گزارش دریافتی: علیه فتوای قتل شاهین نجفی و در دفاع از آزادی
بی قید و شرط بیان و آزادی نقد و هجو مذهب، فضای پرشوری در ایران و خارج
کشور شکل گرفته است. روز شنبه ۲۶ مه را به روز اعتراض سراسری به جمهوری
اسلامی و فتواهای آیت الله های قاتل و میلیاردر تبدیل کنیم.
فتواهای پشت سر هم آخوندهای فسیل حکومتی علیه شاهین نجفی، نشانه زبونی و درماندگی این حکومت در مقابل یک جنبش عظیم فکری٬ سیاسی٬ فرهنگی و ضدمذهبی در ایران است. رژیم در مقابل جنبش قدرتمند و بسیار اجتماعی که در میان اقشار مختلف مردم و بویژه نسل جوان علیه مذهب و خرافه شکل گرفته است، واقعا ناتوان است. این فرصتی است که هر چه وسیعتر علیه این حکومت و آیت اله های اوباش به میدان بیائیم و جنبش آزادیخواهی مان را تقویت کنیم. به میدان بیائیم و پرچم آزادی بی قید و شرط بیان و نقد و هجو مذهب و کل آزادی های سیاسی را برافرازیم و تودهنی بزرگی به حکومت فتوا و شکنجه و تجاوز، حکومت فاسد و دزد اسلامی، حکومت فقر و محرومیت و تباهی بزنیم.
روز شنبه ۲۶ ماه مه در هر شهر و کشوری که امکانش را دارید به خیابان بیائید!
لیست تظاهراتهای 26 می در کشورهای مختلف در دفاع از شاهین نجفی و آزادی بیان!
این لیست در حال تکمیل است لطفا محل و زمان اعتراض را در شهر خود برایمان ارسال کنید باتشکر
نروژ
اسلو: شنبه 26 می، زمان: ساعت 13 تا 15
مکان- روبروی پارلمان نروژ/تلفن تماس: 098694001
سوئد
استکهلم: شنبه 26 می، زمان: ساعت 17:30
مکان: میدان مینتوریت (mynttorget) در مرکز شهر
Email: iran.cyo@gmail.com
گوتنبرگ: دوشنبه 28 می، زمان: دوشنبه 28 ماه مه ساعت 17
مکان: Brunnsparken
تلفنهای تماس:
0704408715/0766506444
کانادا
ونکوور: شنبه 26 می، زمان: ساعت 6 تا 7 بعد از ظهر
مکان: آرت گالری در مرکز شهر ونکوور سمت خیابان رابسون
تورنتو: شنبه 26 می ساعت 7 بعد از ظهر تا 9 بعد ازظهر
مکان: میدان مل لسمن
استرالیا
سیدنی: شنبه 26 می، زمان: ساعت 12 الی 2 بعد ازظهر
مکان: مقابل شهرداری پاراماتا در داخل مال پاراماتا
تلفن تماس: 0467554015
دانمارک
کپنهاگ: شنبه 26 می از ساعت 16 تا 18 بعد اط ظهر
مکان: کپنهاگ جلوی سفارت جمهوری اسلامی به آدرس Svanemøllevej 48, 2100 København Ø
شماره تماس برای هماهنگی :004531338687
آلمان
فرانکفورت: شنبه 26 می از ساعت 3 بعد ازظهر در محل Hauptwache
تلفن تماس:
7907946 0163
کلن: ۲۶ ماه می زمان ساعت ۱۷ الی ۱۹
مکان: روبروی کلیسای مرکزی دم ٬ " دم پلاته"
تلفن تماس: 00491778297841
ورتسبرگ: مقابل محل تحصن پناهجویان در میدان مرکزی شهر
زمان: شنبه 26 مه ساعت 3 بعداز ظهر
تلفن های تماس:
17677009092
77247619 0167
برمن: شنبه 26 می از ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر در محل
Vor dem Steintor ( am Ziegen Markt )
تلفن تماس:
4037035 0172
فتواهای پشت سر هم آخوندهای فسیل حکومتی علیه شاهین نجفی، نشانه زبونی و درماندگی این حکومت در مقابل یک جنبش عظیم فکری٬ سیاسی٬ فرهنگی و ضدمذهبی در ایران است. رژیم در مقابل جنبش قدرتمند و بسیار اجتماعی که در میان اقشار مختلف مردم و بویژه نسل جوان علیه مذهب و خرافه شکل گرفته است، واقعا ناتوان است. این فرصتی است که هر چه وسیعتر علیه این حکومت و آیت اله های اوباش به میدان بیائیم و جنبش آزادیخواهی مان را تقویت کنیم. به میدان بیائیم و پرچم آزادی بی قید و شرط بیان و نقد و هجو مذهب و کل آزادی های سیاسی را برافرازیم و تودهنی بزرگی به حکومت فتوا و شکنجه و تجاوز، حکومت فاسد و دزد اسلامی، حکومت فقر و محرومیت و تباهی بزنیم.
روز شنبه ۲۶ ماه مه در هر شهر و کشوری که امکانش را دارید به خیابان بیائید!
لیست تظاهراتهای 26 می در کشورهای مختلف در دفاع از شاهین نجفی و آزادی بیان!
این لیست در حال تکمیل است لطفا محل و زمان اعتراض را در شهر خود برایمان ارسال کنید باتشکر
نروژ
اسلو: شنبه 26 می، زمان: ساعت 13 تا 15
مکان- روبروی پارلمان نروژ/تلفن تماس: 098694001
سوئد
استکهلم: شنبه 26 می، زمان: ساعت 17:30
مکان: میدان مینتوریت (mynttorget) در مرکز شهر
Email: iran.cyo@gmail.com
گوتنبرگ: دوشنبه 28 می، زمان: دوشنبه 28 ماه مه ساعت 17
مکان: Brunnsparken
تلفنهای تماس:
0704408715/0766506444
کانادا
ونکوور: شنبه 26 می، زمان: ساعت 6 تا 7 بعد از ظهر
مکان: آرت گالری در مرکز شهر ونکوور سمت خیابان رابسون
تورنتو: شنبه 26 می ساعت 7 بعد از ظهر تا 9 بعد ازظهر
مکان: میدان مل لسمن
استرالیا
سیدنی: شنبه 26 می، زمان: ساعت 12 الی 2 بعد ازظهر
مکان: مقابل شهرداری پاراماتا در داخل مال پاراماتا
تلفن تماس: 0467554015
دانمارک
کپنهاگ: شنبه 26 می از ساعت 16 تا 18 بعد اط ظهر
مکان: کپنهاگ جلوی سفارت جمهوری اسلامی به آدرس Svanemøllevej 48, 2100 København Ø
شماره تماس برای هماهنگی :004531338687
آلمان
فرانکفورت: شنبه 26 می از ساعت 3 بعد ازظهر در محل Hauptwache
تلفن تماس:
7907946 0163
کلن: ۲۶ ماه می زمان ساعت ۱۷ الی ۱۹
مکان: روبروی کلیسای مرکزی دم ٬ " دم پلاته"
تلفن تماس: 00491778297841
ورتسبرگ: مقابل محل تحصن پناهجویان در میدان مرکزی شهر
زمان: شنبه 26 مه ساعت 3 بعداز ظهر
تلفن های تماس:
17677009092
77247619 0167
برمن: شنبه 26 می از ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر در محل
Vor dem Steintor ( am Ziegen Markt )
تلفن تماس:
4037035 0172
تجمع مقابل سفارت آلمان در تهران و درخواست برای استرداد شاهین نجفی
گروهی از معترضان با تجمع در برابر سفارت آلمان در تهران خواستار استرداد
شاهین نجفی، خواننده رپ، به ایران شدند. خبرگزاری مهر این افراد را
"مدافعان امامت و ولایت و اعضای خانواده شهدا" معرفی کرده است که در اعتراض
به عدم اخراج این خواننده از آلمان در برابر سفارت این کشور در تهران تجمع
کرده و شعارهایی را علیه وی سر دادهاند.
به گفتهی داود براتی، یکی از برگزارکنندگان این تجمع، شکایتی در زمینه استرداد شاهین نجفی به ایران آماده و به دادستانی تسلیم شده است. او همچنین افزوده است که این خواننده "قرار بوده تا اواسط هفته از آلمان اخراج شود که این کار صورت نگرفته است."
این شخص که از او به عنوان "مسئول هیئت خانواده شهدا" نام برده شده، معترضان در برابر سفارت آلمان را "نماینده همه شیعیان" خوانده که به "مقدساتشان توهین" شده است.
شاهین نجفی در سال ۱۳۸۴ به آلمان مهاجرت کرده و تا کنون شش آلبوم موسیقی از این خواننده منتشر شده است. ترانه "نقی" با درونمایهی نقد اجتماعی و سیاسی که به تازگی از این خواننده منتشر شد، واکنشهای شدیدی را از سوی محافل و عناصر تندرو در ایران به دنبال داشت و شماری از روحانیون شیعه آن را مصداق "ارتداد" خواندند.
شاهین نجفی پیشتر در گفتوگویی با دویچهوله هدف خود از خواندن این ترانه را "بیان معضلات سیاسی و اجتماعی" توصیف کرده بود.
به گفتهی داود براتی، یکی از برگزارکنندگان این تجمع، شکایتی در زمینه استرداد شاهین نجفی به ایران آماده و به دادستانی تسلیم شده است. او همچنین افزوده است که این خواننده "قرار بوده تا اواسط هفته از آلمان اخراج شود که این کار صورت نگرفته است."
این شخص که از او به عنوان "مسئول هیئت خانواده شهدا" نام برده شده، معترضان در برابر سفارت آلمان را "نماینده همه شیعیان" خوانده که به "مقدساتشان توهین" شده است.
شاهین نجفی در سال ۱۳۸۴ به آلمان مهاجرت کرده و تا کنون شش آلبوم موسیقی از این خواننده منتشر شده است. ترانه "نقی" با درونمایهی نقد اجتماعی و سیاسی که به تازگی از این خواننده منتشر شد، واکنشهای شدیدی را از سوی محافل و عناصر تندرو در ایران به دنبال داشت و شماری از روحانیون شیعه آن را مصداق "ارتداد" خواندند.
شاهین نجفی پیشتر در گفتوگویی با دویچهوله هدف خود از خواندن این ترانه را "بیان معضلات سیاسی و اجتماعی" توصیف کرده بود.
میخواهید درپرطرفدارترین شبکهی اجتماعی جهان کاربر آدابدانی
باشید که باعث آزار و مزاحمت دیگران نمیشود؟ این چند نکته ساده و مهم را
که سایتهای فنآوری توصیه میکنند، رعایت کنید.
حالا دیگر کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که اهل وبگردی و جهان مجازی باشد
و عضو "فیسبوک" نباشد. خیلیها دیگر به جای ردوبدل کردن شماره تلفن و
ایمیل، اول اسم یکدیگر را در فیسبوک جستوجو میکنند و برای هم درخواست
دوستی میفرستند.
شمار بیشتری از کاربران هم حالا در فیسبوک است که از حال و احوال دوستان خود در سراسر دنیا باخبر میشوند و حال و روز خود را قبل از هرکجا، در فیسبوک استاتوس میکنند.
فیسبوک هم مثل هر جامعهی بزرگ دیگری کم کم قاعده و آداب خودش را پیدا کرده است. اگر میخواهید کاربر آدابدان و معقول این جامعهی مجازی باشید که فعالیتهایش برای دیگران دردسر ندارد و موس کامپیوتر دوستانتان روی دکمهی "هاید" کلیک نمیکند تا فعالیتهای شما از چشمشان دور شود، نکتههای زیر را که سایت فنآوری "بازفید" و "مشبل" توصیه میکنند، رعایت کنید:
- مدام "چک این" نکنید
فیسبوک ایدهی "چک این" را که به شما امکان میدهد تا روی نقشه مشخص کنید که الان دقیقن کجا هستید، برای این به راه انداخت که به تعامل شما با دوستانتان دردنیای واقعی کمک کند. دوستان شما میتوانند ببینند الان در کدام کافه و رستوران هستید تا اگر مایل بودید به شما ملحق شوند. اما اگر مدام از این امکان فیسبوک استفاده کنید و بنویسید که الان در اتاق خوب هستید، الان در حمام، چند دقیقه بعد آشپزخانه، نه تنها "اجتماعی و جالب" نیست که آزاردهنده هم هست. این گزینه قرار نیست برای وارد شدن به "خانه خودتان" استفاده شود!
- عکسهایتان را آنقدر دستکاری نکنید که دیگر قابل تشخیص نباشید
فیسبوک تا حد زیادی حول این ایده شکل گرفت که کاربران تصویر ایدهآل یا بهتری از خودشان را عرضه کنند. با این نگاه عجیب نیست که خیلیها به دنبال بهترین پرتره از خودشان باشند تا عکس پروفایل آنها شود. اما قرار نیست این تصویر آنقدر با فتوشاپ دستکاری شود که دیگرچندان شبیه به خود واقعی کاربر نباشد.
اینکه نور قرمز فلش در مردمک چشمتان را با فوتوشاپ ویرایش کرده و حذف کنید یک چیز است، و اینکه رنگ چشم و پوستتان را با فوتوشاپ تغییر بدهید یک چیز دیگر! عکسهای شما بهتر است شبیه خود واقعی شما باشند، نه شبیه چیزی که نیستید.
- همه دوستانتان را دعوت به بازیهای آنلاین فیسبوکی نکنید
اگر با کسی مراودهای در دنیای واقعی ندارید یا مدتهاست که با دوستی اصلا حتا چت هم نکردهاید یا آنها هیچ اطلاعی از علاقه شما به بازیهای آنلاین ندارند، هیچ دلیلی وجود ندارد که برای آنها دعوت به انواع و اقسام بازیهای آنلاین را بفرستید. شاید آنها اصلا هیچ علاقهای به هیچ نوع بازی آنلاین ندارند و این کار شما فقط مزاحمت است.
- به "سوالهای مخفی" دربارهی دوستان جواب نداده و روی دیوارشان منتشر نکنید
فکر کنید با کسی سه سال قبل یک دوره کارآموزی مشترک داشتید. بعد حالا میروید با افزونهی "سوالهای مخفی" به سوالی درباره ظاهر یا شخصیت او که اصلا هم شناخت عمیق و دقیقی ندارید پاسخ میدهید. روی دیوار فیسبوک او هم نوشته میشود که فلان دوست شما به سوالی مخفی درباره شما جواب داده است، روی این لینک کلیک کنید تا جواب را ببینید. خودتان را جای او بگذارید، چه حسی به شما دست میدهد جز اینکه با یک آدم بیکار و مزاحم روبرو هستید؟
بیشتر کاربران هیچوقت روی این لینکها و افزونهها کلیک نمیکنند و فقط در نگاه آنها سطح استفاده شما از فیسبوک در این حد برآورد میشود و این کارها در قضاوت کلی نسبت به شما تاثیر ناخوشایندی خواهد گذاشت.
- برای کسی که یک بار شما را از لیست دوستانش حذف کرده، دوباره درخواست دوستی نفرستید
اگر مطمئن هستید که با کسی دوست فیسبوکی بودید و حالا دیگر اسم شما در لیست دوستان او نیست، یک توضیح و جواب بیشتر ندارد. او شما را از لیست دوستان خود حذف کرده است. متاسفم! خوشایند نیست اما این اتفاق برای همه ما میافتد. اما بهتر است حقیقت را بپذیرید. کاربران دربارهی پروفایل شخصی خود اهل "چانهزنی" نیستند و قرار هم نیست که باشند. یکی شما را از لیست دوستان خود بیرون کرده است، حقیقت را بپذیرید و دوباره هی درخواست دوستی نفرستید.
- مدام وضعیت تاهل خود در فیسبوک را تغییر ندهید
خب این کار را اگر ۱۵ ساله هستید یا دوست دارید دیگران خیال کنند که ۱۵ ساله هستید انجام دهید. به خصوص مدام وضعیت تاهل خودتان را از "مجرد" به " پیچیده" و برعکس تغییر دهید! حواستان باشد که برای بیشتر کاربران فیسبوک مشکلات شخصی شما در رابطههایتان چندان جذاب نیست و قرار نیست صفحهی آنها را با اخبار مداوم وضعیت تاهل خود پر کنید.
- وقتی وضعیت تاهل دوستانتان به "مجرد" تغییر میکند، نظر ندهید
وقتی وضعیت تاهل دوستی بعد از جدایی از دوست پسر/ دوست دختر یا همسر به "مجرد" تغییر پیدا میکند، معمولا خود این اتفاق برای او غمانگیز است. اما اینکه شما بروید و نظرهایی مثل "اوه خدای من! چرا؟ چی شده" زیر این تغییر وضعیت تاهل بنویسید، به مراتب ناخوشایندتر است. اگر میخواهید با دوستی دربارهی جداییاش همدردی کنید، این کار را به شکل "خصوصی" در مسیج یا ایمیل انجام دهید. نه اینکه در بخش نظرات فیسبوک جلوی چشم همه سوالهای خصوصی مطرح و اعلام همدردی کنید.
- برای نوزاد تازه متولد شدهی خود شناسهی فیسبوک نسازید
همه حق دارند هرچیزی را در فیسبوک به شرطی که مطابق قوانین فیسبوک باشد به اشتراک بگذارند و منتشر کنند. زیر سیزده سالها حق عضویت در فیسبوک ندارند و شما با ساختن شناسهی کاربری برای بچههای خود که هیچ درکی از اینترنت و فیسبوک ندارند، عملا این قوانین را نقض میکنید.
انتشار ناگهانی تعداد زیادی عکس از هر حرکت کوچک بچهتان نیز جالب نیست، یادتان نرود دیگران بچه شما را اندازه شما دوست ندارند و برای آنها کوچکترین حرکت نوزاد شما جالب نیست.
- با همسر خودتان از یک شناسهی کاربری مشترک استفاده نکنید
اگر حتا نمیتوانید یا نمیخواهید شبکهی دوستان و آشنایان و علایق خودتان را جدای از همسرتان داشته باشید، باید این حقیقت را قبول کنید که تماشای این نوع رابطه برای خیلیها اصلا جذاب نیست. اگر قرار است با همسرتان از یک شناسه استفاده کنید، بهتر است اصلا شناسهای نداشته باشید. .
- دوستانتان را روی عکسها و مطالبی که به آنها مربوط نیست "تگ" نکنید
برای جلب توجه مخاطب بیجهت اسم او را در نظرها، نوشتهها و عکسهایی که ربط مستقیمی به او ندارد، تگ نکنید. لابد تا الان متوجه شدید که بلافاصله بعد این کار بسیاری از کسانی را که تگ کردهاید، تگ روی نام خود را حذف میکنند. دوستانتان اگر استاتوس و نوشتهها و عکسهای شما برایشان جالب باشد لایک میزنند و اگر نظری داشته باشند، نظرشان را مینویسند. در فیسبوک نباید و نمیتوان به زور توجه دیگران را جلب کرد.
شمار بیشتری از کاربران هم حالا در فیسبوک است که از حال و احوال دوستان خود در سراسر دنیا باخبر میشوند و حال و روز خود را قبل از هرکجا، در فیسبوک استاتوس میکنند.
فیسبوک هم مثل هر جامعهی بزرگ دیگری کم کم قاعده و آداب خودش را پیدا کرده است. اگر میخواهید کاربر آدابدان و معقول این جامعهی مجازی باشید که فعالیتهایش برای دیگران دردسر ندارد و موس کامپیوتر دوستانتان روی دکمهی "هاید" کلیک نمیکند تا فعالیتهای شما از چشمشان دور شود، نکتههای زیر را که سایت فنآوری "بازفید" و "مشبل" توصیه میکنند، رعایت کنید:
- مدام "چک این" نکنید
فیسبوک ایدهی "چک این" را که به شما امکان میدهد تا روی نقشه مشخص کنید که الان دقیقن کجا هستید، برای این به راه انداخت که به تعامل شما با دوستانتان دردنیای واقعی کمک کند. دوستان شما میتوانند ببینند الان در کدام کافه و رستوران هستید تا اگر مایل بودید به شما ملحق شوند. اما اگر مدام از این امکان فیسبوک استفاده کنید و بنویسید که الان در اتاق خوب هستید، الان در حمام، چند دقیقه بعد آشپزخانه، نه تنها "اجتماعی و جالب" نیست که آزاردهنده هم هست. این گزینه قرار نیست برای وارد شدن به "خانه خودتان" استفاده شود!
- عکسهایتان را آنقدر دستکاری نکنید که دیگر قابل تشخیص نباشید
فیسبوک تا حد زیادی حول این ایده شکل گرفت که کاربران تصویر ایدهآل یا بهتری از خودشان را عرضه کنند. با این نگاه عجیب نیست که خیلیها به دنبال بهترین پرتره از خودشان باشند تا عکس پروفایل آنها شود. اما قرار نیست این تصویر آنقدر با فتوشاپ دستکاری شود که دیگرچندان شبیه به خود واقعی کاربر نباشد.
اینکه نور قرمز فلش در مردمک چشمتان را با فوتوشاپ ویرایش کرده و حذف کنید یک چیز است، و اینکه رنگ چشم و پوستتان را با فوتوشاپ تغییر بدهید یک چیز دیگر! عکسهای شما بهتر است شبیه خود واقعی شما باشند، نه شبیه چیزی که نیستید.
- همه دوستانتان را دعوت به بازیهای آنلاین فیسبوکی نکنید
اگر با کسی مراودهای در دنیای واقعی ندارید یا مدتهاست که با دوستی اصلا حتا چت هم نکردهاید یا آنها هیچ اطلاعی از علاقه شما به بازیهای آنلاین ندارند، هیچ دلیلی وجود ندارد که برای آنها دعوت به انواع و اقسام بازیهای آنلاین را بفرستید. شاید آنها اصلا هیچ علاقهای به هیچ نوع بازی آنلاین ندارند و این کار شما فقط مزاحمت است.
- به "سوالهای مخفی" دربارهی دوستان جواب نداده و روی دیوارشان منتشر نکنید
فکر کنید با کسی سه سال قبل یک دوره کارآموزی مشترک داشتید. بعد حالا میروید با افزونهی "سوالهای مخفی" به سوالی درباره ظاهر یا شخصیت او که اصلا هم شناخت عمیق و دقیقی ندارید پاسخ میدهید. روی دیوار فیسبوک او هم نوشته میشود که فلان دوست شما به سوالی مخفی درباره شما جواب داده است، روی این لینک کلیک کنید تا جواب را ببینید. خودتان را جای او بگذارید، چه حسی به شما دست میدهد جز اینکه با یک آدم بیکار و مزاحم روبرو هستید؟
بیشتر کاربران هیچوقت روی این لینکها و افزونهها کلیک نمیکنند و فقط در نگاه آنها سطح استفاده شما از فیسبوک در این حد برآورد میشود و این کارها در قضاوت کلی نسبت به شما تاثیر ناخوشایندی خواهد گذاشت.
- برای کسی که یک بار شما را از لیست دوستانش حذف کرده، دوباره درخواست دوستی نفرستید
اگر مطمئن هستید که با کسی دوست فیسبوکی بودید و حالا دیگر اسم شما در لیست دوستان او نیست، یک توضیح و جواب بیشتر ندارد. او شما را از لیست دوستان خود حذف کرده است. متاسفم! خوشایند نیست اما این اتفاق برای همه ما میافتد. اما بهتر است حقیقت را بپذیرید. کاربران دربارهی پروفایل شخصی خود اهل "چانهزنی" نیستند و قرار هم نیست که باشند. یکی شما را از لیست دوستان خود بیرون کرده است، حقیقت را بپذیرید و دوباره هی درخواست دوستی نفرستید.
- مدام وضعیت تاهل خود در فیسبوک را تغییر ندهید
خب این کار را اگر ۱۵ ساله هستید یا دوست دارید دیگران خیال کنند که ۱۵ ساله هستید انجام دهید. به خصوص مدام وضعیت تاهل خودتان را از "مجرد" به " پیچیده" و برعکس تغییر دهید! حواستان باشد که برای بیشتر کاربران فیسبوک مشکلات شخصی شما در رابطههایتان چندان جذاب نیست و قرار نیست صفحهی آنها را با اخبار مداوم وضعیت تاهل خود پر کنید.
- وقتی وضعیت تاهل دوستانتان به "مجرد" تغییر میکند، نظر ندهید
وقتی وضعیت تاهل دوستی بعد از جدایی از دوست پسر/ دوست دختر یا همسر به "مجرد" تغییر پیدا میکند، معمولا خود این اتفاق برای او غمانگیز است. اما اینکه شما بروید و نظرهایی مثل "اوه خدای من! چرا؟ چی شده" زیر این تغییر وضعیت تاهل بنویسید، به مراتب ناخوشایندتر است. اگر میخواهید با دوستی دربارهی جداییاش همدردی کنید، این کار را به شکل "خصوصی" در مسیج یا ایمیل انجام دهید. نه اینکه در بخش نظرات فیسبوک جلوی چشم همه سوالهای خصوصی مطرح و اعلام همدردی کنید.
- برای نوزاد تازه متولد شدهی خود شناسهی فیسبوک نسازید
همه حق دارند هرچیزی را در فیسبوک به شرطی که مطابق قوانین فیسبوک باشد به اشتراک بگذارند و منتشر کنند. زیر سیزده سالها حق عضویت در فیسبوک ندارند و شما با ساختن شناسهی کاربری برای بچههای خود که هیچ درکی از اینترنت و فیسبوک ندارند، عملا این قوانین را نقض میکنید.
انتشار ناگهانی تعداد زیادی عکس از هر حرکت کوچک بچهتان نیز جالب نیست، یادتان نرود دیگران بچه شما را اندازه شما دوست ندارند و برای آنها کوچکترین حرکت نوزاد شما جالب نیست.
- با همسر خودتان از یک شناسهی کاربری مشترک استفاده نکنید
اگر حتا نمیتوانید یا نمیخواهید شبکهی دوستان و آشنایان و علایق خودتان را جدای از همسرتان داشته باشید، باید این حقیقت را قبول کنید که تماشای این نوع رابطه برای خیلیها اصلا جذاب نیست. اگر قرار است با همسرتان از یک شناسه استفاده کنید، بهتر است اصلا شناسهای نداشته باشید. .
- دوستانتان را روی عکسها و مطالبی که به آنها مربوط نیست "تگ" نکنید
برای جلب توجه مخاطب بیجهت اسم او را در نظرها، نوشتهها و عکسهایی که ربط مستقیمی به او ندارد، تگ نکنید. لابد تا الان متوجه شدید که بلافاصله بعد این کار بسیاری از کسانی را که تگ کردهاید، تگ روی نام خود را حذف میکنند. دوستانتان اگر استاتوس و نوشتهها و عکسهای شما برایشان جالب باشد لایک میزنند و اگر نظری داشته باشند، نظرشان را مینویسند. در فیسبوک نباید و نمیتوان به زور توجه دیگران را جلب کرد.
جنگ لفظی میان مقامات ایران و جمهوری آذربایجان فروکش نکرده است.
سخنگوی وزارت امور خارجه آذربایجان در ۳ خرداد از ایران خواست طبق
کنوانسیون بینالمللی، امنیت کنسولگری این کشور در تبریز را عهده دار باشد.
سخنان تند امامان جمعهی تهران و تبریز و بهدنبال آن تظاهرات علیه
برگزاری مسابقهی آوازخوانی یوروویژین ۲۰۱۲ در باکو، اعتراض مقامهای
جمهوری آذربایجان را برانگیخت. آگاهان امور به دویچه وله گفتند که مناسبات
دو کشورهیچوقت تا این حد تیره نبوده است.
گرچه ایران جزو نخستین کشورهایی است که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت، اما مناسبات دو کشور در ظرف ۲۰ سال گذشته نیز همواره پرتنش بود. تلاشهای دیپلماتیک طرفین برای کاستن این تنشها تابحال نتیجهای نداده است.
انتقاد رئیس پارلمان آذربایجان
اوختای اسداف، رئیس پارلمان جمهوری آذربایجان در ۲ خرداد ۱۳۹۱ ضمن انتقاد از سیاست ایران گفت: «اما رفتار ما منطبق بر اصول و قوانین بینالمللی خواهد بود.»
آزای قلیاف، نماینده دیگر مجلس نیز اظهار داشت: «ایران به جای اینکه مشکلات خود را حل کند، آذربایجان را به عنوان هدف انتخاب کرده است. امروز مسئله نگران کننده این است که رژیم ایران در تبلیغات ضد آذربایجانی خود از آذربایجانیهای مقیم تبریز استفاده میکند.»
قدرت حسن قلیاف، نماینده دیگر پارلمان آذربایجان در رابطه با فراخونده شدن سفیر ایران از باکو گفت:«میگویند سفیر ایران از آذربایجان خارج شده است، در اصل لازم بود که او را اخراج کنیم.»
قصد نفوذ ایران در آذربایجان
راسیم موسیبیگاف، یکی دیگر از نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان در گفتوگو با بخش فارسی دویچه وله دربارهی انگیزهی واکنشهای تند نمایندگان چنین توضیح میدهد: «در پارلمان عنوان کردیم که در ایران از سوی رژیم تظاهراتی علیه کشورما برپا کردند و ما به این اقدام حکومت ملاها اعتراض کردیم.»
موسی بیگاف دربارهی راه حل مشکلات دو کشور میگوید: « اگر طرف ایرانی ما قبول کند که در امور داخلی ما مداخله نکند و در انتخاب دوستان و دشمنان ما اعمال نفوذ نکند و روابط مشترک متقابل را تقویت کند، عادی شدن مناسبات امکانپذیراست.»
اعتراض نمایندگان مجلس ایران به جمهوری آذربایجان
از سوی دیگر "جامعه روحانیت مبارز"، برخی از مراجع تقلید، امامان جمعه و نمایندگان مجلس هم ضمن متهم ساختن دولت آذربایجان به "دین ستیزی" برگزاری مسابقات موسیقی یوروویژن در باکو را به شدت مورد انتقاد قرار دادند.
حسن کامران عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس گفت: «رژیم آذربایجان یک رژیم لائیک است و این اقدام خود به نوعی ترویج رفتار ضددینی و ضداخلاقی است.»
کاظم جلالی، نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی نیز در گفتوگو با فارس اظهار داشت: «متاسفانه دولت باکو توجهی به اثرات مخرب برنامه ضد فرهنگی یوروویژن نداشته و تنها به دنبال خوشخدمتی برای غرب است.»
حجت الاسلام صدیقی خطیب نمازجمعه تهران هم ضمن انتقاد از دولت آذربایجان گفت : « مسجدها در این کشور تخریب میشود و مدافعین حجاب را دستگیر میکنند و هر نوع حرکت اسلامی در سانسور کامل قرار میگیرد، اما رفت و آمدهای مسئولان اسرائیلی در آن کشور به چشم میخورد.»
بعد از یوروویژن چه خواهد شد؟
دالغا خاتین اوغلو مدیر سرویس اخبار ایران در خبرگزاری ترند نیوز دلیل تنش کنونی میان دو کشور را برگزاری مسابقه یوروویژن در باکو میداند.
وی همچنین توضیح میدهد: «اما ناخرسندی مقامهای آذربایجان بیشترازاین جهت است که سخنان تند روحانیان و رسانهها به مقامهای رسمی و دولتی هم کشیده شده و انتقادهای آنها از دولت آذربایجان غیر قابل تحمل شده است. و به این دلیل جوانان دانشجو، گروه "دیازپور" و نمایندگان "کنگره آذربایجانیهای جهان" در اعتراض به سیاستهای ایران در مقابل سفارت ایران در باکو تظاهرات کردند.
تنشها گرچه تاکنون فروکش نکرده، اما خاتین اوغلو میگوید، دو کشور همسایه که بیش از ۶۵۰ کیلومتر مرز آبی و زمینی مشترک دارند، مجبورند مناسبات خود را عادی سازند و همدیگر را تحمل کنند. این تنش به ضرر هر دو کشور است و مقامات تلاش میکنند که آن را به حداقل برسانند.
«یورویژیون بهانه است»
مصطفی ملکان آگاه به مسائل ایران و جمهوری آذربایجان ولی میگوید: «از زمانی که دولت احمدینژاد روی کارآمده، شاهدیم که مناسبات ایران با غرب، با اعراب، ترکیه و همسایگان دیگر تیره شده است. مناسبات تنشآمیز کنونی ایران با جمهوری آذربایجان را هم باید در این چارچوب دید. ضمن اینکه در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان ویژگیهایی هم وجود دارد. از جمله در حالی که ایران آمریکا و اسرائیل را دشمن خود تلقی میکند، مناسبات آذربایجان با این دو کشور بیش از پیش تقویت شده است. یا در حالی که ایران سالهاست تلاش میکند جای پایی در جمهوری آذربایحان داشته باشد، باکو به فعالیت نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی مانند بنیاد مستضعفان که گفته میشود ۱۳۰ شعبه در شهرهای آذربایجان داشت، و یا دفتر تلویزیون سحر در داخل آذربایجان پایان میدهد.»
به گفته آقای ملکان، «برگزاری یوروویژن در باکو بهانه است. مشکل ایران یوروویژن و یا حتی برگزاری رژهی همجنسگرایان که بخشی از مراسم یوروویژن است، نیست. مشکل جمهوری اسلامی با جمهوری آذربایجان ماهیت ایدئولوژیک - سیاسی دارد. حکومت ایران یوروویژن را بهانه قرار داده تا آذربایجان را برای قطع مناسبات با آمریکا و اسرائیل و دست برداشتن از پیگیری سیاستهای سکولار در داخل این جمهوری زیر فشار بگذارد.»
«اقدامات ایران علیه جمهوری آذربایجان این اواخر آنقدر منفی و بهانهجویانه بود که علاوه بر شهروندان آذربایجان، صدای اعتراض مقامهای اداره مسلمانان قفقاز نیز درآمده است و چنانکه شاهد بودیم نمایندگان این نهاد نیز در تجمع اعتراضی مقابل سفارت ایران در باکو شرکت کرده بودند.»
احتمال کاهش تنش در مناسبات دو کشور
به اعتقاد آقای ملکان، «مقامهای جمهوری اسلامی ایران موضع طلبکارانه عجیبی در برابر جمهوری آذربایجان دارند و انتظار دارند که چون مردم جمهوری آذربایجان شیعه هستند، حتما باید از ملاهای ایران تبعیت کنند. در حالی که چنین تصوری از آذربایجان بسیار بهدور از واقعیت است. مردم جمهوری آذربایجان بیش از دو قرن است که از حوزه تمدنی ایرانی - اسلامی جدا شده و از طریق فرهنگ و زبان روسی تحت تأثیر حوزه تمدنی اروپا قرار گرفتهاند. بنابراین اسلام مورد نظر ایران در جمهوری آذربایجان جایی ندارد و نمیتواند داشته باشد. اما گویا چنین واقعیتی برای مقامهای ایرانی قابل قبول وقابل تحمل نیست و همین امر منشاء تنشهاست».
مصطفی ملکان میافزاید، «اما اگر تنشهای سیاسی ایران با جامعه جهانی در ارتباط با برنامهی اتمی این کشور کاهش پیدا کند و بهویژه مناسبات ایران و آمریکا از حالت تنشآمیز کنونی خارج و کمی تعدیل شود، مناسبات ایران و جمهوری آذربایحان نیز تا حدی آرام خواهد گرفت».
به نظر ملکان «دو کشور ایران و آذربایجان دارای نظامهای سیاسی متفاوت، با سیاستهای داخلی و خارجی متفاوت و دوستان و دشمنان متفاوت هستند. این تقاوتها منشا تنش هستند. تا زمانی که تغییر اساسی در سیاستهای خارجی ایران بوجود نیاید و مناسبات ایران با جامعه جهانی در مفهوم واقعی آن عادی نشود، مناسبات ایران و جمهوری آدربایجان نیز عادی نخواهد شد».
گرچه ایران جزو نخستین کشورهایی است که استقلال آذربایجان را به رسمیت شناخت، اما مناسبات دو کشور در ظرف ۲۰ سال گذشته نیز همواره پرتنش بود. تلاشهای دیپلماتیک طرفین برای کاستن این تنشها تابحال نتیجهای نداده است.
انتقاد رئیس پارلمان آذربایجان
اوختای اسداف، رئیس پارلمان جمهوری آذربایجان در ۲ خرداد ۱۳۹۱ ضمن انتقاد از سیاست ایران گفت: «اما رفتار ما منطبق بر اصول و قوانین بینالمللی خواهد بود.»
آزای قلیاف، نماینده دیگر مجلس نیز اظهار داشت: «ایران به جای اینکه مشکلات خود را حل کند، آذربایجان را به عنوان هدف انتخاب کرده است. امروز مسئله نگران کننده این است که رژیم ایران در تبلیغات ضد آذربایجانی خود از آذربایجانیهای مقیم تبریز استفاده میکند.»
قدرت حسن قلیاف، نماینده دیگر پارلمان آذربایجان در رابطه با فراخونده شدن سفیر ایران از باکو گفت:«میگویند سفیر ایران از آذربایجان خارج شده است، در اصل لازم بود که او را اخراج کنیم.»
قصد نفوذ ایران در آذربایجان
راسیم موسیبیگاف، یکی دیگر از نمایندگان پارلمان جمهوری آذربایجان در گفتوگو با بخش فارسی دویچه وله دربارهی انگیزهی واکنشهای تند نمایندگان چنین توضیح میدهد: «در پارلمان عنوان کردیم که در ایران از سوی رژیم تظاهراتی علیه کشورما برپا کردند و ما به این اقدام حکومت ملاها اعتراض کردیم.»
پیروزی هنرمندان آذربایجانی در مسابقات یوروویژن سال پیش آذربایجان را میزبان مسابقاتی کرد که اکنون بهانه تنشی تازه شده است
وی خاطرنشان میکند که ظرف یکسال و نیم عضویت در مجلس آذربایجان بارها
در نشستهای پارلمانی انتقادهایی به سیاستهای ایران شده و این اولین بار
نیست که چنین برخوردهایی میشود. مشکلی که بین دو کشور بوجود آمده
بهنظراین نماینده یوروویژن نیست، بلکه مسئله سیاسی است. وی تاکید میکند:
«ایران درصدد است در سیاستهای کشورما اعمال نفوذ کند و آذربایجان زیر بار
این سیاست نمیرود.»موسی بیگاف دربارهی راه حل مشکلات دو کشور میگوید: « اگر طرف ایرانی ما قبول کند که در امور داخلی ما مداخله نکند و در انتخاب دوستان و دشمنان ما اعمال نفوذ نکند و روابط مشترک متقابل را تقویت کند، عادی شدن مناسبات امکانپذیراست.»
اعتراض نمایندگان مجلس ایران به جمهوری آذربایجان
از سوی دیگر "جامعه روحانیت مبارز"، برخی از مراجع تقلید، امامان جمعه و نمایندگان مجلس هم ضمن متهم ساختن دولت آذربایجان به "دین ستیزی" برگزاری مسابقات موسیقی یوروویژن در باکو را به شدت مورد انتقاد قرار دادند.
حسن کامران عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس گفت: «رژیم آذربایجان یک رژیم لائیک است و این اقدام خود به نوعی ترویج رفتار ضددینی و ضداخلاقی است.»
کاظم جلالی، نماینده دیگر مجلس شورای اسلامی نیز در گفتوگو با فارس اظهار داشت: «متاسفانه دولت باکو توجهی به اثرات مخرب برنامه ضد فرهنگی یوروویژن نداشته و تنها به دنبال خوشخدمتی برای غرب است.»
حجت الاسلام صدیقی خطیب نمازجمعه تهران هم ضمن انتقاد از دولت آذربایجان گفت : « مسجدها در این کشور تخریب میشود و مدافعین حجاب را دستگیر میکنند و هر نوع حرکت اسلامی در سانسور کامل قرار میگیرد، اما رفت و آمدهای مسئولان اسرائیلی در آن کشور به چشم میخورد.»
بعد از یوروویژن چه خواهد شد؟
دالغا خاتین اوغلو مدیر سرویس اخبار ایران در خبرگزاری ترند نیوز دلیل تنش کنونی میان دو کشور را برگزاری مسابقه یوروویژن در باکو میداند.
وی همچنین توضیح میدهد: «اما ناخرسندی مقامهای آذربایجان بیشترازاین جهت است که سخنان تند روحانیان و رسانهها به مقامهای رسمی و دولتی هم کشیده شده و انتقادهای آنها از دولت آذربایجان غیر قابل تحمل شده است. و به این دلیل جوانان دانشجو، گروه "دیازپور" و نمایندگان "کنگره آذربایجانیهای جهان" در اعتراض به سیاستهای ایران در مقابل سفارت ایران در باکو تظاهرات کردند.
تنشها گرچه تاکنون فروکش نکرده، اما خاتین اوغلو میگوید، دو کشور همسایه که بیش از ۶۵۰ کیلومتر مرز آبی و زمینی مشترک دارند، مجبورند مناسبات خود را عادی سازند و همدیگر را تحمل کنند. این تنش به ضرر هر دو کشور است و مقامات تلاش میکنند که آن را به حداقل برسانند.
«یورویژیون بهانه است»
مصطفی ملکان آگاه به مسائل ایران و جمهوری آذربایجان ولی میگوید: «از زمانی که دولت احمدینژاد روی کارآمده، شاهدیم که مناسبات ایران با غرب، با اعراب، ترکیه و همسایگان دیگر تیره شده است. مناسبات تنشآمیز کنونی ایران با جمهوری آذربایجان را هم باید در این چارچوب دید. ضمن اینکه در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان ویژگیهایی هم وجود دارد. از جمله در حالی که ایران آمریکا و اسرائیل را دشمن خود تلقی میکند، مناسبات آذربایجان با این دو کشور بیش از پیش تقویت شده است. یا در حالی که ایران سالهاست تلاش میکند جای پایی در جمهوری آذربایحان داشته باشد، باکو به فعالیت نهادهای وابسته به جمهوری اسلامی مانند بنیاد مستضعفان که گفته میشود ۱۳۰ شعبه در شهرهای آذربایجان داشت، و یا دفتر تلویزیون سحر در داخل آذربایجان پایان میدهد.»
به گفته آقای ملکان، «برگزاری یوروویژن در باکو بهانه است. مشکل ایران یوروویژن و یا حتی برگزاری رژهی همجنسگرایان که بخشی از مراسم یوروویژن است، نیست. مشکل جمهوری اسلامی با جمهوری آذربایجان ماهیت ایدئولوژیک - سیاسی دارد. حکومت ایران یوروویژن را بهانه قرار داده تا آذربایجان را برای قطع مناسبات با آمریکا و اسرائیل و دست برداشتن از پیگیری سیاستهای سکولار در داخل این جمهوری زیر فشار بگذارد.»
«اقدامات ایران علیه جمهوری آذربایجان این اواخر آنقدر منفی و بهانهجویانه بود که علاوه بر شهروندان آذربایجان، صدای اعتراض مقامهای اداره مسلمانان قفقاز نیز درآمده است و چنانکه شاهد بودیم نمایندگان این نهاد نیز در تجمع اعتراضی مقابل سفارت ایران در باکو شرکت کرده بودند.»
احتمال کاهش تنش در مناسبات دو کشور
به اعتقاد آقای ملکان، «مقامهای جمهوری اسلامی ایران موضع طلبکارانه عجیبی در برابر جمهوری آذربایجان دارند و انتظار دارند که چون مردم جمهوری آذربایجان شیعه هستند، حتما باید از ملاهای ایران تبعیت کنند. در حالی که چنین تصوری از آذربایجان بسیار بهدور از واقعیت است. مردم جمهوری آذربایجان بیش از دو قرن است که از حوزه تمدنی ایرانی - اسلامی جدا شده و از طریق فرهنگ و زبان روسی تحت تأثیر حوزه تمدنی اروپا قرار گرفتهاند. بنابراین اسلام مورد نظر ایران در جمهوری آذربایجان جایی ندارد و نمیتواند داشته باشد. اما گویا چنین واقعیتی برای مقامهای ایرانی قابل قبول وقابل تحمل نیست و همین امر منشاء تنشهاست».
مصطفی ملکان میافزاید، «اما اگر تنشهای سیاسی ایران با جامعه جهانی در ارتباط با برنامهی اتمی این کشور کاهش پیدا کند و بهویژه مناسبات ایران و آمریکا از حالت تنشآمیز کنونی خارج و کمی تعدیل شود، مناسبات ایران و جمهوری آذربایحان نیز تا حدی آرام خواهد گرفت».
به نظر ملکان «دو کشور ایران و آذربایجان دارای نظامهای سیاسی متفاوت، با سیاستهای داخلی و خارجی متفاوت و دوستان و دشمنان متفاوت هستند. این تقاوتها منشا تنش هستند. تا زمانی که تغییر اساسی در سیاستهای خارجی ایران بوجود نیاید و مناسبات ایران با جامعه جهانی در مفهوم واقعی آن عادی نشود، مناسبات ایران و جمهوری آدربایجان نیز عادی نخواهد شد».
ادامه مذاکرات ایران و ۱+۵ در روز پنجشنبه؛ «درخواست برای توقف غنیسازی ۲۰ درصدی»
هیات مذاکرهکننده اتمی ایران و گروه ۱+۵ روز چهارشنبه دور نخست مذاکرات
خود را در بغداد به پایان رساندند و به گفته دیپلماتها و خبرگزاریها،
روز پنجشنبه گفتوگوها ادامه خواهد یافت.
در روز چهارشنبه، گروه ۱+۵ و ایران هرکدام بسته پیشنهادی خود را ارائه کردند. به گفته منابع دیپلماتیک، از جمله خواستهای گروه ۱+۵ توقف غنیسازی ۲۰ درصدی است.
در همین روز مایکل مان سخنگوی کاترین اشتون به رادیو فردا گفت که نگرانی ۵+۱ در مورد غنیسازی ۲۰ درصدی در بسته پیشنهادی این گروه گنجانده شده است.
مایکل مان همچنین در گفتوگو با پرس تیوی اظهار داشت که انتظار نمیرود دو طرف بتوانند در بغداد به توافق نهایی دست یابند و رسیدن به این توافق در روندی تدریجی حاصل خواهد شد.
بر اساس گزارش های منتشره، دو طرف هنوز نتوانستهاند به توافق مشخصی دست یابند.
تحریمها
خبرگزاری رویترز گزارش داده که از جمله اختلافها بر سر وضعیت تحریمها است و اینکه چه هنگام و طی چه روندی باید این تحریمها لغو شوند.
در همین زمینه ایرنا گزارش داده است، یكی از اعضای هیات آمریكایی اعلام كرده كه واشینگتن همچنان به دنبال اعمال تحریمهای یكجانبه خود است اما طرف روس گفته است كه با این تحریمها مخالف است.
از سوی دیگر علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، در یک کنفرانس خبری در تهران تحریمهای یکجانبه آمریکا را عاملی مخرب در رسیدن به توافق دانست و درباره نشست بغداد اظهار داشت: «آنها بايد سياستی را در پيش بگيرند كه نشان از حسن نيت در جهت حل اين موضوع داشته باشد. البته ما در مجموع خوشبين هستيم و نظراتی كه ارائه شده است گويای اين است كه طرف مقابل هم علاقمند است نشست بغداد نشست موفقيتآميزی باشد اميدواری ظرف دو سه روز آينده اخبار خوبی از نشست بغداد بشنويم.»
خوش بینی روسیه
در مسکو، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز در همین روز ابراز امیدواری کرد که مذاکرات به نتیجه برسد. وزیر خارجه روسیه گفت که این برداشت وجود دارد که ایران این بار برای رسیدن به نتیجه آمده است.
ایرنا گزارش داده است که مذاکرات در روز پنجشنبه دنبال خواهد شد و یک منبع دیپلماتیک نیز در گفتوگو با رویترز این خبر را تایید کرده است.
پس از پایان مذاکرات ۳ ساعته بغداد سعید جلیلی، سرتیم مذاکرهکنندگان ایرانی با کاترین اشتون، نماینده گروه ۱+۵ پس از مذاکرات دیدار داشت.
به گزارش ایرنا، هلگا اشمیت، معاون كاترین اشتون، هم پس از گفتوگو با علی باقری معاون جلیلی، با نمایندگان ۱+۵ دیدار کرد تا دیدگاههای باقری را در مورد بسته پیشنهادی ۱+۵ به آنها منتقل كند.
یک دیپلمات غربی به رویترز گفته است که گفتوگوهای روز چهارشنبه، مفصل و جدی بوده است.
یک دیپلمات دیگر به این خبرگزاری گفته است که پس از اینکه بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ ارائه شد، ایران بحث را به دیگر موضوعات گسترش داد که از نظر این گروه موضوعات محوری نبودند.
به گفته یک دیپلمات غربی مسئله غنیسازی ۲۰ درصدی موضوع محوری است که باید به آن پرداخته شود.
واکنش آمریکا
در واشینگتن ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، گفت که در بسته پیشنهادی غرب گامهای متقابلی پیشبینی شده که در صورت اقدام عملی ایران به اجرا درخواهد آمد.
خبرگزاری فرانسه گزارش داده که گفته میشود برای شیرین کردن بسته پیشنهادی، به تهران وعده داده شده که تحریمهای تازهای وضع نخواهد شد و ممنوعیت فروش برخی از قطعات هواپیما لغو خواهد شد. همچنین این امکان وجود دارد که اتحادیه اروپا تحریمهای خود در مورد بیمه کشتیهای ایرانی را لغو کند.
برپایه این گزارش ۵+۱ به ایران همچنین پیشنهاد داده که اورانیوم غنیشده خود را به بیرون از کشور منتقل کند و در ازای آن برای رآکتور تهران سوخت دریافت کند.
در روز چهارشنبه، گروه ۱+۵ و ایران هرکدام بسته پیشنهادی خود را ارائه کردند. به گفته منابع دیپلماتیک، از جمله خواستهای گروه ۱+۵ توقف غنیسازی ۲۰ درصدی است.
در همین روز مایکل مان سخنگوی کاترین اشتون به رادیو فردا گفت که نگرانی ۵+۱ در مورد غنیسازی ۲۰ درصدی در بسته پیشنهادی این گروه گنجانده شده است.
مایکل مان همچنین در گفتوگو با پرس تیوی اظهار داشت که انتظار نمیرود دو طرف بتوانند در بغداد به توافق نهایی دست یابند و رسیدن به این توافق در روندی تدریجی حاصل خواهد شد.
بر اساس گزارش های منتشره، دو طرف هنوز نتوانستهاند به توافق مشخصی دست یابند.
تحریمها
خبرگزاری رویترز گزارش داده که از جمله اختلافها بر سر وضعیت تحریمها است و اینکه چه هنگام و طی چه روندی باید این تحریمها لغو شوند.
در همین زمینه ایرنا گزارش داده است، یكی از اعضای هیات آمریكایی اعلام كرده كه واشینگتن همچنان به دنبال اعمال تحریمهای یكجانبه خود است اما طرف روس گفته است كه با این تحریمها مخالف است.
از سوی دیگر علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، در یک کنفرانس خبری در تهران تحریمهای یکجانبه آمریکا را عاملی مخرب در رسیدن به توافق دانست و درباره نشست بغداد اظهار داشت: «آنها بايد سياستی را در پيش بگيرند كه نشان از حسن نيت در جهت حل اين موضوع داشته باشد. البته ما در مجموع خوشبين هستيم و نظراتی كه ارائه شده است گويای اين است كه طرف مقابل هم علاقمند است نشست بغداد نشست موفقيتآميزی باشد اميدواری ظرف دو سه روز آينده اخبار خوبی از نشست بغداد بشنويم.»
خوش بینی روسیه
در مسکو، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه نیز در همین روز ابراز امیدواری کرد که مذاکرات به نتیجه برسد. وزیر خارجه روسیه گفت که این برداشت وجود دارد که ایران این بار برای رسیدن به نتیجه آمده است.
ایرنا گزارش داده است که مذاکرات در روز پنجشنبه دنبال خواهد شد و یک منبع دیپلماتیک نیز در گفتوگو با رویترز این خبر را تایید کرده است.
پس از پایان مذاکرات ۳ ساعته بغداد سعید جلیلی، سرتیم مذاکرهکنندگان ایرانی با کاترین اشتون، نماینده گروه ۱+۵ پس از مذاکرات دیدار داشت.
به گزارش ایرنا، هلگا اشمیت، معاون كاترین اشتون، هم پس از گفتوگو با علی باقری معاون جلیلی، با نمایندگان ۱+۵ دیدار کرد تا دیدگاههای باقری را در مورد بسته پیشنهادی ۱+۵ به آنها منتقل كند.
یک دیپلمات غربی به رویترز گفته است که گفتوگوهای روز چهارشنبه، مفصل و جدی بوده است.
یک دیپلمات دیگر به این خبرگزاری گفته است که پس از اینکه بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ ارائه شد، ایران بحث را به دیگر موضوعات گسترش داد که از نظر این گروه موضوعات محوری نبودند.
به گفته یک دیپلمات غربی مسئله غنیسازی ۲۰ درصدی موضوع محوری است که باید به آن پرداخته شود.
واکنش آمریکا
در واشینگتن ویکتوریا نولند، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، گفت که در بسته پیشنهادی غرب گامهای متقابلی پیشبینی شده که در صورت اقدام عملی ایران به اجرا درخواهد آمد.
خبرگزاری فرانسه گزارش داده که گفته میشود برای شیرین کردن بسته پیشنهادی، به تهران وعده داده شده که تحریمهای تازهای وضع نخواهد شد و ممنوعیت فروش برخی از قطعات هواپیما لغو خواهد شد. همچنین این امکان وجود دارد که اتحادیه اروپا تحریمهای خود در مورد بیمه کشتیهای ایرانی را لغو کند.
برپایه این گزارش ۵+۱ به ایران همچنین پیشنهاد داده که اورانیوم غنیشده خود را به بیرون از کشور منتقل کند و در ازای آن برای رآکتور تهران سوخت دریافت کند.
هند و پاکستان بجای ایران با ترکمنستان توافقنامه گازی امضا کردند
ترکمنستان روز چهارشنبه، ۴ خرداد، قرارداد فروش گاز از طریق خط لوله
ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند موسوم به خط لوله «تاپی» را با شرکت
«استیت گس سیستمز» پاکستان و شرکت دولتی «جِیل» هند امضا کرد.
این خط لوله رقیب خط لوله گازی «صلح» است که دو دهه است مذاکرات احداث آن ادامه داشته و قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند انتقال دهد.
افغانستان نیز که از بابت ترانزیت گاز و استفاده از خاک این کشور برای حمل گاز ترکمنستان به پاکستان و هند منافع اقتصادی دارد، قرار است مقداری اندکی نیز از گاز ترانزیتی از طریق خط لوله «تاپی» را بخرد و در این زمینه قرارداد خرید گاز جداگانهای با ترکمنستان خواهد بست.
روز چهارشنبه، نمایندهای از افغانستان نیز در جلسه امضای توافقنامه فروش گاز حضور داشت و تفاهمنامهای در این زمینه امضا کرده است.
در جلسه امضای این قرارداد نمایندگان بانک توسعه آسیا که قرار است هزینه بخشی از این پروژه را بر عهده بگیرد، حضور داشتند.
خط لوله ۱۷۳۵ کیلومتری «تاپی» که هزینه آن هفت میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار برآورد شده است، قرار است مجموعا سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان را به کشورهای افغانستان، پاکستان و هند منتقل کند.
چهار کشور قرارداد اولیه احداث خط لوله تاپی را در سال ۲۰۱۰ امضا کرده بودند، اما مذاکرات پیرامون قرارداد فروش گاز و قیمت گاز ادامه داشت. آمریکا به دفعات حمایت خود از ین پروژه گازی اعلام کرده است و مذاکرات گستردهای در طول سالهای گذشته با پاکستان و هند برای منصرف کردن آنها از خرید گاز ایران داشته است.
هند قبلا انصراف خود از پروژه خط لوله صلح را اعلام کرد، اما مقامات پاکستان هنوز نظر قطعی خود را درباره خرید یا انصراف از گاز ایران اعلام نکردهاند.
آذرماه سال گذشته پایگاه خبری پاکستان، تریبون، گزارش داد که عاصم حسین، وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان، اعلام کرده است که این کشور خواستار کاهش ۱۰ درصدی قیمت صادراتی گاز ایران به این کشور است.
وزیر نفت پاکستان گفته است که این کشور در سال ۲۰۱۳ و یک سال قبل از اجرایی شدن پروژه خط لوله گاز ایران – پاکستان در دسامبر ۲۰۱۴، در مورد قیمت گاز وارداتی از ایران تحت این پروژه مجددا مذاکره خواهد کرد، چرا که قیمت پیشنهادی ترکمنستان به پاکستان پایینتر از قیمت گاز ایران بوده است.
ترکمنستان با استقبال از فروش گاز به کشورهای جنوبی و متنوع کردن مسیر صادرات گاز خود، اظهار امیدواری کرده است که پروژه تاپی چشم انداز خوبی داشته باشد. این کشور هم اکنون به روسیه، چین و ایران گاز صادر میکند و تنوع صادرات گاز، اهمیت استراتژیک منابع هیدروکربورن این کشور را افزایش خواهد داد.
این خط لوله رقیب خط لوله گازی «صلح» است که دو دهه است مذاکرات احداث آن ادامه داشته و قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند انتقال دهد.
افغانستان نیز که از بابت ترانزیت گاز و استفاده از خاک این کشور برای حمل گاز ترکمنستان به پاکستان و هند منافع اقتصادی دارد، قرار است مقداری اندکی نیز از گاز ترانزیتی از طریق خط لوله «تاپی» را بخرد و در این زمینه قرارداد خرید گاز جداگانهای با ترکمنستان خواهد بست.
روز چهارشنبه، نمایندهای از افغانستان نیز در جلسه امضای توافقنامه فروش گاز حضور داشت و تفاهمنامهای در این زمینه امضا کرده است.
در جلسه امضای این قرارداد نمایندگان بانک توسعه آسیا که قرار است هزینه بخشی از این پروژه را بر عهده بگیرد، حضور داشتند.
خط لوله ۱۷۳۵ کیلومتری «تاپی» که هزینه آن هفت میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار برآورد شده است، قرار است مجموعا سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز ترکمنستان را به کشورهای افغانستان، پاکستان و هند منتقل کند.
چهار کشور قرارداد اولیه احداث خط لوله تاپی را در سال ۲۰۱۰ امضا کرده بودند، اما مذاکرات پیرامون قرارداد فروش گاز و قیمت گاز ادامه داشت. آمریکا به دفعات حمایت خود از ین پروژه گازی اعلام کرده است و مذاکرات گستردهای در طول سالهای گذشته با پاکستان و هند برای منصرف کردن آنها از خرید گاز ایران داشته است.
هند قبلا انصراف خود از پروژه خط لوله صلح را اعلام کرد، اما مقامات پاکستان هنوز نظر قطعی خود را درباره خرید یا انصراف از گاز ایران اعلام نکردهاند.
آذرماه سال گذشته پایگاه خبری پاکستان، تریبون، گزارش داد که عاصم حسین، وزیر نفت و منابع طبیعی پاکستان، اعلام کرده است که این کشور خواستار کاهش ۱۰ درصدی قیمت صادراتی گاز ایران به این کشور است.
وزیر نفت پاکستان گفته است که این کشور در سال ۲۰۱۳ و یک سال قبل از اجرایی شدن پروژه خط لوله گاز ایران – پاکستان در دسامبر ۲۰۱۴، در مورد قیمت گاز وارداتی از ایران تحت این پروژه مجددا مذاکره خواهد کرد، چرا که قیمت پیشنهادی ترکمنستان به پاکستان پایینتر از قیمت گاز ایران بوده است.
ترکمنستان با استقبال از فروش گاز به کشورهای جنوبی و متنوع کردن مسیر صادرات گاز خود، اظهار امیدواری کرده است که پروژه تاپی چشم انداز خوبی داشته باشد. این کشور هم اکنون به روسیه، چین و ایران گاز صادر میکند و تنوع صادرات گاز، اهمیت استراتژیک منابع هیدروکربورن این کشور را افزایش خواهد داد.
صفهای طولانی برای انتخاب نخستین رئیس جمهور مصر پس از مبارک
مصریها برای انتخاب نخستین رئیس جمهور خود پس از سرنگونی نظام محمد حسنی مبارک، چهارشنبه ۳ خرداد ماه به پای صندوقهای رای رفتند.
در این انتخابات، ۱۳ نامزد تایید صلاحیت شدند که یکی از آنها هفته گذشته انصراف داد.
در غیاب نظر سنجیهای قابل اعتماد، مشخص نیست کدامیک از نامزدها بخت بیشتری برای پیروزی در انتخابات دارد.
شخصیتهای اسلامگرا، لیبرال، سوسیالیست و مسئولینی از نظام مبارک، در میان نامزدها به چشم میخورند.
انتخابات ریاست جمهوری مصر، قسمتی مهم از سریال انقلاب مصر است که در جریان آن حدود ۸۵۰ نفر کشته و بیش از ۶هزار نفر زخمی شدند.
اسلامگرایان موفق شدهاند بیشتر کرسیهای پارلمان مصر را در انتخابات پارلمانی حدود ۵ ماه پیش، از آن خود کنند.
هرکس در انتخابات ریاست جمهوری مصر پیروز شود، با چالشی سخت در مسیر بازگرداندن رونق به اقتصاد کشور مواجه خواهد شد. او همچنین ناچار خواهد بود با نظامیان که خواهان ادامه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود هستند، تعامل کند.
شورای عالی نیروهای مسلح از زمان سرنگونی نظام حسنی مبارک، اداره موقت مصر را در دست گرفته است. این شورا قول داده است که اول ژوئیه قدرت را به رئیس جمهور غیر نظامی منتخب تحویل دهد.
انتخابات ریاست جمهوری مصر در حالی برگزار میشود که هنوز اختیارات و مسئولیتهای رئیس جمهور، نخست وزیر، پارلمان، قوه قضائیه و ارتش مشخص نیست؛ چراکه اختلافها میان جریانهای سیاسی بر سر تشکیل هیات تدوین قانون اساسی، مانع از تشکیل این هیات شده است.
رای گیری برای انتخابات ریاست جمهوری مصر دو روز به طول میانجامد. مصر با ۸۲ میلیون شهروند، پر جمعیتترین کشور عربی است. حدود ۵۱ میلیون نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات هستند. ۱۳ هزار حوزه رایگیری پیشبینی شده که حدود ۱۴ هزار قاضی در آنها بر روند رایگیری نظارت میکنند.
قرار است نتیجه مرحله اول انتخابات مصر سه شنبه ۹ خردادماه اعلام شود. برپایه جدول زمانبندی، قرار است مرحله دوم انتخابات ۲۷ و ۲۸ خرداد برگزار شود و یکم تیر رئیس جمهور جدید مصر معرفی شود.
گزارشها حاکی از آن است که برخی از رایدهندگان در حالی به سمت مراکز رایگیری میرفتند که صندلی همراه خود میبردند. آنها انتظار دارند که مجبور به ساعتها انتظار در صفهای رای شوند.
تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مصر سه هفته به طول انجامید و در جریان آن، مصریها با دیدگاههای نامزدها آشنا شدند.
برجستهترین نامزدها
به نظر میرسد رقابت اصلی در انتخابات ریاست جمهوری، میان پنج نامزد باشد. انتظار میرود رئیس جمهور مصر یکی از این پنج نفر باشد:
۱- عمرو موسی دبیرکل پیشین اتحادیه عرب نامزدی است که در برخی از نظر سنجیها، بخت بیشتری برای پیروزی دارد. موسی ۱۰ سال پیش وزیر امور خارجه مصر در زمان حسنی مبارک بود. او اما در زمان انقلاب مصر، با معترضان همراهی کرد و خواستار برقراری دموکراسی در کشور شد.
۲- محمد مرسی نامزد گروه اسلامگرای اخوانالمسلمین مصر است. او نامزد اصلی این گروه اسلامگرا نبود اما پس از رد صلاحیت نامزد اصلی به دلیل محکومیت قضاییای که داشت، او به عنوان نامزد این گروه معرفی شد. گروه اخوان المسلمین بزرگترین فراکسیون پارلمان مصر را در دست دارد.
۳- عبدالمنعم ابو الفتوح نامزد اسلامگرایی است که از گروه اخوان المسلمین جدا شده است. او پس از آنکه گروه اخوان المسلمین پس از انتخابات مصر اعلام کرد در انتخابات مختلف شرکت مستقیم نخواهد داشت، از این گروه جدا شد. با وجود اینکه ابو الفتوح به اعتدال مشهور است، اما سلفیها حمایت خود را از او اعلام کردند. او در انتخابات سه روز پیش ریاست جمهوری مصر در حوزههای خارج از کشور، بیشترین آرا را از آن خود کرده است.
۴- احمد شفیق آخرین نخست وزیر دولت حسنی مبارک است. او در دوره انقلاب مصر و برای آرام کردن اعتراضها، به عنوان نخست وزیر برگزیده شد. با این وجود او به عنوان نامزد ثبت نام کرد. این اقدام اعتراض بسیاری از نیروهای انقلاب مصر را در پی داشت. پارلمان مصر هم قانونی برای محرومیت چهرههای شاخص نظام مبارک از نامزدی در انتخابات تصویب کرد اما کمیسیون عالی انتخابات، این قانون را نپذیرفت.
۵- حمدین صباحی نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری مصر است. او از ناصریها یعنی وفاداران به جمال عبد الناصر رئیس جمهور اسبق مصر به شمار میآید. صباحی از حمایت نیروهای چپگرا برخوردار است. او با گروههای فلسطینی و لبنانی از جمله حماس و حزب الله، ارتباط نزدیکی دارد.
در این انتخابات، ۱۳ نامزد تایید صلاحیت شدند که یکی از آنها هفته گذشته انصراف داد.
در غیاب نظر سنجیهای قابل اعتماد، مشخص نیست کدامیک از نامزدها بخت بیشتری برای پیروزی در انتخابات دارد.
شخصیتهای اسلامگرا، لیبرال، سوسیالیست و مسئولینی از نظام مبارک، در میان نامزدها به چشم میخورند.
انتخابات ریاست جمهوری مصر، قسمتی مهم از سریال انقلاب مصر است که در جریان آن حدود ۸۵۰ نفر کشته و بیش از ۶هزار نفر زخمی شدند.
اسلامگرایان موفق شدهاند بیشتر کرسیهای پارلمان مصر را در انتخابات پارلمانی حدود ۵ ماه پیش، از آن خود کنند.
هرکس در انتخابات ریاست جمهوری مصر پیروز شود، با چالشی سخت در مسیر بازگرداندن رونق به اقتصاد کشور مواجه خواهد شد. او همچنین ناچار خواهد بود با نظامیان که خواهان ادامه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود هستند، تعامل کند.
شورای عالی نیروهای مسلح از زمان سرنگونی نظام حسنی مبارک، اداره موقت مصر را در دست گرفته است. این شورا قول داده است که اول ژوئیه قدرت را به رئیس جمهور غیر نظامی منتخب تحویل دهد.
انتخابات ریاست جمهوری مصر در حالی برگزار میشود که هنوز اختیارات و مسئولیتهای رئیس جمهور، نخست وزیر، پارلمان، قوه قضائیه و ارتش مشخص نیست؛ چراکه اختلافها میان جریانهای سیاسی بر سر تشکیل هیات تدوین قانون اساسی، مانع از تشکیل این هیات شده است.
رای گیری برای انتخابات ریاست جمهوری مصر دو روز به طول میانجامد. مصر با ۸۲ میلیون شهروند، پر جمعیتترین کشور عربی است. حدود ۵۱ میلیون نفر واجد شرایط شرکت در انتخابات هستند. ۱۳ هزار حوزه رایگیری پیشبینی شده که حدود ۱۴ هزار قاضی در آنها بر روند رایگیری نظارت میکنند.
قرار است نتیجه مرحله اول انتخابات مصر سه شنبه ۹ خردادماه اعلام شود. برپایه جدول زمانبندی، قرار است مرحله دوم انتخابات ۲۷ و ۲۸ خرداد برگزار شود و یکم تیر رئیس جمهور جدید مصر معرفی شود.
گزارشها حاکی از آن است که برخی از رایدهندگان در حالی به سمت مراکز رایگیری میرفتند که صندلی همراه خود میبردند. آنها انتظار دارند که مجبور به ساعتها انتظار در صفهای رای شوند.
تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری مصر سه هفته به طول انجامید و در جریان آن، مصریها با دیدگاههای نامزدها آشنا شدند.
برجستهترین نامزدها
به نظر میرسد رقابت اصلی در انتخابات ریاست جمهوری، میان پنج نامزد باشد. انتظار میرود رئیس جمهور مصر یکی از این پنج نفر باشد:
۱- عمرو موسی دبیرکل پیشین اتحادیه عرب نامزدی است که در برخی از نظر سنجیها، بخت بیشتری برای پیروزی دارد. موسی ۱۰ سال پیش وزیر امور خارجه مصر در زمان حسنی مبارک بود. او اما در زمان انقلاب مصر، با معترضان همراهی کرد و خواستار برقراری دموکراسی در کشور شد.
۲- محمد مرسی نامزد گروه اسلامگرای اخوانالمسلمین مصر است. او نامزد اصلی این گروه اسلامگرا نبود اما پس از رد صلاحیت نامزد اصلی به دلیل محکومیت قضاییای که داشت، او به عنوان نامزد این گروه معرفی شد. گروه اخوان المسلمین بزرگترین فراکسیون پارلمان مصر را در دست دارد.
۳- عبدالمنعم ابو الفتوح نامزد اسلامگرایی است که از گروه اخوان المسلمین جدا شده است. او پس از آنکه گروه اخوان المسلمین پس از انتخابات مصر اعلام کرد در انتخابات مختلف شرکت مستقیم نخواهد داشت، از این گروه جدا شد. با وجود اینکه ابو الفتوح به اعتدال مشهور است، اما سلفیها حمایت خود را از او اعلام کردند. او در انتخابات سه روز پیش ریاست جمهوری مصر در حوزههای خارج از کشور، بیشترین آرا را از آن خود کرده است.
۴- احمد شفیق آخرین نخست وزیر دولت حسنی مبارک است. او در دوره انقلاب مصر و برای آرام کردن اعتراضها، به عنوان نخست وزیر برگزیده شد. با این وجود او به عنوان نامزد ثبت نام کرد. این اقدام اعتراض بسیاری از نیروهای انقلاب مصر را در پی داشت. پارلمان مصر هم قانونی برای محرومیت چهرههای شاخص نظام مبارک از نامزدی در انتخابات تصویب کرد اما کمیسیون عالی انتخابات، این قانون را نپذیرفت.
۵- حمدین صباحی نامزد سوسیالیست انتخابات ریاست جمهوری مصر است. او از ناصریها یعنی وفاداران به جمال عبد الناصر رئیس جمهور اسبق مصر به شمار میآید. صباحی از حمایت نیروهای چپگرا برخوردار است. او با گروههای فلسطینی و لبنانی از جمله حماس و حزب الله، ارتباط نزدیکی دارد.
بریتانیا: به رهبران ناقض حقوق بشر اجازه حضور در المپیک نمیدهیم
یک مقام دولتی بریتانیا در مورد دعوت و حضور رهبران سیاسی در جریان مراسم
المپیک لندن گفت رهبران سیاسی که مرتکب نقض حقوق بشر شده باشند، اجازه
حضور در لندن را نخواهند داشت و ورود آنها به بریتانیا ممنوع خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، جرمی براون مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا در پاسخ به پرسش نمایندهای از حزب کارگر در مجلس عوام این کشور گفت: «اگر مدرک معتبر و مستقل و قابل استنادی باشد که ارتکاب نقض حقوق بشر یک شخص را نشان دهد، به طور معمول به چنین شخصی اجازه ورود به خاک بریتانیا نمیدهیم.»
وی حاضر به اشاره به نام و یا جزییات بیشتر شخص یا اشخاص نشد اما گفت هرکسی که در فهرست ممنوعه اتحادیه اروپا یا سازمان ملل باشد، از نظر ما هم ورود او هم با ممنوعیت روبرو خواهد بود.
بشار اسد، رییس جمهوری سوریه به دلیل سرکوب خشونت بار مردم و نقض گسترده حقوق بشر در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد. دادگاه کیفری بین المللی هم حکم جلب رییس جمهوری سودان به اتهام نسل کشی را صادر کرده است.
موضع دولت بریتانیا در مورد سفر رهبران کشورها به المپیک لندن پس از آن صورت میگیرد که محمود احمدینژاد گفته بود میخواهد به المپیک برود، «ولی با حضور من مشکل دارند.»
سفر رییس جمهوری ایران در فهرست ممنوعیت تردد سازمان ملل و یا اتحادیه اروپا نیست.
دنیس مک شین نماینده حزب کارگر در پارلمان که در مورد سفر رهبران ناقضان حقوق بشر سوال خود را مطرح کرده بود، از دولت بریتانیا درخواست کرده اجازه حضور به ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه و همچنین پادشاه بحرین را به مراسم المپیک ندهد.
رییس جمهوری روسیه و پادشاه بحرین هم در فهرست تحریمهای سازمان ملل یا اتحادیه اروپا نیستند.
محمود احمدینژاد ۲۸ ارديبهشتماه، در مراسم تجليل از قهرمانان ورزشی سال ۹۰ گفت: «متأسفانه آنها با حضور من مشکل دارند و گرنه من دوست دارم که در المپيک حاضر شوم و جوانان عزيز را تشويق کنم.»
آقای احمدی نژاد توضيح بيشتری درباره مشکل پيش روی وی برای حضور در المپيک لندن نداد ولی از زمان حمله دانشجويان بسيجی به سفارت بريتانيا در تهران در آذرماه سال ۹۰ مناسبات ميان تهران و لندن با تنش زيادی روبرو شده است.
به دنبال اين حمله، بريتانيا تمام کادر ديپلماتيک خود را از ايران خارج کرد و از ديپلماتهای ايرانی خواست تا خاک اين کشور را ترک کنند.
محمود احمدینژاد در حالی از تمايلش به حضور در مراسم المپيک خبر داد که ۲۵ ارديبهشتماه محمد عباسی، وزير ورزش و جوانان گفته بود که محمود احمدینژاد به المپيک لندن نخواهد رفت.
اين اظهار نظر پس از آن صورت گرفت که برخی از وبسايتهای خبری ايران اعلام کردند که بريتانيا قصد دارد از کسانی که به قصد شرکت در المپيک به لندن میآيند، حتی مسئولان سياسی کشورها، انگشتنگاری کند.
وزير ورزش و جوانان ايران پيشتر ضمن ابراز بیاطلاعی از اين تصميم بريتانيا گفت: «البته رييس جمهوری کشورمان نيز تصميمی برای حضور در المپيک ۲۰۱۲ لندن ندارد.»
اين در حالی است که تلويزيون انگليسی زبان پرستیوی وابسته به راديو و تلويزيون دولتی ايران روز ۱۲ ارديبهشتماه گزارش داده بود که محمود احمدینژاد و وزير ورزش ايران پس از آن که متوجه شدند که لندن قصد دارد از «ورزشکاران و مربيان انگشتنگاری و اسکن چهره» به عمل بياورد، گفتهاند که در اين مسابقات حضور نخواهند يافت.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، جرمی براون مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا در پاسخ به پرسش نمایندهای از حزب کارگر در مجلس عوام این کشور گفت: «اگر مدرک معتبر و مستقل و قابل استنادی باشد که ارتکاب نقض حقوق بشر یک شخص را نشان دهد، به طور معمول به چنین شخصی اجازه ورود به خاک بریتانیا نمیدهیم.»
وی حاضر به اشاره به نام و یا جزییات بیشتر شخص یا اشخاص نشد اما گفت هرکسی که در فهرست ممنوعه اتحادیه اروپا یا سازمان ملل باشد، از نظر ما هم ورود او هم با ممنوعیت روبرو خواهد بود.
بشار اسد، رییس جمهوری سوریه به دلیل سرکوب خشونت بار مردم و نقض گسترده حقوق بشر در فهرست تحریمهای سازمان ملل قرار دارد. دادگاه کیفری بین المللی هم حکم جلب رییس جمهوری سودان به اتهام نسل کشی را صادر کرده است.
موضع دولت بریتانیا در مورد سفر رهبران کشورها به المپیک لندن پس از آن صورت میگیرد که محمود احمدینژاد گفته بود میخواهد به المپیک برود، «ولی با حضور من مشکل دارند.»
سفر رییس جمهوری ایران در فهرست ممنوعیت تردد سازمان ملل و یا اتحادیه اروپا نیست.
دنیس مک شین نماینده حزب کارگر در پارلمان که در مورد سفر رهبران ناقضان حقوق بشر سوال خود را مطرح کرده بود، از دولت بریتانیا درخواست کرده اجازه حضور به ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه و همچنین پادشاه بحرین را به مراسم المپیک ندهد.
رییس جمهوری روسیه و پادشاه بحرین هم در فهرست تحریمهای سازمان ملل یا اتحادیه اروپا نیستند.
محمود احمدینژاد ۲۸ ارديبهشتماه، در مراسم تجليل از قهرمانان ورزشی سال ۹۰ گفت: «متأسفانه آنها با حضور من مشکل دارند و گرنه من دوست دارم که در المپيک حاضر شوم و جوانان عزيز را تشويق کنم.»
آقای احمدی نژاد توضيح بيشتری درباره مشکل پيش روی وی برای حضور در المپيک لندن نداد ولی از زمان حمله دانشجويان بسيجی به سفارت بريتانيا در تهران در آذرماه سال ۹۰ مناسبات ميان تهران و لندن با تنش زيادی روبرو شده است.
به دنبال اين حمله، بريتانيا تمام کادر ديپلماتيک خود را از ايران خارج کرد و از ديپلماتهای ايرانی خواست تا خاک اين کشور را ترک کنند.
محمود احمدینژاد در حالی از تمايلش به حضور در مراسم المپيک خبر داد که ۲۵ ارديبهشتماه محمد عباسی، وزير ورزش و جوانان گفته بود که محمود احمدینژاد به المپيک لندن نخواهد رفت.
اين اظهار نظر پس از آن صورت گرفت که برخی از وبسايتهای خبری ايران اعلام کردند که بريتانيا قصد دارد از کسانی که به قصد شرکت در المپيک به لندن میآيند، حتی مسئولان سياسی کشورها، انگشتنگاری کند.
وزير ورزش و جوانان ايران پيشتر ضمن ابراز بیاطلاعی از اين تصميم بريتانيا گفت: «البته رييس جمهوری کشورمان نيز تصميمی برای حضور در المپيک ۲۰۱۲ لندن ندارد.»
اين در حالی است که تلويزيون انگليسی زبان پرستیوی وابسته به راديو و تلويزيون دولتی ايران روز ۱۲ ارديبهشتماه گزارش داده بود که محمود احمدینژاد و وزير ورزش ايران پس از آن که متوجه شدند که لندن قصد دارد از «ورزشکاران و مربيان انگشتنگاری و اسکن چهره» به عمل بياورد، گفتهاند که در اين مسابقات حضور نخواهند يافت.
شرکت هیولت پکارد، یکی از
بزرگترین شرکت های ساخت کامپیوترهای شخصی، اعلام کرده است تا سال ۲۰۱۴،
حدود ۲۷ هزار نفر، یعنی ۸ درصد از کل کارمندان خود را اخراج می کند.
اچ پی می گوید با اخراج این تعداد کارمند، می
تواند سالانه ۳.۵ میلیارد دلار صرفه جویی کند و این بودجه را در خود شرکت
سرمایه گذاری کند.محصولات شرکت های رقیب، همچون آی پد شرکت اپل، سهم بزرگی از بازار را به خود اختصاص داده است و از میزان سود شرکت اچ پی می کاهد.
شرکت هیولت پکارد در سطح جهان ۳۵۰ هزار کارمند دارد.
سخنگوی این شرکت گفت مشخص نیست که تعدیل نیرو کدام قسمت را بیشتر تحت تاثیر قرار خواهد داد، اما او گفت اطمینان دارد بخشی نخواهد بود که تغییرات شامل حال آن نشود.
خبر اخراج کارمندان شرکت اچ پی در حالی منتشر می شود که روز چهارشنبه، گزارش سه ماهه این شرکت، میزان درآمد و سود آنرا بیش از آنچه که پیش بینی می شد نشان داد.
مگ وایتمن رییس شرکت اچ پی گفت با اینکه نتایج دوره سه ماهه، بهتر از پیشبینیها شده اما هنوز کارهای زیادی وجود دارد که باید انجام گیرد.
خانم وایتمن که رییس سابق شرکت ای بی (eBay) است، هشت ماه پیش به این شرکت پیوست و وعده داد مشکلات آنرا برطرف کند.
در آن زمان شرکت اچ پی تلاش هایی برای تولید یک لوح الکترویک انجام داده بود که به نتیجه نرسیده بود. همزمان این شرکت گفته بود تصمیم دارد از بازار تولید کامپیوترهای شخصی خارج شود.
لئو اپوتکر، رییس پیشین این شرکت، تنها ۱۱ماه در پست خود باقی ماند.
روز نخست انتخابات ریاست جمهوری
در مصر به پایان رسیده و ۱۵ ماه پس از سرنگونی حسنی مبارک، رئیس جمهوری
سابق این کشور، میلیونها مصری فرصت یافته اند طی دو روز رای خود را به
صندوق ها بیندازند.
گزارش ها از مصر از تشکیل صف های طولانی در برابر حوزه های انتخاباتی در روز اول انتخابات در شهرهای مختلف این کشور حکایت دارند.از بامداد روز چهارشنبه، ۳ خرداد (۲۳ مه)، رای دهندگان مصری برای شرکت در انتخاباتی که رسانه های همگانی مصر آن را "انتخابی تاریخی" نام نهاده اند به پای صندوق های رای رفتند تا رئیس جمهوری آینده این کشور را از میان دوازده نامزد باقی مانده برای احراز این سمت برگزینند.
شورای نظامی حاکم بر مصر تضمین کرده که انتخاباتی آزادنه برگزار کند تا زمینه استقرار دولت جدید منتخب مردم مصر بوجود آید.
برای برگزاری انتخابات، سیزده هزار شعبه اخذ رای در سراسر مصر کار خود را از ساعت ۸ صبح به وقت محلی آغاز کردند و رای گیری به مدت دو روز ادامه خواهد داشت. تعداد واجدان شرایط شرکت در این انتخابات ۵۰ میلیون نفر اعلام شده است.
رئیس جمهوری آینده باید حداکثر مطلق آرا را به دست آورد و در صورتی که هیچیک از نامزدهای شرکت کننده در مرحله اول به کسب این میزان از آرا موفق نشود، انتخابات مرحله دوم با حضور دو نامزد حائز بیشترین شمار آرا در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
به این ترتیب، نتیجه نهایی انتخابات در ماه آینده معلوم می شود و شورای عالی نیروهای مسلح اعلام کرده است که تا پایان ماه ژوئن، تمامی اختیارات سیاسی خود را به رئیس جمهوری جدید انتقال خواهد داد و نظامیان، به اصطلاح، به "سربازخانه ها باز خواهند گشت."
در عین حال، کسانی در مصر نسبت به کناره گیری کامل نظامیان از قدرت تردید دارند و با اشاره به تاریخچه نفوذ ارتش در سیاست طی شصت سال گذشته، از ادامه حضور نیرومند، هر چند نه چندان آشکار نظامیان در عرصه های سیاسی و اقتصادی سخن می گویند و آن را مانعی عمده در راه استقرار دموکراسی در مصر تلقی می کنند.
با وجود حضور گسترده مردم مصر در پای صندوق های رای گزارشگران می گویند رای دهندگان به این انتخابات به عنوان عرصه ای برای رقابت های مذهبی و سیاسی نگاه نمی کنند و برای بسیاری از آنها آنچه مهم است این است که "چی کسی نان بر سر سفره های آنها خواهد گذاشت".
سرویس مخفی آمریکا در پنج سال گذشته، ۶۴ مورد شکایت از سوء رفتار جنسی کارمندانش دریافت کرده است.
این موضوع، روز چهارشنبه (۲۳ مه - سوم خرداد) در نخستین جلسه تحقیق درباره رسوایی جنسی اخیر کارمندان این سرویس در کلمبیا مطرح شد.جوزف لیبرمن، سناتور مستقل، که در جلسه سنا حضور داشت این موضوع را نگران کننده خواند.
منشاء تحقیقات در مورد تعداد زیادی از شکایت ها ارسال ایمیل های مستهجن بوده، اما یکی از آنها به دلیل آمیزش جنسی بدون رضایت فرد بوده است.
مارک سالیون، رییس سرویس مخفی از طرف کل این سرویس عذرخواهی کرد.
تاکنون هشت نفر از کارمندان سرویس مخفی که دو نفر از آنها افراد عالی رتبه بودند، شغل خود را از دست داده اند. همچنین پای چهار مامور دیگر و ۱۲ کارمند ارتش نیز در این شکایت ها به میان کشیده شده است.
'حکایت شرم آور'
کارمندان سرویس مخفی ماه گذشته، برای حفاظت از باراک اوباما به شهر کارتاخنای کلمبیا سفر کرده بودند. آقای اوباما برای شرکت در اجلاس سران کشورهای قاره آمریکا به کلمبیا رفته بود.اما رسوایی از آنجا آغاز شد که این کارمندان ۲۰ روسپی را به هتل محل اقامت خود آوردند. یکی از روسپی ها از یکی از ماموران ۸۰۰ دلار دستمزد طلب کرده بود اما مامور آمریکایی تنها ۳۰ دلار به او داده بود.
اما به عقیده سناتور لیبرمن، رییس کمیته امنیت ملی و همچنین سناتور سوزان کولینز، رسوایی ها محدود به کلمبیا نبوده است.
سناتور لیبرمن در آغاز سخنان خود گفت اگر مامور سرویس مخفی در کلمبیا با روسپی بر سر مبلغ دستمزد درگیر نشده بود "دنیا از این حکایت شرم آور مطلع نمی شد."
از میان ۶۴ شکایتی که از کارمندان سرویس اطلاعاتی در ۵ سال گذشته ارائه شده، سه مورد به دلیل داشتن رابطه نامناسب با افراد غیر آمریکایی بوده، اما یکی از آنها به دلیل آمیزش جنسی بدون رضایت قبلی بوده است. در مورد آخر، شکایت پیگیری نشده است.
بنابر شهادتی که رییس سرویس مخفی به کمیته در سنا ارائه داد، شکایت رابطه جنسی توسط مراجع قضایی پیگیری شده بوده، اما تحقیقات ادامه پیدا نکرده است.
در مورد رابطه های غیر اخلاقی، آقای سالیون گفت اقدامات اداری لازم انجام گرفته است.
خانم کالینز، که یک جمهوری خواه است، درباره وجود یک "فرهنگ" میان کارمندان هشدار داد.
او گفت متاسفانه رسوایی کارتاخنا و اینکه این کارمندان از اسامی واقعی خود برای بردن روسپی ها به داخل هتل استفاده کردند، نشان می دهد این یک موضوع عادی میان کارمندان است.
خانم کالینز گفت: "برخلاف آنچه مطرح شده، این یک گروه استثنا نبوده که فقط برای یک شب خوش گذارنی این کار را انجام داده باشد."
او در ادامه گفت حتی اگر این کارمندان اسناد حساس به همراه خود نداشتند، اما با این کار خود را تبدیل به یک هدف احتمالی کرده اند.
او گفت این احتمال وجود داشته که سرویس های اطلاعاتی دیگر آنها را مورد هدف قرار دهند، و حتی کارتل های مواد مخدر و فارک (گروه شورشی در کلمبیا) نیز آنها را مورد هدف قرار دهند.
آقای سالیون گفت در مورد کلمبیا هیچ اطلاعات حیاتی درز نشده و رفتار این کارمندان رفتار مورد قبول این سرویس نیست.
روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشته بود در سرویس مخفی آمریکا رفتارهای این چنینی به طور غیر رسمی قابل قبول است.
در پاسخ به این گزارش، آقای سالیون گفت اینکه چنین رفتاری از سوی این سرویس قابل قبول است، مضحک است.
سرویس مخفی آمریکا در پی رسوایی ها در کلمبیا، قوانین محکم تری را به اجرا گذاشته است.
در پی حذف تیم فوتبال پرسپولیس
تهران از رقابت های قهرمانی آسیا، محمد رویانیان، مدیر عامل این باشگاه
ورزشی گفته که به خاطر برآورده نشدن انتظارات از عملکرد این تیم، از مبلغ
قرارداد بازیکنان ۲۰ درصد کسر خواهد شد.
آقای رویانیان (روز چهارشنبه سوم خرداد - ۲۳ مه)
دقایقی پس از شکست سه بر صفر پرسپولیس از تیم الاتحاد عربستان گفت: "به
دلیل این نتیجه ضعیف و همچنین عملکرد بازیکنان در دیدارهای گذشته ۲۰ درصد
از قرارداد بازیکنان کسر میشود. کادرفنی نیز باید پاسخگوی این نتیجه
باشد."تیم فوتبال پرسپولیس که به عنوان تیم دوم از گروه مقدماتی خود به مرحله حذفی رقابت های قهرمانی آسیا راه یافته بود در شهر جده و در برابر تیم الاتحاد نمایشی در حد انتظار از خود نشان نداد و یک شکست سنگین به کارنامه ناموفق امسال خود اضافه کرد.
نخستین گل تیم الاتحاد از روی نقطه پنالتی و در پی "خطای مشکوک" مدافعان پرسپولیس در دقیقه ۳۵ نیمه نخست به ثمر رسید. گل دوم هم در لحظات تلف شده نیمه اول و در پی اشتباه فاحش مدافعان تیم سرخپوش وارد دروازه این تیم شد تا نیمه اول با نتیجه ۲ به صفر به اتمام برسد.
تلاش های بازیکنان مصطفی دنیزلی، مربی برجسته و ترک تبار پرسپولیس در نیمه دوم هم ثمری برای این تیم پر طرفدار نداشت و در دقایق پایانی بازی مهاجم الاتحاد توپ بازگشتی از ضربه ایستگاهی هم بازی خود را در گوشه دروازه قرار داد تا تیم پرسپولیس پس از یک فصل ناموفق در لیگ برتر ایران، از رقابت های آسیایی هم حذف شود.
عده ای از خریداران سهام شرکت فیس
بوک از این شرکت به همراه بنیانگذار آن، مارک زاکربرگ و بانک هایی که در
فروش سهام آن دخالت داشتند شکایت کرده اند.
سه شرکت حقوقی، به نمایندگی از خریداران سهام شرکت فیس بوک این شکایت را به دادگاهی در شهر نیویورک برده اند.قبلا ناظران مالی در آمریکا گفته بودند ممکن است تحقیقاتی درباره عملیات بانک مورگان استنلی، که ضامن فروش سهام فیس بوک است، صورت بگیرد.
این در حالی است که روز جمعه، در نخستین روز عرضه سهام فیس بوک، فروش سهام با مشکلاتی همراه بود.
برخی از خریداران، به دلایل فنی در بازار بورس نزدک نتوانستند سهام خود را دریافت کنند.
ارزش سهام این شبکه اجتماعی ۱۰۶ میلیارد دلار اعلام شده، چیزی که به عقیده برخی ناظران بیش از ارزش واقعی آن است.
اندرو نویز، سخنگوی فیس بوک گفته این شرکت در مقابل اتهامات از خود دفاع خواهد کرد.
بانک مورگان استنلی نیز در بیانیه ای گفته طبق قانون عمل کرده و او نیز از اتهامات علیه خود دفاع خواهد کرد.
ارزش سهام این شرکت از زمان آغاز فروش در بازار با افت همراه بوده است.
قیمت اولیه هر سهام ۳۸ دلار بود، اما در اوایل روز چهارشنبه(۲۳ مه - سوم خرداد)، این میزان به کمتر از ۳۲ دلار رسید.
رشاد هاشم اف یکی از نوازندگان
معروف جمهوری آذربایجان می گوید که با این که موسیقی جاز در بخشی از دوره
اتحاد جماهیر شوروی یک سبک موسیقی ممنوع بود، باکو زمانی استودیوی جاز
اتحاد شوروی محسوب می شد.
در حالی که گروه موسیقی او در یک اتاق زیر زمین
آهنگهای خود را تمرین می کنند، رشاد در خصوص تفاوتهای جاز آذری و آمریکایی
توضیح می دهد.در دوره اتحاد جماهیر شوروی علی رغم سیاستهای تند مقامات کمونیست، چند نوازنده جاز سرشناس در باکو پرورش یافتند.
اما اکنون، بیست سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این شهر بار دیگر در خط مقدم برخورد میان موسیقی و سیاست قرار گرفته است.
جاز دیگر در جمهوری آذربایجان ممنوع نیست، اما بسیاری می پرسند که آیا این کشور که سابقه خوبی از لحاظ رعایت حقوق بشر ندارد، جای مناسبی برای میزبانی مسابقه موسیقی و آواز تلویزیونهای اروپا، موسوم به یوروویژن هست یا نه.
برخی روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر یادآوری کرده اند که ترانه جمهوری آذربایجان که سال گذشته برنده مسابقه شد، "دویدن با ترس" بود.
آنها می گویند که هر کس علیه دولت سخن گوید باید از ترس فرار کند.
جبار ساوالانی یک فعال دانشجویی است که نمی ترسد اما خیلی عصبانی است. او سال گذشته در صفحه فیس بوک خود خواستار یک اعتراض شهروندی به سبک اعتراضات خیابانی بهار عربی شد.
پلیس فردای آن روز جبار را بازداشت کرد، کتک زد و به اتهام داشتن مواد مخدر -که او آنرا رد می کند- به مدت یک سال زندانی کرد.
جبار ساوالانی جوانترین زندانی "عقیده" مورد حمایت سازمان عفو بین الملل شد و نهایتا پس از یک کمپین طولانی آزاد شد.
او در سر نهار در یک کبابی در باکو می گوید که به نظر او یک حکومت مستبد مثل حکومت آذربایجان نباید به عنوان میزبان مسابقه یوروویژن انتخاب شود.
اما جبار به این زودی ها به چیزی اعتراض نخواهد کرد. او مدت کوتاهی پس از گفتگو با بی بی سی به دوره خدمت سربازی رفت و با این که مادرش می گوید که او باید به دلیل شرایط پزشکی معاف می شد، مقامات توجهی به این مسئله ندارند.
آرزو آدیغزلوا که معلم ریاضیات است، هم از برگزاری مسابقه یوروویژن ناراحت است. او در آپارتمانی در یک مجتمع ساحلی دریای خزر زندگی می کرد، اما مدت کوتاهی بعد از این که جمهوری آذربایجان برنده مسابقه یوروویژن شد به او گفتند که آپارتمانش به دلیل ساختن جاده ای به مرکز برگزاری مسابقات در باکو تخریب خواهد شد.
او می گوید که مبلغ غرامتی که گفته شد به او پرداخت خواهد شد کمتر از ارزش واقعی آپارتمان او بود و با آن پول نمی توانست چیز مشابهی در همان منطقه بخرد.
ماموران شهری علی رغم اعتراضات او شروع به تخریب ساختمان کردند و او مجبور به ترک محل شد. او می گوید جایی مناسب برای نگهداری از فرزندانش ندارد.
اما آرزو تنها نیست. باکو در طول پنج سال گذشته با پول نفت جمهوری آذربایجان شاهد طرحهای مختلف بازسازی بوده است.
صدها خانه در سراسر شهر تخریب شده اند تا خیابانها، مراکز خرید و مجتمع های آپارتمانی لوکس ساخته شود.
شهرداری باکو می گوید که تخریب ساختمانها همه به موجب قانون انجام می شود و همه آزادند که در صورت اعتراض به دادگاه مراجعه کنند.
البته شهروندان عادی می گویند که قانون وجود دارد اما کسی به آنها توجه ندارد.
ناتالیا علی بیکوا، همسایه آرزو، می گوید که با نسخه ای از قانون اساسی به دیدار شهردار رفت و گفت "ببین، ما هم حقوقی داریم." شهردار هم در پاسخ گفت که قانون اساسی فقط یک کتاب است.
مواردی چون قضیه آرزو تا کنون موجب برانگیختن خشم عمومی در جمهوری آذزبایجان نشده است. در کشوری که در طول بیست سال گذشته فقر، بی نظمی و جنگ را تجربه کرده است، شاید جای تعجب نیست که مردم با کسانی که در مناطق بهتر شهر زندگی می کنند خیلی احساس همدلی نداشته باشند.
نکته دیگر این است که مردم جمهوری آذربایجان توقع زیادی از حکومت ندارند. بسیاری از مردم کوچه و خیابان نسبت به اجباری بودن تخلیه خانه ها بی تفاوت بودند و می گفتند که بالاخره دولت غرامتی پرداخت کرده است، هر چند که مبلغ آن کافی نیست.
مقامات دولتی آذربایجان قبول دارند که مشکلاتی وجود دارد ولی می گویند که گذشت بیست سال برای رفع مشکلات دوره کمونیسم کافی نیست.
فخرالدین قربانف سفیر آذربایجان در بریتانیا گفته است "ما قطعا مشکل داریم، من نمی گویم که ما بی عیب هستیم، اما ما این مشکلات را پنهان نمی کنیم، با آنها درگیر هستیم و سعی می کنیم آنها را برطرف کنیم."
با این حال، بسیاری از مردم جمهوری آذربایجان جدا نسبت به برگزار شدن مسابقه یوروویژن در آن کشور هیجان زده هستند.
مردم باکو چند ماه است که در انتظار به سر می برند. دهها نوجوان با تی شرتهای قرمز به عنوان سفیران یوروویژن با تمرین زبان انگلیسی خود را برای خوش آمد گویی به مهمانان آماده کرده اند.
وقار عباس اف که دانشجوی توریسم است می گوید که خوشحال است که این مسابقه آواز و موسیقی در جمهوری آذربایجان برگزار خواهد شد، "مطمئنم این موفقیت بزرگی خواهد بود."
الان همه چشمها به سوی سبینا بابایوا دوخته شده است که نماینده آذربایجان در مسابقات روز شنبه خواهد بود. ترانه او "وقتی که موسیقی می میرد" نام دارد.
خیلی ها از خود می پرسند که بعد از پایان مسابقات چه خواهد شد، آیا اثر یوروویژن در دراز مدت باقی خواهند ماند، یا این که جمهوری آذربایجان، مثل موسیقی رشاد هاشم اف، به کلید مینورباز خواهد گشت؟
در اجلاس سران ناتو، نه تنها روی
جدول زمانی خروج نیروهای این سازمان از افغانستان توافق شد بلکه در آن
پایان یک فصل طولانی و آغاز یک دور جدید همکاری به شمول آموزش و حمایت غیر
رزمی از نیروهای امنیتی افغان اعلام شد.
این توافق اما بریک پیش فرض استوار است. پیشفرض
این است که گویا این جنگ به نحوی از راه تلاش های سیاسی به یک مصالحه خواهد
انجامید و تا دو سال آینده پایان خواهد یافت.در حالیکه افغانها باید اداره امور در کشورشان را تا دو سال دیگر به صورت کامل به عهده بگیرند، ساختارهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی در این کشور همچنان متزلزل است و در معرض خطر قرار دارد.
سوالی که هنوز بی جواب است این است که اگر راه حل سیاسی دلخواه که پیش فرض توافقات شیکاگو است به دست نیاید و یا حتی نیروهای تروریستی با متحدان منطقه ای شان دوباره مثل سلول های سرطانی به عنوان یک تهدید فرا مرزی عرض اندام کنند، آن وقت چه باید کرد؟
به عبارت دیگر جدول خروج نیروهای ناتو بر اساس پیش فرض موفقیت برنامه صلح، در شیکاگو مشخش شد اما هیچ احتمال دیگری بررسی نشد که اگر این روند در دو سال آینده بصورت دلخواه، پیش نرفت آنگاه چه باید کرد؟
مخاطبان اجلاس شیکاگو
جلسه سران ناتو دو مخاطب کاملا جدا داشت و برای هریکی هم پیام جداگانه ای فرستاد. مخاطب نخست، اذهان عامه خسته از جنگ در کشورهای کمک کننده بود که در سالهای گذشته تلفاتی را در جنگ افغانستان متحمل شده اند و خواهان پایان این غائله هستند.تصمیم اخیر ناتو در افکار عمومی آمریکا و فرانسه و به احتمال زیاد شماری دیگر از کشور های غربی، استقبال خواهد شد.
مخاطب دومی افغان ها بودند. کنفرانس تلاش کرد تا به افغانها اطمینان دهد که ناتو در کنارشان به عنوان حامی و مربی باقی خواهد ماند اما افغانها مطمئن نیستند که نهادها و ظرفیت های داخلی این کشور بتواند ضربات ناشی از انتقال همزمان مسئولیت های امنیتی، سیاسی و اقتصادی را تحمل کند.
جایگاه افغانستان در دو سال آینده
پس چه باید کرد که از یک سو اثر ضربات روند انتقال کاهش پیدا کند و از سوی دیگر مخالفان مسلح دولت را بدون برباد دادن دستاوردهای یک دهه اخیر، به میدان مبارزات مسالمت آمیز سیاسی بکشاند؟بخش عمده پاسخ این سوال را می توان در افغانستان جستجو کرد.
مردم افغانستان هنوز هم امیدوار هستند و این باور در میان شان وجود دارد که جامعه جهانی اشتباه بزرگ دهه نود میلادی یعنی فراموش کردن افغانستان را دوباره تکرار نخواهد کرد.
در این زمینه اکثر مردم افغانستان به ویژه از تاکید ناتو بر موارد خاص شبیه پیشبرد روند دموکراسی، برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، احترام به حقوق بشر و حقوق زن، مبارزه با فساد اداری، حاکمیت قانون و دیگر ارزشهای امروزی استقبال می کنند.
نقش منطقه و جنبه منطقه ای بحران افغانستان
بخش دیگر پاسخ به سوال بالا را می توان در منطقه جستجو کرد. با آنکه افغان ها جنگ در کشورشان را ناشی از بازی های ژئوپولتیک و مداخله همسایه ها می دانند، اما اعلامیه کنفرانس شیکاگو به جز از یک اشاره ضمنی به نقش کشورهای منطقه و به ویژه پاکستان در امر تامین امنیت و ثبات، دیگر چیزی در زمینه جنبه منطقه ای بحران افغانستان ندارد.در اخیر می توان گفت که چنانچه پیش بینی می شد، نتایج نشست سران ناتو نکته شگفت آور نداشت اما بر روند بازگشت ناپذیر خروج نیروهای ناتو از افغانستان بدون پرداختن به ابهامات این روند مهر تائید گذاشته شد.
اصل کار انتقال مسئولیت ها حال در سه بعد آغاز می شود و براساس برنامه، تا اخیر سال ۲۰۱۴ باید نتایج دلخواه را به همراه داشته باشد.
برنامه ریزی، مدیریت و اجرای روند انتقال در جریان دو سال آینده نه تنها سرنوشت ماموریت ده ساله ناتو را در افغانستان مشخص خواهد کرد، بلکه بر امنیت و ثبات افغانستان و منطقه اثرات بسزایی خواهد داشت.
خبرنگار اعزامی بیبیسی فارسی به
بغداد از قول دیپلماتها میگوید که دور دوم مذاکرات گروهی میان مذاکره
کنندگان ایران و گروه ۱+۵ برگزار نشده و ممکن است امشب برگزار نشود، اما
بازار مذاکرات دو جانبه گرم است.
به گفته دیپلماتهای نزدیک به مذاکرات، اعضای هیأت
ایرانی بعد از ظهر امروز به وقت محلی به صورت جداگانه با نمایندگان
اتحادیه اروپا و چین دیدار و گفت و گو کرده اند.کسری ناجی، خبرنگار اعزامی بی بی سی فارسی به بغداد می گوید که جو خوشبینی در مورد این مذاکرات که تا دیروز وجود داشت، به دلیل وارد شدن طرفین مذاکرات به جزئیات تا حدودی فروکش کرده است.
دیپلمات ها می گویند که فاصله خواسته های دو طرف هنوز زیاد و نزدیک کردن نظرات آنها دشوار است.
گروه 1+5 از ایران خواسته اند غنی سازی 20 درصدی اورانیوم را متوقف کند، اما هنوز روشن نیست که در مقابل حاضرند چه امتیازی به ایران بدهند.
از طرف دیگر ایران هم پیشنهادهایی را مطرح کرده است که شامل مسائلی غیر از مسائل هسته ای می شود و این کار یادآور روش ایران در مذاکرات ناموفق گذشته بوده است.
دور اول مذاکرات نمایندگان جمهوری اسلامی و کشورهای گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دایم شورای امنیت - آمریکا، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه - به اضافه آلمان در محل مهمانسرای دولتی عراق آغاز شد و به مدت سه ساعت ادامه یافت.
در مورد نتیجه این بخش از مذاکرات خبری انتشار نیافته است.
هیات های نمایندگی دو طرف هنگام ورود به محل برگزاری اجلاس، مورد استقبال هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق، قرار گرفتند اما مقامات عراقی تاکید کردهاند که نقش آنان منحصر به میزبانی مذاکرات است.
قرار است این مذاکرات دو روز به طول انجامد و ریاست هیات نمایندگی ایران را سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، و ریاست هیات اعزامی گروه ۱+۵ را کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برعهده دارند.
علی باقری، معاون سیاست خارجی و امنیت شورای عالی امنیت ملی، عباس عراقچی، معاون، و حمیدرضا عسگری، مشاور وزیر امور خارجه، و مصطفی دولتیار، سرپرست سابق دفتر مطالعات سیاسی وزارت خارجه دیگر اعضای هیات ایرانی هستند.
گروه ۱+۵ نیز از وندی شرمن، دستیار وزارت خارجه آمریکا، جفری آدامز، سفیر سابق بریتانیا در تهران، و ژائو شو، دستیار وزیر خارجه چین، و سرگئی ریابکوف و هانس دیتر لوکاس، معاونان وزیران خارجه روسیه و آلمان تشکیل یافته است.
دهها خبرنگار از ایران و سایر کشورهای جهان اجلاس بغداد را پوشش می دهند.
مذاکرات بغداد دومین مرحله از مذاکرات دو طرف طی بیش از یک سال اخیر است.
مرحله اول مذاکرات روز ۲۶ فروردین در استانبول ترکیه برگزار شد و دو طرف توافق کردند تا این مذاکرات را در بغداد ادامه دهند.
هیات ایرانی روز سه شنبه وارد بغداد شد و پس از دیدار با برخی از مقامات عراقی، شامگاه گذشته در ضیافت شام جلال طالبانی، رئیس جمهوری این کشور شرکت کرد.
نمایندگان گروه ۱+۵ نیز از بامداد روز چهارشنبه وارد بغداد شدند و خانم اشتون قبل از عزیمت به محل اجلاس، با برخی مقامات عراقی دیدار کرد.
بسته پیشنهادی؟
دستور کار این اجلاس اعلام نشده اما احتمالا اولویت هیات ایرانی تلاش برای کاهش فشار ناشی از تحریم های خارجی و اولویت طرف مقابل، اطمینان از آن است که فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی به تولید تسلیحات اتمی منجر نمی شود.در همانحال، برخی خبرگزاری ها به نقل از منابع نزدیک به گروه ۱+۵ گفته اند که احتمالا خانم اشتون بسته پیشنهادی جدیدی را برای حل بحران اتمی ایران مطرح خواهد کرد که شامل اقداماتی برای "اعتماد سازی" از طریق تلاش ایران برای رفع ابهام های موجود درباره برنامه های اتمی این کشور است.
مقامات ایرانی نیز در مورد موضوعاتی که در نظر دارند در این اجلاس مطرح کنند جزئیاتی انتشار نداده اند اما روز گذشته، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی از "توافق" جدیدی با ایران خبر داد که برخی خبرگزاری ها آن را به معنی توافق ایران با بازرسی های گسترده تر آژانس تلقی کردند.
به گفته ناظران، ممکن است ایران در نظر داشته باشد این توافق را به عنوان امتیازی به غرب در این مذاکرات مطرح کند و خواستار اقدام متقابل کشورهای غربی به شکل کاهش تحریم های اقتصادی شود.
روز چهارشنبه علی اکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، ضمن انتقاد از تصمیم اخیر کنگره آمریکا برای تشدید تحریم اقتصادی علیه ایران، نسبت به نتیجه مذاکرات بغداد ابراز خوشبینی کرد و گفت امیدوار است خبرهای خوش از بغداد دریافت شود.
وی در عین حال با انتقاد از مصوبه اخیر کنگره آمریکا برای افزایش فشار بر ایران، گفت که گروه ۱+۵ باید روشی حاکی از حسن نیت در پیش بگیرد.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری نیز در سخنانی که بامداد دوشنبه ایران کرد، گفت که ایران هرگز در صدد دستیابی به تسلیحات اتمی نیست و افزود که اینگونه تسلیحات با اصول اعتقادی جمهوری اسلامی مغایرت دارد.
در همان حال، ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در گفتگویی با رادیو دولتی اسرائیل گفت نگران آن است که کشورهای غربی "فشار لازم را برای توقف فعالیت ایران در راستای تولید تسلیحات اتمی بر این کشور وارد نکنند" و اظهار داشت که وقت آن رسیده است تا تمامی کشورهای جهان با همکاری هم، مانع از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی شوند.
اگرچه برخی از ناظران غربی گفته اند که با توجه به ابعاد اختلاف نظر دو طرف، انتظار ندارند مذاکرات به حل و فصل فوری بحران هسته ای ایران منجر شود، اما در داخل ایران، امید به کاهش تحریم ها باعث بهبود نسبی در شرایط بازار ارز و طلا بوده که در چند ماه اخیر تحت فشار شدید قرار داشته است.
با بازداشت حدود ۱۰۰ نفر از
معترضان به طرح افزایش هزینه های دانشگاهی در مونترال کانادا، این اعتراضات
که هفته هاست ادامه دارد وارد مرحله جدیدی شده و به تشنج گراییده است.
روز چهارشنبه (۲۳ مه - سوم خرداد) دهها هزار
تظاهرات کننده در خیابان های مونترال بزرگترین شهر استان کبک گرد هم آمدند
تا به طرحی که در صورت اجرایی شدن هزینه های تحصیل را تا ۸۰ درصد افزایش می
دهد اعتراض کنند.اما در بخش هایی از این تجمع بزرگ، تشنج میان پلیس و معترضان به دستگیری حدود ۱۰۰ نفر انجامید.
این تظاهرات در آغاز صلح آمیز برگزار شد اما به گفته پلیس شهر مونترال خشونت این تظاهرات زمانی اوج گرفت که عده ای شروع به پرتاب بطری و وسایل آتش بازی کردند.
پلیس از گاز فلفل برای پراکنده کردن تظاهرکنندگان استفاده کرد.
در طی این تظاهرات دو پلیس مجروح و چهار نفر هم به بیمارستان فرستاده شدند البته هنوزمعلوم نیست که آیا کسی به طور جدی صدمه دیده است یا نه.
تظاهرکنندگان گفته اند که به تظاهرات خود در فصل تابستان یعنی زمان برگزاری فستیوالها و دیدار جهانگردان از این منطقه کانادا ادامه خواهند داد.
آنها می گویند که حق تظاهرات از حقوق اولیه آنهاست و دولت نمی تواند این حق را از آنها بگیرد.
تاکنون این تظاهرات بر فروش فروشگاههای مونترال تاثیر زیادی گذشته است.
از سوی دیگر مقامات کبک قانون اضطراری را در روز جمعه وضع کردند تا تظاهرات را خاموش کنند.
همزمان دولت استان کبک در هفته گذشته بررسی طرحی را آغاز کرده که بنا به آن می توانند اعتراض ها را خاموش کنند.
طبق این قانون راهپیمایان باید در مسیرهایی که از قبل تعیین شده حرکت کنند اما تظاهرکنندگان می گویند این قانون با حقوق دموکراتیک آنها مغایرت دارد و برای نشان دادن اعتراض خود خواسته اند تا در دادگاه از حق خود دفاع کنند.
از زمان وضع این قانون در جریان خشونت ها تعداد زیادی دستگیر شده اند. تنها روز یکشنبه پلیس ۳۰۰نفر را دستگیر کرد.
همزمان تظاهراتی برای همبستگی با دانشجویان شهر مونترال در نیویورک آمریکا و پاریس فرانسه برگزار شده است.
اگر یارانه نبود ما از گرسنگی میمردیم (تصویر)
موج تازه سرکوب عليه جوامع قومی به راه افتاده است، فدراسيون بينالمللی جامعههای حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران
بيانيه عمومی مشترکايران:
موج تازه سرکوب عليه جوامع قومی به راه افتاده است
http://www.fidh.org/repression-against-Iranian-ethnic?var_mode=calcul
۳ خرداد ۱۳۹۱
۲۳ مه ۲۰۱۲
عبدالکريم لاهيجی، نايب رئيس فدراسيون بينالمللی جامعههای حقوق بشر و رئيس جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران، امروز گفت: «دولتمردانِ ايران موج تازهای از سرکوب عليه جوامع مختلف قومی از جمله بلوچ ها، عربها و آذریها به راه انداختهاند. با وجود اين که کميته رفع تبعيض نژادی سازمان ملل در شهريور ۱۳۸۹ در ملاحظات نهايی خود در باره گزارش دولت ايران از محروميت ‘جوامع عرب، آذری، بلوچ، کُرد و نيز بعضی از گروه های غيرشهروند’ از حقوق شان به شدت انتقاد کرد و از دولتمردان خواست اقدامات لازم را برای حمايت موثر از اين جوامع به عمل آورند، اين دولتمردان کاملا مخالف با توصيه های کميته عمل می کنند.»
در روز ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، نيروهای امنيتی در شهر راسک در استان سيستان و بلوچستان در جنوب شرقی کشور به روی کسانی که به دستگيری ۱۵ نفر از جمله دو امام جماعت اهل سنتِ بلوچ و خويشاوندان آنها اعتراض داشتند، آتش گشودند. دست کم يک نفر کشته و چند نفر زخمی شدند. سپس، در روز ۳۱ ارديبهشت، دادستان زاهدان، مرکز استان، اعلام کرد چند تن در ارتباط با ترور امام جماعت يک مسجد، که همزمان فرمانده واحد محلی بسيج و از طرفداران دولت بود، در بهمن ماه، دستگير شده اند. به ادعای دادستان شش نفر به اتهام مشارکت در اين ترور بازداشت شدهاند. بازداشتشدگان در خطر شکنجه و بدرفتاری های ديگر، محاکمه ناعادلانه و احتمالاً مجازات اعدام بهسرمیبرند.
در روز اول خرداد، محاکمه چندين نفر از اعضای جامعه قومی عرب ايرانی در اهواز، مرکز استان خوزستان در جنوب غربی ايران، آغاز شد. دستکم شش تن از آن ها با اتهامهای مبهم محاربه با خدا و افساد فیالارض روبهرو هستند. در هر دو مورد امکان صدور مجازات اعدام وجود دارد. بعضی از متهمان بيش از يک سال در بازداشت به سر بردهاند و در بيشتر اين مدت به وکيل مدافع دسترسی نداشتهاند. به گزارش بعضی از منابع، دو تن از متهمان در دادگاه اعلام کردند که در اثر شکنجه شديد وادار به اعترافهای دروغ شدهاند. در همان روز، نيروهای امنيتی در شهرهای تبريز (مرکز استان آذربايجان شرقی) و اروميه (مرکز استان آذربايجان غربی) در شمال غرب ايران به اعتراضهای مسالمتآميز مردم حمله و دهها نفر را بازداشت کردند. اين اعتراضها در سالگشتِ تظاهرات ضد سياستهای تبعيضآميز دولت عليه جامعه آذری در سال ۱۳۸۵ و سياستهای دولت در ارتباط با درياچه اروميه، که به گفته فعالان محيط زيست در خطر خشک شدن است، انجام شد. در اروميه، گويا پليس از باتون و گاز اشکآور عليه معترضان استفاده کرد و گلولههای رنگی به آنها شليک کرد تا بتواند بعدا آنها را شناسايی کند.
اطلاعات پيشينهای
جوامع قومی ايران پيوسته از حقوق سياسی، مدنی، اقتصادی، فرهنگی (از جمله زبانی) و اجتماعی خود محروم هستند.
فعالان فرهنگی و حقوق بشر آذری سالهاست که به شدت مورد آزار و تعقيب بودهاند. سعيد متين پور، روزنامهنگار آذری و فعال حقوق اقليتها، از سال ۱۳۸۶ محکوميت هشت سال زندان خود را میگذراند و بنا به گزارش ها به شدت نيازمند رسيدگی پزشکی است.
جوامع کُرد، بلوچ و عرب ايران با سرکوب سياسی بيشتری مواجه هستند. فعالان سياسی و مدنی کُرد پس از صدور حکم های ناعادلانه در دادگاه هايی که اعتراف زير شکنجه را به عنوان مدرک میپذيرند، به اعدام محکوم میشوند.
محمد صديق کبودوند، بنيانگذار و رئيس سازمان حقوق بشر کردستان، از تيرماه ۱۳۸۶، محکوميت ۱۰ سال و شش ماه زندان خود را می گذراند. او که در سال ۱۳۸۷ يک بار دچار سکته قلبی و در سال های ۱۳۸۷ و ۱۳۸۹ سه بار دچار حمله مغزی شده، پيوسته از رسيدگی پزشکی محروم بوده و جانش در خطر است. چندين روزنامه نگار و دانشجوی کُرد محکوميت های طولانی زندان خود را می گذرانند و عده ای از زندانيان سياسی کُرد به اعدام محکوم هستند. فرزاد کمانگر، معلم کُرد، پس از ماه ها شکنجه و محاکمه ای ناعادلانه در ارديبهشت ۱۳۸۹ اعدام شد.
در فروردين ماه ۱۳۸۴، عرب های خوزستان در اعتراض به گزارش هايی در باره طرح دولت برای تغيير بافت جمعيتی استان در خيابان ها به اعتراض پرداختند. بنا به گزارش ها، ده ها نفر در اين اعتراض ها کشته شدند. از آن پس، دولتمردان هر سال در آستانه سالگشت اعتراض ها ده ها تن از فعالان فرهنگی و حقوق بشری را بازداشت کرده اند. گزارش های زيادی در باره اعدام زندانيان سياسی عرب خوزستان به اتهام های مبهم و پس از محاکمه ناعادلانه منتشر شده است.
اقليت بلوچ ساليان طولانی قربانی تبعيض گسترده بوده است. در سال های اخير، تعداد زيادی از زندانيان سياسی بلوچ و نيز تعدادی از روحانيون اهل سنت بلوچ در اين منطقه اعدام شده اند و بنا به گزارش ها ده ها نفر در اعدام های فراقضايی به قتل رسيده اند.
برای اطلاعات بيشتر در باره تبعيض عليه جوامع قومی و دينی ايران، نگاه کنيد به «رُويه پنهان ايران: تبعيض ضد اقليت های قومی و دينی در ايران»، گزارش مشترک فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران؛ http://www.fidh.org/IMG//pdf/FIDH_LDDHI.pdf
فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر: Arthur Manet; Karine Appy +۳۳ ۶ ۷۲ ۲۸ ۴۲ ۹۴ / +۳۳ ۱ ۴۳ ۵۵ ۹۰ ۱۹
Twitter: @fidh_ngo
جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران: lddhi(at)fidh.net
Twitter: http://twitter.com/humanrightsiran
ـــــــــــــــــــــــــ
جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران، عضو فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر
E-mail: lddhi(at)fidh.net
يا lddhi.fidh(at)gmail.com
Skype: lddhi.fidh
Twitter: http://twitter.com/humanrightsiran
صفحه ايرانِ فدراسيون بين المللی جامعه های حقوق بشر
http://www.fidh.org/-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86,1320
بازهم تغییر در تایم لاینِ فیس بوک؟
تغییرات فیسبوک تمامی ندارد. در حال حاضر این شبکه اجتماعی در تلاش است تا تغییرات تازهای را روی تایملاین کاربران خود اجرا کند.
این مشخصات شامل نام، تحصیلات، محل سکونت و امثال آن خواهد بود.
همچنین ممکن است برخی دکمههای کنترلی فیسبوک هم به کاورِ تایملاین منتقل شوند.
همچنین ممکن است تایم لاین های صفحات به زودی به امکان ویدئویی بودن مجهز شوند.
کاور تایم لاین میتواند شامل عکسهای افقی باشد که شما برای صفحه خودتان انتخاب می کنید.
اعتراض کانون نویسندگان ایران به بازداشت فریبرز رییس دانا
کانون نویسندگان ایران با صدور بیانیه ای به بازداشت فریبرز
رییس دانا، اقتصاددان و عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران اعتراض
کرد.
فریبرز رئیسدانا ، اقتصاددان و عضو هیئت دبیران
کانون نویسندگان ایران صبح روز دوشنبه اول خرداد، به بند ٣٥٠ زندان اوین
منتقل شده است.
کانون نویسندگان ایران در بیانیه خود نوشته است: «جرم
رئیسدانا آن بود که همزمان با اجرای "طرح هدفمندسازی یارانهها" از
دیدگاه یک اقتصاددان، مخالفت خود را با اجرای این طرح و دلایل این مخالفت
را بیان کرد؛ امری که در هیچ نظام قضایی وصف مجرمانه ندارد و پس از آن نیز
بارها شاهد مخالفت افراد، گروهها، جناحهای مختلف سیاسی و حتی کاربدستان
نظام با این طرح بودهایم، بی آن که هیچ یک از آنها بازداشت شوند یا تحت
تعقیب قرار گیرند.»
فریبرز رییس دانا در آذرماه سال ١٣٨٩ به علت انتقاد از
"طرح هدفمندسازی یارانهها" در یک گفت و گوی تلفنی با تلویزیون بیبیسی
فارسی بازداشت شد.
همسر او آزاده فرغانی، در گفتوگو با بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه
گفت: «آن چه در شعبۀ ٢٨ دادگاه انقلاب به ریاست آقای مقیسه به عنوان جرم
برای فریبرز رییس دانا مطرح شده است، عضویت در هیأت مدیرۀ کانون نویسندگان
ایران است که به شخصه فکر می کنم این عضویت نه تنها برای هر ایرانی جرم
نیست بلکه افتخار هم محسوب می شود. همچنین امضا کردن بیانیه هایی در مورد
مخالفت با سانسور در ایران، حمایت از زندانیان سیاسی و یا مرتبط با و وقایع
پس از انتخابات سال ١٣٨٨و یا حضور در مراسم محمدجعفر پوینده و محمد مختاری
جزو جرایمی است که از نظر دادگاه او مرتکب شده است.»
آزاده فرغانی سرعت رسیدگی به پروندۀ فریبرز رییس دانا
را عجیب و غیرمرسوم می داند. صدور حکم یک سال حبس برای این اقتصاد دان و
رسیدگی به پروندۀ او تنها ظرف ٢٠ روز انجام شده است.
افشای همکاری وزارت ارشاد و سازمانهای امنیتی برای بازجوییِ روزنامهنگاران
سازمان گزارشگران بدون مرز از بازجویی روزنامه نگاران در وزارت
فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد. این سازمان اطلاعاتی جمع آوری کرده که نشان
میدهد وزارت فرهنگ و ارشاد در تهران، روزنامهنگاران را به محل این
وزارتخانه احضار میکنند تا از سوی ماموران امنیتی بازجویی شوند.
در اطلاعیهای که امروز سازمان گزارشگران بدون
مرز منتشر کرده از وزارت ارشاد به عنوان «نهاد رسمی سانسور» در جمهوری
اسلامی نام برده شده که «در پی به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد به ابزار
مهار و سرکوب تبدیل شده است.»
گزارشگران بدون مرز در این اطلاعیه دربارۀ جزئیات نقش
وزارت فرهنگ و ارشاد نوشته است: «سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد
اسلامی و دو همکارش محمد جعفر محمدزاده معاون مطبوعاتی و اطلاع رسانی و
محمد جواد اقاجری مدیر کل رسانههای خارجی این وزارتخانه، مسئول مستقیم،
احضار روزنامهنگاران به محل این وزارتخانه و بازجویی آنها از سوی مأموران
وزارت اطلاعات و یا سپاه پاسداران هستند. برخی از همکاران رسانههای خارجی
در ایران نیز در این وزارتخانه بازجویی شدهاند. این بازجوییها در اغلب
اوقات پرخشونت و برخی از روزنامهنگاران قربانی بدرفتاری بازجویان
شدهاند.»
***
علی اصغر رمضانپور، روزنامهنگار و معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران ریاست جمهوری سید محمدخاتمی در لندن،
به بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه گفت: «واحدی در معاونت مطبوعاتی
وزارت ارشاد وجود داشت که کارش تحقیق و تفحص در مورد روزنامهنگاران و
مدیران مسئول بود که در دولت آقای خاتمی تعطیل شده بود، از ابتدای دولت
آقای احمدی نژاد دوباره احیا شد. این بخش در گذشته واحدی از دادستانی بود
که مطالب مطبوعات را کنترل می کرد و بر اساس آن به وزارت فرهنگ و ارشاد
فشار وارد می کرد. با آغاز به کار دولت محمود احمدینژاد، این بخش از
دادستانی به ادارۀ کل مطبوعات داخلی کشور منتقل شد.»
رمضانپور که در دوران وزارت احمد مسجدجامعی، معاون
فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، معتقد است روال کاری واحد نظارت بر
مطبوعات در دادستانی، دیگر مانند گذشته نیازی به حفظ ظاهر نمیبیند و به
جای آن که مسیر گزارش کردنِ تخلفهای مطبوعاتی به هیأت نظارت بر مطبوعات را
طی کند ترجیح میدهد به صورت مستقیم این اقدام غیرقانونی را در وزارت
ارشاد انجام دهد.
علیاصغر رمضانپور به عنوان روزنامهنگار و سردبیر
برخی نشریات از جمله روزنامۀ توقیف شدۀ «آفتاب امروز» هدف نهادهای امنیتی
از برخورد با روزنامه نگاران و استفاده از وزارت ارشاد به عنوان یک بازوی
اجرایی گفت: «در زمانی که روزنامۀ آفتاب امروز و یا دیگر روزنامه های آن
دوران توقیف می شدند چون ابلاغ حکم این توقیف دست کم از طریق هیأت نظارت بر
مطبوعات ابلاغ می شد، حق رفتن به دادگاه و رسیدگی به اعتراض اهالی مطبوعات
وجود داشت؛ اما در روال جدید بر اساس قانون مطبوعات عمل نمی شود که حق
تشکیل دادگاه با حضور هیأت منصفه به رسمیت شناخته شود.»
این روزنامهنگار ساکن لندن معتقد است در حال حاضر
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به صورت مستقیم به عنوان عامل دستگاه های
امنیتی اقدام می کند و در حوزه های مربوط به کتاب و مطبوعات بر خلاف گذشته،
پیش از آن که اثری از نویسنده یا روزنامه نگار منتشر شود و اعتراضی در
قبال آن شکل بگیرد، اهالی قلم را با تهدید و فشار وادار می کنند تا دست از
نوشتن و فعالیت بکشند.
از سرگیری مذاکرات هسته ای قدرت های بزرگ با ایران
روزنامه عصر پاریس، "لاکروآ": دعوا بر سر میزان غنی سازی
اورانیوم است. چنانچه ایران به اورانیومٍ «٣٫٥ درصدغنی شده» بسنده می نمود
جای اعتراضی برای کسی باقی نمی ماند. زیرا برای تولید انرژیٍ مورد نیاز یک
نیروگاه برق یا یک رآکتور تحقیقاتی، فقط به اورانیوم ٣٫٥ تا ٢٠ درصدی نیاز
است
اورانیومی که ٩٠ در صد غنی شود، فقط بدرد مصارف
نظامی و تولید سلاح اتمی میخورد. مشکل جامعه جهانی با جمهوری اسلامی ایران
در اینست که مقامات دولت تهران نتوانسته اند بازرسان و مسئولین آژانس بین
المللی انرژی اتمی را متقاعد سازند که بدنبال تولید سلاح اتمی نیستند.
مقامات جمهوری اسلامی ایران با پنهانکاریهای خود از
یکطرف، و شعارهای عبث و بچه گانه ای مثل شعار حذف اسرائیل از نقشه
خغرافیائی جهان از طرف دیگر، درست برعکس، جامعه جهانی را با رفتار و اعمال
خود متقاعد ساختند که در پی برنامه های نظامی هستند.
در اجلاس بغداد، قدرت های بزرگ از دولت جمهوری اسلامی
دو چیز می خواهند: اول اینکه تمامی اورانیومی را که افزون بر ٣٫٥ در صد غنی
باشد تحویل یک کشور ثالث دهد...یعنی باید از خاک ایران خارج گردد! و دوم
اینکه مقامات دولت اسلامی تهران از این پس، کلیه مراکز هستهای خود را بدون
مخفی کاری و اشکال تراشی به روی یازرسان اعزامی آژانس بین المللی اتمی باز
بگشایند.
تنها در چنین شرایطی است که گروه ١+٥ حاضر به حذف تدریجی تحریم های بین المللی علیه ایران خواهد شد...
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری درایران برگزار می¬کنند:
از سری جلسات تجارب و مباحث کارگری
14 – کار ارزان یا برده داری مدرن
سخنران: مهدی زرین
Paltalk
Otage: Iran - Tajarobe Kargari
Category: Asia,… Subcategory: Iran
جمعه 25 مه 2012 ساعت 19 بوقت اروپای مرکزی
نهادهای همبستگی به برگزاری یک سلسله جلسات عمومی با فعالین کارگری و یا عضو تشکلها و نهادهای کارگری، برای انتقال تجربه وبحث حول مسائل مهم سیاسی جنبش کارگری و ... برای کمک به ایجاد تشکل¬ها در دورۀ حاضر میپردازد. این جلسات هر بار با شرکت یک و یا چند تن برگزار خواهد شد.
nhkommittehamahangi@gmail.com
http://nahadha.blogspot.com/
boltanxaberi@gmail.com
http://www.youtube.com/user/NahadhayHambastegy
کانون همبستگی کارگران ایران و کانادا –kanonhambastegi@gmail.com
ـ كميته همبستگى با جنبش كارگرى ايران- استراليا proletarianunite@gmail.com
- همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران – فرانسه sstiran@yahoo.fr
- کانون همبستگی با کارگران ایران – فرانکفورت و حومه kanoonhf_2007@yahoo.de
- کانون همبستگی با جنبش کارگری ایران – هانوفر kanon.hannover@yahoo.de
- کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد isask@comhem.se
- کانون همبستگی با کارگران ایران – گوتنبرگ kanounhambastegi@gmail.com
- انجمن کارگری جمال چراغ ویسی info@ijcwa.com
- شبکه همبستگی کارگری iranwsn@fastmail.fm
- کمیته حمایت از کارگران ایران تورنتو کانادا toronto_committee@yahoo.ca
کانون همبستگی با کارگران در ایران – ایالت نورد راین وستفالن (آلمان) solidarity.labor@googlemail.com
kargar61@web.de نهاد همبستگی با جىبش کارگری ايران هامبورگ
ولایت فقیه در کدام سو در حال پوست اندازی است؟
مهدی سامع
به نظر می رسد که ولایت خامنه ای در حال یک پوست انداری جدید است. سوال اساسی پس از رویدادهای سیاسی چند ماه گذشته به ویژه با اعلام نتایج انتخابات فرمایشی و مشخص شدن ترکیب دوره نُهُم مجلس ارتجاع، این است که آیا سلطنت مُطلَقِه خامنه ای در حال مُنقَبِض شدن بیشتر یا در پروسه مُنبَسِط شدن است؟ آیا آیت الله خامنه ای می تواند در مقابل فشارهای خارجی پیرامون پروژه اتمی کوتاه بیاید و با نَرمِش در مقابل قدرتهای برزگ جهانی، فشار در داخل را افزایش داده و به ترمیم اُتوریته درهم شکسته اش مبادرت ورزد؟
از حرفهای ولی فقیه هیچ نشانه ای برای کوتاه آمدن در هیچ عرصه ای نمی توان دید. خبرگزاری مهر در روز جمعه 29 اردیبهشت، سخنان خامنه ای در جمع شماری از اعضای سپاه پاسداران را منتشر کرد. خامنه ای در جمع سپاهیان که استخوانبندی اصلی ولایتش را تشکیل می دهند گفت:«حرکت درست مسئولان موجب تَسَری آن در جامعه می شود. این حرکت با خستگی و بی حوصلگی برخی افراد دچار تزلزل و انحراف نمی شود.... و شما دیدید کسانی که در جریان حرکت، بار مسئولیت را بر زمین نهادند فوراً جوانهای با روحیه، آن را بر داشتند.» این برخی از افراد خسته و بی حوصله چه کسانی هستند و این جوانهای با روحیه از کجا می آیند؟ خامنه ای البته به طور شفاف به این موضوعات نمی پردازد، اما اقدامات او راهنمای مناسبی برای پیدا کردن آدرسهایی است که او در سخنانش به طور شفاف آنها را مطرح نمی کند.
هفت سال پیش که خامنه ای پروسه اصول گرایی و یا ریل گذاری جدید در ولایتش را با برگماری احمدی نژاد در مَسنَد ریاست جمهوری آغاز کرد هرگز فکر نمی کرد که روزی اصول گرایان این گونه بر هم بتازند و به قول یکی از نمایندگان مجلس «بی رحمانه خرمن اخلاق را به آتش بی اخلافی» بسوزانند. تضادهای بین باندهای مختلف اصول گرایان که همگی خود را گوش به فرمان رهبر و ذوب شده در ولایت می دانند، تضاد بین مجلس با دولت، تضاد بین هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا با دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام و....به شکلی تشدید شده که ولی فقیه مجبور است هر گِرِه ای را خود باز کند. وقتی اکثریت نمایندگان مجلس با اجرای مرحله دوم حذف یارانه ها مخالفت می کنند، خامنه ای دستور می دهد که مساله به سود دولت احمدی نژاد حل و فصل شود. وقتی محمود احمدینژاد پس از تصویب طرح «نظارت بر عملکرد نمایندگان» که با اصرار خامنهای در مجلس تصویب شده بود،این مصوبه مورد تائید شورای نگهبان را «غیرقانونی» اعلام کرد، ولی فقیه احمدی نژاد را مجبور کرد تا این مصوبه را به دستگاههای اجرایی ابلاغ کند.
این درهمریختگی را می توان به درستی نشانه ای از فروپاشی اتوریته ولی فقیه دانست. اما به گمان من این تمام مساله نیست. سید علی خامنه ای خود شاهد این فروپاشی است، اما در مقابل این پدیده غیرفعال نبوده و تَن به قضا و قَدَر نمی دهد. تجربه نشان داده که خامنه ای در مقابل بحرانها و چالشهایی که ولایتش را تهدید می کند، به سرعت و البته بر مَدار فرار به جلو برنامه ریزی می کند. او پس از قیامهای سال 1388 و با آگاهی به تضادهای عمیق درون هِرَم قدرت، برای یک پوست اندازی جدید برنامه ریزی کرده است. نتایج انتخابات فرمایشی اخیر یک پرده از سناریوی خامنه ای را به نمایش گذاشت. قبل از این که به موضوع ترکیب مجلس جدید بپردازم به دو اظهار نظر مهم اشاره می کنم.
علی اکبر هاشمي رفسنجاني می گوید:«مشكل از آنجا ناشی ميشود كه ساختار و وظايف مصرح در قانون اساسی تحتالشعاع سلايق شخصی و منافع باندی و گروهی قرار ميگيرد كه در صورت غلبه اين نوع تفكر، ساختار و قانون اساسی بينقص هم پاسخگو نخواهد بود و توسط منفعت طلبان به بيراهه خواهد رفت».
به نظر می رسد که باندها و گروههایی که هاشمی رفسنجانی به آن اشاره می کند همان جوانان با روحیه ای هستند که خامنه ای به آنان در مقابل برخی افراد خسته و بی حوصله می نازد. احمدی نژاد یکی از همین «جوانان با روحیه» بود که با مهندسی ولی فقیه افراد خسته و بی حوصله همچون رفسنجانی را به گوشه میدان راند.
اما این جوانان با روحیه در کدام مسیر باید حرکت کنند و راهنمای عمل آنان چیست؟ به این سوال محمدرضا مهدوی کنی در همایش «نظریه بیداری اسلامی» پاسخ می دهد. او می گوید:«نظارت بر رهبری به مفهوم حراست از ایشان است و باید رهبری را حفظ کنیم...ما در مقام این هستیم که از این نظریه حفاظت کنیم نه این که در مقام نقد و انتقاد و تضعیف باشیم....ما باید به عنوان شاخه هایی از شاخه های ولایت، این درخت تنومند را حفظ کنیم نه این که منتظر باشیم اگر در گوشه ای اشتباهی صورت گرفت شاخه را ببریم.» این گفته رئیس مجلس خبرگان به طور آشکار بر خلاف قانون اساسی است. مهدوی کنی به جای «نظارت»، «حراست» را قرار می دهد و البته این را خود خامنه ای هم قبلاً در دیدار با اعضای مجلس خبرگان به شکلی نه چندان صریح مطرح کرده بود. از حرفهای هاشمی رفسنجانی و مهدوی کنی می توان یکی از مشخصات پوست اندازی جدید را تعیین کرد. حراست از ولی فقیه به جای نظارت بر عملکرد او. برای عملی شدن این وظیفه لازم بود که رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان کنار گذاشته شود و خامنه ای چنین کرد و با برگماری مهدوی کنی به عنوان مُحَلل، راه را برای یک مجلس «حراستی» هموار کرد. بر اساس چنین وظیفه ای است که خامنه ای «هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا» را در مقابل «مجمع تشخیص مصلحت نظام» خَراطی کرد. به گمان من ترکیب مجلس نُهُم هم در خدمت همین وظیفه است.
در تحلیل رویدادهای قبل از برگزاری انتخابات مجلس و نتایج آن عده ای کشاکش اصلی را بین باند احمدی نژاد با باند خامنه ای ارزیابی کردند. به گُمان من این ارزیابی غیر واقعی بود. یاغی شدن احمدی نژاد و خانه نشینی 11 روزه او البته در تقابل با نیات خامنه ای بود. اما کشاکش اصلی احمدی نژاد و زیاده خواهی او در اساس با خامنه ای نبود. احمدی نژاد به شکل تیغی کَمَر به حذف باندهایی گرفته بود که به نظر خامنه ای هنوز زمان این کار فرا نرسیده بود. پس از آن خانه نشینی هم ولی فقیه به تکرار از احمدی نژاد حمایت کرد. خامنه ای از این که نمایندگان مجلس در مقابل وزرای احمدی نژاد شعار دو-دو دادند اظهار تنفر و از این که مجلس نشینان از گماشته اش سوال کردند ابراز نارضایتی کرد. این را هم باید در نظر داشت که احمدی نژاد و بخشی از اطرافیان او به شمول رحیم مشایی در قَد و قَواره ای نیستند که بتوانند در مقابل ولی فقیه عَرض اندام کنند.
ارزیابی دیگر به کشاکش اصلی درون اصول گرایان می پرداخت و رقابت بین «جبهه متحد» با «جبهه پایداری» را مساله اصلی در این انتخابات ارزیابی می کرد. در ظاهر امر چنین رقابتی وجود داشت. اما نه جبهه متحد چندان «متحد» بود و نه جبهه پایداری چندان «پایدار».
کیهان شریعتمداری که معمولا نیات ولی فقیه را به شکل زُمُخت بیان می کند در روز یکشنبه 17 اردیبهشت در عنوان اصلی خود نوشت:«جبهه سازیها کارساز نبود، مردم به لیست خود رای دادند».
علی آستانه در شماره روز یکشنبه 17 اردیبهشت روزنامه اعتماد نوشت:«اگر روزی مَداحان، حاشیه سخنرانی و وَعظ عُلَما را پر میکردند، اینک این مَداحان هستند که برای قبول یک روحانی در لیست مورد تاییدشان شرط میگذارند. در ۲۵ نفری که در مرحله دوم انتخابات در تهران به مجلس راه یافتند، ۱۷ نفرشان از هیات منتخب حاج منصور ارضی است. و این شگفت نیست که حاج منصور که صدای ارک و سردسته عزاداران محرم است، آن چنان نفوذی پیدا میکند که کفه ترازو را سنگ او بالا و پایین میبرد...به همین علت است که سیاستمداران اصولگرا هر کدام در پی دِلگُشایی و قِرابت به مَداحی معروف هستند که در روزی که منتخب تهران به ۱۰ و ۲۰ درصد از آرای مردم نیاز دارد، سنگ حاج منصور و مثل اویی، لیستش را زیر و زبر کند. جابه جایی گروههای مَرجع اتفاق افتاده است و میافتد؛ اینک صنف لباس فروشان خود سازی جدا از موتلفه میزند و سُنبه اش را برای لیست حاج منصور میزند.»
اکنون می توان بهتر به ماهیت «جوانان با روحیه» پی برد. این نوچه های حاج منصور ارضی هستند که در نقش جوانان با روحیه، افرادی همچون اسدالله بادامچيان و محمد نبی حبيبی که دو چهره قديمي متعلق به باند موتلفه هستند را از راهیابی به خانه همیشگی موتلفه باز می دارند. منظور حسین شریعتمداری از «مردم» که به لیست خودشان رای دادند همین دار و دسته هایی همچون حاج منصور ارضی است که می توانند 169 تَن را برای اولین بار وارد مجلس کنند و 196 تَن از نمایندگان دوره هشتم را که برای دوره نُهُم کاندیدا بودند را از راهیابی به مجلس بازدارند و در نتیجه بیش از دوسوم کرسیهای مجلس نُهُم را از آن «مردم» کنند.
این «مردم» فقط شامل باندهایی همچون حاج منصور ارضی نمی شود. برای تکمیل لیست «مردم» باید عناصر خاص سپاه پاسداران و بسیج، افراد امنیتی وابسته به بیت ولی فقیه، باندهای سیاه حزب الهی، مداحان، فال گیران و مَعرِکِه گیران، اراذل و اوباش و نو کیسه گان جدید الورود که با پول نفت طی دوران احمدی نژاد به نان و نوایی در مقیاس میلیارد دلار رسیده اند را اضافه کرد. همه عناصر تشکیل دهنده این لیست رانت خوار و در بوروکراسی حکومتی به شکلی شراکت دارند. جبهه متحد، جبهه پايداری، جمعيت رهپويان، جبهه ايستادگی و ... نمی توانند اینان را نمایندگی کنند. اینان آمده اند که از ولی فقیه حراست کنند. اینان آمده اند که از گماشته رهبر سوال نکنند. اینان هیچ سابقه ای که بر اساس آن بتوان برای ولی فقیه، حتی در جزیی ترین موارد، نُسخِه پیچی کنند ندارند. اینان آمده اند تا با خواص بی بصیرت و با ساکنین فتنه و انحراف تعیین تکلیف کنند. اینان را با اندکی تَسامُح می توان نمایندگان بورژوازی بوروکراتیک و رانت خوار دانست که به نیابت از طرف خامنه ای، می خواهند بورژوازی تجاری سنتی و بقایای بورژوازی صنعتی که پس از پایان جنگ هشت ساله و با سیاستهای اقتصادی رفسنجانی فَربه شده بودند را از شراکت در قدرت و ثروت حذف کنند. اینان می خواهند به گونه ای به درخواستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول پاسخ دهند و به گونه ای به اردوی نئولیبرالیسم جهانی بپیوندند که ضمن غارت و چپاول اقتصادی، سَدی سِتَبر در مقابل عوارض سیاسی این پیوستگی ایجاد کنند. این ادامه همان حرکتهایی است که احمدی نژاد انجام داده و می دهد. اکنون اینان می دانند و لابد حاج منصور ارضی به آنان آموخته است که باید جای دوست و دشمن را به طور دقیق و البته در زمانی که رهبر تعیین می کند، مشخص کنند. این ادامه همان سیاست ریل گذاری جدید در ولایت خامنه ای است که اکنون با پوست اندازی، حاکمیت را انحصاری تر می کند و این احتمال وجود دارد که این نمایندگان منتخب لیست «مردم» قانون اساسی را در جهت نیازهای سلطنت مطلقه خامنه ای تغییر دهند. خامنه ای با چنین شکل و شَمایلی وارد مذاکره پیرامون پروژه اتمی می شود. بعید است خامنه ای نداند که نوشیدن جام زهر در موضوع اتمی همه نَخهایی که او ریسیده است را پنبه خواهد کرد. او برای ورود به باشگاه اتمی و برای گسترش ولایتش در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا برنامه ریزی کرده و برای همین قیامهای ضد دیکتاتوری در این کشورها را «بیداری اسلامی» نامیده است. خامنه ای بیهوده از رژیم بشار اسد با تمام توان حمایت مادی و معنوی نمی کند. او می داند که حَنای استبداد مذهبی و رژیم ولایت فقیه در ایران دیگر رَنگی ندارد. بنابرین بعید است که در جریان مذاکرات اتمی سیاست تعامل در پیش گیرد. اما اگر به علت مجموعه ای از شرایط مجبور به نوشیدن جام زهر شود به ناچار سیاست ریل گذاری جدید و پوست اندازی جدیدش که به انقباض هرچه بیشتر حاکمیت منجر شده، تماماً بر سر او و ولایتش خراب خواهد شد. من همواره آرزو کرده ام که جناب رهبر معظم چنین جام زهری بنوشد و این اقدام را به سود مردم ایران می دانم. اما این گفته زنده یاد شاهرخ مسکوب را هم نباید فراموش کرد که «این رویاهای زیبای دور، سرانجام خاکستر نشین واقعیتهای تلخ می شود».
منبع:یادداشت سیاسی، نبرد خلق شماره 323، دوشنبه 1 خرداد 1391(21 می 2012)
http://www.iran-nabard.com/n323/yaddasht323.htm
سنجش استادان دانشگاه مازندران بر اساس "التزام عملی به ولایت فقیه"
گزارشهای رسیده از دانشگاه مازندران از تهیهی فرمهای تازهی سنجش اساتید بر اساس «التزام عملی به ولایت فقیه» و «تبلیغ ارزشهای انقلاب اسلامی» حکایت دارد.به نوشته بامدادخبر، هیات رییسهی دانشگاه مازندران، در فرمهای نظرسنجی در خصوص استادان این دانشگاه که قرار است در پایان ترم تحصیلی میان دانشجویان توزیع شود، بخشی را اضافه کرده که به «رفتار فرهنگی، تربیتی و اخلاقی» استادان اختصاص دارد و دانشجویان میبایست به سوالاتی چون «التزام عملی به قانون اساسی، ولایت فقیه و ارزشهای انقلاب اسلامی»، «تقید به فرایض دینی و رعایت پوشش ظاهری اسلامی» و «اعتقاد به اسلام و پایبندی به اخلاق اسلامی» استاد مورد نظر نمره دهند.
بر اساس این گزارش، قرار است بندهای تازهی اضافه شده به فرمهای نظرسنجی استادان، به عنوان معیار اصلی ارتقاء رتبهی آنان در هیات علمی دانشگاه در نظر گرفته شود.
این فرمها که از روز سهشنبه (۲ خرداد) در میان دانشجویان توزیع شده مورد اعتراض بسیاری از استادان دانشگاه مازندران قرار گرفته است. پیش از این نیز برخی از استادان این دانشگاه به دلایل سیاسی با اخراج و ممنوعیت از تدریس مواجه شده بودند که از آن جمله میتوان به احمد میری اشاره کرد.
پیام ویدئویی «پیتر مک کی» وزیر دفاع کانادا به مجید توکلی
به گزارش بامدادخبر، آقای مک کی در این پیام میگوید: «مجید توکلی، ما اینجا در کانادا به تو فکر میکنیم. امید داریم به رهایی و آزادی هر چه زودتر تو. اینجا در کانادا ما برای حقوق بشرمان و آزادیهایمان، ارزش قائلیم؛ و میخواهیم تو هم در کشورت ایران، از این حقوق بهرهمند باشی.»
گفتنی است پیتر مک کی، همسر نازنین افشین جم، فعال حقوق بشر ایرانی-کانادایی و دختر شایسته کانادا در سال ۲۰۰۳ میباشد. کتاب تازهی نازنین افشین جم، با عنوان «داستان دو نازنین: یکی نوجوان محکوم به اعدام در ایران و دیگری کانادایی که قول داده او را نجات دهد»، به داستان نازنین فتاحی، دختر نوجوانی که چند سال قبل به اعدام محکوم شده بود میپردازد.
همچنین مجید توکلی از رهبران جنبش دانشجویی ایران است که به هشت سال و نیم حبس محکوم شده است و دو روز قبل برای چندمین بار زادروزش را در زندان سپری کرد.
حکومت اسلامی مُبلغ آدمکشی در جهان!
احمد نوین
روح الله خمینی گفته بود که عزاداری و گریه و زاری ریشه های اسلام
عزیز را آبیاری میکند و موجب رُشد و تناوری درخت اسلام میگردد. اما با
تداوم حکومت اسلامی ایران و عریان شدن چهره خون آلود ولی فقیه و دریده شدن
نقاب خرافاتی این حکومت و سرخوردگی تدریجی مردم از این حکومت و آشکار شدن
شقاوت و قساوت روح الله خمینی و اعوان و انصارش و خلف وعده های حکومت در
رابطه با مجانی شدن آب، برق ومسکن و ارتقاء معنویات زندگانی انسانی و غیره،
معلوم شد که در پس پرده تقیه رهبر و عمله و اکره این نظام ، آنچه بیش از
همه از نظر اینان به تداوم حیات پُر فساد این رژیم یاری میرساند، سرکوب
مخالفان، ریختن خون آنان و تبدیل ایران به " جزیره آرامش" حکومتیان است. از
همینجا، کوتاه مدت پس از تاسیس جمهوری اسلامی ایران، سرکوب خونین مردم و
مخالفین رژیم و توسل به ترور بطور مستمر در دستور کار رژیم فاشیستی مذهبی
حاکم بر ایران قرار گرفت.
اکنون دهها سال است که نام جمهوری اسلامی ایران در جهان با تروریسم عجین شده است. زیرا سکان داران حکومت اسلامی ایران بنابر تجربه دریافته اند که برای تحکیم حکومت مذهبی ، اشاعه جهل و جنایت، چپاول و غارت نیروی کارگران و زحمتکشان و ثروت های کشور ضروری است. لذا این "رسالتشان" را با توسل به رُعب و وحشت به پیش میبرند. البته برای اثبات این باصطلاح رسالت هم از قران، کتاب مقدس مسلمانان مصداق ارائه میدهند.
جمهوری اسلامی ایران حکومتی است که در 33 سال گذشته تا آنجا که توان داشته، تلاش نموده است که جامعه ما را به قواعد و قوانین 1400 سال قبل در سرزمین عربستان نزدیک نماید.
دورانی که افراد جامعه، شهروند محسوب نمیشدند و در آن دوران رابطه مابین حکومت و اعضاء جامعه، شبیه رابطه چوپان و گله های حیوانی بوده است.
در قاموس معتقدان به ولایت فقیه در اسلام، بگفته روح الله خمینی، انسان زشت و نا زیبا است. موجودی است که در صورت دست یابی به حق تعیین سرنوشت اش، فاسد،زورگو و چپاولگر میشود.
سئوال اینست که اگر این نظریات بنیاد گرایانه مذهبی درست باشد، چرا انسان را اشرف مخلوقات نام نهادند؟ بیشتر از این، معلوم نیست که چرا امثال خمینی و خامنه ای و همه معتقدان به خدا و آفرینش جهان و موجودات آن تبلیغ میکنند که بشر را خدا آفرید و آنگاه این خلقت را این چنین زشت و نا زیبا، عاری از قدرت تفکر و مملو خصوصیات غیر انسانی معرفی مینمایند.
فرض را بر این بگذارید که فلسفه آفرینش، همان باشد که علی خامنه ای، روح الله خمینی و امثالهم تبلیغ و ترویج میکنند. فرض را بر این بگذارید که خدای امثال علی خامنه ای، روح الله خمینی ، خالق هستی مفروض آنها بوده و واقعا، این خدا، قادر متعال است که ما را هم آفریده است. اگر چنین باشد آنوقت باید به سلامت فکر و تعادل روحی این خدا شک کرد.؟ میپرسید چرا؟
صورت اول قضیه اینست که آن خداوند، خودش کامل و صاحب اقتدار کامل است، اما بشر- اشرف مخلوقات- را ناقص الخلقه آفرینده است. در چنین صورتب، یا خداوند اینکار را بعمد انجام داده است که در اینصورت او وجودی بیمار و پریشان احوال است، یا آنکه قادر نبوده است موجودی کامل خلق نماید، که بنابر نظریات بنیادگراین مذهبی، شامل این همه خصوصیات غیر انسانی است و در همه موارد اعم از رفتن به مستراح، تمیز کردن خودش، ایجاد رابطه با دیگران، اداره زندگی خویش و جامعه و هزاران مورد ساده و پیجیده دیگر بمانند گوسفند ناتوان است. محتاج برگزیدگانی است که بمثابه چوپان، به او مرتباً بگویند که چگونه فکر بکند، چه باید بکند و چه نباید بکند.! در این صورت نیز خدائی که اشرف مخلوقاتش این چنین معلول فکری است، خدائی نیست که قادر متعال است.
برای توجه جدی تر بر این واقعیات به رساله های آیات عظام مراجعه کنید. بطور مثال به توضیح المسائل خمینی توجه کنید. به توضیح المسائل دیگر آیات عظام نیز توجه کنید. تصور نکنید که این مطالب تنها در مورد دین اسلام صادق است! در ادیان دیگر هم کمابیش به همین صورت است.
گفته و تبلیغ شده است که محمد ابن عبدالله در آغاز کار پیامبر آوریش، در تماس با خدا آنچه که بنام فرامین خدا برای هدایت بشر لازم بوده، از خدا دریافت میکرده و به بشر آن زمان در سرزمین عربستان ابلاغ مینموده است. هم زمان پیامبر اسلام اعلام کرده بوده است که من، محمد ابن عبدالله، خاتم انبیاء هستم. یعنی اینکه بعد از من خداوند توسط هیچکس دیگری با بشر تماس نخواهد گرفت و پیام نخواهد فرستاد.
واقعیت این است که در زمان حیات پیامبر اسلام، آیام عظام و این سلسله مراتب مذهبی وجود نداشت. کسی توضیح المسائل نمی نوشت. حتی خود پیامبر اسلام هم ضرورت تحریرِ پیام های خداوند را احتمالاً احساس نمیکرد و در طول حدود 23 سال ، مجموعه ای که امروز بنام قران نامیده میشود بصورت کتاب و بترتیبی که محمد ابن عبدالله ابلاغ میکرده است تنظیم و منتشر نشد.
بعد از فوت پیامبر اسلام بود که بنابر تشخیص و ضرورتی که حُکام حکومتی احساس میکردند کتاب قران تنظیم و منتشر شد. بهمین دلیل هم امروز قران هائی با نام های متفاوتی وجود دارد.
پس از فوت پیامبر اسلام و با گذشت زمان کسانی مدعی شدند که آنها عمق پیام های ابلاغ شده توسط محمد ابن عبدالله را میفهمیند و لذا آنها هستند که موظف به اداره امور جامعه میباشند. در مذهب شیعه، اینها، آیت الله نام گرفتند. یعنی نشانه های خدا شدند.
بمرور زمان اینها منادیان رسمی دین و مذهب شدند. مراکزی و سلسله مراتبی ایجاد نمودند. دربار و دستگاه مذهبی براه انداختند و پایه های حکومت هائی که امروز حکومت اسلامی نامیده میشوند را بوجود آوردند.
اکنون قرن هاست که کار این سلسله مراتب روحانی این است که قواعد و قوانینی خشک و غیر قابل انعطافی برای اداره جامعه تدوین نمایند.
اقتدار و حاکمیت این سلسله مراتب روحانی هم به حفظ و تبلیغ و ترویج همین باصطلاح قواعد و قوانین قرون وسطائی و حتی قواعد و قوانینِ دوران ماقبلِ قرون وسطی بستگی پیدا کرده است.
هر گاه نیز که سلسله مراتب روحانیت در سرزمینی قادر نبوده اند و یا قادر نباشند که حق تعیین سرنوشت مردم را بگونه ای ویژه بخودشان اختصاص بدهند، آنگاه در حمایت از حُکام جبار و سرکوبگر در آن جوامع، امتیازات ویژه خودشان را حفظ میکرده اند و مینمایند.
حکومت های جبار و ستمگرهم با بهره گیری از تسلط فکری این جماعت منادی و سلسله مراتب مذهبی، به تعمیق عقب ماندگی در توده مردم ستمدیده و تسلیم این توده به سرنوشتی که باصطلاح خداوند برای آنها رقم زده است دامن میزده اند و میزنند به استثمار و سرکوب مردم ادامه داده و میدهند. البته همواره حق و حساب و امتیازات ویژه روحانیون و سلسله مراتب مربوطه را هم تامین نموده اند.
در هر گردباد تاریخی هم که این سلسله مراتب مذهبی و رهبران نامدار روحانیت در رهبری جامعه و جایگاه تعیین سرنوشت مردم قرار قرارگرفته اند، عاقبت با شدت و حدتی حتی بیشتر از جباران دیگر، استثمار و سرکوب نموده اند. بعنوان نمونه بدوران حاکمیت واتیکان در اروپا، بدوران حاکمیت روسای مذهبی در افریقا، خاورمیانه، آسیا و بویژه در کشورهای همجوار خودمان توجه کنید.
اروپای قرون وسطی و دوران حاکمیت پاپ جنگجو " پاپا گواریرا" ، و جنایات و جنگ ها و فجایعی که در دوران حاکمیت مستقیم سلسله مراتب روحانیت و رهبر بلامنازع روحانی در کشورهای مختلف بوجود آمده است، بهیچوجه از حافظه تاریخ بشری، پاک و یا کمرنگ نخواهد شد. همچنان که تبهکاری های حکومت عربستان صعودی، شیخ نشین های جنوب خلیج فارس، افغانستان طالبانی و ایران ولایت فقیه و...!
در تاریخ جوامع انسانی، دوران حاکمیت سلسله مراتب مذهبی و رهبری روحانیت بر جامعه، نمایشی خونین از عقب ماندگی، جباریت و قساوت، جنگ ها و شقاوت ها بوده است.
در کشور ما هم، پس از انقلاب 22 بهمن 1357 و فریبکاری روح الله خمینی و اکثریت قریب به اتفاق روحانیت شیعه و همراهان آنها عاقبت در قرن بیستم کاست حکومتی ای به رهبری بلامنازع روح الله خمینی بر حق تعیین سرنوشت مردم در ایران دست پیدا کرد و هم اکنون نیز تحت رهبری علی خامنه ای و اعوان و نصارش، به تداوم حیات حکومت اسلامی، حکومت جهل و جنایت ادامه میدهند.
حکومت تئوکراتیک، حکومت مذهبی، بدترین نوع حکومت استبدادی و فاشیستی است. رهبرحکومت مذهبی و اعوان انصارش تبلیغ میکنند که آنچه آنان میگویند، حکم میکنند و اجرا مینمایند از پیام ها و دستورات خداوند و رسیده از آسمان است، لذا اجرای آنها الزامی است.
اینها، حکومت تئوکراتیک، حکومت مذهبی، تبلیغ میکنند که تا ظهور رهبری که از جانب خداوند برای اداره جوامع بشری ارسال خواهد شد اداره جامعه و ادامه حکومت حق آنان و مورد تائید خداوندشان است. لذا، مخالفت با حکومت و یا سرپیچی از احکام رهبر و آیات عظام و اعوان و انصار رهبر، مخالفت با خدا، دین و مذهب است. بر همین پایه های خود ساخته نیز مخالفان حکومتشان را مفسد فی الارض می نامند و بنابر احکام حکومت و کاسه لیسان حکومت، مخالفان حکومتشان را به مجازات های سخت و غیر انسانی و حتی اعدام محکوم مینمایند.
به بیان دیگر، حکومت مذهبی و کاسیه لیسان آنها، حق مردم برای تعیین سرنوشتشان را در هیچ زمینه ای برسمیت نمیشناسند و حکومت مذهبی بمثابه بی حقی تمام و کمال شهروندان کشور است.
طبیعی است که این همه اعمال خشونت و شقاوت از جانب حکومت اسلامی ایران، با اعتراض و مخالفت مردم ستمدیده و حق طلب و در راس آنها مردمان آزادیخواه و برابری طلب روبرو میشود. مبارزات مستمر مردم در 33 سال گذشته در ایران و اعمال سرکوب ها، خفقان ها و جنایاتی که حکومت اسلامی ایران بر مردم کشور ما اعمال نموده است، مصداق این مدعا است.
امروزه همچنان هر کلام و یا عملی که اعمال خشونت و حاکمیت بی چون و چرای حکومت اسلامی ایران را به زیر سئوال ببرد، با احکام ضد انسانی رهبر، صاحب منصبان و کاسه لیسان دربار علی خامنه ای روبر میشود. توسل به ترور هم بمعنای حذف فیزیکی مخالفان حکومت و هم جهت ایجاد ترس و وحشت در جامعه و جهان یکی از عملکردهای مستمر جمهوری اسلامی ایران است.
به احکام صادره توسط بیدادگاههای رژیم اسلامی ایران توجه کنید. بصدور احکام طوالمدت حبس برای فعالین کارگری، زنان، جوانان و مبارزان ملیت های ساکن ایران و به صور احکام غیر انسانی اعدام ها که ایران را در رده بالای صدور احکام اعدام در جهان رسانیده است توجه کنید.
اکنون حتی اشاره ای کوچک به کارگزاران دست چندم رژیم هم در حکومت اسلامی ایران، مقامات رژیم را بوحشت می اندازد و با احکام ضد بشری روبرو میشود. به حکم 25 ضربه شلاق برای کاریکاتوریستی که جرائت کرده است کاریکاتوری از یک نماینده مجلس اسلامی بکشد توجه کنید.
هر چند که سيد احمد لطفي نماینده مجلس اسلامی ایران بعلت ترس از آگاهی افکار عمومی اکنون ناچار شده است که شکایت خویش را پس بگیرد، اما همان اقدام اولیه او و صدور حکم بیدادگاه رژیم در باره کاریکاتوریست، نشان میدهد که از نظر مقامات رژیم، شهروندان کشور ما از کوچکترین حقوق انسانی و اجتماعی نیز برخوردار نیستند.
به صدور احکام طویل المدتی که برای وکلای مستقل دادگستری که تلاش نموده اند از حقوق موکلین اشان که برای دست یابی به حقوق مدنی شان دفاع نمایند توجه کنید. باصطلاح جرم این ولای مستقل دادگستری اینست که تلاش نموده اند که در دفاع از موکشان از قوانین رسمی قضائی کشور استفاده نمایند.
بعنوان نمونه به مواردی از صدور اینگونه احکام اشاره میکنم. خانم نسرین ستوده وکیل دادگستری، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و حقوق دان که بجرم واهی اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به 11 سال حبس تعزیری محکوم شده است و اخیراً هم صاحب منصبان رژیم در صدد هستند که حق وکالت خانم نسرین ستوده را نیز ملغا نمایند.
آقای محمد علی دادخواه وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر و حقوق دان است. او نیز بجرم واهی اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به 9 سال زندان تعزیری و 10 سال محرومیت از وکالت محکوم شده است.
اخیراً آقای محمد علی دادخواه را تحت فشار قرار داده اند که حاضر شود علیه خودش مبادرت به اعترافات دروغین و ساختگی نماید. این توطئه توسط خود آقای محمد علی دادخواه افشا شده است. علاوه بر این دو نفر تعداد دیگری از اعضاء کانون مدافعان حقوق بشر را هم دستگیر و زندانی کرده اند نظیر خانم نرگس محمدی، محمد سیف زاده و عبدالفتاح سلطانی.
در جمهوری اسلامی ایران، رهبر، رئیس جمهور روسای قوای مقننه و قضائی و فرماندهان سپاه و دیگر صاحب منصبان رژیم هر زمان که منافعشان ایجاب نماید کوچکترین اهمیتی به قوانین رسمی نظام خودشان هم نمیدهند. این حکم در مورد بسیاری از آیات عظام نیز صادق است. اینها خودشان، نظرات و هوا و هوس هایشان را عین قانون میدانند. برای اینها، قانون نظر و رای آنها است.
از آخرین نمونه های این نوع عملکردها، فتوای آیت الله صافی گلپايگانی است. این آیت الله حُکم فتوائی صادر نموده است که بموجب آن یک خواننده رب ایرانی بنام شاهین نجفی به مرگ محکوم شده و یکی از بنیاد های تروریست پرور رژیم هم برای کسی که این خواننده رب جوان مقیم خارج از کشور را به قتل برساند، 100 هزار دلار جایزه تعیین نموده است.
از آیت الله صافی گلپايگانی، سئوال شده است: " بسمه تعالی متاسفانه چند وقتی است که عده ای اجیر شده اند که عمدتا از ضد انقلاب خارج کشور می باشند، بر روی فضای اینترنت در سایت ها و وبلاگ خود، به راحتی به امام مظلوم ما امام هادی علیه السلام اهانت و جسارت می کنند (طراحی، جک، کشیدن کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و...) حکم این افراد چیست؟".
این آیت الله پاسخ داده است که : " چنان چه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند، مرتدند. والله العالم.".
بواقع بنابر فتوای آیت الله صافی گلپايگانی هر حزب الله و تروریست مقلد آقا معتقد باشد که کسی به خمینی و خامنه ای و امامی اهانت و جسارت نموده است، اجازه دارد که آن شخص را بقتل برساند.
از آنجا که فتوای صافی گلپايگانی قبل از آنکه خواننده رب شاهین نجفی ترانه جدیدش را منتشر نماید صادر شده است، مزدوران حزب الهی برای تاکید بر این حکم ارتجاعی از آیت الله مکارم شیرازی نیز سئوال نموده اند.متن سئوال و پاسخ مکارم شیرازی به آن از این قرار است.
با اهداء سلام و تحیّت، با کمال تأسف چندی است در محیط های مجازی، معاندان اسلام و بالأخص معاندان شیعه که پیشترفتهای اسلام و تشیع آنها را خشمگین و زبون ساخته، طرح های شوم خود را با توهین به امامان بزرگوار جهان اسلام و ائمه اطهار (علیهم السلام) شروع و هر روز دامنه های بیشتری را ایجاد میکنند!
اخیراً قطعه ای موسیقی در فضای مجازی منتشر شده که خواننده مزدور و شناخته شده ای در آن اقدام به توهین و ناسزا به محضر مبارک امام بزرگوار حضرت امام علی النقی (علیه السلام) نموده است. لطفا نظر مبارکتان را درباره چنین شخص و چنین کاری را مرقوم دارید.
پاسخ آیت اله مکارم شیرازی به این پرسش چنین است:
ج: هر گونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (علیهم السلام) و توهین به آن بزرگواران در صورتی که توهین کننده مسلمان باشد موجب ارتداد است و اگر مسلمان نباشد در حکم ساب النبی (ص) است و این گونه افراد در اسلام مجازات بسیار سنگینی دارند. خداوند مسلمین و مخصوصاً پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را از شر دشمنان مصون و محفوظ دارد. ناصر مکارم شیرازی ۹۱/۰۲/۲٣
از آنجا که نزاع های درونی رژیم به تشدید شکاف مابین ولی فقیه علی خامنه ای و تعدادی از آیات عظام نیز کشیده شده است، لذا صف بندی های جدیدی در حال تشکیل است، بنابراین تعدادی دیگر از آیت الله های ریز و درشت دیگر هم با اعلام فتواهائی نظیر فتواهای فوق الذکر، به صف صدور حکم ارتداد برای خواننده جوان رب شاهین نخفی کشیده شده اند.
ابتدا ضروری است که معنای مرتد توضیح داده شود. مرتد بنابر احکام اسلامی به کسی اتلاق میشود که سابقاً مسلمان بوده و ترک این دین نموده باشد و به دین دیگری باور و ایمان آورده باشد. بنابر احکام اسلامی کسی که معتقد به خدا نباشد را هم کافر مینامند.
همانگونه که اشاره کردم از همین الان هم برای سر شاهین نجفی، یک خواننده رب ایرانی، جایزه تعیین کرده اند. معنای اینگونه اعلام نظرها و تصمیم گیری ها اینست که حتی اگر کسی اعلان خروج از دین نیز نکرده باشد، بعلاوه بصراحت اعلام نماید که قصد اهانت هم نداشته است، بنابر نظر و هوا و هوس های نشانه های خدا، این یا آن آیت الله، تروریست های رژیم آن شخص را میتوانند ترور نمایند.
گیریم که کسی هم از دین خارج شده باشد. چرا آن خداوند مقتدر نمیتواند به اشاره ای او را صاحب ایمان نماید. آیا اقتدار خداوند در برخورد به نظر یک انسان مصمم رنگ میبازد؟
از طرف دیگر فرض را بر این بگذاریم که نظر این آیت الله ها و آن بنیاد تروریست پرور رژیم در رابطه با اهانت و جسارت شاهین نجفی درست باشد. آخر این چه دین، مذهب و حکومتی است که با یک ترانه خواننده ای، آنهم در خارج از کشور، پایه هایش می لرزد؟
در اینجا تاکید بر یک امر روشن ضروری است. طبیعی است که وظیفه انسان آزادیخواه و برابری طلب دفاع از حق بیان شاهین نجفی و مخالفت با حکم ضد انسانی اعدام این جوان است،اما، این امر الزاماً بمعنای تائید نظرات شاهین نجفی نیست.
اما موظفیم که در دفاع بی قید و شرط از آزادی های سیاسی، از حق بیان و حق قلم و ابتدائی ترین حقوق انسانی، از شاهین نجفی در مقابل تجاوزات گله های حزب الله، دفاع کنیم. ضمنا، تا آنجا که مقدور است، ریشه اینگونه خودسری های جنایتکارانه حکومت اسلامی را توضیح دهیم. آگاهی، یکی ازسلاح های مقتدر انقلاب است.
اما در رابطه با ریشه های، اینگونه خودسری های جنایتکارانه حکومت اسلامی. واقعیت این است که ، حکومت اسلامی ایران، از بنیاد های تبلیغ آدمکشی در جهان است. ضمناً همه شواهد و قرائن نشان میدهد که رهبر، رئیس جمهور، مسئول قوه قضائیه و مسئول قوه مقننه، فرماندهان سپاه پاسداران ایران، و بقیه صاحب منصبان ریز و درشت رژیم و جناح ها و دسته بندی های جمهوری اسلامی ایران در آنچنان وضعیت شکننده و نامتعادلی قرار دارند که اشعار ترانه یک خواننده جوان رب در خارج از کشور آنان را چنان وحشت زده نموده است که باید این خواننده بقتل برسد، تا شاید که کمی از وحشت حضرات کاسته شود.
جامعه ما از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در وضعیتی انفجاری قرار گرفته است. هر عکس العمل مردم و مخالفان حکومت اسلامی ایران در شرایطی معین میتواند بعنوان چاشنی انفجاری ، اُس و اساس این رژیم را نابود نماید.
سردمداران رژیم هم از یاد نبُرده اند که بن علی دیکتاتور تونس که در محاصره اقتصادی از طرف امپریالیست ها نیر نبود و فکر میکرد که پایه های حکومت اش مستحکم است، با خود سوزی جوان دانشجو و دستفروشی که در اعتراض به بیدادگری های حکومت بن علی خودش را به آتش کشید، همه اقتدار رژیم اش، همه نیر وهای امنیتی و انتظامی و مسلح اش، در طول چند روز توسط مردم ستمدیده و أزادیخواه، درهم شکسته شد.
علی خامنه ای، برای آنکه به سرنوشت بن علی تونسی دچار نشود، تصور میکند که باید هر صدای غیر حکومتی را از همان ابتدا در گلو خفه نماید. اما این امر، با همه امتیازات خدایگونه علی خامنه ای غیر ممکن است.
با همه سرکوب ها و بگیر و ببندهای حکومت، زنان آزادیخواه کشور ما خاموش نشده اند. کارگران حق طلب، آزادیخواه و برابری طلب کشور ما، با همه خسارت ها و قربانی هائی که به آنها تحمیل شده و میشود همچنان سرافراز سنگرهای مبارزه را ترک ننموده اند. جوانان کشور ما با استفاده بهینه از شکاف ها در بالا، از هر فرصتی که بوجود میآید ندای آزادیخواهیشان را در فضای ایران طنین میآندازند. مبارزان آزادیخواه و ترقیخواه ملیت های ساکن ایران در 33 سال حکومت ننگین اسلامی در ایرن، سنگرهای مبارزاتی شان را ترک ننموده اند.
همین واقعیت ها است که حکومت اسلامی در ایران را لرزان و وحشت زده نموده است. رهبر رژیم و همه صاحب منصبانش شبانه روز دارند به مردم دروغ تحویل و درجه سرکوب را افزایش میدهند.
آنقدر گفتار و کردار رهبر رژیم علی خامنه ای شیادانه، مزورانه، متاثر از ترس مرگ و سرنگونی است که بمانند یک بیمار مالیخولیائی نه تنها از مردم که حتی از این و یا آن صاحب منصب رژیم هم دچار خوف و وحشت میشود و دستور سرکوب صادر مینماید.
کار علی خامنه ای بجائی کشیده است که رئیس جمهور محبوب و فاشیست اش را نیمه دشمن میبیند و اینجا و آنجا زیر پابش را خالی مینماید. در یک بازی خطرناک در ایجاد اختلافات بیشتر در میان صاحب منصبانش، مزورانه رفتار میکند. در رابطه با بحران مابین حکومت اسلامی ایران و امپریالیست ها، ابلهانه مانورهای نامتعادل میدهد. تا آنجا که کشور ما امروز به علت ماجراجوئی های اتمی حکومت اسلامی ایران و زیاده خواهی ها و توطئه های دول امپریالیستی در سراشیب سقوط اقتصادی و احتمال تجاوز نظامی قرار گرفته است.
کار بجائی کشیده است که، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نظام اخیراً در یک سخنرانی در مشهد بدون آنکه دشمنان خودش را با اعلام نامشان معرفی نماید، گروهی از مخالفان دولت اش را به سازماندهی توطئه علیه اقدامات دولت متهم کرد و مصداق این توطئه ها را "اخلال در بازار ارز و طلا" و "زیر سئوال بردن اجرای قانون هدفمندی یارانه ها" معرفی نموده است. محمود احمدی نژاد گفت که دولت او مورد هجوم " توطئه مشترک داخلی و خارجی" است. محمود احمدی نژاد تاکید کرد که با تمام قدرت با دشمنان داخلی و خارجی اش برخورد خواهد کرد و آنها را ریشه کن خواهد نمود.
اکنون با توجه به محاصره اقتصادی ایران و تشدید آن در ماههای گذشته و احتمال تجاوز نظامی به ایران، تداوم تورم و بالا رفتن سرسام آور قیمت کالاهای ضروری و مصرفی مردم، بی کفایتی و ماجراجوئی رهبر، صاحب منصبان رژیم و فرماندهان سپاه پاسداران و جناح های رنگارنگ رژیم در اداره کشور و تخریب زندگی مردم ستمدیده، تداوم چپاول ها و فسادها از یک طرف، و از طرف دیگر رقابت های مخرب و نزاع های بی پایان مابین رهبر و بقیه کارگزاران رژیم و آیت الله هایشان، آنچنان وضعیتی ایجاد شده است که جز سراشیب سقوط نام دیگری بر آن نمیتوان گذاشت.
از علائم تشدید عدم تعادل و وخامت اوضاع حکومت کنندگان و اعوان و انصارشان در نظام مسلط حکومتی اینست که در لحظات استصال دست به ماجراجوئی های میزنند که افکار عمومی را از پرداختن به مشکلات و بحران هائی که حیات رژیم را میتواند بالقوه به مخاطره اندازد باز داشته و حول و هوش آن ماجراجوئی به انحراف بکشانند.
صدور حکم مجازات 25 ضربه شلاق برای یک کاریکاتوریست، صدور فتوای چندین آیت الله ریز و درشت جهت قتل یک خواننده بی گناه و صدور اطلاعیه یک بنیاد ارتجاعی بنیاد گرای اسلامی و تعیین جایزه برای سر خواننده مذکور نیز میتواند جهت ایجاد همین انحراف ها و ماجراجوئی ها باشد.
واقعیت این اینست که سران حکومت اسلامی ایران شایستگی اداره هیچ جامعه انسانی را ندارند. همه آنها کمابیش شایستگی دارند که بعنوان متهم به جنایت علیه بشریت در یک دادگاه عادلانه و مستقل مردمی محاکمه و مجازات شوند.
برای ما مردم آزادیخواه و برابری طلب جهت خلاصی از چنگال خونریز این رژیم که دهها هزار نفر از مخالفین خویش را بقتل رسانیده، دهها هزار نفر از مردم کشور ما را شکنجه نموده، اقتصاد ایران را به آستانه ورشکستگی رسانیده است، کشور را به زندان بزرگی برای اکثریت قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان،زنان، جوانان و ملیت های ساکن ایران تبدیل نموده است، آپارتاید جنسی را به زنان کشور تحمیل نموده است و ایران را در معرض خطر محاصره اقتصادی بین المللی و احتمال حمله نظامی نیز قرار داده است، لازم است که؛
با تعمیق آگاهی های دمکراتیک و طبقاتی، سازماندهی در سطوح مختلف، تدارک اعتصابات در محل زندگی و کار مردم ستمدیده، بهره گیری از تلفیق مبارزه مخفی و علنی، ایجاد ارتباط مابین بخش مختلف مبارزاتی مردمی و ایجاد اعتصابات در سراسر کشور و متوقف نمودن چرخ های تولید، این رژیم جهل و جنایت را بزیر بکشیم و به قبرستان تاریخ بسپاریم.
در آن زمان در صورتی که کارگران، زنان، جوانان و مبارزان ملیت های ساکن ایران، سنگرهای خویش را در جهت تحکیم آزادی و برابری در ایران، حفظ و حراست نمایند، آنگاه، حق تعیین سرنوشت در دست های توانای ملت انقلابی ایران قرار خواهد داشت. ملتی که افتخار پیشروی ها بسوی ایجاد جامعه ای آزاد، آباد و مرفه و برابری طلب را خواهد داشت.
در آن مقطع، امپریالیست ها نیز جرائت حمله نظامی به ایران را نخواهند داشت و در مقابل ملتی که با هماهنگی، سازماندهی و تعمیق مبارزاتشان رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی ایران را بزیر کشیده اند، و در مقابل حمایت افکار عمومی در جهان که به آن انقلاب اقبال نشان خواهند داد، امپریالست ها نیز چاره ای جز لغو محاصره اقتصادی ایران را نخواهند داشت.
فراموش نکنیم ؛ ملت سازمان داده شده، ملت مصمم ، آزادیخواه و برابری طلب، منشاء همۀ قدرت ها است.
احمد نوین
دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۲۱ می ۲۰۱۲
اکنون دهها سال است که نام جمهوری اسلامی ایران در جهان با تروریسم عجین شده است. زیرا سکان داران حکومت اسلامی ایران بنابر تجربه دریافته اند که برای تحکیم حکومت مذهبی ، اشاعه جهل و جنایت، چپاول و غارت نیروی کارگران و زحمتکشان و ثروت های کشور ضروری است. لذا این "رسالتشان" را با توسل به رُعب و وحشت به پیش میبرند. البته برای اثبات این باصطلاح رسالت هم از قران، کتاب مقدس مسلمانان مصداق ارائه میدهند.
جمهوری اسلامی ایران حکومتی است که در 33 سال گذشته تا آنجا که توان داشته، تلاش نموده است که جامعه ما را به قواعد و قوانین 1400 سال قبل در سرزمین عربستان نزدیک نماید.
دورانی که افراد جامعه، شهروند محسوب نمیشدند و در آن دوران رابطه مابین حکومت و اعضاء جامعه، شبیه رابطه چوپان و گله های حیوانی بوده است.
در قاموس معتقدان به ولایت فقیه در اسلام، بگفته روح الله خمینی، انسان زشت و نا زیبا است. موجودی است که در صورت دست یابی به حق تعیین سرنوشت اش، فاسد،زورگو و چپاولگر میشود.
سئوال اینست که اگر این نظریات بنیاد گرایانه مذهبی درست باشد، چرا انسان را اشرف مخلوقات نام نهادند؟ بیشتر از این، معلوم نیست که چرا امثال خمینی و خامنه ای و همه معتقدان به خدا و آفرینش جهان و موجودات آن تبلیغ میکنند که بشر را خدا آفرید و آنگاه این خلقت را این چنین زشت و نا زیبا، عاری از قدرت تفکر و مملو خصوصیات غیر انسانی معرفی مینمایند.
فرض را بر این بگذارید که فلسفه آفرینش، همان باشد که علی خامنه ای، روح الله خمینی و امثالهم تبلیغ و ترویج میکنند. فرض را بر این بگذارید که خدای امثال علی خامنه ای، روح الله خمینی ، خالق هستی مفروض آنها بوده و واقعا، این خدا، قادر متعال است که ما را هم آفریده است. اگر چنین باشد آنوقت باید به سلامت فکر و تعادل روحی این خدا شک کرد.؟ میپرسید چرا؟
صورت اول قضیه اینست که آن خداوند، خودش کامل و صاحب اقتدار کامل است، اما بشر- اشرف مخلوقات- را ناقص الخلقه آفرینده است. در چنین صورتب، یا خداوند اینکار را بعمد انجام داده است که در اینصورت او وجودی بیمار و پریشان احوال است، یا آنکه قادر نبوده است موجودی کامل خلق نماید، که بنابر نظریات بنیادگراین مذهبی، شامل این همه خصوصیات غیر انسانی است و در همه موارد اعم از رفتن به مستراح، تمیز کردن خودش، ایجاد رابطه با دیگران، اداره زندگی خویش و جامعه و هزاران مورد ساده و پیجیده دیگر بمانند گوسفند ناتوان است. محتاج برگزیدگانی است که بمثابه چوپان، به او مرتباً بگویند که چگونه فکر بکند، چه باید بکند و چه نباید بکند.! در این صورت نیز خدائی که اشرف مخلوقاتش این چنین معلول فکری است، خدائی نیست که قادر متعال است.
برای توجه جدی تر بر این واقعیات به رساله های آیات عظام مراجعه کنید. بطور مثال به توضیح المسائل خمینی توجه کنید. به توضیح المسائل دیگر آیات عظام نیز توجه کنید. تصور نکنید که این مطالب تنها در مورد دین اسلام صادق است! در ادیان دیگر هم کمابیش به همین صورت است.
گفته و تبلیغ شده است که محمد ابن عبدالله در آغاز کار پیامبر آوریش، در تماس با خدا آنچه که بنام فرامین خدا برای هدایت بشر لازم بوده، از خدا دریافت میکرده و به بشر آن زمان در سرزمین عربستان ابلاغ مینموده است. هم زمان پیامبر اسلام اعلام کرده بوده است که من، محمد ابن عبدالله، خاتم انبیاء هستم. یعنی اینکه بعد از من خداوند توسط هیچکس دیگری با بشر تماس نخواهد گرفت و پیام نخواهد فرستاد.
واقعیت این است که در زمان حیات پیامبر اسلام، آیام عظام و این سلسله مراتب مذهبی وجود نداشت. کسی توضیح المسائل نمی نوشت. حتی خود پیامبر اسلام هم ضرورت تحریرِ پیام های خداوند را احتمالاً احساس نمیکرد و در طول حدود 23 سال ، مجموعه ای که امروز بنام قران نامیده میشود بصورت کتاب و بترتیبی که محمد ابن عبدالله ابلاغ میکرده است تنظیم و منتشر نشد.
بعد از فوت پیامبر اسلام بود که بنابر تشخیص و ضرورتی که حُکام حکومتی احساس میکردند کتاب قران تنظیم و منتشر شد. بهمین دلیل هم امروز قران هائی با نام های متفاوتی وجود دارد.
پس از فوت پیامبر اسلام و با گذشت زمان کسانی مدعی شدند که آنها عمق پیام های ابلاغ شده توسط محمد ابن عبدالله را میفهمیند و لذا آنها هستند که موظف به اداره امور جامعه میباشند. در مذهب شیعه، اینها، آیت الله نام گرفتند. یعنی نشانه های خدا شدند.
بمرور زمان اینها منادیان رسمی دین و مذهب شدند. مراکزی و سلسله مراتبی ایجاد نمودند. دربار و دستگاه مذهبی براه انداختند و پایه های حکومت هائی که امروز حکومت اسلامی نامیده میشوند را بوجود آوردند.
اکنون قرن هاست که کار این سلسله مراتب روحانی این است که قواعد و قوانینی خشک و غیر قابل انعطافی برای اداره جامعه تدوین نمایند.
اقتدار و حاکمیت این سلسله مراتب روحانی هم به حفظ و تبلیغ و ترویج همین باصطلاح قواعد و قوانین قرون وسطائی و حتی قواعد و قوانینِ دوران ماقبلِ قرون وسطی بستگی پیدا کرده است.
هر گاه نیز که سلسله مراتب روحانیت در سرزمینی قادر نبوده اند و یا قادر نباشند که حق تعیین سرنوشت مردم را بگونه ای ویژه بخودشان اختصاص بدهند، آنگاه در حمایت از حُکام جبار و سرکوبگر در آن جوامع، امتیازات ویژه خودشان را حفظ میکرده اند و مینمایند.
حکومت های جبار و ستمگرهم با بهره گیری از تسلط فکری این جماعت منادی و سلسله مراتب مذهبی، به تعمیق عقب ماندگی در توده مردم ستمدیده و تسلیم این توده به سرنوشتی که باصطلاح خداوند برای آنها رقم زده است دامن میزده اند و میزنند به استثمار و سرکوب مردم ادامه داده و میدهند. البته همواره حق و حساب و امتیازات ویژه روحانیون و سلسله مراتب مربوطه را هم تامین نموده اند.
در هر گردباد تاریخی هم که این سلسله مراتب مذهبی و رهبران نامدار روحانیت در رهبری جامعه و جایگاه تعیین سرنوشت مردم قرار قرارگرفته اند، عاقبت با شدت و حدتی حتی بیشتر از جباران دیگر، استثمار و سرکوب نموده اند. بعنوان نمونه بدوران حاکمیت واتیکان در اروپا، بدوران حاکمیت روسای مذهبی در افریقا، خاورمیانه، آسیا و بویژه در کشورهای همجوار خودمان توجه کنید.
اروپای قرون وسطی و دوران حاکمیت پاپ جنگجو " پاپا گواریرا" ، و جنایات و جنگ ها و فجایعی که در دوران حاکمیت مستقیم سلسله مراتب روحانیت و رهبر بلامنازع روحانی در کشورهای مختلف بوجود آمده است، بهیچوجه از حافظه تاریخ بشری، پاک و یا کمرنگ نخواهد شد. همچنان که تبهکاری های حکومت عربستان صعودی، شیخ نشین های جنوب خلیج فارس، افغانستان طالبانی و ایران ولایت فقیه و...!
در تاریخ جوامع انسانی، دوران حاکمیت سلسله مراتب مذهبی و رهبری روحانیت بر جامعه، نمایشی خونین از عقب ماندگی، جباریت و قساوت، جنگ ها و شقاوت ها بوده است.
در کشور ما هم، پس از انقلاب 22 بهمن 1357 و فریبکاری روح الله خمینی و اکثریت قریب به اتفاق روحانیت شیعه و همراهان آنها عاقبت در قرن بیستم کاست حکومتی ای به رهبری بلامنازع روح الله خمینی بر حق تعیین سرنوشت مردم در ایران دست پیدا کرد و هم اکنون نیز تحت رهبری علی خامنه ای و اعوان و نصارش، به تداوم حیات حکومت اسلامی، حکومت جهل و جنایت ادامه میدهند.
حکومت تئوکراتیک، حکومت مذهبی، بدترین نوع حکومت استبدادی و فاشیستی است. رهبرحکومت مذهبی و اعوان انصارش تبلیغ میکنند که آنچه آنان میگویند، حکم میکنند و اجرا مینمایند از پیام ها و دستورات خداوند و رسیده از آسمان است، لذا اجرای آنها الزامی است.
اینها، حکومت تئوکراتیک، حکومت مذهبی، تبلیغ میکنند که تا ظهور رهبری که از جانب خداوند برای اداره جوامع بشری ارسال خواهد شد اداره جامعه و ادامه حکومت حق آنان و مورد تائید خداوندشان است. لذا، مخالفت با حکومت و یا سرپیچی از احکام رهبر و آیات عظام و اعوان و انصار رهبر، مخالفت با خدا، دین و مذهب است. بر همین پایه های خود ساخته نیز مخالفان حکومتشان را مفسد فی الارض می نامند و بنابر احکام حکومت و کاسه لیسان حکومت، مخالفان حکومتشان را به مجازات های سخت و غیر انسانی و حتی اعدام محکوم مینمایند.
به بیان دیگر، حکومت مذهبی و کاسیه لیسان آنها، حق مردم برای تعیین سرنوشتشان را در هیچ زمینه ای برسمیت نمیشناسند و حکومت مذهبی بمثابه بی حقی تمام و کمال شهروندان کشور است.
طبیعی است که این همه اعمال خشونت و شقاوت از جانب حکومت اسلامی ایران، با اعتراض و مخالفت مردم ستمدیده و حق طلب و در راس آنها مردمان آزادیخواه و برابری طلب روبرو میشود. مبارزات مستمر مردم در 33 سال گذشته در ایران و اعمال سرکوب ها، خفقان ها و جنایاتی که حکومت اسلامی ایران بر مردم کشور ما اعمال نموده است، مصداق این مدعا است.
امروزه همچنان هر کلام و یا عملی که اعمال خشونت و حاکمیت بی چون و چرای حکومت اسلامی ایران را به زیر سئوال ببرد، با احکام ضد انسانی رهبر، صاحب منصبان و کاسه لیسان دربار علی خامنه ای روبر میشود. توسل به ترور هم بمعنای حذف فیزیکی مخالفان حکومت و هم جهت ایجاد ترس و وحشت در جامعه و جهان یکی از عملکردهای مستمر جمهوری اسلامی ایران است.
به احکام صادره توسط بیدادگاههای رژیم اسلامی ایران توجه کنید. بصدور احکام طوالمدت حبس برای فعالین کارگری، زنان، جوانان و مبارزان ملیت های ساکن ایران و به صور احکام غیر انسانی اعدام ها که ایران را در رده بالای صدور احکام اعدام در جهان رسانیده است توجه کنید.
اکنون حتی اشاره ای کوچک به کارگزاران دست چندم رژیم هم در حکومت اسلامی ایران، مقامات رژیم را بوحشت می اندازد و با احکام ضد بشری روبرو میشود. به حکم 25 ضربه شلاق برای کاریکاتوریستی که جرائت کرده است کاریکاتوری از یک نماینده مجلس اسلامی بکشد توجه کنید.
هر چند که سيد احمد لطفي نماینده مجلس اسلامی ایران بعلت ترس از آگاهی افکار عمومی اکنون ناچار شده است که شکایت خویش را پس بگیرد، اما همان اقدام اولیه او و صدور حکم بیدادگاه رژیم در باره کاریکاتوریست، نشان میدهد که از نظر مقامات رژیم، شهروندان کشور ما از کوچکترین حقوق انسانی و اجتماعی نیز برخوردار نیستند.
به صدور احکام طویل المدتی که برای وکلای مستقل دادگستری که تلاش نموده اند از حقوق موکلین اشان که برای دست یابی به حقوق مدنی شان دفاع نمایند توجه کنید. باصطلاح جرم این ولای مستقل دادگستری اینست که تلاش نموده اند که در دفاع از موکشان از قوانین رسمی قضائی کشور استفاده نمایند.
بعنوان نمونه به مواردی از صدور اینگونه احکام اشاره میکنم. خانم نسرین ستوده وکیل دادگستری، عضو کانون مدافعان حقوق بشر و حقوق دان که بجرم واهی اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به 11 سال حبس تعزیری محکوم شده است و اخیراً هم صاحب منصبان رژیم در صدد هستند که حق وکالت خانم نسرین ستوده را نیز ملغا نمایند.
آقای محمد علی دادخواه وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر و حقوق دان است. او نیز بجرم واهی اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به 9 سال زندان تعزیری و 10 سال محرومیت از وکالت محکوم شده است.
اخیراً آقای محمد علی دادخواه را تحت فشار قرار داده اند که حاضر شود علیه خودش مبادرت به اعترافات دروغین و ساختگی نماید. این توطئه توسط خود آقای محمد علی دادخواه افشا شده است. علاوه بر این دو نفر تعداد دیگری از اعضاء کانون مدافعان حقوق بشر را هم دستگیر و زندانی کرده اند نظیر خانم نرگس محمدی، محمد سیف زاده و عبدالفتاح سلطانی.
در جمهوری اسلامی ایران، رهبر، رئیس جمهور روسای قوای مقننه و قضائی و فرماندهان سپاه و دیگر صاحب منصبان رژیم هر زمان که منافعشان ایجاب نماید کوچکترین اهمیتی به قوانین رسمی نظام خودشان هم نمیدهند. این حکم در مورد بسیاری از آیات عظام نیز صادق است. اینها خودشان، نظرات و هوا و هوس هایشان را عین قانون میدانند. برای اینها، قانون نظر و رای آنها است.
از آخرین نمونه های این نوع عملکردها، فتوای آیت الله صافی گلپايگانی است. این آیت الله حُکم فتوائی صادر نموده است که بموجب آن یک خواننده رب ایرانی بنام شاهین نجفی به مرگ محکوم شده و یکی از بنیاد های تروریست پرور رژیم هم برای کسی که این خواننده رب جوان مقیم خارج از کشور را به قتل برساند، 100 هزار دلار جایزه تعیین نموده است.
از آیت الله صافی گلپايگانی، سئوال شده است: " بسمه تعالی متاسفانه چند وقتی است که عده ای اجیر شده اند که عمدتا از ضد انقلاب خارج کشور می باشند، بر روی فضای اینترنت در سایت ها و وبلاگ خود، به راحتی به امام مظلوم ما امام هادی علیه السلام اهانت و جسارت می کنند (طراحی، جک، کشیدن کاریکاتور، فحاشی، دروغ بستن و...) حکم این افراد چیست؟".
این آیت الله پاسخ داده است که : " چنان چه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند، مرتدند. والله العالم.".
بواقع بنابر فتوای آیت الله صافی گلپايگانی هر حزب الله و تروریست مقلد آقا معتقد باشد که کسی به خمینی و خامنه ای و امامی اهانت و جسارت نموده است، اجازه دارد که آن شخص را بقتل برساند.
از آنجا که فتوای صافی گلپايگانی قبل از آنکه خواننده رب شاهین نجفی ترانه جدیدش را منتشر نماید صادر شده است، مزدوران حزب الهی برای تاکید بر این حکم ارتجاعی از آیت الله مکارم شیرازی نیز سئوال نموده اند.متن سئوال و پاسخ مکارم شیرازی به آن از این قرار است.
با اهداء سلام و تحیّت، با کمال تأسف چندی است در محیط های مجازی، معاندان اسلام و بالأخص معاندان شیعه که پیشترفتهای اسلام و تشیع آنها را خشمگین و زبون ساخته، طرح های شوم خود را با توهین به امامان بزرگوار جهان اسلام و ائمه اطهار (علیهم السلام) شروع و هر روز دامنه های بیشتری را ایجاد میکنند!
اخیراً قطعه ای موسیقی در فضای مجازی منتشر شده که خواننده مزدور و شناخته شده ای در آن اقدام به توهین و ناسزا به محضر مبارک امام بزرگوار حضرت امام علی النقی (علیه السلام) نموده است. لطفا نظر مبارکتان را درباره چنین شخص و چنین کاری را مرقوم دارید.
پاسخ آیت اله مکارم شیرازی به این پرسش چنین است:
ج: هر گونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (علیهم السلام) و توهین به آن بزرگواران در صورتی که توهین کننده مسلمان باشد موجب ارتداد است و اگر مسلمان نباشد در حکم ساب النبی (ص) است و این گونه افراد در اسلام مجازات بسیار سنگینی دارند. خداوند مسلمین و مخصوصاً پیروان مکتب اهل بیت (علیهم السلام) را از شر دشمنان مصون و محفوظ دارد. ناصر مکارم شیرازی ۹۱/۰۲/۲٣
از آنجا که نزاع های درونی رژیم به تشدید شکاف مابین ولی فقیه علی خامنه ای و تعدادی از آیات عظام نیز کشیده شده است، لذا صف بندی های جدیدی در حال تشکیل است، بنابراین تعدادی دیگر از آیت الله های ریز و درشت دیگر هم با اعلام فتواهائی نظیر فتواهای فوق الذکر، به صف صدور حکم ارتداد برای خواننده جوان رب شاهین نخفی کشیده شده اند.
ابتدا ضروری است که معنای مرتد توضیح داده شود. مرتد بنابر احکام اسلامی به کسی اتلاق میشود که سابقاً مسلمان بوده و ترک این دین نموده باشد و به دین دیگری باور و ایمان آورده باشد. بنابر احکام اسلامی کسی که معتقد به خدا نباشد را هم کافر مینامند.
همانگونه که اشاره کردم از همین الان هم برای سر شاهین نجفی، یک خواننده رب ایرانی، جایزه تعیین کرده اند. معنای اینگونه اعلام نظرها و تصمیم گیری ها اینست که حتی اگر کسی اعلان خروج از دین نیز نکرده باشد، بعلاوه بصراحت اعلام نماید که قصد اهانت هم نداشته است، بنابر نظر و هوا و هوس های نشانه های خدا، این یا آن آیت الله، تروریست های رژیم آن شخص را میتوانند ترور نمایند.
گیریم که کسی هم از دین خارج شده باشد. چرا آن خداوند مقتدر نمیتواند به اشاره ای او را صاحب ایمان نماید. آیا اقتدار خداوند در برخورد به نظر یک انسان مصمم رنگ میبازد؟
از طرف دیگر فرض را بر این بگذاریم که نظر این آیت الله ها و آن بنیاد تروریست پرور رژیم در رابطه با اهانت و جسارت شاهین نجفی درست باشد. آخر این چه دین، مذهب و حکومتی است که با یک ترانه خواننده ای، آنهم در خارج از کشور، پایه هایش می لرزد؟
در اینجا تاکید بر یک امر روشن ضروری است. طبیعی است که وظیفه انسان آزادیخواه و برابری طلب دفاع از حق بیان شاهین نجفی و مخالفت با حکم ضد انسانی اعدام این جوان است،اما، این امر الزاماً بمعنای تائید نظرات شاهین نجفی نیست.
اما موظفیم که در دفاع بی قید و شرط از آزادی های سیاسی، از حق بیان و حق قلم و ابتدائی ترین حقوق انسانی، از شاهین نجفی در مقابل تجاوزات گله های حزب الله، دفاع کنیم. ضمنا، تا آنجا که مقدور است، ریشه اینگونه خودسری های جنایتکارانه حکومت اسلامی را توضیح دهیم. آگاهی، یکی ازسلاح های مقتدر انقلاب است.
اما در رابطه با ریشه های، اینگونه خودسری های جنایتکارانه حکومت اسلامی. واقعیت این است که ، حکومت اسلامی ایران، از بنیاد های تبلیغ آدمکشی در جهان است. ضمناً همه شواهد و قرائن نشان میدهد که رهبر، رئیس جمهور، مسئول قوه قضائیه و مسئول قوه مقننه، فرماندهان سپاه پاسداران ایران، و بقیه صاحب منصبان ریز و درشت رژیم و جناح ها و دسته بندی های جمهوری اسلامی ایران در آنچنان وضعیت شکننده و نامتعادلی قرار دارند که اشعار ترانه یک خواننده جوان رب در خارج از کشور آنان را چنان وحشت زده نموده است که باید این خواننده بقتل برسد، تا شاید که کمی از وحشت حضرات کاسته شود.
جامعه ما از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در وضعیتی انفجاری قرار گرفته است. هر عکس العمل مردم و مخالفان حکومت اسلامی ایران در شرایطی معین میتواند بعنوان چاشنی انفجاری ، اُس و اساس این رژیم را نابود نماید.
سردمداران رژیم هم از یاد نبُرده اند که بن علی دیکتاتور تونس که در محاصره اقتصادی از طرف امپریالیست ها نیر نبود و فکر میکرد که پایه های حکومت اش مستحکم است، با خود سوزی جوان دانشجو و دستفروشی که در اعتراض به بیدادگری های حکومت بن علی خودش را به آتش کشید، همه اقتدار رژیم اش، همه نیر وهای امنیتی و انتظامی و مسلح اش، در طول چند روز توسط مردم ستمدیده و أزادیخواه، درهم شکسته شد.
علی خامنه ای، برای آنکه به سرنوشت بن علی تونسی دچار نشود، تصور میکند که باید هر صدای غیر حکومتی را از همان ابتدا در گلو خفه نماید. اما این امر، با همه امتیازات خدایگونه علی خامنه ای غیر ممکن است.
با همه سرکوب ها و بگیر و ببندهای حکومت، زنان آزادیخواه کشور ما خاموش نشده اند. کارگران حق طلب، آزادیخواه و برابری طلب کشور ما، با همه خسارت ها و قربانی هائی که به آنها تحمیل شده و میشود همچنان سرافراز سنگرهای مبارزه را ترک ننموده اند. جوانان کشور ما با استفاده بهینه از شکاف ها در بالا، از هر فرصتی که بوجود میآید ندای آزادیخواهیشان را در فضای ایران طنین میآندازند. مبارزان آزادیخواه و ترقیخواه ملیت های ساکن ایران در 33 سال حکومت ننگین اسلامی در ایرن، سنگرهای مبارزاتی شان را ترک ننموده اند.
همین واقعیت ها است که حکومت اسلامی در ایران را لرزان و وحشت زده نموده است. رهبر رژیم و همه صاحب منصبانش شبانه روز دارند به مردم دروغ تحویل و درجه سرکوب را افزایش میدهند.
آنقدر گفتار و کردار رهبر رژیم علی خامنه ای شیادانه، مزورانه، متاثر از ترس مرگ و سرنگونی است که بمانند یک بیمار مالیخولیائی نه تنها از مردم که حتی از این و یا آن صاحب منصب رژیم هم دچار خوف و وحشت میشود و دستور سرکوب صادر مینماید.
کار علی خامنه ای بجائی کشیده است که رئیس جمهور محبوب و فاشیست اش را نیمه دشمن میبیند و اینجا و آنجا زیر پابش را خالی مینماید. در یک بازی خطرناک در ایجاد اختلافات بیشتر در میان صاحب منصبانش، مزورانه رفتار میکند. در رابطه با بحران مابین حکومت اسلامی ایران و امپریالیست ها، ابلهانه مانورهای نامتعادل میدهد. تا آنجا که کشور ما امروز به علت ماجراجوئی های اتمی حکومت اسلامی ایران و زیاده خواهی ها و توطئه های دول امپریالیستی در سراشیب سقوط اقتصادی و احتمال تجاوز نظامی قرار گرفته است.
کار بجائی کشیده است که، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور نظام اخیراً در یک سخنرانی در مشهد بدون آنکه دشمنان خودش را با اعلام نامشان معرفی نماید، گروهی از مخالفان دولت اش را به سازماندهی توطئه علیه اقدامات دولت متهم کرد و مصداق این توطئه ها را "اخلال در بازار ارز و طلا" و "زیر سئوال بردن اجرای قانون هدفمندی یارانه ها" معرفی نموده است. محمود احمدی نژاد گفت که دولت او مورد هجوم " توطئه مشترک داخلی و خارجی" است. محمود احمدی نژاد تاکید کرد که با تمام قدرت با دشمنان داخلی و خارجی اش برخورد خواهد کرد و آنها را ریشه کن خواهد نمود.
اکنون با توجه به محاصره اقتصادی ایران و تشدید آن در ماههای گذشته و احتمال تجاوز نظامی به ایران، تداوم تورم و بالا رفتن سرسام آور قیمت کالاهای ضروری و مصرفی مردم، بی کفایتی و ماجراجوئی رهبر، صاحب منصبان رژیم و فرماندهان سپاه پاسداران و جناح های رنگارنگ رژیم در اداره کشور و تخریب زندگی مردم ستمدیده، تداوم چپاول ها و فسادها از یک طرف، و از طرف دیگر رقابت های مخرب و نزاع های بی پایان مابین رهبر و بقیه کارگزاران رژیم و آیت الله هایشان، آنچنان وضعیتی ایجاد شده است که جز سراشیب سقوط نام دیگری بر آن نمیتوان گذاشت.
از علائم تشدید عدم تعادل و وخامت اوضاع حکومت کنندگان و اعوان و انصارشان در نظام مسلط حکومتی اینست که در لحظات استصال دست به ماجراجوئی های میزنند که افکار عمومی را از پرداختن به مشکلات و بحران هائی که حیات رژیم را میتواند بالقوه به مخاطره اندازد باز داشته و حول و هوش آن ماجراجوئی به انحراف بکشانند.
صدور حکم مجازات 25 ضربه شلاق برای یک کاریکاتوریست، صدور فتوای چندین آیت الله ریز و درشت جهت قتل یک خواننده بی گناه و صدور اطلاعیه یک بنیاد ارتجاعی بنیاد گرای اسلامی و تعیین جایزه برای سر خواننده مذکور نیز میتواند جهت ایجاد همین انحراف ها و ماجراجوئی ها باشد.
واقعیت این اینست که سران حکومت اسلامی ایران شایستگی اداره هیچ جامعه انسانی را ندارند. همه آنها کمابیش شایستگی دارند که بعنوان متهم به جنایت علیه بشریت در یک دادگاه عادلانه و مستقل مردمی محاکمه و مجازات شوند.
برای ما مردم آزادیخواه و برابری طلب جهت خلاصی از چنگال خونریز این رژیم که دهها هزار نفر از مخالفین خویش را بقتل رسانیده، دهها هزار نفر از مردم کشور ما را شکنجه نموده، اقتصاد ایران را به آستانه ورشکستگی رسانیده است، کشور را به زندان بزرگی برای اکثریت قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان،زنان، جوانان و ملیت های ساکن ایران تبدیل نموده است، آپارتاید جنسی را به زنان کشور تحمیل نموده است و ایران را در معرض خطر محاصره اقتصادی بین المللی و احتمال حمله نظامی نیز قرار داده است، لازم است که؛
با تعمیق آگاهی های دمکراتیک و طبقاتی، سازماندهی در سطوح مختلف، تدارک اعتصابات در محل زندگی و کار مردم ستمدیده، بهره گیری از تلفیق مبارزه مخفی و علنی، ایجاد ارتباط مابین بخش مختلف مبارزاتی مردمی و ایجاد اعتصابات در سراسر کشور و متوقف نمودن چرخ های تولید، این رژیم جهل و جنایت را بزیر بکشیم و به قبرستان تاریخ بسپاریم.
در آن زمان در صورتی که کارگران، زنان، جوانان و مبارزان ملیت های ساکن ایران، سنگرهای خویش را در جهت تحکیم آزادی و برابری در ایران، حفظ و حراست نمایند، آنگاه، حق تعیین سرنوشت در دست های توانای ملت انقلابی ایران قرار خواهد داشت. ملتی که افتخار پیشروی ها بسوی ایجاد جامعه ای آزاد، آباد و مرفه و برابری طلب را خواهد داشت.
در آن مقطع، امپریالیست ها نیز جرائت حمله نظامی به ایران را نخواهند داشت و در مقابل ملتی که با هماهنگی، سازماندهی و تعمیق مبارزاتشان رژیم ضد بشری جمهوری اسلامی ایران را بزیر کشیده اند، و در مقابل حمایت افکار عمومی در جهان که به آن انقلاب اقبال نشان خواهند داد، امپریالست ها نیز چاره ای جز لغو محاصره اقتصادی ایران را نخواهند داشت.
فراموش نکنیم ؛ ملت سازمان داده شده، ملت مصمم ، آزادیخواه و برابری طلب، منشاء همۀ قدرت ها است.
احمد نوین
دوشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۱ برابر با ۲۱ می ۲۰۱۲
رشته «مطالعات زنان» به «حقوق زن در اسلام» تبديل شد
رشته «مطالعات زنان» در دانشگاههاي كشور به رشته «حقوق زن در اسلام» تبديل ميشود. اين اولين گام اجرايي اسلاميسازي علوم انساني محسوب ميشود. اين مصوبه روز گذشته شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني شورايعالي انقلاب فرهنگي است. شورايي متشكل از 20 عضو حقيقي و حقوقي كه 12 نفر از آنان را روحانيون و فعالان حوزههاي علميه تشكيل ميدهند.
به گزارش انتخاب به نقل از شرق، شورايي كه ايستگاه آخر تصويب تغييرات در علوم انساني است و مصوبات آن براساس قانون شورايعالي انقلاب فرهنگي در «اسرع وقت لازمالاجراست.» اعضاي اين شورا به رياست «غلامعلي حدادعادل» عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي روز گذشته چگونگي تدوين و اصلاح سرفصلهاي دوره دكتراي تخصصي رشته مطالعات زنان با گرايش حقوق زن در اسلام را ارايه كردند. اين اقدام پس از پايان پروژه پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي با بازنگري در سرفصلهاي علومانساني و ورود دانشگاههاي دولتي بهخصوص دانشگاه علامه طباطبايي در بازنگري محتوايي دروس ميگيرد.
همچنين رشته مطالعات زنان و جايگزين شدن رشته «حقوق زن در اسلام» اولين گام شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني شورايعالي انقلاب فرهنگي در تكميل پروژههاي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي و دانشگاه علامه طباطبايي است. پيش از اين وزارت علوم با همكاري دانشگاههاي كشور و مراكزي نظير حوزههاي علميه، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و دانشگاه علامه طباطبايي اقدام به تشكيل كارگروههايي تخصصي براي بازنگري در علوم انساني كرد و به موجب آن در نظر علوم انساني و ساير رشتههاي دانشگاهي با شاخصهاي خاص خود را مورد بازنگري محتوايي قرار دهد.
همچنين با رفع موانعي همچون نداشتن مصداق، ميزان و نقشه راه در بازنگري علوم انساني امروز مسوولان به سمت بازنگري سالانه چهارهزار سرفصل دروس دانشگاهي خيز برداشتهاند. خيزشي كه در نوع خود نشاندهنده اجراي فاز جديد از بازنگري در علوم انساني و دروس دانشگاهي و ايجاد نگرانيهايي براي چگونگي بازنگري در رشتههاي دانشگاهي است.
با اين حال، غلامعلي حدادعادل در جلسه شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني شورايعالي انقلاب فرهنگي با تاكيد بر اينكه موضوع مطالعات زنان با رويكردي كه هماكنون در جهان رايج است با اسلام تعارض و تباين جدي دارد، عنوان كرد: «دشمن نيز با وقوف به اين موضوع، هجمه از اين موضع به اسلام را در دستور كار خود قرار داده است و متاسفانه در گذشته، اين مباحث مقلدانه، بدون نقد و بررسي در دانشگاههاي ما تدريس شدند و به همين دليل شورايعالي انقلاب فرهنگي وارد موضوع شد تا در اين مورد تجديد نظر اساسي صورت گيرد.»
رييس كميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در ادامه با طرح اين سوال كه ابتدا بايد به اين سوال پاسخ دهيم كه اصلا دكترای رشته مطالعات زنان با چه هدفي تاسيس ميشود و از دانشآموختگان اين مقطع چه ميخواهيم؟ اظهار كرد: «بايد در كنار تدريس مباحث رايج در غرب، نقد و بررسي اجتهادي و به دور از خودباختگي در دانشگاههاي ما رواج يابد، همچنين بايد توجه داشته باشيم كه اين كار چالش ايجاد خواهد كرد، يعني غرب به شدت در اين موضوع حساس است و هر حركتي در اين زمينه را با دقت رصد خواهد كرد.»
حدادعادل اضافه كرد: بايد از منظر حقوقي هم به موضوع نگاه شود، يعني معلوم شود كه در نظام حقوقي اسلام، زن بهعنوان يك انسان، همپاي مرد داراي حقوق فردي و اجتماعي است همانگونه كه مانند مرد ميتواند پلههاي تكامل معنوي را بپيمايد.
باوجود اعلام استقلال وزارت علوم در بازنگري در علوم انساني، تصويب تمامي اقدامات دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي براي بازنگري در علوم انساني بايد به تصويب اعضاي شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني شورايعالي انقلاب فرهنگي برسد. تركيب اعضاي تشكيلدهنده اين ستاد كه امضاي آنها پيششرط اجراي تغييرات در علوم انساني است، نشان ميدهد از مجموع 20 عضو شوراي تحول 12 نفر آنان را روحانيون و فعالان حوزوي تشكيل ميدهند.
اعضايي همچون، حجتالاسلام والمسلمين ميرمعزي رييس پژوهشكده نظامهاي اسلامي، حجتالاسلام والمسلمين حميد پارسانيا عضو موسسه امام خميني(ره) قم، حجتالاسلام سيدعباس نبوي رييس موسسه تمدن و توسعه اسلامي، حجتالاسلام والمسلمين مسعود آذربايجاني قائممقام پژوهشگاه علوم انساني، حجتالاسلام احمد احمدي رييس سازمان مطالعه و تدوين كتب درسي، حجتالاسلام عبدالحسين خسروپناه رييس موسسه پژوهشي حكمت و فلسفه و عضو موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) قم، حجتالاسلام والمسلمين علي عباسي معاون آموزشي حوزه علميه، حجتالاسلام محمد محمديان رييس نهاد رهبري در دانشگاهها و حجتالاسلام محمد محمديان رييس سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي آموزشوپرورش كه سوابق متعددي در زمينه علوم انساني اسلامي داشتهاند.
تركيب اعضاي شوراي تخصصي تحول و ارتقاي علوم انساني شامل يكي از اعضاي شورايعالي انقلاب فرهنگي به انتخاب شورايعالي (رييس)، معاون ذيربط رييس نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها، معاون ذيربط وزير علوم، تحقيقات و فناوري، معاون ذيربط وزير آموزشوپرورش، نماينده شورايعالي حوزه علميه قم، معاون ذيربط رييس دانشگاه آزاد اسلامي، رييس يا نماينده ذيربط پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، رييس يا نماينده ذيربط پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، نماينده ذيربط موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، رييس يا نماينده ذيربط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، پنج نفر از صاحبنظران حوزه علوم انساني به پيشنهاد اعضاي شورايعالي انقلاب فرهنگي و تاييد شورايعالي، دو نفر از صاحبنظران عضو انجمنهاي علمي دانشگاهي در عرصه علوم انساني با تصويب شورايعالي انقلاب فرهنگي، دو نفر از صاحبنظران عضو انجمنهاي علمي حوزوي در عرصه علوم انساني با تصويب شورايعالي انقلاب فرهنگي و دو نفر از روساي دانشكدههاي علوم انساني با تصويب شورايعالي انقلاب فرهنگي ميشود.
مصوبات و تصميمات اين شورا با رعايت آييننامه داخلي شورايعالي انقلاب فرهنگي پس از تاييد و تصويب نهايي توسط شورايعالي و مطابق با ماده 9 آييننامه داخلي شورايعالي، لازمالاجرا است و همه دستگاههاي موضوع اين مصوبه از قبيل وزارتخانههاي علوم، تحقيقات و فناوري، آموزشوپرورش، پژوهشگاه، دانشگاه آزاد اسلامي موظف به اجراي آن هستند.
«حقوق زن در اسلام»، خروجي دانشگاه تربيت مدرس
سال گذشته با پايان يافتن ماموريت پژوهشگاه علومانساني و مطالعات فرهنگي در بازنگري سرفصلهاي علومانساني، حجتالاسلام صدرالدين شريعتي، رييس دانشگاه علامه طباطبايي از سوي وزارت علوم مامور بازنگري در محتوا و منابع دروس رشتههاي علوم اجتماعي، علوم تربيتي، روانشناسي، اقتصاد، حقوق و علومسياسي و ساير رشتههاي علوم انساني شد.
پس از آن بود كه دانشگاه علامه طباطبايي بازنگري در رشته مطالعات زنان را به دانشگاه تربيت مدرس تهران واگذار كرد و سعيد قديمي مديركل دفتر گسترش وزارت علوم در گفتوگو با «شرق» با تاييد اين اقدام عنوان كرد: علوم اجتماعي را ما با توجه به حساسيت آن به صورت گرايشهاي مختلف به جاهاي مختلفي واگذار كردهايم و مطالعات زنان كارگروهش ديرتر شكل گرفت و عقبافتادگي داشت اما دانشگاه تربيت مدرس اصلاحات زيادي را به آن وارد كردند.
او تاكيد كرد: اين رشته از اين پس تحت عنوان مطالعات خانواده و حقوق زن در اسلام فعاليت ميكند البته تعداد دانشجويان اين رشته قابل مقايسه با علوم اجتماعي و روانشناسي نيست و حساسيت زيادي روي آن نيست.
تجاوز دسته جمعی به زنان مهاجر کنگو در زندان های آنگولا
زنان و دختران مهاجر کنگویی که در سلولهای زندان های انباشته
آنگولا در انتظار بازگردانده شدن به کشور خود هستند، باید انواع تجاوزها،
شکنجه ها و آزارهای سربازان و افراد پلیس آنگولا را تحمل کنند، وگرنه دچار
گرسنگی و مرگ می شوند.
به گزارش روزنامه آلمانی تاتس، سازمان دیده بان حقوق بشر روز دوشنبه 21 مه با انتشار گزارشی به وضعیت وخیم زنان دیپورتی کنگو در زندان های آنگولا پرداخته و خواهان پیگرد مرتکبین این جنایات شده است.
در گزارش، از قول یکی از زنان آمده است که 57 زن و 10 کودک در یک سلول بودند و تمام مدت گروه های سه تا چهار نفره مردان می آمدند و سکس می خواستند. کودکان شاهد این تجاوزات بودند و به شدت می گریستند.
طبق این گزارش سرگذشت اکثر این زنان مشابه هم است. همه آنها خشونت و ضرب و شتم را در جریان تجسس و دستگیری تجربه کرده اند. آنها محکوم به شکنجه میشوند و در ازای آن سکس طلب می شود. صدها هزار تبعه کنگو در آنگولا اغلب در مناطق منابع الماس زندگی میکنند. انها برای کار به آنگولا می روند و مأموران آنگولایی بطور مرتب تجسس ناگهانی برای دستگیری و دیپورت "غیرقانونی" ها در این مناطق را در برنامه خود دارند.
طبق تحقیقات دیده بان حقوق بشر تنها طی دو هفته نخست ماه مارس سال جاری 5000 تن از مهاجران عودت داده شدند و سه زن در سلول های پر جمعیت بر اثر خفگی جان باختند.
شهرزادنیوز
به گزارش روزنامه آلمانی تاتس، سازمان دیده بان حقوق بشر روز دوشنبه 21 مه با انتشار گزارشی به وضعیت وخیم زنان دیپورتی کنگو در زندان های آنگولا پرداخته و خواهان پیگرد مرتکبین این جنایات شده است.
در گزارش، از قول یکی از زنان آمده است که 57 زن و 10 کودک در یک سلول بودند و تمام مدت گروه های سه تا چهار نفره مردان می آمدند و سکس می خواستند. کودکان شاهد این تجاوزات بودند و به شدت می گریستند.
طبق این گزارش سرگذشت اکثر این زنان مشابه هم است. همه آنها خشونت و ضرب و شتم را در جریان تجسس و دستگیری تجربه کرده اند. آنها محکوم به شکنجه میشوند و در ازای آن سکس طلب می شود. صدها هزار تبعه کنگو در آنگولا اغلب در مناطق منابع الماس زندگی میکنند. انها برای کار به آنگولا می روند و مأموران آنگولایی بطور مرتب تجسس ناگهانی برای دستگیری و دیپورت "غیرقانونی" ها در این مناطق را در برنامه خود دارند.
طبق تحقیقات دیده بان حقوق بشر تنها طی دو هفته نخست ماه مارس سال جاری 5000 تن از مهاجران عودت داده شدند و سه زن در سلول های پر جمعیت بر اثر خفگی جان باختند.
شهرزادنیوز
تاکید گروه 1+5 بر دستیابی به توافق در سریع ترین زمان ممکن
آمریکا:به تحریمهای یکجانبه خود ادامه خواهیم داد
یکی از اعضای هیات آمریکایی در مذاکرت بغداد اعلام کرده است که واشنگتن همچنان به دنبال اعمال تحریم های یکجانبه خود است در حالی که طرف روسی اعلام کرده که با هرگونه تحریمی علیه ایران مخالف است و اجماعی در این رابطه در گروه ۱+۵ وجود ندارد.به گزارش ایرنا، گروه ۱+۵ تمایل دارد درباره ادامه مذاکرات با ایران به سرعت به توافق برسد در حالی که تهران معتقد است رسیدن به این توافق نیازمند تعدیل و اصلاحات گسترده ای در بسته پیشنهادی آنها است.
ایرنا در تحلیل خود از مذاکرات صورت گرفته در روز نخست آورده است:« با توجه به اینکه آمریکا از سویی به دنبال اعمال تحریم های یکجانبه خود و از سوی دیگر خواستار به توافق رسیدن سریع درباره ادامه مذاکرات است، نشانه آن است که علاقه مند نیست در بغداد توافقی صورت بگیرد؛ زیرا که این توافق را به مثابه وزن دادن به دولت ‘نوری المالکی’ نخست وزیر عراق می داند.»
در همین حال، تهران امیدوار است طرف مقابل آمادگی خود را برای ادامه مذاکرات از دست ندهد.
به گزارش ایرنا، هم اکنون’هلگا اشمیت’ معاون ‘کاترین اشتون’ مسوول سیاست خارجی و امنیتی اتحادیه اروپا پس از دیدار با ‘علی باقری’ معاون سیاست خارجی و امنیت بین الملل دبیر شورای عالی امنیت ملی در حال گفت و گو با نمایندگان ۱+۵ است تا دیدگاه های باقری را در رابطه با بسته پیشنهادی ۱+۵ به آنها منتقل کند.
به نظر می رسد که دو طرف باید به مشترکات کافی برای برگزاری یک دور دیگر از گفت وگوها برسند.
معاون ستاد کل نیروهای مسلح
مدعی العموم با علیمطهری برخورد کند
معاون ستاد کل نیروهای مسلح در واکنش به سخنان علی مطهری در مورد دخالت سپاه در انتخابات ضمن تکذیب اتهام وارده گفت: از مدعی العموم انتظار داریم با قید فوریت با اینگونه افراد برخورد کند.به گزارش معاونت امور بسیج و فرهنگ دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح، مسعود جزایری در واکنش به سخنان علی مطهری در مورد دخالت سپاه در انتخابات ضمن تکذیب اتهام وارده گفت:«هیچ کس حق ندارد به آراء ملت ایران در انتخابات توهین کند، اینکه کسای بگویند فلان ارگان و سازمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و در نحوه آراء مردم اعمال نظر و یا دخالت غیر قانونی داشته و هیچ مدرکی هم ارائه ندهد، توهین به شعور و آگاهی مردم است.»
سردار جزایری مدعی شد: یکی از نعمتهای الهی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وجود دهها انتخابات پرشور و سالم در طول انقلاب اسلامی است و هر کس با هر نیتی بخواهد آن را مخدوش کند، اقدامی ضد انقلابی را مرتکب شده است و در ذهن مردم ما خواهد ماند.
معاون امور بسیج و فرهنگ دفاعی تاکید کرد: مدعیان دخالت سپاه در امر انتخابات مجلس باید به دادگاه مستندات خود را ارائه دهند.
رادیکالها تهدید اصلی مذاکرات
من
امیدوارم که این گشایشی که در آستانه انتخابات امریکا و یا به هر بهانه
دیگری در مذاکرات صورت گرفته، از سوی رادیکالها در ایران و امریکا بسته
نشود و به نتیجه مثبتی برسد. نتیجهای که چنانچه به رفع تنش بیانجامد، هم
برای شهروندان داخل ایران، هم برای ایرانیان تعبیدی و هم برای اپوزیسیون و
نیروهای منتقد داخل کشور مفید خواهد بود.
.
نشت اولیه
در بغداد به نظر من آینده مثبتی میتواند داشته باشد. یک پیشرفت خیلی مهم
که در این نشست به چشم آمد این بود که امریکا، تعلیق غنی سازی ایران به
صورت کامل را کنار گذاشته و حق غنی سازی پنج درصد برای ایران را به رسمیت
شناخته است. همچنین سفر آمانو پیش از نشست بغداد به تهران هم یک گام مثبت
دیگری است که نشان میدهد طرفین در حال مقدمه چینی برای پیشبرد مذاکرات
هستند.
توافق دو
طرف برای نشست در بغداد هم یک گام مثبت دیگر است. این درست است که ایران به
خاطر نزدیکی به دولت شیعی عراق می خواسته مذاکرات در یکی از کشورهای دوست و
همسو با حکومت ایران، برگزار شود اما در این سو امریکا هم ترجیح داده است
که این نشست در بغداد برگزار شود. تا هم ایران احساس دوستی و سازگاری
بیشتری با کشور میزبان داشته باشد و هم میدانیم که دولت عراق در کنترل
امریکا است.
اینها
پیامها و نشانههای مثبت و امیدوار کنندهای است که وجود دارد. البته در
ایران سخنانی نیز از سوی برخی از دولتمردان انتشار یافته که مشخص نیست تحت
فشار گروهای تندرو صورت گرفته و یا میخواهند در جامعه همچنان وانمود کنند
که زیر بار هیچ گونه توافقی نخواهند رفت مگر اینکه همه خواستهایشان به
رسمیت شناخته شود. این موضع گیریها کمی نگران کننده است. با این حال
امیدهای فراوانی وجود دارد که تا انتخابات نوامبر امریکا این مذاکرات سامان
بگیرد و پیروزی مجدد آقای اوباما در امریکا هم میتواند برای مذاکرات و حل
بحران مفید باشد.
از این سو ،
ما هم اکنون اپوزیسیون واحدی نداریم. با نیروهای اپوزیسیون پراکندهای در
داخل و خارج از کشور روبرو هستیم که با یکدیگر رودربایستی دارند و
نمیتوانند به صورت آشکار خرسندی یا ناخرسندی خود را از شکست یا توافق در
مذاکرات اعلام کنند. اما اپوزیسیون پراکنده ایران باید بداند که اگر توافقی
صورت بگیرد و تنشها از روابط ایران و امریکا برداشته شود، همانقدر که
برای دولت ایران مفید است، برای اپوزیسیون هم کارآمد و مفید خواهد بود.
اپوزیسیون
علاقهمند به سازمان یابی و حمایت است. چنانچه ایران و امریکا به روابطی
بهتر از آنچه که در شرایط فعلی دارند، دست بیابند، گشایشی حاصل خواهد شد و
فشار از روی منتقدان و مخالفان کم خواهد شد. از بار سنگین اتهام وابستگی یا
ارتباط با امریکا که هم اکنون افراد بسیاری در زندان با آن مواجه هستند،
کاسته خواهد شد.
چنانچه
روابط ایران و امریکا بهبود پیدا کند، معنایش این نخواهد بود که وضعیت
آزادی بیان و سرکوب در ایران بدتر و شدیدتر خواهد شد. فراموش نکنیم که هم
اکنون ۳۳ سال است که ایران هیچ گونه رابطهای با امریکا نداشته، اما سرکوب
گستردهای را اعمال کرده است. در زمان شاه به خاطر روابط خوب ایران و
امریکا، سرکوبهای صورت گرفته را به امریکا نسبت میدادند، اما در این ۳۳
سال گذشته که آمریکا هم نبوده، از شدت سرکوبها نیزکاسته نشده است.
به گمان
من، چنانچه این روابط بهبود پیدا کند و فشار از روی مساله هستهای ایران
برداشته شود، حکومت احساس امنیت بیشتری خواهد کرد و ما میدانیم که
حکومتها در شرایطی که احساس امنیت نمیکنند و هراس دارند، سرکوبهای
شدیدتری اعمال میکنند و در واقع سرکوب نشانه ترس دولتمردان است. شاید
کاسته شدن از این احساس ناامنی که حکومت دارد، سبب شود که سرکوب کمتری
صورت بگیرد و حکومت متوجه شود که برای کسب اعتبار در جامعه جهانی باید
احترام شهروندان خود را رعایت کند و از آنها کسب احترام کند تا در جامعه
جهانی محترم شمرده شود و مورد مذاکره و گفتوگو واقع شود.
من
امیدوارم که این گشایشی که در آستانه انتخابات امریکا و یا به هر بهانه
دیگری در مذاکرات صورت گرفته، از سوی رادیکالها در ایران و امریکا بسته
نشود و به نتیجه مثبتی برسد. نتیجهای که چنانچه به رفع تنش بیانجامد، هم
برای شهروندان داخل ایران، هم برای ایرانیان تعبیدی و هم برای اپوزیسیون و
نیروهای منتقد داخل کشور مفید خواهد بود.
توافق هشت مادهای ایران و آمریکا
الان هم آقای اوباما و هم آقای
خامنهای، هر کدام به دلایل خودشان نیاز دارند که توافقی صورت
بگیرد.توافقاتی بین ایران و آمریکا صورت گرفته و به غیر از مذاکراتی که به
طور رسمی در کادر گروه ۵+۱ وجود دارد، آمریکاییها مستقیماً با دولت ایران
در حال مذاکره هستند.سایت “دِبکا” که به محافل اسراییلی نزدیک است، مدعی
است که طرح توافق بین ایران و آمریکا را پیدا و آن را درج کرده است.
.
آقای باراک اوباما، رییس جمهوری ایالات
متحده آمریکا، در پی نشست هشت کشور بزرگ صنعتی، گفته است، «به راه حلی که
حاکمیت ملی ایران را محترم بشمارد» امیدوار است.
در گفتوگویی با دکتر مهران مصطفوی استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در پاریس، در این زمینه، ابتدا از ایشان پرسیدم:
منظور آقای اوباما از «راه حلی که حاکمیت ملی ایران را محترم بشمارد»، چیست؟
مهران مصطفوی:
دادههایی که از طرفهای مختلف میرسد و خبرهایی که چه از طریق ایران و چه
از طریق کشورهای خارجی درج میشود، این مطلب را به ما میرساند که
توافقاتی بین ایران و آمریکا صورت گرفته و به غیر از مذاکراتی که به طور
رسمی در کادر گروه ۵+۱ وجود دارد، آمریکاییها مستقیماً با دولت ایران در
حال مذاکره هستند.
حتی خبرها نشان میدهد که تیم سابق هسته
ای ایران، یعنی کسانی که با آقای هاشمی رفسنجانی و آقای روحانی نزدیک
بودند، در این مذاکرات شرکت دارند و مذاکرات را ادامه میدهند. به طوری که
مسئله مذاکرات را آقای خامنهای شخصاً به دست گرفته و دیگر در دست آقای
احمدینژاد نیست.
حال این گفته آقای اوباما چه چیزی را میرساند؟
سایت “دِبکا” که به محافل اسراییلی نزدیک
است، مدعی است که طرح توافق بین ایران و آمریکا را پیدا و آن را درج کرده
است. از آنجایی که این مطلب بسیار مهم است و با سئوال شما هم رابطه دارد،
بد نیست به این طرح هشت مادهای نگاهی بیاندازیم تا بفهمیم منظور آقای
اوباما از حاکمیت ایران و حق ایران چیست.
این قرارداد هشت بند دارد که در بند اول
آن تنها نوشته شده که ایران و آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که توقف
برنامه اتمی ایران ممکن نیست و با هم توافقات زیر را انجام دادهاند.
توافقات از بند دوم شرح داده می شود.
بند دوم: ایران غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف کند، اما تأسیسات فردو به کار خودش ادامه بدهد.
بند سوم: ایران که تاکنون ۱۱۰ کیلو
اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده در دست دارد، آن را به خارج انتقال بدهد، ولی در
مقابل، صفحههای سوخت مورد نیاز ایران برای راکتور تهران به ایران داده
شود.
بند چهارم: هیچ محدودیتی در مورد غنیسازی تا پنج درصد برای ایران اعمال نشود.
بند پنجم: ایران پروتکل الحاقی را امضا کند.
بند ششم: سایتهای پنهان هستهای ایران
(که احتمالاً آمریکا هم اطلاعات روشنی درباره آن ندارد) مورد بررسی قرار
نگیرد. یعنی آمریکا نتواند هرجایی را دلش خواست، مورد بازرسی قرار بدهد.
بند هفتم: آمریکا و اروپا در مورد
تحریمها علیه ایران تساهل پیشه کنند و تحریم بانک مرکزی و تحریم استفاده
ایران از سیستم تبادلی بانکی سوییس ملغی شود.
بند هشتم: آمریکا و اروپا تحریم نفتی ایران را که قرار است از ابتدای ژوئن اجرا بشود لغو کنند.
شما گفتید که اوباما از حاکمیت ملی ایران و
حق ایران صحبت کرده است؛ واقعیت این است که ایران حق غنیسازی دارد و طبق
قوانین بینالمللی هیچ دلیلی وجود ندارد کشوری که در کادر آژانس عمل
میکند، حق غنی سازی نداشته باشد. پس چه مطلبی که “دبکا” درج کرده صحت
داشته باشد، چه صحت نداشته باشد، به هرحال نشان میدهد که درباره چه
مواردی مذاکرات انجام میگیرد و مذاکرات به چه نتیجه هایی ممکن است برسد.
از گفتههای مختلف معلوم میشود که در
حال حاضر آمریکا بر خلاف آنچه قبلاً میگفت، به خصوص از زمانی که آقای
اوباما روی کار آمده، پذیرفته که ایران غنیسازی را تا پنجدرصد ادامه
بدهد؛ چیزی که آقای بوش هرگز نپذیرفته بود. امروز آمریکا این را حق ایران
میداند و گفته است که این حق را پذیرفته است. در مقابل از ایران میخواهند
که بالای پنج درصد غنیسازی نداشته باشد و دوم اینکه ایران پروتکل
الحاقی و یا نوع دیگری پروتکل را که شبیه پروتکل الحاقی باشد، امضا کند.
شرایطی که ذکر کردید، حاکی از
مقداری عقب نشینی از سوی جمهوری اسلامی هم هست. آیا نظام جمهوری اسلامی
حاضر است برای کاهش تحریمها به این مقدار عقب نشینی دست بزند؟
الان هم آقای اوباما و هم آقای خامنهای،
هر کدام به دلایل خودشان نیاز دارند که توافقی صورت بگیرد. آمریکا به این
توافق نیاز دارد، به دلیل اینکه انتخابات آمریکا در راه است و نمیخواهد
مسئله به جنگ و برخورد نظامی کشیده شود. بهخصوص که خبرهایی وجود دارد مبنی
بر اینکه ایران موشکهای دوربرد “بیام۲۵” را که ۲۵۰۰ کیلومتر برد دارند،
به همراهی “گروه صنعتی شهید همت” از کره شمالی دریافت کرده است. در
مقابلش هم آمریکا ۹۰۰ میلیون دلار برای خرید هواپیماهای بدون خلبان و
موشکهای ضدموشک، در اختیار اسراییل قرار داده است. خُب این خطرناک است و
هرلحظه ممکن است یک برخورد نظامی پیش بیاید و آقای اوباما این برخورد را
نمیخواهد.
دوم اینکه قیمت نفت در جهان دارد بالا
میرود و الان در گروه هشت به این نتیجه رسیدهاند که نیاز به رونق اقتصادی
هست. رونق اقتصادی هم نمیتواند با قیمتهای بسیار بالای نفت همراه باشد.
میدانیم که اگر مسئله تهدیدهای نظامی بالا بگیرد، قیمت نفت ممکن است از
همین هم که هست بالاتر برود و این برای رونق اقتصادی جهان غرب مشکل ایجاد
میکند.
آقای خامنهای هم دو دلیل اصلی دارد برای
اینکه در این مذاکرات توافقاتی صورت بگیرد. دلیل اول او انزوای بسیار
شدیدش در داخل رژیم ایران است. یعنی نه تنها آقایان موسوی و کروبی را هنوز
در زندان نگه داشته و آقای رفسنجانی را کنار گذاشته، حتی برخی از کسانی را
هم که در جناح راست بودند، کنار زده و با آقای احمدینژاد هم مشکل پیدا
کرده است. الان هم میخواهد آقای احمدینژاد را کنار بگذارد. این وضعیت
انزوا در داخل رژیم کاری کرده که او مذاکرات اتمی را مستقیم به دست بگیرد و
میخواهد از آن انزوا بیرون بیاید.
دلیل دوم آقای خامنهای، وضعیت فلاکتبار
اقتصادی در ایران است. این تحریم ها ضربه های بسیار بزرگی به اقتصاد
ایران زده اند. تازه تحریمهای نفتی هنوز شروع نشدهاند و از اول ماه ژوئن
وارد عمل میشوند که بحران را بالاتر خواهد برد.
اما با توجه به مواردی که چه در مورد
آقای اوباما گفتم و چه در مورد آقای خامنه ای، برای هر دو مصالحه راحت
نیست و بسیار سخت است. یعنی اینکه آقای خامنهای بپذیرد ایران قراداد
الحاقی را امضا کند، یعنی هر وقت آژانس خواست، بازرس به ایران بفرستد و
بتوانند ایران را بازرسی کنند و این بازرسی به سایتهای اتمی محدود نشود و
حتی سایتهای نظامی را هم در بر داشته باشد و غنی سازی بالای پنج درصدی
را هم کنار بگذارند، چیز خیلی راحتی نیست که رژیم ایران بتواند بپذیرد.
به همین خاطر، از دید من، در بغداد توافقی
صورت نخواهد گرفت، بلکه قول توافق به همدیگر خواهند داد که کادر توافق را
تشخیص بدهند و در یک برنامهریزی درازمدتتر برای به دست آوردن توافق، با
همدیگر قرارها و قول هایی بگذارند.
ولی با این اوصاف، به نظر می رسد
که حتی در این صورت هم یکسوی این بحران که اسراییل باشد موافقت نکند و به
این توافق راضی نباشد. اسراییل را چگونه ارزیابی می کنید که خود را برای
شدیدترین تهاجم به ایران آماده میکند؟
دقیقا! اسراییلی ها به هیچ وجه نمی
خواهند چنین توافقی صورت بگیرد. برای اینکه رژیم اسراییل احتیاج به بحران
دارد. این را همه میدانند. آقای نتانیاهو نیاز دارد که یک برخورد نظامی
با ایران داشته باشد. البته برخورد نظامی محدود، نه به صورت جنگ.
اسراییلی ها الان دارند تمام توان سیاسی و
دیپلماسی خود را به کار میبرند که جلوی این مصالحه بین ایران و آمریکا
گرفته بشود و نگرانی آقای اوباما هم همین است که چگونه عمل کند که هم
اسراییلی ها نتوانند تبلیغات کافی علیه او صورت بدهند و هم بتواند این
مصالحه را با ایران انجام بدهد.
مسلماً رژیم اسراییل از طرفداران شدید
تحریم های بیشتر و عملیات نظامی علیه ایران است. این ۹۰۰ میلیون دلاری هم
که آمریکا برای سال ۲۰۱۳ به اسراییل کمک کرده، برای ساکت کردن این کشور
است، که میگوید ما هم پیشرفته ترین نوع هواپیماهای بدون خلبان را در
اختیارتان می گذاریم و هم موشک های ضدموشک. ما کمک میکنیم. به همین
خاطر، شما نگران نباشید، ما امنیت شما را در نظر داریم. حال اینکه این چه
نتیجه ای بدهد، آینده به ما خواهد گفت.
منبع: رادیو زمانه – سراج الدین میردامادی
نواندیشان، روحانیان و عامه مذهبی یکسان عمل نمیکنند؟
دوصدایی بودن ادیان در نسبت با حقوق بشر
قسمت دوم
تنها نواندیشان دینی، در هر یک
از ادیان نیستند که برخی آموزهها و قواعد (تاریخی) مطرح شده در زمان اولیه
رسولانشان را قابل تغییر میدانند، بلکه عامه مؤمنان و حتی روحانیون آن
دین نیز در سطوح و لایههای مختلفی چنین میکنند. هر چند عامه مؤمنان به
صورت طبیعی و بدون آگاهی بر این اتفاق، چنین میکنند، روحانیون سعی در
توجیه و توضیح برخی از این فاصلهگیریها و کنارگذاشتن بعضی آموزهها و
قوانین (عصری) دارند، اما نواندیشان تلاش میکنند این امر را کاملا روشمند و
متدلوژیک کنند و تحلیل کلان و دقیقتری از آن ارائه دهند.
نقش مصلحانه تاریخی ادیان
۶ -در یک دستهبندی کلی پیروان ادیان سه
دستهاند: عامه مردم، روحانیون و نواندیشان دینی (نواندیشان دینی را در
گذشته عمدتا برخی فلاسفه و عرفا تشکیل میدادند و امروزه روشنفکران و
متألهان نوگرای دینی). اما اگر نیک و با دقت بنگریم هر سه دسته یادشده جدا
از اختلاف سطح و اختلاف زمان، اما هر سه به تدریج به همان برخورد یادشده در
بالا یعنی «دید – جهتگیری» از ادیان رسیدهاند (و میرسند) و برخی
آموزههای تاریخی موجود در ادیان را به حاشیه راندهاند. امروزه، دیگر هیچ
مسلمانی در مورد خداوند چنین نمیاندیشد که خدا خسته نمیشود، چرت نمیزند،
زن و بچه ندارد و…، در حالی که همه اینها بخشی از آموزههای تاریخی و آیات
قرآن در مواجهه با فرهنگ زمانه خویش است. امروزه از خدای عادل و عالم و
قادر و نهانی و همه جایی و نزدیک به همه بندگان و… سخن گفته میشود. و یا
امروزه کمتر کسی بر تصویر عصری ارائه شده از بهشت تکیه و تأکید میکند. در
حوزه اجرائیات نیز همین حکایت وجود دارد. فاصله قوانین و مقررات جاری و
حاکم بر زندگی مثلا یک مؤمن و حتی روحانی و موبد زرتشتی با مقررات موجود در
فصل وندیداد اوستا (از جمله در دستورهای پیچ در پیچ مربوط به غسل و شستشوی
گوناگون و یا قواعد و قوانین خشن اعدام و پوست کندن و آتش زدن و…) از زمین
تا آسمان است. کمتر یهودی است که حتی اگر بخواهد، بتواند عهد عتیق و تلمود
را (مثلا در مورد نجسبودن طی تمام روز یک فرد در برخی مواقع، حذف یا
تفکیکهای شدید در مورد زنان، قوانین خشن در مورد سنگسار و آتش زدن و قتل
عام و…) عملی سازد. و در مسیحیت نیز، به ویژه در جوامعی که تمدن جدید در آن
محقق شده، فاصله زندگی واقعی یک روحانی یا یک مؤمن مسیحی با برخی آموزهها
و قواعد گذشته مندرج در عهد جدید (مانند ترجیح تجرد، دشواری و حتی
امکانناپذیری طلاق، نگاه عمودی و سلسلهمراتبی «مسیح، مرد، زن» و لزوم
سکوت زنان در کلیسا و عدم امکان آموزش زنان بر مردان و…) بسیار فراوان است.
در جوامع اسلامی نیز دیگر کسی در پی گرفتن جزیه از غیرمسلمان و یا منع
آنها از خدمت سربازی نیست، حداقل در ظاهر و در زبان کمتر کسی تنبیه بدنی
زنان را تأیید میکند، و یا به مجازات قطع یک دست و یک پا به خلاف یکدیگر
به جای حبس و زندان میاندیشد، در پی لشگرکشی و جنگ و کشورگشایی برای
مسلمان کردن دیگران است و… . پس اگر وضعیت زندگی روزمره مؤمنان و حتی
روحانیون هر یک از ادیان (به ویژه ادیان کهنتری همچون دین یهود و زرتشت) و
احکامی که امروزه آنها در برخی حوزهها مثل حوزه زنان، مسائل بهداشتی،
نحوه برخورد با دیگر جوامع و یا پیروان دیگر ادیان و … بدان معتقدند، را با
قواعد مندرج در متون مقدس و اصلی آن مقایسه کنیم از این همه فاصله و تغییر
دچار تعجب و شگفتی میشویم.
بدین ترتیب میبینیم تنها نواندیشان دینی،
در هر یک از ادیان نیستند که برخی آموزهها و قواعد (تاریخی) مطرح شده در
زمان اولیه رسولانشان را قابل تغییر میدانند، بلکه عامه مؤمنان و حتی
روحانیون آن دین نیز در سطوح و لایههای مختلفی چنین میکنند. هر چند عامه
مؤمنان به صورت طبیعی و بدون آگاهی بر این اتفاق، چنین میکنند، روحانیون
سعی در توجیه و توضیح برخی از این فاصلهگیریها و کنارگذاشتن بعضی
آموزهها و قوانین (عصری) دارند، اما نواندیشان تلاش میکنند این امر را
کاملا روشمند و متدلوژیک کنند و تحلیل کلان و دقیقتری از آن ارائه دهند.
۷- در یک نگاه از بالا و عمیقتر و
دقیقتر متوجه میشویم به حاشیه راندن و حتی عبور از برخی از آموزهها و
قواعد (عصری) دینی عمدتا ناشی از «تغییر توازن قوا» و مناسبات اجتماعی است
تا صرفا تغییر و تحولات و نوآوریهای فکری. یک مثال بسیار روشن و بارز در
این باره مسئله بردهداری است. همه ادیان بزرگ، اصلاحات و رفرمهای فکری،
اخلاقی یا حقوقی و اجتماعی مهمی در باره وضع بردهها به عمل آوردهاند. اما
متون مقدس این ادیان به خوبی نشان میدهد که هیچ کدام از آنها بردهداری
را لغو و منسوخ نکردهاند (و حتی امکان و مجوز بردهگیری و یا حداقل ورود
به روال اقتصادی مرسوم یعنی داشتن و یا خرید و فروش برده در همه آنها وجود
دارد). طبق توضیحاتی که در سطور قبل داده شد نیز این برخورد کاملا طبیعی
بوده و اساسا توقع لغو بردهداری در آن دوران امری ذهنی و محال میباشد و
آموزهها و جهتگیری ادیان نیز در عصر خویش کاملا به نفع بردهها بوده و
عملا نیز اصلاحاتی جدی در نحوه زندگی آنها ایجاد کردهاند. (یکی از اقشاری
که به حرکت پیامبر اسلام میپیوندند و پیام توحیدی جاذبه فراوانی برای آنها
دارد همین بردهها هستند).
اما در هر حال قرنها پس از عصر رسول (یا
رسولان) هر یک از ادیان است که میبینیم روحانیون و مؤمنان هر یک از ادیان
به لغو بردهداری میرسند و منسوخ شدن آن را به رسمیت میشناسند. و این امر
نه صرفا ناشی از تحولات فکری و مثلا اجتهادات و نوآوریهای دروندینی،
بلکه متأثر از تحولات جهانی و لغو بردهداری در عرصه جهان و تمدن بشری است.
البته بشریت طی فرآیندی دیالکتیکی و متأثر از تأثیر متقابل تحولات فکری،
سیاسی، اقتصادی و… (و از جمله تحولات فکری دینی)، به لغو بردهداری و یا
عدالت طبقاتی، جنسیتی و… میرسد. لغو بردهداری، حق رأی زنان و… و به
عبارتی کلیتر «حقوق بشر»، در ابتدا در سطح جهانی (و حداقل در میان نخبگان)
مطرح و یا به طور نسبی و تدریجی محقق میشود، آن گاه روحانیون ادیان به
تعیین نسبت با آن میپردازند.
همین جا باید تصریح و تأکید کرد که
آموزههای ادیان نیز در شکلگیری این اتفاقات و تحولات، به سهم خود مؤثر
بودهاند. به طور مثال بنا بر نظر برخی مورخان فلسفه سیاست، ادیان یکتاپرست
نقش مهمی در شکلگیری تدریجی دموکراسی داشتهاند. این ادیان وقتی، برخلاف
برخی نظرات اسطورهای، سخن از خدای واحد برای همه انسانها (اعم از فقیر و
غنی، سیاه و سفید و…) به میان میآورند و همه آنهارا مخلوق یک خدا و در
برابر آن خدا، همگان را مساوی میدانند؛ تنها یک قدم مانده است به این
نتیجه برسند که همه این آدمیان، دارای یک رأی مساوی هستند. و این همان
دموکراسی است.
هم چنین بررسی سیر تاریخی تکوین فمینیسم
نشان میدهد بسیاری از آراء و قدمهای اولیه شکلگیری این روند در میان
پروتستانها بوده است. وقتی، برخلاف برخی تفکرات اسطورهای، از یک خدای
واحد و خالق برای زن و مرد یاد میشود و یا هنگامی که یک سرمنشأ مشترک (آدم
و حوا) برای همه آدمیان اعم از زن و مرد سخن به میان میآید، راه برای این
نتیجهگیری که زن و مرد دارای سرشت مشترک و مساوی و حقوق مساویاند، بسیار
هموار میشود. اما در هر حال این نتیجهگیریها صرفا از تحولات فکری (و یا
دینی) محض نشأت نگرفتهاند. انسانها، در حوزههای تمدنی مختلف، باید
قرنها زندگی کنند تا با تغییر تدریجی «توازن قوای اجتماعی»، کمکم به لغو
بردهداری، سلطه نژادی، جنسیتی، طبقاتی و… برسند. آن گاه است که روحانیون و
مفسران رسمی ادیان نیز افتان و خیزان این تحولات را به رسمیت میشناسند و
در احکام و قواعد دینی مرتبط با آن اصلاح و رفرم میکنند و با فرهنگ و
قواعد عصر جدید متناسب مینمایند و یا از فاصله بین قواعد و احکام منسوب به
دین و فرهنگ جدید میکاهند.
۸- دقت و تعمق، در فاصلهای که بین فرهنگ و
قوانین دوران جدید با فرهنگ و قوانین شرعی ادیان (مثلا در رابطه با مسئله
بردگان، حقوق پیروان دیگر ادیان، وضعیت زنان، مجازاتهای جسمی و خشن و…)
وجود دارد، بسیار ضروری و درسآموز است. یک تعمق تاریخی نشان میدهد که
آموزههای ادیان در عصر خود رسولان نه تنها فاصلهای با سطح عصر خویش
نداشته، بلکه اصلاح و رفرمی پیشروانه و آوانگارد در دوران خود محسوب میشده
است. تنها تحول تدریجی اوضاع زمانه، در قرون متمادی و عدم ایجاد و تغییر و
تحول این آموزهها و قواعد، توسط پیروان و روحانیون رسمی آن ادیان بود. که
باعث عقب افتادن آن آموزهها و قواعد در زمانهای بعدی بوده است.
به طور مثال اسلام هر چند نمیتوانسته است
دست به امر محالی بزند و مثلا بردهداری را لغو کند اما طرح این آموزه
بنیادی که هیچ تفاوت و تبعیضی بین اقوام و نژادها و رنگها و … وجود ندارد و
مردمان چون دندانههای شانه برابرند و سرخ و سیاه و سفید خدای واحدی دارند
و نزد خداوند یکساناند؛ اصلاح بنیادی و مهمی در فرهنگ زمانه صورت میدهد
که میتواند بسترسازی مهمی برای بهبود وضعیت بردگان در همان هنگام و آمادگی
و استعداد فراوان برای پذیرش اصل لغو بردهداری در دوران جدید باشد (جدا
از اصلاحات حقوقی فراوان در وضع بردگان در همان دوران و احکام متعدد در
لزوم آزادی برده در برابر برخی جرایم و گناهان و یا فراهم کردن امکان آزاد
شدن برده اگر او بخواهد آزادیاش را از ارباباش خریداری کند و لزوم همکاری
و حتی مساعدت مالی ارباب برای تحقق این امر – که در زبان فقهی بدان مکاتبه
گفته میشد).
هم چنین نگرش و تحلیل تاریخی ما را به فهم
و ادراک تفاوت حقوقی موجود بین پیروان یک دین با دیگر مردمان (و پیروان
ادیان دیگر) که در همه ادیان بزرگ وجود دارد، نزدیک میکند. در گذشته تاریخ
یک محور بنیادی، عامل اصلی همبستگی جمعی تلقی میشد. این محور گاه قبیله
مشترک، گاه حکومت واحد و گاه خدا و دین مشترک بوده است. تخطی و سرپیچی از
اصول حاکم بر این محور مشترک (قبیله، حکومت، خدا و دین و یا…)، در آن دوران
صرفا یک امر فکری و ذهنی (آن گونه که امروزه تلقی میشود) نبوده بلکه نوعی
ناهنجاری و ایجاد فروپاشی اجتماعی محسوب میگردیده است. این نقش را امروزه
در دوران دولت – ملتهای مدرن، دولت و ناسیونالیسم ایفا میکند. در دوران
جدید ملیت و ناسیونالیسم جایگزین دین در وحدتبخشی و ایجاد انسجام اجتماعی
گردیده است. انسان جدید نیز برخی تفاوتها و تبعیضات اقتصادی و یا قوانین و
تعرفههای گمرکی بر اساس مرزهای ملی خود ایجاد کرده است. تبعه یک کشور
بیگانه اگر در کشور دیگری زندگی کند، از برخی حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی
(مثلا مشارکت در انتخابات، مالکیت بر املاک یا …) محروم است. در حالی که
همه انسانها در انسانیت مشترکاند. هر دلیل و علت، قانعکننده و یا
غیرقابل اقناعی که در دوران جدید و بر اساس «ملیت» درباره شکلگیری و توجیه
این تفاوتها وجود دارد، دردوران قدیم بر اساس «دیانت» وجود داشته است.
رسولان نیز نمیتوانستهاند این رسم و عرف زمانه (با هر دلیل و توجیه درست
یا نادرست) را به کلی نابود سازند. آنها حداکثر میتوانستهاند (و یا
میخواستهاند) در آن اصلاح و رفرم ایجاد کنند.
از این لحاظ دین اسلام (بنا به دلایل
مختلف و از جمله به خاطر متأخرتر بودن آن) بازتر و اصلاحگرایانهتر از
بقیه ادیان برخورد کرده است. برخلاف برخی ادیان، و به ویژه مسیحیت کلیسایی،
انحصارگرایی دینی در اسلام کمرنگتر از دیگر ادیان است. اسلام هر چند خود
را دین برتر میداند اما در درون خود یهودیت و مسیحیت و دین زرتشتی را به
رسمیت شناخته و برای پیروان آن ادیان نیز امکان نجات قائل است.
در حوزه زنان نیز برخورد و بررسی تاریخی
ما را به نتایج دقیقتر و گاه شگفتانگیزی میرساند. برخورد پیامبر و قرآن
با موضوع زنان بنا به شواهد متعدد تاریخی و بنا به تحلیل بسیاری از
پژوهشگران غیرمسلمان، یک اصلاح و تحول بسیار اساسی و مترقی به نفع زنان و
بهبود زندگی آنان بوده است. به طور مثال در مورد مسئله «ارث زنان» که
امروزه نصفه بودن ارث دختران نسبت به پسران، به حق، مورد انتقاد بسیاری
قرار دارد. بررسی تاریخی نشان میدهد که در بسیاری از حوزههای تمدنی از
جمله در آموزهها و قواعد بسیاری از ادیان زمان یا اصلا حق ارث نداشتهاند و
یا نصفه ارث میبردهاند. در حوزه تمدنی هند و در میان پیروان ادیان هندو،
تا قرن ۱۸ به زنان ارث نمیدادهاند. در زمان رسول اسلام نیز زنان نه تنها
ارث نمیبردند، بلکه خود مانند اشیاء و املاک باقی مانده از مردان به
پسران او به ارث میرسیدهاند. قرآن در ابتدا این امر را منسوخ کرده و زنان
را «شخص»، نه «شیئ» دانست. سپس در مرحله بعد به مؤمنان سفارش کرد که باید
برای بازماندگانشان وصیت کنند. اما مردها باز طبق فرهنگ و سنت مذکرسالار
حاکم بر جامعهشان صرفا برای بازماندگان ذکورشان وصیت میکردند. آن گاه
قرآن تصریح کرد که «برای مردان» سهمی است از باقیمانده اموال و «برای
زنان» نیز سهمی است از این اموال. اما باز مردان در عمل این حکم را نادیده
گرفتند. در پایان قرآن حکم محکم و جدول روشنی برای تقسیم ارث (برمبنای یک
دوم، یک سوم، یک هشتم و…) در مقابل مردان جامعه قرار داد. اما باز ماجرا
خاتمه نیافت و مردان، به تعبیر امروز، دست به نافرمانی مدنی زدند و به
پیامبر گفتند ما به کسی که بر اسب نمینشیند و بر دشمن یورش نمیبرد و
غنیمتی نمیآورد، مالی نمیدهیم و از او تقاضا کردند حکم ارث (به عنوان یک
حکم تأسیسی اسلام) را لغو نماید. خانم ژرمن تیلیون، انسانشناسی که مدتی در
شمال آفریقا مشغول تحقیق بوده و همچنان مقاومت مردان در برابر دادن ارث
به زنان را مشاهده کرده است میگوید قوانین ارث محمد فمینیستیترین قوانین
زمانهاش میباشد.
بدین ترتیب اگر تاریخ را از ابتدا به
انتها، نه برعکس (از انتها به ابتدا) مطالعه کنیم میبینیم کارکرد تاریخی و
«جهتگیری عملی» قانون ارث در اسلام در بستر زمانیاش به شکل کاملا جدی،
جهشی و پیشتازانه، به نفع زنان بوده است.
هم چنین در رابطه با مجازاتهای سخت و خشن
بدنی، باز یک بررسی تاریخی نشان میدهد که این مجازاتها را ادیان وضع
نکردهاند و آنچه در اوستا یا عهد عتیق و یا قرآن، آمده قواعد و سنتهای
جاری در آن دوران بوده که عموما توسط رسولان مورد تخفیف و تلطیف نیز قرار
گرفته است. در بسیاری از رمانها و فیلمهای سینمایی که داستانهایی مربوط
به قرون ۱۸ و ۱۹ را نشان میدهند، بارها شاهد بودهایم که مثلا به شورش در
یک کشتی پرداخته شده و پس از مهار و سرکوب شورش، افراد متخلف را در عرشه
کشتی به دکل کشتی بسته و صدها تازیانه میزنند. در حالی که قرنها قبل، حد
نصاب تازیانه در احکام دینی دهها (و نه صدها) ضربه بوده است. یعنی باز
مصلحان و پیامبران در قوانین زمانه تلطیف و رفرم ایجاد کردهاند.
بنابراین برای یک قضاوت درست باید تاریخ
را از ابتدا به انتها خواند، نه از آخر به اول. در آن صورت به درک درستتری
در مورد این نکات خواهیم رسید که مثلا آیا یک دین به انسانها، زنان،
دگراندیشان و دگردینان و… ظلم کرده است یا به بهبود وضعیت آنها پرداخته
است. و یا آنچه امروزه، به حق، ظلم و نقض حقوق بشر میدانیم، چگونه به
تدریج و بویژه با غلبه ضدرفرم بر رفرم، که سرنوشت همه مصلحان و پیامبران
بزرگ همچون زرتشت، موسی، عیسی و محمد بوده، به وجود آمده است. (من در بحث
زن این اصل یعنی غلبه ضدرفرم بر رفرم را با استنادات تاریخی نشان دادهام).
مصاحبهای که با اشک و بغض ناتمام ماند
دختر رادپور: هنوز از مرگ پدر و بدن کبود و شکستهاش در شوک هستیم
ما وقتی به زندان مراجعه کردیم
مسئولین خیلی خونسرد و بی تفاوت بودند و نامه ای به ما دادند تا جنازه پدر
را بگیرم. پزشک قانونی گفت علت مرگ سکته مغزی است اما وقتی جنازه پدر را
دیدیم اصلا به آدمی که بر اثر سکته مغزی مرده باشد شباهت نداشت. تمام بدنش
زخمی و کبود بود و آثار ضرب و شتم روی بدنش معلوم بود. من مطمئن هستم او را
کشتند چون کسی که سکته مغزی می کند که بدن و دست و پایش اینطور آش و لاش
نمی شود.
.
روز اول خرداد ماه سال جاری، منصور رادپور
زندانی سیاسی محبوس در زندان رجاییشهر درگذشت. مسئولین زندان و پزشک
قانونی در حالی مرگ این زندانی ۴۱ ساله را سکته مغزی اعلام می کنند که آثار
شکستگی و کبودی بر روی بدن او وجود داشته است.
دختر هیجده ساله مرحوم رادپور می گوید که
جنازه پدر را که دیدیم اصلا به آدمی که بر اثر سکته مغزی مرده باشد شباهت
نداشت. تمام بدنش زخمی و کبود بود و آثار ضرب و شتم روی بدنش معلوم بود. من
مطمئن هستم او را کشتند چون کسی که سکته مغزی می کند که بدن و دست و پایش
اینطور آش و لاش نمیشود.
منصور رادپور بیست و هفتم اردیبهشت ماه
سال ۸۶ در جاده چالوس توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و نزدیک به یک ماه
در خانههای امن وزارت اطلاعات نگهداری و پس از آن به سالن ده بند چهار
زندان گوهردشت و سپس بند سپاه و نهایتا به بند ویژه امنیتی این زندان منتقل
می گردد.
این زندانی سیاسی طی دو حکم جداگانه با
اتهاماتی همچون «اقدام علیه امنیت ملی» و «همکاری با سازمان مجاهدین خلق
ایران» بدون داشتن حق وکیل و شرایط دفاع در دادگاه انقلاب کرج مجموعا به
هشت سال زندان محکوم شده بود. او بیش از شش سال از دوران محکومیت خود را
گذرانده بود و در طی این مدت تحت شکنجه های فیزیکی قرار گرفته بود.
متن گفتگوی سایت ملی مذهبی با مهسا راد پور دختر مرحوم منصور رادپور در پی میآید:
خانم راد پور آیا توانستید پیکر پدرتان را تحویل بگیرید؟
دیروز جنازه پدر را تحویل گرفتیم و او را به خاک سپردیم . فردا هم مراسم سوم او برگزار میکنیم.
نتیجه پزشک قانونی را به شما دادند؟ علت مرگ چه بود؟
ما وقتی به زندان مراجعه کردیم مسئولین
خیلی خونسرد و بی تفاوت بودند و نامه ای به ما دادند تا جنازه پدر را
بگیرم. پزشک قانونی گفت علت مرگ سکته مغزی است اما وقتی جنازه پدر را دیدیم
اصلا به آدمی که بر اثر سکته مغزی مرده باشد شباهت نداشت. تمام بدنش زخمی و
کبود بود و آثار ضرب و شتم روی بدنش معلوم بود. من مطمئن هستم او را کشتند
چون کسی که سکته مغزی می کند که بدن و دست و پایش اینطور آش و لاش نمی
شود.
آیا قصد دارید پیگیری قضایی کنید؟
اگر بتوانیم که شکایت و پیگیری می کنیم اما پیگیری قضایی وکیل می خواهد و برو و بیا.
چطور از فوت پدر اطلاع پیدا کردید؟
دو روز پیش ساعت چهار بعداز ظهر دوستان پدرم از زندان با ما تماس گرفتند و گفتند که پدرم فوت کرده است.
آخرین ملاقاتی که با پدر داشتید کی بود؟
من دو هفته پیش از فوت پدرم او را ملاقات
کردم که خیلی سرحال بود و هیچ مشکلی نداشت. اگرچه شرایط زندان شرایط خوبی
نیست. مخصوصا که شش سال در آن شرایط باشی اما برای روحیه دادن به ما روحیه
اش را حفظ می کرد.
مشکل جسمانی خاصی داشتند؟
معده شان درد می کرد و چند بار درخواست مرخصی هم دادیم اما وثیقه سنگینی می خواستند ما در توان مان نبود و به او مرخصی ندادند.
حکم زندان پدرت چند سال بود و چند سال او در زندان بود؟
در دو پرونده جداگانه به جرم سیاسی به هشت
سال زندان محکوم شد که خود پدر معترض بود و شش سال داخل زندان بود و دو
سال از آن مانده بود. همیشه آرزو می کردم که پدر زودتر به خانه برگردد و ما
از این همه مشکلات نجات پیدا کنیم، اما حالا می بینم ای کاش آرزو می کردم
که زندان باشد اما زنده باشد. حداقل وجود او به من دلگرمی می داد که این
مشکلات را تحمل کنم.
الان اعضای خانواده در چه شرایطی بسر می برند؟
حال برادرم اینقدر بد بود که او را بالای
سر جنازه پدر نبردیم. من و مادر و دایی و عمو بر سر جنازه پدرم رفتیم و من
بعد از دیدن پدرم با آن وضعیت شوکه شده بودم . اصلا اول پدرم را نشناختم و
الان جز بدن داغون پدرم چیزی یادم نمی آید. صدای گریه مادرم توی گوشم می
پیچید. خیلی شوکه شده بودم، حتی نمی توانستم گریه کنم. باورم نمی شد باورم
نمی شد ؛ به همین راحتی….
ما الان اصلا شرایط مناسبی نداریم. هنوز
از مرگ پدر و وضعیت جسدش در شوک هستیم که حالا باید با قرض خرج تدفین و
مراسم هم تهیه کنیم. مادرم مدام گریه می کند واقعا نمی دانم از دستم چه
کاری بر می آید تا برایش انجام دهد…
از مشکلات تان چه قبل و چه بعد از فوت پدر برایمان بگو؟
الان بزرگترین مشکل ما مشکل مالی است.
مشکلات زندگی و مشکلات مالی یک طرف و نبود پدر در کنارمان یک طرف! قبل و
بعدی ندارد، درد دوری بود و غصه نداری! خود من که بخاطر همین مشکلات مالی
که داشتیم ترک تحصیل کردم و در اواسط اول دبیرستان بودم که دیگر نتواستم
ادامه بدهم. مادرم مریض است و دست و پایش درد می کند. کمکی که از جانبازان
می کنند حتی به اندازه کرایه خانه مان هم نمی شود… (سکوت طولانی) دیگر چه
بگویم؟ از کدام درد بگویم ،از درد کشتن پدرم یا از گریههای مادرم؟ نمی
دانم چطور باید ادامه دهیم ، مشکلاتمان که یکی و دو تا نیست… (به علت بغض و
سکوت این گفتگو ناتمام ماند)
هرانا؛ حسین رونقی دست به اعتصاب غذا زد
خبرگزاری
هرانا - حسین رونقی ملکی زندانی بیمار محبوس در زندان اوین به دلیل عدم
رسیدگی پزشکی و از کار افتادن یکی از کلیه های وی و عدم انتقال این زندانی
سیاسی به بیمارستان خارج از زندان دست به اعتصاب غذا زده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز گذشته حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی
محبوس در زندان اوین در تماس تلفنی با خانواده خود اعلام نمود که دست به
اعتصاب غذا زده است. این در حالی است که این وبلاگ نویس روز شنبه سی خرداد
ماه دچار تشنج شدید شده بود.
پزشکان ارولوژ میگویند براساس سیتی اسکن
جدیدی که از کلیههای حسین رونقی ملکی در اختیار دارند کلیه چپ این وی
کاملا از کار افتاده است و باید تخلیه شود.
بنا به اظهار نظر پزشکانی که موفق به رویت
این عکس سیتی اسکن شدهاند وضعیت کلیه راست حسین رونقی ملکی اصلا رضایت
بخش نیست و در صورتی که بزودی تحت عمل جراحی قرار نگیرد از کار خواهد
افتاد.
پیشتر جراح رونقی اعلام کرده بود وی به
علت عمل جراحی پلیوپلاستی faild نیازمند عمل جراحی مجدد است. او در معاینات
اخیر خود عنوان کرده است که معالجه و درمان دیر هنگام وی باعث از بین رفتن
کلیههایش خواهد شد و احتمالا کلیه وی باید خارج شود.
لازم به ذکر است مسئولین زندان اوین هر
روزه جهت کاهش درد این زندانی سیاسی به طور غیر اصولی از مسکن ها و تزریق
"مرفین" که باعث سنگ کیسه "صفرا" شده است؛ استفاده میکنند.
حسین رونقی ملکی از مسئولان کمیته ایران
پراکسی که بنا به رای دادگاه انقلاب، به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده
است، از آذرماه سال ۱۳۸۸ تاکنون در زندان به سر میبرد.
گزارشی تکاندهنده از زندانی در همسایگی پایتخت + جزئیات مرگ منصور رادپور
فاجعه در زندان رجاییشهر کرج؛ هفت مرگ در هفت روز گذشته
کلمه – زهرا صدر:اینجا زندان رجایی شهر، ندامتگاهی در همسایگی امالقرای جهان اسلام است. جایی که هر روز فاجعه تکرار میشود و مرگ به امری روزمره، جان به کالایی بیارزش و انسانها به بیحرمتترین اشیاء ممکن تبدیل شدهاند.
مسئولان مدعی کشور و انقلاب که این روزها به انتقامگیری از منتقدان دلسوز خود در زندانها مشغولاند و همچنان به تقسیم غنائم کودتای انتخاباتی، پروژههای میلیاردی و پستهای بادآورده میپردازند، البته لابد بیخبرند از فجایعی که در این نزدیکترین زندان بزرگ به تهران هر روزه در حال وقوع است.
هفت مرگ در هفت روز گذشته. این آخرین آمار کسری زندانیانی است که حکومت وعده داده بود زندان را برای آنها به دانشگاه تبدیل کند. این در حالی است که آمار تلفات زندان رجایی شهر در گذشته به طور متوسط ماهی ۱۰ الی ۱۵ نفر بود.
این زندانیان پیش از آنکه مانند منصور رادپور، زندانی امنیتی، قربانی بیاعتنایی و نارسایی پزشکی شوند و یا همچون برخی دیگر از فرط مصرف مواد مخدر و یا شیوع بیماری بمیرند؛ قربانی بدکرداری مسئولانی هستند که مدعی مدیریت جهان شدهاند و از اداره یک زندان بازماندهاند.
خبرنگار کلمه در گزارشی در هفته پرده، به توصیف شرایط و فاجعهبار زندان رجاییشهر کرج پرداخته و واقعیتهای دردناکی از شرایط فعلی این زندان برای زندانیان عادی و سیاسی را شرح داده است.
در این گزارش به شیوع گسترده مواد مخدر و مرگ هر روزه زندانیان، عادی شدن ضرب و شتم زندانیان سیاسی به بهانههای مختلف، مرگ یک زندانی امنیتی در روزهای گذشته در این زندان بر اثر عدم رسیدگی پزشکی، محدودیت شدید زندانیان سیاسی در استفاده از تماس تلفنی و هواخوری، محرومیت مطلق برخی زندانیان از ملاقات، تونل ۸۰۰ متری زیر زمینی قبل از سالن ملاقات و موارد تکاندهندهی دیگر اشاره شده است.
پرده اول، زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج
زندان رجایی شهر کرج، با هفت اندرزگاه در نزدیکی شهری بزرگ اطراف پایتخت، یکی از دشوارترین زندان های کشور است برای زندانیان سیاسی. به خصوص زندانیانی که نزدیک دو سال است به آنجا تبعید شده و خانواده هایشان در سختی های مضاعف بر رنجی که بر آن ها تحمیل شده صبوری و مقاومت می کنند.
خانوادههای زندانیان سیاسی زندان رجاییشهر، پاییز سال قبل از اعمال محدودیتهای جدید برای این زندانیان خبر داده بودند. این محدودیتها در پی تغییر رییس زندان رجاییشهر هر روز برای زندانیان سیاسی این زندان ابعاد گستردهتری مییابد، تا جایی که خانوادهها میگویند این روزها ضرب و شتم زندانیان سیاسی در زندان رجاییشهر متداول شده و نگهبانان و مسئولان زندان، زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی را به هر بهانهای مورد آزار و اذیت قرار میدهند.
پرده دوم، بحران در زندان رجایی شهر کرج
بر اساس این گزارش تعداد افرادی که در این زندان قرص مصرف می کنند تقریبا ۳/۴ (سه چهارم) افرادی است که در آن نگهداری می شوند؛ قرص هایی شامل قرص اعصاب و آرامبخش های سنگین. به طور مثال در سالنی که زندانیان سیاسی هستند، به عنوان کم ترین آمار تعداد مصرف کننده، بیش از ۲۵ نفر از حدود ۵۵ نفر به مصرف قرص روی آورده اند.
در بقیه بندهای این زندان نیز توجه به مثالی حاشیه ای اما مهم و موثق می تواند عمق فاجعه و اوج بحران را نشان دهد: قرصی که بیرون از زندان دانه ای ۳۰ تومان یا ۴۰ تومان خریداری می شود در زندان دانه ای ۲۰۰۰ تومان خرید و فروش می شود و این اختلاف عجیب قیمت از عدم تعادل عرضه و تقاضا در این زندان خبر می دهد.
پرده سوم، محرومیت از ملاقات و امکان تماس، مرحله ی آغاز بحران
طی چند سال گذشته بارها گزارش شد که زندانیان سیاسی ملاقات های منظم ندارند. اولین معضل ملاقات ها این است که خانواده ها دو هفته یک بار می توانند به ملاقات زندانیان خود بروند و در این شرایط کافی است یکی از این روزها با ایام تعطیل مصادف شود تا با توجه به قطعی تلفن ها، یک ماه بی خبری و بی ملاقاتی به عاملی تازه برای آزار چندباره ی زندانیان و خانواده هایشان تبدیل شود.
روزی دو ساعت هوا خوری به شکل نوبتی با گروه بندی های درون زندان به سادگی دلیل بسیاری از بیماری های پوستی، عصبی، استخوان و مفصل و … که به بیماری های زندانیان مشهور است را روشن می کند.
در بند ۱۲ هر روز ۳۷ الی ۳۸ نفر روزی ۲ ساعت اجازه دارند به هواخوری بروند. این در حالی است که به گفته ی زندانیان سیاسی هیچ گونه سرگرمی دیگری در این زندان وجود ندارد، به جز مواد مخدر که فراوان است و معلوم نیست چرا مسئولان از ترویج مصرف آن استقبال می کنند.
پرده چهارم، امکان کار کردن در زندان رجایی شهر
در زندان ها معمولا کارخانه ها یا کارگاه هایی وجود دارد که زندانیان می توانند روزی ۵ الی۶ ساعت در آنجا مشغول کار شوند، زندان رجایی شهر نیز از این قاعده مستثنی نیست و زندانیان می توانند کار کنند و هم سرگرم باشند و هم از حقوق هرچند اندکِ روزی ۳ یا ۴ هزار تومان بهره مند شوند.
بر اساس این گزارش، زندانیان سیاسی از همین امکان تغییر فضا و روحیه نیز محروم هستند و بدون هیچ دلیل و توجیه قانونی، اجازه ی کار از آن ها سلب شده که همین موضوع به تخریب روحیه و پژمردگی این زندانیان دامن می زند.
پرده پنچم، صبر و استقامت، زندانیان سبز زندان رجایی شهر ایستاده اند
زندانیان سبز این زندان اما در این شرایط بغرنج و نا مساعد با توجه به اهداف و آرمان های خود و البته حضور دوستان و همراهان در کنار خانواده هایشان به لحاظ روحی شرایط بهتری دارند.
زندانیانی سبز که هر بار در روزهای ملاقات از خانواده های خود می شنوند که دوستان و فعالان و مردم تنهایشان نگذاشته اند و مناسبت های مختلف بهانه ی حضورشان در کنار آن هاست، روحیه بیشتری گرفته و محکمتر بر باورهای خود می ایستند.
بر اساس این گزارش، اما بسیاری از زندانیان این زندان در شرایط بسیار تلخی دوران حبس خود را طی می کنند و به معنای واقعی کلمه در حال پوسیدن هستند. به طور مثال بعضی از این زندانیان سیاسی «بی ملاقاتی» نامیده می شوند.
در سالن ۱۲، از ۵۵ زندانی سیاسی ۲۵ نفر اصلا ملاقات ندارند. خانواده های این زندانیان که ساکن کردستان و خوزستان و اصفهان و … هستند، اساسا امکان آمد و رفت به تهران را ندارند. یک تلفن تنها وسیله ی ارتباطی آنان بود که آن هم از یک سال و نیم پیش قطع است. از این تعداد ۱۲ نفر معتاد به شیشه شده اند.
پرده ی ششم، مرگ یک زندانی امنیتی
منصور رادپور زندانی سیاسی بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر کرج روز دوشنبه درگذشت.
منصور رادپور که به علت شکنجههای فیزیکی طولانی مدت از ناراحتیهای جسمی متعددی از جمله ناراحتی ریوی و خونریزی معده رنج میبرد، بیست و هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۶ در جاده چالوس توسط مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و پس از یک ماه نگهداری و شکنجه در خانههای امن وزارت اطلاعات به سالن ده بند چهار زندان گوهردشت و سپس بند سپاه و نهایتا به بند ویژه امنیتی این زندان منتقل شد.
مرحوم رادپور طی دو حکم جداگانه در شعب ۱ و ٨ دادگاه انقلاب اسلامی کرج، به اتهامات «اقدام علیه امنیت ملی» و «همکاری با سازمان مجاهدین خلق» مجموعا به هشت سال زندان محکوم شده بود.
به گزارش کلمه، مرحوم منصور رادپور تا قبل از اینکه به سالن ۱۲ منتقل شود انسان شاداب و با روحیه ای بود، اما در این بند به اعتیاد روی آورد. درهای بسته، اتاق های دو متر در دو متر و هواخوری های کوتاه و مقطعی افسردگی را در این سالن رایج کرده که برخی هم به مصرف مواد مخدر یا قرص های آرام بخش روی آورده اند.
منصور رادپور روزانه ۱۰ الی ۲۰ تا از قرص های آرام بخش تجویز شده توسط پزشک زندان را مصرف می کرد که همان ها بیشتر روحیه اش را تضعیف کرده بودند و نتیجه اش هم چیزی جز سکته مغزی نبود.
شرایط در پنج سال اخیر، هر روز بر او سخت تر می شد، مدیریت قدیم زندان به او هم اجازه ملاقات با همسر و خانواده اش را داده بود و هم اجازه ی تماس تلفنی. اما تا قبل از مرگ، بیش از یک سال بود که ملاقات وی با همسرش به طور کامل قطع شده بود.
پنج سال پیش، یعنی در روزهای ابتدایی بازداشت و بازجویی، وزارت اطلاعات همسرش را مجبور می کند که از وی جدا شود و همین بهانه ای شده بود که ملاقات های وی از مرحوم رادپور قطع شود. از طرفی پسر و دختر وی به دلیل اینکه کوچک بودند نمی توانستند یک هفته در میان به تنهایی به ملاقات بیایند.
گذشته از مسیر و دوری راه که برای کودکان به تنهایی آمدن غیر ممکن بود، شرایط خاص ملاقات و زندان نیز امکان آمدن این کودکان را به تنهایی، غیر ممکن می کرد. چرا که از در ورودی تا سالن ملاقات، فقط ۸۰۰ متر زیر زمین است که باید به تنهایی طی شود.
به گزارش خبرنگار کلمه، در یک هفته اخیر ۳ مرتبه حال منصور رادپور بد شده بود و بیمارستان و بهداری زندان باز هم صرفا به تجویز مسکن و ارام بخش و قرص ضد حساسیت اکتفا کرده و گفته بودند که چیز خاصی نیست.
در نهایت روز دوشنبه ساعت ۸ شب منصور رادپور در حالی که صورت، گردن و پاهایش سیاه شده بود درگذشت. وی در تمام مدت از بیماری هایی همچون نوسان فشار خون، نارسایی کلیه و ناراحتی شدید قلبی رنج می برد و مسئولین زندان حاضر به رسیدگی پزشکی در مورد وی نبودند. پزشکان زندان در معاینات اولیه جسد، تشخیص دادند که وی بر اثر سکته مغزی درگذشته است. گفته شده هنگامی که جسد منصور رادپور به بهداری زندان منتقل میشود صورت، گردن و پاهای وی کاملا سیاه شده بود.
بر اساس این گزارش، وی در ابتدا به ۳ سال حبس محکوم شد که پس از آن و به دلیل اینکه با یک تلفن خبری را از درون زندان به یکی از سایتها مخابره کرده بود، به ۵ سال حبس دیگر نیز محکوم شد.
وی در این مدت با توجه به شرایط خانوادگی و جسمی اش چند بار توبه نامه نوشت و اظهار ندامت کرد و درخواست کرد اجازه دهند نزد همسر و فرزندانش برود، اما فقط و فقط به دلیل آن تلفن اجازه مرخصی از وی سلب شد.
پرده هفتم، اینجا زندان رجایی شهر، جان انسان بی ارزشترین هاست
طی یک هفته ی گذشته ۷ زندانی در زندان رجایی شهر کرج جان خود را از دست داده اند. سه تن از این هفت نفر در اثر سکته جان باختند و یک نفر از این تعداد زندانی سیاسی بوده است.
در حالی درگذشت هفت زندانی در زندان رجایی شهر تایید می شود که پیش از این نیز در گزارش ها آمده بود به طور متوسط ماهی ۱۰ الی ۱۵ نفر در زندان رجایی شهر جان خود را از گروه های مختلف و به دلایل مختلف از دست می دهند.
مشکل امروز کشور، مدیران عوامفریب و بیریشهاند/ باید به مدیریت مردمی و باصداقت دفاع مقدس برگردیم
محمدباقر نیکخواه بهرامی، مسوول تبلیغات قرارگاههای جنوب و کربلا و فرمانده پدافند شیمیایی دفاع مقدس، معتقد است که ناکارآمدی مدیران فعلی کشور و عوام فریبی آنها که هدفی جز کسب قدرت ندارند، مسبب ناهنجاری های حاکم بر جامعه امروز است.نیکخواه که با «پیشکسوت» گفت و گو می کرد، با اشاره به اینکه در حال حاضر در کشور در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مشکلات مدیریتی داریم، یکی از دلایل مشکلات مدیریتی را ناکارآمدی مدیران دانست.
وی یادآور شد: در ابتدای جنگ که مدیریت کلان بر عهده بنی صدر بود، مشکلات زیادی در کشور وجود داشت که یکی از اساسی ترین آنها عدم انسجام بین مسئولان بود که البته در شرایط کنونی نیز در هر واحد خرد و کلانی که فعالیت می کند نبودن انسجام مشکلات زیادی را ایجاد می کند.
مسئول تبلیغات قرار گاه جنوب گفت: بنی صدر در آن دوران مدیریتی استبدادی را پیش گرفته بود اما با روی کار آمدن دولت شهید رجایی و شهید باهنر، یک سازماندهی منسجم انجام شد و اعضای دولت از روی عشق و با برادری و عدالت در کنار یکدیگر فعالیت می کردند، بنابراین در چنین شرایطی مدیریت جنگ تغییر کرد و مدیریتی برگرفته از مبانی و اصول انقلاب و تئوری های امام راحل حاکم شد.
وی افزود: بر همین اساس ارتش و سپاه تحت یک مدیریت واحد قرار گرفتند و شهید صیاد شیرازی با شمخانی و محسن رضایی متحد شدند و عملیات های موفقی مانند بیت المقدس انجام شد، در آن دوران در صورت وجود نظرات مخالف بعد از مشورت تصمیم نهایی لحاظ می شد و همه به آن تصمیم گردن می نهادند.
نیکخواه با تاکید بر اینکه در مدیریت کشور باید به اصول انقلاب برگشت چرا که اصول انقلاب برگرفته از مساوات و عدالت است و با خودکامگی، استبداد رای مبارزه می کند گفت: در دوران دفاع مقدس کمتر کسی حاضر می شد به همین سادگی مسئولیت بپذیرد چون همه خود را خدمتگذار می دانستند، اما الان برخی از افراد که انسان های بی ریشه و رها شده ای هستند، برای رسیدن به قدرت حاضر هستند که تمام ارزش ها را کنار بگذارند و هدفشان تنها کسب کرسی های قدرت است و دراین نوع کسب قدرت است که دروغ نهادینه می شود و خدمت به مردم به فراموشی سپرده می شود و مساوات و عدالت از بین می رود.
وی تاکید کرد: اگر می خواهیم از این بحبوحه و ناهنجاری های حاکم در جامعه امروز دور شویم و به آن ارزش های انقلابی برگردیم باید مدیریت مردمی و انقلابی را که دنبال صداقت، اخلاص، خدمت، فداکاری و ایثارگری است را در نظر بگیریم.
فرمانده پدافند شیمیایی دفاع مقدس تصریح کرد: امروزه اگر مسئولی منافع شخصی را بر منافع ملی ترجیح می دهد حتما ناکارآمد است و کشور را خواهد فروخت، در شرایط کنونی تعداد زیادی از افراد بهانه ایثار و شهادت را یدک می کشند که فقط برای ظاهر فریبی است بر همین اساس، در جامعه امروز دچار نوعی عوام زدگی هستیم برخی مدیران با شعارهای فریبنده می آیند تا بتوانند کرسی های قدرت را کسب کنند. به نظر می آید آگاهی مردم عامل اصلی جلوگیری از همه نابسامانی های موجود باشد.
وی خاطرنشان کرد: برای رهایی از این ناهنجاری ها در سطح مدیران باید به مدیریت امثال شهید رجایی، باهنرها، باقری ها، فکوری ها، نامجوها، صیادها برگردیم. همان فرماندهانی که توانستند خرمشهر را آزاد کنند امروز می توانند ناکارآمدی مدیران را به کارآمدی تبدیل کنند.
زندان در تبعید، ظلم مضاعف است؛ بگذارید لااقل او بتواند مهسا را ببیند
درخواست خانواده مسعود باستانی، روزنامه نگار دربند از دادستان تهران: مسعود را به اوین بازگردانید
کلمه-زهرا صدر:خانواده مسعود باستانی روزنامه نگار زندانی اعلام کردند که طی هفته ی گذشته در مراجعه به دفتر دادستانی تهران تقاضایی مبنی بر انتقال وی به زندان اوین ارائه داده اند.
یک عضو خانواده باستانی روزنامه نگار دربند که اکنون در زندان رجایی شهر به سر می برد با اعلام این خبر به کلمه گفت: متاسفانه طی چند روز گذشته مسئولین اجرای احکام دادسرای اوین بعد از احضار همسر مسعود باستانی، مهسا امرآبادی او را به زندان منتقل کرده و وی در حال حاضر در زندان نگهداری می شود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه در حال حاضر هیچگونه امکان ملاقات و تماس بین این زوج زندانی وجود ندارد افزود: معلوم نیست چرا مسعود و همسرش باید دوران محکومیت خود را در تبعید و یا محرومیت های سنگین بگذرانند. حداقل خواسته ما این است که مسئولان دادستانی و آقای جعفری دولت آبادی به عنوان دادستان تهران، دستور انتقال مسعود به دادسرای اوین را صادر کند تا اینکه این دو بتوانند حداقل در زندان با یکدیگر ملاقات داشته باشند.
مهسا امرآبادی که اولین بار در خرداد ماه سال ۸۸ بازداشت و بیش از ۶۰ روز را در زندان بهسر برد. برای بار دوم در جریان سه شنبه های اعتراض، ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ در اعتراض به حبس خانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان بازداشت و پیش از نوروز ۱۳۹۰ آزاد شد.
مهسا امرآبادی ۲۲ خرداد ۱۳۹۰، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه و گزارش از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس محکوم شد.
این عضو خانواده باستانی با اشاره به مشکلات خانوادگی این زوج روزنامه نگار زندانی که اکنون در زندان گرفتارند گفت: ای کاش مسئولین بدانند که چه ظلم هایی به روزنامه نگاران زندانی به خصوص مسعود و همسرش شده است. وقتی یک زن و شوهر را به زندان می برند در واقع کانون خانواده و شیرازه زندگی خانوادگی از هم پاشیده می شود. مهسا در طول دوران فعالیت خود با انگیزه انجام وظیفه حرفه ای و همکاری با روزنامه های قانونی و رسمی کشور مشغول بود اما گویا قرار است آقایان تمام حقوق اجتماعی و خانوادگی و شغلی این روزنامه نگاران را به این شکل از آنان سلب کنند
مسعود باستانی روزنامهنگار دربند در زندان رجایی شهر که سردبیری وبگاه جمهوریت را برعهده داشته و سابقهٔ خبرنگاری در روزنامههای شرق، جمهوریت و کارگزاران را داشته است پیش از این نیز چندین بار به دلیل فعالیتهای شغلیاش بازداشت و زندانی شدهاست.
وی در ۱۴ تیرماه ۱۳۸۸ در جریان سرکوب اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم وقتی برای رسیدگی به وضعیت همسرش که روز پس از انتخابات بازداشت شده بود، به دادگاه انقلاب رفته بود بازداشت و به ۶ سال حبس محکوم شد.
وی در اسفندماه همراه با احمد زیدآبادی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این عضو خانواده باستانی به اشاره مشکلات مربوط به شرایط خانوادگی این زوج جوان که تازه زندگی خود را تشکیل داده بودند ابراز امیدواری کرد که با اعطای مرخصی به همسر مسعود باستانی که خودش از ابتدای بازداشت تاکنون از مرخصی استفاده نکرده است زمینه را برای کاهش مشکلات و حل بخشی از گرفتاری های به وجود آمده فراهم نمایند.
وی در پایان با بیان این که مسعود باستانی در ملاقات با ملاقات با خانواده اش از روحیه خوبی برخوردار بوده خاطر نشان کرد: حتی در دوران ستم شاهی هم با روزنامه نگاران منتقد این چنین رفتار نکرده اند.
پیش از این نیز مادر مهسا امرآبادی در گفتگو با خبرنگار کلمه از مسئولان قضایی کشور خواسته بود در حال حاضر که مهسا در اوین است، حداقل لطفی که می توانند بکنند این است که مسعود را هم از زندان رجایی شهر به اوین منتقل کنند.
خانم نقی گفته بود: برایمان خیلی سخت است که هر هفته بخواهیم برای دیدار عزیزانمان به رجایی شهر و اوین برویم. حداقل اگر هر دو در یک زندان باشند، راحت تر می توانیم آنان را ملاقات کنیم.
مادر مهسا امرآبادی با بیان این نکته که هیچیک از جرم هایی که برای مهسا و مسعود گفته اند را نمی پذیرد می گوید:اینها بچه های این مملکت هستند و دلشان برای این کشور سوخته است. اینها خارجی نیستند و مسئولان باید نگاهشان را تغییر دهند.
اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش عنوان شده است.
پس از صدور این حکم، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن محکوم نمودن برخوردهای ضورت گرفته با مهسا امرآبادی، حمایت همه جانبه خود را از این خانواده مظلوم اعلام کردند. در بخشی از این بیانیه آمده بود:” جرم مهسا چه بود جز وفاداری به همسرش و انجام وظیفه اطلاع رسانی درخصوص وضعیت نامطلوب جسمی او براثر برخوردهای ناهنجار در زندانی که هرگز جای او و دیگر مردان فرهنگ و سیاست نیست؟!”
چه کسی اولین رئیس جمهور مصر پس از بهار عربی خواهد بود
اولین انتخابات ریاست جمهوری مصر پس از سقوط مبارک/ آیا نظامیان به پادگانها بازمیگردند؟
کلمه – گروه بین الملل: پس از گذشت یک سال و نیم از زمان سقوط حسنی مبارک نخستین انتخابات ریاست جمهوری در مصر آغاز شد. رای دهندگان مصری پای صندوق های رای رفته اند تا در انتخاباتی که رسانه های همگانی مصر آن را انتخابی تاریخی نام نهاده اند شرکت کنند.پانزده ماه پس از سرنگونی حسنی مبارک، مردم مصر برای انتخاب اولین رییس جمهوری این کشور بعد از بهار عربی، صفهای طولانی تشکیل دادهاند. رای گیری به مدت دو روز ادامه خواهد داشت. شورای عالی نیروهای مسلح برگزاری انتخاباتی آزاد و سالم را تضمین کرده و از مردم خواسته است به طور گسترده در این رای گیری شرکت کنند.
این انتخابات در مجموع ۱۲ نامزد دارد. طبق آخرین نظرسنجیها، از میان این ۱۲ تن، شانس پیروزی چهار تن از آنان بیشتر است. این چهار تن عبارتاند از عمرو موسی، وزیر امور خارجه پیشین مصر و رئیس سابق اتحادیه عرب، احمد شفیق، آخرین نخست وزیر حسنی مبارک، عبدالمنعم عبدالفتوح، اسلامگرای مستقل که بنیادگرایان سلفی هم از او حمایت میکنند و نیز محمد مرسی، نامزد اخوانالمسلمین که در انتخابات پارلمانی نیرومندترین جریان سیاسی مصر شد.
پیشبینی میشود که هیچ یک از این نامزدها نتواند در دور اول انتخابات به بیش از ۵۰ درصد آرای مورد نیاز دست یابد. بنابراین سرنوشت انتخابات احتمالا در این دور تعیین نخواهد شد و به دور دوم خواهد کشید. در این صورت، دور دوم انتخابات با شرکت دو نامزدی که بیشترین آرای دور اول را به دست آوردهاند در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
پس از کنارهگیری حسنی مبارک در فوریه سال ۲۰۱۱ شورای نظامیان مصر، هدایت کشور را برعهده گرفت و بدین منظور یک دولت موقت منصوب کرد. ژنرالهای شورای نظامی وعده دادهاند که تا پایان ماه ژوئن از سیاست کنارهگیری کنند.
این شورا، که با سلب حمایت از رئیس جمهوری سابق، عملا زمینه کناره گیری او را فراهم ساخت و از آن زمان، اختیارات ریاست جمهوری را در دست داشته، حضور گسترده رای دهندگان در انتخابات را بهترین عامل اطمینان خاطر از انعکاس اراده ملت دانسته است.
به این ترتیب، نتیجه نهایی انتخابات در ماه آینده معلوم می شود و شورای عالی نیروهای مسلح اعلام کرده است که تا پایان ماه ژوئن، تمامی اختیارات سیاسی خود را به رئیس جمهوری جدید انتقال خواهد داد و نظامیان، به اصطلاح، به پادگان ها باز خواهند گشت.
در عین حال، کسانی در مصر نسبت به کناره گیری کامل نظامیان از قدرت تردید دارند و با اشاره به تاریخچه نفوذ ارتش در سیاست طی شصت سال گذشته، از ادامه حضور نیرومند، هر چند نه چندان آشکار نظامیان در عرصه های سیاسی و اقتصادی سخن می گویند و آن را مانعی عمده در راه استقرار دموکراسی در مصر تلقی می کنند.
از زمان کودتای نظامی منجر به سرنگونی نظام سلطنتی مصر در سال ۱۹۵۲ تا کناره گیری حسنی مبارک در سال گذشته، تمامی رئیسان جمهوری این کشور از نظامیان بودند و وقایع منجر به کناره گیری حسنی مبارک نیز حاکی از نقش محوری ارتش در تحولات سیاسی بوده است.
در مقابل، هستند کسانی که ارتباط نزدیک ارتش و سیاست را مانعی در برابر تحقق کامل دموکراسی در مصر نمی دانند و بر عکس، از این نهاد به عنوان عاملی ثبات بخش در دوره انتقالی از دیکتاتوری به دموکراسی نام می برند و می گویند که توجه نظامیان به تحولات سیاسی در این دوره مانع از تندروی در سیاست داخلی و بین المللی مصر خواهد شد.
نگاهی به گرایش های فکری و سیاسی نامزدها حاکی از این واقعیت است که گروه های مختلف جامعه پسا تحریر مصر از جوانان پرشر و شوری که انقلاب میدان تحریر را رقم زدند تا اخوان المسلمین و سلفی ها که در مراحل آخر به شورش های منتهی به سقوط مبارک پیوستند تا لیبرال های کم شانس و پان عربیست ها و ناصریست ها و چهره هایی شاخص از درون رژیم مبارک در برابر هم صف کشیده اند.
یک چالش دیگر این است که بخشی از آنهایی که انقلاب میدان تحریر را رقم زدند از دولت مبتنی بر قانون که پاسدار حقوق مدنی و سیاسی شهروندان باشد درک و دریافت متفاوتی از شهروندانی دارند که در تمنای احیای امنیت دوران مبارک نظامیان حاکم هستند و نامزدهای نزدیک به آنان را به دیده منجی مینگرند.
محمد سلیمانینیا، نویسند و مترجم، با قرار وثیقه آزاد شد
محمد سلیمانینیا، متخصص فنآوری اطلاعات و مترجم کتاب «عطر سنبل؛ عطر کاج» روز سه شنبه (دوم خرداد) با صدور قرار وثیقه به صورت موقت از زندان اوین آزاد شد.به گزارش خبرگزاری فرانسه، سلیمانینیا در ۲۰ دی ماه سال گذشته به وسیلۀ وزارت اطلاعات بازداشت شد و به مدت سه ماه در بند ۲۰۹ زندان اوین بود. این متخصص اینترنت در اعتراض به شرایط خود در بند ۲۰۹ دست به اعتصاب غذای نامحدود زده بود و مسئولان، او را به بند ۳۵۰ منتقل کردند تا دست از اعتصاب غذا بردارد.
این مترجم ادبی دو بار و در مجموع به مدت ۳۸ روز در زندان دست به اعتصاب غذا زد. او اکنون در انتظار اعلام زمان برگزاری دادگاه رسیدگی به پرونده است.
وزارت اطلاعات او را به اتهام ایجاد شبکههای اجتماعی غیرقانونی و همکاری با دول متخاصم متهم کرده است.
پیش از این گزارشگران بدون مرز در اطلاعیهای اعلام کرده بود این متخصص اینترنت یکی از قربانیان پروژۀ راهاندازی اینترنت ملی است.
محمد سلیمانینیا نخستین مؤسس اینترنت خصوصی در ایران است و طراحی و میزبانی بیش از ۴۰ سایت اینترنتی را به عهده دارد.
سرگردانی کارگران قند اهواز میان دولت و بخش خصوصی
کارخانه قند اهواز با ظرفیتی بالغ بر تولید ۲۵۰ تن قند و شکر چهار سالی است که تعطیل و تولید آن متوقف شده است.به گزارش ایلنا، مالکیت این کارخانه در گذشته بر عهده بانک ملی و ملت بوده که با افزایش مشکلات این واحد تولیدی با تصویب هیات دولت به وزارت صنایع جهت راه اندازی مجدد واگذار شد اما چندی پس از معرفی و استقرار مدیرعامل جدید کارخانه از سوی معاون اقتصادی وقت وزارت صنایع و معادن، روند بازسازی و فعالیت مجدد کارخانه متوقف شد.
ایرج امامی، رئیس شورای اسلامی کار کارخانه قند اهواز در این زمینه به ایلنا میگوید: در جریان دور دوم سفرهای استانی دولت به خوزستان، هیات دولت مصوب کرد که کارخانه قند اهواز از مالکیت بانک ملی و بانک ملت خارج و به قیمت دفتری به وزارت صنایع و معادن واگذار شود، اما بعد از مدتی، به تشخیص وزارت صنایع و معادن، انتقال کارخانه به دولت مغایر قانون تشخیص داده شد و وزارت صنایع و معادن به استناد به همین مساله بازسازی کارخانه را تعلیق کرد.
او افزود: متاسفانه بانکهای ملی و ملت نیز بعنوان مالکین قبلی کارخانه، با استناد به مصوبه دولت مبنی بر فروش کارخانه به وزارت صنایع و معادن از پیگیری امور کارخانه سرباز زدند که همین مساله تا امروز ادامه داشته و کارخانه در وضعیت تعطیلی کامل قرار دارد و هیچکدام از طرفین، مسئولیتی در قبال این کارخانه برعهده نمیگیرند.
مصوبه سفر استانی هیات دولت غیرقانونی از آب در آمد
امامی با انتقاد از عدم کارشناسی دولت در تصویب انتقال کارخانه از بانکهای ملی و ملت به دولت گفت: جای تاسف دارد که چنین اشتباهاتی در سطح هیات دولت و باحضور رئیس جمهور صورت میگیرد، چرا که مصوبه دولت مبنی بر انتقال کارخانه قند اهواز مغایر اصل ۴۴ یا خصوصی سازی محسوب میشود که این مساله جای تعجب و گله دارد.
نماینده کارگران یاداور شد: با پیگیریهای انجام شده، بانکهای ملی و ملت حاضر نیستند مسئولیت کارخانه را برعهده بگیرند و وزارت صنعت، معدن و تجارت نیز، با استناد به غیرقانونی بودن مصوبه دولت متبوع خود، روند بازسازی و راه اندازی مجدد کارخانه را متوقف کرده است، که این مساله مشکلات زیادی برای کارگران ایجاد کرده است.
تعطیلی کارخانه و ۱۵ ماه حقوق عقب افتاده
کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز که هم اکنون در حالت تعطیل کامل به سر میبرد، با ایجاد بیش از ۵۰۰ فرصت شغلی مستقیم و اشتغال ۲ هزار نفر به صورت غیر مستقیم یکی از کارخانههای مهم و استراتژیک اهواز محسوب میشود که به دلیل تعطیلی این واحد تولیدی، مردم منطقه از این فرصت بیبهره ماندهاند.
در حال حاضرکارگران این کارخانه نزدیک به ۱۵ ماه است که حقوق خود را دریافت نکردهاند و علاوه بر آن با وجود داشتن دفترچه بیمه، به دلیل عدم ارسال لیست بیمه شدگان از سوی مدیریت کارخانه، از پوشش بیمه تامین اجتماعی نیز محروم شدهاند.
به گقته نمایندگان کارگران کارخانه، بانک ملت و بانک ملی که مالکین قبلی کارخانه محسوب میشوند، با استناد به مصوبه دولت در جریان دور دوم سفرهای استانی، و دولت نیز با استناد به غیرقانونی بودن مصوبه هیات دولت به شماره ۴۱۵۹۱/۱۹۰۱۰، از پذیرش کارخانه سرباز زده و پاسخگوی مشکلات آن نیستند.
نکته قابل توجه اینجاست که با توجه به وضعیت پیش آمده به نظر میآید بانک ملی و بانک ملت و دولت هیچ علاقهای به دراختیار داشتن این کارخانه مهم ندارند.
رئیس شورای اسلامی کار قند اهواز در این زمینه به ایلنا میگوید: اگر بار دیگر به روزهای قبل از انتقال کارخانه به دولت برگردیم، از دولت چنین درخواستی نمیکنیم، چرا که این مساله به سرگردانی بیشتر کارگران کارخانه منجر شد و این در حالی است که دولت میتوانست به جای تحت مالکیت قرار دادن این کارخانه- به استناد مصوبهای غیرقانونی- با بستههای حمایتی خود، مشکلات کارخانه را حل و فصل کند.
او با انتقاد از عملکرد وزارت صنعت، معدن و تجارت در حل مشکلات کارخانه قند اهواز، اظهار کرد: در سال حمایت از تولید و سرمایه ملی باید نسبت به راه اندازی این کارخانه حساسیت بیشتری داشت اما متاسفانه وزارت صنعت، معدن وتجارت تجربه خوبی در کارخانه داری ندارد.
عدم موافقت وزارت صنعت و معدن با بازسازی و انتقال کارخانه
امامی با اشاره به وضعیت تعطیلی کامل کارخانه میگوید: علت اصلی تعطیلی این کارخانه واردات بیاندازه شکر به کشور بود که باعث کاهش فروش و تولید کارخانه شد و از سوی دیگر وزارت صنعت و معدن علاوه بر مخالفت با بازسازی و راه اندازی مجدد کارخانه قند اهواز، با انتقال و واگذاری این شرکت به شرکت صنایع نیشکر نیز مخالفت میکند.
عبدالهادی خواجه در دادگاه بحرین، از شکنجه هایش گفت
عبدالهادی خواجه، فعال سیاسی و حقوق بشر بحرینی امروز برای محاکمه مجدد در دادگاهی در منامه، پایتخت بحرین حضور یافته است.آقای خواجه در ماه فوریه در اعتراض به حکم حبس صادر شده توسط دادگاه نظامی دست به اعتصاب غذا زد و امروز (سه شنبه ۲۲ مه) با ویلچر در دادگاه حاضر شد.
بی بی سی به نقل از خبرگزاری فرانسه میگوید آقای خواجه ضعیف به نظر میرسید اما خود شخصا ویلچر خود را هدایت میکرد.
آقای خواجه به همراه ۲۰ نفر دیگر متهم به تلاش برای سرنگونی حکومت بحرین شده است. هفت نفر از این افراد به طور غیابی محاکمه شدهاند.
این افراد همگی در دادگاه نظامی محاکمه شدند و هفت نفر از جمله آقای خواجه به حبس ابد محکوم شدند.
در آوریل امسال، دادگاه عالی بحرین احکام صادر شده برای این افراد را رد کرد و خواهان محاکمه مجدد آنها شد.
این افراد در این مدت کماکان در زندان باقی ماندهاند.
محاکمه مجدد این افراد از هشتم ماه مه در منامه آغاز شد اما دادگاه به دلیل حال نامساعد آقای خواجه و یکی دیگر از فعالان در حبس که از منتقدان حکومت بحرین محسوب میشود، تا امروز به تعویق افتاده بود.
خدیجه موسوی، همسر آقای خواجه در سایت اجتماعی توییتر نوشت که آقای خواجه امروز سوار بر ویلچر به همراه یک پزشک و دو پرستار به دادگاه برده شد.
عبدالهادی خواجه امروز در دادگاه، ادامه حبس خود را “یک جنایت” خواند و گفت: “این محاکمه ساختگی را متوقف کنید.”
او افزود: “هیچ بهانه حقوقی برای ادامه حبس من وجود ندارد.”
آقای خواجه گفت: “برای بیش از یکصد روز من در اعتصاب غذا بودم و حاضرم جانم را برای آزادی فدا کنم.”
او افزود در زندان، “به زور” به او غذا خوراندهاند.
همسر آقای خواجه همچنین گفته است که شوهرش در دادگاه در مورد شکنجههایی که از زمان بازداشتش در آوریل ۲۰۱۱ شده، سخن گفته است.
او گفته است که عبدالهادی خواجه در باره شکنجههای روانی صحبت کرده، و به دادگاه گفته است که به او در باره بازداشت، شکنجه و تجاوز به دخترش دروغ گفته بودند. به او گفته شده بود که زینب، دخترش به زندانی در عربستان منتقل شده است.
خانم موسوی گفته است که جلسه بعدی دادگاه شوهرش ۲۹ ماه مه برگزار میشود.
در تحولی دیگر، یک دادگاه دیگر بحرینی، جلسه استماع پرونده زینب خواجه دختر این فعال حقوق بشر بحرینی را تا ۲۷ ماه مه به تعویق انداخته است.
او ماه پیش در اقدامی علیه بازداشت پدرش، به طور انفرادی در بزرگراهی دست به اعتراض زده بود.
او به اختلال در ترافیک و توهین به یک پلیس متهم شده است.
از فوریه ۲۰۱۱ که ناآرامیها بحرین را فرا گرفت، بیش از ۶۰ نفر کشته شدهاند.
معترضان خواهان آزادیهای بیشتر در کشور و پایان دادن به تبعیضها علیه اکثریت شیعه در بحرین هستند.
در بحرین، اقلیت سنی بر اکثریت شیعه حکومت میکند.
پادشاه بحرین تلاش کرده تا با برخی اصلاحات، معترضان را راضی کند اما این افراد و گروههای حقوق بشری میگویند که وعدههای داده شده توسط مقامهای دولتی، پوچ هستند و سرکوب مخالفان همچنان ادامه دارد.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد روز دوشنبه از دولت بحرین خواست تا کلیه زندانیان سیاسی در این کشور از جمله عبدالهادی خواجه و نبیل رجب را آزاد کند.
دعوت به مراسم روز جمعه
جـــرس: به گزارش منابع خبری، مراسم بزرگداشت
و قدردانی از زندانیان متولد خرداد ماه، روز جمعه پنجم خرداد ماه ۱۳۹۱- ۲۵
ماه مه، توسط گروهی از حامیان جنبش و فعالین ایرانی، در پاریس برگزار
خواهد شد.
منابع خبری جرس گزارش داده اند که مراسم
گرامیداشت نسرین ستوده، مسعود پدرام، بهمن احمدی امویی، عبدلله مومنی، مجید
توکلی، مهدی خدایی و چند زندانی سیاسی - عقیدتی دیگر، روز جمعه در پاریس
برگزار خواهد شد و سخنرانان این مراسم، آزاده کیان، نوشابه امیری، تقی
رحمانی، اکبر عطری و ابراهیم نبوی خواهند بود.ستاد برگزاری این مراسم اعلام کرده است: "جشن میلاد دوستان عزیز در بندمان خانم نسرین ستوده و آقایان عبدالله مومنی، مجید توکلی، مسعود پدرام، بهمن احمدی امویی و مهدی خدایی که جملگی متولد ماه خرداد هستند، فرصتی است که درباره این عزیزان بیاندیشیم و خاطرات رشادت و شجاعت و پایمردی ایشان برای مبارزه برای آزادی و حقوق بشر را بازگویی و یادآوری کنیم."
به گزارش جرس، زمان مراسم ساعت شش و نیم بعد از ظهر و مکان آن به شرح زیر اعلام شده است:
سالن
PCF 13eme
75Boulevard Vincent Auriol
75013 Paris
metro 6
chevaleret
75013 Paris
metro 6
chevaleret
دبیر کمیته علمی دومین نشست سفیران سبز امید:
جـــرس: دبیر کمیته علمی دومین «نشست سفیران
سبز امید» می گوید: "همه تلاش ما این است که در بحث آسیب شناسی، به آفت
اسیر شدن در گفتمانهای خودی و نزدیک دچار نشویم و با فضایی که تا الان
بوده و ارادههایی که تا الان شاهد بوده ایم، مجموعه میل دارد تا از
نیروهایی استفاده کند که منتقد جدی روند جنبش در حوزههای مرتبط هستند."
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی «دبیرخانه دومین نشست سفیران سبز امید»،
فرشاد توماج، دبیر کمیته علمی این نشست، که از تاریخ۲۲ تا ٢۵ تیر ماه در
گوتنبرگ سوئد – و به میزبانی تشکل راه سبز امید گوتنبرگ ( رساگ) -برگزار
خواهد شد، طی گفتگویی پیرامون مراسم فوق خاطرنشان می کند که "اگر میخواهیم
دستاوردی در این محور داشته باشیم باید بپذیریم تا شجاعت و جسارت مواجه شدن
با انتقادها را داشته باشیم و در نهایت در قالب یک عمل جمعی راهی برای
بهبود شرایط ارائه کنیم. البته یکی از اولین کارهایی که باید بکنیم این
است که فضای نقد را از تخریب و منتقدان را از تخریب کنندگان جدا کنیم."
متن گفتگوی دبیر کمیته علمی دومین
نشست سفیران سبز امید که شرح بخشی از کارهای این کمیته و روند اجرای برنامه
های آتی نشست است، به شرح زیر می باشد:
با سپاس از فرصتی که در
اختیار ما قرار دادید. خواهشمندم در ابتدا شرح کوتاهی از چیستی و جایگاه
کمیته ی علمی در نشست دوم سفیران سبز امید بیان کنید.
به اختصار کمیته ی علمی مسئول تعیین و تعریف محتوای دومین نشست با توجه به محورهای تعیین شده توسط مجموعه ی سفیران است. روش کار کمیته هم تا الان اینگونه بوده که متاثر از روح کلی حاکم بر مجموعه ها، مراجعه به خرد جمعی را در بخشهای مختلف سرلوحه ی کارهای خودش قرار داده است. سعی شده ترکیب این کمیته متشکل از مجموعهای از متخصصین و کارشناسان باشد و در نهایت در هماهنگی با بقیه کمیتههای دخیل در بحث اجرایی نشست، اقدام به دعوت از افراد صاحب نظر و تعیین نوع کارگاهها و سخنرانیها کنیم. بالا بردن محتوای کیفی - علمی نشست اولین و مهمترین اولویت تیم برگزار کننده است، به همین دلیل سعی شد این بخش مجزا و با ساز و کاری مستقل تر از بقیه عمل کند.
به اختصار کمیته ی علمی مسئول تعیین و تعریف محتوای دومین نشست با توجه به محورهای تعیین شده توسط مجموعه ی سفیران است. روش کار کمیته هم تا الان اینگونه بوده که متاثر از روح کلی حاکم بر مجموعه ها، مراجعه به خرد جمعی را در بخشهای مختلف سرلوحه ی کارهای خودش قرار داده است. سعی شده ترکیب این کمیته متشکل از مجموعهای از متخصصین و کارشناسان باشد و در نهایت در هماهنگی با بقیه کمیتههای دخیل در بحث اجرایی نشست، اقدام به دعوت از افراد صاحب نظر و تعیین نوع کارگاهها و سخنرانیها کنیم. بالا بردن محتوای کیفی - علمی نشست اولین و مهمترین اولویت تیم برگزار کننده است، به همین دلیل سعی شد این بخش مجزا و با ساز و کاری مستقل تر از بقیه عمل کند.
آیا ضرورت ایجاد این کمیته در نشست پاریس احساس شد؟ و یا در آن نشست هم وجود داشت ؟
در نشست اول سفیران در شهر پاریس نیز چنین کمیته ای بود و در تعریف محتوا دخالت کرد و اگر از حق و انصاف دور نشویم، دست به انتخابهای خوبی زد و دستاوردهای قابل تقدیری داشت، کاری که ما انجام دادیم این بود که فعالیتهای این کمیته را گسترده تر کردیم و سعی کردیم از دیدگاه هر آنکس از مجموعه ی سفیران که علاقمند به مشارکت و همفکری با کمیته بود را مورد توجه قرار دهیم .
در نشست اول سفیران در شهر پاریس نیز چنین کمیته ای بود و در تعریف محتوا دخالت کرد و اگر از حق و انصاف دور نشویم، دست به انتخابهای خوبی زد و دستاوردهای قابل تقدیری داشت، کاری که ما انجام دادیم این بود که فعالیتهای این کمیته را گسترده تر کردیم و سعی کردیم از دیدگاه هر آنکس از مجموعه ی سفیران که علاقمند به مشارکت و همفکری با کمیته بود را مورد توجه قرار دهیم .
کمی بیشتر هدفی که ترسیم کرده اید برای برنامه ها و افق متصور از این هماهنگی ها را توضیح دهید.
هدف نهایی این است که در نهایت ما برنامهای داشته باشیم که به لحاظ محتوا بگونهای باشد که مجموعههای شرکت کننده چه از نقطه نظر تئوری و چه عملی توانمند تر از قبل باشند؛ البته یقینا این تنها در طول زمان برگزاری نشست حادث نخواهد شد، یعنی ما مجموعهای از فعالیتهای مقدماتی خواهیم داشت که قبل از نشست است و همچنین مجموعهای از کارها داریم که بعد از نشست اجرایی خواهند شد. اینها مجموعهای به هم پیوسته است که باعث خواهد شد تا این توانمندی حاصل شود. هدف ما این است که این برنامه ها هر چه بهتر انجام شود. البته شکل اجرائی آن هم مهم است، یعنی ما ترجیح دادیم که اگرچه شاید شکل اجرائی آن سخت تر میشود، ولی نحوه اجرای آن به شکلی شود که حاصل عمل، مجموعهای بزرگتر و متفاوت تر شود، اینهم هدفی دیگر است. البته هدف دیگر ما نیز این است که چنین پیشرفتی حتی در بین مدعوین نیز پیش بیاید، یعنی به حال شرکت کنندگان اگر چه عموما جوان هستند و معمولا دانشجو، ولی هر کدام واجد تواناییهایی هستند که همین تواناییها جنس این جنبش را متفاوت از بسیاری از حرکتهای صرفا نخبه گرا کرده است. به امید خدا این ارتباط دو طرف در این نشاط تقویت شود.
هدف نهایی این است که در نهایت ما برنامهای داشته باشیم که به لحاظ محتوا بگونهای باشد که مجموعههای شرکت کننده چه از نقطه نظر تئوری و چه عملی توانمند تر از قبل باشند؛ البته یقینا این تنها در طول زمان برگزاری نشست حادث نخواهد شد، یعنی ما مجموعهای از فعالیتهای مقدماتی خواهیم داشت که قبل از نشست است و همچنین مجموعهای از کارها داریم که بعد از نشست اجرایی خواهند شد. اینها مجموعهای به هم پیوسته است که باعث خواهد شد تا این توانمندی حاصل شود. هدف ما این است که این برنامه ها هر چه بهتر انجام شود. البته شکل اجرائی آن هم مهم است، یعنی ما ترجیح دادیم که اگرچه شاید شکل اجرائی آن سخت تر میشود، ولی نحوه اجرای آن به شکلی شود که حاصل عمل، مجموعهای بزرگتر و متفاوت تر شود، اینهم هدفی دیگر است. البته هدف دیگر ما نیز این است که چنین پیشرفتی حتی در بین مدعوین نیز پیش بیاید، یعنی به حال شرکت کنندگان اگر چه عموما جوان هستند و معمولا دانشجو، ولی هر کدام واجد تواناییهایی هستند که همین تواناییها جنس این جنبش را متفاوت از بسیاری از حرکتهای صرفا نخبه گرا کرده است. به امید خدا این ارتباط دو طرف در این نشاط تقویت شود.
به تاثیر شرکت کنندگان بر
مدعوین و تعامل این دوگروه اشاره کردید می خواهم این پرسش را بیان کنم که
در آسیب شناسی جنبش سبز که یکی از محورهای نشست گوتنبرگ بیان شده آیا
منتقدان جدی جنبش جایی خواهند داشت؟ و یا به منتقدان همسوی بسنده می کنید؟
همه تلاش ما این است که در بحث آسیب شناسی به آفت اسیر شدن در گفتمانهای خودی و نزدیک دچار نشویم، الحمدالله با فضایی که تا الان بوده و ارادههایی که تا الان شاهد بوده ایم مجموعه میل دارد تا از نیروهایی استفاده کند که منتقد جدی روند جنبش در حوزههای مرتبط هستند، به هر حال اگر میخواهیم که دستاوردی در این محور داشته باشیم باید بپذیریم تا شجاعت و جسارت مواجه شدن با این انتقادها را داشته باشیم و در نهایت در قالب یک عمل جمعی راهی برای بهبود شرایط ارائه کنیم. البته یکی از اولین کارهایی که باید بکنیم این است که فضای نقد را از تخریب و منتقدان را از تخریب کنندگان جدا کنیم.
همه تلاش ما این است که در بحث آسیب شناسی به آفت اسیر شدن در گفتمانهای خودی و نزدیک دچار نشویم، الحمدالله با فضایی که تا الان بوده و ارادههایی که تا الان شاهد بوده ایم مجموعه میل دارد تا از نیروهایی استفاده کند که منتقد جدی روند جنبش در حوزههای مرتبط هستند، به هر حال اگر میخواهیم که دستاوردی در این محور داشته باشیم باید بپذیریم تا شجاعت و جسارت مواجه شدن با این انتقادها را داشته باشیم و در نهایت در قالب یک عمل جمعی راهی برای بهبود شرایط ارائه کنیم. البته یکی از اولین کارهایی که باید بکنیم این است که فضای نقد را از تخریب و منتقدان را از تخریب کنندگان جدا کنیم.
مکانیزم خاصی برای دعوت از صاحب نظران را طرح و اجرا کرده اید ؟
روال تا الان اینگونه بوده که اسامی در کمیته ی علمی توسط اعضا پیشنهاد و به نوعی در محورهای مختلف ظرفیت یابی می شود. با توجه به ظرفیت بالایی که مشاهده کرده ایم و با توجه به محورها و همچنین محدودیتهای ما، در هماهنگی با کمیتههای دیگر، مجموعه دست به اولویت بندی خواهد زد. در ادامه یا در قالب تماس مستقیم یا کمک گرفتن از حلقههای رابط، با عزیزانی که حضورشان مفید و لازم تشخیص داده شد، تماس خواهیم گرفت و سعی خواهد شد قبل از حضور فرد صاحب نظر و سخنران یا برگزارکننده کارگاه نحوه کمک و شرکت وی مشخص شود تا از قبل امکانات لازم برای استفاده حداکثری مهیا شود. دوباره تاکید می کنم که متأسفانه امکانات نشست محدود است و نمیتواند پذیرای همه عزیزانی شود که حضورشان میتواند به رشد مجموعهها کمک کند.
روال تا الان اینگونه بوده که اسامی در کمیته ی علمی توسط اعضا پیشنهاد و به نوعی در محورهای مختلف ظرفیت یابی می شود. با توجه به ظرفیت بالایی که مشاهده کرده ایم و با توجه به محورها و همچنین محدودیتهای ما، در هماهنگی با کمیتههای دیگر، مجموعه دست به اولویت بندی خواهد زد. در ادامه یا در قالب تماس مستقیم یا کمک گرفتن از حلقههای رابط، با عزیزانی که حضورشان مفید و لازم تشخیص داده شد، تماس خواهیم گرفت و سعی خواهد شد قبل از حضور فرد صاحب نظر و سخنران یا برگزارکننده کارگاه نحوه کمک و شرکت وی مشخص شود تا از قبل امکانات لازم برای استفاده حداکثری مهیا شود. دوباره تاکید می کنم که متأسفانه امکانات نشست محدود است و نمیتواند پذیرای همه عزیزانی شود که حضورشان میتواند به رشد مجموعهها کمک کند.
از میهمانان نشست آیا مایل هستید اسامی چهره های شاخص را اعلام کنید؟
بعضی از عزیزان و بزرگان تا الان حضورشان را قطعی کرده اند و بعضی هنوز در مرحله تصمیم گیری هستند، اجازه دهید کمی دیرتر چنین اعلامی صورت گیرد.
بعضی از عزیزان و بزرگان تا الان حضورشان را قطعی کرده اند و بعضی هنوز در مرحله تصمیم گیری هستند، اجازه دهید کمی دیرتر چنین اعلامی صورت گیرد.
موانع و مشکلات شما در دست رسی به صاحب نظران چه بود ؟
بزرگترین عمل محدود کننده ما بحث مالی و امکان اسکان است که باعث شده ما نتوانیم افتخار میزبانی تعداد بیشتری از عزیزان را داشته باشیم. به هر حال با توجه به شرایط ، ما محدودیتهای زیادی در قبول کمکها داریم که دست مان را بسته، وگرنه با توجه به محورها علاقمند بودیم تا از نعمت وجود عزیزان بسیار بیشتری بهرهمند شویم.
بزرگترین عمل محدود کننده ما بحث مالی و امکان اسکان است که باعث شده ما نتوانیم افتخار میزبانی تعداد بیشتری از عزیزان را داشته باشیم. به هر حال با توجه به شرایط ، ما محدودیتهای زیادی در قبول کمکها داریم که دست مان را بسته، وگرنه با توجه به محورها علاقمند بودیم تا از نعمت وجود عزیزان بسیار بیشتری بهرهمند شویم.
بدون شک به ضرورت و اهمیت
برگزاری این نشست رسیده اید که در این راه گام برداشته اید. با توجه به
تنگناهای بسیاری که فعالان جنبش سبز در خارج از کشور با آن مواجه هستند
چرایی و اهمیت نشست از دید شما چیست؟
سه سال از آغاز جنبش سبز میگذرد و قاعدتا بعد از سپری کردن آن فضاهای زیبا و غرور انگیز و گاهاً غمانگیز قبل و بعد از انتخابات، بدنه جنبش چه در داخل کشور یا خارج از آن این نیاز را احساس کرده تا دست به یک سازماندهی مجدد بر اساس اصولی که از ابتدا ما را دور هم جمع کرد بزند. مجموعههای خارج از کشور هم با توجه به نقشی که برای خود قائل شده اند که در طول و به تبعیت از مجموعههای فعال در داخل است تصمیم گرفته اند تا نقشی مفیدتر از قبل ایفا کنند که میّسر نیست مگر از طریق ایجاد رابطههایی بزرگتر و تشکیل شبکه های منظم تر برای استفاده از پتانسیلها و تواناییهای کلان و خرد. به همین دلیل تصمیم گرفته شد تا از طریق برگزاری چنین نشستهایی امکان ارتباط با مجموعههای حائز شرایط ایجاد شود. این نشست تلاش دارد تا به بحث تشکیلات سازی و همچنین معنا و مفهوم جنبش و نقصها و کاستیها نگاهی دوباره و متفاوت داشته باشد.
سه سال از آغاز جنبش سبز میگذرد و قاعدتا بعد از سپری کردن آن فضاهای زیبا و غرور انگیز و گاهاً غمانگیز قبل و بعد از انتخابات، بدنه جنبش چه در داخل کشور یا خارج از آن این نیاز را احساس کرده تا دست به یک سازماندهی مجدد بر اساس اصولی که از ابتدا ما را دور هم جمع کرد بزند. مجموعههای خارج از کشور هم با توجه به نقشی که برای خود قائل شده اند که در طول و به تبعیت از مجموعههای فعال در داخل است تصمیم گرفته اند تا نقشی مفیدتر از قبل ایفا کنند که میّسر نیست مگر از طریق ایجاد رابطههایی بزرگتر و تشکیل شبکه های منظم تر برای استفاده از پتانسیلها و تواناییهای کلان و خرد. به همین دلیل تصمیم گرفته شد تا از طریق برگزاری چنین نشستهایی امکان ارتباط با مجموعههای حائز شرایط ایجاد شود. این نشست تلاش دارد تا به بحث تشکیلات سازی و همچنین معنا و مفهوم جنبش و نقصها و کاستیها نگاهی دوباره و متفاوت داشته باشد.
آیا برنامه ای برای تدوین و
انتشار عام دست آورد های نشست و نتایج کارگاه ها دارید ؟ و یا این ها را
منحصر به مجموعه ی سفیران سبز امید می دانید؟
یقینا، همانطور که ذکر رفت ما توانایی محدودی برای میزبانی داریم، آنهم در شرایطی که از از همین الان با خیل درخواست شرکت مواجه شده ایم که ما را شرمنده کرده. تنها راهی که برای تشکر میشناسیم این است که تا حد ممکن همه علاقمندان را در دستاوردهای نشست سهیم کنیم. در کنار این موضوع معتقدیم که جنبش سبز یقینا مرزهایی بزرگتر و بازتر از این مجموعههای دارد که ما افتخار میزبانی آنها را داریم، انشاالله در به اشتراک گذاری دستاوردها به طریقی عمل خواهیم کرد که در نهایت موجب نزدیکی با مجموعههایی شود که هویت خود را در اصول جنبش سبز تعریف کرده اند نه در مقابل آن!
یقینا، همانطور که ذکر رفت ما توانایی محدودی برای میزبانی داریم، آنهم در شرایطی که از از همین الان با خیل درخواست شرکت مواجه شده ایم که ما را شرمنده کرده. تنها راهی که برای تشکر میشناسیم این است که تا حد ممکن همه علاقمندان را در دستاوردهای نشست سهیم کنیم. در کنار این موضوع معتقدیم که جنبش سبز یقینا مرزهایی بزرگتر و بازتر از این مجموعههای دارد که ما افتخار میزبانی آنها را داریم، انشاالله در به اشتراک گذاری دستاوردها به طریقی عمل خواهیم کرد که در نهایت موجب نزدیکی با مجموعههایی شود که هویت خود را در اصول جنبش سبز تعریف کرده اند نه در مقابل آن!
جـــرس:
معاون
فرهنگی دانشگاه تهران گفت: مدیر مسئول، سردبیر و نویسنده مقاله
"اهانتآمیز" نشریه «صبح فردا»، طبق مقررات انضباطی از تحصیل محروم شدند.
به گزارش فارس، عبدالرضا سیف، معاون فرهنگی دانشگاه تهران، با اشاره به
برگزاری جلسه کمیسیون نشریات دانشگاه تهران درباره نشریه منتشر کننده مقاله
(نشریه «صبح فردا») گفت: لحظاتی پیش در کمیسیون نشریات موضوع این نشریه
بررسی شد و مدیر مسئول و سردبیر این نشریه از داشتن نشریه محروم شدند.
وی افزود: علاوه بر این مدیر مسئول، سردبیر و نویسنده مقاله موهن، طبق مقررات انضباطی از تحصیل محروم شدند.
معاون فرهنگی دانشگاه تهران ادامه داد: دانشگاه قدرت اخراج دائم این
دانشجویان را ندارد؛ طبق قانون دانشگاه میتواند حکم اخراج موقت را صادر
کند و این حکم پس از بررسیهای مراجع بالاتر به اخراج دائم تبدیل خواهد شد.
سیف با اشاره به ابلاغ حکم دانشگاه تا روز شنبه به مدیرمسئول، سردبیر و
مقالهنویس این نشریه، درخصوص حکم قطعی این دانشجویان تصریح کرد: پس از
آنکه حکم به عوامل نشریه ابلاغ شد، اگر اعتراضی داشته باشند نهایتا دو هفته
بعد برای تجدید نظر وقت وجود دارد و در نهایت بعد از این زمان حکم قطعی
اعلام خواهد شد.
معاون فرهنگی دانشگاه تهران حوزه ارزشهای اسلامی، دینی و ملی را خط قرمزی دانست که نشریات دانشجویی باید به آن پایبند باشند.
وی با بیان اینکه نشریات دانشجویی میتوانند در مسائل اجتماعی و سیاسی در حد معقول ورود پیدا کنند، به نشریات دانشجویی توصیه کرد که مسائل سیاسی را با مسائل دینی گره نزنند و بلندگوی دشمن نشوند.
به گفته معاون فرهنگی دانشگاه تهران نشریات دانشجویی میبایست قبل از
انتشار توسط مدیر مسئول و سردبیر رویت شود و بعد دانشکده آن را تائید کند
تا در دانشگاه توزیع شود.
وی تاکید کرد که برای اینکه چنین اتفاقی در دانشگاه نیفتد و باعث خدشه دار
شدن دانشگاه و شخصیت دانشجو نشود باید در چهارچوب مقررات حرکت کرد چراکه
همان قانونی که به نشریه مجوز انتشار میدهد، حدودی نیز برای نشریات مشخص
کرده که نباید آن را زیر پا گذاشت.
توضیح دانشجویان
گفتنی است روز سه شنبه نیز، تحریریه نشریه دانشجویی فوق الذکر در توضیحی در این باره اعلام کرده بود:
"روز گذشته مطلبی با عنوان «میکشم، پس هستم» به عنوان سرمقاله در نشریهی
«صبح فردا» چاپ شده است که به دلیل برخی ابهاماتی که در آن بوده است،
موجبات شایبهی ضدیت با دین و ائمهی معصومین از جانب اعضای این نشریه را
در بین برخی از اذهان دانشجویی بوجود آورده است.
در این باره توجه به نکات زیر ضروری است:
اول آنکه نشریه صبح فردا به دفعات موضع دینی خود و التزام عملیاش به خط قرمزهای قانون اساسی را اعلام کرده است و یک بار دیگر اصرار می ورزد که پیرو «خط امام » و پایبند به اصول دین اسلام شیعه دوازده امامی است.
اول آنکه نشریه صبح فردا به دفعات موضع دینی خود و التزام عملیاش به خط قرمزهای قانون اساسی را اعلام کرده است و یک بار دیگر اصرار می ورزد که پیرو «خط امام » و پایبند به اصول دین اسلام شیعه دوازده امامی است.
دوم آنکه در متن مطلب مورد نظر مطلقاً اشارهای به مسائل دینی و ائمهی
معصومین نشده است، چه رسد به اینکه به ایشان توهینی صورت گرفته باشد.
سوم آنکه اینجانب به عنوان مدیر مسئول نشریه، اگر حتی یک درصد هم احتمال آن
را میدادم که مطلب مذکور شایبهی توهین به ائمهی معصومین را باعث می شده
است، هرگز نسبت به چاپ آن مبادرت نمیکردم.
با وجود این، اگر مطلب مورد نظر چنین شایبهای برای برخی از افکار عمومی
ایجاد کرده است (که گویا چنین است)، اینجانب بیهیچ عذر و بهانهای از این
دستهی از افکار عمومی عذرخواهی مینمایم و از جانب تمامی اعضای هیئت
تحریریه اعلام مینمایم که زین پس با دقت دنظر بیشتری مطالب ابهام برانگیز
را بررسی میکنم.
اما اصرار دارم که این مسئله مد نظر قرار گیرد که نه تنها بنده، بلکه کلیهی اعضای هیئت تحریریه نشریه صبح فردا دغدغهی دین داشته و دارند و قائل به این هستند که حتی سهل گیرانه ترین قرائت از دین هم نمیتواند توهین به ائمه را به تسامح و تساهل از سر بگذراند.
اما اصرار دارم که این مسئله مد نظر قرار گیرد که نه تنها بنده، بلکه کلیهی اعضای هیئت تحریریه نشریه صبح فردا دغدغهی دین داشته و دارند و قائل به این هستند که حتی سهل گیرانه ترین قرائت از دین هم نمیتواند توهین به ائمه را به تسامح و تساهل از سر بگذراند.
به این اعتبار خواهشمندم خوانندگانی که احساس توهین از مطلب مذکور به ایشان
دست داده است، این مسئله را در نظر داشته باشند که نه نویسنده مطلب و نه
دیگر اعضای هیئت تحریریه به هنگام تصمیم گیری به چاپ مطلب مذکور حتی یک
لحظه هم شایبهی توهین به ائمه به ذهن شان خطور نکرده است.
در آخر بار دیگر یادآور میشوم که آن برداشتی (توهین به ائمهی معصومین) که
بخشی از افکار عمومی از مطلب مذکور کردهاند و به این اعتبار احساس توهین
کردهاند، از نظر اینجانب و کلیهی اعضای هیئت تحریریه محکوم است.
این طبیعی است که هر مطلبی بالقوه قابلیت برداشتهای متعددی را دارد، اما
این دلیلی نیست که اگر یک برداشتی احساس توهین کرد، از آن عذرخواهی نشود.
به این اعتبار قائل به آنم که از عزیزانی که احساس توهین کردهاند،
عذرخواهی نمایم اما تأکید میکنم که نیت ما هرگز چنین نبوده و نخواهد بود."
نام رحیمی با چه توجیهی از فهرست متهمان حذف شد؟
جـــرس: با وجود تلاش برای لاپوشانی و کتمان
نقش محمدرضا رحیمی، معاون اول و سخنگوی دولت در پرونده اختلاس بیمه ایران
(موسوم به خانه فاطمی)، در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده اختلاس که به
ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور چهار قاضی مستشار در دادگاه کیفری استان
تهران برگزار شد، نام رحیمی مجددا طرح گردید.
این درحالیست که غلامحسین محسنی اژه ای،
دادستان کل کشور و سخنگوی دستگاه قضایی، با عقب نشینی بارز از مواضع قبلی و
اظهارات رئیس دستگاه قضایی در خصوص "حضور و نقش محمدرضا رحیمی در پرونده
اختلاس بیمه (خانه فاطمی) و لزوم برخورد قضایی با وی و هر متخلف دیگر در هر
پست و مقامی"، طی روزهای اخیر گفته بود که "رحیمی در لیست متهمان نیست."
سخنگوی قوه قضائیه بارها طی ماههای اخیر در جلسات مطبوعاتی اعلام کرده بود
محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس دولت یکی از متهمان پرونده اختلاس در شرکت
بیمه، موسوم به حلقه فساد خیابان فاطمی است که به موقع به دادگاه احضار
خواهد شد، اما ظاهرا اظهارات خود را پس گرفته است.
به گزارش مهر، به گفته رئیس دادگاه های کیفری استان تهران، جلسات دادگاه
اختلاس بیمه در روزهای زوج هفته برگزار می شود و تا دو ماه آینده حکم
مجازات متهمان پرونده صادر خواهد شد.
بر اساس گزارش ها، این پرونده ۷۸ متهم دارد که ده نفر از آنها با قرار قانونی در زندان به سر میبرند.
پیش از این متهمان در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری سه جلسه محاکمه شده بودند که با
توجه به نقص های موجود در پرونده قاضی مدیرخراسانی پرونده اختلاس بیمه را
برای رفع نواقص به دادسرا بازگرداند.
صبح چهارشنبه سوم خرداد، جلسه دادگاه
بیمه،با حضور تعدادی از متهمان پرونده به صورت علنی در سالن اجتماعات
دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد.
نماینده دادستان تهران گفت: موضوع «م.ر» (محمدرضا رحیمی) که در جلسه قبلی
دادگاه اختلاس بزرگ بیمه مطرح شد مربوط به دوران ریاست وی در دیوان محاسبات
بود.
به گزارش مهر، ذبیحی در ابتدای جلسه دوم رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه که
صبح چهارشنبه سوم خرداد در دادگاه کیفری استان تهران آغاز شد با حضور در
جایگاه گفت: در ابتدای جلسه گذشته نام «م.ر»که در جلسه قبل برده شد مربوط
به دوران ریاست دیوان محاسبات وقت بوده است و ربطی به سمت فعلی وی ندارد که
اصلاح می شود.
نام رحیمی با چه توجیهی از فهرست متهمان حذف شد؟
در همین خصوص، سامانه خبری الف نوشته است: حذف نام یک مقام ارشد دولتی که نمایندگان مجلس از او به عنوان "رئیس حلقه خانه فاطمی" یاد کردند و تقریبا غالب مسئولان قضایی از او به عنوان متهم اصلی "اختلاس بیمه ایران" نام برده اند از این پرونده، مهم ترین سوالی است که این روزها افکار عمومی را به خود مشغول کرده و نیازمند پاسخ قاطعی از سوی مسئولان پرونده است.
به گزارش مهر، روز گذشته غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه در نشست
خبری خود در کاخ دادگستری در پاسخ به سوال خبرنگاری که از نقش معاون اول
رئیس دولت در پرونده فساداقتصادی موسوم به بیمه ایران پرسیده بود، اعلام
کرد که محمدرضا رحیمی که پیش از این نام وی به عنوان یکی از متهمان پرونده
بیمه ایران مطرح شده بود، دیگر جزو متهمان این پرونده نیست.
او در پاسخ به این که آیا رد پای معاون اول رئیس دولت با توجه به قرائت متن
کیفرخواست در پرونده اختلاس بیمه درمیان است، گفت: فعلا همین متهمان
فراخوانده شده و کیفرخواستشان صادر شده است ولی برخی متهمان هنوز آزادند و
برای برخی نیز هنوز کیفرخواست صادر نشده است و رحیمی هم جزو متهمان این
پرونده نیست.
این در حالیست که دادستان کل کشور در دی ماه
۸۷ در یک نشست خبری با بیان اینکه اتهاماتی متوجه معاون اول رییس دولت
است، گفته بود که وی باید به این اتهامات پاسخ دهد، اما این اتهام باید مثل
هر پرونده دیگری رسیدگی شده و نتیجه آن مشخص شود.
محسنی اژه ای در این خصوص توضیح داده بود:
در حال حاضر با توجه به اظهارات سایر متهمان، اتهام متوجه ایشان هست ولی
اینکه این اتهام ثابت بشود یا نه باید در جریان دفاعیات ایشان قرار بگیریم.
اگر چه دادستان کل کشور در خلال سخنانش
صریحا اسمی از رحیمی نبرده بود اما اشاره وی به معاون اول احمدی نژاد،
شکایت وی از محسنی اژه ای به دلیل رسانه ای شدن نامش پیش از اثبات اتهاماتی
که به او وارد کرده اند و قطعی شدن پرونده اش را به دنبال داشت که از سوی
مدعی العموم و البته سخنگوی دستگاه قضایی نیز تائید شد.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه نیز، بارها از کشف و شناسائی باند بزرگ مفاسد اقتصادی
در یکی از شرکت های متعلق به دولت خبر داده و اعلام کرده بود که "افراد
این باند توانسته بودند با جعل اسناد دولتی و قضایی، میلیاردها تومان به
حقوق مردم و بیتالمال خسارت وارد کنند" و همزمان رسانه های خبری اعلام
کردند یک مقام ارشد دولتی نزدیک به محمود احمدی نژاد، در راس این شبکه
اختلاس بزرگ میلیاردی قرار دارد که شخص رئیس دولت تا کنون مانع بازداشت،
موآخذه و توقیف وی شده است و در این پروندۀ ملی ، علاوه بر مقام ارشد هیئت
دولت، تعدادی از مدیران ارشد و کارکنان دولت نیز حضور دارند.
همچنین در مهر ماه ۸۸، احمد توکلی، الیاس نادران و علیرضا زاکانی نمایندگان
تهران در مجلس از محمدرضا رحیمی به خاطر جعل مدرک دکترا، دروغگویی و تملق و
پرداخت پول به نمایندگان از منبعی نامشخص به کمیسیون اصل نود شکایت و
رونوشتی از شکایتشان را که در هفت بند تنظیم شده بود، جهت اطلاع برای رئیس
جمهور ارسال کردند اما در نهایت شکایت مذکور در کمیسیون مربوطه مسکوت ماند.
اگر چه رئیس کمیسیون اصل نود مجلس برای رسیدگی به شکایت نمایندگان مذکور، دو ساعت با معاون اول رئیس جمهور گفتگو کرد اما به نظر می رسید به دلیل مفتوح بودن پرونده رحیمی در دستگاه قضا، محمدابراهیم نکونام ترجیح می دهد این موضوع روال عادل خود را طی کند.
اگر چه رئیس کمیسیون اصل نود مجلس برای رسیدگی به شکایت نمایندگان مذکور، دو ساعت با معاون اول رئیس جمهور گفتگو کرد اما به نظر می رسید به دلیل مفتوح بودن پرونده رحیمی در دستگاه قضا، محمدابراهیم نکونام ترجیح می دهد این موضوع روال عادل خود را طی کند.
او در پاسخ به خبرنگاری که جویای پیگیریهای
کمیسیون اصل نود در خصوص پرونده معاون اول رئیس دولت شده بود، اظهار داشت:
آنچه مسلم است نسبت به اتهامات رحیمی پروندهای در دادگستری تشکیل شده
که این پرونده لزوماً برای اجرای عدالت است و اگر ایشان متهم است باید به
اتهاماتش رسیدگی شود به ویژه آنکه ایشان مکرراً تاکید کرد که آماده است
برای دفاع از خود در قوه قضائیه حاضر شود و به وظیفه اش عمل کند.
توضیحات نکونام اما برای نمایندگان قانع
کننده نبود و آنها پس از بی نتیجه ماندن شکایت شان از رحیمی اقدام به
افشاگری علیه معاون اول رئیس دولت کردند و نادران در سخنانی رحیمی را رئیس
حلقه خیابان فاطمی معرفی کرد که در مورد منابع فاسد و توزیع آنها تصمیم
گیری میکرد.
وی با بیان اینکه تقریبا تمام اعضای این
حلقه به جز وی دستگیر شدند و اینکه کسی را به دلیل مسئولیت اجرایی مستثنا
کنند، نه عادلانه است و نه اقدام درستی است، خواستار دستگیری معاون اول
احمدی نژاد شد و تاکید کرد "رحیمی باید نسبت به فعالیت های خود در خانه
فاطمی به مردم و دستگاه قضایی پاسخ دهد" تا "مبارزه با مفاسد اقتصادی جنبه
جدی و واقعی بگیرد والا ضعیف کشی میشود".
این اظهارات نادران شکایت معاول رئیس دولت
از وی را به دلیل طرح اتهام و افترا به دنبال داشت که متعاقب آن نادران دو
مرتبه به اتهام نشر اکاذیب و افترا به دادسرا احضار شد اما در نهایت شعبه
۷۶ دادگاه کیفری تهران وی را از نشر اکاذیب مبرا دانست و رأی صادره برای او
در خصوص افترا نیز از سوی دیوان عالی کشور تأیید نشد.
نماینده اقتصاددان مجالس هفتم و هشتم با
شکایت رحیمی از مواضع خود عدول نکرد و در یک برنامه زنده تلویزیونی در
مناظره با یکی از معاونان رئیس دولت، بار دیگر رحیمی را متهم به دست داشتن
در اختلاس بیمه کرد و خواستار برخورد قضایی با وی شد.
از سوی دیگر احمد توکلی دیگر چهره اقتصادی
مجلس نیز با انتشار مطالبی انتقادی و مستند در سایت "الف"، محمدرضا رحیمی
را متهم به ارتباط با شبکه فساد موسوم به خانه فاطمی کرد و البته این اقدام
وی نیز اعتراض و شکایت معاون اول رئیس دولت را در پی داشت.
اطاله رسیدگی به اتهامات مطرح شده در خصوص
معاون اول احمدی نژاد موجب شد رئیس مرکز پژوهش های مجلس در روز سهشنبه
هجدهم بهمن ماه سال گذشته در همایش "موقعیت بدر و خیبر" در مشهد از این
موضوع انتقاد کند.
توکلی به استنکاف رحیمی برای حضور در دادگاه
رسیدگی به فساد مالی در بیمه ایران و حضور بازپرس پرونده در دفتر وزیر
دادگستری به منظور بازپرسی از وی اعتراض و برخورد دستگاه قضایی با این مقام
دولتی را تقبیح کرد.
وی با تأکید بر اینکه در اسلام، قاضی نباید
بین اقویا و ضعفا تبعیض قائل شود، حضور بازپرس پرونده نزد یک متهم ذی نفوذ
را خلاف رویههای دینی و قانون آئین دادرسی کیفری دانسته بود.
دفتر معاون اول رئیس دولت اما در واکنش به
اظهارات توکلی اطلاعیهای صادر و با طرح مسائلی در خصوص مدرک تحصیلی رئیس
مرکز پژوهش های مجلس، وی را متهم به رانتخواری و زمین خواری کرد و متعاقب
آن در روزهای اخیر، مطالب مذکور در روزنامه "ایران" که ارگان رسمی دولت
است، منتشر شد.
اگر چه صدور بیانیه دفتر رحیمی شکایت توکلی
از وی را در پی داشت و نماینده تهران اعلام کرد "بر اساس فصل چهارم قانون
آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، معاون اول رئیس دولت
باید شخصاً و البته در صورت تمایل با وکیل خود در بازپرسی حاضر شده و به
سؤالات بازپرس پاسخ دهد" اما ماجرا اما به اینجا ختم نشد و اواخر سال
گذشته، رحیمی شکایت جدیدی در شعبه نهم دادسرای ویژه کارکنان دولت علیه
توکلی مطرح و او را متهم به نشر اکاذیب و افترا در نشست انجمنهای اسلامی
دانشجویان مستقل در مشهد کرد.
محسنی اژه ای، نادران، توکلی، زاکانی و
نکونام تنها چهره های قضایی و تقنینی و نظارتی نبودند که رحیمی را به عنوان
عضوی از دولتی که با شعار عدالت و مبارزه با فساد و رانتخواری بر سر کار
آمد، متهم به ارتباط با شبکه فساد اقتصادی کردند بلکه مصطفی پورمحمدی رئیس
سازمان بازرسی به عنوان یکی از اصلی ترین نهادهای نظارتی کشور در سخنانی
اعلام کرد: پرونده محمدرضا رحیمی توسط دادگاه در حال پیگیری است و البته به
کنایه و نقد این نکته تلخ را هم متذکر شد که "تاکنون هیچ اقدام خاصی در
این زمینه صورت نگرفته است".
جـــرس: به گزارش منابع حقوق بشری، یک
زندانی گمنام سیاسی که در جریان حوادث پس از انتخابات دستگیر شده است، دور
از چشم رسانه ها به ۵ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، این زندانی گمنام، امیر سیف
نام دارد و شهروند ۲۸ سالهی ساکن تهران است که یکی از اتهامات او توهین
به مقامات حمهوری اسلامی ذکر شده است.
امیر سیف از سوی دادگاه انقلاب تهران (شعبهی خیابان معلم) به اتهام “توهین
به مقامات نظام” و “اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمعات غیر
قانونی” به ۵ سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است.