احمد جنتی٬ دبیر شورای نگهبان:
احمد جنتی٬ دبیر شورای نگهبان میگوید: «قدرت اسلام روز به روز بیشتر میشود، اما متاسفانه ارزشهای اسلامی گسترش نمییابد.»
به گزارش روز پنجشنبه (چهارم خرداد) خبرگزاری ایسنا٬ آقای جنتی این مطلب را در همایش مسئولان استانی دفاتر نظارت بر انتخابات بیان کرده است.
وی گفته که «ممکن است اقلیتی در جامعه با اسلام دشمنی داشته باشند و اکثریتی هم دچار غفلت شوند٬ اما اگر عدهای آمادگی ایثار و مجاهدت داشته باشند، پرچم اسلام به زمین نمیافتد.»
جنتی اظهار کرده است: «اگر به عدالت در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن لطمه بخورد، همان بلایی بر سر جمهوری اسلامی خواهد آمد که در صدر اسلام بر سر امام علی و آل علی آمد.»
دبیر شورای نگهیان همچنین گفته که «باید مراقب باشیم حق و عدالت پایمال نشود و از مظلوم دفاع شود. اگر در انجام امور، به دین و عدالت توجه شود، مسایل جنبی و حاشیهای، چندان مهم نیست.»
اظهارات احمد جنتی در شرایطی مطرح میشود که روحانیون حاکم بر ایران سالهاست از گسترش اسلام در جهان سخن میگویند.
این روحانیون همچنین از تحولات جهان عرب با عنوان «بیداری اسلامی» یاد میکنند و انقلاب اسلامی در ایران را الگوی اعتراضهای مردمی در برخی کشورهای عربی میدانند.
محمد سعیدی٬ معاون کل دادستانی ویژه روحانیت میگوید: «حقیقتا پاکترین و بهترین انسانها را در نهاد روحانیت و حوزههای علمیه میتوان یافت.»
به گزارش خبرگزاری حوزه٬ آقای سعیدی روز چهارشنبه (سوم خرداد) در نخستین نشست سالانه مدیران مدارس علمیه استان قم که در مشهد در حال برگزاری است، این مطلب را بیان کرده است.
وی گفته که «به لطف الهی عموم مدیران مدارس علمیه مهذب، کوشا و متعهد هستند.»
این مقام قضائی همچنین افزوده است: «عشق به هدایت مردم و تلاش در مسیر سعادت جامعه از بارزترین ویژگیهای یک رهبر الهی است.»
روحانیون حاکم بر ایران سالهاست ارزیابی غیر واقعبینانهای از موقعیت و عملکرد خود ارائه میکنند و مدعی هستند جایگاه ویژهای در جامعه ایران دارند.
آنها سالهاست مسئولیت ناکارآمدیها و مشکلات جامعه ایران را نپذیرفته و همچون علی خامنهای٬ رهبر جمهور اسلامی «دشمنان» را عامل مشکلات معرفی میکنند.
۱۳ فروردین ماه امسال محمدمهدی پورفاطمی٬ نماینده مجلس گفته بود تاکنون «خیانتی» از سوی روحانیت در ایران ثبت نشده است.
دهم بهمن ماه سال گذشته نیز جعفر شجونی٬ عضو جامعه روحانیت مبارز ادعا کرده بود روحانیت اصیل «بوی بهشت» میدهد و خداوند با علما «قرارداد» امضا کرده است.
۱۴ مرداد ماه سال ۸۸ هم آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی گفته بود روحانیت عامل گرانیها٬ تورم و مشکلات اقتصادی نیست و برخی «منحرفین» تلاش میکنند با انتساب این مسائل به روحانیت٬ مردم را نسبت به آنها بدبین کنند.
روزنامه کیهان که زیرنظر نماینده علی خامنهای٬ رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود از اجرای حکم قتل شاهین نجفی٬ خواننده پاپ حمایت کرد.
این روزنامه در شماره روز پنجشنبه (چهارم خرداد) در ستون «گفت و شنود» خود که به قلم حسین شریعتمداری نوشته میشود٬ حفاظت پلیس آلمان از شاهین نجفی را اقدامی بیاثر دانسته است.
شریعتمداری نوشته است چند سال پیش هم دولت بریتانیا «قمپز در کرده بود» که از جان یک «هتاک» حفاظت خواهد کرد٬ اما در نهایت «به درک واصل شد.»
نماینده علی خامنهای در موسسه کیهان حفاظت پلیس آلمان از شاهین نجفی را مشابه اقدام کسی دانسته که «برای جلوگیری از سیل دور خونهاش سیم خاردار کشیده بود.»
روحانیون حاکم بر ایران از ترانه تازه شاهین نجفی به نام «نقی» خشمگین هستند و گروهی از مراجع تقلید نیز حکم «ارتداد» وی را صادر کردهاند.
یک: حق کشتن دیگری
در بیشتر بحث و گفتگوها در مورد حدود آزادی بیان، از جمله مناظره آقای گنجی با آقای عبدی کلانتری در بی بی سی، توجه به این نکته فراموش می شود که موضوع حدود اجتماعی، فرهنگی و قانونی آزادی بیان برای انتقاد، هجو، طنز و یا هزل باورهای اسلامی و یا شخصیت های عمومی و تاریخی مسلمان با موضوع فتوا و حق کشتن دیگری گره خورده است. به همین خاطر به جای این که بحث در بستر و یا کانتکست تاریخی درستی یعنی قرن بیست و یکم و حدود سالهای ۲۰۱۰ گذاشته شود، گفتگو کنندگان به بسترهای تاریخی ناهمخوانی همچون کشتار دسته جمعی و سیستماتیک یهودیان به دست حکومت فاشیستی هیتلر یا همان هالوکاست ارجاع می دهند.
خود قضیه هالوکاست نشانه ی بارزی از گفتمانی است که برای کشتن و حذف دیگری نه تنها حق قائل است، بلکه حقی بی قید و شرط و یا به نوعی حقی طبیعی قائل می شود. این گفتمان همان فاشیسم است. این حق تنها مشمول خودی هاست و دیگری از چنین حقی محروم است. با توجه به داده های تاریخی، آن دیگری هایی که در مقابله و مبارزه با فاشیسم یا گفتمان های مشابه قرار گرفتند چنین نحوه ی تفکر و اجرایی نداشتند. به عبارتی، آن ها برای خود حق کشتن بی قید و شرط دیگری را قائل نبودند. حتی اگر در جاهایی به خشونت و کشتن دیگری دست زدند تنها به علت "دیگری" بودن "دیگری" نبوده است. از دلایل توجیهی آن ها چیزهایی همچون حفظ جان و جلوگیری از کشته شدن یا بیرون راندن نیروی متخاصم از کشورشان بوده است.
حتی باید دقت کنیم که بین کسی-گفتمانی که برای تسلط به دیگری خشونت را در جاهایی مجاز می شمارد، با کسی-گفتمانی که کشتن دیگری را به خاطر متفاوت بودنش حق طیبعی (و در نتیجه قانونی) خود می داند تفاوت از زمین تا آسمان است. فتوا یا دستور و امر به قتل دیگری به طور آشکاری حقی را که طبیعی فرض می شود قانونی و در نتیجه اجرایی می کند. باورمندانی که می گویند ریختن خون کافر جایز و هر دم توسط یک مسلمان قابل اجراست گفتمان به نام "حق کشتن دیگری" است.
اشخاصی مانند آقای گنجی، آقای دباشی یا آقای علی علیزاده در نوشته اش برای سایت بی بی سی که با استفاده ی بی مایه، گمراه کننده، یک جانبه، فرصت طلبانه و به لحاظ بستر تاریخی-اجتماعی-حقوقی و در نتیجه به لحاظ مقایسه ای نادرست از گفتمان پسا استعماری و نوشته های ادوارد سعید سعی می کنند برای انتقاد از هجو و هزلی که بنیادگرایی اسلامی را نشانه می گیرد بحث خود را تنها به حدود آزادی بیان محدود کرده و بخش دیگر و مهم قضیه را که همان حق کشتن دیگری است که از اصول بنیاد گرایی اسلامی است را از نظر پنهان کنند. همانطور که بسیاری همچون آقای مهدی اصلانی در مقاله ی آخر خود یاد آور شدند اصلاح طلبان ایرانی که نگران توهین به مقدسات مذهبی بعضی شیعیان هستند و حتی به شکل غلو آمیز و بی اساسی جریان های بنیاد گرای مسلمان ستیز (دقت کنید نمی گویم اسلام ستیز) در غرب قرن بیست و یکم را با هالوکاست در اروپا یا برده داری آفریقایی-آمریکایی ها در آمریکا مقایسه می کنند، در مقابل حقیقت فتوا یا حکم قتل دیگری به تمامی سکوت می کنند. جالب این جاست که برده داری و فاشیسم خود اجرای تمام و کمال همین حق کشتن دیگری بوده است. غربی که آقایان گنجی و دباشی و علیزاده به توهین به مسلمانان و مسلمان ستیزی محکوم می کنند در سال ۲۰۱۲ برای کسی هیچ حقی، چه قانونی و چه غیر قانونی، برای کشتن دیگری که مسلمان یا شیعه است را قائل نیست.
بحث دیگر و مهمی که در حوصله ی این یادداشت کوتاه نمی گنجد و آقایان بالا از آن پرهیز می کنند این است که در غرب و بستر اجتماعی-حقوقی اش حقوق با وظایف و مسئولیت ها با هم می آیند. به عبارتی حدود حق با حدود وظایف و مسئولیت های مدنی در ارتباط هستند. همانطور که حق کشتن دیگری به خاطر دیگری بودنش در این جوامع امروزی متصور نیست، همان طور هم وظیفه ی احترام به باور و مذهب و شیوه ی زندگی دیگری نیز به شکل قانونی قابل طرح نیست. کسی نمی تواند برای آزادی بیان حد احترام اجباری به مذهب یا هر چیز دیگری تعیین کند. به همین خاطر باورهای مذهبی نسبت به باورهای دیگر هیچ مصونیت خاصی ندارند. این نکته را آقای بهنام دارایی زاده در مقاله ی خود "مقدسات مذهبی و شاخص آزادی بیان" منتشر شده در رادیو زمانه به خوبی توضیح می دهد. در بسیاری از جوامع غربی و در مواردی، احترام به باورهای گروه های مختلف توصیه می شود، اما این احترام جزو مسئولیت های مدنی نیست.
یک استدلال ساده: چرا حق کشتن دیگری از عقل به دور است؟
در این جا می خواهم استدلال کوتاهی ارائه دهم که چرا حق کشتن دیگری از عقل به دور و به همین دلیل مردود است. این استدلال به نوعی شبه کانتی است. کانت فیلسوف عقل گرای آلمانی اخلاق را حکم و فرمان عقل می داند. وی معتقد است که بعضی اعمال از لحاظ اخلاقی مردود هستند چرا که عقل چنین اعمالی را بر نمی تابد. کانت عقل را در بستر تاریخی فرهنگی قرار نمی دهد.
استدلال من در این جا با این که به نوعی از روش کانتی بهره می جوید، مسئله ی حق کشتن دیگری را در بستر تاریخی-اجتماعی-فرهنگی جوامع امروز قرار می دهد و چنین حقی را با عقل عملی در تضاد می بیند. با این همه از آن جا که با توجه به داده های تاریخی، بیشتر جوامع مدنی در همه ی زمان ها و مکان ها در تاریخ انسانی چند فرهنگی-زبانی-مذهبی-باوری-قومی-لهجه ای-شیوه ی زندگی-... بوده اند، می توان رد "حق کشتن دیگری" را نوعی حکم و فرمان عقل مدنی-تاریخی دانست. این حکم عقل که " تو حق کشتن دیگری را نداری" را شاید بتوان حکم یا فرمان طبیعت-محیط زیست هم دانست و تنها محدود به جوامع انسانی نیست. طبیعت-محیط زیست که انسان با آن به شکل ارگانیک متصل است جایگاه گوناگونی و گونه گونه گی یا همان چندگونه گی هاست. پس جایگاه تفاوت است. به زبان دیگر در همه ی جوامع تاریخی و نه تنها دنیای سال ۲۰۱۲ "تفاوت های اجتماعی" پس "دیگری ها" وجود داشته اند و زیست می کرده اند. "حق کشتن دیگری" امری عقلانی نیست چون با دینامیزم هستی که همان زیست است در تضاد است. و زیست همیشه گونه گونه است. گونه گونه گی شاید تنها قانون زیست باشد. کانت می گوید که عقل قانون مند است. آیا قانون عقل زیست گونه گونه نیست؟
استدلال: بیایید یک جامعه ی چند مذهبی و چند باوری را تصور کنیم. فکر می کنید اگر قرار بود افراد هر مذهب از حق های ویژه ای که متناسب با مذهب یا باورهایشان بود قائل شوند چه قائله ای به پا می شد. تصور کنید که چطور این حق ها با هم تصادم و تلاقی پیدا می کردند. آیا تعبیه یک سیستم حقوقی واحد و یا بوجود آمدن یک رویه قضایی مشترک در چنین جامعه ای که هر کس حقوق ویژه ی متناسب با باور خود را دارد و به تبع آن وظایف و مسئولیت های خاصی را نسبت به خودی ها و غیر خودی ها دارد میسر است؟
شاید یکی از دلایل سکولاریسم همین نکته است که مبنای حق نباید اعتقادات و باورها و سنت های یک گروه اجتماعی خاص باشد. جوامعی که چنین مبنای حقوقی دارند نمی توانند عادلانه باشند و ناگزیر بر اساس تبعیض بنا نهاده شده اند. گرچه این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که حتی در جوامع سکولار سنت ها ی حقوقی و قانونی که با باورمندی های خاصی از لحاظ تاریخی همبسته اند در نظر گرفته می شوند و تا حدی مبنای سیستم اجرایی و حقوقی هستند. بنابراین سکولار در عمل به معنای دور ریختن تمام سنت های اجتماعی و پیشینه ی تاریخی هر چند ناعادلانه ی یک اجتماع-فرهنگ نیست.
اما از طرفی ،خود این سیستم های حقوقی در جوامع سکولار در حال تغییر هستند و جوامع کنونی با توجه به بسترهای جدید مانند بستر پسااستعماری و پست مدرن جای تغییر را برای این سیستم ها در نظر گرفته اند. به بیان دیگر، در این سیستم ها حداقل پتانسیل جرح و تعدیل وجود دارد و از چنین تغییرات آتی تا حدی از لحاظ حقوقی پیش بینی شده است. و از طرف دیگر، در این جوامع به این نکته توجه می شود که در حالی که از لحاظ عملی دور ریختن تمام سنت ها امکان پذیر و دلخواه نیست، سیستم حقوق و وظایف اجتماعی هم نمی تواند به طور کامل بر اساس باورها، تاریخ، سنت ها و فرهنگ گروه خاصی باشد.
حالا تصور کنید که هر یک از گروه های مذهبی یا اعتقادی بنا به سنت ها و فرهنگ و تاریخ خاص خود "از حق ویژه ی کشتن آن دیگری را که مانند آن ها نیست" یا " حق کشتن آن دیگری را که بعضی از خودی ها گفتار-پندارش را به شکل دلبخواهی به توهین به خود تعبیر می کنند" برخوردار بودند. فکر می کنید چه اتفاقی می افتاد؟ تصور کنید در یک جامعه ی چند مذهبی و چند باوری مانند خود ایران ۲۰۱۲، یک عده مفتی و آخوند و کشیش و موبد و ... حق دستور به کشتن دیگری را داشتند، فکر می کنید چه روی می داد؟ به نظر شما "عقل" نتیجه ی این کار را چه پیش بینی می کند؟
در سناریوی بالا، عقل این جور می گوید که بی شک خون ریزی وسیعی اتفاق می افتاد که پایانی نداشت. به بیان دیگر پایانی جز کشته شدن تمام اعضای آن جامعه، به جز یک یا دو نفر نداشت! و این نتیجه به چه معناست؟ عقل می گوید نتیجه این است که بدون جمعیت دیگر دیگر اجتماعی وجود نخواهد داشت. یعنی "حق کشتن دیگری" در اصل ضد اجتماعی است.
شاید به این دلیل باشد که کانت می گوید حکم عقل قانون مند است. به بیان دیگر امر دلبخواهی عقلانی نیست. و آن چه نمی تواند عقلانی باشد اخلاقی نیست. پس حق کشتن دیگری به خاطر دیگری بودن یا امر به کشتن دیگری به خاطر دیگری بودن هیچ سنخیتی با حکم عقل ندارد و با یک استدلال شبه کانتی از لحاظ اخلاقی مردود است. حتی اگر عقل را اجتماعی-عملی هم بدانیم، نتیجه ی حکم چنین عقلی هم نمی تواند نابودی جامعه به عنوان اجتماعی از افراد به دست خود جامعه یعنی همین افراد باشد. (در پرانتز بگویم که مبنای فکری نگارنده نیلوفر شیدمهر اخلاق کانتی نیست و وی از صورت بندی و استدلال شبه کانتی تنها برای این یادداشت خاص استفاده کرده است. اخلاق از نظر نگارنده عدالت محور است. عدالت آن گونه که وی می اندیشد دلبخواهی نیست. عدالت همان دیگری و حق زیست اوست. در این جا شیوه ی تخیل نگارنده در مورد دلبخواهی نبودن عدالت با مبنای تفکر کانتی که حکم عقل دلبخواهی نیست هماهنگ است.)
از این جاست که کشتن دیگری در جوامع مدنی یک حق اجتماعی نیست. حتی حق خود کشی در اغلب این کشورها به جز یک یا دو تا که آن هم تحت شرایط خاصی است وجود ندارد. در این یک دو کشور مانند سوییس هم خود کشی باز یک حق اجتماعی یا فردی نیست. به عبارتی خود کشی دلبخواهی نیست. در این صورت، باز هم اجتماع باید به این کشتن خود جواز اجرایی بدهد. اجتماع برای دادن جواز به قانون و یا سنت های قانونی و عقل-قضاوت جمعی که مبنایش بررسی و استدلال و عمل گرایی است رجوع می کند.
پس کشتن دیگری در جوامع مدنی می تواند یک مجازات باشد نه یک حق. قضاوت در مورد جرم و تعیین مجازات نه به دست یک نفر بلکه به دست نهاد اجتماع یا سیستم قضایی است که خود قانون مند است. با این همه امروزه در کشورهای پیشترفته ی اروپایی مجازات اعدام نیز لغو شده است.این لغو به این معناست که حتی حق کشتن دیگری (در این جا مجرم یا کسی که به لحاظ جرم مانند اجتماع نیست) به اجتماع و سیستم قضایی آن به عنوان یک نهاد مجازی-انتزاعی داده نشده است. یعنی عقل اجتماعی تا آن جا پیش رفته است که کشتن یک فرد از اجتماع انسانی را عملی غیر عقلی (به معنی عقل عملی اجتماعی) یا بر خلاف اساس اجتماعی بودن می داند.
من به عنوان یک متخصص آموزش و پرورش اعتقاد دارم که یکی از مهم ترین پایه های آموزش و پرورش این است که حق به مثابه دیگری و زیست او آموزش داده شود. آن چه که در جهت کشتن یا صدمه یا حذف و سانسور و محدود کردن و به حاشیه راندن دیگری و زیستش باشد حق نیست. آموزش و پرورش بر مبنای دیگری و زیست او=حق رشد دهنده و بالنده ی زیست اجتماعی است.
۲) بیان طنز و تنفر زدایی از فرهنگ
قضیه دیگری که در مورد ترانه ی رپ شاهین نجفی و کارهای هنری دیگر مانند کاریکاتورهای محمد محل مناقشه است و به حدود آزادی بیان ربط پیدا می کند این است که آیا این کارها که همه به نوعی از هزل، طنز یا هجو بهره می جویند تحریک کننده به نفرت ورزی به گروه خاصی مانند مسلمانان ساکن جوامع غربی امروز هستند؟ آیا چنین کارهایی باعث می شوند که خودی ها یعنی غربی ها به لزوم چنان تحریک شوند که دست به خشونت ورزی بر علیه مسلمانان یا دیگر گروه ها بزنند؟
پیش از شروع این بحث باید بگویم که این سه نکته که در ادامه می آورم قابل درک بوده و به تمامی بی جا و خارج از کانتکست نیستند. اول: کارهای هنری از جمله طنز و هزل و هجو می توانند در خدمت گفتمان خاصی و در جهت تحریک گروه خاصی برای اعمال خشونت به دیگری به کار برده شوند. دوم: گروهی با باورهای خاص می توانند به انتقاد به اعتقاداتشان که به شکل طنز و هزل و هجو ارائه می شود حساس باشند و حساسیت آن ها به حدی باشد که بیان هنری طنز گونه را توهین تلقی کنند و دست به رفتارهای خشونت آمیز بزنند. سوم: در دنیای امروز بیان هنری طنز آمیز برای انتقاد از باورمندی بنیاد گرانه اسلامی و یا هر نوع دیگری از بنیاد گرایی می تواند برای هنرمند یا گروه منتقد خطر به همراه داشته باشد.
بحث: طنز یکی از مهمترین ابزارهای انتقاد و یکی از شیوه های مهم بیان است. طنز و هزل و هجو در ادبیات تمام دنیا وجود دارد و از شیوه های معمول بیان هنری است.
طنز و هزل و هجو، حتی آن ها که شخصیت های تاریخی یا عمومی خاصی را موضوع کار قرار می دهند، با آن که به معمول تحریک کننده به خشونت یا توهین آمیز تلقی می شوند، اما در اصل تولید کننده ی خنده هستند که از این طریق یک نوع تصفیه یا پالایش روحی و عاطفی در مخاطب بوجود می آید. از طرف دیگرطنز و هزل و هجو از ابزارهای مهم نقد اجتماعی برای کمک به حرکت جامعه از دست انداز سنت های دست و پاگیر و عقب مانده گی های فرهنگی هستند. این سبک ها می توانند در جلوگیری از بازتولید اجراهای خاص فرهنگ نقش داشته باشند و به این شکل جامعه را به مسیرهای دیگری متفاوت از سنت هایش هدایت کرده و هل دهند.
آقای گنجی در برنامه ی تلویزیونی پرگار مطرح می کند که شخص کاریکاتوریستی که هنرش را در خدمت تبلیغ باورهای فاشیستی استفاده می کرده است و با این هنر دست به تحریک عموم علیه یهودی ها و توجیه بی عدالتی و کشتار آن ها می شده است، بعد از جنگ جهانی دوم محاکمه و به زندان محکوم می شود. این نکته درست است که دستگاه پروپاگاندای فاشیسم آلمان از کارهای هنری بخصوص در پوستر برای تبلیغ علیه یهودی ها استفاده می کرده است. اما اول این که این کارهای هنری طنز نبوده اند. دیگر این که در این کارها نقطه ی حمله اشخاص یهودی بوده اند و نه باورهای یهودی یا یهودیت به عنوان یک مذهب. یهودی ها دردستگاه تبلیغات فاشیستی به عنوان نژاد پست و افراد با ثروت زیاد و ناحق که کنترل اقتصاد آلمان را در دست دارند و از توزیع عادلانه ی ثروت جلوگیری می کنند تصویر شده اند. این پوسترها و کارهای هنری که تعدادی از آن ها را در ماه مارچ در موزه ی هالوکاست واشنگتن دی سی به نمایش گذاشته بودند در واقع طنز نیستند و واکنش خنده ایجاد نمی کنند. مقایسه این دستگاه سیستماتیک پروپاگاندا با کاریکاتورهای یک هلندی یا کارهای هنری طنز و هجو و هزل ایرانیان برای انتقاد از فرهنگ غالب، رژیم جمهوری اسلامی و یا اعتقادات اسلامی بنیاد گرایانه به دلایل بسیار مقایسه ای اشتباه است. اما این بررسی مقایسه ای از حوصله ی این یادداشت خارج است.
کارهای ادبی هجو و هزل و طنز به معمول شخصیت های حقیقی و حقوقی که چهره ی عمومی نیستند را را مورد کنکاش یا انتقاد قرار نمی دهند. آن ها سنت و فرهنگ و باورها را مورد اشاره قرار می دهند و اگر هم در آن ها از شخصیت های تاریخی یا چهره های عمومی استفاده شود، قصد چیزی ورای این افراد است. طنز این افراد را ابژه می کند تا سوژه ها را به انتقاد از خود و فرهنگ خود و در جا زدن در سنت های خود رهنمون شود. شکل بیان طنز، هجو و یا هزل به لحاظ ژانری شکل تحریک به نفرت ورزی به گروه یا افراد خاصی نیست. همچنین سبک طنز به معمول تحریک کننده به اعمال خشونت علیه دیگری نیز نیست. از همه مهم تر این که، درست بر عکس، طنز و هجو و هزل می تواند ابزار بسیار موثری برای تعدیل خشونت اجتماعی و جلوگیری از اجرای خشونت باشد. می پرسید چطور؟
طنز و هجو و هزل که در ژانر کمدی می گنجند، بر خلاف ظاهرشان، مانند تراژدی پالایش گرند. پالایش روحی یا به زبان ارسطویی کاتاریزز به شکل خنده و یا گریه باعث تصفیه عاطفی نفرت، خشم و دیگر احساساتی می شوند که می توانند به طور بالقوه به اعمال خشونت بر دیگری منجر شوند. این شکل های بیان در نهایت ممکن است ابژه ای اجتماعی را که محل تنش است به شکلی ارائه دهند که مخاطب طنز آن ابژه را چنان کوچک و حقیر و سطحی یا آلوده و قابل انتقاد و قابل تمسخر پیدا کند که در نهایت به آن بخندد. خنده برای پالایش و عبور از حقارت و باز تولید حقارت است. چنین ابژه سازی در پی تحریک به نفرت از ابژه و اعمال خشونت بر آن نیست. در واقع طنز و هجو و هزل چنان چیزها/ابژه ها را کوچک و پست نشان می دهند که دیگر برای مخاطب قابل نفرت نباشند، بلکه تنها مستحق سخره و خندیدن در نهایت عبور از آن پستی شوند. به عبارتی دیگر، در بزرگ نمایی های کمدی و حقیر سازی ابژه، یک نوع کوچک کردن خشونت ورزی وجود دارد. ابژه ی مورد خنده در بسیاری از کارهای قوی طنز در واقع خود مخاطب است. به این شکل، طنز بزرگترین شکل انتقاد از خود است. طنز در خیلی از موارد کاری می کند که مخاطب به خود و رفتارها و گفتارها و باورهایش بخندد و آن ها را به پرسش بکشد.
حال سوال این است: آیا در جوامعی که به دلایل خاص تنش های اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی بین افراد و گروه ها—بین نسل ها، بین باورمندان و ناباوران، بین دین داران و بی دینان، بین نگهبانان وتولید کنندگان سنت ها و آن ها که دیگر تاب سنت ها را ندارند و بین غیره و غیره تا حدی بالا گرفته است که افراد آماده ی نفرت ورزیدن به یکدیگر هستند و هر آن مترصد تا آن را که خودی نیست مورد خشونت ورزی قرار دهند، طنز با تبدیل این تنش ها به خنده تا حدی از شعله ور شدن نفرت به شکل خشونت جلوگیری نمی کند؟ به گفته ی بسیاری حتی بسیاری نمایندگان اردوی اصلاح طلب سبز، جامعه ی ایران در چنین شرایط نتش زایی قرار دارد. آیا اگر در ایران امروز فرهنگ جوک به عنوان فرهنگ انتقاد و مقاومت وجود نداشت، تنش ها بیشتر بالا نمی گرفت و به نفرت و خشونت ورزی های بیشتری منجر نمی شد؟ آیا بی پالایش اجتماعی خنده و حتی سخره آتش خشونت ورزی از این بیشتر بالا نمی گرفت؟
از طرف دیگر، طنز می تواند از بزرگترین ابزارهای انتقاد فرهنگی-اجتماعی و ابزارهای مبارزه خشونت پرهیز باشد. در همه ی جوامع، و به خصوص در ایران، طنز در دوره های شور و سرزندگی مبارزات اجتماعی مانند دوره ی مشروطه بسیار قوی و در صحنه حاضر بوده است. شور تغییر و تحول عمیق به نوعی در تاریخ ما با حس طنز در هم آمیخته بوده است. نگارنده بر این اعتقاد است که یکی از کمبودهای حرکتی که به جنبش سبز معروف شد همین طنز بود. متاسفانه شور مبارزاتی دوران هایی مانند مشروطه به ظاهر در ایران امروز ضعیف است. به نظر می رسد که جامعه چنان پرتنش، نابهنجار، دردمند و بزه کار شده است که خشونت ورزی در آن غوغا می کند. در مقابل این پتانسیل بالای خشونت، پتانسیل پالایش جامعه در جهت خشونت پرهیزی از راه طنز و هزل و هجو بسیار پایین است. از طرف دیگر شور و امید به آینده و امید به تحولی عمیق و برگشت ناپذیر در جنبش سبز پایین بوده است.
چیزی که در گفتارهای اجتماعی به عنوان حد تحمل یا رواداری نامیده می شود می تواند در یک جامعه با ظرفیت طنز آن رابطه ای مستقیم و نه معکوس داشته باشد. هر چه جامعه ای بیشتر بتواند ازراه های مختلف از جمله طنز خود انتقاد کند، این جامعه می تواند روادار تر هم شده و حد تحمل دیگری در آن بالا برود. جامعه ای که بتواند از خود انتقاد کند و با عواملی مانند خنده یا رقص یا شادمانی روح خود را بیشتر و بیشتر از خشونت ورزی پالایش دهد، پتانسیل تحولات عمیق تر اجتماعی را دارد—تحولاتی که شاید بتوانند برگشت ناپذیر شده و الگوی بن بست های تاریخی گذشته را بشکنند و تاریخ مردم ما را به مسیر های جدیدی رهنمون شوند.
نیلوفر شیدمهر
کاندیدای دکترا در آموزش و پرورش متخصص شیوه های کیفیتی پژوهش و زبان و سواد آموزی چند فرهنگی
احترام به روحانیون ایران
علی حسن اف در ادامه گفت: «آذربايجان همواره نسبت به روحانيت ايران با احترام برخورد کرده است، ولی متاسفانه برخی از روحانيان ايرانی در روزهای اخير شعارها، فراخوان ها و اظهاراتی که در آنها عليه دولت آذربايجان، استقلال، نظام مبتنی بر قانون اساسی، مردم و ریيس جمهوری آذربايجان بی احترامی مشاهده می شود، ايراد کرده اند که انتظار داريم طرف ايرانی تبليغات ضد آذربايجانی روحانيون ايران را محکوم کند.»
ظاهرا اشاره وی به اظهارات آيت الله مجتهد شبستری، امام جمعه تبريز، حجت الاسلام صديقی خطيب نمازجمعه تهران و برخی مراجع تقليد از جمله آيت الله سبحانی است که به برگزاری مسابقه يوروويژن در باکو و آنچه که «رژه همجنس بازان» در حاشيه اين مسابقه ناميده بودند، به شدت اعتراض کرده بودند.
به دنبال فراخوان آيت الله مجتهد شبستری برای تظاهرات مردم در مقابل کنسولگری آذربايجان در تبريز و شعارهای تندی که عليه دولت آذربايجان و ریيس جمهوری اين کشور سر داده شد، دو دور تظاهرات اعتراض آميز در مقابل سفارت ايران در آذربايجان انجام شد و معترضان با شعارهايی مانند «آيت الله خامنه ای مسئول خون هايی است که در سوريه ريخته می شود» يا «اسلام آن گونه که ايران می گويد نيست» خواهان قطع مداخله روحانيان و دولت مردان ايرانی در امور داخلی آذربايجان شدند.
این شعارها واکنش سفارت ايران را در پی داشت و طی دو اعلاميه مطبوعاتی از «توهين به مقدسات» در تجمعات مقابل سفارت ايران به شدت انتقاد و نسبت به عواقب آن هشدار داد.
حسن اف اعلام کرد که ما خواستار برقراری روابط دوستانه با ايران هستيم و بر ضرورت ادامه روابط دوستانه تاکيد داريم، ما گفته ايم که هيچ زيان و ضرری از سوی جمهوری آذربايجان، ايران را تهديد نمی کند. بنابر اين از محافل رسمی ايران انتظار داريم که در محکوميت اظهاراتی که بر روابط دوستانه ميان دو کشور تاثير منفی می گذارد بيانيه هايی منتشر کند.
به گفته وی، برخی از شعارهايی که مقابل سفارت ايران در باکو داده شد، موضع رسمی دولت باکو نيست و اين کشور موضع خود را نسبت به آن اعلام خواهد کرد و اگر عليه روحانيون و رهبر دينی ايران اظهارات نالايقی بيان شده است به آنها پاسخ لازم داده خواهد شد. اما همين انتظار را ما نيز از محافل رسمی ايران داريم.
اخيرا روابط ايران و همسايه شمالی اش، به خاطر مسابقه يوروويژن که هم اکنون در باکو برگزار می شود و روحانيان ايران آن را پروژه ای «صهيونيستی» اعلام کرده اند، دچار تنش شده است.
در پی تشديد تنش میان دو کشور، سفیر ایران در باکو روز ۲۱ ماه می به تهران فراخوانده شد. ايران همچنين روز سه شنبه، ۲۲ می، جوانشير آخوندف سفير جمهوری آذربايجان در ايران را به وزرات خارجه فراخواند ونسبت به «توهين به مقدسات» در تجمع مقابل سفارت ايران در باکو اعتراض کرد.
اين پنجمين بار طی پنج ماه گذشته است که سفير آذربايجان به وزارت خارجه ايران فراخوانده می شود.
به گفته او سالانه حدود ۳ هزار میلیارد ریال آنتیبیوتیک در ایران مصرف میشود و این دارو حجمی نزدیک به نیمی از همه داروهایی را که پزشکان ایرانی تجویز میکنند، دارد.
خانم آرمین گفته است تداوم و رواج این 'فرهنگ غلط' ممکن است به شرایطی بینجامد که "عفونتهای جزئی منجر به مرگ شود".
تا ساعاتی دیگر، مرحله نیمه نهایی مسابقه آواز یورو ویژن در باکو برگزار می شود و مخالفان، دولت را متهم کرده اند که می کوشد با بهره برداری تبلیغاتی از این فرصت، خود را حکومتی مترقی و دموکراتیک جلوه دهد و بر موارد نقض حقوق بشر سرپوش گذارد.
تا کنون هیچیک از دو طرف رسما در مورد
مذاکراتی که روز گذشته و امروز در بغداد صورت گرفت اطلاعاتی در اختیار
رسانه ها قرار نداده اما گفته می شود احتمال دارد خانم اشتون و آقای جلیلی
در پایان مذاکرات دوجانبه، در یک نشست خبری شرکت کنند و یا بیانیه مشترکی
را در اختیار رسانه ها قرار دهند.
پیش از جلسه عمومی روز پنجشنبه هم خانم اشتون و آقای جلیلی به طور خصوصی با یکدیگر دیدار کردند و ظاهرا به تبادل نظر پیرامون مطالبی پرداختند که در جلسه روز چهارشنبه مطرح شده بود.
کسری ناجی، خبرنگار بیبیسی فارسی در بغداد، میگوید که مذاکرات به دلیل دوری مواضع دو طرف و همچنین "طوفان شن" در عراق، که باعث شده هیئتهای مذاکرهکننده نتوانند به کشورهای خود بازگردند، به درازا کشیده است.
برخی خبرگزاری ها به نقل از منابع اتحادیه اروپا گزارش کرده اند که گروه ۱+۵ پیشنهادی شامل یک رشته امتیازات در برابر موافقت ایران با توقف تولید اورانیوم با خلوص متوسط را ارائه داده بود. ایران علاوه بر تولید اورانیوم با خلوص کم که مصرف سوخت نیروگاهی دارد، به تولید اورانیوم با خلوص حدود ۲۰ درصد نیز پرداخته و هدف از تولید آن را، تامین نیاز یک رآکتور تحقیقات پزشکی اعلام کرده است.
قاعدتا هدف نهایی این پیشنهاد محدود کردن دامنه فعالیت اتمی جمهوری اسلامی و کاهش نگرانی گروه ۱+۵ درباره اهداف این فعالیت ها بوده است. کشورهای غربی به خصوص ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم کرده و گفته اند که چنین تحولی به مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس منجر شده و امنیت این منطقه را به مخاطره می اندازد.
در مقابل، هیات اعزامی جمهوری اسلامی با ارائه یک بسته پیشنهادی، خواستار مذاکره با قدرت های بزرگ بر سر یک رشته مسایل بین المللی شده بود که ظاهرا برخی از آنها ارتباطی با پرونده هسته ای ایران ندارند.
نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ در سال های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ مذاکراتی انجام دادند که بدون نتیجه به پایان رسید اما در آخرین دور مذاکرات که چندی پیش در استانبول برگزار شد، بر سر ادامه گفتگوهای کنونی در بغداد به توافق رسیدند.
در مورد نتیحه مذاکرات بغداد و احتمال ادامه این مذاکرات خبری در دست نیست اما گزارش هایی در مورد ادامه مذاکرات منتشر شده هر چند گفته می شود که ایران با برگزاری جلسات بعدی در ژنو، سوئیس، و یا هر کشور دیگری که از تحریم های اقتصادی علیه ایران حمایت می کند مخالفت کرده است.
بخشی از تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی به طور یکجانبه توسط کشورهای غربی وضع شده اما برخی دیگر حاصل مصوبات شورای امنیت بوده و برای تمامی کشورهای عضو سازمان ملل الزام آور است و به همین دلیل، بسیاری از کشورهای جهان این تحریم ها را به اجرا گذاشته اند.
اجلاس بغداد در حالی برگزار شده که در ماه های اخیر، تشدید تحریم های خارجی فشارهای سنگینی را بر اقتصاد ایران وارد کرده است و به همین دلیل هم از سرگیری مذاکرات در هفته های اخیر تاثیراتی مثبت بر بازارهای ارز و طلا در ایران گذاشته بود.
پیشتر هم گزارش هایی در مورد ارائه بسته پیشنهادی جدیدی از سوی کشورهای گروه ۱+۵ انتشار یافته بود و در مقابل، برخی منابع داخلی از بسته پیشنهادی متقابل هیات ایرانی نیز خبر داده بودند.
ایرنا بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی را "جامع" و شامل مسایل مختلف هسته ای و غیرهسته ای و موضوعات منطقه ای گزارش کرده و گفته است که "بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی برخلاف بسته پیشنهادی ۱+۵ که جزئی نگر بوده، کاملا جامع است."
جزئیات طرح ایران منتشر نشده، اما به گفته برخی ناظران، معمولا پیشنهادهای جمهوری اسلامی شامل مجموعه ای از موضوعات متفاوت و نه لزوما مرتبط با برنامه هسته ای و یکی از دلایل عدم موفقیت مذاکرات قبلی بین گروه ۱+۵ و ایران بوده است.
در حالیکه نمایندگان گروه ۱+۵ برای گفتگو پیرامون نزدیک کردن نظرات دو طرف در مورد پرونده هسته ای ایران در این مذاکرات شرکت کرده بودند، بسته های پیشنهادی جمهوری اسلامی شامل مواردی مانند آمادگی دولت ایران در مشارکت در مدیریت جهانی و حل و فصل انواع مسائل بین المللی و منطقه بوده و گاه بحران هسته ای تنها موضوعی جنبی تلقی شده است.
به همین دلیل، کسانی که جمهوری اسلامی را به فعالیت های غیرمجاز هسته ای متهم می کنند این بسته های پیشنهادی را مردود دانسته و انگیزه ارائه آنها را "وقت کشی" و درگیر کردن جامعه جهانی در مذاکراتی طولانی و بی حاصل دانسته بودند تا ایران بتواند با استفاده از فرصت، به فعالیت های خود ادامه دهد.
خبرگزاری دولتی ایران در دفاع از بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی گفته است که در آن "داده ها و ستانده ها متوازن است" و بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ را "به روز نبودن و عدم تناسب بین داده ها و ستانده های آن" قلمداد کرده است.
این خبرگزاری توضیح نداده است که منظور از "داده ها و ستانده ها" در پیشنهادهای هسته ای چیست اما احتمالا اشاره به "به روز نبودن" بسته پیشنهادی می تواند حاکی از آن باشد که طرف مقابل پیشرفت های هسته ای اخیر جمهوری اسلامی مانند افزایش تولید اورانیوم غنی شده و تولید اورانیوم با خلوص بیشتر را به عنوان واقعیاتی اجتناب ناپذیر مورد قبول قرار نداده است.
صبح پنجشنبه، شبکه تلویزیونی عرب زبان العالم، متعلق به جمهوری اسلامی" گفته است که پیشنهاد گروه ۱+۵ رضایت طرف ایرانی را جلب نکرده و ایران خواستار اصلاحات اساسی در آن شده است و افزوده است که طرف مقابل به اصل گام به گام که در نشست استانبول بر سر آن توافق شده بود پایبند نبوده است.
همچنین، تلویزیون انگلیسی زبان پرس تی وی، متعلق به جمهوری اسلامی، در خبری کوتاه به نقل از "منابع نزدیک به هیات ایرانی" گفته است که چشم انداز مذاکرات "مبهم" است و اگر گروه ۱+۵ بسته پیشنهادی ایران را رد کند، آینده مذاکرات "زیر سئوال قرار می گیرد."
کاهش سطح فعالیت اقتصادی باعث تنزل ارزش یورو شده و نرخ برابری یورو را به ۱.۲۵۱۵ دلار رسانده که در ۲۲ ماه گذشته پایین ترین سطح بوده است.
در نشست سران اروپا که عصر چهارشنبه ۲۳ مه برگزار شد، رهبران اروپایی به دلیل اختلاف هایی که بر سر چگونگی حل بحران موجود داشتند، به نتایج روشنی نرسیدند.
فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه تاکید داشته است که کشورهای اروپایی، به صورت مشترک اوراق قرضه منتشر کنند؛ این طرح به کشورهای اروپایی گرفتار بدهی خارجی امکان آن را می دهد تا بتوانندبا نرخ سود بسیار کمتر از حال حاضر، به استقراض از بازارهای مالی مبادرت کنند.
اما آلمان می گوید که تا زمانی که تمامی کشورهای اروپایی نظم و انضباط بیشتری را در بودجه خود به کار نگرفته اند، با این طرح مخالف است.
در نشست عصر چهارشنبه بحران سیاسی در یونان نیز موضوع گفت و گوها بود.
رهبران اروپا گفتند که می خواهند یونان در منطقه یورو بماند ولی هرمن ون رومپوی، رئیس شورای اتحادیه اروپا گفت که یونان هم باید به تعهداتش پایبند بماند.
گزارش های امروز، پنجشنبه، از وضعیت اقتصادی اروپا بیانگر آن است که نگرانی درباره آینده یونان، تاثیر اقتصادی گسترده تری در اروپا دارد.
بر اساس گزارش مارکیت، سطح فعالیت های اقتصادی در کارخانه های فرانسه و آلمان به پایین ترین سطح طی حدود سه سال گذشته رسیده است.
گزارش دیگری از آلمان حاکی از آن است که اعتماد به ثبات اقتصادی در ماه مه به شدت کاهش یافته است.
نتیجه گزارش موسسه تحقیقات اقتصادی آی اف او در مونیخ حاکی از این است که "شاخص جو اقتصادی" که بر اساس نظرسنجی از ۷ هزار مدیر اجرایی به دست می آید، در ماه مه به ۱۰۶.۹ واحد در ماه مه رسید در حالیکه این شاخص در ماه آوریل ۱۰۹.۹ واحد بود.
سرمایه گذاران، اوراق قرضه آلمان و بریتانیا را مطمئن تر می دانند.
پدر این وبلاگنویس در خصوص وضعیت درمانی فرزندش گفت: " براساس مدارک پزشکی کلیه چپ حسین به شکل کامل از کار افتاده و ۲۰ درصد از کلیه راست نیز از کار افتاده است، اما با تمام این شرایط هنوز با مرخصی پزشکی او موافقت نشده است، به همین دلیل نیز حسین دست به اعتصاب غذ ا زده و گفته تا زمانی که به او مرخصی درمانی ندهند به اعتصابش ادامه خواهد داد."
پدر حسین رونقی اضافه کرد:" پزشکان با آزمایش کلیه و سی تی اسکن فرزندش اعلام کردند که او نیاز به جراحی و مرخصی استعلاجی دارد."
آقای رونقی با تاکید بر اینکه مدارک را در اختیار مسئولان ذیربط قرار داده است، افزود: "کلیه مدارک را به دادستان، بهداری اوین، اجرای احکام زندان، معاون دادگاه انقلاب، دادسرای اوین بردهام. دادستان نامه به زندان فرستاده است، اما دادسرای اوین حتی شماره نامه را به ما نمیدهند تا پیگیری کنیم."
احمد رونقی با تاکید بر اینکه نگران سلامت فرزندش است، گفت : "از مقام معظم رهبری و فرمانده کل سپاه پاسداران میخواهم که به این موضوع رسیدگی کنند."
حسین رونقی چندی پیش در بیمارستان بستری شد و براساس نظر پزشکان باید تحت نظر متخصص در منزل تحت درمان قرار بگیرد.
آقای رونقی در خصوص پیگیرهای انجام شده برای رسیدگی به وضعیت فرزندش نیز گفت :"دیروز (چهارشنبه سوم خردادماه) دادستان نامهای به بهداری اوین فرستاده است، اما وقتی حسین از زندان زنگ زد، گفت میخواهند به زور او را برای عمل ببردند. حق ندارند این کار را بکنند من به آنها اطمینان ندارم، اینها میخواهند حسین را با شکنجه بکشند، اینها که از وضعیت پرونده پزشکی و شرایط او مطلع هستند اگر میخواستند درمان کنند قبل از این همه مشکل به فکر میافتادند."
پدر این زندانی سیاسی در بهمن ماه سال گذشته نیز به بیبیسی فارسی گفته بود: "پسرم کاری نکرده است و ۱۳ ماه در انفرادی بوده و کلیهها و سلامتیاش را از دست داده است. همان قانونی که به پسرم حبس داده میگوید طبق قانون باید تحت درمان قرار بگیرد و او توان و تحمل زندان را ندارد."
حسین رونقی ۲۶ ساله و اهل شهرستان ملکان است. او پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بازداشت و توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
این زندانی سیاسی در بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ در جاده چالوس توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و پس از مدتی به بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر منتقل شد.
آقای رادپور طی دو حکم جداگانه در شعب ۱ و ٨ دادگاه انقلاب اسلامی کرج، به دو اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «همکاری با سازمان مجاهدین خلق» مجموعا به هشت سال زندان محکوم شده بود.
براساس گزارش کلمه وی به دلیل شرایط زندان به اعتیاد روی آورده بود و در حالی که به بیماریهایی چون نوسان فشار خون، نارسایی کلیه و ناراحتی شدید کلیه مبتلا بود، در گذشت.
بنابراین گزارش علت مرگ آقای رادپور، سکته مغزی اعلام شده و هنگام انتقال جسد او به بهداری زندان، صورت، گردن و پایش سیاه شده بود.
خبرگزاری فارس در باره سخنان اخیر محمود احمدی نژاد پیرامون غافلگیر شدن نیروهای اطلاعاتی در زمان گران شدن ناگهانی ارز و دلار از وزیر اطلاعات سئوالی کرده و به نقل از وی نوشته بود که "طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است و اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم."
این خبر با این عنوان منتشر شده بود که "وزير اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رييسجمهور سكوت ميكنم."
هفته گذشته محمود احمدی نژاد در جریان یک سفر استانی به توطئهگرانی اشاره کرد که قصد داشتند در بازار ارز و طلا اخلال کنند در حالی که، به گفته وی، برخورد با این توطئه ها نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب است ولی "متاسفانه دست دولت از این جهت خالی بود."
آقای احمدینژاد در توضیح دلایل ناکارآیی نهادهای امنیتی در این زمینه گفت که "به عنوان مقدمه آن توطئه، با طرح موضوع های فرعی کاذب و دروغین با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزه های غیراصلی و غیرواقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کردند تا بتوانند توطئه خود را اجرا کنند."
خبرگزاری فارس همچنین نوشته بود که آقای مصلحی در پایان نشست هیات دولت در پاسخ به این سئوال که چرا از پاسخ به سئوال خبرنگاران امتناع می کند، گفته بود که "طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است و امتناع از پاسخ گفتن به همین دلیل است."
اما اکنون وزارت اطلاعات خبرگزاری فارس را به "انتشار خبر خلاف واقع" متهم و اعلام کرده است که به دلیل انتشار خبری مبنی بر سکوت وزیر اطلاعات در برابر اظهارات رئیس جمهور در باره موضوع سکه و ارز شدیدا اعتراض دارد و به دلیل انتساب این خبر به وزیر اطلاعات، از این خبرگزاری شکایت کرده است.
بازار ارز و طلا در اواخر سال گذشته روزهای بحرانی را پشت سر گذاشت و تا مدتها دولت و بانک مرکزی اقدام قابل توجهی برای مهار قیمت ها از خود نشان ندادند.
منتقدان می گویند که دولت کوشیده است با دامن زدن به بحران ارز و افزودن به قیمت آن، منابع ریالی لازم برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کند اما دولت منتقدان خود را به توطئه علیه ثبات اقتصادی از طریق ایجاد آشوب در بازار ارز و طلا متهم کرده است.
در مجموع، ۱۲ نامزد ریاست جمهوری در این انتخابات شرکت کرده اند؛ در این انتخابات، اسلامگراها با سکولارها و انقلابیون با وزیران دوران مبارک با هم رقابت می کنند.
شورای عالی نیروهای مسلح مصر که در فوریه ۲۰۱۱ قدرت را در مصر دست گرفت، وعده داده است که انتخاباتی آزاد برگزار شود.
روز چهارشنبه در بسیاری از نقاط رأی گیری صف های طولانی تشکیل شده بود، و گزارش ها از برگزاری آرام روند رأی گیری در بیشتر مناطق حکایت داشت.
با این حال، در قاهره، عده ای از اعتراض کنندگان، به سمت احمد شفیق، آخرین نخست وزیر حسنی مبارک و از نامزدهای ریاست جمهوری مصر، لنگه کفش پرتاب کردند.
همچنین گزارش شده است که در برخی مراکز رأی گیری، زنانی که روبنده های کامل داشته اند، اجازه رأی دادن نیافته اند.
آمریکا این انتخابات را یک "نقطه عطف بسیار مهم" در گذار نظام حکومتی مصر به دموکراسی خوانده است.
پنجاه میلیون نفر در مصر واجد شرایط رأی دادن هستند و انتظار می رود نتایج اولیه، تا روز جمعه مشخص شود.
رئیس جمهوری آینده باید حداکثر مطلق آرا را به دست آورد و در صورتی که هیچیک از نامزدهای شرکت کننده در مرحله اول به کسب این میزان از آرا موفق نشود، انتخابات مرحله دوم با حضور دو نامزد حائز بیشترین شمار آرا در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
نتیجه نهایی انتخابات در ماه آینده معلوم می شود و شورای عالی نیروهای مسلح اعلام کرده است که تا پایان ماه ژوئن، تمامی اختیارات سیاسی خود را به رئیس جمهوری جدید انتقال خواهد داد.
بهار عربی در سال گذشته میلادی در تونس آغاز شد و الهام بخش طرفداران دموکراسی در سراسر دنیای عرب شد.
حسنی مبارک که به مدت سه دهه، قدرت را در مصر در دست داشت، روز یازدهم فوریه ۲۰۱۱، پس از هجده روز اعتراض در قاهره از قدرت کنار رفت.
رئیس جمهوری سابق مصر به اتهام نقش داشتن در قتل معترضان محاکمه شده و در انتظار رأی دادگاه است که قرار است تا یک ماه دیگر صادر شود.
در حالیکه بحران اقتصادی آنچنان وضع کشور یونان را خراب کرده
است که صحبت از ١٣ هزار یونانی بی خانمان، تنها در شهر آتن است. قربانی
کلان این اوضاع مهاجرانی هستند که از شرق به یونان آمده اند و میخواهند به
کشور های غربی پناهنده شوند.
آژانس بین المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود از نصب ۳۵۰
دستگاه سانتریفوژ جدید در ماه فوریه در تأسیسات زیرزمینی "فردو" در نزدیکی
قم خبر داده است.
مذاکرات اتمی ایران دربغداد درساعات امروز نیزادامه داشت؛ این
مذاکرات درحالی ادامه یافت که تا ساعات بعدازظهرامروزازمحتوای مذاکرات،
توافقات احتمالی ویا عدم موفقیت آن گزارش دقیقی منتشرنشده است.
نباید فراموش کرد که همین دیروز، چهارشنبه ٢٣ ماه مه، بود که آیت الله خامنه ای- رهبرجمهوری اسلامی، دردیداربا فارغ التحصیلان دانشکده افسری، غرب را تضعیف شده و درحال فروپاشی توصیف کرد.
در پی سوء قصد تروریستی روز دوشنبه در صنعا- پایتخت یمن، که از
خود ٩٦ کشته و بیس از ٣٠٠ زخمی بر جای گذاشت، آمریکا امروز با شش تن مواد و
تجهیزات پزشکی و داروئی برای مداوای زخمی شدگان به کمک دولت صنعا شتافت.
افزون بر این کشورهای عرب و غربی قول یک کمک چهار میلیارد دلاری را نیز به
صنعا داده اند.
در نشست «دوستان یمن» کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان، کویت، بحرین، امارات متحدۀ عربی، قطر و سلطان نشین عمان)، آمریکا و اتحادیۀ اروپا، مصر و روسیه حضور داشتند.
بیش از ٤٠٪ مردم یمن با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند.
کمیسیونی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد مأمور تحقیق در
مورد نقض حقوق بشر در سوریه شده است، در گزارشی که امروز در ژنو منتشر شد
ارتش و سرویس های اطلاعاتی این کشور را به عنوان مسئول بخش اعظم موارد نقض
این حقوق در سوریه معرفی کرد. در این گزارش ارتش و سرویس های اطلاعاتی سوریه به اعمال شکنجه حتا در مورد اطفال ١٠ ساله نیز متهم شده اند.
بر اساس گفته مسوولان این پروژه، فعالان حقوق بشر به عنوان شهروند روزنامهنگار میتوانند ویدئوهای خود را در از این طریق منتشر کنند.
«سم گرهگوری» مدیر برنامه «شاهد» که با این سرویس همکاری میکند به
خودنویس گفت که این سرویس دبیران خود را خواهد داشت تا برای طرح خبرها و
مسائل کمتر دیده شده اما مهم، به کاربران کمک کنند.
شرکت گوگل برگزار کننده این کنفرانس دو روزه در محل موزه رسانهها (نیوزیوم) است وصدها کارشناس و فعال حقوق بشری با دستاوردها و تحقیقات جدید در حوزههای مختلف اینترنتی آشنا میشوند.
جهانبخش جهانی، کارگر ساختمانی، عصر دیروز چهارشنبه، به دفتر خبرگزاری مهر در مشهد رفته و گفته است: «دو فقره حواله ۹ میلیون تومان به شرکت «پرند کویر شرق» پرداخت کردم و خانهای در خیابان «آسمان یک»، شهرک مهرگان مشهد دریافت کردم.»
وی افزود: «در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط احمدینژاد، وسایلم را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت مسکن و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه 3 پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم.»
این کارگر ساختمانی گفت: «در حالیکه ما از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم.»
وی با ابراز تاسف از این اتفاق و با بیان اینکه واقعا از این رخداد تلخ شوکه شدهام، افزود: «مسکن مهر با هدف حل مشکل افراد فاقد سرپناه احداث شده است، ضمن اینکه من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کردهام، چرا باید با من این گونه برخورد شود.»
«مسکن مهر» یکی از طرحهای محمود احمدینژاد است که با موفقیت همراه نبوده است.
اسلام قدرتمند شده٬ اما گسترش نیافته است
به گزارش روز پنجشنبه (چهارم خرداد) خبرگزاری ایسنا٬ آقای جنتی این مطلب را در همایش مسئولان استانی دفاتر نظارت بر انتخابات بیان کرده است.
وی گفته که «ممکن است اقلیتی در جامعه با اسلام دشمنی داشته باشند و اکثریتی هم دچار غفلت شوند٬ اما اگر عدهای آمادگی ایثار و مجاهدت داشته باشند، پرچم اسلام به زمین نمیافتد.»
جنتی اظهار کرده است: «اگر به عدالت در ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن لطمه بخورد، همان بلایی بر سر جمهوری اسلامی خواهد آمد که در صدر اسلام بر سر امام علی و آل علی آمد.»
دبیر شورای نگهیان همچنین گفته که «باید مراقب باشیم حق و عدالت پایمال نشود و از مظلوم دفاع شود. اگر در انجام امور، به دین و عدالت توجه شود، مسایل جنبی و حاشیهای، چندان مهم نیست.»
اظهارات احمد جنتی در شرایطی مطرح میشود که روحانیون حاکم بر ایران سالهاست از گسترش اسلام در جهان سخن میگویند.
این روحانیون همچنین از تحولات جهان عرب با عنوان «بیداری اسلامی» یاد میکنند و انقلاب اسلامی در ایران را الگوی اعتراضهای مردمی در برخی کشورهای عربی میدانند.
معاون کل دادستانی ویژه روحانیت:
پاکترین انسانها را میتوان در نهاد روحانیت یافت
محمد سعیدی٬ معاون کل دادستانی ویژه روحانیت میگوید: «حقیقتا پاکترین و بهترین انسانها را در نهاد روحانیت و حوزههای علمیه میتوان یافت.»
به گزارش خبرگزاری حوزه٬ آقای سعیدی روز چهارشنبه (سوم خرداد) در نخستین نشست سالانه مدیران مدارس علمیه استان قم که در مشهد در حال برگزاری است، این مطلب را بیان کرده است.
وی گفته که «به لطف الهی عموم مدیران مدارس علمیه مهذب، کوشا و متعهد هستند.»
این مقام قضائی همچنین افزوده است: «عشق به هدایت مردم و تلاش در مسیر سعادت جامعه از بارزترین ویژگیهای یک رهبر الهی است.»
روحانیون حاکم بر ایران سالهاست ارزیابی غیر واقعبینانهای از موقعیت و عملکرد خود ارائه میکنند و مدعی هستند جایگاه ویژهای در جامعه ایران دارند.
آنها سالهاست مسئولیت ناکارآمدیها و مشکلات جامعه ایران را نپذیرفته و همچون علی خامنهای٬ رهبر جمهور اسلامی «دشمنان» را عامل مشکلات معرفی میکنند.
۱۳ فروردین ماه امسال محمدمهدی پورفاطمی٬ نماینده مجلس گفته بود تاکنون «خیانتی» از سوی روحانیت در ایران ثبت نشده است.
دهم بهمن ماه سال گذشته نیز جعفر شجونی٬ عضو جامعه روحانیت مبارز ادعا کرده بود روحانیت اصیل «بوی بهشت» میدهد و خداوند با علما «قرارداد» امضا کرده است.
۱۴ مرداد ماه سال ۸۸ هم آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی گفته بود روحانیت عامل گرانیها٬ تورم و مشکلات اقتصادی نیست و برخی «منحرفین» تلاش میکنند با انتساب این مسائل به روحانیت٬ مردم را نسبت به آنها بدبین کنند.
چراغ سبز روزنامه کیهان برای قتل شاهین نجفی
این روزنامه در شماره روز پنجشنبه (چهارم خرداد) در ستون «گفت و شنود» خود که به قلم حسین شریعتمداری نوشته میشود٬ حفاظت پلیس آلمان از شاهین نجفی را اقدامی بیاثر دانسته است.
شریعتمداری نوشته است چند سال پیش هم دولت بریتانیا «قمپز در کرده بود» که از جان یک «هتاک» حفاظت خواهد کرد٬ اما در نهایت «به درک واصل شد.»
نماینده علی خامنهای در موسسه کیهان حفاظت پلیس آلمان از شاهین نجفی را مشابه اقدام کسی دانسته که «برای جلوگیری از سیل دور خونهاش سیم خاردار کشیده بود.»
روحانیون حاکم بر ایران از ترانه تازه شاهین نجفی به نام «نقی» خشمگین هستند و گروهی از مراجع تقلید نیز حکم «ارتداد» وی را صادر کردهاند.
اخبار روز:
شبکهء سکولارهای سبز ایران برای آزادی و دموکراسی
بیانیه دربارهء نقش فتوا در تهدید آزادی ها
هموطنان گرامی
گاه، در لحظاتی تاریخ ساز، آشکار شدن معنای یک واژه می تواند هویت کامل یک رژیم استبدادی را، که طی سه دهه خواسته است بر خود پوششی از ساز و کارهای حکومت های مدرن را بپوشاند، آشکار سازد. ماجرای انتشار ترانهء آقای شاهین نجفی، مطرح شدن دیگربارهء مسئلهء آزادی بیان، و اعتراض به اینگونه آزادی ستیزی تنها یک سویهء دلشکن از واقعیتی بزرگ را بیان می کند که خوشبختانه همگان نیز به درستی در برابر آن موضع گرفته اند. اما، در سوی دیگر این واقعیت، آشکار شدن دیگربارهء ماهیت یک رژیم سراپا مسلح، جنایتکار و استبدادی را در پیش رو داریم که اکنون باید به دقت بدان پرداخت.
سخن خود را با این پرسش آغاز کنیم که، براستی، زبان کشورداری ما در برابر واژهء «دیکتاتوری» کدام واژهء باسابقه و ریشه دار را واجد است؟ دیکتاتوری، که از فعل «دیکته کردن» بر می آید، به معنای آن است که فرد یا گروهی معین و محدود از افراد یک جامعه به مقامی دست یابند که بواسطهء آن بتوانند (در روم باستانی بطور موقت و در مواقع اضطراری، و در روم امپراتوری تا آنجا که می شد) بر فراز هرگونه ارادهء ملی، قانون وضع شده بوسیلهء نمایندگان مردم، و ساز و کارهای همهء نهادهای حکومتی، اظهار نظر کنند و توقع داشته باشند که همهء آحاد یک ملت، و حتی همهء ساکنان کرهء زمین، نظر آنان را عین آیات منزله از عوالم ناشناس و مفروض غیب تلقی کرده و از یکسو به آن تن در داده و، از سوی دیگر، در اجرای بی چون و چرای آن کوشا باشند. بر متن چنین تحلیلی می توان دید که هیچ واژه ای در زبان کشورداری ما نمی تواند همچون واژهء «فتوا» رسانای ماهیت عمیقاً دیکتاتورمنشانهء رژیم حاکم بر کشورمان شود. لغتنامه ها واژهء «فتوا» را چنین معنی می کنند: «آنچه عالم دینی (فقیه مجتهد یا "مفتی") بصورت حکمی شرعی می نویسد و اعلام می کند». بعبارت دیگر، آنچه فقیه مجتهد «دیکته می کند» معادل یک «حکم شرعی» است و، چون از شرع برمی خیزد، غیرقابل تخطی و لازم الاجرا است. در این معنا هر فقیه مجتهدی یک «دیکتاتور» است و انتظار دارد حکم اش بی چون و چرا اجرا شود.
حال، باید پرسید در جامعه ای که بر مدار «فتوا» می چرخد و قدرت حکومتی نیز بازوی اجرائی آن بشمار می آید دیگر چه جای دم زدن از هرگونه قانون اساسی و مجلس شورا و انتخابات و رفراندوم است؟ حکومت اسلامی با ارادهء فقیه بوجود آمده و همهء کارهای اصلی خود را ـ چه در نوشتن قانون و چه در تعیین رهبری ـ از طریق «مجلس خبرگان» (بخوان مجلس فقیهان فتواگو) انجام داده، اجرای همهء قوانین مصوب مجلس را منوط به تصویب «شورای نگهبان» ـ که فقهای مجتهد در آن حاکمند ـ دانسته، و با مخالفان خود نیز، نه از طریق مجاری قانونی که با توسل به فتوا، رویاروئی کرده است. کشتارهای روزهای نخستین پیروزی انقلاب، کشتارهای دگراندیشان خارج کشور، قتل عام زندانیان دههء شصت، و جریانی که اکنون با نام «قتل های زنجیره ای» شناخته می شود، همه و همه از طریق «صدور فتوا» از جانب فقهای مجتهد انجام گرفته است؛ قتل هائی که آشکارا ریشه در عملیات تروریستی همین مجتهدین در دوران پیش از انقلاب دارد و نمونهء بارز آن کشته شدن مورخ بزرگ ایران، احمد کسروی، به دست فدائیان اسلام است. بدون وجود پدیدهء «فتوا» هیچکس نمی توانست قادر به این همه کشتار مخالفان خود باشد.
«فتوا» اسم رمز حکومت اسلامی است، رمزی که اکنون ماهیتش اش بیش از پیش آشکار می شود و نشان می دهد که بجای هر قانون و قاعده ای نشسته است؛ آنگونه که اکنون دیگر شاهد آنیم که رژیم اسلامی حاکم بر کشورمان، در کار متقاعد ساختن جهانیان از اینکه قصد ساختن و داشتن بمب اتمی را ندارد، بجای آنکه از نمایش حتی ساختگی ارادهء ملت و رأی نمایندگان مجلس فرمایشی خود استفاده کند، متوسل به صدور فتوای ولی فقیه شده و می کوشد نشان دهد که وقتی ولی فقیه چنین فتوائی را صادر کرد دیگر هیچ دیار البشری حق عدول از آن را ندارد و، پس، «بر اساس این فتوا، حکومت اسلامی اسلحهء اتمی نخواهد داشت!» (آن هم با مغفول نگاه داشتن این واقعیت که مفتی می تواند هر گاه که بخواهد نظر خود را تغییر داده و فتوای تازه ای صادر کند).
هموطنان! این یک ابتلای تازه نیست. وجود اجتهاد و فتوا همواره در طول تاریخ میهن مان مزاحم کشورداری بوده است. به یادآوریم که یک دولتمرد ایرانی، خواجه نظام الملک طوسی، بود که در حکومت سلجوقیان موفق شد حکم «انسداد باب اجتهاد» را اجرائی کند و از آن پس راه را بر صدور فتوا از جانب مجتهدان ببندد. در عصری که هنوز اندیشهء «جدائی مذهب از حکومت» ساخته و پرداخته نشده بود، مسدود شدن باب اجتهاد و ممنوعیت صدور فتوا تنها راهی بود که می توانست کشورداری را بر مسیر درست آن روزی خود قرار دهد. متأسفانه، این تصمیم مهم فقهی ـ سیاسی در عالم تشیع اتفاق نیفتاد و، بخصوص پس از حکومت صفوی که کوشید مجتهدین را در دیوانسالاری خود به تحلیل برد، «آزادی اجتهاد و صدور فتوا» از عصر افشاریه ببعد سبب بدبختی هائی بزرگ برای ملت ما شد. اگرچه روحانیت همواره بصورتی غلوآمیز و گمراه کننده در بوق «فتوای تحریم تنباکو» دمیده است، این حادثه احتمالاً تنها یک استثناء در تاریخ روحانیت شیعه محسوب می شود. اما، مثلاً، فتواهای همین مجتهدین بی خبر از سیاست و کشورداری بوده است که جنگ های خانمانسوز ایران و روسیه را موجب شده و بخش های عظیمی از خاک کشورمان را از آن جدا ساخته است. رهبران جنبش مشروطه نیز بیشترین لطمه را از همین مجتهدین فتواگو تحمل کرده و همین بی خردان بوده اند که، با افزودن متممی به فانون اساسی مشروطه، آن را از کارائی انداخته اند.
باری، روزگار سی و چند ساله ای که با عنوان «حکومت ولایت فقیه» (با تکیه بر عنصر «فتوا») بر ملت ما گذشته است نشان می دهد که برای خروج از بن بست حکومت اسلامی و رسیدن به آزادی و دموکراسی و برقراری حاکمیت ملی و استفاده از روش های متمدنانهء تصمیم گیری های دموکراتیکی همچون استفاده از برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه در راستای متجلی ساختن ارادهء ملی، جز برانداختن حاکمیت فتوا و مجتهدان و فقها، در راستای بیرون راندن «شریعت» و «توضیح المسائل» برآمده از ذهنیت این قشر عقب مانده از قانون اساسی کشور هیچ راهی وجود ندارد.
هموطنان! تا حکومت فتوا در ایران برقرار است، داستان حد زدن و صدور حکم ارتداد و کشتار و سنگسار و شلاق و تجاوز نیز برقرار خواهد بود و از سلمان رشدی گرفته تا شاهین نجفی، و از شادمانی های کوچک خانگی گرفته تا انجام فستیوال های ترانه خوانی اروپائی و جهانی، همگی در معرض این خطر ضد انسانی و آزادی کش قرار دارند. «فتوا» ضد آزادی های مصرح در اعلامیهء جهانی حقوق بشر و خواستاری آزادی بی حد و حصر (نه محدود و نه انحصاری) انسان ها در بیان مکنونات قلبی خویش است. پس با اراده ای راسخ بکوشیم تا ریشهء حکومت فتاوی شرعی برخاسته از برتری شریعت و توضیح المسائل فقهای فتواگو بر خرد آدمی را در آتش گلستانهء آزادی و دموکراسی بسوزانیم.
شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ایران
دوم خرداد ۱٣۹۱ ـ ۲٣ ماه مه ۲۰۱۲
بیانیه دربارهء نقش فتوا در تهدید آزادی ها
هموطنان گرامی
گاه، در لحظاتی تاریخ ساز، آشکار شدن معنای یک واژه می تواند هویت کامل یک رژیم استبدادی را، که طی سه دهه خواسته است بر خود پوششی از ساز و کارهای حکومت های مدرن را بپوشاند، آشکار سازد. ماجرای انتشار ترانهء آقای شاهین نجفی، مطرح شدن دیگربارهء مسئلهء آزادی بیان، و اعتراض به اینگونه آزادی ستیزی تنها یک سویهء دلشکن از واقعیتی بزرگ را بیان می کند که خوشبختانه همگان نیز به درستی در برابر آن موضع گرفته اند. اما، در سوی دیگر این واقعیت، آشکار شدن دیگربارهء ماهیت یک رژیم سراپا مسلح، جنایتکار و استبدادی را در پیش رو داریم که اکنون باید به دقت بدان پرداخت.
سخن خود را با این پرسش آغاز کنیم که، براستی، زبان کشورداری ما در برابر واژهء «دیکتاتوری» کدام واژهء باسابقه و ریشه دار را واجد است؟ دیکتاتوری، که از فعل «دیکته کردن» بر می آید، به معنای آن است که فرد یا گروهی معین و محدود از افراد یک جامعه به مقامی دست یابند که بواسطهء آن بتوانند (در روم باستانی بطور موقت و در مواقع اضطراری، و در روم امپراتوری تا آنجا که می شد) بر فراز هرگونه ارادهء ملی، قانون وضع شده بوسیلهء نمایندگان مردم، و ساز و کارهای همهء نهادهای حکومتی، اظهار نظر کنند و توقع داشته باشند که همهء آحاد یک ملت، و حتی همهء ساکنان کرهء زمین، نظر آنان را عین آیات منزله از عوالم ناشناس و مفروض غیب تلقی کرده و از یکسو به آن تن در داده و، از سوی دیگر، در اجرای بی چون و چرای آن کوشا باشند. بر متن چنین تحلیلی می توان دید که هیچ واژه ای در زبان کشورداری ما نمی تواند همچون واژهء «فتوا» رسانای ماهیت عمیقاً دیکتاتورمنشانهء رژیم حاکم بر کشورمان شود. لغتنامه ها واژهء «فتوا» را چنین معنی می کنند: «آنچه عالم دینی (فقیه مجتهد یا "مفتی") بصورت حکمی شرعی می نویسد و اعلام می کند». بعبارت دیگر، آنچه فقیه مجتهد «دیکته می کند» معادل یک «حکم شرعی» است و، چون از شرع برمی خیزد، غیرقابل تخطی و لازم الاجرا است. در این معنا هر فقیه مجتهدی یک «دیکتاتور» است و انتظار دارد حکم اش بی چون و چرا اجرا شود.
حال، باید پرسید در جامعه ای که بر مدار «فتوا» می چرخد و قدرت حکومتی نیز بازوی اجرائی آن بشمار می آید دیگر چه جای دم زدن از هرگونه قانون اساسی و مجلس شورا و انتخابات و رفراندوم است؟ حکومت اسلامی با ارادهء فقیه بوجود آمده و همهء کارهای اصلی خود را ـ چه در نوشتن قانون و چه در تعیین رهبری ـ از طریق «مجلس خبرگان» (بخوان مجلس فقیهان فتواگو) انجام داده، اجرای همهء قوانین مصوب مجلس را منوط به تصویب «شورای نگهبان» ـ که فقهای مجتهد در آن حاکمند ـ دانسته، و با مخالفان خود نیز، نه از طریق مجاری قانونی که با توسل به فتوا، رویاروئی کرده است. کشتارهای روزهای نخستین پیروزی انقلاب، کشتارهای دگراندیشان خارج کشور، قتل عام زندانیان دههء شصت، و جریانی که اکنون با نام «قتل های زنجیره ای» شناخته می شود، همه و همه از طریق «صدور فتوا» از جانب فقهای مجتهد انجام گرفته است؛ قتل هائی که آشکارا ریشه در عملیات تروریستی همین مجتهدین در دوران پیش از انقلاب دارد و نمونهء بارز آن کشته شدن مورخ بزرگ ایران، احمد کسروی، به دست فدائیان اسلام است. بدون وجود پدیدهء «فتوا» هیچکس نمی توانست قادر به این همه کشتار مخالفان خود باشد.
«فتوا» اسم رمز حکومت اسلامی است، رمزی که اکنون ماهیتش اش بیش از پیش آشکار می شود و نشان می دهد که بجای هر قانون و قاعده ای نشسته است؛ آنگونه که اکنون دیگر شاهد آنیم که رژیم اسلامی حاکم بر کشورمان، در کار متقاعد ساختن جهانیان از اینکه قصد ساختن و داشتن بمب اتمی را ندارد، بجای آنکه از نمایش حتی ساختگی ارادهء ملت و رأی نمایندگان مجلس فرمایشی خود استفاده کند، متوسل به صدور فتوای ولی فقیه شده و می کوشد نشان دهد که وقتی ولی فقیه چنین فتوائی را صادر کرد دیگر هیچ دیار البشری حق عدول از آن را ندارد و، پس، «بر اساس این فتوا، حکومت اسلامی اسلحهء اتمی نخواهد داشت!» (آن هم با مغفول نگاه داشتن این واقعیت که مفتی می تواند هر گاه که بخواهد نظر خود را تغییر داده و فتوای تازه ای صادر کند).
هموطنان! این یک ابتلای تازه نیست. وجود اجتهاد و فتوا همواره در طول تاریخ میهن مان مزاحم کشورداری بوده است. به یادآوریم که یک دولتمرد ایرانی، خواجه نظام الملک طوسی، بود که در حکومت سلجوقیان موفق شد حکم «انسداد باب اجتهاد» را اجرائی کند و از آن پس راه را بر صدور فتوا از جانب مجتهدان ببندد. در عصری که هنوز اندیشهء «جدائی مذهب از حکومت» ساخته و پرداخته نشده بود، مسدود شدن باب اجتهاد و ممنوعیت صدور فتوا تنها راهی بود که می توانست کشورداری را بر مسیر درست آن روزی خود قرار دهد. متأسفانه، این تصمیم مهم فقهی ـ سیاسی در عالم تشیع اتفاق نیفتاد و، بخصوص پس از حکومت صفوی که کوشید مجتهدین را در دیوانسالاری خود به تحلیل برد، «آزادی اجتهاد و صدور فتوا» از عصر افشاریه ببعد سبب بدبختی هائی بزرگ برای ملت ما شد. اگرچه روحانیت همواره بصورتی غلوآمیز و گمراه کننده در بوق «فتوای تحریم تنباکو» دمیده است، این حادثه احتمالاً تنها یک استثناء در تاریخ روحانیت شیعه محسوب می شود. اما، مثلاً، فتواهای همین مجتهدین بی خبر از سیاست و کشورداری بوده است که جنگ های خانمانسوز ایران و روسیه را موجب شده و بخش های عظیمی از خاک کشورمان را از آن جدا ساخته است. رهبران جنبش مشروطه نیز بیشترین لطمه را از همین مجتهدین فتواگو تحمل کرده و همین بی خردان بوده اند که، با افزودن متممی به فانون اساسی مشروطه، آن را از کارائی انداخته اند.
باری، روزگار سی و چند ساله ای که با عنوان «حکومت ولایت فقیه» (با تکیه بر عنصر «فتوا») بر ملت ما گذشته است نشان می دهد که برای خروج از بن بست حکومت اسلامی و رسیدن به آزادی و دموکراسی و برقراری حاکمیت ملی و استفاده از روش های متمدنانهء تصمیم گیری های دموکراتیکی همچون استفاده از برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه در راستای متجلی ساختن ارادهء ملی، جز برانداختن حاکمیت فتوا و مجتهدان و فقها، در راستای بیرون راندن «شریعت» و «توضیح المسائل» برآمده از ذهنیت این قشر عقب مانده از قانون اساسی کشور هیچ راهی وجود ندارد.
هموطنان! تا حکومت فتوا در ایران برقرار است، داستان حد زدن و صدور حکم ارتداد و کشتار و سنگسار و شلاق و تجاوز نیز برقرار خواهد بود و از سلمان رشدی گرفته تا شاهین نجفی، و از شادمانی های کوچک خانگی گرفته تا انجام فستیوال های ترانه خوانی اروپائی و جهانی، همگی در معرض این خطر ضد انسانی و آزادی کش قرار دارند. «فتوا» ضد آزادی های مصرح در اعلامیهء جهانی حقوق بشر و خواستاری آزادی بی حد و حصر (نه محدود و نه انحصاری) انسان ها در بیان مکنونات قلبی خویش است. پس با اراده ای راسخ بکوشیم تا ریشهء حکومت فتاوی شرعی برخاسته از برتری شریعت و توضیح المسائل فقهای فتواگو بر خرد آدمی را در آتش گلستانهء آزادی و دموکراسی بسوزانیم.
شورای هماهنگی شبکهء سکولارهای سبز ایران
دوم خرداد ۱٣۹۱ ـ ۲٣ ماه مه ۲۰۱۲
اخبار روز:
در جنجالی که بر سر ترانه ی اخیر شاهین نجفی راه افتاد و موافقان و
مخالفان این کار و فتوای قتل او، نظرات گوناگونی پیرامون آزادی بیان و حدود
آن، احترام به مذهب و باورهای دینی و حدود آن و این که توهین به مقدسات
چیست و چنین ترانه ای آیا در گفتمان مسلمان ستیزی قرار می گیرد یا نه در
رسانه ها در گرفت. اما جای بحث و گفتگو در دو مورد یا خالی بود و یا در این
دو مورد کمتر صحبت شد. من در این یادداشت کوتاه به این دو نکته می پردازم.
نکته ی اول حق کشتن دیگری است. آیا کشتن دیگری یک حق است و می شود این حق
را به هیچ سببی برای کسی قائل شد؟ نکته ی دوم جایگاه طنز، هجو و هزل در
ارتباط با مبارزه خشونت پرهیز است. آیا طنز یا هجو افراد یا نوشته های هزل
به لزوم توهین آمیزند و آیا چنین توهین هایی به لزوم منجر به برانگیختن
نفرت و تولید خشونت می شوند؟یک: حق کشتن دیگری
در بیشتر بحث و گفتگوها در مورد حدود آزادی بیان، از جمله مناظره آقای گنجی با آقای عبدی کلانتری در بی بی سی، توجه به این نکته فراموش می شود که موضوع حدود اجتماعی، فرهنگی و قانونی آزادی بیان برای انتقاد، هجو، طنز و یا هزل باورهای اسلامی و یا شخصیت های عمومی و تاریخی مسلمان با موضوع فتوا و حق کشتن دیگری گره خورده است. به همین خاطر به جای این که بحث در بستر و یا کانتکست تاریخی درستی یعنی قرن بیست و یکم و حدود سالهای ۲۰۱۰ گذاشته شود، گفتگو کنندگان به بسترهای تاریخی ناهمخوانی همچون کشتار دسته جمعی و سیستماتیک یهودیان به دست حکومت فاشیستی هیتلر یا همان هالوکاست ارجاع می دهند.
خود قضیه هالوکاست نشانه ی بارزی از گفتمانی است که برای کشتن و حذف دیگری نه تنها حق قائل است، بلکه حقی بی قید و شرط و یا به نوعی حقی طبیعی قائل می شود. این گفتمان همان فاشیسم است. این حق تنها مشمول خودی هاست و دیگری از چنین حقی محروم است. با توجه به داده های تاریخی، آن دیگری هایی که در مقابله و مبارزه با فاشیسم یا گفتمان های مشابه قرار گرفتند چنین نحوه ی تفکر و اجرایی نداشتند. به عبارتی، آن ها برای خود حق کشتن بی قید و شرط دیگری را قائل نبودند. حتی اگر در جاهایی به خشونت و کشتن دیگری دست زدند تنها به علت "دیگری" بودن "دیگری" نبوده است. از دلایل توجیهی آن ها چیزهایی همچون حفظ جان و جلوگیری از کشته شدن یا بیرون راندن نیروی متخاصم از کشورشان بوده است.
حتی باید دقت کنیم که بین کسی-گفتمانی که برای تسلط به دیگری خشونت را در جاهایی مجاز می شمارد، با کسی-گفتمانی که کشتن دیگری را به خاطر متفاوت بودنش حق طیبعی (و در نتیجه قانونی) خود می داند تفاوت از زمین تا آسمان است. فتوا یا دستور و امر به قتل دیگری به طور آشکاری حقی را که طبیعی فرض می شود قانونی و در نتیجه اجرایی می کند. باورمندانی که می گویند ریختن خون کافر جایز و هر دم توسط یک مسلمان قابل اجراست گفتمان به نام "حق کشتن دیگری" است.
اشخاصی مانند آقای گنجی، آقای دباشی یا آقای علی علیزاده در نوشته اش برای سایت بی بی سی که با استفاده ی بی مایه، گمراه کننده، یک جانبه، فرصت طلبانه و به لحاظ بستر تاریخی-اجتماعی-حقوقی و در نتیجه به لحاظ مقایسه ای نادرست از گفتمان پسا استعماری و نوشته های ادوارد سعید سعی می کنند برای انتقاد از هجو و هزلی که بنیادگرایی اسلامی را نشانه می گیرد بحث خود را تنها به حدود آزادی بیان محدود کرده و بخش دیگر و مهم قضیه را که همان حق کشتن دیگری است که از اصول بنیاد گرایی اسلامی است را از نظر پنهان کنند. همانطور که بسیاری همچون آقای مهدی اصلانی در مقاله ی آخر خود یاد آور شدند اصلاح طلبان ایرانی که نگران توهین به مقدسات مذهبی بعضی شیعیان هستند و حتی به شکل غلو آمیز و بی اساسی جریان های بنیاد گرای مسلمان ستیز (دقت کنید نمی گویم اسلام ستیز) در غرب قرن بیست و یکم را با هالوکاست در اروپا یا برده داری آفریقایی-آمریکایی ها در آمریکا مقایسه می کنند، در مقابل حقیقت فتوا یا حکم قتل دیگری به تمامی سکوت می کنند. جالب این جاست که برده داری و فاشیسم خود اجرای تمام و کمال همین حق کشتن دیگری بوده است. غربی که آقایان گنجی و دباشی و علیزاده به توهین به مسلمانان و مسلمان ستیزی محکوم می کنند در سال ۲۰۱۲ برای کسی هیچ حقی، چه قانونی و چه غیر قانونی، برای کشتن دیگری که مسلمان یا شیعه است را قائل نیست.
بحث دیگر و مهمی که در حوصله ی این یادداشت کوتاه نمی گنجد و آقایان بالا از آن پرهیز می کنند این است که در غرب و بستر اجتماعی-حقوقی اش حقوق با وظایف و مسئولیت ها با هم می آیند. به عبارتی حدود حق با حدود وظایف و مسئولیت های مدنی در ارتباط هستند. همانطور که حق کشتن دیگری به خاطر دیگری بودنش در این جوامع امروزی متصور نیست، همان طور هم وظیفه ی احترام به باور و مذهب و شیوه ی زندگی دیگری نیز به شکل قانونی قابل طرح نیست. کسی نمی تواند برای آزادی بیان حد احترام اجباری به مذهب یا هر چیز دیگری تعیین کند. به همین خاطر باورهای مذهبی نسبت به باورهای دیگر هیچ مصونیت خاصی ندارند. این نکته را آقای بهنام دارایی زاده در مقاله ی خود "مقدسات مذهبی و شاخص آزادی بیان" منتشر شده در رادیو زمانه به خوبی توضیح می دهد. در بسیاری از جوامع غربی و در مواردی، احترام به باورهای گروه های مختلف توصیه می شود، اما این احترام جزو مسئولیت های مدنی نیست.
یک استدلال ساده: چرا حق کشتن دیگری از عقل به دور است؟
در این جا می خواهم استدلال کوتاهی ارائه دهم که چرا حق کشتن دیگری از عقل به دور و به همین دلیل مردود است. این استدلال به نوعی شبه کانتی است. کانت فیلسوف عقل گرای آلمانی اخلاق را حکم و فرمان عقل می داند. وی معتقد است که بعضی اعمال از لحاظ اخلاقی مردود هستند چرا که عقل چنین اعمالی را بر نمی تابد. کانت عقل را در بستر تاریخی فرهنگی قرار نمی دهد.
استدلال من در این جا با این که به نوعی از روش کانتی بهره می جوید، مسئله ی حق کشتن دیگری را در بستر تاریخی-اجتماعی-فرهنگی جوامع امروز قرار می دهد و چنین حقی را با عقل عملی در تضاد می بیند. با این همه از آن جا که با توجه به داده های تاریخی، بیشتر جوامع مدنی در همه ی زمان ها و مکان ها در تاریخ انسانی چند فرهنگی-زبانی-مذهبی-باوری-قومی-لهجه ای-شیوه ی زندگی-... بوده اند، می توان رد "حق کشتن دیگری" را نوعی حکم و فرمان عقل مدنی-تاریخی دانست. این حکم عقل که " تو حق کشتن دیگری را نداری" را شاید بتوان حکم یا فرمان طبیعت-محیط زیست هم دانست و تنها محدود به جوامع انسانی نیست. طبیعت-محیط زیست که انسان با آن به شکل ارگانیک متصل است جایگاه گوناگونی و گونه گونه گی یا همان چندگونه گی هاست. پس جایگاه تفاوت است. به زبان دیگر در همه ی جوامع تاریخی و نه تنها دنیای سال ۲۰۱۲ "تفاوت های اجتماعی" پس "دیگری ها" وجود داشته اند و زیست می کرده اند. "حق کشتن دیگری" امری عقلانی نیست چون با دینامیزم هستی که همان زیست است در تضاد است. و زیست همیشه گونه گونه است. گونه گونه گی شاید تنها قانون زیست باشد. کانت می گوید که عقل قانون مند است. آیا قانون عقل زیست گونه گونه نیست؟
استدلال: بیایید یک جامعه ی چند مذهبی و چند باوری را تصور کنیم. فکر می کنید اگر قرار بود افراد هر مذهب از حق های ویژه ای که متناسب با مذهب یا باورهایشان بود قائل شوند چه قائله ای به پا می شد. تصور کنید که چطور این حق ها با هم تصادم و تلاقی پیدا می کردند. آیا تعبیه یک سیستم حقوقی واحد و یا بوجود آمدن یک رویه قضایی مشترک در چنین جامعه ای که هر کس حقوق ویژه ی متناسب با باور خود را دارد و به تبع آن وظایف و مسئولیت های خاصی را نسبت به خودی ها و غیر خودی ها دارد میسر است؟
شاید یکی از دلایل سکولاریسم همین نکته است که مبنای حق نباید اعتقادات و باورها و سنت های یک گروه اجتماعی خاص باشد. جوامعی که چنین مبنای حقوقی دارند نمی توانند عادلانه باشند و ناگزیر بر اساس تبعیض بنا نهاده شده اند. گرچه این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که حتی در جوامع سکولار سنت ها ی حقوقی و قانونی که با باورمندی های خاصی از لحاظ تاریخی همبسته اند در نظر گرفته می شوند و تا حدی مبنای سیستم اجرایی و حقوقی هستند. بنابراین سکولار در عمل به معنای دور ریختن تمام سنت های اجتماعی و پیشینه ی تاریخی هر چند ناعادلانه ی یک اجتماع-فرهنگ نیست.
اما از طرفی ،خود این سیستم های حقوقی در جوامع سکولار در حال تغییر هستند و جوامع کنونی با توجه به بسترهای جدید مانند بستر پسااستعماری و پست مدرن جای تغییر را برای این سیستم ها در نظر گرفته اند. به بیان دیگر، در این سیستم ها حداقل پتانسیل جرح و تعدیل وجود دارد و از چنین تغییرات آتی تا حدی از لحاظ حقوقی پیش بینی شده است. و از طرف دیگر، در این جوامع به این نکته توجه می شود که در حالی که از لحاظ عملی دور ریختن تمام سنت ها امکان پذیر و دلخواه نیست، سیستم حقوق و وظایف اجتماعی هم نمی تواند به طور کامل بر اساس باورها، تاریخ، سنت ها و فرهنگ گروه خاصی باشد.
حالا تصور کنید که هر یک از گروه های مذهبی یا اعتقادی بنا به سنت ها و فرهنگ و تاریخ خاص خود "از حق ویژه ی کشتن آن دیگری را که مانند آن ها نیست" یا " حق کشتن آن دیگری را که بعضی از خودی ها گفتار-پندارش را به شکل دلبخواهی به توهین به خود تعبیر می کنند" برخوردار بودند. فکر می کنید چه اتفاقی می افتاد؟ تصور کنید در یک جامعه ی چند مذهبی و چند باوری مانند خود ایران ۲۰۱۲، یک عده مفتی و آخوند و کشیش و موبد و ... حق دستور به کشتن دیگری را داشتند، فکر می کنید چه روی می داد؟ به نظر شما "عقل" نتیجه ی این کار را چه پیش بینی می کند؟
در سناریوی بالا، عقل این جور می گوید که بی شک خون ریزی وسیعی اتفاق می افتاد که پایانی نداشت. به بیان دیگر پایانی جز کشته شدن تمام اعضای آن جامعه، به جز یک یا دو نفر نداشت! و این نتیجه به چه معناست؟ عقل می گوید نتیجه این است که بدون جمعیت دیگر دیگر اجتماعی وجود نخواهد داشت. یعنی "حق کشتن دیگری" در اصل ضد اجتماعی است.
شاید به این دلیل باشد که کانت می گوید حکم عقل قانون مند است. به بیان دیگر امر دلبخواهی عقلانی نیست. و آن چه نمی تواند عقلانی باشد اخلاقی نیست. پس حق کشتن دیگری به خاطر دیگری بودن یا امر به کشتن دیگری به خاطر دیگری بودن هیچ سنخیتی با حکم عقل ندارد و با یک استدلال شبه کانتی از لحاظ اخلاقی مردود است. حتی اگر عقل را اجتماعی-عملی هم بدانیم، نتیجه ی حکم چنین عقلی هم نمی تواند نابودی جامعه به عنوان اجتماعی از افراد به دست خود جامعه یعنی همین افراد باشد. (در پرانتز بگویم که مبنای فکری نگارنده نیلوفر شیدمهر اخلاق کانتی نیست و وی از صورت بندی و استدلال شبه کانتی تنها برای این یادداشت خاص استفاده کرده است. اخلاق از نظر نگارنده عدالت محور است. عدالت آن گونه که وی می اندیشد دلبخواهی نیست. عدالت همان دیگری و حق زیست اوست. در این جا شیوه ی تخیل نگارنده در مورد دلبخواهی نبودن عدالت با مبنای تفکر کانتی که حکم عقل دلبخواهی نیست هماهنگ است.)
از این جاست که کشتن دیگری در جوامع مدنی یک حق اجتماعی نیست. حتی حق خود کشی در اغلب این کشورها به جز یک یا دو تا که آن هم تحت شرایط خاصی است وجود ندارد. در این یک دو کشور مانند سوییس هم خود کشی باز یک حق اجتماعی یا فردی نیست. به عبارتی خود کشی دلبخواهی نیست. در این صورت، باز هم اجتماع باید به این کشتن خود جواز اجرایی بدهد. اجتماع برای دادن جواز به قانون و یا سنت های قانونی و عقل-قضاوت جمعی که مبنایش بررسی و استدلال و عمل گرایی است رجوع می کند.
پس کشتن دیگری در جوامع مدنی می تواند یک مجازات باشد نه یک حق. قضاوت در مورد جرم و تعیین مجازات نه به دست یک نفر بلکه به دست نهاد اجتماع یا سیستم قضایی است که خود قانون مند است. با این همه امروزه در کشورهای پیشترفته ی اروپایی مجازات اعدام نیز لغو شده است.این لغو به این معناست که حتی حق کشتن دیگری (در این جا مجرم یا کسی که به لحاظ جرم مانند اجتماع نیست) به اجتماع و سیستم قضایی آن به عنوان یک نهاد مجازی-انتزاعی داده نشده است. یعنی عقل اجتماعی تا آن جا پیش رفته است که کشتن یک فرد از اجتماع انسانی را عملی غیر عقلی (به معنی عقل عملی اجتماعی) یا بر خلاف اساس اجتماعی بودن می داند.
من به عنوان یک متخصص آموزش و پرورش اعتقاد دارم که یکی از مهم ترین پایه های آموزش و پرورش این است که حق به مثابه دیگری و زیست او آموزش داده شود. آن چه که در جهت کشتن یا صدمه یا حذف و سانسور و محدود کردن و به حاشیه راندن دیگری و زیستش باشد حق نیست. آموزش و پرورش بر مبنای دیگری و زیست او=حق رشد دهنده و بالنده ی زیست اجتماعی است.
۲) بیان طنز و تنفر زدایی از فرهنگ
قضیه دیگری که در مورد ترانه ی رپ شاهین نجفی و کارهای هنری دیگر مانند کاریکاتورهای محمد محل مناقشه است و به حدود آزادی بیان ربط پیدا می کند این است که آیا این کارها که همه به نوعی از هزل، طنز یا هجو بهره می جویند تحریک کننده به نفرت ورزی به گروه خاصی مانند مسلمانان ساکن جوامع غربی امروز هستند؟ آیا چنین کارهایی باعث می شوند که خودی ها یعنی غربی ها به لزوم چنان تحریک شوند که دست به خشونت ورزی بر علیه مسلمانان یا دیگر گروه ها بزنند؟
پیش از شروع این بحث باید بگویم که این سه نکته که در ادامه می آورم قابل درک بوده و به تمامی بی جا و خارج از کانتکست نیستند. اول: کارهای هنری از جمله طنز و هزل و هجو می توانند در خدمت گفتمان خاصی و در جهت تحریک گروه خاصی برای اعمال خشونت به دیگری به کار برده شوند. دوم: گروهی با باورهای خاص می توانند به انتقاد به اعتقاداتشان که به شکل طنز و هزل و هجو ارائه می شود حساس باشند و حساسیت آن ها به حدی باشد که بیان هنری طنز گونه را توهین تلقی کنند و دست به رفتارهای خشونت آمیز بزنند. سوم: در دنیای امروز بیان هنری طنز آمیز برای انتقاد از باورمندی بنیاد گرانه اسلامی و یا هر نوع دیگری از بنیاد گرایی می تواند برای هنرمند یا گروه منتقد خطر به همراه داشته باشد.
بحث: طنز یکی از مهمترین ابزارهای انتقاد و یکی از شیوه های مهم بیان است. طنز و هزل و هجو در ادبیات تمام دنیا وجود دارد و از شیوه های معمول بیان هنری است.
طنز و هزل و هجو، حتی آن ها که شخصیت های تاریخی یا عمومی خاصی را موضوع کار قرار می دهند، با آن که به معمول تحریک کننده به خشونت یا توهین آمیز تلقی می شوند، اما در اصل تولید کننده ی خنده هستند که از این طریق یک نوع تصفیه یا پالایش روحی و عاطفی در مخاطب بوجود می آید. از طرف دیگرطنز و هزل و هجو از ابزارهای مهم نقد اجتماعی برای کمک به حرکت جامعه از دست انداز سنت های دست و پاگیر و عقب مانده گی های فرهنگی هستند. این سبک ها می توانند در جلوگیری از بازتولید اجراهای خاص فرهنگ نقش داشته باشند و به این شکل جامعه را به مسیرهای دیگری متفاوت از سنت هایش هدایت کرده و هل دهند.
آقای گنجی در برنامه ی تلویزیونی پرگار مطرح می کند که شخص کاریکاتوریستی که هنرش را در خدمت تبلیغ باورهای فاشیستی استفاده می کرده است و با این هنر دست به تحریک عموم علیه یهودی ها و توجیه بی عدالتی و کشتار آن ها می شده است، بعد از جنگ جهانی دوم محاکمه و به زندان محکوم می شود. این نکته درست است که دستگاه پروپاگاندای فاشیسم آلمان از کارهای هنری بخصوص در پوستر برای تبلیغ علیه یهودی ها استفاده می کرده است. اما اول این که این کارهای هنری طنز نبوده اند. دیگر این که در این کارها نقطه ی حمله اشخاص یهودی بوده اند و نه باورهای یهودی یا یهودیت به عنوان یک مذهب. یهودی ها دردستگاه تبلیغات فاشیستی به عنوان نژاد پست و افراد با ثروت زیاد و ناحق که کنترل اقتصاد آلمان را در دست دارند و از توزیع عادلانه ی ثروت جلوگیری می کنند تصویر شده اند. این پوسترها و کارهای هنری که تعدادی از آن ها را در ماه مارچ در موزه ی هالوکاست واشنگتن دی سی به نمایش گذاشته بودند در واقع طنز نیستند و واکنش خنده ایجاد نمی کنند. مقایسه این دستگاه سیستماتیک پروپاگاندا با کاریکاتورهای یک هلندی یا کارهای هنری طنز و هجو و هزل ایرانیان برای انتقاد از فرهنگ غالب، رژیم جمهوری اسلامی و یا اعتقادات اسلامی بنیاد گرایانه به دلایل بسیار مقایسه ای اشتباه است. اما این بررسی مقایسه ای از حوصله ی این یادداشت خارج است.
کارهای ادبی هجو و هزل و طنز به معمول شخصیت های حقیقی و حقوقی که چهره ی عمومی نیستند را را مورد کنکاش یا انتقاد قرار نمی دهند. آن ها سنت و فرهنگ و باورها را مورد اشاره قرار می دهند و اگر هم در آن ها از شخصیت های تاریخی یا چهره های عمومی استفاده شود، قصد چیزی ورای این افراد است. طنز این افراد را ابژه می کند تا سوژه ها را به انتقاد از خود و فرهنگ خود و در جا زدن در سنت های خود رهنمون شود. شکل بیان طنز، هجو و یا هزل به لحاظ ژانری شکل تحریک به نفرت ورزی به گروه یا افراد خاصی نیست. همچنین سبک طنز به معمول تحریک کننده به اعمال خشونت علیه دیگری نیز نیست. از همه مهم تر این که، درست بر عکس، طنز و هجو و هزل می تواند ابزار بسیار موثری برای تعدیل خشونت اجتماعی و جلوگیری از اجرای خشونت باشد. می پرسید چطور؟
طنز و هجو و هزل که در ژانر کمدی می گنجند، بر خلاف ظاهرشان، مانند تراژدی پالایش گرند. پالایش روحی یا به زبان ارسطویی کاتاریزز به شکل خنده و یا گریه باعث تصفیه عاطفی نفرت، خشم و دیگر احساساتی می شوند که می توانند به طور بالقوه به اعمال خشونت بر دیگری منجر شوند. این شکل های بیان در نهایت ممکن است ابژه ای اجتماعی را که محل تنش است به شکلی ارائه دهند که مخاطب طنز آن ابژه را چنان کوچک و حقیر و سطحی یا آلوده و قابل انتقاد و قابل تمسخر پیدا کند که در نهایت به آن بخندد. خنده برای پالایش و عبور از حقارت و باز تولید حقارت است. چنین ابژه سازی در پی تحریک به نفرت از ابژه و اعمال خشونت بر آن نیست. در واقع طنز و هجو و هزل چنان چیزها/ابژه ها را کوچک و پست نشان می دهند که دیگر برای مخاطب قابل نفرت نباشند، بلکه تنها مستحق سخره و خندیدن در نهایت عبور از آن پستی شوند. به عبارتی دیگر، در بزرگ نمایی های کمدی و حقیر سازی ابژه، یک نوع کوچک کردن خشونت ورزی وجود دارد. ابژه ی مورد خنده در بسیاری از کارهای قوی طنز در واقع خود مخاطب است. به این شکل، طنز بزرگترین شکل انتقاد از خود است. طنز در خیلی از موارد کاری می کند که مخاطب به خود و رفتارها و گفتارها و باورهایش بخندد و آن ها را به پرسش بکشد.
حال سوال این است: آیا در جوامعی که به دلایل خاص تنش های اجتماعی و فرهنگی و عقیدتی بین افراد و گروه ها—بین نسل ها، بین باورمندان و ناباوران، بین دین داران و بی دینان، بین نگهبانان وتولید کنندگان سنت ها و آن ها که دیگر تاب سنت ها را ندارند و بین غیره و غیره تا حدی بالا گرفته است که افراد آماده ی نفرت ورزیدن به یکدیگر هستند و هر آن مترصد تا آن را که خودی نیست مورد خشونت ورزی قرار دهند، طنز با تبدیل این تنش ها به خنده تا حدی از شعله ور شدن نفرت به شکل خشونت جلوگیری نمی کند؟ به گفته ی بسیاری حتی بسیاری نمایندگان اردوی اصلاح طلب سبز، جامعه ی ایران در چنین شرایط نتش زایی قرار دارد. آیا اگر در ایران امروز فرهنگ جوک به عنوان فرهنگ انتقاد و مقاومت وجود نداشت، تنش ها بیشتر بالا نمی گرفت و به نفرت و خشونت ورزی های بیشتری منجر نمی شد؟ آیا بی پالایش اجتماعی خنده و حتی سخره آتش خشونت ورزی از این بیشتر بالا نمی گرفت؟
از طرف دیگر، طنز می تواند از بزرگترین ابزارهای انتقاد فرهنگی-اجتماعی و ابزارهای مبارزه خشونت پرهیز باشد. در همه ی جوامع، و به خصوص در ایران، طنز در دوره های شور و سرزندگی مبارزات اجتماعی مانند دوره ی مشروطه بسیار قوی و در صحنه حاضر بوده است. شور تغییر و تحول عمیق به نوعی در تاریخ ما با حس طنز در هم آمیخته بوده است. نگارنده بر این اعتقاد است که یکی از کمبودهای حرکتی که به جنبش سبز معروف شد همین طنز بود. متاسفانه شور مبارزاتی دوران هایی مانند مشروطه به ظاهر در ایران امروز ضعیف است. به نظر می رسد که جامعه چنان پرتنش، نابهنجار، دردمند و بزه کار شده است که خشونت ورزی در آن غوغا می کند. در مقابل این پتانسیل بالای خشونت، پتانسیل پالایش جامعه در جهت خشونت پرهیزی از راه طنز و هزل و هجو بسیار پایین است. از طرف دیگر شور و امید به آینده و امید به تحولی عمیق و برگشت ناپذیر در جنبش سبز پایین بوده است.
چیزی که در گفتارهای اجتماعی به عنوان حد تحمل یا رواداری نامیده می شود می تواند در یک جامعه با ظرفیت طنز آن رابطه ای مستقیم و نه معکوس داشته باشد. هر چه جامعه ای بیشتر بتواند ازراه های مختلف از جمله طنز خود انتقاد کند، این جامعه می تواند روادار تر هم شده و حد تحمل دیگری در آن بالا برود. جامعه ای که بتواند از خود انتقاد کند و با عواملی مانند خنده یا رقص یا شادمانی روح خود را بیشتر و بیشتر از خشونت ورزی پالایش دهد، پتانسیل تحولات عمیق تر اجتماعی را دارد—تحولاتی که شاید بتوانند برگشت ناپذیر شده و الگوی بن بست های تاریخی گذشته را بشکنند و تاریخ مردم ما را به مسیر های جدیدی رهنمون شوند.
نیلوفر شیدمهر
کاندیدای دکترا در آموزش و پرورش متخصص شیوه های کیفیتی پژوهش و زبان و سواد آموزی چند فرهنگی
اخبار روز:
مرد زندانی می خندید
شاید به زندانی بودن خویش
وشاید به آزادی من!!
راستی زندان کدام سوی میله هاست؟؟
"چــه گــوارا"
پربهاترین تکه خاک میهن, زندان است. آنهم زندان اوین, برای رفتن به آنسوی دیوار بتــونی, وآمدن به این سوی , زندانی چــه بهائی که نمی پردازد! اوین تکه, تکه وجودش, صدا و فریاد وخاطره ست.سالیان سال ست, دو رژیم, نقش خویش را برآب و هواو خاک آن می زنند.
زنان ومردانی از جنس آهن, آفتاب, سپیده و طلوع, بر فراز آن غنوده اند. آرمیده اند و رها گشته اند. اینک تو را از مردمی کندند که ذره ذره, آب شدنشان را در سخنرانی هایت, مصاحبه هایت, درنوشته هایت بیان کردی. زندگانی شعله می خواهد! در ستیز با تاریکی که آنان فراهم کردند, شمشیر از نیام نکشیدی, چراغ افروختی (زرتشت), نقش آنان را در روشنائی اندیشه ات آشکار کردی و به همین دلیل در میان دیوارها تو را جای دادند.
این است روزگار ما, صدائی در میهن با طول موج های متفاوتی که شنیدن اش, حس کردن اش, ادراک خاص خود را دارد. آنچه از اعماق, آرام, آرام در حال فوران است با به بند کشیدن تو و امثال تو آیا از تلاطم می افتد؟
مرگ در میهن صدای آرامی دارد. روزمره به در خانه ها می رود و سهم خویش را بر میدارد. فراهم نمودن چنین وضعیتی, نتیجه آن سیاستی شد که هزینه اش را تنها کارگران, زحمتکشان و تهیدستان جامعه بابت تحکیم پایه های "قدرت نو" در چراغ سبز به سرمایه مالی پرداخت می کنند.
قبل از به بند کشیدن, نیروهای امنیتی "سیبل" شدن ات را عنوان کردند. حال با تو خواهند گفت:
به تو چـه, ۶۰ درصد کارگران زیر خط فقر زندگی می کنند و فرزندان دختر و پسر خردسال شان روزها و شب ها باید در خیابانها پرسه بزنند و برای اینکه مرگ را عقب برانند، نامشان کودکان کار و خیابان و پسران و دختران تن فروش خیابانی نهاده اند.
به توچه که ۷ میلیون بیکار آشکار و پنهان داریم. روزانه سیصد جوان به جرگه اعتیاد وارد می شوند و ٣ تا ۴ میلیون معتاد در مملکت است که ۱۵ میلیون نفر درگیر مسئله اعتیاد داریم.
به تو چه که هر دقیقه ۲ کیلو مواد مخدر کشف می شود و سن اعتیاد به ۱۲ سال رسیده است! به توچه که ۴۷ درصد زندانیان کشور مسئله اعتیاد دارند.
به توچه که در نتیجه اقتصاد زیر زمینی ما, شبها تا دیر وقت, در اعماق شب , کودکان کار و خیابان با دست های کوچکشان, زمانی که زاهدان ما, شب را با ماه و ستارگان رصد می کنند و دعا می خوانند به بهبودی اوضاع, این کودکان در جابجائی "ارزش اضافی" ارزش خود را نشان می دهند.
به توچه رایانه چه می خواهد بشود یا نشود.سرمایه مالی با هدف سود هرچه را در این جهان می بلعد. دراین کشور هم, با تهدید, سفارش, نوازش, تحریم, به صندوق بین المللی پول, بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی, ماندن در سریر قدرت را باید حساب پس بدهیم.
فکر می کنی پا در هوا هستیم؟ به جائی بند نیستیم؟ هرچه انجام می دهیم را خود تعیین می کنیم؟ این همه را از ما بهتر می دانی! چرا مانند آنانی نمی اندیشی که از فرسنگ ها فاصله با چشمان دوربین خود ما را بالانس می کنند و کج و راست بودنمان را با دادن اطلاعیه, اعلامیه و نامه گوشزد می کنند؟ تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف! باید اسباب بزرگی فراهم گردد! اینجا از دست ما این بر می آید که در بندت کنیم. اسباب بزرگی در بیرون است. از شهر "رم" شروع شد, ادامه اش "کنفرانس لندن", "استکهلم" و اخیرا "کنفرانس واشنگتن" این یک بازی دومینو است. در"مارتن لابی" ما هم شیوه ها و روش های خود را داریم. اما اینجا, "قدغن" است. این را همه می دانند و پس از سبز شدن عده ای, حواس ما جمع شده که رنگی دیگر آنهم نوع سرخ اش ,گردن فرازی نکند. و قس الیهذا
زبان قدرت امروز, دیگر تکیه بر شانه های زخمی مردم نیست. در سایه غارت ثروت ملی و پیوند یافتن با هویتی دیگر در بیرون مرزها, توانسته حامیان خاص خود را بیابد و تعرض را در حال نهادینه کردن است. جامعه با دهها معضل, با نیروهای درگیر آن, در مقابل شان قرار دارند. همه وحشت رژیم در سازمان یابی این نیروست که دیگر مسئله اش, رنگ مو ولاک ناخن, پارتی, جشن تولد نیست! حاشیه نشینان, تهیدستان, کارگران و زحمتکشان در مسیری قرار داده شده اند که چاره ای جز تغییر وضع موجود برایشان نمانده است.
امنیتی کردن فضا, فشار مضاعف به همه اقشار اجتماعی, خود زمینه های نزدیکی نیروها را فراهم می نماید. یک سخنرانی, یک اتفاق ساده, یک رویداد غیرطبیعی در پدیدار گشتن اعتراض و حرکت خود را نمایان می کند. در سر تاسر میهن , این مسئله عینیت دارد و حیات خود را آشکار کرده است. گرچه در میهن هیچ تشکلی زبان گویای این خشم فروخفته نیست, و رژیم همه دریچه ها را مسدود نموده است اما هر شرایطی , نیروهای مقاومت خاص خود را بوجود می آورد. بر این اساس است که رژیم مبادرت به بازداشت, زندانی کردن اندیشه ورزان می نماید. و زندانی کردن تو, سهم تو, در دفاع از زحمتکشان است.
کاوه بنائی ــ رم
شاید به زندانی بودن خویش
وشاید به آزادی من!!
راستی زندان کدام سوی میله هاست؟؟
"چــه گــوارا"
پربهاترین تکه خاک میهن, زندان است. آنهم زندان اوین, برای رفتن به آنسوی دیوار بتــونی, وآمدن به این سوی , زندانی چــه بهائی که نمی پردازد! اوین تکه, تکه وجودش, صدا و فریاد وخاطره ست.سالیان سال ست, دو رژیم, نقش خویش را برآب و هواو خاک آن می زنند.
زنان ومردانی از جنس آهن, آفتاب, سپیده و طلوع, بر فراز آن غنوده اند. آرمیده اند و رها گشته اند. اینک تو را از مردمی کندند که ذره ذره, آب شدنشان را در سخنرانی هایت, مصاحبه هایت, درنوشته هایت بیان کردی. زندگانی شعله می خواهد! در ستیز با تاریکی که آنان فراهم کردند, شمشیر از نیام نکشیدی, چراغ افروختی (زرتشت), نقش آنان را در روشنائی اندیشه ات آشکار کردی و به همین دلیل در میان دیوارها تو را جای دادند.
این است روزگار ما, صدائی در میهن با طول موج های متفاوتی که شنیدن اش, حس کردن اش, ادراک خاص خود را دارد. آنچه از اعماق, آرام, آرام در حال فوران است با به بند کشیدن تو و امثال تو آیا از تلاطم می افتد؟
مرگ در میهن صدای آرامی دارد. روزمره به در خانه ها می رود و سهم خویش را بر میدارد. فراهم نمودن چنین وضعیتی, نتیجه آن سیاستی شد که هزینه اش را تنها کارگران, زحمتکشان و تهیدستان جامعه بابت تحکیم پایه های "قدرت نو" در چراغ سبز به سرمایه مالی پرداخت می کنند.
قبل از به بند کشیدن, نیروهای امنیتی "سیبل" شدن ات را عنوان کردند. حال با تو خواهند گفت:
به تو چـه, ۶۰ درصد کارگران زیر خط فقر زندگی می کنند و فرزندان دختر و پسر خردسال شان روزها و شب ها باید در خیابانها پرسه بزنند و برای اینکه مرگ را عقب برانند، نامشان کودکان کار و خیابان و پسران و دختران تن فروش خیابانی نهاده اند.
به توچه که ۷ میلیون بیکار آشکار و پنهان داریم. روزانه سیصد جوان به جرگه اعتیاد وارد می شوند و ٣ تا ۴ میلیون معتاد در مملکت است که ۱۵ میلیون نفر درگیر مسئله اعتیاد داریم.
به تو چه که هر دقیقه ۲ کیلو مواد مخدر کشف می شود و سن اعتیاد به ۱۲ سال رسیده است! به توچه که ۴۷ درصد زندانیان کشور مسئله اعتیاد دارند.
به توچه که در نتیجه اقتصاد زیر زمینی ما, شبها تا دیر وقت, در اعماق شب , کودکان کار و خیابان با دست های کوچکشان, زمانی که زاهدان ما, شب را با ماه و ستارگان رصد می کنند و دعا می خوانند به بهبودی اوضاع, این کودکان در جابجائی "ارزش اضافی" ارزش خود را نشان می دهند.
به توچه رایانه چه می خواهد بشود یا نشود.سرمایه مالی با هدف سود هرچه را در این جهان می بلعد. دراین کشور هم, با تهدید, سفارش, نوازش, تحریم, به صندوق بین المللی پول, بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی, ماندن در سریر قدرت را باید حساب پس بدهیم.
فکر می کنی پا در هوا هستیم؟ به جائی بند نیستیم؟ هرچه انجام می دهیم را خود تعیین می کنیم؟ این همه را از ما بهتر می دانی! چرا مانند آنانی نمی اندیشی که از فرسنگ ها فاصله با چشمان دوربین خود ما را بالانس می کنند و کج و راست بودنمان را با دادن اطلاعیه, اعلامیه و نامه گوشزد می کنند؟ تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف! باید اسباب بزرگی فراهم گردد! اینجا از دست ما این بر می آید که در بندت کنیم. اسباب بزرگی در بیرون است. از شهر "رم" شروع شد, ادامه اش "کنفرانس لندن", "استکهلم" و اخیرا "کنفرانس واشنگتن" این یک بازی دومینو است. در"مارتن لابی" ما هم شیوه ها و روش های خود را داریم. اما اینجا, "قدغن" است. این را همه می دانند و پس از سبز شدن عده ای, حواس ما جمع شده که رنگی دیگر آنهم نوع سرخ اش ,گردن فرازی نکند. و قس الیهذا
زبان قدرت امروز, دیگر تکیه بر شانه های زخمی مردم نیست. در سایه غارت ثروت ملی و پیوند یافتن با هویتی دیگر در بیرون مرزها, توانسته حامیان خاص خود را بیابد و تعرض را در حال نهادینه کردن است. جامعه با دهها معضل, با نیروهای درگیر آن, در مقابل شان قرار دارند. همه وحشت رژیم در سازمان یابی این نیروست که دیگر مسئله اش, رنگ مو ولاک ناخن, پارتی, جشن تولد نیست! حاشیه نشینان, تهیدستان, کارگران و زحمتکشان در مسیری قرار داده شده اند که چاره ای جز تغییر وضع موجود برایشان نمانده است.
امنیتی کردن فضا, فشار مضاعف به همه اقشار اجتماعی, خود زمینه های نزدیکی نیروها را فراهم می نماید. یک سخنرانی, یک اتفاق ساده, یک رویداد غیرطبیعی در پدیدار گشتن اعتراض و حرکت خود را نمایان می کند. در سر تاسر میهن , این مسئله عینیت دارد و حیات خود را آشکار کرده است. گرچه در میهن هیچ تشکلی زبان گویای این خشم فروخفته نیست, و رژیم همه دریچه ها را مسدود نموده است اما هر شرایطی , نیروهای مقاومت خاص خود را بوجود می آورد. بر این اساس است که رژیم مبادرت به بازداشت, زندانی کردن اندیشه ورزان می نماید. و زندانی کردن تو, سهم تو, در دفاع از زحمتکشان است.
کاوه بنائی ــ رم
اخبار روز:
کانون مدافعان حقوق کارگر - محمد غزنویان: "حدود 40 دقیقه بارندگی دوشنبه
شب، 25 اردیبهشت ماه در بجنورد، معابر مرکزی این شهر دچار آبگرفتگی شدید
شد، در پی بارش و رعد و برق شدید، برق شهر قطع شد که طی این اتفاق و راه
افتادن سیلاب، مادر و کودک خردسالش هنگام عبور از خیابان، در جوی آب کنار
خیابان سقوط کرده و غرق شدند؛ در حال حاضر با گذشت بیش از30 ساعت از این
حادثه و تجسس گروههای امدادی هلالاحمر و آتشنشانی خراسانشمالی، جسد
کودک غرق شده در سیلاب همچنان مفقود است و جسد مادر ساعاتی پس از حادثه
پیدا شد، اما تلاشها برای یافتن جسد کودک همچنان ادامه دارد."(۱)
این هم یکی دیگر از اتفاقاتی است که در کنار مرگ کارگر شانزده ساله زیر آوار چاه عمیق و عقد قرارداد نفتی با بخش خصوصی و ... زیر آوار کامنت ها و فتواها و تحلیل های مربوط به ترانه یک خواننده دفن می شود!
تدفین توامان بدن ها و فریاد ها، زیر آوار ناله ها و … ناله ها!
حالا می گویند در بجنورد اس ام اس هایی با مضامین زیر رد و بدل می شود:
"مردم شهر من، بدون رفتن به دریا، رودخانه و حتی استخر میتوانند غرق شوند."
"مردم شهر من، آن قدر کوچک و بیمقدار شدهاند که حتی میتوانند در جوی آبی غرق شوند."
"مادری در جوی آبی غرق شد و کودک، زیر قدمهای بامعرفت مردم شهر هی سر میخورد و به دنبال مادرش میگردد. با خود میگوید: زیر پوست شهر، حتی کودکیهایمان درحال غرق شدن است!"
مردمی که در جوی آب، فقط جوی آب، غرق می شوند. انسانی که در جوی آب، فقط جوی غرق می شود.
و استاندار محترم خراسان شمالی خطاب به خبرنگاران می گوید:
"ما هم از این قضیه متأثر شدیم، این حادثه بسیار تلخ بود، اما برخی از افراد در خصوص این قضیه مصاحبه میکنند که اصلا مرتبط با آن ها نیست، این عمل نوعی خودشیرینی است."(۲)
اسم ایشان، "شفقت" است! شفقت بی نهایت از این اتفاق عصبانی است. نه از اتفاقی که برای دو انسان روی داده، نه! از دست مردم، از دست ارتباط، از دست موبایل، و از دست ادیسون عصبانی است!
شفقت، خواستار پیشگیری است، نه از تکرار اینگونه حوادث، نه! از این متجدد بازی ها و ادا و اطوار اهالی جامعه مدنی را درآوردن!
و ضمن اینکه خواستار جلوگیری از تکرار این اس ام اس ها می شود، می افزاید:
"آنقدر خراسانشمالی را بیشخصیت جلوه ندهید..."
عجیب است! برادر، شما اسم این را، حرکت خودجوش مردم غیور و فهیم شهر بجنورد و استان خراسان شمالی نمی گذارید؟
حالا که صدا به کسی نمی رسد، لابد همسر و پدر آن زن و کودک جایی در کنار ته مانده های سیلاب و در محلی دور از انظار و اذهان عمومی، نشسته و با خود زمزمه می کند:
تو هم بامن نبودی! ای آوار! ای سیل مصیبت بار!
۱: isna.ir
۲: isna.ir
این هم یکی دیگر از اتفاقاتی است که در کنار مرگ کارگر شانزده ساله زیر آوار چاه عمیق و عقد قرارداد نفتی با بخش خصوصی و ... زیر آوار کامنت ها و فتواها و تحلیل های مربوط به ترانه یک خواننده دفن می شود!
تدفین توامان بدن ها و فریاد ها، زیر آوار ناله ها و … ناله ها!
حالا می گویند در بجنورد اس ام اس هایی با مضامین زیر رد و بدل می شود:
"مردم شهر من، بدون رفتن به دریا، رودخانه و حتی استخر میتوانند غرق شوند."
"مردم شهر من، آن قدر کوچک و بیمقدار شدهاند که حتی میتوانند در جوی آبی غرق شوند."
"مادری در جوی آبی غرق شد و کودک، زیر قدمهای بامعرفت مردم شهر هی سر میخورد و به دنبال مادرش میگردد. با خود میگوید: زیر پوست شهر، حتی کودکیهایمان درحال غرق شدن است!"
مردمی که در جوی آب، فقط جوی آب، غرق می شوند. انسانی که در جوی آب، فقط جوی غرق می شود.
و استاندار محترم خراسان شمالی خطاب به خبرنگاران می گوید:
"ما هم از این قضیه متأثر شدیم، این حادثه بسیار تلخ بود، اما برخی از افراد در خصوص این قضیه مصاحبه میکنند که اصلا مرتبط با آن ها نیست، این عمل نوعی خودشیرینی است."(۲)
اسم ایشان، "شفقت" است! شفقت بی نهایت از این اتفاق عصبانی است. نه از اتفاقی که برای دو انسان روی داده، نه! از دست مردم، از دست ارتباط، از دست موبایل، و از دست ادیسون عصبانی است!
شفقت، خواستار پیشگیری است، نه از تکرار اینگونه حوادث، نه! از این متجدد بازی ها و ادا و اطوار اهالی جامعه مدنی را درآوردن!
و ضمن اینکه خواستار جلوگیری از تکرار این اس ام اس ها می شود، می افزاید:
"آنقدر خراسانشمالی را بیشخصیت جلوه ندهید..."
عجیب است! برادر، شما اسم این را، حرکت خودجوش مردم غیور و فهیم شهر بجنورد و استان خراسان شمالی نمی گذارید؟
حالا که صدا به کسی نمی رسد، لابد همسر و پدر آن زن و کودک جایی در کنار ته مانده های سیلاب و در محلی دور از انظار و اذهان عمومی، نشسته و با خود زمزمه می کند:
تو هم بامن نبودی! ای آوار! ای سیل مصیبت بار!
۱: isna.ir
۲: isna.ir
هکرهای آمریکایی محتوای سایت القاعده را در یمن تغییر دادند
هکرهای آمریکایی در فاصله ۴۸ ساعت محتوای سایت القاعده در یمن را به طور
کامل تغییر دادند. وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا، چهارشنبه شب به
وقت محلی (۳خرداد/ ۲۳ مه) اعلام کرد متخصصان کامیپوتر دولت آمریکا سایت
گروه تروریستی القاعده در یمن را هک کرده و محتوای آن را کاملأ تغییر
دادهاند. به نقل از وزرات امور خارجه آمریکا، هکرهای آمریکایی از جمله
نوشتههای این سایت که مربوط به "افتخارات کشتن شهروندان آمریکایی" میشده
است را با مدارک قتل شهروندان مسلمان غیرنظامی در حملات گروه تروریستی
القاعده جایگزین کردند.
وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، ضمن شکایت از خبرگزاری فارس این
خبرگزاری را به انتشار خبر خلاف واقع متهم کرد. خبرگزاری فارس پیشتر از
سکوت وزیر اطلاعات در برابر انتقاد احمدینژاد درباره سکه و ارز، خبر داده
بود.
منابع خبری ایران به نقل از روابط عمومی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی
گزارش دادهاند که این وزارتخانه روز پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱، از سایت خبری
فارس به دلیل "انتشار خبر خلاف واقع" شکایت کرده کرده است.
گزارشی که به نظر وزارت اطلاعات "خلاف واقع" است روز چهارشنبه ۳خرداد، تحت عنوان" وزیر اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رئیس جمهور سكوت می كنم" منتشر شده بود.
بنا به این گزارش وزارت اطلاعات ضمن اعتراض شديد به "فضاسازی خارج از عرف و خلاف اخلاق حرفهای"، تخلف انجام شده خبرگزاری فارس را به دادستان عمومی انقلاب استان تهران منعكس و اعلام شكايت نموده است.
در گزارش سایت فارس آمده بود حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در پاسخ به سئوال خبرگزاری فارس پیرامون سخنان اخیر محمود احمدینژاد گفته است: «طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است؛ اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم.» احمدینژاد گفته بود که نیروهای اطلاعاتی در مورد گران شدن ناگهانی ارز و دلار غافلگیر شدهاند.
سایت فارس نوشته بود، حیدر مصلحی به اصرار بیشتر خبرنگاران واکنشی نشان نداده و از جمع آنها دور شده بود.
احمدینژاد و وزارت اطلاعات
محمود احمدی نژاد پنجشنبه گذشته در جریان سفر استانی خود به مشهد از "توطئههایی" سخن گفته بود که هدف اخلال در بازار ارز و سکه را داشتند.
او با بیان این که برخورد با این توطئهها، نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب است، گفته بود: «چون دست دولت خالی بوده، نتوانسته است با این توطئهها برخورد دقیقی انجام دهد.»
محمود احمدینژاد در توضیح دلایل این ناکارایی نهادهای امنیتی، ادامه داده بود: «عدهای با طرح موضوعات فرعی کاذب و دروغین و با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزههای غیراصلی و غیرواقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کنند.»
در همین زمینه علیاکبر جوانفکر مشاور رسانهای محمود احمدی نژاد نیز روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در سرمقالهای برای روزنامه ایران نوشته بود:«با دخالت دستهای خيانتكار، قيمت سكه و ارز در كشور از كنترل دولت خارج میشود و به صورتی بیمنطق و حبابگونه افزايش میيابد.»
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مدیر موسسه مطبوعاتی ایران از وزارت اطلاعات پرسیده بود: «چرا وزارت اطلاعات به عنوان دستگاه مسئول شناسايی خيانتكاران گزارش عملكرد خود در اين زمينه را به اطلاع افكار عمومی نمیرساند؟ چرا دستگاههای امنيتی و اطلاعاتی كشور در اين خصوص تمركز كافی برای مقابله با خيانتكاران را نداشتهاند؟»
این درحالی است که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات روز پنجشنبه ۲۷ بهمن، "ایجاد شوکهای کاذب در زمینه اقتصادی از جمله در زمینه ارز و سکه" را جزو برنامهریزی دشمن برای تاثیرگذاری بر انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی دانسته و گفته بود: «برخی خودیها که جزو مجموعه نظاماند نیز دچار لغزش شده و رفتند میلیاردی سکه خریدند.»
برکناری حیدر مصلحی و ابقای مجدد او
خبرگزاری مهر روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، روایت اخیر محمود احمدینژاد و مشاورانش از افزایش ناگهانی قمیت ارز و سکه در بازار و اتهام زدن به وزارت اطلاعات را یادآور ماجرای برکناری حیدر مصلحی و مخالفت آیتالله خامنهای با آن برکناری دانسته بود.
روزهای پایانی فروردین ۱۳۹۰ اعلام شد که حیدر مصلحی استعفا داده است. برکناری حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط محمود احمدینژاد شروع بحرانی بود که منجر به بروز اختلاف میان رئیس دولت و رهبر جمهوری اسلامی شد.
چند روز پیش از اعلام خبر استفعای مصلحی، اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر وقت محمود احمدینژاد به پایگاه اطلاع رسانی دولت گفته بود: «دستگاههای مسئول ما باید در اسرع وقت ضعفهای اطلاعاتی و ارتباطی خود را درخصوص تحولات منطقه جبران کنند، زیرا نداشتن اخبار و تحلیل صحیح و دقیق درباره هر یک از این کشورها و ارتباط همه این رویدادها با طرح کلان سلطهگران، ما را در موضعگیریها و تصمیمگیری به اشتباه خواهد انداخت.»
این اظهارات رحیم مشایی و موافقت محمود احمدینژاد با استعفای مصلحی که به نظر میرسید با درخواست رئیس دولت صورت گرفته است اعتراض اصولگرایان منتقد دولت را به همراه داشت.
رهبر جمهوری اسلامی در سوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ به ماجرای استعفای حیدر مصلحی واکنش نشان داد و آن را به صلاح ندانست.
گزارشی که به نظر وزارت اطلاعات "خلاف واقع" است روز چهارشنبه ۳خرداد، تحت عنوان" وزیر اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رئیس جمهور سكوت می كنم" منتشر شده بود.
بنا به این گزارش وزارت اطلاعات ضمن اعتراض شديد به "فضاسازی خارج از عرف و خلاف اخلاق حرفهای"، تخلف انجام شده خبرگزاری فارس را به دادستان عمومی انقلاب استان تهران منعكس و اعلام شكايت نموده است.
در گزارش سایت فارس آمده بود حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در پاسخ به سئوال خبرگزاری فارس پیرامون سخنان اخیر محمود احمدینژاد گفته است: «طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است؛ اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم.» احمدینژاد گفته بود که نیروهای اطلاعاتی در مورد گران شدن ناگهانی ارز و دلار غافلگیر شدهاند.
سایت فارس نوشته بود، حیدر مصلحی به اصرار بیشتر خبرنگاران واکنشی نشان نداده و از جمع آنها دور شده بود.
احمدینژاد و وزارت اطلاعات
محمود احمدی نژاد پنجشنبه گذشته در جریان سفر استانی خود به مشهد از "توطئههایی" سخن گفته بود که هدف اخلال در بازار ارز و سکه را داشتند.
او با بیان این که برخورد با این توطئهها، نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب است، گفته بود: «چون دست دولت خالی بوده، نتوانسته است با این توطئهها برخورد دقیقی انجام دهد.»
محمود احمدینژاد در توضیح دلایل این ناکارایی نهادهای امنیتی، ادامه داده بود: «عدهای با طرح موضوعات فرعی کاذب و دروغین و با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزههای غیراصلی و غیرواقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کنند.»
در همین زمینه علیاکبر جوانفکر مشاور رسانهای محمود احمدی نژاد نیز روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ در سرمقالهای برای روزنامه ایران نوشته بود:«با دخالت دستهای خيانتكار، قيمت سكه و ارز در كشور از كنترل دولت خارج میشود و به صورتی بیمنطق و حبابگونه افزايش میيابد.»
مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و مدیر موسسه مطبوعاتی ایران از وزارت اطلاعات پرسیده بود: «چرا وزارت اطلاعات به عنوان دستگاه مسئول شناسايی خيانتكاران گزارش عملكرد خود در اين زمينه را به اطلاع افكار عمومی نمیرساند؟ چرا دستگاههای امنيتی و اطلاعاتی كشور در اين خصوص تمركز كافی برای مقابله با خيانتكاران را نداشتهاند؟»
این درحالی است که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات روز پنجشنبه ۲۷ بهمن، "ایجاد شوکهای کاذب در زمینه اقتصادی از جمله در زمینه ارز و سکه" را جزو برنامهریزی دشمن برای تاثیرگذاری بر انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی دانسته و گفته بود: «برخی خودیها که جزو مجموعه نظاماند نیز دچار لغزش شده و رفتند میلیاردی سکه خریدند.»
برکناری حیدر مصلحی و ابقای مجدد او
خبرگزاری مهر روز ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱، روایت اخیر محمود احمدینژاد و مشاورانش از افزایش ناگهانی قمیت ارز و سکه در بازار و اتهام زدن به وزارت اطلاعات را یادآور ماجرای برکناری حیدر مصلحی و مخالفت آیتالله خامنهای با آن برکناری دانسته بود.
روزهای پایانی فروردین ۱۳۹۰ اعلام شد که حیدر مصلحی استعفا داده است. برکناری حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط محمود احمدینژاد شروع بحرانی بود که منجر به بروز اختلاف میان رئیس دولت و رهبر جمهوری اسلامی شد.
چند روز پیش از اعلام خبر استفعای مصلحی، اسفندیار رحیممشایی رئیس دفتر وقت محمود احمدینژاد به پایگاه اطلاع رسانی دولت گفته بود: «دستگاههای مسئول ما باید در اسرع وقت ضعفهای اطلاعاتی و ارتباطی خود را درخصوص تحولات منطقه جبران کنند، زیرا نداشتن اخبار و تحلیل صحیح و دقیق درباره هر یک از این کشورها و ارتباط همه این رویدادها با طرح کلان سلطهگران، ما را در موضعگیریها و تصمیمگیری به اشتباه خواهد انداخت.»
این اظهارات رحیم مشایی و موافقت محمود احمدینژاد با استعفای مصلحی که به نظر میرسید با درخواست رئیس دولت صورت گرفته است اعتراض اصولگرایان منتقد دولت را به همراه داشت.
رهبر جمهوری اسلامی در سوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ به ماجرای استعفای حیدر مصلحی واکنش نشان داد و آن را به صلاح ندانست.
صدور حکم ارتداد و اعدام برای شاهین نجفی را محکوم می کنیم
کمیته همبستگی با خواستهای دموکراتیک مردم ایران صدور حکم ارتداد و اعدام برای شاهین نجفی را محکوم می کنیم نام بردن از امام نقی، در ترانه موزیک رپ توسط هنرمند مطرح آقای شاهین نجفی، خواب فقهای ولایت مدار و تاریک اندیشان دینی در ایران را برآشفت و صافی گلپایگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، جعفر سبحانی، مسلم ملکوتی و محمد جعفر منتظری ،رئیس دیوان عدالت اداری، برای او حکم ارتداد صادر کردند. متاسفانه صدور اینگونه احکام مجرمانه و ضد انسانی در ایران سابقه طولانی دارد و همواره از طرف بی مایگان و خشونت طلبان بی منطق بر علیه آزادی خواهان، دگر اندیشان و مخالفان بکار رفته است، اما استفاده از این حربه پوسیده و انزجار آور اعتقادی, در جمهوری اسلامی در قالب سناریو های سیاسی-امنیتی عواقب فاجعه بار تری داشته است.
گرچه مدتهاست که وجدان بیدار جامعه جهانی و کوشش آزادی خواهان ایرانی ، مروجین و مسببین خشونت و ترور در ایران را در کنج ذلت و انزوا قرار داده است و آنها دیگر مثل گذشته به سادگی قادر به انجام اعمال مجرمانه خود نمی باشند, با این وجود تا رسیدن به شرایطی مطلوب ، مخالفت جدی و مبارزه پیگیر نیروهای آزادیخواه و دموکراسی طلب در مقابله با این گونه روشهای شرم آور، بسیار ضروری بوده ونقشی حیاتی خواهد داشت. ما برای پاسداری از حقوق پایه ای انسان، از جمله دفاع از آزادی بیان و ابراز اندیشه فارغ از ترس و وحشت، به ویژه برای دفاع از ابتکار و خلاقیت هنرمندان برای آفرینش هنری بدون هراس از مخاطرات جانی ، صدور حکم ارتداد و قتل برای شاهین نجفی و هر گونه اقدام عملی برای اجرای این حکم ننگین را به عنوان عملی تروریستی محکوم میکنیم
.
کمیته همبستگی با خواستهای دموکراتیک مردم ایران
چهارم خرداد 1391
انتقاد محمود احمدی نژاد از «تغييرات وسيع» مجلس در لايحه بودجه ۹۱
محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، بودجه سال ۱۳۹۱ کل کشور را
ابلاغ کرد و در عين حال از نمايندگان مجلس انتقاد کرده است که «تغییرات
وسیعی» را در لايحه بودجه صورت داده اند.
آقای احمدی نژاد در نامه ای به معاونت برنامه ريزی و نظارت راهبردی رييس جمهوری، ضمن ابلاغ قانون بودجه کل کشور از نمايندگان مجلس انتقاد کرده است که در لايحه دولت «تغييرات وسيعی» به عمل آورده اند به گونه ای که «موجب استحاله آن شده و عملا لايحه مذکور به طرح نمايندگان تبديل شده است.»
رييس جمهوری ايران در اين نامه گفته است: «با توجه به مخالفت بندهايی از آن قانون با قانون اساسی، وجود تبعيض، اثر تورم زا و فزاينده معوقات بانکی در برخی از مفاد قانون مذکور و جهت گيری ايجاد محدوديت برای دولت و مخالفت با قوانين دائمی، لازم است تدبير کافی در اجرا لحاظ تا از بروز مشکلات و آسيب به اقتصاد کشور اجتناب شود.»
لايحه بودجه سال ۱۳۹۱ ايران سی ام ارديبهشت ماه سال جاری در مجلس شورای اسلامی به تصويب رسيد و بلافاصله از سوی شورای نگهبان تاييد شد.
ارائه و بررسی لايحه بودجه از همان ابتدا با مشکلات زيادی روبرو بود. دولت محمود احمدی نژاد لايحه ياد شده را با ۵۷ روز تاخير به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد ولی به دليل برگزاری انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی، نمايندگان تنها بودجه دو دوازدهمی را برای درآمدها و هزينه های دولت در دو ماه اول سال ۹۱ تصويب کردند.
نوع بودجه نويسی دولت برای سال ۹۱ با انتقادهای گسترده ای از سوی نمايندگان مجلس روبرو شد که اعتقاد داشتند لايحه ای که ارائه شده است اصلا بودجه نيست.
احمد توکلی، رييس مرکز پژوهش های مجلس از جمله اين نمايندگان بود که اواسط بهمن ماه سال گذشته در سخنانی گفت: «حتی اگر بودجه خيلی شفاف و منضبط و طبق قانون به مجلس ارائه میشد فرصت کافی برای بررسی و تصويب آن وجود نداشت چه برسد به آنکه بعد از دو ماه از زمان قانونی مجموعهای درهم ريخته و ناقص تحويل داد که فهمش طول میکشد چه برسد به رسيدگی و تصويب آن.»
به دليل مشکلات در تنظيم بودجه از سوی دولت دهم که در آن ارقام درآمدها و هزينه ها مشخص نشده بود کميسيون تلفيق مجلس شورای اسلامی کليات اين لايحه را رد کرد.
ولی به دنبال آنچه که علی لاريجانی، رييس مجلس شورای اسلامی، «شرايط کشور» و «توصيه های آيت الله خامنه ای» خواند اين کميسيون رای خود را پس گرفت و لايحه ياد شده را تصويب کرد.
گزارش رسانه های ايران حاکی است که مجلس هشتم در بررسی جزئيات اين لايحه ناچار شد تغييرات زيادی در آن صورت دهد که مهمترين آنها کاهش درآمدهای دولت از محل حذف يارانه ها بود.
دولت محمود احمدی نژاد پيش بينی کرده بود که از محل حذف يارانه ها ۱۳۵ هزار ميليارد تومان درآمد کسب کند ولی مجلس شورای اسلامی آن را به ۶۶ هزار ميليارد تومان کاهش داد.
بودجه سال ۹۱ ايران سرانجام در روز ۳۰ ارديبهشت ماه و با سقف ۵۶۶ هزار ميليارد تومان به تصويب نهايی مجلس شورای اسلامی رسيد.
آقای احمدی نژاد در نامه ای به معاونت برنامه ريزی و نظارت راهبردی رييس جمهوری، ضمن ابلاغ قانون بودجه کل کشور از نمايندگان مجلس انتقاد کرده است که در لايحه دولت «تغييرات وسيعی» به عمل آورده اند به گونه ای که «موجب استحاله آن شده و عملا لايحه مذکور به طرح نمايندگان تبديل شده است.»
رييس جمهوری ايران در اين نامه گفته است: «با توجه به مخالفت بندهايی از آن قانون با قانون اساسی، وجود تبعيض، اثر تورم زا و فزاينده معوقات بانکی در برخی از مفاد قانون مذکور و جهت گيری ايجاد محدوديت برای دولت و مخالفت با قوانين دائمی، لازم است تدبير کافی در اجرا لحاظ تا از بروز مشکلات و آسيب به اقتصاد کشور اجتناب شود.»
لايحه بودجه سال ۱۳۹۱ ايران سی ام ارديبهشت ماه سال جاری در مجلس شورای اسلامی به تصويب رسيد و بلافاصله از سوی شورای نگهبان تاييد شد.
ارائه و بررسی لايحه بودجه از همان ابتدا با مشکلات زيادی روبرو بود. دولت محمود احمدی نژاد لايحه ياد شده را با ۵۷ روز تاخير به مجلس شورای اسلامی ارائه کرد ولی به دليل برگزاری انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی، نمايندگان تنها بودجه دو دوازدهمی را برای درآمدها و هزينه های دولت در دو ماه اول سال ۹۱ تصويب کردند.
نوع بودجه نويسی دولت برای سال ۹۱ با انتقادهای گسترده ای از سوی نمايندگان مجلس روبرو شد که اعتقاد داشتند لايحه ای که ارائه شده است اصلا بودجه نيست.
احمد توکلی، رييس مرکز پژوهش های مجلس از جمله اين نمايندگان بود که اواسط بهمن ماه سال گذشته در سخنانی گفت: «حتی اگر بودجه خيلی شفاف و منضبط و طبق قانون به مجلس ارائه میشد فرصت کافی برای بررسی و تصويب آن وجود نداشت چه برسد به آنکه بعد از دو ماه از زمان قانونی مجموعهای درهم ريخته و ناقص تحويل داد که فهمش طول میکشد چه برسد به رسيدگی و تصويب آن.»
به دليل مشکلات در تنظيم بودجه از سوی دولت دهم که در آن ارقام درآمدها و هزينه ها مشخص نشده بود کميسيون تلفيق مجلس شورای اسلامی کليات اين لايحه را رد کرد.
ولی به دنبال آنچه که علی لاريجانی، رييس مجلس شورای اسلامی، «شرايط کشور» و «توصيه های آيت الله خامنه ای» خواند اين کميسيون رای خود را پس گرفت و لايحه ياد شده را تصويب کرد.
گزارش رسانه های ايران حاکی است که مجلس هشتم در بررسی جزئيات اين لايحه ناچار شد تغييرات زيادی در آن صورت دهد که مهمترين آنها کاهش درآمدهای دولت از محل حذف يارانه ها بود.
دولت محمود احمدی نژاد پيش بينی کرده بود که از محل حذف يارانه ها ۱۳۵ هزار ميليارد تومان درآمد کسب کند ولی مجلس شورای اسلامی آن را به ۶۶ هزار ميليارد تومان کاهش داد.
بودجه سال ۹۱ ايران سرانجام در روز ۳۰ ارديبهشت ماه و با سقف ۵۶۶ هزار ميليارد تومان به تصويب نهايی مجلس شورای اسلامی رسيد.
جمهوری آذربايجان: ايران «تبليغات ضد آذربايجانی» روحانيون را محکوم کند
ریيس بخش اجتماعی- سياسی نهاد رياست جمهوری آذربايجان روز پنج شنبه در
واکنش به سخنان علی اکبر صالحی وزير خارجه ايران درباره لزوم احترام دولت و
مردم آذربايجان به مقدسات دينی و ديدگاه های مراجع شيعه ايران، گفته است
که کشورش نسبت به تمام مقدسات دين اسلام احترام قايل است و هيچ موقع اجازه
نمی دهد که در اين کشور عليه مقدسات اسلامی و ارزشهای اسلامی اقداماتی صورت
گيرد.
علی حسن اف در گفتگو با خبرگزاری ترند جمهوری آذربايجان با «تهديدآميز» خواندن بيانات آقای صالحی گفته است که «بيانات صالحی تهديد آميز بود و آذربايجان را با مجتهدها و يا مسائل ديگر تهديد کرده بود».
به گفته وی، «جمهوری آذربايجان را با اين تهديدها نه می شود ترساند و نه می شود از راه حق و اراده مردم خود بازگرداند. اراده دولت آذربايجان بر اراده مردمش تکيه دارد و هيچ کس نمی تواند اين اراده را بشکند و هيچ کس نمی تواند اين اراده را تهديد کند».
روز چهارشنبه، وزير خارجه ايران در واکنش به تجمعات اعتراضی در مقابل سفارت ايران در باکو و سر دادن شعارهايی عليه مقامات عالی رتيه ايران، از جمله آيت الله خامنه ای، اعلام کرد که « اقدام ناپسند و نادرست اخير در مقابل سفارت ايران در باکو در شان دولت و ملت جمهوری آذربايجان نيست».
وی در ادامه گفت: « مراجع شيعه مريدان و پيروان زيادی در نقاط مختلف جهان دارند که اين پيروی مرز نمی شناسد».
علی حسن اف در گفتگو با خبرگزاری ترند جمهوری آذربايجان با «تهديدآميز» خواندن بيانات آقای صالحی گفته است که «بيانات صالحی تهديد آميز بود و آذربايجان را با مجتهدها و يا مسائل ديگر تهديد کرده بود».
به گفته وی، «جمهوری آذربايجان را با اين تهديدها نه می شود ترساند و نه می شود از راه حق و اراده مردم خود بازگرداند. اراده دولت آذربايجان بر اراده مردمش تکيه دارد و هيچ کس نمی تواند اين اراده را بشکند و هيچ کس نمی تواند اين اراده را تهديد کند».
روز چهارشنبه، وزير خارجه ايران در واکنش به تجمعات اعتراضی در مقابل سفارت ايران در باکو و سر دادن شعارهايی عليه مقامات عالی رتيه ايران، از جمله آيت الله خامنه ای، اعلام کرد که « اقدام ناپسند و نادرست اخير در مقابل سفارت ايران در باکو در شان دولت و ملت جمهوری آذربايجان نيست».
وی در ادامه گفت: « مراجع شيعه مريدان و پيروان زيادی در نقاط مختلف جهان دارند که اين پيروی مرز نمی شناسد».
احترام به روحانیون ایران
علی حسن اف در ادامه گفت: «آذربايجان همواره نسبت به روحانيت ايران با احترام برخورد کرده است، ولی متاسفانه برخی از روحانيان ايرانی در روزهای اخير شعارها، فراخوان ها و اظهاراتی که در آنها عليه دولت آذربايجان، استقلال، نظام مبتنی بر قانون اساسی، مردم و ریيس جمهوری آذربايجان بی احترامی مشاهده می شود، ايراد کرده اند که انتظار داريم طرف ايرانی تبليغات ضد آذربايجانی روحانيون ايران را محکوم کند.»
ظاهرا اشاره وی به اظهارات آيت الله مجتهد شبستری، امام جمعه تبريز، حجت الاسلام صديقی خطيب نمازجمعه تهران و برخی مراجع تقليد از جمله آيت الله سبحانی است که به برگزاری مسابقه يوروويژن در باکو و آنچه که «رژه همجنس بازان» در حاشيه اين مسابقه ناميده بودند، به شدت اعتراض کرده بودند.
به دنبال فراخوان آيت الله مجتهد شبستری برای تظاهرات مردم در مقابل کنسولگری آذربايجان در تبريز و شعارهای تندی که عليه دولت آذربايجان و ریيس جمهوری اين کشور سر داده شد، دو دور تظاهرات اعتراض آميز در مقابل سفارت ايران در آذربايجان انجام شد و معترضان با شعارهايی مانند «آيت الله خامنه ای مسئول خون هايی است که در سوريه ريخته می شود» يا «اسلام آن گونه که ايران می گويد نيست» خواهان قطع مداخله روحانيان و دولت مردان ايرانی در امور داخلی آذربايجان شدند.
این شعارها واکنش سفارت ايران را در پی داشت و طی دو اعلاميه مطبوعاتی از «توهين به مقدسات» در تجمعات مقابل سفارت ايران به شدت انتقاد و نسبت به عواقب آن هشدار داد.
حسن اف اعلام کرد که ما خواستار برقراری روابط دوستانه با ايران هستيم و بر ضرورت ادامه روابط دوستانه تاکيد داريم، ما گفته ايم که هيچ زيان و ضرری از سوی جمهوری آذربايجان، ايران را تهديد نمی کند. بنابر اين از محافل رسمی ايران انتظار داريم که در محکوميت اظهاراتی که بر روابط دوستانه ميان دو کشور تاثير منفی می گذارد بيانيه هايی منتشر کند.
به گفته وی، برخی از شعارهايی که مقابل سفارت ايران در باکو داده شد، موضع رسمی دولت باکو نيست و اين کشور موضع خود را نسبت به آن اعلام خواهد کرد و اگر عليه روحانيون و رهبر دينی ايران اظهارات نالايقی بيان شده است به آنها پاسخ لازم داده خواهد شد. اما همين انتظار را ما نيز از محافل رسمی ايران داريم.
اخيرا روابط ايران و همسايه شمالی اش، به خاطر مسابقه يوروويژن که هم اکنون در باکو برگزار می شود و روحانيان ايران آن را پروژه ای «صهيونيستی» اعلام کرده اند، دچار تنش شده است.
در پی تشديد تنش میان دو کشور، سفیر ایران در باکو روز ۲۱ ماه می به تهران فراخوانده شد. ايران همچنين روز سه شنبه، ۲۲ می، جوانشير آخوندف سفير جمهوری آذربايجان در ايران را به وزرات خارجه فراخواند ونسبت به «توهين به مقدسات» در تجمع مقابل سفارت ايران در باکو اعتراض کرد.
اين پنجمين بار طی پنج ماه گذشته است که سفير آذربايجان به وزارت خارجه ايران فراخوانده می شود.
مذاکرات بغداد به دور سوم کشیده شد
در حالی که خبرنگاران در انتظار برگزاری کنفرانس خبری پس از مذاکرات
ایران و ۱+۵ بودند، در بغداد اعلام شد که دو طرف برای برگزاری یک دور
مذاکره دیگر در روز پنجشنبه توافق کردهاند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، پس از نشست مشترک سعید جلیلی سرتیم مذاکرهکنندگان ایرانی با نمایندگان چین و روسیه قرار شد دور سوم مذاکرات از ساعت ۶ به وقت بغداد برگزار شود.
دور دوم مذاكرات نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ روز پنجشنبه میان سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و كاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی در دارالضیافه بغداد برگزار شد.
خبرگزاری مهر نیز گزارش داده است که در حالی که خبرنگاران منتظر کنفرانس خبری بودند، مایکل مان، سخنگوی اشتون، پشت میکروفون حاضر شد و بعد از پوزشخواهی اعلام کرد که به دلیل برگزاری یک دور دیگر مذاکرات، کنفرانس خبری به تعویق میافتد.
مهر میافزاید که یکی از دیپلماتها گفته است که حتی کاترین اشتون تا پشت درِ محل برگزاری کنفرانس خبری آمد اما کشورهای حاضر درمذاکرات خواستار برگزاری یک دور دیگر گفتوگوها شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، پس از نشست مشترک سعید جلیلی سرتیم مذاکرهکنندگان ایرانی با نمایندگان چین و روسیه قرار شد دور سوم مذاکرات از ساعت ۶ به وقت بغداد برگزار شود.
دور دوم مذاكرات نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ روز پنجشنبه میان سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و كاترین اشتون نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی در دارالضیافه بغداد برگزار شد.
خبرگزاری مهر نیز گزارش داده است که در حالی که خبرنگاران منتظر کنفرانس خبری بودند، مایکل مان، سخنگوی اشتون، پشت میکروفون حاضر شد و بعد از پوزشخواهی اعلام کرد که به دلیل برگزاری یک دور دیگر مذاکرات، کنفرانس خبری به تعویق میافتد.
مهر میافزاید که یکی از دیپلماتها گفته است که حتی کاترین اشتون تا پشت درِ محل برگزاری کنفرانس خبری آمد اما کشورهای حاضر درمذاکرات خواستار برگزاری یک دور دیگر گفتوگوها شدهاند.
کمک نیروی دریایی ایران به یک کشتی آمریکایی در دریای عمان
نیروی دریایی ایران روز پنجشنبه یک کشتی آمریکایی را که در دریای عمان مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفته بود، نجات داد.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، به نقل از روابط عمومی نیروی دریایی ارتش یک فروند کشتی تجاری آمریکایی به نام «مرس تگزاس» که روز گذشته، سوم خردادماه، در دریای عمان مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفته بود، توسط نیروی دریایی ارتش نجات پیدا کرد.
ایرنا مینویسد که پس از درخواست کمک از سوی این کشتی، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به سمت کشتی آمریکایی به حرکت درآمد و قایقهای دزدان دریایی به محض مشاهده ناو گروه نیروی دریایی ارتش ایران، از منطقه دور شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه شرکت کشتیرانی مالک این کشتی آمریکایی، نیز گفته است که کشتی مزبور در راه عزیمت به امارات متحده عربی مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفت و یک کشتی ایرانی، اولین شناوری بود که به پیام درخواست کمک آنها پاسخ داد.
به گفته مالک این کشتی، این کمکرسانی ظهر چهارشنبه و در شمال شرقی بندر فجیره روی داده است.
اگرچه در چند مورد نیروی دریایی آمریکا ملوانان ایرانی را از دست دزدان دریایی نجات داده است، خبرگزاری فرانسه تأکید کرده است که این نخستین بار است که نیروی دریایی جمهوری اسلامی به کمک یک کشتی آمریکایی میشتابد.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی با حضور در آبهای دریای عمان و خلیج فارس، به حفاظت از امنیت کشتیهایی میپردازد که در منطقه در حرکتند.
خبرگزاری فرانسه گزارش میکند که به گفته جمهوری اسلامی، نیروی دریایی ایران در سه سال گذشته صدها مورد مقابله با دزدان دریایی داشته است.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، به نقل از روابط عمومی نیروی دریایی ارتش یک فروند کشتی تجاری آمریکایی به نام «مرس تگزاس» که روز گذشته، سوم خردادماه، در دریای عمان مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفته بود، توسط نیروی دریایی ارتش نجات پیدا کرد.
ایرنا مینویسد که پس از درخواست کمک از سوی این کشتی، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به سمت کشتی آمریکایی به حرکت درآمد و قایقهای دزدان دریایی به محض مشاهده ناو گروه نیروی دریایی ارتش ایران، از منطقه دور شدند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه شرکت کشتیرانی مالک این کشتی آمریکایی، نیز گفته است که کشتی مزبور در راه عزیمت به امارات متحده عربی مورد حمله دزدان دریایی قرار گرفت و یک کشتی ایرانی، اولین شناوری بود که به پیام درخواست کمک آنها پاسخ داد.
به گفته مالک این کشتی، این کمکرسانی ظهر چهارشنبه و در شمال شرقی بندر فجیره روی داده است.
اگرچه در چند مورد نیروی دریایی آمریکا ملوانان ایرانی را از دست دزدان دریایی نجات داده است، خبرگزاری فرانسه تأکید کرده است که این نخستین بار است که نیروی دریایی جمهوری اسلامی به کمک یک کشتی آمریکایی میشتابد.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی با حضور در آبهای دریای عمان و خلیج فارس، به حفاظت از امنیت کشتیهایی میپردازد که در منطقه در حرکتند.
خبرگزاری فرانسه گزارش میکند که به گفته جمهوری اسلامی، نیروی دریایی ایران در سه سال گذشته صدها مورد مقابله با دزدان دریایی داشته است.
دور دوم مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در بغداد بدون اعلام نتیجه پایان یافت
خبرگزاریهای ایران از پایان یافتن مذاکرات هستهای در بغداد بدون اعلام
نتیجه خبر داده و گفته اند این گفتوگوها در حالی به اتمام رسیده که گروه
۵+۱ در خصوص بسته پیشنهادی ایران هنوز به جمع بندی نرسیده است.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، با اعلام پایان یافتن مذاکرات بغداد نوشته است که ایران ارزیابی خود از بسته پیشنهادی ۵+۱ را ارائه کرده است، اما شش قدرت جهانی هنوز نظر خود را در خصوص پیشنهاد ایران ارائه نکردهاند.
گزارش ها حاکی است که سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران، و کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشستی خبری در روز پنجشنبه برگزار کرده و جمع بندی خود را از مذاکرات ارائه کنند.
به فاصله کمی از برگزاری دور اول مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک در بغداد، رسانه های جمهوری اسلامی با رویکردی منفی به این گفت و گوها پرداخته و شانس کمی را برای دستیابی به توافق قائل شده اند.
خبرگزاری ایسنا در این زمینه به طور تلویحی آمریکا را مسوول شکست احتمالی مذاکرات دانسته و گفته است: به نظر میرسد «غرب، به ویژه آمریکا، تمایلی برای ارائه جمعبندی» در خصوص پیشنهاد ایران ندارد.
در جریان گفتوگوهای روز پنجشنبه، یکی از اعضای هیات ایران نیز به خبرگزاری رویترز گفت که طرف غربی «جو دشواری» در این گفتوگوها ایجاد میکند و آمریکا را عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات دانست.
وی در این خصوص توضیح داد: «آنچه که در (مذاکرات) استانبول مطرح شد جالبتر بود... ما فکر میکنیم آمریکا دلیل این است که ۵+۱ نمیتواند به نتیجه برسد.»
این مقام ایرانی افزوده است: «۵+۱ بدون یک برنامه مشخص به بغداد آمده است و ما معتقدیم جو دشواری (بر مذاکرات) حاکم است.»
خبرگزاری مهر نیز که خبرنگار خود را به بغداد اعزام کرده در گزارشی آورده است: «نکته مهم در خصوص مواضع ۵+۱ در نشست بغداد آن است که این گروه از مواضع خود در استانبول که امیدوار کننده بود عقب نشینی کرده و اقدام متقابل را که در نشست استانبول توافق شده بود، رعایت نکردهاند.»
روز گذشته هر یک از طرفین گفتوگو در مذاکراتی که به گفته خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، یک ساعت به طول انجامید، بسته پیشنهادی خود را به طرف مقابل ارائه کردند.
طرف غربی در بسته پیشنهادی خود خواستار توقف غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم از سوی ایران شده بود و در مقابل متعهد شده بود که تسهیلاتی نظیر ایزوتوپهای پزشکی و اجزای یدکی هواپیماهای مسافربری را در اختیار ایران قرار دهد و همچنین در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای همکاریهایی با ایران داشته باشد.
ایسنا گزارش داده است که ایران بسته ۵+۱ را «جزیینگر» و «نامتوازن» خوانده است.
در مذاکرات روز چهارشنبه، ایران نیز بسته پیشنهادی خود را ارائه کرد. به گزارش ایسنا این پیشنهاد شامل پنج محور هستهای و غیر هستهای است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، این بسته را «متوازن» خوانده و تأکید کرده است که ایران بر مبنای «مذاکرات استانبول» و به طور «گام به گام» به گروه ۵+۱ پیشنهادهایی ارائه کرده است.
آسوشیتدپرس هم گزارش داده است که در بسته پیشنهادی ایران با دیدار بازرسان سازمان ملل از مجموعههای نظامی که از نظر غرب مشکوک به دنبال کردن ابعاد نظامی فعالیتهای هستهای ایران است، موافقت شده است.
همچنین پس از مذاکرات روز چهارشنبه، یکی از اعضای هیات ایرانی که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه بر لزوم «تجدید نظر» غرب در بسته پیشنهادی خود تأکید کرد و گفت که در حال حاضر «به حد کافی» زمینههای مشترکی برای برگزاری دور دیگری از مذاکرات وجود ندارد.
یک مقام آمریکایی نیز به آسوشیتدپرس گفته است که مذاکرات بغداد «به طور حتم پایان مذاکرات نیست».
غرب و اسرائیل تهران را متهم میکنند که قصد ساخت بمب اتمی را دارد. ایران همواره این اتهامات را رد کرده و برنامه اتمی خود را صلحآمیز میخواند.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، با اعلام پایان یافتن مذاکرات بغداد نوشته است که ایران ارزیابی خود از بسته پیشنهادی ۵+۱ را ارائه کرده است، اما شش قدرت جهانی هنوز نظر خود را در خصوص پیشنهاد ایران ارائه نکردهاند.
گزارش ها حاکی است که سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران، و کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشستی خبری در روز پنجشنبه برگزار کرده و جمع بندی خود را از مذاکرات ارائه کنند.
به فاصله کمی از برگزاری دور اول مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک در بغداد، رسانه های جمهوری اسلامی با رویکردی منفی به این گفت و گوها پرداخته و شانس کمی را برای دستیابی به توافق قائل شده اند.
خبرگزاری ایسنا در این زمینه به طور تلویحی آمریکا را مسوول شکست احتمالی مذاکرات دانسته و گفته است: به نظر میرسد «غرب، به ویژه آمریکا، تمایلی برای ارائه جمعبندی» در خصوص پیشنهاد ایران ندارد.
در جریان گفتوگوهای روز پنجشنبه، یکی از اعضای هیات ایران نیز به خبرگزاری رویترز گفت که طرف غربی «جو دشواری» در این گفتوگوها ایجاد میکند و آمریکا را عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات دانست.
وی در این خصوص توضیح داد: «آنچه که در (مذاکرات) استانبول مطرح شد جالبتر بود... ما فکر میکنیم آمریکا دلیل این است که ۵+۱ نمیتواند به نتیجه برسد.»
این مقام ایرانی افزوده است: «۵+۱ بدون یک برنامه مشخص به بغداد آمده است و ما معتقدیم جو دشواری (بر مذاکرات) حاکم است.»
خبرگزاری مهر نیز که خبرنگار خود را به بغداد اعزام کرده در گزارشی آورده است: «نکته مهم در خصوص مواضع ۵+۱ در نشست بغداد آن است که این گروه از مواضع خود در استانبول که امیدوار کننده بود عقب نشینی کرده و اقدام متقابل را که در نشست استانبول توافق شده بود، رعایت نکردهاند.»
روز گذشته هر یک از طرفین گفتوگو در مذاکراتی که به گفته خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، یک ساعت به طول انجامید، بسته پیشنهادی خود را به طرف مقابل ارائه کردند.
طرف غربی در بسته پیشنهادی خود خواستار توقف غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم از سوی ایران شده بود و در مقابل متعهد شده بود که تسهیلاتی نظیر ایزوتوپهای پزشکی و اجزای یدکی هواپیماهای مسافربری را در اختیار ایران قرار دهد و همچنین در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای همکاریهایی با ایران داشته باشد.
ایسنا گزارش داده است که ایران بسته ۵+۱ را «جزیینگر» و «نامتوازن» خوانده است.
در مذاکرات روز چهارشنبه، ایران نیز بسته پیشنهادی خود را ارائه کرد. به گزارش ایسنا این پیشنهاد شامل پنج محور هستهای و غیر هستهای است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، این بسته را «متوازن» خوانده و تأکید کرده است که ایران بر مبنای «مذاکرات استانبول» و به طور «گام به گام» به گروه ۵+۱ پیشنهادهایی ارائه کرده است.
آسوشیتدپرس هم گزارش داده است که در بسته پیشنهادی ایران با دیدار بازرسان سازمان ملل از مجموعههای نظامی که از نظر غرب مشکوک به دنبال کردن ابعاد نظامی فعالیتهای هستهای ایران است، موافقت شده است.
همچنین پس از مذاکرات روز چهارشنبه، یکی از اعضای هیات ایرانی که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه بر لزوم «تجدید نظر» غرب در بسته پیشنهادی خود تأکید کرد و گفت که در حال حاضر «به حد کافی» زمینههای مشترکی برای برگزاری دور دیگری از مذاکرات وجود ندارد.
یک مقام آمریکایی نیز به آسوشیتدپرس گفته است که مذاکرات بغداد «به طور حتم پایان مذاکرات نیست».
غرب و اسرائیل تهران را متهم میکنند که قصد ساخت بمب اتمی را دارد. ایران همواره این اتهامات را رد کرده و برنامه اتمی خود را صلحآمیز میخواند.
جشنواره کن؛ نگاهی به «مثل یک عاشق» ساخته عباس کیارستمی
«مثل یک عاشق»، فیلم تازه عباس کیارستمی، در ادامه سبک و سیاق خاص خود و
به رغم امضای کارگردان، به نظر میرسد از به پایان رسیدن «ایده»هایی خبر
میدهد که کیارستمی موفقیتش را در خوب بودن آن ایدهها جستوجو میکند و
در واقع تمام فیلمهایش را بر مبنای یک «ایده خوب» - که به گمان او سینما
را میسازد- برپا میکند.
اما این بار این ایده چند خطی- مثل همیشه بر اساس گسترش عرضی قصه و نه طولی آن- خلاصه میشود به ایدهای نه چندان چشمگیر- و البته تکراری که در همان برخورد ابتدایی پیرمرد با دختر داستان یکی از آخرین رمانهای گابریل گارسیا مارکز، خاطرات روسپیان غمگین من، را به یاد میآورد که فیلمساز به زحمت آن را در عرض گسترش میدهد.
مشکل فیلم از جایی آغاز میشود که برخی آن را سبک کیارستمی مینامند: تلاش برای ثبت واقعیت در زمان واقعی. مثلاً در یک صحنه پیرمرد در یخچال را باز میکند، شیر را به آهستگی برمیدارد، به لیوان میریزد و بعد به آرامی داخل مایکرویو میگذارد و ما تمام این صحنه طولانی را بدون قطع میبینیم، بیآن که حاصلی در ساختار و مفهوم فیلم داشته باشد و ما را به جایی هدایت کند.
از طرفی به نظر میرسد کیارستمی دچار مشکلی شده که فیلمساز محبوبش، مسعود کیمیایی، در این سالها با آن دست به گریبان است: خلق یک صحنه طولانی تنها به خاطر استفاده از یک جمله یا یک صحنه زیبا که ذهن فیلمساز را درگیر خود کرده است. برای مثال، به نظر میرسد تمام صحنه دیالوگ طولانی پیرمرد با پسر داخل اتوموبیل، این فرصت را به کیارستمی میدهد تا به چند دیالوگ زیبا (مثلاً «اگه میدونی در جواب سوال تو بهت دروغ خواهند گفت، بهتره که سوال نکنی») دل خوش کند.
در واقع جهان کیارستمی غالباً متکی بر همین دیالوگها یا تکصحنههایی شده که فیلمساز دوست دارد و در حقیقت به تنهایی دیالوگها و صحنههای زیبایی هم هستند، اما در مجموع در دل ساختار فیلم جا نمیافتند و ساختاری محکم و یکدست را نمیسازند.
بردن قصه به فضای ژاپن و بهخصوص توکیو - با ساختار عروسکی و رنگها و نورهای شبانه، دنیای شاید به زعم فیلمساز دروغین این شهر- این فرصت را میتوانست به کیارستمی بدهد تا از فضای شهر در ساختار قصه سود بجوید، اما علاقه او به فضاهای داخلی و به ویژه پیشبرد دیالوگها در داخل اتوموبیل که به شدت یادآور فیلم «ده» اوست و البته به جهت تماتیک هم به بخش مربوط به فاحشه در این فیلم ارتباط پیدا میکند و بحث اصلی این بخش فیلم درباره قضاوت اخلاقی درباره عمل فاحشگی در اینجا گسترش ضمنی مییابد - اما استفاده از فضای شهر در دل صحنههایی گم میشود که بیجهت طولانی میشوند. مثلاً اولین سفر دختر در شهر همراه است با گوش کردن او به پیغامهای مادربزرگ پیرش که به خودی خود جذاب است و تفاوت دو دنیا و دو نسل را به نمایش میگذارد و از سویی با ملاقات بعدی دختر با یک پیرمرد- که خود را بعدتر به عنوان پدربزرگ او جا میزند- معنای بیشتری مییابد. اما این صحنه به قدری طولانی است که حوصله تماشاگر را سر میبرد و هیچ دلیلی ندارد که تمام ۹ پیغام طولانی او را بشنویم. در واقع این گسترش عرضی است که برای کیارستمی- و بهخصوص این فیلم- مشکل ایجاد میکند و تفاوتی اساسی با نوع گسترش عرضی در سینمای مثلاً یاسوجیرو ازو دارد.
کیارستمی که در جلسه مطبوعاتی خود را به طور ناخودآگاه تحت تاثیر بصری ازو دانست، در این فیلم بیش از پیش- خودآگاه یا ناخودآگاه- قصد دارد به سینمای ازو نزدیک شود؛ چون از سویی قصه در ژاپن میگذرد و از سوی دیگر شخصیت اصلی پیرمردی است که به پیرمردهای فیلمهای ازو نزدیک است.
اما تفاوت اصلی و اساسی زمانی رخ مینماید که فیلمهای ازو بدون توسل به سانتیمانتالیسم، شدیداً مخاطب حرفهای سینما را با خود درگیر میکنند و این نماهای بسیار قوی و کم دیالوگ ازوست که میتواند ما را در احوال شخصیتهای ناآشنا از فرهنگی دیگر همچون شخصیتهای اصلی داستان توکیو همراه کند، اما مثل یک عاشق، در غیاب آن قدرت تصویری- و ساختار هماهنگ فیلمنامه- به دیالوگهایی پناه میبرد که قرار است پیام بدهد.
در حقیقت تمام فیلم بهانهای است برای چند جمله عرفانی درباره مفهوم زندگی که پیشتر هم در فیلمهای کیارستمی تکرار شده- از جمله طعم گیلاس- و این بار و البته همچون فیلم قبلی، «کپی برابر اصل» بیشتر متکی است بر دیالوگ، و گاه شعاری میشود.
از طرفی پایان فیلم نوعی بازگشت به فیلمهای کوتاه کیارستمی است که این بار شیطنتآمیزتر از همیشه تنها میخواهد با یک شوک تماشاگر را به خانه بفرستد. فیلم در واقع جایی تمام میشود که هیچ کس انتظارش را ندارد. کیارستمی معتقد است که هیچ داستانی پایان ندارد و اینجا به این مفهوم دست یافته است که داستان او تمام نمیشود، اما شاید جمله دیگر او نشان از حقیقت تلختری دارد: او شش ماه به دنبال پایان میگشت و نتوانست پایان دیگری بیابد.
اما این بار این ایده چند خطی- مثل همیشه بر اساس گسترش عرضی قصه و نه طولی آن- خلاصه میشود به ایدهای نه چندان چشمگیر- و البته تکراری که در همان برخورد ابتدایی پیرمرد با دختر داستان یکی از آخرین رمانهای گابریل گارسیا مارکز، خاطرات روسپیان غمگین من، را به یاد میآورد که فیلمساز به زحمت آن را در عرض گسترش میدهد.
مشکل فیلم از جایی آغاز میشود که برخی آن را سبک کیارستمی مینامند: تلاش برای ثبت واقعیت در زمان واقعی. مثلاً در یک صحنه پیرمرد در یخچال را باز میکند، شیر را به آهستگی برمیدارد، به لیوان میریزد و بعد به آرامی داخل مایکرویو میگذارد و ما تمام این صحنه طولانی را بدون قطع میبینیم، بیآن که حاصلی در ساختار و مفهوم فیلم داشته باشد و ما را به جایی هدایت کند.
از طرفی به نظر میرسد کیارستمی دچار مشکلی شده که فیلمساز محبوبش، مسعود کیمیایی، در این سالها با آن دست به گریبان است: خلق یک صحنه طولانی تنها به خاطر استفاده از یک جمله یا یک صحنه زیبا که ذهن فیلمساز را درگیر خود کرده است. برای مثال، به نظر میرسد تمام صحنه دیالوگ طولانی پیرمرد با پسر داخل اتوموبیل، این فرصت را به کیارستمی میدهد تا به چند دیالوگ زیبا (مثلاً «اگه میدونی در جواب سوال تو بهت دروغ خواهند گفت، بهتره که سوال نکنی») دل خوش کند.
در واقع جهان کیارستمی غالباً متکی بر همین دیالوگها یا تکصحنههایی شده که فیلمساز دوست دارد و در حقیقت به تنهایی دیالوگها و صحنههای زیبایی هم هستند، اما در مجموع در دل ساختار فیلم جا نمیافتند و ساختاری محکم و یکدست را نمیسازند.
بردن قصه به فضای ژاپن و بهخصوص توکیو - با ساختار عروسکی و رنگها و نورهای شبانه، دنیای شاید به زعم فیلمساز دروغین این شهر- این فرصت را میتوانست به کیارستمی بدهد تا از فضای شهر در ساختار قصه سود بجوید، اما علاقه او به فضاهای داخلی و به ویژه پیشبرد دیالوگها در داخل اتوموبیل که به شدت یادآور فیلم «ده» اوست و البته به جهت تماتیک هم به بخش مربوط به فاحشه در این فیلم ارتباط پیدا میکند و بحث اصلی این بخش فیلم درباره قضاوت اخلاقی درباره عمل فاحشگی در اینجا گسترش ضمنی مییابد - اما استفاده از فضای شهر در دل صحنههایی گم میشود که بیجهت طولانی میشوند. مثلاً اولین سفر دختر در شهر همراه است با گوش کردن او به پیغامهای مادربزرگ پیرش که به خودی خود جذاب است و تفاوت دو دنیا و دو نسل را به نمایش میگذارد و از سویی با ملاقات بعدی دختر با یک پیرمرد- که خود را بعدتر به عنوان پدربزرگ او جا میزند- معنای بیشتری مییابد. اما این صحنه به قدری طولانی است که حوصله تماشاگر را سر میبرد و هیچ دلیلی ندارد که تمام ۹ پیغام طولانی او را بشنویم. در واقع این گسترش عرضی است که برای کیارستمی- و بهخصوص این فیلم- مشکل ایجاد میکند و تفاوتی اساسی با نوع گسترش عرضی در سینمای مثلاً یاسوجیرو ازو دارد.
کیارستمی که در جلسه مطبوعاتی خود را به طور ناخودآگاه تحت تاثیر بصری ازو دانست، در این فیلم بیش از پیش- خودآگاه یا ناخودآگاه- قصد دارد به سینمای ازو نزدیک شود؛ چون از سویی قصه در ژاپن میگذرد و از سوی دیگر شخصیت اصلی پیرمردی است که به پیرمردهای فیلمهای ازو نزدیک است.
اما تفاوت اصلی و اساسی زمانی رخ مینماید که فیلمهای ازو بدون توسل به سانتیمانتالیسم، شدیداً مخاطب حرفهای سینما را با خود درگیر میکنند و این نماهای بسیار قوی و کم دیالوگ ازوست که میتواند ما را در احوال شخصیتهای ناآشنا از فرهنگی دیگر همچون شخصیتهای اصلی داستان توکیو همراه کند، اما مثل یک عاشق، در غیاب آن قدرت تصویری- و ساختار هماهنگ فیلمنامه- به دیالوگهایی پناه میبرد که قرار است پیام بدهد.
در حقیقت تمام فیلم بهانهای است برای چند جمله عرفانی درباره مفهوم زندگی که پیشتر هم در فیلمهای کیارستمی تکرار شده- از جمله طعم گیلاس- و این بار و البته همچون فیلم قبلی، «کپی برابر اصل» بیشتر متکی است بر دیالوگ، و گاه شعاری میشود.
از طرفی پایان فیلم نوعی بازگشت به فیلمهای کوتاه کیارستمی است که این بار شیطنتآمیزتر از همیشه تنها میخواهد با یک شوک تماشاگر را به خانه بفرستد. فیلم در واقع جایی تمام میشود که هیچ کس انتظارش را ندارد. کیارستمی معتقد است که هیچ داستانی پایان ندارد و اینجا به این مفهوم دست یافته است که داستان او تمام نمیشود، اما شاید جمله دیگر او نشان از حقیقت تلختری دارد: او شش ماه به دنبال پایان میگشت و نتوانست پایان دیگری بیابد.
ساخت بافت تپنده قلب از سلولهای پوست
برای نخستین بار دانشمندان توانستهاند با استفاده از سلولهای پوست
بیماران دچار نارسایی قلبی بافت زنده، سالم و تپنده قلب را پرورش دهند،
دستاوردی که میتواند در آینده نزدیک به درمان قطعی این عارضه منجر شود.
به گزارش خبرگزاری رویترز، گروهی از محققان در شهر حیفای اسرائیل میگویند بهرغم کشف تازهشان، انتظار دارند پرورش و پیوند بافت قلب حاصل از سلولهای پوستی چندین سال دیگر پژوهش و کار تحقیقاتی بیشتر نیاز داشته باشد.
لیور گپستین، سرپرست گروه پژوهشی فوق، از مؤسسه فناوری «تکنیون-اسرائیل» در این باره توضیح میدهد: «ما نشان دادیم که میشود سلولهای پوست یک بیمار سالمند مبتلا به نارسایی شدید قلبی را برداشت و آن را در یک ظرف آزمایشگاهی به سلولهای تپنده سالم و جوان تبدیل کرد، سلولهایی که از لحاظ سنی همارز سلولهایی هستند که در بدن همین شخص به دنیا آمده بودند.»
گزارش علمی تحقیق دانشمندان اسرائیلی روز چهارشنبه، ۲۳ ماه مه، در نشریه تخصصی قلب اروپا [European Heart Journal] به چاپ رسید.
بر اساس این گزارش، استفاده از بافت پرورشی قلب به روش فوق در زمانی حدود ۱۰ سال دیگر امکانپذیر خواهد شد.
نارسایی قلبی نوعی عارضه است که بر اثر آن قلب توانایی تلمبه کردن مقدار کافی خون به سراسر بدن را از دست میدهد. در دهههای اخیر و با پیشرفت روزافزون علم پزشکی و کاهش میزان مرگ و میر بیماران بر اثر حملات قلبی، تعداد بیشتری از مردم از این نوع عارضه رنج میبرند.
هم اکنون، بیماران دچار نارسایی شدید قلبی برای زنده ماندن نیازمند تجهیزات مکانیکی یا عمل پیوند عضو هستند.
برای انجام عمل پرورش بافت قلب، گروه تحت رهبری لیور گپستین سلولهای پوست دو نفر بیمار مرد مبتلا به نارسایی قلب ۵۱ و ۶۱ ساله را مورد استفاده قرار دادند. گروه با افزودن سه نوع ژن و مولکولی کوچک موسوم به والپروئیک اسید به هسته سلول موفق به تبدیل این سلولها به بافت قلبی شدند.
تیم تحقیقاتی در مرحله نهایی آزمایش، بافت پرورشی آماده را به قلب موشهای سالم پیوند زد و مشاهده کرد که بافت جدید با موفقیت توسط بافت میزبان پذیرفته شد.
نیکلاس میلز، پزشک متخصص قلب از دانشگاه ادینبرا، میگوید پیش از آن که فناوری جدید را بتوان روی انسان استفاده کرد باید بررسیهای بیشتری انجام داد و این روش را به شکلی مناسب و ایمن آماده ساخت.
این پزشک متخصص در عین حال میگوید: «یافتههای فوق دلگرمکننده است و ما را یک گام به پیش میبرد... و ابزاری مؤثر در درمان قلب را در اختیارمان قرار میدهد.»
به گزارش خبرگزاری رویترز، گروهی از محققان در شهر حیفای اسرائیل میگویند بهرغم کشف تازهشان، انتظار دارند پرورش و پیوند بافت قلب حاصل از سلولهای پوستی چندین سال دیگر پژوهش و کار تحقیقاتی بیشتر نیاز داشته باشد.
لیور گپستین، سرپرست گروه پژوهشی فوق، از مؤسسه فناوری «تکنیون-اسرائیل» در این باره توضیح میدهد: «ما نشان دادیم که میشود سلولهای پوست یک بیمار سالمند مبتلا به نارسایی شدید قلبی را برداشت و آن را در یک ظرف آزمایشگاهی به سلولهای تپنده سالم و جوان تبدیل کرد، سلولهایی که از لحاظ سنی همارز سلولهایی هستند که در بدن همین شخص به دنیا آمده بودند.»
گزارش علمی تحقیق دانشمندان اسرائیلی روز چهارشنبه، ۲۳ ماه مه، در نشریه تخصصی قلب اروپا [European Heart Journal] به چاپ رسید.
بر اساس این گزارش، استفاده از بافت پرورشی قلب به روش فوق در زمانی حدود ۱۰ سال دیگر امکانپذیر خواهد شد.
نارسایی قلبی نوعی عارضه است که بر اثر آن قلب توانایی تلمبه کردن مقدار کافی خون به سراسر بدن را از دست میدهد. در دهههای اخیر و با پیشرفت روزافزون علم پزشکی و کاهش میزان مرگ و میر بیماران بر اثر حملات قلبی، تعداد بیشتری از مردم از این نوع عارضه رنج میبرند.
هم اکنون، بیماران دچار نارسایی شدید قلبی برای زنده ماندن نیازمند تجهیزات مکانیکی یا عمل پیوند عضو هستند.
برای انجام عمل پرورش بافت قلب، گروه تحت رهبری لیور گپستین سلولهای پوست دو نفر بیمار مرد مبتلا به نارسایی قلب ۵۱ و ۶۱ ساله را مورد استفاده قرار دادند. گروه با افزودن سه نوع ژن و مولکولی کوچک موسوم به والپروئیک اسید به هسته سلول موفق به تبدیل این سلولها به بافت قلبی شدند.
تیم تحقیقاتی در مرحله نهایی آزمایش، بافت پرورشی آماده را به قلب موشهای سالم پیوند زد و مشاهده کرد که بافت جدید با موفقیت توسط بافت میزبان پذیرفته شد.
نیکلاس میلز، پزشک متخصص قلب از دانشگاه ادینبرا، میگوید پیش از آن که فناوری جدید را بتوان روی انسان استفاده کرد باید بررسیهای بیشتری انجام داد و این روش را به شکلی مناسب و ایمن آماده ساخت.
این پزشک متخصص در عین حال میگوید: «یافتههای فوق دلگرمکننده است و ما را یک گام به پیش میبرد... و ابزاری مؤثر در درمان قلب را در اختیارمان قرار میدهد.»
چرا قیمت نفت پایین میرود؟
تحت تاثیر تحولات جاری در صحنه اقتصاد جهانی، و بهویژه بحران منطقه
یورو، بهای نفت همچنان رو به کاهش میرود. گفتوگوی اقتصادی روز رادیوفردا
با فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی، به همین موضوع میپردازد.
رادیوفردا: بهرغم کاهش صادرات نفت ایران و چشمانداز کاهش باز هم بیشتر آن، از تنش در بازار جهانی نفت خبری نیست و تنزل بهای این کالا همچنان ادامه دارد. چه عواملی، در شرایطی کنونی، قیمت بینالمللی نفت را پایین میکشند؟
فریدون خاوند: قیمت هر بشکه نفت برنت دریای شمال که در ماه مارس به ۱۲۶ دلار رسیده بود، طی دو ماه گذشته حدود بیست دلار کاهش یافت و در حال حاضر پیرامون ۱۰۶ دلار نوسان میکند.
کاهش بهای این کالای استراتژیک، آن هم در شرایطی که تنش بر سر پرونده هستهای ایران همچنان یکی از مهمترین معضلات بینالمللی است، از چند عامل نشات گرفته که یکی از مهمترین آنها افزایش چشمگیر تولید نفت «اوپک» است.
افزایش تولید «اوپک» عمدتا ناشی از ابتکار عربستان سعودی است که تولید خود را تا نزدیک به ده میلیون بشکه در روز بالا برده و به جای روسیه، به تولیدکننده اول جهان بدل شده، از جمله به این دلیل که ریاض میخواهد جلوی افزایش قیمت نفت را بگیرد تا به قدرتهای غربی، در مقابله با برنامه هستهای ایران، کمک کرده باشد.
علی النعیمی، وزیر نفت عربستان سعودی، بارها گفته است که در راستای کمک به اقتصاد جهانی، خواستار نفت بشکهای صد دلار است.
به جز بالا رفتن تولید عربستان سعودی، عادی شدن نسبی وضعیت صنایع نفتی در لیبی و بالا رفتن تولید نفت عراق هم سطح عمومی عرضه نفت از سوی سازمان «اوپک» را بالا برده است. همزمان با افزایش عرضه نفت، تقاضای نفت رو به کاهش میرود و این هم یکی دیگر از دلایل کاهش بهای این کالاست.
در اقتصاد چین نشانههایی از کاهش نرخ رشد دیده میشود، پدیدهای که طبعا نیاز این قدرت را به نفت کاهش میدهد، تقاضای این محصول را پایین میآورد و در نتیجه قیمت آن را کم میکند.
ولی مشکل اصلی، که بر بازار جهانی نفت فشار میآورد، بحران اقتصادی در اروپاست. اگر یونان از منطقه یورو خارج بشود و به پول قبلیاش برگردد، خرید نفت این کشور طبعا سقوط میکند و دیگر کشورهای عضو منطقه یورو هم، در صورت فرو غلطیدن در وضعیتی مشابه یونان، از لحاظ مصرف نفت به همان سرنوشت دچار خواهند شد.
موسسه آمریکایی «بانک آو آمریکا - مریل لینچ» پیشبینی میکند که در صورت فروپاشی منطقه یورو، رکود اقتصادی در اروپا میتواند تقاضای نفت را دو میلیون بشکه در روز کاهش دهد و اگر این سناریو تحقق پیدا کند، بهای هر بشکه نفت ممکن است به حدود شصت دلار سقوط کند.
تهدید قدرتهای غربی به استفاده از ذخایر استراتژیک نفت تا چه اندازه در کاهش بهای نفت تاثیر داشته است؟
۲۸ کشور پیشرفته که در آژانس بینالمللی انرژی عضویت دارند، برای مقابله با شرایط دشوار احتمالی در انبارهای خودشان نفت ذخیره کردهاند، که تقریبا معادل نود روز مصرف آنهاست.
ذخایر استراتژیک در اصل برای مقابله با شرایط استثنایی به وجود آمدهاند، مثلا حفظ اقتصادهای غربی در صورت قطع صادرات نفت از سوی سازمان «اوپک» یا فاجعههای طبیعی. با این حال به نظر میرسد که کشورهای غربی در شرایط فعلی بیش از بیش تمایل دارند به این که از این ذخایر برای تاثیرگذاری بر بازار نفت استفاده بکنند.
به علاوه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است و باراک اوباما تلاش میکند با هرگونه افزایش بهای نفت که بتواند به اقتصاد ایالات متحده ضربه بزند، مقابله کند. یکی از راههای این مقابله، استفاده از ذخایر استراتژیک است.
از طرف دیگر قدرتهای غربی برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی، و به این منظور که کاهش صادرات ایران و در نتیجه کاهش عرضه این کالا قیمت نفت را افزایش ندهد، از آژانس بینالمللی انرژی خواستهاند در صورت لزوم بخشی از ذخایر استراتژیک خود را به بازار تزریق کند. این مانور هم که در خدمت رویارویی قدرتهای غربی با جمهوری اسلامی به کار گرفته شده، طبعا به کاهش تنش در بازار جهانی نفت کمک میکند.
آیا قیمت بینالمللی نفت در درازمدت در همین سطح باقی میماند؟
پاسخ دادن به این پرسش کار دشواری است، چون در پیشبینی بازار بینالمللی نفت متغیرهای زیادی را باید در نظر گرفت، از فراز و نشیبهای اقتصاد جهانی گرفته تا عوامل ژئوپولیتیک، به ویژه تحول پرونده هستهای ایران.
برخی از موسسات بزرگ اقتصادی، هم در آمریکا و هم در اروپا، پیشبینی میکنند که با اجرای تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا در اول ژوییه، قیمت نفت بالا خواهد رفت. شکست گفتوگوهای هستهای ایران با گروه پنج به علاوه یک هم طبعا میتواند بر معادلات نفتی بینالمللی تاثیر بگذارد.
رسانههای اقتصادی اروپایی به نقل از بانک آمریکایی «گلدمن زکس» مینویسند که با اجرای تحریم خرید نفت ایران در اوایل ماه ژوییه، قیمت نفت افزایش مییابد و در نیمه دوم سال به هر بشکه ۱۲۵ دلار خواهد رسید. بانک فرانسوی «بیانپی پریبا» هم همین نظر را دارد.
رادیوفردا: بهرغم کاهش صادرات نفت ایران و چشمانداز کاهش باز هم بیشتر آن، از تنش در بازار جهانی نفت خبری نیست و تنزل بهای این کالا همچنان ادامه دارد. چه عواملی، در شرایطی کنونی، قیمت بینالمللی نفت را پایین میکشند؟
فریدون خاوند: قیمت هر بشکه نفت برنت دریای شمال که در ماه مارس به ۱۲۶ دلار رسیده بود، طی دو ماه گذشته حدود بیست دلار کاهش یافت و در حال حاضر پیرامون ۱۰۶ دلار نوسان میکند.
کاهش بهای این کالای استراتژیک، آن هم در شرایطی که تنش بر سر پرونده هستهای ایران همچنان یکی از مهمترین معضلات بینالمللی است، از چند عامل نشات گرفته که یکی از مهمترین آنها افزایش چشمگیر تولید نفت «اوپک» است.
افزایش تولید «اوپک» عمدتا ناشی از ابتکار عربستان سعودی است که تولید خود را تا نزدیک به ده میلیون بشکه در روز بالا برده و به جای روسیه، به تولیدکننده اول جهان بدل شده، از جمله به این دلیل که ریاض میخواهد جلوی افزایش قیمت نفت را بگیرد تا به قدرتهای غربی، در مقابله با برنامه هستهای ایران، کمک کرده باشد.
علی النعیمی، وزیر نفت عربستان سعودی، بارها گفته است که در راستای کمک به اقتصاد جهانی، خواستار نفت بشکهای صد دلار است.
به جز بالا رفتن تولید عربستان سعودی، عادی شدن نسبی وضعیت صنایع نفتی در لیبی و بالا رفتن تولید نفت عراق هم سطح عمومی عرضه نفت از سوی سازمان «اوپک» را بالا برده است. همزمان با افزایش عرضه نفت، تقاضای نفت رو به کاهش میرود و این هم یکی دیگر از دلایل کاهش بهای این کالاست.
در اقتصاد چین نشانههایی از کاهش نرخ رشد دیده میشود، پدیدهای که طبعا نیاز این قدرت را به نفت کاهش میدهد، تقاضای این محصول را پایین میآورد و در نتیجه قیمت آن را کم میکند.
ولی مشکل اصلی، که بر بازار جهانی نفت فشار میآورد، بحران اقتصادی در اروپاست. اگر یونان از منطقه یورو خارج بشود و به پول قبلیاش برگردد، خرید نفت این کشور طبعا سقوط میکند و دیگر کشورهای عضو منطقه یورو هم، در صورت فرو غلطیدن در وضعیتی مشابه یونان، از لحاظ مصرف نفت به همان سرنوشت دچار خواهند شد.
موسسه آمریکایی «بانک آو آمریکا - مریل لینچ» پیشبینی میکند که در صورت فروپاشی منطقه یورو، رکود اقتصادی در اروپا میتواند تقاضای نفت را دو میلیون بشکه در روز کاهش دهد و اگر این سناریو تحقق پیدا کند، بهای هر بشکه نفت ممکن است به حدود شصت دلار سقوط کند.
تهدید قدرتهای غربی به استفاده از ذخایر استراتژیک نفت تا چه اندازه در کاهش بهای نفت تاثیر داشته است؟
۲۸ کشور پیشرفته که در آژانس بینالمللی انرژی عضویت دارند، برای مقابله با شرایط دشوار احتمالی در انبارهای خودشان نفت ذخیره کردهاند، که تقریبا معادل نود روز مصرف آنهاست.
ذخایر استراتژیک در اصل برای مقابله با شرایط استثنایی به وجود آمدهاند، مثلا حفظ اقتصادهای غربی در صورت قطع صادرات نفت از سوی سازمان «اوپک» یا فاجعههای طبیعی. با این حال به نظر میرسد که کشورهای غربی در شرایط فعلی بیش از بیش تمایل دارند به این که از این ذخایر برای تاثیرگذاری بر بازار نفت استفاده بکنند.
به علاوه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است و باراک اوباما تلاش میکند با هرگونه افزایش بهای نفت که بتواند به اقتصاد ایالات متحده ضربه بزند، مقابله کند. یکی از راههای این مقابله، استفاده از ذخایر استراتژیک است.
از طرف دیگر قدرتهای غربی برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی، و به این منظور که کاهش صادرات ایران و در نتیجه کاهش عرضه این کالا قیمت نفت را افزایش ندهد، از آژانس بینالمللی انرژی خواستهاند در صورت لزوم بخشی از ذخایر استراتژیک خود را به بازار تزریق کند. این مانور هم که در خدمت رویارویی قدرتهای غربی با جمهوری اسلامی به کار گرفته شده، طبعا به کاهش تنش در بازار جهانی نفت کمک میکند.
آیا قیمت بینالمللی نفت در درازمدت در همین سطح باقی میماند؟
پاسخ دادن به این پرسش کار دشواری است، چون در پیشبینی بازار بینالمللی نفت متغیرهای زیادی را باید در نظر گرفت، از فراز و نشیبهای اقتصاد جهانی گرفته تا عوامل ژئوپولیتیک، به ویژه تحول پرونده هستهای ایران.
برخی از موسسات بزرگ اقتصادی، هم در آمریکا و هم در اروپا، پیشبینی میکنند که با اجرای تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا در اول ژوییه، قیمت نفت بالا خواهد رفت. شکست گفتوگوهای هستهای ایران با گروه پنج به علاوه یک هم طبعا میتواند بر معادلات نفتی بینالمللی تاثیر بگذارد.
رسانههای اقتصادی اروپایی به نقل از بانک آمریکایی «گلدمن زکس» مینویسند که با اجرای تحریم خرید نفت ایران در اوایل ماه ژوییه، قیمت نفت افزایش مییابد و در نیمه دوم سال به هر بشکه ۱۲۵ دلار خواهد رسید. بانک فرانسوی «بیانپی پریبا» هم همین نظر را دارد.
«جمهوری اسلامی در سیاست جزایی شکست خورده»
۴۲ اعدام در یک هفته؛ به عبارت دیگر، طی هفته گذشته در هر چهار ساعت یک نفر در ایران اعدام شده است.
بر اساس آماری که رسانهها و روزنامههای داخلی کشور منتشر کردهاند، طی یک هفته گذشته بیش از ۴۰ نفر در ایران اعدام شدهاند، بیشتر آنها به دلیل جرائم مواد مخدری.
رادیوفردا در گفتوگویی با عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و نایب رئیس فدراسیون جوامع مدافع حقوق بشر، ابتدا از او پرسیده است که افزایش شمار اعدامها در ایران نشانه چیست؟
عبدالکریم لاهیجی: مشخص است که جمهوری اسلامی در اعمال سیاست جزایی شکست خورده است، به لحاظ این که روزبهروز همچنان که تعداد زندانیان عادی در زندانهای ایران بیشتر و بیشتر میشود، چه در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و چه در ارتباط با سایر جرایم، و از سوی دیگر هم به همین نسبت تعداد اجرای حکم اعدام هم روزبهروز در ایران بالاتر میرود.
جمهوری اسلامی اما نمیخواهد اعتراف به شکست این سیاست بکند و دست از این سیاست بردارد. فقط مسئله این یکی دو هفته اخیر نیست. ظرف سه سال گذشته میزان اعدام در ایران دو برابر و شاید بیشتر از آن شده است. طی همین یکی دو هفته اخیر چهارده تن در تهران اعدام شدند، در سنندج، در ساری، در کرمانشاه، در یزد و در رشت نیز صدور حکم اعدام اجرا شده است.
همه اینها حاکی از این است که قاچاق مواد مخدر فقط به مناطق مرزی ایران محدود نیست. در همه شهرهای ایران وجود دارد و جمهوری اسلامی نمیفهمد یا نمیخواهد بفهمد که تا زمانی که با عوامل اجتماعی و اقتصادی جرمزا مبارزه نشود، نمیشود فقط با بالا بردن میزان مجازات به تنهایی جلوی ارتکاب جرم را گرفت.
از این ۴۲ نفری که طی یک هفته اعدام شدند، ۳۸ نفرشان مرتکب جرایم مواد مخدر شده بودند. شما فکر میکنید که سیاست جمهوری اسلامی در مبارزه با مواد مخدر موفق بوده است؟
همیشه مقامهای جمهوری اسلامی میگویند که ما چون در مبارزه با قاچاق مواد مخدر پیشتاز هستیم، تعداد اعدامهای مربوط به این جرم در ایران زیاد است.
به دو دلیل این اظهارات درست نیست، و سیاست اعمال شده سیاست غلطی است. نخست به لحاظ شیوع مواد مخدر در ایران. من شهرهایی که در ایران نامشان را ذکر کردم به این دلیل بود که بگویم مواد مخدر را فقط در شهرهای مرزی ایران کشف نمیکنند، بلکه مواد مخدر آن قدر در ایران شیوع پیدا کرده که در همه شهرها از کرمانشاه تا ساری و یزد قاچاق مواد مخدر شیوع دارد و روزبهروز هم رو به افزایش دارد.
در کنار آن بالا بودن میزان محکومیتها، چه محکومیت به حبس و چه محکومیت به اعدام هم وجود دارد و بنابراین اینها فکر میکنند که با ایجاد جو ارعاب و ترس میتوانند با پدیده جرم مبارزه کنند. اینها فکر میکنند که با استناد به قانون مجازات اسلامی میتوانند به این صورت مردم را از گرایش به جرم و جنایت بازدارند.
آقای لاهیجی، شما به این نکته اشاره کردید که جمهوری اسلامی بر اساس قانون مجازات اسلامی این افراد را اعدام میکند. قوانین بینالمللی در این باره چه میگویند؟
جمهوری اسلامی از طرف مجامع بینالمللی و شورای حقوق بشر سازمان ملل و مجموعه سازمان ملل محکوم شده است، به این لحاظ که این مجازاتها متناسب با جرایم نیست.
در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و در ماده شش این میثاق گفتهاند که اعدام تنها و تنها میتواند برای جنایات بزرگ، در کشورهای عضو اعمال شود. هرگز قاچاق مواد مخدر و بسیاری از جرایم دیگری که در جمهوری اسلامی متاسفانه برای آنها حکم اعدام صادر میشود، در شمار جنایات بزرگ نیست.
حتی بسیاری از قتلها هم مشمول اعدام نمیشود. به همین دلیل است که ایران همیشه در ردیف اول تا سوم کشورهای اعدامکننده بوده که طی سالهای اخیر ردیف اول را کسب کرده است.
علاوه بر ۴۲ نفری که به طور رسمی اعلام شده است که اعدام شدهاند، برخی از فعالین حقوق بشر اعلام کردهاند که در طول هفته گذشته بیش از ۲۰ نفر هم مخفیانه در یزد و رشت به چوبه دار سپرده شدهاند. شما در این مورد گزارشی دریافت کردهاید؟
خبری به ما نرسیده است، ولی با توجه به این که سال گذشته دهها تن در زندان مشهد به طور مخفیانه اعدام شدند و بر اساس تحقیقاتی که ما کردیم و شهادتی که چند تن از زندانیان شهر مشهد دادند، مشخص است که همواره در کنار اعدامهای رسمی، تعدادی از متهمین هم به طور مخفیانه اعدام میشوند.
یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی تا امروز حاضر نشده است آمار دقیق اعدامها را ارائه بدهد، همین است که در کنار اعدامهایی که خبر آنها در روزنامهها یا در رادیو اعلام میشود، اعدامهای غیرعلنی و غیررسمی هم وجود داشته و دارد.
بر اساس آماری که رسانهها و روزنامههای داخلی کشور منتشر کردهاند، طی یک هفته گذشته بیش از ۴۰ نفر در ایران اعدام شدهاند، بیشتر آنها به دلیل جرائم مواد مخدری.
رادیوفردا در گفتوگویی با عبدالکریم لاهیجی، حقوقدان و نایب رئیس فدراسیون جوامع مدافع حقوق بشر، ابتدا از او پرسیده است که افزایش شمار اعدامها در ایران نشانه چیست؟
عبدالکریم لاهیجی: مشخص است که جمهوری اسلامی در اعمال سیاست جزایی شکست خورده است، به لحاظ این که روزبهروز همچنان که تعداد زندانیان عادی در زندانهای ایران بیشتر و بیشتر میشود، چه در ارتباط با قاچاق مواد مخدر و چه در ارتباط با سایر جرایم، و از سوی دیگر هم به همین نسبت تعداد اجرای حکم اعدام هم روزبهروز در ایران بالاتر میرود.
جمهوری اسلامی اما نمیخواهد اعتراف به شکست این سیاست بکند و دست از این سیاست بردارد. فقط مسئله این یکی دو هفته اخیر نیست. ظرف سه سال گذشته میزان اعدام در ایران دو برابر و شاید بیشتر از آن شده است. طی همین یکی دو هفته اخیر چهارده تن در تهران اعدام شدند، در سنندج، در ساری، در کرمانشاه، در یزد و در رشت نیز صدور حکم اعدام اجرا شده است.
همه اینها حاکی از این است که قاچاق مواد مخدر فقط به مناطق مرزی ایران محدود نیست. در همه شهرهای ایران وجود دارد و جمهوری اسلامی نمیفهمد یا نمیخواهد بفهمد که تا زمانی که با عوامل اجتماعی و اقتصادی جرمزا مبارزه نشود، نمیشود فقط با بالا بردن میزان مجازات به تنهایی جلوی ارتکاب جرم را گرفت.
از این ۴۲ نفری که طی یک هفته اعدام شدند، ۳۸ نفرشان مرتکب جرایم مواد مخدر شده بودند. شما فکر میکنید که سیاست جمهوری اسلامی در مبارزه با مواد مخدر موفق بوده است؟
همیشه مقامهای جمهوری اسلامی میگویند که ما چون در مبارزه با قاچاق مواد مخدر پیشتاز هستیم، تعداد اعدامهای مربوط به این جرم در ایران زیاد است.
به دو دلیل این اظهارات درست نیست، و سیاست اعمال شده سیاست غلطی است. نخست به لحاظ شیوع مواد مخدر در ایران. من شهرهایی که در ایران نامشان را ذکر کردم به این دلیل بود که بگویم مواد مخدر را فقط در شهرهای مرزی ایران کشف نمیکنند، بلکه مواد مخدر آن قدر در ایران شیوع پیدا کرده که در همه شهرها از کرمانشاه تا ساری و یزد قاچاق مواد مخدر شیوع دارد و روزبهروز هم رو به افزایش دارد.
در کنار آن بالا بودن میزان محکومیتها، چه محکومیت به حبس و چه محکومیت به اعدام هم وجود دارد و بنابراین اینها فکر میکنند که با ایجاد جو ارعاب و ترس میتوانند با پدیده جرم مبارزه کنند. اینها فکر میکنند که با استناد به قانون مجازات اسلامی میتوانند به این صورت مردم را از گرایش به جرم و جنایت بازدارند.
آقای لاهیجی، شما به این نکته اشاره کردید که جمهوری اسلامی بر اساس قانون مجازات اسلامی این افراد را اعدام میکند. قوانین بینالمللی در این باره چه میگویند؟
جمهوری اسلامی از طرف مجامع بینالمللی و شورای حقوق بشر سازمان ملل و مجموعه سازمان ملل محکوم شده است، به این لحاظ که این مجازاتها متناسب با جرایم نیست.
در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و در ماده شش این میثاق گفتهاند که اعدام تنها و تنها میتواند برای جنایات بزرگ، در کشورهای عضو اعمال شود. هرگز قاچاق مواد مخدر و بسیاری از جرایم دیگری که در جمهوری اسلامی متاسفانه برای آنها حکم اعدام صادر میشود، در شمار جنایات بزرگ نیست.
حتی بسیاری از قتلها هم مشمول اعدام نمیشود. به همین دلیل است که ایران همیشه در ردیف اول تا سوم کشورهای اعدامکننده بوده که طی سالهای اخیر ردیف اول را کسب کرده است.
علاوه بر ۴۲ نفری که به طور رسمی اعلام شده است که اعدام شدهاند، برخی از فعالین حقوق بشر اعلام کردهاند که در طول هفته گذشته بیش از ۲۰ نفر هم مخفیانه در یزد و رشت به چوبه دار سپرده شدهاند. شما در این مورد گزارشی دریافت کردهاید؟
خبری به ما نرسیده است، ولی با توجه به این که سال گذشته دهها تن در زندان مشهد به طور مخفیانه اعدام شدند و بر اساس تحقیقاتی که ما کردیم و شهادتی که چند تن از زندانیان شهر مشهد دادند، مشخص است که همواره در کنار اعدامهای رسمی، تعدادی از متهمین هم به طور مخفیانه اعدام میشوند.
یکی از دلایلی که جمهوری اسلامی تا امروز حاضر نشده است آمار دقیق اعدامها را ارائه بدهد، همین است که در کنار اعدامهایی که خبر آنها در روزنامهها یا در رادیو اعلام میشود، اعدامهای غیرعلنی و غیررسمی هم وجود داشته و دارد.
«واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد
روزنامههای شرق، اعتماد، و رسالت ضمن انتشار گزارشها و یادداشتهایی
درباره مذاکرات جمهوری اسلامی و نمایندگان کشورهای ۱+۵ از «کاهش خوشبینی
به مذاکرات هستهای بغداد» خبر دادهاند.
روزنامه جهان صنعت خبر داده است که عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دستور «تسهیل ورود کارگران چینی» به ایران را صادر کرده است و به زودی «کارگران چینی به کشور سرازیر میشوند».
روزنامه دنیای اقتصاد گزارشی درباره افشای «واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد منتشر کرده و از قول یک شهروند مشهدی نوشته است که «جلوی دوربین به ما مسکن مهر دادند، بعد پس گرفتند».
روزنامههای اعتماد و کیهان از «اعتراض گروههای حزبالله به بازگشایی خانه سینما» خبر دادهاند و روزنامه تهران امروز از قول محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما نوشته است که «قطعاً از روز ۶ خردادماه در خانه سینما مستقر خواهیم شد».
کاهش خوشبینی به مذاکرات هستهای بغداد
روزنامههای شرق، اعتماد، و رسالت گزارشها و یادداشتهایی درباره مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی و نمایندگان کشورهای ۱+۵ در بغداد منتشر کردهاند.
روزنامه شرق با تیتر «روز دشوار دیپلماتهای هستهای» نوشته است که «در سیامین سالروز آزادسازی خرمشهر از اشغال نیروهای عراقی، هیئت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران، در بغداد، پایتخت عراق رو در روی هیئتهای مذاکرهکننده قدرتهای بزرگ جهان قرار گرفت».
این روزنامه مذاکرات بغداد را جلسهای «برای گفتن و شنیدن؛ پیشنهاد دادن و گرفتن؛ در قالب بستههای پیشنهادی» توصیف کرده و نوشته است که «بستههای پیشنهادی ایران و ۱+۵ باز شد؛ دیده شد»، اما «این که پسندیده شده یا نه امروز، پنجشنبه، مشخص میشود».
روزنامه شرق در عین حال به قرار گرفتن «نقشه راه زیر سایه بستههای پیشنهادی» اشاره کرده و نوشته است که «مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در حالی آغاز شد که قرار بود گفتوگوها حول محور تدوین «نقشه راهی» به منظور تداوم مذاکرات باشد که پیشنویس آن را هفتههای گذشته علی باقری و هلگا اشمیت، معاون کاترین اشتون، تهیه کرده بودند»، اما از خبرهای غیررسمی از فضای حاکم بر مذاکرات روز چهارشنبه در بغداد نشان میدهد «بیش از آن که گفتوگوها حول محور پیشنویس «نقشه راه» مذاکرات باشد، بر بسته پیشنهادی ارائه شده از سوی طرفین، بهخصوص بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ متمرکز بود».
این روزنامه با اشاره به این که هیئت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی هم پس از اقدام گروه ۱+۵ «بستهای جامع شامل پنج محور از جمله موضوعات هستهای و غیرهستهای ارائه کرد» نوشته است که «این بسته تا حدودی فضای مذاکرات را تغییر داد و از خوشبینیهای گذشته نسبت به سرانجام نشست بغداد کاست».
شرق همچنین نوشته است که «دیپلماتهای نزدیک به مذاکرات» میگویند «نسبت به پیشنهادهای هستهای ایران در بسته پیشنهادیاش اختلاف نظری وجود نداشت» و «عمده اختلاف حول محور پیشنهادهای غیرهستهای در این بسته بود، پیشنهادهایی که پیش از این نیز مذاکرات ایران با ۱+۵ را به بنبست کشانده بود».
به نوشته این روزنامه، با قرار گرفتن بستههای پیشنهادی ایران و گروه ۱+۵ روی میز مذاکرات که «منجر به آغاز اختلاف نظرات تازه شد» پیش از آن که نسبت به آنها اظهار نظری شود، پس از سه ساعت گفتوگو زنگ پایان دور نخست نشست بغداد به صدا در آمد.
روزنامه اعتماد نیز تیتر «روز بستهها» را برای نتایج مذاکرات هستهای روز چهارشنبه در بغداد برگزیده و البته تاکید کرده که «از مذاکرات چهارشنبه بغداد تا لحظه تنظیم این گزارش خبری چندان که به کار رسانهها بیاید منتشر نشد» و «بهتر است بگوییم خبری از محتوای مذاکرات منتشر نشد».
این روزنامه همچنین نوشته است که برخلاف خوشبینیهای ابراز شده از سوی دو طرف درباره مذاکرات بغداد، «در ایران از مدتی پیش در رسانههای داخلی اینگونه تحلیل شد که نباید از این نشست انتظار چندانی داشت» و «بغداد روز معجزه میان ایران و غرب نیست».
روزنامه رسالت در یادداشتی با تیتر «مولفههای مذاکره در دارالضیافه» بغداد، انجام مذاکرات بغداد در سوم خرداد را به عنوان نقطه قوت جمهوری اسلامی عنوان کرده و نوشته است که «مذاکرات هستهای ایران و غرب در تاریخ سوم خردادماه، یعنی سالروز آزادسازی خرمشهر پیام گویایی برای طرفهای مذاکره دارد»، چرا که «دقیقا سی سال قبل، صدام حسین و سران حزب بعث عراق از کاخ ریاست جمهوری بغداد شاهد تصاویر» آزادسازی خرمشهر بودند.
این روزنامه وابسته به جناح حاکم به اختلافهای بنیادی در پرونده هستهای جمهوری اسلامی با کشورهای ۱+۵ اشاره کرده و نوشته است که «غرب تعریف نادرستی از مقوله «اعتمادسازی» ارائه داده و بر مبنای همان تعریف تحریف شده قصد داشته خود را متقاضی دریافت اعتماد ایران نشان دهد»، اما «جمهوری اسلامی اصل تقاضای غرب را زیر سوال برده و جای متقاضی و صاحب تقاضا را نیز تغییر داده است».
روزنامه رسالت همچنین تمام راهبردهای کشورهای ۱+۵ را «راهبردهایی غیر حقوقی و غیر منطقی در خصوص ادامه برنامههای هستهای ایران» توصیف کرده و نوشته است که «تصویب سه قطعنامه غیرمستند در خصوص برنامههای هستهای ایران از یک سو و اعمال تحریمهای بانکی و نفتی علیه تهران جملگی نماد راهبردهای غیر اصولی غرب است».
سرمقالهنویس این روزنامه نوشته است که «آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس باید در جریان نشست بغداد چهرهای واضح و منطقی از خود ترسیم کنند»، چرا که «حرکت در لابهلای پارادوکسها و ابهامات همیشگی» فرصت ادامه مذاکرات را از بین خواهد برد و «غرب ناچار به تغییر رفتار خود در مذاکرات بغداد خواهد بود».
وزیر کار «مجوز ورود کارگران چینی به ایران» را صادر کرد
روزنامه جهان صنعت خبر داده است که عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دستور «تسهیل ورود کارگران چینی» به ایران را صادر کرده است و به زودی «کارگران چینی به کشور سرازیر میشوند».
به گزارش این روزنامه، «با دستور عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای تسریع ورود کارگران ساده چینی برای ساخت آزادراه تهران شمال، فرصتهای شغلی که میتوانست در اختیار کارگران بیکار ایرانی قرار گیرد به راحتی به چینیها سپرده شده است».
جهان صنعت نوشته است که «حالا اگر این مجوز برای ورود متخصصان بود گله کمتر میشد»، اما صدور «مجوز ورود کارگر ساده چینی بسیار جای بحث دارد» و تاکید کرده که «دستور وزیر کار برای تسریع در ورود کارگران چینی به کشور جهت ساخت پروژه آزادراه تهران- شمال، سپردن مشاغل و فرصتهای شغلی ایرانیان به چشم بادامیهاست که میتواند روند رشد اشتغال را در کشور کُند کند».
این روزنامه نوشته است که «تاکنون بازار کالاهای ایرانی در دست چینیها بود» و «از ریز و درشت محصولات کشاورزی گرفته تا بازار کیف و کفش و لباس و دارو و... سیل ورود کالاهای چینی به بازار کشور کافی نبود که حالا بازار کارمان هم دست چینیها افتاده است».
روزنامه جهان صنعت همچنین در سرمقاله شماره پنجشنبه با تیتر «فرصتی که به چینیها اهدا میشود» یادآوری کرده است که «بازار کار ایران برای افغانها ممنوعیتهای شدیدی در نظر گرفته و جریمههایی برای بهکارگیری این نیروهای کار منظور شده است، اما همین محدودیتها وقتی به چینیها میرسد رنگ میبازد و بیاثر میشود» و «مانند همه عرصههای دیگر، عرصه بازار کار ایران روی چینیها گشوده و بیمانع است» و «این بار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خود برای ورود کارگران چینی آغوش گشوده و آنان را به کشور دعوت کرده است».
این روزنامه پرسیده است که «آیا تولید فرصت شغلی در ایران تا آن حد رشد پیدا کرده که سرریز آن باید از سوی کارگران خارجی چینی تامین شود؟» یا «کارگران ایرانی تا آن حد بیکیفیت و کمبازده هستند که پیمانکار چینی و از آن مهمتر شیخالاسلامی دست نیاز به سوی کارگران چینی دراز کردهاند؟»
سرمقالهنویس روزنامه جهان صنعت در عین حال نوشته است که شاید «میتوان کارگر چینی را تا سرحد مرگ استثمار کرد ولی نمیتوان همین بلا را بر سر کارگر ایرانی آورد»، اما در هرصورت «آقای وزیر و همکارانش باید توضیح بدهند که چرا چنین تصمیمی گرفته شده و برای آسیب ندیدن کارگر و فضای کار ایرانیان، دستوردهنده چه تمهیدی اندیشیده است».
افشای «واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد
روزنامه دنیای اقتصاد گزارشی درباره افشای «واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد منتشر کرده و از قول یک شهروند مشهدی نوشته است که «جلوی دوربین به ما مسکن مهر دادند، بعد پس گرفتند».
به نوشته این روزنامه، جهانبخش جهانی، کارگری که در جریان سفر هفته پیش محمود احمدینژاد به مشهد به عنوان یکی از دریافتکنندگان مسکن مهر در تلویزیون با وی مصاحبه و درباره مزایای مسکن مهر تبلیغ شده بود، میگوید که «پس از چند روز خانه را از وی پس گرفتهاند».
این روزنامه خبر داده است که جهانبخش جهانی کارگر ساختمانی در مشهد پس از پرداخت هزینه مسکن طی «دو فقره حواله ۹ میلیون تومانی به شرکت پرندکویر شرق، مجری مسکن مهر مشهد»، هفته پیش خانهای در شهرک مهرگان این شهر دریافت کرد، اما پس از سفر افتتاح این شهرک از سوی محمود احمدینژاد و پخش مصاحبه تلویزیونی این کارگر و همسرش از شبکه سوم تلویزیون جمهوری اسلامی، به آنها اعلام شده که باید خانه خود را تخلیه کنند.
روزنامه دنیای اقتصاد از قول این شهروند مشهدی نوشته است که «در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط محمود احمدینژاد، وسایلمان را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت راه و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه سه تلویزیون پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم» اما پس از آن «در حالی که ما از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم».
دنیای اقتصاد تاکید کرده است که جهانبخش جهانی عصر چهارشنبه در مراجعه به دفتر خبرگزاری مهر در مشهد با تاکید بر این که «جلوی دوربین به ما مسکن مهر دادند، بعد پس گرفتند»، از این اتفاق ابراز تاسف کرده و گفته است «واقعا از این رخداد تلخ شوکه شدهام»، چرا که «من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کردهام، چرا باید با من این گونه برخورد شود؟»
عباس سلیمی نمین، رئیس دفتر مطالعات تاریخ ایران و از اصولگرایان منتقد دولت، نیز روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت، تلویزیون جمهوری اسلامی را متهم کرد که «تصاویری را از سفر قبلی آقای احمدینژاد عاریت گرفته است» تا «این حس را القا کند که محمود احمدینژاد مورد استقبال گسترده مردم مشهد قرار گرفته است».
سلیمی نمین در گفتوگو با سایت خبرآنلاین تصاویر منتشر شده از سفر هفته پیش احمدینژاد به مشهد را «تصویری غیرواقعی» توصیف کرد و خواستار تحقیق و توضیح مدیر کل تلویزیون دولتی ایران و مجازات «خبرنگار» مسئول این «بزرگنمایی» شد.
«تجمع گروههای حزبالله برای جلوگیری از بازگشایی خانه سینما»
روزنامههای اعتماد، کیهان و تهران امروز از «اعتراض گروههای حزبالله به بازگشایی خانه سینما» خبر دادهاند.
روزنامه اعتماد نوشته به رغم آن که «درهای خانه سینما بنا به دلایل اعلامنشده صبح سوم خردادماه باز نشد» اما «جمعی از گروههای حزبالله صبح چهارشنبه در حالی که پلاکاردهایی در دست داشتند، مقابل خانه سینمای ایران حاضر شدند تا به فاصله یک روز از اعلام رای دیوان عدالت اداری مبنی بر نقض حکم انحلال خانه سینما صراحتا بیان کنند اگر قرار است در این خانه باز شود باید از جنازه آنان عبور شود».
به گزارش این روزنامه، تجمعکنندگان خود را از گروههای حزبالله معرفی میکردند و «مرگ بر تودهای، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر مستندساز بیبیسی، الگوی ما برای سینمای جمهوری اسلامی شهید آوینی است و... جملاتی بود که روی پلاکاردهایشان نوشته شده بود».
اعتماد با تاکید بر این که «سینمای ایران که سالها از برخوردهای اینچنینی دور بود، از ابتدای امسال شاهد اعتراضهایی از این دست بوده است» نوشته تجمع روز چهارشنبه در مقابل خانه سینما «با برخوردهای قبلی تفاوتی دارد»، چرا که «در تجمعهای قبلی افراد بر اساس نوع نگاه و رویکردی که از سوی ائمه جمعه بیان میشد، دست به اعتراض میزدند و این بار روشن نیست شکلگیری چنین تجمعی برگرفته از کدام تفکر و دیدگاه مورد اعتماد است».
این روزنامه یادآوری کرده است که در ماههای اخیر و در مخالفت با اکران دو فیلم «خصوصی» ساخته حسین فرحبخش و «گشت ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی نیز خیابانها صحنه اعتراض به سینما بود و «نتیجه آن هم کنار کشیدن سینماهای حوزه هنری و شهرداری از اکران این دو فیلم بود و در نهایت وزارت ارشاد فیلمهایی را که خود مجوز داده بود، از پرده پایین کشید».
اعتماد با اشاره به افزایش «نگرانیها درباره آینده سینما» نوشته است که «زمانی که دیوان عدالت اداری بعد از چهار ماه و ۲۰ روز حکم صادرشده از سوی ارشاد مبنی بر انحلال خانه سینما را نقض میکند و مسئولان وزارت ارشاد از هر سو تا آستانه نیمهشب تاکید میکنند این رای نشانگر آغاز به کار دوباره خانه سینما نیست؛ غیر از این توقع نمیرود که افرادی خارج از سینما خود را صاحب آن فرض کرده و درباره فعالیت ۵ هزار عضو خانه سینما تصمیمگیری کنند».
روزنامه کیهان نیز در گزارشی از «برگزاری تجمع گروههای حزبالله در مقابل خانه سینما» تجمعکنندگان را اعضای «کانون مستندسازان جهادی، هیئت هنرمندان حزبالله، بسیج هنرمندان و جمعی از خبرنگاران خبرگزاری هنر» معرفی کرده است.
این روزنامه که تحت نظر نماینده علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی فعالیت میکند از «خانه سینما» به عنوان «تشکل منحله» نام برده و نوشته است که گروههای حزبالله در با تجمع در مقابل خانه سینما «نسبت به عملکرد گذشته این تشکل منحله» اعتراض کردهاند.
کیهان از فیلمسازی به نام سهیل کریمی به عنوان یکی از اعضای گروههای حزبالله و معترض به خانه سینما نام برده و از قول وی نوشته است که «خانه سینما همیشه آب به آسیاب دشمن ریخته است» و در «جشن خانه سینما اقدام به کری خواندن علیه نظام کرده است».
این روزنامه همچنین از قول علی اسماعیلی دبیر هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی بر «انحلال خانه سینما» تأکید کرده و نوشته است که «رای دیوان عدالت اداری مجوزی برای برقراری مجدد خانه سینما نیست».
روزنامه تهران امروز نیز در شماره چهارم خرداد نوشته است که «اگرچه تصور میشد با رای دیوان عدالت اداری و نقض حکم انحلال خانه سینما، کشمکشهای پنجماهه بر سر این خانه به پایان برسد، اما شواهد نشان میدهد که گویا این داستان هنوز سر درازی دارد».
این روزنامه ضمن انتشار عکسی در ورودی خانه سینما پس از تجمع و شعارنویسی گروههای حزبالله، خبر داده که محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما نیز روز چهارشنبه در «آسایشگاه جانبازان آیتالله خمینی» حاضر شد و با اشاره به «رای نقض انحلال خانه سینما از سوی دیوان عدالت اداری» به خبرنگاران گفت که «ما ۵ ماه درباره اتفاقات افتاده برای خانه سینما سکوت کردیم و هر کسی از ما سوال کرد عنوان کردیم ما به رای دیوان عدالت اداری احترام میگذاریم و رای دیوان هر چه باشد آن را تمکین میکنیم».
به نوشته تهران امروز، مدیرعامل خانه سینما با تاکید بر این که «قطعاً از روز ۶ خردادماه در خانه سینما مستقر خواهیم شد» گفت که «خانه سینما از ابتدا هم منحل نبوده است و فقط فعالیتهای آن متوقف شده بود».
روزنامه جهان صنعت خبر داده است که عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دستور «تسهیل ورود کارگران چینی» به ایران را صادر کرده است و به زودی «کارگران چینی به کشور سرازیر میشوند».
روزنامه دنیای اقتصاد گزارشی درباره افشای «واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد منتشر کرده و از قول یک شهروند مشهدی نوشته است که «جلوی دوربین به ما مسکن مهر دادند، بعد پس گرفتند».
روزنامههای اعتماد و کیهان از «اعتراض گروههای حزبالله به بازگشایی خانه سینما» خبر دادهاند و روزنامه تهران امروز از قول محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما نوشته است که «قطعاً از روز ۶ خردادماه در خانه سینما مستقر خواهیم شد».
کاهش خوشبینی به مذاکرات هستهای بغداد
روزنامههای شرق، اعتماد، و رسالت گزارشها و یادداشتهایی درباره مذاکرات هستهای جمهوری اسلامی و نمایندگان کشورهای ۱+۵ در بغداد منتشر کردهاند.
روزنامه شرق با تیتر «روز دشوار دیپلماتهای هستهای» نوشته است که «در سیامین سالروز آزادسازی خرمشهر از اشغال نیروهای عراقی، هیئت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی ایران، در بغداد، پایتخت عراق رو در روی هیئتهای مذاکرهکننده قدرتهای بزرگ جهان قرار گرفت».
این روزنامه مذاکرات بغداد را جلسهای «برای گفتن و شنیدن؛ پیشنهاد دادن و گرفتن؛ در قالب بستههای پیشنهادی» توصیف کرده و نوشته است که «بستههای پیشنهادی ایران و ۱+۵ باز شد؛ دیده شد»، اما «این که پسندیده شده یا نه امروز، پنجشنبه، مشخص میشود».
روزنامه شرق در عین حال به قرار گرفتن «نقشه راه زیر سایه بستههای پیشنهادی» اشاره کرده و نوشته است که «مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در حالی آغاز شد که قرار بود گفتوگوها حول محور تدوین «نقشه راهی» به منظور تداوم مذاکرات باشد که پیشنویس آن را هفتههای گذشته علی باقری و هلگا اشمیت، معاون کاترین اشتون، تهیه کرده بودند»، اما از خبرهای غیررسمی از فضای حاکم بر مذاکرات روز چهارشنبه در بغداد نشان میدهد «بیش از آن که گفتوگوها حول محور پیشنویس «نقشه راه» مذاکرات باشد، بر بسته پیشنهادی ارائه شده از سوی طرفین، بهخصوص بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ متمرکز بود».
این روزنامه با اشاره به این که هیئت مذاکرهکننده جمهوری اسلامی هم پس از اقدام گروه ۱+۵ «بستهای جامع شامل پنج محور از جمله موضوعات هستهای و غیرهستهای ارائه کرد» نوشته است که «این بسته تا حدودی فضای مذاکرات را تغییر داد و از خوشبینیهای گذشته نسبت به سرانجام نشست بغداد کاست».
شرق همچنین نوشته است که «دیپلماتهای نزدیک به مذاکرات» میگویند «نسبت به پیشنهادهای هستهای ایران در بسته پیشنهادیاش اختلاف نظری وجود نداشت» و «عمده اختلاف حول محور پیشنهادهای غیرهستهای در این بسته بود، پیشنهادهایی که پیش از این نیز مذاکرات ایران با ۱+۵ را به بنبست کشانده بود».
به نوشته این روزنامه، با قرار گرفتن بستههای پیشنهادی ایران و گروه ۱+۵ روی میز مذاکرات که «منجر به آغاز اختلاف نظرات تازه شد» پیش از آن که نسبت به آنها اظهار نظری شود، پس از سه ساعت گفتوگو زنگ پایان دور نخست نشست بغداد به صدا در آمد.
روزنامه اعتماد نیز تیتر «روز بستهها» را برای نتایج مذاکرات هستهای روز چهارشنبه در بغداد برگزیده و البته تاکید کرده که «از مذاکرات چهارشنبه بغداد تا لحظه تنظیم این گزارش خبری چندان که به کار رسانهها بیاید منتشر نشد» و «بهتر است بگوییم خبری از محتوای مذاکرات منتشر نشد».
این روزنامه همچنین نوشته است که برخلاف خوشبینیهای ابراز شده از سوی دو طرف درباره مذاکرات بغداد، «در ایران از مدتی پیش در رسانههای داخلی اینگونه تحلیل شد که نباید از این نشست انتظار چندانی داشت» و «بغداد روز معجزه میان ایران و غرب نیست».
روزنامه رسالت در یادداشتی با تیتر «مولفههای مذاکره در دارالضیافه» بغداد، انجام مذاکرات بغداد در سوم خرداد را به عنوان نقطه قوت جمهوری اسلامی عنوان کرده و نوشته است که «مذاکرات هستهای ایران و غرب در تاریخ سوم خردادماه، یعنی سالروز آزادسازی خرمشهر پیام گویایی برای طرفهای مذاکره دارد»، چرا که «دقیقا سی سال قبل، صدام حسین و سران حزب بعث عراق از کاخ ریاست جمهوری بغداد شاهد تصاویر» آزادسازی خرمشهر بودند.
این روزنامه وابسته به جناح حاکم به اختلافهای بنیادی در پرونده هستهای جمهوری اسلامی با کشورهای ۱+۵ اشاره کرده و نوشته است که «غرب تعریف نادرستی از مقوله «اعتمادسازی» ارائه داده و بر مبنای همان تعریف تحریف شده قصد داشته خود را متقاضی دریافت اعتماد ایران نشان دهد»، اما «جمهوری اسلامی اصل تقاضای غرب را زیر سوال برده و جای متقاضی و صاحب تقاضا را نیز تغییر داده است».
روزنامه رسالت همچنین تمام راهبردهای کشورهای ۱+۵ را «راهبردهایی غیر حقوقی و غیر منطقی در خصوص ادامه برنامههای هستهای ایران» توصیف کرده و نوشته است که «تصویب سه قطعنامه غیرمستند در خصوص برنامههای هستهای ایران از یک سو و اعمال تحریمهای بانکی و نفتی علیه تهران جملگی نماد راهبردهای غیر اصولی غرب است».
سرمقالهنویس این روزنامه نوشته است که «آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس باید در جریان نشست بغداد چهرهای واضح و منطقی از خود ترسیم کنند»، چرا که «حرکت در لابهلای پارادوکسها و ابهامات همیشگی» فرصت ادامه مذاکرات را از بین خواهد برد و «غرب ناچار به تغییر رفتار خود در مذاکرات بغداد خواهد بود».
وزیر کار «مجوز ورود کارگران چینی به ایران» را صادر کرد
روزنامه جهان صنعت خبر داده است که عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دستور «تسهیل ورود کارگران چینی» به ایران را صادر کرده است و به زودی «کارگران چینی به کشور سرازیر میشوند».
به گزارش این روزنامه، «با دستور عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای تسریع ورود کارگران ساده چینی برای ساخت آزادراه تهران شمال، فرصتهای شغلی که میتوانست در اختیار کارگران بیکار ایرانی قرار گیرد به راحتی به چینیها سپرده شده است».
جهان صنعت نوشته است که «حالا اگر این مجوز برای ورود متخصصان بود گله کمتر میشد»، اما صدور «مجوز ورود کارگر ساده چینی بسیار جای بحث دارد» و تاکید کرده که «دستور وزیر کار برای تسریع در ورود کارگران چینی به کشور جهت ساخت پروژه آزادراه تهران- شمال، سپردن مشاغل و فرصتهای شغلی ایرانیان به چشم بادامیهاست که میتواند روند رشد اشتغال را در کشور کُند کند».
این روزنامه نوشته است که «تاکنون بازار کالاهای ایرانی در دست چینیها بود» و «از ریز و درشت محصولات کشاورزی گرفته تا بازار کیف و کفش و لباس و دارو و... سیل ورود کالاهای چینی به بازار کشور کافی نبود که حالا بازار کارمان هم دست چینیها افتاده است».
روزنامه جهان صنعت همچنین در سرمقاله شماره پنجشنبه با تیتر «فرصتی که به چینیها اهدا میشود» یادآوری کرده است که «بازار کار ایران برای افغانها ممنوعیتهای شدیدی در نظر گرفته و جریمههایی برای بهکارگیری این نیروهای کار منظور شده است، اما همین محدودیتها وقتی به چینیها میرسد رنگ میبازد و بیاثر میشود» و «مانند همه عرصههای دیگر، عرصه بازار کار ایران روی چینیها گشوده و بیمانع است» و «این بار وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی خود برای ورود کارگران چینی آغوش گشوده و آنان را به کشور دعوت کرده است».
این روزنامه پرسیده است که «آیا تولید فرصت شغلی در ایران تا آن حد رشد پیدا کرده که سرریز آن باید از سوی کارگران خارجی چینی تامین شود؟» یا «کارگران ایرانی تا آن حد بیکیفیت و کمبازده هستند که پیمانکار چینی و از آن مهمتر شیخالاسلامی دست نیاز به سوی کارگران چینی دراز کردهاند؟»
سرمقالهنویس روزنامه جهان صنعت در عین حال نوشته است که شاید «میتوان کارگر چینی را تا سرحد مرگ استثمار کرد ولی نمیتوان همین بلا را بر سر کارگر ایرانی آورد»، اما در هرصورت «آقای وزیر و همکارانش باید توضیح بدهند که چرا چنین تصمیمی گرفته شده و برای آسیب ندیدن کارگر و فضای کار ایرانیان، دستوردهنده چه تمهیدی اندیشیده است».
افشای «واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد
روزنامه دنیای اقتصاد گزارشی درباره افشای «واگذاری نمایشی مسکن مهر» در سفر احمدینژاد به مشهد منتشر کرده و از قول یک شهروند مشهدی نوشته است که «جلوی دوربین به ما مسکن مهر دادند، بعد پس گرفتند».
به نوشته این روزنامه، جهانبخش جهانی، کارگری که در جریان سفر هفته پیش محمود احمدینژاد به مشهد به عنوان یکی از دریافتکنندگان مسکن مهر در تلویزیون با وی مصاحبه و درباره مزایای مسکن مهر تبلیغ شده بود، میگوید که «پس از چند روز خانه را از وی پس گرفتهاند».
این روزنامه خبر داده است که جهانبخش جهانی کارگر ساختمانی در مشهد پس از پرداخت هزینه مسکن طی «دو فقره حواله ۹ میلیون تومانی به شرکت پرندکویر شرق، مجری مسکن مهر مشهد»، هفته پیش خانهای در شهرک مهرگان این شهر دریافت کرد، اما پس از سفر افتتاح این شهرک از سوی محمود احمدینژاد و پخش مصاحبه تلویزیونی این کارگر و همسرش از شبکه سوم تلویزیون جمهوری اسلامی، به آنها اعلام شده که باید خانه خود را تخلیه کنند.
روزنامه دنیای اقتصاد از قول این شهروند مشهدی نوشته است که «در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط محمود احمدینژاد، وسایلمان را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت راه و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه سه تلویزیون پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم» اما پس از آن «در حالی که ما از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم».
دنیای اقتصاد تاکید کرده است که جهانبخش جهانی عصر چهارشنبه در مراجعه به دفتر خبرگزاری مهر در مشهد با تاکید بر این که «جلوی دوربین به ما مسکن مهر دادند، بعد پس گرفتند»، از این اتفاق ابراز تاسف کرده و گفته است «واقعا از این رخداد تلخ شوکه شدهام»، چرا که «من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کردهام، چرا باید با من این گونه برخورد شود؟»
عباس سلیمی نمین، رئیس دفتر مطالعات تاریخ ایران و از اصولگرایان منتقد دولت، نیز روز جمعه، ۲۹ اردیبهشت، تلویزیون جمهوری اسلامی را متهم کرد که «تصاویری را از سفر قبلی آقای احمدینژاد عاریت گرفته است» تا «این حس را القا کند که محمود احمدینژاد مورد استقبال گسترده مردم مشهد قرار گرفته است».
سلیمی نمین در گفتوگو با سایت خبرآنلاین تصاویر منتشر شده از سفر هفته پیش احمدینژاد به مشهد را «تصویری غیرواقعی» توصیف کرد و خواستار تحقیق و توضیح مدیر کل تلویزیون دولتی ایران و مجازات «خبرنگار» مسئول این «بزرگنمایی» شد.
«تجمع گروههای حزبالله برای جلوگیری از بازگشایی خانه سینما»
روزنامههای اعتماد، کیهان و تهران امروز از «اعتراض گروههای حزبالله به بازگشایی خانه سینما» خبر دادهاند.
روزنامه اعتماد نوشته به رغم آن که «درهای خانه سینما بنا به دلایل اعلامنشده صبح سوم خردادماه باز نشد» اما «جمعی از گروههای حزبالله صبح چهارشنبه در حالی که پلاکاردهایی در دست داشتند، مقابل خانه سینمای ایران حاضر شدند تا به فاصله یک روز از اعلام رای دیوان عدالت اداری مبنی بر نقض حکم انحلال خانه سینما صراحتا بیان کنند اگر قرار است در این خانه باز شود باید از جنازه آنان عبور شود».
به گزارش این روزنامه، تجمعکنندگان خود را از گروههای حزبالله معرفی میکردند و «مرگ بر تودهای، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر مستندساز بیبیسی، الگوی ما برای سینمای جمهوری اسلامی شهید آوینی است و... جملاتی بود که روی پلاکاردهایشان نوشته شده بود».
اعتماد با تاکید بر این که «سینمای ایران که سالها از برخوردهای اینچنینی دور بود، از ابتدای امسال شاهد اعتراضهایی از این دست بوده است» نوشته تجمع روز چهارشنبه در مقابل خانه سینما «با برخوردهای قبلی تفاوتی دارد»، چرا که «در تجمعهای قبلی افراد بر اساس نوع نگاه و رویکردی که از سوی ائمه جمعه بیان میشد، دست به اعتراض میزدند و این بار روشن نیست شکلگیری چنین تجمعی برگرفته از کدام تفکر و دیدگاه مورد اعتماد است».
این روزنامه یادآوری کرده است که در ماههای اخیر و در مخالفت با اکران دو فیلم «خصوصی» ساخته حسین فرحبخش و «گشت ارشاد» به کارگردانی سعید سهیلی نیز خیابانها صحنه اعتراض به سینما بود و «نتیجه آن هم کنار کشیدن سینماهای حوزه هنری و شهرداری از اکران این دو فیلم بود و در نهایت وزارت ارشاد فیلمهایی را که خود مجوز داده بود، از پرده پایین کشید».
اعتماد با اشاره به افزایش «نگرانیها درباره آینده سینما» نوشته است که «زمانی که دیوان عدالت اداری بعد از چهار ماه و ۲۰ روز حکم صادرشده از سوی ارشاد مبنی بر انحلال خانه سینما را نقض میکند و مسئولان وزارت ارشاد از هر سو تا آستانه نیمهشب تاکید میکنند این رای نشانگر آغاز به کار دوباره خانه سینما نیست؛ غیر از این توقع نمیرود که افرادی خارج از سینما خود را صاحب آن فرض کرده و درباره فعالیت ۵ هزار عضو خانه سینما تصمیمگیری کنند».
روزنامه کیهان نیز در گزارشی از «برگزاری تجمع گروههای حزبالله در مقابل خانه سینما» تجمعکنندگان را اعضای «کانون مستندسازان جهادی، هیئت هنرمندان حزبالله، بسیج هنرمندان و جمعی از خبرنگاران خبرگزاری هنر» معرفی کرده است.
این روزنامه که تحت نظر نماینده علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی فعالیت میکند از «خانه سینما» به عنوان «تشکل منحله» نام برده و نوشته است که گروههای حزبالله در با تجمع در مقابل خانه سینما «نسبت به عملکرد گذشته این تشکل منحله» اعتراض کردهاند.
کیهان از فیلمسازی به نام سهیل کریمی به عنوان یکی از اعضای گروههای حزبالله و معترض به خانه سینما نام برده و از قول وی نوشته است که «خانه سینما همیشه آب به آسیاب دشمن ریخته است» و در «جشن خانه سینما اقدام به کری خواندن علیه نظام کرده است».
این روزنامه همچنین از قول علی اسماعیلی دبیر هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی وزارت ارشاد اسلامی بر «انحلال خانه سینما» تأکید کرده و نوشته است که «رای دیوان عدالت اداری مجوزی برای برقراری مجدد خانه سینما نیست».
روزنامه تهران امروز نیز در شماره چهارم خرداد نوشته است که «اگرچه تصور میشد با رای دیوان عدالت اداری و نقض حکم انحلال خانه سینما، کشمکشهای پنجماهه بر سر این خانه به پایان برسد، اما شواهد نشان میدهد که گویا این داستان هنوز سر درازی دارد».
این روزنامه ضمن انتشار عکسی در ورودی خانه سینما پس از تجمع و شعارنویسی گروههای حزبالله، خبر داده که محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما نیز روز چهارشنبه در «آسایشگاه جانبازان آیتالله خمینی» حاضر شد و با اشاره به «رای نقض انحلال خانه سینما از سوی دیوان عدالت اداری» به خبرنگاران گفت که «ما ۵ ماه درباره اتفاقات افتاده برای خانه سینما سکوت کردیم و هر کسی از ما سوال کرد عنوان کردیم ما به رای دیوان عدالت اداری احترام میگذاریم و رای دیوان هر چه باشد آن را تمکین میکنیم».
به نوشته تهران امروز، مدیرعامل خانه سینما با تاکید بر این که «قطعاً از روز ۶ خردادماه در خانه سینما مستقر خواهیم شد» گفت که «خانه سینما از ابتدا هم منحل نبوده است و فقط فعالیتهای آن متوقف شده بود».
شهناز آرمین، دبیر علمی کنگره
'عوامل ضدمیکروبی و مقاومت به آنها'، گفته است ایران جزو ۲۰ کشور اول
مصرفکننده آنتیبیوتیک است و پس از چین بیشترین مصرف این دارو را در آسیا
دارد.
خانم آرمین مصرف 'نامناسب و غیرمنطقی' داروهای ضدمیکروبی را باعث دشوار شدن درمان بیماریها دانسته است.به گفته او سالانه حدود ۳ هزار میلیارد ریال آنتیبیوتیک در ایران مصرف میشود و این دارو حجمی نزدیک به نیمی از همه داروهایی را که پزشکان ایرانی تجویز میکنند، دارد.
خانم آرمین گفته است تداوم و رواج این 'فرهنگ غلط' ممکن است به شرایطی بینجامد که "عفونتهای جزئی منجر به مرگ شود".
پلیس جمهوری آذربایجان جدیدترین
تجمع اعتراضی علیه دولت را که همزمان با برگزاری مسابقه آواز یورو ویژین
صورت گرفته بود، متفرق کرده است.
تظاهرکنندگان با اجتماع در برابر ساختمان تلویزیون
دولتی، خواستار لغو هر نوع سانسور و آزادی زندانیان سیاسی شده بودند اما
پلیس اجازه ادامه تظاهرات را به آنان نداد و دست کم سی تن از معترضان را
بازداشت کرد.تا ساعاتی دیگر، مرحله نیمه نهایی مسابقه آواز یورو ویژن در باکو برگزار می شود و مخالفان، دولت را متهم کرده اند که می کوشد با بهره برداری تبلیغاتی از این فرصت، خود را حکومتی مترقی و دموکراتیک جلوه دهد و بر موارد نقض حقوق بشر سرپوش گذارد.
در پایان دور دوم جلسه عمومی
مذاکرات هسته ای ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در بغداد، سرپرستان هیات های
اعزامی دو طرف مذاکرات خصوصی خود را آغاز کرده اند.
صبح روز پنجشنبه، ۴ خرداد (۲۴ مه)، جلسه عمومی
مذاکرات هسته ای ایران و اعضای هیات های اعزامی گروه ۱+۵ در مهمانسرای
دولتی عراق برگزار شد و در پایان جلسه عمومی، کاترین اشتون و سعید جلیلی،
سرپرستان مذاکرات دو طرف، گفتگوهای خصوصی خود را آغاز کردند و برخی
خبرگزاری های داخلی، احتمال ادامه مذاکرات و محل برگزاری جلسات بعدی را
موضوع اصلی این گفتگوها دانسته اند.پیش از جلسه عمومی روز پنجشنبه هم خانم اشتون و آقای جلیلی به طور خصوصی با یکدیگر دیدار کردند و ظاهرا به تبادل نظر پیرامون مطالبی پرداختند که در جلسه روز چهارشنبه مطرح شده بود.
کسری ناجی، خبرنگار بیبیسی فارسی در بغداد، میگوید که مذاکرات به دلیل دوری مواضع دو طرف و همچنین "طوفان شن" در عراق، که باعث شده هیئتهای مذاکرهکننده نتوانند به کشورهای خود بازگردند، به درازا کشیده است.
برخی خبرگزاری ها به نقل از منابع اتحادیه اروپا گزارش کرده اند که گروه ۱+۵ پیشنهادی شامل یک رشته امتیازات در برابر موافقت ایران با توقف تولید اورانیوم با خلوص متوسط را ارائه داده بود. ایران علاوه بر تولید اورانیوم با خلوص کم که مصرف سوخت نیروگاهی دارد، به تولید اورانیوم با خلوص حدود ۲۰ درصد نیز پرداخته و هدف از تولید آن را، تامین نیاز یک رآکتور تحقیقات پزشکی اعلام کرده است.
قاعدتا هدف نهایی این پیشنهاد محدود کردن دامنه فعالیت اتمی جمهوری اسلامی و کاهش نگرانی گروه ۱+۵ درباره اهداف این فعالیت ها بوده است. کشورهای غربی به خصوص ایران را به تلاش برای تولید تسلیحات اتمی متهم کرده و گفته اند که چنین تحولی به مسابقه تسلیحاتی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس منجر شده و امنیت این منطقه را به مخاطره می اندازد.
در مقابل، هیات اعزامی جمهوری اسلامی با ارائه یک بسته پیشنهادی، خواستار مذاکره با قدرت های بزرگ بر سر یک رشته مسایل بین المللی شده بود که ظاهرا برخی از آنها ارتباطی با پرونده هسته ای ایران ندارند.
نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ در سال های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ مذاکراتی انجام دادند که بدون نتیجه به پایان رسید اما در آخرین دور مذاکرات که چندی پیش در استانبول برگزار شد، بر سر ادامه گفتگوهای کنونی در بغداد به توافق رسیدند.
در مورد نتیحه مذاکرات بغداد و احتمال ادامه این مذاکرات خبری در دست نیست اما گزارش هایی در مورد ادامه مذاکرات منتشر شده هر چند گفته می شود که ایران با برگزاری جلسات بعدی در ژنو، سوئیس، و یا هر کشور دیگری که از تحریم های اقتصادی علیه ایران حمایت می کند مخالفت کرده است.
بخشی از تحریم های اقتصادی علیه جمهوری اسلامی به طور یکجانبه توسط کشورهای غربی وضع شده اما برخی دیگر حاصل مصوبات شورای امنیت بوده و برای تمامی کشورهای عضو سازمان ملل الزام آور است و به همین دلیل، بسیاری از کشورهای جهان این تحریم ها را به اجرا گذاشته اند.
اجلاس بغداد در حالی برگزار شده که در ماه های اخیر، تشدید تحریم های خارجی فشارهای سنگینی را بر اقتصاد ایران وارد کرده است و به همین دلیل هم از سرگیری مذاکرات در هفته های اخیر تاثیراتی مثبت بر بازارهای ارز و طلا در ایران گذاشته بود.
پیشنهادهای متقابل
ظاهرا در جلسه روز گذشته، گروه ۱+۵ "یک بسته پییشنهادی" را برای حل بحران اتمی جمهوری اسلامی ارائه داد که به گفته ایرنا، خبرگزاری دولتی ایران، شب گذشته ایران "نظرات صریح و روشن" خود را در مورد این بسته پیشنهادی به کاترین اشتون ارائه کرد که وی آمادگی لازم برای پاسخگویی نداشت.پیشتر هم گزارش هایی در مورد ارائه بسته پیشنهادی جدیدی از سوی کشورهای گروه ۱+۵ انتشار یافته بود و در مقابل، برخی منابع داخلی از بسته پیشنهادی متقابل هیات ایرانی نیز خبر داده بودند.
ایرنا بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی را "جامع" و شامل مسایل مختلف هسته ای و غیرهسته ای و موضوعات منطقه ای گزارش کرده و گفته است که "بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی برخلاف بسته پیشنهادی ۱+۵ که جزئی نگر بوده، کاملا جامع است."
جزئیات طرح ایران منتشر نشده، اما به گفته برخی ناظران، معمولا پیشنهادهای جمهوری اسلامی شامل مجموعه ای از موضوعات متفاوت و نه لزوما مرتبط با برنامه هسته ای و یکی از دلایل عدم موفقیت مذاکرات قبلی بین گروه ۱+۵ و ایران بوده است.
در حالیکه نمایندگان گروه ۱+۵ برای گفتگو پیرامون نزدیک کردن نظرات دو طرف در مورد پرونده هسته ای ایران در این مذاکرات شرکت کرده بودند، بسته های پیشنهادی جمهوری اسلامی شامل مواردی مانند آمادگی دولت ایران در مشارکت در مدیریت جهانی و حل و فصل انواع مسائل بین المللی و منطقه بوده و گاه بحران هسته ای تنها موضوعی جنبی تلقی شده است.
به همین دلیل، کسانی که جمهوری اسلامی را به فعالیت های غیرمجاز هسته ای متهم می کنند این بسته های پیشنهادی را مردود دانسته و انگیزه ارائه آنها را "وقت کشی" و درگیر کردن جامعه جهانی در مذاکراتی طولانی و بی حاصل دانسته بودند تا ایران بتواند با استفاده از فرصت، به فعالیت های خود ادامه دهد.
خبرگزاری دولتی ایران در دفاع از بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی گفته است که در آن "داده ها و ستانده ها متوازن است" و بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ را "به روز نبودن و عدم تناسب بین داده ها و ستانده های آن" قلمداد کرده است.
این خبرگزاری توضیح نداده است که منظور از "داده ها و ستانده ها" در پیشنهادهای هسته ای چیست اما احتمالا اشاره به "به روز نبودن" بسته پیشنهادی می تواند حاکی از آن باشد که طرف مقابل پیشرفت های هسته ای اخیر جمهوری اسلامی مانند افزایش تولید اورانیوم غنی شده و تولید اورانیوم با خلوص بیشتر را به عنوان واقعیاتی اجتناب ناپذیر مورد قبول قرار نداده است.
صبح پنجشنبه، شبکه تلویزیونی عرب زبان العالم، متعلق به جمهوری اسلامی" گفته است که پیشنهاد گروه ۱+۵ رضایت طرف ایرانی را جلب نکرده و ایران خواستار اصلاحات اساسی در آن شده است و افزوده است که طرف مقابل به اصل گام به گام که در نشست استانبول بر سر آن توافق شده بود پایبند نبوده است.
همچنین، تلویزیون انگلیسی زبان پرس تی وی، متعلق به جمهوری اسلامی، در خبری کوتاه به نقل از "منابع نزدیک به هیات ایرانی" گفته است که چشم انداز مذاکرات "مبهم" است و اگر گروه ۱+۵ بسته پیشنهادی ایران را رد کند، آینده مذاکرات "زیر سئوال قرار می گیرد."
بر اساس بررسی انجام شده توسط
موسسه تحقیقات اقتصادی مارکیت، فعالیت های اقتصادی اروپا در ماه جاری (مه)،
به پایین ترین سطح در سه سال گذشته رسیده است.
شاخص فعالیت اقتصادی مورد استفاده در این تحقیق که
نشان دهنده قدرت خرید مردم و اعتماد مصرف کننده در بخش تولید و خدمات است،
به ۴۵.۹ در ماه مه رسید که در طی ۳۵ ماه گذشته بی سابقه بوده است.کاهش سطح فعالیت اقتصادی باعث تنزل ارزش یورو شده و نرخ برابری یورو را به ۱.۲۵۱۵ دلار رسانده که در ۲۲ ماه گذشته پایین ترین سطح بوده است.
در نشست سران اروپا که عصر چهارشنبه ۲۳ مه برگزار شد، رهبران اروپایی به دلیل اختلاف هایی که بر سر چگونگی حل بحران موجود داشتند، به نتایج روشنی نرسیدند.
فرانسوا اولاند رئیس جمهوری فرانسه تاکید داشته است که کشورهای اروپایی، به صورت مشترک اوراق قرضه منتشر کنند؛ این طرح به کشورهای اروپایی گرفتار بدهی خارجی امکان آن را می دهد تا بتوانندبا نرخ سود بسیار کمتر از حال حاضر، به استقراض از بازارهای مالی مبادرت کنند.
اما آلمان می گوید که تا زمانی که تمامی کشورهای اروپایی نظم و انضباط بیشتری را در بودجه خود به کار نگرفته اند، با این طرح مخالف است.
در نشست عصر چهارشنبه بحران سیاسی در یونان نیز موضوع گفت و گوها بود.
رهبران اروپا گفتند که می خواهند یونان در منطقه یورو بماند ولی هرمن ون رومپوی، رئیس شورای اتحادیه اروپا گفت که یونان هم باید به تعهداتش پایبند بماند.
گزارش های امروز، پنجشنبه، از وضعیت اقتصادی اروپا بیانگر آن است که نگرانی درباره آینده یونان، تاثیر اقتصادی گسترده تری در اروپا دارد.
بر اساس گزارش مارکیت، سطح فعالیت های اقتصادی در کارخانه های فرانسه و آلمان به پایین ترین سطح طی حدود سه سال گذشته رسیده است.
گزارش دیگری از آلمان حاکی از آن است که اعتماد به ثبات اقتصادی در ماه مه به شدت کاهش یافته است.
نتیجه گزارش موسسه تحقیقات اقتصادی آی اف او در مونیخ حاکی از این است که "شاخص جو اقتصادی" که بر اساس نظرسنجی از ۷ هزار مدیر اجرایی به دست می آید، در ماه مه به ۱۰۶.۹ واحد در ماه مه رسید در حالیکه این شاخص در ماه آوریل ۱۰۹.۹ واحد بود.
سرمایه گذاران، اوراق قرضه آلمان و بریتانیا را مطمئن تر می دانند.
وضعیت جسمی حسین رونقی ملکی، وبلاگنویس منتقد زندانی که شش روز است در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده، نامناسب گزارش شده است.
احمد رونقی،پدر این وبلاگنویس به بیبیسی فارسی
گفت که در پی تماس تلفنی پسرش، روز گذشته (چهارشنبه سوم خردادماه)از اعتصاب
غذای او مطلع شد.پدر این وبلاگنویس در خصوص وضعیت درمانی فرزندش گفت: " براساس مدارک پزشکی کلیه چپ حسین به شکل کامل از کار افتاده و ۲۰ درصد از کلیه راست نیز از کار افتاده است، اما با تمام این شرایط هنوز با مرخصی پزشکی او موافقت نشده است، به همین دلیل نیز حسین دست به اعتصاب غذ ا زده و گفته تا زمانی که به او مرخصی درمانی ندهند به اعتصابش ادامه خواهد داد."
پدر حسین رونقی اضافه کرد:" پزشکان با آزمایش کلیه و سی تی اسکن فرزندش اعلام کردند که او نیاز به جراحی و مرخصی استعلاجی دارد."
آقای رونقی با تاکید بر اینکه مدارک را در اختیار مسئولان ذیربط قرار داده است، افزود: "کلیه مدارک را به دادستان، بهداری اوین، اجرای احکام زندان، معاون دادگاه انقلاب، دادسرای اوین بردهام. دادستان نامه به زندان فرستاده است، اما دادسرای اوین حتی شماره نامه را به ما نمیدهند تا پیگیری کنیم."
احمد رونقی با تاکید بر اینکه نگران سلامت فرزندش است، گفت : "از مقام معظم رهبری و فرمانده کل سپاه پاسداران میخواهم که به این موضوع رسیدگی کنند."
حسین رونقی چندی پیش در بیمارستان بستری شد و براساس نظر پزشکان باید تحت نظر متخصص در منزل تحت درمان قرار بگیرد.
آقای رونقی در خصوص پیگیرهای انجام شده برای رسیدگی به وضعیت فرزندش نیز گفت :"دیروز (چهارشنبه سوم خردادماه) دادستان نامهای به بهداری اوین فرستاده است، اما وقتی حسین از زندان زنگ زد، گفت میخواهند به زور او را برای عمل ببردند. حق ندارند این کار را بکنند من به آنها اطمینان ندارم، اینها میخواهند حسین را با شکنجه بکشند، اینها که از وضعیت پرونده پزشکی و شرایط او مطلع هستند اگر میخواستند درمان کنند قبل از این همه مشکل به فکر میافتادند."
پدر این زندانی سیاسی در بهمن ماه سال گذشته نیز به بیبیسی فارسی گفته بود: "پسرم کاری نکرده است و ۱۳ ماه در انفرادی بوده و کلیهها و سلامتیاش را از دست داده است. همان قانونی که به پسرم حبس داده میگوید طبق قانون باید تحت درمان قرار بگیرد و او توان و تحمل زندان را ندارد."
حسین رونقی ۲۶ ساله و اهل شهرستان ملکان است. او پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بازداشت و توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
مرگ "یک زندانی سیاسی"در زندان رجایی شهر
در همین حال سایت کلمه از درگذشت منصور رادپور، "زندانی سیاسی بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر کرج" روز دوشنبه خبر داده است.این زندانی سیاسی در بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ در جاده چالوس توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و پس از مدتی به بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر منتقل شد.
آقای رادپور طی دو حکم جداگانه در شعب ۱ و ٨ دادگاه انقلاب اسلامی کرج، به دو اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و «همکاری با سازمان مجاهدین خلق» مجموعا به هشت سال زندان محکوم شده بود.
براساس گزارش کلمه وی به دلیل شرایط زندان به اعتیاد روی آورده بود و در حالی که به بیماریهایی چون نوسان فشار خون، نارسایی کلیه و ناراحتی شدید کلیه مبتلا بود، در گذشت.
بنابراین گزارش علت مرگ آقای رادپور، سکته مغزی اعلام شده و هنگام انتقال جسد او به بهداری زندان، صورت، گردن و پایش سیاه شده بود.
در حالی که دومین روز مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در
بغداد ادامه دارد، گزارشها از تهران حاکی است که قیمت ارز و طلا در بازار
ارز افزایش پیدا کرده است.
وبسایت خبرآنلاین گزارش داد که قیمت انواع ارز که در روزهای اخیر سیر نزولی داشت در دومین روز مذاکرات ایران و ۱+۵ افزایش پیدا کرده است.
گزارشها نشان می دهد که هر دلار به قیمت ۱۷۲۵ تا ۱۷۵۵تومان، هر یورو پول واحد اروپایی به قیمت ۲۱۶۰ تا ۲۲۰۰ تومان و پوند بریتانیا نیز به قیمت ۲۷۰۵ تا ۲۷۵۰ تومان در بازار معامله شده است.
این در حالی است که در روزهای اخیر قیمت هر دلار کاهش پیدا کرده بود و عصر روز گذشته هر دلار به قیمت ۱۶۶۸ تومان در بازار معامله شده بود.
قیمت سکه نیز با وجود کاهش قیمت جهانی طلا، در بازار بین ده تا بیست تومان یافته و هر سکه طرح قدیم ۶۶۸ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۶۵۹ هزار تومان و نیم سکه ۳۳۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.
بازار ارز و طلا در اواخر سال گذشته روزهای بحرانی را پشت سر گذاشت و تا مدتها دولت و بانک مرکزی اقدام قابل توجهی برای مهار قیمت ها از خود نشان ندادند.
منتقدان می گویند که دولت تلاش کرده است با دامن زدن به بحران ارز و افزودن به قیمت آن، منابع ریالی لازم برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کند اما دولت منتقدان خود را به توطئه علیه ثبات اقتصادی از طریق ایجاد آشوب در بازار ارز و طلا متهم می کند.
بعد از مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ یک در استانبول ترکیه، قیمت انواع ارز و طلا در بازار سیر نزولی گرفت و به دلیل خوش بینی نسبت به مذاکرات هسته ای در بغداد این روند ادامه پیدا کرد.
به نظر می رسد که مذاکرات روز اول ایران و پنج بعلاوه یک در بغداد و افزایش احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تاثیر خود را بر بازار ارز و طلا در ایران گذاشته است.
برخی کارشناسان پیش از شروع مذاکرات پیش بینی کرده بودند که در صورت عدم موفقیت مذاکرات هسته ای، قیمت ارز و طلا افزایش خواهد یافت.
نتیجه مذاکرات هسته ای بغداد و تاثیر احتمالی آن در پایان دادن به مساله هسته ای و کاهش و در نهایت، لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران هنوز مشخص نیست.
احتمال توافق بر سر کاهش تحریم های بین المللی و فضای روانی حاکم بر بازار ارز در کاهش قیمت ارز موثر بوده و اما به نظر می رسد که بازار ارز و طلا بعد از اولین روز نشست بغداد، نسبت به مبهم بودن نتایج مذاکرات هسته ای واکنش نشان داده است.
ظاهرا بازار به این نتیجه رسیده که دستیابی به توافقی در این زمینه دشوار است.
این نگرانی هم وجود دارد که دور بعدی مذاکرات زمانی برگزار شود که تحریم های اتحادیه اروپا علیه واردات نفت و ارتباط های بانکی با جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته و فشارهای جدیدی را بر اقتصاد ایران وارد کرده است.
وبسایت خبرآنلاین گزارش داد که قیمت انواع ارز که در روزهای اخیر سیر نزولی داشت در دومین روز مذاکرات ایران و ۱+۵ افزایش پیدا کرده است.
گزارشها نشان می دهد که هر دلار به قیمت ۱۷۲۵ تا ۱۷۵۵تومان، هر یورو پول واحد اروپایی به قیمت ۲۱۶۰ تا ۲۲۰۰ تومان و پوند بریتانیا نیز به قیمت ۲۷۰۵ تا ۲۷۵۰ تومان در بازار معامله شده است.
این در حالی است که در روزهای اخیر قیمت هر دلار کاهش پیدا کرده بود و عصر روز گذشته هر دلار به قیمت ۱۶۶۸ تومان در بازار معامله شده بود.
قیمت سکه نیز با وجود کاهش قیمت جهانی طلا، در بازار بین ده تا بیست تومان یافته و هر سکه طرح قدیم ۶۶۸ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۶۵۹ هزار تومان و نیم سکه ۳۳۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.
بازار ارز و طلا در اواخر سال گذشته روزهای بحرانی را پشت سر گذاشت و تا مدتها دولت و بانک مرکزی اقدام قابل توجهی برای مهار قیمت ها از خود نشان ندادند.
منتقدان می گویند که دولت تلاش کرده است با دامن زدن به بحران ارز و افزودن به قیمت آن، منابع ریالی لازم برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کند اما دولت منتقدان خود را به توطئه علیه ثبات اقتصادی از طریق ایجاد آشوب در بازار ارز و طلا متهم می کند.
بعد از مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ یک در استانبول ترکیه، قیمت انواع ارز و طلا در بازار سیر نزولی گرفت و به دلیل خوش بینی نسبت به مذاکرات هسته ای در بغداد این روند ادامه پیدا کرد.
به نظر می رسد که مذاکرات روز اول ایران و پنج بعلاوه یک در بغداد و افزایش احتمال به نتیجه نرسیدن مذاکرات، تاثیر خود را بر بازار ارز و طلا در ایران گذاشته است.
برخی کارشناسان پیش از شروع مذاکرات پیش بینی کرده بودند که در صورت عدم موفقیت مذاکرات هسته ای، قیمت ارز و طلا افزایش خواهد یافت.
نتیجه مذاکرات هسته ای بغداد و تاثیر احتمالی آن در پایان دادن به مساله هسته ای و کاهش و در نهایت، لغو تحریم های اقتصادی علیه ایران هنوز مشخص نیست.
احتمال توافق بر سر کاهش تحریم های بین المللی و فضای روانی حاکم بر بازار ارز در کاهش قیمت ارز موثر بوده و اما به نظر می رسد که بازار ارز و طلا بعد از اولین روز نشست بغداد، نسبت به مبهم بودن نتایج مذاکرات هسته ای واکنش نشان داده است.
ظاهرا بازار به این نتیجه رسیده که دستیابی به توافقی در این زمینه دشوار است.
این نگرانی هم وجود دارد که دور بعدی مذاکرات زمانی برگزار شود که تحریم های اتحادیه اروپا علیه واردات نفت و ارتباط های بانکی با جمهوری اسلامی به اجرا گذاشته و فشارهای جدیدی را بر اقتصاد ایران وارد کرده است.
خبرگزاری های ایران گزارش داده
اند که وزارت اطلاعات ایران از خبرگزاری فارس، به دلیل آنچه که "فضا سازی
خارج از عرف و خلاف اخلاق حرفه ای" خوانده، به دادستانی تهران شکایت کرده
است.
موضوع شکایت وزارت اطلاعات از خبرگزاری فارس که به
سپاه پاسداران نزدیک است به خبری مربوط است که این خبرگزاری روز سوم خرداد
به نقل از حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، منتشر کرده بود.خبرگزاری فارس در باره سخنان اخیر محمود احمدی نژاد پیرامون غافلگیر شدن نیروهای اطلاعاتی در زمان گران شدن ناگهانی ارز و دلار از وزیر اطلاعات سئوالی کرده و به نقل از وی نوشته بود که "طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است و اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم."
این خبر با این عنوان منتشر شده بود که "وزير اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رييسجمهور سكوت ميكنم."
هفته گذشته محمود احمدی نژاد در جریان یک سفر استانی به توطئهگرانی اشاره کرد که قصد داشتند در بازار ارز و طلا اخلال کنند در حالی که، به گفته وی، برخورد با این توطئه ها نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب است ولی "متاسفانه دست دولت از این جهت خالی بود."
آقای احمدینژاد در توضیح دلایل ناکارآیی نهادهای امنیتی در این زمینه گفت که "به عنوان مقدمه آن توطئه، با طرح موضوع های فرعی کاذب و دروغین با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزه های غیراصلی و غیرواقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کردند تا بتوانند توطئه خود را اجرا کنند."
خبرگزاری فارس همچنین نوشته بود که آقای مصلحی در پایان نشست هیات دولت در پاسخ به این سئوال که چرا از پاسخ به سئوال خبرنگاران امتناع می کند، گفته بود که "طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است و امتناع از پاسخ گفتن به همین دلیل است."
اما اکنون وزارت اطلاعات خبرگزاری فارس را به "انتشار خبر خلاف واقع" متهم و اعلام کرده است که به دلیل انتشار خبری مبنی بر سکوت وزیر اطلاعات در برابر اظهارات رئیس جمهور در باره موضوع سکه و ارز شدیدا اعتراض دارد و به دلیل انتساب این خبر به وزیر اطلاعات، از این خبرگزاری شکایت کرده است.
بازار ارز و طلا در اواخر سال گذشته روزهای بحرانی را پشت سر گذاشت و تا مدتها دولت و بانک مرکزی اقدام قابل توجهی برای مهار قیمت ها از خود نشان ندادند.
منتقدان می گویند که دولت کوشیده است با دامن زدن به بحران ارز و افزودن به قیمت آن، منابع ریالی لازم برای پرداخت یارانه های نقدی را فراهم کند اما دولت منتقدان خود را به توطئه علیه ثبات اقتصادی از طریق ایجاد آشوب در بازار ارز و طلا متهم کرده است.
۱۵ ماه پس از کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت، مصری ها برای دومین روز پیاپی در اولین انتخابات ریاست جمهوری مصر شرکت می کنند.
گزارش شده است که همچنان صف هایی از رأی دهندگان
در مراکز اخذ رای تشکیل شده است، هر چند که این صف ها به اندازه روز
چهارشنبه، اولین روز رأی گیری، طولانی گزارش نشده است.در مجموع، ۱۲ نامزد ریاست جمهوری در این انتخابات شرکت کرده اند؛ در این انتخابات، اسلامگراها با سکولارها و انقلابیون با وزیران دوران مبارک با هم رقابت می کنند.
شورای عالی نیروهای مسلح مصر که در فوریه ۲۰۱۱ قدرت را در مصر دست گرفت، وعده داده است که انتخاباتی آزاد برگزار شود.
روز چهارشنبه در بسیاری از نقاط رأی گیری صف های طولانی تشکیل شده بود، و گزارش ها از برگزاری آرام روند رأی گیری در بیشتر مناطق حکایت داشت.
با این حال، در قاهره، عده ای از اعتراض کنندگان، به سمت احمد شفیق، آخرین نخست وزیر حسنی مبارک و از نامزدهای ریاست جمهوری مصر، لنگه کفش پرتاب کردند.
همچنین گزارش شده است که در برخی مراکز رأی گیری، زنانی که روبنده های کامل داشته اند، اجازه رأی دادن نیافته اند.
نامزدهای پیشتاز
- احمد شفیق، از فرماندهان سابق نیروی هوایی که در جریان اعتراض های فوریه ۲۰۱۱ مدت کوتاهی به نخست وزیری رسید.
- عمرو موسی، وزیر امور خارجه اسبق مصر که سال ها دبیرکل اتحادیه عرب بود.
- محمد مرسی نامزد اخوانالمسلمین که مدافع "پروژه رنسانس اسلامی" و اسلامیتر کردن بنیانهای قانونی و حقوقی جامعه است.
- عبدالمنعم ابوالفتوح، نامزد مستقل اسلامگرا، از اعضای سابق اخوانالمسلمین و از شخصیتهای معتدلتر این جریان که شخصا هم در اعتراضهای میدان تحریر حضور داشت.
پنجاه میلیون نفر در مصر واجد شرایط رأی دادن هستند و انتظار می رود نتایج اولیه، تا روز جمعه مشخص شود.
رئیس جمهوری آینده باید حداکثر مطلق آرا را به دست آورد و در صورتی که هیچیک از نامزدهای شرکت کننده در مرحله اول به کسب این میزان از آرا موفق نشود، انتخابات مرحله دوم با حضور دو نامزد حائز بیشترین شمار آرا در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
نتیجه نهایی انتخابات در ماه آینده معلوم می شود و شورای عالی نیروهای مسلح اعلام کرده است که تا پایان ماه ژوئن، تمامی اختیارات سیاسی خود را به رئیس جمهوری جدید انتقال خواهد داد.
بهار عربی در سال گذشته میلادی در تونس آغاز شد و الهام بخش طرفداران دموکراسی در سراسر دنیای عرب شد.
حسنی مبارک که به مدت سه دهه، قدرت را در مصر در دست داشت، روز یازدهم فوریه ۲۰۱۱، پس از هجده روز اعتراض در قاهره از قدرت کنار رفت.
رئیس جمهوری سابق مصر به اتهام نقش داشتن در قتل معترضان محاکمه شده و در انتظار رأی دادگاه است که قرار است تا یک ماه دیگر صادر شود.
خرابی وضع مهاجرین در یونان
در حالیکه بحران اقتصادی آنچنان وضع کشور یونان را خراب کرده
است که صحبت از ١٣ هزار یونانی بی خانمان، تنها در شهر آتن است. قربانی
کلان این اوضاع مهاجرانی هستند که از شرق به یونان آمده اند و میخواهند به
کشور های غربی پناهنده شوند.
اکثر این مهاجران غیر قانونی از افغاستان هستند و
آنان دیگر حق ورود به پارک کنار کلیسای شهر آتن را ندارند چون نیروهای
نئوفاشیست، این پارک را به روی آنان بسته اند، در ورودی پارک با دیوار فلزی
بسته شده است، بر دیوارها شعارهای نژاد پرستانه نوشته اند و اگرچه بچه ها
در داخل پارک فوتبال میکنند و پیرمردان یونانی تخته نرد بازی میکنند ولی
خارجی ها دیگر در آنجا حضور ندارند.
یکی از اعضای این گروه های ضد خارجی، "تمیس سکوردلی"
که کاندیدای انتخابات شورا هم هست به جرم حمله با چاقو به سه افغان، در
انتظار محاکمۀ خود است. اگر چه این زد و خورد در سپتامبر سال گذشته صورت
گرفته است ولی به دلایل سیاسی بدرخواست وکلای او محاکمه اش برای ششمین بار
به آینده موکول شد.
گروه فاشیستی "سپیده دم طلایی" بعد از بدست آوردن ٦٫٩
در صد آرای مردم در انتخابات مجلس شورای یونان در ٦ ماه می، که باعث شد
آنان ٢١ وکیل داشته باشند، در طرز برخوردش تغییر آورده است و تلاش میکند که
اعضا و هوادارانش دیگر دست به جنگ های خیابانی نزنند؛ ولی در شهر "پترا"
که مهمترین شهر ساحلی یونان در مسیر ایتالیا است، دیروز(سه شنبه) حدود سه
صد تن از اعضای این گروه، در حالیکه با میله های آهنی و مواد منفجرۀ
دستسازمسلح بودند، حین یک تظاهرات ضد خارجی با پلیس جنگیدند.
ولی این را که ٧ در صد یونانی ها فاشیست شده باشند،
هیچ کسی قبول نمیکند و تحلیل عموم از رأی دادن مردم یونان به راست افراطی
اینست که آنان با این رأی خواسته اند مخالفت خود را با برنامه های انظباط
اقتصادی بشکل قوی تر ابراز کنند، بخصوص که در این انتخابات "حزب کمونیست"
که میخواهد یونان از اورو خارج شود، ٨٫٤ در صد رأی آورد و چپ افراطی یا
"سیریزا" هم ١٦٫٧ در صد آرا به موقعیت خاصی رسید.
نصب سانتریفوژهای جدید در تأسیسات "فردو"
آژانس بین المللی انرژی اتمی در آخرین گزارش خود از نصب ۳۵۰
دستگاه سانتریفوژ جدید در ماه فوریه در تأسیسات زیرزمینی "فردو" در نزدیکی
قم خبر داده است.
به گفته منابع دیپلماتیک غربی، آژانس بین المللی
انرژی اتمی در آخرین گزارش خود از نصب ۳۵۰ دستگاه سانتریفوژ جدید در
ماه فوریه در تأسیسات زیرزمینی "فردو" در نزدیکی قم خبر داده است.
بر پایه این گزارش این سانتریفوژها تاکنون برای تولید
اورانیوم غنی شده مورد استفاده قرار نگرفته اند؛ ایران تاکنون به این
اظهارات واکنشی نشان نداده است.
قرار است گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، فردا (جمعه)، بطور رسمی منتشر شود.
بر پایه گزارش قبلی آژانس، بهره برداری از نخستین
سانتریفوژهای نصب شده در تأسیسات زیرزمینی "فردو" به ایران امکان داده بود
تا توانائی خود برای تولید اورانیوم غنی شده ٢۰ درصدی را تا پایان سال ٢۰۱۱
میلادی به میزان سه برایر افزایش دهد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، بطور معمول هر مجموعه تولید
شامل ۱٧٤ سانتریفوژ است، این درحالیست که برنامه غنی سازی اورانیوم ایران
با غنای ٢۰ درصد دو برابر این خط تولید را دارا است و این کشور در مجموع
دارای دو مجموعه و ٣٤٨ سانتریفوژ است.
بر پایه این گزارش این میزان سانتریفوژ نتایح قابل ملاحظه ای را برای ایران به همراه داشته است.
تاکنون یکی از این مجموعه ها در تأسیسات "نطنز"، یکی
دیگر از تأسیسات زیرزمینی در ایران، در حال فعالیت است و دو مجموعه دیگر در
"فردو" نصب شده اند.
یک دیپلمات ایرانی که نخواسته نامش فاش شود در همین
ارتباط متذکر شده است که نصب سومین مجموعه سانتریفوژها در "فردو" به پایان
رسیده است اما هنوز مورد استفاده قرارنگرفته است.
تهران از سال ٢۰۱۰ اقدام به غنی سازی اورانیوم در
تأسیسات "نطنز" نمود اما پیشتر اعلام کرده بود که فعالیتهای غنی سازی
اورانیوم در این تأسیسات را متوقف کرده است.
نگاهی به روزنامه های امروز فرانسه
مذاکرات اتمی ایران دربغداد درساعات امروز نیزادامه داشت؛ این
مذاکرات درحالی ادامه یافت که تا ساعات بعدازظهرامروزازمحتوای مذاکرات،
توافقات احتمالی ویا عدم موفقیت آن گزارش دقیقی منتشرنشده است.
روزنامه های فرانسه، به علت اهمیت و امیدواری
هائی که درمورد این دوره مذاکرات دربغداد بوجود آمده بود، ازروزگذشته
چگونگی روند گفت وگو ها را دنبال کرده اند. به گزارشی دراین باره بازخواهیم
گشت.
واما بحران سوریه و کشتارمردم معترض توسط نیروهای
امنیتی رژیم بشاراسد، سرایت ناآرامی های سوریه به لبنان، انتخابات ریاست
جمهوری مصر، اوضاع ناروشن لیبی و ادامه حاکمیت ترس و ترورروانی شهروندان
ازسوی گروهای مسلح غیرقابل کنترل دراین کشور از دیگرعناوین روزنامه های
امروزهستند.
وضعیت سوریه با بیش ازدوارده هزارقربانی، اکنون ماه
هاست که افکارعمومی جهان را علیه یک رژیم بی رحم که حدومرزی را برای طول
فهرست قربانیان خود نمی شناسد بسیج کرده است.
عفو بین الملل روزگذشته درپنجاهمین گزارش سالانه خود درمورد وضعیت حقوق بشردرجهان بخش قابل توجهی را به سوریه اختصاص داده است.
این سازمان غیردولتی پرسابقه دراین گزارش ازجامعه جهانی می خواهد تا پرونده کشتارهای سوریه وعاملین آن را به عنوان «جنات علیه بشریت» به مراجع حقوقی بین المللی واگذارنماید.
عفو بین الملل دراین رابطه شورای امنیت سازمان ملل را مورد انتقاد قرار می دهد و می نویسد، این شورای امینت است که باید بتواند به وظیفۀ اصلی خود که حفظ صلح است عمل نماید. عفو بین الملل می افزاید شورای امنیت باید پرونده سوریه را به عنوان ارتکاب به جنایت علیه بشریت مورد ملاحظه قرار دهد.
عفو بین الملل روزگذشته درپنجاهمین گزارش سالانه خود درمورد وضعیت حقوق بشردرجهان بخش قابل توجهی را به سوریه اختصاص داده است.
این سازمان غیردولتی پرسابقه دراین گزارش ازجامعه جهانی می خواهد تا پرونده کشتارهای سوریه وعاملین آن را به عنوان «جنات علیه بشریت» به مراجع حقوقی بین المللی واگذارنماید.
عفو بین الملل دراین رابطه شورای امنیت سازمان ملل را مورد انتقاد قرار می دهد و می نویسد، این شورای امینت است که باید بتواند به وظیفۀ اصلی خود که حفظ صلح است عمل نماید. عفو بین الملل می افزاید شورای امنیت باید پرونده سوریه را به عنوان ارتکاب به جنایت علیه بشریت مورد ملاحظه قرار دهد.
واما لاکروا، با انتشارگزارش مفصل عفو بین الملل، به موفقیت نسبی تلاش های این سازمان بشردوستانه درکاهش میزان اعدام ها درجهان اشاره می کند.
لاکروا می نویسد: ازسال ١٩٧٧ که کارزارمبارزاتی عفو بین الملل برای توقف اعدام درجهان آغازشد، تا کنون ١٤١ کشورجزای اعدام را ازقوانین خود خارج کرده اند. درسال ١٩٧٧ تنها ١٦ کشورصدور حکم اعدام را ازقوانین خود حذف کرده بودند.
لاکروا می نویسد: ازسال ١٩٧٧ که کارزارمبارزاتی عفو بین الملل برای توقف اعدام درجهان آغازشد، تا کنون ١٤١ کشورجزای اعدام را ازقوانین خود خارج کرده اند. درسال ١٩٧٧ تنها ١٦ کشورصدور حکم اعدام را ازقوانین خود حذف کرده بودند.
به نوشته لاکروا، هم اکنون در ٢١ کشورجهان اعدام جزئی
ازقانون جزای کشورها به شمارمی رود. بنا براین گزارش درحال حاضر ١٨٥٠ نفر
با حکم اعدام درانتظار اجرای حکم به سرمی برند.
لاکروا می نویسد: امروز درجهان، ایران و چین ازنظر شماراعدام ها درردیف اول و دوم قراردارند. درسال گذشته، ٢٠١١ میلادی، ٣٦٠ نفراعدام شده اند و درچین نیز درهمین مدت ٢٧٤ اعدام صورت گرفته است.
لاکروا می نویسد: امروز درجهان، ایران و چین ازنظر شماراعدام ها درردیف اول و دوم قراردارند. درسال گذشته، ٢٠١١ میلادی، ٣٦٠ نفراعدام شده اند و درچین نیز درهمین مدت ٢٧٤ اعدام صورت گرفته است.
آخرین گزارش که ازسوی سازمان ملل متحد انتشاریافته
نشان می دهد که تا کنون درسرکوب های متعرضین درسوریه ١٢٦٠٠ نفرغیرنظامی جان
خود را ازدست داده اند.
واما همانگونه که یادآوری شد مذاکرات دوروزه ی اتمی
میان ایران و قدرت های بزرگ جهانی دیروز و امروز دربغداد ادامه داشته است
که تا ساعات بعد ازظهر امروزخبردقیقی ازمیزان موفقیت و یا شکست آن
انتشارنیافته بود.
لوموند روزنامه عصرفرانسه درکناردو روزنامه صبح لیبراسیون و فیگارو به گزارش های مربوط به مذاکرات بغداد پرداخته اند.
لوموند گزارشی را به نقل ازفرستاده
خود به بغداد منتشرکرده است که درآن به علت نبود هیچگونه دست آورد ملموسی
ازمذاکرات دیروزوشب گذشته، به تمایلات و محذورات دو طرف اشاره شده است.
فرستاده لوموند می نویسد: درآغاز مذاکرات سعید جلیل
تلاش کرده است مذاکرات را به سوی مسائلی غیرازاتمی، ازجمله مسائل منطقه ای
سوق دهد که با مقاومت قدرت های بزرگ روبه رو شده و به وی تفهیم شده است که
باید به مسائل اساسی مربوط به پرونده اتمی پرداخته شود.
لوموند می نویسد: درپایان ساعت ها گفت وگو که تا دیروقت دیشب ادامه داشت، نماینده آمریکا دریک گفت وگوی کوتاه با خبرنگاران، به ادامه مذاکرات اشاره کرد بدون اینکه بتواند بگوید این گفت وگو ها چه دست آوردی داشته است.
به نوشته لوموند، ازگفته های نماینده آمریکا چنین برمی آید که غرب دربسته پیشنهادی دیروزخود به لغو تحریم ها و مرحلۀ آغازلغو آنها اشاره کرده است ولی به نوشته این روزنامه، سعید جلیلی بطورمنظم باتکرارهمان خواست شعارگونۀ تهران مبنی براین که «انرژی هسته ای حق مسلم ایران است و باید حق غنی سازی برای ایران به رسمیت شناخته شود» از
رسیدن مذاکرات به نتیجه قابل پذیرشی جلوگیری کرده است.
"ناتالی نوگارت" فرستاده لوموند به بغداد، یادآوری می کند که هیئت
نمایندگی ایران درعین حال با این معضل دست به گریبان است که مذاکره ات اتمی
درنفس خود می تواند شعارراهبردی انقلاب، یعنی مفهوم ضد آمریکائی بودن
انقلاب را مورد تردید قرار داده و هویت ضد آمریکا ئی را بی رنگ سازد. لوموند می نویسد: درپایان ساعت ها گفت وگو که تا دیروقت دیشب ادامه داشت، نماینده آمریکا دریک گفت وگوی کوتاه با خبرنگاران، به ادامه مذاکرات اشاره کرد بدون اینکه بتواند بگوید این گفت وگو ها چه دست آوردی داشته است.
به نوشته لوموند، ازگفته های نماینده آمریکا چنین برمی آید که غرب دربسته پیشنهادی دیروزخود به لغو تحریم ها و مرحلۀ آغازلغو آنها اشاره کرده است ولی به نوشته این روزنامه، سعید جلیلی بطورمنظم باتکرارهمان خواست شعارگونۀ تهران مبنی براین که «انرژی هسته ای حق مسلم ایران است و باید حق غنی سازی برای ایران به رسمیت شناخته شود» از
رسیدن مذاکرات به نتیجه قابل پذیرشی جلوگیری کرده است.
نباید فراموش کرد که همین دیروز، چهارشنبه ٢٣ ماه مه، بود که آیت الله خامنه ای- رهبرجمهوری اسلامی، دردیداربا فارغ التحصیلان دانشکده افسری، غرب را تضعیف شده و درحال فروپاشی توصیف کرد.
کشورهای غربی و عرب به کمک یمن می شتابند
در پی سوء قصد تروریستی روز دوشنبه در صنعا- پایتخت یمن، که از
خود ٩٦ کشته و بیس از ٣٠٠ زخمی بر جای گذاشت، آمریکا امروز با شش تن مواد و
تجهیزات پزشکی و داروئی برای مداوای زخمی شدگان به کمک دولت صنعا شتافت.
افزون بر این کشورهای عرب و غربی قول یک کمک چهار میلیارد دلاری را نیز به
صنعا داده اند.
بر اساس بیانیۀ فرماندهی نیروهای آمریکا در
خاورمیانه، این مواد و تجهیزات پزشکی را یک هواپیمای حمل و نقل "سی- ١٣٠"
(C- 130) در صنعا تحویل مقامات یمن داده است.
یکی از گروه های وابسته به سازمان القاعده در شبه جزیرۀ عربستان مسئولیت سوء قصد انتحاری روز دوشنبه را برعهده گرفته است.
ارتش یمن از مدت ها پیش در جنوب این کشور با جنگجویان وابسته به سازمان تروریستی القاعده که کنترل برخی از شهرهای جنوب یمن را در دست دارند درگیر نبردی شدید است.
ارتش یمن از مدت ها پیش در جنوب این کشور با جنگجویان وابسته به سازمان تروریستی القاعده که کنترل برخی از شهرهای جنوب یمن را در دست دارند درگیر نبردی شدید است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، نیروهای دولتی دیروز
(چهارشنبه) کنترل بخش های مهم شهر زنگبار را که دارای موقعیتی استراتژیک
است از دست القاعده به در آورده اند. آمریکا و عربستان به شدت نگران تسلط
دیرپای سازمان القاعده بر این منطقه هستند.
در پایان یک گردهمائی که در روز گذشته زیر عنوان
«دوستان یمن» در ریاض- پایتخت عربستان، برگزار شد، کشورهای شرکت کننده تعهد
کردند بیش از ٤ میلیارد دلار به یمن کمک کنند.
معاون وزیر امورخارجۀ بریتانیا ضمن اشاره به تعهد کمک ٤ میلیارد دلاری شرکت کنندگان در کنفرانس ریاض گفت، مهم تر از این کمک مالی این نکته است که چنین شماری از کشورها در کنفرانس شرکت کنند.
پیش از این گردهمائی، عربستان اعلام کرده بود که ٣ میلیارد و ٢٥٠ میلیون دلار به یمن کمک خواهد کرد.معاون وزیر امورخارجۀ بریتانیا ضمن اشاره به تعهد کمک ٤ میلیارد دلاری شرکت کنندگان در کنفرانس ریاض گفت، مهم تر از این کمک مالی این نکته است که چنین شماری از کشورها در کنفرانس شرکت کنند.
در نشست «دوستان یمن» کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (عربستان، کویت، بحرین، امارات متحدۀ عربی، قطر و سلطان نشین عمان)، آمریکا و اتحادیۀ اروپا، مصر و روسیه حضور داشتند.
بیش از ٤٠٪ مردم یمن با درآمدی کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند.
ادامۀ سرکوب و نقض حقوق بشر و استعفای رئیس شورای ملی سوریه
کمیسیونی که از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد مأمور تحقیق در
مورد نقض حقوق بشر در سوریه شده است، در گزارشی که امروز در ژنو منتشر شد
ارتش و سرویس های اطلاعاتی این کشور را به عنوان مسئول بخش اعظم موارد نقض
این حقوق در سوریه معرفی کرد. در این گزارش ارتش و سرویس های اطلاعاتی سوریه به اعمال شکنجه حتا در مورد اطفال ١٠ ساله نیز متهم شده اند.
مأموران تحقیق تأکید کرده اند که توسل به شکنجه و زیر پا گذاشتن حقوق مردم در سوریه کماکان ادامه دارد.
استفادۀ ارتش از آتش سلاح های سنگین از جمله آتش
توپخانه در مناطق مسکونی مردم از دیگر مواردی است که در این گزارش به آن
اشاره شده است.
گزارش امروز به موارد نقض حقوق بشر در سوریه از ماه مارس سال پیش (آغاز جنبش اعتراضی مردم) تا ماه مه سال جاری مربوط می شود.
در این گزارش رژیم دمشق به ادامۀ اعدام های غیر قانونی یا فراقانونی، توسل به شکنجۀ شهروندان برای وادار کردن آنان به اعتراف به مجرم بودن خود یا اعضای خانواده های شان متهم شده است.
در این گزارش رژیم دمشق به ادامۀ اعدام های غیر قانونی یا فراقانونی، توسل به شکنجۀ شهروندان برای وادار کردن آنان به اعتراف به مجرم بودن خود یا اعضای خانواده های شان متهم شده است.
همزمان با انتشار این گزارش در ژنو، دیده بان حقوق بشر
سوریه در بیروت اعلام کرد، مأموران رژیم امروز در یکی از دهکده های سوریه
پس از بازداشت چهارتن از روستائیان بلافاصله آنان را تیرباران کردند.
این سازمان مدافع حقوق بشر افزود دست کم ١٣ تن در خشونت های امروز کشته شده اند.
این سازمان مدافع حقوق بشر افزود دست کم ١٣ تن در خشونت های امروز کشته شده اند.
سازمان دیده بان حقوق بشر سوریه رژیم را به اعدام
برقآسای ده ها نفر در استان "ادلب" در روزهای اخیر و ادامۀ گلوله باران
شهرهای مختلف متهم کرد.
در این میان رویترز در گزارشی از شهر "امان"- پایتخت اردن، از استعفای برهان غلیون- رئیس شورای ملی سوریه، از مقام خود خبر داد.
بر اساس بیانیۀ این شورا که مهم ترین تشکل اپوزیسیون سوریه و در بر گیرندۀ گروه های عمدۀ مخالف رژیم است، برهان غلیون تا انتخاب رئیس جدید این شورا کماکان رئیس آن خواهد بود.
در بیانیۀ امروز یادآوری شده است که دفتر اجرائی شورای ملی سوریه در نشست دیروز خود در استانبول تصمیم گرفته است ضمن پذیرش این استعفا، در روزهای ١١و ١٢ ژوئن جانشینی برای برهان غلیون برگزیند.
بر اساس بیانیۀ این شورا که مهم ترین تشکل اپوزیسیون سوریه و در بر گیرندۀ گروه های عمدۀ مخالف رژیم است، برهان غلیون تا انتخاب رئیس جدید این شورا کماکان رئیس آن خواهد بود.
در بیانیۀ امروز یادآوری شده است که دفتر اجرائی شورای ملی سوریه در نشست دیروز خود در استانبول تصمیم گرفته است ضمن پذیرش این استعفا، در روزهای ١١و ١٢ ژوئن جانشینی برای برهان غلیون برگزیند.
سرانجام این که، بشار اسد- رئیس جمهوری سوریه، در
دیدار با یک مقام جمهوری اسلامی در دمشق گفت کشورش قادر است بحران کنونی را
پشت سر بگذارد.
بشار اسد در این دیدار گفت سوریه بر فشارها و تهدیدهائی که از سال ها پیش به این سو، کشور را تهدید می کند غلبه خواهد کرد.
بشار اسد افزود ملت سوریه با توسل به دلبستگی و تعهد خود به وحدت و مقاومت و استقلال از این بحران بیرون خواهد شد.
بشار اسد در این دیدار گفت سوریه بر فشارها و تهدیدهائی که از سال ها پیش به این سو، کشور را تهدید می کند غلبه خواهد کرد.
بشار اسد افزود ملت سوریه با توسل به دلبستگی و تعهد خود به وحدت و مقاومت و استقلال از این بحران بیرون خواهد شد.
سرویس حقوق بشری یوتیوب آغاز به کار کرد
نیک آهنگ کوثر
به دنبال
انتشار گزارشهای شهروندی از نقض حقوق بشر و مبارزههای مردم در نقاط مختلف
جهان از جمله در ایران، «یوتیوب» به این نتیجه رسیده که سرویس ویژهای
برای طرح بهتر نقض حقوق بشر و دیده شدن بهتر گزارشهای شهورندی راه
اندازد. افتتاح این سرویس امروز در کنفرانس «آزادی اینترنت» در واشینگتن
اعلام شد.
بامداد امروز،«الیویا ما» مسوول بخش اخبار یوتیوب اعلام کرد که سرویس حقوق بشری یوتیوب برای کمک به انتشار مناسبتر خبرهایی مرتبط با نقض حقوق بشر راهاندازی شده است.بر اساس گفته مسوولان این پروژه، فعالان حقوق بشر به عنوان شهروند روزنامهنگار میتوانند ویدئوهای خود را در از این طریق منتشر کنند.
مدیران این سرویس تاکید کردند که به دنبال انتشار مناسبتر گزارشهایی هستند که کمتر دیده میشوند اما اهمیت زیادی دارند.
شرکت گوگل برگزار کننده این کنفرانس دو روزه در محل موزه رسانهها (نیوزیوم) است وصدها کارشناس و فعال حقوق بشری با دستاوردها و تحقیقات جدید در حوزههای مختلف اینترنتی آشنا میشوند.
مذاکرات بغداد به راند سوم کشیده شد
در حالی که
ساعاتی پیش رسانهها نوشتند که دور دوم مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵، بدون
اعلام نتیجه پایان یافت، این مذاکرات همچنان ادامه دارد و به راند سوم
کشیده شده است. کاترین اشتون به همراه سعید جلیلی نیز تا ساعاتی دیگر در
نشستی خبری حاضر خواهند شد و در خصوص این مذاکرات اظهار نظر خواهد کرد.
رسانهها از صبح امروز اخبار ضد و نقیضی در بارهی روند مثبت و منفی این مذاکرات منتشر کردند. به گزارش بازتاب بیشتر
رسانههای داخلی ایران از جو منفی مذاکرات خبر دادند که این واکنشها حتی
در بازار تهران نیز تاثیرگذار بود و قیمت سکه و دلار امروز رشد قابل توجهی
داشت.
ابتدا این خبرگزاری فارس بود که با اعلام توقف مذاکرات، از شکست آن سخن گفت و نوشت از دورن کشورهای پنج به علاوه یک صدای نتانیاهو به گوش میرسد. اما هنوز ساعاتی از انتشار خبر فارس نگذشته بود که اعلام شد طرفهای ایرانی و ۱+۵، بعد از استراحت کوتاهی مجددا به مذاکرات بازگشتهاند.
مهر هم با اعلام اینکه این مذاکرات شکست خورده است نوشت جو مثبتی که در مذاکرات استانبول بود؛ اینبار غایب بود.
ایسنا هم با اعلام پایانگرفتن مذاکرات بغداد نوشت که ایران بستهای را به کشورهای پنج به علاوه یک ارائه کرده است اما شش قدرت جهانی هنوز نظر خود را درباره پیشنهاد ایران ارائه نکردهاند.
همزمان برخی خبرگزاریهای خارجی نوشتند که ایران در تغییر روندی آشکار در اواسط مذاکرات بغداد، درخواستهای غیرهستهای را مطرح کرده است. به نوشتهی بی بی سی ایران پیشتر نیز از این حربه برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات استفاده میکرده است.
ظاهرا قرار است دور بعدی مذاکرات سه هفتهی دیگر در ژنو برگزار شود و درخصوص بستههای پیشنهادی ایران و پنج به علاوه یک به یکدیگر نظر قطعی داده شود. هرچند در این خصوص فارس نوشته است که ایران چندین کشور را پیشنهاد داده و منتظر نظر کشورهای پنج به علاوه یک است و مشرق هم نوشته است که ممکن است مذاکرات ادامه نیابد.
ابتدا این خبرگزاری فارس بود که با اعلام توقف مذاکرات، از شکست آن سخن گفت و نوشت از دورن کشورهای پنج به علاوه یک صدای نتانیاهو به گوش میرسد. اما هنوز ساعاتی از انتشار خبر فارس نگذشته بود که اعلام شد طرفهای ایرانی و ۱+۵، بعد از استراحت کوتاهی مجددا به مذاکرات بازگشتهاند.
مهر هم با اعلام اینکه این مذاکرات شکست خورده است نوشت جو مثبتی که در مذاکرات استانبول بود؛ اینبار غایب بود.
ایسنا هم با اعلام پایانگرفتن مذاکرات بغداد نوشت که ایران بستهای را به کشورهای پنج به علاوه یک ارائه کرده است اما شش قدرت جهانی هنوز نظر خود را درباره پیشنهاد ایران ارائه نکردهاند.
همزمان برخی خبرگزاریهای خارجی نوشتند که ایران در تغییر روندی آشکار در اواسط مذاکرات بغداد، درخواستهای غیرهستهای را مطرح کرده است. به نوشتهی بی بی سی ایران پیشتر نیز از این حربه برای به نتیجه نرسیدن مذاکرات استفاده میکرده است.
ظاهرا قرار است دور بعدی مذاکرات سه هفتهی دیگر در ژنو برگزار شود و درخصوص بستههای پیشنهادی ایران و پنج به علاوه یک به یکدیگر نظر قطعی داده شود. هرچند در این خصوص فارس نوشته است که ایران چندین کشور را پیشنهاد داده و منتظر نظر کشورهای پنج به علاوه یک است و مشرق هم نوشته است که ممکن است مذاکرات ادامه نیابد.
گفتنی است کشورهای ۱+۵ در بسته پیشنهادی خود
خواستار توقف غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم از سوی ایران شدهاند و در مقابل
متعهد شدهاند که تسهیلاتی نظیر ایزوتوپهای پزشکی و اجزای یدکی
هواپیماهای مسافربری را در اختیار ایران قرار دهند و همچنین در زمینه
فعالیتهای صلحآمیز هستهای همکاریهایی با ایران داشته باشد و جمهوری
اسلامی نیز پیشنهادی شامل پنج محور هستهای و غیر هستهای به کشورهای پنج
به علاوه یک داده است که جزییات آن منتشر نشده است.
تکمیلی: در آخرین لحظات تنظیم این خبر نیز فارس نوشت
در حالی که همه خبرنگاران حاضر در بغداد در محل کنفرانس خبری منتظر ورود
اشتون و جلیلی بودند، خبر دور سوم مذاکرات اعلام شد. بر این اساس قرار است
ساعت ۱۹.۳۰ به وفت تهران گفتگوهای مرحله سوم امروز انجام شود.
یک کارگر: جلوی دوربین به ما خانه دادند، چهار روز بعد پس گرفتند!
یکی از
دریافت کنندگان مسکن مهر گفته که در جریان سفر محمود احمدینژاد به مشهد
جلوی دوربین تلویزیون به او خانه دادند و بعد از چهار روز به او اعلام شد
که باید خانه را تخلیه کند.
جهانبخش جهانی، کارگر ساختمانی، عصر دیروز چهارشنبه، به دفتر خبرگزاری مهر در مشهد رفته و گفته است: «دو فقره حواله ۹ میلیون تومان به شرکت «پرند کویر شرق» پرداخت کردم و خانهای در خیابان «آسمان یک»، شهرک مهرگان مشهد دریافت کردم.»
وی افزود: «در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط احمدینژاد، وسایلم را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت مسکن و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه 3 پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم.»
این کارگر ساختمانی گفت: «در حالیکه ما از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم.»
وی با ابراز تاسف از این اتفاق و با بیان اینکه واقعا از این رخداد تلخ شوکه شدهام، افزود: «مسکن مهر با هدف حل مشکل افراد فاقد سرپناه احداث شده است، ضمن اینکه من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کردهام، چرا باید با من این گونه برخورد شود.»
«مسکن مهر» یکی از طرحهای محمود احمدینژاد است که با موفقیت همراه نبوده است.
یک منبع نزدیک به خانواده حسین رونقی: «بابک خرمدین» به سوی مرگ میرود
همچنین بر اساس گزارش «صبح امروز» و به نقل از همین منبع، پزشکان ارولوژیست میگویند براساس سیتی اسکن جدیدی که از کلیههای حسین رونقی ملکی در اختیار دارند کلیه چپ این وی کاملا از کار افتاده است و باید تخلیه شود. «بابک خرمدین» در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در خانه پدری در شهر ملکان آذربایجان شرقی همراه با برادرش حسن رونقی ملکی بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد.حسن رونقی در تیر ماه ۸۸ آزاد شد، اما حسین کماکان زندانی در بند ۲ الف اوین است.
حسین رونقی ملکی به «بابک خرمدین» وبلاگستان فارسی معروف است.
جـــرس:
معاون نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی ایران، از رشد ۲۹۶ درصدی هزینه بیمارستانهای کشور با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانه در کشور خبر داد و گفت: افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
به گزارش مهر، دکتر علیرضا زالی در نشست مشترک تعدادی از روسای بیمارستانهای خصوصی با نمایندگان سازمانهای بیمه گر که با حضور دکتر صدر در محل سازمان نظام پزشکی برگزار شد، با اشاره به برخی مشکلات اقتصادی گریبانگیر مراکز درمانی خصوصی گفت: در سال گذشته و با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانهها و با وجود همکاری و حمایت بخش خصوصی از این قانون، متأسفانه هیچ برنامه جبرانی برای هزینههای سربار ناشی از این طرح در بخش خصوصی درمان پیشبینی و اجرا نشد که آثار اقتصادی زیانباری را در حوزه سلامت به دنبال داشت.
وی افزود: سال گذشته در حوزه مصارف انرژی بیمارستانها، شاهد رشد هزینه ۲۹۶ درصدی بودیم که بیمارستانهای خصوصی را دچار مشکلات جدی کرد. از طرف دیگر با در نظر گرفتن اینکه بیمارستانها و کلینیکهای خصوصی حدود ۱۵۰ هزار فرصت شغلی در کشور ایجاد کردهاند، افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
زالی ادامه داد: اعلام تعرفههای سال ۹۰ در میانه سال آن هم به شکل غیر واقعی و عدم پیشبینی تورم میانگین سالیانه واقعی در محاسبات تعرفهای از جمله مواردی بود که درآمدهای بیمارستانهای خصوصی در سال ۹۰ را دچار اشکال کرد.
وی تصریح کرد: از نظر سازمان نظام پزشکی باید تمامی محاسبات اقتصادی بین بیمار و پزشک در صحن حسابداری و امور مالی بیمارستانها انجام شود تا همه چیز مستند و بدون شائبه باشد.
جلسه مشترک روسای بیمارستانهای خصوصی تهران و نمایندگان سازمانهای بیمهای دولتی و خصوصی به میزبانی سازمان نظام پزشکی کشور و با حضور رئیس کل این سازمان، معاون نظارت و برنامه ریزی، معاون انتظامی و عضو شورای عالی نظام پزشکی برگزار شد.
معاون نظارت و برنامهریزی سازمان نظام پزشکی ایران، از رشد ۲۹۶ درصدی هزینه بیمارستانهای کشور با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانه در کشور خبر داد و گفت: افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
به گزارش مهر، دکتر علیرضا زالی در نشست مشترک تعدادی از روسای بیمارستانهای خصوصی با نمایندگان سازمانهای بیمه گر که با حضور دکتر صدر در محل سازمان نظام پزشکی برگزار شد، با اشاره به برخی مشکلات اقتصادی گریبانگیر مراکز درمانی خصوصی گفت: در سال گذشته و با اجرایی شدن فاز اول هدفمندی یارانهها و با وجود همکاری و حمایت بخش خصوصی از این قانون، متأسفانه هیچ برنامه جبرانی برای هزینههای سربار ناشی از این طرح در بخش خصوصی درمان پیشبینی و اجرا نشد که آثار اقتصادی زیانباری را در حوزه سلامت به دنبال داشت.
وی افزود: سال گذشته در حوزه مصارف انرژی بیمارستانها، شاهد رشد هزینه ۲۹۶ درصدی بودیم که بیمارستانهای خصوصی را دچار مشکلات جدی کرد. از طرف دیگر با در نظر گرفتن اینکه بیمارستانها و کلینیکهای خصوصی حدود ۱۵۰ هزار فرصت شغلی در کشور ایجاد کردهاند، افزایش حقوق و دستمزد پرسنلی بار مالی سنگینی بر دوش بیمارستانهای خصوصی قرار داد.
زالی ادامه داد: اعلام تعرفههای سال ۹۰ در میانه سال آن هم به شکل غیر واقعی و عدم پیشبینی تورم میانگین سالیانه واقعی در محاسبات تعرفهای از جمله مواردی بود که درآمدهای بیمارستانهای خصوصی در سال ۹۰ را دچار اشکال کرد.
وی تصریح کرد: از نظر سازمان نظام پزشکی باید تمامی محاسبات اقتصادی بین بیمار و پزشک در صحن حسابداری و امور مالی بیمارستانها انجام شود تا همه چیز مستند و بدون شائبه باشد.
جلسه مشترک روسای بیمارستانهای خصوصی تهران و نمایندگان سازمانهای بیمهای دولتی و خصوصی به میزبانی سازمان نظام پزشکی کشور و با حضور رئیس کل این سازمان، معاون نظارت و برنامه ریزی، معاون انتظامی و عضو شورای عالی نظام پزشکی برگزار شد.
جـــرس:
انتشار گزارش های ضد و نقیض پیرامون مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی و
گروه ۱+۵ در بغداد، باعث افزایش قیمت ارز و طلا در بازار ایران شد.
به گزارش خبرآنلاین، از ظهر روز پنجشنبه، چهار خرداد ماه، بعد از انتشار
اخباری مبنی بر اتمام بی نتیجۀ مذاکرات اتمی، هر دلار به قیمت ۱۷۲۵ تا
۱۷۵۵تومان، هر یورو به قیمت ۲۱۶۰ تا ۲۲۰۰ تومان و پوند انگلیس نیز به قیمت
۲۷۰۵ تا ۲۷۵۰ تومان در بازار تهران معامله شد.
طی هفته های گذشته، قیمت هر دلار تا سقف ۱۶۶۸ تومان در بازار کاهش پیدا کرده و ارزهای دیگر، در قیمتی بسیار پایین تر معامله شده بود.
بر اساس این گزارش، قیمت ارز در بازار ایران، همچنان در نوسان است.
قیمت سکه طلا نیز با وجود کاهش قیمت جهانی طلا، در بازار بین ده تا بیست
تومان یافته و هر سکه طرح قدیم ۶۶۸ هزار تومان و هر سکه طرح جدید ۶۵۹ هزار
تومان و نیم سکه ۳۳۰ هزار تومان در بازار معامله شده است.
بعد از مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ یک در استانبول ترکیه، قیمت انواع
ارز و طلا در بازار سیر نزولی گرفت و به دلیل خوش بینی نسبت به مذاکرات
هسته ای در بغداد این روند ادامه پیدا کرد، اما اخباری متناقض پیرامون
احتمال "شکست مذاکرات"، این روند را تغییر داد.
بازداشت و تهدید و احضار فعالان دانشجویی توسط نهادهای امنیتی
در پی اعتراض دانشجویان دانشگاه
مازندران به سوء مدیریت و بی توجهی مسئولین در خصوص درگذشت ناگهانی یک
دانشجوی ممتاز آن دانشگاه و عضو بنیاد نخبگان ایران، دانشجویان دانشگاه
مازندران دست به تحصن زده، و چند تن از فعالان آنها احضار و بازداشت و
تهدید شده اند و کماکان فضای دانشگاه مازندران امنیتی- پادگانی گزارش شده
است.
به گزارش منابع خبری جرس، منصور فیروزی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تربیت
بدنی دانشگاه مازندران، روز چهارشنبه هفته گذشته به علت سردرد شدید و شرایط
نامناسب جسمی به بیمارستان شفای بابلسر رجوع می کند و پس از انجام سی تی
اسکن، پزشک متوجه پارگی یکی از مویرگ ها در ناحیه سر او شده و فوریت عمل در
یک بیمارستان مجهز بر آنها محرز می شود، اما به دلیل عدم تمکن مالی جهت
بستری در بیمارستان، نامبرده به خوابگاه باز می گردد و بهمراه دوستانش از
چندین نفر از مسولین دانشگاه تقاضای کمک می کنند اما تا دو روز هیچ یک از
مسولان و نهادهای دانشگاه پاسخگوی وی نشدند.
بر اساس گزارش مذکور، روز یکشنبه حال فیروزی در خوابگاه وخیم تر شده و
دوستانش با اورژانس خوابگاه تماس می گیرند، که اورژانس نیز با تاخیر بسیار
زیاد به محل رفته و وی با هزینه شخصی یکی از اساتیدش در آخرین لحظات به
بیمارستان ۱۷ شهریور آمل منتقل شده و بستری می شود، اما در همان روز دچار
مرگ مغزی شده و فوت می کند.
پیکر منصور فیروزی که عضو بنیاد نخبگان ایران و دارنده چند مدال قهرمانی
داخلی و بین المللی بوده، روز دوشنبه برای مراسم تدفین به محل سکونت
خانواده اش یعنی شهر داراب استان فارس منتقل می شود.
بنابر گزارش های دانشجویی، از همان ساعات اولیه در گذشت منصور، فضای
دانشگاه و خوابگاه بشدت امنیتی شده و چندین نفر از فعالین قدیمی این
دانشگاه به حراست مرکزی احضار و تهدید می شوند.
اما روز دوشنبه صدها اعلامیه در دانشگاه مازندران منتشر شده و از دانشجویان
خواسته می شود ظهر سه شنبه جهت گرامیداشت و همدردی با خانواده فیروزی و هم
اعتراضی صنفی به مسولان دانشگاه که بارها دچار چنین اشتباه هایی را مرتکب
شده اند گرد هم آیند.
در همین روز (دوشنبه) چندین نفر از دانشجویان موقتا بازداشت شده و پس از
بازجویی و تهدید آزاد می شوند، همچنین لیستی ده نفره از دانشجویانی در
اختیار انتظامات قرار می گیرد که از ورود آن ها باید ممانعت شود.
همچنین تماس های تهدید آمیز نهادهای امنیتی با برخی دانشجویان و احضار آنها نیز در همین حین ادامه داشت.
از طرف حراست مرکزی دانشگاه نیز، با خانواده های گروهی از دانشجویان تماس
گرفته شده و به آنها گفته می شود: "به فرزندتان بگویید وارد تجمعات اعتراضی
نشود چون بازداشت می شود."
بر اساس این گزارش، با این حال روز سه شنبه دوم خرداد، حوالی ظهر تجمعی در
مقابل دانشکده انسانی دانشگاه مازندران صورت گرفته و لحظه به لحظه بر جمعیت
افزوده می شود، که بعضی از دانشجویان پلاکاردهایی با متن"ما عزادار منصور
فیروزی هستیم" نیز حمل می کرده اند.
پس از حدود سی دقیقه چندین نفر از اعضای حراست دانشگاه به تجمع هجوم برده و
پس از ضرب و شتم ابوالفضل گرمابی، دانشجوی کارشناسی ارشد این دانشگاه، وی
را سوار اتومبیل کرده و به همراه خود می برند. پس از ده دقیقه جمعیت به
تدریج پراکنده شد، که همزمان سه دانشجوی دیگر به نامهای پوریا خالقی، مبین
رستمیان و راستین اعلمی نیز بازداشت می شوند.
گزارش مذکور همچنین خاطرنشان می کند که در دو روز گذشته چندین نفر از
دانشجویان مازندران به اطلاعات بابلسر احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته
اند، و لیست ممنوع الورودی ها به حدود بیست نفر رسیده است.
طبق آخرین گزارش، سه نفر از چهار دانشجوی بازداشتی تا این لحظه آزاد شده و از دانشجوی چهارم هیچ اطلاعی در دست نیست.
گفتنی است در سال ۸۷ نیز دو دانشجوی دختر دانشگاه مازندران به نام های شیوا
دلفانی و ثریا رئیسی بدلیل مشکلات صنفی و بی توجهی مسولین این دانشگاه، در
گذشته بودند.
تا زمان ارسال این خبر، فضای خوابگاه دانشگاه مازندران امنیتی گزارش شده است.
جـــرس:
عضو
هیئت مدیره کانون سراسری انبوه سازان گفت: با سرازیر شدن نقدینگی ها به سمت
بازار مسکن شاهد افزایش ۶۰ درصدی اجاره بها خواهیم بود.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، حسن محتشم با اشاره به اینکه اجرای فاز
دوم قانون هدفمند کردن یارانه موجب افزایش قیمت اجاره و رهن در تهران می
شود افزود: بخش عمده ای از اقتصاد کشور در بخش مسکن قرار دارد و همین امر
موجب افزایش قیمت خرید، اجاره و رهن در کشور شده است.
عضو هیئت مدیره کانون سراسری انبوه سازان در ادامه تصریح کرد: در سال گذشته
اجاره بها و رهن سه بار افزایش قیمت را تجربه کرده است افزود: با کاهش
قیمت ارز و سکه و سرازیر شدن نقدینگی ها به سمت بازار مسکن، افزایش قیمت
بیش از نرخ تورم را تجربه خواهیم کرد.
محتشم خاطرنشان کرد: با سرازیر شدن نقدینگی ها به سمت بازار مسکن افزایش قیمت مسکن به بیش از ۶۰ درصد می رسد.
طی روزهای گذشته گزارشی منتشر شده بود مبنی بر اینکه "در سال جدید - برای
اولین بار در فروردین ماه – بازار شاهد افزایش ۱۵ درصدی نرخ اجاره نسبت به
اسفندماه ۹۰ بوده و این افزایش در ماه اردیبهشت شتاب بیشتری به خود گرفت و
در اوایل خرداد بحران را برای اجارهنشینها به اوج خود رسانده است."
جـــرس:
رضا
ایرانمنش، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفتگو با باشگاه خبرنگاران
گفت: در وضعیت روحی و جسمی خوبی بسر نمیبرم ، ولی خدا را شکر میکنم که از
بیمارستان مرخص شدم.
وی افزود: من جزء مظلومان هستم و متاسفانه با وضعیت فعلی سینما هیچگونه پیشنهادی به امثال ما نمیشود.
وی اظهار داشت: گاهی پیشیمان میشوم از اینکه شش سال از عمر خود را به
تحصیل در هنر گذراندم و اکنون باید شاهد ساختن آثار جنگی و دفاع مقدس از
سوی افرادی چون مسعود دهنمکی باشیم.
وی ابراز داشت: او در اخراجیها به مسخره کردن جنگ و دست انداختن آزادگان
پرداخت و اکنون هم میخواهد اثری مربوط به شهدای گمنام بسازد.
وی افزود: خیلی از شهدای ما پلاکهای خود را مخفی میکردند که ناشناس
بمانند؛ ولی دهنمکی به دنبال از بین بردن ارزش هاست و امیدوارم کسی پیدا
شود که او را از ساخت هرگونه اثری در سینما منع کند.
وی ادامه داد: اگر قرار باشد فیلمی در این خصوص ساخته شود ، باید جلوی دوربین حاتمیکیا و شورجه رود که خود بچه جنگ بودهاند.
وی اظهار داشت: ما برای بدست آوردن این انقلاب بسیار زحمت کشیدهایم و
نباید بگذاریم امثال دهنمکی همه ارزش های ما را زیر سوال برند.
دبیر شورای فرهنگ عمومی: مصوبه انحلال به قوت خود باقی است
جـــرس:
رئیس
دیوان عدالت اداری گفت: انحلال خانه سینما در دو مرجع صورت گرفته است، یکی
وزارت ارشاد و دیگری شورای فرهنگ عمومی، دیوان حکم وزارت ارشاد را نقض کرده
است اما اگر حکم شورای فرهنگ عمومی کشور قطعی باشد انحلال هنوز پابرجا
است.
همزمان، دبیر شورای فرهنگ عمومی گفت: مصوبه انحلال خانه سینما به قوت خود باقی است.
به گزارش فارس، محمدجعفر منتظری درباره ابهامات ایجاد شده در زمینه نقض
حکم انحلال خانه سینما در این دیوان اظهار داشت: موضوع اصلی این بود که حکم
انحلال خانه سینما در دو مرجع مختلف یعنی شورای فرهنگ عمومی و یک روز بعد
هیئت رسیدگی به امور مراکز فرهنگی و هنری وزارت ارشاد اتخاذ شده است.
وی ادامه داد: هر کدام از تصمیمات اتخاذ شده دارای اشکالاتی بود که باید
برطرف شود اما خانه سینما از تصمیم وزارت ارشاد شکایت کرده است و دیوان
عدالت اداری بعد از بررسی این موضوع، با توجه به اشکالات موجود در تصمیم و
به لحاظ اینکه این تصمیم مغایر با مقررات و برخی موازین قانونی بود، آن را
نقض کرد.
رئیس دیوان عدالت اداری با بیان اینکه حالا دو طرف دعوا دارند که رأی نقض
دیوان، به معنی نقض انحلال است یا خیر افزود: تصمیم وزارت ارشاد مبنایی
دارد که عبارت است از تخلفاتی که در خانه سینما صورت گرفته بود اما برای
عملی کردن تصمیم خود باید اقدامات قانونی را انجام میداد که رعایت نشده
است.
منتظری اضافه کرد: در رأی تصریح شده است که موضوع انحلال خانه سینما مجدداً
باید در هیئت رسیدگی به امور مراکز هنری و فرهنگی وزارت ارشاد بررسی شود.
وی با بیان اینکه تصمیم وزارت ارشاد نقض شده است و وقتی هم که نقض شد یعنی
اصلاً وجود نداشته است اظهار داشت: اما مسئله دیگر این است که انحلال خانه
سینما در دو مرجع صورت گرفته است که از تصمیم شورای فرهنگ عمومی شکایت نشده
است و چون شکایتی نشده دیوان عدالت اداری هم فارغ از رسیدگی بود و
اظهارنظری نسبت به اثبات یا نفی آن نکرده است.
رئیس دیوان عدالت اداری ادامه داد: در نتیجه چنانچه شورای فرهنگ عمومی مدعی
باشد که تصمیم آن قطعی و لازمالاجرا است، این تصمیم قطعی خواهد بود.
منتظری گفت: اگر از تصمیم شورای فرهنگ عمومی هم شکایت شده و آن هم نقض شده
بود، حرف مسئولان خانه سینما مقداری قابل قبول بود اما چون شکایتی نشده است
در نتیجه این ابهام وجود دارد.
وی افزود: وزارت ارشاد هم اگر بخواهد حکم انحلال پابرجا باشد، باید دوباره
جلسه برگزار کند و با رعایت موارین قانونی تصمیم بگیرد که خانه سینما باشد
یا نباشد.
مصوبه انحلال خانه سینما پا برجاست
همزمان، دبیر شورای فرهنگ عمومی گفت: مصوبه شورای فرهنگ عمومی در خصوص انحلال خانه سینما به قوت خود باقی است.
منصور واعظی در مصاحبه با واحد مرکزی خبر در این باره افزود: پس از مطالعه
حکم دیوان عدالت اداری هم متوجه شدم که این حکم به معنی فعالیت مجدد خانه
سینما نیست.
دبیر شورای فرهنگ عمومی گفت: باید فضا را طوری سامان دهیم تا سینماگرانی که دل به مردم و نظام دارند بتوانند دراین فضا فعالیت کنند.
این مقام انتصابی درخصوص حکم دیوان عـــــــدالت اداری تاکید کرد: قاضی هم
در این حکم، اشــــاره ای به فعالیت مجدد خانه ســــینـما نداشته است و
اصولا به لحاظ قانونی مصوبات شورای فرهنگ عمومی نمی تواند از طریق دیوان
عدالت اداری لغو شود بلکه فقط شورای عالی انقلاب فرهنگی می تواند مصوبات
این شورا را لغو کند.
درآمد ۱۱۱میلیارد دلاری در ۱۱ ماه از سال ۹۰
جـــرس:
براساس گزارش بانک مرکزی ایران، درآمد صادرات نفتی کشور در یازده ماهه سال ۹۰ به ۱۱۱میلیارد دلار بالغ شد.
به گزارش اکونیوز، براساس تازه ترین گزارش بانک مرکزی میزان درآمدهای حاصل
از صادرات نفتی کشور طی یازده ماهه سال ۹۰ رکورد بی سابقه ای در اقتصاد
کشور به جا گذاشت و برای نخستین بار درآمدهای نفتی کشور از مرز ۱۰۰ میلیارد
دلار فراتر رفته و طی یازده ماه به رقمی بی سابقه ۱۱۱میلیارد دلار رسیده
است.با توجه به این گزارش بانک مرکزی حجم درآمدهای حاصل از نفت خام، فرآورده نفتی، گازطبیعی، میعانات و مایعات گازی کشور طی سالهای ۸۴ تا ۹۰، به رقمی معادل ۵۵۹میلیارد دلار بالغ شده است.
گفتنی است، این افزایش درآمد در دوره ای اتفاق افتاد که شاهد کاهش تولید نفت خام ایران در اثر کاهش سرمایه گذاری در بخش پایین دستی نفت و تحریم نفت صادراتی ایران بوده ایم.
براساس گزارش ارایه شده از وضعیت بودجه، طی دوره یاد شده دولت بالغ برچهارصد میلیارد دلار از این درآمدها را هزینه کرده است.
درآمد سال ۸۹
منابع خبری گزارش داده بودند که درآمد صادرات نفت خام ایران در سال ۸۹ نیز، به مرز ۷۰ میلیارد دلار رسید.
تارنمای آفتاب گزارش داده بود بررسی فرایند قیمت نفت ایران در سال ۸۹ حاکی است، کمترین قیمت نفت سنگین ایران در این سال ۶۶,۱۱ دلار و بالاترین قیمت نفت سنگین ایران نیز در این سال ۱۰۸,۴۹ دلار بوده است و متوسط قیمت نفت سنگین ایران در سال مذکور، ۸۲,۵۲ دلار اعلام شده است.
بنابراین گزارش، کمترین قیمت نفت سبک ایران در سال ۸۹، ۶۷,۷۶ دلار و بالاترین قیمت نفت سبک ایران در این سال ۱۱۲,۳۸ دلار بوده است و متوسط قیمت نفت سبک ایران در این سال ۸۴,۲۶ دلار ارزیابی شده است.
بر اساس آمارهای بین المللی، با احتساب صادرات روزانه دو میلیون و سیصد هزار بشکه نفت خام ایران که عمده آن از نوع سنگین بهشمار میرود، درآمد روزانه صادرات نفت خام ایران در سال ۸۹ به ۱۹۰ میلیون و ۵۸۰دلار رسیده است.
جـــرس:
یکی از فرماندهان دوران جنگ هشت ساله
می گوید که ناکارآمدی مدیران فعلی کشور و عوام فریبی آنها که هدفی جز کسب
قدرت ندارند، مسبب ناهنجاری های حاکم بر جامعه امروز است.
به گزارش پایگاه «پیشکسوت»، محمدباقر نیکخواه بهرامی، مسوول تبلیغات
قرارگاههای جنوب و کربلا، با اشاره به اینکه در حال حاضر در کشور در ابعاد
مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مشکلات مدیریتی داریم، یکی از دلایل
مشکلات مدیریتی را ناکارآمدی مدیران دانست.
فرمانده پدافند شیمیایی دفاع مقدس همچنین گفت: در ابتدای جنگ که مدیریت
کلان بر عهده بنی صدر بود، مشکلات زیادی در کشور وجود داشت که یکی از اساسی
ترین آنها عدم انسجام بین مسئولان بود که البته در شرایط کنونی نیز در هر
واحد خرد و کلانی که فعالیت می کند نبودن انسجام مشکلات زیادی را ایجاد می
کند.
مسئول تبلیغات قرارگاه جنوب با تاکید بر اینکه در مدیریت کشور باید به اصول
انقلاب برگشت چرا که اصول انقلاب برگرفته از مساوات و عدالت است و با
خودکامگی، استبداد رای مبارزه می کند گفت: در دوران دفاع مقدس کمتر کسی
حاضر می شد به همین سادگی مسئولیت بپذیرد چون همه خود را خدمتگذار می
دانستند، اما الان برخی از افراد که انسان های بی ریشه و رها شده ای هستند،
برای رسیدن به قدرت حاضر هستند که تمام ارزش ها را کنار بگذارند و هدفشان
تنها کسب کرسی های قدرت است و دراین نوع کسب قدرت است که دروغ نهادینه می
شود و خدمت به مردم به فراموشی سپرده می شود و مساوات و عدالت از بین می
رود.
وی تاکید کرد: اگر می خواهیم از این بحبوحه و ناهنجاری های حاکم در جامعه
امروز دور شویم و به آن ارزش های انقلابی برگردیم باید مدیریت مردمی و
انقلابی را که دنبال صداقت، اخلاص، خدمت، فداکاری و ایثارگری است را در نظر
بگیریم.
فرمانده پدافند شیمیایی دفاع مقدس تصریح کرد: امروزه اگر مسئولی منافع شخصی
را بر منافع ملی ترجیح می دهد حتما ناکارآمد است و کشور را خواهد فروخت،
در شرایط کنونی تعداد زیادی از افراد بهانه ایثار و شهادت را یدک می کشند
که فقط برای ظاهر فریبی است بر همین اساس، در جامعه امروز دچار نوعی عوام
زدگی هستیم برخی مدیران با شعارهای فریبنده می آیند تا بتوانند کرسی های
قدرت را کسب کنند. به نظر می آید آگاهی مردم عامل اصلی جلوگیری از همه
نابسامانی های موجود باشد.
وی خاطرنشان کرد: برای رهایی از این ناهنجاری ها در سطح مدیران باید به
مدیریت امثال شهید رجایی، باهنرها، باقری ها، فکوری ها، نامجوها، صیادها
برگردیم. همان فرماندهانی که توانستند خرمشهر را آزاد کنند امروز می توانند
ناکارآمدی مدیران را به کارآمدی تبدیل کنند.
بزرگترین دروغ تاریخ مطبوعات ایران: نامه چارلی چاپلین به دخترش
نامه مشهور چارلی چاپلین به دخترش با عنوان «برهنگی بیماری عصر ماست» را می توان بزرگترین دروغ در مطبوعات ایران دانست که با گذشت بیش از چهل سال از انتشار این دروغ، به عنوان یک اثر واقعی نقل و انتشار می شود.جالب است که این نامه دروغین در مقدمه چند کتاب هم منتشر شده و به آن استناد می شود. به ویژه بخش مربوط به برهنگی در آن و توصیه اخلاقی چارلی چاپلین به دختر رقاصه اش جرالدین مورد توجه همگان قرارگرفته است. جالب این که این نامه به چند زبان زنده دنیا از جمله انگلیسی، آلمانی و ترکی استانبولی ترجمه شده است.
به گزارش صراط، «فرجالله صبا» روزنامهنگار کهنه کار و نویسنده این مطلب تاثیرگذار بارها با ابراز ندامت و پشیمانی از مخاطبان نشریه خود به دلیل این دروغ بزرگ عذرخواهی کرده است اما همچنان این نامه بدون هویت نقل قول و دست به دست می گردد.
این نامه با چنان تبحری نگاشته شده که جای هیچ شک و شبهه ای را به خواننده مطلب نمی دهد و این حس را به هر خواننده می دهد که این نامه ساخته و پرداخته کسی غیر این بازیگر طنزپرداز نیست.
ماجرا به سال های دهه پنجاه در تحریریه مجله روشنفکر برمی گردد. فرج اله صبا میگوید : « سی و چند سال پیش در مجله روشنفکر تصمیم گرفتیم به تقلید فرنگی ها ما هم ستونی راه بیندازیم که در آن نوشته های فانتزی به چاپ برسد. به هر حال میخواستیم طبع آزمایی کنیم. این شد که در ستونی، هر هفته، نامه هایی فانتزی به چاپ می رسید. آن بالا هم سرکلیشه فانتزی تکلیف همه چیز را روشن می کرد. بعد از گذشت یک سال دیدم مطالب ستون تکراری شده. یک روز غروب به بچه ها گفتم مطالب چرا این قدر تکراری اند؟»
گفتند: «اگر زرنگی خودت بنویس! خب، ما هم سردبیر بودیم. به رگ غیرت مان برخورد و قبول کردیم. رفتم توی اتاق سردبیری و حیران و معطل مانده بودم چه بنویسم که ناگهان چشمم افتاد به مجله ای که روی میزم بود و در آن عکس چارلی چاپلین و دخترش چاپ شده بود. همان جا در دم در اتاق را بستم و نامه ای از قول چاپلین به دخترش نوشتم. از آن طرف صفحه بند هم مدام فشار میآورد که زود باش باید صفحه ها را ببندیم. آخر سر هم این عجله کار دستش داد و کلمه “فانتزی” از بالای ستون افتاد. همین شد باعث گرفتاری من طی این همه سال شد.»
بعد از چاپ این نامه است که مصیبت شروع شد: «آن را نوار کردند، در مراسم مختلف دکلمه اش می کردند، در رادیو و تلویزیون صد بار آن را خواندند، جلوی دانشگاه آن را می فروختند، هر چقدر که ما فریاد کشیدیم آقا جان این نامه را چاپلین ننوشته کسی گوش نکرد. بدتر آنکه به زبان ترکی استانبولی، آلمانی و انگلیسی هم منتشر شد. حتی در چند جلسه که خودم نیز حضور داشتم باز این نامه را خواندند و وقتی گفتم این نامه جعلی است و زاییده تخیل من است، ریشخندم کردند که چه می گویی؟ ما نسخه انگلیسی اش را هم دیده ایم !»
این نامه غیر واقعی علاوه بر دریافت مجوز انتشار در کتاب های متعدد از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سال گذشته در نمایشگاه عفاف و حجاب مصلای بزرگ تهران توسط معاونت فرهنگی وزارت کشور به عنوان یکی از مستندات زشتی برهنگی به نمایش عموم گذاشته شده بود.
نوشته فرج اله صبا با عنوان “نامه چارلی چاپلین به دخترش” را در زیر بخوانید:
برهنگی بیماری عصر ماست
جرالدین دخترم! دنیایی که تو در آن زندگی می کنی، دنیای هنرپیشگی و
موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر شانزه لیزه بیرون می
آیی، آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن. حال آن راننده تاکسی که تو را به
منزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید
لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار…با این آخرین پیام نامه را پایان می بخشم. انسان باش، پاک دل و یکدل؛ زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است.
دخترم جرالدین! از تو دورم، ولی یک لحظه تصویر تو از دیدگانم دور نمیشود.تو کجایی؟ در پاریس، روی صحنه تئاتر پرشکوه شانزه لیزه؟ این را می دانم و چنان است که گویی در این سکوت شبانگاهی، آهنگ قدم هایت را می شنوم. شنیده ام نقش تو در این نمایش پرشکوه، نقش آن دختر زیبای حاکمی است که اسیر خان تاتار شده است.
جرالدین! در نقش ستاره باش و بدرخش، اما اگر فریاد تحسین آمیز تماشاگران و عطر مستی آور گل هایی که برایت فرستاده اند به تو فرصت هوشیاری داد بنشین و نامه ام را بخوان. من پدر تو هستم. امروز نوبت توست که صدای کف زدن های تماشاگران گاهی تو را به آسمان ها ببرد. به آسمان ها برو ولی گاهی هم به روی زمین بیا و زندگی مردم را تماشا کن؛ زندگی آنان که با شکم گرسنه در حالی که پاهایشان از بی نوایی می لرزد و هنرنمایی می کنند. من خود یکی از ایشان بوده ام.
جرالدین دخترم! تو مرا درست نمی شناسی در آن شب های بس دور با تو قصه ها بسیار گفتم اما غصه های خود را هرگز نگفتم آن هم داستانی شنیدنی است.
داستان آن دلقک گرسنه که در پست ترین صحنه های لندن آواز می خواند و صدقه می گیرد، داستان من است. من طعم گرسنگی را چشیده ام. من درد نابسامانی را کشیده ام و از اینها بالاتر رنج حقارت آن دلقک دوره گرد را که اقیانوسی از غرور در دلش موج می زند و سکه صدقه آن رهگذر غرورش را خرد نمی کند. با این همه زنده ام و از زندگان پیش از آنکه بمیرند حرفی نباید زد. به دنبال نام تو نام من است: “چاپلین”
جرالدین دخترم! دنیایی که تو در آن زندگی می کنی،دنیای هنرپیشگی و موسیقی است. نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر شانزه لیزه بیرون می آیی، آن ستایش گران ثروتمند را فراموش کن. حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل می رساند بپرس. حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای خرید لباس بچه نداشت، مبلغی پنهانی در جیبش بگذار. به نماینده خود در پاریس دستور داده ام فقط وجه این نوع خرج های تو را بی چون و چرا بپردازد. اما برای خرج های دیگر باید صورت حساب ان را بفرستی.
دخترم جرالدین گاه و بی گاه با مترو و اتوبوس شهر را بگرد و مردم را نگاه کن. زنان بیوه، کودکان یتیم را بشناس و دست کم روزی یک بار بگو: من هم از آنان هستم. تو واقعا یکی از آنان هستی و نه بیشتر. هنر قبل از اینکه دو بال به انسان بدهد اغلب دو پای او را می شکند . وقتی به مرحله ای رسیدی که خود را برتر تماشاگران خویش بدانی، همان لحظه تئاتر را ترک کن و با تاکسی خود را به حومه پاریس برسان. من آنجا را خوب می شناسم. آنجا بازیگران همانند خویش را خواهی دید که از قرن ها پش زیبا تر از تو، چالاک تر از تو و مغرور تر از تو هنرنمایی می کنند. اما در آنجا از نور خیره کننده تئاتر شانزه لیزه خبری نیست.
دخترم جرالدین! چکی سفید امضا برایت فرستاده ام که هر چه دلت می خواهد بگیری و خرج کنی. ولی هر وقت خواستی دو فرانک خرج کنی با خود بگو: سومین فرانک از آن من نیست. این مال یک مرد فقیر و گمنام است که امشب به یک فرانک احتیاج دارد. جست و جو لازم نیست. این نیازمندان گمنام را اگر بخواهی همه جا خواهی یافت. اگر از پول و سکه برای تو حرف می زنم برای آن است که از نیروی فریب و افسون پول، این فرزند بی جان شیطان خوب آگاهم. من زمانی دراز در سیرک زیسته و همیشه و هر لحظه برای بند بازان روی ریسمانی بس نازک و لرزنده نگران بوده ام. اما دخترم این حقیقت را بگویم که مردم بر روی زمین استوار و گسترده بیشتر از بند بازان ریسمان نا استوار سقوط می کنند.
دخترم جرالدین! پدرت با تو حرف می زند. شاید شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان تو را فریب بدهد و آن شب است که این الماس، آن ریسمان نا استوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است. روزی که چهره زیبای یک اشراف زاده بی بند و بار تو را بفریبد آن روز است که بند بازی ناشی خواهی بود. همیشه بند بازان ناشی سقوط می کنند از این رو دل به زر و زیور نبند. بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه می درخشد. اما اگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی، با او یک دل باش و به راستی او را دوست بدار. معنی این را وظیفه خود در قبال این موضوع بدان. به مادرت گفته ام که در این خصوص برای تو نامه ای بنویسد. او از من بهتر معنی عشق را می داند. او برای تعریف “عشق “که معنی آن “یک دلی” است شایسته تر از من است.
دخترم هیچ کس و هیچ چیز دیگر در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد. دختری ناخن پای خود را برای آن عریان می کند. برهنگی بیماری عصر ما است. به گمان من تن تو، باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است. حرف بسیار برای تو دارم، ولی به وقت دیگر می گذارم و با این آخرین پیام نامه را پایان می بخشم. انسان باش، پاک دل و یکدل، زیرا گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن بارها قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است. «پدر تو، چارلی چاپلین»
سوم خرداد در بغداد
حسین نورانی نژاد:کامیون در عرض باریک جاده هرچه عقب جلو می کرد، چهره عکسی که به روی شیشه اش زده بود آشکارتر می شد و تعجب ما بیشتر. یعنی ما بردیم؟ بین همه ما ۱۱ نفر هیچ کس به اندازه “حاجی” در چهره اش شادی موج نمی زد. او جلو نشسته بود و زودتر از ما متوجه شد عکس جلوی شیشه کامیون، عکس فرمانده اش خمینی است.
***
خرداد ۱۳۸۲ بود و بحبوحه جنگ عراق که خبر رسید می شود از بلبشوی آنجا
برای سفر زیارتی استفاده کرد. صدام فراری و حکومتش ساقط شده بود و این به
اندازه کافی برای “دکتر” کفایت می کرد تا به آرزوی دیرینه اش برای سفر
زیارتی به کربلا و نجف استفاده کند. قبل از آن با اینکه بارها امکان سفر
زیارتی اش فراهم شده بود، اما هر بار می گفت ” تا صدام هست پامو نمیذارم،
من با صدام برادرکشتگی دارم”. راست می گفت، صدام عامل شهادت برادرش بود و
خودش هم از جانبازی در جنگ بی بهره نبود.این بار رفت، با تعدادی از برادرها و فرزندان و اقوام نزدیکش، آن هم پیاده. بیشترشان پزشک بودند و توانستند با داروهایی که به زحمت با خودشان همراه کرده بودند، به معالجه عراقی های رها شده از دام زندان و گرفتار در بند جنگ خانمان برانداز غرب کمک کنند. وقتی برگشتند آنقدر حال و هوایشان غبطه برانگیز بود که هرکسی از جمله مرا هوایی رفتن و زیارت کنند.
هفته بعدش با ۱۰ روز مرخصی که داشتم عازم مهران شدم. قرار بود با کاروانی از کمک های مردمی از سوی دفتر آیت الله سیستانی عازم عتبات شویم ولی خیلی زود فهمیدیم که برنامه تغییر کرده و من و برادرم و یکی از دوستان که همراهم بودند امکان عزیمت قانونی و بی دردسر نداریم. هوای زیارت دست بردارمان نبود، آنقدر در شهر بالا و پایین کردیم تا “بلد” یا همون قاچاقچی که نیاز داشتیم را پیدا کردیم. قرار بود از مرز “چنگوله” برویم سمت “بدره” که نزدیک ترین شهر مرزی عراق به ما بود و از آنجا هم کربلا و نجف. از ظهر تا شب زیر پلی پنهان شدیم تا از تاریکی شب برای عبور از مرز استفاده کنیم. به دستور بلد قرار بود آن چند ساعت را زیر پل بخوایم تا شب نای پیاده روی داشته باشیم ولی مگر استرس می گذاشت؟
به هر زحمتی که بود پس از ۱۴ ساعت پیاده روی ممتد با پایی که از زانو پیچ خورده بود خودمان را در مرز عراق می دیدیم، بدون بلد که ما را بین راه قال گذاشته و برگشته بود و مسیری که تا چشم کار می کرد بیابان بود. نه آب داشتیم و نه غذا، اما “حاجی” که از ابتدا لنگان لنگان راه می آمد همچنان از همه ما سرحالتر بود.
حاجی به همراه ۶ نفر دیگر از جنوب آمده بود. یک پایش را همان حوالی چنگوله در سال های جنگ جا گذاشته بود و بین راه هم دائم ما را می ترساند که هنوز هم باید مراقب مین های به جا مانده از جنگ باشیم. ولی برای مراقبت هیچ کاری نمی توانستیم بکنیم جز آنکه به قول خودش منفجر شه، از صداش می فهمیم! فقط صدایی می شنویم و اولش هم بدنمان گرمتر از آنی است که درد چندانی احساس کنیم، ولی بعدش را نمی گفت تا خالی نکنیم! البته اطمنیان می داد که پای مصنوعی هم بدک نیست و کارمان را راه می اندازد.
***
بلد ناقلا ما را قال گذاشته بود و برگشته بود و به ما گفته بود این جاده
را بگیرید و بروید، می رسید به بدره. ولی آن جاده آسفالتی همانطور که بی
هوا وسط بیابان آغاز شده بود، همانطور بی هوا هم وسط بیابان تمام شده بود.
گویی از جاده هایی بوده که در طول جنگ برای انتقال ادوات در بخشی از جبهه
عراقی ها درست شده بود و همانطور مانده بود.حاجی در بین ما واماندگان اولین کسی بود که گرد و خاک دور دست را درست تشخیص داد که برای یک ماشین بیابانی مثل جیپ است. سر و صدای ما اصلا به حال دقایقی قبلش که حال مرگ داشتیم و هرکداممان یک طرف روی زمین ولو شده بودیم، نمی خورد. تشنه و گرسنه خودمان را در حالتی شبیه آن فیلم ها می دیدیم که در حال مرگند و کرکس ها بالای سرشان منتظر شکم چرانی. بیابانش که خیلی شبیه بیابان آن فیلم ها بود و تیغ تیز آفتاب هم صحنه را وسترنی کرده بود. ولی آن گرد و خاک و سروصدای حاجی نشان از امید داشت. نه سهم ما مرگ بود و نه سهم جانوران آن بیابان، ما.
***
۱۰ نفری از سروکول جیپ آویزان بودیم، شانس آوردیم که راننده برای شکار
کبک گذرش به آن حوالی افتاده بود وگرنه معلوم شده بود که مسیر را کاملا
اشتباه طی می کردیم و آن سمت فقط و فقط بیابان بود و بس. راننده با سخاوت و
مهربانی تمام ما را به یک سه راهی معروف رساند که حالا اسمش یادم نیست. از
آنجا ماشین برای کوت و بغداد و کربلا و نجف بود. آنقدر خسته و کوفته بودیم
که برخلاف برنامه اولیه مان نجف را به کربلا ترجیح دادیم، تنها به یک
دلیل، ماشین نجف آماده بود و ماشین کربلا ساعتی معطلی داشت. به حاجی گفتم،
“دیدی با پای سالم نتونستی از اون ور خط رد بشی و تازه یک پاتم گرفت ولی
حالا با این پای مصنوعی اومدی تا کجا؟”
***
ماشین ونی که ما در آن بودیم، در جاده نجف پشت کامیونی که تصمیم می
خواست دور بزند، منتظر مانده بود تا جاده را باز کند. کمی که روی کامیون به
سمت ما برگشت معلوم شد عکس دو آخوند را دو طرف شیشه ماشینش زده. همه مان
کنجکاو بودیم تا صاحب آن عکس ها را بشناسیم، اولینش را ما درست نمی
شناختیم، حاجی گفت شهید آیت الله محمد صادق الصدر است. دومیش را اما وقتی
کامیون کاملا به سمت ما پیچید، شناختیم.عکس فرمانده زودتر از خود سرباز از مرز رد شده بود. در کشوری که دیکتاتور بلامنازعش در دوران حیات و فرارش، سی دی ها و کتاب های کپی شده فراوان از جنایاتش دستفروش می شد، فرمانده لشکریان مقابلش در دورانی که دیگر زنده نبود، عکسش کنار همان کتاب ها و سی دی ها با عزت و احترام به فروش می رسید و روی شیشه ماشین هایشان می خورد. خمینی عملا جنگ را از صدام برده بود و این برای سرباز نهایت افتخار بود. صدام آواره یکی از بیابان های سرزمینش بود و یک سوراخ را با سوراخی دیگر جابجا می کرد و از آن سو عکس هماورد دیرینش در سرزمین خود او دست به دست می شد. اما این مسیر با پوتین و آتش جنگ طی نشده بود. حماقت ما می توانست جای ما را با او جابجا کند و ما هدف حملات آمریکایی قرار بگیریم که رییس جمهور دیوانه اش دربدر جنگ و کشتار در یک گوشه ای از جهان می گشت. آن روزها راه دفاع مقدس را سیاستی از نوع تدبیر و کیاست در دولت اصلاحات دنبال می کرد.
و حالا در سوم خرداد، نمادین ترین روز همان جنگ ۸ ساله، بغداد، مرکز کشور متخاصم سابق ما شده میزبان ما برای مذاکره با غرب درباره راهی که نشان دادیم به تدبیر بهتر می توانیم طی اش کنیم. آیا آن تدبیر همچنان باقی است؟
آن روز حاجی به تجربه دریافت که لزوما پوتین جنگی او به کار عبور از تخاصم و مرزهای برد و باخت نمی آید. باید به زمان هم ایمان داشت و به راهی که می رویم. تدبیر در کنار ایمان، راه خود را خواهد گشود.
منبع: فیس بوک
اشتون و جلیلی، کنفرانس خبری جداگانه برگزار می کنند
مسئول سیاست خارجی اتحادبه اروپا و دبیر شورای عالی
امنیت ملی ایران که هم اکتون در حال مذاکره دوجانبه در بغداد هستند پس از
اتمام گفتگوهای خود در کنفرانس های خبری جداگانه شرکت می کنند.
به گزارش مهر از بغداد، “کاترین اشتون” و “سعید جلیلی” بعد از دور سوم مذاکرات دو جانبه خود در دارالضیافه، در کنفرانس خبری شرکت می کنند تا نتیجه مذاکرات دو روزه خود را به اطلاع خبرنگاران برسانند.
اشتون و جلیلی که از دیروز مذاکرات خود را در دارالضیافه مقر نخست وزیری عراق آغاز کرده اند در حاشیه مذاکرات ۱+۵ و ایران، سه دور با هم به گفتگو نشسته اند که سومین دور آن هم اکنون در حال پیگیری است.
خبرهایی درباره برگزاری دور بعدی مذاکرات در آینده ای نزدیک منتشر شده که صحت آنها پس از پایان مذاکرات اشتون و جلیلی مشخص می شود.
البته این احتمال نیز وجود دارد که بعد از پایان گفتگوهای اشتون و جلیلی، ایران و ۱+۵ بار دیگر در دارالضیافه پای میز مذاکره بنشینند اما احتمال آن بسیار ضعیف است.
به هر حال همه چیز درباره نتیجه مذاکرات ایران و ۱+۵ در درالضیافه مقر نخست وزیری عراق به نتیجه مذاکرات دوجانبه اشتون و جلیلی بستگی دارد که هم اکنون در حال پیگیری است.
به گزارش مهر از بغداد، “کاترین اشتون” و “سعید جلیلی” بعد از دور سوم مذاکرات دو جانبه خود در دارالضیافه، در کنفرانس خبری شرکت می کنند تا نتیجه مذاکرات دو روزه خود را به اطلاع خبرنگاران برسانند.
اشتون و جلیلی که از دیروز مذاکرات خود را در دارالضیافه مقر نخست وزیری عراق آغاز کرده اند در حاشیه مذاکرات ۱+۵ و ایران، سه دور با هم به گفتگو نشسته اند که سومین دور آن هم اکنون در حال پیگیری است.
خبرهایی درباره برگزاری دور بعدی مذاکرات در آینده ای نزدیک منتشر شده که صحت آنها پس از پایان مذاکرات اشتون و جلیلی مشخص می شود.
البته این احتمال نیز وجود دارد که بعد از پایان گفتگوهای اشتون و جلیلی، ایران و ۱+۵ بار دیگر در دارالضیافه پای میز مذاکره بنشینند اما احتمال آن بسیار ضعیف است.
به هر حال همه چیز درباره نتیجه مذاکرات ایران و ۱+۵ در درالضیافه مقر نخست وزیری عراق به نتیجه مذاکرات دوجانبه اشتون و جلیلی بستگی دارد که هم اکنون در حال پیگیری است.
جلوی دوربین تلویزیون به من مسکن مهر دادند، چهار روز بعد پس گرفتند
سحام نیوز:یک کارگر ساختمانی که در جریان سفر احمدی نژاد
به مشهد یک واحد مسکونی به عنوان مسکن مهر گرفته بود، می گوید که پس از
چهار روز، خانه را از او پس گرفته اند.
بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، جهانبخش جهانی به دفتر این خبرگزاری در مشهد مراجعه کرده و گفته است: در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط دکتر احمدی نژاد، وسایلم را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت مسکن و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه ۳ پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم. اما در حالی که ما از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم.
وی با اشاره به اینکه دو فقره حواله ۹ میلیون تومانی پرداخت کرده، افزود: من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کرده ام، چرا باید با من این گونه برخورد شود.
سال گذشته هم از یکی از فعالان بازار تهران نقل شده بود که او به عناون کار خیر، خانههایی را برای مستمندان ساخته بوده، اما در روز افتتاح ناگهان دوربینهای صداوسیما به محل آمدهاند و در گزارش خود ادعا کردهاند که این خانهها به عنوان مسکن مهر و توسط دولت ساخته شده است!
طرح مسکن مهر که با وعده خانه دار کردن افراد کم درآمد و با توزیع زمین رایگان و اختصاص وام شروع شد، با مشکلات بسیاری در تامین تعهدات بانکی و همچنین آب و برق و گاز برای خانهها روبهرو بوده است.
این طرح همچنین با کاهش حضور بخش خصوصی در حوزه ساخت مسکن و افزایش نقدینگی ناشی از وامهای بانکی، باعث شده که نقدینگی به بازارهای دیگری چون طلا و ارز منتقل و باعث موج جدیدی از گرانیها شود.
بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، جهانبخش جهانی به دفتر این خبرگزاری در مشهد مراجعه کرده و گفته است: در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط دکتر احمدی نژاد، وسایلم را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت مسکن و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه ۳ پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم. اما در حالی که ما از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم.
وی با اشاره به اینکه دو فقره حواله ۹ میلیون تومانی پرداخت کرده، افزود: من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کرده ام، چرا باید با من این گونه برخورد شود.
سال گذشته هم از یکی از فعالان بازار تهران نقل شده بود که او به عناون کار خیر، خانههایی را برای مستمندان ساخته بوده، اما در روز افتتاح ناگهان دوربینهای صداوسیما به محل آمدهاند و در گزارش خود ادعا کردهاند که این خانهها به عنوان مسکن مهر و توسط دولت ساخته شده است!
طرح مسکن مهر که با وعده خانه دار کردن افراد کم درآمد و با توزیع زمین رایگان و اختصاص وام شروع شد، با مشکلات بسیاری در تامین تعهدات بانکی و همچنین آب و برق و گاز برای خانهها روبهرو بوده است.
این طرح همچنین با کاهش حضور بخش خصوصی در حوزه ساخت مسکن و افزایش نقدینگی ناشی از وامهای بانکی، باعث شده که نقدینگی به بازارهای دیگری چون طلا و ارز منتقل و باعث موج جدیدی از گرانیها شود.
هشدار دبير اجرايي خانه كارگر قزوين نسبت به اجرای فاز دوم هدفمندی
به گزارش ایلنا عید علی کریمی با بیان اینکه در شرایط فعلی اقتصادی واحدهای بحران زده راهی جز اخراج کارگران ندارند افزود: در پی عدم پرداخت یارانه بخش تولید با اجرای فاز اول هدفمندی توسط دولت، هم اکنون بخشهایی از صنعت و تولید با مشکلات عدیدهای از جمله بیمه، مالیات، تسهیلات بانکی، تأمین نقدینگی و تحریمها مواجهاند که آنها را درتنگنا قرار داده است.
دبیر اجرایی خانه کارگر قزوین بیمسئولیتی مدیران صنعتی و واردات بیرویه کالاهای خارجی را از دیگر عوامل تشدید بحران در بخش تولید دانست و افزود: نوسانات ارزی نیز یکی دیگر از عواملی است که اکثر صاحبان صنایع و سرمایهگذاران صنعتی را نسبت به آینده بخش تولید بدبین و دلسرد کرده است.
کریمی با بیان اینکه مهمترین مشکلات واحدهای تولیدی در بخش بانکی و تامین نقدینگی جهت تهیه مواد اولیه تولید است، اظهار کرد: اکثر واحدها به شدت با کمبود مواد اولیه مواجهاند که این شرایط باعث رونق گرفتن واسطهگری شده است.
این فعال کارگری طراحی بسته حمایتی خاص برای توسعه صنعتی را ضروری دانست و عنوان کرد: کارگران صنعتی در سالی که «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری شده در انتظار حرکتی از جانب مسئولان جهت حمایت از بخش تولید و خروج از بحران هستند.
موج جدید بیکاری در راه است
یک فعال کارگری در قزوین نسبت به افزایش تعطیلی واحدهای تولیدی و به تبع موج جدید اخراج کارگران در آستانه فاز دوم هدفمندی یارانهها هشدار داد.به گزارش ایلنا عید علی کریمی با بیان اینکه در شرایط فعلی اقتصادی واحدهای بحران زده راهی جز اخراج کارگران ندارند افزود: در پی عدم پرداخت یارانه بخش تولید با اجرای فاز اول هدفمندی توسط دولت، هم اکنون بخشهایی از صنعت و تولید با مشکلات عدیدهای از جمله بیمه، مالیات، تسهیلات بانکی، تأمین نقدینگی و تحریمها مواجهاند که آنها را درتنگنا قرار داده است.
دبیر اجرایی خانه کارگر قزوین بیمسئولیتی مدیران صنعتی و واردات بیرویه کالاهای خارجی را از دیگر عوامل تشدید بحران در بخش تولید دانست و افزود: نوسانات ارزی نیز یکی دیگر از عواملی است که اکثر صاحبان صنایع و سرمایهگذاران صنعتی را نسبت به آینده بخش تولید بدبین و دلسرد کرده است.
کریمی با بیان اینکه مهمترین مشکلات واحدهای تولیدی در بخش بانکی و تامین نقدینگی جهت تهیه مواد اولیه تولید است، اظهار کرد: اکثر واحدها به شدت با کمبود مواد اولیه مواجهاند که این شرایط باعث رونق گرفتن واسطهگری شده است.
این فعال کارگری طراحی بسته حمایتی خاص برای توسعه صنعتی را ضروری دانست و عنوان کرد: کارگران صنعتی در سالی که «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» نامگذاری شده در انتظار حرکتی از جانب مسئولان جهت حمایت از بخش تولید و خروج از بحران هستند.
گزارش ناامیدکننده فارس از نشست بغداد
فارس مدعی شده هیئتهای مذاکره کننده ۱+۵ و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حالی امروز (پنجشنبه) وارد دور دوم گفتوگوها با هیئت ایرانی به سرپرستی سعید جلیلی میشوند که به نظر میرسد فاقد دستور کار بوده، به دنبال وقت کشی و خرید زمان هستند و اجازه ریسک هم ندارند.
طبق این گزارش ۱+۵ هنوز نتوانسته به جمع بندی مشخص برسد.
فارس ادامه داده صداهایی که از درون اعضای گروه ۱+۵ در بغداد به گوش میرسد، شبیه اظهارات بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل است. گروه ۱+۵ در حالی در این نشست حضور یافته که گامهای درخواستی آنها از ایران مشخص نیست و علاوه بر این مشخص نکردهاند که چه گامهای متقابلی را میتوانند بردارند.علیرغم اینکه پاسخهای ایران روشن و مشخص بیان شده، ولی هیئت ۱+۵ در نشست بغداد پاسخ واضحی به طرف ایرانی ارائه نداده است.
جمهوری اسلامی ایران دیروز (چهارشنبه) در دور اول گفتوگوهای بغداد بسته جامعی با پنج محور شامل موضوعات هستهای و غیر هستهای به طرف مقابل ارائه داد.
پس از آن نیز علی باقری معاون سعید جلیلی در دیدار با “هلگا اشمیت” معاون اشتون بار دیگر جزئیات این بسته را تکرار و پس از آن اشمیت در ملاقات با اعضای ۱+۵ نقطه نظرات تهران را به آنها منتقل کرد، اما هنوز پاسخی از آن سو دریافت نشده است.
مواضع گروه ۱+۵ شبیه اظهارات بنیامین نتانیاهو است
خبرگزاری فارس در گزارش خود از نشست بغداد تصریح کرده گروه ۱+۵ در نشست بغداد فاقد دستور کار بوده، اجازه ریسک ندارد و به دنبال وقت کشی است.فارس مدعی شده هیئتهای مذاکره کننده ۱+۵ و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در حالی امروز (پنجشنبه) وارد دور دوم گفتوگوها با هیئت ایرانی به سرپرستی سعید جلیلی میشوند که به نظر میرسد فاقد دستور کار بوده، به دنبال وقت کشی و خرید زمان هستند و اجازه ریسک هم ندارند.
طبق این گزارش ۱+۵ هنوز نتوانسته به جمع بندی مشخص برسد.
فارس ادامه داده صداهایی که از درون اعضای گروه ۱+۵ در بغداد به گوش میرسد، شبیه اظهارات بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل است. گروه ۱+۵ در حالی در این نشست حضور یافته که گامهای درخواستی آنها از ایران مشخص نیست و علاوه بر این مشخص نکردهاند که چه گامهای متقابلی را میتوانند بردارند.علیرغم اینکه پاسخهای ایران روشن و مشخص بیان شده، ولی هیئت ۱+۵ در نشست بغداد پاسخ واضحی به طرف ایرانی ارائه نداده است.
جمهوری اسلامی ایران دیروز (چهارشنبه) در دور اول گفتوگوهای بغداد بسته جامعی با پنج محور شامل موضوعات هستهای و غیر هستهای به طرف مقابل ارائه داد.
پس از آن نیز علی باقری معاون سعید جلیلی در دیدار با “هلگا اشمیت” معاون اشتون بار دیگر جزئیات این بسته را تکرار و پس از آن اشمیت در ملاقات با اعضای ۱+۵ نقطه نظرات تهران را به آنها منتقل کرد، اما هنوز پاسخی از آن سو دریافت نشده است.
به دلیل انتشار خبری مبنی بر سكوت وزیر اطلاعات در برابر اظهارات احمدینژاد
به گزارش ایرنا روز پنجشنبه روابط عمومی وزارت اطلاعات اعلام کرد این وزارتخانه از سایت فارس به دلیل انتشار خبری مبنی بر سکوت وزیر اطلاعات در برابر اظهارات رئیس جمهور درباره موضوع سکه و ارز شکایت کرده است.
براساس این گزارش، ‘وزارت اطلاعات شکایت خود را نسبت به فضای سازی خارج از عرف و خلاف اخلاق حرفه ای، تخلف انجام شده خبرگزاری مزبور و انتساب خبر فوق به مصلحی وزیر اطلاعات را به دادستان عمومی و انقلاب استان تهران اعلام کرد.
حیدر مصلحی از فارس شکایت کرد
وزارت اطلاعات از سایت خبری فارس به دلیل ‘انتشار خبر خلاف واقع’ در تاریخ سوم خردادماه تحت عنوان ‘وزیر اطلاعات فعلا راجع به اظهارات رئیس جمهور سکوت می کنم’ شکایت کرد.به گزارش ایرنا روز پنجشنبه روابط عمومی وزارت اطلاعات اعلام کرد این وزارتخانه از سایت فارس به دلیل انتشار خبری مبنی بر سکوت وزیر اطلاعات در برابر اظهارات رئیس جمهور درباره موضوع سکه و ارز شکایت کرده است.
براساس این گزارش، ‘وزارت اطلاعات شکایت خود را نسبت به فضای سازی خارج از عرف و خلاف اخلاق حرفه ای، تخلف انجام شده خبرگزاری مزبور و انتساب خبر فوق به مصلحی وزیر اطلاعات را به دادستان عمومی و انقلاب استان تهران اعلام کرد.
ایجاد جوی منفی ناگهانی رسانههای رسمی جمهوری اسلامی نسبت به مذاکرات بغداد
دور دوم مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ بدون اعلام نتیجه پایان یافت
خبرگزاریهای
ایران از پایان یافتن مذاکرات هستهای در بغداد بدون اعلام نتیجه خبر
داده و گفته اند که این گفتوگوها در حالی به اتمام رسیده که گروه ۱+۵ در خصوص بسته پیشنهادی ایران هنوز به جمع بندی نرسیده است.
خبرگزاری ایسنا، با اعلام پایان یافتن مذاکرات بغداد نوشته است که ایران ارزیابی خود از بسته پیشنهادی ۵+۱ را ارائه کرده است، اما شش قدرت جهانی هنوز نظر خود را در خصوص پیشنهاد ایران ارائه نکردهاند.
گزارش ها
حاکی است که سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران، و کاترین اشتون،
مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نشستی خبری در روز پنجشنبه برگزار کرده و
جمع بندی خود را از مذاکرات ارائه کنند.
به فاصله
کمی از برگزاری دور اول مذاکرات هسته ای ایران و گروه پنج به علاوه یک در
بغداد، رسانههای جمهوری اسلامی با رویکردی منفی به این گفت و گوها پرداخته
و شانس کمی را برای دستیابی به توافق قائل شده اند.
خبرگزاری ایسنا در این زمینه به طور تلویحی آمریکا را مسوول شکست احتمالی مذاکرات دانسته و گفته است: به نظر میرسد «غرب، به ویژه آمریکا، تمایلی برای ارائه جمعبندی» در خصوص پیشنهاد ایران ندارد.
در جریان گفتوگوهای روز پنجشنبه، یکی از اعضای هیات ایران نیز به خبرگزاری رویترز گفت که طرف غربی «جو دشواری» در این گفتوگوها ایجاد میکند و آمریکا را عامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات دانست.
وی در این خصوص توضیح داد: «آنچه که در (مذاکرات) استانبول مطرح شد جالبتر بود… ما فکر میکنیم آمریکا دلیل این است که ۵+۱ نمیتواند به نتیجه برسد.»
این مقام ایرانی افزوده است: «۵+۱ بدون یک برنامه مشخص به بغداد آمده است و ما معتقدیم جو دشواری (بر مذاکرات) حاکم است.»
خبرگزاری مهر نیز که خبرنگار خود را به بغداد اعزام کرده در گزارشی آورده است: «نکته مهم در خصوص مواضع ۵+۱
در نشست بغداد آن است که این گروه از مواضع خود در استانبول که امیدوار
کننده بود عقب نشینی کرده و اقدام متقابل را که در نشست استانبول توافق شده
بود، رعایت نکردهاند.»به
گزارش رادیو فردا روز گذشته هر یک از طرفین گفتوگو در مذاکراتی که به گفته
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، یک ساعت به طول انجامید، بسته پیشنهادی
خود را به طرف مقابل ارائه کردند.
طرف غربی
در بسته پیشنهادی خود خواستار توقف غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم از سوی
ایران شده بود و در مقابل متعهد شده بود که تسهیلاتی نظیر ایزوتوپهای
پزشکی و اجزای یدکی هواپیماهای مسافربری را در اختیار ایران قرار دهد و
همچنین در زمینه فعالیتهای صلحآمیز هستهای همکاریهایی با ایران داشته
باشد.
ایسنا گزارش داده است که ایران بسته ۵+۱ را «جزیینگر» و «نامتوازن» خوانده است.
در مذاکرات روز چهارشنبه، ایران نیز بسته پیشنهادی خود را ارائه کرد. به گزارش ایسنا این پیشنهاد شامل پنج محور هستهای و غیر هستهای است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، این بسته را «متوازن» خوانده و تأکید کرده است که ایران بر مبنای «مذاکرات استانبول» و به طور «گام به گام» به گروه ۵+۱ پیشنهادهایی ارائه کرده است.
آسوشیتدپرس
هم گزارش داده است که در بسته پیشنهادی ایران با دیدار بازرسان سازمان ملل
از مجموعههای نظامی که از نظر غرب مشکوک به دنبال کردن ابعاد نظامی
فعالیتهای هستهای ایران است، موافقت شده است.
همچنین پس از مذاکرات روز چهارشنبه، یکی از اعضای هیات ایرانی که نخواست نامش فاش شود در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه بر لزوم «تجدید نظر» غرب در بسته پیشنهادی خود تأکید کرد و گفت که در حال حاضر «به حد کافی» زمینههای مشترکی برای برگزاری دور دیگری از مذاکرات وجود ندارد.
یک مقام آمریکایی نیز به آسوشیتدپرس گفته است که مذاکرات بغداد «به طور حتم پایان مذاکرات نیست».
غرب و اسرائیل تهران را متهم میکنند که قصد ساخت بمب اتمی را دارد. جمهوری اسلامی همواره این اتهامات را رد کرده و برنامه اتمی خود را صلحآمیز میخواند.
وزارت اطلاعات ایران از خبرگزاری فارس شکایت کرد
به گزارش دانشجونیوز، این شکایت پس از آن صورت گرفته که خبرگزاری فارس به نقل از حیدر مصلحی٬ وزیر اطلاعات نوشته بود او ترجیح میدهد درباره انتقادهای محمود احمدینژاد در خصوص این وزارتخانه سکوت کند.
گزارشی که به نظر وزارت اطلاعات "خلاف واقع" است روز چهارشنبه ۳خرداد، تحت عنوان" وزیر اطلاعات: فعلا راجع به اظهارات رئیس جمهور سكوت می كنم" منتشر شده بود.
بنا به این گزارش وزارت اطلاعات ضمن اعتراض شديد به "فضاسازی خارج از عرف و خلاف اخلاق حرفهای"، تخلف انجام شده خبرگزاری فارس را به دادستان عمومی انقلاب استان تهران منعكس و اعلام شكايت نموده است.
خبرگزاری نیمه رسمی فارس که نزدیک به سپاه پاسداران است روز چهارشنبه، سوم خردادماه، در خبری با تیتر «فعلا راجع به اظهارات رییس جمهوری سکوت میکنم» سخنانی را به وزیر اطلاعات نسبت داده بود.
این خبر از آرشیو خبرگزاری فارس حذف شده است اما به نوشته روزنامه همشهری، در این خبر آمده بود که آقای مصلحی پس از نشست هیات دولت، در پاسخ به سوالی درباره سخنان رییس جمهوری ایران پیرامون غافلگیر شدن نیروهای اطلاعاتی از گران شدن ناگهانی ارز و دلار گفته است: «طبیعت کارهای اطلاعاتی سکوت است، اجازه دهید فعلا راجع به این مسئله صحبت نکنم».
محمود احمدینژاد هفته گذشته در سفر خود به مشهد از «توطئههایی» سخن به میان آورد که به گفته وی «قصد اخلال در بازار ارز و سکه را داشتند» و افزوده بود: «برخورد با این توطئهها نیازمند اطلاعات دقیق و صریح در زمان مناسب خود بود، اما چون دست دولت خالی بوده، نتوانسته است با این توطئهها برخورد دقیق انجام دهد».
آقای احمدینژاد در ادامه گفته بود: «عدهای با طرح موضوعات فرعی کاذب و دروغین با طراحی پیچیده تلاش کردند ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزههای غیر اصلی و غیر واقعی معطوف و در واقع غفلت ایجاد کنند».
محمود احمدینژاد بشار اسد را به تهران دعوت کرد
رسانه های خبری ایران امروز گزارش داده اند که وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ایران که به سوریه سفر کرده، در دیدار با بشار اسد، پیام دعوت محمود احمدی نژاد از رییس جمهور سوریه را تسلیم وی کرده است.به گزارش دانشجونیوز به نقل از رسانه ها، محمود احمدینژاد،همتای سوری خود، بشار اسد را برای شرکت در شانزدهمین نشست جنبش عدم تعهد به تهران دعوت کرده که این دعوت از سوی وزیر ارتباطات ایران تقدیم بشر اسد شده است.
پایگاه خبری شامپرس سوریه نیز پنجشنبه (۴خرداد/ ۲۴ مه) با انتشار خبری فوری از دریافت این دعوتنامه توسط بشار اسد خبر داد.
شانزدهمین نشست سران جنبش عدم تعهد از پنجم تا دهم شهریور در تهران برگزار میشود. در این نشست ریاست جنبش عدم تعهد به مدت سه سال به جمهوری اسلامی ایران واگذار می شود.
گفتنی است بشار اسد طی چهارده ماه گذشته با حرکت اعتراضی رو به گسترش در سوریه و انتقاد جهانی از نحوه برخورد با معترضان مواجه بوده اما جمهوری اسلامی همچنان یکی از معدود حامیان حکومت او باقی مانده است.
گزارش سالانه سازمان عفو بینالملل درباره وضعیت حقوق بشر : اعدام ٦٣٤ نفر از جمله ٧ نوجوان در ایران
به نوشته دوویچه وله فارسی، گزارش سالانه سازمان عفو بینالملل درباره وضعیت حقوق بشر در جهان در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
بخش بزرگی از این گزارش به ایران و موارد متعدد نقض حقوق بشر در فاصله ژانویه تا دسامبر ۲۰۱۱ (دی ۱۳۸۹ تا آذر ۱۳۹۰) ادر این کشور اختصاص دارد. در این گزارش از زندانیانی چون نسرین ستوده، رضا شهابی، محمد توسلی و امید کوکبی نام برده شده که به حبسهای طولانی در دادگاههایی بدون حضور هیأت منصفه محکوم شدهاند.
یک هیات ایرانی قرار است در روز پنجشنبه گزارشی درباره وضعیت حقوقبشر در جمهوری اسلامی به کمیسیون حقوقبشر پارلمان آلمان ارائه دهد.
سازمان عفو بینالملل در گزارش سالانه خود همچنین به اعمال شکنجه و بدرفتاری با زندانیان اشاره کرده و نوشته است: «ضربههای شلاق را به کف پا و بدن بازداشتشدگان، گاهی در حالی که وارونه آویزان هستند، میزنند. آنها را با سیگار و اشیای داغ فلزی میسوزانند، اعدام ساختگی اجرا میکنند، به آنها از جمله با استفاده از زندانیان دیگر تجاوز کرده یا آنها را تهدید به تجاوز می کنند. در فضاهای پرازدحام بازداشت می کنند و نور، غذا، آب و رسیدگی پزشکی کافی را از آنها دریغ میکنند.
بر اساس این گزارش حداقل ۱۲ نفر در سال ۲۰۱۱ در شرایط مشکوکی در زندان فوت شدهاند، از جمله در شرایطی که رسیدگی پزشکی یا اصلا ارائه نشده یا با تاخیرعرضه شده است.
همچنین در ماه مارس (اسفند ۱۳۹۰) حداقل ۱۰ زندانی در ناآرامیهای زندان قزل حصار در کرج فوت کردند و حداقل چهار عرب اهوازی به نامهای رضا مقامسی، عبدالکریم فهد عبیات، احمد رئیسان سلامی و اجباره تمیمی در دوران بازداشت و در فاصله ماههای مارس تا مه (فروردین تا اردیبهشت ۱۳۹۱) احتمالا در اثر شکنجه درگذشتهاند.
عفو بینالملل همچنین گزارش داده که چهار انگشت دست راست چهار مرد که به خاطر دزدی محکوم شده بودند در تاریخ ۱۶ مهر قطع شده است.
بر اساس این گزارش در تاریخ ۱۳ شهریور، سه نفر که تنها حروف اول اسمشان اعلام شد، پس از محکومیت به اتهام "لواط" در زندان کارون اهواز اعدام شدند.
این سازمان غیردولتی همچنین از سیامک قادری، روزنامه نگار سابق خبرگزاری دولتی ایرنا، نام برده که به دلیل انتشار مصاحبه با افرادی از میان همجنسگرایان زن و مرد، دوجنسیها و دگرجنسگونهها در وبلاگ خود پس از اظهارات احمدینژاد مبنی بر اینکه در ایران همجنسگرا وجود ندارد، به چهار سال زندان، شلاق و جریمه محکوم شد.
نام محمد صدیق کبودوند نیز در این گزارش به عنوان زندانی عقیدتی کرد که از رسیدگی پزشکی کافی محروم است آورده شده است.
اعدامهای غیررسمی همچنان ادامه دارد
سازمان عفو بینالملل گزارش داده که در سال ۲۰۱۱، در ایران ۲۷۴ نفر به طور مخفیانه اعدام شدهاند. این رقم غیر از ۳۶۰ نفری است که منابع رسمی اعدام آنها را اعلام کردهاند.
۵۰ مورد از اعدامهای انجامشده در ملاءعام بوده و شش مورد اعدام در ملاءعام نیز از طریق منابع غیررسمی گزارش شده است. این رقم چهار برابر اعدامهای در ملاءعام در سال قبل از آن است.
طبق اخبار رسمی، در سال ۲۰۱۱ سه مجرم نوجوان اعدام شدند و منابع معتبر غیررسمی از اعدام چهار نوجوان دیگر در این سال خبر میدهند.
هرچند هیچ گزارشی از اجرای حکم سنگسار در سال ۲۰۱۱ ارائه نشده، اما حداقل ۱۵ نفر محکوم به سنگسار شده و منتظر اجرای حکمشان هستند.
سازمان عفو بینالملل در گزارش خود همچنین به نقض مکرر آزادی بیان، آزادی تجمعات و آزادیهای دینی درایران پرداخته و به تبعیض علیه زنان و اقلیتهای قومی اشاره کرده است.
فیلیپین مقصد نخست دانشجویان ایران در گروه علوم پزشکی است
پنجشنبه، ۴ خرداد، ۱۳۹۱ یکی از مقامات مسئول وزارت بهداشت گفته است که کشور فیلیپین مقصد نخست دانشجویان ایران در گروه علوم پزشکی برای تحصیل در خارج از کشور است.
به گزارش دانشجونیوز، محمود قاضی خوانساری رئیس مرکز خدمات آموزشی وزارت
بهداشت، در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است که بیشترین دانشجویان ایرانی
درگروه علوم پزشکی در فیلیپین و در رشته دندانپزشکی تحصیل می کنند.
کشورهای هندوستان و مجارستان مقصد بعدی دانشجویان در رشته های علوم پزشکی می باشند.
این آمار بر اساس اطلاعات ثبت شده از دانشجویانی است که در مرکز خدمات آموزشی پرونده تسهیلاتی تشکیل داده اند.
مدارک اوکراین، ارمنستان و آذربایجان غیرمعتبرند
رئیس مرکز خدمات آموزشی وزارت بهداشت همچنین گفته است که مدارک دانشگاه های اوکراین، ارمنستان و جمهوری آذربایجان دیگر ارزشیابی نخواهند شد: با توجه به اینکه از سال ٢٠١٠ دانشگاههای کشور اوکراین، ارمنستان و از ابتدای سال ٢٠٠٩ دانشگاههای کشور آذربایجان از نظر وزارت بهداشت غیرمعتبر اعلام شده اند، افرادی که پیش از این در آن دانشگاهها شروع به تحصیل کرده اند، امکان ارزشیابی برای مدارک آنها وجود دارد لیکن در صورت شروع به تحصیل پس از این تاریخ امکان ارزشیابی مدارک آنها وجود ندارد.
وی افزود: بیشترین مدارکی که در سال ٩٠ تایید شده اند مربوط به کشور اوکراین است و پس از آن فارغ التحصیل کشورهای فیلیپین، آذربایجان و هندوستان در رده های بعدی ارزشیابی قرار دارند
کشورهای هندوستان و مجارستان مقصد بعدی دانشجویان در رشته های علوم پزشکی می باشند.
این آمار بر اساس اطلاعات ثبت شده از دانشجویانی است که در مرکز خدمات آموزشی پرونده تسهیلاتی تشکیل داده اند.
مدارک اوکراین، ارمنستان و آذربایجان غیرمعتبرند
رئیس مرکز خدمات آموزشی وزارت بهداشت همچنین گفته است که مدارک دانشگاه های اوکراین، ارمنستان و جمهوری آذربایجان دیگر ارزشیابی نخواهند شد: با توجه به اینکه از سال ٢٠١٠ دانشگاههای کشور اوکراین، ارمنستان و از ابتدای سال ٢٠٠٩ دانشگاههای کشور آذربایجان از نظر وزارت بهداشت غیرمعتبر اعلام شده اند، افرادی که پیش از این در آن دانشگاهها شروع به تحصیل کرده اند، امکان ارزشیابی برای مدارک آنها وجود دارد لیکن در صورت شروع به تحصیل پس از این تاریخ امکان ارزشیابی مدارک آنها وجود ندارد.
وی افزود: بیشترین مدارکی که در سال ٩٠ تایید شده اند مربوط به کشور اوکراین است و پس از آن فارغ التحصیل کشورهای فیلیپین، آذربایجان و هندوستان در رده های بعدی ارزشیابی قرار دارند
مذاكرات روز دوم ايران و ١+۵ در بغداد پايان يافت
مذاکرات روز دوم بین ایران و کشورهای ١+۵ ظهر امروز در بغداد پایان یافت.گزارش خبرگزاری های مختلف از این نشست حاکی از آن است که مذاکرات بدون دستیابی به نتیجه مشخصی به پایان رسیده است. دیپلمات های ایرانی گفته اند که رویکرد ١+۵ در استانبول امیدوارکننده تر از نشست بغداد بوده است.
خبرگزاری ایسنا گزارش داده است که قرار است پیش از کنفرانس خبری، دو طرف درباره زمان و مکان مذاکرات بعدی در صورت تفاهم، جمعبندیشان را اعلام کنند.
بر اساس این گزارش ١+۵ جمع بندی از بسته پیشنهادی ایران که هیات ایرانی تمایل دارد آن را در بغداد بشنود ارایه نکرده است.
این خبرگزاری مدعی است که ایران ارزیابی خود را از بسته پیشنهادی ١+۵ ارائه کرده و در سوی مقابل غرب به ویژه آمریکا تمایلی برای ارایه جمع بندی یا نظرش درباره بسته ایران در بغداد ندارد.
خبرگزاری مهر نیز گزارش داده است که ١+۵ خواهان ادامه مذاکرات در مکان دیگری است اما ایران در ابتدا خواستار به نتیجه رسیدن مذاکرات بغداد و بعد تعیین محل مذاکرات بعدی است.
هرانا؛ رنجنامه ای از مهندس حشمت الله طبرزدی
خبرگزاری
هرانا - با راه اندازی هفته نامه ی پیام دانشجو در شهریورماه ۱۳۷۳ خیلی
زود قلم من به حوزه نقد قدرت و افشای مفاسد مالی و اداری و سیاسی کشانده
شد. برای نمونه، اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی که حاصل کار مشترک بانک صادرات
ومحسن رفیقدوست) بعنوان نماینده ی ولی فقیه در بنیاد مستضعفان (و فاضل
خداداد) نماینده بخش خصوصی (بود، در نشریه ی پیام دانشجو افشا شد.
حاصل این افشاگریها توقف نشر پیام دانشجو و دو بار حمله گروههای فشار به دفتر نشریه و بازداشت و دادگاهی شدن من، در آن دوران بود.
این دوره از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۵ بود که به یک سال حبس و یک میلیون تومان جزای نقدی و پنج سال محرومیت از انتشار نشریه محکوم شدم.
پاییز سال ۱۳۷۵ بدلیل برگزاری میتینگ های
دانشجویی از سوی اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان (که من سمت دبیر
کلی آنرا داشتم) و بدلیل انتشار مجدد پیام دانشجو بار دیگر توسط قاضی
مرتضوی برای یک هفته بازداشت و راهی اوین شدم. من اولین روزنامه نگار
زندانی مرتضوی بودم و مرتضوی وظیفه داشت برای همیشه از انتشار پیام دانشجو
جلوگیری کند.
در سال ۱۳۷۶ بدلیل میتینگ دانشجویی که در
آن دوره ای بودن رهبری و پاسخگو بودن رهبر به سوی مردم را مطرح کرده بودم
ضمن اینکه مورد ضرب و شتم شدید انصار حزب الله در محل دفتر اتحادیه قرار
گرفتم از سوی دادگاه انقلاب نیز محاکمه و به یکسال حبس تعلیقی محکوم
گردیدم.
عید نوروز ۷۸ با صدور بیانیه ای از سوی
اتحادیه اسلامی دانشجویان و دانش آموختگان اعلام کردیم که ساختار سیاسی
آینده ایران باید یک جمهوری آزاد و دموکراتیک باشد و در واقع خواهان یک
حکومت سکولار شدیم.
در ۲۶ خرداد همین سال بدلیل سردبیری هفته
نامه «هویت خویش» و درج همین بیانیه ی ساختاری از سوی شعبه ۶ دادگاه
انقلاب بازداشت شدم و هفته نامه نیز توقیف شد. پس از چند روز جنبش دانشجویی
۱۸ تیر اتفاق افتاد و من همراه با صدها تن از دانشجویان و فعالین سیاسی
بدلیل همین حادثه زیر شکنجه قرار گرفتیم که این دوره ۵ ماه بطول انجامید.
شکنجه ها در ۲۰۹ و شکنجه گاه توحید اتفاق افتاد.
وزارت اطلاعات همه اتفاقات را به جبهه متحد دانشجویی و من و دوستانم نسبت داد.
در سال ۷۹ روزنامه «گزارش روز» را سردبیری
میکردم، که به دستور خامنه ای روزنامه های دگر اندیش از جمله گزارش روز
توقیف شد. پس از آن در ۴ خرداد ۷۹ سالگرد میتینگ ۴ خرداد ۷۷ در پارک لاله
را در دانشگاه تهران و خیابانهای اطراف برگزار کردیم که من و تعدادی از
دوستان بازداشت شدیم. من در این دستگیری سه ماه در انفرادی ۲۰۹ بازداشت و
زیر شکنجه سفید بودم.
در ۲۷ فروردین و در حالیکه با حدود ۵۰ تن
از اعضای جبهه دموکراتیک ایران مشغول سخنرانی و مباحث علمی بودیم سپاه
پاسداران به دفتر حمله کرد و من را با خود برد. در آن حمله که مسلحانه
انجام شد من به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و آن سال ۹ ماه در سلولهای
انفرادی سپاه در اداره اطلاعات و وزارت دفاع و عشرت آباد زیر شکنجه های
روحی شدید قرار داشتم (که علت اصلی آن نامه ای انتقادی بود که به خامنه ای
نوشته بودم) و در آن نامه ذکر کرده بودم از شکنجه گاه توحید و شکنجه های
خودم و شکنجه گاه توحید را افشا و خامنه ای را به همین دلیل مورد سرزنش
قرار داده بودم.
در ۱۸ تیر ۸۱ بدلیل اعلام فراخوان برای
بزرگداشت جنبش ۱۸ تیر ۷۸ در خیابان ۱۶ آذر بهمراه چند تن از دوستان (توسط
سپاه) بازداشت شدم و بمدت هشت ماه و نیم (که هفت ماه آن در انفرادی
بازداشتگاه مخوف «دو الف» متعلق به سپاه) زیر شکنجه های روحی بودم. آن سال
سپاه به خانه ام یورش برد و دو فرزندم محمد و علی رابا خود برد و چهار شب
در جایی نامعلوم زیر باز جویی قرار داد.
۲۰ خرداد ۸۲ در حالیکه تظاهرات در کوی
دانشگاه و خیابانهای اطراف برای ۱۰ شب پیاپی ادامه داشت دادگاه انقلاب شعبه
۲۶ به ریاست قاضی حداد (که از سال ۷۹ پرونده ی من را رسیدگی میکرد) من را
بازداشت کرد و پس از سه ماه انفرادی به بند ۳۵۰ منتقل شدم.
در سال ۸۳ بار دیگر دو فرزندم محمد و علی
را برای حدود ۲۵ روز در سلولهای انفرادی ۲۰۹ مورد بازجویی قرار دادند و در
همان حال حداد برایم دادگاه غیابی تشکیل داد. برای اینکه دادگاه انقلاب
صلاحیت رسیدگی به پرونده من را ندارد و طبق اصل ۱۶۸ قانون اساسی دادگاه
باید علنی و با حضور وکیل و هیئت منصفه باشد. آقای حداد من را به ۱۴ سال
حبس در برازجان و ۱۰ سال محرومیت اجتماعی محکوم کرد. این حکم با اعتراض
وکلای مدافع من روبرو شد و در تجدید نظر به ۱۲ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت
تبدیل شد و با اعتراض مجدد وکیل مدافعم شادروان بهمنش پروندهام به دیوان
عدالت رفت و به ۷ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت اجتماعی تغییر یافت.
در ۴ خرداد ۸۷ و در حالیکه شروع حبس من از
۲۶ خرداد ۷۸ تقویم شده بود و عملا ۱۰ سال بطول انجامیده بود ولی به این
دلیل که پیش از سال ۸۳ حکم من صادر نشد بلا تکلیف بودم و اولین مرخصی ها در
سال ۷۸ و ۸۲ را به حساب نیاوردند و بنابراین پس از ۷ سال آزاد شدم.
در سال ۸۴ قاضی حداد بصورت غیابی پرونده
اتحادیه دانشجویان و دانش آموختگان، ارجاعی از سوی قاضی مرتضوی را رسیدگی و
حکم انحلال آنرا صادر کرد.
در ۷ دی ۸۸ بدلیل حمایت از جنبش سبز از
طریق نوشتن مقاله ها و صدور بیانیه ها و شرکت در مصاحبه ها و تظاهرات
مسالمت آمیز بار دیگر از سوی وزارت اطلاعات در منزل بازداشت و حدود ۴ ماه
در ۲۰۹ و ۲۴۰ زیر شکنجه ی سفید و یک مورد ضرب و شتم و مواردی توهین و تحقیر
بودم. پس از آن به بند ۳۵۰ و زندان کچویی و بالاخره زندان رجایی شهر منتقل
شدم که دو سال و نیم از این دوره میگذرد. این بار قاضی پیرعباس من را به ۹
سال حبس و ۷۵ ضربه شلاق محکوم کرده است.
من اعلام کردم که دادگاه را بدلیل عدم
صلاحیت نمی پذیرم. در تجدید نظر حکم به ۸ سال تقلیل پیدا کرد و در حالیکه
در متن حکم دادگاه فرمایشی تبعید ذکر شده بود اما از ۲ سال قبل از آن من را
به زندان رجایی شهر تبعید کرده بودند.
پس از این محکومیت جدید من علیه شخص علی
خامنه ای نامه ای خطاب به مجامع بین المللی ذیصلاح تهیه کردم و از آنچه در
این ۱۷ سال بر سر من و خانواده ام آورده بودند در ۱۰ بند تدوین و علیه او
اعلان جرم کردم. سلب حق آزادی بیان - تفتیش عقاید – شکنجه - بازداشت های
خودسرانه - توقیف نشریه - اخلال در تشکیلات - فشار به خانواده و ضرر و زیان
های مالی و جسمی از جمله آن بوده است.
بدلیل طولانی شدن دوره حبس و بویژه
انفرادی ها که جمعا دوره های انفرادی من به سه سال میرسد و نبودن امکانات
بهداشتی و رفاهی و نیز تغذیه نامناسب و فشارهای روحی. جسم من به مرور پس از
۱۳ سال از ۲۶ خرداد ۷۸ تاکنون فرسوده شده و دچار بیماریهای گوناگون
شدهام، که در زندان یا بیمارستان اما بصورت تحت الحفظ، امکان مداوای آنها
نیست، بویژه که سالن ۱۲ زندان رجایی شهر از هیچ امکاناتی برخوردار نیست در
عین حال من بعنوان یک روزنامه نگار زندانی و کوشنده سیاسی به این دلیل که
میدانم هیچ جرمی مرتکب نشده ام که مستحق این همه هزینه باشم، ولی احساس
رضایت میکنم و روحیه خوبی دارم که هیچگاه از دست نخواهم داد.
حکومت جمهوری اسلامی و رهبران آن یعنی
سیدعلی خامنه ای و محمود احمدی نژاد که ادعا میکنند طرفدار قانون و عدالت
هستند و ریاکارانه از زندانیان بحرین و عربستان و فلسطین دفاع میکنند
سالیانی است که من و امثال من را زیر فشار و شکنجه و زندان قرار داده اند.
آگاهان دنیا باید بدانند که من فقط به
دلیل ابراز عقیده و انتشار روزنامه و بدلیل تشکیل اتحادیه و حزب و بدلیل
دعوت به میتینگ و تظاهرات مسالمت آمیز برای دفاع از عدالت و آزادی و
دموکراسی و سکولاریسم و حقوق بشر این هزینه ها را می پردازم.
من بدلیل مخالفت با ظلم و تبعیض و شکنجه و
تفتیش عقیده و فسادهای های بزرگ سیاسی – مالی – اداری - قضایی و اقتصادی
حکومت باید ناعادلانه در زندان باشم.
امیدوارم صدای من به گوش آگاهان و آزادگان جهان برسد.
حشمت اله طبرزدی - زندان رجایی شهر - سالن۱۲
تبدیل حمام تاریخی در کرمان به محل تجمع معتادان
خبرگزاری
هرانا - حمام تاریخی باغ لله کرمان که روزگاری در قلب این شهر تاریخی یکی
از مراکز مهم اجتماعی محسوب می شد به دلیل بی توجهی به ویرانه تبدیل و
محلی برای تجمع معتادان و ولگردان شده است.
به گزارش مهر، حمام تاریخی باغ لله که هم
اکنون به جای آن که به محلی برای بازدید گردشگران تبدیل شود، به یک مخروبه
و محلی برای تجمع معتادان و انباشت زباله تبدیل شده، هر چند وضعیت آن
بارها و بارها از طریق رسانه ها به گوش مسئولین رسانده شده اما تاکنون هیچ
اقدامی در خصوص مرمت و ساماندهی این بنای ۲۰۰ ساله صورت نگرفته است.
استان و شهر تاریخی کرمان در گوشه گوشه
خاک خود، میراثی از تاریخ و فرهنگ و هنر گذشتگان به یادگار دارد؛ میراثی
که قرنها بی هیچ گزندی، استوار ایستاده اند و تاریخ را نظاره کرده اند اما
این روزها گویا دیگر تاب تماشای روزگار را ندارند و گذر زمان دارد
کارخودش را می کند.
در حال حاضر بی توجهی و یا کم توجهی به
بیشتر بناهای تاریخی کرمان باعث شده این میراث ارزشمند در معرض تخریب و یا
حتی نابودی قرار گیرند. از جمله آن، حمام تاریخی باغ لله است؛ به گواه
تاریخ “خواجه اتابک بزقوش”، از عرفا و سیاستمداران کرمان در زمان قاجار
بوده که ۲۰۰ سال پیش دستور ساخت این گرمابه را داده است.
هزار کارگر سد سیمره شش ماه حقوق دريافت نكردهاند
خبرگزاری هرانا - یک فعال کارگری در ایلام گفت: ۱۰۰۰ کارگر سد سیمره ایلام شش ماه حقوق معوقه طلب دارند.
علی غیاثی در گفت گو با ایلنا با اعلام
این خبر افزود: كارفرمايان کارگاههای مستقر در سد سیمره شهرستان
«درهشهر» از توابع ایلام شش ماه است مزایا و حقوق ۱۰۰۰ کارگر خو را به
تعویق انداختهاند.
دبير اجرايي خانه كارگر ايلام ادامه داد:
نمایندگان این کارگران با مراجعه به ادارات تابعه برای پی گیری مطالبات
خود اقدام کردهاند که متاسفانه تا کنون جواب قانع کنندهای نشنیدهاند.
او افزود: از آنجا كه کارگران سد سیمره درآمد دیگری ندارند با دريافت نكردن شش ماه حقوق زندگیشان دچار مشکلات فراوانی شده است.
به گفته دبیر اجرایی خانه کارگر ایلام اعتبارات سد سیمره ایلام از محل اعتبارات کشوري تامین و پرداخت میشود.
به گفته دبیر اجرایی خانه کارگر ایلام اعتبارات سد سیمره ایلام از محل اعتبارات کشوري تامین و پرداخت میشود.
هرانا؛ بررسی برخورد امنیتی با دانشگاه آزاد بهائیان پس از یک سال
خبرگزاری
هرانا - موسسه ی آموزش بهائیان ایران در سال ۱۳۶۶ چند سال پس از انقلاب
فرهنگی در ایران که موجب اخراج دانشجویان بهایی و دگر اندیش سیاسی از
دانشگاه های کشور شد در حدود ۲۵ سال قبل تاسیس شد، هدف این آموزشگاه، ادامه
تحصیل دانشجویان بهایی بوده است، این موسسه آموزشی تا سال گذشته که برای
آخرین بار مورد حمله قرار گرفته و غیر قانونی اعلام شد حدود دو هزار شاغل
به تحصیل داشته است و در حدود سه هزار نفر از آن فارغ التحصیل شده و در
خارج از کشور به تحصیلات عالی خود ادامه دادند.
این موسسه برای اولین بار در مهر ماه سال
۷۷ به صورت رسمی مورد برخورد عوامل اطلاعاتی و امنیتی قرار گرفت که چند تن
از اسانید شاغل در دانشگاه دستگیر و بعد از یک هفته بازداشت آزاد شدند، هر
چند که برخورد قضایی با بازداشت شدگان صورت نپذیرفت اما ضربه های زیادی به
سوابق موسسه وارد گردید و وسایل این مجموعه آموزشی توقیف و مصادره شد.
اما این اولین و آخرین برخورد با این
دانشگاه مجازی نبوده است بلکه پس از برخورد سال ۷۷ سه بار متوالی نیز این
آموزشگاه مورد حمله قرار گرفت که آخرین و چهارمین مورد آن در اول خرداد ماه
سال گذشته بود، این حمله که به دلیل گستردگی و نوع برخورد با مسئولان آن
مورد اهمیت بیشتری قرار گرفت که بر این اساس ماموران امنیتی در شهرهای
تهران، کرج، ساری، شیراز و اصفهان به منزل ۳۰ تن از شهروندان بهایی مرتبط
با این آموزشگاه که اکثرا از مدیران و اساتید موسسه مزبور بودند حمله ور
شدند و برخی محل هایی که از آن به عنوان آزمایشگاه و محل کلاس ها استفاده
میشد در تهران پلمپ و وب سایت آن نیز فیلتر شد.
در تهران و کرج آقایان کامران مرتضایی با
مدرک تحصیلی فوق لیسانس مخابرات و استاد دانشگاه، رامین زیبایی فوق لیسانس
روانشناسی و استاد موسسه، محمود بادوام فوق لیسانس انرژی هسته ای، و سهیل
قنبری استاد دانشگاه، فرهاد صدقی لیسانس حسابداری و استاد دانشگاه، خانم
نوشین خادم فوق لیسانس مدیریت و استاد دانشگاه، شاهین نگاری، سهیل قنبری،
وحید محمودی و خانم افروز فرمانبرداری که از اساتید این دانشگاه در تهران
بودند در همان موقع بازداشت روانه زندان شدند.
در شیراز اقای امان الله مستقیم، از
اصفهان فواد مقدم، از ساری نوید اسدی و خانم صدف ثابتیان نیز توسط مامورین
دستگیر می شوند و در ۲۳ خرداد ۹۰ شخص دیگری به نام ریاض الله سبحانی مرتبط
با امور مالی این آموزشگاه نیز بازداشت شد.
از دستگیر شدگان حمله به دانشگاه، اشخاصی
که با قید وثیقه تا رسیدگی قضایی ازاد شده اند: شاهین نگاری، سهیل قنبری،
خانم افروز فرمانبرداری، امان الله مستقیم، فواد مقدم، نوید اسدی و خانم
صدف ثابتیان که از ۲۱ روز تا ۳۷ روز بازداشت بوده اند که پس از آن با قید
وثیقه آزاد می شوند.
برخی از اشخاصی (اکثرا مدیران آموزشگاه)
که پس از بازداشت اولیه و تا رسیدگی دادگاه کماکان در بازداشت بسر بردند
آقایان کامران مرتضایی، رامین زیبایی، وحید محمودی، محمود بادوام، فرهاد
صدقی، ریاض الله سبحانی و خانم نوشین خادم. بودند.
افراد یاد شده با صدور حکم بازداشت موقت
از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین پس از تحمل ۱۴۳ روز سلول های انفرادی و
سوئیت در بازداشتگاه ۲۰۹ از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست
قاضی مقیسه مورد محاکمه قرار گرفتند.
براساس حکم صادره از سوی این شعبه، کامران
مرتضایی و وحید محمودی هر یک به پنج سال زندان و رامین زیبایی، محمود
بادوام، فرهاد صدقی از مدرسان این موسسه آموزشی نیز به چهارسال زندان محکوم
شدند. ریاض الله سبحانی مشاور مالی و نوشین خادم دستیار این موسسه آموزشی
نیز هر یک چهار سال حبس گرفتند.
اتهام این افراد عضویت در جامعه بهایی و اقدام علیه امنیت ملی، و فعالیت در موسسه غیر قانونی علمی- آزاد بهاییان ایران اعلام شد.
در بازداشت های صورت گرفته در روز یکم
خرداد ماه منازل اکثر بازداشت شدگان مورد تفتیش و بازرسی قرار گرفت که برخی
اموال توقیف و ضبط شده از قبیل لپ تاپ، هارد کامپیوتر، حافظه جانبی، گوشی
موبایل، کتاب های مذهبی و هیچکدام از آنها تا به حال تحویل بازداشت شدگان
یا خانواده آنها نشده است.
بازداشت شدگان مرد پس از حکم دادگاه بدوی
به زندان رجایی شهر و به سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر و خانم نوشین خادم
نیز به بند نسوان زندان اوین منتقل شد، اکثر بازداشت شدگان در طول بازداشت و
تا مرحله صدور حکم از حق دسترسی به وکیل و ملاقات با خانواده های خود
محروم بود و از بازجویی ها سخت و فشرده توام با تهدید و توهین را تحمل
نموده اند.
وضعیت جسمی برخی از این افراد در طول یک
سال گذشته رو به وخامت گرائیده است به طوری که محمود بادوام در تاریخ
۱۷/۲/۹۱ جهت عمل جراحی ریاض الله سبحانی در تاریخ ۲۴/۲/۹۱ برای چکاپ کامل
جسمانی و آزمایشات به بیمارستان پارس اعزام شدند. و در تاریخ ۲۶/۲/۹۱ آقای
کامران مرتضایی به بیمارستان مدائن تهران برای عمل جراحی اعزام شدند.
گفتنی است از بین بازداشت شدگانی که پیشتر
با قرار وثیقه آزاد شده بودند خانم صدف ثابتیان در دادگاه بدوی به ۲ سال
حبس تعزیری و شاهین نگاری به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شدند.
یک نفر در ایلام و در ملاءعام اعدام شد
خبرگزاری هرانا - سحرگاه امروز، پنج شنبه، چهارم خردادماه، یک شهروند در ایلام و در ملاءعام به دار آویخته شد.
به گزارش فارس، حکم اعدام فردی که متهم به
قتل نوجوانی ۱۳ ساله بود، پس از تایید در دیوان عالی کشور، ساعت شش صبح
امروز در میدان دفاع مقدس شهر ایلام به اجرا درآمده است.
امیرحسین حسینی نوجوان ۱۳ سالهی ایلامی ۱۹ فروردین ماه سال جاری پس از ربوده شدن توسط یکی از بستگانش به قتل رسیده بود.دستگیری ۴۱ شهروند در تهران توسط نیروهای انتظامی
خبرگزاری
هرانا - محسن خانچرلی، رئیس پلیس پیشگیری فرماندهی انتظامی تهران بزرگ، با
اشاره به اجرای طرح امنیت محله محور در شهر تهران، از دستگیری ۴۱ متهم در
این طرح خبر داد.
محسن خانچرلی، در گفتوگو با خبرنگار
پایگاه اطلاع رسانی پلیس، ضمن تشریح اقدمات ماموران این زیر مجموعه پلیس
پیشگیری در طرح امنیت محله محور، از دستگیری ۴۱ متهم در این خصوص خبر داد.
این مقام انتظامی در تشریح موضوع فوق مدعی شد که "در راستای تدابیر فرمانده انتظامی تهران بزرگ و درخواست شهروندان در خصوص اجرای طرح امنیت محله محور، اقدامات ماموران زیر مجموعه پلیس پیشگیری تهران بزرگ آغاز و در این راستا اطراف و حاشیه مراکز آموزشی و ایستگاههای متروی تهران از لوث متهمان و مظنونین پاکسازی شد."
وی ادامه داد: "در این طرح که با همکاری ماموران سرکلانتریها، یگان انتظامی مترو و اجرائیات شهرداری پلیس پایتخت انجام شد ماموران از بامداد روز گذشته تا پاسی از شب طرح را اجرا کردند که طی آن دو نفر به اتهام توزیع محصولات ضد فرهنگی و مستهجن، دو متکدی بیخانمان و ولگرد، یک تن از اراذل و اوباش به اتهام زورگیر و حمل سلاح سرد، دو نفر به اتهام ایجاد مزاحمت برای نوامیس شهروندان، دستگیر شدند."
خانچرلی همچنین افزود: "در ادامه ماموران اجرائیات شهرداری هفت مورد سد معبر را جمع آوری کرده و چهار نفر را که با ماموران درگیر شده بودند بازداشت کردند."
سرهنگ خانچرلی در پایان گفت:» ساماندهی ۱۵ معتاد و کارتن خواب، دستگیری دو زورگیر و یک تن از اراذل و اوباش سطح دو به نام «مهدی» و همچنین دستگیری چهار سارق لوازم داخلی خودرو از دیگر دستاوردهای این طرح بود."