتیمان" همان نپذیرفتن مسئولیت در مقابل وضعیت "خود" است. در نتیجه، تفسیری از تاریخ پیدا می شود که این اواخر هم به شدت زنده شده است: "هرآنچه نکبت و بدبختی ما داریم مال عرب و اسلام است و تاریخ گذشته سراسر عظمت و نورانیت است که در این طرف تبدیل به ظلمت می شود. در حالیکه مشخصا اسلام هم بالاخره تاریخی دارد و فرهنگی متحول که یک فرهنگ بدلی صحرائی نیست که همچنان ادامه پیدا کرده است بلکه با ادغام با تمدن هند و ایران و روم به یک تمدن تازه دست یافته است. خوارزمی در ریاضیات، رازی در طب و ابوعلی و امثال آن ها در بستر همین تمدن پیدا شده اند و دین و ایمانشان هم اسلامی بوده است."
با این حال به عقیده آقای آشوری همه این ها به خاطر اینکه به دنبال علت ذلت و بدبختی مان می گردیم باید نادیده گرفته شود و باید یک تاریخ باستانی و با عظمتی ساخته بشود که در مقابل آن تاریخ کنونی تبدیل به تاریخ ذلت و بدبختی و توسری خوردگی شود و همین امر تا به امروز هم ادامه پیدا کند.
داریوش آشوری این مسئله را نمونه اعلای "روسانتمان تاریخی" می خواند که نشانه هایی از آن در آثار بزرگ ترین نویسنده مدرن ما "صادق هدایت" که نفرت عجیبی نسبت به عرب و اسلام دارد به خوبی مشهود است. او نمونه اخیر آن را هم "آرامش دوستدار" و تئوری دین خویی او می خواند و این اعتقاد که ما دچار یک جور نفرین ابدی تاریخی هستیم و هرگز از این "دین خویی" رها نمی شویم.
از دیدگاه آقای آشوری، این خوانش خیلی رادیکالی از تاریخ است که به یک بن بست تاریخی می رسد. بن بست تاریخی که شکل ادبی آن در "بوف کور" هدایت به خوبی منعکس شده است.
به نظر داریوش آشوری، "دوستدار" هم مثل "هدایت" بعد از این "روسانتمان" ناشی از انقلاب اسلامی خوانش تاریخی تازه ای ارائه می کند که برای خیلی ها آرامش بخش است. اما از لحاظ منطق فهم تاریخ بسیار اشکال دارد.
آشوری سپس به دوران حاکمیت ناسیونالیسم ایرانی رضاشاهی و در محور قرار گرفتن فردوسی و پیکر بندی های تاریخی اشاره می کند: "هرچند فردوسی آدم مهمی است اما قرن ها به این معنا که ما امروز می فهمیم مطرح نبوده است. این پیکربندی های تاریخی، جابجاها را عوض می کنند و آدم ها و چهره ها از آثار یکدفعه جایگاه های تازه ای پیدا می کنند."
آقای آشوری می گوید شاهنامه اثری است که مشابه آن را شاید هیچ کشور و ملت دیگری نداشته باشد اما درهمان زمان فردوسی، فرهنگ صوفیایه آنچنان غالب می شود که اثری مثل "مثنوی" بوجود می آید که هیچ ارتباطی به شاهنامه ندارد و قرن ها بر فضای فکر و ذهن مردم آن دوران غالب می شود. در این دوران خاطره ایران باستان معنایی در مقابل نگرش جهانی در پرتو رابطه ای که بین انسان و خدا برقرار بوده نداشته است. اما ناسیونالیسم مدرن با تمرکز روی تاریخ ملی، فردوسی را ارج و جایگاه تازه ای می دهد و او را تبدیل سردار زبان فارسی می کند (البته به شایستگی هم ) و قرن ها پس از آن که فردوسی نبوده، دوباره زبانش زبان معیار فارسی می شود.
بنابر گفته داریوش آشوری، در واقع این نوع بازخوانی تاریخ ضروری بوده با آن نوع نگرش ناسیونالیستی که طرد اسلام و عرب جزو ذاتی این ناسیونالیسم است و مفهوم این که ما یک ملت آریایی هستیم - یک مفهوم نژادپرستانه نازیستی - تحت تاثیر سمپاتی که ایرانی ها به آلمانی ها داشتند بوجود می آید.
داریوش آشوری معتقد است که با جنگ جهانی دوم و شکست آلمان و برآمدن اتحاد جماهیر شوروی، ایدئولوژی مارکسیست / لنینیست و ایجادحزب توده، یکدفعه این فضا عوض می شود و گفتمان روشنفکری تا حدی ناسیونالیستی و حتی فاشیستی دوره رضا شاهی جای خود را به گفتمان روشنفکری چپ انقلابی مارکسیستی/ لنینیستی می دهد.
در اینجا بنابر گفته آقای آشوری، روسانتیمانی که درگذشته متوجه عرب و اسلام و مغول بود جای خود را به روسانتیمان تازه ای می دهد و این که علت همه بدبختی ها، فقر و عقب ماندگی ما "امپریالیسم" اروپایی است: "امپریالیسم اروپایی که قطب مقابل آن هم بهشت معهود و اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای سوسیالیستی نجات یافته هستند و همان بهشتی که ما هم باید به آن برسیم."

ورود آخوندها و مسلمان ها به صحنه فعالیت های سیاسی

داریوش آشوری معتقد است با پایان سلطنت رضا شاه و آزاد شدن فضای سیاسی کشور، آخوندها و مسلمان ها کم کم وارد صحنه فعالیت های سیاسی می شوند و کم کم می آموزند که بسیاری از عناصر ایدئولوژیکی مدرن را توی فضای ذهنی خود جذب کنند و چیزی را به صورت ایدئولوژی انقلابی از درون آن بیرون بکشند.
آقای آشوری می گوید اگر از طریق تحلیل گفتمان به متن کتاب "کشف اسرار" خمینی که در سال ۱۳۲۴ نوشته شده نگاه کنید، می بینید که چگونه اسلامی را که دین ناظر به آخرت بوده و به کارهای دنیوی کاری نداشت را تبدیل می کند به ایدئولوژی انقلابی که بعدها با آمدن شریعتی تکمیل می شود و اسلام تبدیل به دین جنگ و جهاد و اینکه "ما باید سرزمین اسلامی را از دست کفار نجات بدهیم" می شود: "عقل ناقص بشری در مقابل عقل کامل الهی قرار می گیرد و اگر این عقل الهی حاکم بشود دنیا تبدیل به بهشت می شود."
این مبحث اسلامی آن دیدگاه ضد عرب و ضد اسلام را به تدریج کمرنگ و محو می کند و با کودتای ۲۸ مرداد و وقایع ناشی از آن مسئله روشنفکری یکپارچه تبدیل به جهاد ضد امپریالیستی می شود. انقلاب چین، الجزایر و ویتنام پیروز می شود و در ایران هم جنبش های چریکی و چریکی اسلامی پیدا می شود و بعد چهره مهمی مثل "شریعتی "ظهور می کند و "احمد فردید" به عنوان فیلسوف، مفهوم "غرب زدگی" را پیش می کشد که بعدها توسط آل احمد تبدیل به کتابی به همین نام می شود. عنوان این کتاب شایع و رایج می شود تا جایی که به غرب زدگی به عنوان یک نوع بیماری تاریخی/فرهنگی نگاه می شود.
بنابر گفته داریوش آشوری، در اینجا تحولی در کل جهان سوم (کشورهایی که نه جزو بلوک شرق یا بلوک غرب و جزو کشورهای عقب افتاده و فقیر بودند) اتفاق می افتد که با دوران اول یعنی از صدر مشروطیت که روشنفکران چون تقی زاده و فروغی می گفتند باید اروپایی شویم تا متمدن شویم متفاوت است.
آقای آشوری معتقد است با این ایماژ تازه، یک گفتمان عمومی در زمینه نشانه های عقب افتادگی در این دوران جدیدتر که بر اثر دشمنی سیاسی با رژیم محمدرضاشاهی و فضای عمومی جهان سومی که انگشت اتهام روسانتیمانیش را به طرف "غرب"متوجه کرده بوجود می آید. تحولی که شعار آن "ما در واقع باید به خویشتن خویش باید برگردیم "است. آل احمد هم در غرب زدگی چیزی جز این نمی گوید که ما از خود بیگانه و از بستر تاریخی خود کنده شده ایم و باید به اصل و اصالت خودمان که فرهنگ اسلامی است برگردیم.
دراین زمان به اعتقاد داریوش آشوری، نویسنده و "رتور" خیلی با قابلیتی مثل شریعتی هم پیدا شد که تمام اسطوره های مذهبی ناظر به قیامت و آخرت را تبدیل کرد به اسطورهای دنیایی انقلابی شبیه به اسطوره های انقلابی مارکسیستی /لنینیستی و این که ایمان اسلامی و به خصوص شیعی می تواند اهرم یک انقلاب سیاسی باشد برای براندازی رژیم.
آقای آشوری می گوید به این ترتیب است که آن گفتمان که بیان روسانتیمان تاریخی بود که برمی گشت به عرب و اسلام و بعد به امپریالیسم ناگهان مفهوم تازه ای به نام "غرب" پیدا می کند و در مقابل "شرق" قرار می گیرد. شرق، همان عالم نورانی روحانی و غرب عالم خاکی.
امپریالیسم و آن دو قطب "متروپول "و "کلنی" که از فرهنگ مارکسیست / لنینیست می آمد به دو قطب شرق و غرب در مقابل هم قرار گرفته تبدیل می شود و گفتمان تازه ای پا گرفت و روشنفکری ما که دربستر "روسانتمان" زاده شده در این دوران هرآنچه تولید می کند ادبیات نارضایتی و دلگرفتگی است.
داریوش آشوری معتقد است با انقلاب اسلامی ظاهرا همه آن عناصر انقلابی که در جای دیگر جستجو می کردیم همین جا در انقلاب اسلامی خلاصه شد: "خوب البته دیدیم که چه چیزی از آن حاصلمان شد". درنتیجه آن گفتمان های "ما یک تاریخ درخشان قبل از اسلامی داشته ایم که به دلیل حمله عرب از بین رفته و حمله مغول مانع انقلاب علمی و صنعتی ما به شکلی که غرب کرده شده"، امروز نوستالژی یک ایران ناب گذشته را یک بار دیگر درمیان نسل جوان ایرانی زنده کرده است.

چگونه می شود از روسانتیمان رها شد؟

داریوش آشوری در ادامه بحث می افزاید که نیچه در این زمینه کارهای فلسفی عمیقی کرده است. او رهایی از روسانتیمان را در این می بیند که از خیالات دست برداریم و واقعیت خودمان را بپذیریم. او حتی این مسئله را به حالت آنتولوژیک مطرح می کند و در کتاب "چنین گفت زرتشت" فصلی درباره "نجات مسیحی" دارد که مسیح در آن در مقام نجات بخش آمده تا ما را از این جهان خاکی، از هبوط به این عالم که گناهش به گردن "آدم" بوده رها کند و ما را به بهشت ملکوت ببرد. اما نیچه معتقد است که دشمنی درست در همین است: "جای ما همینجا در همین عالم خاکی است و گناه ازلی در واقع موهبتی است که نصیب انسان شده است."
نیچه این تفسیر مسیحی را معکوس می کند و به جای آن نجات بخشی را در این می داند که ما از این "کین توزی" نسبت به زمان و "چنان بود" آن رها شویم. اگر از کین توزی با زمان و چنان بود آن و دائم به دنبال علت ناکامی های خود گشتن رها شویم و آن را به عنوان تقدیر خودم بپذیریم به آن رهایی و آزادی والای انسانی رسیده ایم."
آقای آشوری می گوید در این رهایی است که فرد به این اندیشه می رسد که حالا با در نظر گرفتن این شرایط چه کاری می توانم برای خودم انجام بدهم؟ و تمام گرفتاری ما همین است که چکار می توانیم بکنیم؟
"به جای غم خوردن از گذشته و شکوه و شکایت و صادرکردن ادبیات مملو از کین توزی باید ببینیم چکار می توانیم انجام بدهیم و اگر مدلی پیدا شده که اسمش "دنیای غرب" است و ما هم می خواهیم مثل آن باشیم، ببینیم چگونه می توانیم مثل آن باشیم. یا حداقل در این جهت قدم برداریم که آنچه از دستمان برمی آمد کردیم و اگر هم نشد به هرحال مسئولیتش با من نیست. رها شدن از این احساس مسئولیت تاریخی نسبت به وضع خود همراه است با شرایط آزادی از روسانتیمان."




انتقاد وزیر امورخارجۀ عربستان از بشار اسد

نوشتۀ فواد روستائی
شاهزاده سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان سعودی
وزیر امورخارجۀ عربستان گفت پذیرش طرح ها و پیشنهادها از سوی اسد تاکتیکی برای به دست آوردن زمان و وقت بیشتر است. وزیر امورخارجۀ عربستان افزود امیدوار است گزارش کوفی عنان از مأموریتش در سوریه به شورای امنیت گزارشی روشن، دقیق و شفاف باشد و شورای امنیت نیز به نوبۀ خود موضعی محکم و قاطع در قبال رژیم سوریه اتخاذ کند.

شاهزاده سعود الفیصل، وزیر امورخارجۀ عربستان سعودی، امروز (یکشنبه) بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، را به دادن مانور برای به دست آوردن زمان بیشتر متهم کرد و گفت کلیۀ ابتکارهائی که برای حل بحران و پایان دادن به خشونت در سوریه مطرح و پیشنهاد شده است، مورد قبول بشار اسد قرار گرفته است اما رئیس جمهوری سوریه به هیچ یک از پیشنهاداتی که پذیرفته عمل نکرده است.
وزیر امورخارجۀ عربستان افزود پذیرش طرح ها و پیشنهاد ها از سوی اسد تاکتیکی برای به دست آوردن زمان و وقت بیشتر است.
شاهزاده سعود الفیصل این مطلب را در یک کنفرانس مطبوعاتی مشترک با بان کی- مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در شهر جده عنوان کرد.
وزیر امورخارجۀ عربستان ضمن اشاره به این که کوفی عنان، نمایندۀ مشترک سازمان ملل و اتحادیۀ عرب برای سوریه، قرار است در هفته های آینده شورای امنیت را در جریان چند و چون مأموریت خود در سوریه بگذارد گفت امیدوار است گزارش دبیر کل پیشین سازمان ملل به شورای امنیت گزارشی روشن، دقیق و شفاف باشد و شورای امنیت نیز به نوبۀ خود موضعی محکم و قاطع در قبال رژیم سوریه اتخاذ کند.
بان کی- مون، دبیر کل سازمان ملل، بار دیگر اوضاع سوریه را "نگران کننده" دانست و از رژیم سوریه خواست طرح شش ماده ای عنان را اجرا کند.
بان کی- مون افزود هر نوع خشونتی در سوریه باید متوقف شود.
ابراز نگرانی از سرایت بحران سوریه به لبنان و ضرورت ایجاد یک منطقۀ امن برای پناهندگان سوری، امری که در حیطۀ اختیارات شورای امنیت سازمان ملل است، از دیگر نکات مطرح در سخنان وزیر امورخارجۀ عربستان سعودی بود.
در سوریه امروز نیز خشونت ها ادامه داشت و دست کم هفت تن در این خشونت ها جان خود را از دست دادند.




الیزابت ملکه الماس؛ راز بقای سلطنت در بریتانیا

نوشتۀ رضا تقی زاده
«الیزابت»، ملکه بریتانیا، همراه با همسرش پرنس چارلز در مراسم شصت سالگی سلطنت ملکه، لندن، رود تایمز
مردم بریتانیا و بسیاری از کشورهای موسوم به «مشترک المنافع» که پیشتر مستعمره بوده اند طی هفته جاری ٦۰ سالگی سلطنت ملکه الیزابت دوم را جشن میگیرند. دوام پادشاهی در خانواده سلطنتی بریتانیا که به اعتباری یادآور زندگی در یک موزه است، قراردادهای جهان متغیر امروز را به چالش میکشد.

نزدیک به هفت دهه پیش، فاروق پادشاه سابق مصر که خواهر او فوزیه به همسری پادشاه ایران محمد رضا پهلوی درآمده بود، پیش بینی کرد که در سالهای بعد تنها پنج شاه در جهان باقی خواهند ماند؛ چهار شاه در ۵٢ کارت بازی، بعلاوه پادشاه بریتانیا!
الیزابت امروز رکورد طولانی ترین زمان سلطنت مشروطه را در جهان دارد. نظام سیاسی بریتانیا که از جمله با ثبات ترین شیوه های دمکراسی در جهان است تداوم و کارآمدی خود را مدیون سلطنت میداند. اندرو مار، مجری شناخته شده برنامه های تلویزیون بی بی سی، در زندگی نامه تازه ای که از ملکه نوشته او را «ملکه الماس» نام داده که استعاره ای از ارزش و ماندگاری او است.
در زمان به سلطنت رسیدن ناگهانی الیزابت جوان در سال ١٩۵٢، پس از مرگ پدرش، بسیاری از مردم نا آشنا با نظام پادشاهی بریتانیا و بیگانه با ریشه های عمیق آن در تاریخ و سیاست آن کشور تصور میکردند که الیزابت آخرین ملکه‌ی امپراطوری در حال ذوب شدن خواهد بود.
صرفه اقتصادی، مصالح سیاسی
بریتانیا در خاتمه جنگ با فقر اقتصادی و مشکل بیکاری دست به گریبان بود. در داخل سوسیالیسمِ قدرت میگرفت و نظام جمهوری نزد نسل جوان و گروههای کارگری طرفداران بیشتری می یافت.
خارج از بریتانیا کشور های مستعمره یک به یک امپراطوری نه چندان پیر ولی کم نفس را ترک میگفتند و استقلال خود را جشن میگرفتند.
امروز بریتانیا بحرانها را پشت سر نهاده، اقتصاد آن در جمع سه قدرت برتر اروپایی و شش کشور بزرگ جهان تثبیت شده، نشانه های ملی خود، منجمله نظام پادشاهی مشروطه و لیره استرلینگ را به عنوان واحد پول ملی حفظ کرده و مستعمره های سابق نیز در گروه «کشور های مشترک المنافع» باقی مانده اند.
ملکه الیزابت رییس اسمی و نماد قدرت در بریتانیا است، و کشور های کانادا، استرالیا و نیوزیلند نیز او را همچنان رییس کشور خود میدانند. فرمانداران سه کشور اخیر که از نظر تشریفات بالاتر از رییس دولت قرار دارند، با حکم ملکه بریتانیا و به عنوان نماینده او گمارده میشوند. اگرچه ملکه نزد مردم انگلیس محبوب تر از مردم اسکاتلند، ولز و ایرلند شمالی است ( مجموعه ای که بریتانیا خوانده میشود) در درون سه کشور پیوسته دیگر نیز میزان حمایت از او همچنان در اکثریت است.
اکثریت مردم و رای دهندگان بریتانیایی، خانواده سلطنتی را، گذشته از ارزشهای سنتی و نمادی، از نظر اقتصادی هم به صرفه خود میبینند. خانواده سلطنتی سالانه ٣٦ میلیون پوند برای مالیات دهندگان هزینه در بر دارند، ولی، گفته میشود که بیش از این میزان برای خزانه دولت درآمد ایجاد میکنند.
در مورد مراسم شصت سالگی سلطنت الیزابت نیز، با اعلام دو روز تعطیل، انتظار میرود سفر مسافران خارجی، تهیه فیلم و گزارشهای خبری، و برگزاری مراسم در داخل کشور درآمدی بیش از هزینه های آن تولید کند.
عبور از بحرانها
شخص ملکه در طول شصت سال گذشته بحرانهای کوچکی را پشت سر نهاده. در سال ۱٩٦٦ و زمانی که در اثر نشست زمین مدرسه ای در ولز خراب شد و بیش از ۱۱۰ کودک جان خود را از دست دادند، ملکه به دلیل تاخیر چند روزه برای حضور در محل حادثه و ابراز همدردی با خانواده های قربانیان، به بی اعتنایی نسبت به جان شهروندان متهم شد.
در سال ۱٩٩٢ بعد از حادثه سقوط هواپیمای پان آمریکن در روستای لاکربی اسکاتلند، ملکه الیزابت در مراسم کلیسایی مربوط به نوجوانی که همراه با ١۵ نفر دیگر در زمین جان خود را از دست داده بودند حضور نیافت و بار دیگر از سوی مردم و رسانه های مورد انتقاد قرار گرفت.
بعد از کشته شدن عروس خود دایانا ، طی یک حادثه اتومبیل در پاریس ملکه از محل تعطیلات تابستانی خود در کاخ «بل مورال» اسکاتلند، دیر به لندن بازگشت و این بار نیز مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
روابط شخصی و خارج از قرارداد ازدواج دایانا، چارلز ولیعهد، و همسر دومین فرزند او، سرافرگوسن، وضعیت خانواده سلطنتی را نزد افکار عمومی متزلزل ساخت. ولی این بحران نیز به فراموشی سپرده شده و میزان حمایت افکار عمومی از خانواده سلطنتی تدریجا بالا رفت.
در نگاه بسیاری، عامل اصلی بهبود موقعیت سلطنت در افکار عمومی این کشور، شخصیت ملکه و احاطه او بر امور بوده است. در ٨٦ سالگی، ملکه انگلیس از زمان چرچیل تاکنون ۱٢ نخست وزیر داشته و دولت وقت در بریتانیا به عنوان «دولت ملکه» خوانده میشود.
در طول شصت سال گذشته با استثناهای محدود، ملکه هر هفته با نخست وزیر وقت خود دیدار کاری داشته، اگر چه هرگز مطلبی پیرامون موضوع مذاکرات نخست وزیر با ملکه انتشار نیافته است.
ملکه برای انجام مصاحبه در مقابل روزنامه نگاران قرار نمیگیرد، اگر چه تاکنون چند فیلم مستند با حضور و مشارکت او تهیه شده است. ملکه تاکنون به دفعات مدل نقاشی هنرمندان و تصویر گران بوده، و در مورد تنظیم موزیک مخصوص مراسم شصت سالگی سلطنت خود نیز با آهنگسازان مربوط ملاقات و دیدار کرده است.
دیوید کمرون نخست وزیر کنونی و تونی بلر نخست وزیر پیشین از او به عنوان یک شخصیت بسیار مطلع از اوضاع جهان و مسلط و با هوش یاد می کنند.
موضوع جانشینی
ملکه الیزابت دوم در هشتاد و شش سالگی در وضعیت جسمی بسیار خوبی بسر میبرد. او قصد دارد تا زمانی که زنده است در تخت سلطنت باقی بماند. او سلطنت را یک شغل و مسئولیت مادام العمر میداند.
اگرچه تردید هایی در مورد آینده سلطنت بدون حضور الیزابت و طی دوران بعد از او مطرح شده، ولی نشانه ای دایر بر جدی بودن این تردید ها در دست نیست. در درون خانواده سلطنتی، تا ١٢ فرد، بعد از ولیعهد در صف قرار دارند.
به صورت طبیعی باید انتظار داشت که بعد از ملکه ولیعهد و پسر ارشد او چارلز ویندزور به سلطنت برسد. ولی اقبال افکار عمومی از شاهزاده ویلیام، فرزند ارشد ولیعهد بیشتر از چارلز است.
بخصوص ازدواج ویلیام، با کاترین میدلتون که مردم از او با نام خلاصه «کیتی» یاد میکنند، میزان محبوبیت وی را افزایش داده و اکثریت مردم بریتانیا خواستار به سلطنت رسیدن ویلیام بعد از الیزابت دوم هستند.
در درون کارکنان کاخ سلطنتی، فردی است که مسئولیت او تنها محدود به ترتیب دادن و مدیریت مراسم به خاکسپاری ملکه بعد از مرگ و نظارت بر مراسم انتقال سلطنت به جانشین او است.
مادر ملکه الیزابت دوم ١۰٢ سالگی را پشت سر نهاد. با توجه به وضعیت سلامت ملکه، باقی ماندن او در قدرت برای ١۰ سال بعد و یا بیشتر، و احتمالا گمارده شدن فرد تازه ای بجای صاحب منصبی که قرار است مراسم به خاک رسانی او را مدیریت کند دور از ذهن نیست.
به این ترتیب رسیدن ویلیام به پادشاهی، بجای پدر را نباید چندان غیر محتمل دید. در اجرای قانون نانوشته ای که تاکنون عمل شده، در صورت وجود پسر در خانواده شاه و یا ملکه وقت بریتانیا، فارغ از ارشدیت سنی، پسر به پادشاهی میرسد. با تغییر این قانون، در صورت دختر دار شدن ویلیام، بعد از او، دختر وی ملکه خواهد شد. بریتانیا همچنان برای چند دهه بعد به حفظ نظام موجود و تداوم سلطنت فکر میکند و به هیچ وجه آماده تغییر نظام سیاسی کنونی نیست.




تشنج های پراکنده در مراسم سالگرد آیت الله خمینی

نوشتۀ مصطفی خلجی
دیشب و امروز، مراسم بیست و سومین سالگرد درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حین برگزاری سخنرانی رییس جمهوری و همچنین نوه آیت الله خمینی به تشنج کشیده شد.

خبرگزاری های ایران گزارش داده اند که طی سخنرانی امروز سید حسن خمینی در آرامگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی، عده ای تلاش کردند با سر دادن شعارهایی مانع سخنرانی وی شوند.
به گزارش خبرگزاری مهر، این شعارهای ممتد تا اواخر سخنرانی حسن خمینی ادامه داشت، اما وی بدون هیچ وقفه ای به حرف های خود ادامه داد.
این عده که گفته می شود از طرفداران آیت الله خامنه ای بوده اند، شعارهایی چون «مرگ بر ضد ولایت فقیه»، سر داده اند.
اولین بار نیست که چنین اتفاقی در مراسم سالگرد آیت الله خمینی روی می دهد.
دو سال پیش نیز طرفداران رهبر فعلی ایران، در همین مراسم شعارهایی علیه نوه آیت الله خمینی سر دادند و همچنین محمود احمدی نژاد با طولانی کردن سخنان خود پاره ای از وقت سخنرانی حسن خمینی را گرفت.
اما امسال، سخنرانی خود احمدی نژاد هم حاشیه هایی داشت.
این سخنرانی که دیشب در همان مکان ایراد شد، مانند سالهای گذشته به صورت زنده و مستقیم از تلویزیون پخش نشد.
همچنین عده ای شعارهایی علیه اسفندیار رحیم مشایی، یکی از نزدیک ترین یاران رییس جمهور ایران سر دادند.
سایت خبرآنلاین گزارش داده که احمدی نژاد در طول سخنرانی‌اش بارها با اشاره دستانش، همچون سال گذشته، خطاب به کسانی که مشخص نبود چه کسانی بودند، جملات ارادت آمیزی را تکرار کرد.



توصیه های گرهارد شرودر به فرانسوا هولاند

نوشتۀ مصطفی خلجی
این هفته، سه گفت‌وگو از سه هفته‌نامه فرانسوی را انتخاب کرده‌ایم و در پایان هم یک کتاب تازه را معرفی می‌کنیم. این گفت‌وگوها با ژان مارک ایرو، نخست وزیر فرانسه، نیکلا باوِرِه، نویسنده و تحلیلگر و گرهارد شرودر، صدراعظم سابق آلمان به ترتیب در اکسپرس، نوول ابزرواتور و لوپوئن منتشر شده است.

بررسی هفته نامه های فرانسه
در ابتدا به گفت‌وگوی ژان مارک ارو، نخست وزیر سوسیالیست فرانسه می‌پردازیم که در هفته‌نامه اکسپرس چاپ شده است.
این گفت‌وگو در آستانه برگزاری انتخابات مجلس فرانسه که قرار است در روزهای ١۰ و ١٧ ژوئن برگزار شود، انجام شده و به برنامه‌های حزب سوسیالیست برای این انتخابات اشاره می‌کند.
ارو در آغاز این گفت‌وگو درباره شیوه نخست‌وزیری‌اش می‌گوید: الگویش، حاضر نبودن در همه جاست؛ یعنی خلاف آن چیزی که نیکلا سارکوزی در دولت قبلی عمل می‌کرد.
به نظر ارو دخالت سارکوزی در تمامی عرصه‌ها، کارایی دولت را از بین می‌برد.
نخست وزیر کابیه فرانسوا هولاند، سپس رابطه‌اش را با رییس‌جمهوری جدید فرانسه، رابطه‌ای استوار، مطمئن و خوب توصیف می‌کند و می‌گوید که در کل ما همدیگر را می‌فهمیم.
ارو در پاسخ به پرسش خبرنگار اکسپرس درباره انتخابات پیش‌روی مجلس و این‌که در این شرایط چه کسی حزب سوسیالیست فرانسه را برای این انتخابات مدیریت می‌کند، می‌گوید: همه چیز مشخص است، مارتین اوبری مدیریت حزب سوسیالیست را در این انتخابات بر عهده دارد و من هم به عنوان نخست‌وزیر در میتیگ ها شرکت می‌کنم. اتحاد ما، رمز اصلی پیروزی فرانسوا هولاند در انتخابات ریاست جمهوری بود و همین اتحاد است که می‌تواند ما را در انتخابات مجلس نیز پیروز کند.
خبرنگار اکسپرس سپس می‌پرسد: آیا شما با این جمله فرانسوا میتران موافق هستید که گفته بود «درست نیست فقط با یک حزب کشور را اداره کرد»؟
ژان مارک ارو پاسخ می‌دهد: به عنوان نخست وزیر فرانسه، من اول وظیفه دارم که به فرانسوی‌ها بگویم «بروید رأی بدهید!»، اما با انتخاب فرانسوا هولاند به ریاست جمهوری فرانسه، شما تغییر را انتخاب کردید، بنابراین باید به هولاند ابزار تحقق این تغییر را نیز بدهید.
نخست وزیر فرانسه سپس به برنامه‌های دولت جدید فرانسه مثل برنامه‌های دولت در زمینه مالیات اشاره می‌کند و می‌گوید که برای انجام هر کدام از آنها باید در ابتدا قانون‌گذاری در مجلس صورت بگیرد. بنابراین دولت نیازمند یک اکثریت در مجلس است.
خبرنگار اکسپرس سپس از ارو درباره خواست سوسیالیست‌ها برای ریاست سگولن رویال بر مجلس آینده فرانسه می‌پرسد و او می‌گوید که خانم رویال، توانایی‌های ریاست مجلس را دارد.
از نظر نخست وزیر فرانسه، این که برای اولین بار یک زن عهده‌دار چنین مسئولیتی شود نشانه خوبی است.
ارو سپس از عملکرد مجلس فرانسه طی پنج سال گذشته انتقاد می‌کند و می‌گوید: ما نمی‌خواهیم که پارلمان با بی‌توجهی و بی‌قیدی اداره شود مثل آن چیزی که طی این پنج سال اتفاق افتاد و منجر به تصویب قوانین غیرقابل اجرا و مصوبات مقطعی شد.
نخست وزیر فرانسه همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره یونان و احتمال خارج شدن این کشور از منطقه یورو می‌گوید که این اتفاق اگر روی دهد در درجه اول فاجعه‌ای برای یونان خواهد بود و در درجه دوم تعادل اروپا را بر هم خواهد زد.
ارو می‌گوید اروپا نباید یونانی‌ها را رها کند ولی در عین حال باید اصلاحاتی به عنوان مثال اصلاحات مالیاتی در این کشور انجام شود.
در بخش دیگری از این گفت‌وگوی اکسپرس با نخست وزیر فرانسه، خبرنگار از ارو می‌پرسد آیا نخست وزیر اجازه دارد که حساب توئیتر داشته باشد؟ ارو می‌گوید که 38 هزار نفر حساب او را در توئیتر دنبال می‌کنند، اما در این زمینه احتیاط کرده و حسابش را به حالت تعلیق در آورده است، زیرا به نظر این سیاست‌مدار فرانسوی، نمی‌شود هیچ سیاستی را در ١٤۰ حرف نوشت.
با این حال ارو می‌گوید این رفتارش به معنی ساکت بودن و توصیه‌اش به سکوت نیست، اما به نظر نخست وزیر فرانسه، وزرای دولت نباید فقط برای این‌که حرفی زده باشند،سخن بگویند، بلکه باید گفتارشان در جهت حل مشکلات باشد.
نخست وزیر فرانسه در پایان این گفت‌وگو می‌گوید که دوره‌ پرتنشی را پیش رو دارد و باید تصمیمات سختی را اتخاذ کند. با این حال او سعی می‌کند که خودش را بر وزرا تحمیل نکند و بیشتر نقش ناظر و داور را داشته باشد و فقط در مواقع ضرورت تصمیم قاطع بگیرد.
***
هفته‌نامه نوول ابزرواتور، گفت‌وگویی انجام داده است با نیکلا باوِرِه، دانش‌آموخته تاریخ و علوم اجتماعی که کتابی با عنوان «فرانسه‌ای که سقوط می‌کند» یکی از آثار اوست.
نوول ابزرواتور بحث هفته خود را در گفت‌وگو با این نویسنده و پژوهشگر به برنامه‌های ریاست جمهوری فرانسوا اولاند و محدودیت‌هایش اختصاص داده است.
از نظر باوِرِه، هولاند در زمانی به ریاست جمهوری فرانسه رسیده که اروپا در یک وضعیت بحرانی و خطرناک قرار دارد. اقتصاد فرانسه متوقف شده و رشد اقتصادی تقریبا صفر است. بیکاری دائما در حال افزایش است و تولید فرانسه نسبت به سال ٢۰۰٧، ده درصد کم شده و کسری بودجه، رکورد تازه‌ای را ثبت کرده است.
به نظر این تحلیلگر فرانسوی، نتیجه تمام این‌ها چیزی نبوده جز فقیرتر شدن فرانسوی‌ها.
با این حال، باوره می‌گوید فرانسوی‌ها ده درصد بیشتر از آن چه تولید می‌کنند مصرف می‌کنند؛ بنابراین اولین عامل رشد اقتصادی منفی، مصرف است.
باوره سپس درباره انتخابات اخیر فرانسه می‌گوید که دور اول این انتخابات نشان داد که یک سوم آرا در جبهه‌ای که این تحلیلگر آن را «جبهه پس زدن» می‌خواند، قرار داشتند.
به نظر این تحلیلگر مسایل اجتماعی، انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نشان داد که جامعه این کشور عمیقا دچار چندپارگی شده است.
وی می‌گوید: فرانسه زیر بار سه دهه بحران خرد شده و احترام و ارزش‌های فرانسوی از بین رفته است و این امر یک درجه فرانسه را به گسست نزدیک کرده است. همچنین فرانسه تنها قطب اقتصاد جهانی است که از سال ٢۰۰٧ تاکنون مدام در حال رکود است.
از نظر نیکلا باوره، مشکلات فرانسوی‌ها با پسروی‌های اروپا، دوچندان شده است. اقتصاد منطقه یورو نیز چهار درصد پسرفت داشته و آمار بیکاری در این منطقه به یازده درصد رسیده است.
این کارشناس معتقد است که باید در فرانسه اصلاحات عمیق صورت بگیرد و اگر فرانسوا هولاند می‌خواهد که از حرف به عمل برسد باید به این نکته توجه کند که کشورهایی در اروپا رشد اقتصادی دارند که در آنها اصلاحات اقتصادی انجام شده است؛ مثل آلمان و سوئد.
نیکلا باوره سپس به اجلاس اخیر گروه هشت اشاره می‌کند و می‌گوید امروز یک اراده سیاسی خوبی برای رشد اقتصادی در جهان وجود دارد؛ اوباما نیاز دارد که در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری آمریکا دوباره انتخاب شود، کشورهای آسیایی باید به نیازهای داخلی خود پاسخ بگویند و اروپا هم نمی‌تواند در برابر بحران اقتصادی‌اش بدون تحرک بماند.
این نویسنده سپس به تأثیر بحران اقتصادی بر آزادی‌های سیاسی اشاره می‌کند و می‌گوید که نبود رشد اقتصادی می‌تواند در از بین بردن این آزادی‌ها مؤثر باشد.
به اعتقاد وی، وقتی که جامعه‌ای از نظر اقتصادی دچار بحران باشد، احزاب افراطی با استقبال بیشتری مواجه خواهند شد و به همین دلیل است که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری یک سوم رأی دهندگان در دور اول، به کاندیداهایی رأی دادند که بسیار ملی‌گرا و ضداروپا بودند.
این دانش‌آموخته تاریخ، دوران معاصر اروپا را با دهه سی قرن بیستم این قاره تشبیه و تأکید می‌کند که نباید حافظه تاریخی کوتاه مدت داشت.
***
اما هفته‌نامه لوپوئن، گفت‌وگویی را با گرهارد شوردر، صدراعظم سوسیالیست سابق آلمان منتشر کرده است.
این سیاست‌مدارشصت و هشت ساله، از سال ۱۹۹۸ تا سال ۲۰۰۵ صدراعظم آلمان بود.
لوپوئن با این سوال کلی نزد شرودر رفته که آیا متد شرودر می‌تواند به کار فرانسه بیاید؟
گرهارد شرودر درباره این سیاست فرانسوا هولاند مبنی بر تجدید مذاکره درباره پیمان مالی اروپا، می‌گوید که تصور رییس جمهور جدید فرانسه درباره کافی نبودن صرفه‌جویی اقتصادی درست است.
وی به یونان اشاره می‌کند و می‌گوید که برای اولین بار طی سه ماه گذشته، یونان یک رشد اقتصادی را به ثبت رساند که البته مسلما خیلی پایین است. اما تلاش‌های این کشور شایسته این است که حمایت شود. بدون حمایت از رشد اقتصادی، یونانی‌ها نمی‌توانند از بحران خارج شوند. ولی از سوی دیگر، یونان نباید تمام عواید حاصل از این رشد اقتصادی را مصرف کند. اصلاحات ساختاری در این کشور ضروری است و آنها برای چیدن میوه این اصلاحات نیاز به زمان دارند.
این سیاست‌مدار آلمانی درباره وضعیت امروز فرانسه می‌گوید که فرانسه نیز باید از یک سو بر رشد اقتصادی تأکید کند و از سوی دیگر اصلاحات ساختاری را انجام دهد. تعادل میان این دو قطب است که فرانسه شدیدا به آن نیاز دارد.
شرودر می‌گوید که من عمیقا به این تصمیم هولاند برای رشد اقتصادی احترام می‌گذارم اما در این میان جای اراده‌ای برای انجام اصلاحات اقتصادی خالی است.
وی همچنین می‌گوید که شرایط آلمان و فرانسه با هم خیلی متفاوت است و نمی‌توان یک نسخه واحد را برای هر دو کشور پیچید.
شرودر می‌گوید وقتی قانون سن بازنشستگی در آلمان اصلاح شد هیچ کس به آن اعتراضی نکرد و همه آن را پذیرفتند.
همچنین شرودر به این سیاست هولاند مبنی بر اعمال مالیات هفتاد و پنج درصدی برای درآمدهای بالا انتقاد می‌کند و می‌گوید اگر این سیاست اجرا شود، منجر به خروج سرمایه‌ها از فرانسه می‌شود.
***
و هفته‌نامه اکسپرس خبر داده که به تازگی در فرانسه مکاتبات میان میشل ویناور و آلبر کامو منتشر شده است.
ویناور نمایش‌نامه‌نویس فرانسوی است که در پاریس و از پدر و مادری روس متولد شده.
آثار او که از سوی آلبر کامو به آثار «برشت» شبیه است، به عنوان مهم‌ترین نمایش‌نامه‌‌های جنگ قرن بیستم شناخته می‌شود.
ویناورهشتادوپنج ساله تصمیم گرفته پس از گذشت بیش از پنجاه سال از مرگ آلبر کامو، مکاتباتش را با این نویسنده فرانسوی منتشر کند.
این مکاتبات در نوزده سالگی ویناور آغاز می‌شود و با اهدای جایزه نوبل به کامو پایان می‌یابد؛ یعنی به مدت یازده سال.
کتاب مکاتبات آلبرکامو با میشل ویناور توسط انتشارات لارش در ۱۵٦ صفحه و با قیمت ۱٦ یورو در پاریس منتشر شده است.
 



ملاقات پوتین و احمدی نژاد، رؤسای جمهوری روسیه و ایران، در پکن

نوشتۀ فواد روستائی
کاخ کرملین امروز از ملاقات ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، با محمود احمدی نژاد- همتای ایرانی او- در جریان کنفرانس سران "سازمان همکاری شانگهای" در هفتۀ آینده خبر داد.

"یوری اوشاکف"*، مشاور سیاست خارجی ریاست جمهوری روسیه، امروز ضمن اعلام این خبر افزود ملاقات پوتین با احمدی نژاد به رئیس جمهوری روسیه امکان خواهد داد از نزدیک تنش موجود در مسألۀ هسته ایران را لمس و درک کند و در عین حال بفهمد که خود ایرانی ها این تنش را چگونه می بینند و حس می کنند.
کنفرانس سران "سازمان همکاری شانگهای" در روزهای چهارشنبه و پنجشنبۀ اینده در پکن برگزار خواهد شد.
به گفتۀ این مقام روسی، رئیسان جمهوری روسیه و ایران در یک گفتگوی تلفنی در مورد ملاقات در حاشیۀ کنفرانس سران "سازمان همکاری شانگهای" به توافق رسیده اند و این ابتکار عمل ابتکاری دو سویه بوده است.
شایان یادآوری است که جمهوری اسلامی ایران و گروه کشورهای موسوم به گروه (١+٥) پس از مذاکرات ماه آوریل در استانبول، در ماه مۀ گذشته در بغداد به گفتگو نشستند و در پایان دو روز مذاکره تصمیم گرفتند این گفتگوها را در روزهای ١٨ و ١٩ ماه جاری (ژوئن) در مسکو پی گیری کنند.
مسألۀ غنی سازی اورانیوم عمده ترین مسأله در گفتگوهای ایران با گروه (١+٥) مرکب از آلمان و اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل یعنی آمریکا، روسیه، چین، انگلیس و فرانسه است.




انتشار یک خاطره «خرافه گونه» درباره خمینی

image
به دنبال ادعای «یا علی» گفتن آیت الله خامنه‌ای به هنگام تولد، این ادعا مطرح شده که آیت الله خمینی پیش از مرگ خواب «حضرت علی» را دیده وامام اول شیعیان در خواب به ناحیه راست بدن «امام» دست کشیده و ناراحتی او را در قبر رفع کرده است.
خبرآنلاین به نقل از آشتیانی در کتاب «برداشت‌هایی از سیره امام خمینی» نوشته است: «حاج احمد آقا چند روز بعد از ارتحال امام از قول مادرشان نقل می‌کرد: حدود یک ماه و نیم قبل از عمل جراحی، حضرت امام خوابی دیدند و آن خواب را برای همسرشان تعریف کردند و متذکر شدند که در زمان حیاتم راضی نیستم برای کسی تعریف کنید.


وی افزود: ایشان خواب دیده بودند که فوت کرده‌اند و حضرت علی ایشان را غسل و کفن کردند و بر ایشان نماز خواندند و سپس حضرت امام را در قبر گذاشتند و از ایشان پرسیدند: «حالا راحت شدید؟» امام فرمودند: «در سمت راستم خشتی است که ناراحتم می‌کند.» در این موضع حضرت علی دستی به ناحیه راست بدن امام کشیدند و ناراحتی امام رفع شد.»

این گونه خاطرات که به خرافه شبیه است، صرفا هدف مقدس نمایی دارد و به هیچ گونه قابل تأیید نیست.

برفرص وقوع چنینی خوابی نیز، هیچ ارزشی و اعتباری به آیت الله خمینی اضافه نمی‌شود.
پیشتر نیز درباره آیت الله خامنه‌ای گفته شده بود که وی موقع تولد «یاعلی» گفته است.





در حاشیه سخنان دیروز رهبری درباره مظلومیت مضاعف مردم بحرین

مگر مردم مظلوم ایران چیز زیادی می‌خواستند؟

کلمه – زهرا امیری:
«در حوادث منطقه،‌ مردم بحرین در مظلومیت مضاعف به سر می‌برند، حقیقتا مظلوم هستند و به وسیله رژیم مستبد و دیکتاتوری بی‌جهت ‌سرکوب می‌شوند، اعتراض آنها با خشن‌ترین وضعیت پاسخ داده می‌شود. در حالی که چیز زیادی نمی خواهند، آنها ابتدایی‌ترین نیازهای انسانی یک کشور مردمسالار را طلب می‌کنند.»
جملات بالا، بخشی از سخنان رهبری در روز ۱۴ خرداد است، در مراسمی که به مناسبت سالگرد درگذشت امام خمینی (ره) در جوار مرقد ایشان برگزار شد. رهبری گفته است که نگاه ما به منطقه امیدوارانه است، اگرچه اشاره کرده که این جنبش‌ها فرصتی برای برخی از کشورها به وجود آورده که وارد مسائل منطقه شوند و دخالت‌های غرب پسند و آمریکا پسند کنند و به نیابت از آنها پول خرج کنند.
اتفاقاتی که در سه سال گذشته در جهان و به خصوص منطقه خاورمیانه افتاده است درست همانند اتفاقات یک نمایشنامه تاریخی است، نمایشنامه ای که در بزرگترین سالن تئاتر جهان و با حضور تمام مردم دنیا در حال اجرا است. مطمئنا چنین نمایش عظیمی، شاهدان و منتقدانی به وسعت دنیا خواهد داشت. شاید بد نباشد برشی کوتاه از دو پرده از این نمایش را بازخوانی کنیم تا جنبه های تازه ای از حقیقت و برداشت های متفاوتی که از این نمایش می شود، برایمان آشکار شود.
داستان یک زندانی سیاسی در بحرین
اعتراضات سیاسی در بحرین از فوریه سال گذشته (بهمن سال ۱۳۸۹) آغاز شد. معترضان با تجمع و تسخیر یکی از میدان‌های شهر منامه (میدان لؤلؤ) از خاندان حکومتی آل خلیفه درخواست اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد داشتند. به دنبال تشدید ناآرامی ها، نیروهای امنیتی به سرکوب گسترده مخالفان روی آوردند و میدان لؤلؤ را تخریب کردند. در جریان نا آرامی ها دست کم ۶۰ نفر، از جمله پنج افسر پلیس، کشته و صدها تن بازداشت شدند و هزاران نفر هم به زندان افتادند.
عبدالهادی خواجه و دخترش، زینب الخواجه، دو تن از مشهورترین زندانیان سیاسی بحرین بوده اند. یکی از فعالان حقوق بشر بحرین که در آوریل ۲۰۱۱، بازداشت شد. او را در یورشی شبانه به خانه دخترش بازداشت کردند. پس از این اتفاقات، به دستور پادشاه بحرین اصلاحاتی در این کشور انجام شد، اصلاحاتی که هرگز مخالفان را راضی نکرد. خواجه و ۲۰ نفر دیگر از مخالفان در دادگاهی نظامی به اتهام تشکیل گروه تروریستی برای براندازی نظام سلطنت مشروطه محاکمه شدند و هفت تن از آنان، از جمله عبدالهادی خواجه، حبس ابد گرفتند.
اما نکته مهم آنکه به دستور پادشاه بحرین کمیسیونی برای تحقیقات در مورد اعراضات بحرین تشکیل شد تا موارد نقض حقوق بشر در جریان این اعتراضات را نیز گزارش کند و در گزارش این کمیسیون به ارعاب و شکنجه معترضان از جمله عبد الهادی خواجه به روشنی اشاره شده است.
کمی بعد، عبد الهادی خواجه به همراه ۱۳ تن دیگر از ۲۹ ژانویه ۲۰۱۲ اعتصاب غذایی را در اعتراض به حبس ابد خود آغاز کرد. اعتصاب غذایی که خواجه را تا پای مرگ برد. زینب خواجه، دختر عبدالهادی خواجه، از فعالان سیاسی مخالف حکومت بحرین است. او در طول مدت دستگیری پدرش هرگز ساکت نماند، بارها علنا در تجمعات اعتراضی شرکت کرد و چندین بار نیز به طور کوتاه مدت بازداشت شد. او اکنون به قید وثیقه آزاد است اما همچنان به اعتراضات خود ادامه می دهد.
داستان یک زندانی سیاسی در ایران
اعتراضات سیاسی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ نقطه آغازی بود بر تحولات منطقه خاورمیانه و بهار عربی. این اعتراضات به آرام ترین و دموکراتیک ترین شیوه ممکن و با تظاهرات سکوت مردم در چند روز پی در پی انجام شد. در جریان این اعتراضات صد ها نفر کشته شدند و هزاران نفر دستگیر شدند. اما به دلیل انکار همه جانبه حکومت، هیچ آمار موثقی در مورد این افراد وجود ندارد. رهبران معترضان، مهندس میرحسین موسوی و حجه الاسلام مهدی کروبی، کمیته ای برای پیگیری وضعیت آسیب دیدگان پس از انتخابات تشکیل دادند که اعضای این کمیته نیز بازداشت شدند.
نرگس محمدی و همسرش، تقی رحمانی، دو تن از مشهورترین زندانیان سیاسی در ایران بوده اند. نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و روزنامه‌نگار و نایب رئیس و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر ایران است و همسرش تقی رحمانی نیز از فعالان سیاسی ایران که بارها به خاطر فعالیت هایش زندان افتاده است. خانم محمدی در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۸ به اتهام عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای او قرار ۵۰ میلیون تومان صادر شد. اما تنها چند روز بعد، توسط مأموران امنیتی، شبانه در منزل خود بازداشت شد و در تیرماه سال ۱۳۹۰ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه و به تحمل ۱۱ سال زندان به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدید نظر در اواخر سال ۹۰ به شش سال حبس تعزیری تبدیل شد.
پس از صدور حکم دادگاه تجدید نظر، ماموران امنیتی او را در خانه پدری‌ اش در زنجان بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل کردند. او پیش از این نیز بارها احضار و بازداشت شده بود که بر اثر آخرین دور بازداشت ها، دچار شوک عصبی شده و به فلج عضلانی مبتلا شده است. تقی رحمانی و نرگس محمدی دو فرزند خردسال دارند. آقای رحمانی که اکنون در پاریس زندگی می‌کند، پیشتر درباره وضعیت فرزندانش گفته بود که وضعیت آنها مناسب نیست و اعضای خانواده از آنها نگهداری می‌کنند.
نرگس محمدی در اواخر اردیبهشت ماه، در میان اعتراض و شگفتی معترضان و مدافعان حقوق بشر، به زندان زنجان منتقل شد. در حالی که حال جسمی او وخیم بود و در بهداری اوین بستری بود. بسیاری معتقدند با توجه به وضعیت اسفناک زندان های شهرستان ها این انتقال در ادامه روند اذیت و آزار نرگس محمدی صورت گرفته است.
وضعیت جسمی نرگس محمدی بر اثر فشارهای وارده در زندان، به شدت وخیم شده است. روز شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۱ اعلام شد که او در آخرین ملاقات، در حالی که بر روی یک صندلی بود که توسط چهار نفر حمل می‌شد، به اتاق ملاقات آورده شد. این وضعیت باعث نگرانی شدید خانواده او شده است. او حتی توانایی ادای صحیح کلمات را نداشته است. وضعیت جسمی خانم محمدی به حدی نامناسب بوده است که این ملاقات بر روحیه فرزندان او به شدت تاثیرگذار بوده است. این در حالی است که به گفته تقی رحمانی، همسر او، پس از اعتراضات سال ۸۸ این خانواده به خاطر فرزندانشان و پیشگیری از حمله و اتهام مقامات امنیتی، مدام در سفر بودند و فعالیت سیاسی نداشتند.
مقایسه ای تلخ و ناگوار
در حالی که در دوره اعتصاب غذای عبدالهادی خواجه، در مواردی امکان ملاقات و مصاحبه چند خبرنگار با او فراهم شد، ماموران امنیتی در ایران حتی خانواده نرگس محمدی را هم تهدید کرده بودند که درباره او خبری به رسانه ها اعلام نکنند.
در بحرین به دستور پادشاه گزارشی تهیه شد که نام آقای خواجه در آن آمده بود، اما در ایران رسانه های رسمی حتی به خاطر انتشار نام سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق مورد توبیخ قرار می گیرند؛ چه برسد به نام زندانیان سیاسی همچون نرگس محمدی.
نهادهای بین المللی برای هر دو نفر بیانیه صادر کرده و به حکومت های دو کشور اعتراض کرده اند. بحرین با تعلل بسیار اما در نهایت به این بیانیه ها واکنش مثبت نشان داده؛ اما مقام های جمهوری اسلامی در واکنش، نهادهای حقوق بشری بین المللی را وابسته و مزدور کشورهای غربی خوانده اند.
نرگس محمدی در اثنای بازداشت و محاکمه خود هیچ فعالیت سیاسی نداشته است، حال آنکه زینب خواجه بارها به طور آشکار در تظاهرات خیابانی شرکت کرده، اما هر بار پس از مدت کوتاهی بازداشت، آزاد شده است.
و از همه واضح تر؛ مردم بحرین به اعتراف صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در هفته ها و ماههای اخیر که نه انتخاباتی در کار است و نه کشتار و نه مسابقات فرمول یک و نه بهانه دیگری، بارها و بارها به مناسبت های مختلف دست به تظاهرات زده اند و باز به اعتراف چند ساعت قبل تلویزیون جمهوری اسلامی، پلیس وقتی به سرکوب آنها پرداخته که «جوانان انقلابی بحرین با کوکتل مولوتف به سمت خودروهای پلیس حمله» کرده اند. اما در جمهوری اسلامی ایران … اگر نگوییم بهتر است!
این مقایسه ها به معنای تطهیر حکومت بحرین نیست. بحرین در یک سال گذشته روزهای خون بار و تلخی را پشت سر گذاشته است. دیکتاتوری حاکم بر این کشور، حقوق اکثریت ملت را نقض می کند و حکومت در این کشور آشکارا در دست اقلیت است. ملت بحرین در انتخابات گذشته پارلمانی، مظلومیت خود را با تحریم انتخابات و رسوا کردن آن به خوبی نشان دادند و قبل و بعد از آن نیز بارها مقاومت دلیرانه ای را علیه رژیم خودکامه آل خلیفه در خیابان ها به نمایش گذاشته اند.
مقام رهبری به درستی فرموده اند که مردم بحرین مظلوم اند، سرکوب می شوند و حال آنکه چیز زیادی نمی خواهند و تنها نیازهای ابتدایی یک کشور مردمسالار را طلب می کنند. حقیقتا همین است و جز این نیست. اما ای کاش ایشان با همین نگاه لطیف و ظریفی که به خواست مردم بحرین و رفتار متقابل حکومت دارند، درباره خواست مردم ایران و رفتار متقابل حکومت در سه سال اخیر و به ویژه در سال ۸۸ نیز قضاوت و اعلام موضع کنند.
مگر مردم مظلوم ایران چه چیز زیادی می خواستند و می خواهند که حتی به اندازه مردم مظلوم بحرین حق تظاهرات، حق تجمع، حق فعالیت حزبی مخالفان حکومت، حق تحریم انتخابات، حق استعفای اعتراضی نمایندگان بدون اینکه از سوی نظامیان تهدید شوند، حق خبردار شدن از وضعیت زندانیان سیاسی، حق برگزاری علنی دادگاههای سیاسی، حتی امکان بهره مندی از عدالت ظاهرسازانه ی سلطان و یا حتی امکان تصویربرداری از صحنه های سرکوب مردم توسط پلیس را ندارند؟!
ادعای عدالت علوی، پیروی از شیوه‌های اموی
امروز، روز تولد امیرالمؤمنین علی (ع) است؛ امامی که به صفت عدالتش در میان شیعیان و بلکه مذاهب و ادیان دیگر معروف است. مقامات کشور ما نیز ادعا می کنند همانند علی (ع) حکومت می کنند، یا لااقل سعی دارند چنین کنند. امامی که فریاد «انصف الله و انصف الناس من نفسک …» او هنوز، و قبل از همه بر سر مدعیان، بلند است. آیا ادعای پیروی از علی، با این همه بی انصافی می خواند؟
ظاهرا در سیاست، معانی بسیاری از کلمات به منافع و سلایق بستگی دارد. یعنی اگر دیکتاتوری دوست ما باشد، دیکتاتور نیست حتی اگر شیوه و رفتاری اموی داشته باشد؛ و اگر کسی بر علیه ما یا دوستانمان اعتراضی کند و کشته شود یا به زندان بیفتد، نه معترض است و نه مظلوم، بلکه برانداز و دست نشانده بیگانگان است. بالطبع مردم سالاری هم معانی متفاوتی دارد.
یک کشور دیکتاتوری، چون به ظاهر متحد و دوست ما در منطقه است، مقامات و رسانه های داخلی نه تنها در مقابل جنایات حکومتش سکوت می کنند بلکه پرچم حمایت از او را نیز به زمین نمی گذارند؛ حتی اگر سازمان ملل گزارش دهد که تا کنون ده هزار نفر از مردم آن کشور، در مواردی به فجیع ترین شکل ممکن، کشته شده اند که بسیاری از آنها زنان و کودکان بوده اند. اما در کشوری دیگر، که آن هم دیکتاتوری است اما در بدترین روزهای کشتار هم ذره ای از سفاکی های دیکتاتور دوست و برادر در آن دیده نمی شد، مردم مظلوم اند و چیز زیادی نمی خواهند و حکومت سرکوبشان می کند.
در مملکت اسلامی ما اما نرگس محمدی و هزاران نفر از هموطنانمان که زندانی، مجروح و یا کشته شده اند، نه دیده می شوند و حرفی از آنها توسط مقامات و رسانه های رسمی گفته می شود و نه حقی برای بهره مندی از «ابتدایی‌ترین نیازهای انسانی یک کشور مردمسالار» دارند. اینجاست که می توان در معنای کلمات شک کرد و از شاهدان و منتقدان این نمایشنامه بزرگ، از همه پیروان علی و عدالتش گرفته تا همه مردم با انصاف و حق طلب با هر دین و مذهب و در هر کجای جهان، پرسید: چرا یک با یک برابر نیست؟!




درد دل یک روزنامه نگار زندانی با سیدحسن خمینی: به مردم بگوییم قرار ما این نبود

یکی از روزنامه نگاران دربند در آستانه روز رحلت امام خمینی در نامه ای به سیدحسن خمینی، نوه ی بنیانگذار انقلاب، با تشریح بخشی از اتفاقاتی که این روزها در حال وقوع است نوشته است: امروز بیش از ۳۳ سال از پیروزی این انقلاب می گذرد و مهمترین سوالی که در ذهنم به عنوان کسی که سنی برابر انقلاب دارد تداعی می شود این است که آیا انقلاب توانست با عهدی که با مردم بسته بود وفادار بماند؟ آیا این انقلاب از عهد خود با مردمی که جان خود را بر عهدشان گذاشتند باقی ماند؟
به گزارش کلمه، این روزنامه نگار دربند در بخشی از نامه ی خود آورده است: آیا حکومتی که بالاترین مقامات اجرایی آن در اختلاس های هزاران میلیاردی نقش دارند فاسد نیست؟ حکومتی که هر روز خبری از اختلاس و ارتشا در بیمه و تامین اجتماعی بانک ها و نهادهای دولتی اش می رسد فاسد نیست؟ حکومتی که تمام دست اندرکاران اسبق خود از جمله نخست وزیر، روسای مجلس، روسای جمهور، وزرا و صدها نماینده اسبق مجلس را به دزدی، خیانت، جاسوسی و ده ها اتهام اخلاقی و سیاسی دیگر متهم کرده است فاسد نیست؟ حکومتی که شاه بیت تهدید هر مسوولش رو کردن پرونده های دیگر مسوولین است فاسد نیست؟
وی در انتهای نامه خطاب به سیدحسن خمینی گفته است:  این روزها که نام پدربزرگتان در رادیو و تلویزیون و مطبوعات بیشتر به گوش می رسد خوب است به مردم بگویید که قرار نبود این گونه شود…
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
جناب آقای سیدحسن خمینی
این روزها مصادف است با رحلت پدربزرگ بزرگوارتان. سال ها پیش مردم ایران به اعتبار سخنان و شعارهای ایشان رهبری اش را پذیرفته و بدین ترتیب بزرگترین و با شکوه ترین انقلاب عصر خود را رقم زدند.
آن روزها مردم خسته از جور و ظلم و بی رمق از خفقان دیکتاتور قصرنشین فریادهای خفته ی دل های دردمندشان را از گلوی پیرمردی از تبار ائمه اطهار شنیدند و قبای رهبری بر تنش پوشاندند و با پوست و استخوان پای حرفشان ایستادند و با خونشان عهدنامه شان را امضا کرده و برگ های زرینی از ایثار و وفای به عهد را به تصویر کشیدند.
امروز بیش از ۳۳ سال از پیروزی این انقلاب می گذرد و مهمترین سوالی که در ذهنم به عنوان کسی که سنی برابر انقلاب دارد تداعی میشود این است که آیا انقلاب توانست با عهدی که با مردم بسته بود وفادار بماند؟ آیا این انقلاب از عهد خود با مردمی که جان خود را بر عهدشان گذاشتند باقی ماند؟ امام خمینی در ۱۷ بهمن ماه ۵۷ می گوید «هر ملتى باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند یعنى ما الآن خودمان باید سرنوشت خودمان را تعیین کنیم. ما حق نداریم سرنوشت اعقابمان را تعیین کنیم. اعقاب ما بعد مى‏آیند؛ خودشان سرنوشتى دارند، به دست خودشان باید باشد، نه به دست من و شما.»
و امروز اعقاب آن زمان ایران است. آیا ما سرنوشتمان را خودمان تعیین کرده ایم؟ آیا انقلابی که وعده داده بود مردم آینده ایران می توانند سرنوشت خود را تعیین کنند به عهد خود وفا کرده است و ما امروز می توانیم سرنوشت خود را تعیین کنیم؟ امام ۱۳ بهمن می گوید «رژیم سلطنتی خلاف حقوق بشر است لذا نباید باشد حالا فرضا که خیلی هم عادل باشد لاکن خلاف حقوق بشر است لذا باید برود» آیا امروز جمهوری اسلامی برآمده از آن انقلاب منطبق بر حقوق بشر است آیا انقلاب در تحقق یک حکومت مبتی بر حقوق بشر به عهد خود با مردم وفا کرده است؟ آیا نظامی که در قرن ۲۱ ام در زمان بازجویی بر کف پای زندانیان شلاق می زند، با کابل و باطوم زندانیش را نوازش می کند حکومتی مبتنی بر حقوق بشر است؟ حکومتی که صدها زندانی سیاسی را در شدیدترین شرایط زیستی در زندان های خود محبوس کرده است مبتنی بر حقوق بشر است؟ حکومتی که صدها روزنامه نگار و فعال سیاسی و حزبی، وکیل فعالان اجتماعی سیاسی مخالف و حتی منتقد خود را بدون هیچ دادرسی عادلانه ای به حبس های بلند مدت محکوم کرده و روانه زندان نموده است مبتنی بر حقوق بشر است؟ آیا حکومتی که مراجع تقلید، نخست وزیر، رییس چند دوره مجلس خود را بدون هیچ دادرسی قضایی ماه ها و سال ها در حبس نگاه می دارد مبتنی بر حقوق بشر است؟ آیا حکومتی که ده ها نماینده مجلس، معاونین رییس جمهور، وزرای دولت های خود را صرفا به خاطر انتقاد از یک بخش از حاکمیت با حبس های طولانی روانه زندان می کند مبتنی بر حقوق بشر است؟ حکومتی که در آن ده ها بازداشتگاه مخفی وجود دارد. حکومتی که کهریزک، پاسارگاد، ۲ الف، ۲۰۹، بند ۸ رجایی شهر، زندان ۵۹ و غیره دارد می تواند مبتنی بر حقوق بشر باشد؟
پدربزرگتان ۱۳ بهمن ۵۷ می گوید «نباید باشد، رژیم سلطنتی فاسد است» آیا حکومتی که بالاترین مقامات اجرایی آن در اختلاس های هزاران میلیاردی نقش دارند فاسد نیست؟ حکومتی که هر روز خبری از اختلاس و ارتشا در بیمه و تامین اجتماعی بانک ها و نهادهای دولتی اش می رسد فاسد نیست؟ حکومتی که تمام دست اندرکاران اسبق خود از جمله نخست وزیر، روسای مجلس، روسای جمهور، وزرا و صدها نماینده اسبق مجلس را به دزدی، خیانت، جاسوسی و ده ها اتهام اخلاقی و سیاسی دیگر متهم کرده است فاسد نیست؟ حکومتی که شاه بیت تهدید هر مسوولش رو کردن پرونده های دیگر مسوولین است فاسد نیست؟
امام در ۱۸ بهمن می گوید «۵۰ سال است که هیچ چیز آزاد نداشته ایم نه یک دادگستری داشته ایم نه یک کانون وکلای مستقل داشته داشته ایم ما می خواهیم آزاد باشیم این یکی از اصول حقوق بشر است که همه عالم این معنا را قائل است». حکومتی که تمام همت دستگاه قضایی و امنیتی خود را برای وابسته کردن کانون وکلا گذاشته است وعده امام بود به مردم ایران؟ آیا صدور حکم های سنگین، بازداشت و خانه نشینی وکلای مستقل وعده امام بود به مردم ایران؟ آیا حکومتی که دادسرایش به آلت دست نهادهای امنیتی تبدیل شده است وعده امام بود به مردم ایران؟ آیا برگزاری اعترافات اجباری، شکنجه های روحی و جسمی برای زندانیان حتی خانواده هایشان وعده امام بود به مردم ایران؟ آیا صدور احکام توسط دستگاه های امنیتی و نظامی و ابلاغ آن به دادگاه ها و تبدیل دادگاه ها به دفاتر تایپ عوامل نهادهای مذکور وعده امام بود به مردم ایران؟
امام خمینی ۱۴ بهمن ۵۷ می گوید «متاسفیم که شاه سابق و دولت های او با اقلیت ها بدرفتاری کردند ما همه آنها را دوست خواهیم داشت در جمهوری اسلامی حقوق اقلیت ها رعایت می شود» صدها زندانی اهل سنت آن هم تنها به خاطر اعتقادات مذهبی و انجام فرایض دینی در تهران و کرج و مشهد و سیستان و بلوچستان آذربایجان شرقی و غربی احترام به حقوق اقلیت های دینی است؟ زندان و شکنجه و شلاق و اعدام و ممنونعیت تحصیل و استخدام تخریب قبرستان ها و اماکن مذهبی بهاییان احترام به اقلیت هاست؟ تخریب و عدم اجازه حتی یک مسجد برای اهل سنت در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ ایران احترام به حقوق اقلیت هاست؟ تخریب اماکن مذهبی بازداشت و هزاران محدودیت دیگر برای دراویش احترام به اقلیت هاست؟ زندان و شکنجه و انفرادی و عدم اجازه برای انجام فرایض دینی برای برخی از مسیحیان احترام به اقلیت هاست؟
امام در جمع خبرنگاران رادیو تلویزیون و مطبوعات می گوید «دولت ها حق نظارت بررادیو و تلویزیون و مطبوعات ندارند تا کنون دولت و شاه سابق بر خلاف عمل کرده اند دولت حق نظارت ندارد و شما باید آزادانه کار کنید» آیا وعده امام به روزنامه های مستقل سانسور توقیف و تعطیلی بود؟ آیا وعده امام به روزنامه نگاران و خبرنگاران غیروابسته بیکاری حبس تبعید و آوارگی در غربت بود؟ آیا وعده امام به مطبوعات تیتر اجباری سرمقاله ها و حتی گزارش ها و اخبار سفارش شده و اجباری نهادهای امنیتی و نظامی بود؟ آیا تک صدایی و لجن پراکنی نسبت به مخالفان و منتقدان صدا و سیمای وعده داده شما توسط امام بود؟
جناب آقای سیدحسن خمینی
این روزها که نام پدربزرگتان در رادیو و تلویزیون و مطبوعات بیشتر به گوش می رسد خوب است به مردم بگویید که قرار نبود این گونه شود…




کمپین تولد جنبش سبز

سحام نیوز: گروهی از کنشگرانِ سبز در اقصی نقاطِ دنیا برآن شده اند تا سومین سال‌روز تولد جنبش سبز را به شکل تازه ای گرامی بدارند.
سومین سالگرد جنبش سبز
به گزارش سحام نیوز، این گروه از کنشگران با دایر کردن یک صفحه‌ی فیس بوک از مخاطبان خود خواسته‌اند تا با فرستادن عکس و فیلم برای کمپین در این شادی دسته جمعی شریک باشند.
در بخش شرح این کمپین در صفحه فیس بوک‌ش آمده:«اول به این فکر کنید که چه چیزی اطراف‌تون هست که شما رو یاد جنبش سبز می‌اندازه؟
یا به این فکر کنید که با شنیدن جنبش سبز یادِ چه حرف یا خاطره‌ای می‌افتید؟ حالا یه دوربین بردارید٬ به سادگیِ دوربینِ موبایل یه عکس یا یه فیلم از چیزی که شما رو به جنبش سبز وصل می کنه بگیرید: مثلن از دستبندِ سبزی که دورِ دست‌تونه، یا از عکسِ ندا که روی طاقچه‌ی خونه‌ست یا از نقاشی که واسه جنبش سبز کشیدید. یا این که صدا و تصویرِ خودتون رو ضبط کنید: از خاطره‌ای که با جنبش سبز داشتید بگید، یا چیزی که دوست دارید بقیه بشنوند یا ببینند. نیازی نیست چهره‌تون حتمن معلوم باشه. فقط اگر فیلم گرفتید کوتاه باشه که ایرونی‌های داخل کشور هم بتونند شریک این شادیِ دسته جمعی بشن.»
همچنین این کمپین از تمامی کنشگران جنبش سبز در سراسر دنیا خواسته تا متن، یا عکس و یا فیلم خودشون را به آدرس happyirangreenday@gmail.com
ارسال کنند تا در صفحه فیس بوک سالروز تولد جنبش سبز به اشتراک گذاشته شود.
آدرس صفحه فیس بوک : https://www.facebook.com/HappyIranGreenDay
متن فراخوان کمپین «تولد جنبش سبز» از این قرار است:
قصه چیه؟ می خواهیم «تولد جنبش سبز» رو تا ۲۲ خرداد جشن بگیریم. چه طوری؟ سخت نیست. همین‌جا رو کلیک کنید و توضیحاتِ کمپین رو بخونید.
خب چه طوری می‌خواهیم جشن بگیریم؟
این جوری:
اول به این فکر کنید که چه چیزی اطراف‌تون هست که شما رو یاد جنبش سبز می‌اندازه؟ یا به این فکر کنید که با شنیدن جنبش سبز یادِ چه حرف یا خاطره‌ای می‌افتید؟
حالا یه دوربین بردارید٬ به سادگیِ دوربینِ موبایل یه عکس یا یه فیلم از چیزی که شما رو به جنبش سبز وصل می کنه بگیرید: مثلن از دستبندِ سبزی که دورِ دست‌تونه، یا از عکسِ ندا که روی طاقچه‌ی خونه‌ست یا از نقاشی که واسه جنبش سبز کشیدید. یا این که صدا و تصویرِ خودتون رو ضبط کنید:
از خاطره‌ای که با جنبش سبز داشتید بگید٬ یا چیزی که دوست دارید بقیه بشنوند یا ببینند. نیازی نیست چهره‌تون حتمن معلوم باشه. فقط اگر فیلم گرفتید کوتاه باشه که ایرونی‌های داخل کشور هم بتونند شریک این شادیِ دسته جمعی بشن.
عکس و فیلم‌های سبزتون رو از همین حالا بگذارید روی والِ همین صفحه، یا بفرستید به آدرس
happyirangreenday@gmail.com
تا ما واسه‌تون این‌جا به اسم و شهر خودتون به اشتراک بگذاریم
می‌خواهیم سبزی این سرِ دنیا رو توی این ده روز وصل کنیم به سبزی اون سرِ دنیا
رسانه شمایید
V




زیردریایی‌های فروخته شده به اسرائیل توانایی حمل کلاهک هسته‌ای دارد

زیردریایی‌های فروخته شده به اسرائیل توانایی حمل کلاهک هسته‌ای دارد
روزنامه اشپيگل گزارش داد كه زيردريايي‌هاي فروخته شده از سوي آلمان به اسرئیل توانايي حمل كلاهك‌هاي هسته‌اي را دارد.
به گزارش ایسنا، روزنامه آلماني اشپيگل گزارش داد: زيردريايي‌هاي نوع دلفين كه اسرائيل از آلمان خريداري كرده است توانايي حمل كلاهك‌هاي هسته‌اي را دارد.
اين روزنامه در ادامه نوشت: فروش اين زيردريايي‌ها به اسرائيل باعث شده است كه تل‌آويو بتواند در صورت حمله به پايگاه‌هاي نظامي‌اش كه داراي موشك‌هاي هسته‌اي است از خود واكنش نشان دهد.
اشپيگل همچنين نوشت: مسئولان آلماني كه با فروش اين زيردريايي‌ها به اسرائيل موافقت كردند در جريان جزئيات اين فروش قرار داشتند اما ترجيح دادند به تضمين امنيت اسرائيل پايبند باشند.




راه اندازی دوره های آموزشی حجاب برای کودکستانی ها

راه اندازی دوره های آموزشی حجاب برای کودکستانی ها
پس از تفکیک جنسیتی در کودکستان ها و ممنوعیت آموزش رقص به خردسالان در مهدهای کودک، نخستین دوره آموزشی حجاب نیز برای کودکستانی ها تاسیس شد.
سخنگوی ستاد موسوم به ستاد مردمی عفاف و حجاب یزد نام این دوره ها را "مدرسه حجاب" گذاشته و گفته است: به منظور فرهنگ سازی در امر حجاب برای نخستین بار در کشور مدرسه حجاب ویژه مهدهای کودک استان یزد دایر می شود.
به گزارش شبستان، ناهید یاوری، سخنگوی ستاد مردمی عفاف و حجاب یزد گفت: هدف از تاسیس چنین مدرسه ای نهادینه کردن فرهنگ حجاب از کودکی است که قطعا با برنامه های جذاب و هنری نه تنها بر روی کودکان بلکه میتواند بر روی والدین آنها هم موثر باشد.
وی اجرای این طرح را در راستای "تاسیس بزرگترین پژوهشکده عفاف و حجاب خاورمیانه در یزد" دانسته و  گفته است: اجرای طرح عفاف و حجاب مسجد جامع یزد، ایده ثبت چادر بعنوان نماد ملی زنان ایرانی، و راه اندازی اولین سایت ستاد مردمی عفاف و حجاب کشور از جمله فعالیت های ستاد مردمی عفاف و حجاب یزد است.
تا کنون گزارشی از بودجه اختصاص یافته به این سناد و طرح های آن منتشر نشده است.
ندای سبز آزادی




دلجویی طاهره منتظری از فرزندان نرگس محمدی

a12
طاهره منتظری دختر آیت الله منتظری روز جمعه با خانواده تقی رحمانی دیدار کرد و ضمن دلجویی از علی و کیانا فرزندان دوقلوی نرگس محمدی ابراز امیدواری کرد هر چه زودتر این فعال حقوق بشر از زندان آزاد شود.
به گزارش سایت ملی-مذهبی طاهره منتظری که برای دیدار با فرزندان نرگس محمدی و مادر تقی رحمانی به قزوین سفر کرده بود ضمن تاکید بر حق آزادی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر از مادر تقی رحمانی به خاطر استقامت و بردباری در راه تحمل مصائب زندان تشکر کرد.
طاهره منتظری در این دیدار به مدت زیادی  با علی و کیانا فرزندان نرگس محمدی بازی کرد تا اندکی از دلتنگی های این دو قلو کاسته شود.
خاطرنشان می شود نرگس محمدی که هم اکنون در زندان زنجان است در وضعیت وخیم جسمی به سر می برد . مسئولان زندان از دسترسی وی به امکانات درمانی و پزشک متخصص ممانعت به عمل می آورند.
وی در آخرین ملاقات صورت گرفته با صندلی و با کمک چهار نفر به اتاق ملاقات آورده شد. این موضوع باعث شد تا فرزندان او بعد از ملاقات غمگین شوند.





تیم ملی فوتبال ایران به لطف اشتباه داوری ازبکستان را شکست داد

رستگاری ایرانی ها در آخرین دقیقه

ملی پوشان فوتبال کشورمان نخستین دیدار خود در چارچوب مرحله چهارم و نهایی مسابقات فوتبال انتخابی جام جهانی را با برتری مقابل ازبکستان پشت سر گذاشتند.
به گزارش مهر ، تیم‌های ملی فوتبال ازبکستان و ایران از ساعت ۱۸:۳۰ روز یکشنبه برگزارکننده دیداری در چارچوب هفته اول از مرحله چهارم و نهایی مسابقات فوتبال انتخابی جام جهانی بودند. این بازی که از گروه A مسابقات فوتبال انتخابی جام جهانی در قاره آسیا و در ورزشگاه مملو از تماشاگر جار تاشکند برگزار شد به برتری یک بر صفر تیم کشورمان انجامید.
تیم ملی فوتبال کشورمان شروع خوبی در این بازی داشت اما تیم ازبکستان رفته رفته ابتکار عمل را در دست گرفت و در دقیقه ۲۲ اولین موقعیت مسلم گلزنی را به دست آورد. در فاصله ۲۳ دقیقه مانده به پایان نیمه اول “ویکتور کارپنکو” از غفلت مدافعان تیم کشورمان نهایت بهره را برد و با ضربه‌ای محکم رحمتی را وادار به واکنش کرد. بدون شک اگر واکنش خوب رحمتی نبود، دروازه تیم کشورمان در دقیقه ۲۲ باز می‌شد.
شش دقیقه بعد تیم ازبکستان تا آستانه گلزنی پیش رفت. این بار گینریخ از کمند مدافعان تیم ملی گریخت و با رحمتی تک به تک شد اما راه به جایی نبرد و دروازه تیم کشورمان بسته ماند. ازبک‌ها که بهتر از تیم کشورمان بازمی‌کردند در دقیقه ۴۱ توسط الکساندر گینریخ به گل رسیدند که داور این گل را به علت حضور هافبک باتجربه ازبکستان در منطقه آفساید مردود اعلام کرد.
بازی ضعیف تیم ملی فوتبال کشورمان باعث شد که “کارلوس کی‌روش” در دقیقه ۴۵ دست به تعویض بزند و خسرو حیدری را به جای محمد ابراهیمی به میدان بفرستد اما این تغییر و تحول نیز تغییری در بازی تیم ملی به وجود نیاورد و بازی ضعیف شاگردان کی‌روش در نیمه دوم نیز ادامه پیدا کرد.
ازبک‌ها از دقیقه ۷۰ به بعد به آتش حملات خود افزودند و در دقیقه ۷۲ بازهم روی دروازه رحمتی خطرساز شدند. در این صحنه نیز گینریخ در نقش سازنده ظاهر شد و روی ارسال از نقطه کرنر توپی را به کاپادزه سپرد که با ضربه سر روانه دروازه کرد اما احمدوف تا خواست به توپ ضربه بزند، رحمتی آن را از روی سر بازیکن ازبک ربود.
هنوز بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان خود را بازنیافته بودند که تیم ازبکستان در دقیقه ۷۴ به گل رسید اما روی اشتباه کمک داور این گل مردود اعلام شد. ارسال بلند گینریخ از جناح چپ به روی دروازه تیم کشورمان در میان آشفتگی خط دفاع پس از برخورد به تیر دروازه به اودیل احمدوف رسید و او با ضربه‌ای دقیق دروازه رحمتی را گشود اما سیدجلال حسینی توپ را از درون دروازه خارج کرد.
کی‌روش در دقیقه ۷۶ کریم انصاریفرد را به جای مجتبی جباری به میدان فرستاد تا شاید او با حضورش گره از مشکلات تیم ملی باز کند. با آمدن انصاریفرد توان تهاجمی تیم ملی بیشتر و از حملات ازبک‌ها کاسته شد، آنها که در دقیقه ۸۵ توسط تیمور کاپادزه با شوتی سرکش بازهم دروازه تیم کشورمان را تهدید کردند.
در شرایطی که ازبکستان نمایشی بهتر از تیم ملی کشورمان داشت، این شاگردان کی‌روش بودند که در دقیقه ۴+۹۰ به گل رسیدند. در فاصله چند ثانیه مانده به پایان بازی محمدرضا خلعتبری روی پاس دقیق انصاریفرد دروازه تیم ازبکستان را گشود و سه امتیازی ارزشمند را به تیم کشورمان تقدیم کرد.
تیم ملی فوتبال کشورمان در بازی مقابل ازبکستان با ترکیب سیدمهدی رحمتی، حسین ماهینی، احسان حاج صفی (محمدرضا خلعتبری – ۶۲)، سیدجلال حسینی، پژمان منتظری، پژمان نوری، مجتبی جباری (کریم انصاریفرد – ۷۶)، جواد نکونام، آندرانیک تیموریان، علی کریمی و محمد ابراهیمی (خسرو حیدری – ۴۵)مقابل حریف قرار گرفت.
قضاوت دیدار تیم‌های ملی فوتبال ازبکستان و ایران برعهده “یوئیچی نیشیمورا” از ژاپن بود. او در این بازی به هیچکدام از بازیکنان دو تیم کارت زرد نشان نداد.





هشدار معاون ستاد کل نیروهای مسلح به مداخله نظامی در سوریه

اسرائیل در تیررس مقاومت قرار دارد

سید مسعود جزایری معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستادکل نیروهای مسلح در گفتگو با سایت امنیتی مشرق با اشاره به اوضاع کنونی سوریه اظهار داشت: آتش افروزی در سوریه، دامن منطقه را خواهد گرفت و قربانیان اصلی آن مردم سوریه خواهند بود.
وی با بیان اینکه اگر متجاوزین فکر می کنند از این آتش افروزی جان سالم به در خواهند برد سخت در اشتباه خواهند بود، افزود: دشمنان غربی و غیرغربی سوریه در موقعیتی نیستند که این کشور را به زانو در آورند و دولت و مردم سوریه در برابر هرگونه زورگویی خواهند ایستاد.
جزایری همچنین مدعی شد: رژیم صهیونیستی و منافع نامشروع دشمنان سوریه در تیررس مقاومت قرار دارد.
معاون ستادکل نیروهای مسلح با یادآوری این نکته که مردم بیدار منطقه شاهد روند رویدادها و حوادث هستند و دستهای ناپاک خارجی را در ماجراجویی ها و سناریوهای کشته سازی به خوبی رصد می کنند،گفت: ملت های منطقه در زمان مقتضی پاسخ لازم را به این اقدامات خواهند داد.
معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی ا تشریح این موضوع که یکی از بزرگترین طرح های عملیات روانی برای به زانو در آوردن مقاومت در منطقه در حال اجرا است، از همه مسئولان و مردم منطقه خواست نسبت به این موضوع هوشمندی لازم را داشته باشند.
جزایری در پایان گفتگوی خود با مشرق تصریح کرد: شکست دشمن در این مرحله یک رویداد راهبردی بزرگ خواهد بود که به خواست خدای متعال شاهد آن خواهیم بود.
این اظهارات در حالی مطرح می شوند که رژیم بشار اسد بی رحمانه مردم سوریه را می کشد و جمهوری اسلامی ایران نیز از سوی مخالفان اسد به همدستی در این کشتار متهم شده است.
بعد از کشتار وحشتناک حوله بحث احتمال مداخله نظامی در سوریه بالا گرفته است و برخی از کشورهای غربی از این اقدام حمایت می کنند.




کامیار گیوه کی، دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر هم «ستاره دار» شد

کامیار گیوه کی، فعال دانشجوی دانشگاه خواجه نصیر که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده بود، از سوی مقامات وزارت علوم ایران "ستاره دار" شده و از ادامه تحصیل محروم شده است.
به گزارش دانشجونیوز، با ادامه دار شدن روند ستاره دار شدن دهها دانشجو در ایران، کامیار گیوه کی، فعال دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر جز این محروم شدگان بوده و در کارنامه صادر شده برای این دانشجو به وی اعلام شده است که « به علت نقص پرونده در صورت تمايل از روز سه شنبه مورخ ٩١/٠٣/٠٩ به سازمان سنجش آموزش کشور واقع در ميدان هفت تير - خيابان کريم خان زند - پلاک ٢٠٤- طبقه دوم مراجعه نماييد.»
هم زمان با اعلام نتایج اولیه کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه های دولتی، مشخص شد که بسیاری از فعالین دانشجویی به دلیل آنچه "نقص در پرونده" عنوان شده است، ستاره دار شده و از ادامه تحصیل بازمانده اند.
گفته می شود کامیار گیوه کی از سال 1386 بارها به کمیته پیگیری وزارت اطلاعات و کمیته انظباطی دانشگاه احضار شده و از ورود به دانشگاه ممنوع شده است.
همچنین او در سال تحصیلی 89-90 با حکم کمیته انظباطی دانشگاه خواجه نصیر از تحصیل معلق بوده است.
در چند روز اخیر گزارش های زیادی از محرومیت چندین باره دانشجویان در آزمون های دانشگاهی از سوی دانشجونیوز منتشر شده است. 
از دانشگاه های اصفهان خبر رسیده بود که پنج نفر از دانشجویان فعلی دانشگاه های صنعتی اصفهان، اصفهان، کاشان و نجف آباد که اسامی آنان در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته، که به دلیل فعالیت های دانشجویی و سیاسی در اعتراض به نتایج انتخابات سال ١٣٨٨ و پیش از آن ستاره دار شده و از ادامه تحصیل محروم مانده اند. 
در همین راستا مهدى جمالوند، فارغ التحصیل مهندسى کشاورزى ـ گیاهپزشکى از دانشگاه بوعلى سینا همدان که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کرده بود به دلیل آنچه که «نقص در پرونده» خوانده شده, از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی محروم شده است. 
همچنین رضا عرب، از فعالین دانشجویی دانشگاه مازندران نیز در سال جاری به دلیل فعالیت های صنفی و سیاسی از ادامه  تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بازمانده است.
فواد شمس از فعالین دانشجویی دانشگاه تهران نیز در روزهای گذشته به دلیل مشابه از ادامه تحصیل بازمانده است. وی در مصاحبه با دانشجونیوز گفته بود:  «صبح روز شنبه که برای دریافت کارنامه ام به سایت سازمان سنجش مراجعه کردم، درج شده بود که به دلیل "نقص در پرونده" به سازمان سنجش مراجعه شود. بعد از مراجعه به سازمان سنجش مسئول روابط عمومی من را به "هسته ی گزینش" ارجاع داد. در آن جا یک خانم منشی بعد از بررسی یک لیست اعلام کرد که نام من در لیست وزارت اطلاعات است."

«مشکلتان را با وزارت اطلاعات حل کنید»
مقامات مسئول در جمهوری اسلامی همواره در اظهارنظر های رسمی وجود دانشجویان ستاره دار را در کشور تکذیب کرده اند. با این وجود مسئولان سازمان آموزش کشور مشکل دانشجویان را به وزارت اطلاعات ارجاع می دهند. فواد شمس در همین زمینه می گوید: 
"آقای نوربخش به عنوان رئیس هسته گزینش سازمان سنجش هم اعلام کرد که شما اگر مشکلتان را با وزارت اطلاعات حل کنید کارنامه به شما ارائه داده می شود و تاکید فراوان بر عدم "سرو صدا" داشت. بعد از آن به حراست دانشگاه تهران مراجعه کردم. مسئول حراست دانشگاه به من گفت از طرف آنان هیچ گونه گزارشی رد نشده است و اصلا از آنان نظر خواهی نکرده اند و وی نیز تاکید کرد که از طرف وزارت اطلاعات اسم من در محرومان از دریافت کارنامه آزمون کارشناسی ارشد وارد شده است."




بی خبری از وضعیت دانشجویان دربند دانشگاه اصفهان

 دو هفته پیش سه تن از دانشجویان دانشگاه اصفهان به دلیل مطالب مندرج در یکی از نشریات دانشجویی بازداشت شدند، که یکی از این دانشجویان آزاد و از وضعیت دو نفر دیگر اطلاعی در دست نیست.
به گزارش دانشجونیوز، یکشنبه دو هفته پیش عرفان محمدی، محمد مرادی و مجتبی کریمی سه تن از دانشجویان دانشگاه اصفهان به دلیل مطالب منتشر شده در نشریه "کبریت" از سوی نیروهای امنیتی وابسته به وزارت اطلاعات بازداشت شدند.
مجتبی کریمی و محمد مرادی ساعت ٨ صبح روز یکشنبه ٣١ اردیبهشت ماه، در جلو چاپخانه ای در شهر اصفهان بازداشت شده اند.
عرفان محمدی نیز، ظهر همان روز در ساعت یک بعد از ظهر در محل خوابگاه دانشجویان بازداشت شده و ماموران امنیتی لپ تاپ و وسایل وی را نیز به همراه خود برده اند.
بر اساس گزارش های رسیده، عرفان محمدی دانشجوی رشته مدیریت ورودی سال ١٣٨٨، محمد مرادی دانشجوی رشته جامعه شناسی  و مجتبی کریمی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی دانشگاه اصفهان است.
در همین ارتباط پنج تن از دانشجویان نیز توسط اداره اطلاعات اصفهان احضار و مورد بازجویی قرار گرفته اند.
لازم به ذکر است که محمد مرادی، مدیر مسئول نشریه دانشجویی "توسکا" پنج شنبه هفته گذشته با قرار وثیقه ۵٠ میلیون تومانی آزاد شده و عرفان محمدی و مجتبی کریمی همچنان در بازداشت می باشند. از وضعیت این دانشجویان اطلاعی در دست نیست.



هرانا؛ بحثی در باب مالکیت عمومی و خصوصی 

امین قضایی

به عنوان یک مقدمه ی کوتاه ، روند استدلالی که تا کنون پیمودیم را به طور مختصر بررسی می کنیم : هدف جامعه ی مدرن چیزی بیش از تامین منافع افراد آن جامعه نیست. بنابراین حقوق انسانها می بایست به گونه تعیین و تعریف شود که به منفعت و آزادی آنها آسیبی نرسد و هیچ هدفی ورای این را نمی بایست دنبال کند. از اینرو ،حق را باید براساس اصل آزادی تعریف کنیم به طوریکه فرد حق انجام هر عملی را دارد مگر آنکه آن عمل به آزادی و منفعت دیگران آسیب برساند. بر اساس این تعریف پایه ای توانستیم که حق آزادی مطلق بیان را به اثبات برسانیم. همچنین برای اینکه حق در جامعه تجلی یابد می بایست مانع تخطی و آسیب به افراد توسط مجرمین احتمالی شویم . ازاینرو برای تجلی حق در جامعه نیازمند وجود سیستمی از مجازات هستیم . هدف مجازات از آنجایی که تنها محافظت از آزادی و منفعت افراد است ، تنها تا جایی مجرم را می بایست محدود کرد که مانع تکرار جرم توسط وی شود. بنابر همین حکم ، ضرورت لغو مجازات اعدام را نیز به اثبات رساندیم.

مالکیت

براساس همین تعریف از حق به عنوان آزادی انجام هر عملی به شرط آنکه به آزادی و منفعت دیگران آسیبی وارد نیاورد ، می توانیم جرم دزدی و ضرورت حفظ مالکیت افراد را نیز به اثبات برسانیم. من حق دارم هر آنچه می خواهم به تملک خود در آورم یا از آن استفاده کنم مگر آنکه تملک من  پیشتر مالکیت فرد دیگری را سلب کند. از اینرو دزدی جرم است چرا که با عمل دزدی مالکیت من تنها با سلب مالکیت از دیگری ممکن می شود.
اگر من حق مالکیت بر چیزی را دارم ، بدان معناست که من آزادی انجام هر کاری را با مال خویش دارم ، بنابراین می توانم آنرا تباه کنم ، اسراف کنم ، یا به دیگری ببخشم (مانند ارث) و یا آنرا مبادله کنم. برهمین اساس از حق مالکیت ، حق ارث و  مبادله نیز به اثبات می رسد.
به نظر می رسد که بحث حق مالکیت بسیار روشن است و هیچ کس حداقل اسما با دزدی و غارت موافق نیست. اما برعکس، حق مالکیت یکی از بحث برانگیز ترین مسائل چه در فلسفه ، حقوق و حتی سیاست و اقتصاد است. بحث مالکیت در آنجا پیچیده می شود که در جامعه دو نوع مالکیت وجود دارد : مالکیت خصوصی و مالکیت عمومی. اختلاف عقیده بر سر این است که چه چیز می بایست مالکیت عمومی یا اشتراکی باشد و چه چیز خصوصی.
مالکیت خصوصی و عمومی
مالکیتی خصوصی است که صاحب آن تنها یک فرد یا مجموعه ی محدودی از افراد است و انها این حق را دارند که دیگران را از مزایای آن مالکیت محروم کنند و یا هرگونه که خود بخواهند از آن استفاده ببرند.
مالکیتی عمومی است که تمامی مردم حق استفاده از آنرا دارند و می بایست به طور برابر و یکسان از آن استفاده کنند. برای مثال اتومبیل شخصی یا حتی خمیردندان  شما مالکیت خصوصی شماست،  شما این حق را دارید که از آنها هرگونه که خواستید استفاده کنید. اما یک پارک یا منابع طبیعی یک کشور مالکیت عمومی دارد یعنی هر کس این حق را دارد که وارد پارک شود و از فضای سبز آن استفاده کند.
می توان مالکیت در یک جامعه را به چهار نوع منابع طبیعی ، زمین ، ابزارآلات تولید و کالاهای تولید شده تقسیم کرد.
مسلم است که هرآنچه فرد خود تولید کند یا خریداری کند می بایست جز مالکیت خصوصی آن فرد محسوب شود.
همچنین مسلم است که منابع طبیعی می بایست جزو مالکیت عمومی محسوب شود. نفت ، گاز ، معادن ، کوه و دشت و جنگل ( و البته منابع تاریخی مانند آثار باستانی و یافته های باستان شناسی)، همگی می بایست به طور برابر به تمامی افرادی که در آن سرزمین زندگی می کنند تعلق گیرد و یا از منافع ان به طور برابر بهرمند شوند. هیچ کس حتی حکومت حق استفاده ی خصوصی از آنها را ندارد و نمی تواند دیگران را از مزایای آنها محروم کند. از همین جا می توان دریافت که منابع طبیعی می بایست ملی اعلام شوند.( nationalization)
اما زمین و ابزارآلات تولید چطور؟ آیا آنها می بایست بخشی از مالکیت خصوصی باشند یا به طور اشتراکی از آنها استفاده شود؟ لیبرال ها و طرفداران بازار آزاد معتقدند که زمین و ابزارآلات تولید جزو مالکیت خصوصی است و کسی حق تعرض به آنها را ندارد. برعکس کمونیست ها معتقدند که این دو در طول تاریخ همواره با غارت و دزدی به انحصار  طبقه ی مالک درآمده و از اینرو برای تاسیس یک جامعه ی مدرن باید آنها را اشتراکی کرد.
لیبرال ها بنابر توصیف جان لاک از وضعیت طبیعی استدلال می کنند که مالکیت بر ابزار تولید و زمین ادامه ی مالکیت طبیعی است. منظور از مالکیت طبیعی آن مالکیتی است که پیش از ورود به جامعه و در وضعیت طبیعی توسط افراد تصاحب شده است. تصور کنید که هرکسی با کالاها، زمین و ابزارآلات تولید خود قرارداد اجتماعی را امضا کرده و عضو جامعه می شود. مشخصا اگر این چنین باشد ، زمین و ابزارآلات تولید او ، حق فرد است و او بر انها حق مالکیت دارد چرا که پیش از قرارداد نیز آنها را داشته است.
مارکسیست ها می کنند که مالکیت بر ابزار تولید و زمین ، از مالکیت طبیعی بدست نیامده است بلکه پیشتر توسط اشراف و خوانین به تصاحب در آمده بوده ( و پیشتر از ایشان برده داران) و آنها به ناحق از آن استفاده کرده اند. در واقع مارکسیست ها می گویند که مالکیت بر زمین و ابزارتولید ، همواره گرفتار یک دزدی تاریخی بوده و در انحصار طبقات مالک بوده است. حالا که بورژوازی انحصار و امتیاز اشراف بر زمین را از بین برده ، پس باید بنا بر تعریف حق ، می بایست آنها را اشتراکی اعلام می کرده است. اما بورژوازی چنین نکرد برعکس پس از لغو امتیاز اشراف ، خود زمین ها را خریداری کرده و آنها را با بهای بیشتر از ارباب قدیمی به کشاورزان و دهقان ها اجاره داده است. به این دوره از تاریخ سرمایه داری ربایی می گوییم. تمامی انتقاد بورژوازی تنها این بود که زمین می بایست منقول باشد( یعنی قابل خرید و فروش باشد) و نه اینکه زمین باید به تمامی مردم تعلق داشته باشد.
اگر درست است که زمین از چنگ ارباب های مفت خور خارج شود( یعنی کاری که بورژوازی کرد) پس باید مانند هر مالکیت دزدی یا هر چیزی که مالکی ندارد، اشتراکی اعلام می شد. بنابراین به نظر می رسد که استدلال سوسیالیست ها درباره ی حق مالکیت اشتراکی بر زمین صحیح تر باشد.
اما در مورد ابزار آلات تولید ، مارکسیست ها استدلال می کنند که این انحصار بر ابزارآلات تولید ، موجب می شود که کارگران مجبور شوند بسیار بیشتر از مزد خود به رایگان برای کارفرما کار کنند. این مقدار را در اقتصاد سیاسی نرخ استثمار می گوییم. بنابراین در اینجا دزدی و استثمار صورت می گیرد چرا که مالکیت کارگران بر محصول کاری شان از آنها سلب شده است.
پاسخ لیبرال ها و طرفداران سرمایه داری معمولا این است که کارگران خود به اختیار قرارداد کاری را امضا می کنند. در واقع آنها مجبور اند واقعیت استثمار را بپذیرند، اما آنها توجیه می کنند که این استثمار برای کارگران اختیاری است و کسی آنها را مجبور به امضای قرارداد کاری نمی کند.
اما ابزار تولیدی که سرمایه داران با آن قادر به خرید نیروی کار کارگران می شوند ، خود به دست کارگران ساخته شده و در ساخت آنها باز دزدی و استثمار صورت گرفته است. بنابراین منطقا ، دزدی و استثمار مقدم بر مالکیت بوده و از اینرو مالکیت سرمایه داران بر ابزار تولید مشروع نیست.
شخصا معتقدم که چون مالکیت بر زمین ، از یک تصاحب و دزدی تاریخی به ما رسیده است و نه از مالکیت طبیعی و همچنین چون ابزارتولید همواره با استثمار و دزدی از کار کارگران بدست آمده است ، پس مالکیت خصوصی بر آنها مشروع نیست. به بیان دیگر ، مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و زمین حکم مال دزدی را داراست و می بایست به صاحبین واقعی آن یعنی تمامی مردم بازگردد.
نتیجه گیری
مالکیت به دو نوع مالکیت خصوصی و عمومی تقسیم می شود. بسیار مهم است که بدانیم چه چیزهایی می بایست مالکیت خصوصی داشته باشند و چه چیزهایی مالکیت عمومی. مسلم است که هرکسی به هر اندازه که در جامعه تولید می کند می بایست به اندازه ی آن و معادل آن سهم داشته باشد و از اینرو مالکیت خصوصی بر کالاها و محصولات به اثبات می رسد. اما نظام سرمایه داری به گونه ای است که به خاطر تصاحب نابه حق اقلیتی بر ابزارآلات تولید ، اکثریت مجبور هستند که ساعات بسیار بیشتری از مزد خود را برای کارفرما کار کنند. این استثمار موجب می شود که مالکیت خصوصی بر محصول کاری رعایت نشود. لیبرال ها برعکس کمونیست ها را متهم می کنند که به مالکیت خصوصی احترام نمی گذارند. اما واقعیت برعکس است آنها هستند که به مالکیت خصوصی کارگران بر محصول کاری شان تعرض می کنند.
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ، تنها به ذکر این نکته بسنده کرده که نمی بایست به مالکیت خصوصی افراد تعرض کرد. این اعلامیه عامدانه از بحث اصلی طفره رفته است که نوع مالکیت بر زمین ، منابع طبیعی ، ابزارالات تولید و کالاها هر یک به چه شکل می بایست باشد.
این استثمار ریشه ی اصلی فقر و تهی دستی و نابرابری میلیاردها انسان در سراسر جهان است. اگر ما قادر باشیم که به دور از پروپاگاندا و جدال های سیاسی ، با استفاده از تعریف دقیق مفهوم حق ،به دیده ای انصاف ، حق مالکیت را مورد مطالعه ی جدی قرار دهیم در خواهیم که کدامیک از طرفین این جدال بر حق هستند.



هرانا؛ علی مهین ترابی که در سن نوجوانی مرتکب قتل شد مجددا به اعدام محکوم شد

خبرگزاری هرانا - دادگاه کیفری استان البرز "علی مهین ترابی" نوجوانی که در سن ۱۶ سالگی مرتکب قتل شده بود را به صورت غیابی محاکمه و به اعدام محکوم کرد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علی مهین ترابی که ۱۰ سال قبل به اتهام قتل یک دانش آموز در مدرسه‌شان متهم بود بازداشت و به اعدام محکوم شد اما با دخالت شاهرودی ریاست وقت قوه قضائیه پرونده مجددا بررسی و این بار با تشخیص اینکه قتل شبه عمد صورت گرفته است وی را به پرداخت دیه محکوم کرد و این نوجوان پس از سال‌ها و با رای صادره توانست با وثیقه ۸۰ میلیون تومانی از زندان رجایی شهر کرج آزاد شود.
پدر مقتول با رای دادگاه بلافاصله شکایتی را مطرح کرد و اعلام داشت فرزندش به عمد کشته شده است و قاتل فرزندش نیز می‌بایست قصاص شود.
با درخواست این مرد پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع شد و شعبه ۲۷ دیوان عالی اعلام کرد این قتل عمد بوده، بنابراین رای صادره را نقض کرد. به این ترتیب علی مهین ترابی بار دیگر به اعدام محکوم شد.




هرانا؛ حسین رونقی ملکی در نهمین روز اعتصاب غذا مجددا به بیمارستان منتقل شد

خبرگزاری هرانا - حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ ساعاتی پیش مجددا به بیمارستان هاشمی‌نژاد تهران منتقل شد و پس از انتقال به بیمارستان اعلام داشت که تا زمان اخذ مرخصی استعلاجی کماکان در اعتصاب غذا بسر خواهد برد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عصر امروز حسین رونقی ملکی مجددا به بیمارستان هاشمی‌نژاد تهران جهت ادامه درمان بیماری کلیوی خود منتقل شد.
روز گذشته نیز حسین رونقی به دلیل وخامت حال جسمی، ناشی از اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده بود.
هم چنین روز شنبه آیت الله آملی لاریجانی ریاست قوه قضائیه طی دستوری به جعفری دولت آبادی از وی خواست در رسیدگی پزشکی به این زندانی سیاسی کوتاهی نکرده و وی را جهت ادامه درمان به بیمارستان در خارج از زندان منتقل کنند.
گفته می شود انتقال امروز این زندانی به بیمارستان هاشمی نژاد تهران مرتبط با دستور ریاست قوه قضائیه بوده است، اما حسین رونقی پس از انتقال به بیمارستان اعلام داشت تا زمانی که با مرخصی پس از عملش اش موافقت نشود کماکان در اعتصاب غذا باقی خواهد ماند، وی هم چنین خواهان خروج ماموران امنیتی از اتاق محل استراحت خود در بیمارستان شده است.
لازم به ذکر است این زندانی وجدانی از ۹ روز پیش در اعتصاب غذا بسر می‌برد.
روز گذشته سازمان عفو بین الملل نیز با انتشار بیانیه‌ای نسبت به وضعیت حسین رونقی اعلام نگرانی کرده بود.




مرگ پنج کارگر در شهرستان رباط کریم

خبرگزاری هرانا - شب گذشته، 5 کارگري که براي رفع گرفتگي چاه فاضلاب به شهرک صنعتي نصيرشهر شهرستان رباط کريم رفته بودند حين کار، براثر گازگرفتگي در داخل چاه فاضلاب جان باختند.
به گزارش ايسنا، روز گذشته حدود ساعت 6 عصر،5 کارگر به منظور رفع گرفتگي چاه فاضلاب به شهرک صنعتي نصيرشهر شهرستان رباط کريم رفته و مشغول کار مي‌شوند كه درادامه کارهر5 نفر براثر گازگرفتگي درداخل چاه فاضلاب فوت مي‌کنند.
با اطلاع عوامل آتش نشاني و ساکنان منطقه، ماموران انتظامي کلانتري 12 نصيرشهر درمحل وقوع حادثه حضور يافتند كه درتحقيقات پليس 3 نفر از قربانيان اين حادثه شناسايي و هويت دونفرديگرهنوز معلوم نيست و تحقيقات پليس براي شناسائي هويت دو نفر ديگر ادامه دارد.