احمدی نژاد در گفتگو با شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار تاکید کرد: ما
خواستار همکاری در زمینه هستهیی در شرایطی برابر و احترام متقابل و با
رعایت حقوق بشر هستیم.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) خبرنگار شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار در ابتدای این مصاحبه گفت: اخیرا گردهمایی در این رابطه در بغداد برگزار شد که پیشرفت چندانی نداشت. اما برای تداوم گفتوگوها در مسکو برای هجدهم ماه ژوئن توافق کردند. اروپاییها خواستار توقف غنیسازی اورانیوم با غلظت بیست درصد شدند و ایران نیز خواستار لغو بلادرنگ تحریمهای اقتصادی شد و همین مساله موجب ادامه مذاکرات شد. با توجه به اینکه مذاکرات از مدتها قبل ادامه داشته است، به نظر شما آیا گردهمایی مسکو به نتیجه خواهد رسید؟
محمود احمدی نژاد گفت: مطلبی که شما مطرح کردید، مساله تازه ای نیست. بالاخره مساله هستهیی ایران مساله تازه ای نیست. این یک بحث قدیمی است. ما میبینیم که برداشت برخی کشورها در مورد ایران تغییر نکرده است. برخی میگویند که از سیوسه سال پیش که ملت ایران آزاد شدند و انتخابات آزاد برگزار کردند. برخی دیگر نیز میگویند غرب از دویست سال پیش علیه ایران عمل کرده است. این مساله موضوع جدیدی نیست و ما خواستار همکاری در زمینه هستهیی در شرایطی برابر و احترام متقابل و با رعایت حقوق بشر هستیم. ما در این مذاکرات منتظر وقوع یک معجزه نبودیم. اما حتما راههای مناسب و پیشنهادات خوبی وجود دارد و ما همیشه حاضر به همکاری هستیم برای این که بتوانیم تعامل را به همکاری تبدیل کنیم.
خبرنگار فرانس۲۴ پرسید: برای اعتمادسازی نزد غربیها چه پیشنهادی میتوانید مطرح کنید؟ چراکه مساله اعتمادسازی مطرح است. از لغو غنیسازی اورانیوم بیست درصدی سخن به میان آمده است. آیا ایران حاضر است در اینباره به مذاکره بنشیند؟
احمدینژاد گفت: بیاعتمادی دو طرفه است و برای رسیدن به نقطه مطلوب دوطرف باید با یکدیگر همکاری کنند و این همکاری باید در چارچوب عدالت و قانون انجام شود. ما پیشنهادات خوبی در دست داریم که آن را در زمان مقتضی ارائه خواهیم کرد.
خبرنگار فرانس۲۴ پرسید: آیا میتوانیم مشخصا به این پیشنهادها اشاره کنید؟
احمدینژاد پاسخ داد: مساله روشن است. ما میتوانیم روی هر موضوعی مبتنی بر قوانین و عدالت که فضا را به فضای همکاری و دوستی تبدیل کند، همکاری کنیم.
خبرنگار گفت: شما نمیخواهید به مساله تعلیق غنیسازی بیست درصدی اورانیوم که برای غربیها مسالهای کلیدی است، اشاره کنید؟
احمدینژاد افزود: من قبلا راجع مساله غنیسازی بیست درصدی اورانیوم صحبت کردهام. تولید اورانیوم با غلظت بیست درصد حق قانونی ماست. البته ما علاقه نداشتیم از این حق استفاده کنیم. طبق قوانین آژانس؛ نیازمان را به آژانس عرضه کردیم. کشورهایی که اورانیوم با غلظت بیست درصد تولید میکنند، موظفند بدون هیچ شرطی اورانیوم با غلظت بیست درصد را در اختیار ما بگذارند. (مترجم همزمان درترجمه این جمله رئیس جمهور به اشتباه می گوید این کشورها میبایست اجازه غنیسازی بیست درصدی اورانیوم را به ما بدهند.) اما آنها این کار را نکردند و برای تحویل آن شرط سیاسی گذاشتند. ما ناگزیر شدیم سرمایه گذاری کنیم و اورانیوم بیست درصدی را خودمان تولید کنیم. این حق ماست . اگر کسانی میخواهند که ما این حق را کنار بگذاریم، قبل از هر کاری باید دلیل این خواسته را مطرح کنند و در درجه دوم در ازای این خواسته چه چیزی به ملت ایران خواهند داد؟
خبرنگار این شبکه سوال کرد: اگر غربیها بگویند این اورانیوم که شما میگویید به آن نیاز دارید را در عوض این خواسته در اختیار شما قرار خواهند داد، مساله قابل قبول خواهد بود؟. شما قبلا به این مساله اشاره کرده بودید؟
احمدی نژاد افزود: ما تاکنون چنین پیشنهادی دریافت نکردهایم. ارائه چنین پیشنهادی کمک زیادی خواهد کرد و نشان میدهد اعتماد وجود دارد. ما برای تولید اورانیوم بیست درصدی اصراری نداشتیم. اما چون این اورانیوم را در اختیار ما قرار ندادند، ما خودمان آن را تولید کردیم. ضمن اینکه بر خلاف تبلیغات دروغین، تولید اورانیوم بیست درصدی، حرکتی برای ساخت بمب نیست. هیچ ارتباطی میان این دو وجود ندارد.
خبرنگار فرانس۲۴پرسید: شما میدانید که این ، غربیها را مشکوک کرده است؟
احمدینژاد افزود: چرا چنین اقدامی باید موجب تردید شود؟ ما باید به غربیهایی که بمب اتمی در اختیار دارند، اعتماد کنیم؟ آیا ما باید به آنهایی که اورانیوم با غلظت نود و نه درصد تولید میکنند، اعتماد کنیم؟ بمب اتمی خطرناکتر است یا اورانیوم بیست درصدی؟ آنها بمب اتم در اختیار دارند. ما اعتراض نمیکنیم. این در حالی است که ما در کل با بمب اتمی مخالفیم. اجازه بدهید به گونه دیگری پاسخ سوال شما را بدهم. به نظر من باید به گونه دیگری با ملت ایران برخورد کنند. ادبیاتی که در این زمینه به کار گرفته میشود، مناسب نیست. فراموش نکنید که ایران کشور با قدمتی است. روشی که آنها با ایران برخورد میکنند، توهین به ملت است. تمامی جنایتهای چهارصد سال گذشته (مترجم به اشتباه صد سال اخیر ترجمه کرده است) را آنها انجام دادهاند. ایران هرگز به کشوری حمله نکرده است. آنها به سایر کشورها تجاوز کردهاند و تمامی جنگها را آنها به راه انداختهاند. این ما هستیم که باید شکایت داشته باشیم. روش آنها در صحبت کردن با مردم ایران توهینآمیز است. ما هم میخواهیم از حق خود استفاده کنیم و نه بیشتر. آنها مردم ایران را تهدید میکنند.
خبرنگار گفت: وقتی میگویید «تهدید» از اسراییل صحبت میکنید؟ اسراییل ، ایران را در صورت نزدیک شدن به سلاح هستهیی به حمله نظامی تهدید کرده است. به نظر شما آیا اسراییل آماده حمله به ایران است؟
احمدینژاد افزود: در رابطه با صحبتهای صهیونیستها در این خصوص، من به نظام موجود بینالملل اشاره می کنم. (نظام موجود بین الملل از سوی مترجم سازمان ملل ترجمه شده است) اگر ما در مورد اسراییل چنین حرفهایی میزدیم، واکنش کشورهای غربی چه بود؟ آیا حقوق بنیادین گزینشی است؟ آیا امکان اداره جهان با این روش وجود دارد؟ آیا ریشه مشکلات جهان این نوع برخورد نیست؟ ایران کشور بزرگی است. ملت ایران قدمتی هفت هزار ساله دارد. کشور و دولت ایران جعلی نیست. ایران روی نقشه مونتاژ نشده است.
خبرنگار در ادامه پرسید: پاسخ ایران به حمله احتمالی اسراییل چه خواهد بود؟ به نظر میرسد که اسراییلیها بر این باورند که ایران قادر نیست آسیب چندانی به آن ها وارد کند.
احمدینژاد افزود: من میخواهم مسایل را ریشهای بحث کنم. قدرت ایران مشخص است. ایران تاریخ دارد. قدرتهای بزرگ در برابر ایران زمین خوردهاند. صهیونیستها که به حساب نمیآیند. ملت ایران همیشه دشمنانش را پشیمان کرده است. صدام که تحت حمایت غربیها قرار داشت، به حدی از قدرت خود مطمئن بود که کنفرانس خبری خود را قطع و خاطرنشان کرد مابقی کنفرانس در تهران برگزار خواهد شد. اکنون صدام کجاست؟ ایران کجاست؟ این مسایل جایی برای بحث ندارد. (مترجم همزمان این جمله را اضافه کرد: جهانیان میدانند چه اتفاقاتی افتاده است.) من میخواهم سوال شما را به نظام بینالملل مرتبط کنم تا مسایل را به طور ریشهای حل کنیم. چرا حیثیت ملتهای غربی باید قربانی خواست صهیونیستها شود؟ (مترجم صهیونیستها را اسرائیل ترجمه کرد) چرا وقتی آنها تهدید میکنند ، تحریم نمیشوند؟ این خیلی بد است.
خبرنگار گفت: آنها این کار را قبلا کردهاند. به همین دلیل است که اکنون مذاکراتی وجود دارد. اسراییل در ابتدا قصد جلوگیری از برگزاری مذاکرات را داشت.
احمدینژاد گفت: نه، مذاکرات برای اینکه صهیونیستها به ما حمله نکنند، برگزار نمیشود. به این ترتیب مشکل جهان، مساله هستهیی ما نیست. مشکل این است که آنها میخواهند به ما حمله کنند و غربیها مخالف هستند. آیا مساله این است؟ پس مشکل رژیم صهیونیستی است، نه ایران. اگر او حمله نکند، مشکلی نخواهد بود. ما میتوانیم با هم همکاری کنیم. نه به خاطر اینکه ما از تهدید او (اسرائیل) میترسیم. ملت ایران شناخته شده است. آنها میدانند چه باید بکنند. اما دنیا را نمیتوان این طور اداره کرد. به نظر من روش بدی برای اداره دنیاست. من از شما سوالی میپرسم؛ چرا پول مردم فرانسه و اروپا صرف کمک به صهیونیستها میشود تا آنها به ایران حمله کنند؟ (احمدی نژاد از واژه تهدید استفاده کرد) چرا؟ منطق آن را به من بگویید. مردم فرانسه چه نوع مشکلی با مردم ایران دارند؟
خبرنگار گفت: اگر کشورهای عرب و فلسطینیها ، اسراییل را به رسمیت بشناسند، شما هم این کار را خواهید کرد؟
احمدینژاد افزود: اجازه بدهید صحبتم را تمام کنم. میان ملتهای ایران و فرانسه چه مشکلی وجود دارد؟ اگر دولت فرانسه برای رفع نیازهای مردم این کشور کار میکند، نباید با ما مشکلی داشته باشد. ایران و فرانسه با هم مشکلی ندارند. کجا ما به زیان منافع یکدیگر عمل کردهایم. آیا ما به حقوق مردم فرانسه تجاوز کردهایم؟ چرا ملت فرانسه باید علیه ما باشد؟ (محمود احمدی نژادگفت: .... دولتهای فرانسه) به چه دلیل؟
خبرنگار افزود: اجازه بدهید به سوالم بازگردم. اگر کشورهای عرب و فلسطینیها ، اسراییل را به رسمیت بشناسند، شما هم این کار را خواهید کرد؟
احمدینژاد افزود: مردم فلسطین تنها کسانی هستند که حق دارند درباره سرنوشت خودشان تصمیمگیری کنند.
خبرنگار گفت: به نظر شما با به قدرت رسیدن فرانسوا اولاند بجای نیکلا سارکوزی در فرانسه، صفحه جدید باز خواهد شد؟ میدانیم که مواضع سارکوزی به ویژه در مورد مساله هستهیی تغییرناپذیر بود. به نظر شما فصل جدیدی باز خواهد شد؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: به نظر ما اصلیترین مسوولیت یک دولت باید پرداختن به نیازهای مردم باشد. ما در عرصه بینالملل تابع عدالت و برابری هستیم. بهتر است به جای جنگ و تلاش برای حمله، در فکر دوستی باشیم. به نظر ما فرانسه در عرصه بینالملل قادر است کارهای مفیدی انجام بدهد، به شرط آنکه به طور مستقل و با توجه به منافع مردم این کشور موضعگیری کند. در مورد مسایل خاورمیانه باید از مردم فرانسه نظر خواهی شود. دولت فرانسه باید از مردم فرانسه سوال کند که نظر شما درباره حضور نیروهای فرانسوی در افغانستان چیست؟ باید از مردم فرانسه سوال کند که نظر شما در باره همکاری با ایران چیست؟ و سپس به دلخواه مردم فرانسه عمل کند.
خبرنگار گفت: به نظر شما دولت جدید مواضع خود (درقبال ایران) را تغییر خواهد داد؟
احمدینژاد افزود: ما برای انجام هر کاری به منظور ایجاد برابری در جهان آمادهایم. ما از هر تغییر مثبت و هر قدم مثبتی استقبال میکنیم. ما با هیچکس دشمنی نداریم. ما در جستجوی دوستی هستیم.
خبرنگار گفت: در روزهای اخیر شاهد قتل عام حوله در سوریه بودیم. سازمان ملل از کشته شدن صد و هشت نفر که چهل و نه نفرشان کودک و سی و چهار نفرشان زن بودند، سخن به میان آورده است. شاید شما عکسهای این کودکان که بعضا با شلیک گلوله به سرشان کشته شدهاند را دیده باشید. به گفته سازمان ملل عدهای از این افراد اعدام شدهاند و شاهدان عینی این جنایات را به شبه نظامیان طرفدار دولت نسبت دادهاند. این قتلعام را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما مسوول این جنایت کیست؟
احمدینژاد افزود: ما به شدت از این حوادث متاسفیم. از دو سال پیش مردم منطقه تحت فشار هستند. آزادی و داشتن انتخابات آزاد حق همه ملتهاست. استثنایی وجود ندارد. از نظر ما همه مردم سوریه حقوقی دارند. ما تفاوتی بین مردم سوریه قایل نیستیم. ما همه ملتها را دوست داریم. مرگ هر انسانی بدون آنکه به چگونگی مرگ وی توجه کنیم، یک فاجعه است. ما نسبت به این مساله حساس هستیم. به نظر ما هر کسی با هر انگیزه و هدفی مرتکب این جنایت شده است، محکوم است. من فکر میکنم (رییس جمهور: ..امیدوارم) کمیتههایی که مسوول تحقیق در اینباره هستند بتوانند حقیقت را روشن کنند. برای اینکه اخبار ضد و نقیضی در اینباره پخش میشود و افراد متقابلا یکدیگر را متهم میکنند. امیدوارم کسانی که مسوول تحقیق در این خصوص هستند، بتوانند عاملان این جنایت را معرفی کنند تا مجازات شوند. اما ما مشکلات زیادی در منطقه داریم و اصلیترین آنها این است که برخی کشورها برای دستدرازی به این منطقه در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت میکنند.
خبرنگار گفت: آیا شما هم مثل دولت بشار اسد بر این باورید که تروریستهای خارجی عامل این جنایت هستند یا این که مثل غربیها و ظاهرا سازمان ملل معتقدید که حکومت و بشار اسد مسوول قتل عام مردم این کشور هستند؟
احمدینژاد افزود: من در اینباره قضاوتی ندارم. این کمیتههای مسوول تحقیق هستند که باید در اینباره اظهار نظر کنند. اما از نظر من باورکردنی نیست که دولتی بتواند مردم کشورش را به قتل برساند. این کار برای هیچ کشور و دولتی موفقیتی به دنبال ندارد. چرا این دولت باید مردم خودش را بکشد؟ به ویژه آن که این قتل عام امتیازی منفی است و هیچ موفقیتی محسوب نمیشود. به نظر من حقیقت باید روشن شود و هر کس که آن را مرتکب شده است باید محکوم شود.
خبرنگار پرسید: حتی اگر آن یک نفر بشار اسد باشد؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: من کسی را استثنا نکردم. اما دولتهای غربی نباید از این حوادث به نفع خودشان بهرهبرداری کنند. ما میدانیم که برخی از غربیها با آقای بشار اسد مخالفند و از یک سال پیش تاکنون شاهدیم که آشکارا علیه بشار اسد وارد عمل شدهاند. از این رو ما نمیتوانیم به این افراد اعتماد کنیم. چون هدف آنها ساقط کردن دولت بشار اسد است.
خبرنگار گفت: ایران سقوط بنعلی در تونس، سقوط مبارک در مصر ، سقوط قذافی در لیبی و سقوط عبدالله صالح در یمن را تبریک گفت. به رغم آنکه خیلیها بشار اسد را مسوول حوادث سوریه میدانند، چرا ایران بشار اسد را بهتر از سایرین میداند و به حمایت از وی ادامه میدهد؟
احمدینژاد در پاسخ گفت: من نظر خود را درباره دیدگاههای غرب گفتهام. ما نباید حساس باشیم. (احمدی نژاد: ما در موضعگیریهایمان دچار احساسات نمیشویم) ما کاملا طرفدار حقوق اساسی مردم مصر هستیم (مترجم همزمان حقوق اساسی را حقوق مردم در قانون اساسی ترجمه کرد). ما معتقد به اصلاح قانون اساسی و اصلاح ملی سوریه (احمدی نژاد: اصلاحات اساسی) هستیم و قوانین باید مورد احترام قرار بگیرد. (احمدی نژاد:بایدآرا مردم حاکم باشد. به نظر ما ملت بدون هیچگونه دخالت خارجی باید به این اصلاحات مبادرت کنند. متاسفانه ما شاهد دخالت خارجی هستیم.
خبرنگار گفت: دخالت خارجی از جانب چه کسانی؟ کدام کشورها؟
احمدینژاد پاسخ داد: دولتهای غربی به روشنی دیدگاههای خود را ابراز کردهاند. من فکر نمیکنم سیر جریان سلاح به سوریه از چشم کسی پنهان باشد. برخی دولتهای منطقه نیز اعلام کردهاند به سوریه سلاح تحویل دادهاند. آنها گفتهاند که ما به سوریه سلاح میدهیم، ما میخواهیم دولت سوریه را ساقط کنیم. این حق مردم سوریه است.
خبرنگار افزود: منظور شما از کشورهای منطقه عربستان سعودی و قطر است؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: شما خودتان پاسخهای این سوال را میدانید. من نمیخواهم مستقیما به نام شخص خاصی اشاره کنم. اما کشورهای منطقه نیز دخالت میکنند. این دخالتها کمکی نکرده است.
خبرنگار گفت: آیا شما به بشار اسد سلاح نمیدهید؟
احمدینژاد افزود: هرگز. ما روابطی عادی و در چارچوب قانون داریم. ما مدافع حقوق ملتها هستیم. از نگاه ما ملتها مهمند. حتی در اروپا که برخی دولتها علیه ما هستند، ما هرگز علیه ملتهای این کشورها اقدامی نکردهایم. ما با ملتها کاری نداریم، ما دوست ملتها ، همه ملتها بدون استثناء هستیم.
خبرنگار فرانس ۲۴ گفت: طرحهای جدید تحریم اقتصادی از ابتدای ماه ژوئیه اعمال خواهند شد. به نظر شما آیا ایران از این تحریمها در رنج است؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: سراسر جهان با مشکلاتی دست به گریبان هستند. آیا در فرانسه مشکل اقتصادی وجود ندارد؟ شما فکر میکنید که مردم (فرانسه) مشکلی ندارند؟ در آمریکا مشکلی وجود ندارد؟
خبرنگار گفت: اما این کشورها تحریم نشدهاند.
احمدینژاد افزود: مشکلات به آینده مربوط هستند. اگر ما به ریشه این مشکلات حمله نکنیم. (احمدی نژاد: این کشورها هنوز تحریم نشدهاند، مشکل دارند. اگر تحریم میشد چه میشد؟) من میخواهم ریشهای مسایل را بررسی کنم که تحریم نشانهای از آن ریشه است. من فکر میکنم این نظام حاکم بر جهان نمیتواند سعادت ملتها را تامین کند. همه شکست خورده است. آیا ملت فرانسه (رییس جمهور: دولت فرانسه) میتواند نیازهای ملت فرانسه را تامین کند؟ نه. در ایران، فرانسه، انگلیس، آمریکا و همه جا مردم با مشکل مواجهند. سوال من این است با اجرای تصمیمات جهانی این مشکلات حل خواهند شد؟ امنیت برقرار خواهد شد؟ حقوق بشر حاکم خواهد شد؟ من قاطعانه میگویم نه. ریشه مشکلات مدیریت است. مدافعان حقوق بشر باید این مشکلات را هدف حملات خود قرار بدهند. اگر این مشکل برطرف شود، مابقی مشکلات حل خواهند شد. این نوع مدیریت زمینهساز اختلاف بین ملتهاست. آیا امروز ملتها نباید با هم مشکلی داشته باشند؟ (احمدی نژاد: ملتها با هم چه مشکلی دارند؟) من همه ملتهای جهان را دوست دارم. من از وجود مشکلات اقتصادی در جهان غمگین هستم. من دوست دارم کمک کنم. این مدیریت جهانی مانع کمک ما میشود. اگر این مشکل را حل کنیم، به جای درگیری، ملتها با یکدیگر دوست خواهند شد. ما مشکلات همه را حل خواهیم کرد. (احمدی نژاد: مشکلات همه حل خواهند شد.)
خبرنگار پرسید: من شنیدهام که شما گفتهاید قصد حضور در بازیهای المپیک لندن را دارید. آیا شما چنین قصدی دارید و برای سفر به انگلیس درخواستی به دولت انگلیس مطرح کردهاید؟
احمدینژاد افزود: من هنوز (در اینباره تصمیمی نگرفتهام.) اما من طرفدار ورزش هستم و ورزش را دوست دارم و من فکر میکنم بازیهای المپیک زمینهای است که میتواند بین ملتها دوستی ایجاد کند. اما بخوبی از این امکان استفاده نمیشود.
خبرنگار افزود: دومین دور ریاست جمهوری شما سال آینده به پایان خواهد رسید. (پس از آن) چه خواهید کرد؟
احمدینژاد گفت: به نظر شما چه کاری خوبه؟ به نظر شما میتوانم یک خبرنگار باشم؟ من در دانشگاه کار میکنم. من در دانشگاه علمی کار میکنم. (احمدی نژاد: من هیئت علمی دانشگاه هستم.) البته اکنون نیز به این فعالیتها ادامه میدهم. اما خیلی محدود. من تمایل دارم مجددا به شغل قبلیام بازگردم و البته اگر بتوانم برای صلح و دوستی در جهان و کمک به مردم جهان تلاش خواهم کرد.
خبرنگار گفت: در عرصه سیاسی؟
احمدینژاد افزود: من سیاست به معنای رایج در جهان را دوست ندارم. به نظر من سیاست باید با دوستی و احترام و صداقت همراه باشد. اکنون که من با شما صحبت میکنم، باید به شما احترام بگذارم، شما را دوست داشته باشم، مشکلات شما را مشکلات خودم بدانم. در غیر این صورت هیچ مشکلی حل نخواهد شد. من باید صادقانه با شما صحبت کنم. ما باید فردای دنیا را با هم بسازیم. آرزوی ما باید مورد توجه قرار بگیرد و ما باید با هم این آرزوها را محقق کنیم. هیچکس نباید خواستههای خود را به دیگران تحمیل کند. ما باید به هم احترام بگذاریم، ما باید با هم فکر کنیم و برای ساختن دنیای بهتر با هم تعامل کنیم و تحقق این خواسته با هماهنگی ممکن خواهد شد و آن روز فرا خواهد رسید.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) خبرنگار شبکه تلویزیونی فرانس بیست و چهار در ابتدای این مصاحبه گفت: اخیرا گردهمایی در این رابطه در بغداد برگزار شد که پیشرفت چندانی نداشت. اما برای تداوم گفتوگوها در مسکو برای هجدهم ماه ژوئن توافق کردند. اروپاییها خواستار توقف غنیسازی اورانیوم با غلظت بیست درصد شدند و ایران نیز خواستار لغو بلادرنگ تحریمهای اقتصادی شد و همین مساله موجب ادامه مذاکرات شد. با توجه به اینکه مذاکرات از مدتها قبل ادامه داشته است، به نظر شما آیا گردهمایی مسکو به نتیجه خواهد رسید؟
محمود احمدی نژاد گفت: مطلبی که شما مطرح کردید، مساله تازه ای نیست. بالاخره مساله هستهیی ایران مساله تازه ای نیست. این یک بحث قدیمی است. ما میبینیم که برداشت برخی کشورها در مورد ایران تغییر نکرده است. برخی میگویند که از سیوسه سال پیش که ملت ایران آزاد شدند و انتخابات آزاد برگزار کردند. برخی دیگر نیز میگویند غرب از دویست سال پیش علیه ایران عمل کرده است. این مساله موضوع جدیدی نیست و ما خواستار همکاری در زمینه هستهیی در شرایطی برابر و احترام متقابل و با رعایت حقوق بشر هستیم. ما در این مذاکرات منتظر وقوع یک معجزه نبودیم. اما حتما راههای مناسب و پیشنهادات خوبی وجود دارد و ما همیشه حاضر به همکاری هستیم برای این که بتوانیم تعامل را به همکاری تبدیل کنیم.
خبرنگار فرانس۲۴ پرسید: برای اعتمادسازی نزد غربیها چه پیشنهادی میتوانید مطرح کنید؟ چراکه مساله اعتمادسازی مطرح است. از لغو غنیسازی اورانیوم بیست درصدی سخن به میان آمده است. آیا ایران حاضر است در اینباره به مذاکره بنشیند؟
احمدینژاد گفت: بیاعتمادی دو طرفه است و برای رسیدن به نقطه مطلوب دوطرف باید با یکدیگر همکاری کنند و این همکاری باید در چارچوب عدالت و قانون انجام شود. ما پیشنهادات خوبی در دست داریم که آن را در زمان مقتضی ارائه خواهیم کرد.
خبرنگار فرانس۲۴ پرسید: آیا میتوانیم مشخصا به این پیشنهادها اشاره کنید؟
احمدینژاد پاسخ داد: مساله روشن است. ما میتوانیم روی هر موضوعی مبتنی بر قوانین و عدالت که فضا را به فضای همکاری و دوستی تبدیل کند، همکاری کنیم.
خبرنگار گفت: شما نمیخواهید به مساله تعلیق غنیسازی بیست درصدی اورانیوم که برای غربیها مسالهای کلیدی است، اشاره کنید؟
احمدینژاد افزود: من قبلا راجع مساله غنیسازی بیست درصدی اورانیوم صحبت کردهام. تولید اورانیوم با غلظت بیست درصد حق قانونی ماست. البته ما علاقه نداشتیم از این حق استفاده کنیم. طبق قوانین آژانس؛ نیازمان را به آژانس عرضه کردیم. کشورهایی که اورانیوم با غلظت بیست درصد تولید میکنند، موظفند بدون هیچ شرطی اورانیوم با غلظت بیست درصد را در اختیار ما بگذارند. (مترجم همزمان درترجمه این جمله رئیس جمهور به اشتباه می گوید این کشورها میبایست اجازه غنیسازی بیست درصدی اورانیوم را به ما بدهند.) اما آنها این کار را نکردند و برای تحویل آن شرط سیاسی گذاشتند. ما ناگزیر شدیم سرمایه گذاری کنیم و اورانیوم بیست درصدی را خودمان تولید کنیم. این حق ماست . اگر کسانی میخواهند که ما این حق را کنار بگذاریم، قبل از هر کاری باید دلیل این خواسته را مطرح کنند و در درجه دوم در ازای این خواسته چه چیزی به ملت ایران خواهند داد؟
خبرنگار این شبکه سوال کرد: اگر غربیها بگویند این اورانیوم که شما میگویید به آن نیاز دارید را در عوض این خواسته در اختیار شما قرار خواهند داد، مساله قابل قبول خواهد بود؟. شما قبلا به این مساله اشاره کرده بودید؟
احمدی نژاد افزود: ما تاکنون چنین پیشنهادی دریافت نکردهایم. ارائه چنین پیشنهادی کمک زیادی خواهد کرد و نشان میدهد اعتماد وجود دارد. ما برای تولید اورانیوم بیست درصدی اصراری نداشتیم. اما چون این اورانیوم را در اختیار ما قرار ندادند، ما خودمان آن را تولید کردیم. ضمن اینکه بر خلاف تبلیغات دروغین، تولید اورانیوم بیست درصدی، حرکتی برای ساخت بمب نیست. هیچ ارتباطی میان این دو وجود ندارد.
خبرنگار فرانس۲۴پرسید: شما میدانید که این ، غربیها را مشکوک کرده است؟
احمدینژاد افزود: چرا چنین اقدامی باید موجب تردید شود؟ ما باید به غربیهایی که بمب اتمی در اختیار دارند، اعتماد کنیم؟ آیا ما باید به آنهایی که اورانیوم با غلظت نود و نه درصد تولید میکنند، اعتماد کنیم؟ بمب اتمی خطرناکتر است یا اورانیوم بیست درصدی؟ آنها بمب اتم در اختیار دارند. ما اعتراض نمیکنیم. این در حالی است که ما در کل با بمب اتمی مخالفیم. اجازه بدهید به گونه دیگری پاسخ سوال شما را بدهم. به نظر من باید به گونه دیگری با ملت ایران برخورد کنند. ادبیاتی که در این زمینه به کار گرفته میشود، مناسب نیست. فراموش نکنید که ایران کشور با قدمتی است. روشی که آنها با ایران برخورد میکنند، توهین به ملت است. تمامی جنایتهای چهارصد سال گذشته (مترجم به اشتباه صد سال اخیر ترجمه کرده است) را آنها انجام دادهاند. ایران هرگز به کشوری حمله نکرده است. آنها به سایر کشورها تجاوز کردهاند و تمامی جنگها را آنها به راه انداختهاند. این ما هستیم که باید شکایت داشته باشیم. روش آنها در صحبت کردن با مردم ایران توهینآمیز است. ما هم میخواهیم از حق خود استفاده کنیم و نه بیشتر. آنها مردم ایران را تهدید میکنند.
خبرنگار گفت: وقتی میگویید «تهدید» از اسراییل صحبت میکنید؟ اسراییل ، ایران را در صورت نزدیک شدن به سلاح هستهیی به حمله نظامی تهدید کرده است. به نظر شما آیا اسراییل آماده حمله به ایران است؟
احمدینژاد افزود: در رابطه با صحبتهای صهیونیستها در این خصوص، من به نظام موجود بینالملل اشاره می کنم. (نظام موجود بین الملل از سوی مترجم سازمان ملل ترجمه شده است) اگر ما در مورد اسراییل چنین حرفهایی میزدیم، واکنش کشورهای غربی چه بود؟ آیا حقوق بنیادین گزینشی است؟ آیا امکان اداره جهان با این روش وجود دارد؟ آیا ریشه مشکلات جهان این نوع برخورد نیست؟ ایران کشور بزرگی است. ملت ایران قدمتی هفت هزار ساله دارد. کشور و دولت ایران جعلی نیست. ایران روی نقشه مونتاژ نشده است.
خبرنگار در ادامه پرسید: پاسخ ایران به حمله احتمالی اسراییل چه خواهد بود؟ به نظر میرسد که اسراییلیها بر این باورند که ایران قادر نیست آسیب چندانی به آن ها وارد کند.
احمدینژاد افزود: من میخواهم مسایل را ریشهای بحث کنم. قدرت ایران مشخص است. ایران تاریخ دارد. قدرتهای بزرگ در برابر ایران زمین خوردهاند. صهیونیستها که به حساب نمیآیند. ملت ایران همیشه دشمنانش را پشیمان کرده است. صدام که تحت حمایت غربیها قرار داشت، به حدی از قدرت خود مطمئن بود که کنفرانس خبری خود را قطع و خاطرنشان کرد مابقی کنفرانس در تهران برگزار خواهد شد. اکنون صدام کجاست؟ ایران کجاست؟ این مسایل جایی برای بحث ندارد. (مترجم همزمان این جمله را اضافه کرد: جهانیان میدانند چه اتفاقاتی افتاده است.) من میخواهم سوال شما را به نظام بینالملل مرتبط کنم تا مسایل را به طور ریشهای حل کنیم. چرا حیثیت ملتهای غربی باید قربانی خواست صهیونیستها شود؟ (مترجم صهیونیستها را اسرائیل ترجمه کرد) چرا وقتی آنها تهدید میکنند ، تحریم نمیشوند؟ این خیلی بد است.
خبرنگار گفت: آنها این کار را قبلا کردهاند. به همین دلیل است که اکنون مذاکراتی وجود دارد. اسراییل در ابتدا قصد جلوگیری از برگزاری مذاکرات را داشت.
احمدینژاد گفت: نه، مذاکرات برای اینکه صهیونیستها به ما حمله نکنند، برگزار نمیشود. به این ترتیب مشکل جهان، مساله هستهیی ما نیست. مشکل این است که آنها میخواهند به ما حمله کنند و غربیها مخالف هستند. آیا مساله این است؟ پس مشکل رژیم صهیونیستی است، نه ایران. اگر او حمله نکند، مشکلی نخواهد بود. ما میتوانیم با هم همکاری کنیم. نه به خاطر اینکه ما از تهدید او (اسرائیل) میترسیم. ملت ایران شناخته شده است. آنها میدانند چه باید بکنند. اما دنیا را نمیتوان این طور اداره کرد. به نظر من روش بدی برای اداره دنیاست. من از شما سوالی میپرسم؛ چرا پول مردم فرانسه و اروپا صرف کمک به صهیونیستها میشود تا آنها به ایران حمله کنند؟ (احمدی نژاد از واژه تهدید استفاده کرد) چرا؟ منطق آن را به من بگویید. مردم فرانسه چه نوع مشکلی با مردم ایران دارند؟
خبرنگار گفت: اگر کشورهای عرب و فلسطینیها ، اسراییل را به رسمیت بشناسند، شما هم این کار را خواهید کرد؟
احمدینژاد افزود: اجازه بدهید صحبتم را تمام کنم. میان ملتهای ایران و فرانسه چه مشکلی وجود دارد؟ اگر دولت فرانسه برای رفع نیازهای مردم این کشور کار میکند، نباید با ما مشکلی داشته باشد. ایران و فرانسه با هم مشکلی ندارند. کجا ما به زیان منافع یکدیگر عمل کردهایم. آیا ما به حقوق مردم فرانسه تجاوز کردهایم؟ چرا ملت فرانسه باید علیه ما باشد؟ (محمود احمدی نژادگفت: .... دولتهای فرانسه) به چه دلیل؟
خبرنگار افزود: اجازه بدهید به سوالم بازگردم. اگر کشورهای عرب و فلسطینیها ، اسراییل را به رسمیت بشناسند، شما هم این کار را خواهید کرد؟
احمدینژاد افزود: مردم فلسطین تنها کسانی هستند که حق دارند درباره سرنوشت خودشان تصمیمگیری کنند.
خبرنگار گفت: به نظر شما با به قدرت رسیدن فرانسوا اولاند بجای نیکلا سارکوزی در فرانسه، صفحه جدید باز خواهد شد؟ میدانیم که مواضع سارکوزی به ویژه در مورد مساله هستهیی تغییرناپذیر بود. به نظر شما فصل جدیدی باز خواهد شد؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: به نظر ما اصلیترین مسوولیت یک دولت باید پرداختن به نیازهای مردم باشد. ما در عرصه بینالملل تابع عدالت و برابری هستیم. بهتر است به جای جنگ و تلاش برای حمله، در فکر دوستی باشیم. به نظر ما فرانسه در عرصه بینالملل قادر است کارهای مفیدی انجام بدهد، به شرط آنکه به طور مستقل و با توجه به منافع مردم این کشور موضعگیری کند. در مورد مسایل خاورمیانه باید از مردم فرانسه نظر خواهی شود. دولت فرانسه باید از مردم فرانسه سوال کند که نظر شما درباره حضور نیروهای فرانسوی در افغانستان چیست؟ باید از مردم فرانسه سوال کند که نظر شما در باره همکاری با ایران چیست؟ و سپس به دلخواه مردم فرانسه عمل کند.
خبرنگار گفت: به نظر شما دولت جدید مواضع خود (درقبال ایران) را تغییر خواهد داد؟
احمدینژاد افزود: ما برای انجام هر کاری به منظور ایجاد برابری در جهان آمادهایم. ما از هر تغییر مثبت و هر قدم مثبتی استقبال میکنیم. ما با هیچکس دشمنی نداریم. ما در جستجوی دوستی هستیم.
خبرنگار گفت: در روزهای اخیر شاهد قتل عام حوله در سوریه بودیم. سازمان ملل از کشته شدن صد و هشت نفر که چهل و نه نفرشان کودک و سی و چهار نفرشان زن بودند، سخن به میان آورده است. شاید شما عکسهای این کودکان که بعضا با شلیک گلوله به سرشان کشته شدهاند را دیده باشید. به گفته سازمان ملل عدهای از این افراد اعدام شدهاند و شاهدان عینی این جنایات را به شبه نظامیان طرفدار دولت نسبت دادهاند. این قتلعام را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما مسوول این جنایت کیست؟
احمدینژاد افزود: ما به شدت از این حوادث متاسفیم. از دو سال پیش مردم منطقه تحت فشار هستند. آزادی و داشتن انتخابات آزاد حق همه ملتهاست. استثنایی وجود ندارد. از نظر ما همه مردم سوریه حقوقی دارند. ما تفاوتی بین مردم سوریه قایل نیستیم. ما همه ملتها را دوست داریم. مرگ هر انسانی بدون آنکه به چگونگی مرگ وی توجه کنیم، یک فاجعه است. ما نسبت به این مساله حساس هستیم. به نظر ما هر کسی با هر انگیزه و هدفی مرتکب این جنایت شده است، محکوم است. من فکر میکنم (رییس جمهور: ..امیدوارم) کمیتههایی که مسوول تحقیق در اینباره هستند بتوانند حقیقت را روشن کنند. برای اینکه اخبار ضد و نقیضی در اینباره پخش میشود و افراد متقابلا یکدیگر را متهم میکنند. امیدوارم کسانی که مسوول تحقیق در این خصوص هستند، بتوانند عاملان این جنایت را معرفی کنند تا مجازات شوند. اما ما مشکلات زیادی در منطقه داریم و اصلیترین آنها این است که برخی کشورها برای دستدرازی به این منطقه در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت میکنند.
خبرنگار گفت: آیا شما هم مثل دولت بشار اسد بر این باورید که تروریستهای خارجی عامل این جنایت هستند یا این که مثل غربیها و ظاهرا سازمان ملل معتقدید که حکومت و بشار اسد مسوول قتل عام مردم این کشور هستند؟
احمدینژاد افزود: من در اینباره قضاوتی ندارم. این کمیتههای مسوول تحقیق هستند که باید در اینباره اظهار نظر کنند. اما از نظر من باورکردنی نیست که دولتی بتواند مردم کشورش را به قتل برساند. این کار برای هیچ کشور و دولتی موفقیتی به دنبال ندارد. چرا این دولت باید مردم خودش را بکشد؟ به ویژه آن که این قتل عام امتیازی منفی است و هیچ موفقیتی محسوب نمیشود. به نظر من حقیقت باید روشن شود و هر کس که آن را مرتکب شده است باید محکوم شود.
خبرنگار پرسید: حتی اگر آن یک نفر بشار اسد باشد؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: من کسی را استثنا نکردم. اما دولتهای غربی نباید از این حوادث به نفع خودشان بهرهبرداری کنند. ما میدانیم که برخی از غربیها با آقای بشار اسد مخالفند و از یک سال پیش تاکنون شاهدیم که آشکارا علیه بشار اسد وارد عمل شدهاند. از این رو ما نمیتوانیم به این افراد اعتماد کنیم. چون هدف آنها ساقط کردن دولت بشار اسد است.
خبرنگار گفت: ایران سقوط بنعلی در تونس، سقوط مبارک در مصر ، سقوط قذافی در لیبی و سقوط عبدالله صالح در یمن را تبریک گفت. به رغم آنکه خیلیها بشار اسد را مسوول حوادث سوریه میدانند، چرا ایران بشار اسد را بهتر از سایرین میداند و به حمایت از وی ادامه میدهد؟
احمدینژاد در پاسخ گفت: من نظر خود را درباره دیدگاههای غرب گفتهام. ما نباید حساس باشیم. (احمدی نژاد: ما در موضعگیریهایمان دچار احساسات نمیشویم) ما کاملا طرفدار حقوق اساسی مردم مصر هستیم (مترجم همزمان حقوق اساسی را حقوق مردم در قانون اساسی ترجمه کرد). ما معتقد به اصلاح قانون اساسی و اصلاح ملی سوریه (احمدی نژاد: اصلاحات اساسی) هستیم و قوانین باید مورد احترام قرار بگیرد. (احمدی نژاد:بایدآرا مردم حاکم باشد. به نظر ما ملت بدون هیچگونه دخالت خارجی باید به این اصلاحات مبادرت کنند. متاسفانه ما شاهد دخالت خارجی هستیم.
خبرنگار گفت: دخالت خارجی از جانب چه کسانی؟ کدام کشورها؟
احمدینژاد پاسخ داد: دولتهای غربی به روشنی دیدگاههای خود را ابراز کردهاند. من فکر نمیکنم سیر جریان سلاح به سوریه از چشم کسی پنهان باشد. برخی دولتهای منطقه نیز اعلام کردهاند به سوریه سلاح تحویل دادهاند. آنها گفتهاند که ما به سوریه سلاح میدهیم، ما میخواهیم دولت سوریه را ساقط کنیم. این حق مردم سوریه است.
خبرنگار افزود: منظور شما از کشورهای منطقه عربستان سعودی و قطر است؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: شما خودتان پاسخهای این سوال را میدانید. من نمیخواهم مستقیما به نام شخص خاصی اشاره کنم. اما کشورهای منطقه نیز دخالت میکنند. این دخالتها کمکی نکرده است.
خبرنگار گفت: آیا شما به بشار اسد سلاح نمیدهید؟
احمدینژاد افزود: هرگز. ما روابطی عادی و در چارچوب قانون داریم. ما مدافع حقوق ملتها هستیم. از نگاه ما ملتها مهمند. حتی در اروپا که برخی دولتها علیه ما هستند، ما هرگز علیه ملتهای این کشورها اقدامی نکردهایم. ما با ملتها کاری نداریم، ما دوست ملتها ، همه ملتها بدون استثناء هستیم.
خبرنگار فرانس ۲۴ گفت: طرحهای جدید تحریم اقتصادی از ابتدای ماه ژوئیه اعمال خواهند شد. به نظر شما آیا ایران از این تحریمها در رنج است؟
احمدینژاد خاطرنشان کرد: سراسر جهان با مشکلاتی دست به گریبان هستند. آیا در فرانسه مشکل اقتصادی وجود ندارد؟ شما فکر میکنید که مردم (فرانسه) مشکلی ندارند؟ در آمریکا مشکلی وجود ندارد؟
خبرنگار گفت: اما این کشورها تحریم نشدهاند.
احمدینژاد افزود: مشکلات به آینده مربوط هستند. اگر ما به ریشه این مشکلات حمله نکنیم. (احمدی نژاد: این کشورها هنوز تحریم نشدهاند، مشکل دارند. اگر تحریم میشد چه میشد؟) من میخواهم ریشهای مسایل را بررسی کنم که تحریم نشانهای از آن ریشه است. من فکر میکنم این نظام حاکم بر جهان نمیتواند سعادت ملتها را تامین کند. همه شکست خورده است. آیا ملت فرانسه (رییس جمهور: دولت فرانسه) میتواند نیازهای ملت فرانسه را تامین کند؟ نه. در ایران، فرانسه، انگلیس، آمریکا و همه جا مردم با مشکل مواجهند. سوال من این است با اجرای تصمیمات جهانی این مشکلات حل خواهند شد؟ امنیت برقرار خواهد شد؟ حقوق بشر حاکم خواهد شد؟ من قاطعانه میگویم نه. ریشه مشکلات مدیریت است. مدافعان حقوق بشر باید این مشکلات را هدف حملات خود قرار بدهند. اگر این مشکل برطرف شود، مابقی مشکلات حل خواهند شد. این نوع مدیریت زمینهساز اختلاف بین ملتهاست. آیا امروز ملتها نباید با هم مشکلی داشته باشند؟ (احمدی نژاد: ملتها با هم چه مشکلی دارند؟) من همه ملتهای جهان را دوست دارم. من از وجود مشکلات اقتصادی در جهان غمگین هستم. من دوست دارم کمک کنم. این مدیریت جهانی مانع کمک ما میشود. اگر این مشکل را حل کنیم، به جای درگیری، ملتها با یکدیگر دوست خواهند شد. ما مشکلات همه را حل خواهیم کرد. (احمدی نژاد: مشکلات همه حل خواهند شد.)
خبرنگار پرسید: من شنیدهام که شما گفتهاید قصد حضور در بازیهای المپیک لندن را دارید. آیا شما چنین قصدی دارید و برای سفر به انگلیس درخواستی به دولت انگلیس مطرح کردهاید؟
احمدینژاد افزود: من هنوز (در اینباره تصمیمی نگرفتهام.) اما من طرفدار ورزش هستم و ورزش را دوست دارم و من فکر میکنم بازیهای المپیک زمینهای است که میتواند بین ملتها دوستی ایجاد کند. اما بخوبی از این امکان استفاده نمیشود.
خبرنگار افزود: دومین دور ریاست جمهوری شما سال آینده به پایان خواهد رسید. (پس از آن) چه خواهید کرد؟
احمدینژاد گفت: به نظر شما چه کاری خوبه؟ به نظر شما میتوانم یک خبرنگار باشم؟ من در دانشگاه کار میکنم. من در دانشگاه علمی کار میکنم. (احمدی نژاد: من هیئت علمی دانشگاه هستم.) البته اکنون نیز به این فعالیتها ادامه میدهم. اما خیلی محدود. من تمایل دارم مجددا به شغل قبلیام بازگردم و البته اگر بتوانم برای صلح و دوستی در جهان و کمک به مردم جهان تلاش خواهم کرد.
خبرنگار گفت: در عرصه سیاسی؟
احمدینژاد افزود: من سیاست به معنای رایج در جهان را دوست ندارم. به نظر من سیاست باید با دوستی و احترام و صداقت همراه باشد. اکنون که من با شما صحبت میکنم، باید به شما احترام بگذارم، شما را دوست داشته باشم، مشکلات شما را مشکلات خودم بدانم. در غیر این صورت هیچ مشکلی حل نخواهد شد. من باید صادقانه با شما صحبت کنم. ما باید فردای دنیا را با هم بسازیم. آرزوی ما باید مورد توجه قرار بگیرد و ما باید با هم این آرزوها را محقق کنیم. هیچکس نباید خواستههای خود را به دیگران تحمیل کند. ما باید به هم احترام بگذاریم، ما باید با هم فکر کنیم و برای ساختن دنیای بهتر با هم تعامل کنیم و تحقق این خواسته با هماهنگی ممکن خواهد شد و آن روز فرا خواهد رسید.
کمپینی اخیراَ شکل گرفته در امارات متحده عربی که از زنان توریست و
مهاجر در این کشور میخواهد تا بدن خود را مطابق "حساسیتهای مذهبی و
سنتی" مردم این کشور بپوشانند. این کمپین در پی سختگیری در زمینه پوشش با
زنان خارجیست.
یک کمپین در توییتر از توریستهای زن که به امارات متحده عربی میروند
درخواست میکند نحوه پوشش خود را با "آداب و سنن" مردم این کشور هماهنگ
کنند.
اسما المحیری، دختر ۲۳ ساله اماراتی، هیچ وقت فکر نمیکرد یک توییت ساده در وبسایت توییتر که با هشتگ #UAEdresscode نوشته شده بود به راه افتادن کمپینی بیانجامد که خبر آن به رسانههای معتبر دنیا راه یابد.
المحیری همراه یکی از دوستان خود، حنان الرایص، کمپین توییتری را پیش میبرد، کمپینی که با این توییت المحیری آغاز شد: «تا کی میخواهیم به کسانی که برخلاف اصول ما رفتار میکنند و لباسهای شرمآور میپوشند تنها نگاه کنیم؟»
المحیری پس از گشتی در یکی از مراکز خرید دوبی این توییت را نوشت. او به رسانهها گفته در پی تغییر قانون نیست بلکه در پی آن است که آگاهی توریستها را نسبت به حساسیتهای جامعه خود افزایش دهد.
با اینهمه بسیاری از منتقدان این حرکت ضمن اعلام احترام به عقاید مختلف میگویند که موضوعات بسیار جدیای نظیر گرسنگی یا مرگ کودکان وجود داشت که میتوانست موضوع مناسبتری برای یک کمپین اجتماعی باشد.
با اینهمه تعداد زیادی از شهروندان امارات با این حرکت همراه شدهاند و حرکتی که با یک توییت ۱۴۰ حرفی شروع شده بود در ۱۰ روز به یک کمپین شناخته شده تبدیل شد.
موضوع اصلی این کمپین چگونگی پوشش توریستهای زن و زنان مهاجر امارات
متحده عربی است. مهاجران و توریستها ۸۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهند.
رسانههای محلی، فعالان و افراد شناخته شده وارد بحث این کمپین شده و از
مسئولان کشور و مدیران مراکز خرید خواستهاند نسبت به پوشش زنان سختگیری
به خرج دهند. برخی میگویند باید به محض ورود توریستها به کشور به آنها
بروشوری در فرودگاه داده شود که در آن پوشش استاندارد توضیح داده شده باشد.
شروع ماجرا از یک مرکز خرید
کمپین اخیر توییتری در امارات پس از آن شکل گرفت که اسما المحیری از دیدن زنی در یکی از مراکز خرید دوبی که به گفته او «تنها کمی از بدن خود را برای تقویت تصور پوشانده بود» برآشفت. المحیری بیان میکند که بسیاری از مردم در مرکز خرید به آن زن نگاه میکردند اما کاری نمیکردند ولی المحیری به نگهبانهای مرکز خرید رجوع کرد و تهدیدشان کرد به پلیس زنگ میزند.
اگرچه پوشیدن لباسهای باز در امارات غیرقانونی نیست، در مراکز خرید پوسترهایی نصب شده که از زنان میخواهد تا لباس بیآستین و یا پیراهن و دامن بالای زانو نپوشند. فعالان کمپینی که اسما المحیری برپا کرده با این همه میگویند نگهبانها باید از ورود افرادی که به این مساله توجهی نمیکنند جلوگیری کنند.
المحیری در انتقاد به پوشش آن توریست زن اعتقاد دارد: «اصلاَ چنین موردی تا ۱۰ سال پیش حتی پنج سال پیش دیده نمیشد.»
او به شبکه خبری سی ان ان میگوید: «من تنها ۲۳ سال دارم با اینحال حتی وقتی من سنم کمتر بود وضعیت فرق داشت. برای نسل جدید ناراحتم. برادرزادههایم وقتی به مرکز خرید میروند فکر میکنند هیچ گناهی ندارد به این زنها نگاه کنند.»
او میگوید: «قبلاَ مردم میدانستند که نگاه به زنان بر اساس فرهنگ و مذهب ما نادرست است.»
راه پیش روی کمپین
المحیری تنها درباره زنان حرف نمیزند. او در جامعهای که ۸۰ درصد جمعیت آن را مهاجران تشکیل میدهد و اقتصادش وابستگی زیادی به مهاجران و توریستها دارد، از مردهایی که "هنجارها" را رعایت نمیکنند نیز سخن به میان میآورد.
او میگوید که «باید با پخش کتابچه در مراکز خرید شروع کنیم. نیاز داریم تا آگاهی ایجاد کنیم تا مردم درباره کمپین ما بدانند و بدانند که مردم کشور از این موضوع ناراحتاند.»
البته موضوع قرار نیست صرفاَ به آگاهیرسانی خاتمه یابد: «باید یک زمان مشخصی را مقرر کنیم و اگر بعد از آن کسی لباس خاصی را پوشید نگهبان مرکز خرید اجازه ورود به او ندهد یا او را جریمه کند. یا لباسی به او داده شود تا خود را بپوشاند.»
واکنش سفیر بریتانیا
سفیر بریتانیا در امارات متحده عربی در ماه مارس امسال در گفتوگویی با مجله ۹۹۹ گفته بود که اکثریت توریستها و مهاجران بریتانیایی در امارات آداب و سنن مردم این کشور را رعایت میکنند.
دومینیک جرمی پیش از کمپین اخیر دو دختر اماراتی گفته بود: «فکر میکنم بسیار مهم است که مهاجران و توریستها متوجه هنجارهای جامعهای که در آن هستند باشند.»
به گفته وی، سفارت بریتانیا در دوبی و ابوظبی همکاری نزدیکی با مسئولان تورها، دانشگاههای محلی و شرکتهای هواپیمایی خصوصاَ "امارات" و "اتحاد" دارند و کمپینی را با عنوان "قبل از رفتن، بشناس" اداره میکنند.
چند باید و نباید ساده
با بالا گرفتن موضوع کمپین مخالفت با آزادپوشی زنان خارجی در امارات، بحث بایدها و نبایدهای رفتاری در این کشور در رسانهها مطرح شده است. در برخی از رسانهها به مواردی که نباید در امارات انجام داد اشاره شده است. از جمله این موارد:
- زوجها از بوسیدن یکدیگر در ملا عام خودداری کنند
- سکس در مکان عمومی مجازات دارد
- اسلام دین رسمی امارات است، به ادیان خصوصاَ اسلام بیاحترامی نکنید
- علامت اوکی که با شصت دست داده میشود، توهینآمیز تلقی میشود
- با انگشت به کسی یا چیزی اشاره نکنید، بیادبانه است
- از دیگران عکس نگیرید
- وقتی صدای اذان میشنوید به صورت مشخص صدایتان را بلند نکنید یا موقع اذان حرف نزنید.
اسما المحیری، دختر ۲۳ ساله اماراتی، هیچ وقت فکر نمیکرد یک توییت ساده در وبسایت توییتر که با هشتگ #UAEdresscode نوشته شده بود به راه افتادن کمپینی بیانجامد که خبر آن به رسانههای معتبر دنیا راه یابد.
المحیری همراه یکی از دوستان خود، حنان الرایص، کمپین توییتری را پیش میبرد، کمپینی که با این توییت المحیری آغاز شد: «تا کی میخواهیم به کسانی که برخلاف اصول ما رفتار میکنند و لباسهای شرمآور میپوشند تنها نگاه کنیم؟»
المحیری پس از گشتی در یکی از مراکز خرید دوبی این توییت را نوشت. او به رسانهها گفته در پی تغییر قانون نیست بلکه در پی آن است که آگاهی توریستها را نسبت به حساسیتهای جامعه خود افزایش دهد.
با اینهمه بسیاری از منتقدان این حرکت ضمن اعلام احترام به عقاید مختلف میگویند که موضوعات بسیار جدیای نظیر گرسنگی یا مرگ کودکان وجود داشت که میتوانست موضوع مناسبتری برای یک کمپین اجتماعی باشد.
با اینهمه تعداد زیادی از شهروندان امارات با این حرکت همراه شدهاند و حرکتی که با یک توییت ۱۴۰ حرفی شروع شده بود در ۱۰ روز به یک کمپین شناخته شده تبدیل شد.
شروع ماجرا از یک مرکز خرید
کمپین اخیر توییتری در امارات پس از آن شکل گرفت که اسما المحیری از دیدن زنی در یکی از مراکز خرید دوبی که به گفته او «تنها کمی از بدن خود را برای تقویت تصور پوشانده بود» برآشفت. المحیری بیان میکند که بسیاری از مردم در مرکز خرید به آن زن نگاه میکردند اما کاری نمیکردند ولی المحیری به نگهبانهای مرکز خرید رجوع کرد و تهدیدشان کرد به پلیس زنگ میزند.
اگرچه پوشیدن لباسهای باز در امارات غیرقانونی نیست، در مراکز خرید پوسترهایی نصب شده که از زنان میخواهد تا لباس بیآستین و یا پیراهن و دامن بالای زانو نپوشند. فعالان کمپینی که اسما المحیری برپا کرده با این همه میگویند نگهبانها باید از ورود افرادی که به این مساله توجهی نمیکنند جلوگیری کنند.
المحیری در انتقاد به پوشش آن توریست زن اعتقاد دارد: «اصلاَ چنین موردی تا ۱۰ سال پیش حتی پنج سال پیش دیده نمیشد.»
او به شبکه خبری سی ان ان میگوید: «من تنها ۲۳ سال دارم با اینحال حتی وقتی من سنم کمتر بود وضعیت فرق داشت. برای نسل جدید ناراحتم. برادرزادههایم وقتی به مرکز خرید میروند فکر میکنند هیچ گناهی ندارد به این زنها نگاه کنند.»
او میگوید: «قبلاَ مردم میدانستند که نگاه به زنان بر اساس فرهنگ و مذهب ما نادرست است.»
راه پیش روی کمپین
المحیری تنها درباره زنان حرف نمیزند. او در جامعهای که ۸۰ درصد جمعیت آن را مهاجران تشکیل میدهد و اقتصادش وابستگی زیادی به مهاجران و توریستها دارد، از مردهایی که "هنجارها" را رعایت نمیکنند نیز سخن به میان میآورد.
او میگوید که «باید با پخش کتابچه در مراکز خرید شروع کنیم. نیاز داریم تا آگاهی ایجاد کنیم تا مردم درباره کمپین ما بدانند و بدانند که مردم کشور از این موضوع ناراحتاند.»
البته موضوع قرار نیست صرفاَ به آگاهیرسانی خاتمه یابد: «باید یک زمان مشخصی را مقرر کنیم و اگر بعد از آن کسی لباس خاصی را پوشید نگهبان مرکز خرید اجازه ورود به او ندهد یا او را جریمه کند. یا لباسی به او داده شود تا خود را بپوشاند.»
واکنش سفیر بریتانیا
سفیر بریتانیا در امارات متحده عربی در ماه مارس امسال در گفتوگویی با مجله ۹۹۹ گفته بود که اکثریت توریستها و مهاجران بریتانیایی در امارات آداب و سنن مردم این کشور را رعایت میکنند.
دومینیک جرمی پیش از کمپین اخیر دو دختر اماراتی گفته بود: «فکر میکنم بسیار مهم است که مهاجران و توریستها متوجه هنجارهای جامعهای که در آن هستند باشند.»
به گفته وی، سفارت بریتانیا در دوبی و ابوظبی همکاری نزدیکی با مسئولان تورها، دانشگاههای محلی و شرکتهای هواپیمایی خصوصاَ "امارات" و "اتحاد" دارند و کمپینی را با عنوان "قبل از رفتن، بشناس" اداره میکنند.
چند باید و نباید ساده
با بالا گرفتن موضوع کمپین مخالفت با آزادپوشی زنان خارجی در امارات، بحث بایدها و نبایدهای رفتاری در این کشور در رسانهها مطرح شده است. در برخی از رسانهها به مواردی که نباید در امارات انجام داد اشاره شده است. از جمله این موارد:
- زوجها از بوسیدن یکدیگر در ملا عام خودداری کنند
- سکس در مکان عمومی مجازات دارد
- اسلام دین رسمی امارات است، به ادیان خصوصاَ اسلام بیاحترامی نکنید
- علامت اوکی که با شصت دست داده میشود، توهینآمیز تلقی میشود
- با انگشت به کسی یا چیزی اشاره نکنید، بیادبانه است
- از دیگران عکس نگیرید
- وقتی صدای اذان میشنوید به صورت مشخص صدایتان را بلند نکنید یا موقع اذان حرف نزنید.
علیه دو پسر حسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین مصر، به اتهام
فعالیتهای غیر قانونی در بازار بورس اقامه دعوا شده است. ظاهرا هفت چهره
نزدیک به رژیم سابق این کشور هم از موقعیت خود برای ثروتاندوزی سوء
استفاده کردهاند.
فهرست دستاندرکاران حکومت پیشین مصر و بستگان حسنی مبارک که به فساد مالی
متهم شدهاند، هر روز درازتر میشود. بنا بر اعلام دادستانی مصر در قاهره،
برای جمال و علاء مبارک، پسران رئیس جمهوری پیشین مصر، به اتهام سوء
استفاده از رانت اطلاعاتی در معاملات بورس پرونده قضایی تشکیل شده است.
جمال و علاء که مدتها در مصر نماد ثروت و قدرت بودند، به اتهام فساد مالی در بازداشت به سر میبرند. حکم دادگاه در مورد اتهامهای جدید به احتمال تا روز شنبهی پیش رو (۲ ژوئن/ ۱۳ خرداد) صادر خواهد شد.
بنا بر اعلام دادستانی، جمال مبارک در فروش "بانک وطنی" حدود ۶۷ میلیون یورو دارایی غیرقانونی به دست آورده است. برادر او علاء هم با سوء استفاده از رانت اطلاعاتی، در فروش این مؤسسه مالی حدود ۱۲ میلیون یورو کسب کرده است.
روز چهارشنبه همچنین علیه هفت متهم دیگر در این پرونده اقامه دعوا شد. این افراد به قید وثیقه آزاد شدهاند، اما اجازه خروج از کشور را ندارند.
حسنی مبارک در پی اعتراضهای عمومی در فوریه سال ۲۰۱۱ از سمت خود کنارهگیری کرد. او حال در بازداشت است و باید در برابر اتهام مشارکت در قتل شهروندان مصری در جریان اعتراضها، در دادگاه از خود دفاع کند. حکم دادگاه او نیز به احتمال روز شنبه صادر میشود. مبارک ممکن است به اعدام محکوم شود.
یک پلیس مصری که از قرار در ژانویه ۲۰۱۱ به سوی تظاهرکنندگان شلیک کرده بود، روز چهارشنبه به پنج سال زندان محکوم شد. او خود را تسلیم نهادهای قضایی مصر کرده بود.
جمال و علاء که مدتها در مصر نماد ثروت و قدرت بودند، به اتهام فساد مالی در بازداشت به سر میبرند. حکم دادگاه در مورد اتهامهای جدید به احتمال تا روز شنبهی پیش رو (۲ ژوئن/ ۱۳ خرداد) صادر خواهد شد.
بنا بر اعلام دادستانی، جمال مبارک در فروش "بانک وطنی" حدود ۶۷ میلیون یورو دارایی غیرقانونی به دست آورده است. برادر او علاء هم با سوء استفاده از رانت اطلاعاتی، در فروش این مؤسسه مالی حدود ۱۲ میلیون یورو کسب کرده است.
روز چهارشنبه همچنین علیه هفت متهم دیگر در این پرونده اقامه دعوا شد. این افراد به قید وثیقه آزاد شدهاند، اما اجازه خروج از کشور را ندارند.
حسنی مبارک در پی اعتراضهای عمومی در فوریه سال ۲۰۱۱ از سمت خود کنارهگیری کرد. او حال در بازداشت است و باید در برابر اتهام مشارکت در قتل شهروندان مصری در جریان اعتراضها، در دادگاه از خود دفاع کند. حکم دادگاه او نیز به احتمال روز شنبه صادر میشود. مبارک ممکن است به اعدام محکوم شود.
یک پلیس مصری که از قرار در ژانویه ۲۰۱۱ به سوی تظاهرکنندگان شلیک کرده بود، روز چهارشنبه به پنج سال زندان محکوم شد. او خود را تسلیم نهادهای قضایی مصر کرده بود.
روزنامه شرق به نقل از سردار احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی
جمهوری اسلامی گزارش کرده در سال ۱۳۹۰، ۹۰۰ پرونده تجاوز ثبت شده است. ۶۰
درصد قربانیان این تجاوزها مردان و بیشتر پسران زیر ۱۵ سال بودهاند.
با شنیدن یا خواندن واژه "تجاوز جنسی" چه صحنهای را مجسم میکنید؟ زنی با
لباسهای پاره شده وبدنی کبود وچشمانی ملتهب و ناآرام؟ یا پسر نوجوانی که
با ناباوری به آنچه بر او رفته نگاه میکند؟
معمولا بیش از ۹۰ درصد قربانیان تجاوز را زنان تشکیل میدهند. اما فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی اعلام کرده که در سال ۱۳۹۰، ۶۰ درصد قربانیان تجاوز در ایران مرد و اکثر آنها پسران زیر ۱۵ ساله بودهاند.
این آمار نشاندهندهی چه واقعیتی است؟ آیا ایران تنها کشور جهان است که در آن مردان و پسران نوجوان بیشتر در معرض خطر تجاوز قرار دارند؟ یا اینکه مردانی که مورد تجاوز قرار میگیرند شهامت بیشتری برای طرح شکایت دارند؟ آیا زنان به واسطهی نگاه غلط جامعه به قربانی تجاوز، موارد تجاوز را گزارش نمیکنند؟
مهرداد درویشپور، جامعهشناس مقیم سوئد علت این امر را پیش از هرچیز ممنوعیت روابط آزاد بین زن و مرد در ایران میداند. او جامعه ایران را به مکانهایی مانند زندان یا سربازخانه تشبیه میکند که در آن به دلیل عدم وجود رابطههای جنسی طبیعی، آمار تجاوز بالا میرود.
این جامعهشناس میگوید: «در جامعهای که معاشرت جنسی آزاد نیست،
رویکرد به تجاوز جنسی به پسران جوان بسیار زیاد است. یعنی شبیه آن اتفاقی
که در ابعاد دیگری در زندان میافتد و مثلاًّ زندانیان مرد به زندانیان
مرد دیگر تجاوز میکنند، چون آنجا امکان معاشرت با زن وجود ندارد. در سطح
جامعه هم زمانی که هنجارهای جنسی آزادانه و سالمی وجود ندارد، این اتفاق
میتواند بیافتد که خیلی از مردان به ویژه به پسران جوان که آنها را فاقد
قدرت میبینند روی بیاورند. به این ترتیب، تجاوز جنسی گستردهتر به
پسران، یکی از پیامدهای ممنوعیتهای جنسی در کل جامعه و جدایی جنسیتیای
است که بین زنان و مردان وجود دارد».
جامعهای که متجاوز و قربانی، هردو را مجازات میکند
در کشوری مانند مراکش که مترقیترین قوانین درباره زنان را در میان کشورهای آفریقایی دارد، مرد متجاوز موظف است با زن قربانی ازدواج کند. گویا این نهایت لطفی است که یک جامعه مردسالار میتواند به زنی که مورد تجاوز قرار گرفته بکند.
در ایران مجازات متجاوز اعدام است البته با این شرط که چهار مرد شهادت دهند که تجاوز به صورت کامل انجام شده و یا فرد متجاوز چهار بار نزد قاضی به عمل خود اعتراف کند.
اما نگاه جامعه به فرد قربانی از جنس دیگری است. در خانوادههایی با ساختار سنتی، زن یا دختر مورد تجاوز قرارگرفته، نشانی از "بیآبرویی" است و به همین دلیل قربانی ترجیح میدهد حتی در محیط خانواده نیز آنچه را بر او رفته بازگو نکند به همین دلیل از طرح شکایت هم صرفنظر میکند.
مهرداد درویشپور ضمن اشاره به این نکته میگوید: «شکایت مثلاً یک نوجوان پسر یا مرد از تجاوز جنسی، یک معنا دارد، ولی زن یا دختر جوانی که برود شکایت کند که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته، میتواند اساساً آیندهی خودش را تیره و تار کند و به اصطلاح امکان پیریزی یک آیندهی درخور را از خود سلب میکند. بنابراین به خاطر حفظ شرم زنانه، به دلیل نگرانی از اینکه شکایت به نتیجه نرسد، به دلیل نگرانی از واکنش سنگین خود خانوادهی دختر، زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، معمولاً کمتر شکایت میکنند».
وقتی دادگاه و پلیس هم امن نیستند
در بسیاری از گزارشهای منتشرشده از ایران، نوع برخورد ماموران انتظامی و حتی قضایی با زنی که مورد تجاوز قرار گرفته، یکی دیگر از دلایلی است که زنان را به عدم طرح شکایت ترغیب میکند.
نگاهی به سخنان امامان جمعه و برخی مسئولان قضایی و انتظامی بعد از حوادث تجاوزهای گروهی در سال گذشته، شاهدی است بر این مدعا.
درباره حادثه تجاوز گروهی به میهمانان یک میهمانی در خمینیشهر که سال گذشته اتفاق افتاد، رئیس آگاهی اصفهان، به خبرگزاری ایسنا گفت: «اگر در این حادثه خانمها حداقل حجاب را در باغ رعایت کرده بودند، شاید مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفتند».
امام جمعه خمینیشهر نیز از رفتار و پوشش قربانیان این تجاوز گروهی انتقاد کرده و گفته که از میان این ۱۴ نفر که برای پارتی به شهر ما آمده بودند، تنها دو نفر خانواده بودهاند. به تاکید موسی سالمی، «آنها که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، آدمهای علیهالسلامی نبودهاند و با شرابخواری و رقاصی یک عده دیگر را تحریک کردهاند که باید در جای خودش به این جرایم هم رسیدگی شود».
در حادثه تجاوز گروهی به یک زن در استان گلستان نیز رئیس کل دادگستری استان، مجدداَ انگشت اتهام را به سوی قربانیان دراز کرد. او با اشاره به حادثه خمینی شهر، گفت: «در بعضی جنایات عامل اصلی خود قربانی است.»
به همین دلایل است که زنان قربانی تجاوز شانس کمتری برای پیگیری شکایت خود میبینند و از طرح شکایت صرف نظر میکنند.
دولت زمینهساز گسترش بزهکاریها
"فرد متجاوز بیمار است" این رویکردی روانشناسانه به پدیده تجاوز است. اما جامعهشناسان نظر دیگری دارند. به عقیدهی این گروه، جامعهی بیمار است که فرد را به سمت اعمالی مثل تجاوز سوق میدهد.
مهرداد درویشپور حامی این نظریه است: «من جملهای میخواهم بگویم که شاید اندکی یأسآلود و شاید غلوآمیز باشد. به یک معنی حتماً غلوآمیز است، ولی گاهی استفاده از یک استعاره میتواند یک زنگ خطر را معنا ببخشد. گاهی من فکر میکنم جامعهی ایران دارد شباهتی پیدا میکند به سرنوشت کشتی تایتانیک. جامعهی ایران به ویژه در سالیان اخیر، میشود گفت در همهی زمینهها روند انحطاطی شتابآلودی را طی میکند. فقر، بیکاری فزاینده، گسترش بزهکاری، فرار از کشور، شدتیابی سرکوبها، دستگیریها و زندانها، افزایش میزان اعدامها در کشور و افزایش بزهکاری در تمام ابعاد گوناگونش و از جمله تجاوزات جنسی، به نظر من، نشانگر این واقعیت است که جامعهی ایران در پی یک نوع سرکوب سیاسی و فطرت سیاسی، نوعی شکوفایی دوران گذشتهاش را که در آن جنبش اعتراضی سال ۸۸ ایجاد شده بود و خلاقیتها رشد میکردند، از دست داده و جای آن شور و خلاقیت و سازندگی را اعتیاد، در خود فرورفتن، مشکلات روانی، بزهکاری، افزایش طلاقها و تجاوزات جنسی گرفته است».
این جامعهشناس معتقد است وقتی مردم نتوانند اعتراض خود را نسبت به این بیعدالتیها و نابرابریها نشان بدهند، پرخاشگریهای اجتماعی در قالب بزهکاری و یا تجاوز افزایش پیدا میکند.
آقای درویشپور نتیجه میگیرد که خود مجموعه حاکمیت با ناتوانی در حل این معضلات زمینهساز بروز ناهنجاریهای اجتماعی میشود.
معمولا بیش از ۹۰ درصد قربانیان تجاوز را زنان تشکیل میدهند. اما فرمانده نیروی انتظامی جمهوری اسلامی اعلام کرده که در سال ۱۳۹۰، ۶۰ درصد قربانیان تجاوز در ایران مرد و اکثر آنها پسران زیر ۱۵ ساله بودهاند.
این آمار نشاندهندهی چه واقعیتی است؟ آیا ایران تنها کشور جهان است که در آن مردان و پسران نوجوان بیشتر در معرض خطر تجاوز قرار دارند؟ یا اینکه مردانی که مورد تجاوز قرار میگیرند شهامت بیشتری برای طرح شکایت دارند؟ آیا زنان به واسطهی نگاه غلط جامعه به قربانی تجاوز، موارد تجاوز را گزارش نمیکنند؟
مهرداد درویشپور، جامعهشناس مقیم سوئد علت این امر را پیش از هرچیز ممنوعیت روابط آزاد بین زن و مرد در ایران میداند. او جامعه ایران را به مکانهایی مانند زندان یا سربازخانه تشبیه میکند که در آن به دلیل عدم وجود رابطههای جنسی طبیعی، آمار تجاوز بالا میرود.
جامعهای که متجاوز و قربانی، هردو را مجازات میکند
در کشوری مانند مراکش که مترقیترین قوانین درباره زنان را در میان کشورهای آفریقایی دارد، مرد متجاوز موظف است با زن قربانی ازدواج کند. گویا این نهایت لطفی است که یک جامعه مردسالار میتواند به زنی که مورد تجاوز قرار گرفته بکند.
در ایران مجازات متجاوز اعدام است البته با این شرط که چهار مرد شهادت دهند که تجاوز به صورت کامل انجام شده و یا فرد متجاوز چهار بار نزد قاضی به عمل خود اعتراف کند.
اما نگاه جامعه به فرد قربانی از جنس دیگری است. در خانوادههایی با ساختار سنتی، زن یا دختر مورد تجاوز قرارگرفته، نشانی از "بیآبرویی" است و به همین دلیل قربانی ترجیح میدهد حتی در محیط خانواده نیز آنچه را بر او رفته بازگو نکند به همین دلیل از طرح شکایت هم صرفنظر میکند.
مهرداد درویشپور ضمن اشاره به این نکته میگوید: «شکایت مثلاً یک نوجوان پسر یا مرد از تجاوز جنسی، یک معنا دارد، ولی زن یا دختر جوانی که برود شکایت کند که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته، میتواند اساساً آیندهی خودش را تیره و تار کند و به اصطلاح امکان پیریزی یک آیندهی درخور را از خود سلب میکند. بنابراین به خاطر حفظ شرم زنانه، به دلیل نگرانی از اینکه شکایت به نتیجه نرسد، به دلیل نگرانی از واکنش سنگین خود خانوادهی دختر، زنانی که مورد تجاوز قرار میگیرند، معمولاً کمتر شکایت میکنند».
وقتی دادگاه و پلیس هم امن نیستند
در بسیاری از گزارشهای منتشرشده از ایران، نوع برخورد ماموران انتظامی و حتی قضایی با زنی که مورد تجاوز قرار گرفته، یکی دیگر از دلایلی است که زنان را به عدم طرح شکایت ترغیب میکند.
نگاهی به سخنان امامان جمعه و برخی مسئولان قضایی و انتظامی بعد از حوادث تجاوزهای گروهی در سال گذشته، شاهدی است بر این مدعا.
درباره حادثه تجاوز گروهی به میهمانان یک میهمانی در خمینیشهر که سال گذشته اتفاق افتاد، رئیس آگاهی اصفهان، به خبرگزاری ایسنا گفت: «اگر در این حادثه خانمها حداقل حجاب را در باغ رعایت کرده بودند، شاید مورد آزار و اذیت قرار نمیگرفتند».
امام جمعه خمینیشهر نیز از رفتار و پوشش قربانیان این تجاوز گروهی انتقاد کرده و گفته که از میان این ۱۴ نفر که برای پارتی به شهر ما آمده بودند، تنها دو نفر خانواده بودهاند. به تاکید موسی سالمی، «آنها که مورد تجاوز قرار گرفتهاند، آدمهای علیهالسلامی نبودهاند و با شرابخواری و رقاصی یک عده دیگر را تحریک کردهاند که باید در جای خودش به این جرایم هم رسیدگی شود».
در حادثه تجاوز گروهی به یک زن در استان گلستان نیز رئیس کل دادگستری استان، مجدداَ انگشت اتهام را به سوی قربانیان دراز کرد. او با اشاره به حادثه خمینی شهر، گفت: «در بعضی جنایات عامل اصلی خود قربانی است.»
به همین دلایل است که زنان قربانی تجاوز شانس کمتری برای پیگیری شکایت خود میبینند و از طرح شکایت صرف نظر میکنند.
دولت زمینهساز گسترش بزهکاریها
"فرد متجاوز بیمار است" این رویکردی روانشناسانه به پدیده تجاوز است. اما جامعهشناسان نظر دیگری دارند. به عقیدهی این گروه، جامعهی بیمار است که فرد را به سمت اعمالی مثل تجاوز سوق میدهد.
مهرداد درویشپور حامی این نظریه است: «من جملهای میخواهم بگویم که شاید اندکی یأسآلود و شاید غلوآمیز باشد. به یک معنی حتماً غلوآمیز است، ولی گاهی استفاده از یک استعاره میتواند یک زنگ خطر را معنا ببخشد. گاهی من فکر میکنم جامعهی ایران دارد شباهتی پیدا میکند به سرنوشت کشتی تایتانیک. جامعهی ایران به ویژه در سالیان اخیر، میشود گفت در همهی زمینهها روند انحطاطی شتابآلودی را طی میکند. فقر، بیکاری فزاینده، گسترش بزهکاری، فرار از کشور، شدتیابی سرکوبها، دستگیریها و زندانها، افزایش میزان اعدامها در کشور و افزایش بزهکاری در تمام ابعاد گوناگونش و از جمله تجاوزات جنسی، به نظر من، نشانگر این واقعیت است که جامعهی ایران در پی یک نوع سرکوب سیاسی و فطرت سیاسی، نوعی شکوفایی دوران گذشتهاش را که در آن جنبش اعتراضی سال ۸۸ ایجاد شده بود و خلاقیتها رشد میکردند، از دست داده و جای آن شور و خلاقیت و سازندگی را اعتیاد، در خود فرورفتن، مشکلات روانی، بزهکاری، افزایش طلاقها و تجاوزات جنسی گرفته است».
این جامعهشناس معتقد است وقتی مردم نتوانند اعتراض خود را نسبت به این بیعدالتیها و نابرابریها نشان بدهند، پرخاشگریهای اجتماعی در قالب بزهکاری و یا تجاوز افزایش پیدا میکند.
آقای درویشپور نتیجه میگیرد که خود مجموعه حاکمیت با ناتوانی در حل این معضلات زمینهساز بروز ناهنجاریهای اجتماعی میشود.
تلاشهای صلح رئیسجمهور آلمان در سفر به خاورمیانه با استقبال
گرم اسرائيل و فلسطینیان روبرو شد. اسرائيلیها، برای نشان دادن تمایل به
آشتی، باقیمانده اجساد ۹۱ فلسطینی را به غزه و رامالله باز گرداندند.
یوآخیم گاوک رئیسجمهور آلمان نیمروز پنجشنبه (۳۱ مه، ۱۱ خرداد) در پی سفر
به اسرائيل وارد مناطق فلسطینی شد. وی در روستای بورین یک مدرسه دخترانه
را که با کمک مالی آلمان ساخته شده است افتتاح کرد. ۴۸۰ دانشآموز دختر
فلسطینی قرار است به این مدرسه راه یابند.
روستای بورین در مناطق فلسطینی واقع شده است، اما دو شهرک یهودینشین نیز در نزدیکی آن قرار دارند. رئیسجمهور آلمان هنگام گشایش مدرسه دخترانه گفت:«آموزش پیششرط زندگی صلحآمیز در داخل یک کشور و میان ملتها است.»
آقای گاوک در جریان بازدید از اسرائيل، ضمن تاکید بر دوستی ریشهدار و ارزشهای مشترک دو کشور آلمان و اسرائيل، سیاست شهرکسازی اسرائيل را مورد انتقاد قرار داد. این سیاست یکی از بزرگترین موانع بازگشت فلسطینیها و اسرائيلیها بر سر میز مذاکرات صلح است. فلسطینیها، توقف برنامه شهرکسازی در مناطق اشغالی را پیششرط شرکت در چنین مذاکراتی میدانند.
استرداد استخوانهای ۹۱ فلسطینی
همزمان با بازدید رئیسجمهور آلمان از اسرائيل و فلسطین، مقامات اسرائيلی برای دلجوئی از فلسطینیها باقیمانده اجساد ۹۱ فلسطینی را که در دهههای اخیر در جنگها و عملیات انتحاری علیه اسرائیل کشته شده و در خاک اسرائیل دفن شده بودند، به باریکه غزه و رامالله در کرانه باختری رود اردن بازفرستادند.
بهگزارش رهبران حماس بازمانده اجساد ۱۲ فلسطینی به باریکه غزه انتقال یافته است. استخوانهای بقیه فلسطینیها قرار است شامگاه پنجشنبه پس از بازگشت رئیسجمهور آلمان طی مراسمی با حضور محمود عباس رهبر فتح و سایر مسئولان تشکیلات خودگردان فلسطین در "مقاطعه" بهخاک سپرده شود. مقاطعه در رامالله محل سکونت رئیس تشکیلات خودگردان است.
کنفرانس خبری عباس و گاوک
بعد از ظهر پنجشنبه محمود عباس رئیستشکیلات خودگردان فلسطین طی یک تشریفات رسمی در محل اقامت خود از رئیسجمهور آلمان استقبال کرد. دو مقام، در پایان گفتوگوئی صمیمی در یک کنفرانس خبری مشترک شرکت کردند.
رئیسجمهور آلمان تاکید کرد که محمود عباس را ترغیب کرده است اجازه ندهد سرنخ مذاکرات صلح پاره شود. وی همچنین تصریح کرد که از مقامات اسرائیلی نیز همین را خواسته است. یوآخیم گاوک حاضر نشد در این کنفرانس خبری سیاست اسرائيل را مورد انتقاد قرار دهد. وی توضیح داد: «اسرائيلیها به سختی میتوانند چنین معلمی را از آلمان تحمل کنند!»
محمود عباس ضمن ستایش تلاشهای رئیسجمهور آلمان برای زنده کردن مذاکرات صلح اسرائيل را متهم کرد که با ادامه سیاست شهرکسازی در مناطق فلسطینی مانع بزرگی بر سر راه صلح ایجاد کرده است. عباس ضمن اعلام آمادگی برای پیگیری مذاکرات صلح از کمکهای اقتصادی آلمان برای بازسازی فلسطین تشکر کرد.
روستای بورین در مناطق فلسطینی واقع شده است، اما دو شهرک یهودینشین نیز در نزدیکی آن قرار دارند. رئیسجمهور آلمان هنگام گشایش مدرسه دخترانه گفت:«آموزش پیششرط زندگی صلحآمیز در داخل یک کشور و میان ملتها است.»
آقای گاوک در جریان بازدید از اسرائيل، ضمن تاکید بر دوستی ریشهدار و ارزشهای مشترک دو کشور آلمان و اسرائيل، سیاست شهرکسازی اسرائيل را مورد انتقاد قرار داد. این سیاست یکی از بزرگترین موانع بازگشت فلسطینیها و اسرائيلیها بر سر میز مذاکرات صلح است. فلسطینیها، توقف برنامه شهرکسازی در مناطق اشغالی را پیششرط شرکت در چنین مذاکراتی میدانند.
استرداد استخوانهای ۹۱ فلسطینی
همزمان با بازدید رئیسجمهور آلمان از اسرائيل و فلسطین، مقامات اسرائيلی برای دلجوئی از فلسطینیها باقیمانده اجساد ۹۱ فلسطینی را که در دهههای اخیر در جنگها و عملیات انتحاری علیه اسرائیل کشته شده و در خاک اسرائیل دفن شده بودند، به باریکه غزه و رامالله در کرانه باختری رود اردن بازفرستادند.
یوآخیم گاوک رئیسجمهور آلمان و شیمون پرز همتای اسرائيلی او هنگام بازدید از موزه هولوکاوست در اورشلیم
مقامات اسرائيلی اعلام کردند که هدف آنها از اینکار یک حرکت انسانی
بوده که احتمال دارد بتواند به از سرگیری مذاکرات صلح کمک کند. "مارک رگو"
سخنگوی نخستوزیر اسرائيل در این مورد گفت:«اسرائيل بدون هیچ پیششرطی
آماده ازسرگیری مذاکرات صلح با فلسطینیان است.»بهگزارش رهبران حماس بازمانده اجساد ۱۲ فلسطینی به باریکه غزه انتقال یافته است. استخوانهای بقیه فلسطینیها قرار است شامگاه پنجشنبه پس از بازگشت رئیسجمهور آلمان طی مراسمی با حضور محمود عباس رهبر فتح و سایر مسئولان تشکیلات خودگردان فلسطین در "مقاطعه" بهخاک سپرده شود. مقاطعه در رامالله محل سکونت رئیس تشکیلات خودگردان است.
کنفرانس خبری عباس و گاوک
بعد از ظهر پنجشنبه محمود عباس رئیستشکیلات خودگردان فلسطین طی یک تشریفات رسمی در محل اقامت خود از رئیسجمهور آلمان استقبال کرد. دو مقام، در پایان گفتوگوئی صمیمی در یک کنفرانس خبری مشترک شرکت کردند.
رئیسجمهور آلمان تاکید کرد که محمود عباس را ترغیب کرده است اجازه ندهد سرنخ مذاکرات صلح پاره شود. وی همچنین تصریح کرد که از مقامات اسرائیلی نیز همین را خواسته است. یوآخیم گاوک حاضر نشد در این کنفرانس خبری سیاست اسرائيل را مورد انتقاد قرار دهد. وی توضیح داد: «اسرائيلیها به سختی میتوانند چنین معلمی را از آلمان تحمل کنند!»
محمود عباس ضمن ستایش تلاشهای رئیسجمهور آلمان برای زنده کردن مذاکرات صلح اسرائيل را متهم کرد که با ادامه سیاست شهرکسازی در مناطق فلسطینی مانع بزرگی بر سر راه صلح ایجاد کرده است. عباس ضمن اعلام آمادگی برای پیگیری مذاکرات صلح از کمکهای اقتصادی آلمان برای بازسازی فلسطین تشکر کرد.
میانگین تراز مالی شرکتهای تولید شیر و مواد لبنی ایران ۲۵ / ۱
درصد منفی شده است. ۹۵ درصد سرمایه گذاریها در صنعت شیر ایران مربوط به
بخش خصوصی است و این رشته از رقابتیترین بخشهای صنعتی ایران محسوب
میشود.
صنعت شیر ایران که اخیرا با مشکلات زیادی روبرو شده، در مرحله زیان دهی
قرار گرفته است. به گزارش خبرگزاری مهر حسین چمنی مشاور انجمن صنایع شیر
ایران از کشتار دامهای شیری توسط دامداران به دلیل عدم توجیه اقتصادی خبر
داده است.
مشاور انجمن صنایع شیر ایران همچنین درباره تاثیر و تبعات پیادهسازی طرح هدفمندسازی یارانهها بر صنعت شیر گفته است: «با وجود سیاستهای موجود، سود شرکتهای لبنی به منهای ۲۵ / ۱ رسیده است.»
در ماههای اخیر افزایش قیمت علوفه، سوخت، دستمزد، حمل و نقل و تحریمهای بینالمللی، مشکلات صنعت شیر ایران را پیچیدهتر کرد. به گفته مشاور انجمن صنایع شیر ایران ۹۵ درصد سرمایه گذاریها در صنعت شیر مربوط به بخش خصوصی است و این صنعت از رقابتیترین بخشهای صنعتی ایران به شمار می رود.
همزمان با افزایش قیمت مواد اولیه برای تولید شیر و گرانی این محصول در بازار ایران، اردیبهشت ۱۳۹۱، سعادت الله عباسی معاون وزیر جهاد کشاورزی ایران از اختصاص ۴۰ میلیارد تومان اعتبار برای حمایت از تولیدات دامداران کشور سخن گفته بود اما به نظر نمیرسد مشکل دامداران ایرانی حل شده باشد.
تعطیلی ۳۰ درصد دامداریها
در همین زمینه کاظم فرهمند نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی ۵ خرداد ۱۳۹۱، از تعطیلی ۳۰ درصد دامداریهای ایران به دلیل افزایش قیمت ارز، تهیه علوفه ونهادههای دامی خبر داد.
نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی پیش از این نیز به خبرگزاری مهر گفته بود: «قیمت تمام شده شیر با توجه به گران شدن قیمت نهادهها بین ۸۵۰ تا ۹۰۰ تومان در هر کیلو است.»
رضا باکری دبیر انجمن صنایع لبنی، روز سهشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۱ به خبرنگار خبرگزاری ایلنا گفت: «دامداران اعلام کردهاند که از فروردین ماه امسال حاضر بهعرضه شیر خام با نرخ مصوب ۶۳۰ تومان نبوده و فروش خود را با نرخ ۸۰۰ تومان تسویه خواهند کرد.»
دبیر انجمن صنایع لبنی از مسئولان سازمان دولتی حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان خواسته بود «اجازه دهند نرخ محصولات لبنی بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود.»
اعتراض ۲۰۰ نماینده مجلس شورای اسلامی
اواخر اردیبهشت ۱۳۹۱، ۲۰۰ نماینده مجلس شورای اسلامی ایران نیز در بیانیهای از افزایش قیمت شیر انتقاد کردند. نمایندگان معترض "اقدامات و رویه بخشی از دولت" را عاملی در جهت وارد آوردن خسارت جبرانناپذیر به تولید و امنیت غذایی در کشور دانستهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر در این بیانیه آمده بود: «تورم ناشی از گرانی محصولات لبنی پذیرفتنی نیست و لیکن تعطیلی عوامل تولید و ایجاد بیکاری به مراتب تلختر است. تعیین قیمت غیرکارشناسی و غیرمنصفانه شیر به هر کیلو ۶۳۰ تومان در حالی تحمیل میشود که قیمت تمام شده حدود ۸۰۰ تومان برای هر کیلو است.»
ناظران بازار ایران معتقدند در این شرایط دشوار، کارخانهداران چون سودی در پاستوریزهکردن و بستهبندی و توزیع شیر تازه نمیبینند، حاضر به خرید شیر از دامداران نیستند.
روزنامه جهان صنعت در اکتبر سال ۲۰۱۱ گزارش داده بود: «کارخانهها باید بابت هر کیلو شیر تازهای که از دامدار میخرند، ۵۰۰ تومان بپردازند. اما میتوانند یک کیلو شیرخشکی را که از چین، هند، استرالیا، هلند یا نیوزیلند میخرند، با ده کیلو آب مخلوط کنند. به این ترتیب، هرکیلو شیر برای آنها ۲۵۰ تومان تمام میشود و میتوانند خود را از ورشکستگی نجات دهند.»
ادامه این روند سبب شده است که مدیران بسیاری از کارخانهها از واردات شیر خشک جانبداری کنند. در نتیجه، ایران که قبلا در زمینه تامین شیر مصرفی خودکفا بود، ۴۰ تا ۵۰ درصد تولید شیرخام خود را از دست داده است.
هشدار وزارت بهداشت
آمارها نشان میدهد با افزایش قیمت شیر، میزان مصرف آن در ایران کاهش یافته است. حسین چمنی مشاور انجمن صنایع شیر ایران با اشاره به اینکه سرانه مصرف شیر در ایران سال گذشته ۱۴ تا ۲۰ درصد کاهش یافته، از افزایش ۱۸ درصدی قیمت شیر پس از قطع یارانه این صنعت در پی اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها خبر داده است.
مشاور انجمن صنایع لبنی ایران گفته است: «سرانه مصرف سالانه شیر در ایران ۸۰ کیلوگرم است که این رقم در کشورهای توسعه یافته حداقل ۳۵۰ کیلوگرم و در بعضی کشورها ۵۰۰ کیلوگرم است.»
علیرضا مصداقی نیا معاون وزیر بهداشت روز سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ گفته بود میانگین مصرف میوه و مواد لبنی در سبد مصرفی مردم ایران کمتر از حد استاندارد است. معاون وزیر بهداشت هشدار داده بود: «در صورت گران شدن برخی اقلام غذایی در بازار از مردم میخواهیم حداقل مصرف میوه، شیر و لبنیات را از سبد غذایی خود حذف نکنند.»
مشاور انجمن صنایع شیر ایران همچنین درباره تاثیر و تبعات پیادهسازی طرح هدفمندسازی یارانهها بر صنعت شیر گفته است: «با وجود سیاستهای موجود، سود شرکتهای لبنی به منهای ۲۵ / ۱ رسیده است.»
در ماههای اخیر افزایش قیمت علوفه، سوخت، دستمزد، حمل و نقل و تحریمهای بینالمللی، مشکلات صنعت شیر ایران را پیچیدهتر کرد. به گفته مشاور انجمن صنایع شیر ایران ۹۵ درصد سرمایه گذاریها در صنعت شیر مربوط به بخش خصوصی است و این صنعت از رقابتیترین بخشهای صنعتی ایران به شمار می رود.
همزمان با افزایش قیمت مواد اولیه برای تولید شیر و گرانی این محصول در بازار ایران، اردیبهشت ۱۳۹۱، سعادت الله عباسی معاون وزیر جهاد کشاورزی ایران از اختصاص ۴۰ میلیارد تومان اعتبار برای حمایت از تولیدات دامداران کشور سخن گفته بود اما به نظر نمیرسد مشکل دامداران ایرانی حل شده باشد.
تعطیلی ۳۰ درصد دامداریها
در همین زمینه کاظم فرهمند نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی ۵ خرداد ۱۳۹۱، از تعطیلی ۳۰ درصد دامداریهای ایران به دلیل افزایش قیمت ارز، تهیه علوفه ونهادههای دامی خبر داد.
نایب رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس شورای اسلامی پیش از این نیز به خبرگزاری مهر گفته بود: «قیمت تمام شده شیر با توجه به گران شدن قیمت نهادهها بین ۸۵۰ تا ۹۰۰ تومان در هر کیلو است.»
رضا باکری دبیر انجمن صنایع لبنی، روز سهشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۱ به خبرنگار خبرگزاری ایلنا گفت: «دامداران اعلام کردهاند که از فروردین ماه امسال حاضر بهعرضه شیر خام با نرخ مصوب ۶۳۰ تومان نبوده و فروش خود را با نرخ ۸۰۰ تومان تسویه خواهند کرد.»
دبیر انجمن صنایع لبنی از مسئولان سازمان دولتی حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان خواسته بود «اجازه دهند نرخ محصولات لبنی بر اساس عرضه و تقاضا تعیین شود.»
اعتراض ۲۰۰ نماینده مجلس شورای اسلامی
اواخر اردیبهشت ۱۳۹۱، ۲۰۰ نماینده مجلس شورای اسلامی ایران نیز در بیانیهای از افزایش قیمت شیر انتقاد کردند. نمایندگان معترض "اقدامات و رویه بخشی از دولت" را عاملی در جهت وارد آوردن خسارت جبرانناپذیر به تولید و امنیت غذایی در کشور دانستهاند.
به گزارش خبرگزاری مهر در این بیانیه آمده بود: «تورم ناشی از گرانی محصولات لبنی پذیرفتنی نیست و لیکن تعطیلی عوامل تولید و ایجاد بیکاری به مراتب تلختر است. تعیین قیمت غیرکارشناسی و غیرمنصفانه شیر به هر کیلو ۶۳۰ تومان در حالی تحمیل میشود که قیمت تمام شده حدود ۸۰۰ تومان برای هر کیلو است.»
ناظران بازار ایران معتقدند در این شرایط دشوار، کارخانهداران چون سودی در پاستوریزهکردن و بستهبندی و توزیع شیر تازه نمیبینند، حاضر به خرید شیر از دامداران نیستند.
روزنامه جهان صنعت در اکتبر سال ۲۰۱۱ گزارش داده بود: «کارخانهها باید بابت هر کیلو شیر تازهای که از دامدار میخرند، ۵۰۰ تومان بپردازند. اما میتوانند یک کیلو شیرخشکی را که از چین، هند، استرالیا، هلند یا نیوزیلند میخرند، با ده کیلو آب مخلوط کنند. به این ترتیب، هرکیلو شیر برای آنها ۲۵۰ تومان تمام میشود و میتوانند خود را از ورشکستگی نجات دهند.»
ادامه این روند سبب شده است که مدیران بسیاری از کارخانهها از واردات شیر خشک جانبداری کنند. در نتیجه، ایران که قبلا در زمینه تامین شیر مصرفی خودکفا بود، ۴۰ تا ۵۰ درصد تولید شیرخام خود را از دست داده است.
هشدار وزارت بهداشت
آمارها نشان میدهد با افزایش قیمت شیر، میزان مصرف آن در ایران کاهش یافته است. حسین چمنی مشاور انجمن صنایع شیر ایران با اشاره به اینکه سرانه مصرف شیر در ایران سال گذشته ۱۴ تا ۲۰ درصد کاهش یافته، از افزایش ۱۸ درصدی قیمت شیر پس از قطع یارانه این صنعت در پی اجرای طرح هدفمندسازی یارانهها خبر داده است.
مشاور انجمن صنایع لبنی ایران گفته است: «سرانه مصرف سالانه شیر در ایران ۸۰ کیلوگرم است که این رقم در کشورهای توسعه یافته حداقل ۳۵۰ کیلوگرم و در بعضی کشورها ۵۰۰ کیلوگرم است.»
علیرضا مصداقی نیا معاون وزیر بهداشت روز سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ گفته بود میانگین مصرف میوه و مواد لبنی در سبد مصرفی مردم ایران کمتر از حد استاندارد است. معاون وزیر بهداشت هشدار داده بود: «در صورت گران شدن برخی اقلام غذایی در بازار از مردم میخواهیم حداقل مصرف میوه، شیر و لبنیات را از سبد غذایی خود حذف نکنند.»
کارشناسان آلمانی میگویند، خطر ابتلا به سرطان در کودکانی که در
نزدیکی نیروگاههای اتمی زندگی میکنند بیشتر است. همچنین شمار موالید
دختر در نزدیکی این نیروگاهها و مراکز زبالههای اتمی کاهش مییابد.
رافائل روتر (Raffael Rِöther) پسری بود که در سن ۳ سالگی بر اثر ابتلا به
سرطان خون درگذشت. او با خانوادهاش در نزدیکی نیروگاه گوندرمینگن،
بزرگترین نیروگاه اتمی آلمان زندگی میکرد. آیا تشعشعات این نیروگاه باعث
مرگ رافائل شد؟ نمیتوان به طور قطع به این سئوال پاسخ داد. با این همه
آمار نشان میدهد که شیوع سرطان در کودکانی که در نزدیکی نیروگاههای
هستهای زندگی میکنند بیشتر از جاهای دیگر است.
در سال ۲۰۰۷ انتشار نتایج تحقیقاتی در همین باره موجی از نگرانی را در سطح جهان به وجود آورد.
تهیه و تدوین گزارش این تحقیقات را مرکز ثبت کودکان مبتلا به سرطان در دانشگاه ماینس آلمان بر عهده داشت. درخواست تحقیقات را اداره حفاظت از پرتوها که به وزارت محیط زیست آلمان وابسته است صادر کرده بود.
کارشناسانی که آمار مربوط به سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ آلمان را بررسی کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که دراین مدت بین ۱۲۰ تا ۲۷۵ کودکی که در نزدیکی نیروگاههای اتمی زندگی میکردند به سرطان مبتلا شدند.
نتیجه بررسیهای آنها نشان میدهد کودکان زیر۵ سالهای که در شعاع ۵ کیلومتری تأسیسات هستهای زندگی میکنند، بیش از دیگر کودکان در معرض خطر قرار دارند.
دکتر آلفرد کوربلین (Alfred Kِrblein)، فیزیکدان و پرتوشناس آلمانی مطالعات زیادی در زمینه تحقیقات مربوط به کودکان سرطانی انجام داده است. وی پژوهشهای مربوط به این موضوع در فرانسه، سوئیس و برتیانیا را نیز مطالعه کرده است.
کوربلین در مصاحبه با دویچهوله از افزایش سرطان خون در کودکانی که در نزدیکی نیروگاههای اتمی سکونت دارند خبر داده است.
پی بردن به این پدیده سئوالهای کارشناسان را بیشتر کرده است. از جمله اینکه، چه رابطهای بین افزایش ابتلا به سرطان و نیروگاههای اتمی وجود دارد؟
تعویض میلههای سوختی، علت احتمالی
کوربلین، پرتوشناس آلمانی در تحقیقات خود به این نتیجه دست یافت که به هنگام تغییر میلههای سوختی حجم زیادی از رادیواکتیو در مدتزمان اندکی از طریق دودکشنیروگاهها در هوا پخش میشود. به گفته او، اگر رادیواکتیو منتشرشده با بدنی که به این پرتوها حساس است مانند جنین برخورد کند، احتمال ابتلا به سرطان بالا میرود.
کوربلین معتقد است، پرتوهای متراکم منتشرشده در اطراف نیروگاه میتواند دلیلی منطقی برای توضیح چرایی بالا رفتن آمار سرطان ساکنان اطراف باشد.
ادموند لنگفلدر (Edmund Lengfelder)، پزشک و کارشناس رادیوبیولوژی (زیستشناسی پرتوی) نیز بر همین عقیده است. وی تأثیرات ناشی از انتشار حاصل از تعویض میلههای سوخت را با اثر نوشیدن مقدار زیادی مشروب الکلی در یک روز مقایسه میکند.
لنگفلدر میگوید: «وقتی فرد بالغی یک بطری مشروب الکی را طی دو ماه مینوشد، مشکلی ایجاد نمیشود. اما اگر او همین مقدار را ظرف یک روز مصرف کند مست خواهد شد. همین مقدار برای یک کودک احتمالا مرگآور خواهد بود.»
سازمان بینالمللی جلوگیری از جنگ اتمی (IPPNW) به همین دلیل خواستار ارتقای استانداردهای حفاظت از پرتوها شده است. هدف این سازمان این است که استانداردهای حفاظتی در حدی بالا بروند که دامنه آنها نه تنها شامل حفاظت از مردان جوان (بدنی که قوی است) شود بلکه بتوان با آنها مانع از آسیب پرتوها به گروههای آسیبپذیر مانند زنان، کودکان و جنینها شد.
کاهش تعداد نوزادان دختر
اطلاعات به دست آمده از پژوهشگران محیط زیست و بهداشت و درمان مرکز هلمهولتس مونیخ به این گمانه قوت بخشیده است که پرتوهای منتشره از نیروگاهها بر ژنها اثر میگذارند.
آنها با مطالعه دقیق آمار اداره ثبت موالید آلمان به این نتیجه رسیدهاند که در شعاع ۴۰ کیلومتری تأسیسات اتمی میزان موالید نوزادان دختر حدود یکدرصد کاهش مییابد.
دکتر هاگن شرب (Hagen Scherb)، کارشناسان ریاضیات در زیستشناسی در گفتوگو با دویچهوله میگوید، تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده نشان میدهد که استفاده از نیروگاههای اتمی در آلمان و سوئد تا کنون شمار موالید نوزادان دختر را بین "۱۰ تا ۲۰ هزار" کاهش داده است.
تحقیقات هنوز تأثیر نیروگاههای اتمی بر شمار موالید نوزادن پسر و افزایش احتمالی آن را روشن نکرده است.
آگاهی به تأثیر فعالیتهای هستهای بر جنسیت نوزادان چیز جدیدی نیست. Hermann Joseph Muller، کارشناس ژنتیک در آمریکا برای همین کشف خود در سال ۱۹۴۶ جایزه صلح نوبل دریافت کرد.
دانشمندان دریافتهاند که حملات اتمی و همچنین فجایع هستهای مانند فاجعه چرنوبیل نیز بر جنسیت نوزادان تأثیر میگذارند.
کاهش نوزادان دختر در نزدیکی زبالههای هستهای
نه تنها در نزدیکی نیروگاهها، بلکه در اطراف زبالههای هستهای نیز چنین تأثیراتی دیده میشود. تحقیقات دکتر هاگن شرب نشان داده که موالید نوزادان دختر در نزدیکی مرکز انباشت زباله گورلبن بین سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۱۰ حدود هزار نفر کاهش یافته است.
شرب میگوید این مشکلات در اطراف تأسیساتی که در آنها بر روی مواد رادیواکتیو کار میشود بیشتر است. همچنین در موارد برچیدن نیروگاهها هم بر روی جنسیت نوزادان تغییرات مشابهی دیده شده است.
پیگیریهای دویچهوله در اداره حفاظت از پرتوها نشان میدهد که دولت آلمان، با وجود آگاهی به نتایج این تحقیقات، تا کنون اقدامی نکرده است. مسئولان گفتهاند، برای اینکه دست به تدابیر احتیاطی بزنند، باید تحقیقات بیشتری انجام شود.
والدین رافائل روتر با دیگر فرزندانشان همچنان در نزدیکی نیروگاه گوندرمینگن زندگی میکنند. طبق تصمیم دولت آلمان برای برچیدن نیروگاههای هستهای این کشور، این نیروگاه تا پایان سال ۲۰۲۱ همچنان برق تولید خواهد کرد و اعضای خانواده رافائل همچنان در معرض خطرات احتمالی آن قرار دارد.
در سال ۲۰۰۷ انتشار نتایج تحقیقاتی در همین باره موجی از نگرانی را در سطح جهان به وجود آورد.
تهیه و تدوین گزارش این تحقیقات را مرکز ثبت کودکان مبتلا به سرطان در دانشگاه ماینس آلمان بر عهده داشت. درخواست تحقیقات را اداره حفاظت از پرتوها که به وزارت محیط زیست آلمان وابسته است صادر کرده بود.
کارشناسانی که آمار مربوط به سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ آلمان را بررسی کردهاند به این نتیجه رسیدهاند که دراین مدت بین ۱۲۰ تا ۲۷۵ کودکی که در نزدیکی نیروگاههای اتمی زندگی میکردند به سرطان مبتلا شدند.
نتیجه بررسیهای آنها نشان میدهد کودکان زیر۵ سالهای که در شعاع ۵ کیلومتری تأسیسات هستهای زندگی میکنند، بیش از دیگر کودکان در معرض خطر قرار دارند.
دکتر آلفرد کوربلین (Alfred Kِrblein)، فیزیکدان و پرتوشناس آلمانی مطالعات زیادی در زمینه تحقیقات مربوط به کودکان سرطانی انجام داده است. وی پژوهشهای مربوط به این موضوع در فرانسه، سوئیس و برتیانیا را نیز مطالعه کرده است.
کوربلین در مصاحبه با دویچهوله از افزایش سرطان خون در کودکانی که در نزدیکی نیروگاههای اتمی سکونت دارند خبر داده است.
پی بردن به این پدیده سئوالهای کارشناسان را بیشتر کرده است. از جمله اینکه، چه رابطهای بین افزایش ابتلا به سرطان و نیروگاههای اتمی وجود دارد؟
تعویض میلههای سوختی، علت احتمالی
کوربلین، پرتوشناس آلمانی در تحقیقات خود به این نتیجه دست یافت که به هنگام تغییر میلههای سوختی حجم زیادی از رادیواکتیو در مدتزمان اندکی از طریق دودکشنیروگاهها در هوا پخش میشود. به گفته او، اگر رادیواکتیو منتشرشده با بدنی که به این پرتوها حساس است مانند جنین برخورد کند، احتمال ابتلا به سرطان بالا میرود.
کوربلین معتقد است، پرتوهای متراکم منتشرشده در اطراف نیروگاه میتواند دلیلی منطقی برای توضیح چرایی بالا رفتن آمار سرطان ساکنان اطراف باشد.
ادموند لنگفلدر (Edmund Lengfelder)، پزشک و کارشناس رادیوبیولوژی (زیستشناسی پرتوی) نیز بر همین عقیده است. وی تأثیرات ناشی از انتشار حاصل از تعویض میلههای سوخت را با اثر نوشیدن مقدار زیادی مشروب الکلی در یک روز مقایسه میکند.
لنگفلدر میگوید: «وقتی فرد بالغی یک بطری مشروب الکی را طی دو ماه مینوشد، مشکلی ایجاد نمیشود. اما اگر او همین مقدار را ظرف یک روز مصرف کند مست خواهد شد. همین مقدار برای یک کودک احتمالا مرگآور خواهد بود.»
سازمان بینالمللی جلوگیری از جنگ اتمی (IPPNW) به همین دلیل خواستار ارتقای استانداردهای حفاظت از پرتوها شده است. هدف این سازمان این است که استانداردهای حفاظتی در حدی بالا بروند که دامنه آنها نه تنها شامل حفاظت از مردان جوان (بدنی که قوی است) شود بلکه بتوان با آنها مانع از آسیب پرتوها به گروههای آسیبپذیر مانند زنان، کودکان و جنینها شد.
کاهش تعداد نوزادان دختر
اطلاعات به دست آمده از پژوهشگران محیط زیست و بهداشت و درمان مرکز هلمهولتس مونیخ به این گمانه قوت بخشیده است که پرتوهای منتشره از نیروگاهها بر ژنها اثر میگذارند.
آنها با مطالعه دقیق آمار اداره ثبت موالید آلمان به این نتیجه رسیدهاند که در شعاع ۴۰ کیلومتری تأسیسات اتمی میزان موالید نوزادان دختر حدود یکدرصد کاهش مییابد.
دکتر هاگن شرب (Hagen Scherb)، کارشناسان ریاضیات در زیستشناسی در گفتوگو با دویچهوله میگوید، تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده نشان میدهد که استفاده از نیروگاههای اتمی در آلمان و سوئد تا کنون شمار موالید نوزادان دختر را بین "۱۰ تا ۲۰ هزار" کاهش داده است.
تحقیقات هنوز تأثیر نیروگاههای اتمی بر شمار موالید نوزادن پسر و افزایش احتمالی آن را روشن نکرده است.
آگاهی به تأثیر فعالیتهای هستهای بر جنسیت نوزادان چیز جدیدی نیست. Hermann Joseph Muller، کارشناس ژنتیک در آمریکا برای همین کشف خود در سال ۱۹۴۶ جایزه صلح نوبل دریافت کرد.
دانشمندان دریافتهاند که حملات اتمی و همچنین فجایع هستهای مانند فاجعه چرنوبیل نیز بر جنسیت نوزادان تأثیر میگذارند.
کاهش نوزادان دختر در نزدیکی زبالههای هستهای
نه تنها در نزدیکی نیروگاهها، بلکه در اطراف زبالههای هستهای نیز چنین تأثیراتی دیده میشود. تحقیقات دکتر هاگن شرب نشان داده که موالید نوزادان دختر در نزدیکی مرکز انباشت زباله گورلبن بین سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۱۰ حدود هزار نفر کاهش یافته است.
شرب میگوید این مشکلات در اطراف تأسیساتی که در آنها بر روی مواد رادیواکتیو کار میشود بیشتر است. همچنین در موارد برچیدن نیروگاهها هم بر روی جنسیت نوزادان تغییرات مشابهی دیده شده است.
پیگیریهای دویچهوله در اداره حفاظت از پرتوها نشان میدهد که دولت آلمان، با وجود آگاهی به نتایج این تحقیقات، تا کنون اقدامی نکرده است. مسئولان گفتهاند، برای اینکه دست به تدابیر احتیاطی بزنند، باید تحقیقات بیشتری انجام شود.
والدین رافائل روتر با دیگر فرزندانشان همچنان در نزدیکی نیروگاه گوندرمینگن زندگی میکنند. طبق تصمیم دولت آلمان برای برچیدن نیروگاههای هستهای این کشور، این نیروگاه تا پایان سال ۲۰۲۱ همچنان برق تولید خواهد کرد و اعضای خانواده رافائل همچنان در معرض خطرات احتمالی آن قرار دارد.
سردار جعفری فرمانده سپاه به همراه علی فدوی فرمانده نیروی دریایی
سپاه از جزایر سهگانه ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک دیدار کردهاند. این دیدار
همزمان با رزمایش مشترک امارات متحده عربی و قطر انجام شده است.
سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، روز
پنجشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۱ از جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک و یگانهای رزمی
مستقر در این جزایر دیدار کرده است.
به گزارش منابع خبری ایران، دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه نیز در این دیدار با فرمانده کل سپاه پاسداران همراه بوده و از "میزان آمادگی و توانمندی یگانهای مستقر در جزایر سه گانه" گزارشی ارائه کرده است. این نخستین بار است که یک مقام ارشد نظامی جمهوری اسلامی از این جزایر بازدید میکند.
سفر فرمانده سپاه پاسداران به جزایر سه گانه، همزمان با رزمایش مشترک نیروهای مسلح قطر و امارات با عنوان "سپر صلح" انجام شده است. در این رزمایش تمام نیروهای زمینی، دریایی و هوایی دو کشور مشارکت دارند.
سومین رزمایش در یکماه
خبرگزاری مهر، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ گزارش داد این سومین رزمایش طی یک ماه اخیر است که در خاک امارات برگزار میشود. هدف از این رزمایش چند روزه تقویت توانمندی نظامی قطر و امارات در انجام عملیات مشترک نظامی اعلام شده است.
"سپاه نیوز" گزارش داده است فرمانده سپاه ایران در دیدار از جزایر سهگانه از کشورهای حوزه خلیج فارس خواسته است: «دست استکبار جهانی را از منطقه کوتاه و امنیت آبها و سواحل را خودمان تامین کنیم.»
به نظر میرسد منظور فرمانده سپاه از "کوتاه کردن دست استکبار از منطقه"، حضور ناوهای آمریکایی در خلیج فارس است. مقامهای ایرانی پیشتر تهدید کرده بودند که در صورت تحریم نفت ایران، با بستن تنگه هرمز مانع تردد نفتکشها و صادرات نفت خاورمیانه از این آبراه خواهند شد. ۴۰ درصد از نفت مورد نیاز جهان را خاورمیانه تامین میکند. تهدیدهای ایران سبب شده است که ایالات متحده آمریکا بتواند حضور و تقویت ناوگان خود در منطقه را، زیر عنوان حفاظت از امنیت کشتیرانی در آبهای آزاد، توجیه کند.
سفر فرمانده سپاه پایداران به جزایر سهگانه جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک پس از آن صورت میگیرد که مناقشه میان ایران و امارات بر سر مالکیت جزایر سهگانه پس از سفر محمود احمدینژاد به جزیره ابوموسی بالا گرفت.
سفر محمود احمدینژاد به جزیره ابوموسی
روز چهارشنبه ۲۳ فروردین، محمود احمدینژاد در چارچوب سفرهای استانی خود به استان هرمزگان رفت و از جزیره ابوموسی دیدار کرد. وی در سخنرانی خود در این شهر درباره نام خلیج فارس گفت: «برخی حقايق همچون خورشيد میدرخشند و نيازی به تكرار و تاكيد بر آنها نيست، از جمله نام خليج فارس كه همه اسناد تاريخی گواه بر اين است كه نام اين پديده طبيعی در طول تاريخ همواره خليج فارس بوده است.»
این سخنان و همچنین سفر احمدینژاد به ابوموسی با واکنش تند مقامات کشور امارات متحده عربی، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس روبرو شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، شيخ عبدالله بن زايد آل نهيان، وزير خارجه امارات بازديد احمدینژاد از جزیره اوبوموسی را "نقض حاكميت امارات" خواند.
اختلاف بر سر مالکیت جزایر سهگانه در خلیج فارس میان ایران و امارات متحده عربی از دهه پنجاه شمسی تاکنون ادامه دارد. ایران جزایر ابوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک را جزیی از خاک خود میداند؛ امارات نیز در مقابل مدعی مالکیت بر آنهاست و تاکنون بارها خواستار استرداد این جزایر شده است.
به گزارش منابع خبری ایران، دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه نیز در این دیدار با فرمانده کل سپاه پاسداران همراه بوده و از "میزان آمادگی و توانمندی یگانهای مستقر در جزایر سه گانه" گزارشی ارائه کرده است. این نخستین بار است که یک مقام ارشد نظامی جمهوری اسلامی از این جزایر بازدید میکند.
سفر فرمانده سپاه پاسداران به جزایر سه گانه، همزمان با رزمایش مشترک نیروهای مسلح قطر و امارات با عنوان "سپر صلح" انجام شده است. در این رزمایش تمام نیروهای زمینی، دریایی و هوایی دو کشور مشارکت دارند.
سومین رزمایش در یکماه
خبرگزاری مهر، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱ گزارش داد این سومین رزمایش طی یک ماه اخیر است که در خاک امارات برگزار میشود. هدف از این رزمایش چند روزه تقویت توانمندی نظامی قطر و امارات در انجام عملیات مشترک نظامی اعلام شده است.
"سپاه نیوز" گزارش داده است فرمانده سپاه ایران در دیدار از جزایر سهگانه از کشورهای حوزه خلیج فارس خواسته است: «دست استکبار جهانی را از منطقه کوتاه و امنیت آبها و سواحل را خودمان تامین کنیم.»
به نظر میرسد منظور فرمانده سپاه از "کوتاه کردن دست استکبار از منطقه"، حضور ناوهای آمریکایی در خلیج فارس است. مقامهای ایرانی پیشتر تهدید کرده بودند که در صورت تحریم نفت ایران، با بستن تنگه هرمز مانع تردد نفتکشها و صادرات نفت خاورمیانه از این آبراه خواهند شد. ۴۰ درصد از نفت مورد نیاز جهان را خاورمیانه تامین میکند. تهدیدهای ایران سبب شده است که ایالات متحده آمریکا بتواند حضور و تقویت ناوگان خود در منطقه را، زیر عنوان حفاظت از امنیت کشتیرانی در آبهای آزاد، توجیه کند.
سفر فرمانده سپاه پایداران به جزایر سهگانه جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک پس از آن صورت میگیرد که مناقشه میان ایران و امارات بر سر مالکیت جزایر سهگانه پس از سفر محمود احمدینژاد به جزیره ابوموسی بالا گرفت.
سفر محمود احمدینژاد به جزیره ابوموسی
روز چهارشنبه ۲۳ فروردین، محمود احمدینژاد در چارچوب سفرهای استانی خود به استان هرمزگان رفت و از جزیره ابوموسی دیدار کرد. وی در سخنرانی خود در این شهر درباره نام خلیج فارس گفت: «برخی حقايق همچون خورشيد میدرخشند و نيازی به تكرار و تاكيد بر آنها نيست، از جمله نام خليج فارس كه همه اسناد تاريخی گواه بر اين است كه نام اين پديده طبيعی در طول تاريخ همواره خليج فارس بوده است.»
این سخنان و همچنین سفر احمدینژاد به ابوموسی با واکنش تند مقامات کشور امارات متحده عربی، اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس روبرو شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، شيخ عبدالله بن زايد آل نهيان، وزير خارجه امارات بازديد احمدینژاد از جزیره اوبوموسی را "نقض حاكميت امارات" خواند.
اختلاف بر سر مالکیت جزایر سهگانه در خلیج فارس میان ایران و امارات متحده عربی از دهه پنجاه شمسی تاکنون ادامه دارد. ایران جزایر ابوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک را جزیی از خاک خود میداند؛ امارات نیز در مقابل مدعی مالکیت بر آنهاست و تاکنون بارها خواستار استرداد این جزایر شده است.
پس از انتشار خبر صدور کیفرخواست برای سعید مرتضوی، دادستان سابق
تهران بهدلیل دخالت در حوادث بازداشتگاه کهریزک در سال ۱۳۸۸، خبرگزاریهای
ایران از تفهیم اتهام وی با عنوان معاونت در قتل خبر میدهند.
عبدالحسین روحالامینی پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک روز
پنجشنبه ۱۱ خرداد (۳۱مه) به خبرگزاری فارس گفت که سعید مرتضوی پیش از
سالنوی خورشیدی احضار و تفهیم اتهام شده است.
پدر محسن روحالامینی تصریح کرد که اطلاعی ندارد که آیا دادستان سابق تهران آخرین دفاع را از خود انجام داده است یا خیر. وی افزود بازپرس هنوز تاریخی برای صدور کیفرخواست تعیین نکرده، اما به نظر میرسد کار بازرسی به پایان رسیده و پرونده باید به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شود.
خبرگزاری مهر روز چهارشنبه ۱۰ خرداد (۳۰مه) گزارش داد که پرونده کهریزک که پیشتر در دادگاه عمومی مورد رسیدگی قرار گرفته به زودی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده خواهد شد.
علی کامرانی پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک در اینباره به خبرگزاری مهر گفته که حیدری فرد معاون سعید مرتضوی نیز بهتازگی در ارتباط با همین پرونده بازداشت شده است.
سخنگوی قوه قضائیه نیز ۲۱ فروردین گفت که پرونده سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران و از متهمان اصلی پرونده " بازداشتگاه کهریزک" همچنان باز است. به گفته اژهای گرچه برای دادستان سابقتهران قرار منع تعقیب صادر شد، اما این قرار توسط شکات مورد اعتراض قرار گرفت و به این ترتیب دادگاه قرار منع تعقیب را نقض کرد.
تاکنون چندین بار خبر رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی منتشر شده، با این حال همچنان سرانجام این پرونده مشخص نیست. وی هماکنون ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و سازمان تامین اجتماعی را بر عهده دارد.
نقش مرتضوی در پرونده بازداشتگاه کهریزک
در بازداشتگاه کهریزک تهران بر اثر خشونت ماموران دست کم چهار نفر به اسامی محسن روح الامینی، امیر جوادیفر، محمد کامرانی و رامین آقازاده قهرمانی جان باختند. در کیفرخواست متهمان این بازداشتگاه به نام رامین پوراندرجانی، پزشکی که در بازداشتگاه کهریزک کار می کرد و به طور مشکوکی درگذشت نیز اشاره شده است.
شماری از بازداشتشدگان روز ۱۸ تیر سال ۸۸ با دستور مستقیم سعید مرتضوی دادستان وقت تهران به این بازداشتگاه منتقل شده بودند. مرتضوی بعدها دلیل صدور این دستور را "فقدان ظرفیت زندان اوین" اعلام کرد.
وی همچنین علت مرگ قربانیان این بازداشتگاه را "ابتلا به مننژیت" اعلام کرده بود که از سوی کمیته ویژه مجلس خلاف واقع تشخیص داده شد. اتهامات دادستان سابق تهران معاونت در قتل، نقض حقوق شهروندی و هتک حیثیت نیروی انتظامی عنوان شده است.
پدر محسن روحالامینی تصریح کرد که اطلاعی ندارد که آیا دادستان سابق تهران آخرین دفاع را از خود انجام داده است یا خیر. وی افزود بازپرس هنوز تاریخی برای صدور کیفرخواست تعیین نکرده، اما به نظر میرسد کار بازرسی به پایان رسیده و پرونده باید به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شود.
خبرگزاری مهر روز چهارشنبه ۱۰ خرداد (۳۰مه) گزارش داد که پرونده کهریزک که پیشتر در دادگاه عمومی مورد رسیدگی قرار گرفته به زودی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده خواهد شد.
علی کامرانی پدر یکی از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک در اینباره به خبرگزاری مهر گفته که حیدری فرد معاون سعید مرتضوی نیز بهتازگی در ارتباط با همین پرونده بازداشت شده است.
سخنگوی قوه قضائیه نیز ۲۱ فروردین گفت که پرونده سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران و از متهمان اصلی پرونده " بازداشتگاه کهریزک" همچنان باز است. به گفته اژهای گرچه برای دادستان سابقتهران قرار منع تعقیب صادر شد، اما این قرار توسط شکات مورد اعتراض قرار گرفت و به این ترتیب دادگاه قرار منع تعقیب را نقض کرد.
تاکنون چندین بار خبر رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی منتشر شده، با این حال همچنان سرانجام این پرونده مشخص نیست. وی هماکنون ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و سازمان تامین اجتماعی را بر عهده دارد.
نقش مرتضوی در پرونده بازداشتگاه کهریزک
در بازداشتگاه کهریزک تهران بر اثر خشونت ماموران دست کم چهار نفر به اسامی محسن روح الامینی، امیر جوادیفر، محمد کامرانی و رامین آقازاده قهرمانی جان باختند. در کیفرخواست متهمان این بازداشتگاه به نام رامین پوراندرجانی، پزشکی که در بازداشتگاه کهریزک کار می کرد و به طور مشکوکی درگذشت نیز اشاره شده است.
شماری از بازداشتشدگان روز ۱۸ تیر سال ۸۸ با دستور مستقیم سعید مرتضوی دادستان وقت تهران به این بازداشتگاه منتقل شده بودند. مرتضوی بعدها دلیل صدور این دستور را "فقدان ظرفیت زندان اوین" اعلام کرد.
وی همچنین علت مرگ قربانیان این بازداشتگاه را "ابتلا به مننژیت" اعلام کرده بود که از سوی کمیته ویژه مجلس خلاف واقع تشخیص داده شد. اتهامات دادستان سابق تهران معاونت در قتل، نقض حقوق شهروندی و هتک حیثیت نیروی انتظامی عنوان شده است.
احمد علمالهدی امام جمعه مشهد میگوید برای حاکم کردن "فضای
ارزشی" در دانشگاه باید "پدافند فرهنگی" تشکیل شود. به باور این روحانی
تندرو مسئولیت این پدافند باید بر عهدهی حراست و انتظامات دانشگاهها
باشد.
اسلامی کردن دانشگاهها یکی از دغدغههای همیشگی مسوولان جمهوری اسلامی در
۳۳ سال اخیر بوده است. در سالهای اخیر تاکید بر علوم اسلامی به جای علوم
انسانی و پاکسازی دانشگاهها از اساتید دگراندیش و لیبرال مورد توجه بیشتر
دولت محمود احمدینژاد قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاری مهر علمالهدی امامجمعه مشهد در جمع معاونان فرهنگی دانشگاهها با تمجید از استقامت کامران دانشجو وزیر علوم و فنآوری در مسائل ارزشی تصریح کرد:«ما وزارت علوم اسلامی را در دوران وزارت کنونی وی لمس کردیم.»
اشاره این روحانی اصولگرا به سیاست حذف اساتید و دانشجویان منتقد است که توسط وزرات علوم به شکل جدی دنبال میشود. پیشتر کامران دانشجو تاکید کرده بود که کسانی مورد نیاز دانشگاهها هستند که "التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه داشته باشند".
احمد علمالهدی اما اقدامات صورت گرفته را کافی ندانست و بر تشکیل "پدافند فرهنگی" برای ایجاد فضای ارزشی تاکید کرد. وی افزود که مسولیت این پدافند باید با حراست و انتظامات دانشگاهها باشد.
امام جمعه مشهد همچنین تاکید کرد که گرچه دانشگاه محل آزادی اندیشه است، اما جای "آزادی عمل" نیست. این روحانی تندرو از نیروهای انتظامی امنیتی دانشگاهها خواست که مسولیت پدافند فرهنگی را برای "پیشگیری از عمل" بر عهده بگیرند.
وی اساتید دانشگاهها را «عامل مفاسد اخلاقی در دانشگاهها» خواند و افزود:«حرکتهای ناهنجار سیاسی اجتماعی که در محیط دانشگاه به وسیلهی دانشجو صورت میگیرد، وقتی پیگیری میشود، میبینید پشت آن اساتید هستند.»
افزایش فشارها به دانشجویان و اساتید دانشگاهها موجب شده است که بسیاری از نخبگان علمی ایران این کشور را به مقصد کشورهای غربی و توسعه یافته ترک کنند. با این وجود احمد علمالهدی مدعی است که این دانشجویان پرورش یافته در ایران به دلیل اینکه در فضای ارزشی دینی نظام پرورش نیافتهاند امروز برای دشمنان اسلام کاربرد بهتری دارند.
پروژهی نافرجام اسلامی کردن دانشگاهها
اسلامی کردن دانشگاهها از سالهای نخستین پیروزی انقلاب در ایران مورد توجه حکومت است. سال ۱۳۵۹با انجام "انقلاب فرهنگی" طرح اسلامی کردن دانشگاههای پیگیری شد. هدف از این طرح پاکسازی استادان و دانشجویانی بود که از دید حکومت غربزده، لیبرال یا چپ بودند و با اسلام سیاسی سر سازش نداشتند.
این اقدامات بخشی از برنامهی حکومت برای مبارزه با فرهنگ غرب در ایران محسوب میشد. در این زمان محتوای کتابهای درسی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بازبینی قرارگرفت. همچنین از نظر ظاهری نیز دانشجویان دانشگاههای مقید به رعایت برخی مقررات سختگیرانه شدند.
بیشتر بخوانید: وزیر علوم، مسئول اجرای انقلاب فرهنگی دوم دانشگاهها
در طول سه دهه پس از انقلاب بحث اسلامی کردن دانشگاهها در دورههای مختلف ادامه یافت. با انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست دولت نهم سختگیری بر دانشگاهها و دانشجویان شدت بیشتری گرفت.
در این دوران مسوولان دولتی از پاکسازی دانشگاهها از اساتید لیبرال خبر دادند. آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز، ریشه مشکلات را در محتوای علوم انسانی که در دانشگاههای ایران تدریس میشود دانست. این سخنان پس از آن ابراز شد که بسیاری از دانشجویان و اساتید دانشگاهها در جریان اعتراضات پس از انتخابات جنجالی سال ۸۸ حضور فعالی داشتند. رهبر ایران علوم انسانی را یکی از ابزارهای غرب برای تهاجم به انقلاب اسلامی قلمداد کرد.
آیتالله خامنهای مدعی شد که مبنای علوم انسانی غرب که در دانشگاههای کشور به صورت ترجمهای تدریس میشود، جهان بینی مادی و متعارض با مبانی قرآنی و دینی است، در حالی که پایه و اساس علوم انسانی را باید در قرآن جستجو کرد. مدت کوتاهی پس ازاین اظهارات، وزارت علوم اعلام کرد پذیرش دانشجو در ۱۲ رشته علوم انسانی و هنر متوقف شده است.
بر این اساس رشتههایی چون علوم اجتماعی، علوم سیاسی، حقوق و روانشناسی از جمله گروههای درسی هستند که پذیرش دانشجو در آنها متوقف شد. مسوولان این وزارتخانه اعلام کردند که این توقف برای بازنگری متون درسی این رشتهها صورت گرفته است.
به گزارش خبرگزاری مهر علمالهدی امامجمعه مشهد در جمع معاونان فرهنگی دانشگاهها با تمجید از استقامت کامران دانشجو وزیر علوم و فنآوری در مسائل ارزشی تصریح کرد:«ما وزارت علوم اسلامی را در دوران وزارت کنونی وی لمس کردیم.»
اشاره این روحانی اصولگرا به سیاست حذف اساتید و دانشجویان منتقد است که توسط وزرات علوم به شکل جدی دنبال میشود. پیشتر کامران دانشجو تاکید کرده بود که کسانی مورد نیاز دانشگاهها هستند که "التزام عملی به اسلام و ولایت فقیه داشته باشند".
احمد علمالهدی اما اقدامات صورت گرفته را کافی ندانست و بر تشکیل "پدافند فرهنگی" برای ایجاد فضای ارزشی تاکید کرد. وی افزود که مسولیت این پدافند باید با حراست و انتظامات دانشگاهها باشد.
امام جمعه مشهد همچنین تاکید کرد که گرچه دانشگاه محل آزادی اندیشه است، اما جای "آزادی عمل" نیست. این روحانی تندرو از نیروهای انتظامی امنیتی دانشگاهها خواست که مسولیت پدافند فرهنگی را برای "پیشگیری از عمل" بر عهده بگیرند.
وی اساتید دانشگاهها را «عامل مفاسد اخلاقی در دانشگاهها» خواند و افزود:«حرکتهای ناهنجار سیاسی اجتماعی که در محیط دانشگاه به وسیلهی دانشجو صورت میگیرد، وقتی پیگیری میشود، میبینید پشت آن اساتید هستند.»
افزایش فشارها به دانشجویان و اساتید دانشگاهها موجب شده است که بسیاری از نخبگان علمی ایران این کشور را به مقصد کشورهای غربی و توسعه یافته ترک کنند. با این وجود احمد علمالهدی مدعی است که این دانشجویان پرورش یافته در ایران به دلیل اینکه در فضای ارزشی دینی نظام پرورش نیافتهاند امروز برای دشمنان اسلام کاربرد بهتری دارند.
پروژهی نافرجام اسلامی کردن دانشگاهها
اسلامی کردن دانشگاهها از سالهای نخستین پیروزی انقلاب در ایران مورد توجه حکومت است. سال ۱۳۵۹با انجام "انقلاب فرهنگی" طرح اسلامی کردن دانشگاههای پیگیری شد. هدف از این طرح پاکسازی استادان و دانشجویانی بود که از دید حکومت غربزده، لیبرال یا چپ بودند و با اسلام سیاسی سر سازش نداشتند.
این اقدامات بخشی از برنامهی حکومت برای مبارزه با فرهنگ غرب در ایران محسوب میشد. در این زمان محتوای کتابهای درسی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بازبینی قرارگرفت. همچنین از نظر ظاهری نیز دانشجویان دانشگاههای مقید به رعایت برخی مقررات سختگیرانه شدند.
بیشتر بخوانید: وزیر علوم، مسئول اجرای انقلاب فرهنگی دوم دانشگاهها
در طول سه دهه پس از انقلاب بحث اسلامی کردن دانشگاهها در دورههای مختلف ادامه یافت. با انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست دولت نهم سختگیری بر دانشگاهها و دانشجویان شدت بیشتری گرفت.
در این دوران مسوولان دولتی از پاکسازی دانشگاهها از اساتید لیبرال خبر دادند. آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی نیز، ریشه مشکلات را در محتوای علوم انسانی که در دانشگاههای ایران تدریس میشود دانست. این سخنان پس از آن ابراز شد که بسیاری از دانشجویان و اساتید دانشگاهها در جریان اعتراضات پس از انتخابات جنجالی سال ۸۸ حضور فعالی داشتند. رهبر ایران علوم انسانی را یکی از ابزارهای غرب برای تهاجم به انقلاب اسلامی قلمداد کرد.
آیتالله خامنهای مدعی شد که مبنای علوم انسانی غرب که در دانشگاههای کشور به صورت ترجمهای تدریس میشود، جهان بینی مادی و متعارض با مبانی قرآنی و دینی است، در حالی که پایه و اساس علوم انسانی را باید در قرآن جستجو کرد. مدت کوتاهی پس ازاین اظهارات، وزارت علوم اعلام کرد پذیرش دانشجو در ۱۲ رشته علوم انسانی و هنر متوقف شده است.
بر این اساس رشتههایی چون علوم اجتماعی، علوم سیاسی، حقوق و روانشناسی از جمله گروههای درسی هستند که پذیرش دانشجو در آنها متوقف شد. مسوولان این وزارتخانه اعلام کردند که این توقف برای بازنگری متون درسی این رشتهها صورت گرفته است.
سلطانیه: اتهام پاکسازی پارچین بیاساس و جار و جنجال است
علیاصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز پنجشنبه ۱۱ خرداد به ارائه تصاویر جدید
از سایت نظامی پارچین واکنش نشان داد و این گفته دیپلماتهای غربی که
ایران در این محل دست به تخریب و برچیدن چند ساختمان زده را «جار و جنجال و
اتهامات بیپایه و اساس» خواند.
این در حالی است که همزمان با این تکذیبیه از سوی ایران، «موسسه علوم و امنیت بینالمللی» (ISIS) که مسائل هستهای ایران را از نزدیک دنبال میکند تصاویری از محوطه پارچین را بر روی وبسایت خود منتشر کرد که میگوید مربوط به ۲۵ مه (۵ خرداد) است و در آن آثار «با خاک یکسان کردن دو ساختمان کوچک» و «رد و اثر ماشینآلات سنگین» دیده میشود.
به نوشته وبسایت این موسسه تحقیقاتی، در این تصاویر که روز چهارشنبه بر روی این سایت انتشار یافته، شواهد زیادی دیده میشود که حاکی از جابهجایی خاک در داخل و بیرون از محوطه پارچین است.
تأسیسات نظامی پارچین محلی است که آژانس و قدرتهای غربی میگویند ایران ممکن است در آن آزمایشهای مربوط به ساخت سلاح اتمی انجام داده باشد و به این خاطر بازرسان آژانس خواستار بازدید از آن هستند.
دیپلماتهای غربی میگویند هرمان ناکارتس، رئیس بازرسان آژانس، روز چهارشنبه تصاویر ماهوارهای تازهای را در یک جلسه خصوصی به دیپلماتها در وین نشان داده که در روزهای ۱۶ اردیبهشت تا ۶ خردادماه گرفته شده و حاکی از «پاکسازی» و تخریب چندین ساختمان در محوطه پارچین است.
خبرگزاری رویترز نیز گفت که حضور بلدوزر در تصویری که هرمان ناکارتس به دیپلماتها نشانداده، مشهود است؛ رویترز با این حال افزود هرمان ناکارتس نظر خود را درباره این تصاویر بیان نکرده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، یک روز پس از اعلام این خبر، علیاصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس این اظهارات را تکذیب کرد و پس از برگزاری جلسه توجیهی به خبرنگاران گفت: «این نوع جار و جنجال و اتهامات، بیپایه و اساس است.»
ایران در بهمن و اسفند سال ۹۱ و نیز در خردادماه امسال، با آژانس مذاکره هستهای داشته و پارچین یکی از محورهای اصلی این مذاکرات بوده است.
پیشتر علیاکبر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، گفته بود که ایران به طور اصولی برای بازدید از این محوطه مشکلی ندارد، اما این هفته، فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی هستهای ایران، گفت: «آژانس به دلیل فشار برخی کشورها میخواهد از پارچین بازدید کند، اما ما هنوز در مورد این مسئله قانع نشدهایم زیرا در پارچین سایت هستهای نداریم.»
این در حالی است که همزمان با این تکذیبیه از سوی ایران، «موسسه علوم و امنیت بینالمللی» (ISIS) که مسائل هستهای ایران را از نزدیک دنبال میکند تصاویری از محوطه پارچین را بر روی وبسایت خود منتشر کرد که میگوید مربوط به ۲۵ مه (۵ خرداد) است و در آن آثار «با خاک یکسان کردن دو ساختمان کوچک» و «رد و اثر ماشینآلات سنگین» دیده میشود.
به نوشته وبسایت این موسسه تحقیقاتی، در این تصاویر که روز چهارشنبه بر روی این سایت انتشار یافته، شواهد زیادی دیده میشود که حاکی از جابهجایی خاک در داخل و بیرون از محوطه پارچین است.
تأسیسات نظامی پارچین محلی است که آژانس و قدرتهای غربی میگویند ایران ممکن است در آن آزمایشهای مربوط به ساخت سلاح اتمی انجام داده باشد و به این خاطر بازرسان آژانس خواستار بازدید از آن هستند.
دیپلماتهای غربی میگویند هرمان ناکارتس، رئیس بازرسان آژانس، روز چهارشنبه تصاویر ماهوارهای تازهای را در یک جلسه خصوصی به دیپلماتها در وین نشان داده که در روزهای ۱۶ اردیبهشت تا ۶ خردادماه گرفته شده و حاکی از «پاکسازی» و تخریب چندین ساختمان در محوطه پارچین است.
خبرگزاری رویترز نیز گفت که حضور بلدوزر در تصویری که هرمان ناکارتس به دیپلماتها نشانداده، مشهود است؛ رویترز با این حال افزود هرمان ناکارتس نظر خود را درباره این تصاویر بیان نکرده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، یک روز پس از اعلام این خبر، علیاصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس این اظهارات را تکذیب کرد و پس از برگزاری جلسه توجیهی به خبرنگاران گفت: «این نوع جار و جنجال و اتهامات، بیپایه و اساس است.»
ایران در بهمن و اسفند سال ۹۱ و نیز در خردادماه امسال، با آژانس مذاکره هستهای داشته و پارچین یکی از محورهای اصلی این مذاکرات بوده است.
پیشتر علیاکبر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، گفته بود که ایران به طور اصولی برای بازدید از این محوطه مشکلی ندارد، اما این هفته، فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی هستهای ایران، گفت: «آژانس به دلیل فشار برخی کشورها میخواهد از پارچین بازدید کند، اما ما هنوز در مورد این مسئله قانع نشدهایم زیرا در پارچین سایت هستهای نداریم.»
بازدید فرمانده کل سپاه از یگانهای رزمی ایران در ابوموسی
خبرگزاریهای داخلی ایران از بازدید محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه
پاسداران جمهوری اسلامی، از یگانهای رزمی مستقر در جزایر ابوموسی، تنب
بزرگ و تنب کوچک در خلیج فارس خبر دادند.
خبرگزاری مهر روز پنجشنبه، ۱۱ خرداد، نوشت که سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری در پایان بازدید خود از این جزایر گفت: «با کمک کشورهای حوزه جنوبی خلیجفارس امنیت آبها و سواحل را خودمان تامین میکنیم.»
وی از «کشورهای اسلامی، بهویژه کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس» خواست تا کمک کنند آن چه «دست استکبار جهانی» خواند از منطقه کوتاه شده و «دشمنان ناامید شوند».
این نخستین بازدید گزارششده یک مقام ارشد نظامی جمهوری اسلامی از این جزایر است.
در همین حال بازدید فرمانده کل سپاه همزمان بود با انجام عملیات نظامی مشترک امارات و قطر در آبهای خلیج فارس.
به نوشته خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، سرهنگ عیسی راشد آل علی، سخنگوی نظامی امارات متحده، روز پنجشنبه به خبرنگاران گفت: «رزمایش 'سپر صلح ۱' در چارچوب همکاری، هماهنگی و تبادل تجربیات نظامی میان امارات و قطر انجام شد.»
طی یک ماه گذشته امارات میزبان دو رزمایش دیگر بودهاست: رزمایش نیروهای موسوم به «سپر جزیره» شامل یگانهای نظامی شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و نیز رزمایش فرانسه و امارات.
جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که در دهانه تنگه هرمز قرار دارند از اهمیت راهبردی بسیاری برخوردارند و این جزایر در آذر ۱۳۵۰ و پس از ۸۰ سال اشغال توسط بریتانیا به کنترل نیروهای نظامی ایران درآمدند.
پس از بازگردانده شدن حاکمیت جزایر سهگانه به ایران، قرار شد امور مربوط به ابوموسی تنها جزیره دارای سکنه این مجموعه سهگانه را ایران مشترکاً با شارجه که اکنون بخشی از امارات است اداره کنند، اما اکنون ابوظبی میگوید ایران علاوه بر در دست گرفتن همه امور این جزیره، در ابوموسی فرودگاه و پایگاه نظامی ساخته است.
درپی سفر استانی محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران به جزیره ابوموسی در روز ۲۳ فروردین، دور تازه از اختلاف نظر و تنش بین ایران و امارات متحده عربی بر سر حاکمیت جزایر سهگانه بالا گرفت.
این تنش پس از آن به دیگر کشورهای عربی نیز کشیده شد و شاهزاده نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد و وزیر کشور عربستان، روز ۱۴ اردیبهشت آن چه را که «اشغال» جزیره ابوموسی توسط ایران خواند، محکوم کرد.
روز ۲۷ اردیبهشت، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در واکنش به این اظهارات، طرح یا تکرار هرگونه ادعا در خصوص جزایر سهگانه را اظهاراتی «نسنجیده» تلقی کرد و چنین مواضعی را کاملا مردود و «فاقد وجاهت سیاسی و حقوقی» دانست.
افزایش توجه به ابوموسی و موضوع تغییر نام
تنشهای ایجادشده پس از سفر محمود احمدینژاد به ابوموسی موجی از توجه در ایران به این جزیره را در پی داشت که از آن جمله میتوان به اخبار افزایش سرمایهگذاریها در این جزیره، راهاندازی تور گردشی به ابوموسی و اعلام برگزاری انواع نمایشگاههای فرهنگی و هنری در این جزیره اشاره کرد.
در همین راستا، ولی اسماعیلی، عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی، روز ۲۵ اردیبهشت به خبرگزاری فارس گفت که «قرار است استان توریستی فرهنگی خلیج فارس با مرکزیت بوموسی تشکیل شود».
وی در ادامه گفت: «در این طرح نام ابوموسی به بوموسی تغییر پیدا میکند؛ بوموسی در واقع ترکیبی از بوم یعنی مکان و موسی که همان منطقه است تشکیل میشود؛ چرا که ابوموسی یک نام جعلی است.»
وی اما به مدارک تاریخی که صحت این ریشهیابی نام را تأیید کنند اشارهای نکرد.
با وجود آن که هنوز تغییری در نام این جزیره از سوی دولت یا مجلس جمهوری اسلامی تصویب نشده و خبری رسمی نیز در این مورد انتشار نیافته، اغلب خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی از آغاز این هفته در اخبار خود از این جزیره با نام «بوموسی» یاد کردهاند.
در همین زمینه پیروز مجتهدزاده، استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، که کتابهای متعددی در زمینه جغرافیای تاریخی خلیج فارس و همچنین جزایر سهگانه نامبرده دارد روز یکم خرداد در مصاحبه با روزنامه «مردمسالاری» کاربرد نام بوموسی برای جزیره ابوموسی را نادرست نامید.
وی در این مصاحبه گفت که «کلمه بوموسی و ابوموسی هر دو عربیاند و فرقی در اصل قضیه ندارد. اعراب گاهی در مورد کلمه ابو، الف را برای تسهیل خواندن برمیدارند».
این پژوهشگر افزود: «در قرارداد ۱۹۷۱ که تنها سند قطعی مالکیت و حاکمیت ایران بر این جزیره است، ما این نام را به صورت ابوموسی داریم. چرا توجه نمیشود که اگر ما دست به اینگونه اقدامات تفرقهافکنانه بزنیم و این نام را تغییر دهیم در حقیقت سند مربوط به مالکیت خودمان را به تردید انداختهایم.»
پیروز مجتهدزاده در مورد وجود دیگر نامهای تاریخی برای جزیره ابوموسی گفت که «من که ۴۵ سال است، مطالعات گستردهای در جزئیات جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و استراتژیک خلیج فارس کردهام، به چنین اسنادی برخورد نکردهام.»
خبرگزاری مهر روز پنجشنبه، ۱۱ خرداد، نوشت که سرلشکر پاسدار محمدعلی جعفری در پایان بازدید خود از این جزایر گفت: «با کمک کشورهای حوزه جنوبی خلیجفارس امنیت آبها و سواحل را خودمان تامین میکنیم.»
وی از «کشورهای اسلامی، بهویژه کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس» خواست تا کمک کنند آن چه «دست استکبار جهانی» خواند از منطقه کوتاه شده و «دشمنان ناامید شوند».
این نخستین بازدید گزارششده یک مقام ارشد نظامی جمهوری اسلامی از این جزایر است.
در همین حال بازدید فرمانده کل سپاه همزمان بود با انجام عملیات نظامی مشترک امارات و قطر در آبهای خلیج فارس.
به نوشته خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، سرهنگ عیسی راشد آل علی، سخنگوی نظامی امارات متحده، روز پنجشنبه به خبرنگاران گفت: «رزمایش 'سپر صلح ۱' در چارچوب همکاری، هماهنگی و تبادل تجربیات نظامی میان امارات و قطر انجام شد.»
طی یک ماه گذشته امارات میزبان دو رزمایش دیگر بودهاست: رزمایش نیروهای موسوم به «سپر جزیره» شامل یگانهای نظامی شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس و نیز رزمایش فرانسه و امارات.
جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی که در دهانه تنگه هرمز قرار دارند از اهمیت راهبردی بسیاری برخوردارند و این جزایر در آذر ۱۳۵۰ و پس از ۸۰ سال اشغال توسط بریتانیا به کنترل نیروهای نظامی ایران درآمدند.
پس از بازگردانده شدن حاکمیت جزایر سهگانه به ایران، قرار شد امور مربوط به ابوموسی تنها جزیره دارای سکنه این مجموعه سهگانه را ایران مشترکاً با شارجه که اکنون بخشی از امارات است اداره کنند، اما اکنون ابوظبی میگوید ایران علاوه بر در دست گرفتن همه امور این جزیره، در ابوموسی فرودگاه و پایگاه نظامی ساخته است.
درپی سفر استانی محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران به جزیره ابوموسی در روز ۲۳ فروردین، دور تازه از اختلاف نظر و تنش بین ایران و امارات متحده عربی بر سر حاکمیت جزایر سهگانه بالا گرفت.
این تنش پس از آن به دیگر کشورهای عربی نیز کشیده شد و شاهزاده نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد و وزیر کشور عربستان، روز ۱۴ اردیبهشت آن چه را که «اشغال» جزیره ابوموسی توسط ایران خواند، محکوم کرد.
روز ۲۷ اردیبهشت، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، در واکنش به این اظهارات، طرح یا تکرار هرگونه ادعا در خصوص جزایر سهگانه را اظهاراتی «نسنجیده» تلقی کرد و چنین مواضعی را کاملا مردود و «فاقد وجاهت سیاسی و حقوقی» دانست.
افزایش توجه به ابوموسی و موضوع تغییر نام
تنشهای ایجادشده پس از سفر محمود احمدینژاد به ابوموسی موجی از توجه در ایران به این جزیره را در پی داشت که از آن جمله میتوان به اخبار افزایش سرمایهگذاریها در این جزیره، راهاندازی تور گردشی به ابوموسی و اعلام برگزاری انواع نمایشگاههای فرهنگی و هنری در این جزیره اشاره کرد.
در همین راستا، ولی اسماعیلی، عضو هیئت رئیسه فراکسیون اصولگرایان در مجلس شورای اسلامی، روز ۲۵ اردیبهشت به خبرگزاری فارس گفت که «قرار است استان توریستی فرهنگی خلیج فارس با مرکزیت بوموسی تشکیل شود».
وی در ادامه گفت: «در این طرح نام ابوموسی به بوموسی تغییر پیدا میکند؛ بوموسی در واقع ترکیبی از بوم یعنی مکان و موسی که همان منطقه است تشکیل میشود؛ چرا که ابوموسی یک نام جعلی است.»
وی اما به مدارک تاریخی که صحت این ریشهیابی نام را تأیید کنند اشارهای نکرد.
با وجود آن که هنوز تغییری در نام این جزیره از سوی دولت یا مجلس جمهوری اسلامی تصویب نشده و خبری رسمی نیز در این مورد انتشار نیافته، اغلب خبرگزاریهای رسمی جمهوری اسلامی از آغاز این هفته در اخبار خود از این جزیره با نام «بوموسی» یاد کردهاند.
در همین زمینه پیروز مجتهدزاده، استاد جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، که کتابهای متعددی در زمینه جغرافیای تاریخی خلیج فارس و همچنین جزایر سهگانه نامبرده دارد روز یکم خرداد در مصاحبه با روزنامه «مردمسالاری» کاربرد نام بوموسی برای جزیره ابوموسی را نادرست نامید.
وی در این مصاحبه گفت که «کلمه بوموسی و ابوموسی هر دو عربیاند و فرقی در اصل قضیه ندارد. اعراب گاهی در مورد کلمه ابو، الف را برای تسهیل خواندن برمیدارند».
این پژوهشگر افزود: «در قرارداد ۱۹۷۱ که تنها سند قطعی مالکیت و حاکمیت ایران بر این جزیره است، ما این نام را به صورت ابوموسی داریم. چرا توجه نمیشود که اگر ما دست به اینگونه اقدامات تفرقهافکنانه بزنیم و این نام را تغییر دهیم در حقیقت سند مربوط به مالکیت خودمان را به تردید انداختهایم.»
پیروز مجتهدزاده در مورد وجود دیگر نامهای تاریخی برای جزیره ابوموسی گفت که «من که ۴۵ سال است، مطالعات گستردهای در جزئیات جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و استراتژیک خلیج فارس کردهام، به چنین اسنادی برخورد نکردهام.»
نماینده مجلس: برداشت میلیاردی دولت از صندوق توسعه ملی
به دنبال انتصاب دبیر ستاد هدفمندی یارانهها به مدیریت عامل صندوق توسعه
ملی با حکم محمود احمدینژاد، یک نماینده مجلس شورای اسلامی از برداشت
«پنج میلیارد دلاری» دولت از این صندوق خبر داد و تأکید کرد که این برداشت
«غیرقانونی» است.
به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا، موسیالرضا ثروتی، نماینده بجنورد در مجلس نهم، روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، گفت: «متأسفانه خبردار شدهایم که دولت طی روزهای گذشته حدود پنج میلیارد دلار برخلاف قانون از محل این صندوق برداشت کرده است.»
این در حالی است که طبق اساسنامه صندوق، دولت و مجلس هیچ یک حق برداشت از این صندوق را ندارند.
خبرگزاریها تا این لحظه اشارهای به دلیل این برداشت و محل استفاده این وجه نکردهاند.
برداشت اخیر دولت از این صندوق پس از آن صورت گرفته است که هشتم خردادماه، محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، که در رأس هیئت امنای صندوق توسعه ملی نیز قرار دارد، در حکمی مدیرعامل پیشین صندوق را از سمت خود برکنار و محمدرضا فرزین را جایگزین او کرد.
محمدرضا فرزین با استعفا از سمت معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی و حفظ سمت دبیری ستاد هدفمندی یارانهها مسئولیت صندوق توسعه ملی را بر عهده گرفته است.
موسیالرضا ثروتی روز پنجشنبه انتصاب آقای فرزین به مدیریت صندوق توسعه ملی با حفظ سمت را «غیرطبیعی» خواند و گفت: «قربانی، رئیس سابق هیئت عامل صندوق توسعه ملی، تنها از زمان تأسیس این صندوق تا چند روز گذشته عملکرد مطلوبی در این زمینه داشت و در این مدت صندوق را در مسیر اهداق تعیین شده هدایت کرده بود.»
صندوق توسعه ملی بر اساس سیاستهای کلی برنامه پنجم و ماده ۸۴ قانون برنامه پنجم از ابتدای سال ۹۰ تشکیل و آن زمان مقرر شد که ۲۰ درصد از درآمد نفت و گاز به این صندوق ریخته شود. طبق اساسنامه صندوق این میزان هر سال سه درصد افزایش مییابد.
مسئولان ذیربط هدف از تأسیس این صندوق را حمایت از تولید و اشتغالزایی عنوان میکنند. در وبسایت این صندوق نیز هدف از تأسیس آن تبدیل بخشی از ثروتهای نفتی به «ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی» و «حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز» عنوان شده است.
هنوز به طور دقیق مشخص نیست که موجودی این صندوق به چه میزان است.
محمود احمدینژاد اواخر فروردینماه موجودی این صندوق را «۳۵ میلیارد دلار» اعلام کرد. خبرگزاری فارس نیز میگوید از زمان تأسیس تاکنون حدود ۳۵ میلیارد دلار ذخیره ارزی از محل ۲۰ درصد درآمد نفت و ۲۳ درصد درآمد گاز در این صندوق جمعآوری شده است.
با اینحال قاسم حسینی، قائم مقام صندوق توسعه ملی، اوایل خردادماه موجودی این صندوق را «۲۷ میلیارد دلار» اعلام کرد.
وی آن زمان همچنین برداشتهای دولت و مجلس از صندوق توسعه ملی را از مهمترین مشکلات این صندوق عنوان کرد.
به گزارش خبرگزاری کار ایران، ایلنا، موسیالرضا ثروتی، نماینده بجنورد در مجلس نهم، روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، گفت: «متأسفانه خبردار شدهایم که دولت طی روزهای گذشته حدود پنج میلیارد دلار برخلاف قانون از محل این صندوق برداشت کرده است.»
این در حالی است که طبق اساسنامه صندوق، دولت و مجلس هیچ یک حق برداشت از این صندوق را ندارند.
خبرگزاریها تا این لحظه اشارهای به دلیل این برداشت و محل استفاده این وجه نکردهاند.
برداشت اخیر دولت از این صندوق پس از آن صورت گرفته است که هشتم خردادماه، محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، که در رأس هیئت امنای صندوق توسعه ملی نیز قرار دارد، در حکمی مدیرعامل پیشین صندوق را از سمت خود برکنار و محمدرضا فرزین را جایگزین او کرد.
محمدرضا فرزین با استعفا از سمت معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی و حفظ سمت دبیری ستاد هدفمندی یارانهها مسئولیت صندوق توسعه ملی را بر عهده گرفته است.
موسیالرضا ثروتی روز پنجشنبه انتصاب آقای فرزین به مدیریت صندوق توسعه ملی با حفظ سمت را «غیرطبیعی» خواند و گفت: «قربانی، رئیس سابق هیئت عامل صندوق توسعه ملی، تنها از زمان تأسیس این صندوق تا چند روز گذشته عملکرد مطلوبی در این زمینه داشت و در این مدت صندوق را در مسیر اهداق تعیین شده هدایت کرده بود.»
صندوق توسعه ملی بر اساس سیاستهای کلی برنامه پنجم و ماده ۸۴ قانون برنامه پنجم از ابتدای سال ۹۰ تشکیل و آن زمان مقرر شد که ۲۰ درصد از درآمد نفت و گاز به این صندوق ریخته شود. طبق اساسنامه صندوق این میزان هر سال سه درصد افزایش مییابد.
مسئولان ذیربط هدف از تأسیس این صندوق را حمایت از تولید و اشتغالزایی عنوان میکنند. در وبسایت این صندوق نیز هدف از تأسیس آن تبدیل بخشی از ثروتهای نفتی به «ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی» و «حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز» عنوان شده است.
هنوز به طور دقیق مشخص نیست که موجودی این صندوق به چه میزان است.
محمود احمدینژاد اواخر فروردینماه موجودی این صندوق را «۳۵ میلیارد دلار» اعلام کرد. خبرگزاری فارس نیز میگوید از زمان تأسیس تاکنون حدود ۳۵ میلیارد دلار ذخیره ارزی از محل ۲۰ درصد درآمد نفت و ۲۳ درصد درآمد گاز در این صندوق جمعآوری شده است.
با اینحال قاسم حسینی، قائم مقام صندوق توسعه ملی، اوایل خردادماه موجودی این صندوق را «۲۷ میلیارد دلار» اعلام کرد.
وی آن زمان همچنین برداشتهای دولت و مجلس از صندوق توسعه ملی را از مهمترین مشکلات این صندوق عنوان کرد.
دولت خبر «بازجویی از اسفندیار رحیم مشایی» را تکذیب کرد
به دنبال انتشار اخباری در مورد «بازجویی از اسفندیار رحیممشایی»، رئیس
دفتر محمود احمدینژاد، در ارتباط با «فساد بزرگ مالی»، دفتر ریاست جمهوری
این خبر را تکذیب و تأکید کرد که شکایت قضایی از جراید منتشرکننده این خبر
را پیگیری خواهد کرد.
به گزارش روز چهارشنبه، ۱۰ خردادماه، خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات ریاست جمهوری اعلام کرده است: «در پی انتشار خبری در برخی جراید مبنی بر بازجویی رئیس دفتر رئیس جمهور، این خبر قویا تکذیب میشود.»
این مرکز اخبار منتشر شده را «دروغ» خواند و تأکید کرد که انتشار این مسائل با هدف «حاشیهسازی برای دولت» صورت میگیرد.
روزنامه شرق روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، گزارش کرد که «چند روز پیش هفتهنامه پنجره در مطلبی درباره فساد بزرگ مالی اخیر، از اسفندیار رحیم مشایی نام برد» و به نقل از «منابع موثق» اعلام کرد که «رئیس دفتر احمدینژاد توسط دستگاه قضایی احضار و توسط ضابطان قوه قضائیه به مدت چهار ساعت» بازجویی شده است.
این روزنامه به نقل از هفتهنامه «پنجره» نوشت: «ابهامات موجود درباره تخلفات مالی، سفرهای متعدد به کشورهای خارجی، ارتباط با عناصر بیگانه و ... از مواردی است که در بازجویی به عمل آمده از اسفندیار رحیم مشایی مطرح شده است.»
به گفته روزنامه شرق، هفتهنامه «پنجره» که نخستین بار خبر «بازجویی» از اسفندیار رحیم مشایی، پدر عروس محمود احمدینژاد، را منتشر کرد، از رسانههای وابسته به جناح حاکم به شمار میرود که مدیر مسئول آن علیرضا زاکانی و جانشین مدیر مسئول آن نیز فریدالدین حداد عادل، برادر همسر مجتبی خامنهای، است.
در کنار این خبر، سه روز پیشتر نیز روزنامههای تهران امروز و مردمسالاری در گزارشهایی از «دوازدهمین جلسه دادگاه فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی»، اظهارات عنایتالله ریاحی، خواهرزاده اسفندیار رحیم مشایی و از متهمان پرونده اختلاس را با عنوان «اظهارات ع. ر.، خواهرزاده لیدر جریان انحرافی» منتشر کرده بودند.
مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات ریاست جمهوری ضمن تکذیب خبر بازجویی از اسفندیار رحیم مشایی تأکید کرده است که «اینگونه دروغپردازیها و فضاسازیهای کاذب»، بر «اراده» دولت تأثیری نمیگذارد و تنها «موجب بیاعتمادی مردم به رسانههای» ناشر این اخبار میشود.
این مرکز همچنین با اشاره به «حق طبیعی خود برای پیگیری قضایی و حقوقی انتشار این دست اخبار دروغ» تأکید کرده است که «شکایت از جراید منتشرکننده این خبر و پیگیری» آن را تا «حصول نتیجه» دنبال میکند.
در چند سال اخیر انتقادها از اسفندیار رحیم مشایی، بهویژه از سوی مجلس شورای اسلامی، بارها خبرساز شده است. تعدادی از نمایندگان مجلس در مواردی از وی به عنوان «رهبر» یا عضو اصلی جریان موسوم به «انحرافی» یاد کرده و از محمود احمدینژاد به دلیل «حمایتهایش» از وی انتقاد کردهاند.
به گزارش روز چهارشنبه، ۱۰ خردادماه، خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات ریاست جمهوری اعلام کرده است: «در پی انتشار خبری در برخی جراید مبنی بر بازجویی رئیس دفتر رئیس جمهور، این خبر قویا تکذیب میشود.»
این مرکز اخبار منتشر شده را «دروغ» خواند و تأکید کرد که انتشار این مسائل با هدف «حاشیهسازی برای دولت» صورت میگیرد.
روزنامه شرق روز پنجشنبه، ۱۱ خردادماه، گزارش کرد که «چند روز پیش هفتهنامه پنجره در مطلبی درباره فساد بزرگ مالی اخیر، از اسفندیار رحیم مشایی نام برد» و به نقل از «منابع موثق» اعلام کرد که «رئیس دفتر احمدینژاد توسط دستگاه قضایی احضار و توسط ضابطان قوه قضائیه به مدت چهار ساعت» بازجویی شده است.
این روزنامه به نقل از هفتهنامه «پنجره» نوشت: «ابهامات موجود درباره تخلفات مالی، سفرهای متعدد به کشورهای خارجی، ارتباط با عناصر بیگانه و ... از مواردی است که در بازجویی به عمل آمده از اسفندیار رحیم مشایی مطرح شده است.»
به گفته روزنامه شرق، هفتهنامه «پنجره» که نخستین بار خبر «بازجویی» از اسفندیار رحیم مشایی، پدر عروس محمود احمدینژاد، را منتشر کرد، از رسانههای وابسته به جناح حاکم به شمار میرود که مدیر مسئول آن علیرضا زاکانی و جانشین مدیر مسئول آن نیز فریدالدین حداد عادل، برادر همسر مجتبی خامنهای، است.
در کنار این خبر، سه روز پیشتر نیز روزنامههای تهران امروز و مردمسالاری در گزارشهایی از «دوازدهمین جلسه دادگاه فساد مالی سه هزار میلیارد تومانی»، اظهارات عنایتالله ریاحی، خواهرزاده اسفندیار رحیم مشایی و از متهمان پرونده اختلاس را با عنوان «اظهارات ع. ر.، خواهرزاده لیدر جریان انحرافی» منتشر کرده بودند.
مرکز ارتباطات، اطلاعات و تبلیغات ریاست جمهوری ضمن تکذیب خبر بازجویی از اسفندیار رحیم مشایی تأکید کرده است که «اینگونه دروغپردازیها و فضاسازیهای کاذب»، بر «اراده» دولت تأثیری نمیگذارد و تنها «موجب بیاعتمادی مردم به رسانههای» ناشر این اخبار میشود.
این مرکز همچنین با اشاره به «حق طبیعی خود برای پیگیری قضایی و حقوقی انتشار این دست اخبار دروغ» تأکید کرده است که «شکایت از جراید منتشرکننده این خبر و پیگیری» آن را تا «حصول نتیجه» دنبال میکند.
در چند سال اخیر انتقادها از اسفندیار رحیم مشایی، بهویژه از سوی مجلس شورای اسلامی، بارها خبرساز شده است. تعدادی از نمایندگان مجلس در مواردی از وی به عنوان «رهبر» یا عضو اصلی جریان موسوم به «انحرافی» یاد کرده و از محمود احمدینژاد به دلیل «حمایتهایش» از وی انتقاد کردهاند.
ترس و ناکارامدی، عامل تلف شدن پلنگ در نزدیکی شاهرود
پلنگی که به مزرعه ای در روستای فوجن در حوالی شاهرود نزدیک شده بود، به
دلیل فقدان مهارت کافی، از سوی ماموران تلف شده و از پا درآمد. گزارش
کالبدشکافی می گوید ابتدا گلولی جنگی زانوی این پلنگ را از بین برده و پس
از آن، شلیک دارتهای بیهوشی به جای خواب کردن حیوان، باعث خونریزی شدید
داخلی و سپس تلف شدن او شده است.
حسین محمدی، مدیرکل دفتر حیات وحش و تنوع محیط زیستی سازمان محیط زیست هفته پیش در مورد قضیه کشتن و سپس تلف شدن یک پلنگ در نزدیکی شاهرود، گفته که این پلنگ به دلیل خونریزی شدید، تلف شده است.
ایمان معماریان، دکتر دامپزشکی که کالبدشکافی این پلنگ را شاهد بوده، به رادیو فردا میگوید: «حیوان را زمانی که دست و پایش را بسته و پشت ماشین انداخته بودند، در راه تلف شده و بر اثر خونریزی داخلی مرده بود. هرچند پیش از بیهوش کردن، به او شلیک شده و استخوان زانویش منفجر شده بود.»
این گزارش حاکی است هفته پیش یک پلنگ در روستایی نزدیک شاهرود، به یک مزرعه نزدیک میشود و گفتهمی شود که باعث ترس و حمله به باغبان شده است. باغبان هم با پلیس تماس میگیرد و نیروی انتظامی و نیروهای محیط زیست برای کمک، به منطقه میآیند.
گفته شده در زمانی که این نیروها آن جا بودند، پلنگ به یک نفر که پشت وانت بوده حمله کرده و او را زمین میزند.
به گفته دکتر معماریان، آن وقت است که با گلوله جنگی پلنگ را هدف قرار میدهند که کالبد شکافی نشان میداد استخوان ران را ترکانده و منفجر کرده است. وقتی حیوان تیر می خورد، بعد تلاش می کنند با دارت او را بیهوش کنند که چند دارت به خطا میرود و چند دارت هم به بدن پلنگ اصابت میکند. سپس دست و پای حیوان را بسته و او را به گرمسار منتقل میکنند.
گزارش کالبد شکافی میگوید به احتمال زیاد دارتها باعث آسیب دیدن به طحال شده و خونریزی شدید را در پی داشته است. دکتر معماریان میگوید همان در راه انتقال به گرمسار، حیوان تلف شده و مرده بود.
وی افزود این پلنگ چند ساچمه رو کتف و کمر داشت که نشان میداد قبلا به او شلیک شده ولی چون کسی با ساچمه به شکار پلنگ نمیرود، برای اذیت و آزار به او شلیک شده است.
دکتر معماریان گفت این حیوان کاملا سالم بوده، معدهای سالم داشته و خرگوشی کوهی هم شکار کرده بود که در معده او دیده می شد. با این حال او تاکید دارد که پلنگ، حیوانی خشن است و ترس زیاد از او به علاوه ناکارآمدی در مقابله با این وضعیت، باعث تلف شدن این حیوان شده است.
پايگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محيط زيست هم در گزارشی به نقل از دامپزشک معتمد، گزارشی از کالبدشکافی نوشته و همه این موارد را ذکر کرده است. این گزارش میگوید پلنگ یاد شده مخاط لثه و بافت ملتحمه چشم به شدت کمرنگ داشته که نشان دهنده خونريزی شديد بوده و همچنین استخوان ران چپ هدف قرار گرفته به طوری که گلوله باعث شکستگی و خرد شدن استخوان مذکور شده است.
در گزارش کالبد شکافی اين پلنگ، پارگی در عضلات دو سر و چهار سر ران را نشان میدهد و جراحت اين ناحيه میتواند منجربه زمينگيری و جلوگيری ازحرکت پلنگ شده باشدکه بادرد بسيارشديد و خونريزی از اين ناحيه همراه بوده است.
حسین محمدی، مدير کل دفتر حيات وحش و تنوع زيستی سازمان حفاظت محيط زيست هم افزوده که حفرهای جانبی در ناحيه محوطه بطنی به قطر حدودا ۵ سانتی متر دیده شده که از اين حفره جسمی خارجی وارد محوطه بطنی حيوان شده در ادامه با طحال برخورد و ضمن پارگی کپسول طحال منجر به خونريزی شديد اين عضو شده است.
دکتر ایمان معماریان میگوید به احتمال زیاد، گلولههای دارت برای بیهوشی که بدون دقت شلیک شده، شکم حیوان را هدف قرار داده و به جای بیهوشی، باعث خونریزی شدید داخلی و مرگ او شده است.
دکتر معماریان گفت: «پلنگ حیوان خطرناکی است و پلنگ ایرانی، جثه ای بزرگتر از پلنگ آفریقایی دارد و این طور رفتار ناشیانه با این حیوان، ناشی از ترس است و در درجه دوم، این که کسی به واقع مهارت کافی برای بیهوش کردن و کنترل این حیوان وحشی را ندارد و از این رو چنین ضایعهای روی می دهد.»
حسین محمدی، مدیرکل دفتر حیات وحش و تنوع محیط زیستی سازمان محیط زیست هفته پیش در مورد قضیه کشتن و سپس تلف شدن یک پلنگ در نزدیکی شاهرود، گفته که این پلنگ به دلیل خونریزی شدید، تلف شده است.
ایمان معماریان، دکتر دامپزشکی که کالبدشکافی این پلنگ را شاهد بوده، به رادیو فردا میگوید: «حیوان را زمانی که دست و پایش را بسته و پشت ماشین انداخته بودند، در راه تلف شده و بر اثر خونریزی داخلی مرده بود. هرچند پیش از بیهوش کردن، به او شلیک شده و استخوان زانویش منفجر شده بود.»
این گزارش حاکی است هفته پیش یک پلنگ در روستایی نزدیک شاهرود، به یک مزرعه نزدیک میشود و گفتهمی شود که باعث ترس و حمله به باغبان شده است. باغبان هم با پلیس تماس میگیرد و نیروی انتظامی و نیروهای محیط زیست برای کمک، به منطقه میآیند.
گفته شده در زمانی که این نیروها آن جا بودند، پلنگ به یک نفر که پشت وانت بوده حمله کرده و او را زمین میزند.
به گفته دکتر معماریان، آن وقت است که با گلوله جنگی پلنگ را هدف قرار میدهند که کالبد شکافی نشان میداد استخوان ران را ترکانده و منفجر کرده است. وقتی حیوان تیر می خورد، بعد تلاش می کنند با دارت او را بیهوش کنند که چند دارت به خطا میرود و چند دارت هم به بدن پلنگ اصابت میکند. سپس دست و پای حیوان را بسته و او را به گرمسار منتقل میکنند.
گزارش کالبد شکافی میگوید به احتمال زیاد دارتها باعث آسیب دیدن به طحال شده و خونریزی شدید را در پی داشته است. دکتر معماریان میگوید همان در راه انتقال به گرمسار، حیوان تلف شده و مرده بود.
وی افزود این پلنگ چند ساچمه رو کتف و کمر داشت که نشان میداد قبلا به او شلیک شده ولی چون کسی با ساچمه به شکار پلنگ نمیرود، برای اذیت و آزار به او شلیک شده است.
دکتر معماریان گفت این حیوان کاملا سالم بوده، معدهای سالم داشته و خرگوشی کوهی هم شکار کرده بود که در معده او دیده می شد. با این حال او تاکید دارد که پلنگ، حیوانی خشن است و ترس زیاد از او به علاوه ناکارآمدی در مقابله با این وضعیت، باعث تلف شدن این حیوان شده است.
پايگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محيط زيست هم در گزارشی به نقل از دامپزشک معتمد، گزارشی از کالبدشکافی نوشته و همه این موارد را ذکر کرده است. این گزارش میگوید پلنگ یاد شده مخاط لثه و بافت ملتحمه چشم به شدت کمرنگ داشته که نشان دهنده خونريزی شديد بوده و همچنین استخوان ران چپ هدف قرار گرفته به طوری که گلوله باعث شکستگی و خرد شدن استخوان مذکور شده است.
در گزارش کالبد شکافی اين پلنگ، پارگی در عضلات دو سر و چهار سر ران را نشان میدهد و جراحت اين ناحيه میتواند منجربه زمينگيری و جلوگيری ازحرکت پلنگ شده باشدکه بادرد بسيارشديد و خونريزی از اين ناحيه همراه بوده است.
حسین محمدی، مدير کل دفتر حيات وحش و تنوع زيستی سازمان حفاظت محيط زيست هم افزوده که حفرهای جانبی در ناحيه محوطه بطنی به قطر حدودا ۵ سانتی متر دیده شده که از اين حفره جسمی خارجی وارد محوطه بطنی حيوان شده در ادامه با طحال برخورد و ضمن پارگی کپسول طحال منجر به خونريزی شديد اين عضو شده است.
دکتر ایمان معماریان میگوید به احتمال زیاد، گلولههای دارت برای بیهوشی که بدون دقت شلیک شده، شکم حیوان را هدف قرار داده و به جای بیهوشی، باعث خونریزی شدید داخلی و مرگ او شده است.
دکتر معماریان گفت: «پلنگ حیوان خطرناکی است و پلنگ ایرانی، جثه ای بزرگتر از پلنگ آفریقایی دارد و این طور رفتار ناشیانه با این حیوان، ناشی از ترس است و در درجه دوم، این که کسی به واقع مهارت کافی برای بیهوش کردن و کنترل این حیوان وحشی را ندارد و از این رو چنین ضایعهای روی می دهد.»
جوانان و جوانی در ایران؛ آرزوها و دغدغه های بی پایان
جوانی، دوره جذابی که اغلب تا آن را پشت سر نگذاريم از خودمان نمیپرسيم
کجاست که يادش به خير! اما جوانی فقط سال های پرشور ماجراجويی و تجربه و
زمين خوردن و برخاستن نيست. دست کم در ايران، جوانی يک پديده جمعيتی هم
هست. ۱۸ درصد جمعيت جهان را جوانان تشکيل میدهند و بيش از ۶۰ درصد اين
جمعيت جوان در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه يافته زندگی میکنند.
صندوق جمعيت سازمان ملل متحد میگويد: بيش از ۵۸ درصد جمعيت ايران را جوانان تشکيل میدهند. با اين حال وزارت بهداشت در آخرين گزارشهای خود از آماری نزديک به ۳۵ درصد جمعيت کل کشور حرف میزند. حتی اگر همين ۳۵ درصد را هم بپذيريم با جمعيتی حدود ۳۰ ميليون رو به رو هستيم. از اين جمعيت چه میدانيم؟ چقدر درباره جوانان ايرانی مطالعه و تحقيق شده است؟ برنامه ريزیهای ما برای اين جمعيت بر چه اساسی است.
عبدالمحمد کاظمی پور، جامعه شناس و استاد دانشگاه با انتشار کتاب «نسل ايکس » به بررسی جامعه شناختی نسل جوان ايرانی پرداخته است.
جوانان ايرانی چه میگويند، چه میخواهند، به چه باور دارند و زندگی و جامعه خود را چگونه میبينند؟ آقای کاظمی پور می گويد جوانان در ايران همواره به عنوان «مشکل» ديده شده اند نه به عنوان جمعيتی که بايد بررسی و شناخته شوند:
عبدالمحمد کاظمی پور: در يک دوره ای که اساسا موضوعی به اسم موضوع جوانان در ايران مطرح نبود و شايد مثلا از دوم خرداد و دوره آقای خاتمی به اين قضيه توجه بيشتر شد که بعد از آن هم مجددا افول کرد. در همان دورههايی هم که توجهی به جوانان میشد بيش از آن که دغدغه اصلی اين باشد که جوانها را بيشتر بشناسند؛ دغدغه اين بود که مسئله جوانها را به عنوان يک مشکل چگونه میشود حل کرد و در نتيجه عمده بحثهايی که انجام میشد از موضع دستورالعملی و از موضع ارائه راه حل بود برای اينکه وضعيت جوانها را نزديک کنند به تصويری که عمدتا خودشان و دستگاه رسمی دولتی در ذهن داشتند.»
پيش از هر چيز ديگر از آقای کاظمی پور میپرسم نسل جوانی که در مطالعهاش بررسی کرده، با نسل جوان ايرانی پيش از انقلاب چه تفاوتها و شباهتهايی دارد؟ او از تفاوت در دغدغه های اقتصادی و انگارههای مذهبی میگويد:
عبدالمحمد کاظمی پور: مساله، دغدغههای اقتصادی است. پيش از انقلاب درصد جوانانی که مشکلات اقتصادی را عمده ترين مشکل يا يکی از عمده ترين مشکلات خودشان يا کشور قلمداد میکردند بسيار کم و کوچک است. در حالی که بعد از انقلاب هر چقدر نزديک تر میشويم به زمان حاضر اين دغدغه، دغدغه بزگتری میشود و اين خودش تفاوت بسيار عمدهای است. يعنی عمدتا جوانها در آن سن وسال کسانی هستند که يا درگير تحصيل هستند يا در حال سرمايهگذاری روی خودشان هستند يا درگير فعاليتهای اجتماعی و سياسی هستند و يا حتی اگر هيچ کدام از اينها هم نباشد دارند جوانی میکنند. معمولا نبايد در آن سنين دغدغه های اقتصادی اين قدر عمده باشد.»
به گفته این جامعه شناس، «يک تفاوت ديگر تفاوتی است که در ارتباط با مذهب بين اين جوانها و نوع رفتار و نگاه مذهبی آنها میشود ديد. اگر اينها را مقايسه کنيم با جوان های هم سن و سال خودشان پيش از انقلاب، می بينيم که مثلا يکی از سوالاتی که در پيمايشهايی که من استفاده کردم پرسيده شده بود اين بود که از افراد مختلف پرسيدند با توجه به فضايی که اطراف خودتان میبينيد و مشاهدات تان، بگوييد که تصور میکنيد جامعه دارد میرود به طرف اين که بيشتر مذهبی شود، کمتر مذهبی شود يا اينکه همين طور که الان هست باقی بماند. پيش از انقلاب در ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ در يکی از پيمايشهايی که استفاده شده تعداد جواب هايی که اين گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال داده اند خيلی جالب است . ترکيب جواب ها و تغييری که کرده ۲۵ سال بعد از آن واقعا جالب است. در پاسخ به آن سوال حدود ۵۰ تا ۵۱ درصد از جوان ها در اين گروه سنی خاص گفته اند که ما نمیدانيم يعنی هيچ اطلاعی نداشتند از اينکه جامعه به کدام جهت در حال حرکت است. يک چيزی حدود يک سوم مثلا ۳۷ تا ۳۸ درصد گفته اند که جامعه دارد میرود به سمت مذهبی شدن. چيزی حدود ۱۰ درصد هم گفته اند جامعه دارد میرود به طرف غيرمذهبی شدن. ۲۵ سال بعد که ما اين سووال را کرديم آن تعداد کسانی که گفتند نمیدانيم و پاسخی نداشتند که نصف جمعيت (۵۰ درصد) بوده؛ صفر شده است. يعنی آن ۵۰ درصد الان میدانند که جامعه به کدام طرف حرکت میکند. بعد وقتی نگاه میکنيم به الگوی جواب هايی که داده اند فقط ۱۱ درصدشان میگويند جامعه دارد مذهبی تر میشود. ۶۰ درصدشان میگويند جامعه دارد میرود به طرف غيرمذهبی شدن.»
از شاخصهای توسعه در جامعهای با اين سطح ازجمعيت جوان، ميزان مشارکت
سياسی و اجتماعی جوانان است. اما جامعه شناس حاضر در اين بحث میگويد شکل و
جنس مشارکت سياسی جوانان در ايران به کلی خاص است و مشارکت اجتماعی هم در
حد صفر:
عبدالمحمد کاظمی پور: در مورد مشارکت اجتماعی بايد بگويم که اگر نمرهای قرار شود به اين گروه سنی خاص بدهيم، آن نمره تقريبا صفر است. يعنی اين گروه سنی در مشارکت اجتماعی چندانی درگير نيستند و اساسا بخشی از چشمانداز فکری شان هم نيست که در کارهای خيريه و پروژههای عمرانی که افراد به صورت داوطلبانه در کشورهای ديگر انجام میدهند درگير شوند. در مورد مشارکت سياسی هم ترکيب خاصی وجود دارد برای نوع برخوردی که جوانها در اين گروه سنی داشتند و آن هم اين است که اگر مشارکت سياسی را به معنای دنبال کردن اخبار سياسی بگيريم، ميزان و درصد جوان های ايرانی که اخبار را به طور پيگير دنبال میکردند از همه کشورهای ديگری که در اين مطالعه مقايسه کرديم بيشتر است. اين کشورها شامل کشورهای مسلمان خاورميانه مثل ترکيه و مصر میشود و سه کشور غربی انگلستان، آمريکا و کانادا. از تمام اين کشورها درصدی که برای جوانهای ايرانی گزارش شده بالاتر است.»
وی می افزاید: «ولی به محض اين که از اين موضوع فاصله میگيريم يعنی میآييم روی جنبههای ديگر مشارکت سياسی تکيه میکنيم مثلا ميزان اعتمادی که افراد دارند به گروهها و احزاب سياسی و ميزان مشارکت و فعاليتی که در آن زمينهها از خودشان بروز میدهند در آن زمينه درصدی که برای جوانان ايران گزارش شده بسيار پايين است و حتا کمتر از همه کشورهای ديگر. علاوه بر اين تمايل جوانان برای درگير شدن در مسايل سياسی و مشارکت سياسی در کارهايی که لازمهاش يک نوع برنامه ريزی دراز مدت است و يک نوع سازماندهی و انضباط تشکيلاتی است هم درصد بسيار پايينی را نشان می دهد. نوع رفتار سياسی که جوان های ايرانی بيشتر مايل هستند در آن درگير شوند رفتاری است که بيشتر شايد بشود اسمش را رفتار سياسی انفجاری گذاشت. يعنی رفتاری که در يک مدت خيلی خيلی کوتاه به اوج میرسد و اگر هم نتيجهای نگرفت باهمان سرعت افول میکند.»
جوانان ايرانی تفاوتهای بيشتری هم با جوانان کشورهای ديگر دارند. يکی ديگر از زمينههای اين تفاوت در باور به برابری جنسيتی در جامعه است:
«وقتی ايران را هم با دو کشور ترکيه و مصر مقايسه میکنيم و هم با کشورهای غربی میبينيم که اينها وضعيتشان با هر دوی اين دو گروه کشور متفاوت است. يعنی در کشورهای غربی برابری جنسيتی به نظر میرسد که يک امر پذيرفته شدهای است و در پاسخی به سوالی که پرسيده شده آيا در شرايط کمبود امکانات و فرصتهای شغلی بايد اين فرصتها در اختيار مردان قرار گيرد يا زنان، به نظر میرسد که پاسخ اينها بسيار پاسخ بالانسی است و مشابه هم. يعنی پاسخ مردان و زنان جوان در اين کشورها با هم يکی است. هر دو گفته اند که جنسيت نبايد در يک چنين تصميم گيری به عنوان يک فاکتور در نظر گرفته شود. در ترکيه و مصر باز پاسخها، پاسخهای مردان و زنان جوان، مشابه است. منتها مشابه از اين لحاظ که هر دو گفته اند که اين فرصتها بايد در اختيار مردان قرار گيرد. هم مردان و هم زنان اين را گفته اند. در ايران اما وضعيت متفاوت است. يعنی بخش بزرگی از زنان جوان گفته اند که اين فرصتها نبايد بر اساس جنسيت توزيع شود و بخش بزرگی از مردان گفته اند که اين فرصتها بايد در اختيار مردان قرار گيرد. معنیاش اين است که ديدگاههای مربوط به برابری جنسيتی هنوز کاملا داخلی و پذيرفته نشده و به نرم در ايران تبديل نشده. تفاوت و شکاف قابل توجه بين مردان و زنان همچنان وجود دارد. حتی در اين سنين خاص. بنابراين معنی اين خواهد بود که انرژی اجتماعی موجود برای بروز و ظهور و گسترش يک جنبش فمينيستی در ايران که ناظر بر گسترش فرصتهای برابر برای زنان است بسيار بيشتر از کشورهای ديگر است.»
و اعتماد و اميد اجتماعی؟ جوان ايرانی چقدر به جامعهاش و مردمی که کنار آنها زندگی میکند، اعتماد دارد؟ نگاهش به زندگی و آينده تا چه حد اميدوارانه يا نااميدانه است؟
تحقيقات عبدالمحمد کاظمی پور، جامعه شناس، نتايج چندان اميدوار کننده ای به دست نمیدهد:
«وضعيت کلی جامعه وضعيت بسيار نگران کننده ای است. دو شاخص عمده اعتماد که خيلی استفاده میشود در تحقيقات اجتماعی يکی اعتقاد اجتماعی است يعنی اعتمادی که مردم نسبت به همديگر دارند و ديگری هم اعتماد سياسی است. يعنی اعتمادی که مردم نسبت به حکومت و نهادهای حکومتی دارند. در شرايطی که يکی از اينها وجود داشته باشد و ديگری وجود نداشته باشد نوع اتفاقاتی که در جامعه ممکن است بيافتد خيلی متفاوت است. يعنی مثلا اگر اعتماد سياسی وجود نداشته باشد و مردم نسبت به حکومت و نهادهای حکومتی بیاعتماد باشند ولی اعتماد اجتماعی وجود داشته باشد احتمال شکلگيری يک جنبش اجتماعی و يک انقلاب احتمالا موفقيت آميز بسيار زياد است. ولی در شرايط جامعه ايران متاسفانه هم اعتماد اجتماعی بسيار پايين است و هم اعتماد سياسی. معنی آن اين خواهد بود که نه فقط حکومت و مردم نخواهند توانست به طور سالم و طبيعی با هم کار کنند و مشارکت کنند مثلا در پيشبرد يک پروژه ملی، بلکه مردم خودشان هم با خودشان خيلی نخواهند توانست به راحتی کار کنند. در نتيجه محصول يک چنين وضعيت خاصی بيشتر يک چيزی نزديک به فروپاشی اجتماعی است. اين وضعيت در نابسامانی اجتماعی منعکس میشود و در درون جوانها به لحاظ فکری و روحی آشفتگی توليد می کند و ترجمه میشود به نوعی سرگشتگی روحی و فکری. از اين جهت می توان گفت وضعيت جوانهای ايرانی بسيار بسيار وضعيت نگران کنندهای است.»
جوانان ايرانی، اميدوار يا نااميد، مطمئن يا بدون اطمينان، پديده جمعيتی هستند که کمتر بررسی و شناخته شده اند. نهادهای دولتی عريض و طويل و پربودجه ای مثل سازمان ملی جوانان و بعدها وزارت ورزش و جوانان هم تا به حال يا تحقيق و بررسی اساسی درباره اين بافت جمعيتی در خور توجه انجام نداده اند و يا چيزی از نتايج تحقيقات خود نگفتهاند. جوانی و جوانان: دوره و جمعيتی که اگرچه در ايران در حال توسعه است اما کمتر ديده میشود.
صندوق جمعيت سازمان ملل متحد میگويد: بيش از ۵۸ درصد جمعيت ايران را جوانان تشکيل میدهند. با اين حال وزارت بهداشت در آخرين گزارشهای خود از آماری نزديک به ۳۵ درصد جمعيت کل کشور حرف میزند. حتی اگر همين ۳۵ درصد را هم بپذيريم با جمعيتی حدود ۳۰ ميليون رو به رو هستيم. از اين جمعيت چه میدانيم؟ چقدر درباره جوانان ايرانی مطالعه و تحقيق شده است؟ برنامه ريزیهای ما برای اين جمعيت بر چه اساسی است.
عبدالمحمد کاظمی پور، جامعه شناس و استاد دانشگاه با انتشار کتاب «نسل ايکس » به بررسی جامعه شناختی نسل جوان ايرانی پرداخته است.
جوانان ايرانی چه میگويند، چه میخواهند، به چه باور دارند و زندگی و جامعه خود را چگونه میبينند؟ آقای کاظمی پور می گويد جوانان در ايران همواره به عنوان «مشکل» ديده شده اند نه به عنوان جمعيتی که بايد بررسی و شناخته شوند:
عبدالمحمد کاظمی پور: در يک دوره ای که اساسا موضوعی به اسم موضوع جوانان در ايران مطرح نبود و شايد مثلا از دوم خرداد و دوره آقای خاتمی به اين قضيه توجه بيشتر شد که بعد از آن هم مجددا افول کرد. در همان دورههايی هم که توجهی به جوانان میشد بيش از آن که دغدغه اصلی اين باشد که جوانها را بيشتر بشناسند؛ دغدغه اين بود که مسئله جوانها را به عنوان يک مشکل چگونه میشود حل کرد و در نتيجه عمده بحثهايی که انجام میشد از موضع دستورالعملی و از موضع ارائه راه حل بود برای اينکه وضعيت جوانها را نزديک کنند به تصويری که عمدتا خودشان و دستگاه رسمی دولتی در ذهن داشتند.»
پيش از هر چيز ديگر از آقای کاظمی پور میپرسم نسل جوانی که در مطالعهاش بررسی کرده، با نسل جوان ايرانی پيش از انقلاب چه تفاوتها و شباهتهايی دارد؟ او از تفاوت در دغدغه های اقتصادی و انگارههای مذهبی میگويد:
عبدالمحمد کاظمی پور: مساله، دغدغههای اقتصادی است. پيش از انقلاب درصد جوانانی که مشکلات اقتصادی را عمده ترين مشکل يا يکی از عمده ترين مشکلات خودشان يا کشور قلمداد میکردند بسيار کم و کوچک است. در حالی که بعد از انقلاب هر چقدر نزديک تر میشويم به زمان حاضر اين دغدغه، دغدغه بزگتری میشود و اين خودش تفاوت بسيار عمدهای است. يعنی عمدتا جوانها در آن سن وسال کسانی هستند که يا درگير تحصيل هستند يا در حال سرمايهگذاری روی خودشان هستند يا درگير فعاليتهای اجتماعی و سياسی هستند و يا حتی اگر هيچ کدام از اينها هم نباشد دارند جوانی میکنند. معمولا نبايد در آن سنين دغدغه های اقتصادی اين قدر عمده باشد.»
به گفته این جامعه شناس، «يک تفاوت ديگر تفاوتی است که در ارتباط با مذهب بين اين جوانها و نوع رفتار و نگاه مذهبی آنها میشود ديد. اگر اينها را مقايسه کنيم با جوان های هم سن و سال خودشان پيش از انقلاب، می بينيم که مثلا يکی از سوالاتی که در پيمايشهايی که من استفاده کردم پرسيده شده بود اين بود که از افراد مختلف پرسيدند با توجه به فضايی که اطراف خودتان میبينيد و مشاهدات تان، بگوييد که تصور میکنيد جامعه دارد میرود به طرف اين که بيشتر مذهبی شود، کمتر مذهبی شود يا اينکه همين طور که الان هست باقی بماند. پيش از انقلاب در ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ در يکی از پيمايشهايی که استفاده شده تعداد جواب هايی که اين گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ سال داده اند خيلی جالب است . ترکيب جواب ها و تغييری که کرده ۲۵ سال بعد از آن واقعا جالب است. در پاسخ به آن سوال حدود ۵۰ تا ۵۱ درصد از جوان ها در اين گروه سنی خاص گفته اند که ما نمیدانيم يعنی هيچ اطلاعی نداشتند از اينکه جامعه به کدام جهت در حال حرکت است. يک چيزی حدود يک سوم مثلا ۳۷ تا ۳۸ درصد گفته اند که جامعه دارد میرود به سمت مذهبی شدن. چيزی حدود ۱۰ درصد هم گفته اند جامعه دارد میرود به طرف غيرمذهبی شدن. ۲۵ سال بعد که ما اين سووال را کرديم آن تعداد کسانی که گفتند نمیدانيم و پاسخی نداشتند که نصف جمعيت (۵۰ درصد) بوده؛ صفر شده است. يعنی آن ۵۰ درصد الان میدانند که جامعه به کدام طرف حرکت میکند. بعد وقتی نگاه میکنيم به الگوی جواب هايی که داده اند فقط ۱۱ درصدشان میگويند جامعه دارد مذهبی تر میشود. ۶۰ درصدشان میگويند جامعه دارد میرود به طرف غيرمذهبی شدن.»
در شرايط جامعه ايران متاسفانه هم اعتماد اجتماعی بسيار پايين است و هم
اعتماد سياسی. معنی آن اين خواهد بود که نه فقط حکومت و مردم نخواهند
توانست به طور سالم و طبيعی با هم کار کنند و مشارکت کنند مثلا در پيشبرد
يک پروژه ملی، بلکه مردم خودشان هم با خودشان خيلی نخواهند توانست به راحتی
کار کنند. در نتيجه محصول يک چنين وضعيت خاصی بيشتر يک چيزی نزديک به
فروپاشی اجتماعی است.
عبدالمحمد کاظمی پور: در مورد مشارکت اجتماعی بايد بگويم که اگر نمرهای قرار شود به اين گروه سنی خاص بدهيم، آن نمره تقريبا صفر است. يعنی اين گروه سنی در مشارکت اجتماعی چندانی درگير نيستند و اساسا بخشی از چشمانداز فکری شان هم نيست که در کارهای خيريه و پروژههای عمرانی که افراد به صورت داوطلبانه در کشورهای ديگر انجام میدهند درگير شوند. در مورد مشارکت سياسی هم ترکيب خاصی وجود دارد برای نوع برخوردی که جوانها در اين گروه سنی داشتند و آن هم اين است که اگر مشارکت سياسی را به معنای دنبال کردن اخبار سياسی بگيريم، ميزان و درصد جوان های ايرانی که اخبار را به طور پيگير دنبال میکردند از همه کشورهای ديگری که در اين مطالعه مقايسه کرديم بيشتر است. اين کشورها شامل کشورهای مسلمان خاورميانه مثل ترکيه و مصر میشود و سه کشور غربی انگلستان، آمريکا و کانادا. از تمام اين کشورها درصدی که برای جوانهای ايرانی گزارش شده بالاتر است.»
وی می افزاید: «ولی به محض اين که از اين موضوع فاصله میگيريم يعنی میآييم روی جنبههای ديگر مشارکت سياسی تکيه میکنيم مثلا ميزان اعتمادی که افراد دارند به گروهها و احزاب سياسی و ميزان مشارکت و فعاليتی که در آن زمينهها از خودشان بروز میدهند در آن زمينه درصدی که برای جوانان ايران گزارش شده بسيار پايين است و حتا کمتر از همه کشورهای ديگر. علاوه بر اين تمايل جوانان برای درگير شدن در مسايل سياسی و مشارکت سياسی در کارهايی که لازمهاش يک نوع برنامه ريزی دراز مدت است و يک نوع سازماندهی و انضباط تشکيلاتی است هم درصد بسيار پايينی را نشان می دهد. نوع رفتار سياسی که جوان های ايرانی بيشتر مايل هستند در آن درگير شوند رفتاری است که بيشتر شايد بشود اسمش را رفتار سياسی انفجاری گذاشت. يعنی رفتاری که در يک مدت خيلی خيلی کوتاه به اوج میرسد و اگر هم نتيجهای نگرفت باهمان سرعت افول میکند.»
جوانان ايرانی تفاوتهای بيشتری هم با جوانان کشورهای ديگر دارند. يکی ديگر از زمينههای اين تفاوت در باور به برابری جنسيتی در جامعه است:
«وقتی ايران را هم با دو کشور ترکيه و مصر مقايسه میکنيم و هم با کشورهای غربی میبينيم که اينها وضعيتشان با هر دوی اين دو گروه کشور متفاوت است. يعنی در کشورهای غربی برابری جنسيتی به نظر میرسد که يک امر پذيرفته شدهای است و در پاسخی به سوالی که پرسيده شده آيا در شرايط کمبود امکانات و فرصتهای شغلی بايد اين فرصتها در اختيار مردان قرار گيرد يا زنان، به نظر میرسد که پاسخ اينها بسيار پاسخ بالانسی است و مشابه هم. يعنی پاسخ مردان و زنان جوان در اين کشورها با هم يکی است. هر دو گفته اند که جنسيت نبايد در يک چنين تصميم گيری به عنوان يک فاکتور در نظر گرفته شود. در ترکيه و مصر باز پاسخها، پاسخهای مردان و زنان جوان، مشابه است. منتها مشابه از اين لحاظ که هر دو گفته اند که اين فرصتها بايد در اختيار مردان قرار گيرد. هم مردان و هم زنان اين را گفته اند. در ايران اما وضعيت متفاوت است. يعنی بخش بزرگی از زنان جوان گفته اند که اين فرصتها نبايد بر اساس جنسيت توزيع شود و بخش بزرگی از مردان گفته اند که اين فرصتها بايد در اختيار مردان قرار گيرد. معنیاش اين است که ديدگاههای مربوط به برابری جنسيتی هنوز کاملا داخلی و پذيرفته نشده و به نرم در ايران تبديل نشده. تفاوت و شکاف قابل توجه بين مردان و زنان همچنان وجود دارد. حتی در اين سنين خاص. بنابراين معنی اين خواهد بود که انرژی اجتماعی موجود برای بروز و ظهور و گسترش يک جنبش فمينيستی در ايران که ناظر بر گسترش فرصتهای برابر برای زنان است بسيار بيشتر از کشورهای ديگر است.»
و اعتماد و اميد اجتماعی؟ جوان ايرانی چقدر به جامعهاش و مردمی که کنار آنها زندگی میکند، اعتماد دارد؟ نگاهش به زندگی و آينده تا چه حد اميدوارانه يا نااميدانه است؟
تحقيقات عبدالمحمد کاظمی پور، جامعه شناس، نتايج چندان اميدوار کننده ای به دست نمیدهد:
«وضعيت کلی جامعه وضعيت بسيار نگران کننده ای است. دو شاخص عمده اعتماد که خيلی استفاده میشود در تحقيقات اجتماعی يکی اعتقاد اجتماعی است يعنی اعتمادی که مردم نسبت به همديگر دارند و ديگری هم اعتماد سياسی است. يعنی اعتمادی که مردم نسبت به حکومت و نهادهای حکومتی دارند. در شرايطی که يکی از اينها وجود داشته باشد و ديگری وجود نداشته باشد نوع اتفاقاتی که در جامعه ممکن است بيافتد خيلی متفاوت است. يعنی مثلا اگر اعتماد سياسی وجود نداشته باشد و مردم نسبت به حکومت و نهادهای حکومتی بیاعتماد باشند ولی اعتماد اجتماعی وجود داشته باشد احتمال شکلگيری يک جنبش اجتماعی و يک انقلاب احتمالا موفقيت آميز بسيار زياد است. ولی در شرايط جامعه ايران متاسفانه هم اعتماد اجتماعی بسيار پايين است و هم اعتماد سياسی. معنی آن اين خواهد بود که نه فقط حکومت و مردم نخواهند توانست به طور سالم و طبيعی با هم کار کنند و مشارکت کنند مثلا در پيشبرد يک پروژه ملی، بلکه مردم خودشان هم با خودشان خيلی نخواهند توانست به راحتی کار کنند. در نتيجه محصول يک چنين وضعيت خاصی بيشتر يک چيزی نزديک به فروپاشی اجتماعی است. اين وضعيت در نابسامانی اجتماعی منعکس میشود و در درون جوانها به لحاظ فکری و روحی آشفتگی توليد می کند و ترجمه میشود به نوعی سرگشتگی روحی و فکری. از اين جهت می توان گفت وضعيت جوانهای ايرانی بسيار بسيار وضعيت نگران کنندهای است.»
جوانان ايرانی، اميدوار يا نااميد، مطمئن يا بدون اطمينان، پديده جمعيتی هستند که کمتر بررسی و شناخته شده اند. نهادهای دولتی عريض و طويل و پربودجه ای مثل سازمان ملی جوانان و بعدها وزارت ورزش و جوانان هم تا به حال يا تحقيق و بررسی اساسی درباره اين بافت جمعيتی در خور توجه انجام نداده اند و يا چيزی از نتايج تحقيقات خود نگفتهاند. جوانی و جوانان: دوره و جمعيتی که اگرچه در ايران در حال توسعه است اما کمتر ديده میشود.
چشم انداز تاریک اقتصاد اروپا؛ «منطقه پولی يورو را باید منحل کرد»
سايت «هافينگتون پست» در گزارشی تحليلی به قلم سايمون جانسون و پيتر
بون، دو کارشناس اقتصادی، به موضوع اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی در
اروپا و آينده نه چندان درخشان واحد پولی يورو پرداخته است.
جانسون و بون پيش بينی کرده ا ند که «بحران مالی يونان، رکود اقتصادی در ايرلند، ايتاليا و اسپانيا و صد البته، نارضايتی ماليات دهندگان آلمانی از شرايط کنونی باعث خواهد شد که به زودی ميليون ها نفر در اروپا با اين حقيقت تلخ مواجه شوند که "يورو"، واحد پولشان، به تاريخ پيوسته است.»
در ادامه گزارش «هافينگتون پست» آمده است: بايد توجه داشت که وضعيت حاضر حاصل اتفاقی مقطعی نبوده بلکه از دل مجموعه ای از نقاط عطف تعيين کننده تاريخی به وجود آمده است. رويدادهايی که هرکدام، يکی پس از ديگری، موجب آن شدند که روند امور در سراشيب سقوط قرار گيرد. انتخابات آتی يونان که در ۱۷ ماه ژوئن برگزار خواهد شد، يکی از اين نقاط عطف خواهد بود.
در حالی که احتمال کسب اکثريت کرسی های پارلمان توسط نيروهای سياسی به اصطلاح «طرفدار جدايی» وجود دارد، واحد پولی جديدی نيز به زودی در خيابان های آتن و در داد و ستد های روزمره رد و بدل خواهد شد.
اما چيزی که از هم اکنون مشخص شده آن است که حفظ عضويت يونان در منطقه پولی يورو با اين اوضاع تقريباً ناممکن شده است: سپرده گذاران از بانک ها فرار می کنند، ماليات دهندگان پرداخت بدهی خود را به دولت به تعويق می اندازند و کارخانجات پول مواد اوليه خريداری شده را پرداخت نمی کنند– يا به اين دليل که توانايی پرداخت ندارند يا اينکه انتظار دارند به زودی بتوانند تعهدات مالی خود را با واحد پولی کم ارزش «دراخما» پرداخت کنند.
اين همه به علاوه شرايط يونان بعد از پنج سال رکود اقتصادی، بيکاری بيش از ۲۰ درصد نیری کار، تعديل های روزافزون و حذف خدمات اجتماعی، وعده های پوچ سياستمداران داخلی و خارجی، همه و همه باعث شده که احتمال يک واکنش شديد طبيعی به نظر برسد و قابل پيش بينی.
وقتی رهبران صندوق بين المللی پول، مقامات کميسيون اروپا و خبرنگاران حوزه اقتصادی مدام به تکرار گزينه «خروج يونان» می پردازند، چه کسی می تواند در يونان سرمايه گذاری کند؟ يا کدامين عقل سليم حاضر است در اين کشور قراردادهای طولانی مدت ببندد؟ البته در اين ميان اقتصاد يونان است که روز به روز اوضاع بدتری پيدا می کند.
بعضی از سياستمداران اروپايی می گويند که خروج آرام و بی سر و صدای يونان با اين شرايط ميسر است، و اينکه يونان تنها کشوری خواهد بود که منطقه پولی يورو را ترک خواهد کرد. به عقيده نويسندگان «هافينگتون پست» اين سناريو هم مردود است، زيرا خروج يونان صرفاً گام تازه ای در زنجيره وقايعی خواهد بود که در نهايت منجر به از هم پاشيدگی منطقه يورو خواهد شد.
بر اين اساس، در مرحله بعد و زمانی که يونان منطقه يورو را ترک کند، دولت اين کشور پرداخت حدود ۱۲۱ ميليارد يورو بدهی اش به طلبکاران دولتی و ۲۷ ميليارد يورو قرض به صندوق بين المللی پول را نکول خواهد کرد. (يعنی ناتوانی خود را از پرداخت بدهی ها اعلام خواهد کرد.)
مسئله حائز اهميت ديگر که در عين حال کمتر مورد توجه ماليات دهندگان آلمانی (و شايد ديگران) قرار گرفته، آن است که يونان ۱۵۵ ميليارد يورو بدهی مستقيم به «نظام يورو» را نيز مانند ديون قبلی خود نکول خواهد کرد. «نظام يورو» در برگيرنده بانک مرکزی اروپا و ۱۷ بانک مرکزی ملی کشورهای عضو منطقه يورو است.
در نهايت، با خارج شدن کنترل سياست پولی از دست بانک مرکزی اروپا، اين نهاد مجبور خواهد شد که برای تأمين منابع مالی ناشی از برون رفت سرمايه و حمايت از کشورهای دچار بحران اقتصادی اعتبار صادر کند و خود اين اعتبار ها نيز بدون وجود تضمين از بازپرداخت آنها در اختيار کشورهای دچار مشکل درون منطقه يورو قرار داده خواهد شد.
در مقابل جهان نيز «يورو» را به عنوان واحد پولی امن تلقی نخواهد کرد، سرمايه گذاران از قراردادهای اروپايی دوری خواهند گزيد و امکان دارد که حتی آلمان هم در اين مرحله قادر نباشد که مانند گذشته با نرخ بهره پايين به ديگران وام بدهد. بدين ترتيب، ماليات دهندگان آلمانی از تورمی غيرقابل قبول و صورت حسابی سرسام آور برای حفظ شرکای «يورو» در رنج خواهند بود.
ساده ترين راه، به نوشته «هافينگتون پست»، ترک منطقه يورو توسط آلمان است که ديگر کشورها را ناچار خواهد کرد که از اين تصميم تبعيت کنند.
در عين حال بايد خاطر نشان کرد که نسبت به سال ۲۰۰۸، انحلال منطقه پولی يورو تاثيرات مخرب بيشتری بر روی بازارهای مالی جهان خواهد گذاشت.
در صورت از هم گسيختن منطقه يورو، منابع غنی سرمايه اروپا و نظام بانکی اين قاره، علاوه بر بازار ۱۸۵ تريليون دلاری، شامل قراردادهايی که به واحد پولی يورو منعقد شده و هم اکنون در جريان هستند، همه دچار مشکل خواهند شد و برون رفت سرمايه در ابعاد وسيع از اروپا به سوی ايالات متحده و آسيا شکل خواهد گرفت.
با اطمينان نزديک به يقين می توان گفت که مستمری بگيران و خانوارهای بسياری اندوخته ساليان عمر خود را از دست رفته خواهند يافت، آن دسته ای که سرمايه شان را حفظ کرده نيز ذره ذره دارايی خود را در مواجه با تورم در حال از بين رفتن خواهند ديد.
مطلب «هافينگتون پست» در پايان يادآوری می کند که سه سال است سياستمداران اروپايی به طور پيوسته قول می دهند که «هر آنچه از دست شان بر می آيد،» برای نجات يورو انجام خواهند داد. امروز برای ما آشکار است که اين قول از توانايی هايی سياستمداران فراتر بوده است.
زمان آن فرا رسيده است که مقام های صندوق بين المللی پول و اروپايی ها با حمايت ايالات متحده و ديگران کار بر روی انحلال منطقه يورو را آغاز کنند.
جانسون و بون پيش بينی کرده ا ند که «بحران مالی يونان، رکود اقتصادی در ايرلند، ايتاليا و اسپانيا و صد البته، نارضايتی ماليات دهندگان آلمانی از شرايط کنونی باعث خواهد شد که به زودی ميليون ها نفر در اروپا با اين حقيقت تلخ مواجه شوند که "يورو"، واحد پولشان، به تاريخ پيوسته است.»
در ادامه گزارش «هافينگتون پست» آمده است: بايد توجه داشت که وضعيت حاضر حاصل اتفاقی مقطعی نبوده بلکه از دل مجموعه ای از نقاط عطف تعيين کننده تاريخی به وجود آمده است. رويدادهايی که هرکدام، يکی پس از ديگری، موجب آن شدند که روند امور در سراشيب سقوط قرار گيرد. انتخابات آتی يونان که در ۱۷ ماه ژوئن برگزار خواهد شد، يکی از اين نقاط عطف خواهد بود.
در حالی که احتمال کسب اکثريت کرسی های پارلمان توسط نيروهای سياسی به اصطلاح «طرفدار جدايی» وجود دارد، واحد پولی جديدی نيز به زودی در خيابان های آتن و در داد و ستد های روزمره رد و بدل خواهد شد.
اما چيزی که از هم اکنون مشخص شده آن است که حفظ عضويت يونان در منطقه پولی يورو با اين اوضاع تقريباً ناممکن شده است: سپرده گذاران از بانک ها فرار می کنند، ماليات دهندگان پرداخت بدهی خود را به دولت به تعويق می اندازند و کارخانجات پول مواد اوليه خريداری شده را پرداخت نمی کنند– يا به اين دليل که توانايی پرداخت ندارند يا اينکه انتظار دارند به زودی بتوانند تعهدات مالی خود را با واحد پولی کم ارزش «دراخما» پرداخت کنند.
اين همه به علاوه شرايط يونان بعد از پنج سال رکود اقتصادی، بيکاری بيش از ۲۰ درصد نیری کار، تعديل های روزافزون و حذف خدمات اجتماعی، وعده های پوچ سياستمداران داخلی و خارجی، همه و همه باعث شده که احتمال يک واکنش شديد طبيعی به نظر برسد و قابل پيش بينی.
وقتی رهبران صندوق بين المللی پول، مقامات کميسيون اروپا و خبرنگاران حوزه اقتصادی مدام به تکرار گزينه «خروج يونان» می پردازند، چه کسی می تواند در يونان سرمايه گذاری کند؟ يا کدامين عقل سليم حاضر است در اين کشور قراردادهای طولانی مدت ببندد؟ البته در اين ميان اقتصاد يونان است که روز به روز اوضاع بدتری پيدا می کند.
بعضی از سياستمداران اروپايی می گويند که خروج آرام و بی سر و صدای يونان با اين شرايط ميسر است، و اينکه يونان تنها کشوری خواهد بود که منطقه پولی يورو را ترک خواهد کرد. به عقيده نويسندگان «هافينگتون پست» اين سناريو هم مردود است، زيرا خروج يونان صرفاً گام تازه ای در زنجيره وقايعی خواهد بود که در نهايت منجر به از هم پاشيدگی منطقه يورو خواهد شد.
بر اين اساس، در مرحله بعد و زمانی که يونان منطقه يورو را ترک کند، دولت اين کشور پرداخت حدود ۱۲۱ ميليارد يورو بدهی اش به طلبکاران دولتی و ۲۷ ميليارد يورو قرض به صندوق بين المللی پول را نکول خواهد کرد. (يعنی ناتوانی خود را از پرداخت بدهی ها اعلام خواهد کرد.)
مسئله حائز اهميت ديگر که در عين حال کمتر مورد توجه ماليات دهندگان آلمانی (و شايد ديگران) قرار گرفته، آن است که يونان ۱۵۵ ميليارد يورو بدهی مستقيم به «نظام يورو» را نيز مانند ديون قبلی خود نکول خواهد کرد. «نظام يورو» در برگيرنده بانک مرکزی اروپا و ۱۷ بانک مرکزی ملی کشورهای عضو منطقه يورو است.
در نهايت، با خارج شدن کنترل سياست پولی از دست بانک مرکزی اروپا، اين نهاد مجبور خواهد شد که برای تأمين منابع مالی ناشی از برون رفت سرمايه و حمايت از کشورهای دچار بحران اقتصادی اعتبار صادر کند و خود اين اعتبار ها نيز بدون وجود تضمين از بازپرداخت آنها در اختيار کشورهای دچار مشکل درون منطقه يورو قرار داده خواهد شد.
در مقابل جهان نيز «يورو» را به عنوان واحد پولی امن تلقی نخواهد کرد، سرمايه گذاران از قراردادهای اروپايی دوری خواهند گزيد و امکان دارد که حتی آلمان هم در اين مرحله قادر نباشد که مانند گذشته با نرخ بهره پايين به ديگران وام بدهد. بدين ترتيب، ماليات دهندگان آلمانی از تورمی غيرقابل قبول و صورت حسابی سرسام آور برای حفظ شرکای «يورو» در رنج خواهند بود.
ساده ترين راه، به نوشته «هافينگتون پست»، ترک منطقه يورو توسط آلمان است که ديگر کشورها را ناچار خواهد کرد که از اين تصميم تبعيت کنند.
در عين حال بايد خاطر نشان کرد که نسبت به سال ۲۰۰۸، انحلال منطقه پولی يورو تاثيرات مخرب بيشتری بر روی بازارهای مالی جهان خواهد گذاشت.
در صورت از هم گسيختن منطقه يورو، منابع غنی سرمايه اروپا و نظام بانکی اين قاره، علاوه بر بازار ۱۸۵ تريليون دلاری، شامل قراردادهايی که به واحد پولی يورو منعقد شده و هم اکنون در جريان هستند، همه دچار مشکل خواهند شد و برون رفت سرمايه در ابعاد وسيع از اروپا به سوی ايالات متحده و آسيا شکل خواهد گرفت.
با اطمينان نزديک به يقين می توان گفت که مستمری بگيران و خانوارهای بسياری اندوخته ساليان عمر خود را از دست رفته خواهند يافت، آن دسته ای که سرمايه شان را حفظ کرده نيز ذره ذره دارايی خود را در مواجه با تورم در حال از بين رفتن خواهند ديد.
مطلب «هافينگتون پست» در پايان يادآوری می کند که سه سال است سياستمداران اروپايی به طور پيوسته قول می دهند که «هر آنچه از دست شان بر می آيد،» برای نجات يورو انجام خواهند داد. امروز برای ما آشکار است که اين قول از توانايی هايی سياستمداران فراتر بوده است.
زمان آن فرا رسيده است که مقام های صندوق بين المللی پول و اروپايی ها با حمايت ايالات متحده و ديگران کار بر روی انحلال منطقه يورو را آغاز کنند.
چرا مذاکرات هسته ای با ايران به نتيجه نرسيده اند؟
جمشيد چاکسی، استاد مطالعات ايران و خاورميانه در دانشگاه «اينديانا»
آمریکا، در تحليلی که وب سايت «ديپلمات» آن را منتشر کرده است ارزيابی خود
را از دور جديد مذاکرات هسته ای با ايران را ارائه داده و در مقدمه می
نويسد: «از نگاه رهبران ايران دستيابی به يک توافق هسته ای با آمريکا و
متحدانش برای سياست داخلی ايران منافع و امتيازهای چندانی در برنخواهد داشت
و به نظر می رسد که آنها هنوز در اين تحليل خود تجديد نظر نکرده اند.»
تحت تاثير تاريخ طولانی بحران و اختلاف در روابط ايران و آمريکا متاسفانه گذاشتن شرط و شروط و خطوط قرمز برای حل يک بحران نتيجه چندانی ندارد. به همين خاطر دوره های گوناگون از مذاکرات هسته ای بين ايران و غرب در گذشته به نتيجه نرسيده و در حال حاضر نيز چندان اميدوار کننده نيستند.
قبل از انجام دور جديد مذاکرات در بغداد به نظر می رسيد که سفر ریيس آژانس بين المللی انرژی اتمی به تهران ثمر بخش بوده است و رسانه ها از قول دو طرف گزارش می دادند که طی چند روز آينده خبرهای خوبی منتشر خواهد شد. همزمان برخی از مقامات ايرانی از جمله علی لاريجانی رييس مجلس هشدار می دادند که ايران همچنان به رفتارهای زورگويانه غرب در مورد مسئله هسته ای سوءظن دارد.
جمشيد چاکسی در ادامه تحليلی خود يادآوری می کند که ايران درست يک روز قبل از آغاز مذاکرات بغداد صفحات اورانيوم با غلظت بيست درصد را در راکتور تحقيقاتی خود در تهران نصب کرد و اين اقدام را به هيچ وجه نمی توان گامی برای بنای اعتماد بين دو طرف تلقی کرد.
حقيقت اين است که دور جديد مذاکرات در بغداد همچون تمام مذاکرات قبلی که بين ايران وغرب از سال ۲۰۰۳ تاکنون صورت گرفته اند به جايی نرسيد. تنها نکته ای که در بيانيه مشترکی که پس از پايان اين گفت و گو به آن اشاره می شود ادامه مذاکرات در ماه آيده در شهر مسکو است.
شکاف بين ايران و غرب و فقدان تفاهم و درک متقابل بين دو طرف بسيار عميق تر از آن چيزی است که در بيانيه های مشترک و يا جداگانه هر يک از طرفين انعکاس می يابد. تازه ترين گزارش های آژانس نشان می دهد که حدود سه ماه پيش بازرسان اين نهاد آثاری از اورنيوم با غلظت ۲۷ درصد در تاسيسات فردو پيدا کرده اند. اين مورد در کنار تداوم مخالفت ايران با بازرسی آژانس با تاسيسات پارچين شک و سوءظن در مورد نيات واقعی برنامه هسته ای ايران را افزايش خواهد داد.
جمشيد چاکسی در ادامه تحليل خود در وب سايت «ديپلمات» می افزايد: برنامه های هسته ای برای ملت ايران تاکنون هم سيمرغ و هم زمين لرزه بوده اند. رسيدن به مرحله توليد کافی انرژی هسته ای می تواند ايران را از اتکاء يک جانبه به نفت وگاز نجات دهد ولی در عين حال نحوه پيشبرد اين برنامه ها ايران را به مرز سقوط اقتصادی نزديک کرده و آمريکا، دولت های اروپای غربی و اسرائيل را در موقعيتی قرار داده که ممکن است عليه ايران دست به اقدام نظامی بزنند.
صادرات نفت ايران که حدود ۸۰ درصد درآمد خارجی آن کشور را تامين می کند اکنون تحت تاثير تحريم های بين المللی به نازلترين حد خود در بيست سال گذشته تنزل يافته است. تحت تاثير تحريم های خارجی ايران از فن آوری و مواد لازم برای پيشبرد و توسعه برنامه های هسته ای خود محروم شده است. در عين حال اقتصاد ايران بسياری از ظرفيت های خود را از دست داده و توليد مواد غذايی در داخل کشور ديگر نمی تواند نياز جمعيت رو به رشد ايران را تامين کند.
فشارهای اقتصادی ناشی از تحريم های بين المللی باعث شده که محافل قدرتمند در درون و حاشيه حکومت ايران برای کنترل منابع ثروت به جان يکديگر بيافتند. اما با وجود همه اين مشکلات در پيشبرد برنامه های هسته ای توقفی ايجاد نشده چون از نگاه رهبران ايران پذيرش مهلت های غرب و رسيدن به توافق بر سر بحران هسته ای برای سيستم حکومتی آنها منافع چندانی در بر نخواهد داشت.
رهبران ايران به خوبی می دانند که از طريق مذاکره و يا وعده مذاکره می توانند وقت بيشتری برای تداوم تحقيقات و برنامه های هسته ای خود به دست بياورند. از روی تجربه صدام حسين و معمر قذافی به خوبی دريافته اند که هر رژيمی که با مذاکره تسليحات حساس خود را کنار بگذارد در برابر فشار و حملات غرب تضعيف خواهد شد.
رهبران ايران معتقدند تا زمانی که بازارهای جهانی به نفت و گاز ايران محتاج هستند می توان تحريم های بين المللی را دور زد و با مشتريانی مثل چين و هند به جای خريداران غربی معامله کرد.
جمشيد چاکسی در پايان تحليل خود نتيجه می گيرد که از نگاه جمهوری اسلامی ايرن موضوع هسته ای بسيار پيچيده تر از آن چيزی است که غرب به آن می نگرد. حتی در چارچوب مذاکرات و ديپلماسی نيز برای رهبران ايران موضوع هسته ای فقط يکی از موارد و عرصه های تنش با غرب است.
بنابراين بن بست در بحران هسته ای و موقعيت ژئوپليتيک منطقه به همان شکل سابق ادامه می يابد. حکومت ايران به رهبری آيت الله خامنه ای تصميم گرفته است که در مورد فعاليت های هسته ای آن کشور عقب نشينی نکند و با ادامه مسير خود اميدواراست که بر تمام فشارهای خارجی و تحريم ها فايق آمده و عملا ميزان اقتدار، هماهنگی و قاطعيت جامعه بين المللی را به چالش می کشد.
تحت تاثير تاريخ طولانی بحران و اختلاف در روابط ايران و آمريکا متاسفانه گذاشتن شرط و شروط و خطوط قرمز برای حل يک بحران نتيجه چندانی ندارد. به همين خاطر دوره های گوناگون از مذاکرات هسته ای بين ايران و غرب در گذشته به نتيجه نرسيده و در حال حاضر نيز چندان اميدوار کننده نيستند.
قبل از انجام دور جديد مذاکرات در بغداد به نظر می رسيد که سفر ریيس آژانس بين المللی انرژی اتمی به تهران ثمر بخش بوده است و رسانه ها از قول دو طرف گزارش می دادند که طی چند روز آينده خبرهای خوبی منتشر خواهد شد. همزمان برخی از مقامات ايرانی از جمله علی لاريجانی رييس مجلس هشدار می دادند که ايران همچنان به رفتارهای زورگويانه غرب در مورد مسئله هسته ای سوءظن دارد.
جمشيد چاکسی در ادامه تحليلی خود يادآوری می کند که ايران درست يک روز قبل از آغاز مذاکرات بغداد صفحات اورانيوم با غلظت بيست درصد را در راکتور تحقيقاتی خود در تهران نصب کرد و اين اقدام را به هيچ وجه نمی توان گامی برای بنای اعتماد بين دو طرف تلقی کرد.
حقيقت اين است که دور جديد مذاکرات در بغداد همچون تمام مذاکرات قبلی که بين ايران وغرب از سال ۲۰۰۳ تاکنون صورت گرفته اند به جايی نرسيد. تنها نکته ای که در بيانيه مشترکی که پس از پايان اين گفت و گو به آن اشاره می شود ادامه مذاکرات در ماه آيده در شهر مسکو است.
شکاف بين ايران و غرب و فقدان تفاهم و درک متقابل بين دو طرف بسيار عميق تر از آن چيزی است که در بيانيه های مشترک و يا جداگانه هر يک از طرفين انعکاس می يابد. تازه ترين گزارش های آژانس نشان می دهد که حدود سه ماه پيش بازرسان اين نهاد آثاری از اورنيوم با غلظت ۲۷ درصد در تاسيسات فردو پيدا کرده اند. اين مورد در کنار تداوم مخالفت ايران با بازرسی آژانس با تاسيسات پارچين شک و سوءظن در مورد نيات واقعی برنامه هسته ای ايران را افزايش خواهد داد.
جمشيد چاکسی در ادامه تحليل خود در وب سايت «ديپلمات» می افزايد: برنامه های هسته ای برای ملت ايران تاکنون هم سيمرغ و هم زمين لرزه بوده اند. رسيدن به مرحله توليد کافی انرژی هسته ای می تواند ايران را از اتکاء يک جانبه به نفت وگاز نجات دهد ولی در عين حال نحوه پيشبرد اين برنامه ها ايران را به مرز سقوط اقتصادی نزديک کرده و آمريکا، دولت های اروپای غربی و اسرائيل را در موقعيتی قرار داده که ممکن است عليه ايران دست به اقدام نظامی بزنند.
صادرات نفت ايران که حدود ۸۰ درصد درآمد خارجی آن کشور را تامين می کند اکنون تحت تاثير تحريم های بين المللی به نازلترين حد خود در بيست سال گذشته تنزل يافته است. تحت تاثير تحريم های خارجی ايران از فن آوری و مواد لازم برای پيشبرد و توسعه برنامه های هسته ای خود محروم شده است. در عين حال اقتصاد ايران بسياری از ظرفيت های خود را از دست داده و توليد مواد غذايی در داخل کشور ديگر نمی تواند نياز جمعيت رو به رشد ايران را تامين کند.
فشارهای اقتصادی ناشی از تحريم های بين المللی باعث شده که محافل قدرتمند در درون و حاشيه حکومت ايران برای کنترل منابع ثروت به جان يکديگر بيافتند. اما با وجود همه اين مشکلات در پيشبرد برنامه های هسته ای توقفی ايجاد نشده چون از نگاه رهبران ايران پذيرش مهلت های غرب و رسيدن به توافق بر سر بحران هسته ای برای سيستم حکومتی آنها منافع چندانی در بر نخواهد داشت.
رهبران ايران به خوبی می دانند که از طريق مذاکره و يا وعده مذاکره می توانند وقت بيشتری برای تداوم تحقيقات و برنامه های هسته ای خود به دست بياورند. از روی تجربه صدام حسين و معمر قذافی به خوبی دريافته اند که هر رژيمی که با مذاکره تسليحات حساس خود را کنار بگذارد در برابر فشار و حملات غرب تضعيف خواهد شد.
رهبران ايران معتقدند تا زمانی که بازارهای جهانی به نفت و گاز ايران محتاج هستند می توان تحريم های بين المللی را دور زد و با مشتريانی مثل چين و هند به جای خريداران غربی معامله کرد.
جمشيد چاکسی در پايان تحليل خود نتيجه می گيرد که از نگاه جمهوری اسلامی ايرن موضوع هسته ای بسيار پيچيده تر از آن چيزی است که غرب به آن می نگرد. حتی در چارچوب مذاکرات و ديپلماسی نيز برای رهبران ايران موضوع هسته ای فقط يکی از موارد و عرصه های تنش با غرب است.
بنابراين بن بست در بحران هسته ای و موقعيت ژئوپليتيک منطقه به همان شکل سابق ادامه می يابد. حکومت ايران به رهبری آيت الله خامنه ای تصميم گرفته است که در مورد فعاليت های هسته ای آن کشور عقب نشينی نکند و با ادامه مسير خود اميدواراست که بر تمام فشارهای خارجی و تحريم ها فايق آمده و عملا ميزان اقتدار، هماهنگی و قاطعيت جامعه بين المللی را به چالش می کشد.
قانون حالت فوق العاده در مصر که از سالها پیش برقرار بوده، امروز باطل می شود.
شورای نظامی حاکم بر مصر در یک بیانیه گفته است با
وجود پایان مهلت حالت فوق العاده، این شورا تا شروع کار رییس جمهوری جدید
مسئول حفظ امنیت خواهد بود. در این مورد که آیا این قانون تمدید خواهد شد یا نه، سردرگمی وجود داشت اما یکی از نمایندگان پارلمان مصر به بخش عربی بی بی سی گفت این امر بدون تایید پارلمان، عملی نیست.
قانون حالت فوق العاده از بیش از سی سال پیش در مصر برقرار بود.
این قانون وزارت کشور مصر را مجاز می کرد که افراد را بدون طرح اتهام یا محاکمه تا مدت های نامعین در حبس نگه دارد.
محسن گرکانی نژاد، از مسئولان
دانشگاه علوم پزشکی کرمان امروز گفت: "در ایران در هر ۵-۲ دقیقه یک نفر جان
خود را بر اثر مصرف دخانیات از دست میدهد."
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، دکتر
محسن گرکانی نژاد به مناسبت روز جهانی بدون دخانیات گفت: "سالانه در ایران
حدود یک میلیارد تومان هزینه مصرف سیگار میشود و متأسفانه حدود دو برابر
این هزینه، صرف درمان عوارض ناشی از مصرف دخانیات میشود."وی افزود: همچنین ۹۰ درصد سرطانهای ریه، ۵۰ درصد بیماریهای قلبی و عروقی و ۴۰ درصد کل سرطانها ناشی از مصرف مواد مخدر هستند.
دو تن از شاکیان سعید مرتضوی دادستان سابق تهران
اعلام کرده اند که در پرونده حادثه کهریزک به وی به عنوان معاونت در قتل
تفهیم اتهام شده و کیفرخواست او تا اوایل تیرماه صادر می شود.
عبدالحسین روح الامینی و علی کامرانی دو تن از شاکیان سعید مرتضوی هستند که فرزندانشان در حادثه کهریزک جان باختند.
آقای روح الامینی به خبرگزاری فارس گفته که "سعید مرتضوی با عنوان معاونت در قتل تفهیم اتهام شده است و ما منتظر تشکیل دادگاه هستیم."
به گفته آقای روح الامینی هنوز کیفرخواست دادستان سابق تهران صادر نشده است اما علی کامرانی دیگر شاکی آقای مرتضوی گفته که کیفرخواست آقای مرتضوی "تا اوایل تیر ماه صادر می شود."
موضوع شکایت از آقای مرتضوی مربوط به وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران است که عده از معترضان دستگیر شده به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند و چند نفر از آنها جان باختند.
محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد کامرانی از کسانی هستند که نامشان در فهرست کشته شدگان کهریزک قرار دارد.
دادستان سابق تهران از سوی کمیسیون ویژه مجلس درباره حوادث بعد از انتخابات، به عنوان صادر کننده دستور انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه کهریزک معرفی شده بود.
بر اساس گزارش کمیته ویژه مجلس، آقای مرتضوی در جلسهای با اعضای این کمیته گفته بود که دلیل انتقال برخی از بازداشت شدگان به کهریزک "فقدان ظرفیت زندان اوین" بوده است.
او علت مرگ سه تن از بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ را، ابتلای آنها به بیماری مننژیت دانسته بود اما کمیته ویژه مجلس این اظهارات آقای مرتضوی را رد کرد و آنها را "خلاف واقع" دانست.
اتهام بدرفتاری با زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی همواره مطرح بوده و از سوی مقامات تکذیب شده است و در مورد بازداشت شدگان تظاهرات پس از انتخابات نیز گزارش هایی از آزار و شکنجه آنان انتشار یافت و تکذیب شد.
اما در مورد کهریزک، پیگیری گزارش هایی در مورد ضرب و جرح شدید و تجاوز جنسی به بازداشتیان از سوی شخصیت های سرشناس منتقد دولت و سرانجام، انتشار خبر درگذشت برخی از بازداشتیان، باعث بروز واکنش آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی به این موضوع شد.
در زمان وقوع ماجرای کهریزک، سعید مرتضوی سمت دادستانی تهران را بر عهده داشت و اگرچه بعدها، برخی ماموران جزء به عنوان مسئولان "فاجعه کهریزک" معرفی شدند، اما کمیسیون ویژه مجلس مامور رسیدگی به این موضوع، نتیجه گرفت که اعزام بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات به کهریزک غیرقانونی و آقای مرتضوی مسئول این اقدام بوده است.
اگرچه آقای مرتضوی این اتهام را مردود دانست، اما بعدا وی از سمت های قضایی معلق شد تا آنکه محمود احمدی نژاد، سعید مرتضوی را به سمت رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد.
اخیرا نیز وی از سوی دولت به عنوان مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی معرفی شده که اعتراض مجلس را به دنبال داشت و نمایندگان مجلس تهدید کردند که عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به دلیل انتصاب دادستان سابق تهران، به عنوان مدیر عامل صندوق تامین اجتماعی استیضاح خواهند کرد.
بعد از آن نمایندگان در حالی درخواست استیضاح را پس گرفتند که گفته می شد آقای مرتضوی قول داده که از سمت خود کناره گیری کند. اما هنوز مشخص نیست که آیا وی همچنان مدیر عامل این صندوق هست یا نه؟
نام سعید مرتضوی به عنوان قاضی شعبه ۱۴۱۰ دادگاه کارکنان دولت، معروف به دادگاه مطبوعات در دهه ۷۰ خورشیدی مطرح شد.
سعید مرتضوی در زمانی که قاضی دادگاه مطبوعات بود احکام متعددی برای بازداشت روزنامهنگاران و توقیف نشریات صادر کرده بود.
اما او زمانی مورد توجه رسانه های بین المللی و نهادهای حقوق بشری قرار گرفت که زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی – کانادایی در زندان اوین تهران و در جریان بازجویی توسط آقای مرتضوی به شکل مشکوکی کشته شد و جسد او فوری به خاک سپرده شد.
گزارش های رسمی حاکی از "برخورد جسم سخت" با سر خانم کاظمی در زندان اوین داشت. او به دلیل عکاسی غیرمجاز از بیرون زندان اوین بازداشت شده بود.
عبدالحسین روح الامینی و علی کامرانی دو تن از شاکیان سعید مرتضوی هستند که فرزندانشان در حادثه کهریزک جان باختند.
آقای روح الامینی به خبرگزاری فارس گفته که "سعید مرتضوی با عنوان معاونت در قتل تفهیم اتهام شده است و ما منتظر تشکیل دادگاه هستیم."
به گفته آقای روح الامینی هنوز کیفرخواست دادستان سابق تهران صادر نشده است اما علی کامرانی دیگر شاکی آقای مرتضوی گفته که کیفرخواست آقای مرتضوی "تا اوایل تیر ماه صادر می شود."
موضوع شکایت از آقای مرتضوی مربوط به وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران است که عده از معترضان دستگیر شده به بازداشتگاه کهریزک منتقل شدند و چند نفر از آنها جان باختند.
محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد کامرانی از کسانی هستند که نامشان در فهرست کشته شدگان کهریزک قرار دارد.
دادستان سابق تهران از سوی کمیسیون ویژه مجلس درباره حوادث بعد از انتخابات، به عنوان صادر کننده دستور انتقال بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر به بازداشتگاه کهریزک معرفی شده بود.
بر اساس گزارش کمیته ویژه مجلس، آقای مرتضوی در جلسهای با اعضای این کمیته گفته بود که دلیل انتقال برخی از بازداشت شدگان به کهریزک "فقدان ظرفیت زندان اوین" بوده است.
او علت مرگ سه تن از بازداشت شدگان روز ۱۸ تیر ۱۳۸۸ را، ابتلای آنها به بیماری مننژیت دانسته بود اما کمیته ویژه مجلس این اظهارات آقای مرتضوی را رد کرد و آنها را "خلاف واقع" دانست.
اتهام بدرفتاری با زندانیان سیاسی در جمهوری اسلامی همواره مطرح بوده و از سوی مقامات تکذیب شده است و در مورد بازداشت شدگان تظاهرات پس از انتخابات نیز گزارش هایی از آزار و شکنجه آنان انتشار یافت و تکذیب شد.
اما در مورد کهریزک، پیگیری گزارش هایی در مورد ضرب و جرح شدید و تجاوز جنسی به بازداشتیان از سوی شخصیت های سرشناس منتقد دولت و سرانجام، انتشار خبر درگذشت برخی از بازداشتیان، باعث بروز واکنش آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی به این موضوع شد.
در زمان وقوع ماجرای کهریزک، سعید مرتضوی سمت دادستانی تهران را بر عهده داشت و اگرچه بعدها، برخی ماموران جزء به عنوان مسئولان "فاجعه کهریزک" معرفی شدند، اما کمیسیون ویژه مجلس مامور رسیدگی به این موضوع، نتیجه گرفت که اعزام بازداشت شدگان اعتراضات پس از انتخابات به کهریزک غیرقانونی و آقای مرتضوی مسئول این اقدام بوده است.
اگرچه آقای مرتضوی این اتهام را مردود دانست، اما بعدا وی از سمت های قضایی معلق شد تا آنکه محمود احمدی نژاد، سعید مرتضوی را به سمت رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد.
اخیرا نیز وی از سوی دولت به عنوان مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی معرفی شده که اعتراض مجلس را به دنبال داشت و نمایندگان مجلس تهدید کردند که عبدالرضا شیخ الاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به دلیل انتصاب دادستان سابق تهران، به عنوان مدیر عامل صندوق تامین اجتماعی استیضاح خواهند کرد.
بعد از آن نمایندگان در حالی درخواست استیضاح را پس گرفتند که گفته می شد آقای مرتضوی قول داده که از سمت خود کناره گیری کند. اما هنوز مشخص نیست که آیا وی همچنان مدیر عامل این صندوق هست یا نه؟
نام سعید مرتضوی به عنوان قاضی شعبه ۱۴۱۰ دادگاه کارکنان دولت، معروف به دادگاه مطبوعات در دهه ۷۰ خورشیدی مطرح شد.
سعید مرتضوی در زمانی که قاضی دادگاه مطبوعات بود احکام متعددی برای بازداشت روزنامهنگاران و توقیف نشریات صادر کرده بود.
اما او زمانی مورد توجه رسانه های بین المللی و نهادهای حقوق بشری قرار گرفت که زهرا کاظمی، خبرنگار ایرانی – کانادایی در زندان اوین تهران و در جریان بازجویی توسط آقای مرتضوی به شکل مشکوکی کشته شد و جسد او فوری به خاک سپرده شد.
گزارش های رسمی حاکی از "برخورد جسم سخت" با سر خانم کاظمی در زندان اوین داشت. او به دلیل عکاسی غیرمجاز از بیرون زندان اوین بازداشت شده بود.
ارتش آزاد سوریه خبر اولتیماتوم به دولت برای خارج
کردن واحدهای ارتشی از مناطق شهری را تکذیب و تعهد خود به توافقنامه صلح
سازمان ملل را تکرار کرده است.
روز پنجشنبه، ١١ خرداد (٣١ مه)، سرهنگ
مصطفی عبدالکریم، سخنگوی ارتش آزاد سوریه، که مسئول عملیات مسلحانه علیه
حکومت است، گفت که رهبری این نیرو ضربالاجلی را برای خروج واحدهای دولتی
از مناطق شهری تعیین نکرده است.
پیشتر، خبرگزاری های بین المللی به نقل از فرماندهان ارتش آزاد سوریه گزارش کرده بودند که در صورتی که واحدهای ارتشی ظرف چهل و هشت ساعت به عملیات خود علیه معترضان پایان ندهند و از مناطق مسکونی شهرها خارج نشوند، ارتش آزاد سوریه خود را به حفظ توافقنامه آتش بس ملزم نمی داند.
براساس بخشی از توافقنامه ای که به ابتکار کوفی عنان، نماینده مشترک سازمان ملل و اتحادیه اروپا برای پایان خشونت در سوریه ارائه شده و دولت و مخالفان در سوریه آن را پذیرفته اند، قرار بوده است حکومت سوریه واحدهای ارتشی را از مناطق مسکونی خارج کند.
به گفته مخالفان، واحدهای نظامی همراه با تسلیحات سنگین همچنان در مناطق مسکونی مستقر هستند و با حمله مستقیم به غیرنظامیان و یا حمایت از عملیات طرفداران مسلح حکومت، تلفات سنگینی به مردم وارد کرده اند.
سرهنگ عبدالکریم گفته است که موضوع اولتیماتوم توسط تعدادی از فرماندهان عملیاتی ارتش آزاد مطرح شده بود بیآنکه در این مورد، از رهبری این نیرو کسب تکلیف کرده باشند.
وی گفته است که ارتش آزاد همچنان به توافقنامه صلح کوفی عنان متعهد است مگر آنکه شورای ملی سوریه، که رهبری سیاسی مخالفان را برعهده دارد، تصمیمی متفاوت اتخاذ کند.
این خبرنگار بی بی سی گفته است در حالیکه بسیاری از مردم سوریه قبلا اطمینان داشتند که این کشور هرگز به ورطه خشونت های فرقه ای کشانده نخواهد شد، در پی ماهها خشونت، این نگرانی ایجاد شده که ممکن است چنین وضعیتی بروز کند و حتی به جنگ بین روستاها منجر شود.
قدرت حکومتی در سوریه از بیش از چهل سال پیش در اختیار خانواده اسد و نزدیکان آن قرار داشته که از اقلیت علویان سوریه هستند که به گفته مخالفان، در این مدت، مواضع مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در دست گرفته اند.
حرکت اعتراضی در سوریه حدود چهارده ماه پیش آغاز شد و معترضان خواستار آن بودند که بشار اسد، رئیس جمهوری که به داشتن تمایلات اصلاح طلبانه شهرت یافته بود، اقداماتی را در زمینه اصلاحات و آزاد سازی فضای سیاسی و مبارزه با فساد دولتی به جریان اندازد در حالیکه بسیاری از ناظران و حتی مقامات غربی نیز به واکنش مساعد آقای اسد چشم داشتند.
با اینهمه، دولت سوریه با اعزام واحدهای ارتش، از جمله یگان های زرهی، در صدد پایان دادن به اعتراضات بر آمد که به گفته برخی منابع، تا کنون به کشته شدن سیزده هزار تن و زندانی و مفقود شدن هزاران تن دیگر منجر شده است.
در ماه های اخیر، گزارش هایی از درگیری بین مخالفان سنی و علویان طرفدار حکومت منتشر شده و همچنین به گفته برخی از مخالفان، شبه نظامیان شبیحه، به عنوان نیروهای لباس شخصی طرفدار بشار اسد، عمدتا از میان علویان انتخاب شده اند.
برخی از اقدامات خشونت آمیز علیه مخالفان، از جمله کشتار اخیر در شهر حوله به نفرات شبیحه نسبت داده شده و به این ترتیب، خطر تلافیجویی فرقه ای را تشدید کرده است.
بعضی از آنان گفته اند که برای خرید فشنگ، ناچار
شده اند اثاثیه خانه خود را به فروش برسانند در حالیکه بعضی دیگر مجبور
بوده اند برای خرید غذای مورد نیاز خانواده، اسلحه خود را بفروشند.
بسیاری از اعضای ارتش آزاد سوریه از نظامیان سابق هستند که با تشدید عملیات ارتش در برخورد با معترضان، ترک خدمت کرده و گاه با همراه بردن اسلحه خود، به مخالفان پیوسته اند.
در خبری دیگر در مورد سوریه، مقامات دولتی اعلام کرده اند که پانصد نفر را که به ظن ارتباط با مخالفان در بازداشت بودند ،آزاد کرده اند.
آزادی زندانیان سیاسی بخشی از توافقنامه کوفی عنان است که قرار بوده است زمینه خاتمه دادن به خشونت و مصالحه ملی را فراهم آورد.
آزادی این گروه از زندانیان سیاسی دو روز پس از ملاقات کوفی عنان با بشار اسد در دمشق اعلام شده است.
دولت آقای اسد تحت فشار شدید بین المللی قرار گرفته است تا محتوای توافقنامه صلح را به طور کامل به اجرا بگذارد.
از دیگر مواد توافقنامه شش ماده ای کوفی عنان می توان به دسترسی سازمان های امدادرسانی به غیرنظامیان در مناطق درگیری، دسترسی رسانه های خبری به نقاط مختلف سوریه و آزادی برگزاری تظاهرات اشاره کرد.
پیشتر، خبرگزاری های بین المللی به نقل از فرماندهان ارتش آزاد سوریه گزارش کرده بودند که در صورتی که واحدهای ارتشی ظرف چهل و هشت ساعت به عملیات خود علیه معترضان پایان ندهند و از مناطق مسکونی شهرها خارج نشوند، ارتش آزاد سوریه خود را به حفظ توافقنامه آتش بس ملزم نمی داند.
براساس بخشی از توافقنامه ای که به ابتکار کوفی عنان، نماینده مشترک سازمان ملل و اتحادیه اروپا برای پایان خشونت در سوریه ارائه شده و دولت و مخالفان در سوریه آن را پذیرفته اند، قرار بوده است حکومت سوریه واحدهای ارتشی را از مناطق مسکونی خارج کند.
به گفته مخالفان، واحدهای نظامی همراه با تسلیحات سنگین همچنان در مناطق مسکونی مستقر هستند و با حمله مستقیم به غیرنظامیان و یا حمایت از عملیات طرفداران مسلح حکومت، تلفات سنگینی به مردم وارد کرده اند.
سرهنگ عبدالکریم گفته است که موضوع اولتیماتوم توسط تعدادی از فرماندهان عملیاتی ارتش آزاد مطرح شده بود بیآنکه در این مورد، از رهبری این نیرو کسب تکلیف کرده باشند.
وی گفته است که ارتش آزاد همچنان به توافقنامه صلح کوفی عنان متعهد است مگر آنکه شورای ملی سوریه، که رهبری سیاسی مخالفان را برعهده دارد، تصمیمی متفاوت اتخاذ کند.
نگرانی از جنگ فرقهای
در خبری دیگر در مورد ارتش آزاد سوریه، یکی از خبرنگاران بی بی سی، که سه هفته به طور ناشناس به گزارشگری از سوریه مشغول بود، از تغییر در شرایط داخلی آن کشور خبر داده است.این خبرنگار بی بی سی گفته است در حالیکه بسیاری از مردم سوریه قبلا اطمینان داشتند که این کشور هرگز به ورطه خشونت های فرقه ای کشانده نخواهد شد، در پی ماهها خشونت، این نگرانی ایجاد شده که ممکن است چنین وضعیتی بروز کند و حتی به جنگ بین روستاها منجر شود.
قدرت حکومتی در سوریه از بیش از چهل سال پیش در اختیار خانواده اسد و نزدیکان آن قرار داشته که از اقلیت علویان سوریه هستند که به گفته مخالفان، در این مدت، مواضع مهم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در دست گرفته اند.
حرکت اعتراضی در سوریه حدود چهارده ماه پیش آغاز شد و معترضان خواستار آن بودند که بشار اسد، رئیس جمهوری که به داشتن تمایلات اصلاح طلبانه شهرت یافته بود، اقداماتی را در زمینه اصلاحات و آزاد سازی فضای سیاسی و مبارزه با فساد دولتی به جریان اندازد در حالیکه بسیاری از ناظران و حتی مقامات غربی نیز به واکنش مساعد آقای اسد چشم داشتند.
با اینهمه، دولت سوریه با اعزام واحدهای ارتش، از جمله یگان های زرهی، در صدد پایان دادن به اعتراضات بر آمد که به گفته برخی منابع، تا کنون به کشته شدن سیزده هزار تن و زندانی و مفقود شدن هزاران تن دیگر منجر شده است.
در ماه های اخیر، گزارش هایی از درگیری بین مخالفان سنی و علویان طرفدار حکومت منتشر شده و همچنین به گفته برخی از مخالفان، شبه نظامیان شبیحه، به عنوان نیروهای لباس شخصی طرفدار بشار اسد، عمدتا از میان علویان انتخاب شده اند.
برخی از اقدامات خشونت آمیز علیه مخالفان، از جمله کشتار اخیر در شهر حوله به نفرات شبیحه نسبت داده شده و به این ترتیب، خطر تلافیجویی فرقه ای را تشدید کرده است.
شرایط ارتش آزاد
خبرنگار بی بی سی که با برخی از اعضای گروه های مسلح مخالف حکومت هم گفتگو کرده است می گوید که برخی از نفرات ارتش آزاد در شرایط بسیار دشواری قرار دارند.بسیاری از اعضای ارتش آزاد سوریه از نظامیان سابق هستند که با تشدید عملیات ارتش در برخورد با معترضان، ترک خدمت کرده و گاه با همراه بردن اسلحه خود، به مخالفان پیوسته اند.
در خبری دیگر در مورد سوریه، مقامات دولتی اعلام کرده اند که پانصد نفر را که به ظن ارتباط با مخالفان در بازداشت بودند ،آزاد کرده اند.
آزادی زندانیان سیاسی بخشی از توافقنامه کوفی عنان است که قرار بوده است زمینه خاتمه دادن به خشونت و مصالحه ملی را فراهم آورد.
آزادی این گروه از زندانیان سیاسی دو روز پس از ملاقات کوفی عنان با بشار اسد در دمشق اعلام شده است.
دولت آقای اسد تحت فشار شدید بین المللی قرار گرفته است تا محتوای توافقنامه صلح را به طور کامل به اجرا بگذارد.
از دیگر مواد توافقنامه شش ماده ای کوفی عنان می توان به دسترسی سازمان های امدادرسانی به غیرنظامیان در مناطق درگیری، دسترسی رسانه های خبری به نقاط مختلف سوریه و آزادی برگزاری تظاهرات اشاره کرد.
حکومت اسرائیل بقایای اجساد ۹۱
شهروند فلسطینی را که در عملیات و درگیری های مختلف کشته شده اند به دولت
خودگردان فلسطینی تحویل داده است.
تحویل اجساد فلسطینیان بر اساس بخشی از توافقنامه
اوایل ماه مه که به اعتصاب غذای گسترده زندانیان فلسطینی در اسرائیل پایان
داد، صورت گرفته است.این اجساد، که برخی از آنها ۳۷ سال پیش در یک گورستان نظامی اسرائیلی در یک منطقه دور افتاده نزدیک مرز اردن دفن شده بودند، سحرگاه امروز (پنجشنبه) به نمایندگان دولت فلسطینی تحویل داده شدند.
اگر چه اسرائیلیها قربانیان فلسطینی را "تروریست" خطاب می کنند و از آنها به عنوان مهره هایی برای معامله استفاده می کنند، فلسطینیان به آنان عنوان "شهید" نگاه می کنند.
فلسطنیان پس از ادای احترام به این اجساد، قرار است ۷۹ نفر از آنها را در رام الله، مقر دولت خودگردان در کرانه باختری رود اردن، به خاک بسپارند و اجساد ۱۲ نفر دیگر برای تدفین به غزه برده خواهند شد.
نمایندگان دولت خودگردان فلسطینی پیش از آغاز مراسم، تابوتهای حاوی اجساد را در رام الله با پرچمهای فلسطینی پوشاندند.
جان دانیسون، خبرنگار بی بی سی در رام الله می گوید تحویل این اجساد به فلسطینیان موضوع حساسی بوده و مذاکرات برای آن مدتها طول کشیده است.
بیش از ۱۵۰۰ نفر از فلسطینیان زندانی شده در زندانهای اسرائیل که در اعتراض به شرایط خشن زندانها اعتصاب غذا کرده بودند، پذیرفتند که در صورت تحویل شدن جنازه ها اعتصاب غذای خود را بشکنند.
مقامات حکومتی اسرائیل نگران بودند که اگر یکی از زندانیان در حال اعتصاب غذا جان خود را از دست دهد، با واکنشهای تند و ناآرامیهای گسترده ای روبرو شوند.
روزنامه اسرائیلی یدیعوت آهارونوت در گزارشی که
امروز، ۳۱ مه(۱۱ خرداد) منتشر کرده نوشته است که از میان نه نفر عضو شورای
دفاعی اسرائیل، اکثریتشان با حمله به تاسیسات هستهای ایران مخالفند.
این روزنامه مینویسد به رغم این که سیاست رسمی اسرائیل درباره ایران "باز بودن همه گزینهها" عنوان شده است، مقامات عالی دفاعی و امنیتی در مقطع کنونی با حمله نظامی به ایران مخالفند.
به گزارش این روزنامه ژنرال بنی گانتس، فرمانده ارتش اسرائیل و تامیر پاردو، رییس موساد، از جمله مقامات ارشدی هستند که با حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران مخالفند.
ژنرال بنی گانتس نزدیک به یک ماه پیش اعلام کرده بود که از نظر او ایران در پی ساخت سلاح هستهای نیست.
آقای گانتس رهبری ایران را "منطقی" خوانده بود.
این اظهار نظر در تقابل با گفتههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بود که رهبری ایران را "دیوانه" خوانده بود.
به نوشته یدیعوت آهارونوت آقای نتانیاهو، به همراه وزرای دفاع و خارجهاش، ایهود باراک و آویگدور لیبرمن، از حمله نظامی به ایران پشتیبانی میکنند.
این روزنامه از قول "یک مقام سیاسی ارشد"، که نامش را فاش نکرده است، مینویسد: "مساله اصلی این است که نتانیاهو اساسا در این باره [برنامه هستهای ایران] به اوباما اعتماد ندارد".
بنیامین نتانیاهو دو هفته پیش گفته بود که از نظر او ایران از فرصت مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ برای "فریب دادن جهان" استفاده میکند. او برنامه هستهای ایران را مشابه کره شمالی توصیف کرده و جمهوری اسلامی را به ساخت تسلیحات هستهای متهم کرده بود.
اما علاوه بر فرمانده ارتش و رییس موساد، شائول موفاز، رییس حزب کادیما،چندین وزیر کابینه آقای نتانیاهو و مقامات عالی دیگر نیز با دیدگاه او به مساله هستهای ایران مخالفند.
مئیر داگان، رییس سابق موساد، ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل و یووال دیسکین، رئیس سابق سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) از جمله کسانی هستند که مخالفتهای تندی را با سیاست نخست وزیر اسرائیل در این زمینه ابراز کردهاند.
این روزنامه مینویسد به رغم این که سیاست رسمی اسرائیل درباره ایران "باز بودن همه گزینهها" عنوان شده است، مقامات عالی دفاعی و امنیتی در مقطع کنونی با حمله نظامی به ایران مخالفند.
به گزارش این روزنامه ژنرال بنی گانتس، فرمانده ارتش اسرائیل و تامیر پاردو، رییس موساد، از جمله مقامات ارشدی هستند که با حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران مخالفند.
ژنرال بنی گانتس نزدیک به یک ماه پیش اعلام کرده بود که از نظر او ایران در پی ساخت سلاح هستهای نیست.
آقای گانتس رهبری ایران را "منطقی" خوانده بود.
این اظهار نظر در تقابل با گفتههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بود که رهبری ایران را "دیوانه" خوانده بود.
به نوشته یدیعوت آهارونوت آقای نتانیاهو، به همراه وزرای دفاع و خارجهاش، ایهود باراک و آویگدور لیبرمن، از حمله نظامی به ایران پشتیبانی میکنند.
این روزنامه از قول "یک مقام سیاسی ارشد"، که نامش را فاش نکرده است، مینویسد: "مساله اصلی این است که نتانیاهو اساسا در این باره [برنامه هستهای ایران] به اوباما اعتماد ندارد".
بنیامین نتانیاهو دو هفته پیش گفته بود که از نظر او ایران از فرصت مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ برای "فریب دادن جهان" استفاده میکند. او برنامه هستهای ایران را مشابه کره شمالی توصیف کرده و جمهوری اسلامی را به ساخت تسلیحات هستهای متهم کرده بود.
اما علاوه بر فرمانده ارتش و رییس موساد، شائول موفاز، رییس حزب کادیما،چندین وزیر کابینه آقای نتانیاهو و مقامات عالی دیگر نیز با دیدگاه او به مساله هستهای ایران مخالفند.
مئیر داگان، رییس سابق موساد، ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل و یووال دیسکین، رئیس سابق سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) از جمله کسانی هستند که مخالفتهای تندی را با سیاست نخست وزیر اسرائیل در این زمینه ابراز کردهاند.
یک کلیک
گروه پژوهشی در دانشگاه تورنتو اعلام کردهاند که نسخههای جعلی یک نرمافزار فیلترشکن ایرانی با نام سیمرغ سبز، از کاربران جاسوسی میکند.
سیمرغ سبز به این منظور طراحی شده است که کاربران بتوانند به طور ناشناس به اینترنت آزاد و سایتهای مسدود شده توسط دولتها دسترسی داشته باشند.
بررسیها روی نسخههای جعلی منتشر شده نشان میدهد که اسب تروآیی که در سیمرغ جعلی پنهان شده، اطلاعات را از دستگاه قربانیان به سایتی انتقال می دهد که در عربستان سعودی ثبت شده است.
این اطلاعات می تواند شامل شناسههای کاربری، همه پنجرههایی که کاربر روی آن کلیک میکند و هر کلیدی باشد که او روی صفحهکلید میفشارد.
توسعهدهندگان سیمرغ در سایت رسمی خود اعلام کردهاند که نسخههای جعلی که روی سایتهای اشتراک فایلی چون 4shared منتشر شدهاند، ممکن است خطرناک باشند.
در حال حاضر برخی از نرمافزارهای ضدویروس چون سوفوز و آویرا با بروزرسانی خود، میتوانند این بدافزار را شناسایی کنند.
سیمرغ سبز به این منظور طراحی شده است که کاربران بتوانند به طور ناشناس به اینترنت آزاد و سایتهای مسدود شده توسط دولتها دسترسی داشته باشند.
بررسیها روی نسخههای جعلی منتشر شده نشان میدهد که اسب تروآیی که در سیمرغ جعلی پنهان شده، اطلاعات را از دستگاه قربانیان به سایتی انتقال می دهد که در عربستان سعودی ثبت شده است.
این اطلاعات می تواند شامل شناسههای کاربری، همه پنجرههایی که کاربر روی آن کلیک میکند و هر کلیدی باشد که او روی صفحهکلید میفشارد.
توسعهدهندگان سیمرغ در سایت رسمی خود اعلام کردهاند که نسخههای جعلی که روی سایتهای اشتراک فایلی چون 4shared منتشر شدهاند، ممکن است خطرناک باشند.
در حال حاضر برخی از نرمافزارهای ضدویروس چون سوفوز و آویرا با بروزرسانی خود، میتوانند این بدافزار را شناسایی کنند.
کیلاگر چیست؟
کیلاگر، نرمافزاری است که کلیدهای
فشردهشده روی صفحه کلید را ذخیره یا ارسال میکنند. بنابراین میتوان از
این راه به اطلاعات نوشتهشده توسط کاربر دسترسی پیدا کرد. کیلاگرها به
عنوان بدافزار و بیشتر توسط هکرها استفاده میشوند.
شناسایی سیمرغ جعلی
اگر از سیمرغ استفاده میکنید و
چنین پیام هشداری دریافت کردید، برنامه را از دستگاه پاک کرده و با بروز
کردن ویروسکش اقدام به پاک کردن فایلها مخرب کنید
برای تصویر بزرگتر کلیک کنیدبر اساس بررسیهایی که ضدویروس سوفوز انجام داده است، دادهها بیشتر به سروری ارسال میشوند که در عربستان سعودی واقع شده و برخی از سرورهای استفاده شده هم در ایالات متحده آمریکا واقع هستند.
این نکته به این معنا نیست که حمله لزوماً توسط فردی در عربستان یا آمریکا صورت گرفته است چرا که محل ثبت سرور دریافتکننده اطلاعات میتوانست در هر کشور دیگری ثبت شود.
سیمرغ از سال ۲۰۰۹ در دسترس است و یکی از راههایی است که کاربران ایرانی از آن استفاده میکنند. اخیراً کاربران سوری هم به جمع استفادهکنندگان این فیلترشکن پیوستهاند.
پس از پیگیری این گروه پژوهشی در دانشگاه تورنتو، برخی از نسخههای جعلی از روی اینترنت پاک شدهاند و روی کلیک سایت رسمی سیمرغ، پیام هشدار به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر شده است.
جنگ سایبری در ایران در سالهای اخیر شدت بیشتری گرفته است. ایران از سویی به یکی از اهداف دولتهایی بدل شده که به اطلاعات و فعالیتهای حکومت ایران علاقمندند و سعی دارند تا با طراحی بدافزارهایی چون استاکسنت و فلیم به آنها دسترسی پیدا کرده یا پیشرفت مواردی چون فعالیتهای هستهای را کند کنند. از طرفی حکومت ایران با سازماندهی گروههایی چون ارتش سایبری تلاش میکند علاوه بر مقابله با این تهدیدها به اشراف بیشتری بر فعالیت اینترنتی شهروندان خود داشته باشد.
اگر شما از کاربران این فیلترشکن هستید یا با مشکلی چون نسخههای جعلی این نرمافزار روبهرو شدهاید، می توانید کلیک نظر خود را در صفحه نوبت شما بنویسید.
عزت الله سحابی و تلاش برای حذف اصل ولایت فقیه
* عبدالرضا تاجیک روزنامه نگار و فعال ملی - مذهبی مقیم پاریس است.
"عزت الله سحابی"(۱۳۹۰- ۱۳۰۹ هجری شمسی) بعد از پنجاه سال کار فکری و سیاسی و تلاش برای تحقق نظریه "دموکراسی ملی" که ۳۳ سال آن در دوران حاکمیت روحانیون در ایران بود، در دهم خرداد ماه سال ۱۳۹۰ (ه.ش) چشم از جهان بست و یاد خود را در میان خاطرات فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به جا گذاشت.
سحابی که همچون بسیاری از آنها که بعد از شهریور ۱۳۲۰ شمسی و جابجایی شاه پهلوی، به صحنه جامعه پا گذاشته بودند، به اقتضای شرایط به عرصه سیاست وارد شد و از همان زمان در تببین دو مقوله «ملیت» و «مذهب» به کنکاش پرداخت. با این حال استعداد سحابی در اوایل دهه چهل توسط مهندس مهدی بازرگان از نواندیشان دینی که بنیان گذار نهضت آزادی ایران بود، کشف شد. بنابراین زیر نظارت وی با نظم و دقت، در میان اعضای نهضت آزادی ایران رشد کرد و دوران کار حزبی خود را در تثبیت این تشکل که بر دو مقوله «ایرانیت» و «اسلامیت» تأکید می کرد، گذراند. بنابراین در این دوران با این انتخاب، تحول بزرگی در زندگی شخصی اش اتفاق افتاد. تحولی که در بازسازی جریان فکری، سیاسی ملی- مذهبی بارور شد.
اما به فاصلهای نه چندان دراز، انقلاب مردم ایران در سال
۱۳۵۷ شمسی به پیروزی رسید و مهندس سحابی گرچه طبعش، به کار جو زمانه نمی
آمد و روش او طبقه نوپدید را راضی نگاه نمیداشت با این حال در سال ۱۳۵۸
وارد مجلس بررسی قانون اساسی (خبرگان قانون اساسی) شد تا نقشی در تدوین
قانون اساسی نظام تازه تأسیس ایفا کند.
این در حالی بود که در شورای انقلاب، بحث های زیادی پیرامون نحوه تأیید و تصویب متن پیش نویس قانون اساسی بعمل آمده بود. در همین زمان، از دفتر آیت الله خمینی به شورای انقلاب اطلاع داده شد که امام خواستار ملاقات و گفت و گو با دو تن از اعضای شورای انقلاب است. آیت الله سید محمد حسینی بهشتی و دکتر ابوالحسن بنی صدر به نمایندگی از شورای انقلاب با آیت الله خمینی دیدار کردند. آنان پس از دیدار و گفت و گو با آیت الله خمینی و بازگشت به تهران نسخه پیش نویس قانون اساسی را که آیت الله خمینی مطالعه کرده بود را به شورای انقلاب تسلیم کردند. در آن نسخه آیت الله خمینی نظرات خود را پیرامون شش اصل پیش نویس قانون اساسی نوشته بود. آقایان بنی صدر و بهشتی در خصوص شش اصل مورد اشکال با او بحث کرده بودند و آیت الله خمینی نیز در سه مورد نظرات آنان را پذیرفته و در سه مورد دیگر گفته بود که در مجلس مؤسسان پیرامون آن بحث و بررسی شود.
این در حالی بود که در متن پیشنهادی قانون اساسی در خصوص ولایت فقیه، هیچ اشاره ای نشده بود و آیت الله خمینی نیز هیچ گونه اظهارنظر و پیشنهادی در خصوص گنجاندن آن در متن قانون نکرده بود.
اما پیش از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی سؤالی از مهندس سحابی می پرسد. مهندس سحابی سؤال آیت الله موسوی اردبیلی را این چنین مطرح می کند: "آیا نظرات حزب زحمتکشان ملت ایران را در این باره مطالعه کرده اید یا خیر؟" سپس او به مهندس سحابی توصیه می کند که حتماً جزوه هایی را که از سوی آن حزب به شورای انقلاب رسیده است را مطالعه کند چرا که حاوی نکات ویژه ای است که در سایر نظرات وجود ندارد.
در جزوه حزب زحمتکشان چنین آمده بود که متن پیشنهادی قانون اساسی همان قانون اساسی مشروطه است با این تفاوت که هر کجا نام شاه وجود داشته آن را برداشته و بجای آن رئیس جمهور قرار داده اند. در ادامه نیز بخش های مختلف قانون اساسی پیرامون حقوق ملت، قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضاییه را با مطالب متن جدید مقابله و مقایسه کرده و نتیجه گرفته بود که این دو قانون با یکدیگر تفاوت ندارند.
همچنین در جزوه حزب زحمتکشان آمده بود که در متمم قانون اساسی مشروطه، برای روحانیت یک حق وتویی قائل شده بودند، در حالی که در این قانون جدید این حق را نیز از روحانیت سلب کرده اند.
در هر حال مجلس خبرگان قانون اساسی در شهریور ۱۳۵۸ کار خود را آغاز کرد. اما با شروع کار مجلس، ابتدا حسن آیت و پس از وی آیت الله صدوقی، جلال الدین فارسی، محمد رشیدیان و محمد کیاوش شروع به بحث کردند. همه آنها در سخنان خود بر این موضوع تأکید کردند که متن پیشنویس قانون اساسی دارای ارزش نیست و دولت موقت صلاحیت تهیه پیش نویس قانون اساسی را ندارد. آنان همچنین ایراد دیگرشان به پیش نویس قانون اساسی این بود که مردم برای روحانیت و ولایت فقیه انقلاب کرده اند و آیت الله صدوقی نیز در نطق خود بر این نکته تأکید کرد که ولایت فقیه به لحاظ اینکه با اسلام و مکتب ائمه ارتباط دارد، امکان ندارد که به دیکتاتوری تبدیل شود.
سرانجام مخالفان متن پیش نویس قانون اساسی موفق شدند تا طرح رد متن پیشنهادی از سوی شورای انقلاب را به رأی بگذارند و با یک قیام و قعود، پیش نویس قانون اساسی را مردود اعلام کنند. در پی این اقدام، تصمیم گرفته شد تا یک قانون اساسی جدید از سوی نمایندگان مجلس خبرگان نوشته شود.
پس از آنکه متن پیشنهادی قانون اساسی رد شد، ده کمیسیون در مجلس بررسی قانون اساسی تشکیل و قرار شد تا این مجلس خود رأساً به تدوین قانون اساسی بپردازد.
بر همین اساس مهندس سحابی، عضو کمیسیون شماره ۵ شد که وظیفه آن بررسی و تدوین وظایف قوه مجریه بود. آیت الله سید محمود طالقانی، آیت الله شیخ مرتضی حائری، شیخ محمد کرمی نماینده خوزستان، طاهری گرگانی نماینده گرگان، حاج شیخ جوادآقا تهرانی نماینده مشهد و دکتر حمید نوربخش دیگر اعضای این کمیسیون بودند.
در کمیسیون شماره ۵ پیرامون نقش ولایت فقیه در قوه مجریه بحث و بررسی های زیادی شد. اکثریت اعضا معتقد بودند که ولایت فقیه در امور اجرایی دخالت نکند چرا که قوه مجریه در مقابل مجلس مسئول است و مجلس بر امور آن نظارت دارد. اما طاهری گرگانی موافق دخالت ولی فقیه در امور قوه مجریه بود. به همین منظور آیت الله علی مشکینی که عضو کمیسیون دیگری بود برای دفاع از نظر دخالت ولایت فقیه در امور اجرایی در جلسات کمیسیون شماره ۵ شرکت کرد که طرف بحث او مهندس سحابی شد. با درگذشت آیت الله طالقانی که ریاست کمیسیون ۵ را بر عهده داشت، مهندس سحابی دیگر در جلسات کمیسیون شرکت نکرد.
با این وجود، مسئله ولایت فقیه مهندس سحابی را رها نکرد. از همین رو او در مراسم شب هفتم آیت آلله طالقانی که در ترمینال جنوب تهران برگزار شد در خصوص این موضوع انتقاداتی را مطرح کرد. اتفاقی که تا پیش از آن هیچ فرد یا جمعی به صراحت درباره آن موضعگیری نکرده بود. مهندس سحابی در آن سخنرانی به گفته های آیت الله منتظری که گفته بود، مردم برای ولایت فقیه و روحانیت انقلاب کرده اند و می باید قانون اساسی براساس ولایت فقیه باشد، اشاره کرد و گفت: "من به دلایل شرعی این مسئله که در صلاحیت من نیست، وارد نمی شوم. مسئله ولایت فقیه از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مطرح بوده است. شیخ الفقها، مرحوم شیخ مرتضی انصاری، رحمةالله علیه که از بزرگترین فقهایی است که به تقوا نیز معروف بود و مرجعیت اعلم را نیز ایشان مطرح کرد و نقش بزرگی در میان فقهای شیعه دارد، ضمن طرح مسئله ولایت فقیه با آن مخالفت کرده بود. همچنین مرحوم آیتالله بروجردی هم که در زمان خود مرجع کل شیعه بوده و به دلیل اعلمیت مورد قبول همگان بودند نیز با نظریه ولایت فقیه مخالف بودند. استدلال مرحوم بروجردی هم این بود که علیرغم وجود دلایل عقلی بر اثبات نظریه ولایت فقیه، به دلیل فقدان دلایل نقلی، نمی توان این نظریه را پذیرفت. نظریه آقای خمینی هم در زمینه ولایت فقیه از میان ۱۹ روایت موجود تنها به یک روایت معروف به مقبوله عمربن حنظله مستند است."
او در ادامه گفت: "من به این دلایل شرعی که در صلاحیت من نیست، وارد نمی شوم بلکه استدلال من بر پایه اصل مدیریت مجموعه ها و سیستم ها و بخصوص مجموعه های انسانی استوار است. در هر مجموعه یا سیستم و حتی مجموعه های فیزیکی و بیجان در صورت حاکمیت بیش از یک قطب مدیریت یا نظام، آن نظام یا نیرو که قوی تر است، سایرین را از بین خواهد برد. یا اگر بین نظام های متعدد تعادل نباشد، سیستم به هرج و مرج و سرانجام به نابودی کشیده می شود. قرآن نیز به این نکته اشاره کرده و می فرماید: لوکان فیهما الهة الا الله لفسدتا (سوره انبیا ـ ۲۲)، اگر در جهان بیش از یک گرداننده، ناظم یا مدیر وجود داشت، عالم فاسد می شد و اصلاً عالمی بر جای نمی ماند. در صحنه نظام های اجتماعی و سیاسی هم نمی شود دو یا چند نظام یا حاکم وجود داشته باشد. در سیستم های سیاسی جدید، صحنه سیاسی کشور یک دولت مسئول که در قبال مجلس مسئولیت دارد، وجود دارد. مشروعیت این دولت از مجلس و مشروعیت مجلس هم از مردمی که نمایندگان آن را برمی گزینند، اخذ می شود. مردم هم نظریات خود را از طریق جماعات، مطبوعات و کرسی هایی که نمایندگان آنها در مجلس در اختیار دارند، ابراز می کنند . این سیستم های سیاسی که مرکب از سه قوه مجریه، قضاییه و مقننه است، سیستم منسجمی است که هر یک مسئولیت هایی نیز در قبال یکدیگر دارا هستند. اما ولی فقیه از مسئولیت مبرا است و به لحاظ اینکه تشکیلاتی نیز در اختیار خواهد داشت، این تشکیلات حتی اگر قصد مداخله در امور جاری را نیز نداشته باشد، به هر صورت به نحوی در امور دخالت خواهد کرد. در چنین شرایطی عملاً در کشور دو نظام به وجود خواهد آمد و همین مسئله به نابودی کل نظام منجر خواهد شد."
مهندس سحابی واکنش ها به سخنانش را اینگونه شرح داده است: "فردای آن روز که من به مجلس خبرگان رفتم، اکثر کسانی که طرفدار نظریه ولایت فقیه بودند، برخوردهای متفاوتی به اعتبار سوابق با من داشتند و برغم احترام نسبت به من، پس از آن سخنرانی در ترمینال جنوب رفتارشان با من تغییر کرد. از جمله کسانی که برخورد بدی با من داشتند و به اصطلاح چپ چپ به من نگاه می کردند، آقای شیخ علی تهرانی بود که در گذشته روابط خوبی با ما داشت. وی پس از مشاهده من در صحن مجلس، روی خود را از من برگرداند. همان روز در کریدور مجلس با مرحوم بهشتی در حالی که عده ای از جوانان گرد ایشان را گرفته بودند و با ایشان صحبت می کردند، برخورد کردم. مرحوم بهشتی پس از مشاهده من، صحبت خود را با جوانان مزبور قطع کرد و به سوی من آمد. بهشتی مرا در آغوش گرفت و صورت من را بوسید و آهسته به من گفت که بهتر است فعلاً این دردها را در سینه نگاه دارید."
در پی این حوادث، مهندس سحابی با آیت الله خمینی دیدار می کند. اما انجام این دیدار آسان نبود؛ چرا که دفتر آیت الله خمینی وقت ملاقات به او نمی دهد. سحابی که به دنبال راهی است تا با رهبر انقلاب دیدار کند با صادق قطب زاده، رییس وقت صدا و سیما همراه می شود تا آیت الله خمینی را ببیند. پیش آمدن کار برای صادق قطب زاده باعث می شود تا مهندس سحابی به تنهایی با آیت الله خمینی ملاقات کند. سحابی این دیدار را چنین شرح می دهد: "در آن جلسه من نظرات خود را چنین توضیح دادم، در شرایطی که از طریق نظارت شورای نگهبان قوانین کنترل و اسلامی بودن آنها تضمین می شود و از سوی دیگر صلاحیت رئیس جمهور هم پیش از انتخاب شدن توسط شخص فقیه اعلم تأیید می گردد و پس از انتخاب یکی از کاندیداها توسط مردم، فقیه اعلم او را نصب شرعی می کند. بدین ترتیب کل سیستم قدرت سیاسی تحت نظارت شرعی است و نیازی به دخالت در جزئیات نخواهد داشت. پس نگرانی در مورد اینکه نظام خلاف اسلام حرکت کند، وجود ندارد و بدین لحاظ نیازی به اینکه یک نهاد دیگر به نام ولی فقیه ایجاد شود و در امور اجرایی دخالت کند، وجود ندارد. وقتی من این بحث را مطرح کردم، مرحوم آقای خمینی انگشت خود را بلند کرد و گفت همین است ولایت فقیه. من از ایشان سؤال کردم که پس اشتباه ما چیست. ایشان گفتند اشتباه شما این بود که ولایت فقیه را در شورای نگهبان خلاصه کردید و درباره اینکه نحوه انتخاب رئیس جمهور بدین شکل موجب مشروعیت وی می شود. در هر صورت نظری که ایشان در آن جلسه اظهار داشتند این بود که سیستمی که بدین صورت در کشور بوجود می آید، سیستم ولایت فقیه است و در این سیستم همه مقامات آن از بالاترین مقام تا پایین ترین مقام و حتی کارگر شهرداری آن هم مشروعیت دارند و مردم باید در امور مربوطه از آنان اطاعت کنند. به هر صورت امام خمینی به طور کامل نظرات من را رد نکردند. من به ایشان گفتم که وقتی دو نظام در کشور وجود داشته باشد، تداخل در امور ایجاد می شود. ایشان معتقد بود که نه تداخلی ایجاد نخواهد شد و اگر تداخلی صورت بگیرد، خلاف شرع است و می گفتند که در حال حاضر شرایط انقلابی در کشور حاکم است و هر فردی یک اسلحه ژ ـ ۳ در دست دارد و در هر کاری دخالت می کند و به همین دلیل اوضاع آرام و تثبیت شده نیست و همه در امور مختلف دخالت می کنند. هنگامی که مملکت آرام شود و قانون حکفرما شود، همه امور سروسامان خواهد گرفت. پس از این گفت و گو من کمی آرام شدم و خیالم راحت شد که نظرات من کفرآمیز و خلاف شرع نبوده است. به این جهت به مواضع خود اعتقاد بیشتری پیدا کردم."
اعتقادی که تا به هنگام مرگ در سال ۱۳۹۰ شمسی برای او هزینه هایی از جمله زندان های طولانی مدت و محدودیت برای تشیع جنازه اش در جمهوری اسلامی با محوریت ولایت فقیه را به همراه داشت.
این در حالی بود که در شورای انقلاب، بحث های زیادی پیرامون نحوه تأیید و تصویب متن پیش نویس قانون اساسی بعمل آمده بود. در همین زمان، از دفتر آیت الله خمینی به شورای انقلاب اطلاع داده شد که امام خواستار ملاقات و گفت و گو با دو تن از اعضای شورای انقلاب است. آیت الله سید محمد حسینی بهشتی و دکتر ابوالحسن بنی صدر به نمایندگی از شورای انقلاب با آیت الله خمینی دیدار کردند. آنان پس از دیدار و گفت و گو با آیت الله خمینی و بازگشت به تهران نسخه پیش نویس قانون اساسی را که آیت الله خمینی مطالعه کرده بود را به شورای انقلاب تسلیم کردند. در آن نسخه آیت الله خمینی نظرات خود را پیرامون شش اصل پیش نویس قانون اساسی نوشته بود. آقایان بنی صدر و بهشتی در خصوص شش اصل مورد اشکال با او بحث کرده بودند و آیت الله خمینی نیز در سه مورد نظرات آنان را پذیرفته و در سه مورد دیگر گفته بود که در مجلس مؤسسان پیرامون آن بحث و بررسی شود.
این در حالی بود که در متن پیشنهادی قانون اساسی در خصوص ولایت فقیه، هیچ اشاره ای نشده بود و آیت الله خمینی نیز هیچ گونه اظهارنظر و پیشنهادی در خصوص گنجاندن آن در متن قانون نکرده بود.
اما پیش از تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی، آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی سؤالی از مهندس سحابی می پرسد. مهندس سحابی سؤال آیت الله موسوی اردبیلی را این چنین مطرح می کند: "آیا نظرات حزب زحمتکشان ملت ایران را در این باره مطالعه کرده اید یا خیر؟" سپس او به مهندس سحابی توصیه می کند که حتماً جزوه هایی را که از سوی آن حزب به شورای انقلاب رسیده است را مطالعه کند چرا که حاوی نکات ویژه ای است که در سایر نظرات وجود ندارد.
در جزوه حزب زحمتکشان چنین آمده بود که متن پیشنهادی قانون اساسی همان قانون اساسی مشروطه است با این تفاوت که هر کجا نام شاه وجود داشته آن را برداشته و بجای آن رئیس جمهور قرار داده اند. در ادامه نیز بخش های مختلف قانون اساسی پیرامون حقوق ملت، قوه مقننه، قوه مجریه، قوه قضاییه را با مطالب متن جدید مقابله و مقایسه کرده و نتیجه گرفته بود که این دو قانون با یکدیگر تفاوت ندارند.
همچنین در جزوه حزب زحمتکشان آمده بود که در متمم قانون اساسی مشروطه، برای روحانیت یک حق وتویی قائل شده بودند، در حالی که در این قانون جدید این حق را نیز از روحانیت سلب کرده اند.
در هر حال مجلس خبرگان قانون اساسی در شهریور ۱۳۵۸ کار خود را آغاز کرد. اما با شروع کار مجلس، ابتدا حسن آیت و پس از وی آیت الله صدوقی، جلال الدین فارسی، محمد رشیدیان و محمد کیاوش شروع به بحث کردند. همه آنها در سخنان خود بر این موضوع تأکید کردند که متن پیشنویس قانون اساسی دارای ارزش نیست و دولت موقت صلاحیت تهیه پیش نویس قانون اساسی را ندارد. آنان همچنین ایراد دیگرشان به پیش نویس قانون اساسی این بود که مردم برای روحانیت و ولایت فقیه انقلاب کرده اند و آیت الله صدوقی نیز در نطق خود بر این نکته تأکید کرد که ولایت فقیه به لحاظ اینکه با اسلام و مکتب ائمه ارتباط دارد، امکان ندارد که به دیکتاتوری تبدیل شود.
سرانجام مخالفان متن پیش نویس قانون اساسی موفق شدند تا طرح رد متن پیشنهادی از سوی شورای انقلاب را به رأی بگذارند و با یک قیام و قعود، پیش نویس قانون اساسی را مردود اعلام کنند. در پی این اقدام، تصمیم گرفته شد تا یک قانون اساسی جدید از سوی نمایندگان مجلس خبرگان نوشته شود.
پس از آنکه متن پیشنهادی قانون اساسی رد شد، ده کمیسیون در مجلس بررسی قانون اساسی تشکیل و قرار شد تا این مجلس خود رأساً به تدوین قانون اساسی بپردازد.
بر همین اساس مهندس سحابی، عضو کمیسیون شماره ۵ شد که وظیفه آن بررسی و تدوین وظایف قوه مجریه بود. آیت الله سید محمود طالقانی، آیت الله شیخ مرتضی حائری، شیخ محمد کرمی نماینده خوزستان، طاهری گرگانی نماینده گرگان، حاج شیخ جوادآقا تهرانی نماینده مشهد و دکتر حمید نوربخش دیگر اعضای این کمیسیون بودند.
در کمیسیون شماره ۵ پیرامون نقش ولایت فقیه در قوه مجریه بحث و بررسی های زیادی شد. اکثریت اعضا معتقد بودند که ولایت فقیه در امور اجرایی دخالت نکند چرا که قوه مجریه در مقابل مجلس مسئول است و مجلس بر امور آن نظارت دارد. اما طاهری گرگانی موافق دخالت ولی فقیه در امور قوه مجریه بود. به همین منظور آیت الله علی مشکینی که عضو کمیسیون دیگری بود برای دفاع از نظر دخالت ولایت فقیه در امور اجرایی در جلسات کمیسیون شماره ۵ شرکت کرد که طرف بحث او مهندس سحابی شد. با درگذشت آیت الله طالقانی که ریاست کمیسیون ۵ را بر عهده داشت، مهندس سحابی دیگر در جلسات کمیسیون شرکت نکرد.
با این وجود، مسئله ولایت فقیه مهندس سحابی را رها نکرد. از همین رو او در مراسم شب هفتم آیت آلله طالقانی که در ترمینال جنوب تهران برگزار شد در خصوص این موضوع انتقاداتی را مطرح کرد. اتفاقی که تا پیش از آن هیچ فرد یا جمعی به صراحت درباره آن موضعگیری نکرده بود. مهندس سحابی در آن سخنرانی به گفته های آیت الله منتظری که گفته بود، مردم برای ولایت فقیه و روحانیت انقلاب کرده اند و می باید قانون اساسی براساس ولایت فقیه باشد، اشاره کرد و گفت: "من به دلایل شرعی این مسئله که در صلاحیت من نیست، وارد نمی شوم. مسئله ولایت فقیه از قدیم الایام در میان فقهای شیعه مطرح بوده است. شیخ الفقها، مرحوم شیخ مرتضی انصاری، رحمةالله علیه که از بزرگترین فقهایی است که به تقوا نیز معروف بود و مرجعیت اعلم را نیز ایشان مطرح کرد و نقش بزرگی در میان فقهای شیعه دارد، ضمن طرح مسئله ولایت فقیه با آن مخالفت کرده بود. همچنین مرحوم آیتالله بروجردی هم که در زمان خود مرجع کل شیعه بوده و به دلیل اعلمیت مورد قبول همگان بودند نیز با نظریه ولایت فقیه مخالف بودند. استدلال مرحوم بروجردی هم این بود که علیرغم وجود دلایل عقلی بر اثبات نظریه ولایت فقیه، به دلیل فقدان دلایل نقلی، نمی توان این نظریه را پذیرفت. نظریه آقای خمینی هم در زمینه ولایت فقیه از میان ۱۹ روایت موجود تنها به یک روایت معروف به مقبوله عمربن حنظله مستند است."
او در ادامه گفت: "من به این دلایل شرعی که در صلاحیت من نیست، وارد نمی شوم بلکه استدلال من بر پایه اصل مدیریت مجموعه ها و سیستم ها و بخصوص مجموعه های انسانی استوار است. در هر مجموعه یا سیستم و حتی مجموعه های فیزیکی و بیجان در صورت حاکمیت بیش از یک قطب مدیریت یا نظام، آن نظام یا نیرو که قوی تر است، سایرین را از بین خواهد برد. یا اگر بین نظام های متعدد تعادل نباشد، سیستم به هرج و مرج و سرانجام به نابودی کشیده می شود. قرآن نیز به این نکته اشاره کرده و می فرماید: لوکان فیهما الهة الا الله لفسدتا (سوره انبیا ـ ۲۲)، اگر در جهان بیش از یک گرداننده، ناظم یا مدیر وجود داشت، عالم فاسد می شد و اصلاً عالمی بر جای نمی ماند. در صحنه نظام های اجتماعی و سیاسی هم نمی شود دو یا چند نظام یا حاکم وجود داشته باشد. در سیستم های سیاسی جدید، صحنه سیاسی کشور یک دولت مسئول که در قبال مجلس مسئولیت دارد، وجود دارد. مشروعیت این دولت از مجلس و مشروعیت مجلس هم از مردمی که نمایندگان آن را برمی گزینند، اخذ می شود. مردم هم نظریات خود را از طریق جماعات، مطبوعات و کرسی هایی که نمایندگان آنها در مجلس در اختیار دارند، ابراز می کنند . این سیستم های سیاسی که مرکب از سه قوه مجریه، قضاییه و مقننه است، سیستم منسجمی است که هر یک مسئولیت هایی نیز در قبال یکدیگر دارا هستند. اما ولی فقیه از مسئولیت مبرا است و به لحاظ اینکه تشکیلاتی نیز در اختیار خواهد داشت، این تشکیلات حتی اگر قصد مداخله در امور جاری را نیز نداشته باشد، به هر صورت به نحوی در امور دخالت خواهد کرد. در چنین شرایطی عملاً در کشور دو نظام به وجود خواهد آمد و همین مسئله به نابودی کل نظام منجر خواهد شد."
مهندس سحابی واکنش ها به سخنانش را اینگونه شرح داده است: "فردای آن روز که من به مجلس خبرگان رفتم، اکثر کسانی که طرفدار نظریه ولایت فقیه بودند، برخوردهای متفاوتی به اعتبار سوابق با من داشتند و برغم احترام نسبت به من، پس از آن سخنرانی در ترمینال جنوب رفتارشان با من تغییر کرد. از جمله کسانی که برخورد بدی با من داشتند و به اصطلاح چپ چپ به من نگاه می کردند، آقای شیخ علی تهرانی بود که در گذشته روابط خوبی با ما داشت. وی پس از مشاهده من در صحن مجلس، روی خود را از من برگرداند. همان روز در کریدور مجلس با مرحوم بهشتی در حالی که عده ای از جوانان گرد ایشان را گرفته بودند و با ایشان صحبت می کردند، برخورد کردم. مرحوم بهشتی پس از مشاهده من، صحبت خود را با جوانان مزبور قطع کرد و به سوی من آمد. بهشتی مرا در آغوش گرفت و صورت من را بوسید و آهسته به من گفت که بهتر است فعلاً این دردها را در سینه نگاه دارید."
در پی این حوادث، مهندس سحابی با آیت الله خمینی دیدار می کند. اما انجام این دیدار آسان نبود؛ چرا که دفتر آیت الله خمینی وقت ملاقات به او نمی دهد. سحابی که به دنبال راهی است تا با رهبر انقلاب دیدار کند با صادق قطب زاده، رییس وقت صدا و سیما همراه می شود تا آیت الله خمینی را ببیند. پیش آمدن کار برای صادق قطب زاده باعث می شود تا مهندس سحابی به تنهایی با آیت الله خمینی ملاقات کند. سحابی این دیدار را چنین شرح می دهد: "در آن جلسه من نظرات خود را چنین توضیح دادم، در شرایطی که از طریق نظارت شورای نگهبان قوانین کنترل و اسلامی بودن آنها تضمین می شود و از سوی دیگر صلاحیت رئیس جمهور هم پیش از انتخاب شدن توسط شخص فقیه اعلم تأیید می گردد و پس از انتخاب یکی از کاندیداها توسط مردم، فقیه اعلم او را نصب شرعی می کند. بدین ترتیب کل سیستم قدرت سیاسی تحت نظارت شرعی است و نیازی به دخالت در جزئیات نخواهد داشت. پس نگرانی در مورد اینکه نظام خلاف اسلام حرکت کند، وجود ندارد و بدین لحاظ نیازی به اینکه یک نهاد دیگر به نام ولی فقیه ایجاد شود و در امور اجرایی دخالت کند، وجود ندارد. وقتی من این بحث را مطرح کردم، مرحوم آقای خمینی انگشت خود را بلند کرد و گفت همین است ولایت فقیه. من از ایشان سؤال کردم که پس اشتباه ما چیست. ایشان گفتند اشتباه شما این بود که ولایت فقیه را در شورای نگهبان خلاصه کردید و درباره اینکه نحوه انتخاب رئیس جمهور بدین شکل موجب مشروعیت وی می شود. در هر صورت نظری که ایشان در آن جلسه اظهار داشتند این بود که سیستمی که بدین صورت در کشور بوجود می آید، سیستم ولایت فقیه است و در این سیستم همه مقامات آن از بالاترین مقام تا پایین ترین مقام و حتی کارگر شهرداری آن هم مشروعیت دارند و مردم باید در امور مربوطه از آنان اطاعت کنند. به هر صورت امام خمینی به طور کامل نظرات من را رد نکردند. من به ایشان گفتم که وقتی دو نظام در کشور وجود داشته باشد، تداخل در امور ایجاد می شود. ایشان معتقد بود که نه تداخلی ایجاد نخواهد شد و اگر تداخلی صورت بگیرد، خلاف شرع است و می گفتند که در حال حاضر شرایط انقلابی در کشور حاکم است و هر فردی یک اسلحه ژ ـ ۳ در دست دارد و در هر کاری دخالت می کند و به همین دلیل اوضاع آرام و تثبیت شده نیست و همه در امور مختلف دخالت می کنند. هنگامی که مملکت آرام شود و قانون حکفرما شود، همه امور سروسامان خواهد گرفت. پس از این گفت و گو من کمی آرام شدم و خیالم راحت شد که نظرات من کفرآمیز و خلاف شرع نبوده است. به این جهت به مواضع خود اعتقاد بیشتری پیدا کردم."
اعتقادی که تا به هنگام مرگ در سال ۱۳۹۰ شمسی برای او هزینه هایی از جمله زندان های طولانی مدت و محدودیت برای تشیع جنازه اش در جمهوری اسلامی با محوریت ولایت فقیه را به همراه داشت.
چرا تحریم اولویت اول تشکل های اقتصادی ایران نیست
*هادی کحال زاده، کارشناس اقتصادی مقیم نیوجرسی است.موفقیت هر تحریم اقتصادی؛ یعنی دست یابی به اهداف مورد تعقیب آن، در گرو تبدیل فشار اقتصادی خارجی به فشار سیاسی موثر داخلی است. امکان پذیری چنین تبدیلی نیز بسته به عوامل محیطی کشور تحریم شونده؛ یعنی نوع رژیم سیاسی، نوع نهادهای داخلی، ساختار اقتصادی، ظرفیت جامعه مدنی، وضعیت و قدرت اپوزیسیون، متفاوت است. هر چند از میزان همکاری نهادهای بینالمللی در تحریم، نوع، هدف و دوره اعمال تحریم نیز به عنوان دیگر عوامل تعیین کننده در موفقیت تحریم یاد می شود. اما نقش مولفه های داخلی بر موفقیت تحریم از اهمیت بیشتری برخوردار است. نقش تعیین کننده این متغیرها باعث می شود که هر نمونه تحریم برای خود منحصر به فرد باشد و نتایج بدست آمده از تحریم هر کشور را نتوان به دیگر کشورها و موارد تحریم تعمیم و انتظار نتایج مشابه از یک نوع تحریم را در سایر کشورها داشت.کما اینکه تحریم یک کشور در دوره های مختلف خود نیز میتواند نتایج مختلفی با توجه به ساختار نهادهای داخلی آن داشته باشد.
فهم این نهاد های داخلی از هزینه تحریم و توان آنان در اعمال فشار به حکومت جهت پذیرش خواست تحریمکنندگان، سهم بسزایی در موفقیت یک تحریم دارد. از این رو یکی از راههای ارزیابی امکان موفقیت تحریم، مراجعه به افکار عمومی کشور تحریم شده و برآورد فهم آنان از اثر مخرب تحریم است. این فهم یا "اثر روانی تحریم"، نقش تعیین کننده ای در تبدیل فشار خارجی اقتصادی به فشار داخلی سیاسی دارد. در خصوص تحریم های ایران نیز مراجعه به افکار عمومی، به عنوان ابزاری برای پیش بینی امکان موفقیت تحریم ها، می تواند مورد توجه قرار گیرد.
پیش از پرداختن به این موضوع، ذکر این نکته ضروری است که
مفهوم "موفقیت تحریم (Success)" با مفهوم "موثر بودن تحریم (Effective)"
متفاوت است. موفقیت تحریم به معنی پذیرش خواست تحریم کنندگان (Senders) از
سوی تحریم شونده (Target)، با موثر بودن به معنی اثر تخریبی بر محیط سیاسی و
اقتصادی و اجتماعی تحریم شونده متفاوت است. هر چند که موفقیت بشدت وابسته
به موثر بودن است. اما موثر بودن الزاما به معنی موفق بودن نیست.
در خصوص اثر تحریم ها بر محیط اقتصادی و سیاسی ایران، تاکنون مطالعات رسمی انجام نشده و یا منتشر نشده، که اطلاع دقیق تری از هزینه های مخرب آن در اختیار عموم قرار دهد. اصرار حاکمیت بر بی تاثیری تحریم ها، اختلاط اثر و هم افزایی تاثیر سه شوک حذف یارانه، تحریم و جنبش سبز، بر محیط سیاسی و اقتصادی ایران، که در یک راستا بر این محیط تاثیر گذارده اند، در کنار فقدان سنت ارزیابی اقتصادی از سیاست های حاکمیت و وجود حساسیت امنیتی موضوع و عدم وجود نظام آماری و اطلاعات اقتصادی در ایران، به عنوان عمده دلایل دشواری برآورد اثر تحریم ها، کار برآورد هزینه های آن را دشوار بلکه ناممکن کرده است.
با توجه به چنین نقصانی، پاره ای از موسسات بین المللی در قالب چندین دوره نظر سنجی به ارزیابی افکار عمومی ایران در این خصوص پرداخته اند .اندیشکده بین المللی صلحدر بهار ۱۳۸۹ (پس از قطعنامه ۱۹۲۹) در یکنظر سنجینشان داده کهنیمی از ایرانیاناز انزوای جهانی ایران نگرانند و یا نیمی از مردم، تحریم ها را دارای تاثیر منفی می دادند. موسسه گالوپنیز طی چندین دورهنظر سنجیبهنتایجمشابهی دست یافته است. فارغ از آنکه تا چه میزان روش این نوع نظر سنجی های تلفنی (از خارج کشور)، درست و پاسخ مصاحبه شوندگان داخلی قابل اتکا باشد و یا اینکه جامعه آماری این نظر سنجی ها (قریب به یک هزار نفر) را می توان نمونه ی از جامعه ایران در نظر گرفت؟ نتایج این نظر سنجی ها بیانگر نگرانی طبیعی بخشی از جامعه در خصوص تاثیر تحریم ها به اقتصاد ایران است و حائز نکته ویژه ای در این خصوص نیست.
اما شاید بتوان نتایج مطالعات دوره پایشمحیط کسب و کارمرکزپژوهش های مجلسایران را قابل اعتنا تر یافت. مرکز پژوهش های مجلس طی ۷ گزارش، ارزیابی بیش از ۲۵۰ تشکل اقتصادی سراسر کشور را از ۲۲ مؤلفه محیط کسب و کار منتشر کرده است. تحریم های اقتصادی به عنوان یکی از موانع محیط کسب و کار از جمله یکی از مولفه های مورد پرسش این پایش بوده است. این پایش فصلی از بهار ۱۳۸۹ تا زمستان ۱۳۹۰، دقیقا منطبق بر دوره دوم تحریم ها یعنی پس از شکست توافق نامه تهران و صدور قطعنامه ۱۹۲۹ تا پیش از اعلام تحریم بانک مرکزی و خرید نفت از سوی غرب در سال ۲۰۱۲ است.
این مطالعه از این منظر که (۱) از سوی یک نهاد حاکمیتی داخلی صورت پذیرفته، (۲) موضوع آن صرفا تاثیر تحریم ها نبوده (۳) به مقایسه اثر ۲۲ مولفه اعم از سیاست های داخلی و تحریم پرداخته و (۴) در برگیرنده نظر بخش موثری از جامعه ایران یعنی تشکلهای اقتصادی است و (۵) با روند طبیعی اثر روانی یک تحریم در طول دوره منطبق است و روند نگرانی ها و اثر روانی دوره دوم تحریم ها را مورد اشاره قرار میدهد، میتواند حائز توجه باشد.
نتایج این مطالعه در خصوص مولفه های محیط کسب و کار نشان می دهد که در بهار ۸۹ تشکل های اقتصادی مورد پرسش، تحریم ها را از جمله پنجمین عامل اصلی مخرب بر محیط کسب و کار خود قلمداد نموده اند در حالی که در پاییز ۹۰ تحریم ها به رتبه ۱۳ بازدارندگی(از ۲۲) سقوط کرده و اهمیت ذهنی تحریم در طی دوره اعمال نسبت به ابتدایی دوره در حال کمتر شدن بوده است. در حقیقت تشکل های اقتصادی طی دوره دو ساله، قائل به بیشتر بودن اثر منفی سیاست و عملکرد دولت بر محیط کسب و کارشان، حتی نسبت به تحریم ها بوده اند و بیش از آنکه نگران تاثیر تحریم ها بر وضعیت فعالیت اقتصادی خود باشند از مشکلات نظام بانکی کشور در تامین نقدینگی و بحران شدید منابع مالی، عدم اجرای تعهدات دولت در پرداخت بدهی ها و بی ثباتی قیمت مواد اولیه نگران بوده اند. همچنین نتایج این پایش نشان میدهد که تشکل های بخش صنعت مولفه های محیط کسب و کار را بدتر و تشکل های بخش خدمات این مولفه ها را بهتر ارزیابی کرده اند.
اگرچه این نتایج به معنی کم تاثیری اثر تحریم ها بر ساختار اقتصادی ایران نیست اما نگاه مقایسه تشکل ها به سیاست های اقتصادی دولت و تحریم ها نشان میدهد که اثر تحریم از اهمیت کمتری در طول دوره برخوردار شده است. علیرغم آنکه (۱) نتایج پایش معرف فهم همه فعالان اقتصادی از اثر تحریم ها خصوصا در دوره تازه تحریم ها نیست، و (۲) میزان کمّی زیان ناشی از تحریم را بیان نمی کند و (۳) اثر متقابل مولفه ها در تشدید بحران کنونی را نشان نمی دهد و صرفا دوره دوم تحریم ها (۲۰۱۰ تا پیش از ۲۰۱۲) را توضیح میدهد اما میتواند معرف تعمیق روزافزون ناکارآمدی نهادی در اقتصاد ایران و بیان نگرانی بخش عمده ای از تشکل های اقتصادی از سهم مخرب سیاست های اقتصادی دولت در بروز شرایط کنونی اقتصاد ایران باشد به نحوی که آنان قائل به تاثیر مخرب تر سیاست های اقتصادی دولت در مقایسه با تحریم ها بر ساختار اقتصادی ایران هستند.
میتوان اینگونه بیان داشت که تحریم علیرغم تاثیر مخرب زیادش، دغدغه اصلی کارگزاران اقتصادی نبوده و چنانچه امکانی برای اعمال فشار به دولت از سوی بخش اقتصادی جامعه وجود داشته باشد(به فرض محال)، اولویت این فشار، تغییر رفتار اقتصادی دولت خواهد بود تا کرنش در برابر غرب. نقطه مشترکی که نتیجه این پایش با نظر سنجی اندیشکده صلح و موسسه گالوب دارد، انتظار از دولت جهت توجه بیشتر به مسائل داخلی و بهبود سیاست های داخلی و جهت فشار به سوی تغییر رفتار اقتصادی داخلی است.
با این وجود، انتظار از ایجاد فشار سیاسی داخلی برای تغییر رفتار حکومت در موضوع هسته ای، به فرض وجود چنین ظرفیتی،در دوره دوم تحریم ها (۲۰۱۰-۲۰۱۱)، انتظار چندان محتملی نمی توانسته باشد. اگرچه تحریم ها و سیاست های اقتصادی دولت نرخ بیکاری بالا و یارشد اقتصادینزدیک به صفر یا منفی و افزایش حداقل ۵۰ درصدی قیمت کالاهای وارادتی(براساس برآورد نگارنده) را در این دوره در پی داشته اما نتوانسته به عنوان اصلی ترین مشکل اقتصاد ایران مورد توجه این بنگاهها قرار گیرد.
ممکن است نتایج پایش زمستان ۹۰ که پس از دوره تازه تحریم ها و با جهش ناگهانی قیمت دلار و تشدید رکود تورمی در ایران همراه بوده، نظر تشکل های اقتصادی حاضر در این پایش را در خصوص نقش تحریم ها تغییر داده باشد. اما بعید به نظر می رسد که مولفه تحریم، به عنوان مخرب ترین مولفه محیط کسب و کار از سوی این تشکل ها تشخیص داده شده باشد. و اولویت اصلی این تشکل ها را تغییر داده باشد. در حقیقت فشار اقتصادی خارجی در مقایسه با سیاست های دولت در دوره دوم تحریم ها نمی توانسته به فشار سیاسی موثری حداقل از سوی تشکل های اقتصادی منجر شود.
در خصوص اثر تحریم ها بر محیط اقتصادی و سیاسی ایران، تاکنون مطالعات رسمی انجام نشده و یا منتشر نشده، که اطلاع دقیق تری از هزینه های مخرب آن در اختیار عموم قرار دهد. اصرار حاکمیت بر بی تاثیری تحریم ها، اختلاط اثر و هم افزایی تاثیر سه شوک حذف یارانه، تحریم و جنبش سبز، بر محیط سیاسی و اقتصادی ایران، که در یک راستا بر این محیط تاثیر گذارده اند، در کنار فقدان سنت ارزیابی اقتصادی از سیاست های حاکمیت و وجود حساسیت امنیتی موضوع و عدم وجود نظام آماری و اطلاعات اقتصادی در ایران، به عنوان عمده دلایل دشواری برآورد اثر تحریم ها، کار برآورد هزینه های آن را دشوار بلکه ناممکن کرده است.
با توجه به چنین نقصانی، پاره ای از موسسات بین المللی در قالب چندین دوره نظر سنجی به ارزیابی افکار عمومی ایران در این خصوص پرداخته اند .اندیشکده بین المللی صلحدر بهار ۱۳۸۹ (پس از قطعنامه ۱۹۲۹) در یکنظر سنجینشان داده کهنیمی از ایرانیاناز انزوای جهانی ایران نگرانند و یا نیمی از مردم، تحریم ها را دارای تاثیر منفی می دادند. موسسه گالوپنیز طی چندین دورهنظر سنجیبهنتایجمشابهی دست یافته است. فارغ از آنکه تا چه میزان روش این نوع نظر سنجی های تلفنی (از خارج کشور)، درست و پاسخ مصاحبه شوندگان داخلی قابل اتکا باشد و یا اینکه جامعه آماری این نظر سنجی ها (قریب به یک هزار نفر) را می توان نمونه ی از جامعه ایران در نظر گرفت؟ نتایج این نظر سنجی ها بیانگر نگرانی طبیعی بخشی از جامعه در خصوص تاثیر تحریم ها به اقتصاد ایران است و حائز نکته ویژه ای در این خصوص نیست.
اما شاید بتوان نتایج مطالعات دوره پایشمحیط کسب و کارمرکزپژوهش های مجلسایران را قابل اعتنا تر یافت. مرکز پژوهش های مجلس طی ۷ گزارش، ارزیابی بیش از ۲۵۰ تشکل اقتصادی سراسر کشور را از ۲۲ مؤلفه محیط کسب و کار منتشر کرده است. تحریم های اقتصادی به عنوان یکی از موانع محیط کسب و کار از جمله یکی از مولفه های مورد پرسش این پایش بوده است. این پایش فصلی از بهار ۱۳۸۹ تا زمستان ۱۳۹۰، دقیقا منطبق بر دوره دوم تحریم ها یعنی پس از شکست توافق نامه تهران و صدور قطعنامه ۱۹۲۹ تا پیش از اعلام تحریم بانک مرکزی و خرید نفت از سوی غرب در سال ۲۰۱۲ است.
این مطالعه از این منظر که (۱) از سوی یک نهاد حاکمیتی داخلی صورت پذیرفته، (۲) موضوع آن صرفا تاثیر تحریم ها نبوده (۳) به مقایسه اثر ۲۲ مولفه اعم از سیاست های داخلی و تحریم پرداخته و (۴) در برگیرنده نظر بخش موثری از جامعه ایران یعنی تشکلهای اقتصادی است و (۵) با روند طبیعی اثر روانی یک تحریم در طول دوره منطبق است و روند نگرانی ها و اثر روانی دوره دوم تحریم ها را مورد اشاره قرار میدهد، میتواند حائز توجه باشد.
نتایج این مطالعه در خصوص مولفه های محیط کسب و کار نشان می دهد که در بهار ۸۹ تشکل های اقتصادی مورد پرسش، تحریم ها را از جمله پنجمین عامل اصلی مخرب بر محیط کسب و کار خود قلمداد نموده اند در حالی که در پاییز ۹۰ تحریم ها به رتبه ۱۳ بازدارندگی(از ۲۲) سقوط کرده و اهمیت ذهنی تحریم در طی دوره اعمال نسبت به ابتدایی دوره در حال کمتر شدن بوده است. در حقیقت تشکل های اقتصادی طی دوره دو ساله، قائل به بیشتر بودن اثر منفی سیاست و عملکرد دولت بر محیط کسب و کارشان، حتی نسبت به تحریم ها بوده اند و بیش از آنکه نگران تاثیر تحریم ها بر وضعیت فعالیت اقتصادی خود باشند از مشکلات نظام بانکی کشور در تامین نقدینگی و بحران شدید منابع مالی، عدم اجرای تعهدات دولت در پرداخت بدهی ها و بی ثباتی قیمت مواد اولیه نگران بوده اند. همچنین نتایج این پایش نشان میدهد که تشکل های بخش صنعت مولفه های محیط کسب و کار را بدتر و تشکل های بخش خدمات این مولفه ها را بهتر ارزیابی کرده اند.
اگرچه این نتایج به معنی کم تاثیری اثر تحریم ها بر ساختار اقتصادی ایران نیست اما نگاه مقایسه تشکل ها به سیاست های اقتصادی دولت و تحریم ها نشان میدهد که اثر تحریم از اهمیت کمتری در طول دوره برخوردار شده است. علیرغم آنکه (۱) نتایج پایش معرف فهم همه فعالان اقتصادی از اثر تحریم ها خصوصا در دوره تازه تحریم ها نیست، و (۲) میزان کمّی زیان ناشی از تحریم را بیان نمی کند و (۳) اثر متقابل مولفه ها در تشدید بحران کنونی را نشان نمی دهد و صرفا دوره دوم تحریم ها (۲۰۱۰ تا پیش از ۲۰۱۲) را توضیح میدهد اما میتواند معرف تعمیق روزافزون ناکارآمدی نهادی در اقتصاد ایران و بیان نگرانی بخش عمده ای از تشکل های اقتصادی از سهم مخرب سیاست های اقتصادی دولت در بروز شرایط کنونی اقتصاد ایران باشد به نحوی که آنان قائل به تاثیر مخرب تر سیاست های اقتصادی دولت در مقایسه با تحریم ها بر ساختار اقتصادی ایران هستند.
میتوان اینگونه بیان داشت که تحریم علیرغم تاثیر مخرب زیادش، دغدغه اصلی کارگزاران اقتصادی نبوده و چنانچه امکانی برای اعمال فشار به دولت از سوی بخش اقتصادی جامعه وجود داشته باشد(به فرض محال)، اولویت این فشار، تغییر رفتار اقتصادی دولت خواهد بود تا کرنش در برابر غرب. نقطه مشترکی که نتیجه این پایش با نظر سنجی اندیشکده صلح و موسسه گالوب دارد، انتظار از دولت جهت توجه بیشتر به مسائل داخلی و بهبود سیاست های داخلی و جهت فشار به سوی تغییر رفتار اقتصادی داخلی است.
با این وجود، انتظار از ایجاد فشار سیاسی داخلی برای تغییر رفتار حکومت در موضوع هسته ای، به فرض وجود چنین ظرفیتی،در دوره دوم تحریم ها (۲۰۱۰-۲۰۱۱)، انتظار چندان محتملی نمی توانسته باشد. اگرچه تحریم ها و سیاست های اقتصادی دولت نرخ بیکاری بالا و یارشد اقتصادینزدیک به صفر یا منفی و افزایش حداقل ۵۰ درصدی قیمت کالاهای وارادتی(براساس برآورد نگارنده) را در این دوره در پی داشته اما نتوانسته به عنوان اصلی ترین مشکل اقتصاد ایران مورد توجه این بنگاهها قرار گیرد.
ممکن است نتایج پایش زمستان ۹۰ که پس از دوره تازه تحریم ها و با جهش ناگهانی قیمت دلار و تشدید رکود تورمی در ایران همراه بوده، نظر تشکل های اقتصادی حاضر در این پایش را در خصوص نقش تحریم ها تغییر داده باشد. اما بعید به نظر می رسد که مولفه تحریم، به عنوان مخرب ترین مولفه محیط کسب و کار از سوی این تشکل ها تشخیص داده شده باشد. و اولویت اصلی این تشکل ها را تغییر داده باشد. در حقیقت فشار اقتصادی خارجی در مقایسه با سیاست های دولت در دوره دوم تحریم ها نمی توانسته به فشار سیاسی موثری حداقل از سوی تشکل های اقتصادی منجر شود.
بر اساس یک پژوهش تازه، صرف تعامل با جنس مخالف می تواند صورت زنان را گرم کند.
بر اساس یافته های پژوهشگران دانشگاه سنت اندروز، حتی تعامل غیرجنسی با مردان، سبب افزایش قابل توجه دمای صورت زنان میشود.این گروه پژوهشگران از شیوه تصویربرداری حرارتی استفاده کرده اند تا تغییرات در بدن زنان را در مدت دیدارشان با افراد دیگر بررسی کنند.
پژوهشگران می گویند که با گسترش استفاده از تکنیک تصویربرداری حرارتی، می توان در آینده برای سنجش سطح استرس و احساسات افراد استفاده کرد، به عنوان مثال در تست های دروغ سنجی، می توان از همین شیوه بهره برد.
امنیت ملی
سرپرست این گروه پژوهشی، خانم آماندا هان، می گوید که محققان دمای پوست دست، بازو، صورت و سینه زن را در هنگام تعامل با مردان اندازه گرفته اند.به گفته او، نتیجه این تحقیق این بوده که در چنین موقعیت هایی، افزایش شدیدی در دمای صورت زن اتفاق می افتد، در برخی موارد، حرارت صورت زن تا یک درجه کامل بالا رفته است.
او می گوید: "این تغییرات در درجه حرارت در واکنش به یک تعامل ساده اجتماعی بوده، بدون اینکه شرکت کنندگان هیچ گونه تغییراتی را در احساسات خود، یا هر گونه تحریک جنسی را تجربه کرده باشند یا مواردی مثل دستپاچگی یا معذب بودن را در مدت تعامل خود با مردان گزارش کرده باشند."
این تحقیق، که در نشریه "بیولوژی لترز" منتشر شده است، نشان می دهد که جنسیت به تنهایی روی واکنش های زنان تاثیر می گذارد؛ زنان در مواجهه با زنان دیگر، هیچ گونه واکنشی نشان نمی دهند.
پروفسور دیوید پرت، که او نیز در این پژوهش شرکت داشته است، می افزاید: "ما تازه داریم به دیگر موارد استفاده بالقوه تصویربرداری حرارتی در پزشکی پی می بریم. تصویربرداری حرارتی همچنین می تواند در حوزه های امنیت ملی خیلی مفید باشد، چرا که سنجش تغییر دمای پوست ممکن است به عنوان بخشی از تست های دروغ سنجی نیز مورد استفاده قرار گیرد."
هدف بعدی این گروه بررسی این نکته است که آیا این تغییرات فیزیولوژیکی را دیگر افراد هم می توانند تشخیص بدهند یا نه. آنها همچنین بررسی خواهند کرد که این تغییرات روی تعامل های اجتماعی زنان نیز تاثیر می گذارند یا خیر.
شباهت ها میان مسایل مطرح در افغانستان و کلمبیا
خبرنگار فرانسوی، رومئو لانگلوا، که در اسارت گروه «فارک»،
شورشیان مارکسیت کلمبیایی بود، آزاد شد. آنان اعلان کرده بودند که بعد از
این، دیگر خبرنگاران را گروگان نمیگیرند و اسارت این خبرنگار هم به این
دلیل بود، که آنان او را نظامی پنداشته بودند.
رومئو لانگلوا، بعد از یک ماه آزاد شد و در گذشته، این شورشیان
کلمبیایی، تعداد زیادی از شخصیت های داخلی و خارجی را گروگان گرفته و مدت
ها در اسارت نگه داشته بودند. از مدتی به اینسو، به گفتۀ خود لانگلوا، آنان
میخواهند شهرت خود را بهبود بدهند و به همین دلیل تصمیم گرفته اند دیگر
خبرنگاران را گروگان نگیرند.
تجربۀ کلمبیا، برای متخصصین غربی که روی مسئلۀ افغانستان کار میکنند، همیشه مطرح بوده است. در هر دو کشور شورشیانی با ایدئولوژی آشتی ناپذیر، با حکومت مرکزی در جنگ طولانی استند و در هر دو کشور، حکومت مرکزی از کمک و حمایت غرب برخوردار است. البته با این تفاوت، که شورشیان افغانی از اسلام الهام گرفته اند، و شورشیان کلمبیا، از مارکسیسم.
از سوی دیگر، در حالیکه افغانستان، با تولیدات روز افزون تریاکش، بزرگترین صادر کنندۀ هروئین دنیاست، کوکائین دنیا از کلمبیا می آید. کوکائین ماده است که همانند هروئین، شکل پودر سفید را دارد، و از برگ های گیاه کوکا ساخته میشود. در هر دو مملکت، پول فراوانی از قاچاق مواد مخدر به دست میاید و در هر دو مملکت، طرفین متخاصم، همدیگر را به دست داشتن در تولید و قاچاق مواد مخدر، متهم میکنند.
در حالیکه هر دو جنبش شورشی، هم طالبان افغانستان و هم «فارک» کلمبیا در حال افت استند، ولی هنوز هم در میان تعدادی از مردم نفوذ دارند. تغیر اسلوب شورشیان کلمبیایی (فارک) به نظر میاید که، بعد از چندین دهه، در مذاکره را میان آنان و حکومت کلمبیا، باز کند. ولی همانند مذاکره با طالبان، در مورد شورشیان کلمبیایی هم، بسیاری از دست اندرکاران، به مفید بودن این مذاکرات، عقیده ندارند.
تجربۀ کلمبیا، برای متخصصین غربی که روی مسئلۀ افغانستان کار میکنند، همیشه مطرح بوده است. در هر دو کشور شورشیانی با ایدئولوژی آشتی ناپذیر، با حکومت مرکزی در جنگ طولانی استند و در هر دو کشور، حکومت مرکزی از کمک و حمایت غرب برخوردار است. البته با این تفاوت، که شورشیان افغانی از اسلام الهام گرفته اند، و شورشیان کلمبیا، از مارکسیسم.
از سوی دیگر، در حالیکه افغانستان، با تولیدات روز افزون تریاکش، بزرگترین صادر کنندۀ هروئین دنیاست، کوکائین دنیا از کلمبیا می آید. کوکائین ماده است که همانند هروئین، شکل پودر سفید را دارد، و از برگ های گیاه کوکا ساخته میشود. در هر دو مملکت، پول فراوانی از قاچاق مواد مخدر به دست میاید و در هر دو مملکت، طرفین متخاصم، همدیگر را به دست داشتن در تولید و قاچاق مواد مخدر، متهم میکنند.
در حالیکه هر دو جنبش شورشی، هم طالبان افغانستان و هم «فارک» کلمبیا در حال افت استند، ولی هنوز هم در میان تعدادی از مردم نفوذ دارند. تغیر اسلوب شورشیان کلمبیایی (فارک) به نظر میاید که، بعد از چندین دهه، در مذاکره را میان آنان و حکومت کلمبیا، باز کند. ولی همانند مذاکره با طالبان، در مورد شورشیان کلمبیایی هم، بسیاری از دست اندرکاران، به مفید بودن این مذاکرات، عقیده ندارند.
در یک شهر تونس سلفی ها مغازه های مشروب فروشی را تعطیل کردند
در هفته های گذشته پس از مدتها فشار و تهدید علیه فروشگاههای
توزیع مشروب، سرانجام این فروشگاهها مجبور به تعطیل شدند. با بسته شدن
مغازه های مشروب فروشی ناگهان بازار سیاه فروش مشروب در شهر رونق فراوانی
یافت و اینک جوانان شهر در اتومبیل ها و راه پله های آپارتمان ها به خرید و
فروش آبجو مشغولند
فیگاروی امروز در گزارشی از شهر" سیدی بوزید" در مرکز تونس، خبر
می دهد که سلفی های این شهر که بسیاری از انها در زمان رژیم بن علی در
زندان بوده اند، اینک می کوشند اعتقادات خود را بر مردم شهر تحمیل کنند.
در هفته های گذشته پس از مدتها فشار و تهدید علیه فروشگاههای توزیع مشروب، سرانجام این فروشگاهها مجبور به تعطیل شدند. با بسته شدن مغازه های مشروب فروشی ناگهان بازار سیاه فروش مشروب در شهر رونق فراوانی یافت و اینک جوانان شهر در اتومبیل ها و راه پله های آپارتمان ها به خرید و فروش آبجو مشغولند.
بگزارش فیگارو، بدنبال بسته شدن این مغازه ها خبر رسید که گروهی ناشناس در مقابل مسجد شهر تجمع کرده و با اسلحه بسوی ساختمان مسجد شلیک کرده اند.
به انتقام این کار فردای آنروز تعدادی از کامیون های حمل مشروب متعلق به فروشگاههای تعطیل شده مورد حمله قرار گرفت و به اتش کشیده شدند.
فرستاده فیگارو از قول جوانان شهر نقل می کند که "با از جان گذشتگی انقلابی ما بود که این سلفی ها از زندان نجات یافتند . حالا می خواهند خودشان دیکتاتوری کنند."
گزارشگر فیگارو هم چنین از قول نجیب منصوری فرماندار شهر نقل می کند که اجازه نخواهد داد این " ریشو ها" در شهر قانون وضع کنند.
در هفته های گذشته پس از مدتها فشار و تهدید علیه فروشگاههای توزیع مشروب، سرانجام این فروشگاهها مجبور به تعطیل شدند. با بسته شدن مغازه های مشروب فروشی ناگهان بازار سیاه فروش مشروب در شهر رونق فراوانی یافت و اینک جوانان شهر در اتومبیل ها و راه پله های آپارتمان ها به خرید و فروش آبجو مشغولند.
بگزارش فیگارو، بدنبال بسته شدن این مغازه ها خبر رسید که گروهی ناشناس در مقابل مسجد شهر تجمع کرده و با اسلحه بسوی ساختمان مسجد شلیک کرده اند.
به انتقام این کار فردای آنروز تعدادی از کامیون های حمل مشروب متعلق به فروشگاههای تعطیل شده مورد حمله قرار گرفت و به اتش کشیده شدند.
فرستاده فیگارو از قول جوانان شهر نقل می کند که "با از جان گذشتگی انقلابی ما بود که این سلفی ها از زندان نجات یافتند . حالا می خواهند خودشان دیکتاتوری کنند."
گزارشگر فیگارو هم چنین از قول نجیب منصوری فرماندار شهر نقل می کند که اجازه نخواهد داد این " ریشو ها" در شهر قانون وضع کنند.
بازدید فرمانده کل سپاه از تنب کوچک، تنب بزرگ و بوموسی
سردار سرلشکر پاسدار محمد علی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران
انقلاب اسلامی و دریادار علی فدوی، فرمانده نیروی دریائی سپاه، و تنی چند
از دیگر فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی ایران امروز (پنجشنبه) از جزایر سه
گانۀ تنب کوچک، تنب بزرگ و بوموسی در خلیج فارس دیدن کردند.
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در یک سخنرانی ضمن
بیان این مطلب که ایران دست دوستی و برادری کشورهای اسلامی به ویژه کشورهای
حوزۀ جنوبی خلیج فارس را می فشارد و خواهان همکاری با آن ها برای کوتاه
کردن دست استکبار از منطقه است افزود "این نگاه در جای جای ایران اسلامی به
ویژه در سواحل جنوبی خلیج فارس و جزایر حساس و استراتژیکی" این منطقه در
بین مردم وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری های ایران، سردار سرلشکر محمد علی جعفری در این دیدار از یگان های رزمی مستقر در سه جزیره بازدید کرده و با بسیجیان و مردم شهر بوموسی دیدار و گفتگو کرده است.
فرمانده نیروی دریائی سپاه نیز به نوبۀ خود گزارشی از آمادگی و توانمندی یگان های مستقر در جزایر تنب بزرگ، تنب کوچک و بو موسی را به فرمانده کل سپاه ارائه کرده است.
خبرگزاری فرانسه در گزارشی که بازدید امروز فرمانده کل سپاه پاسداران از این جزایر اختصاص داده است می نویسد احتمالاً بازدید امروز فرمانده سپاه پاسداران از جزایر سه گانه خشم مقامات امارات متحدۀ عربی را که مدعی مالکیت بر این سه جزیره هستند بر خواهد انگیخت.
دیدار روز یازدهم آوریل محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران، از بوموسی واکنش های تند امارات و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را در پی داشت.
خودکشی یک زنی که «بدل» داده شده بود
یک دختر جوان بیست و دو ساله، در ولایت چخچران،؛ به دلیل اینکه
«بدل» داده شده بود، دست به خود کشی زد. با وجود تلاش های حکومت و جامعۀ
مدنی، بصورت متواتر، اخبار افغانستان، هنوز هم، حاکی از تداوم خشونت در
برابر زنان است.
در بررسی این موضوع، گفتگویی داریم با ویدیا صافی، یکی از دختران افغان، ساکن فرانسه. خانم ویدیا صافی که در رشتۀ علوم سیاسی تحصیل میکند، میگوید که با شنیدن این چنین خبر ها، افغانهای ساکن غرب هم بسیار ناراحت میشوند و آرزو میکنند که این مشکلات روزی حل شود. او در مورد وضع حقوق زنان در خارج از کشور، اضافه میکند که این موضوع بسیار متفاوت است. در بعضی از خانواده ها، زمانیکه زنان در خارج از افغانستان زندگی میکنند، حقوق مساوی با زنان غربی دارند و در بعضی از خانواده ها، آنان بازهم، زیر تاثیر رسم و رواج افغانستان استند. در مورد خود زنان غربی، خانم صافی میگوید که آنان حقوق زیادی دارند ولی در غرب هم مشکلات وجود دارد.
ریشه های مشکلات زنان افغانستان را، خانم ویدیا صافی در رسم و رواج های قدیمی افغانستان میبیند، و نه در اسلام. به گفتۀ او، اسلام حقوقی به زنان داده است، که رسم و رواج های کشور، ماتع آن میشود. برای پیشرفت در این ساحه، باید در مورد اینکه اسلام چه گفته است، توجه دوباره شود. در مورد مشکلاتی که در اسلام در این مسئله وجود دارد، و اینکه اسلام، با وجودیکه به زنان حقوقی داده است، ولی در آن، مساوات میان زن و مرد نیست، ویدیا صافی میگوید که او فکر میکند زن و مرد یک نوع نیستند، و این را اسلام به خوبی تشریح کرده است.
کيفرخواست سعيد مرتضوی تا اوايل تيرماه صادر میشود
پدر يکی از قربانيان حادثه کهريزک، علی کامرانی، به گزارش
خبرگزاری مهر، از صدور کيفرخواست برای سعيد مرتضوی تا اوايل ماه آينده خبر
داده است.
او می افزاید : اين پرونده در آغاز در دادسرای قضات تشکيل و برای
تکميل به دادسرای کارمندان ارجاع داده شد و نهايتا در دادگاه عمومی نيز
رسيدگی شد. به زودی نيز با صدور کيفرخواست، پرونده به دادگاه کيفری استان
تهران فرستاده خواهد شد اخيرا حيدری فرد معاون مرتضوی و يکی از متهمان
پرونده بازداشت شده است.
به گزارش خبرنگار مهر، سعيد مرتضوی دادستان سابق تهران که در پرونده حادثه کهريزک متهم بود، بيش از اين در زمينههای "معاونت در قتل"، "نقض حقوق شهروندی" و "هتک حيثيت ناجا" تفهيم اتهام شده است و پرونده کهريزک هنوز باز است. اين در حالی است رئيس جمهور ایران به تازگی سعید مرتضوی را به رياست سازمان تامين اجتماعی منصوب کرد که اين اقدام واکنش برخی از نمايندگان مجلس هشتم را بر انگیخت. اين نمايندگان طی بيانيه ای به رئيس جمهور گفتند : "نصب مديران حرفهای اگر بدون توجه به صلاحيتهای تخصصی لازم صورت گيرد، نتيجهای جز اتلاف منابع و آسيب ديدن خدمت رسانی به مردم ندارد و نصب آقای مرتضوی به مدير عاملی سازمان تامين اجتماعی، نقض آشکار مواد ۵۳ و ۵۴ از فصل ششم قانون مديريت خدمات کشوری است که ضوابط انتصاب و ارتقای شغلی مديران حرفهای را تعيين میکند" بنابراين گزارش پس از انتصاب مرتضوی به رياست سازمان تامين اجتماعی و عدم توجه احمدی نژاد به هشدار نمايندگان، برخی از نمايندگان مجلش هشتم طرح استيضاح وزير تعاون،کار و رفاه اجتماعی را امضا کردند؛ اما مرتضوی طی جلسات متفاوت با طراحان استيضاح به آنان قول داد که از سمت خود استعفا می دهد. بنابراين استيضاح کنندگان امضاهای خود را پس گرفتند طراحان استيضاح در نامه ای خطاب به مردم ايران نوشتند: حال که تلاشهای انجام شده برای تامين هدف بدون نياز به استيضاح و با تعهد آقای مرتضوی به آقای حدادعادل مبنی بر استعفا به ثمر نشست فعلاً استيضاح خود را پس میگيريم ولی چنانچه طی چند روز آينده پذيرش استعفا رسما ًاعلام نشود مجدداً تقاضای استيضاح را تقديم مجلس خواهيم کرد." آنها هدف خود را حفظ مصالح نظام و منافع بزرگترين سازمان اقتصادی اجتماعی کشور توصیف کردند که به 33 ميليون کارگر شاغل و بازنشسته و خانواده های آنها و نسلهای بعدی تعلق دارد.
از سراج الاین میر دامادی، روزنامه نگار می پرسم این کشمکش بر سر سعید مرتضوی تا کی ادامه خواهد داشت و آیا سرانجام با صدور کيفرخواست، پرونده به دادگاه کيفری استان تهران فرستاده خواهد شد. و در این صورت او انتظار چه حکمی را می تواند بکشد؟
به گزارش خبرنگار مهر، سعيد مرتضوی دادستان سابق تهران که در پرونده حادثه کهريزک متهم بود، بيش از اين در زمينههای "معاونت در قتل"، "نقض حقوق شهروندی" و "هتک حيثيت ناجا" تفهيم اتهام شده است و پرونده کهريزک هنوز باز است. اين در حالی است رئيس جمهور ایران به تازگی سعید مرتضوی را به رياست سازمان تامين اجتماعی منصوب کرد که اين اقدام واکنش برخی از نمايندگان مجلس هشتم را بر انگیخت. اين نمايندگان طی بيانيه ای به رئيس جمهور گفتند : "نصب مديران حرفهای اگر بدون توجه به صلاحيتهای تخصصی لازم صورت گيرد، نتيجهای جز اتلاف منابع و آسيب ديدن خدمت رسانی به مردم ندارد و نصب آقای مرتضوی به مدير عاملی سازمان تامين اجتماعی، نقض آشکار مواد ۵۳ و ۵۴ از فصل ششم قانون مديريت خدمات کشوری است که ضوابط انتصاب و ارتقای شغلی مديران حرفهای را تعيين میکند" بنابراين گزارش پس از انتصاب مرتضوی به رياست سازمان تامين اجتماعی و عدم توجه احمدی نژاد به هشدار نمايندگان، برخی از نمايندگان مجلش هشتم طرح استيضاح وزير تعاون،کار و رفاه اجتماعی را امضا کردند؛ اما مرتضوی طی جلسات متفاوت با طراحان استيضاح به آنان قول داد که از سمت خود استعفا می دهد. بنابراين استيضاح کنندگان امضاهای خود را پس گرفتند طراحان استيضاح در نامه ای خطاب به مردم ايران نوشتند: حال که تلاشهای انجام شده برای تامين هدف بدون نياز به استيضاح و با تعهد آقای مرتضوی به آقای حدادعادل مبنی بر استعفا به ثمر نشست فعلاً استيضاح خود را پس میگيريم ولی چنانچه طی چند روز آينده پذيرش استعفا رسما ًاعلام نشود مجدداً تقاضای استيضاح را تقديم مجلس خواهيم کرد." آنها هدف خود را حفظ مصالح نظام و منافع بزرگترين سازمان اقتصادی اجتماعی کشور توصیف کردند که به 33 ميليون کارگر شاغل و بازنشسته و خانواده های آنها و نسلهای بعدی تعلق دارد.
از سراج الاین میر دامادی، روزنامه نگار می پرسم این کشمکش بر سر سعید مرتضوی تا کی ادامه خواهد داشت و آیا سرانجام با صدور کيفرخواست، پرونده به دادگاه کيفری استان تهران فرستاده خواهد شد. و در این صورت او انتظار چه حکمی را می تواند بکشد؟
افزایش چشمگیراعدامها در ایران اتحادیه اروپا را نگران کرده است
آخرین آمارهای به دست آمده از منابع مختلف طی پنج ماه اول سال
جاری میلادی، حکایت از افزایش شمار اعدام ها در ایران دارد که خانم
کاترین اشتون، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا را بر آن داشت که دیروز،
چهارشنبه، بگوید از افزایش اعدامها در ایران نگران است .
این نگرانی زمانی بیان می شود که مذاکرات اتمی یا کشورهای موسوم
به پنج به علاوه یک، ادامه دارد. سازمانهای حقوق بشری پیش از این نیز در
گزارش های خود به افزایش شمار اعدام ها در ایران اشاره کرده از آن انتقاد
نموده بودند. حال این پرسش پیش می آید که آیا ایران میخواهد از این دوران
ادامه مذاکرات استفاده کند و تا آنجا که می تواند برنامه اعدام های خود را
پیش ببرد ؟ و در چنین صورتی می توان پرسید که آیا ایران به طور کلی یک چنین
دلمشغولی در پیوند با افکار عمومی بین المللی دارد یا نه ؟ هادی قائمی،
سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر می گوید : احتمالأ زمامداران ایران اگر
بخواهند در پرونده اتمی کوتاه بیایند، ناچاراند به جناح تند رو پوئن هائی
بدهند و دست آنها را برای اعمال جنایت علیه مردم ایران باز بگذارند...
به گزارش رسانههای ايران در ماه جاری ميلادی، 15 تن اعدام شدهاند. که 14
تن آنها در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و يک تن هم به اتهام جاسوسی برای
اسرائيل اعدام شده است همین امروز، پنجشنبه نیز خبرهای رسیده از مراجع حقوق
بشری حکایت از اعدام هشت نفر از زندانیان زندان مرکزی ارومیه در محوطه این
زندان داشتند. مسعود شمس نژاد وکیل یکی از اعدام شدگان در گفتگو با
خبرنگار سرویس حقوق بشر آژانس خبری موکریان می گوید : اتهام افراد اعدام
شده از سوی مراجع قضایی، جرائم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است بنا به
آخرین گزارش سالانه سازمان عفو بين الملل، شمار اعدامها در ا در سال 2011
در ایران به شکل چشمگيری افزايش يافته شمار اعدام شدگان در این سال، دست
کم 360 تن بوده اند.
اولتیماتوم ارتش آزاد سوریه به رژیم دمشق و احتمال اقدام جامعۀ بین المللی بدون تصویب شورای امنیت سازمان ملل
ارتش آزاد سوریه که از نظامیان گسسته از ارتش رژیم بشار اسد و
پیوسته به مردم تشکیل شده است امروز به دولت دمشق چهل و هشت ساعت مهلت داد
تا با اجرای مفاد طرح کوفی عنان به خشونت ها پایان دهد.
در بیانیۀ ارتش آزاد سوریه که امروز انتشار یافت جناح نظامی اپوزیسیون تا ساعت دوازده روز جمعه به دمشق مهلت داده است تا در چهارچوب طرح کوفی عنان واحدهای ارتش و تجهیزات شان را از شهرها خارج کند و دست سازمان های کمک رسانی را برای شتافتن به یاری مردم باز بگذارد.
ارتش آزاد سوریه در دنبالۀ این بیانیه تهدید کرده است که در غیر این صورت خود را به طرح کوفی عنان متعهد ندانسته و به دفاع از غیرنظامیان خواهد پرداخت.
همزمان با ارتش آزاد سوریه، بان کی- مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، نیز به نوبۀ خود برای چندمین بار از رژیم سوریه خواست طرح شش ماده ای کوفی عنان نمایندۀ مشترک سازمان ملل و اتحادیۀ عرب برای سوریه را به موقع اجرا بگذارد.
دبیر کل سازمان ملل در عین حال هشدار داد که اگر کشتار دیگری چون کشتار شهر "حوله" که در آن بیش از ١٠٠ نفر از جمله ده ها کودک کشته شدند در سوریه تکرار شود این کشور در گیر یک جنگ داخلی فاجعه بار خواهد شد.
در مسکو، سخنگوی رئیس جمهوری روسیه، بار دیگر تأیید کرد که موضع مسکو در قبال سوریه تحت فشار تغییر نخواهد کرد.
این سخنگو افزود موضع روسیه مبتنی بر احساسات و عواطف نبوده بل موضعی "متوازن، منسجم و منطقی" است.
خانم هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجۀ آمریکا، امروز در کپنهاگ- پایتخت دانمارک- ضمن انتقاد از موضع روسیه به مسکو هشدار داد که موضع کنونی این کشور می تواند به فروبردن سوریه در یک جنگ داخلی بیانجامد.
وزیر امورخارجۀ آمریکا افزود مقامات روسی به او می گویند خواهان بروز یک جنگ داخلی در روسیه نیستند اما باید به آنان گفت موضع کنونی مسکو می تواند این جنگ داخلی را از قوه به فعل در آورد.
در این میان خانم سوزان رایس، نمایندۀ ایالات متحدۀ امریکا در سازمان ملل متحد، امروز در نیویورک گفت چنان چه اختلاف نظرها و دو دستگی ها در شورای امنیت ادامه یابد، جامعۀ بین المللی محتملاً بدون تصویب شورای امنیت برای پایان دادن به خشونت ها در سوریه اقدام خواهد کرد.
خانم رایس گفت ادامۀ اختلاف نظر در شورای امنیت سازمان ملل راهی جز مداخله بدون تصویب این شورا را باقی نمی گذارد. نمایندۀ آمریکا در مورد نحوۀ اقدام جامعۀ بین المللی در سوریه توضیحی نداد.
در حالی که خانم رایس در نیویورک از احتمال اقدام جامعۀ بین المللی برای پایان دادن به خشونت ها در سوریه سخن می گوید، نمایندۀ آمریکا در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) امروز در بروکسل تأکید کرد که هیچکونه طرح، بحث و گفتگو یا زمینه سازی برای دخالت ناتو در سوریه در حال حاتضر در جریان نیست.
در سوریه برغم ادامۀ خشونت و سرکوب مردم از سوی رژیم، تلویزیون دولتی سوریه امروز اعلام کرد ٥٠٠ تن از کسانی که در جریان اعتراضات و تظاهرات ضد رژیم بازداشت شده بودند آزاد شده اند.
1400 نظامی فرانسوی بعد از سال 2012 در افغانستان باقی خواهند ماند
فرانسه می گوید نزدیک به 1400 نظامی فرانسوی بعد از سال 2012 در
افغانستان باقی خواهند ماند تا در انتقال تجهیزات فرانسه از افغانستان به
این کشور و آموزش نیروهای ارتش و پلیس افغانستان یاری برسانند.
ژان ایو لودریان، وزیر دفاع فرانسه روز چهارشنبه گذشته گفت : "تا
پایان سال 2012، 2000 تن از نیروهای رزمی فرانسه عمدتا از پایگاههای آنان
در ولایات کاپیسا و قندهار به فرانسه برگزدانده خواهند شد."
بگفته وزیر دفاع فرانسه، با آغاز سال 2013، فرانسه باید انتقال تجهیزات نظامی این کشور را در فرصت لازم به انجام رسانده و در همین حال امنیت نیروهای باقیمانده فرانسوی در افغانستان را تامین کند.
فرانسه در جلسه شیکاگو درباره افغانستان اعلام کرد نیروهای رزمی خود را قبل از موعد پیش بینی شده، تا پایان سال 2012 از افغانستان بیرون خواهد برد.
فرانسوا هولاند، رئیس جمهور فرانسه هفته گذشته به همراهی وزیر دفاع این کشور از افغانستان دیدار کرد و در دیدار با مقامات دولت افغانستان بر تصمیم خود دراین باره تاکید کرد.
وزیر دفاع فرانسه در اظهارات دیروز خود گفت قرار است در اوایل ماه ژوئیه آینده باردیگر به افغانستان سفر کند تا چگونگی انتقال تجهیزات این کشور از افغانستان از طریق راههای شمال این کشور را مورد بررسی قرار دهد.
انتظار می رود فرانسه در این چارچوب، با کشور های همسایه افغانستان از جمله ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان به گفتگو بپردازد.
خبرگزاری فرانسه می نویسد از اظهارات وزیر دفاع این کشور چنین برمی آید که پاکستان در برنامه انتقال تجهیزات فرانسه از افغانستان شامل نیست.
بگفته وزیر دفاع فرانسه، با خروج تدریجی نظامیان فرانسوی از افغانستان، حضور نظامی فرانسه در این کشور کاهش خواهد یافت و تنها "چند صد نظامی" این کشور در چارچوب عملیات نیروهای بین المللی تا پایان سال 2014 در افغانستان باقی خواهند ماند.
فرانسه در این چارچوب مسئولیت اداره و فعالیت یکی از بیمارستان های عمده شهر کابل و فرودگاه این شهر را بعهده خواهد داشت.
بگفته وزیر دفاع فرانسه، با آغاز سال 2013، فرانسه باید انتقال تجهیزات نظامی این کشور را در فرصت لازم به انجام رسانده و در همین حال امنیت نیروهای باقیمانده فرانسوی در افغانستان را تامین کند.
فرانسه در جلسه شیکاگو درباره افغانستان اعلام کرد نیروهای رزمی خود را قبل از موعد پیش بینی شده، تا پایان سال 2012 از افغانستان بیرون خواهد برد.
فرانسوا هولاند، رئیس جمهور فرانسه هفته گذشته به همراهی وزیر دفاع این کشور از افغانستان دیدار کرد و در دیدار با مقامات دولت افغانستان بر تصمیم خود دراین باره تاکید کرد.
وزیر دفاع فرانسه در اظهارات دیروز خود گفت قرار است در اوایل ماه ژوئیه آینده باردیگر به افغانستان سفر کند تا چگونگی انتقال تجهیزات این کشور از افغانستان از طریق راههای شمال این کشور را مورد بررسی قرار دهد.
انتظار می رود فرانسه در این چارچوب، با کشور های همسایه افغانستان از جمله ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان به گفتگو بپردازد.
خبرگزاری فرانسه می نویسد از اظهارات وزیر دفاع این کشور چنین برمی آید که پاکستان در برنامه انتقال تجهیزات فرانسه از افغانستان شامل نیست.
بگفته وزیر دفاع فرانسه، با خروج تدریجی نظامیان فرانسوی از افغانستان، حضور نظامی فرانسه در این کشور کاهش خواهد یافت و تنها "چند صد نظامی" این کشور در چارچوب عملیات نیروهای بین المللی تا پایان سال 2014 در افغانستان باقی خواهند ماند.
فرانسه در این چارچوب مسئولیت اداره و فعالیت یکی از بیمارستان های عمده شهر کابل و فرودگاه این شهر را بعهده خواهد داشت.
انتشار تصاویر ماهواره ای "پاک سازی" در مرکز پارچین
آژانس بین المللی انرژی اتمی در وین، تصاویر تازه ماهواره ای را
از مرکز پارچین در ایران منتشر کرده که بر اساس آن در محلاتی که احتمال
فعالیتهای هسته ای در آنها داده شده "پاکسازی" صورت گرفته است.
بگزارش خبرگزاری رویترز، در این تصاویر که روز چهارشنبه گذشته
منتشر شد، نشانه هایی از ناپدید شدن دوساختمان کوچک و پاکسازی در این مرکز
نظامی بچشم میخورد.دیپلماتهایی که در یک نشست اطلاعاتی با مسئولان آژانس بین المللی انرژی اتمی حضور داشته اند می گویند یکی از تصاویر منتشر شده دیروز به 25 مه گذشته مربوط است و در آن نشانه هایی از "عملیات خراشیدگی زمین" در محل مورد نظر آژانس دیده شده است.
از سوی دیگر موجودیت بلدوزرها در این محل این گمان را تقویت می کند که شاید ایران با "پاکسازی" محل میخواسته قبل از موافقت احتمالی با بازدید بازرسان آژانس از این مرکز، تمامی آثار مربوط به فعالیتهای مشکوک را نابود کند.
یک دیپلمات غربی به خبرگزاری رویترز گفته است بازرسان آژانس تصور می کنند ایرانی ها "بطور روشن تلاش دارند چیزی را پنهان کنند."
علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی روز چهارشنبه گذشته گزارشهای مربوط به انتشار این تصاویر را "سروصداها و ادعاهای بی بنیاد" توصیف کرده است.
هفته گذشته نیز آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش تصویری ای را منتشر کرد ه بود که در آن از "فعالیتهای مهم" در مرکز پارچین سخن رفته بود.
هرمان ناکارتس، معاون مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی اما از اظهار نظر درباره فعالیتهای ایران در مرکز پارچین خودداری و بر موضع آژانس درباره ضرورت بازرسی از این مرکز تاکید کرده است.
افشای سیگاری بودن خمینی و چند آیتالله دیگر
یکی از
سایتهای حکومتی برای تشویق سیگاریها به ترک سیگار، نوشته است که آیتالله
خمینی نیز سیگاری بوده ولی در جوانی موفق به ترک سیگار شد.
یک سایت نزدیک به حکومت، به نقل از فاطمه طباطبایی، عروس آیتالله خمینی، خاطرهای مربوط به سیگاری بودن بنیانگذار جمهوری اسلامی نقل کرده است.
بر این اساس، آیتالله خمینی یک شب به عروسش گفته بود: «در جوانی سیگار میکشیدم. تا این که یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم بشدت در گیر فهم آن شد. در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته بودم، احساس شرمندگی کردم و باخود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم.»
این سایت همچنین برای تشویق سیگاریها به ترک سیگار، خاطرهای از دو آیتالله سیگاری را نقل میکند: آیتالله نصرالله شاهآبادی و آیتالله حجت.
به نوشته این سایت، آیتالله مطهری درباره آیتالله حجت گفته است: «آیتالله حجت یک سیگاریای بود که تا کنون نظیر او را ندیده بودم. گاهی سیگار او از سیگار دیگر بریده نمیشد. بعضی اوقات هم که میبرید بسیار مدتش کوتاه بود. طولی نمیکشید که مجددا سیگاری را آتش میزد. در اوقات بیماری اکثر وقتشان صرف کشیدن سیگار میگشت.»
سیگاری بودن آیتالله خمینی در جوانی در حالی مطرح میشود که عکسهایی از آیتالله خامنهای نیز در حال کشیدن پیپ وجود دارد.
در واکنش به شاهین نجفی خواننده هتاک صورت گرفت
تقاضاهای تغییر نام شاهین و انتخاب اسامی ائمه (ع) در استان مرکزی
خبرگزاری فارس: مدیرکل ثبت احوال استان مرکزی گفت: تعدادی از هموطنانی که نام خود و یا فرزندشان شاهین بوده، با توجه به آهنگ توهینآمیز شاهین نجفی به امام هادی(ع)، تقاضای تغییر نام شاهین و انتخاب نامهای ائمه اطهار(ع) را کردهاند.
خبرگزاری فارس: تقاضاهای تغییر نام شاهین و انتخاب اسامی ائمه (ع) در استان مرکزی
به گزارش خبرگزاری فارس از اراک مهدی چقایی ظهر امروز در جمع خبرنگاران اظهار داشت: مردم نسبت به نامهای شخصیتهای هنری و فرهنگی که بنا به دلایلی نقش و شخصیتی منفور پیدا میکنند عکسالعمل نشان داده و تقاضای تغییر نام خود و فرزندانشان را از آن نامها دارند، به طوری که به تازگی تعدادی از هموطنان با توجه به آهنگ توهینآمیز شاهین نجفی به امام هادی(ع) تقاضای تغییر نام شاهین و درخواست نامهای ائمه اطهار(ع) را کردهاند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه نام علی و عناوین و القاب ایشان در این استان بیش از 100 هزار بار در پایگاه اطلاعات جمعیتی کشور به ثبت رسیده است، گفت: تاکنون در این استان نام مبارک علی بیش از 60 هزار و 458 بار به ثبت رسیده که میتوان گفت؛ این نام بعد از نام محمد در بین پسران رتبه دوم را به خود اختصاص داده است.
مدیرکل ثبت احوال استان مرکزی با بیان اینکه دین مبین اسلام تاکید فراوانی به انتخاب نام نیکو برای فرزندان دارد، تصریح کرد: انتخاب نام ائمهاطهار(ع) نشانگر عشق و علاقه مردم به ائمه اطهار(ع) است که خوشبختانه در جامعه اسلامی با اقبال بالایی همراه است.
چقایی با اشاره به اینکه والدین وظیفه دارند علاوه بر انتخاب نام نیکو برای فرزندان نسبت به ترتیب دینی و اسلامی کودکان نیز توجه ویژهای داشته باشند، بیان کرد: والدین میتوانند از دوران کودکی فرزندان خود را با سیره عملی اهل بیت(ع) آشنا کرده و در تربیت دینی آنان بکوشند.
وی گفت: در بین پسران نام علی و در بین دختران نام فاطمه و زهرا از زیباترین نامها است که بخش اعظمی از خانوادهها نام فرزندان خود را به این اسامی مزین میکنند.
مدیرکل ثبت احوال استان مرکزی با اشاره به تاثیرگذاری رسانه ملی در انتخاب نام از سوی والدین اظهار داشت: زمانی که سریالهای پرمخاطب از تلویزیون پخش میشود، آمار انتخاب نام شخصیتهای برجسته فیلم و سریال از سوی والدین افزایش مییابد که میطلبد رسانه ملی در این زمینه با دقت و حساسیت بیشتری عمل کند.
به گفته وی انتخاب نام امیرعلی در سالهای گذشته در صدر نامهای پسران قرار گرفته و 755 نوزاد پسر نام امیر علی برایشان انتخاب شده است.
گزارش فارس از انتقال شبانه معاونت و پژوهشگاه میراث به تهران
بازگشت بیسر و صدای کارمندان انتقالی به پایتخت / قادری: دولت پاسخگو باشد
خبرگزاری فارس: پس از دستور رئیس جمهور مبنی بر اینکه اکثر کارمندان دولت باید از پایتخت به شهرستانها بروند، اکنون زمزمههایی از بازگشت بیسر و صدای این کارمندان به پایتخت به گوش میرسد.
خبرگزاری فارس: بازگشت بیسر و صدای کارمندان انتقالی به پایتخت / قادری: دولت پاسخگو باشد
به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز، از زمانی که رئیس جمهور اعلام کرد اکثر کارمندان دولت باید از پایتخت به شهرستانها بروند، تا امروز، تعداد بسیاری از دستگاهها و سازمانهای دولتی جلای وطن کرده و به استانهای دیگر رفتند اما اکنون زمزمههایی از بازگشت بیسر و صدای این کارمندان به پایتخت به گوش میرسد.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نخستین سازمانی بود که آستینها را بالا زد و کارمندان خود را به سایر استانها انتقال داد و نخستین نهادهای وابسته به این سازمان، در تابستان سال 89، از تهران به استانهای فارس و اصفهان رفتند و البته با وجودی که کارمندان معترض این سازمان در مقابل مجلس نیز تحصن کردند، حمید بقایی، رئیس وقت این سازمان، معاونتهای گردشگری، میراث فرهنگی و پژوهشگاه باستانشناسی، وابسته به این سازمان را به شهر شیراز انتقال داد.
در روزهای قبل خبرهایی از تشکیل شورای معاونان سازمان میراث فرهنگی منتشر شده که طی آن معاونان، در جلسه هفته گذشته خود در ساختمان پژوهشگاه مرمت، واقع در رو به روی ساختمان موزه ملی به بحث و تبادل نظر درباره محل این پژوهشگاه پرداختهاند.
آن زمان برخی خبرگزاریها با تحلیل این نشست از احتمال بازگشت پژوهشگاه باستانشناسی به تهران خبر دادند.
سرانجام این مهم به حقیقت پیوست و پژوهشکده و معاونت میراث فرهنگی کشور که چندی قبل به شیراز منتقل شده بود اکنون در حال انتقال از استان فارس به تهران است.
طی چند روز گذشته بارها بحث بازگشت این مجموعه از فارس به تهران به صورت غیر رسمی شنیده میشد و حتی از سوی مسئولان میراث فرهنگی کشور به کارمندان معاونت و پژوهشکده میراث فرهنگی حاضر در شیراز اعلام شده که باید کارت حضور خود را در صبح سهشنبه آینده در تهران ثبت کنند.
در این راستا نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار فارس در شیراز، با بیان اینکه همگی ما تعجب کردیم که چگونه دولت چنین تصمیمی را گرفته است؛ گفت: دولت با تبلیغات وسیع به بهانه کاهش جمعیت و تمرکززدایی، این سازمانها را از تهران منتقل کرد و در حال حاضر چه شده که در سکوت خبری قرار است سازمانها به تهران برگردند.
جعفر قادری اضافه کرد: در صورتی که معاونت میراث فرهنگی و پژوهشکده میراث به تهران انتقال یابد از تمام توان خود استفاده میکنیم تا بحث تبدیل سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به وزارتخانه به نتیجه برسد.
وی با بیان اینکه این گونه رفتارها در هیچ شرایطی قابل قبول نیست، تصریح کرد: مگر میشود در یک دولت بحث انتقال ادارهها و سازمانها از مرکز به شهرستانها مطرح شود و در همان دولت نیز نهادهای منتقل شده به تهران فراخوانده شوند.
نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی بیان کرد: دولت از تعطیلی چند روزه کشور استفاده کرده و میخواهد در زمان تعطیل بودن رسانهها این اقدام را انجام دهد.
قادری با اشاره به اینکه اینگونه رفتارهای دولت، بازی با احساسات مردم و بودجه بیتالمال است، گفت: تمام امکانات کشور در مسیر انتقال نهادها و سازمانها از تهران به شهرستانها صرف شد و امروز اگر به طور مجدد این بحث تکرار شود چه کسانی میخواهند پاسخگو باشند.
وی با بیان اینکه این اقدام دولت نوعی بیتوجهی به افکار عمومی است خاطرنشان کرد: زمانی که کارمندان این مجموعه به شیراز منتقل شدند تمام امکانات در اختیار آنان قرار گرفت و امروز قرار نیست که بودجه بیتالمال به هدر رود.
نماینده شیراز در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه طبق گفته مسئولان میراث کشور، کارمندان معاونت و پژوهشکده میراث فرهنگی حاضر در استان فارس باید صبح سهشنبه آینده در تهران فعالیت خود را انجام دهند، ابراز داشت: به طور یقین با مسئولان انجام چنین کاری از طریق قانون برخورد میکنیم چراکه دلیلی ندارد که بودجه کشور صرف بیبرنامگی دولت شود.
وی در پایان ابراز داشت: اگر دولت کار بدون برنامه برای انتقال این مجموعه از تهران به شیراز انجام داده باید پاسخگو باشد و چنانچه برنامهریزی و مطالعات در این راستا انجام شده امروز دلیلی به بازگشت این مجموعه به تهران وجود ندارد.
جـــرس:
سید حسن خمینی می گوید "تفکیک بین
قضایای حقیقیه و خارجیه یکی از اصول اساسی اجتهاد است. نمیشود برخی از
صحبتها را که در یک شرایط خاص اظهار شده، در شرایط دیگر به کار برد. چون
بسیاری از صحبتها قضیه خارجیه هستند و نمیتوان به همه زمانها تعمیم داد.
اگر این تفکیک صورت نگیرد، مشکلات زیادی به بار میآید."
به گزارش تارنمای جماران، نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی در دیدار جمعی از
اعضای انجمن اسلامی مدرسین و انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم
پزشکی تهران، در سخنانی به تبیین مبسوط چرایی و چگونگی بقای اندیشه آیت
الله خمینی پرداخت و گفت: "برای پاسخ به این سوال که اندیشه امام را چگونه
برای امروز و فردا نگه داریم؟ باید سوال اساسی دیگری مطرح کرد که اساسا چرا
باید اندیشه امام باقی بماند؟ آیا اینکه نسل گذشته، جوانی خود را با امام
سیر کرده، نسل بعدی هم باید همین کار را بکند؟ این، سوال مهمی است باید
اندیشمندان جامعه همواره به پاسخ این سوال بپردازند. "
وی با بیان اینکه امام نماد تلاقی آرزوی سه جریان تاریخی کشور است، گفت: دینداری، استقلالطلبی و آزادیخواهی سه مطالبه اصلی مردم ایران در طول صد سال گذشته است. تا پیش از امام، مبارزات مردم به یکی از این سه جریان ختم میشد. مشروطه، آزادیخواه بود اما استعمارستیز و دیندار نبود. ملی شدن صنعت نفت، ضداستعماری بود اما جریان دینی نتوانست در کنار آن باقی بماند.
نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی افزود: جریانات دینی که براساس اندیشه امام فعالیت میکردند علاوه بر دینداری به استقلال و مبارزه با استعمار و استبداد اعتقاد داشتند. ملت ما باید این مطالبات را حفظ کند تا سر پیچها راه را گم نکند.
سیدحسن خمینی در ادامه به طرح این پرسش پرداخت که چه کنیم اندیشه امام باقی بماند؟ و گفت: روحانیون بزرگی در جهان تشیع داشتیم که برخی از آنها وارد عرصه مبارزه هم شدند همانند مرحوم مدرس، آیتالله کاشانی و میرزای شیرازی؛ اما هیچکدام همانند امام به مطالبات جریانهای تاریخی پاسخ ندادند. امام فرزند زمانه خویشتن است. ایشان درد روزگار خود را میشناخت و به آن پاسخ میداد. وقتی امام در سال 42 خود شاه را مستقیما خطاب قرار داد، درد جامعه را فهمید. کسانی بودند که دوباره مدل مشروطه و مدلهای دیگر را معرفی میکردند اما امام دقیقا به درد اصلی پرداخت.
وی افزود: امام اعتقاد داشت برای آزادیخواهی باید استعمارستیزی، استقلالطلبی و دینداری را تواما پیگیری کرد. نمیشود بدون هر یک از اینها به نتیجه مطلوب رسید.
نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی در ادامه، اجتهاد در اندیشه آیت الله خمینی را شرط حفظ آن دانست و گفت: امام برای روزگار ما پاسخ دارد. این پاسخها هرگز از پیش، آماده و ارائه نشده است. باید پاسخ سوالات امروز را با روشهای خاص اجتهادی از متن اندیشه امام به دست آورد.
وی به تفکیک بین قضایای حقیقیه و خارجیه در امر اجتهاد تاکید کرد و گفت: تفکیک بین این دو قضیه یکی از اصول اساسی اجتهاد است. نمیشود برخی از صحبتها را که در یک شرایط خاص اظهار شده، در شرایط دیگر به کار برد. چون بسیاری از صحبتها قضیه خارجیه هستند و نمیتوان به همه زمانها تعمیم داد. اگر این تفکیک صورت نگیرد، مشکلات زیادی به بار میآید.
وی اضافه کرد: برای مثال یکبار یک نفر در نامه ای در زمان جنگ نوشته بود؛ امام میگوید:"من توی دهن این دولت میزنم". این نوع به کار بردن قضایای خارجیه در زمانهای متفاوت کاملا خندهدار و اشکال آن آشکار است. اما در بسیاری از موارد چنین اشتباهاتی آشکار نیست و باعث بدفهمی میشود.
سیدحسن خمینی در پایان گفت: حفظ و ترویج اندیشه امام یک شرط اساسی دارد و آن این است که نباید در فراز و فرودهای روزگار ناامید شویم. فراز و فرودها یک قاعده الهی است مهم این است که انسان خود را بشناسد و ایمانش قوی باشد و درد را فراموش نکند. با خستگی و خمودگی نمیتوان به جایی رسید. باید هر لحظه به آینده چشم داشت.
وی با بیان اینکه امام نماد تلاقی آرزوی سه جریان تاریخی کشور است، گفت: دینداری، استقلالطلبی و آزادیخواهی سه مطالبه اصلی مردم ایران در طول صد سال گذشته است. تا پیش از امام، مبارزات مردم به یکی از این سه جریان ختم میشد. مشروطه، آزادیخواه بود اما استعمارستیز و دیندار نبود. ملی شدن صنعت نفت، ضداستعماری بود اما جریان دینی نتوانست در کنار آن باقی بماند.
نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی افزود: جریانات دینی که براساس اندیشه امام فعالیت میکردند علاوه بر دینداری به استقلال و مبارزه با استعمار و استبداد اعتقاد داشتند. ملت ما باید این مطالبات را حفظ کند تا سر پیچها راه را گم نکند.
سیدحسن خمینی در ادامه به طرح این پرسش پرداخت که چه کنیم اندیشه امام باقی بماند؟ و گفت: روحانیون بزرگی در جهان تشیع داشتیم که برخی از آنها وارد عرصه مبارزه هم شدند همانند مرحوم مدرس، آیتالله کاشانی و میرزای شیرازی؛ اما هیچکدام همانند امام به مطالبات جریانهای تاریخی پاسخ ندادند. امام فرزند زمانه خویشتن است. ایشان درد روزگار خود را میشناخت و به آن پاسخ میداد. وقتی امام در سال 42 خود شاه را مستقیما خطاب قرار داد، درد جامعه را فهمید. کسانی بودند که دوباره مدل مشروطه و مدلهای دیگر را معرفی میکردند اما امام دقیقا به درد اصلی پرداخت.
وی افزود: امام اعتقاد داشت برای آزادیخواهی باید استعمارستیزی، استقلالطلبی و دینداری را تواما پیگیری کرد. نمیشود بدون هر یک از اینها به نتیجه مطلوب رسید.
نوه رهبر فقید جمهوری اسلامی در ادامه، اجتهاد در اندیشه آیت الله خمینی را شرط حفظ آن دانست و گفت: امام برای روزگار ما پاسخ دارد. این پاسخها هرگز از پیش، آماده و ارائه نشده است. باید پاسخ سوالات امروز را با روشهای خاص اجتهادی از متن اندیشه امام به دست آورد.
وی به تفکیک بین قضایای حقیقیه و خارجیه در امر اجتهاد تاکید کرد و گفت: تفکیک بین این دو قضیه یکی از اصول اساسی اجتهاد است. نمیشود برخی از صحبتها را که در یک شرایط خاص اظهار شده، در شرایط دیگر به کار برد. چون بسیاری از صحبتها قضیه خارجیه هستند و نمیتوان به همه زمانها تعمیم داد. اگر این تفکیک صورت نگیرد، مشکلات زیادی به بار میآید.
وی اضافه کرد: برای مثال یکبار یک نفر در نامه ای در زمان جنگ نوشته بود؛ امام میگوید:"من توی دهن این دولت میزنم". این نوع به کار بردن قضایای خارجیه در زمانهای متفاوت کاملا خندهدار و اشکال آن آشکار است. اما در بسیاری از موارد چنین اشتباهاتی آشکار نیست و باعث بدفهمی میشود.
سیدحسن خمینی در پایان گفت: حفظ و ترویج اندیشه امام یک شرط اساسی دارد و آن این است که نباید در فراز و فرودهای روزگار ناامید شویم. فراز و فرودها یک قاعده الهی است مهم این است که انسان خود را بشناسد و ایمانش قوی باشد و درد را فراموش نکند. با خستگی و خمودگی نمیتوان به جایی رسید. باید هر لحظه به آینده چشم داشت.
افزایش بیکاری، تورم و سقوط ارزش پول ملی
جـــرس:
تازه ترین پیشبینیهای آماری صندوق
بین المللی پول از شاخصهای کلان اقتصادی ایران در سال ۲۰۱۷ میلادی (۱۳۹۶)
بیانگر عبور اقتصاد ایران از مرز ۱۲۰۰ تریلیون تومان در این سال و تداوم
موج فزاینده بیکاری و تورم و سقوط ارزش پول ملی است.
به
گزارش فارس، بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول، تولید ناخالص داخلی
ایران که در سال ۲۰۱۱میلادی به قیمت ثابت ۵۵۲ هزار میلیارد ریال بوده است،
در سال ۲۰۱۷میلادی یعنی ۱۳۹۶ هجری شمسی به ۶۰۵ هزار میلیارد ریال افزایش خواهد یافت.
این در حالی است که نرخ رشد اقتصادی ایران در سال
۲۰۱۷ میلادی ۱,۹ درصد پیش بینی شده است و البته روند نرخ رشد اقتصادی
ایران از سال ۲۰۱۲ تا سال ۲۰۱۷میلادی افزایشی پیش بینی شده است.
این گزارش که متن کامل آن در شماره جدید همشهری اقتصاد منتشر شده، ارزش تولید ناخالص داخلی ایران را به قیمتهای جاری در سال ۲۰۱۱ میلادی ۵۴۵ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود که بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول، این رقم در سال ۲۰۱۷ میلادی با رشد ۱۳۲ درصدی به ۱۲۰۰ تریلیون تومان (۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان) خواهد رسید. بر اساس این گزارش، اقتصاد ایران برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ میلادی از مرز ۱۰۰۰تریلیون تومان خواهد گذشت.
این گزارش که متن کامل آن در شماره جدید همشهری اقتصاد منتشر شده، ارزش تولید ناخالص داخلی ایران را به قیمتهای جاری در سال ۲۰۱۱ میلادی ۵۴۵ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود که بر اساس برآورد صندوق بین المللی پول، این رقم در سال ۲۰۱۷ میلادی با رشد ۱۳۲ درصدی به ۱۲۰۰ تریلیون تومان (۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان) خواهد رسید. بر اساس این گزارش، اقتصاد ایران برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ میلادی از مرز ۱۰۰۰تریلیون تومان خواهد گذشت.
در بخش دیگری از این گزارش ارزش تولید ناخالص داخلی ایران به قیمتهای جاری و بر حسب دلار آمده است که این رقم در سال ۲۰۱۱ میلادی ۴۸۲
میلیارد دلار بوده است و پیش بینی شده که این رقم در سال ۲۰۱۷ میلادی به
۶۶۷ میلیارد دلار برسد. یکی از دلایل رشد اندک ارزش دلاری تولید ناخالص
داخلی ایران به قیمتهای جاری طی این مدت کاهش ارزش پول و افزایش نرخ برابری
دلار در برابر ریال عنوان می شود.
صندوق بین المللی پول شاخص «جی دی پی» را که در سال ۲۰۱۱ میلادی ۹۸۷ بوده است، برای سال ۲۰۱۷میلادی ۲۰۹۲ پیش بینی کرده است.
صندوق بین المللی پول در این گزارش به بررسی سرانه تولید ناخالص داخلی ایران به قیمتهای ثابت و جاری نیز پرداخته است که با تقسیم ارزش تولید ناخالص داخلی بر جمعیت کشور محاسبه می شود. در این گزارش برآورد شده است که جمعیت بیش از ۷۵ میلیونی ایران در سال ۲۰۱۱به مرز ۸۳ میلیون نفر در سال ۲۰۱۷ میلادی افزایش یابد. بر این اساس، سرانه تولید ناخالص داخلی ایران به قیمتهای ثابت از ۷۲۸ هزار تومان در سال ۲۰۱۱میلادی به ۷۳۰ هزار تومان در سال ۲۰۱۷ و بر اساس قیمتهای جاری نیز از ۷میلیون و ۱۹۴ هزار تومان در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۱۵ میلیون و ۲۷۷ هزار تومان خواهد رسید.
صندوق بین المللی پول در این گزارش به بررسی سرانه تولید ناخالص داخلی ایران به قیمتهای ثابت و جاری نیز پرداخته است که با تقسیم ارزش تولید ناخالص داخلی بر جمعیت کشور محاسبه می شود. در این گزارش برآورد شده است که جمعیت بیش از ۷۵ میلیونی ایران در سال ۲۰۱۱به مرز ۸۳ میلیون نفر در سال ۲۰۱۷ میلادی افزایش یابد. بر این اساس، سرانه تولید ناخالص داخلی ایران به قیمتهای ثابت از ۷۲۸ هزار تومان در سال ۲۰۱۱میلادی به ۷۳۰ هزار تومان در سال ۲۰۱۷ و بر اساس قیمتهای جاری نیز از ۷میلیون و ۱۹۴ هزار تومان در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۱۵ میلیون و ۲۷۷ هزار تومان خواهد رسید.
سرانه تولید ناخالص داخلی بر حسب دلار هم در سال ۲۰۱۷میلادی ۸۰۴۵ دلار پیش بینی شده است. این در حالی است که این رقم در سال ۲۰۱۱میلادی ۶۳۵۹ دلار اعلام شده بود.
یکی از معیارهای مقایسه ای اقتصادهای دنیا شاخصPPP یا همان قدرت برابری خرید است که صندوق بین المللی پول تولید ناخالص داخلی ایران را بر اساس این شاخص هم اعلام کرده است.
یکی از معیارهای مقایسه ای اقتصادهای دنیا شاخصPPP یا همان قدرت برابری خرید است که صندوق بین المللی پول تولید ناخالص داخلی ایران را بر اساس این شاخص هم اعلام کرده است.
بر این اساس، ارزش تولید ناخالص داخلی ایران با نرخ بین المللی دلار و شاخص قدرت برابری خرید در سال ۲۰۱۱ میلادی ۹۹۰ میلیارد دلار اعلام شد که پیش بینی می شود این رقم در سال ۲۰۱۷ میلادی ۱۱۹۱ میلیارد دلار برسد.
سرانه تولید ناخالص داخلی ایران نیز بر اساس شاخص
قدرت برابری خرید در سال ۲۰۱۱میلادی ۱۳ هزار و ۵۳ دلار و در سال ۲۰۱۷
میلادی ۱۴ هزار و ۳۶۲ دلار برآورد شده است.
صندوق بین المللی پول در این گزارش پیش بینی کرد که سهم اقتصاد ایران از تولید ناخالص داخلی دنیا طی ۶ سال آینده با کاهش همراه شود و نسبت تولید ناخالص داخلی ایران به تولید ناخالص داخلی دنیا از ۱,۲۵۵درصد در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۱,۱ درصد در سال ۲۰۱۷ میلادی کاهش یابد. این گزارش همچنین به بیان شاخص مهم دیگری از اقتصاد ایران پرداخت و آن نرخ تبدیل PPP یا همان برابری نرخ بین المللی دلار با ریال ایران است.
صندوق بین المللی پول در این گزارش پیش بینی کرد که سهم اقتصاد ایران از تولید ناخالص داخلی دنیا طی ۶ سال آینده با کاهش همراه شود و نسبت تولید ناخالص داخلی ایران به تولید ناخالص داخلی دنیا از ۱,۲۵۵درصد در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۱,۱ درصد در سال ۲۰۱۷ میلادی کاهش یابد. این گزارش همچنین به بیان شاخص مهم دیگری از اقتصاد ایران پرداخت و آن نرخ تبدیل PPP یا همان برابری نرخ بین المللی دلار با ریال ایران است.
بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول این نرخ در
سال ۲۰۱۱ میلادی ۵۵۱۱ ریال بوده است که در سال جاری میلادی به ۶۳۱۶ ریال
رسیده است. این نرخ در واقع ارزش واقعی دلار در ایران از نگاه صندوق بین
المللی پول است. در این گزارش پیش بینی شده است که نرخ واقعی هر دلار در
ایران تا سال ۲۰۱۷ میلادی به ۱۰ هزار و ۶۳۷ ریال برسد.
گزارش صندوق بین المللی پول در ادامه به شاخص سرمایه گذاری و پس انداز پرداخته و نوشته است: سهم کل سرمایه گذاری در ایران از تولید ناخالص داخلی که در سال ۲۰۱۱ میلادی بیش از ۴۳ درصد بوده است، تا سال ۲۰۱۷ میلادی به حدود ۳۴ درصد کاهش خواهد یافت و سهم پس انداز ناخالص ملی نیز از ۵۳ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۳۶ درصد در سال ۲۰۱۷ تنزل خواهد کرد.
تورم شاخص دیگری است که در این گزارش به آن پرداخته شده است. شاخص تورم در این گزارش در سال ۲۰۱۱ میلادی ۲۷۶و در سال ۲۰۱۷ میلادی نیز ۷۲۰ برآورد شده است که رشد قابل توجهی را نشان می دهد.
گزارش صندوق بین المللی پول در ادامه به شاخص سرمایه گذاری و پس انداز پرداخته و نوشته است: سهم کل سرمایه گذاری در ایران از تولید ناخالص داخلی که در سال ۲۰۱۱ میلادی بیش از ۴۳ درصد بوده است، تا سال ۲۰۱۷ میلادی به حدود ۳۴ درصد کاهش خواهد یافت و سهم پس انداز ناخالص ملی نیز از ۵۳ درصد تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۳۶ درصد در سال ۲۰۱۷ تنزل خواهد کرد.
تورم شاخص دیگری است که در این گزارش به آن پرداخته شده است. شاخص تورم در این گزارش در سال ۲۰۱۱ میلادی ۲۷۶و در سال ۲۰۱۷ میلادی نیز ۷۲۰ برآورد شده است که رشد قابل توجهی را نشان می دهد.
نکته اینکه نرخ تورم در واقع با محاسبه میزان شرد شاخص تورم بدست می آید.
بدین ترتیب افزایش شاخص به معنی افزایش نرخ تورم
نیست بلکه رشد شاخص تورم را نشان می دهد. بر اساس این گزارش، شاخص تورم در
پایان سال ۲۰۱۱ میلادی ۳۱۱ و در پایان سال ۲۰۱۷ میلادی نیز ۷۷۸ پیش بینی
شده است، ضمن اینکه نرخ تورم در ماه پایانی سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۹,۶ درصد و در
ماه پایانی سال ۲۰۱۷ میلادی ۱۵,۷ درصد برآورد شده است.
نرخ رشد صادرات و واردات کالا، خدمات و نفت در ایران شاخصهای کلان دیگری است که در گزارش صندوق بین المللی پول به آنها اشاره شده است. این گزارش در حالی نرخ رشد واردات کالا و خدمات به ایران را در سال ۲۰۱۱ میلادی منفی ۵,۴ درصد اعلام کرده است که در این سال نرخ رشد واردات کالا منفی ۴,۸ درصد بوده است. در این گزارش پیش بینی شده است که نرخ رشد واردات کالا و خدمات در سال ۲۰۱۷میلادی به یک درصد و نرخ رشد واردات کالا نیز در این سال به ۱,۱ درصد برسد.
در این گزارش نرخ رشد صادرات کالا و خدمات در سال ۲۰۱۱ میلادی منفی ۲,۵ درصد و در سال ۲۰۱۷ میلادی نیز منفی ۰,۱ درصد برآورد شده است. این در حالی است که نرخ رشد صادرات کالا به تنهایی در سال ۲۰۱۱ میلادی منفی ۱,۴ درصد و در سال ۲۰۱۷میلادی منفی ۰,۴ درصد پیش بینی شده است.
صندوق بین المللی پول که ارزش دلاری واردات نفت ایران را صفر اعلام می کند، در خصوص آمار ارزش صادرات نفت ایران معتقد است: درآمد نفتی کشور ما در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۱۲میلیارد دلار بوده است که این رقم در سال ۲۰۱۷ میلادی به ۶۳ میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. این پیش بینی عجیب در حالی است که صنوق بین المللی پول قیمت نفت را در سالهای آتی افزایشی پیش بینی کرده است، بنابراین به نظر می رسد برآورد صندوق از کاهش درآمد نفت ایران به دلیل پیش بینی این صندوق از کاهش تولید و صادرات نفت ایران طی سالهای آینده باشد.
بر اساس این گزارش، نرخ بیکاری نیز در ایران طی ۶ سال آینده با روند افزایشی پیش بینی شده است و صندوق بین المللی پول با اعلام اینکه نرخ بیکاری در ایران در سال ۲۰۱۱میلادی ۱۵ درصد بوده است، برای سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ میلادی نیز به ترتیب نرخهای ۱۶,۶ درصد، ۱۸ درصد، ۱۹,۲ درصد، ۲۰ درصد، ۲۰,۷ درصد و ۲۱,۱درصد را پبش بینی کرده است.
در این گزارش درآمد عمومی دولت در سال ۲۰۱۱میلادی ۱۴۰ هزار میلیارد تومان و در سال ۲۰۱۷ میلادی ۲۱۸ هزار میلیارد تومان برآورد شده است.
نرخ رشد صادرات و واردات کالا، خدمات و نفت در ایران شاخصهای کلان دیگری است که در گزارش صندوق بین المللی پول به آنها اشاره شده است. این گزارش در حالی نرخ رشد واردات کالا و خدمات به ایران را در سال ۲۰۱۱ میلادی منفی ۵,۴ درصد اعلام کرده است که در این سال نرخ رشد واردات کالا منفی ۴,۸ درصد بوده است. در این گزارش پیش بینی شده است که نرخ رشد واردات کالا و خدمات در سال ۲۰۱۷میلادی به یک درصد و نرخ رشد واردات کالا نیز در این سال به ۱,۱ درصد برسد.
در این گزارش نرخ رشد صادرات کالا و خدمات در سال ۲۰۱۱ میلادی منفی ۲,۵ درصد و در سال ۲۰۱۷ میلادی نیز منفی ۰,۱ درصد برآورد شده است. این در حالی است که نرخ رشد صادرات کالا به تنهایی در سال ۲۰۱۱ میلادی منفی ۱,۴ درصد و در سال ۲۰۱۷میلادی منفی ۰,۴ درصد پیش بینی شده است.
صندوق بین المللی پول که ارزش دلاری واردات نفت ایران را صفر اعلام می کند، در خصوص آمار ارزش صادرات نفت ایران معتقد است: درآمد نفتی کشور ما در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۱۲میلیارد دلار بوده است که این رقم در سال ۲۰۱۷ میلادی به ۶۳ میلیارد دلار کاهش خواهد یافت. این پیش بینی عجیب در حالی است که صنوق بین المللی پول قیمت نفت را در سالهای آتی افزایشی پیش بینی کرده است، بنابراین به نظر می رسد برآورد صندوق از کاهش درآمد نفت ایران به دلیل پیش بینی این صندوق از کاهش تولید و صادرات نفت ایران طی سالهای آینده باشد.
بر اساس این گزارش، نرخ بیکاری نیز در ایران طی ۶ سال آینده با روند افزایشی پیش بینی شده است و صندوق بین المللی پول با اعلام اینکه نرخ بیکاری در ایران در سال ۲۰۱۱میلادی ۱۵ درصد بوده است، برای سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ میلادی نیز به ترتیب نرخهای ۱۶,۶ درصد، ۱۸ درصد، ۱۹,۲ درصد، ۲۰ درصد، ۲۰,۷ درصد و ۲۱,۱درصد را پبش بینی کرده است.
در این گزارش درآمد عمومی دولت در سال ۲۰۱۱میلادی ۱۴۰ هزار میلیارد تومان و در سال ۲۰۱۷ میلادی ۲۱۸ هزار میلیارد تومان برآورد شده است.
این در حالی است که سهم درآمد عمومی دولت از تولید
ناخالص داخلی از ۲۵ درصد در سال ۲۰۱۱ میلادی به ۱۷ درصد در سال ۲۰۱۷ کاهش
خواهد یافت.
همچنین کل مخارج عمومی دولت در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۳۸هزار میلیارد تومان و سهم آن از تولید ناخالص داخلی در این سال ۲۵ درصد اعلام شد که پیش بینی می شود این ارقام در سال ۲۰۱۷ میلادی به ترتیب به ۲۷۵هزار میلیارد تومان و ۲۱ درصد برسد.
صندوق بین المللی پول در پایان این گزارش، تراز حساب جاری ایران را در سال ۲۰۱۱ میلادی ۵۱ میلیارد دلار و بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی اعلام کرده است که برآورد شده است این ارقام درسال ۲۰۱۷ میلادی به ترتیب به ۱۴ میلیارد دلار و ۲ درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یابد.
همچنین کل مخارج عمومی دولت در سال ۲۰۱۱ میلادی ۱۳۸هزار میلیارد تومان و سهم آن از تولید ناخالص داخلی در این سال ۲۵ درصد اعلام شد که پیش بینی می شود این ارقام در سال ۲۰۱۷ میلادی به ترتیب به ۲۷۵هزار میلیارد تومان و ۲۱ درصد برسد.
صندوق بین المللی پول در پایان این گزارش، تراز حساب جاری ایران را در سال ۲۰۱۱ میلادی ۵۱ میلیارد دلار و بیش از ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی اعلام کرده است که برآورد شده است این ارقام درسال ۲۰۱۷ میلادی به ترتیب به ۱۴ میلیارد دلار و ۲ درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یابد.
جـــرس:
یک روزنامه چینی از لغو قرارداد این کشور با ایران برای ساخت یک سد و نیروگاه آبی در استان لرستان خبر داده است. دلیل این تصمیم "نارضایتی" بانک مرکزی ایران از شرایط پیشنهادی طرف مقابل عنوان شده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، ایران قراردادی ۲ میلیارد دلاری با یک شرکت چینی را لغو کرده است، که این شرکت بنا بوده در ساخت یک سد و نیروگاه هزار و ۵۰۰ مگاواتی برق در استان لرستان مشارکت کند.
این خبر را خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه (۳۱ مه/ ۱۱ خرداد) به نقل از رسانههای دولتی چین منتشر کرده و گزارش ها حاکی از آن است که این حرکت چندان به کام چین بهعنوان شریک استراتژیک جمهوری اسلامی خوش نیاید.
بر اساس گزارش ها، قرار بود بلندترین سد دو قوسی بتنی جهان در استان لرستان و با مشارکت یک شرکت بینالمللی چینی تاسیس شود، و محل ساخت سد و نیروگاه "بختیاری" در جنوب غربی ایران در کوههای زاگرس و در مسیر راه آهن تهران – اهواز عنوان شده بود.
به نوشتهی رویترز، برای اجرای این سد قراردادی میان یک شرکت چینی و ایران به امضا رسیده بود.
حال این خبرگزاری به نقل از روزنامهی انگلیسیزبان «گلوبال تایمز» چین از لغو قرارداد یادشده از سوی ایران خبر میدهد.
گزارش این روزنامه نقل قولی از مقامهای ایرانی نمیآورد و دلیل تصمیم طرف ایرانی را هم بیان نمیکند.
گلوبال تایمز، تنها به نقل از رسانههای ایرانی از "نارضایتی" بانک مرکزی جمهوری اسلامی با پیشنهاد مالی طرف چینی گزارش میدهد.
گفتنی است، محمود احمدینژادهفتهی آینده به چین سفر میکند و انتظار میرود که وی در این سفر با هو جینتائو، رئیس جمهور چین کمونیست، در مورد برنامهی هستهای جمهوری اسلامی گفتوگو کند.
یک روزنامه چینی از لغو قرارداد این کشور با ایران برای ساخت یک سد و نیروگاه آبی در استان لرستان خبر داده است. دلیل این تصمیم "نارضایتی" بانک مرکزی ایران از شرایط پیشنهادی طرف مقابل عنوان شده است.
به گزارش خبرگزاری آلمان، ایران قراردادی ۲ میلیارد دلاری با یک شرکت چینی را لغو کرده است، که این شرکت بنا بوده در ساخت یک سد و نیروگاه هزار و ۵۰۰ مگاواتی برق در استان لرستان مشارکت کند.
این خبر را خبرگزاری رویترز روز پنجشنبه (۳۱ مه/ ۱۱ خرداد) به نقل از رسانههای دولتی چین منتشر کرده و گزارش ها حاکی از آن است که این حرکت چندان به کام چین بهعنوان شریک استراتژیک جمهوری اسلامی خوش نیاید.
بر اساس گزارش ها، قرار بود بلندترین سد دو قوسی بتنی جهان در استان لرستان و با مشارکت یک شرکت بینالمللی چینی تاسیس شود، و محل ساخت سد و نیروگاه "بختیاری" در جنوب غربی ایران در کوههای زاگرس و در مسیر راه آهن تهران – اهواز عنوان شده بود.
به نوشتهی رویترز، برای اجرای این سد قراردادی میان یک شرکت چینی و ایران به امضا رسیده بود.
حال این خبرگزاری به نقل از روزنامهی انگلیسیزبان «گلوبال تایمز» چین از لغو قرارداد یادشده از سوی ایران خبر میدهد.
گزارش این روزنامه نقل قولی از مقامهای ایرانی نمیآورد و دلیل تصمیم طرف ایرانی را هم بیان نمیکند.
گلوبال تایمز، تنها به نقل از رسانههای ایرانی از "نارضایتی" بانک مرکزی جمهوری اسلامی با پیشنهاد مالی طرف چینی گزارش میدهد.
گفتنی است، محمود احمدینژادهفتهی آینده به چین سفر میکند و انتظار میرود که وی در این سفر با هو جینتائو، رئیس جمهور چین کمونیست، در مورد برنامهی هستهای جمهوری اسلامی گفتوگو کند.
زندانیان سیاسی از حقوق ابتدایی خود محروم اند
مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی همسرش می گوید که مدتی طولانی است که با مشکلاتی در ناحیه زانوها و کتف چپشان مواجه شده اند و ناراحتی دندان هم شدیدأ آزار دهنده شده بگونه ای که قدرت ورزش و تحرک از ایشان گرفته شده که همین امر باعث بالا رفتن قند خون وی شده بود.
همسر عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گفتگو با کلمه خطاب به مسئولان قضایی تاکید می کند: اگر واقعأ به فکر مملکت هستند این افراد بی گناه و خدوم و صادق را که به بهانه های واهی زندانی کرده اند آزاد کرده و بروند سراغ خائنین واقعی که در کسوت خدمت به اسلام و مردم، تیشه برداشته و افتاده اند به جان همه سرمایه های مادی و معنوی و انسانی این کشور، و بدانند که اگر خدای ناکرده کشور با موقعیت بحرانی و خطرناکی روبرو شود دقیقأ افرادی که واقعأ فداکار و دلسوزند و کاری برای نجات برمی آید همانهایی هستند که الان در زندانند.
زمستان سال گذشته کلمه گزارش داده بود که هم بندی های فیض الله عرب سرخی می گویند که وی علاوه بر درد شدید ناشی از مفاصل و استخوانها از شدت دندان درد، شبها نمی تواند بخوابد.
بر اساس این گزارش بازجوهای سپاه و مسئولان زندان گفته بودند که به دلیل امضای بیانیه های منتشره از بند ۳۵۰ اوین نمی توانند برای مرخصی استعلاجی و یا حتی پیگیری درمان وی در زندان اقدام کنند.
معاون وزیر بازرگانی دولت سید محمد خاتمی که یکی از هفت چهره اصلاح طلب شاکی پرونده ی کودتا است، نخستین بار در جریان بازداشتهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در تیرماه ۱۳۸۸ بازداشت و به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است.
وی بیش از ۱۰ ماه در انفرادی ها و سلول های چند نفره ی دوالف تحت بازجویی های سپاه قرار داشت.
شهریور ماه جاری در یک اقدام غیرمنتظره عرب سرخی از زندان اوین آزاد شد که بعد از چند روز دوباره به زندان فرا خوانده شده و اعلام شد که برگه ی آزادی به اشتباه به وی ابلاغ شده است.
متن کامل گفتگوی کلمه با مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی را با هم میخوانیم:
شنیده شده که آقای عرب سرخی وضعیت جسمی نگران کننده ای دارند و دادستانی اجازه مرخصی نمیدهد، لطفا توضیح دهید که مشکل چیست؟
متأسفانه مدتی طولانی است که با مشکلاتی در ناحیه زانوها و کتف چپشان مواجه شده اند و ناراحتی دندان هم شدیدأ اذیتشان می کرد که بار قبل، حدود ۵ ماه پیش، با پیگیری ها و دردسرهای زیادی یک مرخصی دو روزه دادن برای درمان که دقیقأ با تعطیلی اربعین امام حسین(ع) مصادف بود، بهرحال با هر سختی بود توانستیم با دکترهای آشنا و واسطه تماس گرفته و خواهش کنیم روز تعطیلشان را در اختیار بگذارند و خیلی عجولانه کارهای دندانپزشکی که حداقل احتیاج به ۳ یا ۴ جلسه مفصل رسیدگی داشت در یک بعد از ظهر تعطیل انجام شود که متأسفانه به همین دلیل پس از مدتی همون دندان شکست و الان چند ماه است که داریم پیگیری می کنیم و حتی چند بار وقت دندانپزشک گرفتیم و قرار شد ایشان را بیاورند و ما ساعت ها در مطب منتظر ماندیم که نیاوردند و گفتند هماهنگ نشده و برای زانو و کتف هم در آن فرصت کوتاه و تعطیلی فقط توانستند ام آر آی بگیرن و متأسفانه چون مرخصی تمدید نمی شد پزشک معالج فقط توانست متوسل به فیزیوتراپی شود که داخل زندان بشود انجام داد اما با انجام ۳۰ جلسه فیزیوتراپی هم متأسفانه دردشان به همان شدت باقی است بگونه ای که قدرت ورزش و تحرک از ایشان گرفته شده که همین امر باعث بالا رفتن قند خون ایشون شده بود.
جواب مقامات قضایی برای این رفتار چیست؟
مدتها با افراد سپاه که پرونده همسرم دستشان بود تماس گرفتیم و آنها هم می گفتند داریم پیگیری می کنیم و نامه درخواست مرخصی رفته دفتر دادستان اما چند روزه که حتی آنها هم جواب تماسمان را نمی دهند گویا خودشان هم ناامید شده اند… بهر حال ما خیلی نگران سلامتی همسرم هستیم. همسر من قبل از دستگیری فردی سالم و اهل ورزش بود و متأسفانه روز به روز شاهد افت سلامت ایشان هستم و مثل خیلی از افراد دیگر در زندان دچار مشکلات و دردهایی شدند که اگر واقعآ مسئولین ادعای مسلمونی دارند بهتر است رسیدگی و پیگیری کنند که در زندان و ایام بازجویی و انفرادی های آنچنانی، چه اتفاقاتی برای آنها افتاده که امروز با انواع و اقسام بیماری ها مواجهند؟
فکر می کنید این فشارها با توجه به اینکه آقای عرب سرخی دوره ی محکومیتشان را میگذرانند چقدر به بیانیه ها و نامه هایی که از درون زندان بیرون می آید مربوط باشد؟
قطعأ بی ارتباط نیست، چون هم ایشان و هم تعدادی دیگر را چند بار برده اند و مجددأ مورد بازجویی و بازخواست و حتی تهدید قرار داده اند که آن نامه ها را تکذیب کنند
شما مستقل از پیگیری بازجوهای سپاه خودتان هم پیگیری قضایی داشته اید؟
راستش چون همسر من توسط سپاه دستگیر شده بود و مدتها در بند دو- الف نگهداری می شد هر بار که برای موردی به دادستانی مراجعه می کردیم با برخوردهایی مواجه می شدیم که مجبور بودیم همیشه درخواست هایمان را از طریق رابطین قضائی سپاه پیگیری کنیم مثلأ هرگز فراموش نمی کنم و نمی توانم ببخشم زمانی که پدرم سال گذشته به فاصله ۵ ماه از فوت مادرم به رحمت خدا رفت و یکی از بستگان نزدیک، نامه درخواستی برای شرکت همسرم در مراسم تشییع به دادستانی برد و آنجا با برخورد بسیار زشت یکی از مسئولین دفتر ایشان مواجه شده بود.
اگر بخواهید خطاب به مسئولان قضایی یا هر شخصی نکته ای بگویید، چه می فرمایید؟
بارها گفته ام اگر واقعأ به فکر مملکت هستند این افراد بی گناه و خدوم و صادق را که به بهانه های واهی زندانی کرده اند آزاد کرده و بروند سراغ خائنین واقعی که در کسوت خدمت به اسلام و مردم، تیشه برداشته و افتاده اند به جان همه سرمایه های مادی و معنوی و انسانی این کشور، و بدانند که اگر خدای ناکرده کشور با موقعیت بحرانی و خطرناکی روبرو شود دقیقأ افرادی که واقعأ فداکار و دلسوزند و کاری برای نجات برمی آید همانهایی هستند که الان در زندانند.
آخرین ملاقاتتان با آقای عرب سرخی چه زمانی بوده است؟
دوشنبه هشتم خرداد
به لحاظ روحی ایشان و همبندیانشان در چه شرایطی هستند؟
همسرم که مثل همیشه از روحیه بالا و خوبی برخوردارند و آن چیزی که ما در زمان بسیار کوتاه ملاقات و با امکانات محدود ملاقات های کابینی می بینیم نشان از روحیه خوب هم بندی های ایشان هم دارد اگرچه می دانیم که شرایط آنجا متأسفانه اصلا مناسب نیست یعنی چه از نظر بهداشتی و پزشکی و چه از لحاظ امکانات دیگر از قبیل تلفن، ملاقات حضوری مرخصی و حتی پیگیری های قانونی و قضایی، هم زندانیان سیاسی و هم خانواده های آنان در فشارها و تنگناهای زیادی قرار دارند.
با توجه به اینکه دختر شما هم در این دو سال با بازداشت و دادگاه روبرو بوده و خانواده تان هم قطعا مشکلات زیادی مانند خیلی از خانواده ها داشته است، شما خسته نشدید؟
از چه چیزی باید خسته بشم؟ از حق گفتن و حق خواستن؟ به هر حال شرایط سختی را برای همه فراهم کردن و ما هم چون کار خلاف و ناحقی مرتکب نشدیم بنابراین طبق آموزه های اسلامی و اخلاقی طبیعی است که روی خواسته های به حقمان تا جایی که می توانیم اصرار و پافشاری می کنیم.
همسران زندانیان سیاسی دیگر که در جلسات قرآن و سالن ملاقات می بینید چطور؟
ما همه مثل یک خانواده بزرگ هستیم که برای هر یک از اعضاء این خانواده این فشارها است و سعی می کنیم با توسل به قرآن و اتکاء به خدا و در کنار هم بودن، این شرایط سخت رو پشت سر بگذاریم.
فکر می کنید این بی قانونی ها از کجا صورت می گیرد؟
از سوی کسانی که نه حرمتی برای رأی مردم قائل شدند و نه خودشون پایبندی و التزامی به رعایت قانون و حقوق مدنی افراد دارند.
نکته ای از ملاقات یا بند ۳۵۰ وجود دارد که خوانندگان کلمه در جریان آن قرار بگیرند؟
در مورد زندانیان سیاسی خیلی اجحاف می شود و آنها از ابتدایی ترین حقوق اولیه محرومند که بارها و بارها هم گفته شده که مهم ترینشان همین عدم رسیدگی به وضعیت درمانی آنها، ندادن مرخصی، نداشتن ملاقات حضوری و تماس تلفنی و بعضأ برخوردهای بسیار نامناسب برخی افراد و مأمورین مستقر در سالن ملاقات است.
و سخنی خطاب به مردم و یا مسئولین؟
فکر می کنم نکات مهم بارها و بارها گفته شده و اگر کسی مسئول باشد و این ها را بداند و کاری نکند باید در پیشگاه خدا و مردم پاسخگو باشد و اگر هم خبر نداشته باشد که عذر بدتر از گناه بوده و باز هم تاوان سنگینی خواهد داد… و آخرین نکته ام اینکه آقایان مسئول! دنیا فقط گذرگاه است، بهرحال مدتی قدرت به شما رسیده به عنوان یک خواهر کوچکتر توصیه می کنم پل های پشت سر را خراب نکنید و آخرت ماندنی را به این گذرگاه موقت نفروشید که فردا شرمنده خدا و مردم و این همه خانواده های شهدا باشید.
همسر فیض الله عرب سرخی: به جای زندانیان سیاسی بیگناه، با خائنانی برخورد شود که تیشه به ریشهی سرمایههای کشور میزنند
کلمه- زهرا صدر:مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی با ابراز نگرانی از وضعیت جسمی همسرش می گوید که مدتی طولانی است که با مشکلاتی در ناحیه زانوها و کتف چپشان مواجه شده اند و ناراحتی دندان هم شدیدأ آزار دهنده شده بگونه ای که قدرت ورزش و تحرک از ایشان گرفته شده که همین امر باعث بالا رفتن قند خون وی شده بود.
همسر عضو دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در گفتگو با کلمه خطاب به مسئولان قضایی تاکید می کند: اگر واقعأ به فکر مملکت هستند این افراد بی گناه و خدوم و صادق را که به بهانه های واهی زندانی کرده اند آزاد کرده و بروند سراغ خائنین واقعی که در کسوت خدمت به اسلام و مردم، تیشه برداشته و افتاده اند به جان همه سرمایه های مادی و معنوی و انسانی این کشور، و بدانند که اگر خدای ناکرده کشور با موقعیت بحرانی و خطرناکی روبرو شود دقیقأ افرادی که واقعأ فداکار و دلسوزند و کاری برای نجات برمی آید همانهایی هستند که الان در زندانند.
زمستان سال گذشته کلمه گزارش داده بود که هم بندی های فیض الله عرب سرخی می گویند که وی علاوه بر درد شدید ناشی از مفاصل و استخوانها از شدت دندان درد، شبها نمی تواند بخوابد.
بر اساس این گزارش بازجوهای سپاه و مسئولان زندان گفته بودند که به دلیل امضای بیانیه های منتشره از بند ۳۵۰ اوین نمی توانند برای مرخصی استعلاجی و یا حتی پیگیری درمان وی در زندان اقدام کنند.
معاون وزیر بازرگانی دولت سید محمد خاتمی که یکی از هفت چهره اصلاح طلب شاکی پرونده ی کودتا است، نخستین بار در جریان بازداشتهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در تیرماه ۱۳۸۸ بازداشت و به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است.
وی بیش از ۱۰ ماه در انفرادی ها و سلول های چند نفره ی دوالف تحت بازجویی های سپاه قرار داشت.
شهریور ماه جاری در یک اقدام غیرمنتظره عرب سرخی از زندان اوین آزاد شد که بعد از چند روز دوباره به زندان فرا خوانده شده و اعلام شد که برگه ی آزادی به اشتباه به وی ابلاغ شده است.
متن کامل گفتگوی کلمه با مریم شربتدار قدس، همسر فیض الله عرب سرخی را با هم میخوانیم:
شنیده شده که آقای عرب سرخی وضعیت جسمی نگران کننده ای دارند و دادستانی اجازه مرخصی نمیدهد، لطفا توضیح دهید که مشکل چیست؟
متأسفانه مدتی طولانی است که با مشکلاتی در ناحیه زانوها و کتف چپشان مواجه شده اند و ناراحتی دندان هم شدیدأ اذیتشان می کرد که بار قبل، حدود ۵ ماه پیش، با پیگیری ها و دردسرهای زیادی یک مرخصی دو روزه دادن برای درمان که دقیقأ با تعطیلی اربعین امام حسین(ع) مصادف بود، بهرحال با هر سختی بود توانستیم با دکترهای آشنا و واسطه تماس گرفته و خواهش کنیم روز تعطیلشان را در اختیار بگذارند و خیلی عجولانه کارهای دندانپزشکی که حداقل احتیاج به ۳ یا ۴ جلسه مفصل رسیدگی داشت در یک بعد از ظهر تعطیل انجام شود که متأسفانه به همین دلیل پس از مدتی همون دندان شکست و الان چند ماه است که داریم پیگیری می کنیم و حتی چند بار وقت دندانپزشک گرفتیم و قرار شد ایشان را بیاورند و ما ساعت ها در مطب منتظر ماندیم که نیاوردند و گفتند هماهنگ نشده و برای زانو و کتف هم در آن فرصت کوتاه و تعطیلی فقط توانستند ام آر آی بگیرن و متأسفانه چون مرخصی تمدید نمی شد پزشک معالج فقط توانست متوسل به فیزیوتراپی شود که داخل زندان بشود انجام داد اما با انجام ۳۰ جلسه فیزیوتراپی هم متأسفانه دردشان به همان شدت باقی است بگونه ای که قدرت ورزش و تحرک از ایشان گرفته شده که همین امر باعث بالا رفتن قند خون ایشون شده بود.
جواب مقامات قضایی برای این رفتار چیست؟
مدتها با افراد سپاه که پرونده همسرم دستشان بود تماس گرفتیم و آنها هم می گفتند داریم پیگیری می کنیم و نامه درخواست مرخصی رفته دفتر دادستان اما چند روزه که حتی آنها هم جواب تماسمان را نمی دهند گویا خودشان هم ناامید شده اند… بهر حال ما خیلی نگران سلامتی همسرم هستیم. همسر من قبل از دستگیری فردی سالم و اهل ورزش بود و متأسفانه روز به روز شاهد افت سلامت ایشان هستم و مثل خیلی از افراد دیگر در زندان دچار مشکلات و دردهایی شدند که اگر واقعآ مسئولین ادعای مسلمونی دارند بهتر است رسیدگی و پیگیری کنند که در زندان و ایام بازجویی و انفرادی های آنچنانی، چه اتفاقاتی برای آنها افتاده که امروز با انواع و اقسام بیماری ها مواجهند؟
فکر می کنید این فشارها با توجه به اینکه آقای عرب سرخی دوره ی محکومیتشان را میگذرانند چقدر به بیانیه ها و نامه هایی که از درون زندان بیرون می آید مربوط باشد؟
قطعأ بی ارتباط نیست، چون هم ایشان و هم تعدادی دیگر را چند بار برده اند و مجددأ مورد بازجویی و بازخواست و حتی تهدید قرار داده اند که آن نامه ها را تکذیب کنند
شما مستقل از پیگیری بازجوهای سپاه خودتان هم پیگیری قضایی داشته اید؟
راستش چون همسر من توسط سپاه دستگیر شده بود و مدتها در بند دو- الف نگهداری می شد هر بار که برای موردی به دادستانی مراجعه می کردیم با برخوردهایی مواجه می شدیم که مجبور بودیم همیشه درخواست هایمان را از طریق رابطین قضائی سپاه پیگیری کنیم مثلأ هرگز فراموش نمی کنم و نمی توانم ببخشم زمانی که پدرم سال گذشته به فاصله ۵ ماه از فوت مادرم به رحمت خدا رفت و یکی از بستگان نزدیک، نامه درخواستی برای شرکت همسرم در مراسم تشییع به دادستانی برد و آنجا با برخورد بسیار زشت یکی از مسئولین دفتر ایشان مواجه شده بود.
اگر بخواهید خطاب به مسئولان قضایی یا هر شخصی نکته ای بگویید، چه می فرمایید؟
بارها گفته ام اگر واقعأ به فکر مملکت هستند این افراد بی گناه و خدوم و صادق را که به بهانه های واهی زندانی کرده اند آزاد کرده و بروند سراغ خائنین واقعی که در کسوت خدمت به اسلام و مردم، تیشه برداشته و افتاده اند به جان همه سرمایه های مادی و معنوی و انسانی این کشور، و بدانند که اگر خدای ناکرده کشور با موقعیت بحرانی و خطرناکی روبرو شود دقیقأ افرادی که واقعأ فداکار و دلسوزند و کاری برای نجات برمی آید همانهایی هستند که الان در زندانند.
آخرین ملاقاتتان با آقای عرب سرخی چه زمانی بوده است؟
دوشنبه هشتم خرداد
به لحاظ روحی ایشان و همبندیانشان در چه شرایطی هستند؟
همسرم که مثل همیشه از روحیه بالا و خوبی برخوردارند و آن چیزی که ما در زمان بسیار کوتاه ملاقات و با امکانات محدود ملاقات های کابینی می بینیم نشان از روحیه خوب هم بندی های ایشان هم دارد اگرچه می دانیم که شرایط آنجا متأسفانه اصلا مناسب نیست یعنی چه از نظر بهداشتی و پزشکی و چه از لحاظ امکانات دیگر از قبیل تلفن، ملاقات حضوری مرخصی و حتی پیگیری های قانونی و قضایی، هم زندانیان سیاسی و هم خانواده های آنان در فشارها و تنگناهای زیادی قرار دارند.
با توجه به اینکه دختر شما هم در این دو سال با بازداشت و دادگاه روبرو بوده و خانواده تان هم قطعا مشکلات زیادی مانند خیلی از خانواده ها داشته است، شما خسته نشدید؟
از چه چیزی باید خسته بشم؟ از حق گفتن و حق خواستن؟ به هر حال شرایط سختی را برای همه فراهم کردن و ما هم چون کار خلاف و ناحقی مرتکب نشدیم بنابراین طبق آموزه های اسلامی و اخلاقی طبیعی است که روی خواسته های به حقمان تا جایی که می توانیم اصرار و پافشاری می کنیم.
همسران زندانیان سیاسی دیگر که در جلسات قرآن و سالن ملاقات می بینید چطور؟
ما همه مثل یک خانواده بزرگ هستیم که برای هر یک از اعضاء این خانواده این فشارها است و سعی می کنیم با توسل به قرآن و اتکاء به خدا و در کنار هم بودن، این شرایط سخت رو پشت سر بگذاریم.
فکر می کنید این بی قانونی ها از کجا صورت می گیرد؟
از سوی کسانی که نه حرمتی برای رأی مردم قائل شدند و نه خودشون پایبندی و التزامی به رعایت قانون و حقوق مدنی افراد دارند.
نکته ای از ملاقات یا بند ۳۵۰ وجود دارد که خوانندگان کلمه در جریان آن قرار بگیرند؟
در مورد زندانیان سیاسی خیلی اجحاف می شود و آنها از ابتدایی ترین حقوق اولیه محرومند که بارها و بارها هم گفته شده که مهم ترینشان همین عدم رسیدگی به وضعیت درمانی آنها، ندادن مرخصی، نداشتن ملاقات حضوری و تماس تلفنی و بعضأ برخوردهای بسیار نامناسب برخی افراد و مأمورین مستقر در سالن ملاقات است.
و سخنی خطاب به مردم و یا مسئولین؟
فکر می کنم نکات مهم بارها و بارها گفته شده و اگر کسی مسئول باشد و این ها را بداند و کاری نکند باید در پیشگاه خدا و مردم پاسخگو باشد و اگر هم خبر نداشته باشد که عذر بدتر از گناه بوده و باز هم تاوان سنگینی خواهد داد… و آخرین نکته ام اینکه آقایان مسئول! دنیا فقط گذرگاه است، بهرحال مدتی قدرت به شما رسیده به عنوان یک خواهر کوچکتر توصیه می کنم پل های پشت سر را خراب نکنید و آخرت ماندنی را به این گذرگاه موقت نفروشید که فردا شرمنده خدا و مردم و این همه خانواده های شهدا باشید.
نامه سرگشاده باستانی، بداغی، صمیمی و طبرزدی به محسنی اژهای
به گزارش کلمه، در این نامه که به امضای باستانی، بداغی، صمیمی و طبرزدی رسیده و هشتم خرداد ماه به دفتر دادستان ارسال شده است با اشاره به این که منصور رادپور، همبند متوفایشان که هفته ی گذشته در زندان جان باخت نیز احتمالا در استمرار مصرف نامناسب این قرص ها بوده که بنابر تشخیص پزشکی قانونی دچار سکته مغزی شد، آورده اند: منصور رادپور سال ۸۹ و در بند ۳ بدون مشکل و بسیار سرحال بود، سرآشپزی ماهر برای بند سیاسی بود، کشتی گیر ورزیده ای بود،… و همه اینها در حالی بود که هر روز با عزیزانش ارتباط تلفنی داشت. آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟
روز دوشنبه هفته گذشته گزارش شد که ساعت ۸ شب منصور رادپور، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در حالی که صورت، گردن و پاهایش سیاه شده بود درگذشت. وی در تمام مدت از بیماری هایی همچون نوسان فشار خون، نارسایی کلیه و ناراحتی شدید قلبی رنج می برد و مسئولین زندان حاضر به رسیدگی پزشکی در مورد وی نبودند. پزشکان زندان در معاینات اولیه جسد، تشخیص دادند که وی بر اثر سکته مغزی درگذشته است. گفته شده هنگامی که جسد منصور رادپور به بهداری زندان منتقل میشود صورت، گردن و پاهای وی کاملا سیاه شده بود.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا جناب آقای محسنی اژه ای
دادستان محترم کل کشور
با سلام
مرگ ناباورانه منصور رادپور همبندی چهل و چند ساله مان به علت سکته مغزی حادثه تقریبا پیش بینی شده ای بود که زندانیان بند سیاسی رجایی شهر و خانواده هایشان بارها شفاها و کتبا هشدار احتمال وقوع آنرا به دلیل مشاهده انباشته شدن فشارهای روانی بر زندانیان سیاسی به مدیران زندان، دادستان تهران و مسوولان ذیربط امنیتی داده بودند. یکسال و نیم پیش در زندان رجایی شهر زندانیان سیاسی به همراه تعدادی زندانی دیگر (مجموعا ۶۰ نفر) به راهرویی ۴۰ متری که در دوطرف آن مجموعا ۳۲ سلول ۲ در ۳ بدون درب وجود دارد منتقل شدیم و تلفن ها نیز قطع شد … قبل از این انتقال، ارتباط روزانه تلفنی با اعضای خانواده و گاهی فامیل می توانست به تخلیه فشار های روانی و عصبی زندانی بیانجامد کما اینکه این امکان برای زندانیان عادی همچنان برقرار است. در پیگیری های متعددی که به منظور رفع این محدودیت (و یا به تعبیری شکنجه روانی ما و خانواده هایمان) انجام شده است، و پاسخ ها به طور ضمنی و بعضا صریح اینطور بوده که یکی دو نفر از تلفن برای قرائت بیانیه و انتقال مطالب سیاسی استفاده کرده اند.
از آقایان مسوولان ذیربط باید پرسید که بر فرض صحت این ادعا؛
۱- آیا پس از قطع شدن تلفن درج بیانیه ها و مطالب زندانیان سیاسی در سایتها و رسانه ها بیشتر نشده است؟
۲- آیا به کمک شنود تلفن های زندان، بهتر نمی توانید به کارهای مورد نظرتان بپردازید؟
۳- آیا در نظام قضاوت شما جایز است به خاطر یکی دو نفر، افراد دیگر و حتی خانواده ها و فرزندانشان مجازات شوند ؟ … و سوالات و نکته های دیگر.
آقای محسنی اژه ای، طی یکسال و چند ماهی که از قطع ارتباط روزانه تلفنی ما با خانواده هایمان می گذرد، بنا به تایید بهداری زندان تعداد بیمارانی که مجبور به استفاده از قرص های اعصاب و روان شده اند از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۴۰ درصد ساکنان بند سیاسی رسیده است.
متاسفانه همبند متوفای ما نیز احتمالا در استمرار مصرف نامناسب این قرص ها بوده که بنابر تشخیص پزشکی قانونی دچار سکته مغزی شد.
منصور رادپور سال ۸۹ و در بند ۳ بدون مشکل و بسیار سرحال بود، سرآشپزی ماهر برای بند سیاسی بود، کشتی گیر ورزیده ای بود،… و همه اینها در حالی بود که هر روز با عزیزانش ارتباط تلفنی داشت. آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟ و آیا هشدار هایی که به خصوص در یکسال اخیر به بسیاری از مسوولان ذیربط در مورد فشار های روانی حاصل از عدم ارتباط مستمر تلفنی با نزدیکان داده شد، کافی نبوده است و آیا حوادثی از این دست در راه نیستند؟
در خاتمه ضمن انتظار رفع عاجل این فشار روانی از سوی آن مقام مسوول به بازماندگان آن همبند از دست رفته، دختر جوان، پسر نوجوان، دو فرزند شهیدی که آن مرحوم سرپرستیشان را بر عهده گرفته بود و بویژه مادر گرامی این چهار عزیز ادای احترام داریم.
مسعود باستانی
رسول بداغی
کیوان صمیمی
حشمت الله طبرزدی
۸ خرداد ۹۱
زندان رجایی شهر
هشدار چهار زندانی رجاییشهر به دادستان کل کشور درباره فشارهای روانی بر زندانیان سیاسی
چهار زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر با ارسال نامه ای به دادستان کل کشور با طرح این پرسش که آیا هشدار هایی که به خصوص در یکسال اخیر به بسیاری از مسوولان ذیربط در مورد فشار های روانی حاصل از عدم ارتباط مستمر تلفنی با نزدیکان داده شد، کافی نبوده است؟ هشدار داده اند: طی یکسال و چند ماهی که از قطع ارتباط روزانه تلفنی ما با خانواده هایمان می گذرد، بنا به تایید بهداری زندان تعداد بیمارانی که مجبور به استفاده از قرص های اعصاب و روان شده اند از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۴۰ درصد ساکنان بند سیاسی رسیده است.به گزارش کلمه، در این نامه که به امضای باستانی، بداغی، صمیمی و طبرزدی رسیده و هشتم خرداد ماه به دفتر دادستان ارسال شده است با اشاره به این که منصور رادپور، همبند متوفایشان که هفته ی گذشته در زندان جان باخت نیز احتمالا در استمرار مصرف نامناسب این قرص ها بوده که بنابر تشخیص پزشکی قانونی دچار سکته مغزی شد، آورده اند: منصور رادپور سال ۸۹ و در بند ۳ بدون مشکل و بسیار سرحال بود، سرآشپزی ماهر برای بند سیاسی بود، کشتی گیر ورزیده ای بود،… و همه اینها در حالی بود که هر روز با عزیزانش ارتباط تلفنی داشت. آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟
روز دوشنبه هفته گذشته گزارش شد که ساعت ۸ شب منصور رادپور، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج در حالی که صورت، گردن و پاهایش سیاه شده بود درگذشت. وی در تمام مدت از بیماری هایی همچون نوسان فشار خون، نارسایی کلیه و ناراحتی شدید قلبی رنج می برد و مسئولین زندان حاضر به رسیدگی پزشکی در مورد وی نبودند. پزشکان زندان در معاینات اولیه جسد، تشخیص دادند که وی بر اثر سکته مغزی درگذشته است. گفته شده هنگامی که جسد منصور رادپور به بهداری زندان منتقل میشود صورت، گردن و پاهای وی کاملا سیاه شده بود.
متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا جناب آقای محسنی اژه ای
دادستان محترم کل کشور
با سلام
مرگ ناباورانه منصور رادپور همبندی چهل و چند ساله مان به علت سکته مغزی حادثه تقریبا پیش بینی شده ای بود که زندانیان بند سیاسی رجایی شهر و خانواده هایشان بارها شفاها و کتبا هشدار احتمال وقوع آنرا به دلیل مشاهده انباشته شدن فشارهای روانی بر زندانیان سیاسی به مدیران زندان، دادستان تهران و مسوولان ذیربط امنیتی داده بودند. یکسال و نیم پیش در زندان رجایی شهر زندانیان سیاسی به همراه تعدادی زندانی دیگر (مجموعا ۶۰ نفر) به راهرویی ۴۰ متری که در دوطرف آن مجموعا ۳۲ سلول ۲ در ۳ بدون درب وجود دارد منتقل شدیم و تلفن ها نیز قطع شد … قبل از این انتقال، ارتباط روزانه تلفنی با اعضای خانواده و گاهی فامیل می توانست به تخلیه فشار های روانی و عصبی زندانی بیانجامد کما اینکه این امکان برای زندانیان عادی همچنان برقرار است. در پیگیری های متعددی که به منظور رفع این محدودیت (و یا به تعبیری شکنجه روانی ما و خانواده هایمان) انجام شده است، و پاسخ ها به طور ضمنی و بعضا صریح اینطور بوده که یکی دو نفر از تلفن برای قرائت بیانیه و انتقال مطالب سیاسی استفاده کرده اند.
از آقایان مسوولان ذیربط باید پرسید که بر فرض صحت این ادعا؛
۱- آیا پس از قطع شدن تلفن درج بیانیه ها و مطالب زندانیان سیاسی در سایتها و رسانه ها بیشتر نشده است؟
۲- آیا به کمک شنود تلفن های زندان، بهتر نمی توانید به کارهای مورد نظرتان بپردازید؟
۳- آیا در نظام قضاوت شما جایز است به خاطر یکی دو نفر، افراد دیگر و حتی خانواده ها و فرزندانشان مجازات شوند ؟ … و سوالات و نکته های دیگر.
آقای محسنی اژه ای، طی یکسال و چند ماهی که از قطع ارتباط روزانه تلفنی ما با خانواده هایمان می گذرد، بنا به تایید بهداری زندان تعداد بیمارانی که مجبور به استفاده از قرص های اعصاب و روان شده اند از حدود ۱۰ درصد به بیش از ۴۰ درصد ساکنان بند سیاسی رسیده است.
متاسفانه همبند متوفای ما نیز احتمالا در استمرار مصرف نامناسب این قرص ها بوده که بنابر تشخیص پزشکی قانونی دچار سکته مغزی شد.
منصور رادپور سال ۸۹ و در بند ۳ بدون مشکل و بسیار سرحال بود، سرآشپزی ماهر برای بند سیاسی بود، کشتی گیر ورزیده ای بود،… و همه اینها در حالی بود که هر روز با عزیزانش ارتباط تلفنی داشت. آیا اگر آن شرایط ارتباط مستمر عاطفی و تخلیه روانی ادامه پیدا میکرد امروز شاهد یتیم شدن فرزندان وی بودیم؟ و آیا هشدار هایی که به خصوص در یکسال اخیر به بسیاری از مسوولان ذیربط در مورد فشار های روانی حاصل از عدم ارتباط مستمر تلفنی با نزدیکان داده شد، کافی نبوده است و آیا حوادثی از این دست در راه نیستند؟
در خاتمه ضمن انتظار رفع عاجل این فشار روانی از سوی آن مقام مسوول به بازماندگان آن همبند از دست رفته، دختر جوان، پسر نوجوان، دو فرزند شهیدی که آن مرحوم سرپرستیشان را بر عهده گرفته بود و بویژه مادر گرامی این چهار عزیز ادای احترام داریم.
مسعود باستانی
رسول بداغی
کیوان صمیمی
حشمت الله طبرزدی
۸ خرداد ۹۱
زندان رجایی شهر
مرور اخبار اخراج کارگران در هفته گذشته
فرقی ندارد سراغ کدام صنعت و تولیدی را بگیریم، از صنعت لاستیک و نساجی گرفته تا واحدهای تولید مواد غذایی، همه نفسشان به شماره افتاده و خبر از این می دهند که پشت این اخبار نگران کننده از موج گسترده اخراج کارگران که تنها مربوط به دو ماه از سال ۹۱ است، روزهای سخت تری برای جامعه کارگری در حال رقم خوردن است.
بیکاری ۶۷ کارگر چدن پارس ، اخراج ۸۰ کارگر ایران تایر ، اخراج ۲۰۰ کارگر کارخانه تولید شمش چدن، اخراج ۶۵۰ تن از کارگران شهاب خودرو و ۲۰۰ نفر از کارگران ذوب آهن غرب کشور تنها نمونه هایی از بیکارشدن کارگران شاغل است که در یک هفته گذشته خبر آنها منتشر شده است. با این حال احمدی نژاد و یارانش مدعی اند که در دو سال گذشته دست کم سه میلیون شغل ایجاد کرده و وعده داده امسال بیکاری را ریشه کن کنند.
این وعده در شرایطی است که فعالان کارگری نسبت به رشد صعودی بیکاری و اخراج کارگران هشدار می دهند. از آن جمله، مهدی زمانی از فعالان کارگری ساوه در مصاحبه ای اعلام کرده در پی عدم تمدید قرارداد، ۶۷ کارگر واحد صنعتی چدن پارس بیکار شدند.
بیکاری ۶۷ کارگر واحد صنعتی ساوه
کارخانه چدن پارس واقع در شهرک صنعتی ساوه که متعلق به بخش خصوصی است، به علت نداشتن نقدینگی و کمبود مواد اولیه ناچار شده است ادامه همکاری با ۶۷ کارگرقرار دادی خود را متوقف کند. با بیکاری ۶۷ کارگر قراردادی مجموع کارگرانی که در این واحد فعالند به ۱۳۵ نفر میرسد که از این تعداد فقط ۹ نفر دارای قرارداد رسمی هستند.نکته قابل اشاره آن است که ۲۰ درصد از مواد اولیه کارخانه چدن پارس از کشورهای خارجی از جمله چین تامین می شود.
این فعال کارگری نبود نقدینگی و به صرفه نبودن تولید را از بارزترین مشکلات این واحد تولیدی دانسته و گفته است: عدم افزایش قیمت محصولات تولیدی این کارخانه در سه سال گذشته با توجه به تورم و گرانیهای ناشی از هدفمند کردن یارانهها، باعث شده است این واحد صنعتی دچار مشکل شود.
تعدیل ۸۰ کارگر کارخانه وابسته به بنیاد
در همین زمینه مجتبی حسینی دبیر شورای اسلامی کار کارخانه ایران تایر که وابسته به بنیاد مستضعفان است خبر داده به جهت کمبود مواد اولیه تولید و نقدینگی ۸۰ کارگر قراردادی خود را با اتمام قرار داد کاریشان تعدیل کرده است. او گفته است:روند اخراج کارگران در هفتههای آتی تداوم خواهد داشت.
این کارخانه بیش از ۱۲۵۰ کارگر دارد که ۶۵۰ نفر از آنان قراردادی بوده و زیر نظر یک شرکت پیمانکاری فعالیت میکنند. سوابق فعالیت بعضی از کارگران بیکار شده به ۱۳ سال میرسد.
شورای اسلامی این کارخانه نیز امروز در نامه ای به استاندار تهران هشدار دادند که با توجه به مشکلات فراوان ایران تایر و زیان دهی انباشته آن، خطر بیکاری نزدیک به ۱۳۰۰ کارگر این کارخانه را تهدید می کند.
به گفته مسئولان کارخانه ایران تایر اگر تامین مواد اولیه این کارخانه همچنان با مشکل مواجه باشد، این واحد تولیدی ناچار است از ادامه همکاری با سایر کارگران قرادادی خود نیز صرفنظر کند.
او اشاره کرده در حالی میزان تولید تایر این واحد تولیدی به بیش از ۹۰ تن میرسید که هم اکنون تولید تایر محدود شده و به ۵۰ تن در روز رسیده است.
در نخستین روزهای امسال نیز خبر رسید ۶۵۰ تن از کارگران شهاب خودرو و ۲۰۰ نفر از کارگران ذوب آهن غرب کشور نیز اخراج شدهاند.
از سویی فرامرز توفیقی مسئول کمیته مزد شورای عالی کار که پیشتر خبر داده بود که به علت وضعیت بحرانی “۳۰ درصد از کارگران واحدهای تولیدی از ابتدای سال ۹۱ اخراج شدهاند”. اعلام کرده بخش زیادی از بار صنعت کشور را کارگاه و کارخانههای خرد و کوچک به دوش میکشند و این کارگاهها توان رقابت با واحدهای بزرگ دولتی مثل صنایع فولاد، صنایع نفت و.. را ندارند، لذا برای حضور در عرصه مجبورند در شرایط فشار و تنگنا نسبت به تعدیل یا اخراج کارگران اقدام کنند.
موج اخراج کارگران نساجی در راه است
در همین زمینه صنایع نساجی هم از این مشکلات مستثنی نبوده چنانچه دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنایع نساجی از بیکاری بسیاری از کارگران صنایع نساجی تا پایان سال خبر داده است.
گلایه مهدی یکتا با اعلام این خبر از وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی دولتی بخش تولید و صنعت و بانکها به عنوان بازوی حمایتی بنگاههای اقتصادی است که به گفته او ، هیچ حرکتی در جهت حمایت از تولید ملی نداشتهاند. او می گوید:صنعتگران حداقل در سال جاری و در آستانه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، توقع اعمال حمایتهای واقعی از سوی دولت را دارند.
بحرانی که دولت با قانون هدفمندی آفرید
تشدید بحران صنایع و کارخانه ها ناشی از قطع یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی موجب شده که کارفرمایان فشار هزینهها را به کارگران منتقل کنند. بنابر قانون یارانه ها، دولت باید ۳۰ درصد از درآمدهای ناشی از افزایش قیمت ها را به بخش تولید اختصاص می داد اما عملا تمام پول حاصل از افزایش قیمت ها به یارانه نقدی داده شد و واحدهای تولیدی با مشکلات جدی رو به رو شده اند.
بکتا در این زمینه معتقد است: امروز سیاستهای دستگاههای متولی بخش تولید و سیستم بانکی، کاملا در تضاد با شعار حمایت از تولید است.و از ابتدای سال تاکنون هیچگونه اقدامی از سوی متصدیان دولتی در جهت تحقق این شعار صورت نگرفته است.
دبیر اتحادیه صنایع نساجی با اشاره به تورم شدیدی که در ماههای اخیر به شدت فعالیتهای تولیدی را تحت الشعاع قرار داده است، گفته است احتمالا برخی واحدها رو به تعطیلی خواهند گذاشت.
در همین زمینه وحید محمودی کارشناس اقتصادی در بررسی علل این بحران با اعلام سیر صعودی روند اخراج کارگران در واحدهای تولیدی آن را متاثر از عدم اجرای صحیح قانون هدفمندی یارانهها دانسته و گفته است: هدف از اجرای قانون هدفمندی یارانهها اصلاح تکنولوژی در واحدهای تولیدی کشور بود. اما به دلیل عدم اجرای صحیح این سیاست واحدهای تولیدی زیادی در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند و کارفرمایان به منظور حفظ بنگاه مجبور به اخراج تعدادی از کارگران شدهاند.
وی تحمیل هزینههای ۳۰ تا ۴۰ درصدی به واحدهای تولیدی را خارج از اراده و توان بنگاهها اعلام کرد و از افزایش هزینه نیروی کار بر قیمت تمام شده تولید پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها خبر داد و گفت: در حال حاضر هزینه کارگر بر قیمت تمام شده تولید بین ۲۰ تا ۳۰ درصد برآورد میشود.
دولت سندی برای ادعای اشتغالزایی ندارد
اما در این میان دولت چشم و گوش خود را به روی بحران ها و اخراج های گسترده کارگری بسته و هم چنان بر آمارهای ساختگی خود تاکید دارد. بنابر گزارش مرکز آمار در سال گذشته نرخ بیکاری بیشتر از ۱۲ درصد بوده و تعداد بیکاران بیشتر از دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده اند. البته مرکز آمار هر کسی را که یک ساعت در هفته کار کند، شاعل محسوب می کند.
براساس گزارش ها، بررسی وضعیت نرخ بیکاری ۸۸ ماهه شهرها و روستاهای کشور طی فصول ۴ گانه سال نشان می دهد این نرخ طی ۱۱ سال گذشته و ۴۴ فصل دورقمی و بالای ۱۰ درصد باقی مانده که با روند فعلی در بحران کارخانجات و اخراج کارگران به نظر می رسد بحرانی ترین درصد طی سالهای اخیر را تجربه کند.
در همین زمینه حسین گروسی عضو کمیسیون صنایع مجلس گفته است در سال گذشته دولت وعده دو و نیم میلیون شغل را داد اما به رغم گذشت بیش از دو ماه از پایان سال ۹۰ هنوز مسئولان آماری از عملکرد خود در این زمینه ارائه نداده اند. او خواسته که دولت آمار شفاف و دقیقی از میزان شغل ایجاد شده در سال گذشته به مردم و نمایندگان مجلس ارائه دهد.
با وجود تمام انتقادها به دولت در ارایه آمار دروغین از شاخص های مختلف اقتصادی از جمله اشتغالزایی، دولت هنوز نتوانسته عملکرد روشنی از عملکرد خود در مورد اشتغال زایی در سال گذشته عرضه کند. دولت در صورتی می تواند وعده اشتغال زایی در سال جاری را بدهد که عملکرد روشنی از عملکرد خود در مورد اشتغال زایی در سال گذشته عرضه کند.
دولت مقصر است
مهمترین پیامد بیکاری در حوزه اقتصادی آسیبهای غیر قابل جبرانی است که به بنیانهای تولید در کشور وارد میشود. این ارزیابی علی قنبری استاد دانشگاه است که با تاکید بر اینکه عرضه انبوه نیروی کار با ایجاد فرصتهای شغلی جدید همخوانی ندارد، می گوید: بیکاری گسترده که اکنون در کشور وجود دارد امری تصادفی نیست و محصول سیاستهای دولت است.
این استاد دانشگاه دولت احمدی نژاد را متهم می کند که طی شش سال گذشته با سیاستهای اقتصادی غلط، تولید کشور را به سمت بحران و ورشکستگی سوق داده است. او معتقد است شرایط فعلی کاملا قابل پیشبینی بود؛ و تاکید دارد: در حال حاضر نرخ بالای بیکاری در کشور نتیجه سیاستهای ضد تولیدی دولتهای نهم و دهم است.
قنبری یاد آور می شود: دهها شرکت تولید کننده منابع دام و طیور و دامداریها به دلیل عدم حمایتهای دولت و به دلیل افزایش قیمت هزینههای نهادهها و به خصوص انرژی در اثر طرح موسوم به هدفمندی یارانهها (که عملا طرح آزادسازی قیمتها بود) دچار ورشکستی شده و یا در آستانه ورشکستگی هستند.
کارگران نخستین قربانیان بحران در واحدهای صنعتی
با آنکه بنا بر آمارها، سهم مزد کارگران در واحدهای صنعتی تنها ۸ تا ۱۲ درصد قیمت تمام شده تولید کالا را شامل میشود، نخستین واکنش کارفرمایان در شرایط بحرانی واحد صنعتی، اخراج و یا تعدیل کارگران در پی پایان قراردادهای موقت است.
کارگران نخستین قربانیان شرایط بحرانی واحد صنعتی هستند که به بهانه کاهش هزینهها، از کارخود اخراج و یا با پایان قرارداد موقت، بیکار میشوند با این امید که در نهایت کارفرما بتواند از شرایط بحرانی عبور کرده و واحد صنعتی و تولیدی را سرپا نگه دارد.
این در حالی است که عدم پرداخت سهم تولید از محل درآمدهای هدفمندی یارانهها، بسیاری از کارخانهها و واحدهای صنعتی را تعطیل یا به مرز تعطیلی کشانده است و همین نشان میدهد بسیاری از وعدههای دولت مبنی بر حمایت از بخش تولید و صنعت کشور، در حد شعار مانده است.
هرچند بر هیچکس، از جمله کارگران بیکار پوشیده نیست که یکی از علتهای بحران تولید در شرایط حاضر، افزایش هزینههای دیگر بخشهای تولید از جمله مواد اولیه و حاملهای انرژی است اما این سئوال همچنان پابرجاست: چرا کارگران اخراج میشوند؟
گسترش تجمعات کارگری با وجود برخوردهای امنیتی- قضایی
علاوه بر خطر اخراج و بیکاری، حقوق و مطالبات معوقه نیز از جمله مشکلات شایع کارگران است. نصراله دریابیگی، دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران، چندی پیش خبر داد برخی از کارگران نساجی مازندران ۱۸ ماه است که حقوق نگرفته اند.
علی غیاثی فعال کارگری در ایلام هم خبر داده که ۱۰۰۰ کارگر سد سیمره ایلام شش ماه حقوق معوقه طلب دارند. او با اعلام اینکه که این کارگران درآمد دیگری ندارند با دریافت نکردن شش ماه حقوق زندگیشان دچار مشکلات فراوانی شده است.
نکته قابل توجه در عدم پرداخت این کارگران دولتی بودن پروژه سد سیمره است که به گفته دبیر اجرایی خانه کارگر ایلام اعتبارات آن از محل اعتبارات کشوری تامین و پرداخت میشود.
با وجود مشکلات فراوانی که بر جامعه کارگری سایه افکنده، برای هر اعتراض و گلایه ای با تهدید به اخراج و بازداشت مواجه اند. برخوردهایی که در سالیان اخیر با اعتراضات صنفی کارگران صورت گرفته، موجب بازداشت و حبس برخی از آنها شده است.با این حال مواردی از بالاگرفتن اعتراضات کارگری و تجمع آنها شنیده می شود.
در تازهترین نمونه از این اعتراضات، کارگران مناطق هشت گانه شهرداری اهواز و هم چنین کارگران شرکت لوله سازی خوزستان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق سه ماه گذشته و دیگر مطالبات صنفی خود مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند. نام شرکت لولهسازی خوزستان در جریان دادگاه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی ایران نیز مطرح شده است.
چندی پیش نیز حدود ۸۰۰ تن از کارگران صنایع فلزی ایران در اعتراض به “۸ ماه عدم پرداخت دستمزد و حق بیمه معوق” مقابل وزارت صنایع تجمع کردند.
چنگیز اصلانی ، از فعالان کارگری در همدان می گوید: کارگران به جهت فقدان امنیت شغلی و ترس از اخراج قدرت اعتراض ندارند و ترس از دست دادن شغل باعث شده است اکثر کارگران در مقابل پایمال شدن حقوق صنفیشان سکوت کنند و نتوانند اعتراضی انجام دهند.
این تصویر کوچکی از بحران رو به گسترش جامعه کارگران ایرانی است که دوربین صداو سیما با چشم بستن به روی آن هم و غم خود را معطوف به آنچه بحران کارگری در آمریکا و انگلیس نامیده، جلب کرده است.
* بخش عمدهای از اطلاعات این گزارش، برگرفته از اخبار خبرگزاری کار ایران (ایلنا) است.
کارگران بیکار میشوند؛ کسی هم به فکر آنها نیست
کلمه – گروه اجتماعی* : سال ۹۱ با موج گسترده بیکاری برای کارگران آغاز شده است. اخبار اخراج و بیکاری کارگران از ابتدای سال جاری به بی سابقه ترین دوره طی سال های اخیر رسیده است. این روزها بحران سایه به سایه صنایع و واحدهای تولیدی می رود و کارگران را یک به یک پای سیاست های غلط اقتصادی دولت قربانی می کند.فرقی ندارد سراغ کدام صنعت و تولیدی را بگیریم، از صنعت لاستیک و نساجی گرفته تا واحدهای تولید مواد غذایی، همه نفسشان به شماره افتاده و خبر از این می دهند که پشت این اخبار نگران کننده از موج گسترده اخراج کارگران که تنها مربوط به دو ماه از سال ۹۱ است، روزهای سخت تری برای جامعه کارگری در حال رقم خوردن است.
بیکاری ۶۷ کارگر چدن پارس ، اخراج ۸۰ کارگر ایران تایر ، اخراج ۲۰۰ کارگر کارخانه تولید شمش چدن، اخراج ۶۵۰ تن از کارگران شهاب خودرو و ۲۰۰ نفر از کارگران ذوب آهن غرب کشور تنها نمونه هایی از بیکارشدن کارگران شاغل است که در یک هفته گذشته خبر آنها منتشر شده است. با این حال احمدی نژاد و یارانش مدعی اند که در دو سال گذشته دست کم سه میلیون شغل ایجاد کرده و وعده داده امسال بیکاری را ریشه کن کنند.
این وعده در شرایطی است که فعالان کارگری نسبت به رشد صعودی بیکاری و اخراج کارگران هشدار می دهند. از آن جمله، مهدی زمانی از فعالان کارگری ساوه در مصاحبه ای اعلام کرده در پی عدم تمدید قرارداد، ۶۷ کارگر واحد صنعتی چدن پارس بیکار شدند.
بیکاری ۶۷ کارگر واحد صنعتی ساوه
کارخانه چدن پارس واقع در شهرک صنعتی ساوه که متعلق به بخش خصوصی است، به علت نداشتن نقدینگی و کمبود مواد اولیه ناچار شده است ادامه همکاری با ۶۷ کارگرقرار دادی خود را متوقف کند. با بیکاری ۶۷ کارگر قراردادی مجموع کارگرانی که در این واحد فعالند به ۱۳۵ نفر میرسد که از این تعداد فقط ۹ نفر دارای قرارداد رسمی هستند.نکته قابل اشاره آن است که ۲۰ درصد از مواد اولیه کارخانه چدن پارس از کشورهای خارجی از جمله چین تامین می شود.
این فعال کارگری نبود نقدینگی و به صرفه نبودن تولید را از بارزترین مشکلات این واحد تولیدی دانسته و گفته است: عدم افزایش قیمت محصولات تولیدی این کارخانه در سه سال گذشته با توجه به تورم و گرانیهای ناشی از هدفمند کردن یارانهها، باعث شده است این واحد صنعتی دچار مشکل شود.
تعدیل ۸۰ کارگر کارخانه وابسته به بنیاد
در همین زمینه مجتبی حسینی دبیر شورای اسلامی کار کارخانه ایران تایر که وابسته به بنیاد مستضعفان است خبر داده به جهت کمبود مواد اولیه تولید و نقدینگی ۸۰ کارگر قراردادی خود را با اتمام قرار داد کاریشان تعدیل کرده است. او گفته است:روند اخراج کارگران در هفتههای آتی تداوم خواهد داشت.
این کارخانه بیش از ۱۲۵۰ کارگر دارد که ۶۵۰ نفر از آنان قراردادی بوده و زیر نظر یک شرکت پیمانکاری فعالیت میکنند. سوابق فعالیت بعضی از کارگران بیکار شده به ۱۳ سال میرسد.
شورای اسلامی این کارخانه نیز امروز در نامه ای به استاندار تهران هشدار دادند که با توجه به مشکلات فراوان ایران تایر و زیان دهی انباشته آن، خطر بیکاری نزدیک به ۱۳۰۰ کارگر این کارخانه را تهدید می کند.
به گفته مسئولان کارخانه ایران تایر اگر تامین مواد اولیه این کارخانه همچنان با مشکل مواجه باشد، این واحد تولیدی ناچار است از ادامه همکاری با سایر کارگران قرادادی خود نیز صرفنظر کند.
او اشاره کرده در حالی میزان تولید تایر این واحد تولیدی به بیش از ۹۰ تن میرسید که هم اکنون تولید تایر محدود شده و به ۵۰ تن در روز رسیده است.
در نخستین روزهای امسال نیز خبر رسید ۶۵۰ تن از کارگران شهاب خودرو و ۲۰۰ نفر از کارگران ذوب آهن غرب کشور نیز اخراج شدهاند.
از سویی فرامرز توفیقی مسئول کمیته مزد شورای عالی کار که پیشتر خبر داده بود که به علت وضعیت بحرانی “۳۰ درصد از کارگران واحدهای تولیدی از ابتدای سال ۹۱ اخراج شدهاند”. اعلام کرده بخش زیادی از بار صنعت کشور را کارگاه و کارخانههای خرد و کوچک به دوش میکشند و این کارگاهها توان رقابت با واحدهای بزرگ دولتی مثل صنایع فولاد، صنایع نفت و.. را ندارند، لذا برای حضور در عرصه مجبورند در شرایط فشار و تنگنا نسبت به تعدیل یا اخراج کارگران اقدام کنند.
موج اخراج کارگران نساجی در راه است
در همین زمینه صنایع نساجی هم از این مشکلات مستثنی نبوده چنانچه دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان صنایع نساجی از بیکاری بسیاری از کارگران صنایع نساجی تا پایان سال خبر داده است.
گلایه مهدی یکتا با اعلام این خبر از وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی دولتی بخش تولید و صنعت و بانکها به عنوان بازوی حمایتی بنگاههای اقتصادی است که به گفته او ، هیچ حرکتی در جهت حمایت از تولید ملی نداشتهاند. او می گوید:صنعتگران حداقل در سال جاری و در آستانه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، توقع اعمال حمایتهای واقعی از سوی دولت را دارند.
بحرانی که دولت با قانون هدفمندی آفرید
تشدید بحران صنایع و کارخانه ها ناشی از قطع یارانهها و افزایش قیمت حاملهای انرژی موجب شده که کارفرمایان فشار هزینهها را به کارگران منتقل کنند. بنابر قانون یارانه ها، دولت باید ۳۰ درصد از درآمدهای ناشی از افزایش قیمت ها را به بخش تولید اختصاص می داد اما عملا تمام پول حاصل از افزایش قیمت ها به یارانه نقدی داده شد و واحدهای تولیدی با مشکلات جدی رو به رو شده اند.
بکتا در این زمینه معتقد است: امروز سیاستهای دستگاههای متولی بخش تولید و سیستم بانکی، کاملا در تضاد با شعار حمایت از تولید است.و از ابتدای سال تاکنون هیچگونه اقدامی از سوی متصدیان دولتی در جهت تحقق این شعار صورت نگرفته است.
دبیر اتحادیه صنایع نساجی با اشاره به تورم شدیدی که در ماههای اخیر به شدت فعالیتهای تولیدی را تحت الشعاع قرار داده است، گفته است احتمالا برخی واحدها رو به تعطیلی خواهند گذاشت.
در همین زمینه وحید محمودی کارشناس اقتصادی در بررسی علل این بحران با اعلام سیر صعودی روند اخراج کارگران در واحدهای تولیدی آن را متاثر از عدم اجرای صحیح قانون هدفمندی یارانهها دانسته و گفته است: هدف از اجرای قانون هدفمندی یارانهها اصلاح تکنولوژی در واحدهای تولیدی کشور بود. اما به دلیل عدم اجرای صحیح این سیاست واحدهای تولیدی زیادی در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند و کارفرمایان به منظور حفظ بنگاه مجبور به اخراج تعدادی از کارگران شدهاند.
وی تحمیل هزینههای ۳۰ تا ۴۰ درصدی به واحدهای تولیدی را خارج از اراده و توان بنگاهها اعلام کرد و از افزایش هزینه نیروی کار بر قیمت تمام شده تولید پس از اجرای قانون هدفمندی یارانهها خبر داد و گفت: در حال حاضر هزینه کارگر بر قیمت تمام شده تولید بین ۲۰ تا ۳۰ درصد برآورد میشود.
دولت سندی برای ادعای اشتغالزایی ندارد
اما در این میان دولت چشم و گوش خود را به روی بحران ها و اخراج های گسترده کارگری بسته و هم چنان بر آمارهای ساختگی خود تاکید دارد. بنابر گزارش مرکز آمار در سال گذشته نرخ بیکاری بیشتر از ۱۲ درصد بوده و تعداد بیکاران بیشتر از دو میلیون و ۸۰۰ هزار نفر بوده اند. البته مرکز آمار هر کسی را که یک ساعت در هفته کار کند، شاعل محسوب می کند.
براساس گزارش ها، بررسی وضعیت نرخ بیکاری ۸۸ ماهه شهرها و روستاهای کشور طی فصول ۴ گانه سال نشان می دهد این نرخ طی ۱۱ سال گذشته و ۴۴ فصل دورقمی و بالای ۱۰ درصد باقی مانده که با روند فعلی در بحران کارخانجات و اخراج کارگران به نظر می رسد بحرانی ترین درصد طی سالهای اخیر را تجربه کند.
در همین زمینه حسین گروسی عضو کمیسیون صنایع مجلس گفته است در سال گذشته دولت وعده دو و نیم میلیون شغل را داد اما به رغم گذشت بیش از دو ماه از پایان سال ۹۰ هنوز مسئولان آماری از عملکرد خود در این زمینه ارائه نداده اند. او خواسته که دولت آمار شفاف و دقیقی از میزان شغل ایجاد شده در سال گذشته به مردم و نمایندگان مجلس ارائه دهد.
با وجود تمام انتقادها به دولت در ارایه آمار دروغین از شاخص های مختلف اقتصادی از جمله اشتغالزایی، دولت هنوز نتوانسته عملکرد روشنی از عملکرد خود در مورد اشتغال زایی در سال گذشته عرضه کند. دولت در صورتی می تواند وعده اشتغال زایی در سال جاری را بدهد که عملکرد روشنی از عملکرد خود در مورد اشتغال زایی در سال گذشته عرضه کند.
دولت مقصر است
مهمترین پیامد بیکاری در حوزه اقتصادی آسیبهای غیر قابل جبرانی است که به بنیانهای تولید در کشور وارد میشود. این ارزیابی علی قنبری استاد دانشگاه است که با تاکید بر اینکه عرضه انبوه نیروی کار با ایجاد فرصتهای شغلی جدید همخوانی ندارد، می گوید: بیکاری گسترده که اکنون در کشور وجود دارد امری تصادفی نیست و محصول سیاستهای دولت است.
این استاد دانشگاه دولت احمدی نژاد را متهم می کند که طی شش سال گذشته با سیاستهای اقتصادی غلط، تولید کشور را به سمت بحران و ورشکستگی سوق داده است. او معتقد است شرایط فعلی کاملا قابل پیشبینی بود؛ و تاکید دارد: در حال حاضر نرخ بالای بیکاری در کشور نتیجه سیاستهای ضد تولیدی دولتهای نهم و دهم است.
قنبری یاد آور می شود: دهها شرکت تولید کننده منابع دام و طیور و دامداریها به دلیل عدم حمایتهای دولت و به دلیل افزایش قیمت هزینههای نهادهها و به خصوص انرژی در اثر طرح موسوم به هدفمندی یارانهها (که عملا طرح آزادسازی قیمتها بود) دچار ورشکستی شده و یا در آستانه ورشکستگی هستند.
کارگران نخستین قربانیان بحران در واحدهای صنعتی
با آنکه بنا بر آمارها، سهم مزد کارگران در واحدهای صنعتی تنها ۸ تا ۱۲ درصد قیمت تمام شده تولید کالا را شامل میشود، نخستین واکنش کارفرمایان در شرایط بحرانی واحد صنعتی، اخراج و یا تعدیل کارگران در پی پایان قراردادهای موقت است.
کارگران نخستین قربانیان شرایط بحرانی واحد صنعتی هستند که به بهانه کاهش هزینهها، از کارخود اخراج و یا با پایان قرارداد موقت، بیکار میشوند با این امید که در نهایت کارفرما بتواند از شرایط بحرانی عبور کرده و واحد صنعتی و تولیدی را سرپا نگه دارد.
این در حالی است که عدم پرداخت سهم تولید از محل درآمدهای هدفمندی یارانهها، بسیاری از کارخانهها و واحدهای صنعتی را تعطیل یا به مرز تعطیلی کشانده است و همین نشان میدهد بسیاری از وعدههای دولت مبنی بر حمایت از بخش تولید و صنعت کشور، در حد شعار مانده است.
هرچند بر هیچکس، از جمله کارگران بیکار پوشیده نیست که یکی از علتهای بحران تولید در شرایط حاضر، افزایش هزینههای دیگر بخشهای تولید از جمله مواد اولیه و حاملهای انرژی است اما این سئوال همچنان پابرجاست: چرا کارگران اخراج میشوند؟
گسترش تجمعات کارگری با وجود برخوردهای امنیتی- قضایی
علاوه بر خطر اخراج و بیکاری، حقوق و مطالبات معوقه نیز از جمله مشکلات شایع کارگران است. نصراله دریابیگی، دبیر اجرایی خانه کارگر مازندران، چندی پیش خبر داد برخی از کارگران نساجی مازندران ۱۸ ماه است که حقوق نگرفته اند.
علی غیاثی فعال کارگری در ایلام هم خبر داده که ۱۰۰۰ کارگر سد سیمره ایلام شش ماه حقوق معوقه طلب دارند. او با اعلام اینکه که این کارگران درآمد دیگری ندارند با دریافت نکردن شش ماه حقوق زندگیشان دچار مشکلات فراوانی شده است.
نکته قابل توجه در عدم پرداخت این کارگران دولتی بودن پروژه سد سیمره است که به گفته دبیر اجرایی خانه کارگر ایلام اعتبارات آن از محل اعتبارات کشوری تامین و پرداخت میشود.
با وجود مشکلات فراوانی که بر جامعه کارگری سایه افکنده، برای هر اعتراض و گلایه ای با تهدید به اخراج و بازداشت مواجه اند. برخوردهایی که در سالیان اخیر با اعتراضات صنفی کارگران صورت گرفته، موجب بازداشت و حبس برخی از آنها شده است.با این حال مواردی از بالاگرفتن اعتراضات کارگری و تجمع آنها شنیده می شود.
در تازهترین نمونه از این اعتراضات، کارگران مناطق هشت گانه شهرداری اهواز و هم چنین کارگران شرکت لوله سازی خوزستان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق سه ماه گذشته و دیگر مطالبات صنفی خود مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند. نام شرکت لولهسازی خوزستان در جریان دادگاه رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی ایران نیز مطرح شده است.
چندی پیش نیز حدود ۸۰۰ تن از کارگران صنایع فلزی ایران در اعتراض به “۸ ماه عدم پرداخت دستمزد و حق بیمه معوق” مقابل وزارت صنایع تجمع کردند.
چنگیز اصلانی ، از فعالان کارگری در همدان می گوید: کارگران به جهت فقدان امنیت شغلی و ترس از اخراج قدرت اعتراض ندارند و ترس از دست دادن شغل باعث شده است اکثر کارگران در مقابل پایمال شدن حقوق صنفیشان سکوت کنند و نتوانند اعتراضی انجام دهند.
این تصویر کوچکی از بحران رو به گسترش جامعه کارگران ایرانی است که دوربین صداو سیما با چشم بستن به روی آن هم و غم خود را معطوف به آنچه بحران کارگری در آمریکا و انگلیس نامیده، جلب کرده است.
* بخش عمدهای از اطلاعات این گزارش، برگرفته از اخبار خبرگزاری کار ایران (ایلنا) است.
طرح سبز/ سالن ملاقات زندان اوین از کاهن داشاب، پنج سال و نیمه از تهران
سالن ملاقات زندان اوین/ نقاشی از کاهن داشاب، فرزند بابک داشاب، پنج سال و نیمه از تهران
بابک داشاب دانش آموخته فلسفه غرب در مقطع کارشناسی از دانشگاه تبریز و
دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی است که در جریان حوادث
عاشورای سال ۸۸ با یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و دوران
بازجویی اش را در بند ۲ الف سپاه گذراند.او در دوران بازجویی خود به شدت مورد شکنجه و آزار و اذیت روحی قرار گرفت، که به گفته خودش بارها شد که دیگر تصور نمیکرد بتواند زنده بماند. بابک داشاب در جلسه دوم دادگاه های نمایشی رسانه ای دستگیرشدگان عاشورا محاکمه شد که صحبت های وی به صورت گزینشی از صدا و سیمای پخش شد. قسمتی از صحبت هایش که هیچ گاه انعکاس پیدا نکرد قسم خوردن بابک به چشمان پسرش است که با این قسم اتهاماتش را نپذیرفت. آن روزها کاهن دو سال و نیمه بود.
وی در مرحله بدوی به اتهام اجتماع و تبانی به قصد انجام جرایم علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به تحمل ۶سال حبس محکوم شده بود. رای که در مرحله تجدیدنظر به شعبه ۵۴ تجدیدنظر دادگاه انقلاب به ریاست قاضی موحد ارجاع شد و نهایتا حکم صادره شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب از ۶ سال به ۵ سال کاهش یافت.
منبع: فیس بوک همسر فروغ اکبری، مادر کاهن
اعتراض رئیس صداوسیما به عملکرد یکسویه رسانه ملی در سال ۸۸
کلمه: پس از سه سال و در آستانه سومین سالگرد جنبش سبز مردم ایران، ضرغامی منتصب رهبری در صداو سیما به یک طرفه بودن این رسانه ملی در طول اعتراضات مردمی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری اعتراف می کند و می گوید که برای آرام کردن اوضاع چنین اقدامی را انجام می داده است.
وی نمی گوید در حالی که مسئولیت امنیت و انتظامات کشور نهادهای دیگری هستند و صداو سیما بر اساس اصل یکصد و هفتاد و پنجم باید با رعایت آزادی بیان به نشر افکار مختلف با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور بپردازد، چرا میلیون ها ایرانی را از حق مسلم خود محروم کرده است.
رئیس سازمان صداوسیما با بیان اینکه اصلی ترین کار ما عادی سازی شرایط بود، به یکسو نگری این رسانه در جریان پس از انتخابات اعتراف کرد و گفت: مصاحبه هایی با مردم صورت می گرفت که آنها عمل فتنه گران را تقبیح می کردند و این به عادی شدن شرایط کمک می کرد!!
او نمی گوید که چرا از یکی از این همه مردمی که در خیابان ها حضور داشتند، مصاحبه ای پخش نشد.
ضرغامی با ادعای اینکه گفت وگوهای تلویزیونی و مصاحبه های زیادی در این خصوص صورت گرفت، گفت: من شخصا با سران فتنه گفت وگو کردم و به آنها گفتم شما هم بیایید و گفت وگو کنید اما آنها می خواستند یک طرفه بیایند و بیانیه بخوانند، از طرفی برخی از آقایان هم نیامدند و می خواستند ببینند در آینده چه می شود و بخشی هم که مخالف فتنه بودند، برای صحبت کردن شرط می گذاشتند و می خواستند بسیار تند صحبت کنند.
این رییس انتصابی صدا و سیما نمی گوید که مصاحبه های یک طرفه و نادیده گرفتن حق همان ۱۳ میلیونی که ادعا می کنند، را چگونه تضییع کرده و چگونه باعث شده است که بخش وسیعی از جامعه هیچگونه سهمی از صدا و سیمای ملی نداشته باشند و آن را در حد یک رسانه قبیله ای و قومی نازل کرده است.
این سردار که سال هاست کرسی ریاست صدا و سیما را به تسخیر خود در آورده است، پیش از این ادعا کرده بود که “اما درباره حضور آقایان موسوی و کروبی در تلویزیون در شرایط فعلی باید بگویم ماهها قبل از برگزاری انتخابات امکانات و ظرفیتهای مفصلی را در اختیار هر چهار نامزد قرار دادیم. دو سه روز پس از انتخابات ملاقاتی با مهندس موسوی داشتم. در آن ملاقات به ایشان گفتم شما با استفاده از برنامههای تبلیغی مفصل سازمان در آن چند ماه چه جایگاهی در کشور به دست آوردید و اینکه ۱۳ میلیون رایی که آوردید بسیار بالا و قابل توجه است. پس قدر بدانید و با پذیرش قواعد بازی و دموکراسی در صحنه رقابت سیاسی حضور پیدا کنید و ما نیز این آمادگی را داریم که این همکاری را با شما داشته باشیم”.
کسی از قواعد بازی سخن می گوید که آوازه سریال های ساخته و پرداخته توهمات خود و دوستانش چون هویت و چراغ و بیست و سی و …. سال هاست آرامش را از کشور ربوده و اتهام زنی های بی مورد و دروغ شان زمینه مهاجرت میلیون ها ایرانی را فراهم کرده است.
او اقبال عمومی مردم به میرحسین موسوی نخست وزیر محبوب امام را فراموش می کند و یادش می رود صدا وسیمای ضرغامی در طول زمان تبلیغات انتخاباتی با همه قوا در اختیار احمدی نژاد و تیمش بود و با اعلام زودرس نتایج انتخابات به تنش در جامعه دامن زد.
این رییس انتصابی صدا و سیما به همین هم بسنده نکرده و گفته بود: ایشان توانایی کنترل اغتشاشاتی را که به دلیل انتشار بیانیههای ایشان در تهران رخ داد، نداشتند. در همان شب اول که حوادث شروع شد تعداد زیادی کشته شدند. اگر این مساله را که در چند خیابان و منطقه مشخص رخ داد به صورت عمومی در شبکههای سراسری مطرح میکردیم، چه پیامی میتوانست داشته باشد؟ توزیع این ناپایداری در سراسر کشور برای آنهایی که رای دادند و از نتیجه رای خود راضی بودند و با شادابی در انتخابات شرکت کرده بودند و حماسهای بزرگ خلق کرده بودند، چه پیامی دارد؟ بنابراین به هیچ وجه دلیل و منطق مناسبی نبود که چون آزادی بیان هست ما هم بیاییم و با مردم چنین حرف بزنیم.
او نمی گوید کسی که توانایی دارد با یک بلند گوی دستی میلیون ها شهروند را که از میدان امام حسین تا میدان آزادی تجمع کرده اند را به سکوت و آرامش فرا بخواند، نخواهد توانست از یک رسانه ملی با صدایی رساتر مردم را به آرامش بخواند!!
ضرغامی نمی گوید که عامل این عدم آرامش چه کسی بوده است؟ بیانیه قانونی و هدفمند میرحسین موسوی یا سخنان و تحریکات کسانی که خود را حامی ” نظام” می دانند و برای این قدرت چند روزه بر همه چیز پشت پا زده و چشم به همه واقعیات بسته اند؟
او که از آزادی بیان فقط همین می داند که رسانه ملی را در خدمت “قبیله” خود قرار دهد، مدعی شده بود که این امر با هیچ منطقی مناسب نیست!! منطقی که آقای ضرغامی و دوستانش پیرو ی می کنند با منطقی که آزاد مردان و آزاد زنان دنبال می کنند، تفاوت اساسی دارد.
ضرغامی حافظه تاریخی ندارد که به یاد بیاورد آنجا که میرحسین موسوی متواضعانه و دردمندانه توصیه کرد “برای برقراری آرامش در خیابان ها مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی امکان تجمع های مسالمت آمیز را نه تنها فراهم کنند، بلکه چنین گردهم آیی هایی را تشویق کنند وصدا و سیما را از قید بدگویی ها و یک طرفه عمل کردن ها رها سازند. بگذارند صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد.”
ضرغامی که سابقه جعل سخنان امام خمینی را هم در پرونده خود دارد، سپس اینگونه ابراز عقیده کرد: “شخصا به خاطر علاقهای که به آقای کروبی دارم، آنقدر آقای کروبی را نشان دادیم که بارها خودشان و نزدیکانشان میگفتند این کار خوبی نیست. شاید نسبت حضور آقای کروبی و همفکران شان به بیش از ۱۰ برابر برسد. فکر میکنم بیش از هر کسی ایشان در تلویزیون حضور داشتند. اگر این آقایان بحث ایجاد ثبات و پایداری و حفظ قواعد امروز و این چند ماهه دموکراسی کشور را رعایت کنند- که باید مبتنی بر مصالح کشور باشد- و از این مرحله بگذریم مشکل خاصی برای حضور آنها نداریم.”
سیدعزت الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما که ید طولایی در بر هم زدن آرامش و امنیت کشور در پرونده خود دارد، در همایش امنیت پایدار که به همت دانشگاه جامع امام حسین(ع) برگزار شد، همچنین ادعا کرد: امنیتی کردن اموری که امنیتی نیست، خود باعث از بین بردن امنیت پایدار می شود.
وی در طول اعتراضات قانونی مردم در جریان پس از انتخابات مهندسی شده انتخابات ۸۸ یا سیاه نمایی و وارونه کردن واقعیات ها، به خشونت و امنیتی شده فضای جامعه کمک شایانی کرد، اینک پس از سه سال مدعی می شود که یکی از بهترین پایلوت های بررسی این موضوع فتنه ۸۸ است. حادثه فتنه در اوج قدرتمندی نظام و مشارکت بالای مردم ناگهان اتفاق می افتد و خیلی ها را غافلگیر می کند.
این رییس انتصابی صدا و سیما که طی سه سال گذشته با جعل اخبار و واقعیات منجر به بی اعتمادی بخش وسیعی از جامعه شده است، با فراموش کردن عملکرد خود در طی ماه های پس از انتخابات می گوید: بخشی از کار مقابله با فتنه جمع کردن کف خیابان ها بود که توسط نهادهای امنیتی انجام می شد و در کنار آن باید بر روی افکار عمومی کار بسیار وسیعی انجام می شد.
وی پس از سه سال اعتراف می کند که از رهبری دستور مستقیم می گرفته و می افزاید: رهبری در آن زمان از ما خواستند که جداسازی کنیم و نشان دهیم افرادی که الان در کف خیابان ها امنیت را برهم می زنند، غیر از ۱۳میلیونی هستند که به جریان مقابل رای دادند.
ضرغامی نمی گوید جعل واقعیت حضور سبز مردم در خیابان های شهر با چه منطقی اجرا شده است و او و همراهانش چگونه با قلب حقیقت، و عدم اطلاع رسانی درست و منصفانه مردم را به سمت رسانه های خارجی هدایت کردند.
رئیس سازمان صداوسیما با بیان اینکه اصلی ترین کار ما عادی سازی شرایط بود، به یکسو نگری این رسانه در جریان پس از انتخابات اعتراف کرد و گفت: مصاحبه هایی با مردم صورت می گرفت که آنها عمل فتنه گران را تقبیح می کردند و این به عادی شدن شرایط کمک می کرد!!
او نمی گوید که چرا از یکی از این همه مردمی که در خیابان ها حضور داشتند، مصاحبه ای پخش نشد.
ضرغامی در ادامه ادعا کرد: همین طور در چهار سال پیش و ایام عید که آمریکا تبلیغات فراوانی برای حمله به ایران می کرد، ما در جهت خنثی سازی آن گزارش هایی از عادی بودن شرایط در ایران و خرید شب عید مردم پخش می کردیم که این خودش یک کار امنیتی بود.
این در حالی است که تظاهرات مردم در روز ۲۵ بهمن که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی انجام شد، را او و وزیر اطلاعات منصوب رهبری، حضور مردم در خیابان برای خرید نوروز خواندند.
و چه شایسته گفت میردربند که “و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد.”
دروغ ممنوع/ آقای ضرغامی! توصیه های میرحسین را بیاد دارید؟
میرحسین موسوی: ” دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شده و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی می گردد.”کلمه: پس از سه سال و در آستانه سومین سالگرد جنبش سبز مردم ایران، ضرغامی منتصب رهبری در صداو سیما به یک طرفه بودن این رسانه ملی در طول اعتراضات مردمی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری اعتراف می کند و می گوید که برای آرام کردن اوضاع چنین اقدامی را انجام می داده است.
وی نمی گوید در حالی که مسئولیت امنیت و انتظامات کشور نهادهای دیگری هستند و صداو سیما بر اساس اصل یکصد و هفتاد و پنجم باید با رعایت آزادی بیان به نشر افکار مختلف با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور بپردازد، چرا میلیون ها ایرانی را از حق مسلم خود محروم کرده است.
رئیس سازمان صداوسیما با بیان اینکه اصلی ترین کار ما عادی سازی شرایط بود، به یکسو نگری این رسانه در جریان پس از انتخابات اعتراف کرد و گفت: مصاحبه هایی با مردم صورت می گرفت که آنها عمل فتنه گران را تقبیح می کردند و این به عادی شدن شرایط کمک می کرد!!
او نمی گوید که چرا از یکی از این همه مردمی که در خیابان ها حضور داشتند، مصاحبه ای پخش نشد.
ضرغامی با ادعای اینکه گفت وگوهای تلویزیونی و مصاحبه های زیادی در این خصوص صورت گرفت، گفت: من شخصا با سران فتنه گفت وگو کردم و به آنها گفتم شما هم بیایید و گفت وگو کنید اما آنها می خواستند یک طرفه بیایند و بیانیه بخوانند، از طرفی برخی از آقایان هم نیامدند و می خواستند ببینند در آینده چه می شود و بخشی هم که مخالف فتنه بودند، برای صحبت کردن شرط می گذاشتند و می خواستند بسیار تند صحبت کنند.
این رییس انتصابی صدا و سیما نمی گوید که مصاحبه های یک طرفه و نادیده گرفتن حق همان ۱۳ میلیونی که ادعا می کنند، را چگونه تضییع کرده و چگونه باعث شده است که بخش وسیعی از جامعه هیچگونه سهمی از صدا و سیمای ملی نداشته باشند و آن را در حد یک رسانه قبیله ای و قومی نازل کرده است.
این سردار که سال هاست کرسی ریاست صدا و سیما را به تسخیر خود در آورده است، پیش از این ادعا کرده بود که “اما درباره حضور آقایان موسوی و کروبی در تلویزیون در شرایط فعلی باید بگویم ماهها قبل از برگزاری انتخابات امکانات و ظرفیتهای مفصلی را در اختیار هر چهار نامزد قرار دادیم. دو سه روز پس از انتخابات ملاقاتی با مهندس موسوی داشتم. در آن ملاقات به ایشان گفتم شما با استفاده از برنامههای تبلیغی مفصل سازمان در آن چند ماه چه جایگاهی در کشور به دست آوردید و اینکه ۱۳ میلیون رایی که آوردید بسیار بالا و قابل توجه است. پس قدر بدانید و با پذیرش قواعد بازی و دموکراسی در صحنه رقابت سیاسی حضور پیدا کنید و ما نیز این آمادگی را داریم که این همکاری را با شما داشته باشیم”.
کسی از قواعد بازی سخن می گوید که آوازه سریال های ساخته و پرداخته توهمات خود و دوستانش چون هویت و چراغ و بیست و سی و …. سال هاست آرامش را از کشور ربوده و اتهام زنی های بی مورد و دروغ شان زمینه مهاجرت میلیون ها ایرانی را فراهم کرده است.
او اقبال عمومی مردم به میرحسین موسوی نخست وزیر محبوب امام را فراموش می کند و یادش می رود صدا وسیمای ضرغامی در طول زمان تبلیغات انتخاباتی با همه قوا در اختیار احمدی نژاد و تیمش بود و با اعلام زودرس نتایج انتخابات به تنش در جامعه دامن زد.
این رییس انتصابی صدا و سیما به همین هم بسنده نکرده و گفته بود: ایشان توانایی کنترل اغتشاشاتی را که به دلیل انتشار بیانیههای ایشان در تهران رخ داد، نداشتند. در همان شب اول که حوادث شروع شد تعداد زیادی کشته شدند. اگر این مساله را که در چند خیابان و منطقه مشخص رخ داد به صورت عمومی در شبکههای سراسری مطرح میکردیم، چه پیامی میتوانست داشته باشد؟ توزیع این ناپایداری در سراسر کشور برای آنهایی که رای دادند و از نتیجه رای خود راضی بودند و با شادابی در انتخابات شرکت کرده بودند و حماسهای بزرگ خلق کرده بودند، چه پیامی دارد؟ بنابراین به هیچ وجه دلیل و منطق مناسبی نبود که چون آزادی بیان هست ما هم بیاییم و با مردم چنین حرف بزنیم.
او نمی گوید کسی که توانایی دارد با یک بلند گوی دستی میلیون ها شهروند را که از میدان امام حسین تا میدان آزادی تجمع کرده اند را به سکوت و آرامش فرا بخواند، نخواهد توانست از یک رسانه ملی با صدایی رساتر مردم را به آرامش بخواند!!
ضرغامی نمی گوید که عامل این عدم آرامش چه کسی بوده است؟ بیانیه قانونی و هدفمند میرحسین موسوی یا سخنان و تحریکات کسانی که خود را حامی ” نظام” می دانند و برای این قدرت چند روزه بر همه چیز پشت پا زده و چشم به همه واقعیات بسته اند؟
او که از آزادی بیان فقط همین می داند که رسانه ملی را در خدمت “قبیله” خود قرار دهد، مدعی شده بود که این امر با هیچ منطقی مناسب نیست!! منطقی که آقای ضرغامی و دوستانش پیرو ی می کنند با منطقی که آزاد مردان و آزاد زنان دنبال می کنند، تفاوت اساسی دارد.
ضرغامی حافظه تاریخی ندارد که به یاد بیاورد آنجا که میرحسین موسوی متواضعانه و دردمندانه توصیه کرد “برای برقراری آرامش در خیابان ها مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی امکان تجمع های مسالمت آمیز را نه تنها فراهم کنند، بلکه چنین گردهم آیی هایی را تشویق کنند وصدا و سیما را از قید بدگویی ها و یک طرفه عمل کردن ها رها سازند. بگذارند صداها قبل از آن که به فریاد تبدیل شود به صورت استدلال و مجادله احسن در این رسانه جاری، تصحیح و تعدیل گردد.”
ضرغامی که سابقه جعل سخنان امام خمینی را هم در پرونده خود دارد، سپس اینگونه ابراز عقیده کرد: “شخصا به خاطر علاقهای که به آقای کروبی دارم، آنقدر آقای کروبی را نشان دادیم که بارها خودشان و نزدیکانشان میگفتند این کار خوبی نیست. شاید نسبت حضور آقای کروبی و همفکران شان به بیش از ۱۰ برابر برسد. فکر میکنم بیش از هر کسی ایشان در تلویزیون حضور داشتند. اگر این آقایان بحث ایجاد ثبات و پایداری و حفظ قواعد امروز و این چند ماهه دموکراسی کشور را رعایت کنند- که باید مبتنی بر مصالح کشور باشد- و از این مرحله بگذریم مشکل خاصی برای حضور آنها نداریم.”
سیدعزت الله ضرغامی رئیس سازمان صداوسیما که ید طولایی در بر هم زدن آرامش و امنیت کشور در پرونده خود دارد، در همایش امنیت پایدار که به همت دانشگاه جامع امام حسین(ع) برگزار شد، همچنین ادعا کرد: امنیتی کردن اموری که امنیتی نیست، خود باعث از بین بردن امنیت پایدار می شود.
وی در طول اعتراضات قانونی مردم در جریان پس از انتخابات مهندسی شده انتخابات ۸۸ یا سیاه نمایی و وارونه کردن واقعیات ها، به خشونت و امنیتی شده فضای جامعه کمک شایانی کرد، اینک پس از سه سال مدعی می شود که یکی از بهترین پایلوت های بررسی این موضوع فتنه ۸۸ است. حادثه فتنه در اوج قدرتمندی نظام و مشارکت بالای مردم ناگهان اتفاق می افتد و خیلی ها را غافلگیر می کند.
این رییس انتصابی صدا و سیما که طی سه سال گذشته با جعل اخبار و واقعیات منجر به بی اعتمادی بخش وسیعی از جامعه شده است، با فراموش کردن عملکرد خود در طی ماه های پس از انتخابات می گوید: بخشی از کار مقابله با فتنه جمع کردن کف خیابان ها بود که توسط نهادهای امنیتی انجام می شد و در کنار آن باید بر روی افکار عمومی کار بسیار وسیعی انجام می شد.
وی پس از سه سال اعتراف می کند که از رهبری دستور مستقیم می گرفته و می افزاید: رهبری در آن زمان از ما خواستند که جداسازی کنیم و نشان دهیم افرادی که الان در کف خیابان ها امنیت را برهم می زنند، غیر از ۱۳میلیونی هستند که به جریان مقابل رای دادند.
ضرغامی نمی گوید جعل واقعیت حضور سبز مردم در خیابان های شهر با چه منطقی اجرا شده است و او و همراهانش چگونه با قلب حقیقت، و عدم اطلاع رسانی درست و منصفانه مردم را به سمت رسانه های خارجی هدایت کردند.
رئیس سازمان صداوسیما با بیان اینکه اصلی ترین کار ما عادی سازی شرایط بود، به یکسو نگری این رسانه در جریان پس از انتخابات اعتراف کرد و گفت: مصاحبه هایی با مردم صورت می گرفت که آنها عمل فتنه گران را تقبیح می کردند و این به عادی شدن شرایط کمک می کرد!!
او نمی گوید که چرا از یکی از این همه مردمی که در خیابان ها حضور داشتند، مصاحبه ای پخش نشد.
ضرغامی در ادامه ادعا کرد: همین طور در چهار سال پیش و ایام عید که آمریکا تبلیغات فراوانی برای حمله به ایران می کرد، ما در جهت خنثی سازی آن گزارش هایی از عادی بودن شرایط در ایران و خرید شب عید مردم پخش می کردیم که این خودش یک کار امنیتی بود.
این در حالی است که تظاهرات مردم در روز ۲۵ بهمن که به دعوت میرحسین موسوی و مهدی کروبی انجام شد، را او و وزیر اطلاعات منصوب رهبری، حضور مردم در خیابان برای خرید نوروز خواندند.
و چه شایسته گفت میردربند که “و مظلومتر از انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و قانون اساسی، خود اسلام است؛ دینی که بسیار از آن نام میبرند و اندک به آن عمل میشود. چه بسیار که دین را سرند میکنند، هر چه از آن که منافعشان ایجاب نکند به فراموشی میسپارند و سلیقهها و مصلحتهای خود را متن اسلام مینامند، تا جایی که دروغ به مشخصهای غیرقابل تفکیک از صدا و سیما تبدیل شود و زشتترین بداخلاقیها نشانه تعهد به دین پیامبری تلقی گردد.”
آیت الله موسوی اردبیلی: اگر ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود / از همه حلالیت میطلبم
سحام
نیوز: آیتالله موسوی اردبیلی دیروز در پایان درس خارج فقه و در پایان سال
تحصیلی طلاب در سخنان مهمی صادقانه به برخی مشکلات اشاره کرده و از مردم
حلالیت طلبید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایشان؛ این مرجع تقلید گفت: اگر این انقلاب ضایع شود، علاوه بر فرصتهایی که از یک ملت ضایع شده است، آبرو و اعتبار روحانیت شیعه هم مخدوش میشود. امروز ما از میراث آبرو و اعتباری بهره میبریم که طی قرنها و با خون دلها و مرارتها فراهم آمده و خودخواهی ما یا کوتاهی ما یا بدون تأمل و تدبیر عمل کردن ما خسارتهای سنگینی به بار میآورد. البته سنگاندازی دشمنان و بدخواهان این انقلاب را هم نباید نادیده گرفت، ولی اگر خود ما درست عمل کنیم، هیچ عامل خارجی نمیتواند رابطه ما را با خدای تعالی و با مردم مسلمان خراب کند.
ایشان گفت: اگر اشکالات و نارسائیهائی وجود دارد مسئولیت آن با ماست و ربطی به اسلام ندارد.
دومین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی صادقانه خطاب به مردم ایران و خانواده شهدا گفت: اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.
متن سخنان این مرجع تقلید به روایت پایگاه اطلاع رسانی ایشان چنین است:
اولاً، میخواستم عرض کنم تعطیلی دروس حوزوی در گرمای تابستان به معنای تعطیل تحصیل و تحقیق نیست. به کار علمی نباید مثل کار اداری نگاه شود، باید مسائل علمی به دغدغههای ذهنی ما تبدیل شود تا بتوانیم آنها را به خوبی پی گیری کنیم و به جایی برسانیم. شاید فرصت تعطیل دروس معمول، فرصت خوبی باشد برای مطالعه در زمینههایی که فهم ما از اسلام به آنها نیاز دارد، ولی در ضمن دروس مرسوم کمتر مطرح میشود: از تاریخ و سیر و عقاید و تفسیر و اخلاق گرفته تا معلوماتی که شاید علوم اسلامی و حوزوی به شمار نیاید، ولی یک عالم اسلامی باید آنها را بداند؛ از مسائل روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و امثال اینها، البته هر کس به فراخور زمینهای که در آن کار میکند و علایقی که تعقیب میکند.
بالاخره روزگار عوض شده، مخاطبان، آقایان مردمی هستند که غالباً تحصیل کردهاند و شاید تحصیلات عالیه دارند. نباید فکر کنند علمای دین از دنیا بیخبرند. مرادم فقط اطلاع از مسائل جاری و سیاسی دنیا نیست، بلکه مسائل عمیق تر، مسائل فکری مردم که از قضا در زندگی آنها هم تأثیر دارد و در دیانت آنها تاثیرگذار است.
مسأله دیگر این که اگر روحانیت اعتباری دارد، مقبولیتی دارد، این اعتبار اصیل نیست، مال خود ماها نیست، این از جای دیگری است. این اعتبار مال دین است، مال پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع) اوست. اگر مردم به روحانیت ارادت میورزند، به واسطه این است که ماها را شاگرد مکتب امام صادق (ع) میدانند. ماها باید به لوازم این انتساب ملتزم باشیم. لازمه انتساب به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این است که خود را پاک گردانیم، خودخواهی و خودمحوری را کنار بگذاریم.
اگر رفتار خارج از ضوابط تقوا و اصول مورد رضایت محمد و آل محمد (ص) از ما سر بزند، این میتواند در عقاید مردم، در اخلاق مردم اثر سوء بگذارد و مسئولیت آن بسیار سنگین است. مردم توقّع ندارند از من و شما رفتار خارج از حیطه تقوا و اخلاق اسلامی ببینند و حق هم دارند. توقع ندارند ببینند ما مبلّغ خودمان هستیم، اسلام را وسیله کردهایم تا امور خودمان را پی بگیریم. اهل بیت (ع) هم استیکال به دین را مذمت کرده اند؛ استیکال به دین یعنی انسان دین را و ارادت مردم به دین را و اعتقادات مردم را نردبان ترقی خودش بکند.
این وجوه شرعیهای که مردم در اختیار ما قرار میدهند، ارث پدری ما نیست. این را میدهند که به اسلام خدمت کنیم. صاحب حقیقی این مال(عجّلالله تعالی فرجه الشریف) وقتی که به اراده خداوند متعال تشریف بیاورند، این اموال را صرف تقویت اسلام میکنند، صرف اعتلای مسلمین میکنند. آقایان چنین تشخیص دادهاند که اگر طلاب علوم دینی با این مال تقویت شوند که بتوانند وقت بیشتری را برای درس خواندن اختصاص دهند، به اسلام خدمت خواهند کرد.
البته وجوه شرعیهای که به طلاب میرسد ناچیز است ولی همین هم به اعتبار خدمت به اسلام توزیع میشود. لذا آقایان محترم باید توجه داشته باشند ما در مقابل ولیالله اعظم(عجّلالله تعالی فرجه الشریف) مسئول هستیم. اگر درس خواندن ما به درد تقویت اسلام نخورد، به درد دینداری مردم نخورد، معلوم نیست چه وجهی پیدا میکند. از این ناحیه واقعاً باید نگران بود. ما اگر در لباس روحانیت هم نبودیم در قبال دین خدا وظیفه داشتیم، در مقابل همین نعمتهای الهی موظف و مسئول بودیم، تا چه رسد به این که زندگی ما و اعتبار ما با خدمت به دین عجین شده است.
البته روزگار ما هم روزگار دیگری شده است. در دوره طاغوت مسئولیت حوزهها کمتر بود. امکانات در اختیار نبود. فشارها زیاد بود. زندگی طلاب در عسرت بود. صدای ما به مردم نمیرسید. در مقدرات زندگی مردم تأثیر چندانی نداشتیم. خون دلها میخوردیم تا یک مجله راه بیفتد، تا یک کلاس در یک مسجد دائر شود، تا چهار تا جوان را بتوانیم جمع کنیم. به برکت انقلاب اسلامی فضا عوض شد. مردم به علما اقبال کردند، به حوزهها اقبال کردند. مردم از مرحوم امام(اعلیاللهمقامه) صداقت دیدند، دیدند برای دین کار می کند، برای خدا کار میکند، لذا به او رو آوردند. جوان -هایشان را به میدان فرستادند. همه برکات این انقلاب هم مال آن صداقتها و آن فداکاری هاست. خدا را هم شاکریم که این نعمت را به ما ارزانی داشته است. البته نگران هم هستیم نکند با سوء عمل خودمان این فرصت طلایی را از دست بدهیم.
اگر این انقلاب ضایع شود، علاوه بر فرصتهایی که از یک ملت ضایع شده است، آبرو و اعتبار روحانیت شیعه هم مخدوش میشود. امروز ما از میراث آبرو و اعتباری بهره میبریم که طی قرنها و با خون دلها و مرارتها فراهم آمده و خودخواهی ما یا کوتاهی ما یا بدون تأمل و تدبیر عمل کردن ما خسارتهای سنگینی به بار میآورد. البته سنگاندازی دشمنان و بدخواهان این انقلاب را هم نباید نادیده گرفت، ولی اگر خود ما درست عمل کنیم، هیچ عامل خارجی نمیتواند رابطه ما را با خدای تعالی و با مردم مسلمان خراب کند. آن چه نگرانکننده است کارهایی است که عنایت حق تعالی را از ما بر میگرداند. خدای سبحان میفرماید: “ذلک بأنّالله لم یک مغیّراً نعمة أنعمها علی قوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم”. اگر عنایت خدا از ما برگشت، مردم هم از ما میبرند. نه این که شخص من و جنابعالی مطرح باشیم، ممکن است مردم با رفتار من و شما از دین روی گردان شوند.
البته حق این است که عمل ما و قصور و تقصیرهای ما ربطی به مکتب نورانی اسلام و تشیع ندارد، ولی مع الاسف مردم این طور قضاوت نمیکنند. اگر از ما بدی ببینند به پای دین میگذارند. واقع این است که با همه برکاتی که این انقلاب و نظام داشته و دارد و مرهون فداکاریها و خونهای پاک است، قصور و تقصیرها هم زیاد است. گاهی کارهایی میکنیم که موجب یأس و بدگمانی مردم شده است. امروز جوانهای زیادی اعتماد و علاقه شان سست شده است. ایمانهایی در معرض خطر است. اینها تلفات سنگینی است که باید جدی گرفته شود. اگر رفتار من، گفتار من، اخلاق و منش من، کوتاهی من، تزلزلی در ایمان حتی یک نفر ایجاد کرده باشد، کافی است که خواب از چشمم ربوده شود.
بنده از اولی که با هزار سختی و مشقت، با هزار تهدید و فشار که در دوره رضاخان و پسرش وجود داشت، وارد عالم طلبگی شدم تا وقتی که فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را شروع کردم، بعد هم که انقلاب پیش آمد و خواسته یا ناخواسته زیر بار مسئولیت رفتم، بعد هم که ممحّض در بحوث علمی حوزه شدم، چه آن زمان که مدارس مفید را در تهران راه اندازی کردم، چه کانون توحید را، چه دانشگاه مفید را در قم و کارهای دیگری که انجام شده است، چشمم و امیدم به فضل و عنایت الهی بوده است. خواستهام به اسلام خدمتی کرده باشم.
فعالیتهای حوزوی به همین نیت بوده، کارهای اجتماعی و سیاسی به همین نیت بوده است، همراهی با مرحوم امام قدس سره و انقلاب به همین نیت بوده است. اما حالا بعضی کارها و نتایج را که میبینم، نگران میشوم که نکند ما در انجام وظایفمان قصور یا تقصیری داشته ایم. آن روز که دوستان ما مبارزه میکردند، آن روز که فداکاری میکردند، خیلی بهتر از این را توقع داشتند. نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در این مسیر، در برابر این ملت، شرمنده باشیم. عمر دنیا زود میگذرد و من در سن و سال و وضع و حالی هستم که باید بیش از شما به فکر باشم.
می خواهم از این فرصت استفاده کنم و خطاب به ملت شریف ایران، به خانوادههای شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشیدهاند، عرض کنم ما خیرخواهانه پا در این راه گذاشتیم، اما شاید کوتاهی کرده ایم، شاید غفلت کرده ایم. اگر مشکلات و نارساییهایی که هست به من مستند است، از همه عذر میخواهم. ما دلمان میخواست و میخواهد که ملت ما سربلند باشند، اخلاق و ایمان در میان جامعه ما رونق داشته باشد، ملت ما خوب زندگی کنند. اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.
عذرخواهی و حلالیت طلبی از ذوی الحقوق، سنت و سیره حسنه است. مردم ما میبینند ما خطاهای خودمان را، قصور و تقصیرهای سنگین خودمان را به روی خودمان نمیآوریم و حتی گاهی اوقات طلبکار هم میشویم! اما رئیس فلان کشور یا وزیر بهمان مملکت به خاطر یک اشکال که ممکن است به نظر ما مهم هم نباشد، عذرخواهی میکند. وقتی ما چنین عمل میکنیم، مردم از کجا بفهمند که این سنت حسنه، دستور اولیاء معصومین (ع) است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) به حاکم منصوبش دستور میدهد که اگر مردم گمان خطا و اشتباه و ظلم بر تو داشتند به ایشان توضیح بده، عذر خود را برای آنان بیان کن. رسول خدا (ص) با آن عظمتش، بنا به نقل مشهور، از مردم حلالیت طلبید و در مقابل ادعای یک نفر آدم عادی برای قصاص آماده شد. همه میدانیم که به نص قرآن کریم، پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام معصومند و از آنها گناه یا خطایی سر نمیزند. این که آن حضرت چنین کاری کرده است، شاید میخواسته به ما یاد بدهد که در برابر مردم چگونه عمل کنیم.
بگذارید مردم اینها را از ما هم ببینند؛ در ما حس مسئولیت ببینند. ببینند که ما خود را در برابر آنان مسئول می دانیم، آنها را ولی نعمت خود میدانیم. مگر امام نمیفرمود این مردم ولی نعمت ما هستند. مگر ما از پیامبر خدا (ص) و ائمه (ع) بالاتریم؟. آنها پاک و معصوم بودند و ما خطاکار و گنه کاریم. این چیزهایی که در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) آمده، برای این نیست که آنها را فقط در منابر یا سخنرانیها برای مردم تعریف کنیم؛ بلکه باید پیش از همه خودمان به آنها عمل کنیم. پس صادقانه به اشکالات اقرار کنیم و از خطاها عذرخواهی کنیم، تا صداقت ما دل مردم را گرم کند.
از این نترسیم که ما را متهم به عوام فریبی کنند. مردم از کلام ما، لحن صداقت را میفهمند. اگر صادقانه عذرخواهی کنیم و درصدد تدارک ما فات باشیم، مردم میفهمند، خدای تعالی هم یاری میکند. نکند خدای ناکرده از این همه تلاش و فداکاری نتیجه مطلوب نگیریم. نکند فردای قیامت پشیمانی و شرمندگی بر ما عارض شود. نکند آیندگان از ما به بدی یاد کنند. ذکر خیر بندگان اماره صلاح و سداد حکمرانان است.
نکتهای نیز باید در این جا عرض کنم و آن این که متأسفانه برخی از افراد، کورکورانه با تقلید از برخی اعمالی که در کشورهای غربی مد شده، برای این که خود را متمدن و پیشرو نشان دهند، مرتکب رفتارهایی میشوند که هیچ -گونه توجیه عقلی و منطقی ندارد. اگر کسی اعتقادات ما را قبول ندارد، خوب نداشته باشد، ولی این مجوز اهانت و هتک حرمت نیست. آزادی بیان در هیچ منطق و فرهنگی به معنای آزادی اهانت نیست. در کشورهایی هم که خود را داعیهدار آزادی میدانند، گاهی اوقات برای اهانت به افراد مجازاتهایی را در نظر میگیرند که شاید اگر فرد اهانتکننده به جای اهانت صدمهای جسمی و جانی وارد کرده بود به آن مقدار مجازات نمیشد. مگر میتوان گفت که اهانت به یک انسان مجاز نیست ولی اهانت به اعتقادات مبلیونها انسان مجاز و بیاشکال است. کدام عقل و منطقی این را قبول میکند؟!
البته این به معنای مجاز نبودن نقد عقاید ما نیست. ما از این که کسی بیاید و با بیان منطقی بخواهد با ما در خصوص عقایدمان بحث و گفتگو نماید استقبال میکنیم و سیره ائمه اطهار (ع) و علمای امامیه همواره بر همین منوال بوده است، اما فاصله بین نقد علمی و اهانت زیاد است و مردم خود به راحتی میتوانند فرق بین این دو را تشخیص دهند. به مردم عزیز هم عرض میکنم این اشکالات و نارسائیهایی که میبینند، اینها از ماست و مسئولیت آن هم با ماست. اینها ربطی به خدا و اسلام و تشیع و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ندارد.
اگر مردم به خاطر این مشکلات به من و امثال من تندی کردند، جای گله ندارد، اما اگر خدای ناکرده به دین و پیامبر (ص) و ائمه (ع) جسارت شد، باید متوجه بود عذری در این مورد پذیرفته نیست و باید پاسخ گوی آن در پیشگاه خدا و رسولش باشند.
انشاءالله که همه شما موفق باشید و اگر به فعالیت ترویجی و تبلیغی مشغول شدید با کلامتان و بخصوص با عملتان این مردم شریف را به دین و ایمان نزدیکتر کنید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ایشان؛ این مرجع تقلید گفت: اگر این انقلاب ضایع شود، علاوه بر فرصتهایی که از یک ملت ضایع شده است، آبرو و اعتبار روحانیت شیعه هم مخدوش میشود. امروز ما از میراث آبرو و اعتباری بهره میبریم که طی قرنها و با خون دلها و مرارتها فراهم آمده و خودخواهی ما یا کوتاهی ما یا بدون تأمل و تدبیر عمل کردن ما خسارتهای سنگینی به بار میآورد. البته سنگاندازی دشمنان و بدخواهان این انقلاب را هم نباید نادیده گرفت، ولی اگر خود ما درست عمل کنیم، هیچ عامل خارجی نمیتواند رابطه ما را با خدای تعالی و با مردم مسلمان خراب کند.
ایشان گفت: اگر اشکالات و نارسائیهائی وجود دارد مسئولیت آن با ماست و ربطی به اسلام ندارد.
دومین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی صادقانه خطاب به مردم ایران و خانواده شهدا گفت: اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.
متن سخنان این مرجع تقلید به روایت پایگاه اطلاع رسانی ایشان چنین است:
بسمالله الرحمن الرحیم
امروز آخرین جلسه بحث ما در این سال تحصیلی است و آقایان فرصتی در پیش
دارند تا سال آینده که معلوم نیست مقدرات الهی چه باشد و آیا بتوانیم باز
هم به درس و بحث مشغول شویم یا نه؟ بنده میخواستم در این جلسه نکاتی را
خدمت آقایان عرض کنم. البته مدتی است این مسائل ذهن مرا مشغول کرده است و
این فرصت را برای طرح آنها مناسب دیدم.اولاً، میخواستم عرض کنم تعطیلی دروس حوزوی در گرمای تابستان به معنای تعطیل تحصیل و تحقیق نیست. به کار علمی نباید مثل کار اداری نگاه شود، باید مسائل علمی به دغدغههای ذهنی ما تبدیل شود تا بتوانیم آنها را به خوبی پی گیری کنیم و به جایی برسانیم. شاید فرصت تعطیل دروس معمول، فرصت خوبی باشد برای مطالعه در زمینههایی که فهم ما از اسلام به آنها نیاز دارد، ولی در ضمن دروس مرسوم کمتر مطرح میشود: از تاریخ و سیر و عقاید و تفسیر و اخلاق گرفته تا معلوماتی که شاید علوم اسلامی و حوزوی به شمار نیاید، ولی یک عالم اسلامی باید آنها را بداند؛ از مسائل روان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و امثال اینها، البته هر کس به فراخور زمینهای که در آن کار میکند و علایقی که تعقیب میکند.
بالاخره روزگار عوض شده، مخاطبان، آقایان مردمی هستند که غالباً تحصیل کردهاند و شاید تحصیلات عالیه دارند. نباید فکر کنند علمای دین از دنیا بیخبرند. مرادم فقط اطلاع از مسائل جاری و سیاسی دنیا نیست، بلکه مسائل عمیق تر، مسائل فکری مردم که از قضا در زندگی آنها هم تأثیر دارد و در دیانت آنها تاثیرگذار است.
مسأله دیگر این که اگر روحانیت اعتباری دارد، مقبولیتی دارد، این اعتبار اصیل نیست، مال خود ماها نیست، این از جای دیگری است. این اعتبار مال دین است، مال پیامبر خدا (ص) و اهل بیت (ع) اوست. اگر مردم به روحانیت ارادت میورزند، به واسطه این است که ماها را شاگرد مکتب امام صادق (ع) میدانند. ماها باید به لوازم این انتساب ملتزم باشیم. لازمه انتساب به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) این است که خود را پاک گردانیم، خودخواهی و خودمحوری را کنار بگذاریم.
اگر رفتار خارج از ضوابط تقوا و اصول مورد رضایت محمد و آل محمد (ص) از ما سر بزند، این میتواند در عقاید مردم، در اخلاق مردم اثر سوء بگذارد و مسئولیت آن بسیار سنگین است. مردم توقّع ندارند از من و شما رفتار خارج از حیطه تقوا و اخلاق اسلامی ببینند و حق هم دارند. توقع ندارند ببینند ما مبلّغ خودمان هستیم، اسلام را وسیله کردهایم تا امور خودمان را پی بگیریم. اهل بیت (ع) هم استیکال به دین را مذمت کرده اند؛ استیکال به دین یعنی انسان دین را و ارادت مردم به دین را و اعتقادات مردم را نردبان ترقی خودش بکند.
این وجوه شرعیهای که مردم در اختیار ما قرار میدهند، ارث پدری ما نیست. این را میدهند که به اسلام خدمت کنیم. صاحب حقیقی این مال(عجّلالله تعالی فرجه الشریف) وقتی که به اراده خداوند متعال تشریف بیاورند، این اموال را صرف تقویت اسلام میکنند، صرف اعتلای مسلمین میکنند. آقایان چنین تشخیص دادهاند که اگر طلاب علوم دینی با این مال تقویت شوند که بتوانند وقت بیشتری را برای درس خواندن اختصاص دهند، به اسلام خدمت خواهند کرد.
البته وجوه شرعیهای که به طلاب میرسد ناچیز است ولی همین هم به اعتبار خدمت به اسلام توزیع میشود. لذا آقایان محترم باید توجه داشته باشند ما در مقابل ولیالله اعظم(عجّلالله تعالی فرجه الشریف) مسئول هستیم. اگر درس خواندن ما به درد تقویت اسلام نخورد، به درد دینداری مردم نخورد، معلوم نیست چه وجهی پیدا میکند. از این ناحیه واقعاً باید نگران بود. ما اگر در لباس روحانیت هم نبودیم در قبال دین خدا وظیفه داشتیم، در مقابل همین نعمتهای الهی موظف و مسئول بودیم، تا چه رسد به این که زندگی ما و اعتبار ما با خدمت به دین عجین شده است.
البته روزگار ما هم روزگار دیگری شده است. در دوره طاغوت مسئولیت حوزهها کمتر بود. امکانات در اختیار نبود. فشارها زیاد بود. زندگی طلاب در عسرت بود. صدای ما به مردم نمیرسید. در مقدرات زندگی مردم تأثیر چندانی نداشتیم. خون دلها میخوردیم تا یک مجله راه بیفتد، تا یک کلاس در یک مسجد دائر شود، تا چهار تا جوان را بتوانیم جمع کنیم. به برکت انقلاب اسلامی فضا عوض شد. مردم به علما اقبال کردند، به حوزهها اقبال کردند. مردم از مرحوم امام(اعلیاللهمقامه) صداقت دیدند، دیدند برای دین کار می کند، برای خدا کار میکند، لذا به او رو آوردند. جوان -هایشان را به میدان فرستادند. همه برکات این انقلاب هم مال آن صداقتها و آن فداکاری هاست. خدا را هم شاکریم که این نعمت را به ما ارزانی داشته است. البته نگران هم هستیم نکند با سوء عمل خودمان این فرصت طلایی را از دست بدهیم.
اگر این انقلاب ضایع شود، علاوه بر فرصتهایی که از یک ملت ضایع شده است، آبرو و اعتبار روحانیت شیعه هم مخدوش میشود. امروز ما از میراث آبرو و اعتباری بهره میبریم که طی قرنها و با خون دلها و مرارتها فراهم آمده و خودخواهی ما یا کوتاهی ما یا بدون تأمل و تدبیر عمل کردن ما خسارتهای سنگینی به بار میآورد. البته سنگاندازی دشمنان و بدخواهان این انقلاب را هم نباید نادیده گرفت، ولی اگر خود ما درست عمل کنیم، هیچ عامل خارجی نمیتواند رابطه ما را با خدای تعالی و با مردم مسلمان خراب کند. آن چه نگرانکننده است کارهایی است که عنایت حق تعالی را از ما بر میگرداند. خدای سبحان میفرماید: “ذلک بأنّالله لم یک مغیّراً نعمة أنعمها علی قوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم”. اگر عنایت خدا از ما برگشت، مردم هم از ما میبرند. نه این که شخص من و جنابعالی مطرح باشیم، ممکن است مردم با رفتار من و شما از دین روی گردان شوند.
البته حق این است که عمل ما و قصور و تقصیرهای ما ربطی به مکتب نورانی اسلام و تشیع ندارد، ولی مع الاسف مردم این طور قضاوت نمیکنند. اگر از ما بدی ببینند به پای دین میگذارند. واقع این است که با همه برکاتی که این انقلاب و نظام داشته و دارد و مرهون فداکاریها و خونهای پاک است، قصور و تقصیرها هم زیاد است. گاهی کارهایی میکنیم که موجب یأس و بدگمانی مردم شده است. امروز جوانهای زیادی اعتماد و علاقه شان سست شده است. ایمانهایی در معرض خطر است. اینها تلفات سنگینی است که باید جدی گرفته شود. اگر رفتار من، گفتار من، اخلاق و منش من، کوتاهی من، تزلزلی در ایمان حتی یک نفر ایجاد کرده باشد، کافی است که خواب از چشمم ربوده شود.
بنده از اولی که با هزار سختی و مشقت، با هزار تهدید و فشار که در دوره رضاخان و پسرش وجود داشت، وارد عالم طلبگی شدم تا وقتی که فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را شروع کردم، بعد هم که انقلاب پیش آمد و خواسته یا ناخواسته زیر بار مسئولیت رفتم، بعد هم که ممحّض در بحوث علمی حوزه شدم، چه آن زمان که مدارس مفید را در تهران راه اندازی کردم، چه کانون توحید را، چه دانشگاه مفید را در قم و کارهای دیگری که انجام شده است، چشمم و امیدم به فضل و عنایت الهی بوده است. خواستهام به اسلام خدمتی کرده باشم.
فعالیتهای حوزوی به همین نیت بوده، کارهای اجتماعی و سیاسی به همین نیت بوده است، همراهی با مرحوم امام قدس سره و انقلاب به همین نیت بوده است. اما حالا بعضی کارها و نتایج را که میبینم، نگران میشوم که نکند ما در انجام وظایفمان قصور یا تقصیری داشته ایم. آن روز که دوستان ما مبارزه میکردند، آن روز که فداکاری میکردند، خیلی بهتر از این را توقع داشتند. نکند فردا در مقابل خدای تعالی، در مقابل صاحبان حق در این مسیر، در برابر این ملت، شرمنده باشیم. عمر دنیا زود میگذرد و من در سن و سال و وضع و حالی هستم که باید بیش از شما به فکر باشم.
می خواهم از این فرصت استفاده کنم و خطاب به ملت شریف ایران، به خانوادههای شهدا، به جانبازان، به همه کسانی که زحمت کشیدهاند، عرض کنم ما خیرخواهانه پا در این راه گذاشتیم، اما شاید کوتاهی کرده ایم، شاید غفلت کرده ایم. اگر مشکلات و نارساییهایی که هست به من مستند است، از همه عذر میخواهم. ما دلمان میخواست و میخواهد که ملت ما سربلند باشند، اخلاق و ایمان در میان جامعه ما رونق داشته باشد، ملت ما خوب زندگی کنند. اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است.
عذرخواهی و حلالیت طلبی از ذوی الحقوق، سنت و سیره حسنه است. مردم ما میبینند ما خطاهای خودمان را، قصور و تقصیرهای سنگین خودمان را به روی خودمان نمیآوریم و حتی گاهی اوقات طلبکار هم میشویم! اما رئیس فلان کشور یا وزیر بهمان مملکت به خاطر یک اشکال که ممکن است به نظر ما مهم هم نباشد، عذرخواهی میکند. وقتی ما چنین عمل میکنیم، مردم از کجا بفهمند که این سنت حسنه، دستور اولیاء معصومین (ع) است. حضرت امیرالمؤمنین (ع) به حاکم منصوبش دستور میدهد که اگر مردم گمان خطا و اشتباه و ظلم بر تو داشتند به ایشان توضیح بده، عذر خود را برای آنان بیان کن. رسول خدا (ص) با آن عظمتش، بنا به نقل مشهور، از مردم حلالیت طلبید و در مقابل ادعای یک نفر آدم عادی برای قصاص آماده شد. همه میدانیم که به نص قرآن کریم، پیامبر و اهل بیت علیهم السّلام معصومند و از آنها گناه یا خطایی سر نمیزند. این که آن حضرت چنین کاری کرده است، شاید میخواسته به ما یاد بدهد که در برابر مردم چگونه عمل کنیم.
بگذارید مردم اینها را از ما هم ببینند؛ در ما حس مسئولیت ببینند. ببینند که ما خود را در برابر آنان مسئول می دانیم، آنها را ولی نعمت خود میدانیم. مگر امام نمیفرمود این مردم ولی نعمت ما هستند. مگر ما از پیامبر خدا (ص) و ائمه (ع) بالاتریم؟. آنها پاک و معصوم بودند و ما خطاکار و گنه کاریم. این چیزهایی که در سیره پیامبر (ص) و ائمه (ع) آمده، برای این نیست که آنها را فقط در منابر یا سخنرانیها برای مردم تعریف کنیم؛ بلکه باید پیش از همه خودمان به آنها عمل کنیم. پس صادقانه به اشکالات اقرار کنیم و از خطاها عذرخواهی کنیم، تا صداقت ما دل مردم را گرم کند.
از این نترسیم که ما را متهم به عوام فریبی کنند. مردم از کلام ما، لحن صداقت را میفهمند. اگر صادقانه عذرخواهی کنیم و درصدد تدارک ما فات باشیم، مردم میفهمند، خدای تعالی هم یاری میکند. نکند خدای ناکرده از این همه تلاش و فداکاری نتیجه مطلوب نگیریم. نکند فردای قیامت پشیمانی و شرمندگی بر ما عارض شود. نکند آیندگان از ما به بدی یاد کنند. ذکر خیر بندگان اماره صلاح و سداد حکمرانان است.
نکتهای نیز باید در این جا عرض کنم و آن این که متأسفانه برخی از افراد، کورکورانه با تقلید از برخی اعمالی که در کشورهای غربی مد شده، برای این که خود را متمدن و پیشرو نشان دهند، مرتکب رفتارهایی میشوند که هیچ -گونه توجیه عقلی و منطقی ندارد. اگر کسی اعتقادات ما را قبول ندارد، خوب نداشته باشد، ولی این مجوز اهانت و هتک حرمت نیست. آزادی بیان در هیچ منطق و فرهنگی به معنای آزادی اهانت نیست. در کشورهایی هم که خود را داعیهدار آزادی میدانند، گاهی اوقات برای اهانت به افراد مجازاتهایی را در نظر میگیرند که شاید اگر فرد اهانتکننده به جای اهانت صدمهای جسمی و جانی وارد کرده بود به آن مقدار مجازات نمیشد. مگر میتوان گفت که اهانت به یک انسان مجاز نیست ولی اهانت به اعتقادات مبلیونها انسان مجاز و بیاشکال است. کدام عقل و منطقی این را قبول میکند؟!
البته این به معنای مجاز نبودن نقد عقاید ما نیست. ما از این که کسی بیاید و با بیان منطقی بخواهد با ما در خصوص عقایدمان بحث و گفتگو نماید استقبال میکنیم و سیره ائمه اطهار (ع) و علمای امامیه همواره بر همین منوال بوده است، اما فاصله بین نقد علمی و اهانت زیاد است و مردم خود به راحتی میتوانند فرق بین این دو را تشخیص دهند. به مردم عزیز هم عرض میکنم این اشکالات و نارسائیهایی که میبینند، اینها از ماست و مسئولیت آن هم با ماست. اینها ربطی به خدا و اسلام و تشیع و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ندارد.
اگر مردم به خاطر این مشکلات به من و امثال من تندی کردند، جای گله ندارد، اما اگر خدای ناکرده به دین و پیامبر (ص) و ائمه (ع) جسارت شد، باید متوجه بود عذری در این مورد پذیرفته نیست و باید پاسخ گوی آن در پیشگاه خدا و رسولش باشند.
انشاءالله که همه شما موفق باشید و اگر به فعالیت ترویجی و تبلیغی مشغول شدید با کلامتان و بخصوص با عملتان این مردم شریف را به دین و ایمان نزدیکتر کنید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
مرتضوی با عنوان معاونت در قتل عمد تفهیم اتهام شد
سحام نیوز: عبدالحسین روحالامینی گفت: سعید مرتضوی با عنوان معاونت در قتل تفهیم اتهام شده است و ما هم منتظز تشکیل دادگاه هستیم.
عبدالحسین روحالامینی پدر محسن روحالامینی یکی از کشتهشدگان حادثه کهریزک درباره پرونده سعید مرتضوی در این رابطه اظهار داشت: این شخص جلب به دادرسی شده است و این جلب به دادرسی مربوط به قبل از عید و همچنین قبل از انتصاب وی در سمت ریاست سازمان تأمین اجتماعی بوده است.
وی ادامه داد: هنوز کیفرخواست این فرد صادر نشده است اما احضار شده و به عنوان معاونت در قتل عمد تفهیم اتهام شده است ولی نمیدانم آخرین دفاع از او اخذ شده است یا خیر.
روحالامینی با بیان اینکه امیدواریم هرچه زودتر کیفرخواست صادر شود گفت: بازپرس پرونده هنوز تاریخی برای صدور کیفرخواست تعیین نکرده اما گفته که کار تمام شده است و فقط باید پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.
وی خاطرنشان کرد: تا جایی که میدانم کیفرخواست تا هفته قبل صادر نشده بود اما در شرف صادر شدن است و ما هم منتظر تشکیل دادگاه هستیم.
محسن روحالامینی نجفآبادی یکی از کشتهشدگان حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری دورهٔ دهم است. وی پس از دستگیری در جریان تظاهرات جنبش سبز در ۱۸ تیر ۱۳۸۸، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد. او، چند روز بعد، در مسیر انتقال به زندان اوین به دلیل شرایط بد جسمانی ناشی از استرسهای فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت به بیمارستان منتقل شده و جان سپرد.
عبدالحسین روحالامینی پدر محسن روحالامینی یکی از کشتهشدگان حادثه کهریزک درباره پرونده سعید مرتضوی در این رابطه اظهار داشت: این شخص جلب به دادرسی شده است و این جلب به دادرسی مربوط به قبل از عید و همچنین قبل از انتصاب وی در سمت ریاست سازمان تأمین اجتماعی بوده است.
وی ادامه داد: هنوز کیفرخواست این فرد صادر نشده است اما احضار شده و به عنوان معاونت در قتل عمد تفهیم اتهام شده است ولی نمیدانم آخرین دفاع از او اخذ شده است یا خیر.
روحالامینی با بیان اینکه امیدواریم هرچه زودتر کیفرخواست صادر شود گفت: بازپرس پرونده هنوز تاریخی برای صدور کیفرخواست تعیین نکرده اما گفته که کار تمام شده است و فقط باید پرونده را به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.
وی خاطرنشان کرد: تا جایی که میدانم کیفرخواست تا هفته قبل صادر نشده بود اما در شرف صادر شدن است و ما هم منتظر تشکیل دادگاه هستیم.
محسن روحالامینی نجفآبادی یکی از کشتهشدگان حوادث پس از انتخابات ریاستجمهوری دورهٔ دهم است. وی پس از دستگیری در جریان تظاهرات جنبش سبز در ۱۸ تیر ۱۳۸۸، به بازداشتگاه کهریزک منتقل شد. او، چند روز بعد، در مسیر انتقال به زندان اوین به دلیل شرایط بد جسمانی ناشی از استرسهای فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد و نیز اصابت جسم سخت به بیمارستان منتقل شده و جان سپرد.
تشییع پیکر فریده ماشینی در فضای امنیتی
سحام نیوز: مراسم تشییع پیکر مرحومه فریده ماشینی امروز
در فضای کاملا امنیتی برگزار شد و در نهایت نیز اجازه خاکسپاری این فعال
مدنی در قطعه نام آوران صادر نشد.
خانم ماشینی عضو موسس جبهه مشارکت و از فعالان شاخص مدنی بود که از او به عنوان یارخانواده های زندانیان سیاسی یاد می شود. وی همچنین از فعالان حقوق زنان در ایران بود که در کنار فعالیت های خود به پژوهش های قرآنی می پرداخت.
خانم ماشینی متولد ۱۳۳۹ و همسر رحیم عبادی رییس اسبق سازمان ملی جوانان در دوره دولت اصلاحات بود، او دراثر ابتلا به بیماری سرطان در بخش ای سی یو بیمارستان آتیه تهران بستری بود اما دیروز و در پی وخامت حالش درگذشت.
به گزارش “ندای سبز آزادی”، از صبح امروز و پیش از شروع مراسم تشییع، چندین نفر از نیروهای امنیتی به گرفتن فیلم و عکس از حاضران پرداختند. این نیروها در در بهشت زهرا هم حضور زیادی داشتند.
همچنین پیکر مرحومه ماشینی را از در پشت غسالخانه به بیرون منتقل کردند و گفتند که باید نماز در محوطه دیگری برگزار شود اما با رایزنی فراوان به اقامه نماز در محیط عادی رضایت دادند.
همچنین با وجود هماهنگی که مسجدجامعی و معصومه ابتکار، دو عضو شورای شهر تهران از شب قبل برای خاکسپاری در قطعه نامآوران به عمل آورده بودند، اجازه دفن در آن قطعه داده نشد. با وجود آنکه امروز معصومه ابتکار شخصا در محل حضور داشت و یک ساعت به رایزنی پرداخت اما مسوولان بهشت زهرا اعلام کردند برای خاکسپاری در قطعه نام آوران، باید دست خطی از چمران رییس شورای شهر وجود داشته باشد. این درحالی است که مهدی چمران نیز به تماس های تلفنی پاسخ نمی داد.
حتی گفته می شود که تماس های قالیباف شهردار هم در این باره بی نتیجه ماند و دست آخر پس از تاخیر فراوان و در حالی که پیکر بر زمین قرار داشت، خاکسپاری در قطعه ۲۲۲ انجام شد.
در همین حال نیروهای لباس شخصی نیز که مرتب بر تعدادشان افزوده می شد، با اصرار اعلام کردند که مراسم باید هرچه زودتر خاتمه یابد.
خانم ماشینی عضو موسس جبهه مشارکت و از فعالان شاخص مدنی بود که از او به عنوان یارخانواده های زندانیان سیاسی یاد می شود. وی همچنین از فعالان حقوق زنان در ایران بود که در کنار فعالیت های خود به پژوهش های قرآنی می پرداخت.
خانم ماشینی متولد ۱۳۳۹ و همسر رحیم عبادی رییس اسبق سازمان ملی جوانان در دوره دولت اصلاحات بود، او دراثر ابتلا به بیماری سرطان در بخش ای سی یو بیمارستان آتیه تهران بستری بود اما دیروز و در پی وخامت حالش درگذشت.
به گزارش “ندای سبز آزادی”، از صبح امروز و پیش از شروع مراسم تشییع، چندین نفر از نیروهای امنیتی به گرفتن فیلم و عکس از حاضران پرداختند. این نیروها در در بهشت زهرا هم حضور زیادی داشتند.
همچنین پیکر مرحومه ماشینی را از در پشت غسالخانه به بیرون منتقل کردند و گفتند که باید نماز در محوطه دیگری برگزار شود اما با رایزنی فراوان به اقامه نماز در محیط عادی رضایت دادند.
همچنین با وجود هماهنگی که مسجدجامعی و معصومه ابتکار، دو عضو شورای شهر تهران از شب قبل برای خاکسپاری در قطعه نامآوران به عمل آورده بودند، اجازه دفن در آن قطعه داده نشد. با وجود آنکه امروز معصومه ابتکار شخصا در محل حضور داشت و یک ساعت به رایزنی پرداخت اما مسوولان بهشت زهرا اعلام کردند برای خاکسپاری در قطعه نام آوران، باید دست خطی از چمران رییس شورای شهر وجود داشته باشد. این درحالی است که مهدی چمران نیز به تماس های تلفنی پاسخ نمی داد.
حتی گفته می شود که تماس های قالیباف شهردار هم در این باره بی نتیجه ماند و دست آخر پس از تاخیر فراوان و در حالی که پیکر بر زمین قرار داشت، خاکسپاری در قطعه ۲۲۲ انجام شد.
در همین حال نیروهای لباس شخصی نیز که مرتب بر تعدادشان افزوده می شد، با اصرار اعلام کردند که مراسم باید هرچه زودتر خاتمه یابد.
نامه معتمدنیا به حسین رونقی: چنانچه به درخواستها بیتوجهی شود، حسین را در اعتصاب همراهی میکنیم
سحامنیوز: محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی که به تازگی
به اعتصاب غذای خود پایان داده است در نامه ای به حسین رونقی، وبلاگ نویس
زندانی در بند ۳۵۰ اوین که از روز شنبه دست به اعتصاب غذا زده، درخواست کرده که با توجه به وضعیت خطر جسمی اش به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
به گزارش کلمه، معتمدنیا، مشاور ویژه شهیدان رجایی و باهنر که هم اکنون به دلیل مشکلات به وجود آمده در اثر اعتصاب غذا در بیمارستان بستری شده است در نامه ی خود به مسئولان هشدار داده است که اگر به درخواست های سیدحسین رونقی بیتوجهی شود، وی و تعداد دیگری از زندان در همراهی با این جوان دربند دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
سیدحسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی از روز شنبه ۶ خرداد در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان … دست به اعتصاب غذا زده است.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
متن کامل نامه ی محمدرضا معتمدنیا به حسین رونقی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ (غافر ۲۱)
آیا در زمین سیر و سفر نکرده اید که بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان بودند چگونه بوده است. آنان از ایشان در روی زمین پرتوان تر و پر اثر تر بوده اند، که خداوند آنان را به گناهانشان فرو گرفت، و در برابر خداوند و عذابش مدافعی نداشتند.
حسین جان
دیدن چهره معصومت و روایت مظلومیتت، دل هر انسانی را به درد می آورد. غیر از اینکه اظهار تاسف کنم بر آنچه بر تو به نام اسلام رفته و سر به زیر اندازم فریاد برآورم که حسین جان تو خود بهتر می دانی که اسلام اموی و سیره نبوی تا چه میزان فاصله دارند و فریاد برآوری که هر چقدر هم ظالمان اموی ستمگری های خویش را با عمامه و منبر پیامبر بیاراستند و توجیه کردند باز تاریخ چهره آنها را رسوا کرده و می کند.
من به عنوان کوچکترین عضو خانواده زندانیان سبز از عمل و درخواست های تو پشتیبانی قاطع خود را اعلام نموده و فریاد بر می آورم که انحصار طلبان و ظالمان بدانند بر اساس فرمان و دستورات ذات باری تعالی تا خون در رگ ها و جان در کالبدمان نقش دارد قاطع و محکم از حریم انقلاب و راه حضرت امام ایستاده و دفاع خواهیم کرد و از مجتهد مسلمان حضرت آیت الله صانعی و رهبران دلاور سبزمان جناب آقای مهندس موسوی و همسر دانشمندش خانم رهنورد و روحانی آزاده جناب کروبی قاطعانه دفاع خواهیم کرد.
حسین جان، پزشکان وضعیت کلیه های تو را وخیم و غیر قابل پیش بینی تشخیص داده اند بصورتی که حتی امکان تخلیه یکی از دو کلیه ات وجود دارد و وضع کلیه ی دیگرت نیز چندان مشخص نیست.
حسین جان در مقابل اراده و شجاعت و عشقت به مردم و کشورت سر تعظیم فرود آورده و می دانم که مطلع هستی اعتصاب تو سلامتیت را بیش از پیش دچار مخاطره کرده و یقینا زندگی و حیاتت را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
اینجانب با توجه به وضع خطرناک پیش آمده به مسولان هشدار می دهم چنانچه هر چه سریعتر نسبت به وضعیت این فرزند زهرا، این دلاور کشور رسیدگی نشود مجبور خواهم شد و با این فرزند شجاعم با وجود وضعیت بد جسمانیم همراهی کنم و مجددا دست به اعتصاب غذا بزنم تا به حسینم و جوانان پاکی نظیر او ثابت کنم که علیه مظالم موجود که مطمئنا شنیدن آن پشت هر انسان هشیار و آزاده و دردمندی را می لرزاند فریاد برآورده و به همه آزادگان و شجاعان و فرزندان دلبند ایران زمینم اعلام می کنم که این حرکات با اسم اسلام و با نثر دستورات قرآن و عترت کاملا در تعارض است.
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (شعرا ۸۳) – پروردگارا به من جکمت ببخش و مرا به شایستگانت به پیوند.
حسین من، این دلاور ایران زمین یک نمونه از میان ده ها نمونه ای است که پس از انتخابات خرداد ۸۸ اسیر کینه توزی سردمداران جور و ستم و جباران تاریخ قرار گرفت و طی این سه سال چه ها به روز قرزندان پام و دلاورد و حف جوی این مرز و بوم نیاوردند و چه سرکوب ها و فشارهایی که آزادکان این مرز و بوم دلاور خیز و پاک نهاد را نشانه نرفتند و خدف شود خود را قرار ندادند.
اینجانب بار دیگر ضمن حمایت از حسین این اولاد زهرا، هشدار می دهم ادامه اعتصاب غذای حسین حمایت من و عده دیگری از زندانیان را به همراه داشته و مسلما در صورت عدم پیگیری به درخواست های این دلاور ایران زمین، اولاد ستارخان و باقرهان بزودی او را همراهی خواهیم کرد. همراهان سید پاک و شجاع و دلاور ایران زمین و اولاد زهرا جناب آقای مهندس موسوی و همچنین همسر با وفای این دلاور پاک نهاد سرکار خانم دکتر رهنورد و روحانی شجاع جناب آقای کروبی منتظر آزادی بزرگانشان نشسته اند.
یا حسین میر حسین
محمدرضا معتمدنیا
بند ۳۵۰ زندان اوین
به گزارش کلمه، معتمدنیا، مشاور ویژه شهیدان رجایی و باهنر که هم اکنون به دلیل مشکلات به وجود آمده در اثر اعتصاب غذا در بیمارستان بستری شده است در نامه ی خود به مسئولان هشدار داده است که اگر به درخواست های سیدحسین رونقی بیتوجهی شود، وی و تعداد دیگری از زندان در همراهی با این جوان دربند دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
سیدحسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی از روز شنبه ۶ خرداد در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان … دست به اعتصاب غذا زده است.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
متن کامل نامه ی محمدرضا معتمدنیا به حسین رونقی که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ (غافر ۲۱)
آیا در زمین سیر و سفر نکرده اید که بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان بودند چگونه بوده است. آنان از ایشان در روی زمین پرتوان تر و پر اثر تر بوده اند، که خداوند آنان را به گناهانشان فرو گرفت، و در برابر خداوند و عذابش مدافعی نداشتند.
حسین جان
دیدن چهره معصومت و روایت مظلومیتت، دل هر انسانی را به درد می آورد. غیر از اینکه اظهار تاسف کنم بر آنچه بر تو به نام اسلام رفته و سر به زیر اندازم فریاد برآورم که حسین جان تو خود بهتر می دانی که اسلام اموی و سیره نبوی تا چه میزان فاصله دارند و فریاد برآوری که هر چقدر هم ظالمان اموی ستمگری های خویش را با عمامه و منبر پیامبر بیاراستند و توجیه کردند باز تاریخ چهره آنها را رسوا کرده و می کند.
من به عنوان کوچکترین عضو خانواده زندانیان سبز از عمل و درخواست های تو پشتیبانی قاطع خود را اعلام نموده و فریاد بر می آورم که انحصار طلبان و ظالمان بدانند بر اساس فرمان و دستورات ذات باری تعالی تا خون در رگ ها و جان در کالبدمان نقش دارد قاطع و محکم از حریم انقلاب و راه حضرت امام ایستاده و دفاع خواهیم کرد و از مجتهد مسلمان حضرت آیت الله صانعی و رهبران دلاور سبزمان جناب آقای مهندس موسوی و همسر دانشمندش خانم رهنورد و روحانی آزاده جناب کروبی قاطعانه دفاع خواهیم کرد.
حسین جان، پزشکان وضعیت کلیه های تو را وخیم و غیر قابل پیش بینی تشخیص داده اند بصورتی که حتی امکان تخلیه یکی از دو کلیه ات وجود دارد و وضع کلیه ی دیگرت نیز چندان مشخص نیست.
حسین جان در مقابل اراده و شجاعت و عشقت به مردم و کشورت سر تعظیم فرود آورده و می دانم که مطلع هستی اعتصاب تو سلامتیت را بیش از پیش دچار مخاطره کرده و یقینا زندگی و حیاتت را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
اینجانب با توجه به وضع خطرناک پیش آمده به مسولان هشدار می دهم چنانچه هر چه سریعتر نسبت به وضعیت این فرزند زهرا، این دلاور کشور رسیدگی نشود مجبور خواهم شد و با این فرزند شجاعم با وجود وضعیت بد جسمانیم همراهی کنم و مجددا دست به اعتصاب غذا بزنم تا به حسینم و جوانان پاکی نظیر او ثابت کنم که علیه مظالم موجود که مطمئنا شنیدن آن پشت هر انسان هشیار و آزاده و دردمندی را می لرزاند فریاد برآورده و به همه آزادگان و شجاعان و فرزندان دلبند ایران زمینم اعلام می کنم که این حرکات با اسم اسلام و با نثر دستورات قرآن و عترت کاملا در تعارض است.
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (شعرا ۸۳) – پروردگارا به من جکمت ببخش و مرا به شایستگانت به پیوند.
حسین من، این دلاور ایران زمین یک نمونه از میان ده ها نمونه ای است که پس از انتخابات خرداد ۸۸ اسیر کینه توزی سردمداران جور و ستم و جباران تاریخ قرار گرفت و طی این سه سال چه ها به روز قرزندان پام و دلاورد و حف جوی این مرز و بوم نیاوردند و چه سرکوب ها و فشارهایی که آزادکان این مرز و بوم دلاور خیز و پاک نهاد را نشانه نرفتند و خدف شود خود را قرار ندادند.
اینجانب بار دیگر ضمن حمایت از حسین این اولاد زهرا، هشدار می دهم ادامه اعتصاب غذای حسین حمایت من و عده دیگری از زندانیان را به همراه داشته و مسلما در صورت عدم پیگیری به درخواست های این دلاور ایران زمین، اولاد ستارخان و باقرهان بزودی او را همراهی خواهیم کرد. همراهان سید پاک و شجاع و دلاور ایران زمین و اولاد زهرا جناب آقای مهندس موسوی و همچنین همسر با وفای این دلاور پاک نهاد سرکار خانم دکتر رهنورد و روحانی شجاع جناب آقای کروبی منتظر آزادی بزرگانشان نشسته اند.
یا حسین میر حسین
محمدرضا معتمدنیا
بند ۳۵۰ زندان اوین
نامه معتمدنیا به حسین رونقی: متاسفم از آنچه به نام اسلام بر تو رفته است
سحام نیوز: محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی که به تازگی
به اعتصاب غذای خود پایان داده است در نامه ای به حسین رونقی، وبلاگ نویس
زندانی در بند ۳۵۰ اوین که از روز شنبه دست به اعتصاب غذا زده، درخواست
کرده که با توجه به وضعیت خطر جسمی اش به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
معتمدنیا، مشاور ویژه شهیدان رجایی و باهنر که هم اکنون به دلیل مشکلات به وجود آمده در اثر اعتصاب غذا در بیمارستان بستری شده است در نامه ی خود به مسئولان هشدار داده است که اگر به درخواست های سیدحسین رونقی بیتوجهی شود، وی و تعداد دیگری از زندان در همراهی با این جوان دربند دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
سیدحسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی از روز شنبه ۶ خرداد در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان … دست به اعتصاب غذا زده است.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
به گزارش کلمه؛ متن کامل نامه ی محمدرضا معتمدنیا به حسین رونقی به شرح زیر است:
أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ (غافر ۲۱)
آیا در زمین سیر و سفر نکرده اید که بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان بودند چگونه بوده است. آنان از ایشان در روی زمین پرتوان تر و پر اثر تر بوده اند، که خداوند آنان را به گناهانشان فرو گرفت، و در برابر خداوند و عذابش مدافعی نداشتند.
حسین جان
دیدن چهره معصومت و روایت مظلومیتت، دل هر انسانی را به درد می آورد. غیر از اینکه اظهار تاسف کنم بر آنچه بر تو به نام اسلام رفته و سر به زیر اندازم فریاد برآورم که حسین جان تو خود بهتر می دانی که اسلام اموی و سیره نبوی تا چه میزان فاصله دارند و فریاد برآوری که هر چقدر هم ظالمان اموی ستمگری های خویش را با عمامه و منبر پیامبر بیاراستند و توجیه کردند باز تاریخ چهره آنها را رسوا کرده و می کند.
من به عنوان کوچکترین عضو خانواده زندانیان سبز از عمل و درخواست های تو پشتیبانی قاطع خود را اعلام نموده و فریاد بر می آورم که انحصار طلبان و ظالمان بدانند بر اساس فرمان و دستورات ذات باری تعالی تا خون در رگ ها و جان در کالبدمان نقش دارد قاطع و محکم از حریم انقلاب و راه حضرت امام ایستاده و دفاع خواهیم کرد و از مجتهد مسلمان حضرت آیت الله صانعی و رهبران دلاور سبزمان جناب آقای مهندس موسوی و همسر دانشمندش خانم رهنورد و روحانی آزاده جناب کروبی قاطعانه دفاع خواهیم کرد.
حسین جان، پزشکان وضعیت کلیه های تو را وخیم و غیر قابل پیش بینی تشخیص داده اند بصورتی که حتی امکان تخلیه یکی از دو کلیه ات وجود دارد و وضع کلیه ی دیگرت نیز چندان مشخص نیست.
حسین جان در مقابل اراده و شجاعت و عشقت به مردم و کشورت سر تعظیم فرود آورده و می دانم که مطلع هستی اعتصاب تو سلامتیت را بیش از پیش دچار مخاطره کرده و یقینا زندگی و حیاتت را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
اینجانب با توجه به وضع خطرناک پیش آمده به مسولان هشدار می دهم چنانچه هر چه سریعتر نسبت به وضعیت این فرزند زهرا، این دلاور کشور رسیدگی نشود مجبور خواهم شد و با این فرزند شجاعم با وجود وضعیت بد جسمانیم همراهی کنم و مجددا دست به اعتصاب غذا بزنم تا به حسینم و جوانان پاکی نظیر او ثابت کنم که علیه مظالم موجود که مطمئنا شنیدن آن پشت هر انسان هشیار و آزاده و دردمندی را می لرزاند فریاد برآورده و به همه آزادگان و شجاعان و فرزندان دلبند ایران زمینم اعلام می کنم که این حرکات با اسم اسلام و با نثر دستورات قرآن و عترت کاملا در تعارض است.
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (شعرا ۸۳) – پروردگارا به من جکمت ببخش و مرا به شایستگانت به پیوند.
حسین من، این دلاور ایران زمین یک نمونه از میان ده ها نمونه ای است که پس از انتخابات خرداد ۸۸ اسیر کینه توزی سردمداران جور و ستم و جباران تاریخ قرار گرفت و طی این سه سال چه ها به روز قرزندان پام و دلاورد و حف جوی این مرز و بوم نیاوردند و چه سرکوب ها و فشارهایی که آزادکان این مرز و بوم دلاور خیز و پاک نهاد را نشانه نرفتند و خدف شود خود را قرار ندادند.
اینجانب بار دیگر ضمن حمایت از حسین این اولاد زهرا، هشدار می دهم ادامه اعتصاب غذای حسین حمایت من و عده دیگری از زندانیان را به همراه داشته و مسلما در صورت عدم پیگیری به درخواست های این دلاور ایران زمین، اولاد ستارخان و باقرهان بزودی او را همراهی خواهیم کرد. همراهان سید پاک و شجاع و دلاور ایران زمین و اولاد زهرا جناب آقای مهندس موسوی و همچنین همسر با وفای این دلاور پاک نهاد سرکار خانم دکتر رهنورد و روحانی شجاع جناب آقای کروبی منتظر آزادی بزرگانشان نشسته اند.
یا حسین میر حسین
محمدرضا معتمدنیا
بند ۳۵۰ زندان اوین
معتمدنیا، مشاور ویژه شهیدان رجایی و باهنر که هم اکنون به دلیل مشکلات به وجود آمده در اثر اعتصاب غذا در بیمارستان بستری شده است در نامه ی خود به مسئولان هشدار داده است که اگر به درخواست های سیدحسین رونقی بیتوجهی شود، وی و تعداد دیگری از زندان در همراهی با این جوان دربند دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
سیدحسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی از روز شنبه ۶ خرداد در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده هایشان … دست به اعتصاب غذا زده است.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
به گزارش کلمه؛ متن کامل نامه ی محمدرضا معتمدنیا به حسین رونقی به شرح زیر است:
أَوَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِن قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَآثَارًا فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِن وَاقٍ (غافر ۲۱)
آیا در زمین سیر و سفر نکرده اید که بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان بودند چگونه بوده است. آنان از ایشان در روی زمین پرتوان تر و پر اثر تر بوده اند، که خداوند آنان را به گناهانشان فرو گرفت، و در برابر خداوند و عذابش مدافعی نداشتند.
حسین جان
دیدن چهره معصومت و روایت مظلومیتت، دل هر انسانی را به درد می آورد. غیر از اینکه اظهار تاسف کنم بر آنچه بر تو به نام اسلام رفته و سر به زیر اندازم فریاد برآورم که حسین جان تو خود بهتر می دانی که اسلام اموی و سیره نبوی تا چه میزان فاصله دارند و فریاد برآوری که هر چقدر هم ظالمان اموی ستمگری های خویش را با عمامه و منبر پیامبر بیاراستند و توجیه کردند باز تاریخ چهره آنها را رسوا کرده و می کند.
من به عنوان کوچکترین عضو خانواده زندانیان سبز از عمل و درخواست های تو پشتیبانی قاطع خود را اعلام نموده و فریاد بر می آورم که انحصار طلبان و ظالمان بدانند بر اساس فرمان و دستورات ذات باری تعالی تا خون در رگ ها و جان در کالبدمان نقش دارد قاطع و محکم از حریم انقلاب و راه حضرت امام ایستاده و دفاع خواهیم کرد و از مجتهد مسلمان حضرت آیت الله صانعی و رهبران دلاور سبزمان جناب آقای مهندس موسوی و همسر دانشمندش خانم رهنورد و روحانی آزاده جناب کروبی قاطعانه دفاع خواهیم کرد.
حسین جان، پزشکان وضعیت کلیه های تو را وخیم و غیر قابل پیش بینی تشخیص داده اند بصورتی که حتی امکان تخلیه یکی از دو کلیه ات وجود دارد و وضع کلیه ی دیگرت نیز چندان مشخص نیست.
حسین جان در مقابل اراده و شجاعت و عشقت به مردم و کشورت سر تعظیم فرود آورده و می دانم که مطلع هستی اعتصاب تو سلامتیت را بیش از پیش دچار مخاطره کرده و یقینا زندگی و حیاتت را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
اینجانب با توجه به وضع خطرناک پیش آمده به مسولان هشدار می دهم چنانچه هر چه سریعتر نسبت به وضعیت این فرزند زهرا، این دلاور کشور رسیدگی نشود مجبور خواهم شد و با این فرزند شجاعم با وجود وضعیت بد جسمانیم همراهی کنم و مجددا دست به اعتصاب غذا بزنم تا به حسینم و جوانان پاکی نظیر او ثابت کنم که علیه مظالم موجود که مطمئنا شنیدن آن پشت هر انسان هشیار و آزاده و دردمندی را می لرزاند فریاد برآورده و به همه آزادگان و شجاعان و فرزندان دلبند ایران زمینم اعلام می کنم که این حرکات با اسم اسلام و با نثر دستورات قرآن و عترت کاملا در تعارض است.
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (شعرا ۸۳) – پروردگارا به من جکمت ببخش و مرا به شایستگانت به پیوند.
حسین من، این دلاور ایران زمین یک نمونه از میان ده ها نمونه ای است که پس از انتخابات خرداد ۸۸ اسیر کینه توزی سردمداران جور و ستم و جباران تاریخ قرار گرفت و طی این سه سال چه ها به روز قرزندان پام و دلاورد و حف جوی این مرز و بوم نیاوردند و چه سرکوب ها و فشارهایی که آزادکان این مرز و بوم دلاور خیز و پاک نهاد را نشانه نرفتند و خدف شود خود را قرار ندادند.
اینجانب بار دیگر ضمن حمایت از حسین این اولاد زهرا، هشدار می دهم ادامه اعتصاب غذای حسین حمایت من و عده دیگری از زندانیان را به همراه داشته و مسلما در صورت عدم پیگیری به درخواست های این دلاور ایران زمین، اولاد ستارخان و باقرهان بزودی او را همراهی خواهیم کرد. همراهان سید پاک و شجاع و دلاور ایران زمین و اولاد زهرا جناب آقای مهندس موسوی و همچنین همسر با وفای این دلاور پاک نهاد سرکار خانم دکتر رهنورد و روحانی شجاع جناب آقای کروبی منتظر آزادی بزرگانشان نشسته اند.
یا حسین میر حسین
محمدرضا معتمدنیا
بند ۳۵۰ زندان اوین
ادعای روزنامه کویتی
به گزارش عصر ایران، در این گزارش روزنامه کویتی پیش بینی شده است که رسانه های آمریکا در هفته های آینده مطالب بیشتری را درباره شبکه ایرانی ترور سیاستمداران و دیپلمات ها در کشورهای مختالف جهان منتشر خواهند کرد. روزنامه الرای گفته که این اطلاعات را از منابع آمریکایی به دست اورده است.
روزنامه “واشنگتن پست” چند روز پیش از این مدعی وجود برنامه مفصل ایران برای ترور دیپلمات ها و مقامات خارجی در کشورهای مختلف شده بود.
براساس این ادعا، ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و بازداشت یک شهروند ایرانی متهم به دخالت در این ترور نیز در همین چارچوب بوده است.محاکمه این شهروند ایرانی به نام منصور ارباب سیر در آمریکا همچنان ادامه دارد.
در مقابل، دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد نیز، با ارسال متنی به روزنامه واشنگتن پست، گزارش ضد ایرانی این روزنامه را تکذیب کرد.
در گزارش روزنامه الرای کویت ادعا شده است: مقامات ایرانی به دلیل ترس از تحت تاثیر قرار گرفتن مذاکرات هسته ای در بغداد برنامه ترور مقامات مخالف ایران در کشورهای مختلف جهان را متوقف کرده اند. سازمان های جاسوسی غربی دریافته اند که ایران می خواهد قواعد بازی را تغییر دهد و قواعد بازی جنگ سرد را حاکم بکند و حتی سیاستمداران پناهنده به دیگر کشورها نیز امنیت نخواهند داشت بلکه در معرض ترورهای ایران قرار خواهند داشت.
ایران برای دسترسی به افراد مورد نظر خود در شهرهای بسیار امن مانند پاریس و واشنگتن با شبکه های جنایتکار جهانی ارتباط برقرار کرده است. ایران به خلافکاران بین المللی پناه می دهد و امکان استفاده از وسایل ارتباطی و نقل و انتقال پول را برای آنها فراهم می کند و در مقابل، این گروه های خلافکار بین المللی به سود ایران در کشورهایی مانند قزاقستان، تایلند، هند، فرانسه و آمریکا دست به ترور می زنند.
در ادامه این گزارش آمده است: برنامه ترور مقامات لبنانی در داخل و خارج از این کشور هم بخشی از برنامه ریزی ایران است که از جمله می توان به برنامه ترور سعد حریری نخست وزیر سابق و سمیر جعجع از سیاستمداران برجسته لبنان اشاره کرد. حریری بارها از سوی کشورهای عربی و غربی هشدارهایی درباره ترورش دریافت کرد و به همین دلیل لبنان را ترک کرد و از مدت ها پیش تاکنون در خارج از لبنان به سر می برد.
چندی پیش سمیر جعجع از سیاستمداران ارشد لبنان از ناکامی برنامه ترور خود خبر داده بود. کارشناسان آمریکایی در بازدید از محل ترور جعجع گفته اند که تروریست ها قصد داشتند از دو نوع اسلحه برای تخریب شیشه ضدگلوله و قتل او استفاده کنند.
پیش از این برخی خبرها از راه اندازی جوخه های ترور از سوی جمهوری اسلامی زیر نظر تائب منتشر شده بود. این جوخه های ترور وظیفه دارند مخالفان نظام را نابود کنند.
جوخه های ترور جمهوری اسلامی پناهندگان سیاسی سرشناس را هدف قرار می دهند
روزنامه کویتی الرای در جوسازی جدیدی علیه ایران با انتشار گزارشی با عنوان “ترور های ایران به لبنان می رسد” مدعی شد: در راستای خبر روزنامه واشنگتن پست درباره برنامه ایران برای انجام ترورهایی در کشورهای مختلف، سعد حریری، سمیر جعجع و ولید جنبلاط چهره های برجسته جناح مخالف سوریه در لبنان نیز در برنامه ترور ایران بوده اند.”به گزارش عصر ایران، در این گزارش روزنامه کویتی پیش بینی شده است که رسانه های آمریکا در هفته های آینده مطالب بیشتری را درباره شبکه ایرانی ترور سیاستمداران و دیپلمات ها در کشورهای مختالف جهان منتشر خواهند کرد. روزنامه الرای گفته که این اطلاعات را از منابع آمریکایی به دست اورده است.
روزنامه “واشنگتن پست” چند روز پیش از این مدعی وجود برنامه مفصل ایران برای ترور دیپلمات ها و مقامات خارجی در کشورهای مختلف شده بود.
براساس این ادعا، ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن و بازداشت یک شهروند ایرانی متهم به دخالت در این ترور نیز در همین چارچوب بوده است.محاکمه این شهروند ایرانی به نام منصور ارباب سیر در آمریکا همچنان ادامه دارد.
در مقابل، دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد نیز، با ارسال متنی به روزنامه واشنگتن پست، گزارش ضد ایرانی این روزنامه را تکذیب کرد.
در گزارش روزنامه الرای کویت ادعا شده است: مقامات ایرانی به دلیل ترس از تحت تاثیر قرار گرفتن مذاکرات هسته ای در بغداد برنامه ترور مقامات مخالف ایران در کشورهای مختلف جهان را متوقف کرده اند. سازمان های جاسوسی غربی دریافته اند که ایران می خواهد قواعد بازی را تغییر دهد و قواعد بازی جنگ سرد را حاکم بکند و حتی سیاستمداران پناهنده به دیگر کشورها نیز امنیت نخواهند داشت بلکه در معرض ترورهای ایران قرار خواهند داشت.
ایران برای دسترسی به افراد مورد نظر خود در شهرهای بسیار امن مانند پاریس و واشنگتن با شبکه های جنایتکار جهانی ارتباط برقرار کرده است. ایران به خلافکاران بین المللی پناه می دهد و امکان استفاده از وسایل ارتباطی و نقل و انتقال پول را برای آنها فراهم می کند و در مقابل، این گروه های خلافکار بین المللی به سود ایران در کشورهایی مانند قزاقستان، تایلند، هند، فرانسه و آمریکا دست به ترور می زنند.
در ادامه این گزارش آمده است: برنامه ترور مقامات لبنانی در داخل و خارج از این کشور هم بخشی از برنامه ریزی ایران است که از جمله می توان به برنامه ترور سعد حریری نخست وزیر سابق و سمیر جعجع از سیاستمداران برجسته لبنان اشاره کرد. حریری بارها از سوی کشورهای عربی و غربی هشدارهایی درباره ترورش دریافت کرد و به همین دلیل لبنان را ترک کرد و از مدت ها پیش تاکنون در خارج از لبنان به سر می برد.
چندی پیش سمیر جعجع از سیاستمداران ارشد لبنان از ناکامی برنامه ترور خود خبر داده بود. کارشناسان آمریکایی در بازدید از محل ترور جعجع گفته اند که تروریست ها قصد داشتند از دو نوع اسلحه برای تخریب شیشه ضدگلوله و قتل او استفاده کنند.
پیش از این برخی خبرها از راه اندازی جوخه های ترور از سوی جمهوری اسلامی زیر نظر تائب منتشر شده بود. این جوخه های ترور وظیفه دارند مخالفان نظام را نابود کنند.
به رغم موافقت نتانیاهو، باراک و لیبرمن
به گزارش بی بی سی این روزنامه مینویسد به رغم این که سیاست رسمی اسرائیل درباره ایران “باز بودن همه گزینهها” عنوان شده است، مقامات عالی دفاعی و امنیتی در مقطع کنونی با حمله نظامی به ایران مخالفند.
به گزارش این روزنامه ژنرال بنی گانتس، فرمانده ارتش اسرائیل و تامیر پاردو، رییس موساد، از جمله مقامات ارشدی هستند که با حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران مخالفند.
ژنرال بنی گانتس نزدیک به یک ماه پیش اعلام کرده بود که از نظر او ایران در پی ساخت سلاح هستهای نیست.
گانتس رهبری ایران را “منطقی” خوانده بود.این اظهار نظر در تقابل با گفتههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بود که رهبری ایران را “دیوانه” خوانده بود.
به نوشته یدیعوت آهارونوت نتانیاهو، به همراه وزرای دفاع و خارجهاش، ایهود باراک و آویگدور لیبرمن، از حمله نظامی به ایران پشتیبانی میکنند.
این روزنامه از قول “یک مقام سیاسی ارشد”، که نامش را فاش نکرده است، مینویسد: “مساله اصلی این است که نتانیاهو اساسا در این باره [برنامه هستهای ایران] به اوباما اعتماد ندارد”.
بنیامین نتانیاهو دو هفته پیش گفته بود که از نظر او ایران از فرصت مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ برای “فریب دادن جهان” استفاده میکند. او برنامه هستهای ایران را مشابه کره شمالی توصیف کرده و جمهوری اسلامی را به ساخت تسلیحات هستهای متهم کرده بود.
اما علاوه بر فرمانده ارتش و رییس موساد، شائول موفاز، رییس حزب کادیما،چندین وزیر کابینه آقای نتانیاهو و مقامات عالی دیگر نیز با دیدگاه او به مساله هستهای ایران مخالفند.
مئیر داگان، رییس سابق موساد، ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل و یووال دیسکین، رئیس سابق سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) از جمله کسانی هستند که مخالفتهای تندی را با سیاست نخست وزیر اسرائیل در این زمینه ابراز کردهاند.
اکثریت اعضای شورای دفاعی اسرائیل با حمله به ایران مخالف هستند
روزنامه اسرائیلی یدیعوت آهارونوت در گزارشی که امروز، ۳۱ مه(۱۱ خرداد) منتشر کرده نوشته است که از میان نه نفر عضو شورای دفاعی اسرائیل، اکثریتشان با حمله به تاسیسات هستهای ایران مخالفند.به گزارش بی بی سی این روزنامه مینویسد به رغم این که سیاست رسمی اسرائیل درباره ایران “باز بودن همه گزینهها” عنوان شده است، مقامات عالی دفاعی و امنیتی در مقطع کنونی با حمله نظامی به ایران مخالفند.
به گزارش این روزنامه ژنرال بنی گانتس، فرمانده ارتش اسرائیل و تامیر پاردو، رییس موساد، از جمله مقامات ارشدی هستند که با حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران مخالفند.
ژنرال بنی گانتس نزدیک به یک ماه پیش اعلام کرده بود که از نظر او ایران در پی ساخت سلاح هستهای نیست.
گانتس رهبری ایران را “منطقی” خوانده بود.این اظهار نظر در تقابل با گفتههای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل بود که رهبری ایران را “دیوانه” خوانده بود.
به نوشته یدیعوت آهارونوت نتانیاهو، به همراه وزرای دفاع و خارجهاش، ایهود باراک و آویگدور لیبرمن، از حمله نظامی به ایران پشتیبانی میکنند.
این روزنامه از قول “یک مقام سیاسی ارشد”، که نامش را فاش نکرده است، مینویسد: “مساله اصلی این است که نتانیاهو اساسا در این باره [برنامه هستهای ایران] به اوباما اعتماد ندارد”.
بنیامین نتانیاهو دو هفته پیش گفته بود که از نظر او ایران از فرصت مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ برای “فریب دادن جهان” استفاده میکند. او برنامه هستهای ایران را مشابه کره شمالی توصیف کرده و جمهوری اسلامی را به ساخت تسلیحات هستهای متهم کرده بود.
اما علاوه بر فرمانده ارتش و رییس موساد، شائول موفاز، رییس حزب کادیما،چندین وزیر کابینه آقای نتانیاهو و مقامات عالی دیگر نیز با دیدگاه او به مساله هستهای ایران مخالفند.
مئیر داگان، رییس سابق موساد، ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل و یووال دیسکین، رئیس سابق سازمان امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) از جمله کسانی هستند که مخالفتهای تندی را با سیاست نخست وزیر اسرائیل در این زمینه ابراز کردهاند.
علم الهدی با تاکید بر ضرورت پدافند فرهنگی دانشگاه
به گزارش مهر، سید احمد علم الهدی در ششمین نشست معاونان فرهنگی دانشگاههای سراسر کشور و نمایندگان وزیر در هیات های نظارت بر تشکل های اسلامی دانشگاههای کشور از اقدامات وزیر علوم فعلی که در نظر بسیاری از تحلیلگران تندروانه است تشکر کرد و گفت:« من دعاگوی دکتر دانشجو هستم چراکه ما وزارت علوم اسلامی را در دوران وزارت کنونی وی لمس کردیم با این استقامت و مقاومتی که ایشان در مسائل ارزشی دارند زمینه خوبی برای فضاسازی ارزشی شده است.»
وی ادامه داد:«ما نباید فراموش کنیم دانشگاه جای تضارب افکار و اندیشه است اما جای آزادی عملی نیست. در دانشگاه اندیشه آزاد است نه عمل. اگر در دانشگاه فکر و حرف محدود شد، دانشگاه پویایی خود را از دست می دهد و دانشگاه رشد نخواهد داشت.»
امام جمعه مشهد افزود: دانشگاه محیط آزادی عمل نیست اگر اینگونه بود دزد می توانست در دانشگاه دزدی کند و جانی می توانست آدم بکشد .»
وی سپس از واژه پدافند فرهنگی استفاده کرد و ادامه داد: جریان انتظامی امنیتی دانشگاه باید مسئولیت کامل پدافند فرهنگی را با پیشگیری از عمل به عهده بگیرد.مهم این است که برای ارزشها فضا بسازیم در این مسیر ابتدا نیاز به یک پدافند فرهنگی در محیط دانشگاه است که مجری این پدافند باید فردی به غیر از مسئول فرهنگی دانشگاه باشد، چون اگر مسئول فرهنگی در محیط فرهنگی وارد حوزه اجرائیات و برخورد شود در فضاسازی فرهنگی ارزشها موفق نخواهد شد.
وی یادآورشد: در محیط دانشگاه پدافند باید به وسیله جریان دیگری مثل حراست صورت گیرد و در دانشگاه اگر پدافند فرهنگی نشود فضاسازی ارزشها ممکن نیست؛مشکلی که ما داریم این است که تمام مسائل به عهده جریان معاونت فرهنگی بوده و این اشتباه بزرگی است که وقتی بنا شد پدافند را معاونت فرهنگی انجام دهد در برنامه ریزی و اجرا یقینا در برنامه ریزی ارزشها موفق نخواهد بود.
دانشگاه جای آزادی عمل نیست،فسادها زیر سر اساتید است
علم الهدی امام جمعه مشهد در سخنانی عجیب و مبهم ریشه فساد در دانشگاه های کشور را زیر سر اساتید دانست و ادعا کرد: نه در مسائل سیاسی اجتماعی دانشجو مقصر است نه در مسائل فرهنگی. حرکت های ناهنجار سیاسی اجتماعی که در محیط دانشگاه بوسیله دانشجو صورت می گیرد وقتی که پیگیری می شود میبینید پشتش اساتیدند. مسائل فساد اخلاقی هم همین است.مفاسد اخلاقی دانشگاه هم زیر سر اساتید است.»به گزارش مهر، سید احمد علم الهدی در ششمین نشست معاونان فرهنگی دانشگاههای سراسر کشور و نمایندگان وزیر در هیات های نظارت بر تشکل های اسلامی دانشگاههای کشور از اقدامات وزیر علوم فعلی که در نظر بسیاری از تحلیلگران تندروانه است تشکر کرد و گفت:« من دعاگوی دکتر دانشجو هستم چراکه ما وزارت علوم اسلامی را در دوران وزارت کنونی وی لمس کردیم با این استقامت و مقاومتی که ایشان در مسائل ارزشی دارند زمینه خوبی برای فضاسازی ارزشی شده است.»
وی ادامه داد:«ما نباید فراموش کنیم دانشگاه جای تضارب افکار و اندیشه است اما جای آزادی عملی نیست. در دانشگاه اندیشه آزاد است نه عمل. اگر در دانشگاه فکر و حرف محدود شد، دانشگاه پویایی خود را از دست می دهد و دانشگاه رشد نخواهد داشت.»
امام جمعه مشهد افزود: دانشگاه محیط آزادی عمل نیست اگر اینگونه بود دزد می توانست در دانشگاه دزدی کند و جانی می توانست آدم بکشد .»
وی سپس از واژه پدافند فرهنگی استفاده کرد و ادامه داد: جریان انتظامی امنیتی دانشگاه باید مسئولیت کامل پدافند فرهنگی را با پیشگیری از عمل به عهده بگیرد.مهم این است که برای ارزشها فضا بسازیم در این مسیر ابتدا نیاز به یک پدافند فرهنگی در محیط دانشگاه است که مجری این پدافند باید فردی به غیر از مسئول فرهنگی دانشگاه باشد، چون اگر مسئول فرهنگی در محیط فرهنگی وارد حوزه اجرائیات و برخورد شود در فضاسازی فرهنگی ارزشها موفق نخواهد شد.
وی یادآورشد: در محیط دانشگاه پدافند باید به وسیله جریان دیگری مثل حراست صورت گیرد و در دانشگاه اگر پدافند فرهنگی نشود فضاسازی ارزشها ممکن نیست؛مشکلی که ما داریم این است که تمام مسائل به عهده جریان معاونت فرهنگی بوده و این اشتباه بزرگی است که وقتی بنا شد پدافند را معاونت فرهنگی انجام دهد در برنامه ریزی و اجرا یقینا در برنامه ریزی ارزشها موفق نخواهد بود.
پیش بینی فاینشنال تایمز از آینده سیاسی ایران
به گزارش سایت خبری انتخاب ، این روزنامه در ادامه آورده است :«برخی از ناظران سیاسی از احتمال شکست علی لاریجانی در انتخابات درون مجلس نگران بودند. اما در جلسه ی روز دوشنبه ی مجلس با حضور ۲۷۵ نماینده، ۱۷۳ نفر از لاریجانی حمایت کردند. رقیب اصلی او برای کسب صندلی ریاست غلامعلی حداد عادل است که از سوی تندروهای حاضر در مجلس حمایت می شود. او تنها ۱۰۰ رای از آن خود کرد.»
دوره ی جدید مجلس روز یکشنبه اولین جلسه خود را تشکیل داد و به زودی اعتبارنامه نمایندگان هم برای تایید به رای گذاشته می شود اما موضوعی که مشخص است، پیروزی لاریجانی است که حتمی به نظر می رسد.
محمد جواد حصار، یک تحلیگلر سیاسی اصلاح طلب گفت: انتخاب مجدد لاریجانی نشان دهنده ی تسلط اصولگرایان میانه رو بر مجلس نهم است.
وی افزود: لاریجانی می تواند از موقعیت خود به عنوان رئیس مجلس استفاده کرده تا بیشتر جلوی چشم مردم باشد و برای ریاست جمهوری به عرصه کاندیداتوری وارد شود.
البته، پارلمان ایران تصمیم گیرنده ی مهمی نیست، اما ترکیب مجلس نشان دهنده ی آن است که کدام جهت قدرت و نفوذ دارد و می تواند در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود.
انتخاب مجدد لاریجانی همزمان با مذاکرات حساس ایران با ۶ قدرت جهانی بر سر برنامه هسته ای انجام شده است.
لاریجانی، مذاکره کننده هسته ی سابق ایران ایران از تعامل با کشورهای غربی در جهت حل مسئله هسته ای حمایت کرده است.
بنا بر ادعای فاینشنال تایمز وی فردی هست که سیاستمداران اصلاح طلب را تحمل کرده و در طول سال های گذشته، فردی برجسته در تضعیف احمدی نژاد محسوب می شده است.
فایننشال تایمز در ادامه نوشت: احمدی نژاد درصدد پیدا کردن متحدی نزدیک برای جانشینی خود است. البته، رئیس جمهور ایران با فشار رو به رشد از سوی پارلمان و قوه قضائیه بر سر تخلف از قانون مواجه است.
این روزنامه افزود: پارلمان به تازگی حداقل ۳ شکایت از رئیس جمهور را به قوه قضائیه ارسال کرده است. این در حالی است که برخی نزدیکان احمدی نژاد متهم به دخالت در اختلاس ۲.۸ میلیارد دلاری هستند.
محاکمه ی بیش از ۳۰ فعال اقتصادی بر سر فساد مالی، رئیس جمهور را بیش از پیش تضعیف کرده است.
فاینشنال تایمز همچنین گزارش داد:«تحلیلگران معتقدند که اصولگرایان مخالف احمدی نژاد در پارلمان و قوه قضائیه در حال اماده کردن فضا برای شکایت و تحت تعقیب قرار دادن مقامات ارشد از جمله احمدی نژاد هستند.»
کاندیداتوری لاریجانی و محاکمه احمدی نژاد
روزنامه فایننشنال تایمز با ارائه تحلیلی از آرایش سیاسی ایران بعد از انتخابات مجلس شورای اسلامی نوشت: یک سیاستمدار میانه رو که مشهور به مخالفت با احمدی نژاد رئیس جمور ایران است، مجددا به ریاست مجلس ایران برگزیده شد و همین موضوع به گمانه زنی ها در خصوص احتمال کاندیداتوری لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری دامن زده است.به گزارش سایت خبری انتخاب ، این روزنامه در ادامه آورده است :«برخی از ناظران سیاسی از احتمال شکست علی لاریجانی در انتخابات درون مجلس نگران بودند. اما در جلسه ی روز دوشنبه ی مجلس با حضور ۲۷۵ نماینده، ۱۷۳ نفر از لاریجانی حمایت کردند. رقیب اصلی او برای کسب صندلی ریاست غلامعلی حداد عادل است که از سوی تندروهای حاضر در مجلس حمایت می شود. او تنها ۱۰۰ رای از آن خود کرد.»
دوره ی جدید مجلس روز یکشنبه اولین جلسه خود را تشکیل داد و به زودی اعتبارنامه نمایندگان هم برای تایید به رای گذاشته می شود اما موضوعی که مشخص است، پیروزی لاریجانی است که حتمی به نظر می رسد.
محمد جواد حصار، یک تحلیگلر سیاسی اصلاح طلب گفت: انتخاب مجدد لاریجانی نشان دهنده ی تسلط اصولگرایان میانه رو بر مجلس نهم است.
وی افزود: لاریجانی می تواند از موقعیت خود به عنوان رئیس مجلس استفاده کرده تا بیشتر جلوی چشم مردم باشد و برای ریاست جمهوری به عرصه کاندیداتوری وارد شود.
البته، پارلمان ایران تصمیم گیرنده ی مهمی نیست، اما ترکیب مجلس نشان دهنده ی آن است که کدام جهت قدرت و نفوذ دارد و می تواند در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود.
انتخاب مجدد لاریجانی همزمان با مذاکرات حساس ایران با ۶ قدرت جهانی بر سر برنامه هسته ای انجام شده است.
لاریجانی، مذاکره کننده هسته ی سابق ایران ایران از تعامل با کشورهای غربی در جهت حل مسئله هسته ای حمایت کرده است.
بنا بر ادعای فاینشنال تایمز وی فردی هست که سیاستمداران اصلاح طلب را تحمل کرده و در طول سال های گذشته، فردی برجسته در تضعیف احمدی نژاد محسوب می شده است.
فایننشال تایمز در ادامه نوشت: احمدی نژاد درصدد پیدا کردن متحدی نزدیک برای جانشینی خود است. البته، رئیس جمهور ایران با فشار رو به رشد از سوی پارلمان و قوه قضائیه بر سر تخلف از قانون مواجه است.
این روزنامه افزود: پارلمان به تازگی حداقل ۳ شکایت از رئیس جمهور را به قوه قضائیه ارسال کرده است. این در حالی است که برخی نزدیکان احمدی نژاد متهم به دخالت در اختلاس ۲.۸ میلیارد دلاری هستند.
محاکمه ی بیش از ۳۰ فعال اقتصادی بر سر فساد مالی، رئیس جمهور را بیش از پیش تضعیف کرده است.
فاینشنال تایمز همچنین گزارش داد:«تحلیلگران معتقدند که اصولگرایان مخالف احمدی نژاد در پارلمان و قوه قضائیه در حال اماده کردن فضا برای شکایت و تحت تعقیب قرار دادن مقامات ارشد از جمله احمدی نژاد هستند.»
بازدید فرمانده کل سپاه از ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ
فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه فرمانده نیروی دریایی سپاه از جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک بازدید به عمل آوردند. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی کل سپاه، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه از جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک بازدید به عمل آوردند.
نتشار فیلم سخنرانی جنجالی احمدی نژاد در حضور نمایندگان مجلس
- آیا انقلاب شده که ما یک حکومتی درست کنیم و با هم دیگر حزب بازی در بیاریم و بجنگیم تا این، آن یکی را خراب کند و بیاید سر قدرت؟ هر کسی هم رسید سر قدرت، جیبش خودش و فامیلهایش را پر کند و بعد هم هزار نوع مسائل فرعی درست کنیم.
- آیا برای این انقلاب شد که بخش عمدهای از مدیران ارشد کشور از جنوب شهر، از روستاها، از جاهای دور بلند شوند و بیایند بروند بالا نشین شهر تهران شوند؟ وقتی این افراد آمدند در مسئولیت، دو زار نداشتند که برای زندگی اشان خرج کنند، ولی بعد بشوند میلیاردر و صاحب کارخانه و تجارت.
- الان بعضی جاها که میرویم میگویند ما مشکلات فرهنگی داریم. مشکلات فرهنگی در برخورد نیست؛ به خدا در برخورد نیست.
-رئیس بازرسی کل کشور هم که هی راه میرود و به دولت فحش میدهد. اما کسی جز خدای متعال بر مجلس نظارت نمیکند.
-خدا روزی را نیارد که مردمی که ما را انتخاب کردهاند بگویند، حیف، چی میخواستیم و چی شد.
- دولت بودجه تصویب میکند و مجلس هم برای خودش و در این وسط ملت هم بیخیال.
- ملت از همه چیزش گذشته است و به خدا بد است این بودجه مصوب سال ۱۳۹۱ پس فردا منتشر شود؛ والله من باید سرم را از خجالت باید بیارم پائین. فلان نهاد ۳۰ کارمند دارد، ۳۰ میلیارد بودجهاش است و آن یکی ۵۰۰ کارمند دارد، ۵۰۰ میلیارد بودجه دارد، بدون اینکه خدماتی به مردم بدهند.
- بعضی مسائل را که هم شما میدانید و هم ما، نمیتوانیم بگوییم که اگر بیان شود دنیا میریزد بر سر ملت ما و البته تحملش نیز بسیار سخت است.
- ای کاش مجلس همین جا میماند. اینجا همه به هم نزدیکتر صمیمیتر بودند. حالا همه رفتند زیر آن هرم بزرگ و ۲۰۰ میلیارد تومان امسال بودجه گذاشتهاند برای کار عمرانی مجلس، خدا بده برکت. ۱۳۵ میلیارد هم گذاشتهاند برای دفاتر نمایندهها. نفری ۴۵۰ میلیون تومان. خدا به داد همه ما برسد.
فلان نهاد ۳۰ کارمند دارد، ۳۰ میلیارد بودجهاش است!
سایت «شبکه ایران» وابسته به موسسه ایران٬ فیلم کامل سخنرانی منتشر نشده محمود احمدینژاد در جمع گروهی از نمایندگان مجلس نهم که در آن انتقادهایی متوجه مجلس٬ قوه قضائیه و احزاب شده را منتشر کرد.
به گزارش دیگربان احمدینژاد ۳۱ اردیبهشت ماه امسال در ساختمان مجلس قدیم با گروهی از نمایندگان مجلس نهم دیدار و گفتگو کرده بود که پیشتر بخشهایی از اظهاراتش در رسانهها منتشر شده بود.
در این سخنرانی وی از مجلس شورای اسلامی به خاطر اعمال تغییرات گسترده در لایحه بودجه انتقاد شدیدی کرد.
برخی از نکات مهم این سخنرانی چالش برانگیز به شرح زیر هستند:
-خدا از آن کسانی که در این کشور گروه بازی و باند بازی را راه انداختند، نگذرد؛ کسانی که قدرت را جای خدا، دین و مکتب نشاندند.- آیا انقلاب شده که ما یک حکومتی درست کنیم و با هم دیگر حزب بازی در بیاریم و بجنگیم تا این، آن یکی را خراب کند و بیاید سر قدرت؟ هر کسی هم رسید سر قدرت، جیبش خودش و فامیلهایش را پر کند و بعد هم هزار نوع مسائل فرعی درست کنیم.
- آیا برای این انقلاب شد که بخش عمدهای از مدیران ارشد کشور از جنوب شهر، از روستاها، از جاهای دور بلند شوند و بیایند بروند بالا نشین شهر تهران شوند؟ وقتی این افراد آمدند در مسئولیت، دو زار نداشتند که برای زندگی اشان خرج کنند، ولی بعد بشوند میلیاردر و صاحب کارخانه و تجارت.
- الان بعضی جاها که میرویم میگویند ما مشکلات فرهنگی داریم. مشکلات فرهنگی در برخورد نیست؛ به خدا در برخورد نیست.
-رئیس بازرسی کل کشور هم که هی راه میرود و به دولت فحش میدهد. اما کسی جز خدای متعال بر مجلس نظارت نمیکند.
-خدا روزی را نیارد که مردمی که ما را انتخاب کردهاند بگویند، حیف، چی میخواستیم و چی شد.
- دولت بودجه تصویب میکند و مجلس هم برای خودش و در این وسط ملت هم بیخیال.
- ملت از همه چیزش گذشته است و به خدا بد است این بودجه مصوب سال ۱۳۹۱ پس فردا منتشر شود؛ والله من باید سرم را از خجالت باید بیارم پائین. فلان نهاد ۳۰ کارمند دارد، ۳۰ میلیارد بودجهاش است و آن یکی ۵۰۰ کارمند دارد، ۵۰۰ میلیارد بودجه دارد، بدون اینکه خدماتی به مردم بدهند.
- بعضی مسائل را که هم شما میدانید و هم ما، نمیتوانیم بگوییم که اگر بیان شود دنیا میریزد بر سر ملت ما و البته تحملش نیز بسیار سخت است.
- ای کاش مجلس همین جا میماند. اینجا همه به هم نزدیکتر صمیمیتر بودند. حالا همه رفتند زیر آن هرم بزرگ و ۲۰۰ میلیارد تومان امسال بودجه گذاشتهاند برای کار عمرانی مجلس، خدا بده برکت. ۱۳۵ میلیارد هم گذاشتهاند برای دفاتر نمایندهها. نفری ۴۵۰ میلیون تومان. خدا به داد همه ما برسد.
ضرغامی از سیاستگذاری امنیتی صدا و سیما پردهبرداری کرد:
رهبری گفت مردم کف خیابان را از آن «سیزده میلیون» جدا نشان دهید
عزتالله
ضرغامی، رئیس صداوسیمای جمهوری اسلامی در سخنانی از برخی ترفندهای
صداوسیما برای آرام کردن مردم در اعتراضات پس از دهمین دوره انتخابات ریاست
جمهوری در ایران پرده برداشت. وی گفت رهبر جمهوری اسلامی هم در اینباره دستوراتی داد. رئیس سازمان صدا و سیما گفت: تلاش دشمن این است که نشان دهد مردم امیدی به آینده ندارند. باید به مردم امید دهیم و خدمات دولت گفته شود.
به گزارش فارس، سیدعزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما در همایش امنیت پایدار که به همت دانشگاه امام حسین (ع) برگزار شد، گفت: امنیتی کردن اموری که امنیتی نیست، خود باعث از بین بردن امنیت پایدار میشود.
وی افزود: یکی از بهترین پایلوتهای بررسی این موضوع فتنه ۸۸ است. حادثه فتنه در اوج قدرتمندی نظام و مشارکت بالای مردم ناگهان اتفاق میافتد و خیلیها را غافلگیر میکند.
ضرغامی ادامه داد: نیروهایی قبل از وقوع فتنه در جامعه وارد میشد که دیده نمیشد و از دید خواص مغفول مانده بود اما اثرگذاری خود را گذاشت.
رئیس سازمان صدا و سیما خاطرنشان کرد: همانطور که آنها بعدا اعلام کردند، بحثشان تقلب نبود و مشکل به وجود آمده ناشی از چیزهای دیگری بود که کم کم آن را اعلام کردند.
ضرغامی در ادامه تصریح کرد: بخشی
از کار مقابله با فتنه جمع کردن کف خیابانها بود که توسط نهادهای امنیتی
انجام میشد و در کنار آن باید بر روی افکار عمومی کار بسیار وسیعی انجام
میشد.
وی افزود: مقام
معظم رهبری در آن زمان از ما خواستند که جداسازی کنیم و نشان دهیم افرادی
که الان در کف خیابانها امنیت را بر هم میزنند، غیر از ۱۳ میلیونی هستند
که به جریان مقابل رأی دادند.
ضرغامی با بیان اینکه گفتوگوهای تلویزیونی و مصاحبههای زیادی در این خصوص صورت گرفت، گفت: من
شخصا با سران فتنه گفتوگو کردم و به آنها گفتم شما هم بیایید و گفتوگو
کنید اما آنها میخواستند یک طرفه بیایند و بیانیه بخوانند، از طرفی برخی
از آقایان هم نیامدند و میخواستند ببینند در آینده چه میشود و بخشی هم که
مخالف فتنه بودند، برای صحبت کردن شرط میگذاشتند و میخواستند بسیار تند
صحبت کنند.
رئیس سازمان صدا و سیما با بیان اینکه اصلیترین کار ما عادیسازی شرایط بود، گفت: مصاحبههایی با مردم صورت میگرفت که آنها عمل فتنهگران را تقبیح میکردند و این به عادی شدن شرایط کمک میکرد.
ضرغامی ادامه داد: همین
طور در چهار سال پیش و ایام عید که آمریکا تبلیغات فراوانی برای حمله به
ایران میکرد، ما در جهت خنثیسازی آن گزارشهایی از عادی بودن شرایط در
ایران و خرید شب عید مردم پخش میکردیم که این خودش یک کار امنیتی بود.
وی افزود: اگر ادبیات و فرهنگ امنیتی مشترک مبتنی بر مردم داشته باشیم، امنیت کشور در سطح بالایی تضمین میشود.
ضرغامی خاطرنشان کرد: رسانه
ملی به دلیل فراگیری و تأثیرگذاری و مقدم بودن بر جنگ نرم برای همه
موضوعات برنامهریزی دارد همچنین امیدبخشی و ارائه چهره مطلوب از جامعه از
موارد مهم ایجاد امنیت پایدار است.
وی ادامه داد: تلاش
دشمن این است که نشان دهد مردم امیدی به آینده ندارند و مأیوس هستند و
هرگونه سیاهنمایی و تخریب که به اسم انتقاد و دفاع از مردم و حتی برای
اعتمادسازی صورت میگیرد، امری نادرست است.
رئیس سازمان صدا و سیما در ادامه خاطرنشان کرد: برخی
میگویند دولت را نباید مثل سابق تعریف کرد و یا وقتی خدمات دولت را
میگوییم، حرفهایی به ما میزنند باید به مردم امید دهیم و خدمات دولت
گفته شود.
ضرغامی تأکید کرد: امروز ما جنگ اقتصادی داریم و دشمن میخواهد اقتصاد ما را شرطی کند.
وی افزود: در
جلسهای که با رئیس جمهور و برخی وزرا و نهادهای امنیتی داشتیم، مطلبی را
گفتم و آن این بود که چند هفته پیش در حال پیادهروی نزدیک سبزه میدان بودم
که دیدم انگار چند نفر در حال دعوا هستند و مردم جمع شدهاند اما جلوتر
رفتم و دیدم که دعوا نیست و آقایی وسط جمع ایستاده و با موبایل قیمت دلار و
اجناس را میگیرد و بلند میگوید و بقیه در گوشهای قیمت اجناس را در
سراسر کشور اعلام میکردند؛ حال معلوم نیست آدمی که معلوم نیست با کجا
ارتباط دارد، قیمت را در کشور تعیین میکند.
ضرغامی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد: دستگاههای امنیتساز و سپاه باید توجه کنند که کشور و دولت را کمک کنند تا دولت بار را جلو ببرد و در جنگ اقتصادی موفق شویم.
وی با بیان اینکه امیدبخشی به جامعه در هر مقطعی ارتباط تنگاتنگ با امنیت پایدار را دارد، گفت: تقویت باورهای دینی از دیگر ضرورتهای امنیت پایدار است.
رئیس سازمان صدا و سیما با اشاره به دیدار اخیرش با آیتالله سیستانی اظهار داشت: در این دیدار ایشان ناراحت بودند و میگفتند یک کسی حرفی زده، کتاب شده و همین طور از گذشته مانده و بستر دین را خراب کرده است.
وی ادامه داد: سخنرانیهایی که در صدا و سیما پخش میشود، در تراز بالای سخنرانیهای موجود است.
وی تصریح کرد: در
معارف دین بسیاری از تهدیدات پاسخ داده شده است به عنوان مثال شاید اگر
سریال مختار قبل از فتنه پخش میشد، به این خوبی هضم نمیشد. اما دیدیم شباهت ساکتین فتنه، توابین و غیره مفاهیم مشترکی در سریال مختارنامه و فتنه بود.
ضرغامی با اشاره به نقش شبکههای ماهوارهای در داخل کشور گفت: یکی
از بسترهایی که شبکههای ماهوارهای برای پیشبرد اهدافشان در مقابله با
نظام فراهم میکند، از طریق برنامههای سرگرمی است و چون ما به درستی از
این بستر استفاده نکردیم، مخاطب از شبکههای ماهوارهای استفاده میکند.
رئیس سازمان صدا و سیما ادامه داد: در
دوره فتنه برخی فیلمها برای مردم از طریق صداوسیما پخش میشد که در این
زمان کمپانی یونیورسال به ما گفت شما از فیلم ما استفاده سیاسی کردید و از
ما شکایت کرد و مدعی شد مردم در خیابانها در حال دفاع بودند و شما با پخش
فیلم ارباب حلقهها باعث شدید جوانها به خیابانها نروند. شما ببینید آنها تا چه حد میخواهند در امور ما دخالت کنند.
وی افزود: از
طرف دیگر دیدیم مجری شبکه ۲ برای اجرای برنامهای که به صدا و سیما هم
ارتباطی نداشت، به زنجان رفت و از بس مردم تفریحات و سرگرمیشان کم بود،
دیدیم که چه جمعیتی به این مراسم آمد و آن حادثه ناگوار اتفاق افتاد. این نشان میدهد نیاز به برنامههای سرگرمی خیلی بیشتر از این است.
رئیس سازمان صدا و سیما در پایان با اشاره به پرونده هستهای ایران گفت: پرونده
هستهای ما ابعاد مختلفی دارد و آنقدر که ما از این پرونده برای اثبات
حقانیت جمهوری اسلامی استفاده کردیم، از هیچ پروژهای بهره نبردیم.
هرانا؛ اخراج عبدالرضا قنبری از آموزش و پرورش و ممانعت از ارسال دفاعیه
خبرگزاری هرانا – مسئولین آموزش و پرورش پاکدشت حکم اخراج عبدالرضا قنبری از این اداره را صادر و به وی در زندان ابلاغ نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عبدالرضا قنبری، معلم محکوم به اعدام
اخیرا از سوی آموزش و پرورش شهرستان پاکدشت اخراج شده است و مسئولین زندان
اوین نیز از ارسال دفاعیه این زندانی در رابطه با حکم آموزش و پرورش
جلوگیری میکنند.
هم چنین بنا بر گزارشات رسیده دادستانی
تهران نیز از وکالت آقای علیزاده در پرونده این معلم در بند مخالفت کرده
است، دادستانی تهران علت مخالفت با این امر را اعلام نکرده است، خانواده
این زندانی میگویند عبدالرضا قنبری در مراحل دادرسی از حق اختیار وکیل
محروم بوده است.
عبدالرضا قنبری آموزگار ادبیات فارسی یکی از مدارس پاکدشت، استاد دانشگاه و از بازداشت شدگان وقایع ۶ دی (عاشورای ۸۸) است که به اتهام محاربه از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد و این حکم عینا از سوی دیوان عالی کشور تائید شد.
نزدیکان این زندانی به گزارشگر هرانا گفتند: «مادر این زندانی به شدت دچار آلزایمر شده است و درخواست آقای قنبری برای ملاقات با مادرش نیز تاکنون با مخالفت مسئولین زندان و دستگاه قضایی همراه بوده است.»
اسفند ماه سال گذشته تقاضای عفو و بخشودگی این معلم از سوی دستگاه قضایی رد شده است، حکم این معلم هم اکنون در دایره اجرای احکام زندان اوین قرار دارد.
عبدالرضا قنبری آموزگار ادبیات فارسی یکی از مدارس پاکدشت، استاد دانشگاه و از بازداشت شدگان وقایع ۶ دی (عاشورای ۸۸) است که به اتهام محاربه از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی صلواتی به اعدام محکوم شد و این حکم عینا از سوی دیوان عالی کشور تائید شد.
نزدیکان این زندانی به گزارشگر هرانا گفتند: «مادر این زندانی به شدت دچار آلزایمر شده است و درخواست آقای قنبری برای ملاقات با مادرش نیز تاکنون با مخالفت مسئولین زندان و دستگاه قضایی همراه بوده است.»
اسفند ماه سال گذشته تقاضای عفو و بخشودگی این معلم از سوی دستگاه قضایی رد شده است، حکم این معلم هم اکنون در دایره اجرای احکام زندان اوین قرار دارد.
ممانعت ماموران امنیتی با برگزاری مراسم سالگرد سحابی ها در حسینیه ارشاد
خبرگزاری
هرانا - ماموران امنیتی از برگزاری مراسم ترحیم و بزرگداشت عزت الله و
هاله سحابی در اولین سالگرد درگذشت و جان باختن آنها در حسینیه ارشاد
ممانعت به عمل آورد.
سایت میزان گزارش داد که جمعی از فعالان
سیاسی با انتشار اعلامیهای یاد و خاطره مهندس عزت الله سحابی و هاله
سحابی را گرامی داشتند.
بر اساس گزارش تارنمای روز، خانوادههای
شامخی (همسر مرحوم هاله) و سحابی قصد داشتند اولین سالگرد این پدر و دختر
را در حسینیه ارشاد برگزار کنند اما حامد سحابی میگوید: اجازه ندادند در
حسینیه ارشاد مراسم بگیریم. اگر مشکلی پیش نیاید در منزل مراسمی خواهیم
گرفت.
خانوادههای شامخی و سحابی قصد داشتند
اولین سالگرد این پدر و دختر را در حسینیه ارشاد برگزار کنند اما حامد
سحابی، فرزند مهندس سحابی و برادر هاله سحابی میگوید: "اجازه ندادند در
حسینیه ارشاد مراسم بگیریم. اگر مشکلی پیش نیاید در منزل مراسمی خواهیم
گرفت."
عزت الله سحابی، رییس سازمان برنامه بودجه
در دولت موقت، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، عضو مجلس اول شورای اسلامی و
رییس شورای فعالان ملی مذهبی بود که از روز نهم اردیبهشت سال گذشته و به
دلیل سکته مغزی به بیمارستان منتقل و در کما بود. او بامداد دهم خرداد سال
گذشته در گذشت و یک روز بعد و در جریان تشییع پیکرش، دختر او هم جان
باخت.
گفتنی است، سال گذشته نیز نیروهای امنیتی
از برگزاری هرگونه مراسمی برای مهندس سحابی و دخترش ممانعت به عمل آوردند.
در همین ارتباط یحیی شامخی، فرزند هاله سحابی به روز گفته بود خانواده
آنها اجازه برگزاری هیچ گونه مراسمی برای هاله و عزت الله سحابی را
ندارند و از سوی نیروهای امنیتی تحت فشارند.
هشت نفر در زندان ارومیه اعدام شدند
خبرگزاری
هرانا - سحرگاه امروز چهارشنبه ۱۱ خرداد ۹۱، هشت نفر از زندانیان زندان
مرکزی ارومیه به دستور مراجع قضایی در محوطه این زندان به دار آویخته شدند.
مسعود شمسنژاد وکیل یکی از اعدام شدگان در گفتگو با موکریان نیوز، اسامی این افراد را الله وردی - الف، صیاد - الف، صفر - پ، حاجی - پ، خسرو - د، عمران - گ، نهاد - ن و عبدالمجید - م اعلام نمود.
مسعود شمسنژاد وکیل یکی از اعدام شدگان در گفتگو با موکریان نیوز، اسامی این افراد را الله وردی - الف، صیاد - الف، صفر - پ، حاجی - پ، خسرو - د، عمران - گ، نهاد - ن و عبدالمجید - م اعلام نمود.
وی افزود: اتهام افراد اعدام شده از سوی مراجع قضایی، جرائم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است.
این وکیل در خاتمه اعلام نمود که اجرای حکم موکل بنده کاملا خارج از مفاد آیین نامه نحوه اجرای احکام اعدام صورت گرفته است.
شایان ذکر است بعد از ظهر روز گذشته، این
شش شهروند به دستور مسئولین زندان ارومیه به قرنطینه این زندان جهت اجرای
حکم منتقل شده بودند.
هرانا؛ محکومیت یک شهروند بهایی به ۴سال و نیم حبس تعزیری در سمنان
خبرگزاری
هرانا - در پی تشدید فشارهای روزافزون بر شهروندان بهایی ساکن سمنان، یک
شهروند بهایی اهل سمنان به چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، «امید فیروزیان» که در ۱۷ اردیبهشت ماه
۱۳۹۱ به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در جلسات مذهبی بهاییان به قصد برهم
زدن امنیت کشورمحاکمه شده بود به ۴ سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم گردید.
یاداوری میشود امید فیروزیان در بهمن ماه سال گذشته، بازداشت که پس از مدتی به قید وثیقه آزاد گردید.
باید خاطر نشان ساخت طی ماههای گذشته
تعداد زیادی از شهروندان بهایی ساکن سمنان به محکومیتهای ۳ تا ۷ سال محکوم
شدهاند این در حالیست که ۶ شهروند بهایی در زندان سمنان ویک شهروند بهایی
سمنانی به نام منیژه نصرالهی در زندان اوین در حال سپری کردن دوران محکومیت
خود میباشند.
هرانا؛ عاطفه نبوی آزاد شد
خبرگزاری هرانا - عاطفه نبوی، زندانی سیاسی محبوس در بند نسوان زندان اوین لحظاتی پیش با اتمام محکومیت از این زندان آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عاطفه نبوی، فعال دانشجویی اولین زنی
است که پس از اعتراض به انتخابات محاکمه و به ۴ سال حبس محکوم شد که این
حکم در دادگاه تجدید نظر به سه سال حبس تقلیل یافت.
وی که در ۲۵ خرداد ماه سال ۸۸ بازداشت شد،
۹۵ روز را در بند ۲۰۹ زندان اوین که تحت نظارت وزارت اطلاعات است، گذراند،
و پس از آن به بند عمومی منتقل شد. عاطفه در شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب تهران
به اتهام «اخلال در نظم عمومی» و «تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت
کشور» از طریق شرکت در راهپیمایی غیر قانونی محاکمه شد.
هرانا؛ داوود سلیمانی آزاد شد
خبرگزاری
هرانا - داوود سلیمانی نماینده مردم تهران در مجلس ششم شورای اسلامی و
معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات روز گذشته از زندان رجایی
شهر کرج آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، داوود سلیمانی، قائم مقام ستاد
انتخاباتی استان تهران میرحسین موسوی، در صبح روز ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ بازداشت و
در دادگاه غیرعلنی به اتهامهای «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی، تبانی و
اجتماع و تبلیغ علیه نظام» محاکمه شد.
وی که از سوی دادگاه بدوی به شش سال حبس
محکوم شده بود در نهایت با حکم شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر استان به سه سال
حبس تعزیری محکوم شد.
غلامحسین آذری نجف آبادی آزاد شد
خبرگزاری
هرانا - غلامحسین آذری نجف آبادی از بازداشت شدگان راهپیمایی ٢۵بهمن ٩٠،
پس از محکومیتش به یک سال حبس تعلیقی از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش کلمه، غلامحسین آذری نجف آبادی
روز ۲۵ بهمن ماه با حمل پرچمی سبز از ابتدای خیابان آزادی و نزدیک میدان
انقلاب به سوی میدان آزادی در حرکت بود که ماموران لباس شخصی وی را در
خیابان بازداشت و مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند.
این زندانی سیاسی پس از آن به زندان اوین
اعزام شد، با قرار وثیقه ابتدا به اندرزگاه ۷ و سپس به بند ۳۵۰ زندان اوین
منتقل شد و دلیل ادامه بازداشت وی، عدم توانایی تودیع وثیقه ۲۰۰ میلیون
تومانی بوده است.
همسر و فرزندان این زندانی سیاسی ساکن
تهران نبوده و به دلیل مشکلات مالی توانایی ملاقات هفتگی این زندانی سیاسی
را نداشتند، به همین دلیل وضعیت غلامحسین آذری بلاتکلیف باقی مانده بود.