اخبار روز: بیش از ۴۰۰ نفر از فعالان حقوق زنان، نویسندگان، فعالان
سیاسی و مدنی، درعتراض به زندانی کردن منیژه نجم عراقی نویسنده، مترجم و
فعال جنبش زنان، بیانیه ی زیر را امضا کرده اند:
این بار منیژه نجم عراقی، فعال حقوق زنان، نویسنده و مترجم روز یک شنبه هفتم خرداد ۱٣۹۱ روانه ی زندان اوین شد. پیش از این نیز پس از هجوم ماموران امنیتی در تاریخ سوم شهریور ۱٣٨۹ به منزل خانم منیژه نجم عراقی و ضبط اسناد و مدارک وی، دادگاه طبق معمول او را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال زندان محکوم کرد. شرکت در مراسم بزرگداشت زنده یادانِ جان باخته، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، و شاعر توانا احمد شاملو، از جمله اتهاماتی است که توسط دادگاه به او وارد شده. منیژه عراقی دارای آثاری در زمینه ادبیات فمینیستی است از جمله "جامعه شناسی زنان"، "درآمدی جامع بر نظریه های فمینیستی"، "زن و ادبیات"، "منبع شناسی زنان" و ترجمه ی آثاری از جمله "زن و سینما" و "گفت و گوی خودمانی با جرمین گریر" و در باره جنبش زنان، مناظره فمینیستی.
امضاکنندگان این بیانیه زندانی کردن منیژه نجم عراقی را قویا محکوم کرده و می خواهند که جمهوری اسلامی دست از پرونده سازی علیه فعالان حقوق زن، نویسندگان و متفکرین، روزنامه نگاران، فعالان کارگری، دانشجویان، معلمان، وکلا، فعالین سیاسی و مدنی بر دارد و نسبت به آزادی فوری و بی قید و شرط آن ها اقدام کند.
اسامی امضا کنندگان:
آذر امین ،آریا ملک ،آذرمیدخت اذر شهاب، آسیه امینی ، انور میرستاری ، بیژن افتخاری ، آذر کاشانی ، آذر محلوجیان ، آذر منصوری ، آذر یغمایی ، آرش نصیری اقبالی ، آریا ارس ، آریا ملک ، آزاد مرادیان ، آزاده بهکیش ، آزاده دواچی ، آزاده خسرو شاهی، آزیتا سیدی ، آزیتا رحیم پور ، آزیتا رضوان ، آسیه امینی ، آیت نجفی ، آیدا سعادت ، آیدا قجر ، آینده آزاد ، ابراهیم غفاری ، ابراهیم مهتری ، ابوافضل اردوخانی ، ابوالفضل (پویا) جهاندار ، احترام بهدوست ، احسان بداغی ، احمد آزاد ، احمد یزدانی ، اختر قاسمی ، ارشاد علیجانی ، اسماعیل ختائی ، اسماعیل واصفی ، اسو صالح ، اشکان بندری ، اصغر جیلو ، اصغر دانایی ، اصغر نصرتی ، افتخار سادات بادپا ، افتخار قاسمی ، اقدس چرونده ، اکبر معارفی ، اکبر کریمیان ، اکبرزینالی ، اکرم محمدی ،ا کرم نقابی ، الهه امانی ، الهه گلکار ، ام البنین ابراهیمی ، امجد حسین پناهی ، امیر درخشان ، امیرمحسن محمدی ، انسیه سلمانی، انور میر ستاری، ایراندخت انصاری، ایرج شکری، بابک امیرخسروی، بابک شکری، باقر فاطمی، بتول عزیزپور، بنفشه جمالی،بنفشه حجازی ، بهاره افقهی، بهرام پرتوی،بهرام لطیفی ،بهروز ستوده ، بهروز سورن، بهمن امینی ،بهمن مبشری ،بهناز مهرانی ، بهنام امینی ،بهناز اعتمادی ، بورگان نظامی نرج آبادی ، بیژن پیرزاده ، پارسیان ملک،پردیس شفافی ،پرستو فروهر ،پروانه وحید منش ،پرویز داور پناه ، پروین اردلان ،پروین بختیار نژاد ،پروین شهبازی ،پروین ملک ،پری علی بیگی سروش،پری نعمانی،پریسا کاکایی، پریمهر رشدی،پوران ابراهیمی،پوران رضایی،پویاعزیزی، پویاغلامرضایی،پویش عزیزالدین ، پیام داودی ، تکتم قاسمی،ترانه امیرتیموری، توران ناظمی ، توران همتی ، تونیا ولی اوغلی، ثریا فلاح ، جلوه جواهری ، جمشید طاهری پور، جمیله ناهید، جمیله ندایی، جهانگیر لقایی، جواد جواهری، حامد تهرانی، حامد ملکی ، حامیان مادران پارک لاله/لس آنجلس-ولی، حسن بهگر، حسن جعفری، حسن عربزاده ، حسن کلانتری، حسن نایب هاشم، حسن یوسفی اشکوری، حسین رفسنجانی، حسین علوی، حسین لاجوردی، حلیمه رسولی، حماد شیبانی، حمید ارهنجی پور، حمید بی آزار، حمید رضا رضایی، حمید کوثری، حمید مافی، حمید نوذری ، حمیده نظامی ، خالد بایزیدی دلر، خدیجه مقدم، خسرو امجدی ، خسرو بندری ، خسرو فهیم، خشایار محمودی ، خیر اله فرجی، داریوش رضایی ، راحله اساسی، رامین خرسندی، رحمان جوانمردی ، رضا برومند، رضا بی شتاب ، رضا حسین بر، رضا سجودی، رضا سیاووشی، رضا صدیق، رضا صنیعی فر، رضا علیجانی، رضا فانی یزدی ، رضا کاویانی ، رضا کریمی ،رضا گوهرزاد، رضا هیوا، رضوان مقدم ، رکسانا راد ، روجا روشن ، روحی شفیعی ، روژین شریفی ، روشنک احمدی ، رویا صحرائی ، رویا طلوعی ، رویا کاشفی ، ریحانه اسماعیلی ، زری کوچک زاده ، زهرا حسینی ، زهرا مهدوی ، زهراابراهیمی، زهره اسدپور، زهره حسینی ، زهره کریمی زیبا دنا ، زیبا میرحسینی ، ژاله حریری ، ژاله رزمی ، ژانت افاری ، ژیل گلعنبر ، ساسان امجدیان ، ساغر کیاسی ، سالومه رحیمی ، سپیده پورآقایی ، سپیده حداد ، سپیده فارسی ، ستاره هاشمی ، سحر دیناروند، سعید بابایی ، سعیده راوندی ، سعید کلانکی ، سمیه رشیدی ، سهیل پرهیزی ، سوده راد ، سوزان رمضان زاده ، سوسن ایزدی ، سوسن طهماسبی، سوسن محمدخانی غیاثوند ، سوفیا صدیق پور، سیامک سلطانی ، سیما حسین زاده ، سیمامختاری ، سیمونه بخش ، شادی صوفیزاده ، شاهین انزلی ، شاون نواختر، شکوفه امیری ، شکوفه قبادی ، شکوه میرزادگی ، شلیر باپیری، شلیر شبلی ، شمس باباپور، شمس تولایی ، شهرام پاینده ، شهروز رشید، شهلا انتصاری ، شهلا بهار دوست ، شهناز بیات ،شهناز شاهینی ، شهناز غلامی ، شهناز قرآنی ، شهین بنی احمدی ، شهین دوستدار، شیرین فامیلی ، شیدا افتاده ، شیما پیامی ، شیوا نوجو ، صادق کار، صادق ناهوی ، صبا طهماسبی ، صبا واصفی ، صبری نجفی ، صدیقه شکری ، صنم واعظی ، طلعت ابراهیمی ، طلعت تقی نیا ، عباس رحیمیان ، عبدالحمید معصومی تهرانی، عسل پیرزاده ، عشرت بستجانی ، عصمت بهرامی ، عفت ماهباز، علی ابراهیمی ، علی اشرفی ، علی اکبر مهدی ، علی پورنقوی ، علی شاکری ، علی عبدالرضایی ، علی قادری ، علی رضا جباری ، فاطمه حقیقت جو، فاطمه خانی ، فاطمه شکری ، فاطمه مسجدی ، فرانک حسین پور، فرج صنیعی فر، فرح شریفی ، فرح کمانگر، فرزاد پورمرادی ، فرزانه عظیمی ، فرزین بستجانی ، فرشین کاظمی نیا ، فرناز کمالی، فرهاد فرجاد، فرهاد توانانیا ، فرهنگ قاسی ، فروغ سمیع نیا ، فریده یزدی فریبا بستجانی فریبا داودی مهاجر، فریبا عطائیان ، فریبا عظیمی، فریبا محمدی ، فریده یزدی ، فواد فتاحی ، فیروزه مهاجر، کاظم علمداری ، کاظم کردوانی ، کاوه کرمانشاهی ، کاوه مظفری ، کاوه هامونی ، کاویان صادق زاده میلانی ، کتایون عطیمی فرد، کلارا مرادیان ، کمال ارس ، کورش رضایی ، گلاله سمیعی ، گلاویژحمیدی ، گلرخ جهانگیری ، گودرز اقتداری ، گوهر شمیرانی ، گیتی سلامی ،گیتی کاوه،لارا یونسیان، لیلا اسدی ، لیلا سیف الهی ، لیلا صحت ، لیلا صمدی ، لیلا کرامی ، ماریا رشیدی ، ماریامحبوبی مانداناامینی، ماندانا نوری ، محبوبه عباسقلی زاده ، محبوبه منصوری ، محسن عظیمی، محمد برقعی ، محمد ترابی ، محمد رجبی ، محمد رحمان زاده ، محمد شوراب، محمد قادر محمدی، محمد نصیری ، مرسده صالحبور، مرضیه رستگار، مریم اکبری ، مریم اهری ، مریم حسین خواه ، مریم حکمت شعار، مریم کاویانی ، مریم محسنی ، مریم محمدی ، مریم نظری ، مزدک عبدی پور، مسعود آذری ، مسعود شب افروز، مسعود فتحی ، مصطفا شفافی ، مصطفی مرید، مصطفی ملکی ، معصومه زمانی ، معصومه ضیا ، معصومه طرفه ، ملیکا فاتح ، منصور اسالو ، منصوره بهکیش، منصوره حبیب ، منصوره شجاعی ، منصوره فتحی ، منوچهر سالکی ، منوچهرمقصودلو ، منیره برادران ، منیره کاظمی ، مهتاب معتمدی ،مهیارمینوی، مهدی خانبابا تهرانی ، مهدی فتاپور، مهدی ملکی ، مهدیه صالح پور، مهدیه فراهانی ، مهر انگیز کار ، مهران براتی ، مهری جعفری ، مهشید پگاهی ، مهشید راستی ، مهناز پراکند ، مهناز صداقتی ، مهناز هدایتی ، مهوش منافی ، مهین شکرالله پور، مهین شهریاری ، میترا آریان ، میثاق پارسا ،میلاد احمدی، میلاد ملک ، مینا نیک ، نادره حسینی ، نازنین کاظمی ، ناسی بیاتی ، ناصر زراعتی ، ناصرشعبانی ، ناهید انتصاری ناهید بارور، ناهید جعفری ، ناهید حسن زاده ، ناهید حسینی ، ناهید کشاورز، ناهید مکری ، ندا فرخ ، نرگس کرمانشاهی ، نسرین افضلی ، نسرین بصیری ، نسیم دریاب ، نعیمه دوستدار ، نوبهار شریفی ، نوشین احمدی خراسانی ، نوید محبی ، نیره توحیدی ، نیره جلالی (مادر بهکیش ) ، نیکزاد زنگنه ،نیکونجفی، نیما احسانی ، نیما نیمایی ، هادی مختاری ، هایده تابش ، هایده روش ، هدایت متین دفتری ، هما بدیهیان ، ویدا حاجبی تبریزی ، ویکتوریا آزاد ، یداله کوچکی دهشالی ، یوسف سهرابیان.
سفر مقام آمريکايی به روسيه، اسرائيل و بريتانيا برای بررسی تحريم های ايران
ديويد کوهن، معاون وزير خزانه داری آمريکا در امور تروريسم و اطلاعات
مالی، برای مذاکره درباره تحريم های اعمال شده عليه ايران و سوريه از سوم
ماه ژوئن به کشورهای بريتانيا، روسيه و اسرائيل سفر خواهد کرد.
وزارت خزانه داری آمريکا در بيانيه ای اعلام کرده است که آقای کوهن در اين سفر پنج روزه با مقام های بلندپايه اسرائيل،روسيه و بريتانيا در خصوص اجرای تحريم های آمريکا و جامعه بين المللی عليه ايران مذاکره خواهد کرد.
در این بيانيه تصريح شده است که آقای کوهن در ديدار خود با مقام های اين کشور ها گزارشی از تحريم های يکجانبه آمريکا عليه ايران و سوريه ارائه خواهد کرد.
در حالی ديويد کوهن به مسکو سفر خواهد کرد که پيشتر در روز سه شنبه وزارت خارجه روسيه گفته بود تحريمهای فزايندهای که ايالات متحده عليه ايران وضع میکند در صورتی که شرکتهای روسی را نيز دچار دردسر کند، ممکن است بر روابط روسيه با آمريکا «تأثيرات منفی جدی» بگذارد.
وزارت امورخارجه روسيه گفته بود: پيش از اين هم به طور مکرر و در همه سطوح گفتهايم که فشار بيش از اندازه بر ايران اثربخش نيست و تنها وضعيت پيرامون برنامه هستهای ايران را به بنبست میکشاند، و تحريمها را نمیشود به شرکتها و افراد کشورهای ثالث هم تعميم داد.
در بيانيه روز پنجشنبه وزارت خزانه داری آمريکا آمده است، ديويد کوهن در ديدار خود با مقام های اين سه کشور توضيحاتی در خصوص تحريم تازه واشينگتن عليه بانک بين المللی اسلامی سوريه ارائه خواهد کرد.
وزارت خزانه داری امريکا روز چهارشنبه بانک بين المللی اسلامی سوريه را تحريم کرد.
به گفته وزارت خزانه داری اين بانک به دلیل انجام معاملات به نمايندگی از دو بانک سوری و لبنانی مورد تحريم ، در فهرست تحريمی قرار گرفته است.
ديويد کوهن روز چهارشنبه در این زمینه گفته بود، اين اقدام با بستن راههای اصلی دور زدن تحريم ها، فشار اقتصادی بر حکومت بشار اسد را تشديد خواهد کرد.
آقای کوهن اضافه کرده بود، آمريکا به اقدامات خود برای قطع کردن ارتباط حکومت بشار اسد با سيستم مالی بين المللی ادامه می دهد.
در همين حال قرار است که کميته تحريم سوريه وابسته به گروه کشورهای «دوستان مردم سوريه» روز ۶ ژوئن تشکيل جلسه دهد تا ضمن بررسی وضعيت تحريم های موجود عليه حکومت بشار اسد، در خصوص تحريم های آتی مذاکره کند.
وزارت خزانه داری آمريکا همچنين گفته است، ديويد کوهن در اين سفر در خصوص اقدام عليه جرايم سازمان يافته بين المللی با مقامات اين کشور نيز گفت وگو خواهد کرد.
وزارت خزانه داری آمريکا در بيانيه ای اعلام کرده است که آقای کوهن در اين سفر پنج روزه با مقام های بلندپايه اسرائيل،روسيه و بريتانيا در خصوص اجرای تحريم های آمريکا و جامعه بين المللی عليه ايران مذاکره خواهد کرد.
در این بيانيه تصريح شده است که آقای کوهن در ديدار خود با مقام های اين کشور ها گزارشی از تحريم های يکجانبه آمريکا عليه ايران و سوريه ارائه خواهد کرد.
در حالی ديويد کوهن به مسکو سفر خواهد کرد که پيشتر در روز سه شنبه وزارت خارجه روسيه گفته بود تحريمهای فزايندهای که ايالات متحده عليه ايران وضع میکند در صورتی که شرکتهای روسی را نيز دچار دردسر کند، ممکن است بر روابط روسيه با آمريکا «تأثيرات منفی جدی» بگذارد.
وزارت امورخارجه روسيه گفته بود: پيش از اين هم به طور مکرر و در همه سطوح گفتهايم که فشار بيش از اندازه بر ايران اثربخش نيست و تنها وضعيت پيرامون برنامه هستهای ايران را به بنبست میکشاند، و تحريمها را نمیشود به شرکتها و افراد کشورهای ثالث هم تعميم داد.
در بيانيه روز پنجشنبه وزارت خزانه داری آمريکا آمده است، ديويد کوهن در ديدار خود با مقام های اين سه کشور توضيحاتی در خصوص تحريم تازه واشينگتن عليه بانک بين المللی اسلامی سوريه ارائه خواهد کرد.
وزارت خزانه داری امريکا روز چهارشنبه بانک بين المللی اسلامی سوريه را تحريم کرد.
به گفته وزارت خزانه داری اين بانک به دلیل انجام معاملات به نمايندگی از دو بانک سوری و لبنانی مورد تحريم ، در فهرست تحريمی قرار گرفته است.
ديويد کوهن روز چهارشنبه در این زمینه گفته بود، اين اقدام با بستن راههای اصلی دور زدن تحريم ها، فشار اقتصادی بر حکومت بشار اسد را تشديد خواهد کرد.
آقای کوهن اضافه کرده بود، آمريکا به اقدامات خود برای قطع کردن ارتباط حکومت بشار اسد با سيستم مالی بين المللی ادامه می دهد.
در همين حال قرار است که کميته تحريم سوريه وابسته به گروه کشورهای «دوستان مردم سوريه» روز ۶ ژوئن تشکيل جلسه دهد تا ضمن بررسی وضعيت تحريم های موجود عليه حکومت بشار اسد، در خصوص تحريم های آتی مذاکره کند.
وزارت خزانه داری آمريکا همچنين گفته است، ديويد کوهن در اين سفر در خصوص اقدام عليه جرايم سازمان يافته بين المللی با مقامات اين کشور نيز گفت وگو خواهد کرد.
آيت الله موسوی اردبيلی: همه مسئولين، از سابق تاکنون، بايد از مردم عذرخواهی کنيم
آيت الله موسوی اردبيلی ، از مراجع تقلید شیعه درقم، در سخنانی درپايان
درس خارج خود در قم با انتقاد از وضعيت موجود در کشور گفته است: همه
مسئولان سابق و کنونی جمهوری اسلامی می بايست از مردم عذر خواهی کنند.
به گزارش پايگاه اطلاع رسانی آيت الله موسوی اردبيلی در روز پنجشنبه ، وی با اشاره به فعاليت های خود و همفکرانش برای پيروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷گفته است:« حالا بعضی کارها و نتايج را که میبينم، نگران میشوم که نکند ما در انجام وظايفمان قصور يا تقصيری داشته ايم. آن روز که دوستان ما مبارزه میکردند، آن روز که فداکاری میکردند، خيلی بهتر از اين را توقع داشتند. نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در اين مسير، در برابر اين ملت، شرمنده باشيم. عمر دنيا زود میگذرد و من در سن و سال و وضع و حالی هستم که بايد بيش از شما به فکر باشم. »
آيت الله موسوی اردبيلی که در دوران حیات آیت الله خمینی ریيس شورای عالی قضايی، بالاترين مقام قضايی وقت ايران بود، همچنين گفته است:« می خواهم از اين فرصت استفاده کنم و خطاب به ملت شريف ايران، به خانواده های شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشيده اند، عرض کنم ما خيرخواهانه پا در اين راه گذاشتيم، اما شايد کوتاهی کرده ايم، شايد غفلت کرده ايم. اگر مشکلات و نارسايی هايی که هست به من مستند است، از همه عذر می خواهم.»
آيت الله موسوی اردبيلی اضافه کرده است:« ما دلمان می خواست و می خواهد که ملت ما سربلند باشند، اخلاق و ايمان در ميان جامعه ما رونق داشته باشد، ملت ما خوب زندگی کنند. اگر بنده کاری کرده ام که نبايد می کردم يا ترک فعلی کرده ام که بايد انجام می دادم، از همه عذر می خواهم، از همه حلاليت می طلبم. »
وی اضافه کرده است:«من از طرف خودم حرف می زنم، به ديگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بوديم وضع اين نبود. ولی گمان می کنم همه ما، همه مسئولين، از سابق تاکنون، بايد از مردم عذرخواهی کنيم. ضرورت اين کار البته برای مسئولينی که در لباس روحانيتند بيشتر است.»
آیت الله موسوی اردبیلی در ادامه گفته است:«صادقانه به اشکالات اقرار کنيم و از خطاها عذرخواهی کنيم، تا صداقت ما دل مردم را گرم کند. از اين نترسيم که ما را متهم به عوام فريبی کنند. مردم از کلام ما، لحن صداقت را میفهمند. اگر صادقانه عذرخواهی کنيم و درصدد تدارک ما فات باشيم، مردم میفهمند.»
آيت الله عبدالکريم موسوی اردبيلی پيشتر در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری در سال ۱۳۸۸ ، از خشونت نيروهای امنيتی عليه معترضان انتقاد کرده بود.
به گزارش پايگاه اطلاع رسانی آيت الله موسوی اردبيلی در روز پنجشنبه ، وی با اشاره به فعاليت های خود و همفکرانش برای پيروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷گفته است:« حالا بعضی کارها و نتايج را که میبينم، نگران میشوم که نکند ما در انجام وظايفمان قصور يا تقصيری داشته ايم. آن روز که دوستان ما مبارزه میکردند، آن روز که فداکاری میکردند، خيلی بهتر از اين را توقع داشتند. نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در اين مسير، در برابر اين ملت، شرمنده باشيم. عمر دنيا زود میگذرد و من در سن و سال و وضع و حالی هستم که بايد بيش از شما به فکر باشم. »
آيت الله موسوی اردبيلی که در دوران حیات آیت الله خمینی ریيس شورای عالی قضايی، بالاترين مقام قضايی وقت ايران بود، همچنين گفته است:« می خواهم از اين فرصت استفاده کنم و خطاب به ملت شريف ايران، به خانواده های شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشيده اند، عرض کنم ما خيرخواهانه پا در اين راه گذاشتيم، اما شايد کوتاهی کرده ايم، شايد غفلت کرده ايم. اگر مشکلات و نارسايی هايی که هست به من مستند است، از همه عذر می خواهم.»
آيت الله موسوی اردبيلی اضافه کرده است:« ما دلمان می خواست و می خواهد که ملت ما سربلند باشند، اخلاق و ايمان در ميان جامعه ما رونق داشته باشد، ملت ما خوب زندگی کنند. اگر بنده کاری کرده ام که نبايد می کردم يا ترک فعلی کرده ام که بايد انجام می دادم، از همه عذر می خواهم، از همه حلاليت می طلبم. »
وی اضافه کرده است:«من از طرف خودم حرف می زنم، به ديگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بوديم وضع اين نبود. ولی گمان می کنم همه ما، همه مسئولين، از سابق تاکنون، بايد از مردم عذرخواهی کنيم. ضرورت اين کار البته برای مسئولينی که در لباس روحانيتند بيشتر است.»
آیت الله موسوی اردبیلی در ادامه گفته است:«صادقانه به اشکالات اقرار کنيم و از خطاها عذرخواهی کنيم، تا صداقت ما دل مردم را گرم کند. از اين نترسيم که ما را متهم به عوام فريبی کنند. مردم از کلام ما، لحن صداقت را میفهمند. اگر صادقانه عذرخواهی کنيم و درصدد تدارک ما فات باشيم، مردم میفهمند.»
آيت الله عبدالکريم موسوی اردبيلی پيشتر در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری در سال ۱۳۸۸ ، از خشونت نيروهای امنيتی عليه معترضان انتقاد کرده بود.
چهار زندانی سیاسی: به فشارهای روانی بر زندانیان پایان دهید
چهار زندانی سیاسی زندان رجایی شهر، در نامهای به غلامحسین محسنی
اژهای، دادستان کل کشور هشدار دادهاند که فشارهای روانی بر زندانیان
سیاسی پایان داده شود. این زندانیان گفتهاند محدودیتها برای تماس تلفنی و
ملاقات باعث شده فشار روانی زیادی به زندانیان وارد شود.
به گزارش وبسایت کلمه و در خبری که روز پنجشنبه منتشر شده است، مسعود باستانی، رسول بداغی، کیوان صمیمی و حشمت الله طبرزدیدر نامه محسنی اژهای نوشتهاند: «طی یکسال و چند ماهی که از قطع ارتباط روزانه تلفنی ما با خانوادههایمان میگذرد، بنا به تایید بهداری زندان تعداد بیمارانی که مجبور به استفاده از قرصهای اعصاب و روان شدهاند از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۴۰ درصد ساکنان بند سیاسی رسیده است.»
زندانیان یاد شده گفتهاند: «یکسال و نیم پیش در زندان رجایی شهر زندانیان سیاسی به همراه تعدادی زندانی دیگر (مجموعا ۶۰ نفر) به راهرویی ۴۰ متری که در دوطرف آن مجموعا ۳۲ سلول ۲ در ۳ بدون درب وجود دارد منتقل شدیم و تلفنها نیز قطع شد. قبل از این انتقال، ارتباط روزانه تلفنی با اعضای خانواده و گاهی فامیل میتوانست به تخلیه فشارهای روانی و عصبی زندانی بیانجامد کما اینکه این امکان برای زندانیان عادی همچنان برقرار است.»
در این نامه آمده است: «در پیگیریهای متعددی که به منظور رفع این محدودیت (و یا به تعبیری شکنجه روانی ما و خانوادههایمان) انجام شده است، و پاسخها به طور ضمنی و بعضا صریح اینطور بوده که یکی دو نفر از تلفن برای قرائت بیانیه و انتقال مطالب سیاسی استفاده کردهاند.»
چهار زندانی سیاسی رجایی شهر به آقای اژهای گفتهاند: «حتی اگر برفرص این ادعا مطرح باشد، آیا پس از قطع شدن تلفن درج بیانیهها و مطالب زندانیان سیاسی در سایتها و رسانهها بیشتر نشده است؟ آیا به کمک شنود تلفنهای زندان، بهتر نمیتوانید به کارهای مورد نظرتان بپردازید؟ و اینکه آیا در نظام قضاوت شما جایز است به خاطر یکی دو نفر، افراد دیگر و حتی خانوادهها و فرزندانشان مجازات شوند؟»
در این نامه به مرگ منصور رادپور در زندان و به احتمال مرگ ناشی از فشار عصبی و مصرف قرصهای روانی اشاره شده و آمده است: «آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟ و آیا هشدارهایی که به خصوص در یکسال اخیر به بسیاری از مسوولان ذیربط در مورد فشارهای روانی حاصل از عدم ارتباط مستمر تلفنی با نزدیکان داده شد، کافی نبوده است و آیا حوادثی از این دست در راه نیستند؟»
پیشتر، شش حقوقدان زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال نامهای به رییس سازمان
زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی ایران با هشدار از آنچه در این بخش از سیستم قضایی میگذرد گفته بودند آمادگی دارند که نظریات کارشناسانه و تجربیات خود را که با پرداخت هزینه سنگینی به دست آوردهاند، در اختیار مسوولان قرار داده و راهنماییهای لازم را به آنها بدهند.
به گزارش وبسایت کلمه و در خبری که روز پنجشنبه منتشر شده است، مسعود باستانی، رسول بداغی، کیوان صمیمی و حشمت الله طبرزدیدر نامه محسنی اژهای نوشتهاند: «طی یکسال و چند ماهی که از قطع ارتباط روزانه تلفنی ما با خانوادههایمان میگذرد، بنا به تایید بهداری زندان تعداد بیمارانی که مجبور به استفاده از قرصهای اعصاب و روان شدهاند از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۴۰ درصد ساکنان بند سیاسی رسیده است.»
زندانیان یاد شده گفتهاند: «یکسال و نیم پیش در زندان رجایی شهر زندانیان سیاسی به همراه تعدادی زندانی دیگر (مجموعا ۶۰ نفر) به راهرویی ۴۰ متری که در دوطرف آن مجموعا ۳۲ سلول ۲ در ۳ بدون درب وجود دارد منتقل شدیم و تلفنها نیز قطع شد. قبل از این انتقال، ارتباط روزانه تلفنی با اعضای خانواده و گاهی فامیل میتوانست به تخلیه فشارهای روانی و عصبی زندانی بیانجامد کما اینکه این امکان برای زندانیان عادی همچنان برقرار است.»
در این نامه آمده است: «در پیگیریهای متعددی که به منظور رفع این محدودیت (و یا به تعبیری شکنجه روانی ما و خانوادههایمان) انجام شده است، و پاسخها به طور ضمنی و بعضا صریح اینطور بوده که یکی دو نفر از تلفن برای قرائت بیانیه و انتقال مطالب سیاسی استفاده کردهاند.»
چهار زندانی سیاسی رجایی شهر به آقای اژهای گفتهاند: «حتی اگر برفرص این ادعا مطرح باشد، آیا پس از قطع شدن تلفن درج بیانیهها و مطالب زندانیان سیاسی در سایتها و رسانهها بیشتر نشده است؟ آیا به کمک شنود تلفنهای زندان، بهتر نمیتوانید به کارهای مورد نظرتان بپردازید؟ و اینکه آیا در نظام قضاوت شما جایز است به خاطر یکی دو نفر، افراد دیگر و حتی خانوادهها و فرزندانشان مجازات شوند؟»
در این نامه به مرگ منصور رادپور در زندان و به احتمال مرگ ناشی از فشار عصبی و مصرف قرصهای روانی اشاره شده و آمده است: «آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟ و آیا هشدارهایی که به خصوص در یکسال اخیر به بسیاری از مسوولان ذیربط در مورد فشارهای روانی حاصل از عدم ارتباط مستمر تلفنی با نزدیکان داده شد، کافی نبوده است و آیا حوادثی از این دست در راه نیستند؟»
پیشتر، شش حقوقدان زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین با ارسال نامهای به رییس سازمان
زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی ایران با هشدار از آنچه در این بخش از سیستم قضایی میگذرد گفته بودند آمادگی دارند که نظریات کارشناسانه و تجربیات خود را که با پرداخت هزینه سنگینی به دست آوردهاند، در اختیار مسوولان قرار داده و راهنماییهای لازم را به آنها بدهند.
وزیر خارجه آمریکا رهبران روسیه را متهم کرد که با مواضع بازدارنده
خود در شورای امنیت زمینه آغاز جنگ داخلی در سوریه را فراهم میکند.
هیلاری کلینتون گفت، با این حال به تلاش خود برای جلب همکاری روسیه ادامه
خواهد داد.
وزیر امور خارجه آمریکا از رهبران روسیه به شدت انتقاد کرد و گفت، دلسردی
جامعه بینالمللی افزایش مییابد، چرا که روسیه در شورای امنیت همچنان از
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه حمایت میکند.
هیلاری کلینتون روز پنجشنبه (۳۱ مه/ ۱۱ خرداد) در دیدار خود از دانمارک در کپنهاگ روسیه را متهم کرد و گفت، این کشور با مواضع خود در شروع جنگ داخلی سوریه مسئول است.
کلینتون افزود: «روسیه میگوید، خواستار جنگ داخلی در سوریه نیست، اما من به آنها میگویم که سیاستشان به وقوع جنگ داخلی سوریه کمک میکند.»
وی با اشاره به مقاومت چین و روسیه در برابر هر گونه اقدام جدی شورای امنیت سازمان ملل متحد گفت، به ویژهاین مقاومت از سوی روسیه دیده میشود.
کلینتون با اشاره به اختلاف نظر در شورای امنیت اقدام یکپارچه این شورا در موضوع سوریه را "دشوار" خواند.
موضع کلینتون نسبت به عملیات نظامی در سوریه
بر خلاف مورد لیبی وزیر خارجه آمریکا این بار از دشواریهای مداخله نظامی در سوریه سخن گفت. کلینتون افزود، باید اندیشید، چگونه میتوان عمل کرد که جان مردم سوریه بیش از این به خطر نیافتد.
وی گفت، سوریه از جامعهای چندگونه با مذاهب مختلف، اپوزیسیون غیر متحد، نیروی هوایی قویتر و ارتشی به مراتب کاراتر از لیبی برخوردار است.
کشتار روز جمعه (۲۵ مه) در شهر حوله سوریه و قتل عام بیش از ۱۰۰ نفر در این شهر باعث شد که برخی غرب را به رغم ممانعتهای چین و روسیه به اقدام قاطعتر علیه سوریه فرا بخوانند.
هیلاری کلینتون اوضاع جاری در سوریه را "هولناک" خواند و گفت، خشونت میان نیروهای هوادار بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و مخالفان او در حال تبدیل به "چیزی بسیار بدتر" است.
از نظر وزیر خارجه آمریکا این "چیز بدتر" میتواند "جنگی داخلی" و یا "جنگ در منطقه" باشد، زیرا "جنگ داخلی سوریه" با توجه به حمایت عمیق ایران قابلیت تبدیل به "جنگی در منطقه" را دارد.
وزیر خارجه آمریکا در مورد طرح صلح کوفی عنان، نماینده مشترک اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد برای حل بحران سوریه گفت، کشورش در تلاش است، همه طرفها را به حمایت از عنان به عنوان یک نماینده مستقل ترغیب کند و افزود: «چرا که سوریه به ما گوش نمیدهد اما ممکن است به روسیه گوش فرا دهد.»
مرکل نیز چشمانداز "بدی" در اوضاع سوریه دید
صدر اعظم آلمان نیز مانند هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا چشمانداز روشنی برای اوضاع سوریه نمیبیند.
شب گذشته (چهارشنبه/۳۰ مه) آنگلا مرکل با اشاره به کشتار شهر حوله از اوضاع جاری سوریه به شدت انتقاد کرد. مرکل چشمانداز سوریه را "بسیار بد" خواند و گفت، آلمان هر چه در توان دارد انجام خواهد داد تا "رنج مردم" این کشور را کاهش دهد.
به گزارش اشپیگلآنلاین، وی در گفتوگویی ویدئویی با باراک اوباما و فرانسوا اولاند، رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه و ماریو مونتی، نخستوزیر ایتالیا در مورد اینکه شورای امنیت چه اقدامی میتواند انجام دهد تا طرح صلح سوریه عملی شود سخن گفت.
صدر اعظم آلمان با اشاره به اختلاف نظر موجود میان آلمان و روسیه و ممانعتهای روسیه در اقدامی جدی علیه بشار اسد گفت: «هنوز نقاط مشترکی وجود دارد و ما میتوانیم از همان جا حرکت کنیم.»
مرکل با اشاره به دیدار در پیش خود با ولادیمیر پوتین،رئيس جمهور روسیه گفت، تلاش خواهد کرد همکاری این کشور برای حل و فصل بحران سوریه را به دست بیاورد.
عدم تغییر موضع روسیه
دمیتری پسکوف، سخنگوی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه روز پنجشنبه اعلام کرد، تحت تأثیر وقایع شهر حوله قرار نخواهد گرفت و "تسلیم فشار نخواهد شد."
ولادیمیر چیژوف، نماینده روسیه در اتحادیه اروپا نیز نسبت به "سوء استفاده" از وقایع حوله هشدار داد و گفت، اگر چه که علل این وقایع و پسزمینه آن "هنوز روشن نیست" برخی از کشورها از امکان عملیات نظامی سخن گفتهاند. وی از اعضای اتحادیه اروپا و دیگر کشورها خواست، خویشتنداری کرده و جذب مداخله نظامی در سوریه نشوند.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در نظر دارد در دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در برلین خواستار افزایش فشار بر سوریه شود. این دیدار جمعه ( اول ژوئن) در برلین صورت خواهد گرفت.
هیلاری کلینتون روز پنجشنبه (۳۱ مه/ ۱۱ خرداد) در دیدار خود از دانمارک در کپنهاگ روسیه را متهم کرد و گفت، این کشور با مواضع خود در شروع جنگ داخلی سوریه مسئول است.
کلینتون افزود: «روسیه میگوید، خواستار جنگ داخلی در سوریه نیست، اما من به آنها میگویم که سیاستشان به وقوع جنگ داخلی سوریه کمک میکند.»
وی با اشاره به مقاومت چین و روسیه در برابر هر گونه اقدام جدی شورای امنیت سازمان ملل متحد گفت، به ویژهاین مقاومت از سوی روسیه دیده میشود.
کلینتون با اشاره به اختلاف نظر در شورای امنیت اقدام یکپارچه این شورا در موضوع سوریه را "دشوار" خواند.
موضع کلینتون نسبت به عملیات نظامی در سوریه
بر خلاف مورد لیبی وزیر خارجه آمریکا این بار از دشواریهای مداخله نظامی در سوریه سخن گفت. کلینتون افزود، باید اندیشید، چگونه میتوان عمل کرد که جان مردم سوریه بیش از این به خطر نیافتد.
وی گفت، سوریه از جامعهای چندگونه با مذاهب مختلف، اپوزیسیون غیر متحد، نیروی هوایی قویتر و ارتشی به مراتب کاراتر از لیبی برخوردار است.
کشتار روز جمعه (۲۵ مه) در شهر حوله سوریه و قتل عام بیش از ۱۰۰ نفر در این شهر باعث شد که برخی غرب را به رغم ممانعتهای چین و روسیه به اقدام قاطعتر علیه سوریه فرا بخوانند.
هیلاری کلینتون اوضاع جاری در سوریه را "هولناک" خواند و گفت، خشونت میان نیروهای هوادار بشار اسد، رئیس جمهور سوریه و مخالفان او در حال تبدیل به "چیزی بسیار بدتر" است.
از نظر وزیر خارجه آمریکا این "چیز بدتر" میتواند "جنگی داخلی" و یا "جنگ در منطقه" باشد، زیرا "جنگ داخلی سوریه" با توجه به حمایت عمیق ایران قابلیت تبدیل به "جنگی در منطقه" را دارد.
وزیر خارجه آمریکا در مورد طرح صلح کوفی عنان، نماینده مشترک اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد برای حل بحران سوریه گفت، کشورش در تلاش است، همه طرفها را به حمایت از عنان به عنوان یک نماینده مستقل ترغیب کند و افزود: «چرا که سوریه به ما گوش نمیدهد اما ممکن است به روسیه گوش فرا دهد.»
مرکل نیز چشمانداز "بدی" در اوضاع سوریه دید
صدر اعظم آلمان نیز مانند هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا چشمانداز روشنی برای اوضاع سوریه نمیبیند.
شب گذشته (چهارشنبه/۳۰ مه) آنگلا مرکل با اشاره به کشتار شهر حوله از اوضاع جاری سوریه به شدت انتقاد کرد. مرکل چشمانداز سوریه را "بسیار بد" خواند و گفت، آلمان هر چه در توان دارد انجام خواهد داد تا "رنج مردم" این کشور را کاهش دهد.
به گزارش اشپیگلآنلاین، وی در گفتوگویی ویدئویی با باراک اوباما و فرانسوا اولاند، رؤسای جمهور آمریکا و فرانسه و ماریو مونتی، نخستوزیر ایتالیا در مورد اینکه شورای امنیت چه اقدامی میتواند انجام دهد تا طرح صلح سوریه عملی شود سخن گفت.
صدر اعظم آلمان با اشاره به اختلاف نظر موجود میان آلمان و روسیه و ممانعتهای روسیه در اقدامی جدی علیه بشار اسد گفت: «هنوز نقاط مشترکی وجود دارد و ما میتوانیم از همان جا حرکت کنیم.»
مرکل با اشاره به دیدار در پیش خود با ولادیمیر پوتین،رئيس جمهور روسیه گفت، تلاش خواهد کرد همکاری این کشور برای حل و فصل بحران سوریه را به دست بیاورد.
عدم تغییر موضع روسیه
دمیتری پسکوف، سخنگوی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه روز پنجشنبه اعلام کرد، تحت تأثیر وقایع شهر حوله قرار نخواهد گرفت و "تسلیم فشار نخواهد شد."
ولادیمیر چیژوف، نماینده روسیه در اتحادیه اروپا نیز نسبت به "سوء استفاده" از وقایع حوله هشدار داد و گفت، اگر چه که علل این وقایع و پسزمینه آن "هنوز روشن نیست" برخی از کشورها از امکان عملیات نظامی سخن گفتهاند. وی از اعضای اتحادیه اروپا و دیگر کشورها خواست، خویشتنداری کرده و جذب مداخله نظامی در سوریه نشوند.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان در نظر دارد در دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در برلین خواستار افزایش فشار بر سوریه شود. این دیدار جمعه ( اول ژوئن) در برلین صورت خواهد گرفت.
علی اصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی
اتمی اطلاعات جدید منتشر شده در مورد پاکسازی احتمالی سایت نظامی پارچین را
جار و جنجال و اتهامات بیپایه و اساس خواند.
روز پنجشنبه (۳۱ مه/۱۱خرداد) علیاصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مورد ارائه تصاویر جدید از تأسیسات نظامی
پارچین واکنش نشان داد. وی اطلاعات تازه منتشر شده در مورد "پاکسازی" این
تأسیسات را "جارو جنجال" نامید.
دیپلماتهای غربی روز چهارشنبه (۳۰ مه /۱۰خرداد) گفتند که بازرسان و مقامات رسمی آژانس بینالمللی اتمی در وین تصاویر تازهماهوارهای را دیدهاند که در آنها نشانههای جدید از احتمال پاکسازی سایت نظامی پارچین دیده میشود.
در یکی از این تصاویر که در روز ۲۵ مه (۵خرداد) از سایت پارچین گرفته شده، نشانههایی از فعالیتهای خاکبرداری و همچنین تعدادی بولدوزر دیده میشود.
پیش از این نیز فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در مورد درخواست آژانس برای بازدید از پارچین گفته بود: «ما هنوز در این زمینه قانع نشدهایم و دلایل و مدارکی به ما ارائه نشده است که راجع به پارچین که یک مجموعهنظامی است بازدیدی ترتیب دهیم.»
آقای سلطانیه نیز میگوید آژانس زمانی میتواند از پارچین بازدید کند که توافقی درخصوص چگونگی پاسخگویی به سوالات آژانس درباره وجوه نظامی احتمالی در برنامه هستهیی ایران حاصل شده باشد.
انتشار عکسهای تازه توسط موسسه SISI
در همین حال موسسه علوم و امنیت بینالملل (ISIS) در وبسایت خود تصاویری از مجتمع نظامی پارچین منتشر کرد که متعلق به ۲۵ مه (۵خرداد) است. پیشتر نیز این موسسه تصاویری را در مورد فعالیتهای "مشکوک" ایران در سایت نظامی پارچین منتشر کرده بود.
به گفته دیپلماتها تصاویر تازهکه از تاریخ پنجم تا بیست و پنجم مه (۱۶ اردیبهشت تا شش خرداد) تهیه شده، مشخص میکند که دو و یا چند قسمت از ساختمانهای مجاور به بخشی که بازرسان آژانس میخواهند از آن بازدید کنند، برداشته شده است. یکی از دیپلماتها که این تصاویر را دیده به خبرگزاری رویتر گفت که به نظر میرسد در آنجا "تغییرات اساسی" در حال انجام است.
موسسه علوم و امنیت بینالملل نیز در وبسایت خود از تخریب دو ساختمان کوچک و بخشهایی از ساختمان اصلی مورد مناقشه خبر میدهد. همچنین آثار رفتوآمد ماشین آلات ساختمانی سنگین در تصاویر دیده میشود.
گزارش پیشین این موسسه که ۱۰ مه منتشر شده بود تصریح میکرد که فعالیتهای جدیدی در خارج از ساختمانی که در درون آن یک "اتاق انفجار" وجود دارد، صورت گرفته است. به باور کارشناسان، این اتاق انفجار برای آزمایشهای هستهای کاربرد دارد.
تصاویر گزارش پیشین فعالیت برخی ماشینآلات و تجهیزات را در خارج از این ساختمان نشان میدهند که احتمال میرفت برای تخریب و پاکسازی و یا تمیزکردن این بخش از سایت پرچین مورد استفاده قرار گیرند.
همچنین در این گزارش به خطوطی در عکسها اشاره شده بود که به نظر میرسید نشانهی هدایت آب از درون ساختمان به محیط بیرون است. این موسسه مدعی شد که این جریان آب این نگرانی را افزایش میدهد که ایران در پی پاک کردن آثار فعالیتهای خود است.
گالری عکس: تنش هستهای با ایران به روایت تصویر
در آن زمان رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در واکنش به گزارش موسسه علوم و امنیت بینالملل آمریکا مبنی بر احتمال فعالیتهای پاکسازی در پارچین، گفت: «این موسسه کمی بیتجربه است. اگر تجربهی بیشتری داشت میدانست فعالیتهای هستهیی، آن هم با آن ادعایی که آنها میکنند قابل پاک شدن نبوده و آنها با ملت ما شوخی کردهاند.»
در ماههای اخیر مجتمع نظامی پارچین در کانون توجه کشورهای غربی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشته است. در گزارشهای پیشین آژانس درباره برنامه اتمی ایران گفته شده بود که احتمال میرود در این مجتمع فعالیتهای مرتبط با تولید سلاح هستهای صورت گرفته باشد.
دیپلماتهای غربی روز چهارشنبه (۳۰ مه /۱۰خرداد) گفتند که بازرسان و مقامات رسمی آژانس بینالمللی اتمی در وین تصاویر تازهماهوارهای را دیدهاند که در آنها نشانههای جدید از احتمال پاکسازی سایت نظامی پارچین دیده میشود.
در یکی از این تصاویر که در روز ۲۵ مه (۵خرداد) از سایت پارچین گرفته شده، نشانههایی از فعالیتهای خاکبرداری و همچنین تعدادی بولدوزر دیده میشود.
پیش از این نیز فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در مورد درخواست آژانس برای بازدید از پارچین گفته بود: «ما هنوز در این زمینه قانع نشدهایم و دلایل و مدارکی به ما ارائه نشده است که راجع به پارچین که یک مجموعهنظامی است بازدیدی ترتیب دهیم.»
آقای سلطانیه نیز میگوید آژانس زمانی میتواند از پارچین بازدید کند که توافقی درخصوص چگونگی پاسخگویی به سوالات آژانس درباره وجوه نظامی احتمالی در برنامه هستهیی ایران حاصل شده باشد.
انتشار عکسهای تازه توسط موسسه SISI
در همین حال موسسه علوم و امنیت بینالملل (ISIS) در وبسایت خود تصاویری از مجتمع نظامی پارچین منتشر کرد که متعلق به ۲۵ مه (۵خرداد) است. پیشتر نیز این موسسه تصاویری را در مورد فعالیتهای "مشکوک" ایران در سایت نظامی پارچین منتشر کرده بود.
به گفته دیپلماتها تصاویر تازهکه از تاریخ پنجم تا بیست و پنجم مه (۱۶ اردیبهشت تا شش خرداد) تهیه شده، مشخص میکند که دو و یا چند قسمت از ساختمانهای مجاور به بخشی که بازرسان آژانس میخواهند از آن بازدید کنند، برداشته شده است. یکی از دیپلماتها که این تصاویر را دیده به خبرگزاری رویتر گفت که به نظر میرسد در آنجا "تغییرات اساسی" در حال انجام است.
موسسه علوم و امنیت بینالملل نیز در وبسایت خود از تخریب دو ساختمان کوچک و بخشهایی از ساختمان اصلی مورد مناقشه خبر میدهد. همچنین آثار رفتوآمد ماشین آلات ساختمانی سنگین در تصاویر دیده میشود.
گزارش پیشین این موسسه که ۱۰ مه منتشر شده بود تصریح میکرد که فعالیتهای جدیدی در خارج از ساختمانی که در درون آن یک "اتاق انفجار" وجود دارد، صورت گرفته است. به باور کارشناسان، این اتاق انفجار برای آزمایشهای هستهای کاربرد دارد.
تصاویر گزارش پیشین فعالیت برخی ماشینآلات و تجهیزات را در خارج از این ساختمان نشان میدهند که احتمال میرفت برای تخریب و پاکسازی و یا تمیزکردن این بخش از سایت پرچین مورد استفاده قرار گیرند.
همچنین در این گزارش به خطوطی در عکسها اشاره شده بود که به نظر میرسید نشانهی هدایت آب از درون ساختمان به محیط بیرون است. این موسسه مدعی شد که این جریان آب این نگرانی را افزایش میدهد که ایران در پی پاک کردن آثار فعالیتهای خود است.
گالری عکس: تنش هستهای با ایران به روایت تصویر
در آن زمان رامین مهمان پرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در واکنش به گزارش موسسه علوم و امنیت بینالملل آمریکا مبنی بر احتمال فعالیتهای پاکسازی در پارچین، گفت: «این موسسه کمی بیتجربه است. اگر تجربهی بیشتری داشت میدانست فعالیتهای هستهیی، آن هم با آن ادعایی که آنها میکنند قابل پاک شدن نبوده و آنها با ملت ما شوخی کردهاند.»
در ماههای اخیر مجتمع نظامی پارچین در کانون توجه کشورهای غربی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داشته است. در گزارشهای پیشین آژانس درباره برنامه اتمی ایران گفته شده بود که احتمال میرود در این مجتمع فعالیتهای مرتبط با تولید سلاح هستهای صورت گرفته باشد.
سازمان عفو بینالملل گزارش داده است ۱۷ سازمان حقوق بشری و
دانشجویی در بیانیهای با برشمردن موارد نقض حقوق دانشجویان و اساتید، از
وضعیت نگران کننده آزادی علمی در جمهوری اسلامی ایران ابراز نگرانی
کردهاند.
سازمان عفو بینالملل روز پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۱ گزارش داده است ۱۷
سازمان حقوق بشری و دانشجویی در بیانیهای مشترک در مورد حق تحصیل و آزادی
علمی در ایران از وضعیت نگران کننده آزادی علمی در جمهوری اسلامی ایران
ابراز نگرانی کردهاند.
در این بیانیه مشترک به زندانی شدن بیش از ششصد دانشجو وهمچنین چندین استاد دانشگاه از سال ۲۰۰۹ تا کنون اشاره شده و آمده است: «علاوه بر این، صدها تن به خاطر فعالیتهای سیاسی خود از تحصیل محروم شدهاند.»
این سازمانهای حقوقبشری به امضای معاهدههایی توسط ایران اشاره کردهاند که در آن حق تحصیل برای تمامی انسانها و بدون هرگونه تبعیضی به صراحت عنوان شده است.
به گزارش سازمان عفو بینالملل، محرومیت دانشجویان و مدرسان از آزادی علمی نقض میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و توصیه یونسکو در رابطه با وضعیت مدرسان آموزش عالی است که عنوان میکند: «از حق تحصیل تنها در محیطی می توان به طور کامل بهرهمند شد که استقلال موسسات آموزش عالی و آزادی علمی وجود داشته باشد.»
امضاکنندگان این بیانیه به نقض روزمره و فراگیر حقوق دانشجویان و اساتید دانشگاه به خاطرعقاید، جنسیت، مذهب و قومیت خود ذر ایران اشاره کرده و نوشتهاند ، در سال ۲۰۱۱ حداقل ۹۲ مورد نقض حقوق علمی در ایران ثبت شده است.
بیانیه مورد اشاره به گزارش دفتر تحکیم وحدت بزرگترین سازمان مستقل دانشجویی در ایران اشاره کرده که در آن آمده است: «در فاصله ماه مارس سال ۲۰۰۹ تا ماه فوریه سال ۲۰۱۲، حداقل ۳۹۶ دانشجو به علت ابراز مخالفت سیاسی مسالمت آمیزیا مخالفت های مسالمت آمیز دیگر توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از ادامه تحصیل محروم شده اند. علاوه بر این، حداقل ۶۳۴ دانشجو توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت، و ۲۵۴ دانشجو به دلایل مشابه محاکمه شده اند، که بر امکان ادامه تحصیل آنان تاثیر گذاشته است.»
همچنین این نهادهای حقوق بشری به زندانی بودن۳۰ دانشجو تنها به خاطر استفاده از حق خود در آزادی بیان و گذراندن حبسهای طولانی مدت در زندان اشاره کردهاند که در مجموع این دانشجویان به بیش از ۱۳۰ سال زندان محکوم شده اند واحکام زندان برخی از آنان به ۱۵ سال نیز می رسد.
تبعیض علیه زنان در سیستم آموزش عالی ایران، جداسازی جنسیتی، محرومیت و تبعیض سیستماتیک علیه اقلیتهای دینی همچون پیروان آیین بهایی برای گذراندن دوره های تحصیلی آموزش عالی، زندانی کردن اساتید دانشگاهها و تطبیق دادن» برخی از رشتههای تحصیلی با ایدئولوژی اسلامی به تعریف حکومت از دیگر مواردی است که در بیانیه ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی نسبت به آن اعتراض شده و خواستار رفع آن شدهاند.
بنیاد عبدالرحمن برومند، سازمان عفو بین الملل، عرصه سوم، ماده ی ۱۹، جامعه بینالمللی بهاییان، کمیته گزارشگران حقوقبشر، موسسه مطالعات حقوق بشر قاهره، دانشجویان سبز حامی دموکراسی برای ایران – جنوب کالیفرنیا، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دیدهبان حقوقبشر، کمپین بینالمللی حقوقبشر در ایران، فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوقبشر، مرکز اسناد حقوقبشر ایران، جامعه دفاع از حقوقبشر در ایران، جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، انجمن دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه جورج واشینگتن و اتحاد برای ایران، ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی هستند که این بیانیه را امضا کردهاند.
در این بیانیه مشترک به زندانی شدن بیش از ششصد دانشجو وهمچنین چندین استاد دانشگاه از سال ۲۰۰۹ تا کنون اشاره شده و آمده است: «علاوه بر این، صدها تن به خاطر فعالیتهای سیاسی خود از تحصیل محروم شدهاند.»
این سازمانهای حقوقبشری به امضای معاهدههایی توسط ایران اشاره کردهاند که در آن حق تحصیل برای تمامی انسانها و بدون هرگونه تبعیضی به صراحت عنوان شده است.
به گزارش سازمان عفو بینالملل، محرومیت دانشجویان و مدرسان از آزادی علمی نقض میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و توصیه یونسکو در رابطه با وضعیت مدرسان آموزش عالی است که عنوان میکند: «از حق تحصیل تنها در محیطی می توان به طور کامل بهرهمند شد که استقلال موسسات آموزش عالی و آزادی علمی وجود داشته باشد.»
امضاکنندگان این بیانیه به نقض روزمره و فراگیر حقوق دانشجویان و اساتید دانشگاه به خاطرعقاید، جنسیت، مذهب و قومیت خود ذر ایران اشاره کرده و نوشتهاند ، در سال ۲۰۱۱ حداقل ۹۲ مورد نقض حقوق علمی در ایران ثبت شده است.
بیانیه مورد اشاره به گزارش دفتر تحکیم وحدت بزرگترین سازمان مستقل دانشجویی در ایران اشاره کرده که در آن آمده است: «در فاصله ماه مارس سال ۲۰۰۹ تا ماه فوریه سال ۲۰۱۲، حداقل ۳۹۶ دانشجو به علت ابراز مخالفت سیاسی مسالمت آمیزیا مخالفت های مسالمت آمیز دیگر توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از ادامه تحصیل محروم شده اند. علاوه بر این، حداقل ۶۳۴ دانشجو توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت، و ۲۵۴ دانشجو به دلایل مشابه محاکمه شده اند، که بر امکان ادامه تحصیل آنان تاثیر گذاشته است.»
همچنین این نهادهای حقوق بشری به زندانی بودن۳۰ دانشجو تنها به خاطر استفاده از حق خود در آزادی بیان و گذراندن حبسهای طولانی مدت در زندان اشاره کردهاند که در مجموع این دانشجویان به بیش از ۱۳۰ سال زندان محکوم شده اند واحکام زندان برخی از آنان به ۱۵ سال نیز می رسد.
تبعیض علیه زنان در سیستم آموزش عالی ایران، جداسازی جنسیتی، محرومیت و تبعیض سیستماتیک علیه اقلیتهای دینی همچون پیروان آیین بهایی برای گذراندن دوره های تحصیلی آموزش عالی، زندانی کردن اساتید دانشگاهها و تطبیق دادن» برخی از رشتههای تحصیلی با ایدئولوژی اسلامی به تعریف حکومت از دیگر مواردی است که در بیانیه ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی نسبت به آن اعتراض شده و خواستار رفع آن شدهاند.
بنیاد عبدالرحمن برومند، سازمان عفو بین الملل، عرصه سوم، ماده ی ۱۹، جامعه بینالمللی بهاییان، کمیته گزارشگران حقوقبشر، موسسه مطالعات حقوق بشر قاهره، دانشجویان سبز حامی دموکراسی برای ایران – جنوب کالیفرنیا، مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دیدهبان حقوقبشر، کمپین بینالمللی حقوقبشر در ایران، فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوقبشر، مرکز اسناد حقوقبشر ایران، جامعه دفاع از حقوقبشر در ایران، جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی، انجمن دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه جورج واشینگتن و اتحاد برای ایران، ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی هستند که این بیانیه را امضا کردهاند.
"ادگار آر." که چهار ماه در اسارت یک گروه تروریستی اسلامگرا بود،
کشته شد. کارشناسان امنیتی حدس میزنند که ربودن مهندس آلمانی در نیجریه
میتواند نشانهی نزدیکتر شدن گروههای تروریستی به یکدیگر در آفریقا باشد.
روز پنجشنبه، ۳۱ مه (۱۱ خرداد) چند صد مامور یگان ویژهی "جی تی اف"
(Joint Task Force)، وابسته به نیروهای مسلح نیجریه، به ساختمانی در نزدیکی
دانشگاه کانو، واقع در شمال این کشور، حمله کردند. به گفتهی مقامات
امنیتی نیجریه، این عملیات برای دستگیری شماری از تروریستهای وابسته به
گروه اسلامگرای "بوکو حرام" بوده است.
ماموران یگان ویژه پس از چند ساعت درگیری مسلحانه، موفق شدند به داخل ساختمان راه یابند. آنها علاوه بر جسدهای ۵ تن از گروگانگیرها، با پیکر بیجان "ادگار آر." نیز، که با دست و پای بسته روی زمین افتاده بود روبرو شدند. به گزارش رسانههای محلی، تروریستها به محض اطلاع از حملهی ماموران امنیتی، مهندس آلمانی را به ضرب گلوله به قتل رساندهاند.
خواست تروریستها
اواخر ماه ژانویه خبر رسید که ادگار آر.، یکی از مهندسان آلمانی شرکت ساختمانی بیلفینگر برگر که مدت زیادی بود در شهر کانو زندگی میکرد، توسط افراد ناشناسی ربوده شده است. از آنجایی که ربایش خارجیها در نیجریه امری نسبتا عادی بهشمار میرود، انتظار میرفت که آدمربایان پس از چند روز از خود خبری بدهند و برای آزادی گروگان پول نقد مطالبه کنند. موارد مشابه در گذشته همیشه با پرداخت وجهی که آدمربایان تعیین کرده بودند، بدون خونریزی حل و فصل شده بود.
چند هفته بعد معلوم شد که مهندس آلمانی نه با انگیزهی مالی بلکه به
دلیل سیاسی ربوده شده است. آدمربایان که خود را وابسته به شاخهی شمال
آقریقای القاعده معرفی کرده بودند، ویدیویی از ادگار آر. در سایتهای
اینترنتی وابسته به مسلمانان افراطی منتشر کردند. از آنجایی که در نیجریه
چنین اتقافی سابقه نداشت، برخی کارشناسان معتقد بودند که احتمالا یک باند
جنایی با انگیزهی مالی ادگار آر. را ربوده و گروه تروریستی وابسته به
القاعده او را از باند جنایی "خریده است".
تروریستها در ازای آزادی گروگان خود، خواهان آزادی یک زن مسلمان که در آلمان زندانی بود، شده بودند. این زن، فیلیتس گلوویتس نام دارد که به اتهام همدستی در برنامهریزی عملیات تروریستی در آلمان دستگیر و به ۲ سال و نیم حبس محکوم شده بود. او همسر فریتس گلوویتس، یکی از مسلمانان افراطی آلمانی است که از طراحان یک سری عملیات تروریستی نافرجام در آلمان بود.
فریتس گلوویتس در مارس ۲۰۱۰ در یک دادگاه ایالتی آلمان به ۱۲ سال
حبس محکوم شد. با وجود اینکه فیلیتس گلوویتس از زندان آزاد شد،
گروگانگیرها ادگار آر. را آزاد نکردند.
شبکهی پیچیدهی تروریستها
دستگاههای امنیتی آلمان هنوز نتوانستهاند رابطهی شاخهی شمال آفریقای القاعده را با متهمان به عملیات تروریستی در آلمان کشف کنند. آنها عضو یک گروه تروریستی به نام "اتحاد جهاد اسلامی" بودند که فقط در آلمان فعالیت میکردند.
علاوه بر این، شاخهی شمال آفریقای القاعده تا کنون در نیجریه فعالیت نداشته است. البته در یک سال گذشته دستگاههای امنیتی غربی حدس میزدند که گروه "بوکو حرام" به شبکهی القاعده نزدیک شده باشد. برخی کارشناسان امنیتی حتی معتقد بودند که ربایش مهندس آلمانی میتواند توسط اعضای "بوکو حرام" و به دستور شاخهی شمال آفریقای القاعده صورت گرفته باشد.
دو هفته پیش اعلام شد که ایالات متحده قصد دارد، "بوکو حرام" را در فهرست گروههای تروریستیای که منافع آمریکا را به خطر میاندازند، قرار دهد.
ماموران یگان ویژه پس از چند ساعت درگیری مسلحانه، موفق شدند به داخل ساختمان راه یابند. آنها علاوه بر جسدهای ۵ تن از گروگانگیرها، با پیکر بیجان "ادگار آر." نیز، که با دست و پای بسته روی زمین افتاده بود روبرو شدند. به گزارش رسانههای محلی، تروریستها به محض اطلاع از حملهی ماموران امنیتی، مهندس آلمانی را به ضرب گلوله به قتل رساندهاند.
خواست تروریستها
اواخر ماه ژانویه خبر رسید که ادگار آر.، یکی از مهندسان آلمانی شرکت ساختمانی بیلفینگر برگر که مدت زیادی بود در شهر کانو زندگی میکرد، توسط افراد ناشناسی ربوده شده است. از آنجایی که ربایش خارجیها در نیجریه امری نسبتا عادی بهشمار میرود، انتظار میرفت که آدمربایان پس از چند روز از خود خبری بدهند و برای آزادی گروگان پول نقد مطالبه کنند. موارد مشابه در گذشته همیشه با پرداخت وجهی که آدمربایان تعیین کرده بودند، بدون خونریزی حل و فصل شده بود.
تروریستها در ازای آزادی گروگان خود، خواهان آزادی یک زن مسلمان که در آلمان زندانی بود، شده بودند. این زن، فیلیتس گلوویتس نام دارد که به اتهام همدستی در برنامهریزی عملیات تروریستی در آلمان دستگیر و به ۲ سال و نیم حبس محکوم شده بود. او همسر فریتس گلوویتس، یکی از مسلمانان افراطی آلمانی است که از طراحان یک سری عملیات تروریستی نافرجام در آلمان بود.
شبکهی پیچیدهی تروریستها
دستگاههای امنیتی آلمان هنوز نتوانستهاند رابطهی شاخهی شمال آفریقای القاعده را با متهمان به عملیات تروریستی در آلمان کشف کنند. آنها عضو یک گروه تروریستی به نام "اتحاد جهاد اسلامی" بودند که فقط در آلمان فعالیت میکردند.
علاوه بر این، شاخهی شمال آفریقای القاعده تا کنون در نیجریه فعالیت نداشته است. البته در یک سال گذشته دستگاههای امنیتی غربی حدس میزدند که گروه "بوکو حرام" به شبکهی القاعده نزدیک شده باشد. برخی کارشناسان امنیتی حتی معتقد بودند که ربایش مهندس آلمانی میتواند توسط اعضای "بوکو حرام" و به دستور شاخهی شمال آفریقای القاعده صورت گرفته باشد.
دو هفته پیش اعلام شد که ایالات متحده قصد دارد، "بوکو حرام" را در فهرست گروههای تروریستیای که منافع آمریکا را به خطر میاندازند، قرار دهد.
دبیر کل سازمان ملل سوریه را با یوگوسلاوی سابق مقایسه کرد. به
گفته نخستوزیر بریتانیا، اتحادیه اروپا در حال بررسی تحریمهای تازه علیه
سوریه است. شدت خشونت در سوریه، رئیس جمهور آمریکا را "شوکه کرده است".
روز پنجشنبه، ۳۱ مه (۱۱ خرداد) دبیرکل سازمان ملل متحد که برای شرکت در
نشست "پیمان ائتلاف تمدنها" در استانبول به سر میبرد، ضمن ابراز تاثر از
افزایش خشونت در سوریه گفت، ناظران بینالمللی برای شناسایی عاملان خشونت
به سوریه رفتهاند، نه مشاهدهی جنایات.
بان کی مون تاکید کرد که آنها «نباید در برابرشقاوتی که زبان را بند میآورد سکوت کنند.» دبیر کل سازمان ملل همچنین گفت: «اتفاقات سوریه انسان را به یاد یوگوسلاوی سابق میاندازد. آنجا هم حکومتگران برای ماندن در قدرت، میان گروههای قومی اختلاف انداخته بودند.» او در ادامه سخنانش هشدار داد که فجایعی در ابعاد کشتار حوله سوریه را به سمت یک «جنگ داخلی فاجعهبار» سوق خواهند داد.
جهاد مقدسی، سخنگوی وزارت خارجهی سوریه ضمن انتقاد به اظهارات بان کی مون، ابراز تاسف کرد که دبیرکل سازمان ملل «به جای ترویج صلح و امنیت در جهان، جنگ داخلی اعلام میکند».
در نشست "پیمان ائتلاف تمدنها" رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه نیز به جنایت حوله پرداخت و گفت: «قرار گرفتن در کنار ظالم، به معنای تائید ظلم است. ما نمیتوانستیم در مقابل این ظلم سکوت نماییم.» دولت ترکیه به دیپلماتهای سوری در آنکارا ۷۲ ساعت مهلت داده است، ترکیه را ترک کنند.
جمعهی گذشته (۲۵ مه / ۵ خرداد) در حوله، واقع در استان حمص سوریه اجساد ۱۰۸ نفر که ۴۹ تن از آنان کودک بودند پیدا شد. به گفتهی اپوزیسیون سوریه، اعضای گروه "شبیحه" که لباسشخصیهای وابسته به رژیم این کشور محسوب میشوند، مرتکب این جنایت شدهاند. سازمان ملل نیز به طور تلویحی گروههای شبهنظامی وابسته به دولت را مسئول این کشتار اعلام کرد.
بررسی تحریمهای تازه علیه سوریه
واکنشهای داخلی و بینالمللی علیه کشتار حوله همچنان ادامه دارد. علاوه بر اخراج دیپلماتهای سوری از چند کشور، سران سیاسی آلمان، آمریکا، ایتالیا و فرانسه روز پنجشنبه (۳۱ مه) برای هماهنگ کردن واکنشهای آتی در برابر رژیم بعث سوریه با هم گفتوگو کردند.
به گفتهی جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، شدت خشونت در سوریه رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما " را شوکه کرده است". آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز وضعیت سوریه را فاجعهبار خواند و چشمانداز شرایط این کشور را "بسیار بد" توصیف کرد. ویلیام هیگ، وزیر امورخارجه بریتانیا خبر داد که اتحادیه اروپا در حال بررسی تحریمهای تازهای علیه رژیم بعث سوریه است.
تکذیب مهلت ۴۸ ساعته
روز چهارشنبه (۳۰ مه) سرهنگ قاسم سعدالدین، یکی از فرماندهان "ارتش آزاد سوریه" گفت که این ارتش به دولت ۴۸ ساعت مهلت داده است تا طرح صلح ۶ مادهای کوفی عنان، نمایندهی ویژهی سازمان ملل و اتحادیهی عرب را به اجرا درآورد. در غیر این صورت، مخالفان دیگر خود را پایبند به تعهدات نخواهند دانست و برای حفاظت از غیرنظامیان وارد عمل خواهند شد.
یک روز بعد سرهنگ مصطفی عبدالکریم، سخنگوی "ارتش آزاد سوریه" ضربالاجل ۴۸ ساعته را تکذیب کرد. به گفتهی عبدالکریم، تعدادی از فرماندهان عملیاتی "ارتش آزاد" بدون هماهنگی با رهبری این نیرو چنین خبری را پخش کردهاند. او گفت "ارتش آزاد" در رابطه با طرح صلح کوفی عنان تابع رهبری سیاسی مخالفان، یعنی شورای ملی سوریه است، بنابراین همچنان به این طرح متعهد است.
کشف ۱۳ جسد دیگر
روز چهارشنبه ویدئویی در اینترنت منتشر شد که در آن ۱۳ جنازهی مرد دیده میشود. ناظران سازمان ملل در سوریه تایید کردند که دست و پای این اجساد بسته بوده و از فاصلهی نزدیک به آنها شلیک شده است.
بنا بر آمار سازمان ملل در ناآرامیهای سوریه که ۱۵ ماه پیش آغاز شدند، دستکم ۹ هزار نفر جان خود را از دست دادهاند.
بان کی مون تاکید کرد که آنها «نباید در برابرشقاوتی که زبان را بند میآورد سکوت کنند.» دبیر کل سازمان ملل همچنین گفت: «اتفاقات سوریه انسان را به یاد یوگوسلاوی سابق میاندازد. آنجا هم حکومتگران برای ماندن در قدرت، میان گروههای قومی اختلاف انداخته بودند.» او در ادامه سخنانش هشدار داد که فجایعی در ابعاد کشتار حوله سوریه را به سمت یک «جنگ داخلی فاجعهبار» سوق خواهند داد.
جهاد مقدسی، سخنگوی وزارت خارجهی سوریه ضمن انتقاد به اظهارات بان کی مون، ابراز تاسف کرد که دبیرکل سازمان ملل «به جای ترویج صلح و امنیت در جهان، جنگ داخلی اعلام میکند».
در نشست "پیمان ائتلاف تمدنها" رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه نیز به جنایت حوله پرداخت و گفت: «قرار گرفتن در کنار ظالم، به معنای تائید ظلم است. ما نمیتوانستیم در مقابل این ظلم سکوت نماییم.» دولت ترکیه به دیپلماتهای سوری در آنکارا ۷۲ ساعت مهلت داده است، ترکیه را ترک کنند.
جمعهی گذشته (۲۵ مه / ۵ خرداد) در حوله، واقع در استان حمص سوریه اجساد ۱۰۸ نفر که ۴۹ تن از آنان کودک بودند پیدا شد. به گفتهی اپوزیسیون سوریه، اعضای گروه "شبیحه" که لباسشخصیهای وابسته به رژیم این کشور محسوب میشوند، مرتکب این جنایت شدهاند. سازمان ملل نیز به طور تلویحی گروههای شبهنظامی وابسته به دولت را مسئول این کشتار اعلام کرد.
کشورهای غربی خواهان تغییر سیاست روسیه در قبال رژیم اسد هستند. دیدار ویلیام هیگ و سرگئی لاوروف، وزیران خارجه بریتانیا و روسیه
در پی اعتراضات بینالمللی در روزهای گذشته، دولت سوریه هیئتی را برای
تحقیق در بارهی کشتار حوله به کار گماشت. روز پنجشنبه، ۳۱ مه (۱۱ خرداد)
سرپرست این هیئت، ژنرال "قاسم جلال الدین"، در یک کنفرانس خبری گزارش داد
که بر اساس تحقیقات اولیه کشتهشدگان افرادی بودهاند که از مخالفت با دولت
سر باز زدهاند و به همین دلیل به دست گروههای مسلح به قتل رسیدهاند.
آمریکا این گزارش را "یک دروغ آشکار" خواند.بررسی تحریمهای تازه علیه سوریه
واکنشهای داخلی و بینالمللی علیه کشتار حوله همچنان ادامه دارد. علاوه بر اخراج دیپلماتهای سوری از چند کشور، سران سیاسی آلمان، آمریکا، ایتالیا و فرانسه روز پنجشنبه (۳۱ مه) برای هماهنگ کردن واکنشهای آتی در برابر رژیم بعث سوریه با هم گفتوگو کردند.
به گفتهی جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، شدت خشونت در سوریه رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما " را شوکه کرده است". آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان نیز وضعیت سوریه را فاجعهبار خواند و چشمانداز شرایط این کشور را "بسیار بد" توصیف کرد. ویلیام هیگ، وزیر امورخارجه بریتانیا خبر داد که اتحادیه اروپا در حال بررسی تحریمهای تازهای علیه رژیم بعث سوریه است.
تکذیب مهلت ۴۸ ساعته
روز چهارشنبه (۳۰ مه) سرهنگ قاسم سعدالدین، یکی از فرماندهان "ارتش آزاد سوریه" گفت که این ارتش به دولت ۴۸ ساعت مهلت داده است تا طرح صلح ۶ مادهای کوفی عنان، نمایندهی ویژهی سازمان ملل و اتحادیهی عرب را به اجرا درآورد. در غیر این صورت، مخالفان دیگر خود را پایبند به تعهدات نخواهند دانست و برای حفاظت از غیرنظامیان وارد عمل خواهند شد.
یک روز بعد سرهنگ مصطفی عبدالکریم، سخنگوی "ارتش آزاد سوریه" ضربالاجل ۴۸ ساعته را تکذیب کرد. به گفتهی عبدالکریم، تعدادی از فرماندهان عملیاتی "ارتش آزاد" بدون هماهنگی با رهبری این نیرو چنین خبری را پخش کردهاند. او گفت "ارتش آزاد" در رابطه با طرح صلح کوفی عنان تابع رهبری سیاسی مخالفان، یعنی شورای ملی سوریه است، بنابراین همچنان به این طرح متعهد است.
کشف ۱۳ جسد دیگر
روز چهارشنبه ویدئویی در اینترنت منتشر شد که در آن ۱۳ جنازهی مرد دیده میشود. ناظران سازمان ملل در سوریه تایید کردند که دست و پای این اجساد بسته بوده و از فاصلهی نزدیک به آنها شلیک شده است.
بنا بر آمار سازمان ملل در ناآرامیهای سوریه که ۱۵ ماه پیش آغاز شدند، دستکم ۹ هزار نفر جان خود را از دست دادهاند.
رهبران آلمان و فرانسه خواهان گفتوگوی جدی با رئیسجمهور روسیه
درباره بحران سوریه هستند. در آستانه سفر پوتین به اروپا، وزیر خارجه آلمان
از مسکو خواست که پیرامون سیاست خود در قبال رژیم بشار اسد تجدید نظر کند.
در آستانه سفر ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به آلمان گیدو وستروله،
وزیر امور خارجه این کشور، اعلام کرد که مسکو باید درباره سیاست خود در
قبال بحران سوریه تجدید نظر کند.
وزیر امور خارجه آلمان در گفتوگو با روزنامه آلمانی "دی ولت" تصریح کرد که «روسیه و سیاست این کشور در قبال رژیم اسد نقشی کلیدی برای معضل سوریه ایفا میکنند».
وستروله گفت: «روسیه باید دریابد که کشورهای غربی علیه منافع استراتژیک این کشور اقدام نمیکنند.» به گفته وزیر امور خارجه آلمان تاکید کشورهای غربی برای پایان دادن به خشونتها در سوریه به منظور جلوگیری از "آتشافروزی" در کل منطقه است.
وزیر امور خارجه آلمان تاکید کرد که «این امر تنها با همکاری جامعه بینالمللی به موفقیت خواهد انجامید». وستروله همزمان در مورد حمله نظامی به سوریه هشدار داد. وی گفت: «در چنین شرایط دشواری نباید وانمود کرد که حمله نظامی شاهراهی برای رسیدن به یک راهحل فوری است.»
به گفته وستروله کشورهای غربی باید همچنان به تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی خود ادامه دهند. وزیر امور خارجه آلمان افزود که انتقال قدرت در سوریه همچون نمونه کشور یمن میتواند در یک دوره انتقالی برای شروعی دوباره صورت گیرد.
وزیر امور خارجه آلمان همچنان بر این باور است که طرح صلح کوفی عنان بهترین مبنا برای حل بحران سوریه است. وستروله گفت باید به تلاشهای سیاسی فرصت داد. این سخنان در حالی ابراز میشود که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در روز پنجشنبه (۳۱ مه / ۱۱ خرداد) شانس موفقیت برای برنامه صلح عنان را کم ارزیابی کرده بود.
پیشتر نیز دولت آمریکا از روسیه خواسته بود که از حمایت از رژیم اسد دست بردارد. روسیه به همراه چین تا کنون از صدور قطعنامه علیه رژیم اسد در شورای امنیت جلوگیری کرده است.
نخستین سفر پوتین پس از کسب دوباره مقام ریاست جمهوری
ولادیمیر پوتین در نخستین سفر خارجی خود در سمت رئیسجمهور جدید روسیه نه به کشور آمریکا رفت و نه در نشست گروه هشت شرکت کرد، بلکه به کشور بلاروس رفت و در آنجا با آلکساندر لوکاچنکو دیدار کرد.
پوتین خود تاکید کرد: «این واقعیت که نخستین سفر خارجی من به کشور برادر بلاروس است نشانگر مناسبات ویژهای است که میان دو کشور وجود دارد.»
لوکاچنکو که "آخرین دیکتاتور اروپا" لقب گرفته است نیز تصریح کرد که «بلاروس همکار وفاداری برای روسیه است». بلاروس امیدوار است بتواند برای حل مشکلات مالی خود از کرملین وامهای جدیدی دریافت کند.
ملاقات پوتین با مرکل
در روز جمعه (۱ ژوئن/۱۲ خرداد) برلین میزبان رئیسجمهور جدید روسیه است. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، درباره مناسبات دو کشور و همچنین سیاست انرژی و اقتصادی با پوتین گفتوگو خواهد کرد. اما یکی از موضوعات مهم مورد بحث میان رهبران دو کشور اوضاع سوریه است. مرکل پیشتر شرایط سوریه را "فاجعهبار" خوانده بود.
پوتین در آلمان دیداری نیز با یوآخیم گاوک، رئیسجمهور آلمان، خواهد داشت. وی سپس از آلمان به پاریس سفر خواهد کرد و با همتای فرانسوی خود، فرانسوا اولاند، دیدار خواهد داشت. در پاریس نیز بحران سوریه در صدر گفتوگوهای دوجانبه خواهد بود.
پوتین پیش از سفر به کشورهای اروپایی گفته بود که روسیه سیاست خود در قبال سوریه را تغییر نخواهد داد. وی هشدار داد که کشورهای غربی نباید روسیه را تحت فشار قرار دهند. دمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین، نیز تاکید کرد که «سیاست روسیه در قبال سوریه از استمرار و تعادل برخوردار است».
وزیر امور خارجه آلمان در گفتوگو با روزنامه آلمانی "دی ولت" تصریح کرد که «روسیه و سیاست این کشور در قبال رژیم اسد نقشی کلیدی برای معضل سوریه ایفا میکنند».
وستروله گفت: «روسیه باید دریابد که کشورهای غربی علیه منافع استراتژیک این کشور اقدام نمیکنند.» به گفته وزیر امور خارجه آلمان تاکید کشورهای غربی برای پایان دادن به خشونتها در سوریه به منظور جلوگیری از "آتشافروزی" در کل منطقه است.
وزیر امور خارجه آلمان تاکید کرد که «این امر تنها با همکاری جامعه بینالمللی به موفقیت خواهد انجامید». وستروله همزمان در مورد حمله نظامی به سوریه هشدار داد. وی گفت: «در چنین شرایط دشواری نباید وانمود کرد که حمله نظامی شاهراهی برای رسیدن به یک راهحل فوری است.»
به گفته وستروله کشورهای غربی باید همچنان به تلاشهای دیپلماتیک و سیاسی خود ادامه دهند. وزیر امور خارجه آلمان افزود که انتقال قدرت در سوریه همچون نمونه کشور یمن میتواند در یک دوره انتقالی برای شروعی دوباره صورت گیرد.
وزیر امور خارجه آلمان همچنان بر این باور است که طرح صلح کوفی عنان بهترین مبنا برای حل بحران سوریه است. وستروله گفت باید به تلاشهای سیاسی فرصت داد. این سخنان در حالی ابراز میشود که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، در روز پنجشنبه (۳۱ مه / ۱۱ خرداد) شانس موفقیت برای برنامه صلح عنان را کم ارزیابی کرده بود.
پیشتر نیز دولت آمریکا از روسیه خواسته بود که از حمایت از رژیم اسد دست بردارد. روسیه به همراه چین تا کنون از صدور قطعنامه علیه رژیم اسد در شورای امنیت جلوگیری کرده است.
نخستین سفر پوتین پس از کسب دوباره مقام ریاست جمهوری
ولادیمیر پوتین در نخستین سفر خارجی خود در سمت رئیسجمهور جدید روسیه نه به کشور آمریکا رفت و نه در نشست گروه هشت شرکت کرد، بلکه به کشور بلاروس رفت و در آنجا با آلکساندر لوکاچنکو دیدار کرد.
پوتین خود تاکید کرد: «این واقعیت که نخستین سفر خارجی من به کشور برادر بلاروس است نشانگر مناسبات ویژهای است که میان دو کشور وجود دارد.»
لوکاچنکو که "آخرین دیکتاتور اروپا" لقب گرفته است نیز تصریح کرد که «بلاروس همکار وفاداری برای روسیه است». بلاروس امیدوار است بتواند برای حل مشکلات مالی خود از کرملین وامهای جدیدی دریافت کند.
ملاقات پوتین با مرکل
در روز جمعه (۱ ژوئن/۱۲ خرداد) برلین میزبان رئیسجمهور جدید روسیه است. آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، درباره مناسبات دو کشور و همچنین سیاست انرژی و اقتصادی با پوتین گفتوگو خواهد کرد. اما یکی از موضوعات مهم مورد بحث میان رهبران دو کشور اوضاع سوریه است. مرکل پیشتر شرایط سوریه را "فاجعهبار" خوانده بود.
پوتین در آلمان دیداری نیز با یوآخیم گاوک، رئیسجمهور آلمان، خواهد داشت. وی سپس از آلمان به پاریس سفر خواهد کرد و با همتای فرانسوی خود، فرانسوا اولاند، دیدار خواهد داشت. در پاریس نیز بحران سوریه در صدر گفتوگوهای دوجانبه خواهد بود.
پوتین پیش از سفر به کشورهای اروپایی گفته بود که روسیه سیاست خود در قبال سوریه را تغییر نخواهد داد. وی هشدار داد که کشورهای غربی نباید روسیه را تحت فشار قرار دهند. دمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین، نیز تاکید کرد که «سیاست روسیه در قبال سوریه از استمرار و تعادل برخوردار است».
انتشار اوراق مشارکت با نرخ بهره بالا یکی از راههای جذب
نقدینگی توسط دولت ایران برای پروژههای اقتصادی است. در سال گذشته خورشیدی
بیش از ۸۰۰ میلیارد تومان از این اوراق بیمشتری ماند.
به گزارش خبرگزاری فارس در سال ۱۳۹۰ بیش از ۳هزار و ۴۹۰ میلیارد تومان
اوراق مشارکت عرضه شده که از این میزان ۸۰۰ میلیارد تومان آن خریدار نداشته
است.
سود اوراق مشارکت با توجه به طرحهای مختلف در حدود ۱۷ تا ۲۰ درصد است که به صورت روزشمار محاسبه و پرداخت میشود. سود این اوراق زمستان سال گذشته با آغاز بحران در بازار طلا و ارز افزایش یافت.
بانک مرکزی تلاش کرد تا نقدینگی موجود در اختیار مردم را از سکه و ارز به سوی اوراق مشارکت جذب کند. امری که به نظر میرسید در ابتدا موفق بود، اما موجب نشد که قیمت سکه و ارزهای خارجی به رقم پیش از شروع بحران بازگردد.
اوراق مشارکت با سود ۳۵ درصد
انتشار اوراق مشارکت در بخشهای مختلف صنعتی و عمرانی صورت میگیرد و سود آن توسط دولت جمهوری اسلامی ایران تضمین میشود. نیاز صنعت نفت و گاز ایران به نقدینگی موجب شده است که این اوراق مورد توجه دستاندرکاران این صنعت قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید: صنایع پتروشیمی در انتظار سرمایهگذاریهای جدید
صنعت نفت ایران به علت تحریمهای بینالمللی با کمبود سرمایه روبرو است. بسیاری از طرحها به علت کمبود نقدینگی نیمه تمام ماندهاند. بهمن ماه سال گذشته خورشیدی، موسی سوری مدیرعامل شرکت نفت و گاز ایران مدعی شد که شرکت ملی نفت آمادگی دارد که تا ۳۵ درصد سود را برای اوراق مشارکت خود پرداخت کند.
مدیر عامل شرکت نفت و گاز پارس تصریح کرد که مهمترین مشکل در تکمیل و راهاندازی فازهای پارس جنوبی تامین منابع مالی برای خرید کالا و تجهیزات است.
وی با اشاره به اینکه با جذب ۲۰ میلیارد دلار اعتبار میتوان تولید زودهنگام گاز را از تمامی طرحهای نیمهکاره پارس جنوبی به انجام رساند افزود: «عدم افزایش جذابیت در انتشار اوراق مشارکت طرحهای نفت و گاز منجر به ایجاد مشکلاتی در تامین منابع مالی طرحهای اولویت دار صنعت نفت شده و حتی تاخیرهایی را به این پروژهها تحمیل میکند.»
انتقاد از سود ۲۰ درصدی اوراق مشارکت
در حالی که مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس برای پرداخت ۳۵ درصد سود اعلام آمادگی کرده است، انتشار اوراق مشارکت با سود ۲۰ درصد انتقادهایی را در پی داشته است. مجید قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد اردیبهشت ماه امسال هشدار داد که صدور اوراق مشارکت در حجم فعلی، رکود و تورم را تشدید خواهد کرد.
مدیرعامل بانک پارسارگاد معتقد است انتشار این حجم از اوراق مشارکت به نفع اقتصاد ایران نیست و این اوراق از یک طرف فشار رکودی و از طرف دیگر وقتی که در طرحها مصرف میشود، فشار تورمی ایجاد میکند.
بیشتر بخوانید: بانک مرکزی ایران و تب ارز
محمدرضا پورابراهیمی رییس هیات مدیره بورس کالا نیز خرداد ماه در گفتوگو با وبسایت "موج" انتشار اوراق را کاری "عبث و بیهوده" خواند. وی تعیین نرخ بالا برای اوراق مشارکت را از سیاستهای غلط بانک مرکزی دانست که باعث میشود منابع مالی با نرخ سود بالا در اختیار سرمایهگذار قرار گیرد.
ابراهیمی با اشاره به اینکه تعیین نرخ سود بالا برای اوراق مشارکت باعث شده است که درصد زیادی از طرح ها از توجیهپذیری خارج شوند، تصریح کرد: «افزایش نرخ سود اوراق مشارکت، نرخ هزینه سرمایه در اقتصاد کشور را به شدت بالا برد.» رییس هیات مدیره بورس کالا افزود: «گرچه در کوتاه مدت نقدینگی را مهار میکنیم، اما در بلند مدت بازده سرمایهگذاری نخواهیم داشت.»
برخی از کارشناسان اقتصادی سیاستهای غلط دولت را در زمینه تزریق نقدینگی بدون پشتوانه به اقتصاد ایران زمینهساز تورم لجام گسیخته فعلی میدانند. آنها معتقدند سپرده گذاری در بانک ها را بهجای عرضه اوراق مشارکت راه حل مناسبی برای مقابله با تورم میدانند.
این کارشناسان در پیش گرفتن سیاستهای انقباضی همچون انتشار اوراق مشارکت را که سبب کاهش نقدینگی شود، تایید میکنند، اما معتقدند این استراتژی زمانی موفق خواهد بود که نرخ سود با تورم به یکدیگر نزدیک باشند. شرایطی که در حال حاضر در اقتصاد ایران مهیا نیست.
سود اوراق مشارکت با توجه به طرحهای مختلف در حدود ۱۷ تا ۲۰ درصد است که به صورت روزشمار محاسبه و پرداخت میشود. سود این اوراق زمستان سال گذشته با آغاز بحران در بازار طلا و ارز افزایش یافت.
بانک مرکزی تلاش کرد تا نقدینگی موجود در اختیار مردم را از سکه و ارز به سوی اوراق مشارکت جذب کند. امری که به نظر میرسید در ابتدا موفق بود، اما موجب نشد که قیمت سکه و ارزهای خارجی به رقم پیش از شروع بحران بازگردد.
اوراق مشارکت با سود ۳۵ درصد
انتشار اوراق مشارکت در بخشهای مختلف صنعتی و عمرانی صورت میگیرد و سود آن توسط دولت جمهوری اسلامی ایران تضمین میشود. نیاز صنعت نفت و گاز ایران به نقدینگی موجب شده است که این اوراق مورد توجه دستاندرکاران این صنعت قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید: صنایع پتروشیمی در انتظار سرمایهگذاریهای جدید
صنعت نفت ایران به علت تحریمهای بینالمللی با کمبود سرمایه روبرو است. بسیاری از طرحها به علت کمبود نقدینگی نیمه تمام ماندهاند. بهمن ماه سال گذشته خورشیدی، موسی سوری مدیرعامل شرکت نفت و گاز ایران مدعی شد که شرکت ملی نفت آمادگی دارد که تا ۳۵ درصد سود را برای اوراق مشارکت خود پرداخت کند.
مدیر عامل شرکت نفت و گاز پارس تصریح کرد که مهمترین مشکل در تکمیل و راهاندازی فازهای پارس جنوبی تامین منابع مالی برای خرید کالا و تجهیزات است.
وی با اشاره به اینکه با جذب ۲۰ میلیارد دلار اعتبار میتوان تولید زودهنگام گاز را از تمامی طرحهای نیمهکاره پارس جنوبی به انجام رساند افزود: «عدم افزایش جذابیت در انتشار اوراق مشارکت طرحهای نفت و گاز منجر به ایجاد مشکلاتی در تامین منابع مالی طرحهای اولویت دار صنعت نفت شده و حتی تاخیرهایی را به این پروژهها تحمیل میکند.»
انتقاد از سود ۲۰ درصدی اوراق مشارکت
در حالی که مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس برای پرداخت ۳۵ درصد سود اعلام آمادگی کرده است، انتشار اوراق مشارکت با سود ۲۰ درصد انتقادهایی را در پی داشته است. مجید قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد اردیبهشت ماه امسال هشدار داد که صدور اوراق مشارکت در حجم فعلی، رکود و تورم را تشدید خواهد کرد.
مدیرعامل بانک پارسارگاد معتقد است انتشار این حجم از اوراق مشارکت به نفع اقتصاد ایران نیست و این اوراق از یک طرف فشار رکودی و از طرف دیگر وقتی که در طرحها مصرف میشود، فشار تورمی ایجاد میکند.
بیشتر بخوانید: بانک مرکزی ایران و تب ارز
محمدرضا پورابراهیمی رییس هیات مدیره بورس کالا نیز خرداد ماه در گفتوگو با وبسایت "موج" انتشار اوراق را کاری "عبث و بیهوده" خواند. وی تعیین نرخ بالا برای اوراق مشارکت را از سیاستهای غلط بانک مرکزی دانست که باعث میشود منابع مالی با نرخ سود بالا در اختیار سرمایهگذار قرار گیرد.
ابراهیمی با اشاره به اینکه تعیین نرخ سود بالا برای اوراق مشارکت باعث شده است که درصد زیادی از طرح ها از توجیهپذیری خارج شوند، تصریح کرد: «افزایش نرخ سود اوراق مشارکت، نرخ هزینه سرمایه در اقتصاد کشور را به شدت بالا برد.» رییس هیات مدیره بورس کالا افزود: «گرچه در کوتاه مدت نقدینگی را مهار میکنیم، اما در بلند مدت بازده سرمایهگذاری نخواهیم داشت.»
برخی از کارشناسان اقتصادی سیاستهای غلط دولت را در زمینه تزریق نقدینگی بدون پشتوانه به اقتصاد ایران زمینهساز تورم لجام گسیخته فعلی میدانند. آنها معتقدند سپرده گذاری در بانک ها را بهجای عرضه اوراق مشارکت راه حل مناسبی برای مقابله با تورم میدانند.
این کارشناسان در پیش گرفتن سیاستهای انقباضی همچون انتشار اوراق مشارکت را که سبب کاهش نقدینگی شود، تایید میکنند، اما معتقدند این استراتژی زمانی موفق خواهد بود که نرخ سود با تورم به یکدیگر نزدیک باشند. شرایطی که در حال حاضر در اقتصاد ایران مهیا نیست.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه
آمریکا، روسیه را متهم کرد که سیاست این کشور در قبال سوریه به راه افتادن
جنگ داخلی در آن کشور کمک می کند.
این گفتههای خانم کلینتون بعد از آن بیان شد که
روسیه و چین بار دیگر با اتخاذ تصمیم های شدیدتر در قبال سوریه در شورای
امنیت سازمان ملل مخالفت کردند.بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل هم بعد از کشتار حوله، دوباره هشدار داد که آنچه در سوریه می گذرد، کشور را به سمت یک جنگ داخلی "فاجعهبار" سوق می دهد.
فرماندهان مخالفان، دچار دو دستگی شده اند که اگر نیروهای دولتی به سربازخانه ها باز نگردند آیا همچنان باید آتش بس را نگه دارند یا نه.
سرهنگ قاسم سعدالدین که خود را از فرماندهان این گروه از مخالفان دولت سوریه معرفی کرده است، روز چهارشنبه (۳۰ مه - ۱۰خرداد) گفت که چنانچه نیروهای دولت بشار اسد تا ظهر روز جمعه به مفاد طرح آتش بس سازمان ملل متحد عمل نکنند، مخالفان مسلح دولت دیگر خود را به رعایت مفاد این طرح ملتزم نمی دانند.
در اظهارنظری متفاوت، ریاض اسعد، فرمانده ارتش آزاد سوریه گفت که چنین ضرب الاجلی از جانب آنها وجود ندارد.
در عوض او از کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب، خواست تا با انتشار بیانیه ای، اذعان کند که طرح صلح او با شکست مواجه شده است.
پل وود، خبرنگار بی بی سی که سه هفته تمام در داخل خاک سوریه بوده، می گوید اصلا چیزی به نام "آتش بس در آنجا وجود نداشته است."
بعد از کشتار حوله، رئیس جمهوری سوریه زیر فشار بین المللی قرار گرفت تا به آتش بس وفادار بماند.
در کشتار حوله نزدیک به یکصد نفر کشته شدند که تعدادی از آنها هم کودکان بودند.
روز پنجشنبه، یکی از ژنرال های سوری نتیجه تحقیقات دولتی در زمینه کشتار حوله را بیان کرد.
او در گزارشش آورده که "گروه های تروریستی" مسئول این کشتار هستند. ژنرال قاسم جمال سلیمان، گفت که این گروه ها می خواهند با این کار به کشورهای خارجی بگویند که سوریه درگیر جنگ داخلی است تا آنها به سوریه حمله کنند.
'کشتار بیگناهان'
هیلاری کلینتون که در سفر دانمارک بود، گفت که احتمال حمله نظامی هر روز بیشتر می شود.او گفت که روس ها، به او می گویند که نمی خواهند جنگ داخلی در سوریه به وقوع بپیوندد: "اما من به آنها می گویم که سیاست های آنها کمک می کند که جنگ داخلی در سوریه به وقوع بپیوندد."
ناظران می گویند که شرایط دخالت خارجی در امور سوریه ممکن است خیلی سریع عوض شود.
دفتر نخست وزیر بریتانیا هم عبارت آشنایی را برای سوریه به کار برده: "همه گزینه ها روی میز است."
بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل هم که برای شرکت در کنفرانسی در سوریه به سر می برد، گفت که ناظران سازمان ملل، تنها برای تماشای "کشتار بی گناهان به سوریه نرفته اند."
آقای بان گفت: "کشتار غیرنظامیان، مانند آنچه که جمعه گذشته روی داد، می تواند سوریه را به سمت یک جنگ داخلی فاجعهبار سوق دهد. جنگی داخلی که سوریه هیچگاه نمی تواند از عواقب آن خلاص شود."
در کشتار حوله که روز جمعه گذشته رخ داد، ۱۰۸ زن و کودک و مرد کشته شدند.
کشورهای غربی و رسانه های بین المللی، ارتش و شبه نظامیان وابسته به حکومت سوریه را مسئول کشتار حوله شناخته اند و شورای امنیت سازمان ملل نیز با صدور بیانیه ای تلویحا از مسئولیت دولت سوریه در این زمینه سخن گفته است.
بعد از ۳۱ سال، حالت فوقالعاده
در مصر لغو شد. بنا به این قانون نیروهای امنیتی می توانستند مظنونان خود
را بازداشت کنند و آنها را در دادگاههای خودشان محاکمه کنند.
از سال ۱۹۸۱ میلادی که انور سادات، رئیس جمهوری وقت ترور شد، بدون وقفه در مصر حالت فوقالعاده برقرار بوده است.لغو حالت فوقالعاده، یکی از اصلیترین خواستهای فعالان مصری بود که سال گذشته علیه حسنی مبارک، رئیس جمهوری این کشور به پا خواسته بودند.
شورای نظامی حاکم بر مصر که از زمان سرنگونی دولت حسنی مبارک، قدرت را در مصر به دست دارند، گفته اند که آنها حالت فوق العاده را دوباره در کشور برقرار نمی کنند.
برخی از مردم مصر از لغو این قانون هراس دارند و می گویند شاید در آستانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در مصر، کشور دچار خلا قدرت شود.
دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در مصر حدود دو هفته دیگر در مصر انجام می شود.
شورای نظامی حاکم بر مصر، با انتشار بیانیه ای، به مردم اطمینان داده که آنها تا زمان انتخاب رئیس جمهوری جدید و انتقال قدرت به او به "وظیفه ملی" برای مراقبت از کشور عمل می کنند.
حسام بهجت، یکی از فعالان حقوق بشری مصر که برای لغو این قانون تلاش کرده، در توصیف برداشته شدن حالت فوقالعاده می گوید که این رویداد "عظیم" است.
او می گوید: "مهم پیامی است که این اتفاق می فرستد. در فرهنگ نیروهای امنیتی این بود که آنها همواره ورای قانون هستند. حالا آنها باید از قوانین موجود پیروی کنند و از نیروهای فراقانونی دیگر خبری نیست."
حسنی مبارک بارها در زمان زمامداری خود قول داده بود که حالت فوقالعاده را بردارد. اما هیچگاه این کار را نکرد.
یکی از سخنگویان وزارت خارجه آمریکا می گوید که لغو این قانون، "گامی در جهت صحیح است" که به دموکراسی در مصر می انجامد.
شش ماه پیش (در ماه ژانویه امسال) فرمانده شورای نظامی حاکم بر مصر، قوانین مربوط به حالت فوقالعاده در کشور را آسانتر کرد و آن را تنها به حالتی تقلیل داد که "ترور" در کشور انجام شده باشد. او توضیح بیشتری در این خصوص نداد.
کپسول باربری فضاپیمایی که هفته
گذشته توسط یک شرکت خصوصی آمریکایی به فضا پرتاب شده بود، روز پنجشنبه، با
پایان سفر موفقیتآمیزش به زمین بازگشت.
این کپسول باربری در نزدیکی ساحل کالیفرنیا به آب افتاد.این اولین بار است که یک فضاپیمای متعلق به بخش خصوصی موفق به انجام چنین ماموریتی شده است.
قایقهای تندرو، به منطقهای که این فضاپیما به آب افتاد رفتند تا آن را از آب بگیرند.
کپسول دراگون دقیقا در محلی که از قبل تعیین شده بود در اقیانوس فرود آمد. مکان فرود ۹۰۰ کیلومتر با شبه جزیره باخا در نزدیکی کالیفرنیا فاصله داشت.
ایلان ماسک، رییس شرکت اسپیس اکس و طراح اصلی این فضاپیما گفت: "امروز، روز خیلی خوبی است. من غرق در شادی هستم."
دراگون، نیم تن مواد غذایی و لوازم را به ایستگاه بین المللی برد و حدود ۶۵۰ کیلوگرم بار را با خود به زمین بازگرداند که شامل لوازمی بود که آزمایش و کار با آنها به پایان رسیده بود.
ماموریت کپسول دراگون حمل بار بین زمین و ایستگاه بین المللی فضایی، است. موفقیت در انجام اولین ماموریت، باعث عقد قراردادی بین ناسا و شرکت اسپیس اکس می شود که یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار ارزش دارد.
طبق این قرارداد، شرکت اسپیس اکس ۱۲ ماموریت مشابه دیگر برای ناسا انجام خواهد داد.
آلن لیندومایر، یکی از مقام های ناسا گفت: "به نظر نمی رسد که ما زمان زیادی لازم داشته باشیم تا بفهمیم که این سفر موفقیتآمیز بوده است و از اسپیس اکس بخواهیم که ماموریتهای بعدی را آغاز کند."
بازگشت کپسول دراگون به زمین با نظارت مسئولان فنی اسپیس اکس در دفتر اصلی آنها در کالیفرنیا و همزمان با نظارت دفتر مرکزی ناسا در هوستون تگزاس انجام شد.
کپسول دراگون سفر بازگشت به زمین را در ساعات اولیه روز پنجشنبه آغاز کرد.
در ابتدا این کپسول توسط بازوی روباتیک ۱/۵ متری خود، از ایستگاه بین المللی فضایی جدا شد.
دان پتیت، یکی از فضانوردانی که در ایستگاه بین المللی حضور دارند، کپسول را آزاد کرد تا سفر خود را به زمین آغاز کند.
کپسول دراگون سه بار موتور خود را آتش کرد تا توانست از سکوی ایستگاه بین المللی فضایی جدا شود و به سمت زمین برود.
پنج ساعت بعد، موتور این کپسول برای ۱۰ دقیقه کار کرد تا آن را بتواند وارد جو زمین کند.
چند کشتی و هواپیما بازگشت این کپسول را به زمین رصد می کردند.
سه چتر در زمان فرود باز شدند و از سرعت کپسول کاستند.
مقصد بعدی کپسول دراگون، تگزاس است. در آنجا محتوای آن خارج شده و مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
ناسا، شرکت اسپیس اکس و یک شرکت دیگر به نام اوربیتال ساینس، را برای انجام ماموریت های تدارکاتی مربوط به ایستگاه فضایی بین المللی به کار گرفته است.
این سازمان امیدوار است با صرفه جویی در این گونه ماموریت ها، برای هدف های جسورانه دیگر سرمایه گزاری کند. از جمله رسیدن به مریخ و سیارکها.
قرار است بعدا سرویس های حمل و نقل فضانوردان هم به کارهای این شرکت های خصوصی اضافه شود.
شرکت اسپیس اکس نیز علاقه زیادی به عقد این گونه قراردادها دارد. این شرکت در حال تولید وسائل ایمنی و دستگاه های حفظ حیات برای فضانوردان است. چنین ابزارهایی به اسپیس اکس این قابلیت را میدهد تا تبدیل به یک سرویس مسافربری برای فضانوردان شود.
آقای ماسک، رییس این شرکت، گفت: "قبل از اینکه انسانی را در این فضاپیماها قرار دهیم، باید مطمئن شویم که این وسیله چندین بار امتحان خود را پس داده است. ما همچنین می خواهیم دستگاه هایی را طراحی کنیم که در مواقع اضطراری فضانوردان بتوانند با کمک آن، خود را از وسیله پرتاب جدا کنند."
کارشناسان می گویند که حدود ۴۶۰۰
نفر در انگلستان اگر فقط نیم واحد از میزان مصرف روزانه الکل (معادل یک
لیوان شراب در هفته) خود را کم می کردند، زنده می ماندند.
گزارش دانشگاه آکسفورد هشدار می دهد که استفاده از الکل ریسک بسیاری از بیماری های مزمن را بالا می برد.توصیه رسمی وزارت بهداشت دولت بریتانیا این است که مردان، روزانه بیش از سه یا چهار واحد، و زنان بیش از دو تا سه واحد الکل مصرف نکنند.
اما پژوهشگران می گویند دستور العمل های فعلی با بهینه سازی وضعیت سلامت عمومی سازگاری ندارد.
برآورد می شود که بیماری های مرتبط با الکل برای سازمان خدمات درمانی انگلستان سالانه ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون پوند هزینه دارد.
گروه پژوهشی آکسفورد، اطلاعات مورد نیاز خود را از سرشماری ۲۰۰۶ تامین کرده و عادت مصرف الکل هفتگی ۱۵ هزار فرد بالغ در انگلستان را مورد بررسی قرار داده است.
به گزارش نشریه پزشکی بریتانیا، پژوهشگران برای بررسی میزان مرگ ناشی از ۱۱ "بیماری" که ارتباط آنها با استفاده طولانی مدت از الکل، قطعی ارزیابی شده، از یک مدل ریاضی استفاده کردند.
این بیماری ها شامل بیماری قلبی، سکته، فشار خون بالا، دیابت، بیماری بافت های کبد، صرع و پنج نوع سرطان بوده است.
دکتر ملانی نیکولز، سرپرست این تحقیق می گوید: "اگر این بیماران، سطح مصرف الکل خود را نیم واحد در روز کاهش می دادند، این امکان وجود داشت که بیش از ۴ هزار مرگ ناشی از سرطان، بیماری های قلبی، سکته و بیماری کبدی در انگلستان اتفاق نیفتد."
ولی محققان، به گفته خودشان، سعی نمی کنند که مردم را نصیحت کنند، فقط به آنها اطلاعات لازم را می دهند تا هر کس بتواند خودش تصمیم آگاهانه بگیرد.
آنها می گویند که در میان مردم، این باور به طور فراگیر وجود دارد که الکل از بیماری های قلبی جلوگیری می کند.
اریک اپلبای، مدیر اجرای موسسه "الکل کانسرن" می گوید که دستورالعمل های دولتی باید راه واقع بینانه ای را برای کاهش ریسک های مرتبط با نوشیدن الکل در اختیار عموم قرار دهد.
به گفته او "چون قدرت و درصد الکل در نوشیدنی های الکلی متفاوت است، ما برای سنجش میزان مصرف الکل از "واحد" استفاده می کنیم ولی فهم اینکه در عمل، میزان مصرف الکل چه اندازه باید باشد، ممکن است مشکل باشد."
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام امروز
در همایش ملی "تحولات خاورمیانه و آینده نظم منطقهای" گفته است که عامل
عمده انفجار اطلاعات که امروز وجود دارد در زمان انقلاب ما وجود نداشت.
خبرگزاری ایسنا از قول آیتالله هاشمی رفسنجانی
نوشت: وقتی قیام عظیم ۱۵ خرداد اتفاق افتاد در دنیا کمتر به این موضوع
پرداخته شد و تنها چند کلمهای از حرفهای رژیم در رسانههای دنیا منتشر
شد. اما امروز شاهدیم حتی وقتی یک خبرنگار را زندانی میکنند، در کل دنیا
خبرش پخش میشود. یعنی هر اتفاقی که میافتد دنیا میفهمد و رسانههای آزاد
دنیا و سایتها آن را پخش میکنند. البته گاهی با اغراق و بزرگ نمایی این
اتفاق میافتد.او افزود: امروز در سایه اینترنت و ماهوارهها دیگر نمیتوان جلوی اطلاعات را گرفت. البته عوارض بدی هم دارد، اما اگر بخواهیم جلوی یک چیزی گرفته شود ده تای دیگر سبز میشود و وقتی مردم راه اطلاعات را پیدا کردند نمیشود آنها را متوقف کرد. این امر روزافزون است و در انقلابهای اتفاق افتاده در دو سال اخیر این رسانهها فعال بودهاند.
حکومت ایران سانسور اینترنتی را پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ شدت بخشیده است. فیسبوک، یوتیوب و توییتر از جمله شبکههای اجتماعی آنلاینی هستند که دسترسی به آنها توسط حکومت ایران مسدود شده است.
مقامات دولتی و نظامی ایران تا کنون چند بار از فیسبوک و توییتر با عنوان ابزارهایی با هدف تشدید آشوب در ایران نام بردهاند.
عکسهای دوستان فیسبوکی یک
هنرمند آمریکایی از دیوارهای موزه هنرهای پورتلند سر در آورده اند. این
هنرمند تصمیم گرفته تا به دیدار تمام دوستان فیسبوکیاش برود و از آنها
عکاسی کند.
قرارهای عکاسی تانیا هولاندر، گاهی نخستین دیدار او با سوژههایش هم هست که البته در دنیای مجازی، دوستان او به شمار میروند.بعضی از دوستان او در فیس بوک، خریداران آثارش بوده اند که بعدها او را در جهان مجازی پیدا کرده و با او دوست شده اند.
حال خانم هولاندر می خواهد با این پروژه، آنها را بیشتر بشناسد. از آنها عکاسی کند و برای اولین بار پا در مهمانخانه، آشپزخانه یا اتاق خوابشان بگذارد.
زمانی که او تصمیم به شروع این پروژه می گیرد ۶۲۰ دوست در فیس بوک داشته و تا به حال توانسته از ۱۶۳ نفرشان عکاسی کند.
تمام این ۱۶۳ نفر در آمریکا زندگی می کنند اما آن طور که تانیا هولاندر به بیبیسی فارسی گفت، او قصد دارد برای عکاسی از دوستانش در نقاط دیگر دنیا به کشورهای محل سکونتشان سفر کند.
تنهایی در شب سال نو
یک شب تانیا هولاندر، به فکر افتاد سراغ تک تک دوستانش در فیس بوک برود. او تصمیم گرفت آنها را از نزدیک ببیند و از آنها در محل زندگی شان عکس برداری کند.آن شب، شب سال نوی میلادی بود. چند ساعت مانده به شروع سال ۲۰۱۱.
"شب قبل از سال نو، در خانه تنها بودم. داشتم برای دوستانم در فیس بوک پیغام می گذاشتم. یکی از آنها در اندونزی فیلم برداری می کرد و دیگری در افغانستان بود."
تانیا هولاندر گفت: "در همان لحظه نوع ارتباطی که من با هر یک از این دو نفر داشتم، برایم سوال برانگیز شد. با خودم گفتم چه عجیب که من شب قبل از سال نو تنها هستم و در فیس بوک وقتم را می گذرانم. ولی در عین حال، همین فیس بوک باعث شده که من تنهای تنها نباشم و بتوانم با دوستانم در نقاط مختلف دنیا ارتباط برقرار کنم."
همان وقت بود که او تصمیم گرفت به محل زندگی همه دوستان فیسبوکیاش که آن زمان ۶۲۰ نفر بودند، برود و از آنها عکاسی کند.
خیلی از این دوستان را، او نمی شناسد و خارج از فیس بوک آنها ملاقات نکرده است.
او می گوید دیدار با کسانی که اصلا آنها را نمی شناخت باعث ایجاد دوستی های جدیدی برایش شده است.
"برای من مهمان نوازی و مهربانی کسانی که برای اولین بار می دیدمشان، شگفت انگیز بود."
تانیا می گوید با بودجه بسیار کمی این پروژه را شروع کرد و بیش از همه پرداخت هزینه هتل برایش دشوار بود. اما گاهی او در جایی به غیر از هتل شبهایش را می گذراند: "من تعجب می کردم وقتی کسانی را برای اولین بار می دیدم و آنها کلید خانهاشان را به من می دادند و از من دعوت می کردند آنجا بمانم."
حتی برایش آشپزی هم می کردند. البته یکی هم مانند امی مانگر می شود که چون آن روز جایی دعوت داشت، به تانیا گفت در خانهاش بماند و از خودش پذیرایی کند.
'فیسبوک خوب است، اما...'
او می گوید در طی انجام این پروژه، با دوستانی آشنا شده که حالا احساس نزدیکی زیادی با آنها می کند.تانیا هولاندر می گوید با انجام این پروژه، تلاش می کند یک اثر تاریخی و اجتماعی ایجاد کند. اما او می گوید پیام اصلی که عکس هایش دارد، این است که به همه یادآوری کند "به فکر رابطه ها و دوستی هایشان باشند."
او فیسبوک را دوست دارد. می گوید بزرگ شدن فرزندان دوستانش را آنجا می بیند یا از احوال دوستانش با خبر می شود.
در عین حال او می گوید که فیس بوک، جایگزینی برای روابط در زندگی واقعی نیست: "من دوست دارم به همه بگویم به این فکر کنید که با چه کسانی دوست هستید و زمانی را برای دیدار با این دوستان در برنامه هایتان مشخص کنید."
قدم بعدی تانیا، تهیه بودجه برای هزینه سفر و عکاسی از دوستان فیسبوکیاش است که خارج از آمریکا زندگی می کنند.
هدف اول؛ عکاسی از دوستانش در اندونزی و افغانستان.
کسانی که در تنهایی یک شب سال نو، جرقه اولیه انجام این پروژه را در ذهن او زدند.
این روزها در اینترنت و به خصوص
شبکه اجتماعی فیسبوک، بین شماری از افغانها بحث داغی بر سر آیت الله
خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در جریان است.
این بحث ها پس از آن داغ شد که تصاویری از
بیلبوردهایی که برای مراسم بیست و سومین سالگرد درگذشت آیت الله خمینی در
شماری از چهار راهی های کابل نصب شده، در اینترنت منتشر شد.در این بیلبوردها از مردم دعوت شده تا در "سالگرد ارتحال ملکوتی امام خمینی" شرکت کنند اما در این میان عده دیگری آمدند و بر روی این عکسها چلیپا زدند و چنین بود که دعوا داغ و داغتر شد.
بحث برسر چیست
جدال بر سر معنی و تعبیری است که از برگزاری مراسمی برای آیت الله خمینی در کابل، می شود. به عبارت دیگر هم ریشه اختلاف در تعریف هر دو طرف این دعوا از " آیت الله خمینی " است.نکته اختلاف را می شود این طوری مشخص تر کرد که آیا تجلیل از ساگرد وفات آیت الله خمینی، یک مراسم مذهبی و تجلیل از یک مقام مذهبی و مرجع تقلید است یا تجلیل از یک رهبر سیاسی که به کشور دیگری تعلق دارد.
مخالفان برگزاری مراسم آیت الله خمینی در کابل، که در شبکه اجتماعی فیسبوک، تلاش دارند اجتماعی را در مخالفت با برگزاری چنین مراسمی در همان روز، در کابل تشکیل دهند، آیت الله خمینی را یک رهبر سیاسی که به زمان و مکان مشخصی تعلق دارد، می بینند. آنها در سایتهای اجتماعی میگویند "کابل تهران نیست، رهبر ایران، رهبر افغانستان نیست".
اما آیت الله خمینی از چشم افرادی که برای او مراسم یاد بود می گیرند، محدود به ایران نیست بلکه متعلق به "جهان اسلام و تمام آزادیخواهان جهان است" و از نظر زمانی نیز او گرچه در زمان محدود و معینی زیسته است، اما "تفکر او منحصر به زمان خاص و مکان خاصی نیست."
عیسی حسینی مزاری، رئیس خبرگزاری صدای افغان، یکی از کسانی است که برای آیت الله خمینی در کابل مراسم یاد بود گرفته است، آقای حسینی مزاری می گوید: " آیت الله خمینی برای او هم یک پیشوای مذهبی است و هم یک رهبر سیاسی و به عنوان یک شیعه، برای او دین از سیاست جدا نیست."
در این صورت تجلیل از بنیانگذار جمهوری اسلامی برای آقای حسینی مزاری و کسانی که به گفته او "به صورت خودجوش و از سر عشق و علاقه فردی در چنین مراسمی شرکت می کنند"، یک اقدام مذهبی_ سیاسی است.
حسینی مزاری مدعی است که او بعنوان یک شهروند افغان حق دارد که دست به اقدام سیاسی بزند، کار فرهنگی کند و از راه و تفکری که به نظرش درست است، حمایت کند.
قانون اساسی افغانستان به هر شهروند این کشور حق اجتماعات و گردهمایی های مسالمت آمیز را داده است و تجلیل از آیت الله خمینی نیز یک حرکت سیاسی_ مدنی مسالمت آمیز است.
کسانی که در طیف مخالف آقای مزاری هستند در یک نکته با او موافقاند، در این نکته که برگزاری مراسم تجلیل از بنیانگذار جمهوری اسلامی یک حرکت سیاسی است و درست به همین دلیل با برگزاری چنین مراسمی در کابل موافق نیستند و می گویند جای چنین مراسمی در پایتخت افغانستان نیست.
بیلبورد های آیت الله خمینی بیشتر در مناطق غرب کابل نصب شده، جایی که بیشتر جمعیت آن هزاره ها و شیعه ها هستند، هزاره ها در سی سال گذشته بیشترین جمعیت مهاجر افغانی در ایران را تشکیل می دادند به همین دلیل آنها بیش از دیگر گروه های قومی افغانستان، هم مسائل سیاسی ایران را با جزئیات بیشتر می شناسند و هم نسبت به ایران و جمهوری اسلامی و مسائل آن حساس هستند.
حساب آیت الله خمینی از جمهوری اسلامی جدا است؟
در سالهای جهاد، آیت الله خمینی هجوم ارتش سرخ به افغانستان را محکوم و از جهاد افغانها علیه شوروی حمایت کرد.این اقدام، او را در افغانستان به چهره محبوبی بدل کرد. اما در سالهای شصت خورشیدی و پس از آنکه چند حزب سیاسی شیعی در ایران تشکیل شدند و شماری از آنها در مناطق مرکزی افغانستان با همدیگر درگیر شدند، حسن نیت سیاسی ایران در قبال افغانستان به ویژه در میان هزاره ها و شیعه ها اندک اندک زیر سوال رفت.
این شک، در جریان جنگ داخلی و حمایت فعال ایران از یک طرف جنگ، جدی تر شد و در سالهای اخیر با مخالفت ایران با برنامه های کلان توسعه ای افغانستان که از سوی غرب حمایت میشود، صف مخالفان ایران روز به روز بیشتر شد و افغانها بارها در نوشته ها و اظهارات رسانه ای از همسایه های "بدخواه" افغانستان شکایت کرده و در این راستا از پاکستان و ایران نام بردند.
اما طرفداران آیت الله خمینی در کابل بر این باورند که رفتار ماموران جمهوری اسلامی با افغانها ربطی به آیت الله خمینی ندارد، مثلا آقای حسینی مزاری می گوید: شماری زیادی از ایرانی ها نیز زندگی خوبی ندارند، به انواع مختلفی در ایران اذیت می شوند، این یک مساله اجتماعی است که در هر جامعه ای هست و منحصر به ایران هم نیست.
به اعتقاد آقای حسینی مزاری، نباید بد رفتاری پلیس و یا مامور مرزی ایران را به پای آیت الله خمینی نوشت و شخص او را مقصر دانست.
اسلام مرز ندارد
یکی از گفته های آیت الله خمینی که گفته بود اسلام مرز ندارد هنوز در حافظه افغانها به ویژه کسانی که در ایران مهاجرت کردند هست، اما شمار زیادی از کسانی که تجربه زندگی در ایران را داشته اند، معتقدند که در عمل، مرزهای زیادی در ایران وجود داشت که در بسیاری موارد این مرزها سبب شد افغانها نتوانند با وجود سی سال زندگی در ایران، وارد این جامعه شوند.عده زیادی از افغانهایی که در ایران زندگی کرده اند، حالا با کوله باری از اندوخته هایی که با تلاشهای شخصی در ایران یاد گرفته اند، به صورت فعال وارد فعالیت فرهنگی_ هنری و سیاسی در افغانستان شده اند. اما اکثر آنها خاطرات تلخی از جمهوری اسلامی و رفتار ماموران این کشور دارند و همین نیروها که می توانستند نیروی اصلی ایران در آینده سیاسی و فرهنگی افغانستان باشند، حالا به نیروی جدی بازدارنده فعالیت های فرهنگی ایران و مخصوصا فعالیت های سیاسی ایران در افغانستان بدل شده اند.
بیشتر کسانی که در حال حاضر در اینترنت برای راه اندازی تظاهرات علیه برگزاری مراسم آیت الله خمینی در کابل تلاش می کنند، کسانی هستند که مدتی در ایران بوده اند.
کاظم وحیدی در صفحه فیسبوک خود در واکنش به برگزاری این مراسم در کابل نوشته است:" اندیشه موسوم به ولایت فقیه که روی دیگر سکه امارت اسلامی طالبان می باشد، در واقع استبداد مطلقه فردی، با رنگ و لعاب مذهب است که برای پیاده شدنش در یک جامعه چاره ای ندارد تا پیروانش چوبه های دار را همیشه برافراشته داشته باشند و شمشیر مرتدخوانی آزادیخواهان نیز باید از نیام کشیده باشد. مسلم است ما هزاره هایی که عمری را صرف مبارزات دموکراتیک و برابری خواهانه نموده ایم، همیشه در برابر آن خواهیم ایستاد و نخواهیم گذاشت که کسی آن را در کشور ما رایج نماید.
و حمید فیدل یکی دیگر از کسانی که برای مخالفت با برگزاری مراسم سالگرد آیت الله خمینی در کابل تلاش می کند، در وبلاگش نوشته است: " شیعه پوستری وجودم را جهنمی کرده است. اگر شیعه این است که ما بخاطر آن می کشیم و اسلام چیزی است که خودش را از پوستر (آیت الله) خمینی بیرون می دهد؛ من یکی دیگر نیستم."
سنجشگری های سیاسی
بحث دیگری که میان موافقان و مخالفان برگزاری مراسم آیت الله خمینی در کابل مطرح است، ریشه در حساب و کتاب های سیاسی و شرایط کنونی افغانستان دارد. مخالفان برگزاری این مراسم معتقدند که نصب پوسترهای کلان آیت الله خمینی در کشوری که رابطه نزدیکی با غرب و آمریکا دارد، از نظر سیاسی به صلاح نیست.این مخالفان که بیشترشان هزاره ها و شیعه های افغانستان هستند معتقدند که هزاره ها بارها به دلیل این که غرب آنها را نزدیک به ایران پنداشته آسیب دیده و غربی ها به آنها اعتماد نکرده اند.
در یکی از صفحه هایی که در فیسبوک علیه برگزاری مراسم تجلیل از آیت الله خمینی در کابل به راه انداخته شده، چنین آمده است: "تجلیل از (آیت الله) خمینی، همچنین از نظر سیاسی برای هزاره ها هزینه گزافی دارد، تجلیل از او، از یک طرف غرب و آمریکا را نسبت به هزاره ها بد بین می کند و بین مردم ما و قدرت های بزرگ جهان فاصله می اندازد و از سوی دیگر بر مردم ما بار دیگر مهر مزدوری ایران می زند و اگر خدای ناکرده فردا طالبان به قدرت بازگردند، سند قتل ما با چنین تجلیل هایی امضا شده است."
این نگرانی ها را اگر در کنار برخی از حوادث دیگری بگذاریم، دلایل نگرانی مخالفان برگزاری مراسم آیت الله خمینی ساده تر می شود. مثلا اخیرا امنیت ملی افغانستان اعلام کرد که شماری از رسانه های خصوصی در افغانستان با هزینه ایران تامین می شود.
چندی پیش ابوالفضل ظهروند، سفیر ایران درکابل از رئیس مجلس سنا خواسته بود، موافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان را امضا نکند. هر ازگاهی شماری از فرماندهان ناتو نیز جمهوری اسلامی را متهم کرده اند که پول و سلاح در اختیار شورشیان طالبان قرار می دهد.
چنین مواردی، نشان می دهد که جمهوری اسلامی افغانستان در میدان سیاسی افغانستان فعال است. مقام های ایرانی نگرانی شان را از حضور نیروهای خارجی در افغانستان نیز پنهان نمی کنند و بارها گفته اند که حضور نیروهای خارجی در افغانستان به نفع ثبات منطقه نیست.
دقیقا همین نقش فعال ایران در میدان سیاسی افغانستان است که عده ای از افغانها را نگران می کند که جمهوری اسلامی، در نبرد سردی که با رقبای غربی اش دارد، از آنها استفاده کند.
افغانستان همانگونه که سالهای سال خط حائل قدرت های سیاسی بزرگ بوده، در ده سال گذشته به محل و مرکز تقاطع منافع سیاسی قدرت های بزرگ، محل تلاقی و تعامل فرهنگ های مختلف، نگرش ها و گرایش های فرهنگی مختلف و گاه به شدت متفاوت بدل شده است.
بسیاری اوقات، تفاوتها و فاصله ها در افغانستان قابل تامل است و در مواردی هم جمع آمدن این تفاوت ها در کنار هم، تصویر جالبی از افغانستان می دهد.
نمونه بارز این تفاوت ها، محل نصب پوسترهای بزرگ آیت الله خمینی است، این بیلبورد های بزرگ درست کنار دیوار مدرسه نظامی نصب شده اند که با هزینه آمریکایی ها ساخته شده و افسران ارتش افغانستان در آن آموزش می بینند.
رمزی قسیه در حالی که به آرامی میان کپهای از
پاره آجر و آهن خمیده گام برمیدارد میگوید: "تخصصمان در منقل و کباب روی
آتش چوب بود". شیشههای شکسته زیر پایش خرد میشوند.
"ایوانی زیبا داشتیم، حالا هیچی نداریم".
رمزی تا چند هفته پیش صاحب مغرور رستوران المغرور، در بیرون از بیتلحم و اراضی اشغالی کرانه باختری رود اردن بود. حالا او صاحب جایی است که انگار بمبی در آن منفجر شده است، زخمی کهنه در درهای کوچک و زیبا که هنوز از بارشهای زمستان شاداب است.
نیروهای اسرائیلی اوایل ماه مه رستوران را با خاک یکسان کردند.
رمزی با تلفن همراهش از تخریب رستورانش فیلم گرفته است، بولدوزرهایی غولپیکر سقف رستورانش را پایین میآورند و او و کارکنانش بیپناه به آنها نگاه میکنند.
او میگوید: "۱۲ سال کار در فقط ۵ دقیقه از بین رفت".
مقامات اسرائیلی میگویند که رمزی مجوزهای لازم ساختمانی را نداشته است.
ایگال پالمور، از سخنگویان وزارت امور خارجه اسرائیل، میگوید: "در کشورهای دیگر هم پیش میآید که مردم در مناطق روستایی زیبا رستوران بزنند بدون آن که مجوزهای لازم را گرفته باشند. به آنها اخطار میدهند و اگر آنها کسب و کارشان را به لحاظ قانونی تنظیم نکنند، رستورانشان تخریب خواهد شد".
اما این چیزی است که فلسطینیها "پاکسازی نژادی" میخوانند.
نیروهای اسرائیلی خانهها و مغازههای فلسطینیان را در کرانه باختری خراب میکنند. سازمان ملل میگوید که اقدامات این چنینی در سالهای اخیر جهش چشمگیری داشتهاند.
بر این مبنا بیش از ۱۱۰۰ فلسطینی ساکن کرانه باختری در سال ۲۰۱۱ از خانههایشان بیرون رانده شدهاند، تعدادی که ۸۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۰ است.
مطابق این آمار، این روند در سال ۲۰۱۲ نیز ادامه یافته است، به ترتیبی که فقط تا به این جای سال ۲۰۱۲ شمار فلسطینیهایی که خانهشان را از دست دادهاند به ۶۰۰ نفر میرسد.
کرانه باختری از سال ۱۹۶۷ و پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، درگیری نظامی که به شکست اعراب ختم شد، تحت اشغال نظامی اسرائیل است.
این مناطق از این قرارند:
رامش راجاسینگام، از دفتر همکاریهای انساندوستانه سازمان ملل، میگوید: "این تخریبها باعث میشود [فلسطینیها] متحمل رنج شدیدی شوند. بیشتر از نصف کسانی که از خانههایشان بیرون رانده میشوند کودک هستند".
"و این کودکان در پی تخریب و تخلیه خانهشان از دسترسی به آموزش محروم میشوند".
مدرسهای که در "جنبه"، روستای فلسطینی کوچکی با نزدیک ۲۰۰ نفر سکنه در کوههای خلیل و در منتهاالیه جنوبی کرانه باختری، واقع شده است نیز در معرض تخریب قرار دارد.
جای پرتی است؛ با جیپ نیم ساعت از جاده اصلی طول میکشد که به آن برسیم.
جنبه در منطقه ج واقع شده است.
وقتی وارد کلاس میشوم یکی از بچهها با انگلیسی دست و پاشکستهای میگوید: "قدش چه بلنده!"
زندگی در جنبه حالتی بدوی دارد و بسیاری از خانوادهها در غارهایی که در دل کوه کندهاند زندگی میکنند.
اما خطر تخریب این روستا را نیز تهدید میکند.
ارتش اسرائیل میخواهد این منطقه را به یک میدان تیر تبدیل کند.
بیش از یک دهه است که جدالی قانونی بر سر وضعیت این زمینها در جریان است. وزارت دفاع اسرائیل به زودی تکلیف زمین را روشن میکند، هرچند ممکن است که تصمیم نهایی به دیوان عالی اسرائیل واگذار شود.
برآورد سازمان ملل این است که اگر وزارت دفاع اسرائیل برنده این جدال باشد، ممکن است بیش از ۱۶۰۰ فلسطینی از خانههایشان آواره شوند.
پیرمردی ۷۲ ساله به نام حمید جبارین را در غار محل زندگیاش ملاقات کردم، نیمه کور و با پاهایی لرزان.
او میگوید: "اگر بولدوزرها به اینجا بیایند باید مرا دفن کنند. آخر چه جای دیگری دارم که بروم؟"
نوههای او به من فنجانی چای شیرین داغ تعارف میکنند، چیزی که در یک روز سرد و بارانی خیلی میچسبد.
حمید میگوید که در همین غارها متولد شده و پیش از آن نیز اجدادش برای نسلها همین جا زندگی کردهاند.
بیرون غارها، چوپانان مراقب گلههایشان هستند.
تسهیلاتی که خطر تخریب آنها را هم تهدید میکند.
الستر برت، معاون وزیر خارجه بریتانیا، میگوید که دولتش نسبت به افزایش شدید تخریب خانههای فلسطینیان توسط دولت اسرائیل "نگرانی جدی" دارد.
به گفته او این امر به "تحمل دشواریهای غیرضروری توسط فلسطینیهای معمولی" منجر میشود و تاثیری منفی بر روند صلح خاورمیانه دارد. او میگوید تقریبا تمامی موارد تخریب "خلاف حقوق بینالملل بشردوستانه" است.
اسرائیل اصرار دارد که ساختمانهایی هم که یهودیان به طور غیرقانونی بسازند تخریب میشوند.
اما آنچه فلسطینیها را خشمگین میکند این است که در حالی که ساخت و ساز در اغلب مناطق کرانه باختری برای آنان به شدت دشوار است، احداث شهرکهای بزرگ یهودینشین ادامه دارد.
به غیر از خود اسرائیل، همه کشورهای جهان میگویند که این شهرکها خلاف قوانین بینالمللی هستند.
و گسترش شهرکسازیها، که با تخریب خانههای فلسطینی گره خورده است، بر زمینهایی جریان دارد که رهبران فلسطینی ها و اسرائیل توافق کردهاند دولت آینده فلسطینی در آن بنا شود.
البته بسیاری معتقدند این دولتی است که بعید است به وجود بیاید.
به نظر میرسد که اتحادیه اروپا هم در این بدبینی سهیم است.
این اتحادیه در بیانیهای که همین ماه منتشر کرده،
گفته است سیاست شهرکسازی اسرائیلیها، در کنار تداوم تخلیه فلسطینیها از
این منطقه، یک "راه حل دو کشوری" را غیرمکن میکند.
اسرائیل این بیانیه را مغرضانه خوانده است.
ایگال پالمور، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، دفتر امور بشردوستانه سازمان ملل در این منطقه را بابت "اطلاعرسانی گمراهکننده" مقامات اروپایی شماتت میکند.
اما برخی مقامات اسرائیلی به طور خصوصی میگویند که نگران انتقادهای اتحادیه اروپا هستند.
میتوان صدای محو ساخت و ساز را شنید. از جایی که شهرکی یهودینشین به نام هار گیلو است.
رمزی با دلسردی شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: "نمیتوانم چیزی بگویم".
رمزی تابلویی نصب کرده که روی آن نوشته است: "بازخواهیم گشت".
من با تردید از او میپرسم که برنامهای برای بازسازی رستورانش دارد؟
با لبخند میگوید: "آره. این زندگی من است. سرزمین من است. روزی به آن برمیگردم".
و مساله زمین همچنان در کانون گرهخوردهترین تنش خاورمیانه قرار دارد.
"ایوانی زیبا داشتیم، حالا هیچی نداریم".
رمزی تا چند هفته پیش صاحب مغرور رستوران المغرور، در بیرون از بیتلحم و اراضی اشغالی کرانه باختری رود اردن بود. حالا او صاحب جایی است که انگار بمبی در آن منفجر شده است، زخمی کهنه در درهای کوچک و زیبا که هنوز از بارشهای زمستان شاداب است.
نیروهای اسرائیلی اوایل ماه مه رستوران را با خاک یکسان کردند.
رمزی با تلفن همراهش از تخریب رستورانش فیلم گرفته است، بولدوزرهایی غولپیکر سقف رستورانش را پایین میآورند و او و کارکنانش بیپناه به آنها نگاه میکنند.
او میگوید: "۱۲ سال کار در فقط ۵ دقیقه از بین رفت".
'پاکسازی نژادی'
خانه مجاور رستوران که او و خانوادهاش در آن زندگی میکنند، هنوز پا بر جا است. او میگوید نیروهای اسرائیلی به او گفتهاند که ظرف یک ماه آینده میآیند که آن را تخریب کنند.مقامات اسرائیلی میگویند که رمزی مجوزهای لازم ساختمانی را نداشته است.
ایگال پالمور، از سخنگویان وزارت امور خارجه اسرائیل، میگوید: "در کشورهای دیگر هم پیش میآید که مردم در مناطق روستایی زیبا رستوران بزنند بدون آن که مجوزهای لازم را گرفته باشند. به آنها اخطار میدهند و اگر آنها کسب و کارشان را به لحاظ قانونی تنظیم نکنند، رستورانشان تخریب خواهد شد".
اما این چیزی است که فلسطینیها "پاکسازی نژادی" میخوانند.
نیروهای اسرائیلی خانهها و مغازههای فلسطینیان را در کرانه باختری خراب میکنند. سازمان ملل میگوید که اقدامات این چنینی در سالهای اخیر جهش چشمگیری داشتهاند.
بر این مبنا بیش از ۱۱۰۰ فلسطینی ساکن کرانه باختری در سال ۲۰۱۱ از خانههایشان بیرون رانده شدهاند، تعدادی که ۸۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۱۰ است.
مطابق این آمار، این روند در سال ۲۰۱۲ نیز ادامه یافته است، به ترتیبی که فقط تا به این جای سال ۲۰۱۲ شمار فلسطینیهایی که خانهشان را از دست دادهاند به ۶۰۰ نفر میرسد.
کرانه باختری از سال ۱۹۶۷ و پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل، درگیری نظامی که به شکست اعراب ختم شد، تحت اشغال نظامی اسرائیل است.
تقسیم کرانه باختری
مطابق توافق ۱۹۹۳ صلح اسلو کرانه باختری به سه منطقه تقسیم شده است، اقدام موقتی که بنا بود به برقراری یک دولت تمام عیار فلسطینی منجر شود.این مناطق از این قرارند:
- در منطقه الف، که شامل حدود ۱۷درصد اراضی کرانه باختری است، تسلط کامل دولت فلسطینی برقرار است.
- در منطقه ب، که شامل نزدیک ۲۱درصد اراضی کرانه باختری است، دولت فلسطینی اختیارات محدودی دارد.
- در منطقه ج، که شامل حدود ۶۲درصد اراضی کرانه باختری است، دولت اسرائیل تسلط کامل دارد.
رامش راجاسینگام، از دفتر همکاریهای انساندوستانه سازمان ملل، میگوید: "این تخریبها باعث میشود [فلسطینیها] متحمل رنج شدیدی شوند. بیشتر از نصف کسانی که از خانههایشان بیرون رانده میشوند کودک هستند".
"و این کودکان در پی تخریب و تخلیه خانهشان از دسترسی به آموزش محروم میشوند".
مدرسهای که در "جنبه"، روستای فلسطینی کوچکی با نزدیک ۲۰۰ نفر سکنه در کوههای خلیل و در منتهاالیه جنوبی کرانه باختری، واقع شده است نیز در معرض تخریب قرار دارد.
جای پرتی است؛ با جیپ نیم ساعت از جاده اصلی طول میکشد که به آن برسیم.
جنبه در منطقه ج واقع شده است.
نبرد قانونی
وقتی که میرسیم، دانشآموزان وسط درس زبان انگلیسی هستند. مدرسه از دو کلاس کوچک تشکیل شده است.وقتی وارد کلاس میشوم یکی از بچهها با انگلیسی دست و پاشکستهای میگوید: "قدش چه بلنده!"
زندگی در جنبه حالتی بدوی دارد و بسیاری از خانوادهها در غارهایی که در دل کوه کندهاند زندگی میکنند.
اما خطر تخریب این روستا را نیز تهدید میکند.
ارتش اسرائیل میخواهد این منطقه را به یک میدان تیر تبدیل کند.
بیش از یک دهه است که جدالی قانونی بر سر وضعیت این زمینها در جریان است. وزارت دفاع اسرائیل به زودی تکلیف زمین را روشن میکند، هرچند ممکن است که تصمیم نهایی به دیوان عالی اسرائیل واگذار شود.
برآورد سازمان ملل این است که اگر وزارت دفاع اسرائیل برنده این جدال باشد، ممکن است بیش از ۱۶۰۰ فلسطینی از خانههایشان آواره شوند.
پیرمردی ۷۲ ساله به نام حمید جبارین را در غار محل زندگیاش ملاقات کردم، نیمه کور و با پاهایی لرزان.
او میگوید: "اگر بولدوزرها به اینجا بیایند باید مرا دفن کنند. آخر چه جای دیگری دارم که بروم؟"
نوههای او به من فنجانی چای شیرین داغ تعارف میکنند، چیزی که در یک روز سرد و بارانی خیلی میچسبد.
حمید میگوید که در همین غارها متولد شده و پیش از آن نیز اجدادش برای نسلها همین جا زندگی کردهاند.
بیرون غارها، چوپانان مراقب گلههایشان هستند.
نگرانی بینالمللی
بخشی از هزینه تسهیلات آب آشامیدنی و فاضلاب، تحت یک برنامه کمک دولتی، توسط مالیاتدهندگان بریتانیایی تامین شده است.تسهیلاتی که خطر تخریب آنها را هم تهدید میکند.
الستر برت، معاون وزیر خارجه بریتانیا، میگوید که دولتش نسبت به افزایش شدید تخریب خانههای فلسطینیان توسط دولت اسرائیل "نگرانی جدی" دارد.
به گفته او این امر به "تحمل دشواریهای غیرضروری توسط فلسطینیهای معمولی" منجر میشود و تاثیری منفی بر روند صلح خاورمیانه دارد. او میگوید تقریبا تمامی موارد تخریب "خلاف حقوق بینالملل بشردوستانه" است.
اسرائیل اصرار دارد که ساختمانهایی هم که یهودیان به طور غیرقانونی بسازند تخریب میشوند.
اما آنچه فلسطینیها را خشمگین میکند این است که در حالی که ساخت و ساز در اغلب مناطق کرانه باختری برای آنان به شدت دشوار است، احداث شهرکهای بزرگ یهودینشین ادامه دارد.
به غیر از خود اسرائیل، همه کشورهای جهان میگویند که این شهرکها خلاف قوانین بینالمللی هستند.
و گسترش شهرکسازیها، که با تخریب خانههای فلسطینی گره خورده است، بر زمینهایی جریان دارد که رهبران فلسطینی ها و اسرائیل توافق کردهاند دولت آینده فلسطینی در آن بنا شود.
البته بسیاری معتقدند این دولتی است که بعید است به وجود بیاید.
به نظر میرسد که اتحادیه اروپا هم در این بدبینی سهیم است.
رمزی قسیه، فلسطینی ساکن کرانه باختری
اسرائیل این بیانیه را مغرضانه خوانده است.
ایگال پالمور، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، دفتر امور بشردوستانه سازمان ملل در این منطقه را بابت "اطلاعرسانی گمراهکننده" مقامات اروپایی شماتت میکند.
اما برخی مقامات اسرائیلی به طور خصوصی میگویند که نگران انتقادهای اتحادیه اروپا هستند.
'بازخواهیم گشت'
رمزی قسیه، که بر ویرانههای آنچه روزی رستوران او بوده ایستاده است، به تپهای چند کیلومتر آنسوتر اشاره میکند.میتوان صدای محو ساخت و ساز را شنید. از جایی که شهرکی یهودینشین به نام هار گیلو است.
رمزی با دلسردی شانههایش را بالا میاندازد و میگوید: "نمیتوانم چیزی بگویم".
رمزی تابلویی نصب کرده که روی آن نوشته است: "بازخواهیم گشت".
من با تردید از او میپرسم که برنامهای برای بازسازی رستورانش دارد؟
با لبخند میگوید: "آره. این زندگی من است. سرزمین من است. روزی به آن برمیگردم".
و مساله زمین همچنان در کانون گرهخوردهترین تنش خاورمیانه قرار دارد.
هاله سحابی فعال امور زنان و
ازچهره های جریان ملی - مذهبی و فرزند عزت الله سحابی سال گذشته در روز
یازدهم خرداد در جریان تشیع جنازه پدرش مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار
گرفت و ساعاتی بعد درگذشت. مرگ نابهنگام خانم سحابی که برای شرکت در مراسم
تدفین پدرش به طور موقت از زندان آزاد شده بود شک شدیدی در فضای سیاسی و
اجتماعی ایران ایجاد کرد. مقام های قوه قضاییه وعده پیگری برای مرگ مشکوک
او دادند اما قوه قضاییه به تازگی اعلام کرده که در مرگ هاله سحابی به مورد
مشکوکی برنخورده است. پیکر خانم سحابی ساعاتی بعد از دفن پدرش به صورت
شبانه در کنار او به خاک سپرده شد.
خانم سحابی فرزند بزرگ عزت الله سحابی بود که یک
روز پیش از دخترش درگذشت. آقای سحابی بارها در دوران محمدرضا شاه به زندان
افتاد اما علیرغم حضور در جریان های نزدیک به آیت الله خمینی در انقلاب
بهمن ۵۷ بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی هم مورد غضب مقام های حکومت
جدید قرار گرفت و بارها بازداشت شد. آقای سحابی نقل می کند که در جریان
آخرین دور بازداشتش که در سال ۱۳۷۹ اتفاق افتاد و گروه دیگری از ملی مذهبی
ها هم به فاصله اندکی از او زندانی شدندٍ دچار چنان زجری شد که با تمام سال
های زندان شاه قابل مقایسه نبود. او یک سال پیش از درگذشت در نامه ای
سرگشاده با گلایه از شرایط حاکم بر ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری و
سرکوب معترضان از خدا خواسته بود 'اینک که کاری از دست او برای ایران بر
نمی آید مرگ او فرا برسد'.پروین بختیار نژاد روز از روزنامه نگاران ملی مذهبی در تیر ماه سال ۱۳۸۱ با هاله سحابی درباره شرایط خانوادگی عزت الله سحابی فعالیت های همسر و دخترش و وضعیت آقای سحابی در آخرین بازداشت گفت و گویی انجام داده که با گذشت ۱۰ سال از انجام آن گوشه ای تاریخ سیاسی معاصر ایران را به تصویر می کشد:
از اولین بازداشت پدر چه به خاطر دارید و در آن موقع چند سال داشتید؟
در اولین بازداشت پدرم سال ۱۳۴۳ من پنج ساله بودم و برادرم حامد نوزاد بود و در کالسکهاش خوابیده بود. یادم میآید چند آقا به منزل ما آمدند. من در حال غذا خوردن بودم. همه جای اتاقها را گشتند، کشوهای کمدها را بیرون ریختند. من چون بچه بودم، نمیدانستم ماجرا چیست با آنها حرف میزدم. پرسیدم دنبال چه چیز میگردند. آنها هم با مهربانی جوابی به من دادند.
البته مادرم متوجه بود و سعی میکرد فضای منزل را آرام نگه دارد و به ما سخت نگذرد. زمان دادگاه پدر را به خاطر میآورم و در چند جلسه دادگاه شرکت کردم، هنوز هم مشاجرات و هیاهوی آن دادگاه پدر از یادم نرفته است. مخصوصا هیاهوی وکیل پدرم سرهنگ رحیمی که اعتراض میکرد و گاهی هم جلسه دادگاه را به هم میریخت.
یادم میآید که خیلی افراد ناآشنایی در دادگاه پدرم حضور داشتند. حتی عدهای از شهرستانها میآمدند و در آن جلسات شرکت میکردند.
نبودن پدر در کنار شما چند سال طول کشید؟
این زندان ۴ سال طول کشید. ما در این مدت فقط از نعمت مادری برخوردار بودیم که هم بار زندگی را به عهده گرفته بود و بدون شکوه، سختیها را به جان خریده بود. به تنهایی مشکلات بچهها را حل میکرد. در مدرسه خوبی مرا ثبت نام کرد. همچنین داییهایم نیز خیلی مهربان بودند. چون نمیتوانستیم اجاره خانه را بپردازیم به منزل داییام نقل مکان کردیم.
مدتی هم منزل پدر بزرگم زندگی کردیم. داییها نهایت سعی خود را در محبت به ما به عمل آوردند با این وجود نبودن پدر ما را رنج میداد. علاقه او، باعث شده بود از دشمنانش نفرت پیدا کنیم.
یادم میآید کلاس دوم ابتدایی بودم، در مدرسه به عکس شاه و فرح و فرحناز و رضا پهلوی توهین کردم و گفتم: اَه این چه عکسهایی است که به دیوار زدهاند، این عکس را باید بردارند و عکس مصدق را به دیوار بگذارند. این حرفها را از روی احساس میزدم نه اینکه مصدق را بشناسم تنها میدانستم از ناحیه آنها به پدرم و دوستانش ظلم شده است. مدیر و معاون مدرسه با اینکه آدمهای با شخصیتی بودند مرا به دفتر مدرسه احضار کردند و به من گفتند چرا این حرفها را زدی؟ به شاه مملکت که نباید بیاحترامی کرد، اگر شاه نباشد مملکت از بین برود، هرج و مرج میشود. من چون مقابل آنها حرفی نداشتم، شروع به گریه کردن کردم.
کلاس سوم بودم که پدرم آزاد شد. با اینکه مسئولین مدرسه ما در مسائل سیاسی دخالتی نداشتند و بیشتر بچههای مقامات دولتی در این مدرسه درس میخواندند، ولی مدیر و معاونش آزادی پدرم را به من تبریک گفتند.
بعد از دوره ابتدایی کلاس هفتم را به مدرسه ژاندارک رفتم (این مدرسهای است که فرح در آن درس خوانده بود) بیشتر از چند روز از سال تحصیلی نگذشته بود که پدرم را دوباره به شکل بدی دستگیر کردند، این بار او را از کارخانه برده بودند. یک روز هم چندین مامور سختگیر و خشن به همراه پدرم وارد خانه شدند و منزل ما را به شکل خیلی بدی بازرسی کردند. بعد از دستگیری پدرم تا سه ماه هیچ خبری از او نداشتیم میشنیدیم که افراد دیگری را نیز دستگیر کردهاند، مانند بدیعزادگان، حنیفنژاد و غیره.
مدتی بعد ناگهان تلویزیون مصاحبه یک مقام امنیتی به نام [پرویز] ثابتی را با آقایی به نام سماواتی پخش کرد. سماواتی روی صندلی چرخدار نشسته بود و با حالتی بیمارگونه صحبت میکرد. یادم میآید که مادرم خیلی متلاطم و آشفته بود این برای ما خیلی دردناک بود از پدرم نیز هیچ خبری نداشتیم تا اینکه شنیدیم نامهای در روزنامهها چاپ شده که ظاهرا به قلم پدرم بوده و از تشکیل یک سازمان جدید با افراد جدید خبر داده و مقامات ساواک مدعی بودند که پدرم قصد داشته این اطلاعات را به خارج از کشور منتقل کند و باعث تشویش اذهان عمومی شود و از این نوع اتهامات.
این حوداث دقیقا چه سالی بود؟
مهر و آبان سال ۵۰، روزهای سختی بود. دائم نگران بودیم که آنها چه میکنند، هر لحظه فکر میکردیم زیر شکنجهاند...
در این روزها مادر شما چه میکرد؟
دادستان برای پدرم تقاضای ۸ سال زندان کرده بود. مادرم بسیار ناراحت بود و این مدت زندان برای او قابل تصور نبود. پدر تقاضای تجدید نظر کرد. جلسه تجدید نظر دادگاه ۱۵ روز بعد تشکیل شد و پدرم به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
مادرم بسیار دلتنگ و نگران بود. البته در آن موقع اقوام و دوستان ما را تنها نگذاشتند و همین خود باعث دلگرمی بود.
یک عده هم از سر دلسوزی به ما میگفتند که آخر چرا با آقای سحابی دنبال دردسر میگردد و خود را گرفتار میکند. مادر با تحمل همه این حرفها شدیدا نگران وضعیت پدرم بود. تا اینکه داییام تصمیم گرفت برای تقویت روحیه او را به همراه خانمش به سفر مکه بفرستد. این سفر در روحیه مادرم موثر افتاد. هنگام بازگشت او را بسیار خوش روحیه و شاداب دیدیم. بار معنوی این سفر باعث شد که سنگینی زندان پدر را بهتر بتواند تحمل کند.
یک سال بعد پدرم را به زندان شیراز منتقل کردند، یادم میآید در اولین ملاقات پدرم در شیراز آن قدر تعداد ملاقاتیهای او زیاد بود که نوبت مادرم نرسید. مادر بدون اینکه با پدرم صحبت کند به تهران بازگشت. تا آخر شش سالی که پدرم در شیراز بود هر بار باید این راه طولانی را میرفتیم و فقط با او ۲۰ دقیقه ملاقات داشتیم و بر میگشتیم. این سالهای آخر من دانشجو شده بودم و میخواستم مسائل و فضای دانشگاه را با او در میان بگذارم ولی آنقدر زمان ملاقات کم بود که چنین مجالی را پیدا نمیکردم. به هر ترتیب جای خالی پدر در زندگی ما خیلی محسوس بود. ولی محبت اقوام و دوستان ما را آرام میکرد، با وجود ناراحتی زندان بودن پدر را افتخار میشمردیم.
از سال ۵۵ به بعد کشور با اعتصابهای بیشمار مواجه شد. ما هم سعی میکردیم در اعتصابها و تظاهرات شرکت کنیم. قبل از آن در جلسات حسینیه ارشاد مرتب شرکت میکردیم.
لطفا از مادرتان بیشتر بگویید که این مدت بازداشت پدرتان را چگونه گذارند؟
در اوایل مادرم روحیه خسته و ناامیدی پیدا کرده بود ولی از آنجا که او انسان با اراده و شجاعی است روحیه خودش را بازسازی کرد. برنامههای شخصی خودش را هر شرایطی ترک نمیکرد. ورزش صحبگاهی، نظم زندگی، رسیدگی به درس بچهها، دیدار از فامیل و دوستان و در عین حال مطالعه در کنار ملاقاتهای زندان و کارهای مربوط به پدرم برقرار بود.
مادرم در آن سالها در جلسات حسینیه ارشاد شرکت میکرد، جلسات تفسیر قرآن نیز با تنی چند از دوستان در آن موقع داشتند که افرادی مانند میرحسین موسوی، خانم رهنورد، عبدالعلی بازرگان در این جلسات شرکت میکردند. این جلسه قرآن که به صورت چرخشی در خانهها تشکیل میشد، روی مادرم اثر مثبتی داشت، خودش هم تحقیق و مطالعه میکرد، یکی از تحقیقاتش را در نامهای برای پدرم فرستاده و او خیلی خوشحال شده بود. نکتههایی هم اضافه کرده بود که مادرم در جلسه مطرح کرده و مورد استقبال جمع قرار گرفته بود. پیش از شروع تظاهرات مردم علیه شاه مادرم فعالانه در این اعتراضات شرکت میکرد.
در این روزها بود که یک شب پدرم به اتفاق یک مامور سرزده وارد خانه شد. مادر در خانه نبود. به مراسم چهلم شهدای هفده شهریور رفته بود. وفتی به خانه برگشت و پدرم را به اتفاق یک مامور در منزل دید، باورش نمیشد که پس از این همه مدت که برای ۲۰ دقیقه ملاقات از تهران به شیراز میرفتیم پدرم در خانه باشد. از شدت تاثر و هیجان جلوی در بیهوش شد. بعد از آن پدر را به یکی از زندانهای تهران منتقل کردندو در آستانه انقلاب آزاد شد.
در آستانه انقلاب به دلیل دوری افراد از آیتلله خمینی، پدرم سعی کرد سفری به فرانسه داشته باشد تا از نقطه نظرات ایشان با خبر شود و نظرات خود را با ایشان مطرح کند. آن زمان من خودم در فرانسه مشغول به تحصیل بودم. ولی پدر و مادر من برای دیدار با آیتلله خمینی خود را به فرانسه رساندند و سفر یک هفتهای نیز به آمریکا داشتند. هنگام بازگشت، نزدیک پیروزی انقلاب بود. فرودگاهها بسته شد. هیچ پروازی از فرانسه به ایران صورت نگرفت، پدر و مادر من اجبارا یک هفته دیگر در فرانسه ماندند و با اولین پرواز به ایران بازگشتند.
پس از آزادی از زندان در دوره انقلاب هم ملاقاتهای فشرده شبانهروزی مردم با پدرم، مادرم را کلافه کرده بود. همه دوست داشتند به دیدار پدر بیایند. زحمت پذیرایی و فراهم کردن تسهیلات به دوش مادرم بود. در این دوران هم باز جز رنج و زحمت نصیبی نداشت. حتی کمتر از مردم و دوستان موفق به دیدن پدر میشد. ما نیز همیشه سایه پدرمان را بیشتر از طریق فکر و اندیشهاش حس میکردیم و همان چند کلمهای که در ملاقاتهای زندان از او میشنیدیم به ما جهت میداد. کودکی و نوجوانی و حتی جوانی ما بیشتر در کنار مادر سپری شد. خط فکریمان را از طریق پدر، آن هم به صورت دورادور میگرفتیم.
بعد از انقلاب اولین بازداشت پدرتان در چه سالی بود؟
پس از انقلاب پدرم مدتی در شورای انقلاب و سپس مجلس شورای اسلامی فعالیت داشت. مدتی هم در سازمان برنامه و بودجه حضور داشت. در سال ۶۹ طی نامهای به آقای هاشمی رفسنجانی که بعدها به نامه نود نفر معروف شد و اسم پدر هم بود، انتقاداتی مطرح شده بود در این رابطه پدرم بازداشت شد. متاسفانه در این بازداشت هم ما نوعی بیخبری از ایشان را تحمل کردیم و مدتها هیچ اطلاعی از ایشان نداشتیم.
این بیاطلاعی سه ماه طول کشید. بعد از آن هم از ملاقات خبری نبود. یک شب ناگهانی چندین مامور همراه پدرم وارد خانه شدند و مقداری دست نوشته و به قول خودشان مدارک را با خود از خانه ما بردند. دوباره نگرانیها و تشویشها افزایش یافت. پس از هفت ماه بدون هیچ محاکمهای ایشان آزاد شد.
من خودم به دلیل داشتن دو بچه کوچک هیچ فعالیتی نداشتم و نگرانیهایم را پیش خودم نگه میداشتم ولی مادرم به همراه خانمهای دیگر خیلی تلاش کردند. آنها برای آزادی عزیزانشان فعالیت کردند و نامههای پرامضاء برای افراد مختلف، بهخصوص شخصیتهای قضایی مینوشتند، و طرح شکایت میکردند. تجمعهایی هم داشتند، منتها در آن سالها این فعالیتها جایی درج و اطلاعرسانی نمیشد و در نتیجه از افکار عمومی پوشیده ماند.
خانم سحابی حال میخواهم در مورد آخرین زندان پدرتان از شما سوال کنم این زندان ایشان با سایر بازداشتها چه نسبتی داشت؟
قبل از این ۱۴ ماه آخر، در سال ۷۹ پس از کنفرانس برلین ایشان دو ماه بازداشت شد و در کنار آقایان [عمادالدین] باقی، [ماشاالله] شمس الواعظین ، لطیف صفری و سایرین بودند و پس از دو ماه نیز آزاد شدند. به خاطر میآورم زمانی که پدرم از سمینار انسداد سیاسی در دانشگاه امیرکبیر بازگشت گفت بین جوانان و حاکمیت یک دره عمیقی ایجاد شده، این خطرناک است اگر در همین مسیر پیش برود مملکت نابود میشود باید با این آقایان قدری صحبت شود که کوتاه بیایند و همین طور با جوانان صحبت شود که معقولتر حرکت کنند، البته به اینجاها نکشید و ایشان راهی زندان طولانی و نامعلوم شد.
در این بازداشت ایشان یک هفته در اوین بود و سپس مدتها، بیخبری محض بود.
ما از ۲۷ آذر تا سوم اسفند ماه از پدرمان کاملا بیخبر بودیم تا اینکه با دخالتهای آقای کروبی در روز سوم اسفند ۷۹ ملاقات کوتاهی دادند که به همراه مادر و برادرم با ایشان ملاقات کردیم اما متاسفانه پدرمان را در شرایطی ملاقات کردیم که تقریبا زبانمان بند آمد بود. نمیدانستیم به او چه بگوییم، باز این بار نیز مادرم بود که جلسه ملاقات را اداره کرد، سعی کرد فضا را گرم کند، سعی کرد با یادآوری مسائل خانوادگی فضا عاطفی شود.
حالت پدرم از نظر سلامت جسمی خیلی بد بود، صورتی پفآلود، با رنگی کاملا زرد و موهای تراشیده که احساس کردیم رفتار خیلی بدی با ایشان شده و چشمهایی که دائما پر از اشک میشد و میگفت من متهم به خیانت هستم و پرونده من بسیار سنگین است و مادرم از او میپرسید غذا میخوری؟ هواخوری داری؟ سیگار میکشی؟ ما اصلا آن قدر از وضع روحی و جسمی پدر کلافه بودیم که این حرفها به ذهنمان نمیرسید ولی مادرم سعی کرد خونسردی خود را حفظ کند. و پدرم در جواب گفت من هر سه روز، حدود ۲۰ دقیقه هواخوری دارم. مادرم سوال کرد کتاب هم میخوانی؟ در جواب گفت: قرآن و مفاتیح میخوانم و ما فهمیدیم که کتاب دیگری ندارد.
مادرم پرسید چرا موهایت این جوری شده.گفت: آنجا کسی که میخواست موهایم را کوتاه کند نه قیچی داشت و نه شانه در نتیجه موهایم را برای رعایت بهداشت این جوری زد.
پس از اینکه پدرم را از پیش ما بردند، مادرم بلافاصله پس از ملاقات طی صحبتی با قاضی پرونده به او گفت: چرا ایشان را منتقل به اوین نمیکنید؟ قاضی گفت: ما برای رفتن به اوین ناچار بودیم از ۵۰ کانال قانونی رد بشویم در صورتی که اینحا زندانی در اختیار ما هست و ما شب، نصفه شب، هر ساعتی که بخواهیم به زندانی دسترسی داریم.
در آخر مادرم به قاضی گفت: آقای قاضی این عزت، همان عزت ما نبود! این عزت، یکی دیگر بود، عوض شده بود شما چه بلایی سرش آوردید!
و قاضی با دستپاچگی در جواب مادرم گفت: نه خانم، نه خانم عوض میشود، درست میشود و شاید اصلا محاکمهای نیز در کار نباشد و به زودی به خانه برگردد!
ما از دادگاه انقلاب که برگشتیم دیگر نه مادرم میتوانست به خانه برود، نه خود من و برادرم. تک تک ما به این فکر بودیم که چه کاری برای پدرمان میتوانیم انجام دهیم! بعد از آن ملاقات نامهای به آقای شاهرودی [رییس وقت قوه قضاییه] نوشتیم و تقاضا کردیم که پزشک معالج پدرمان، ایشان را مورد معاینه دقیق قرار دهد.
با این تقاضای ما هیچ وقت موافقت نشد، حتی من نزد قاضی رفتم و از ایشان خواستم که پزشک معالج پدرم با وی دیداری داشته باشد، او در جواب گفت به هیچ وجه امکان ندارد ما خودمان پزشک داریم و ایشان تحت نظر پزشک خودمان است! حتی گفتم پزشکی که معتمد دولت و سازمان زندانها باشد، ولی قاضی نپذیرفت.
دیگر شک ما تبدیل به یقین شد که وضعیت پدرم وخیم است و ما باید به اقدامات جدی دست بزنیم. به همت مادرم حتی پیش یک روانپزشک بسیار مجرب رفتیم و در مورد موضوع روانگردانی از او سوال کردیم و ایشان هم در جواب گفتند: منظور از روانگردانی این است که در مرحله اول شخص دچار گیجی و از هم گسیختگی در باورهایش میشود و سپس باورها و القائات مقابل را میپذیرد و احساس گناه و افسردگی بسیار شدید پیدا میکند و از شدت بیکسی به همین افرادی که این بلاها را بر سرش میآورند پناه میبرد. ما در مورد زندانهای برخی کشورهای دیگر هم خیلی از این موارد را خوانده بودیم حتما لازم نیست که از دارو استفاده شود بلکه فردی که مدت طولانی بیخوابی کشیده باشد در شرایطی مانند هیپنوتیزم قرار میگیرد و حرفهای طرف مقابل خود را میپذیرد و از طرفی با خانواده آقای [علی] افشاری که تماس گرفتیم، آنها هم به شدت نگران فرزند جوانشان بودند و وضعیت ایشان را نگران کننده میدانستند.
در ملاقات بعدی که ۱۸ اردیبهشت سال بعد بود این حالتهای پدر کمی تعدیل شده بود. ولی باز آثاری از آن دیده میشد. پدرم در این ملاقات از دستگیری تعداد زیادی از نمایندگان مجلس [ششم] خبر میداد که اصلا چنین نبود، از تایید وزارت اطلاعات بر اتهام خیانت خود میگفت، که این طور نبود. ولی وضع روحی پدرم بهتر بود.
شما بعد از ۲۱ اسفند ۱۳۸۱ از یک خانواده زندانی به چندین خانواده زندانی با یک درد مشترک تبدیل شدید و فعالیت خانواده شما وارد مدار جدیدی شد. از آن روزها چه به یاد دارید؟
قابل توجه است که قبل از ۲۱ اسفند ما با چند تن از همسران و خانوادههای دوم خردادی که عزیزانشان در زندان بودند مانند باقی، گنجی، شمسالواعظین، لطیف صفری، یوسفی اشکوری، زیدآبادی، صابر و علیجانی مشورتهایی داشتیم، این خانمها تجاربی داشتند که در اختیار ما گذاشتند و با گرمی ما را پذیرفتند.
موضوعی را مطرح میکنم که شاید از شنیدنش تعجب کنید و آن اینکه وقتی این افراد دستگیر شدند وضعیت ما قدری بهتر شد. شاید این حرف مرا خواخواهی تلقی کنید، ولی به عنوان مثال اگر در یک محله تلفن خراب شود، آن خانواده کلی باید دوندگی کند تا مشکلش را حل کند ولی وقتی تلفنهای کل محله خراب میشود، بالاخره ساکنین محله به صورت جمعی فعالیت میکنند و مشکل زودتر حل میشود یعنی مشکل از حالت فردی به صورت جمعی درمیآید. در مورد ما هم همین طور شد. فعالیت دست جمعی این خانوادهها، هزینه این کار را بالا برده بود و مقامات مجبور به پاسخگویی میشدند. خانمها هر کدام با تخصص و توانایی خودشان تلاش میکردند. چندین تجمع در مقابل دفتر آقای [عباسعلی] علیزاده، [معاون قوه قضاییه] دادگاه انقلاب و قوه قضائیه و دفتر سازمان ملل توسط این خانمها برگزار شد.
مادر شما چند ماهی به ملاقات آقای سحابی نرفت و در تلفنی هم که در نوروز سال ۸۰ آقای مهندس با مادر شما داشت، گفته بود من شما را نمیشناسم، من فقط یک سحابی مبارز میشناسم! برای یک همسر نرفتن به ملاقات و قطع تماس تلفنی در آن شرایط بسیار سخت است و فشار زیادی را باید به خود خریده باشد. شما چیزی در این مورد میدانید؟
آن روزها شایعاتی مبنی بر پخش نواری از مهندس سحابی در مجلس شورا [ی اسلامی] مطرح بود که پس از تحقیق و پرسش ما از دادگاه انقلاب گفتند نواری در کار نیست بلکه نوار ملاقات خانواده آقای سحابی پخش شده است. همین امر باعث اعتراض شدید مادرم به مسئولین دادگاه انقلاب شد، که یک دیدار خانوادگی را چرا به نمایش میگذارید و من دیگر به این ملاقاتها نمیآیم. پس از آن دیگر ما ملاقات نداشتیم در حالی که شایعات بیشماری در مورد پدرم مطرح بود. با اولین تلفن پدرم، مادرم به ایشان گفته بود که من شما را نمیشناسم، عزتی را که من میشناسم، هرچه که به او میگفتند قبول نمیکرد، در مورد چیزهایی که به او میگفتند تحقیق میکرد، تا مطمئن نمیشد قضاوت نمیکرد.
از آنجایی که مادر فکر میکرد پدرم با بیرون هیچ ارتباطی ندارد، خواسته بود که به او گذشته را یادآوری کند. فکر هم میکرد که با شنیدن این حرفها، پدرم به فکر بیفتد و در مورد گذشته بهتر و عمیقتر بیندیشد. قابل ذکر است که پدرم ماههای اول زندان خود را به خاطر نمیآورد و اعترافاتی را که مدعیالعموم در دادگاه به آن استناد کرده نمیداند چگونه بوده است.
در آخرین باری که آقای مهندس سحابی را در یک شب بارانی به منزل آوردند گفته شد مادر شما از آمدن مامورین حتی آقای مهندس به منزل ممانعت میکند مادر چگونه چنین اقدامی کرد؟
در تاریخ ۲ مرداد، ۹ نفر از بازجویان و نگهبانان وارد خانه مادرم میشوند از تمام خانه فیلمبرداری میکنند و سپس پدرم را به منزل میآورند و در هنگام ورود پدرم به خانه و در تمام مدتی که پدرم در خانه بود دوربین آنها روشن بود بعد از آن برای بار دوم دیگر مادرم نپذیرفت که چنین ملاقاتی با پدرم داشته باشد.
در ماه رمضان با موافقت قاضی پرونده قرار شد پدرم بدون مامور برای یک شب به خانه بیاید و حتی به مادرم میگویند آقای سحابی مریض است، برای او سوپ درست کنید و مادرم با عجله برای او سوپ درست میکند و ساعت ۹ شب پدر در خانه را میزند و وقتی درباز میشود ۴ مامور به همراه پدرم وارد خانه میشوند که بلافاصله مادرم در را میبندد.
خودش میگوید در حالی این کار را کردم که میلرزیدم. او فقط خودش را کنترل میکند که فریاد نزند و گریه نکند، چون قرار نبود ماموری به همراه پدرم بیاید. در آن شب باران شدیدی میآمد و مادرم به پدرم میگوید: این حق توست که بدون مامور به خانه بیایی و تو هم حق خودت را نباید فراموش کنی و مادرم این را میگوید و در را میبندد. مامورین پدر را دوباره برمیگردانند. ولی مادرم تا صبح از شدت ناراحتی خوابش نبرد.
در این ۱۴ ماه که پدر شما در بازداشت بود شما فعالیت بسیاری داشتید یکی از این موارد زمانی بود که شما در قوه قضائیه جلوی ماشینها را گرفته بودید تا شاید حرف شما به آقای شاهرودی برسد و با مسئولان قضایی دیداری داشته باشید. از زبان خودتان بشنویم.
در آن روز به همراه خانوادههای بازداشت شدگان ملی مذهبی و نهضت آزادی میخواستیم با آقای شاهرودی دیداری داشته باشیم چون قبلاحدود ۶ نامه خطاب به ایشان نوشته شده بود و هیچ پاسخی دریافت نکرده بودیم، شب تولد حضرت علی بود ما میخواستیم که ایشان جواب واضح و روشنی به ما بدهند یا حداقل یکی از معاونین ایشان با ما دیداری داشته باشند و حرفهای ما را بشنوند. از ۸ صبح به قوه قضائیه مراجعه کردیم و تا حدود ساعت ۲ بعد از ظهر سرگردان بودیم یک نفر خودش را موظف ندانست که کوچکترین حرف و پاسخی به ما بدهد. خیلی از خانمها از سر کار خود مرخصی گرفته بودند، بعضیهایشان اجبارا با فرزندان خردسال خود مراجعه کرده بودند و هیچ کس هم جواب ما را نمیداد.
در نهایت ما تصمیم گرفتیم در خیابان مقابل قوه قضائیه جلوی ماشینهایی را که میخواستند وارد محوطه قوه قضائیه بشوند بگیریم و به آنها بگوییم شیشه اتومبیل خود را پایین بکشند و پیغام ما را به مسئولین این قوه برسانند که یکی از آنها ماشین آقای [هادی] مروی [معاون اول قوه قضاییه]، یکی دیگر ماشین آقای [عبدالرضا] ایزدپناه [رییس حوزه ریاست قوه قضاییه] بود، دیگری ماشین آقای علی خاتمی [برادر رییس جمهور وقت] و دیگری ماشین آقای [فیض الله] عرب سرخی بود، ماشین بعدی که وارد محوطه شد، هر کاری کردیم توقف نکرد و به حرکت خود ادامه داد. و مرا روی کاپوت جلوی ماشین در حالی که روزه بودم به داخل محوطه قوه قضائیه برد و من هم از جلوی ماشین کنار نیامدم و البته همین عمل موجب دیدار با آقای مروی شد.
بالاخره آقای مروی حاضر به دیدار ما شد و صحبتهای ما را شنید و خود نیز صحبتهای مهمی درباره ضابطین مطرح کرد که این افراد تحت نظارت قوه قضائیه نیستند.
حالا که به غیر از آقای یوسفی همه این آقایان آزاد شدهاند به این تلاشهای خود و سایر خانمها در این مدت چگونه نگاه میکنید؟
من از این تلاش جمعی راضی هستم، خیلی از ما اصلا همدیگر را نمیشناختیم و تصور روشنی از کار جمعی نداشتیم، البته حوادث انقلاب را دیده بودیم، خانوادهها فهمیدند لازمه رسیدن به حقوق فردی و خانوادگی پیش برد آرمانها و اهداف عالیتر است (دفاع از اصلاحات، انتخابات و...) چه بسا اگر تنها به فکر حقوق انسانی آنها بودیم، با هر کس یا هر مقامی داخلی یا خارجی باید تماس میگرفتیم و درخواست کمک مینمودیم ولی این کار را نمیکردیم. همیشه این ملاحظه وجود داشت که تا جایی که امکان دارد به مراجع مسئول داخلی و حتی افکار عمومی ملت خودمان بپردازیم.
با این حال دوباره در زمانی که نگرانی در مورد سلامتی زندانیان درسلولهای بینام و نشان بسیار جدی شد و یک بار هم در مواجهه با دادگاههای مخفی و احتمال تحریف دفاعیات و صدور احکام سنگین به دفتر سازمان ملل در تهران مراجعه کردیم و تجمعی صورت گرفت و این هم دلیل آن بود که در آن زمان نماینده قوه قضائیه و رئیس دادگستری به ژنو رفته بود و در واقع این نهاد را به رسمیت شناخته بودند.
آخرین بار در مقابل [دفتر] سازمان ملل [در تهران] هنگام ورود کوفی عنان دبیر کل وقت سازمان ملل ما پوستر آقای خاتمی را به همراه داشتیم ولی با خشم و ممانعت ماموران پلیس روبهرو شدیم.
ولی در این مدت این زنان هر چه گفتند و هر کاری که کردند جز دفاعی قانونی از حقوق همسران و پدران خویش نبود.
از عکسهای خودمان با iPad نمونه کار بسازیم
آیپد جدید
اپل با صفحه نمایش رتینا یک ابزار مناسب برای نمایش عکسهای شما میتواند
باشد. اما برای ارایه پورتفولیو عکسهایتان بهتر است از چه اپلیکیشنی
استفاده بکنید؟ ایویر لارنت
آیپد به طور
فزایندهای میان عکاسان حرفهای برای ارایه عکسهایشان در جشنوارهها یا
قرارهای کاری با ادیتورهای عکسها مورد استفاده قرار میگیرد. صفحه شفاف
و ۹.۷ اینچی آیپد در مقاسه با عکسهای چاپی جلوه بهتری دارد و کیفیت صفحه
۳.۱ میلیون . مگاپیکسلی آیپد جدید به گونهای است که در فاصله معمولی
پیکسلهای تصویر قابل مشاهده نیست.
اپل همچنین با ارایهی نسخهی آیپد آیفوتو تلاش داشته تا استفاده از آیپد را برای عکاسان آسانتر بکند. هر چند که برنامه آیفوتو در مقاسه با دو همتای خود، اپرچر و لایتروم برای مدیریت و ادیت عکس ابتداییتر است اما با توجه به اینکه هنوز نسخهای از این دو برنامه برای آیپد وجود ندارد اپلیکیشن آیفوتو اپل میتواند فعلا گزینهی خوبی برای ادیتهای سریع عکسها در آیپد باشد.
این اپلیکیشن به شما اجازه میدهد که کادر عکسهای خود را تغییر بدهید و یا به سادگی با دستتان عکسهای گرفته شده را صاف کنید. از دیگر امکانات این اپلیکیشن ویرایش میزان سایهروشن هاست.
به وسیله کیت اتصال دوربین به آیپد امکان انتقال مستقیم عکسها به آیپد وجود دارد. هرچند سرعت انتقال عکسها به ایپد زیاد چنگی به دل نمیزند اما شما میتوانید به محض انتقال عکسها کار ویرایش عکسهایتان را شروع کنید.
آیپد جدید بر روی خود دوربینی ۵-مگاپیکسلی دارد که شاید چندان برای عکاسان حرفهای دوربین قابل ملاحظهای نباشد اما قطعا در زمانهایی که دوربین خود را همراه ندارند میتواند گزینهی نه چندان بدی برای عکاسی و البته فیلمبرداری فول اچدی باشد.
یکی از بهترین اپلیکیشنها برای ارایه عکس “پورتفولیو برای آیپد” است که شما یتوانید بدون نگرانی از اینکه ادیتورها عکسهای شما را دانلود کنند از آن استفاده کنید. از طرفی کاربران این اپلیکیشن میتوانند این اپلیکیشن را به شکلی که دوست دارند دربیاورند و عکسهای خود را متناسب با ادیتور عکس و یا مشتری ای که قرار دارند بچینند.
از دیگر قابلیتهای این اپلیکیشن امکان سینک شدن با وبسایت میزبان عکس “دراپباکس” است. “پورتفولیو برای آیپد” ۱۰.۴۹ یورو قیمت دارد و این امکان را به شما میدهد که به صورت تمام صفحه عکسهای خود را مرور کنید.
اکستروفولیو” اپلیکیشن محبوب دیگری برای عکاسان است که این امکان را به کاربر میدهد که با مشخصکردن رمزی ۴ رقمی بدون نگرانی از سرقت رفتن عکسها آیپد را با مشتری تنها بگذارد. عکاسان همچنین میتوانند رزومه خود و لیستی از نمایشگاهها و مسابقاتی که در آن رتبهای کسب کردهاند را همراه با لینک صفحات مرتبط موجود در اینترنت را در این اپلیکیشن وارد کنند.
مشکلی که بیشتر اپلیکیشنهای عکس دارند این است که تنها بر روی آیپد خود عکاسان قابل مشاهده است و دبیران و مشتریان عکسهای شما امکان این را ندارند که از راه دور عکسهای شما را مرور کنند. پروفولیو کرنیو که سازندگان آن ابتدا برای ستفاده شخصی آن را ساخته بودند این مشک ندارد. این اپلیکیشن که در حال حاضر در اپ آستور دردسترس است این امکان را به شما میدهد تا علاوه بر عکسهایتان ویدیوهای خود را هم ارایه کنید. البته امکانات بیشمار این ایپلیکیشن برای شما حداقل ۱۰۰۰ یورو خرج بر میدارد.
اپل همچنین با ارایهی نسخهی آیپد آیفوتو تلاش داشته تا استفاده از آیپد را برای عکاسان آسانتر بکند. هر چند که برنامه آیفوتو در مقاسه با دو همتای خود، اپرچر و لایتروم برای مدیریت و ادیت عکس ابتداییتر است اما با توجه به اینکه هنوز نسخهای از این دو برنامه برای آیپد وجود ندارد اپلیکیشن آیفوتو اپل میتواند فعلا گزینهی خوبی برای ادیتهای سریع عکسها در آیپد باشد.
این اپلیکیشن به شما اجازه میدهد که کادر عکسهای خود را تغییر بدهید و یا به سادگی با دستتان عکسهای گرفته شده را صاف کنید. از دیگر امکانات این اپلیکیشن ویرایش میزان سایهروشن هاست.
به وسیله کیت اتصال دوربین به آیپد امکان انتقال مستقیم عکسها به آیپد وجود دارد. هرچند سرعت انتقال عکسها به ایپد زیاد چنگی به دل نمیزند اما شما میتوانید به محض انتقال عکسها کار ویرایش عکسهایتان را شروع کنید.
آیپد جدید بر روی خود دوربینی ۵-مگاپیکسلی دارد که شاید چندان برای عکاسان حرفهای دوربین قابل ملاحظهای نباشد اما قطعا در زمانهایی که دوربین خود را همراه ندارند میتواند گزینهی نه چندان بدی برای عکاسی و البته فیلمبرداری فول اچدی باشد.
یکی از بهترین اپلیکیشنها برای ارایه عکس “پورتفولیو برای آیپد” است که شما یتوانید بدون نگرانی از اینکه ادیتورها عکسهای شما را دانلود کنند از آن استفاده کنید. از طرفی کاربران این اپلیکیشن میتوانند این اپلیکیشن را به شکلی که دوست دارند دربیاورند و عکسهای خود را متناسب با ادیتور عکس و یا مشتری ای که قرار دارند بچینند.
از دیگر قابلیتهای این اپلیکیشن امکان سینک شدن با وبسایت میزبان عکس “دراپباکس” است. “پورتفولیو برای آیپد” ۱۰.۴۹ یورو قیمت دارد و این امکان را به شما میدهد که به صورت تمام صفحه عکسهای خود را مرور کنید.
اکستروفولیو” اپلیکیشن محبوب دیگری برای عکاسان است که این امکان را به کاربر میدهد که با مشخصکردن رمزی ۴ رقمی بدون نگرانی از سرقت رفتن عکسها آیپد را با مشتری تنها بگذارد. عکاسان همچنین میتوانند رزومه خود و لیستی از نمایشگاهها و مسابقاتی که در آن رتبهای کسب کردهاند را همراه با لینک صفحات مرتبط موجود در اینترنت را در این اپلیکیشن وارد کنند.
مشکلی که بیشتر اپلیکیشنهای عکس دارند این است که تنها بر روی آیپد خود عکاسان قابل مشاهده است و دبیران و مشتریان عکسهای شما امکان این را ندارند که از راه دور عکسهای شما را مرور کنند. پروفولیو کرنیو که سازندگان آن ابتدا برای ستفاده شخصی آن را ساخته بودند این مشک ندارد. این اپلیکیشن که در حال حاضر در اپ آستور دردسترس است این امکان را به شما میدهد تا علاوه بر عکسهایتان ویدیوهای خود را هم ارایه کنید. البته امکانات بیشمار این ایپلیکیشن برای شما حداقل ۱۰۰۰ یورو خرج بر میدارد.
کارشناسان سیاسی در کنفرانس دوحه: اسرائیل حمله میکند
در آخرین روز
کنفرانس «ایالات متحده - جهان اسلام» که در محل هتل ریتز-کارلتون دوحه
برگزار شد، کارشناسان در جلسه بررسی انتخابات آمریکا و جهان اسلام، بر اساس
روند «پسرفت» گفتگوهای قدرتهای ۵+۱، پیشبینی کردند که اسرائیل پیش از
برگزاری انتخابات نوامبر به ایران حمله خواهد کرد.
نیک آهنگ کوثر، دوحه، قطر: در پنلی بامداد امروز در باره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، در کنفرانس دوحه برگزار شد، بخشی از بحثها در باره ایران بود و بر اساس نظر شرکتکنندگان در این پنل، جمهوری اسلامی ایران تا زمان انتخابات آمریکا میتواند مشکلی بزرگ و محوری باشد. مدیر جلسه، مایکل دوران، از مدیران سابق شورای امنیت ملی و معاون دستیار سابق وزیر دفاع بود. در این جلسه، شبلی تلهامی از بروکینز، دالیا مگاهد از گالوپ و ویلیام گالستون از مشاوران سابق بیل کلینتون در باره مسائل مختلف مرتبط با انتخابات سخن گفتند که در اینجا به مسائل طرح شده در باره ایران میپردازیم:
شبلی تلهامی، بروکینز- شورای روابط خارجی:
شبلی تلهامی در باره تاثیر ایران بر انتخابات آمریکا گفت: «ایران یک مساله مهم انتخاباتی خواهد بود. اسرائیلیها امیدوارند این مساله باعث فشار روی اوباما بشود و رامنی حتما از این امر به نفع خودش استفاده خواهد کرد. آمریکاییها (مردم آمریکا بنا به یک نظرسنجی) معتقدند که ایران یک «تهدید» است و ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد، اما باور دارند که حمله نظامی فقَط دستیابی به سلاح را عقب میاندازد.»
به گفته تلهامی، اکثر مردم آمریکا هنوز معتقدند که باید به دیپلماسی فرصت داد. قبلا احساس بود که حرف از حمله نظامی به ایران یک بلوف است و خیلیها حس میکردند که تمام بازی برای فشار روی اوباما است، اما امروز این احساس وجود دارد که اسرائیل جدیتر از گذشته است. احساس میکنند دریچهای برایهل مشکل دارد بسته میشود. زمانبندی اهمیت زیادی دارد. این برای هر دو جناح آمریکا میتواند مشکلساز باشد.
دالیا مگاهد، مرکز مطالعات اسلامی گالوپ:
این مدیر موسسه نظرسنجی گالوپ به بررسی نگاه مردم مصر در سال ۲۰۰۸ در باره انتخابات آمریکا اشاره کرد. به گفته او، بیشتر مصریها به این پرسش پاسخ مثبت داده بودند. اما امروز، مصریها به سیاست خارجی آمریکا توجه چندانی ندارند و بیشتر به انتخابات خود مصر توجه نشان میدهند.
.مگاهد در باره نظر مردم مردم مصر در باره حمله به لیبی گفت: اکثر مردم مخالف بودند و حتی مساله سوریه نیز مشابه است و با وجود حمایت از مخالفان اسد، نگاهی منفی نسبت به حمله نظامی ناتو به سوریه دارند.
مگاهد در باره نظر مردم در باره عتبار ایرانیها در مصو گفت: اعتبار ایرانیها بهشدت کاهش یافته و مردم کمتری تاثیر ایران در مصر را تایید میکنند (۱۲٪) در هالی که (۱۹٪) تاثیر آمریکا را تایید میکنند. ایران دیگر به عنوان مدل و الگو برای بسیاری محسوب نمیشود.اما ایران به عنوان یک تهدید هم دیده نمیشود. اگر حملهای به ایران بشود، مخالفتها از سوی مصریها مورد انتظار است. برای بسیاری از مصریها حمله به ایران مشروعیت ندارد و حمله به ایران باعث حمایت بخش بزرگتری از افکار عمومی نسبت به جمهوری اسلامی میشود.
ویلیام گالستون، مشاور سیاسی سابق بیل کلینتون و استاد دانشگاه مریلند:
گالستون، انتخابات نوامبر را بسیار نزدیک و پر از حملههای منفی خواند و تاکید کرد که میت رامنی، رقیب اوباما میتواند در موقعیت بهتری از الان باشد.
این کارشناس سیاسی گفت: «اگر بحرانی در روابط خارجی بوجود بیاید و توجه مردم به آن جلب شود، اوباما میتواند توجه مثبتی بگیرد.»
گالستون معتقد است که گفتگوها با ایران به نقطه مناسبی نخواهد رسید: «شایعاتی مطرح است که اگر گفتگوها به جایی نرسد، اتفاقی نظامی خواهد افتاد، نه از سوی آمریکا البته!»
گالستون در ادامه گفت: «اوباما امیدوار است که است که تا نوامبر مجبور نشود نسبت به حمله اسرائیل به ایران زیر سوال قرار بگیرد. ضمن آنکه رامنی نیز البته در این حوزه محتاط است. دولت اوباما نگران تاثیر چنین حملهای خواهد بود. در ۱۹۵۶ که آمریکا مخالف حمله به سوئز (از سوی فرانسه و انگلیس) بود، دولت اوباما اما علنا مخالف حمله به ایران نخواهد بود. اگر دولت مجبور شود دخالت کند، روی سیاست خارجی آمریکا در حوزههای مختلف تاثیر خواهد داشت.»
گالستون سپس پیشبینی کرد که نخست وزیر اسرائیل چه زمانی را برای حمله ممکن است تا زمان انتخابات برگزیند: «نتانیاهو اگر کاری در ماه اکتبر کند، چندان مناسب نخواهد بود (چون با واکنشهای مختلفی روبرو خواهد شد). حمله نظامی در ماه اوت به دلیل دور بودن بسیاری از مردم از کار (تعطیلی آخر تابستان)به نفع نتانیاهو خواهد بود.»
سفر مهم رضا پهلوی به هلند و انتقاد از تفکر «بازگشت به دوران طلایی امام»
رضا پهلوی،
فعال سیاسی و از رهبران مخالف جمهوری اسلامی، روز گذشته، سفر خود را به
کشور هلند، برای جلب توجه دادگاه لاهه به جنایتهای جمهوری اسلامی آغاز کرد
و در یک نشست رسانهای که در هتل آمباسادور لاهه برگزار شد، به پرسشهای
خبرنگاران پاسخ داد.
رضا
پهلوی در این سفر کوتاه و فشرده که صبح دیروز آغاز شد، قصد دارد توجه
دادگاه کیفری لاهه را به جنایاتی که توسط جمهوری اسلامی علیه مردم ایران
صورت میگیرد جلب کند.فرزند آخرین شاه ایران، که اکنون از یکی از رهبران اپوزیسیون خارج از کشور به شمار میآید، امروز، سی و یکم ماه می، با گروهی از نمایندگان پارلمان هلند در لاهه جلسهای خواهد داشت و سپس در نشستی با حضور حدود دویست نفر از ایرانیان مقیم هلند شرکت خواهد کرد.
سفر آقای پهلوی به هلند در رسانههای این کشور بازتاب داشته، اما هنوز سفارت جمهوری اسلامی در لاهه به سفر ولیعهد پیشین ایران به هلند واکنشی نشان نداده است.
به گزارش سایت ایرانیان مقیم هلند، رضا پهلوی در نشست خبری خود که دیروز در یکی از هتلهای شهر لاهه برگزار شد، درباره جنگ احتمالی علیه ایران گفته است: «حمله به ایران، ضربهای برای برای داشتن دموکراسی در کشورمان است. در صورت وقوع جنگ، چه خواهد ماند که برای آن تلاش کنیم؟»
رضا پهلوی همچنین در یک نشست رسانهای که در هتل آمباسادور لاهه برگزار شد نسبت به حمله نظامی به ایران هشدار داد و چنین حرکتی را خطری بزرگ برای ایجاد دموکراسی در ایران برشمرد.
در این نشست، رضا پهلوی در پاسخ به یک گزارشگر هلندی که به اختلاف عقیده شدید در بین ایرانیان برای رویارویی با حکومت اشاره کرد، گفت: «به نظر من ایرانیان هیچگاه تا این اندازه با یکدیگر همبستگی نداشتهاند.»
انتقاد رضا پهلوی از رهبران اصلاحطلب
همچنین رضا پهلوی در این نشست نسبت به رفتار رهبران اصلاحطلب در ایران انتقاد کرد و گفت: «برای نمونه جنبش هجده تیر را در نظر بگیرید. بسیاری از جوانان احساس کردند به آنها خیانت شده، آن هم از سوی کسی که بیست میلیون رای ملت را با خود داشت. خاتمی در آن زمان این موقعیت را داشت که تبدیل به یک قهرمان ملی شود. اما او پشت جوانان را خالی کرد. همین وضعیت دوباره رخ داد، میرحسین موسوی از بازگشت به دوران طلایی امام صحبت میکند. مشکل رهبران هستند نه مردم.»
همچنین رضا پهلوی به شبکه ایرانیان هلند گفته است: «از آنجایی که دولت ایران امضاکننده قوانین رم نیست، شهروندان یا گروهها نمیتوانند مستقیماَ از عملکرد آن شکایت کنند و این کار تنها با اقدام شورای امنیت سازمان ملل عملی است.»
فرزند شاه فقید ایران در این زمینه خواستار همکاری همه افرادی شد که به وضعیت حقوق بشر در ایران اهمیت میدهند.
رابطه تاسیس مدرسه حجاب با واردات گسترده چادر مشکی
زینت میرهاشمی
واردات سنگ قبر از چین که آیه های قران روی آن حَک شده برای مدتی موضوع
رسانه ها بود. بر اساس خبر رسانه های حکومتی، نوشتار آیه های قران بر روی
سنگ قبر چینی حتا زیباتر از سنگ قبرهای تولید ایران بود. واردات چادر مشکی و
سود سرشار حاصل از واردات این کالا، پدیده واردات سنگ قبر را به حاشیه
راند.
روز پنجشنبه 11 خرداد، روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی استان یزد، خبر از بازشدن مدرسه ای در یزد به نام مدرسه حجاب داد. بر اساس گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، سخنگوی نهاد فوق، «ایده ثبت چادر به عنوان نماد ملی زنان ایرانی» و اجرایی شدن آن را از وظایف و فعالیتهای ستاد «عفاف و حجاب» یزد اعلام کرده است.
بر اساس گزارش فوق، مدرسه حجاب برای «فرهنگسازی در امر حجاب» فعالیت خواهد کرد و از مهد کودک شروع خواهد شد.
بنیادگرایان حاکم بیش از سه دهه حکومتداری نه تنها نتوانستند چادر را به عنوان الگوی برتر حجاب زن ایرانی تحمیل کنند، بلکه زنان با پوششهای گوناگون حجاب برتر را به سخره گرفته و مانع تثبیت الگوی حکومتی شده اند.
خبر تاسیس مدرسه حجاب به ویژه برای مهد کودکها، کام واردکنندگان چادر مشکی را شیرین تر خواهد کرد. گمرک ایران آمار واردات چادر مشکی در سال 1389 را بیش از 16 هزار تُن به ارزش 81 میلیون دلار اعلام کرد. در روزهای آینده واردات اجناس دیگری در کنار بیل، هفت سین عید، سنگ قبر و چادر مشکی اعلام خواهد شد.
روز پنجشنبه 11 خرداد، روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی استان یزد، خبر از بازشدن مدرسه ای در یزد به نام مدرسه حجاب داد. بر اساس گزارش خبرگزاری حکومتی فارس، سخنگوی نهاد فوق، «ایده ثبت چادر به عنوان نماد ملی زنان ایرانی» و اجرایی شدن آن را از وظایف و فعالیتهای ستاد «عفاف و حجاب» یزد اعلام کرده است.
بر اساس گزارش فوق، مدرسه حجاب برای «فرهنگسازی در امر حجاب» فعالیت خواهد کرد و از مهد کودک شروع خواهد شد.
بنیادگرایان حاکم بیش از سه دهه حکومتداری نه تنها نتوانستند چادر را به عنوان الگوی برتر حجاب زن ایرانی تحمیل کنند، بلکه زنان با پوششهای گوناگون حجاب برتر را به سخره گرفته و مانع تثبیت الگوی حکومتی شده اند.
خبر تاسیس مدرسه حجاب به ویژه برای مهد کودکها، کام واردکنندگان چادر مشکی را شیرین تر خواهد کرد. گمرک ایران آمار واردات چادر مشکی در سال 1389 را بیش از 16 هزار تُن به ارزش 81 میلیون دلار اعلام کرد. در روزهای آینده واردات اجناس دیگری در کنار بیل، هفت سین عید، سنگ قبر و چادر مشکی اعلام خواهد شد.
سازماندهی اعتراضات پراکنده کارگران برای ایجاد جنبش کارگری ضروری است ( بخش دوم )
سوال مهمی در پایان بخش اول پرسیده شده بود ، اینکه آیا کارگران آگاه و فعالین کارگری داخل کشور جز الویت دادن به سازماندهی کارگران در مقابل گذشت برای اختلافات تاکتیکی و حتی تفکری ، وظیفه اصلی دیگری دارند ؟ بررسی اخبار ، مقالات ، مصاحبه ها و تاکتیکهای گروههای فعال داخل کشور نشان از این دارد که اختلافاتی که در سالهای ۸۰ ببعد در مورد تشکیل سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد و سپس سندیکای مستقل نیشکر هفت تپه ایجاد گردید ، همچنان با کمی تعدیل وجود داشته و مواردی دیگر نیز به آن افزوده گشته است ! اگرچه برخی از فعالانی که پیشتر مخالف ایجاد سندیکای مستقل بودند با درک عمیق شرایط کارگران ایران به این حرکت پیوستند و تسلیم جو موجود نشدند که تلاش داشت تا نشان دهد اینگونه فعالیتها به سندیکالیسم منجر می گردد . یادآوری تهمتهای فراوان بهمراه هتاکی بیشتر گروههای چپ و افراد منفرد خارج کشور که مدعی انقلاب پرولتاریا بودند از انحرافی که ایجاد سندیکای مستقل در حال ایجاد کردن در طبقه کارگر ایران بود ، جز اندوه و تاسف از هدر رفتن نیروهای فعال و تاثیر منفی که بر هواداران اندک آنها در داخل کشور گذاشت ، نخواهد داشت . بخشی از آن افراد و گروههای چپ سالها بعد و پس از سرکوب شدید فعالین سندیکاهای مستقل توسط دولت اصلاحات و نیروهای امنیتی حکومت ، در مورد ضرورت ایجاد سندیکای مستقل یا سکوت کرده و یا بدون نقد گذشته به تمجید آن حرکتها پرداختند ، اما چه فایده که دیگر حکومت توانسته بود جنبش در حال ایجاد را سرکوب کند . زمانی که اخبار حاکی از بیکاری ۲۵ درصد نیروی کار ۱۲ تا ۱۳ میلیونی حکایت دارد و آمار تقریبی نشان از قراردادهای موقتی بیش از ۷۰ درصد کارگران مشغول بکار را دارد ، زمانی که اعتراضات وسیع کارگری از عدم پرداخت ماهها حقوق بیشتر کارگران کارخانه ها حتی در اخبار دولتی درج می گردد ، آیا دیگر جای سوالی برای کسانی که جنبش کارگری را باور دارند و بستری که برای سازماندهی آنها فراهم شده ، باقی می گذارد ؟
اصرار بیش از حد گروههای چپ در استفاده از روشهای حزب بلشویکی ۱۱۰ سال پیش بدون کمترین تغییر و همچون یک مذهب در داخل کشور واقعا حیرت انگیز بوده و هست ، در حالیکه سالها بعد از انقلاب اکتبر بسیاری حداقل بر نوع تشکیلات و سانترالیسمی که روشنفکران و کارگران روشنفکر شده ایجاد کرده و کارگران را از رهبری حذف کردند ، انتقاد اساسی وارد کرده اند . تفکر غالب سوسیال دموکراسی در سالهای ۵۰ ببعد نشان داد که قادر نیست حرکت پرشور چریکی ایجاد شده را به ابعاد وسیعتری در جامعه کشانده و از لاک اقشار متوسط خارج کند ، آنها در ادامه بین سالهای ۵۷ تا ۶۰ نیز قادر به درک شرایط و فاشیسمی که در حال قدرت گرفتن بود ، نشده و کارگران فعال را به بیراهه سوسیالیسم تخیلی کشاندند که ظاهرا با کنترل مدیریت چند کارخانه تصور داشتند که شوراهای پرولتری را ایجاد کرده اند . در آن سالها سوسیال دموکراسی که با تحلیل جنگ قدرتی بین خرده بورژوازی و بورژوازی لیبرال برای گرفتن قدرت خود را مشغول کرده و حمایت خرده بورژوازی را در دستور کار خود داشت ، چنان با سرکوب وحشیانه مشترک آنها قرار گرفت تا ضمن از دست دادن بسیاری از اعضا و هواداران خود که برای جامعه بسیار ارزشمند بودند ، آینده خود را نیز در داخل کشور از دست داد . امروزه گروههای چپ حتی ۳۰ سال پس از سرکوبها نیز حاضر نشده اند نقد اساسی از تاکتیکها و تفکر آن سالهای خود بنمایند و تلاش دارند تا با توجیهات و انداختن گناه بگردن چند نفر و یا گروههای دیگر موضوع را فراموش کنند ، در حالیکه تفکر غالب تغییری نکرده و تاکتیکهای اتخاذ شده بر استراتژی آنها هنوز برهمان منوال سابق است . در برگزاری مراسم بزرگداشت از جان گذشتگان سالهای ۶۰ تا ۶۷ و بطور کلی همه ۳۴ سال گذشته که همواره ضروری است ، باید بجای مرثیه خوانی و سهم خواهی و انداختن تقصیر به گردن حکومتی که ماهیتا برای کشتار مخالفان و گرفتن قدرت روی کار آمده بود ، به ضعفهای عمیق سران همان گروهها و تفکر خوش بینانه و استراتژی غلطشان پرداخته شود . اکثر گروههای چپ خارج کشوری که همچنان با رهبری چند نفر در ۳۰ سال گذشته هدایت شده اند ، بجای درک دور ماندن از کار درون طبقه کارگر که شعارش را می دهند ، بیشتر منتظر هر واکنشی از طرف حکومت هستند تا در مقابل آن با گروه هایی کوچک و جداگانه تظاهرات مخالف و ضد رژیم براه اندازند . البته دور بودن از داخل کشور و تاثیر جنبشهای کشورهای عربی موجب گشته که بیشتر آنها دیگر شعار پرولتاریا را فراموش کرده و دل به جنبشهای دموکراتیک ! بدهند و در اینراه حتی برخی به وحدت با اصلاح طلبان و یا سایر اپوزیسیونهای سلطنت طلب و لیبرال و دیگر نیز تن داده اند .
طبیعی است ترکیبی از تفکر سوسیال دموکراسی و استبداد ریشه دار در تفکر کارگران آگاه و فعالین کارگری نیز اثر گذاشته و اختلافات گروهی و منیت ها را رشد داده و موجب کند شدن حرکت آنها در سازماندهی کارگران گردد . بهمین جهت نسیمی که به ایجاد سندیکای مستقل کارگران شرکت واحد تهران منجر گردید ، بجای استقبال و حمایت از آنها که منجر به تشکلات دیگر گردد ، نقد فعالان کارگری داخل کشور را نیز بهمراه آورد . بخشی از گروههای چپ خارج کشوری که خود را خارج از گود می دیدند نیز بر آتش این اختلافات افزودند تا اولین حرکت متشکل کارگری بدون آنها ریشه ندواند . گذشت زمان با مداومت کارگران و نمایندگان واقعی سندیکای شرکت واحد و در ادامه سندیکای هفت تپه در مقابل تهدیدات نیروهای امنیتی و سرکوب آنها توسط نمایندگان خانه کارگر و شوراهای اسلامی که امروزه در ظاهر پرچم هدایت کارگران را در دست دارند ، نشان داد که راه انتخاب شده چه اندازه درست بوده و چگونه دولت و حکومت بهراس افتاده بودند . گرچه پس از ۱۵ سال هنوز آن نمایندگان منتخب کارگران بیکار ، سرگردان در دادگاهها و یا زندانی هستند ، اما موجب گردید بخشی از فعالان کارگری که آنزمان مخالف حرکت سندیکاهای مستقل بودند ، به حقانیت آن پی بردند و متاسفانه بخشی دیگر هنوز حاضر به قبول واقعیات نشده اند . کسی مدعی نیست که تنها یکطرف اشتباه کرده و سوی دیگر بدون خطا بوده است ، درحالیکه ادعا اینستکه اگر سازماندهی تشکل خود کارگران با رهبری خودشان برای همه آن فعالین الویت داشته و دارد ، دیگر نباید ایجاد تشکلهایی حول کارگران همچون سندیکای مستقل ، کارمزدی ، شورا ، هسته کارگری و یا با هر نام دیگر ، موجب اختلافاتی اساسی گردد . بهرحال هدف از بازخوانی آن دوره که در سایتها قابل دسترسی هستند ، یادآوری حجم وسیع اعتراضات گروهی کارگران نسبت به آن دوره است که اگر اختلافات گذشته کنار رفته و موضوع جدیدی سرباز نکند ، فرصتی دیگر برای سازماندهی کارگران از دست نخواهد رفت .
مورد دیگر اختلاف فعالان کارگری داخل کشور در جهت استفاده از اتحادیه های کارگری کشورهای غربی و سازمان جهانی کار در کاستن فشار سرکوب رژیم و ایجاد سندیکاهای مستقل کارگری و داشتن حق اعتصاب بوده و هست . همه دولتهای ۳۴ سال گذشته باوجود سرکوب مخالفان داخل کشور ، همچون شاه سابق در تلاش بوده و هستند تا خود را عضو سازمانهای بین المللی انرژی ، زنان ، حقوق بشر و از جمله سازمان جهانی کار بنمایند تا با شرکت در مجالس آنها هم خود را نمایندگان راستین کشور در آن سازمانها جا زده و هم مانع رسیدن صدای مخالفان گردند . کارگران آگاه شرکت واحد که با کار مداوم فضای مطلوبی در بین کارگران خود ایجاد کرده بودند ، حداکثر استفاده از تماس وزارت کار دولت اصلاحات با سازمان جهانی کار را نموده و ضمن استفاده از مواد مندرج در قانون سه جانبه گرایی ، بدون اجازه از مقامات به ایجاد سندیکای مستقل دست زدند . واکنش نمایندگان زرد وابسته به حکومت تحت سرپرستی محجوب و سایر همدستان که حتی از مضروب کردن منصور اسالو نماینده و کارگر مبارز بخود تردید ندادند ، دانستند که اگر نجنبند ، نمایندگان واقعی کارگران هم در داخل کشور و هم در خارج کشور جایگزین آنها خواهند شد . خوشبختانه وقایع آن دوران نیز در سایتها موجود است و نشان داد که اکثر آگاهان کارگری دو سندیکای واحد و هفت تپه به هدف اصلی خود که ایجاد سندیکای مستقل بود ، باور داشته و تنها قصدشان استفاده از امکانات سازمان جهانی کار بوده و هست . اختلافات گروههای فعال کارگری داخل کشور در مورد سازمان جهانی کار بسیار بیشتر از ایجاد سندیکای مستقل اوج گرفت و در این میان گروههای چپ خارج کشوری با هیاهوی انحراف و سایر تهمتها که همه سایتها را پر کرده بودند ، بر شعله اختلافات بسیار افزودند . باز هم نمی توان منکر اشتباهات هر دو طرف شد ، چه گروهی که مخالف چنین ارتباطی بودند و چه برخی از طرف موافقان که در فشار تهمتها خود را از فعالین کارگری مخالف جدا کردند ، در آتش این اختلافات بازنده کارگرانی بودند که سندیکای مستقلشان بسته و یا محدود شد و برنده رژیمی شد که از گسترش جنبش کارگری جلوگیری کرد .
کسی منکر این نیست که بیشتر گردانندگان سازمان جهانی کار که ترکیبی از نمایندگان کارگر و دولت و سرمایه داران تشکیل می شود ، توسط کسانیست که در دایره سه جانبه گرایی به منافع کارفرمایان و دولت و در نتیجه ثبات نظام بیشتر همت دارند و بهمین دلیل درصد کارگران عضو اتحادیه ها بمراتب کمتر از ۴۰ سال پیش شده است . طبیعی است که قدرت بوروکراتیک با خود فساد را نیز بهمراه داشته و طبعا بخشی از گردانندگان نهادهای کارگری غربی که زمانی کارگر بوده و به مال و منالی رسیده اند ، برای حفظ آن حاضر به تغییر کیفی اتحادیه ها و سازمان جهانی کار نیستند . امروزه کم نیستند کارگران کشورهای غربی که بدلیل کمرنگ شدن مبارزه طبقاتی از درون این اتحادیه ها حاضر نیستند در آنها عضو شوند ، البته عدم عضویت برخی از کارگران در آنها نیز برای راحتتر پیدا کردن کار از طرف کارفرمایانی است که از اتحادیه ها دل خوشی ندارند . با وجود کاهش درصد کارگران عضو این اتحادیه ها ، هنوز آنها قادرند در مواردی دست به اعتصابات فلج کننده بخصوص در کشوهای غربی اروپا بزنند ، اما این موارد نسبت به گذشته رو به کاهش بوده و تنها زمانی پیش می آید که آنها در جلسات مشترک با کارفرمایان و دولت به توافق نرسند . همچنین نباید تصور شود که در کشورهای غربی قوانین کار همواره بسود کارگران تصویب می گردد ، چراکه امروزه در آن کشورها نیز قراردادهای موقت به امر عادی تبدیل شده و سرمایه داران تلاش دارند که از مزایای تصویب شده قدیمی برای کارگران جدید استخدام سرباز زنند . سه جانبه گرایی موجب گردیده که مشکلات کارگران اتحادیه ها با کارفرمایان در صورت حل نشدن به دادگاهها ارجاع گردد که گاها برای رسیدن نتیجه به سود یا ضرر کارگران ماهها و سالها طول می کشند و این امر هزینه سنگینی روی دوش کارگران اعضا می گذارد . امروزه گردانندگان اتحادیه ها با فشار جنبشهای وال استریت که در حال تند تر شدن خواسته هایشان هستند ، روبرو بوده و گاها حتی از حرکتهای آنها حمایتی نکرده اند ، حتما تحت تاثیر گسترش جنبشهای آنها ناچار به تغییر نمایندگان قدیمی کارگری خود شده و سیاستهایشان بیشتر بسود کارگران خواهد شد .
از طرفی مگر سازمانهای بین المللی وابسته به بنیادها ، مجالس ، دولتها و حتی از سازمانهای حقوق بشری گرفته تا حفظ محیط زیست کاملا عاری از وابستگیهای سرمایه داران و دولتهای غربی هستند که اکثر گروههای چپ و دموکرات و ملی و غیره از طریق آنها به اهداف گروهی خود پرداخته و هدفشان را کمک به جنبشهای داخل کشور عنوان می کنند ! چرا و با چه مجوزی همان گروهها تماس کارگران داخل کشور را خلاف و انحرافی می بینند ، درحالیکه برخی از آنها بتدریج در آغوش لابیهای وابسته افتاده اند و در حالیکه فعالین کارگری داخل کشور همچنان استقلال خود را حفظ کرده اند ! نگاهی به ترکیب مهاجران و پناهنده های ایرانی به کشوهای جهان حاکی از آنستکه تعداد انگشت شماری از کارگران با محدودیتهای مالی و کاری که دارند توانسته اند از ایران خارج گردند و در نتیجه هیچگاه نتوانسته اند همچون سایر اقشار مهاجر و پناهنده فعالیت چندانی برای کمک به کارگران داخل کشور انجام دهند . افسوس که گذشت زمان موجب گردید تا هدف نمایندگان دو سندیکای مستقل روشن گردد که الویت آنها سازماندهی کارگران واحدهای خودشان بود ، گرچه همین گذشت زمان بخشی دیگر از فعالان کارگری موافق و مخالف تماس با سازمانهای بین المللی و شرکت در اجلاسها و تماس با نهادهای خارج را مجاز دانسته و شرکت در کنفرانس ترکیه و پاریس و غیره نمونه ای از آنها می باشند . اگر پیشتر رفتن کارگرانی مبارز همچون منصور اسالو به خارج کشور و تماس شفاف با نهادهای حقوقی و بین الملللی کارگری برای بیان وضعیت کارگران ایران و گرفتن حمایت حتی مالی از آنها خطا و انحراف قلمداد می گردید ، در سالهای اخیر حساسیت امر تماس با نهادهای خارجی ازبین رفته و اینگونه حرکات مذموم و انحرافی شمرده نمی شوند . اکنون نیز سفر فعالین کارگری بدلیل عدم امکانات به خارج کشور بسیار محدود است ، اما بازهم تلاش برخی از گروههای چپ خارج کشور در جهت ایجاد اتحاد و حمایت همه فعالین کارگری داخل نبوده و گاهی در جهت سیاسی و گروهی مورد استفاده قرار می گیرد . تکذیبیه محمود صالحی کارگر مبارز برای ترجمه سخنانش جای تامل دارد که همان ترجمه غلط می تواند بعنوان سندی برای گرفتار شدنش در بازگشت گردد و آیا جان فعالین کارگری داخل باید این چنین به خطر افتد ؟ غیر از موارد گفته شده ، اختلافات دیگری نیز بین فعالین کارگری داخل کشور وجود دارند که در گذشته و امروزه علاوه بر اتلاف وقت فراوان و رنجی که نصیب فعالین داخل کشور نموده و می نماید ، باید آنها و فعالان کارگری که سالهای بعدتری به صحنه مبارزه طبقاتی آمده اند را هشیار سازد که بسیاری از اختلافات دیگری که بنظر آنها بینشان وجود داشته و دارد چنان بزرگ نیست تا با هماهنگ کردن با یکدیگر ، نیروی خود را با تمرکز بیشتری برای سازماندهی کارگران بگذارند . آنچه الویت داشته و دارد ایجاد تشکلات مستقل کارگری و گسترش آنها در میان خیل کارگران کارخانه ها و مجتمع ها و اصناف مختلف با هر نامی که برایش گزیده شود ، است و اینکه استفاده از سایر نهادهای داخلی و خارجی با هوشیاری برای حفظ استقلال و آلوده نشدن در آن نهادها نباید موجب تفرقه فعالین کارگری گردد .
هیچگاه مشکلات کارگران این چنین از نظر بیکاری ، عدم دریافت حقوق حتی بیش از دوسال در برخی واحدها ، ناایمنی کار که همواره موجب کشته شدن و یا نقص عضو می گردند ، قراردادهای موقت و سایر موارد بهمراه اینهمه اعتراضات نبوده و این فرصتی طلایی برای فعالان کارگری است تا به سازماندهی آنها بپردازند . فعالان کارگری اینروزها با خطر از دست دادن کار ، امرار معیشتی سخت برای خانواده و افتادن در زندانهای رژیم هستند و با وجود همه مشکلات نهایت تلاش خود را می کنند تا به تشکل کارگران بپردازند . چرا باید با وجود نیاز به حمایت ضروری و بی دریغ از رضا شهابی مبارز که نقص عضو ناشی از شکنجه خاص وی را تهدید می کند ، موجب اختلاف و منیت بین فعالین شود و آیا با چنین واکنشی می توان گفت که تفکر سازماندهی کارگران الویت دارد ؟ چگونه است که مسائل کارگران زندانی و مشکلات خانواده های آنها بهمراه اعتراضات وسیع کارگران ، روزانه بر روی سایتهای فعالین کارگری داخل کشور منعکس نیست ؟ چرا اختلافات تفکری و تاکتیکهای برگزیده برای مبارزه در داخل کشور چنان عمده می گردند که گاها فعالان کارگری شهری همچون تهران با فعالان دیگر در سنندج امکان کار مشترک را از دست می دهند . در حالیکه هردو این گروهها و حتی دیگر گروههای فعال کارگری در تبریز و شهرهای دیگر نیاز به اشتراک کاری برای سازماندهی کارگران دارند ؟ در حالیکه اکثر آنها در مورد موضوعهایی خارجی از قبیل تظاهرات کارگران کشورهای دیگر و یا جنبشی که تحت نام ۹۹ درصدیم و وال استریت از نظر تفکری مشابه بوده و حمایتهای خود را البته در مقالات و بیانیه هایی جداگانه انتشار داده و می دهند . حتی در مورد اول ماه مه که بعنوان روز کارگر در سراسر جهان شناخته شده ، با وجودی که همگان اصرار بر تجمع و راهپیمایی دارند ، اما بیانیه ها بازهم جداگانه بیرون می آیند تا بر این جدایی مهر محکمی زده شده و احیانا جمله ای حتی جزئی در آنها نباشد که مورد تایید یک گروه نباشد . امسال نیز که روشن بود رژیم اجازه راهپیمایی در روز کارگر را نخواهد داد و این ممنوعیت را حتی برای نهادهای زرد خانه کارگر و شورای اسلامی نیز به اجرا خواهد گذاشت ، بازهم بیانیه هایی بسیاری منتشر گردید و بر راهپیمایی تاکید فراوان رفت و زمانیکه این امر محقق نگردید ، ناامیدی و یاس فراوانی در میان فعالان کارگری ایجاد گردید . البته این موضوع نشان می دهد که گاهی ماهیت رژیم برای برخی روشن نبوده و گمان استفاده از فضای تحریم و جنگ قدرتی جناحهای حاکم به خوش بینی بیشتر از واقعیت منجر می گردد ، اما باید توهمات و ناامیدی را دور کرد چراکه برای اکثریت کارگران در حال حاضر نه راهپیمایی روز کارگر که تغییر وضع موجود الویت دارد .
بیشتر گروههای چپ مقیم خارج که سردسته های آنها سخت به فرماندهی نیروهای خود چسبیده اند بهمراه منفردینی دیگرکه بیشترشان همدیگر را قبول ندارند ، تاکتیکهای فعالین کارگری داخل را در رابطه با اتحادیه هایی کارگری رد می کنند اما خود در تظاهرات کارگران اتحادیه هایی کارگری کشورهای غربی نیز شرکت کرده و یا در گوشه ای دیگر پرچمی را به حمایت از کارگران سراسر جهان بلند می کنند . آنها که باور دارند کارگران جهان باید همگام یکدیگر به انقلاب دست زده و پرچم انترناسیونالیستی بلند کنند ، راهی نشان نمی دهند که اینکار چگونه با کارگرانی که اکثرا در زیر خط فقر بسر برده و یا از ماهها بی حقوقی رنج می برند و یا بیکار و دربدر بدنبال کار هستند ، درحالیکه هیچ تشکل مستقلی نیز ندارند ، چگونه باید در محیطهای کار و یا خارج آن محیطها ایجاد شوراهای پرولتری نمایند ! چرا این تشکلات در کشورهای غربی با دموکراسی موجود در آنها ایجاد نشده و چرا اتحادیه های کارگری آنها روزبروز آب رفته و حتی حاضر نشده اند از جنشهای معروف به وال استریت حمایت قاطع به عمل آورده و یا رهبری آنها را در دست گیرند ، دیگر حمایت از کارگران کشورهایی همچون ایران برای تحقق انترناسیونالیسم پیشکش آنها باشد . آیا تابحال خیل وسیع گروههای چپ از خود سوال کرده اند که حتی برای یکبار با همدیگر تظاهرات سراسری در شهرهای مختلف جهان برای آزادی کارگران زندانی و آزادی حق تشکل و اعتصاب کارگران براه انداخته اند تا در صورت تداوم کارشان اثرش را در فشار به اتحادیه های کارگری بین المللی و سایر نهادهای حقوقی و در نتیجه روی رژیم ببینند ؟ آیا تابحال این گروههای چپ که در مورد تمام جنبشهای دموکراتیک و کارگری جهان مقاله انتشار می دهند ، چند مقاله به زبانهای کشوری که در آن زندگی می کنند ، درج کرده اند تا کارگران و نهادهای آنها درک کنند که کارگران ایرانی در چه محدودیتهایی بسر می برند که دولت و نیروهای امنیتی حتی مجوز راه پیمایی اول ماه می که مهمترین روز این گروههای چپ است ، را نمی دهند ؟ گاهی سوال پیش می آید که اگر کارگران ایرانی سالها زیر خط فقرند ، ماهها حقوق عقب افتاده دارند ، مجبور به تن دادن به قراردادهای موقت و سفید امضا هستند ، ایمنی کار ندارند ، بازنشستگان کارگری با حقوق ناچیز در مانده شده و مجبور به کار مضاعف هستند ، زنان و کودکان کار با حقوق بمراتب پایینتر و تحمل بیماری هایی همچون ایدز و صدمه جنسی روبرو هستند و موارد دیگر پس چگونه زنده اند و چرا فاقد تشکلات کارگری هستند ؟ اینها سوالات خارج کشوری هایی است که اثر کار مضاعف با حقوق ناچیز ، وضعیت وابستگی فامیلی ، مقروض بودن ، حذف بسیاری از مواد غذایی و پوشاک خانواده نسبت به گذشته ، زندگی در مسکن کوچکتر و دورتر از شهر ، خطر اعتیاد افراد خانواده ، چگونگی سرکوب رژیم ، کمبود فعالان کارگری در داخل کشور ، تاثیر منفی افکار چپ خارج کشوری ، تحریم اقتصادی ، دلخوشی به یارانه ، گرانی روز افزون و موارد دیگر را درک نکرده و صدایشان از دهانه گشاد شیپور بلند می شود .
در سالهای اخیر که وابستگان جناحهای حکومت کنترل نهادهایی مثل خانه کارگر و شوراهای اسلامی و دیگر نهادهایی که دولت فعلی ایجاد کرده را در دست گرفته اند ، بدلیل توافق با کارفرماها و دولت در پروسه ایکه به تصویب قانون ضد کارگری و حداقل حقوق پرداخته و قراردادهای موقت را حاکم کردند ، در برهه انتخابات و عمومی شدن اعتراضات کارگران ، خود را طرفدار آنها نامیده و با تبلیغات وسیع تلاش دارند خود را مخالف قانون کار و تغییرات جدید آن بدانند . باید سوال کرد پس اینهمه سالها چه عمل مثبتی انجام داده اند و چه منافعی دارند که همچنان کنترل آن نهادها را در دست داشته و تلاش می کنند وارد مجلس نیز بشوند . در لیستی که اخیرا برای شرکت در جلسات سازمان جهانی کار داده شده ؛ علی بیگی ، محمودی ، ابوی ، احمدی ، فیروز آبادی و یاراحمدیان کدامیک از نمایندگان مستقل کارگران هستند و اینکه این نمایندگان دروغین جز انتشار اخبار دروغ از وضعیت کارگران ایران چه دفاعی از کارگران ایرانی خواهند کرد ؟ گاهی حتی بحث اینکه باید در اینگونه نهادها و یا نهادهایی که توسط اصلاح طلبان و سایر جناحها ایجاد می گردد ، شرکت کرده و آنها را کنترل نمود ، در حالیکه با کارنامه ایکه این نهادهای زرد وابسته ایجاد کرده و مورد تنفر کارگران هستند و یا در پی حفظ نظام با اصلاحاتی هستند ، بهترین زمان را برای افشای آنها فراهم نموده و اینکه بدرک کارگران رسانده شود که چگونه در صورت ایجاد تشکل مستقل امکان پیشبرد مبارزه کارگران را امکان پذیر خواهد نمود . در زمانی که حاکمیت در تلاش است تا با حفظ سیاستهای خود به صلحی با غرب دست یافته و سپس بتواند فشار داخلی را افزایش دهد و چه بسا پیش از صلح به سناریویی مشابه سال ۶۷ در ازبین بردن بخشی از مخالفان و فعالان کارگری بپردازد ، حتی اگر پروسه صلح طول کشیده و یا بدلیل عدم درک شرایط بحرانی جنگی ناخواسته رخ دهد ، کار چند برابرفعالان کارگری را طلب می کند . آیا نباید برای آزادی کسانی همچون شهابی ، ابراهیم زاده ، نجاتی ، زمانی ، جراحی و سایرین که در زندانند به وحدت مشترک رسید و حداقل برای آزادی آنها بیانیه هایی واحد و مداومی داد ؟ اکنون باز جای سوال است که با اینهمه مشکلاتی که کارگران با آنها روبرو هستند ، بازهم امکان گذشت از اختلافات و انجام کار مشترک برای فعالان کارگری نیست تا در این برهه فلاکت بار از نظر معیشتی و طلایی از نظر حجم اعتراضات به سازماندهی کارگران پرداخته شود ؟
۱۳۹۱ گروه پژوهش کارگری خرداد
: پیوستهای استفاده شده
http://www.syndicavahed.asia/index.php?option=com_content&task=view&id=375
http://www.syndicavahed.asia/index.php?option=com_content&task=view&id=388&Itemid=9
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=2367
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=2371
http://kanoonmodafean1.blogspot.ca/2012/05/1391.html
http://www.khamahangy.com/index.php?option=com_content&view=article&id=916:1391-03-05-14-32-05&catid=11:1389-12-23-23-55-51&Itemid=30
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=263219
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=263808
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=265007
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=265285
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=266068
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=267710
اخبار کارگری 29 مه 2012 برابر با 9 خرداد 1391
سه شنبه 29 مه 2012, بوسيله ى Ahmad Farsi
اعتصاب 50 نفر از کارگران شرکت نقش و نمای سنندج
بر اساس گزارش رسیده، تعداد 50 نفر از کارگران مسکن مهر سنندج واقع در شهرک بهاران، وابسته به شرکت « نقش ونما » به مدیریت مهندس ترجمان، که 70 درصد از پرسنل این شرکت را تشکیل می دهند، از تاریخ 23/2/91 در اعتراض به عدم پرداخت دو ماه حقوق معوقه¬ی خود از طرف کارفرما، دست به اعتصاب زده و خواستار دریافت مطالبات خود در اسرع وقت شدند. کارگران مسکن مه سنندج تا تاریخ ارسال این خبر که 7/3/91 می باشد، هنوز در اعتصاب می¬باشند.
شایان ذکر است، هیچ کدام از کارگران شرکت مذکور از حق بیمه برخوردار نبوده و خطرات ناشی از ناامنی محیط کار هر لحظه امنیت جانی آنان را به مخاطره می اندازد.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
اعتصاب رانندگان سواری مسیر سنندج - مریوان
روز شنبه 6/3/91 تمامی رانندگان سواری مسیر سنندج به مریوان، که تعدادشان 90 نفر می باشد، در اعتراض به عدم تناسب کرایه ی جابجایی مسافر با خدمات و هزینه های لازم، که به هیچ وجه جواب گوی مخارج زندگیشان را نمی دهد، دست به اعتصاب زده و از جابجایی مسافران خودداری نمودند، و خواستار افزایش کرایه ی جابجایی مسافر و یا کاهش خدمات، متناسب با زندگی انسانی خود شدند.
شایان ذکر است، نماینده ی رانندگان مذکور، روز یکشنبه 7/3/91 با حضور در سازمان پایانه ها و فرمانداری شهر سنندج، با تسلیم شرایط خود به مسئولین مربوطه، خواستار رسیدگی و موافقت فوری آنان با شرایط خود شدند. و اعلام نموده در صورت عدم رسیدگی و موافقت با شرایط رانندگان مذبور، این بار با اعتصابی گسترده تر، و با همراهی رانندگان 60 دستگاه مینی¬بوس این مسیر روبه رو خواهند شد.
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
اعتصاب كاركنان دولتي در نروژ
كاركنان دولتي در نروژ كه رشد اقتصادي سريع آن در اروپا متمايز بوده است، براي نخستين بار در 28 سال گذشته بدنبال شكست مذاكرات افزايش دستمزد دست به اعتصاب زدند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، اين اعتصاب نامحدود شامل 25 تا 30 هزار نفر از 600 هزار نفري است كه در دولت مركزي و دولت محلي اشتغال دارند اما انتظار مي رود به افراد بيشتري گسترش پيدا كند مگراينكه دو طرف به توافق برسند.
رهبران اتحاديه مي گويند رشد دستمزد بخش دولتي همواره عقبتر از بخش خصوصي بوده است و كاركنان دولت سزاوار سهم بيشتري از مزاياي اقتصاد قوي نروژ هستند.
جزييات اين مذاكرات محرمانه است اما مذاكرات دستمزد بخش خصوصي به افزايش پايين چهار درصد در سال جاري اشاره دارد و اتحاديههاي بخش دولتي افزايش بيش از چهار درصد را براي كاركنان داراي دستمزد پايينتر مدنظر دارند.
دولت انتظار دارد دستمزدها در سال جاري به ميزان 3.75 درصد و در سال 2013 به ميزان چهار درصد مطابق با پيش بينيهاي بانك مركزي افزايش داشته باشند.
اقتصاد نروژ به ميزان 1.4 درصد در سه ماهه اول رشد كرد كه بيشتر از پيش بينيهاي خوش بينانه بود و بنيانهاي قوي آن، اين كشور را از مشكلات اقتصادي منطقه دور نگه داشته است.
احضار بازداشت شدگان مراسم روز جهانی کارگر سنندج!
بنا به خبر رسیده, بازداشت شدگان مراسم روز جهانی کارگر 2012 سنندج، روز دوشنبه 8/3/91 جهت ارائه آخرین دفاعیات خود و معرفی به شعبه های دادگاهی آنها، به شعبه¬ی چهار دادیاری سنندج احضار شدند. کمیته¬ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، ضمن محکوم کردن این عمل، خواهان رفع هر گونه قرار بازداشت این کارگران و آزادی کارگران و فعالین می باشد.
کمیته¬ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
فراخوان 5 سندیکای فرانسوی به تظاهرات در حمایت از فعالان کارگری زندانی در ایران
زمان : چهارشنبه 06 ژوئن ساعت 12 صبح الی14
مکان : ژنو – مقابل دفتر سازمان ملل Place des Nations 1202 Genève, Suisse
متن این بیانیه*
در دفاع از حقوق کارگران و آزادیهای سندیکایی در ایران
در ایران کارگران از ابتدایی ترین حقوق محرومند:
حق اعتصاب؛
حق تظاهرات؛
حق ایجاد تشکلات سندیکایی
هزاران کارگر به اتهام عدم رعایت موارد ممنوعه توسط رژیم دستیگیر شده، بسیاری به زندان افکنده شده و در مواردی به مرگ محکوم شده اند.
ما سندیکاهای فرانسوی: ث.ژ.ت (CGT)، ث.اف.د.ت (CFDT)، اف.اس.او (FSU)، اونسا (UNSA) و سولیدر (Solidaire) کلیه تشکلات کارگری شرکت کننده در اجلاس سال ۲۰۱۲ سازمان بین المللی کار در ژنو را فرا می خوانیم که برای:
آزادی کارگران زندانی
ایجاد سندیکاهای مستقل
حضور نمایندگان واقعی و نه سندیکالیستهای قلابی و عوامل و همدست های رژیم
به تظاهرات ایستاده در میدان ملل بپیوندند
میدان ملل
از ساعت ۱۲ الی ۱۴
چهارشنبه 6 ژوئن – ژنو
*این بیانیه به وسیله «همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران - پاریس» و «اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - پاریس» به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
اخراج ۱۲۴۷ کارگر در خراسان جنوبي بررسي شد
ز اين تعداد فقط 44 نفر بازگشت به کار داشتهاند و 276 مورد از شکايت بررسي شده به پرداخت سنوات خدمت، 303 رأي سازش و 350 مورد به ديگر آرا و تصميمات منجر شد.
ايلنا: مدير کل تعاون، کار و رفاه اجتماعي خراسان جنوبي اعلام كرد: سال گذشته شكايت هزار و 247 کارگر جهت رسيدگي به اخراجشان از جانب ادارات كار اين استان دريافت شد.
به گزارش ايلنا، عابدين محمدي با ذكر مطلب فوق توضيح داد: در طول سال 90 هزار و 247 شکايت از جانب کارگران جهت رسيدگي به اخراج دريافت شد که از اين تعداد 237 مورد به دليل اتمام قرارداد و 1010 تقاضاي رسيدگي به دليل اخراج بيدليل يا ديگر موارد بود.
او با بيان اين که 123 دادخواست هم در مورد مسائل ديگري چون پرداخت نشدن حقوق و... دريافت شد، ادامه داد: هزار و 370 شکايت وارده در سال گذشته به هيئت تشخيص ارجاع و از اين تعداد براي 970 مورد رأي صادر شد.
وي افزود: از اين تعداد فقط 44 نفر بازگشت به کار داشتهاند و 276 مورد از شکايت بررسي شده به پرداخت سنوات خدمت، 303 رأي سازش و 350 مورد به ديگر آرا و تصميمات منجر شد.
به گفته وي، 400 پرونده به هيئت حل اختلاف ارجاع شد که از اين تعداد براي 272 شکايت رأي صادر شد و 8 نفر به محيط کار بازگشتند و 107 مورد پرداخت سنوات، 68 رأي سازش و 89 مورد در ديگر زمينه ها صادر شد.
اخراج 2 هزار نفر از كارمندان شركت كانادايي ريم
شركت ريسرچ اين موشن (ريم) حداقل دو هزار نفر از كاركنانش در سراسر جهان را در بخشي از برنامه سازماندهي فعاليتهايش اخراج مي كند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، روزنامه كانادين به نقل از منابع آگاه گزارش داد دور بعدي اخراجها در اين شركت براي اول ماه ژوئن برنامه ريزي شده است كه يك روز پيش از پايان نخستين سه ماهه اين شركت سازنده تلفن هوشمند است اما برخي پيش بيني كرده اند اين اخراجها زودتر اعلام شوند.
رويترز به نقل از يك منبع نزديك به اين شركت گزارش داد اخراجهاي قريب الوقوع ممكن است شامل شش هزار نفر شود و در بخشهاي حقوقي، بازاريابي، فروش، فعاليتها و منابع انساني اين شركت انجام مي گيرد.
تورستن هينز، مديرعامل جديد و برايان بيدولكا، مدير مالي ريم اعلام كردهاند قصد دارند فعاليتهاي اين شركت را يكپارچه كرده و يك ميليارد دلار در سال مالي جاري صرفه جويي كنند.
ريم در حال حضور حدود 16500 نفر را در سراسر جهان به خدمت گرفته است.
مسئولان به فكر حفظ اشتغال موجود باشند
با ريزش نيروي كاري كه امسال صورت گرفته ايجاب مي كند كه در مقطع فعلي به دنبال حفظ اشتغال باشيم. محمد احمدي ـ عضو کانون عالي شوراهاي اسلامي کار كشور ـ با بيان اين مطلب به خبرنگار تعاون و اشتغال ايسنا، گفت: ايجاد فرصتهاي شغلي جديد خوب است و البته هزينهبر هم هست ولي در شرايط كنوني مسئولان كشور بهتر است به فكر حفظ اشتغال موجود باشند.
وي اشتغال را يكي از دغدغههاي مهم مردم و جوانان ذكر كرد و درباره كاهش آمار بيكاري در سال 90 گفت: محاسبه اين آمارها دست ما نيست و متولي ايجاد اشتغال هم نيستيم ولي چيزي كه مي توانم بگويم اين است كه زماني مي توان آمارها را قبول كرد كه مصاديق آن را داشته باشيم.
به اعتقاد احمدي با توجه به ريزش نيروي كار كه امسال صورت گرفته در مقطع كنوني بايد به دنبال حفظ اشتغال بود.
اين فعال كارگري يادآور شد: زماني كه توانستيم اشتغال موجود را حفظ كنيم مي توان در كنارش به ايجاد فرصتهاي شغلي جديد هم انديشيد.
اخراج اولين حربه كارفرمايان در صورت تشديد بحران
اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها با افزایش هزینههاي توليد، صنایع را به نابودی خواهد کشاند و موج جديد اخراج كارگران را تشديد خواهد كرد.
ایلنا: يك فعال كارگري در ساوجبلاغ نسبت به اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها در شرايط فعلي بازار كار ايران هشدار داد.
کرمعلی سامانیپور اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها را به زیان صنایع وبه تبع آن کارگران صنعتي دانست و به ایلنا گفت: اجرای فاز دوم هدفمند کردن یارانهها با افزایش هزینههاي توليد، صنایع را به نابودی خواهد کشاند و موج جديد اخراج كارگران را تشديد خواهد كرد.
دبير اجرايي خانه كارگر ساوجبلاغ با بیان اینکه در اجرای فاز اول اقانون هدفمندي تعهد دولت مبني بر پرداخت سهم تولید عملی نشده است، اظهار كرد: قرار بود یک سوم از درآمد سرانه هدفمند کردن یارانهها که ۵۴ هزار میلیارد تومان برآورد شده بود بابت يارانه هزینههای بخش صنعت اختصاص یابد که تا كنون انجام نشده است.
او با اشاره به اخراج گسترده کارگران در واحدهای صنعتی کشور تصریح کرد: اخراج کارگران اولین حربه صاحبان صنایع و کارفرمایان در کاهش هزینههای مالیشان است که در یکسال گذشته بعد از اجراي فاز اول هدفمندي شاهد گسترش اخراج كارگران بوديم.
سامانیپور با اشاره به افزایش هزینههای حاملهای انرژی اذعان داشت: وضعیت واحدهای صنعتی به گونهای است که کارفرمایان این واحدها در حال مبارزه با مشکلات تولید هستند.
گسترش بيكاري كارگران نساجي در سال جاري
امروز سياست هاي دستگاه هاي متولي بخش توليد و سيستم بانكي، كاملا در تضاد با شعار حمايت از توليد است/ جايگزيني بستههاي حمايتي به جاي جوايز صادراتي در سال جاري، تير خلاص را بر بدنه توليدات صادرات محور وارد ميكند.
ايلنا: دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنایع نساجی اعلام کرد: انتظار ميرود تا پايان سال بسياري از كارگران صنايع نساجي بيكار شوند.
مهدی یکتا با بیان این مطلب به ایلنا گفت: از ابتدای امسال وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی دولتی بخش تولید و صنعت و بانکها به عنوان بازوی حمایتی بنگاههای اقتصادی، هیچ حرکتی در جهت حمایت از تولید ملی نداشتهاند. این در حالی است که صنعتگران حداقل در سال جاری و در آستانه اجراي فاز دوم هدفمندي يارانهها، توقع اعمال حمایتهای واقعی از سوی دولت را دارند.
وی افزود: سال گذشته نوسانات نرخ ارز ضربههای بزرگی به بخش تولید و صنعت وارد کرد که این امر به نوبه خود قدرت تصمیم گیری را از واحدهای تولیدی گرفت. عدم دسترسی بنگاهها به ارز مرجع برای تامین مواد اولیه و تجهیزات مورد نیاز، چالش دیگری است که از سال گذشته دامنگیر صنایع نساجی شده است.
یکتا با تاکید بر اینکه در حال حاضر بنگاههای صنعتی از وضعیت مناسبی برخوردار نبوده و با کاهش توان تولیدی مواجه شدهاند، تصریح کرد: باتوجه به وضعیت فعلی بنگاههای صنعتی، برای حمایت از تولید باید تلاش کرد که حداقل ظرفیت فعال باقی مانده برای واحدها را حفظ کرد و مانع تعدیل نیروی بیشتر و کاهش بیش از پیش ظرفیت تولیدی کارخانجات شد.
به گفته او، امروز سیاستهای دستگاههای متولی بخش تولید و سیستم بانکی، کاملا در تضاد با شعار حمایت از تولید است.
دبیر اتحادیه صنایع نساجی با اشاره به تورم شدیدی که در ماههای اخیر به شدت فعالیتهای تولیدی را تحت الشعاع قرار داده است، گفت: مسلما تداوم این روند باتوجه وضعیت نرخ تورم و محدودیتهای موجود برای فعالان اقتصادی به منظور تامین و واردات مواد اولیه، میتوان انتظار تعدیل نیروی بسیاری از کارخانجات تا پایان سال را داشت. ضمن اینکه احتمالا برخی واحدها رو به تعطیلی خواهند گذاشت.
وی ضمن انتقاد شدید از سیاست وزارت صنعت، معدن و تجارت برای حذف جوایز صادراتی، عنوان کرد: جایگزینی بستههای حمایتی به جای جوایز صادراتی در سال جاری، تیر خلاص را بر بدنه تولیدات صادرات محور وارد میکند.
به گفته یکتا؛ این بستهها چیزی جز وظایف ذاتی دستگاه مورد تصدی در قبال بخش تولید و صادرات نیست. بستههایی که میخواهند به جای جوایز صادراتی به صادرکنندگان پرداخت کنند.
او در پايان با اشاره به نامگذاری امسال به عنوان حمایت از تولید ملی، تاكيد كرد: از ابتدای سال تاکنون هیچگونه اقدامی از سوی متصدیان دولتی در جهت تحقق این شعار صورت نگرفته است.
ابوي:تعريفILO شاغل كسي است كه بتواند امرارمعاش كند
سنخگوي كانون عالي انجمنهاي صنفي كارگران سراسر كشور گفت: تعريف ما از شغل با تعريفي كه سازمان جهاني كار ILO از شغل دارد، متفاوت است و به كسي شاغل مي گوييم كه سر كار برود و امرار معاش داشته باشد.
هادي ابوي با بيان اين مطلب به خبرنگار تعاون و اشتغال ايسنا، گفت: در خصوص اشتغال ايجاد شده در سال گذشته، معتقدم آن چيزي كه مدنظر بود محقق نشده است چون يك بخش جذب نيروي كار داشتيم ولي از سوي ديگر با ريزش نيروي انساني هم مواجه بوديم، لذا اينكه بخواهيم اينطور اعداد و ارقام را بالا ببريم صحيح نيست.
وي درباره محاسبه آمارهاي اشتغال بر مبناي استانداردهاي ILO، افزود: طبعا استانداردهاي سازمان جهاني كار در تعريف شغل صحيح است ولي نمي توانيم كساني را كه يك روز سر كار رفتهاند شاغل محسوب كنيم و اين از واقعيت به دور است.
ابوي ادامه داد: تعريفي كه ما از شغل داريم با تعريف سازمان جهاني كار ILO از شغل به ويژه شغل پايدار متفاوت است و با شرايط اجتماعي و اقتصادي ما همخواني ندارد چون به كسي شاغل مي گوييم كه به سركار برود، امرار معاش داشته و كمك هزينه زندگي خود و خانوادهاش باشد.
سخنگوي كانون عالي انجمنهاي صنفي كارگران سراسر كشور در پاسخ به اين پرسش كه چرا زنان خانهدار به عنوان شاغل محسوب نمي شوند؟ گفت: بر اساس استانداردهاي سازمان جهاني كار، زناني كه به كار در خانه مي پردازند، شاغل محسوب مي شوند، ولي اين تعريف با فرهنگ جامعه ما و اساسا خانهداري متفاوت است، لذا از مسئولان توقع مي رود كه آمارها را مبتني با چارچوبهاي قابل استناد محاسبه و ارائه كنند.
به گزارش خبرنگار تعاون و اشتغال ايسنا براساس گزارش توسعه اقتصادي بانك جهاني در سال 1989، تعداد زيادي از زنان وقت و دوره فعال زندگي خود را در منازل صرف كارهاي خانگي ميكنند در همين حال بيش از 65 درصد از كل زنان شاغل و90 درصد زنان غيرشاغل خانهدار هستند اين در حالي است كه نظريه پردازان اقتصادي، مشاركت زنان در عرصههاي اقتصادي و اجتماعي را در افزايش ارزش افزوده و توليد ثروت موثر دانسته و از خانهداري به عنوان يك شغل پربازده در توسعه اقتصادي ياد مي كنند، با اين حال كار خانه در جامعه امروز ايران شغل محسوب نمي شود و در زمره كار داراي ارزش افزوده و تحت مزاياي بيمهاي و قوانين حمايتي قرار نمي گيرد حال آنكه زنان ايراني كار خانگي را به عنوان فعاليتي مستمر و مداوم تجربه مي كنند.
بر اين اساس با توجه به شرايط روز اجتماعي و اقتصادي كشورمان و فرهنگ حاكم، بايد ديد كه تعريف دقيق از شاغل بودن زنان خانهدار چيست؟ آيا مقصود مشاغل خانگي است؟ آيا اگر خانهداري به عنوان ارائه خدمت معرفي شود شغل محسوب مي شود و يا اينكه منوط به دريافت حقوق و دستمزد باشد؟
نجات دو کارگر جوان از عمق چهار متري آوار
آتشنشانان اين دو كارگر را پس از یک عملیات حساس و بدون هیچگونه آسیبی نجات دادند.
ايلنا: دو كارگر ساختماني از زیر آوار ساختمان در حال احداثي درخیابان پاتریس نجات پيدا كردند.
به گزارش ايلنا و به نقل از پایگاه خبری 125 ، ستاد فرماندهی آتشنشانی تهران ساعت 15:49 دقیقه روز گذشته با اطلاع از حادثه آوار آتشنشانان ایستگاه 10 را به محل حادثه در خیابان پاتریس، انتهای خیابان آب شوری اعزام كرد.
ابوالفضل حسینعلی میرزا رئیس ایستگاه 10 با اشاره به در حال احداث بودن این ساختمان گفت: کارگران 25 و 23 ساله این ساختمان در حین کار، به دلیل رعایت نکردن نکات ایمنی و فرو ریختن قسمتی از دیواره ساختمان پنج طبقه مسکونی مجاور به ارتفاع چهار متر در زیر آوار گرفتار شده بودند.
او درادامه افزود: آتش نشانان پس از ایمن سازی محل و کشیدن نوار احتیاط از خطرات احتمالی دیگر جلوگیری کرده و با بکارگیری تجهیزات نجات دو کارگر جوان را که در زیر آوار گرفتار شده بودند پس از یک عملیات حساس و بدون هیچگونه آسیبی نجات دادند.
قنبری: ۱۰ میلیون نفر از جمعیت کشور بیکار هستند
عضو کمیسون اجتماعی مجلس هشتم گفت: تصور من از جمعیت بیکاران در جامعه با گزارشات مرکز آمار فاصله زیادی دارد وعلت این امر تنها محاسبات ضعیف مرکز آمار است.
“داریوش قنبری” درباره بیکاری ورشد روافزون آن به خبرنگار اکونیوزگفت: بیکاری نه تنها یک مسئله ی جدی برای ایران، بلکه برای بسیاری از کشور ها است که در حال حاظرتقریبا همه ی دنیا با این مشکل روبه رو هستند گزارش های مرکزآمار ایران نشان میدهد که نرخ بیکاری در سال ۹۰، ۲٫۸ میلیون نفر است که به نظر من این عدد، نمی تواند آمار درستی باشد.
“قنبری” در ادامه خاطر نشان کرد :تصور من این است که در حال حاظر جمعیت بیکاران در کشور به ۱۰ میلیون نفر هم میرسد زیرا ارزیابی مرکز آمار برای ارائه ی تعداد بیکاران ،ارزیابی درستی نیست. برای مثال جمعیت سربازان را در گروه شاغلان در نظر گرفته است، در صورتی که مدت سربازی فقط ۱۸ ماه است و بعد از این مدت، سربازان بیکار هستند و بر این اساس سربازان نباید جزء افراد شاغل محسوب شوند.
وی تصریح کرد: در مورد دانشجویان نیزمی توان گفت که مرکز آمار به درستی عمل نکرده است. زیرا دانشجویان را در زمزه ی افراد غیر فعال محسوب کرده و این در حالی است که دانشجویانی هستند که به امید کار به دنبال تحصیل در دانشگاه ها هستند و بااین وجود بایداین افراد جزو شاغلان محسوب شوند در صورتی که چنین نیست. به گزارش اکونیوز، عضو کمیسیون اجتماعی، زنان را بیشترین افراد بیکار دانست و گفت: متاسفانه در بسیاری از مناطق باتوجه به فرهنگ حاکم بر منطقه، اشتغال زنان مطرح نیست و مرکز آمار نیز درخصوص نرخ بیکاری زنان به این مورد هیچ گونه توجهی نداشته و در این مورد مرکز آمار ایراد اساسی دارد.
“قنبری” در پایان افزود: ما در حال حاضر تعریف درستی از بیکاری نداریم و این مشکل فقط به خاطر نداشت محاسبات دقیق است اگر محاسبات مرکز آمار ایران درست و دقیق به تمام موارد توجه می کرد آمار دقیقی از جمعیت فعال و غیرفعال به دست ما میرسید ودیگر ابهاماتی در باره ی نرخ بیکاری پیش نمی آمد.
جمهوری شورایی محور حزبیت طبقه کارگر است
http://salam-democrat.com
جـــرس:
به گزارش منابع حقوق بشری، سه نفر از فعالین دانشجویی اصفهان به نامهای محمد مرادی، عرفان محمدی و مجتبی شریفی روز دوشنبه اول خردادماه با همکاری ماموران حراست این دانشگاه توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده اند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، محمد مرادی و مجتبی شریفی صبح روز دوشنبه پس از توزیع نشریه در توقیف «کبریت» با همکاری ماموران حراست دانشگاه اصفهان در مقابل این دانشگاه و عرفان محمدی نیز حدود ساعت ۱ ظهر در محل خوابگاه دانشگاه اصفهان توسط ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند.
این فعالین اقدام به فروش نشریه دانشجویی توقیف شدۀ «کبریت» بر روی میز نشریه توسکا کرده بودند که به همین دلیل محمد مرادی سردبیر توسکا نیز بازداشت و هر دو نشریه توقیف و ضبط شده اند.
این در حالی است که هیچ کدام از این زندانیان با خانوادههای خود تماسی نداشته و تنها یک بار از طرف حفاظت اطلاعات سپاه با خانواده یکی از دانشجویان تماس تلفنی گرفته شده است.
تا لحظه ی تنظیم این گزارش ۵ نفر دیگر از فعالین دانشجویی اصفهان به حفاظت اطلاعات احضار شده و در مورد این پرونده مورد بازجویی قرار گرفته اند.
محمد مرادی دانشجوی جامعه شناسی و سردبیر نشریه دانشجویی توسکا و عرفان محمدی دانشجوی ورودی ۸۸ رشته مدیریت و از همکاران نشریات دانشجویی توسکا، تکاپو و کبریت بوده که در روز ۱۳ آبان ۱۳۸۸ نیز مدتی در بازداشت اطلاعات اصفهان بوده است.
مجتبی شریفی نیز دانشجوی فلسفه دانشگاه اصفهان بوده که به دلیل بازداشت در روز کارگر سال ۱۳۸۹ به همراه ۱۱ نفر دیگر به ۴ سال و ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم هنوز به اجرا نرسیده است
به گزارش منابع حقوق بشری، سه نفر از فعالین دانشجویی اصفهان به نامهای محمد مرادی، عرفان محمدی و مجتبی شریفی روز دوشنبه اول خردادماه با همکاری ماموران حراست این دانشگاه توسط حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده اند.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، محمد مرادی و مجتبی شریفی صبح روز دوشنبه پس از توزیع نشریه در توقیف «کبریت» با همکاری ماموران حراست دانشگاه اصفهان در مقابل این دانشگاه و عرفان محمدی نیز حدود ساعت ۱ ظهر در محل خوابگاه دانشگاه اصفهان توسط ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند.
این فعالین اقدام به فروش نشریه دانشجویی توقیف شدۀ «کبریت» بر روی میز نشریه توسکا کرده بودند که به همین دلیل محمد مرادی سردبیر توسکا نیز بازداشت و هر دو نشریه توقیف و ضبط شده اند.
این در حالی است که هیچ کدام از این زندانیان با خانوادههای خود تماسی نداشته و تنها یک بار از طرف حفاظت اطلاعات سپاه با خانواده یکی از دانشجویان تماس تلفنی گرفته شده است.
تا لحظه ی تنظیم این گزارش ۵ نفر دیگر از فعالین دانشجویی اصفهان به حفاظت اطلاعات احضار شده و در مورد این پرونده مورد بازجویی قرار گرفته اند.
محمد مرادی دانشجوی جامعه شناسی و سردبیر نشریه دانشجویی توسکا و عرفان محمدی دانشجوی ورودی ۸۸ رشته مدیریت و از همکاران نشریات دانشجویی توسکا، تکاپو و کبریت بوده که در روز ۱۳ آبان ۱۳۸۸ نیز مدتی در بازداشت اطلاعات اصفهان بوده است.
مجتبی شریفی نیز دانشجوی فلسفه دانشگاه اصفهان بوده که به دلیل بازداشت در روز کارگر سال ۱۳۸۹ به همراه ۱۱ نفر دیگر به ۴ سال و ۵ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم هنوز به اجرا نرسیده است
جـــرس:
هاشمی رفسنجانی طی اظهارنظری در خصوص
رسانه ها و شبکه های اجتماعی و اطلاع رسانی گفت: "شاهدیم یک صفحه فیس بوک
که برای مردم هزینه ندارد تبدیل به چندین دستگاه تلویزیون و رادیو میشود
که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد و یک ویدیو تصویر که با
موبایلها گرفته میشود به دنیا منتقل میشود که به نظر من این امری مبارک
برای دنیا است که گرچه برخی خوششان نمیآید اما اگر اساسی به سعادت بشریت
فکر کنیم و علیه ظلم و ستم و بیداد و ستمگری حرکت کنیم شاهد خواهیم بود که
اگر این رسانهها وجود نداشته باشند خطرناک خواهد بود."
به گزارش ایسنا، علیاکبر هاشمی رفسنجانی در افتتاحیه همایش ملی تحولات
خاورمیانه و آینده نظم منطقهای با بیان اینکه تحولات اخیر در منطقه ابعاد
مختلف دارد، اظهار کرد: تحولات منطقه هر اسمی میتواند داشته باشد؛ چرا که
به هر حال هم بیداری در امت اسلامی است، هم حرکت مهمی در دنیای عرب به حساب
میآید و هم نوعی تحول در رفتار مردم منطقه است.وی با بیان این که تحولات منطقه مبارک و مثبت است، گفت: برای نامگذاری و اسم تحولات اخیر در منطقه نباید پافشاری کرد و میتوان عناوینی مثل بیداری اسلامی، یا بهار عرب و یا انقلابهای مردمی را برای آن در نظر گرفت.
هاشمی با اشاره به این که باید پذیرفت تحولات منطقه اسلامی و آفریقایی تحولات بسیار مهمی در عصر ما هستند، افزود: میتوان با اطمینان از حالا پیشبینی کرد که در دراز مدت این تحول برای منطقه و دنیا مفید خواهد بود که البته در این مسیر افت و خیزها و فراز و نشیبهایی وجود دارد مثل همه انقلابها و تحولات دنیا. هاشمی به عوامل شروع محورهای حرکتهای اخیر در منطقه اشاره کرد و آن را بیشباهت به شروع نهضت در ایران ندانست و تصریح کرد: عوامل مهمی در کشورهای منطقه که انقلاب کردهاند وجود دارد؛ مثل آنهایی که در زمان انقلاب ایران اتفاق افتاد. نارضایتی و خشم مردم هر کشور از حکومت و رژیم حاکم بر آنهاست که به لحاظ سیاسی دیکتاتوریهایی که جان مردم را به لب رسانده و آنها را از این که نفعی در کشورشان داشته باشند مایوس کرده است، وجود دارد و به خاطر این که مردم ساکت هستند و خفه شدهاند هر جور میل دارند عمل میکنند و فساد تا خرخره آنها را گرفتار کرده است. مردم این کشورها از تبعیض رنج میبرند، همچنین شاهد وابستگی به قدرتهای خارجی هستند که باعث حقارت مردم میشود.
وی ادامه داد: در حکومتهای دیکتاتوری، چون با مردم سازگار نیستند باید به خارج وابسته شوند. بنابراین قدرتهای مسلط جهانی و دیکتاتوریهای داخلی و سلطه خارجی مثل قیچی هستند که منافع مردم را قیچی میکنند و به ضرر مردم و به نفع رژیم حاکم و سلطه خارجی عمل میکنند .
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به این که در کشورهایی که روحیه دینی دارند بیاعتنایی رژیم به دین و عقاید مردم بسیار ناراحت کننده است، افزود: در کشورهای مسلمان منطقه که انقلاب در آنها رخ داده است تعداد مسلمانان اگر بیشتر از کشور ما نباشد کمتر هم نیست و شاهدیم اگرچه معمولا حاکمان شعار دین میدهند و در مراسم دینی حاضر میشوند اما بر اساس میل خود شعارهای مذهبی را به نفع سلطه خود تنظیم میکنند و همه اینها باعث عصبانیت قشر متدین میشود و آنها ناراضی میشوند که از مقدسات هم در جهت کوبیدن و گرفتن روحیه مردم استفاده میشود و شاهدیم در ایران و مصر و بسیاری از کشورهای دیگر نیز البته با تفاوتهایی همین اتفاق رخ داد.
هاشمی با اشاره به این که نقطه مشترک دیگر کشورهای منطقه این است که احزاب نیرومند در شرایط فعلی در این کشورها شکل نمیگیرد، توضیح داد: ممکن است گروههایی مثل رستاخیز و مردم که در ایران شکل گرفته بود در این کشورها نیز وجود داشته باشد، اما نمیتوانند اعتماد مردم را جلب کنند و معمولا آدمهای فرصتطلب که به دنبال قدرت و جایگاه هستند در آنها حضور دارند.
وی با تاکید بر این که نقطه ضعف جهان اسلام این است که نمیگذارند احزاب در این کشورها شکل بگیرد، گفت: اگر حزب شکل بگیرد ضربهگیر رژیمها میشود و مردم به تدریج وارد ماجرا میشوند، بنابراین دیگر انقلاب، ضرورتی پیدا نمیکند و رفورم و اصلاح جلو میافتد، اما شاهدیم که این کشورها نمیگذارند اصلاحات اتفاق افتد و تنها تا آنجایی به اصلاحات اجازه میدهند که خودشان میخواهند و در چنین شرایطی نیروهای کیفی، سیاسی و فرهیخته عمیقا ناراضی میشوند.
هاشمی با بیان این که وقتی مردم از لحاظ دینی و عقیدتی و به لحاظ منافع ملی آسیب ببینند و عصبانی شوند و به لحاظ سیاسی خود را در حاشیه ببیند؛ یعنی سرنوشت خود را به دست افراد ناصالح و جبار سرکوب کننده ببینند، خشم درون مردم متراکم میشود و روزی منفجر خواهد شد، گفت: اگر مسیر درست اجازه برای حضور نیروهای صالح و خیرخواه وجود داشته باشد و با حسن نیت به صورت ان. جی او ها و حزبهای بزرگ اجازه فعالیت داده شود نیاز به انقلاب به وجود نمیآید؛ یعنی قدم به قدم اصلاحات میشود و ممکن است آسانتر و مفیدتر از انقلاب و بدون تلفات به راه درست حرکت کنند.
وی با بیان این که ویژگیهایی که به آنها اشاره کردم در همه کشورهای منطقه که در آنها انقلاب رخ داده است بدون استثنا وجود دارد، افزود: خیلی از کشورها که در معرض این جریانات هستند و این حالت را دارند در صف انتظار هستند. پس اگر آنها که جلو افتادهاند خوب از آب دربیایند در باقی کشورها نیز شروع میشود .
هاشمی با اشاره به پیروزی انقلاب در ایران گفت: انقلاب ایران که موج بزرگی را با عنوان الله اکبر ایجاد کرد با هزینه آرام اتفاق افتاد که اثر زیاد در دنیا و منطقه داشت و خیلی زود و به سرعت در جاهایی مثل عراق و افغانستان و سودان و غیره حرکتهایی ایجاد شد و آنهایی که میدانند چطور رفتار کنند در کشورهایشان وزارتخانهها و سازمانهایی مجهز دارند و از تجربهها استفاده می کنند و در این شرایط پاتک خود را شروع کرده و جلوی حرکتها را میگیرند که در نهایت اتفاقاتی میافتد.
هاشمی با بیان این که فقر و جهل از خصیصههای ملتهای تحت ستم است که بسیار خطرناک است، گفت: وقتی فقر و مشکلات درمانی زندگی برای مردم وجود داشته باشد و تحلیل اساسی نداشته باشند به صورت صفوف نیروهای پیشتاز که میتوانند احیاگر باشند در میآیند و دیگر تبلیغات رژیمها را نمیپذیرند و به آنها اعتماد نمیکنند. اینها همه عواملی است که در این کشورها البته با تفاوتهایی وجود دارد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد یکی از عواملی که باید روی آن حساب کرد وجود الگو است و در اینجا انقلاب اسلامی ایران مطرح است چون ایران در منطقه از سایر ملتها جلو بوده و هست که این به خاطر سوابق طولانی تمدن حضور اسلام و بخصوص مکتب اهل بیت (ع) است و ایرانیها نسبت به کشورهای منطقه در سطح بالاتری هستند. وی با اشاره به این که مشروطه را ملت ما با کمک روحانیونی که در نجف مستقر بودند ایجاد کردند، گفت: بعدها ترکیه وارد عرصه شد. پس انقلاب به سبک ایرانی اصلا سابقه نداشت؛ البته در هند علیه استعمار انگلیس نیز انقلابی اتفاق افتاد که آن هم مردمی بود و با آرامش حرکت کرد و در نهایت موفق شدند انگلیس را به زانو درآورند . البته تلفات آنها نسبت به ما خیلی بیشتر بود و سر مبارزین را در برخی از شهرها به همه درختان آویزان کرده بودند تا مردم را بترسانند اما در ایران این طور نشد و علیرغم این که مشکلات جدی وجود داشت اما آنقدر وسیع نبود که برخی فکر میکنند.
هاشمی با بیان این که انقلاب ایران الهام بخش است، تصریح کرد: اگر موفق میشدیم درستتر از آنچه که عمل شد رفتار میکردیم و برخی اشکالات را نداشتیم شاید این انقلاب به سرعت برای دیگر کشورها الهام بخش میشد البته در عراق و افغانستان و سودان و غیره این اتفاق افتاد و همین نیروهایی که امروز کار میکنند بعد از انقلاب شکل گرفتهاند.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان این که باید افتخار کنیم در مسیر تحولات منطقه جمهوری اسلامی به اسم دین، این حرکت را آغاز کرده است تصریح کرد: نقش دین در همه حرکتها جدی است و طبعا خود ما در مبارزاتی که داشتیم همه به عنوان اسلام مبارزه نمیکردند بلکه عدهای از کمونیستها ، عدهای از التقاطیها، مجاهدین و ملیگرایان بودند که در نهایت ملیگراها به طور مشترک با مذهبیها به پیروزی رسیدند. اما اکثریت بیش از 90 درصد مردم یکجا پیرو امام و روحانیت بودند که این اتفاق در مشروطه و انقلاب مردمی ما وجود داشت که مردم حامی روحانیت و مراجع بودند.
هاشمی با اشاره به نقش مراجع در بین مردم به خاطر این که حرفشان برای مردم حجت است اشاره کرد و گفت: اگر مردم با فتوای مرجع وارد صحنه شوند خیالشان راحت است که هر صدمهای که ببینند به حساب خدا است و هدر نرفته و یک گام جهشوار به سمت سعادتی که آن را قبول دارند بر میدارند. از این جهت در ایران نیروهای مذهبی به تبع روحانیت انقلابی در اکثریت مردم نفوذ داشتند و مردم به همراه روحانیت به میدان آمدند، البته ترکیبی از گروههای مختلف وجود داشت اما در بخشهای دیگر عدهی زیادی حضور نداشتند که البته نقش آفرین بودند و نباید آن را نادیده گرفت و در مرحلهای همین گروههای مسلح بودند که تنور مبارزات را گرم نگه داشته بودند .
هاشمی با اشاره به این که عامل عمدهی انفجار اطلاعات که امروز وجود دارد در زمان انقلاب ما وجود نداشت، تصریح کرد: وقتی قیام عظیم 15 خرداد اتفاق افتاد در دنیا کمتر به این موضوع پرداخته شد و تنها چند کلمهای از حرفهای رژیم در رسانههای دنیا منتشر شد اما امروز شاهدیم حتی وقتی یک خبرنگار را زندانی میکنند در کل دنیا خبرش پخش میشود یعنی هر اتفاقی که میافتد دنیا میفهمد و رسانههای آزاد دنیا و سایتها آن را پخش میکنند البته گاهی با اغراق و بزرگ نمایی این اتفاق میافتد.
هاشمی با بیان این که انفجار اطلاعات درز مان انقلاب ما نبود، تصریح کرد: امروز در سایهی اینترنت و ماهوارهها دیگر نمیتوان جلوی اطلاعات را گرفت، البته عوارض بدی هم دارد، اما اگر بخواهیم جلوی یک چیزی گرفته شود ده تای دیگر سبز می شود و وقتی مردم راه اطلاعات را پیدا کردند نمیشود آنها را متوقف کرد که این امر روز افزون است و در انقلابهای اتفاق افتاده در دو سال اخیر این رسانهها فعال بودهاند.
هاشمی افزود: شاهدیم یک صفحه فیس بوک که برای مردم هزینه ندارد تبدیل به چندین دستگاه تلویزیون و رادیو میشود که میلیونها نفر را تحت تاثیر قرار میدهد و یک ویدیو تصویر که با موبایلها گرفته میشود به دنیا منتقل میشود که به نظر من این امری مبارک برای دنیا است که گرچه برخی خوششان نمیآید اما اگر اساسی به سعادت بشریت فکر کنیم و علیه ظلم و ستم و بیداد و ستمگری حرکت کنیم شاهد خواهیم بود که اگر این رسانهها وجود نداشته باشند خطرناک خواهد بود.
هاشمی با بیان این که خطرهایی در کمین انقلابهای اتفاق افتاده وجود دارد، تصریح کرد: خطرهایی وجود دارد که آینده این انقلابها به کجا میرسد و اینها را ما نیز تجربه کردهایم و هفت - هشت سال اول انقلاب دیدیم اختلافی به طور طبیعی بروز کرد و در همه کشورهایی که امروز انقلاب کردهاند وجود دارد و شاهد بودیم در ایران بخشهای مختلفی از نیروهای مبارز که در ایران آزاد شدند به دلایلی با اکثریت هماهنگ نشدند و برایشان قابل قبول نبود که بخش دینی همه چیز را به صورت دموکراتیک در اختیار بگیرد.
وی با اشاره به این که پس از انقلاب در ایران خیلی زود رفراندوم اتفاق افتاد و ۹۸ درصد از مردم به جمهوری اسلامی رای دادند، گفت: این تفکر امام بود که ببینیم مردم چه میخواهند و این پایه بزرگ موضوعی بود که گروههای کوچک را خشمگین میکرد حتی به سرعت قانون اساسی نوشته شد و همه چیز به صورت دموکراتیک پیش رفت.
وی با بیان این که نقطه قوت در انقلاب ایران این بود که اکثریت قاطع ملت همراه انقلاب بودند، خاطر نشان کرد: در کشورهای منطقه نیز این اتفاق افتاد، اما این طور که پیش میرود ریزش خواهند کرد در حالی که امام در ایران نگذاشتند این اتفاق بیافتد و شاهد بودیم که نیروهای زیادی از جمله روحانیت، دانشگاهیها، بازاریها و غیره همراه امام بودند و امام توانستند اکثریت را به خوبی نگه دارند، البته مشکلاتی پیش آمد که طبیعی بود به طور مثال شاهد شورشها و تجزیهطلبیها در بخشی از شهرهای کشور بودیم. حتی کودتاهایی برای ما در نظر گرفته شده بود که بسیار حساب شده بود، اما به خوبی شکست خوردند و پس از این شکستها به دنبال تحمیل جنگ به ایران رفتند و با توجه به این که پشت سر عراق شرق و غرب نیز از صدام حمایت میکردند طبیعت جنگ این طور پیش بینی میشد که ما شکست بخوریم در حالی که ما تنها بودیم و اگر دوستی هم داشتیم دوستانمان چشم کمک از ما داشتند.
وی اضافه کرد: در زمان جنگ تحمیلی عراق همه چیز داشت از جمله پول و تجهیزات بسیار و همراهی کشورهای دیگر، اما ایران از چنین شرایطی برخوردار نبود و ارتش کشور ضعیف شده بود و سپاه پاسداران تازه برای امور امنیتی کارش را شروع کرده بود. بسیج هم که برای جنگ ساخته نشده بود و بسیج مستضعفان برای خدمت رسانی به مردم بود و همه این موارد باعث شد که عراق یک دفعه جلو آمد و پنج استان کشور به صورت نیمه اشغال درآمدند و با این شرایط طبیعی بود که صدام با اطمینمان بگوید هفته دیگر قرارمان در تهران است و قرارداد الجزایر را با اطمینان پاره کند، اما ایران به خاطر اتحادی که اکثریت قاطع مردم داشتند و دلبستگیشان به دین و مذهب و روحانیت و البته به خاطر شخصیت فوقالعاده امام که عطیهی الهی برای ما به حساب میآیند و مثل یک طبیب حاذق همه چیز را رصد میکردند و دوستان و یاران خوبی که داشتند، شرایط را کنترل کرده و اوضاع طور دیگری پیش رفت و امام حتی زمانی که مصلحت به پایان دادن جنگ دیدند با قدرت جنگ را خاتمه داده و در سازمان ملل قطعنامه به نفع ما اصلاح شد و پیروز از جنگ بیرون آمدیم که همهی اینها در سایهی اتحاد بود و تا زمانی که این اتحاد در ایران وجود داشته باشد مشکلات را پشت سر خواهیم گذاشت.
وی افزود: اگر کشورهای انقلاب کرده عربی بتوانند اکثریت قابل قبول مردم را متعهد کنند و در صحنه نگه دارند آسیبشان کم میشود، اما اگر منحرف شوند بار دیگر خوی دیکتاتوری آنها را میگیرد و در دورهای شاهد خفقان خواهیم بود که در نهایت آتشفشان خواهد شد.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: باید بررسی کنیم که در کشورهای انقلاب کرده عربی چقدر ظرفیت وجود دارد و آیا مدیریتی مثل امام و نیروهای صالح متعهد را دارد و همچنین روحانیتی مثل شیعه که حقیقتا پشتیبان انقلاب بودند. پس اگر این کشورها چنین اتحادی داشته باشند انقلاب آنها شکست نمیخورد.
وی با اشاره به این که یمن و مصر و لیبی نیز هم چنین شرایطی دارند و البته هر کدام شرایط خاص خود را خواهند داشت، تصریح کرد: در تونس به نظر میآمد آسانترین و سختترین شرایط وجود داشت. و همه سرمایه شروع انقلاب از آنجا بود که گاری میوه یک دانشجوی دست فروش را به زمین ریختند و مردم با دیدن این صحنه بسیار ناراحت شدند. یعنی شرایط به نحوی بود که آماده یک جرقه بودند.
هاشمی با بیان اینکه تجربهی انقلاب برای کشورهای انقلابکرده منطقه بسیار میتواند مفید باشد، تصریح کرد: نوسانات از قبیل آنچه که ما در انقلابمان دیدیم از موضوعات طبیعی در انقلابها است، اما آنجا که مدیریتی مثل امام وجود دارد عبور خواهند کرد، اما در جایی مثل افغانستان بعد از 30 سال ناتو باید بیاید تا مشکلات را حل کند و هنوز هم مشکلاتی وجود دارد.
وی در ادامه به اتفاقات عراق اشاره کرد و گفت: در عراق مردم خیلی مبارزه کردند، اما در نهایت آمریکا صدام را زمین زد و به طور طبیعی دنبال منافع خود خواهد بود. البته مردم عراق وضعشان پیشرفت کرده است اما باید خیلی هوشیار باشند.
وی با بیان این که از امتیازات کشور عراق این است که بیش از شصت درصد مردم شیعه هستند، تصریح کرد: مردم شیعه عراق همبستگی ذاتی دارند که اگر خودخواهی برخی رهبران دینیشان نباشد که این همبستگی را به تفرقه تبدیل نکند نتیجه خوبی خواهند گرفت.
هاشمی با اشاره به قانون اساسی که برای عراق نوشته شده است و این قانون راه را برای ماندن عراق به عنوان کشور واحد و متمرکز باز کرده است، گفت: مردم باید نسبت به حوادث جدید هوشیار باشند و ایران به عنوان کشوری که نقش مهمی در تاریخ منطقه دارد باید بدون دخالت و تحمیل به آنها کمک کند به نحوی که تجربهمان را در اختیارشان قرار دهیم.
وی افزود: شیعه قطعا میتواند مطمئن باشد که همیشه میتواند عراق یکپارچه را حفظ کند و به نفع هیچ کس نیست که عراق تجزیه شود و اگر خدای نکرده این اتفاق افتد شیعه سود خواهد برد، چون اکثریت مناطق حساس عراق را در دست دارد. البته شیعه میخواهد حافظ وحدت باشد. در حالی که کردها و اهل سنت ظرفیت اداره کشور را ندارند، اما شیعه میتواند با دموکراسی کشور را اداره کند. بنابراین اگر هوشیاریشان را حفظ کند و تجربه ما را در نظر بگیرند باید سعی کنند اتحادشان را حفظ کنند و از زورگویی و انحصار طلبی و ترد دیگران بپرهیزند که اگر این اتفاق بیافتد همدلیهای عمومی در عراق میماند.
وی در ادامه به انقلابهای دنیا از قبیل انقلاب فرانسه، شوروی، کشورهای آفریقایی و غیره اشاره کرد و گفت: سبک حکومتهای دیکتاتوری نتیجه نخواهد داد.
هاشمی اظهار کرد: فکر میکنم تجربه اتحاد نیروهای انقلابی با مردم بهترین چیزی است که تاریخ سی سالهی انقلاب ایران میتواند نشان دهد . ما ساختار خودمان را خیلی خوب تنظیم کردیم و با توجه به وضعیت مذهبی مردم و هوشیاری روحانیت عمل کردیم؛ چرا که چارهای جز اتکا به روحانیت نبود و امروز هم میتواند همان نقش را ایفا کند و ما باید به گونهای عمل کنیم که در این مسیر قرار بگیریم و بدانیم که تجربهمان هنوز تمام نشده است و توجه داشته باشیم اگر نقطه ضعفی وجود دارد اصلاح کنیم.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: با هر فراز و نشیبی بهار عربی و یا بیداری اسلامی و یا انقلاب مردمی به خیر منطقه و جهان خواهد بود و دست استکبار را به اندازه زیادی میبندد البته ممکن است در مرحلهای نفوذ کنند اما اتحاد مردم آنها را عقب میزند. پس باید به این حرکت جدید عنوان مبارک را بدهیم چون پدیده مبارک و خیری برای تاریخ بشریت بخصوص منطقه و مسلمانان است و جمهوری اسلامی بیش از آنچه که الان حضور دارند میتواند حضور داشته باشد، اگر حرکتها با تدبیر خوب انجام میشد البته هنوز هم فرصت باقی است و میتوانیم به طور معقول عمل کنیم؛ طوری که کشورهای منطقه ما را از خود بدانند و حاضر نباشند پشتیبانی کشوری مثل جمهوری اسلامی را از دست بدهند که جز خیر خدا و اسلام و مردم را برای منطقه نمیخواهد و با جمهوری اسلامی همکاری کند و از تجربه ما استفاده کنند چون ما طمع و نیازی به آنها نداریم البته نیاز به همکاری داریم اما نیاز به امکانات آنها نداریم که بخواهیم سوء استفاده کنیم.
دروغ ممنوع/ علی جمالی در زندان به جرم توهین به رهبری
در سومین سالگرد ۱۳ خرداد ۸۸، روز دروغ ممنوع، روزی که میرحسین موسوی همه ی دروغگویان حاکمیت را به سکوت فراخواند، محمدحسن رحیمیان از نمایندگان ولی فقیه ادعا کرده که رهبری در سال ۸۸ دستور آزادی کسانی را که اتهامشان توهین به رهبری بوده، صادر کرده است. این دروغ بزرگ در حالی مطرح شده که بسیاری از زندانیان سیاسی پس از انتخابات به اتهام توهین به رهبری محاکمه و زندانی شده اند و هنوز تعدادی از آنها در زندان اند.علی جمالی یکی دیگر از نمونه هایی است که شرح وضعیت او، دروغ نمایندهی رهبری را برملا می کند. این فعال دانشجویی که ۳۱ مرداد ۸۹ بازداشت شد، در تاریخ ۲۱ سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به چهار اتهام «توهین به رهبری»، «توهین به رئیس جمهور»، «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی برای برهم زدن امنیت داخلی»، مجموعا به چهارسال حبس تعزیری محکوم گردید که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۲سال کاهش یافت.
وی چندی پیش با وثیقه چهارصد میلیون تومانی برای چند روز به مرخصی آمد و توانست پسر کوچک خود را ببیند. پسر علی در هنگام بازداشت پدر چند ماه بیشتر نداشت و هنگامی که او به مرخصی آمد دو ساله شده بود.
همسر علی جمالی، سمیراصدری در دومین سال تولد فرزندنش برای او نوشت: نیکان؛ این روزهای سخت تمام می شود اما یادتان باشد که آزادی شما در گرو هزینههای جانفرسایی بود که ما پرداختیم.”
علی امروز در زندان است و “نیکانش” همه آنچه از پدر می داند عکسهایی است که بر در و دیوار خانه زده اند و دیدارهای گاه گاهی جمال از خانه و “دوشنبه های دو جداره اوین”. نیکان، پدر را با فاصله می شناسد مثل خیلی های دیگر. نه فاصله ای بین دو نسل. نه فاصله ای بین آنان که می خواهند باشند به هر قیمتی و آنان که می خواهند باشند برای آرمانی.
علی در زندان اوین برای فرزندش از تاریخ انقلاب نوشت و گفت که دقیقا ۳۱سال پیش از تولد تو، در ۱۲فروردین ۵۸پایه های نظامی بنیان نهاده شد که قرار بود «جمهوری اسلامی» باشد؛ نه یک کم و نه یک کلمه بیش. قرار بود جمهورش در آن اساس تصمیم گیری باشد و اسلامش رحمانی، اطمینان بخش و سازگار با دنیای جدید اما امروز و در روزهایی که تو به دنیا آمدی و به دو سالگی رسیدی، هم زمان با تو ۳۳مین سال تاسیس جمهوری اسلامی نیز سپری می شود، در حالی که زندان هایی که قرار بود دانشگاه باشد، لبریز است از دانشجویانی که به زندان شدن دانشگاه و شهر و کشور خود اعتراض دارند. تو ۲ساله می شوی و جمهوری اسلامی ۳۳ساله و چه کنایه آمیز که از کارزار سبز و پیوسته ما برای اعاده ی «جمهوریت» هم دو سال و اندی می گذرد.
او به پسرش که فقط پدر را از پس شیشه های کدر اتاق انتظار می بیند یادآوری کرد که پدرت و بسیاری از دوستان و خواهران و برادرانش در اعتراض به ظلم و جور ناروایی که بر مردم این دیار می گذرد، به بند کشیده شده اند و با وجود سختی های تاب آوردن حتا یک روز اسارت ظالمانه و دشواری ها و مرارت های ناگفتنی دوری از مادرت و تو، امید به فردایی بهتر برای تو و هم نسلانت، همه ی ما زندانیان سیاسی را در راه خود برای آزادی این کشور از مصیبتی که به آن گرفتار آمده، مصمم و جدی ساخته است. ما به فردای تک تک فرزندان ایران زمین می اندیشیم و به همین سبب از راهی که آغاز کرده ایم، بازنمی گردیم.
افتخارجهرمی: نباید استقلال کانون وکلا خدشه دار شود
در آستانه سالگرد رحلت امام خمینی، اعضای کانون وکلای مرکز با حضور در حسینیه جماران با آرمان های امام راحل تجدید بیعت کردند.به گزارش پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران، دکتر گودرز افتخار جهرمی رئیس کانون وکلای مرکز با اشاره به اولین دیدارش در قالب انجمن اسلامی دانشگاه تهران در سال ۴۲ با حضرت امام(س) گفت: بعد از واقعه مدرسه فیضیه بود و حضرت امام سخنرانی بسیار شیوا و به یادماندنی بود. در آن زمان مرحوم آیت الله طالقانی و همراهانشان مرحوم مهندس بازرگان و دکتر سحابی محاکمه می شدند و دادگاه نظامی آنها را به ده سال زندان محکوم کرده بود شروع سخنان امام هنوز در گوش من هست که فرمودند: از زندانی بودن و زندانی شدن آقای طالقانی و آقای مهندس بازرگان ناراحت نباشید تا این زندان رفتن ها نباشد کارها اصلاح نمی شود. و بعد مطالبی راجع به واقعه مدرسه فیضیه بیان کردند. بیانات امام آنچنان موثر بود که همه را تحت تاثیر قرار داد. امام قبل از پیروزی انقلاب وقتی به تهران وارد شدند من و عده ای از وکلا و حقوقدانان در فرودگاه حضور داشتیم ایشان قبل از عزیمت به بهشت زهرا سخنرانی کردند و از همه اقشاری که در انقلاب مداخله داشتند تشکر و قدردانی کردند و از جمله از وکلای دادگستری نام بردند و تشکر کردند.
دکتر جهرمی ادامه داد: این جایگاه وکلا به وجود نیامد مگر به واسطه این که وکلای دادگستری در انقلاب بودند و از متهمینی که به لطمه به امنیت مملکت متهم بودند دفاع می کردند و خودشان هم فعالیت های بسیاری داشتند به همین جهت امام از اینها تشکر کرد و این جز در سایه استقلال کانون وکلا ممکن نبود. اگر کانون وکلا حکومتی بود وکلا نمی توانستند مستقل باشند و از مظلومین و آنهایی که مورد حکومت قرار گرفته بودند دفاع کنند بنابراین همه ما وظیفه مان این است که از این استقلال دفاع و حمایت کنیم و کوشش کنیم که استقلال کانون وکلا خدشه دار نشود.
رئیس کانون وکلای مرکز افزود: امام آرمانهایی را بیان فرموده بودند و ما تا رسیدن به آن آرمانها فاصله زیادی داریم و امیدواریم تحت توجهات مقام معظم رهبری به آن مسیر حرکت کنیم.
جهرمی با اشاره به بیت حضرت امام(س) گفت: در اسلام بیوت و خانواده های افرادی که در جهت اهداف اسلامی فعالیت کرده اند محترم هستند. در صدر اسلام نیز خلافت به بیت پیامبر نرسید اما ائمه معصومین هر جا که انحرافی مشاهده می کردند هدایت می کردند ما هم امیدوار هستیم که بیت حضرت امام نیز در این جهت حرکت فرمایند و هر جا که می بینند ملت ما به هدایت و ارشاد نیاز دارند، مردم را هدایت کنند.
چرا امام جواد (ع) نگذاشت یک شیعه، خاک زیر پایش را بردارد
به گزارش کلمه، این مرجع تقلید در بیاناتی با اشاره به داستان یکی از شیعیان که قصد داشت خاک زیر پای امام جواد (ع) را بردارد و ممانعت امام از این کار؛ تصریح کرد: جواد الائمه(ع) میخواهد جلوی بدعت و خرافات را بگیرد. میخواهد خرافات و بدعت، باب نشود و کارهایی که از اسلام نیست با اسلام مخلوط نشود. اگر او این کار را میکرد، مأمون و هارون الرشید و معتصم عباسی ها مردم را وا میداشتند از آنها انسان هایی مقدس بسازند به گونه ای که مردم ناآگاه و نادان مجبور باشند به این ستم کاران تبرک بجویند و این عمل به عنوان یک سنت زشت در جامعه جا بیفتد که هاله ای از تقدس و کرامت اطراف حاکمان وجود دارد.
ایشان همچنین به ایستادگی امیرالمؤمنین علی (ع) در مقابل بدعت، تملّق، ادعای الوهیّت و غلوّ اشاره و خاطرنشان کرد: اگر جامعه گرفتار دروغ و تملّق شد فردا قرآن و احکام آن به خطر میافتد، که نه از علی (علیه السلام) اسم میماند، نه از جواد الائمّه (علیه السلام) . چون همه چیز با دروغ پیش میرود.
مشروح بیانات ایشان که امروز در وبسایت دفتر ایشان منتشر شده، بدین شرح است:
چند نکته در این روایت هست:
۱ ـ از این روایت پشتکار و استقامت آن شیخٌ من اصحابنا را ما میفهمیم. عبدالله بن رزین یک تصمیمی گرفته و پایشایستاده است. این اوّلاً استقامت را به ما درس میدهد که آدم وقتی یک تصمیمی گرفت، باید پای تصمیمش بایستد.
۲ ـ به ما میفهماند که جواد الائمّه (علیه السلام) یک حساسیّت فوق العاده ای داشته است که این کار آن شیعه انجام نگیرد.
۳ ـ این که میشود این را جزء کرامات جواد الائمّه (علیه السلام) هم آورد که بله، تا هر وقت احتمال میداده است آن بنده خدا به دنبال چه کاری بوده، عملاً کاری میکرده که او از این کار دست بردارد و وقتی برای امام مشخص شد که او از ذهنش این مطلب بیرون رفته، دیگر آن حضرت هم سراغ حال عادی اش برگشت.
۴ ـ در خانه فاطمه(سلام الله علیها) نماز میخوانده و بقیّه خصوصیات.
۵ ـ اما نکته مهم تر اینکه: چـرا حضرت نمیگذاشته از خاک کف کفشش بردارد؟! سرّش چـه بوده؟! جواد الائمّهای که فردی از مصر آمد گفت: من بنا کردم قد و قامت جواد الائمّه را برانداز کنم ـ جواد الائمّه کوچک بود، هفت ساله بود که پدرش امام رضا (علیه السلام) از دنیا رفته بود و به امامت رسید ـ ، در عین حال که نگاه میکردم امام گویا ذهن مرا خواند فرمود: (و آتَیناهُ الحُکمَ صَبیّاً )، یعنی : و از کودکی به او نبوت دادیم. نگاه نکن به قدّ و قیافه من، امامت مثل نبوت است. نگاه کن به آنوقتی ـ به ترجمه آزاد از من ـ ، که سی هزار سؤال را جمع کرده میآورند از من میپرسند و من جوابشان را میدهم، به قد و قیافه من نگاه نکن. ما درون را بنگریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را،
علاّمه مجلسى(قدّس سرّه) در مرآت العقول دو تحلیل درباره این برخورد امام (علیه السلام) دارد، میگوید: شاید برای این بود که اگر اجازه این کار را میدادند، حضرت (علیه السلام) مشهور میشد، برای اینکه از شهرت گریزان بوده، نخواست این کار انجام بگیرد.
در تحلیل دوّم، مجلسی میگوید: شاید برای این بود که درست است احترام به امام مطلوب است، امّا خاک زیر پای امام (علیه السلام) را برداشتن، این یک بدعت است و حضرت جواد (علیه السلام) میخواسته جلوی این بدعت را بگیرد. بعد مجلسی اظهار نظر میکند و میگوید: «و الاول اَصوب». تحلیل اول درست تر است.
امّا بنده به مجلسی عرض میکنم اجازه بدهید ما بگوییم: نظر دوم صحیح تر است: یعنی اجازه بدهید ما بگوییم: این جواد(ع) پسر آن علی (علیه السلام) است که وقتی یک عده ای گفتند: تو خدا هستی گفت: من خدا نیستم. گفتند: ما میگوییم: تو خدایى! تملّق از این بهتر و بالاتر؟ امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: نگویید، یعنی علی (علیه السلام) در مقـابل بدعت، تملّق، ادعای الوهیّت و غلوّ میایستد. چون اگرجامعه گرفتار انحراف فکری شد، این انحراف فکری فردا اساس اسلام را به خطر میاندازد. اگر جامعه گرفتار دروغ و تملّق شد فردا قرآن و احکام آن به خطر میافتد، که نه از علی (علیه السلام) اسم میماند، نه از جواد الائمّه (علیه السلام) . چون همه چیز با دروغ پیش میرود. آنوقت کار به جایی میرسد که سمرة بن جُندب بیاید حدیث جعل کند، دروغ درست کند و بگویدآیه: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفَسُه ابتغاءَ مَرضاتِ الله)، «و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد»، در وصف عبدالله بن ملجم مرادی است که فرق علی (علیه السلام) را شکافت!
بنابراین به نظر بنده جواد الائمه(ع) میخواهد جلوی بدعت و خرافات را بگیرد. میخواهد خرافات و بدعت، باب نشود و کارهایی که از اسلام نیست با اسلام مخلوط نشود. اگر او این کار را میکرد، مأمون و هارون الرشید و معتصم عباسی ها مردم را وا میداشتند از آنها انسان هایی مقدس بسازند به گونه ای که مردم ناآگاه و نادان مجبور باشند به این ستم کاران تبرک بجویند و این عمل به عنوان یک سنت زشت در جامعه جا بیفتد که هاله ای از تقدس و کرامت اطراف حاکمان وجود دارد و این را از اسلام بدانند که در درازمدت موجب بدبینی مردم به اسلام و ارزش های آن خواهد شد.
آیتالله صانعی: دروغ و تملق و انحراف و غلو، اساس اسلام و قرآن را به خطر میاندازد
امام جواد (ع) جلوی خرافات را گرفت تا هاله تقدس به دور حاکمان ستمگر ایجاد نشود
آیت الله العظمی یوسف صانعی هشدار داد که گرفتار شدن جامعه به دروغ،
تملق و غلو، اساس قرآن و اسلام را به خطر میاندازد، و تاکید کرد که مبارزه
ائمه با خرافات و بدعتها به خاطر آن بوده که جامعه به انحراف فکری دچار
نشود.به گزارش کلمه، این مرجع تقلید در بیاناتی با اشاره به داستان یکی از شیعیان که قصد داشت خاک زیر پای امام جواد (ع) را بردارد و ممانعت امام از این کار؛ تصریح کرد: جواد الائمه(ع) میخواهد جلوی بدعت و خرافات را بگیرد. میخواهد خرافات و بدعت، باب نشود و کارهایی که از اسلام نیست با اسلام مخلوط نشود. اگر او این کار را میکرد، مأمون و هارون الرشید و معتصم عباسی ها مردم را وا میداشتند از آنها انسان هایی مقدس بسازند به گونه ای که مردم ناآگاه و نادان مجبور باشند به این ستم کاران تبرک بجویند و این عمل به عنوان یک سنت زشت در جامعه جا بیفتد که هاله ای از تقدس و کرامت اطراف حاکمان وجود دارد.
ایشان همچنین به ایستادگی امیرالمؤمنین علی (ع) در مقابل بدعت، تملّق، ادعای الوهیّت و غلوّ اشاره و خاطرنشان کرد: اگر جامعه گرفتار دروغ و تملّق شد فردا قرآن و احکام آن به خطر میافتد، که نه از علی (علیه السلام) اسم میماند، نه از جواد الائمّه (علیه السلام) . چون همه چیز با دروغ پیش میرود.
مشروح بیانات ایشان که امروز در وبسایت دفتر ایشان منتشر شده، بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز میخواهم راجع به جواد الائمه (علیه السلام) روایتی برای شما
بخوانم که هر چه داریم از اهل بیت(علیهم السلام) داریم، «و بک علّمنا الله
معالم دیننا و اصلح ما کان فسد من دنیانا و بکم تمّت الکلمة و عظمت النعمة و
ائتلفت الفرقة…» تا آخر. روایت را میخوانم، بعد تفصیل و تحلیلم را
میگویم. روایت در باب مولد أبی جعفر محمد بن علی الثانى، جواد الائمه
(علیه السلام) ، در کتاب اصول کافی است. یک مردی که بزرگ از اصحاب بوده ـ
به قول حسین بن محمّد اشعری که میگوید: «شیخ اصحاب ما بود ـ ، به نام
عبدالله بن رزین، میگوید: من مدینه مجاور بودم میدیدم هر روز ظهر جواد
الائمه(صلوات الله و سلامه علیه) بهطرف مسجد پیغمبر (صلی الله علیه و آله)
میآید در حیات مسجد، مىرود سراغ قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله)،
سلام میدهد به پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، و بر میگردد به خانه حضرت
زهراء(سلام الله علیها)، در خانه حضرت زهرا کفشهایش را در میآورد و
میایستد نماز میخواند، راوی می گوید: روزهای متمادی این کار حضرت امام
جواد (علیه السلام) بود. شیطان مرا وسوسه کرد و من تصمیم گرفتم یک مقدار از
خاکهای زیر کف پای جواد الائمه (علیه السلام) را بردارم برای همین دنبال
ایشان رفتم، یک روز نشستم، منتظر ماندم تا یک مقدار خاکهای زیر کفشش را بر
دارم، از قضا آنجا که هر روز امام پیاده میشد امروز پیاده نشد. ـ یعنی
معلوم میشود حضرت فهمیده که این شخص میخواهد این کار را بکند ـ، برای
همین: حضرت (علیه السلام) چونکه به مقصود آن شخص پیبرده بود، روی خاکها
نمیایستاد بلکه روی سنگی قطور میایستاد و بر پیامبر سلام میداد و به
مکانی که نماز میخواند باز میگشت، و چند روز کارش این بود، وقتی این
وضعیت را دیدم گفتم: آن ریگهایی که کف پای مبارکش است، آنها را بر
میدارم. امام (علیه السلام) فردای آن روز نزدیک ظهر آمد، روی صخره رفت،
داخل حرم شد، سلام داد و برای نماز که رفت، این بار دیگر با کفشهایش نماز
خواند! امام (علیه السلام) چند روز به همین منوال آمد و کفشهایش را در
نیاورد. من پیش خودم گفتم: اینجا که نتوانستم، ـ معلوم میشود این هم یک
آدم مُصرّی بوده ـ و لکن مىروم آن حمامی که حضرت (علیه السلام) میخواهد
برود، و وقتی امام (علیه السلام) به حمام رفت آنجا از کف کفش امام خاک
میگیرم، برای همین سؤال کردم که حضرت کدام حمام میرود؟ به من گفتند: یک
حمامی است برای یکی از اولاد طلحه در بقیع که امام (علیه السلام) آنجا حمام
میرود، پرسیدم چه روزهایی میآید حمام، و فهمیدم امام چه روزی به آن حمام
میآید، رفتم درٍ حمام نشستم، و بنا کردم با آن حمامی حرف بزنم، و منتظر
بودم حضرت (علیه السلام) بیاید، حمامی گفت: نشستی من را سرگرمم کردی که
چى؟! اگر قصد حمام رفتن داری بلند شو و داخل شو! اگر حالا نروی یک ساعت
دیگر نمیتوانی بروى، پرسیدم: چرا؟! گفت: چونکه فرزند رضا (علیه السلام)
میخواهد حمام برود، گفتم: فرزند رضا کیست؟! گفت: مردی است از آل محمد
(علیه السلام) که اهل ورع و صلاح است. گفتم: یعنی کس دیگر نمیتواند همراهش
داخل حمام شود؟! گفت: حمام را برای او خلوت میکنیم، در همین حال امام
(علیه السلام) با غلامهایش آمد، و همراه امام (علیه السلام) غلامی بود که
حصیری همراه داشت. وقتی حضرت را وارد رختکن کردند، حصیر را پهن کرد، حضرت
سلام کرد، سوار بر مرکبش داخل شد، و داخل رختکن شده روی حصیر که رسید پیاده
شد. ـ حضرت (علیه السلام) پایین نیامد تا مبادا این شیعه از آن خاکهای کف
پایش بردارد. از روی تعجب وقتی این صحنه را دیدم به حمامی گفتم: این همان
است که گفتی اهل صلاح و ورع است؟! حمامی گفت:ای آقا! بله، امّا هیچ وقت
ندیده بودم با مرکبش برود، ـ همیشه درِ حمام پیاده میشد و داخل میشد،
امروز نمیدانم چطور شده با مرکبش رفت داخل رختکن شد، پیش خودم گفتم: این
نتیجه عمل من است، من این درد سر را برای حضرت درست کردم. سپس گفتم: صبر
میکنم تا امام (علیه السلام) از حمام بیرون بیاید، هنگام خارج شدن از حمام
اقلا به هدفم برسم، وقتی امام (علیه السلام) از گرمخانه بیرون آمد گفت:
مرکبش را بیاورید داخل رختکن، حیوان را بردند داخل رختکن، امام (علیه
السلام) از روی حصیر آمد، سوار مرکبش شد و خارج شد، پیش خودم گفتم: به
تحقیق من موجب اذیت حضرت (علیه السلام) شدم و تصمیم گرفتم دیگر دنبال حضرت
(علیه السلام) برای این کار نروم، دوباره وقتی تصمیمم من برگشت، حضرت هم
دوباره کار سابقش را تکرار کرد.چند نکته در این روایت هست:
۱ ـ از این روایت پشتکار و استقامت آن شیخٌ من اصحابنا را ما میفهمیم. عبدالله بن رزین یک تصمیمی گرفته و پایشایستاده است. این اوّلاً استقامت را به ما درس میدهد که آدم وقتی یک تصمیمی گرفت، باید پای تصمیمش بایستد.
۲ ـ به ما میفهماند که جواد الائمّه (علیه السلام) یک حساسیّت فوق العاده ای داشته است که این کار آن شیعه انجام نگیرد.
۳ ـ این که میشود این را جزء کرامات جواد الائمّه (علیه السلام) هم آورد که بله، تا هر وقت احتمال میداده است آن بنده خدا به دنبال چه کاری بوده، عملاً کاری میکرده که او از این کار دست بردارد و وقتی برای امام مشخص شد که او از ذهنش این مطلب بیرون رفته، دیگر آن حضرت هم سراغ حال عادی اش برگشت.
۴ ـ در خانه فاطمه(سلام الله علیها) نماز میخوانده و بقیّه خصوصیات.
۵ ـ اما نکته مهم تر اینکه: چـرا حضرت نمیگذاشته از خاک کف کفشش بردارد؟! سرّش چـه بوده؟! جواد الائمّهای که فردی از مصر آمد گفت: من بنا کردم قد و قامت جواد الائمّه را برانداز کنم ـ جواد الائمّه کوچک بود، هفت ساله بود که پدرش امام رضا (علیه السلام) از دنیا رفته بود و به امامت رسید ـ ، در عین حال که نگاه میکردم امام گویا ذهن مرا خواند فرمود: (و آتَیناهُ الحُکمَ صَبیّاً )، یعنی : و از کودکی به او نبوت دادیم. نگاه نکن به قدّ و قیافه من، امامت مثل نبوت است. نگاه کن به آنوقتی ـ به ترجمه آزاد از من ـ ، که سی هزار سؤال را جمع کرده میآورند از من میپرسند و من جوابشان را میدهم، به قد و قیافه من نگاه نکن. ما درون را بنگریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را،
علاّمه مجلسى(قدّس سرّه) در مرآت العقول دو تحلیل درباره این برخورد امام (علیه السلام) دارد، میگوید: شاید برای این بود که اگر اجازه این کار را میدادند، حضرت (علیه السلام) مشهور میشد، برای اینکه از شهرت گریزان بوده، نخواست این کار انجام بگیرد.
در تحلیل دوّم، مجلسی میگوید: شاید برای این بود که درست است احترام به امام مطلوب است، امّا خاک زیر پای امام (علیه السلام) را برداشتن، این یک بدعت است و حضرت جواد (علیه السلام) میخواسته جلوی این بدعت را بگیرد. بعد مجلسی اظهار نظر میکند و میگوید: «و الاول اَصوب». تحلیل اول درست تر است.
امّا بنده به مجلسی عرض میکنم اجازه بدهید ما بگوییم: نظر دوم صحیح تر است: یعنی اجازه بدهید ما بگوییم: این جواد(ع) پسر آن علی (علیه السلام) است که وقتی یک عده ای گفتند: تو خدا هستی گفت: من خدا نیستم. گفتند: ما میگوییم: تو خدایى! تملّق از این بهتر و بالاتر؟ امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: نگویید، یعنی علی (علیه السلام) در مقـابل بدعت، تملّق، ادعای الوهیّت و غلوّ میایستد. چون اگرجامعه گرفتار انحراف فکری شد، این انحراف فکری فردا اساس اسلام را به خطر میاندازد. اگر جامعه گرفتار دروغ و تملّق شد فردا قرآن و احکام آن به خطر میافتد، که نه از علی (علیه السلام) اسم میماند، نه از جواد الائمّه (علیه السلام) . چون همه چیز با دروغ پیش میرود. آنوقت کار به جایی میرسد که سمرة بن جُندب بیاید حدیث جعل کند، دروغ درست کند و بگویدآیه: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفَسُه ابتغاءَ مَرضاتِ الله)، «و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد»، در وصف عبدالله بن ملجم مرادی است که فرق علی (علیه السلام) را شکافت!
بنابراین به نظر بنده جواد الائمه(ع) میخواهد جلوی بدعت و خرافات را بگیرد. میخواهد خرافات و بدعت، باب نشود و کارهایی که از اسلام نیست با اسلام مخلوط نشود. اگر او این کار را میکرد، مأمون و هارون الرشید و معتصم عباسی ها مردم را وا میداشتند از آنها انسان هایی مقدس بسازند به گونه ای که مردم ناآگاه و نادان مجبور باشند به این ستم کاران تبرک بجویند و این عمل به عنوان یک سنت زشت در جامعه جا بیفتد که هاله ای از تقدس و کرامت اطراف حاکمان وجود دارد و این را از اسلام بدانند که در درازمدت موجب بدبینی مردم به اسلام و ارزش های آن خواهد شد.
تبعات هدفمندی یارانهها/ بحران در دامداریها؛ صنعت شیر در آستانه ورشکستگی
کلمه – گروه اقتصادی: صنعت شیر که تقریبا به طور کامل در دست بخش خصوصی است، این روزها آشکارا تحت تاثیر هدفمند یارانه ها قرار گرفته و با بحران رو به رو شده است. به طوری که فعالان صنعت شیر ایران هشدار می دهند که کارخانجات مختلف فعال در این زمینه به مرحله زیان دهی و ورشکستگی رسیده اند.در همین حال، بر اساس آمارها در سال گذشته مصرف شیر در کشور ۱۴ درصد و مصرف لبنیات تا ۲۰ درصد کاهش داشته است. به گفته کارشناسان سرانه مصرف سالانه شیر در کشور، یک چهارم میزان توصیه شده توسط متخصصان تغذیه است. این میزان در ایران ۸۰ کیلوگرم است که این رقم در کشورهای توسعه یافته حداقل ۳۵۰ کیلوگرم و در بعضی کشورها ۵۰۰ کیلوگرم است.
این وضعیت بحرانی در هر دو سمت تولید و مصرف، در حالی شرایط را به مراتب دشوارتر از قبل ساخته است که معاون وزیر بهداشت به مردم توصیه کرده که با وجود افزایش قیمت برخی اقلام در ایران، شیر و میوه را از سبد غذایی خود حذف نکنند.
این مقام دولتی اما اشاره نکرده که با وجود جیب خالی مردم، گرانی کالاهای مختلف از جمله محصولات لبنی، ورشکستگی صنعت شیر و بیاعتنایی دولت به این همه مشکلات، چگونه انتظار دارد مردم باز هم شیر و میوه را در سبد غذایی خود نگه دارند.
افزایش قیمت سوخت، حمل و نقل، علوفه، دستمزد و دیگر هزینه ها، در کنار کمبود نهاده و علوفه و نیز سیاستگذاری های بی تدبیر و بی ثبات دولت، از عمده ترین عوامل بحرانی شدن وضعیت صنعت شیر است. به طوری که نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس از تعطیلی ۳۰ درصد دامداری های کل کشور خبر داده و تاکید کرده که قیمت تمام شده ی شیر از قیمتی که دولت برای آن تعیین کرده، بیشتر است و بدین ترتیب تولید برای دامداران به صرفه نیست.
مشاور انجمن صنایع شیر ایران هم از منفی شدن سود شرکت های لبنی و کشتار دام های شیری به علت نبود توجیه اقتصادی خبر داده و در گفت و گو با مهر تصریح کرده است: در صنعت شیر کشور گرانفروشی وجود ندارد بلکه این صنعت با وجود سیاستهای موجود در مرحله زیان دهی قرار گرفته به طوری که سود شرکتهای لبنی به منفی ۱٫۲۵ رسیده است.
وی با اشاره به اینکه در شرایط فعلی، دامداران کشور کمتر از ظرفیت خود تولید می کنند که این امر به دلیل عدم توجیه اقتصادی است، خاطرنشان کرده است: تعطیلی دامداریها و کاهش تولید شیر تولیدی و ظرفیت واحدهای لبنی، کاهش مصرف شیر و لبنیات، بی اعتنایی به احداث واحدهای مورد نیاز لبنی و… از جمله تبعات پیاده سازی طرح هدفمندسازی یارانه ها در این بخش بوده است.
احمدی نژاد: ۲۰۰ میلیارد تومان امسال بودجه گذاشتهاند برای کار عمرانی مجلس !
سحام نیوز: یکی از رسانه های وابسته به ارگان رسمی دولت،
فیلم کامل سخنرانی منتشر نشده محمود احمدینژاد در جمع گروهی از
راهیافتگان مجلس نهم که در آن انتقادهایی متوجه مجلس٬ قوه قضائیه و احزاب
شده را منتشر کرد.
«شبکه ایران» وابسته به موسسه ایران٬ ارگان رسمی دولت، که فیلم مذکور را منتشر کرده، گزارش داده که رئیس دولت۳۱ اردیبهشت ماه امسال در ساختمان مجلس قدیم با گروهی از نمایندگان مجلس نهم دیدار و گفتگو کرده بود.
پیشتر بخشهایی از اظهارات احمدی نژاد در رسانهها منتشر شده بود واینک سایت دیگربان بخشی از آن را منتشر کرده، که مهمترین آنها به این شرح است:
● دولت بودجه تصویب میکند و مجلس هم برای خودش و در این وسط ملت هم بیخیال.
● ملت از همه چیزش گذشته است و به خدا بد است این بودجه مصوب سال ۱۳۹۱ پس فردا منتشر شود؛ والله من باید سرم را از خجالت باید بیارم پائین. فلان نهاد ۳۰ کارمند دارد، ۳۰ میلیارد بودجهاش است و آن یکی ۵۰۰ کارمند دارد، ۵۰۰میلیارد بودجه دارد، بدون اینکه خدماتی به مردم بدهند.
● بعضی مسائل را که هم شما میدانید و هم ما، نمیتوانیم بگوییم که اگر بیان شود دنیا میریزد بر سر ملت ما و البته تحملش نیز بسیار سخت است.
● ای کاش مجلس همین جا میماند. اینجا همه به هم نزدیکتر صمیمیتر بودند. حالا همه رفتند زیر آن هرم بزرگ و ۲۰۰ میلیارد تومان امسال بودجه گذاشتهاند برای کار عمرانی مجلس، خدا بده برکت. ۱۳۵ میلیارد هم گذاشتهاند برای دفاتر نمایندهها. نفری ۴۵۰ میلیون تومان. خدا به داد همه ما برسد.
● خدا از آن کسانی که در این کشور گروه بازی و باند بازی را راه انداختند، نگذرد؛ کسانی که قدرت را جای خدا، دین و مکتب نشاندند.
● آیا انقلاب شده که ما یک حکومتی درست کنیم و با هم دیگر حزب بازی در بیاریم و بجنگیم تا این، آن یکی را خراب کند و بیاید سر قدرت؟ هر کسی هم رسید سر قدرت، جیبش خودش و فامیلهایش را پر کند و بعد هم هزار نوع مسائل فرعی درست کنیم.
● آیا برای این انقلاب شد که بخش عمدهای از مدیران ارشد کشور از جنوب شهر، از روستاها، از جاهای دور بلند شوند و بیایند بروند بالا نشین شهر تهران شوند؟ وقتی این افراد آمدند در مسئولیت، دو زار نداشتند که برای زندگی اشان خرج کنند، ولی بعد بشوند میلیاردر و صاحب کارخانه و تجارت.
● الان بعضی جاها که میرویم میگویند ما مشکلات فرهنگی داریم. مشکلات فرهنگی در برخورد نیست؛ به خدا در برخورد نیست.
● رئیس بازرسی کل کشور هم که هی راه میرود و به دولت فحش میدهد. اما کسی جز خدای متعال بر مجلس نظارت نمیکند.
● خدا روزی را نیارد که مردمی که ما را انتخاب کردهاند بگویند، حیف، چی میخواستیم و چی شد.
«شبکه ایران» وابسته به موسسه ایران٬ ارگان رسمی دولت، که فیلم مذکور را منتشر کرده، گزارش داده که رئیس دولت۳۱ اردیبهشت ماه امسال در ساختمان مجلس قدیم با گروهی از نمایندگان مجلس نهم دیدار و گفتگو کرده بود.
پیشتر بخشهایی از اظهارات احمدی نژاد در رسانهها منتشر شده بود واینک سایت دیگربان بخشی از آن را منتشر کرده، که مهمترین آنها به این شرح است:
● دولت بودجه تصویب میکند و مجلس هم برای خودش و در این وسط ملت هم بیخیال.
● ملت از همه چیزش گذشته است و به خدا بد است این بودجه مصوب سال ۱۳۹۱ پس فردا منتشر شود؛ والله من باید سرم را از خجالت باید بیارم پائین. فلان نهاد ۳۰ کارمند دارد، ۳۰ میلیارد بودجهاش است و آن یکی ۵۰۰ کارمند دارد، ۵۰۰میلیارد بودجه دارد، بدون اینکه خدماتی به مردم بدهند.
● بعضی مسائل را که هم شما میدانید و هم ما، نمیتوانیم بگوییم که اگر بیان شود دنیا میریزد بر سر ملت ما و البته تحملش نیز بسیار سخت است.
● ای کاش مجلس همین جا میماند. اینجا همه به هم نزدیکتر صمیمیتر بودند. حالا همه رفتند زیر آن هرم بزرگ و ۲۰۰ میلیارد تومان امسال بودجه گذاشتهاند برای کار عمرانی مجلس، خدا بده برکت. ۱۳۵ میلیارد هم گذاشتهاند برای دفاتر نمایندهها. نفری ۴۵۰ میلیون تومان. خدا به داد همه ما برسد.
● خدا از آن کسانی که در این کشور گروه بازی و باند بازی را راه انداختند، نگذرد؛ کسانی که قدرت را جای خدا، دین و مکتب نشاندند.
● آیا انقلاب شده که ما یک حکومتی درست کنیم و با هم دیگر حزب بازی در بیاریم و بجنگیم تا این، آن یکی را خراب کند و بیاید سر قدرت؟ هر کسی هم رسید سر قدرت، جیبش خودش و فامیلهایش را پر کند و بعد هم هزار نوع مسائل فرعی درست کنیم.
● آیا برای این انقلاب شد که بخش عمدهای از مدیران ارشد کشور از جنوب شهر، از روستاها، از جاهای دور بلند شوند و بیایند بروند بالا نشین شهر تهران شوند؟ وقتی این افراد آمدند در مسئولیت، دو زار نداشتند که برای زندگی اشان خرج کنند، ولی بعد بشوند میلیاردر و صاحب کارخانه و تجارت.
● الان بعضی جاها که میرویم میگویند ما مشکلات فرهنگی داریم. مشکلات فرهنگی در برخورد نیست؛ به خدا در برخورد نیست.
● رئیس بازرسی کل کشور هم که هی راه میرود و به دولت فحش میدهد. اما کسی جز خدای متعال بر مجلس نظارت نمیکند.
● خدا روزی را نیارد که مردمی که ما را انتخاب کردهاند بگویند، حیف، چی میخواستیم و چی شد.
افشاگری نماینده بجنورد: برداشت ۵میلیارد دلاری از صندوق توسعه ملی
سحام نیوز: به دنبال انتصاب دبیر ستاد هدفمندی یارانهها
به مدیریت عامل صندوق توسعه ملی با حکم محمود احمدینژاد، نماینده بجنورد
از برداشت «پنج میلیارد دلاری» دولت از این صندوق خبر داد و تأکید کرد که
این برداشت «غیرقانونی» است.
به گزارش ایلنا، موسیالرضا ثروتی، نماینده بجنورد در مجلس نهم، روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، گفت: «متأسفانه خبردار شدهایم که دولت طی روزهای گذشته حدود پنج میلیارد دلار برخلاف قانون از محل این صندوق برداشت کرده است.»
این در حالی است که طبق اساسنامه صندوق، دولت و مجلس هیچ یک حق برداشت از این صندوق را ندارند.
خبرگزاریها تا این لحظه اشارهای به دلیل این برداشت و محل استفاده این وجه نکردهاند.
برداشت اخیر دولت از این صندوق پس از آن صورت گرفته است که هشتم خردادماه، احمدینژاد در حکمی مدیرعامل پیشین صندوق را از سمت خود برکنار و محمدرضا فرزین را جایگزین او کرد.
محمدرضا فرزین با استعفا از سمت معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی و حفظ سمت دبیری ستاد هدفمندی یارانهها مسئولیت صندوق توسعه ملی را بر عهده گرفته است.
موسیالرضا ثروتی روز پنجشنبه انتصاب فرزین به مدیریت صندوق توسعه ملی با حفظ سمت را «غیرطبیعی» خواند و گفت: «قربانی، رئیس سابق هیئت عامل صندوق توسعه ملی، تنها از زمان تأسیس این صندوق تا چند روز گذشته عملکرد مطلوبی در این زمینه داشت و در این مدت صندوق را در مسیر اهداق تعیین شده هدایت کرده بود.»
صندوق توسعه ملی بر اساس سیاستهای کلی برنامه پنجم و ماده ۸۴ قانون برنامه پنجم از ابتدای سال ۹۰ تشکیل و آن زمان مقرر شد که ۲۰ درصد از درآمد نفت و گاز به این صندوق ریخته شود. طبق اساسنامه صندوق این میزان هر سال سه درصد افزایش مییابد.
مسئولان ذیربط هدف از تأسیس این صندوق را حمایت از تولید و اشتغالزایی عنوان میکنند. در وبسایت این صندوق نیز هدف از تأسیس آن تبدیل بخشی از ثروتهای نفتی به «ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی» و «حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز» عنوان شده است.
هنوز به طور دقیق مشخص نیست که موجودی این صندوق به چه میزان است.
به گزارش ایلنا، موسیالرضا ثروتی، نماینده بجنورد در مجلس نهم، روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، گفت: «متأسفانه خبردار شدهایم که دولت طی روزهای گذشته حدود پنج میلیارد دلار برخلاف قانون از محل این صندوق برداشت کرده است.»
این در حالی است که طبق اساسنامه صندوق، دولت و مجلس هیچ یک حق برداشت از این صندوق را ندارند.
خبرگزاریها تا این لحظه اشارهای به دلیل این برداشت و محل استفاده این وجه نکردهاند.
برداشت اخیر دولت از این صندوق پس از آن صورت گرفته است که هشتم خردادماه، احمدینژاد در حکمی مدیرعامل پیشین صندوق را از سمت خود برکنار و محمدرضا فرزین را جایگزین او کرد.
محمدرضا فرزین با استعفا از سمت معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی و حفظ سمت دبیری ستاد هدفمندی یارانهها مسئولیت صندوق توسعه ملی را بر عهده گرفته است.
موسیالرضا ثروتی روز پنجشنبه انتصاب فرزین به مدیریت صندوق توسعه ملی با حفظ سمت را «غیرطبیعی» خواند و گفت: «قربانی، رئیس سابق هیئت عامل صندوق توسعه ملی، تنها از زمان تأسیس این صندوق تا چند روز گذشته عملکرد مطلوبی در این زمینه داشت و در این مدت صندوق را در مسیر اهداق تعیین شده هدایت کرده بود.»
صندوق توسعه ملی بر اساس سیاستهای کلی برنامه پنجم و ماده ۸۴ قانون برنامه پنجم از ابتدای سال ۹۰ تشکیل و آن زمان مقرر شد که ۲۰ درصد از درآمد نفت و گاز به این صندوق ریخته شود. طبق اساسنامه صندوق این میزان هر سال سه درصد افزایش مییابد.
مسئولان ذیربط هدف از تأسیس این صندوق را حمایت از تولید و اشتغالزایی عنوان میکنند. در وبسایت این صندوق نیز هدف از تأسیس آن تبدیل بخشی از ثروتهای نفتی به «ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی» و «حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز» عنوان شده است.
هنوز به طور دقیق مشخص نیست که موجودی این صندوق به چه میزان است.
مالته اشپیتز نماینده پارلمان آلمان: آزادی فوری و امکان درمان حسین رونقیملکی را خواهانم
سحام نیوز: در ادامه روند حمایت اعضای پارلمان آلمان آقای مالته اشپیتز، عضو اجرایی هیئت اتحاد ۹۰/سبزها، پدر خواندگی حسین رونقیملکی را پذیرفت.مالته اشپیتز که به پیشنهاد جامعه بین المللی حقوق بشر فرانکوفورت (آلمان)، حمایت از حسین رونقیملکی را پذیرفته، در نامهای که به سرکنسول ایران در آلمان نوشت:”من به عنوان عضو هیئت فدرال اتحاد ۹۰/سبزها و همچنین به عنوان یک پدرخوانده سیاسی حسین رونقی ملکی برای شما این نامه را مینویسم”.
به گزارش سحام، در بخشی از این نامه آقای اشپیتز عنوان کرده:”من در سراسر جهان برای آزادی در اینترنت، آزادی بیان وحقوق انسانی و شهروندی مبارزه میکنم و به همین دلیل این سرنوشت رونقیملکی نگرانی شخصی من است. محرومیت از درمان پزشکی حتا به حق حیات انسانی صدمه میزند. این جانب به خصوص در مورد آقای رونقی ملکی به دلیل شرایط جسمانی ایشان آزادی فوری از بازداشت و آزادی مشروط و امکان درمان پزشکی خواهانم!”.
حسین رونقی ملکی فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس، زندانی سیاسی و مسئول کمیته مبارزه با سانسور در ایران “ایران پروکسی” است و هم چنین دارای سابقه بازداشت و زندان میباشد.حسین رونقی با نام مستعار بابک خرمدین در ایران به وبلاگ نویسی میپرداخت، وی همچنین در زمینه برنامهنویسی و ساخت وبلاگ و عبور از فیلترینگ تخصص داشته و در زمینه مبارزه با سانسور در فضای سایبری ایران تلاشهای گستردهای انجام داده است. این فعال حقوق بشر آذری زبان، زاده شهر ملکان در آذربایجان شرقی و دانشجوی رشته نرم افزار کامپیوتر دانشگاه آزاد اراک است. وی از اعضای کمپین انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۸۸ بود.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
این زندانی سیاسی از بیماری کلیوی رنج می برد و به گفتهی پزشکان و متخصصان، هر چه سریعتر باید تحت عمل جراحی و درمان قرار گیرد. وی پیش از این ۵ بار تحت عمل جراحی قرار گرفته اما به دلیل مخالفت اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی در دوران نقاهت پس از عمل به زندان برگردانده شده است.
خانواده ی سیدحسین رونقی پیش از این از نهادهای حقوق بشری و بین المللی برای نجات جان فرزندشان درخواست کمک کرده بودند و پدر وی در نامه های مختلف خطاب به مسئولان قضایی عنوان کرده بود که ماموران اطلاعات سپاه گفته بودند پسرت را می کشیم و نمی گذاریم از زندان بیرون بیاید و امروز آقایان به گفته هایشان عمل می کنند.
هرانا؛ عدم تمدید مرخصی محبوبه کرمی و بازگشت وی به زندان
خبرگزاری هرانا - در پی عدم تمدید مرخصی محبوبه کرمی، فعال حقوق بشر و زنان وی پس از هفت روز به زندان بازگشت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مسئولین دادسرای مستقر در زندان اوین از تمدید مرخصی این زندانی سر باز زده و پس از مراجعه این زندانی جهت تمدید مرخصی وی روانه بند نسوان شد.
بر اساس اعلام نزدیکان خانم کرمی، مسئولین زندان به وی قول مرخصی دو ماهه جهت درمان بیماریهای جسمی و روحی به وی را داده بودند که این موضوع به دلیل نامعلومی نقض شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مسئولین دادسرای مستقر در زندان اوین از تمدید مرخصی این زندانی سر باز زده و پس از مراجعه این زندانی جهت تمدید مرخصی وی روانه بند نسوان شد.
بر اساس اعلام نزدیکان خانم کرمی، مسئولین زندان به وی قول مرخصی دو ماهه جهت درمان بیماریهای جسمی و روحی به وی را داده بودند که این موضوع به دلیل نامعلومی نقض شد.
اتهامات محبوبه کرمی «عضویت در مجموعه
فعالان حقوق بشر در ایران»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «اجتماع و تبانی با
قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» و «نشر اکاذیب» عنوان شده بود. وی از
اتهام «نشر اکاذیب» مبرا شده و برای عضویت در «مجموعه فعالان حقوق بشر در
ایران» به تحمل دو سال حبس و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «اجتماع و
تبانی با قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور» نیز به تحمل دو سال حبس
تعزیری محکوم شده بود.
محبوبه کرمی، در روز ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸با
هجوم ماموران امنیتی به منزلش بازداشت و پس از گذشت ۱۷۰ روز، شامگاه
چهارشنبه ۲۷ مردادماه ۱۳۸۹ با تودیع وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
نامبرده پیش از این هم پنج بار بازداشت
شده بود. بار اول و دوم در رابطه با درگیریهای ۱۸ تیر، بار سوم۲۴ خرداد
۱۳۸۷ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی که پس از ۷۰ روز آزاد شد. باردیگر، ۶
فروردین ۱۳۸۸ به همراه ۱۱ تن از اعضای کمپین و مادران صلح که قصد دیدار
نوروزی با خانواده زهرا بنی یعقوب را داشتند به اتهام اخلال در نظم عمومی
دستگیر و پس از ۱۳ روز آزاد شد. در همه پروندههای فوق، حکم تبرئه برای وی
صادر شده بود.
وی صبح روز ۲۵ اردیبهشت ماه خود را به
زندان اوین معرفی کرد و پیش از انتقال به زندان در جمع دوستانش به دوستانش
گفت: خوشحالم برای هدفم که برابری برای زنان سرزمینم است به زندان میروم و
از راهی که انتخاب کردم پشیمان نیستم. باید در اهدافمان پایدار باشیم و
مصائب را تحمل کنیم.
شفاف سازی مجموعه در خصوص انتشار یک بیانیه جمعی در ۱۱ خردادماه
خبرگزاری
هرانا - دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران طی یادداشتی کوتاه
نسبت به انتشار بیانیهای جمعی که از نام این تشکل نیز بعنوان امضاء کننده
در متن بیانیه ذکر نام شده بود واکنش نشان داد، متن کامل این نوشتار در
پی میآید:
مجموعه
فعالان حقوق بشر در ایران روز جاری مورخ ۱۱ خردادماه از انتشار اطلاعیهای
با عنوان «بیانیه مشترک ۱۷ سازمان حقوق بشری و دانشجویی در مورد حق تحصیل و آزادی علمی در ایران» در برخی از وب سایتها و پایگاههای خبری آگاه شد.
مجموعه در این رابطه لازم به توضیح میداند، درج نام این گروه در اطلاعیه
مذکور بدون هماهنگی با این گروه صورت گرفته و مجموعه از مفاد و انتشار آن
هیچگونه اطلاعی نداشته است. بنابراین مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
ضمن تکذیب امضای این سند بر عهده تدوین کنندگان یا هماهنگ کنندگان محترم
بیانیه مذکور میداند که نسبت به تصحیح این موضوع در اولین فرصت ممکن
اقدام نمایند.
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۱۱ خرداماه ۱۳۹۱ برابر ۳۱ می۲۰۱۲
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
۱۱ خرداماه ۱۳۹۱ برابر ۳۱ می۲۰۱۲
هرانا؛ کاوه رضایی شیراز به مرخصی اعزام شد
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، کاوه رضایی شیراز که پیشتر از سوی
دادگاه انقلاب هشتگرد به تحمل ۱۸ ماه حبس محکوم شده بود و در حال گذراندن
دوران محکومیت خود در زندان ندامتگاه کرج بود طی روزهای اخیر به مدت ۱۵ روز
جهت مرخصی آزاد شد.
وی پنجم اردی بهشت ماه سالجاری پس از مراجعه به دادستانی هشتگرد، جهت اجرای حکم زندان بازداشت و به زندان ندامتگاه منتقل شده بود.