گزارش جديد دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی هستهای:
جمهوری اسلامی با آژانس همکاری نمیکند
یوکیو
آمانو، مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در جدیدترین گزارش خود درباره
برنامه هستهای ایران گفت ایران درحال انجام همکاریهای مورد نیاز از جمله
اجرا و انجام پروتکل الحاقی نیست. آمانو
افزود آژانس قادر نیست تضمینهای معتبری درباره فعالیتهای هستهای
اعلامنشده ارائه و نتیجهگیری کند که همه مواد هستهای در ایران برای
فعالیتهای صلحآمیز است.
مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز جمعه جدیدترین گزارش خود درباره برنامه هستهای ایران را منتشر کرد.
به گزارش فارس، “یوکیو آمانو” مدیر
کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز جمعه جدیدترین گزارش خود درباره
برنامه هستهای ایران را منتشر کرد که متن کامل آن به شرح زیر است.
اجرای توافق پادمانهای انپیتی و مفاد مرتبط با قطعنامههای شورای امنیت در جمهوری اسلامی ایران
گزارش مدیر کل
A. مقدمه
۱. این
گزارش مدیر کل به شورای حکام و همزمان به شورای امنیت درباره اجرای توافق
پادمانهای انپیتی و مفاد مرتبط با قطعنامههای شورای امنیت در جمهوری
اسلامی ایران است.
۲.شورای امنیت تایید کرده است که گامهایی که توسط شورای حکام در این قطعنامهها مورد درخواست واقع شده برای ایران الزام آور است. مفاد
مرتبط قطعنامههای شورای امنیت که به آن اشاره شد بر اساس فصل چهارم منشور
سازمان ملل تصویب شده و بر طبق بندهای آن قطعنامهها اجباری است.
۳.بر پایه “توافقنامه روابط” آن
با سازمان ملل، آژانس ملزم به همکاری با شورای امنیت برای اجرای مسئولیت
شورای امنیت به منظور حفظ یا احیای صلح و امنیت بینالمللی است. تمام
اعضای سازمان ملل موافق پذیرش و انجام تصمیمات شورای امنیت هستند و در این
خصوص موافق اتخاد اقداماتی هستند که منطبق با تعهدات آنها بر اساس منشور
سازمان ملل است.
نظامی۴. این گزارش به تحولاتی که از گزارش قبلی (۲۴ فوریه ۲۰۱۲) روی داده میپردازد و همچنین موضوعات قدیمیتر. این
گزارش بر مواردی که ایران به طور کامل به تعهدات الزام آور خود عمل نکرده
مانند اجرای کامل این تعهدات که برای اعتمادسازی بینالمللی در خصوص ماهیت
صرفا صلح آمیز برنامه هستهای ایران مورد نیاز است، تمرکز میکند.
B. شفافسازی درباره موضوعات حل نشده
همانطور که قبلا گزارش شد، در تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۰۱۱ شورای حکام قطعنامه GOV/۲۰۱۱/۶۹
را تصویب کرد که در میان مواردی که وجود داشت تاکید داشت برای ایران و
آژانس ضروری است تا گفتوگوهای خود را با هدف حل فوری تمام موضوعات اصلی
باقیمانده شدت ببخشند تا شفاف سازی در خصوص آن موضوعات از جمله دسترسی به
تمام اطلاعات، اسناد، سایتها مواد و پرسنل مرتبط در ایران فراهم شود.
شورای
حکام همچنین از ایران خواسته است تا به طور جدی و بدون پیش شرط وارد
گفتوگوها با هدف احیای اعتماد بینالمللی در خصوص ماهیت صرفا صلح آمیز
برنامه هستهای ایران شود. در این خصوص، تیم آژانس به منظور برگزاری دو دور گفتگو در ماههای ژانویه و فوریه ۲۰۱۲ از ایران بازدید کرد. در
طی این گفتوگوها، ایران و آژانس نتوانستند بر سر یک رویکرد سازمانیافته
به منظور شفاف سازی در زمینه تمام موضوعات باقیمانده مرتبط با برنامه
هستهای ایران به توافق برسند؛ ایران اظهارنامهای ابتدایی ارائه داد که در
آن نگرانیهای آژانس را رد می کرد؛ آژانس سوالاتی ابتدایی درباره پارچین و
کارشناس خارجی برای ایران مطرح کرد که تا کنون آژانس هنوز پاسخی در این
باره دریافت نکرده و ایران اظهار کرده است که قادر به دادن دسترسی به سایت
پارچین نیست.
۶. مدیر
کل، شورای حکام را در نشست مارس ۲۰۱۲ آن از این امر آگاه ساخت که آژانس به
پرداختن به موضوع هستهای ایران از طریق گفتوگو و در مسیری سازنده ادامه
میدهد. بلافاصله پس از آن نشست، تبادلات بیشتر میان آژانس و ایران برای بررسی چگونگی ادامه گفتوگوها روی داد.
۷. ایران
و آژانس دور سومی از گفتوگوها را در وین در تاریخ ۱۴ و ۱۵ می ۲۰۱۲ برگزار
کردند که در طی آن مباحث بر سر یک رویکرد سازمان یافته به منظور شفاف سازی
تمام موضوعات باقیمانده ادامه یافت. پیشرفت در این گفتوگوها به صورت یک سند پیش نویش منعکس شد که بر موضوعات گفته شده در ضمیمه گزارش نوامبر ۲۰۱۱ مدیرکل آمده است. موضوعات
مرتبط با صحت و تکمیل بودن اظهارات ایران به غیر از مواردی که در ضمیمه
گزارش نوامبر ۲۰۱۱ آمده، به طور جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ایران در پاسخ به درخواست آژانس برای دسترسی به سایت پارچین (پاراگراف شماره ۲۴ را ببینید) اعلام کرد که چنین دسترسی تا پیش از حصول توافقی که درباره یک رویکرد سازمان یافته به آن دست یافته شده، غیرممکن است.
۸. مدیر
کل در نامهای به تاریخ ۱۷ می ۲۰۱۲ به آقای سعید جلیلی دبیر شورای عالی
امنیت ملی ایران اعلام کرد که در پرتو پیشرفتی که بر سر توافق در خصوص یک
رویکرد سازمان یافته صورت گرفته، شرایط برای او هم اکنون به منظور پذیرش
دعوت ایران برای سفر به این کشور صحیح است. مدیر
کل اعلام کرد که هدف از این سفر بحث درباره موضوعات علاقه مندی مشترک و به
ویژه نهایی کردن این توافق بر اساس ملاحظات درباره یک رویکر سازمان یافته
است. در
جواب نامهای به تاریخ ۱۸ می ۲۰۱۲ علی اصغر سلطانیه سفیر و نماینده دائم
ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مدیر کل را از پاسخ مثبت ایران در
خصوص این سفر آگاه کرد.
۹. در
تاریخ ۲۱ مه ۲۰۱۲، مدیر کل جلساتی رادر تهران با آقای جلیلی، فریدون عباسی
معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و علی اکبر صالحی وزیر
امور خارجه ایران برگزار کرد. در
طی این گفتوگوها، شماری از موضوعات مورد علاقه دوطرف مورد بحث قرار گرفت
به ویژه موضوعات شفاف سازی مرتبط با ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای
ایران. در طی دیدار با آقای جلیلی، در خصوص توافق بر سر یک رویکرد سازمان یافته تصمیم گیری شد. با
اینکه برخی از اختلافات میان ایران و آژانس هنوز در زمینه سند منتج از
گفتوگوهای ۱۴ و ۱۵ مه ۲۰۱۲ باقی مانده بود، آقای جلیلی تصریح کرد که این
اختلافات مانعی برای رسیدن به توافق نیست.
C. تاسیسات اعلام شده بر اساس توافق پادمانی ایران
۱۰. ایران
بر اساس توافق پادمانی خود به آژانس درباره ۱۶ تاسیسات هستهای و ۹ محل
خارج از تاسیسات که مواد هستهای به طور عادی استفاده میشوند (LOFs) اطلاع رسانی کرده است. با
وجود اینکه چنین فعالیتهایی توسط ایران در برخی تاسیسات انجام میشوند که
مغایر با قطعنامههای شورای حکام و شورای امنیت هستند، که در زیر میآیند،
آژانس به اجرای پادمانها در این تاسیسات و LOFs ادامه میدهد.
D. فعالیتهای مرتبط با غنی سازی
۱۱. بر
خلاف قطعنامههای مرتبط با شورای حکام و شورای امنیت، ایران تا کنون
فعالیتهای مرتبط با غنی سازی خود در تاسیسات اعلام شدهای که در زیر به آن
اشاره میشود و همگی تحت پادمانهای آژانس هستند، به حالت تعیلیق در
نیاورده است. بر
اساس جدیدترین آماری که در اختیار آژانس قرار گرفته، ایران ۶۱۹۷ کیلوگرم
هگزا فلوراید اورانیوم را به اورانیوم ۲۳۵ پنج درصد غنی کرده است و ۱۴۶.۵ کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم را به اورانیوم ۲۳۵ بیست درصد از زمانی که به تولید چنین موادی دست زده، تبدیل کرده است.
D.۱. نطنز: تاسیسات غنی سازی سوخت و تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی
۱۲. تاسیسات غنی سازی سوخت (FEP): این
تاسیسات یک مجتمع غنی سازی سانتریفیوژی برای تولید اورانیوم با غنای پایین
است یعنی تا غنای پنج درصد اورانیوم ۲۳۵ است که برای اولین بار در سال
۲۰۰۷ عملیاتی شد. این تاسیسات شامل دو سالن آبشاری است: سالن تولید A و سالن تولید B. بر اساس اطلاعات طراحی تسلیمی از جانب ایران، هشت واحد برای سالن تولید A طراحی شده است که شامل ۱۸ آبشار در هر واحد است. هیچ اطلاعات طراحی مفصلی تاکنون در خصوص سالن تولید B ارائه نشده است.
۱۳. تا تاریخ ۱۹ می ۲۰۱۲، ۵۴ آبشار در ۳ واحد از ۸ واحد سالن تولید A نصب شده، که بنا بر اعلام ایران، ۵۲ مورد آن با UF۶ تغذیه شده است. در
حالی که آبشارها در ابتدا از ۱۶۴ سانتریفیوژ تشکیل شده بود، ایران بعدا ۳۰
آبشار را بهینهسازی کرده و تعداد سانتریفیوژهای آن را به ۱۷۴ عدد رسانده
است. تا تاریخ ۱۹ می ۲۰۱۲، یک آبشار دیگر نیز شامل ۱۷۴ سانتریفیوژ در واحد چهارم سالن تولید A نصب شده است، اگرچه که UF۶ به این آبشار تزیرق نشده است. از ۱۷ آبشار دیگر واحد ۴، ۱۶ آبشار که هر یک ۱۷۴ محفظه خالی سانتریفیوژ نوع IR-۱ داشت، در محل قرار گرفته بود، و آبشار دیگر نیز خالی بود. تمام سانتریفیوژهای نصب شده در سالن تولید A از نوع IR-۱ هستند. تا
تاریخ ۱۹ می ۲۰۱۲، هیچ سانتریفیوژی در چهار واحد باقی مانده دیگر نصب نشده
است، اگرچه که اقدامات نصب اولیه در یکی از واحدها کامل شده است، که شامل
قرار دادن محفظههای خالی سانتریفیوژ IR-۱ در هر ۱۸ آبشار است، و این روند پیشرفت در سه واحد دیگر نیز ادامه داشته است. تا تاریخ ۱۹ می ۲۰۱۲، هیچ عملیات نصبی در سالن تولید B انجام نشده است.
۱۴. همانطور که پیش از این گزارش شده، آژانس مشخص کرد که، تا تاریخ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۱، و از زمان آغاز به کار در فوریه ۲۰۰۷، ۵۵۶۸۳ کیلوگرم UF۶ طبیعی به آبشارها تزریق شده است، و مجموعا ۴۸۷۱ کیلوگرم UF۶ نیز تا میزان U-۲۳۵ غنای ۵%، غنیسازی شده است. ایران تخمین زده است که، بین ۱۷ اکتبر ۲۰۱۱ و ۱۱ می ۲۰۱۲، ۱۳۲۶ کیلوگرم UF۶ را تا دستیابی به U-۲۳۵ با غنای ۵% غنیسازی کرده است، و از آنجا که عملیات تولید از فوریه ۲۰۰۷ آغاز شده، میتوان نتیجه گرفت که مجموعا ۶۱۹۷ کیلوگرم UF۶ تا میزان U-۲۳۵ غنای ۵% غنیسازی شده است. مواد اتمی در تاسیسات غنی سازی سوخت(شامل تزریق، تولید و دورریز)، همچنین تمام آبشارهای نصب شده و ایستگاههای تزریق و تخلیه تحت محدودیت و نظارت آژانس قرار دارد.
۱۵. بر
اساس نتایج آنالیز نمونههای محیطی گرفته شده از تاسیسات غنی سازی سوخت از
فوریه ۲۰۰۷ و دیگر فعالیتهای بازرسی، آژانس به این نتیجه رسیده است که
کارکرد تاسیسات مطابق با گزارش ایران در پرسشنامه اطلاعات طراحی (DIQ)، بوده است.
۱۶. تاسیسات غنیسازی سوخت آزمایشی (PFEP): تاسیسات
غنیسازی سوخت آزمایشی یک مرکز تحقیقات و توسعه و یک مرکز تولید اورانیوم
با درصد غنای پایین آزمایشی است که اولین بار در اکتبر ۲۰۰۳ شروع به کار
کرده است. این
مرکز یک سالن آبشار دارد که میتواند ۶ آبشار را در خود جای دهد، و به یک
بخش طراحی شده برای تولید اورانیوم با درصد غنای پایین تا سقف ۲۰% (آبشار ۱ و ۶) و بخشی برای تحقیق و توسعه (آبشارهای ۲، ۳، ۴، و ۵)، تقسیم شده است.
۱۷. بخش تولید: ایران اولین بار در فوریه ۲۰۱۰ تزریق UF۶ با غنای پایین به آبشار ۱ را آغاز کرده، که هدف از آن تولید UF۶ غنی شده تا U-۲۳۵ غنای ۲۰ درصد و در جهت تولید سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران اعلام شده است. ایران
بعدا اعلام کرده است که این کار همچنین با هدف تولید سوخت برای رآکتورهای
تحقیقاتی انجام گرفته که ایران قصد خود برای ساخت آن ها را گزارش کرده است. از ۱۳ جولای ۲۰۱۰، ایران UF۶ با غنای پایین را به دو آبشار متصل به هم (آبشارهای ۱ و ۶) تزریق کرده، که هریک از آنها از ۱۶۴ سانتریفیوژ IR-۱ تشکیل شده است.
۱۸. همانطور که پیش از این گزارش شده، آژانس مشخص کرد که، تا تاریخ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۱، و از زمان آغاز به کار ۷۲۰.۸ کیلوگرم UF۶ با غنای پایین تولیدی در تاسیسات غنی سازی سوخت به آبشارهای بخش تولید تزریق شده، و اینکه مجموعا ۷۳.۷ کیلوگرم UF۶ غنی شده تا رسیدن به U-۲۳۵ با غنای ۲۰% تولید شده است. ایران برآورد کرده است که، بین ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۱ و ۱۸ می ۲۰۱۲، مجموعا ۲۶۹.۵ کیلوگرم UF۶ غنی شده در تاسیسات غنی سازی سوخت به آبشارهای مرتبط به هم در تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی تزریق شده و اینکه حدودا ۳۶.۴ کیلوگرم UF۶ تا غنای U-۲۳۵ ۲۰% تولید شده است. از این میتوان نتیجه گرفت که از تاریخ آغاز به کار در فوریه ۲۰۱۰، مجموعا ۱۱۰.۱ کیلوگرم UF۶ غنیسازی شده تا U-۲۳۵ ۲۰% در تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی تولید شده است.
۱۹. در طول دوره ۹ تا ۱۴ آوریل ۲۰۱۲، اپراتور تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی حدود ۱.۶ کیلوگرم از UF۶ غنیسازی شده تا U-۲۳۵ ۲۰% را با حدود ۷.۵ کیلوگرم UF۶ طبیعی ترکیب کرده است. خروجی این ترکیب کاهشی در چهار سیلندر قرار گرفت که هریک محتوی حدود ۲.۱ کیلوگرم UF۶ با غنای به ترتیب ۱.۵%، ۲.۴%، ۴.۶% و ۴.۷% U-۲۳۵ بودند. در همین مدت، آژانس نمونههایی از UF۶ موجود در هریک از چهار سیلندر را برداشته و سپس آنها را مهر و موم کرده است.
۲۰. بخش تحقیق و توسعه: در بخش طراحی شده برای آبشارهای ۲ و ۳، ایران متناوبا UF۶ طبیعی را به دستگاههای تکی، آبشارهای ۱۰ تایی و آبشارهای ۲۰ تایی از سانتریفیوژهای IR-۱، IR-۲m، و IR-۴ تزیرق کرده است. همانگونه که پیش از این گزارش شده، ایران قصد خود برای نصب سه نوع جدید از سانتریفیوژها (IR-۵، IR-۶، و IR-۶s) به صورت تکی، را به اطلاع آژانس رسانده است. تا تاریخ ۱۸ می ۲۰۱۲، هیچ نمونهای از این سانتریفیوژها نصب نشده است. تا تاریخ ۶ می ۲۰۱۲، ایران ۱۲۹ سانتریفیوژ IR-۴ را در آبشار ۴ نصب کرده است. تا تاریخ ۱ مارس ۲۰۱۲، ایران متناوبا به ۱۰۴ سانتریفیوژ آبشار ۴، UF۶ طبیعی تزریق کرده است. از نوامبر ۲۰۱۱، ایران متناوبا به ۱۶۴ سانتریفیوژ IR-۲m در آبشار ۵، UF۶ طبیعی تزریق کرده است، اگرچه که برای یک بازه کوتاه، به جای UF۶ طبیعی، UF۶ تضعیف شده، تزریق شده است.
۲۱. بین ۱۲ فوریه ۲۰۱۲ و ۱۸ می ۲۰۱۲، مجموعا حدود۱۷۸.۸ کیلوگرم UF۶ طبیعی و ۱۱.۴ کیلوگرم UF۶
تضعیف شده به سانتریفیوژهای بخش تحقیق و توسعه تزریق شده است، اما هیچ
اورانیوم با درصد غنای پایین به عنوان محصول به دست نیامده و باقی ماندهها
در پایان پروسه مجددا با هم ترکیب شدهاند.
۲۲. بر
اساس نتایج به دست آمده از آنالیز نمونههای محیطی گرفته شده در تاسیسات
غنی سازی سوخت آزمایشی و دیگر فعالیت های بازرسی، آژانس به این نتیجه رسید
که عملکرد این تاسیسات مطابق گزارش ایران در پرسشنامه اطلاعات طراحی بوده
است.
D.۲. مجتمع غنی سازی سوخت فردو
۲۳. مجتمع
غنی سازی سوخت فردو بر اساس گزارش ارائه شده در پرسشنامه اطلاعات طراحی به
تاریخ ۱۸ ژوئن ۲۰۱۲، یک مجتمع سانتریفیوژ غنی سازی است برای تولید UF۶ غنی سازی شده تا U-۲۳۵ غنای ۲۰% و تولید UF۶ غنی سازی شده تا U-۲۳۵ غنای ۵% است. تاسیسات برای میزبانی ۱۶ آبشار که به صورت برابر به دو واحد تقسیم شده (واحد ۱ و واحد ۲) با حدود ۳۰۰۰ سانتریفیوژ، ساخته شده است. مجتمع اولین بار در سال ۲۰۱۱ عملیاتی شد.
۲۴- همانطور که پیشتر گزارش شده است، ایران در تاریخ ۲۵ ژانویه سال ۲۰۱۲ میلادی تزریق هگزافلورید اورانیوم (UF۶) با غنای ۳.۵ درصد به دومین مجموعه از دو آبشار متصل شده در واحد ۲ را آغاز کرد؛ از تاریخ ۹ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی، ایران تمام ۱۷۴ سانتریفیوژ “IR-۱” در هر یک از آبشارهای پنجم و ششم در واحد ۲ و ۲۰ سانتریفیوژ “IR-۱” در آبشار هفتم واحد ۲ را نصب کرده بود؛ از تاریخ ۹ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی نمونه هایی از سانتریفیوژهای خالی ” “IR-۱” در بقیه واحد ۲ و تمام واحد ۱ در محل قرار گرفتند و تمام لوله کشی ها نصب شده بودند.
۲۵- آژانس
در نامه ای به مورخ ۷ مارس سال ۲۰۱۲ میلادی از ایران درخواست کرد تا تعداد
و مکان مربوط به آبشارهای موجود در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو ” FFEP” را
که به تولید اورانیوم با غنای پائین ۲۰ درصد از نوع اورانیوم ۲۳۵ اختصاص
دارند را ارائه کند؛ ایران در نامه ای به مورخ ۲ آوریل سال ۲۰۱۲ میلادی
پاسخ داد که به محض نصب آبشارهای اضافی به چهار آبشاری که نصب آنها اخیرا
تکمیل شده بود، به آژانس از پیش درباره پیشرفت های بیشتر اطلاع رسانی خواهد
شد؛ آژانس در نامه ای به مورخ ۲۱ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی از ایران درخواست
کرد تا اطلاعات مربوط به هدف استفاده از آبشارهای پنجم و ششم که در حال
حاضر در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو نصب شده اند را ارائه کند؛ ایران در
نامه ای به مورخ ۲۳ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی پاسخ داد که نصب سانتریفیوژها
در سایر آبشارهای واحد ۲ (آبشارهای ۵ -۸) هنوز
در حال تکمیل است و اینکه ممکن است چندین ماه زمان ببرد تا تاسیسات مرتبط
برای راه اندازی آماده شوند؛ ایران علاوه بر این اعلام کرد که به آژانس
درباره تولید سطح این آبشارها پیش از آغاز عملیات آنها اطلاع رسانی خواهد
شد.
۲۶- آژانس
تائید کرده است که تاسیسات غنی سازی سوخت فردو بر اساس آخرین پرسشنامه
اطلاعات طراحی ارائه شده از سوی ایران در حال طرح ریزی است؛ همانطور که
پیشتر گزارش شده است، ایران برخی اطلاعات مرتبط با زمان بندی اولیه و شرایط
مرتبط با تصمیم خود برای ساخت تاسیسات غنی سازی سوخت فردو در تاسیسات
دفاعی موجود را در سال ۲۰۱۱ میلادی ارائه کرد؛ با این حال ارائه اطلاعات
اضافی مربوط به این تاسیسات به ویژه به لحاظ تفاوت های موجود میان هدف اصلی
بیان شده (برای استفاده از ) این تاسیسات و هدفی که این تاسیسات در شرایط فعلی مورد استفاده قرار گرفته اند از سوی ایران مورد نیاز است.
۲۷- ایران
اعلام کرده است که بین فاصله زمانی ۱۴ دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی و زمانیکه
تزریق اولین مجموعه از دو آبشار متصل آغاز شد و ۱۳ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی،
در مجموع ۲۵۹ کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم به اورانیوم ۲۳۵ تا پنج درصد
تبدیل شد و به دو مجموعه آبشار متصل در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو تزریق
شده است و اینکه تقریبا ۳۵.۵ کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد از نوع اورانیوم ۲۳۵ نیز تولید شده است که از این میزان ۲۵.۱ کیلوگرم از روند خارج شده و توسط آژانس تائید شده است.
۲۸- نتیجه
تحلیل های مربوط به نمونه های محیطی گرفته شده در تاسیسات غنی سازی سوخت
فردو در تاریخ ۱۵ فوریه سال ۲۰۱۲ میلادی، وجود ذراتی را سطح غنای ۲۷ درصد
از نوع اورانیوم ۲۳۵ نشان داد که این میزان بالاتر از سطحی است که در
پرسشنامه اطلاعات طراحی بیان شده است؛ آژانس در نامه ای به مورخ ۴ ماه مه
سال ۲۰۱۲ میلادی از ایران درخواست کرد تا توضیح بیشتری درباره وجود این
ذرات ارائه کند؛ ایران در پاسخ مورخ ۹ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی اعلام کرد که
تولید چنین ذراتی که “بالاتر از مقدار هدف” است
ممکن است به دلایل فنی خارج از کنترل اپراتور اتفاق افتاده باشد؛ آژانس در
حال ارزیابی توضیح ایران است و خواستار دریافت جزئیات بیشتری شده است؛
آژانس در ۵ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی نمونه های محیطی بیشتری را از همان محل (تاسیسات غنی سازی سوخت فردو) تهیه کرد؛ محلی که ذرات مورد بحث پیدا شده بودند؛ این نمونه ها در حال حاضر در حال تجزیه آزمایشی هستند.
D.۳. سایر فعالیتهای مرتبط با غنیسازی
۲۹- آژانس
همچنان منتظر پاسخ اساسی از سوی ایران به درخواست های آژانس در رابطه با
اطلاعات بیشتر مرتبط با اطلاعیه هایی است که ایران در ارتباط با ساخت ۱۰
تاسیاست جدید مربوط به غنی سازی اورانیوم ارائه کرده است؛ بر اساس اعلام
ایران در مورد مکان (ساخت) ۵
مورد از این ۱۰ تاسیسات جدید غنی سازی تصمیم گیری شده است؛ ایران اطلاعات
مورد درخواست آژانس در ارتباط با اعلام ۷ فوریه سال ۲۰۱۰ میلادی خود مبنی
بر اینکه دارای فناوری غنی سازی لیزری است را در نامه مورخ ۱۸ آگوست سال
۲۰۱۲ میلادی تامین نکرده است؛ در نتیجه عدم همکاری ایران در رابطه با این
مسائل، آژانس نمی تواند به طور کامل این موضوعات را بررسی کند و گزارش دهد.
E- فعالیت های بازفرآوری
۳۰- بدنبال
قطعنامه های مرتبط با شورای حکام و شورای امنیت، ایران ملزم است تا فعالیت
های بازفرآوری و از جمله فعالیت های تحقیق و توسعه خود را به حالت تعلیق
در بیاورد؛ ایران در نامه ای به مورخ ۱۵ فوریه سال ۲۰۰۸ میلادی به آژانس
اعلام کرد که “فعالیت های بازفرآوری ندارد“؛ آژانس در این زمینه به نظارت بر استفاده از سلول های داغ در “رآکتور تحقیقاتی تهران” و تولید “مولیبدنوم“، “ید“، “رادیو اکتیو زنون” (MIX) در تاسیسات ادامه داده است؛ آژانس در تاریخ ۲۸ آوریل سال ۲۰۱۲ میلادی یک بازرسی و راستی آزمایی اطلاعات طراحی را در “رآکتور تحقیقاتی تهران” و یک راستی آزمایی اطلاعات طراحی را نیز در تاریخ ۷ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی در تاسیسات ” MIX” انجام داد؛ این راستی آزمایی صرفا راجع به “رآکتور تحقیقاتی تهران” و تاسیسات ” MIX” و
سایر تاسیساتی صورت گرفت که آژانس به آنها دسترسی دارد و می تواند تائید
کند که هیچ فعالیت مرتبط با بازفرآوری در حال اجرایی در ایران وجود ندارد.
F- پروژه های مرتبط با آب سنگین
۳۱- ایران
برخلاف قطعنامه های مرتبط با شورای حکام و شورای امنیت، کار روی پروژه های
مرتبط با آب سنگین از جمله ساخت رآکتور تحقیقاتی تعدیل شده آب سنگین در
اراک، رآکتور تحقیقات هسته ای ایران (رآکتور (IR-۴۰) که تحت پادمان های آژانس است را به حالت تعلیق در نیاورده است.
۳۲- آژانس در تاریخ ۱۶ ماه مه سال ۲۰۱۲ میلادی یک راستی آزمایی اطلاعات طراحی را در رآکتور ” IR-۴۰” اراک
انجام داد و مشاهده کرد که اگرچه ساخت این تاسیسات همچنان در جریان بود
اما از زمان راستی آزمایی پیشین اطلاعات طراحی هیچ بخش عمده ای در این
رآکتور نصب نشده بود؛ علاوه براین، این اپراتور در تاریخ ۱۶ ماه مه سال
۲۰۱۲ میلادی به آژانس اطلاع داد که بر اساس برنامه ریزی ها، عملیات رآکتور IR-۴۰ در سه ماه سوم سال ۲۰۱۳ میلادی آغاز خواهد شد.
۳۳- آژانس از زمان بازدید خود از تاسیسات تولید آب سنگین ” HWPP” در
تاریخ ۱۷ آگوست سال ۲۰۱۱ میلادی تاکنون سه نامه به ایران فرستاده و
درخواست دسترسی بیشتر به تاسیسات تولید آب سنگین کرده است؛ آژانس هنوز
پاسخی به آن نامه ها دریافت نکرده است؛ ایران علاوه بر این، درخواست آژانس
در جریان راستی آزمایی های اطلاعات طراحی فوق الذکر برای دسترسی به تاسیسات
تولید آب سنگین را رد کرده است؛ در نتیجه آژانس بار دیگر روی تصاویر
ماهواره ای برای نظارت بر وضعیت تاسیسات تولید آب سنگین تکیه می کند؛ بر
اساس تصاویر ماهواره ای اخیر به نظر می رسد که تاسیسات تولید آب سنگین در
حال کار است؛ تا به امروز، ایران به آژانس اجازه نمونه گیری از آب سنگین
ذخیره شده در تاسیسات تبدیل اورانیوم ” UCF” را نداده است.
G. تبدیل و تولید سوخت
۳۴- با اینکه ایران متعهد است تمامی فعالیتهای مرتبط با غنی سازی و پروژه های آبهای سنگین خود را به حالت تعلیق درآورد، اما در UCF،
تأسیسات تولید سوخت و تأسیسات ساخت صفحه سوخت در اصفهان فعالیتهایی از این
دست را نجام می دهد؛ که این امر چنانکه در زیر آمده است، نقض تعهدات این
کشور محسوب می شود ـ اگرچه این تأسیسات همگی تحت نظارت پادمان های آژانس
قرار دارند.
۳۵- تأسیسات تبدیل اورانیوم: بین ۵ و ۹ مارس، آژانس اقدام به راستی آزمایی اقلام فیزیکی در UCF نمود که نتایج آن در حال ارزیابی توسط آژانس می باشد. ایران در حال حاضر فعالیتهای تحقیق و توسعه خود در UCF، شامل تبدیل UF۶ غنی شده تا ۳۴/۳ درصد U-۲۳۵ به Uo۲.۳۷ را متوقف نموده است. آژانس تأیید کرده است که ایران در خلال این فعالیت ها ۲۴ کیلوگرم اورانیوم در قالب UO۲ تولید نمود و ۶/۱۳ کیلوگرم از اورانیوم UO۲ بعدا به FMP منتقل شد که در آنجا از این اورانیوم برای تولید دو مجموعه سوختی، هر کدام متشکل از ۱۲ میله سوختی برای TRR، استفاده شد. تا تاریخ ۱۳ می ۲۰۱۲ ایران حدود ۱۵۰۰ کیلوگرم اورانیوم طبیعی در قالب UO۲ تولید کرده بود. آژانس تأیید کرده است که ایران ۷/۷۵۸ کیلوگرم اورانیوم در قالب UO۲ را به FMP منتقل کرده است.
۳۶- در
۲۲ آوریل ۲۰۱۲، ایران ۲۵ محفظه استوانه ای حاوی ۶۵۶۰ کیلوگرم کنسانتره سنگ
اورانیوم تولید داخل و ۲۵ محفظه استوانه ای حاوی تقریبا ۹۱۸۰ کیلوگرم UOC ـ که از مخزن UOC وارد شده به ایران استخراج شده بود ـ را وارد منطقه فراوری UCF کرد. ایران خاطرنشان کرد که UOC این ۵۰ محفظه با یکدیگر مخلوط شده و برای تولید UO۲ طبیعی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
۳۷- تأسیسات تولید سوخت: آژانس در تاریخ ۱۲ می ۲۰۱۲، اقدام به انجام «راستی آزمایی اطلاعات طراحی» و بازرسی در FMP کرد و تأیید نمود که ساخت مجموعه های ساخته شده از ۱۲ میله سوختی ـ که شامل UO۲ غنی شده تا U-۲۳۵ ۳۴/۳ % بود ـ متوقف شده بود و ساخت ساچمه های مربوط به رآکتور IR-۴۰ که از UO۲ طبیعی استفاده می کرد، همچنان ادامه داشت. آژانس تأیید کرد که ساخت مجموعه های سوخت غیرهسته ای برای IR-۴۰ ادامه داشت.
۳۸- تأسیسات ساخت صفحه سوخت: ایران در نامه ای به تاریخ ۲ می ۲۰۱۲ به آژانس اطلاع داد که تصمیم گرفته است در یکی از تأسیسات خود فعالیتهای مربوط به تبدیل UF۶ غنی شده به U-۲۳۵ بیست درصد و ساخت مجموعه های سوختی تشکیل شده از صفحه های سوختی حاوی U۳O۸ ـ که در آن زمان به ترتیب در UCF و FMP انجام می شدند ـ را وارد کند. ایران در همان نامه، «پرسشنامه اطلاعات طراحی» مربوط به این تأسیسات، که به آن نام «تأسیسات ساخت صفحه سوخت» می دهد، را نیز آورده بود. یک روش پادمان بین ایران و آژانس مورد موافقت قرار گرفت که در حال حاضر این پادمان در حال اجرا شدن است. بین زمان آغاز فعالیتهای تبدیل در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۱ و ۱۵ می ۲۰۱۲، ایران ۴۳ کیلوگرم UF۶ غنی شده به U-۲۳۵ بیست درصد را وارد این فرایند نموده و ۱۴ کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد در شکل U۳۰۸ تولید کرده است. آژانس
در ۱۵ می ۲۰۱۲ اقدام به راستی آزمایی اطلاعات طراحی و بازرسی در تأسیسات
ساخت صفحه سوخت نمود و وجود دو صفحه سوخت و یک مجموعه سوخت استاندارد متشکل
از ۱۹ صفحه ـ که همه انها در نهایت به TRR منقل شدند ـ را تأیید نمود. در ۲۰ می آژانس وجود یک مجموعه دوم سوخت، شامل ۱۹ صفحه را قبل از انتقال به TRR تأیید کرد.
H. جنبه های نظامی احتمالی
۳۹- گزارش
های قبلی از سوی مدیر کل آژانس، مسائل قابل توجه زیادی را در ارتباط با
جنبه های نظامی احتمالی در برنامه هسته ای ایران مشخص کرده و بر اقدامات
لازم از سوی ایران برای حل آنها تأکید کرده اند. آژانس
از سال ۲۰۰۲ نگرانی های روزافزونی در مورد وجود فعالیت های هسته ی افشا
نشده در ایران و از جمله سازمانهای مرتبط نظامی که فعالیت های مرتبط با
ساخت بار هسته ای لازم برای موشک انجام می دهند، داشته است؛ آژانس مرتبا
اطلاعات تازه ای در مورد چنین فعالیت-هایی دریافت کرده است.
۴۰- قسمت
پیوست گزارش مدیر کل آژانس در نوامبر ۲۰۱۱ تحلیل مفصلی از اطلاعاتی داشت
که در دسترس آژانس بود و در آن تأکید شده بود ایران فعالیت هایی در راستای
ساخت یک بمب هسته ای انجام داده است. آژانس
این اطلاعات که از منابع مستقل متنوعی ـ از جمله تعدادی از کشورهای عضو،
تلاشهای خود آژانس و اطلاعات داده شده توسط خود ایران ـ به دست آمده است را
در مجموع موثق ارزیابی می کند. این
اطلاعات نشان می دهند که قبل از پایان سال ۲۰۰۳، این فعالیت ها تحت یک
برنامه ساختار یافته انجام می شده اند؛ بعضی از آنها تا بعد از ۲۰۰۳ ادامه
یافتند و بعضی ممکن است هنوز هم ادامه داشته باشند.
۴۱- در قطعنامه ۱۹۲۹ (۲۰۱۰)، شورای امنیت مجددا بر تعهدات ایران برای انجام گامهای تعیین شده از سوی شورای حکام در قطعننامه های GOV/۲۰۰۶/۱۴ و GOV/۲۰۰۹/۸۲
تأکید کرد و از ایران خواست تا با آژانس در زمینه تمام موضوعات برجسته و
به خصوص موضوعات مربوط به جنبه های نظامی احتمالی در برنامه هسته ایش
همکاری کامل کند و از جمله از ایران خواست بدون معطلی اجازه دهد آژانس به
تمام سایتها، تجهیزات، افراد و مدارک مورد درخواستش دسترسی داشته باشد. شورای حکام در قطعنامه GOV/۲۰۱۱/۶۹
خود نگرانی عمیق و روزافزون خود را در مورد مسائل حل نشده برنامه هسته ای
ایران و من جمله مسائلی که ایران باید با روشن کردن آنها شبهه نظامی بودن
برنامه خود را از بین ببرد، ابراز کرد.
۴۲- آژانس
در نامه ای مورخ ۲ می ۲۰۱۲ مجددا درخواست خود مبنی بر اینکه ایران به
آژانس اجازه دسترسی به منطقه خاصی در سایت پارچین را بدهد، مطرح کرد. آزانس
در همان نامه به اطلاع رساند که تصاویر ماهواره ای نشان می دهند در
ساختمان های مد نظر آژانس که چندین سال بود در آنها فعالیتی انجام نمی شد
در حال حاضر فعالیت های گسترده ای در حال انجام هستند که این امر توانایی
آزانس برای انجام راستی آزمایی موثر را مختل می کند. از
نوامبر ۲۰۱۱ آژانس اطلاعات بیشتری در مورد موضوعات مرنبط با سایت پارچین
به دست اورده است و این امر تحلیل های ارائه شده در قسمت پیوست گزارش دبیر
کل آزانس در نوامبر ۲۰۱۱ را تقویت می کند.
۴۳- همان
طور که پیشتر گزارش شد، در خلال دور دوم گفتگوها در تهران، در پاسخ به
درخواست آژانس، ایران اظهارنامه ای خطاب به آژانس در ارتباط با موضوعات
مطرح شده در بند C قسمت پیوست گزارش دبیر کل آزانس در نوامبر ۲۰۱۱ فراهم نمود. با
این وجود، ایران در این اظهارنامه، نگرانی های آژانس در ارتباط با موضوعات
قبلا مطرح شده را برطرف نکرده است که این امر تا اندازه زیادی ناشی از این
بود که ایران نگرانی های آژانس را مبتنی بر ادعاهای بی اساس فرض می نمود.
I. اطلاعات طراحی
۴۴. برخلاف پادمان و قطعنامههای مربوط به شورای حکام و شورای امنیت، ایران در حال انجام مفاد کد تعدیل شده ۳.۱ مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان نیست.
۴۵. ایران آخرین بار در سال ۲۰۰۶ پرسشنامه اطلاعات طراحی رآکتور IR۴۰ را به آژانس داده و در سال ۲۰۰۷ بعضی از اطلاعات در این تاسیسات خود را ارائه کرده بود. از
آن زمان، ایران طرحهای اضافی مهم دیگری را راه اندازی کرده است و همچنین
کار ساخت بر روی یک رآکتور را، علیرغم مفاد کد تعدیل شده ۳.۱ مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان، اطلاعات بیشتری در اختیار آژانس نگذاشته است. کمبود
اطلاعات به روز شده در مورد این رآکتور، اکنون تاثیر معکوسی بر توانایی
آژانس برای توضیح موثر در مورد طرحهای تاسیساتی گذاشته است.
با توجه به این موضوع، در نامه تاریخ ۲ مه ۲۰۱۲، آژانس درخواست کرد که ایران در اسرع وقت یک پرسشنامه اطلاعات طراحی برای رآکتور IR۴۰ فراهم کند.
۴۶. همانطور
که در گذشته نیز گزارش شد، در پاسخ به ایران درخواست شد که توضیح یا
اطلاعات بیشتری در مورد مقاصد و نیات خود برای ساخت رآکتور هسته ای ارائه
کند و آژانس را با اطلاعات مورد نیاز و به موقع با توجه به آنچه که در مفاد
کد ۳.۱ مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان آمده است مطلع کند.
J .پروتکل الحاقی
۴۷. برخلاف قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت، ایران پروتکل الحاقی را اجرا نکرده است. آژانس
نمیتواند تضمین معتبری برای فعالیتهای هسته ای اعلام نشده بدهد مگر اینکه
ایران همکاریها و شرایط لازم را برای آژانس فراهم کند و پروتکل الحاقی را
اجرا کند.
K. دیگر موضوعات
۴۸. همانطور که در گذشته گزارش شد، آژانس اختلاف ۱۹.۸ کیلوگرمی در میزان مواد هسته ای اعلام شده کشف کرده است. این
اختلاف اندازه در آزمایشات صورت گرفته در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ توسط
ایران در آزمایشگاه تحقیقاتی چندمنظوره جابر ابن حیان انجام شده است.به عنوان یک راه حل احتمالی برای پرداختن اختلاف، ایران پیشنهاد فرآوری تمام مواد زائد و استخراج اورانیوم درون آن را ارائه داده است. در
نامهای به تاریخ سوم آوریل ۲۰۱۲، آژانس توضیح داد که چرا اینگونه در نظر
گرفته است که پیشنهاد ایران به حل این موضوع کمک نخواهد کرد و یک روش
جایگزین را پیشنهاد داد که به این اختلاف میپرداخت. هر دو پیشنهاد توسط آژانس و ایران در ۲۲ آوریل ۲۰۱۲ در تهران مورد بحث قرار گرفت و رایزنیها در این باره ادامه دارد.
۴۹.ایران به پرتوافکنی مجموعه سوخت شامل ۱۴ صفحه سوختی که حاوی U۳O۸ غنی شده تا ۲۰ درصد است ادامه داده است. ایران همچنین به استفاده از یک مجموعه سوختی شامل ۱۲ میله UO۲ که تا ۳.۳۴ درصد غنی شده به عنوان یکی از مجموعههای کنترل در هسته TRR ادامه داده است. در پاسخ به درخواست آژانس، در نامهای به تاریخ ۱۳ مارس ۲۰۱۲، ایران اطلاعاتی مرتبط با پرتوافکنی مواد هستهای دریافت شده از FMP ارائه کرده است. آژانس در نامهای به تاریخ ۱۹ مارس ۲۰۱۲ درخواست اطلاعات بیشتر از جمله طرحهای اپراتور TRR برای پرتوافکنی چنین موادی، کرده است. آژانس هنوز پاسخی در این زمینه دریافت نکرده است.
۵۰. همانطور
که در گذشته گزارش شد، ایران آژانس را از طرحهای راه اندازی نیروگاه هسته
ای بوشهر مطلع کرده است که نشان میدهد فعالیتهای مربوط در ۳۱ ژانویه ۲۰۱۰
آغاز شده است. در
۲۲ و ۲۳ آوریل ۲۰۱۲، آژانس یک راستی آزمایی فهرست اقلام فیزیکی در نیروگاه
هسته ای بوشهر انجام داد درحالیکه رآکتور با قدرت متعارف ۷۵ درصد در حال
فعالیت بود.
خلاصه
۵۱. درحالیکه
آژانس به بررسی عدم انحراف مواد هسته ای اعلام شده در تاسیسات و محل هایی
واقع شده در خارج از تاسیسات اعلام شده در توافقات پادمان ادامه میدهد،
ایران درحال انجام همکاریهای مورد نیاز از جمله اجرا و انجام پروتکل
الحاقی نیست. آژانس
قادر نیست تضمینهای معتبری درباره فعالیتهای هسته ای اعلام نشده ارائه و
نتیجه گیری کند که همه مواد هسته ای در ایران برای فعالیتهای صلح آمیز است.
۵۲. پیشرفتها برمبنای رویکردهای مورد نظر برای روشن شدن مسائل در پیوست گزارش مدیرکل آژانس در نوامبر ۲۰۱۱ بود. مدیر
کل از ایران دعوت می کند در مورد توافقات نهایی بر اساس رویکردهای مورد
نظر و توافق شده با دکتر جلیلی که در روز ۲۱ مه در تهران صورت گرفت تسریع
کند و از ایران می خواهد با آژانس در مورد مسائل ذکر شده از جمله دسترسی به
سایت پارچین تعامل کند.
۵۳. مدیر
کل از ایران می خواهد طبق قطعنامه های شورای حکام و قطعنامه های الزام آور
شورای امنیت، گامهای مشخصی نسبت به انجام کامل وظایف و تعهدات خود در
پادمان از جمله تعهداتش در پروتکل الحاقی، اجرای مفاد کد ۳.۱
مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان، تعلیق فعالیتهای
مربوط به غنی سازی و تعلیق فعالیتهای مربوط به آب سنگین بردارد.
۵۴. مدیر کل به گزارشهای خود به طور مقتضی ادامه خواهد داد.
مبارزه هدفمند و اتحاد برای دستیابی به دموکراسی
همايون مهمنش
|
جنبش میلیونی سال 88 هم تائید روشن این نکته بود که با وجود جمهوری اسلامی
دستیابی به حقوق و آزادی ها غیر ممکن است. اما این تائید نیز ظاهرا هنوز
تاثیر لازم را در تفکر و اقدامات اصلاح طلبان نداشته است. برخی مانند آقای
محمد خاتمی اصلاح طلبی را در درون رژیم تعریف میکنند و برخی دیگر اگرچه
میگویند که دیگر امیدی به رعایت حقوق و آزادی های مردم در این نظام ندارند،
اما هنوز از پاسخ روشن به این سوال طفره میروند که نظام و حکومت چه
ساختارهائی باید دارا باشد تا بتواند حقوق و آزادی های همه ایرانیان را
رعایت کند؟ در بخش هائی از این طیف نشانه هائی از پذیرش ضرورت حاکمیت مردم و
جدائی دین از حکومت دیده میشود، ولی هنوز از طرف ایشان به روشنی ابراز
نشده است. بخش هائی از طیف چپ نیز کماکان آزادیها و حقوق دموکراتیک را کم
اهمیت میدانند. برخی کوشش دارند مبارزه علیه امپریالیسم را به جنبه عمده
مبارزات مردم تبدیل کنند. اما اغلب کوشندگان این طیف نیز خود به فقدان یک
انسجام فکری درون آن اذعان دارند.
ناروشنی در هدفگذاری ها امروز به عامل سکون - اگر نگوئیم فلج شدن - مبارزه تبدیل شده است. بخش هائی از تلاشگران دیگر حاضر نیستند صرفا برای تعویض این یا آن شخص در حکومت یا "اصلاح" جمهوری اسلامی مبارزه کنند. آنهائی هم که هنوز ادامه میدهند همچنان غرق خرده کاری، پراکنده کاری و بی هدفی میباشند.
تجربه سال 57 نشان میدهد که آزادیخواهان اگر اهداف و برنامه روشن و حتی الامکان مشترکی نداشته باشند، نیروهای استبداد قدرت را قبضه نموده، کوشش میکنند آن را به هر قیمت حفظ کنند. اهمیت ایستادگی دکتر بختیار در برابر خمینی از جمله در این است که وی با قاطعیت و روشنی تمام ضمن برحذر داشتن مردم از استقرار یک دیکتاتوری جدید، مدل حکومت ملی بر اساس دستاوردهای مشروطه و نهضت ملی ایران (آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات، انحلال ساواک، ...) را در برابر حکومت دینی آیت الله خمینی قرار داد. گرچه او در آن زمان موفق نشد اما ایده حکومت ملی و مدلی که او ارائه نمود، همچنان در اذهان باقی ماند.
ارائه هدف و برنامه برای تحقق آن مانند روشن نمودن چراغی در راه مبارزه و مددی برای مبارزان است که جهت را آسان تر بیابند، از توان خود هدفمند بهره گیرند و از پراکنده کاری و اقدامات نالازم تا حد امکان دوری جویند.
دموکراسی زمانی ممکن میشود که کشور بدست احزاب و تشکل های سیاسی اداره شود. احزاب مدرن امروزی برنامه محورند به این معنی که اقدامات آنها نتیجه اراده یک فرد یا یک رهبر نیست بلکه بر اساس برنامه منتجه از خرد جمعی است. هدف گذاری و ارائه برنامه توسط احزاب و تشکل های سیاسی علاوه بر اینکه وسیله ای برای تدقیق خواست ها و اقدامات لازم برای رسیدن به آن است، میتواند پایه گفتگو و چه بسا نزدیکی بیشتر مبارزین صادق و خردورز گردد.
هستند افراد و گروههائی که معنی واژه ها را دگرگون میسازند و محتوای مورد نظر خود را به آن نسبت میدهند یا اینکه واژه ها را بنا به مقتضیات زمان ظاهرا می پذیرند ولی در عمل ارزشی برای آن قائل نیستند. برای نمونه امروز که دموکراسی خواست اکید مردم ایران است، دیده میشود که گاه حتی یک طرفدار آیت الله خمینی، یک طرفدار رژیم گذشته یا یک طرفدار استالین هم به خود عنوان دموکرات میدهد.
نتیجه آنکه هدف و برنامه سیاسی هم همیشه آئینه خواست یک طیف یا تشکل سیاسی نیست. برای داوری فقط اهداف ادعائی نیستند که باید مورد توجه قرارگیرند، بلکه رفتار، سابقه، فضای فکری، محیط سیاسی و توان برای تحقق اهداف ابراز شده نیز وسائل داوری اند. بدون تردید آنهائی که هدف و برنامه را مبنای عمل خود قرار میدهند، ثابت قدم ترند و در نتیجه گفته و اقدامات آنها بیشتر مورد اعتماد است.
استدلال مخالفین ارائه هدف و برنامه سیاسی
برخی لزوم ارائه هدف و برنامه سیاسی را با استدلالات زیر انکار میکنند:
1 - اختلاف ایجاد میکند
گفته اند و نگارنده شنیده است که روشن نمودن نظرات در مورد آینده باعث اختلاف و دوری میشود. شاید منظور گویندگان بیشتر شیوه نادرست طرح نظرات و برخورد به نکات مورد اختلاف باشد. در این صورت شک نیست که شیوه های سالم و بدور از تنش باید مورد استفاده قرار گیرد. اما "اختلاف" یا "دوری" حتی اگر ابراز نشود، میتواند موجود باشد و با ابراز نظر، ایجاد نمیشود. برعکس، گفتگوی بدور از تنش و منطقی چه بسا ما را به تفاهم بیشتر برساند.
2 - بگذاریم مردم انتخاب کنند
گفته میشود که ابراز نظر در مورد آینده کشور درست نیست. بگذاریم مردم انتخاب کنند. حال آنکه مردم انتخاب واقعی را زمانی دارند که احزاب و تشکل های سیاسی اهداف و برنامه های خود را ارائه نموده باشند. تنها در این صورت مردم امکان می یابند که آگاهانه میان نظرات گوناگون انتخاب کنند و احتمال اینکه بار دیگر حقوق و آزادی های خود را به دست خود به دست فریبکار جدیدی بسپارند، کاهش مییابد.
3: بگذاریم اول رژیم بیافتد بعد در مورد آینده تصمیم بگیریم
عنوان میشود که در شرائط فاجعه آمیز کنونی باید اول کشور را نجات داد و بعد در مورد نظام آینده صحبت کرد. آنها با این بیان این تصور را ایجاد میکنند که به محض اتحاد اپوزیسیون، دیکتاتوری فرو خواهد پاشید. حال آنکه فروپاشی دیکتاتوری به عوامل گوناگونی بستگی دارد که بسیاری از آنها از کنترل اپوزیسیون خارج است. اتفاقا یک راه تاثیر گذاری اپوزیسیون ارائه پیشنهادات فکرشده و جامع بمنظور جهت درست دادن و موثر تر نمودن مبارزات مردم است.
4: طرح اهداف بمعنی اعلان جنگ به رژیم و پایان مبارزه مسالمت آمیز است
گاه گفته میشود طرح اهداف بمعنی اعلان جنگ به رژیم و پایان مبارزه مسالمت آمیز است. این برخورد مبارزه مسالمت آمیز را به معنی توقف در تفکر و نتیجتا تسلیم به وضع موجود می داند. حال آنکه تفکر در مورد آینده کشور و ارائه پیشنهادات مناسب بخشی از مبارزه سیاسی مسالمت آمیز است. اگر برای نمونه مبارزان سیاسی بر لزوم رعایت حقوق و آزادی ها و جدائی دین از حکومت تاکید نکنند، سایر هموطنان طرفدار جدائی دین از نظام بر چه اساسی از آنان پشتیبانی کنند؟
5: چند شعار کافیست برنامه لازم نیست
این نظر هنوز در بسیاری از بخش های اپوزیسیون ایران وجود دارد که میتوان مانند گذشته ها با طرح چند شعار مرکزی مانند "انتخابات آزاد" یا "مبارزه مسالمت آمیز"، مبارزات آزادیخواهانه را تا به آخر پیش برد. حال آنکه شعارهای مرکزی اگر هم یافت شوند، میتوانند پس از مدتی مرکزی بودن و برد خود را از دست بدهند. اما اگر گروه، تشکل سیاسی یا اتحاد، اهداف و برنامه سیاسی جامع و مناسبی دارا باشد، تعیین یک یا چند شعار بر پایه نیازهای مبارزه کار مشکلی نخواهد بود.
جلوگیری از بازگشت هرگونه دیکتاتوری
چند سال است عده ای که معلوم است دستی بر آتش ندارند یا اهدافی خاص را دنبال میکنند، دائما ادعا میکنند که علت صورت نگرفتن اتحاد خودخواهی یا ندانم کاری سران اپوزیسیون است. این ادعا همیشه درست نیست. اپوزیسیون دموکرات قبل از هر اتحادی باید جوانب را در نظر بگیرد و خود را سرگرم اتحادهائی که بی نتیجه بودن آنها از پیش روشن است و باعث هدر رفتن نیرو و دلسردی مبارزان میشود، ننماید. باید دقت شود که اتحاد با دموکرات های واقعی صورت گیرد و گروه های داوطلب اتحاد به برنامه های خود پای بند و از اعتماد به یکدیگر برخوردار باشند. اتحاد با طیف یا گروههای زیر برای نمونه به نفع دموکراسی در ایران نیست:
گروه مجاهدین که هدفگذاری سیاسی روشن و ثابتی جز کوشش برای دستیابی به قدرت به هر قیمت از خود نشان نمیدهد.
در مورد طیف طرفداران پادشاهی باید قبول نمود که اتحاد با هر بخش از این طیف در واقع اتحاد با آقای رضا پهلوی است. ایشان هنوز لزومی ندیده است کودتای 28 مرداد، تعطیل نمودن مشروطه، زندان و شکنجه و اعدام مخالفان توسط حکومت خودکامه پدر خویش را بروشنی و بدون بازگشت محکوم نماید. با اینهمه ایشان نه تنها با احزاب و تشکل های سیاسی به رقابت برخاسته است، بلکه حتی کوشش دارد گوی سبقت را از ایشان برباید. ایشان از موقعیت خویش به نفع طیف خاص طرفداران پادشاهی استفاده مینماید. شاید همین بهتر باشد که ایشان کاملا وارد صحنه سیاسی شود و مانند سایر بخش های اپوزیسیون اهداف و برنامه سیاسی گروه خود را ارائه دهد. به هر حال بازگشت سلطنت به ایران عملا به معنی پذیرش دیکتاتوری گذشته و آبستن خطر ایجاد یک دیکتاتوری جدید در ایران است: تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که هرگونه مقام دائمی یا موروثی مانند رهبر یا پادشاه در مقامات بالای کشور هر چقدر هم در آغاز قانونی عمل کند، به مرور به مانعی بزرگ در راه رسیدن به دموکراسی و حاکمیت مردم تبدیل میشود.
اتحاد برای دموکراسی
پوپولیست ها هر شعار مردم پسندی را میپذیرند ولی پای بندی اصلی ایشان به کسب قدرت است. بنابراین اتحادهای همه باهمی به نفع دموکراسی نیستند. اتحاد بین دموکرات ها موفق تر خواهد بود اگر اهداف و برنامه روشنی ارائه دهد و بتواند متحدشوندگان را در ساختارهای تشکیلاتی مناسب آن اهداف و برنامه ها فعال و موثر نماید.
همانطور که در بالا اشاره شد بعید است که به علت صورت گرفتن اتحادی رژیم فرو بپاشد. اتحاد پایان کار نیست. آغاز فعالیت گسترده تر است. یک اتحاد باید نیروی متحدین را افزایش دهد. اتحادی که بر اساس اعتماد متقابل صورت نگیرد به کشمکش می انجامد و چه بسا نتیجه عکس بدهد. اعتماد بطور مصنوعی یا با انژکسیون بوجود نمیآید. اگر تشکل های سیاسی برنامه محور و دارای اهداف و برنامه های روشن باشند دستیابی آنها به اتحادی موثر و پایدار، آسان تر خواهد بود.
بنظر میرسد که امروز راه نهضت ملی و مصدق روشن ترین هدفگذاری و همچنین برنامه سیاسی برای دستیابی به آزادی و دموکراسی است. این طیف سیاسی خواهان استقرار یک حکومت ملی متکی بر اراده ملت، حافظ و ضامن حقوق و آزادی های انسانی و شهروندی کلیه آحاد مردم و طرفدار جدائی دین یا هرگونه ایدئولوژی از حکومت، همراه با حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور است. نمونه چنین حکومتی را در دولت مصدق و بعد از وی بختیار دیده ایم. تاکید بر عدالت اجتماعی و ایجاد مکانیسم هائی دموکراتیک و مبتنی بر قانون برای جلوگیری از بازگشت هرگونه دیکتاتوری ضروری است. احتمال همکاری این طیف بر سر فصول مشترک وجود دارد. چنین اتحادی میتواند انگیره ای برای طیف و گروه های دیگر جامعه باشد که اهداف و برنامه های سیاسی خود را به نحوی روشن ارئه دهند و در صورت داشتن فصول مشترک، با سایر طیف ها در اتحادی برای دموکراسی همکاری کنند.
همایون مهمنش
5 خرداد 1391 برابر 25 مه 2012
hmehmaneche@t-online
http://www.homayoun.info/
ناروشنی در هدفگذاری ها امروز به عامل سکون - اگر نگوئیم فلج شدن - مبارزه تبدیل شده است. بخش هائی از تلاشگران دیگر حاضر نیستند صرفا برای تعویض این یا آن شخص در حکومت یا "اصلاح" جمهوری اسلامی مبارزه کنند. آنهائی هم که هنوز ادامه میدهند همچنان غرق خرده کاری، پراکنده کاری و بی هدفی میباشند.
تجربه سال 57 نشان میدهد که آزادیخواهان اگر اهداف و برنامه روشن و حتی الامکان مشترکی نداشته باشند، نیروهای استبداد قدرت را قبضه نموده، کوشش میکنند آن را به هر قیمت حفظ کنند. اهمیت ایستادگی دکتر بختیار در برابر خمینی از جمله در این است که وی با قاطعیت و روشنی تمام ضمن برحذر داشتن مردم از استقرار یک دیکتاتوری جدید، مدل حکومت ملی بر اساس دستاوردهای مشروطه و نهضت ملی ایران (آزادی زندانیان سیاسی، آزادی مطبوعات، انحلال ساواک، ...) را در برابر حکومت دینی آیت الله خمینی قرار داد. گرچه او در آن زمان موفق نشد اما ایده حکومت ملی و مدلی که او ارائه نمود، همچنان در اذهان باقی ماند.
ارائه هدف و برنامه برای تحقق آن مانند روشن نمودن چراغی در راه مبارزه و مددی برای مبارزان است که جهت را آسان تر بیابند، از توان خود هدفمند بهره گیرند و از پراکنده کاری و اقدامات نالازم تا حد امکان دوری جویند.
دموکراسی زمانی ممکن میشود که کشور بدست احزاب و تشکل های سیاسی اداره شود. احزاب مدرن امروزی برنامه محورند به این معنی که اقدامات آنها نتیجه اراده یک فرد یا یک رهبر نیست بلکه بر اساس برنامه منتجه از خرد جمعی است. هدف گذاری و ارائه برنامه توسط احزاب و تشکل های سیاسی علاوه بر اینکه وسیله ای برای تدقیق خواست ها و اقدامات لازم برای رسیدن به آن است، میتواند پایه گفتگو و چه بسا نزدیکی بیشتر مبارزین صادق و خردورز گردد.
هستند افراد و گروههائی که معنی واژه ها را دگرگون میسازند و محتوای مورد نظر خود را به آن نسبت میدهند یا اینکه واژه ها را بنا به مقتضیات زمان ظاهرا می پذیرند ولی در عمل ارزشی برای آن قائل نیستند. برای نمونه امروز که دموکراسی خواست اکید مردم ایران است، دیده میشود که گاه حتی یک طرفدار آیت الله خمینی، یک طرفدار رژیم گذشته یا یک طرفدار استالین هم به خود عنوان دموکرات میدهد.
نتیجه آنکه هدف و برنامه سیاسی هم همیشه آئینه خواست یک طیف یا تشکل سیاسی نیست. برای داوری فقط اهداف ادعائی نیستند که باید مورد توجه قرارگیرند، بلکه رفتار، سابقه، فضای فکری، محیط سیاسی و توان برای تحقق اهداف ابراز شده نیز وسائل داوری اند. بدون تردید آنهائی که هدف و برنامه را مبنای عمل خود قرار میدهند، ثابت قدم ترند و در نتیجه گفته و اقدامات آنها بیشتر مورد اعتماد است.
استدلال مخالفین ارائه هدف و برنامه سیاسی
برخی لزوم ارائه هدف و برنامه سیاسی را با استدلالات زیر انکار میکنند:
1 - اختلاف ایجاد میکند
گفته اند و نگارنده شنیده است که روشن نمودن نظرات در مورد آینده باعث اختلاف و دوری میشود. شاید منظور گویندگان بیشتر شیوه نادرست طرح نظرات و برخورد به نکات مورد اختلاف باشد. در این صورت شک نیست که شیوه های سالم و بدور از تنش باید مورد استفاده قرار گیرد. اما "اختلاف" یا "دوری" حتی اگر ابراز نشود، میتواند موجود باشد و با ابراز نظر، ایجاد نمیشود. برعکس، گفتگوی بدور از تنش و منطقی چه بسا ما را به تفاهم بیشتر برساند.
2 - بگذاریم مردم انتخاب کنند
گفته میشود که ابراز نظر در مورد آینده کشور درست نیست. بگذاریم مردم انتخاب کنند. حال آنکه مردم انتخاب واقعی را زمانی دارند که احزاب و تشکل های سیاسی اهداف و برنامه های خود را ارائه نموده باشند. تنها در این صورت مردم امکان می یابند که آگاهانه میان نظرات گوناگون انتخاب کنند و احتمال اینکه بار دیگر حقوق و آزادی های خود را به دست خود به دست فریبکار جدیدی بسپارند، کاهش مییابد.
3: بگذاریم اول رژیم بیافتد بعد در مورد آینده تصمیم بگیریم
عنوان میشود که در شرائط فاجعه آمیز کنونی باید اول کشور را نجات داد و بعد در مورد نظام آینده صحبت کرد. آنها با این بیان این تصور را ایجاد میکنند که به محض اتحاد اپوزیسیون، دیکتاتوری فرو خواهد پاشید. حال آنکه فروپاشی دیکتاتوری به عوامل گوناگونی بستگی دارد که بسیاری از آنها از کنترل اپوزیسیون خارج است. اتفاقا یک راه تاثیر گذاری اپوزیسیون ارائه پیشنهادات فکرشده و جامع بمنظور جهت درست دادن و موثر تر نمودن مبارزات مردم است.
4: طرح اهداف بمعنی اعلان جنگ به رژیم و پایان مبارزه مسالمت آمیز است
گاه گفته میشود طرح اهداف بمعنی اعلان جنگ به رژیم و پایان مبارزه مسالمت آمیز است. این برخورد مبارزه مسالمت آمیز را به معنی توقف در تفکر و نتیجتا تسلیم به وضع موجود می داند. حال آنکه تفکر در مورد آینده کشور و ارائه پیشنهادات مناسب بخشی از مبارزه سیاسی مسالمت آمیز است. اگر برای نمونه مبارزان سیاسی بر لزوم رعایت حقوق و آزادی ها و جدائی دین از حکومت تاکید نکنند، سایر هموطنان طرفدار جدائی دین از نظام بر چه اساسی از آنان پشتیبانی کنند؟
5: چند شعار کافیست برنامه لازم نیست
این نظر هنوز در بسیاری از بخش های اپوزیسیون ایران وجود دارد که میتوان مانند گذشته ها با طرح چند شعار مرکزی مانند "انتخابات آزاد" یا "مبارزه مسالمت آمیز"، مبارزات آزادیخواهانه را تا به آخر پیش برد. حال آنکه شعارهای مرکزی اگر هم یافت شوند، میتوانند پس از مدتی مرکزی بودن و برد خود را از دست بدهند. اما اگر گروه، تشکل سیاسی یا اتحاد، اهداف و برنامه سیاسی جامع و مناسبی دارا باشد، تعیین یک یا چند شعار بر پایه نیازهای مبارزه کار مشکلی نخواهد بود.
جلوگیری از بازگشت هرگونه دیکتاتوری
چند سال است عده ای که معلوم است دستی بر آتش ندارند یا اهدافی خاص را دنبال میکنند، دائما ادعا میکنند که علت صورت نگرفتن اتحاد خودخواهی یا ندانم کاری سران اپوزیسیون است. این ادعا همیشه درست نیست. اپوزیسیون دموکرات قبل از هر اتحادی باید جوانب را در نظر بگیرد و خود را سرگرم اتحادهائی که بی نتیجه بودن آنها از پیش روشن است و باعث هدر رفتن نیرو و دلسردی مبارزان میشود، ننماید. باید دقت شود که اتحاد با دموکرات های واقعی صورت گیرد و گروه های داوطلب اتحاد به برنامه های خود پای بند و از اعتماد به یکدیگر برخوردار باشند. اتحاد با طیف یا گروههای زیر برای نمونه به نفع دموکراسی در ایران نیست:
گروه مجاهدین که هدفگذاری سیاسی روشن و ثابتی جز کوشش برای دستیابی به قدرت به هر قیمت از خود نشان نمیدهد.
در مورد طیف طرفداران پادشاهی باید قبول نمود که اتحاد با هر بخش از این طیف در واقع اتحاد با آقای رضا پهلوی است. ایشان هنوز لزومی ندیده است کودتای 28 مرداد، تعطیل نمودن مشروطه، زندان و شکنجه و اعدام مخالفان توسط حکومت خودکامه پدر خویش را بروشنی و بدون بازگشت محکوم نماید. با اینهمه ایشان نه تنها با احزاب و تشکل های سیاسی به رقابت برخاسته است، بلکه حتی کوشش دارد گوی سبقت را از ایشان برباید. ایشان از موقعیت خویش به نفع طیف خاص طرفداران پادشاهی استفاده مینماید. شاید همین بهتر باشد که ایشان کاملا وارد صحنه سیاسی شود و مانند سایر بخش های اپوزیسیون اهداف و برنامه سیاسی گروه خود را ارائه دهد. به هر حال بازگشت سلطنت به ایران عملا به معنی پذیرش دیکتاتوری گذشته و آبستن خطر ایجاد یک دیکتاتوری جدید در ایران است: تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که هرگونه مقام دائمی یا موروثی مانند رهبر یا پادشاه در مقامات بالای کشور هر چقدر هم در آغاز قانونی عمل کند، به مرور به مانعی بزرگ در راه رسیدن به دموکراسی و حاکمیت مردم تبدیل میشود.
اتحاد برای دموکراسی
پوپولیست ها هر شعار مردم پسندی را میپذیرند ولی پای بندی اصلی ایشان به کسب قدرت است. بنابراین اتحادهای همه باهمی به نفع دموکراسی نیستند. اتحاد بین دموکرات ها موفق تر خواهد بود اگر اهداف و برنامه روشنی ارائه دهد و بتواند متحدشوندگان را در ساختارهای تشکیلاتی مناسب آن اهداف و برنامه ها فعال و موثر نماید.
همانطور که در بالا اشاره شد بعید است که به علت صورت گرفتن اتحادی رژیم فرو بپاشد. اتحاد پایان کار نیست. آغاز فعالیت گسترده تر است. یک اتحاد باید نیروی متحدین را افزایش دهد. اتحادی که بر اساس اعتماد متقابل صورت نگیرد به کشمکش می انجامد و چه بسا نتیجه عکس بدهد. اعتماد بطور مصنوعی یا با انژکسیون بوجود نمیآید. اگر تشکل های سیاسی برنامه محور و دارای اهداف و برنامه های روشن باشند دستیابی آنها به اتحادی موثر و پایدار، آسان تر خواهد بود.
بنظر میرسد که امروز راه نهضت ملی و مصدق روشن ترین هدفگذاری و همچنین برنامه سیاسی برای دستیابی به آزادی و دموکراسی است. این طیف سیاسی خواهان استقرار یک حکومت ملی متکی بر اراده ملت، حافظ و ضامن حقوق و آزادی های انسانی و شهروندی کلیه آحاد مردم و طرفدار جدائی دین یا هرگونه ایدئولوژی از حکومت، همراه با حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور است. نمونه چنین حکومتی را در دولت مصدق و بعد از وی بختیار دیده ایم. تاکید بر عدالت اجتماعی و ایجاد مکانیسم هائی دموکراتیک و مبتنی بر قانون برای جلوگیری از بازگشت هرگونه دیکتاتوری ضروری است. احتمال همکاری این طیف بر سر فصول مشترک وجود دارد. چنین اتحادی میتواند انگیره ای برای طیف و گروه های دیگر جامعه باشد که اهداف و برنامه های سیاسی خود را به نحوی روشن ارئه دهند و در صورت داشتن فصول مشترک، با سایر طیف ها در اتحادی برای دموکراسی همکاری کنند.
همایون مهمنش
5 خرداد 1391 برابر 25 مه 2012
hmehmaneche@t-online
http://www.homayoun.info/
یوروویژن، خشم تهران و شادی باکو
دکتر محمد حسین یحیایی
|
تنش بین جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان از مدت ها پیش آغاز شده و روز
به روز عمیق تر می شود. این در حالی است که این دو کشور نزدیکی های فراوانی
باهم دارند و میلیون ها ترک آذربایجانی با قرار داد هایی که خارج از اراده
و خواست آنها بوده در سال های بسیار دور بسته شده در دو سوی مرزی قرار
گرفته اند. آنان باید آن قرارداد ها و یا معاهده ها را اجبارن و الزامن
بپذیرند! هرچند گذشت زمان، رشد تکنولوژی، آگاهی بشری و گسترش ارتباطات با
استفاده از شیوه ها و تکنیک های گوناگون از اهمیت اینگونه مرزبندی های
تصنعی و قراردادی به شدت کاسته، ریزش لغزش و زوال آن را نزدیک تر و عنقریب
کرده است.
جمهوری آذربایجان در اوایل دهه 20 قرن بیستم در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت و در اوایل دهه 90 با فروپاشی آن اعلام استقلال کرد و به صورت کشور مستقل در نهاد های بین المللی، کنوانسیون های جهانی و پیمان های اقتصادی و سیاسی شرکت کرد. بین سال های 1991 تا 95 دوران دشوار اقتصادی، بحران های سیاسی و اجتماعی و جنگ تحمیلی از سوی جمهوری ارمنستان را پیش برد. با این جنگ بخش وسیعی( 20 درصد) از خاک خود را از دست داد و بیش از یک میلیون انسان هنوز بعنوان آواره جنگی در مناطق مختلف آذربایجان و در برخی موارد در اردوگاه ها زندگی می کنند. در محکومیت این اشغال تا کنون چندین قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شده ولی به اجرا در نیآمده است. با قبول آتش بس و آغاز مذاکرات در مناطق مختلف بویژه از سوی کمیته مینسک دوران تثبیت حکومت و دولت آذربایجان به سرعت پیش رفت و تغییر و تحولات مهمی در کشور و دیپلوماسی آن صورت گرفت. از سوی ترکیه به نوعی با پیمان ناتو پیوند خورد و به ایالات متحده آمریکا تمایل پیدا کرد. این نزدیکی تا جایی پیش رفت که صحبت از دادن پایگاه به آمرکا پیش آمد. آمریکا در تمام این مدت از دیپلومات های برجسته خود بعنوان سفیر در باکو استفاده کرد که نشان دهنده اهمیت این کشور در سیاست گذاری های جهانی است. در این میان باکو رابطه بسیار نزدیک خود را با اسرائیل پیش برد و گسترش داد. روابط تجاری آن دو به بیش از 4 میلیارد دلار می رسد. این رقم برای اقتصاد جمهوری آذربایجان با حجم اندک خود اهمیت فراوانی دارد. همکاری های اقتصادی و نظامی تا جایی پیش رفت که اسرائیل در ساخت برخی از تجهیزات نظامی به جمهوری آذربایجان یاری رساند و در یک قرارداد فروش ادوات نظامی به میلغ بیش از یک میلیارد و 600 میلیون دلار هواپیما های بدون سر نشین شرکت کرد. همزمان لیبرمن وزیر امور خارجه و رئیس جمهور اسرائیل از باکو دیدن کردند. این روند خوشآیند جمهوری اسلامی نبود زیرا با فروپاشی اتحاد شوروی نقشه های دیگری در سر داشت. بر این باور بود که اکثریت جمعیت آن کشور شیعه مذهب و تحت تاثیر ولایت و آیت اله های ایران قرار خواهند گرفت. از آن رو به سرعت دست بکار شد، به سازمان دهی پرداخت، بنام کمیته امداد در مناطق محروم به پخش دارو، مواد غذایی و شوینده مشغول شد.برخی از جوانان و افراد متمایل به خود را بطور رسمی و گاهی غیر رسمی به حوزه های علمیه در داخل ایران وارد کرد و با پرداخت شهریه های کافی به آنان، شرایط رفاهی برای خانواده آنان را نیز فراهم آورد. در برخی از مناطق محروم و شهر های مذهبی مانند نارداران کنترل مساجد را در دست گرفت و به تبلیغ دستآورد های دروغین خود پرداخت.
مداخله در امور داخلی آذربایجان از سوی ایران بقدری گسترش یافت که جمهوری آذربایجان با احساس خطر مجبور به پیشگیری از آن شد. فعالیت کمیته های امداد، پذیرش طلبه از سوی حوزه های علمیه و دیگر مراکز شیعی که فرمان از آیت اله ها می گرفتند، زیر نظر نیرو های امنیتی آذربایجان قرار گرفتند. همزمان رادیو تلویزیون، انجمن های حقوق بشر، نویسندگان و کنشگران اجتماعی که متمایل به آزادی و سکولاریزم بودند به تشریح، تحلیل و تاویل قانون اساسی جمهوری سکولار آذربایجان پرداختند. در این راستا دولت و پارلمان هم با تصویب و اجرای قانون، محدودیت هایی برای پوشش اسلامی در مدارس بوجود آوردند. محدودیت و ممنوعیت پوشش چادر، مقنعه و روسری در مدارس آذربایجان خشم و فریاد روحانیت قم را در آورد و آنان را به شدت عصبانی و خشمگین کرد. سیل ناسزا و فتوا از سوی مکارم شیرازی، نوری همدانی و دیگران آغاز شد. لنکرانی با فتوایی حکم قتل نویسنده برجسته و مبارز راه آزادی رافیق تقی را صادر کرد و با اجرای آن جنایت در روز روشن از سوی جنایتکاران موج شادی در دل مرتجعین بویژه فرزند لنکرانی افزون تر کرد تا جائیکه همراه با برخی از روحانیان قم آن جنایت را به قاتلان تبریک گفت.
ساخت و ساز شهری به سبک غرب، رشد سریع اقتصادی، تمایل به ارزش های غربی و پافشاری بر سکولاریسم در جمهوری آذربایجان خشم جمهوری اسلامی را افزون و مرتجعین تاریک اندیش را تحریک می کرد. جلوگیری از فعالیت گزارشگران تلویزیون دولتی سحر( تلویزیون جمهوری اسلامی) که به زبان ترکی برنامه اجرا می کرد و به تحریک ساده دلان مذهبی در آذربایجان می پرداخت رابطه رو به تنش را ژرفتر کرد، در مدت کوتاهی به دفعات جوانشیر آخوندوف به وزارت امور خارجه فرا خوانده شد تا مراتب اعتراض جمهوری اسلامی را به باکو گزارش دهد. در این میان جمهوری آذربایجان به غرب و ارزش های غربی توجه داشت، باکو با عضویت در شورای اروپا و انتخاب به عضویت غیر دائمی شورای امنیت سازمان ملل روابط خود را با دنیای غرب و نهاد های بین المللی گسترش داد. در این میان انتخاب خواننده و هنرمند آذربایجانی در یوروویژن سال 2011 از سوی مردم این امکان را به باکو داد که این مسابقه مهم و جهانی را در باکو برگزار کند. از آن رو در یک سال گذشته آبادانی شهر و ساخت کریستال پالاس در کنار دریای خزر و دعوت از هزاران هنرمند از سراسر اروپا زمینه یک تبلیغات وسیع را برای آذربایجان فراهم کرد. همزمان خرابکاری، کارشکنی، ریاکاری و تبلیغات جمهوری اسلامی افزایش یافت.
آذربایجان برای مقابله و پیشگیری از نفوذ اسلامگرایان، قانون اساسی خود را در هزاران نسخه تجدید چاپ کرد و در اختیار مردم و نهاد های مدنی گذاشت . بار دیگر بر سکولار بودن دولت و جامعه خود صحه گذاشت. قانون اساسی جمهوری آذربایجان شامل 5 فصل، 12 بخش و 158 اصل است. در اصل اول قانون اساسی جمهوری آذربایجان آمده است. یگانه منبع حاکمیت مردم است. در بند 1 از اصل 7 گفته شده، در جمهوری آذربایجان دین و دولت از هم جداست و تمام عقاید دینی در برابر قانون یکسان است. در اصل و بند های دیگر به حقوق یکسان زن و مرد، زن و شوهر، عقد نکاح بر اساس رضایت قلبی و حمایت دولت از آن اشاره کرده است که این مجموعه به شدت از سوی جمهوری اسلامی ضد دین و باور های اسلامی تفسیر می شود.
اصل 47 و 48 از قانون اساسی جمهوری آذربایجان به آزادی بیان و دین پرداخته است، در بند 1 از اصل 47 آمده است. هرکس از شهروندان آزادی فکر و بیان آن را دارد و بند 2 اضافه می کند هیچ کس را نمی توان به ابراز عقیده و یا روی گردانی از فکر و اندیشه خود مجبور کرد. بند 2 از اصل 48 آزادی انتخاب دین و یا آزادی از دین را بیان می کند و می گوید. هرکس حق نگرش مستقل به دین، اعتقاد به هر دینی را به صورت فردی و یا جمعی و یا عدم اعتقاد به هیچ دینی را دارد و می تواند آن را آزادانه بیان و یا اندیشه و دیدگاه خود را منتشر نماید. در بند 3 از این اصل آمده است. انجام مراسم دینی در صورتی که قوائد و نظام اجتماعی را بر هم نزند و یا در ضدیت با اخلاق عمومی جامعه نباشد آزاد است. برای پیشگیری از تبهکاری افرادی که خود را در تقسیر باور های دینی صاحب کرامات، توانایی و آگاهی منحصر به فرد می دانند، بند 4 از اصل 48 اضافه می کند، عقیده و اعتقاد دینی موجب برائت و یا برهم زدن حقوق جمعی نمی شود و در این میان عدم اعتقاد به دین را آزاد می شمارد و در اصل 56 می گوید. حق نامزدی خادمان دین در انتخابات طبق قانون می تواند محدود شود. بنابرین جمهوری آذربایجان هم سکولار است که جدایی دین از سیاست را پیشبینی می کند و هم لائیک است که اراده بشر را بالاتر از هر چیز و آن را دنیوی تفسیر می کند. این قانون اساسی با ماهیت دمکراتیک و بشری خود به باور طرفداران ولایت، کفر آمیز و الحادی است زیرا اساس حاکمیت را مردم می داند که می توانند اندیشه، باور و دیدگاه های خود را آزادانه بیان کنند.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، انسان بی اراده و تسلیم مطلق است و هیچگونه اراده ای از خود ندارد و حق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را هم ندارد، زیرا عقل و خرد انسانی جایگاهی در آن ندارد. رابطه بین انسان و خالق را ولایت و اجتهاد تعیین می کند، در اصل دوم از قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به :
1: خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریح به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2: وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3: معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان بسوی خدا.
4: عدل خدا در خلقت و تشریع.
5: امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی.
6: کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا. که از راه: الف_ اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین...، و متن، روح و ذات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تقویت این اصل قرار می گیرد.
بنابرین نگرش این دو قانون اساسی به انسان متفاوت و ارزیابی ارزش ها هم متفاوت خواهد بود. قانون اساسی جمهوری آذربایجان به دولت، هنرمندان و دیگر ارگان ها و نهاد اجازه می دهد که برای شادکامی، شادزیستی و نشاط آفرینی در جامعه تلاش کنند. در این راستا هنرمندان آذربایجان هم در سال های اخیر موفقیت های چشمگیری بدست آوردند. آخرین آن شرکت بیش از 42 کشور در نمایش بزرگ و چشمگیر یوروویژن در باکو است که در شنبه 6 خرداد برگزار خواهد شد. در این راستا چندین هزار توریست و هنرمند برای شرکت در این مسابقه به باکو مسافرت کرده اند. صد ها کانال رادیویی و تلویزیونی همراه با پخش مستقیم این مسابقه آواز به تبلیغات وسیع و گسترده ای از آذربایجان پرداخته اند. آنان در هفته موسیقی در باکو از مراکز توریستی، هنری، صنایع دستی و مراکز تفریحی دیدن می کنند و شادی دل انگیزی را همراه خود به باکو آورده اند. جوانان با رقص و آواز آنان را همراهی می کنند.
مسابقه یوروویژن خاری در چشم ذوب شدگان ولایت از ماه ها پیش بود، آنان تبلیغات گسترده ای در رادیو تلویزیون و ابزار تیلیغاتی رژیم آغاز کرده اند ، راست و دروغ را درهم آمیخته، گفتند همجنس گرایان در باکو رژه خواهند رفت و گاهی هم از کلمات رکیک استفاده کرده، مردم آذربایجان را به تظاهرات و مقابله با مسابقه یوروویژن دعوت کردند، بار دیگر فتوا های همیشگی صادر شدند. امامان جمعه در خطبه های نماز نظام جمهوری آذربایجان و شخص الهام علی یف را هدف گرفتند. محسن مجتهد شبستری امام جمعه تبریز در نماز جمعه 11 ماه مه گفت. اگر این کار انجام گیرد دولت الهام علی یف ساقط خواهد شد... این رقابت ضد اسلامی و ضد انسانی است... این رژه همجنسگرایان صد ها نفر را در باکو بی خانمان کرده اند. علی نعمت زاده امام جمعه مرند پا را فرا تر گذاشت و گفت. 95 درصد از ملت آذربایجان با علی یف مخالفند... خشم مردم آذربایجان، مرند و سایر شهر های اسلامی غیر قابل مهار خواهد بود و همزمان یک بسیجی از دانشگاه محقق اردبیلی هم گفت: مردم آذربایجان با سرنگونی دولت لائیک در آن کشور یک دولت شیعی سرکار خواهند آورد. در این راستا تظاهرات در برابر کنسولگری آذربایجان در تبریز و باکو ادامه یافت، در باکو هم این بار رهبر جمهوری اسلامی هدف بود و به شدت از سرکوب ها ، مداخلات جمهوری اسلامی در آذربایجان و خشک شدن دریاچه اورمیه انتقاد شد. سفارت جمهوری اسلامی بی درنگ واکنش نشان داد و با انتشار بیانیه ای نوشت : عده ای فریب خورده و آلت دست دشمنان اسلام به ساحت مقدس رهبر شیعیان جهان توهین کردند... این اهانت را به امام دوازدهم تسلیت می گوئیم و آن را فاجعه غم انگیز می خوانیم... جمهوری اسلامی در اعتراض به این تظاهرات سفیر خود را از باکو به تهران فرا خواند و بار دیگر اعتراض خود را به جوانشیر آخوندوف ابلاغ کرد. آنچه در این بیانیه مشاهده می شود توهین به رهبری است که خود را رهبر شیعیان جهان می داند، و هرگونه حق طلبی در داخل ایران را مغایر با مصلحت نظام و رهبری می خواند و آن را به شدت سرکوب می کند. حتا اگر این اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه و به مخاطره افتادن میلیون ها انسان در پیرامون آن باشد.
جمهوری آذربایجان سال های طولانی در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته، با دمکراسی از نوع غربی آن آشنایی کافی ندارد. شاید تنها نکته مثبت آن آشنایی و آگاهی از عملکرد دین و نهاد های وابسته به آن در سیاست باشد. از آن رو در جابجای قانون اساسی خود به خطر مداخله دین در سیاست اشاره کرده است. ولی مبارزه برای رسیدن به دمکراسی همچنان جریان دارد. کانون نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و نهاد های مدنی در جمهوری آذربایجان با تحمل زندان و گاهی شکنجه به مبارزه خود برای رسیدن به دمکراسی و رهایی از استبداد تلاش می کنند. آنان رابطه با نهاد های جهانی، بویژه همکاری با مردم و نهاد های مدنی در کشور های پیرامونی خود را بخشی از این مبارزه می دانند. اتحاد کارگران، زحمتکشان، نهاد های مدنی بویژه جوانان در این منطقه می تواند راهگشای رسیدن به دمکراسی و رهایی از قید و بند هایی باشد که سالیان طولانی بنام ولایت و خاندان حاکم بوده است...
دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com
جمهوری آذربایجان در اوایل دهه 20 قرن بیستم در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت و در اوایل دهه 90 با فروپاشی آن اعلام استقلال کرد و به صورت کشور مستقل در نهاد های بین المللی، کنوانسیون های جهانی و پیمان های اقتصادی و سیاسی شرکت کرد. بین سال های 1991 تا 95 دوران دشوار اقتصادی، بحران های سیاسی و اجتماعی و جنگ تحمیلی از سوی جمهوری ارمنستان را پیش برد. با این جنگ بخش وسیعی( 20 درصد) از خاک خود را از دست داد و بیش از یک میلیون انسان هنوز بعنوان آواره جنگی در مناطق مختلف آذربایجان و در برخی موارد در اردوگاه ها زندگی می کنند. در محکومیت این اشغال تا کنون چندین قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شده ولی به اجرا در نیآمده است. با قبول آتش بس و آغاز مذاکرات در مناطق مختلف بویژه از سوی کمیته مینسک دوران تثبیت حکومت و دولت آذربایجان به سرعت پیش رفت و تغییر و تحولات مهمی در کشور و دیپلوماسی آن صورت گرفت. از سوی ترکیه به نوعی با پیمان ناتو پیوند خورد و به ایالات متحده آمریکا تمایل پیدا کرد. این نزدیکی تا جایی پیش رفت که صحبت از دادن پایگاه به آمرکا پیش آمد. آمریکا در تمام این مدت از دیپلومات های برجسته خود بعنوان سفیر در باکو استفاده کرد که نشان دهنده اهمیت این کشور در سیاست گذاری های جهانی است. در این میان باکو رابطه بسیار نزدیک خود را با اسرائیل پیش برد و گسترش داد. روابط تجاری آن دو به بیش از 4 میلیارد دلار می رسد. این رقم برای اقتصاد جمهوری آذربایجان با حجم اندک خود اهمیت فراوانی دارد. همکاری های اقتصادی و نظامی تا جایی پیش رفت که اسرائیل در ساخت برخی از تجهیزات نظامی به جمهوری آذربایجان یاری رساند و در یک قرارداد فروش ادوات نظامی به میلغ بیش از یک میلیارد و 600 میلیون دلار هواپیما های بدون سر نشین شرکت کرد. همزمان لیبرمن وزیر امور خارجه و رئیس جمهور اسرائیل از باکو دیدن کردند. این روند خوشآیند جمهوری اسلامی نبود زیرا با فروپاشی اتحاد شوروی نقشه های دیگری در سر داشت. بر این باور بود که اکثریت جمعیت آن کشور شیعه مذهب و تحت تاثیر ولایت و آیت اله های ایران قرار خواهند گرفت. از آن رو به سرعت دست بکار شد، به سازمان دهی پرداخت، بنام کمیته امداد در مناطق محروم به پخش دارو، مواد غذایی و شوینده مشغول شد.برخی از جوانان و افراد متمایل به خود را بطور رسمی و گاهی غیر رسمی به حوزه های علمیه در داخل ایران وارد کرد و با پرداخت شهریه های کافی به آنان، شرایط رفاهی برای خانواده آنان را نیز فراهم آورد. در برخی از مناطق محروم و شهر های مذهبی مانند نارداران کنترل مساجد را در دست گرفت و به تبلیغ دستآورد های دروغین خود پرداخت.
مداخله در امور داخلی آذربایجان از سوی ایران بقدری گسترش یافت که جمهوری آذربایجان با احساس خطر مجبور به پیشگیری از آن شد. فعالیت کمیته های امداد، پذیرش طلبه از سوی حوزه های علمیه و دیگر مراکز شیعی که فرمان از آیت اله ها می گرفتند، زیر نظر نیرو های امنیتی آذربایجان قرار گرفتند. همزمان رادیو تلویزیون، انجمن های حقوق بشر، نویسندگان و کنشگران اجتماعی که متمایل به آزادی و سکولاریزم بودند به تشریح، تحلیل و تاویل قانون اساسی جمهوری سکولار آذربایجان پرداختند. در این راستا دولت و پارلمان هم با تصویب و اجرای قانون، محدودیت هایی برای پوشش اسلامی در مدارس بوجود آوردند. محدودیت و ممنوعیت پوشش چادر، مقنعه و روسری در مدارس آذربایجان خشم و فریاد روحانیت قم را در آورد و آنان را به شدت عصبانی و خشمگین کرد. سیل ناسزا و فتوا از سوی مکارم شیرازی، نوری همدانی و دیگران آغاز شد. لنکرانی با فتوایی حکم قتل نویسنده برجسته و مبارز راه آزادی رافیق تقی را صادر کرد و با اجرای آن جنایت در روز روشن از سوی جنایتکاران موج شادی در دل مرتجعین بویژه فرزند لنکرانی افزون تر کرد تا جائیکه همراه با برخی از روحانیان قم آن جنایت را به قاتلان تبریک گفت.
ساخت و ساز شهری به سبک غرب، رشد سریع اقتصادی، تمایل به ارزش های غربی و پافشاری بر سکولاریسم در جمهوری آذربایجان خشم جمهوری اسلامی را افزون و مرتجعین تاریک اندیش را تحریک می کرد. جلوگیری از فعالیت گزارشگران تلویزیون دولتی سحر( تلویزیون جمهوری اسلامی) که به زبان ترکی برنامه اجرا می کرد و به تحریک ساده دلان مذهبی در آذربایجان می پرداخت رابطه رو به تنش را ژرفتر کرد، در مدت کوتاهی به دفعات جوانشیر آخوندوف به وزارت امور خارجه فرا خوانده شد تا مراتب اعتراض جمهوری اسلامی را به باکو گزارش دهد. در این میان جمهوری آذربایجان به غرب و ارزش های غربی توجه داشت، باکو با عضویت در شورای اروپا و انتخاب به عضویت غیر دائمی شورای امنیت سازمان ملل روابط خود را با دنیای غرب و نهاد های بین المللی گسترش داد. در این میان انتخاب خواننده و هنرمند آذربایجانی در یوروویژن سال 2011 از سوی مردم این امکان را به باکو داد که این مسابقه مهم و جهانی را در باکو برگزار کند. از آن رو در یک سال گذشته آبادانی شهر و ساخت کریستال پالاس در کنار دریای خزر و دعوت از هزاران هنرمند از سراسر اروپا زمینه یک تبلیغات وسیع را برای آذربایجان فراهم کرد. همزمان خرابکاری، کارشکنی، ریاکاری و تبلیغات جمهوری اسلامی افزایش یافت.
آذربایجان برای مقابله و پیشگیری از نفوذ اسلامگرایان، قانون اساسی خود را در هزاران نسخه تجدید چاپ کرد و در اختیار مردم و نهاد های مدنی گذاشت . بار دیگر بر سکولار بودن دولت و جامعه خود صحه گذاشت. قانون اساسی جمهوری آذربایجان شامل 5 فصل، 12 بخش و 158 اصل است. در اصل اول قانون اساسی جمهوری آذربایجان آمده است. یگانه منبع حاکمیت مردم است. در بند 1 از اصل 7 گفته شده، در جمهوری آذربایجان دین و دولت از هم جداست و تمام عقاید دینی در برابر قانون یکسان است. در اصل و بند های دیگر به حقوق یکسان زن و مرد، زن و شوهر، عقد نکاح بر اساس رضایت قلبی و حمایت دولت از آن اشاره کرده است که این مجموعه به شدت از سوی جمهوری اسلامی ضد دین و باور های اسلامی تفسیر می شود.
اصل 47 و 48 از قانون اساسی جمهوری آذربایجان به آزادی بیان و دین پرداخته است، در بند 1 از اصل 47 آمده است. هرکس از شهروندان آزادی فکر و بیان آن را دارد و بند 2 اضافه می کند هیچ کس را نمی توان به ابراز عقیده و یا روی گردانی از فکر و اندیشه خود مجبور کرد. بند 2 از اصل 48 آزادی انتخاب دین و یا آزادی از دین را بیان می کند و می گوید. هرکس حق نگرش مستقل به دین، اعتقاد به هر دینی را به صورت فردی و یا جمعی و یا عدم اعتقاد به هیچ دینی را دارد و می تواند آن را آزادانه بیان و یا اندیشه و دیدگاه خود را منتشر نماید. در بند 3 از این اصل آمده است. انجام مراسم دینی در صورتی که قوائد و نظام اجتماعی را بر هم نزند و یا در ضدیت با اخلاق عمومی جامعه نباشد آزاد است. برای پیشگیری از تبهکاری افرادی که خود را در تقسیر باور های دینی صاحب کرامات، توانایی و آگاهی منحصر به فرد می دانند، بند 4 از اصل 48 اضافه می کند، عقیده و اعتقاد دینی موجب برائت و یا برهم زدن حقوق جمعی نمی شود و در این میان عدم اعتقاد به دین را آزاد می شمارد و در اصل 56 می گوید. حق نامزدی خادمان دین در انتخابات طبق قانون می تواند محدود شود. بنابرین جمهوری آذربایجان هم سکولار است که جدایی دین از سیاست را پیشبینی می کند و هم لائیک است که اراده بشر را بالاتر از هر چیز و آن را دنیوی تفسیر می کند. این قانون اساسی با ماهیت دمکراتیک و بشری خود به باور طرفداران ولایت، کفر آمیز و الحادی است زیرا اساس حاکمیت را مردم می داند که می توانند اندیشه، باور و دیدگاه های خود را آزادانه بیان کنند.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، انسان بی اراده و تسلیم مطلق است و هیچگونه اراده ای از خود ندارد و حق تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود را هم ندارد، زیرا عقل و خرد انسانی جایگاهی در آن ندارد. رابطه بین انسان و خالق را ولایت و اجتهاد تعیین می کند، در اصل دوم از قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده است:
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به :
1: خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریح به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
2: وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
3: معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان بسوی خدا.
4: عدل خدا در خلقت و تشریع.
5: امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلامی.
6: کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توام با مسئولیت او در برابر خدا. که از راه: الف_ اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین...، و متن، روح و ذات قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تقویت این اصل قرار می گیرد.
بنابرین نگرش این دو قانون اساسی به انسان متفاوت و ارزیابی ارزش ها هم متفاوت خواهد بود. قانون اساسی جمهوری آذربایجان به دولت، هنرمندان و دیگر ارگان ها و نهاد اجازه می دهد که برای شادکامی، شادزیستی و نشاط آفرینی در جامعه تلاش کنند. در این راستا هنرمندان آذربایجان هم در سال های اخیر موفقیت های چشمگیری بدست آوردند. آخرین آن شرکت بیش از 42 کشور در نمایش بزرگ و چشمگیر یوروویژن در باکو است که در شنبه 6 خرداد برگزار خواهد شد. در این راستا چندین هزار توریست و هنرمند برای شرکت در این مسابقه به باکو مسافرت کرده اند. صد ها کانال رادیویی و تلویزیونی همراه با پخش مستقیم این مسابقه آواز به تبلیغات وسیع و گسترده ای از آذربایجان پرداخته اند. آنان در هفته موسیقی در باکو از مراکز توریستی، هنری، صنایع دستی و مراکز تفریحی دیدن می کنند و شادی دل انگیزی را همراه خود به باکو آورده اند. جوانان با رقص و آواز آنان را همراهی می کنند.
مسابقه یوروویژن خاری در چشم ذوب شدگان ولایت از ماه ها پیش بود، آنان تبلیغات گسترده ای در رادیو تلویزیون و ابزار تیلیغاتی رژیم آغاز کرده اند ، راست و دروغ را درهم آمیخته، گفتند همجنس گرایان در باکو رژه خواهند رفت و گاهی هم از کلمات رکیک استفاده کرده، مردم آذربایجان را به تظاهرات و مقابله با مسابقه یوروویژن دعوت کردند، بار دیگر فتوا های همیشگی صادر شدند. امامان جمعه در خطبه های نماز نظام جمهوری آذربایجان و شخص الهام علی یف را هدف گرفتند. محسن مجتهد شبستری امام جمعه تبریز در نماز جمعه 11 ماه مه گفت. اگر این کار انجام گیرد دولت الهام علی یف ساقط خواهد شد... این رقابت ضد اسلامی و ضد انسانی است... این رژه همجنسگرایان صد ها نفر را در باکو بی خانمان کرده اند. علی نعمت زاده امام جمعه مرند پا را فرا تر گذاشت و گفت. 95 درصد از ملت آذربایجان با علی یف مخالفند... خشم مردم آذربایجان، مرند و سایر شهر های اسلامی غیر قابل مهار خواهد بود و همزمان یک بسیجی از دانشگاه محقق اردبیلی هم گفت: مردم آذربایجان با سرنگونی دولت لائیک در آن کشور یک دولت شیعی سرکار خواهند آورد. در این راستا تظاهرات در برابر کنسولگری آذربایجان در تبریز و باکو ادامه یافت، در باکو هم این بار رهبر جمهوری اسلامی هدف بود و به شدت از سرکوب ها ، مداخلات جمهوری اسلامی در آذربایجان و خشک شدن دریاچه اورمیه انتقاد شد. سفارت جمهوری اسلامی بی درنگ واکنش نشان داد و با انتشار بیانیه ای نوشت : عده ای فریب خورده و آلت دست دشمنان اسلام به ساحت مقدس رهبر شیعیان جهان توهین کردند... این اهانت را به امام دوازدهم تسلیت می گوئیم و آن را فاجعه غم انگیز می خوانیم... جمهوری اسلامی در اعتراض به این تظاهرات سفیر خود را از باکو به تهران فرا خواند و بار دیگر اعتراض خود را به جوانشیر آخوندوف ابلاغ کرد. آنچه در این بیانیه مشاهده می شود توهین به رهبری است که خود را رهبر شیعیان جهان می داند، و هرگونه حق طلبی در داخل ایران را مغایر با مصلحت نظام و رهبری می خواند و آن را به شدت سرکوب می کند. حتا اگر این اعتراض به خشک شدن دریاچه اورمیه و به مخاطره افتادن میلیون ها انسان در پیرامون آن باشد.
جمهوری آذربایجان سال های طولانی در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته، با دمکراسی از نوع غربی آن آشنایی کافی ندارد. شاید تنها نکته مثبت آن آشنایی و آگاهی از عملکرد دین و نهاد های وابسته به آن در سیاست باشد. از آن رو در جابجای قانون اساسی خود به خطر مداخله دین در سیاست اشاره کرده است. ولی مبارزه برای رسیدن به دمکراسی همچنان جریان دارد. کانون نویسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و نهاد های مدنی در جمهوری آذربایجان با تحمل زندان و گاهی شکنجه به مبارزه خود برای رسیدن به دمکراسی و رهایی از استبداد تلاش می کنند. آنان رابطه با نهاد های جهانی، بویژه همکاری با مردم و نهاد های مدنی در کشور های پیرامونی خود را بخشی از این مبارزه می دانند. اتحاد کارگران، زحمتکشان، نهاد های مدنی بویژه جوانان در این منطقه می تواند راهگشای رسیدن به دمکراسی و رهایی از قید و بند هایی باشد که سالیان طولانی بنام ولایت و خاندان حاکم بوده است...
دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com
برای گنجی و همقطارانش
مسعود فتحی
واکنش خصمانه آقای گنجی و برخی ديگر از شخصيتها و جريانات سياسی به
بيانيه "حزب دمکرات کوردستان" خطاب به جامعه جهانی و درخواست انان برای
حفظ جان غير نظاميان کورد از هم غيرمنصفانه و هم نشانهی خوانش ضعيف اين
آقايان و جريانات از مسائل کنونی دنياست چرا که طبق قوانين سازمان ملل
متحد اعمال ضد بشری تحت لوای تامين امنيت داخلی و غيره در دنيای امروز
قابل توجيه نيست
آقای گنجی در مقالاتی که درمورد مسائل و مشکلات مليتهای تحت ستم ايرانی
به رشته تحرير در آوردهاند، با تکرار مکرراتی که تجربه آنها محکوم
به شکست بوده و با کاربرد اصطلاحاتی همچون "خطر تجزيه" به جای "حق
استقلال" سعی در به بيراهه کشاندن و صد البته ناچيز انگاشتن صورت مسئله
با عناوينی همچون "مشکلات زبانی" و... نمودهاند. ايشان ضمن اينکه در
بيشتر مقالاتشان با گوشزد کردن مداوم احتمال حمله نظامی و خطر تجزيه
ايران و عواقب جنگی نژادی ، در پشت يک نقاب اومانيستی عليه نيروهای مبارز
مليتهای تحت ستم سنگر گرفتهاند، زيرا تاکيد کردهاند که حتی اگر اين
مليتها خواستار جدايی باشند بدون در نظر گرفتن برحق بودن يا نبودن اين
خواستهها، بايد اين مهم مد نظر باشد که جنگی خونين اتفاق می افتد واين
يعنی خواست مليتها با واکنش نظامی مرکزگراها روبرو خواهد شد. متن زير در
جوابيه عکس العمل ايشان به پافشاری کوردها میآيد در احقاق حقوقشان که
برگرفته از ابتداييترين حقوقق انسانی برای يک زندگی انسانی است.
آنچه آقای گنجی در مقالات اخيرشان (بعنوان راهکارهای حل مسائل مليتی که ايشان بعنوان مشکلات زبانی نام بردهاند) مطرح کرده اند کمترين ارتباطی و نزديکی با مطالبات اين مليتها ندارد چرا که از "ادغام سازی" با راهبردهای همچون "هويت سازی فرهنگی" و "هويت سازی سياسی " که در اروپا برای حل مشکلات مهاجران اين قاره کاربرد دارد نام بردهاند در حاليکه مطالبات مليتهای تحت ستم ايرانی حق تعيين سرنوشت است که نه تنها با معيارهای جهانی حقوق بشر و کليه کنوانسيونهای بين المللی حقوق بشر در تضاد نيست بلکه از حقوق اساسی هر ملتی است ، جالب اينجاست که ايشان به ميثاقهای حقوقی سازمانهای جهانی حقوق بشر اشاره ميکند ولی تفکر و راهکارهايشان در تضاد با مفاهيم اين ميثاق است. البته اوج حساسيت ايشان به بيانيه "حزب دمکرات کوردستان"، که در راستای جلب حمايت بينالمللی است، ميباشد. درخواست رسمی اين حزب از جامعه بين المللی برای حفظ جان انسانهای بی دفاع، که شما آن را به "خيانت" به وطن و دعوت به حمله نظامی به ايران از طرف آمريکا و هم پيمانانش قلمداد ميکنيد. دوست ما "اقای گنجی" ان انسانهای مدنی، کولبران شرق کوردستان و هموطنانمان در جنوب کوردستان، را نميبيند که روزانه در مرزهای ايران و ترکيه قربانی جنگ افروزی رژيمهای ايران و ترکيه ميشود. ايشان با شعارهای پوپوليستی در فکر عوام فريبی و انحراف افکار عمومی هستند، آنچه در اين متن مد نظر بنده "بعنوان يک شهروند کورد" است، يادآوری و تذکر مواردی است که به مطالبات و مبارزات آزاديخواهی ملت کورد ارتباط دارد، البته اين بدان معنی نيست که اين مطالبات مختص ملت کورد است.
١_ در دنيای امروز تغيير مرزها تابو نيست برای نمونه ميتوان به کشورهای آسيای ميانه و قفقاز، تيمور شرقی، يوگسلاوی سابق، جنوب سودان و... اشاره کرد که در انها ملتها به استقلال سياسی دست يافتهاند، کوردها تمامی معيارها و مشخصات يک ملت را اعم از زبان ، فرهنگ ، تاريخ و تمدن و مهمتر از همه اراده ملی را دارا هستند و حق تعيين سرنوست از حقوق اساسی و بنيادين هر ملت است.
٢_ خاورميانه با دارابودن بيش از ۷۰ درصد از ذخاير انرژی زيرزمينی جهان منطقهای استراتژيک است که امنيت اين منطقه در مقياس وسيعی به حل مسئله ملی کوردها وابسته است؛ برای مثال ميتوان به قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزاير اشاره کرد که بين دولتهای ايران و عراق به منظور در هم شکستن مبارزات آزاديخواهی ملت کورد در جنوب کوردستان بين کشورهای عراق و ايران بسته شد. طبق اين قرارداد ايران متعهد شد که از پشتيبانی حزب دمکرات کوردستان/ عراق دست بردارد و در اين راستا دولت عراق هم امتيازاتی را به دولت ايران واگذار کرد از جمله اين امتيازات بخشی از شط العرب بود که بعدها و با پيروزی انقلاب ۵۷ دولت عراق درصدد باز پس گيری آن بر آمد که در نتيجه آن جنگ ۸ ساله ايران و عراق به وقوع پيوست، بعدها دولت عراق درصدد جبران خسارات جنگ به دولت نفت خيز کويت حمله کرده و در نهايت واکنش جامعه جهانی و حمله آمريکا و هم پيمانان آن به عراق و اتفاقاتی که همه مستحضر آن هستند از عواقب انعقاد اين قرارداد بود، اين تنها بخشی از اهميت ملت کورد در خاورميانه است که مرتبط به دو بخش شرق کوردستان (ايران ) و جنوب کوردستان (عراق) است.
٣_ ايران متشکل از ساختاری چند مليتی است که در آن ملت کورد بخش چشم گيری از اين جغرافيا را در بر ميگيرد، کوردها در ايران هيچ گاه شعار استقلال طلبی سر ندادهاند و هميشه خواهان احقاق حقوق حقه خويش در چهارچوب آن کشور بودهاند و شعار استراتژيک آنها ايرانی دمکرات و فدرال بوده که در آن همه مليتها بتوانند به شيوه مسالمت آميز و بدور از تبعيض در کنار هم زندگی کنند اين در حاليست که مدام از طرف مرکزگراها، چه در سيستم و چه در قالب اپوزسيون خارج از کشور به تجزيه طلبی و تهديدی برای تماميت ارضی ايران متهم شدهاند. نگاه خصمانه برخی از جريانات شوونيستی اپوزيسيون به ملت کورد ميتواند کوردها را از حل مسئله ملی خود در چهارچوب ايران نااميد کند. به يک نمونه از سياستهای همسو و مميزی اين جريانات با اشغالگريهای دولت مرکزی توجه کنيد، سال گذشته و به هنگام حملات سپاه پاسداران به مناطق مرزی اقليم کوردستان (در حاليکه روزانه مردم بیدفاع کورد در مناطق مرزی کوردستان قربانی اين جنگ افروزيها میشدند) بخشی از جريانات سياسی پان ايرانيست نه تنها اين اشغالگريها را محکوم نمیکردند، بلکه سپاه پاسداران را نکوهش کرده که بايد خيلی وقتها پيش اين حملات را انجام میداده و به سرکوب نظامی کوردها میپرداخت (بخش زيادی هم که با سکوت خود مهر تائيد بر اين جنايات ميزدند) و برخی هم برای ملت کورد فتوای سياسی صادر ميکردند که "يا ايران را دوست بدار يا سرزمينش را ترک کن".
۴_ واکنش خصمانه آقای گنجی و برخی ديگر از شخصيتها و جريانات سياسی به بيانيه "حزب دمکرات کوردستان" خطاب به جامعه جهانی و درخواست انان برای حفظ جان غير نظاميان کورد از هم غيرمنصفانه و هم نشانهی خوانش ضعيف اين آقايان و جريانات از مسائل کنونی دنياست چرا که طبق قوانين سازمان ملل متحد اعمال ضد بشری تحت لوای تامين امنيت داخلی و غيره در دنيای امروز قابل توجيه نيست. سازمان ملل متحد در پی نسل کشی دهها هزار نفری در سال ۱۹۹۵ در کشور رواندا با اکثريت ارای اعضای سازمان،يک اصل حقوقی را تصويب کرد (Responsibilty To Protect و يا RtoP ) کە به معنای لغو "تعهد به پشتيبانی" میباشد که در دانش روابط بين الملل به آن "مسئوليت حفاظت" گفته میشود. اين اصل دخالت نکردن در امورات داخلی کشورها را کمرنگ کرده، بدان معنی که اگر در کشوری جنگ اتفاق افتاده و خطر کشتار مردم و فجايع انسانی در راه است سازمان ملل موظف به دخالت و کنترل اوضاع جهت رعايت موازين بين المللی از هر طريق ممکن از جمله استفاده از راهکار نظامی خواهد بود.
٥_ جنگ با همه بدی هايش يک ابزار سياسيست که شرايط آن را انتخاب خواهد کرد، جنگ در کوردستان تحميلی است و مبارزين کورد هيچگاه آغاز کننده جنگ نبودهاند چرا که با هدف براندازی حکومتهای مرکزی دست به سلاح نبردهاند بلکه جنگ را تنها با هدف دغدغهآفرينی برای حکومت مرکزی و درنهايت با هدف وادارکردن اين حکومتها به ديالوگ و گفتگوی دوطرفه انجام دادهاند اين يعنی جنگ برای صلح. با اين وجود، دولتهای اشغالگر کوردستان به جای قبول ديالوگ با کوردها به تقويت ماشين سرکوب، قتل و کشتار و زندانشان میپردازندد و دولتهای اشغالگر کوردستان مدام در همکاری و همسويی با يکديگر(ايران، ترکيه، سوريه و عراق) پيمانهای نظامی بيشتری بر ضد کوردها امضا میکنند که تا به امروز تمامی نقشههايشان نقش بر آب شده است و تداوم مبارزات کوردها گواه اين مدعاست.
٦_ مرکزگراها مدام کوردها را به جنگ افروزی و خشونت طلبی متهم میکنند ، يکی نيست بگويد آقايان! جنگ در خانه ماست. اين حکومتهای مرکزی هستند که هميشه با حمله نظامی وارد کوردستان شده و ادامه حيات سياسی خود را در کوردستان مديون سرنيزهها و پوتينهايشان بودهاند، در کجای تاريخ مبارزاتی کوردستان، ملت کورد به شهرهای غير کوردنشين و مرکزنشينان مرفه حمله کردهاند؟ آقای گنجی اگر از خسارتهای جنگ با نقابی اومانيستی قلم فرسايی ميکنيد لطفا خسارتهای اين جنگ ويرانگر را در مورد ما کوردها هم ببينيد، کار به جايی رسيده که روزانه کولبرهای کورد که برای امرار معاش خود و خانوادهاشان مجبور به تحمل کولهبارهای سنگينی از چايی و برنج و ... ميشوند هدف تيراندازی نيروهای رژيم قرار گرفته و کشته ميشوند (در اين باره هم بنويسيد) کشتارها، ويرانيها، اعدامها، زندانيهاو...
٧_ در شرايطی که دولت ايران در جامعه بين المللی در انزوای کامل به سر میبرد ، تحريمها کمر مردم بيگناه را خم کرده، فقر و بيکاری بيداد میکند و انواع معضلات اجتماعی از قبيل اعتياد وفساد و فحشاو... روزبروز گريبانگير عده بيشتری از ايرانيها میشود شما و همفکرانتان توهم توطئه برتان داشته و به بهانههای واهی از قبيل خطر تجزيه ايران در فکر حفظ شرايط موجود هستيد. (شايد آقای خاتمی هم به همين دليل بود که در دقيقه ۹۰ در انتخابات شرکت کردند)
آقای گنجی بياييد مسئله ملت کورد را در چند دولت متفاوت با سيستمهای متفاوت و در شرايطی که هر کدام از اين دولتها از موقعيتی متفاوت در جامعه جهانی برخوردارند ببينيم.
الف) دولت ترکيه:
در نتيجه شکست امپراطوری عثمانی در سال ۱۹۲۳ و برپايی سيستم جهوری، به قتل و عام کوردها پرداخته ومبارزات را به صورت مقطعی خاموش کرد سپس وجود ملتی به نام کورد را در اين کشور انکار کرد (کوردها را ترک کوهی ناميدند)، حتی تا سال ۱۹۹۱ تکلم به زبان کوردی را در داخل منازلشان هم (منازل کوردها) ممنوع و مستلزم جريمه نقدی و زندان بود، طی نزديک به ۹۰ سال هر آنچه را که از دست نژادپرستی ترک (کماليسم) بر آمده عليه ملت کورد انجام دادهاند (همين اواخر "اردوگان" نخست وزير ترکيه به خاطر کشتار ۱۳ هزار نفر از کوردها در اوايل جمهوری ترکيه در "درسيم" از کوردها معذرت خواهی کرد)
ترکيه در جامعه جهانی از جايگاه مناسبی برخوردار است، اين کشور تنها عضو مسلمان "ناتو" است و بهخاطر موقعيت سياسی خوبی که دارد از طرف آمريکا و اتحاديه اروپا بصورت مداوم مورد پشتيبنبانی سياسی قرار گرفته و در اين راستا به مبارزين کورد هم از طرف آمريکا و هم از طرف اتحاديه اروپا برچسپ تروريست زده شده، همچنين رهبر کوردهای شمال کوردستان "عبدالله اوجلان" بيش از ۱۲ سال است که زندانيست، از سال ۲۰۰۸ تاکنون بيش از ۸۰۰۰ فعال کورد اعم از پارلمانتار ، روزنامهنگار و فعالين سياسی و مدنی، که بيش از ۲۰۰۰ نفر از انها به سن قانونی نرسيدهاند زندانی شدهاند، از اين تعداد نزديک به ۴۰۰۰ نفر هنوز در زندان بسر میبرند، اما اينک صدای آزاديخواهی ملت کورد در اين بخش از کوردستان بسی رساتر از بخشهای ديگر است. ترکيه سالهاست پشت در ورودی اتحاديه اروپا انتظار میکشد و تنها به دليل بی توجهی به حل مسئله ملت کورد از ورود به اين اتحاديه باز مانده است. اين دولت بايد مسئله کوردها را به شيوه مسالمت آميز حل کند در غير اينصورت به اتحاديه اروپا راه پيدا نخواهد کرد ، حتی اگر هم بعنوان عضو اين اتحاديه اروپا پذيرفته شود آن وقت مسئله کوردها بخشی از مشکلات اتحاديه اروپا خواهد بود و طبق کنوانسيونهای حقوق بشری اروپا بايد حل و فصل شود، بايد در نظر گرفت کە فعاليت پ ک ک دولت تا دندان مسلح ترکیە را با چالشی جدی گرفتە و ژنرالهای ترک ،با وجود همکاری اطلاعاتی آمريکا، نميتوانند نفوذ و قدرت پ ک ک را ناديدە بگيرند.
ب) دولت ايران:
سابقه مبارزات کوردها در ايران، برخلاف آنچه شما در نوشتههايتان آن را به تاريخ روی کار آمدن جمهوری اسلامی برميگردانيد، بسيار طولانيست. بگذاريد از جمهوری کوردستان به مرکزيت شهر مهاباد شروع کنيم. آنجا که در سال ۱۹۴۷ پيشوا قازی محمد و يارانش پس از اشغال مهاباد توسط ارتش شاهنشاهی به دار آويخته شدند اما مبارزات ادامه يافت، فتوای جهاد برضد ملت کورد داده شد و منجر به جنايات کوردستان گرديد، دکتر قاسملو و يارانش پای ميز مذاکره ترور شدند، فاجعه ميکونوس و ترور دکتر شرفکندی و يارانش کهبرای زمامداران ايرانی رسوايی جهانی به بار آورد و... . سالهاست احزاب کوردی را منحله اعلام میکنند اما درگيريها ادامه دارد، اعدامها ادامه دارد، زندانها مملوء از جوانان ميهن دوست کوردستانيست. آقای گنجی اعتصابات سراسری مردم کوردستان، در اعتراض به اعدام معلم کورد فرزاد کمانگر و يارانش، انسجام کوردها را يک بار ديگر به رخ اشغالگران کوردستان کشيد. جامعه مدنی کوردستان جامعهای پوياست و عناصر مبارزی همچون آقای محمد صديق کبودوند يک "نـــــــــــه" استوار به اشغالگری ،آنهم از داخل زندانهای رژيم، است. آقای گنجی مبارزات کوردستان در مقابل بيدادگری و ستم وصف ناپذير سيستمهای مرکزگرای خودکامه طی تاريخ معاصر ايران ستودنيست، چرا که با کمال احترامی که برای قربانيان اعتراضات خيابانی شهرهای بزرگ ايران قايلم، اما جنبش سبز که تنها چند ماه در برابر فشارهای دولت ايران دوام نياورد حتا اماده نبود تا حقوق مليتهای ايران را بپذيرد. (جنبشی که با تمام قربانيان خيابانی خود طی چند ماه سرکوب بيرحمانه رژيم بعنوان يک پتانسل بالقوه مبارزاتی به کما فرو رفته است)
ج)عراق:
تلفات انسانی ملت کورد درعراق بيش از تلفاتی است که در برخی از جنگهای ميان دو کشوراتفاق افتاده است. در اين کشور بيش از ۱۸۲ هزار نفر از کوردها بدست رژيم بعث کشته شدهاند. در جريان عمليات "انفال" هزاران کورد در گورهای دست جمعی زنده به گور شدند، بمباران شيميايی شهرهای کوردستان که تنها در شهر کوچک حلبچه بيش از ۵ هزار کشته و ۱۰ هزار زخمی برجای گذاشت نمونه بارز آن است. رژيم عراق بيش از ۵ هزار روستای کوردنشين را با خاک يکسان کرد.( کل جمعيت کوردها در عراق تا سال ۱۹۹۰ ميلادی ۴ ميليون نفر بوده است). لکن سرانجام کوردها اداره امور کوردستان را بدست گرفته و در بازسازی عراق هم شرکتی چشم گير داشته و دارند. آقای گنجی کوردها با هيچ کدام از ملتهای منطقه دشمنی ندارند موضع و موقعيت کوردها در عراق دال بر اين مدعاست.
۸- آقای گنجی در مقالات اخيرشان از يک طرف از ادغام و همسان سازی حرف زدهاند و از طرف ديگر با تاکيد بر پيروی از معيارهای جهانی حقوق بشر و ميثاقها و کنوانسيونهای سازمان ملل متحد و الگو قرار دادن کشورهايی همچون آمريکا و کانادا و اروپايیها(که کشورهايی ايالتی و فدرالی هستند)، بە نوعی مخاطب را دچار سردرگمی کردهاند، چرا اگر کشور آينده ايران از يک سيستم فدرالی برخوردار باشد به "ادغام" و يکسان سازی هويتی نيازی نيست. در واقع بايد گفت که در کشورهای چند مليتی فدراليسم ضامن دمکراسی است و اتفاقا خواست اصلی مليتهای ايران هم، ايرانی دمکرات است و از روی کثيرالملل بودن ايران به اين نتيجه میرسيم که فدراليسم بهترين جايگزين برای نظام سياسی فعلی اين کشور است؛ اما جالب اينجاست که ايشان در يک بخش ديگر از مقالهشان هويتی به نام فارس را انکار کرده و از اين راه به انکار هويت کورد و ترک و بلوچ و عرب و غيره میپردازيد و در نهايت باز هم با انکار و فرافکنی صورت مسئله و تقليل آن به مشکلات زبانی و فرهنگی سعی در انکار اصل قضيه دارند. اينجا يک سوال پيش ميايد: اگر ايشان از حقوق بشر پيروی ميکند پس چرا حق تعيين سرنوشت را که از حقوق بنيادين هر ملتيست انکار ميکند؟
٩_ در مورد تهديدهايی که چاشنی مقالات ايشان و همه مرکزگراهاست و با تاکيد بر لزوم دفاع از تماميت ارضی ايران هر حرکتی را که در راستای احقاق حقوق مليتها با تهديد به جنگ و پاسخ نظامی هشدار ميدهند بايد به نکات زير هم توجه نمود:
الف) جنگ، عملی غير انسانيست و در تضاد با گفتمان کنونی جهان (دمکراسی و حقوق بشر) است، به همين جهت هر جنگی توجه جامعه جهانی را به خود جلب و به دخالت نوع دوستانه منجر ميشود چرا که در دنيای مدرن حاکميت يک امتياز نيست بلکه يک مسئوليت است و طبق آنچه که در بند ۴ اين متن آمده است کوردها میتوانند از جامعه جهانی، جهت جلوگيری از هر فاجعه انسانی، درخواست کمک کنند.
ب) در صورت وقوع يک جنگ طولانی، جغرافيای کوردستان قابليت ان را دارد تا سالها هر حکومت مستبد و اشغالگری را بر چالش بکشد.
ج) سالهاست مبارزات مسلحانه در کوردستان، اگرچه خسارتهای فراوان انسانی ، اقتصادی، زيست محيطی، و... به بار آورده، اما روحيه ملت کورد را استوارتر از هميشه نموده است.
د) سالها سابقه مبارزات سياسی سازمانی تجربهای بس گرانبهاست که نتيجه آن هم از همين حالا بر همگان عيان است چرا که کوردها در ميان مليتهای ايرانی و حتی نسبت به احزاب سراسری و مرکزگراها دارای منسجم ترين تشکيلات هستند و کولهباری از تجارب روزهای دشوار جنگ ، کمبود منابع مالی و ...را دارا میباشند، که پيشينهی مبارزاتی احزابی همچون حزب دمکرات به بيش از ۶۵ سال میرسد.
سخن آخر
چه کسانی زمينه تجزيه ايران را فراهم میکنند؟
آقای گنجی به درازای تاريخ يک سيستم مرکزگرا ساير مليتهای ايران را از حقوق ابتدايی خودمحروم کرده است. به روايتی اين همفکران شما به جای ما فکر کردند، به جای ما تصميم گرفتند، به جای ما سياست کردند و به ما اراده کردند. به ميهن ما حمله کردند، خانه هايمان را ويران کردند و جوانانمان را به خاک و خون کشيدند. هرنوع پيشنهاد ديالوگ را رد کردە و جواب ما تنها گلولە، زندان و چوبەدار بودە، حتا اين اواخر که 'سبزها' قانون اساسی را تدوين کردند، جايی برای حقوق مليتها در اين قانون بااصطلاح اصلاحی قايل نشدند.
"من يک انسان کوردم" اين تمام هويت انسانی من است. آزادی سياسی برای من يعنی حق انتخاب، و سلب حق انتخاب برابر است با سلب آزادی. به همين دليل 'ايرانی بودن يا نبودن' برای من قراردادی است، کوردها هم مثل تمامی ملتهای دنيا دوستان و دشمنانشان را بر طبق منافع ملی انتخاب میکنند. آقايان، قوم خواندن ملتها، دهنکجی به ارزشهای ملی و هويت انسانی ماست.
روزنامه نگار و پژوهشگر ملت حاکم، که خود اقای گنجی يکی از آنها میباشد، هويتشان (فارس بودن) را کمرنگ جلوه ميدهند، تا بتوانند راحتتر هويت انسانی ما را انکار کنند. اين يعنی "همه با هم بیهويت باشيم" اما چرا با احترام متقابل همه با هم با هويتهای خود و در کنار هم آنچنان که شايستهی فرهنگ غنی و تمدن هزاران ساله اين ديار است در صلح و برابری زندگی نکنيم؟ احزاب سياسی مرکزگرا پشت شعارهای ليبراليستی و دموکراسی خواهی، در اوج وقاحت برضد ما اين فتوای شونيستی را سر میدهند که: "يا ايران رادوست بدار، يا سرزمينش را ترک کن". رسانههايشان اخبار مربوط به کوردستان را بايکوت میکنند، تلويزيون بیطرف 'انديشه' تريبونی ميشود برای مزدورانی همچون "قانعی فرد" تا با فراغ بال به ارزشهای انسانی ما دهنکجی کنند، اما تاب شنيدن حرفهای روزنامه نگار کورد "رحيم رشيدی" را ندارد و مجری تلويزيونی با خشونت کلامی آنچنانی و با صدای بلند و حرکات اضافی دست و پا چنان واکنشی نشان ميدهد که مخاطب را با موج قضاوت شوينيستی به جای بی طرفی در کارش روبه رو ميسازد.
هنرمند مرکزگرا که "نامجو" باشد، با نامهای آنچنانی به اصغر فرهادی، هم ارزشهای حرفهای کارگردان شهير کورد "بمهن قبادی" را به باد سخره میگيرد؛ نويسنده ايرانی که جلاييپورها باشند، من را به اين نتيجه ميرسانيد که چپ و راستتان در مورد کوردها، در سرکوب و قتل عامشان، هم فکر و هم رای هستيد. بر اين اساس در اين گفتمان انکارمحور شما چه وجه تمايزی ميان جامعه مدنی ايران و سيستم سرکوب حکومت مرکزی وجود دارد؟ درحاليکه جامعه مدنی مرکزگرا، تشکلها، احزاب، سازمانها، نويسندگان، هنرمندان، خواننده، شاعر و ...، ميتوانستند نقشی مثبت داشته باشند و بسان پلی ارتباطی در کم کردن شکافهاو نزديک کردن طرفين درگير باهم گامهای بهتری برداشته و زمينه را برای درک، احترام متقابل و همزيستی مسالمت آميز فراهم آورند.
آقايان برای ملت مبارزی چون ملت کورد که مبارزه با سرنوشتش گره خورده است، هرچه فشارها بيشتر شود، ظرفيت برای مبارزه بيشتر میشود، تداوم مبارزاتی در بخشهای مختلف کوردستان آنچنان که دربند .... اين متن آمده است گواه اين مدعی است. بر اين اساس ادامه عملکردهای شوينيستی (ناسيوناليسم مرکزگرا) با گفتمان انکارمحور، ملت کورد را به سوی استقلال طلبی سوق میدهد. ما کوردها سالهاست که شعار 'يا مرگ يا پيروزی' را کنار گذاشته و شعار 'يا پيروزی يا پيروزی' را علم کرده ايم.
آقای گنجی به شما و همفکرانتان توصيه میکنم، نامه های معلم اعدامی کورد 'فرزاد کمانگر' را که در داخل زندان اوين نوشتهاند بخوانيد، معلم کورد سرشار از انسانيت است؛ شما هم در زندان اوين بوده ايد، اما چه سود؟ ...
لورکا ی کورد، "فرزاد کمانگر" به هنگام اعدام، دلش به حال شاگردهای مدرسه شوينيسم میسوخت و به جلادان خويش شکلات تعارف میکرد و با همرزمان خويش پای چوبه دار سرود “ای رقيب”(سرود ملی کردها) را میسرود.
ما مطالباتمان را گدايی نمیکنيم، خونهای ريخته شده و هزينه های دو طرف از انحصارطلبی نيروی مهاجم است، چرا که جنگ در خانه ماست.
در همين زمينه:
[تجزیه طلبی در چهار منظر، اکبر گنجی]
آنچه آقای گنجی در مقالات اخيرشان (بعنوان راهکارهای حل مسائل مليتی که ايشان بعنوان مشکلات زبانی نام بردهاند) مطرح کرده اند کمترين ارتباطی و نزديکی با مطالبات اين مليتها ندارد چرا که از "ادغام سازی" با راهبردهای همچون "هويت سازی فرهنگی" و "هويت سازی سياسی " که در اروپا برای حل مشکلات مهاجران اين قاره کاربرد دارد نام بردهاند در حاليکه مطالبات مليتهای تحت ستم ايرانی حق تعيين سرنوشت است که نه تنها با معيارهای جهانی حقوق بشر و کليه کنوانسيونهای بين المللی حقوق بشر در تضاد نيست بلکه از حقوق اساسی هر ملتی است ، جالب اينجاست که ايشان به ميثاقهای حقوقی سازمانهای جهانی حقوق بشر اشاره ميکند ولی تفکر و راهکارهايشان در تضاد با مفاهيم اين ميثاق است. البته اوج حساسيت ايشان به بيانيه "حزب دمکرات کوردستان"، که در راستای جلب حمايت بينالمللی است، ميباشد. درخواست رسمی اين حزب از جامعه بين المللی برای حفظ جان انسانهای بی دفاع، که شما آن را به "خيانت" به وطن و دعوت به حمله نظامی به ايران از طرف آمريکا و هم پيمانانش قلمداد ميکنيد. دوست ما "اقای گنجی" ان انسانهای مدنی، کولبران شرق کوردستان و هموطنانمان در جنوب کوردستان، را نميبيند که روزانه در مرزهای ايران و ترکيه قربانی جنگ افروزی رژيمهای ايران و ترکيه ميشود. ايشان با شعارهای پوپوليستی در فکر عوام فريبی و انحراف افکار عمومی هستند، آنچه در اين متن مد نظر بنده "بعنوان يک شهروند کورد" است، يادآوری و تذکر مواردی است که به مطالبات و مبارزات آزاديخواهی ملت کورد ارتباط دارد، البته اين بدان معنی نيست که اين مطالبات مختص ملت کورد است.
١_ در دنيای امروز تغيير مرزها تابو نيست برای نمونه ميتوان به کشورهای آسيای ميانه و قفقاز، تيمور شرقی، يوگسلاوی سابق، جنوب سودان و... اشاره کرد که در انها ملتها به استقلال سياسی دست يافتهاند، کوردها تمامی معيارها و مشخصات يک ملت را اعم از زبان ، فرهنگ ، تاريخ و تمدن و مهمتر از همه اراده ملی را دارا هستند و حق تعيين سرنوست از حقوق اساسی و بنيادين هر ملت است.
٢_ خاورميانه با دارابودن بيش از ۷۰ درصد از ذخاير انرژی زيرزمينی جهان منطقهای استراتژيک است که امنيت اين منطقه در مقياس وسيعی به حل مسئله ملی کوردها وابسته است؛ برای مثال ميتوان به قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزاير اشاره کرد که بين دولتهای ايران و عراق به منظور در هم شکستن مبارزات آزاديخواهی ملت کورد در جنوب کوردستان بين کشورهای عراق و ايران بسته شد. طبق اين قرارداد ايران متعهد شد که از پشتيبانی حزب دمکرات کوردستان/ عراق دست بردارد و در اين راستا دولت عراق هم امتيازاتی را به دولت ايران واگذار کرد از جمله اين امتيازات بخشی از شط العرب بود که بعدها و با پيروزی انقلاب ۵۷ دولت عراق درصدد باز پس گيری آن بر آمد که در نتيجه آن جنگ ۸ ساله ايران و عراق به وقوع پيوست، بعدها دولت عراق درصدد جبران خسارات جنگ به دولت نفت خيز کويت حمله کرده و در نهايت واکنش جامعه جهانی و حمله آمريکا و هم پيمانان آن به عراق و اتفاقاتی که همه مستحضر آن هستند از عواقب انعقاد اين قرارداد بود، اين تنها بخشی از اهميت ملت کورد در خاورميانه است که مرتبط به دو بخش شرق کوردستان (ايران ) و جنوب کوردستان (عراق) است.
٣_ ايران متشکل از ساختاری چند مليتی است که در آن ملت کورد بخش چشم گيری از اين جغرافيا را در بر ميگيرد، کوردها در ايران هيچ گاه شعار استقلال طلبی سر ندادهاند و هميشه خواهان احقاق حقوق حقه خويش در چهارچوب آن کشور بودهاند و شعار استراتژيک آنها ايرانی دمکرات و فدرال بوده که در آن همه مليتها بتوانند به شيوه مسالمت آميز و بدور از تبعيض در کنار هم زندگی کنند اين در حاليست که مدام از طرف مرکزگراها، چه در سيستم و چه در قالب اپوزسيون خارج از کشور به تجزيه طلبی و تهديدی برای تماميت ارضی ايران متهم شدهاند. نگاه خصمانه برخی از جريانات شوونيستی اپوزيسيون به ملت کورد ميتواند کوردها را از حل مسئله ملی خود در چهارچوب ايران نااميد کند. به يک نمونه از سياستهای همسو و مميزی اين جريانات با اشغالگريهای دولت مرکزی توجه کنيد، سال گذشته و به هنگام حملات سپاه پاسداران به مناطق مرزی اقليم کوردستان (در حاليکه روزانه مردم بیدفاع کورد در مناطق مرزی کوردستان قربانی اين جنگ افروزيها میشدند) بخشی از جريانات سياسی پان ايرانيست نه تنها اين اشغالگريها را محکوم نمیکردند، بلکه سپاه پاسداران را نکوهش کرده که بايد خيلی وقتها پيش اين حملات را انجام میداده و به سرکوب نظامی کوردها میپرداخت (بخش زيادی هم که با سکوت خود مهر تائيد بر اين جنايات ميزدند) و برخی هم برای ملت کورد فتوای سياسی صادر ميکردند که "يا ايران را دوست بدار يا سرزمينش را ترک کن".
۴_ واکنش خصمانه آقای گنجی و برخی ديگر از شخصيتها و جريانات سياسی به بيانيه "حزب دمکرات کوردستان" خطاب به جامعه جهانی و درخواست انان برای حفظ جان غير نظاميان کورد از هم غيرمنصفانه و هم نشانهی خوانش ضعيف اين آقايان و جريانات از مسائل کنونی دنياست چرا که طبق قوانين سازمان ملل متحد اعمال ضد بشری تحت لوای تامين امنيت داخلی و غيره در دنيای امروز قابل توجيه نيست. سازمان ملل متحد در پی نسل کشی دهها هزار نفری در سال ۱۹۹۵ در کشور رواندا با اکثريت ارای اعضای سازمان،يک اصل حقوقی را تصويب کرد (Responsibilty To Protect و يا RtoP ) کە به معنای لغو "تعهد به پشتيبانی" میباشد که در دانش روابط بين الملل به آن "مسئوليت حفاظت" گفته میشود. اين اصل دخالت نکردن در امورات داخلی کشورها را کمرنگ کرده، بدان معنی که اگر در کشوری جنگ اتفاق افتاده و خطر کشتار مردم و فجايع انسانی در راه است سازمان ملل موظف به دخالت و کنترل اوضاع جهت رعايت موازين بين المللی از هر طريق ممکن از جمله استفاده از راهکار نظامی خواهد بود.
٥_ جنگ با همه بدی هايش يک ابزار سياسيست که شرايط آن را انتخاب خواهد کرد، جنگ در کوردستان تحميلی است و مبارزين کورد هيچگاه آغاز کننده جنگ نبودهاند چرا که با هدف براندازی حکومتهای مرکزی دست به سلاح نبردهاند بلکه جنگ را تنها با هدف دغدغهآفرينی برای حکومت مرکزی و درنهايت با هدف وادارکردن اين حکومتها به ديالوگ و گفتگوی دوطرفه انجام دادهاند اين يعنی جنگ برای صلح. با اين وجود، دولتهای اشغالگر کوردستان به جای قبول ديالوگ با کوردها به تقويت ماشين سرکوب، قتل و کشتار و زندانشان میپردازندد و دولتهای اشغالگر کوردستان مدام در همکاری و همسويی با يکديگر(ايران، ترکيه، سوريه و عراق) پيمانهای نظامی بيشتری بر ضد کوردها امضا میکنند که تا به امروز تمامی نقشههايشان نقش بر آب شده است و تداوم مبارزات کوردها گواه اين مدعاست.
٦_ مرکزگراها مدام کوردها را به جنگ افروزی و خشونت طلبی متهم میکنند ، يکی نيست بگويد آقايان! جنگ در خانه ماست. اين حکومتهای مرکزی هستند که هميشه با حمله نظامی وارد کوردستان شده و ادامه حيات سياسی خود را در کوردستان مديون سرنيزهها و پوتينهايشان بودهاند، در کجای تاريخ مبارزاتی کوردستان، ملت کورد به شهرهای غير کوردنشين و مرکزنشينان مرفه حمله کردهاند؟ آقای گنجی اگر از خسارتهای جنگ با نقابی اومانيستی قلم فرسايی ميکنيد لطفا خسارتهای اين جنگ ويرانگر را در مورد ما کوردها هم ببينيد، کار به جايی رسيده که روزانه کولبرهای کورد که برای امرار معاش خود و خانوادهاشان مجبور به تحمل کولهبارهای سنگينی از چايی و برنج و ... ميشوند هدف تيراندازی نيروهای رژيم قرار گرفته و کشته ميشوند (در اين باره هم بنويسيد) کشتارها، ويرانيها، اعدامها، زندانيهاو...
٧_ در شرايطی که دولت ايران در جامعه بين المللی در انزوای کامل به سر میبرد ، تحريمها کمر مردم بيگناه را خم کرده، فقر و بيکاری بيداد میکند و انواع معضلات اجتماعی از قبيل اعتياد وفساد و فحشاو... روزبروز گريبانگير عده بيشتری از ايرانيها میشود شما و همفکرانتان توهم توطئه برتان داشته و به بهانههای واهی از قبيل خطر تجزيه ايران در فکر حفظ شرايط موجود هستيد. (شايد آقای خاتمی هم به همين دليل بود که در دقيقه ۹۰ در انتخابات شرکت کردند)
آقای گنجی بياييد مسئله ملت کورد را در چند دولت متفاوت با سيستمهای متفاوت و در شرايطی که هر کدام از اين دولتها از موقعيتی متفاوت در جامعه جهانی برخوردارند ببينيم.
الف) دولت ترکيه:
در نتيجه شکست امپراطوری عثمانی در سال ۱۹۲۳ و برپايی سيستم جهوری، به قتل و عام کوردها پرداخته ومبارزات را به صورت مقطعی خاموش کرد سپس وجود ملتی به نام کورد را در اين کشور انکار کرد (کوردها را ترک کوهی ناميدند)، حتی تا سال ۱۹۹۱ تکلم به زبان کوردی را در داخل منازلشان هم (منازل کوردها) ممنوع و مستلزم جريمه نقدی و زندان بود، طی نزديک به ۹۰ سال هر آنچه را که از دست نژادپرستی ترک (کماليسم) بر آمده عليه ملت کورد انجام دادهاند (همين اواخر "اردوگان" نخست وزير ترکيه به خاطر کشتار ۱۳ هزار نفر از کوردها در اوايل جمهوری ترکيه در "درسيم" از کوردها معذرت خواهی کرد)
ترکيه در جامعه جهانی از جايگاه مناسبی برخوردار است، اين کشور تنها عضو مسلمان "ناتو" است و بهخاطر موقعيت سياسی خوبی که دارد از طرف آمريکا و اتحاديه اروپا بصورت مداوم مورد پشتيبنبانی سياسی قرار گرفته و در اين راستا به مبارزين کورد هم از طرف آمريکا و هم از طرف اتحاديه اروپا برچسپ تروريست زده شده، همچنين رهبر کوردهای شمال کوردستان "عبدالله اوجلان" بيش از ۱۲ سال است که زندانيست، از سال ۲۰۰۸ تاکنون بيش از ۸۰۰۰ فعال کورد اعم از پارلمانتار ، روزنامهنگار و فعالين سياسی و مدنی، که بيش از ۲۰۰۰ نفر از انها به سن قانونی نرسيدهاند زندانی شدهاند، از اين تعداد نزديک به ۴۰۰۰ نفر هنوز در زندان بسر میبرند، اما اينک صدای آزاديخواهی ملت کورد در اين بخش از کوردستان بسی رساتر از بخشهای ديگر است. ترکيه سالهاست پشت در ورودی اتحاديه اروپا انتظار میکشد و تنها به دليل بی توجهی به حل مسئله ملت کورد از ورود به اين اتحاديه باز مانده است. اين دولت بايد مسئله کوردها را به شيوه مسالمت آميز حل کند در غير اينصورت به اتحاديه اروپا راه پيدا نخواهد کرد ، حتی اگر هم بعنوان عضو اين اتحاديه اروپا پذيرفته شود آن وقت مسئله کوردها بخشی از مشکلات اتحاديه اروپا خواهد بود و طبق کنوانسيونهای حقوق بشری اروپا بايد حل و فصل شود، بايد در نظر گرفت کە فعاليت پ ک ک دولت تا دندان مسلح ترکیە را با چالشی جدی گرفتە و ژنرالهای ترک ،با وجود همکاری اطلاعاتی آمريکا، نميتوانند نفوذ و قدرت پ ک ک را ناديدە بگيرند.
ب) دولت ايران:
سابقه مبارزات کوردها در ايران، برخلاف آنچه شما در نوشتههايتان آن را به تاريخ روی کار آمدن جمهوری اسلامی برميگردانيد، بسيار طولانيست. بگذاريد از جمهوری کوردستان به مرکزيت شهر مهاباد شروع کنيم. آنجا که در سال ۱۹۴۷ پيشوا قازی محمد و يارانش پس از اشغال مهاباد توسط ارتش شاهنشاهی به دار آويخته شدند اما مبارزات ادامه يافت، فتوای جهاد برضد ملت کورد داده شد و منجر به جنايات کوردستان گرديد، دکتر قاسملو و يارانش پای ميز مذاکره ترور شدند، فاجعه ميکونوس و ترور دکتر شرفکندی و يارانش کهبرای زمامداران ايرانی رسوايی جهانی به بار آورد و... . سالهاست احزاب کوردی را منحله اعلام میکنند اما درگيريها ادامه دارد، اعدامها ادامه دارد، زندانها مملوء از جوانان ميهن دوست کوردستانيست. آقای گنجی اعتصابات سراسری مردم کوردستان، در اعتراض به اعدام معلم کورد فرزاد کمانگر و يارانش، انسجام کوردها را يک بار ديگر به رخ اشغالگران کوردستان کشيد. جامعه مدنی کوردستان جامعهای پوياست و عناصر مبارزی همچون آقای محمد صديق کبودوند يک "نـــــــــــه" استوار به اشغالگری ،آنهم از داخل زندانهای رژيم، است. آقای گنجی مبارزات کوردستان در مقابل بيدادگری و ستم وصف ناپذير سيستمهای مرکزگرای خودکامه طی تاريخ معاصر ايران ستودنيست، چرا که با کمال احترامی که برای قربانيان اعتراضات خيابانی شهرهای بزرگ ايران قايلم، اما جنبش سبز که تنها چند ماه در برابر فشارهای دولت ايران دوام نياورد حتا اماده نبود تا حقوق مليتهای ايران را بپذيرد. (جنبشی که با تمام قربانيان خيابانی خود طی چند ماه سرکوب بيرحمانه رژيم بعنوان يک پتانسل بالقوه مبارزاتی به کما فرو رفته است)
ج)عراق:
تلفات انسانی ملت کورد درعراق بيش از تلفاتی است که در برخی از جنگهای ميان دو کشوراتفاق افتاده است. در اين کشور بيش از ۱۸۲ هزار نفر از کوردها بدست رژيم بعث کشته شدهاند. در جريان عمليات "انفال" هزاران کورد در گورهای دست جمعی زنده به گور شدند، بمباران شيميايی شهرهای کوردستان که تنها در شهر کوچک حلبچه بيش از ۵ هزار کشته و ۱۰ هزار زخمی برجای گذاشت نمونه بارز آن است. رژيم عراق بيش از ۵ هزار روستای کوردنشين را با خاک يکسان کرد.( کل جمعيت کوردها در عراق تا سال ۱۹۹۰ ميلادی ۴ ميليون نفر بوده است). لکن سرانجام کوردها اداره امور کوردستان را بدست گرفته و در بازسازی عراق هم شرکتی چشم گير داشته و دارند. آقای گنجی کوردها با هيچ کدام از ملتهای منطقه دشمنی ندارند موضع و موقعيت کوردها در عراق دال بر اين مدعاست.
۸- آقای گنجی در مقالات اخيرشان از يک طرف از ادغام و همسان سازی حرف زدهاند و از طرف ديگر با تاکيد بر پيروی از معيارهای جهانی حقوق بشر و ميثاقها و کنوانسيونهای سازمان ملل متحد و الگو قرار دادن کشورهايی همچون آمريکا و کانادا و اروپايیها(که کشورهايی ايالتی و فدرالی هستند)، بە نوعی مخاطب را دچار سردرگمی کردهاند، چرا اگر کشور آينده ايران از يک سيستم فدرالی برخوردار باشد به "ادغام" و يکسان سازی هويتی نيازی نيست. در واقع بايد گفت که در کشورهای چند مليتی فدراليسم ضامن دمکراسی است و اتفاقا خواست اصلی مليتهای ايران هم، ايرانی دمکرات است و از روی کثيرالملل بودن ايران به اين نتيجه میرسيم که فدراليسم بهترين جايگزين برای نظام سياسی فعلی اين کشور است؛ اما جالب اينجاست که ايشان در يک بخش ديگر از مقالهشان هويتی به نام فارس را انکار کرده و از اين راه به انکار هويت کورد و ترک و بلوچ و عرب و غيره میپردازيد و در نهايت باز هم با انکار و فرافکنی صورت مسئله و تقليل آن به مشکلات زبانی و فرهنگی سعی در انکار اصل قضيه دارند. اينجا يک سوال پيش ميايد: اگر ايشان از حقوق بشر پيروی ميکند پس چرا حق تعيين سرنوشت را که از حقوق بنيادين هر ملتيست انکار ميکند؟
٩_ در مورد تهديدهايی که چاشنی مقالات ايشان و همه مرکزگراهاست و با تاکيد بر لزوم دفاع از تماميت ارضی ايران هر حرکتی را که در راستای احقاق حقوق مليتها با تهديد به جنگ و پاسخ نظامی هشدار ميدهند بايد به نکات زير هم توجه نمود:
الف) جنگ، عملی غير انسانيست و در تضاد با گفتمان کنونی جهان (دمکراسی و حقوق بشر) است، به همين جهت هر جنگی توجه جامعه جهانی را به خود جلب و به دخالت نوع دوستانه منجر ميشود چرا که در دنيای مدرن حاکميت يک امتياز نيست بلکه يک مسئوليت است و طبق آنچه که در بند ۴ اين متن آمده است کوردها میتوانند از جامعه جهانی، جهت جلوگيری از هر فاجعه انسانی، درخواست کمک کنند.
ب) در صورت وقوع يک جنگ طولانی، جغرافيای کوردستان قابليت ان را دارد تا سالها هر حکومت مستبد و اشغالگری را بر چالش بکشد.
ج) سالهاست مبارزات مسلحانه در کوردستان، اگرچه خسارتهای فراوان انسانی ، اقتصادی، زيست محيطی، و... به بار آورده، اما روحيه ملت کورد را استوارتر از هميشه نموده است.
د) سالها سابقه مبارزات سياسی سازمانی تجربهای بس گرانبهاست که نتيجه آن هم از همين حالا بر همگان عيان است چرا که کوردها در ميان مليتهای ايرانی و حتی نسبت به احزاب سراسری و مرکزگراها دارای منسجم ترين تشکيلات هستند و کولهباری از تجارب روزهای دشوار جنگ ، کمبود منابع مالی و ...را دارا میباشند، که پيشينهی مبارزاتی احزابی همچون حزب دمکرات به بيش از ۶۵ سال میرسد.
سخن آخر
چه کسانی زمينه تجزيه ايران را فراهم میکنند؟
آقای گنجی به درازای تاريخ يک سيستم مرکزگرا ساير مليتهای ايران را از حقوق ابتدايی خودمحروم کرده است. به روايتی اين همفکران شما به جای ما فکر کردند، به جای ما تصميم گرفتند، به جای ما سياست کردند و به ما اراده کردند. به ميهن ما حمله کردند، خانه هايمان را ويران کردند و جوانانمان را به خاک و خون کشيدند. هرنوع پيشنهاد ديالوگ را رد کردە و جواب ما تنها گلولە، زندان و چوبەدار بودە، حتا اين اواخر که 'سبزها' قانون اساسی را تدوين کردند، جايی برای حقوق مليتها در اين قانون بااصطلاح اصلاحی قايل نشدند.
"من يک انسان کوردم" اين تمام هويت انسانی من است. آزادی سياسی برای من يعنی حق انتخاب، و سلب حق انتخاب برابر است با سلب آزادی. به همين دليل 'ايرانی بودن يا نبودن' برای من قراردادی است، کوردها هم مثل تمامی ملتهای دنيا دوستان و دشمنانشان را بر طبق منافع ملی انتخاب میکنند. آقايان، قوم خواندن ملتها، دهنکجی به ارزشهای ملی و هويت انسانی ماست.
روزنامه نگار و پژوهشگر ملت حاکم، که خود اقای گنجی يکی از آنها میباشد، هويتشان (فارس بودن) را کمرنگ جلوه ميدهند، تا بتوانند راحتتر هويت انسانی ما را انکار کنند. اين يعنی "همه با هم بیهويت باشيم" اما چرا با احترام متقابل همه با هم با هويتهای خود و در کنار هم آنچنان که شايستهی فرهنگ غنی و تمدن هزاران ساله اين ديار است در صلح و برابری زندگی نکنيم؟ احزاب سياسی مرکزگرا پشت شعارهای ليبراليستی و دموکراسی خواهی، در اوج وقاحت برضد ما اين فتوای شونيستی را سر میدهند که: "يا ايران رادوست بدار، يا سرزمينش را ترک کن". رسانههايشان اخبار مربوط به کوردستان را بايکوت میکنند، تلويزيون بیطرف 'انديشه' تريبونی ميشود برای مزدورانی همچون "قانعی فرد" تا با فراغ بال به ارزشهای انسانی ما دهنکجی کنند، اما تاب شنيدن حرفهای روزنامه نگار کورد "رحيم رشيدی" را ندارد و مجری تلويزيونی با خشونت کلامی آنچنانی و با صدای بلند و حرکات اضافی دست و پا چنان واکنشی نشان ميدهد که مخاطب را با موج قضاوت شوينيستی به جای بی طرفی در کارش روبه رو ميسازد.
هنرمند مرکزگرا که "نامجو" باشد، با نامهای آنچنانی به اصغر فرهادی، هم ارزشهای حرفهای کارگردان شهير کورد "بمهن قبادی" را به باد سخره میگيرد؛ نويسنده ايرانی که جلاييپورها باشند، من را به اين نتيجه ميرسانيد که چپ و راستتان در مورد کوردها، در سرکوب و قتل عامشان، هم فکر و هم رای هستيد. بر اين اساس در اين گفتمان انکارمحور شما چه وجه تمايزی ميان جامعه مدنی ايران و سيستم سرکوب حکومت مرکزی وجود دارد؟ درحاليکه جامعه مدنی مرکزگرا، تشکلها، احزاب، سازمانها، نويسندگان، هنرمندان، خواننده، شاعر و ...، ميتوانستند نقشی مثبت داشته باشند و بسان پلی ارتباطی در کم کردن شکافهاو نزديک کردن طرفين درگير باهم گامهای بهتری برداشته و زمينه را برای درک، احترام متقابل و همزيستی مسالمت آميز فراهم آورند.
آقايان برای ملت مبارزی چون ملت کورد که مبارزه با سرنوشتش گره خورده است، هرچه فشارها بيشتر شود، ظرفيت برای مبارزه بيشتر میشود، تداوم مبارزاتی در بخشهای مختلف کوردستان آنچنان که دربند .... اين متن آمده است گواه اين مدعی است. بر اين اساس ادامه عملکردهای شوينيستی (ناسيوناليسم مرکزگرا) با گفتمان انکارمحور، ملت کورد را به سوی استقلال طلبی سوق میدهد. ما کوردها سالهاست که شعار 'يا مرگ يا پيروزی' را کنار گذاشته و شعار 'يا پيروزی يا پيروزی' را علم کرده ايم.
آقای گنجی به شما و همفکرانتان توصيه میکنم، نامه های معلم اعدامی کورد 'فرزاد کمانگر' را که در داخل زندان اوين نوشتهاند بخوانيد، معلم کورد سرشار از انسانيت است؛ شما هم در زندان اوين بوده ايد، اما چه سود؟ ...
لورکا ی کورد، "فرزاد کمانگر" به هنگام اعدام، دلش به حال شاگردهای مدرسه شوينيسم میسوخت و به جلادان خويش شکلات تعارف میکرد و با همرزمان خويش پای چوبه دار سرود “ای رقيب”(سرود ملی کردها) را میسرود.
ما مطالباتمان را گدايی نمیکنيم، خونهای ريخته شده و هزينه های دو طرف از انحصارطلبی نيروی مهاجم است، چرا که جنگ در خانه ماست.
در همين زمينه:
[تجزیه طلبی در چهار منظر، اکبر گنجی]
اخبار روز:
خبرگزاری دیده بان حقوق بشر کردستان: ده ها نفر از فعالان فرهنگی،سیاسی،
مدنی و مطبوعاتی کردستان ایران با انتشار بیانیه ای تخریب و توهین به برخی
شخضیت های تاریخی و سیاسی کرد را محکوم و آن را عملی غیر اخلاقی دانسته
اند. متن کامل این بیانیه به این شرح است:
به نام آنکه اندیشه را به انسان ارزانی داشت
اخیرا کتابی موسوم به «تُندباد حوادث» تألیف آقای عرفان قانعیفرد به روایت از آقای عیسی پژمان مأمور سابق سازمان امنیت رژیم شاهنشاهی (ساواک) با أخذ اجازهی انتشار از سوی نشر علم منتشر و روانهی بازار کتاب گردیده است. محتوای آن به بیان مقاطعی از تاریخ معاصر کُردستان و رجال سیاسی این سرزمین از منظر آقای عیسی پژمان اختصاص یافته است. صرف نظر از اغراض شخصی راوی و مولف، به دلیل عدم التزام به اصول اخلاقی، تناقض آشکار سیر تکوینی تاریخ مبارزات سیاسی مردم کُردستان با روایات مندرج در کتاب مذکور و اظهارات روان پریشانه و استفاده از الفاظ رکیک در حق بزرگ مردان کرد به خصوص شادروان ملامصطفی بارزانی و حتی ملتهای دیگر میباشد. ما ضمن تأکید بر پایبندی خویش به اصول دموکراتیک، حمایت از آزادی بیان و اندیشه و اذعان به لزوم بررسی دقیق و همه جانبهی تاریخ جنبشهای اجتماعی و مبارزات ملت کُرد به ویژه در قرن اخیر و با استناد به اصل کرامت انسانی، مقتضیات بحث علمی و استنتاج منطقی وقایع، مطالب وارده در کتاب را بطور کُلی فاقد اعتبار علمی، ناقض اصول اخلاقی و آن را کتابی موهوم و تحریف وقایع تاریخی میدانیم:
۱ـ کلیهی مطالب ارائه شده در این کتاب فاقد سند بوده و مولف با تکیه به اصطلاح تاریخ شفاهی و اوهام شخصی، تهمت و افترا را به نهایت بی اخلاقی رسانده و سعی در القائات شخصی به جای واقعیت های تاریخی دارد.
۲ـ بر مبنای کتاب مذکور راوی وقایع آن (عیسی پژمان) از مأموران بلندپایهی سازمان امنیت رژیم شاهنشاهی (ساواک) بوده که بر این اساس عملکرد وی و دستگاه مطبوعش نیز بایستی در مَظان بررسی و قضاوت تاریخ و جامعه قرار گیرد و ایشان بطور مباشر در کیفیت قضاوت نهایی مخاطب در موضوع کتاب ذینفع است، لذا بنا بر اصول علمی هر گونه گواهی و شهادت نامبرده در این خصوص مجروح، فاقد اعتبار و غیرقابل استناد میباشد.
٣ـ بکارگیری تصاویر برخی از رجال سیاسی معاصر کُرد در موخرهی کتاب به صِرف ذکر اسامی ایشان در خلال روایات راوی، هیچ دلالتی بر صحت و سُقم ادعاهای مطروحه در متن آن ندارد.
۴ـ تصویر یکپارچهی پازل تاریخ معاصر کُرد به ویژه در فرازهای مهم و غیرقابل انکار آن، نظیر حضور یکدست در انقلاب۱٣۵۷ به قصد سرنگونی رژیم شاهنشاهی و اوجگیری تصاعدی مبارزات آزادیخواهانهی این مردم طی سه دههی اخیر در بخش عمدهای از جغرافیای خاورمیانه در غیاب رژیم شاهنشاهی و آقای عیسی پژمان به عنوان سوپرمن کتاب «تُندباد حوادث» در تعارضی آشکار با داستانهای موجود در این کتاب میباشد.
۵ـ به کار گیری الفاظ و انوع ناسزاگویی و فحاشی نسبت به برخی از شخصیتهای تاریخی و اشخاص حقوقی بخصوص ملا مصطفی بارزانی از زبان راوی و انتشار آن توسط مولف به بهانهی پژوهش در تاریخ به وضوح دلالت بر بی اعتباری اخلاقی و علمی این کتاب است.
۶ـ استفاده از تعابیری نظیر «عربهای سوسمارخور» در تحقیر و توهین صریح به آحاد افراد ملتهای عرب از بدو تاریخ تاکنون از سویی و از سوی دیگر قابلیت طبیعی تسری این اهانت به ساحت شخصیت خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) و سایر بزرگان دینی جامعه از نظر ما عملی موهوم و در خور تقبیح است.
۷ـ غایت مقصود مولف کتاب «تُندباد حوادث» از به کار بستن روش تلفیق برخی بدیهیات کُلی در روبنای موضوع، بعضی موارد شُبهدار در میانهی روایت و فوجی از اکاذیب در جزییات داستان برای بیاعتبار جلوه دادن شخصیتهای تاریخی کُرد در واقع کوششی جهت پوچ و بازیچه جلوه دادن مبارزات مردم کرد به قصد استیفای حقوق و کرامت انسانی از رهگذر تخطئهی رُموز این جنبشهاست و به همین سبب در این کتاب و دیگر تألیفات ایشان هرگز در مورد دلایل بنیادین قیامهای ملت کُرد و اصل علت وجود پتانسیلهای بالفعل اعتراضی نزد آحاد فرزندان مردم کرد سُخنی به میان نمیآید.
در پایان بر تمامی طرفهای حقیقی و حقوقی مورد بحث قرار گرفته درکتاب مذکور واجب میدانیم از هر طریق ممکن و قابل دسترس نسبت به ارائهی توضیحات قانع کننده در رد یا تأیید مطالب این کتاب اقدام نمایند و یکایک افراد جامعه را نیز به قضاوت در قبال ادعاهای مطروحه در کتاب فوقالذکر مطابق معیارهای عقلی و اصول اخلاقی در محکمهی ذهن و ضمیر فردی فرامیخوانیم.
احمد قاضی - نویسنده- سردبیر سابق مجله سروه
دکتر اسعد اردلان - استاد دانشگاه – فعال سیاسی
دکتر رحیم فرهمند - دبیر کل جبهه متحد کرد
محمد علی سلطانی - استاد دانشگاه – نویسنده
محمد صالح ابراهیمی - نویسنده و مترجم قرآن مجید
حسن امینی - فعال سیاسی و مذهبی
هادی ادب - عضو جبهه متحد کرد – فعال سیاسی اجتماعی
حسین شاه اویسی - فعال سیاسی
سید بابا شیخ حسینی - مورخ پژوهشگر
نجمالدین جباری - نویسنده – استاد دانشگاه کردستان
طاهر سرحدی - مترجم – استاد دانشگاه کردستان
فردین صادق ایوبی - طراح – نقاش – استاد دانشگاه
مختار زارعی - عضو جبهه متحد کرد – روزنامهنگار
دکتر جلال جلالی زاده - استاد دانشگاه – فعال ملی مذهبی
سید معروف صمدی - استاد دانشگاه
رحیم لقمانی - شاعر – نویسنده
مهندس رضا سهرابی - نویسنده – روزنامه نگار
محمود محمودی - شاعر – روزنامه نگار
اجلال قوامی - روزنامه نگار – فعال حقوق بشر
جلال ملکشاه - شاعر – نویسنده
فاروق بورهکهیی - نویسنده
صدیق بورهکهیی - نویسنده
دکتر هاشم هدایتی - فعال سیاسی
حاصل داسه - نماینده سابق مجلس
سید مسعود حسینی - نماینده سابق مجلس
رحمان بهمنش - نماینده سابق مجلس
عطاالله حواری نسب - نویسنده
عبدالله حواری نسب - فعال اجتماعی
عدنان برزنجی - فعال فرهنگی
حمید قوامی - فیلم ساز
بابا شیخ مدرس - فعال مدنی
فرزاد حاجی میرزایی - نویسنده – استاد دانشگاه
حامد فرازی - فعال سیاسی
دکتر صلاح الدین خدیو - روزنامه نگار_فعال سیاسی
دکتر خالد توکلی - استاد دانشگاه_فعال سیاسی
کلثوم عثمان پور - شاعر- نویسنده
سیمین چایچی - شاعر – نویسنده
اسماعیل مفتی زاده - فعال سیاسی
ابراهیم احمدی نیا - شاعر – پژوهشگر
افشین محمدی - شاعر – نویسنده
جبار دست باز - روزنامه نگار – فعال دانشجویی
محمد قربانیان - کارشناس ارشد جامعه شناسی
محمد شریف علی رمایی - شاعر و محقق
بهرام ولد بیگی - نویسنده
سهیلا محمدی - نویسنده
احمد محمدی - مترجم – نویسنده
علی دلیری - مترجم – نویسنده
امین گردیگلانی - مترجم – نویسنده
صدیق اسلامیان - نویسنده – پژوهشگر
محمد رئوف توکلی - نویسنده
هاشم سلیمی - نویسنده
محمد کمانگر - نویسنده – عضو شورای نویسندگان آوینه
عطاالله قادری - فعال مدنی اجتماعی
دکتر فریدون نوری - نویسنده – روزنامه نگار
کمال امینی - شاعر – روزنامه نگار
محمد موفقی - شاعر – روزنامه نگار
داوود قاسمی - فعال دانشجویی
وفا رحیمی - استاد دانشگاه
آزاد نمکی - فعال سیاسی
فرهاد هادی - فعال مدنی
مهدی زندکریمی - مدرس دانشگاه
ابراهیم هاشمی - کارشناس مردم شناسی
اسماعیل اعظمی - شاعر
شورش سعیدپور - سردبیر سابق رامان
فردین کمانگر - روزنامه نگار
به نام آنکه اندیشه را به انسان ارزانی داشت
اخیرا کتابی موسوم به «تُندباد حوادث» تألیف آقای عرفان قانعیفرد به روایت از آقای عیسی پژمان مأمور سابق سازمان امنیت رژیم شاهنشاهی (ساواک) با أخذ اجازهی انتشار از سوی نشر علم منتشر و روانهی بازار کتاب گردیده است. محتوای آن به بیان مقاطعی از تاریخ معاصر کُردستان و رجال سیاسی این سرزمین از منظر آقای عیسی پژمان اختصاص یافته است. صرف نظر از اغراض شخصی راوی و مولف، به دلیل عدم التزام به اصول اخلاقی، تناقض آشکار سیر تکوینی تاریخ مبارزات سیاسی مردم کُردستان با روایات مندرج در کتاب مذکور و اظهارات روان پریشانه و استفاده از الفاظ رکیک در حق بزرگ مردان کرد به خصوص شادروان ملامصطفی بارزانی و حتی ملتهای دیگر میباشد. ما ضمن تأکید بر پایبندی خویش به اصول دموکراتیک، حمایت از آزادی بیان و اندیشه و اذعان به لزوم بررسی دقیق و همه جانبهی تاریخ جنبشهای اجتماعی و مبارزات ملت کُرد به ویژه در قرن اخیر و با استناد به اصل کرامت انسانی، مقتضیات بحث علمی و استنتاج منطقی وقایع، مطالب وارده در کتاب را بطور کُلی فاقد اعتبار علمی، ناقض اصول اخلاقی و آن را کتابی موهوم و تحریف وقایع تاریخی میدانیم:
۱ـ کلیهی مطالب ارائه شده در این کتاب فاقد سند بوده و مولف با تکیه به اصطلاح تاریخ شفاهی و اوهام شخصی، تهمت و افترا را به نهایت بی اخلاقی رسانده و سعی در القائات شخصی به جای واقعیت های تاریخی دارد.
۲ـ بر مبنای کتاب مذکور راوی وقایع آن (عیسی پژمان) از مأموران بلندپایهی سازمان امنیت رژیم شاهنشاهی (ساواک) بوده که بر این اساس عملکرد وی و دستگاه مطبوعش نیز بایستی در مَظان بررسی و قضاوت تاریخ و جامعه قرار گیرد و ایشان بطور مباشر در کیفیت قضاوت نهایی مخاطب در موضوع کتاب ذینفع است، لذا بنا بر اصول علمی هر گونه گواهی و شهادت نامبرده در این خصوص مجروح، فاقد اعتبار و غیرقابل استناد میباشد.
٣ـ بکارگیری تصاویر برخی از رجال سیاسی معاصر کُرد در موخرهی کتاب به صِرف ذکر اسامی ایشان در خلال روایات راوی، هیچ دلالتی بر صحت و سُقم ادعاهای مطروحه در متن آن ندارد.
۴ـ تصویر یکپارچهی پازل تاریخ معاصر کُرد به ویژه در فرازهای مهم و غیرقابل انکار آن، نظیر حضور یکدست در انقلاب۱٣۵۷ به قصد سرنگونی رژیم شاهنشاهی و اوجگیری تصاعدی مبارزات آزادیخواهانهی این مردم طی سه دههی اخیر در بخش عمدهای از جغرافیای خاورمیانه در غیاب رژیم شاهنشاهی و آقای عیسی پژمان به عنوان سوپرمن کتاب «تُندباد حوادث» در تعارضی آشکار با داستانهای موجود در این کتاب میباشد.
۵ـ به کار گیری الفاظ و انوع ناسزاگویی و فحاشی نسبت به برخی از شخصیتهای تاریخی و اشخاص حقوقی بخصوص ملا مصطفی بارزانی از زبان راوی و انتشار آن توسط مولف به بهانهی پژوهش در تاریخ به وضوح دلالت بر بی اعتباری اخلاقی و علمی این کتاب است.
۶ـ استفاده از تعابیری نظیر «عربهای سوسمارخور» در تحقیر و توهین صریح به آحاد افراد ملتهای عرب از بدو تاریخ تاکنون از سویی و از سوی دیگر قابلیت طبیعی تسری این اهانت به ساحت شخصیت خاتم الانبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) و سایر بزرگان دینی جامعه از نظر ما عملی موهوم و در خور تقبیح است.
۷ـ غایت مقصود مولف کتاب «تُندباد حوادث» از به کار بستن روش تلفیق برخی بدیهیات کُلی در روبنای موضوع، بعضی موارد شُبهدار در میانهی روایت و فوجی از اکاذیب در جزییات داستان برای بیاعتبار جلوه دادن شخصیتهای تاریخی کُرد در واقع کوششی جهت پوچ و بازیچه جلوه دادن مبارزات مردم کرد به قصد استیفای حقوق و کرامت انسانی از رهگذر تخطئهی رُموز این جنبشهاست و به همین سبب در این کتاب و دیگر تألیفات ایشان هرگز در مورد دلایل بنیادین قیامهای ملت کُرد و اصل علت وجود پتانسیلهای بالفعل اعتراضی نزد آحاد فرزندان مردم کرد سُخنی به میان نمیآید.
در پایان بر تمامی طرفهای حقیقی و حقوقی مورد بحث قرار گرفته درکتاب مذکور واجب میدانیم از هر طریق ممکن و قابل دسترس نسبت به ارائهی توضیحات قانع کننده در رد یا تأیید مطالب این کتاب اقدام نمایند و یکایک افراد جامعه را نیز به قضاوت در قبال ادعاهای مطروحه در کتاب فوقالذکر مطابق معیارهای عقلی و اصول اخلاقی در محکمهی ذهن و ضمیر فردی فرامیخوانیم.
احمد قاضی - نویسنده- سردبیر سابق مجله سروه
دکتر اسعد اردلان - استاد دانشگاه – فعال سیاسی
دکتر رحیم فرهمند - دبیر کل جبهه متحد کرد
محمد علی سلطانی - استاد دانشگاه – نویسنده
محمد صالح ابراهیمی - نویسنده و مترجم قرآن مجید
حسن امینی - فعال سیاسی و مذهبی
هادی ادب - عضو جبهه متحد کرد – فعال سیاسی اجتماعی
حسین شاه اویسی - فعال سیاسی
سید بابا شیخ حسینی - مورخ پژوهشگر
نجمالدین جباری - نویسنده – استاد دانشگاه کردستان
طاهر سرحدی - مترجم – استاد دانشگاه کردستان
فردین صادق ایوبی - طراح – نقاش – استاد دانشگاه
مختار زارعی - عضو جبهه متحد کرد – روزنامهنگار
دکتر جلال جلالی زاده - استاد دانشگاه – فعال ملی مذهبی
سید معروف صمدی - استاد دانشگاه
رحیم لقمانی - شاعر – نویسنده
مهندس رضا سهرابی - نویسنده – روزنامه نگار
محمود محمودی - شاعر – روزنامه نگار
اجلال قوامی - روزنامه نگار – فعال حقوق بشر
جلال ملکشاه - شاعر – نویسنده
فاروق بورهکهیی - نویسنده
صدیق بورهکهیی - نویسنده
دکتر هاشم هدایتی - فعال سیاسی
حاصل داسه - نماینده سابق مجلس
سید مسعود حسینی - نماینده سابق مجلس
رحمان بهمنش - نماینده سابق مجلس
عطاالله حواری نسب - نویسنده
عبدالله حواری نسب - فعال اجتماعی
عدنان برزنجی - فعال فرهنگی
حمید قوامی - فیلم ساز
بابا شیخ مدرس - فعال مدنی
فرزاد حاجی میرزایی - نویسنده – استاد دانشگاه
حامد فرازی - فعال سیاسی
دکتر صلاح الدین خدیو - روزنامه نگار_فعال سیاسی
دکتر خالد توکلی - استاد دانشگاه_فعال سیاسی
کلثوم عثمان پور - شاعر- نویسنده
سیمین چایچی - شاعر – نویسنده
اسماعیل مفتی زاده - فعال سیاسی
ابراهیم احمدی نیا - شاعر – پژوهشگر
افشین محمدی - شاعر – نویسنده
جبار دست باز - روزنامه نگار – فعال دانشجویی
محمد قربانیان - کارشناس ارشد جامعه شناسی
محمد شریف علی رمایی - شاعر و محقق
بهرام ولد بیگی - نویسنده
سهیلا محمدی - نویسنده
احمد محمدی - مترجم – نویسنده
علی دلیری - مترجم – نویسنده
امین گردیگلانی - مترجم – نویسنده
صدیق اسلامیان - نویسنده – پژوهشگر
محمد رئوف توکلی - نویسنده
هاشم سلیمی - نویسنده
محمد کمانگر - نویسنده – عضو شورای نویسندگان آوینه
عطاالله قادری - فعال مدنی اجتماعی
دکتر فریدون نوری - نویسنده – روزنامه نگار
کمال امینی - شاعر – روزنامه نگار
محمد موفقی - شاعر – روزنامه نگار
داوود قاسمی - فعال دانشجویی
وفا رحیمی - استاد دانشگاه
آزاد نمکی - فعال سیاسی
فرهاد هادی - فعال مدنی
مهدی زندکریمی - مدرس دانشگاه
ابراهیم هاشمی - کارشناس مردم شناسی
اسماعیل اعظمی - شاعر
شورش سعیدپور - سردبیر سابق رامان
فردین کمانگر - روزنامه نگار
گونتر گراس، نویسنده و هنرمند پرآوازهی آلمانی و دارنده جایزه
نوبل ادبی، باز هم شعری سیاسی و جنجالبرانگیز سروده است. دفاع از یونان و
مردم این کشور بحرانزده، مضمون اصلی این سرودهی ۱۲ بیتی است.
"به هرج و مرج نزدیک، چون نه دمساز با منافع بازار"، این بیت وضعیت یونان
را از نگاه گونتر گراس بازگو میکند. این نویسندهی ۸۴ ساله در تازهترین
سرودهی خود با عنوان "شرم اروپا"، به گلایه از غرب نشسته و انتقاد کرده
است که چرا اروپا سرزمینی را که زمانی زادگاه فرهنگ این قاره بوده، اکنون
رسوای خاص و عام میکند، حقوقش را به غارت میبرد و مردمش را به فقر محکوم
میسازد.
اروپای فراموشکار و حریص
از دید گراس، اروپا همواره از بیماری فراموشی رنج برده است و اکنون نیز سرزمینی را که زمانی "قبلهی آمال" او بوده، به دست فراموشی سپرده است و تنها به پول و منافع مادی و اقتصادی خود میاندیشد. این هنرمند متعهد با تفاهم، با خشم مردم یونان روبرو میشود و خود را "همبستهی" آنان میداند. خواستهای اتحادیهی اروپا که باید برای رفع بحران اقتصادی این کشور برآورده شوند، از نظر گراس، به مثابه خودکشی جمعی مردم این سرزمین است؛ جام زهری که سقراط ناگزیر بود، آن را بنوشد.
در پایان این سروده گراس، کاساندراوار پیشگویی میکند که اروپا نیز بدون روح این قاره (یونان)، افول خواهد کرد. این نویسندهی جنجالبرانگیز برای تبیین و تصویر مواضع سیاسی خود، از اسطورهها و نقش تاریخی شخصیتهای اسطورهای یونان نیز بهره برده است:
«به هرج و مرج نزدیک، چون نه دمساز با منافع بازار/ تو دوری از سرزمینی که گهواره را به تو وام داد...
سرزمینی بیحق که به تأسی از قدرت حقبهجانبان/ باید ببندد کمربند را تنگتر در میان
در طغیان به تو میپوشد آنتیگون سیاه و/ چون تو میهمان بودی، پوشد خلق سرتاسر سیاه...
خدایان سردهند آواز لعن و نفرین به تو همگی/ چون تو تصاحب المپ آنان را در سر میپروری
بیسو، افول خواهد کرد ستارهی تو نیز/بدون سرزمینی که در تو، اروپا، روح دمید.»
گراس و ایران
گراس در فروردین امسال نیز در سرودهی جنجالبرانگیز دیگری با عنوان "آنچه باید گفته شود"، به جانبداری از مردم ایران برخاست و از دولت آلمان خواست، زیردریائی اتمی به اسرائیل نفروشد. او در این سرودهی بلند، دولت اسرائيل را تهدیدی برای "صلح شکنندهی جهان" معرفی کرده است: «... اکنون، پیرانه سر و با آخرین قطرههای باقیماندهی مرکبم مینویسم: اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خواه ناخواه شکننده است، خطرناک است.»
گراس با این حال در این سروده هم خود را "همبستهی" اسرائیل میداند:
«ولی چرا تا کنون سکوت کردهام/ چون فکر میکردم زادهی سرزمینی هستم که لکهای نازودودنی بر دامان دارد
و همین مرا از گفتن حقیقت باز میداشت/و نمیخواستم نام اسرائیل رابرزبان آرم
که خود را همبسته آن میدانم و به آن وفادار خواهم ماند.»
سروده "آنچه باید گفته شود" گراس، تأئید و انتقاد بسیاری از محافل هنری ـ سیاسی آلمان و جهان را برانگیخت. از جمله سفارت اسرائیل در آلمان با انتشار بیانیهای، ضمن اشاره به عنوان شعر گراس نوشت: «آن چه علاوه بر این باید گفت این واقعیت است که اسرائیل تنها کشوری در دنیاست که حق موجودیت آن آشکارا مورد پرسش قرار میگیرد.» بیانیه سفارت اسرائیل تأکید میکند: «ما میخواهیم با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کنیم.»
سخنگوی دولت آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، که از "همبستگان" وفادار اسرائیل است، تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که در آلمان آزادی هنری وجود دارد و «از آن جا که این آزادی برای دولت این کشور نیز معتبر است، بنا براین او اجباری به ابراز نظر دربارهی هر اثر هنری را ندارد».
اروپای فراموشکار و حریص
از دید گراس، اروپا همواره از بیماری فراموشی رنج برده است و اکنون نیز سرزمینی را که زمانی "قبلهی آمال" او بوده، به دست فراموشی سپرده است و تنها به پول و منافع مادی و اقتصادی خود میاندیشد. این هنرمند متعهد با تفاهم، با خشم مردم یونان روبرو میشود و خود را "همبستهی" آنان میداند. خواستهای اتحادیهی اروپا که باید برای رفع بحران اقتصادی این کشور برآورده شوند، از نظر گراس، به مثابه خودکشی جمعی مردم این سرزمین است؛ جام زهری که سقراط ناگزیر بود، آن را بنوشد.
در پایان این سروده گراس، کاساندراوار پیشگویی میکند که اروپا نیز بدون روح این قاره (یونان)، افول خواهد کرد. این نویسندهی جنجالبرانگیز برای تبیین و تصویر مواضع سیاسی خود، از اسطورهها و نقش تاریخی شخصیتهای اسطورهای یونان نیز بهره برده است:
«به هرج و مرج نزدیک، چون نه دمساز با منافع بازار/ تو دوری از سرزمینی که گهواره را به تو وام داد...
سرزمینی بیحق که به تأسی از قدرت حقبهجانبان/ باید ببندد کمربند را تنگتر در میان
در طغیان به تو میپوشد آنتیگون سیاه و/ چون تو میهمان بودی، پوشد خلق سرتاسر سیاه...
خدایان سردهند آواز لعن و نفرین به تو همگی/ چون تو تصاحب المپ آنان را در سر میپروری
بیسو، افول خواهد کرد ستارهی تو نیز/بدون سرزمینی که در تو، اروپا، روح دمید.»
گراس و ایران
گراس در فروردین امسال نیز در سرودهی جنجالبرانگیز دیگری با عنوان "آنچه باید گفته شود"، به جانبداری از مردم ایران برخاست و از دولت آلمان خواست، زیردریائی اتمی به اسرائیل نفروشد. او در این سرودهی بلند، دولت اسرائيل را تهدیدی برای "صلح شکنندهی جهان" معرفی کرده است: «... اکنون، پیرانه سر و با آخرین قطرههای باقیماندهی مرکبم مینویسم: اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خواه ناخواه شکننده است، خطرناک است.»
گراس با این حال در این سروده هم خود را "همبستهی" اسرائیل میداند:
«ولی چرا تا کنون سکوت کردهام/ چون فکر میکردم زادهی سرزمینی هستم که لکهای نازودودنی بر دامان دارد
و همین مرا از گفتن حقیقت باز میداشت/و نمیخواستم نام اسرائیل رابرزبان آرم
که خود را همبسته آن میدانم و به آن وفادار خواهم ماند.»
سروده "آنچه باید گفته شود" گراس، تأئید و انتقاد بسیاری از محافل هنری ـ سیاسی آلمان و جهان را برانگیخت. از جمله سفارت اسرائیل در آلمان با انتشار بیانیهای، ضمن اشاره به عنوان شعر گراس نوشت: «آن چه علاوه بر این باید گفت این واقعیت است که اسرائیل تنها کشوری در دنیاست که حق موجودیت آن آشکارا مورد پرسش قرار میگیرد.» بیانیه سفارت اسرائیل تأکید میکند: «ما میخواهیم با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کنیم.»
سخنگوی دولت آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، که از "همبستگان" وفادار اسرائیل است، تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که در آلمان آزادی هنری وجود دارد و «از آن جا که این آزادی برای دولت این کشور نیز معتبر است، بنا براین او اجباری به ابراز نظر دربارهی هر اثر هنری را ندارد».
به گزارش روزنامهی آلمانی "زوددویچه"، اخیرا برای شماری از
ایرانیان ساکن آلمان ایمیل بسیار ویژهای فرستاده شده که در آن توجه آنان
به موضوع فتوای ارتداد شاهین نجفی، هنرمند ایرانی مقیم آلمان جلب شده است.
روزنامهی آلمانی زوددویچه نوشته است که این ایمیل به ظاهر بیخطر
میتواند برای شاهین نجفی هنرمند ایرانی در تبعید خطر جانی داشته باشد. این
روزنامه پرسیده است که آیا فرستندگان این ایمیل را باید در میان محافل
دیپلماتیک جستجو کرد؟
به نوشتهی این روزنامهی آلمانی، شاهین نجفی که از سال ۲۰۰۵ در تبعید آلمان بسر میبرد، در حال حاضر در جایی در آلمان پنهان شده است. این هنرمند ایرانی که روحانیانی از ایران او را با فتوایی مرتد خواندهاند، بابت زندگی خود بیمناک است.
در ادامهی این گزارش آمده است که این هنرمند ۳۱ ساله حق هم دارد که بیمناک باشد. وی در اوایل ماه مه ترانهی رپی به نام "نقی" منتشر کرد که چند تن از روحانیان بلندپایهی شیعه آن را توهین به مقدسات محسوب کردند. بسیاری از پاسداران دین در این میان در ایران فتوایی صادر کردهاند.
روزنامهی " زوددویچه" میافزاید که محافل معینی در آلمان به این مساله دامن میزنند و این فتوا را پخش میکنند. این روزنامه میپرسد: آیا دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران که کشور خود را در آلمان نمایندگی میکنند نیز در میان این افراد هستند؟
روزنامهی آلمانی در ادامهی گزارش خود خاطر نشان ساخته است که اخیرا برای شماری از ایرانیان مقیم آلمان ایمیل کاملا ویژهای فرستاده شده است که با "بسمالله الرحمن الرحیم" آغاز میشود و در آن توجه مخاطبان نامه به حکم ارتداد شاهین نجفی جلب شده است. در این نوشته از "توهین به مقدسات شیعی" سخن در میان است و هنرمند ایرانی "ملعون" خوانده شده است.
اظهارات یکی از گیرندگان ایمیل
یکی از گیرندگان این ایمیل گفته است که آن را از طرف یکی از کارمندان کنسولگری ایران در مونیخ دریافت کرده است. نام فرستنده در این ایمیل موجود و در اختیار روزنامهی "زوددویچه" است. این ایمیل در روزهای پیش از آن به کرات ارسال شده و از این امر برمیآید که این نامهی الکترونیکی بهطور منظم به آدرس ایرانیان متعددی در آلمان فرستاده شده است. روزنامهی "زوددویچه" میپرسد که آیا این کار توسط همکاران کنسولگری انجام گرفته که از نظر اداری به آدرسها دسترسی داشتهاند؟
به گزارش این روزنامهی آلمانی، سفارت ایران در برلین اعلام کرده که این ایمیل از طرف سفارت و کنسولگریهای ایران در آلمان فرستاده نشده است. این سفارت چنین امری را "اکیدا" تکذیب کرده است. روزنامهی "زوددویچه" میپرسد که ولی آیا ممکن است کارمندان کنسولگری از اطلاعات و ارتباطات خود برای این اقدام استفاده کرده باشند؟
به گزارش روزنامهی آلمانی، سخنگوی سفارت ایران در آلمان گفته است: «ممکن است کسی این امکان را داشته که آدرسها را به دست بیاورد. ولی ممکن است چیز دیگری هم باشد». وی تاکید کرده که چنین کاری رسما صورت نگرفته است و هرگز هم تصمیمی برای "ارسال چنین ایمیلی" وجود نداشته است. به گفتهی این سخنگو، سفیر ایران در آلمان از چنین ظنی برآشفته است و این مساله را تکذیب کرده و گفته که «ما قوانین را رعایت میکنیم».
روزنامهی "زوددویچه" نوشته که مدیر برنامههای شاهین نجفی، وقتی روز پنجشنبه از طریق روزنامهی یادشده از وجود چنین ایمیلهایی مطلع شده یکه خورده است. او گفته است که در روزهای گذشته وضع وخیمتر شده است. در این میان پنج فتوا در ایران در مورد هنرمند ایرانی صادر شده است. وی در حال حاضر در محلی مخفی در آلمان بسر میبرد و تحت محافظت پلیس آلمان است.
موردی برای مراجع قضایی آلمان؟
در گزارش روزنامهی آلمانی آمده است که مراجع قضایی آلمان در یک ارزیابی اولیه و موقت دلیلی برای اقدام در مقابل این ایمیل نمیبینند. از نظر قوانین آلمان محتوای این ایمیل شامل فراخوان به قتل و کشتن نیست که اصل "خدشهدار کردن صلح عمومی" و نقض قوانین جزایی را شامل شود، بلکه جلب توجه به یک فتواست که جنبهی اطلاعرسانی دارد.
روزنامهی آلمانی میافزاید، حتا اگر فراخوان به قتل مستقیما از طرف همکاران کنسولگری صورت میگرفت، آنان مجازات نمیشدند، زیرا از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند. در چنین حالتی دادستانی مونیخ حداکثر میتوانست موضوع را به وزارت خارجهی آلمان در برلین اطلاع دهد و این وزارتخانه هم به سفیر ایران میگفت که دیپلماتهای معینی باید خاک آلمان را ترک کنند.
روزنامهی "زوددویچه" مینویسد که وزارت امور خارجهی آلمان تضمین کرده است که تهدیدات علیه شاهین نجفی را بسیار جدی میگیرد و در هر صورت با سفارت ایران در آلمان در تماس است. یک مناقشهی دیپلماتیک میان دو کشور نامحتمل نیست، زیرا طبق توافقنامهی وین «سفارتخانهی هر کشوری باید از منافع کشور متبوع خود و تبعههای آن در کشور میزبان محافظت کند». از نظر آلمان پخش تهدیدات اما نمیتواند جزو این امور محسوب شود.
به نوشتهی این روزنامهی آلمانی، شاهین نجفی که از سال ۲۰۰۵ در تبعید آلمان بسر میبرد، در حال حاضر در جایی در آلمان پنهان شده است. این هنرمند ایرانی که روحانیانی از ایران او را با فتوایی مرتد خواندهاند، بابت زندگی خود بیمناک است.
در ادامهی این گزارش آمده است که این هنرمند ۳۱ ساله حق هم دارد که بیمناک باشد. وی در اوایل ماه مه ترانهی رپی به نام "نقی" منتشر کرد که چند تن از روحانیان بلندپایهی شیعه آن را توهین به مقدسات محسوب کردند. بسیاری از پاسداران دین در این میان در ایران فتوایی صادر کردهاند.
روزنامهی " زوددویچه" میافزاید که محافل معینی در آلمان به این مساله دامن میزنند و این فتوا را پخش میکنند. این روزنامه میپرسد: آیا دیپلماتهای جمهوری اسلامی ایران که کشور خود را در آلمان نمایندگی میکنند نیز در میان این افراد هستند؟
روزنامهی آلمانی در ادامهی گزارش خود خاطر نشان ساخته است که اخیرا برای شماری از ایرانیان مقیم آلمان ایمیل کاملا ویژهای فرستاده شده است که با "بسمالله الرحمن الرحیم" آغاز میشود و در آن توجه مخاطبان نامه به حکم ارتداد شاهین نجفی جلب شده است. در این نوشته از "توهین به مقدسات شیعی" سخن در میان است و هنرمند ایرانی "ملعون" خوانده شده است.
اظهارات یکی از گیرندگان ایمیل
یکی از گیرندگان این ایمیل گفته است که آن را از طرف یکی از کارمندان کنسولگری ایران در مونیخ دریافت کرده است. نام فرستنده در این ایمیل موجود و در اختیار روزنامهی "زوددویچه" است. این ایمیل در روزهای پیش از آن به کرات ارسال شده و از این امر برمیآید که این نامهی الکترونیکی بهطور منظم به آدرس ایرانیان متعددی در آلمان فرستاده شده است. روزنامهی "زوددویچه" میپرسد که آیا این کار توسط همکاران کنسولگری انجام گرفته که از نظر اداری به آدرسها دسترسی داشتهاند؟
به گزارش این روزنامهی آلمانی، سفارت ایران در برلین اعلام کرده که این ایمیل از طرف سفارت و کنسولگریهای ایران در آلمان فرستاده نشده است. این سفارت چنین امری را "اکیدا" تکذیب کرده است. روزنامهی "زوددویچه" میپرسد که ولی آیا ممکن است کارمندان کنسولگری از اطلاعات و ارتباطات خود برای این اقدام استفاده کرده باشند؟
به گزارش روزنامهی آلمانی، سخنگوی سفارت ایران در آلمان گفته است: «ممکن است کسی این امکان را داشته که آدرسها را به دست بیاورد. ولی ممکن است چیز دیگری هم باشد». وی تاکید کرده که چنین کاری رسما صورت نگرفته است و هرگز هم تصمیمی برای "ارسال چنین ایمیلی" وجود نداشته است. به گفتهی این سخنگو، سفیر ایران در آلمان از چنین ظنی برآشفته است و این مساله را تکذیب کرده و گفته که «ما قوانین را رعایت میکنیم».
روزنامهی "زوددویچه" نوشته که مدیر برنامههای شاهین نجفی، وقتی روز پنجشنبه از طریق روزنامهی یادشده از وجود چنین ایمیلهایی مطلع شده یکه خورده است. او گفته است که در روزهای گذشته وضع وخیمتر شده است. در این میان پنج فتوا در ایران در مورد هنرمند ایرانی صادر شده است. وی در حال حاضر در محلی مخفی در آلمان بسر میبرد و تحت محافظت پلیس آلمان است.
موردی برای مراجع قضایی آلمان؟
در گزارش روزنامهی آلمانی آمده است که مراجع قضایی آلمان در یک ارزیابی اولیه و موقت دلیلی برای اقدام در مقابل این ایمیل نمیبینند. از نظر قوانین آلمان محتوای این ایمیل شامل فراخوان به قتل و کشتن نیست که اصل "خدشهدار کردن صلح عمومی" و نقض قوانین جزایی را شامل شود، بلکه جلب توجه به یک فتواست که جنبهی اطلاعرسانی دارد.
روزنامهی آلمانی میافزاید، حتا اگر فراخوان به قتل مستقیما از طرف همکاران کنسولگری صورت میگرفت، آنان مجازات نمیشدند، زیرا از مصونیت دیپلماتیک برخوردارند. در چنین حالتی دادستانی مونیخ حداکثر میتوانست موضوع را به وزارت خارجهی آلمان در برلین اطلاع دهد و این وزارتخانه هم به سفیر ایران میگفت که دیپلماتهای معینی باید خاک آلمان را ترک کنند.
روزنامهی "زوددویچه" مینویسد که وزارت امور خارجهی آلمان تضمین کرده است که تهدیدات علیه شاهین نجفی را بسیار جدی میگیرد و در هر صورت با سفارت ایران در آلمان در تماس است. یک مناقشهی دیپلماتیک میان دو کشور نامحتمل نیست، زیرا طبق توافقنامهی وین «سفارتخانهی هر کشوری باید از منافع کشور متبوع خود و تبعههای آن در کشور میزبان محافظت کند». از نظر آلمان پخش تهدیدات اما نمیتواند جزو این امور محسوب شود.
حسین شریعتمداری، نماینده آیتالله خامنهای در روزنامه کیهان
خواستار توقف مذاکرات اتمی با گروه ۱+۵ شد. پیشتر مهدی محمدی سخنگوی تیم
مذاکرهکننده نیز از عدم تاکید غرب بر حق غنیسازی در خاک ایران سخن گفته
بود.
حسین شریعتمداری نماینده آیتالله خامنهای در روزنامه کیهان با نوشتن
یادداشتی در شماره روز شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱ این روزنامه، خواستار توقف
مذاکرات ایران با کشورهای غربی درباره مناقشه اتمی این کشور شد.
در این یادداشت با عنوان "چاره كار، توقف مذاكرات" ادامه مذاکرات اتمی ایران با گروه ۱ + ۵ "بازی در زمين دشمن" خوانده شده و آمده است: «تاسفآور و نشانه پررویی آنكه ۱ + ۵ توقف توليد اورانيوم ۲۰ درصدی را گامی از سوی ايران در راستای اعتمادسازی میدانند كه نيازی به گام متقابل ندارد!»
مدیر مسئول روزنامه کیهان معتقد است "گروه ۱ + ۵ مذاكره را فقط برای مذاكره میخواهد" و در ادامه تحلیل خود نوشته است: «از هم اكنون میتوان حدس زد كه مذاكرات مسكو نیز، دستاوردی بهدنبال نخواهد داشت و اگر قرار باشد مذاكرات در اين بستر صورت پذيرد - كه شواهد اينگونه نشان میدهند - حضور ایران در مذاكرات مسكو، تامين نياز دشمن به مذاكره است و بهتر آن كه در مذاكرات بعدی، چه مسكو و چه هر نقطه ديگر، شركت نكند.»
قدرتهای جهانی در مذاکرات بغداد بر ضرورت توقف غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم از سوی ایران متمرکز شدند و در مقابل٬ پیشنهاد مشوقهایی نظیر تامین ایزوتوپهای پزشکی مورد نیاز ایران و نیز لوازم یدکی و قطعات مورد نیاز هواپیماهای غیرنظامی ایران را مطرح کردند؛ لوازمی که سالها است بهخاطر تحریمها از کانالهای رسمی در اختیار ایران قرار نمیگیرد.
به نظر میرسد گروه ایرانی این پیشنهاد را نپذیرفته است٬ زیرا آنگونه که مهدی محمدی٬ سرمقالهنویس روزنامه کیهان و سخنگوی تیم مذاکرهکننده ایران پس از پایان نشست بغداد گفت: «آنطور که باید بر حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران تاکید نشده است».
گرچه جزییات مذاکرات اتمی اخیر در بغداد هنوز فاش نشده است، اما در اظهارات طرفهای مذاکرهکننده بارها به اختلاف بر سر متوقف کردن غنیسازی اورانیوم بطور کلی و غنیسازی ۲۰ درصدی بهطور ویژه اشاره شده است.
یک روز پیش از این، احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران نیز "توقف غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم" را حرف گروه مقابل در مذاکرات بغداد عنوان کرده و گفته بود: «ایران از این حق خود عقبنشینی نمی كند.»
احمد خاتمی در مطاسم نماز جمعه تهران ادامه داده بود: «غرب مدام می گوید اعتماد سازی كنید، ما میگوییم شما بارها آمدید مراكز هستهای ایران را بازدید كردید و نتوانستید كمترین نشانهای پیدا كنید، مقام معظم رهبری هم كه گفتند ما در پی ساختن بمب اتم نیستیم، دیگر چه می خواهید؟! این شمایید كه باید اعتمادسازی كنید».
نشانههای غنیسازی ۲۷ درصدی
همزمان با این تحلیل افرادی نزدیک به آیتالله خامنهای همچون حسین شریعتمداری و احمد خاتمی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک روز پس از پایان نشست اتمی بغداد، روز جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱ در گزارشی تازه اعلام کرد بازرسان این آژانس در تاسیسات غنیسازی فردو نشانههایی از تولید اورانیوم غنیشده تا میزان ۲۷ درصد یافتهاند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش اخیر خود، تصریح کرده است که ایران از سقف غنیسازی که خود آن را رسما اعلام کرده، گذشته است.
مقامات جمهوری اسلامی در توضیحی به آژانس اتمی گفتهاند که "دلایل فنی در روند تولید" میتواند سبب تولید ذراتی بیش از میزان ۲۰ درصد شده باشد. به گفته مسولان ایرانی نبود کنترل کامل بر روند غنیسازی میتواند دلیل این افزایش باشد.
آژانس اتمی در گزارش جدید خود بار دیگر خواستار بازید از تاسیسات پارچین شده است. به گفته سازمانهای اطلاعاتی غرب در مرکز پارچین "قطعاتی مربوط به کلاهک هستهای" مورد آزمایش قرار گرفتهاند.
با این حال علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش اخیر آژانس را "سند تاریخی دیگری برای اثبات حقانیت و صلحآمیز بودن فعالیتهای هسته ای ایران و بی اساس بودن ادعاها در خصوص ابعاد غیر صلح آمیز" خواند.
آقای سلطانیه ادامه داده بود: «برجستهسازی و سیاسی کردن یک موضوع فنی، نشان دهنده تلاش برخی برای مخدوش کردن فضای همکاری سازنده ایران و آژانس است.»
به نظر میرسد واکنش جناحهای داخل حکومت ایران نسبت به پایان مذاکرات بغداد و ادامه مذاکرات در مسکو متفاوت است.
پس از پایان مذاکرات اتمی بغداد در روز پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱، به نظر میرسید قدرتهای جهانی با پیشنهاد ایران مبنی بر «حذف گامبهگام تحریمها» موافقت نکردهاند.
پس از پایان نشست بغداد سعید جلیلی، سرپرست هیات ایرانی در مذاکرات اتمی، در کنفرانس خبری اعلام کرد که «نتیجه این دیدارها این بود که ما با دیدگاههای یکدیگر آشناتر شدیم».
دور بعدی گفتوگوهای ایران و گروه ۱ + ۵، ۱۸ و ۱۹ ژوئن (۲۹ و ۳۰ خرداد) در پایتخت روسیه برگزار خواهد شد.
در این یادداشت با عنوان "چاره كار، توقف مذاكرات" ادامه مذاکرات اتمی ایران با گروه ۱ + ۵ "بازی در زمين دشمن" خوانده شده و آمده است: «تاسفآور و نشانه پررویی آنكه ۱ + ۵ توقف توليد اورانيوم ۲۰ درصدی را گامی از سوی ايران در راستای اعتمادسازی میدانند كه نيازی به گام متقابل ندارد!»
مدیر مسئول روزنامه کیهان معتقد است "گروه ۱ + ۵ مذاكره را فقط برای مذاكره میخواهد" و در ادامه تحلیل خود نوشته است: «از هم اكنون میتوان حدس زد كه مذاكرات مسكو نیز، دستاوردی بهدنبال نخواهد داشت و اگر قرار باشد مذاكرات در اين بستر صورت پذيرد - كه شواهد اينگونه نشان میدهند - حضور ایران در مذاكرات مسكو، تامين نياز دشمن به مذاكره است و بهتر آن كه در مذاكرات بعدی، چه مسكو و چه هر نقطه ديگر، شركت نكند.»
قدرتهای جهانی در مذاکرات بغداد بر ضرورت توقف غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم از سوی ایران متمرکز شدند و در مقابل٬ پیشنهاد مشوقهایی نظیر تامین ایزوتوپهای پزشکی مورد نیاز ایران و نیز لوازم یدکی و قطعات مورد نیاز هواپیماهای غیرنظامی ایران را مطرح کردند؛ لوازمی که سالها است بهخاطر تحریمها از کانالهای رسمی در اختیار ایران قرار نمیگیرد.
به نظر میرسد گروه ایرانی این پیشنهاد را نپذیرفته است٬ زیرا آنگونه که مهدی محمدی٬ سرمقالهنویس روزنامه کیهان و سخنگوی تیم مذاکرهکننده ایران پس از پایان نشست بغداد گفت: «آنطور که باید بر حق غنیسازی اورانیوم در خاک ایران تاکید نشده است».
گرچه جزییات مذاکرات اتمی اخیر در بغداد هنوز فاش نشده است، اما در اظهارات طرفهای مذاکرهکننده بارها به اختلاف بر سر متوقف کردن غنیسازی اورانیوم بطور کلی و غنیسازی ۲۰ درصدی بهطور ویژه اشاره شده است.
یک روز پیش از این، احمد خاتمی خطیب نماز جمعه تهران نیز "توقف غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم" را حرف گروه مقابل در مذاکرات بغداد عنوان کرده و گفته بود: «ایران از این حق خود عقبنشینی نمی كند.»
احمد خاتمی در مطاسم نماز جمعه تهران ادامه داده بود: «غرب مدام می گوید اعتماد سازی كنید، ما میگوییم شما بارها آمدید مراكز هستهای ایران را بازدید كردید و نتوانستید كمترین نشانهای پیدا كنید، مقام معظم رهبری هم كه گفتند ما در پی ساختن بمب اتم نیستیم، دیگر چه می خواهید؟! این شمایید كه باید اعتمادسازی كنید».
نشانههای غنیسازی ۲۷ درصدی
همزمان با این تحلیل افرادی نزدیک به آیتالله خامنهای همچون حسین شریعتمداری و احمد خاتمی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی یک روز پس از پایان نشست اتمی بغداد، روز جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱ در گزارشی تازه اعلام کرد بازرسان این آژانس در تاسیسات غنیسازی فردو نشانههایی از تولید اورانیوم غنیشده تا میزان ۲۷ درصد یافتهاند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش اخیر خود، تصریح کرده است که ایران از سقف غنیسازی که خود آن را رسما اعلام کرده، گذشته است.
مقامات جمهوری اسلامی در توضیحی به آژانس اتمی گفتهاند که "دلایل فنی در روند تولید" میتواند سبب تولید ذراتی بیش از میزان ۲۰ درصد شده باشد. به گفته مسولان ایرانی نبود کنترل کامل بر روند غنیسازی میتواند دلیل این افزایش باشد.
آژانس اتمی در گزارش جدید خود بار دیگر خواستار بازید از تاسیسات پارچین شده است. به گفته سازمانهای اطلاعاتی غرب در مرکز پارچین "قطعاتی مربوط به کلاهک هستهای" مورد آزمایش قرار گرفتهاند.
با این حال علی اصغر سلطانیه نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش اخیر آژانس را "سند تاریخی دیگری برای اثبات حقانیت و صلحآمیز بودن فعالیتهای هسته ای ایران و بی اساس بودن ادعاها در خصوص ابعاد غیر صلح آمیز" خواند.
آقای سلطانیه ادامه داده بود: «برجستهسازی و سیاسی کردن یک موضوع فنی، نشان دهنده تلاش برخی برای مخدوش کردن فضای همکاری سازنده ایران و آژانس است.»
به نظر میرسد واکنش جناحهای داخل حکومت ایران نسبت به پایان مذاکرات بغداد و ادامه مذاکرات در مسکو متفاوت است.
پس از پایان مذاکرات اتمی بغداد در روز پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱، به نظر میرسید قدرتهای جهانی با پیشنهاد ایران مبنی بر «حذف گامبهگام تحریمها» موافقت نکردهاند.
پس از پایان نشست بغداد سعید جلیلی، سرپرست هیات ایرانی در مذاکرات اتمی، در کنفرانس خبری اعلام کرد که «نتیجه این دیدارها این بود که ما با دیدگاههای یکدیگر آشناتر شدیم».
دور بعدی گفتوگوهای ایران و گروه ۱ + ۵، ۱۸ و ۱۹ ژوئن (۲۹ و ۳۰ خرداد) در پایتخت روسیه برگزار خواهد شد.
در «بزرگترین پروژه عمرانی» ایران، سپاه جای چین را گرفت
ساخت سد و نیروگاه بختیاری در استان لرستان که از آن به عنوان «بزرگترین
پروژه عمرانی» ایران یاد میشود از یک شرکت چینی گرفته و به قرارگاه
خاتمالانبیای سپاه پاسداران سپرده شده است. مسئولیت تامین اعتبار این
پروژه را هم همین قرارگاه بر عهده گرفته است.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در گزارش خود که روز شنبه، ششم خردادماه، منتشر شده «نامهنگاری پرویز فتاح، وزیر سابق نیرو» با محمود احمدینژاد و «درخواست واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتمالانبیا» را در این تصمیم مهم دانسته است.
این قرارداد نیز در حالی به سپاه پاسداران ایران رسیده است که قرارگاه خاتمالانبیا در سالهای گذشته طرحهای عمرانی گستردهای را در کشور بر عهده گرفته است.
از قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پاسداران به عنوان بزرگترین پیمانکار طرحهای عمرانی در ایران نام برده میشود.
قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا که از زیر مجموعههای سپاه پاسداران است بهویژه از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد فعالیتهای خود را در حوزههای مختلف گسترش داده و توانسته پروژههای بسیاری را در حوزه نفت و گاز و راهسازی با کمک دولت در دست بگیرد.
طبق گزارش خبرگزاری ایسنا، قرارگاه خاتم وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی علاوه بر آن که مسئولیت ساخت این سد و نیروگاه در استان لرستان را بر عهده گرفته، «مسئولیت تامین اعتبار برای این پروژه» را هم عهدهدار شده است.
پیشتر در روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ که قرارداد ساخت سد و نیروگاه بختیاری بین ایران و چین به امضا رسید اعتبار لازم برای اجرای این پروژه «نزدیک به دو میلیارد دلار» برآورد شده بود.
در همین حال خبرگزاری ایسنا دلیل حذف شرکت چینی از این پروژه پس از «بیش از ۱۵ ماه» را عدم موافقت بانک مرکزی ایران با پیشنهاد این شرکت عنوان کرده است.
این نخستین بار نیست که یک شرکت چینی از پروژهای در ایران حذف میشود.
یک ماه پیش، ششم اردیبهشتماه، نیز اعلام شد که شرکت چینی سیانپیسی پس از «۳۲ ماه تاخیر» در توسعه فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی از قرارداد خود کنار کشیده و قرار است پیمان کاران ایرانی جای آن را بگیرند.
قرارگاه خاتمالانبیا هماینک بزرگترین طرف قرارداد پروژههای دولتی است و ظرف چهار سال اخیر تعداد ۱۵۰۰ مورد از مهمترین پروژههای دولتی را در اختیار خود گرفته است.
سد بختیاری که با ۳۱۵ متر ارتفاع از آن به عنوان «بلندترین سد بتونی دوقوسی جهان» یاد می شود قرار است در مرز دو استان لرستان و خوزستان ساخته شود.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، در گزارش خود که روز شنبه، ششم خردادماه، منتشر شده «نامهنگاری پرویز فتاح، وزیر سابق نیرو» با محمود احمدینژاد و «درخواست واگذاری این پروژه به قرارگاه خاتمالانبیا» را در این تصمیم مهم دانسته است.
این قرارداد نیز در حالی به سپاه پاسداران ایران رسیده است که قرارگاه خاتمالانبیا در سالهای گذشته طرحهای عمرانی گستردهای را در کشور بر عهده گرفته است.
از قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پاسداران به عنوان بزرگترین پیمانکار طرحهای عمرانی در ایران نام برده میشود.
قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا که از زیر مجموعههای سپاه پاسداران است بهویژه از زمان روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد فعالیتهای خود را در حوزههای مختلف گسترش داده و توانسته پروژههای بسیاری را در حوزه نفت و گاز و راهسازی با کمک دولت در دست بگیرد.
طبق گزارش خبرگزاری ایسنا، قرارگاه خاتم وابسته به سپاه پاسداران جمهوری اسلامی علاوه بر آن که مسئولیت ساخت این سد و نیروگاه در استان لرستان را بر عهده گرفته، «مسئولیت تامین اعتبار برای این پروژه» را هم عهدهدار شده است.
پیشتر در روزهای پایانی سال ۱۳۸۹ که قرارداد ساخت سد و نیروگاه بختیاری بین ایران و چین به امضا رسید اعتبار لازم برای اجرای این پروژه «نزدیک به دو میلیارد دلار» برآورد شده بود.
در همین حال خبرگزاری ایسنا دلیل حذف شرکت چینی از این پروژه پس از «بیش از ۱۵ ماه» را عدم موافقت بانک مرکزی ایران با پیشنهاد این شرکت عنوان کرده است.
این نخستین بار نیست که یک شرکت چینی از پروژهای در ایران حذف میشود.
یک ماه پیش، ششم اردیبهشتماه، نیز اعلام شد که شرکت چینی سیانپیسی پس از «۳۲ ماه تاخیر» در توسعه فاز ۱۱ میدان گازی پارس جنوبی از قرارداد خود کنار کشیده و قرار است پیمان کاران ایرانی جای آن را بگیرند.
قرارگاه خاتمالانبیا هماینک بزرگترین طرف قرارداد پروژههای دولتی است و ظرف چهار سال اخیر تعداد ۱۵۰۰ مورد از مهمترین پروژههای دولتی را در اختیار خود گرفته است.
سد بختیاری که با ۳۱۵ متر ارتفاع از آن به عنوان «بلندترین سد بتونی دوقوسی جهان» یاد می شود قرار است در مرز دو استان لرستان و خوزستان ساخته شود.
سلطانیه: گزارش آژانس، سندی بر صلحآمیز بودن فعالیتهای ایران
در حالی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش خود از کشف نشانههایی
از تولید اورانیوم ۲۷ درصدی در سایت فردو خبر داده، نماینده ایران در این
آژانس میگوید گزارش تازه آژانس نشان از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای
ایران دارد.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، علیاصغر سلطانیه، روز جمعه، ۵ خردادماه، و لحظاتی پس از انتشار گزارش آژانس در مورد فعالیتهای هستهای ایران، گفت: «گزارش جدید آمانو (مدیرکل آژانس) سندی دیگر از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای و موفقیتهای کشورمان در زمینه تکنولوژی هستهای به خصوص غنیسازی و همکاری کامل با آژانس است.»
وی افزود که گزارش آژانس که به گفته وی پس از بازرسی از «۱۶ مرکز هستهای و ۱۰ مرکز جانبی آن» نوشته شده به منزله «نظارت کامل آژانس بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای» ایران است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز جمعه اعلام کرد که بازرسان این آژانس در تأسیسات غنیسازی فردو نشانههایی از تولید اورانیوم غنیشده تا میزان ۲۷ درصد یافتهاند، اگرچه شماری از تحلیلگران میگویند پیدا شدن اورانیوم ۲۷ درصدی در فردو ضرورتا به این معنا نیست که ایران مخفیانه میزان غنیسازی را بالا برده است.
آژانس از ایران درخواست کرده است تا در این مورد توضیح دهد.
خبرگزاری فرانسه میگوید که ایران در خصوص اورانیوم ۲۷ درصدی گفته است که ممکن است سانتریفوژهای فردو در آغاز کار درست تنظیم نشده باشند و اورانیوم را بیشتر غنی کرده باشند.
علیاصغر سلطانیه روز جمعه در واکنش به گزارش آژانس، اشارهای به اورانیوم با غنای ۲۷ درصدی نکرد و تنها گفت: «تاکنون شش هزار و ۱۹۷ کیلو اورانیوم با غنای تا پنج درصد و نیز ۱۴۵.۶ کیلو اورانیوم تا غنای ۲۰ درصد، زیر نظارت آژانس تولید شده (است).»
ایران در تاسیسات زیرزمینی فردو زیر نظر آژانس غنیسازی ۲۰ درصدی انجام میدهد و میزان ۲۷ درصدی که آژانس و دیپلماتها از آن سخن گفتهاند هنوز با اورانیوم ۹۰ درصدی برای ساخت بمب فاصله زیادی دارد.
گزارش آژانس در حالی منتشر شده است که یک روز پیش از آن مذاکرات هستهای در بغداد به پایان رسید. در این مذاکرات طرفین گفتو گو بسته پیشنهادی خود را در اختیار طرف مقابل قرار دادند و بر سر برگزاری دور دیگری از مذاکرات به توافق رسیدند.
بر این اساس، قرار است دور بعدی مذاكرات ۲۹ و ۳۰ خرداد ماه در مسکو برگزار شود.
به گزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، علیاصغر سلطانیه، روز جمعه، ۵ خردادماه، و لحظاتی پس از انتشار گزارش آژانس در مورد فعالیتهای هستهای ایران، گفت: «گزارش جدید آمانو (مدیرکل آژانس) سندی دیگر از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای و موفقیتهای کشورمان در زمینه تکنولوژی هستهای به خصوص غنیسازی و همکاری کامل با آژانس است.»
وی افزود که گزارش آژانس که به گفته وی پس از بازرسی از «۱۶ مرکز هستهای و ۱۰ مرکز جانبی آن» نوشته شده به منزله «نظارت کامل آژانس بر فعالیتهای صلحآمیز هستهای» ایران است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز جمعه اعلام کرد که بازرسان این آژانس در تأسیسات غنیسازی فردو نشانههایی از تولید اورانیوم غنیشده تا میزان ۲۷ درصد یافتهاند، اگرچه شماری از تحلیلگران میگویند پیدا شدن اورانیوم ۲۷ درصدی در فردو ضرورتا به این معنا نیست که ایران مخفیانه میزان غنیسازی را بالا برده است.
آژانس از ایران درخواست کرده است تا در این مورد توضیح دهد.
خبرگزاری فرانسه میگوید که ایران در خصوص اورانیوم ۲۷ درصدی گفته است که ممکن است سانتریفوژهای فردو در آغاز کار درست تنظیم نشده باشند و اورانیوم را بیشتر غنی کرده باشند.
علیاصغر سلطانیه روز جمعه در واکنش به گزارش آژانس، اشارهای به اورانیوم با غنای ۲۷ درصدی نکرد و تنها گفت: «تاکنون شش هزار و ۱۹۷ کیلو اورانیوم با غنای تا پنج درصد و نیز ۱۴۵.۶ کیلو اورانیوم تا غنای ۲۰ درصد، زیر نظارت آژانس تولید شده (است).»
ایران در تاسیسات زیرزمینی فردو زیر نظر آژانس غنیسازی ۲۰ درصدی انجام میدهد و میزان ۲۷ درصدی که آژانس و دیپلماتها از آن سخن گفتهاند هنوز با اورانیوم ۹۰ درصدی برای ساخت بمب فاصله زیادی دارد.
گزارش آژانس در حالی منتشر شده است که یک روز پیش از آن مذاکرات هستهای در بغداد به پایان رسید. در این مذاکرات طرفین گفتو گو بسته پیشنهادی خود را در اختیار طرف مقابل قرار دادند و بر سر برگزاری دور دیگری از مذاکرات به توافق رسیدند.
بر این اساس، قرار است دور بعدی مذاكرات ۲۹ و ۳۰ خرداد ماه در مسکو برگزار شود.
خزاعی: در صورت حمله اسرائیل اقدامات دفاعی در پیش میگیریم
به دنبال اظهارات وزیر دفاع اسرائیل درباره مطرح بودن گزینه نظامی علیه
ایران، نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل در نامهای به شورای امنیت ضمن
محکوم کردن این سخنان، هشدار داد که در صورت حمله، ایران نیز اقدامات
دفاعی در پیش خواهد گرفت.
به گزارش روز شنبه، ۶ خرداد، خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، محمد خزاعی در نامهای به رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل تهدید به حمله علیه تأسیسات هستهای ایران را «نقض آشکار اصول اساسی منشور ملل متحد و اصول اساسی قوانین بینالمللی» و اقدامی علیه «صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی» دانست.
وی با تأکید بر این که «ایران هیچگاه آغازگر جنگ و حمله علیه هیچ ملتی نبوده و نخواهد بود» هشدار داد: «اما در عین حال ایران، بر اساس حق ذاتی خود و بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد، در اقدام برای دفاع از خود و پاسخ به هرگونه حمله علیه ملت ایران و اتخاذ اقدامات دفاعی متناسب برای دفاع از خود لحظهای تردید نخواهد کرد.»
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، حدود یک ماه پیش در گفتوگو با رادیوی ارتش اسرائیل گفته بود که توافق اولیه ایران مبنی بر گشودن تأسیسات هستهایاش برای بازرسیهای سازمان ملل، احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه ایران را منتفی نمیکند.
وی با تأکید بر این که ایران از طریق مذاکرات برای خود زمان میخرد افزوده بود: «ایران هستهای غیرقابل تحمل است، بنابراین هیچ گزینهای نباید از روی میز برداشته شود.»
اسرائیل فعالیت هستهای ایران را تهدیدی برای تمامیت ارضی خود میداند و بارها تأکید کرده است که در صورت شکست دیپلماسی در حل این مناقشه به گزینه نظامی به عنوان یک راه حل خواهد اندیشید.
در حال حاضر مذاکرات هستهای با ایران در جریان است و ۵+۱ در تلاش است تا در ازای ارائه تسهیلاتی به ایران، تهران را مجاب کند تا غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم را متوقف کند.
این در حالی است که اسرائیل که گفته میشود تنها کشور دارای زرادخانه هستهای در خاورمیانه است، خواستار توقف تمامی فعالیتهای غنیسازی جمهوری اسلامی، خروج تقریبا تمامی اورانیوم غنیسازی شده از ایران و موافقت تهران با نظارت بیشتر آژانس بر فعالیتهای هستهایاش است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی میگوید فعالیتهای هستهایاش تماما صلحآمیز است و دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای را «حق مسلم» خود میداند.
به گزارش روز شنبه، ۶ خرداد، خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، محمد خزاعی در نامهای به رئیس دورهای شورای امنیت سازمان ملل تهدید به حمله علیه تأسیسات هستهای ایران را «نقض آشکار اصول اساسی منشور ملل متحد و اصول اساسی قوانین بینالمللی» و اقدامی علیه «صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی» دانست.
وی با تأکید بر این که «ایران هیچگاه آغازگر جنگ و حمله علیه هیچ ملتی نبوده و نخواهد بود» هشدار داد: «اما در عین حال ایران، بر اساس حق ذاتی خود و بر اساس ماده ۵۱ منشور ملل متحد، در اقدام برای دفاع از خود و پاسخ به هرگونه حمله علیه ملت ایران و اتخاذ اقدامات دفاعی متناسب برای دفاع از خود لحظهای تردید نخواهد کرد.»
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، حدود یک ماه پیش در گفتوگو با رادیوی ارتش اسرائیل گفته بود که توافق اولیه ایران مبنی بر گشودن تأسیسات هستهایاش برای بازرسیهای سازمان ملل، احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه ایران را منتفی نمیکند.
وی با تأکید بر این که ایران از طریق مذاکرات برای خود زمان میخرد افزوده بود: «ایران هستهای غیرقابل تحمل است، بنابراین هیچ گزینهای نباید از روی میز برداشته شود.»
اسرائیل فعالیت هستهای ایران را تهدیدی برای تمامیت ارضی خود میداند و بارها تأکید کرده است که در صورت شکست دیپلماسی در حل این مناقشه به گزینه نظامی به عنوان یک راه حل خواهد اندیشید.
در حال حاضر مذاکرات هستهای با ایران در جریان است و ۵+۱ در تلاش است تا در ازای ارائه تسهیلاتی به ایران، تهران را مجاب کند تا غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم را متوقف کند.
این در حالی است که اسرائیل که گفته میشود تنها کشور دارای زرادخانه هستهای در خاورمیانه است، خواستار توقف تمامی فعالیتهای غنیسازی جمهوری اسلامی، خروج تقریبا تمامی اورانیوم غنیسازی شده از ایران و موافقت تهران با نظارت بیشتر آژانس بر فعالیتهای هستهایاش است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی میگوید فعالیتهای هستهایاش تماما صلحآمیز است و دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای را «حق مسلم» خود میداند.
دیپلمات ناشناس ایرانی: «شکست کامل» مذاکرات بغداد
سرانجام پس از دو روز مذاکرات فشرده که گاه حس و حال میدان نبرد را نیز
به خود گرفت، ایران و شش کشور قدرتمند جهان حداقل پیشرفت حاصل را مغتنم
شمردند و هر دو طرف از «زمینهای مشترک» سخن گفتند، از همه مهمتر ایران
راضی شد درباره برنامه غنیسازی ۲۰ درصدی اورانیوم سر میز مذاکره بنشیند.
این همه، پایه و اساس دور بعدی گفتوگوها در مسکو خواهد بود. اما دو طرف
راجع به دستاوردهای بغداد چه میگویند؟
به نوشته روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور»، به رغم تلاش طرفین برای مثبت جلوه دادن روند مذاکرات در بیانیههای رسمیشان، گفتوگوهای بغداد تنها به عمیقتر شدن شکاف میان انتظارات طرفین انجامیده است.
برنامه هستهای ایران: ۵ سایت کلیدی
بنبست در مذاکرات میان گروه ۱+۵ و ایران میتواند به آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه منجر شود: اسرائیل تهدید کرده که در صورت عدم حصول نتیجه و اثبات محدود ماندن برنامه هستهای ایران به مقاصد غیرنظامی، علیه تأسیسات هستهای ایران به اقدام نظامی متوسل خواهد شد.
در این میان یک دیپلمات ایرانی که به شرط ناشناس ماندن حاضر به مصاحبه با روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» شده درباره دور اخیر گفتوگوهای بغداد میگوید: «فکر میکنم از جهت محتوا، این دور شکستی کامل بود.»
این دیپلمات با اشاره به یکی از جلسات نهایی میافزاید: «هرچه بیشتر صحبت کنند، اوضاع بدتر میشود»، و تصریح میکند: «جو جلسات مثل آب و هوای بغداد بود»، کنایهای از توفان شنی که روز پیش پایتخت عراق را در بر گرفت و باعث بسته شدن فرودگاه این شهر شد.
خواستههای غرب از خطوط قرمز ایران فراتر رفتهاند
پشت صحنه، دیپلماتهای هر دو طرف میگویند که خواستههای اولیه گروه ۱+۵ آنچنان فراتر از خطوط قرمز ایران بوده، که ایران با علم به احتمال ضعیف پذیرفته شدن خواستههایش، تأکید زیادی بر اولویت نخست خود مبنی بر توقف تحریمهای فلجکننده نکرد.
خواستههای مورد نظر کشورهای ۱+۵ توقف کامل غنیسازی اورانیوم (به تمامی درجات) و بستن سایت غنیسازی زیرزمینی ایران در فردو که تحت بازرسی سازمان ملل قرار دارد شامل میشود.
تفاوتها آنچنان شدید بود که مذاکرهکنندگان بیشتر وقت خود را در روز دوم به نگارش متن بیانیهای پرداختند که مورد پسند طرف ایرانی باشد.
کاترین اشتون، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، که رهبری گروه مذاکرهکننده ۱+۵، شامل ایالات متحده، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان، را بر عهده داشت در بیانیه خود این دور گفتوگوها را «بسیار سخت» توصیف کرد و در عین حال اذعان داشت که «اختلافات چشمگیر کماکان پابرجاست».
سعید جلیلی، رئیس گروه مذاکرهکننده و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، نیز در کنفرانس مطبوعاتی خود اعلام کرد که «مذاکرات فشرده و طولانی بود» و در نهایت «ناتمام باقی ماند».
پس از پایان جلسات، سعید جلیلی در مصاحبهای با روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» گفت که ایران در برابر فشار یا تحریم سر خم نخواهد کرد.
در مقابل، یک مقام رسمی ارشد آمریکایی میگوید که تحریمها – شامل اقداماتی شدیدتر مانند تحریم نفتی ایران توسط اروپا که از اول ماه ژوئیه اجرایی میشود – در مذاکرات میان ایران و کشورهای ۱+۵ نقش کلیدی دارد چون باعث «تقویت توان» این گروه میشود. این مقام آمریکایی تصریح میکند که امکان تشدید بیشتر تحریمها وجود دارد، و این که «حداکثر فشار هنوز در ایران احساس نمیشود».
ایرانیها: بسته پیشنهادی نامتوازن و تحت تأثیر اسرائیل است
در همین حال گامهای طراحی شده برای افزایش فشار بر تهران در ایران به عنوان «سند عدم جدیت آمریکا» در انجام مذاکره ترسیم شد.
مقامهای رسمی ایران و رسانههای این کشور بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ را نامتوازن توصیف کردهاند و مهمترین خواستهای مطرح شده در چهارچوب این پیشنهادها را بازتابدهنده نظرات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، دانستهاند.
قطعنامههای سازمان ملل
تاکنون چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خواستار تعلیق غنیسازی اورانیوم توسط ایران شدهاند، تا زمانی که تهران بتواند درباره پرسشهای مطرح درباره برنامه هستهای خود پاسخ روشنی به جهانیان ارائه دهد.
اما از آن سو، وجود ۹ هزار سانتریفیوژ نصب شده در ایران و مقادیر فزاینده اورانیوم غنیسازی شده با درجه کم در این کشور برای بسیاری از ناظران نشاندهنده این مسئله است که توقف کامل برنامه هستهای ایران امکانپذیر نیست. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، که تصمیمگیرنده نهایی مذاکرات با ۱+۵ است میگوید تولید سلاحهای هستهای «گناه» و عملی غیراسلامی است. مقامهای ایران هم تأکید میکنند که برنامه هستهایشان با مقاصد غیرنظامی تولید انرژی و پژوهشهای پزشکی دنبال میشود.
مذاکرهکننده ایران راهی زیارت و مذاکرهکننده آمریکایی راهی اسرائیل
بیانیه نهایی بغداد بار دیگر کلمات جادویی ملاقات استانبول را تکرار کرده که مذاکرات بر مبنای «رویکردی گام به گام و اقداماتی دوجانبه» پیگیری خواهد شد. پیشنویس اولیه بیانیه اشارهای به حق غنیسازی ایران نکرده بود.
به گفته دیپلمات ایرانی، «با این امید که [غنیسازی] فقط شامل ۲۰ درصد باشد، یک پیشنویس آماده کردند»، پس از مشاهده این پیشنویس «جلیلی به تندی پاسخ داد، [و گفت که] اگر این بیانیه را [در برابر عموم] بخوانند، ما خواهیم گفت که تمام این داستان یک شکست، یک صحنهسازی بوده، او بسیار عصبانی شده بود».
بعد از تبادل نظر با گروه ۱+۵، یک جلسه دیگر با شرکت همه اعضا برگزار شد و در نهایت هم گفتوگوها پاسی از شب گذشته پایان یافت، خانم اشتون کمتر از هشت دقیقهای در برابر خبرنگارها حضور یافت و صحبت کرد و بعد از آن بیشتر نمایندگان گروه خارجی با عجله خود را به فرودگاه رساندند.
روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» در نهایت گزارش خود را این گونه به پایان میبرد: «چند ساعت از پایان مذاکرات گذشته، جلیلی و گروه ایرانی از راه زمین به سمت جنوب و شهرهای کربلا و نجف راهی شدهاند. جلیلی این هفته دو بار دیگر هم به زیارت یک حرم در بغداد رفت. و امروز، وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکا و معاون امور سیاسی وزیر خارجه ایالات متحده، به اسرائیل سفر کرد تا به دولت این کشور اطمینان دهد که امنیتش اولویت اصلی آمریکاست.»
به نوشته روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور»، به رغم تلاش طرفین برای مثبت جلوه دادن روند مذاکرات در بیانیههای رسمیشان، گفتوگوهای بغداد تنها به عمیقتر شدن شکاف میان انتظارات طرفین انجامیده است.
برنامه هستهای ایران: ۵ سایت کلیدی
بنبست در مذاکرات میان گروه ۱+۵ و ایران میتواند به آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه منجر شود: اسرائیل تهدید کرده که در صورت عدم حصول نتیجه و اثبات محدود ماندن برنامه هستهای ایران به مقاصد غیرنظامی، علیه تأسیسات هستهای ایران به اقدام نظامی متوسل خواهد شد.
در این میان یک دیپلمات ایرانی که به شرط ناشناس ماندن حاضر به مصاحبه با روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» شده درباره دور اخیر گفتوگوهای بغداد میگوید: «فکر میکنم از جهت محتوا، این دور شکستی کامل بود.»
این دیپلمات با اشاره به یکی از جلسات نهایی میافزاید: «هرچه بیشتر صحبت کنند، اوضاع بدتر میشود»، و تصریح میکند: «جو جلسات مثل آب و هوای بغداد بود»، کنایهای از توفان شنی که روز پیش پایتخت عراق را در بر گرفت و باعث بسته شدن فرودگاه این شهر شد.
خواستههای غرب از خطوط قرمز ایران فراتر رفتهاند
پشت صحنه، دیپلماتهای هر دو طرف میگویند که خواستههای اولیه گروه ۱+۵ آنچنان فراتر از خطوط قرمز ایران بوده، که ایران با علم به احتمال ضعیف پذیرفته شدن خواستههایش، تأکید زیادی بر اولویت نخست خود مبنی بر توقف تحریمهای فلجکننده نکرد.
خواستههای مورد نظر کشورهای ۱+۵ توقف کامل غنیسازی اورانیوم (به تمامی درجات) و بستن سایت غنیسازی زیرزمینی ایران در فردو که تحت بازرسی سازمان ملل قرار دارد شامل میشود.
تفاوتها آنچنان شدید بود که مذاکرهکنندگان بیشتر وقت خود را در روز دوم به نگارش متن بیانیهای پرداختند که مورد پسند طرف ایرانی باشد.
کاترین اشتون، نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا، که رهبری گروه مذاکرهکننده ۱+۵، شامل ایالات متحده، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان، را بر عهده داشت در بیانیه خود این دور گفتوگوها را «بسیار سخت» توصیف کرد و در عین حال اذعان داشت که «اختلافات چشمگیر کماکان پابرجاست».
سعید جلیلی، رئیس گروه مذاکرهکننده و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، نیز در کنفرانس مطبوعاتی خود اعلام کرد که «مذاکرات فشرده و طولانی بود» و در نهایت «ناتمام باقی ماند».
پس از پایان جلسات، سعید جلیلی در مصاحبهای با روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» گفت که ایران در برابر فشار یا تحریم سر خم نخواهد کرد.
در مقابل، یک مقام رسمی ارشد آمریکایی میگوید که تحریمها – شامل اقداماتی شدیدتر مانند تحریم نفتی ایران توسط اروپا که از اول ماه ژوئیه اجرایی میشود – در مذاکرات میان ایران و کشورهای ۱+۵ نقش کلیدی دارد چون باعث «تقویت توان» این گروه میشود. این مقام آمریکایی تصریح میکند که امکان تشدید بیشتر تحریمها وجود دارد، و این که «حداکثر فشار هنوز در ایران احساس نمیشود».
ایرانیها: بسته پیشنهادی نامتوازن و تحت تأثیر اسرائیل است
در همین حال گامهای طراحی شده برای افزایش فشار بر تهران در ایران به عنوان «سند عدم جدیت آمریکا» در انجام مذاکره ترسیم شد.
مقامهای رسمی ایران و رسانههای این کشور بسته پیشنهادی گروه ۱+۵ را نامتوازن توصیف کردهاند و مهمترین خواستهای مطرح شده در چهارچوب این پیشنهادها را بازتابدهنده نظرات بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، دانستهاند.
قطعنامههای سازمان ملل
تاکنون چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خواستار تعلیق غنیسازی اورانیوم توسط ایران شدهاند، تا زمانی که تهران بتواند درباره پرسشهای مطرح درباره برنامه هستهای خود پاسخ روشنی به جهانیان ارائه دهد.
اما از آن سو، وجود ۹ هزار سانتریفیوژ نصب شده در ایران و مقادیر فزاینده اورانیوم غنیسازی شده با درجه کم در این کشور برای بسیاری از ناظران نشاندهنده این مسئله است که توقف کامل برنامه هستهای ایران امکانپذیر نیست. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، که تصمیمگیرنده نهایی مذاکرات با ۱+۵ است میگوید تولید سلاحهای هستهای «گناه» و عملی غیراسلامی است. مقامهای ایران هم تأکید میکنند که برنامه هستهایشان با مقاصد غیرنظامی تولید انرژی و پژوهشهای پزشکی دنبال میشود.
مذاکرهکننده ایران راهی زیارت و مذاکرهکننده آمریکایی راهی اسرائیل
بیانیه نهایی بغداد بار دیگر کلمات جادویی ملاقات استانبول را تکرار کرده که مذاکرات بر مبنای «رویکردی گام به گام و اقداماتی دوجانبه» پیگیری خواهد شد. پیشنویس اولیه بیانیه اشارهای به حق غنیسازی ایران نکرده بود.
به گفته دیپلمات ایرانی، «با این امید که [غنیسازی] فقط شامل ۲۰ درصد باشد، یک پیشنویس آماده کردند»، پس از مشاهده این پیشنویس «جلیلی به تندی پاسخ داد، [و گفت که] اگر این بیانیه را [در برابر عموم] بخوانند، ما خواهیم گفت که تمام این داستان یک شکست، یک صحنهسازی بوده، او بسیار عصبانی شده بود».
بعد از تبادل نظر با گروه ۱+۵، یک جلسه دیگر با شرکت همه اعضا برگزار شد و در نهایت هم گفتوگوها پاسی از شب گذشته پایان یافت، خانم اشتون کمتر از هشت دقیقهای در برابر خبرنگارها حضور یافت و صحبت کرد و بعد از آن بیشتر نمایندگان گروه خارجی با عجله خود را به فرودگاه رساندند.
روزنامه «کریسشن ساینس مانیتور» در نهایت گزارش خود را این گونه به پایان میبرد: «چند ساعت از پایان مذاکرات گذشته، جلیلی و گروه ایرانی از راه زمین به سمت جنوب و شهرهای کربلا و نجف راهی شدهاند. جلیلی این هفته دو بار دیگر هم به زیارت یک حرم در بغداد رفت. و امروز، وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکا و معاون امور سیاسی وزیر خارجه ایالات متحده، به اسرائیل سفر کرد تا به دولت این کشور اطمینان دهد که امنیتش اولویت اصلی آمریکاست.»
پیکارجویان اسلامگرا در یمن ویدئویی را در اینترنت منتشر کردهاند که دیپلمات ربوده شده عربستان سعودی توسط القاعده را نشان میدهد.
در این پیام ویدئویی، این دیپلمات از مقامهای عربستان میخواهد که او را نجان دهند.عبدالله خالدی در این ویدئو از ملک عبدالله، پادشاه عربستان میخواهد تا با درخواست ربایندگانش مبنی بر آزادی زندانیان زن در عربستان موافقت کند.
از این پیام ویدئویی مشخص نیست که ربایندگان خواهان آزادی کدام زندانی زن هستند.
آقای خالدی، معاون کنسولگری عربستان در بندر عدن در جنوب یمن بود که دو ماه پیش ربوده شد.
محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی ایران، گفته است که گزارشهای مختلفی از انحرافات قابل توجه بانک های ایران در مصرف ارز وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، آقای بهمنی گفت "برخی بانک ها در مواردی به صورت مخفیانه ارزهای دولتی را به بازار تزریق کردند."او گفته است که بانک ها ارز دولتی دریافت کردند که "اعتبار اسنادی" (ال سی) باز کنند ولی برخی، ارز را به نرخ دولتی گرفتند و در مصارف معین شده هزینه نکردند؛ بنابراین بانک مرکزی مابه التفاوت را تا نرخ آزاد آن روز از بانک ها می گیرد.
وی گفت: "این امکان وجود دارد که ارقام مابهالتفاوت نهایی بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان هم بشود و در صورت نهایی شدن آن را دریافت میکنیم."
به گفته آقای بهمنی، هم اکنون ۸۰ بازرس مشغول رسیدگی به عملکرد بانک ها در ارتباط با دریافت ارز دولتی و محاسبه مابه التفاوت آن هستند.
هشت معدنکار در جاوا در اندونزی به دلیل رانش زمین کشته شدهاند.
یک مقام محلی گفته است ماموران امداد توانستهاند هشت نفر را نیز نجات دهند.رانش زمین به دلیل بارش سنگین باران طی چند روز گذشته صورت گرفته است.
این مقام گفته است که این معدنکاران به طور غیر قانونی درصدد استخراج طلا بودند.
فعالان مخالف دولت سوریه میگویند حداقل ۸۸ نفر از جمله سیزده کودک در شهر حمص به دست نیروهای ارتش این کشور کشته شدهاند.
این افراد همچنین از زخمی شدن نزدیک به یکصد نفر خبر دادهاند.این افراد از سازمان ملل و ناظرانش در سوریه خواستهاند تا اقدامات بیشتری برای دفاع از غیرنظامیان انجام دهند.
ناظران سازمان ملل امروز به این منطقه سفر کردهاند تا از محلی که به گفته مخالفان، نیروهای دولتی دست به "کشتار" زدهاند، بازدید کنند.
در تصاویر ویدئویی که مخالفان منتشر کرده و صحت آنها هنوز به تائید نرسیده، اجساد کودکان پس از گلولهباران شهرک حولا دیده میشود.
در صورت صحت این تصاویر ویدئویی، این یکی از خونینترین حملات از زمان توافقنامه آتشبس میان دولت سوریه و مخالفان خواهد بود که از آوریل امسال آغاز شد.
مخالفان دولت سوریه میگویند کل اعضای خانوادهها در این حملات کشته شده و افرادی هم که نجات پیدا کردند، پس از آن که گیر نیروهای دولتی افتادند، کشته شدند.
گزارشها حاکی از آن است که درگیریهایی در چند شهر دیگر این کشور از جمله دمشق و حلب روی داده است.
این در حالی است که بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد گفته است گروههای مخالفی که در حال نبرد با بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه هستند، اکنون کنترل بخشهای قابل توجهی از برخی شهرها را در دست گرفتهاند.
در نامهای که بان کی مون به شورای امنیت سازمان ملل ارائه داده، به نقل از او آمده است که تلاشهای سازمان ملل برای پایان دادن به بحران سوریه تا کنون تنها پیشرفتهای اندکی داشته و اوضاع در سوریه در مجموع، کماکان بسیار جدی است.
دبیرکل سازمان ملل از تمامی کشورها خواسته تا از مسلح کردن طرفین خودداری کنند.
آقای بان در نامه خود گفته است با توجه به کیفیت برخی حملات در سوریه، "گروههای ریشهدار تروریستی" میتوانند مسئول برخی از انفجارهای اخیر در سوریه باشند.
اوائل ماه جاری میلادی، بمبگذاری در دمشق، پایتخت سوریه ۵۵ کشته بر جای گذاشت و دولت سوریه، القاعده را مسئول این حملات معرفی کرد.
این نگرانی توسط برخی محافل مطرح شده که این گروه تروریستی، در حال بهره بردن از اوضاع و شرایط سوریه برای پیدا کردن جایگاهی در این کشور است.
درگیریهای روز جمعه
مخالفان میگویند در درگیریها و خشونتهای روز جمعه در سراسر مصر، حداقل ۲۰ نفر کشته شدند.به گفته فعالان مخالف دولت سوریه، پس از نماز جمعه روز گذشته، دهها هزار نفر در تظاهرات ضد دولتی در گوشه و کنار کشور شرکت کردند.
این فعالان میگویند در گلولهباران شهرک حولا، نیروهای دولتی از تانک، خمپاره و سایر سلاحهای سنگین استفاده کردند.
این اطلاعات را مرکز نظارت بر حقوق بشر سوریه مستقر در بریتانیا و کمیته هماهنگی مخالفان منتشر کردهاند.
این در حالی است که یک سخنگوی کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه گفته است که او قصد دارد به دمشق سفر کند.
این سخنگو به زمان سفر آقای عنان اشارهای نکرد اما دیپلماتها در ژنو به خبرگزاری فرانسه گفتهاند که دبیرکل سابق سازمان ملل اوائل هفته آینده به دمشق سفر خواهد کرد.
طبق طرح صلح کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب، توافقنامه آتشبسی از ۱۲ آوریل در سوریه به اجرا در آمده است.
این در حالی است که ناظران صلح سازمان ملل در سوریه از ادامه خشونتها در این کشور خبر داده و گفتهاند که هر دو طرف با نقض تعهدات خود، کماکان به استفاده از سلاحهای سنگین در مناطق مسکونی ادامه میدهند.
مقامهای رسمی دولت بشار اسد میگویند گروههای "تروریستی" مورد حمایت خارجیان، مسئول خشونتها و کشتار بیش از دو هزار غیرنظامی و هزار سرباز از زمان آغاز تظاهرات ضد دولتی در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ هستند.
سازمان ملل میگوید حداقل ده هزار نفر تا کنون در خشونتهای این کشور کشته شدهاند.
علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران
در آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است رسانه های غربی تلاش می کنند که
یک بحث فنی در گزارش جدید یوکیا آمانو، رییس آژانس بین المللی انرژی اتمی،
را سیاسی کنند.
آقای سلطانیه درباره گزارش مربوط به پیدا شدن
نشانه هایی از تولید اورانیوم با غلظت ۲۷ درصد در تاسیسات اتمی ایران، به
خبرگزاری رسمی دولت ایران گفت: "همانگونه که در گزارش آژانس آمده است، این
امر یک بحث فنی عادی است" و توسط کارشناسان در حال بررسی است.آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش روز گذشته، (جمعه ۵ خرداد، ۲۵ مه) خود اعلام کرد که نشانه هایی از غنی سازی اورانیوم با غلظت بیشتر از ۲۰ درصد در تاسیسات فردو در ایران پیدا شده است.
بنابر این گزارش، بازرسان آژانس نشانه هایی از تولید اورانیوم با غلظت ۲۷ درصد در این تاسیسات پیدا کردند. هر چند گفته شده یافتن نشانههایی از اورانیوم با غلظت بالاتر از ۲۰ درصد دلیلی برای حرکت ایران به سوی غنی سازی اورانیوم با غلظت لازم برای ساخت سلاح هسته ای نیست.
برای ساخت سلاح اتمی اورانیوم با غلظت بالاتر از ۹۳ درصد لازم است.
ایران در واکنش به این گزارش، گفت که ممکن است نقص فنی باعث غنیسازی بالای بیست در صد شده باشد.
آقای سلطانیه درباره گزارش جدید یوکیا آمانو گفت: "گزارش ارائه شده برای شورای حکام آژانس در حقیقت سند تاریخی دیگری برای اثبات حقانیت و صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران و بی اساس بودن ادعاها در خصوص ابعاد غیر صلح آمیز است."
وی با اشاره به مفاد گزارش آقای آمانو گفت: ایران در غنی سازی اورانیوم موفق بوده و توانسته بیش از شش تن اورانیوم تا غنای پنج درصد و بیش از ۱۴۰ کیلوگرم اورانیوم هم تا غنای ۲۰ درصد تولید کند.
اورانیوم با غنای پنج در صد برای مصرف در نیروگاه برق و اورانیوم با غنای بیست در صد برای تولید رادیوایزوتوپهای دارویی مورد نیاز است.
نیروگاه هسته ای بوشهر به منظور تولید برق تاسیس شده و رادیوایزوتوپهای دارویی در نیروگاه تحقیقاتی تهران، که در دوران محمدرضا شاه پهلوی تاسیس شد، تولید می شوند.
دولت ایران در حال حاضر مشغول گفتگو با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین مقامات سیاسی شش کشور قدرتمند جهان برای رسیدن به تفاهم بر سر آینده برنامه تحقیقات هسته ای خود است.
تازهترین دور مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، روسیه، فرانسه، بریتانیا و چین) به اضافه آلمان، این هفته در بغداد انجام شد و دور بعدی این مذاکرات قرار است که سه هفته دیگر در مسکو برگزار شود.
آقای سلطانیه گفته است این امر "نشان دهنده همکاری مسوولانه ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی" است.
با توجه به افزایش فروش کتابهای الکترونیک، صنعت نشر چگونه به استقبال جهان دیجیتال میرود؟
هفته گذشته برخی از بزرگترین نامهای صنعت نشر جهان در هتل هیلتن لندن گرد آمدند و جایزه بهترین ناشران را اهدا کردند.امسال در جایزه بهترین ناشر جهان بخش تازهای ـ جایزه بهترین استراتژی دیجیتال ـ نیز افزوده شده بود.
در سال ۲۰۱۱ فروش کتابهای دیجیتال در بریتانیا ۳۶۶ درصد افزایش و فروش کتابهای چاپی کاهش چشمگیری یافت.
طبق آماری که اوایل ماه جاری میلادی ارائه شد، مشخص شد که وبسایت «پاترمور» تنها در ماه اول فروش خود ۳ میلیون پوند کتاب آنلاین فروخته است که یک میلیون پوند آن فقط در سه روز اول فروش بوده است.
سم میسینگهام از وبلاگ کتابفروشهای دیجیتال با نام «فیوچربوکز»، میگوید که سال ۲۰۱۲ سالی خواهد بود که نشر دیجیتال جایگاه خود را در صنعت نشر پیدا خواهد کرد و دیگر «تنها یک روش جذاب و تجربی برای نوجوانان» نخواهد بود.
فروش کتاب های دیجیتال در سال ۲۰۱۱ در بریتانیا
- خرید کتابهای الکترونیک در سال ۲۰۱۱، ۳۶۶ درصد افزایش داشته است.
- تمام انواع کتابهای الکترونیک ـ چه کتب الکترونیک و چه نسخههای شنیداری کتب الکترونیک ـ ۸ درصد کل صنعت چاپ کتاب را در سال ۲۰۱۱ تشکیل دادند. این رقم در سال ۲۰۱۰، ۵ درصد بود.
- ۱۳ درصد از فروش کتابهای دانشگاهی و تخصصی متعلق به محصولات الکترونیک است.
- فروش کلی انواع کتابهای الکترونیک ۵۴ درصد افزایش داشته است.
- فروش کلی کتابهای چاپی و الکترونیک با هم در سال ۲۰۱۱، با ۲ درصد افزایش به ۳.۲ میلیارد پوند رسید.
کتابهای الکترونیک به ناشران اجازه داده تا عناوین خود را دو برابر کنند، عناوینی که به شکل ماهیانه منتشر میشوند. فروش کتابهای آنلاین در حال حضور به یمن حضور وبسایتها از فروش کتابهای چاپی بیشتر شده است.
تیم کوپر، مدیر بخش دیجیتال انتشارات مایلز اند بون (که با همکاری وبسایت هارلکین، از نامزدهای دریافت جایزه بخش دیجیتال بوده) میگوید: «ما سالهاست که در تلاشیم تا صنعت دیجیتال را در مرکز هر کاری که انجام میدهیم بگذاریم. صنعت دیجیتال کاملا با ماهیت کاری که ما میکنیم همخوان است. خوانندگان ما یک کتاب را تمام میکنند و بعد میتوانند کتاب بعدی را دانلود کنند.»
مایلز اند بون چندین هزار عنوان از کتابهایش را بدل به نسخههای دیجیتالی کرده است، اما باید اشاره کرد که این کمپانی شهرتش را مدیون رسانههای جمعی نیز است.
کوپر میگوید «ارتباط مستقیم با خوانندگان در موفقیتهای آتی ما نقش بسیار کلیدی دارد. فروش آنلاین تنها منحصر به فروش مستقیم کتاب به خواننده نیست.» کتابهای کودک و نوجوان مایلز اند بون یک هیئت داوری دارد که متشکل است از نوجوانانی که از طریق فیسبوک و توئیتر انتخاب شدهاند ـ این هیئت نظراتشان را درباره طرح جلد کتابها به انتشارات انتقال میدهند.
جلدهای اروتیک
انتشارات مایلز اند بون علاوه بر چاپ کتابهای الکترونیک با طرح جلدهای کارتونی، خیال دارد تا یک کلوب کتابخوانی آنلاین نیز راهاندازی کند.اما درباره رمانهای اروتیک این انتشارات چه میتوان گفت؟ آیا خرید نسخههای آنلاین بین کسانی که رویشان نمیشود در انظار عمومی، کتاب اروتیک بخوانند رایج شده است؟
کوپر میگوید «یکی از مزایای کتابهای الکترونیک این است که کسی الزاما نمیداند شما مشغول خواندن چه کتابی هستید. با این همه فکر میکنم خرید بیواسطه و راحت کتابهای آنلاین دلایل مهمتری در رشد فروش کتابهای آنلاین باشد. اگر نگاهی به کتابهای پرفروش الکترونیک بیندازید، میبینید که همگی آنها کتابهای اروتیک نیستند یا کتابهایی با طرح جلد آنچنانی که شما رویتان نشود با آن در برابر عموم دیده شوید.»
همانگونه که سم میسینگهام اشاره میکند، دنیای امروز دنیای تلفنهای هوشمند و تبلتهاست، جایی که خرید و فروش کتابهای آنلاین باید با احتیاط انجام شود. «ناشران برای نرمافزارهای پیچیده دیجیتال باید هزینه زیادی بپردازند و در نهایت نیز نمیدانند که آیا میتوانند پول کتابشان را از خریدار بگیرند یا نه.»
راب نیکولز، مدیر بخش دیجیتال و بازاریابی انتشارات کونستیبل اند رابینسون (از دیگر نامزدهای دریافت جایزه بخش دیجیتال) میگوید: «نرمافزارهای فعلی صنعت دیجیتال تا حدودی بدنام هستند. نوشتن این برنامهها برای ناشر بسیار گران تمام میشود.» این انتشارات برای چاپ آنلاین کتاب جنیفر ایگن با نام «دیدار از جوخه گون» که برنده جایزه پولیتزر در سال ۲۰۱۱ شد، نرمافزار جالبی طراحی کرد. نیکولز در این باره میگوید «ساختار بینظیر این نرمافزار برای ارائه اثری خلاقانه بود.»
این کتاب مجموعهای از داستانهای به هم پیوسته است که در دنیای موسیقی در آمریکا اتفاق میافتند و از دوران پانک در دهه هفتاد و تا آیندهای نزدیک در زمان جلو و عقب میشوند.
نرمافزار طراحی شده برای این کتاب به گونهای است که به خواننده اجازه میدهد تا داستانها را در ترتیبهای زمانی مختلف، از نو بازخوانی کند. همچنین در کنار نام هر شخصیت، یادداشتی دیده میشود که درباره پیشزمینه آن شخصیت است. همچنین صداها، ویدئوها و طراحیهایی این کتاب را همراهی میکنند.
انتشارات کونستیبل اند رابینسون در حال حاضر در صنعت نشر دیجیتال به جایگاهی رسیده است که ۲۰ درصد از درآمدش از طریق فروش آنلاین تامین میشود.
سرزمین هرز
یکی از پیشگامان کتابهای ادبی آنلاین و نرمافزارهای مرتبط انتشارات فایبر اند فایبر است که با کمک وبسایت تاچپرس کتابهای خود را میفروشد.نسخه دیجیتال «سرزمین هرز» نوشته تیاس.الیوت برای آی پد در سال پیش منتشر شد و توانست بعد از شش هفته تمامی هزینههای انتشار را به ناشر بازگرداند و ثابت کند که کتابهای ادبی نیز میتوانند از فروش الکترونیکی بالایی برخوردار باشند.
مکس ویتبای، مدیرعامل و یکی از پایهگذاران شرکت تاچپرس میگوید «الان برای کسانی که در صنعت نشر دیجیتال هستند دورهای بسیار هیجانانگیز است. ما تنها به دیجیتالی کردن یک کتاب چاپی و قابل استفاده کردن آن در آی پد اکتفا نمیکنیم. بلکه به دنبال راههایی هستیم که به واسطه آنها بتوانیم به خواننده بینشی درباره موضوع کتاب بدهیم که ممکن نیست آن را طی خواندن نسخه چاپی به دست بیاورد.»
ویتبای میگوید که «سرزمین هرز» ـ که در نسخه الکترونیکی اش، فیونا شاو، هنرپیشه و کارگردان ایرلندی بخش هایی از متن را اجرا می کردـ برای مخاطبان غیر ادبی جذابیت داشت.
نرمافزار بعدی تاچپرس خوانش تصویری ۱۵۴ سونات از شکسپیر است. ویتبای میگوید «سرزمین هرز و سوناتهای شکسپیر ما را به قلمرو تازهای میبرد که مخاطبان بسیاری خواهد داشت.»
سم میسینگهام آینده صنعت چاپ و نشر کتاب را بسیار امیدبخش میبیند. او میگوید «دیجیتالی شدن صنعت نشر کتاب بسیار سریعتر از صنعت موسیقی در حال وقوع است. آیا کسانی هستند که دلشان نخواهد این اتفاق بیفتد، بله هستند. اما این اتفاق نوآوریهای بسیاری با خود به همراه دارد.»
مجلس نمایندگان افغانستان توافقنامه همکاریهای استراتژیک میان افغانستان و آمریکا را تایید کرد.
این توافقنامه را باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا و حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان روز اول ماه مه در کابل امضا کردند.مجلس نمایندگان افغانستان این توافقنامه را روز شنبه، ۶ جوزا/خرداد در جلسه پرتنش مورد تایید قرار داد.
شکریه بارکزی، عضو مجلس گفت: "برای این که افغانستان بتواند به پای خود ایستاد باشد، دارای حاکمیت ملی باشد، حداقل بتواند آینده خوبی را برای مردم خود در چهارچوب قانون اساسی افغانستان به عنوان یک کشور مستقل فراهم کند،نماینده های ملت افغانستان امروز خواستند که به این پیمان رای تایید بدهند...ما نیاز داریم تا در پای موافقتنامههایی با کشورهایی امضای کنیم که افغانستان را از لحاظ امنیتی، اقتصادی و اجتماعی حمایت می کنند."
شماری از مخالفان این توافقنامه اصرار داشتند که در این توافقنامه موارد مشخصی هست که باید به صراحت توضیح داده شود.
به نظر آنها، مساله حضور یا عدم حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان در این توافقنامه مبهم است و همچنین در این توافقنامه تذکر داده نشده که اگر سربازان آمریکایی در افغانستان مرتکب جرمی شدند، برخورد با آنها چگونه باید باشد.
مخالفان این توافقنامه همچنین از ذکر مساله نوعیت نظام سیاسی و به ویژه تاکید بر "مرکزیت نظام" در افغانستان در این توافقنامه انتقاد کردند.
قرار بود در نشست مجلس نمایندگان رنگین دادفر اسپنتا، مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری افغانستان در باره این توافقنامه به اعضای مجلس توضیح دهد، اما جو پرتنش مجلس باعث شد که به او این فرصت داده نشود.
به این ترتیب، پس از تایید هر دو مجلس نمایندگان و سنای افغانستان، این توافقنامه آماده امضای حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان شده تا به صورت عملی به اجرا گذاشته شود.
پیش از این در افغانستان نگرانیهایی مطرح شده بود مبنی بر این که برخی از کشورهای همسایه برای عدم تصویب این توافقنامه در مجلس نمایندگان افغانستان تلاش میکنند.
رسانههای داخلی افغانستان، کشورهای پاکستان و ایران را در این مورد متهم کرده و مورد انتقاد قرار دادهاند.
محمد خزاعی، سفیر ایران در مقر
سازمان ملل متحد در نیویورک، گفته است: اظهارات خصمانه مقامات حکومتی
اسرائیل نسبت به ایران مخل آسایش و امنیت در منطقه خاور میانه خواهد بود.
آقای خزاعی با تسلیم نامه ای به اعضای شورای امنیت
سازمان ملل متحد که نسخه ای از آن برای بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل
نیز ارسال شد، گفته است که اظهارات اخیر اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل در
خصوص حمله نظامی به مراکز اتمی ایران عیر قابل توجیه و خلاف قواعد حقوقی
بینالمللی بوده است.به گزارش خبرگزاری رسمی دولت ایران، او گفت که این گونه اظهارات نقض اصول منشور ملل متحد و حرکتی بر خلاف تلاشهای جهانی برای تقویت صلح و امنیت در سطح بین المللی و منطقه ای است.
وی همچنین گفت: اظهارات خصمانه اسرائیل علیه برنامه هسته ای صلح آمیز ایران از سوی حکومتی صادر می شوند که خود مسلح به انواع سلاحهای اتمی است و خود تهدید امنیتی برای منطقه محسوب می شود.
محمد خزاعی همچنین از خشونت حکومت اسرائیل در اشغال سرزمینهای فلسطینی و "قتل عام" غیر نظامیان انتقاد کرد.
اهود باراک اخیرا گفته بود که اسرائیل حمله به مراکز هسته ای ایران را همچنان به عنوان یک احتمال در برنامه خود دارد و کشورش یک ایران هسته ای را تحمل نخواهد کرد.
این اظهارات مقامات اسرائیلی و ایرانی در حالی بیان شده اند که دولت ایران مشغول گفتگو با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین مقامات سیاسی شش کشور قدرتمند جهان برای رسیدن به تفاهم بر سر آینده برنامه تحقیقات هسته ای ایران هستند.
کشورهای غربی ایران را به تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای متهم می کنند اما ایران ضمن تاکید بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود می گوید که هدف این برنامه صرفا تامین برق و همچنین رادیوایزوتوپهای دارویی مورد نیاز این کشور است.
رسانههای دولتی مصر تائید کردهاند که انتخابات ریاست جمهوری این کشور به دور دوم کشیده شده است.
در دور دوم این انتخابات، محمد مرسی، نامزد اخوانالمسلمین با احمد شفیق، آخرین نخست وزیر حکومت حسنی مبارک رقابت خواهد کرد.اخوانالمسلمین از تمامی احزاب و گروههایی که از قیام مردمی سال پیش علیه حسنی مبارک حمایت کرده بودند، خواسته است تا از نامزد این گروه حمایت کنند.
هواداران آقای شفیق این مساله را که او نمایانگر بازگشت از اهداف قیام سال پیش است، رد کردهاند.
جان لاین، خبرنگار بی بی سی در قاهره میگوید رای گیری دور اول انتخابات در آرامش برگزار شد و ناظران بینالمللی از آن به عنوان یک دستاورد تاریخی یاد کردهاند.
به گفته خبرنگار بی بی سی، بسیاری از رای دهندگان، به خصوص هواداران قیام مردمی سال پیش، گزینههای موجود را مطلوب تلقی نمیکنند و نگران این هستند که مصر در حال حرکت به سمت بیثباتی بیشتر است.
احمد شفیق در آخرین روزهای حکومت حسنی مبارک، نخست وزیر شد. او پیش از آن به عنوان وزیر و فرمانده نیروی هوایی فعالیت داشت.
محمد مرسی، رئیس حزب آزادی و عدالت وابسته به اخوان المسلمین است که توانست در دور اول انتخابات ۲۵.۳ درصد آرا در مقابل ۲۴.۹ درصد آقای شفیق به دست آورد.
دور دوم انتخابات با حضور این دو کاندیدا، در روزهای ۱۶ و ۱۷ ژوئن برگزار خواهد شد.
هشدار اخوانالمسلمین
یک سخنگوی اخوانالمسلمین گفته است که اگر احمد شفیق در این انتخابات برنده شود، مصر "در خطر" خواهد بود.او گفته است که اخوانالمسلمین برای پیروزی در این انتخابات و غلبه بر احمد شفیق از سایر گروهها کمک خواهد خواست.
اخوانالملسمین همچنین نسبت به "تلاشهای مصممانه برای احیای حکومت سابق" هشدار داده است.
این گروه از احزاب و گروههای مخالف برای برگزاری نشستی در این همین رابطه دعوت کرده و این نشست قرار است امروز برگزار شود.
ستاد انتخاباتی اخوانالمسلمین و احمد شفیق، یکدیگر را به "سرقت" انقلاب متهم کردهاند.
سخنگوی احمد شفیق از هواداران انقلاب سال پیش خواسته است تا به او رای دهند و گفته است برنامه آقای شفیق برای آینده است اما برنامه اخوانالمسلمین در باره "یک امپراتوری اسلامی" است.
احمد خیری، سخنگوی حزب مصریهای آزاد که یک حزب سکولار لیبرال است، در باره نتایج دور اول این انتخابات گفته است که "این بدترین سناریوی ممکن" بود.
او آقای مرسی را یک "اسلامگرای فاشیست" و آقای شفیق را یک "نظامی فاشیست" خوانده است.
نظامیان گفتهاند قدرت را پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری به دولت غیرنظامی واگذار میکنند.
شورای نظامی حاکم بر مصر که مخالفتها با آن طی ماههای اخیر به شدت افزایش یافته، به سرکوب معترضان، بازداشت منتقدان و تضعیف گروههای مدنی و جوانانی که قیام علیه مبارک را سازمان دادند، متهم شده است.
حسنی مبارک، یازده فوریه ۲۰۱۱ پس از تقریبا سی سال حکومت، از سمت خود کناره گیری کرد. او به دنبال تظاهرات وسیع مردم استعفای خود را اعلام کرد و قدرت را به نظامیان تحویل داد.
آقای مبارک هم اکنون به اتهام فساد مالی و صدور فرمان کشتار معترضان تحت محاکمه است، اتهاماتی که او آن را رد می کند.
حسنی مبارک از سال ١٩٨١ و پس از ترور محمد انور سادات، رئیس جمهور پیشین، قدرت را در دست گرفت.
در دوران زمامداری او، فعالیت سیاسی احزاب مخالف در مصر با محدودیتهای وسیعی همراه بود.
مخالفان و جامعه مدنی مصر در این دوران از ادامه قانون وضعیت اضطراری و سرکوب و محدود کردن فعالیت های سیاسی انتقاد میکردند.
مقامهای فنلاند میگویند فرد
مسلحی امروز شنبه ۲۶ مه از پشت بام خانهای در شهر هووینکا در جنوب این
کشور به سوی مردم شلیک کرد و دو نفر را کشت و چند نفر دیگر را زخمی کرد.
پلیس یک مرد ۱۸ ساله را به ظن تیراندازی به سوی مردم بازداشت کرده است.این شهر در ۵۰ کیلومتری هلسینکی، پایتخت فنلاند قرار داد.
یک دختر ۱۸ ساله در این تیراندازیها کشته شده و یک پلیس نیز در میان زخمیشدگان قرار دارد.
گزارشها از فنلاند حاکی از آن است که حال برخی از زخمیها وخیم است و این افراد برای درمان به بیمارستانی در هلسینکی منتقل شدهاند.
رسانههای محلی گفتهاند در ساعات اولیه بامداد امروز، فرد مسلحی به روی جمعیت آتش گشود.
شبکه تلویزیونی ام تی وی ۳ گفته است که این فرد از تفنگ استفاده کرد و پس از تیراندازیها از صحنه گریخت.
پلیس فنلاند میگوید فرد مظنون را چند ساعت بعد از حمله بازداشت کرده و او مقاومتی نکرده است.
در حفاریهای مصر یک مجسمه
قدیمی کوچک پیدا شد، اما باستانشناسان نمیتوانستند اطلاعاتی راجع به آن
به دست بیاورند. حتی کارشناسهای خارجی هم سردرنیاوردند که این مجسمه چیست.
همه مشغول بحث و بررسی بودند که پلیس سر رسید و گفت: "مجسمه را ۲۴ ساعت
دست ما بدهید تا خودش به همه چیز اعتراف کند."
قدرت نظامیان در مصر گاه دستمایه شوخی و طنز بوده و گاه عاملی برای غرور ملی مصریها، اما اکنون در کانون جدال سیاسی است.هم اکنون نیز این "شورای عالی نیروهای مسلح مصر" است که نقش رییسجمهور را بر عهده دارد. این شورا متشکل از ۲۰ افسر عالیرتبه ارتش مصر است و منتقدان به اعمال سرکوب و سانسور متهمش میکنند.
به گفته برخی از انقلابیون میدان تحریر، نظامیان مصر بسیاری از صنایع و فعالیتهای اقتصادی را کنترل میکنند و سالانه نیز کمکی ۱.۳ میلیارد دلاری از ایالات متحده میگیرند، کمکی که افکار عمومی مصر از محل خرج آن اطلاعی ندارند.
نیروهای نظامی مصر نزدیک به یک هفته پس از آغاز اعتراضات اعلام کردند که "حقوق مشروع مردم" را به رسمیت میشناسند و علیه آنان از زور استفاده نخواهند کرد.
البته آنها دو روز بعد، یعنی در ۲ فوریه ۲۰۱۱، گفتند که صدای مخالفان شنیده شده است و از معترضان خواستند که به خانههایشان بازگردند.
از آن موقع تاکنون درگیریهای پراکندهای میان ارتش مصر و مخالفان اتفاق افتاده است.
دوران پساانقلابی یا تداوم انقلاب؟
ادامه تسلط نظامیان بر مصر یکی از موضوعات جنجالی است که به ویژه اعتراض انقلابیون تحریر را برمیانگیزد.این سوال مطرح است که آنان پس از برگزاری انتخابات و تعیین رییسجمهور جدید چه روشی را در پیش خواهند گرفت؟
از سویی این نگرانی وجود دارد که اگر رییسجمهور انتخابی به شورای نظامی نزدیک باشد، بار دیگر شکلی از دیکتاتوری به مصر بازگردد. از سوی دیگر هم ممکن است که نظامیان دامنه عمل رییسجمهوری را که دیدگاههایی متفاوت داشته باشد محدود کنند.
ابهام درباره وظایف و اختیارات ریاستجمهوری در ساختار سیاسی جدید مصر نیز به این نگرانیها دامن میزند.
برخی امیدوارند که اگر رییسجمهور جدید کاری به منافع مستقیم نظامیان نداشته باشد، یعنی از جمله بودجه نظامی سری و هنگفت سر جایش بماند، ارتش مانع شکوفایی دموکراسی سیاسی نشود. به این ترتیب کنترل ارتش بر بخشهایی از اقتصاد چون بانکداری و توزیع سوخت ادامه خواهد یافت.
اما اگر چنین منابعی در دستان نظامیان باقی بماند چه دلیلی دارد که آنان فضایی برای رقبای دیگر باقی بگذارند؟
از این گذشته، انقلابیون میپرسند، تکلیف شعارهای انقلاب چه میشود؟ آنان چه طور میتوانند با تداوم وضعیتی مشابه رژیم گذشته کنار بیایند؟
اما تلاش برای کنار زدن نظامیان به معنی تنش بیشتر در مصر است. آن هم در حالی که بسیاری از سیاستمداران مصری، از وابستگان رژیم قدیم گرفته تا سلفیها، از ضرورت ثبات برای کشور میگویند.
از مردان جنگ تا مردان خدا
این تنها قدرت نظامیان مصر نیست که موجب نگرانی گروههای طرفدار دموکراسی در مصر میشود.پیروزیهای چشمگیر اسلامگرایان، به خصوص پیروزی آنان در انتخابات مجلس باعث شده است که هشدارهای اولیه درباره انقلاب مصر جدیت بیشتری بگیرند.
در آغاز انقلاب، بسیاری هشدار میدادند که وقایع مصر به سرنوشتی مشابه انقلاب ایران دچار خواهد شد و اسلامگرایان بر آن مسلط خواهند شد.
البته گروههای اسلامگرا، به ویژه اخوانالمسلمین، این هشدارها را رد میکردند و رهبری انقلاب را به عهده نگرفتند.
پس از انقلاب نیز اخوانالمسلمین اعلام کرد که در انتخابات ریاستجمهوری نامزدی معرفی نخواهد کرد.
اما در انتخابات روز جمعه محمد مرسی، نامزد اخوان و عبدالمنعم ابوالفتوح، عضو ارشد سابق این گروه از نامزدهای برجسته بودند.
اسلامگرایان، شامل اخوانالمسلمین و سلفیها، میگویند وقتی اکثریت جمعیت مصر را مسلمانان تشکیل میدهند باید آن را دین رسمی کشور اعلام کرد و شریعت را نیز مبنای قانونگذاری قرار داد.
البته کسی چون ابوالفتوح چهره معتدلی از خود به نمایش گذاشت که حتی رای برخی از سکولارها را نیز جذب کرد، اما او را متهم میکردند که گرایشهای محافظهکارانه خود را پنهان میکند.
یک مساله عمده در مواجهه با اسلامگرایان این است که چهرههای عمده رقیب آنان از وابستگان رژیم گذشته هستند.
کسانی چون حمدین صباحی، نامزد ملیگرا و حامی فلسطینیها، با آن که حامیان زیادی دارند توانایی رقابت با اسلامگرایان را نداشتند.
نامزدهای دیگری که قرابت بیشتری با شعارهای انقلاب داشتند، از جمله خالد علی و ابوالعز الحریری، هم به رغم این که پشتیبانی معترضان تحریر را در چنته دارند، حاشیهای تر از آن بودند که از پس آنان بربیایند.
به این ترتیب عمرو موسی، وزیر امور خارجه و احمد شفیق، نخستوزیر دولت حسنی مبارک، دیکتاتور مخلوع مصر، تنها کسانی بودند که بخت رویارویی با نامزدهای اسلامگرا را داشتند.
'نان و آزادی'
در دور دوم انتخابات، در ماه ژوئن، چه رییسجمهوری اسلامگرا انتخاب شود (محمد مرسی) و چه از وابستگان رژیم پیشین (احمد شفیق) باید با مشکلات عمده اقتصادی دست و پنجه نرم کند.انقلاب مصر با شعار "نان و آزادی و عدالت" به پیروزی رسید و خواهان مبارزه با فقر و فساد و بیکاری بود؛ شعارهایی که هنوز به نتیجه نرسیدهاند و مشکلاتی که هنوز برطرف نشدهاند.
در ماههای اخیر پس از انقلاب وضعیت اقتصادی وخیمتر نیز شده است و رییسجمهور باید با بحران عمیق اقتصادی مواجه شود.
آیا این نامزدها از پس تحقق شعارهای اقتصادی انقلاب برمیآیند؟
با اعلام نتایج آزمون کارشناسی ارشد مشخص شد: دانشجویان بازهم ستاره دار شدند
هم زمان با اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد دانشگاه های دولتی، مشخص شد که شماری از دانشجویان از حق ادامه تحصیل در مقطع بالاتر محروم شده اند.به گزارش دانشجونیوز، در سال های اخیر شمار زیادی از دانشجویان، علی رغم کسب رتبه های برتر در آزمون های سراسری به دلیل آنچه نقص در پرونده عنوان شده است، ستاره دار شده و از ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر بازمانده اند.
"دانشجویان ستاره دار" اصطلاحی است که از سوی فعالین دانشجویی به دانشجویان محروم از ادامه تحصیل به دلیل فعالیت های صنفی- سیاسی دوران دانشجویی و یا عقاید مذهبی اطلاق می شود.
با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال ١٣٨٤ روند ممانعت از ادامه تحصیل دانشجویان منتقد و مخالف حاکمیت شتاب بیشتری گرفت. با این وجود وی در مناظره های انتخاباتی در سال ١٣٨٨، وجود دانشجوهای ستاره دار را تکذیب کرد.
در همان زمان مصطفی معین، وزیر علوم دولت سید محمد خاتمی، در پاسخ به بخشی از اظهارات محمود احمدی نژاد در جوابیه ای گفته بود که "با کمال تاسف روال متعارف مذکور در فوق از همان ابتدای دولت نهم با عنوان جنجالی ستارهدار شدن به یک پدیده گسترده سیاسی برای برخورد با دانشجویان فعال سیاسی تبدیل شد. به نحوی که بیش از هزار نفر از پذیرفته شدگان آزمون کارشناسی ارشد سال ١٣٨۵ مشمول عنوان ستارهدار و عمدتا دچار مشکل در ادامه تحصیل شدند. علیرغم پیگیریهای متعدد و مراجعه به مراجع ذیصلاح و عدم حصول نتیجه، دامنه اعتراضات دانشجویی گسترش و ادامه یافت. بنابراین متذکر میشود که پدیده دانشجویان ستارهدار و خسارات ناشی از آن در حوزه آموزشعالی و جامعه، اختصاص به دولت نهم داشته است."
مقامات مسئول در جمهوری اسلامی در اظهارنظر های رسمی همواره وجود دانشجویان ستاره دار را در کشور تکذیب کرده اند.
در همین زمینه یکی از فعالین دانشجویی ستاره دار پیشتر به دانشجونیوز گفته بود که مسئولان وزارت علوم و سازمان سنجش آموزش کشور از پاسخ به دانشجویان طفره می روند و اخذ تصمیم محرومیت از ادامه تحصیل دانشجویان را به مراجع بالاتری چون وزارت اطلاعات مرتبط می دانند.
در حالی که شمار زیادی از دانشجویان هر ساله سه ستاره شده و از تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری باز می مانند، تعدادی از دانشجویان نیز، که تک ستاره و دو ستاره خطاب می شوند، با اخذ تعهد مبنی بر عدم انجام هیچ گونه فعالیتی در سطح دانشگاه توسط هیات مرکزی گزینش و بازجویان وزارت اطلاعات اجازه ادامه تحصیل پیدا می کنند.
ضیا نبوی و مجید دری از جمله دانشجویان ستاره داری هستند که به دلیل فعالیت های مرتبط با دفاع از حق تحصیل، هر کدام به ترتیب به ده و شش سال حبس در تبعید محکوم شده اند.
محرومیت از تحصیل مخالف قانون اساسی است
در سال ٨٨ نیز شماری از دانشجویان ستاره دار در نامه ای به علی لاریجانی، رییس مجلس، خواستار بهره مندی از حق اولیه خود برای ادامه تحصیل شدند. در بخشی از این نامه بر حق ادامه تحصیل برای همه شهروندان ایرانی مطابق با قانون اساسی کشور تاکید شده بود:
"ستاره دار کردن دانشجويان در شرايطی صورت مي گيرد که علاوه بر مفاد بند ٣ اصل سوم و اصل سي ام قانون اساسي که دولت را به تسهيل و تعميم آموزش عالي و همچنين گسترش وسائل تحصيلات عالي رايگان براي عموم ملت موظف کرده است، مستفاد از بندهاي ٩ و ١٤ اصل سوم و نيز اصول ٢٠، ٢٢، ٣٠ ، ٣٦ و ٣٧ قانون اساسي دولت ملزم است فارغ از نوع مذهب، مسلک و مرام سياسي ضمن رفع تبعيضات ناروا، امکانات عادلانه را براي آحاد ملت ايجاد کرده و آنان را از همه حقوق انساني، سياسي، اجتماعي و فرهنگي برخوردار نمايد.اطلاع داريد که از نظر حقوقي واژه "ملت" يک واژه عام است و استثناناپذير بوده و همه مردم ايران فارغ از رنگ، نژاد، زبان،مذهب، مسلک و مرام را شامل مي شود."
اطلاعات تکمیلی در این زمینه متعاقبا اعلام خواهد شد.
محکومیت محمد ایلخانی زاده، به سه ماه حبس و ٧٤ ضربه شلاق در پرونده حمله به کوی دانشگاه
به گزارش دانشجونیوز، وی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران و از اعضای انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران است.
آقای ایلخانی زاده همچنین از فعالین دانشجویی کرد و ستاره دار است که پیش از این در زمستان ٨٩ از سوی سازمان قضايی نيروهای مسلح در ادامه رسيدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران دستگیر و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود.
لازم به ذکر است که پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، نیروهای لباس شخصی و همچنین گارد ویژه نیروی انتظامی به همراه یگان ویژه سپاه پاسداران شامگاه بیست و چهار خرداد ماه به کوی دانشگاه تهران حمله و بیش از ۱۰۰ تن از دانشجویان را بازداشت کردند.
در ادامه در حالی که حمله کنندگان به کوی دانشگاه از مصونیت قضائی برخوردار گشتند، ۱۴ تن از دانشجویان دانشگاه تهران با احکام قضایی مانند حبس، جریمه و شلاق روبرو شدند.
علاءالدین بروجردی:
غنیسازی ۲۷درصدی ناشی از اشتباه فنی بود
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کردهاند نشانههایی از غنیسازی اورانیوم با غلظت بیشتر از ۲۰ درصد در تاسیسات فردو در ایران پیدا کردهاند.
آقای بروجردی روز شنبه (ششم خرداد) در واکنش به این خبر به باشگاه خبرنگاران جوان گفته است: «مسئله اورانیوم غنی شده در مقیاس ۲۷ درصد به دلیل وجود اشتباه محاسباتی بوده و امری طبیعی است.»
وی افزوده که «احتمال اشتباه محاسباتی در حین انجام کارها طبیعی بوده و این مسئله به هیچ وجه به منزله تخطی جمهوری اسلامی ایران از غنی سازی در مقیاس ۲۰ درصد نیست.»
به گفته بروجردی «پرداخت به چنین مسئلهای آن هم بلافاصله بعد از مذاکرات بغداد هدفی جز تخریب و تضعیف جایگاه ایران و به هم زدن تعاملات گروه ۱+۵ با ایران ندارد.»
مقامهای جمهوری اسلامی پیشتر به بازرسان آژانس گفته بودند «ممکن است نقص فنی باعث غنیسازی ۲۷ درصدی شده باشد.»
علی اصغر سلطانیه٬ سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم گفته است: «این امر یک بحث فنی عادی است که توسط کارشناسان در حال بررسی میباشد.»
علی مطهری: وقتی حوزه یک رفتار از حدی فراتر رفت، تذکر عمومی آن موثرتر است
آقای مطهری روز شنبه (ششم خرداد) به سایت «تابناک» گفته که تذکر وی به فرماندهان سپاه «تسلی خاطری برای کسانی است که ادعا میکنند از رقیب آنها حمایت شده است.»
علی مطهری هفته گذشته در صحن علنی مجلس از دخالت سپاه پاسداران در انتخابات مجلس نهم انتقاد کرد و پس از افزایش اعتراضها اعلام کرد در صورت لزوم نام فرماندهانی که در انتخابات دخالت کردهاند را فاش خواهد کرد.
سپاه نیز با رد گفتههای این نماینده مجلس اعلام کرد از وی به قوه قضائیه شکایت خواهد کرد.
مطهری نیز در دومین واکنش به حملات و اعتراضها به اظهارات جنجالیاش٬ گفته است: «تذکر دادن به سپاه یا هر نهاد دیگری در کشور باید یک امر عادی باشد و نباید این قدر بزرگ جلوه داده شود.»
وی بار دیگر تاکید کرده است: «معتقدم سپاه – ولو برخی اعضای آن- نباید در انتخابات از یک کاندیدای خاص حمایت کند و از این طریق وارد سیاست شود.»
مطهری همچنین اظهار کرده که در متن اولیه سخنرانی خود از نماینده ولی فقیه در سپاه و از فرمانده کل سپاه خواسته بود در آینده مانع دخالت برخی اعضای این نیرو در انتخابات شوند.
مطهری در پایان افزوده است: «رسانههای بیگانه در واقع از این تذکر ناراحتند چون موجب اصلاح یک کاستی و نقص در کشور میشود، گرچه موقتا از آن استقبال میکنند.»
به گفته وی «برادرانی از سپاه که به حمایت از برخی کاندیداها برخاستند، از روی احساس تکلیف این کار را کردند و به خیال خود برای ورود نمایندگان ولاییتر به مجلس تلاش کردند و سوء نیت نداشتند. ولی همین کار با توصیه امام سازگار نیست و آفتی برای سپاه است و در آینده نباید تکرار شود.»
توضیح: سایت تابناک این خبر را حذف کرده است.
تازهترین تعریفها از خامنهای به روایت حسن عباسی
تازهترین تعریفها از علی خامنهای٬ رهبر جمهوری اسلامی از سوی حسن عباسی٬ رئیس مرکز بررسیهای دکترینال ارائه شد.
به گزارش «خبرگزاری دانشجو» آقای عباسی در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تعاریف تازهای از رهبر جمهوری اسلامی ارائه کرده که در نوع خود بینظیر است.
مهمترین گفتههای حسن عباسی:
● الان ولایت فقیه در نظریههای دموکراسی غربیها پذیرفته شده است، از این حیث که عنصری باثبات در جابهجایی قدرتهاست. از سوی دیگر، در رفتن به سمت برنامههای بلند مدت یک عامل موفقیت است.
● در غرب ولایت فقیه با مدل سکولار دارد میرود که پیاده شود. دیر نیست که ببینیم در ایالات متحده این الگوها مورد استفاده قرار گیرد. این پایان نامهها را ما در مراکز خودمان به دانشجویان اروپایی مشاوره دادیم.
● دوره بیست و خردهای ساله رهبر از نظر تفکر استراتژیک ظرفیت دارد که رشته فوق لیسانس و دکتری شود. از «ب» بسم الله دوران رهبری ایشان تا به امروز.
● تقریبا هیچ حوزهای نیست که مقام معظم رهبری ترند {طرحریزی استراتژیک} نگذاشته باشند، همه حوزهها را ایشان مشخص کردهاند. نسبت به نقشه ریچارد واتسون، ما همین الان با نگاه رهبر نسبت به آن نقشه ترند کاملتر و بهتری داریم.
● نصف ترندهای آنها {غرب} ناامیدکننده و سلبی است. عمده ترند گذاریهای مقام معظم رهبری ایجابی است. نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری.
● ادبیات استراتژیکی که در طول دوران ریاست جمهوری و رهبری ایشان {خامنهای} مطرح شده است ما {جمهوری اسلامی} را در تفکر استراتژیک برای یکصد سال آینده، بدون اغراق میگویم بینیاز کرده است.
● چند ویژگی در اندیشه استراتژیک رهبر وجود دارد. نظام ذهنی ایشان سه وجهی است و شباهت زیادی به نظام فکری امام صادق (ع) و خواجه عبدالله انصاری دارد.
● تمام سخنرانیهای ایشان {خامنهای} سه محوری است که اگر از شاه بیت به هم بچسبانید شبکه میسازد از مولفههای تصمیم سازی. ایشان برای هر مشکلی پاسخ دارد.
● بالای ۷۵ درصد سخنرانیهای مقام معظم رهبری، در هریک از سخنرانیها در چند مرحله، محور سه وجهی برای حل مشکلات ذکر میکنند.
● صحبتها و دیدگاههای رهبران جهان را برای آنکه بفهمیم واقعا انگاره آنهاست و یا بلوف میزنند، در فرآیند مهندسی ذهن تبیین میکنیم که هیچکدام از رهبران بیست سال گذشته جهان ذهن شبکهای نداشتهاند. هیچکدام از لحاظ فلسفه ذهن لیاقت رهبری ندارند. این مدیران مستاصلاند تا مراکز مدیریت استراتژیکشان به آنها بگوید که چه باید بکنند.
● هیچ یک از مسئولان کشور، یارای رسیدن به ایشان در عرصه سیاست گذاریهای کلان را ندارد. اوج مظلومیت اینجاست که ایشان در بیان قوتهای نظام از عظمت امام یاد میکنند.
● شما عرف دیپلماتیک را نگاه کنید مثلا خانم اشتون نماینده تیم مذاکره کننده در مسئله هستهای، در چند دوره قبلی لباسی میپوشید که یا با عرف ما همخوان نبود و رسانههای ما مجبور میشدند سانسور کنند. در سفر قبلی در استانبول لباس مناسبی پوشیده بود و در سفر اخیر مانتو پوشیده بود.
● امروز طرف مذاکره کننده مجبور است خودش را با عرف ما هماهنگ کنند و با دست خالی و بدون بسته از قبل آماده شده پای میز مذاکره بیاید.
سخنگوی کاترین اشتون: تحریم های اتحادیه اروپا از روز اول ژوئیه اعمال خواهد شد
(تیتر از جنگ خبر)
«ریا نووستی»- 5 خرداد
اتحادیه اروپا قصد ندارد تحریم نفتی ایران را که از اول ژوئیه اعتبار پیدا خواهد کرد، لغو کند. این مطلب را "مایکل مان" سخنگوی "کاترین اشتون"رییس دیپلماسی اتحادیه اروپا اعلام کرد.
وی در بروکسل به خبرنگاران گفت:" ما تحریم های خود را نه بر اساس حرف بلکه بر اساس عمل تغییر می دهیم و به این دلیل تحریم های ما از روز اول ژوئیه اعمال خواهند شد".
یادآور می شود وزیران امور خارجه 27 کشور عضو اتحادیه اروپا روز دوشنبه 23 ژانویه در اجلاس خود در بروکسل تصمیم گرفتند واردات نفت از ایران به کشورهای اروپایی را تحریم کنند. در نظر است کشورهای عضو اتحادیه اروپا تا اول ژوئیه سال 2012 میلادی واردات نفت خود از ایران را بطور کامل متوقف کنند.
اتحادیه اروپا علاوه بر تحریم نفتی و اعمال تحریم های مالی علیه بانک مرکزی ایران همچنین ممنوعیت صادرات تجهیزات اساسی برای صنعت نفت و انتقال فناوری های مربوطه به ایران را برقرار کرده است. این تحریم ها بخاطر آن اعمال می شود که به عقیده اتحادیه اروپا، ایران تعهدات خود در رابطه با برنامه هسته ای این کشور را بطور کامل اجرا نمی کند.
(تیتر از جنگ خبر)
«ریا نووستی»- 5 خرداد
اتحادیه اروپا قصد ندارد تحریم نفتی ایران را که از اول ژوئیه اعتبار پیدا خواهد کرد، لغو کند. این مطلب را "مایکل مان" سخنگوی "کاترین اشتون"رییس دیپلماسی اتحادیه اروپا اعلام کرد.
وی در بروکسل به خبرنگاران گفت:" ما تحریم های خود را نه بر اساس حرف بلکه بر اساس عمل تغییر می دهیم و به این دلیل تحریم های ما از روز اول ژوئیه اعمال خواهند شد".
یادآور می شود وزیران امور خارجه 27 کشور عضو اتحادیه اروپا روز دوشنبه 23 ژانویه در اجلاس خود در بروکسل تصمیم گرفتند واردات نفت از ایران به کشورهای اروپایی را تحریم کنند. در نظر است کشورهای عضو اتحادیه اروپا تا اول ژوئیه سال 2012 میلادی واردات نفت خود از ایران را بطور کامل متوقف کنند.
اتحادیه اروپا علاوه بر تحریم نفتی و اعمال تحریم های مالی علیه بانک مرکزی ایران همچنین ممنوعیت صادرات تجهیزات اساسی برای صنعت نفت و انتقال فناوری های مربوطه به ایران را برقرار کرده است. این تحریم ها بخاطر آن اعمال می شود که به عقیده اتحادیه اروپا، ایران تعهدات خود در رابطه با برنامه هسته ای این کشور را بطور کامل اجرا نمی کند.
بسیج رقیب فروشگاه ها شد؛ عرضه کالا با 20 درصد تخفیف
(تیتر از جنگ خبر)
واحد مرکزی خبر
رئیس اداره امور اصناف و تشکلهای سازمان صنعت ؛ معدن و تجارت گفت : 19مرکز در شهر تهران مواد غذایی مورد نیاز مردم را به طور مستقیم عرضه می کنند. حجت فضل علی در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر گفت: با همکاری اتحادیه های تعاونی مصرف محلی استان تهران ؛ اتحادیه تعاونی های بسیجیان و مجمع امور صنفی ؛ مواد غذایی به صورت مستقیم در سطح استان تهران توزیع می شود.
وی با بیان اینکه مواد غذایی در این مراکز با 10 تا 20 درصد تخفیف ارایه می شود؛ گفت : برنج ؛ گوشت ؛ ماکارونی ؛ روغن ؛ لبنیات و حبوبات از جمله اقلامی است که توزیع می شود.
فضل علی همچنین از برپایی نمایشگاه های طرح ضیافت در استان تهران ویژه ماه مبارک رمضان خبر داد و خاطرنشان کرد: نمایشگاه های طرح ضیافت از10 تیر در استان تهران برپا می شود.
تعاونی های بسیجیان واقع در خیابان جیحون ؛ کریمخان زند؛ خیابان خاوران ؛ شهرری بلوار دیلمان ؛ تعاونی های مصرف محلی واقع درسعادت آباد؛ شهرک غرب ؛ خیابان میرداماد ؛ پاسداران ؛ فلکه دوم تهرانپارس ؛شهرک اکباتان ؛ نظام آباد بالاتر از بیمارستان امام حسین (ع)؛ خیابان ایران ؛ تهران نو فلکه اطلاعات ؛ پیروزی و سعادت آباد بلوار نیک نژاداقدام به توزیع مستقیم کالا کرده اند.
همچنین مجتمع توزیعی واقع در خیابان استخر؛ مجتمع سازمان گوشت ملاصدرادر میدان ونک و فروشگاه کالا شهر واقع در خیابان خاوران مواد غذایی را به صورت مستقیم عرضه می کنند.
(تیتر از جنگ خبر)
واحد مرکزی خبر
رئیس اداره امور اصناف و تشکلهای سازمان صنعت ؛ معدن و تجارت گفت : 19مرکز در شهر تهران مواد غذایی مورد نیاز مردم را به طور مستقیم عرضه می کنند. حجت فضل علی در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر گفت: با همکاری اتحادیه های تعاونی مصرف محلی استان تهران ؛ اتحادیه تعاونی های بسیجیان و مجمع امور صنفی ؛ مواد غذایی به صورت مستقیم در سطح استان تهران توزیع می شود.
وی با بیان اینکه مواد غذایی در این مراکز با 10 تا 20 درصد تخفیف ارایه می شود؛ گفت : برنج ؛ گوشت ؛ ماکارونی ؛ روغن ؛ لبنیات و حبوبات از جمله اقلامی است که توزیع می شود.
فضل علی همچنین از برپایی نمایشگاه های طرح ضیافت در استان تهران ویژه ماه مبارک رمضان خبر داد و خاطرنشان کرد: نمایشگاه های طرح ضیافت از10 تیر در استان تهران برپا می شود.
تعاونی های بسیجیان واقع در خیابان جیحون ؛ کریمخان زند؛ خیابان خاوران ؛ شهرری بلوار دیلمان ؛ تعاونی های مصرف محلی واقع درسعادت آباد؛ شهرک غرب ؛ خیابان میرداماد ؛ پاسداران ؛ فلکه دوم تهرانپارس ؛شهرک اکباتان ؛ نظام آباد بالاتر از بیمارستان امام حسین (ع)؛ خیابان ایران ؛ تهران نو فلکه اطلاعات ؛ پیروزی و سعادت آباد بلوار نیک نژاداقدام به توزیع مستقیم کالا کرده اند.
همچنین مجتمع توزیعی واقع در خیابان استخر؛ مجتمع سازمان گوشت ملاصدرادر میدان ونک و فروشگاه کالا شهر واقع در خیابان خاوران مواد غذایی را به صورت مستقیم عرضه می کنند.
جـــرس:
درحالیکه موضوع برداشت های شبانه
بانک مرکزی از حساب بانکهای کشور همچنان بدون رسیدگی باقی مانده و هیأت
موسوم به «تطبیق و بررسی مصوبات دولت با قوانین مجلس» نیز، مصوبه دولت جهت
برداشت از حساب ها را «غیرقانونی و باطل» اعلام کرده، رئیس کل بانک مرکزی
از احتمال برداشت جدید از حساب بانکها بابت «مابهالتفاوت ارز دریافتیب خبر
داد.
پیش از این نیز، بدون اجازه و به طور شبانه، دو بار از حساب بانکهای کشور توسط دولت برداشت شده بود.به گزارش مهر، محمود بهمنی امروز در پانل تخصصی بیست و دومین همایش سالیانه سیاستهای پولی و ارزی کشور درباره برداشت از حساب بانکها بابت "ما به التفاوت ارز دریافتی" گفت: بر اساس مصوبه هیئت دولت، باید ۸۶ هزار و ۶۲۵ میلیارد ریال از حساب بانکها برداشت می شد اما بانک مرکزی یک سوم آن را معادل ۳ هزار میلیارد تومان برداشت کرد.
رئیس کل بانک مرکزی با اعلام اینکه هم اکنون ۸۰ بازرس مشغول رسیدگی به عملکرد بانکها در ارتباط با دریافت ارز دولتی و محاسبه مابه التفاوت آن هستند، اظهار داشت: اگر برداشت فعلی بانک مرکزی از حساب بانکها بیشتر از رقم نهایی باشد که به بانکها برمی گردد و اگر کمتر باشد، دوباره برداشت خواهد شد.
بهمنی مطرح کرد: بانکها ارز دولتی دریافت کردند که ال سی باز کنند ولی برخی، ارز را به نرخ دولتی گرفتند و در مصارف معین شدن هزینه نکردند؛ بنابراین امروز ما مابه التفاوت را تا نرخ آزاد آن روز از بانک ها می گیریم.
این مقام انتصابی با تاکید بر اینکه تا به امروز گزارشهای مختلفی از انحرافات قابل توجه بانکها در مصرف ارز داشته ایم، اظهارداشت: ما بررسیهایی انجام دادیم و مشخص شد ارزی که دولت برای انجام واردات کالا و کنترل بازار در اختیار شبکه بانکی قرار داد، به صورت مخفیانه در مواردی به بازار تزریق شد و هیچ کس نمی پذیرد که چنین اتفاقی بیفتد و نرخ ارزی به نرخ آزاد فروخته شود و قطعا بانک مرکزی این مسئله را بررسی می کند و اگر لازم باشد نام بانک یا موسسات متخلف را اعلام می کنیم و نمی گذاریم ارز به جاهای انحرافی برویم که نصیب یک عده خاص شود.
بهمنی خاطر نشان کرد: ممکن است ارقام مابهالتفاوت نهایی بیش از ۳۰ هزار میلیارد تومان هم بشود و ما در صورت نهایی شدن آن را دریافت میکنیم و در غیر این صورت، آن را به شبکه بانکی برمی گردانیم؛ بنابراین عملکرد فعلی به صورت علی الحساب است.
برداشت از حساب بانک ها در پایان سال گذشته
بر اساس گزارش ها، برداشت بانک مرکزی از حساب بانکهای کشور، طی اسفندماه سال گذشته یعنی زمانی که بانکها حسابهای پایان سال خود را صفر کرده و تعطیلات آغاز شده بود و هیچکس در بانکها حضور نداشت، انجام پذیرفت.
اما اوایل اردیبهشت ماه، در جریان بررسی گزارش کمیسیون اقتصادی مجلس هشتم از برداشت شبانه بانک مرکزی از بانک های کشور، نایب رئیس کمیسیون اقتصادی اطلاع داد که "هیأت تطبیق و بررسی مصوبات دولت با قوانین مجلس این مصوبه را به دلیل غیرقانونی بودن ابطال کرده است."
به گزارش مهر، پیمان فروزش اقدام هیأت وزیران و بانک مرکزی در این زمینه را غیرقانونی خوانده و گفته بود: "بانک مرکزی با این اقدام ضرر و زیانی را به بانکها تحمیل کرده است و باید در این خصوص پاسخگو باشد."
جـــرس:
در پی صدور حکم ارتداد برای خواننده "ترانه موهن" توسط برخی مراجع
تقلید، چهار نواندیش دینی به شش نفر از "مفتیان" این حکم نامه ای انتقادی
نوشته و با تاکید بر اینکه "ما با صراحت اهانت به باورهای دینی مسلمانان و
اعتقادات مذهبی شیعیان را در هر قالبی محکوم می کنیم"، خطاب به آنان
خاطرنشان کرده اند: "مجازات اهانت و تمسخر و تحقیر مطلقا اعدام
نیست. مجازات را قانون گذار پیش بینی می کند. قانون نیز می باید حداقل
موازین بین المللی حقوقی را دارا باشد. در حال حاضر بسیاری از عالمان و
محققان مسلمان مشروعیت دینی مجازاتهای خشن نظیر سنگسار و حکم اعدام مرتد و
ساب النبی را مورد نقد و انکار قرار داده اند."
گفتنی است، حضرات آیات جعفر سبحانی
تبریزی، لطف الله صافی گلپایگانی، محمدعلی علوی گرگانی، ناصر مکارم شیرازی،
مسلم ملکوتی و حسین نوری همدانی، شش تن از مفتیان شیعۀ ساکن قم، در واکنش
به اجرا و انتشار ترانه ای "موهن"، حکم ارتداد (قتل) برای آن خواننده صادر
کرده اند.
به گزارش جرس، در واکنش به صدور فتوای یاد شده
توسط مفتیان فوق الذکر، چهار تن از نواندیشان دینی، عبدالعلی بازرگان، محسن
کدیور، صدیقه وسمقی و حسن یوسفی اشکوری، در نامه ای انتقادی خطاب به شش تن
از فتوا دهندگان، ضمن برشمردن اشکالات این فتوا، نسبت به "پیامدهای منفی
این حکم ترور" نیز هشدار داده و آورده اند: "لازمه چنین فتوایی سازماندهی
مقلدان برای اجرای آن است (روانه کردن تیمهای ترور به دیگر کشورها). بعید
است آقایان این روش و نتایج زیانبار آن را برای اسلام، تشیع و کشور
بپذیرند."
متن نامه انتقادی نواندیشان دینی به مفتیان حکم اخیر ارتداد، که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرات آیات مراجع محترم تقلید
سلام علیکم
همانگونه که مستحضرید، به دنبال انتشار
ترانه موهن یک خواننده ایرانی مقیم آلمان، در استفتای برخی نهادهای حکومتی
از مراجع محترم تقلید، احکامی از جانب شما مبنی بر مرتد یا سابّ النبی بودن
و در نتیجه مهدورالدم بودن چنین افرادی صادر شد. موسسه ای هم برای قتل
خواننده این ترانه یکصد هزار دلار جایزه تعیین کرد.
غرض از تصدیع، بررسی پیامدهای حکم اعدام برای اهانت به مقدّسات و باورهای دینی در زمان حاضر است.
رواداری دینی و مدارای مذهبی، در کنار
آزادی بیان و نقد دو رکن مدنیت معاصر است. به موجب رکن اول، به باورهای
دینی و اعتقادات مذهبی که برای پیروان هر دین و آئینی مقدس است باید
احترام گذاشت و پرهیز از تمسخر و اهانت و بی احترامی به این باورها و
اعتقادات ازاصول اولیه اخلاق و مدنیت شمرده می شود. به موجب رکن دوم، آزادی
بیان نیز اقتضا می کند که انتقاد از هر امری ولو مقدّسات دینی مجاز باشد و
به هیچ عنوان از نقد علمی امور دینی ممانعتی صورت نگیرد. اما متاسفانه در
هر دو سو شاهد افراط هایی هستیم.
دو جریان افراطی
از یک سو ، برخی افراد باورهای دینی و
اعتقادات مذهبی دیگران را به بهانه های سیاسی یا غیرسیاسی به تمسخر می
گیرند و با اشاعه گفتار یا تصاویر زشت وناپسند، با سوء استفاده از آزادی
بیان و آزادی عقیده ، عواطف صدها میلیون دین دار را جریحه دار می کنند. به
زعم آنان دوران دینداری به پایان رسیده و دینداران اگر می خواهند در دنیای
مدرن زندگی کنند، باید مقتضیات آنرا بپذیرند . این عده به غلط ، آزادی
اهانت به باورهای دیگران و لزوم بردباری در برابر آن را از مقتضیات دنیای
مدرن می شمارند و رفتار خود را تابوشکنی می خوانند. به این ترتیب در این
دیدگاه آزادی بیان مطلقا هیچ مرزی نمی شناسد.
از سوی دیگر، برخی دینداران نیز هیچ
انتقادی به باورهای دینی و اعتقادات مذهبی را برنمی تابند و آنرا اهانت و
توهین تعبیر کرده، امور دینی را ورای بحث و پرسش و نقد معرفی می کنند. از
این منظر کمترین انتقاد یا اظهار نظر متفاوت در حکم ارتداد یا سبّ و دشنام
به پیامبر (ص) و ائمه (ع)شمرده شده، مرتد و سابّ نیز مهدورالدم بوده واعدام
او حتی توسط شنونده، ولو عامی مجاز دانسته شده است. به نظر این افراد اگر
هزینه انتقاد و اظهار نظر متفاوت درباره مقدسات را بالا ببریم، دیگر کسی
جرأت نخواهد کرد در حریم قدسی باورهای دینی رطب و یابس ببافد و به مقدّسات
توهین کند و یا بدون تخصص لازم به امور دینی انتقاد و باورهای دینی مردم را
سست نماید. به زعم پیروان این دیدگاه، مجازات اعدام قائل شدن و آنرا بدست
توده مردم سپردن باعث می شود که منتقدان و اهانت کنندگان از ترس جانشان هم
که شده دم فرو بندند و از اهانت و انتقاد اجتناب کنند. نتیجه این دیدگاه
آنست که هر شخص یا گروهی می تواند به باورهای دینی خود اصالت ببخشد، اولا
هیچ انتقادی به امور دینی تحمل نمی شود، چه برسد به تمسخر و اهانت به
مقدّسات، ثانیا دیگر عقاید و باورها مورد نقد و حتی اهانت و تمسخر قرار می
گردد. به عبارت دیگر در این دیدگاه هیچ اعتقادی به آزادی بیان و مذهب وجود
ندارد.
نتیجه دیدگاه افراطی اول، رشد دیدگاه
افراطی دوم است. و دیدگاه افراطی دوم دیدگاه افراطی اول را تقویت می کند.
پیروان این دو دیدگاه مانع تحقق رواداری دینی و آزادی بیان هستند. در جهان
معاصر اگرچه دیدگاه افراطی اول را بیشتر در غرب و دیدگاه افراطی دوم را
غالبا در شرق می توان یافت، اما خوشبختانه هم در غرب، هم در شرق شاهد
انتقادهای جدی به هر دو دیدگاه افراطی و رشد رویکردی معتدل و منصف به دو
اصل رواداری مذهبی و آزادی بیان هستیم.
اسلام رحمانی
رئوس دیدگاه سوم از منظر اسلامی را به شیوه زیر می توان گزارش نمود:
الف. اسلام اگر چه خود را دین حق معرفی
می کند، اما تنوع و تکثر ادیان و آئینها، اعم از حق و باطل، حتی کفر و شرک و
الحاد را به عنوان واقعیت در دنیا پذیرفته است و خواستار همزیستی مسالمت
آمیز همه جوامع است.
ب. مردم در انتخاب دین و عقیده آزادند و هیچکس را نمی توان به قبول یا انکار دین و عقیده ای مجبور کرد.
پ. هیچکس را به واسطه داشتن دین یا
اعتقاد خاص نمی توان در دنیا مجازات کرد. جرم صرفا به عمل تعلق می گیرد و
داشتن هر عقیده و دینی جرم محسوب نمی شود. چنان که در تعریف جرم گفته اند:
«فعل یا ترک فعلیکه در قانون برای آن مجازات معین شده باشد».
ت. هیچکس را نمی توان بواسطه تغییر دین و
خروج از اسلام مجازات کرد. وضع هر گونه مجازات دنیوی بویژه اعدام برای
خروج از اسلام خلاف موازین اسلامی است.
ث. انتقاد از باورهای دینی، از جمله اسلام، آزاد است و مشمول هیچ مجازاتی در دنیا نیست.
ج. اهانت و استهزاء و تحقیر باورهای
دینی، از جمله اسلام کاری ناشایست و نقض کرامت انسانهای مؤمن به آن دین
است. اهانت به باورهای الحادی نیز به نص قرآن کریم ممنوع است.
مرزبندی بین انتقاد و اهانت
گرچه مرزبندی روشن در مورد انتقاد و
اهانت و استهزاء کار دشواری است، اما از آنجا که بر اساس مبانی فقهی، توهین
مادامی که صریح نبوده ویا عرفا توهین تلقی نشود قابل اعتنا نیست، لذا نقد
را نمی توان عقلا ، عرفا و شرعا با اهانت و استهزا همسو دانست. قابل توجه
آنکه بر اساس بند ۲ ماده بیستم میثاق بین المللی مدنی سیاسی (هر گونه دعوت
به تنفر ملی یا نژادی یا مذهبی که محرک تبعیض یا خصومت یا اعمال خشونت
باشد بموجب قانون ممنوع است.) اهانت به باورهای مذهبی از مصادیق «گفتار
نفرت زا» (hate speech) است که باورهای دینداران را تحقیر می کند، و می
باید به عنوان جرم تلقی شود، و مرتکبین چنین تجاوز مجرمانه ای در دادگاهی
مدنی در حضور هیأت منصفه (انتخاب تصادفی از میان شهروندان) به حکم قانون
محاکمه می شوند. مجازات چنین جرائمی، هرچه باشد، به استناد «قاعده تناسب
جرم و مجازات» مسلما اعدام نیست.
اجماعی بین المللی بر این توافق است که
«گفتار نفرت زا» لازم است توسط قانون منع شود، و این منع قانونی خدشه ای
به آزادی بیان وارد نمی سازد. ایالات متحده آمریکا در میان کشورهای
پیشرفته، تنها کشوری است که در آن قانونا جلوگیری از «گفتار نفرت زا»
ناسازگار با آزادی بیان شناخته شده است.
در انگلستان افراد از انواع «گفتار نفرت
زا» تهدید آمیز، ناسزا،اهانت بار که باورهای مذهبی اشخاص را نشانه گرفته
باشد منع شده اند. مجازات گفتار نفرت زا، جریمه مالی، زندان یا هر دو را در
بر می گیرد. به موجب قانون مجازات آلمان دشنام به مقدسات مجازات دارد.
عدم مرزبندی بین انتقاد و اهانت از یک
سو، و تحقیر و تمسخر باورهای دینی از سوی دین ستیزان، برخوردهای افراطی خشن
از سوی باورمندان سنتی ادیان، از جمله اسلام را موجب شده است.
لازمه دنیای سالم، احترام متقابل آدمیان
به همدیگر است. نمی توان به باورها، کتاب مقدس و پیامبر یک چهارم انسانهای
روی زمین اهانت و تمسخر کرد و از عکس العمل خشن و افراطی برخی باورمندان
سنتی آن، هرچند برخلاف فرامین آن دین، در امان بود.
سالم سازی رقابت ایمان و کفر با مرزبندی
بین انتقاد و اهانت میسر می شود. این مرزبندی به شرائط زمانی مکانی و درجه
رشدیافتگی فرهنگی بستگی دارد. در جوامع توسعه نیافته، بسیاری از انتقادات
اهانت تلقی می شود، در جوامع توسعه یافته هم بسیاری اهانتها انتقاد قلمداد
می شود. این مرزبندی نیاز به تحقیقات جدی نظری و میدانی دارد. به هر حال
تنها با احترام به باورهای دینی و آزادی بیان توأمان می توان جهانی سالم و
بالنده داشت.
اگر دیندار سنتی حق ندارد باورهای دینی
اش را به دیگران تحمیل کند، ملحد دین ناباور نیز حق ندارد باورهای خاص خود
را به عنوان هنجارهای بین المللی به دیگر آدمیان تحمیل کند. در کنار
اعلامیه جهانی حقوق بشر به اعلامیه جهانی تکالیف و وظائف بشر در قبال
باورهای دینی و بی دینی از قبیل «میثاق محو همه انواع خشونت، اهانت و گفتار
نفرت زا» نیز احتیاج داریم.
گرچه تعیین دقیق مرز انتقاد و توهین و
استهزاء عملا بسیار دشوار است، اما اجمالا می توان گفت همچنانکه اعدام و
مجازات مرتد از سوی دینداران باید کلا ملغی اعلام شود، اهانت و تمسخر هم می
باید از سوی ملحدان و دین ناباوران به عنوان جرم و ضد ارزش به رسمیت
شناخته شود. هر دو گروه دین دار و ملحد می باید آزادی انتقاد را به رسمیت
بشناسند. آزادی انتقاد به سود هر دو گروه است. رقابت سالم مبتنی بر احترام
متقابل تنها شیوه تعامل قابل دفاع مسلمانان با پیروان دیگر ادیان و
آئینهاست.
این سه اصل اکنون لازم و ملزوم هم هستند:
اول. آزادی انتقاد از باورهای دینی و البته غیر دینی
دوم. ممنوعیت اهانت به باورهای دینی و الحادی به مثابه «گفتار نفرت زا»
سوم. لغو مطلق مجازاتهای ارتداد و لغو کلیه مجازتهای خشن سبّ و دشنام به مقدسات بویژه اعدام.
مردود بودن فتوای مهدور الدم بودن مرتد و سابّ
اکنون در مورد خاص ایران، ما با صراحت
اهانت به باورهای دینی مسلمانان و اعتقادات مذهبی شیعیان را در هر قالبی
محکوم می کنیم، آنچنانکه اهانت به باورهای غیرمسلمانان و اعتقادات مسلمانان
اهل سنت را نیز مردود می دانیم. ائمه اهل بیت (ع) مورد احترام همه
مسلمانان هستند و به باور شیعیان پس از پیامبر (ص) منبع معارف اسلامی محسوب
می شوند. اینکه امری اهانت است یا نه، تلقی اکثر باورمندان همان دین و
مذهب بهترین معیار است. هنر یا طنز یا کاریکاتور یا قالبهای دیگر، مجوز
اهانت و تحقیر و استهزاء نیست. اگر اهانت و تمسخر یک نفر جرم محسوب می شود،
اهانت و تمسخر و تحقیر باورهای سیصد میلیون شیعی یا یک میلیارد و نیم
مسلمان نیز به طریق اولی جرم است.
اما همه سخن این است که مجازات اهانت و
تمسخر و تحقیر مطلقا اعدام نیست. مجازات را قانون گذار پیش بینی می کند.
قانون نیز می باید حداقل موازین بین المللی حقوقی را دارا باشد. در حال
حاضر بسیاری از عالمان و محققان مسلمان مشروعیت دینی مجازاتهای خشن نظیر
سنگسار و حکم اعدام مرتد و ساب النبی را مورد نقد و انکار قرار داده
اند.بحث استدلالی در نقد مجازات اعدام مرتد و سابّ النبی پیش از این در
بهمن ۱۳۹۰ به وسیله یکی از امضا کنندگان این نامه در رساله ای جداگانه
تشریح شده است.خلاصه نظر منتقدان حکم اعدام مرتد و ساب النبی به اجمال چنین
است:
۱. حکم به مهدورالدم بودن افراد به
اتهام ارتداد یا سبّ النبی (ص) فاقد مستند معتبر شرعی از کتاب و سنت و
اجماع و عقل است، بلکه بر خلاف قرآن و عقل بوده و به دلیل مفاسد متعدد
مترتب بر آن یقینا موجب وهن اسلام است.
۲. صدور حکم قضائی تنها به عهده محکمه
صالح و اجرای آن تنها در صلاحیت ضابطین قضائی است. حکم فقیه جامع شرائط
فتوا از محکمه صالحه کفایت نمی کند.
۳. حکم قتل مرتد و سابّ النبی فاقد مطلق مستند قرآنی است.
۴. در اجتهاد مصطلح و فقه سنتی حکم وجوب قتل مرتد و سابّ النبی متکی بر برخی اخبار واحد معتبره و ادعای اجماع است.
۵. حکم وجوب قتل مرتد و سابّ النبی به دلایل هفت گانه زیر غیرقابل اجراست:
اول. توقف اجرای حکم قتل مرتد و سابّ النبی به دلیل عنوان ثانوی وهن اسلام (نفی ضرر یا مصلحت یا حکم حکومتی)
دوم. لزوم تعطیل یا توقف در اجرای حد مطلقا یا دست کم حدود منجر به قتل در زمان غیبت ائمه اطهار (ع)
سوم. نفی حکم وجوب قتل مبتنی بر خبر آحاد موثق به دلیل وجوب احتیاط در دماء
چهار. نفی حکم وجوب قتل به دلیل عدم حجیت اخبار واحد موثق در امور مهمه
پنج. نفی حکم وجوب قتل مرتد به دلیل تبدل موضوع مرتد
شش. نفی حکم وجوب قتل مرتد و سابّ النبی به دلیل عدم حجیت اخبار مخالف با محکمات قرآن
هفت. نفی حکم وجوب قتل مرتد و سابّ النبی به دلیل عقلی موهون بودن اعدام افراد برای خروج از دین و اهانت به مقدسات
۶. خروج از دین و ارتداد هیچ مجازات دنیوی ندارد.
۷. اعدام افراد به دلیل اهانت به قرآن مجید، پیامبر (ص)، ائمه (ع) و مقدسات دینی امری غیرقابل دفاع است.
اشاره ای به موازین کتاب و سنت در مواجهه با لغو و یاوه
از ویژگی هائی که قرآن از مؤمنان و
عبادالرحمن بر شمرده، یکی هم بی توجهی به یاوه گوئی دشمنان، ترک بگو مگو و
گذشتن کریمانه از رفتار آنهاست : واذا مرّوا باللغو مروا کراما (فرقان۷۲)
والذین هم عن اللغو معرضون (مؤمنون ۳).
شخصیت اخلاقی مؤمنان به توصیف قرآن باید
چنان باشد که چون یاوه ای بشنوند،(بزرگوارانه) از آن درگذرند و گویند
(نتیجه) اعمال ما مربوط به خودمان و (نتیجه) اعمال شما مربوط به خودتان است
( هرکدام آزاد هستیم) سلامت باشید، ما در پی پاسخگوئی به جاهلان نیستیم
(قصص۵۳ تا ۵۵).
در دوران خلفای راشدین نیز تا حدودی به
این سنت عمل می شد، اما اگر به طور خاص به عملکرد امامان اهل بیت (ع) بخصوص
تجربه حکومت پنج ساله امام علی (ع) نیز نگاه کنیم؛ مخالفین آن امام نیز در
اوج اقتدار حکومتی ایشان از چنان امنیت و آزادی برخوردار بودند که می
توانستند در نمازهای رسمی جمعه و جماعت پشت سر ایشان شعارمخالف بدهند و
خلیفه وقت را به شرک و انحراف از اسلام متهم سازند، بدون آنکه کسی با آنها
کاری داشته باشد و ذره ای از حقوق اجتماعی شان بکاهد.
در حکمت ۳۰ نهج البلاغه آمده است که یکی
از خوارج ایشان را دشنام داده و گفت " این کافر را خدا بکشد، عجب داناست!"
اصحاب امام علی (ع) هجوم آوردند او را دستگیر کرده به جرم توهین به "امام"
بکشند. فرمود: «دست نگه دارید، دشنامی داده که پاسخش دشنام یا درگذشتن از
آن است.»
او در اوج اقتدارش به دشنام های زبانی
اهمیتی نمی داد، چگونه است که پس از ۱۴ قرن در روزگار رشد آزادی ها و حقوق
بشر، تهیه کننده ترانه ای که به زبانی غیر متعارف و سخیف یکی از ائمه اهل
بیت (ع) را مخاطب قرار داده، محکوم به ارتداد و اعدام می شود!؟
پیامدهای منفی حکم ترور
علاوه بر اشکالات عدیده ای که به فتوای
مهدورالدم بودن یا جواز قتل مرتد یا سابّ وارد است، صدور چنین احکامی به
مشکلات مضاعف مبتلاست که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
اول. مراجع محترمی که در رخداد اخیر حکم
قتل فردی که به امام علی النقی (ع) اهانت روا داشته صادر کرده اند به
«ولایت عامه فقیه» قائل هستند و مکررا حمایت خود را از مصداق ولایت فقیه هم
ابراز داشته اند. ولی فقیه مقبول شما با صراحت اجرای حدود را مختص ولی امر
مسلمین دانسته است (رساله استفتائات، بخش احکام تقلید، قسمت ولایت فقیه و
حکم حاکم، سؤال ۶۶).با توجه به اینکه دامن زنندگان به معرکه اخیر برخی
محافل نظامی و خبرگزاری نزدیک به ایشان بوده است و استفتاء نیز از ناحیه
همان محافل بوده، آیا ورود در این عرصه در تقسیم کار به شما واگذار شده
است؟ یا این احکام قضائی بدون اذن ولی فقیه که همهمفتیان محترم حکم اخیر
ارتداد از قائلان آن هستند صادر شده است؟
دوم. این احکام قضائی چگونه بدون حق
دفاع متهم یا وکیل وی صادر شده است؟ آیا حکم اعدام را به دست هر کس و ناکس
سپردن تالی فاسدی ندارد و شرعا و عقلا جایز است؟
سوم. متهم در سرزمینی خارج از سیطره
حکومت اسلامی است. اکثر فقهیان اجرای حدود شرعیه در ارض عدو را مجاز نمی
شمارند. مستند این عدم جواز در روایات پیوستن افراد به اردوی غیرمسلمانان
ذکر شده است. چرا مفتیان و حاکمان محترم شرع از این امر مهم غفلت کرده اند؟
چهارم. بیشک اجرای حد مرتد یا سابّ
(اعدام)- در کشورهای غربی در زمان حاضر بطور رسمی میسر نیست. باقی می ماند
که متهم به شیوه اغتیال و فتک یعنی «ترور» کشته شود. به عبارت دیگر حکم
صادره حکم به جواز ترور فرد اهانت کننده است. این حکم چند اشکال جدی دارد:
اولا حکم ترور باعث وهن اسلام است.
امروز موج اسلام هراسی با اقدامات تروریستی القاعده وجهه غالب رسانه های
غربی شده است. آیا با اینگونه فتاوا و احکام نسنجیده قرار است تروریستی
بودن تعالیم اسلامی توسط آقایان محترم تثبیت شود!؟
ثانیا لازمه چنین فتوایی سازماندهی
مقلدان برای اجرای آن است (روانه کردن تیمهای ترور به دیگر کشورها). بعید
است آقایان این روش و نتایج زیانبار آن را برای اسلام، تشیع و کشور
بپذیرند.
پنجم. صدور حکم ارتداد و سبّ برای
اهانت کنندگان مقدسات اسباب شهرت و ثروت ایشان شده است. برخی از این افراد
گمنام با فتاوی و احکام اعدامشان به سرعت از نردبان شهرت و ثروت بالا رفته
هوس دستیابی یک شبه به موقعیت آنها برخی دیگر را وسوسه کرده تا با برخی
اظهارات موهن رسانه های افراطی برایشان معرکه بگیرند، و آثار خالی از
هنرشان پرتیراژ شود. آیا پیامدهای حکم سلمان رشدی به شهرت و ثروت این فرد
هتّاک کمک کرد یا به کاهش توهین و هتک اسلام انجامید؟ آیا قتل فجیع رافق
تقی در کشور آذربایجان به حکم یک مرجع ایرانی آبروئی برای اسلام و تشیع به
ارمغان آورد؟
ششم. اینگونه تحرکات سخیف واکنش غیر
عقلانی و هیجانی و البته غیر اخلاقی به استفاده ابزاری از دین در جهت تحکیم
قدرت و توجیه مفاسد و اعمال غیر انسانی توسط حاکمیت فریبکاری است که نقاب
دین بر چهره زده است. وقتی دین ابزار قدرت و توجیهگر خشونت و مداخلات و
محدودآفرینیهای غلط در زندگی مردم شد، چنین واکنشهای افراطی و ناموجهی از
قبیل مسخره کردن تعالیم دینی به عنوان مبارزه با استبداد دینی چندان دور
از انتظار نیست. سرنوشت اسلام را با عملکرد غیرقابل دفاع حاکمان گره زدن
این تالی فاسدها را دارد. فقیهان محترم بجای پرداختن به معلول به علت
بپردازند. به جوانان و مردم خسته از جور جائران به نام دین نشان دهید که
اسلام مساوی جمهوری اسلامی نیست. با صدور اینگونه احکام شما ره به ترکستان
می برید. نه تنها کمکی به جذب جوانان دل خسته از استبداد دینی نکرده اید،
بلکه در دفع آنان از «اسلام رحمانی» قدم برداشته اید. اکنون در قم مراجع
محترم تقلید بر سه دسته اند: مراجع سنتی ساکت و به دور از سیاست، مراجع
منتقد، و مراجع حامی حکومت. دو دسته اول و دوم به استفتاهای نهادهای نظامی
وقعی نمی گذارند. اما شما بنگرید در شراکت با حکومت گران اسباب وهن اسلام
شده اید.
هفتم. نویسندگان این نامه پیامدهای سوء
فتاوا و احکام مرگ را میان غیرمسلمانان و نیز مسلمانان غیرایرانی و نیز
ایرانیان اعم از دیندار و رمیده از مذهب به عیان می بینند و تأسف می خورند و
رنجیده خاطرند. با شما آنچه شرط بلاغ بود درمیان گذاشتیم. امیدواریم به
عرایض ناصحانه این دلسوزان توجه فرمائید.
إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّـهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
عبدالعلی بازرگان، محسن کدیور، صدیقه وسمقی، حسن یوسفی اشکوری
ششم خرداد ۱۳۹۱
جـــرس:
پس از رئیس دولت، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز به انتقاد از برخی بندهای قانون بودجه ۹۱ پرداخت و نسبت به عواقب اقتصادی آن بندها هشدار داد.
طی روزهای گذشته، محمود احمدینژاد همزمان با ابلاغ بودجه مصوب مجلس به دستگاههای اجرایی، در نامهای به معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی خود، ضمن انتقاد شدید از تغییرات مجلس در طرح پیشنهادی دولت برای بودجه سال ۹۱ مدعی شد که تغییرات وسیعی که از سوی مجلس در لایحه بودجه بهعمل آمده است، موجب استحاله آن شده و عملاً لایحه مذکور به طرح نمایندگان تبدیل گردیده است." او همچنین در دیدار با شماری از راهیافتگان به مجلس نهم، مجلس هشتم را متهم کرد که لایحه پیشنهادی دولت را با عجله و بدون دقت لازم بررسی و تصویب کردهاند.
به گزارش مهر، سید شمس الدین حسینی امروز شنبه ششم خرداد ماه، در بیست و دومین همایش سالانه سیاستهای پولی و ارزی گفت: بندهایی در قانون بودجه امسال کشور وجود دارد که ابتکار عمل متناسب با وضع مشتری را از سیستم بانکی سلب میکند که میتواند زمینهای را برای افزایش مطالبات معوق و ریسک عمومی فراهم کند.
وی با بیان اینکه موضوع نظارت در بخش مالی از جمله بازار پول و صنعت بانکداری نقش بسیار تعیین کنندهای در ثبات اقتصاد کلان به همراه دارد، گفت: بحرانهای اقتصادی اغلب در بخشهای مالی و پولی انتشار یافتهاند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی عدم تقارن اطلاعات، عدم نقد شوندگی و معوق شدن تسهیلات و شکستهای بازار پولی – مالی را از مسایل تکرار شدهای پس از سال ۲۰۰۸ عنوان کرد و اظهار داشت: طی سالهای گذشته مدیریت ریسک اقتصاد کلان و منافع خصوصی اعم از سپرده گذاران و سهام داران دنبال میشود.
حسینی با بیان اینکه در اقتصاد ایران همواره ملاحظات خاصی در اقتصاد و وضع مقررات احتیاطی و تقویت نظارت مطرح است، افزود: با ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ فعالیت بخش خصوصی در کشور آزاد و سه بانک بزرگ دولتی کشور که ملت، تجارت و صادرات باشد خصوصی شدهاند که البته پست بانک و رفاه کارگران نیز در این مسیر قرار دارند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی با تاکید بر اینکه بانکهای جدیدی نیز وارد عرصه بانکداری کشور شدهاند، تغییر ساخت و بافت مالکیت مدیریت از محورهای سیاستهای کلی اصل ۴۴ برشمرد و گفت: اقتصاد ایران و بخش پولی و مالی با وجود همه فشارها به سرعت در حال بزرگ شدن است و در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ تولید ناخالص داخلی کشور از ۲۴۸ میلیارد دلار به ۴۸۲ میلیارد دار بالغ شده است که حدود دو برابر میشود.
وی حجم صادرات غیرنفتی کشور در سال ۹۰ را ۴۴ میلیارد دلار اعلام کرد و بیان داشت: ارزش بازار بورس اوراق بهادار در سال ۸۶ حدود ۴۶هزار میلیارد تومان بود که در آخر سال ۹۰، از ۱۲۸ هزار میلیارد تومان گذشت .
این مقام دولتی، سهم بخش غیردولتی در اقتصاد کشور با ایجاد بانکهای خصوصی را در کشور در حال گسترش دانست و گفت: تا سال گذشته حدود ۹۵ هزار میلیارد تومان واگذاری انجام شده است که این موضوع نشان دهنده لزوم افزایش تقویت نظارت به صورت عام و به شکل خاص در بخش مالی و بانکی است.
حسینی فساد بزرگ بانکی (اختلاس سه هزار میلیارد تومانی) در سال گذشته را یک اتفاق ناگوار برشمرد که یک هشدار برای تقویت نظارت در سیستم بانکی خواهد بود. البته در سالهای اخیر نظارت در سیستم بانکی و اصلاح رفتاری مورد تقویت و بهبود قرار گرفته است.
حسینی با بیان اینکه بررسیها نشان میدهد اغلب افراد بدهکار و دارای پرونده های بانکی از شفافیت مالیاتی نیز برخوردار نیستند، گفت: بررسیها نشان می دهد اغلب اظهارنامههای مالیاتی برای بدهکاران بانکی با درخواست برای دریافت تسهیلات بانکی متفاوت است و این موضوع از مشکلات نظام پولی و بانکی کشور است که دچار سختی در شناسایی گروههای مشترک منافع است و اغلب معوقات و سوء استفادهها بر کشف این موارد استوار است.
وی شناسایی اموال و ارزشیابی را ازجمله مصادیق ضرورت همکاری استراتژیک شبکه نظارت فراسیستمی دانست و تاکید کرد: مدیران نمی توانند به شکل سنتی در چند صد هزار شعبه بانکی نظارت کنند و ظرفیتهای فنی و ضوابط نظارتی در فرآیند ارایه خدمات بانکی باید مد نظر قرار گیرد و انحرافات احتمالی به صورت سیستمی کشف شود، البته مرز سیاست گذاری، نظارت و دخالت باید به صورت شفاف و رعایت شده باشد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی همچنین تکرار کرد: بندهایی در قانون بودجه امسال کشور وجود دارد که ابتکار عمل متناسب با وضع مشتری را از سیستم بانکی سلب میکند که میتواند زمینهای را برای افزایش مطالبات معوق و ریسک عمومی فراهم کند.
پس از رئیس دولت، وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز به انتقاد از برخی بندهای قانون بودجه ۹۱ پرداخت و نسبت به عواقب اقتصادی آن بندها هشدار داد.
طی روزهای گذشته، محمود احمدینژاد همزمان با ابلاغ بودجه مصوب مجلس به دستگاههای اجرایی، در نامهای به معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی خود، ضمن انتقاد شدید از تغییرات مجلس در طرح پیشنهادی دولت برای بودجه سال ۹۱ مدعی شد که تغییرات وسیعی که از سوی مجلس در لایحه بودجه بهعمل آمده است، موجب استحاله آن شده و عملاً لایحه مذکور به طرح نمایندگان تبدیل گردیده است." او همچنین در دیدار با شماری از راهیافتگان به مجلس نهم، مجلس هشتم را متهم کرد که لایحه پیشنهادی دولت را با عجله و بدون دقت لازم بررسی و تصویب کردهاند.
به گزارش مهر، سید شمس الدین حسینی امروز شنبه ششم خرداد ماه، در بیست و دومین همایش سالانه سیاستهای پولی و ارزی گفت: بندهایی در قانون بودجه امسال کشور وجود دارد که ابتکار عمل متناسب با وضع مشتری را از سیستم بانکی سلب میکند که میتواند زمینهای را برای افزایش مطالبات معوق و ریسک عمومی فراهم کند.
وی با بیان اینکه موضوع نظارت در بخش مالی از جمله بازار پول و صنعت بانکداری نقش بسیار تعیین کنندهای در ثبات اقتصاد کلان به همراه دارد، گفت: بحرانهای اقتصادی اغلب در بخشهای مالی و پولی انتشار یافتهاند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی عدم تقارن اطلاعات، عدم نقد شوندگی و معوق شدن تسهیلات و شکستهای بازار پولی – مالی را از مسایل تکرار شدهای پس از سال ۲۰۰۸ عنوان کرد و اظهار داشت: طی سالهای گذشته مدیریت ریسک اقتصاد کلان و منافع خصوصی اعم از سپرده گذاران و سهام داران دنبال میشود.
حسینی با بیان اینکه در اقتصاد ایران همواره ملاحظات خاصی در اقتصاد و وضع مقررات احتیاطی و تقویت نظارت مطرح است، افزود: با ابلاغ سیاستهای اصل ۴۴ فعالیت بخش خصوصی در کشور آزاد و سه بانک بزرگ دولتی کشور که ملت، تجارت و صادرات باشد خصوصی شدهاند که البته پست بانک و رفاه کارگران نیز در این مسیر قرار دارند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی با تاکید بر اینکه بانکهای جدیدی نیز وارد عرصه بانکداری کشور شدهاند، تغییر ساخت و بافت مالکیت مدیریت از محورهای سیاستهای کلی اصل ۴۴ برشمرد و گفت: اقتصاد ایران و بخش پولی و مالی با وجود همه فشارها به سرعت در حال بزرگ شدن است و در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ تولید ناخالص داخلی کشور از ۲۴۸ میلیارد دلار به ۴۸۲ میلیارد دار بالغ شده است که حدود دو برابر میشود.
وی حجم صادرات غیرنفتی کشور در سال ۹۰ را ۴۴ میلیارد دلار اعلام کرد و بیان داشت: ارزش بازار بورس اوراق بهادار در سال ۸۶ حدود ۴۶هزار میلیارد تومان بود که در آخر سال ۹۰، از ۱۲۸ هزار میلیارد تومان گذشت .
این مقام دولتی، سهم بخش غیردولتی در اقتصاد کشور با ایجاد بانکهای خصوصی را در کشور در حال گسترش دانست و گفت: تا سال گذشته حدود ۹۵ هزار میلیارد تومان واگذاری انجام شده است که این موضوع نشان دهنده لزوم افزایش تقویت نظارت به صورت عام و به شکل خاص در بخش مالی و بانکی است.
حسینی فساد بزرگ بانکی (اختلاس سه هزار میلیارد تومانی) در سال گذشته را یک اتفاق ناگوار برشمرد که یک هشدار برای تقویت نظارت در سیستم بانکی خواهد بود. البته در سالهای اخیر نظارت در سیستم بانکی و اصلاح رفتاری مورد تقویت و بهبود قرار گرفته است.
حسینی با بیان اینکه بررسیها نشان میدهد اغلب افراد بدهکار و دارای پرونده های بانکی از شفافیت مالیاتی نیز برخوردار نیستند، گفت: بررسیها نشان می دهد اغلب اظهارنامههای مالیاتی برای بدهکاران بانکی با درخواست برای دریافت تسهیلات بانکی متفاوت است و این موضوع از مشکلات نظام پولی و بانکی کشور است که دچار سختی در شناسایی گروههای مشترک منافع است و اغلب معوقات و سوء استفادهها بر کشف این موارد استوار است.
وی شناسایی اموال و ارزشیابی را ازجمله مصادیق ضرورت همکاری استراتژیک شبکه نظارت فراسیستمی دانست و تاکید کرد: مدیران نمی توانند به شکل سنتی در چند صد هزار شعبه بانکی نظارت کنند و ظرفیتهای فنی و ضوابط نظارتی در فرآیند ارایه خدمات بانکی باید مد نظر قرار گیرد و انحرافات احتمالی به صورت سیستمی کشف شود، البته مرز سیاست گذاری، نظارت و دخالت باید به صورت شفاف و رعایت شده باشد.
وزیر امور اقتصادی و دارایی همچنین تکرار کرد: بندهایی در قانون بودجه امسال کشور وجود دارد که ابتکار عمل متناسب با وضع مشتری را از سیستم بانکی سلب میکند که میتواند زمینهای را برای افزایش مطالبات معوق و ریسک عمومی فراهم کند.
جـــرس:
سومین جلسه دادگاه پرونده بیمه ایران
در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران در حالی امروز شنبه ششم خرداد ماه
برگزار شد، که همچنان تعدادی از متهمان در جلسه دادگاه غایب هستند.
به گزارش ایسنا، سومین جلسه دادگاه رسیدگی
به پرونده اختلاس شرکت بیمه در حالی امروز صبح برگزار شد که مانند جلسه قبل
تعدادی از متهمان غیبت داشته و در دادگاه حضور نیافتند و این جلسه دادگاه،
به محاکمه افرادی اختصاص داشت که به گفته نماینده دادستان در نقد کردن چک
های اختلاس بیمه ایران نقش داشته اند.
هنگام برگزاری دادگاه امروز نیز نماینده
دادستان که پرونده متهمان را به صورت کامل نخوانده بود سؤالهایی را در جلسه
دادگاه مطرح کرد که این امر با واکنش یکی از متهمان رو به رو شد و از
نماینده دادستان خواست که پرونده را بخواند.
در سومین جلسه دادگاه اختلاس از شرکت بیمه ایران دو متهم دیگر این پرونده
به دفاع از خود پرداختند و هر دو با بیان اینکه تنها به دلیل اعتماد به
آقای «ف» چکها را نقد کردهاند، تاکید داشتند که هیچ اطلاعی از ماجرای
چکها نداشتهاند.
در ابتدای جلسه سوم از رسیدگی به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران
«ذبیحزاده» نمایندهی مدعی العموم اتهام «م.ب،ح» را وصول ۴ فرقه چک به
مبلغ ۷۳۷ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال و تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۲۵ میلیون
ریال و همچنین اختلاس توام با جعل با ایجاد شبکهی چند نفری به واسطه
همکاری با کارمندان بیمه ایران عنوان کرد.
قاضی مدیرخراسانی نیز از متهم خواست تا در جایگاه حاضر شده و از خود دفاع
کند. متهم در دفاع از خود اظهار کرد: من فقط ۳ فقره چک از آقای «ف» دریافت
کردم و برای وصول آنها به بانک مراجعه کردم در حالی که در کیفرخواست از ۴
فقره نام برده شده است.
متهم در پاسخ به این سوال که چه میزان از وجه چک به عنوان کارمزد برای تو
بود، گفت: هیچ مقداری به من تعلق نمیگرفت. من کشاورز هستم و دستهای من
گواه بر این مدعاست. اگر دروغ بگویم زبان مرا ببرید!
نمایندهی دادستان از متهم سوال کرد که در چکها آدرس کرج قید شده این آدرس
را میشناسید؟ که وی پاسخ داد: همه چیز آماده بود و آدرسها از قبل بر روی
چکها نوشته شده بود.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که آیا وکیل داری؟ گفت: من هیچ کس را ندارم.
مدیر خراسانی از متهم خواست که آخرین دفاعیات خود را بیان کند که وی اظهار
کرد: من فرد روستایی هستم و از دهات نزد دخترم میآمدم، آقای «د.ف» داماد
من بود و این چکها را برای وصول به من میداد.
در ادامه جلسه رسیدگی ذبیحزاده نمایندهی مدعیالعموم کیفرخواست صادره از
سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران برای «م.ف.پ» را قرائت کرد که بر اساس آن
این متهم به معاونت در اختلاس توام با جعل، با تشکیل شبکهی چند نفره به
واسطه همکاری با کارمندان بیمه ایران به میزان یک میلیارد و ۷۴۵ میلیون و
۶۴۰ هزار ریال و تحصیل مال نامشروع به میزان صد میلیون ریال متهم است.
متهم با حضورز در جایگاه در دفاع از خود گفت: من با آقای «د.ف» دوست قدیمی
هستم و سالی یکی دوبار به منزل آنها میرفتم و وی در منزل خود این چکها را
برای وصول به ما میداد و من جمعا ۶ فقره چک وصول کردم.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که چه میزان از وجوه چک را به عنوان کارمزد دریافت کردید؟ گفت: من هیچ مقداری دریافت نکردم.
در ادامه سومین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران در شعبه ۷۶ دادگاه
کیفری استان تهران، ذبیحزاده نماینده دادستان تهران به قرائت کیفرخواست
صادره علیه «آ.ف» را قرائت کرد. نماینده دادستان تهران گفت: "آ. ف" متهم
است به معاونت در اختلاس توام با جعل و تشکیل شبکه چند نفرهای و وصول وجه
چکهای ناشی از اختلاس جمعا به مبلغ ۱۰۶ میلیون و ۷۷۲ هزار ریال و تحصیل
مال نامشروع به مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال وجوه ناشی از اختلاف. لذا با عنایت به
کیفرخواست صادره و مستندات قانونی برای او از دادگاه محترم تقاضای اشد
مجازات را خواستارم.
در ادامه قاضی مدیرخراسانی ریس دادگاه ضمن تفهیم اتهام به متهم، از او
پرسید آیا کیفرخواست صادره شده را قبول دارید یا خیر که متهم در پاسخ گفت:
خیر.
این متهم ادامه داد: من نه حقوق خواندهام و نه بلدم مانند نماینده دادستان از این الفاظ استفاده کنم.
وی گفت: دو فقره چک توسط آقای "ف" به من داده شده است. من از دوران
راهنمایی با او همکلاس بودم. هیچ کدام از چکها هم به نام من نبوده است.
این متهم گفت: اگر من از اختلاس اطلاع داشتم یکی از چکها را به حساب همسرم
نمیریختم. به من گفتند خسارت بدنه ماشین دوستانمان است، چک را گرفتهایم
و وقت نداریم آن را نقد کنیم.
وی اظهار کرد: من یک سال و نیم کارمند بیمه ایران بودم. الان هم از دادگاه
برای خودم تقاضای اشد مجازات را دارم چون دیگر برای من فرقی نمیکند چه
حکمی در مورد من صادر شود. دست شما را هم میبوسم.
قاضی مدیرخراسانی از متهم پرسید شما چقدر دریافت کردید؟ متهم پاسخ داد: من
هیچ وجهی دریافت نکردم. کل پولی هم که به حساب هسمرم ریخته بودم را به آقای
"ف" برگرداندم. من اگر میدانستم جریان از این قرار است حداقل به این کار
ادامه میدادم تا زندگیام اینطور سگی نگذرد.
در ادامه نماینده دادستان تهران در واکنش به صحبتهای این متهم گفت: چطور
ممکن است کسی کارمند بیمه باشد و چکی که به اسم دیگری است را نقد کرد. متهم
پاسخ داد: من گفتم که در زمان نقد کردن چکها بیکار بودم.
قاضی مدیرخراسانی پرسید: شما چه سالی استخدام شدید؟
متهم پاسخ داد: سال ۸۷.
این متهم خطاب به نماینده دادستان اظهار کرد: خواهشمندم اطلاعات پرونده متهم را به طور کامل بخوانید.
قاضی مدیرخراسانی نیز به متهم گفت: دادگاه رای میدهد نه دادسرا، لطفا از خودتان دفاع کنید.
"آ. ف" گفت: من کارم را از دست دادهام و پنج ماه است که در بیمارستان
اعصاب و روان هستم. تنها امیدوارم انشاءالله در دنیای دیگر دادگاهی شبیه
این دادگاه و شاید بهتر از آن برگزار شود و کسانی که باعث این کار شدند را
مجازات کنند.
در ادامه این جلسه، کیفرخواست یکی دیگر از متهمان این پرونده با هویت "س. م" قرائت شد.
ذبیحزاده نماینده دادستان تهران گفت: "س. م" که دارای نمایندگی بیمه ایران
بوده است، به اختلاس توام با جعل و تشکیل شبکه چند نفری از طریق وصول وجه
چکهای ناشی از اختلاس به مبلغ ۳۱۵ میلیون و ۵۴۷ هزار ریال متهم است. سپس
وی از دادگاه برای این متهم تقاضای در نظر گرفتن اشد مجازات کرد.
فرهاد خطیری وکیل مدافع "س. م" به نمایندگی از او در جایگاه قرار گرفت و
گفت: تحقق معاونت نیازمند مجرمانه بودن عمل و تحقق عنصر معنوی و وجود علم و
آگاهی از عمل انجام شده است. ضمن اینکه قصد و اراده مجرمانه باید وجود
داشته باشد، وحدت قصد میان معاون و مباشر نیز ضروری است.
وی گفت: موکل بنده هیچگونه مالی در رابطه با وصول چکها دریافت نکرده است،
ضمن اینکه اطلاع و آگاهی از کارهای انجام شده نداشته است و صرفا دایی او
یعنی آقای "خ" از او خواسته تا برایش چک نقد کند.
در ادامه سومین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران، ذبیحزاده
نماینده دادستان تهران کیفرخواست صادره علیه یکی دیگر از متهمان این پرونده
با هویت "ح. ک" را قرائت کرد.
نماینده دادستان گفت: این فرد که دارای نمایندگی بیمه ایران بوده است متهم
است به معاونت در اختلاس توام با جعل و تشکیل شبکه چند نفری از طریق وصول
وجه چکهای ناشی از اختلاس جمعا به مبلغ ۳۵۰ میلیون ریال. لذا از دادگاه
برای او تقاضای اشد مجازات را دارم.
پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی مدیرخراسانی به "ح. ک"، این متهم با بیان
اینکه کیفرخواست صادره را به هیچ وجه قبول ندارم، گفت: چک توسط خانم بنده
نقد شده است و من فقط چک را از آقای "د. ف" گرفتهام. "د.ف" در
اردیبهشت ۸۷ با یکی دیگر از مدیران حسابرسی بیمه ایران و برادر من به
روستای ما در شهرستان سیاهکل استان گیلان آمدند. آنها برای خرید زمین نزد
ما آمدند و قرار بود زمینهای من و برادرانم را خریداری کنن. هزار متر زمین
متعلق به همسرم یعنی خانم "ع. ح" بود که آن را به آقای "ف" فروخیم وبرای
پرداخت وجه آن چک دادند که البته بعدا هم معامله فسخ شد و وجه چک را
برگردانیم.
در ادامه جلسه، عبدالصمد خرمشاهی که وکالت این متهم و همسر او یعنی خانم
"ع. ح" را به عهده دارد در جایگاه قرار گرفت و گفت: از آنجایی که اتهام هر
دو متهم در مورد یک فقره چک است، دفاعیاتی که در جلسه قبل ارائه کردم برای
این موکلم نیز مصداق است و بحث وحدت قصد و علم و اطلاع در اینجا نیز مطرح
است.
دادگاه اختلاس بیمه ایران درحالی برگزار می
شود که محمدرضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد که پیش از این توسط مقامات
قضایی به عنوان متهم اختلاس مطرح شده بود از پرونده کنار گذاشته شده است.
اولین جلسه دادگاه رسیدگی به این پرونده فساد و اختلاس، در حالیکه معاون
اول و سخنگوی دولت، بعنوان متهم ردیف اول آن – به استناد اظهارات مقامات
قضایی و نمایندگان مجلس- با فشارهای پشت پرده و فراقانونی، از رسیدگی به
اتهامات متعددش مصون مانده، روز دوشنبه اول خرداد ماه، در شعبه ۷۶ دادگاه
کیفری استان تهران برگزار شد.
دومین جلسه رسیدگی به این پرونده اختلاس نیز، دو روز بعدتر، در چهارشنبه
سوم خرداد ماه به ریاست قاضی مدیرخراسانی و با حضور چهار قاضی مستشار در
دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، که در آن جلسه، بر حسب اجبار، نام
محمدرضا رحیمی مطرح گردید.
نماینده دادستان تهران در این جلسه (دوم) گفته بود: "موضوع «م.ر» (محمدرضا
رحیمی) مربوط به دوران ریاست وی در دیوان محاسبات بوده و ربطی به سمت فعلی
وی ندارد."
جـــرس:
دادستان های اتحادیه اروپا اعلام نمودند عامل کلیدی قاچاق اعضای بدن انسان در کوسوو، در اسرائیل بازداشت شده است.
به گزارش بی بی سی، با وجود این که پلیس اسرائیل از اعلام دستگیری "موشه هارل" خوداری نموده است اما رسانه های محلی در بالکان اعلام نمودند "موشه هارل" که از اعضای اصلی باند قاچاق اعضای بدن انسان در کوسوو بوده است، در اسرائیل دستگیر شده است.
دستگیری "موشه هارل" به دادگاهی در پریشتینا (مرکز استان جدا شدهء صربستان) اعلام شد.
به گزارش رسانه های محلی در حال حاضر هفت نفر دیگر در ارتباط با قاچاق اعضای بدن انسان در کوسوو در بازداشت بسر میبرند.
بنا به نوشتهی خبرگزاری های محلی در منطقهی بالکان، از سال ۲۰۰۸ تاکنون، ۳۰ مورد پیوند غیر قانونی کلیه در پریشتینا صورت گرفته است.
این اعمال غیر قانونی پیوند اعضای بدن، توسط پزشکان محلی اهل کوسوو از جمله وزیر بهداشت سابق کوسوو، یک ارولوژیست معروف اهل کوسوو و یک پزشک اهل ترکیه که همگی از اعضای باندی بوده اند که توسط "موشه هارل" اداره میشدند صورت میگرفته است.
اهدا کنندگان اعضای بدن عموماً از کشورهای فقیر اروپای شرقی و آسیای میانه بوده اند که به آنها در ازای فروش اعضای بدن خود - مانند کلیه - ۱۵ هزار یورو پاداش وعده داده میشده است.
این باند، هنگامی که یکی از اهدا کنندگان کلیه اهل ترکیه، هنگام بازگشت به استانبول در فرودگاه پریشتینا از هوش رفت، کشف شد.
دادستان های اتحادیه اروپا اعلام نمودند عامل کلیدی قاچاق اعضای بدن انسان در کوسوو، در اسرائیل بازداشت شده است.
به گزارش بی بی سی، با وجود این که پلیس اسرائیل از اعلام دستگیری "موشه هارل" خوداری نموده است اما رسانه های محلی در بالکان اعلام نمودند "موشه هارل" که از اعضای اصلی باند قاچاق اعضای بدن انسان در کوسوو بوده است، در اسرائیل دستگیر شده است.
دستگیری "موشه هارل" به دادگاهی در پریشتینا (مرکز استان جدا شدهء صربستان) اعلام شد.
به گزارش رسانه های محلی در حال حاضر هفت نفر دیگر در ارتباط با قاچاق اعضای بدن انسان در کوسوو در بازداشت بسر میبرند.
بنا به نوشتهی خبرگزاری های محلی در منطقهی بالکان، از سال ۲۰۰۸ تاکنون، ۳۰ مورد پیوند غیر قانونی کلیه در پریشتینا صورت گرفته است.
این اعمال غیر قانونی پیوند اعضای بدن، توسط پزشکان محلی اهل کوسوو از جمله وزیر بهداشت سابق کوسوو، یک ارولوژیست معروف اهل کوسوو و یک پزشک اهل ترکیه که همگی از اعضای باندی بوده اند که توسط "موشه هارل" اداره میشدند صورت میگرفته است.
اهدا کنندگان اعضای بدن عموماً از کشورهای فقیر اروپای شرقی و آسیای میانه بوده اند که به آنها در ازای فروش اعضای بدن خود - مانند کلیه - ۱۵ هزار یورو پاداش وعده داده میشده است.
این باند، هنگامی که یکی از اهدا کنندگان کلیه اهل ترکیه، هنگام بازگشت به استانبول در فرودگاه پریشتینا از هوش رفت، کشف شد.
جـــرس: همزمان با کشف ذخایر جدید نفت در
دریای خزر توسط سکوی نیمهشناور امیرکبیر، ایران با دستیابی به یک تکنولوژی
جدید به انحصار چندین ساله شرکتهای آمریکایی در صنایع نفت و گاز جهان
پایان داد.
به گزارش مهر، با گذشت نزدیک به دو دهه از آغاز فعالیتهای اکتشاف نفت و گاز ایران در آبهای دریای خزر، در نهایت آذر سال گذشته ابتدا میدان سردارجنگل با ذخیره پنجاه تریلیون فوت مکعب گاز و در نهایت اردیبهشت ماه سالجاری حدود هشت تا ده میلیارد بشکه نفت خام در دریای خزر کشف شد.
بر این اساس ایران نخستین کشور در بین کشورهای عضو سازمان اوپک بود که توسط از سکوی نیمه شناور امیرکبیر و بدون وابستگی به شرکتهای بزرگ نفت و گاز جهان موفق به کشف ذخایر جدید هیدروکربوری در آبهای عمیق دریا شد.
با این وجود اخیرا صنعت نفت ایران برای توسعه فعالیتهای اکتشافی در آبهای عمیق دریای خزر یک پا را فراتر گذاشته است و به یک تکنولوژی جدید و انحصاری در صنایع حفاری دریایی دست یافته که بومی سازی این فنآوری منجر به شکسته شدن انحصار چندین ساله شرکتهای بزرگ نفت ایالات متحده آمریکا شده است.
در حال حاضر با فعالیتهای انجام گرفته توسط دانشمندان و متخصصان داخلی صنعت نفت ایران، برای نخستین بار در تاریخ ۱۰۳ ساله کشف طلای سیاه، تمامی مراحل طراحی، ساخت و راهاندازی سامانه کابین کنترل عملیات حفارى سکوهای نیمه شناور در آبهای عمیق به طور کامل بومی و ملی شده است.
هدایت الله خادمی مدیرعامل شرکت حفاری شمال در گفتگو با مهر با بیان اینکه در حال حاضر ایران بدون اتکا به متخصصان و شرکتهای بینالمللی فعالیتهای حفاری اکتشافی در آبهای عمیق دریای خزر را توسط سکوی نیمه شناور امیرکبیر دنبال میکند، گفت: با افزایش فشارهای بینالمللی، هم اکنون بومی سازی برخی از کالاها و تجهیزات پیچیده حفاری در دستور کار قرار گرفته است.
این مقام مسئول با اشاره به بومی سازی ساخت سامانه کابین کنترل عملیات حفارى سکوی نیمه شناور، تصریح کرد: در حال حاضر دو دستگاه صندلى حفار خودکار مجهز به تمامى سامانههاى مخابراتى، اتوماسیون صنعتى و ارسال و دریافت اطلاعات حفارى، طراحى و ساخته شده است.
وی با یاداوری اینکه ساخت این دستگاه برای نخستین بار در صنعت حفاری نفت و گاز ایران به وقوع پیوسته است، بیان کرد: تمامى مراحل طراحى و ساخت این سامانه، پس از مطالعه و بررسى 30 سیستم موجود در جهان و طبق آخرین دستاوردهاى روز صنایع نفت و گاز انجام گرفته است.
خادمی هزینه خرید خارجی این دستگاه پیچیده را حدود دو میلیون دلار عنوان کرد و افزود: با ساخت این تجهیزات انتظار میرود صرفه جویی قابل توجهای در صنایع نفت و گاز کشور حاصل شود.
مدیرعامل حفاری شمال از دستیابی به این تکنولوژی جدید به عنوان جدیدترین راهکار صنعت نفت ایران برای دور زدن تحریمهای نفتی غرب یاد کرد و افزود: پیشتر تکنولوژی ساخت این دستگاه تنها در اختیار انگشت شمار چند شرکت بزرگ نفت و گاز جهان بود.
به گزارش مهر، با گذشت نزدیک به دو دهه از آغاز فعالیتهای اکتشاف نفت و گاز ایران در آبهای دریای خزر، در نهایت آذر سال گذشته ابتدا میدان سردارجنگل با ذخیره پنجاه تریلیون فوت مکعب گاز و در نهایت اردیبهشت ماه سالجاری حدود هشت تا ده میلیارد بشکه نفت خام در دریای خزر کشف شد.
بر این اساس ایران نخستین کشور در بین کشورهای عضو سازمان اوپک بود که توسط از سکوی نیمه شناور امیرکبیر و بدون وابستگی به شرکتهای بزرگ نفت و گاز جهان موفق به کشف ذخایر جدید هیدروکربوری در آبهای عمیق دریا شد.
با این وجود اخیرا صنعت نفت ایران برای توسعه فعالیتهای اکتشافی در آبهای عمیق دریای خزر یک پا را فراتر گذاشته است و به یک تکنولوژی جدید و انحصاری در صنایع حفاری دریایی دست یافته که بومی سازی این فنآوری منجر به شکسته شدن انحصار چندین ساله شرکتهای بزرگ نفت ایالات متحده آمریکا شده است.
در حال حاضر با فعالیتهای انجام گرفته توسط دانشمندان و متخصصان داخلی صنعت نفت ایران، برای نخستین بار در تاریخ ۱۰۳ ساله کشف طلای سیاه، تمامی مراحل طراحی، ساخت و راهاندازی سامانه کابین کنترل عملیات حفارى سکوهای نیمه شناور در آبهای عمیق به طور کامل بومی و ملی شده است.
هدایت الله خادمی مدیرعامل شرکت حفاری شمال در گفتگو با مهر با بیان اینکه در حال حاضر ایران بدون اتکا به متخصصان و شرکتهای بینالمللی فعالیتهای حفاری اکتشافی در آبهای عمیق دریای خزر را توسط سکوی نیمه شناور امیرکبیر دنبال میکند، گفت: با افزایش فشارهای بینالمللی، هم اکنون بومی سازی برخی از کالاها و تجهیزات پیچیده حفاری در دستور کار قرار گرفته است.
این مقام مسئول با اشاره به بومی سازی ساخت سامانه کابین کنترل عملیات حفارى سکوی نیمه شناور، تصریح کرد: در حال حاضر دو دستگاه صندلى حفار خودکار مجهز به تمامى سامانههاى مخابراتى، اتوماسیون صنعتى و ارسال و دریافت اطلاعات حفارى، طراحى و ساخته شده است.
وی با یاداوری اینکه ساخت این دستگاه برای نخستین بار در صنعت حفاری نفت و گاز ایران به وقوع پیوسته است، بیان کرد: تمامى مراحل طراحى و ساخت این سامانه، پس از مطالعه و بررسى 30 سیستم موجود در جهان و طبق آخرین دستاوردهاى روز صنایع نفت و گاز انجام گرفته است.
خادمی هزینه خرید خارجی این دستگاه پیچیده را حدود دو میلیون دلار عنوان کرد و افزود: با ساخت این تجهیزات انتظار میرود صرفه جویی قابل توجهای در صنایع نفت و گاز کشور حاصل شود.
مدیرعامل حفاری شمال از دستیابی به این تکنولوژی جدید به عنوان جدیدترین راهکار صنعت نفت ایران برای دور زدن تحریمهای نفتی غرب یاد کرد و افزود: پیشتر تکنولوژی ساخت این دستگاه تنها در اختیار انگشت شمار چند شرکت بزرگ نفت و گاز جهان بود.
جـــرس:
به گزارش منابع خبری، روز چهارشنبه طی دادگاهی به اتهامات پنج نفر از فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان رسیدگی شده است. فعالین مدنی آذربایجان، مهرداد کرمی، ابراهیم رشیدی، افشین شهبازی، روزبه سعادتی و محمد احدی که توسط مامورین امنیتی در شهرهای تبریز، میانه و اردبیل بازداشت و پس از تحمل شکنجه های روحی و جسمی و حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاه اطلاعات به زندان مرکزی تبریز منتقل شده بودند.
به گزارش کلمه، روز چهارشنبه گذشته طی دادگاهی، به اتهامات ۵ تن از فعالین مدنی آذربایجان رسیدگی شده است. اتهامات منسوب به این افراد از قبیل "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" بوده که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز و به ریاست قاضی رحیم حملبر مورد رسیدگی قرار گرفته است.
از جمله این افراد می توان به مهرداد کرمی، ابراهیم رشیدی، افشین شهبازی، روزبه سعادتی و محمد احدی اشاره کرد که توسط مامورین امنیتی در شهرهای تبریز، میانه و اردبیل دستگیر و پس از تحمل شکنجه های روحی و جسمی و حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاه اطلاعات به زندان مرکزی تبریز منتقل شده بودند.
دادگاه این افراد بر خلاف موازین حقوقی و قانونی بدون حضور وکیل تشکیل شد و این افراد بدون تشریفات قانونی به دفاع از خود در برابر اتهامات واهی انتسابی پرداختند. متهمین همچنین با اعتراض به بلاتکلیفی و انتقال به بند متادون و شرایط بسیار نامساعد بند، از عدم دسترسی وکیل خود به پرونده انتقاد کردند.
در پایان جلسه رسیدگی، برای هر یک از متهمین، قرار وثیقه، معادل ۲۰۰ میلیون تومان صادر و ابلاغ شده که امید است طی روزهای آتی، روند اداری بازداشت ملک مورد وثیقه، پیگیری و نامبردگان موقتا، آزاد شوند.
پیش از این نیز، این زندانیان نسبت به شرایط نامناسب محل نگهداری خود اعتراض کرده بودند. گفتنی است مهرداد کرمی دانشجوی دانشگاه تبریز ۳ دی ماه ۹۰ به هنگام پیاده شدن از اتوبوس سرویس دانشگاهی توسط مامورین اطلاعات بازداشت و پس از بازجوییهای مکرر و تحمل بازداشت در سلول انفرادی در تاریخ ۲۱ بهمن ۹۰ به بند عمومی زندان مرکزی تبریز منتقل شده و همچنان در زندان به سر می برد.
همچنین افشین شهبازی دانشجوی رشته کشاورزی به همراه ابراهیم رشیدی در ۳ بهمن ۹۰ در خانهی شهبازی بازداشت شدند که ابراهیم رشیدی در دهم فروردین از سلول انفرادی به بند عمومی تبریز منتقل شده است. در پی این دستگیریها روزبه سعادتی و محمد احمدی نیز در تاریخ ۴ بهمن دستگیر شده و تاکنون در زندان به سر می برند. هر سه نفر مدت ۵۰ روز را در سلولهای انفرادی به سر بردهاند.
به گزارش منابع خبری، روز چهارشنبه طی دادگاهی به اتهامات پنج نفر از فعالین سیاسی و مدنی آذربایجان رسیدگی شده است. فعالین مدنی آذربایجان، مهرداد کرمی، ابراهیم رشیدی، افشین شهبازی، روزبه سعادتی و محمد احدی که توسط مامورین امنیتی در شهرهای تبریز، میانه و اردبیل بازداشت و پس از تحمل شکنجه های روحی و جسمی و حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاه اطلاعات به زندان مرکزی تبریز منتقل شده بودند.
به گزارش کلمه، روز چهارشنبه گذشته طی دادگاهی، به اتهامات ۵ تن از فعالین مدنی آذربایجان رسیدگی شده است. اتهامات منسوب به این افراد از قبیل "اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" بوده که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز و به ریاست قاضی رحیم حملبر مورد رسیدگی قرار گرفته است.
از جمله این افراد می توان به مهرداد کرمی، ابراهیم رشیدی، افشین شهبازی، روزبه سعادتی و محمد احدی اشاره کرد که توسط مامورین امنیتی در شهرهای تبریز، میانه و اردبیل دستگیر و پس از تحمل شکنجه های روحی و جسمی و حبس در سلول انفرادی در بازداشتگاه اطلاعات به زندان مرکزی تبریز منتقل شده بودند.
دادگاه این افراد بر خلاف موازین حقوقی و قانونی بدون حضور وکیل تشکیل شد و این افراد بدون تشریفات قانونی به دفاع از خود در برابر اتهامات واهی انتسابی پرداختند. متهمین همچنین با اعتراض به بلاتکلیفی و انتقال به بند متادون و شرایط بسیار نامساعد بند، از عدم دسترسی وکیل خود به پرونده انتقاد کردند.
در پایان جلسه رسیدگی، برای هر یک از متهمین، قرار وثیقه، معادل ۲۰۰ میلیون تومان صادر و ابلاغ شده که امید است طی روزهای آتی، روند اداری بازداشت ملک مورد وثیقه، پیگیری و نامبردگان موقتا، آزاد شوند.
پیش از این نیز، این زندانیان نسبت به شرایط نامناسب محل نگهداری خود اعتراض کرده بودند. گفتنی است مهرداد کرمی دانشجوی دانشگاه تبریز ۳ دی ماه ۹۰ به هنگام پیاده شدن از اتوبوس سرویس دانشگاهی توسط مامورین اطلاعات بازداشت و پس از بازجوییهای مکرر و تحمل بازداشت در سلول انفرادی در تاریخ ۲۱ بهمن ۹۰ به بند عمومی زندان مرکزی تبریز منتقل شده و همچنان در زندان به سر می برد.
همچنین افشین شهبازی دانشجوی رشته کشاورزی به همراه ابراهیم رشیدی در ۳ بهمن ۹۰ در خانهی شهبازی بازداشت شدند که ابراهیم رشیدی در دهم فروردین از سلول انفرادی به بند عمومی تبریز منتقل شده است. در پی این دستگیریها روزبه سعادتی و محمد احمدی نیز در تاریخ ۴ بهمن دستگیر شده و تاکنون در زندان به سر می برند. هر سه نفر مدت ۵۰ روز را در سلولهای انفرادی به سر بردهاند.
تاکید دوباره علی مطهری بر مداخله سپاه در انتخابات: احساس تکلیف کردند، قصدشان ورود نمایندگان ولایی به مجلس بود
کلمه: علی مطهری با تاکید دوباره بر مداخله سرداران در انتخابات مجلس نهم می گوید: البته برادرانی از سپاه که به حمایت از برخی کاندیداها برخاستند، از روی احساس تکلیف این کار را کردند و به خیال خود برای ورود نمایندگان ولاییتر به مجلس تلاش کردند و سوء نیت نداشتند. ولی همین کار با توصیه امام(ره) سازگار نیست و آفتی برای سپاه است و در آینده نباید تکرار شود.آخرین نطق علی مطهری در مجلس هشتم ، با واکنش های زیادی مواجه شد و افراد گوناگونی در این زمینه صحبت کردند. اینک که چندین روز از آن نطق می گذرد، وی در گفتگویی درباره آن نطق ، حواشی و بازتاب های آن و هدفش از ایراد آن نطق پرداخته است.
این گفت و گو هر چند در تابناک، نزدیک به محسن رضایی منتشر شد، اما ساعتی پس از انتشار ظاهرا از خروجی سایت برداشته شد.
فرزند شهید مطهری در آخرین نطق خود از مداخله سپاه در انتخابات مجلس نهم پرده برداشت و گفت: دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزههای انتخابیه به صورت حمایت جدی از کاندیداهای موردنظر خود بود. بسیاری از کاندیداها، چه آنها که رأی آوردند و چه آنها که رأی نیاوردند، این واقعیت را تأیید میکنند.
وی تصریح کرد: این امر آفتی برای سپاه و برای آینده انقلاب اسلامی و مخالف توصیه معروف امام(ره) است. وظیفه پاسداری از آرمانهای انقلاب اسلامی که در اساسنامه سپاه آمده، به معنی دخالت در سیاست نیست بلکه به معنی مبارزه با گروههای مسلحی مانند مجاهدین خلق، فرقان و پژاک است که قیام مسلحانه کردند.
سخنان وی با هتاکی و مخالفت گروه نزدیک به مصباح یزدی رو به رو شد و علاوه بر پوشش رسانه ای گسترده علیه فرزند شهید مطهری، تجمعی سازمان یافته از بسیجیان ” خودجوش” در مقابل مجلس شکل گرفت.
سردار رشید نیز علی مطهری را به پیگیرد قانونی تهدید کرد، در حالی که فرزند شهید مطهری اعلام کرد که اگر لازم باشد، اسامی پاسداران را در اختیار افکار عمومی قرار خواهد.
هر چند مداخله سپاه در انتخابات طی سه دوره گذشته امر تازه ای نیست. اما مداخله سرداران در انتخابات مجلس نهم پیش از برگزاری نیز از طریق نطق ها و تهدیدهای آنان کاملا مشهود بود.
گفته می شود سپاه این بار در حمایت از لیست جبهه پایداری در انتخابات مداخله کرده است.
علی مطهری در این گفت و گو در خصوص هدف از آخرین نطقش گفته است: هیچ هدف خاصی نداشتم و به یک معنی یک نطق اتفاقی بود، چون یکی از نمایندگان نمی خواست از نطق هفت دقیقه ای خود استفاده کند و روز قبل از نطق به من پیشنهاد کرد و من با تردید پذیرفتم. چند مطلب در ذهن داشتم، از جمله گلایه های عده قابل توجهی از کاندیداهای مجلس نهم از رفتار برخی اعضای سپاه در مناطق خودشان، وضعیت فراکسیون اصول گرایان در مجلس نهم و مسئله عفاف و حجاب. مطلبی که نوشتم به نظرم خیلی عادی و طبیعی می آمد ولی برخی رسانه ها با عدم درج مطلب من یا با تحریف آن، صرفا به حمله به من پرداختند، مثلا تیتر زدند که “فحاشیها و هتاکی های علی مطهری” بدون آنکه عین سخن من را بیاورند و البته اگر عین حرف من را نقل می کردند معلوم می شد که هیچ اهانت و بی ادبی در کار نبوده و مطلب کاملا مستدل بوده است.
وی می افزاید: آن مطلب را من از روی خیرخواهی برای سپاه پاسداران بیان کردم. اگر کسی نخواهد یک رفتار خطا از برخی فرماندهان سپاه- که البته آنها هم حسن نیت داشته اند- اصلاح شود، او خیرخواه سپاه نیست. ممکن است بگویید که شما می توانستید این مطلب را به طور خصوصی به سران سپاه اعلام کنید. البته این هم راه خوبی است ولی تجربه نشان داده است که وقتی حوزه یک رفتار از حدی فراتر رفت، تذکر عمومی آن موثرتر است، خصوصا که تسلی خاطری برای کسانی است که ادعا می کنند از رقیب آنها حمایت شده است. به نظر من تذکر دادن به سپاه یا هر نهاد دیگری در کشور باید یک امر عادی باشد و نباید این قدر بزرگ جلوه داده شود.
او معتقد است: سپاه به اعتبار پاسداری از انقلاب اسلامی و از طریق ارتباط با اسلام نوعی قداست یافته است اما این قداست به این معنی نیست که غیر قابل انتقاد و تذکر باشد. رهبر انقلاب بارها سئوال و نقد رهبری را هم امری عادی و مجاز برشمرده اند. شهید مطهری هم می گوید هر مقام غیر معصومی اگر در جایگاه غیر قابل انتقاد قرار گرفت، هم خودش فاسد می شود و هم جامعه را فاسد می کند. پیغمبر اسلام فرمود امتهایی منقرض شدند از آن جهت که قانون و عدالت درباره اقویای آنها اجرا نشد اما درباره ضعفا اجرا شد.
علی مطهری توضیح می دهد که قبل از نمایندگی از سخنرانان اصلی مجامع سپاه بودم و به همه آنها علاقه مندم و اساسا علاقه به سپاه یعنی علاقه به ارزشهای اسلامی و انسانی، ولی معتقدم سپاه – ولو برخی اعضای آن- نباید در انتخابات از یک کاندیدای خاص حمایت کند و از این طریق وارد سیاست شود. شهید مطهری در تاسیس سپاه نقش داشته، چطور من می توانم با آن مخالف باشم؟!
وی در ادامه به مساله ورود سپاه به انتخابات پرداخته و می گوید: این ایراد آنها وارد است چون ظاهر کلام من همین را حکایت می کند ولی مقصود من کل سپاه نبود و این را بدیهی و بی نیاز از توضیح می دانستم غافل از اینکه حساب مخاطبان سلیم النفس و شیطنت برخی رسانه ها از هم جداست. علاوه بر این در یک نطق ۷ دقیقه ای که شما می خواهید به چند مطلب بپردازید فرصت پرداختن به همه جوانب یک موضوع نیست. مثلا درباره همین موضوع سپاه معلوم است که هیچ آدم عاقل و بی غرضی راضی به تضعیف سپاه نیست. حتی افرادی که رابطه خوبی با انقلاب ندارند، سپاه را دوست دارند چون از کشور دفاع کرده و عامل ثبات کشور و منطقه است. روشن است که اگر می خواهیم انتقادی از سپاه کنیم ابتدا باید محاسن و خدمات و فداکاریها و جایگاه والای آن را یادآوری کنیم، بعد تذکر خود را آن هم به بخشی از سپاه بیان کنیم. من جایگاه والای سپاه را مفروض گرفتم و به خاطر کمی وقت به آن نپرداختم. این مطلب را هم که تذکر من به برخی فرماندهان سپاه است بدیهی می دانستم. به همین دلیل موجب سوء تفاهم شد. حتی در متن اولیه، از نماینده ولی فقیه در سپاه و از فرمانده کل سپاه خواسته بودم که در آینده از این رفتار برخی اعضای سپاه جلوگیری کنند و همین نشان می داد که مقصود من کل سپاه نیست، ولی به خاطر کمبود وقت آن قسمت را خط زدم.
وی در خصوص دلجویی از سپاه می گوید: آنهایی که متن اصلی نطق من را شنیده یا دیده اند کمتر دلگیر شده اند. آنهایی که دلگیر شدند کسانی هستند که خبر را از برخی رسانه های مخالف من مثل روزنامه های ایران، کیهان و جوان یا سایتهایی مثل رجانیوز دریافت کردند که معمولا عین سخن من را نمی آورند و با نسبت دادن فحاشی و هتاکی به من، آن را محکوم کردند.
فرزند شهید مطهری تاکید می کند: خلاصه حرف من این بود که سپاه باید توصیه امام و رهبری درباره عدم دخالت نظامیان در سیاست را جدی بگیرد چون ورود سپاه به سیاست موجب تفرقه در داخل آن می شود و هر گروهی طرفدار یک فرد یا حزب می شوند و اگر در زمان جنگ باشیم این امر به کشور لطمه می زند.
او در ادامه می گوید: البته برادرانی از سپاه که به حمایت از برخی کاندیداها برخاستند، از روی احساس تکلیف این کار را کردند و به خیال خود برای ورود نمایندگان ولاییتر به مجلس تلاش کردند و سوء نیت نداشتند. ولی همین کار با توصیه امام(ره) سازگار نیست و آفتی برای سپاه است و در آینده نباید تکرار شود.
علی مطهری در خصوص بازتاب گسترده این سخنان در رسانه های خارج از کشور می افزاید: این منطق را قبول ندارم. رسانه های بیگانه در واقع از این تذکر ناراحتند چون موجب اصلاح یک کاستی و نقص در کشور می شود گرچه موقتا از آن استقبال می کنند. سخن امام (ره) درباره شادی دشمن هم به این معنی نیست که هر مطلبی را که ممکن است رسانه های بیگانه بازگو کنند شما نگویید، بلکه مقصود این است که اگر نتیجه یک انتقاد و تذکر صرفا شادی دشمن باشد، باید در آن تردید کرد، اما اگر موجب اصلاح امور می شود و ضمنا دشمن هم ممکن است موقتا شاد شود، مطرح کردن آن اشکالی ندارد بلکه لازم است. البته قبول دارم که باید مطلب را به گونه ای بگوییم که کمترین سوء استفاده امکان پذیر باشد.
این در حالی است که برخی از مخالفان علی مطهری را به داشتن ارتباط با بیگانگان متهم کرده بودند.
مادر تقی رحمانی: ۱۵ سال انتظار در مقابل زندان و سختی های آن، طاقتمان را طاق نکرد
رضا خندان، همسر نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال مدنی که نزدیک به دو سال است در زندان اوین به سر می برد، در صفحه ی فیس بوک خود از دیدار خود با مادر همسر نرگس محمدی، فعال دربند حقوق بشر خبر می دهد. او که مادر تقی رحمانی، مبارز سیاسی ملی مذهبی است.همسر این فعال حقوق بشر در یادداشت خود نوشته است: مادر بزرگ بینظیر کودکان نرگس و تقی که پس از ۱۵سال انتظار در مقابل زندان و سختیهای غیر قابل تصوری که او و خانوادهاش متحمل شدهاند، میگوید: “دفعهی قبل که نرگس بازداشت شده بود رفته بودیم جلوی زندان و در زیر آفتاب داغ ساعتها بود که منتظر خبر از داخل زندان بودیم که تقی طاقتاش تمام شد و شروع به داد و فریاد کرد و اعتراض به اینکه برای ساعتها معطلی و انتظار حتی سایه بانی هم در مقابل زندان درست نکردهاند.”
میگوید رو به تقی کردم و گفتم: “ببین پسرجان ۱۵ سال تمام رفتی اون تو و داخل سلولی که حداقل سایهبانی داشت نشستی و زندانات را کشیدی ولی در تمام این سالها ما همینجا زیر همین آفتاب داغ انتظارت را کشیدیم و هیچوقت طاقتمان را از دست ندادیم.”
اکنون این مادر بزرگ در این سن و سال باید از کیانا و علی که پر از انرژی هستند و به هیچ وجه آرام و قرار ندارند و خیلی بیش از سنشان میفهمند و رنج میکشند، مراقبت کند.
به گزارش کلمه، نرگس محمدی نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر حدود یک ماه پیش برای چندمین بار بازداشت و پس از انفرادی های ۲۰۹ و بستری شدن در بیمارستان، هفته ی گذشته به زندان زنجان منتقل شد.
نرگس محمدی چندی پیش به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام و عضویت در گروه ها یا جمعیت هایی که با هدف بر هم زدن امنیت کشور فعالیت می کنند به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد.
علی و کیانا دو فرزند وی و تقی رحمانی هم اکنون نزد مادر بزرگشان مانده و در انتظار روشن شدن تکلیف مادر خود هستند.
رضا خندان در ادامه یادداشت خود نوشته است: از قزوین که برمیگردم مهرواه که مثل همیشه سرگرم انواع و اقسام برنامههاست نزدیک میشود و میپرسد: “بچهها چطور بودند؟ از اون که فکر میکردی حالشان بهتر بود یا نه، بدتر؟”
مهراوه دختر دوازده ساله ی رضا خندان و نسرین ستوده است که این روزها نقش مادری برای پدر و برادر ۵ ساله اش ایفا می کند. نسرین ستوده که شهریور ۱۳۸۹ بازداشت و به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده، سال گذشته در نامه ای به دخترش مهراوه نوشته بود: تو به مانند من طاقت آوردی، در پاسخ به صحبتم که گفتم: “دخترم یک زمانی فکر نکنی کاری کردم که شایستهی چنین مجازاتی باشم و فکر شما نبودهام” و بعد با اطمینان به تو گفتم: “همهی کارهایم قانونی بوده است” به مهربانی با دستهای کودکانهات صورتم را نوازش کردی و به من اطمینان دادی که: “میدانم مامان . . . میدانم” و من آن روز از کابوس قضاوت فرزندانم رها شدم.
رضا خندان در انتهای یادداشت امروزش نوشته است: با خودم میگویم: “جلالخالق یکی میخواهد حال خود او را بپرسد و حالا این آمده و وضع روحی کودکان نرگس را بررسی میکند.”
کارشکنی دولتیها و تعویق چندروزه ازسرگیری فعالیت خانه سینما
کلمه: در حالی که قرار بود پس از چند ماه توقف فعالیت خانه سینما، این تشکل صنفی از امروز فعالیت خود را از سر بگیرد، رئیس هیات مدیره خانه سینما خبر داد که این کار به تعویف افتاده است. وی در حال تاکید کرد: در حال رایزنی و فراهم آوردن مقدمات هستیم تا فعالیت خانه سینما در هفته جاری آغاز شود.فرهاد توحیدی که با ایلنا گفت و گو می کرد، ضمن دعوت از اهالی سینما به صبر و شکیبایی اعلام کرد که خانه سینما به زودی و در یک فضای مطلوب فعالیت خود را آغاز میکند.
وی در گفت و گویی دیگر با ایسنا هم با اشاره به اینکه بازگشایی خانه سینما میباید در فضای مطلوب و بدون تنش صورت بگیرد، افزود: رایزنیها برای آغاز فعالیتهای رسمی خانه سینما در جریان است تا اعضای جامعهی اصناف سینمای ایران ظرف چند روز آینده در فضای آرام و بیدغدغه کارشان را آغاز کنند.
با این حال، مقاومت مسئولان دولتی در برابر قانون و کارشکنی و مانعتراشی آنها مقابل ازسرگیری فعالیت خانه سینما همچنان ادامه دارد و در آخرین اقدام، روابط عمومی وزارت ارشاد اظهاراتی را از قول دبیر هیات رسیدگی به امور مراکز فرهنگی برای رسانه ها ارسال کرد که در آن بار دیگر بر قطعی بودن انحلال خانه سینما تاکید شده است.
این در حالی است که اعلام نظر دیوان عدالت اداری، دقیقا ناظر به لغو دستور همین هیات است و مشخص نیست چگونه وزارت ارشاد همچنان بر نظر این هیات اصرار دارد. در نمابر وزارت ارشاد همچنین مقاومت آشکاری در برابر حکم دادگاه نیز به چشم میخورد، به طوری که در آن آمده است: “صدور رای دیوان عدالت اداری مبنی بر ناکافی بودن دلایل هیات رسیدگی به مراکز امور فرهنگی در انحلال با خانه سینما نافی وظایف و اختیارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نمی باشد.”
لغو کلاس کیانوش راد، در اهواز، با دخالت نیروهای امنیتی
با دخالت نیروهای امنیتی، کلاس بحث و گفت و گو پیرامون موضوع «مبانی اندیشیدن» که قرار بود روز پنجشنبه گذشته با حضور محمد کیانوش راد در اهواز برگزار شود، لغو شد.به گزارش کلمه از اهواز، کلاس «مبانی اندیشیدن» که قرار بود پنجشنبه گذشته با تلاش جمعی از فعالان مدنی شهر اهواز برگزار شود با دخالت ماموران و نهادهای امنیتی این شهر لغو شد.
جلسه اخیر این کلاس، که یک کلاس کاملا علمی و آموزشی است قرار بود با حضور کیانوش راد نماینده اسبق اهواز برگزار شود. این سلسله کلاس ها پیش از این توسط کانون آینده نگری اهواز تشکیل می شده است.
آخرین جلسه این کلاس نیز قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ برگزار شده بود و قرار بود این اولین نشست آن در ۳ سال اخیر باشد.
گفتنی است، این نوع نشست ها و محفل های دوستانه تنها جلساتی است که طی آنها فعالان مدنی و اجتماعی به ارتباط و تبادل نظر و فعالیت های اجتماعی آموزشی می پردازند.
قطع درختان ۳۰ ساله برای ۱۰ هزار تومان:گاز نداریم، درخت قطع میکنیم
در کنار نفس کشیدن تبر بدستان و آه درختان بلوط، فرار پرندگان، آتش سوزی مراتع و صدای ناهنجار چارپایان چوب بر پشت براحتی دیده و شنیده میشود.باید مسافتی نسبتا پرپیچ و خم را با محورهای باریک را روستانشینانی که سالها برای قطع درختان بلوط جهت گرم کردن منازلشان بر دوش چارپایان سیاه و سفیدشان حمل میکنند را بپیمایی.
شدت گرما در مسیر نرسیده به مناطق جنگلی کشنده است بگونهای که برای رسیدن به تبر بدستان باید چفیهای را مرتب خیس کنی و بر سر وصورت بکشی.
مسیر کوهپایهای را طی کرده و به دامنه جنگلها برسی آنوقت است که تنها در برخی اوقات صدای تک پرندهای شنیده میشود.
تبر به دستان به مکان دیگری رفتند و خبری از درختان نیست
سالها پیش همین درختان محل زندگی انواع پرندگانی بودند که در نبود تبر بدستان خسته از روزگار، شاد و خرم به تفریح و شادی میپرداختند اما امروز نه صدای نفس کشیدن تبر بدست میآید نه آه درختان، زیرا که تبربدستان به مکان دیگری نقل مکان کردهاند اما خبری از درختان نیست.
کمی بالاتر که بروی صدای «یار یار» محلی تبر بدستی که کتری سیاهش بر روی آتش گذاشته شده شنیده میشود.
تبری با قدی نسبتا متوسط اما لبهای تیز که نشان میدهد قاتل بسیاری از درختان جنگلی است در کنارش دیده میشود و چارپایی با بار و بندیل محلی با افسار به درختی بسته شده است.
ارهای با دندنههای ریز و درشت بیننده را به یاد «کوسههای» فیلمهای سینمائی میاندازد.
تعارف میکند و چای تازه دم، میهمان لیوان شیشه ایاش میشود تا خستگی از تن رهگذر بزداید و نمیداند که میخواهم خاطراتش را بنویسم.
او قطع درختان زندگی را تنها راه نجات خود و خانوادهاش میداند و میگوید: از چوب درختان درختان جنگلی هم برای گرم کردن خانواده استفاده میکنم هم زغال آن را به بهایی ناچیز میفروشم.
تبربدست مسن هم هست از دردهایش سخن میگوید و میگوید اگر شرایط ما را داشتید چکار میکردید؟ حاضر بودید زن و بچههایتان در سرما تلف شوند یا نتوانند برای حمام و شستشو از آب گرم استفاده کنند.
وی گفت: بارها از مسئولان خواستهایم که برای ما مانند جاهای دیگر لوله کشی گاز کنند تا درختان جنگلی را قطع نکنیم اما تاکنون خبری نشده است.
او خود از قطع درختان جنگلی عذاب میکشد و ادامه میدهد: فکر میکنید خوشحالم که درختان را قطع میکنم اما مطمئن باشید که زجر میکشم اما مجبورم.
این روستانشنین «آرو گچساران» باز هم از فقر و فلاکت سخن میگوید و بیان میدارد: بسیاری از درختان را که سن بیش از ۳۰ سال دارند با تبرها و ارههای ما قطع شده و بعد از استفاده به زغال تبدیل میشوند.
وی قیمت هرگونی زغال در بازار را حدود ۱۰ هزار تومان عنوان کرد و یادآور شد: این درحالیست که بسیاری از درختان جنگلی فقط برای ۱۰ هزار تومان قطع میشوند.
وعده بخشدار: روستاهای آرو و دیل گاز رسانی میشوند
بخشدار مرکزی گچساران هم با تائید اینکه برخی از روستانشینان «آرو» و «دیل» اقدام به قطع درختان جنگلی میکنند، اظهار داشت: پروژه گازرسانی به این روستاها بزودی کلنگ زنی میشود.
«یحیی ذبیحی» گفت: این روستاها از سمت شهرستان چرام باید دارای خطوط لوله گاز شوند و طرح مطالعاتی آن به پایان رسیده است.
وی جمعیت ساکن در روستاهای دیل و آرو گچساران را حدود یک هزار نفر ذکر و خاطرنشان کرد: با گازرسانی به این روستاها شاهد قطع درختان جنگلی نخواهیم بود.
بخشدار مرکزی گچساران افزود: امیدواریم عملیات اجرایی و کلنگ زنی گازرسانی به این روستاها در هفته دولت امسال صورت گیرد.
کارشناس مسوول روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد هم روند تخریب جنگلها به بهانه نبود لولههای گاز در روستاها را یک واقعیت انکارناپذیر برشمرد.
«سعید نظری» به ایلنا گفت: متاسفانه شرکت گاز در گازرسانی به برخی روستاهای حاشیه جنگلها بنحو شایستهای از خود اقدامی نشان نداده و روستانشنیان اقدام به قطع درختان جنگلی میکنند.
وی بدون اشاره به میزان قطع درختان جنگلی در کهگیلویه و بویراحمد، اظهارداشت: متاسفانه سالانه بخشی از جنگلهای این استان توسط تبربدستان قطع و تبدیل به گونیهای ۱۰ هزار تومانی زغال میشود.
کارشناس مسوول روابط عمومی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویه و بویراحمد افزود: علاوه برجنگلها، بخشی از عرصههای منابع طبیعی نیز توسط برخی سودجویان طعمه حریق میشود.
نظری، بیشترین ضرر و زیان وارده بر جنگلها و عرصههای منابع طبیعی کهگیلویه و بویراحمد را توسط دستگاههای خدمات رسان مانند گاز، برق و مخابرات برشمرد.
وی گفت: البته در سه ساله اخیر با تمهیدات جدیدی که «مهندس تباشیر» و مجموعه کاریشان داشتهاند آمار قطع درختان جنگلی و آتش سوزیها نسبت به قبل کمتر شده است.
نظری از احداث دیوار حفاظتی با نام «کمربند سبز» به منظور جلوگیری از قطع درختان جنگلی به بهانه ساخت و سازها خبرداد و یادآور شد: پروندههایی مبنی بر تخلف در این زمینه در دستگاه قضایی در حال پیگیری است.
کهگیلویه و بویراحمد بیش از یک میلیون و ۷۲۴ هزار هکتار جنگل و مرتع دارد.
منبع: ایلنا/ گزارش: ضرغام علیبازی
چاپ سوم روح پراگ: وقتی روزنامهنگار از روزنامهنگاری محروم میشود
چاپ سوم «روح پراگ» نوشته «ایوان کلیما» نویسنده اهلِ چک با ترجمه خشایار دیهیمی، مجموعه مقالاتِ کوتاهی که حاصلِ یک دوره فعالیت فکری نویسنده در زمانی است که مجوز انتشار روزنامه وی باطل شده، از سوی نشر نی روانه بازار شد.به گزارش خبرآنلاین، پیشگفتار کتاب با این جملات شروع میشود:«من در طول زندگیام فقط چند سالی کارم گزارشگری بوده است. اما این حرفه را داوطلبانه رها نکردم. روزنامهای را که برایش کار میکردم تعطیل کردند و به من هم دیگر اجازه ندادند برای روزنامه دیگری مطلب بنویسم و روزنامههایی که در آن ایام در کشور من منتشر میشدند از آن روزنامههایی بودند که من اصلا دلم نمیخواست برایشان مطلب بنویسم. با اینهمه، نیاز به بیان عقاید و احساساتم در مورد برخی مسائل، آن هم هرچه سریعتر و هرچه مستقیمتر، در دلم بود و برای همین به نوشتن ادامه دادم – بیآنکه روزنامهای یا هر وسیله دیگری برای رساندن حرفم به گوش مردم داشته باشم. این قطعات نوشته شده با رسانهای که سامیزدات خوانده میشود دست به دست میگشت. یعنی این قطعات را دوستانم با ماشین تحریرهای معمولی تایپ میکردند و نهایتا هم به دست تایپیستهای گمنام تایپ میشدند و از دست خوانندهای به دست خواننده دیگر میرسید.
در انتخاب قطعات این کتاب، کوشیدهام موضوعات و ژانرها تنوع داشته باشند، تا حدودی برای اقناع خوانندگان انگلیسیزبان که متوجه شوند نویسندگان ممنوعالقلم و سرکوبشده هم صرفا علائقشان محدود به مسائل سیاسی نمیشود و علائقی مشابه علائق دیگر نویسندگان در هر جای این جهان دارند …»
نویسندگانِ چک، در نبودِ اینترنت، راهِ مشابهی برای گفتن و انتشارِ ممنوعهها پیدا (یا شاید درستترش: ابداع) کردند: سامیزدات!
سامیزدات چیست؟ پس از ممنوعیتهای پیدرپی که در نتیجهی سلطه کمونیستهای روس در چک برای اهلِ قلم پیش آمد، آنها تصمیم گرفتند نوشتتههایشان را اینطور به دستِ خوانندهها برسانند. (کلیما میگوید):«قرار گذاشتیم که همه ما دستنوشتههایمان را ماشین کنیم و بفروشیم. لودویک واتسولیک، یکی از بهترین نویسندگان چک، عهدهدار اجرای این کار شد و کار را شروع کردیم: با یک ماشین نویس و یک دستگاه تایپ معمولی. کارها در بیست نسخه چاپ می شد و بهای هر نسخه تقریباً سه برابر قیمت یک کتاب معمولی بود. مدتی بعد مردم شروع کردند به گشتن دنبال این کتابها. بهتدریج «کارگاههای» تازهای درست کردیم، و آرایش صفحهها هم بهتر شد.
نویسنده معتقد است: «بسیار سفر کردهام. شهرهای بسیاری را دیدهام و کلیساها، موزهها، باغها، و قصرهای بسیار. این دیدارها ملغمه غریبی از احساسات و تأثرات در من برجای گذاشته است، و علیالخصوص این احساس شک را که در کجا باید منتظر دیدن چه چیزی باشم. احساس شک حاصل خاطرات بد نیست؛ احساس شک حاصل این است که بهندرت وقت آن را پیدا میکنم که رابطهای با این شهرها برقرار کنم. هر شهری مثل یک آدم است: اگر رابطه اصیلی با آن برقرار نکنیم، فقط نامی بر جای میماند، یک شکل و صورت بیرونی که خیلی زود از حافظه و خاطرهمان میرود و رنگ میبازد. برای برقرار کردن چنین رابطهای، باید بتوانیم شهر را با دقت ببینیم و شخصیت خاص و استثنایی آن را دریابیم، آن «من» شهر، روح شهر، هویت آن، و شرایط زندگی آن که در طول زمان و در عرض مکان آن پدید آمده است. پراگ شهری رازآلود و پرهیجان است که با حال و هوایش، با مخلوط غریب سه فرهنگش الهامبخش خلاقیت افراد بسیاری شده است. سه فرهنگی که چندین دهه، یا حتی قرنها در این شهر در کنار هم میزیستهاند.»
رکورد تازه کشتار روزانه توسط ارتش سوریه
شورای ملی سوریه خواستار نشست فوری شورای امنیت شد
خونریزی در سوریه ادامه دارد. به گفتهی اپوزیسیون، ارتش سوریه در شهر حولا به یک “کشتار جمعی” دست زده است. گزارش تازهی بان کیمون به شورای امنیت، ترازنامهی ناامید کنندهای از اوضاع این کشور ارائه میدهد.
بیتوجه به حضور نیروهای کلاهآبی سازمان ملل در سوریه، خشونت و خونریزی در این کشور همچنان ادامه دارد. به گفتهی اپوزیسیون، روز جمعه (۲۵ مه/۵ خرداد) در پی حملات سنگین ارتش سوریه به شهر حولا واقع در ایالت حمص، بیش از ۱۱۰ تن کشته و ۳۰۰ تن مجروح شدهاند. در میان قربانیان ۱۳ کودک دیده میشود.
اپوزیسیون سوریه از “کشتار جمعی خانوادهها” در شهر حولا توسط نیروهای نظامی سوریه سخن گفته است. سخنگوی شورای ملی سوریه روز شنبه (۲۶ مه) اعلام کرد که در میان قربانیان شمار زیادی کودک وجود دارد.
به گزارش دویچه ووله، این شورا خواهان برگزاری نشست فوری شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به این کشتار شد. این نهاد اعلام کرد که سکوت ناظران سازمان ملل در این زمینه یاسآور است.
پیشتر ناظران حقوق بشر سوریه در لندن نیز از یک “کشتار جمعی واقعی” با قربانیان پرشمار در شهر حولا خبر داده بود.
ادامه خونریزی در دیگر شهرها
افزون بر کشتار در شهر حولا، در دیگر شهرهای سوریه نیز خشونتها همچنان ادامه داشت و روی هم جان ۲۱ تن را گرفت. مخالفان رژیم بشار اسد اعلام کردند که تنها در ایالت حما ۱۴ تن توسط نیروهای دولتی کشته شدهاند.
ناظران حقوق بشر سوریه در لندن اعلام کردند که ارتش سوریه روز جمعه در بزرگشهر حلب به روی تظاهرکنندگان آتش گشوده است. در این حادثه دستکم یک تظاهرکننده کشته و شمار زیادی مجروح شدهاند.
به
گفته فعالان حقوق بشر، رژیم سوریه روز جمعه برای نخستین بار پس از آغاز
تظاهرات اعتراضی علیه بشار اسد، نیروهای زرهی و تانک به شهر حلب فرستاده
است.
آتشبسی
که در تاریخ ۱۲ آوریل توافق شده بود، تا کنون از سوی طرفین مخاصمه رعایت
نشده است و برنامهی شش مادهای کوفی عنان برای دستیابی به صلح نتوانسته از
قوه به فعل درآید.
ترازنامهای یاسآور
بان کیمون، دبیر کل سازمان ملل، روز جمعه (۲۵ مه) در گزارش تازهای به شورای امنیت، ترازنامهی نومیدکنندهای از اوضاع سوریه ارائه داد. در این گزارش آمده است که نیروهای دولتی همچنان به گونهای “گسترده” حقوق بشر را نقض میکنند و نیروهای اپوزیسیون نیز بر عملیات خود افزودهاند.
در گزارش بان کیمون همچنین از حاکم بودن “فضای تنش، بیاعتمادی و ترس” در سوریه سخن در میان است. این گزارش میافزاید که تلاشهای سازمان ملل برای پایان دادن به منازعه در سوریه تا کنون “پیشرفتهای اندکی” داشته و بحران پایدار در این کشور از “خشونت، وخامت اوضاع، نقض حقوق بشر و رویاروییهای مداوم سیاسی” متاثر است.
بان
کیمون در این گزارش همچنین نوشته است که بسیاری از مردم سوریه از
نظامیشدن فزایندهی این بحران بیم دارند و دیگر امیدی ندارند که بتوان آن
را از راههای مسالمتآمیز حل کرد. وی خاطر نشان ساخته که اگر چه حضور ۲۷۵ ناظر غیرنظامی سازمان ملل در سوریه “تاثیری آرامکننده” بر روی اوضاع دارد، ولی سطح خشونتها در این کشور همچنان بالاست.
طبق گزارش بان کیمون، ناظران سازمان ملل از “ویرانیهای چشمگیر” در شمار زیادی از شهرهای سوریه گزارش دادهاند. این گزارش میافزاید که در این میان مبارزان اپوزیسیون بخشهای قابلتوجهی از شهرهای سوریه را تحت کنترل خود درآوردهاند.
دبیرکل سازمان ملل بیش از هر چیز از شمار فزایندهی حملات به شهرهای دمشق، حلب، حما و ادلیب شکایت کرده است.
کوفی عنان نماینده ویژهی سازمان ملل و اتحادیهی عرب برای حل بحران سوریه بهزودی دوباره رهسپار این کشور میشود. مارتین نزیرکی، سخنگوی سازمان ملل روز جمعه در نیویورک گفت که عنان قصد دارد بهطور مستقیم با رهبران سوریه گفتوگو کند. وی در این سفر با اپوزیسیون سوریه و نمایندگان کشورهای حاشیهی خلیج فارس نیز گفتوگو خواهد کرد.
در حمایت از حسین رونقی ملکی:
آرش صادقی اعتصاب غذا کرد
آرش صادقی، فعال دانشجویی زندانی، در حمایت از حسین رونقی، زندانی سیاسی اعتصابی، از روز جمعه اعتصاب غذای خود را شروع کرد.
به
گزارش ندای سبز آزادی، این زندانی سیاسی که روز گذشته پس از نزدیک به
چهارماه توانسته بود در حضور ماموران با پدربزرگ خود ملاقات داشته باشد
گفته بود در طی این مدت در انفرادی بوده است و هر سه هفته یک بار او را
برای بازجویی می برند.
آرش صادقی، عضو ستاد ۸۸ میر حسین موسوی و فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی است.
وی
از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در جریان سرکوب های پس
ازانتخابات ۸۸ اولین بار در تاریخ ١٨ تیر ٨٨ بازداشت و بعد از ۵٠ روز
انفرادی، آزاد شد.
او مجددا در پی حوادث عاشورای ٨٨ بازداشت و در ١۵ اسفند همان سال آزاد شد.
بر
اساس این گزارش، آرش صادقی در شعبه های ٢٨ و ٢۶ دادگاه انقلاب تهران به
ترتیب به ٣ و ۶ سال محکوم و در دادگاه تجدید نظر حکم ٣ سال به برائت و ۶
سال حبس تعزیری اش به ۴ سال تعلیقی و ١سال تعزیری کاهش یافت.
این فعال دانشجوی بعد از تحمل ١٨ماه حبس در حالی از زندان آزاد شد که بر اساس حکم دادگاه به یکسال حبس تعزیزی محکوم شده بود.
زمستان سال گذشته نیز وی در حالی که به همراه پدر بزرگ و مادر بزرگش بر مزار مادرش رفته بود توسط ماموران بازداشت شد.
گفتنی است، مادر این فعال دانشجویی در اثر شوک ناشی از هجوم نیروهای امنیتی به منزلشان فوت کرد.
آرش
صادقی در دوران زندان بارها به دلایل مختلف دست به اعتصاب غذا زده بود و
در روز آزادیش نیز در اعتراض به وضعیت بیماران بند ٣۵٠ در اعتصاب بود.
لازم
به یادآوری است، حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس زندانی، در نامه ای خطاب به
رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرده است که از روز شنبه، ششم خرداد اعتصاب غذا ی
خود را آغاز خواهد کرد.
در پی مشکلات مالی کارخانه سیمان طبس:
۱۲۳ کارگر تا هفته آینده بیکار میشوند
در
ادامه موج تعطیلی واحدهای تولیدی و بیکاری و اخراج کارگران کشور،
مدیرداخلی کارخانه سیمان طبس، مشکلات مالی برای احداث و اتمام کارخانه
سیمان طبس را علت اصلی اخراج ۱۲۳ کارگر و تعطیلی این واحد تولیدی عنوان کرد.
به گزارش ایلنا، اخوان می گوید: کارخانه
سیمان طبس، شرکتی سهامی خاص است که تا امروز نزدیک به ۱۴ میلیارد تومان
توسط سهامداران برای احداث کارخانه هزینه شده است، اما عدم وجود ۲ میلیارد
تومان نقدینگی، سبب اخراج کارگران، فسخ قراردادهاو تعطیلی روند راهاندازی
کارخانه شده است.
وی افزود: این
کارخانه میتواند ۲۰۰ نفر به صورت مستقیم و ۸۰۰ نفر را به صورت غیرمستقیم
به کار مشغول کند که متاسفانه در سال حمایت از تولید، کار و سرمایه ایرانی،
به دلیل عدم وجود نقدینگی معطل مانده است.
مدیرداخلی کارخانه سیمان طبس در مورد تعداد نیروهای اخراج شده از کارخانه گفت: تا
هفته آینده از تعداد ۲۵ نفر کارگر ثابت کارخانه، تنها ۲ نفر باقی میمانند
و این در حالی است که تعداد کارگران پیمانکاران که از کار اخراج شدند، هر
کدام نزدیک ۱۰۰ نفر هستند که بنا به تصویب هیات مدیره تا زمان رفع مشکلات
مالی، قراردادشان فسخ شده است.
تمرین کشتیگیرهای المپیکی ایران در زورخانه
با نزدیکتر شدن به زمان برگزاری رقابتهای المپیک لندن، حجم تنش و حاشیه
در اغلب تیمهای اعزامی ایران رو به فزونی است، حاشیههای مخربی که هر بار
در المپیکهای پیشین چهره کرد، شکستهایی سنگین و دور از انتظار برای
کاروان ورزش ایران رقم زد.
در تازهترین حاشیهها و در واکنش به برکناری رئیس فدراسیون قایقرانی، پاروزنهای ایرانی که سهمیه گرفته بودند، به نشانه اعتراض از حضور در المپیک لندن انصراف دادند.
محسن شادی، پاروزن رشته روئینگ، در این باره گفت: «بدون هیچ دلیلی رئیس فدراسیونی که برای این رشته مانند پدر بود را برکنار میکنند. هر کاری که میخواهند انجام دهند، اما بدانند که ورزشکاران المپیکی قایقرانی در المپیک شرکت نخواهند کرد. تا زمانی که رئیس برکنار شده برنگردد، وضعیت همین است و هیچ تغییری نخواهد کرد.»
پیش از این، میلاد وزیری، ملیپوش المپیکی تیراندازی با کمان، نیز با نارضایتی از برکناری مربیانش، از حضور در تمرینات خودداری کرده و گفته بود: «مدیر تیمهای ملی با اقدامات مغرضانهاش تیشه به ریشه تیراندازی با کمان زده.»
پیش از او هم محمدرضا رودکی، جودوکای المپیکی ایران، در اعتراض به «وضعیت موجود» مدتی از تیم ملی کنارهگیری کرد.
اما در کنار حواشی و تنشهایی که پیرامون برخی دیگر از رشتههای اعزامی به المپیک وجود دارد، به نظر میرسد سه سرمربی در سه تیم ملی مختلف، به جای هشدار دادن در رسانهها، بیان مکرر مشکلات و درخواست برای حل و فصل آن از سوی مسئولان، رویهای متفاوت در پیش گرفتهاند.
این سه نفر مسئولیت خود را از حیطه مسائل فنی فراتر برده و شخصاً، حفاظت از تیمهای متبوعشان مقابل «حاشیههای پیش المپیکی» را عهدهدار شدهاند.
رسول خادم در کشتی آزاد، محمد بنا در کشتی فرنگی و کوروش باقری در وزنهبرداری، سکانداران سه تیم پر امید در کاروان ورزش ایران هستند. هر سه نفر، غیر از مسائل فنی و درون اردویی، کلیه امور جنبی تیمهای خود را نیز مدیریت میکنند.
آنها بر حسب شناخت و احاطهای که نسبت به «المپیک» دارند و لمس ناکامی در المپیاد پیشین، از تعدد افراد ذیربط در تیمهای خود کاستهاند، یعنی بخش عمدهای از بار کادر اجرایی فدراسیونهای متبوع را نیز به عهده گرفتهاند تا به همان نسبت، حاشیهها را هم به حداقل برسانند. تعداد مسئولها را کاستهاند تا به میزان مسئولیت خود بیفزایند، همان روشی که کارلوس کیروش نیز با حذف سرپرست، در تیم ملی فوتبال ایران در پیش گرفته است.
پناه گرفتن کشتیگیران در زورخانه
در هیاهوی معمول قبل از المپیک، حضور متناوب اعضای تیم ملی کشتی آزاد ایران در زورخانههای مختلف، از نگاه پرسشگر منتقدان و صاحبنظران این رشته ورزشی پنهان مانده است.
در تعطیلات نوروز، حضور در زورخانه آتشنشانی برای میل گرفتن و کباده کشیدن توسط ملیپوشان کشتی، فقط یک اتفاق یا حرکتی برای ایجاد تنوع در تمرینات یکنواخت نبود، بلکه خود تمرینات بود و بخشی از برنامههای اصلی تیم ملی!
آزادکارها که پیش از این فقط برای حضور در مراسم مرسوم گلریزان در ماه رمضان به زورخانه میرفتند، چند نوبت تمرین سنگین ورزش باستانی در زورخانه نامجو را سپری کردند.
اما هدف رسول خادم از گسیل کشتیگیران به گود زورخانه چیست؟
او که خود تالیفاتی هم درباره جامعهشناسی پهلوانی دارد، سال ۱۳۷۱ در ۲۱ سالگی و در مصاحبه با ویژهنامه نوروزی مجله دنیای ورزش با اشاره به سنین نوجوانیاش میگوید:
«وقتی در مسابقات نوجوانان خراسان که در تایباد برگزار شد در وزن ۳۵ کیلوگرم سوم شدم، به پدرم گفتم دیگر کشتی نمیگیرم و میخواهم باستانیکار شوم. او نیز پذیرفت و من تا قبل از تغییر رای و بازگشت مجدد به روی تشک، فقط در زورخانه ورزش میکردم.»
زورخانه برای رسول خادم که پرافتخارترین آزادکار کشتی ایران در چهار دهه اخیر است، بعداً چند نوبت دیگر نیز در مقاطع مختلف زمانی، میزبان تلاش او شد در احیا، بازسازی و تمدد همهجانبه، برای ایجاد تحولی سریع که بازگشت موفق به روی تشک کشتی را ضمانت کند.
رسول خادم غیر از تجویز این نسخه موثر به شاگردانش، قصد دارد در آستانه المپیک لندن و برای ایمن نگه داشتن اعضای تیم ملی از گزند حاشیهها، آنها را از گود زورخانه مهیای درخشش در استادیوم اکسل لندن کند.
ایجاد پیوند تاریخی بین نسل هزاره جدید میلادی در کشتی ایران با اسلاف بلندآوازهشان نیز از نتایج پناه بردن ملیپوشان به محیط زورخانه است. تقریباً تمام اعضای نسل اول کشتی ایران در اواخر دهه چهل و نیمه اول دهه ۵۰ میلادی، یا محصول زورخانههای تهران، تبریز و قزوین بودند یا گود کشتی چوخه در خراسان، یا گود نمناک کشتی لوچو در مازندران.
جدا از این که پیشینه و نشانههای وجود زورخانهها تا قبل از اسلام و معابد مهری در روم باستان نیز امتداد دارد، این ورزش بخشی از فرهنگ باستانی ایران زمین است.
از ادبیات اساطیری گرفته تا حتی پهلوانان شاعر نظیر پوریای ولی که نگرششان به گود کشتی، محدود به زمین خوردن یا زمین زدن نبود.
در حقیقت، امروز اعضای تیم ملی کشتی آزاد ایران با پوشیدن تنکههای ورزش باستانی و حضور در زورخانهها برای درخشش در المپیک، از حربهای بهره میگیرند که نه اردوی روسیه از آن برخوردار است و نه آمریکا یا سایر حریفان.
آنها که به قدر کفایت وزنه زدهاند، زیر گرفتهاند، دویدهاند و تمرینات تکنیکی را از سر گذراندهاند، حالا با چرخ زدن در میانه میدان و در پی انطباق حرکتشان با ضرب مرشد، ریتم مناسب ذهنی و جسمانی برای رزم در المپیک لندن را جستجو میکنند.
در تازهترین حاشیهها و در واکنش به برکناری رئیس فدراسیون قایقرانی، پاروزنهای ایرانی که سهمیه گرفته بودند، به نشانه اعتراض از حضور در المپیک لندن انصراف دادند.
محسن شادی، پاروزن رشته روئینگ، در این باره گفت: «بدون هیچ دلیلی رئیس فدراسیونی که برای این رشته مانند پدر بود را برکنار میکنند. هر کاری که میخواهند انجام دهند، اما بدانند که ورزشکاران المپیکی قایقرانی در المپیک شرکت نخواهند کرد. تا زمانی که رئیس برکنار شده برنگردد، وضعیت همین است و هیچ تغییری نخواهد کرد.»
پیش از این، میلاد وزیری، ملیپوش المپیکی تیراندازی با کمان، نیز با نارضایتی از برکناری مربیانش، از حضور در تمرینات خودداری کرده و گفته بود: «مدیر تیمهای ملی با اقدامات مغرضانهاش تیشه به ریشه تیراندازی با کمان زده.»
پیش از او هم محمدرضا رودکی، جودوکای المپیکی ایران، در اعتراض به «وضعیت موجود» مدتی از تیم ملی کنارهگیری کرد.
اما در کنار حواشی و تنشهایی که پیرامون برخی دیگر از رشتههای اعزامی به المپیک وجود دارد، به نظر میرسد سه سرمربی در سه تیم ملی مختلف، به جای هشدار دادن در رسانهها، بیان مکرر مشکلات و درخواست برای حل و فصل آن از سوی مسئولان، رویهای متفاوت در پیش گرفتهاند.
این سه نفر مسئولیت خود را از حیطه مسائل فنی فراتر برده و شخصاً، حفاظت از تیمهای متبوعشان مقابل «حاشیههای پیش المپیکی» را عهدهدار شدهاند.
رسول خادم در کشتی آزاد، محمد بنا در کشتی فرنگی و کوروش باقری در وزنهبرداری، سکانداران سه تیم پر امید در کاروان ورزش ایران هستند. هر سه نفر، غیر از مسائل فنی و درون اردویی، کلیه امور جنبی تیمهای خود را نیز مدیریت میکنند.
آنها بر حسب شناخت و احاطهای که نسبت به «المپیک» دارند و لمس ناکامی در المپیاد پیشین، از تعدد افراد ذیربط در تیمهای خود کاستهاند، یعنی بخش عمدهای از بار کادر اجرایی فدراسیونهای متبوع را نیز به عهده گرفتهاند تا به همان نسبت، حاشیهها را هم به حداقل برسانند. تعداد مسئولها را کاستهاند تا به میزان مسئولیت خود بیفزایند، همان روشی که کارلوس کیروش نیز با حذف سرپرست، در تیم ملی فوتبال ایران در پیش گرفته است.
پناه گرفتن کشتیگیران در زورخانه
در هیاهوی معمول قبل از المپیک، حضور متناوب اعضای تیم ملی کشتی آزاد ایران در زورخانههای مختلف، از نگاه پرسشگر منتقدان و صاحبنظران این رشته ورزشی پنهان مانده است.
در تعطیلات نوروز، حضور در زورخانه آتشنشانی برای میل گرفتن و کباده کشیدن توسط ملیپوشان کشتی، فقط یک اتفاق یا حرکتی برای ایجاد تنوع در تمرینات یکنواخت نبود، بلکه خود تمرینات بود و بخشی از برنامههای اصلی تیم ملی!
آزادکارها که پیش از این فقط برای حضور در مراسم مرسوم گلریزان در ماه رمضان به زورخانه میرفتند، چند نوبت تمرین سنگین ورزش باستانی در زورخانه نامجو را سپری کردند.
اما هدف رسول خادم از گسیل کشتیگیران به گود زورخانه چیست؟
او که خود تالیفاتی هم درباره جامعهشناسی پهلوانی دارد، سال ۱۳۷۱ در ۲۱ سالگی و در مصاحبه با ویژهنامه نوروزی مجله دنیای ورزش با اشاره به سنین نوجوانیاش میگوید:
«وقتی در مسابقات نوجوانان خراسان که در تایباد برگزار شد در وزن ۳۵ کیلوگرم سوم شدم، به پدرم گفتم دیگر کشتی نمیگیرم و میخواهم باستانیکار شوم. او نیز پذیرفت و من تا قبل از تغییر رای و بازگشت مجدد به روی تشک، فقط در زورخانه ورزش میکردم.»
زورخانه برای رسول خادم که پرافتخارترین آزادکار کشتی ایران در چهار دهه اخیر است، بعداً چند نوبت دیگر نیز در مقاطع مختلف زمانی، میزبان تلاش او شد در احیا، بازسازی و تمدد همهجانبه، برای ایجاد تحولی سریع که بازگشت موفق به روی تشک کشتی را ضمانت کند.
رسول خادم غیر از تجویز این نسخه موثر به شاگردانش، قصد دارد در آستانه المپیک لندن و برای ایمن نگه داشتن اعضای تیم ملی از گزند حاشیهها، آنها را از گود زورخانه مهیای درخشش در استادیوم اکسل لندن کند.
ایجاد پیوند تاریخی بین نسل هزاره جدید میلادی در کشتی ایران با اسلاف بلندآوازهشان نیز از نتایج پناه بردن ملیپوشان به محیط زورخانه است. تقریباً تمام اعضای نسل اول کشتی ایران در اواخر دهه چهل و نیمه اول دهه ۵۰ میلادی، یا محصول زورخانههای تهران، تبریز و قزوین بودند یا گود کشتی چوخه در خراسان، یا گود نمناک کشتی لوچو در مازندران.
جدا از این که پیشینه و نشانههای وجود زورخانهها تا قبل از اسلام و معابد مهری در روم باستان نیز امتداد دارد، این ورزش بخشی از فرهنگ باستانی ایران زمین است.
از ادبیات اساطیری گرفته تا حتی پهلوانان شاعر نظیر پوریای ولی که نگرششان به گود کشتی، محدود به زمین خوردن یا زمین زدن نبود.
در حقیقت، امروز اعضای تیم ملی کشتی آزاد ایران با پوشیدن تنکههای ورزش باستانی و حضور در زورخانهها برای درخشش در المپیک، از حربهای بهره میگیرند که نه اردوی روسیه از آن برخوردار است و نه آمریکا یا سایر حریفان.
آنها که به قدر کفایت وزنه زدهاند، زیر گرفتهاند، دویدهاند و تمرینات تکنیکی را از سر گذراندهاند، حالا با چرخ زدن در میانه میدان و در پی انطباق حرکتشان با ضرب مرشد، ریتم مناسب ذهنی و جسمانی برای رزم در المپیک لندن را جستجو میکنند.