فريبرز رئيسدانا بازداشت شد!
راديو زمانه به نقل از کانون مدافعان حقوق کارگر نوشت، صبح امروز،
دوشنبه يکم خردادماه۱۳۹۱، فريبرز رئيسدانا برای اجرای حکم يک سال زندان
خود بازداشت و به زندان اوين منتقل شد.
راديو زمانه ـ فريبرز رئيسدانا، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی در تهران بازداشت شد.
به گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، صبح امروز، دوشنبه يکم خردادماه۱۳۹۱،
فريبرز رئيسدانا برای اجرای حکم يک سال زندان خود بازداشت و به زندان اوين
منتقل شد.
فريبرز رئيسدانا در ساعات پايانی شنبه ۲۷ آذرماه ۱۳۸۹ و پس از گفتوگوی
تلويزيون دولتی ايران با محمود احمدینژاد، رئيسجمهور ايران که اجرای
قانون هدفمندکردن يارانهها را اعلام کرد، در گفتوگويی با تلويزيون فارسی
بیبیسی از اين قانون انتقاد کرد و گفت که دولت احمدینژاد با
"توهمدرمانی" اجرای اين قانون را آغاز کرده است.
اين اقتصاددان به بیبیسی گفت: "مقداری پول به حسابها ريختهاند و از توهم پولی مردم محروم استفاده کردند."
رئيسدانا همچنين گفت اجرای اين قانون از "آرزوهای" دولتهای اکبر هاشمی
رفسنجانی و محمد خاتمی بوده و اصلاحطلبان به همين دليل نمیتوانند در
مخالفت با هدفمندکردن يارانهها سخن بگويند.
وی چند ساعت پس از آغاز اجرای قانون هدفمندکردن يارانهها، در نخستين ساعات
بامداد يکشنبه ۲۸ آذرماه ۱۳۸۹ بازداشت و پس از يک ماه در ۲۸ دی ۸۹ با
سپردن وثيقه از زندان آزاد شد.
پس از بازداشت رئيسدانا، انجمن اقتصاددانان خاورميانه با انتشار بيانيهای خواهان آزادی وی شد.
اين انجمن گقته بود در حالی که در جوامع دموکراتيک دانشمندان، متخصصان و
استادان دانشگاه آزاد هستند و حتی برای شرکت در گفتمان سياستهای عمومی
تشويق میشوند اما در ايران دکتر رئيسدانا به دليل بيان ديدگاههای خود در
زمينه سياستهای اقتصادی دولت ايران، بازداشت شده است.
فريبرز رئيسدانا سپس از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به يک
سال حبس محکوم شد. اين حکم شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۰ به رئيسدانا ابلاغ گرديد.
"عضويت در کانون نويسندگان، تنظيم بيانيههای جريان فتنه، بيانيه عليه
نظام و تبليغ چهرههای وابسته به گروهای چپ و مارکسيست، مصاحبه با
رسانههای بیبیسی و صدای آمريکا، متهم کردن جمهوری اسلامی به آزار و
تجاوز و شکنجه زندانيان و فرمايشی قلمداد کردن دادگاههای جمهوری اسلامی
ايران" از جمله اتهامهای اين اقتصاددان اعلام شده بود.
بازداشت امروز فريبرز رئيسدانا و انتقال وی به زندان اوين در رابطه با همين محکوميت انجام گرفته است.
این
آخرین مقاله رفیق عزیز فریبرز رئیس دانا است که در نشریه وزین «مهرگان»
انتشار یافته است که به پیشگاه کارگران و زحمتکشان پیشکش شده است
فریبرز رئیس دانا
این مقاله را به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر به پیشگاه همهی کارگران، نیروی کار و ارزش آفرینان ایران تقدیم میکنم.
درآخرین روزهای سال ۱۳۹۰ در اجلاس سه جانبه ی دولت، کارفرما،
کارگر که در آن نمایندهی غیر انتخابی کارگران و کسی که ربطی به ۹۵ درصد از
کارگران نداشت حضور یافته بود، حداقل دستمزد نزدیک به ۳۹۰ هزار تومان
تعیین شد. اگر پرداخت یک ماه حقوق اضافی عیدی را نیز به آن بیفزاییم رقم
حداقل دستمزد به ماهانه ۴۲۲۵۰۰ تومان می رسد.این دستمزد در شرایطی تعیین
میشود که:
۱- متوسط هزینهی خانوار ۸/۳ نفری برای سال ۱۳۸۹ چیزی معادل
ماهانه ۹۵۰ هزار تومان بوده است. این رقم در سال ۱۳۹۰، معادل ۱۹/۱هزار
تومان برآورد می شود (برآورد از من است)
۲- درحدود ۶۷ درصد از خانوارهای نمونه گیری شده توسط مرکز
آمار ایران در مناطق شهری هزینهی ماهانه ای کمتر از این رقم را دارا
هستند.
۳- هزینهی ماهانهی هریک ازدهک های هزینه ای به شرح زیر برآورد می شود. (برآورد تقریبی از من است)
دهک
|
۱
|
۲
|
۳
|
۴
|
۵
|
۶
|
متوسط
|
۷
|
۸
|
۹
|
۱۰
|
هزینهی ناخالص ماهانه (هزار تومان)
|
۲۵۵
|
۴۲۴
|
۵۵۱
|
۶۷۵
|
۸۱۵
|
۹۹۱
|
۱۱۹۰
|
۱۱۹۵
|
۱۴۸۵
|
۱۹۴۳
|
۳۵۷۰
|
البته چنین نیست که خیال کنیم داراترین خانوارها ۱۴ برابر
پایین ترین آن ها درآمد دارند.در واقع خانوارهایی وجود دارند که کمتر از
دهک ۱ درآمد دارند و به دلایل فنی و اجتماعی در پوشش آماری قرار ندارند.
اما خانوارهای بسیار بسیار پرهزینه تر دهک دهم نیز (که هزینه های تجملی
مانند خودروی ۵۰۰ میلیون تومانی و سفرهای ۵۰-۱۰۰ میلیونی دارند.) نیز وجود
دارند که پوشش آماری جرات و توان نزدیک شدن به آن ها را ندارند. بنابراین
تفاوت نه ۱۴ برابر که چند ده برابر و برای برخی اقلام چند صد برابر است.
۴- بنا به برخی برآوردهای قابل اتکا خط فقر مطلق هزینهای
یعنی مقدار هزینه های خانوار ۸/۳ نفری، که کمتر از آن اعضای خانوار را
درمحرومیت های جدی آسیب رسان از حیث موادغذایی و بهداشت قرار می دهد، نصف
رقم متوسط یعنی چیزی معادل ماهانه ۶۰۰ هزار تومان است.
۵- مدتی است متداول شده است که رقمی را به نام خط فقر شدید
بنامند که گویا کمی بالاتر از خط فقر مطلق است و در بردارندهی فقر در
سکونت و آموزش نیز می شود. برخی برآوردهای محافظ کارانهی نمایندگان دولت
گرای کارگری میگوید که این رقم برای سال ۱۳۹۰ معادل ۵۷۵ هزار تومان بوده
است.
۶- در بررسی ها و برآوردهایی نیز از سبد معیشت خانوار نام می
برند که شامل حداقل های مسکن، خوراک، پوشاک و حمل ونقل است و همان محافل و
منابع آن را معادل ۷۹۵ هزارتومان برآورد کرده اند.
۷- سبد هزینهی خانوار کارگری در سال ۹۰، یعنی هزینهی متوسط
کالاهای مورد مصرف طبقهی کارگر (آن هم با بیان متوسط اجتماعی )معادل ۶۹۰
هزار تومان برآورد شده است.
۸- نرخ رسمی اعلام شدهی بیکاری برای سال ۱۳۹۰ در ایران ۲/۱۴
درصد اعلام شده است. این رقم از ۱۱ درصد در آغاز سال شروع و به حدود ۱۶
درصد در پایان سال رسیده است (براساس محاسبهی روند) اما ارقام کارشناسی
مستقل به رقم متوسط ۵/۱۶ درصد در سال ۹۰ اعتقاد دارد که بر اثر گسترش رکود
در سه ماهه ی آخر این سال باید در زمستان ۹۰ به ۵/۱۸ درصد رسیده باشد.
شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در میانه ی سال ۹۰ به وجود ۱۸ درصد
بیکاری اشاره داشتند، که آن هم در زمستان این سال باید به حدود ۲۱ درصد
رسیده باشد. ارقام بدبینانه تری نیز وجود دارند که ممکن است درست باشد، از
نظر من نمی توانند پایهی بررسی کارشناسی قرار گیرند.
۹- با استفاده از یک نظریهی تثبیت و تجربه شده در اقتصاد
بازار، آن جا که انسان و کارگر را به کالایی که ارزشش فقط به سود آوریش
برای سرمایه داران بسته است تبدیل می کند و با استفاده از تجربههای ایران
چنین استنباط می شود (ارقام تقریبی ):
- • وقتی نرخ بیکاری کمتر از ۵ درصد است، متوسط دستمزد پولی بسیار بالاتر از حداقل دستمزد (همان ۴۲۲۵۰۰ تومان) است.
- • وقتی نرخ بیکاری بین ۱۵ تا ۲۵ درصد است (معمولاً۱۵ تا ۲۲ درصد)، متوسط دستمزد پولی تقریباً برابر با حداقل دستمزد می شود.
- • وقتی نرخ بیکاری از ۲۵ درصد و ۲۱ درصد بالاتر میرود متوسط دستمزد به پائینتر از حداقل دستمزد سقوط می کند.
۱۰- میزان حداقل دستمزد از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ به شرح زیر بوده است:
سال
|
حداقل دستمزد ماهانه (تومان)
|
درصد افزایش
|
۱۳۸۵
|
۱۵۰۰۰۰
|
۱۸
|
۱۳۸۶
|
۱۸۳۰۰۰
|
۲۲
|
۱۳۸۷
|
۲۱۹۶۰۰
|
۱۷
|
۱۳۸۸
|
۲۶۳۵۳۰
|
۱۷
|
۱۳۸۹
|
۳۰۳۰۰۰
|
۱۳
|
۱۳۹۰
|
۳۳۰۳۰۰
|
۹
|
۱۳۹۱
|
۳۹۰۰۰۰
|
۱۸
|
بنابراین حداقل دستمزد درفاصله ی سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ معادل
۶/۲ برابر شده است. بنا به قانون کار حداقل دستمزد در هر سال را باید
براساس نرخ تورم آن سال که از سوی بانک مرکزی تعیین می شود و با حضور
نمایندگان دولت، کارگران و کارفرمایان مشخص شود.اما می دانیم که نرخ تورم
در سه ماهه ی آخر سال بیدادگری کرد که آن هم در آمارهای دیر هنگام و کم
اندازه بانک مرکزی منعکس نیست. تورم در سال ۹۱ به گمان من نزدیک به ۴۰ درصد
بوده است نه ۱۸ درصد.ضمناً نه نمایندگان کارگران نمایندهی واقعی بودهاند
بلکه وفاداری سیاسی اشانبه دولت بر جنبه ی نمایندگی اشان می چربید، و نه
دولت،
که مدام میخواهد مسئله بحران تولید را با فشار بر دستمزدها
حل کند، بی طرفی خود را حفظ کردند. در فاصلهی سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱
هزینهی زندگی کارگران و هزینهی پایین سبد حداقل معیشت آنها که سبدی است
شرمآور زیرا بسیاری از نیازهای بشری و مصارف مادی (چه برسد به مصارف
داراها)، از آن حذف شده است به مراتب بیشتر از ۶/۲برابر افزایش یافته است.
خواننده خود می تواند به خاطرات ذهنی یا به پرس و جو بپردازد و ببیند
هزینهی سکونت به ویژه در جنوب تهران، اسلامشهر، رباط کریم و روستاهای
دوردست جنوب و اطراف ورامین چند برابر شده است و ببیند بر سر قیمت گوشت چرب
و با استخوان و پنیر معمولی و دوا و درمان مادی و خاص و پوشاک نامرغوب چه
آمده است. برآورد آماری خود من این است که به واقع این هزینه در حدود ۵/۳
تا ۷/۳ برابر شده است.
۱۱- دولت سرانه ی ۴۵۵۰۰تومان در سال ۹۰ یارانهی نقدی پرداخت
کرد. بنابراین برای خانوار۸/۳ نفری سالانه معادل ۱۷۳ هزار تومان پرداخت شده
است. اما همزمان هزینه های سوخت، برق، نان و لبنیات از یک طرف و هزینه ی
سایر کالاها به طور انعکاسی از طرف دیگر افزایش یافت. بررسیهای من نشان می
دهند که در حدود ۲۵ درصد از جامعه (عمدتاً ساکنان روستاها) تاکنون از تراز
دریافت یارانه ای و پرداخت هزینههای اضافی منتفع شدهاند. اما درحدود ۴۵
درصد در وضعیت کمابیش یکسانند و در حدود ۳۰ درصد هم زیان دیدهاند. اما
مراحل بعدی در سیاستهای یارانهای و فشارهای تورم انتظاری میرود تا این
نسبت را به زیان زیان دیدگان تغییر دهد. پرداختهای نقدی دائم زیر آفتاب
تموز تورم تبخیر میشود.
حال با توجه به پیش گفته ها و فرضهای بند ۱ تا۱۱ بالا میتوانیم نتیجه بگیریم که :
۱- متوسط دستمزد اسمی (بدلی) کارگران در ایران برای تمام گروه
های سنی در همه ی گروه های فعالیت و برای زنان و مردان در پهنه ی جغرافیای
شهری ایران خود را به رقم ۴۲۰ تا ۴۵۰ هزار تومان نزدیک کرده است.
۲- فقط در حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد از کارگران رقمی بیشتر از این و در حدود ۱۵ درصدشان بالاتر از ۲ برابر این رقم را دریافت میکنند
۳- فقر و بیکاری در میان کارگران گسترش یافته و چیزی در حدود ۴۵ درصد از آنان را به زیر خط فقر مطلق یا فقر شدید کشانده است
۴- محرومیت، کم غذایی، بد سکونتی، نبودن کامل امکانات فرهنگی و
فراغتی، آسیب های اجتماعی، بیماریهای جسمی و روحی خانواده های کارگران را
تهدید میکند.
۵- روندهای شتابان تورم انتظاری دستمزد پولی کارگران را، که
خود مقادیری نامکفی را در برابر نرخهای اعلام شده ی تورم تجربه می کند،
زیر بمباران گرفته است. دستمزدهای واقعی کاهش مییابند و بنابراین فقر، سوء
تغذیه، آسیب های اجتماعی (ناشی از نبود امکانات تربیتی لازم و سکونت در
محله های آسیب دیده) و عقب ماندگی جوانان به ویژه به طور نسبی در مقایسه با
جوانان خانواده های اقلیت ثروتمند، بر سر کارگران و کارکنان محروم و
کاسبکاران جزء به ویژه در شهرهای کوچک و روستاها آوار می شوند. یارانهها
هر دم توان شان را از دست میدهند، ضمن آن که از سوی وجدان پذیرفته شده
نولیبرالی وطنی به عنوان پدیدهای ناخوشایند و کنار گذاشتنی تلقی و تبلیغ
میشود. در خون سیاستهای دولت فعلی خواستهای نولیبرالی و تعدیل ساختاری
به شدت رخنه کرده است.
۶- سال نا نکوی ۹۱ را نا امیدی های گرانی بهار همین سال رقم
زد. در میانه ی فروردین سال ۹۱ نسبت به میانه ی بهمن سال ۹۰( یعنی در فاصله
ی ۲ ماه) قیمت کالاهای پرمصرف به طور متوسط در حدود ۳۰ درصد و در مواردی
تا حدود ۵۰ درصد گران شد: گوشت قرمز از ۱۶ هزار تومان به ۲۵ هزار تومان،
گوشت مرغ از ۳۳۰۰ تومان به ۵۱۰۰ تومان، لبنیات به طور متوسط در حدود ۳۰
درصد، قند و شکر ۳۲ درصد، چای در حدود ۳۸ درصد، روغن ۱۵ تا ۲۰ درصد، برنج
وارداتی و ایرانی به ترتیب ۲۷ و ۳۰ درصد، میوه و سبزی در حدود ۵۰ درصد ،
گفت:” دیگر چه می خواهی بگو”. در همین شرایط است که نماینده ی تحمیلی
کارگران در کمیسیون جفا پیشهی تعیین دستمزد رضایت میدهد تا دستمزد
دوروبر۵۰ ۴ هزار تومان باشد و بیش از ۶۰ درصد کارگران همین رقم را بگیرند
در حالی که ۲۰ در صد از آنان نیز بیکارند.
۷- با این گونه روالی که تثبیت شده است در شرایط فعلی باز
نظریه سازان وابسته به قدت سیاسی و اقتصادی خواهند گفت: “اول رشد و تولید و
بعدا حقوق کارگران” در حالی که ما می گوئیم حقوق مادی و اجتماعی کارگران
از فرایند رشد و توسعه ی مستمر جدا نیست.
۸- با این روال، شکاف طبقاتی در حال فزونی است. توجه داشته
باشید که وقتی نقدینگی کشور در فاصلهی شش ماه از حدود ۶۰ هزار میلیارد
تومان به حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد آن شمار معدود اشخاص و موسسه
ها که یک چهارم این مقدار را در اختیار خود دارند منابع مالیشان از ۱۵
هزار میلیارد تومان به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان میرسد .آن شمار معدودتر که
یک پنجم نقدینگی را از آن خود می کند مبلغ ۸۰ هزار میلیارد تومان را بین
شمار بسیار معدودتری از آدمهای مال و منال دار تقسیم میکنند تا به
فعالیتهای سودآور تورم زا دامن بزنند و سودهای کلان را خودشان ببرند و
زیانهای ناشی از تورم نصیب محرومان و بی کاران شود.
داستان را دنبال کنید: ۵۵درصد از این نقدینگی (۲۲۰ هزار
میلیارد تومان) به۵/۷ درصد جامعه (۶/۵ میلیون نفر) تعلق دارد، یعنی هر یک
از آنان نزدیک به ۴۰ میلیون تومان از نقدینگی بهره مند می شود، آن۴/۶۹
میلیون نفر هریک باید به ۶/۲ میلیون تومان بسنده کند. بدین سان محرومیت نه
تنها روزمره که در ساختار اساسی زندگی اقتصادی – اجتماعی نفوذ می کند (بحث
نقدینگی فقط یک سال بود) بانک هاو موئسسات خصوصی ومالی و اعتباری گاه در
فاصله۱۰ تا ۱۵ سال دارایی شان چندین هزار برابر شده است. آن ها از محل پس
اندازهای ملی و پس اندازهای ناچیز انبوه مردم و محروم ساختن آنان از وام
،بانرخ سنگین به بزرگ مایه داران گران فروش وثروت اندوز وام می دهند تا هم
بخش مالی سود ببردو هم بخش تولید کالاها را گرانتر بفروشد و هزینه ی وام را
جبران کند.
۹- هنوز بحث باقی است. سری بزنید به پاساژهای لوکس فروشی
محمودیه ، مریم، جام جم در آن جا به راحتی با کفش های جفتی ۱ میلیون و ۵/۱
میلیون تومان رو به رو می شوید یعنی ۲ تا۳ برابر معیشت ماهیانه ی بخش عظیمی
از کارگران و کارکنان کشور. در آن جا کیف پول ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومانی، تی
شرت ۲۰۰ هزار تومانی، کیف زنانه ۸۵۰ هزار تومانی و پیراهن مردانه ۸۰۰ هزار
تومانی نیز خودنمایی میکند. به جواهر فروشیها و ساعت فروشیهای معروف سر
بزنید. آن جا که درهای مافوق سنگین و ضد گلولهی مغازه هاشان با دستگاه های
دیجیتالی و آژیردار و متصل به خبررسانی های انتظامی کار میکند و
ساعتهایشان در داخل گاو صندوقهای رمزدار پر ابهت که بعضی را به فکر زانو
زدن در برابر خودشان میاندازد. ساعت ۵/۱ میلیون تومانی وجواهرات ۵/۲
میلیون تومانی خیلی به ندرت پیدا میشود و آنجا ساعتهای ۱۰،۲۰، ۴۰، تا
۱۷۰ میلیون تومانی را هم چون گنجی در سینه خود نهفته دارند. اتو مبیلهای
۲۰۰، ۳۰۰ و ۶۰۰ میلیون تومانی نیز در خیابان های تهران ویراژ می دهند. اما
این ها همه آئینهی نمایش “یک جامعه” نیستند بلکه نمایش تمام عیار تفاوت و
تضاد طبقاتی و جوامع متمایزند.
۱۰- قدرت سرمایهی انباشت شده فقط در بخش خصوصی نهفته نیست.
موسساتی هم هستند که از مسیر وظایف خود برگشته و به راه های اقتصادی و
سودزا روی آوردهاند به قدرتهای هنگفت دست یافته اند. چیزی در حدود ۴
میلیارد تا ۵۰ میلیارد دلار تعهد پیمانکاری های سه چهار تایی از آن ها است؛
در راه سازی، نفت وگاز، شهر سازی و ساختمان سازی مسکونی و تجاری غول پیکر .
فقط درسال ۱۳۹۰ یک سازمان شبه دولتی- نیمه خصوصی که نام و نشان آن هیج چیز
را به آدم نمیفهماند به نام ” سازمان اموال و املاک ستاد” آ گهی مزایده ی
فروش ۵۰۰ میلیارد تومان ( به قیمت پایه که البته در معامله میتوانست تا
۵/۱ برابر آن هم برود ) در مطبوعات به چاپ رسانده بود.
انباشت سرمایه و دارایی به خودی خود وبه تنهایی شاید مستقیماً
چیز زیادی را در زندگی واقعی مردم نشان ندهد چون بالا خره در هر نظام،
انباشت سرمایه و فعالیت اقتصادی به گونه ای انجام میشود. آن چه اهمیت دارد
پدیدههایی چون بهره کشی، بی کاری، کم درآمدی، محرومیت و فقر است که ناشی
از آن انباشت و موسسات فعال شده در آن است.
از آن مهمتر شناخت ریشهی طبقه ی اجتماعی صاحب قدرت اقتصادی و
چگونگی کارکرد آن است که در ایران به سرعت درکنار سرمایهداری بوروکراتیک و
بازاری کلاریگال در یک سرمایه داری میلیتاریستی موسسهای نوپا تمرکز یافته
است و بیشترین فشار تورمی، تضاد طبقاتی، بیکاری و نارسایی شدید و دستمزد
را موجب شده است.
در ایران، در این شرایط هرکس که نادان باشد یا خود را به
نادانی بزند و تحلیل طبقاتی را درک و کارکردهای نوامپریالیستی و نولیبرالی
از یک سو و ساخت قدرت داخلی را از دیگر سو به کار نبرد و یا نادیده انگارد،
یا باز در جهل مرکب میماند یا کماکان روش دروغ زنی و ریاکاری را موجه
میسازد، اما بی تردید در برابر تکانههای سختی که در راهند سدی بنا کند.
نتایج تحقیق و تفحص مجلس از ستاد مبارزه با کالا و ارز ایران نشان
میدهند که موفقیت مبارزه با قاچاق کمتر از ۳ هزارم حجم قاچاق در این کشور
است. در این میان عموما قاچاقچیان خردهپا به دام میافتند و نه عوامل
اصلی.
هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از ستاد مرکزی مبارزه با کالا و ارز
جمهوری اسلامی نتایج بررسیهای خود از این نهاد را ارائه کرد. این ستاد در
سال ۱۳۷۴ و بهمنظور برنامهریزی، سیاستگذاری، هماهنگی و نظارت در حوزه
امور اجرایی مبارزه با قاچاق کالا و ارز در ایران تشکیل شد و زیر نظر وزارت
کشور جمهوری اسلامی فعالیت میکند.
ریاست این ستاد را نمایندهی ویژهی رئیس جمهوری اسلامی ایران بر عهده دارد. سعید مرتضوی که ریاستاش بر صندوق تأمین اجتماعی به موضوع اختلاف جاری دولت و مجلس شورای اسلامی تبدیل شده، آذرماه ۱۳۸۸ به ریاست ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
معاونان وزارتخانههای مختلف، نماینده رئیس قوه قضائیه و معاون سازمان بازرسی کل کشور، فرمانده نیروی انتظامی، رئیس کل بانک مرکزی، و رئیسان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، از جمله اعضای ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز هستند.
در گزارش تحقیق و تفحص از فعالیتهای ستاد یادشده در سال ۱۳۸۹ که در واقع بررسی مجموعهی تحت مدیریت مرتضوی است، میزان قاچاق در ایران حدود ۱۹۰ هزار تا ۲۴۰ هزار میلیارد ریال در سال تخمین زده شده است. این هیئت با ارائهی آماری از میزان کشف کالاهای قاچاق و همچنین میزان فروش کالاهای کشفشده نتیجه میگیرد که «اثربخشی مبارزه با قاچاق کمتر از سه در هزار بوده که آن هم بیشتر معطوف به موارد خرد بوده است».
هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی بیشترین کالاهای قاچاق مکشوفه را
سوخت، پارچه، کیف و کفش، مشروبات الکلی، برنج، چای، میوه و آبمیوه،
ماشینآلات صنعتی و خانگی، وسایل نقلیه، رایانه، تلفن همراه و ثابت، فلزات
گرانبها، تجهیزات ماهواره، مواد محترقه، سیگار، تجهیزات پزشکی و لوازم
آرایشی و بهداشتی، محصولات شیمیایی، دارو و سلاح و مهمات دانسته است.
دلایل و انگیزههای وجود قاچاق
فرار از برخی ممنوعیتها و اخذ مجوزها یا پرداخت حقوق ورودی و پرهیز از بوروکراسی طولانی، سوءاستفاده از یارانهی پرداختی به برخی کالاها و عدم شادابی فضای کسب و کار از عواملی هستند که به اعتقاد هیئت ویژهی مجلس شورای اسلامی، قاچاق را به همهی عرصههای اقتصادی ایران کشانده است.
کاهش قاچاق سوخت به کشورهای همسایه به اعتقاد مدافعان اجرای قانون موسوم به "هدفمندی یارانهها" از پیامدهای مثبت اجرای این قانون بود. این در حالی است که بر اساس نتایج تحقیق هیئت مجلس از ستاد مبارزه با کالا و ارز با وجود اجرای قانون یادشده هنوز انگیزهی قاچاق حاملهای انرژی از بین نرفته است.
تعدد مبادی رسمی بدون تأمین امکانات، فساد اداری، عدم وجود کنترل بر فرایند ترانزیت کالا، وجود ظرفیتهای سنتی ترابری دریایی و زمینی، تفسیرپذیربودن قوانین، اطاله دادرسی، استناد به قوانینی با قدمت بیش از ۷۸ سال یا وجود قوانین متعارض و نامتناسب بودن جرم و مجازات از جمله موارد تشدید کنندهی قاچاق عنوان شدهاند.
آنطور که هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در گزارش خود آورده، مجموع این عوامل در کنار برخی از کاستیهای دیگر سبب شده که «مرتکبین قاچاق به خصوص قاچاقچیان حرفهای و سازمانیافته به مجازاتهای مناسبی محکوم نمیشوند و افراد خردهپا و به اصطلاح دست چندم درگیر نظام قضایی کشور میشوند».
"شواهد" این هیئت را به این نتیجه رساندهاند که «شبکههای عمده قاچاق کالا در مسیر خود از یک نیروی خردهفروشی گسترده بهرهبرداری میکنند در حالی که عناصر اصلی قاچاق در حاشیه نسبتاً امنی قرار دارند».
ناکارآمدی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، به اعتقاد تهیهکنندگان گزارش مجلس، خود مشکل دیگری است. چندشغلهبودن اکثر رئیسان وقت این ستاد، تغییر مداوم مسئولان و مدیریتها، استفاده از نیروهای بعضاً کمانگیزه، عدم شفافیت در حیطه اختیارات، تشکیل با تأخیر جلسات اصلی ستاد و غیبت برخی از اعضاء در آن و تصمیمات متعارض در دستگاههای ذیربط عضو ستاد از جمله نارساییهایی هستند که گزارش به آنها اشاره میکند.
طرح مجدد موضوع اسکلههای غیرمجاز
موضوع وجود اسکلههای غیر مجاز در ایران که از قرار عموما وابسته به "نهادهای خاص" هستند، همواره در بحثهای مربوط به قاچاق کالا و ارز مطرح بوده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از نهادهایی است که در این زمینه در مظان اتهام قرار دارد. استفادهی محمود احمدینژاد از اصطلاح "برادران قاچاقچی خودمان" نیز به کنایهای به حضور سپاه در عرصهی قاچاق کالا تعبیر شد؛ موضوعی که فرمانده این نیرو را هم به واکنش واداشت.
به وجود این اسکلهها در گزارش هیئت ویژه تحقیق و تفحص مجلس از ستاد مرکزی
مبارزه با قاچاق کالا و ارز نیز اشاره شده است. این گزارش به وجود
«پارهای از ابهامات در مورد عدم حضور گمرک و سایر نهادهای نظارتی در برخی
از اسکلهها و وجود مسیرهایی مستقل و اختصاصی برای برخی از اشخاص و
نهادها» اشاره کرده و خواستار شناسنامهدار کردن کلیه اسکلهها و انسداد
مسیرهای مستقل ترانزیت کالا شده است.
ناکارآمدی نظام بازرگانی
محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم، بارها از لزوم اصلاح ساختارهای گمرکی در ایران سخن رانده است. این در حالی است که به نوشتهی هیئت تحقیق مجلس «بهنظر میرسد، دولت متأسفانه هنوز بهصورت جدی خطر قاچاق کالا به کشور و ابعاد و آثار مخرب آن را حس نکرده است».
این هیأت معتقد است که بخش عمدهای از جرم قاچاق، محصول انگیزههای اقتصادی و نتیجه ناکارآیی نظام تولید و بازرگانی ایران است و حل این مشکل را در گرو "عزمی جدی و عملیاتی و فراتر از تعارفات و برنامههای شعاری" میداند.
ریاست این ستاد را نمایندهی ویژهی رئیس جمهوری اسلامی ایران بر عهده دارد. سعید مرتضوی که ریاستاش بر صندوق تأمین اجتماعی به موضوع اختلاف جاری دولت و مجلس شورای اسلامی تبدیل شده، آذرماه ۱۳۸۸ به ریاست ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
معاونان وزارتخانههای مختلف، نماینده رئیس قوه قضائیه و معاون سازمان بازرسی کل کشور، فرمانده نیروی انتظامی، رئیس کل بانک مرکزی، و رئیسان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، از جمله اعضای ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز هستند.
در گزارش تحقیق و تفحص از فعالیتهای ستاد یادشده در سال ۱۳۸۹ که در واقع بررسی مجموعهی تحت مدیریت مرتضوی است، میزان قاچاق در ایران حدود ۱۹۰ هزار تا ۲۴۰ هزار میلیارد ریال در سال تخمین زده شده است. این هیئت با ارائهی آماری از میزان کشف کالاهای قاچاق و همچنین میزان فروش کالاهای کشفشده نتیجه میگیرد که «اثربخشی مبارزه با قاچاق کمتر از سه در هزار بوده که آن هم بیشتر معطوف به موارد خرد بوده است».
دلایل و انگیزههای وجود قاچاق
فرار از برخی ممنوعیتها و اخذ مجوزها یا پرداخت حقوق ورودی و پرهیز از بوروکراسی طولانی، سوءاستفاده از یارانهی پرداختی به برخی کالاها و عدم شادابی فضای کسب و کار از عواملی هستند که به اعتقاد هیئت ویژهی مجلس شورای اسلامی، قاچاق را به همهی عرصههای اقتصادی ایران کشانده است.
کاهش قاچاق سوخت به کشورهای همسایه به اعتقاد مدافعان اجرای قانون موسوم به "هدفمندی یارانهها" از پیامدهای مثبت اجرای این قانون بود. این در حالی است که بر اساس نتایج تحقیق هیئت مجلس از ستاد مبارزه با کالا و ارز با وجود اجرای قانون یادشده هنوز انگیزهی قاچاق حاملهای انرژی از بین نرفته است.
تعدد مبادی رسمی بدون تأمین امکانات، فساد اداری، عدم وجود کنترل بر فرایند ترانزیت کالا، وجود ظرفیتهای سنتی ترابری دریایی و زمینی، تفسیرپذیربودن قوانین، اطاله دادرسی، استناد به قوانینی با قدمت بیش از ۷۸ سال یا وجود قوانین متعارض و نامتناسب بودن جرم و مجازات از جمله موارد تشدید کنندهی قاچاق عنوان شدهاند.
آنطور که هیئت تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در گزارش خود آورده، مجموع این عوامل در کنار برخی از کاستیهای دیگر سبب شده که «مرتکبین قاچاق به خصوص قاچاقچیان حرفهای و سازمانیافته به مجازاتهای مناسبی محکوم نمیشوند و افراد خردهپا و به اصطلاح دست چندم درگیر نظام قضایی کشور میشوند».
"شواهد" این هیئت را به این نتیجه رساندهاند که «شبکههای عمده قاچاق کالا در مسیر خود از یک نیروی خردهفروشی گسترده بهرهبرداری میکنند در حالی که عناصر اصلی قاچاق در حاشیه نسبتاً امنی قرار دارند».
ناکارآمدی ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، به اعتقاد تهیهکنندگان گزارش مجلس، خود مشکل دیگری است. چندشغلهبودن اکثر رئیسان وقت این ستاد، تغییر مداوم مسئولان و مدیریتها، استفاده از نیروهای بعضاً کمانگیزه، عدم شفافیت در حیطه اختیارات، تشکیل با تأخیر جلسات اصلی ستاد و غیبت برخی از اعضاء در آن و تصمیمات متعارض در دستگاههای ذیربط عضو ستاد از جمله نارساییهایی هستند که گزارش به آنها اشاره میکند.
طرح مجدد موضوع اسکلههای غیرمجاز
موضوع وجود اسکلههای غیر مجاز در ایران که از قرار عموما وابسته به "نهادهای خاص" هستند، همواره در بحثهای مربوط به قاچاق کالا و ارز مطرح بوده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از نهادهایی است که در این زمینه در مظان اتهام قرار دارد. استفادهی محمود احمدینژاد از اصطلاح "برادران قاچاقچی خودمان" نیز به کنایهای به حضور سپاه در عرصهی قاچاق کالا تعبیر شد؛ موضوعی که فرمانده این نیرو را هم به واکنش واداشت.
ناکارآمدی نظام بازرگانی
محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم، بارها از لزوم اصلاح ساختارهای گمرکی در ایران سخن رانده است. این در حالی است که به نوشتهی هیئت تحقیق مجلس «بهنظر میرسد، دولت متأسفانه هنوز بهصورت جدی خطر قاچاق کالا به کشور و ابعاد و آثار مخرب آن را حس نکرده است».
این هیأت معتقد است که بخش عمدهای از جرم قاچاق، محصول انگیزههای اقتصادی و نتیجه ناکارآیی نظام تولید و بازرگانی ایران است و حل این مشکل را در گرو "عزمی جدی و عملیاتی و فراتر از تعارفات و برنامههای شعاری" میداند.
هزاران نفر در شیکاگو در اعتراض به جنگ و سیاستهای ناتو به
خیابانها رفتند. این شهر میزبان اجلاس دو روزهی ۲۸ عضو پیمان آتلانتیک
شمالی است. آلمان در آغاز نشست از تصمیم فرانسه برای خروج از افغانستان
انتقاد کرد.
به گزارش خبرگزاری آلمان از شیکاگو در آمریکا، هزاران نفر روز یکشنبه (۲۰
مه/ ۳۱ اردیبهشت) در خیابانهای مرکزی این شهر به جنگ و سیاستهای پیمان
آتلانتیک شمالی (ناتو) اعتراض کردند. شعار مشترک گروههای تظاهرکنندهی
مختلف که صدها پلاکات و پرچم آمریکا را با خود حمل میکردند، این بود: «به
دستور جلسهی ناتو مبنی بر جنگ و گرسنگی نه بگویید!»
روی برخی از پلاکاتهای اعتراضکنندگان خطاب به اعضای ناتو نوشته شده بود: «اگر یکی را بکشی نامش قتل است و اگر صدها هزار تن را بکشی نامش سیاست خارجی است!». به گفتهی یکی از منتقدان سیاستهای ناتو، «آنان به عراق حمله میکنند، سپس کنسرنهای اقتصادی وارد میشوند و میلیاردها به جیب میزنند».
همزمان با اعتراضها نشست اعضای ناتو و سران ارشد بیش از ۳۰ کشور جهان تحت شدیدترین تدابیر امنیتی آغاز شد. از محوطه برگزاری بزرگترین نشست تاکنونی ناتو با موانع فلزی و بتنی و پلیسهای تا دندان مسلح حفاظت میشود. گشت با هلیکوپتر امنیت هوایی را تأمین میکند و قایقهای مسلح پلیس اوضاع در ساحل را زیر نظر دارند. حدود ۳ هزار مأمور انتظامی و امنیتی مسئولیت تأمین امنیت نشست شیکاگو را بر عهده دارند.
محل برگزاری این نشست هم از نظر تظاهرکنندگان دور نماند. برخی از کهنهسربازانی که در قالب مأموریت ناتو در افغانستان حاضر بودهاند، قصد دارند با حضور در محل با اونیفورم نظامی، مدالهای خود را به نشانه اعتراض پس بدهند.
سازماندهندگان تظاهرات امیدوارند دهها هزار تن به درخواست آنان پاسخ مثبت بدهند. نقطهی آغاز تظاهرات همان مکانی است که باراک اوباما حدود چهار سال پیش در آن بهعنوان ریاست جمهوری آیندهی آمریکا سخنرانی کرد.
برخی از فعالان آشوبطلب نگرانی مأموران ویژهی حاضر در محل را برانگیختهاند. پیش از آغاز نشست چند درگیری جزیی بین گروههای کوچک از تظاهرکنندگان و پلیس رخ داد. مقامهای محلی از چند مورد جراحت و دستگیری در شامگاه شنبه (به وقت محلی) خبر دادند.
به گزارش پلیس چند طرح خرابکاری برای به آتشکشیدن برخی از مکانها از جمله یکی از دفاتر ستاد انتخاباتی باراک اوباما خنثی شده است. ۵ تن هم به اتهام حملات تروریستی در بازداشت به سر میبرند. از آنان اسلحه و مواد آتشزا کشف شده است.
انتقاد دولت آلمان از تصمیم فرانسه
آلمان در آغاز نشست ناتو به طرح رئیسجمهوری جدید فرانسه برای خروج زودهنگام سربازان این کشور از افغانستان واکنش نشان داد. فرانسوا اولاند در مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرد که ۳ هزار و ۳۰۰ سرباز فرانسوی را تا پایان سال جاری (۲۰۱۲) از افغانستان عقب خواهد کشید. رئیس جمهوری فرانسه در عین حال آمادگی کشورش برای کمک به افغانستان در دیگر زمینهها را اعلام کرد.
ناتو قصد دارد نیروهای خود را تا سال ۲۰۱۴ از این کشور خارج کند.
گیدو وستروله، وزیر خارجهی آلمان، نسبت به «رقابت برای خروج نیروها» از
افغانستان هشدار داد. به اعتقاد او، خروج نیروی کشورهای غربی "تحت تأثیر
سیاستهای داخلی" این کشورها ممکن است به تقویت تروریسم منجر شود.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نیز بار دیگر بر سیاست مشترک ناتو مبنی بر «ورود همزمان، خروج همزمان» تأکید کرد.
آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو، خروج زودهنگام سربازان فرانسوی از افغانستان را تهدیدی برای برنامههای ناتو نمیداند. به اعتقاد او، به هر حال نقش نیروهای بینالمللی حاضر در افغانستان به تدریج از نقش نظامی به نقش حمایتی تبدیل خواهد شد.
به گفتهی راسموسن، «من مطمئنم که ما میتوانیم یکپارچگی میان اعضا [اعضای ناتو] را حفظ کنیم. رقابتی برای خروج [از افغانستان] وجود نخواهد داشت».
اجلاس ناتو در شیکاگو تا دوشنبه (۲۱ مه/ اول خرداد) ادامه خواهد داشت. برخی از اعضای این پیمان که در روزهای اخیر در نشست سران "گروه ۸" مهمان باراک اوباما بودند، مستقیم به شیکاگو آمدند.
نشست سران هشت کشور بزرگ صنعتی (گروه ۸) هم قرار بود در شیکاگو برگزار شود. این اجلاس اما به دلیل تظاهرات به محل استراحت و خانه ییلاقی رئیس جمهوری آمریکا در کمپدیوید در ایالت مریلند منتقل شد.
روی برخی از پلاکاتهای اعتراضکنندگان خطاب به اعضای ناتو نوشته شده بود: «اگر یکی را بکشی نامش قتل است و اگر صدها هزار تن را بکشی نامش سیاست خارجی است!». به گفتهی یکی از منتقدان سیاستهای ناتو، «آنان به عراق حمله میکنند، سپس کنسرنهای اقتصادی وارد میشوند و میلیاردها به جیب میزنند».
همزمان با اعتراضها نشست اعضای ناتو و سران ارشد بیش از ۳۰ کشور جهان تحت شدیدترین تدابیر امنیتی آغاز شد. از محوطه برگزاری بزرگترین نشست تاکنونی ناتو با موانع فلزی و بتنی و پلیسهای تا دندان مسلح حفاظت میشود. گشت با هلیکوپتر امنیت هوایی را تأمین میکند و قایقهای مسلح پلیس اوضاع در ساحل را زیر نظر دارند. حدود ۳ هزار مأمور انتظامی و امنیتی مسئولیت تأمین امنیت نشست شیکاگو را بر عهده دارند.
محل برگزاری این نشست هم از نظر تظاهرکنندگان دور نماند. برخی از کهنهسربازانی که در قالب مأموریت ناتو در افغانستان حاضر بودهاند، قصد دارند با حضور در محل با اونیفورم نظامی، مدالهای خود را به نشانه اعتراض پس بدهند.
سازماندهندگان تظاهرات امیدوارند دهها هزار تن به درخواست آنان پاسخ مثبت بدهند. نقطهی آغاز تظاهرات همان مکانی است که باراک اوباما حدود چهار سال پیش در آن بهعنوان ریاست جمهوری آیندهی آمریکا سخنرانی کرد.
برخی از فعالان آشوبطلب نگرانی مأموران ویژهی حاضر در محل را برانگیختهاند. پیش از آغاز نشست چند درگیری جزیی بین گروههای کوچک از تظاهرکنندگان و پلیس رخ داد. مقامهای محلی از چند مورد جراحت و دستگیری در شامگاه شنبه (به وقت محلی) خبر دادند.
به گزارش پلیس چند طرح خرابکاری برای به آتشکشیدن برخی از مکانها از جمله یکی از دفاتر ستاد انتخاباتی باراک اوباما خنثی شده است. ۵ تن هم به اتهام حملات تروریستی در بازداشت به سر میبرند. از آنان اسلحه و مواد آتشزا کشف شده است.
انتقاد دولت آلمان از تصمیم فرانسه
آلمان در آغاز نشست ناتو به طرح رئیسجمهوری جدید فرانسه برای خروج زودهنگام سربازان این کشور از افغانستان واکنش نشان داد. فرانسوا اولاند در مبارزات انتخاباتی خود اعلام کرد که ۳ هزار و ۳۰۰ سرباز فرانسوی را تا پایان سال جاری (۲۰۱۲) از افغانستان عقب خواهد کشید. رئیس جمهوری فرانسه در عین حال آمادگی کشورش برای کمک به افغانستان در دیگر زمینهها را اعلام کرد.
ناتو قصد دارد نیروهای خود را تا سال ۲۰۱۴ از این کشور خارج کند.
آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، نیز بار دیگر بر سیاست مشترک ناتو مبنی بر «ورود همزمان، خروج همزمان» تأکید کرد.
آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو، خروج زودهنگام سربازان فرانسوی از افغانستان را تهدیدی برای برنامههای ناتو نمیداند. به اعتقاد او، به هر حال نقش نیروهای بینالمللی حاضر در افغانستان به تدریج از نقش نظامی به نقش حمایتی تبدیل خواهد شد.
به گفتهی راسموسن، «من مطمئنم که ما میتوانیم یکپارچگی میان اعضا [اعضای ناتو] را حفظ کنیم. رقابتی برای خروج [از افغانستان] وجود نخواهد داشت».
اجلاس ناتو در شیکاگو تا دوشنبه (۲۱ مه/ اول خرداد) ادامه خواهد داشت. برخی از اعضای این پیمان که در روزهای اخیر در نشست سران "گروه ۸" مهمان باراک اوباما بودند، مستقیم به شیکاگو آمدند.
نشست سران هشت کشور بزرگ صنعتی (گروه ۸) هم قرار بود در شیکاگو برگزار شود. این اجلاس اما به دلیل تظاهرات به محل استراحت و خانه ییلاقی رئیس جمهوری آمریکا در کمپدیوید در ایالت مریلند منتقل شد.
مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی در اولین سفر خود به ایران
وارد تهران شد. این سفر دو روز قبل از مذاکرات ایران و گروه ۵+۱ در بغداد
انجام میشود. آمانو نسبت به موفقیت مذاکرات تهران ابراز امیدواری کرده
است.
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای مذاکره با مقامات
جمهوری اسلامی راهی تهران شده است. هرمان ناکارتس، معاون مدیرکل در امور
پادمانها و رافائل گروسی دستیار ویژه مدیرکل، آمانو را که صبح دوشنبه
(اول خرداد/ ۲۱ مه) وارد تهران شد، وی را همراهی کردهاند.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، آمانو در فرودگاه بینالمللی امام خمینی مورد استقبال علی اصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی، نمایندگان وزارت امورخارجه و سازمان انرژی اتمی ایران قرار گرفت.
مدیرکل آژانس بینالمللی در آستانه پرواز به تهران با بیان این که آژانس با خوشبینی وارد دور جدید مذاکرات بر سر برنامه اتمی ایران میشود، افزود: «من واقعاَ فکر میکنم که اینک زمان مناسبی برای رسیدن به یک توافق است».
در حالی که قرار بود دور آتی مذاکرات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه در وین برگزار شود، روز جمعه اعلام شد که این مذاکرات با سفر یوکیا آمانو به ایران، در تهران برگزار خواهد شد.
دور اول مذاکرات تازه ایران و آژانس طی روزهای دوشنبه و سهشنبه هفته گذشته (۲۵ و ۲۶ اردیبهشت/۱۴ و ۱۵ مه) در محل نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در دفتر سازمان ملل در وین صورت گرفت.
آمانو در تهران با دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزیر خارجه و نیز رئیس سازمان انرژی اتمی ایران دیدار و مذاکره خواهد کرد.
حدس و گمانها در باره یک سفر غیرمنتظره
سفر یک روزه آمانو به ایران آنچنان غیرمنتظره اعلام شد که شایعات و حدس و گمانهای متفاوتی را در باره آماده بودن شرایط برای دستیابی به یک توافق با ایران به دنبال آورد.
به گفته برخی دیپلماتها توافقی بر سر کنترلهای بیشتر بازرسان آژانس بر
فعالیتها و تاسیسات اتمی ایران در چشمانداز است، امری که به کاهش
احتمالی تحریمها و محدودشدن تهدیدهای نظامی غرب علیه ایران منجر خواهد شد.
بازدید و بررسی سایت نظامی پارچین از جمله خواستهای اخیر آژانس بینالمللی از ایران بوده است. این ظن وجود دارد که در این سایت برخی آزمایشهای مربوط به انفجارهای اتمی صورت گرفته باشد که در امور تسلیحاتی کاربرد دارند.
مخالفت تهران با این خواست عامل اصلی شکست مذاکرات هیئت اعزامی آژانس به تهران در دو ماه پیش بود. حال اما برخی اظهارات مقامهای ایرانی حاکی از نوعی انعطاف در این زمینه تلقی شده است
شک و تردیدهای تندروها در تهران
با این وجود برخی محافل سیاسی تندرو و در عین حال بانفوذ در ایران به ماموریت آمانو با نگاهی منفی و تردیدآمیز مینگرند.
حسین شریعتمداری، از مشاوران آیتالله خامنهای و نماینده او در روزنامه کیهان در یادداشتی در این روزنامه این بدبینی را این گونه بیان کرده است: «این احتمال وجود دارد كه آقای آمانو با ناتمام و بینتیجه گذاشتن نشست (هفته گذشته) وین، قصد دارد سند پوچ و بی اساس یاد شده درباره پارچین را دست نخورده و افشا نشده نگاه دارد تا دست گروه ۵ + ۱ در اجلاس بغداد خالی نباشد! و مثلاً در مذاكرات بغداد توپ را به زمین ایران بیندازند كه در همكاری با آژانس كوتاهی كرده و اجازه بازرسی از پارچین را صادر نكرده است؟!»
شریعمتداری ابراز نگرانی کرده است که شاید آمانو در پی "ترفندی" باشد که بخواهد در مذاکرات بغداد به سود اسرائیل و «به زیان مردم آمریکا و اروپا سنگاندازی کند».
دیدار آمانو از تهران دو روز پیش از آغاز دور جدید مذاکرات میان ایران و گروه ۵+۱ در بغداد صورت میگیرد. بهرغم برخی تاکیدها بر عدم ارتباط نتایج دیدار آمانو از تهران با مذاکرات بغداد، اما برداشت عمومی این است که این نتایج نقشی تعیینکننده در روند و فضای مذاکرات خواهند داشت.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، آمانو در فرودگاه بینالمللی امام خمینی مورد استقبال علی اصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس بینالمللی، نمایندگان وزارت امورخارجه و سازمان انرژی اتمی ایران قرار گرفت.
مدیرکل آژانس بینالمللی در آستانه پرواز به تهران با بیان این که آژانس با خوشبینی وارد دور جدید مذاکرات بر سر برنامه اتمی ایران میشود، افزود: «من واقعاَ فکر میکنم که اینک زمان مناسبی برای رسیدن به یک توافق است».
آژانس خواهان بازدید و بررسی سایت پارچین است. گفته میشود در این
سایت برخی آزمایشهای انفجاری مربوط به سلاحهای هستهای صورت گرفته است
آمانو البته تأکید کرد که هیچ چیز قطعی و مطمئن نیست، ولی وی خوشبینی
خود را حفظ میکند. او از "پیشرفتهای خوبی" سخن گفت که در مذاکرات هفته
پیش آژانس و نمایندگان ایران در وین به دست آمده است.در حالی که قرار بود دور آتی مذاکرات ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز دوشنبه در وین برگزار شود، روز جمعه اعلام شد که این مذاکرات با سفر یوکیا آمانو به ایران، در تهران برگزار خواهد شد.
دور اول مذاکرات تازه ایران و آژانس طی روزهای دوشنبه و سهشنبه هفته گذشته (۲۵ و ۲۶ اردیبهشت/۱۴ و ۱۵ مه) در محل نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در دفتر سازمان ملل در وین صورت گرفت.
آمانو در تهران با دبیر شورای عالی امنیت ملی، وزیر خارجه و نیز رئیس سازمان انرژی اتمی ایران دیدار و مذاکره خواهد کرد.
حدس و گمانها در باره یک سفر غیرمنتظره
سفر یک روزه آمانو به ایران آنچنان غیرمنتظره اعلام شد که شایعات و حدس و گمانهای متفاوتی را در باره آماده بودن شرایط برای دستیابی به یک توافق با ایران به دنبال آورد.
بازدید و بررسی سایت نظامی پارچین از جمله خواستهای اخیر آژانس بینالمللی از ایران بوده است. این ظن وجود دارد که در این سایت برخی آزمایشهای مربوط به انفجارهای اتمی صورت گرفته باشد که در امور تسلیحاتی کاربرد دارند.
مخالفت تهران با این خواست عامل اصلی شکست مذاکرات هیئت اعزامی آژانس به تهران در دو ماه پیش بود. حال اما برخی اظهارات مقامهای ایرانی حاکی از نوعی انعطاف در این زمینه تلقی شده است
شک و تردیدهای تندروها در تهران
با این وجود برخی محافل سیاسی تندرو و در عین حال بانفوذ در ایران به ماموریت آمانو با نگاهی منفی و تردیدآمیز مینگرند.
حسین شریعتمداری، از مشاوران آیتالله خامنهای و نماینده او در روزنامه کیهان در یادداشتی در این روزنامه این بدبینی را این گونه بیان کرده است: «این احتمال وجود دارد كه آقای آمانو با ناتمام و بینتیجه گذاشتن نشست (هفته گذشته) وین، قصد دارد سند پوچ و بی اساس یاد شده درباره پارچین را دست نخورده و افشا نشده نگاه دارد تا دست گروه ۵ + ۱ در اجلاس بغداد خالی نباشد! و مثلاً در مذاكرات بغداد توپ را به زمین ایران بیندازند كه در همكاری با آژانس كوتاهی كرده و اجازه بازرسی از پارچین را صادر نكرده است؟!»
شریعمتداری ابراز نگرانی کرده است که شاید آمانو در پی "ترفندی" باشد که بخواهد در مذاکرات بغداد به سود اسرائیل و «به زیان مردم آمریکا و اروپا سنگاندازی کند».
دیدار آمانو از تهران دو روز پیش از آغاز دور جدید مذاکرات میان ایران و گروه ۵+۱ در بغداد صورت میگیرد. بهرغم برخی تاکیدها بر عدم ارتباط نتایج دیدار آمانو از تهران با مذاکرات بغداد، اما برداشت عمومی این است که این نتایج نقشی تعیینکننده در روند و فضای مذاکرات خواهند داشت.
در آستانه مذاکرات بغداد مقامهای اسرائیلی بار دیگر ایران را به
"فریفتن جامعهی جهانی و وقتکشی" متهم کردند. به گفتهی وزیر امور خارجه
اسرائیل نسبت به نیت تهران از فعالیتهای هستهای "هیچتوهمی" وجود ندارد.
آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل با اظهار تردید نسبت به موفقیت
مذاکرات بغداد، ایران را به "فریبدادن" جامعهی جهانی متهم کرد. به گفتهی
این مقام ارشد اسرائیلی نسبت به برنامههای هستهای ایران و تلاش این کشور
برای دستیابی به سلاح اتمی "هیچتوهمی" وجود ندارد و «همه میدانند بحث بر
سر چیست.»
سیلوان شالوم، معاون نخستوزیر اسرائیل، نیز در سخنانی جداگانه احتمال این امر را که تهران از برنامههای هستهای خود دست بکشد، "بسیار بعید" دانست. او در گفتوگویی با رادیو اسرائیل در روز یکشنبه (۲۰ مه/ ۳۱ اردیبهشت) اظهار داشت که ایران در مذاکراتش با غرب همچنان به وقتکشی ادامه خواهد داد و برنامههای هستهای این کشور "بیمهای" نسبت به حمله نظامی خارجی و یا تغییر احتمالی رژیم حاکم است.
معاون نخستوزیر اسرائیل همچنین نسبت به دستیابی به "سازشی با منافع کوتاه مدت" در مذاکره گروه ۵+۱ با ایران هشدار داد و گفت این کافی نیست که ایران تنها غنیسازی اورانیوم با درصد بالا را متوقف کند.
پیش از این نیز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، "سیاست وقتکشی ایران" در مذاکرات هستهای را به سیاست کرهی شمالی تشبیه کرده و گفته بود مذاکرات بغداد برای جمهوری اسلامی "فرصت تازهای" است که جامعهی جهانی را فریب دهد. این مذاکرات روز ۲۳ مه (۳ خرداد) در پایتخت عراق صورت میگیرد.
دور نخست مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران روز ۱۴ آوریل در استانبول برگزار شد. علیرغم آنکه دو طرف این گفتوگوها را "سازنده" توصیف کردند اما مقامات اسرائیلی معتقدند که تهران از ادامه این مذاکرات هدفی جز خریدن فرصت برای پیشبرد فعالیتهای هستهای خود ندارد.
سفر مقام ارشد اسرائیلی به چین
در آستانه مذاکرات با ایران ژنرال بنی گاتس، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، صبح روز یکشنبه (۲۰ مه) به همراه هیئتی از مقامهای ارشد نظامی عازم چین شد. ارتش اسرائیل این سفر را پاسخ به دعوت رئیس ستاد مشترک چین دانسته که در ماه اوت سال گذشته از اسرائیل دیدار کرد.
در بیانیه ارتش آمده است که ژنرال گاتس با مقامهای امنیتی چین در مورد
«چالشهای امنیتی و استراتژیک کنونی، وضعیت امنیتی خاورمیانه و همکاریهای
نظامی دو جانبه» گفتوگو خواهد کرد. چین یکی از اعضای دائمی شورای امنیت
به شمار میرود که به همراه آلمان در مذاکرات اتمی با ایران در بغداد حضور
خواهد داشت.
این کشور همچنین یکی از خریداران عمده نفت ایران است که تا کنون از پیوستن به تحریمهای نفتی غرب علیه ایران خودداری کرده است. یکی از مقامهای وزارت دفاع اسرائیل که نامی از او برده نشده، پیشتر در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه اظهار داشته بود که سفر ژنرال بنی گاتس به چین با اطلاع مقامات واشنگتن بوده است.
سفر یوکیو آمانو به تهران
یوکیو آمانو، دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ساعاتی پیش از سفر به تهران نسبت به مذاکرات بغداد اظهار خوشبینی کرده و گفته است که در گفتوگو با مقامات ایرانی تلاشهای لازم را برای به دست آوردن امکان دسترسی کامل بازرسان آژانس به تمامی تأسیسات هستهای ایران به عمل خواهد آورد.
آقای آمانو پیش از سوار شدن به هواپیمایی که او را به مقصد تهران میبرد گفت: «هیچچیز معلوم نیست اما ما خوشبین خواهیم ماند.»
این نخستین سفر دبیرکل کنونی آژانس به ایران است. آخرین سفر بلندپایهترین مقام آژانس، سفر دبیرکل سابق، محمد البرادعی بود که در اکتبر ۲۰۰۹ انجام شد.
حضور یک روزه صالحی در کویت
همزمان علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران نیز روز یکشنبه (۳۱ اردیبهشت/۲۰ مه) در دیداری یک روزه از کویت با معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه این کشور ملاقات کرد. به گزارش خبرگزاریهای ایران موضوع برنامههای هستهای جمهوری اسلامی یکی از موضوعات مطرح شده در این دیدارها بوده و نماینده ایران «بر حق جمهوری اسلامی در برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای در چارچوب پیمان ان پی تی» تأکید کرده است.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی همچنین دعوتنامه محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری ایرانرا برای حضور امیر کویت در نشست اجلاس غیرمتعهدها به وی تسلیم کرد. این اجلاس به میزبانی تهران در شهریور ماه برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر علی اکبر صالحی موضوعاتی را که باعث ایجاد اختلاف میان مسلمانان شیعه و سنی در منطقه شده، "ساختگی" خوانده و این اختلافات مذهبی را در نتیجه "مداخلات بدخواهان و کشورهای خارج از منطقه" توصیف کرده است.
در ماههای گذشته تنش میان ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بالا گرفته است. در تازهترین این موارد شماری از مقامات جمهوری اسلامی واکنشهای تندی را به طرح "اتحادیه خلیج" نشان داده و عربستان را متهم به "ایجاد توطئه" در منطقه نشان دادند.
ایده تاسیس «اتحادیه خلیج» اولین بار توسط ملک عبدالله، پادشاه عربستان، در دسامبر ۲۰۱۱ ارائه شد و گفته میشود طراحی آن با تکیه بر مدل «اتحادیه اروپا» انجام خواهد شد که گام نخست آن تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی عربستان است. کارشناسان هدف از ارائه چنین طرحی را مبارزه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با گسترش نفوذ ایران در منطقه عنوان کردهاند.
سیلوان شالوم، معاون نخستوزیر اسرائیل، نیز در سخنانی جداگانه احتمال این امر را که تهران از برنامههای هستهای خود دست بکشد، "بسیار بعید" دانست. او در گفتوگویی با رادیو اسرائیل در روز یکشنبه (۲۰ مه/ ۳۱ اردیبهشت) اظهار داشت که ایران در مذاکراتش با غرب همچنان به وقتکشی ادامه خواهد داد و برنامههای هستهای این کشور "بیمهای" نسبت به حمله نظامی خارجی و یا تغییر احتمالی رژیم حاکم است.
معاون نخستوزیر اسرائیل همچنین نسبت به دستیابی به "سازشی با منافع کوتاه مدت" در مذاکره گروه ۵+۱ با ایران هشدار داد و گفت این کافی نیست که ایران تنها غنیسازی اورانیوم با درصد بالا را متوقف کند.
پیش از این نیز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، "سیاست وقتکشی ایران" در مذاکرات هستهای را به سیاست کرهی شمالی تشبیه کرده و گفته بود مذاکرات بغداد برای جمهوری اسلامی "فرصت تازهای" است که جامعهی جهانی را فریب دهد. این مذاکرات روز ۲۳ مه (۳ خرداد) در پایتخت عراق صورت میگیرد.
دور نخست مذاکرات گروه ۵+۱ با ایران روز ۱۴ آوریل در استانبول برگزار شد. علیرغم آنکه دو طرف این گفتوگوها را "سازنده" توصیف کردند اما مقامات اسرائیلی معتقدند که تهران از ادامه این مذاکرات هدفی جز خریدن فرصت برای پیشبرد فعالیتهای هستهای خود ندارد.
سفر مقام ارشد اسرائیلی به چین
در آستانه مذاکرات با ایران ژنرال بنی گاتس، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، صبح روز یکشنبه (۲۰ مه) به همراه هیئتی از مقامهای ارشد نظامی عازم چین شد. ارتش اسرائیل این سفر را پاسخ به دعوت رئیس ستاد مشترک چین دانسته که در ماه اوت سال گذشته از اسرائیل دیدار کرد.
این کشور همچنین یکی از خریداران عمده نفت ایران است که تا کنون از پیوستن به تحریمهای نفتی غرب علیه ایران خودداری کرده است. یکی از مقامهای وزارت دفاع اسرائیل که نامی از او برده نشده، پیشتر در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه اظهار داشته بود که سفر ژنرال بنی گاتس به چین با اطلاع مقامات واشنگتن بوده است.
سفر یوکیو آمانو به تهران
یوکیو آمانو، دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ساعاتی پیش از سفر به تهران نسبت به مذاکرات بغداد اظهار خوشبینی کرده و گفته است که در گفتوگو با مقامات ایرانی تلاشهای لازم را برای به دست آوردن امکان دسترسی کامل بازرسان آژانس به تمامی تأسیسات هستهای ایران به عمل خواهد آورد.
آقای آمانو پیش از سوار شدن به هواپیمایی که او را به مقصد تهران میبرد گفت: «هیچچیز معلوم نیست اما ما خوشبین خواهیم ماند.»
این نخستین سفر دبیرکل کنونی آژانس به ایران است. آخرین سفر بلندپایهترین مقام آژانس، سفر دبیرکل سابق، محمد البرادعی بود که در اکتبر ۲۰۰۹ انجام شد.
حضور یک روزه صالحی در کویت
همزمان علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران نیز روز یکشنبه (۳۱ اردیبهشت/۲۰ مه) در دیداری یک روزه از کویت با معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه این کشور ملاقات کرد. به گزارش خبرگزاریهای ایران موضوع برنامههای هستهای جمهوری اسلامی یکی از موضوعات مطرح شده در این دیدارها بوده و نماینده ایران «بر حق جمهوری اسلامی در برخورداری از انرژی صلحآمیز هستهای در چارچوب پیمان ان پی تی» تأکید کرده است.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی همچنین دعوتنامه محمود احمدینژاد، رئیسجمهوری ایرانرا برای حضور امیر کویت در نشست اجلاس غیرمتعهدها به وی تسلیم کرد. این اجلاس به میزبانی تهران در شهریور ماه برگزار میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر علی اکبر صالحی موضوعاتی را که باعث ایجاد اختلاف میان مسلمانان شیعه و سنی در منطقه شده، "ساختگی" خوانده و این اختلافات مذهبی را در نتیجه "مداخلات بدخواهان و کشورهای خارج از منطقه" توصیف کرده است.
در ماههای گذشته تنش میان ایران و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بالا گرفته است. در تازهترین این موارد شماری از مقامات جمهوری اسلامی واکنشهای تندی را به طرح "اتحادیه خلیج" نشان داده و عربستان را متهم به "ایجاد توطئه" در منطقه نشان دادند.
ایده تاسیس «اتحادیه خلیج» اولین بار توسط ملک عبدالله، پادشاه عربستان، در دسامبر ۲۰۱۱ ارائه شد و گفته میشود طراحی آن با تکیه بر مدل «اتحادیه اروپا» انجام خواهد شد که گام نخست آن تقویت همکاریهای امنیتی و اقتصادی عربستان است. کارشناسان هدف از ارائه چنین طرحی را مبارزه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با گسترش نفوذ ایران در منطقه عنوان کردهاند.
رابین گیب، خواننده گروه "بیجیز"، بر اثر سرطان روده در سن ۶۲
سالگی در لندن درگذشت. گروه بیجیز که بزرگترین موفقیتهایش به دهه ۱۹۷۰
میلادی بازمیگردد، توانست بیش از ۲۰۰ میلیون آلبوم به فروش برساند.
حدود یک سال و نیم پیش بود که پزشکان پس از عمل جراحی روده تشخیص دادند که
رابین گیب به سرطان روده مبتلا است. پزشکان ۱۸ ماه پیش، با یک جراحی روده
غدهای را یافتند و تشخیص دادند که او به سرطان روده مبتلاست.
گیب در ماه فوریه سال ۲۰۱۲ گفته بود که وضع جسمانی او رو به بهبودی گذارده و امیدواری خود را در مورد درمان کامل از این بیماری ابراز داشته بود. پس از آن اما وضع وی بار دیگر رو به وخامت گذاشت و گیب پس از ابتلا به بیماری ذاتالریه وارد کما شد، اما یک هفته پس از آن به هوش آمد.
خانوادهی رابین گیب اعلام کرد که وی یکشنبه (۲۰ مه) بر اثر ابتلا به سرطان روده و کبد در سن ۶۲ سالگی در لندن چشم از جهان فرو بسته است.
موریس گیب، برادر دوقلوی رابین نیز در سال ۲۰۰۳ بر اثر بیماری سرطان روده در سن ۵۳ سالگی درگذشته بود. تنها عضو به جای مانده از این گروه اسطورهای، باری گیب است که سه سال از این دو برادر دوقلو بزرگتر است و در واقع "رئیس" گروه و مغز مقتصد بیجیز محسوب میشد.
عشق زودهنگام به موسیقی
برادران گیب (باری، موریس و رابین) در Isle of Man به دنیا آمدند و موسیقی از همان آغاز بخش ثابت و مهمی از زندگی آنها بود. نخستین مرتبه که این سه برادر بر روی صحنه ظاهر شدند، بارى نه ساله و رابین و موریس دوقلو شش ساله بودند.
در سال ۱۹۵۸ بود که خانواده گیب به استرالیا مهاجرت کرد. پس از آن این سه برادر به فعالیت خود ادامه دادند و نام "بی جیز" را برای گروه خود انتخاب کردند. آنها پس از کسب شهرت محلی موفق شدند با ترانهای به نام Spicks and specks در صدر ترانههاى پرفروش روز استرالیا قرار بگیرند.
در سالهاى پایانی دههی آخر دهه ۱۹۶۰، گروه بى جیز چندین آلبوم موفق تولید و منتشر کرد و سرانجام توانست جایی برای خود در صحنهی موسیقی پاپ دنیا باز کند. ترانه هاى پرفروش و محبوبى چون Massachussentts، Holiday ، I started a jock و To love somebody استعداد فوقالعاده اعضاى این گروه محبوب را در سرودن، ساختن و اجرای ترانه نشان میدهد.
اوج موفقیت در دههی هفتاد
در دهه ۱۹۷۰ میلادی گروه "بی جیز" به اوج موفقیت خود دست یافت. چهار ترانه از فیلم معروف "ساتردى نایت فیور" با بازیگری جان تراولتا، ساخته و پرداخته گروه "بی جیز" است و بدون شک از ترانههای جاودانى دنیاى پاپ و از محبوبترین ترانههاى دیسکویی به شمار میروند.
ناگفته نماند که آلبوم موسیقی متن فیلم "ساتردى نایت فیور" بیش از ۴۰ میلیون بار در سراسر جهان به فروش رفته و از این رو نیز از پرفروشترین آلبومهای موسیقی متن در جهان محسوب میشود.
این آلبوم ۲۴ هفتهی تمام در آمریکا و ۱۸ هفته در بریتانیا در صدر جدول آلبومهای پرفروش روز قرار داشت و در سال ۱۹۷۹ نیز جایزهی "گرمی" را به عنوان بهترین آلبوم سال دریافت کرد.
در سال ۱۹۷۹ گروه بی جیز آلبوم Spirits Having Flown را منتشر کرد که مجموعا ۲۰ میلیون بار به فروش رسیده و سه ترانهی آن (Too much heaven، Tragedy و Love you inside out) صدرنشن ردهبندى آهنگهاى پرفروش روز بودند. پس از این آلبوم، دوران طلایى و اوج "بى جیز" هم کم و بیش به سر رسید.
در دهه هشتاد، برادران گیب براى بعضى از خوانندگان همکار ترانه و آهنگ ساختند که شماری از آن نیز موفق بودهاند، از جمله ترانهی Chain Reaction با صداى دایانا راس، Woman in Love با صداى باربارا استرایسند و ترانه Island in the stream با صداى Dolly Parton و Kenny Rogers . در سال ۱۹۸۷ گروه بىجیز با ترانه You win again توانست با موفقیتى قابل توجه به صحنه موسیقی پاپ بازگردد.
گروه بى جیز یا به عبارتى ، برادران گیب تنها کسانى هستند که ۶ ترانهی آنها توانسته است از صفر به ترانه شماره یک بدل بشوند و قله ترانههاى پرفروش روز را فتح کنند. گذشته از آن پنج ترانهی "بی جیز" همزمان جزو ده ترانهی پرفروش روز بودهاند.
"تراژدی زندگی"
رابین گیب دو بار ازدواج کرد و سه فرزند از خود به جای گذاشت. همانطور که در پیش اشاره شد، موریس برادر دوقلوی رابین در سال ۲۰۰۳ بر اثر ابتلا به بیماری روده از دنیا رفت. اندی، دیگر برادر وی که عضو گروه بی جیز نبود، در سال ۱۹۸۸ بر اثر اعتیاد به مواد مخدر جان خود را از دست داد.
گیب در ماه مارس سال جاری در گفتوگویی با نشریه بریتانیایی سان با اشاره به مرگ عزیزانش گفته بود: «گاهی اوقات از خود میپرسم که شاید تمامی تراژدیهایی که خانوادهام طعم آن را چشید و تمامی این چیزهایی که در این اواخر برای خودم پیش آمده، بهایی باشد که ما باید در ازای تمامی موفقیتها و خوشبختیهایمان بپردازیم.»
گیب در ماه فوریه سال ۲۰۱۲ گفته بود که وضع جسمانی او رو به بهبودی گذارده و امیدواری خود را در مورد درمان کامل از این بیماری ابراز داشته بود. پس از آن اما وضع وی بار دیگر رو به وخامت گذاشت و گیب پس از ابتلا به بیماری ذاتالریه وارد کما شد، اما یک هفته پس از آن به هوش آمد.
خانوادهی رابین گیب اعلام کرد که وی یکشنبه (۲۰ مه) بر اثر ابتلا به سرطان روده و کبد در سن ۶۲ سالگی در لندن چشم از جهان فرو بسته است.
موریس گیب، برادر دوقلوی رابین نیز در سال ۲۰۰۳ بر اثر بیماری سرطان روده در سن ۵۳ سالگی درگذشته بود. تنها عضو به جای مانده از این گروه اسطورهای، باری گیب است که سه سال از این دو برادر دوقلو بزرگتر است و در واقع "رئیس" گروه و مغز مقتصد بیجیز محسوب میشد.
عشق زودهنگام به موسیقی
برادران گیب (باری، موریس و رابین) در Isle of Man به دنیا آمدند و موسیقی از همان آغاز بخش ثابت و مهمی از زندگی آنها بود. نخستین مرتبه که این سه برادر بر روی صحنه ظاهر شدند، بارى نه ساله و رابین و موریس دوقلو شش ساله بودند.
در سال ۱۹۵۸ بود که خانواده گیب به استرالیا مهاجرت کرد. پس از آن این سه برادر به فعالیت خود ادامه دادند و نام "بی جیز" را برای گروه خود انتخاب کردند. آنها پس از کسب شهرت محلی موفق شدند با ترانهای به نام Spicks and specks در صدر ترانههاى پرفروش روز استرالیا قرار بگیرند.
در سالهاى پایانی دههی آخر دهه ۱۹۶۰، گروه بى جیز چندین آلبوم موفق تولید و منتشر کرد و سرانجام توانست جایی برای خود در صحنهی موسیقی پاپ دنیا باز کند. ترانه هاى پرفروش و محبوبى چون Massachussentts، Holiday ، I started a jock و To love somebody استعداد فوقالعاده اعضاى این گروه محبوب را در سرودن، ساختن و اجرای ترانه نشان میدهد.
اوج موفقیت در دههی هفتاد
در دهه ۱۹۷۰ میلادی گروه "بی جیز" به اوج موفقیت خود دست یافت. چهار ترانه از فیلم معروف "ساتردى نایت فیور" با بازیگری جان تراولتا، ساخته و پرداخته گروه "بی جیز" است و بدون شک از ترانههای جاودانى دنیاى پاپ و از محبوبترین ترانههاى دیسکویی به شمار میروند.
ناگفته نماند که آلبوم موسیقی متن فیلم "ساتردى نایت فیور" بیش از ۴۰ میلیون بار در سراسر جهان به فروش رفته و از این رو نیز از پرفروشترین آلبومهای موسیقی متن در جهان محسوب میشود.
این آلبوم ۲۴ هفتهی تمام در آمریکا و ۱۸ هفته در بریتانیا در صدر جدول آلبومهای پرفروش روز قرار داشت و در سال ۱۹۷۹ نیز جایزهی "گرمی" را به عنوان بهترین آلبوم سال دریافت کرد.
در سال ۱۹۷۹ گروه بی جیز آلبوم Spirits Having Flown را منتشر کرد که مجموعا ۲۰ میلیون بار به فروش رسیده و سه ترانهی آن (Too much heaven، Tragedy و Love you inside out) صدرنشن ردهبندى آهنگهاى پرفروش روز بودند. پس از این آلبوم، دوران طلایى و اوج "بى جیز" هم کم و بیش به سر رسید.
در دهه هشتاد، برادران گیب براى بعضى از خوانندگان همکار ترانه و آهنگ ساختند که شماری از آن نیز موفق بودهاند، از جمله ترانهی Chain Reaction با صداى دایانا راس، Woman in Love با صداى باربارا استرایسند و ترانه Island in the stream با صداى Dolly Parton و Kenny Rogers . در سال ۱۹۸۷ گروه بىجیز با ترانه You win again توانست با موفقیتى قابل توجه به صحنه موسیقی پاپ بازگردد.
گروه بى جیز یا به عبارتى ، برادران گیب تنها کسانى هستند که ۶ ترانهی آنها توانسته است از صفر به ترانه شماره یک بدل بشوند و قله ترانههاى پرفروش روز را فتح کنند. گذشته از آن پنج ترانهی "بی جیز" همزمان جزو ده ترانهی پرفروش روز بودهاند.
"تراژدی زندگی"
رابین گیب دو بار ازدواج کرد و سه فرزند از خود به جای گذاشت. همانطور که در پیش اشاره شد، موریس برادر دوقلوی رابین در سال ۲۰۰۳ بر اثر ابتلا به بیماری روده از دنیا رفت. اندی، دیگر برادر وی که عضو گروه بی جیز نبود، در سال ۱۹۸۸ بر اثر اعتیاد به مواد مخدر جان خود را از دست داد.
گیب در ماه مارس سال جاری در گفتوگویی با نشریه بریتانیایی سان با اشاره به مرگ عزیزانش گفته بود: «گاهی اوقات از خود میپرسم که شاید تمامی تراژدیهایی که خانوادهام طعم آن را چشید و تمامی این چیزهایی که در این اواخر برای خودم پیش آمده، بهایی باشد که ما باید در ازای تمامی موفقیتها و خوشبختیهایمان بپردازیم.»
صبح امروز دوشنبه، میلیونها نفر در سواحل اقیانوس آرام شاهد
نمونه کمنظیری از یک خورشیدگرفتگی و حلقهای از نور بر آسمان بودند. برای
مردم توکیو این اولین خورشیدگرفتگی از سال ۱۸۹۳ تاکنون بود.
میلیونها نفر از ساکنان سواحل اقیانوس آرام، بامداد روز دوشنبه (۲۱ مه / ۱
خرداد) شاهد یک خورشیدگرفتگی حلقوی بودند که ابتدا بر آسمان آسیا دیده شد
و سپس به سوی غرب ایالات متحده به حرکت درآمد.
مردم چین اولین کسانی بودند که بخشهایی از خورشیدگرفتگی را مشاهده کردند و سپس نوبت ساکنان زمین در تایوان، ژاپن و در ایالتهای مختلف آمریکا بود تا شاید برای اولین بار در زندگیشان شاهد خورشیدگرفتگی باشند.
هنرنمایی آسمان بر فراز هالیوود
در آمریکا ساکنان بخشهایی از ایالتهای اورگان، یوتا، آریزونا و نیومکزیکو هم توانستند شاهد خورشیدگرفتگی حلقوی باشند. خورشیدگرفتگی پس از مشاهده در آسمان تگزاس ناپدید شد.
تماشای خورشیدگرفتگی هزاران شهروند آمریکایی را به روستای کوچکی در ایالت یوتا که تنها ۳۵۰ سکنه دارد کشاند. تپههای هالیوود هم پذیرای هزاران آمریکایی بود که این بار چشم به هنرنمایی طبیعت در آسمان دوخته بودند.
مردم چین اولین کسانی بودند که بخشهایی از خورشیدگرفتگی را مشاهده کردند و سپس نوبت ساکنان زمین در تایوان، ژاپن و در ایالتهای مختلف آمریکا بود تا شاید برای اولین بار در زندگیشان شاهد خورشیدگرفتگی باشند.
تماشای خورشید گرفتگی در تایپه
در آمریکا ساکنان بخشهایی از ایالتهای اورگان، یوتا، آریزونا و نیومکزیکو هم توانستند شاهد خورشیدگرفتگی حلقوی باشند. خورشیدگرفتگی پس از مشاهده در آسمان تگزاس ناپدید شد.
تماشای خورشیدگرفتگی هزاران شهروند آمریکایی را به روستای کوچکی در ایالت یوتا که تنها ۳۵۰ سکنه دارد کشاند. تپههای هالیوود هم پذیرای هزاران آمریکایی بود که این بار چشم به هنرنمایی طبیعت در آسمان دوخته بودند.
خورشیدگرفتگی حلقوی زمانی روی میافتد که ماه در بیشترین فاصله مداری از
زمین قرار گیرد و قطر ظاهری آن کوچکتر از قرص ظاهری خورشید به نظر برسد.
در خورشیدگرفتگیهای معمولی، قطر ظاهری ماه با قطر ظاهری خورشید برابر یا کمی از آن بزرگتر است که این باعث مشاهده کامل خورشیدگرفتگی میشود.
این پدیده هر ۳۵ سال و در مناطق مداری هر ۳۷ سال یکبار رخ میدهد.
خورشید گرفتگی بر آسمان نیومکزیکو
در خورشیدگرفتگیهای معمولی، قطر ظاهری ماه با قطر ظاهری خورشید برابر یا کمی از آن بزرگتر است که این باعث مشاهده کامل خورشیدگرفتگی میشود.
این پدیده هر ۳۵ سال و در مناطق مداری هر ۳۷ سال یکبار رخ میدهد.
خورشید گرفتگی بر آسمان نیومکزیکو
انتقال مشاور موسوی از اوین به بیمارستان
سایت کلمه از انتقال علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور میرحسین موسوی، از زندان اوین به بیمارستان خبر داده است.
برپایه این گزارش، خانواده علیرضا بهشتی شیرازی، هنگامی که روز یکشنبه خبردار شدند آقای بهشتی برای مداوا از زندان اوین به بیمارستان اعزام شده، برای ملاقات او رفتند ولی با برخورد «توهین آمیز» ماموران روبرو شدهاند و اجازه ملاقات به آنها داده نشده است.
به گزارش کلمه، علیرضا بهشتی شیرازی مشکل تیروئید دارد و روز یکشنبه برای مداوا به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شده است.
این گزارش میگوید قرار بوده پیشتر وی برای مداوا به بیمارستان منتقل شود ولی ماموران حدود ۱۰روز تعلل کرده و سپس او را به دیدار یک پزشک متخصص بردهاند.
علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور میرحسین موسوی و سردبیر روزنامه کلمه سبز، از تیر ماه ۱۳۹۰ برای گذراندن محکومیت خود در زندان به سر میبرد. او در سال ۸۸ دو بار و جمعا به مدت ۹ ماه در بازداشت بود.
آقای بهشتی شیرازی به همراه دیگر افراد سیاسی و روزنامه نگاران در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران بازداشت شده و به زندان افتاده است.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران در جریان بازداشت آقای بهشتی شیرازی و در پس از تفتیش منزل مسکونی او گفته بود جزوهای «تکاندهنده» از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمده که در آن به گفته او «طرح براندازی دین از ایران» ترسیم شده بود.
علیرضا بهشتی شیرازی در جوابیه مکتوب خود و در پاسخ به گفته های وزیر اطلاعات دولت جمهوری اسلامی گفت: «اعتقاد ندارم که دین را بشود براندازی کرد؛ هرچند رفتارهای بیتناسب با دین که به نام دین انجام میشود، میتواند باعث رویگردانی از دین شود.»
علیرضا بهشتی همچنین گفته بود احتمالا اشاره وزیر اطلاعات به یکی از دو جزوه ای ست که به مباحث علمی و نظری میپردازند.
برپایه این گزارش، خانواده علیرضا بهشتی شیرازی، هنگامی که روز یکشنبه خبردار شدند آقای بهشتی برای مداوا از زندان اوین به بیمارستان اعزام شده، برای ملاقات او رفتند ولی با برخورد «توهین آمیز» ماموران روبرو شدهاند و اجازه ملاقات به آنها داده نشده است.
به گزارش کلمه، علیرضا بهشتی شیرازی مشکل تیروئید دارد و روز یکشنبه برای مداوا به بیمارستان طالقانی تهران اعزام شده است.
این گزارش میگوید قرار بوده پیشتر وی برای مداوا به بیمارستان منتقل شود ولی ماموران حدود ۱۰روز تعلل کرده و سپس او را به دیدار یک پزشک متخصص بردهاند.
علیرضا بهشتی شیرازی، مشاور میرحسین موسوی و سردبیر روزنامه کلمه سبز، از تیر ماه ۱۳۹۰ برای گذراندن محکومیت خود در زندان به سر میبرد. او در سال ۸۸ دو بار و جمعا به مدت ۹ ماه در بازداشت بود.
آقای بهشتی شیرازی به همراه دیگر افراد سیاسی و روزنامه نگاران در جریان ناآرامیهای پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر در ایران بازداشت شده و به زندان افتاده است.
حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات ایران در جریان بازداشت آقای بهشتی شیرازی و در پس از تفتیش منزل مسکونی او گفته بود جزوهای «تکاندهنده» از دفتر علیرضا بهشتی به دست آمده که در آن به گفته او «طرح براندازی دین از ایران» ترسیم شده بود.
علیرضا بهشتی شیرازی در جوابیه مکتوب خود و در پاسخ به گفته های وزیر اطلاعات دولت جمهوری اسلامی گفت: «اعتقاد ندارم که دین را بشود براندازی کرد؛ هرچند رفتارهای بیتناسب با دین که به نام دین انجام میشود، میتواند باعث رویگردانی از دین شود.»
علیرضا بهشتی همچنین گفته بود احتمالا اشاره وزیر اطلاعات به یکی از دو جزوه ای ست که به مباحث علمی و نظری میپردازند.
مدیرکل آژانس بین المللی انرژی به تهران سفر کرد
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین الملی انرژی اتمی همراه با معاونان خود
بامداد دوشنبه وارد تهران شد و در فرودگاه مورد استقبال مقامهای ایرانی
قرار گرفت.
بر اساس گزارش های منتشره، هرمان ناکارتس، رییس بازرسان آژانس و رافائل گروسی دستیار ویژه مدیرکل آژانس آقای آمانو را در این سفر همراهی میکنند.
علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس و نمایندگانی از وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی از هیات عالی رتبه آژانس استقبال کرده اند.
خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که در این سفر یک روزه، آمانو با علی اکبر صالحی وزیر خارجه، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، و فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی دیدار و گفتوگو خواهد داشت.
سفر آمانو به تهران پس از مذاکرات هفته گذشته ایران و آژانس در وین و درست دو روز مانده به مذاکرات سرنوشت ساز بغداد صورت گرفته است.
مدیرکل آژانس، یکشنبه شب پیش از سفر به تهران، ابراز امیدواری کرد که گفتوگوهایش با مقامهای ایرانی ثمربخش باشد.
وی به خبرنگاران در وین گفت: «هیچ چیز قطعی نیست اما من همچنان دیدی مثبت خواهم داشت و با روحیهای سازنده به تهران میروم.»
آمانو تصریح کرد: «در طول مذاکرات اخیر، پیشرفت خوبی میان ایران و آژانس حاصل شد. از این رو من گمان میکنم که اکنون زمان مناسبی است ... تا به تهران رفت و گفتوگوهای مستقیم با مقامهای بلندپایه ایرانی داشت.»
آمانو در فرودگاه وین به خبرنگاران گفت که انتظار ندارد که وی از پارچین بازدید کند. هرمان ناکارتس هم گفت: «این سفر بسیار کوتاه است و من هم بازرس نیستم.»
پارچین یکی از موارد اختلاف ایران و آژانس است؛ آژانس مشکوک است که در این پایگاه نظامی فعالیتهای نظامی هستهای صورت گرفته باشد.
یک روز پیش از سفر آمانو به تهران، رهبران گروه هشت در واشینگتن اعلام کردند که درباره برنامه هستهای ایران همصدا هستند.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، نیز با لحنی متفاوت اظهار داشت که وی به گفتوگوهای ایران و ۱+۵ امیدوار است.
اوباما حتی گفت که امیدوار است راه حلی به دست آید که حق حاکمیت ملی ایران را محترم بشمارد و در عین حال شامل تعهدات بین المللی ایران نیز باشد.
بر اساس گزارش های منتشره، هرمان ناکارتس، رییس بازرسان آژانس و رافائل گروسی دستیار ویژه مدیرکل آژانس آقای آمانو را در این سفر همراهی میکنند.
علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس و نمایندگانی از وزارت خارجه و سازمان انرژی اتمی از هیات عالی رتبه آژانس استقبال کرده اند.
خبرگزاری ایرنا گزارش داده است که در این سفر یک روزه، آمانو با علی اکبر صالحی وزیر خارجه، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، و فریدون عباسی رئیس سازمان انرژی اتمی دیدار و گفتوگو خواهد داشت.
سفر آمانو به تهران پس از مذاکرات هفته گذشته ایران و آژانس در وین و درست دو روز مانده به مذاکرات سرنوشت ساز بغداد صورت گرفته است.
مدیرکل آژانس، یکشنبه شب پیش از سفر به تهران، ابراز امیدواری کرد که گفتوگوهایش با مقامهای ایرانی ثمربخش باشد.
وی به خبرنگاران در وین گفت: «هیچ چیز قطعی نیست اما من همچنان دیدی مثبت خواهم داشت و با روحیهای سازنده به تهران میروم.»
آمانو تصریح کرد: «در طول مذاکرات اخیر، پیشرفت خوبی میان ایران و آژانس حاصل شد. از این رو من گمان میکنم که اکنون زمان مناسبی است ... تا به تهران رفت و گفتوگوهای مستقیم با مقامهای بلندپایه ایرانی داشت.»
آمانو در فرودگاه وین به خبرنگاران گفت که انتظار ندارد که وی از پارچین بازدید کند. هرمان ناکارتس هم گفت: «این سفر بسیار کوتاه است و من هم بازرس نیستم.»
پارچین یکی از موارد اختلاف ایران و آژانس است؛ آژانس مشکوک است که در این پایگاه نظامی فعالیتهای نظامی هستهای صورت گرفته باشد.
یک روز پیش از سفر آمانو به تهران، رهبران گروه هشت در واشینگتن اعلام کردند که درباره برنامه هستهای ایران همصدا هستند.
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، نیز با لحنی متفاوت اظهار داشت که وی به گفتوگوهای ایران و ۱+۵ امیدوار است.
اوباما حتی گفت که امیدوار است راه حلی به دست آید که حق حاکمیت ملی ایران را محترم بشمارد و در عین حال شامل تعهدات بین المللی ایران نیز باشد.
درگیریهای خونین در بیروت
بامداد دوشنبه اول خرداد، بیروت پایتخت لبنان، شاهد درگیری مسلحانه میان هواداران و مخالفان نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه بود.
منابع محلی از جمله تلویزیونهای الجدید و المستقبل، از کشته شدن دستکم ۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۹ نفر در این درگیریها خبر دادهاند.
کشته شدن دو تن از اعضای گروه ۱۴ مارس
این درگیریها در پی کشته دوتن از اعضای ائتلاف ۱۴ مارس در شمال لبنان به دست نیروهای ارتش این کشور آغاز شد. یکی از کشته شدگان، شیخ احمد عبد الواحد از روحانیون سنی مذهب سرشناس در شمال لبنان است.
ائتلاف ۱۴ مارس که با محوریت سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان شکل گرفته، مخالف نظام بشار اسد و از منتقدان دولت کنونی لبنان است. اکثریت دولت کنونی لبنان را وزرای نزدیک به حزب الله و گروههای همپیمانش تشکیل میدهند که نزدیک به نظام بشار اسد هستند.
روایتها در خصوص نحوه کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد و همراهش متفاوت است. یک مقام امنیتی لبنان به خبرگزاری رویترز گفته است که این روحانی لبنانی، در ایست بازرسی ارتش متوقف نشد و به فرمان ایست نیز توجهی نشان نداد، از همین رو نیروهای ارتش به سمت خودرویش آتش گشودند.
سایت گروه ۱۴ مارس اما به نقل از یکی از همراهان شیخ احمد عبد الواحد روایتی دیگر از ماجرا نقل کرده است. به گفته او شیخ و همراهانش در حال حرکت به سمت همایشی بودند که در شهرک حلبا برگزار میشد. در این میان نیروهای ارتش در ایست بازرسی خودروها را متوقف کرده و به شکل اهانت آمیزی با ضربات قنداق، شیخ احمد عبد الواحد و همراهانش را برای بازرسی بدنی متوقف کردند.
شیخ احمد عبد الواحد که از این رفتار خشمگین شده بود، پس از بازرسی خودرویش توسط نیروهای ارتش، با افسران حاضر در محل به شکلی لفظی درگیر شد و تصمیم گرفت به مسیر ادامه نداده و به منزلش باز گردد. اما هنگامی که سوار خودروی خود شد و چند متر حرکت کرد، نیروهای ارتش از همه سو به سوی خودروی او آتش میگشایند که این حادثه منجر به مرگ فوری او و همراهانش میشود.
پس از این حادثه، شماری از لبنانیهای خشمگین در مناطق مختلف، اقدام به آتش زدن لاستیک خودروها و بستن خیابانها میکنند. نیروهای ارتش هم به منظور جلوگیری از گسترش تنشها، از منطقه عکار در شمال لبنان خارج شدند.
مناطق شمال لبنان در روزهای گذشته خود شاهد درگیری مسلحانه میان علوی مذهبهای هوادار نظام بشار اسد و سنی مذهبهای مخالف این نظام بود.
صقر صقر، قاضی دادگاه نظامی لبنان، پس از بازدید از محل حادثه کشته شدن شیخ احمد عبد الوهاب و همراهش، دستور دستگیری سه افسر و ۱۹ تن از نیروهای ارتش را که در ایست بازرسی حضور داشتند، صادر کرد.
درگیریهای بیروت
بخشی از تنشهای پیش آمده پس از حادثه عکار، به بیروت کشیده شد و به درگیریهای مسلحانه انجامید. هنوز آغازگر درگیریهای بیروت که میان نیروهای جریان المستقبل و حزب جریان عربی روی داد، مشخص نیست.
رهبری جریان المستقبل را سعد حریری بر عهده دارد و رهبر حزب جریان عربی فردی به نام شاکر البرجاوی است که با نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه روابط نزدیکی دارد.
ناآرامیهای بیروت پس از آن آغاز شد که گروهی از جوانان اقدام به آتش زدن لاستیکها و بستن برخی از راههای اصلی از جمله اتوبان طرابلس- بیروت و اتوبان بین المللی بیروت- جنوب کردند. این حرکت به درون پایتخت نیز کشیده شد و خیابانهایی از جمله فردان، کورنیش المزرعه، قصقص و خلده نیز بسته شد.
نیروهای امنیتی به سرعت اقدام به بازگشایی راههای بسته شده کردند به جز راههای منطقه طریق الجدیده که در آنها درگیری مسلحانه روی داد.
سایت روزنامه اللواء به نقل از یک منبع امنیتی حوادث این منطقه را مشکوک توصیف کرده که به گفته او به نظر از از پیش برنامه ریزی شده بود.
بنا بر این گزارش، نیروهای حزب جریان عربی، اقدام به بستن راهها در منطقه طریق الجدیده کردند که با واکنش مردم منطقه روبرو شدند. اکثر مردم این منطقه از هواداران جریان المستقبل هستند. این درگیری ها به حمله مسلحانه نیروهای جریان المستقبل به دفتر حزب جریان عربی انجامید. شاکر البرجاوی رهبر حزب جریان عربی هنگام حمله در مقر حزب خود حضور داشت.
درگیری میان دو طرف تا سحرگاه ادامه داشت. خبرهای غیر رسمی اعلام شده از سوی رسانههای محلی، از کشته شدن دستکم ۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۹ نفر دیگر حکایت دارد.
در نهایت شاکر البرجاوی و دیگر اعضای حزب جریان عربی، ناچار به تخلیه دفتر این حزب میشوند و پس از آن نیروهای جریان المستقبل، با یورش به این دفتر، آن را به آتش میکشند. ساختمان این دفتر در کنار ساختمان دانشگاه عربی بیروت قرار دارد.
در درگیریهای بیروت، از اسلحه کلاشنیکف، مسلسل، آر پی جی و نارنجک استفاده شد.
سرانجام نیروهای ارتش موفق میشوند به استقرار در محل درگیریها، آرامش را به منطقه باز گردانند.
خسارتهای مادی که به ساختمانها و خودروهای پارک شده در نزدیکی محل درگیری وارد آمده، سنگین گزارش شده است.
دعوت به اعتصاب عمومی در لبنان
دار الفتوای سنی لبنان، در واکنش به کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد، دعوت به اعتصاب عمومی یک روزه در لبنان و سه روز عزای عمومی کرد.
رفیق حریری در تماس تلفنی با میشل سلیمان رئیس جمهور و جان قهوه چی فرمانده ارتش لبنان، خواستار تحقیق در حادثه عکار و شناسایی و مجازات عاملان آن شد.
نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان هم دستور تحقیق درباره حادثه کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد و همراهش را صادر کرد.
منابع محلی از جمله تلویزیونهای الجدید و المستقبل، از کشته شدن دستکم ۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۹ نفر در این درگیریها خبر دادهاند.
کشته شدن دو تن از اعضای گروه ۱۴ مارس
این درگیریها در پی کشته دوتن از اعضای ائتلاف ۱۴ مارس در شمال لبنان به دست نیروهای ارتش این کشور آغاز شد. یکی از کشته شدگان، شیخ احمد عبد الواحد از روحانیون سنی مذهب سرشناس در شمال لبنان است.
ائتلاف ۱۴ مارس که با محوریت سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان شکل گرفته، مخالف نظام بشار اسد و از منتقدان دولت کنونی لبنان است. اکثریت دولت کنونی لبنان را وزرای نزدیک به حزب الله و گروههای همپیمانش تشکیل میدهند که نزدیک به نظام بشار اسد هستند.
روایتها در خصوص نحوه کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد و همراهش متفاوت است. یک مقام امنیتی لبنان به خبرگزاری رویترز گفته است که این روحانی لبنانی، در ایست بازرسی ارتش متوقف نشد و به فرمان ایست نیز توجهی نشان نداد، از همین رو نیروهای ارتش به سمت خودرویش آتش گشودند.
سایت گروه ۱۴ مارس اما به نقل از یکی از همراهان شیخ احمد عبد الواحد روایتی دیگر از ماجرا نقل کرده است. به گفته او شیخ و همراهانش در حال حرکت به سمت همایشی بودند که در شهرک حلبا برگزار میشد. در این میان نیروهای ارتش در ایست بازرسی خودروها را متوقف کرده و به شکل اهانت آمیزی با ضربات قنداق، شیخ احمد عبد الواحد و همراهانش را برای بازرسی بدنی متوقف کردند.
شیخ احمد عبد الواحد که از این رفتار خشمگین شده بود، پس از بازرسی خودرویش توسط نیروهای ارتش، با افسران حاضر در محل به شکلی لفظی درگیر شد و تصمیم گرفت به مسیر ادامه نداده و به منزلش باز گردد. اما هنگامی که سوار خودروی خود شد و چند متر حرکت کرد، نیروهای ارتش از همه سو به سوی خودروی او آتش میگشایند که این حادثه منجر به مرگ فوری او و همراهانش میشود.
پس از این حادثه، شماری از لبنانیهای خشمگین در مناطق مختلف، اقدام به آتش زدن لاستیک خودروها و بستن خیابانها میکنند. نیروهای ارتش هم به منظور جلوگیری از گسترش تنشها، از منطقه عکار در شمال لبنان خارج شدند.
مناطق شمال لبنان در روزهای گذشته خود شاهد درگیری مسلحانه میان علوی مذهبهای هوادار نظام بشار اسد و سنی مذهبهای مخالف این نظام بود.
صقر صقر، قاضی دادگاه نظامی لبنان، پس از بازدید از محل حادثه کشته شدن شیخ احمد عبد الوهاب و همراهش، دستور دستگیری سه افسر و ۱۹ تن از نیروهای ارتش را که در ایست بازرسی حضور داشتند، صادر کرد.
درگیریهای بیروت
بخشی از تنشهای پیش آمده پس از حادثه عکار، به بیروت کشیده شد و به درگیریهای مسلحانه انجامید. هنوز آغازگر درگیریهای بیروت که میان نیروهای جریان المستقبل و حزب جریان عربی روی داد، مشخص نیست.
رهبری جریان المستقبل را سعد حریری بر عهده دارد و رهبر حزب جریان عربی فردی به نام شاکر البرجاوی است که با نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه روابط نزدیکی دارد.
ناآرامیهای بیروت پس از آن آغاز شد که گروهی از جوانان اقدام به آتش زدن لاستیکها و بستن برخی از راههای اصلی از جمله اتوبان طرابلس- بیروت و اتوبان بین المللی بیروت- جنوب کردند. این حرکت به درون پایتخت نیز کشیده شد و خیابانهایی از جمله فردان، کورنیش المزرعه، قصقص و خلده نیز بسته شد.
نیروهای امنیتی به سرعت اقدام به بازگشایی راههای بسته شده کردند به جز راههای منطقه طریق الجدیده که در آنها درگیری مسلحانه روی داد.
سایت روزنامه اللواء به نقل از یک منبع امنیتی حوادث این منطقه را مشکوک توصیف کرده که به گفته او به نظر از از پیش برنامه ریزی شده بود.
بنا بر این گزارش، نیروهای حزب جریان عربی، اقدام به بستن راهها در منطقه طریق الجدیده کردند که با واکنش مردم منطقه روبرو شدند. اکثر مردم این منطقه از هواداران جریان المستقبل هستند. این درگیری ها به حمله مسلحانه نیروهای جریان المستقبل به دفتر حزب جریان عربی انجامید. شاکر البرجاوی رهبر حزب جریان عربی هنگام حمله در مقر حزب خود حضور داشت.
درگیری میان دو طرف تا سحرگاه ادامه داشت. خبرهای غیر رسمی اعلام شده از سوی رسانههای محلی، از کشته شدن دستکم ۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۹ نفر دیگر حکایت دارد.
در نهایت شاکر البرجاوی و دیگر اعضای حزب جریان عربی، ناچار به تخلیه دفتر این حزب میشوند و پس از آن نیروهای جریان المستقبل، با یورش به این دفتر، آن را به آتش میکشند. ساختمان این دفتر در کنار ساختمان دانشگاه عربی بیروت قرار دارد.
در درگیریهای بیروت، از اسلحه کلاشنیکف، مسلسل، آر پی جی و نارنجک استفاده شد.
سرانجام نیروهای ارتش موفق میشوند به استقرار در محل درگیریها، آرامش را به منطقه باز گردانند.
خسارتهای مادی که به ساختمانها و خودروهای پارک شده در نزدیکی محل درگیری وارد آمده، سنگین گزارش شده است.
دعوت به اعتصاب عمومی در لبنان
دار الفتوای سنی لبنان، در واکنش به کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد، دعوت به اعتصاب عمومی یک روزه در لبنان و سه روز عزای عمومی کرد.
رفیق حریری در تماس تلفنی با میشل سلیمان رئیس جمهور و جان قهوه چی فرمانده ارتش لبنان، خواستار تحقیق در حادثه عکار و شناسایی و مجازات عاملان آن شد.
نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان هم دستور تحقیق درباره حادثه کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد و همراهش را صادر کرد.
سپاه پاسداران به مطهری: حق پیگرد محفوظ است
سپاه پاسداران اظهارات علی مطهری، نماینده تهران، درباره دخالت در
انتخابات را مردود دانست و اعلام کرد این ارگان حق پیگیری حقوقی
اتهامزنندگان را برای خود محفوظ میداند.
علی مطهری، نماینده اصولگرای تهران، روز یکشنبه، تیم محمود احمدینژاد و سپاه پاسدار ان را به باد انتقاد گرفت.
مطهری، محمود احمدینژاد و رئیس دفترش اسفندیار رحیم مشایی را مسئول وضعیت پوشش جوانان دانست و در بخش سیاسی سخنان خود هم تصریح کرد که سپاه پاسداران در انتخابات مجلس نهم دخالت کرد و تلاش داشت کاندیداهای مطلوب خود را به مجلس بفرستد.
علی مطهری با بیان اینکه دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزههای انتخابیه نقطه ضعف انتخابات بود، تصریح کرد: «دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزههای انتخابیه مشهود بود و بسیاری از کاندیداهایی که چه در آن حوزهها چه رای آوردند و چه رای نیاوردند این موضوع را تایید میکنند.»
مطهری دخالت سپاه را «آفتی بزرگ» برای آینده انقلاب و در تضاد با توصیههای آیتالله خمینی دانست و گفت: «بر اساس فرمایش ایشان وظیفه سپاه، پاسداری از آرمانهای انقلاب اسلامی نه دخالت در سیاست است که در اساسنامه آن نیز آمده است.»
در واکنش به اظهارات علی مطهری در تریبون مجلس، روابط عمومی سپاه به آن واکنش نشان داد.
سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه، با رد هر گونه دخالت سپاه در انتخابات اخیر مجلس، گفت: «سپاه وامدار هیچ جریان و جبهه سیاسی نبوده و هرگز خود را در دایره محدود آنها تعریف نکرده و نخواهد کرد.»
سخنگوی سپاه پاسداران اظهار داشت که این نیرو «وصایای» آیتالله خمینی و «تاکیدات» آیتالله خامنهای را «نصبالعین» خود قرار داده و افزود: «تجربه به ما آموخته است بعد از برگزاری هر انتخابات در کشور اشخاص و جریانهای سیاسی ادعای دخالت سپاه را مطرح میکنند و بر این اساس در انتخابات اخیر مجلس قبل از مرحله اول و نیز در آستانه مرحله دوم رسماً عدم جانبداری خود از اشخاص و جناحهای سیاسی را به اطلاع افکار عمومی رسانده است که مستندات آن نیز در سایت خبری رسمی سپاه موجود است، البته توقع آن بود که شاهد تکرار چنین ادعاهایی نباشیم.»
وی افزود: «اینکه هر از گاهی برخی اشخاص و جریانها با طرح ادعاهای غیر واقعی و نخنما شده، فرصتی را برای ضد انقلاب و رسانههای بیگانه فراهم آوردند تا هجمه علیه سپاه را مهندسی و عملیاتی کنند اقدام ناپسندی است که علاقمندان به انقلاب و نظام به آن به دیده تأمل و تردید نگاه میکنند.»
مسئول روابط عمومی سپاه تصریح کرد: «بدیهی است سپاه حق پیگرد حقوقی مدعیان دخالت سپاه در انتخابات را برای خود محفوظ میداند.»
اظهارات علی مطهری یادآور شکایت هفت چهره شاخص اصلاحطلب، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضانزاده، فیضالله عربسرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهزاد نبوی از فرماندهان قرارگاه ثارالله پس از انتشار اظهارات «سردار مشفق» است.
آنگونه که «سردار مشفق» پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گفته بود، سپاه و نهادهای امنیتی، برای اصلاحطلبان در ایام انتخابات کیفرخواست نیز آماده کرده بودند.
«سردار مشفق» تصریح کرده بود که اصلاحطلبان سالها زیر نظر نهادهای امنیتی بودهاند؛ وی همچنین گفته بود که شخص آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از گزارشهایی که نهادهای امنیتی تهیه میکردهاند اطلاع داشته است.
این هفت فعال اصلاحطلب با استناد به سخنان «سردار مشفق»، آن را دلیلی برای تغییر نتیجه انتخابات از سوی نهادهای نظامی و امنیتی دانسته و از آن به عنوان «کودتا» یاد کردهاند.
علی مطهری، نماینده اصولگرای تهران، روز یکشنبه، تیم محمود احمدینژاد و سپاه پاسدار ان را به باد انتقاد گرفت.
مطهری، محمود احمدینژاد و رئیس دفترش اسفندیار رحیم مشایی را مسئول وضعیت پوشش جوانان دانست و در بخش سیاسی سخنان خود هم تصریح کرد که سپاه پاسداران در انتخابات مجلس نهم دخالت کرد و تلاش داشت کاندیداهای مطلوب خود را به مجلس بفرستد.
علی مطهری با بیان اینکه دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزههای انتخابیه نقطه ضعف انتخابات بود، تصریح کرد: «دخالت سپاه پاسداران در بسیاری از حوزههای انتخابیه مشهود بود و بسیاری از کاندیداهایی که چه در آن حوزهها چه رای آوردند و چه رای نیاوردند این موضوع را تایید میکنند.»
مطهری دخالت سپاه را «آفتی بزرگ» برای آینده انقلاب و در تضاد با توصیههای آیتالله خمینی دانست و گفت: «بر اساس فرمایش ایشان وظیفه سپاه، پاسداری از آرمانهای انقلاب اسلامی نه دخالت در سیاست است که در اساسنامه آن نیز آمده است.»
در واکنش به اظهارات علی مطهری در تریبون مجلس، روابط عمومی سپاه به آن واکنش نشان داد.
سرتیپ دوم پاسدار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل سپاه، با رد هر گونه دخالت سپاه در انتخابات اخیر مجلس، گفت: «سپاه وامدار هیچ جریان و جبهه سیاسی نبوده و هرگز خود را در دایره محدود آنها تعریف نکرده و نخواهد کرد.»
سخنگوی سپاه پاسداران اظهار داشت که این نیرو «وصایای» آیتالله خمینی و «تاکیدات» آیتالله خامنهای را «نصبالعین» خود قرار داده و افزود: «تجربه به ما آموخته است بعد از برگزاری هر انتخابات در کشور اشخاص و جریانهای سیاسی ادعای دخالت سپاه را مطرح میکنند و بر این اساس در انتخابات اخیر مجلس قبل از مرحله اول و نیز در آستانه مرحله دوم رسماً عدم جانبداری خود از اشخاص و جناحهای سیاسی را به اطلاع افکار عمومی رسانده است که مستندات آن نیز در سایت خبری رسمی سپاه موجود است، البته توقع آن بود که شاهد تکرار چنین ادعاهایی نباشیم.»
وی افزود: «اینکه هر از گاهی برخی اشخاص و جریانها با طرح ادعاهای غیر واقعی و نخنما شده، فرصتی را برای ضد انقلاب و رسانههای بیگانه فراهم آوردند تا هجمه علیه سپاه را مهندسی و عملیاتی کنند اقدام ناپسندی است که علاقمندان به انقلاب و نظام به آن به دیده تأمل و تردید نگاه میکنند.»
مسئول روابط عمومی سپاه تصریح کرد: «بدیهی است سپاه حق پیگرد حقوقی مدعیان دخالت سپاه در انتخابات را برای خود محفوظ میداند.»
اظهارات علی مطهری یادآور شکایت هفت چهره شاخص اصلاحطلب، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضانزاده، فیضالله عربسرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهزاد نبوی از فرماندهان قرارگاه ثارالله پس از انتشار اظهارات «سردار مشفق» است.
آنگونه که «سردار مشفق» پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ گفته بود، سپاه و نهادهای امنیتی، برای اصلاحطلبان در ایام انتخابات کیفرخواست نیز آماده کرده بودند.
«سردار مشفق» تصریح کرده بود که اصلاحطلبان سالها زیر نظر نهادهای امنیتی بودهاند؛ وی همچنین گفته بود که شخص آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از گزارشهایی که نهادهای امنیتی تهیه میکردهاند اطلاع داشته است.
این هفت فعال اصلاحطلب با استناد به سخنان «سردار مشفق»، آن را دلیلی برای تغییر نتیجه انتخابات از سوی نهادهای نظامی و امنیتی دانسته و از آن به عنوان «کودتا» یاد کردهاند.
در عالم سیاست اغلب همه چیز به یک نفر ختم می شود که در سوریه این فرد بشار اسد است.
به هر جا که در هفته گذشته سفر کردیم تنها نام رئیس جمهورشنیده می شد."بشار باید برود " تنها شعاری است که در اعتراضات در دمشق و حمص شنیده می شود.
در بعضی از خیابان ها مردم به آرامی و از ترس می گویند:" ما نمی توانیم با تو صحبت کنیم." بعد می گویند:" بشار ما را خواهدکشت."
اما نقل قول دیگری هم وجود دارد.
بعضی ازمقامات دولتی در گفتگوهای غیررسمی از ایجاد تغییر در اوضاع سیاسی کشور صحبت می کنند، اما از نظر آنها این تغییر به معنای برکناری بشار اسد از قدرت نیست.
یکی از مقامات ارشد سوریه طی هشداری گفته است: "اگر بشار اسد برود، اوضاع سیاسی در این کشور از هم می پاشد،و این موضوعی نیست که به نفع مردم باشد."
بعضی از افراد که به رئیس جمهور دسترسی دارند، در حال حاضر از رهبری صحبت می کنند که دیگر به " نصایح گوش نمی دهد."
چشم انداز گفتگوها
در صحبتی که با تعدادی از حامیان رژیم بشار اسد داشتم، اکثر آنها تنها راه برون رفت از این بحران را برگزاری انتخاباتی ببا حضور بشار اسد و کاندیداهایی از جناح های مخالف عنوان کردند.این ایده از سوی مخالفان غیرمعقول ارزیابی می شود، در شرایطی که نزدیک به ده هزار نفر که اکثر آنها غیرنظامی هستند، در درگیری های این کشور طی یک سال گذشته، جان خود را از دست داده اند.
حامیان بشار اسد همچنان بر پیروزی او اصرار دارند. پس از ۱۴ ماه خشونت های شدید، تصور انجام گفتگو، ایده ای غیرواقعی به نظر می رسد.
اما رابرت مود، فرمانده ناظران سازمان ملل در سوریه می گوید که او "کاملا متقاعد شده که می توان زمینه هایی برای گفتگو یافت."
این افسر نروژی با سالها تجربه کار در منطقه، در گفتگویی اوضاع را "بسیار شکننده" توصیف می کند.
او می گوید: "اوضاع در درعا ،حمص، ادلب، و حما کاملا با هم متفاوت است. شرایط یک منطقه با منطقه دیگر فرق دارد."
تیم اعزامی سازمان ملل تلاش هایی را برای گفتگو با هر یک از دو طرف آغاز کرده است.
در حمص، یکی از مقامات ارشد سوریه به من گفت : "ما می خواهیم با شبه نظامیان صحبت کنیم. اما آنها رهبری ندارند. آنها هیچ برنامه ای ندارند."
یکی از ناظران غربی در سوریه هم می گوید: "آنها ( مخالفان) باید یک نفر را انتخاب کنند تا بتوان مذاکرات را آغاز کرد."
اما اگر مقاماتی رسمی در خارج از دمشق وجود داشته باشد که احتمالا حاضر به مذاکره با مخالفان باشند، هیچ کس نمی داند که تا چه حد آنها به دنبال راه هایی برای متوقف کردن خشونت ها باشند.
در هفته های اخیر، دولت اقدامی گسترده را برای دستگیری فعالان و روشنفکران آغاز کرده است، افرادی که احتمالا خواستار آن هستند تا در تغییر دادن شرایط فعلی نقشی داشته باشند.
از طرف دیگر یافتن افرادی در بین گروههای مخالف مسلح که حاضر به مذاکره باشند، هم امری دشوار است.
افزایش خشونتها
در جریان سفری دو روزه به همراه ناظران سازمان ملل، به شهر حمص رفتم که همچنان زیر آتش نیروهای دولتی قرار دارد.بخش های وسیعی از این شهر تخریب شده است و حمله نیروهای دولتی علیه پایگاههای مخالفان ادامه دارد.
هر دو طرف، آتش بس یک ماهه سازمان ملل را که از جمله بخش های اصلی طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان برای خاتمه بحران سوریه بشمار می رود، نقض کرده اند.
به گفته یکی از ناظران "در بسیاری از مناطق تانک ها و تجهیزات سنگین مستقر و از مواضع نیروهای دولتی حمایت می کنند."
او همچنین می گوید :"در حال حاضر حملات مخالفان برای در اختیار گرفتن مناطقی بیشتر شدت گرفته است."
در هفته های اخیر، نیروهای مخالف دولت، دست به عملیات مهمی زده اند از جمله می توان به حمله آنها به شمال شهر حمص اشاره کرد که به گفته منابع سازمان ملل "این حمله با هماهنگی کامل انجام شده بود."
گزارش های موجود، همچنین از ارسال سلاح به مخالفان حکایت دارد، اما به گفته یکی از منابع بعضی از این سلاح هاکه از طریق دلالان وارد کشور می شود دقیقا مشخص نیست که به چه کسانی تحویل داده می شود.
انفجار دو بمب در دهم ماه جاری میلادی که به کشته شدن ۵۵ نفر منجر شد، به گمانه زنی ها درباره ظهور" نیرویی سوم" و دخیل بودن عناصری از گروههای پیکارجوی دیگر از جمله القاعده شدت داده است.
این در حالی است که منابع اطلاعاتی غربی می گویند شواهدی از ورود کارشناسان نظامی با تجربه به سوریه وجود دارد. هر چند که حضور پیکارجویان خارجی در این کشور همچنان نامشخص است.
به گفته منبعی که شرایط جاری سوریه را ازنزدیک دنبال می کند، این موضوعی است که "تنها با گذشت زمان" مشخص خواهد شد.
زمانی از که ژنرال رابرت مود درباره افزایش بمب گذاری ها سوال کردم ، او گفت: "این روشی نگرانی کننده است."
فرمانده ناظران سازمان ملل در سوریه می گوید: "اگر جریان خشونت ها در کشور متوقف نشود، سوریه در آینده با چالشی جدی روبهرو خواهد بود."
چند روز مانده به برگزاری نشست گروه پنج به علاوه
یک در بغداد، ایران در حالی یک همایش اقتصادی با عنوان اقتصاد مقاومتی
برگزار کرده که برخی مقامات ایرانی برداشتن تحریمها را به عنوان شرط اول
مذاکرات هستهای بغداد مطرح کردهاند.
در همایش اقتصاد مقاومتی برخی اعضای
شورای عالی امنیت ملی نظیر سعید جلیلی دبیر این شورا حضور پررنگی داشتند و
آقای جلیلی به عنوان مذاکره کننده ارشد هستهای ایران در این همایش بر همان
حرفهای همیشگی ایران در زمینه هستهای تاکید کرد و گفت که این که تحریمها
باعث خودکفایی میشود و غربیها نباید دچار اشتباه محاسباتی شوند.
با آنکه خواستههای ایران در نشست سوم خرداد در بغداد به درستی روشن نیست، برخی مقامات ایرانی از جمله محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس و محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی برداشتن تحریمهای بینالمللی را به عنوان یکی از درخواستهای ایران در بغداد مطرح کردهاند.
با آنکه تحریمهای بینالمللی علیه ایران از چندین سال پیش وجود داشته اما در یک سال اخیر دامنه آن به قدری گسترده شده که اکنون آثار آن به سادگی در زندگی روزمره نیز قابل مشاهده است.
تب تند بازار ارز در نیمه دوم سال گذشته نشان داد که اقتصاد ایران به غیر از عوارض تزریق پول هنگفت نفت از سوی دولت به اقتصاد کشور، که آثار آن مدتهاست ظاهر شده، نگران آینده است و این نگرانی بیشتر معطوف به تحریمهای تازه آمریکا و اروپاست.
تحریمهایی که بانک مرکزی و صنعت نفت ایران را هدف گرفته و به موجب آنها از ماهها پیش مشتریان نفتی به سختی میتوانند پول نفت ایران را از طریق بانکها به دست این کشور برسانند.
دشواری انتقال پول نفت به ایران به حدی است که بسیاری ازخریداران نفت تهمیداتی اندیشیدهاند تا ایران در قبال بخشی از پول نفتش، از این کشورها کالا بخرد.
هند و چین دو خریدار عمده نفت ایران اکنون به جای دلار یا یورو، به ایران پول رایج خودشان را میدهند و تجار ایران میتوانند با آن از این دو کشور کالا وارد کنند.
مبادلات پایاپای نفت و کالا برای ایران که دامنه تحریمهایش روز به روز تنگ تر می شود، اهمیت زیادی دارد اما مشکلی که ایجاد میکند این است که بازار تجار ایرانی محدود میشود و آنها قدرت انتخاب چندانی نخواهند داشت و ناچارند فقط با یوان و روپیه، کالای چینی و هندی بخرند.
مشکل دیگر ایران در شرایط موجود این است که نمیتواند به سادگی ارزهای نفتیاش را به داخل کشور بیاورد و برای همین هم این نگرانی وجود دارد که اگر توافقی در بغداد حاصل نشود قیمت ارز به فرض ثابت ماندن تقاضا، به دلیل فضای روانی موجود در بازار افزایش یابد.
بعد از نشست گروه پنج به علاوه یک در استانبول ترکیه نیز خوشبینی نسبت به مذاکرات آینده در بغداد و احتمال رسیدن به توافق قوت گرفت و تب تند بازار ارز نیز تاحدودی فرو کش کرد.
هنوز قیمت ارزهای عمده در بازار تهران بسیار بیشتر از شروع بحران ارزی در سال گذشته است و پیشبینی برخی کارشناسان اقتصادی این است که در صورت بی نتیجه بودن مذاکرات هستهای، بازار ارز دوباره تب میکند و قیمت ها افزایش خواهد یافت.
همان گونه که وقتی سخنان دبیر شورای عالی امنیت ملی در همایش اقتصاد مقاومتی مبنی بر ادامه غنی سازی، منتشر شد، دلار در بازار تهران حدود یکصد تومان افزایش یافت و به بالای ۱۷۰۰ تومان رسید.
تحلیلگران بازار پیش بینی میکنند که در صورت بی نتیجه ماندن مذاکرات هسته ای در بغداد، قیمت ارز و به تبع آن کالاها و خدمات نیز افزایش یابد. برای همین هم بخش تجاری و صنعتی ایران که در یک سال گذشته به دلیل تحریمهای بینالمللی در مضیقه بوده است یک درخواست از حکومت دارد و آن این که شرط اول در مذاکرات هستهای باید برداشتن تحریمها باشد.
با وجود چنین درخواست مشخصی از سوی بخشی از حکومت، برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علم و صنعت ایران که یکی از مهمترین پایگاههای دولت محمود احمدی نژاد به حساب میآید و حضور سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت در آن، این پرسش را پیش آورده که جمهوری اسلامی با برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی چه هدفی را دنبال میکند.
همین چند سال پیش وقتی اولین دور تحریمهای بینالمللی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، شورای عالی امنیت ملی ایران از رسانههای داخلی خواست که واژه تحریم استفاده نکنند و در برخی موارد حتی در باره آن چیزی ننویسند ولی اکنون که حلقه تحریم ها تنگ تر شده، جمهوری اسلامی برای نشان دادن ابعاد تحریمها و نحوه مقابله با آن همایش هم برگزار می کند.
آیا این همایش اقتصاد مقاومتی نشانه آمادگی ایران برای پافشاری بر مواضع پیشین است و این کشور میخواهد برنامه هستهایش را همانند چند سال گذشته پیش ببرد و از این رو برای بازیگران اقتصاد کشور این پیغام را میفرستد که باید کمربندها را سفت کنند؟
یا این که جمهوری اسلامی درصدد است با برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی با تاکید بر قوی نشان دادن خود در مقابل تحریمها و طرح مشکلات اقتصادی ناشی تحریم، زمینه یک توافق بر سر پرونده هستهای را فراهم کند و با این پیش زمینه به استقبال کشورهای عضو گروه پنج به علاوه یک در بغداد برود و با آن به دنبال گرفتن امتیازهای اقتصادی نظیر برداشتن تحریم باشد؟
با آنکه خواستههای ایران در نشست سوم خرداد در بغداد به درستی روشن نیست، برخی مقامات ایرانی از جمله محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس و محمد نهاوندیان رئیس اتاق بازرگانی برداشتن تحریمهای بینالمللی را به عنوان یکی از درخواستهای ایران در بغداد مطرح کردهاند.
با آنکه تحریمهای بینالمللی علیه ایران از چندین سال پیش وجود داشته اما در یک سال اخیر دامنه آن به قدری گسترده شده که اکنون آثار آن به سادگی در زندگی روزمره نیز قابل مشاهده است.
تب تند بازار ارز در نیمه دوم سال گذشته نشان داد که اقتصاد ایران به غیر از عوارض تزریق پول هنگفت نفت از سوی دولت به اقتصاد کشور، که آثار آن مدتهاست ظاهر شده، نگران آینده است و این نگرانی بیشتر معطوف به تحریمهای تازه آمریکا و اروپاست.
تحریمهایی که بانک مرکزی و صنعت نفت ایران را هدف گرفته و به موجب آنها از ماهها پیش مشتریان نفتی به سختی میتوانند پول نفت ایران را از طریق بانکها به دست این کشور برسانند.
دشواری انتقال پول نفت به ایران به حدی است که بسیاری ازخریداران نفت تهمیداتی اندیشیدهاند تا ایران در قبال بخشی از پول نفتش، از این کشورها کالا بخرد.
هند و چین دو خریدار عمده نفت ایران اکنون به جای دلار یا یورو، به ایران پول رایج خودشان را میدهند و تجار ایران میتوانند با آن از این دو کشور کالا وارد کنند.
مبادلات پایاپای نفت و کالا برای ایران که دامنه تحریمهایش روز به روز تنگ تر می شود، اهمیت زیادی دارد اما مشکلی که ایجاد میکند این است که بازار تجار ایرانی محدود میشود و آنها قدرت انتخاب چندانی نخواهند داشت و ناچارند فقط با یوان و روپیه، کالای چینی و هندی بخرند.
مشکل دیگر ایران در شرایط موجود این است که نمیتواند به سادگی ارزهای نفتیاش را به داخل کشور بیاورد و برای همین هم این نگرانی وجود دارد که اگر توافقی در بغداد حاصل نشود قیمت ارز به فرض ثابت ماندن تقاضا، به دلیل فضای روانی موجود در بازار افزایش یابد.
نگرانی بازار از آینده مذاکرات هسته ای
بحران ارزی نیمه دوم سال گذشته بعد از اعلام تحریم آمریکا علیه بانک مرکزی ایران شروع شد و پس از آن نیز قیمتها تا مدتها به دلیل نگرانی از سرانجام پرونده هستهای ایران و همچنین نبود چشم اندازی روشن از آینده مذاکرات سیر صعودی داشت و طی آن قیمت برخی ارزها نظیر دلار به بیشتر از دو برابر رسید.بعد از نشست گروه پنج به علاوه یک در استانبول ترکیه نیز خوشبینی نسبت به مذاکرات آینده در بغداد و احتمال رسیدن به توافق قوت گرفت و تب تند بازار ارز نیز تاحدودی فرو کش کرد.
هنوز قیمت ارزهای عمده در بازار تهران بسیار بیشتر از شروع بحران ارزی در سال گذشته است و پیشبینی برخی کارشناسان اقتصادی این است که در صورت بی نتیجه بودن مذاکرات هستهای، بازار ارز دوباره تب میکند و قیمت ها افزایش خواهد یافت.
همان گونه که وقتی سخنان دبیر شورای عالی امنیت ملی در همایش اقتصاد مقاومتی مبنی بر ادامه غنی سازی، منتشر شد، دلار در بازار تهران حدود یکصد تومان افزایش یافت و به بالای ۱۷۰۰ تومان رسید.
تحلیلگران بازار پیش بینی میکنند که در صورت بی نتیجه ماندن مذاکرات هسته ای در بغداد، قیمت ارز و به تبع آن کالاها و خدمات نیز افزایش یابد. برای همین هم بخش تجاری و صنعتی ایران که در یک سال گذشته به دلیل تحریمهای بینالمللی در مضیقه بوده است یک درخواست از حکومت دارد و آن این که شرط اول در مذاکرات هستهای باید برداشتن تحریمها باشد.
با وجود چنین درخواست مشخصی از سوی بخشی از حکومت، برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علم و صنعت ایران که یکی از مهمترین پایگاههای دولت محمود احمدی نژاد به حساب میآید و حضور سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی و مهدی غضنفری وزیر صنعت، معدن و تجارت در آن، این پرسش را پیش آورده که جمهوری اسلامی با برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی چه هدفی را دنبال میکند.
همین چند سال پیش وقتی اولین دور تحریمهای بینالمللی علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید، شورای عالی امنیت ملی ایران از رسانههای داخلی خواست که واژه تحریم استفاده نکنند و در برخی موارد حتی در باره آن چیزی ننویسند ولی اکنون که حلقه تحریم ها تنگ تر شده، جمهوری اسلامی برای نشان دادن ابعاد تحریمها و نحوه مقابله با آن همایش هم برگزار می کند.
آیا این همایش اقتصاد مقاومتی نشانه آمادگی ایران برای پافشاری بر مواضع پیشین است و این کشور میخواهد برنامه هستهایش را همانند چند سال گذشته پیش ببرد و از این رو برای بازیگران اقتصاد کشور این پیغام را میفرستد که باید کمربندها را سفت کنند؟
یا این که جمهوری اسلامی درصدد است با برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی با تاکید بر قوی نشان دادن خود در مقابل تحریمها و طرح مشکلات اقتصادی ناشی تحریم، زمینه یک توافق بر سر پرونده هستهای را فراهم کند و با این پیش زمینه به استقبال کشورهای عضو گروه پنج به علاوه یک در بغداد برود و با آن به دنبال گرفتن امتیازهای اقتصادی نظیر برداشتن تحریم باشد؟
نوسان قیمت علوفه، سوخت، دستمزد، حمل و نقل و آثار تحریم های بین المللی، صنعت شیر ایران را دچار مشکلات پیچیده کرده است.
در پی افزایش قیمت مواد اولیه برای تولید شیر و
گرانی این محصول در بازار ایران، معاون تولید دامی وزیر جهاد کشاورزی گفت
که ۴۰ میلیارد تومان اعتبار برای حمایت از تولیدات دامداران کشور اختصاص
داده شده است.داوود اسکندری، مدیر بازرسی و نظارت اصناف تهران نیز امروز یکشنبه ۳۱ خرداد اعلام کرد که قیمت شیر به قیمت ۶۳۰ تومان سابق بازگشته، اما همچنان برخی مغازهداران شیر را گرانتر از تعرفه قانونی میفروشند.
به گفته کارشناسان به دلیل قطع یارانه، افزایش قیمت در حوزههای مختلف تولید شیر و مشکلات و ناهماهنگیهای موجود در این صنعت، تولید کنندگان تولید شیر خود را کم کرده و بعضا به صفر رساندهاند.
بعضی گزارش ها حاکی است که تولید کنندگان شیر برای جبران کاهش قیمت شیر، این ماده غذایی را همراه پنیر، ماست و محصولات لبنی دیگر که قیمت بالاتری دارند به مغازه داران عرضه می کنند.
اما مسئله و مشکل در این صنعت بسیار فراتر از موضوع عرضه شیر به مغازه دار است.
'مشکل نقدینگی'
به گفته مسئولان وزارت جهاد کشاورزی ایران، دامداران برای تهیه علوفه مشکل نقدینگی دارند و این مشکل تنها با اختصاص اعتبار و تهیه ارز برای تامین سویای مورد نیاز آنها قابل حل است.۲۰۰ نماینده مجلس ایران در هفته آخر اردیبهشت با صدور بیانیه نسبت به افزایش قیمت تولید شیر و وجود مشکلات برای دامداران انتقاد کرده و خواستار کمک دولت ایران در این زمینه شدند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: "چند ماهی است که ذخیره ژنتیک کشور در بخش تولید شیر مورد مخاطره شدید قرار گرفته است و هزاران گاو شیری کشور به کشتارگاه تحویل شده اند. جبران این واقعه تاسف آور میسر نیست مگر با سالها وقت و سرمایه گذاری زیاد افزایش شدید قیمت علوفه، دامداران را با ضرر سنگین مواجه می کند و با ادامه این روال، دولت مجبور به واردات شیر خشک خارجی خواهد شد. بعلاوه تعداد زیادی از واحدهای تولید شیر تعطیل و جمعیتی از بیکاران به خیل بیکاران کشور افزوده خواهد شد."
این نمایندگان همچنین با اشاره به قیمت تعیین شده برای شیر عنوان کردند: "تورم ناشی از گرانی محصولات لبنی پذیرفتنی نیست ولیکن تعطیلی عوامل تولید و ایجاد بیکاری به مراتب تلخ تر است، تعیین قیمت غیر کارشناسی و غیر منصفانه شیر به هر کیلو ۶۳۰ تومان در حالی تحمیل می شود که قیمت تمام شده حدود ۸۰۰ تومان برای هر کیلو است. تعیین مبلغ ۳۹۵ تومان برای خرید تضمینی هر کیلو گندم، در حالیکه قیمت تمام شده حدود۵۵۰ تومان در کیلو محاسبه شده است از مصادیق بارز کار غیر کارشناسی و تحمیلی و خسارت آور بر ضد تولید است."
دامداران به دلیل گرانی مواد اولیه و هزینههای جانبی بارها اعلام کردهاند که تولید شیر "صرفه اقتصادی ندارد و سود آور نیست."
محمدرضا اسماعیلی، مدیر عامل اتحادیه تعاونیهای تولید کنندگان فرآوردههای لبنی در اواسط اردیبهشتماه با اشاره به گرانی علوفه و نگهداری دام برای تولید شیر و نیاز به حمایت از این صنعت گفت: "در حال حاضر کارخانهای که ظرفیت دریافت شیری بالغ بر ۵۰ تن دارد با ۱۰ تن ظرفیت شیر فعالیت میکند و نمیتواند از پس هزینههایش بر آید به همین دلیل مجبور به اخراج کارگر و مسایل دیگر است."
به گفته آقای اسماعیلی قیمت "شیر خام" (فرآوری نشده) نسبت به یک سال گذشته ۹۰ درصد افزایش داشته است.
بر اساس آمار رسمی، ۸۳۳ کارخانه فعال با ظرفیت ۱۲ میلیون تن تولید شیر در ایران وجود دارد که با ۵۰ درصد ظرفیت کار میکنند و هزاران کارگر نیز در این صنعت مشغول به کار هستند.
سعید سلطانی، مدیر عامل اتحادیه مرکزی دامداران از دیگر مقامات این صنعت است که با انتقاد نسبت به وضعیت فعلی صنعت دامداری در ایران گفته است: "در سال ۱۳۸۹ حدود ۴۸۸ میلیارد تومان اعتبار یارانهای به شیر پرداخت شد. اما در سال گذشته (۱۳۹۰) به یکباره یارانه ۵۰۰ میلیارد تومانی شیر حذف شد و هیچ ارز دولتی هم برای وارادت علوفه (کنسانتره، پودر ماهی و پودر گوشت و غیره که از کشورهای مختلف وارد ایران می شود) تامین نشد.
سعید سلطانی
سعید سلطانی، مدیرعامل اتحادیه مرکزی دامداران علت فعال نشدن ظرفیتهای دامداری کشور را عدم اجرای قانون حمایت از تولید عنوان کرد و گفت که "از سال ۱۳۸۷ به بعد شیر تولیدی روی دست دامداران میماند و کارخانهها با قیمت بسیار پائین این محصول را خریداری و بهایش را چهارماهه پرداخت میکنند، به این ترتیب، امنیت شغلی تولیدکننده برای ادامه تولید به خطر افتاده است."
به گفته کارشناسان مسئولان به جای بررسی علت افزایش قیمتها، مشکلات وارداتی به دلیل تحریم، افزایش قیمت ارز و افزایش قیمت جهانی غلات، به راحتی دست به واردات زده و مشکلات را با نگاه کارشناسی پیگیری نمیکنند.
مدیرعامل اتحادیه مرکزی دامداران نیز با انتقاد از این نوع برخوردها گفت: "مسئولان به جای بررسی علل افزایش قیمت، درهای واردات را باز کرده اند که این امر در آینده نه چندان دور از بین رفتن تولید را در پی خواهد داشت."
در همین حال "صدراله دولت"، مدیر عامل مرکز پیشیانی امور دام ۱۷ اردیبهشت ماه اعلام کرد که علوفه ارزان به شکل نامحدود بین دامداران توزیع شده و قیمت نهادههای توزیعی ۵۰ درصد نسبت به بازار ارزان تر است، اما آقای سلطانی دیروز (۳۰ اردیبهشت) اعلام کرد که "علوفه ارزانی که قرار است در اختیار تولید کننده قرار بگیرد، هنوز به دست دامداران نرسیده و قیمتها همچنان بالا است."
همچنین جواد وکیل گیلانی، رئیس مرکز همکاریهای امور دام کشور (مهاد) اعلام کرده که "نه تنها این علوفه به دست دامداران نرسیده بلکه دامدارانی که پول ندارند که علوفه بخرند، جریمه می شوند."
او در گفت و گو با سایت دامپزشک گفت: "قیمت گازوئیل، سوخت مورد نیاز تراکتور برای حمل شیر پس از هدفمندی یارانه ها دو برابر شده و دستمزد کارگر و حق بیمه بالا رفته است. با این وضعیت دولت چطور توقع دارد که قیمت فرآوردهها تغییر نکند، ما روزگار خوبی داشتیم و در خاورمیانه کشوری بودیم که بیشترین تولید شیر را داشت و دامداران روزی ۹۷۰ تن شیر تولید می کردند، ولی حالا اوضاع فرق کرده و سرانه مصرف کم کم رو به کاهش گذاشته و این زنگ خطری است که به صدا در آمده است اما کو گوش شنوا".
شرکت اینترنتی یاهو گفته است که نیمی از سهم خود در کمپانی اینترنتی علی بابا را به این شرکت پس می دهد.
شرکت چینی علی بابا توافق کرده است که نیمی از ۴۰
درصد از سهم این کمپانی که در اختیار یاهو بود را در ازای پرداخت ۷.۱
میلیارد دلار پس بگیرد.یاهو این ۴۰ درصد سهم را در سال ۲۰۰۵ به مبلغ یک میلیارد دلارخریده بود.
یاهو که یکی از نخستین غول های اینترنتی بود، در سال های اخیر با رشد موفقیت رقبایی چون گوگل و فیس بوک و کاهش درآمدهای حاصل از تبلیغات، دچار دشواری های مالی شده است.
پولی که یاهو از بابت فروش سهم خود در علی بابا می گیرد می تواند بخشی از دشواری های مالی این شرکت را حل کند.
هزاران نفر در کشورهای آسیایی و غرب آمریکا موفق به دیدن کسوف شده اند.
این کسوف درحالی اتفاق می افتد که ماه در دورترین نقطه از زمین قرار دارد و در نتیجه به طور کامل سطح خورشید را نمی پوشاند.در این خورشیدگرفتگی هزاران نفر در آسیا نوری که شبیه به یک "حلقه آتش" بود را رؤیت کردند.
این کسوف در بخش اعظم نواری در زمین که از آن قابل رؤیت است چهار دقیقه و نیم طول می کشد.
ژاپنی ها مخصوصا مردم شهر توکیو شاهد کسوف بودند و تورهای کسوف در پارکها، مدارس، قایقها و حتی هواپیماهای خصوصی برگزار شد.
مردم در چین و تایوان هم مراسم مشابهی را برگزار کردند.
دولت پاکستان چند ساعت پس از آنکه دسترسی به شبکه اجتماعی توئیتر را در سطح کشور ممنوع کرد، دوباره آن را آزاد کرده است.
دولت پاکستان دلیلی برای تصمیم اولیه خود ارائه نکرد.خبرنگاران می گویند این تصمیم گیری به خاطر پست کردن چند پیام ضداسلامی در این سایت بوده است.
خبرنگاران بی بی سی می گویند به نظر می رسد این تصمیم به پیام هایی در شبکه توئیتر درباره یک رقابت در سال ۲۰۱۰ در فیس بوک برمی گردد که خواستار ارائه تصاویری از پیامبر مسلمانان شده بود.
اسلام تصاویر حضرت محمد را منع می کند.
مقام های امنیتی یمن می گویند حداقل یک مربی نظامی آمریکایی در اثر حمله افراد ناشناس کشته شده است.
این منبع مطلع می گوید سه مربی نظامی آمریکا با اتومبیلشان در حال سفر در بندر حدیده واقع در دریای سرخ بودند که این حمله صورت گرفت.گفته می شود مسئولیت این حمله را گروه انصار الشریعه یک گروه مرتبط با القاعده به عهده گرفته است.
مربیان نظامی آمریکایی برای آموزش ارتش یمن در این منطقه مستقر هستند.
ارتش یمن در حال دست زدن به یک تهاجم بزرگ علیه شورشیان اسلامگرا در جنوب یمن است.
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین
المللی انرژی اتمی که در ساعات اولیه روز دوشنبه، ۲۱ مه (اول خرداد) وارد
تهران شد، در نخستین دیدار خود با مقام های ایرانی با فریدون عباسی، رئیس
سازمان انرژی اتمی ایران در محل این سازمان گفتوگو کرد.
هنوز گزارشی از جرئیات و موضوع گفتوگوی این دو گزارشی منتشر نشده است.آقای آمانو که برای نخستین بار به ایران سفر کرده، قرار است امروز (دوشنبه) با علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه و سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ایران نیز دیدار کند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، آقای آمانو، در فردوگاه تهران مورد استقبال علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی اتمی و نمایندگان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران قرار گرفت.
هرمان ناکائرتس، رئیس بازرسان و رافائل گروسی، معاون مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در این سفر آقای آمانو را همراهی می کنند.
روز جمعه آژانس بین المللی انرژی اتمی به طور غیر منتظره اعلام کرد که آقای آمانو در آستانه نشست اعضای گروه ۱+۵ با ایران در بغداد، به تهران می رود.
به گفته آژانس بین المللی انرژی اتمی، آقای آمانو "با مقامات عالیرتبه ایران بر سر موضوعاتی که تامینکننده منافع دو طرف باشد" نیز گفتوگو خواهد کرد.
یک منبع نزدیک به آقای آمانو به محمد امینی، خبرنگار اعزامی بی بی سی فارسی به وین گفت که مقامات آژانس امیدوارند که این مذاکرات در فضایی مثبت انجام شود.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه در پی اعلام برنامه سفر آقای آمانو به تهران گفت که این سفر را به "فال نیک" می گیرد و گفت: "در سفر مدیرکل آژانس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سئوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد."
'فریبکارانه و دوگانه'
نشست گروه ۱+۵ متشکل از آمریکا، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه به علاوه آلمان روز چهارشنبه، دوم خرداد در بغداد برگزار می شود. در این نشست کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز حضور خواهد داشت.اما در آستانه این نشست، روز گذشته ۲۰۳ نفر از نمایندگان مجلس ایران در بیانیهای از گروه ۱+۵ خواستند که "سیاست تقابل با جمهوری اسلامی را به سیاست تعامل تغییر دهند".
این نمایندگان با "فریبکارانه و دوگانه" خواندن رویکرد غرب نسبت به ایران گفتهاند: "اکنون نوبت غرب است که در برابر ملت ایران اعتمادسازی کند و به رفتارهای خصمانه خود پایان دهد".
آنها همچنین بر لزوم قاطعیت تیم مذاکرهکننده ایرانی تاکید کردهاند و از آنان خواستهاند که "در برابر زیادهخواهی برخی از کشورها" بایستند.
علاالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران نیز گفته است که ایران با وجود فشارهای سیاسی و اعمال تحریمها از حقوق خود دفاع میکند.
به گفته آقای بروجردی رویکرد ایران در مذاکرات بغداد همانند مذاکرات استانبول خواهد بود.
گفت و گو های اتمی ایران با کشورهای ۱+۵ پس از ۱۴ ماه توقف، ماه گذشته به میزبانی ترکیه در شهر استانبول برگزار شد.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا
در اجلاس سران ناتو در شهر شیکاگو، که مساله عقب نشینی نیروهای خارجی از
افغانستان دستور کار اصلی آن است، هشدار داده که "روزهای سختی" در پیش است.
فرانسوا اولاند رئیس جمهوری جدید فرانسه نیز بار
دیگر گفت که او نیروهای کشورش را تا پایان ۲۰۱۲، یعنی دو سال زودتر از موعد
قبلی، از افغانستان خارج خواهد کرد.حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان گفت که کشورش کاملا به مسئولیت های خود آگاه است.
بعضی از اعضای ناتو قول ارائه کمک مالی برای یاری رساندن به نیروهای افغان برای مقابله با شورشگری طالبان پس از خروج نیروهای خارجی را داده اند.
کارولاین وایات خبرنگار بی بی سی در شیکاگو می گوید که این اجلاس در جستجوی آشتی دادن این دو پیام متفاوت است.
به گفته خبرنگار ما از یک طرف به عموم مردم در کشورهای عضو ناتو گفته می شود که جنگ در افغانستان برای نیروهای اعزامی این کشورها درحال پایان یافتن است، درحالی که به افغان ها اطمینان داده می شود که این ائتلاف پس از ۲۰۱۴ افغانستان را تنها نخواهد گذاشت.
"عزم مشترک"
آقای اوباما اخطار داد که "چالش های بزرگی پیش روست" و از رهبران ناتو خواست "منابع شان را کنار هم بگذارند."
آقای اوباما در این اجلاس که در محل سکونت سابق او برگزار می شود گفت: "همانطور که برای امنیت مشترکمان فداکاری کرده ایم، در عزممان برای کامل کردن این ماموریت متحد خواهیم بود."
رهبران بیش از ۵۰ کشور در این اجلاس حضور دارند که شامل رؤسای دولت های ۲۸ کشور عضو ناتو، آقای کرزی و آصف علی زرداری رئیس جمهوری پاکستان است.
با شروع گفتگوها، آقای اوباما از "یک دهه دگرگون کننده" در افغانستان و فداکاری های عظیم مردم آمریکا در مسیر صلح، ثبات و توسعه در آن کشور سخن گفت.
علاوه بر آقای اولاند، چندین رهبر ناتو برای عقب نشینی نیروها از افغانستان پیش از سال ۲۰۱۴ در کشورهای خود تحت فشار سیاسی قرار دارند.
با این حال آقای راسموسن گفت که چنین اقداماتی بخشی از طرح خروج است، و با آن مغایرتی ندارد.
او به بی بی سی گفت: "ما اکنون درحال طی کردن فرآیند انتقال تدریجی مسئولیت های عمده امنیتی به افغان ها هستیم و این فرآیند تا پایان ۲۰۱۴ کامل خواهد شد و در جریان آن شاهد خروج نیروها خواهد بود، تغییری از نقش رزمی به نقش پشتیبانی."
برخی ملل - از جمله آمریکا، استرالیا، بریتانیا و آلمان - قول داده اند که به صندوق بین المللی برای کمک به نیروهای افغان پس از خروج ناتو پول اهدا کنند.
انتظار می رود که آمریکا نیمی از چهار میلیارد دلاری که تخمین زده می شود سالانه مورد نیاز باشد را تقبل کند.
خشونت در افغانستان ده سال پس از سقوط طالبان توسط نیروهای آمریکایی فروکش نکرده است. براساس ارقام سازمان ملل آمار کشته ها در سال ۲۰۱۱ رکورد تازه ای ثبت کرد و به ۳۰۳۱ نفر رسید که بخش اعظم آن ناشی از عملیات پیکارجویان بود.
پیشتر در ماه جاری، طالبان شروع عملیات تهاجمی سالانه در فصل بهار را اعلام کرد. روز شنبه یک بمبگذار انتحاری حداقل ۱۰ نفر از جمله تعدادی کودک را در یک ایست بازرسی در ولایت خوست کشت.
بحث دفاع موشکی
خبرنگاران می گویند که دولت اوباما امیدوار است آقای زرداری با بازگشایی خط مهم تدارکاتی از پاکستان به افغانستان که در ماه نوامبر پس از مرگ شماری از سربازان پاکستانی در یک حمله هوایی آمریکا بسته شد موافقت کند.همکاری پاکستان برای موفقیت در ماموریت بین المللی در افغانستان ضروری تلقی می شود.
یکی دیگر از موضوع های این اجلاس سیستم دفاع موشکی برای اروپا با هدف مقابله با تهدید احتمالی از سوی ایران است. این سیستم با ابتکار آمریکا ساخته می شود.
انتظار می رود که رهبران ناتو اولین مرحله از این طرح را که با استقرار ناوهای جنگی آمریکایی مجهز به ضدموشک ها در مدیترانه و نصب سیستم راداری در ترکیه همراه است اعلام کنند.
روسیه مخالفت شدید خود با این طرح را اعلام کرده است چرا که معتقد است بازدارنده اتمی آن را تضعیف می کند.
تامیسلاو نیکولیچ، از حزب ملی
گرا، رقیب خود بوریس تادیچ، رهبر حزب دموکراتیک و رئیس جمهور فعلی این کشور
را در انتخابات ریاست جمهوری صربستان شکست داده است.
آقای تادیچ که براساس پیش بینی های اولیه ۴۷.۴ درصد آرا را در مقابل ۴۹.۴ برای آقای نیکولیچ به دست آورد به شکست اذعان کرد.انتخابات نوعی نظرسنجی در مورد عضویت صربستان در اتحادیه اروپا تلقی می شد و رئیس جمهور جدید صربستان قول داده است صربستان از راه اروپایی خود منحرف نکند.
آقای تادیچ خواهان "حفظ جهت گیری استراتژیک صربستان به سوی اتحادیه اروپا بود."
او گفت: "اگر صربستان جهت گیری خود را تغییر دهد اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد. صلح و توسعه اقتصادی را باید در نظر گرفت."
آقای تادیچ درباره تامیسلاو نیکولیچ گفت: "من به او برای پیروزی در این انتخابات تبریک می گویم. انتخابات منصفانه ای بود و برایش آرزوی موفقیت می کنم."
آقای نیکولیچ نیز به تعهد خود نسبت به اتحادیه اروپا تاکید کرد.
او گفت: "این نقطه عطفی برای صربستان است. این انتخابات درباره این نیست که چه کسی صربستان را به اتحادیه اروپا خواهد برد بلکه درباره این است که چه کسی مشکلات اقتصادی را که توسط حزب دموکراتیک بوجود آمده حل خواهد کرد."
آمار بیکاری در صربستان ۲۴ درصد و بدهی خارجی این کشور ۲۴ میلیارد یورو است.
در زمانی که اسلوبودان میلوشوویچ، رییس جمهور صربستان بود، نیکولیچ معاون نخست وزیر بود.
در سال ۱۹۹۹ هم زمانی که ناتو صربستان را بمباران کرد او در دولت این کشور خدمت می کرد.
آقای نیکولیچ گفته بود ترجیح می دهد کشورش با روسیه متحد شود تا اینکه به اتحادیه اروپا ملحق شود. اما در سال های گذشته سیاست های خود را نرمتر کرده است.
او سعی کرده است تا موضع خود را تغییر دهد. حزب او هم عهد بسته است تا در صنعت و کشاورزی سرمایه گذاری کند و از ثروتمندان برای افزایش حقوق بازنشستگی مالیات بگیرد.
اسلوبودان آنتونیچ، تحلیلگر سیاسی صربستان گفت: "این یک زلزله انتخاباتی بوده و نتیجه آن کاملا غیرمنتظره بود."
در ماه مه که اولین مرحله انتخاباتی صربستان برگزار شد، اختلافاتی بر سر نتیجه آن بوجود آمد.
ملی گرایان، طرفداران آقای تادیچ را به تقلب متهم کردند.
مقام های انتخاباتی، برخلاف ادعای آقای نیکولیچ، هیچ شواهدی درباره ۵۰۰ هزار رای جعل شده پیدا نکردند و در همین حال ناظران خارجی هم گزارش کردند که انتخابات منصفانه بوده است.
سرتیپ رمضان شریف، مسئول روابط
عمومی سپاه پاسداران سخنان علی مطهری، نماینده مجلس ایران در مورد دخالت
سپاه پاسداران در انتخابات اخیر مجلس را تکذیب کرد و گفت که سپاه حق پیگرد
حقوقی در این مورد را برای خود محفوظ می داند.
به گزارش سپاه نیوز، پایگاه رسمی سپاه پاسداران،
آقای شریف امروز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت گفت: "تجربه به ما آموخته است که بعد
از برگزاری هر انتخابات در کشور اشخاص و جریان های سیاسی ادعای دخالت سپاه
را مطرح می کنند".او گفته است که به همین دلیل سپاه پیش از هر دو مرحله انتخابات اخیر "رسما عدم جانبداری خود را از اشخاص و جناح های سیاسی به اطلاع افکار عمومی رسانده بود".
علی مطهری، نماینده تهران در مجلس ایران امروز در نطق میان دستور خود در مجلس با "مشهود دانستن" دخالت سپاه پاسداران در تعداد زیادی از حوزه های انتخابات مجلس گفته بود: "بسیاری از کاندیداها، چه آنها که در آن حوزه ها رای آوردند و چه آنهایی که رای نیاوردند این موضوع را تایید میکنند."
به گزارش خبرگزاری خانه ملت، آقای مطهری، که به دوره بعدی مجلس نیز راه پیدا کرده است، افزوده بود: "دخالت سپاه در انتخابات آفتی برای سپاه و خطری برای انقلاب و نظام اسلامی است."
انتقادات این نماینده مجلس، در شرایطی مطرح می شد که در پی برگزاری مرحله اول انتخابات نهمین دوره مجلس ایران، عده ای از نمایندگان مجلس هشتم در نطق های خود در صحن علنی به انتقاد از بروز "تخلف" در انتخابات پرداخته اند.
در واکنش به اظهارات آقای مطهری، امروز حمیدرسایی دیگر نماینده تهران در مجلس نیز با رد اتهام دخالت سپاه در انتخابات گفت: "اگر در گوشه و کناری کسی اقدامی کرده این مربوط به کل سپاه پاسداران نمی شود."
آقای رسایی افزود: "این تریبون [مجلس] جایگاهی نیست که هر کس هر چیزی که دلش بخواست بگوید و این تریبون بشود یک وسیله برای رسانه های بیگانه که نهادهای مقدس را متهم کنند."
سه هفته پیش، علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران گفته بود که سپاه از گروه خاصی در انتخابات مجلس نهم هواداری نکرده است، اما "سعی کرده هدایت کلی را داشته باشد و معیارها را بگوید".
اصلاح طلبان در سال های گذشته، به ویژه در جریان رای گیری برای انتخاب رئیس جمهور ایران در سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸، سپاه پاسداران را به دخالت غیرقانونی در انتخابات متهم کردند. فرماندهان سپاه، همواره این اتهام را مردو د دانسته اند.
'ولی فقیه را سپر مجلس می کنند'
علی مطهری در بخش دیگری از سخنان امروز خود در مجلس گفت: "از مردم سپاسگزاری می کنم که توطئه حذف من را ناکام گذاشتند و با توجه به اینکه نام من در دو لیست مشهور نبود رای قابل توجهی به من دادند."در انتخابات مجلس نهم، دو ائتلاف اصلی از محافظه کاران تحت عناوین "جبهه متحد اصولگرایان" و "جبهه پایداری انقلاب اسلامی" با یکدیگری به رقابت پرداختند که نام علی مطهری در میان کاندیداهای هیچ یک از آن دو قرار نداشت.
آقای مطهری همچنین با انتقاد از تلاش افراد خارج از قوه مقننه برای تعیین رئیس آینده مجلس، از نمایندگان خواست در انتخابات هیات رئیس بعدی به کسی رای دهند که "اقتدار مجلس برای او موضوعیت داشته باشد و سرکشی دولت نسبت به مجلس جلوگیری کند". وی افزود که رئیس بعدی مجلس باید "مجلس را سپر ولی فقیه کند، نه مانند برخی که ولی فقیه را سپر مجلس میکنند".
علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم و غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم، دو کاندیدای اصلی ریاست مجلس نهم هستند و علی مطهری و همفکرانش، در این رقابت از آقای لاریجانی حمایت می کنند.
به نظر می رسد علی لاریجانی، از حمایت اکثر نمایندگان وابسته به جبهه متحد اصولگرایان برخوردار باشد که در مقایسه با سایر فهرست های انتخاباتی، بیشترین تعداد نمایندگان را به مجلس نهم فرستاده است.
در مقابل، به نوشته رسانه های محافظه کار، بخشی کوچک از نمایندگان جبهه متحد اصولگرایان و اکثر نمایندگان جبهه پایداری انقلاب اسلامی، از ریاست غلامعلی حداد عادل حمایت می کنند.
مجلس نهم یک هفته دیگر فعالیت خود را آغاز می کند و در نخستین روزهای فعالیت آن، نمایندگان به رای گیری برای انتخاب هیات رئیسه جدید خواهند پرداخت.
سازمان عفو بین الملل نگرانی خود
را از سرنوشت شش شهروند عرب زبان ایرانی که قرار است به اتهاماتی چون
"محاربه" یا "فساد فی الارض" محاکمه شوند اعلام کرد.
این سازمان در روز ۳۰ اردیبهشت (۱۹ مه) با صدور
بیانیه ای یادآوری کرده که طبق قوانین ایران، اتهامات مطرح شده علیه این شش
شهروند ساکن استان خوزستان، ممکن است به صدور حکم اعدام برای آنها
بینجامد.محاکمه شوندگان مورد اشاره در بیانیه سازمان عفو بین الملل، "محمد علی عموری وبلاگ نویس، رحمان عساکره دبیر شیمی، هاشم شعبانی دبیر ادبیات عرب، هادی راشدی دبیر شیمی، سید جابرآلبوشوکه و برادر جوانتر او سید مختار آلبوشوکه" معرفی شده اند.
در واکنشی دیگر به تحولات استان خوزستان، سازمان دیده بان حقوق بشر در بهمن ماه گذشه با صدور بیانیه ای بازداشت های گسترده فعالان مدافع حقوق عرب زبانان ایرانی را محکوم کرده و به نقل از منابع محلی، از درگذشت دو تن از بازداشت شدگان به نام های محمد کعبی و ناصر آلبوشوکه درافشان در زندان خبر داده بود.
بیانیه این سازمان، از دستگبری بیش از ۶۵ شهروند عرب زبان در ماه های منتهی به بهمن ۱۳۹۰ توسط نیروهای امنیتی ایران حکایت داشت.
در آن بیانیه، تاکید شده بود که بازداشت این فعالان، در واکنش به دیوار نوشتههای ضد حکومتی در اماکن عمومی با مضمون ابراز حمایت از جنبش اعتراضی "بهار عربی" و دعوت به تحریم انتخابات مجلس نهم صورت گرفته است.
دیدهبان حقوق بشر از مقامات ایران خواسته بود تا به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر و رسانه های مستقل اجازه دهند اطلاعات حاکی از نقض فاحش حقوق بشر در استان خوزستان را مورد بررسی قرار دهند.
بازداشت یکی از فعالان در عراق
شش فعال خوزستانی که عفو بین الملل اخیرا در مورد احتمال اعدام آنها هشدار داده، به گفته این سازمان از سال گذشته زندانی هستند و احتمالا در معرض شکنجه و بدرفتاری قرار دارند.به نوشته بیانیه سازمان عفو بین الملل، یکی از این افراد به نام محمد علی عموری، در سال ۲۰۰۷ در عراق بازداشت شده است.
وی پس از تحمل ۴ سال حبس تحویل دستگاه امنیتی ایران شده و در هفت ماه نخست بازداشت به شدت تحت شکنجه قرارگرفته است.
عفو بین الملل افزوده است هادی راشدی نیز که در بهمن سال سال گذشته بازداشت شده، برای مدتی در بیمارستان بستری شده که احتمال می رود دلیل آن "بدرفتاری و شکنجه ماموران امنیتی" باشد.
در بخشی دیگر از بیانیه این سازمان، از خانواده سید جابر آلبوشو نقل شده که فرزند آنها در زندان ۱۰ کیلوگرم وزن کم کرده است و برادر وی مختار آلبوشوکه هم از افسردگی و بیماری فراموشی رنج می برد.
مقام های حکومت ایران، تاکنون در باره اتهامات مطرح شده در زمینه شکنجه و سرکوب خشونت آمیز فعالان استان خوزستان سکوت کرده اند.
اجلاس ناتو و گره کور افغانستان
در اجلاس مهم سازمان ناتو در شیکاگو، موضوع اصلی مذاکرات،
افغانستان و مسئلۀ خروج نیروهای ناتو از این کشور خواهد بود. این در حالی
است که فرانسه مایل است نیروهای جنگندۀ خود را تا پایان امسال به کشور
بازگرداند. از طرف دیگر طالبان از کشورهای عضو ناتو خواستند که فرانسه را
سرمشق خود قرار دهند و هرچه زودتر افغانستان را ترک کنند.
اجلاس سران کشورهای عضو سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) که از
روز یکشنبه در شیکاگو آغاز شد تا دوشنبه ادامه خواهد داشت. طی ده سال اخیر
هیچ یک از جلسات رهبران ناتو در آمریکا تشکیل نشده بود.
به این مناسبت نمایندگان و رهبران بیش از پنجاه کشور میهمان باراک اوباما خواهند بود. علاوه بر ٢٨ کشور آمریکای شمالی و اروپا که عضو ناتو هستند، کشورهایی از خاورمیانه و آسیای شرقی نیز در اجلاس حضور دارند.
این نشست که باید به ویژه مسئلۀ خروج نیروهای ناتو از افغانستان را بررسی کند، از طرف مقامات ناتو یکی از مهمترین گردهماییهای این سازمان در شصت سال اخیر توصیف شده است.
بنا بر قرار قبلی، نیروهای ناتو باید تا پایان سال ۲۰۱۴ از افغانستان خارج شوند. در این میان، فقط رئیسجمهوری جدید فرانسه، فرانسوا هولاند قصد دارد بخشی از نیروهای فرانسوی را تا پایان همین امسال به کشور بازگرداند. دولت جدید فرانسه مایل است که نیروهای جنگندهاش از افغانستان خارج شوند اما نیروهای آموزشی و عمرانی کار خود را ادامه دهند.
پیش از برگزاری نشست ناتو، باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا و حامد کرزی، رئیسجمهور افغانستان با هم دیدار میکنند.
به رغم تمایل فرانسه به خروج پیش از موعد، آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو، روز یکشنبه گفت که در هرصورت، خروج عجولانهای در کار نخواهد بود.
از طرف دیگر طالبان از کشورهای عضو ناتو خواستند که فرانسه را سرمشق خود قرار دهند و هرچه زودتر افغانستان را ترک کنند.
به این مناسبت نمایندگان و رهبران بیش از پنجاه کشور میهمان باراک اوباما خواهند بود. علاوه بر ٢٨ کشور آمریکای شمالی و اروپا که عضو ناتو هستند، کشورهایی از خاورمیانه و آسیای شرقی نیز در اجلاس حضور دارند.
این نشست که باید به ویژه مسئلۀ خروج نیروهای ناتو از افغانستان را بررسی کند، از طرف مقامات ناتو یکی از مهمترین گردهماییهای این سازمان در شصت سال اخیر توصیف شده است.
بنا بر قرار قبلی، نیروهای ناتو باید تا پایان سال ۲۰۱۴ از افغانستان خارج شوند. در این میان، فقط رئیسجمهوری جدید فرانسه، فرانسوا هولاند قصد دارد بخشی از نیروهای فرانسوی را تا پایان همین امسال به کشور بازگرداند. دولت جدید فرانسه مایل است که نیروهای جنگندهاش از افغانستان خارج شوند اما نیروهای آموزشی و عمرانی کار خود را ادامه دهند.
پیش از برگزاری نشست ناتو، باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا و حامد کرزی، رئیسجمهور افغانستان با هم دیدار میکنند.
به رغم تمایل فرانسه به خروج پیش از موعد، آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو، روز یکشنبه گفت که در هرصورت، خروج عجولانهای در کار نخواهد بود.
از طرف دیگر طالبان از کشورهای عضو ناتو خواستند که فرانسه را سرمشق خود قرار دهند و هرچه زودتر افغانستان را ترک کنند.
گروه هشت: ایران از بخت خود در مذاکرات بغداد استفاده کند
رهبران کشورهای گروه هشت، ایران را در زمینه پرونده هسته ای اش به استفاده از بخت خود در مذاکرات بغداد فراخواندند
دیروز شنبه نوزدهم ماه مه، رهبران هشت کشور صنعتی جهان، در کمپ دیوید واقع در شرق آمریکا گرد هم آمدند و تأکید کردند که ایران باید از مذاکرات بغداد برای یک گفت وگوی عمیق با اقدام های مشخص که منجر به یک راه حل اطمینان بخش شود استفاده کند.دور دوم مذاکرات ایران با گروه پنج به علاوه یک، قرار است روز سه شنبه آینده در بغداد برگزار شود.
گروه هشت در نشست کمپ دیوید به اتحاد خود درباره پرونده هسته ای ایران تأکید کردند؛ پرونده ای که از نظر کشورهای غربی جنبه های نظامی دارد، اما جمهوری اسلامی این اتهام را رد می کند.
باراک اوباما، در این نشست گفت که او به همراه همتایانش نسبت به نتایج مذاکرات ایران با گروه پنج به علاوه یک امیدوار است.
همچنین رییس جمهوری آمریکا اضافه کرد که همه سران کشورهای گروه هشت درباره به دنبال گرفتن شیوه تحریم و فشار به همراه مذاکره دیپلماتیک پایبند هستند.
در حالی که قرار است تحریم های اتحادیه اروپا بر نفت ایران در ماه ژوئیه عملی شود، سران گروه هشت آمادگی خود را نسبت به اتخاذ اقداماتی برای اطمینان بازارهای جهانی نفت اعلام کردند.
این گروه اشاره ای به استفاده احتمالی از ذخایر نفتی کشورهای عضو نکردند، اما این اعلام آمادگی نشان دهنده قاطع بودن کشورهای گروه هشت در زمینه تحریم ها علیه ایران است.
با توجه به اظهار قاطعیت و وحدت کشورهای صنعتی جهان در مورد برنامه هسته ای ایران، به نظر می رسد روزهایی سرنوشت ساز برای جمهوری اسلامی در پیش باشد.
این در حالی است که اسرائیل، معتقد است برنامه هسته ای ایران اهداف نظامی دارد و تهدیدی برای این کشور به شمار می آید و اگر دیپلماسی در زمینه حل بحران هسته ای ایران به شکست بینجامد، این کشور متوسل به حمله نظامی خواهد شد.
جایزه رسانه های اتحادیه اروپا برای اصغر فرهادی
امروز در هوائی بسیار بد و طوفانی سه رویداد در پیوند با ایران رخ داد.
از اصغر فرهادی، سینماگر و فیلمنامه نویس ایرانی با اعطای جایزه رسانه های اتحادیه اروپا بزرگداشت به عمل آمد.
رسانه های اتحادیه اروپا این جایزه را برای حمایت از آن فیلم نامه نویس ها و تهیه کنندگانی می دهد که طرحی با کیفیت بالا ارائه کنند و اروپا در آن سهم داشته باشد. امسال این نهاد نخستین جایزه خود را به اصغر فرهادی برای طرحی که در فرانسه پیاده خواهد کرد و پخش کننده فرانسوی فیلم "جدائی نادر از سیمین" داد.
طرحی که اصغر فرهادی ارائه کرده، "ماریون کوتیار" و"طاهارحیم" در آن نقش آفرینی خواهند کرد و هنوز در مرحله نوشتن سناریوست، در خاک فرانسه تهیه خواهد شد..
در مراسمی که به منظور اعطای این جایزه در یکی از سالن های کاخ فستیوال کن برگزار شده بود، شماری شخصیت و خبرنگار حضور داشتند که چندان مورد لطف کارکنان شرکت پخش کننده قرار نگرفتند و نه تنها تلاشی برای آسان کردن کار آنها انجام نگرفت، بلکه باروشی غیر حرفه ای، یک گفتگوی دسته جمعی با اصغر فرهادی و خانم "آندرولا واسیلیو"، کمیسر اروپائی برای" فرهنگ، آموزش، چند زبانی و جوانان"، ترتیب داده شد که به درد خبرنگار رادیو نمی خورد و پرسش و پاسخ ها هم از آن فاصله چندان شنیده نمی شد.
به هر حال در آغاز مراسم و پشت میکروفونها اصغر فرهادی با سپاسگذاری از این جایزه گفت:
سپس در یک فرصت کوتاه توانستم از اصغر فرهادی بپرسم چرا ماریون "کوتیار" هنرپیشه فرانسوی و "طاها رحیم" را برای ایفای نقش در این طرحی که جایزه برده و نامش داده نشده برگزیده؟
گفتنی است که خانم "آندرولا واسیلیو"، کمیسر اروپائی برای "فرهنگ، آموزش، چند زبانی و جوانان" پس از دادن توضیحاتی پیرامون جایزه و هدفهای آن گفت که امسال 21 امین سالگرد وجود این نهاد است که همه ساله با صرف 1.6 میلیارد یورو از سینمای اروپا حمایت می کند. او همچنین به این اشاره که برنامه دیگری را به راه خواهند انداخت که سالهای 2014- 2020 را در بر خواهد گرفت و بخشی برای همه مدیا ها خواهد داشت. اوگفت: "بسیار خشنود است که این جایزه را به اصغر فرهادی می دهد که طرح فیلمش حکایت از هویت فرهنگی قوی اروپا و بلند نگری این قاره دارد. او همچنین درباره "جدائی نادر از سیمین گفت: که آن فیلم زیبا دنیا را تکان داد و افزود که مبلغ جایزه ای که داده شد 60000 هزار یورست."
فیلم "یک خانواده محترم" در بخش "پانزده کارگردانان به نمایش در آمد
در فیلم "یک خانواده محترم"، مسعود بخشی بازگشت یک ایرانی ساکن خارج را درقلب داستان قرار میدهد و از ورای آن کم کم بیننده را وارد دنیای پیچیده ی روابط پر تنش خانوادگی بر سر پول و ارث می کند.
فیلمی خوش ساخت و با ضرب آهنگی مناسب که بیننده را با گونه دیگری از سینمای ایران آشنا می سازد.
گفتنی است که مسعود بخشی که پیش تر چند فیلم کوتاه و از جمله فیلم بسیار خوب "تهران دیگر انار ندارد" را ساخته، با این اولین فیلم بلند داستانی خود، نامزد جایزه دوربین طلائی کن نیز هست که به فیلم اولی ها داده می شود.
گفتگو با این کارگردان را در برنامه های بعدی راه ابریشم خواهیدشنید.
آخرین فیلم عباس کیارستمی، "مثل یک عاشق" امشب برای خبرنگاران نمایش داده می شود و فردا در مورد آن بیشتر صحبت خواهم کرد.
بد نیست اشاره ای هم به دوفیلم بخش مسابقه ای فستیوال کن بکنیم که سینما دوستان ، به دلیل نام و توانائی کارگردانانشان، انتظارش را می کشیدند. این اشتیاق از هجوم جماعتی بزرگ به کاخ فستیوال چه در ساعات زود بامداد(هشت و نیم) و چه بعد از ظهریا شب، به خوبی احساس می شود.
"مایکل هانه که"، کارگردان اتریشی وبرنده نخل طلای سال 2009 برای "روبان سفید"، بار دیگر با فیلم "عشق" به بخش مسابقه ای 65 امین فستیوال کن بازگشت.
در این فیلم "هانه که" با همان آرامش و کندی همیشگی اش زوج پیری را به تصویر می کشد که به دنبال بیماری زن این زوج، تعادلش به هم می خورد و دنیایش تنگ تر وتنگتر می گردد. گر چه "هانه که" با کارگردانی بسیار خوب خود تماشاگر را به عمق این فاجعه می بردو درسی از عشق و وفاداری می دهد، با این حال، چون این حس را به وجود می آورد که فیلمبرداری گام به گام و هم زمان با ازدست رفتن سلامتی زن خانه انجام گرفته، کمی طولانی به نظر می آید. پایان فیلم، بدون هیچ گونه سخن و یا اشاره ای، این فکر را تقویت می کند که او احتمالأ میخواسته نظر ها را به لزوم تصویب قانون "اوتانازی" ویا کمک به مرگ کسی که دیگر امیدی به بهبود ندارد و به شدت از بیماری رنج می برد، جلب کند.
"هانه که" در این فیلم ، دو هنرمند بسیار توانا "امانوئل ریوا" و "ژان لوئی ترنتینیان"را در برابر یکدیگر قرار داده است.
"هانه که"، "امانوئل ریوا" را پنجاه سال پیش در فیلم "هیروشیما عشق من" ساخته "آلن رنه" ، کشف کرده بود و"ژان لوئی ترنتینیان"را از گوشه نشینی پس از قتل دخترش توسط دوست پسرش، بیرون آورد. "هانه که" که این فیلم را در فرانسه وبه زبان فرانسه ساخته نقشی را هم به "ایزابل هوپر"، هنرپیشه مورد علاقه اش سپرده که در سال 2009 ، یعنی سالی که او نخل طلا را گرفت، رئیس هیأت داوران کن بود... البته این بدین معنا نیست که فیلم "روبان سفید" سزاوار نخل طلا نبود..
"توماس وینتربرگ"، یکی از سردمداران مکتب "دوگما"، که همراه با "لارس فون تریر" و شماری دیگر از کارگردانان دانمارکی، این مکتب را در سال 1995 بر پا نهادند و در سال 1998، جایزه هیأت داوران کن را برای فیلم "میهمانی" ربود، با فیلم " شکار" به این فستیوال بازگشت.
او که در بیشتر فیلم هایش مقوله خانواده و مشکلات آن را مطرح می کند، در "شکار" به ویرانگری شایعه و دروغگوئی کودکان می پردازد. البته او این فیلم را با معیارهای "دوگما"، که بازگشتی است به سالهای اولیه سینما یعنی ساختن فیلم بدون استفاده از ترفند های تکنیکی، نور مصنوعی، موسیقی متن و غیره..،، نساخته، اما کماکان از نماهای نزدیک و محیط های بسته استفاده کرده است.
فیلم، ماجرای یک مربی کودکستان را نشان می دهد، که به دنبال دروغ یک دختر بچه، متهم به دست درازی به کودکان می شود وزندگی اش درهم می ریزد. "وینتربرگ" می خواهد نشان دهد که حتا پس از تبرئه و باز گشت فرد به جامعه ای که او را با خشونت رد می کرد،بازهم آثار یک چنین اتهامی به راحتی محو نمی شود وظن همواره بر جای می ماند.
یک مرجع تقلید: شاهین نجفی مرتد است
بعد از این که آیتالله مکارم شیرازی، قتل شاهین نجفی را مجاز
دانست، آیتالله سبحانی، یکی دیگر از مراجع تقلید قم نیز وی را مرتد اعلام
کرد. شاهین نجفی، خوانندۀ رپ ساکن آلمان پس از اجرای ترانۀ "آی نقی" مغضوب
مراجع دینی شد.
یکی از مراجع تقلید در قم با اشاره به ترانۀ اخیر شاهین نجفی، "آی
نقی" که از نظر برخی، توهین به امامان شیعه محسوب شده، این خوانندۀ ایرانی
را مرتد دانست.
آیتالله سبحانی با اشاره به "اقدام هتاکانه به ساحت امام دهم شیعیان" گفت: امام راحل در این باره تکلیف را روشن کرده است.
در پیام آیت الله سبحانی آمده است: "به اطلاع مسلمانان غیور میرساند که اخیرا فردی به نام شاهین نجفی با سرودن اشعاری مبتذل که خود شایسته محتوای آن است به ساحت مقدس یکی از اولیای الهی اهانت و جسارت کرده است".
وی می افزاید: "البته این کار، کار فردی نیست بلکه کار سازمان یافته است" و سپس مینویسد: "اکنون که ما با این پدیده زشت روبرو شدهایم، باید بدانیم که این کار در ادامه کار سلمان رشدی است که امام عزیز تکلیف او را روشن کرد و تکلیف این مرد نیز با او یکسان است".
ترانۀ شاهین نجفی، به طنز از امام دهم و دوازدهم یاد میکند.
در مقابل، یکی از روحانیون نزدیک به جنبش سبز، با حکم قتل نجفی مخالفت کرد. شیخ محمود امجد، این نوع فتواها را "جاهلانه" دانست و حتی حکم آیتالله خمینی در بارۀ ارتداد سلمان رشدی را نیز اشتباه خواند.
آیتالله سبحانی با اشاره به "اقدام هتاکانه به ساحت امام دهم شیعیان" گفت: امام راحل در این باره تکلیف را روشن کرده است.
در پیام آیت الله سبحانی آمده است: "به اطلاع مسلمانان غیور میرساند که اخیرا فردی به نام شاهین نجفی با سرودن اشعاری مبتذل که خود شایسته محتوای آن است به ساحت مقدس یکی از اولیای الهی اهانت و جسارت کرده است".
وی می افزاید: "البته این کار، کار فردی نیست بلکه کار سازمان یافته است" و سپس مینویسد: "اکنون که ما با این پدیده زشت روبرو شدهایم، باید بدانیم که این کار در ادامه کار سلمان رشدی است که امام عزیز تکلیف او را روشن کرد و تکلیف این مرد نیز با او یکسان است".
ترانۀ شاهین نجفی، به طنز از امام دهم و دوازدهم یاد میکند.
در مقابل، یکی از روحانیون نزدیک به جنبش سبز، با حکم قتل نجفی مخالفت کرد. شیخ محمود امجد، این نوع فتواها را "جاهلانه" دانست و حتی حکم آیتالله خمینی در بارۀ ارتداد سلمان رشدی را نیز اشتباه خواند.
خاتمی؛ پای طاووسی که زیبا نیست
لازم به
توضیح نیست که بخشی از بدنه روزنامهنگاری ما را فعالان سیاسی اشغال
کردهاند. فعالانی که بیشتر بر اساس منافع مینویسند یا سانسور میکنند. دم
فرو میبندند به وقت گفتن و میگویند به وقت خاموشی. فعالیت سیاسی شاخ و
دم ندارد! وقتی دوستان فقط به «نتیجه» کار دارند نه درستی عمل، و بنا به
مصالح و منافع گروههای سیاسی مینویسند و مانعی بر سر انتشار نگاههای
متفاوت ایجاد میکنند، کار عیب دارد. وقتی روزنامهنگار در روز ۲ خرداد
میرود برای عرض تبریک و زیارت سید محمد خاتمی، آدم میماند به همکاران
عزیز ما نیاموختهاند که این کارها «زشت» است؟ میروند «رهنمود» بگیرند؟
اما بزرگترین فایده این دیدارها، حد اقل ثبت حرفهایی است که زده شده!
خاتمی گفته است که از شرکت در انتخابات راضی نیست. خاتمی گفته است: «به
خاطر گشایش در امور رای دادم اما متاسفانه هیچ خیرخواهی دیده نشد و فضا هر
روز بدتر و تنگ تر از گذشته شده است... من قبول دارم رای دادنم یک شوک در
جامعه ایجاد کرد که در این زمینه انتقاد ها را قبول دارم.» بررسی عملکرد
خاتمی بعد از ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ و مباحثی که پارسال در باره انتخابات طرح کرد
را به خاطر آورید. خاتمی شرطهایی گذاشت برای مشارکت در انتخابات. خاطرتان
هست؟
سید محمد خاتمی به عنوان یک انسان، شاید از
دوستداشتنیترین کسانی باشد که دیدهام. اما در مقام سیاستمدار و مدیر،
نادیده گرفتن خطاها و کوتاهیها و فرصتسوزیهایش را یک خطای بزرگ میدانم.
خاتمی از بسیاری از قولهایی که داد، کوتاه آمد. قرار بود پرونده قتلهای
زنجیرهای را به سرانجام برساند. به عنوان مجری قانون اساسی، در مقابل نقض
گسترده حقوق بشر و قانون اساسی کوتاه آمد. معتقدم خاتمی انسان نسبتا خوبی
بود که مدیریت نمیدانست و گروهی از روزنامهنگاران از جمله خودم، هیچگاه
به مسوولیت خودمان در سالهای دهه ۷۰ عمل نکردیم و از هر گونه برخورد
سختگیرانه با خاتمی خودداری کردیم.وقتی بعد از توقیف فلهای روزنامهها، احمد زیدآبادی پیشنهاد کرد که خاتمی برای فشار به حاکمیت استعفا بدهد، روزنامهنگارانی که فعال سیاسی بودند و منافعی در حضور خاتمی در قدرت داشتند به جای انتقاد از ضعف خاتمی، به زیدآبادی تاختند. لطفا به من یادآوری کنید که فایده ماندن خاتمی از روزی که عملا مجلس ششم را «اخته» کردند چه بود؟
وقتی عباس عبدی به خاتمی پیشنهاد کرد که در سال ۱۳۸۰ نامزد انتخابات نشود، و بعدها طرح «خروج از حامیت» را مطرح کرد، میدانید جماعتی که نفعی در ماندگاری خاتمی داشتند چه اعتراضهایی کردند؟ آیا نتیجه سستیهای خاتمی، جز برآمدن پدیدهای مثل احمدینژاد بود؟
پارسال از خاتمی نقل کردند که گفته است شرکت در انتخابات از سال ۱۳۸۴ اشتباه بوده است. گفتند در جلسهای غیر عمومی گفته شده. اما چون فایل صوتیاش وجود داشته، امکان تکذیب را از رئیس جمهوری سابق گرفتند.
به نظرم، کسانی که عامدا سعی در نادیده گرفتن تناقضهای خاتمی داشتهاند، و سعی کردهاند پاهای طاووس را زیبا جلوه بدهند، به مردم بدهکارند.
ژیلا بنییعقوب: باز هم تولد بهمن، بی او
بهمن احمد
امویی از نخستین روزنامهنگارانی بود که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸
به زندان افتاد. همسرش ژیلا بنییعقوب تولدی دیگر را بی او گرامی میدارد.
بنی یعقوب مینویسد: «چند هفته است که با مأموران زندان کلنجار میروم که
بتوانم برایت در روز تولدت هدیهای کوچک بیاورم، گلی یا کتابی یا ادوکلنی
شاید... اما همچنان از من اصرار و از آنها بهانه: نه! نمیشود.»
متن نامه ژیلا بنییعقوب به همسرش که در وبلاگش منتشر شده به شرح زیر است:
از هم شب تولد تو، بدون
تو...باز هم تو در بند ۳۵۰ اوین و من در خانه کوچکمان صفحهی سفید را روی
لب تابم سیاه میکنم تا برای تو بنویسم.
برای تو که آخرین تولدت را وقتی در کنار هم جشن گرفتیم، چند روز بعدش پس از یک مرخصی دوباره تو را به اوین فراخوندند. بدون اینکه حتی بتوانی از کادوهایی که آن شب گرفته بودی استفاده کنی. چند هفته است که با مأموران زندان کلنجار میروم که بتوانم برایت در روز تولدت هدیهای کوچک بیاورم، گلی یا کتابی یا ادوکلنی شاید... اما همچنان از من اصرار و از آنها بهانه: نه! نمیشود!
برای تو که آخرین تولدت را وقتی در کنار هم جشن گرفتیم، چند روز بعدش پس از یک مرخصی دوباره تو را به اوین فراخوندند. بدون اینکه حتی بتوانی از کادوهایی که آن شب گرفته بودی استفاده کنی. چند هفته است که با مأموران زندان کلنجار میروم که بتوانم برایت در روز تولدت هدیهای کوچک بیاورم، گلی یا کتابی یا ادوکلنی شاید... اما همچنان از من اصرار و از آنها بهانه: نه! نمیشود!
و من فکر میکنم فردا با
چه واژههایی از پشت شیشه کابین و سیم تلفن که صدایم را با خش به تو
میرساند تولدت را تبریک بگویم که جای هدیه ای را که مأموران نمیگذارند به
تو بدهم، بگیرد.
الآن در اتاق کوچک پر از
کتابمان که تو خیلی دوست داری نشستهام، نزدیک همان بالکن که تو هر شب سری
به آن میزدی و به گلدانها آب میدادی... همان بالکن که هر وقت هوای تهران
اندکی پاکیزه میشد، تو در سینی کوچکی دو فنجان چای میریختی و صدایم
میزدی بیا، اینجا چای بخوریم.
راستی، تعداد گلدانهای
مان در این مدت بیشتر شده است و حتی سبزتر...میبینی! هنوز هم نشانههایی
برای امیدوار بودن در این دیار هست: گلدانهایی که هنوز هم سبزی و طراوت
خود را حفظ کردهاند، آن هم در شهری که گاه این قدر دلگیر میشود. هنوز هم
در مسیر آمدن به اوین، تابلوها و دیوارهایی را میبینم که در میانه یا
گوشهاش با رنگ سبز آغشته شدهاند، سبزی که گاهی کسانی روی آن را با رنگ
سیاه پوشانده اند، و چه آشناست منظرهی سیاهی که میکوشد سبزی را بپوشاند
اما همچنان در پس آن میتوان سبزی را دید.
شاید همین یادداشت کوتاه را فردا برایت بخوانم، به عنوان هدیه تولدت
بهمن جان، تولدت مبارک
سبز باش، مثل همیشه
جایگاه مذهب رسمی در ساماندهی مبارزه علیه وضع موجود
امین حصوری
متن پیش رو نگاهی است انتقادی به نوشته اخیر دوست ارجمندم علی
علیزاده و تحلیل گیرای او از ماجرای ترانه شاهین نجفی و پیامدهای آن(1). به
نظر می رسد دغدغه کلی نوشتار فوق ضرورت پرهیز از دامچاله «دین ستیزی» است
(همان ستیزی که امروزه از سوی پوپولیست های راست و چپ به سان آماج کلان
مبارزاتی تبلیغ می شود). به رغم همدلی با این دغدغه و نیز همسویی با رویکرد
تحلیلیِ ماتریالیستیِ اتخاذ شده در این نوشتار، که بر تقدم هستی اجتماعی
تاکید می ورزد، با نحوه ترکیب و سنتز ملاحظاتِ مجزا، یعنی با رهیافت کلی
متن همسو نیستم. در بندهای پایین ضمن اشاره به مهمترین بخش این تفاوت ها،
سعی می کنم بر برخی پیچیدگی هایی تاکید کنم که به واسطه ادغام نهاد مذهب در
ساحت سیاسی، فرایند جستجوی یک رهیافت مبارزاتی بدیل را دشوار می سازند:
یک) علیزاده با بیان موجز اینکه ارتجاعی و غیر انسانی بودنِ صدور حکم ارتداد/اعدام بدیهی است، توجه خود را سریعا به استدلال هایی در رد رویکردهای سیاسی «دین ستیز» معطوف می کند؛ چرا که از دید او توهین مذهبیِ مفروض (گرفته شده) در ترانه شاهین نجفی نشانگر رویکرد «دین ستیز» مولف این ترانه است. به گمان من مشکل اساسی از همین جا آغاز می شود: چون آنچه موجب می شود که به رغم ارتجاعی بودنِ آشکارِ حربه تکفیر/ارتداد، چنین پدیده ای هنوز هم به سهولتِ گذشته مکرر شود و حتی از اقبال بخش قابل توجهی از شهروندانِ «اهل رسانه» هم برخوردار شود آن است که انحصار حق داوری در این حوزه همواره به «مذهبی ها» واگذار شده است تا درجه رنجش پذیری آنها ملاک تعیین مرزهای «توهین مذهبی» قرار گیرد (رویه ای که در ادامه با هم ارز گرفتن «توهین مذهبی» و «دین ستیزی»، خواه ناخواه پدیده تکفیر را امری «طبیعی» قلمداد می کند). به بیان دیگر تمرکز یافتن نوشته علیزاده بر ضرورت گذار از دین ستیزی (در پهنه مبارزه با ساختار ستم حاکم بر ایران)، بر این پیش فرض استوار است که ترانه شاهین نجفی مصداقی از کنش سیاسی دین ستیزانه بوده است. چنین پیش فرضی متاسفانه تاییدی است ضمنی (هر چند ناخواسته) بر گفتمان قدرتی که با مین گذاری مذهبی در پهنه ادبیات و هنر، تلاش می کند استیلای قواعد «زبانی» خود بر این حوزه ها را (همانند سایر حوزه های زیست جمعی) حفظ و پاسداری کند. این پیش فرض از یکسو حق داوری مطلق در مورد مصداق های «توهین مذهبی» را گشاده دستانه به جبهه ای واگذار می کند که کماکان حق صدور حکم ارتداد/اعدام را در انحصار خود دارد؛ و از سوی دیگر همصدا با جبهه یاد شده، به طور ضمنی هر آنچه که «توهین مذهبی» تلقی شود را مصداقی از «دین ستیزی» قلمداد می کند. با توجه به اشارات کمابیش مستقیم متن، این جهش شتابزده (در متن) از صدور حکم ارتداد/اعدام به نقد رویکرد سیاسی دین ستیز را می توان بر این زمینه تاریخی استوار دانست که در دهه اخیر گفتمان جهانی نئولیبرالیستی اشاعه اسلام هراسی و اسلام ستیزی را نیز به بخشی از مصالح پیشروی خود بدل کرده است (در کنار شبح تروریسم، جنگ های بشر دوستانه و غیره). بر چنین بستری نویسنده تلاش کرده تا نسبت به خطرات چنین دامی هشدار دهد، هر چند به نظر می رسد خلق ترانه شاهین نجفی و مضمون آن را نیز پیشاپیش متاثر از چنین کانتکستی تلقی کرده و بازخوردهای فرهنگی/اجتماعی آن را نیز تنها در پیوند با همین بستر دیده است.
با این حال نباید از یاد برد که اهمیت سیاسی رویداد مورد بحث، در صدور حکم اعدام برای یک هنرمند و به واسطه آن تجدید و تحکیم مرزکشی نواحی مقدسه/ممنوعه در بیان هنری است(2)؛ رویدادی که به موهن ترین شکلی بار دیگر حضور مسلط ساختارهای دیرینه قدرت در دورترین پهنه های حیات فرهنگی جامعه و در هم آمیختگی این ساختارها با مذهب را نمایان می کند. بنابراین مرکز ثقل یک کنش سیاسی بدیل در این رابطه می توانست تمرکز بر مکانیزم تکرار چنین پدیده هایی باشد (با نگاهی برون دینی و غیر دین شناسانه) و یا دعوت به تامل درباره گره گاه های پیوند قدرت سیاسی و مذهب و دیالکتیک میان این دو. درحالیکه متن علیزاده از مخاطبان دعوت می کند با تمرکز بر حوزه های اصیل تر و بنیادی تر مبارزه، موقتا به این مکانیزم ناپایدار مرتد ساز بی اعتنا بمانند تا موجب ایجاد واگرایی و تقابل در صفوف مردم (سوژه های بالقوه مبارزه) و به بیراهه کشده شدن روند مبارزات نشوند. از این نظر چنین دعوتی را می توان همانند «دعوت به سیاست فردا با گریز از سیاست امروز» تلقی کرد.
دو) علیزاده «دین ستیزی» را انحرافی در روند مبارزه با کلیت دستگاه حاکمیت تلقی می کند که از دید او واکنشی از سر شکست است (شکست در درک کلیت حاکمیت و نیز در مواجهه مستقیم با آن). او به درستی بر آن است که «دین ستیزی» کلیت نظام (هستی و ماهیت بنیادی آن) و پایه های تداومش را به چهره مذهبی نظام (مطابق با داعیه حاکمان) تقلیل می دهد. اما رهیافتی که مولف در واکنش به این تقلیل گرایی پیش می نهد، خود به شکل دیگری تقلیل گرایانه است: چون طبق بیان او عامل مذهب نه در قدرت یابی نظام و نه در دوام آن (چندان) موثر نبوده/نیست. به عبارتی علیزاده این بار کلیت نظام را در انتزاع از عامل مذهب بازسازی می کند و با این کار پیوستگی و درهم تنیدگی تاریخی/امروزی مناسبات قدرت (در ایران) با عامل مذهب را نادیده می گیرد؛ یعنی کارکردهای ایدئولوژیک مذهب شیعه در استقرار و تداوم هژمونی طبقات مسلط در ایران را بی اهمیت تلقی می کند (با تاکید بر سویه های مادی تر ماشین سرکوب). به بیان دیگر علیزاده در اتخاذ رویکرد ماتریالیستی/مارکسیستی نسبت به موضوع (که وجه برجسته نوشته اوست)، عملا میان ساحت های زیربنا و روبنا دیوار چینی قائل می شود و خواسته یا ناخواسته به خوانشی ارتدوکس از نظریه مارکسیِ جامعه تن می دهد (3).
اما پدیده ای که در متن علیزاده به «دین ستیزی» تعبیر شده است را نمی توان تماما در چنین تصویری خلاصه نویسی و ساده سازی کرد. نخست آنکه جایگاه دین/مذهب در ساختار حکومت نمی تواند مستقل از کارکردهای توجیه گرانه و سرکوب گرانه اش در روابط قدرت درک شود، چرا که مذهب همواره بخش مهمی از ایدئولوژی رسمی حاکم را تشکیل داده و در پیوندی ارگانیک با آن بوده است؛ ایدئولوژی ای که (به مثابه زبان هنجاری تکثر یافته) هم تداوم روبنای سیاسی را ممکن ساخته و هم مجوز سرکوب «دگر خواهان» و ناراضیان و مخالفان را فراهم کرده است. در این میان کارکرد مذهب در بسیج اجتماعی نیروهای هوادار حکومت نیز خود بخشی مهم و الزامی از فرآیند سرکوب است. اهمیت نقش ایدئولوژیک مذهب در بسیج سیاسی را به راحتی می توان در سرمایه گذاری عظیم و همیشگی حکومت در جهت حفظ و بازسازی تصویر مذهبی اش دریافت [به عنوان آخرین نمونه از این گونه سرمایه گذاری ها، می توان به مصوبه اخیر مجلس در معافیت مساجد و حسینیه ها از پرداخت هزینه های آب و برق و گاز ارجاع داد(4)؛ رویداد سنخ نمایی که باید در ادامه روند گسترش نقش روحانیت در سیستم آموزشی، نوسازی و افزایش تعداد حسینیه ها و امامزاده ها و سیاهه انبوهی نظایر آنها دیده شود].
وانگهی بدون در نظر گرفتن المان مذهب، تحلیل تاریخی پدیده هایی چون ظهور و رشد سرطانی خمینیسم و توان عظیم بسیج اجتماعی همبسته با آن ناممکن است (میان قداست امامان شیعه و شبه قداستِ نائب امام و نظریه ولایت فقیه و فرادستی مطلق و نقد ناپذیریِ سیاسیِ ولی فقیه ارتباط آشکاری وجود دارد؛ مستقل از اینکه کل بساط ولایت فقیه در خدمت منافع چه طبقه نوظهوری و بسط چه اشکال معینی از مناسبات سرمایه دارانه قرار گرفته باشد).
بر این اساس، با اینکه فروکاستن (ذهنی) کلیت حاکمیت ایران در قالب «حکومت مذهبی» بی گمان به ظهور اشکالی از واکنش های تقلیل گرایانه می انجامد که دارای سویه های محتملِ دین ستیزانه اند، اما به طور کلی واکنش منفی نسبت به مذهب رسمی، لزوما ناشی از ناتوانی در درک ماهیت حکومت و تفکیک آن از صورت ظاهرش نیست؛ بلکه به عکس می تواند ناشی از درک عینی (تجربی) وجه سرکوبگر مذهبِ حکومتی و کارکرد موثر آن در برپایی/استمرار ساختار قدرت موجود و ماشین سرکوب آن باشد. به این اعتبار ترکیب «دین ستیزی» مفهوم نارسایی است برای بیان دقیق دغدغه ای که علیزاده در نوشته اش طرح می کند. در عین حال نمی توان انکار کرد واکنش به ستم و تبعیض و سرکوبی که عموما در پوشش مذهب رسمی تحقق می یابد می تواند مستقیما همین پوشش گفتمانیِ قدرت را هدف قرار دهد و تنها به همین هدف بسنده کند. اما چنین واکنشی هم بخشی از نتایجِ گریز ناپذیر شرایط تقابل در مناسبات سلطه است؛ چون از دید «ستمدیده»، میانجیِ برقراری و تداوم سلطه بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند سلطه است (کما اینکه بی شک واجد المان های «مناسبی» برای رسانش سلطه است). در این میان حتی اگر میانجی سلطه وزنی بیش از حد واقعی اش بیابد و خود به عنوان عامل اصلی سلطه نگریسته شود، بیش از آنکه قابل نکوهش باشد، قابل پیش بینی است (به دلیل دیرپایی و شدت این سلطه/سرکوب)؛ و درست به همین خاطر (به جای تحقیر یا انکار آن) باید به جستجوی راههایی برای تعمیق این ستیز و جذب و ادغام بهینه (مفصل بندی) آن در پهنه های کلان تر مبارزه بر آمد.
سه) بدون شک نقش موثر مذهب در حفظ روبنای سیاسی و وزن زیاد آن در ایدئولوژی رسمی، مناسبتی جدی دارد با گستردگی باورهای مذهبی در میان مردم. اما به راستی تا چه حد می توان میان «مذهب مردم» و «مذهب حاکمیت» تمایز قائل شد؟ ظاهرا قائل بودن به جدیت این تمایز موجب می شود که بسیاری (با تکیه بر رویکردی اخلاقی) توهین به باورهای مذهبی مردم را مرز قاطعی در گستره آزادی بیان و نیز قید مهمی بر راههای «مجاز» مبارزه با یک حاکمیت مذهبی به شمار آورند. جدا از اینکه حاکمیت همواره در پوشش دفاع از حرمتِ باورهای مذهبی مردم، از قداست مرزهای ایدئولوژیک خود پاسداری می کند، باید گفت میان مذهب مردم و مذهب رسمی حاکمیت،نه جدایی، بلکه رابطه ای دو سویه و دیالکتیکی برقرار است. سطح این رابطه و وسعت ادغام مرزهای این دو قلمرو مذهبی از یکسو تابعی است از میزان اتکای حکومت به مذهب (وزن مذهب در ایدئولوژی رسمی و یا میزان درهم آمیختگی آن دو)؛ و از سوی دیگر به چگونگی موازنه قوا میان حاکمیت و مردم (میزان استیلای حکومت بر جنبش های اجتماعی) بستگی دارد. بر این مبنا در کانتکست حیات اجتماعی در سیطره یک حکومت قدرتمندِ مذهبی (بر پایه درک حداکثری از مذهب)، می توان گفت «مذهب حکومت» سویه تعیین کننده تر در این رابطه دیالکتیکی است. یعنی در شرایطی که حاکمیت از منابع مالی و توان سرکوب بالایی برخوردار است (از جمله سرکوب نرم افزاری در حوزه های تربیتی و آموزشی و رسانه ای)، و با گذار به دوران بلوغ حکومت، بیش از آنکه «مذهب حکومت» رنگ «مذهب مردم» را پذیرفته باشد، «مذهب مردم» به رنگ «مذهب حکومت» درآمده است. به عبارت دیگر تار و پود مذهب رسمی چنان در بدنه جامعه گسترده شده که تفکیک این دو حوزه مذهب از یکدیگر ناممکن و تلاشی انتزاعی است. در اینجا کارکرد مذهب رسمی (مذهب حکومت) یکسان سازی و پوشاندن شکاف های اجتماعی و طبقاتی از طریق گستردن یک چتر کلانِ همبستگی مذهبی است (چتری از یکرنگی کذایی که به اجبار «بی مذهبان» و «کم مذهبان» را نیز در بر می گیرد). تداوم این پیوستگی صوری مذهبی، مفهومی از «ملت» را جعل می کند که در اتحادی فرودست با «مذهب حکومت» قرار دارد و می توان آن را «امت» نامید. برسازی مفهوم جعلی امت و قرار دادن آن بر فراز جامعه این امکان سرکوبگرانه را در اختیار حاکمیت قرار می دهد تا شکاف های واقعی موجود را انکار کند و هر گونه ایستادگی بر سر آنها را به بهانه تفرقه افکنی و مخالفت با «خواست ملت» سرکوب کند. در این معنا در کنار همه راههایی که اقتدار حکومت و پایه های مادی قدرت آن را به چالش می کشند، قداست زدایی از اسطوره های مذهب رسمی و آزاد سازی زبان نیز بخشی لازم از فرایند روشنگرانه ایست که باید برای سست کردن ملاط ایدئولوژیک حاکمیت طی شود (می توان در شیوه های بهینه پی گیری این روشنگری بحث کرد، اما دشوار بتوان ضرورت آن را انکار کرد و یا آن را به دورانی پس از مرحله ی مبارزات مادی تر و زیربنایی تر موکول کرد).
در حالیکه تداوم یگانگی کاذب تحمیل شده بر جامعه عموما با توهین به باورهای مذهبیِ بخشی از مردم (که به مثابه «امت»، تمام مردم تلقی می شوند) به خطر می افتد و یکپارچگی «امت» با به چالش گرفتن حوزه مقدساتِ رسمی ترک بر می دارد، تبعیض دیرپا و ستم سیستماتیک نسبت به سایر بخش های مردم، غالبا توسط آنهایی که به دلیل باورهای مذهبیِ مشابه، این یگانگی کذایی را باور کرده و به رسمیت شناخته اند نادیده گرفته می شود. وانگهی امتیازات محسوس و نامحسوسی که «مذهب رسمی» برای همان بخش از مردم می آفریند، موجب می شود که ماهیت مذهبیِ این ستم ها و تبعیض ها از سوی اغلب آنان مورد شناسایی قرار نگیرد و لاجرم با سکوتی «همگانی» همراهی شود (وجود اشکالی از سرکوب نسبت به آن دسته از مخالفان سیاسی که با حاکمان اشتراک مذهب دارند، منافاتی با این مشاهده کلی ندارد).
چهار) با در نظر گرفتن مواجهه اجتماعی گریزناپذیری که ستم سیستماتیک در پوشش مذهب بر می انگیزد، واکنش های نقادانه - اعتراضی نسبت به آن را باید در یک پیوستار زمانی (شامل عناصر مرتبط با هم و متاثر از امکانات مقطعیِ موجود) ملاحظه کرد. از این لحاظ ترانه اخیر شاهین نجفی را پیش از هر چیز باید متاثر از «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» و در ادامه آن ببینیم و جایگاه و کارکرد فرهنگی-اجتماعی آن را نیز در چنین پس زمینه ای ارزیابی کنیم. به گمان من وجه مشخصه این کمپین (و عامل اصلی اقبال نسبی آن) این بوده که به جای نقد عقلانی مقدسات و نفی مستقیم خرافات تثبیت شده رسمی، به سلاح طنز متوسل شده است. به بیان دیگر در شرایطی که گستره نامحدود سیطره مقدسات هیج حوزه ی فرهنگی - اجتماعی را بیرون از قلمرو اقتدار آنها قرار نمی دهد، کمپین یاد شده با تظاهر به پذیرش این اقتدار هنجاری و سپس به بازی گرفتن آن، ادبیات خاص خود را خلق کرده تا پهنه ی تازه ای از مبارزه فرهنگی را بگشاید. می توان گفت حداقل کارکرد این کمپین این بوده که در حوزه زبان (گیریم در سطح اجتماعی محدود و در میان طیف های سنی معین) اقتدار اجتماعی مقدسات مالوف را به چالش گرفته است، تا لکنت ترس خورده ی زبان، کمتر از پیش مانع تفکر آزاد و بیان آزادانه آن گردد. در این میان آن رویکرد ظاهرا اخلاقی که در قالب پایبندی به ادب و احترام به عقاید دیگران چنین حرکت هایی را بیهوده یا مضر ارزیابی می کند، عملا نقش برجسته زبان در میانجی گری روابط قدرت/سلطه را نادیده می گیرد (در اینجا در حوزه رسانش و بازتولید المان های قدرتی که «مقدسات رسمی» برسازنده هنجاری آنها هستند). ضمن آنکه این نوع اخلاق گرایی تنها هنگامی تا حدی موجه (و کمتر متناقض) می نماید که همزمان و با وزن یکسان از ضرورت احترام به عقاید همگان، با همه گوناگونی و تنوع و تنافر درونی آنها دفاع کند (که البته این یک هم خود به تناقضات تازه ای می انجامد، چون اصول موضوعه بسیاری از مجموعه باورها و اعتقادات در نفی و ضدیت با یکدیگر تعریف شده اند)، نه آنکه در عمل فقط از ضرورت احترام به عقایدِ مجاز بخش رسمی جامعه دم بزند(5). در چنین شرایطی، این رویکرد را صرفا می توان بازگشت به رتوریک کهنه ای دانست که خاستگاه واقعی آمریت خود را با گزاره های موجه نمایی از جنس «نباید حرف بد بزنیم!» پنهان می دارد. در هر حال اگر وزن اصلی این ماجرا به راستی در غیر انسانی بودن حکم ارتداد بدانیم، باید در نظر داشت که حکم ارتداد خود ثمره اجتناب ناپذیری از پاسداری رسمی از حوزه قداست ها و نیز تایید عمومی بر عادی بودن چنین روندی است. بنابراین در این مورد معین دشوار بتوان ضرورتِ سانتی مانتالِ توهین نکردن به دیگران را با مخالفت با صدور حکم ارتداد (و اعدام) جمع کرد.
پنج) ظهور تاریخی و انکشاف مناسبات سرمایه دارانه در مناطق مختلف جهان محصول انطباق منطق سرمایه با مختصات منطقه ای (ملی/محلی) در هر دوره تاریخی است. در این صورت المان های فرهنگی و محیطی (از جمله مذهب) می توانند بسته به نحوه ترکیب آنها در گسترش سرمایه داری، در مسیر تحولات آتی آن جذب و ادغام شوند؛ همان طور که به لحاظ تاریخی رایج بودن پروتستانیسم در برخی نواحی اروپا به انکشاف و بسط مناسبات سرمایه داری در این مناطق یاری رساند. برای مثال اگر مطابق رهیافت «سطوح تحلیلی» رابرت آلبریتون(6) به موضوع بنگریم، منطق سرمایه در هر مرحله معین از سیر سرمایه داری، در اشکالِ تاریخیِ معینی در در سطح جهانی و پیرو آن در یک جامعه/منطقه معین ظهور (فعلیت) می یابد. مشخصا در مورد ایران، حضور غالب مذهب شیعه اگر چه در تناقض، کشاکش و ناهمزمانی با رشد مناسبات سرمایه دارانه در این کشور بوده است، اما در نهایت متولیان این مذهب (حاکمان فعلی) سرکردگی مناسبات جدید تولیدی (از جمله جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی و در بازار جهانی) را در شکل های بیمارگونه¬ و خاص کشور ایران پذیرفته¬اند، گیریم با رویه های سیاسی گاه نامتعارف. لذا بر مبنای رهیافت تحلیلی یاد شده عامل مذهب در عمل منافاتی با رشد مناسبات سرمایه دارانه در این کشور نداشته است، بلکه خصلت های درونی و پتانسیل های اجتماعی آن (در کنار سایر شاخص های بومی موثر) موجب شد تا در پیوند با مرحله تاریخی سرمایه داری جهانی، اشکال تاریخا معینی را به چگونگی فعلیت یابی منطق سرمایه در این کشور تحمیل کند. برای مثال مذهب شیعه در چگونگی برآمدن و ساخت دولت، در ماهیت و کارکردهای ایدئولوژی طبقات مسلط و نیز در تعیین ساختار حقوقی جامعه و نظایر آن موثر واقع می شود. در عین حال مذهب در جایگاه ایدئولوژی رسمی دولتی (در همسویی با منافع طبقات فرادست) تصویر راز ورزانه ای از مناسبات اقتصادی/سیاسی حاکم بر جامعه عرضه کند و از قضا به دلیل پایگاه اجتماعی گسترده خود (در ایران امروز)، چنین کارکردی را به طور موثرتری اجرا می کند. همچنین به دلیل پیوندی که میان تبلیغات و سرمایه گذاری های مذهبی با توان حکومت در بسیج نیروها و آرایش قوایِ اجتماعی وجود دارد، مذهب نقش ویژه ای در نحوه چینش نیروهای اجتماعی و باز توزیع فرصت ها و ثروت و تولیدات مادی جامعه در میان لایه های مختلف اجتماع دارد. تصادفی نیست که منابع عمده اقتصادی کشور در انحصار نهادهایی با خاستگاه مذهبی (چون سپاه پاسداران، بیت رهبری، آستان قدس رضوی و نظایر آنها) قرار دارد؛ یعنی نهادها و شبکه هایی که بلوک های مسلط در طبقه اقتصادی حاکم را شکل می دهند، همگی پیوندهای محکمی با مذهب رسمی و حوزه مقدسات آن دارند. به این اعتبار در شرایط حاضر عامل مذهب را نمی توان از کلیت نظام سرمایه داری در ایران و کارکردهای ستمگرانه آن تفکیک کرد و به همین خاطر هم نمی توان راه مقابله با دومی را مستقل از شیوه مواجهه با اولی پنداشت.
اما در مورد روایت مارکس از گل های منقش بر زنجیرهای محکومان: بی تردید در نبود این نقشینه ها نیز فرودستان کماکان در بند زنجیرها باقی خواهند ماند و لذا حذف آنها به خودی خود دستاوردی نیست. اما می توان پرسید پس کارکرد آنها چیست؟ کار آنها پنهان کردن ماهیت زنجیرها برای خو کردن به حضور دایمی آنهاست (همان نقشی که روابط تولیدی مستقر بر عهده ایدئولوژی مسلط می نهد). بنابراین شکستن زنجیرها و رهایی از قید آنها پیش از هر چیز مستلزم فرویختن «توهم رهایی» و درک روشن واقعیت اسارت است.
امین حصوری
27 اردیبهشت 1391
http://sarbalaee.blogspot.de/2012/05/blog-post_20.html
پانوشت:
(1) علی علیزاده/ دین ستیزی به مثابه افیون توده ها:
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/05/post-129.html
(2) در بازخوردهای رسانه ای موضوع ترانه شاهین نجفی، متاسفانه بحث ها عمدتا حول پرسش ناساز و بیهوده «توهین آمیز بودن یا نبودن ترانه» تمرکز یافته است. در مورد بازتاب های حکم ارتداد، نخست مصاحبه بی بی سی فارسی با شاهین نجفی توجهم را جلب کرد که (در کمال شگفتی) بیشتر به بازجویی شباهت داشت، چون مجری برنامه با شیوه کمابیش وقیحانه ای اصرار داشت به نجفی و بینندگان ثابت کند که در این ترانه به عقاید شیعیان توهین شده است. از بد حادثه با مقاله علیزاده نیز در همان بی بی سی فارسی مواجه شدم و شاید ذهنیتم از آن مصاحبه موجب شد تا در نوشته او توجهم به فقدان سویه هایی جلب شود که باید در نقد ساختارهایی گفته می شد که چرخه مرتد سازی را تداوم می بخشند (یعنی حوزه های پاسدار مقدسات).
(3) تبیینی که علیزاده از نقش مذهب در ساختار کلی مناسبات حاکم بر ایران عر ضه می کند، به خوانش مارکسیزم ارتدوکس از رابطه میان زیربنا و روبنا نزدیک می شود، جایی که این دو حوزه در سطح واقعیت انضمامی قابل تفکیک قلمداد می شوند. برای مثال در یادداشت فوق پیوند میان ایدئولوژی و هژمونی (نزد گرامشی) و یا رابطه فوکویی میان قدرت و گفتمان نادیده گرفته شده است.
(4) مساجد کشور از پرداخت هزينه هاي آب، برق و گاز معاف شدند:
http://www.webgardi2030.ir/fa/news/17734
(5) بهنام دارایی زاده / مقدسات و شاخص آزادی بیان:
http://www.radiozamaneh.com/society/humanrights/2012/05/12/14247
(6) رابرت آلبریتون/ دیالکتیک و واسازی در اقتصاد سیاسی/ترجمه: فروغ اسدپور
یک) علیزاده با بیان موجز اینکه ارتجاعی و غیر انسانی بودنِ صدور حکم ارتداد/اعدام بدیهی است، توجه خود را سریعا به استدلال هایی در رد رویکردهای سیاسی «دین ستیز» معطوف می کند؛ چرا که از دید او توهین مذهبیِ مفروض (گرفته شده) در ترانه شاهین نجفی نشانگر رویکرد «دین ستیز» مولف این ترانه است. به گمان من مشکل اساسی از همین جا آغاز می شود: چون آنچه موجب می شود که به رغم ارتجاعی بودنِ آشکارِ حربه تکفیر/ارتداد، چنین پدیده ای هنوز هم به سهولتِ گذشته مکرر شود و حتی از اقبال بخش قابل توجهی از شهروندانِ «اهل رسانه» هم برخوردار شود آن است که انحصار حق داوری در این حوزه همواره به «مذهبی ها» واگذار شده است تا درجه رنجش پذیری آنها ملاک تعیین مرزهای «توهین مذهبی» قرار گیرد (رویه ای که در ادامه با هم ارز گرفتن «توهین مذهبی» و «دین ستیزی»، خواه ناخواه پدیده تکفیر را امری «طبیعی» قلمداد می کند). به بیان دیگر تمرکز یافتن نوشته علیزاده بر ضرورت گذار از دین ستیزی (در پهنه مبارزه با ساختار ستم حاکم بر ایران)، بر این پیش فرض استوار است که ترانه شاهین نجفی مصداقی از کنش سیاسی دین ستیزانه بوده است. چنین پیش فرضی متاسفانه تاییدی است ضمنی (هر چند ناخواسته) بر گفتمان قدرتی که با مین گذاری مذهبی در پهنه ادبیات و هنر، تلاش می کند استیلای قواعد «زبانی» خود بر این حوزه ها را (همانند سایر حوزه های زیست جمعی) حفظ و پاسداری کند. این پیش فرض از یکسو حق داوری مطلق در مورد مصداق های «توهین مذهبی» را گشاده دستانه به جبهه ای واگذار می کند که کماکان حق صدور حکم ارتداد/اعدام را در انحصار خود دارد؛ و از سوی دیگر همصدا با جبهه یاد شده، به طور ضمنی هر آنچه که «توهین مذهبی» تلقی شود را مصداقی از «دین ستیزی» قلمداد می کند. با توجه به اشارات کمابیش مستقیم متن، این جهش شتابزده (در متن) از صدور حکم ارتداد/اعدام به نقد رویکرد سیاسی دین ستیز را می توان بر این زمینه تاریخی استوار دانست که در دهه اخیر گفتمان جهانی نئولیبرالیستی اشاعه اسلام هراسی و اسلام ستیزی را نیز به بخشی از مصالح پیشروی خود بدل کرده است (در کنار شبح تروریسم، جنگ های بشر دوستانه و غیره). بر چنین بستری نویسنده تلاش کرده تا نسبت به خطرات چنین دامی هشدار دهد، هر چند به نظر می رسد خلق ترانه شاهین نجفی و مضمون آن را نیز پیشاپیش متاثر از چنین کانتکستی تلقی کرده و بازخوردهای فرهنگی/اجتماعی آن را نیز تنها در پیوند با همین بستر دیده است.
با این حال نباید از یاد برد که اهمیت سیاسی رویداد مورد بحث، در صدور حکم اعدام برای یک هنرمند و به واسطه آن تجدید و تحکیم مرزکشی نواحی مقدسه/ممنوعه در بیان هنری است(2)؛ رویدادی که به موهن ترین شکلی بار دیگر حضور مسلط ساختارهای دیرینه قدرت در دورترین پهنه های حیات فرهنگی جامعه و در هم آمیختگی این ساختارها با مذهب را نمایان می کند. بنابراین مرکز ثقل یک کنش سیاسی بدیل در این رابطه می توانست تمرکز بر مکانیزم تکرار چنین پدیده هایی باشد (با نگاهی برون دینی و غیر دین شناسانه) و یا دعوت به تامل درباره گره گاه های پیوند قدرت سیاسی و مذهب و دیالکتیک میان این دو. درحالیکه متن علیزاده از مخاطبان دعوت می کند با تمرکز بر حوزه های اصیل تر و بنیادی تر مبارزه، موقتا به این مکانیزم ناپایدار مرتد ساز بی اعتنا بمانند تا موجب ایجاد واگرایی و تقابل در صفوف مردم (سوژه های بالقوه مبارزه) و به بیراهه کشده شدن روند مبارزات نشوند. از این نظر چنین دعوتی را می توان همانند «دعوت به سیاست فردا با گریز از سیاست امروز» تلقی کرد.
دو) علیزاده «دین ستیزی» را انحرافی در روند مبارزه با کلیت دستگاه حاکمیت تلقی می کند که از دید او واکنشی از سر شکست است (شکست در درک کلیت حاکمیت و نیز در مواجهه مستقیم با آن). او به درستی بر آن است که «دین ستیزی» کلیت نظام (هستی و ماهیت بنیادی آن) و پایه های تداومش را به چهره مذهبی نظام (مطابق با داعیه حاکمان) تقلیل می دهد. اما رهیافتی که مولف در واکنش به این تقلیل گرایی پیش می نهد، خود به شکل دیگری تقلیل گرایانه است: چون طبق بیان او عامل مذهب نه در قدرت یابی نظام و نه در دوام آن (چندان) موثر نبوده/نیست. به عبارتی علیزاده این بار کلیت نظام را در انتزاع از عامل مذهب بازسازی می کند و با این کار پیوستگی و درهم تنیدگی تاریخی/امروزی مناسبات قدرت (در ایران) با عامل مذهب را نادیده می گیرد؛ یعنی کارکردهای ایدئولوژیک مذهب شیعه در استقرار و تداوم هژمونی طبقات مسلط در ایران را بی اهمیت تلقی می کند (با تاکید بر سویه های مادی تر ماشین سرکوب). به بیان دیگر علیزاده در اتخاذ رویکرد ماتریالیستی/مارکسیستی نسبت به موضوع (که وجه برجسته نوشته اوست)، عملا میان ساحت های زیربنا و روبنا دیوار چینی قائل می شود و خواسته یا ناخواسته به خوانشی ارتدوکس از نظریه مارکسیِ جامعه تن می دهد (3).
اما پدیده ای که در متن علیزاده به «دین ستیزی» تعبیر شده است را نمی توان تماما در چنین تصویری خلاصه نویسی و ساده سازی کرد. نخست آنکه جایگاه دین/مذهب در ساختار حکومت نمی تواند مستقل از کارکردهای توجیه گرانه و سرکوب گرانه اش در روابط قدرت درک شود، چرا که مذهب همواره بخش مهمی از ایدئولوژی رسمی حاکم را تشکیل داده و در پیوندی ارگانیک با آن بوده است؛ ایدئولوژی ای که (به مثابه زبان هنجاری تکثر یافته) هم تداوم روبنای سیاسی را ممکن ساخته و هم مجوز سرکوب «دگر خواهان» و ناراضیان و مخالفان را فراهم کرده است. در این میان کارکرد مذهب در بسیج اجتماعی نیروهای هوادار حکومت نیز خود بخشی مهم و الزامی از فرآیند سرکوب است. اهمیت نقش ایدئولوژیک مذهب در بسیج سیاسی را به راحتی می توان در سرمایه گذاری عظیم و همیشگی حکومت در جهت حفظ و بازسازی تصویر مذهبی اش دریافت [به عنوان آخرین نمونه از این گونه سرمایه گذاری ها، می توان به مصوبه اخیر مجلس در معافیت مساجد و حسینیه ها از پرداخت هزینه های آب و برق و گاز ارجاع داد(4)؛ رویداد سنخ نمایی که باید در ادامه روند گسترش نقش روحانیت در سیستم آموزشی، نوسازی و افزایش تعداد حسینیه ها و امامزاده ها و سیاهه انبوهی نظایر آنها دیده شود].
وانگهی بدون در نظر گرفتن المان مذهب، تحلیل تاریخی پدیده هایی چون ظهور و رشد سرطانی خمینیسم و توان عظیم بسیج اجتماعی همبسته با آن ناممکن است (میان قداست امامان شیعه و شبه قداستِ نائب امام و نظریه ولایت فقیه و فرادستی مطلق و نقد ناپذیریِ سیاسیِ ولی فقیه ارتباط آشکاری وجود دارد؛ مستقل از اینکه کل بساط ولایت فقیه در خدمت منافع چه طبقه نوظهوری و بسط چه اشکال معینی از مناسبات سرمایه دارانه قرار گرفته باشد).
بر این اساس، با اینکه فروکاستن (ذهنی) کلیت حاکمیت ایران در قالب «حکومت مذهبی» بی گمان به ظهور اشکالی از واکنش های تقلیل گرایانه می انجامد که دارای سویه های محتملِ دین ستیزانه اند، اما به طور کلی واکنش منفی نسبت به مذهب رسمی، لزوما ناشی از ناتوانی در درک ماهیت حکومت و تفکیک آن از صورت ظاهرش نیست؛ بلکه به عکس می تواند ناشی از درک عینی (تجربی) وجه سرکوبگر مذهبِ حکومتی و کارکرد موثر آن در برپایی/استمرار ساختار قدرت موجود و ماشین سرکوب آن باشد. به این اعتبار ترکیب «دین ستیزی» مفهوم نارسایی است برای بیان دقیق دغدغه ای که علیزاده در نوشته اش طرح می کند. در عین حال نمی توان انکار کرد واکنش به ستم و تبعیض و سرکوبی که عموما در پوشش مذهب رسمی تحقق می یابد می تواند مستقیما همین پوشش گفتمانیِ قدرت را هدف قرار دهد و تنها به همین هدف بسنده کند. اما چنین واکنشی هم بخشی از نتایجِ گریز ناپذیر شرایط تقابل در مناسبات سلطه است؛ چون از دید «ستمدیده»، میانجیِ برقراری و تداوم سلطه بخشی جدایی ناپذیر از فرآیند سلطه است (کما اینکه بی شک واجد المان های «مناسبی» برای رسانش سلطه است). در این میان حتی اگر میانجی سلطه وزنی بیش از حد واقعی اش بیابد و خود به عنوان عامل اصلی سلطه نگریسته شود، بیش از آنکه قابل نکوهش باشد، قابل پیش بینی است (به دلیل دیرپایی و شدت این سلطه/سرکوب)؛ و درست به همین خاطر (به جای تحقیر یا انکار آن) باید به جستجوی راههایی برای تعمیق این ستیز و جذب و ادغام بهینه (مفصل بندی) آن در پهنه های کلان تر مبارزه بر آمد.
سه) بدون شک نقش موثر مذهب در حفظ روبنای سیاسی و وزن زیاد آن در ایدئولوژی رسمی، مناسبتی جدی دارد با گستردگی باورهای مذهبی در میان مردم. اما به راستی تا چه حد می توان میان «مذهب مردم» و «مذهب حاکمیت» تمایز قائل شد؟ ظاهرا قائل بودن به جدیت این تمایز موجب می شود که بسیاری (با تکیه بر رویکردی اخلاقی) توهین به باورهای مذهبی مردم را مرز قاطعی در گستره آزادی بیان و نیز قید مهمی بر راههای «مجاز» مبارزه با یک حاکمیت مذهبی به شمار آورند. جدا از اینکه حاکمیت همواره در پوشش دفاع از حرمتِ باورهای مذهبی مردم، از قداست مرزهای ایدئولوژیک خود پاسداری می کند، باید گفت میان مذهب مردم و مذهب رسمی حاکمیت،نه جدایی، بلکه رابطه ای دو سویه و دیالکتیکی برقرار است. سطح این رابطه و وسعت ادغام مرزهای این دو قلمرو مذهبی از یکسو تابعی است از میزان اتکای حکومت به مذهب (وزن مذهب در ایدئولوژی رسمی و یا میزان درهم آمیختگی آن دو)؛ و از سوی دیگر به چگونگی موازنه قوا میان حاکمیت و مردم (میزان استیلای حکومت بر جنبش های اجتماعی) بستگی دارد. بر این مبنا در کانتکست حیات اجتماعی در سیطره یک حکومت قدرتمندِ مذهبی (بر پایه درک حداکثری از مذهب)، می توان گفت «مذهب حکومت» سویه تعیین کننده تر در این رابطه دیالکتیکی است. یعنی در شرایطی که حاکمیت از منابع مالی و توان سرکوب بالایی برخوردار است (از جمله سرکوب نرم افزاری در حوزه های تربیتی و آموزشی و رسانه ای)، و با گذار به دوران بلوغ حکومت، بیش از آنکه «مذهب حکومت» رنگ «مذهب مردم» را پذیرفته باشد، «مذهب مردم» به رنگ «مذهب حکومت» درآمده است. به عبارت دیگر تار و پود مذهب رسمی چنان در بدنه جامعه گسترده شده که تفکیک این دو حوزه مذهب از یکدیگر ناممکن و تلاشی انتزاعی است. در اینجا کارکرد مذهب رسمی (مذهب حکومت) یکسان سازی و پوشاندن شکاف های اجتماعی و طبقاتی از طریق گستردن یک چتر کلانِ همبستگی مذهبی است (چتری از یکرنگی کذایی که به اجبار «بی مذهبان» و «کم مذهبان» را نیز در بر می گیرد). تداوم این پیوستگی صوری مذهبی، مفهومی از «ملت» را جعل می کند که در اتحادی فرودست با «مذهب حکومت» قرار دارد و می توان آن را «امت» نامید. برسازی مفهوم جعلی امت و قرار دادن آن بر فراز جامعه این امکان سرکوبگرانه را در اختیار حاکمیت قرار می دهد تا شکاف های واقعی موجود را انکار کند و هر گونه ایستادگی بر سر آنها را به بهانه تفرقه افکنی و مخالفت با «خواست ملت» سرکوب کند. در این معنا در کنار همه راههایی که اقتدار حکومت و پایه های مادی قدرت آن را به چالش می کشند، قداست زدایی از اسطوره های مذهب رسمی و آزاد سازی زبان نیز بخشی لازم از فرایند روشنگرانه ایست که باید برای سست کردن ملاط ایدئولوژیک حاکمیت طی شود (می توان در شیوه های بهینه پی گیری این روشنگری بحث کرد، اما دشوار بتوان ضرورت آن را انکار کرد و یا آن را به دورانی پس از مرحله ی مبارزات مادی تر و زیربنایی تر موکول کرد).
در حالیکه تداوم یگانگی کاذب تحمیل شده بر جامعه عموما با توهین به باورهای مذهبیِ بخشی از مردم (که به مثابه «امت»، تمام مردم تلقی می شوند) به خطر می افتد و یکپارچگی «امت» با به چالش گرفتن حوزه مقدساتِ رسمی ترک بر می دارد، تبعیض دیرپا و ستم سیستماتیک نسبت به سایر بخش های مردم، غالبا توسط آنهایی که به دلیل باورهای مذهبیِ مشابه، این یگانگی کذایی را باور کرده و به رسمیت شناخته اند نادیده گرفته می شود. وانگهی امتیازات محسوس و نامحسوسی که «مذهب رسمی» برای همان بخش از مردم می آفریند، موجب می شود که ماهیت مذهبیِ این ستم ها و تبعیض ها از سوی اغلب آنان مورد شناسایی قرار نگیرد و لاجرم با سکوتی «همگانی» همراهی شود (وجود اشکالی از سرکوب نسبت به آن دسته از مخالفان سیاسی که با حاکمان اشتراک مذهب دارند، منافاتی با این مشاهده کلی ندارد).
چهار) با در نظر گرفتن مواجهه اجتماعی گریزناپذیری که ستم سیستماتیک در پوشش مذهب بر می انگیزد، واکنش های نقادانه - اعتراضی نسبت به آن را باید در یک پیوستار زمانی (شامل عناصر مرتبط با هم و متاثر از امکانات مقطعیِ موجود) ملاحظه کرد. از این لحاظ ترانه اخیر شاهین نجفی را پیش از هر چیز باید متاثر از «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» و در ادامه آن ببینیم و جایگاه و کارکرد فرهنگی-اجتماعی آن را نیز در چنین پس زمینه ای ارزیابی کنیم. به گمان من وجه مشخصه این کمپین (و عامل اصلی اقبال نسبی آن) این بوده که به جای نقد عقلانی مقدسات و نفی مستقیم خرافات تثبیت شده رسمی، به سلاح طنز متوسل شده است. به بیان دیگر در شرایطی که گستره نامحدود سیطره مقدسات هیج حوزه ی فرهنگی - اجتماعی را بیرون از قلمرو اقتدار آنها قرار نمی دهد، کمپین یاد شده با تظاهر به پذیرش این اقتدار هنجاری و سپس به بازی گرفتن آن، ادبیات خاص خود را خلق کرده تا پهنه ی تازه ای از مبارزه فرهنگی را بگشاید. می توان گفت حداقل کارکرد این کمپین این بوده که در حوزه زبان (گیریم در سطح اجتماعی محدود و در میان طیف های سنی معین) اقتدار اجتماعی مقدسات مالوف را به چالش گرفته است، تا لکنت ترس خورده ی زبان، کمتر از پیش مانع تفکر آزاد و بیان آزادانه آن گردد. در این میان آن رویکرد ظاهرا اخلاقی که در قالب پایبندی به ادب و احترام به عقاید دیگران چنین حرکت هایی را بیهوده یا مضر ارزیابی می کند، عملا نقش برجسته زبان در میانجی گری روابط قدرت/سلطه را نادیده می گیرد (در اینجا در حوزه رسانش و بازتولید المان های قدرتی که «مقدسات رسمی» برسازنده هنجاری آنها هستند). ضمن آنکه این نوع اخلاق گرایی تنها هنگامی تا حدی موجه (و کمتر متناقض) می نماید که همزمان و با وزن یکسان از ضرورت احترام به عقاید همگان، با همه گوناگونی و تنوع و تنافر درونی آنها دفاع کند (که البته این یک هم خود به تناقضات تازه ای می انجامد، چون اصول موضوعه بسیاری از مجموعه باورها و اعتقادات در نفی و ضدیت با یکدیگر تعریف شده اند)، نه آنکه در عمل فقط از ضرورت احترام به عقایدِ مجاز بخش رسمی جامعه دم بزند(5). در چنین شرایطی، این رویکرد را صرفا می توان بازگشت به رتوریک کهنه ای دانست که خاستگاه واقعی آمریت خود را با گزاره های موجه نمایی از جنس «نباید حرف بد بزنیم!» پنهان می دارد. در هر حال اگر وزن اصلی این ماجرا به راستی در غیر انسانی بودن حکم ارتداد بدانیم، باید در نظر داشت که حکم ارتداد خود ثمره اجتناب ناپذیری از پاسداری رسمی از حوزه قداست ها و نیز تایید عمومی بر عادی بودن چنین روندی است. بنابراین در این مورد معین دشوار بتوان ضرورتِ سانتی مانتالِ توهین نکردن به دیگران را با مخالفت با صدور حکم ارتداد (و اعدام) جمع کرد.
پنج) ظهور تاریخی و انکشاف مناسبات سرمایه دارانه در مناطق مختلف جهان محصول انطباق منطق سرمایه با مختصات منطقه ای (ملی/محلی) در هر دوره تاریخی است. در این صورت المان های فرهنگی و محیطی (از جمله مذهب) می توانند بسته به نحوه ترکیب آنها در گسترش سرمایه داری، در مسیر تحولات آتی آن جذب و ادغام شوند؛ همان طور که به لحاظ تاریخی رایج بودن پروتستانیسم در برخی نواحی اروپا به انکشاف و بسط مناسبات سرمایه داری در این مناطق یاری رساند. برای مثال اگر مطابق رهیافت «سطوح تحلیلی» رابرت آلبریتون(6) به موضوع بنگریم، منطق سرمایه در هر مرحله معین از سیر سرمایه داری، در اشکالِ تاریخیِ معینی در در سطح جهانی و پیرو آن در یک جامعه/منطقه معین ظهور (فعلیت) می یابد. مشخصا در مورد ایران، حضور غالب مذهب شیعه اگر چه در تناقض، کشاکش و ناهمزمانی با رشد مناسبات سرمایه دارانه در این کشور بوده است، اما در نهایت متولیان این مذهب (حاکمان فعلی) سرکردگی مناسبات جدید تولیدی (از جمله جایگاه ایران در تقسیم کار جهانی و در بازار جهانی) را در شکل های بیمارگونه¬ و خاص کشور ایران پذیرفته¬اند، گیریم با رویه های سیاسی گاه نامتعارف. لذا بر مبنای رهیافت تحلیلی یاد شده عامل مذهب در عمل منافاتی با رشد مناسبات سرمایه دارانه در این کشور نداشته است، بلکه خصلت های درونی و پتانسیل های اجتماعی آن (در کنار سایر شاخص های بومی موثر) موجب شد تا در پیوند با مرحله تاریخی سرمایه داری جهانی، اشکال تاریخا معینی را به چگونگی فعلیت یابی منطق سرمایه در این کشور تحمیل کند. برای مثال مذهب شیعه در چگونگی برآمدن و ساخت دولت، در ماهیت و کارکردهای ایدئولوژی طبقات مسلط و نیز در تعیین ساختار حقوقی جامعه و نظایر آن موثر واقع می شود. در عین حال مذهب در جایگاه ایدئولوژی رسمی دولتی (در همسویی با منافع طبقات فرادست) تصویر راز ورزانه ای از مناسبات اقتصادی/سیاسی حاکم بر جامعه عرضه کند و از قضا به دلیل پایگاه اجتماعی گسترده خود (در ایران امروز)، چنین کارکردی را به طور موثرتری اجرا می کند. همچنین به دلیل پیوندی که میان تبلیغات و سرمایه گذاری های مذهبی با توان حکومت در بسیج نیروها و آرایش قوایِ اجتماعی وجود دارد، مذهب نقش ویژه ای در نحوه چینش نیروهای اجتماعی و باز توزیع فرصت ها و ثروت و تولیدات مادی جامعه در میان لایه های مختلف اجتماع دارد. تصادفی نیست که منابع عمده اقتصادی کشور در انحصار نهادهایی با خاستگاه مذهبی (چون سپاه پاسداران، بیت رهبری، آستان قدس رضوی و نظایر آنها) قرار دارد؛ یعنی نهادها و شبکه هایی که بلوک های مسلط در طبقه اقتصادی حاکم را شکل می دهند، همگی پیوندهای محکمی با مذهب رسمی و حوزه مقدسات آن دارند. به این اعتبار در شرایط حاضر عامل مذهب را نمی توان از کلیت نظام سرمایه داری در ایران و کارکردهای ستمگرانه آن تفکیک کرد و به همین خاطر هم نمی توان راه مقابله با دومی را مستقل از شیوه مواجهه با اولی پنداشت.
اما در مورد روایت مارکس از گل های منقش بر زنجیرهای محکومان: بی تردید در نبود این نقشینه ها نیز فرودستان کماکان در بند زنجیرها باقی خواهند ماند و لذا حذف آنها به خودی خود دستاوردی نیست. اما می توان پرسید پس کارکرد آنها چیست؟ کار آنها پنهان کردن ماهیت زنجیرها برای خو کردن به حضور دایمی آنهاست (همان نقشی که روابط تولیدی مستقر بر عهده ایدئولوژی مسلط می نهد). بنابراین شکستن زنجیرها و رهایی از قید آنها پیش از هر چیز مستلزم فرویختن «توهم رهایی» و درک روشن واقعیت اسارت است.
امین حصوری
27 اردیبهشت 1391
http://sarbalaee.blogspot.de/2012/05/blog-post_20.html
پانوشت:
(1) علی علیزاده/ دین ستیزی به مثابه افیون توده ها:
http://www.bbc.co.uk/blogs/persian/viewpoints/2012/05/post-129.html
(2) در بازخوردهای رسانه ای موضوع ترانه شاهین نجفی، متاسفانه بحث ها عمدتا حول پرسش ناساز و بیهوده «توهین آمیز بودن یا نبودن ترانه» تمرکز یافته است. در مورد بازتاب های حکم ارتداد، نخست مصاحبه بی بی سی فارسی با شاهین نجفی توجهم را جلب کرد که (در کمال شگفتی) بیشتر به بازجویی شباهت داشت، چون مجری برنامه با شیوه کمابیش وقیحانه ای اصرار داشت به نجفی و بینندگان ثابت کند که در این ترانه به عقاید شیعیان توهین شده است. از بد حادثه با مقاله علیزاده نیز در همان بی بی سی فارسی مواجه شدم و شاید ذهنیتم از آن مصاحبه موجب شد تا در نوشته او توجهم به فقدان سویه هایی جلب شود که باید در نقد ساختارهایی گفته می شد که چرخه مرتد سازی را تداوم می بخشند (یعنی حوزه های پاسدار مقدسات).
(3) تبیینی که علیزاده از نقش مذهب در ساختار کلی مناسبات حاکم بر ایران عر ضه می کند، به خوانش مارکسیزم ارتدوکس از رابطه میان زیربنا و روبنا نزدیک می شود، جایی که این دو حوزه در سطح واقعیت انضمامی قابل تفکیک قلمداد می شوند. برای مثال در یادداشت فوق پیوند میان ایدئولوژی و هژمونی (نزد گرامشی) و یا رابطه فوکویی میان قدرت و گفتمان نادیده گرفته شده است.
(4) مساجد کشور از پرداخت هزينه هاي آب، برق و گاز معاف شدند:
http://www.webgardi2030.ir/fa/news/17734
(5) بهنام دارایی زاده / مقدسات و شاخص آزادی بیان:
http://www.radiozamaneh.com/society/humanrights/2012/05/12/14247
(6) رابرت آلبریتون/ دیالکتیک و واسازی در اقتصاد سیاسی/ترجمه: فروغ اسدپور
تایید حکم سه سال و نیم زندان و هفتاد ضربه شلاق محمد غفاریان
حکم قطعی سه سال و نیم حبس و هفتاد ضربه شلاق محمد غفاریان دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه فردوسی مشهد به وی ابلاغ شد.
به گزارش دانشجونیوز، دادگاه بدوی این فعال دانشجویی در ده مرداد ماه سال گذشته تشکیل شده بود.
محمد غفاریان برای اتهام اقدام علیه امنیت ملی به دو سال حبس، برای اخلال در نظم عمومی شش ماه حبس، برای توهین به مقام رهبری به یک سال حبس و ٣۵ ضربه شلاق و برای توهین به رییس جمهور به ٣۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
از میان اتهامات او تنها اقدام علیه امنیت ملی در جلسه بازپرسی و در زمان بازداشت به وی تفهیم شده بود و اتهام توهین به ریاست جمهور حتی در دادگاه هم مطرح نشده بود.
محمد غفاریان همچنین در پی اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد، و به رغم کسب رتبهی ٢٠٦، مردود اعلام شده و از ادامهی تحصیل محروم شد.
وی بعد از ظهر روز یکم اسفند ماه در خیابان راهنمایی مشهد دستگیر و پس از گذراندن دو روز در پلیس امنیت اخلاقی ناجا به بازداشتگاه ادارهی اطلاعات مشهد منتقل شد و تا تاریخ ٢٦ ام اسفند ماه در آن جا زندانی بود.
به گزارش دانشجونیوز، دادگاه بدوی این فعال دانشجویی در ده مرداد ماه سال گذشته تشکیل شده بود.
محمد غفاریان برای اتهام اقدام علیه امنیت ملی به دو سال حبس، برای اخلال در نظم عمومی شش ماه حبس، برای توهین به مقام رهبری به یک سال حبس و ٣۵ ضربه شلاق و برای توهین به رییس جمهور به ٣۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
از میان اتهامات او تنها اقدام علیه امنیت ملی در جلسه بازپرسی و در زمان بازداشت به وی تفهیم شده بود و اتهام توهین به ریاست جمهور حتی در دادگاه هم مطرح نشده بود.
محمد غفاریان همچنین در پی اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد، و به رغم کسب رتبهی ٢٠٦، مردود اعلام شده و از ادامهی تحصیل محروم شد.
وی بعد از ظهر روز یکم اسفند ماه در خیابان راهنمایی مشهد دستگیر و پس از گذراندن دو روز در پلیس امنیت اخلاقی ناجا به بازداشتگاه ادارهی اطلاعات مشهد منتقل شد و تا تاریخ ٢٦ ام اسفند ماه در آن جا زندانی بود.
جنبش صلح طلبی، رمانتیک و بدون راهبرد
مجید محمدی
مخالفت با ناتو و گردهمایی آن در
شیکاگو مخالفت کور با نهادهای نظامی است که نقش اصلی آنها دفاع از
کشورهاست… جنبش صلح طلبی تهدیدات جدیای مثل تهدید اسلامگرایان را برای
امنیت جهانی به طور کلی نادیده می گیرد… از غیر روشمند و بی چشم انداز ترین
جنبشهای اجتماعی در کشورهای غربی جنبش صلح خواهی یا صلح طلبی است. این
جنبش نه دیدگاه راهبردی و نه نگاه بلند مدت به چالشهای امنیتی جهان امروز
دارد.
از
غیر روشمند و بی چشم انداز ترین جنبشهای اجتماعی در کشورهای غربی جنبش
صلح خواهی یا صلح طلبی است. این جنبش نه دیدگاه راهبردی و نه نگاه بلند مدت
به چالشهای امنیتی جهان امروز دارد. هواداران این جنبش سر خود را زیر برف
کرده و تهدیدات امنیتی قصابانی مثل صدام، خامنهای، قذافی، رهبران موروثی
کرهی شمالی، رهبران سابق صربستان، عمر البشیر و دیکتاتورهایی مانند آنها
را نادیده می گیرند و برخی از آنها نیز با این دیکتاتورها قهوه و چای می
نوشند. همچنین از تهدیدات بالقوهی رژیمهای دیکتاتوری مثل روسیه و چین
برای صلح و امنیت جهانی غفلت می کنند یا خود را به غفلت می زنند.
سیاست دفاعی
هواداران این جنبش نظریه یا سیاست دفاعی عرضه نکردهاند.
عدم تهاجم به دیگری اصولا نافی آمادگی برای دفاع با مسلح شدن به نظریه و
سیاست دفاعی و فراهم کردن عِده و عُده نیست. در صورت وجود یک نظریهی
دفاعی آنها طبعا باید همانند برخی از آزادیگرایان از آموزهی انزوای ایالات
متحده یا تمرکز بر دفاع شهروندی و مدنی (نظامی مثل سوئیس) دفاع می کردند.
دیدگاه آزادیگرایانه (لیبرتاریان) خواستار عدم مداخله است اما به بر ساختن
امکانات دفاع از خود در داخل به شدت تاکید می کند. آزادیگرایان با صرف
هزینههای بیهوده در استقرار پایگاههای نظامی در دیگر کشورها یا جنگ با
هدف تبدیل شدن به پلیس دنیا مخالفت می کنند اما در حوزههای دفاعی از چند
جانبه گرایی (همکاری با همپیمانان) و پیشرفتهای فنی پشتیبانی به عمل می
آورند.
در انگارهی دفاع شهروندی و مدنی نیز اصل بر بی طرفی
در عین تحکیم قدرت دفاعی است. سوئیسیها با مسلح کردن همهی شهروندان،
آموزش نظامی مستمر برای همگان، تقویت بنیادهای دفاعی کشور (مثل وجود سنگر
کافی برای تک تک شهروندان) جنگ را به یک واقعیت تبدیل کردهاند که باید
برای آن خود را آماده ساخت. جنبش صلح طلبی هیچگاه چنین دستورالعملها و
سیاستهایی را عرضه نکرده است. خوش خیالی رمانتیک هیچگاه نمی تواند برای یک
ملت امنیت به بار آورد.
غفلت از جاه طلبیها و ارادهی مدیریت جهانی
این جنبش تهدیدات جدیای مثل تهدید اسلامگرایان را برای
امنیت جهانی به طور کلی نادیده می گیرد (چنان که تهدید کمونیسم را در دوران
جنگ ویتنام و کره نادیده می گرفت) مگر آن که کمونیستها و طالبان و جمهوری
اسلامی و القاعده را به عنوان نیروهایی پیشرو و پیشگام که باید به آنها
خوشامد گفت به رسمیت بشناسد و با آنها که می خواهند مدیریت جهانی را به دست
بگیرند کنار بیاید. کمونیسم و اسلامگرایی در چارچوب برخی مرزها محدود
نماندند و سر مدیریت جهانی داشتند و دارند.
جنبش صلح طلبی جنبشی رمانتیک در دنیایی واقعی و مملو
از نیروهایی است که قدرت کشتار صدها هزار نفر را در یک روز دارند. این جنبش
اگر منتقد روشهایی است که دولتها برای مقابله با تهدیدات امنیتی در پیش
گرفتهاند خود هیچ روش بدیلی را عرضه نمی کند.
واقعیت جنگ و صلح
جنگ و صلح بخشی از زندگی جمعی بشر بوده و هیچ یک قابل حذف
نیستند. جنگ هم می تواند وجه دفاعی و هم وجه تهاجمی و سلطه جویانه داشته
باشد و کسی را نمی توان با صلح طلبی از دفاع محروم کرد. صلح طلبان تظاهر می
کنند که در عالم جنایتکارانی مثل هیتلر و استالین و خامنهای وجود ندارند.
با راتکو ملادیچ، اسلوبودان میلوسویچ، بشار اسد، معمر قذافی، عمر البشیر و
چارلز تیلور چگونه باید برخورد کرد؟ این جنایتکاران هیچ زبانی بجز زبان
زور را متوجه نمی شوند. حتی چند جانبه گرایی که بر اساس آن پیمان ناتو شکل
گرفته و خطر دخالتهای موردی و خود سرانه را کاهش می دهد از سوی صلح طلبان
محکوم شده است.
گم کردن مسیر
جنبش صلح طلبی هیچ منشور و دستورالعملی ارائه نمی دهد.
اگر حقوق بشر چارجوبی موفق برای فعالیت بوده ناشی از آن است که چارچوب
مشخصی دارد و در همان چارچوب هم دیگران را نقد می کند و هم می توان فعالان
خود جنبش حقوق بشر را نقد کرد. جنبش محیط زیست نیز شاخصهای روشنی را برای
آلودگی محیط زیست عرضه می کند و راه هایی روشن برای کاهش آلودگی مطرح کرده
است. اگر معیارهای مشخصی در کار باشد می توان خواستار شفافیت رفتار نظامیان
و سازمانهای نظامی (مثل ناتو)، رعایت کنوانسیونهای بین المللی مثل ژنو، و
تناسب در بودجههای نظامی کشورها در برابر یکدیگر و نیز نسبت به دیگر
اقلام بودجه شد اما نمی توان از ملت یا ملتهایی خواست که خود را از حق
دفاع مشروع محروم کنند (با خواسته هایی مثل منحل شدن ناتو). در چارچوب حقوق
بین الملل هیچ مانعی برای کنار هم نشستن چند دولت و همکاریهای امنیتی-
نظامی نیست.
هدف یا روش
جنبش صلح خواهی کور رنگی روشی دارد. مهم تر از دمکراسی
روش رسیدن به آن است؛ مهم تر از صلح روش رسیدن به آن است؛ مهم تر از توسعه
روش توسعه یافتن است. مخالفت با نیروهای امنیتی و نظامی و اصولا مخالفت با
جنگ به طور کلی، رفتن به بیراهه است. جنگ هم می تواند مثل دیگر امور بشری
در خدمت هدفی والاتر قرار گیرد. کسانی در این عالم هستند که فقط زبان زور
را متوجه می شوند و قدرت نظامی برای مقابله با آنها و بازدارندگی آنها
ضرورت دارد. همچنان که هدف جنگ آن را مشروع می سازد روش جنگ نیز آن را
انسانی می سازد.
جنبشهای دمکراسی خواهی، حقوق بشر، حقوق مهاجران،
حقوق کودکان، حقوق حیوانات، محیط زیست و مانند آنها اهداف و روشهای معنی
دار و مشخصی دارند اما اهداف جنبش صلح خواهی مستلزم تعطیل دفاع یک جامعه یا
چند جامعه از خود هستند. جنبشهای فوق با واقعیت عالم مبارزه نمی کنند،
برای وضعیت موجود جایگزین دارند، بخشی از زندگی بشر را تعطیل نمی کنند، و
زندگی بشر را بهبود می بخشند اما جنبش صلح طلبی هیچ طرح مشخصی ندارد،
غریزهی دفاع را تعطیل می کند یا حداقل به حاشیه می راند، نیروهای قصاب
تاریخ را در منظر افکار عمومی به زیر قالی می فرستند، به مبارزهی تمام قد
در برابر تمامیت طلبی اقدام نمی کند (چون ممکن است به جنگ بیانجامد)، و
جایگزینی برای شرایط امنیتی موجود عرضه نمی کند.
مخالفت با یک جنگ خاص یا مخالفت با جنگ
با یک جنگ خاص نیز می توان بر اساس معیارهایی مشخص مخالفت
کرد. مخالفت با حملهی نظامی علیه عراق بر اساس دروغ و سند سازی یک حرکت
مشروع بود. اما مخالفت با ناتو و گردهمایی آن در شیکاگو مخالفت کور با
نهادهای نظامی است که نقش اصلی آنها دفاع از کشورهاست. اتفاقا هدف اصلی
گردهمایی ناتو در شیکاگو در سال ۲۰۱۲ پرداختن به موضوع افغانستان است که
حملهی نظامی بدان کشور و براندازی طالبان یک هدف مشروع بوده است. طالبان
رژیمی نبود که به دیگر کشورها تعرضی نداشته باشد بلکه همپیمان گروهی بود که
به امریکا حمله کرد.
یکی از افشاگران قتلهای زنجیرهای دوباره به زندان فراخوانده شد
احضار رضا ملک به دادسرای اوین
رضا
ملک از ماموران سابق وزارت اطلاعات که به دلیل افشای برخی از جزئیات
قتلهای زنجیرهای از ۱۲ تیر ۱۳۸۰ در زندان به سر میبرد به شعبه چهار
دادسرای امنیتی اوین (مقدس) احضار شد.
به
گزارش هرانا، امروز رضا ملک که ماه قبل به هنگام آزادی از زندان یازده
ساله در دادسرای اوین مورد اجرای حکم شلاق قرار گرفته و آنگاه به دلیل
واکنش در برابر اجرای حکم شلاق مجددا تحت عنوان اهانت به رهبری تفهیم اتهام
گردیده و دوباره به زندان بازگردانده شده بود، به دادسرای اوین منتقل و در
برابر بازپرس شعبه چهار دادسرای امنیتی اوین (مقدس) نشانده شد.
بازپرس
با ذکر این ادعا که حبس ملک چهارسال بوده است و بجای آن وی یازده سال در
بند قرار گرفته از وی سوال میکند که در صورت آزادی قصد چه اقدامی دارد و
به کجا خواهد رفت؟ این زندانی سیاسی نیز با تاکید بر اینکه دیگر پس از
یازده سال جایی برای رفتن ندارد از بازپرس سوال میکند که تکلیف ۷ سال مدت
زمان اضافی که در زندان نگه داشته شده است چه میشود؟ این زندانی سیاسی
نهایتا دوباره به بند خود در سالن دو اندرزگاه ۷ زندان اوین بازگردانده شده
است.
طی سفری یک روزه:
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد تهران شد
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی بامداد دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱ وارد تهران شد.
به گزارش
خبرگزاری ایرنا، هرمان ناکارتس، معاون مدیرکل آژانس و رافائل گروسی دستیار
ویژه مدیرکل، آمانو را در سفر به تهران همراهی میکنند.
آمانو که
برای نخستین بار به ایران سفر می کند، در فرودگاه بینالمللی امام خمینی
مورد استقبال علیاصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، نمایندگان وزارت
امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران قرار گرفت.
مدیرکل
آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار است در این سفر یک روزه با فریدون عباسی
دوانی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران، علیاکبر صالحی، وزیر امور خارجه و
سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدار و گفتوگو کند.
صالحی چند روز پیش به ایرنا گفته بود: “مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای رایزنی درباره همکاریهای آژانس و جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر میکند.”
سفر آمانو به تهران بر اساس دعوت سال گذشته صالحی در هنگام سفر به اتریش و نیز رییس سازمان انرژی اتمی انجام شده است.
این سفر پس از سه دور مذاکرات ایران و آژانس انجام شده، دور اول و دوم این مذاکرات بهمن و اسفند ۱۳۹۰ در تهران برگزار شد.
به گزارش رادیو زمانه، سومین دور مذاکرات نیز ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱ میان نمایندگان ایران و آژانس در وین برگزار شد.
در همین حال دو روز بعد از سفر آمانو به تهران، نمایندگان جمهوری اسلامی در بغداد با شش قدرت جهانی (آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) در خصوص برنامه هستهای تهران وارد گفتوگو و مذاکره میشوند. مذاکرات بغداد ادامه مذاکرات ۲۶ فروردین است که در ترکیه برگزار شد.
در همین حال باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا در نشست رهبران گروه هشت ابراز امیدواری کرد مناقشه اتمی ایران با روشی “صلحآمیز” و با احترام به استقلال و حقوق ایران” حل شود.
اوباما همچنین گفت: “فکر
میکنم همه ما با حق دسترسی صلحآمیز ایران به انرژی اتمی موافق باشیم اما
نقض تعهدات و مقرارت بینالمللی از سوی ایران و ناتوانی تهران در قانع
کردن جامعه جهانی در خصوص اینکه ایران به دنبال تسلیحات هستهای نیست،
همچنان یکی از نگرانیهای اصلی است.”
قدرتهای
غربی ایران را متهم میکنند که در برنامهاتمیاش اهداف نظامی را دنبال
میکند اما تهران میگوید برنامه اتمی این کشور صرفاً مقاصد صلحآمیز دارد. ایران همچنین میگوید ساخت سلاحهای هستهای را “حرام” میداند.
در دیدار با چند ده نفر فعالین سیاسی و مدنی تهرانی و شهرستانی
طبق همین شنیده برخی از مطالبی که ایشان مطرح کرده چنین بوده است:
من یک اصلاح طلبم و خواهان براندازی نیستم . من خواستار اصلاحات و تغییر از درون نظامم. ما نیروهای اصلاح طلب درون نظام هستیم و لی به قانون اساسی و نحوه ی اجرای قانون اساسی انتقاد جدی داریم اما اعتقاد داریم این شرایط قابل اصلاح است.
آرمانهای انقلاب و امام از نظر ما استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی است.تاکید می کنم جمهوری اسلامی نه حکومت اسلامی و خلافت اسلامی ؛ جمهوری اسلامی به این معنا که رای مردم حکومت و دولت را تعیین می کند و هرجا که مردم حکومت و دولتی را نخواهند آن دولت باید برود.
طبق همین شنیده سید محمد خاتمی گفته است ما باید تحمل پذیر باشیم یعنی اینکه مردم حق دارند به آنچه با آن مخالفند انتقاد و حتی اعتراض کنند، به همه ی ارکان نظام، رهبری ، قوای نظام ، شورای نگهبان و همه چیز.
می گویند که دولت فعلی در یک قرن گدشته بهترین دولت بوده و می گویند که دولت اصلاحات و دولت آقای هاشمی هیچگونه کاری نکرده و خائن و فاسد بوده . بیایید مقایسه کنیم که ما چه کردیم و آقایان چه کرده اند. کل تاریخ ایران به اندازه ی دولت این آقا درآمد نداشته . سال ۸۹ دولت ایشان به اندازه ی کل هشت سال دولت اصلاحات درآمد داشته است. باید بیایند توضیح دهند با این پولها چه کرده اند.
اینها با شعار اقتصادی آمدند، با شعار رفع فقر و فساد و تبعیض آمدند، بیایند بگویند در این زمینه ها چه کردند و کدام یک از این مشکلات را برطرف کردند.دولت اصلاحات که شعار اقتصادی نداشت، در این زمینه چه کرده و اینها که با شعار بهبود اقتصادی آمده اند چه کرده اند؟
بنا به همین شنیده آقای خاتمی افزوده است گفتند دولت اصلاحات و دولت آقای هاشمی فاسد بوده! بیایند مقایسه کنند ببینند ما فساد داشتیم یا دولت مردان این آقا.
می گویند ما پیروز شده ایم، می گویند اصلاحات تمام شده و نابود شده ،می گویند مردم به اصلاحات پشت کرده اند. اینکه به زور بر همه جا تسلط پیدا کردید پیروزی است!؟ اگر راست می گویید یک فضای باز ایجاد کنید ، یک انتخابات درست و سالم برگزار کنید ببینید چه کسی پیروز است و چه کسی شکست می خورد. اصلاحات در دل و ذات مردم است و همواره ادامه دارد.
رئیس جمهور سابق کشور در بخش دیگری از سخنان خود گفته است از رای خود در انتخابات مجلس پشیمان نیستم و از آن دفاع می کنم. من وظیفه ای دارم و بر اساس آن وظیفه عمل می کنم. البته تحریم بد نیست و به معنی براندازی هم نمی باشد. اما من در هیچ جا نگفتم که انتخابات را تحریم می کنم. من پیش شرط گذاشتم و گفتم در رقابت انتخابات حضور پیدا نمی کنیم. اما هیچ جا نگفتم رای نمی دهم و تحریم می کنم.
ایراد کار من فقط در شوک وارد کردن به جامعه بود. و اینکه پیش زمینه ای برای رای خود به علاقه مندان اصلاحات نداده بودم. هرکس دلایل رای دادن من را می خواهد بداند، به صورت خصوصی با او صحبت خواهم کرد.
جالب است که برای هر دوطرف یک تک رای من با کل انتخابات مجلس جمهوری اسلامی برابری می کند و هر دو طرف آنقدر که به این رای و حواشی آن توجه نشان داده اند به وضعیت انتخابات دقت نکرده اند. البته اگر من چنین ظرفیتی داشته باشم ، این ظرفیت مال خود بنده نیست و ظرفیتی است که مردم و رای ایشان به من داده است.
گفته بودند شرایط بهتر می شود و فضا باز خواهد شد و حصرها را برخواهند داشت، اما چنین نشد! آقای موسوی از عید تا کنون فقط یکبار با خانواده اش تلفنی صحبت کرده است.
گفتند حکم جدیدی صادر نمی کنیم.
گفتند احکام گذشته را اجرا نمی کنیم.
اما حالا دارند خانم ها را به زندان می برند. خانم محمدی را با آن وضعیت زندان کرده و حالا به زنجان فرستاده اند.خانم امر آبادی را برده اند .اینها نمی فهمند چه کاری دارند انجام می دهند.
محمد خاتمی : گفته بودند حصرها را برخواهند داشت
شنیده شده است که آقای خاتمی در روز ۳۱ اردیبهشت ماه چند ده نفر از فعالان سیاسی و مدنی و هنری را از تهران و شهرستان ها به جلسه ای دعوت کرد تا نظرات سیاسی خود را پس از آخرین اقدام سیاسی جنجال برانگیزش در رای دادن در انتخابات مجلس با آن ها در میان بگذارد.طبق همین شنیده برخی از مطالبی که ایشان مطرح کرده چنین بوده است:
من یک اصلاح طلبم و خواهان براندازی نیستم . من خواستار اصلاحات و تغییر از درون نظامم. ما نیروهای اصلاح طلب درون نظام هستیم و لی به قانون اساسی و نحوه ی اجرای قانون اساسی انتقاد جدی داریم اما اعتقاد داریم این شرایط قابل اصلاح است.
آرمانهای انقلاب و امام از نظر ما استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی است.تاکید می کنم جمهوری اسلامی نه حکومت اسلامی و خلافت اسلامی ؛ جمهوری اسلامی به این معنا که رای مردم حکومت و دولت را تعیین می کند و هرجا که مردم حکومت و دولتی را نخواهند آن دولت باید برود.
طبق همین شنیده سید محمد خاتمی گفته است ما باید تحمل پذیر باشیم یعنی اینکه مردم حق دارند به آنچه با آن مخالفند انتقاد و حتی اعتراض کنند، به همه ی ارکان نظام، رهبری ، قوای نظام ، شورای نگهبان و همه چیز.
می گویند که دولت فعلی در یک قرن گدشته بهترین دولت بوده و می گویند که دولت اصلاحات و دولت آقای هاشمی هیچگونه کاری نکرده و خائن و فاسد بوده . بیایید مقایسه کنیم که ما چه کردیم و آقایان چه کرده اند. کل تاریخ ایران به اندازه ی دولت این آقا درآمد نداشته . سال ۸۹ دولت ایشان به اندازه ی کل هشت سال دولت اصلاحات درآمد داشته است. باید بیایند توضیح دهند با این پولها چه کرده اند.
اینها با شعار اقتصادی آمدند، با شعار رفع فقر و فساد و تبعیض آمدند، بیایند بگویند در این زمینه ها چه کردند و کدام یک از این مشکلات را برطرف کردند.دولت اصلاحات که شعار اقتصادی نداشت، در این زمینه چه کرده و اینها که با شعار بهبود اقتصادی آمده اند چه کرده اند؟
بنا به همین شنیده آقای خاتمی افزوده است گفتند دولت اصلاحات و دولت آقای هاشمی فاسد بوده! بیایند مقایسه کنند ببینند ما فساد داشتیم یا دولت مردان این آقا.
می گویند ما پیروز شده ایم، می گویند اصلاحات تمام شده و نابود شده ،می گویند مردم به اصلاحات پشت کرده اند. اینکه به زور بر همه جا تسلط پیدا کردید پیروزی است!؟ اگر راست می گویید یک فضای باز ایجاد کنید ، یک انتخابات درست و سالم برگزار کنید ببینید چه کسی پیروز است و چه کسی شکست می خورد. اصلاحات در دل و ذات مردم است و همواره ادامه دارد.
رئیس جمهور سابق کشور در بخش دیگری از سخنان خود گفته است از رای خود در انتخابات مجلس پشیمان نیستم و از آن دفاع می کنم. من وظیفه ای دارم و بر اساس آن وظیفه عمل می کنم. البته تحریم بد نیست و به معنی براندازی هم نمی باشد. اما من در هیچ جا نگفتم که انتخابات را تحریم می کنم. من پیش شرط گذاشتم و گفتم در رقابت انتخابات حضور پیدا نمی کنیم. اما هیچ جا نگفتم رای نمی دهم و تحریم می کنم.
ایراد کار من فقط در شوک وارد کردن به جامعه بود. و اینکه پیش زمینه ای برای رای خود به علاقه مندان اصلاحات نداده بودم. هرکس دلایل رای دادن من را می خواهد بداند، به صورت خصوصی با او صحبت خواهم کرد.
جالب است که برای هر دوطرف یک تک رای من با کل انتخابات مجلس جمهوری اسلامی برابری می کند و هر دو طرف آنقدر که به این رای و حواشی آن توجه نشان داده اند به وضعیت انتخابات دقت نکرده اند. البته اگر من چنین ظرفیتی داشته باشم ، این ظرفیت مال خود بنده نیست و ظرفیتی است که مردم و رای ایشان به من داده است.
گفته بودند شرایط بهتر می شود و فضا باز خواهد شد و حصرها را برخواهند داشت، اما چنین نشد! آقای موسوی از عید تا کنون فقط یکبار با خانواده اش تلفنی صحبت کرده است.
گفتند حکم جدیدی صادر نمی کنیم.
گفتند احکام گذشته را اجرا نمی کنیم.
اما حالا دارند خانم ها را به زندان می برند. خانم محمدی را با آن وضعیت زندان کرده و حالا به زنجان فرستاده اند.خانم امر آبادی را برده اند .اینها نمی فهمند چه کاری دارند انجام می دهند.
سیدمحمد خاتمی با نقد افراط گرایی در دو جریان سیاسی کشور
“بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از این که از دوم خرداد بگوییم لازم می دانم که سالروز حماسه آزادی خرمشهر را که مظهر عزت و سربلندی ملت و حاصل معجزه مقاومت برخاسته از ایمان یک ملت بود تبریک بگویم و یاد همه شهیدان بخصوص بزرگان و فداکارانی که نامشان با نام بلند خرمشهر پیوند خورده است چون شهید جهان آرا و شهید موسوی را گرامی بداریم.
و نیز امیدوارم دور دوم مذاکرات هسته ای که در سالروز این حماسه بزرگ صورت می گیرد به نتیجه مطلوبی که عزت و مصلحت ملت در آن است برسد و تهدیدها و فشارها را روی ملت ما کم کند یا ان شاء الله بر دارد.
به دوم خرداد نباید به عنوان یک واقعه ای که نظیر آن بارها در انقلاب اسلامی رخ داده است نگریست و درباره شخص و اشخاص سخن گفت، بلکه دوم خرداد را باید به عنوان تجلی اراده و خواست تاریخی مردم دید.
در دوم خرداد حادثه ای غیرمترقبه رخ داد که عامل اصلی آن مردم بودند و عاملیت مردم هم نه با اعمال فشار، بلکه با مسالمت و با ابراز رأی آگاهانه تحقق یافت.
به عبارت دیگر خواست تاریخی مردم و امید به تحقق آن دوم خرداد را رقم زد، نه این که ملت فقط یک تفنن سیاسی کرده باشد.
ادعای من این است که دوم خرداد حاصل مواجهه دو دیدگاه، دو طرز تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی و دو تشخیص اولویت و دو نقطه نظر درباره مصالح و امنیتی ملی و جایگاه مردم نسبت به قدرت بوده است و کسانی که رأی داده اند یا اغلب آنان، توجه به این اختلاف دیدگاه و نظر داشته اند.
در همین جا بگویم که من احترام زیادی برای جناب آقای ناطق نوری قائلم. ایشان از چهره های ارزنده و با سابقه و روشن بین و خیرخواه هستد. وقتی می گویم دو دیدگاه به هیچ وجه در صدد نفی و حتی نقد دیدگاه های شخصیت عزیزی چون آقای ناطق نوری نیستم، ولی در جریان انتخابات به حق یا ناحق هر کدام از نامزدها به عنوان نماینده دیدگاه و رویکردی خاص معرفی شدند و ادعای من این است که رأی مردم بیش از آن که به شخص باشد به دیدگاه تعلق گرفت.
فکر و شخصی در جریان انتخابات پیروز شد که شعارهایی متفاوت و رویکردی خلاف آنچه جریان داشت مطرح کرد و با این که جز در میان بخشی از نخبگان و خواص در میان توده مردم چندان شناخته شده نبود یا کمتر شناخته شده بود در مدت دو سه ماه با حضور در میان مردم و طرح رویکردها و دیدگاه های خود مورد استقبال غیرمترقبه قرار گرفت و سکان اجرایی کشور به دست او سپرده شد.
بعد از دوم خرداد ادعا شد که مردم از همه چیز راضی بودند، جز از مدیریت موجود و اوضاع اقتصادی و در واقع مردم رأی به تغییر شیوه مدیریت و بخصوص در بخش اقتصادی داده اند! ولی این ادعا باطل است، زیرا در جریان انتخابات معلوم شد که من به دولت و ریاست دولت وقت نزدیک ترم تا رقبای من و تازه اگر مشکلات فقط اقتصادی بود که دیگران بیشتر شعار اقتصادی داده بودند و راه کارهای حل آن را نیز بیان می کردند.
من نیز معتقدم نارضایتی وجود داشته است، ولی به این معنی که در متن جامعه ذهنیت و نیازهایی وجود داشته است که نظام با رویکرد رایج نتوانسته است به آن پاسخ بگوید و برای حل مشکل دو راه متصور کرده است. یکی براندازی نظام و دیگر اصلاح رویکردها و سیاست ها با حفظ نظام و مطمئنا مردم ما هم به دلیل دلبستگی به اصل انقلاب و نظام و نیز به دلیل پرهیز از تنش و مشکلات ناشی از آن میل خود را به اصلاح در درون نظام نشان دادند که عین مدعای ما است.
استقبال نخبگان و تحصیل کرده ها و بخش مهمی از طبقه متوسط جامعه قطعا نشان از همدلی و همراهی آنان با شعارهایی دارد که در جریان انتخابات هفتم ریاست جمهوری شنیدند و توده های مردم هم بدون تردید فطرت و ذهن تاریخیشان خواستار آزادی، استقلال و پیشرفت بود و البته اکثریت هم این همه را سازگار با موازین و معیارهای دینی خود می خواستند و شعارها و رویکرد یک طرف را نزدیک تر به آنچه وجدان می کردند دیدند.
گرچه بهبود وضع زندگی و کاهش تبعیض و ناروایی ها همواره مورد نظر مردم بوده است، ولی خودآگاه یا با درک فطری آزادی های اساسی را نیز طلب می کردند و بخصوص مصرف بی رویه دین و ارزش های انقلاب و سرمایه های معنوی در مسیر سلایق خاص را نمی پسندیدند.
وقتی شعار مردم سالاری سازگار با دین، جامعه مدنی، آزادی های اساسی و در کنار آن پیشرفت همگام با عدالت و اخلاق و معنویت داده شد این احساس پدید آمد که بسیاری از دردها ممکن است درمان شود یا کاهش یابد.
این نکته را نیز از نظر دور نداریم که جامعه بشری همواره در معرض تحول و تغییر بوده است و گرچه این تغییر و تحول فراز و فرودهایی داشته، ولی معدل آن سیر به سوی آزادی و احساس شخصیت مردم و شناخت حقوق اساسی و تلاش برای تحقق آن ها بوده است.
اما آنچه تحولات روزگار ما را از تحولات بطئی گذشته ممتاز می کند اولا سرعت تحولات است و ثانیا بیشترین تأثیری که آگاهی و اراده مردم در این تحولات دارد یعنی تحولات در همه جا کم و بیش تبلور خواست و اراده ملت ها است.
و ملت ما هم چنانکه بارها گفته ام بیش از یکصد سال است که در التهاب تحول به سر می برد و اگر هم احیانا تلاشهایش به ثمر نرسیده و ناکام مانده است هیچ گاه دست از طلب نداشته است. اصلاحات ادامه همین حرکت تاریخی است، چنانکه خود انقلاب بزرگ اسلامی فرازی بلند از این تحول تاریخی بود.
من اعتقاد دارم که مردم آگاهانه رأی دادند، با این ملاحظات:
۱- مردم به هیچ وجه خواستار بر هم زدن اوضاع و دگرگونی اساسی نبودند. به هیچ وجه در اکثریت نشانی از رویگردانی از اصل انقلاب و حاصل آن جمهوری اسلامی نبود. به نظام و کشور خود دلبسته بودند. البته مسلما عده ای بوده و هستند که این وضع را و انقلاب را قبول نداشته و ندارند ولی تردید نکنیم که این عده در اقلیت بوده و هستند. به علاوه من معتقدم که غالب این افراد هم خواستار انقلاب دیگر و تغییرات اساسی نبودند، ولی به هر حال اکثریت قاطع مردم دلبستگان به اصل نظام جمهوری اسلامی بودند و مگر نه این که بخش مهم کسانی که در دوم خرداد به رویکرد موفق رأی دادند از مؤمنان و شهید دادگان و فداکاران و کسانی بودند که در پای بندی شان به دین و نظام و انقلاب تردید نمی توان کرد؟
۲- مردم خواستار تغییر بودند و تغییر مورد نظر اصلاح سیاست ها و روشها در درون نظام بود، بخصوص که از شعارهای عمده قانون گرایی و بخصوص استقرار کامل و درست قانون اساسی بود. و مردم هم احساس می کردند که علی رغم تلقی از قانون اساسی و القائات نادرست و نادیده انگاشتن آن در بسیاری از موارد همین قانون اساسی ظرفیت های معنوی و نادیده انگاشته شده یا به هر حال معطل مانده ای دارد که اگر به آن ها اهتمام شود وضع کشور و جامعه بهبود اساسی خواهد یافت. بخصوص بخش مهم حقوق ملت. البته شعار عدالت هم جذاب بود، یعنی این که جامعه نیازمند توسعه است و راز و رمز اعتلاء کشور و میهن و زندگی مردم و تقویت انقلاب توسعه موزون است، ولی ما می گفتیم در کنار آن باید عنصر عدالت را نیز مورد اهتمام قرار داد و مبادا که عدالت اجتماعی و اقتصادی در روند توسعه قربانی شود و مردم احساس کردند تضاد و دوگانگی عدالت و توسعه با تلفیق این دو از میان برخواهد خواست.
پس روح دوم خرداد تحول خواهی آگاهانه مردم بود با این دو اصل که:
۱- قبول نظام
۲- اصلاح امور با موازین مورد نظر انقلاب و طبق قانون اساسی.
به هر حال اصلاحات با توجه به پیشینه روشنش در ایران دوباره هم مطرح شد و مورد اقبال قرار گرفت، منتهی از درون و بیرون جریانی را که مردم روی کار آورده بودند با مشکلاتی روبرو شد و موانعی بر سر راه تداوم آن پدید آمد که به نظر من یک درد مزمن تاریخی یعنی استبداد زدگی دیرپا در کشور و تاریخ ما چنان است که به محض این که فضا باز می شود با غلبه احساسات بر عقلانیت فضای آزاد به میدان ستیز میان جناح های مختلف که در جنبه سلبی مشترک و در جنبه ایجابی اختلاف دارند یا دچار سوء تفاهمات فراوان اند می شود، چنان که بعد از مشروطیت، بعد از ۲۰ شهریور و حتی بعد از انقلاب شاهد آن بوده ایم که حتی در مواردی به درگیری های خونین نیز انجامیده است و البته دشمنی که پیشرفت و سربلندی کشور و ملت را نیز نمی خواهد از این فضا حداکثر سوء استفاده را کرده است و دوباره فضا بسته شده است.
اصلاحات اخیر را نیز نمی توان از این حکم مستثنی داشت.
بدون تردید آسیب شناسی اصلاحات و میزان انطباق شخصیت و تدبیر مسؤولان اصلاح طلب با اصل و مایه اصلاحات که ریشه در تاریخ و دین و جامعه دارد امری لازم است. در این زمینه کارهایی شده است ولی کافی نیست. و می دانیم که از مشروطیت تاکنون هربار شوری، امیدی و تحرکی در جامعه ایجاد شده است با مشکلات بزرگی مواجه بوده ایم.
بدون تردید عادت یا عادات تاریخی جامعه استبداد زده یکی از عوامل مهمی است که مانع تحقق خواست تاریخی مردم که به طور مشخص و مشترک در همه دوران ها، آزادی، استقلال و پیشرفت بوده است می شود و جامعه دچار انحراف می گردد یا بهتر بگوییم زمینه مناسب برای موفقیت ضد اصلاحات پدید می آید و ضد اصلاحات یعنی واپسگرایی در عرصه اندیشه، عوام فریبی در عرصه اجتماعی و استبداد در عرصه سیاسی.
من با تجربه این سال ها می خواهم به یک آسیب و آفتی که اصلاحات با آن مواجه شد اشاره کنم.
یکی از عمده ترین عواملی که جامعه اصلاح طلب ما را قانع کرده بود که اصلاح طلبان را برگزینند شعار «آزادی» بود. آزادی به معنی دقیق سیاسی و حقوقی کلمه و عمدتا به معنی حق حاکمیت بر سرنوشت و امکان اعمال این حق و پذیرش لوازم آن بخصوص از سوی کسانی که به نمایندگی از ملت قدرت را در دست می گیرند و هرگز نباید آن را با ولنگاری و بخصوص ولنگاری اخلاقی یا هرج و مرج طلبی اشتباه کرد. امکان این اشتباه سبب ابراز بزرگترین سفسطه ها و مغلطه ها علیه اصلاحات و آزادی خواهی شده است.
آزادی از سوی دیگر با قانون و قانونگرایی هم عنان است و از همین جا با آنارشیسم راهش جدا می شود. البته در یک جامعه آزاد و رشد یافته قانون نیز حق اندیشیدن و انتخاب کردن و حق آزادی بیان و آزادی اجتماعات را به رسمیت می شناسد و دولت و قدرت را مکلف به رعایت این حقوق می کند.
به هر حال «آزادی» از محوری ترین شعارهای دوم خرداد بود و چنان که می دانیم آزادی پایه اول شعار اصلی انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی نیز بود چنان که آزادی و مقابله با استبداد و مهار آن شاه بیت جنبش مشروطیت بود و می دانیم که وقتی فضا باز شد خیلی ها حرف می زنند و صداهای تازه و متفاوتی شنیده می شود و بخصوص در جوامعی که قرن ها تحت سلطه استبداد بوده اند وقتی فضای تنفس باز می شود چه بسا شاهد افراط و تفریط هم خواهیم بود. منتهی اگر حکومتی واقعا آزادی خواه باشد و آزادی را مایه پیشرفت و حتی امنیت پایدار و رشد و توسعه جامعه بداند باید با درایت حتی هزینه های فضای باز و آزاد در کوتاه مدت را تحمل کند تا آزادی و آزادزیستن و قواعد آن در جامعه نهادینه شود و افراد عادت کنند که چگونه می توان آزاد بود و از آن پاسداری کرد و دچار هرج و مرج و ولنگاری هم نشد.
اصلاحات افتخار می کند که در حد توان خود البته نه در حد مطلوب فضا را باز کرد تا هر کس نظری دارد ابراز کند، چرا که معتقد بود که محدود کردن اندیشه و بیان و سلب حقوق اساسی مردم منجر به بروز مشکلات سهمگین می شود و چه بسا که محدود شدگان نه با کلام که با زبان تخریب و حتی سلاح سخن بگویند. امری که کم و بیش همه نظام های مستبد گرفتار آن شده اند.
به هر حال آزادی به معنی درست آن از شاه بیت های مطالبه تاریخی ملت و از محورهای اصیل اصلاحات بوده است و هنوز هم می گویم «زنده باد مخالف» من یک شعار بنیادین است.
ولی آن چه رخ داد این بود که بسیاری از مطالبی که به نظر ما و به نظر اصلاحات نادرست بود و طبع جامعه هم آن را نمی پذیرفت به نام اصلاحات مطرح شد.
اصلاحات از اخلاق دفاع می کرد و نمی شد به نام اصلاحات رقیب و طرف خود را به هر عنوان که اراده کنیم متهم کنیم امری که متأسفانه امروز با وضعی بدتر نه تنها در جامعه رایج است بلکه به عنوان ارزش هم قلمداد می شود.
نمی شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می شود به همه ارکان نظام از رهبری و قوای مختلف گرفته تا ادارات و دوائر انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.
از سوی دیگر برخورد شعاری صرف با امور که فقط می توانست توقعات را بالا ببرد بی آن که امکان برآوردن آن باشد یا اصلا سبب پدید آمدن توقعات بی جا شود نیز مزید بر علت شد و بخش مهمی از جامعه متدین و بسیاری از مسؤولان را نیز نگران کرد و مهم تر این که این نابسامانی زمینه ساز یک جنگ روانی از سوی اقتدارگرایان و افراطیون شد تا در ذهن جامعه چهره ای دگرگون از اصلاحات را القاء کنند و نیز بهانه ای باشد در دست کسانی که با آمدن اصلاحات احساس غبن می کردند تا با اصل اصلاحات برخورد کنند و تصمیم گرفته شد تا ساز و کاری تعبیه شود برای بازگرداندن راه و رسمی که مردم به آن نه گفته بودند و حذف جریان اصلاحات از صحنه قدرت.
این جریان ما را به یاد داستان زمان مرحوم دکتر مصدق می اندازد و لازمه آزادی خواهی مصدق این بود که احزاب و گروه ها بگویند و بنویسند و فعال باشند و از جمله حزب توده که شاید بیشترین حملاتش هم لااقل در برهه ای از زمان متوجه دولت و دکتر مصدق بود، ولی بدخواهان و طرفداران استبداد و استعمار فریاد برآوردند که مصدق کمونیست ها را تقویت می کند و ایران و اسلام در خطر است و این ادعای واهی بود که متأسفانه در خیلی از مردم عادی و حتی رهبران دینی مؤثر افتاد و سبب خالی کردن پشت مصدق شد.
در این دوره نیز بعضی بداخلاقی ها و مطلبی که شاید خود گویندگان آن هم اصراری نداشتند که اصلاح طلب نامیده شوند به نام اصلاحات بیان شد و یک جریان افراطی و تندرو و یک بعدی نگر که حیاتش در ایجاد چالش های سیاسی و دروغ پردازی و جنگ روانی است و فقط به حذف می اندیشد با هیاهو و مغالطه فراوان این مطالب را به حساب اصلاحات گذاشت و همه اصلاح طلبان را نیز دارای چنین بینش و گرایشی به حساب آورد و حتی بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری که مردم واقعا رفتار مدنی و بی خشونت و با رعایت ادب و موازین مردم سالاری داشتند و به علت رفتار نادرست عده ای ساختار شکن که نسبتی هم با مردم معترض نداشتند متهم کردند که ساختار شکن اند، ضد امام حسین و ضد امام خمینی و آلت دست اجانب هستند.
به هر حال لازمه آزادی بروز سخن ها و مواضع متفاوت است، ولی ما در این که حساب اصلاحات واقعی را از بسیاری از حرف و سخن ها و رفتارهای نادرست مجزا کنیم چندان موفق نبودیم و طرف مقابل هم در جنگ روانی و سفسطه و تلاش برای حذف رقیب توفیق هایی داشت و اصلاحات و بیش از آن مردم آسیب دیدند.
البته همه مشکل از اینجا نیست ولی این یکی از عوامل است.
اصلاحات اصولی داشته که کم و بیش روشن است. در درون نظام است و تقویت آن را با جلوگیری از تحریف ها و انحراف ها و تغییر سیاست ها و رفتارهایی که با موازین مورد نظر مردم که در انقلاب بوده و با معیارهای قانون اساسی می خواند و این جریان حذف شدنی نیست هر چند اجازه حضور در عرصه رسمی قدرت را نداشته باشد.
بیرون کردن امور از دست رویکرد اصلاح طلب به هیچ وجه به معنی پیروزی طرف مقابل نیست. زیرا پیروزی واقعی حاصل ابتناء حرکت و اداره کشور بر اراده آزاد مردم و اقناع آنان است. تردید نکنیم که دیر یا زود باید به آن برگشت و در غیر این صورت جامعه با تلاطم ها و زیان های بزرگ مواجه خواهد بود و بیش از همه نظامی که با خون پاک ترین عزیزان میهن آبیاری شده است لطمه خواهد دید.
گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند.
ولی به هر حال برای ما که مؤمن به انقلاب و طرفدار جمهوری اسلامی هستیم و خواستار پیاده شدن کامل قانون اساسی و پیشرفت همه جانبه کشوریم باید با صبوری بدون آن که راه را گم کنیم پیش برویم و خداوند هم ان شاء الله یاری خواهد کرد.
باید با تکیه بر مبانی و مطالبات اصلی بکوشیم تا ادعاها و تقاضاها را به روز کنیم و نیز از هیچ گونه تلاش برای رفتن به سوی فضای باز و امن برای همه و فضایی سیاسی و غیرامنیتی دست بر نداریم و تا آنجا که ممکن است بتوانیم به نوعی تفاهم و تعامل نیز دست یابیم.
علاقمند بودم مقایسه ای بکنم با آن چه در دولت اصلاحات رخ داد و کارهای بزرگی که در عرصه های اقتصادی، علمی، سیاسی و بین المللی صورت گرفت با آن چه طی این سال ها رخ داده است و میزان انطباق هر کدام با سند چشم انداز و نیز سیاست های کلی ابلاغ شده که آن را به مجالی دیگر موکول می کنم.
والسلام علیکم و رحمت الله”
تندرویها را به نام اصلاحات ننویسید
سید محمد خاتمی در دیدار با جمعی از جوانان، فعالان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران که در آستانه دوم خرداد و به این مناسبت به دیدارش رفته بودند، از فعالیت سیاسی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی دفاع کرد و در عین حال از تنگ شدن دامنه حصرها و تشدید فشارها بر زندانیان سیاسی ابراز تاسف کرد.
خاتمی در بخشی از این دیدار گفت: گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند.
به گزارش دفتر رئیس جمهور سابق کشورمان در این دیدار حاضران با تبریک سالگشت دوم خرداد و تجدید خاطره آن، تحلیلی از و.ضعیت موجود ارائه کرده اند و در این سخنان انتقاداتی و تاییداتی نیز از مواضع خاتمی صورت گرفته است.
بر اساس این گزارش، در حاشیه این دیدار کیکی به مناسبت پانزدهمین سالگشت دوم خرداد بریده و لوح تقدیری با امضاء جوانان در بزرگداشت حماسه سوم خرداد و آزادی خرمشهر و گرامی داشت یاد شهید سرافراز محمد جهان آرا به خانواده آن عزیز اهدا شده است.
دفتر خاتمی همچنین با اشاره به اینکه پیش از انتشار رسمی این خبر در سایت سید محمد خاتمی مطالبی به عنوان سخنان رئیس جمهوری سابق ایران در نشست با جوانان نقل شده، این مطالب را استنباط شخصی افراد دانسته که به هیچ وجه دقیق و صحیح نیست، و ابراز امیدواری کرده است که در فضای رسانه ای و مجازی در نقل مطالب با دقت و مسؤولیت بیشتری اقدام شود.
متن کامل اظهارات سید محمد خاتمی بر اساس گزارش روابط عمومی دفتر وی به شرح زیر است:
“بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از این که از دوم خرداد بگوییم لازم می دانم که سالروز حماسه آزادی خرمشهر را که مظهر عزت و سربلندی ملت و حاصل معجزه مقاومت برخاسته از ایمان یک ملت بود تبریک بگویم و یاد همه شهیدان بخصوص بزرگان و فداکارانی که نامشان با نام بلند خرمشهر پیوند خورده است چون شهید جهان آرا و شهید موسوی را گرامی بداریم.
و نیز امیدوارم دور دوم مذاکرات هسته ای که در سالروز این حماسه بزرگ صورت می گیرد به نتیجه مطلوبی که عزت و مصلحت ملت در آن است برسد و تهدیدها و فشارها را روی ملت ما کم کند یا ان شاء الله بر دارد.
به دوم خرداد نباید به عنوان یک واقعه ای که نظیر آن بارها در انقلاب اسلامی رخ داده است نگریست و درباره شخص و اشخاص سخن گفت، بلکه دوم خرداد را باید به عنوان تجلی اراده و خواست تاریخی مردم دید.
در دوم خرداد حادثه ای غیرمترقبه رخ داد که عامل اصلی آن مردم بودند و عاملیت مردم هم نه با اعمال فشار، بلکه با مسالمت و با ابراز رأی آگاهانه تحقق یافت.
به عبارت دیگر خواست تاریخی مردم و امید به تحقق آن دوم خرداد را رقم زد، نه این که ملت فقط یک تفنن سیاسی کرده باشد.
ادعای من این است که دوم خرداد حاصل مواجهه دو دیدگاه، دو طرز تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی و دو تشخیص اولویت و دو نقطه نظر درباره مصالح و امنیتی ملی و جایگاه مردم نسبت به قدرت بوده است و کسانی که رأی داده اند یا اغلب آنان، توجه به این اختلاف دیدگاه و نظر داشته اند.
در همین جا بگویم که من احترام زیادی برای جناب آقای ناطق نوری قائلم. ایشان از چهره های ارزنده و با سابقه و روشن بین و خیرخواه هستد. وقتی می گویم دو دیدگاه به هیچ وجه در صدد نفی و حتی نقد دیدگاه های شخصیت عزیزی چون آقای ناطق نوری نیستم، ولی در جریان انتخابات به حق یا ناحق هر کدام از نامزدها به عنوان نماینده دیدگاه و رویکردی خاص معرفی شدند و ادعای من این است که رأی مردم بیش از آن که به شخص باشد به دیدگاه تعلق گرفت.
فکر و شخصی در جریان انتخابات پیروز شد که شعارهایی متفاوت و رویکردی خلاف آنچه جریان داشت مطرح کرد و با این که جز در میان بخشی از نخبگان و خواص در میان توده مردم چندان شناخته شده نبود یا کمتر شناخته شده بود در مدت دو سه ماه با حضور در میان مردم و طرح رویکردها و دیدگاه های خود مورد استقبال غیرمترقبه قرار گرفت و سکان اجرایی کشور به دست او سپرده شد.
بعد از دوم خرداد ادعا شد که مردم از همه چیز راضی بودند، جز از مدیریت موجود و اوضاع اقتصادی و در واقع مردم رأی به تغییر شیوه مدیریت و بخصوص در بخش اقتصادی داده اند! ولی این ادعا باطل است، زیرا در جریان انتخابات معلوم شد که من به دولت و ریاست دولت وقت نزدیک ترم تا رقبای من و تازه اگر مشکلات فقط اقتصادی بود که دیگران بیشتر شعار اقتصادی داده بودند و راه کارهای حل آن را نیز بیان می کردند.
من نیز معتقدم نارضایتی وجود داشته است، ولی به این معنی که در متن جامعه ذهنیت و نیازهایی وجود داشته است که نظام با رویکرد رایج نتوانسته است به آن پاسخ بگوید و برای حل مشکل دو راه متصور کرده است. یکی براندازی نظام و دیگر اصلاح رویکردها و سیاست ها با حفظ نظام و مطمئنا مردم ما هم به دلیل دلبستگی به اصل انقلاب و نظام و نیز به دلیل پرهیز از تنش و مشکلات ناشی از آن میل خود را به اصلاح در درون نظام نشان دادند که عین مدعای ما است.
استقبال نخبگان و تحصیل کرده ها و بخش مهمی از طبقه متوسط جامعه قطعا نشان از همدلی و همراهی آنان با شعارهایی دارد که در جریان انتخابات هفتم ریاست جمهوری شنیدند و توده های مردم هم بدون تردید فطرت و ذهن تاریخیشان خواستار آزادی، استقلال و پیشرفت بود و البته اکثریت هم این همه را سازگار با موازین و معیارهای دینی خود می خواستند و شعارها و رویکرد یک طرف را نزدیک تر به آنچه وجدان می کردند دیدند.
گرچه بهبود وضع زندگی و کاهش تبعیض و ناروایی ها همواره مورد نظر مردم بوده است، ولی خودآگاه یا با درک فطری آزادی های اساسی را نیز طلب می کردند و بخصوص مصرف بی رویه دین و ارزش های انقلاب و سرمایه های معنوی در مسیر سلایق خاص را نمی پسندیدند.
وقتی شعار مردم سالاری سازگار با دین، جامعه مدنی، آزادی های اساسی و در کنار آن پیشرفت همگام با عدالت و اخلاق و معنویت داده شد این احساس پدید آمد که بسیاری از دردها ممکن است درمان شود یا کاهش یابد.
این نکته را نیز از نظر دور نداریم که جامعه بشری همواره در معرض تحول و تغییر بوده است و گرچه این تغییر و تحول فراز و فرودهایی داشته، ولی معدل آن سیر به سوی آزادی و احساس شخصیت مردم و شناخت حقوق اساسی و تلاش برای تحقق آن ها بوده است.
اما آنچه تحولات روزگار ما را از تحولات بطئی گذشته ممتاز می کند اولا سرعت تحولات است و ثانیا بیشترین تأثیری که آگاهی و اراده مردم در این تحولات دارد یعنی تحولات در همه جا کم و بیش تبلور خواست و اراده ملت ها است.
و ملت ما هم چنانکه بارها گفته ام بیش از یکصد سال است که در التهاب تحول به سر می برد و اگر هم احیانا تلاشهایش به ثمر نرسیده و ناکام مانده است هیچ گاه دست از طلب نداشته است. اصلاحات ادامه همین حرکت تاریخی است، چنانکه خود انقلاب بزرگ اسلامی فرازی بلند از این تحول تاریخی بود.
من اعتقاد دارم که مردم آگاهانه رأی دادند، با این ملاحظات:
۱- مردم به هیچ وجه خواستار بر هم زدن اوضاع و دگرگونی اساسی نبودند. به هیچ وجه در اکثریت نشانی از رویگردانی از اصل انقلاب و حاصل آن جمهوری اسلامی نبود. به نظام و کشور خود دلبسته بودند. البته مسلما عده ای بوده و هستند که این وضع را و انقلاب را قبول نداشته و ندارند ولی تردید نکنیم که این عده در اقلیت بوده و هستند. به علاوه من معتقدم که غالب این افراد هم خواستار انقلاب دیگر و تغییرات اساسی نبودند، ولی به هر حال اکثریت قاطع مردم دلبستگان به اصل نظام جمهوری اسلامی بودند و مگر نه این که بخش مهم کسانی که در دوم خرداد به رویکرد موفق رأی دادند از مؤمنان و شهید دادگان و فداکاران و کسانی بودند که در پای بندی شان به دین و نظام و انقلاب تردید نمی توان کرد؟
۲- مردم خواستار تغییر بودند و تغییر مورد نظر اصلاح سیاست ها و روشها در درون نظام بود، بخصوص که از شعارهای عمده قانون گرایی و بخصوص استقرار کامل و درست قانون اساسی بود. و مردم هم احساس می کردند که علی رغم تلقی از قانون اساسی و القائات نادرست و نادیده انگاشتن آن در بسیاری از موارد همین قانون اساسی ظرفیت های معنوی و نادیده انگاشته شده یا به هر حال معطل مانده ای دارد که اگر به آن ها اهتمام شود وضع کشور و جامعه بهبود اساسی خواهد یافت. بخصوص بخش مهم حقوق ملت. البته شعار عدالت هم جذاب بود، یعنی این که جامعه نیازمند توسعه است و راز و رمز اعتلاء کشور و میهن و زندگی مردم و تقویت انقلاب توسعه موزون است، ولی ما می گفتیم در کنار آن باید عنصر عدالت را نیز مورد اهتمام قرار داد و مبادا که عدالت اجتماعی و اقتصادی در روند توسعه قربانی شود و مردم احساس کردند تضاد و دوگانگی عدالت و توسعه با تلفیق این دو از میان برخواهد خواست.
پس روح دوم خرداد تحول خواهی آگاهانه مردم بود با این دو اصل که:
۱- قبول نظام
۲- اصلاح امور با موازین مورد نظر انقلاب و طبق قانون اساسی.
به هر حال اصلاحات با توجه به پیشینه روشنش در ایران دوباره هم مطرح شد و مورد اقبال قرار گرفت، منتهی از درون و بیرون جریانی را که مردم روی کار آورده بودند با مشکلاتی روبرو شد و موانعی بر سر راه تداوم آن پدید آمد که به نظر من یک درد مزمن تاریخی یعنی استبداد زدگی دیرپا در کشور و تاریخ ما چنان است که به محض این که فضا باز می شود با غلبه احساسات بر عقلانیت فضای آزاد به میدان ستیز میان جناح های مختلف که در جنبه سلبی مشترک و در جنبه ایجابی اختلاف دارند یا دچار سوء تفاهمات فراوان اند می شود، چنان که بعد از مشروطیت، بعد از ۲۰ شهریور و حتی بعد از انقلاب شاهد آن بوده ایم که حتی در مواردی به درگیری های خونین نیز انجامیده است و البته دشمنی که پیشرفت و سربلندی کشور و ملت را نیز نمی خواهد از این فضا حداکثر سوء استفاده را کرده است و دوباره فضا بسته شده است.
اصلاحات اخیر را نیز نمی توان از این حکم مستثنی داشت.
بدون تردید آسیب شناسی اصلاحات و میزان انطباق شخصیت و تدبیر مسؤولان اصلاح طلب با اصل و مایه اصلاحات که ریشه در تاریخ و دین و جامعه دارد امری لازم است. در این زمینه کارهایی شده است ولی کافی نیست. و می دانیم که از مشروطیت تاکنون هربار شوری، امیدی و تحرکی در جامعه ایجاد شده است با مشکلات بزرگی مواجه بوده ایم.
بدون تردید عادت یا عادات تاریخی جامعه استبداد زده یکی از عوامل مهمی است که مانع تحقق خواست تاریخی مردم که به طور مشخص و مشترک در همه دوران ها، آزادی، استقلال و پیشرفت بوده است می شود و جامعه دچار انحراف می گردد یا بهتر بگوییم زمینه مناسب برای موفقیت ضد اصلاحات پدید می آید و ضد اصلاحات یعنی واپسگرایی در عرصه اندیشه، عوام فریبی در عرصه اجتماعی و استبداد در عرصه سیاسی.
من با تجربه این سال ها می خواهم به یک آسیب و آفتی که اصلاحات با آن مواجه شد اشاره کنم.
یکی از عمده ترین عواملی که جامعه اصلاح طلب ما را قانع کرده بود که اصلاح طلبان را برگزینند شعار «آزادی» بود. آزادی به معنی دقیق سیاسی و حقوقی کلمه و عمدتا به معنی حق حاکمیت بر سرنوشت و امکان اعمال این حق و پذیرش لوازم آن بخصوص از سوی کسانی که به نمایندگی از ملت قدرت را در دست می گیرند و هرگز نباید آن را با ولنگاری و بخصوص ولنگاری اخلاقی یا هرج و مرج طلبی اشتباه کرد. امکان این اشتباه سبب ابراز بزرگترین سفسطه ها و مغلطه ها علیه اصلاحات و آزادی خواهی شده است.
آزادی از سوی دیگر با قانون و قانونگرایی هم عنان است و از همین جا با آنارشیسم راهش جدا می شود. البته در یک جامعه آزاد و رشد یافته قانون نیز حق اندیشیدن و انتخاب کردن و حق آزادی بیان و آزادی اجتماعات را به رسمیت می شناسد و دولت و قدرت را مکلف به رعایت این حقوق می کند.
به هر حال «آزادی» از محوری ترین شعارهای دوم خرداد بود و چنان که می دانیم آزادی پایه اول شعار اصلی انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی نیز بود چنان که آزادی و مقابله با استبداد و مهار آن شاه بیت جنبش مشروطیت بود و می دانیم که وقتی فضا باز شد خیلی ها حرف می زنند و صداهای تازه و متفاوتی شنیده می شود و بخصوص در جوامعی که قرن ها تحت سلطه استبداد بوده اند وقتی فضای تنفس باز می شود چه بسا شاهد افراط و تفریط هم خواهیم بود. منتهی اگر حکومتی واقعا آزادی خواه باشد و آزادی را مایه پیشرفت و حتی امنیت پایدار و رشد و توسعه جامعه بداند باید با درایت حتی هزینه های فضای باز و آزاد در کوتاه مدت را تحمل کند تا آزادی و آزادزیستن و قواعد آن در جامعه نهادینه شود و افراد عادت کنند که چگونه می توان آزاد بود و از آن پاسداری کرد و دچار هرج و مرج و ولنگاری هم نشد.
اصلاحات افتخار می کند که در حد توان خود البته نه در حد مطلوب فضا را باز کرد تا هر کس نظری دارد ابراز کند، چرا که معتقد بود که محدود کردن اندیشه و بیان و سلب حقوق اساسی مردم منجر به بروز مشکلات سهمگین می شود و چه بسا که محدود شدگان نه با کلام که با زبان تخریب و حتی سلاح سخن بگویند. امری که کم و بیش همه نظام های مستبد گرفتار آن شده اند.
به هر حال آزادی به معنی درست آن از شاه بیت های مطالبه تاریخی ملت و از محورهای اصیل اصلاحات بوده است و هنوز هم می گویم «زنده باد مخالف» من یک شعار بنیادین است.
ولی آن چه رخ داد این بود که بسیاری از مطالبی که به نظر ما و به نظر اصلاحات نادرست بود و طبع جامعه هم آن را نمی پذیرفت به نام اصلاحات مطرح شد.
اصلاحات از اخلاق دفاع می کرد و نمی شد به نام اصلاحات رقیب و طرف خود را به هر عنوان که اراده کنیم متهم کنیم امری که متأسفانه امروز با وضعی بدتر نه تنها در جامعه رایج است بلکه به عنوان ارزش هم قلمداد می شود.
نمی شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می شود به همه ارکان نظام از رهبری و قوای مختلف گرفته تا ادارات و دوائر انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.
از سوی دیگر برخورد شعاری صرف با امور که فقط می توانست توقعات را بالا ببرد بی آن که امکان برآوردن آن باشد یا اصلا سبب پدید آمدن توقعات بی جا شود نیز مزید بر علت شد و بخش مهمی از جامعه متدین و بسیاری از مسؤولان را نیز نگران کرد و مهم تر این که این نابسامانی زمینه ساز یک جنگ روانی از سوی اقتدارگرایان و افراطیون شد تا در ذهن جامعه چهره ای دگرگون از اصلاحات را القاء کنند و نیز بهانه ای باشد در دست کسانی که با آمدن اصلاحات احساس غبن می کردند تا با اصل اصلاحات برخورد کنند و تصمیم گرفته شد تا ساز و کاری تعبیه شود برای بازگرداندن راه و رسمی که مردم به آن نه گفته بودند و حذف جریان اصلاحات از صحنه قدرت.
این جریان ما را به یاد داستان زمان مرحوم دکتر مصدق می اندازد و لازمه آزادی خواهی مصدق این بود که احزاب و گروه ها بگویند و بنویسند و فعال باشند و از جمله حزب توده که شاید بیشترین حملاتش هم لااقل در برهه ای از زمان متوجه دولت و دکتر مصدق بود، ولی بدخواهان و طرفداران استبداد و استعمار فریاد برآوردند که مصدق کمونیست ها را تقویت می کند و ایران و اسلام در خطر است و این ادعای واهی بود که متأسفانه در خیلی از مردم عادی و حتی رهبران دینی مؤثر افتاد و سبب خالی کردن پشت مصدق شد.
در این دوره نیز بعضی بداخلاقی ها و مطلبی که شاید خود گویندگان آن هم اصراری نداشتند که اصلاح طلب نامیده شوند به نام اصلاحات بیان شد و یک جریان افراطی و تندرو و یک بعدی نگر که حیاتش در ایجاد چالش های سیاسی و دروغ پردازی و جنگ روانی است و فقط به حذف می اندیشد با هیاهو و مغالطه فراوان این مطالب را به حساب اصلاحات گذاشت و همه اصلاح طلبان را نیز دارای چنین بینش و گرایشی به حساب آورد و حتی بعد از انتخابات اخیر ریاست جمهوری که مردم واقعا رفتار مدنی و بی خشونت و با رعایت ادب و موازین مردم سالاری داشتند و به علت رفتار نادرست عده ای ساختار شکن که نسبتی هم با مردم معترض نداشتند متهم کردند که ساختار شکن اند، ضد امام حسین و ضد امام خمینی و آلت دست اجانب هستند.
به هر حال لازمه آزادی بروز سخن ها و مواضع متفاوت است، ولی ما در این که حساب اصلاحات واقعی را از بسیاری از حرف و سخن ها و رفتارهای نادرست مجزا کنیم چندان موفق نبودیم و طرف مقابل هم در جنگ روانی و سفسطه و تلاش برای حذف رقیب توفیق هایی داشت و اصلاحات و بیش از آن مردم آسیب دیدند.
البته همه مشکل از اینجا نیست ولی این یکی از عوامل است.
اصلاحات اصولی داشته که کم و بیش روشن است. در درون نظام است و تقویت آن را با جلوگیری از تحریف ها و انحراف ها و تغییر سیاست ها و رفتارهایی که با موازین مورد نظر مردم که در انقلاب بوده و با معیارهای قانون اساسی می خواند و این جریان حذف شدنی نیست هر چند اجازه حضور در عرصه رسمی قدرت را نداشته باشد.
بیرون کردن امور از دست رویکرد اصلاح طلب به هیچ وجه به معنی پیروزی طرف مقابل نیست. زیرا پیروزی واقعی حاصل ابتناء حرکت و اداره کشور بر اراده آزاد مردم و اقناع آنان است. تردید نکنیم که دیر یا زود باید به آن برگشت و در غیر این صورت جامعه با تلاطم ها و زیان های بزرگ مواجه خواهد بود و بیش از همه نظامی که با خون پاک ترین عزیزان میهن آبیاری شده است لطمه خواهد دید.
گرچه هیچ گاه نباید نومید شد، چنان که ملت ما در تمام این دوران بلند نومید نشده است و انتظار بوده است که شاهد تحول در رویکردهای جاری، بخصوص حبس و حصرها و ایجاد محدودیت ها بر خلاف قانون اساسی و روح انقلاب باشیم تا جامعه بار دیگر نشاط لازم را در جهت ساختن کشور، رسیدن به هدف های بلندی که انقلاب داشت و استقرار همه جانبه جمهوری اسلامی به معنی واقعی کلمه با حضور همه نیروها و سرمایه ها باشیم و امیدوارم چنین شود، ولی با تأسف این روزها خلاف آن را می بینیم. تشدید فشار روی زندانیان سیاسی، تنگ تر کردن دامنه حصر و بازداشت ها و احکام جدید بخصوص نسبت به بانوان که گرفتاری آنان آسیب بیشتری به خانواده و جامعه می زند.
ولی به هر حال برای ما که مؤمن به انقلاب و طرفدار جمهوری اسلامی هستیم و خواستار پیاده شدن کامل قانون اساسی و پیشرفت همه جانبه کشوریم باید با صبوری بدون آن که راه را گم کنیم پیش برویم و خداوند هم ان شاء الله یاری خواهد کرد.
باید با تکیه بر مبانی و مطالبات اصلی بکوشیم تا ادعاها و تقاضاها را به روز کنیم و نیز از هیچ گونه تلاش برای رفتن به سوی فضای باز و امن برای همه و فضایی سیاسی و غیرامنیتی دست بر نداریم و تا آنجا که ممکن است بتوانیم به نوعی تفاهم و تعامل نیز دست یابیم.
علاقمند بودم مقایسه ای بکنم با آن چه در دولت اصلاحات رخ داد و کارهای بزرگی که در عرصه های اقتصادی، علمی، سیاسی و بین المللی صورت گرفت با آن چه طی این سال ها رخ داده است و میزان انطباق هر کدام با سند چشم انداز و نیز سیاست های کلی ابلاغ شده که آن را به مجالی دیگر موکول می کنم.
والسلام علیکم و رحمت الله”
۳۴ کشته در اثر گلوله باران حما توسط نیروهای بشار اسد
گروه نظارت بر حقوق بشر در سوریه که در بریتانیا مستقر است می گوید که گلولهباران نیروهای امنیتی سوریه در استان حما در غرب این کشور ۳۴ کشته و تعداد زیادی مجروح بر جا گذاشته است.این نهاد می گوید در میان کشته شدگان شهر صوران در مرکز این استان چندکودک نیز وجود دارد.
به گزارش بی بی سی، رامی عبدالرحمان، رئیس این نهاد به خبرگزاری رویترز گفت: “نیروهای ارتش ابتدا شهر را به گلوله بستند و سپس به شهر حمله کردند.”
روز یکشنبه (۲۰ مه) در رویداد دیگری در دمشق انفجاری در نزدیکی خودرویی رخ داد که حامل سرپرست هیئت ناظران سازمان ملل در سوریه بود. بر اساس گزارش ها در این حادثه که هنوز مشخص نیست بر اثر انفجار بمب بوده یا پرتاب آر پی جی، کسی کشته نشده است.
زمانی که این انفجار رخ داد، خودروهای حامل سرلشگر رابرت مود، سرپرست هیئت ناظران سازمان ملل و همراهان او در کنار ایست بازرسی ارتش در منطقه دوما در حومه دمشق قرار داشتند.
خبرنگارانی که همراه آقای مود می گویند که وانت تویوتایی که در آن نزدیکی قرار داشت منفجر شد.
هیئت ناظران سازمان ملل هنوز واکنشی نسبت به این رخداد نشان نداده است.
با وجود اعلام برقراری آتش بس در سوریه، درگیری های خونین میان ارتش سوریه و مخالفان دولت افزایش یافته است.
گروه نظارت بر حقوق بشر در سوریه این حادثه مرگبار در حما را “قتل عام” خوانده و خواهان اعزام سریع ناظران سازمان ملل به این منطقه شده است.
درگیری در حما از ساعات صبح روز دوشنبه، ۲۱ مه آغاز شد. رویترز می گوید که مردان مسلح، ۲۹ نفر از نیروهای امنیتی را مجروح کرده اند.
منطقه دوما در ۱۰ کیلومتری شمال غربی دمشق، یکی از نخستین مناطقی در سوریه بود که به موج اعتراضات علیه حکومت بشار اسد، رئیس جمهوری پیوست.
اوایل ماه جاری نیز میلادی سرلشگر مود از انفجاری که در نزدیکی خودروی حامل او رخ داد، جان سالم به در برد.
در جریان این حادثه کامیون نظامی ارتش سوریه که در حال اسکورت کردن خودروی ژنرال مود بود ثانیه هایی پس از عبور خودروهای حامل ناظران سازمان ملل، هدف انفجار قرار گرفت.
در حال حاضر ۲۵۷ ناظر غیر مسلح سازمان ملل در سوریه وجود دارد که قرار است تعداد آنها تا پایان ماه مه به ۳۰۰ نفر برسد.
سازمان ملل متحد برآورد کرده است که از زمان آغاز اعتراضات ضددولتی در سوریه در ۱۴ ماه گذشته دستکم ۹ هزار نفر کشته شدهاند.
شکایت نمایندگان از احمدی نژاد در کمیسیون اصل نود
به دنبال حملات پی در پی اصولگرایان به رییس هیات دولت، دبیر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس از بررسی شکایت نمایندگان در مورد نحوه پاسخ احمدی نژاد در جلسه سوال از وی در جلسه این هفته کمیسیون متبوعش خبر داد.پاسخ های غیر مستدل و توام با طنز احمدی نژاد واکنش های زیادی از سوی نمایندگان مجلس در بر داشت و اینک کمیسیون اصل نود به این موضوع رسیدگی می کند.
احمدی نژاد در سخنانی که با شوخی همراه بود، از سئوالات مطرح شده انتقاد کرد و صلاحیت علمی علی مطهری، طراح اصلی سئوالات را تلویحا زیر سئوال برد.
نمایندگان مجلس سخنان وی را توهین دانسته و رییس مجلس تصریح کرد که خانه ملت جای شوخی نیست.
سید فاضل موسوی در گفتگو با خانه ملت، با بیان اینکه در جلسه این هفته کمیسیون اصل ۹۰ دو پرونده از شکایتهای نمایندگان درباره قانع نشدن وکلای ملت از پاسخ احمدی نژاد در جلسه سوال که از طرف ریاست مجلس به این کمیسیون ارجاع داده شده بود مورد رسیدگی قرار گرفت.
نماینده مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی افزود: این شکایتها طبق موضوع ماده ۲۳۳ آییننامه داخلی مجلس است که از سوی هیات رییسه مجلس به کمیسیون اصل ۹۰ ارجاع داده شده است که یکی از آنها مربوط به پاسخهای احمدی نژاد و دیگری مربوط به کل ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس می باشد.
وی تصریح کرد: بررسی این دو پرونده در روزهای آینده نهایی شده و نتیجه آن به هیات رییسه ارائه خواهد شد.
بر اساس ماده ۲۳۳- هرگاه حداقل دهنفر از نمایندگان و یا هرکدام از کمیسیونها، عدم رعایت شؤونات و نقض یا استنکاف از اجراء قانون یا اجراء ناقص قانون توسط رئیس جمهور و یا وزیر و یا مسؤولین دستگاههای زیرمجموعه آنان را اعلام نمایند، موضوع بلافاصله از طریق هیأت رئیسه جهت رسیدگی به کمیسیون ذیربط ارجاع میگردد.
کمیسیون حداکثر ظرف مدت دهروز موضوع را رسیدگی و درصورت وارد بودن با اظهارنظر صریح، گزارش خود را از طریق هیأترئیسه به مجلس ارائه میدهد.
تبصره ۱- چنانچه نظر مجلس بر تأیید گزارش باشد موضوع جهت رسیدگی به قوه قضائیه و سایر مراجع ذیصلاح ارسال میشود تا خارج از نوبت و بدون تشریفات دادرسی رسیدگی نمایند.
تبصره ۲- درصورتی که مجلس در مورد رئیسجمهور یا هریک از وزیران سه نوبت رأی به وارد بودن گزارش بدهد طرح استیضاح درصورت رعایت مفاد اصل هشتاد و نهم(۸۹) قانون اساسی در دستورکار مجلس قرار خواهد گرفت.
مدیرکل آژانس هسته ای در تهران؛ گره بحران هسته ای در دست های آمانو
کلمه_ گروه بین الملل: تنها دو روز مانده به برگزاری اجلاس بغداد، ‘یوکیا آمانو’ مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی که برای نخستین بار به ایران سفر می کند، وارد تهران شد.‘هرمان ناکارتس’ معاون مدیرکل در امور پادمان ها و ‘رافائل گروسی’ دستیار ویژه مدیرکل، آمانو را در سفر به تهران همراهی می کنند.
با خروج پرونده هسته ای ایران از دست تیم احمدی نژاد، روزنه هایی برای حل بحران هسته ای به چشم می خورد. صالحی وزیر خارجه کشورمان که اجلاس استانبول را مثبت و گامی به جلو ارزیابی کرده بود، این سفر را به فال نیک گرفته و بر این باور است که در سفر مدیرکل آژنس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد.
آمانو که بامداد دوشنبه وارد تهران شد، در فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) مورد استقبال ‘علی اصغر سلطانیه’ نماینده ایران در آژانس، نمایندگان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران قرار گرفت.
آمانو ۶۵ ساله که قبل از مدیرکلی آژانس، سال های متمادی به عنوان دیپلمات برجسته ژاپن در مقر آژانس حضور داشته است.
یوکیو آمانو مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در فرودگاه وین و پیش از عزیمت به تهران در جمع خبرنگاران گفت: انتظار ندارد در سفر به تهران از سایت نظامی پارچین دیدار کند اما درباره مذاکراتی که قرار است روز دوشنبه با مقامات ایران داشته باشد نظر مثبت دارد.
مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار است در این سفر یک روزه علاوه بر دیدار و گفت وگو با ‘فریدون عباسی دوانی’ معاون احمدی نژاد و رییس سازمان انرژی اتمی با ‘علی اکبر صالحی’ وزیر امور خارجه و ‘سعید جلیلی’ دبیر شورای عالی امنیت ملی نیز دیدار و گفت وگو کند.
آژانس بین المللی اتمی، پیشتر با اعلام خبر سفر آمانو گفته بود که “با مقامات عالیرتبه ایران بر سر موضوعاتی که تامینکننده منافع دو طرف باشد” گفتوگو خواهد کرد.
منافعی که این روزها کشورهای گروه ۵+۱ نیز با خوش بینی دنبال می کنند.
بحث مرکز اتمی پارچین از موارد اختلاف ایران و آژانس است و برخی از تحلیلگران بر این باورند که آمانو در این سفر از این مرکز بازدید خواهد کرد هر چند او این خبر را تکذیب کرده بود.
در گزارشهای اخیر آژانس ادعاهایی درباره وجود محفظهای در «پارچین» برای انجام آزمایشهای انفجاری مطرح شده است، اما برخی از کارشناسان معتقدند ایران در صدد استفاده نظامی از انرژی هسته ای در این مرکز نیست.
در همین حال، آمانو پیش از سفر به تهران اعلام کرده بود که دور دوم مذاکرات وین که قرار بود پیش از اجلاس بغداد انجام شود، برگزار نخواهد شد.
صالحی جمعه شب در گفت وگو با ایرنا درباره سفر آمانو به تهران گفته بود: مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی برای رایزنی درباره همکاری های آژانس و جمهوری اسلامی ایران به تهران سفر می کند.
به گفته صالحی، سفر آمانو به تهران بر اساس دعوت سال گذشته صالحی در هنگام سفر به اتریش و نیز رییس سازمان انرژی اتمی انجام می شود.
وزیر امور خارجه گفته است که در سفر مدیرکل آژانس، بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سووالات آژانس مورد توجه است که امیدواریم طرفین درباره آن به توافق دست یابند.
ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی در روزهای ۲۵ و ۲۶ اردیبهشت ماه در محل نمایندگی ایران در شهر وین دو دور با یکدیگر مذاکره کردند.
‘علی اصغر سلطانیه’ نماینده دائم ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی هفته گذشته و در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با ‘هرمان ناکارتس’ در پایان دو دور مذاکره تصریح کرد: مذاکرات با مقامات آژانس طی دو روز به صورت فشرده انجام و پیرامون تهیه مدالیته و چارچوب عمل برای حل و فصل موضوعات باقی مانده پیشرفت هایی حاصل شد.
این دیپلمات ایرانی اظهار داشت: مذاکرات ایران و آژانس در فضایی سازنده و دوستانه برگزار شد.
ناکارتس معاون مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز مذاکرات ایران و آژانس را خوب توصیف کرد و گفت: ما راههای مختلف را برای راستی آزمایی آژانس در مورد برنامه هسته ای ایران مورد بررسی قرار دادیم و تبادل نظر خوبی داشتیم.
هر چند اسراییل و راست های افراطی در کشورهای اروپایی، امریکا و ایران از روند مثبت مذاکرات هسته ای خشنود نیستند و در این میان روزنامه کیهان وابسته به دفتر رهبری در این سفر ابراز تردید کرده بود، اما دستاورد اجلاس استانبول، وین و سفر آمانو به تهران نشان از دستیابی طرفین به نقاط مشترکی برای حل و فصل این بحران است. بحرانی که تاکنون منجر به گسترده تر شده تحریم های اقتصادی شده است.
دلار در مرز ۱۶۷۷ ایستاد؛ سکه ۶۴۹ هزار تومان
قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم و جدید بعد از ظهر آخرین روز اردیبهشت سال ۹۱ در بازار به ترتیب به ۶۵۹ و ۶۴۹ هزار تومان رسید.به گزارش خبر آنلاین، قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم که در ظهر روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت به ۶۶۰ هزار تومان رسیده بود در بعد از ظهر با افت قیمت یک هزار تومانی به ۶۵۹ هزار تومان رسید. همچنین قیمت هر قطعه سکه تمام بهار آزادی طرح جدید نیز با افزایش ۷ هزار تومانی نسبت به پیش از ظهر با قیمت ۶۴۹ هزار تومان فروش رفت.
همچنین هر نیم سکه نیز ۳۲۴ هزار تومان و قیمت هر ربع سکه بهار آزادی هم ۱۸۱هزار تومان بود.
قیمت دلار که از روزهای پایانی هفته گذشته بر روی مدار صعود گام بر می دارد روز یکشنبه چندان تفاوت قیمتی نسبت به روز نخست هفته را تجربه نکرد و با قیمت ۱۶۷۷ تومان به فروش رفت.
جلوگیری از اعزام نسرین ستوده، وکیل دربند، به دادگاه انتظامی وکلا
نسرین ستوده، وکیل دادگستری که هفته ی گذشته به دادگاه انتظامی وکلا احضار شده بود، روز یکشنبه امکان شرکت در دادگاه را نیافت.به گزارش خبرنگار کلمه، بر اساس اخطاریه ای که به نسرین ستوده، وکیل محبوس در بند زنان زندان اوین ابلاغ شده بود، وی باید روز ۳۱ اردیبهشت به محل شعبه یک دادگاه انتظامی وکلا اعزام می شد اما ماموران تا ساعت پایانی جلسه و زمان رسیدگی دادگاه از اعزام او برای شرکت در دادگاه خودداری کردند.
این در حالی است که نسرین ستوده پیش از این لایحه دفاعیه ی خود را تنظیم و به مسئولین زندان تحویل داده بود.
بر اساس این گزارش اعضای خانواده بخصوص کودکان خردسال وی امیدوار بودند، روز یکشنبه در کنار جلسه دادگاه بتوانند او را ملاقات کنند که پس از ساعت ها معطلی در محل کانون وکلا بدون ملاقات بازگشتند.
رضا خندان، همسر نسرین ستوده هفته ی گذشته در گفتگو با کلمه از دریافت احضاریه ای در زندان توسط همسرش خبر داده بود که بر اساس آن یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ساعت ۱۱ صبح باید در شعبه ی یک دادگاه انتظامی وکلا حاضر شود.
همسر این وکیل دربند در زندان اوین تصریح کرده بود که این دادگاه در ادامه ی محاکمه ای است که از حدود یک سال پیش بنا به درخواست مرجع قضایی مبنی بر تعلیق پروانه وکالت اش، آغاز شده است.
فیلم ساخته نشده فرهادی، جایزه شصت هزار یورویی اتحادیه اروپا را دریافت کرد
سحام نیوز: اتحادیه اروپا طی مراسمی جایزه ای شصت هزار
یورویی برای کمک به ساخت فیلم بعدی اصغر فرهادی -فیلمسازبرنده اسکار سینمای
ایران-، به وی اهدا کرد.
به گزارش فردا، این جایزه در حاشیه شصت و پنجمین دوره ی جشنواره فیلم کن به این کارگردان ایرانی والکساندر ماله گی تهیه کننده فیلمش از شرکت «مُمِنتو فیلمز» برای فیلمی که اصغر فرهادی در پاییز امسال در فرانسه خواهد ساخت اهداشد .
اصغر فرهادی در این مراسم گفت امیدوار است فیلم تازه اش که به زبان فرانسوی ساخته خواهد شد با حضور بازیگرانی چون ماریون کوتییار بازیگر اسکاری سینمای فرانسه ، طاها رحیم و یک بازیگر ایرانی که بزودی به این گروه اضافه خواهد شد، تماشاگران خوبی در جهان بیابد.
به گزارش فردا، این جایزه در حاشیه شصت و پنجمین دوره ی جشنواره فیلم کن به این کارگردان ایرانی والکساندر ماله گی تهیه کننده فیلمش از شرکت «مُمِنتو فیلمز» برای فیلمی که اصغر فرهادی در پاییز امسال در فرانسه خواهد ساخت اهداشد .
اصغر فرهادی در این مراسم گفت امیدوار است فیلم تازه اش که به زبان فرانسوی ساخته خواهد شد با حضور بازیگرانی چون ماریون کوتییار بازیگر اسکاری سینمای فرانسه ، طاها رحیم و یک بازیگر ایرانی که بزودی به این گروه اضافه خواهد شد، تماشاگران خوبی در جهان بیابد.
در حالی که احمد لطفی آشتیانی یکی از نمایندگان مجلس
اعلام کرده شکایتاش را از یک کاریکاتوریست پس گرفته اما رئیس کل دادگستری استان
مرکزی گفته است اگر کاریکاتوریست به حکم شلاق صادرشده اعتراض نکند، این حکم قطعی
خواهد شد.
به گزارش ایسنا،حکمتعلی مظفری، رئیس کل دادگستری استان
مرکزی روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱ در یک نشست خبری گفت: “ظهر روز شنبه (۳۰
اردیبهشت) شاکی پرونده از شکایت خود صرفنظر کرده است اما این موضوع تأثیری در رأی
صادر شده ندارد.”
وی افزود: “اگر متهم به رأی دادگاه معترض است، باید در
فرصت ۲۰ روزه به این رأی اعتراض کند که تاکنون این کار انجام نشده است، در غیر این
صورت چون اتهام وی مطابق با ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی از جمله جرایم قابل گذشت
نیست و جنبه عمومی دارد، رأی صادره تغییر نخواهد کرد.”
ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی میگوید: “هرکس با توجه به
سمت، یکی از روسای سه قوه یا معاونان رئیس جمهور یا وزرا یا یکی از نمایندگان مجلس
شورای اسلامی یا نمایندگان مجلس خبرگان یا اعضای شورای نگهبان یا قضات یا اعضای
دیوان محاسبات یا کارکنان وزارتخانهها و موسسات و شرکتهای دولتی و شهرداریها
در حال انجام وظیفه یا به سبب آن توهین نماید به سه تا شش ماه حبس و یا تا ۷۴ ضربه
شلاق و یا پنجاه هزار تا یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم میشود.”
لازم به ذکر است دادگاهی در اراک دو هفته پیش محمود
شکرایه، کاریکاتوریست را به دلیل کشیدن کاریکاتوری از احمد لطفی آشتیانی، نماینده
اصولگرای شهر اراک در مجلس هشتم به ۲۵ ضربه شلاق محکوم کرد.
رئیس کل دادگستری استان مرکزی: اگر متهم به رأی دادگاه
معترض است، باید در فرصت ۲۰ روزه به این رأی اعتراض کند که تاکنون این کار انجام
نشده است، در غیر این صورت چون اتهام وی مطابق با ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی
از جمله جرایم قابل گذشت نیست و جنبه عمومی دارد، رأی صادره تغییر نخواهد کرد
رئیس کل دادگستری استان مرکزی در پاسخ به این سوال که
“فکر نمیکنید بهتر بود این پرونده در دادگاه مطبوعات رسیدگی میشد؟” گفت: “اگر
بنده قاضی رسیدگیکننده بودم، شاید چنین تصمیمی میگرفتم اما، قاضی هم براساس
قانون تشخیص داده است که این پرونده در دادگاه جزایی رسیدگی شود و شکایت انجام شده
از مدیرمسوول هفتهنامه به دادگاه مطبوعات برود.”
به گزارش رادیو زمانه در همین حال چند روز پیش پدرام پاکآیین،
مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران گفت: “صدور
حکم مجازات شلاق کاریکاتوریست استان مرکزی از منظر افکار عمومی به ویژه اصحاب
رسانه غیر متعارف و دور از انتظار است.”
مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی ابراز امیدواری کرده بود این حکم در مراحل بعدی دادرسی مورد بازنگری و نقض
قرار گیرد.
همچنین مسعود شجاعی طباطبائی، رئیس خانه کاریکاتور ایران
در مورد خبر صدور حکم محکومیت محمود شکرایه، کارتونیست مجله “نامه امیر” گفت: “این
اتفاق بسیار ساده که میتوانست نادیده گرفته شود، اکنون نه تنها فضای سیاسی کشور
را بلکه هنر کاریکاتور کشور را دچار التهاب و بحران کرده است.”
وی طرح محمود شکرایه، هنرمند اراکی را “بسیار ساده،
انتقادآمیز و بهدور از هرگونه تفسیر توهینآمیز” ارزیابی کرد و گفت: “انتشار خبر
صدور حکم محکومیت این کارتونیست، منجر به انتشار اخبار گسترده و بزرگنمایی آن در
رسانههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران شده است.”
رئیس خانه کاریکاتور ایران حکم صادرشده برای کارتونیست
اراکی را “بسیار سنگین” توصیف کرد و افزود: “این در حالی است که پیش از این با
کاریکاتورهای بسیار منتشرشده از تصاویر مسئولان دولتی در نشریه گلآقا با سعه صدر
و آستانه تحمل بسیار بالا برخورد میشد.”
وی گفت: “اگر هنرمند کارتونیست، نتواند طرح سادهای از یک
نماینده مجلس را بهتصویر بکشد، چگونه میتواند یک کارتونیست باشد.”
سازمان عفو بینالملل نیز با انتشار بیانیهای محکومیت
محمود شکرایه به شلاق را محکوم کرد و آن را حملهای به آخرین نشانههای آزادی بیان
در ایران دانست.
همچنین نهاد “دفاع از حقوق کارتونیستها” در این رابطه
نامهای به دفتر احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در مورد ایران نوشت
و از سرنوشت کارتونیست ایرانی ابراز نگرانی کرد.
از سوی دیگر در یک حرکت مشترک به دعوت مانا نیستانی،
کارتونیست ایرانی ساکن فرانسه، کاریکاتوریستها و کارتونیستها در فضای مجازی در
دفاع از محمود شکرایه هر کدام طرحی از احمد لطفی آشتیانی منتشر کردند.
از طرف کاریکاتوریستها - کاریکاتور نماینده
او در نشریه «نامه امیر»، کاریکاتور احمد لطفی آشتیانی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم از اراک را کشیده که سعی داشت تیم فوتبال نفت تهران را به اراک منتقل کند.
با توجه به این ماجرا، شکرایه، کاریکاتور این نماینده مجلس را کشید و او هم شکایت کرد.
جالب است این آقای لطفی آشتیانی برای دوره جدید مجلس انتخاب نشده است!
حالا این کاریکاتور به ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
مانا نیستانی کاریکاتوریست خوب کشورمان از همه ی همکارانش خواسته است تا برای همراهی با کاریکاتوریستی که به شلاق محکوم شده آنها هم بدون هو و جنجال و افتادن به دام بازیهای سیاسی کاریکاتور آقای نماینده را بکشند،
کاریکاتورهایی را که در پاسخ به این فراخوان، چهره ی نماینده اراک را به تصویر کشیده اند، در زیر می آید:
کاریکاتور اصلی از محمود شکرایه :
کاریکاتور از مانا نیستانی:
کاریکاتور از توکا نیستانی: این طرح جهت همدردی با همکار کاریکاتوریستم محمود شکرایی کشیده شده و نماینده اراک حق پز دادن با آن را ندارد…
کاریکاتور از جمال رحمتی :
پیام برومند:
وحید نیک گو:
شهاب الدین علوی: انتقادپذیری
کاریکاتور از سهیل شاکری:
مرتضی خسروی:
کاریکاتور از علی تجدد:
کاریکاتور از سپهر علی محمد لو :
کاریکاتور از حنیف بهاری:
کاریکاتور از پژمان :
نعیم تدین :
سعید صادقی:
خیام مویدی:
احتمال اجرای حکم شلاق کاریکاتوریست اراکی
خبرگزاری هرانا - رییس کل دادگستری استان مرکزی با اشاره به آخرین اتفاقات پیرامون سیر قضایی پرونده کاریکاتوریست اراکی گفت: حکم این کاریکاتوریست هنوز قطعی نشده است اما اگر به آن اعتراض نشود رای قطعی خواهد بود.
به گزارش ایسنا، حکمتعلی مظفری در نشستی خبری با خبرنگاران با انتقاد
از جوسازی برخی رسانههای داخلی و خارجی در خصوص پرونده شکایت یک نماینده
استان از یک هفتهنامه محلی و کاریکاتوریست این هفتهنامه، افزود: تمامی
مراحل طی شده در این پرونده قانونی بوده و قاضی دادگاه هم مطابق قانون به
آن رسیدگی کرده است.
وی در توضیح این پرونده اظهار کرد: رای این پرونده از سوی دادگاه جزایی
صادر شده و کاریکاتوریست تا ۲۰ روز فرصت دارد تا اعتراض خود را اعلام کند
تا دادگاه تجدید نظر به آن رسیدگی کند.
مظفری گفت: ظهر روز شنبه شاکی پرونده از شکایت خود صرفنظر کرده است
اما، این موضوع تاثیری در رای صادر شده ندارد و اگر متهم به رای دادگاه
معترض است، باید در فرصت ۲۰ روزه به این رای اعتراض کند که تاکنون این کار
انجام نشده است؛ در غیر این صورت چون اتهام وی مطابق با ماده ۶۰۹ قانون
مجازات اسلامی از جمله جرایم قابل گذشت نیست و جنبه عمومی دارد، رای صادره
تغییر نخواهد کرد.
وی در پاسخ به این سوال که فکر نمیکنید بهتر بود این پرونده در دادگاه
مطبوعات رسیدگی میشد؟ گفت: اگر بنده قاضی رسیدگی کننده بودم، شاید چنین
تصمیمی میگرفتم اما، قاضی هم بر اساس قانون تشخیص داده است که این پرونده
در دادگاه جزایی رسیدگی شود و شکایت انجام شده از مدیرمسوول هفتهنامه به
دادگاه مطبوعات برود.
مظفری افزود: در قانون آمده است که تنها شکایات مربوط به مدیران مسوول
رسانهها باید در دادگاه مطبوعات رسیدگی شود و برای بقیه عوامل رسانهها از
جمله خبرنگار، عکاس، کاریکاتوریست، سردبیر و...، قاضی تشخیص دهنده خواهد
بود.
وی گفت: رویه طی شده در خصوص این پرونده یک رویه معمول و قانونی است
اما، متاسفانه عدهای برای رسیدن به منافع شخصی و بهرهبرداری سیاسی و تهیه
خوراک تبلیغاتی برای بیگانگان در داخل و خارج از کشور جوسازی و غوغا به پا
میکنند و رسانههای خارجی هم دنبال چنین مسائلی هستند تا بر علیه نظام
اسلامی حرکت کنند.
رییس کل دادگستری استان مرکزی در پایان گفت: در جمهوری اسلامی ایران همه
از جمله تمامی مسوولان در ردههای مختلف، در برابر قانون یکسان هستند و
خود را ملزم به رعایت قانون میدانند و نباید اینگونه باشد که برخیها به
بهانه آزادی بیان، به دنبال امتیاز گرفتن و جوسازی باشند و در این صورت
اصلا سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
محمدرضا عدالتخواه رییس دادگاه مطبوعات استان مرکزی هم در این نشست
خبری گفت: مطبوعات در جامعهای که پیامبر آن برای کمال مکارم اخلاقی مبعوث
شده است، میبایست مروج فضایل اخلاقی باشند و وزانت در کلام داشته باشند.
وی افزود: نمیشود که به نام انتقاد، به پخش شایعات و درج مطالب خلاف
واقع و تحریف واقعیات پرداخت و مرز روشنگری افکار عمومی با ایجاد یاس و
ناامیدی در مردم و تفرقه، کاملا از یکدیگر جدا است.
برای هر استان تنها یک مجوز دانشگاه تک جنسیتی صادر خواهد شد
به گزارش دانشجونیوز، غلامعلی نادری در گفتگو با خبرگزاری ایسنا گفته است که در حال حاضر حداقل شش موسسه عالی تک جنسیتی در حال فعالیت هستند و درخواست های دیگری نیز در حال گزینش و یا تکمیل مدارکند.
وی همچنین افزود دو سوم از موسساتی كه در حال حاضر فعال هستند مربوط به دختران می باشند.
بر اساس این اظهارات، استان های تهران و خراسان رضوی بیشترین تقاضا را برای ایجاد موسسات تک جنسیتی ارائه کرده اند و همچنين پرونده درخواست شهرهای تبریز، زاهدان، اروميه، شيراز، خوزستان، كرمانشاه، زنجان، گلستان و ساری نيز در حال گزینش و تكميل است.
پیش از این نیز غلامرضا خواجه سروری، معاون فرهنگی وزیر علوم، از درخواست تاسیس دانشگاه تک جنسیتی در همه استان های کشور خبر داده بود.
خواجه سروری همچنین گفته بود که تجربه محیط های دانشگاهی که اختلاط جنسیتی ندارند نشان داده که ارتقای علمی و سطح دانش در این دانشگاهها بهتر و بالاتر است.
فعالین دانشجویی شیراز، تولد مجید توکلی را در کنار خانواده اش جشن گرفتند
جمعی از فعالین دانشجویی دانشگاه های شیراز، در شب تولد مجید توکلی با خانواده وی دیدار کردند.
به گزارش دانشجونیوز، در این دیدار فعالین دانشجویی شیراز، تولد مجید توکلی را به خانواده وی تبریک گفته و ضمن ابراز هم دردی و پاسداشت مقاومت مجید، جویای حال وی در زندان شدند.
خانواده توکلی نیز در این دیدار ضمن تشکر از هم دردی فعالین دانشجویی با خانواده، وضعیت فعلی مجید و شرایط پیش آمده برای وی در زندان را تشریح نموده و به شرح چگونگی بازداشت و اتهامات وارده به مجید پرداختند.
مجید توکلی، دانشجوی رشته مهندسی کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)، در ١٦ آذر سال ١٣٨٨برای سومین بار بازداشت شد.
این عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، پس از سخنرانی در جمع دانشجویان این دانشگاه در مراسم سالگرد روز دانشجو، در حالیکه قصد خروج از دانشگاه را داشت، همراه با ضرب و شتم شدید ماموران امنیتی بازداشت شد. وی در دی ماه همان سال به اتهام "اجتماع و تبانی علیه نظام"، "تبلیغ علیه نظام"، "توهین به رهبری" و "توهین به ریاست جمهوری" در شعبه ١٥دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و پنج سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد.
او هم چنین در دادگاهی دیگر به ریاست قاضی مقیسه، به علت انتشار نامه از داخل زندان به مناسبت روز دانشجو، به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به شش ماه زندان دیگر محکوم شد.
مجید توکلی پیش از این نیز دو بار بازداشت شده است. وی بار نخست در اردیبهشت سال ٨٦، در ماجرای جعل نشریات دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر، بیش از ١٥ ماه را در زندان گذراند. او هم چنین در بهمن ماه سال ٨٧، در مراسم سالگرد درگذشت مهندس بازرگان، در مقابل حسینیه ارشاد مجددا بازداشت شد و ١١٥روز را در سلول انفرادی گذراند.
گفتنی است در اواسط آبان ماه سال ۹۰، حکم ۶ ماه حبس تعزیری مجید توکلی به اتهام «تبلیغ علیه نظام» در شعبه ۵٤ دادگاه تجدیدنظر استان تهران تایید شد که با این محکومیت جدید، حکم حبس مجید توکلی در مجموع به هشت و نیم سال زندان افزایش یافت.
مجید توکلی، هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خویش را، بدون هیچ گونه استفاده از مرخصی از ابتدای بازداشت، در تبعید می گذراند و از حق دسترسی به تماس تلفنی نیز محروم است. با این وجود وی در مناسبت های مختلف پیام هایی را از درون زندان خطاب به مردم و دانشجویان منتشر کرده است. مجید توکلی در یکی از یادداشت هایش نوشته بود:
"کاخ استبداد دير زمانی است به لرزه در آمده است. زوال قرائت فاشیستی و نابودی استبداد دینی فرا رسيده است. آغاز اين هزاره پايان دیکتاتوری هاست. دیکتاتوری های بزرگ با سر افکندگی در خاک افتاده اند. روند فرسایشی سرکوب آغاز شده است. سنگینی سلاح ها خسته شان کرده، بی آبرویی دروغ ها از پا در آورده شان، رسوایی خشونت توان شان را گرفته، نگاه های سنگين انسان های آزاده ی جهان و گام های استوار و پا بر جای آزادی خواهان کمرشان را شکسته است. امروز ديکتاتورها بايد اعتراف کنند که تنهايند و بايد بدانند که بايد بروند".
هرانا؛ وخامت حال حسین رونقی ملکی در زندان اوین
خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمی حسین رونقی ملکی در پی ممانعت مسئولین قضایی و زندان از مرخصی استعلاجی این زندانی وخیم گزارش شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پزشکان ارولوژ میگویند براساس سیتی
اسکن جدیدی که از کلیههای حسین رونقی ملکی در اختیار دارند کلیه چپ این
زندانی سیاسی کاملا از کار افتاده است و باید تخلیه شود.
بنا به اظهار نظر پزشکانی که موفق به رویت
این عکس سیتی اسکن شدهاند وضعیت کلیه راست حسین رونقی ملکی اصلا رضایت
بخش نیست و در صورتی که بزودی تحت عمل جراحی قرار نگیرد از کار خواهد
افتاد.
پیشتر جراح رونقی اعلام کرده بود وی به
علت عمل جراحی پلیوپلاستی faild نیازمند عمل جراحی مجدد است. او در معاینات
اخیر خود عنوان کرده است که معالجه و درمان دیر هنگام وی باعث از بین رفتن
کلیههایش خواهد شد و احتمالا کلیه وی باید خارج شود.
حسین رونقی ملکی از مسئولان کمیته ایران
پراکسی که بنا به رای دادگاه انقلاب، به تحمل ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شده
است، از آذرماه سال ۱۳۸۸ تاکنون در زندان به سر میبرد.
کلیههای وی به دلیل ضربات وارده در دوران
بازجویی بشدت آسیب دیدند که تحت عمل جراحی پلیوپلاستی قرار گرفت. اما به
دلیل بازگردانده شدن به زندان در دوران نقاهت، با عفونت و خونریزی کلیه
مواجه شد که این امر موجب شد بعد از آن ۴بار تحت عمل جراحی قرار گیرد.
این درحالی بوده است که متخصصان پزشکی
قانونی، بهداری زندان اوین و بیمارستان هاشمینژاد تاکید کرده بودند که
رونقی بعد از عمل جراحی باید بیرون از زندان تحت مراقبتهای فوق تخصصی باشد
اما اطلاعات سپاه با مرخصی درمانی وی همچنان مخالفت میکند.
هرانا؛ احضار رضا ملک به دادسرای اوین
خبرگزاری
هرانا - رضا ملک از ماموران سابق وزارت اطلاعات که به دلیل افشای برخی از
جزئیات قتلهای زنجیرهای از ۱۲ تیر ۱۳۸۰ در زندان به سر میبرد به شعبه
چهار دادسرای امنیتی اوین (مقدس) احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز رضا ملک که ماه قبل به هنگام
آزادی از زندان یازده ساله در دادسرای اوین مورد اجرای حکم شلاق قرار گرفته
و آنگاه به دلیل واکنش در برابر اجرای حکم شلاق مجددا تحت عنوان اهانت به
رهبری تفهیم اتهام گردیده و دوباره به زندان بازگردانده شده بود، به
دادسرای اوین منتقل و در برابر بازپرس شعبه چهار دادسرای امنیتی اوین
(مقدس) نشانده شد.
بازپرس با ذکر این ادعا که حبس ملک
چهارسال بوده است و بجای آن وی یازده سال در بند قرار گرفته از وی سوال
میکند که در صورت آزادی قصد چه اقدامی دارد و به کجا خواهد رفت؟ این
زندانی سیاسی نیز با تاکید بر اینکه دیگر پس از یازده سال جایی برای رفتن
ندارد از بازپرس سوال میکند که تکلیف ۷ سال مدت زمان اضافی که در زندان
نگه داشته شده است چه میشود؟ این زندانی سیاسی نهایتا دوباره به بند خود
در سالن دو اندرزگاه ۷ زندان اوین بازگردانده شده است.
شش متهم به قتل مصطفی جنگی زهی بازداشت شدند
خبرگزاری
هرانا - دادستان عمومی و انقلاب زاهدان گفته است که به دنبال ترور مولوی
مصطفی جنگی زهی، از روحانیان سنی منطقه در دی ماه گذشته، ۱۱ نفر مظنون
بازداشت شده اند که ۶ نفر از آنها به دست داشتن در این ترور اقرار
کردهاند.
محمد مرزیه، دادستان عمومی و انقلاب
زاهدان روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت به ایرنا گفته است که ۵ نفر از ۱۱ مظنون به
قتل آقای جنگی زهی که بیگناهی آنها به اثبات رسیده است، هماکنون آزاد
شدهاند، ولی ۶ متهم دیگر در بازداشت هستند.
گفتتی است، امام جمعه راسک به همراه مولوی
عبدالله، امام جمعه پارود در شهرستان سرباز به دست داشتن در ترور مولوی
جنگی زهی متهم و هم اکنون در بازداشت بسر می برند.
هفته گذشته گزارش شد که به دنبال تجمع
معترضان به بازداشت فرزند امام جمعه این شهر در روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت،
نیروهای پلیس به سمت تجمعکنندگان تیراندازی کردهاند که مرگ دست کم یک
نفر را به دنبال داشت.
سنیآنلاین گزارش داد که مولوی عبدالغفار
نقشبندی، فرزند مولوی فتحی محمد نقشبندی، امام جمعه راسک، در بازگشت از
سفری که برای پیگیری دستگیری پدر خود به زاهدان داشت، در ورودی شهر و در
محل ایست-بازرسی نیروی انتظامی بازداشت شده است.
مصطفی جنگی زهی روز ۳۰ دی سال گذشته در
مسیر راسک به حاجیآباد مورد سوءقصد قرار گرفت و کشته شد. او فرمانده یکی
از پایگاههای بسیج عشایری منطقه و از نزدیکان سید علی خامنه ای رهبر
جمهوری اسلامی ایران بوده است.
هرانا؛ محکومیت انیسا فناییان به ۴ سال و ۴ ماه حبس تعزیری
خبرگزاری هرانا – انیسا فناییان شهروند بهایی شهر سمنانی طبق حکم دادگاه انقلاب به ۴ سال و ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طبق حکم دادگاه انقلاب سمنان به ریاست
قاضی عین الکمال، انیسا فناییان شهروند بهایی شهر مزبور به اتهام تبلیغ و
اعتقاد به آئین بهایی به ۴ سال و ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
قابل ذکر است خانواده انیسا فناییان
مدتهاست از طرف اداره اطلاعات سمنان تحت فشار قرار دارند و همسر نامبرده به
نام سیامک ایقانی در حال گذراندن محکومیت سه ساله خود در زندان سمنان می
باشد در حالیکه محل کسب نامبرده نیز پلمپ گردیده است.
این درحالیست که مادر انیسا به نام صهبا رضوانی (فناییان) به تازگی پس از سپری کردن محکومیت سه ساله از زندان اوین آزاد شده است.
یاداوری می شود محمد حسین نخعی پیرمرد ۸۵
ساله بهایی که چند روز قبل در روستای خوسف بیرجند توسط ماموران اداره
اطلاعات بیرجند دستگیر شد دایی صهبا رضوانی (فناییان) می باشد.
چهار نفر در شهر های کرمانشاه، سنندج و ساری اعدام شدند
خبرگزاری
هرانا – صبح امروز دو زندانی متهم به زنای عنف در زندان مرکزی سنندج، یک
زندانی متهم به حمل مواد مخدر در ساری و یک زندانی به اتهام نامعلومی در
زندان کرمانشاه اعدام شدند.
خبرگزاری فارس گزارش داد دو زندانی با نامهای «ص، ر» و «و، ع» صبح امروز در زندان مرکزی سنندج به دار آویخته شدند.
بر اساس شکایت چند نفر از شهروندان سنندجی
مبنی بر آدمربایی، سرقت و زنای به عنف در سال ۱۳۸۹، دستور تحقیقات و
شناسایی و دستگیری متهمین صادر که نهایتا طی اقدامات پلیسی و در هنگام
ارتکاب جرم در محدوده روستای حسنآباد متهمین شناسایی و دستگیر شدند.
در تحقیقات بهعمل آمده، آنها به ارتکاب
جرایم فوق اقرار کردند و بعد از رسیدگی و طی تشریفات قانونی متهمین مذکور
به اعدام با چوبهدار محکوم شدند.
هم چنین خبر آۀنلاین نیز گزارش داد یک
متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر بامداد امروز، یکشنبه، در محوطه زندان
ساری با حضور برخی از مقامات قضایی این شهرستان اعدام شد.
دادستان عمومی و انقلاب ساری در حاشیه
اجرای این حکم گفت: این فرد دارای سوابق متعدد کیفری در امر خرید و فروش
مواد مخدر بود که در پرونده اخیر بالغ بر ۵۰ کیلو گرم مواد مخدر از نوع
تریاک از وی کشف شد که پس از رسیدگی مراحل مختلف قضایی حکم اعدام صادره
امروز در محوطه زندان ساری به اجرا در آمد.
آژانس خبری کردپا نیز از اجرای حکم اعدام
یک زندانی در زندان دیزل آباد کرمانشاه خبر داد، این منبع خبری اتهام فرد
اعدام شده را ذکر نکرده است.
بر اساس این گزارش ساعت هشت صبح به وقت
تهران یک شهروند کُرد به نام «هیوا هواس» فرزند محمدامین ساکن شهرستان
«ثلاثباباجانی» در زندان دیزلآباد کرمانشاه با چوبهی دار اعدام شد.
این منبع خبری از قول خانواده این زندانی
آورده است: «وی دو سال پیش به اتهام شرکت در اعتراضات بعد از انتخابات
ریاست جمهوری در تهران بازداشت و پس از مدتی آزاد گردید که چندی پیش مجددا
بازداشت و به زندان کرمانشاه منتقل میگردد.»
بر اساس گزارش نهاد آمار نشر و آثار
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در طی اردی بهشت ماه سالجاری و با اعدام
امروز ۷۷ نفر در ایران اعدام شدند.
حکم قضات دیوان عدالت اداری برای خروج ساختمان نخستین کلانتری ایران از فهرست میراث فرهنگی
خبرگزاری هرانا - به تازگی قضات دیوان عدالت اداری حکم خروج ساختمان نخستین کلانتری ایران را از فهرست میراث فرهنگی صادر نمودند.
به گزارش مهر، در حالی که سازمان میراث
فرهنگی تنها مرجع کارشناسی است که باید درباره مباحث مربوط به بناهای
تاریخی نظر بدهد، به تازگی قضات دیوان عدالت اداری حکم خروج ساختمان نخستین
کلانتری ایران را از فهرست میراث فرهنگی صادر نمودند.
علویان صدر در همایش قانون و میراث فرهنگی
که شامگاه شنبه سیام اردیبهشت ماه با حضور کارشناسان میراث فرهنگی در
کاخ سعدآباد برگزار شد، ضمن اعتراض شدید به حکم دیوان عدالت اداری گفت:
نمیتوانیم به واسطه تاکید بر منافع یک شخص، منافع عمومی را زیر سوال
ببریم. حمایت از میراث فرهنگی وظیفه ماست همچنان که ما برای آموزش، فرهنگ و
کارکردهای مختلف شهری ارزش قائل هستیم باید این موضوع را نیز مد نظر قرار
دهیم که قرار نیست همه جای شهر مسکونی شود و در فضاهای موجود، آپارتمان
بسازیم. اتفاقا در فرانسه، گرانترین قیمت زمین، بافتهایی است که مجوز
تراکم ندارند.
علویان صدر بیان کرد: حفاظت از بناهای تاریخی تنها با ثبت آن امکان پذیر نیست شاید در مورد برخی از آثار فرصت ثبت وجود نداشته است اما در هر حال باید آن اثر حفظ شود.
وی با بیان اینکه ارزش بناها و بافتهای تاریخی به این است که آنها را با ساکنان آنها حفظ کنیم گفت: خرید آثار تاریخی و خروج مردم از بافتهای تاریخی راهکار حفاظت از میراث فرهنگی نیست از سوی دیگر سازمان توان خرید همه بناهای تاریخی را ندارد.
علویان صدر بیان کرد: حفاظت از بناهای تاریخی تنها با ثبت آن امکان پذیر نیست شاید در مورد برخی از آثار فرصت ثبت وجود نداشته است اما در هر حال باید آن اثر حفظ شود.
وی با بیان اینکه ارزش بناها و بافتهای تاریخی به این است که آنها را با ساکنان آنها حفظ کنیم گفت: خرید آثار تاریخی و خروج مردم از بافتهای تاریخی راهکار حفاظت از میراث فرهنگی نیست از سوی دیگر سازمان توان خرید همه بناهای تاریخی را ندارد.
اجرای حکم شلاق در ملاء عام در شهرستان میانه / فیلم
خبرگزاری
هرانا – ضابطین قضایی در شهرستان میانه با همکاری اداره امکان عمومی این
شهرستان حکم شلاق یک متهم به شرب خمر را در یکی از میادین اصلی این شهر
اجرا کردند.
به گزارش تارنمای اورنجی، امروز یکشنبه ۳۱
اردیبهشت سال ۹۱ ضابطین قضایی شهرستان میانه با همکاری اداره اماکن عمومی
میانه حکم اجرای شلاق جوانی حدودا ۲۵ ساله را که بنا به گفته شاهدان به علت
شرب خمر دستگیر شده بود در «یوخاری چهارراه» درمیانه به اجرا گذاشتند.
گفتنی است درحین اجرای حکم ماموران به
کسانی که از این صحنه مشغول فیلم برداری حمله کرده و دستگاههای موبایل
تعدادی از حاضرین را ضبط نموده و اظهار داشتند که برای پس گرفتن گوشی
هایتان باید به اداره اطلاعات میانه مراجعه کنید.
لازم به ذکر است که محمد علی باقری رئیس
دادگستری شهرستان میانه و همچنین حسین محرمی دادستان عمومی و انقلاب این
شهر به همراه قنبری رئیس اداره اماکن عمومی عاملان اجرای این حکم بودند.
همانطور که درقسمتی از فیلم خواهید دید یک
روحانی که یکی از مسئولان قضایی شهرستان است به نفری که شلاق می زند اشاره
می کند که ضربات را محکم تر وبه پایین تنه این جوان وارد کند.
بلاتکلیفی ده ساله کارگران سامیکو صنعت
خبرگزاری
هرانا - کارخانه سامیکو صنعت همدان بمدت ۱۰ سال است که به جهت مشکلات مالی
که از جانب مدیر عامل ایجاد شده است تعطیل وکارگران آن بلاتکلیف شدهاند.
به گزارش ایلنا، چنگیز اصلانی گفت: کارخانه سامیکو صنعت همدان بمدت ۱۰ سال است که به جهت مشکلات مالی و مدیریتی تعطیل و کارگران آن بلاتکلیف شدهاند.
به گزارش ایلنا، چنگیز اصلانی گفت: کارخانه سامیکو صنعت همدان بمدت ۱۰ سال است که به جهت مشکلات مالی و مدیریتی تعطیل و کارگران آن بلاتکلیف شدهاند.
دبیر اجرایی خانه کارگر همدان با بیان
اینکه چکهای بیمحل مدیر عامل، کارخانه را به تعطیلی کشاند اظهار داشت:
۱۸۰ کارگر رسمی و ۲۴۰ کارگر قراردادی این واحد تولید کننده لوازم خانگی از
نیمه دوم سال ۸۱ تا هم اکنون حقوق و سایر مزایای قانونی خود را طلب دارند.
او با اشاره به اینکه هیئت تسویه این
کارخانه برای پرداخت حقوق و سایر مطالبات کارگران بمدت ۱۰ سال است که در پی
فروش کارخانه جهت پرداخت مطالبات کارگران هستند افزود: تعداد کمی از این
کارگران با قانون جدید بازنشستگی با مشاغل سخت وزیان آور امکان بازنشستگی
دارند که با مشکلات به وجود آمده این امکان از آنان سلب شده است.
به گفته اصلانی کارگران کارخانه سامیکو
صنعت همدان خواستار پرداخت سنوات بر مبنای هر سال سه ماه از کارفرما هستند
چرا که مقصر اصلی تعطیلی کارخانه را اشتباهات مدیریتی او میدانند.
این فعال کارگری مدعی شد: مدیر عامل این
واحد تولیدی با وجود استفاده از همه تسهیلات بانکی و سایر امکانات، توانایی
اداره این کارخانه را نداشت و باعث شد کارخانه تعطیل شود.
او با بیان اینکه کارگران در هنگام تعطیلی
کارخانه دارای سوابق ۱۰ تا ۲۵ سال بودند گفت: ۸۰ درصد کارگران فنی و با
مهارت بودند که در این ۱۰ سال بلاتکلیف رها شدهاند.
نماینده کارگران کارخانه سامیکو صنعت
اظهار داشت: به رغم پیگیری و مراجعه کارگران به مسوولان کشوری و استانی،
هنوز هیچ اقدامی در جهت رفع مشکلات کارگران این شرکت انجام نگرفته و پاسخ
قانعکنندهای در این زمینه دریافت نشده است.
گفتنی است کارخانه سامیکو صنعت از
۸۱/۱۱/۲۴ به رغم تولید بالا اعلام ورشکستگی کرد، و هم اکنون با داشتن ماشین
آلات و نیروهای آماده بکاری که ده سال است در بلاتکلیفی بسر میبرند
کارگران منتظر حمایتهای دولت در جهت بازگشایی این واحد تولیدی هستند.
هرانا؛ رحمان بوذری برای گذراندن دو سال حبس به زندان اوین منتقل شد
خبرگزاری
هرانا - رحمان بوذری، دبیر سرویس اندیشه روزنامه شرق برای گذراندن دو سال
محکومیت حبس روز شنبه ۳۰ اردیبهشت ماه به زندان اوین منتقل شد. او که در
خرداد ماه ۱۳۹۰ توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود، پیش از این و در
دادگاه بدوی به دو سال حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود که این حکم
عینا در دادگاه تجیدید نظر نیز تایید شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، بوذری که
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فلسفه میباشد، در آستانه دفاع از پایان نامه
خود بود و بر اساس توافقی که پیش از این صورت گرفته، مسئولان اجرای احکام
زندان اوین پذیرفته بودند که او را پس از دفاع از پایان نامه به زندان
فراخوانند.
اما بر خلاف توافق قبلی، روز شنبه در
تماسی تلفنی بوذری را به زندان اوین فرا خوانده و او برای گذراندن حبس
بدانجا منتقل شد. این روزنامه نگار در زمان بازداشت حدود یک ماه نیز در
زندان اوین به سر برده بود و اکنون با انتقال مجدد او به زندان، یک روزنامه
نگار دیگر به شمار روزنامه نگاران دربند اضافه شد.
در هفتههای اخیر تعداد دیگری از روزنامه نگاران نیز برای گذراندن محکومیت خویش به زندان اوین منتقل شده بودند.