در واکنش به کشتار " حوله "
سازمان ملل خواستار اقدام فوری علیه رژیم سوریه شد
دبی- العربیه. نت فارسی
سازمان ملل روز شنبه خواستار اقدام فوری علیه رژیم سوریه به
دلیل قتل عام دست کم 92 تن از مردم بی دفاع از جمله دهها کودک و زن در
منطقه " حوله " در حمص شد.
بان کی مون دبیرکل سازمان ملل و کوفی عنان فرستاده این سازمان و اتحادیه عرب به سوریه این اقدام را " جنایت وحشیانه و هولناک " توصیف کردند و آن را برخلاف تعهدات سوریه برای توقف کشتار به شمار آوردند.
بان کی مون و کوفی عنان گفتند:" عاملان این جنایت باید بازخواست شوند."
ناظران بین المللی در سوریه اعلام کرده اند جسد 92 تن از قربانیان از جمله 32 کودک که سن آنها کمتر از 10 سال است در منطقه حوله در مرکز سوریه شناسایی شد.
بان کی مون وعنان همچنین اعلام کردند ناظران اجساد را مشاهده کردند و مشخص شد نیروهای ارتش این منطقه را نیز گلوله باران کرده اند.
رابرت مود رئیس کمیته ناظران در سوریه این کشتار را محکوم کرده و آن را " مصیبت وحشیانه " خوانده بود. او هشدار داد عاملان این رفتار کشور را به سمت جنگ داخلی سوق می دهند.
او گفت:" کسانی که دست به این اقدامات خشونت آمیز می زنند باعث گسترش ناامنی در سوریه می شوند و ممکن است کشور را به سمت جنگ داخلی ببرند."
بان کی مون دبیرکل سازمان ملل و کوفی عنان فرستاده این سازمان و اتحادیه عرب به سوریه این اقدام را " جنایت وحشیانه و هولناک " توصیف کردند و آن را برخلاف تعهدات سوریه برای توقف کشتار به شمار آوردند.
بان کی مون و کوفی عنان گفتند:" عاملان این جنایت باید بازخواست شوند."
ناظران بین المللی در سوریه اعلام کرده اند جسد 92 تن از قربانیان از جمله 32 کودک که سن آنها کمتر از 10 سال است در منطقه حوله در مرکز سوریه شناسایی شد.
بان کی مون وعنان همچنین اعلام کردند ناظران اجساد را مشاهده کردند و مشخص شد نیروهای ارتش این منطقه را نیز گلوله باران کرده اند.
رابرت مود رئیس کمیته ناظران در سوریه این کشتار را محکوم کرده و آن را " مصیبت وحشیانه " خوانده بود. او هشدار داد عاملان این رفتار کشور را به سمت جنگ داخلی سوق می دهند.
او گفت:" کسانی که دست به این اقدامات خشونت آمیز می زنند باعث گسترش ناامنی در سوریه می شوند و ممکن است کشور را به سمت جنگ داخلی ببرند."
تاکنون جسد 106 قربانی بی دفاع در حمص شناسایی شد
اوباش هوادار بشار اسد 50 کودک را سر بریدند
بر اساس گزارش منابع مخالفان در این جنایت که توسط ناظران بین المللی نیز ثبت شد 106 نفر که 50 تن از آنان کودک بودند به شکل فجیعی توسط هوادران رژیم بشار اسد کشته شدند.
تلویزیون العربیه تصاویری از این جنایت هولناک پخش کرد که نشان می دهد نیروهای دولتی برخی کودکان و زنان را سر بریده اند و چند تن از قربانیان را نیز به دار آویخته اند.
برهان غلیون رئیس مستعفی شورای ملی سوریه در گفتگو با العربیه گفت: " رژیم که در برابر ارتش قهرمان آزاد با شکست های پیاپی مواجه شده است اوباش هوادرا خود را برای انتقام گیری از مردم بسیج کرده است و قتل عام اخیر یکی از این اقدام ها بود."
غلیون از جامعه جهانی و سازمان ملل خواست برای توقف کشتار و جلوگیری از جنایت های رژیم فورا وارد عمل شوند.
این متفکر مخالف تاکید کرد رژیم سوریه جز زبان زور چیزی نمی فهمد و باید با قدرت با آن مقابله کرد.
وی با اشاره به دیدار آتی کوفی عنان از دمشق تاکید کرد این سفر هیچ نتیجه ای به بار نخواهد آورد.
از سوی دیگر هادی العبدالله سخنگوی سازمان مردمی انقلاب سوریه در گفتگوی تلفنی با العربیه تاکید کرد:" رژیم دست به کشتار وسیعی زده است هر چند گاه یک بار اجساد خانواده هایی کشف می شود که به وسیله چاقو سر بریده شده اند."
او افزود :" برخی اوباش از اهالی روستاهای هوادار رژیم، تعدادی از زنان و کودکان را سر بریدند."
العبدالله تاکید کرد فعالان توانستند تعدادی از خانواده ها را فراری دهند اما سرنوشت بسیاری از آنها معلوم نیست.
هر چند تصمیمهای هیات داوران جشنوارهی کن در انتخاب برترینهای
جهان سینما، اغلب غافلگیرکننده بوده، ولی اکثر منقدان حاضر در فستیوال یک
فیلم کانادایی و یک فیلم فرانسوی را نامزد نخل طلایی کردهاند.
شصت و پنحمین دورهی جشنوارهی بینالمللی فیلم کن به پایان خود نزدیک
میشود. در بخش مسابقهی این فستیوال، ۲۲ فیلم از کارگردانان مرد جهان برای
دریافت نخل طلایی به رقابت با یکدیگر پرداختهاند.
در میان این آثار، دو فیلم در کنار دیگر بختهای این جشنواره، توجه اغلب منقدان و روزنامهنگاران حاضر در کن را به خود جلب کردهاند: "کاسموپولیس ـ جهان شهری"، ساختهی دیوید کراننبرگ، فیلمساز پرآوازهی کانادایی و "موتورهای مقدس" از سینماگر بنام فرانسوی، لئو کاراکس.
لیموزینهای شیک
دلیل این جلب توجه، نه به این خاطر است که مثلاً دیوید کراننبرگ فیلم ۱۲ میلیون دلاری خود را بر اساس رمان پرفروش نویسندهی مشهور آمریکایی دون دلیلو ساخته است یا "موتورهای مقدس"، دومین فیلم لئو کاراکس، پس از بازگشت او در سال ۱۹۹۹ به عالم سینماست (سومین فیلم کاراکس با عنوان "عشاق پون نوف" یا "عشاق روی پل" با عدم استقبال همگانی روبرو شد و به همین دلیل کارگردان، برای ۸ سال گوشهی عزلت گزید!)
تنها دلیل توجه چشمگیر سینمادوستان به این دو فیلم، وجود لیموزینهای شیکی است که قهرمانان فیلم با آنها خیابانهای پاریس و نیویورک را زیر پا میگذارند. این لیموزینهای بیبدیل، کنجکاوی شخصیتهای فیلم را هم برمیانگیزند. به عنوان مثال قهرمان اصلی فیلم کراننبرگ، اریک پاکر (با بازی رابرت پاتینسون) در ابتدای آن میپرسد: «این لیموزینها را شبها کجا پارک میکنند؟» پاسخ این سوال، وقتی لیموزین فیلم "موتورهای مقدس" در پایان آن به راهرویی زیرزمینی میراند و در تاریکی کورکنندهی آن فرو میرود، خود بهخود مشخص میشود: در یک گاراژ.
لیموزین، نماد سرمایهداری
این که شخصیتهای اصلی این دو فیلم، که از نظر موضوع و شیوهی بیان تصویری با یکدیگر تفاوت دارند، هر دو وابستهی این خودروی گرانبهاست، کاملاً تصادفی است. ولی قصد کارگردانان آنها برای نمایش آن به عنوان نماد کاپیتالیسم، حساب شده و هدفمند است. این دو خودروی پرابهت در فیلمهای کراننبرگ و کاراکس، نشانهی نظم اقتصادی بحرانزدهی کنونی است که در حال حاضر به مرحلهی خودویرانی رسیده است.
رمان "کاسموپولیس"، ماجرای یک روز طولانی مدیر میلیاردری (اریک پاکر) را روایت میکند که با لیموزین شیکش عازم منهتن است. در طول راه ولی حوادثی رخ میدهد که سرانجام به فنای ثروت و مکنت او منتهی میشود. دون دلیلو، این رمان را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرده است. ولی چاپ آن، به دلیل استقبال بینظیر علاقمندان آن بارها تجدید شده است.
شخصیت اصلی اثر لئو کاراکس نیز که در ابتدا مردی ثروتمند و مرموز است، در طول فیلم بارها هویت و موقعیت اجتماعی خود را تغییر میدهد و از مدیر موفق یک شرکت، به قاتل و سپس به پدری بیبضاعت بدل میشود.
دیوید کراننبرگ در کنفرانس رسانهای پس از نمایش فیلم در بارهی هدف ساختن این فیلم میگوید: «نشان دادن این که ما تازه داریم میفهمیم کاپیتالیسم راهحل تمام مسائل نیست.»
بختهای دیگر
در کنار این دو فیلم، تازهترین اثر کارگردان فیلم "روبان سفید"، میشل هانکه با عنوان "عشق"، نیز شانس دریافت نخل طلایی کن را دارد. این فیلم داستان رابطهی عاطفی زن و مرد مسنی را بازگو میکند که با عشق به موسیقی زندگی هنرمندانهای را با یکدیگر تقسیم کردهاند. دوران آرام بازنشستگی این دو که در آستانهی هشتاد سالگی قرار دارند، با بیماری مرد دستخوش دگرگونی میشود.
هانکه در این فیلم نیز نشان داده است که استاد تصویر کردن دنیای درونی انسانها و روابط ژرف انسانی است.
کریستین مونجیو با فیلم "ورای تپهها"، ژاک اودیار با فیلم "زنگار و استخوان" و آلن رنه با فیلم "تو هنوز چیزی ندیدهای"، نیز از بختهای دیگر دریافت نخل طلایی این دورهی جشنواره است.
یک ایرانی در دهکدهی جهانی کن
شهرام علیدی، کارگردان جوان ایرانی که در سال ۲۰۰۹ با فیلم "زمزمه با باد" در بخش "هفته منتقدان" جشنوارهی کن شرکت داشت، امسال هم با طرحی با عنوان "گورستانی که هر بامداد انگور میدهد"، در برنامهی کارگاههای فیلمنامهنویسی بخش "سینماهای جهان" فستیوال پذیرفته شده است. نهادهای سینمایی و دولتی فرانسه، ادارهی این بخش را که در چارچوب "گفتوگوی فرهنگها" تنظیم شده، به عهده دارند. هر سال ۱۰ سینماگر جوان از کشورهای آفریقا، آسیا، امریکای لاتین، اروپای مرکزی و شرقی، خاور نزدیک و میانه، برای شرکت در این بخش به فستیوال دعوت میشوند.
اسامی برندگان نخلهای طلایی و نقرهای این جشنواره، در روز پایانی این فستیوال (۲۷ مه) اعلام میشود.
در میان این آثار، دو فیلم در کنار دیگر بختهای این جشنواره، توجه اغلب منقدان و روزنامهنگاران حاضر در کن را به خود جلب کردهاند: "کاسموپولیس ـ جهان شهری"، ساختهی دیوید کراننبرگ، فیلمساز پرآوازهی کانادایی و "موتورهای مقدس" از سینماگر بنام فرانسوی، لئو کاراکس.
لیموزینهای شیک
دلیل این جلب توجه، نه به این خاطر است که مثلاً دیوید کراننبرگ فیلم ۱۲ میلیون دلاری خود را بر اساس رمان پرفروش نویسندهی مشهور آمریکایی دون دلیلو ساخته است یا "موتورهای مقدس"، دومین فیلم لئو کاراکس، پس از بازگشت او در سال ۱۹۹۹ به عالم سینماست (سومین فیلم کاراکس با عنوان "عشاق پون نوف" یا "عشاق روی پل" با عدم استقبال همگانی روبرو شد و به همین دلیل کارگردان، برای ۸ سال گوشهی عزلت گزید!)
تنها دلیل توجه چشمگیر سینمادوستان به این دو فیلم، وجود لیموزینهای شیکی است که قهرمانان فیلم با آنها خیابانهای پاریس و نیویورک را زیر پا میگذارند. این لیموزینهای بیبدیل، کنجکاوی شخصیتهای فیلم را هم برمیانگیزند. به عنوان مثال قهرمان اصلی فیلم کراننبرگ، اریک پاکر (با بازی رابرت پاتینسون) در ابتدای آن میپرسد: «این لیموزینها را شبها کجا پارک میکنند؟» پاسخ این سوال، وقتی لیموزین فیلم "موتورهای مقدس" در پایان آن به راهرویی زیرزمینی میراند و در تاریکی کورکنندهی آن فرو میرود، خود بهخود مشخص میشود: در یک گاراژ.
لیموزین، نماد سرمایهداری
این که شخصیتهای اصلی این دو فیلم، که از نظر موضوع و شیوهی بیان تصویری با یکدیگر تفاوت دارند، هر دو وابستهی این خودروی گرانبهاست، کاملاً تصادفی است. ولی قصد کارگردانان آنها برای نمایش آن به عنوان نماد کاپیتالیسم، حساب شده و هدفمند است. این دو خودروی پرابهت در فیلمهای کراننبرگ و کاراکس، نشانهی نظم اقتصادی بحرانزدهی کنونی است که در حال حاضر به مرحلهی خودویرانی رسیده است.
رمان "کاسموپولیس"، ماجرای یک روز طولانی مدیر میلیاردری (اریک پاکر) را روایت میکند که با لیموزین شیکش عازم منهتن است. در طول راه ولی حوادثی رخ میدهد که سرانجام به فنای ثروت و مکنت او منتهی میشود. دون دلیلو، این رمان را در سال ۲۰۰۳ منتشر کرده است. ولی چاپ آن، به دلیل استقبال بینظیر علاقمندان آن بارها تجدید شده است.
شخصیت اصلی اثر لئو کاراکس نیز که در ابتدا مردی ثروتمند و مرموز است، در طول فیلم بارها هویت و موقعیت اجتماعی خود را تغییر میدهد و از مدیر موفق یک شرکت، به قاتل و سپس به پدری بیبضاعت بدل میشود.
دیوید کراننبرگ در کنفرانس رسانهای پس از نمایش فیلم در بارهی هدف ساختن این فیلم میگوید: «نشان دادن این که ما تازه داریم میفهمیم کاپیتالیسم راهحل تمام مسائل نیست.»
بختهای دیگر
در کنار این دو فیلم، تازهترین اثر کارگردان فیلم "روبان سفید"، میشل هانکه با عنوان "عشق"، نیز شانس دریافت نخل طلایی کن را دارد. این فیلم داستان رابطهی عاطفی زن و مرد مسنی را بازگو میکند که با عشق به موسیقی زندگی هنرمندانهای را با یکدیگر تقسیم کردهاند. دوران آرام بازنشستگی این دو که در آستانهی هشتاد سالگی قرار دارند، با بیماری مرد دستخوش دگرگونی میشود.
هانکه در این فیلم نیز نشان داده است که استاد تصویر کردن دنیای درونی انسانها و روابط ژرف انسانی است.
کریستین مونجیو با فیلم "ورای تپهها"، ژاک اودیار با فیلم "زنگار و استخوان" و آلن رنه با فیلم "تو هنوز چیزی ندیدهای"، نیز از بختهای دیگر دریافت نخل طلایی این دورهی جشنواره است.
یک ایرانی در دهکدهی جهانی کن
شهرام علیدی، کارگردان جوان ایرانی که در سال ۲۰۰۹ با فیلم "زمزمه با باد" در بخش "هفته منتقدان" جشنوارهی کن شرکت داشت، امسال هم با طرحی با عنوان "گورستانی که هر بامداد انگور میدهد"، در برنامهی کارگاههای فیلمنامهنویسی بخش "سینماهای جهان" فستیوال پذیرفته شده است. نهادهای سینمایی و دولتی فرانسه، ادارهی این بخش را که در چارچوب "گفتوگوی فرهنگها" تنظیم شده، به عهده دارند. هر سال ۱۰ سینماگر جوان از کشورهای آفریقا، آسیا، امریکای لاتین، اروپای مرکزی و شرقی، خاور نزدیک و میانه، برای شرکت در این بخش به فستیوال دعوت میشوند.
اسامی برندگان نخلهای طلایی و نقرهای این جشنواره، در روز پایانی این فستیوال (۲۷ مه) اعلام میشود.
سربازان اسد با موشک و خمپاره به مصاف مردم شهرک حوله رفتهاند.
اپوزیسیون از کشتار ۱۱۲ نفرخبر میدهد که نیمیشان کودک هستند. بان کیمون،
کوفی عنان و ناظران سازمان ملل و جامعه جهانی این "تراژدی بیرحمانه" را
محکوم کردهاند.
رسانههای خبری تصاویر تکاندهندهای از سردخانهای در شهر حوله را منتشر
کردهاند که دهها جنازه کفنپیچیده را نشان میدهد. جسد چندین کودک نیز
در میان کشتگان به چشم میخورد.
این حمله در حالی صورت گرفته که تیم ناظران سازمان ملل در راه رفتن به شهر حمص در حوالی حوله بود تا موارد نقض آتشبس در این شهر را مستند سازد. ناظران سازمان ملل که روز شنبه (۲۶ مه/۶ خرداد) در نزدیکی محل بودهاند، تحرکات ارتش سوریه با توپخانه زرهی را تایید کردهاند.
بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد و کوفی عنان، فرستاده ویژه این سازمان به سوریه، کشتار بیش از ۹۰ غیرنظامی توسط ارتش بشار اسد را به عنوان نقض بیرحمانه قوانین بینالمللی توسط دولت سوریه محکوم کردند. سخنگوی بان کی مون گفت، «این جنایت هولناک و وحشیانه، و استفاده بیرویه و نامتناسب از زور علیه شهروندان بیگناه، نقض آشکار قوانین بینالمللی و تعهدات دولت سوریه به توقف استفاده از سلاحهای سنگین در مراکز جمعیت و خشونت در تمام اشکال آن است».
در بیانیه بان کیمون و کوفی عنان آمده است، کسانی که مسئول ارتکاب این جرم و جنایت هستند باید در برابر جامعه جهانی حساب پس دهند.
ناظران سازمان ملل پس از بازدید حوله اعلام کردهاند که حمله نظامی به مردم بیدفاع حوله دستکم ۹۲ کشته برجای نهاده که ۳۲ نفرشان کودکان زیر ده سال بودهاند. ژنرال رابرت مود، رییس هیات ناظران سازمان ملل این حمله را فاجعه نامیده و نسبت به برادرکشی و جنگ داخلی در سوریه هشدار داده است
شورای ملی سوریه با توصف این حمله به "کشتار جمعی"، تعداد قربانیان را ۱۱۲ نفر اعلام کرده و گفته که نیمی از آنها کودکان هستند. فعالان حقوق بشر سوری نیز شمار کشتگان را ۹۰ نفر دانسته که ۲۵ نفرشان کودک بودهاند. گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان و همتای فرانسوی وی این تهاجم را به شدت محکوم کردهاند. وستروله با انتشار یک بیانیه، کشتار دهها نفر در حوله را تکاندهنده و هراسآور خوانده و خواهان مجازات عاملان این خونریزی شده است.
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا نیز جامعه جهانی را به "یک واکنش شدید" علیه رژیم سوریه فراخوانده و گفته است: «ما باید همراه متحدان خود، عکسالعملی سریع و قاطع علیه اسد نشان دهیم.» دولت بریتانیا خواستار آن شده که شورای امنیت سازمان ملل در روزهای آینده نشستی عاجل برای بررسی شرایط سوریه تشکیل دهد.
در این میان ارتش آزاد سوریه اعلام کرده که بیش از این مایل به رعایت طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان نیست و مداخله فوری سازمان ملل در اوضاع این کشور را میطلبد.
در بیانیه روز شنبه (۲۶ مه/۶ خرداد) این ارتش آمده است: « اگر سازمان ملل تصمیمات لازم را برای حراست از جان غیرنظامیان سوری نگیرد، طرح صلح به درک واصل میشود.»
شورشیان مخالف اسد نیز پس از "جنایت حوله" خواستار حمله هوایی به سربازان اسد شدهاند.
ارتش آزاد سوریه پیشتر با طرح صلح کوفی عنان موافقت کرده بود. این طرح که از ۱۲ آوریل به جریان افتاده، در درجه نخست مشتمل بر مشتمل بر برقراری آتش بس و رعایت آن از سوی طرفین مناقشه است. طبق این طرح، فرستادگان سازمان ملل، ناظر بر آتش بس خواهند بود اما درگیری و خشونت در سوریه در حضور آنها نیز ادامه یافته است.
از دیگر نکات طرح شش مادهای صلح کوفی عنان، خروج نیروهای دولتی از شهرها، تسهیل ارائه کمکهای انساندوستانه و آزادی زندانیان سیاسی در سوریه بوده است.
این حمله در حالی صورت گرفته که تیم ناظران سازمان ملل در راه رفتن به شهر حمص در حوالی حوله بود تا موارد نقض آتشبس در این شهر را مستند سازد. ناظران سازمان ملل که روز شنبه (۲۶ مه/۶ خرداد) در نزدیکی محل بودهاند، تحرکات ارتش سوریه با توپخانه زرهی را تایید کردهاند.
بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد و کوفی عنان، فرستاده ویژه این سازمان به سوریه، کشتار بیش از ۹۰ غیرنظامی توسط ارتش بشار اسد را به عنوان نقض بیرحمانه قوانین بینالمللی توسط دولت سوریه محکوم کردند. سخنگوی بان کی مون گفت، «این جنایت هولناک و وحشیانه، و استفاده بیرویه و نامتناسب از زور علیه شهروندان بیگناه، نقض آشکار قوانین بینالمللی و تعهدات دولت سوریه به توقف استفاده از سلاحهای سنگین در مراکز جمعیت و خشونت در تمام اشکال آن است».
در بیانیه بان کیمون و کوفی عنان آمده است، کسانی که مسئول ارتکاب این جرم و جنایت هستند باید در برابر جامعه جهانی حساب پس دهند.
ناظران سازمان ملل پس از بازدید حوله اعلام کردهاند که حمله نظامی به مردم بیدفاع حوله دستکم ۹۲ کشته برجای نهاده که ۳۲ نفرشان کودکان زیر ده سال بودهاند. ژنرال رابرت مود، رییس هیات ناظران سازمان ملل این حمله را فاجعه نامیده و نسبت به برادرکشی و جنگ داخلی در سوریه هشدار داده است
شورای ملی سوریه با توصف این حمله به "کشتار جمعی"، تعداد قربانیان را ۱۱۲ نفر اعلام کرده و گفته که نیمی از آنها کودکان هستند. فعالان حقوق بشر سوری نیز شمار کشتگان را ۹۰ نفر دانسته که ۲۵ نفرشان کودک بودهاند. گیدو وستروله وزیر خارجه آلمان و همتای فرانسوی وی این تهاجم را به شدت محکوم کردهاند. وستروله با انتشار یک بیانیه، کشتار دهها نفر در حوله را تکاندهنده و هراسآور خوانده و خواهان مجازات عاملان این خونریزی شده است.
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا نیز جامعه جهانی را به "یک واکنش شدید" علیه رژیم سوریه فراخوانده و گفته است: «ما باید همراه متحدان خود، عکسالعملی سریع و قاطع علیه اسد نشان دهیم.» دولت بریتانیا خواستار آن شده که شورای امنیت سازمان ملل در روزهای آینده نشستی عاجل برای بررسی شرایط سوریه تشکیل دهد.
در این میان ارتش آزاد سوریه اعلام کرده که بیش از این مایل به رعایت طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان نیست و مداخله فوری سازمان ملل در اوضاع این کشور را میطلبد.
در بیانیه روز شنبه (۲۶ مه/۶ خرداد) این ارتش آمده است: « اگر سازمان ملل تصمیمات لازم را برای حراست از جان غیرنظامیان سوری نگیرد، طرح صلح به درک واصل میشود.»
شورشیان مخالف اسد نیز پس از "جنایت حوله" خواستار حمله هوایی به سربازان اسد شدهاند.
ارتش آزاد سوریه پیشتر با طرح صلح کوفی عنان موافقت کرده بود. این طرح که از ۱۲ آوریل به جریان افتاده، در درجه نخست مشتمل بر مشتمل بر برقراری آتش بس و رعایت آن از سوی طرفین مناقشه است. طبق این طرح، فرستادگان سازمان ملل، ناظر بر آتش بس خواهند بود اما درگیری و خشونت در سوریه در حضور آنها نیز ادامه یافته است.
از دیگر نکات طرح شش مادهای صلح کوفی عنان، خروج نیروهای دولتی از شهرها، تسهیل ارائه کمکهای انساندوستانه و آزادی زندانیان سیاسی در سوریه بوده است.
لورین، خواننده سوئدی توانست در رقابت با خوانندگان ۴۲ کشور
اروپایی، با اختلاف امتیاز قابل توجهی به مقام اول مسابقه یوروویژن ۲۰۱۲
دست یابد. دورنهایی این مسابقه در شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برگزار
شد.
روز یکشنبه ۲۷ مه (هفتم اسفند) به وقت محلی، سالن زیبای کریستال شهر باکو
در کنار دریای خزر شاهد رقابت نهایی میان خوانندگان ۲۶ کشور اروپایی در
پنجاه و هفتمین دورهی مسابقات موسیقی و آواز "یوروویژن" بود.
لورین، نمایندهی کشور سوئد، در رقابتهای امسال با صدای مسحورکننده و رقص زیبایی که با پای برهنه اجرا کرد، توانست توجه شهروندان کشورهای مختلف اروپایی و داوران حرفهای این مسابقات را به خود جلب کند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، این خواننده سوئدی که اصلیتی مراکشی (مغرب) دارد با ترانهی "سرخوشی" توانست ۳۷۲ امتیاز کسب کند. گروه "مادربزرگهای بورانوفسکی" از روسیه با ۲۵۹ امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفتند.
لورین، هنرمند سوئدی
صربستان و آذربایجان میزبان به ترتیب با ۲۱۴ و ۱۵۰ امتیاز سوم و چهارم
شدند. نماینده آلمان نیز با ۱۱۰ امتیاز توانست در جایگاه هشتم قرار بگیرد.
تورج کشتگر، نمایندهی ایرانی الاصل کشور نروژ در مسابقه موسیقی و آواز یوروویژن تنها با ۷ امتیاز در میان ۲۶ کشور مرحله نهایی در مقام آخر قرار گرفت.
دولت آذربایجان برای ساخت سالن کریستال در ساحل دریای خزر، خانههای برخی ساکنان شهر باکو را تخریب کرده بود که اعتراضاتی را در پی داشت. مخالفان دولت آذربایجان نیز از فرصت مسابقات یوروویژن برای بیان اعتراضات خود استفاده کردند.
هنرمندان گروه گرجستانی آرنی یوخادزه
لورین، خواننده سوئدی پیش از آغاز مسابقات به دیدار فعالانی رفت که دولت
را متهم میکنند در تدارک اجرای این مسابقه، برخی شهروندان را مجبور به ترک
خانههایشان کرده است. مقامات دولت آذربایجان با رد این اتهامات، از لورین
انتقاد کردند که این رویداد مربوط به موسیقی را به مسایل سیاسی پیوند داده
است.
یوروویژن؛ فرصتی برای دیده شدن ستارههای جوان
از نکات جالب توجه این مسابقات شرکت یک خواننده یهودی به نمایندگی از کشور ترکیه بود. در همین حال مجری تلویزیون اسراییل در زمان اعلام نظر شهروندان و داوران این کشور با زبان ترکی آذربایجانی به شهروندان جمهوری آذربایجان تبریک گفت که با استقبال تماشاگران حاضر در محل برگزاری مسابقه روبرو شد.
مسابقه یوروویژن یک سکوی پرش برای ستارگان بعضا جوان و گمنام موسیقی نیز محسوب میشود. گروه سوئدی "آبا" در سال ۱۹۷۴ با آهنگ "واترلو" شهرت جهانی یافت. سلن دیون خواننده کانادایی نیز زمانی در کانون توجهات قرار گرفت در سال ۱۹۸۸ به نمایندگی از سوئیس در این مسابقه شرکت کرد.
ایوی آدامو، از قبرس
کسب امتیاز در این رقابتها علاوه بر زیبایی اجرا به شرایط سیاسی، جغرافیایی و ریشههای مشترک برخی همسایگان باز میگردد. تاثیر ریشههای مشترک در کشورهای شرق اروپا بیشتر دیده میشود.
رای گیری دور پایانی از کشورهای اروپایی صورت میگیرد. نیمی از امتیازها توسط هیاتهای داوری حرفهای از هر کشور تعیین میشود. نیمه دیگر آرا نیز توسط اسام اس و تلفنهای شهروندان مشخص میشود.
بر این اساس شهروندان و داوران هر کشور به طور جداگانه به نامزدها امتیاز میدهند. در این مرحله هر کشور نمیتواند به نماینده خود رای بدهد. هفت نامزد چهارم تا دهم به ترتیب از هفت تا یک امتیاز کسب میکنند. خوانندگان منتخب اول تا سوم نیز ۱۲، ۱۰ و ۸ امتیاز را به خود اختصاص میدهند.
برنده هر دوره از مسابقات نیز میزبانی دورهی بعدی این رقابتها را برعهده خواهد داشت. به این ترتیب در سال ۲۰۱۳، سوئد میزبان مسابقه موسیقی و آواز یوروویژن خواهد بود.
لورین، نمایندهی کشور سوئد، در رقابتهای امسال با صدای مسحورکننده و رقص زیبایی که با پای برهنه اجرا کرد، توانست توجه شهروندان کشورهای مختلف اروپایی و داوران حرفهای این مسابقات را به خود جلب کند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، این خواننده سوئدی که اصلیتی مراکشی (مغرب) دارد با ترانهی "سرخوشی" توانست ۳۷۲ امتیاز کسب کند. گروه "مادربزرگهای بورانوفسکی" از روسیه با ۲۵۹ امتیاز در جایگاه دوم قرار گرفتند.
تورج کشتگر، نمایندهی ایرانی الاصل کشور نروژ در مسابقه موسیقی و آواز یوروویژن تنها با ۷ امتیاز در میان ۲۶ کشور مرحله نهایی در مقام آخر قرار گرفت.
دولت آذربایجان برای ساخت سالن کریستال در ساحل دریای خزر، خانههای برخی ساکنان شهر باکو را تخریب کرده بود که اعتراضاتی را در پی داشت. مخالفان دولت آذربایجان نیز از فرصت مسابقات یوروویژن برای بیان اعتراضات خود استفاده کردند.
یوروویژن؛ فرصتی برای دیده شدن ستارههای جوان
از نکات جالب توجه این مسابقات شرکت یک خواننده یهودی به نمایندگی از کشور ترکیه بود. در همین حال مجری تلویزیون اسراییل در زمان اعلام نظر شهروندان و داوران این کشور با زبان ترکی آذربایجانی به شهروندان جمهوری آذربایجان تبریک گفت که با استقبال تماشاگران حاضر در محل برگزاری مسابقه روبرو شد.
مسابقه یوروویژن یک سکوی پرش برای ستارگان بعضا جوان و گمنام موسیقی نیز محسوب میشود. گروه سوئدی "آبا" در سال ۱۹۷۴ با آهنگ "واترلو" شهرت جهانی یافت. سلن دیون خواننده کانادایی نیز زمانی در کانون توجهات قرار گرفت در سال ۱۹۸۸ به نمایندگی از سوئیس در این مسابقه شرکت کرد.
کسب امتیاز در این رقابتها علاوه بر زیبایی اجرا به شرایط سیاسی، جغرافیایی و ریشههای مشترک برخی همسایگان باز میگردد. تاثیر ریشههای مشترک در کشورهای شرق اروپا بیشتر دیده میشود.
رای گیری دور پایانی از کشورهای اروپایی صورت میگیرد. نیمی از امتیازها توسط هیاتهای داوری حرفهای از هر کشور تعیین میشود. نیمه دیگر آرا نیز توسط اسام اس و تلفنهای شهروندان مشخص میشود.
بر این اساس شهروندان و داوران هر کشور به طور جداگانه به نامزدها امتیاز میدهند. در این مرحله هر کشور نمیتواند به نماینده خود رای بدهد. هفت نامزد چهارم تا دهم به ترتیب از هفت تا یک امتیاز کسب میکنند. خوانندگان منتخب اول تا سوم نیز ۱۲، ۱۰ و ۸ امتیاز را به خود اختصاص میدهند.
برنده هر دوره از مسابقات نیز میزبانی دورهی بعدی این رقابتها را برعهده خواهد داشت. به این ترتیب در سال ۲۰۱۳، سوئد میزبان مسابقه موسیقی و آواز یوروویژن خواهد بود.
پس از کشمکش و اختلاف نظر میان دولت محمود احمدینژاد و مجلس هشتم
جمهوری اسلامی ایران بر سر بودجه سال ۱۳۹۱، دولت میگوید در شرایط حاضر قصد
ندارد مرحله دوم هدفمندسازی یارانهها را به اجرا بگذارد.
محمدرضا فرزین، دبیر ستاد هدفمندسازی یارانهها میگوید با توجه به مشکلات
مصوبه مجلس شورای اسلامی در قانون بودجه ۱۳۹۱ دولت فعلا هیچ تصمیم و
برنامهای برای اجرای گام دوم قانون هدفمندی یارانهها ندارد.
پیش از این محمود احمدینژاد در نامهی ابلاغ بودجه سال جاری تصریح کرده بود "تغییرات وسیعی" که از سوی مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه به عمل آمده، موجب استحاله آن شده و عملا لایحه مذکور را به "طرح نمایندگان" تبدیل کرده است.
بر این اساس رییس دولت در این نامه از دستگاههای دولتی خواسته بود با توجه به مخالفت بندهایی از قانون بودجه با قانون اساسی، وجود تبعیض، اثر تورمزا و فزاینده معوقات بانکی در برخی از مفاد قانون مذکور و جهتگیری ایجاد محدودیت برای دولت و مخالفت با قوانین دائمی، "لازم است تدبیر کافی در اجرا لحاظ تا از بروز مشکلات و آسیب به اقتصاد کشور اجتناب شود".
به نظر میرسد تصمیم کارگروه تحولات اقتصادی برای توقف اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها نیز بر این اساس اتخاذ شده است. محمدرضا فرزین همچنین تصریح کرد که اطلاعرسانی درباره آغاز مرحله دوم، توسط ستاد هدفمندی یارانهها صورت خواهد گرفت و "هرگونه گمانهزنی فردی وگروهی فاقد اعتبار است".
به گفتهی دبیر ستاد هدفمندسازی یارانهها، تمام قیمتهای مربوط به
حاملهای انرژی بر اساس قیمت مرحله اول اجرای قانون هدفمندی یارانهها
ادامه خواهد داشت و هیچ افزایشی در قیمت حاملهای انرژی صورت نخواهد گرفت.
سناریوی تکراری دولت در اجرای طرح
در واکنش به توقف اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانهها، وب سایت "خبرآنلاین" به بررسی دلایل احتمالی این اقدام و اهداف احتمالی دولت در این باره پرداخته است.
در این گزارش با اشاره به اختلاف دولت و مجلس در زمان اجرای فاز اول هدفمندسازی یارانهها، بر سر تعیین میزان اعتبار لازم برای اصلاح قیمتها، تصریح شده که «در نهایت دولت به جای اجرای قانون هدفمندی یارانهها از ابتدای سال مقرر، آن را از آذرماه اجرا کرد».
بر این اساس دولت توانست در سه ماه باقیمانده و همچنین در سال ۱۳۹۰، با استفاده ازاعتبارات تخصیص داده شده برای حمایت از بخشهای تولیدی و همچنین درآمد حاصل از فروش نفت، یارانه نقدی شهروندان را پرداخت کند.
تکرار این سناریو با توجه به اختلاف دولت و مجلس هشتم بر سر مبلغ پیشنهادی دولت برای اجرای فاز دوم هدفمندسازی یارانهها محتمل به نظر میرسد. با توجه به اینکه مجلس رقم ۱۳۵ هزار میلیارد تومانی دولت را به میزان قابل توجهی کاهش داد و به رقم ۶۶ هزار میلیارد تومان رساند.
با توجه به اینکه اجرای وعدهی دولت مبنی بر افزایش ۲۸هزار تومانی یارانههای ماهانه شهروندان با توجه با کاهش بودجه هدفمندسازی به میزان ۵۰ درصد ممکن نیست، این احتمال وجود دارد که با یک تاخیر شش ماهه، شرایط اجرای وعدهی دولت محقق شود.
البته این احتمال نیز وجود دارد که دولت در انتظار تشکیل مجلس نهم و مشخص شدن آرایش و وزن نیروهای سیاسی درون مجلس است. تسلط جناح اصولگرای حامی دولت بر قوه مقننه، میتواند دست قوه مجریه را در اجرای طرح هدفمندی یارانهها باز گذارد.
انتقاد از "خودکامگی" محمود احمدینژاد
اما سخنان رییس دولت بدون پاسخ نمانده است. احمد توکلی از نمایندگان مجلس هشتم و منتخب مجلس نهم در نامهای به محمود احمدینژاد وی را مورد سرزنش قرار داده که به جای اجرای قانون، "فرافکنی" میکند و از پذیرش مسئولیت اقداماتش سر باز میزند.
در بخشی از این نامه که روز شنبه ششم خرداد (۲۶مه) توسط خبرگزاری مهر منتشر شده، احمد توکلی "ادعای استحاله" بودجه توسط مجلس را رد میکند و میافزاید که تغییرات به این دلیل انجام شد که قانون برنامه پنجم، قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴، قانون هدفمند کردن یارانهها، قانون برنامه و بودجه، قانون محاسبات عمومی و... مکررا در لایحه دولت نادیده گرفته شده بود.
این نماینده اصولگرای مجلس با اشاره به نقض قانون اساسی و قوانین دائمی کشور توسط لایحه پیشنهادی دولت، به محمود احمدینژاد یادآوری میکند که بر اساس سوگند ریاست جمهوری باید "پاسدارقانون اساسی باشد و از هر گونه خودکامگی بپرهیزد".
احمد توکلی تایید مصوبات مجلس توسط شورای نگهبان را دلیلی بر منطبق بودن بودجه بر اصول قانون اساسی ارزیابی میکند. وی با طرح این پرسش که هدف رییس دولت از طرح این مسایل چیست میافزاید: «آیا به این دلیل است که [احمدینژاد] میداند روش او در مدیریت اقتصادی کشور به شکل فعلی، نتایج نامقبولی از حیث تورم و رکود در پی دارد و او میخواهد، از همین حالا فرافکنی کند؟ آیا این شگرد برای این است که خود را از بازخواست مصون بدارد و همه تقصیرها را به گردن مجلس بیندازد؟»
پیش از این محمود احمدینژاد در نامهی ابلاغ بودجه سال جاری تصریح کرده بود "تغییرات وسیعی" که از سوی مجلس شورای اسلامی در لایحه بودجه به عمل آمده، موجب استحاله آن شده و عملا لایحه مذکور را به "طرح نمایندگان" تبدیل کرده است.
بر این اساس رییس دولت در این نامه از دستگاههای دولتی خواسته بود با توجه به مخالفت بندهایی از قانون بودجه با قانون اساسی، وجود تبعیض، اثر تورمزا و فزاینده معوقات بانکی در برخی از مفاد قانون مذکور و جهتگیری ایجاد محدودیت برای دولت و مخالفت با قوانین دائمی، "لازم است تدبیر کافی در اجرا لحاظ تا از بروز مشکلات و آسیب به اقتصاد کشور اجتناب شود".
به نظر میرسد تصمیم کارگروه تحولات اقتصادی برای توقف اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانهها نیز بر این اساس اتخاذ شده است. محمدرضا فرزین همچنین تصریح کرد که اطلاعرسانی درباره آغاز مرحله دوم، توسط ستاد هدفمندی یارانهها صورت خواهد گرفت و "هرگونه گمانهزنی فردی وگروهی فاقد اعتبار است".
سناریوی تکراری دولت در اجرای طرح
در واکنش به توقف اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانهها، وب سایت "خبرآنلاین" به بررسی دلایل احتمالی این اقدام و اهداف احتمالی دولت در این باره پرداخته است.
در این گزارش با اشاره به اختلاف دولت و مجلس در زمان اجرای فاز اول هدفمندسازی یارانهها، بر سر تعیین میزان اعتبار لازم برای اصلاح قیمتها، تصریح شده که «در نهایت دولت به جای اجرای قانون هدفمندی یارانهها از ابتدای سال مقرر، آن را از آذرماه اجرا کرد».
بر این اساس دولت توانست در سه ماه باقیمانده و همچنین در سال ۱۳۹۰، با استفاده ازاعتبارات تخصیص داده شده برای حمایت از بخشهای تولیدی و همچنین درآمد حاصل از فروش نفت، یارانه نقدی شهروندان را پرداخت کند.
تکرار این سناریو با توجه به اختلاف دولت و مجلس هشتم بر سر مبلغ پیشنهادی دولت برای اجرای فاز دوم هدفمندسازی یارانهها محتمل به نظر میرسد. با توجه به اینکه مجلس رقم ۱۳۵ هزار میلیارد تومانی دولت را به میزان قابل توجهی کاهش داد و به رقم ۶۶ هزار میلیارد تومان رساند.
با توجه به اینکه اجرای وعدهی دولت مبنی بر افزایش ۲۸هزار تومانی یارانههای ماهانه شهروندان با توجه با کاهش بودجه هدفمندسازی به میزان ۵۰ درصد ممکن نیست، این احتمال وجود دارد که با یک تاخیر شش ماهه، شرایط اجرای وعدهی دولت محقق شود.
البته این احتمال نیز وجود دارد که دولت در انتظار تشکیل مجلس نهم و مشخص شدن آرایش و وزن نیروهای سیاسی درون مجلس است. تسلط جناح اصولگرای حامی دولت بر قوه مقننه، میتواند دست قوه مجریه را در اجرای طرح هدفمندی یارانهها باز گذارد.
انتقاد از "خودکامگی" محمود احمدینژاد
اما سخنان رییس دولت بدون پاسخ نمانده است. احمد توکلی از نمایندگان مجلس هشتم و منتخب مجلس نهم در نامهای به محمود احمدینژاد وی را مورد سرزنش قرار داده که به جای اجرای قانون، "فرافکنی" میکند و از پذیرش مسئولیت اقداماتش سر باز میزند.
در بخشی از این نامه که روز شنبه ششم خرداد (۲۶مه) توسط خبرگزاری مهر منتشر شده، احمد توکلی "ادعای استحاله" بودجه توسط مجلس را رد میکند و میافزاید که تغییرات به این دلیل انجام شد که قانون برنامه پنجم، قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴، قانون هدفمند کردن یارانهها، قانون برنامه و بودجه، قانون محاسبات عمومی و... مکررا در لایحه دولت نادیده گرفته شده بود.
این نماینده اصولگرای مجلس با اشاره به نقض قانون اساسی و قوانین دائمی کشور توسط لایحه پیشنهادی دولت، به محمود احمدینژاد یادآوری میکند که بر اساس سوگند ریاست جمهوری باید "پاسدارقانون اساسی باشد و از هر گونه خودکامگی بپرهیزد".
احمد توکلی تایید مصوبات مجلس توسط شورای نگهبان را دلیلی بر منطبق بودن بودجه بر اصول قانون اساسی ارزیابی میکند. وی با طرح این پرسش که هدف رییس دولت از طرح این مسایل چیست میافزاید: «آیا به این دلیل است که [احمدینژاد] میداند روش او در مدیریت اقتصادی کشور به شکل فعلی، نتایج نامقبولی از حیث تورم و رکود در پی دارد و او میخواهد، از همین حالا فرافکنی کند؟ آیا این شگرد برای این است که خود را از بازخواست مصون بدارد و همه تقصیرها را به گردن مجلس بیندازد؟»
گاردین: همکاری دانشگاه ایرانی با یک شرکت آمریکایی در پروژه گداخت هستهای
روزنامه گاردین گزارش داده است، یک شرکت آمریکایی به همراه دانشگاه آزاد
اسلامی تهران موافقت کردهاند که به اتفاق هم در یک پروژه هستهای مربوط
به همجوشی اتمی (گداخت) همکاری کنند.
شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» که مقر آن در ایالت نیوجرسی آمریکا است با دانشگاه آزاد اسلامی تهران قراردادی در رابطه با مشارکت در یک پروژه هستهای قراردادی امضا کردهاند که هدف آن طراحی دستگاهی برای تولید انرژی پاک که ساخت آن در کشورهای درحال توسعه مقرون به صرفه باشد، اعلام شده است.
روزنامه گاردین چاپ بریتانیا روز شنبه طی گزارشی خبر داد که رونوشت این قرارداد را که اواخر هفته گذشته به امضا رسیده است، مشاهده کرده است.
این گزارش میافزاید، امضای قرارداد مربوط به ازمایشهای گداخت هستهای در گرماگرم تنشها میان آمریکا و ایران بخاطر اتهاماتی که علیه تهران در رابطه با برنامه غنی سازی اورانیوم مطرح است، انجام پذیرفته است.
گداخت هستهای یا فیوژن فرآیندی برعکس عمل شکافت هستهای است که در غنی سازی اورانیوم و استفاده از آن بعنوان سوخت در رآکتور هستهای یا بمب اتمی کاربرد دارد؛ همچنین در گداخت هستهای، مشکلات پسماندههای سوخت هستهای حاصل از فرآیند شکافت و معضل دفع آن نیز وجود ندارد.
تردیدها درباره اینکه چطور تحریمهای تجاری امریکا علیه ایران اجازه چنین توافقی را بدهد، وجود دارد، اما شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» طی یک بیانیه کتبی ادعا کرده است که قرارداد یاد شده بر اساس معافیتهای وزارت خزانه داری امریکا بر «مشارکت شرکتهای آمریکایی با موسسههای تحقیقاتی و آکادمیک در... ایجاد و اشاعه نشریات نوشتاری» منعقد شده است.
این شرکت روز جمعه طی گزارشی همکاری خود با دانشگاه ایرانی را به شواری مشاوران ریاست جمهوری امریکا در بخش علوم و فن آوری اعلام کرده است.
بسیاری از دانشمندان، پدیده گداخت هستهای و مهار انرژی حاصل از آن را بعنوان یک نقطه عطف در تولید انرژی پاک قلمداد میکنند.
نمونهای از عمل گداخت هستهای، آن چیزی است که در خورشید روی میدهد؛ یعنی ایزوتوپهای عنصر سبک هیدروژن، دوتریوم و تریتیوم، با همدیگر همجوشی داده میشوند و عنصر سنگینتر هلیوم را تشکل میدهند. در این فرآیند مقدار زیادی انرژی تولید میشود.
نخستین آزمایش گداخت هستهای در اوایل دهه ۱۹۵۰ انجام شد و امیدهای زیادی به تولید انرژی از این طریق و با استفاده از عنصر هیدروژن که در طبیعت به وفور یافت میشود وجود داشت.
اما بعد از گذشت ۶۰ سال این ایده هنوز در سطح یک رویا باقی مانده است، چرا که هنوز راهی برای مهار انرژی آزاد شده از طریق گداخت هستهای که در کسری از ثانیه به وقوع میپیوندد، یافته نشده است و دانشمندان بر این عقیدهاند که حداقل تا ۳۰ سال آینده این امر محقق نخواهد شد.
حتی، دو مرکز تحقیقات معتبر بین المللی با پشتوانه دولتی که درباره این موضوع تحقیق میکنند با انتقاد بسیاری از دانشمندانی مواجه هستند که سرمایه گذاری بر تحقیقات بر روی گداخت هستهای را اتلاف پول میدانند.
یکی از این مراکز تحقیق «راکتور گرماهستهای آزمایشی بین المللی»، آی تیای آر، است که تنها راه اندازی فاز اول آن ۱۳ میلیارد دلار هزینه داشته است. در این پروژه بریتانیا، فرانسه، ژاپن، چین، هند، روسیه، امریکا و کره جنوبی سهیم هستند.
شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» یکی از چند شرکت کوچک بین المللی است که بر این باور است که زودتر از مرکز «آی تیای آر» یا موسسه «مرکز اشتعال ملی»، انای اف، قادر به مهار انرژی حاصل از فرایند گداخت است.
دو ماه قبل، شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» با رساندن دمای یک نمونه گاز به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون درجه کلوین، رکورد قبلی دمای گاز ۱. ۱ میلیارد درجه کلوین را که در سال ۱۹۷۸ حاصل شده بود، شکست.
در آزمایش گداخت اگر دمای یک گاز مشتعل از ذرات باردار، پلاسما، به درجات بالایی افزایش یابد، پدیده همجوشی و تولید انرژی انجام میپذیرد.
قرار است این شرکت با دانشگاه آزاد اسلامی تهران پروژهای متفاوت از روش دو مراکز تحقیقات قبلی که آزمایشهای آنها بر نوترونها متمرکز است انجام دهد؛ به عبارتی در این روش که گداخت غیرنوترونی نامیده میشود، با حذف توربینها، مستقیما از یونهای باردار میخواهند الکتریسیته تولید کنند.
شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» که مقر آن در ایالت نیوجرسی آمریکا است با دانشگاه آزاد اسلامی تهران قراردادی در رابطه با مشارکت در یک پروژه هستهای قراردادی امضا کردهاند که هدف آن طراحی دستگاهی برای تولید انرژی پاک که ساخت آن در کشورهای درحال توسعه مقرون به صرفه باشد، اعلام شده است.
روزنامه گاردین چاپ بریتانیا روز شنبه طی گزارشی خبر داد که رونوشت این قرارداد را که اواخر هفته گذشته به امضا رسیده است، مشاهده کرده است.
این گزارش میافزاید، امضای قرارداد مربوط به ازمایشهای گداخت هستهای در گرماگرم تنشها میان آمریکا و ایران بخاطر اتهاماتی که علیه تهران در رابطه با برنامه غنی سازی اورانیوم مطرح است، انجام پذیرفته است.
گداخت هستهای یا فیوژن فرآیندی برعکس عمل شکافت هستهای است که در غنی سازی اورانیوم و استفاده از آن بعنوان سوخت در رآکتور هستهای یا بمب اتمی کاربرد دارد؛ همچنین در گداخت هستهای، مشکلات پسماندههای سوخت هستهای حاصل از فرآیند شکافت و معضل دفع آن نیز وجود ندارد.
تردیدها درباره اینکه چطور تحریمهای تجاری امریکا علیه ایران اجازه چنین توافقی را بدهد، وجود دارد، اما شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» طی یک بیانیه کتبی ادعا کرده است که قرارداد یاد شده بر اساس معافیتهای وزارت خزانه داری امریکا بر «مشارکت شرکتهای آمریکایی با موسسههای تحقیقاتی و آکادمیک در... ایجاد و اشاعه نشریات نوشتاری» منعقد شده است.
این شرکت روز جمعه طی گزارشی همکاری خود با دانشگاه ایرانی را به شواری مشاوران ریاست جمهوری امریکا در بخش علوم و فن آوری اعلام کرده است.
بسیاری از دانشمندان، پدیده گداخت هستهای و مهار انرژی حاصل از آن را بعنوان یک نقطه عطف در تولید انرژی پاک قلمداد میکنند.
نمونهای از عمل گداخت هستهای، آن چیزی است که در خورشید روی میدهد؛ یعنی ایزوتوپهای عنصر سبک هیدروژن، دوتریوم و تریتیوم، با همدیگر همجوشی داده میشوند و عنصر سنگینتر هلیوم را تشکل میدهند. در این فرآیند مقدار زیادی انرژی تولید میشود.
نخستین آزمایش گداخت هستهای در اوایل دهه ۱۹۵۰ انجام شد و امیدهای زیادی به تولید انرژی از این طریق و با استفاده از عنصر هیدروژن که در طبیعت به وفور یافت میشود وجود داشت.
اما بعد از گذشت ۶۰ سال این ایده هنوز در سطح یک رویا باقی مانده است، چرا که هنوز راهی برای مهار انرژی آزاد شده از طریق گداخت هستهای که در کسری از ثانیه به وقوع میپیوندد، یافته نشده است و دانشمندان بر این عقیدهاند که حداقل تا ۳۰ سال آینده این امر محقق نخواهد شد.
حتی، دو مرکز تحقیقات معتبر بین المللی با پشتوانه دولتی که درباره این موضوع تحقیق میکنند با انتقاد بسیاری از دانشمندانی مواجه هستند که سرمایه گذاری بر تحقیقات بر روی گداخت هستهای را اتلاف پول میدانند.
یکی از این مراکز تحقیق «راکتور گرماهستهای آزمایشی بین المللی»، آی تیای آر، است که تنها راه اندازی فاز اول آن ۱۳ میلیارد دلار هزینه داشته است. در این پروژه بریتانیا، فرانسه، ژاپن، چین، هند، روسیه، امریکا و کره جنوبی سهیم هستند.
شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» یکی از چند شرکت کوچک بین المللی است که بر این باور است که زودتر از مرکز «آی تیای آر» یا موسسه «مرکز اشتعال ملی»، انای اف، قادر به مهار انرژی حاصل از فرایند گداخت است.
دو ماه قبل، شرکت «لارنس ویل پلاسما فیزیک» با رساندن دمای یک نمونه گاز به یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون درجه کلوین، رکورد قبلی دمای گاز ۱. ۱ میلیارد درجه کلوین را که در سال ۱۹۷۸ حاصل شده بود، شکست.
در آزمایش گداخت اگر دمای یک گاز مشتعل از ذرات باردار، پلاسما، به درجات بالایی افزایش یابد، پدیده همجوشی و تولید انرژی انجام میپذیرد.
قرار است این شرکت با دانشگاه آزاد اسلامی تهران پروژهای متفاوت از روش دو مراکز تحقیقات قبلی که آزمایشهای آنها بر نوترونها متمرکز است انجام دهد؛ به عبارتی در این روش که گداخت غیرنوترونی نامیده میشود، با حذف توربینها، مستقیما از یونهای باردار میخواهند الکتریسیته تولید کنند.
مجلس نهم با ۱۶۹ نماينده جديد کار خود را آغاز کرد
مجلس شورای اسلامی دوره نهم خود را از بامداد روز يکشنبه، هفتم خردادماه،
آغاز کرد و رهبر جمهوری اسلامی ايران در پيامی به اين مجلس از آن خواست تا
از «چالش های ناموجه» با ساير قوا پرهيز کند.
بر اساس گزارش خبرگزاری های ايران، در مراسم افتتاحيه مجلس نهم مسوولان لشکری و کشوری از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدی نژاد، آيت الله مهدوی کنی، علی اکبر ناظق نوری و آيت الله جوادی آملی حضور داشتند و نمايندگان مجلس جديد بر اساس اصل ۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران متن سوگندنامه را قرائت کردند.
در اين مراسم پيام آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، خوانده شد که در آن از انتخابات مجلس نهم به عنوان «حماسه همگانی» ياد کرده و گفته است که «ملت ايران برای نخستين بار مردمسالاری اسلامی را نه با زبان که با مجاهدت دشوار خود به ميدان آورده است.»
وی «همکاری حقيقی و صميمی با قوای ديگر و پرهيز از چالش های ناموجه» را «يک شاخص مهم و دارای سهمی تعيين کننده در اتحاد ملی» دانسته و گفته است که «همه بايد قانون را فصل الخطاب قرار دهند.»
در ابتدای اين مراسم هيات رئيسه سنی مجلس نهم انتخاب شد و چهار تن از مسن ترين و جوان ترين نمايندگان عضو آن شدند. اين هيات قرار است شعب ۱۵ گانه بررسی کننده اعتبارنامه های نمايندگان و همچنين اجرای انتخابات هيات رييسه موقت را بر عهده گيرد.
بر اساس آيين نامه مجلس شورای اسلامی، «انتخاب هيات رييسه موقت در دومين جلسه علنی مجلس انجام خواهد شد و پس از تصويب اعتبارنامه حداقل دو سوم مجموع نمايندگان، هيات رييسه موقت اقدام به انتخاب هيات رييس دائم می کند.»
سايت خبری ايران گزارش داده اند که انتخابات هيات رييسه موقت روز يکشنبه، هشتم خردادماه، انجام می شود.
روز شنبه، ششم خردادماه، راه يافتگان به مجلس نهم، برای تعيين رييس اين مجلس، دو نشست جداگانه تحت عناوين متفاوت ترتيب دادند.
۱۵۱ نماينده مجلس نهم با تشکيل فراکسيونی به نام «رهروان ولايت»، علی لاريجانی را به عنوان گزینه مورد حمايت خود برای رياست مجلس نهم انتخاب کردند، و گروهی ديگر در نشستی جداگانه با عنوان نشست «فراکسيون اصولگرايان مجلس نهم» غلامعلی حداد عادل را به عنوان نامزد خود برگزيدند.
آقای لاريجانی از حمايت جبهه متحد اصولگرايان برخوردار است و غلامعلی حداد عادل از سوی جبهه پايداری انقلاب اسلامی، ديگر تشکل اصولگرا، پشتيبانی می شود.
لاريجانی و حداد عادل به ترتيب رياست مجلس هشتم و هفتم را بر عهده داشتند.
انتخابات مجلس نهم در اسفندماه و ارديبهشت ماه سال جاری برگزار شد و بر اساس گزارش وزير کشور ايران، «مشارکت ۶۴ درصدی» مردم در آن رقم خورده است. تعداد نمايندگان جديد راه يافته به مجلس نهم ۱۶۹ نفر اعلام شده است.
مصطفی محمد نجار روز يکشنبه گفت: «۱۳ درصد نمايندگان فعلی با سابقه نمايندگی قبلی بوده و پنج درصد سابقه نمايندگی ادوار گذشته را دارند که از ميان آنها جوانترين ۳۰ سال و مسنترين ۷۳ سال را داراست و بالغ بر نيمی از منتخبين ميان سنی ۴۰ تا ۵۰ سال می باشند.»
به گفته وی، «مجموعا ۶۶ درصد نمايندگان حاضر در مجلس نهم نمايندگان جديد هستند.»
يکی از نکات مهم مجلس نهم کاهش تعداد نمايندگان روحانی در آن است که به پايين ترين حد خود در ۳۲ سال گذشته رسيده است. در حالی که تعداد اين نمايندگان در مجلس اول ۱۵۳ نفر بود در مجلس هشتم، نمايندگان روحانی به ۴۴ نفر و در مجلس نهم به ۲۷ نفر رسيده است.
دو جريان جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداری انقلاب اسلامی که از تشکل های مهم اصولگرايان هستند اکثريت کرسی های مجلس را از آن خود کرده اند.
اختلافات اين دو گروه بر سر معرفی نامزد برای انتخابات مجلس بار ديگر در انتخابات هيات رييسه پارلمان خود را نشان داده که اين موضوع مورد انتقاد غلامعلی حداد عادل قرار گرفته است.
آقای حداد عادل که به آيت الله علی خامنه ای نزديک است روز شنبه، ششم خردادماه، در نشست «فراکسيون اصولگرايان مجلس نهم» گفت: « حقيقت اين است که مجلس نهم آغاز پرچالشی يافته است. البته هميشه انتخاب رييس مجلس با گفت و گو و حرف و سخن همراه بوده اما اين بار بيش از هر زمان ديگری مسئله ساز شده است.»
وی افزوده است: «آنچه در اين روزها شاهد هستيم اين است که اين رقابت که به نظر کاملا میتواند در چارچوب اصولگرايی و با حفظ وحدت اصولگرايی صورت گيرد، منجر به انشعاب و انشقاق در اصولگرايی شده است.»
بر اساس گزارش خبرگزاری های ايران، در مراسم افتتاحيه مجلس نهم مسوولان لشکری و کشوری از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدی نژاد، آيت الله مهدوی کنی، علی اکبر ناظق نوری و آيت الله جوادی آملی حضور داشتند و نمايندگان مجلس جديد بر اساس اصل ۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران متن سوگندنامه را قرائت کردند.
در اين مراسم پيام آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، خوانده شد که در آن از انتخابات مجلس نهم به عنوان «حماسه همگانی» ياد کرده و گفته است که «ملت ايران برای نخستين بار مردمسالاری اسلامی را نه با زبان که با مجاهدت دشوار خود به ميدان آورده است.»
وی «همکاری حقيقی و صميمی با قوای ديگر و پرهيز از چالش های ناموجه» را «يک شاخص مهم و دارای سهمی تعيين کننده در اتحاد ملی» دانسته و گفته است که «همه بايد قانون را فصل الخطاب قرار دهند.»
در ابتدای اين مراسم هيات رئيسه سنی مجلس نهم انتخاب شد و چهار تن از مسن ترين و جوان ترين نمايندگان عضو آن شدند. اين هيات قرار است شعب ۱۵ گانه بررسی کننده اعتبارنامه های نمايندگان و همچنين اجرای انتخابات هيات رييسه موقت را بر عهده گيرد.
بر اساس آيين نامه مجلس شورای اسلامی، «انتخاب هيات رييسه موقت در دومين جلسه علنی مجلس انجام خواهد شد و پس از تصويب اعتبارنامه حداقل دو سوم مجموع نمايندگان، هيات رييسه موقت اقدام به انتخاب هيات رييس دائم می کند.»
سايت خبری ايران گزارش داده اند که انتخابات هيات رييسه موقت روز يکشنبه، هشتم خردادماه، انجام می شود.
روز شنبه، ششم خردادماه، راه يافتگان به مجلس نهم، برای تعيين رييس اين مجلس، دو نشست جداگانه تحت عناوين متفاوت ترتيب دادند.
۱۵۱ نماينده مجلس نهم با تشکيل فراکسيونی به نام «رهروان ولايت»، علی لاريجانی را به عنوان گزینه مورد حمايت خود برای رياست مجلس نهم انتخاب کردند، و گروهی ديگر در نشستی جداگانه با عنوان نشست «فراکسيون اصولگرايان مجلس نهم» غلامعلی حداد عادل را به عنوان نامزد خود برگزيدند.
آقای لاريجانی از حمايت جبهه متحد اصولگرايان برخوردار است و غلامعلی حداد عادل از سوی جبهه پايداری انقلاب اسلامی، ديگر تشکل اصولگرا، پشتيبانی می شود.
لاريجانی و حداد عادل به ترتيب رياست مجلس هشتم و هفتم را بر عهده داشتند.
انتخابات مجلس نهم در اسفندماه و ارديبهشت ماه سال جاری برگزار شد و بر اساس گزارش وزير کشور ايران، «مشارکت ۶۴ درصدی» مردم در آن رقم خورده است. تعداد نمايندگان جديد راه يافته به مجلس نهم ۱۶۹ نفر اعلام شده است.
مصطفی محمد نجار روز يکشنبه گفت: «۱۳ درصد نمايندگان فعلی با سابقه نمايندگی قبلی بوده و پنج درصد سابقه نمايندگی ادوار گذشته را دارند که از ميان آنها جوانترين ۳۰ سال و مسنترين ۷۳ سال را داراست و بالغ بر نيمی از منتخبين ميان سنی ۴۰ تا ۵۰ سال می باشند.»
به گفته وی، «مجموعا ۶۶ درصد نمايندگان حاضر در مجلس نهم نمايندگان جديد هستند.»
يکی از نکات مهم مجلس نهم کاهش تعداد نمايندگان روحانی در آن است که به پايين ترين حد خود در ۳۲ سال گذشته رسيده است. در حالی که تعداد اين نمايندگان در مجلس اول ۱۵۳ نفر بود در مجلس هشتم، نمايندگان روحانی به ۴۴ نفر و در مجلس نهم به ۲۷ نفر رسيده است.
دو جريان جبهه متحد اصولگرايان و جبهه پايداری انقلاب اسلامی که از تشکل های مهم اصولگرايان هستند اکثريت کرسی های مجلس را از آن خود کرده اند.
اختلافات اين دو گروه بر سر معرفی نامزد برای انتخابات مجلس بار ديگر در انتخابات هيات رييسه پارلمان خود را نشان داده که اين موضوع مورد انتقاد غلامعلی حداد عادل قرار گرفته است.
آقای حداد عادل که به آيت الله علی خامنه ای نزديک است روز شنبه، ششم خردادماه، در نشست «فراکسيون اصولگرايان مجلس نهم» گفت: « حقيقت اين است که مجلس نهم آغاز پرچالشی يافته است. البته هميشه انتخاب رييس مجلس با گفت و گو و حرف و سخن همراه بوده اما اين بار بيش از هر زمان ديگری مسئله ساز شده است.»
وی افزوده است: «آنچه در اين روزها شاهد هستيم اين است که اين رقابت که به نظر کاملا میتواند در چارچوب اصولگرايی و با حفظ وحدت اصولگرايی صورت گيرد، منجر به انشعاب و انشقاق در اصولگرايی شده است.»
اعلام نامزدی حداد و لاریجانی برای ریاست مجلس
علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل، در دو نشست جداگانه نامزد ریاست دوره
نهم مجلس شورای اسلامی شدند. در هر کدام از این دو نشست، شماری از منتخبان
مجلس حضور داشتند.
اعلام نامزدی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل برای ریاست مجلس یک روز پیش از آغاز به کار دور نهم مجلس صورت گرفته است. لاریجانی ریاست مجلس هشتم و حداد عادل ریاست مجلس هفتم را بر عهده داشتند. هردوی آنها هم از شخصیتهای اصولگرا به شمار میآیند.
منحصر شدن رقابتهای انتخابات مجلس شورای اسلامی میان اصولگرایان باعث شد اکثریت مجلس در دست این جناح سیاسی ایران قرار گیرد. از این رو رقابت بر سر ریاست مجلس هم میان طیفهای مختلف جناح اصولگرا صورت میگیرد.
جبهه پایداری که با محوریت محمد تقی مصباح یزدی شکل گرفته، از ریاست حداد عادل در مجلس شورای اسلامی حمایت کرده، اما جبهه متحد اصولگرایی، از هیچ یک از این دو به طور علنی حمایت نکرده است.
جبهه متحد اصولگرایی که با محوریت محمد رضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان تشکیل شده، در انتخابات مجلس هم از لاریجانی و هم از حداد عادل حمایت کرده بود. حداد عادل از حمایت جبهه پایداری در انتخابات نیز برخوردار بود.
رقابت اصلی در انتخابات مجلس شورای اسلامی، میان جبهه متحد اصولگرایی و جبهه پایداری بود.
پیشتر خبرهایی مبنی بر حمایت جبهه متحد اصولگرایی از ریاست لاریجانی در مجلس منتشر شده بود که مسئول روابط عمومی این گروه، آن را تکذیب کرد.
لاریجانی نامزد ریاست
فراکسیون رهروان ولایت با حضور ۱۵۷ تن از منتخبان مجلس نهم، لاریجانی را به عنوان نامزد خود برای ریاست مجلس برگزید.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، جلسه فراکسیون رهروان ولایت، در ساختمان پیشین مجلس شورای اسلامی برگزار شد. کاظم جلالی ریاست این فراکسیون را برعهده دارد.
بنا بر این گزارش، کاظم جلالی از حاضران در جلسه فراکسیون درخواست کرد اگر کسی قصد نامزدی برای ریاست مجلس دارد، آن را اعلام کند که بسیاری از حاضران، نام لاریجانی را تکرار کردند.
بر پایه رای گیری، ۱۵۰ تن از اعضای فراکسیون، با ریاست لاریجانی موافقت کردند و سه نفر رای سفید به صندوق انداختند.
فراکسیون رهروان ولایت در ادامه جلسه خود، محمد رضا باهنر و غلامرضا مصباحی مقدم را به عنوان نامزد خود برای نایب رئیسی مجلس برگزید.
طبق رای گیری انجام شده، باهنر ۱۱۹ رای و مصباحی مقدم ۸۵ رای اعضای فراکسیون را به خود اختصاص دادند.
نام ابو ترابی دیگر عضو فراکسیون رهروان ولایت که در این جلسه غایب بود هم به عنوان نامزد نایب رئیسی مطرح شد که تنها ۶۴ رای به دست آورد.
به گزارش ایسنا فراکسیون رهروان ولایت، فهرست ۱۲ نفرهای برای حضور در انتخابات هیات رئیس مجلس نهم تهیه کرده است. براین پایه علی لاریجانی به عنوان رئیس، محمدرضا باهنر و غلامرضا مصباحیمقدم به عنوان نائب رییس، آشوری، مصری، سیدشریف حسینی به عنوان کارپردازان و منادی، جهانگیرزاده، شجاعی، سبحانینیا، کاتب و محمد صادقی به عنوان دبیران هیات رئیسه در این فهرست معرفی شدند.
لاریجانی: هر نماینده باید یک دفتر و یک منشی داشته باشد
علی لاریجانی در جلسه فراکسیون رهروان ولایت در سخنانی، با تاکید بر استقلال مجلس از دیگر قوا گفت: «چه در زمان اصولگرایی و چه در زمان غیراصولگرایی، هر وقت استقلال مجلسه لطمه دیده کشور صدمه خورده است. ما با قوای دیگر برادر هستیم اما باید عزتمندانه رفتار کنیم. چراکه اگر مجلسی قوی نبود، نمیتواند دست برادر خود را بگیرد. بنابراین مسئله استقلال مجلس، یعنی داشتن تعامل عزتمندانه و همه باید در این مسیر تلاش کنیم که نمایندگان عزتمندانه زندگی کنند.»
او همچنین به مسئله امکانات نمایندگان پرداخت و ضمن تاکید بر ضرورت قرار دادن امکانات لازم در اختیار آنها اظهار داشت: «اینکه یک نماینده دفتر کار ندارد در ملاقاتهایش با سختی مواجه میشود، مسیر عزتمندانهای نیست حداقل یک اتاق و داشتن یک منشی برای یک نماینده لازم است و این امر از جنس ولخرجی نیست بلکه اینها امکانات اولیه است.»
نماینده قم به اشاره به وضعیت کنونی کمیسیونهای مجلس، اظهار داشت: «شما نمایندگان مجلس و وضعیت کمیسیونهای ما را میبینید که کمیته فنی ندارند. در حالی که هر کدام از آنها باید یک تعداد کارشناس داشته باشند. چرا که ما ذوالفنون نیستیم و هر کدام در یک رشته متخصص هستیم ولی هر نماینده باید درباره تمام مسائل کشور اظهارنظر کند.»
لاریجانی افزود: «به همین منظور ما در اطراف مجلس هم مکان برای نمایندگان و هم کمیسیونها در نظر گرفتهایم. ولی برخی میگویند اینها ولخرجی است.»
حداد عادل نامزد ریاست
همزمان با جلسه فراکسیون رهروان ولایت، جلسه مشترک منتخبین جبهه پایداری و جمعیت رهپویان برگزار شد.
در این نشست که در ساختمان مشروطه بهارستان برگزار شد، حداد عادل به عنوان نامزد ریاست مجلس نهم انتخاب شد.
نیره اخوان منتخب انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در این باره به خبرگزاری ایسنا گفت: «در این جلسه رأیگیری به شکل صلواتی بود و حاضرین ریاست حداد عادل بر مجلس نهم را مورد تایید قرار دادند.»
این نماینده اصولگرا درباره تعداد حاضران در جلسه سخنی به میان نیاورد. همچنین به گفته او بحثی درباره دیگر اعضای هیأت رئیسه مطرح نشد.
حداد عادل: انتخاب رئیس منجر به انشعاب در اصولگرایی شده است
در جلسه مشترک منتخبین جبهه پایداری و جمعیت رهپویان ولایت، حداد عادل در سخنانی نسبت به روند انتخاب رئیس و انشقاق پیش آمده میان اصولگرایان بر سر این بحث، انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس حداد عادل در این باره گفت: «حقیقت این است که مجلس نهم آغاز پرچالشی یافته است. البته همیشه انتخاب رئیس مجلس با گفتوگو و حرف و سخن همراه بوده اما این بار بیش از هر زمان دیگری مسئلهساز شده است.»
او ادامه داد: «این رقابت فینفسه مذموم نیست به شرط اینکه در چارچوب اصول و ضوابط اسلامی بوده و اخلاق رعایت شود. آنچه در این روزها شاهد هستیم این است که این رقابت که به نظر کاملا میتواند در چارچوب اصولگرایی و با حفظ وحدت اصولگرایی صورت گیرد، منجر به انشعاب و انشقاق در اصولگرایی شده است.»
حداد عادل همچنین نسبت به ایجاد دو فراکسیون برای اصولگرایان انتقاد گرد و اظهار داشت: «برای بنده سئوال جدی مطرح است که چه نیازی ایجاب میکند ما اصولگرایی را شکسته و فراکسیون دیگری با نام دیگری در میان اصولگرایان ایجاد کنیم؟ سئوال مهم این است آیا انتخاب رئیس مجلس در درون مجموعه اصولگرایی با حفظ وحدت این مجموعه ممکن نیست؟»
مطهری: حداد عادل مجلس را ذلیل میکند
علی مطهری، نماینده مردم تهران به تازگی ضمن انتقاد از اظهارات اخیر حدادعادل در مورد طرح سئوال از رئیس جمهور تصریح کرده بود «حداد برای ریاست مجلس مناسب نیست و مجلس را ذلیل خواهد کرد.»
علی مطهری در پاسخ به سئوالی که به اظهارات اخیر غلامعلی حداد عادل در اجتماعی که برای ریاست مجلس نهم تشکیل شده بود مبنی بر اینکه «سئوال از رئیسجمهور از اقتدار مجلس کاست و دشمن را شاد کرد»، اشاره داشت، گفت: «همین جمله ثابت میکند که ایشان برای ریاست مجلس مناسب نیست و مجلس را ذلیل خواهد کرد.»
علی مطهری خود یکی از طراحان سئوال از احمدینژاد بود. سئوال از احمدینژاد چند بار به دلیل پس گرفتن شماری از امضاها توسط بعضی از نمایندگان به تعویق افتاد تا اینکه سرانجام احمدینژاد به مجلس رفت و جواب نمایندگان را با «شوخی» داد. نوع صحبت احمدینژاد در مجلس خشم بسیاری از نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم را برانگیخت.
اعلام نامزدی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل برای ریاست مجلس یک روز پیش از آغاز به کار دور نهم مجلس صورت گرفته است. لاریجانی ریاست مجلس هشتم و حداد عادل ریاست مجلس هفتم را بر عهده داشتند. هردوی آنها هم از شخصیتهای اصولگرا به شمار میآیند.
منحصر شدن رقابتهای انتخابات مجلس شورای اسلامی میان اصولگرایان باعث شد اکثریت مجلس در دست این جناح سیاسی ایران قرار گیرد. از این رو رقابت بر سر ریاست مجلس هم میان طیفهای مختلف جناح اصولگرا صورت میگیرد.
جبهه پایداری که با محوریت محمد تقی مصباح یزدی شکل گرفته، از ریاست حداد عادل در مجلس شورای اسلامی حمایت کرده، اما جبهه متحد اصولگرایی، از هیچ یک از این دو به طور علنی حمایت نکرده است.
جبهه متحد اصولگرایی که با محوریت محمد رضا مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان تشکیل شده، در انتخابات مجلس هم از لاریجانی و هم از حداد عادل حمایت کرده بود. حداد عادل از حمایت جبهه پایداری در انتخابات نیز برخوردار بود.
رقابت اصلی در انتخابات مجلس شورای اسلامی، میان جبهه متحد اصولگرایی و جبهه پایداری بود.
پیشتر خبرهایی مبنی بر حمایت جبهه متحد اصولگرایی از ریاست لاریجانی در مجلس منتشر شده بود که مسئول روابط عمومی این گروه، آن را تکذیب کرد.
لاریجانی نامزد ریاست
فراکسیون رهروان ولایت با حضور ۱۵۷ تن از منتخبان مجلس نهم، لاریجانی را به عنوان نامزد خود برای ریاست مجلس برگزید.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، جلسه فراکسیون رهروان ولایت، در ساختمان پیشین مجلس شورای اسلامی برگزار شد. کاظم جلالی ریاست این فراکسیون را برعهده دارد.
بنا بر این گزارش، کاظم جلالی از حاضران در جلسه فراکسیون درخواست کرد اگر کسی قصد نامزدی برای ریاست مجلس دارد، آن را اعلام کند که بسیاری از حاضران، نام لاریجانی را تکرار کردند.
بر پایه رای گیری، ۱۵۰ تن از اعضای فراکسیون، با ریاست لاریجانی موافقت کردند و سه نفر رای سفید به صندوق انداختند.
فراکسیون رهروان ولایت در ادامه جلسه خود، محمد رضا باهنر و غلامرضا مصباحی مقدم را به عنوان نامزد خود برای نایب رئیسی مجلس برگزید.
طبق رای گیری انجام شده، باهنر ۱۱۹ رای و مصباحی مقدم ۸۵ رای اعضای فراکسیون را به خود اختصاص دادند.
نام ابو ترابی دیگر عضو فراکسیون رهروان ولایت که در این جلسه غایب بود هم به عنوان نامزد نایب رئیسی مطرح شد که تنها ۶۴ رای به دست آورد.
به گزارش ایسنا فراکسیون رهروان ولایت، فهرست ۱۲ نفرهای برای حضور در انتخابات هیات رئیس مجلس نهم تهیه کرده است. براین پایه علی لاریجانی به عنوان رئیس، محمدرضا باهنر و غلامرضا مصباحیمقدم به عنوان نائب رییس، آشوری، مصری، سیدشریف حسینی به عنوان کارپردازان و منادی، جهانگیرزاده، شجاعی، سبحانینیا، کاتب و محمد صادقی به عنوان دبیران هیات رئیسه در این فهرست معرفی شدند.
لاریجانی: هر نماینده باید یک دفتر و یک منشی داشته باشد
علی لاریجانی در جلسه فراکسیون رهروان ولایت در سخنانی، با تاکید بر استقلال مجلس از دیگر قوا گفت: «چه در زمان اصولگرایی و چه در زمان غیراصولگرایی، هر وقت استقلال مجلسه لطمه دیده کشور صدمه خورده است. ما با قوای دیگر برادر هستیم اما باید عزتمندانه رفتار کنیم. چراکه اگر مجلسی قوی نبود، نمیتواند دست برادر خود را بگیرد. بنابراین مسئله استقلال مجلس، یعنی داشتن تعامل عزتمندانه و همه باید در این مسیر تلاش کنیم که نمایندگان عزتمندانه زندگی کنند.»
او همچنین به مسئله امکانات نمایندگان پرداخت و ضمن تاکید بر ضرورت قرار دادن امکانات لازم در اختیار آنها اظهار داشت: «اینکه یک نماینده دفتر کار ندارد در ملاقاتهایش با سختی مواجه میشود، مسیر عزتمندانهای نیست حداقل یک اتاق و داشتن یک منشی برای یک نماینده لازم است و این امر از جنس ولخرجی نیست بلکه اینها امکانات اولیه است.»
نماینده قم به اشاره به وضعیت کنونی کمیسیونهای مجلس، اظهار داشت: «شما نمایندگان مجلس و وضعیت کمیسیونهای ما را میبینید که کمیته فنی ندارند. در حالی که هر کدام از آنها باید یک تعداد کارشناس داشته باشند. چرا که ما ذوالفنون نیستیم و هر کدام در یک رشته متخصص هستیم ولی هر نماینده باید درباره تمام مسائل کشور اظهارنظر کند.»
لاریجانی افزود: «به همین منظور ما در اطراف مجلس هم مکان برای نمایندگان و هم کمیسیونها در نظر گرفتهایم. ولی برخی میگویند اینها ولخرجی است.»
حداد عادل نامزد ریاست
همزمان با جلسه فراکسیون رهروان ولایت، جلسه مشترک منتخبین جبهه پایداری و جمعیت رهپویان برگزار شد.
در این نشست که در ساختمان مشروطه بهارستان برگزار شد، حداد عادل به عنوان نامزد ریاست مجلس نهم انتخاب شد.
نیره اخوان منتخب انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در این باره به خبرگزاری ایسنا گفت: «در این جلسه رأیگیری به شکل صلواتی بود و حاضرین ریاست حداد عادل بر مجلس نهم را مورد تایید قرار دادند.»
این نماینده اصولگرا درباره تعداد حاضران در جلسه سخنی به میان نیاورد. همچنین به گفته او بحثی درباره دیگر اعضای هیأت رئیسه مطرح نشد.
حداد عادل: انتخاب رئیس منجر به انشعاب در اصولگرایی شده است
در جلسه مشترک منتخبین جبهه پایداری و جمعیت رهپویان ولایت، حداد عادل در سخنانی نسبت به روند انتخاب رئیس و انشقاق پیش آمده میان اصولگرایان بر سر این بحث، انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس حداد عادل در این باره گفت: «حقیقت این است که مجلس نهم آغاز پرچالشی یافته است. البته همیشه انتخاب رئیس مجلس با گفتوگو و حرف و سخن همراه بوده اما این بار بیش از هر زمان دیگری مسئلهساز شده است.»
او ادامه داد: «این رقابت فینفسه مذموم نیست به شرط اینکه در چارچوب اصول و ضوابط اسلامی بوده و اخلاق رعایت شود. آنچه در این روزها شاهد هستیم این است که این رقابت که به نظر کاملا میتواند در چارچوب اصولگرایی و با حفظ وحدت اصولگرایی صورت گیرد، منجر به انشعاب و انشقاق در اصولگرایی شده است.»
حداد عادل همچنین نسبت به ایجاد دو فراکسیون برای اصولگرایان انتقاد گرد و اظهار داشت: «برای بنده سئوال جدی مطرح است که چه نیازی ایجاب میکند ما اصولگرایی را شکسته و فراکسیون دیگری با نام دیگری در میان اصولگرایان ایجاد کنیم؟ سئوال مهم این است آیا انتخاب رئیس مجلس در درون مجموعه اصولگرایی با حفظ وحدت این مجموعه ممکن نیست؟»
مطهری: حداد عادل مجلس را ذلیل میکند
علی مطهری، نماینده مردم تهران به تازگی ضمن انتقاد از اظهارات اخیر حدادعادل در مورد طرح سئوال از رئیس جمهور تصریح کرده بود «حداد برای ریاست مجلس مناسب نیست و مجلس را ذلیل خواهد کرد.»
علی مطهری در پاسخ به سئوالی که به اظهارات اخیر غلامعلی حداد عادل در اجتماعی که برای ریاست مجلس نهم تشکیل شده بود مبنی بر اینکه «سئوال از رئیسجمهور از اقتدار مجلس کاست و دشمن را شاد کرد»، اشاره داشت، گفت: «همین جمله ثابت میکند که ایشان برای ریاست مجلس مناسب نیست و مجلس را ذلیل خواهد کرد.»
علی مطهری خود یکی از طراحان سئوال از احمدینژاد بود. سئوال از احمدینژاد چند بار به دلیل پس گرفتن شماری از امضاها توسط بعضی از نمایندگان به تعویق افتاد تا اینکه سرانجام احمدینژاد به مجلس رفت و جواب نمایندگان را با «شوخی» داد. نوع صحبت احمدینژاد در مجلس خشم بسیاری از نمایندگان اصولگرای مجلس هشتم را برانگیخت.
مطهری: نماینده ولی فقیه جلوی برخی از سپاهیها را بگیرد
علی مطهری نماینده مجلس شورای اسلامی درباره انتقادهای اخیر خود از
عملکرد سپاه پاسداران در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی گفت که در متن
اولیهای که تهیه کرده بود، از نماینده ولی فقیه در سپاه و فرمانده این
نیروی نظامی خواسته بود از انحرافات برخی اعضای سپاه جلوگیری کنند.
آخرین نطق علی مطهری در مجلس هشتم درباره دخالت سپاه در انتخابات مجلس، با واکنشهای زیادی مواجه شد و افراد گوناگونی در این زمینه صحبت کردند. اینک که چندین روز از آن نطق میگذرد، وی در گفتوگویی درباره آن اظهارات، حواشی و بازتابهای آن و هدفش از ایراد آن نطق پرداخته است.
مسئول روابط عمومی سپاه در واکنش به سخنان مطهری گفته است که سپاه پاسداران حق پیگرد قانونی را محفوظ دانست. سخنگوی سپاه پاسداران هم دخالت این نیرو را در انتخابات رد کرد.
مطهری در گفتوگویی با سایت تابناک که ساعاتی پس از انتشار، از خروجی سایت حذف شد، درباره هدف خود از آخرین نطق در مجلس هشتم گفت: «هیچ هدف خاصی نداشتم و به یک معنی یک نطق اتفاقی بود، چون یکی از نمایندگان نمیخواست از نطق هفت دقیقهای خود استفاده کند و روز قبل از نطق به من پیشنهاد کرد و من با تردید پذیرفتم.»
او ادامه داد: «مطلبی که نوشتم به نظرم خیلی عادی و طبیعی میآمد ولی برخی رسانهها با عدم درج مطلب من یا با تحریف آن، صرفا به حمله به من پرداختند.»
مطهری با تاکید بر اینکه سخنان خود را از روی خیر خواهی مطرح کرد است، درباره دلیل مطرح کردن انتقادهای خود به شکلی علنی اظهار داشت: «تجربه نشان داده است که وقتی حوزه یک رفتار از حدی فراتر رفت، تذکر عمومی آن موثرتر است، خصوصا که تسلی خاطری برای کسانی است که ادعا میکنند از رقیب آنها حمایت شده است.»
این نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با پذیرش این انتقاد از سخنانش که ظاهرش انتقاد از کل سپاه بود گفت: «بله، این ایراد آنها وارد است چون ظاهر کلام من همین را حکایت میکند ولی مقصود من کل سپاه نبود و این را بدیهی و بینیاز از توضیح میدانستم غافل از اینکه حساب مخاطبان سلیم النفس و شیطنت برخی رسانهها از هم جداست.»
او همچنین ادامه داد: «روشن است که اگر میخواهیم انتقادی از سپاه کنیم ابتدا باید محاسن و خدمات و فداکاریها و جایگاه والای آن را یادآوری کنیم، بعد تذکر خود را آن هم به بخشی از سپاه بیان کنیم. من جایگاه والای سپاه را مفروض گرفتم و به خاطر کمی وقت به آن نپرداختم. این مطلب را هم که تذکر من به برخی فرماندهان سپاه است بدیهی میدانستم. به همین دلیل موجب سوء تفاهم شد. حتی در متن اولیه، از نماینده ولی فقیه در سپاه و از فرمانده کل سپاه خواسته بودم که در آینده از این رفتار برخی اعضای سپاه جلوگیری کنند و همین نشان میداد که مقصود من کل سپاه نیست، ولی به خاطر کمبود وقت آن قسمت را خط زدم.»
او ضمن تاکید بر دخالت برخی سپاهیان در انتخابات از راه حمایت از برخی از نامزدها خاطرنشان کرد: «خلاصه حرف من این بود که سپاه باید توصیه امام و رهبری درباره عدم دخالت نظامیان در سیاست را جدی بگیرد چون ورود سپاه به سیاست موجب تفرقه در داخل آن میشود و هر گروهی طرفدار یک فرد یا حزب میشوند و اگر در زمان جنگ باشیم این امر به کشور لطمه میزند.»
آخرین نطق علی مطهری در مجلس هشتم درباره دخالت سپاه در انتخابات مجلس، با واکنشهای زیادی مواجه شد و افراد گوناگونی در این زمینه صحبت کردند. اینک که چندین روز از آن نطق میگذرد، وی در گفتوگویی درباره آن اظهارات، حواشی و بازتابهای آن و هدفش از ایراد آن نطق پرداخته است.
مسئول روابط عمومی سپاه در واکنش به سخنان مطهری گفته است که سپاه پاسداران حق پیگرد قانونی را محفوظ دانست. سخنگوی سپاه پاسداران هم دخالت این نیرو را در انتخابات رد کرد.
مطهری در گفتوگویی با سایت تابناک که ساعاتی پس از انتشار، از خروجی سایت حذف شد، درباره هدف خود از آخرین نطق در مجلس هشتم گفت: «هیچ هدف خاصی نداشتم و به یک معنی یک نطق اتفاقی بود، چون یکی از نمایندگان نمیخواست از نطق هفت دقیقهای خود استفاده کند و روز قبل از نطق به من پیشنهاد کرد و من با تردید پذیرفتم.»
او ادامه داد: «مطلبی که نوشتم به نظرم خیلی عادی و طبیعی میآمد ولی برخی رسانهها با عدم درج مطلب من یا با تحریف آن، صرفا به حمله به من پرداختند.»
مطهری با تاکید بر اینکه سخنان خود را از روی خیر خواهی مطرح کرد است، درباره دلیل مطرح کردن انتقادهای خود به شکلی علنی اظهار داشت: «تجربه نشان داده است که وقتی حوزه یک رفتار از حدی فراتر رفت، تذکر عمومی آن موثرتر است، خصوصا که تسلی خاطری برای کسانی است که ادعا میکنند از رقیب آنها حمایت شده است.»
این نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با پذیرش این انتقاد از سخنانش که ظاهرش انتقاد از کل سپاه بود گفت: «بله، این ایراد آنها وارد است چون ظاهر کلام من همین را حکایت میکند ولی مقصود من کل سپاه نبود و این را بدیهی و بینیاز از توضیح میدانستم غافل از اینکه حساب مخاطبان سلیم النفس و شیطنت برخی رسانهها از هم جداست.»
او همچنین ادامه داد: «روشن است که اگر میخواهیم انتقادی از سپاه کنیم ابتدا باید محاسن و خدمات و فداکاریها و جایگاه والای آن را یادآوری کنیم، بعد تذکر خود را آن هم به بخشی از سپاه بیان کنیم. من جایگاه والای سپاه را مفروض گرفتم و به خاطر کمی وقت به آن نپرداختم. این مطلب را هم که تذکر من به برخی فرماندهان سپاه است بدیهی میدانستم. به همین دلیل موجب سوء تفاهم شد. حتی در متن اولیه، از نماینده ولی فقیه در سپاه و از فرمانده کل سپاه خواسته بودم که در آینده از این رفتار برخی اعضای سپاه جلوگیری کنند و همین نشان میداد که مقصود من کل سپاه نیست، ولی به خاطر کمبود وقت آن قسمت را خط زدم.»
او ضمن تاکید بر دخالت برخی سپاهیان در انتخابات از راه حمایت از برخی از نامزدها خاطرنشان کرد: «خلاصه حرف من این بود که سپاه باید توصیه امام و رهبری درباره عدم دخالت نظامیان در سیاست را جدی بگیرد چون ورود سپاه به سیاست موجب تفرقه در داخل آن میشود و هر گروهی طرفدار یک فرد یا حزب میشوند و اگر در زمان جنگ باشیم این امر به کشور لطمه میزند.»
سوئد برنده یوروویژن ۲۰۱۲
کشور سوئد با هنرنمایی لورین، خواننده موسیقی پاپ برنده مسابقه آواز
یوروویژن ۲۰۱۲، به میزبانی جمهوری آذربایجان شد. فینال ۵۷-مین دور این
مسابقه آوازخوانی یکشنبه شب با مشارکت خوانندگانی از ۴۲ کشور در باکو،
پایتخت آذربایجان برگزار شد.
خانم لورین زینب نوکا تالهایی، با ترانه «خوشی» توانست با کسب ۳۷۲ امتیاز صدرنشین این دور از مسابقات یوروویژن شود و بنابر قواعد مسابقه، سوئد سال ۲۰۱۳ میزبان یوروویژن خواهد بود.
روسیه و صربستان جایگاه دوم و سوم این مسابقات را از آن خود کردند.
یوروویژن پربیندهترین مسابقه آوازخوانی دنیا است که از سال ۱۹۵۶ همه ساله در ماه می با شرکت خوانندگان آماتور برگزار میشود و بالغ بر ۱۰۰ میلیون بیننده دارد.
تورج کشتکار نماینده ایرانی تبار نروژ در یوروویژن
تورج کشتکار که با نام «توجی» در عرصه موسیقی پاپ فعالیت میکند، با ترانه «بمان» نماینده نروژ در این دور از مسابقات یوروویژن بود. در سایت رسمی یوروویژن گفته میشود که وی در شهر شیراز متولد شده و از یک سالگی به همراه خانواده ساکن نروژ شدهاند. وی در ۱۵ سالگی وارد صنعت مد شد و بعد بعنوان مجری دو برنامه در شبکه تلویزیونی «ام تی وی» فعالیت کرده است. اولین ترانه این خواننده ۲۶ ساله، با نام «آواز قو» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد.
وی در صفحه فیس بوک خود، روز شنبه ۲۶ می که مصادف با روز تولدش بود، نوشت که «ارزشهای شرق و غرب را میخواهم در ترانهام ترکیب دهم، همانطور که ریتمهای شرقی و غربی در ترانهام ترکیب شدهاند».
توجی دومین خواننده ایرانی تبار است که تاکنون در موسیقی یورویژن شرکت کرده است.
آرش، خواننده پاپ ایرانی به همراه خانم آیسل در سال ۲۰۰۹ نماینده جمهوری آذربایجان در مسابقه یورویژن به میزبانی روسیه بود.
«ایران و رژه همجنسبازان»
رسانهها، روحانیون و برخی مقامات رسمی ایران، از ماهها پیش نسبت به آنچه که برگزاری «رژه همجنسبازان» عنوان میکردند، هشدار داده و مسابقه یوروویژن را «پروژهای صهیونیستی» نامیدهاند. ایران سایت رسمی یوروویژن را نیز فیلتر کرده و امکان خرید بلیت برای ایرانیان فراهم نشد.
روابط ایران و جمهوری آذربایجان طی هفتههای گذشته بخاطر برگزاری تظاهرات در مقابل کنسولگری جمهوری آذربایجان در تبریز و در واکنش به آن برگزاری دو دور تجمعات اعتراضی مقابل سفارت ایران در باکو به شدت دچار تنش شد، بطوری که ایران سفیر خود در جمهوری آذربایجان را به تهران فراخواند و سفیر جمهوری آذربایجان در تهران نیز به وزارت خارجه احضار شد.
هفته گذشته، سفارت ایران طی دو اعلامیه جداگانه نسبت به آنچه «توهین به مقدسات» در تجمعات اعتراضی مقابل سفارت ایران در باکو نامیده بود، به شدت اعتراض کرد.
اما علی حسن اف، رئیس بخش سیاسی – اجتماعی نهاد ریاست جمهوری آذربایجان، با شایعه خواندن «برگزاری رژه همجنسبازان در حاشیه مسابقه یورویژن»، این گفتهها را «ساخته و پرداخته ایران برای انجام تبلیغات منفی علیه آذربایجان» اعلام کرد و وزارت خارجه جمهوری آذربایجان نیز خواستار «عذرخواهی» ایران شد.
تنش میان آذربایجان و ایران بر سر «رژه همجنسبازان» در حالی به اوج خود رسید که چنین مراسمی در حاشیه یوروویژن برگزار نشد.
خانم لورین زینب نوکا تالهایی، با ترانه «خوشی» توانست با کسب ۳۷۲ امتیاز صدرنشین این دور از مسابقات یوروویژن شود و بنابر قواعد مسابقه، سوئد سال ۲۰۱۳ میزبان یوروویژن خواهد بود.
روسیه و صربستان جایگاه دوم و سوم این مسابقات را از آن خود کردند.
یوروویژن پربیندهترین مسابقه آوازخوانی دنیا است که از سال ۱۹۵۶ همه ساله در ماه می با شرکت خوانندگان آماتور برگزار میشود و بالغ بر ۱۰۰ میلیون بیننده دارد.
تورج کشتکار نماینده ایرانی تبار نروژ در یوروویژن
تورج کشتکار که با نام «توجی» در عرصه موسیقی پاپ فعالیت میکند، با ترانه «بمان» نماینده نروژ در این دور از مسابقات یوروویژن بود. در سایت رسمی یوروویژن گفته میشود که وی در شهر شیراز متولد شده و از یک سالگی به همراه خانواده ساکن نروژ شدهاند. وی در ۱۵ سالگی وارد صنعت مد شد و بعد بعنوان مجری دو برنامه در شبکه تلویزیونی «ام تی وی» فعالیت کرده است. اولین ترانه این خواننده ۲۶ ساله، با نام «آواز قو» در سال ۲۰۰۸ منتشر شد.
وی در صفحه فیس بوک خود، روز شنبه ۲۶ می که مصادف با روز تولدش بود، نوشت که «ارزشهای شرق و غرب را میخواهم در ترانهام ترکیب دهم، همانطور که ریتمهای شرقی و غربی در ترانهام ترکیب شدهاند».
توجی دومین خواننده ایرانی تبار است که تاکنون در موسیقی یورویژن شرکت کرده است.
آرش، خواننده پاپ ایرانی به همراه خانم آیسل در سال ۲۰۰۹ نماینده جمهوری آذربایجان در مسابقه یورویژن به میزبانی روسیه بود.
«ایران و رژه همجنسبازان»
رسانهها، روحانیون و برخی مقامات رسمی ایران، از ماهها پیش نسبت به آنچه که برگزاری «رژه همجنسبازان» عنوان میکردند، هشدار داده و مسابقه یوروویژن را «پروژهای صهیونیستی» نامیدهاند. ایران سایت رسمی یوروویژن را نیز فیلتر کرده و امکان خرید بلیت برای ایرانیان فراهم نشد.
روابط ایران و جمهوری آذربایجان طی هفتههای گذشته بخاطر برگزاری تظاهرات در مقابل کنسولگری جمهوری آذربایجان در تبریز و در واکنش به آن برگزاری دو دور تجمعات اعتراضی مقابل سفارت ایران در باکو به شدت دچار تنش شد، بطوری که ایران سفیر خود در جمهوری آذربایجان را به تهران فراخواند و سفیر جمهوری آذربایجان در تهران نیز به وزارت خارجه احضار شد.
هفته گذشته، سفارت ایران طی دو اعلامیه جداگانه نسبت به آنچه «توهین به مقدسات» در تجمعات اعتراضی مقابل سفارت ایران در باکو نامیده بود، به شدت اعتراض کرد.
اما علی حسن اف، رئیس بخش سیاسی – اجتماعی نهاد ریاست جمهوری آذربایجان، با شایعه خواندن «برگزاری رژه همجنسبازان در حاشیه مسابقه یورویژن»، این گفتهها را «ساخته و پرداخته ایران برای انجام تبلیغات منفی علیه آذربایجان» اعلام کرد و وزارت خارجه جمهوری آذربایجان نیز خواستار «عذرخواهی» ایران شد.
تنش میان آذربایجان و ایران بر سر «رژه همجنسبازان» در حالی به اوج خود رسید که چنین مراسمی در حاشیه یوروویژن برگزار نشد.
مذاکره کنندگان آمریکایی این
روزها در بازگشت از بغداد یک بار دیگر خود را برای چانه زنی با ایران و
سناریوهای احتمالی در مذاکرات مسکو آماده می کنند.
به رغم آنکه چهار سال از پیشنهاد باراک اوباما
برای مذاکره بی قید و شرط با ایران می گذرد، شاید بداقبالی او باشد که
ایران تنها در آخرین ماه های ریاست جمهوری او حاضر شده به شکلی جدی تر از
قبل پای میز مذاکره بنشیند. اگر چنبن اتفاقی در سال اول یا دوم راهیابی
باراک اوباما به کاخ سفید افتاده بود، رییس جمهوری آمریکا احتمالا دست
بازتری برای پیش بردن مذاکرات به شکل دلخواه خود داشت.در تب وتاب مبارزه برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، جمهوری خواهان یکی از محورهای تبلیغاتی خود را نقد عملکرد کاخ سفید در قبال برنامه هسته ای ایران قرار داده اند. در چنین شرایطی پیشروی در مذاکرات برای باراک اوباما به بازی شطرنج غامضی تبدیل شده و هر حرکتی می تواند به کیش و مات کاخ سفید منجر شود.
دور بعدی مذاکرات ایران و گروه پنج به علاوه یک بیست و نهم خرداد ماه در مسکو برگزار می شود. محافل سیاسی واشنگتن در تلاشند طی سه هفته آینده تا حد ممکن در روند تصمیم گیری مذاکره کنندگان تاثیر بگذارند یا صف بندی هایشان را دراین موضوع دقیق تر کنند.
وندی شرمن رییس هیات مذاکره کننده آمریکایی به اسراییل سفر کرده تا به گفته رادیو اسراییل درباره مذاکرات بغداد با بنجامین نتانیاهو دیدار و گفتگو کند. از سوی دیگر آنطور که از مکالمات تلفنی خانم شرمن با رییس شورای کشورهای حاشیه خلیج فارس بر می آید معاون وزیر خارجه آمریکا قرار بوده بعد از مذاکرات بغداد به عربستان سعودی نیز سفر کند. قرار بود در ملاقات حضوری خانم شرمن با نمایندگان کشورهای عضو این شورا درباره مذاکرات بغداد و موضع آمریکا گفتگو شود، اما این سفر به علت "بدی آب و هوا و تمدید یک روزه گفتگوها" نهایتا انجام نشد. در عوض خانم شرمن به رییس این شورا وعده داده که در برگشت به واشنگتن سفرای این کشورها را در جریان مواضع آمریکا در بغداد بگذارد.
درمذاکرات هسته ای ، مهمترین نکته برای تمام طرف های درگیر احتمالا برنده بیرون آمدن از اتاق مذاکرات است. با این همه در محافل سیاسی واشنگتن، مهم تر آن است که چه کسی برنده را تعریف می کند . در سه هفته پیش رو مخالفان و موافقان دیپلماسی باراک اوباما می کوشند تعریف خود را از "برنده" مذاکرات به تعریف حاکم و یا دست کم موثرتبدیل کنند.
جمهوری خواهان عزم خود را برای بازپس گرفتن کاخ سفید جزم کرده اند. آنها مذاکراتی را موفق می دانند که غنی سازی اورانیوم در ایران را کاملا متوقف کند؛ شرطی که نشانه ای از پذیرفته شدنش در تهران به چشم نمی خورد و حتی واقع گراتر ها در واشنگتن نیز می دانند تنها یک معجزه می تواند آن را ممکن کند. سه سناتور مطرح آمریکا در سرمقاله ای به باراک اوباما هشدار داده اند گام برداشتن در مسیر اعتماد سازی، ایران را به کنارگذاشتن "تلاش برای رسیدن به توانایی تولید تسلیحات هسته ای" متقاعد نخواهد کرد. سناتورجان مک کین، سناتور لیندزی گراهام - هر دو جمهوری خواه- و جو لیبرمن - مستقل اما نزدیک به جمهوری خواهان- دستورالعملی را برای مذاکرات موفق پیشنهاد کرده اند که با توجه به شرایط موجود به ماموریتی غیرممکن بیشتر شبیه است.
از نظراین سه سناتور که نماینده طیف گسترده ای از جمهوری خواهانند آمریکا تنها زمانی می تواند در مذاکرات برنده شود که از قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران عقب نشینی نکند، خواسته هایش را از برچیدن تاسیسات فردو و توقف غنی سازی بیست درصدی فراتر ببرد و ایران را متقاعد کند تا تمام فعالیت های غنی سازی از جمله تحقیق و توسعه را متوقف کند، همه سوخت هسته ای را که تا کنون به دست آورده واگذار نماید و درهای تاسیسات خود را به روی بازرسان بین المللی باز بگذارد.
جدا از جمهوری خواهان برخی دیگر در واشنگتن سیاست دولت آمریکا در مقابل ایران را از جهتی دیگر اشتباه می دانند. این عده معتقدند فشار بر جمهوری اسلامی نتیجه ای جز سرسخت تر کردن تهران و پیشرفت برنامه هسته ایش نداشته و باراک اوباما تنها زمانی می تواند برنده از مذاکرات بیرون بیاید که فشار بر ایران را متوقف کند، حق غنی سازی این کشور را به رسمیت بشناسد و با پرهیز از تهدید نظامی و ایجاد اعتماد رفتار ایران را تغییر دهد .
در چنین فضایی هر حرکت دولت که کمترین شائبه ای از مصالحه با خود داشته باشد زیر سئوال بردن رییس جمهوری را برای محافظه کاران آسان تر می کند. شاید بهترین سیاست از سرگذراندن چند ماه باقیمانده به انتخابات با توافق های کوچک ، و موکول کردن توافق نهایی به زمانی باشد که باراک اوباما از دور دوم ریاست جمهوری خود مطمئن شده است. اما این مسیر هم بدون مخاطره نیست . در این صورت رییس جمهوری آمریکا از یک سو با اتهام بازگذاشتن دست ایران برای ادامه برنامه غنی سازی اش مواجه می شود و از سوی دیگر با انتقاد آن دسته از طرفدارانش که انتظار عملی شدن وعده پیشبرد دیپلماسی در حل بحران هسته ای ایران را داشته اند.
بازگشت ایران به میز مذاکرات بعد از وقفه ای طولانی و آنچه در دور اول مذاکرات در استانبول گذشت فضای واشنگتن را تا آنجا تغییر داد که حتی باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا از امیدواری به مذاکرات در بغداد گفت. با این همه مذاکرات دشوار بغداد و "اختلافات جدی باقی مانده "کار را برای ابراز امیدواری بیشتر واشنگتن به مذاکرات مسکو سخت تر کرده است. اگر چه اغلب تحلیل گران مطلع ازغنی سازی اورانیوم پیداکردن آثار اورانیوم غنی شده با غلظت بیست و هفت درصد در تاسیسات فردو را بی اهمیت دانسته اند انتشار گزارش تازه آژانس هم به سوءظن های بیشتری در میان منتقدان دیپلماسی دامن زده است.
با اطمینان می توان گفت کسی در کاخ سفید یا وزارت خارجه انتظار حل شدن بحران هسته ای ایران از طریق یک یا دو نشست را ندارد. دیپلمات های آمریکایی بارها گفته اند نباید در نخستین جلسات مذاکره با ایران منتظر توافقی اساسی بود.
روشن است که پیشنهادهای گروه پنج به علاوه یک در بغداد برای برداشتن گام های کوچک و "اعتماد سازی" چنگی به دل ایران نزده است. اگر مذاکرات مسکو نیز به نتیجه ای مشابه گفتگوهای بغداد منجر شود فضای سیاسی در واشنگتن علیه ادامه مذاکرات سنگین تر از پیش خواهد شد.
پس از کناره گیری حسنی مبارک اگر
به مردم مصر می گفتی که شاید سال دیگر احمد شفیق رئیس جمهور شود، می
پرسیدند: عقلت را از دست داده ای؟ و اگر می گفتی که شاید محمد مرسی رئیس
جمهور شود می پرسیدند: محمد مرسی کیست؟
اما اکنون، همان مردم باید بین احمد شفیق و محمد مرسی، یکی را برای ریاست جمهوری برگزینند.رقیبش، محمد مرسی در زمان حسنی مبارک، نماینده و سخنگوی فراکسیون اخوان المسلمین در مجلس بود و پس از انقلاب هم رئیس حزب تازه تأسیس آزادی و توسعه (شاخه سیاسی اخوان المسلمین) شد، با این حال شهرت چندانی میان توده های مردم نداشت.
همین عدم برخورداری از شهرت کافی باعث شد انتخاب اول اخوان المسلمین برای ریاست جمهوری نشود بلکه در اقدامی عجیب و شاید بی سابقه، در جایگاه نامزد ذخیره قرار گیرد. اگر هیئت نظارت بر انتخابات رأی به عدم صلاحیت خیرت شاطر برای ریاست جمهوری (به دلیل داشتن سابقه محکومیت) نمی داد، محمد مرسی هرگز رنگ نامزدی انتخابات ریاست جمهوری را به خود نمی دید.
همین ذخیره بودن محمد مرسی دستمایه طنز و لطیفه شد، لقب لاستیک زاپاس به او دادند، کاریکاتوریستها در شمایل آدمک معروف لاستیک میشلن به تصویرش کشیدند و مخالفانش تصویرش را روی لاستیکهای کهنه خودرو نصب کردند و در خیابانها گردانند.
ولی حالا، مصریها برای رهبری کشورشان یا باید همین "لاستیک زاپاس" را انتخاب کنند، یا نخست وزیر حسنی مبارک را.
هنگامی که تبلیغات انتخاباتی آغاز شد، به هیچ وجه چنین نتیجه ای پیش بینی نمی شد؛ حتی احمد شفیق در آغاز بنابر قانونی در مصر که به قانون عزل سیاسی معروف است و مقامات بلندپایه نظام سابق را از نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری محروم می کند، از فهرست نامزدها حذف شد و هنگامی که با رسیدگی به شکایتش در دیوان عالی دوباره به صف نامزدها راه یافت، رقبایش مدتها بود در تبلیغات از او پیش افتاده بودند.
برتری احمد شفیق نسبت به رقبایش، پیشینه طولانی او در مدیریت کلان بود، حال آنکه رقبای عمده اش یا همچون محمد مرسی، عبدالمنعم ابوالفتوح و حمدین صباحی اصلاً هیچ سابقه مدیریتی نداشتند یا همچون عمرو موسی، پیشینه مدیریتی شان تنها به نهادهای دیپلماتیک و دستگاه سیاست خارجی محدود می شد.
این ویژگیها در کشوری که ماههاست در بی ثباتی و رکود اقتصادی ناشی از نا امنی فرورفته، برگ برنده ای بود.
برای مردمی که همواره در ثبات و امنیت زیسته اند، تحمل اینکه میدانهای مهم پایتخت ماهها صحنه تجمع و تحصن و زد و خورد و خونریزی باشد، کسب و کار و تجارت در قلب شهر متوقف شود، گردشگاههایشان خلوت باشد و گردشگران خارجی که نان آوران اصلی کشورند از سفر به مصر هراس داشته باشند بسیار دشوار است.
نیاز به مدیری قاطع که کشور را از این بی ثباتی و از هم گسیختگی خارج کند، انگیزه اصلی کسانی بود که به احمد شفیق رأی دادند.
احمد شفیق هم در تبلیغات انتخاباتی اش پیوسته خود را شخصی قاطع و مدیر معرفی می کرد و حتی تا حد اینکه تصویری متکبر از خود نشان دهد در این ویژگیها مبالغه می کرد، اما نتیجه انتخابات نشان داد که این تصویر نه چندان دلچسب، اثری منفی بر ذهنیت رأی دهندگان بر جای نگذاشت.
بخش مهم دیگری از رأی دهندگان او هم جامعه قبطیان یا مسیحیان مصر بود که اقلیتی بزرگ با سهمی ده درصدی از ترکیب جمعیتی مصرند و قدرت گرفتن اسلامگرایان به هراسشان افکنده است.
برای رقیبش محمد مرسی هم در آغاز تبلیغات انتخاباتی، شانس زیادی دیده نمی شد و تصور می رفت بخش زیادی از آرای هواداران اخوان المسلمین به جای او، نصیب عبدالمنعم ابوالفتوح شود که گرچه نامزد اخوان نبود اما پیشینه مهمتری نسبت به محمد مرسی در اخوان داشت و هم محبوبیتش میان مردم محدود به اسلامگرایان نمی شد.
ولی تجربه و مهارت اخوان المسلمین در تبلیغات و سازماندهی و بسیج هواداران، بتدریج جایگاه محمد مرسی را نسبت به رقبایش بالاتر برد، تا آنجا که پرجمعیت ترین تجمع انتخاباتی نصیب محمد مرسی شد و سرانجام هم بالاترین رأی را در دور نخست انتخابات به دست آورد.
یکی از دلایل پیش افتادن او بر رقیب اسلامگرایش عبدالمنعم ابوالفتوح، مناظره انتخاباتی تلویزیونی ای بود که حدود دو هفته پیش از انتخابات میان عبدالمنعم ابوالفتوح و عمرو موسی برگزار شد.
این نخستین بار در تاریخ جهان عرب بود که دو رقیب انتخابات ریاست جمهوری، در برابر چشمان مردم با یکدیگر هماوردی می کردند، عبدالمنعم ابوالفتوح موفق شد ضرباتی کاری بر عمرو موسی وارد کند و او را که از شانسهای اول انتخابات به شمار می رفت به رده های پایینتر تنزل دهد اما در جامعه ای که با این چنین جدلهای عریان و بیرحمانه انتخاباتی آشنا نیست، خود عبدالمنعم ابوالفتوح هم با همین مناظره از چشم خیلی از مردم افتاد.
چنین نتیجه ای باعث شد هیچکدام از دیگر نامزدها تن به مناظره ندهند که اگر می دادند، چه بسا برخی از آنان هم به سرنوشت همین دو دچار می شدند، بویژه احمد شفیق که حضور ذهن دیگر نامزدها را نداشت و در سخنرانیها و نشستهای خبری، همیشه حرفهایش را از روی نوشته می خواند.
اثر منفی مناظره با عمرو موسی، بخش مهمی از رأی عبدالمنعم ابوالفتوح را نصیب محمد مرسی کرد و خیلی از آنانی هم که به دلیل مخالفت با اسلامگرایان می خواستند به عمرو موسی رأی دهند، رأیشان را به نفع نامزد غیراسلامگرای دیگر، حمدین صباحی به صندوق انداختند.
بر این عوامل، واقعیتهای دیگری را هم باید افزود:
میزان مشارکت مردم در انتخابات کمتر از آنی از آب در آمد که پیش بینی می شد؛ تنها نیمی از واجدان شرایط در انتخابات شرکت کردند، با اینکه این انتخابات رویدادی تاریخی برای مصر بود، خیلیها انگیزه کافی برای شرکت در انتخابات نداشتند و مهمترین دلیل این بی انگیزگی این بود که هیچیک از نامزدها را دارای جذبه و شایستگی کافی برای نشستن در جایگاه رهبری پرجمعیت ترین کشور عربی که ام الدنیا (مادر جهان) می نامندش نمی دیدند.
خیلیها می گفتند که اگر محمد برادعی، رئیس پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در انتخابات نامزد می شد، یک سر و گردن از همه نامزدها بالاتر بود و می توانست رأی بالایی بیاورد اما آقای برادعی از ماهها پیش از شرکت در انتخابات اعلام انصراف کرده بود.
مصر همچنین کشوری است که هنوز نیمی از مردمش سواد خواندن و نوشتن ندارند و طبیعتاً نه می توان از این نیمه جمعیت انتظار آگاهی سیاسی چندانی داشت و نه از نیم دیگر که سایه سنگین دهها سال زندگی در حکومتهای فردمحور و خودکامه، مجالی برای کسب آگاهی سیاسی برایشان باقی نگذاشته است.
لایه نازک فرهیختگان مصری هم چنان فاصله زیادی با توده مردم دارد که نتوانسته نقش چندانی در آگاهی دادن به بقیه لایه های جامعه ایفا کند.
بر اینها باید گزارشهای فراوانی از توزیع پول و غذا میان رأی دهندگان تهیدست را افزود، ترفندی که در جامعه ای با اوصاف مصر، می تواند آرای مردم را بسوی نامزدهایی سوق دهد که یا همچون محمد مرسی از پشتوانه شبکه های قدرتمند اجتماعی اخوان المسلمین برخوردار باشند یا همچون احمد شفیق، حمایت سرمایه داران بزرگی را در پس خود داشته باشند.
همه این عوامل دست به دست هم داد و هم شگفتی آفرید و هم دلسردی.
در کشوری که انقلابش از فیس بوک آغاز شد، این دلسردی را می توان بروشنی در نمونه هایی از آنچه روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی اش پس از اعلام نتیجه انتخابات بر صفحه فیس بوک خود نوشتند، یافت:
"دیگر دارم حس می کنم که مشکل در نظام مبارک نبود، مشکل در مردم است".
"سی سال می گفتیم که مشکل از مبارک نیست بلکه از اطرافیانش است، اما مبارک را ساقط کردیم و به اطرافیانش رأی دادیم".
"حالا باید بین دو شیطان انتخاب کنیم که یکی شان انقلاب را خرید و خلاف وعده اش عمل کرد (اخوان المسلمین) و دیگری، نظامی ای که که در قتل شهدا شرکت داشت (احمد شفیق)".
"اگر باران ببارد، دیگر باران عادی نیست، بلکه شهدای انقلابند که بر ما تف می کنند".
"شهدا، متأسفیم".
"باز هم مصریها باید بین حزب وطنی (حزب حاکم در زمان حسنی مبارک) و اخوان المسلمین یکی را انتخاب کنند، یکی شان انقلاب را دزدید (اخوان المسلمین) و دیگری کمر به قتل انقلاب بست (احمد شفیق)".
"لطفاً یکی به من بگه که آزمایشهای پزشکی نشون نداده که ۲۵ درصد مردم (کسانی که به احمد شفیق رأی دادند) قبل از رأی دادن ملوخیه (نوعی غذای مصری) مخلوط با ترامادول (از داروهای روانگردان) خورده بودن".
به دنبال کشتار بیش از ۹۰ نفر در شهر حولة در
سوریه، سازمان ملل متحد از دولت این کشور خواسته است تا به استفاده از
تسلیحات سنگین در مناطق مسکونی پایان دهد.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا گفته است که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، باید به آنچه "حکمرانی با کشتار" خواند، پایان دهد.
او گفت که افراد مسئول (این کشتار) باید پاسخگو باشند.
فرانسه و اتحادیه عرب هم این حمله را محکوم کردهاند و ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، خواهان برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت در سوریه شده است.
سازمان ملل متحد مرگ دستکم ۹۰ نفر از جمله ۳۲ کودک زیر ۱۰ سال را در شهر حولة تایید کرده است.
با این حال، دولت سوریه گروههایی را که "تروریستهای مسلح" میخواند، مسئول این کشتارها معرفی کرده است.
حولة در استان حمص قرار دارد و گزارش شده است که به دنبال برگزاری تظاهرات ضددولتی پس از نماز جمعه هفته پیش، ارتش سوریه این شهر را زیر آتش گرفته است.
مخالفان دولت میگویند که تعدادی از قربانیان در حولة بر اثر گلولهباران نیروهای ارتش کشته شدهاند و تعدادی دیگر، توسط نیروهای شبه نظامی وابسته به دولت که تحت عنوان الشبیحة شناخته میشوند، به طور خودسرانه اعدام شدهاند.
کشتار در شهر حولة واکنش جامعه جهانی را به دنبال داشته است.
اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، فرانسه، بریتانیا و آلمان با محکوم کردن آنچه در این شهر رخ داده است، خواهان تشدید فشارها بر دولت سوریه شدهاند.
کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه این حمله را که یکی از مرگبارترین وقایع از زمان آغاز اعتراضات در سوریه به شمار میرود، "نقض آشکار مقررات بینالمللی" خوانده است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا هم آنچه را در شهر حولة رخ داده است، کشتاری "ترسناک" توصیف کرد.
خانم کلینتون در اطلاعیهای این کشتار را "بیرحمانه و از روی قساوت" خواند و گفت که دولت آمریکا فشارها بر "اسد و همپیمانانش" را افزایش میدهد.
او گفت که آنها باید از قدرت دست بکشند.
خانم کلینتون گفت: "افرادی که مرتکب این قساوت شده اند، باید شناسایی شوند و (در قبال این اقدام) پاسخگو باشند."
وزیر امور خارجه فرانسه هم گفته است که در حال هماهنگی فوری برای برگزاری نشست گروه "دوستان سوریه" در پاریس است.
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز کشتار در سوریه را محکوم کرده است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا گفته است که بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، باید به آنچه "حکمرانی با کشتار" خواند، پایان دهد.
او گفت که افراد مسئول (این کشتار) باید پاسخگو باشند.
فرانسه و اتحادیه عرب هم این حمله را محکوم کردهاند و ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، خواهان برگزاری نشست اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد برای بررسی وضعیت در سوریه شده است.
سازمان ملل متحد مرگ دستکم ۹۰ نفر از جمله ۳۲ کودک زیر ۱۰ سال را در شهر حولة تایید کرده است.
با این حال، دولت سوریه گروههایی را که "تروریستهای مسلح" میخواند، مسئول این کشتارها معرفی کرده است.
حولة در استان حمص قرار دارد و گزارش شده است که به دنبال برگزاری تظاهرات ضددولتی پس از نماز جمعه هفته پیش، ارتش سوریه این شهر را زیر آتش گرفته است.
مخالفان دولت میگویند که تعدادی از قربانیان در حولة بر اثر گلولهباران نیروهای ارتش کشته شدهاند و تعدادی دیگر، توسط نیروهای شبه نظامی وابسته به دولت که تحت عنوان الشبیحة شناخته میشوند، به طور خودسرانه اعدام شدهاند.
'نقض آشکار'
طرح صلح شش مادهای کوفی عنان
- طی یک فرایند سیاسی به رهبری سوریه به خواستهها و دغدغههای مردم سوریه پاسخ داده شود
- پایان اقدامات مسلحانه خشونتآمیز به هر شکل و از سوی همه طرفهای درگیر، زیر نظر سازمان ملل متحد برای حفظ جان غیرنظامیان
- همه طرفهای درگیر، از رسیدن کمکهای انساندوستانه به تمام مناطق درگیری اطمینان حاصل کنند
- مقامات مسئول سرعت آزادسازی زندانیانی را که به طور خودسرانه بازداشت شدهاند و نیز تعداد آزادشدهها را افزایش دهند
- مقامات، آزادی تردد روزنامهنگاران در سرتاسر کشور را فراهم کنند
- مقامات، به حق آزادی تجمعات و حق تظاهرات مسالمتآمیز احترام بگذارند
اتحادیه اروپا، اتحادیه عرب، فرانسه، بریتانیا و آلمان با محکوم کردن آنچه در این شهر رخ داده است، خواهان تشدید فشارها بر دولت سوریه شدهاند.
کوفی عنان، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه این حمله را که یکی از مرگبارترین وقایع از زمان آغاز اعتراضات در سوریه به شمار میرود، "نقض آشکار مقررات بینالمللی" خوانده است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا هم آنچه را در شهر حولة رخ داده است، کشتاری "ترسناک" توصیف کرد.
خانم کلینتون در اطلاعیهای این کشتار را "بیرحمانه و از روی قساوت" خواند و گفت که دولت آمریکا فشارها بر "اسد و همپیمانانش" را افزایش میدهد.
او گفت که آنها باید از قدرت دست بکشند.
خانم کلینتون گفت: "افرادی که مرتکب این قساوت شده اند، باید شناسایی شوند و (در قبال این اقدام) پاسخگو باشند."
وزیر امور خارجه فرانسه هم گفته است که در حال هماهنگی فوری برای برگزاری نشست گروه "دوستان سوریه" در پاریس است.
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز کشتار در سوریه را محکوم کرده است.
بر اساس گزارشها، در مراسم آغاز به کار نهمین دوره مجلس ایران، به جز نمایندگان منتخب مجلس نهم، محمود احمدینژاد، رئیسجمهور، صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان رهبری و احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان هم حضور داشتهاند.
اعضای هیات دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان رهبری و شورای نگهبان از دیگر حاضران در مراسم آغاز به کار نهمین دوره مجلس ایران بودهاند.
گزارش شده است که آیتالله محمدی گلپایگانی، رئیس دفتر آیتالله خامنهای، پیام رهبر ایران به نمایندگان مجلس نهم را قرائت کرده است.
بر اساس اعلام هیات رئیس مجلس ایران، امروز پس از سخنرانیهای رسمی و برگزاری مراسم تحلیف نمایندگان مجلس نهم، ۱۵ شعبه برای بررسی و تایید اعتبارنامههای نمایندگان منتخب مجلس نهم تشکیل میشوند.
مجلس ایران ۲۹۰ نماینده دارد، ولی به دلیل ابطال نتایج انتخابات دو حوزه انتخابیه دماوند، و تنکابن و رامسر از سوی شورای نگهبان، این دو حوزه تا زمان برگزاری انتخابات میاندورهای، نمایندهای در مجلس نهم ندارند.
از ۲۸۸ نفر نماینده کنونی نهمین دوره مجلس ایران ۱۹۶ نفر منتخب جدید و ۹۲ نفر از نمایندگان مجلس هشتم هستند.
ایرنا به نقل از وزیر کشور ایران گزارش کرده است که در دی ماه سال گذشته نزدیک به پنج هزار و ۴۰۵ نفر برای حضور در رقابتهای انتخابات مجلس ایران ثبتنام کرده بودند و در نهایت پس از بررسی صلاحیتها، سه هزار و ۳۲۳ نفر از آنها در این رقابتها حضور یافتهاند.
اولین دوره انتخابات نهمین دوره مجلس ایران روز جمعه ۱۲ اسفند ماه برگزار شد. ستاد انتخابات کشور مشارکت رأیدهندگان در مرحله اول انتخابات مجلس را ۶۴.۲ درصد اعلام کرده است.
دومین دوره انتخابات مجلس ایران هم روز ۱۵ اردیبهشت ماه در ۳۳ حوزه انتخابیه برگزار شد.
به گزارش رسانه های رسمی ایران، این کشور در صدد احداث دومین نیروگاه اتمی خود با ظرفیت تولید یک هزار مگاوات است.
خبرگزاری مهر روز شنبه (۲۶ مه - ششم خرداد) به نقل
از فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران نوشت که این کشور در سال
آینده (۱۳۹۲) عملیات احداث یک نیروگاه اتمی دیگر در استان بوشهر را آغاز
خواهد کرد.رئیس سازمان انرژی اتمی ایران که عصر روز شنبه در دانشکده فیزیک دانشگاه تهران سخن می گفت، همچنین از خودکفایی در زمینه تولید سوخت هسته ای خبر داد و گفت: "در مورد چرخه سوخت به خودکفایی کامل رسیده ایم و از سنگ معدن شروع کرده و تا کیک زرد تولید می کنیم. تمام فرآورده های کیک زرد نیز در کارخانه اصفهان انجام می شود و از آنجا برای غنی شدن به نطنز و فوردو انتقال داده می شود."
آقای عباسی در مورد نیروگاه بوشهر که نخستین منبع تولید برق از انرژی هسته ای در ایران است گفته: "نیروگاه بوشهر در شهریور ماه گذشته (۱۳۹۰) فعالیت های خود را به طور جدی آغاز کرد اما تولید برق در این نیروگاه هنوز آغاز نشده و فاز هسته ای باید شروع شود. در اردیبهشت ماه گذشته به ۹۴ درصد قدرت رآکتور رسیدیم و ۹۴۲ مگاوات برق در شبکه تولید شد."
نیروگاه هسته ای بوشهر به منظور تولید برق تاسیس شده و رادیوایزوتوپهای دارویی در نیروگاه تحقیقاتی تهران، که در دوران محمدرضا شاه پهلوی تاسیس شد، تولید می شوند.
'غنی سازی ۲۷ درصدی تخطی نیست'
در همین حال، موضوع غنی سازی اورانیوم در سطح ۲۷ درصد که در گزارش جدید یوکیو آمانو، رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی به آن اشاره شده بود، در جلسه پرسش و پاسخ آقای عباسی مورد توجه قرار گرفته و او گفته که این موضوع در حال بررسی است.او در پاسخ به گزارش های منتشر شده در روزهای اخیر گفت: "ماشین های سانتریفیوژ باید در فضایی قرار بگیرند که گاز UF۶ وجود داشته باشد. ما دیگر این کار را در محفظه های خاص انجام نمی دهیم. ماشین را نصب و کارهای آماده سازی را روی سکوی نصب انجام می دهیم. در برخی موارد نیز ممکن است اپراتور سهل انگاری کند. ما معمولا غنی سازی را روی ۱۹.۵ درصد نگه می داریم که در صورت عدم توازن به ۲۰درصد برسد. هنوز ماشین ها مورد بازرسی قرار نگرفته و آنچه آمانو گفته نیز تخطی محسوب نمی شود و تنها یک موضوع مورد بحث بین ایران و آژانس است."
همزمان علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی گفته است رسانه های غربی تلاش می کنند که یک بحث فنی در گزارش جدید یوکیا آمانو، رییس آژانس بین المللی انرژی اتمی، را سیاسی کنند.
آقای سلطانیه درباره گزارش مربوط به پیدا شدن نشانه هایی از تولید اورانیوم با غلظت ۲۷ درصد در تاسیسات اتمی ایران، به خبرگزاری رسمی دولت ایران گفت: "همانگونه که در گزارش آژانس آمده است، این امر یک بحث فنی عادی است" و توسط کارشناسان در حال بررسی است.
'هنوز برای بازدید از پارچین قانع نشده ایم'
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران همچنین امروز در گفتگو با رادیو سراسری ایران گفت که با وجود درخواست آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای بازدید از تاسیاسات پارچین، این آژانس هنوز مدارکی در این مورد ارایه نکرده و به همین دلیل هم طرف ایرانی "هنوز برای صدور مجوز بازدید از این سایت قانع نشده" است.چندی پیش آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارش های رسمی خود ظن انجام 'آزمایش های مرتبط با تسلیحات اتمی' در پارچین را مطرح کرده و از ایران خواسته بود که اجازه بازرسی از این تأسیسات را به آژانس بدهد.
دولت ایران در حال حاضر مشغول گفتگو با آژانس بین المللی انرژی اتمی و همچنین مقامات سیاسی شش کشور قدرتمند جهان برای رسیدن به تفاهم بر سر آینده برنامه تحقیقات هسته ای خود است.
تازهترین دور مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، روسیه، فرانسه، بریتانیا و چین) به اضافه آلمان، این هفته در بغداد انجام شد و دور بعدی این مذاکرات قرار است که سه هفته دیگر در مسکو برگزار شود.
سود آیت الله خامنه ای از برخورد پلیس با «بدحجاب ها»
امروز رسانه های خبری در ایران گزارش دادند که طرح برخورد با
کسانی که این رسانه ها آنها را «بدحجاب» خوانده اند شدت گرفته است. شهرام
رفیع زاده با شرح نقش آیت الله خامنه ای در این زمینه، به نفعی که رهبر
جمهوری اسلامی از این رفتار پلیس می برد اشاره می کند.
قرار است از این به بعد در تفرجگاههای کوهستانی تهران مثل توچال دربند و درکه، نیروهای پلیس با مردم در زمینه پوشش آنها برخورد کند.
نیروی انتظامی برای این کار بخش جدیدی با نام «پلیس کوهستان» تشکیل داده است.
حسین ساجدینیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، گفته که بیش از 1800 بوستان در شهر تهران وجود دارد که پلیس کوهستان در بسیاری از آنها مستقر شده است.
شهرام رفیع زاده، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی مقیم تورنتو در کانادا در گفت وگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه می گوید که برخوردهای نیروی انتظامی با مردم در زمینه حجاب مبنای قانونی ندارد.
رفیع زاده اضافه می کند: اجرای غیرقانونی طرح های حجاب و عفاف، بر اساس تاکتیک تداوم سرکوب در ایران است و تمامی طیف های جناح حاکم در این زمینه اتفاق نظر دارند.
این تحلیلگر به نقش آیت الله خامنه ای در این زمینه نیز اشاره می کند.
نیروی انتظامی برای این کار بخش جدیدی با نام «پلیس کوهستان» تشکیل داده است.
حسین ساجدینیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، گفته که بیش از 1800 بوستان در شهر تهران وجود دارد که پلیس کوهستان در بسیاری از آنها مستقر شده است.
شهرام رفیع زاده، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی مقیم تورنتو در کانادا در گفت وگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه می گوید که برخوردهای نیروی انتظامی با مردم در زمینه حجاب مبنای قانونی ندارد.
رفیع زاده اضافه می کند: اجرای غیرقانونی طرح های حجاب و عفاف، بر اساس تاکتیک تداوم سرکوب در ایران است و تمامی طیف های جناح حاکم در این زمینه اتفاق نظر دارند.
این تحلیلگر به نقش آیت الله خامنه ای در این زمینه نیز اشاره می کند.
کشتار وحشیانه در شهر حولا ی سوریه
در فردای بمباران وحشیانه شهر حولا در استان حمص سوریه که بیش
از 90 غیر نظامی، از جمله 25 کودک جان باختند، شورای ملی سوریه، ارگان اصلی
اپوزیسیون این کشور برای رسیدگی به این کشتار، از شورای امنیت سازمان ملل
متحد درخواست اجلاس فوق العاده کرد.
لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه ضمن محکوم نمودن این کشتار
وحشیانه خواستار بسیج جامعه جهانی برای پایان دادن به کشتار مردم سوریه به
وسیله بشار اسد و رژیم حاکم بر این کشور شد.
دیده بان حقوق بشرسوریه اعلام کرده است که بیش از 90 غیر نظامی از جمله 25 کودک بر اثر این بمباران ها کشته شدند. رئیس دیده بان حقوق بشر سوریه گفته است که بمباران ها از نیم روز جمعه از اطراف شهر حولا واقع در استان حمص آغاز گردید و تا سحرگاه امروز ادامه داشت.
ناظران سازمان ملل متحد در سوریه برای بررسی نقض آتش بسٍ و این کشتار، امروز به محل بمباران رسیدند. آژانس سانا، خبرگزاری رسمی سوریه، رسیدن ناظران صلح سازمان ملل متحد به این منطقه را تأیید کرده است.
به گفته رامی عبدالرحمان رئیس دیده بان حقوق بشر سوریه با وجود رسیدن ناظران صلح سازمان ملل متحد، هنوز صدای انفجار در روستا های شهر حولا به گوش میرسد.وی همچنین گفته است که بسیاری از اهالی روستا های حومه این شهر از ترس ادامه بمباران ها، روستا های خود را ترک نموده و به مرکز شهر حولا پناه می برند.
در همین حال ژنرال مصطفی الشیخ رئیس شورای نظامی ارتش آزاد سوریه مستقر در ترکیه طی بیانیه ای از جامعه جهانی خواسته است که به دنبال این کشتار وحشیانه رژیم حاکم بر سوریه ودر طرفداری از مردم غیر نظامی این کشور موضع مناسب اتخاذ نمایند.
وی همچنین از کشورهای دوست ملت سوریه خواسته است که خارج از کادر سازمان ملل متحد اقدام به یک ائتلاف نظامی نمایند و به وسیله هواپیماهای جنگده خود، مراکز سرکوب رژیم بشار اسد را هدف قرارداده و مانع از کشتار مردم به وسیله نیروهای نظامی و امنیتی رژیم بشار اسد شوند.
دیده بان حقوق بشرسوریه اعلام کرده است که بیش از 90 غیر نظامی از جمله 25 کودک بر اثر این بمباران ها کشته شدند. رئیس دیده بان حقوق بشر سوریه گفته است که بمباران ها از نیم روز جمعه از اطراف شهر حولا واقع در استان حمص آغاز گردید و تا سحرگاه امروز ادامه داشت.
ناظران سازمان ملل متحد در سوریه برای بررسی نقض آتش بسٍ و این کشتار، امروز به محل بمباران رسیدند. آژانس سانا، خبرگزاری رسمی سوریه، رسیدن ناظران صلح سازمان ملل متحد به این منطقه را تأیید کرده است.
به گفته رامی عبدالرحمان رئیس دیده بان حقوق بشر سوریه با وجود رسیدن ناظران صلح سازمان ملل متحد، هنوز صدای انفجار در روستا های شهر حولا به گوش میرسد.وی همچنین گفته است که بسیاری از اهالی روستا های حومه این شهر از ترس ادامه بمباران ها، روستا های خود را ترک نموده و به مرکز شهر حولا پناه می برند.
در همین حال ژنرال مصطفی الشیخ رئیس شورای نظامی ارتش آزاد سوریه مستقر در ترکیه طی بیانیه ای از جامعه جهانی خواسته است که به دنبال این کشتار وحشیانه رژیم حاکم بر سوریه ودر طرفداری از مردم غیر نظامی این کشور موضع مناسب اتخاذ نمایند.
وی همچنین از کشورهای دوست ملت سوریه خواسته است که خارج از کادر سازمان ملل متحد اقدام به یک ائتلاف نظامی نمایند و به وسیله هواپیماهای جنگده خود، مراکز سرکوب رژیم بشار اسد را هدف قرارداده و مانع از کشتار مردم به وسیله نیروهای نظامی و امنیتی رژیم بشار اسد شوند.
در اعتراض به پخش شبکه های تلویزیونی ایران از ماهوارۀ عرب سات، بحرین همکاری خود را با این شرکت قطع کرد
بحرین اعلام کرد که دیگر شبکه های تلویزیونی خود را از طریق
شبکۀ ماهواره ای شرکت عرب سات پخش نخواهد کرد. مقامات بحرینی متذکر شدند که
علت این اقدام اعتراض به پخش شبکه های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران از
این ماهواره است، شبکه هایی که به تبلیغات مذهبی می پردازند.
در بیانیه ای که توسط سازمان دولتی مدیریت مسائل اطلاع رسانی
بحرین منتشر شد، تأکید شده است که از روز اول ماه ژوئن سال جاری میلادی
همکاری خود را با عرب سات قطع خواهد کرد و دیگر هیچ شبکۀ تلویزیونی بحرین
از طریق این ماهواره پخش نخواهد شد.
در این بیانیه مقامات بحرینی متذکر شده اند که از یک سال پیش به کرات از مسئولین عرب ست خواسته اند تا دربرابر شبکه های تلویزیونی ایران که دائم به بحرین و عربستان سعودی حمله می کنند تدابیرلازم را اتخاذ کنند ، که تا به حال بی نتیجه بوده.
خبرگزاری رسمی بحرین با انتشار این بیانیه یاد آوری می کند که مقامات این کشور شبکه های تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران را که از طریق عرب ست پخش می شوند به ترویج خشونت های مذهبی، نفرت و تروریسم متهم ساخته اند .
گرچه بیانیۀ سازمان دولتی مدیریت مسائل اطلاع رسانی بحرین رسمأ نامی از شبکه های ایرانی نمی برد ولی در آن به شبکه هایی اشاره شده که مبلغ اخبار نادرست برای مورد هدف قرار دادن مقامات بحرین وعربستان سعودی هستند و به روابط تاریخی و برادرانه میان اعضای شورای مشارکت خلیج لطمه وارد می کنند.
عرب سات شرکتی است که به ابتکار اعضای اتحادیۀ عرب در سال1976 راه اندازی شد و مقر آن در خاک عربستان سعودی است.
در میان شبکه های مورد نظر مقامات بحرینی می توان به شبکۀ خبری العالم متعلق به جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد که به زبان عربی پخش می شود و همچنین شبکۀ تلویزیونی المنار، تلویزیون رسمی حزب الله لبنان که هر دو شبکه از سال گذشته با دقت بسیار خبرهای مربوط به نا آرامی های بحرین را مورد پوشش قرار می دهند.
تصاویری از بازداشت مردم در بام تهران توسط «پلیس کوهی»
به بهانه طرح
تشديد «برخورد با بدحجابی در تفرجگاههای کوهستانی پایتخت» نیروی انتظامی
به «بام تهران» واقع در منطقه ولنجک رفته و دختران و پسران جوان را بازداشت
میکند.
پلیس
پایتخت طرح تشديد «برخورد با بدحجابی و بدپوششی در تفرجگاههای کوهستانی
تهران» را از بعدازظهر جمعه و همزمان با تعطیلات پایان هفته آغاز کرد.به نوشته ایسنا، وظیفه تامین امنیت تفرجگاههای کوهستانی را «پلیس کوهستان» بر عهده دارد.
این نوع پلیس، از حدود یک سال قبل فعالیت رسمی خود را در تهران آغاز کرده است.
حسین ساجدینیا، فرمانده انتظامی تهران بزرگ چندی پیش گفته بود که «بیش از ۱۸۰۰ بوستان در شهر تهران وجود دارد که نیروهای پلیس کوهستان در بسیاری از آنها مستقر شدهاند و هماکنون وضعیت بوستانها و کوهستانهای اطراف تهران امن است و نیروهای پلیس نیز در این اماکن حضور دارند.»
وی تاکید کرده بود که «همزمان با آغاز فصل گرما ماموران پلیس کوهستان از عصر تا پاسی از شب در تفرجگاهها و بوستانهای کوهستانی حضوری پررنگ خواهند داشت و این مناطق را تحت پوشش قرار خواهند داد.»
پلیس تهران بزرگ اعلام کرده است که «اجرای این طرح نیز همانند طرح طرح تشديد برخورد با بدحجابی در پارکها و اماکن تفریحی، علاوه بر روزهای عادی از این پس در روزهای تعطیلی شدت خواهد یافت.»
جـــرس:
رییس سازمان انرژی اتمی ایران از مخالفت مقامات تهران با بازرسی تاسیسات پارچین توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی خبر داد و گفت که این تاسیسات نظامی است و ایران برای بازرسی شدن آن هنوز قانع نشده است.
این مقام ارشد اتمی جمهوری اسلامی، همچنین با اشاره به گزارش روز گذشتۀ آژانس در خصوص "کشف اورانیوم با غنای ٢۷ درصد در تاسیسات زیر زمینی فردوی قم گفت: "ما به آقای آمانو میگوییم این موارد را در گزارش خود ننویسید، چرا که اذهان را مخدوش میكند."
به گزارش ایسنا، فریدون عباسی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران بعداز ظهرشنبه در حاشیه مراسم یادبود شهید علیمحمدی در دانشكده فیزیك دانشگاه تهران، با اشاره به گزارش تازه آژانس در خصوص اورانیوم غنی شده در تاسیسات قم افزود: منظور مدیر کل آژانس از "ضرورت اعتمادسازی از سوی ایران" این است که کارشناسان دو طرف، گفتوگوهایشان را ادامه دهند.
وی در خصوص انتشار گزارش منابع غربی و ادعای وجود "شواهدی مبنی بر فعالیت های مشکوک هسته ای در تاسیسات نظامی پارچین" گفت: "بازدید از پارچین بنابر فشار کشورهایی که از آژانس میخواهند در این زمینه تحقیق کند مورد علاقهی آژانس است اما ما هنوز در این زمینه قانع نشدهایم و دلایل و مدارکی به ما ارائه نشده است که راجع به پارچین که یک مجموعهی نظامی است بازدیدی ترتیب دهیم. "
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ادامه داد: آنها میخواهند که پارچین را ببیند اما اگر هم قرار باشد بازدیدی صورت گیرد ما باید قانع شویم که آنجا جزء مکانهایی است که باید در معرض بازدید آنها قرار دهیم.
می دانستیم بغداد چه می شود / موضوع غنیسازی ٢۷ درصد نباید به مناقشه بین ایران و دیگران تبدیل شود
فریدون عباسی همچنین پیرامون مذاکرات اتمی بغداد اظهار كرد: آن چه كه در بغداد رخ داد قابل پیشبینی بود. ما كار خود را بر اساس حقوق هستهیی خود دنبال میكنیم. ابتدا كشورهایی كه مقابل ما گفتوگو میكنند میگفتند كه هیچ فعالیتی در زمینهی هستهیی نداشته باشیم اما بعد دیدگاههای خود را تغییر دادند.
عباسی گفت: غرب میگوید فعالیت هستهیی نداشته باشید اما ما فعالیتهای خود را تعلیق نكردیم. ما ابتدا قصد همكاری داشتیم اما بعد متوجه شدیم كه تلاش آنها برای متوقف كردن همهی فعالیتهای ایران است. هر جا تكنولوژی و یا مواد استراتژیك را ارتقاء دهیم بنا به دلایلی میخواهند ما را منع كنند. ما ایستادگی كردیم. آنها نیز امروز میگویند ما غنیسازی سه و نیم تا پنج درصد شما را میپذیریم و ما نیز میگوییم اساسا شما چه هستید كه میخواهید بپذیرید یا نپذیرید. ما هم جلوی شما را میگیریم.
او گفت: نتایج نشست بغداد قابل پیشبینی بود. اگر با رجز خواندن پیش آیند هیات مذاكره كننده ایرانی نیز كوتاه نمیآیند. دلیل ندارد ما از غنی سازی بیست درصد كوتاه بیاییم زیرا ما سوخت بیست درصد را به اندازهی مصرف خودمان تولید میكنیم نه بیشتر و نه كمتر. راكتور تحقیقاتی تهران كه برای مسائل پزشكی است نیاز به سوخت داشت كه آن را به ما ندادند و میخواستند از این طریق ما را تحت فشار بگذارند كه ما خودمان این سوخت را تولید كردیم.
عباسی ادامه داد: یك مجتمع سوخت قبلا تولید شده بود و اخیرا قبل از مذاكرات نیز در روز دوم خرداد دو مجتمع سوخت دیگر را در تهران و تحت نظارت آژانس آوردیم و در راكتور قرار گرفت كه كار خود را انجام دهد.
وی همچنین در مورد گزارش آژانس كه ایران سوخت با غنای ٢۷ درصد را در بخشی از فعالیتهای خود به دلیل مشكلات فنی تولید كرده است، گفت: ماشینهای سانتریفیوژ باید در فضایی قرار گیرند كه گاز به آنها تزریق شود تا در خط قرار گیرند. ما این كار را در فضای خاص انجام نمیدهیم بلكه مستقیم ماشین را نصب میكنیم و كار آمادهسازی را روی همان سكویی كه نصب شده انجام میدهیم. در برخی موارد ممكن است اپراتور سهلانگاری انجام دهد، ماشین چك نشده باشد و درصد غنیسازی بالا رود. ما معمولا درصد را روی بیست نگه نمیداریم بلكه پایینتر از آن در نظر میگیریم كه اگر درصدی نوسان داشت غنیسازی به بیست برسد. این بحث كارشناسی بین كارشناسان ما و آژانس است و كارشناسان آژانس هم میدانند كه تخطی صورت نگرفته است.
وی گفت: در گزارش روز گذشته آمانو به این موضوع اشاره شده است كه چنین موضوعی مشاهده شده و در حال بحث است. ما به آقای آمانو میگوییم این موارد را در گزارش ننویسید وقتی در حال بحث كردن بر موضوعی هستیم چرا آن را گزارش میدهید زیرا اذهان را مخدوش میكند. گویا ما غنیسازی ٢۷ درصد انجام دادهایم. در حالی كه غنیسازی ٢۷ درصد اساسا مورد نیاز ما نیست. ما میتوانیم بالاتر از این غنیسازی انجام دهیم زیرا این ماشینها قدرت دارند. اگر اشتباه تكنیكی صورت میگیرد قابل كشف است كه اشتباه بوده است.
این مقام هستهیی ایران تاكید كرد: موضوع غنیسازی ٢۷ درصد هیچ بحث خاصی نیست كه بخواهد به مناقشه بین ما و دیگران تبدیل شود.
رییس سازمان انرژی اتمی ایران از مخالفت مقامات تهران با بازرسی تاسیسات پارچین توسط بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی خبر داد و گفت که این تاسیسات نظامی است و ایران برای بازرسی شدن آن هنوز قانع نشده است.
این مقام ارشد اتمی جمهوری اسلامی، همچنین با اشاره به گزارش روز گذشتۀ آژانس در خصوص "کشف اورانیوم با غنای ٢۷ درصد در تاسیسات زیر زمینی فردوی قم گفت: "ما به آقای آمانو میگوییم این موارد را در گزارش خود ننویسید، چرا که اذهان را مخدوش میكند."
به گزارش ایسنا، فریدون عباسی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران بعداز ظهرشنبه در حاشیه مراسم یادبود شهید علیمحمدی در دانشكده فیزیك دانشگاه تهران، با اشاره به گزارش تازه آژانس در خصوص اورانیوم غنی شده در تاسیسات قم افزود: منظور مدیر کل آژانس از "ضرورت اعتمادسازی از سوی ایران" این است که کارشناسان دو طرف، گفتوگوهایشان را ادامه دهند.
وی در خصوص انتشار گزارش منابع غربی و ادعای وجود "شواهدی مبنی بر فعالیت های مشکوک هسته ای در تاسیسات نظامی پارچین" گفت: "بازدید از پارچین بنابر فشار کشورهایی که از آژانس میخواهند در این زمینه تحقیق کند مورد علاقهی آژانس است اما ما هنوز در این زمینه قانع نشدهایم و دلایل و مدارکی به ما ارائه نشده است که راجع به پارچین که یک مجموعهی نظامی است بازدیدی ترتیب دهیم. "
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران ادامه داد: آنها میخواهند که پارچین را ببیند اما اگر هم قرار باشد بازدیدی صورت گیرد ما باید قانع شویم که آنجا جزء مکانهایی است که باید در معرض بازدید آنها قرار دهیم.
می دانستیم بغداد چه می شود / موضوع غنیسازی ٢۷ درصد نباید به مناقشه بین ایران و دیگران تبدیل شود
فریدون عباسی همچنین پیرامون مذاکرات اتمی بغداد اظهار كرد: آن چه كه در بغداد رخ داد قابل پیشبینی بود. ما كار خود را بر اساس حقوق هستهیی خود دنبال میكنیم. ابتدا كشورهایی كه مقابل ما گفتوگو میكنند میگفتند كه هیچ فعالیتی در زمینهی هستهیی نداشته باشیم اما بعد دیدگاههای خود را تغییر دادند.
عباسی گفت: غرب میگوید فعالیت هستهیی نداشته باشید اما ما فعالیتهای خود را تعلیق نكردیم. ما ابتدا قصد همكاری داشتیم اما بعد متوجه شدیم كه تلاش آنها برای متوقف كردن همهی فعالیتهای ایران است. هر جا تكنولوژی و یا مواد استراتژیك را ارتقاء دهیم بنا به دلایلی میخواهند ما را منع كنند. ما ایستادگی كردیم. آنها نیز امروز میگویند ما غنیسازی سه و نیم تا پنج درصد شما را میپذیریم و ما نیز میگوییم اساسا شما چه هستید كه میخواهید بپذیرید یا نپذیرید. ما هم جلوی شما را میگیریم.
او گفت: نتایج نشست بغداد قابل پیشبینی بود. اگر با رجز خواندن پیش آیند هیات مذاكره كننده ایرانی نیز كوتاه نمیآیند. دلیل ندارد ما از غنی سازی بیست درصد كوتاه بیاییم زیرا ما سوخت بیست درصد را به اندازهی مصرف خودمان تولید میكنیم نه بیشتر و نه كمتر. راكتور تحقیقاتی تهران كه برای مسائل پزشكی است نیاز به سوخت داشت كه آن را به ما ندادند و میخواستند از این طریق ما را تحت فشار بگذارند كه ما خودمان این سوخت را تولید كردیم.
عباسی ادامه داد: یك مجتمع سوخت قبلا تولید شده بود و اخیرا قبل از مذاكرات نیز در روز دوم خرداد دو مجتمع سوخت دیگر را در تهران و تحت نظارت آژانس آوردیم و در راكتور قرار گرفت كه كار خود را انجام دهد.
وی همچنین در مورد گزارش آژانس كه ایران سوخت با غنای ٢۷ درصد را در بخشی از فعالیتهای خود به دلیل مشكلات فنی تولید كرده است، گفت: ماشینهای سانتریفیوژ باید در فضایی قرار گیرند كه گاز به آنها تزریق شود تا در خط قرار گیرند. ما این كار را در فضای خاص انجام نمیدهیم بلكه مستقیم ماشین را نصب میكنیم و كار آمادهسازی را روی همان سكویی كه نصب شده انجام میدهیم. در برخی موارد ممكن است اپراتور سهلانگاری انجام دهد، ماشین چك نشده باشد و درصد غنیسازی بالا رود. ما معمولا درصد را روی بیست نگه نمیداریم بلكه پایینتر از آن در نظر میگیریم كه اگر درصدی نوسان داشت غنیسازی به بیست برسد. این بحث كارشناسی بین كارشناسان ما و آژانس است و كارشناسان آژانس هم میدانند كه تخطی صورت نگرفته است.
وی گفت: در گزارش روز گذشته آمانو به این موضوع اشاره شده است كه چنین موضوعی مشاهده شده و در حال بحث است. ما به آقای آمانو میگوییم این موارد را در گزارش ننویسید وقتی در حال بحث كردن بر موضوعی هستیم چرا آن را گزارش میدهید زیرا اذهان را مخدوش میكند. گویا ما غنیسازی ٢۷ درصد انجام دادهایم. در حالی كه غنیسازی ٢۷ درصد اساسا مورد نیاز ما نیست. ما میتوانیم بالاتر از این غنیسازی انجام دهیم زیرا این ماشینها قدرت دارند. اگر اشتباه تكنیكی صورت میگیرد قابل كشف است كه اشتباه بوده است.
این مقام هستهیی ایران تاكید كرد: موضوع غنیسازی ٢۷ درصد هیچ بحث خاصی نیست كه بخواهد به مناقشه بین ما و دیگران تبدیل شود.
تراژدی بی رحمانه کشتن زنان و کودکان به دست خاندان اسد
عوامل دیگری نیز و جود دارند؛ حمایت های کشور های منطقه ای از دیکتاتوری خاندان اسد، حمایت های کشور هایی چون ایران که حکومت اسد را حامی و همپیمان خود می دانند.
اما این اولین بار نیست که مردم سوریه شاهد وقوع چنین کشتاری هستند، حدود سی سال پیش، در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی و تنها چند ماه پس از سرکوب و اعدام گسترده گروه هایی از مخالفان در ایران، در بهمن ماه همان سال اعتراضات مخالفان سوری در شهر حما با یورش همهجانبهٔ نیروهای مسلح سوریه به این شهر به منظور سرکوب شورش مخالفان صورت گرفت. رهبری این عملیات را رفعت اسد برادر حافظ اسد بر عهده داشت. بنابر تخمین عفو بینالملل بین ۱۷۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ سوری در این درگیری کشته شدند، که اکثر آنها غیرنظامی بودند.
در حال حاضر مهار کردن جنگ داخلی تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد. اکنون ۲۷۵ ناظر حقوق بشر در سوریه حضور دارند و کشتار در حضور ناظران ادامه دارد احتمالا بشار اسد و برادر کوچکش ماهر اسد که به گفته منابع خبری از عوامل با نفوذ در ارتش است گمان می کردند با براه انداختن کشتاری وسیع می توانند اعتراضات را در نطفه خفه کنند. اما این بار اعتراضات وسیع تر از سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۰ شمسی) است. نقش غیر قابل انکار رسانه های اینترنتی در جریان بهار عربی باعث شد خاندان اسد نتوانند با محاصره یک منطقه و کشتار و ویرانی تمامی آن شهر اعتراضات را خاموش کنند.
ادامه خونریزی
خونریزی در سوریه همچنان ادامه دارد. بیتوجه به حضور نیروهای کلاهآبی سازمان ملل در سوریه، خشونت و خونریزی در این کشور همچنان ادامه دارد. فعالان مخالف دولت سوریه میگویند روز شنبه ۶ خرداد حداقل ۸۸ نفر از جمله سیزده کودک در شهر حمص به دست نیروهای ارتش این کشور کشته شدهاند. این افراد همچنین از زخمی شدن نزدیک به یکصد نفر خبر دادهاند. فعالان مخالف دولت سوریه، اقدامات ارتش سوریه در شهر حمص را یک کشتار توصیف کردهاند.
به گفته مخالفان، روز جمعه (۵ خرداد) در پی حملات سنگین ارتش سوریه به شهر حوله واقع در ایالت حمص، بیش از ۱۱۰ تن کشته و ۳۰۰ تن مجروح شدهاند. اپوزیسیون سوریه از کشتار جمعی خانوادهها در شهر حوله توسط نیروهای نظامی سوریه سخن گفته است. سخنگوی شورای ملی سوریه روز شنبه اعلام کرد که در میان قربانیان شمار زیادی کودک وجود دارد. این شورا خواهان برگزاری نشست فوری شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به این کشتار شد. این نهاد اعلام کرد که سکوت ناظران سازمان ملل در این زمینه یاسآور است. پیشتر ناظران حقوق بشر سوریه در لندن نیز از یک کشتار جمعی واقعی با قربانیان پرشمار در شهر حوله خبر داده بود.
علاوه بر کشتار در شهر حولا، در دیگر شهرهای سوریه نیز خشونتها همچنان ادامه داشت و روی هم جان ۲۱ تن را گرفت. مخالفان رژیم بشار اسد اعلام کردند که تنها در ایالت حما ۱۴ تن توسط نیروهای دولتی کشته شدهاند. ناظران حقوق بشر سوریه در لندن اعلام کردند که ارتش سوریه روز جمعه در بزرگشهر حلب به روی تظاهرکنندگان آتش گشوده است. در این حادثه دستکم یک تظاهرکننده کشته و شمار زیادی مجروح شدهاند.
به گفته فعالان حقوق بشر، رژیم سوریه روز جمعه برای نخستین بار پس از آغاز تظاهرات اعتراضی علیه بشار اسد، نیروهای زرهی و تانک به شهر حلب فرستاده است. آتشبسی که در تاریخ ۱۲ آوریل توافق شده بود، تا کنون از سوی طرفین مخاصمه رعایت نشده است و برنامه شش مادهای کوفی عنان برای دستیابی به صلح نتوانسته از قوه به فعل درآید.
نا امیدی دبیر کل سازمان ملل
بان کیمون، دبیر کل سازمان ملل، روز جمعه در گزارش تازهای به شورای امنیت، ترازنامه نومیدکنندهای از اوضاع سوریه ارائه داد. در این گزارش آمده است که نیروهای دولتی همچنان به گونهای گسترده حقوق بشر را نقض میکنند و نیروهای اپوزیسیون نیز بر عملیات خود افزودهاند. در گزارش بان کیمون همچنین از حاکم بودن فضای تنش، بیاعتمادی و ترس در سوریه سخن در میان است. این گزارش میافزاید که تلاشهای سازمان ملل برای پایان دادن به منازعه در سوریه تا کنون پیشرفتهای اندکی داشته و بحران پایدار در این کشور از خشونت، وخامت اوضاع، نقض حقوق بشر و رویاروییهای مداوم سیاسی متاثر است.
بان کیمون در این گزارش همچنین نوشته است که بسیاری از مردم سوریه از نظامیشدن فزاینده این بحران بیم دارند و دیگر امیدی ندارند که بتوان آن را از راههای مسالمتآمیز حل کرد. او خاطر نشان ساخته که اگر چه حضور ۲۷۵ ناظر غیرنظامی سازمان ملل در سوریه تاثیری آرامکننده بر روی اوضاع دارد، ولی سطح خشونتها در این کشور همچنان بالاست.
طبق گزارش بان کیمون، ناظران سازمان ملل از ویرانیهای چشمگیر در شمار زیادی از شهرهای سوریه گزارش دادهاند. این گزارش میافزاید که در این میان مبارزان اپوزیسیون بخشهای قابلتوجهی از شهرهای سوریه را تحت کنترل خود درآوردهاند. دبیرکل سازمان ملل بیش از هر چیز از شمار فزاینده حملات به شهرهای دمشق، حلب، حما و ادلیب شکایت کرده است.
مقامهای رسمی دولت بشار اسد میگویند گروههای تروریستی مورد حمایت خارجیان، مسئول خشونتها و کشتار بیش از دو هزار غیرنظامی و هزار سرباز از زمان آغاز تظاهرات ضد دولتی در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ هستند. اما سازمان ملل میگوید حداقل ده هزار نفر تا کنون در خشونتهای این کشور کشته شدهاند.
۲۰۰ کشته در درگیری های دو روز گذشته در سوریه
کلمه – گروه بین الملل: آنچه اکنون در سوریه می گذرد یک جنگ داخلی تمام عیار است، قدرت طلبی های بشار اسد و اطرافیانش، کشتار وسیع مردم در پاسخ به اعتراضات آرام در دو شهر حما و حمص و ورود گروه های مسلح مخالف دلایل اصلی آغاز این جنگ هستند. نقش کشور هایی چون چین و روسیه را نیز نباید فراموش کرد، روسیه و چین به خاطر داشتن منافع اقتصادی و سیاسی در سوریه قطعنامه شورای امنیت در مورد سوریه را وتو کردند و وقوع چنین جنگی را باعث شدند.عوامل دیگری نیز و جود دارند؛ حمایت های کشور های منطقه ای از دیکتاتوری خاندان اسد، حمایت های کشور هایی چون ایران که حکومت اسد را حامی و همپیمان خود می دانند.
اما این اولین بار نیست که مردم سوریه شاهد وقوع چنین کشتاری هستند، حدود سی سال پیش، در سال ۱۳۶۰ هجری شمسی و تنها چند ماه پس از سرکوب و اعدام گسترده گروه هایی از مخالفان در ایران، در بهمن ماه همان سال اعتراضات مخالفان سوری در شهر حما با یورش همهجانبهٔ نیروهای مسلح سوریه به این شهر به منظور سرکوب شورش مخالفان صورت گرفت. رهبری این عملیات را رفعت اسد برادر حافظ اسد بر عهده داشت. بنابر تخمین عفو بینالملل بین ۱۷۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰ سوری در این درگیری کشته شدند، که اکثر آنها غیرنظامی بودند.
در حال حاضر مهار کردن جنگ داخلی تقریبا غیر ممکن به نظر می رسد. اکنون ۲۷۵ ناظر حقوق بشر در سوریه حضور دارند و کشتار در حضور ناظران ادامه دارد احتمالا بشار اسد و برادر کوچکش ماهر اسد که به گفته منابع خبری از عوامل با نفوذ در ارتش است گمان می کردند با براه انداختن کشتاری وسیع می توانند اعتراضات را در نطفه خفه کنند. اما این بار اعتراضات وسیع تر از سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۰ شمسی) است. نقش غیر قابل انکار رسانه های اینترنتی در جریان بهار عربی باعث شد خاندان اسد نتوانند با محاصره یک منطقه و کشتار و ویرانی تمامی آن شهر اعتراضات را خاموش کنند.
ادامه خونریزی
خونریزی در سوریه همچنان ادامه دارد. بیتوجه به حضور نیروهای کلاهآبی سازمان ملل در سوریه، خشونت و خونریزی در این کشور همچنان ادامه دارد. فعالان مخالف دولت سوریه میگویند روز شنبه ۶ خرداد حداقل ۸۸ نفر از جمله سیزده کودک در شهر حمص به دست نیروهای ارتش این کشور کشته شدهاند. این افراد همچنین از زخمی شدن نزدیک به یکصد نفر خبر دادهاند. فعالان مخالف دولت سوریه، اقدامات ارتش سوریه در شهر حمص را یک کشتار توصیف کردهاند.
به گفته مخالفان، روز جمعه (۵ خرداد) در پی حملات سنگین ارتش سوریه به شهر حوله واقع در ایالت حمص، بیش از ۱۱۰ تن کشته و ۳۰۰ تن مجروح شدهاند. اپوزیسیون سوریه از کشتار جمعی خانوادهها در شهر حوله توسط نیروهای نظامی سوریه سخن گفته است. سخنگوی شورای ملی سوریه روز شنبه اعلام کرد که در میان قربانیان شمار زیادی کودک وجود دارد. این شورا خواهان برگزاری نشست فوری شورای امنیت سازمان ملل برای رسیدگی به این کشتار شد. این نهاد اعلام کرد که سکوت ناظران سازمان ملل در این زمینه یاسآور است. پیشتر ناظران حقوق بشر سوریه در لندن نیز از یک کشتار جمعی واقعی با قربانیان پرشمار در شهر حوله خبر داده بود.
علاوه بر کشتار در شهر حولا، در دیگر شهرهای سوریه نیز خشونتها همچنان ادامه داشت و روی هم جان ۲۱ تن را گرفت. مخالفان رژیم بشار اسد اعلام کردند که تنها در ایالت حما ۱۴ تن توسط نیروهای دولتی کشته شدهاند. ناظران حقوق بشر سوریه در لندن اعلام کردند که ارتش سوریه روز جمعه در بزرگشهر حلب به روی تظاهرکنندگان آتش گشوده است. در این حادثه دستکم یک تظاهرکننده کشته و شمار زیادی مجروح شدهاند.
به گفته فعالان حقوق بشر، رژیم سوریه روز جمعه برای نخستین بار پس از آغاز تظاهرات اعتراضی علیه بشار اسد، نیروهای زرهی و تانک به شهر حلب فرستاده است. آتشبسی که در تاریخ ۱۲ آوریل توافق شده بود، تا کنون از سوی طرفین مخاصمه رعایت نشده است و برنامه شش مادهای کوفی عنان برای دستیابی به صلح نتوانسته از قوه به فعل درآید.
نا امیدی دبیر کل سازمان ملل
بان کیمون، دبیر کل سازمان ملل، روز جمعه در گزارش تازهای به شورای امنیت، ترازنامه نومیدکنندهای از اوضاع سوریه ارائه داد. در این گزارش آمده است که نیروهای دولتی همچنان به گونهای گسترده حقوق بشر را نقض میکنند و نیروهای اپوزیسیون نیز بر عملیات خود افزودهاند. در گزارش بان کیمون همچنین از حاکم بودن فضای تنش، بیاعتمادی و ترس در سوریه سخن در میان است. این گزارش میافزاید که تلاشهای سازمان ملل برای پایان دادن به منازعه در سوریه تا کنون پیشرفتهای اندکی داشته و بحران پایدار در این کشور از خشونت، وخامت اوضاع، نقض حقوق بشر و رویاروییهای مداوم سیاسی متاثر است.
بان کیمون در این گزارش همچنین نوشته است که بسیاری از مردم سوریه از نظامیشدن فزاینده این بحران بیم دارند و دیگر امیدی ندارند که بتوان آن را از راههای مسالمتآمیز حل کرد. او خاطر نشان ساخته که اگر چه حضور ۲۷۵ ناظر غیرنظامی سازمان ملل در سوریه تاثیری آرامکننده بر روی اوضاع دارد، ولی سطح خشونتها در این کشور همچنان بالاست.
طبق گزارش بان کیمون، ناظران سازمان ملل از ویرانیهای چشمگیر در شمار زیادی از شهرهای سوریه گزارش دادهاند. این گزارش میافزاید که در این میان مبارزان اپوزیسیون بخشهای قابلتوجهی از شهرهای سوریه را تحت کنترل خود درآوردهاند. دبیرکل سازمان ملل بیش از هر چیز از شمار فزاینده حملات به شهرهای دمشق، حلب، حما و ادلیب شکایت کرده است.
مقامهای رسمی دولت بشار اسد میگویند گروههای تروریستی مورد حمایت خارجیان، مسئول خشونتها و کشتار بیش از دو هزار غیرنظامی و هزار سرباز از زمان آغاز تظاهرات ضد دولتی در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ هستند. اما سازمان ملل میگوید حداقل ده هزار نفر تا کنون در خشونتهای این کشور کشته شدهاند.
ممنوعیت واردات قران از چین
در حالی که واردات چینی بازار همه کالاهای داخلی را تصاحب کرده است، رییس دارالقران کریم کشور با اعلام اینکه پرونده ورود قرآن های چینی به داخل کشور بسته شده است،گفت: با هماهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی، واردات قرآن و تابلوهای قرآنی به ایران از کشور چین ممنوع شد.به گزارش ایرنا، ‘مهدی قره شیخلو’ افزود: این اقدام با توجه به فراهم بودن ظرفیت چاپ و انتشار قرآن در کشور، انجام شده است.
وی در خصوص چاپ و نشر قرآن کریم در کشور بر اساس قوانین مصوب شده، اظهار داشت: دارالقرآن کشور وظیفه دارد در زمینه چاپ و نشر قرآن کریم پس از مطالعه، بررسی دقیق و تایید صحت مطالب و درستی چاپ، اجازه نشر آن را صادر کند.
رییس سازمان دارالقرآن کشور با بیان اینکه ۶۰ مصحح قرآنی در کشور وظیفه تصحیح قرآن را برعهده دارند، گفت: سال گذشته حدود ۱۸ هزار جزء قرآن تصحیح شده است.
قره شیخلو، با اعلام اینکه سال گذشته همچنین ۴۱۱ مجوز برای انتشار قرآن توسط این سازمان صادر شده است، افزود: در این مدت هفت میلیون جلد قرآن درکشور به چاپ رسید.
وی خاطرنشان کرد: اعطای مدرک به حفاظ قرآن کریم، اجرای برنامه های قرآنی، ترویج قرآن کریم به ویژه در میان جوانان و نوجوانان و عموم مردم از طریق برگزاری جشنواره ها از جمله برنامه های انجام شده در سازمان دارالقرآن در سطح کشور است.
رییس سازمان دارالقرآن کشور اختصاص نیم درصد بودجه ادارات به فعالیت های قرآنی را یادآور شد و افزود: این تکلیفی است که قانونگذار به دستگاه ها ابلاغ کرده است که امیدواریم امسال به فعالیتهای قرآنی تزریق شود.
قره شیخلو، از ایجاد ۲۰ پایگاه تخصصی حفظ قرآن خبر داد و افزود: تاسیس پایگاه های تخصصی قرآن از وظایف ما است تا بتوانیم با یک برنامه ریزی کامل، زمینه حفظ قرآن را فراهم آوریم.
وی گفت: در پنج سال گذشته ۱۲ هزار حافظ قرآن ساماندهی شدند که از این تعداد یک هزار و ۲۰۰ حافظ قرآن کریم مدرک تخصصی در مقطع دیپلم تا دکترا دریافت کردند.
جای خالی محمدرضا رحیمی، سرحلقه خانه فاطمی/ متهمان دادگاه بیمه: از اختلاس خبر نداشتیم
کلمه: در سومین جلسه دادگاه اختلاس از شرکت بیمه ایران دو متهم دیگر این پرونده به دفاع از خود پرداختند و هر دو تاکید داشتند که هیچ اطلاعی از اختلاس نداشته اند. این در حالی است که متهم اصلی این پرونده سرحلقه تیم فاطمی، محمدرضا رحیمی غایب این دادگاه است.غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه چندی پیش اعلام کرد نام محمدرضا رحیمی در فهرست متهمان پرونده فساد موسوم به “خانه فاطمی” نیست!
این در حالی است که دو سال پیش، الیاس نادران نماینده تهران با بیان اینکه افرادی که در بحث مفاسد اقتصادی از رحیمی دفاع می کنند از میزان دخالت وی در شبکه مفاسد اقتصادی که اخیرا اعضای آن دستگیر شده اند اطلاعی ندارند، اظهار داشته بود: یا این افرادی که از آقای رحیمی دفاع می کنند از میزان دخالت وی در شبکه فساد اطلاعی ندارند یا اینکه اطلاعات آنها ناقص است.
نماینده تهران گفته بود: آقای رحیمی رئیس حلقه فساد در خیابان فاطمی است که نسبت به جمع آوری منابع از محل منابع فاسد و توزیع آن تصمیم گیری می کرده است و اکنون تقریبا همه اعضای این شبکه فاسد اقتصادی در خیابان فاطمی دستگیر شده اند الا معاون اول فعلی احمدی نژاد. اینکه کسی را به دلیل مسئولیت اجراییش از دستگیری مستثنی می کنند نه عادلانه است نه پذیرفتنی. شبکه فساد اقتصادی خیابان فاطمی متشکل از افرادی به اسامی جابر ابدالی، الیاس محمودی، مسعودی و برخی افراد بوده که همه این افراد دستگیر شده اند.
این سخنان با واکنش احمدی نژاد رو به رو شد و او مثل همیشه به دفاع از مردانش آمد و گفت: این سخنان و اتهامات بیاساس و صرفا یک حرکت سیاسی است.
با توجه به محرز بودن نقش محمدرضا رحیمی در پرونده اختلاس شرکت بیمه، پس از اظهارات اژه ای، ذبیحی نماینده دادستان در دومین جلسه رسیدگی به این پرونده نام “م.ر” “معاون اول با عنوان “ریاست سابق دیوان محاسبات” در فهرست متهمان این پرونده اعلام کرد و گفت: “در ابتدای جلسه گذشته نام «م.ر» که در جلسه قبل برده شد مربوط به دوران ریاست دیوان محاسبات وقت بوده است و ربطی به سمت فعلی وی ندارد که بدین وسیله اصلاح می شود”.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه هم که طی سالهای گذشته متهم سازش و معامله بر سر پرونده معاون اول احمدی نژاد است ادعا کرده است که نتیجه این دادگاه و دادگاه بیمه عبرتی ماندگار برای همه کسانی شود که فکر میکنند میتوانند با سوءاستفاده از مناصب و قدرتهای اجرایی و با رانتهای مختلف به مال و ثروت برسند و ملت بزرگوار باید بدانند که تبعیضی در رسیدگی به اتهامات متهمان فساد اقتصادی در هر رده و مقامی که باشند نداریم.
اختلاس در شرکت بیمه
به گزارش ایسنا، در ابتدای جلسه سوم از رسیدگی به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران «ذبیحزاده» نمایندهی مدعی العموم اتهام «م.ب،ح» را وصول ۴ فرقه چک به مبلغ ۷۳۷ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال و تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۲۵ میلیون ریال و همچنین معاونت در اختلاس توام با جعل با ایجاد شبکهی چند نفری به واسطه همکاری با کارمندان بیمه ایران عنوان کرد.
قاضی مدیرخراسانی نیز از متهم خواست تا در جایگاه حاضر شده و از خود دفاع کند. متهم در دفاع از خود اظهار کرد: من فقط ۳ فقره چک از آقای «ف» دریافت کردم و برای وصول آنها به بانک مراجعه کردم در حالی که در کیفرخواست از ۴ فقره نام برده شده است.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که چکها به نام شما بود، گفت: بله، در چکها نام من درج شده بود.
قاضی از متهم سوال کرد که در متن چک چه چیزی نوشته شده بود؟
متهم پاسخ داد: اکنون حضور ذهن ندارم و چکها در وجه حامل بود.
رییس شعبهی ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران یادآور شد: در ابتدای اظهارات خود بیان کردید که چک به نام شما بود اما حالا میگویی که چکها در وجه حامل بوده است؟ چطور ممکن است که چکهای دولتی در وجه حامل باشد چنین چیزی صحت ندارد.
متهم در پاسخ به این سوال که چه میزان از وجه چک به عنوان کارمزد برای تو بود، گفت: هیچ مقداری به من تعلق نمیگرفت. من کشاورز هستم و دستهای من گواه بر این مدعاست. اگر دروغ بگویم زبان مرا ببرید!
نمایندهی دادستان از متهم سوال کرد که در چکها آدرس کرج قید شده این آدرس را میشناسید؟ که وی پاسخ داد: همه چیز آماده بود و آدرسها از قبل بر روی چکها نوشته شده بود.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که آیا وکیل داری؟ گفت: من هیچ کس را ندارم.
مدیر خراسانی از متهم خواست که آخرین دفاعیات خود را بیان کند که وی اظهار کرد: من فرد روستایی هستم و از دهات نزد دخترم میآمدم، آقای «د.ف» داماد من بود و این چکها را برای وصول به من میداد.
به گزارش ایسنا، در ادامه جلسه رسیدگی ذبیحزاده نمایندهی مدعیالعموم کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران برای «م.ف.پ» را قرائت کرد که بر اساس آن این متهم به معاونت در اختلاس توام با جعل، با تشکیل شبکهی چند نفره به واسطه همکاری با کارمندان بیمه ایران به میزان یک میلیارد و ۷۴۵ میلیون و ۶۴۰ هزار ریال و تحصیل مال نامشروع به میزان صد میلیون ریال متهم است.
متهم با حضور در جایگاه در دفاع از خود گفت: من با آقای «د.ف» دوست قدیمی هستم و سالی یکی دوبار به منزل آنها میرفتم و وی در منزل خود این چکها را برای وصول به ما میداد و من جمعا ۶ فقره چک وصول کردم.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که چه میزان از وجوه چک را به عنوان کارمزد دریافت کردید؟ گفت: من هیچ مقداری دریافت نکردم.
قاضی از متهم سوال کرد که آدرسهای قید شده در چکها را چه کسی در اختیارت قرار میداد، گفت: آقای «د.ف« آدرسها را به ما میداد.
وی در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که آیا متن چکها را نگاه میکردید؟ گفت: من اصلا فکر نمیکردم که برای وصول کردن چند فقره چک چنین اتفاقی بیفتد زیرا به آقای «د.ف» اعتماد کامل داشتم اما صددرصد متن کامل چکها را نگاه میکردم اما اکنون چیزی در خاطر ندارم.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر این که چرا باید شما برای وصول چکها از مسافت طولانی به تهران میآمدید و برای شما هیچ سوالی پیش نیامد که متهم در پاسخ گفت: من به آقای «د.ف» اعتماد کامل داشتم.
قاضی از متهم سوال کرد که به چه دلیل وصول چند فرقه چک را به همسرتان محول کردید که وی پاسخ داد: یک روز ما مهمان آقای «د.ف» بودیم و وی دو فقره چک برای وصول کردن به ما داد.
رییس شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران از این متهم خواست که به بیان آخرین دفاع از خود بپردازد و متهم با بیان این که دفاع خاصی ندارم، افزود: اگر کاری انجام دادم ندانسته بوده و عذرخواهی می کنم و هنوز هم نمیتوانم باور کنم که چنین اتفاقی افتاده باشد.
یکی از متهمان دادگاه اختلاس بیمه ایران گفت: از دادگاه برای خودم تقاضای اشد مجازات را دارم زیرا با وضعی که برای من پیش آمده دیگر برای من فرقی نمیکند چه حکمی در موردم صادر شود.
در ادامه سومین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، ذبیحزاده نماینده دادستان تهران به قرائت کیفرخواست صادره علیه «آ.ف» را قرائت کرد. نماینده دادستان تهران گفت: “آ. ف” متهم است به معاونت در اختلاس توام با جعل و تشکیل شبکه چند نفرهای و وصول وجه چکهای ناشی از اختلاس جمعا به مبلغ ۱۰۶ میلیون و ۷۷۲ هزار ریال و تحصیل مال نامشروع به مبلغ ۱۰۰ میلیون ریال وجوه ناشی از اختلاف. لذا با عنایت به کیفرخواست صادره و مستندات قانونی برای او از دادگاه محترم تقاضای اشد مجازات را خواستارم.
در ادامه قاضی مدیرخراسانی ریس دادگاه ضمن تفهیم اتهام به متهم، از او پرسید آیا کیفرخواست صادره شده را قبول دارید یا خیر که متهم در پاسخ گفت: خیر.
این متهم ادامه داد: من نه حقوق خواندهام و نه بلدم مانند نماینده دادستان از این الفاظ استفاده کنم.
وی گفت: دو فقره چک توسط آقای “ف” به من داده شده است. من از دوران راهنمایی با او همکلاس بودم. هیچ کدام از چکها هم به نام من نبوده است.
این متهم گفت: اگر من از اختلاس اطلاع داشتم یکی از چکها را به حساب همسرم نمیریختم. به من گفتند خسارت بدنه ماشین دوستانمان است، چک را گرفتهایم و وقت نداریم آن را نقد کنیم.
وی اظهار کرد: من یک سال و نیم کارمند بیمه ایران بودم. الان هم از دادگاه برای خودم تقاضای اشد مجازات را دارم چون دیگر برای من فرقی نمیکند چه حکمی در مورد من صادر شود. دست شما را هم میبوسم.
قاضی مدیرخراسانی از متهم پرسید شما چقدر دریافت کردید؟ متهم پاسخ داد: من هیچ وجهی دریافت نکردم. کل پولی هم که به حساب هسمرم ریخته بودم را به آقای “ف” برگرداندم. من اگر میدانستم جریان از این قرار است حداقل به این کار ادامه میدادم تا زندگیام اینطور سگی نگذرد.
در ادامه نماینده دادستان تهران در واکنش به صحبتهای این متهم گفت: چطور ممکن است کسی کارمند بیمه باشد و چکی که به اسم دیگری است را نقد کرد. متهم پاسخ داد: من گفتم که در زمان نقد کردن چکها بیکار بودم.
قاضی مدیرخراسانی پرسید: شما چه سالی استخدام شدید؟
متهم پاسخ داد: سال ۸۷٫
چاین متهم خطاب به نماینده دادستان اظهار کرد: خواهشمندم اطلاعات پرونده متهم را به طور کامل بخوانید.
قاضی مدیرخراسانی نیز به متهم گفت: دادگاه رای میدهد نه دادسرا، لطفا از خودتان دفاع کنید.
“آ. ف” گفت: من کارم را از دست دادهام و پنج ماه است که در بیمارستان اعصاب و روان هستم. تنها امیدوارم انشاءالله در دنیای دیگر دادگاهی شبیه این دادگاه و شاید بهتر از آن برگزار شود و کسانی که باعث این کار شدند را مجازات کنند.
در ادامه این جلسه، کیفرخواست یکی دیگر از متهمان این پرونده با هویت “س. م” قرائت شد.
ذبیحزاده نماینده دادستان تهران گفت: “س. م” که دارای نمایندگی بیمه ایران بوده است، به اختلاس توام با جعل و تشکیل شبکه چند نفری از طریق وصول وجه چکهای ناشی از اختلاس به مبلغ ۳۱۵ میلیون و ۵۴۷ هزار ریال متهم است. سپس وی از دادگاه برای این متهم تقاضای در نظر گرفتن اشد مجازات کرد.
فرهاد خطیری وکیل مدافع “س. م” به نمایندگی از او در جایگاه قرار گرفت و گفت: تحقق معاونت نیازمند مجرمانه بودن عمل و تحقق عنصر معنوی و وجود علم و آگاهی از عمل انجام شده است. ضمن اینکه قصد و اراده مجرمانه باید وجود داشته باشد، وحدت قصد میان معاون و مباشر نیز ضروری است.
وی گفت: موکل بنده هیچگونه مالی در رابطه با وصول چکها دریافت نکرده است، ضمن اینکه اطلاع و آگاهی از کارهای انجام شده نداشته است و صرفا دایی او یعنی آقای “خ” از او خواسته تا برایش چک نقد کند.
نماینده دادستان تهران نیز در دفاع از کیفرخواست خود گفت: عنصر مادی معاونت به موجب ماده ۴۳ از طریق تحریک، ترغیب، تطمیع و تسهیل وقوع جرم است و آگاهی معاون از جزئیات جرم به هیچ عنوان شرط نیست. ذبیحزاده با اشاره به وجود رابطه فامیلی بین برخی متهمان پرونده گفت: این امر نشان میدهد که افرادی که داخل این شبکه بودند نه تنها به صورت اجمالی بلکه از جزئیات ماجرا هم خبر داشتهاند.
وکیل مدافع “س.م” نیز گفت: نماینده دادستان تهران باید اثبات کند که چگونه این افراد از ماجرا مطلع بودهاند و اینکه نیازی نیست از جزئیات عمل انجام شده مطلع باشند. اینکه حتما باید معاون جرم با مباشر وحدت قصد را داشته باشد و انجام جرم را تسهیل کند برای معاونت ضروری است.
وی با اشاره به صحبتهای دادستان مبنی بر اینکه وجود رابطه فامیلی دلالت بر فعالیت شبکهای این افراد میکند، گفت: این امر درست نیست. اگر اینطور باشد همه ما شبکهایم. شاید مجرم اصلی از فامیلهای خود سوء استفاده کرده باشد اما این دلیل نمیشود.
وکیل مدافع این متهم در پایان صحبتهای خود گفت: از طرف موکلم اتهامات وارده را رد میکنم و لایحهای هم تقدیم دادگاه خواهم کرد.
در ادامه سومین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس بیمه ایران، ذبیحزاده نماینده دادستان تهران کیفرخواست صادره علیه یکی دیگر از متهمان این پرونده با هویت “ح. ک” را قرائت کرد.
به گزارش ایسنا، نماینده دادستان گفت: این فرد که دارای نمایندگی بیمه ایران بوده است متهم است به معاونت در اختلاس توام با جعل و تشکیل شبکه چند نفری از طریق وصول وجه چکهای ناشی از اختلاس جمعا به مبلغ ۳۵۰ میلیون ریال. لذا از دادگاه برای او تقاضای اشد مجازات را دارم.
پس از تفهیم اتهام از سوی قاضی مدیرخراسانی به “ح. ک”، این متهم با بیان اینکه کیفرخواست صادره را به هیچ وجه قبول ندارم، گفت: چک توسط خانم بنده نقد شده است و من فقط چک را از آقای “د. ف” گرفتهام.
وی گفت: “د.ف” در اردیبهشت ۸۷ با یکی دیگر از مدیران حسابرسی بیمه ایران و برادر من به روستای ما در شهرستان سیاهکل استان گیلان آمدند.
وی افزود: آنها برای خرید زمین نزد ما آمدند و قرار بود زمینهای من و برادرانم را خریداری کنن. هزار متر زمین متعلق به همسرم یعنی خانم “ع. ح” بود که آن را به آقای “ف” فروخیم وبرای پرداخت وجه آن چک دادند که البته بعدا هم معامله فسخ شد و وجه چک را برگردانیم.
قاضی مدیرخراسانی پرسید شما متن چک را نگاه نکردید؟
متهم پاسخ داد: خیر. آیا گرفتن چک برای فروش زمین و تحویل دادن آن به همسرم معاونت در اختلاس است؟ من میتوانستم بگویم آقای “ف” چک را به همسرم داده است و همین حرف، بنده را از این پرونده خلاص کند. اگر برادر من خلاف کرده باشد به من چه ارتباطی دارد؟
قاضی مدیرخراسانی از متهم پرسید: شما گفتید زمینی که فروختید فاقد پلاک ثبتی است و قرار بود برای آن سند بزنید. چطور چنین ممکن است؟
این متهم پاسخ داد: میتوانید از اداره ثبت احوال شهرستان سیاهکل در این باره سوال کنید زیرا زمینهایی که از قبل در دست مردم است سند ندارند و قولنامهای هستند و به همین شکل برای آنها سند زده میشود. وی گفت: هیچگونه اطلاعی نداشتم که آقای “ف” چنین چکی به ما داده است چون این چک قبلا صادر شده است. پس چه معاونتی در اختلاس میتوانم انجام داده باشم؟
در ادامه جلسه، عبدالصمد خرمشاهی که وکالت این متهم و همسر او یعنی خانم “ع. ح” را به عهده دارد در جایگاه قرار گرفت و گفت: از آنجایی که اتهام هر دو متهم در مورد یک فقره چک است، دفاعیاتی که در جلسه قبل ارائه کردم برای این موکلم نیز مصداق است و بحث وحدت قصد و علم و اطلاع در اینجا نیز مطرح است.
وی گفت: در جلسه قبل من عرض کردم که خانم “ع. ح” کارمند بیمه نیست و خانهدار است لذا از اسناد و اوراق تجاری اطلاع لازم نداشتم که نماینده دادستان به این امر ایراد گرفت.
نماینده دادستان تهران گفت: همسر متهم یعنی خانم “ع. ح” که متهم ردیف بیستم است در پاسخ به این سوال که چک را بابت چه موضوعی وصول کردهاید، گفتهاند “بابت دیه”. امروز هم تهم میگوید چک داخل پاکت بود و من بدون اینکه آن را نگاه کنم تحویل همسرم دادم و حال باید پرسیده شود آیا کسی که ملکی را معامله میکند ممکن است چکی که بابت وجه معامله دریافت کرده است را نگاه نکند؟
ذبیحزاده افزود: متهم صداقت ندارد. او در همین جلسه میگوید زمین سند نداشته و قولنامهای بوده است ولی قرار بوده در یک تاریخ در دفترخانه سند بزنیم که این تناقضگویی است.
وی اظهار کرد: در مورد اینکه علم و اطلاع وجود نداشته است باید گفت اصلا بر فرض که خانم “ع.ح” از اسناد و اوراق تجاری اطلاع نداشته است ولی فردی که به اذعان خودش دارای مدرک دیپلم است حداقل این را میداند که چکی که در متن آن نوشته شده است “بابت دیه”، حتی اگر اصلا با اسناد تجاری آشنا نباشد این را میفهمد که تصادفی نداشته و دیهای طلبکار نیست. این دقیقا بیانگر علم و قصد است.
خرمشاهی نیز گفت: خانم “ع. ح” در نهایت مبلغ چک را عودت داده است اما در جلسه قبل هم اعلام کردم که با توجه به فقدان و قصد و آگاهی، عنوان معاونت برای موکلان من مصداقی ندارد لذا اصل برائت، اقتضای صدور حکم مبنی بر برائت موکلین از اتهام انتاسبی را دارد.
پس از صحبتهای وکیل مدافع “ح. ک”، این متهم در جایگاه قرار گرفت و در واکنش به صحبتهای نماینده دادستان گفت: من نگفتم همسر بنده چک را رویت نکرده است. آیا اینکه چکی را از آقای “ف” گرفتهام به معنی همکاری بنده و معاونت در اختلاس است؟
وی در رابطه با بحث تنظیم سند در دفترخانه نیز گفت: شما میتوانید همین الان با یک تلفن از اداره ثبت شهرستان سیاهکل استعلام کنید و بپرسید ثبت سند زمینهای آنجا به چه شکل است.
وی در صحبتهای پایانی و به عنوان آخرین دفاع خود گفت: آقای “ف” گفته است این چک را به عنوان پاداش همکاری برادرم با او، به من داده است. او خو متهم است و دیگران را نیز میخواهد متهم کند. حرفهای او برای من هیچ ارزشی ندارد.
وی گفت: تمام بیعدالتیهایی که الان من کشیدهام به خاطر برادرم بوده است. تمام حرفها مغرضانه بوده و تا الان که در مقابل شما هستم گرفتار بیعدالتی شدهام زیرا کسانی در این جمع بودند که چندین فقره چک را نقد کردهاند اما یک روز هم بازداشت نشدهاند ولی من به چه دلیل یازده روز در انفرادی بودم؟
قاضی مدیرخراسانی گفت: به دلیل همین اتهامی که دارید. اگر دفاعی دارید بفرمایید.
متهم گفت: عاجزانه تقاضا دارم که نهایت عدالت را در مورد من به کار گیرید.
در ادامه رسیدگی به پرونده اختلاس از شرکت بیمه ایران، ذبیحزاده نماینده مدعیالعموم در جایگاه قرار گرفت و اظهار کرد: بر اساس کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، اتهام “الف.خ”، معاونت در اختلاس توام با جعل با ایجاد شبکه چند نفره با همکاری کارمندان بیمه و وصول چند فقره چک به مبلغ ۱۳۲ میلیون و ۱۸۳ هزار ریال است.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه اتهامات مطرح شده در کیفرخواست میپذیرید، گفت: خیر، اتهامات را قبول ندارم.
وی در دفاع از خود گفت: برادرم چکها را برای وصول به من میداد، من از نیت واقعی صدور چکها اطلاعی نداشتم.
متهم در پاسخ به این سوال که آیا برای شما سوالی ایجاد نشده بود که چرا چکها با نام شما صادر میشود؟ گفت: من به آقای “ح” اعتماد کامل داشتم و از نظر من شخصیت وی دست نیافتی بود و آنطور که مشاهده میکردم، این فرد نیاز به انجام اختلاس نداشت. آنها به ما میگفتند دلیل اینکه روند دادرسی برای پرداخت دیه طولانی میشود و ما باید پول را زودتر به مشتری بدهیم این چکها را به اسم شما نقد میکنیم و ما هم توجیه شده بودیم.
در ادامه نماینده مدعیالعموم از متهم سوال کرد، آیا تا به حال دچار خسارتی که منجر به حریق شده باشد، شدهاید؟ متهم پاسخ داد: خیر، یادم نیست که در مورد حریق، چکی را دریافت کرده باشم اما بر اساس اعتمادی که داشتم چکهایی را که میگرفتم وصول میکردم و میتوانم قسم بخورم که هیچ آگاهی از نیت آنها نداشتم.
نماینده دادستان یادآور شد: اظهارات متهم قابل قبول نیست، چکهای صادره به نام وی بوده است و این فرد به راحتی برای وصول چکها اقدام میکرد.
متهم در آخرین دفاع اظهار کرد: قسم میخورم که از اختلاس انجام شده خبر نداشتم و لایحه دفاعیه مکتوب خود را به دادگاه ارائه میکنم.
به گزارش ایسنا، نماینده مدعیالعموم در ادامه کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران را برای “ع.ن” قرائت کرد که بر اساس کیفرخواست صادره، این فرد به معاونت در اختلاس توام با جعل با ایجاد شبکه چند نفره با همکاری کارمندان بیمه متهم است. همچنین این فرد اقدام به وصول چند فقره چک جمعا به مبلغ ۸۲۹ میلیون و ۹۸۵ ریال کرده است.
متهم هنگامی که در جایگاه قرار گرفت، گفت که اتهامات مطرح شده را قبول ندارم و در دفاع از خود تصریح کرد: برای بار نخست هنگامی که چکها را دیدم، دو سوال به ذهنم رسید؛ نخست اینکه چرا چکها به نام من صادر شده و دیگر اینکه چرا در بابت پرداخت دیه ذکر شده است.
متهم در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه شما که تصادف نکرده و مصدومیت بدنی نداشتید، چگونه به راحتی پذیرفتید که چکهای صادره را وصول کنید؟ متهم در پاسخ گفت: بار نخست این موضوع را پرسیدم و چون میدانستم که آقای “خ” تعمیرگاه دارد شک نکرده و این کار را انجام دادم.
قاضی مدیرخراسانی از متهم سوال کرد که آیا آدرسهای پشت چک را صحیح مینوشتید؟
متهم پاسخ داد: بله
در این میان نماینده مدعیالعموم شماره تلفنی را قرائت کرد و از متهم سوال کرد که آیا این شماره متعلق به شماست؟
متهم گفت: خیر، در این رابطه حضور ذهن ندارم.
نماینده مدعیالعموم یادآور شد: پس چگونه بیان میکنید که آدرسها را در پشت چکها صحیح وارد کردید.
قاضی مدیرخراسانی از متهم خواست که آخرین دفاعیات خود را بیان کند که وی اظهار کرد: تا جایی که حضور ذهن دارم دو یا سه فقره چک را وصول کردهام نه پنج فقره چک و تاکید میکنم که هیچگونه آگاهی از اختلاس ایجاد شده نداشتم.
در ادامه “م.ح” متهم دیگر پرونده در جایگاه قرار گرفت که بر اساس کیفرخواست صادره از سوی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، اتهام وی معاونت در اختلاس توام با جعل با ایجاد شبکه چند نفره به واسطه همکاری با کارمندان بیمه و وصول چند فقره چک جمعا به مبلغ ۳۶۲ میلیون و ۵۵۰ هزار ریال است.
“م. ح” در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود در پاسخ به این سوال که آیا چکها بر وجه شما بوده است؟ گفت: تا جایی که حضور ذهن دارم چکها به نام من نبود.
وی در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر اینکه چگونه چکهایی را که به نام شما نبود، به بانک برده و وصول کردید؟
متهم گفت: به ما گفتند تعمیرگاهی داریم که برای بیمه است و ما ماشینهای تصادفی را خریداری میکنیم.
در این میان نماینده مدعیالعموم از قاضی سیامک مدیرخراسانی اجازه خواست تا چند سوال مطرح کند و خطاب به متهم گفت: آیا اظهارات خود را در مرحله بازپرسی قبول دارید؟ که متهم پاسخ داد: بله.
نماینده مدعیالعموم افزود: شما پیش از این گفته بودید که چکها را از فردی به نام “ر. م” دریافت میکردید اما اکنون بیان میکنید که چکها را از آقای “خ”گرفتهاید که متهم در مواجهه با این اظهارنظر گفت: من و آقای “ر. م” همکار بودیم اما چکها را از آقای “خ” دریافت میکردم.
متهم در آخرین دفاع از خود با بیان اینکه هیچ وجهی بابت وصول چکها دریافت نکردم، گفت: اتهامات مطرح شده در کیفرخواست را قبول ندارم.
ضرب و شتم دو جانباز ۷۰ درصد در یک هفته/ لگد و استفاده از گاز اشک آور
همزمان با گرامیداشت حماسه فتح خرمشهر، دو جانباز ۷۰ درصد مورد ضرب و شتم مقامات دولتی قرار گرفتند.اول خرداد ماه، جانباز ۷۰ درصد قطع نخاعی که به همراه راننده و پرستار شخصی برای تحویل ماشین خود به اداره راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ مراجعه کرده بود بعد از بی توجهی افسران مربوطه به درخواست خود مبنی بر تحویل خودروی شخصی به آنها معترض شده و به دنبال این اعتراض توسط برخی از افسران مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفت.
به گزارش وبسایت شهدای ایران، پرونده ضرب و شتم و حبس جانباز ۷۰ درصد با وساطت الله یار شکاری دادیار شعبه ۳ دادسرای ناحیه ۳۲ ، شهرکی دبیر شورای تأمین تهران ، سرهنگ بذر افشان جانشین راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ در دفتر فرمانداری تهران بررسی شد.
در همین حال فرمانده ناجا از این اقدام مامور خود عذرخواهی کرد. اما نگفت چرا ماموران نیروی انتظامی و پلیس با مردم چنین رفتاری دارند.
ضرب و شتم جانباز کبودرآهنگی
خانواده های شهدا و ایثارگران کبودرآهنگ و مجمع نمایندگان ایثارگران همدان خواستار مجازات ضاربان جانباز ۷۰ درصد شدند.
«حاج قربان هاشملو» جانباز ۷۰ درصد و دو دست قطع کبودرآهنگی که برای انجام کار خود به یکی از شرکت های دولتی شهرستان مراجعه کرده بود، در پی اصرار بر گرفتن حق خود، مورد ضرب و شتم توسط مسئولان شرکت قرار گرفت.
وی در گفت وگو با کیهان، در این باره اظهار داشت: برای گرفتن امتیاز کنتور گاز منزل مسکونی ام به امور مشترکان شرکت گاز کبودرآهنگ مراجعه کردم. بنا به درخواست مسئول امور مشترکان، یک بار ۱۲۰ هزار تومان و بار دوم ۸۰ هزار تومان به حساب شرکت در یکی از بانک ها واریز کردم. وقتی برای ادامه کار به شرکت گاز مراجعه کردم، گفتند که واحد شما فاقد پایان کار بوده و کنتور به آن تعلق نمی گیرد.
این جانباز اضافه کرد: وقتی این جواب را شنیدیم از مسئول امور مشترکان خواستم نامه ای برای پس گرفتن پولم از بانک بنویسد و به من بدهد، اما او جواب داد که به ما مربوط نیست و برو از همان جا که پول ریخته ای آن را بگیر، اما من اصرارکردم بلکه بتوانم حق خود را بگیرم که در این لحظه فرد مذکور به طرف من آمد و گردن مرا گرفت و قصد درگیری داشت که معاون و بعد رئیس شرکت نیز با خبر شده و آمدند و مرا مورد ضرب و شتم قرار داده و از شرکت بیرون انداختند.
وی یادآور شد: متأسفانه مامور نیروی انتظامی هم که در محل حاضر شده بود، با پاشیدن اسپری گاز اشک آور باعث سوزش شدید چشم و افزایش ناراحتی من شد.
«هاشملو» اعلام کرد: با طرح شکایت من، گویا رئیس شرکت گاز شهرستان از کار برکنار شده اما معاون وی هنوز هست.
بنابر همین گزارش، در پی انتشار خبر ضرب و شتم این جانباز ۷۰ درصد، جمعی از مردم و خانواده های شهدا و ایثارگران شهرستان در فرمانداری این شهر تجمع کرده و خواستار برخورد قاطع با عوامل این حادثه شدند. همچنین رئیس و اعضای مجمع نمایندگان ایثارگران استان همدان و جمعی از مردم کبودرآهنگ به دیدار این جانباز رفته و از وی دلجویی کردند.
از سوی دیگر، مجمع مذکور در حمایت از جانباز کبودرآهنگی بیانیه ای صادر کرده که در آن آمده است: «وقتی مسئول ارشد استان به فرزندان شهدا و ایثارگران بی توجهی روا می دارد، بدیهی است مسئولان زیرمجموعه، جانباز دو دست قطع را با لگد از اداره بیرون می اندازند.
مجمع نمایندگان ایثارگران استان همدان بر پیگیری قضیه تا مجازات مسئولان متخلف تأکید کرده است.
احتمال تعطیلی دو روزه در تهران/یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار هزینه دفع ریزگردها
در ادامه آلودگی هوای تهران، معاون عمرانی استاندار تهران گفت: با توجه به پیش بینی هواشناسی طی روزهای دوشنبه و سه شنبه هفته جاری پدیده گرد و غبار افزایش پیدا میکند که در این صورت احتمال تعطیلی شهر تهران وجود دارد.فارس نوشت: حمیدرضا محمودی با اعلام شرایط ناسالم هوای تهران اعلام کرد: از فردا پدیده ریزگردها از غرب وارد کشور میشود و با توجه به پیش بینی هواشناسی روزهای دوشنبه و سه شنبه شده گرد و غبار افزایش پیدا میکند.
وی افزود: در حال بررسی هستیم که در صورت نیاز جلسه کمیته اضطرار آلودگی هوا تشکیل شود و اگر تشخیص داده شود سلامت افراد در خطر است احتمال تعطیلی شهر تهران وجود دارد.
ریزگردها از کجا؟!
بیش از یک هفته است که هوای تهران در نوسان بین ناسالم، بسیار ناسالم و هشدار قرار دارد؛ ریزگردهایی که در چند سال گذشته از استانهای غربی سفر خود را آغاز کرد و کم کم خود را به پایتخت نشینان رساند. پدیدهای که بسیار شتابان در حال فراگیری است اما مسئولان ایرانی عجلهای برای رسیدن به آن ندارند.
به گزارش همشهری آنلاین، حدود پنج سال است که پایتخت نشینان علاوه بر فصل پاییز و زمستان، در اواسط فصل بهار هم با پدیده آلودگی هوا مواجه میشوند؛ آلودگی که این بار منشا آن سردی و وارانگی دما نیست بلکه توطئه از ریزگردهایی است که از کشور جنگ زده همسایه یعنی عراق وارد ایران میشود.
ماجرا خیلی ساده شروع شد، مسئولان عراقی پس از جنگ آمریکا با این کشور از مالچ پاشی بیابانهای پهناور عراق غافل شدند آنقدر که گرد و غبارهای وسیع اجازه حرکت یافته و به سوی آسمان کشورهای همسایه به ویژه ایران حرکت کردند.
در ابتدا این ریزگردها مهمان استانهای غربی کشور به ویژه اهواز و ایلام بودند آنقدر که هر روز شهروندان این شهرها را خانه نشین میکردند اما ریزگردها با سرعت مسیر خود را ادامه داده و خود را تا مرکز ایران و حتی تهران رساندند اما باز هم مسئولان نتوانستند جلوی این مهمان ناخوانده را بگیرند.
تا اینکه در مرداد ماه سال ۱۳۸۸، فاطمه واعظ جوادی، رئیس وقت سازمان محیط زیست ایران دست به کار شد و تفاهم نامهای را با کشور عراق در این باره امضا کردند؛ تفاهم نامهای که طبق آن مقرر شد کشور عراق هرچه سریعتر طرح بیابان زایی و مالچ باشی را آغاز کند؛ پس از آن نیز در سال هجدهم خرداد سال ۱۳۹۰، محمد جواد محمدی زاده نیز توافقنامهای را در زمینه حل مشکل ریزگردها، جلوگیری از توسعه بیابان، مقابله با پسماندها در کشور عراق، رفع ضایعات الکترونیکی و مقابله با آلودگیهای زیست محیطی ناشی از ادوات جنگی با مسئولان محیط زیست عراقی امضا کرد.
یک میلیارد دو ۲۰۰ میلیون هزینه نگهداری از ریزگردها
به گفته محمدی زاده “عمده مسائل مطرح شده در این تفاهم نامه مربوط به تثبیت ریزگردها بوده و قرار است ایران مشکل یک میلیون هکتار از مناطق استانهای این کشور را که از جمله کانونهای بحران ریزگرد هستند، حل کند.”
رئیس سازمان محیط زیست همچنین گفته بود: یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار هزینه اجرای این طرح است که از سوی کشور عراق تامین میشود.
اما با گذشت بیش از سه سال از هر دوی این تفاهم نامهها؛ هنوز هم ریزگردها وارد کشور میشوند و در شهرهای مختلف کشور یکه تازی میکنند.
اما جدا از مسائل زیست محیطی که ریزگردها در شهرهای مختلف کشور ایجاد کرده اند؛ تهران بیش از همیشه در معرض این پدیده ریز اما بزرگ است؛ تهرانی ها که براساس آمارهای شرکت کنترل کیفیت هوای تهران بیش از ۱۷۱ روز در شرایط ناسالم و بسیار ناسالم آب و هوایی قرار دارند؛ مجبورند که در فصل بهار نیز با ریزگردها دست و پنجه نرم کنند و به جای امیدواری از تصمیم اصولی مسئولان چشم به آسمان بدوزند تا بلکه بادی بوزد یا بارانی ببارد تا شاید فرجی نائل شود.
مسئولان چه میکنند؟
اولین اقدامی که مسئولان زیست محیطی دنبال میکنند، تشکیل کارگروه کمیته اضطرار آلودگی هوای تهران است؛ اگر هوا در شرایط هشدار باشد اقدام به تعطیلی مدارس و کارخانههای صنعتی میکنند، اگر هوا در شرایط بسیار ناسالم یا ناسالم باشد از شهروندان تهرانی به ویژه زنان باردار و کودکان میخواهند که در شهر تردد نکنند و در خانهها بماند.
اما در سال گذشته مسئولان محیط زیست علاوه بر این راهکارها، اقدام به آب پاشی آسمان تهران هم کردند تا شاید ذرات معلق و آلوده را زمین گیر کنند؛ اقدامی که تاثیر چندانی در آلودگی هوا نداشت و تنها به کثیف شدن برج تازه حمام کرده آزادی ختم شد؛ اقدامی که باز هم امسال معاون عمرانی استاندار به آن تاکید دارد و آن را موثر میداند.
محمد رضا محمودی هفته گذشته گفته است: “آبپاشی معابر تهران برای مقابله با پدیده ریزگردها موضوعی کاملا علمی است. اینکه برخی بخواهند اظهارات علمی را با عناوین مضحک و خندهدار جلوه دهند مشکلی حل نمیشود، لذا پیشنهاد میکنیم کسانی که استدلالی در ابن باره دارند با مستندات علمی آن را بیان کنند.”
معاون استانداری تهران افزود: یکی از بحثهایی که در دنیا برای مقابله با ریزگردها مطرح است افزودن مواد چسبنده به آب در هنگام آبپاشی خیابانها و معابر است که این اقدامات از وظایف شهرداریهاست.
محمودی از شهرداری تهران خواسته بود که نسبت به آب پاشی همراه با مواد چسبنده معابر اصلی تهران اقدام کند. اما مسئولان شهری و بسیاری از کارشناسان محیط زیست این اقدام را راهگشا نمیدانند.
زندگی تهرانی ها در آپارتمان های ۲۵ متری
انبوه متقاضیان مسکن و عدم توانایی مالی آنها موجب شده است ساخت آپارتمانهایی با متراژ کمتر از ۳۰متر در تهران رواج پیدا کند به طوری که این واحدها به دلیل استقبال زیاد، در همان مراحل ساخت به فروش میرسند.در سالهای اخیر قیمت واحدهای مسکونی در کلانشهرها و بهخصوص در شهر تهران با افزایش بیسابقهای روبهرو شده است و حتی این قیمتها به نسبت درآمد ساکنان آن، از شهرهای بزرگ دنیا هم پیشی گرفته است.
به گزارش مهر، در این بین، نهتنها قدرت خرید مردم افزایشی نداشته بلکه به دلیل تورم با کاهش مواجه شده است. شهر تهران به عنوان پایتخت ایران با جمعیت زیادی روبهروست که این شاخص در کنار افزایش تورم این شهر را تبدیل به گرانترین شهر کشور کرده و وجود تقاضای زیاد برای مسکن، موجب ایجاد شگردهای زیادی برای ساخت آپارتمان شده است.
یکی از این اقدامات که عمدتا از سوی بسازوبفروشها انجام میگیرد، ساخت خانههای بسیار کوچک در پایتخت است که آنقدر کوچک هستند که از آن فقط برای خوابگاه میتوان استفاده کرد و در واقع یک آشیانه کوچک به شمار میرود. البته در گذشته ساخت خانههای کوچک از سوی برخی از انبوهسازان مطرح شده بود اما همان زمان کارشناسان به مقابله با این دیدگاه پرداختند و اعلام کردند زندگی ایرانی که اساس آن خانواده و شبنشینیهای خانوادگی است، نمیتواند در خانههای کوچک و کمتر از ۴۰ متر زندگی کند و چهبسا افراد را با مشکلات اجتماعی روبهرو کند. اما در دو سال اخیر فشار تورم برای خرید مسکن به جایی رسید که بازار برای ساخت واحدهایی با متراژ کمتر از ۳۰متر هم آماده شد و فرصت مناسبی را برای بسازوبفروشها آماده کرد تا به این وسیله واحدهای بیشتری را به فروش برسانند و بخش دیگری از متقاضیان را هم وارد بازار خرید و فروش مسکن کنند.
از سویی بازار اجاره این آپارتمانها هم عمدتا در مرکز شهر تهران داغ است و بخشی از متقاضیان مسکن که در میان آنها متقاضی مجرد بیشتر است را شامل میشود. براساس این گزارش اجاره یک واحد ۳۰متری همکف و تکواحدی در میدان سلماس یوسفآباد ۱۵میلیونتومان رهن و ۴۵۰هزار تومان اجاره تعیین شده است و سوییت ۲۰ متری طبقه چهار با آسانسور هم با ۳۰میلیون تومان رهن کامل اجاره داده میشود.
شاهکاری دیگر از قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه
بر اساس گزارشها، سد گتوند قرار بود روز چهارشنبه سوم خرداد با حضور احمدینژاد افتتاح شود، اما با آنکه احمدینژاد همان روز تا خوزستان رفته بود و در مراسمی در ماهشهر نیز حضور یافته بود، برنامه افتتاح سد گتوند به بهانه بدی آب و هوا و گرد و غبار، به روز جمعه ۵ خرداد – دیروز – موکول شد. اما دیروز هم احمدینژاد به این برنامه نرفت و نهایتا وزیر نیرو به افتتاح سد پرداخت.
نامجو وزیر نیرو در این مراسم، با این توضیح از علت حضور نیافتن احمدی نژاد پرده برداشت: «قرار بود رئیس جمهور برای افتتاح این نیروگاه بیاید ولی به نوعی میتوان گفت ایشان احتیاط کردند زیرا بسیاری در شرایط کنونی منتظر هستند تا دولت اقدامی انجام دهد و از دولت خرده بگیرند. لذا احتیاط کرد که فردا برخی نگویند رئیس جمهور برای افتتاح سدی که از نظر علمی مشکل دارد شخص احمدینژاد برای افتتاحش حضور پیدا کرد، رئیس جمهور برای جلوگیری از این تنشها خود شخصاً حضور پیدا نکرده است.»
وزیر نیرو اما توضیح نداد که اگر این سد به لحاظ علمی مشکل دارد، اساسا چرا ادامه پیدا کرده و چرا افتتاح شده است. اما رقم ۲۷۳۰ میلیارد تومانی که برای این پروژه هزینه شده و وزیر نیرو آن را در شرایط فعلی معادل چهار هزار میلیارد تومان میداند، پرسش قبلی را با این سؤال همراه میکند که چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی در گزارش های خبری روز گذشته به نقش قرارگاه خاتم در ساخت این سد اشاره نکرده است.
اما جستوجو در این باره چندان پیچیده نیست و نگاهی به پایگاه اطلاع رسانی قرارگاه خاتم الانبیاء در اینترنت نشان میدهد که نام سد گتوند به عنوان «بزرگترین سد خاکی کشور» در صدر فهرست اهم پروژه های سدسازی قرارگاه اقتصادی- نظامی سپاه قرار دارد و اعتبار نزدیک به ۳ هزار میلیاردی این پروژه نیز مانند بسیاری از پروژههای مشابه در جیب این قرارگاه و شرکتهای تابع آن از جمله «سپاسد» رفته است. (تصویر شماره یک)
احمدینژاد نیز با حضور نیافتن در مراسم افتتاح نیروگاه سد گتوند نمیتوان از مسئولیت این پروژه بحرانساز شانه خالی کند؛ چرا که خود او تابستان سال گذشته، در محل سد گتوند حضور یافته و دستور آبگیری آن را صادر کرده بود. (تصاویر شماره دو و سه)
اما آنچه وزیر نیرو با بیان جملهی «از نظر علمی مشکل دارد» به سادگی از کنار آن میگذرد و معاون وی با «فتح الفتوح علمی» خواندن سد گتوند و متهم کردن رسانهها به «تخریب» و «شیطنت» بر آن سرپوش میگذارد، در واقع فاجعهای است که به زعم کارشناسان در آینده نزدیک منطقه شمالی خوزستان را با مشکلات گسترده زیستمحیطی و بحران در بخش کشاورزی روبهرو خواهد کرد. فاجعهای که دکتر اسماعیل کهرم دو هفته پیش با انتشار یادداشتی در روزنامه تهران امروز، درباره تبعات آن هشدار داد.
اسماعیل کهرم ضمن تاکید بر اینکه دوران سدسازی در دنیا سپری شده و به خصوص افتتاح سدی با تاج ۱۸۰ متر هیچ توجیه علمی ندارد، اضافه کرد: «البته موضوع سد گتوند با همه سدسازیهای کشور فرق دارد. سدگتوند علاوه بر هزینههایی که همانند سایر سدها بر کشور وارد کرد، هزینههای منحصر به خود را به دنبال داشته که غیرقابل جبران است. این پروژه برخلاف نظر تمام متخصصان کشور ساخته و آبگیری شد. زمانی که سد را ساختند، گنبدهای نمکی دور از رودخانه بودند و اصلا ربطی به آن نداشتند. سد را ساختند و شروع به آبگیری کردند. آب درهها و دشتها را گرفت و به گنبدهای نمکی رسید. هزاران تن نمک در آب حل شد. کارون شور شد. زمینهای کشاورزی به خطر افتاد و دهها مشکل دیگر. به هر حال، محصولات و گیاهان تحمل شوری و اسیدیته را ندارند. مثلا اگر شوری آب و زمینی که در آن پنبه کشت میشود، یک درجه بیشتر شود، پنبه از بین میرود. گندم و سایر محصولات هم تا حدی میتواند شوری را تحمل کنند. البته وضعیتی که امروز گتوند بهوجود آورده، در حد یک فاجعه است! چون الان شوری آب آنقدر بالا رفته که این آب را نه میتوان برای آبیاری محصولات استفاده کرد و نه حتی میتوان به خورد آدمها داد.»
فاجعه وقتی آشکارتر میشود که بدانیم تنها ۲۰ روز پس از آبگیری سد در تابستان ۱۳۹۰ با حضور احمدی نژاد، دیوارهای که در پاسخ به منتقدان این پروژه، ادعا میشد برای جلوگیری از ورود سنگ نمک از معادن نمک مجاور به مخزن سد ساخته شده، فرو ریخت تا فاجعهای که همه نگران آن بودند، تنها سه هفته پس از آبگیری، آغاز شود.
جالب اینجاست که متخصصان و نخبگان محلی پیش از این به دولت هشدار داده بودند که چنین دیوار حائلی بیثمر خواهد بود و آبگیری و افتتاح سد، نتیجهای جز شوری آب کارون، هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه و مشکلات متعدد برای منطقه خواهد بود.
اما مسئولان دولتی به جای آنکه به این انتقادات کارشناسی توجه کنند و اگر از کل پروژه صرف نظر نمیکنند لااقل افتتاح آن را به تعویق بیندازند تا مشکلات فنی آن رفع شود، از فرصت استفاده کردند تا بودجههای بیشتری را سریعتر روانهی این پروژه سازند.
برای درک نمونهای از این فرصتطلبی، کافی است به نامه پرویز فتاح وزیر سابق نیرو به نمایندگان مجلس هشتم اشاره شود که سابقه او در سپاه نیاز به بازگفتن ندارد. وقتی نمایندگان خواستار استیضاح مجید نامجو وزیر نیروی دولت دهم بودند و خلف وعدههای وزارتخانهی تحت مسئولیت او در انجام تعهداتش را به باد انتقاد میگرفتند، فتاح خواستار آن شد که منابع مالی طرحها به موقع تامین شود تا «از فاجعه ملی در سد افتخارآمیز گتوند جلوگیری شود.»
تبعات حضور نظامیان در این پروژه بزرگ اقتصادی به مشکلات علمی کار و جذب بودجه با روشهایی شبیه زورگیری نیز خلاصه نمیشود، و سلب شدن امکان اعلام نظر کارشناسان، فاجعه دیگری است که ورود سپاه به اینگونه قراردادهای بزرگ اقتصادی به دنبال میآورد. در اشاره به همین واقعیت ناگوار است که دو روز قبل رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان ضمن هشدار درباره شور شدن آب کارون و بحرانیتر شدن شرایط در ماههای شهریور، مهر و آبان، خواستار آن شد که «مسوولان این سد فضا را از حالت امنیتی خارج کنند و اجازه بدهند اساتید، گروه های کار شناسی و محققان به کارگاه این سد وارد شوند و آنجا را به مرکز تولید علم تبدیل کنند.»
این «فضای امنیتی» در یک پروژه اقتصادی که حتی امکان طرح انتقاد از سوی متخصصان را نیز سلب میکند، جز به برکت حضور سپاه در فعالیتهای اقتصادی نمیتواند صورت گیرد، و همین حضور است که سد گتوند را به اعتراف وزیر سابق نیرو، اکنون به یک «فاجعه ملی» تبدیل کرده است.
تصاویری که آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) چندی پیش از ابعاد این فاجعهی ملی انتشار داده، به خوبی گویای آن است که یکجانشینی مدیریت بیکفایت دولت فعلی و سودجویی سپاهیان، چه بلایی بر سر منابع طبیعی، سرمایههای ملی و آیندهی کشاورزان منطقه آورده است.
این گزارش، خلاصهی فاجعه را اینگونه شرح داده است: «آب رودخانه کارون روز به روز شورتر می شود. کشاورزان پایین دست کارون از شوری آب رودخانه و کاهش محصولات و نابودی اراضی گلایه مندند و روستاییان وعشایر بالادست سد از آوارگی و عدم پرداخت بهای اراضی خود می گویند. روستاییان حوزه مخزن سد هنوز مطالبات خود را دریافت ننموده اند. پل ساخته شده بر دریاچه سد گتوند در نزدیکی لالی بدون توجه به بافت جمعیتی قربانی می گیرد. در جریان سومین مرحله آبگیری سد گتوند علیا، شوری یا EC آب کارون در مخزن سد تا هفده هزار بالا رفته است و کارشناسان غیردولتی و فعالان محیط زیست خواهان بازدید از سد و اندازه گیری میزان شوری آب با EC سنج های خود هستند ولی مقامات شرکت مجری سد چنین اجازه ای به آنها نمی دهند. اگر رقم اعلام شده توسط فعالان محیط زیست درست باشد، این شوری ۴ برابر بالاتر از شوری آب خلیج فارس است و حتی تخلیه آب دریاچه سد گتوند به سوی خلیج فارس می تواند سلامت خلیج فارس را نیز به خطر انداخته و اعتراض کشورهای همسایه را به دنبال داشته و ابعاد محیط زیستی بین المللی پیدا کند.»
و این فاجعهها پایان ندارد؛ چرا که روندهای فعلی و زد و بندهای موجود همچنان در حال ادامه و بلکه گسترش است. برای درک ابعاد این فجایع رو به گسترش، کافی است به این خبر جدید توجه کنیم که امروز خبرگزاری ایسنا به آن اشاره کرده است: قرارداد جدید بین وزارت نیرو و قرارگاه خاتم سپاه برای ساخت سد و نیروگاه بختیاری درحال آماده شدن است؛ سدی که قرار است در مرز استانهای لرستان و خوزستان ساخته شود، در سال ۱۳۸۹ قرارداد ساخت آن با چینیها بسته شد و اکنون اعلام شده که طرف چینی از قرارداد خارج شده و قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران جای آن را در پروژه «بلندترین سد دو قوسی و بتونی جهان با ۳۱۵ متر ارتفاع» خواهد گرفت.
استقبال از فاجعه زیستمحیطی و بحران کشاورزی، با افتتاح سد گتوند
کلمه – گروه اقتصادی: روز جمعه صداوسیما در بخش های مختلف خبری از سد گتوند به عنوان یک افتخار بزرگ یاد کرد و از افتتاح سد و نیروگاه گتوند با حضور وزیر نیرو خبر داد. اما به نقش قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه در ساخت این سد که مورد انتقادات گسترده کارشناسان است، اشاره نکرد. کارشناسانی که همصدا با دلسوزان محلی میگویند افتتاح این سد به معنای استقبال از یک فاجعه در بخشهای محیط زیست، منابع طبیعی و کشاورزی است.بر اساس گزارشها، سد گتوند قرار بود روز چهارشنبه سوم خرداد با حضور احمدینژاد افتتاح شود، اما با آنکه احمدینژاد همان روز تا خوزستان رفته بود و در مراسمی در ماهشهر نیز حضور یافته بود، برنامه افتتاح سد گتوند به بهانه بدی آب و هوا و گرد و غبار، به روز جمعه ۵ خرداد – دیروز – موکول شد. اما دیروز هم احمدینژاد به این برنامه نرفت و نهایتا وزیر نیرو به افتتاح سد پرداخت.
نامجو وزیر نیرو در این مراسم، با این توضیح از علت حضور نیافتن احمدی نژاد پرده برداشت: «قرار بود رئیس جمهور برای افتتاح این نیروگاه بیاید ولی به نوعی میتوان گفت ایشان احتیاط کردند زیرا بسیاری در شرایط کنونی منتظر هستند تا دولت اقدامی انجام دهد و از دولت خرده بگیرند. لذا احتیاط کرد که فردا برخی نگویند رئیس جمهور برای افتتاح سدی که از نظر علمی مشکل دارد شخص احمدینژاد برای افتتاحش حضور پیدا کرد، رئیس جمهور برای جلوگیری از این تنشها خود شخصاً حضور پیدا نکرده است.»
وزیر نیرو اما توضیح نداد که اگر این سد به لحاظ علمی مشکل دارد، اساسا چرا ادامه پیدا کرده و چرا افتتاح شده است. اما رقم ۲۷۳۰ میلیارد تومانی که برای این پروژه هزینه شده و وزیر نیرو آن را در شرایط فعلی معادل چهار هزار میلیارد تومان میداند، پرسش قبلی را با این سؤال همراه میکند که چرا صدا و سیمای جمهوری اسلامی در گزارش های خبری روز گذشته به نقش قرارگاه خاتم در ساخت این سد اشاره نکرده است.
اما جستوجو در این باره چندان پیچیده نیست و نگاهی به پایگاه اطلاع رسانی قرارگاه خاتم الانبیاء در اینترنت نشان میدهد که نام سد گتوند به عنوان «بزرگترین سد خاکی کشور» در صدر فهرست اهم پروژه های سدسازی قرارگاه اقتصادی- نظامی سپاه قرار دارد و اعتبار نزدیک به ۳ هزار میلیاردی این پروژه نیز مانند بسیاری از پروژههای مشابه در جیب این قرارگاه و شرکتهای تابع آن از جمله «سپاسد» رفته است. (تصویر شماره یک)
احمدینژاد نیز با حضور نیافتن در مراسم افتتاح نیروگاه سد گتوند نمیتوان از مسئولیت این پروژه بحرانساز شانه خالی کند؛ چرا که خود او تابستان سال گذشته، در محل سد گتوند حضور یافته و دستور آبگیری آن را صادر کرده بود. (تصاویر شماره دو و سه)
اما آنچه وزیر نیرو با بیان جملهی «از نظر علمی مشکل دارد» به سادگی از کنار آن میگذرد و معاون وی با «فتح الفتوح علمی» خواندن سد گتوند و متهم کردن رسانهها به «تخریب» و «شیطنت» بر آن سرپوش میگذارد، در واقع فاجعهای است که به زعم کارشناسان در آینده نزدیک منطقه شمالی خوزستان را با مشکلات گسترده زیستمحیطی و بحران در بخش کشاورزی روبهرو خواهد کرد. فاجعهای که دکتر اسماعیل کهرم دو هفته پیش با انتشار یادداشتی در روزنامه تهران امروز، درباره تبعات آن هشدار داد.
اسماعیل کهرم ضمن تاکید بر اینکه دوران سدسازی در دنیا سپری شده و به خصوص افتتاح سدی با تاج ۱۸۰ متر هیچ توجیه علمی ندارد، اضافه کرد: «البته موضوع سد گتوند با همه سدسازیهای کشور فرق دارد. سدگتوند علاوه بر هزینههایی که همانند سایر سدها بر کشور وارد کرد، هزینههای منحصر به خود را به دنبال داشته که غیرقابل جبران است. این پروژه برخلاف نظر تمام متخصصان کشور ساخته و آبگیری شد. زمانی که سد را ساختند، گنبدهای نمکی دور از رودخانه بودند و اصلا ربطی به آن نداشتند. سد را ساختند و شروع به آبگیری کردند. آب درهها و دشتها را گرفت و به گنبدهای نمکی رسید. هزاران تن نمک در آب حل شد. کارون شور شد. زمینهای کشاورزی به خطر افتاد و دهها مشکل دیگر. به هر حال، محصولات و گیاهان تحمل شوری و اسیدیته را ندارند. مثلا اگر شوری آب و زمینی که در آن پنبه کشت میشود، یک درجه بیشتر شود، پنبه از بین میرود. گندم و سایر محصولات هم تا حدی میتواند شوری را تحمل کنند. البته وضعیتی که امروز گتوند بهوجود آورده، در حد یک فاجعه است! چون الان شوری آب آنقدر بالا رفته که این آب را نه میتوان برای آبیاری محصولات استفاده کرد و نه حتی میتوان به خورد آدمها داد.»
فاجعه وقتی آشکارتر میشود که بدانیم تنها ۲۰ روز پس از آبگیری سد در تابستان ۱۳۹۰ با حضور احمدی نژاد، دیوارهای که در پاسخ به منتقدان این پروژه، ادعا میشد برای جلوگیری از ورود سنگ نمک از معادن نمک مجاور به مخزن سد ساخته شده، فرو ریخت تا فاجعهای که همه نگران آن بودند، تنها سه هفته پس از آبگیری، آغاز شود.
جالب اینجاست که متخصصان و نخبگان محلی پیش از این به دولت هشدار داده بودند که چنین دیوار حائلی بیثمر خواهد بود و آبگیری و افتتاح سد، نتیجهای جز شوری آب کارون، هدر رفتن میلیاردها تومان بودجه و مشکلات متعدد برای منطقه خواهد بود.
اما مسئولان دولتی به جای آنکه به این انتقادات کارشناسی توجه کنند و اگر از کل پروژه صرف نظر نمیکنند لااقل افتتاح آن را به تعویق بیندازند تا مشکلات فنی آن رفع شود، از فرصت استفاده کردند تا بودجههای بیشتری را سریعتر روانهی این پروژه سازند.
برای درک نمونهای از این فرصتطلبی، کافی است به نامه پرویز فتاح وزیر سابق نیرو به نمایندگان مجلس هشتم اشاره شود که سابقه او در سپاه نیاز به بازگفتن ندارد. وقتی نمایندگان خواستار استیضاح مجید نامجو وزیر نیروی دولت دهم بودند و خلف وعدههای وزارتخانهی تحت مسئولیت او در انجام تعهداتش را به باد انتقاد میگرفتند، فتاح خواستار آن شد که منابع مالی طرحها به موقع تامین شود تا «از فاجعه ملی در سد افتخارآمیز گتوند جلوگیری شود.»
تبعات حضور نظامیان در این پروژه بزرگ اقتصادی به مشکلات علمی کار و جذب بودجه با روشهایی شبیه زورگیری نیز خلاصه نمیشود، و سلب شدن امکان اعلام نظر کارشناسان، فاجعه دیگری است که ورود سپاه به اینگونه قراردادهای بزرگ اقتصادی به دنبال میآورد. در اشاره به همین واقعیت ناگوار است که دو روز قبل رئیس انجمن صنفی مهندسان صنعت آب خوزستان ضمن هشدار درباره شور شدن آب کارون و بحرانیتر شدن شرایط در ماههای شهریور، مهر و آبان، خواستار آن شد که «مسوولان این سد فضا را از حالت امنیتی خارج کنند و اجازه بدهند اساتید، گروه های کار شناسی و محققان به کارگاه این سد وارد شوند و آنجا را به مرکز تولید علم تبدیل کنند.»
این «فضای امنیتی» در یک پروژه اقتصادی که حتی امکان طرح انتقاد از سوی متخصصان را نیز سلب میکند، جز به برکت حضور سپاه در فعالیتهای اقتصادی نمیتواند صورت گیرد، و همین حضور است که سد گتوند را به اعتراف وزیر سابق نیرو، اکنون به یک «فاجعه ملی» تبدیل کرده است.
تصاویری که آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) چندی پیش از ابعاد این فاجعهی ملی انتشار داده، به خوبی گویای آن است که یکجانشینی مدیریت بیکفایت دولت فعلی و سودجویی سپاهیان، چه بلایی بر سر منابع طبیعی، سرمایههای ملی و آیندهی کشاورزان منطقه آورده است.
این گزارش، خلاصهی فاجعه را اینگونه شرح داده است: «آب رودخانه کارون روز به روز شورتر می شود. کشاورزان پایین دست کارون از شوری آب رودخانه و کاهش محصولات و نابودی اراضی گلایه مندند و روستاییان وعشایر بالادست سد از آوارگی و عدم پرداخت بهای اراضی خود می گویند. روستاییان حوزه مخزن سد هنوز مطالبات خود را دریافت ننموده اند. پل ساخته شده بر دریاچه سد گتوند در نزدیکی لالی بدون توجه به بافت جمعیتی قربانی می گیرد. در جریان سومین مرحله آبگیری سد گتوند علیا، شوری یا EC آب کارون در مخزن سد تا هفده هزار بالا رفته است و کارشناسان غیردولتی و فعالان محیط زیست خواهان بازدید از سد و اندازه گیری میزان شوری آب با EC سنج های خود هستند ولی مقامات شرکت مجری سد چنین اجازه ای به آنها نمی دهند. اگر رقم اعلام شده توسط فعالان محیط زیست درست باشد، این شوری ۴ برابر بالاتر از شوری آب خلیج فارس است و حتی تخلیه آب دریاچه سد گتوند به سوی خلیج فارس می تواند سلامت خلیج فارس را نیز به خطر انداخته و اعتراض کشورهای همسایه را به دنبال داشته و ابعاد محیط زیستی بین المللی پیدا کند.»
و این فاجعهها پایان ندارد؛ چرا که روندهای فعلی و زد و بندهای موجود همچنان در حال ادامه و بلکه گسترش است. برای درک ابعاد این فجایع رو به گسترش، کافی است به این خبر جدید توجه کنیم که امروز خبرگزاری ایسنا به آن اشاره کرده است: قرارداد جدید بین وزارت نیرو و قرارگاه خاتم سپاه برای ساخت سد و نیروگاه بختیاری درحال آماده شدن است؛ سدی که قرار است در مرز استانهای لرستان و خوزستان ساخته شود، در سال ۱۳۸۹ قرارداد ساخت آن با چینیها بسته شد و اکنون اعلام شده که طرف چینی از قرارداد خارج شده و قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران جای آن را در پروژه «بلندترین سد دو قوسی و بتونی جهان با ۳۱۵ متر ارتفاع» خواهد گرفت.
تصویر شماره یک
تصویر شماره دو
تصویر شماره سه
فرزند محمدرضا معتمد نیا: اراده ای برای بهبود وضعیت پدرم در زندان نیست
سحام نیوز: فرزند محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی دربند؛
در مصاحبه با سحام به تشریح وضعیت پدر خود پس از پایان دادن به اعتصاب غذا
پرداخت. به گزارش خبرنگار سحام، وی در بخشی از این مصاحبه در خصوص حقوق یک
زندانی و مطالبات خانواده های آنان گفت: “ما هیچ درخواستی نداریم و در
واقع نخواهیم داشت و خیلی به صراحت بگویم که درخواست موقعی هست که من
بخواهم چیزی اضافه از حقم طلب بکنم و ما چیزی اضافه از حق خود نمی خواهیم و
نخواهیم خواست. ما فقط طلب حق خود را می کنیم.”
فرزند این زندانی سیاسی در بخش دیگری از مصاحبه خود در خصوص پیام اصلی اعتصاب غذای پدرش، گفت: “پدر با این نوع ایستادگی خواستند پیامی به مردم و دوستداران جنبش سبز بدهند و آن اینکه مردم به این باور برسند که با اصرار بر خواسته های خود و با پافشاری برای رسیدن به آنها و مقاومت، می توان به خواسته های خودشان برسند.”
محمد رضا معتمدنیا مشاور اجرایی فرماندهی ستادکل قوا و از مسئولان پشتیبانی جنگ در دوران جنگ و نماینده ویژه رجایی، باهنر و میرحسین موسوی در بخش صنعت و معدن بوده است. او از اوان جوانی مبارزات ضد استبدادی و عدالت طلبانه خود را دنبال می کرد و در مسیر انقلاب و آرمانهای آن همواره نقش تاثیرگذار و فعالی داشته است. محمدرضا معتمد نیا در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ در تاریخ ٨ تیرماه توسط اطلاعات سپاه احضار و بازداشت و پس از ٢ماه انفرادی با وثیقه آزاد شد. وی در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی پیرعباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم و در تاریخ ٢١ مرداد ماه ٩٠ برای سپری کردن دوران محکومیتش روانه زندان اوین شد.
این زندانی سیاسی که از فروردین ماه امسال در اعتراض به حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از دریافت پیام مهندس موسوی، روز یکم خرداد ماه به اعتصاب خود پایان داد.
متن کامل مصاحبه سحام با فرزند این زندانی سیاسی را با هم می خوانیم:
وضعیت جسمانی پدرتان بعد از ۴۲ روز اعتصاب غذا اکنون چگونه است؟
آخرین دیدار ما با وی روز دوشنبه صورت گرفت که از لحاظ روحی در وضعیت خوبی قرار داشتند و از لحاظ جسمی هم به غیر از کاهش وزن شدید مشکل دیگری مشاهده نمی شد. اما میتوان گفت که اعتصاب غذای ایشان در سن ۶۲ سالگی و با توجه به سنی که دارند حتما عوارضی را در دراز مدت و حتی سالیان بعدی خواهد داشت ولی طبق معمول و روال گذشته، ما از روز دوشنبه به بعد امکان هیچ تماسی با ایشان نداشته ایم و هیچ امکان تماسی را مسئولان برای ما بوجود نیاورده اند تا در جریان وضعیت فعلی ایشان قرار بگیریم.
آیا ایشان بعد از ۴۲ روز اعتصاب غذا، در داخل زندان از امکانات درمانی برخوردار هستند و به معالجاتشان ادامه میدهند یا خیر؟
من به صراحت عرض می کنم که درون سیستم هیچ اراده ای برای اینکه بهبودی در وضع ایشان حاصل بشود دیده نمی شود و برای گفته خود چنین دلیل می آورم که پدرم وقتی در اعتصاب غذا بودند، ایشان را به علت وخامت وضعیت جسمانیش به بیمارستان امام خمینی انتقال دادند، اما قبل از اینکه نتیجه آزمایشات ایشان مشخص بشود مجددا پدرم را به زندان باز گرداندند. مسلما اگر اراده ای وجود داشت برای بهبودی حالشان، حداقل منتظر جواب آزمایش می شدند. و یا اینکه پدر را به علت تنگی نفس در دوران بازداشت خود؛ که در سلول انفرادی بسر می بردند و اعتصاب غذا هم کردند، به بیمارستان انتقال دادند، دوباره بعد از چند ساعت به سلول انفرادی بازگردانده شد. اگر هدف این باشد که این جریان ختم به خیر بشود و حل بشود مسلما می دانند که سلول های تاریک و نمور زندان اوین مشکل تنفسی ایشان را حادتر خواهد کرد.
پس من به یقین می گویم که هیچ اراده ای برای بهبودی سایر دوستان زندانی که شرایط حاد جسمانی دارند و همچنین پدر من وجود ندارد و اصلا اهمیتی ندارد برای آقایان و خیلی بی تفاوت هستند.
کمااینکه جناب آقای مهندس موسوی روز چهارشنبه پیام شکستن اعتصاب غذا را به پدر من دادند اما روز یکشنبه به پدر من رسید و این تعلل نشان از بی مسئولیتی و بی اهمیتی جان انسانها در نگاه مسئولان ذیربط است.
آیا محدودیتهایی از سوی ماموران امنیتی برای شما و خانواده شما بعد از نامه سرگشاده پدرتان وضع شده است؟
تا این لحظه محدودیت خاصی برای ما ایجاد نشده ولی محدودیتی که ما داشتیم بی خبری از حال پدرم در طول بیست روز حبس انفرادی وی بود و من فکر نمی کنم محدودیتی بیشتر از این باشد که بخواهند یک خانواده را چشم انتظار و نگران پدران و مادران خانواده بگذارند و محدودیت های قبلی هم به قوت خودش باقی است، مانند عدم دسترسی پدرم به تلفن برای تماس با خانواده و…
چه درخواستی از مسئولان نظام و سیستم قضائی کشور دارید؟
ما هیچ درخواستی نداریم و در واقع نخواهیم داشت و خیلی به صراحت بگویم که درخواست موقعی هست که من بخواهم چیزی اضافه از حقم طلب بکنم و ما چیزی اضافه از حق خود نمی خواهیم و نخواهیم خواست. اصولا اسمش را درخواست نمی دانیم در حالیکه ما بخواهیم حق خود را طلب بکنیم. پس بنابراین ما هیچ درخواستی نداریم و فقط طلب حق خود را می کنیم.
پیامتان خطاب به مسئولان نظام چیست؟
پیام ما این است که صدای مردم را تا دیر نشده بشنوند از طرفی اینکه کسی را که برای این نظام و برای این انقلاب زحمت کشیده زندانی بکنند و از اولیه ترین حقوق خود محروم بکنند هیچ مشکلی را حل نمی کند. الان سه سال از انتخابات سال ۸۸ گذشته است و با روندی که آقایون در پیش گرفته اند نه تنها هیچ مشکلی در کشور حل نشده بلکه بر مشکلات کشور افزوده گردیده است و این دوستان هم کماکان به اعتقاد خودشان هستند. سالهای متمادی هم که بگذرد این دوستان و پدر من کماکان بر اعتقاد خود باقی خواهند بود، پدر من و امثال پدر من از جمله کسانی هستند که سالهای جنگ را دیده اند و روزهای سخت تر از این را هم دیده اند و از اعتقاد خودشان تحت هیچ شرایطی برنخواهند گشت، آقایون فکر و راه حل دیگری را پیدا کنند قبل از اینکه دیر بشود و اگر قرار بود اتفاقی بیفتد و این زندانیان از اعتقاد خودشان برگردند تا این لحظه صد درصد این اتفاق افتاده بود واینها برگشته بودند.
به عنوان سخن پایانی، پیامتان به مردم و حامیان جنبش سبز چه از طرف خودتان و یا احتمالا از طرف پدرتان چیست؟
من اشاره میکنم به نامه شکسته شدن اعتصاب غذای پدرم که در آن خطاب به ملت گفته بودند:”اکنون بر همه ما فرض است که چه از درون زندان و چه برون از آن، که خود زندانی است بزرگتر، فریاد مظلومیت رهبران دلیر، شجاع و در بند جنبش سبز را بگوش همه برسانیم”.
و من فکر می کنم که پدر با این نوع ایستادگی خواستند پیامی به مردم و دوستداران جنبش سبز بدهند و آن اینکه مردم به این باور برسند که با اصرار بر خواسته های خود و با پافشاری برای رسیدن به آنها و مقاومت، می توان به خواسته های خودشان برسند. شاید هیچ کس متصور این موضوع نبود که اجازه بدهند بعد از دو ماه بی خبری از آقای موسوی، ایشان به پدر من پیامی بدهند اما وقتی ایستادگی را در وی دیدند و فشار بر حاکمیت وارد شد، حاکمیت مجبور شد و حاضر شد تا اجازه دهد که جناب آقای موسوی این پیام را به پدر من بدهند و به نوعی می شود گفت که مجبور شدند این فضا را بوجود بیاورند که پیام جناب آقای موسوی به بیرون انتقال پیدا بکند.
از وقتی که در اختیار سحام قرار دادید سپاسگزاریم .
فرزند این زندانی سیاسی در بخش دیگری از مصاحبه خود در خصوص پیام اصلی اعتصاب غذای پدرش، گفت: “پدر با این نوع ایستادگی خواستند پیامی به مردم و دوستداران جنبش سبز بدهند و آن اینکه مردم به این باور برسند که با اصرار بر خواسته های خود و با پافشاری برای رسیدن به آنها و مقاومت، می توان به خواسته های خودشان برسند.”
محمد رضا معتمدنیا مشاور اجرایی فرماندهی ستادکل قوا و از مسئولان پشتیبانی جنگ در دوران جنگ و نماینده ویژه رجایی، باهنر و میرحسین موسوی در بخش صنعت و معدن بوده است. او از اوان جوانی مبارزات ضد استبدادی و عدالت طلبانه خود را دنبال می کرد و در مسیر انقلاب و آرمانهای آن همواره نقش تاثیرگذار و فعالی داشته است. محمدرضا معتمد نیا در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ٨٨ در تاریخ ٨ تیرماه توسط اطلاعات سپاه احضار و بازداشت و پس از ٢ماه انفرادی با وثیقه آزاد شد. وی در شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران توسط قاضی پیرعباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم و در تاریخ ٢١ مرداد ماه ٩٠ برای سپری کردن دوران محکومیتش روانه زندان اوین شد.
این زندانی سیاسی که از فروردین ماه امسال در اعتراض به حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از دریافت پیام مهندس موسوی، روز یکم خرداد ماه به اعتصاب خود پایان داد.
متن کامل مصاحبه سحام با فرزند این زندانی سیاسی را با هم می خوانیم:
وضعیت جسمانی پدرتان بعد از ۴۲ روز اعتصاب غذا اکنون چگونه است؟
آخرین دیدار ما با وی روز دوشنبه صورت گرفت که از لحاظ روحی در وضعیت خوبی قرار داشتند و از لحاظ جسمی هم به غیر از کاهش وزن شدید مشکل دیگری مشاهده نمی شد. اما میتوان گفت که اعتصاب غذای ایشان در سن ۶۲ سالگی و با توجه به سنی که دارند حتما عوارضی را در دراز مدت و حتی سالیان بعدی خواهد داشت ولی طبق معمول و روال گذشته، ما از روز دوشنبه به بعد امکان هیچ تماسی با ایشان نداشته ایم و هیچ امکان تماسی را مسئولان برای ما بوجود نیاورده اند تا در جریان وضعیت فعلی ایشان قرار بگیریم.
آیا ایشان بعد از ۴۲ روز اعتصاب غذا، در داخل زندان از امکانات درمانی برخوردار هستند و به معالجاتشان ادامه میدهند یا خیر؟
من به صراحت عرض می کنم که درون سیستم هیچ اراده ای برای اینکه بهبودی در وضع ایشان حاصل بشود دیده نمی شود و برای گفته خود چنین دلیل می آورم که پدرم وقتی در اعتصاب غذا بودند، ایشان را به علت وخامت وضعیت جسمانیش به بیمارستان امام خمینی انتقال دادند، اما قبل از اینکه نتیجه آزمایشات ایشان مشخص بشود مجددا پدرم را به زندان باز گرداندند. مسلما اگر اراده ای وجود داشت برای بهبودی حالشان، حداقل منتظر جواب آزمایش می شدند. و یا اینکه پدر را به علت تنگی نفس در دوران بازداشت خود؛ که در سلول انفرادی بسر می بردند و اعتصاب غذا هم کردند، به بیمارستان انتقال دادند، دوباره بعد از چند ساعت به سلول انفرادی بازگردانده شد. اگر هدف این باشد که این جریان ختم به خیر بشود و حل بشود مسلما می دانند که سلول های تاریک و نمور زندان اوین مشکل تنفسی ایشان را حادتر خواهد کرد.
پس من به یقین می گویم که هیچ اراده ای برای بهبودی سایر دوستان زندانی که شرایط حاد جسمانی دارند و همچنین پدر من وجود ندارد و اصلا اهمیتی ندارد برای آقایان و خیلی بی تفاوت هستند.
کمااینکه جناب آقای مهندس موسوی روز چهارشنبه پیام شکستن اعتصاب غذا را به پدر من دادند اما روز یکشنبه به پدر من رسید و این تعلل نشان از بی مسئولیتی و بی اهمیتی جان انسانها در نگاه مسئولان ذیربط است.
آیا محدودیتهایی از سوی ماموران امنیتی برای شما و خانواده شما بعد از نامه سرگشاده پدرتان وضع شده است؟
تا این لحظه محدودیت خاصی برای ما ایجاد نشده ولی محدودیتی که ما داشتیم بی خبری از حال پدرم در طول بیست روز حبس انفرادی وی بود و من فکر نمی کنم محدودیتی بیشتر از این باشد که بخواهند یک خانواده را چشم انتظار و نگران پدران و مادران خانواده بگذارند و محدودیت های قبلی هم به قوت خودش باقی است، مانند عدم دسترسی پدرم به تلفن برای تماس با خانواده و…
چه درخواستی از مسئولان نظام و سیستم قضائی کشور دارید؟
ما هیچ درخواستی نداریم و در واقع نخواهیم داشت و خیلی به صراحت بگویم که درخواست موقعی هست که من بخواهم چیزی اضافه از حقم طلب بکنم و ما چیزی اضافه از حق خود نمی خواهیم و نخواهیم خواست. اصولا اسمش را درخواست نمی دانیم در حالیکه ما بخواهیم حق خود را طلب بکنیم. پس بنابراین ما هیچ درخواستی نداریم و فقط طلب حق خود را می کنیم.
پیامتان خطاب به مسئولان نظام چیست؟
پیام ما این است که صدای مردم را تا دیر نشده بشنوند از طرفی اینکه کسی را که برای این نظام و برای این انقلاب زحمت کشیده زندانی بکنند و از اولیه ترین حقوق خود محروم بکنند هیچ مشکلی را حل نمی کند. الان سه سال از انتخابات سال ۸۸ گذشته است و با روندی که آقایون در پیش گرفته اند نه تنها هیچ مشکلی در کشور حل نشده بلکه بر مشکلات کشور افزوده گردیده است و این دوستان هم کماکان به اعتقاد خودشان هستند. سالهای متمادی هم که بگذرد این دوستان و پدر من کماکان بر اعتقاد خود باقی خواهند بود، پدر من و امثال پدر من از جمله کسانی هستند که سالهای جنگ را دیده اند و روزهای سخت تر از این را هم دیده اند و از اعتقاد خودشان تحت هیچ شرایطی برنخواهند گشت، آقایون فکر و راه حل دیگری را پیدا کنند قبل از اینکه دیر بشود و اگر قرار بود اتفاقی بیفتد و این زندانیان از اعتقاد خودشان برگردند تا این لحظه صد درصد این اتفاق افتاده بود واینها برگشته بودند.
به عنوان سخن پایانی، پیامتان به مردم و حامیان جنبش سبز چه از طرف خودتان و یا احتمالا از طرف پدرتان چیست؟
من اشاره میکنم به نامه شکسته شدن اعتصاب غذای پدرم که در آن خطاب به ملت گفته بودند:”اکنون بر همه ما فرض است که چه از درون زندان و چه برون از آن، که خود زندانی است بزرگتر، فریاد مظلومیت رهبران دلیر، شجاع و در بند جنبش سبز را بگوش همه برسانیم”.
و من فکر می کنم که پدر با این نوع ایستادگی خواستند پیامی به مردم و دوستداران جنبش سبز بدهند و آن اینکه مردم به این باور برسند که با اصرار بر خواسته های خود و با پافشاری برای رسیدن به آنها و مقاومت، می توان به خواسته های خودشان برسند. شاید هیچ کس متصور این موضوع نبود که اجازه بدهند بعد از دو ماه بی خبری از آقای موسوی، ایشان به پدر من پیامی بدهند اما وقتی ایستادگی را در وی دیدند و فشار بر حاکمیت وارد شد، حاکمیت مجبور شد و حاضر شد تا اجازه دهد که جناب آقای موسوی این پیام را به پدر من بدهند و به نوعی می شود گفت که مجبور شدند این فضا را بوجود بیاورند که پیام جناب آقای موسوی به بیرون انتقال پیدا بکند.
از وقتی که در اختیار سحام قرار دادید سپاسگزاریم .
انقلاب و دموکراسی کارگری / نوشته سعید جلالیفر از زندان اوین
نخستین گام انقلاب کارگری برکشیدن پرولتاریا به مقام طبقه حاکم در نبرد برای دموکراسی است. (مانیفست کمونیست)
انقلاب یعنی تغییر بنیادین نظم موجود. (ژاک تکسیه)
اگر تعریف انقلاب را به مفهوم رایج آن که ژاک تکسیه عنوان کرده است،در نظر بگیریم؛ چگونه میتوانیم انقلاب و دموکراسی را در رابطهای علّی قرار دهیم؟ در زمانی که حرافیهای نئوامپریالیستی با سیطرهی رسانهای خود و با روشنفکران و تئوری پردازانشان از راه سوم و گذار دموکراتیک و ارزشهای پست مدرن به عنوان نسخههای جدید عقلانیت پرده برمیدارند و در زمانی که چرخشهای نو لیبرالی در سیاستگذاریهای کشورهای درجه دوم(همانگونه که مردمانشان انسانهای درجه دوم محسوب میشوند) پایههای هرگونه دموکراسی را درهم میشکند، در زیر لوای حقوق بشر دست به ترور میزنند، پرچمهای جنگ را به اهتزاز در میآورند، فاصله طبقاتی را چندین برابر میکنند، درصد بیشتری از مردم را به ورطه فقر میکشانند و در نهایت سیاستهای نوین امپریالیستی و استعماری خود را با بازوهایی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، ناتو و شورای امنیت در قالب خصوصیسازیهای گسترده در کشورهای مورد هجوم قرار گرفته عملی میسازند، دموکراسی و انقلاب میتواند مفاهیمی جذاب برای مردمانی باشد که در زیر چنگالهای جکومتهای توتالیتر و دیکتاتورمآب، تأمین مطالباتشان را در یک دموکراسی واقعی میبینند و این درست در روزگاری است که دموکراسی به همان میزان که فراگیر شده از محتوا تهی شده است.
قبل از هر چیز بهتر است تعریفی گذرا و مختصر از طبقه و دولت آنگونه که در این متن مدنظر است آورده شود. طبقات اجتماعی گروههایی هستند که بنابر یک رابطه دیالکتیکی میان جایگاه اشغال کرده در روند تولید و مناسبات اجتماعی بازتولید شده در این جایگاه تعریف میشوند. توجه به این نکته ضروری است که در رابطه دیالکتیکی موجود زیربنا و روبنا به گونهای مکانیکی بر یکدیگر اثر نمیگذارند و رابطه عملا مرزها را از بین برده و استقلال هر یک را نفی میکند و مانع از نتیجهگراییهای تئوریپردازان بورژوا میشود که طبقات را معادل مکانیکی میزان درآمد افراد مینماید.
از طرفی دولت عینیتیابی مبارزات طبقاتی در درون جامعه است. ناگفته پیداست که با توجه به فضای نوامپریالیستی موجود در جهان در زیر لوای جهانیسازی، ارزشهای طبقهای خاص مورد تبلیغ قرار گرفته و حمایت میشود. دولت رابطه ای میان طبقات حاکم در جهت تأمین چهارچوبهای امنیتی و قانونی در جهت کسب بیشینهی سود این طبقات است.
نظم موجود در یک جامعه بر روابط موجود در آن جامعه اشاره دارد. با روابط طبقات با رسانههای جمعی، روابط طبقات با دولت به مثابه یک رابطه، روابط درون طبقاتی، روابط طبقات مختلف در برخورد با هم و .. مجموع این روابط نظم موجود در جامعه را شکل میدهد. زمانی تغییری بنیادین در نظم موجود به وجود میآید که این روابط به گونهای بنیادین تغییر کند. تغییر این روابط حاصل عمل طبقات بر مبنای آگاهی طبقاتی است که توانسته است در گفتمان موجود جامعه چیرگی پیدا کند. این چیرگی ممکن است در بازهای طولانی یا کوتاه زمان( بنابرنوع گفتمان که درون طبقاتی یا مابین طبقاتی است) نمود پیدا کند. چیرگی گفتمان طبقهای خاص در جامعه در زمان طولانی عملا به معنای غیر رادیکال بودن آن نیست.
از آنجا که دولت برآیند مبارزه طبقاتی در جامعه مدنی است که نه به عنوان هستیای مستقل یا خود شکوفا بل به عنوان یک رابطه در نظر گرفته میشود، ملزم به اثرپذیری از روابط طبقاتی و نظم نوینی است که جایگزین نظم کهن شده است. دموکراسی به عنوان نظامی که خواهان مشارکت تمام مردم در تعیین سرنوشت خویش و حکومت ایشان بر خویش است در تعریف سرمایهداران و ابرشرکتها قلب میشود و به روبنایی از حداقل کنش مردم نزول میکند که تنها جنبه تبلیغی و مشروعیت دادن به عملکرد دولت را به خود میگیرد. در حالیکه دموکراسی در تعریف طبقه کارگر به معنای حضور، نظارت و کنش دموکراتیک بر تمام وجوه سیاسی و اقتصادی است تا حق تعیین سرنوشت به معنای کامل کلمه تحقق یابد. انقلاب کارگری برای پیروز شدن در نبرد برای دموکراسی و تثبیت آن، آنگونه که کارل مارکس در مانیفست میگوید ناظر بر تغییر بنیادین نظم موجود به نفع دموکراسی است. اما این نظم مدام در حال تغییر است و مدام خود را از چهارچوبهای متحجر خود رها میسازد که در واقع توضیحدهنده انقلاب مداوم است. فرایندی بیوقفه از لحظات مستقل شده و لغو بیوقفه این استقلال، استقلالی دیالکتیکی و رفع شده به لحاظ دیالکتیکی. نکته مهم، توجه به این مساله است که تغییر بنیادین نظم موجود به لحاظ تاریخی حاصل تغییری تدریجی در بنیانها و اساسهای آن نظام است و انقلاب در روابط طبقاتی و دولت به مثابه یک رابطه تنها عالیترین وجه این تغییر بنیادین است، چه هر رابطهای از بسیاری خرده رابطهها به مثابه سلولهای تشکیلدهنده رابطه تشکیل می شود که تغییر نظم در هر کدام از این رابطهها علاوه بر تأثیرش بر روابط دیگر، خود انقلابی مشخص است. نکته دیگر آنکه رابطه دو سویه انقلاب و آکاهی طبقاتی معطوف به ایجاد جامعهای آرمانی نیست بلکه در پی نظامی دموکراتیک است که برآورد خواستهای سیاسی و اقتصادی را نه بر دوش دولت به مثابه نهادی ورای جامعه که بر عهده دولت به مثابه یک رابطه قرار دهد. تحقق این خواست مساوی با نابودی منافع سرمایهداران و ابرشرکتهاست. تضاد منافع ابر شرکتها و خواستهای دموکراتیک ملت را میتوان در نمونههای تاریخی اندونزی و کودتا علیه دکتر سوکارنو، شیلی و کودتا علیه سالوادور آلنده، ایران و کودتا علیه دکتر مصدق، پاناما و کودتا علیه توریخوس، هاییتی و لشگرکشی در زمان کلینتون و نمونههای نزدیکتر آن در جنگ علیه افغانستان، عراق، لیبی به بهانههای ایجاد دموکراسی و تثبیت حقوق بشر به وضوح دید. لذا بنگاههای خبرپراکنی(دروغپراکنی) و تئوریهای کاذب ایشان سعی در منحرف کردن روند دموکراتیزاسیون دارند که فراز و فرودهای تاریخ در کسب یک دموکراسی پایدار و تثیبیت شده خود گویای این مطلب است.
لذا در روزگاری که گویا از جنگ گرفته تا کودتا و از تحریمهای اقتصادی گرفته تا جاسوسی و ترور و اصلاحات از بالا توان ایجاد دموکراسی را دارند، انقلاب از پایین و تأمین منافع طبقات تحت استعمار که از قضا اکثریت مطلق جامعه را دارا هستند اهریمنی برای خود و در خود است. نیاز به تشکیلاتسازی و جریانسازیهای طولانی مدت به منظور نهادینه کردن خواستهای دموکراتیک، آنگونه که مردم حقیقتا قادر به تعیین سرنوشت خویش باشند امری ناگزیر است و نیاز به آن در این برهه، در مقابل ترکتازیهای الگوهای تئولیبرالی و لیبرالی که کاریکاتوری از دموکراسی را به خورد شهروندانشان میدهند بیش از هر زمان دیگری ملموس است.
انقلاب یعنی تغییر بنیادین نظم موجود. (ژاک تکسیه)
اگر تعریف انقلاب را به مفهوم رایج آن که ژاک تکسیه عنوان کرده است،در نظر بگیریم؛ چگونه میتوانیم انقلاب و دموکراسی را در رابطهای علّی قرار دهیم؟ در زمانی که حرافیهای نئوامپریالیستی با سیطرهی رسانهای خود و با روشنفکران و تئوری پردازانشان از راه سوم و گذار دموکراتیک و ارزشهای پست مدرن به عنوان نسخههای جدید عقلانیت پرده برمیدارند و در زمانی که چرخشهای نو لیبرالی در سیاستگذاریهای کشورهای درجه دوم(همانگونه که مردمانشان انسانهای درجه دوم محسوب میشوند) پایههای هرگونه دموکراسی را درهم میشکند، در زیر لوای حقوق بشر دست به ترور میزنند، پرچمهای جنگ را به اهتزاز در میآورند، فاصله طبقاتی را چندین برابر میکنند، درصد بیشتری از مردم را به ورطه فقر میکشانند و در نهایت سیاستهای نوین امپریالیستی و استعماری خود را با بازوهایی چون بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، ناتو و شورای امنیت در قالب خصوصیسازیهای گسترده در کشورهای مورد هجوم قرار گرفته عملی میسازند، دموکراسی و انقلاب میتواند مفاهیمی جذاب برای مردمانی باشد که در زیر چنگالهای جکومتهای توتالیتر و دیکتاتورمآب، تأمین مطالباتشان را در یک دموکراسی واقعی میبینند و این درست در روزگاری است که دموکراسی به همان میزان که فراگیر شده از محتوا تهی شده است.
قبل از هر چیز بهتر است تعریفی گذرا و مختصر از طبقه و دولت آنگونه که در این متن مدنظر است آورده شود. طبقات اجتماعی گروههایی هستند که بنابر یک رابطه دیالکتیکی میان جایگاه اشغال کرده در روند تولید و مناسبات اجتماعی بازتولید شده در این جایگاه تعریف میشوند. توجه به این نکته ضروری است که در رابطه دیالکتیکی موجود زیربنا و روبنا به گونهای مکانیکی بر یکدیگر اثر نمیگذارند و رابطه عملا مرزها را از بین برده و استقلال هر یک را نفی میکند و مانع از نتیجهگراییهای تئوریپردازان بورژوا میشود که طبقات را معادل مکانیکی میزان درآمد افراد مینماید.
از طرفی دولت عینیتیابی مبارزات طبقاتی در درون جامعه است. ناگفته پیداست که با توجه به فضای نوامپریالیستی موجود در جهان در زیر لوای جهانیسازی، ارزشهای طبقهای خاص مورد تبلیغ قرار گرفته و حمایت میشود. دولت رابطه ای میان طبقات حاکم در جهت تأمین چهارچوبهای امنیتی و قانونی در جهت کسب بیشینهی سود این طبقات است.
نظم موجود در یک جامعه بر روابط موجود در آن جامعه اشاره دارد. با روابط طبقات با رسانههای جمعی، روابط طبقات با دولت به مثابه یک رابطه، روابط درون طبقاتی، روابط طبقات مختلف در برخورد با هم و .. مجموع این روابط نظم موجود در جامعه را شکل میدهد. زمانی تغییری بنیادین در نظم موجود به وجود میآید که این روابط به گونهای بنیادین تغییر کند. تغییر این روابط حاصل عمل طبقات بر مبنای آگاهی طبقاتی است که توانسته است در گفتمان موجود جامعه چیرگی پیدا کند. این چیرگی ممکن است در بازهای طولانی یا کوتاه زمان( بنابرنوع گفتمان که درون طبقاتی یا مابین طبقاتی است) نمود پیدا کند. چیرگی گفتمان طبقهای خاص در جامعه در زمان طولانی عملا به معنای غیر رادیکال بودن آن نیست.
از آنجا که دولت برآیند مبارزه طبقاتی در جامعه مدنی است که نه به عنوان هستیای مستقل یا خود شکوفا بل به عنوان یک رابطه در نظر گرفته میشود، ملزم به اثرپذیری از روابط طبقاتی و نظم نوینی است که جایگزین نظم کهن شده است. دموکراسی به عنوان نظامی که خواهان مشارکت تمام مردم در تعیین سرنوشت خویش و حکومت ایشان بر خویش است در تعریف سرمایهداران و ابرشرکتها قلب میشود و به روبنایی از حداقل کنش مردم نزول میکند که تنها جنبه تبلیغی و مشروعیت دادن به عملکرد دولت را به خود میگیرد. در حالیکه دموکراسی در تعریف طبقه کارگر به معنای حضور، نظارت و کنش دموکراتیک بر تمام وجوه سیاسی و اقتصادی است تا حق تعیین سرنوشت به معنای کامل کلمه تحقق یابد. انقلاب کارگری برای پیروز شدن در نبرد برای دموکراسی و تثبیت آن، آنگونه که کارل مارکس در مانیفست میگوید ناظر بر تغییر بنیادین نظم موجود به نفع دموکراسی است. اما این نظم مدام در حال تغییر است و مدام خود را از چهارچوبهای متحجر خود رها میسازد که در واقع توضیحدهنده انقلاب مداوم است. فرایندی بیوقفه از لحظات مستقل شده و لغو بیوقفه این استقلال، استقلالی دیالکتیکی و رفع شده به لحاظ دیالکتیکی. نکته مهم، توجه به این مساله است که تغییر بنیادین نظم موجود به لحاظ تاریخی حاصل تغییری تدریجی در بنیانها و اساسهای آن نظام است و انقلاب در روابط طبقاتی و دولت به مثابه یک رابطه تنها عالیترین وجه این تغییر بنیادین است، چه هر رابطهای از بسیاری خرده رابطهها به مثابه سلولهای تشکیلدهنده رابطه تشکیل می شود که تغییر نظم در هر کدام از این رابطهها علاوه بر تأثیرش بر روابط دیگر، خود انقلابی مشخص است. نکته دیگر آنکه رابطه دو سویه انقلاب و آکاهی طبقاتی معطوف به ایجاد جامعهای آرمانی نیست بلکه در پی نظامی دموکراتیک است که برآورد خواستهای سیاسی و اقتصادی را نه بر دوش دولت به مثابه نهادی ورای جامعه که بر عهده دولت به مثابه یک رابطه قرار دهد. تحقق این خواست مساوی با نابودی منافع سرمایهداران و ابرشرکتهاست. تضاد منافع ابر شرکتها و خواستهای دموکراتیک ملت را میتوان در نمونههای تاریخی اندونزی و کودتا علیه دکتر سوکارنو، شیلی و کودتا علیه سالوادور آلنده، ایران و کودتا علیه دکتر مصدق، پاناما و کودتا علیه توریخوس، هاییتی و لشگرکشی در زمان کلینتون و نمونههای نزدیکتر آن در جنگ علیه افغانستان، عراق، لیبی به بهانههای ایجاد دموکراسی و تثبیت حقوق بشر به وضوح دید. لذا بنگاههای خبرپراکنی(دروغپراکنی) و تئوریهای کاذب ایشان سعی در منحرف کردن روند دموکراتیزاسیون دارند که فراز و فرودهای تاریخ در کسب یک دموکراسی پایدار و تثیبیت شده خود گویای این مطلب است.
لذا در روزگاری که گویا از جنگ گرفته تا کودتا و از تحریمهای اقتصادی گرفته تا جاسوسی و ترور و اصلاحات از بالا توان ایجاد دموکراسی را دارند، انقلاب از پایین و تأمین منافع طبقات تحت استعمار که از قضا اکثریت مطلق جامعه را دارا هستند اهریمنی برای خود و در خود است. نیاز به تشکیلاتسازی و جریانسازیهای طولانی مدت به منظور نهادینه کردن خواستهای دموکراتیک، آنگونه که مردم حقیقتا قادر به تعیین سرنوشت خویش باشند امری ناگزیر است و نیاز به آن در این برهه، در مقابل ترکتازیهای الگوهای تئولیبرالی و لیبرالی که کاریکاتوری از دموکراسی را به خورد شهروندانشان میدهند بیش از هر زمان دیگری ملموس است.
سعید جلالیفر/ زندان اوین/ بند 350
منبع: کمیته گزارشگران حقوق بشر
سه سناریو برای آینده ایران
ایران به کدام سو میرود؟
در تحلیل شرایط پیش رو میتوان
«چهار پایه» استراتژیک (جهان – نظام – مردم – نیروها) را مد نظر قرار داد .
بنا به تحلیل این عناصر سه سناریو برای آینده متصور است: ادامه وضع موجود –
تعامل با خارج، سرکوب در داخل – تغییر رفتار حکومت بنا به علل گوناگون (از
اصلاح تا فروپاشی).
پیشبینی و تعیین مسیر سیاسی احتمالی
آینده هر جامعه یکی از مبانی تحلیلی برای بحث در باره نحوه مواجهه با
رخدادهای گوناگون سیاسی و تعیین استراتژی و تاکتیکهای سیاسی است که هر فرد
و نیروی سیاسی ملی و علاقهمند به سرنوشت کشور بدان نیازمند است. این بحث
فراتر از بحثهای روزمره و روزنامهنگارانه «خبر – تحلیل»ی است که خود
البته شرط «لازم» (و نه قطعا «کافی») برای تصویر و تصور شرایط پیش رو و
وظایف احتمالی در برخورد با شرایط آتی است. در غیر این صورت یک فعال سیاسی و
مدنی هفتهها و ماهها و گاه سالها را طی میکند و وقتی به پشت سر می
نگرد میبیند همه را به «تفسیر خبر» گذرانده و در طی سال درگیر سی – چهل
پرونده سیاسی (عمدتا هم ناتمام) کوتاه مدت شده و زمان را «سپری» کرده است.
با این مقدمه اما ؛
در رابطه با آینده سیاسی ایران چند سناریو متصور است؟
به نظر میرسد در مجموع و به اجمال میتوان به چهار سناریوی احتمالی توجه نمود:
سناریوی «الف» – ادامه وضع موجود
؛ به این معنا که حکومت همچنان به وضعیت شبه حکومت نظامی ادامه دهد؛ جلوی
هر گونه کنش، ارتباط و تشکل سیاسی – مدنی را بگیرد؛ با قبض و بسطهایی اندک
سیاست فعلی را در باره زندانیان سیاسی و مدنی و صنفی تداوم بخشد؛ در رابطه
با روابط بینالملل نیز کم و بیش مسیر گذشته را دنبال کند و در مهمترین
مسئله خارجی یعنی منازعه هستهای نخواهد در حد توقعات و مصوبات فضای غالب
جهانی تعامل داشته باشد ؛ تحریمهای اقتصادی و مالی را با ارزانفروشی نفت،
قاچاق کالا و… ، حتیالمقدور دور بزند و همچنان فشار اقتصادی را بر اقشار
مختلف مردم منتقل کند و از هر شاخه تولیدی که تحریمها فلجاش میکند،
صرفنظر کند ؛ رقابت سیاسی در داخل سیستم را در حد جناحهای کمفاصله و
مطیع رهبری محدود سازد و سطح و شدت منازعه را نیز در حدی خفیف، کنترل کند
و…
فرض این سناریو آن است که قدرتهای برتر
جهانی نیز همین سطح کنونی منازعه را حفظ خواهند کرد و یا امکان تشدید بیش
از آنچه هست را نداشته و خواست یا امکان حمله نظامی (بجز منازعه محدود در
حمله موردی به مراکز هستهای) را ندارند.
فرض دیگر این سناریو مهار و سرکوب کلیه
معترضان داخلی ، اعم از ناراضیان سیاسی یا اقتصادی، است. در همین راستا
دیگر امکان سربرآوردن اعتراضات مخالفان آن گونه که در سال اول فعالیت جنبش
سبز وجود داشت، متصور نیست.
طبق این سناریو، البته میتوان چه در عرصه
بینالمللی و چه در داخلی، به صورت نمایشی دست به «تزویر» زد و پز تعامل
در بیرون و یا باز کردن فضا در داخل را گرفت، اما به هیچ وجه «قصد» جدی و
واقعی این کار وجود ندارد و تنها برای فریب مخالفان جهانی و برخی معترضان
داخلی و کشاندن آنها به داخل بازی خود چنین ترفندهایی به کار میرود. خلاصه
آنکه در این سناریو قصد اصلاح و تدبیر امور وجود ندارد، بلکه تزویر به کار
میرود.
سناریوی «ب» – معامله با خارج ، سرکوب در داخل؛
در این سناریو، حاکمان نظامی – امنیتی بر اثر فشارهای خارجی سعی میکنند
با حل مشکل هستهای و در واقع رفع تحریمها فشار اقتصادی بر سیستم را کاهش
دهند و یا بردارند. چرا که این فشارها میتواند در طول زمان با تشدید
نارضایتیهای اقشار مختلف به ویژه اقشار غیرسیاسی جامعه؛ به اعتراض و شورش
مردم منجر شود و خطر امنیتی ایجاد کند . و یا آن که اساسا بر اثر فشار
ناراضیان اقتصادی (و نه سیاسی) مجبور به عقبنشینی میشوند و یا هراس از
حمله نظامی آنان را به این کار وادار میکند.
فرض این سناریو این است که نیروهای
قدرتمند جهان اهل معامله هستند و میتوان با دادن امتیازاتی در رابطه با
مسئله هستهای و حتی امور منطقهای با آنها برای حفظ امنیت خود به توافق
رسید و در برخی مواقع نیز با برخی پس و پیش رفتنها و دادن برخی امتیازات
بینشان اختلاف انداخت و یا از وضعیت بد اقتصادیشان جهت جلوگیری از
برخوردهای تندتر بهرهبرداری کرد.
رویکرد و مفروضات این سناریو در رابطه با نیروهای سیاسی داخلی با سناریوی قبلی مشترک است.
سناریوی «پ» – تعامل در بیرون و درون
؛ در این سناریو حاکمان کنونی کشور با توجه به روند بحرانی اقتصادی کشور
قصد «تدبیر» و اصلاح امور را دارند و سیاستهای پیش گرفته شده در بیرون و
درون را نادرست میدانند و یا احیانا خطری از این دو سو (جهان بیرون و
معترضان درون) نسبت به اصل نظام و قدرت خود احساس میکنند و به هر حال و با
هر نیت قصد اصلاح تدریجی امور را دارند.
طبق این سناریو نوعی آزادی و نیز دموکراسی
لایهبندی شده در دستور سیاسی قرار میگیرد. امتیازدهی از آقای هاشمی شروع
میشود و سپس به آقای خاتمی و اصلاحطلبان میانهرو و در پایان با طرح
توافقاتی به اصلاحطلبان رادیکالتر نیز میرسد. شاید دیگر نیروها نیز به
نقطه قبلی خود بازگردانده شوند و اگر در درون قدرت جایی ندارند اما تا
سطوحی فعالیت آنها در حوزه سیاسی و مدنی تحمل میشود و…
سناریوی «ت» – فشار مردم و نیروها ، عقبنشینی حکومت
؛ در این سناریو فشار نیروهای خارجی و مدنی و یا فشار معترضان سیاسی
دموکراسیخواه (و احیانا همراه با فشار ناراضیان و معترضان اقتصادی) حکومت
را به اختیار یا اجبار به این نتیجه میرساند که باید عقبنشینی کرده و در
سیاست خود تجدیدنظر کند. میزان این عقبنشینی بستگی به اندازه قدرت و فشار
ناراضیان و میزان تدبیر و عقلانیت در حکومت دارد. فشار کم به عقبنشینی
محدود و فشار بیش از اندازه حتی به تغییر قدرت میانجامد.
در این سناریو فشارهای خارجی یا مفروض نیست و یا نقش کاتالیزور و تسهیلگر را دارد.
در این سناریو امکان سر برآوردن مجدد جنبش
سبز که اینک عمدتا در حد و اندازه مقاومت زندانیان و مباحث نظری نیروهای
خارج از کشور فعال است و بیشتر حالت زیر پوست جامعه را پیدا کرده ؛ متصور
است و یا اینکه پویش ناراضیان سیاسی (و احیانا اقتصادی) میتواند با
فاصلهای زمانی در قالبی جدید فعال شود و در هر حال و در هر دو صورت به یک
متغیر و شاخص اثرگذار در روندهای جاری کشور تبدیل شود.
سناریوی «ث» – فشار (و حمله) خارجی عقبنشینی تا تغییر حکومت
؛ در این سناریو مذاکرات هستهای به هر دلیل (عدم آمادگی ایران برای
عقبنشینی به میزان کافی و یا کارشکنی صف مقابل بنا به علل گوناگون)، شکست
میخورد و روند تحریمها مرتبا تشدید میشود و در نهایت بنا به شورش
ناراضیان اقتصادی (و احیانا همراهی ناراضیان سیاسی) حکومت مجبور به
عقبنشینی میشود. (میزان این عقبنشینی بستگی به قدرت نیروی معترض دارد) و
یا آن که اساسا در اوج فشارهای اقتصادی و التهاب اجتماعی ناشی از
نارضایتیهای اقتصادی حمله نظامی صورت میگیرد و این حمله یا حملات تا حد
از همگسیختگی اقتدار امنیتی و کنترل سیاسی حکومت تداوم مییابد و باعث
ایجاد فضای مناسب جهت ظهور و بروز فعالیتهای اعتراضی مشترک ناراضیان
اقتصادی و سیاسی شده و حکومت را وادار به عقبنشینی فراوان کرده و یا اساسا
منجر به تغییر سریع آن میشود.
در این سناریو توان محدود و رو به پایان
اقتصادی حکومت ایران و ناتوانی آن در سرکوب و حفظ اقتدار خود در برابر
انبوه گسترده ناراضیان مفروض است. اما در رابطه با میزان فشار و پیشروی
نیروهای خارجی نیز این سناریو میتواند بنا به انگیزهها و اهداف مختلف
نیروهای خارجی، شکلهای مختلفی بگیرد ، از صرفا فشار اقتصادی تا منازعه
محدود نظامی و تا منازعه فیصلهبخش و نامحدود نظامی.
حال با مرور این پنج سناریو میتوان با در
نظر نگرفتن علت و منشأ ایجاد توان و قدرت در پویش ناراضیان (اقتصادی و
سیاسی) و یا صرف نظر کردن دلایل و علل گوناگون تغییر رفتار احتمالی حکومت،
خروجی سناریوها ی پ و ت و ث را یکی دانست و در نتیجه این سه سناریو رادر هم
ادغام کرد و نهایتا به سه سناریو رسید:
سناریوی اول: ادامه وضع موجود.
سناریوی دوم: تعامل با خارج، سرکوب در داخل.
سناریوی سوم: تغییر رفتار حکومت بنا به دلایل و علل گوناگون (از اصلاح تا فروپاشی)
در تحلیل شرایط و چشمانداز پیش رو
میتوان (و باید همواره) چهار پایه «استراتژیک (جهان – نظام – مردم –
نیروها) را مد نظر قرار داد و اگر مردم و نیروها را در این چهار پایه در
ارتباط نزدیکتری قرار داده و در هم ادغام کنیم به یک «مثلث استراتژیک»
میرسیم (جهان – نظام – جنبش).
اینک به نظر میرسد – حداقل در کوتاهمدت –
در این مثلث، ضلع جهان و نظام نقش موثرتری دارند. شاید در میانمدت نقش
مردم معترض به مسائل اقتصادی و احیانا ناراضیان سیاسی نیز اثرگذارتراز
وضعیت کنونی شود.
کدام سناریو محتمل تر است؟
در رابطه با سه سناریوی یادشده به نظر
میرسد ضلع «نظام» و سیستم در ایران بیشتر خواهان سناریوی اول و حداکثر
سناریوی دوم است و ضلع «جهان» و قدرتهای مسلط بینالمللی بیشتر خواهان
سناریوی سوم. در بین نیروها و بازیگران جهانی نیز اولویتها متفاوت است.
برخی به سناریوی «ت» تاکید میکنند و برخی نگاهی به سناریوی «ث» هم دارند.
شاید یکی از علل کندی مذاکرات هستهای نیز ناشی از تفاوت اولویتهای
نیروهای موثر در «نظام» و «جهان» باشد.
درتوضیح این چشم انداز میتوان گفت اینک
بحران هسته ای و فشار تحریم های اقتصادی عنصری تعیین کننده در محتمل دانستن
یکی از سناریوها شده است.
همچنین عنصر تعیین کننده دیگر مسئله سوریه
است. به نظر می رسد اگر بحران سوریه به نفع معترضان تمام شود و حکومت بشار
اسد تغییر کند، ایران در منطقه تنها خواهد ماند و تبدیل به هدف و «سیبل یک
» نظام بین الملل خواهد شد. در این حالت اراده قدرت های مسلط جهانی برای
تغییر صورت مسئله ایران – حتی با در نظر نگرفتن منافع کوتاه مدت سیاسی و
اقتصادی شان – بیشتر از هر موقعی خواهد شد.
در مذاکرات هسته ای نیز به نظر می رسد
ایران نیاز بیشتری به مصالحه و به خصوص برداشتن تحریم ها دارد. غربی ها هم
همسوتر از گذشته با ایران برخورد میکنند . در رابطه با این مسئله چشم انداز
حل وفصل موضوع چندان مثبت نیست. چرا که ایران آمادگی امتیاز دهی کامل و یک
جا ندارد و غربی ها نیز دیگر نه حاضر به دادن تخفیف مهمی هستند و نه
امتیازی دندان گیر، به خصوص در آغاز روند مذاکرات . به نظر می رسد این
پروسه در مقایسه با مشکل گروگانگیری و بحران جنگ دیگر حتی در ظاهر نیز با
بازی برد – برد به پایان نخواهد رسید ( در این باره باید مستقلا به بحث
پرداخت) .
بنابراین اگر فرض عدم موفقیت در تعامل
خارجی را در چشم انداز آینده در نظر بگیریم احتمال ادامه وضع موجود (
سناریوی اول ) البته با روندی بدبینانه محتمل تر خواهد بود. بدین خاطر که
نه ایران امکان تداوم وضع موجود را برای مدت خیلی طولانی – به خاطر بحران
های اقتصادی و مالی اش دارد و نه غربی ها ( بنا به دلایل گوناگون و از جمله
نقش موثر اسرائیل ) زمان مدیدی را با صبر و مدارا تحمل خواهند کرد. بنا
براین سناریوی بدبینانه تری با تشدید فشارها ی اقتصادی و ضربات مالی و
تولیدی روز افزون در داخل و عکس العملهای رفتاری فردی و آسیب شناسانه و
رفتارهای جمعی ناشی از نارضایتی در میان مردم و حتی خطر جنگ ( در دو شکل
محدود و نامحدود ) در روابط خارجی در آینده ای نه چندان دور متصورتر خواهد
بود. در این باره باید بیشتر بحث کرد.
تنها اراده و جسارت حاکمان ایران ( در حد
آنچه در قطعنامه ۵۹۸ دررابطه با جنگ اتفاق افتاد است) که میتواند این
سناریورا تغییر دهد . اما اینک جسارت و کاریزما و تدبیری در حد آن دوران در
ساخت قدرت سیاسی کنونی حاکم بر ایران مشاهده نمی شود.
با این تحلیل شرایط و چشمانداز سه
سناریویی در رابطه با آینده ایران است که میتوان به تحلیل و برخورد
استراتژیک با شرایط پیش رو پرداخت…
انتخابات ریاست جمهوری آتی
یکی از مسائل نزدیکمدت (و به عبارتی دم
دستی) در شرایط پیش رو انتخابات ریاستجمهوری آینده است که خود آزمون دیگری
برای هر سه ضلع مثلث استراتژیک (و به طور کاملتر «چهار پایه» استراتژی)
محسوب میشود. جدا از مسئله انتخابات ریاستجمهوری، خط مشی و استراتژی
درازمدت افراد و نیروهای دموکراسیخواه و خواهان سربلندی ایران و آسایش و
رفاه مردم این سرزمین نیز میبایست در بستر چنین مباحثی تبیین شده و مورد
بحث و نقد قرار گیرد.
در این بستر تحلیلی و بر اساس
چشماندازهای محتملتر قابل پیشبینی است که به علت عدم تغییر رفتار حاکمان
نظامی – امنیتی انتخابات ریاستجمهوری آینده با صفبندی سیاسی مشابه
انتخابات اخیر مجلس مواجه باشد. با این تفاوت که رأی دادن فردی آقای خاتمی
این بار به صورت جریانی در خواهد آمد. اما همان گونه که در دیدار اخیر آقای
خاتمی با جمعی از فعالان سیاسی و مدنی و… مشاهده شد حامیان آن رویکرد در
اقلیت خواهند بود و معترضان به آن و در واقع طرفداران «جریان اصلی» جنبش
سبز و جریان اصلاحطلبی و تحولخواهی در ایران، در اکثریت.
اما نسبت و رابطه این اقلیت و اکثریت باید
چگونه تعریف شود و آیا میتواند به همان شکل انتخابات قبل باشد و از همان
نسبت ، رویکرد و ادبیات بهره بگیرد؟ این امری مستقل است که باید جداگانه و
با دقت بیشتری مورد تحلیل قرار بگیرد. چرا که اینک – همان طور که در
تحلیلهای قبلی آمد – پویش ناراضیان سیاسی در ایران که در جنبش پرافت و خیز
سبز متبلور شده، دارای سه گرایش شده است. جریانی که به بنا به هر دلیل و
علتی میل به بازگشت به روند کلاسیک اصلاحات را دارد؛ جریان اصلی؛ و جریانی
که ناامید از اصلاحات و مایوس از گفتمان و راهکارهای جریان اصلی جنبش سبز،
خواهان «عبور» از گفتمان مطالبهمحوری غالب و مسلط بر جنبش سبز و رویکرد
مخرج مشترکی آن در خطمشیهای سیاسی شده و خواهان اتخاذ گفتمان و رویکرد
رادیکالتری است. برای بررسی نحوه تعامل این سه گرایش در رابطه با انتخابات
ریاستجمهوری هنوز وقت باقی است. هر چند اگر نگاه به داخل کشور و
روندحوادث سیاسی و تناسب قوای اجتماعی – سیاسی در آن داشته باشیم نمیتوان
با سادگی و سهلانگاری با این صورت مسئله مواجه شویم.
حال با محتمل تر دانستن سناریوی اول و تداوم شاید بدبینانه تر آن می بایست بر چند عنصر تاکید کرد:
- زمان دار دیدن روند دموکراتیزاسیون در ایران و اقتضائات سیاسی و اجتماعی و تشکیلاتی و روانی آن
- تبلیغ فرهنگ مقاومت و درونی کردن تلاش برای آزادی و دموکراسی و عدالت به عنوان امر معنابخش به زندگی کنشگران
-تلاش در جهت همگرایی نیروهای سیاسی دموکراسی خواه ملی و وطن دوست و ایجاد بلوک سیاسی از آنان
- تلاش جهت ایجاد همسویی بین ناراضیان اقتصادی و معترضان سیاسی فعال در جنبش سبز و دیگر کنشهای اعتراضی
- ارتباط فعال با افکار عمومی جهانی و
نهادهای مدنی و بین المللی برای روشنگری و سوق دادن جهت گیری ها به سمت
منافع ملی ایرانیان به خصوص در رابطه با حقوق بشر
-مخالفت با تحریم و جنگ به عنوان عناصری ضد انسانی و نیز کند کننده روند دموکراتیزاسیون درا یران
- مخرج مشترک گیری سیاسی مطالبه محور بین عقاید و رویکرهای سیاسی مختلف و متنوع در جامعه ایران
- تبلیغ گفتمانی دموکراسی خواه و ملی و در
برگیرنده همه ایرانیان جهت رشد همبستگی ملی از طریق رفع تبعیض در حوزه های
مختلف طبقاتی ، جنسیتی ، قومی ، زبانی ، مذهبی و …
- و ..
این امور نیازمند بحث و گفتگوی همگانی تری است.
بشار اسد مرتکب شد
به گزارش رادیو فردا مخالفان بشار اسد می گویند تانک ها ارتش روز جمعه مردم را در مرکز حوله گلوله باران کردند. تلویزیون دولتی سوریه هم با نمایش فیلم ویدیویی گرفته شده از اجساد، گروه های تروریستی را به عنوان عامل این کشتار بر حمانه معرفی کرده است.
روز شنبه شهر حوله در استان حمص با شدت فراوانی بمباران شد که طی آن ۹۲ نفر کشته شدند که از این تعداد ۳۰ نفر کودک هستند. این کشتار با واکنش بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای غربی مواجه شد.دبیر کل سازمان ملل متحد و کوفی عنان نماینده این سازمان در امور سوریه این کشتار را شدیدا محکوم کردند.
در طول حوادث سوریه تا کنون تعداد زیادی از کودکان سوری توسط نیروهای امنیتی بشار اسد کشته شده اند.
جنایت حوله،کشتار کودکان سوری
رئیس ناظران سازمان ملل در سوریه در بیانیه ای اعلام کرده است که روز شنبه در شهر حوله در استان حمص ۹۲ جسد را دیده اند که ۳۲ تن از آنها کودکان زیر ده سال هستند. ژنرال رابرت مود، رئیس ناظران تایید کرده است که این عده با گلوله های تانک کشته شده اند و افزوده که مسئولان این جنایت باید مجازات شوند.به گزارش رادیو فردا مخالفان بشار اسد می گویند تانک ها ارتش روز جمعه مردم را در مرکز حوله گلوله باران کردند. تلویزیون دولتی سوریه هم با نمایش فیلم ویدیویی گرفته شده از اجساد، گروه های تروریستی را به عنوان عامل این کشتار بر حمانه معرفی کرده است.
روز شنبه شهر حوله در استان حمص با شدت فراوانی بمباران شد که طی آن ۹۲ نفر کشته شدند که از این تعداد ۳۰ نفر کودک هستند. این کشتار با واکنش بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای غربی مواجه شد.دبیر کل سازمان ملل متحد و کوفی عنان نماینده این سازمان در امور سوریه این کشتار را شدیدا محکوم کردند.
در طول حوادث سوریه تا کنون تعداد زیادی از کودکان سوری توسط نیروهای امنیتی بشار اسد کشته شده اند.
نامه سیدحسین رونقی ملکی به آیتالله خامنهای
خبرگزاری
هرانا - سیدحسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس منتقد و فعال حقوق بشری در نامه
ای خطاب به رهبری با تشریح دلایل خود برای اعتصاب غذای خود در زندان اوین
آورده است: همانگونه که از اتفاقات کوی دانشگاه و کهریزک رنجیده خاطر شدید
و دستور رسیدگی به آن را دادید، امیدوارم حداقل به وضعیت بد من، پیگری
زندانیان سیاسی، خانواده هایمان، بازداشتگاه های غیر قانونی و نحوه
برخوردها در آنها توجه کنید.
حسین رونقی در نامه ی خود اعلام کرده است:
این اعتصاب غذا در اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان
اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش
برای احیای قانون اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق
زندانیان سیاسی و خانواده هایشان نظیر برخورداری از مرخصی، تلفن، ملاقات و
غیره است.
وی همچنین تاکید کرده است: بر این باورم
که سکوت هر انسانی در مقابل ظلم و ستم، خیانت به خون شهدای بی گناه و
مظلوم ایران زمین است؛ اعتقاد دارم نه خون من رنگین تر از خون نداها و
سهراب هاست و نه رنج پدر و مادرم بیشتر از رنج پدر و مادر آنها! این را هم
می دانم که همان نهادها از نجابت و بردباری زندانیان سیاسی سوء استفاده
می کنند. این بار با بردباری خواهم ایستاد شاید لایق آن باشم در کنار
مرحوم هدی صابر که مظلومانه جان خود را در زندان از دست داد قرار بگیرم.
این فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس دربند که
در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی به ۱۵ سال حبس تعزیری
محکوم شده در شرایطی دست به اعتصاب غذا زده است که به گفته ی پزشکان به
دلیل شرایط حاد بیماری کلیوی اش، این عمل وی را با خطر از دست دادن کامل
سلامتی اش و مرگ مواجه خواهد کرد.
این زندانی سیاسی از بیماری کلیوی رنج می برد و به گفته ی پزشکان و متخصصان، هر چه سریعتر باید تحت عمل جراحی و درمان قرار گیرد.
وی پیش از این ۵ بار تحت عمل جراحی قرار
گرفته اما به دلیل مخالفت اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی در دوران نقاهت
پس از عمل به زندان برگردانده شده است.
خانواده ی سیدحسین رونقی پیش از این از
نهادهای حقوق بشری و بین المللی برای نجات جان فرزندشان درخواست کمک کرده
بودند و پدر وی در نامه های مختلف خطاب به مسئولان قضایی عنوان کرده بود
که ماموران اطلاعات سپاه گفته بودند پسرت را می کشیم و نمی گذاریم از
زندان بیرون بیاید و امروز آقایان به گفته هایشان عمل می کنند.
متن کامل نامه سیدحسین رونقی ملکی به رهبری که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
رهبر جموری اسلامی جناب آیت الله سیدعلی خامنه ای
با سلام و عرض ادب
فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ
یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ
هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ
بشارت ده کسانی که سخنان {نیک و حق} را می
شنوند و آنگاه به بهترین آن عمل میکنند، اینانند که خداوند هدایتشان کرده
است و اینانند که خردمندانند.
اجازه بدهید با توجه به اشتغالات فراوان
حضرت عالی بدون مقدمه سخنان جنابعالی را در اولین روز سال ۱۳۸۸ یادآوری
کنم: «من طرفدار اعمال انصافم؛ من می گویم باید منصف باشیم. رفتارها را
نگاه کنیم؛ این ربطی به انتخابات ندارد. بحث انصاف و بی انصافی است. حمایت
کردن از خدمتگذاران در کشور، وظیفه ای است که هم من دارم، هم همه دارند؛
بنده از هر حرکت خوبی، از هر اقدام خوبی، از هر پیشرفتی، از هر خدمتی به
مردم، از هر دلجویی از محرومین، از هر ایستادگی در مقابل ظلم و استکبار
استقبال می کنم و از آن کسی که این کار را کرده است، تشکر و سپاسگذاری می
کنم؛ هر دولتی باشد، هر شخصی باشد؛ این وظیفه من است». یقینا هیچ انسان
منصفی نمی تواند با این سخنان مخالفت کند اما بر خلاف رهنمودها و نقطه
نظرات شما، اینجانب سیدحسین رونقی ملکی و دیگر زندانیان سیاسی و حتی
رهبران جنبش سبز جناب آقای مهندس میرحسین موسوی، حجت الاسلام شیخ مهدی
کروبی و سرکار خانم زهرا رهنورد به خاطر آزادی خواهی، حق طلبی و ایستادگی
در مقابل ظلم و استکبار و نگرانی برای آینده ایران، بازداشت ها و شکنجه ها
و حبس ها دیده ایم. دریغ که از ما تشکر و سپاسگذاری نشد که هیچ، ناسپاسی
های بزرگی نیز در حق ما صورت گرفت.
رهبر جمهوری اسلامی جناب آیت الله خامنه ای
یقینا به خاطر دارید در گذشته آیت الله
خمینی تاکید کرده بودند: «هیچ کس برایش جایز نیست که یک چیزی را بفهمد
نگوید، باید وقتی می فهمد اظهار کند، این موافق هرکه باشد، باشد؛ مخالف
هرکه هم باشد، باشد». حضرتعالی نیز به همین ترتیب اشاره کرده بودید که:
«مردم اگر متوجه و هوشیار باشند، اگر نشانه های کبر و غرور و خودخواهی را
در زمامداران فورا ببینند و بشناسند و خیر خواهانه اعتراض کنند و اگر
احساس کردند که زمامدار در صدد رفع این بیماری نیست در مقابل او تعرض
کنند، یقینا آن بیماری علاج خواهد شد».
واقعیت این است که اغلب ما خارج از چنین
موضوعی عمل نکرده ایم، حتی فراتر از آن، بسیاری از ما بر این باور بودند و
هستند که آنچه انجام داده اند افزون بر وظیفه ملی، تکلیف دینی و اخلاقی
آنها نیز بوده است. اما با کمال تاسف آیا آنچه امروز در ایران شاهدیم چیزی
جز استبداد و بی قانونی و ظلم بر افراد ایران دوست، آزادی خواه و حق طلب
است؟ افرادی که از موضع خیر خواهی و اصلاح امور بر ناروایی موجود اعتراض
کرده اند؟
جناب آیت الله خامنه ای
نهادهای امنیتی و اطلاعاتی همانند سازمان
اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات تصور می کنند با تهدید، بازداشت و شکستن
حریم خانه ها می توانند ما را وادار به تسلیم شدن در برابر خواست های
نامشروع خود کنند. این نهادها بر خلاف دین و قانون به جان تظاهر کنندگان
بی دفاع افتادند، آنها را به قصد کشت کتک زدند، چند صد نفر را مجروح
کردند؛ چند هزار نفر را دستگیر کردند، چند ده نفر را شهید کردند؛ فعالان
سیاسی و اجتماعی منتقد و مخالف را بر خلاف قانون دستگیر کرده، به زندان
افکندند؛ سانسوری عریان و بی روتوش بر تمام مطبوعات ایران تحمیل کردند؛ با
تسلط بر صدا و سیما و دیگر رسانه های وابسته حقایق را وارونه جلوه دادند و
به صراحت به دروغ پراکنی پرداختند. آنها نیک می دانند که چگونه یک معترض و
منتقد را به گونه هایی از شکنجه به تنگنای روحی و روانی در اندازند تا
جایی که اکنون حتی سازمان زندان ها هم از عملکرد خودسرانه این نهادها به
ستوه آمده است.
مقام رهبری جمهوری اسلامی
باید بپذیریم که استقلال واقعی قضایی با
نفوذ نهادهای اطلاعاتی و امنیتی امکان ندارد؛ باید بپذیریم جامعه در
آستانه یک انفجار بزرگ است و آرامش آن عمدتا ناشی از زور و ارعاب، زندان و
سرکوب است. باید بدانیم افکار آزادگان را نمی شود به زنجیر کشید! عقاید
را نمی توان شکنجه کرد! واقعیت ها را نمی شود سرکوب کرد! باید قبول کنیم
برخورد با مردم این سرزمین روز به روز شکلی غیر انسانی تر و لجام گسیخته
تر پیدا میکند. نه مرزی می شناسد و نه حریمی! هر سخن و هر عمل انتقاد
آمیزی را نیز با سرکوب و بازداشت جواب میدهند. باید به زندان اوین بنگریم و
سخن آیت الله سیدحسن طباطبایی قمی را به یاد آوریم: «من می دانم هنوز
زندان های کشور پر است از زندانیان سیاسی و با این حال باز هم دستگیری
انسان های آزاده همچنان ادامه دارد.» باید ببینیم و بشنویم و همانند آیت
الله خمینی بر این واقعیت صحه بگذاریم که: «بعضی از پاسداران در بعضی از
نقاط کشور از طریق اعتدال و شرع خارج و از ماموریت قانونی خود، تجاوز، و
در اموری که مربوط به دادگاه ها یا نهادهای دیگر می باشد، دخالت ناروا می
کنند. بر روسای پاسداران در سطح کشور است تا از این نحو دخالت ها که خلاف
قانون و خلاف طریقه اسلام است، جلوگیری و خودداری نمایند».
حضرت آیت الله خامنه ای
همانگونه که از اتفاقات کوی دانشگاه و
کهریزک رنجیده خاطر شدید و دستور رسیدگی به آن را دادید، امیدوارم حداقل
به وضعیت بد من، پیگیری زندانیان سیاسی، خانواده هایمان، بازداشتگاه های
غیر قانونی و نحوه برخوردها در آنها توجه کنید. اینجانب در اعتراض به این
رویه های غیر قانونی از تاریخ ششم خرداد ۱۳۹۱ اعلام اعتصاب غذا می کنم و
مسوولیت حفظ جان من بر عهده مسوولان جمهوری اسلامی است. این اعتصاب غذا در
اعتراض به ناروایی ها و شکایت از دخالت های سازمان اطلاعات سپاه و وزارت
اطلاعات در امور قضایی و سلب استقلال این قوه و تلاش برای احیای قانون
اساسی، آیین دادرسی، استقلال قضایی و احیای حقوق زندانیان سیاسی و خانواده
هایشان نظیر برخورداری از مرخصی، تلفن، ملاقات و غیره است. بر این باورم
که سکوت هر انسانی در مقابل ظلم و ستم، خیانت به خون شهدای بی گناه و
مظلوم ایران زمین است؛ اعتقاد دارم نه خون من رنگین تر از خون نداها و
سهراب هاست و نه رنج پدر و مادرم بیشتر از رنج پدر و مادر آنها! این را هم
می دانم که همان نهادها از نجابت و بردباری زندانیان سیاسی سوء استفاده
می کنند. این بار با بردباری خواهم ایستاد شاید لایق آن باشم در کنار
مرحوم هدی صابر که مظلومانه جان خود را در زندان از دست داد قرار بگیرم.
سخن پیامبر عظیم الشان را بازگو کنم که:
الْمُلْکُ یَبْقَى مَعَ الْکُفْرِ وَلَا یَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ
ملک و حکومت با کفر برقرار می ماند ولی با ظلم دوامی نخواهد داشت.
با سپاس
سیدحسین رونقی ملکی
زندان اوین – بند ۳۵۰
۶ خرداد ۱۳۹۱
هرانا؛ عدم رعایت تفکیک جرایم در مورد سریر صادقی شهروند بهایی
خبرگزاری
هرانا - سریر صادقی شهروند بهایی که در کرج بازداشت و پس از ۳۸ روز به
زندان عادل آباد شیراز منتقل شد، اکنون در بند ۱۰ این زندان و در بین
زندانیان خطرناک نگهداری میشود.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، سریر صادقی
شهروند بهایی که در فروردین ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی در کرج
بازداشت و پس از گذشت ۳۸ روز به زندان عادل آباد شیراز منتقل شده بود در
بند ۱۰ این زندان بدون رعایت تفکیک جرایم و در بین زندانیان عادی و محکومین
به اعدام و ابد نگهداری میشود. وضعیت این بند از نظر بهداشتی اصلا مناسب
نیست و بیماران مبتلا به ایدز و هپاتیت نیز در این بند نگهداری میشوند.
گفتنیست، دادگاه انقلاب شیراز تاکنون از
تبدیل قرار بازداشت ۴ زندانی بهایی در زندان عادل آباد شیراز به وثیقه
امتناع کرده است و پاسخگوی خانوادههای ایشان نمیباشد.
این در حالی است که، تا تاریخ ۱۳ خرداد
ماه نیما دهقان و فرید عمادی ۱۲۰ روز بازداشتشان تمام میشود، هومن زارعی
۱۰۰ روز و سریر صادقی ۱۸ خرداد ماه ۶۰ روز بازداشت را به اتمام میرساند.
هرانا؛ بسیمه کامجو فعال حقوق کودکان در قشم بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - بسیمه کامجو فعال حقوق کودکان روز شنبه مورخ ۶ خرداد ماه توسط مامورین دولتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ظهر مورخ ۶ خرداد ماه مامورین
دولتی به منزل خانم بسیمه کامجو فعال حقوق کودکان در قشم مراجعه کرده و بعد
از توقیف وسایل ایشان از قبیل کامپیوتر شخصی، لپ تاپ، کتاب، سی دی،
دوربین عکاسی و... ایشان را با خود بردند.
در پی اصرار خانواده بسیمه کامجو برای
دیدن حکم بازداشت، مامورین تنها حکم را به خود وی نشان دادند و از رویت حکم
توسط خانواده ایشان خودداری کردند. مامورین به همسر بسیمه کامجو گفتند
میتواند پس از چند دقیقه برای پیگیری کار همسرش به دادسرا مراجعه نماید
ولی متاسفانه نه تنها دادسرای قشم بلکه هیچ یک از مراجع قانونی این شهر از
قبیل فرمانداری، نیروی انتظامی، سپاه و... پاسخگوی او نبودند و همگی ابراز
بیاطلاعی نمودند.
تنها صحبتی که خانم کامجو پس از دیدن حکم کرد این بود که ظاهرا به دلیل آموزش کودکان در بندر عباس او را بازداشت مینمایند.
گفتنیست، بسیمه کامجو دو دختر، یکی دو ساله و دیگری هشت ساله دارد.
هرانا؛ لغو مراسم شب شعر ترکی از سوی مسولین دانشگاه تهران
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مراسم شب شعر ترکی در دانشگاه تهران،
چند ساعت مانده به برگزاری مراسم از طرف مسئولین دانشگاه لغو شد. این مراسم
که مجوز آن از طرف معاونت فرهنگی صادر شده بود، قرار بود چهارشنبه گذشته
در محل کوی دانشگاه تهران برگزار شود. علیرغم پیگیریهای دانشجویان
آذربایجانی مسئولان از ارایه دلایل این لغو ناگهانی امتناع کردهاند.
این مراسم در شرایطی لغو شد که تمامی اقدامات لازم برای برگزاری آن صورت گرفته بود.
گفتنیست، در هفتههای اخیر شاهد افزایش بیش از پیش فشارها بر فعالیتهای دانشجویان آذربایجانی دانشگاههای تهران بودهایم.
در روزهای گذشته، همایش دوروزه زبان و
ادبیات ترکی که قرار بود توسط دانشجویان آذربایجانی این دانشگاه و با حضور
نویسندگان و اساتید برجسته آذربایجانی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شود،
به بهانه مشکلات مالی توسط مسئولین این دانشگاه لغو گردید.
در دانشگاه امیرکبیر نیز اخیرا مراسمات و
برنامههایی نظیر شب شعر ترکی و نمایشگاه عکس دریاچه اورمیه قبل از
برگزاری به طور ناگهانی لغو شده است.
کارگر ساختمانی متهم به قتل به اعدام محکوم شد
خبرگزاری
هرانا - یک کارگر ساختمانی که متهم است همکار خود را بخاطر یک فرغون شن به
قتل رسانده در شعبه ۱ دادگاه کیفری استان البرز به اعدام محکوم شد.
به گزارش تارنمای آفتاب، یک کارگر
ساختمانی بنام علی در استان البرز که متهم است در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۸۷ همکار
خود یوسف را بخاطر یک فرغون شن با کارد زخمی کرده و وی دو ماه بعد جان
باخته در شعبه ۱ دادگاه کیفری استان البرز در مقابل هیات قضات (پنج قاضی)
حاضر و حکم اعدام برایش صادر شد.
علت مرگ یوسف عفونت در محل جراحت اعلام و به همین دلیل علی به عنوان متهم به قتل شناخته شد.
محکومیت محمد ایلخانیزاده، به سه ماه حبس و ٧۴ ضربه شلاق
خبرگزاری هرانا - محمد ایلخانیزاده، از آخرین متهمان کوی دانشگاه تهران به سه ماه حبس و هفتاد و چهار ضربه شلاق محکوم شد.
به گزارش دانشجونیوز، وی دانشجوی
کارشناسی ارشد رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران و از اعضای انجمن دانشجویان
دموکراسی خواه دانشگاه تهران است.
محمد ایلخانیزاده همچنین از فعالین
دانشجویی کرد و ستاره دار است که پیش از این در زمستان ٨٩ از سوی سازمان
قضایی نیروهای مسلح در ادامه رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران
دستگیر و سپس با قرار وثیقه آزاد شده بود.
گفتنیست، که پس از انتخابات دوره دهم
ریاست جمهوری، نیروهای لباس شخصی و همچنین گارد ویژه نیروی انتظامی به
همراه یگان ویژه سپاه پاسداران شامگاه بیست و چهار خرداد ماه به کوی
دانشگاه تهران حمله و بیش از ۱۰۰ تن از دانشجویان را بازداشت کردند.
در ادامه در حالی که حمله کنندگان به کوی
دانشگاه از مصونیت قضائی برخوردار گشتند، ۱۴ تن از دانشجویان دانشگاه تهران
با احکام قضایی مانند حبس، جریمه و شلاق روبرو شدند.
هرانا؛ امیرشیبانیزاده پس از سه ماه از زندان وکیل آباد آزاد شد
خبرگزاری هرانا - امیرشیبانیزاده شهروند مشهدی پس از سه ماه، پنجشنبه گذشته ۲۸ اردیبهشت از زندان وکیل آباد مشهد آزاد شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امیرشیبانیزاده پس از سه ماه در
پنجشنبه گذشته در تاریخ ۲۸ اردیبهشت با سپردن قرار ۵۰ میلیون تومانی از
زندان وکیل آباد مشهد آزاد شد.
گفتنیست، امیرشیبانیزاده در تاریخ ۲۴
بهمن ماه سال گذشته (۱۳۹۰) توسط وزارت اطلاعات مشهد در منزل دوستانش
بازداشت شد و تا کنون در بازداشت به سر میبردند.
بازداشت ایشان در راستای موج دستگیریهای اعلام تظاهرات اعتراضی ۲۵ بهمن روی داده بود.
هرانا؛ محمد مهدی زالیه در پی نارسایی شدید ریوی به بیمارستان منتقل شد
خبرگزاری
هرانا - محمد مهدی زالیه زندانی سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج در اثر
نارسایی شدید ریوی به بیمارستان رجایی کرج منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد مهدی زالیه زندانی سیاسی کرد و
مجروح شیمیایی جنگ ایران و عراق که بیش از ۱۸ سال است که در زندان ارومیه و
زندان رجایی شهر کرج محبوس میباشد در پی نارسایی شدید ریوی به بیمارستان
رجایی کرج منتقل شد.
گفتنیست، محمد مهدی زالیه تاکنون بارها
تقاضای مرخصی درمانی و یا اعزام به بیمارستانی خارج از زندان را داده بود
ولی مسولین با تقاضای وی مخالفت نمودند.
هرانا؛ حامد چمنی، فعال کارگری به دادگاه احضار شد
خبرگزاری
هرانا – صبح روز پنج شنبه، چهارم خرداد ماه "حامد چمنی وانق علیا" از
فعالین کارگری بندرعباس از سوی دادگاه انقلاب این شهر احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد چمنی ۳۱ ساله، از کارکنان بخش ترخیص کالا در گمرک بندرعباس پیشتر در حمایت از همکاران خود به دلیل تعویق ۱۱ ماهه حقوق در تجمعی اعتراضی کارگران شرکت کرده بود.
این اعتراضات به همراه ۱۴ روز اعتصاب غذا ادامه داشته است.
در پی اتفاقات اخیر و پس از گذشت چند ماه، صبح روز پنج شنبه چهارم خرداد ماه حامد چمنی فعال کارگری در بندرعباس به همراه چند تن از همکاران خود بنا به شکایت اداره اطلاعات مبنی بر ارتباط با گروه های ضد انقلاب، از سوی دادگاه انقلاب بندرعباس احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد چمنی ۳۱ ساله، از کارکنان بخش ترخیص کالا در گمرک بندرعباس پیشتر در حمایت از همکاران خود به دلیل تعویق ۱۱ ماهه حقوق در تجمعی اعتراضی کارگران شرکت کرده بود.
این اعتراضات به همراه ۱۴ روز اعتصاب غذا ادامه داشته است.
در پی اتفاقات اخیر و پس از گذشت چند ماه، صبح روز پنج شنبه چهارم خرداد ماه حامد چمنی فعال کارگری در بندرعباس به همراه چند تن از همکاران خود بنا به شکایت اداره اطلاعات مبنی بر ارتباط با گروه های ضد انقلاب، از سوی دادگاه انقلاب بندرعباس احضار شد.
بیکاری ۶۷ کارگر چدن پارس ساوه
خبرگزاری هرانا - یک فعال کارگری در ساوه اعلام کرد: در پی عدم تمدید قرارداد، ۶۷ کارگر واحد صنعتی چدن پارس بیکار شدند.
به گزارش ایلنا، مهدی زمانی ضمن اعلام این
خبر گفت: کارخانه چدن پارس واقع در شهرک صنعتی ساوه که متعلق به بخش خصوصی
است، به علت نداشتن نقدینگی و کمبود مواد اولیه ناچار شده است ادامه
همکاری با ۶۷ کارگرقرار دادی خود را متوقف کند.
او با اشاره به اینکه ۲۰ درصد از مواد
اولیه کارخانه چدن پارس از کشورهای خارجی از جمله چین تامین میشوند،
افزود: حدود ۸۰ درصد از مواد مورد نیاز تولید این کارخانه از منابع داخلی
تامین میشود.
این فعال کارگری نبود نقدینگی و به صرفه
نبودن تولید را از بارزترین مشکلات این واحد تولیدی دانست و اظهار داشت: ع
عدم افزایش قیمت محصولات تولیدی این کارخانه در سه سال گذشته با توجه به
تورم و گرانیهای ناشی از هدفمند کردن یارانهها، باعث شده است این واحد
صنعتی دچار مشکل شود.
زمانی در ادامه گفت: کارگران واحد تولیدی
چدن پارس با تایید مشکلات کارفرمای خود از عدم حمایت دولت از این واحد
صنعتی گلایه دارند و از مسئولان میخواهند در سال تولید ملی و حمایت از کار
و سرمایه ایرانی مشکلات این واحد صنعتی رفع شود.
او در خاتمه گفت: با بیکاری ۶۷ کارگر
قراردادی مجموع کارگرانی که در این واحد فعالند به ۱۳۵ نفر میرسد که از
این تعداد فقط ۹ نفر دارای قرارداد رسمی هستند.