۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


تهیه و تنظیم: شهلا بهاردوست
دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران صبح امروز، دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱، 
جهت اجرای حکم یک سال زندان به اداره امنیت مراجعه کرده و به زندان اوین منتقل شد.
فریبرز رئیس دانا استاد سابق دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی  سال ۸۹ در پی انتقاد از حذف یارانه‌ها(طرح تعدیل اقتصادی) بازداشت و سال گذشته به یکسال حبس محکوم شده بود، در پی قطعی شدن حکمش صبح
دیروز یکشنبه با مراجعه‌ی ماموران امنیتی به منزلش حکم معرفی خود به اداره ی امنیت را دریافت و موظف شد تا صبح روز دوشنبه خود را  معرفی کند تا برای اجرای حکم به زندان اوین منتقل شود.
وی طی روزهای گذشته نسبت به اصلاحیه‌ی قانون کار انتقاد کرده بود و این روند را تلاشی برای قانونی کردن شیوه‌ی برده داری نوین بر ضد کارگران خوانده است.
فریبرز رئیس دانا اقتصاد دانی چپ گرا است که در دفاع از حقوق کارگران شهره است.
در رابطه با بازداشت ایشان گفتگویی با خانم آزاده فرقانی همسرشان داشته ام که در لینک زیر می شنوید:








شاهين نجفي يك ترانه سروده, همين.....

Profilfoto von Karim Ghassimكريم قصيم·
 دوستي فيسبوكي   زير يادداشت من در باره ماجراي «فتوا » كلمه اي تأييد آميز نوشته بود و بعد چند سطر به شاهين نجفي و ترانه اش نيش زده بود ... كه ”توهين به مقدسات و كذا..» .من چند روز اين صفحه را باز نكرده بودم, پوزش مي خواهم پاسخم دير شد. حالا كه يادداشت «منطقي» ايشان را ديدم, خودم را موظف مي دانم, برحسب عقايدم, نكات زير را به صورت فشرده و چكيده هم كه شده , در اين باب يادآوري كنم. نه براي ايشون, بلكه به طور كلي براي روشن شدن عقيده خودم براي همه خوانندگان. البته اگر كساني معترض اند و بحث تفصيلي داشتند, لازم ديدم در بحث شركت مي كنم.
حالا نكات جدا جدا اشاره شده را يك جا مي آورم كه دستكم ايستار شخصي ام روشن باشد:
  • 1- دفاع از آزادي بيان و حقوق بشر ديگران , ( و به ويژه مورد حمله متعصّبان فاشيسم مذهبي و غيرمذهبي واقع شدگان) شاخص و معيار طرفداري از آزادي بيان و حقوق بشر به طور كلي است,-
  •   ‎2- كم و كيف رابطه فكري, ادبي و هنري افراد و گروهها با اين و آن پيامبر و امام و «مقدسات» ديني و ايدئولوژيك به طور كلي, مربوط به خودشان است, جزء حقوق فردي و به طوركلي جزيي از اصل آزادي دين و مذهب, يا بي ديني و لامذهبي است,,
  •   ‎3- اين كه چه كاري را توهين حساب كنيم و چه رفتاري را اهانت به مذهب و مقدسات ديني, اين البته امري است مربوط به پذيرفتن ميزانهاي مدرن و مدرنيته, مربوط به فرهنگ و اداب مورد توجه و احترام خود ما.  وگرنه خلط مبحث مي شود و هركس دنبال عقب ماندگيهاي خود در مي ماند. مثال: نزد جمعيت انبوه هندوآن (يك ميليارد يا بيشتر...) گاو موجود مقدسي است, (ضمنا نزد ايرانيان باستان هم نوعي تقدس داشت), گاو را طبق اصول يا فروع دين هندوآن نبايد آزار داد, چه رسد به كشتن و خوردن گوشت آن. اما ميلياردها انسان غير هندو( از جمله ما ايرانيان) گاو را مي كشند , گوشتش را مي خورند و هيچ از اين توهين بزرگ به مذهب هندوآن باكشان هم نيست!. خيلي اهميّت دارد كه آن صدها ميليون هندو  يقه گاو كشان و گوش گاو خوران را نمي گيرند, ما هم به روي خودمان نمي آوريم. بنابراين بهترست كمي بيشتر تأمل داشته باشيم, در امور مربوط به دين و مذهب / يا لامذهبي و  نيز آداب و ... به تساهل و مداراي حداكثر توصيه كنيم و زود توي چاله «توهين به مقدسات» نيفتيم. وگرنه  مشابه گاوكشي و گوشت خوري و ...صدها مثال ديگر هم از فضائل خودمان مي توان آورد.  .
  •   ‎4- من كه اصلاً مذهبي نيستم, لامذهبم و لاييك , اما جانب انصاف را نگه مي دارم و از آزار و اذيت ديگر انديشان  حتي المقدور پرهيز دارم و  به  آداب معتقدان به مذاهب و اديان با فاصله و احترام رفتار مي كنم ( البته تا جايي كه آنها حقوق بشر اين جانب و ديگر انسانها را نيز مراعات كنند) , لذا در مورد كار طنز يا رپ طنزآلود شاهين نجفي نيز بايد منصفانه نظر دهم و اين حرف منست : تا آن جا كه  از شعر و كار آقاي شاهين نجفي- كه ايشان را نه ديده و نه مي شناسم-  آگاه شده ام, هيچگونه توهين و اسائه ادبي در ترانه رپ ايشان نيافته ام, بلكه ساده و انساني با امام شيعه چندم (؟)سخن مي گويد و از خميني و بقايايش و  اعمال آنها شكوه مي كند , ملوديك با ريتم رپ خودش. به همين سادگي.


  •    ‎5- فراموش نكنيم كه ما در قرن بيستم و اكنون در قرن بيست و يكم جريانات رسمي كليسايي داشته ايم و داريم كه تلاش كرده و مي كنند با موزيك رپ و ديگر شاخه هاي موزيك جوان پسند مدرن و پست مدرن, با انواع و اقسام طنز و شوخي و حتي هزل, هوشمندانه توده جوان ممالك خود را به كليسا دعوت كنند, در سالنهاي كليسايي كنسرت رپ برگزار  كنند و با توده جوانان و موزيك و ترانه هاي مورد علاقه و درخواست آنها همراهي و همدلي نشان دهند. حالا ماموتهاي وحشي و درعين حال صاحب قدرت حاكم بر ميهن سوخته و دلسوخته خودمان - در بحران و ورشكستگي- خيلي زور مي زنند يك جريان متعصّب و وحشي به راه اندازند, آنهم در  و ضعيّت حضيض, مانند دوران شكست در جنگ و ويراني 8 ساله دهه نخست(همان دهه طلايي معروف امام) كه آن موج وحشيگري فتواي قتل سلمان رشدي را خميني راه انداخت. ما, همه ما ايرانيان آزاده, از معتقدان به مذاهب الهي, تا لامذهبان و دهريون و ...همه بايد بهوش باشيم و بلافاصله اين تمهيد كهنه و نخ نماي پيرآخوندهاي وحشي و قدرتمدار و ميليارد را افشاء كنيم, اين ديگر اما و اگر و 50 در صدي موضع گرفتن ندارد..
  •  ‎6- آخوندهاي قدرتمدار, معمولا در اين جور مواقع يقه صاحبان قدرت و نفوذ و امكانات گسترده شركتهاي بزرگ را نمي گيرند, مانند ديگر جبّاران ضعيف كش هستند, آن زمان يقه يك تك نويسنده هندي - پاكستاني را گرفتند و حالا يقه يك تك هموطن جوان مقيم كلن ما را. اين جنبه ماجرا هم مي بايد همه را حساس كند و  اعتراض برانگيزد. دفاع از حق آزادي بيان هنري يك نفر در مقابل يك رژيم تروريستي كه ماموتهاي وحشي ميليارد و صاحب قدرتش را , با خيل وحوش آماده به قتل,  به جان يك جوان با گيتارش و صدا و ترانه اش انداخته, به نظرمن بديهي است, به همين سادگي كه عرض مي كنم.اما اصل قضيه را در آخر مي نويسم:. .
    نابود باد نظامي كه بودش بر مرگ و نيستي آدميان و هنر و موسيقي و آزادي و طبيعت و هرچه زندگيست سوار شده. از تخريب و كشتن و شكنجه و اعدام.... تغذيه مي كند. نابود باد نظام ولايت مطلقه فقيه.
    اينست چكيده اصول و ميزانهاي اين جانب در باب گرفتاري كنوني شاهين نجفي, ترانه اش و اين فتواي قتلش..








رضا علوی
اخبار روز: 
مدعیان ادعا می کنند امام علی نقی امام دهم، فرد خوش طبعی بوده است و با اصحاب خود مزاح می کرده است. پاره ایی از هم کیشان وی، در ۱۲۰۰ سال پس از فوت وی، در دنیای مجازی فیس بوک، مطالبی شوخ گونه و طنزی از وی درج کردند و این امر، سببی شد که به پر غبای مجتهدان جامع الشرایط بر بخورد و فتاوی کذایی را صادر فرمایند.
از بد حادثه!!، دو هفته پس از صدور فتوا، خواننده رپ "شاهین خان نجفی" آهنگ "آی نقی" را از طریق مجازی پخش کرد و پی آمدهای آن که خوانندگان در جریان هستند.
مطالبی که در "رپ آی نقی" شنیده و فهمیده می شود بدین گونه است: "«امام مقوایی» و «تحریم» و «طفل علی گوی توی رحم گیر» و «فوتبال دینی» و «راستی اسم رهبر جنبش سبز چی بود؟» "مدیران کارخانه ویاگرا، صنف نانوایان و قصابان، زنانی که عمل بکارت و زیبایی انجام می دهند، ممه های گلشیفته، نژاد آریایی، صنف جواهرفروشان که فروهر و نشانه های زرتشتی می فروشند، فرنود کوچولو، اختلاس گران میلیاردی، روسیه و امارات، سیاسیون فسیل تو غربت، زنان بیوه ای که به دیسکو می روند، روشنفکران مجازی در چت های بی پایان، مردان روسپی" و... (1)
موسیقی رپ دارای مضمون انتقادی است.
اکنون چند مقوله مطرح می شود: نقد - توهین - مرتد و اشاعه تروریسم - قداست گرایی و قداست زدایی.
مقدسات، اموری است که بر اندیشه، منطق و تجربه متکی نیست. یکی از ویژگی های حکومت های توتالیته (تام گرا) تقدس گرایی است. تقدس گرایی و خودکامگی رابطه تنگاتگی با یک دیگر دارند. تقدس گرایان خرد ستیز هستند، ناگزیر فرمان قتل صادر می نمایند.
حاکمان مقدس خود را سایه ی خدا و حکومت را عطیه الله می دانند. آنچه که می تواند مردم را مسحور خود کند و به اطاعت و فرمانبرداری وادارد، اقتدار حاکمیت است، زیرا که "اقتدار" فره ایزدی تلقی می شود و صاحب قدرت (یعنی پیشوا یا ولی فقیه) صاحب قدرت خداوند روی زمین جلوه پیدا می کند. فرمانبرداران به او کرنش می برند و نیایش به درگاه او را واجب می شمارند و ذلیل و خوار شدن در برابر وی را مایه ی سرافرازی می پندارند. فرمانبرداران و خوارشدگان به مردم توصیه می کنند که رعیت های مطیع و فرمانبردار و سربه راهی باشند.
در عالم اسلام، خلفا را ظل الله می خوانند. دست ولی فقیه و خلیفه مسلمین معجزه می کند و بیماری های صعب العلاج را شفا می بخشد. در قرون وسطا، در اروپا هم به همین گونه بود: هنگام سفر هانری چهارم پدر لویی سیزدهم پادشاه فرانسه مردم روستاها در جاده ها می ریختند و هر کس در انبوه جمعیت می کوشید تا به تبرک دستی بر دامن قبای پادشاه بساید.


در دوران بعدی تاریخ، آرام آرام، مردم سایه ی خداوند را در شخص پادشاه ندیدند و او را ظل الله نیافتند و جنبه ی قدسی و الهی از حکومت بیرون رانده شد. اما مردمان در دام دیگری دچار شدند و "توهم بی پناهی و سرآسیمگی" بر اذهان نشست و وحشت و ناامنی بر دل ها لانه کرد. اقتدار حکومتی قداست خود را از دست داد، اما بی اعتبار نشد و مظاهر قدرت تزلزل نیافت و بنیان سلطنت و موقعیت سلاطین تحکیم یافت. چه امری باعث این حادثه شد؟ چرا قداست زدایی حکومت ها باعث از بین رفتن و بی اعتباری آنان نشد؟
پاسخ به این پرسش را در "وحشت به خودرهاشدگی" باید جست. نظم و امنیت اجتماعی بزرگترین دغدغه ی آدمیان و دلنگرانی آنان است. نبود حکومت مرکزی، باعث "به خود رهاشدگی" جامعه می شود و وحشت از آن، راه بر اوباشان باز می گذارد و "اوباش سالاری" جایگزین "مردم سالاری" می شود.
ایجاد نظم و امنیت در گرو گسترش اقتدار حکومت و تقویت قدرت مرکزی بود. دولتی مقتدر و مسلط لازم بود تا اضطراب و دلنگرانی را چاره کند و امنیت را برگرداند. هر چند که اقتدار دولت ها مردم را از دهان و چنگ گرگ ناامنی رهانیده بود، اما نخبگان جامعه در هرم قدرت قرار نگرفتند و نمایندگان مردم خانه نشین شدند و اوباشان در ایجاد ناامنی و خشونت جدید کوشیدند. "خوف هرج و مرج" مردم را در دامن دولت انداخته بود و اینک دستبردها و درازدستی های دولتیان بود که گردن مردم را می فشرد. پس انسان ها تلاش کردند که محدودیت هایی را برای حکومتیان و قدرتمندان وضع کنند و اختیارات دولت ها را مهار کنند و در این مرحله بود که وسوسه ی آرمان های اجتماعی دیگر یعنی آزادی های فردی و سیاسی سر برداشت و نوزادی به نام "حقوق بشر" پیدا شد.

منشأ قدرت
در حکومت شریعت زده و اسلام پناه ایران، منشأ قدرت الله است و رهبر سایه ی خدا در روی زمین است. الله است که به شورای نگهبان الهام می کند که ولی فقیه را کشف کنید و به او قدرت و جابریت دهید. این نظریه که همان "حکومت مطلقه" می باشد، "بوسوئه" در کتاب "سیاست مأخوذ از کتاب مقدس" مطرح می کند. روایت دیگری از منشأ الهی قدرت به وسیله ی "ژوزف دومستر" بررسی شده است.
در جامعه ی ایران با حکومت و دولتی طرف هستیم که مشروعیت خود را از الله و قدرت خود را از آسمان گرفته است.
اصل و اساس این حکومت ها بر خودکامگی و سرکوب بنا نهاده شده است. خلیفه ام القرای اسلامی، می تواند هم قانونی را که خود نهاده است و هم قوانینی که ولی فقیه سابق و مجلس اسلامی گذشته تصویب کرده اند، عوض کند و اگر وعده ای داده است از آن تخلف نماید.

حقوق بشر جهانی می شود
ولتر می گوید:"...حقوق بشر یعنی آن که جان و مال آدمی آزاد باشد و او بتواند به زبان قلم با دیگران سخن بگوید..."
با اندیشیدن بر نظرات ولتر در می یابیم که این حقوق بشر ولتر، از همان آغاز جنبه ی جهانی داشته است و روی سخن وی با جامعه ی معین و کشور خاصی نیست، بلکه مخاطبان آن کل دنیای بشر است. حقوق بشر در قرن هجدهم به طور جدی مطرح شد و سال به سال بر غنای خود افزوده و دایره ی مطالبات خود را گسترش داده است. مراحل نخستین این حرکت تاریخی صدور بیانیه حقوق بشر در سال ۱۷٨۹ در انقلاب فرانسه بود.
بدین گونه آن حقوق الهی و آسمانی که برای سلطان و پیشوا و رهبر قائل بودند مورد تردید قرار گرفت و فلسفه ی سیاسی عصر روشن اندیشی زمینه را برای تلقی جدیدی از روابط مردم با حکومت آماده کرده بود. نظرات "هابز" و "برک" و "هیوم" در بریتانیا و نوشته های "روسو"، "ولتر" و "منتسکیو" در فرانسه این اندیشه ها را شکوفا و پویا کرد و در ٣۰۰ سال اخیر بدون هیچ گسستگی، همچنان ادامه یافته و به بنیاد رشته ای از مطالبات و خواسته های انسان که به نام "حقوق بشر" شناخته می شود، منتهی گشته است.
"حقوق بشر" در مراحل نخستین خود تأکید بر آزادی های فردی داشت و تأکید بر آن بود که دولت در این زمینه ها مداخله نکند و مردم را آزاد بگذارد.
اما با پیدایش پیچیدگی های مناسبات بین ملت و دولت، مرحله ی دوم آغاز شد و این اندیشه مطرح شد که التزام دولت به مداخله نکردن در این زمینه کافی نیست، بلکه دولت باید در مواردی مکلف گردد که از صورت ناظر بی طرف خارج شود و خود را موظف بداند که اقداماتی برای تحکیم حقوق و آزادی های فردی انجام دهد.
دولت نه تنها باید ملتزم باشد که بی عدالتی ها را دامن نخواهد زد و نابرابری ها را افزایش نخواهد داد، بلکه باید در رفع آنها نیز بکوشد و عملاً برای گسترش عدالت اجتماعی اقدام کند و این فکر جدید ثمره ی اندیشه ای است که از تعالیم سوسیالیستی گرفته شد و مسیر حقوق بشر را تغییر داد.
ابتدایی ترین آزادی های انسان، آزادی شخصی، امنیت، آزادی اندیشه و بیان، آزادی مذهب، آزادی اجتماعات و غیره بود، سپس مرحله دوم "آزادی ها" که تنوع بیشتر و گسترش وسیع تر داشت، آغاز گشت که در رده بندی های نوین به عنوان نسل های دوم و سوم حقوق بشر مشخص گردیده اند، که روی سخن در آن ها نه با فرد و افراد بلکه با جوامع و ملت ها و کشورها است. مثلا آنجا که از حق "توسعه اقتصادی و سیاسی" یا "بهره مندی از ثروت های طبیعی" و امثال آن بحث می شود، این حقوق به ملت ها و کشورها تعلق پیدا می کند و فرد فرد آدم ها به لحاظ بستگی به ملت و کشور است که از آن حقوق بهره می گیرند.
این حقوق و آزادی ها در واقع مجموعه ها یا منظومه هایی را تشکیل می دهند. در مرکز این منظومه ها حقوق و آزادی اصلی و اساسی قرار دارند که "ضرورت انسانیت انسان" به شمار می روند، بدینگونه است که نمی شود آن ها را از انسان جدا کرد و نفی نمود مانند مصونیت از شکنجه، برابری در مقابل قانون و حق آزادی اندیشه و مذهب.
بنابراین قضاوت کنید که حکومت اسلامی در کجای تاریخ قرار گرفته است. در دورانی که در جهان "ضرورت انسانیت انسان" و مراحل دوم و سوم حقوق بشر در جریان است، از ایران فتوای قتل فلان خواننده و فلان نویسنده صادر می شود.
آلبر کامو می گفت: "اگر نتوان آزادی و عدالت را یک جا داشت و من مجبور باشم میان این دو یکی را انتخاب کنم، آزادی را انتخاب می کنم تا بتوانم به بی عدالتی اعتراض کنم."
آنان در کجای تاریخ خسبیده اند؟


rezaalavim@yahoo.com
1- www.youtube.com








اخبار روز
یکی بود یکی نبود
هنوز ترانه ی "آی نقی" را گوش نداده بودیم، که "فتوای وای نقی" از راه رسید.(1)
در فیس بوک نوشتم: هماوردی دو حق با یک منشاء.
به باور من، آزادی بیان و آزادی عقیده، فرزندان مشروع "حق خطا کردن" هستند و به همین دلیل ساده باید فتوای قتل را محکوم کرد؛ چه، همیشه "جان" بر "عقیده" مقدم است؛ (و من هنوز چیزی عزیزتر از انسان و نامش نمی شناسم.)
دوستی برایم نوشت: «اگر فتوا را نیز عقیده ای بدانیم، برای بیان این عقیده، نباید به آزادی معتقد بود؟ چگونه است که برای بیان کننده چیزی که معتقدان به مرامی آن را توهین و ناراحت کننده می دانند، بر مبنای "حق خطا کردن" آزادی بیان قائلیم ولی برای کسی که بر مبنای عقیده اش (ولو عقیده ی خطا) بیان کننده را مستحق مرگ می داند، خیر؟» (2)

داستان یک جنگل
یک سال پیش، صفحه ای در فیس بوک با عنوان "یادآوری امام نقی به شیعیان" گشوده شده است.(3) گشودندگان در توضیح کار خود آورده اند: «هدف ما زدودن خرافات از جامعه با زبان طنز است. هرگونه شباهت قهرمانان داستانهای ما با مقدسات شما کاملا عمدی است. نه سبزیم نه سرخ نه هر رنگ دیگر، نقوی هستیم و نقوی خواهیم ماند.
ما در این صفحه اصلن قصدمان توهین و فحاشی به آن امام همام نیست. ما فقط طنز مینویسیم و حضرتش را به خاطر علاقه بیش از حدی که به ایشان داریم، قهرمان تمام طنزهایمان محسوب می کنیم.»
«هیچ چیز و هیچ کس آنقدر مقدس نیست که نتوان آن را به طنز کشید...»
در ارتباط با همین "کمپین ..." بود که برخی از شیعیان در استفتایی از آیت الله صافی گلپایگانی پرسیده اند:
«بسمه تعالی، متاسفانه چند وقتی است که عده ای اجیر شده اند که عمدتا از ضد انقلاب خارج کشور می باشند، بر روی فضای اینترنت در سایت ها و وبلاگ خود، به راحتی به امام مظلوم ما، امام هادی علیه السلام اهانت و جسارت می کنند(طراحی ،جک ،کشیدن کاریکاتور، فحاشی ،دروغ بستن و...) حکم این افراد چیست ؟» (4)
آیت الله در فتوایی(5) نوشت: «چناچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشند، مرتدند. والله العالم.» (6)
حدود سه ماه بعد، خواننده ی رپ شاهین نجفی ترانه ای به نام "آی نقی" منتشر می کند. خبرگزاری فارس که متعلق به سپاه پاسداران است، در اقدامی مشکوک، به نقل از سایت "افسران جنگ نرم" با انتساب این حکم کلی به شاهین نجفی، جنجال خبری "صدور حکم قتل شاهین نجفی" را کلید می زند.(7) این همه در حالی است که در ادبیات دینی و فقه شیعه بین فتوا و حکم، همیشه فاصله ای هست. فتوی امری کلی است و حکم به یک مصداق اشاره دارد. به عبارت دیگر «فتوی همانند بیان ماده ای از قانون است در حالی که صدور حکم درباره یک مصداق خاص، به مانند صدور حکم قاضی درباره یک متهم خاص است که جنبه مصداقی پیدا می کند.»(8)
این چنین بود که باران مخالفت ها و موافقت ها با ترانه ی "آی نقی" و "فتوای وای نقی" به راه افتاد و جنگلی از داده ها و داوری ها در فضای مجازی بالا آمد. حالا بیرون آمدن از این جنگل انبوه خود مساله ای است. بسیاری از مذهبی ها و برخی از اصلاح طلبان (در قامت برادر بزرگ تر) ترجیح داده اند بر مفهوم "حق بودن" تاکید بگذارند و ترانه ی "آی نقی" را با این ادعا که سطحی، توهین آمیز و تحریک کننده است، به چالش کشیدند.(9) البته برخی پا را فراتر گذاشتند و در همسویی با جریان های سرکوب گر، هم ترانه را نفی کردند و هم ترانه سرا و هنرمند را.(10) تاکید بر توهین آمیز بودن ترانه ی "آی نقی" و نیز اختلاف انگیز بودن آن، خرج اصلی این ادعاها و داوری ها بود.
در جبهه ی مقابل اما، تاکید بر "حق داشتن" بود. استدلال شد که هنرمند آزاد است و حق دارد باورها و داوری های خود را آن گونه که می پسندد و صلاح می داند در برابر افکار عمومی قرار دهد.(11) بسیاری نیز نه تنها ترانه ی "آی نقی" را توهین آمیز تلقی نکردند، که پرداختن رادیکال به مذهب و بسیاری از باورهای مذهبی مهاجم (به ویژه در شرایطی که به نام چنین مذهبی حاکمیت سرکوب و سرب بر جامعه حاکم است) را حق و ضرورت گذار از شرایط دشوار پیش رو خواندند.(12)
به باور من، در این داستان، هم خواندن ترانه ای مثل "آی نقی" از سوی شاهینی که سال هاست در قفس مانده و قربانی سرکوب، سکوت و سانسور دینی است، دور از انتظار نبود و هم صدور فتوای قتل از سوی کسانی که از هوای تازه محروم اند و از جهاز زیستن در جهان جدید بی بهره. آن چه انتظار آن نمی رفت، همین واکنش های عجولانه بود که انگار برای اولین بار با پدیده ای از این دست روبرو شده اند. انگار ما همیشه باید چرخ را دوباره و دوباره اختراع کنیم! به ویژه همراهی ضمنی برخی از شخصیت های مذهبی و اصلاح طلب و همدستی آشکار آنان در فرایند عفن و بدخیم سرکوب و سانسور بسیار نگران کننده است. گیریم در عالم واقع حق با آن هاست و رفتارهای از این دست، پی آمدهای ناگواری برای فرایند اصلاحات و دمکراتیزاسیون در ایران خواهد داشت، خب، که چه! شاید آن ها انتظار دارند هرکس خواست هر کاری انجام دهد، باید با آن ها به عنوان "مجمع تشخیص مصلحت اصلاحات" مشورت کند؟ یا از آنان به عنوان "ولی فقیه اصلاحات" اجازه بگیرد؟ گیریم، حق با آن هاست و خطایی صورت گرفته است، خب مگر ایرانیان "حق خطا کردن" ندارند؟ من نقد "آی نقی"، مخالفت با آن و حتا نفی آن را می فهمم، اما دعوت شاهین نجفی به سکوت را نه! من تلاش برای گسترش امکانات همزیستی مسالمت آمیز بین عقاید مختلف و موجود را می فهمم، اما پیوند مشکوک این مساله را با سانسور و سکوت و سرکوب، نه! من مخالفت با دامن زدن به تنفر و خوارداشت دیگران را می فهمم، اما خوارداشت یک هنرمند را به این بهانه، نه! من دفاع دمکراتیک از "سلیقه ی اکثریت" را می فهمم، اما قربانی کردن اقلیت و حقوقش را در پای اکثریت (به بهانه ی رنجش آن ها) درک نمی کنم!         
در سوی دیگر، برخی از مدافعان و موافقان "آی نقی" مخالفت با "فتوای قتل" و "فتوای نکوهش" شاهین(13) را چنان دامنه داده اند که راه را برای هر گونه مصالحه ی اجتماعی می بندند. من نقد دین، فتوا، فقه، آیت الله، امام، پیامبر، خدا و هر چیز دیگر را می فهمم، اما یک کاسه کردن همه ی مسلمانان و اسلام ها را نه! من محکوم کردن فتوای قتل و آدم کشی را می فهمم، اما محکوم کردن مسلمانی و مسلملنان را نه! من در خواست پی گرد آدم کش ها و دادخواست دادگاهی کردن صادر کنندگان فتوای آدم کشی را می فهمم، اما بن بستی را که که به این بهانه قرار است در برابر نواندیشی دینی گشوده شود، نه! من بی زاری جستن از خوارداشت آدمیان را می فهمم، اما خوارداشت دیگران را به این بهانه، نه!(14) من نقد اصلاح طلبان و تاکتیک ها و راهبردهای اصلاح طلبانه را درک می کنم، اما نفی اصلاح طلبی و یک کاسه کردن اصلاح طلبان را نه!(15) من نقد دین و نواندیشی دینی را می فهمم، اما تحدید انتخاب های مسلمانان به "اسلام تاریخی" و دست شستن از اسلام را نه!   

عبور از جنگل و لوازم آن
بگذارید مساله را ساده تر کنیم. چه کسی می تواند و باید تصمیم بگیرد که چه بگوید و چه نگوید؟
به باور من، تنها گوینده است که صلاحیت دارد، داوری کند، چه بگوید و چه نگوید؛ هم چنان که تنها صاحب یک عقیده، صلاحیت دارد داوری کند که چه عقیده ای داشته باشد و چه عقیده ای نه. ما می توانیم ساعت ها در مورد درستی یا نادرستی یک عقیده گفت و گو و داوری کنیم، اما داوری های ما حقی برای ما در دخالت در باورهای دیگران به وجود نمی آورد (آزادی عقیده). ما ساعت ها می توانیم در راستی یا ناراستی داوری های دیگران گفت و گو کنیم، اما این حق، حقی برای دخالت در آن چه دیگران می گویند یا نمی گویند به ارمغان نمی آورد (آزادی بیان)؛ چه، "حق داشتن" همیشه غیر از "حق بودن" است.
به عبارت دیگر، هر گونه تلاش برای یافتن پاسخ های پیشینی، برای پرسش هایی از این دست، نا گزیر ما را به تن دادن بر نوعی نابرابری سوق می دهد. اگر بپذیریم کسی یا کسانی هستند که پیشاپیش می توانند تعیین کنند که چه چیزی باید یا نباید گفته شود، نا گزیر باید بپذیریم که آنان بر دیگران ولایت دارند و می توانند امر و نهی کنند. این منطق ساده ای است که بر جان و جهان خوانش های ماقبل مدرن مذهب و مذهبی ها سیطره دارد.(16) اما مساله آن جاست که در یک اجتماع/جامعه همواره هستند کسانی که این گونه نمی اندیشند، مذهبی دیگر دارند، مذهبی نیستند یا حتا ضد مذهب اند، با این جماعت چه باید کرد؟ "خودگردانی" و "خودفرمانی" (بیرون آمدن از "ولایت دیگران") در گرو رهایی از همه ی پاسخ های پیشنی است.
پاسخ های پسینی مدرن با تاکید بر برابری انسان ها و حق همگان در این داوری ها، تلاش دارند تعیین این حد و مرزها را به سازش همگانی بسپارند. به عبارت دیگر، هم پیشاپیش و قبل از سازش، نمی توان "دیگری" را از گفتن آنچه می خواهد بازداشت، و هم هر سازشی نمی توان کرد.(17) اگر نخواهیم در پیچ و تاب این جنگل درهم و گفت و گوهای بی پایان پیشینی گرفتار شویم، لاجرم باید به سازش های موجود جهانی، از جمله اعلامیه ی جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های مربوطه تن دهیم و راهی به رهایی بجوییم.
در ماده ی بیستم کنوانسیون بین‌المللی حقوق مدنی/سیاسی، تبلیغ جنگ یا ترغیب به تنفر قومی، نژادی یا مذهبی ممنوع و در زمره ی محدودیت‌های آزادی بیان است. و نیز در ماده ی نوزدهم کنوانسیون، ملاحظات مربوط به امنیت ملی، نظم، سلامت و اخلاق عمومی در زمره محدودیت‌های آزادی بیان معرفی شده است.(18) به همین دلیل بود که "روزنامه ی تاتس" چاپ برلین در گفت و گوی مفصل خود با شاهین نجفی با اصرار "از قصد آگاهانه وی برای توهین و تحریک شیعیان یا مسلمانان" پرس و جو می کند.(19) نجفی پاسخ می‌دهد: "راستش را بخواهید ما اصلاً فکرش را نمی‌کردیم که چنین واکنش‌هایی پیش بیاید. قصد نداشتیم به کسی توهین کنیم."(20) باید توجه داشت که این محدودیت های اندک، اما مهم، هم مشروط به سازوکارهای دمکراتیک اند و هم محدود به پی گیری های قانونی.(21)
"محکوم کردن فتوای قتل" و "فتوای نکوهش" شرط نخست دعوت به گفت و گو و امکان توافق است. هر رفتاری بیرون از توافقِ اطراف گفت گو و هر تلاشی برای ختم یک طرفه ی گفت و گو محکوم است. اگر هم نظری بر "حق خطا کردن" وجود داشته باشد، ناگزیر باید به "تقدم جان بر عقیده" هم توافق کرد. تقدم جان بر عقیده، یعنی تن دادن به گفت و گو؛ یعنی تن دادن به آمیزش اجتماعی به سامان. تصور کنید هر مرجع دینی بخواهد و حق داشته باشد فرمان قتل صادر کند (و تصور کنید مراجع دینی ادیان و مذاهب دیگر هم بخواهند به چنین روشی دست بیازند) چه جنگلی برپا خواهد شد؟
مساله خیلی پیچیده نیست!
شاهین نجفی با عریانیدن باورهایش، نشان داد که این اجتماع چه قدر شکننده است؛ و چه سخت از "آمیزش اجتماعی ناتمام" رنج می برد؛ چه، همیشه "برهنگی دماسنج دمکراسی است".(22) گفت و گو بر سر درست بودن باورها و داوری های شاهین و نیز گفت و گو بر سر این موضوع که ترانه ی "آی نقی" اهانت آمیز است یا نه، اگرچه (در جای خود) لازم و ضروری است، اما (در جنجال وای نقی) گول زننده و لودهنده نیز هست؛ چه، این نکته ی بدیهی را پنهان می کند که تنها شاهین حق دارد داوری کند.(23)
شاهین نجفی پس از خواندن ترانه ی "آی نقی" از سوی برخی از مسلمانان تندرو به مرگ محکوم شده است.
به همین سادگی!
بی هیچ دادگاه و بی هیچ کیفرخواستی!
بی هیچ دفاع و بی هیچ هیات منصفه ای!
نه امکان اعتراضی هست و نه حق تجدید نظرخواهی!
پیام بسیار آشکار است: دگراندیشی ممنوع!

پانوشت ها
1. soundcloud.com
2. www.facebook.com
3. www.facebook.com
4. baztabemrooz.ir
5. همان
6. همان
7. www.farsnews.com
8. baztabemrooz.ir
9. وو
10. www.rahesabz.net
www.rahesabz.net
11. radiozamaneh.com
12. iranglobal.info
13. این تبین دقیق را از الهه ی بقراط وام گرفته ام؛ چه، واکنش بسیاری از اصلاح طلبان و مذهبی ها در برابر ترانه ی "آی نقی" و خواننده اش از جنس صدرو فتوا می نماید و نه ایراد نقد.
www.newsecularism.com
14. www.newsecularism.com
در این نوشته، بهنام بزرگ مهر، مرز توهین و نقد را در می نوردد و هیچ تفاوتی بین خوانش های مختلف اسلام نمی گذارد؛ این دست رویکردها به ادیان و جریان های اجتماعی ممکن است به کار عقده گشایی و منکوب کردن مخالفان بیاید ولی برای پیش برد مدنیت ناتمام ما و نیز آمیزش اجتماعی نا به سامان مان مفید نخواهد بود.
15. news.gooya.com
16. www.akhbar-rooz.com
17. www.akhbar-rooz.com
18. www2.ohchr.org
19. www.radiozamaneh.com
20. همان
21. radiozamaneh.com
22. news.gooya.com
23. این موضوع را من با عنوان "حق داوری نخستین" در مقاله ی "سنگسار همیشه با اولین سنگ آغاز می شود" کاویده ام.
www.akhbar-rooz.com











اخبار روز: «دمکرات های چپ تبریز» به مناسبت ششمین سالگرد قیام مردم آذربایجان در اول خرداد سال ٨۵ بیانیه ای منتشر کرده اند. در این بیانیه تاکید شده است: «جدایی دو جنبش ملی- دمکراتیک و جنبش دمکراسی خواهی سراسری امری خطرناک و در صورت تقابل برای هر دو فاجعه­ بار خواهد بود. بنابر این تلاش برای ایجاد ارتباط و هماهنگی بین جنبش دمکراتیک سراسری با جنبش ملی- دمکراتیک ملیت­های غیر فارس از جمله آذربایجان، گامی اساسی برای احقاق حقوق مردم و ملیت­ های کشورمان می­باشد. امری که جمهوری اسلامی شدیداً برای عدم تحقق آن تلاش می­ورزد.»
به گزارش سایت آذربایجان متن این بیانیه به شرح زیر است:

شش سال از قیام خونین مردم آذربایجان در اول خرداد سال ۸۵ بر علیه سیاستهای ضد ملی استبداد دینی- شوونیستی حاکم می گذرد. قیامی که با اعتراض به توهین و تحقیر مردم آذربایجان توسط روزنامه رسمی دولت ایران شروع شد. توهین و تحقیر مردمی که تاریخ جنبش های آزادیخواهی و برابری طلبی یک صد سال اخیر ایران با حذف نقش و جایگاه آنان, تاریخی کدر به نظر خواهد رسید.
قیام اول خرداد آذربایجان, صدای اعتراض مردمی بود که ده ها سال توهین, تحقیر و برتری جویی نژادپرستان شاهی و اسلامی را متحمل شده بودند. این قیام فریادی بود بر علیه انکار کنندگان هویت ملی آذربایجانیان و عصیانی بود بر علیه رژیمی که که سیاست همانندسازی زبانی – فرهنگی, هویت زدایی از ملیت ها و تبعیض جنسی و مذهبی را به سیاست استراتژیک خود تبدیل ساخته است. رژیمی که زیر بیرق “امت واحده اسلامی” تصمیم به نابودی هر آنچه که خارج از این دایره بسته سیاه باشد, گرفته است.
قیام اول خرداد آذربایجان از نظر گستردگی کمی شرکت کنندگان, سطح فراگیری جغرافیایی حرکت و سرعت تسری شعارهای آن در میان اقشار و طیف ها مختلف اجتماعی و بویژه جوانان, دانشجویان و اقشار فرودست حاشیه نشین استانهای ترک زبان کشور, جزو بزرگترین و وسیعنرین قیام های اعتراضی ملیت ها با خصوصیات ویژه خود بر علیه استبداد دینی- شوونیستی حاکم در بعد از انقلاب بهمن ۵۷ بود. خصوصیاتی قابل تعمق که تحلیل درست و درس های آموحته آن می تواند در تبیین رویکردهای آتی مبارزات مردم آذربایجان در دستیابی به برابری ملی, عدالت طلبی اجتماعی و دمکراسی خواهی بسیار راهگشا باشد.
گسترش سریع و فراگیر این جنبش رژیم را به وحشت انداخت. آنگاه که دامنه حرکت می رفت بخشهای وسیعی از مناطق غرب و شمال غرب کشور را در بر بگیرد لشکرکشی از استانهای مجاور غیر آذربایجانی برای سرکوب قیام شروع شد و به موازات آن اعمال نفوذ امنیتی با هدف ایجاد تفرقه و به انحراف کشاندن اهداف و شعارهای قیام در دستور ارگانهای اطلاعاتی و انتظامی رژیم قرار گرفت.
رفتار رژیم اسلامی در سرکوب خشن قیام مردم و به شهادت رساندن دهها تن از شرکت کنندگان، بار دیگر ابعاد و ماهیت آن سبعیتی را در اذهان زنده کرد که ۶۵ سال پیش ارتجاع شاهنشاهی و اربابان امپریالیست آن برعلیه حکومت ملی آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه وری بکار گرفته بودند. سبعیتی که هم در سیمای سرکوب وحشیانه و بی رحمانه مردم خود را نشان داد و هم به شکل فریبکاریها و اعمال سیاستهای مزورانه در به انحراف کشاندن شعارها و اهداف جنبش اعتراضی مردم. به یکباره شعارهای افراطی بر علیه فارس ها وارد اعتراضات مدنی مردم شد؛ نمادهای سیاسی برخی از کشورهای همسایه را به صفوف معترضین وارد کردند و در برخی مناطق خود امنیتی ها و ایادی آنها تظاهرات هدفمند غیر واقعی براه انداختند تا از جنبش حق طلبانه و بحق مردم آذربایجان چهره نامطلوبی را در افکار عمومی به نمایش بگذارند.
متاسفانه همین ترفند ارگانهای امنیتی رژیم کارساز شد. ایادی رژیم, شوونیستها, عظمت طلبان و باستان گرایان ایرانی که تکلیفشان در برخورد به این جنبش حق طلبانه و جنبش های مشابه از قبل مشخص بود؛ اما بخشهای وسیعی از روشنفکران و مدافعین حقوق بشر مرکز و حتی برخی از جریان های سیاسی سراسری مدافع حقوق ملت ها و حق شهروندی که انتظار حمایت از آنها بیش از هر جریان دیگری می رفت, در دام این سناریوی امنیتی رژیم افتادند و با سکوت و عدم حمایت از قیام حق طلبانه مردم آذربایجان عملا به ایجاد شکاف و بدبینی بین آذربایجانی ها و دیگر مردم ساکن در کشورمان دامن زدند. گویی اعتراض به یک رفتار ناپسند ژورنالیستی, مطالبه آموزش به زبان مادری و اعلام هویت ملی, در چارچوب حقوق دمکراتیک مردم و حق شهروندی نمی گنجید تا این شخصیتها و جریانات سیاسی را به حمایت از جنبش مردم آذربایجان ترغیب کند. متاسفانه همین ها را که کاشتند در عدم حمایت مردم آذربایجان از جنبش دمکراسی خواهی سراسری موسوم به “جنبش سبز” در دو سه سال بعد درو کردند.
قیام اول خرداد مردم آذربایجان نیز همچون سایر قیام های ضد استبدادی و آزادیخواهی کشورمان در سه دهه اخیر, به خاک و خون کشیده شد. با این حال حرکت ادامه یافت و به اشکال مختلف زنده و پویا بودن خود را به نمایش می گذارد. تداوم این مبارزات تا به امروز در اشکال مختلف فرهنگی, ورزشی و زیست محیطی و با تکیه بر موضوعات بومی مردم آذربایجان, نشان می دهد که علیرغم سرکوب خونین و حاکمیت فاشیسم مذهبی در کشور, مطالبات رفع ستم ملی و هویت خواهی ملی- قومی بعنوان یکی از عوامل تعیین کننده در سمتگیری جنبش های اجتماعی و ضد استبدادی مردم آذربایجان عمل می کند و هیچ شبهه و شائبه ای نمی تواند اعمال دوستداران مردم, مدافعین تحقق عدالت اجتماعی و دموکراسی خواهان در عدم حمایت از این جنبش زنده و پویا را توجیه کند.
ما بعنوان بخشی از دمکرات های چپ آذربایجان ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطره تمام شهدای قیام اول خرداد سال ۸۵ آذربایجان, بار دیگر تاکید می کنیم که مسأله ملی در ایران یکی از حساس‌ترین مسائلی است که آینده آزادی، دموکراسی و حتی موجودیت کشور به حل آن بستگی دارد. بدون دفاع قاطع از حقوق انسانی و برابری همه ملیت‌ها و حق ملیت‌ها در تعیین آزادانه سرنوشت خویش، مبارزه برای آزادی و دموکراسی در کشور ما محکوم به شکست است.
ضمن این که معتقدیم جنبش‌ ملی- دمکراتیک مردم آذربایجان در پیوند با مبارزات طبقه کارگر و جنبش‌های دمکراسی خواهی دیگر اقشار اجتماعی کشور، توان مبارزاتی و حرکت دموکراتیک خود را افزایش خواهد داد. این امر در مورد مبارزات طبقاتی کارگران و جنبش‌های دمکراسی‌خواهی و برابری طلبی اقشار متوسط, زحمتکشان شهری و روستایی، زنان، جوانان و دیگر اقشار اجتماعی جامعه در ارتباط با جنبش‌ جاری ملی- دمکراتیک مردم آذربایجان نیز صادق است.
جدایی دو جنبش ملی- دمکراتیک و جنبش دمکراسی خواهی سراسری امری خطرناک و در صورت تقابل برای هر دو فاجعه­ بار خواهد بود. بنابر این تلاش برای ایجاد ارتباط و هماهنگی بین جنبش دمکراتیک سراسری با جنبش ملی- دمکراتیک ملیت­های غیر فارس از جمله آذربایجان، گامی اساسی برای احقاق حقوق مردم و ملیت­ های کشورمان می­باشد. امری که جمهوری اسلامی شدیداً برای عدم تحقق آن تلاش می­ورزد.

گرامی باد یاد و خاطره شهدای قیام مردم آذربایجان
زنده باد پیوند مبارزات ملی- دمکراتیک مردم آذربایجان با جنبش ضد استبدای سراسری ایران
دمکرات‌های چپ تبریز
۳۱/۰۲/۱۳۹۱






طرح‌واره‌ای برای گذار به دموکراسی

 محمد ملکی

محمد ملکی
پيشنهاد می‌کنم که همگان به‌گونه‌ای شفاف مسيرشان را مشخص کنند و کسانی که راه نجات ملت را در تغيير ساختاری حاکميت می‌دانند و به درانداختن طرحی نو باورمندند، صرف‌نظر از آرمان‌های حزبی، گروهی و سازمانی‌شان و به‌عنوان شهروندان صاحب حقوق، فرصت بيابند تا همراه با ديگر هم‌ميهنان، در حرکتی مسالمت‌آميز خواهان فراهم کردن شرايط انتخاباتی آزاد (همه‌پرسی) شوند که در آن سرنوشت کشورشان، به‌گونه‌ای که اکثريت مردم بخواهند، تعيين شود
بسم الحق
بمناسبت پانزدهمين سالگرد واقعه دوم خرداد ۱۳۷۶
(پيدايی و فرجام اصلاحات درون ساختاری)

هم ميهنان گرامی ، ايرانيان آزاده!
اين هموطن شما در مرز هشتاد سالگی و پيری و بيماری با شما سخنی دارد و از شما درخواستی. من که ده ها سال در دوران شاهی و حکومت شيخ ها در دفاع از آزادی و عدالت و برابری تلاش کرده ام، گفته ام و نوشته ام ، حال احساس می کنم در اين روزهای پايانی عمر که کشور عزيزمان در شرايط بسيار نگران کننده ای قرارگرفته و از هم پاشيدگی در تمام ارگانها به وضوح ديده می شود و فقر وفساد و بی عدالتی بی داد می کند بايد آنچه به نظرم می رسد و حدود ۱۵ سال است آن را فرياد می کنم يک بار ديگر بگويم و بنويسم، اگرچه می دانم داستان حاکمان اين سرزمين داستان فرعون است و ادعای خدايی و سرکشی و رود و نابودی و ايستادگی تا آخرين لحظه، ولی مينويسم تا در تاريخ وطنم بماند، شايد آيندگان عبرت گيرند . آيا حاکميت ايران آنقدر عقل و شعور دارد يک بار هم که شده به عاقبت راهی که می رود بيانديشد ؟
من آنچه شرط بلاغ است با تو می گويم
تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال
اين نوشته را تقديم به هموطنانی می کنم که در هر گوشه از ايران و جهان با تشکيل جلسات ، کنفرانس ها و نوشته ها و بحث ها تلاش برای به وجود آوردن يک همبستگی بين ايرانيان معتقد به تغييرات زيربنايی از راه مسالمت جويانه دارند.
هم ميهنان !
می خواهم پيش از شما با حاکميت سخنی داشته باشم، و هشداری؛ اگرچه حکومتگران تا کنون همه ی راه های گفتگوی مسالمت آميز را بسته و بجز رفتار خشونت آميز با مردم روشی را به کار نگرفته اند ، و همانند همه ی حکومت های استبدادی و تماميت خواه تنها منطق زور و ارعاب و برخورد خشن را با مردم و خواست های به حق آنها در پيش گرفته اند .
مايلم پيش از اينکه فرياد دادخواهی مردم تا آنجا بلند شود که به گوش استبداديان برسد و اعتراف کنند "صدای مردم را شنيده اند"، وقتی که بسيار دير شده باشد ، برای آخرين بار اعلام کنم که تحمل مردم به پايان رسيده و بيش از اين حاضر نيستند شاهد نابودی سرزمين عزيزشان باشند. مردم ما نمی خواهند که ايران بيش از اين تبديل به سرزمينی سوخته شود. اين آخرين هشدار به حاکمان کشور بلازده ی ايران است .
اما سخنم با مردم : بيان آنچه در مدت ۳۳ سال پس از تغيير نظام پيشين و برپايی حکومت دينی بر ملت ما گذشته است فرصتی درخور می طلبد ، به هرحال بايد از هر فرصت بهره گرفت و درباره اقدام های تماميت خواهانه و عدالت ستيز حاکميت گفت و نوشت، اما در اين يادداشت می خواهم تنها به مروری بر حوادث پس از نمايش انتخاباتی سال ۸۸ داشته باشم و به همين شرح بسنده می کنم.
در خرداد آن سال (۱۳۸۸) بر خلاف نظر کسانی که استدلال می کردند انتخابات در شرايط حاکم بر ايران به جز نمايشی نامنصفانه ، ناسالم و ناآزاد نيست، حاکميت توانست بخش بزرگی از جوانان و ديگر اقشار جامعه را که می پنداشتند از طريق انتخابات می توان روش و منش حاکميت را تغيير داد به پای صندوق های رأی بکشاند و با مهندسی دقيق فرد دلخواه خودرا از صندوق ها بيرون بکشد. اين اقدام آنچنان ناشيانه و نخ نما بود که اعتراضات همگان را به همراه داشت. پس از آن آقای خامنه ای وارد صحنه شد و انتخابات و شخص منتصب را تائيد کرد. اين موضع گيری جمعی بزرگ از جوانان و ديگر افراد مردم را به صحنه ی اعتراضات کشاند که با سرکوبی تمام عيار مواجه گرديد، تا آنجا که شعار " رای من کجاست؟" به شعار «مرگ بر ديکتاتور» بدل شد. اين اعتراضات که جنبش سبز نام گرفت توانست ميليون ها ايرانی را به خيابان ها بکشاند و نوعی همبستگی بين کسانی که با کل حاکميت و قانون اساسی مخالفت می ورزيدند و معتقد به اصلاحات زيربنايی و ساختارشکن بودند و کسانی که شعار اصلاحات و «بازگشت به دوران طلايی امام» را سر می دادند به وجود آورد که نتيجه ی شکل گرفتن اين همبستگی نيز وحشت و سراسيمگی حکومتيان بود تا آنجا که با خشن ترين و بی رحمانه ترين روش به جان مردم افتادند و ده ها کشته و مجروح و صدها زندانی تنها به جرم تظاهرات مسالمت آميز در مخالفت با تقلب ها، دروغ ها و خشونت های حاکميت ، از آن حرکت بزرگ برجا ماند. متاسفانه سرکوبهای خشن و خونين، حبس و حصرها و البته تضادهای آرمانی بعضی از افراد و گروههايی که بلندگوهای جنبش را در دست گرفتند با شمار بزرگی از شرکت کنندگان در اعتراضات که خواهان تغييرات اساسی بودند، موجب به محاق رفتن جنبش و حاضر نشدن عموم مردم در صحنه و قلع و قمع برپا ايستادگان در برابر تماميت خواهان شد.
هم ميهنان!
آيا زمان آن فرا نرسيده است که پس از ۳۳ سال تجربه و تحمل شکست های پی در پی در جستجوی عامل يا عوامل اين ناکامی ها باشيم ؟ آيا تجربه های ما ، به ويژه در دوسه سال اخير راهنمای خوبی برای شناخت بيشتر و بهتر علل شکست هايمان نيست؟ آيا تا تکليف خودمان را با حاکميت و قانون اساسی موجود روشن نکنيم و تا هر گروه و حزب و سازمان به اندازه سهم خود در کشيدن بار تعيين سرنوشت کشور سهيم نشود، وضع به همين منوال نخواهد ماند و حتی بدتر نيز نخواهد شد، و شکست و ناکامی ، بازهم ، به شکل های مختلف تکرار نخواهد شد؟
خوشبختانه، اين روزها، پس از برگزاری انتخابات نمايشی مجلس، خط و خط کشی ها تا اندازه ای مشخص تر از پيش گرديده، و خط قرمزها روشنتر شده است. اين دو خط همان دو خطی هستند که پيش از اين به آنها اشاره کردم ، اما اکنون شفافتر از پيش نمايان شده اند .
بديهی است مردم هر کشور حق دارند، هرگاه که خود بخواهند به استمرار يا دگرگونی نظام و نهادهای حاکم بر کشور خويش رأی دهند. هيچ نظام حکومتی نبايد و نمی تواند جز با رأی مردم کشورش برپا بماند و به موجوديت خود استمرار بخشد، و اين نکته ای است که در سرآغاز نظام کنونی نيز سران آن، به مقتضای شرايط ، بر آن تاکيد ورزيدند.
ضمن احترام به عقايد همه ی شهروندان اين سرزمين ، پيشنهاد می کنم که همگان به گونه ای شفاف مسيرشان را مشخص کنند وکسانی که راه نجات ملت را در تغيير ساختاری حاکميت می دانند و به درانداختن طرحی نو باورمندند، صرف نظر از آرمان های حزبی ، گروهی و سازمانيشان و به عنوان شهروندان صاحب حقوق، فرصت بيابند تا همراه با ديگر هم ميهنان، در حرکتی مسالمت آميز خواهان فراهم کردن شرايط انتخاباتی آزاد (همه پرسی) شوند که در آن سرنوشت کشورشان، به گونه ای که اکثريت مردم بخواهند، تعيين شود . اين کار را می توان با بهره گيری از همه ی شيوه های مبارزه صلح جويانه، از گفتن و نوشتن تا نافرمانی مدنی و ديگر شيوه های مبارزه مسالمت آميز به انجام رساند.
اين همبستگی لازم است ميان همه ی ايرانيان مقيم داخل و خارج از کشور پديد آيد و همگان يک دل و يک زبان برای وادار کردن حاکميت به پذيرش خواست اکثريت مردم ايران بکوشند . پيشنهاد اين است که اين حرکت اجتماعی در چند مرحله انجام گيرد:
مرحله ی نخست : کوشش در راه ايجاد همبستگی ميان همه ی تشکل های سياسی، اجتماعی، قومی، عقيدتی و فرهنگی، برای رسيدن به خواست مشترک.
مرحله ی دوم : کوشش در راه وادار کردن حاکميت به تن دادن به خواست هايی که در پی آمده است که شرايطی است برای يک همه پرسی آزاد .
۱ ـ آزادی انديشه و بيان برای همگان، براساس منشور ملل متحد و اعلاميه ی جهانی حقوق بشر که ايران نيز آنها را امضاء کرده است و پيش از هر کار آزادی کليه زندانيان سياسی ـ عقيدتی بدون استثناء.
۲ ـ آزادی همه ی احزاب ، سازمان ها و گروههای سياسی، صرف نظر از آرمان هايی که از آن پيروی می کنند.
۳ ـ آزادی برپايی اجتماعات و راه پيمايی های مسالمت آميز.
۴ ـ آزادی تشکيل سنديکا ها و تشکل های صنفی مستقل از دولت.
۵ ـ آزادی تاسيس و استفاده از رسانه های عمومی، اعم از راديو ، تلويزيون، ماهواره، مطبوعات و ... برای همگان بدون مداخله ی دولتی.
مرحله ی سوم : همه پرسی آزادانه برای استمرار يا دگرگونی نوع حکومت زير نظر سازمانهای مستقل ملی و بين المللی و حقوق بشری، و تشکل های سياسی و صنفی داخلی.
مرحله ی چهارم : درصورتيکه اکثريت مردم رای به نظامی متفاوت با نظام فعلی دهند، انجام انتخابات برای تعيين نمايندگان ملت در مجلس موسسان که وظيفه ی تدوين قانون اساسی جديد را به عهده خواهد داشت.
پيروز باد همبستگی ميان مردمی که دل به حال ايران می سوزانند .
دکتر محمد ملکی
خرداد ۱۳۹۱






خمينی؛ از مخالفت تا موافقت با "ولايت مطلقه فقيه"

محمد جعفری

محمد جعفری
شايد کسانی که برای اولين بار اين مقاله را مطالعه میکنند، برايشان تعجبآور و يا غيرقابل باور باشد و از خود بپرسند: آقای خمينی که تا قبل از رفتن به نجف از مخالفين سرسخت ولايت فقيه بوده، چه تحولی روحی و يا غير روحی در وی روی داده که به ولايت فقيه روی آورده و نه تنها از موافقين بلکه بنيان‌گذار آن گرديده است؟
ويژه خبرنامه گويا آيا می دانيد که آقای خمينی خود از مخالفان سرسختان ولايت فقيه بوده است؟
" اشکال در اصل «عدم ولايت» (۳) وجود ندارد: " جای هيچ اشکالی نيست در اين اصل و قاعده عدم نفوذ حکم هيچکسی بر کس ديگر است، فرقی نمی کند که حکم مذکور قضائی باشد يا غير آن، حاکم پيامبر باشد، يا وصی پيامبر يا غير آنها. زيرا صرف نبوت و رسالت و وصايت و يا علم و فضائل نفسانی، به هر درجه باشد، موجب نمی شود که دارندگان اين گونه کمالات نافذ الحکم باشند، و قضا و داوری آنان، فاصل و قاطع خصومت و تنازع شود، بلکه آنچه را عقل در می يابد و به آن حکم می کند، همانا نفوذ حکم خداوند متعال در باره خلق است." (آقای خمينی)
در اين زمان و در قرنی که جهان درگير مسائلی نظير تغييرات آب و هوايی، محيط زيست، صلح جهانی، فقر مطلق و گرسنگی و سيری و ثروت بی اندازه بعضی ديگر و... و به دنبال راه حل کوتاه مدت و دراز مدت، برای حل و يا به حداقل رساندن مشکلات آن است،که اگر راه حل مناسبی برای بعضی از آنها پيدا نشود، بود و نبود کره زمين مواجه با خطر جدی است، جای تأسف است که ما درگير مسئله ای بديهی که داشتنِ اختيارِ حقِ تصميم گيری و چگونگی اجرای تصميمات سرنوشت خود است، باشيم. و به جای اينکه کوشش و شرکت داشتن در حل مسائل مبتلا به، جهانی داشته باشيم و نگذاريم که کشور ما خود بر اثر مسائل فوق دچار خسارتهای جبران ناپذيری شود و هم کشورهای ديگر، بايد کوشش ما درگير بود و نبود معضلی بنام "ولايت فقيه" دور بزند.
خسارتی که از ناحيه تحميل ولايت فقيه و به دست آقای خمينی بر کشور ما و ديگران وارد کرده به اندازه ای وسيع است که غير قابل محاسبه می باشد. اما از آنجا که هر روز که از عمر اين حکومت ولايت و ولايت مطلقه فقيه می گذرد، چه ما بخواهيم و چه نخواهيم، متاسفانه کشور ما باز بايد خسارت سنگين چنين ولايت کذبی را بپردازد. بنابراين روشن کردن هرچه بيشتر اين مسئله چه برای دين داران و معتقدان و چه طبقه غير دين دار و نشان دادن بی ريشه و اساس بودن ديکتاتوری فرعونی ولايت فقيه از زوايا و جهات گوناگون، يک ضروت ميهنی و تاريخی گشته است. برای اينکه دين داران بخود آيند و درک کنند که حکومتی که با آن دست به گريبان هستند، يک حکومت ضد قران، ضد دين و ضد راه و روش پيامبر و علی و جعل و بدعتی است که برای به انحصار در آوردن قدرت بنام دين برای مشتی زورگو و قدرت پرست انجام گرفته است و نيز سايرين بدانند که اولاً اين مسئله حداقل هيچ ربطی به دين و انسانهای معتقد به آن ندارد و ثانياً اين يک ديکتاتوری است بنام و رنگ ولعاب ونقاب دين و ثالثاً به لحاظ منطق و انديشه، بر منطق و انديشه قدرت پرستی و ديکتاتوری استوار است.
اينجانب در حد توان وبضاعت خود به روشنائی انداختن به اين مسئله از زوايای مختلف پرداخته و خواهم پرداخت و در اين مقال اين مسئله مد نظر قرار دارد که آقای خمينی که خود از مخالفين سرسخت ولايت فقيه بوده است، چگونه بدان روی آورده است؟
شايد، کسانی که برای اولين بار اين مقاله را مطالعه می کنند، برايشان تعجب آور و يا غير قابل باور باشد و از خود بپرسند: آقای خمينی که تا قبل از رفتن به نجف از مخالفين سرسخت ولايت فقيه بوده، چه تحولی روحی و يا غير روحی در وی روی داده که به ولايت فقيه روی آورده و نه تنها از موافقين بلکه بنيانگذار آن گرديده است؟ چه بر او گذشته است که کسی که مخالف ولايت فقيه بوده، ابتداء، درنجف در اواخر(۱) سال ۴۸ به تدرس آن پرداخته، و سپس وقتی به يمن انقلاب آزادی بخش ملت ايران، آب به آسيابش بختش افتاد و رهبريش تثبيت گشت، از آقای خمينی مخالف سر سخت ولايت فقيه، خمينی ای ساخت که برای ولايت فقيه بعنوان زعامت سياسی و رهبری کشور، تئوری قدرت را تحت عنوان ولايت فقيه و مطلقۀ فقيه به نام حکومت رسول خدا و امام زمان، سرهم بندی کرد ( و بعضی دستياران بقدرت رسيده اش حاشيه بر حاشيه ولايت فقيه نوشتند و کسانی مثل آقای "آذری قمی" نيز تا آنجا پيش رفت که گفت و نوشت که حکومت اسلامی و ولی فقيه ميتواند اگر لازم شد توحيد را هم تعطيل کند!) و استبداد دينی را که از بدترين نوع استبداد است بر ملت ايران تحميل نمود؟ اين مقاله کوتاه سعی دارد که برای روشنائی انداختن به تاريکی سئوال فوق و به منظور فتح بابی، جهت ادامه تحقيق پژوهشگران، چند نکته ای را خاطر نشان اهل خرد کند.

آيت الله منتظری که خود در باب ولايت فقيه و شيوه حکومت اسلامی در حوزه علميه تدريس نموده، درسهايش را بعد درچند جلد کتاب چاپ و انتشار داده و آقای محمد خاتمی وزير ارشاد دوران رفسنجانی و رياست جمهور بعدی، نيز تقدر نامه در مورد اين کتابها برای ايشان نوشته و ارسال نموده، در خاطرات خود آورده اند که آقای خمينی تا قبل ازرفتن به نجف به ولايت فقيه معتقد نبوده است. او می نويسد: "دربحث با ايشان من گفتم: " سنت می گويد خلافت به انتخاب است، شيعه می گويد به نصب است"، ايشان گفتند:" مذهب تشيع اين است که امام بايد معصوم و منصوب باشد. در زمان غيبت تقصير خود مردم است که امام غايب است، خواجه هم می گويد: وجوده لطف و تصرفه لطف و عدمه منا. حالا هم ما لايق نبوده ايم که امام غايب است، ما بايد شرايطی فراهم کنيم تا که امام زمان (عج) بيايد. ما گفتيم پس در زمان غيبت بايد هرج و مرج باشد؟ فرمود: اين تقصير خود مردم است، خداوند نعمت را تمام کرده ما بايد لياقت آمدن امام زمان (عج) را در خود فراهم کنيم. نظر شيعه اين است که امام فقط بايد منصوب و معصوم باشد. اين بود اظهارات ايشان در آن وقت، و اشاره ای هم به ولايت فقيه نکردند. بعداً که ايشان به نجف رفتند، در آنجا دوازده جلسه راجع به ولايت فقيه وحکومت اسلامی بحث کردند"(۲).
آنچه را که مرحوم منتظری در خاطرات خود در مورد مخالفت آقای خمينی با ولايت فقيه ذکر کرده در انطباق با نظر آقای خمينی است. وی در " رساله اجتهاد و تقليد" خود که قبل از انقلاب نوشته شده، تصريح می کند: اشکال در اصل «عدم ولايت» (۳) وجود ندارد: " جای هيچ اشکالی نيست در اين اصل و قاعده عدم نفوذ حکم هيچکسی بر کس ديگر است، فرقی نمی کند که حکم مذکور قضائی باشد يا غير آن، حاکم پيامبر باشد، يا وصی پيامبر يا غير آنها. زيرا صرف نبوت و رسالت و وصايت و يا علم و فضائل نفسانی، به هر درجه باشد، موجب نمی شود که دارندگان اين گونه کمالات نافذ الحکم باشند، و قضا و داوری آنان، فاصل و قاطع خصومت و تنازع شود، بلکه آنچه را عقل در می يابد و به آن حکم می کند، همانا نفوذ حکم خداوند متعال در باره خلق است."(۴) وی حتی در کتاب کشف اسرار می نويسد: " أُولی الأَمْر و ولايت بر مسلمين را فقط ائمه(ع) دارند"(۵) افزون بر اينها وی باز هم تصريح می کند که غير از امامان دوازده گانه شيعيان کسی ولايت بر مسلمين را دارا نمی باشد(۶).
ملاحظه می شود که آقای خمينی نيز مانند قريب به تمامی علما تا قبل از نهضت ۱۵ خرداد ۴۲، به ولايت فقيه معتقد نبوده است و بعدها برای اولين بار با اقتباس از کتاب ملا احمد نراقی(۷) با همان سبک، در سال ۴۸ در نجف در درسهای خود به اثبات ولايت فقيه پرداخت.
بايد ديد که چه تغييری در اين مدت به لحاظ نظر و عمل در وی رخ داده که به اين جعل در تشيع که چيزی جز استبداد مطلق نيست، دست زده است؟ در اين باره، چند نکته مهم را می شود مورد بررسی قرار داد:
۱- آقای خمينی حتی به چاپ رساله عمليه خود که مرسوم بين مراجع است، و از اولين اسباب مرجعيت به حساب می آيد، حاضر نبود اقدام کند. حجت الاسلام احمد مولائی بعد از فوت آيت الله سيد محمد حسين بروجردی، در قم پيش آقای خمينی رفته و پس از سلام و تعارفات لازم به آقای خمينی می گويد، " الآن موقع رياست شما است(يعنی مرجعيت تقليد شدن) و بايد وارد ميدان شويد. آقا فرمودند من کسی نيستم که خودم دنبال رياست بروم. من به ايشان گفتم اگر شتر رياست در خانه شما خوابيد، آيا سوار آن می‏شويد؟ آقا در جواب فرمودند: بلی! من گفتم پس من جواب سئوال خودم را گرفتم. و آمديم با آقای منتظری و ربانی دست بکار شديم و اعلاميه‏ای برای مرجعيت آقا داديم و سپس رساله وی را بچاپ رسانديم." (۸) آقای منتظری در همين رابطه بعد از فوت آيت الله بروجردی، می‏گويد:
" يادم هست که ايشان مايل نبود رساله اش به چاپ برسد. آقای مولايی آمد به من متوسل شد که بالاخره بايد کاری کرد که رساله ايشان به چاپ برسد. ايشان هم حاشيه بر عروه داشت هم حاشيه بر وسيله و هم رساله فارسی ظاهراً به اسم نجاه العباد که آن وقت از ايشان گرفته شد و به همراه حاشيه عروه به صورت جداگانه به چاپ رسيد."(۹) باز مرحوم منتظری در رابطه با تلاش ايشان برای مرجعيت آقای خمينی يادآور شود:
« بعد از وفات آيت الله بروجردی، آيت الله گلپايگانی و آيت الله شريعتمداری و تا اندازه ای آيت الله مرعشی در قم مريد و سلام و صلوات داشتند، اما آقای خمينی نه، من عرض کردم شب بعد از وفات آيت الله بروجردی من رفتم منزل امام نماز مغرب و عشا را با هم خوانديم و حدود يک ساعت و نيم نشستيم با ايشان گپ زديم، يک نفر هم نيامد آنجا، در صورتی که من همان روز رفتم منزل آيت الله گلپايگانی جمعيت زيادی آنجا بود و ايشان را با سلام و صلوات آوردند به مجلس فاتحه آيت الله بروجردی. غرض اينکه ايشان به طور کلی در اين واديها نبودند، حتی رساله چاپ شده هم نداشتند من و آقای مولائی با اصرار رساله ايشان را گرفتيم و داديم چاپ کردند؛ من يادم هست حتی خانه ايشان تلفن هم نداشت، برای ايشان يک خط تلفن لازم بود، ما با ايشان صحبت کرديم، ايشان گفتند تلفن می خواهم چه بکنم، بالاخره بعضی از تهرانی ها با خرج خودشان يک خط تلفن در منزل ايشان کشيدند.
ايشان اصلاً در وادی مرجعيت نبودند و طبعاً کسی هم پول به ايشان نمی داد، اما در جريان انجمنهای ايالتی و ولايتی ايشان از همه تندتر و داغتر به صحنه آمدند و اعلاميه های ايشان همه جا – تهران و جاهای ديگر- حسابی پخش شد. »(۱۰)
نهضتی که بعد از فوت بروجردی، روحانيت با رهبری آقای خمينی شروع کرد و در محرم سال ۴۲ به اوج خود رسيد و با دستگيری آقای خمينی مردم قم و تهران و اصفهان و ... به خيابانها ريختند و کشتار سرکوب شد از آقای خمينی يک مرجع ناشناخته و منزوی در حوزه، يک مرجع مسلم و يکی از مراجع بزرگ تقليد ساخت. در دوران نهضت روحانيت تا تبعيد آقای خمينی به ترکيه و سپس نجف، باز بحثی و يا کلمه ای از ايشان، از ولايت فقيه به ميان نيامده است. تمام خواسته های روحانيت و در رأس همه آقای خمينی در اين دوران اجرای قانون اساسی، گوش دادن به نصايح روحانيت در امور کشور، قدردانی از زحمات روحانيت در حفظ حدود و ثغور کشور و آزادی و استقلال آن، رعايت حق روحانيت و معزز داشتن آنها دور می زند.

با اين نهضت چشم همه مخالفين رژيم يا بلحاظ کاربردی و يا از روی عقيده، بوی دوخته شد. بويژه بعد از رفتن به نجف، غالب مخالفين و مبارزين معتقد به دين، ويا بعضی سازمانهای سياسی اعم از غير مذهبی يا مذهبی برای گرفتن رهنمود و يا تأييديه ای بوی مراجعه می کردند از جمله: کنفدراسيون جهانی دانشجويان، اتحاديه انجمنهای اسلامی دانشجويان در اروپا و آمريکا و کانادا، سازمان مجاهدين خلق ايران، جبهه ملی دوم در اروپا به رهبری حسن ماسالی و کلانتری، جبهه ملی سوم در اروپا، روحانيت مبارز داخل و خارج ايران، نهضت آزادی خارج از کشور، سياسيون ملی مذهبی داخل کشور، و... به نوعی به ايشان مراجعه و يا از وی حمايت می کردند. و در حقيقت آنها که انقراض رژيم سلطنتی را طالب بودند اما در توان خود نمی ديدند، می خواستند با کمک وی آن را عملی سازند. حال بعضی ها صاف و پوست کنده نظير آقای حسن ماسالی در پاسخ به اين سئوال که شما که مذهبی نبوديد، چرا در نجف خدمت آقای خمينی می رسيديد و به او ياری می رسانديد؟ گفت: " ما می خواستيم به او تاکتيک بزنيم، او به ما استراتژيک زد"(۱۱) وبعضی ديگر در هاله ای از قداست و مرجعيت و بعضی هم از روی اعتقاد به ياری وی شتافتند.
بوجود آمدن چنين همگرائی برمحور آقای خمينی، نه تنها بعنوان مرجع تقليد بلکه بمنزله رهبر مبارزه مردم برضد رژيم شاه، رفته رفته از وی خمينی ديگری ساخت. در او احساس توانائی و فريد و يگانه بودن بوجود آورد.
۲- در طول مدتی که آقای خمينی، درنجف بود، تا اواخر سال ۴۸ که ولايت فقيه را تدريس کرد، چه تحولی در وی بوجود آمد که از آقای خمينی مخالف ولايت فقيه، خمينيی ساخت که برای ولايت فقيه بعنوان زعامت سياسی و رهبری کشور تئوری قدرت را تحت عنوان ولايت فقيه به نام حکومت رسول خدا و امام زمان، سرهم بندی کرد؟

۳- اينجانب قبلاً شنيده بودم که تيمور بختيار با آقای خمينی در نجف ملاقاتی داشته است، اما سندی در دست نداشتم ولی اکنون ديدم که آقای سيد حميد روحانی در جلد دوم کتاب «نهضت امام خمينی» آورده است که در سال ۴۸ تيموربختيار در نجف و در منزل آقای خمينی با وی ديداری به عمل آورده است.(۱۲) اگرچه وی کوشش کرده که اين ديدار را توجيه کند و از قول دعائی آورده است:« برادر سيد محمود دعائی نقل کرد که با دريافت خبر ديدار تيمور بختيار با امام، فوراً به حضور او رفتم و بدون آگاهی و تحقيق و آگاهی از چگونگی رفتن بختيار به حضور او، لب به انتقاد گشودم و اظهار داشتم: " چگونه می شود توجيه کرد منزلی که روزی مهندس بازرگان به آن راه نداشته و راه نيافته است، امروز پذيرای عنصر معلوم الحالی باشد؟!". امام در پاسخ فرمود: "من هيچگاه سابقه ذهنی به آمدن او نداشتم و استاندار که تقاضای ملاقات کرد نيز کوچکترين اشاره ای به بودن بختيار با خود نکرد و حتی در مجلس نيز او را به من معرفی ننمود. فقط در رفت و آمد از احترامی که استاندار نسبت به او می کرد و خودش که به فارسی سخن می گفت، متوجه شدم که بختيار است و برای آنکه ديگر چنين سوء استفاده ای به عمل نيايد، در نظر دارم که هر وقت استاندار تقاضای ملاقات کرد، موافقت خود را مشروط بر اين کنم که رجال غير عراقی به همراه او نباشد" (نزديک به اين مضامين) »(۱۳) از آنجا که خود آقای خمينی از گفتن دروغ ابائی به خود راه نمی داد و حتی عنوان کرد که برای حفظ اسلام (بخوانيد حفظ قدرت روحانيت) می شود دروغ گفت، و همچنين است آقای روحانی(زيارتی)، بنا براين اين نکته به جد قابل تحقيق است.
۴- به لحاظ تفکر، آقای خمينی، کسی که اسلام را بيانگر قدرت می شناسد و به روحانيت بعنوان بخش مهمی از قدرت و يا تمام قدرت باور دارد، از سال ۴۸ به بعد تا زمان بروز انقلاب و آمدن به پاريس با تئوری قدرت بنام حکومت اسلامی ولايت فقيه و در رؤيای قدرت اسلام و حکومت فقيه و رهبری فردی خودش زيسته است. و بنا به قول خودش در کتاب ولايت فقيه، در آرزوی اين است که شخص صالحی در رأس قدرت امپراتوران عثمانی باشد." يک زمان هم دولت بزرگ عثمانی بوجود آمد استعمارگران آن را تجزيه کردند. ..گرچه بيشتر حکام دولت عثمانی لياقت نداشتند و بعضی از آنها فاسد بودند و رژيم سلطنتی داشتند باز اين خطر برای استعمارگران بود که افراد صالحی از ميان مردم پيدا شوند و بکمک مردم در رأس اين دولت قرار گرفته با قدرت و وحدت ملی بساط استعمار را برچينند"(۱۴) با چنين وضعيت روحی و روانی و در رؤيای حکومت قدرت، به پاريس می آيد.

۵- با آمدن به پاريس و جمع شدن نخبگان سياسی مختلف در اطرافش به محض اينکه دهان به حرفهائی نظير آنچه در درسهای ولايت فقيه و حکومت ولايت فقيه آمده بود، باز کرد، به او هشدار داده شد که اگر به اين خط و ربط برود شاه ماندنی و او رفتنی است. او هم با درايت و زيرکی ويژه اش آن را گرفت و مصاحبه هايش بر اساس آنچه به او خط و ربط داده می شد، تنظيم شدند و به عنوان نظر و عمل وی در ايران وسراسر جهان به انتشار در آمد و بارقه ای از اميد به آزادی و استقلال و حاکم بر سرنوشت خويش وصلح و صفا درخشيد. اما به محض اينکه پايش به ايران رسيد و رژيم شاه متلاشی شد و بقول معروف اوضاع را بکام خود ديد و رهبری اش تثبيت گشت، گام به گام به همان خط و ربط قدرت باز گشت. قرائن و شواهد نشان می دهد که در ايران هم از الهاماتی در رابطه با استقرار ولايت فقيه بی بهره نبوده است.(۱۵) البته کسانی که می بايست خود پاسدارِآزادی و حقوق مردم باشند دست به ساخت ستون پايه های قدرت زدند که خود وسيله دست آقای خمينی برای استقرار و استمرار ديکتاتوری گرديد. تشتت و تفرقه بين سران ملی و ملی مذهبی و قليلی روحانيون آزادی خواه را بايد به نکات فوق افزود و اين آخری نکته ای بود که آقای خمينی از آن بهره وافری برد و سر انجام توانست، با ديکتاتوری و تحميق مردم و ساکت کردن فقيهان دين دار بوسيله جذيه رهبريت خويش، و کوتاه آمدن علمای آگاه و مطلع و مسلط ساختن جوانان با احساس و پرشور و برانگيخته شده و آنها را با چماق به به خيابانها گسيل داشتن، ولايت فقيه و يا بهتر بگويم استبداد دينی که از هر استبدادی خطرناک تر و زيانبار تراست را بر مردم ايران تحميل کند.

همچنانکه در مقاله «ولايت فقيه ضد قرآن و بدعتی در دين»(۱۶) و کتاب «ولايت فقيه بدعت و فرعونيت بنام دين» از همين نويسنده، معلوم شد که ولايت فقيه نه ريشه در قرآن دارد و نه در سنت و نه با اصول اجتهادی شيعه همخوانی دارد و نه از روش پيامبر و امام علی چنين چيزی بر می آيد و جعل و بدعتی است برای به انحصار در آوردن قدرت بنام دين. بنا براين حکومت ولايت فقيه تحت هر نام و اسمی که باشد، چيزی جز فلسفه قدرت نيست، با اين تفاوت که فلسفه های قدرت از دين و قرآن و اسلام مايه نمی گذارند ولی اين يکی با دين مردم بازی می کند و با جعل در دين و بنام دين، فرعونيت و جباريت می سازد که در ريشه و هدف با ديکتاتوری پرولتاريا، ديکتاتوری شاهنشاهی، و يا هر ديکتاتوری ديگری همخوانی و اينهمانی دارد و بسا، بخاطر تمايل به فراگير بودن، خطرناکتر و ويرانگرتر است.
با برقراری اين بدعت در شيعه و روش عملی آقای خمينی که حفظ حکومت آخوند را اوجب واجبات به مردم معرفی کرد واز به مسلخ کشيدن انسانها ابائی نداشت، پا جای پای حکومتهای جبار گذاشت و در حقيقت با حکومتهای اموی و عباسی اينهمانی پيدا کرد والبته بمراتب بدتر از آنها، با توجه به اينکه ما امروز در قرن بيست و يکم زندگی می کنيم و نه دنيای قرن اول و دوم هجری. نا آگاهی مردم از دين خود و بويژه از متن قران، نهج البلاغه، تاريخ و حتی از احاديث و روايات از يکطرف و زور و قدرت مسلط و اظهار نکردن به موقع علماء و مطلعين علم خود را، از طرف ديگر، موجب چنين بدعت و جعلی در دين اسلام شده است. البته اين بدعت و جعل هم، در تاريخ اسلام چيز تازه ای نيست و اولين بار معاويه با کمک همين علمای دين فروش، بنام دين حکومت و سلطنت موروثی، بنی اميه را به سبک امپراطوری روم ( يا اقتباس از آن ) بنياد نهاد. بعد از آن هم خلفای عباسی باز با دستياری همين علما و فقيهان دين فروش و دين ستيز، بنام خدا و دين و اميرمؤمنين، حکومت مطلقه ای را به سبک شاهنشاهی ساسانی (يا به اقتباس) بر مردم تحميل کردند و حتی خلفای عباسی به نام شيعه و رهبری خاندان نبوت و تحت شعار«الرضا من آل علی» حکومت را بدست گرفته و بر مردم حکومت راندند.

محمد جعفری
۱/ خرداد/۱۳۹۱
mbarzavand@yahoo.com
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نمايه و ياداداشتها:
۱- آقای خمينی درسهای خود را تحت عنوان:« ولايت فقيه» در نجف از ۱ بهمن ۴۸ شروع کرد و در ۱۹ بهمن ۱۳۴۸ به آن پايان داد و بعد به صورت کتاب حکومت اسلامی چاپ و انتشار پيدا کرد.
۲- خاطرات آيت الله منتظری، چاپ انقلاب اسلامی،فوريه ۲۰۰۱، ص ۸۶.
۳- اصل «عدم ولايت» يک اصل عملی و يک قاعده عقلی فقهی است: « لا ولایة لاحد علی احد» يعنی اينکه به لحاظ فقهی، اصل بر عدم ولايت است. بدين معنا که هيچ کس بر ديگری ولايت ندارد و ديگران حق دخالت در سرنوشت او را ندارد و هر فردی نسبت به عملکرد خود در برابر خداوند مسئول و پاسخگو خواهد بود. ويا هيچکسی بر هيچکس ديگر ولايت ندارد و هرکسی خود بر خويشتن ولايت دارد بعبارت ديگر رهبری و ادارۀ زندگی از حقوق ذاتی هر انسانی است.
۴- حکومت و مذهب، دانشگاه لندن، مقاله دکتر مهدی حائری، ص ۲۲.، به نقل از رساله اجتهاد و تقليد آقای خمينی در هشتاد صفحه از صفحه ۹۳ تا ۱۷۳ در جلد دوم کتاب رسائل چاپ قم ۱۳۷۸ ه.ق. و همچنين در ۹۲ صفحه( از ص ۵۰۵ تا ۵۹۶) ضميمه جلد دوم کتاب تهذيب الاصول شيخ جعفر سبحانی که تقريرات درس آيت الله خمينی می باشد و توسط جامعه مدرسين به چاپ رسيده است؛ حکومت ولايی، محسن کديور، نشر نی، چاپ اول ۱۳۷۷، ص۲۴۰و۲۴۱، به نقل از: امام خمينی، الرسائل، رساله فی الاجتهاد و التقليد، ص ۱۰۰و۱۰۱( قم ۱۳۸۵، ه ق).
۵- همان سند، به نقل از کتاب کشف الاسرار آيت الله خمينی از ص ۱۰۷ تا ص ۱۱۵، چاپ ۱۳۲۳ شمسی انتشارات کتاب فروشی علميه اسلاميه تهران.
۶- همان سند.
۷ - مرحوم نراقی معروف به فاضل کاشانی در سال ۱۲۴۴ ه.ق.درگذشت و کتابش عوائد الايام نام دارد.
۸- پاريس و تحول انقلاب ايران از آزادی به استبداد، از محمد جعفری، ص۳۸۳-۳۸۲.
۹- خاطرات آيت الله منتظری، چاپ انقلاب اسلامی، فوريه ۲۰۰۱،ص ۸۰.
۱۰- خاطرات آيت الله منتظری، چاپ انقلاب اسلامی، فوريه ۲۰۰۱،ص ۸۷.
۱۱- مصاحبه با راديو صدای آمريکا و در گفتگو با اينجانب در شيکاگو.
۱۲- نهضت امام خمينی، سيد حميد روحانی (زيارتی)، جلد دوم، خرداد ۱۳۶۴، ص ۴۳۰.
۱۳- همان سند.
۱۴- حکومت اسلامی، آيت الله العظمی آقا سيد روح الله خمينی، چاپ ۱۳۹۱ – ه ۱۹۷۱ ميلادی،ص۴۱.
۱۵- برای يافتن بعضی از اين قرائن، شواهد و عبارات، نگاه کنيد به کتاب "پاريس و تحول انقلاب از آزادی به استبداد" و تقابل دو خط يا کودتای خرداد ۱۳۶۰"، از محمد جعفری ،به ترتيب ص۲۷۵-۲۷۱وص ۱۷.
۱۶- http://news.gooya.com/politics/archives/2012/05/140486.php






افت ۲۳ درصدی صادرات نفت ايران به چين در ماه آوریل

بر اساس آمار رسمی گمرک چين که روز دوشنبه، اول خرداد، منتشر شد واردات نفت این کشور از ايران در ماه آوريل، ماه گذشته ميلادی، نسبت به سال گذشته ۲۳,۷ درصد کاهش يافته است.
به گزارش خبرگزاری رويترز، شرکت های چينی برای جبران کاهش واردات نفت از ايران، نفتکش های بيشتری به کشورهای ديگر توليد کننده نفت خام فرستاده اند.
بنا بر آمار گمرکی چين، این کشور طی ماه گذشته روزانه ۳۸۸ هزار بشکه نفت از ايران وارد کرده است، در حالی که طبق گزارش اداره اطلاعات انرژی آمريکا، چين در نيمه اول سال گذشته ميلادی به طور متوسط روزانه ۵۴۳ هزار بشکه نفت از ايران وارد کرده بود.
بنا به گزارش رويترز، چين از ماه ژانويه تا مارس، سه ماهه اول سال جاری ميلادی، به طور متوسط ۲۵۳ هزار و ۳۰۲ بشکه نفت از ايران وارد کرده است، به عبارتی ورادات نفت چين از ايران طی سه ماهه اول سال جاری نسبت به سال گذشته تا ۵۰ درصد کاهش يافته است.
علت اين امر، اختلاف ايران و چين بر سر قراردادهای سالانه خريد نفت از ايران عنوان شده است.
در همين رابطه روزنامه واشنگتن پست، ۱۹ ژانويه سال جاری، طی گزارشی با استناد به داده های شرکت «گزارش های خارجی» آمريکا گزارش داد که چين از ايران خواسته است تا «شرايط اعتباری بهتری» برای فروش نفت به اين کشور در نظر بگيرد، اما اختلاف بر سر اين شرايط باعث شده است که چين واردات نفت از ايران را تا نصف تقليل دهد.
خبرگزاری رويترز نيز در ماه فوريه به نقل از منابع نفتی آگاه گزارش داد که چين نسبت به سال ۲۰۱۱ واردات نفت از ايران را تا ۲۸۵ هزار بشکه در روز کاهش داده و اين وضعيت حداقل تا بهار آينده ادامه خواهد يافت.
اين منابع آگاه که نخواسته بودند نامی از آنها برده شود، علت کاهش واردات نفت از ايران را اختلاف بر سر قيمت نفت و نحوه پرداخت آن اعلام کرده بودند.
البته بر اساس آمار گمرک چين، واردات نفت اين کشور از ايران طی ماه گذشته، نسبت به ماه مارس روزانه ۱۳۴ هزار و ۷۸۲ بشکه افزايش داشته که به گزارش رويترز، علت امر «حل شدن اختلافات بر سر قراردادهای سالانه خريد نفت» عنوان شده است.
يک منبع اجرايی در صنعت نفت چين به خبرگزاری رويترز گفته است که «يونيپک»، بازوی تجاری «سينوپک» بزرگترين شرکت نفت و محصولات پتروشيمی چين در قرارداد سالانه جديد، واردات نفت خام از ايران برای سال جاری ميلادی نسبت به سال گذشته را تا ۲۰ درصد کاهش داده است.

اختلاف آمار مقامات نفتی و سازمان های بين المللی
دور جديد تحريم های آمريکا و اتحاديه اروپا که بر صادرات نفت ايران متمرکز شده است، به ترتيب از ۲۸ ژوئن و اول ژوئيه به اجرا گذاشته خواهد شد.
آمريکا از مشتريان نفت ايران خواسته است که خريد نفت از ايران را به ميزان «محسوس» کاهش دهند، و گرنه احتمالا با تحريم آمريکا مواجه خواهند شد.
اتحاديه اروپا نيز تا ۴۰ روز ديگر واردات نفت از ايران و پوشش بيمه ای کشتی های حامل نفت ايران را متوقف خواهد کرد.
مقامات  ايران همواره تحريم ها عليه صادرات نفت را بی اثر دانسته و حتی گزارش های سازمان های بين المللی، ازجمله اوپک و آژانس جهانی انرژی را در رابطه با کاهش توليد و صادرات نفت ايران رد کرده اند.
سازمان کشورهای صادر کننده نفت، اوپک، ۲۱ ارديبهشت طی گزارشی اعلام کرد که توليد نفت ايران طی ماه آوريل به سه ميليون و ۱۹۶ هزار بشکه در روز کاهش يافته است. طبق اين گزارش ايران، در سال گذشته ميلادی روزانه به طور متوسط سه ميليون و ۶۲۱ هزار بشکه نفت توليد کرده بود.
اين در حالی است که ارديهشت ماه سال جاری، احمد قلعه بانی، معاون وزير نفت ايران اعلام کرد که توليد روزانه نفت ايران چهار ميليون و ۲۰۰ هزار بشکه است.
به فاصله دور روز از انتشار آمار اوپک، آژانس جهانی انرژی نيز طی گزارشی اعلام کرد که صادرات نفت ايران طی ماه گذشته، آوريل، به ميزان قابل توجهی کاهش يافته است و اين کاهش در سه ماهه دوم سال جاری ميلادی می تواند تا یک ميليون بشکه در روز برسد.
بنا بر اين گزارش، ايران در ماه گذشته روزانه تا سه ميليون و ۳۰۰ هزار بشکه نفت توليد کرده است، اما ۱۵ تا ۲۵ درصد آن را  نتوانسته به فروش برساند و در نفتکش ها ذخيره شده است.
يک مقام آگاه ايران که نامی از وی برده نشده بود، به وال استريت ژورنال گفته بود که حجم ذخيره نفت ايران در نفتکش ها در فاصله ماه های مارس و اواخر آوريل دو برابر شده و به رقم ۲۴ ميليون بشکه رسيده است.
در واکنش به گزارش آژانس جهانی انرژی نيز، سيد محسن قمصری مدير امور بين الملل شرکت ملی نفت اعلام کرد که «وضعيت صادرات نفت خام ايران کاملا طبيعی و عادی است و ايران هيچ گونه نفت بدون مشتری در خليج فارس ندارد».
کشورهای ترکيه، کره جنوبی، هند و ژاپن نيز به عنوان مشتريان عمده نفت ايران رسما اعلام کرده اند که واردات نفت از ايران را در سال جاری کاهش خواهند داد.






بانک مرکزی ایران: خط فقر در سال ۸۹ حدود ۵۹۰ هزار تومان بود

بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در گزارشی اعلام کرد که خط فقر نسبی برای هر خانوار مناطق شهری ایران در سال ۸۹ حدود ۵۹۰ هزار و ۲۵۰ تومان بود؛ این بانک اما آماری از خط فقر در سال ۹۰ ارائه نداده است.
این آمار بانک مرکزی در واکنش به اظهارات حسین راغفر، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی، منتشر شده است و در شماره روز دوشنبه روزنامه اعتماد به چاپ رسیده‌است.
بر اساس گزارش اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی ایران، «مجموع هزینه ناخالص خانوار در مناطق شهری با متوسط بعد ۳٫۷ نفر در سال ۱۳۸۹ به ماهانه ۱۱میلیون و ۸۰۵ هزار ریال رسید که با توجه به تعریف فوق، خط فقر نسبی در مناطق شهری ماهانه برای هر خانوار با بعد یادشده حدود ۵۹۰۲٫۵ هزار ریال [۵۹۰ هزار تومان] است.»
بانک مرکزی می‌افزاید که مجموع هزینه ناخالص خانوار در مناطق شهری با متوسط بعد ۳٫۷ نفر در سال ۱۳۸۹ نسبت به سال قبل از آن ۱۱٫۴ درصد افزایش داشته‌است.
روزنامه اعتماد روز شانزدهم اردیبهشت گفت‌وگویی با حسین راغفر، استاد دانشگاه و کارشناس اقتصادی، منتشر کرده و از قول اوی نوشته‌ بود که «در تهران برای یک خانواده پنج نفره با سه جوان در سطوح مختلف تحصیلی، خط فقر مطلق حداقل یک‌ونیم میلیون تومان است».
اما بانک مرکزی ایران با انتشار آمارهای خود می‌گوید که خط فقر نسبی در مناطق شهری ایران تقریبا یک‌سوم خط فقر مطلق اعلام‌شده توسط آقای راغفر برای تهران است.
مهمترین نهاد بانکی ایران افزوده است: «رقم اعلام شده در مصاحبه مذکور با مفروضات شامل خانوار پنج‌نفره دارای سه محصل و ساکن در شهر تهران قابل تعمیم به کل کشور نبوده و لازم است در اعلام آن به فروض محاسباتی توجه شود.»
در حالی که آمار یادشده توسط حسین راغفر مربوط به حال حاضر و تنها مربوط به تهران است جوابیه‌ای که از سوی بانک مرکزی به او منتشر شده تنها به آمار سال ۸۹ اشاره می‌کند و تنها مناطق شهری ایران را مبنا قرار می‌دهد.
روز ۱۵ اسفند ۹۰ روزنامه‌های مردمسالاری و تهران امروز خبر دادند که «کمیته مزد استان تهران» خط فقر شدید در سال ۹۰ را «۵۷۵ هزار و ۴۰۰ تومان» اعلام کرده‌است.
روزنامه تهران امروز در آن تاریخ نوشت، «چند سالی است که اعلام آمارهای رسمی به دلایلی نامعلوم متوقف شده‌است» و از سال ۸۷ که عبدالرضا مصری «وزیر وقت رفاه و امور اجتماعی اعلام خط فقر را توهین به افراد جامعه دانست و مانع از محاسبه و انتشار یکی از شخص‌های مهم اقتصاد کشور شد»، «نهادهای رسمی با توسل به استدلال‌های عجیب از انتشار شاخص خط فقر ممانعت می‌کنند.»
آمار اعلام‌شده توسط «کمیته مزد استان تهران» با آمارهای دیگر تفاوت دارد از جمله، جعفر قادری، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، نیز گفته‌است که «خط فقر در سال ۹۰ خورشیدی، ۱۵ تا ۲۰ درصد نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرد و به ۹۶۰ هزار تومان رسید.»
پیش از او عباس وطن‌پرور، نماینده سابق کارفرمایان در سازمان بین‌المللی کار، اواسط سال ۹۰ به خبرگزاری ایلنا گفته بود: «نرخ خط فقر در شهرهای بزرگ ایران، یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است.»
علی دهقان کیا، عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران، نیز روز چهاردهم فروردین سال جاری به خبرگزاری ایلنا گفت: «۷۰ درصد از کارگران زیر خط فقر زندگی می‌کنند.»

نرخ تورم، ۵۰ درصد یا ۲۱ درصد؟
بانک مرکزی و برخی کارشناسان از جمله حسین راغفر در مورد میزان نرخ تورم در ایران نیز اختلاف نظر دارند و در حالی که آقای راغفر در مصاحبه خود با «اعتماد» گفته بود که نرخ تورم بیش از ۵۰ درصد است، بانک مرکزی ایران نرخ تورم سال ۱۳۹۰ را معادل ۲۱٫۸ درصد اعلام کرده‌است.
بانک مرکزی در جوابیه خود آورده‌است که «این شاخص [نرخ تورم] متوسط تغییرات شاخص بهای سبدی متشکل از ۳۵۹ قلم کالا و خدمت سطح کشور است و با تغییرات قیمت تعدادی از اقلام یک شهر خاص تفاوت بسیار دارد. هر یک از این اقلام به تناسب سهم آنها در سبد مصرفی خانوار متوسط شهری با ضرایب اهمیت متفاوت در محاسبه شاخص لحاظ می‌شوند. این بدین معناست که میزان تاثیر افزایش قیمت یک قلم کالا یا خدمت به تناسب ضریب اهمیت آن کالا یا خدمت، در نرخ تورم تاثیرگذار است.»
حسین راغفر، استاد دانشگاه در مصاحبه خود به روزنامه اعتماد گفته‌بود که «من از آمارهای رسمی درباره نرخ تورم به‌شدت ناامید هستم و این آمارها قابل قبول نیست. به نظر من در سال ۹۰ تورم بالای ۵۵ درصد بوده و تجربه سال گذشته با تورم نزدیک به ۵۰ درصدی سال ۷۴ قابل مقایسه نیست» و «این آماری که دولت و بانک مرکزی اعلام می‌کنند، به بی‌اعتبار شدن نهادهای رسمی کشور می‌انجامد».






گروه تحقیق اکسفورد: «آچمز هسته ای ایران، شکستن بن بست»

روز دوشنبه اول خرداد برابر با ۲۱ آوریل در آستانه مذاکرات هسته ای ایران با کشورهای پنج به علاوه یک (شامل آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین به علاوه آلمان) گروهی پژوهشی در بریتانیا به نام «گروه تحقیق اکسفورد» در ۲۰ صفحه گزارشی منتشر کرده است به نام «آچمز هسته ای ایران، شکستن بن بست».
تنظیم کنندگان این گزارش برای تحقیق در این باره با افراد و چهره های شاخص نزدیک به محافل سیاستگذاری ایران و شش کشور دیگر درگیر در این مسئله و نهادهای بین المللی گفت و گو کرده اند.
  به نوشته «گروه تحقیق اکسفورد» گرچه بعضی از کسانی که این گروه با آنها به رایزنی پرداخته افراد مجربی هستند یا در گذشته در محافل سیاستگذاری کشورهای خود یا نهادی بین المللی نقش داشته اند، اما در حال حاضر سمتی در هیچیک از دولت ها ندارند.
گزارش یاد شده در ۳ بخش تنظیم شده است.
در بخش اول به کمبودهایی پرداخته شده که به نظز گزارشگران در گذشته سبب عدم پیشرفت مذاکرات شده اند. 
در بخش دوم نتایج سیاسی دوسویه مکمل تشویق و تهدیدِ دولتِ باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و اتحادیه اروپا بررسی شده است. یعنی سیاست توامان اعمال تحریم های فلج کننده از یک شو و درگیر کردن ایران در مذاکره از سویی دیگر؛ و سیاستی که به نوشته گزارشگران در مرحله جدید باید نسبتهای مشوق ها و تهدیدها در آن از نو تنظیم شود.   (نگرانی گزارشگران از این است که ممکن است محدودیتهای ناشی از سیاست داخلی ایران از یک سو و عدم همکاری تهران از سوی دیگر پاندول را بیش از حد به سمت برخوردهای تنبیهی کشانده باشد).
بخش سوم گزارش «گروه تحقیق اکسفورد» به ارائه رئوس راه حل این اختلاف نظر می پردازد.   به رسمیت شناختن حق فعالیت هسته ای ایران در چارچوب پیمان منع گسترش به گونه ای که به کسب توانایی تولید سلاح هسته ای منجر نشود، در کنار تعهد ایران به امضای پروتکل الحاقی و دادن اجازه بازرسی بدون محدودیت به آژانس بین المللی انرژی هسته ای برای بازدید از تاسیسات و نیروگاهها ، از جمله مواردی است که در راه حل ارائه کنندگان گزارش بر آن تاکید شده است.
تهیه کنندگان این گزارش عبارتند از: گابریل ریفکیند مدیر برنامه خاورمیانه «گروه تحقیق اکسفورد» (تحلیلگر و کارشناس حل اختلاف)؛ پل اینگرم دبیر اجرایی «شورای عالی اطلاعات امنیتی بریتانیایی آمریکایی» (و برنامه ریز استراتژی بلندمدت این نهاد)؛ و اسکندر صادقی بروجردی «محقق گروه تحقیق اکسفورد» (و دانشجوی دکترای مطالعات معاصر خاورمیانه در دانشگاه اکسفورد).
اسکندر صادقی بروجردی میهمان گفت و گوی ویژه رادیو فرداست.
حل مسئله هسته ایران در گفت و گوی ویژه با اسکندر صادقی بروجردی عضو گروه تحقیق اکسفورد
آقای اسکندر صادقی، چهره‌های شاخصی که گروه تحقیق آکسفورد با آنها رایزنی و مشاوره کرد تا چه حد به هیات‌های مذاکره کننده ایران و کشورهای ۵+۱ نزدیک بودند؟
اسکندر صادقی: اینها افرادی بودند که قبلا در روند مذاکرات شرکت داشتند. چهره‌هایی که کاملا به نوع کارکرد دیپلماسی آگاه بودند و درباره پرونده هسته‌ای ایران اطلاعات جامعی داشتند. و قادر بودند از مسایل،‌ ملزومات و موانع پیش روی طرف‌های درگیر تخمینی به دست دهند. بیشتر از این چیزی نمی‌توانم بگویم.

پس، از آنها نام نمی‌برید؟
نه. همانطور که گفتم ما با افراد نزدیک روند مذاکره مشاوره کردیم و مبنای کار ما اعتماد است و نام بردن از این افراد یا ذکر جزییات سبب سلب اعتماد می‌‌شود.

اما کم و بیش مطمئنید که آنچه که این  افراد می‌گفتند بازتاب نظرات تصمیم‌گیرندگان حوزه سیاست خارجی در کشور هر یک از آنها بود؟
بله. اطمینان داریم که همینطور است. بر مبنای برداشت‌های خودمان و کمکی که به پیشبرد گردآوری اطلاعات و استنتاج‌های تحقیقی ما کردند نظرات طرف‌های درگیر را به خوبی بازتاب ‌دادند. بدیهی است که هیچیک مقام‌های رسمی کشوری نبودند. بنابراین نمی‌شود گفت نظرات دولت‌ها را انعکاس می‌دادند. اما اشخاص مجربی بودند که ما برای تهیه این گزارش با ‌آنها رایزنی کرده‌ایم و اطمینان داریم که گزارش بازتاب دهنده خواست‌ها،‌ نگرانی‌ها و دغدغه‌های طرف‌های درگیر است.

شما در گزارش تان به ۹ عامل اشاره کرده اید که مجموعا به شکست مذاکرات در گذشته انجامیده‌اند. تا پیش از گفت و گوهای اخیر استانبول از نظر ایران کدام یک از این عوامل موجب شکست مذاکرات گذشته بوده‌اند؟
به نظر من مهمترین نگرانی ایران این است که به حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران احترام گذاشته نشده و ایران نگران این است که آمریکا و غرب می‌خواهند این حق را از ایران سلب کنند. همین که تهران تا این حد تلاش کرده که اورانیوم تولید کند نشان دهنده این است که این موضوع برای ایران بسیار حساس است. اما فکر می‌کنم حرفهای خانم کاترین اشتون، مسوول دیپلماسی اتحادیه اروپا این اطمینان خاطر را به ایران داده باشد که در چارچوب ان پی تی، قرارداد منع گسترش، حق ایران برای تولید انرژی هسته ای صلح‌ آمیز به رسمیت شناخته شده. تنها مانده که پاسخ‌های ایران آژانس بین‌المللی انرژی هسته ‌ای را راضی کند و جای شک باقی نگذارد که برنامه هسته ای ایران ابعاد نظامی ندارد.

و از نظر کشورهای ۵+۱ کدامیک از ۹ عاملی که گروه تحقیق آکسفورد باور دارد در گذشته مانع پیشرفت مذاکرات شده، بیشتر اهمیت دارد؟
به نظر من همه طرف‌های درگیر در گذشته اشتباهاتی کردند و در بعضی سرفصل‌ها اشتباهات فاحشی هم کردند. شاید تاکید آمریکا در گذشته، در دوران ریاست جمهوری جورج بوش که ایران نباید حتی یک سانتریفیوژ فعال هم داشته باشد، عامل تاثیرگذاری بود در این تصمیم که از تلاش‌های اروپایی‌ها در توافق پاریس در سال ۲۰۰۴ حمایت نشود. و همین هم سبب شد که مذاکرات اتحادیه اروپا در سال ۲۰۰۵ محتوای ملموسی نداشته باشد.
البته بعدا ایران هم در سال ۲۰۰۹ در وین یک اشتباه فاحش کرد، وقتی که دولت ایران پیشنهاد مبادله سوخت برای تاسیسات هسته‌ای تهران را رد کرد. و به نظرم ایران هم از این تصمیم پشیمان باشد. ولی به نظر می‌رسد که رسیدن به یک توافق فدای اختلاف‌های درونی سیاسی در ایران شد که گاهی در ایران اتفاق می‌افتد و سبب می‌شود غربی‌ها نگران باشند که چشم‌انداز توافق معمولا گروگان روند درگیری‌های داخلی جناحی در ایران می‌شود.

یکی از نتایج گزارش شما این است که باید در شیوه برخورد به پرونده هسته‌ای ایران تجدید نظر شود. در این باره توضیح می‌دهید؟
ما نمی‌گوییم که سیاست جاری غلط است. به نظر ما سیاست دوسویه تشویق و تطمیع مکمل موثر بوده. دادن گزینه دیپلماسی به ایران و ادامه گفتگوها در کنار فشار گذاشتن بر ایران سبب شده ایران فکر کند ضروری است به نگرانی‌های اصلی آژانس و کشورهای ۵+۱ بپردازد. پیشنهاد ما این است که اگر ایران با کنار گذاشتن غنی سازی بیست در صدی اورانیوم و انتقال اورانیوم ذخیره شده بیست درصدی به خارج موافقت کند، لازم است آمریکا و کلا ۵+۱ هم تمایل خود را به دادن امتیاز به ایران نشان دهند. به همین دلیل ما به این نتیجه رسیده‌ایم که در قبال هر توافق و سازشی طرفین باید امتیازی به همدیگر بدهند تا در پایان هر دور مذاکره دو طرف چیزی به دست آورند.

قبلا برخی این نظر را مطرح کرده آند که مساله هسته‌ای ایران فقط و فقط وقتی حل می‌شود که کل اختلافات ایران و آمریکا یک جا حل شود. یعنی کمک به تروریسم،‌ بی‌ثبات کردن منطقه، نقض حقوق بشر و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای از نظر آمریکا. آیا در میان چهره‌های شاخصی که با آنها رایزنی کردید کسانی بودند که چنین نظری داشته باشند یا نه؟
ما فکر نمی‌کنیم کاربرد آنچه چهره‌هایی مثل فلینت و هیلری لورت، از مسوولان سابق در دولت جورج بوش درباره لزوم انجام یک توافق کلی میان ایران و آمریکا پیشنهاد کرده‌اند فعلا قابل وصول باشد. همچنین فکر نمی‌کنیم این راه حل به کار پیشبرد آجل رژیم منع تکثیر بیاید که مساله اصلی‌اش تولید اورانیوم غنی شده به میزان ۲۰ درصد و احتمال کاربرد دوگانه و ابعاد بالقوه نظامی برنامه هسته‌ای ایران است.
همه افرادی که با آنها رایزنی کردیم پیشنهادهایی برای حل مساله در طولانی مدت داشتند که شامل همه آن موارد می‌شد، به عنوان بهترین راه حل برای صلحی پایدار و صلح در منطقه. رسیدن به این اهداف نیازمند یک توافق کلی میان ایران و آمریکاست. اما  این مساله فوری ما نیست.

آیا کشورهای ۵+۱‍ حاضرند با تولید اورانیوم غنی شده زیر درصدی معین در خاک ایران موافقت کنند؟ ایران بارها بر تولید اورانیوم غنی شده در خاک ایران تاکید کرده.
بله. به نظرم می‌رسد در گفت و گوها در وین و پیش از آن در ژنو در چشم انداز بود  که تلویحا آمریکا و روسیه حق ایران را برای تولید اورانیوم غنی شده تا میزان ۳.۵ تا ۵ درصد بپذیرند. چیزی  در این حدود. و این ارقامی است که اکثر تحلیل‌گران و همه کسانی که برروی این مساله کار کرده اند ارائه داده‌ اند. اما غنی سازی به میزان ۲۰ درصد، آمریکا،‌ اسرائیل و بقیه کشورهای درگیر را نگران می‌کند. چون می‌تواند به آسانی کاربرد نظامی پیدا کند. این نگرانی است که فوری باید برطرف شود. فکر نمی‌کنم در صورت غنی سازی ۲۰ درصدی، سوخت هسته‌ای مورد نیاز تاسیسات تهران به ایران تحویل داده شود.

در چه صورت اسرائیل با غنی سازی ۳.۵ درصدی در خاک ایران ممکن است موافقت کند؟
به نظر می‌رسد تا آنجا که به دولت نتانیاهو مربوط می‌شود غنی سازی می‌تواند به مرز کسب توانایی تولید سلاح هسته‌ای برسد که برای اسرائیل یک خطر حیاتی مماتی محسوب می‌شود. به نیت ایران اعتمادی ندارند. اما تضمین‌های امنیتی و صحه‌ گذاشتن آمریکا، متحد کلیدی آنها، بر روی این تضمین‌ها می‌تواند پس از بررسی دقیق اسرائیل را راضی کند که با غنی سازی به میزان ۳.۵ درصد در خاک ایران موافقت کند.
به نظرم اسرائیل به سختی بتواند در این مورد مخالفتی کند. حکومتی اصطلاحا هسته ای است، قرارداد منع گسترش را امضا نکرده و در چارچوب حق ایران در جایگاه عضوی از امضاکنندگان قرارداد منع گسترش است که بتواند با اهداف صلح‌امیز به غنی سازی اورانیوم بپردازد.

در سووال و جواب‌هایی که کردید آیا مشخص شد که اکنون قدرتهای بزرگ حاضر هستند مشوق‌هایی به ایران ارائه کنند یا نه؟
با افزایش تحریم‌ها و تحریم بانک مرکزی ایران و تحریم‌های هدفمند قواعد بازی کمی عوض شده و در حال حاضر به نظر نمی‌رسد غرب لقمه دندان‌گیری برای ارائه دادن داشته باشد. فکر می‌کنم محتمل‌ترین چیز متوقف کردن روند تحریم نفت ایران از جانب کشورهای اروپایی است.
البته اگر ایران حسن نیت نشان دهد.  و در نتیجه سفر آمانو رییس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به ایران آژانس بتواند از تاسیسات هسته‌ای پارچین بازرسی کند، یا ایران موافقت کند که غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را پایان دهد. که قبلا اعلام  کرده به این کار تمایل دارد. اگر این چنین شود غرب هم می‌تواند تدریجا ژاپن،‌ کره جنوبی و هند نفت مورد نیازشان را به میزان دلخواه از ایران تامین کنند. اما پایان دادن به تحریم بانک مرکزی ایران بسیار پیچیده تر و دشوارتر از اینهاست.

طبق رایزنی‌های گروه شما گروه تحقیق آکسفورد، چشم انداز گفت‌ و گوهای بغداد چگونه است؟ با  توجه به هشدار سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی و نماینده رهبر، به کشورهای ۵+۱ که دچار اشتباه محاسبه نشوند.
به نظرم نباید زیاد به تفسیر و تحلیل این گفته پرداخت. تا آنجا که به چشم می‌خورد شاهد واکنش‌های مثبت زیادی به تغییر لحن سعید جلیلی در مذاکرات استانبول بودیم. حرف‌هایش صریح و روشن بود و از گفتارهای طولانی انتقادی درباره نقش آمریکا در منطقه پرهیز کرد. بنابراین بر لفاظی پیش از مذاکرات نباید بیش از حد تاکید کرد. برای اینکه تا حدی در طرف مقابل و آمریکا هم چنین گفته‌هایی بر زبان آورده می‌شود.

و تا آنجا که به مذاکرات ایران و آژانس مربوط می‌شود حداقل خواست آژانس از ایران چیست؟
فکر می‌کنم درخواست آژانس دسترسی به تاسیساتی مانند تاسیسات پارچین است و ملاقات با دانشمندان هسته‌ای ایران که گفته می‌شود یا متهم اند پیش از سال ۲۰۰۴ در تحقیقات تسلیحاتی دخیل بوده‌اند، تا این مورد از دستور کار حذف شود و جای شکی برای آژانس باقی نماند که برنامه هسته‌ای ایران کاملا غیرنظامی است.

اما به پنج نفر از دانشمندان هسته‌ای ایران سو‌ء قصد شده و بر اثر این پنج سوء قصد چهار دانشمند هسته‌ای ایران کشته شده اند و ایران در این مورد که به آژانس اجازه دهد با بقیه این دانشمندان ملاقات کند، حساس است ...
درست است. و فکر می‌کنم دلیل اینکه علی‌اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران و دیگران گفته‌اند در دیدار آمانو رییس آژانس از ایران باید بر سر چارچوب مناسبی برای تحقیقات آژانس موافقت کرد. به نظرم دلیل سفر به ایران هم این بود که فکر می‌کرد رسیدن به یک توافق بر سر این موارد امکان پذیر است. چون بعد از سفر محمد البرادعی رییس سابق آژانس در سال ۲۰۰۹ این اولین سفر رییس آژانس به ایران است. ایرانی‌ها درباره ملاقات با دانشمندان هسته‌ای حساس اند و با در نظر گرفتن سوء قصدهای قبلی که محکوم اند، حق هم دارند. اما به گمانم سفر آمانو به تهران علامت مثبتی است.

نشان دهنده این که ایران می‌‌تواند با آژانس بر سر چارچوب مشخصی برای تحقیقات و بازرسی‌ها به توافق برسد که به کدام تاسیسات سر بزنند و با چه کسانی ملاقات کنند و همانطور که می‌گویید ایرانی‌ها در این باره حساس اند. ولی زمان به سرعت می‌گذرد و ایران نمی‌خواهد در آستانه و همزمان با مذاکرات وجهه زیاد از حد منفی به ۵+۱ نشان دهد.

از لابه لای گفت‌وگوهای گروه تحقیق شما با چهره‌های شاخص نزدیک به هیات مذاکره کننده ایران معلوم شد حداکثر توافقی که تهران ممکن است با آژانس بکند در چه حد است؟خیلی معلوم نیست. به نظر می‌رسد ایران از  این ترس دارد که اگر به آژانس چک سفید بدهد صحبت از بازدید از تاسیسات دیگری هم به میان آید. به علاوه درخواست‌های دیگر که مجموع آنها به فهرستی پایان ناپذیر از شکایات و حکایات تبدیل شود و از دیدگاه رهبری ایران سرآغاز ایجاد مسایل جدیدی که سبب سرازیر شدن انتقادهای تازه به ایران شود و زیر سووال رفتن مجدد تعهدی ایران به پیمان منع گسترش. اما فکر می‌کنم ایران تا حدی در مسئولیت شکل‌گیری چنین وضعیتی سهیم است. بالاخره برنامه هسته‌ای خود را تا ۲۰۰۲ مخفی نگاه داشته بود. تاسیسات در عمق فردو را هم پنهانی به راه انداخت. بنابراین دلایلی وجود دارد که آژانس و جامعه جهانی به ادعاهای ایران مشکوک اند.

چه ترفندهایی برای حفظ وجهه دو طرف در نظر گرفته شده چنانچه در گفتگوهای وین و بغداد عقب‌نشینی‌هایی بشود؟

تا آنجا که نتایج رایزنی های ما نشان می‌دهد و بر اساس حدس‌هایی که می‌شود زد حفظ وجهه برای ایران دادن اجازه غنی سازی است. مسئولان کشورهای غربی قبلا گفته‌اند که به رغم تلاش‌هایی که برای بازداشتن ایران از غنی‌‌سازی و توانایی‌های آن شده برنامه هسته‌ای ایران گسترش یافته. و گسترش آن ادامه خواهد یافت تا حدی که الان ایران دارای ۹۰۰۰ سانتریفیوژ است. در صورتی که اگر در سال ۲۰۰۵ توافقی حاصل می‌شد تعداد دستگاه‌های سانتریفیوژ ایران بسیار بسیار بسیار کمتر از این بود.
به نظرم سیاست‌گذاران خارجی غربی به خوبی آگاهند که رهبری ایران سرمایه‌گذاری سیاسی و گفتمانی کلانی بر روی برنامه هسته‌ای و دفاع از این برنامه کرده و عقب‌نشینی از این برنامه برای ایران خیلی دشوار شده و غربی‌ها بر این امر واقف اند.
از سویی دیگر قدرت‌های غربی می‌دانند که رژیم منع گسترش باید تضمین شود و وجهه آنان زمانی حفظ می‌شود که بتوانند به افکار عمومی مردم کشورشان نشان دهند که برنامه هسته‌ای ایران دقیقا تحت نظر است. توانایی و حق ایران برای غنی سازی تا سقف معینی محدود است. و به نظرم اینها به حد کافی وجهه غرب را حفظ می‌کند. چون با تضمین عدم گسترش دغدغه‌های اصلی برطرف می‌شود. از زمانی که ایران با شرایط آژانس موافقت کند تا لوازم منع گسترش از نو در ایران برقرار شود حدود سه سال طول خواهد کشید.

آیا هیچکدام از چهره‌های شاخصی که با ‌آنها مشاوره کردید از احتمال حمله نظامی به ایران در صورت بی‌نتیجه بودن مذاکرات بغداد حرفی زد؟
نه هیچکدام چنین چیزی نگفتند. به نظرم همه کسانی که با آنها رایزنی کردیم خودشان منتقد دخالت نظامی بودند. فکر می‌کردند مساله ای را حل نمی‌کند و تنها نتیجه آن متمایل کردن ایران به تولید سلاح هسته‌ای است که تاکنون بنا بر برآوردهای بیشتر سازمان‌های اطلاعاتی غربی و حتی یک مقام عالیرتبه نظامی اسرائیل ایران هنوز چنین تصمیمی ندارد. بنابراین نتیجه گیری ما این است که از حمله نظامی به ایران هدفی حاصل نمی‌شود جز اینکه برنامه هسته‌ای  ایران زیرزمینی شود.

بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران نگران است که عادی شدن روابط میان ایران و ۵+۱ به باور آنها دست حکومت ایران را برای نقض حقوق بشر بازتر کند. چالشی برای ایجاد توازن بین این دو هدف نمی‌بینید؟
 
چون گروه تحقیق آکسفورد به عنوان یک سازمان به دنبال حل اختلاف است دغدغه ما پرهیز از درگیری نظامی است. در شرایط حمله نظامی حقوق بشر خیلی بیشتر به مخاطره می‌افتد و با تشکیل حکومت نظامی موارد نقض حقوق بشر افزایش می‌یابد و حکومت احتمالا می‌تواند به صورتی پنهانی تر حقوق بشر را نقض کند و حتی می‌تواند به نام غرور ملی و دفاع از کشور توجیهش کند. بنابراین این یا آن کردن سفسطه‌‌ آمیز است و ثبات بلند مدت نافی انتقاد کشورهای غربی از کارنامه حقوق بشر نیست. چنانکه آنها وظیفه دارند به این موارد انتقاد کنند یا به شکوفا شدن نهادهای جامعه مدنی در ایران کمک کنند. معلوم است که فعل‌ و انفعال‌های داخل ایران مورد تایید ما نیست. درست است که گزارش ما اساسا در این باره نیست ولی بر  این باوریم که نقض حقوق بشر مساله ای جدی است. اما فکر می‌کنیم درگیری نظامی خطرش حتی بیشتر است. باید در هر دو زمینه فعال بود.






مقام آذربايجانی: نمی دانيم چه کسی واژه «همجنس باز» را به مغز مقامات ايران انداخته

يوروويژن، بزرگترين مسابقه آواز دنيا ميان هنرمندان آماتور و با شرکت ۴۲ کشور، تا ۱۰۰ ميليون نفر بيننده دارد و قرار است روز سه شنبه، ۲۲می، پنجاه و هفتمین دوره اين مسابقات به ميزبانی آذربايجان، همسايه شمالی ايران، افتتاح شود.
ايران سايت اينترنتی يوروويژن را از بهمن ماه گذشته فيلتر کرده و امکان خريد بليت تماشای مسابقه را برای ايرانی ها مسدود کرده است.
آذربايجان سال گذشته، برنده مسابقه يورويژن به ميزبانی آلمان شد و موفق به کسب ميزبانی اين دور از مسابقات برای سال جاری شده است.
ظاهرا موضوع يوروويژن صفحه ای جديد در اختلافات رو به گسترش تهران و باکو باز کرده است. اعتراض مقامات، روحانيان و رسانه های ايران متوجه مراسم دفاع از حقوق همنجسگراها است که همزمان با افتتاح مسابقه يوروويژن همه ساله برگزار می شود. ايران اين مراسم را «رژه همجنسگراها» می نامد و با اصرار خواهان لغو آن است.
ايران می گويد که ۹۰ درصد مردم آذربايجان مسلمان شيعی مذهب هستند و ايران نمی تواند به برگزاری «رژه همجنسبازان» بی تفاوت باشد.
به گزارش خبرگزاری فارس، روز سه شنبه ۱۹ ارديبهشت، پنج روز بعد از هشدار آيت الله مجتهد شبستری امام جمعه تبريز به دولت آذربايجان برای لغو اين مراسم، «صدها نفر از روحانيان، مردم متدين و ايثارگران تبريز مقابل کنسولگری جمهوری آذربايجان در تبريز با سر دادن شعارهايی خواهان لغو مراسم همجنسبازان در مسابقه يوروويژن شدند.»
برگزاری این تظاهرات، واکنش جمهوری آذربايجان را در پی داشت و طی هفته گذشته دو بار در مقابل سفارت ايران در باکو تظاهرات اعتراض آميز برگزار شد که شرکت کنندگان در آن خواهان پايان دادن به «مداخله» ايران در امور داخلی آذربايجان شدند.
سفارت ايران در باکو طی اعلاميه ای مطبوعاتی نسبت به «اهانت به مقام مقدس ولی امر شيعيان جهان آيت الله العظمی خامنه ای» در پلاکاردها و شعارهای معترضان آذربايجانی اعتراض کرد و نسبت به «عواقب» آن هشدار داد.

شگفتی مقام آذربايجانی از واژه «رژه همجنس بازها»
علی حسن اف، ریيس بخش اجتماعی- سياسی نهاد رياست جمهوری آذربايجان روز دوشنبه، اول خردادماه، طی کنفرانس مطبوعاتی که در رابطه با مسابقه يوروويژيون در باکو برگزار شد، نسبت به رويکرد مقامات ايرانی به شدت انتقاد کرد و گفت: «در روزهای اخير در آستانه برگزاری مسابقه يوروويژون در باکو، ايران به مرکز اصلی تبليغات سوء عليه آذربايجان تبديل شده است.»
به گفته وی، «اين همه هياهو و تبليغات منفی عليه آذربايجان همگی با ادعاهايی واهی مانند رژه همجنس بازان و تعقيب اسلامگرايان صورت می گيرد».
به گزارش خبرگزاری ترند آذربايجان، حسن اف در ادامه گفت: «مگر در آذربايجان قرار است رژه همجنس بازان برگزار شود؟ نمی دانم فکر برگزاری اين رژه از کجا به مغز آنها افتاده است؟ در آذربايجان مفهوم رژه همجنس بازان قابل درک نيست و واژه خاصی نيز برای آن وجود ندارد، ولی در ايران برای اين مفهوم واژه ای هست به نام "ابنه" . نمی دانم اين "ابنه" از کجا به مخ آنها فرو رفته است؟»
ظاهرا اشاره اين مقام آذربايجانی به واژه homosexual  يا همجنسگرا است که در مطبوعات ايران با عنوان «همجنس باز» ياد می شود.
ايران تاکنون بارها دولت لائيک جمهوری آذربايجان را به دشمنی با اسلام، ممنوع کردن پوشش حجاب، نزديکی به اسرائيل و آمريکا برای ضربه زدن به منافع ملی ايران متهم کرده است، حتی اين کشور بهمن ماه سال گذشته سفير آذربايجان در تهران را احضار کرد و نسبت به « همکاری دولت باکو با سرويس اطلاعاتی اسرائيل، موساد برای قتل دانشمندان هسته ای ايران» اعتراض کرد.
حسن اف درباره رويکرد ايران نسبت به جمهوری آذربايجان گفت که «ما بارها و بارها به دولت ايران هشدار داده ايم، مقامات آذربايجانی به ايران سفر کرده اند و در ديدارهايی که با آنها داشته ايم به دفعات به آنها گوشزد کرده ايم که شما به سيستم سکولار ما مداخله نکنيد، ما نيز به سيستم مذهبی شما دخالتی نمی کنيم.
وی تاکید کرد: «مردم آذربايجان به باورهای اسلامی خود معتقد هستند و اين راه را ادامه می دهند و در آذربايجان يک مدل مخصوصی از اسلام، متقاوت از دولت ايدئولوژيک ايران وجود دارد».






اعلام آمادگی شش حقوقدان زندانی برای کمک به بهبود وضعیت زندان ها

شش حقوقدان زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوين با ارسال نامه‌ای به رييس سازمان زندان‌ها و اقدامات تامينی و تربيتی ايران با هشدار از آنچه در اين بخش از سيستم قضايی می‌گذرد گفته‌اند آمادگی دارند که نظريات کارشناسانه و تجربيات خود را که با پرداخت هزينه سنگينی به دست آورده‌اند، در اختيار مسوولان قرار داده و راهنمايی‌های لازم را به آنها بدهند.
حسن اسدی زيدآبادی، عبدالفتاح سلطانی، محمد سيف‌زاده، قاسم شعله‌سعدی، مصطفی نيلی و فرشيد يداللهی، شش حقوقدان زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوين در نامه‌ای که به رييس سازمان زندان‌ها نوشته‌اند، آورده‌اند: «همه رويدادهای تلخ و نفرت‌انگيز که در سال های اخير در زندان‌ها رخ داده، ناشی از عوامل عديد‌ه‌ای است از جمله نبود قانون جامع و مانع برای اداره امور زندان‌ها و بازداشتگا‌ه‌ها، نبود نظارت جدی توسط بازرسان مستقل و فعالين حقوق بشر بر عملکرد مامورين، عدم برخورد قاطع با متخلفين و طرد آنان از دستگاه‌های دولتی و وجود بازداشتگاه‌های غيرقانونی خارج از نظارت سازمان زندان‌ها.»
اين شش حقوقدان در نامه خود به رييس سازمان زندان‌ها همچنين نوشته‌اند: «تاسف ‌برانگيز است که مقررات آيين نامه‌های اجرايی در بسياری از موارد در بازداشتگاه‌های امنيتی به نحو آشکاری ناديده گرفته می‌شود و به رغم صراحت اصل ۳۸ قانون اساسی و ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی و ماده ۱۶۹ آيين نامه اجرايی مصوب سال ۱۳۸۴، مبنی بر ممنوعيت شکنجه و آزار و اذيت متهمين، بارها شاهد آن بوده‌ايم که اخبار تاثر برانگيزی از شکنجه‌های اعمال شده در تعدادی از بازداشتگاه‌ها توسط بعضی از مامورين و بازجويان در رسانه‌ها منتشر شده است.»
در ادامه اين نامه آمده است: «از موارد بارز اين قبيل بی‌عدالتی ها و نقض قوانين و مقررات می‌توان از ضرب و شتم و نهايتا قتل زهرا کاظمی، خبرنگار ايرانی – کانادايی در زندان اوين، قتل زهرا بنی‌يعقوب در همدان، رخدادهای شرم‌آور بازداشتگاه توحيد و فجايع رقت‌انگيز بازداشتگاه کهريزک و رفتارهای وحشيانه نقل شده از زبان پاره‌ای از متهمين حوادث پس از انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۸۸ نام برد.»
شش حقوقدان زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوين در ادامه نامه خود گفته‌اند: «يکی از علل عدم ورود سازمان زندان‌ها به چنين حوزه‌هايی، عدم برخورداری از توان علمی و تخصصی کارشناسان خبره در اين امور است که برای جبران چنين نقيصه‌ای امضاکنندگان اين نامه که خود قربانيان نقض آشکار قانون بوده و به کرات طعم بازداشت‌های خودسرانه و مجازات‌های مقرر در احکام خلاف قانون را چشيده‌ايم، ضمن توصيه به قانونگرايی و دعوت از مسوولان به عمل به تکاليف قانونی، اعلام می‌کنيم که در صورت حضور کارشناسان آن سازمان در بند ۳۵۰ اوين نظريات کارشناسانه و تجربيات گران‌سنگ خود را که با پرداخت هزينه‌ای سنگين بدست آورده‌ايم در اختيار آنها قرار داده و راهنمايی‌های لازم را به عمل خواهيم آورد.»
حسن اسدی زيدآبادی، از اعضای سازمان ادوار تحکيم وحدت، در سال ۸۸ بازداشت و به پنج سال حبس محکوم شده است.
عبدالفتاح سلطانی، حقوقدان، وکيل دادگستری و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر که وکالت پرونده‌های زهرا کاظمی، زهرا بنی‌يعقوب و تعداد زيادی از دانشجويان و فعلان زندانی سياسی را برعهده داشته، به اتهام تبليغ، احتماع و تبانی عليه نظام به ۱۸ سال زندان و تبعيد محکوم شده است.
محمد سيف‌زاده، حقوقدان و از موسسان کانون مدافعان حقوق بشر در سال ۱۳۹۰ در اروميه دستگير و به دو سال حبس و ۱۰ سال محروميت از وکالت محکوم شد. آقای سيف‌زاده در نامه‌ای به همراه ۶۴ زندانی سياسی به بدرفتاری ماموران با هدی صابر، فعال ملی- مذهبی پيش از مرگش در زندان شهادت داده است.
قاسم شعله سعدی، حقوقدان، وکيل دادگستری و نماينده شيراز در مجلس سوم و چهارم شورای اسلامی بارها زندانی شد. آخرين بار او در سال ۱۳۸۸ بازداشت و به سه سال زندان محکوم شد.
به گفته همسر آقای شعله‌سعدی او به دليل ضايعه نخاعی در زندان در وضعيت جسمی نامناسبی بسر می‌برد.
مصطفی نيلی، فارغ التحصيل رشته حقوق از دانشگاه پيام نور و عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه بين‌المللی قزوين در تظاهرات پنجم دی ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. او به سه سال و شش ماه حبس تعزيری محکوم شده است.
فرشيد يداللهی، حقوقدان و از وکلای دراويش گنابادی است که در شهريور ماه سال ۱۳۹۰ در شيراز توسط نيروهای امنيتی بازداشت شد.








چانه‌زنی پاکستان در شیکاگو؛ فوریت خروج ناتو از افغانستان

چانه‌زنی‌های پاکستان پیرامون شرایط گشودن مرزهای خود به‌روی محموله‌های تدارکاتی نیرو‌های ناتو در افغانستان، زرداری رئیس جمهوری پاکستان را با وجود دعوت شدن به شیکاگو، محل برگزاری کنفرانس دوروزه سران ناتو، از فرصت گفت‌وگوی با رئیس جمهور آمریکا محروم ساخت. موفقیت طرح خروج نیرو‌های ناتو از افغانستان که در صدر گفت‌وگو‌های شیکاگو قرار دارد در گرو همکاری کامل پاکستان است.
ناتو برپایه تعهد اعلام‌شده از سوی دولت آمریکا، قرار است تا سال ۲۰۱۴ نیرو‌های خود را از افغانستان خارج ساخته و ادامه جنگ با طالبان در آن کشور را به دولت مرکزی کابل واگذار کند.
هم‌اکنون ۱۳۰٫۰۰۰ نیروی رزمی آمریکا و ۵۰ کشور هم‌پیمان، ازجمله ۲۸  کشور عضو ناتو در افغانستان مستقر هستند. فرانسه، قرار بود نیرو‌های رزمی خود را  تا پایان سال جاری از افغانستان خارج سازد.
موضوع جنگ افغانستان در صدر مذاکرات دوروزه ناتو قرار داشت، اگر چه نصب سپر دفاع موشکی ناتو در منطقه مدیترانه نیز در ردیف موضوع‌های بااهمیت کنفرانس شیکاگو بود.

بی‌اعتنایی اوباما به زرداری
به‌دنبال کشته شدن شماری از غیر نظامیان در داخل مرزهای پاکستان، در نتیجه حملات هواپیما‌های بدون سرنشین آمریکا علیه نیروهای طالبان در درون پاکستان و مرزهای مشترک آن کشور با افغانستان، از ماه نوامبر سال گذشته، اسلام‌آباد مرزهای خود را به‌روی کاروان‌های تدارکاتی ناتو به مقصد افغانستان مسدود ساخت.
پیش از حادتر شدن بحران بر سر ادامه پرواز‌های جنگی هواپیماهای بی‌سرنشین آمریکا در درون مرزهای پاکستان، اجرای طرح ترور اسامه بن لادن، رهبر پیشین القاعده که در نزدیکی اسلام‌آباد (ایبت‌آباد) زندگی پنهانی داشت، مناسبات اسلام‌آباد و واشنگتن در وضعیت دشواری قرار گرفته بود.
مقام‌های رسمی آمریکا، ازجمله رئیس جمهور و وزیر خارجه آن کشور رسما مسئولان پاکستان را به‌خاطر اقامت طولانی بن لادن در اسلام‌آباد مورد انتقاد قرار دادند.
به‌دنبال تیره شدن پیوندهای دوجانبه، تا مدتی کمک‌های نظامی آمریکا به پاکستان نیز قطع شد. این کمک‌های سالانه به ۱٫۵ میلیارد دلار بالغ می‌شد.
تقاضای جاری پاکستان، و ظاهرا پیش‌شرط زرداری برای صدور دستور بازگشایی مرزها به‌روی کامیون‌های ناتو، از سرگیری کمک‌های آمریکا در اندازه‌های گذشته، دو برابر ساختن حق ترانزیت کامیون‌های عبوری از ۲۵۰ دلار به ۵۰۰ دلار برای هر دستگاه، و قطع پرواز هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا بر فراز آن کشور است.

دیدار با کرزی
اوباما در حالی که پیش از آغاز نشست روز یکشنبه سران ناتو، حمید کرزی را به یک دیدار دوجانبه فراخواند، از دیدار با آصف زرداری رئیس جمهور پاکستان خودداری نمود. زرداری ناگزیر شد که به دیدار با هیلاری کلینتون رضایت دهد.
اوباما علاوه بر گفت‌وگو با حمید کرزی پیرامون جدول زمان‌بندی خروج نیرو‌های نظامی ناتو از افغانستان، پیرامون ضرورت اصلاح قانون انتخابات در آن کشور به‌منظور پیشگیری از تقلب، و همچنین پیگیری راه‌های ادامه مذاکرات با طالبان نیز با رئیس دولت کابل گفت‌وگو کرد.
در سال خروج نیروهای ناتو از افغانستان، انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور برگزار می‌شود. کرزی اظهار داشته که در انتخابات سال ۲۰۱۴ بار دیگر نامزد مقام رئیس جمهوری نخواهد شد.
علاوه بر جدول زمان‌بندی خروج نیرو‌های ناتو از افغانستان، هزینه‌های ادامه حضور نیرو‌های غیر رزمی ناتو به‌مدت ده سال در آن کشور نیز در همایش شیکاگو مورد بحث قرار گرفت.
این هزینه‌ها سالانه تا ۴٫۱ میلیارد دلار برآورد شده‌است. بعد از خروج نیروهای رزمی، قرار است ۱۵۰۰۰ نیروهای ناتو به‌منظور ادامه آموزش ارتش و نیرو‌های امنیتی دولت کابل در افغانستان باقی بمانند.
نام بریتانیا با ۱۱۰ میلیون، آلمان ۲۰۰ میلیون، استرالیا ۱۰۰ میلیون دلار در ردیف کشور‌های متعهد مالی دیده می‌شود، در حالی که ۷۵ درصد از هزینه‌های مانده ناتو در افغانستان را آمریکا متقبل خواهد شد.
اولاند رئیس جمهور تازه فرانسه نیز که پیشتر اعلام داشته بود کلیه نیرو‌های فرانسوی را تا پایان سال از افغانستان خارج می‌سازد، در جریان نشست شیکاگو پذیرفته که نیرو‌های خود را در افغانستان خارج نسازد، و در عوض آنها را در خدمات غیر رزمی در کنار عملیات ناتو باقی بگذارد.
مسئولان ناتو انتظار دارند که موضوع از سرگیری عبور کاروان‌های تدارکاتی ناتو به مقصد افغانستان از خاک پاکستان در جریان گفت‌وگو‌های جاری حل شود.

دفاع موشکی
در جریان اجلاس شیکاگو، آندرس فوگ راسموسن دبیر کل ناتو اعلام داشت که مرحله اول از طرح دفاع ضد موشکی ناتو در منطقه مدیترانه تکمیل شده‌است.
ناتو پس از لغو طرح سپر موشکی در لهستان و جمهوری چک، به سرعت طرح دفاع موشکی تازه‌ای را به‌منظور مقابله با تهدید‌های احتمالی موشکی ایران، و همچنین روسیه، به‌موقع اجرا گذاشته‌است.
این طرح در ۴ مرحله نهایی خواهد شد و تکمیل آن تا سال ۲۰۱۸ ادامه می‌یابد. بخش بزرگی از تجهیزات ضد موشکی طرح پدافندی یاد شده برروی کشتی‌های نظامی آمریکا نصب شده‌است. ترکیه نیز به این منظور در مرزهای شرقی خود با ایران تاسیسات رادار و موشک‌های مربوط را نصب کرده‌است.
علاوه بر ایران، روسیه هم به‌شدت با اجرای طرح دفاع موشکی ناتو مخالف است و این طرح را مغایر با امنیت ملی خود معرفی می‌کند. شاید به دلیل تاکید بر نارضایتی خود از اجرای طرح یاد شده، پوتین از حضور در آمریکا، شرکت رسمی در اجلاس گروه ۸، و حضور غیر رسمی در اجلاس سران ناتو در شیکاگو خودداری کرد و در عضو مدودیف نخست‌وزیر تازه روسیه را راهی آمریکا ساخت.





اصولگرایان منتقد دولت احمدی‌نژاد بیش از پیش این دولت را به "لیبرالیسم فرهنگی" و بی‌اعتنایی به "عفاف و حجاب" متهم می‌کنند. هم‌زمان نهادهای تحت کنترل دولت به سیاست‌های سختگیرانه خود در امور جنسیتی ادامه می‌دهند.
اصولگرایان منتقد دولت احمدی‌نژاد، چه کسانی مانند علی مطهری که بخش‌های دیگر اصول‌گرایان را به "بی‌اعتنایی به حقوق اساسی مردم و ظلم به مخالفان" متهم می‌کند و چه بخش‌های محافظه‌کارتر این جناح در یک مسئله اشتراک نظر دارند: انتقاد شدید از دولت در زمینه "بی‌توجهی به مسئله عفاف و حجاب و لزوم تفکیک جنسیتی میان زنان و مردان".
به‌رغم متهم‌شدن دولت احمدی‌نژاد به تسامح در برابر "بدحجابی" سخت‌گیری نهادهای تحت کنترل دولت نسبت به پوشش زنان ادامه دارد این انتقاد از همان زمان که دولت بحث لزوم آزادسازی حضور زنان در استادیوم‌های ورزشی را مطرح کرد بالا گرفت. این ایده دولت بعداَ با تشدید مخالفت روحانیون محافظه‌کار به بایگانی سپرده شد.

به‌رغم متهم‌شدن دولت احمدی‌نژاد به تسامح در برابر "بدحجابی" سخت‌گیری نهادهای تحت کنترل دولت نسبت به پوشش زنان ادامه دارد
با تشدید اختلافات میان اصولگرایان و دولت احمدی‌نژاد انتقاد یادشده بار دیگر شدت گرفته است. علی مطهری، نماینده مجلس در واپسین نطق خود از تریبون مجلس هشتم در روز یکشنبه (۳۰ اردیبهشت)، احمدی نژاد و مشایی را متهم کرد که "مسئله حجاب را قبول ندارند و مخالف نظریه اسلام در مورد حجاب هستند".
مطهری که در حمایت از حق مردان در داشتن چند همسر چهره‌‌ای شناخته ‌شده است، در ادامه انتقادش به دولت گفت که «یا باید فلسفه غرب را در مسئله حجاب بپذیریم و یا احکام اسلام را؛ نمی‌شود بینابین قبول کنیم».

"دولت فکر کاباره هم باشد"
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس سپس احمدی نژاد و مشایی را متهم کرد که «زیرکانه مسئله حجاب را به اینجا رسانده‌اند که تحریک جنسی را در جامعه آزاد کرده‌اند».
مطهری این مسئله را "موجب پدید آمدن عقده‌های روانی در میان جوانان" دانست و با کنایه از احمدی‌نژاد خواست که " تاسیس کاباره و کلوپ‌های شبانه" را هم در نظر داشته باشد.
مطهری سپس وزیر کشور را تهدید کرد که اگر بخواهد در "راستای نظرات احمدی‌نژاد و مشایی" همچنان در اجرای "طرح عفاف و حجاب" تعلل کند، مجلس بعدی (مجلس نهم) وی را استیضاح خواهد کرد.
هم‌زمان با اظهارات مطهری، حجت‌الاسلام مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور نیز در یک سخنرانی در مشهد از "مخالفت" دولت با طرح‌های مبتنی بر جلوگیری از بی‌حجابی سخن گفت. به گفته وی، «جلوگیری از اشتغال و تحصیل زنان بی‌حجاب در ادارات دولتی و دانشگاه‌ها یکی از راهکارهای پیشنهاد شده است که رییس جمهور با این موضوع موافقت نکرده است».
حجت‌الاسلام محمد رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس نیز روز یکشنبه دولت احمدی‌نژاد را به همسویی با "لیبرالیسم فرهنگی" متهم کرد که به گفته وی «دشمن آن را در ایران دامن می‌زند».
رهبر گفت: «آقایان با این حرف‌هایی که زدند و سخنان آقای احمدی‌نژاد مبنی بر اینکه گیر به دخترها و پسرها ندهیم، حجاب را با چالش مواجه کردند... صحبت های رییس دولت در مجلس درباره حجاب، چوب حراج به حجاب و عفاف بود.»

کارنامه‌ای متفاوت با اتهامات
این انتقادها در حالی مطرح می‌شوند که نیروی انتظامی ایران که فعالیت‌هایش زیر نظر وزیر کشور دولت احمدی‌نژاد است، در هفته‌های اخیر با آغاز تابستان سخت‌گیری‌های شدیدی را نسبت به "رعایت حجاب و عفاف" در سطح شهرها آغاز کرده است که از تذکر تا بازداشت زنان و دختران "بدپوشش" را شامل می‌شود.

نیروی انتظامی تحت وزارت کشور در سال‌های اخیر برای "مقابله با تهاجم فرهنگی" و منع مردم از تماشای کانال‌های ماهواره‌ای به شیوه‌های سخت‌تری روی آورده است نیروی انتظامی تحت وزارت کشور در سال‌های اخیر برای "مقابله با تهاجم فرهنگی" و منع مردم از تماشای کانال‌های ماهواره‌ای به شیوه‌های سخت‌تری روی آورده است
در دولت قبلی احمدی‌نژاد وی و مشاورانش کوشیدند خود را با تصمیم‌گیری و اجرای طرح "ارتقای عفاف و حجاب" بی‌ارتباط جلوه دهند، ولی کماکان این پرسش باقی ماند که چرا نهادهای تحت کنترل وزارتخانه‌های دولت اجرای آن را با حدت تمام پیگیری می‌کنند. پرسشی که در مورد رویکرد و عملکرد وزارت علوم و آموزش نیز مطرح است.
در پی تشدید طرح جداسازی جنسیتی در دانشگاه‌ها نیز محمود احمدی‌نژاد در تیرماه سال ۱۳۹۰ در نامه‌ای سرگشاده به وزرای بهداست و علوم و آموزش عالی نوشت :«شنیده شده است که در برخی دانشگاه‌ها، رشته‌ها و کلاس‌های تک جنسیتی بدون لحاظ تبعات اعمال می گردد. ضروری است فوری از این اقدامات سطحی و غیرعالمانه جلوگیری شود.»
با این همه، جداسازی‌های جنسیتی در دانشگاه‌ها با شدت ادامه دارد و ایجاد دانشگاه‌های تک‌جنسیتی از سوی وزارت علوم با شدت پیگیری می‌شود.





مکالمه‌ی تلفنی پوتین و احمدی نژاد در روسیه اعتراض مخالفین پوتین را برانگیخت پوتین در مقام رئیس‌جمهور روسیه ابتدا به بلاروس و چین سفر خواهد کرد، اما احمدی نژاد جزو اولین روسای جمهوری است که پوتین با او تلفنی صحبت کرد. پس از این مکالمه، ‌انتقادها از وضعیت ایران در روسیه افزایش یافت.
خبرگزاری فارس، از گفت‌وگوی تلفنی احمدی‌نژاد و پوتین در جریان صدمین سفر استانی وی خبر داد. به‌گزارش فارس این گفت‌وگوی تلفنی در حین سفر احمدی‌نژاد به شهرستان بردسکن انجام گرفته و مذاکرات اتمی سوم خرداد‌ماه و گسترش همکاری‌های دوجانبه محورهای مهم این گفت‌وگو بوده است.
انتشار خبر گفت‌وگوی تلفنی پوتین و احمدی‌نژاد در رسانه‌های روسی سبب شد که اوضاع داخلی جمهوری اسلامی در مرکز توجه افکار عمومی روسیه قرار گیرد. مخالفین و منتقدین پوتین، این تماس را وسیله‌ای برای اعتراض به سیاست خارجی وی تبدیل کردند.
بلافاصله پس از گفت‌وگوی تلفنی" پوتین با احمدی‌نژاد، اخبار و گزارش‌های مربوط به فتوای آیت‌الله صافی گلپایگانی علیه یک خواننده‌ی رپ ایرانی مقیم آلمان نیز، در رسانه‌های روسی مطرح شد و انعکاس وسیعی یافت.
برخی از روزنامه‌های روسی زبان از جمله "راسیسکایا گازیتا" که در مسکو چاپ می‌شود، ادعا کردند که خواننده جویانی ایرانی به اعدام محکوم شده و بابت سر او صدهزار یورو تعیین کرده‌اند. راسیسکایا گازیتا در گزارش خود از عباراتی مانند "جنون آیت‌لله‌ها" و "تاریک‌اندیشان قرون وسطی" استفاده کرده است.

محمدرضا سجادی، سفیر ایران در مسکو به زبان روسی وبلاگ دارد
انتشار مقاله‌ها و گزارش‌های انتقادی از اوضاع داخلی ایران در درجه نخست به گفته برخی از آگاهان اموربه منظور اعتراض به پوتین و سیاست خارجی وی و همچنین نزدیکی او " به رژیم‌های دیکتاتور" انجام می‌گیرد.
مقاله‌ی وبلاگ سفیر ایران در مسکو
در پاسخ به انتشار این گونه مقاله‌ها و گزارش‌ها، مقام‌های رسمی جمهوری اسلامی ایران رسما واکنشی نشان نداده‌اند. اما در وبلاگ شخصی محمدرضا سجادی، سفیر ایران در مسکو، که به زبان روسی منتشر می‌شود، مقاله‌ای تحت عنوان "طبقه‌ی خلاق روس علیه ایران" منتشر شده که از نزدیکی ایران و روسیه دفاع کرده و خاطرنشان می‌کند که "روبان سفیدها" و منتقدین سیاست پوتین از اوضاع ایران هم انتقاد می‌کنند.
در این مقاله همچنین تائید می‌شود که در میان نخبگان روس "ایران هراسی" شدت یافته است. مقاله نویس نتیجه می‌گیرد که منتقدین پوتین و یا به قول او طبقه‌ی خلاق، در مجموع با روسیه دلسوزی نمی‌کند و تیری که آن‌ها به سمت ایران نشانه رفته‌اند به روسیه اصابت خواهد کرد.



دو سازمان فلسطینی حماس و فتح در راستای تلاش برای کنار گذاشتن خصومت یک گام دیگر به جلو برداشتند. محمود عباس و خالد مشعل، رهبران این دو جنبش، در مذاکرات خود در مصر بر سر جزئیات انتخابات مشترک به توافق رسیدند.
رهبران فتح و حماس روز یکشنبه (۲۰ مه/ ۳۱ اردیبهشت) با میانجی‌گری مصر توافقنامه‌ای را به امضا رساندند که به موجب آن یک کمیسیون انتخاباتی فلسطینی موظف می‌شود از روز ۲۷ مه کار خود را با به روز کردن لیست انتخاباتی در نوار غزه آغاز کند.
نمایندگان دو طرف پس از امضای این توافقنامه همچنین از تشکیل یک دولت موقت از سوی محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و خالد مشعل، رهبر حماس، در عرض ده روز خبر دادند.

محمود عباس در مراسم ادای سوگند وزرای کابینه جدید
یبر اساس توافق دو طرف این دولت انتقالی حداکثر شش ماه بر سر کار باقی خواهد ماند و در این مدت مقدمات برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمان را تدارک خواهد دید که در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن صورت می‌گیرد.
کی از نمایندگان ارشد فتح به خبرگزاری فرانسه گفته است دولت موقت از تکنوکرات‌های مستقل تشکیل خواهد شد.
روابط فتح و حماس از سال ۲۰۰۷ که حماس با تسلط بر نوار غزه، نیروهای نظامی فتح را از این منطقه طرد کرد، خصمانه بوده است. در حال حاضر کرانه باختری رود اردن از سوی فتح و نوار غزه از سوی حماس اداره می‌شود.
توافقنامه آشتی ملی میان فتح و حماس سال گذشته در مقر اتحادیه عرب در قاهره به امضا رسید و بر اساس آن قرار بود انتخابات تا ماه مه سال جاری برگزار شود. با این حال اختلافات دنباله‌دار میان این دو گروه و همچنین تنش‌های درون گروهی موجب شدند تا تلاش‌ها برای برقراری آشتی متوقف شوند.

هنوز به درستی مشخص نیست که چه عاملی منجر به رویکرد اخیر و از سرگیری‌ اجرای این توافقنامه شده است.

انتخاب دولت جدید در تعارض با توافقات پیشین
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، روز چهارشنبه هفته گذشته (۱۶ مه) سلام فیاض، سیاستمدار فلسطینی را که به طرفداری از غرب تمایل دارد، بار دیگر به نخست‌وزیری برگزید. گروه حماس از منتقدان سرسخت سلام فیاض به شمار می‌رود.
نخست‌وزیر تشکیلات خودگردان پس از انتصاب مجدد به این سمت نیمی از اعضای کابینه خود را تغییر داد و ۹ وزیر جدید را جایگزین وزرای پیشین کرد. یکی از تغییرات مهم در کابینه سپردن وزارت دارایی به نبیل قسیس، رئیس پیشین دانشگاه بیرزیت بود.
سلام فیاض از سال ۲۰۰۷ کنترل دارایی‌های تشکیلات خودگردان را بر عهده داشت و حامیان غربی همچنان خواهان ابقای وی در این سمت و ادامه‌ی کار سلام فیاض بودند.
کابینه جدید هفته گذشته در حالی سوگند یاد کرد که انتخاب دولت جدید در تعارض با توافق پیشین میان فتح و حماس مبنی بر تشکیل یک دولت موقت مشترک بود. هر چند محمود عباس در مراسم ادای سوگند کابینه جدید بر تشکیل دولت موقت مشترک با حماس تأکید کرد اما بسیاری از ناظران این تغییرات را نشانی بر ادامه اختلافات میان دو طرف ارزیابی کردند.
محمود عباس در توجیه تشکیل دولت جدید اظهار داشت از آنجایی که هنوز به طور مشخص در مورد ترکیب دولت موقت مشترک توافقی حاصل نشده، بایستی دولت جدیدی تشکیل شود تا اداره امور کشور به پیش رود.





یک اقدام انتحاری در یمن به کشته‌شدن نزدیک به ۱۰۰سرباز ارتش و مجروح‌شدن ۳۰۰ نفر دیگر انجامید. این ترورکه به القاعده نسبت داده می‌شود، به لحاظ شمار قربانیان از زمان انتقال قدرت در یمن بی‌سابقه بوده است.
در یک اقدام انتحاری علیه ارتش یمن در روز دوشنبه (۲۱ مه/ اول خرداد)  دست‌کم ۹۶ نفر کشته و ۳۰۰ تن دیگر مجروح شدند.
در جریان این ترور انتحاری فردی  كه لباس سربازان یمنی بر تن داشت ، خود را در میدان السبعین واقع در وسط صنعا در جمع نیروهای نظامی مفنجر کرد. این نیروها خود را برای رژه روز سه شنبه به مناسبت بیست و دومین سالگرد وحدت یمن جنوبی و شمالی آماده می كردند. برخی گزارش‌ها حاکی ازحضور وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش یمن در محل ترور هستند، ولی گفته می‌شود که به این افراد آسیبی نرسیده است.
تاکنون کسی مسئولیت این ترور را به عهده نگرفته است، ولی با توجه به حملات شدید ارتش در هفته‌های اخیر علیه القاعده در منطقه ابین یمن، بعید نیست که این گروه دست به اقدامی تلافی‌جویانه زده باشد.
به گفته یک سخنگوی ارتش یمن همه کشته‌شدگان ترور انتحاری از سربازان ارتش هستند. میدان السبعین پر از قطعات اجساد این کشته‌شدگان است و ده‌ها آمبولانس‌ در حال انتقال کشته‌شدگان و مجروحان به بیمارستان‌های اطراف هستند. خود میدان السبعین نیز به شدت آسیب دیده است.
بزرگترین عملیات ترویستی پس از انتقال قدرت

از زمان انتقال قدرت به منصور هادی در یمن حملات ارتش علیه نیروهای القاعده شدت گرفته است
انفجار روز دوشنبه بزرگترین حمله تروریستی در یمن از زمان انتقال قدرت به عبد بومنصور هادی در بهمن‌ماه گذشته است. علی عبدالله صالح، رئیس جمهور پیشین یمن،  زیر فشار‌های داخلی و خارجی چند ماه پیش نهایتا مجبور شد که قدرت را به معاون خود واگذار کند.
منصور در هفته‌های اخیر سیاست شدیدی در برخورد با القاعده در پیش گرفته است. در تهاجمات ارتش در دو هفته اخیر در جنوب یمن، نزدیک به ۲۰۰عضو القاعده کشته شده‌اند. همزمان آمریکا نیز با پهپادهای خود مشغول ضربه‌زدن به نیروهای القاعده در یمن است.
شاخه القاعده در یمن موسوم به "القاعده شبه جزیره عربستان" سال گذشته با استفاده از ضعف دولت، که با شورش و اعتراض‌های ناشی از بهار عربی مواجه بود، موفق شدند بخش‌هایی از جنوب یمن، از جمله چندین شهر این منطقه را زیر تسلط خود درآورند.
در مراسم رژه روز سه‌شنبه قرار بود منصور هادی سخنرانی کند. با توجه به عملیات تروریستی امروز معلوم نیست که آیا رژه‌‌ای برپا خواهد شد یا نه.









یک مقام مسئول در وزارت ارشاد از سفر یک مقام ارشد خبرگزاری رویترز به تهران در عرض ۲ هفته آینده خبر داد. تاکنون دو جلسه دادگاه برای رسیدگی به پرونده شکایت علیه این خبرگزاری با حضور رئیس‌دفتر تهران برگزار شده است.
محمد جواد آقاجری، مدیر کل رسانه‌‌های خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز یکشنبه (۲۱ مه/ اول خرداد) تصمیم نهایی در مورد ادامه فعالیت دفتر خبرگزاری رویترز در تهران را بسته به حکم دادگاهی دانست که هم‌اینک در مورد این پرونده تشکیل شده است.
به گفته‌ی آقاجری در حال حاضر کارت‌های کارکنان دفتر رویترز "به صورت موقت" توقیف شده و تا اعلام رأی نهایی دادگاه اعضای این دفتر همچنان حق فعالیت خبرنگاری در تهران را نخواهند داشت.
تعلیق پروانه کار خبرگزاری رویترز در پی انتشار گزارشی ویدئویی صورت گرفت که این خبرگزاری در مورد بانوان ورزشکار ایرانی در رشته رزمی "نینجوتسو" تهیه کرده بود. در این گزارش با تیتر "آموزش هزاران زن نینجای ایرانی برای آدمکشی" آمده بود که ۳ هزار زن نینجای ایرانی به عنوان "آدم‌کش" و با هدف "کشتن مهاجمان خارجی" آموزش می‌بینند.
پس از اعتراض بانوان ورزشکار و همچنین اکبر فرجی، بنیان‌گذار کانون نینجوتسو این خبرگزاری تیتر گزارش خود را به "آموزش سه هزار زن نینجا در ایران" تغییر داد. در همین حال در پی شکایت این ورزشکاران، وزارت فرهنگ ایران اوایل فروردین ماه پروانه کاری ۱۱ کارمند خبرگزاری رویترز در تهران را به حالت تعلیق درآورد.
تاکنون دو جلسه دادگاه برای رسیدگی به شکایت علیه رویترز با حضور پریسا حافظی، رئیس دفتر این خبرگزاری در تهران، برگزار شده است. به گفته‌ی محمد جواد آقاجری "یک مدیر ارشد" رویترز نیز برای انجام برخی گفت‌وگوها تا "دو هفته آینده" به تهران سفر خواهد کرد. اما غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضاییه روز دوشنبه (۲۱ مه/ اول خرداد) در یک نشست خبری ضمن تایید احضار مسئول نمایندگی رویترز به دادگاه گفت: «اقدامات قضایی در این زمینه انجام شده اما هنوز پرونده تکمیل نشده و به دادگاه نرفته است.»
محمد جواد آقاجری، مدیر کل رسانه‌های خارجی وزارت ارشاد، همچنین افزوده است که مسئولان خبرگزاری رویترز پیش از این در مکاتبات و مذاکرات تلفنی "به اشتباه خود پی برده و اعتراف کرد‌ه‌اند."

یک تیتر "واقعا بد"
منابع آگاه از روند تشکیل پرونده، به خبرگزاری فرانسه گفته‌اند که خبرگزاری رویترز از جمله به "تهدید علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" متهم شده است. اما موارد اتهام هنوز به طور رسمی و علنی از سوی دادگاه اعلام نشده است.
تاکنون کارمندان خبرگزاری رویترز در تهران و دیگر مناطق از اظهار نظر در مورد این پرونده خودداری کرده و گفته‌اند که طبق دستورالعمل مدیریت رویترز از انجام این کار منع شده‌اند.
در همین حال این خبرگزاری نسبت به ممنوع‌الخروج بودن پریسا حافظی، رئیس دفتر رویترز در تهران اعتراض کرده است. خانم حافظی از سوی بازپرس تحقیقات پرونده مجبور به پس دادن گذرنامه‌ ایرانی خود به عنوان بخشی از قرار وثیقه شده است.
استفان آدلر، سردبیر خبرگزاری رویترز اواخر فروردین ماه در مصاحبه‌ای با روزنامه "نیویورک تایمز" تیتری را که برای این گزارش انتخاب شده بود "واقعا بد" توصیف کرد و نامناسب بودن آن را دلیلی برای تغییر تیتر دانسته بود. با این همه او با تأکید بر "غرض‌ورزانه نبودن" این اشتباه گفته بود: «من در مستندات این گزارش اشتباهی را نمی‌یابم.»
حساسیت ایران در سال‌های اخیر به ویژه پس از اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۸۸ نسبت به تصویر ارائه شده از این کشور در رسانه‌های غربی شدت یافته و مقامات ایرانی ضمن نظارت مداوم بر فعالیت روزنامه‌نگاران خارجی محدودیت‌هایی را برای کار آنان در نظر گرفته‌اند.
خبرگزاری رویترز یک خبرگزاری بین‌المللی بریتانیایی و زیرمجموعه‌ی شرکت کانادایی تامسون رویترز است. سیاست‌گذاری این خبرگزاری در تهیه خبر و گزارش در لندن و نیویورک صورت می‌گیرد.




درگیری‌های ‌شب گذشته بیروت تا سحرگاه امروز (دوشنبه، ۲۱ مه) ادامه داشت و دست‌کم دو کشته و ۱۸ زخمی بر جای گذاشت. درگیری‌ها در پی کشته شدن یک شیخ طرفدار اپوزیسیون سوریه، میان طرفداران و مخالفان رژیم اسد رخ داد.
درگیری‌های سوریه به کشور همجوار، لبنان نیز کشیده شده است. این درگیری‌ها یکشنبه شب بین گروه‌های مسلح هوادار رژیم بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، و مخالفان‌اش رخ دادند.
بر اساس گزارش‌های رسانه‌های محلی، دست‌کم دو کشته و ۱۸ مجروح از درگیری‌های ساعات اولیه دوشنبه (۲۱ مه/اول خرداد) در بیروت، پایتحت لبنان، بر جا مانده‌اند.
بر همین اساس امروز دوشنبه نیروهای ارتش مجهز به تانک در سرتاسر شهر خصوصاَ مناطقی که در آن‌ها درگیری خونین میان مخالفان اسد با هواداران یک روحانی طرفدار بشار اسد به نام "شاکر برجاوی" رخ داده، مستقر شده‌اند.
منابع امنیتی به رویترز گفته‌اند که درگیری‌ها بین دو گروه "جنبش آینده" به رهبری سعد حریری، نخست‌وزیر سابق لبنان و هواداران برجاوی، روحانی طرفدار اسد، بوده است.
درگیری‌های رخ داده در منطقه‌ای به نام "طریق الجدیده" به نگرانی‌ها درباره گسترش ناآرامی‌های ۱۵ ماهه سوریه به خارج از مرزها و به کشور همسایه، لبنان، را دامن زده است.
به گزارش خبرنگار رویترز از بیروت، صدای تیراندازی‌ها از ساعت ۱۰ شامگاه یک‌شنبه تا ۵ صبح دوشنبه به وقت محلی شنیده می‌شده است. منابعی شمار کشته‌شده‌ها را حتا سه نفر اعلام کرده‌اند و گفته می‌شود دو نفر از طرفداران برجاوی و یک نفر از "جنبش آینده" کشته شده‌اند.


دفتر کار سوخته یکی از گروه‌های مخالف رژیم اسد در محله طریق الجدیده بیروت
نجیب میقاتی، نخست‌وزیر لبنان، روز یک‌شنبه، گفت: «دولت مصمم است در این شرایط بحرانی لبنان و منطقه به مسئولیت‌های ملی خود عمل کند و تمامی اقدامات ضروری جهت حفظ صلح داخلی را به کار خواهد بست.»
بسیاری از مسلمانان سنی مسلک لبنان با معترضان رژیم بشار اسد در سوریه احساس همدلی دارند. حافظ اسد، رئیس‌جمهور سابق سوریه و پدر بشار اسد، در طول جنگ داخلی لبنان در سال‌های ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ نیروی نظامی وارد این کشور کرده بود. ارتش سوریه در سال ۲۰۰۵ زیر فشار جامعه بین‌الملل مجبور به ترک خاک لبنان شد.
آغاز درگیری‌ها در پی کشته شدن روحانی مخالف اسد
ناآرامی‌ها از آن‌جا آغاز شد که روز یک‌شنبه (۲۰ مه) یک روحانی سنی به‌نام "احمد عبد الواحد"، که از قیام مردمی سوریه علیه بشار اسد حمایت می‌کرد، همراه با یکی از یاران‌اش در ایست ‌بازرسی ارتش لبنان کشته شد.
این موضوع به خشم هواداران عبدالواحد انجامید. آن‌ها خیابان‌های اصلی پایتخت و شهرهای شمالی و شرقی کشور را بستند و در خیابان‌ها لاستیک آتش زدند.
در پی آن محمد رشید کبانی، یک مفتی سنی، مردم را به عزاداری سه روزه در غم کشته شدن عبدالواحد دعوت کرده که این به نگرانی‌ها درباره افزایش تنش‌ها در لبنان دامن زده است. از این رو امروز بسیاری از مدارس و دانشگاه‌ها برای پیشگیری از درگیری بین دانش‌آموزان و دانشجویان تعطیل شده‌اند.
مراسم تدفین شیخ عبدالواحد قرار است امروز در میان تدابیر امنیتی انجام شود. ارتش لبنان می‌گوید تحقیقات درباره چگونگی کشته شدن شیخ عبدالواحد که در شمال شهر طرابلس، محل درگیری‌های مرگبار هفته‌ی گذشته گروه‌های مسلمان سنی و طرفداران علوی بشار اسد، اتفاق افتاده ادامه دارد.
درگیری‌های سوریه در لبنان نیز به شکل‌گیری دو جبهه انجامیده است. یک سو حزب‌الله لبنان است که در پیوند با رژیم اسد و ایران قرار دارد و طرف دیگر به اپوزیسیون سوریه و غرب نزدیک است.
بر اساس آمار سازمان ملل متحد درگیری‌های ۱۵ ماهه سوریه به کشته شدن بیش از ۹ هزار نفر در این کشور انجامیده است. اکنون بیم گسترش این درگیری‌ها به فراتر از مرزهای سوریه می‌رود.









فریبرز رئیس‌دانا استاد دانشگاه و اقتصاددان، در اولین روز خرداد برای اجرای حکم یک ساله‌اش به زندان اوین فراخوانده شد. به گفته‌ی‌ همسرش، وی از مدت‌ها پیش بارها احضار و بازجویی شده بود.
صبح روز دوشنبه (اول خرداد/۲۱ مه) فریبرز رئیس‌دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران پس از مراجعه به پلیس امنیت تهران، به زندان اوین فرستاده شد. گفته شده وی برای گذراندن حکم یک سال حبس به زندان فراخوانده شده است.
آزاده فرقانی همسر آقای رئیس‌دانا در گفت‌و‌گو با دویچه‌وله ضمن تایید این خبر اظهار داشت که حکم یک سال حبس همسرش در آذرماه سال ۱۳۹۰ از سوی دادگاه تجدید‌نظر تایید شد و از آن زمان تاکنون چندی بار وی به علل گوناگون احضار و بازجویی شده است.
به گفته‌ی وی، پس از سخنرانی آقای رئیس‌دانا در ۷ آذر ۱۳۹۰ در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که در آن وی از جنبش وال‌استریت حمایت کرد، احضارها و بازجویی‌ها شدت گرفت و حتی یک بار به او گفته شد که با این سخنرانی در "سیبل" ماموران امنیتی قرار گرفته است.
خانم فرقانی نگران این است که به دلیل همین سخنرانی برای همسرش پرونده جدیدی گشوده شده باشد.

فریبرز رئیس‌دانا به اتهام توهین به رئیس‌جمهور به یک سال زندان محکوم شده است فریبرز رئیس‌دانا به اتهام توهین به رئیس‌جمهور به یک سال زندان محکوم شده است
فریبرز رئیس‌دانا در ۳۰ آذر ۱۳۸۹ پس از مصاحبه با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی و انتقاد از طرح هدفمندی یارانه‌ها بلافاصله دستگیر و یک ماه در بند امنیتی ۲۰۹ در بازداشت به سر برد.
وی پایان دی ماه همان سال با قرار وثیقه آزاد شد اما به گفته‌ی خانم فرقانی پس از آن چندین بار با صاحب وثیقه او تماس گرفته و از وی خواسته بودند تا "مددجو" را به زندان تحویل دهد.
خرداد ۱۳۹۰ شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه، فریبرز رئیس‌دانا را به اتهام توهین به رئیس‌جمهور و عضویت در کانون نویسندگان ایران به یک سال حبس محکوم کرد. این حکم در آذرماه همان سال در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
انجمن اقتصاددانان خاورمیانه، ۴۰ استاد ایرانی خارج از کشور و نیز ۲۳۰ فعال مدنی و سیاسی طی بیانیه‌های جداگانه‌ای حکم یک سال زندان رئیس‌دانا را محکوم کردند. رامین جهانبگلو، یرواند آبراهامیان، نیره توحیدی، کاظم علمداری، داریوش آشوری، سعید پیوندی و رضا براهنی از جمله امضاکنندگان این بیانیه‌ها بودند.
کانون نویسندگان ایران نیز در بیانیه‌ای که در دی ماه ۱۳۹۰ منتشر شد نوشت: «در کشوری که به‌تازگی نماينده‌اش در کميسيون حقوق بشر سازمان ملل متحد اعلام کرد ايران آزادترين کشور جهان است، اقتصاددانی را ظاهراً به اتهام اظهارنظر درباره‌"طرح تعديل اقتصادی و حذف يارانه‌ها" بازداشت می‌کنند.»
به گفته‌ی همسر آقای رئیس‌دانا، تبلیغ افکار چپ و مارکسیستی و انحراف فکر جوانان از جمله اتهاماتی است که در متن حکم  وی عنوان شده است.
 



چین با خرید زنجیره سینماهای آ.ام.سی ایالات متحده آمریکا بزرگترین سینمادار جهان شد. گروه مالی "دالیان واندا"ی چین برای خرید بزرگترین سینمای زنجیره‌ای آمریکا ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار پرداخته است.
معامله بر سر بزرگترین زنجیره سینمائی ایالات متحده آمریکا، براساس بیانیه مشترکی که  از سوی شرکت‌های آ.ام.سی آمریکا و دالیان واندای چین منتشر شد، روز دوشنبه (۲۱ مه / اول خرداد) انجام گرفته است.
دالیان واندا، علاوه بر پرداخت ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار برای خرید سینماهای متعلق به آ.ام.سی، حاضر شده است از برنامه‌های عملیاتی و استراتژیک این شرکت نیز با پرداخت ۵۰۰ میلیون دلار پشتیبانی کند.
آ.ام.سی با مالکیت ۳۷۶ مجموعه سینمائی عظیم، به‌ویژه در شهرهای بزرگ آمریکا و کانادا، بزرگترین زنجیره سینمائی آمریکای شمالی است. چینی‌ها موافقت کرده‌اند که دفتر مرکزی این شرکت همچنان در ایالت کانزاس باقی بماند.

والت دیسنی هم برای توسعه سینمای کارتونی چین قرارداد همکاری بسته است
والت دیسنی هم برای توسعه سینمای کارتونی چین قرارداد همکاری بسته است
شرکت واندای چین، که در حوزه فرهنگ و سرگرمی فعالیت دارد، سال ۱۹۸۸ در شهر ساحلی دالیان واقع در شمال شرقی جمهوری خلق چین تاسیس شد. این شرکت در حال حاضر دارای ۳۷۰ سینما، حدود ۸۰ هتل لوکس،۴۰ مرکز خرید و ۴۵ مرکز تفریحی فرهنگی بزرگ است. درآمد دالیان واندا در سال ۱۷ میلیارد دلار برآورد شده است.

نفوذ سیاسی پس از نفوذ اقتصادی؟
چین با برخورداری از هزارها میلیارد دلار ذخیره ارزی، در سال‌های اخیر بسیاری از شرکت‌ها و موسسات غربی را خریده ‌است. بسیاری از سیاستمداران و کارشناسان اقتصادی غرب، به ویژه در اروپا، بارها ابراز نگرانی کرده‌اند که افزایش قدرت اقتصادی چین ممکن است به گسترش نفوذ سیاسی این کشور در غرب نیز منتهی شود.
ایالات متحده آمریکا در حال حاضر بزرگترین بدهکار چین است. جمهوری خلق چین تاکنون بیش از ۱۳۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کرده‌است. تنها اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی، شرکت‌های چینی نزدیک به ۳۵ میلیارد دلار در صنایع ایالات متحده آمریکا سرمایه‌گذاری کردند. بخشی از این سرمایه‌ها به صنایع خودروسازی دیترویت جاری شد که هنوز به شدت زیر فشار بحران اقتصادی بودند.
خرید مجموعه‌های سینمائی آ.ام.سی، از سال ۲۰۰۷ میلادی تاکنون سومین معامله بزرگ چینی‌ها در ایالات متحده آمریکا است. آن‌ها قبلا ۵ میلیارد دلار در بانک سرمایه‌گذاری  مورگان استانلی و ۳ میلیارد دلار در گروه مالی بلک‌استونه سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
در ماه فوریه امسال شرکت والت‌دیسنی به عنوان سازنده کارتون‌های سینمائی همکاری با چینی‌ها را با هدف توسعه صنعت کارتون‌سازی چین آغاز کرد.








سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و مذاکره کننده ارشد اتمی این کشور برای انجام دور دوم مذاکرات با گروه پنج بعلاوه یک که به میزبانی عراق برگزار می شود، عازم بغداد شده است.
آقای جلیلی ساعاتی پیش از پرواز به سوی عراق، در تهران میزبان مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی بود.
دور اول گفت و گوها اوایل اردیبهشت ماه در استانبول ترکیه برگزار شده بود اما دور دوم این مذاکرات به میزبانی عراق و در پایتخت این کشور در بغداد خواهد بود.
علی باقری، معاون سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه، حمیدرضا عسگری مشاور وزارت امور خارجه ایران آقای جلیلی را در این سفر همراهی می‌کنند.
قرار است آقای جلیلی روز سه شنبه با رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس مجلس عراق دیدار و گفت و گو کند. مذاکرات اتمی ایران با گروه پنج بعلاوه یک شامل آمریکا، فرانسه، بریتانیا، چین، روسیه و آلمان روز چهارشنبه برگزار خواهد شد.






یک دادستان فرانسوی دستور داده است که تحقیقاتی مقدماتی درباره ادعاهای مربوط به دخالت دومینیک استراوس کان، رئیس سابق صندوق بین المللی پول در یک "تجاوز جنسی گروهی" در واشنگتن انجام شود.
آقای کان این اتهامات را که به ماجرایی در واشنگتن در سال ۲۰۱۰ میلادی مرتبط می شود، رد کرده است.
آقای استراوس کان یک سال پیش هم متهم به آزار جنسی مستخدم هتلی در نیویورک شد، هر چند که پس از هفته ها جنجال رسانه ای به خاطر تردید در صحت و سقم ادعای این مستخدم هتل، این پرونده نیمه کاره رها شد.
طرح اتهامات جنسی علیه آقای استراوس کان به این موارد ختم نمی شود، ماه گذشته پلیس فرانسه اعلام کرد که تحقیقاتی جنایی در مورد ارتباط او با یک شبکه فحشا را آغاز کرده که ممکن است به ایراد اتهام علیه رئیس سابق صندوق بین المللی پول و محاکمه او منجر شود.
این تحقیقات مربوط به شرکت آقای کان در میهمانی هایی می شود که به گفته پلیس فرانسه در آنها برای سرگرمی میهمانان از زنان خودفروش مرتبط با شبکه های تبهکاری استفاده می شده است.
آقای استراوس کان شرکت در اینگونه میهمانی ها و حضور زنانی برای سرگرمی میهمانان را تایید کرده، اما گفته است که نمی دانسته که این زنان خود فروش هستند و با شبکه های فحشا ارتباط دارند.








عاشقانه کیارستمی
در پنجمین روز جشنواره، فیلم "همچون یک عاشق"، آخرین ساخته عباس کیارستمی به نمایش درآمد. از ابتدای جشنواره، همه جا صحبت از کیارستمی و فیلمش بود که این بار ژاپن را به عنوان لوکیشن برای بیان داستان عاشقانه اش انتخاب کرده بود.
کیارستمی قبلا نیز در برخی از فیلم هایش مثل زیر درختان زیتون به تم عشق پرداخته بود. "همچون یک عاشق" نیز فیلمی درباره عشق، از منظر سه آدم کاملا متفاوت است. فیلم به رابطه یک دختر دانشجو (که به خاطر نیاز مالی اش خودفروشی می کند) و یک استاد پیر دانشگاه می پردازد که می خواهد تنهایی شبانه اش را با زنی، پر کند. از طرف دیگر او دوست پسری دارد که دیوانه وار عاشق اوست و از بی اعتنایی اش به تنگ آمده و با او در کشمکش است.
واکنش سرد منتقدان سینمایی حاضر در کن، بعد از نمایش فیلم کیارستمی، بیانگر نارضایتی آنها از کار استاد کهنه کار سینمای ایران بود. برخی از آنها در نقدهای شفاهی خود نیز این نارضایتی را علنا بیان کردند اما هنوز نقدی درباره این فیلم منتشر نشده تا بیانگر دیدگاه رسمی آنها باشد.
همچون یک عاشق، شاید در مقایسه با کارهای دیگر کیارستمی، اثر برجسته ای نباشد اما همه نشانه های سینمای کیارستمی، از سادگی طرح و نقطه گذاری در روایت گرفته تا ریتم درونی آرام و پرهیز از دراماتیک شدن را در خود دارد. به علاوه نگاه فلسفی کیارستمی به زندگی و نسبی گرایی او نیز در سرتاسر فیلم جاری است.
عاشقانه کیارستمی
کیارستمی فضاهای داخلی کافه و آپارتمان پیرمرد را خیلی خوب درآورده و با تم موسیقی "الافیتزجرالد" که عنوان فیلم از آن گرفته شده، دنیای متفاوت آدم های عاشق فیلم را به خوبی به هم ربط داده است. نماهای خیابان های توکیو در شب که یادآور "راننده تاکسی" مارتین اسکورسیزی است، عالی است.
کیارستمی، آگاهانه از دراماتیک شدن و سانتیمانتال شدن فیلم به ویژه در صحنه های آپارتمان پیرمرد، با پرهیز از نمایش همخوابگی پیرمرد و دختر، جلوگیری می کند. او در سکانس نهایی که دوست پسر دختر فاحشه با خشم به سراغ آنها می آید، درست در نقطه آغاز یک درام پرتنش، آن را رها کرده و فیلم را تمام می کند. سنگی که پسر جوان به شیشه خانه پیرمرد پرت می کند، شوک بزرگی در سینمای بدون هیجان و تنش کیارستمی به حساب می آید اما جسارت کیارستمی در این است که ادامه نمی دهد و روایت را ناتمام می گذارد تا در ذهن تماشاگر ادامه پیدا کند.
به نظرم مشکل اصلی فیلم؛ بازی های سست و کم عمق بازیگران ژاپنی فیلم به ویژه بازیگر نقش پیرمرد است و گمان می کنم که ناآشنایی کیارستمی به زبان ژاپنی، مانع اصلی ایجاد شخصیت های باورپذیر و ایجاد رابطه تماشاگر با آنها در این فیلم است. گمان می کنم که کار در فضای دیگری (غیر از ژاپن) که برای کیارستمی شناخته شده تر و ملموس تر بود، می توانست نقش مهمی در ساختن دنیای عاشقانه کیارستمی داشته باشد. اگرچه تم فیلم او، تمی جهانی است و مرز و فرهنگ خاصی نمی شناسد

یک خانواده محترم

دیروز علاوه بر فیلم کیارستمی، فیلم یک خانواده محترم ساخته مسعود بخشی نیز در بخش دو هفته کارگردان ها در کن به نمایش درآمد.
مسعود بخشی، مستندساز است و فیلم مستند "تهران انار ندارد"را در کارنامه اش دارد و این فیلم نخستین فیلم داستانی اوست که با مجوز دولتی ساخته شده و به عنوان تنها نماینده سینمای ایران در بخش غیر رسمی کن شرکت کرده است.
فیلمساز، نگاه انتقادی نسبتا تندی به جامعه امروز ایران از زاویه دید جوانی تحصیل کرده (آرش با بازی بابک حمیدی) دارد که از پاریس به نزد مادرش که تنها در شیراز زندگی می کند باز می گردد. این بازگشت برای او یادآور خاطرات دردناک دوران کودکی (دوران جنگ ایران و عراق) و خشونتی است که پدرش در حق او، برادر بزرگترش (که در جبهه شهید شده) و مادرش روا داشته است.
آرش، جامعه شناس است و روی موضوع خشونت در جامعه ایران مطالعه می کند و از طریق یادآوری خاطرات تلخ و خشونت بار گذشته که با تمهید فلاش بک روایت می شود، انگیزه های شخصی و روانی او برای مطالعه خشونت برملا می شود. او نه تنها خشونت را در محیط خانوادگی اش و با پدر مذهبی زورگویش تجربه کرده بلکه در فضای فعلی جامعه نیز، از دانشگاه گرفته تا اداره های دولتی و خیابان های تهران آن را تجربه می کند
مشکل فیلمساز این است که رویکردش به خشونت تا اندازه ای سطحی و شعاری است و از حد نمایش چند دعوای خیابانی یا برخوردهای تند مسئولان حراست دانشگاه با او فراتر نمی رود.
استفاده از نماهای آرشیوی جنگ نیز تنها برای ساختن فضای تاریخی فیلم کاربرد دارد و ارتباط و تاثیر روانی و اجتماعی آن بر خشونت در جامعه، بررسی نمی شود.
کارگردانی مسعود بخشی در بخش های مربوط به زمان حال قابل قبول است اما در ارائه تصویری رئالیستی از زمان جنگ و باورپذیر کردن آن ناتوان است.
مشکل دیگر این فیلم، تعداد زیاد شخصیت های فرعی فیلم و تغییر مکرر جغرافیای داستان است که مغشوش و گیج کننده است اما جسارت بخشی در بیان برخی از واقعیت های جامعه امروز ایران و انحطاط اخلاقی و اقتصادی این جامعه مثل جولان دهی رانت خواران دولتی، ریاکاری مذهبی و خشونت (هرچند باسمه ای) قابل تحسین است.
پایان فیلم که آرش را در خیابان های تهران و در میان سیل خروشان تظاهرکنندگان (هویتشان معرفی نمی شود) که به سمت میدان آزادی حرکت می کنند، با توجه به شرایط فعلی سینمای ایران، بسیار جسورانه است. بازی بابک حمیدی در نقش آرش نیز، بسیار کنترل شده و قابل تحسین است.






مواردی از طرح امنیت اخلاقی بهار و تابستان سال ۱۳۹۱ که قرار است توسط پلیس ایران اجرا شود:
  • برخورد با فروشندگان و استفاده کنندگان از ماهواره
  • برخورد با ایجاد آلودگی صوتی
  • برخورد با حمل سگ در خیابان و خودرو
  • برخورد با اراذل و اوباش
  • برخورد با بدپوششی و کشف حجاب
  • برخورد با مردان بدپوشش: در این طرح مردان دستگیر به مقر پلیس هدایت و پس از اخذ تعهد آزاد می شوند
  • شناسنامه دار کردن هتلها و آزانس های مسافرتی
  • کنترل ویلاهای اجاره ای شمال کشور
  • اجرای طرح سالم سازی دریا
  • برخورد با فساد در فضای مجازی
  • برخورد با "پارتی اینترنتی"
  • برخورد با قاچاق کالای نامتعارف
  • کنترل ویلاها و سواحل شمال کشور
با فرا رسیدن فصل گرما در ایران، طرح امنیت اخلاقی پلیس (معروف به گشت ارشاد) به شکل گسترده‌ای مجددا فعال شده است. پلیس اعلام کرده است با استقرار نیروهایش در سطح شهر تهران با افرادی که "وضعیت پوشش مناسبی ندارند" برخورد می کند.
حسین ساجدی‌نیا، فرمانده پلیس تهران امروز دوشنبه اول خرداد (۲۱ مه) گفت که تمام مامورانی که در تشدید طرح امنیت اخلاقی و برخورد با بدحجابان تذکر می‌دهند، "دارای تحصیلات عالیه" هستند و "آموزش‌های لازم برای اجرای این ماموریت" را دریافت کرده‌اند.
آقای ساجدی‌نیا همچنین تاکید کرده که "ماموران به هیچ وجه بدحجابان را به پایگاه منتقل نمی‌کنند و تنها مدارک این افراد یا سرنشینان خودروهای حامل سگ را اخذ می‌کنند."
اما گروهی از افرادی که گشت های پلیس با آنها برخورد کرده اند، چیز دیگری می گویند.
خانم مریم (نام مستعار) ۲۲ ساله از تهران به بی‌بی‌سی فارسی گفت: "سه هفته پیش در مترو صادقیه یک خانم چادری جلوی من را گرفت و گفت این چه ظاهری است؟ او از من کارت شناسایی خواست، اما من اول خواستم کارت او را ببینم، اصرار من بی نتیجه ماند. من را به همراه دخترهای دیگر سوار ماشین کردند، قرار بود به مرکز پلیس کوی نصر برویم اما گفتند مورد خاصی پیش آمده و به وزرا رفتیم. این مورد خاص خانم جوانی بود که به همراه همسرش از خرم‌آباد به تهران آمده بود و همسرش به دلیل برخورد ماموران گشت ارشاد با زنش با مأموران درگیر شده بود و از دست پلیس فرار کرده بود. این خانم توی ماشین نگران بود و خواهران گشت ارشاد هم با ایجاد ترس و وحشت مدام تکرار می‌کردند، شوهرت فرار کرده، تا خودش رو معرفی نکنه ما تو رو ول نمی‌کنیم. "
به گفته این دختر جوان، بعد از انتقال به مقر پلیس در خیابان وزرا (خالد اسلامبولی)، کاغذی با اسم و مشخصات که در آن اتهام "بدحجابی" درج شده است به دست فرد بازداشت شده می‌دهند و بعد از او عکس می‌گیرند. سپس با گرفتن تعهد به اعضای درجه یک خانواده اطلاع داده می‌شود تا با ارائه مدارک برای آزادی اقدام کنند، قبل از آن هم باید یک مانتو بلند و غیر چسبان برای فرد بازداشت شده بیاورند.
موضوع حجاب از ابتدای انقلاب ایران درسال ۱۹۷۹ همواره مطرح بوده و زنان، کوتاه زمانی بعد از انقلاب از سوی حکومت ملزم به پوشیدن حجاب اسلامی شدند. اما مقابله با آنچه بدحجابی زنان نامیده می شود، در سال های اخیر در چارچوب "طرح جامع گسترش فرهنگ حجاب و عفاف" و از نخستین سال ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دولت نهم شدت گرفت و ستاد اجرای این طرح نیز در وزارت کشور تشکیل شد.
پس از آن زمان هر سال با فرارسیدن فصل گرما برنامه‌های این طرح توسط پلیس اعلام شد و به گفته ناظران اجرای این طرح هر سال شدیدتر شده است.
خانم بیتا (نام مستعار) ۲۸ ساله یکی دیگر از دخترانی است که در طرح امسال امنیت اخلاقی چند روز پیش مقابل سینما بازداشت شده است. او با اشاره به اینکه تجربه چنین فضایی دلهره آور است به بی‌بی‌سی فارسی گفت: "خانمی چادری جلو آمد و گفت امکانش هست یک لحظه با من داخل ماشین بیایید تا با هم صحبت کنیم. سوار ماشین شدم و به وزرا برده شدم، تازه در ماشین فهمیدم که بقیه را نیز با همین ترفند بردند. توی ماشین دو دختر زیر ۱۸ سال بودند که می‌خواستند به پزشک قانونی ببرنشان و یک خانمی که به دلیل سبز بودن شال و شلوارش بازداشت شده بود".

آغاز طرح امنیت اجتماعی پلیس ایران در خیابان‌های پایتخت این کشور
یکی دیگر از شاهدان عینی بازداشت شدگان طرح امنیت اخلاقی گفت: "چندروز پیش در خیابان بیهقی ون گشت ارشاد و بنز پشت‌ سر آن به طرف اتوبان مدرس می‌رفت که با دیدن یک خانم جوان که در کوچه داشت برای خودش قدم می‌زد، ایستاد و یکی از مأموران این خانم را صدا کرد، این دختر جوان نگاهی به آنها کرد و به سرعتش افزود، یک خانم چادری از ون بیرون پرید و به دنبال دختر دوید و از پشت گردن او را گرفت و با کمک مامور مرد که از بنز پیاده شده بود، دختر را داخل ون انداختند و بردند. متاسفانه هیچ کاری نکردم و فقط نظاره گر این صحنه بودم".
یکی از دانشجویان بازداشت شده نیز در مورد بازداشت خود توسط مأموران گشت امنیت اخلاقی به بی‌بی‌سی فارسی گفت: "روز امتحان مقابل دانشگاه، خانمی از داخل ون گشت ارشاد من را صدا کرد و هر چه به او توضیح دادم که امتحان دارم، هیچ توجهی نکرد. من را سوار کرد در حالیکه لباسی که برای دانشگاه پوشیده می‌شود تمام موارد پوشش مناسب مدنظر این طرح را دارد، اما به هر حال نه تنها بازداشت شدم و تعهد دادم بلکه نتوانستم در امتحانم شرکت کنم."

نارضایتی پلیس

در همین حال، اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده کل پلیس ایران از "عدم همراهی" سایر دستگاه های حکومتی با اجرای طرح امنیت اخلاقی ابراز نارضایتی کرده است.
مطابق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، این طرح شامل محورهای مختلفی می‌شود که از برخورد نیروی انتظامی با افراد "بدحجاب" گرفته تا تلاش برای "بالا بردن فرهنگ عفاف" توسط سازمان‌ها و وزارتخانه‌های مختلف را در بر می‌گیرد.
با تمام این سخت‌گیری‌ها و برنامه‌های مختلف برای این طرح، برخی از زنان و مردان ایرانی که به دلیل پوشش مورد بازخواست و بازداشت قرار گرفته‌اند، این نوع برخورد را "چندان کارآمد و عملی نمی‌دانند". یکی از این افراد با اشاره به اینکه این طرح‌ها تنها برای ایجاد ترس است، گفت: "در این سالها یاد گرفتیم که اگر گشت ارشاد در یک میدان است، قبل از رسیدن به میدان سوار تاکسی یا اتوبوس شویم و چند ایستگاه ه بعد پیاده شویم. در عین حال بعضی از مردم به عابران دیگر خبر می‌دهند که جلوتر گشت ارشاد مستقر شده است. قرار است بترسیم، اما..."






لغو دیدار آندرس فو راسموسن، دبیرکل ناتو با آصف‌علی زرداری، رئیس‌جمهور پاکستان و قرار نگرفتن دیدار با آقای زرداری در برنامه های باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، برای پاکستان غیرمنتظره و دشوار تمام شده است.
هدف اصلی سفر دور و دراز هیات بلندپایه پاکستان به آمریکا دیدار با آقای اوباما و تبیین موضع پاکستان در قبال رویدادهای اخیر منطقه در حاشیه نشست شیکاگو بود. اما جو حاکم بر کنفرانس، پاکستان را در انزوا قرار داده است.
با این که دبیرکل ناتو علت لغو دیدار از پیش برنامه‌ریزی‌شده خود با رئیس‌جمهور پاکستان را تاخیر در پرواز آقای زرداری از لندن به شیکاگو خواند و آقای اوباما هم ماموریت این گفت‌وگو را به هیلاری کلنتون، وزیر امور خارجه سپرد، این رفتار در پاکستان توهین‌آمیز تلقی می‌شود.
بزرگترین کنفرانس ناتو با شرکت سران بیش از ۶۰ کشور عضو و متحد این پیمان، دیروز در شهر شیکاگو در آمریکا برای دو روز برگزار شد. تصمیم‌گیری درباره سرنوشت افغانستان بعد از سال ۲۰۱۴ میلادی که نیروهای ناتو به وطن بازخواهند گشت، از مسائل اصلی مورد بحث در این اجلاس است.
پاکستان "بزرگ‌ترین متحد خارج از ناتو" برای آمریکاست. اما واشنگتن از کشوری که این عنوان را برایش قائل شده و سالانه تا یک میلیارد دلار کمک مالی هم می‌دهد، انتظار نداشت دست به اقداماتی بزند که برای ماموریت ناتو در منطقه دردسرآفرین باشد.
انتظار رهبران ناتو از پاکستان این بود که پیش از سفر رئیس‌جمهور زرداری، دست‌کم خطوط تدارکاتی ناتو در پاکستان را بازگشایی کند.
شش ماه است که پاکستان نتوانسته است جنجال بستن مسیرهای تدارکاتی حیاتی ناتو به افغانستان را یکسره کند و هزاران کامیون حامل مواد تدارکاتی ناتو در خاک این کشور گرفتار شده‌اند.
به‌دنبال کشته شدن ۲۴ سرباز پاکستانی در حمله هوایی ناتو در نزدیکی مرز با افغانستان، ارتش پاکستان این مساله را چنان سیاسی کرده است که اکنون به‌رغم اراده رهبران سیاسی و نظامی به حل آن، این امر اجرایی نمی‌شود.

'محاسبات اشتباه'

نجم سیتی، تحلیلگر شناخته‌شده پاکستانی هم ارتش نیرومند و دولت دموکراتیک پاکستان را در ایجاد این وضعیت مقصر می‌داند.
آقای سیتی به بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید که دولتمردان پاکستانی از برگ‌های برنده‌ای که در دست‌دارند، خیلی بد کار گرفتند.
این کارشناس سیاسی به "محاسبات اشتباه" ارتش اشاره می‌کند و می‌گوید که این حالت پاکستان را در معادلات جهانی مربوط به منطقه در ضعیف‌ترین جایگاه قرار داده است.
او می‌گوید: "اشتباه خطرناک‌ ما بستن پیمان استراتیژیک با آمریکا و همزمان پناه دادن به شبکه حقانی است که علیه آمریکا می‌جنگد."
آقای سیتی می‌گوید که ارتش پاکستان می‌توانست خیلی زودتر از برگزاری نشست شیکاگو، حمله ناتو به پاسگاه‌های "سلاله" را که در نوامبر پارسال روی داد و جان ۲۴ سرباز را گرفت، حل‌وفصل کند و با دست پر به این کنفرانس مهم جهانی نماینده بفرستد و از این انزوا خودداری کند.
اما او می‌گوید: "دنباله‌دار کردن این مساله، بردنش به پارلمان که احزاب استفاده‌های مختلف از آن می‌کنند، افزایش مالیات از هر کامیون از ۲۵۰ دلار به ۵ هزار دلار، پافشاری به عذرخواهی و قطع حملات هواپیماهای بدون سرنشین، شرایط سختی است که باعث شده رهبران ما در اجلاس ناتو به حاشیه رانده شوند. این بدون شک به زیان پاکستان است."

تغییر سیاست پاکستان؟

با وجود این کش و قوس دیپلماتیک، ناتو برای پایان موفقیت‌آمیز ماموریتش در افغانستان می‌گوید که به کمک پاکستان نیازمند است و راهی جز جلب پشتیبانی پاکستان از روند آشتی ملی به چشم نمی‌خورد.
با این حال، عمر داوودزی، سفیر افغانستان در اسلام‌آباد و نیز منابع نزدیک به مرکز قدرت در پاکستان می‌گویند که دولت این کشور دیگر از سیاست بازگرداندن دوباره طالبان به قدرت کامل در افغانستان دست برداشته ‌و تا حدی با سیاست آمریکا در قبال افغانستان همسو شده است.
به گفته این منابع، اسلام‌آباد برای تامین منافعش در افغانستان، خواهان شامل کردن طالبان در جریان اصلی قدرت در افغانستان است نه تلاش برای تصرف کامل قدرت.
نشست شیکاگو اما فرصت مناسبی برای توضیح دیدگاه‌های پاکستان درباره افغانستان بود، اما حتی اگر در پایان کنفرانس آقایان اوباما و راسموسن از رئیس‌جمهور زرداری دلجویی هم بکنند، به‌نظر ناظران پاکستانی، رهبران این کشور نتوانسته‌اند نقش موثری در این کنفرانس بازی کنند.






مقام های رسمی وزارت دفاع در یمن می گویند که در پی یک بمبگذاری انتحاری در صنعا، پایتخت این کشور، بیش از ۹۰ نفر کشته شده اند.
بمبگذار، سربازانی را هدف قرار داد که برای مراسم "روز اتحاد ملی" که روز سه شنبه با حضور رئیس جمهور برگزار می شود، در میدان السبعین در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری در حال تمرین رژه بودند.
یک منبع وابسته به القاعده به بی بی سی گفته است که بمبگذار از اعضای این گروه بوده است.
این بمبگذار زمانی که بمب را منفجر کرد، با یونیفورم نظامی در میان سربازان حضور داشت.
این مرگبارترین حمله از زمان به قدرت رسیدن عبدالربه منصور هادی، رئیس جمهور یمن در ماه فوریه است.
شاهدان عینی می گویند که اجساد قربانیان این رخداد به اطراف میدان پرتاب شده بود و آمبولانس ها برای انتقال مجروحان به بیمارستان در رفت و آمد بودند.
در زمان وقوع انفجار وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش یمن نیز در میدان حضور داشته اند اما آسیبی ندیده اند.
مراسم روز اتحاد ملی به مناسبت سالگرد اتحاد کشور کمونیستی جمهوری دمکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) با جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) برگزار می شود. این دو کشور در سال ۱۹۹۰ ادغام شدند.
حمله روز دوشنبه، ده روز پس از آغاز عملیات سنگین نظامی از سوی دولت یمن علیه پیکارجویان اسلامگرا که با القاعده در ارتباط بودند، رخ داده است.
گزارش شد در هفته گذشته دست کم ۳۳ پیکارجو و ۱۹ سرباز در شهر جار در جنوب یمن که از سال گذشته تحت کنترل گروه انصار الشریعه است، کشته شدند.
روز یکشنبه یک مربی نظامی آمریکایی هدف گلوله قرار گرفت و بشدت مجروح شد. انصار الشریعه که با القاعده شبه جزیره عربستان در ارتباط است مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.
گفته شده که نیروهای یمنی برای مقابله با پیکارجویان از حمایت لجستیکی آمریکا برخوردار هستند.







دیپلمات وقت ایران در برزیل ابتدا توسط پلیس بازداشت شد اما با داشتن مصونیت سیاسی، آزاد و به تهران فراخوانده شد
دیپلمات پیشین ایران در سفارت این کشور در برزیل که به اتهام دست اندازی جنسی به دختران نوجوان در استخر همگانی از برزیل به تهران فراخوانده شده بود، از وزارت امور خارجه ایران "اخراج شده است."
وزارت امورخارجه ایران اعلام کرده است که هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری، رفتار دیپلمات پیشین ایران در برزیل را "مغایر با مقررات اداری و شئونات شغلی و اسلامی" دانسته و او را به "اخراج از وزارت امورخارجه محکوم کرده است."
اوایل بهار سال جاری خورشیدی سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته بود که دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در برزیل به دلیل "تخلف انضباطی" به کشور فرا خوانده شده است.
پیش از این رسانه های خبری برزیل گزارش کرده بودند که حکمت الله قربانی، عضو ارشد سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیا، به دلیل دست اندازی به چند دختر نوجوان در یک استخر توسط پلیس بازداشت اما پس از ادعای مصونیت سیاسی، آزاد شده بود.
هرچند سفارت ایران در برزیل این گزارش ها را تکذیب کرد اما رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در مصاحبه با خبرنگاران در تهران گفت که حضور این دیپلمات در یک استخر مختلط، تخلف بوده است.
به گفته شاهدان عینی، آقای قربانی با تظاهر به شنای زیر آبی، اندام چهار دختر نوجوان نه تا پانزده سال را "لمس کرده بود."
قوانین کیفری برزیل برای تعدی جنسی به افراد نوجوان دوره های حبس هشت تا پانزده سال پیش بینی کرده است.
پس از افشای رسوایی جنسی دیپلمات ایرانی در برزیل، سفارت جمهوری اسلامی در برزیل با صدور بیانیه ای اتهام تعدی جنسی علیه حکمت الله قربانی را نتیجه "تفاوت های فرهنگی" اعلام کرد.
رسانه های برزیل آقای قربانی را در سلسه مراتب سیاسی، نفر سوم سفارت ایران در برزیل معرفی کرده بودند.







خارج از دادگاه "فساد عظیم"ولی همزمان با برگزاری آن، سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که نام معاون اول رئیس جمهور ایران در میان متهمان این پرونده نیست
در دادگاه رسیدگی به پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران که در تهران تشکیل شده است، اعلام شد که "شبکه سازمان یافته" متهمان پرونده در استانداری تهران نیز فعالیت داشته اند. در همین حال دادستان کل ایران اعلام کرد که محمدرضا رحیمی، معاون اول محمود احمدی نژاد از متهمان این پرونده نیست.
دادگاه این اختلاس که پیشتر مقامات عالیرتبه از آن به عنوان "فساد عظیم" یاد کرده بودند، امروز اول خرداد ماه سال ۹۱ با کیفرخواست جدید و متهمان تازه ای که به این پرونده اضافه شده اند، برگزار شد.
خبرگزاری دانشجویان ایران که مطلب اصلی سایت خود را به "گزارش لحظه به لحظه از دادگاه اختلاس در بیمه ایران" اختصاص داده بود، نوشت که این دادگاه به ریاست قاضی سیامک مدیرخراسانی و با حضور ۷۸ متهم برگزار شد.
نماینده مدعی العموم در این دادگاه اتهامات متهمان این پرونده را بر اساس کیفرخواست سال ۸۹ "اختلاس توام با جعل از بیمه ایران" عنوان کرد، اما ارتشاء (رشوه خواری) هم از جمله اتهاماتی است که در جریان رفع نواقص این پرونده به آن اضافه شده است.
به گفته آقای ذبیح زاده، نماینده مدعی العموم، کیفرخواست قدیم و جدید هر دو به قوت خود باقی هستند.
آقای ذبیح زاده در توضیح جزییات پرونده گفت: "پنج متهم ردیف اول اقدامات مجرمانه‌ای داشتند که برای آنها تقاضای اشد مجازات می‌شود و سایر متهمان نیز معاونت در اختلاس همراه با جعل و تحصیل مال نامشروع کرده‌اند که برای آنها نیز اشد مجازات را خواستاریم."
شش نفر متهم اول کیفرخواست قبلی به اسامی آقایان "م.ح.ن" رییس وقت شرکت بیمه ایران در شعبه کرج، "د.ف" معاون وقت اداری و مالی شرکت سهامی بیمه ایران شعبه کرج، "ب.ک" رییس وقت حسابداری شرکت بیمه ایران در شعبه میدان فاطمی تهران، "غ.و" کارمند وقت شعبه کرج بیمه ایران، "ج.الف" و "ع.خ" نمایندگی بیمه ایران بودند که به اختلاس مبلغ ۷۴ میلیارد و ۹۵۸ میلیون و ۷۵ هزار و ۱۴۰ ریال به صورت شبکه‌ای متهم شده بودند.
الیاس نادران نماینده مردم تهران در مجلس ایران پیشتر گفته بود که محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور، "رئیس حلقه خیابان فاطمی بوده که در مورد منابع فاسد و توزیع آنها تصمیم‌گیری می‌کرده و تقریبا تمام اعضای این حلقه به جز وی دستگیر شدند و اینکه کسی را به دلیل مسوولیت اجرایی مستثنا کنند نه عادلانه است و نه اقدام درستی است."
آقای نادران همچنین گفته بود: "جابر ابدالی، الیاس محمودی و مسعودی اعضای کمیته فاطمی هستند".
این در حالیست که در کیفری خواستی که درباره فردی به نام "ج.الف" یا به گفته الیاس نادران جابر ابدالی خوانده شد، او "محور" این شبکه نامیده شد و نه آقای رحیمی. اتهامات آقای ابدالی این گونه برشمرده شد:
الف) معاونت در اختلاس مبلغ یک و نیم میلیارد تومان توسط و با مباشرت "الف.م" معاون وقت اداری مالی استانداری تهران و تحصیل مال نامشروع همین مبلغ.
ب) معاونت در اختلاس مبلغ پانصد میلیون تومان توسط و با مباشرت "ی.د" معاون وقت استانداری تهران و تحصیل مال نامشروع به همین مبلغ.
ج) عضویت در شبکه­‌ اختلاس بیمه ایران، منجر به تحصیل مال نامشروع از شعب فاطمی و کرج
د) پول­شویی
و) کلاهبرداری
در همین حال سخنگوی قوه قضاییه، غلامحسین محسنی اژه ای در نشست خبری خود با خبرنگاران اعلام کرد که محمدرضا رحیمی از متهمان این پرونده نیست و کیفرخواستی علیه او صادر نشده است.









ایران با لغو مقررات روادید (ویزا) برای اتباع بولیوی موافقت کرده است.
دولت ایران می گوید این اقدام در راستای گسترش مناسبات با سایر كشورها و نشان دادن حسن نیت در روابط ایران و دولت بولیوی صورت گرفته است.
بر اساس تصمیم دولت ایران، شهروندان بولیوی با گذرنامه معمولی می توانند برای مدت سی روز بدون نیاز به روادید به ایران سفر کنند.
براساس این مصوبه اجرای این تصمیم در صورت عمل متقابل بولیوی آغاز خواهد شد اما محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور ایران این مصوبه را ابلاغ کرده است.
دولت بولیوی هنوز اشاره ای به لغو مقررات روادید برای شهروندان ایرانی نکرده است. وب سایت سفارت بولیوی در لندن در بخش روادید گردشگری می گوید که اتباع ایرانی برای ورود به بولیوی نیازمند روادید هستند.
دولت ایران به پیشنهاد وزارت امور خارجه مقررات لغو روادید سی روزه را تصویب کرده است.
ایران در یک دهه اخیر روابط سیاسی خود را با کشورهای آمریکا لاتین گسترش داده است. در ادامه این سیاست، روابط ایران و بولیوی از حدود پنج سال پیش از سرگرفته شده است.
دولت بولیوی با دعوت از محمود احمدی نژاد برای شرکت در مراسم آغاز ریاست جمهوری ایوو مولارس سیاستمدار چپگرا، زمینه گسترش روابط سیاسی دو کشور را مهیا کرد.
روسای جمهور ایران و بولیوی از آن زمان تاکنون چندین بار در پایتخت های دو کشور با یکدیگر دیدار کرده اند.
در جریان دیدارهای آقای احمدی نژاد از بولیوی دو کشور چند قرارداد همکاری در زمینه‌های نفت وگاز، انرژی و کشاورزی امضا کرده اند. ارزش این قراردادها بیش از یک میلیارد دلار اعلام شده است.
ایران مدتی پس از از آغاز روابط با بولیوی، نمایندگی سیاسی خود را در این کشور راه اندازی کرد. بولیوی هم که در منطقه خاورمیانه فقط یک سفارت در مصر داشت، از برنامه افتتاح سفارتش در تهران خبر داده است.
تصویب لغو مقررات روادید میان ایران و دیگر کشورها در دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد افزایش یافته است.
آقای احمدی نژاد در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری که اعلام نتایج آن به اعتراضات وسیعی در ایران منجر شد، مورد این انتقاد قرار داشت که به دلیل سیاست های حاکم، شهروندان ایرانی برای مسافرت خارجی با مشکلات دریافت روادید روبه رو هستند.
ایران از آن زمان تاکنون مقررات لغو روادید با سوریه و ونزوئلا به امضا رسانده و اعلام کرده که شهروندان جمهوری آذربایجان هم می توانند بدون نیاز به روادید به ایران سفر کنند.
درباره جمهوری آذربایجان این مقررات به صورت یک طرفه به اجرا درآمده است.
مقام های جمهوری آذربایجان که همسایه شمالی غربی است اعلام کرده اند که برنامه ای برای لغو روادید برای اتباع ایرانی ندارد.






ولادیمیرپوتین، رئیس جمهور روسیه، کابینه جدید این کشور را معرفی کرده است.
در کابینه جدید روسیه برخی از وزرای کلیدی از جمله سرگئی لاوروف، وزیر خارجه و آناتولی سردیکوف، وزیر دفاع همچنان در پست های خود باقی مانده اند.
آقای پوتین که برای سومین دوره پست ریاست جمهوری روسیه را دراختیار گرفته است، در نطقی تلویزیونی گفت که کابینه جدید به نخست وزیری دیمتری مدودف، باید به مسیری که در سالهای گذشته داشته، ادامه دهد.
رئیس جمهور روسیه با اشاره به شرایط دشوار اقتصادی از اعضای کابینه جدید خواست که به وظایفشان در شرایط فعلی به خوبی عمل کنند.
آقای پوتین گفت:"اوضاع جهانی اقتصاد نامشخص است و عوامل زیادی وجود دارد که این شرایط را پیچیده کرده است."
بعضی از وزرایی که از محبوبیت زیادی برخوردار نبودنداز جمله وزرای آموزش، بهداشت و کشور از کابینه جدید کنار گذاشته شدند.
به گفته تحلیلگران آقای پوتین درحالی دوره جدید ریاست جمهوریش را آغاز کرده که کشور با افزایش نارضایتی ها و کاهش رشد اقتصادی روبروست.
در چهار سال گذشته آقای پوتین پست نخست وزیری را برعهده داشت و دیمتری مدودف، که از متحدان نزدیک او به شمار می رود، رئیس جمهور روسیه بود.
بازگشت دوباره آقای پوتین به کرملین با اعتراضات گسترده ای همراه بود، بسیاری از مخالفان او را به تقلب در انتخابات متهم کردند.




یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی که به ایران سفر کرده از همکاری ایران با آژانس خبر داد. سعید جلیلی، مذاکره کننده ارشد اتمی ایران هم دیدار با آقای آمانو را "مثبت و سازنده" توصیف کرد.
آقای جلیلی افزود که در جریان دیدار با آقای آمانو برخلع سلاح کشورهای دارای بمب هسته ای و همچنین استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای تاکید شده است.
آقای آمانو در جریان سفر به ایران تاکنون با آقای جلیلی و فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران گفتگوهایی داشته است.
سازمان انرژی اتمی ایران در گزارشی که در وبسایت خود منتشر کرده، نوشته است که در این دیدار آقای عباسی با مروری بر فعالیت‌های سازمان انرژی اتمی ایران در زمینه‌های مختلف و کاربردهای انرژی هسته‌‌ای در زمینه کشاورزی، پزشکی و صنعت بر لزوم همکاری موثرتر آژانس تاکید کرد.
آقای آمانو نیز اطمینان داد که آژانس بیش از گذشته همکاری در زمینه‌های مختلف را گسترش خواهد داد.
او گفت: "ما فعالیت‌های وسیعی در حوزه‌های مبارزه با سرطان، امنیت غذایی و تامین نیاز آب و دیگر کاربردهای انرژی هسته‌‌ای داریم."
آقای آمانو که برای نخستین بار به ایران سفر کرده، قرار است با علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه هم دیدار کند.
به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، آقای آمانو، در فردوگاه تهران مورد استقبال علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی اتمی و نمایندگان وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی ایران قرار گرفت.
هرمان ناکارتس، رئیس بازرسان و رافائل گروسی، معاون مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در این سفر آقای آمانو را همراهی می کنند.
روز جمعه آژانس بین المللی انرژی اتمی به طور غیر منتظره اعلام کرد که آقای آمانو در آستانه نشست اعضای گروه ۱+۵ با ایران در بغداد، به تهران می رود.
به گفته آژانس بین المللی انرژی اتمی، آقای آمانو "با مقامات عالی‌رتبه ایران بر سر موضوعاتی که تامین‌کننده منافع دو طرف باشد" نیز گفت‌وگو خواهد کرد.
یک منبع نزدیک به آقای آمانو به محمد امینی، خبرنگار اعزامی بی بی سی فارسی به وین گفت که مقامات آژانس امیدوارند که این مذاکرات در فضایی مثبت انجام شود.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه در پی اعلام برنامه سفر آقای آمانو به تهران گفت که این سفر را به "فال نیک" می گیرد و گفت: "در سفر مدیرکل آژانس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سئوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد."

'فریبکارانه و دوگانه'


نفر از نمایندگان مجلس ایران در بیانیه‌ای از گروه ۱+۵ خواستند که "سیاست تقابل با جمهوری اسلامی را به سیاست تعامل تغییر دهند"
نشست گروه ۱+۵ متشکل از آمریکا، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه به علاوه آلمان روز چهارشنبه، سوم خرداد در بغداد برگزار می شود. در این نشست کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز حضور خواهد داشت.
اما در آستانه این نشست، روز گذشته ۲۰۳ نفر از نمایندگان مجلس ایران در بیانیه‌ای از گروه ۱+۵ خواستند که "سیاست تقابل با جمهوری اسلامی را به سیاست تعامل تغییر دهند".
این نمایندگان با "فریبکارانه و دوگانه" خواندن رویکرد غرب نسبت به ایران گفته‌اند: "اکنون نوبت غرب است که در برابر ملت ایران اعتمادسازی کند و به رفتارهای خصمانه خود پایان دهد".
آنها همچنین بر لزوم قاطعیت تیم مذاکره‌کننده ایرانی تاکید کرده‌اند و از آنان خواسته‌اند که "در برابر زیاده‌خواهی برخی از کشورها" بایستند.
علاالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ایران نیز گفته است که ایران با وجود فشارهای سیاسی و اعمال تحریم‌ها از حقوق خود دفاع می‌کند.
به گفته آقای بروجردی رویکرد ایران در مذاکرات بغداد همانند مذاکرات استانبول خواهد بود.
گفت و گو های اتمی ایران با کشورهای ۱+۵ پس از ۱۴ ماه توقف، ماه گذشته به میزبانی ترکیه در شهر استانبول برگزار شد.



نشست ناتو در شیکاگو: پذیرش تلویحی شکست غرب در افغانستان

نوشتۀ آرش ادیب زاده
عناوین نخست نشریات امروز چاپ فرانسه به بررسی و تفسیر نشست سران کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی ناتو اختصاص دارند.

مروری بر مطبوعات فرانسه
More 
آرش ادیب زاده
روزنامۀ لوموند در سرمقالۀ خود می نویسد، مهمترین نتیجه گیری از نشست شیکاگو این است که تمامی کشورهایی که نیروی نظامی در افغانستان دارند، خواهان خروج هر چه سریع تر نیروهای خود از افغانستان می باشند.
لوموند می نویسد: آیا نشست سران ناتو که تاریخ مقرر خروج نظامیان غربی را از افغانستان تأیید کرد، حاکی از شکست کامل دخالت نظامی غربی ها در این کشور است؟ و در واقع پوشش نهادن بر نوعی عقب نشینی برنامه ریزی شده؟



مامورین نیروهای انتظامی و مبارزه با بدحجابی

نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو
درایران، مانند سال های گذشته، با آغاز فصول بهار تابستان، موضوع بی حجابی و یا بد حجابی در دستور کار دولت و نیروی انتظامی قرارگرفته است.

گفتگو با الهه بقراط
More
 رحمت قاسم بیگلو
اکنون سی و سه سال است که موضوع متقاعد کردن میلیون ها بانوی ایرانی به رعایت پوشش اسلامی درراس الویت های مقامات روحانی-سیاسی جمهوری اسلامی قرار داشته است که به گفته برخی ازجامعه شناسان و مقامات انتظامی موفقیتی به دنبال نداشته است.
شخص رهبرجمهوری اسلامی بارها دراین مورد هشدارداده است. آیت الله علی خامنه ای در همین ماه گذشته، دربیست و سوم اردیبهشت، دردیداربا جمعی از مداحان سراسرایران تاکیدکردکه " مظاهرخودنمائی، بی تقوائی و رعایت نکردن حجاب آثارمخرب وماندگاری براخلاق وسیاست جامعه دارد".
این درحالی است که همزمان به سخنان آیت الله خامنه ای سردارپاسداراحمدی مقدم :" کم کاری و بی توجهی دستگاه های مسئول درباره عفاف و حجاب را "نگران کننده" دانسته و ازاینکه بسیاری تنها نیروی انتظامی را مسئول برخورد با بدحجابی درجامعه می دانند انتقاد کرده است".
شاید به همین دلایل بوده است که یک مقام سیاسی-روحانی حکومتی پیشنهاد تازه ای را ارائه کرده است که می تواند بردامنه دشواری زنان ایرانی بیفزاید. حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی، ازجناح اصولگرایان حکومتی درایران، درباره راه کارهای حفظ حجاب درجامعه گفته است:" جلوگیری ازاشتغال و تحصیل زنان بی حجاب ادارات دولتی و دانشگاه ها یکی از راه کارهای پیشنهاد شده است که به گفته وی محمود احمدی نژاد با آن موافقت نکرده است".
دریک گفت و گوی تلفنی با خانم الاهه بقراط روزنامه نگاروتحلیگر رویدادهای ایران ازوی پرسیدم مسئله حجاب درفلسفه سیاسی و اندیشه راهبردی نظامی اسلامی چه جایگاهی دارد و چرا چنین حساس به نظرمی رسد. الاهه بقراط درآلمان. گوش کنید:



خروج موفقیت آمیز از افغانستان، محور نشست ناتو در شیکاگو

۲٨ تن از رهبران کشورهای عضو ناتو از روز یک شنبه،۲٠ مارس، در شیکاگو گردهم آمدند.

گفتگو با کریم پاکزاد، عضو مرکز مطالعات استراتژیک در پاریس
افغانستان و مسئله خروج نیروهای ناتو از این کشور از جمله موضوعات مهم مذاکرات در این اجلاس است.
در حالیکه موفقیت ناتو در افغانستان هم برای ناتو و هم برای ایالات متحده آمریکا از اهمیت ویژه ای برخوردار است، رئیس جمهوری آمریکا گفته که اعضای ناتو در مورد آینده افغانستان یک تصویر مشترک دارند.
کریم پاکزاد، عضو مرکز مطالعات استراتژیک در پاریس، در گفتگو با رادیوی بین المللی فرانسه گفت: تصویری که باراک اوباما از آن صحبت می کند، همان برنامه خروج نیروهای ناتو از افغانستان است، این برنامه و آجاندا در کنفرانس سال گذشته ناتو تصمیم گیری شده بود، بدین معنی که نیروهای ناتو، افغانستان را به تدریج تا آخر سال ۲٠١٤ ترک کنند و اعضای ناتو می خواهند تا این پروسه به گونه ای انجام شود که بعنوان شکست ناتو در جنگ در افغانستان تلقی نشود.
کریم پاکزاد می گوید در این بزرگترین ائتلاف نظامی جهان که ناتو است با بیش از یکصد و سی هزار سرباز در افغانستان، آنها موفق نشدند که دراین جنگ از لحاظ نظامی پیروز شوند؛ از این لحاظ است که پلان و یا استراتژی کنونی ناتو و ایالات متحده آمریکا پیروزی در جنگ نیست، بلکه آنها می خواهند شرایط را برای یک مصالحه سیاسی با شورشیان فراهم نمایند و حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان نیز در همین جهت تلاش می کند، بعبارتی تلاش می کند تا از جانب خود شرایط مذاکره را با نیروهای طالبان و با سایر نیروهای شورشی فراهم بکند؛ این درحالیست که شرایط و اوضاع کنونی مسئله پیروزی یک مذاکره سیاسی را بین حکومت و شورشیان فراهم نمی کند.
 



دیدار یوکیو آمانو با رئیس سازمان انرژی اتمی در تهران

یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، امروز دوشنبه، ۲١می (اول خرداد) با فریدون عباسی دوانی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران دیدار و گفتگو کرد.

یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی
گفتگو با رضا تقی زاده
More
 رحمت قاسم بیگلو
خبرگزاری فرانسه به نقل از سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد که مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بر سر برنامه هسته ای این کشور به گفتگو پرداختند.
در گزارشی که در پایگاه رسمی سازمان انرژی اتمی ایران منتشر شده است در این دیدار طرفین، ضمن «مروری بر فعالیتهای سازمان انرژی هسته ای در زمینه کشاورزی، پزشکی و صنعت»، مشکلات موجود در برنامه هسته ای ایران، ابهامات و لزوم گسترش همکاریها مورد بررسی قرار گرفت.
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی، تاکید کرد که آژانس بیش از گذشته همکاری در زمینه های مختلف را گسترش خواهد داد.
مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی با تاکید بر این نکته که آژانس تنها بازرس نیست، خاطرنشان کرد ما فعالیت های وسیعی در حوزه های مبارزه با سرطان، امنیت غذائی و تامین نیاز آب و دیگر کاربردهای انرژی هسته ای داریم.
در این دیدار همچنین مشکلات موجود در خصوص برنامه هسته ای ایران بطور صریح مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پیشنهاداتی برای رفع ابهامات و گسترش همکاریها ارائه شد.
این نخستین دیدار مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی از ایران است.
هرمان ناکارتس، معاون امور پادمانی آژانس و رافائل ماریانو گروسی، دستیار ویژه آمانو وی را در این دیدار همراهی می کنند.
همچنین، بعد ازظهر روز دوشنبه، یوکیا آمانو با سعید جلیلی، مسئول مذاکرات پرونده هسته ای ایران دیدار و گفتگو کرد.
 



بیش از ٩٠ تن کشته و بیش از ٢٠٠ نفر زخمی در یمن در یک سوء قصد تروریستی

نوشتۀ فواد روستائی
عامل سوء قصد انتحاری امروز در صنعا، پایتخت یمن، با اونیفورم ارتش به این کار دست زده است و سازمانی به نام "انصار الشریعه" نزدیک به سازمان تروریستی "القاعدۀ شبه جزیرۀ عربستان مسئولیت آن را بر عهده گرفته است. سازمان القاعدۀ شبه جزیرۀ عربستان" کنترل شماری از شهرهای جنوب یمن را در دست دارد.

در اثر یک سوء قصد تروریستی در یمن بیش از ٩٠ تن کشته وبیش از ٢٠٠ نفر زخمی شدند.
پیش از این، خبرگزاری ها به نقل از منابع پلیس یمن از ٦٣ کشته در این انفجار خبر داده بودند.
سوء قصد تروریستی امروز در مراسم تمرین رژه واحد های نظامی یمن با حضور وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش این کشور روی داد اما به این دو مقام بلندپایۀ نظامی آسیبی وارد نشد.
عامل سوء قصد انتحاری امروز در صنعا، پایتخت یمن، با اونیفورم ارتش به این کار دست زده است و سازمانی به نام "انصار الشریعه" نزدیک به سازمان تروریستی "القاعدۀ شبه جزیرۀ عربستان مسئولت آن را بر عهده گرفته است.
سازمان القاعدۀ شبه جزیرۀ عربستان" کنترل شماری از شهرهای جنوب یمن را در دست دارد.
واحدهای ارتش یمن امروز سرگرم تمرین برای رژۀ نظامی فردا (سه شنبه) به مناسبت سالگرد وحدت دو یمن در سال ١٩٩٠ بودند که عامل سوء قصد خود را در میان آنان منفجر کرد.
خبرگزاری فرانسه در گزارش دیگری شمار کشته ها و زخمی های اقدام تروریستی امروز را ٩٦ کشته و بیش از ٣٠٠ زخمی مخابره کرده بود.
در هر حالا بدون تردید با بالا بودن شمار زخمی ها و وخامت حال شماری از آنان، آمار قطعی و نهائی کشته شدگان در ساعات و روزهای آینده با این ارقام متفاوت خواهد بود.
شایان یادآوری است که ارتش یمن از روز دوازدهم ماه جاری میلادی (از ١٠ روز پیش) در گیر نبردی سخت با اعضای سازمان تروریستی القاعده است که تا به امروز از خود ٢٣٤ کشته برجای گذاشته است.
از این کشته شدگان، ١٥٨ نفر از اعضای القاعده، ٤١ نفر از نیروهای ارتش، ١٨نفر از واحدهای شبه نظامی که ارتش را یاری می دهند و بالاخره ١٧نفر از غیر نظامیان یمن هستند.



کیارستمی به شصت و پنجمین فستیوال کن بازگشت

نوشتۀ شهلا رستمی
پس از تجربه ای در ایتالیا با فیلم "کپی برابر اصل" که با هنرپیشگان خارجی، از جمله "ژولیت بینوش"، ساخته شد، عباس کیارستمی، سینماگر مهم ایرانی، و برنده نخل طلای سال 1999 برای فیلم طعم گیلاس"، با فیلم "مثل یک عاشق"، به بخش مسابقه ای فستیوال کن بازگشت.

البته کیارستمی، طی سالهای گذشته، فیلم های دیگری هم در بخش مسابقه ای و بخش های دیگر فستیوال داشته و عضو هیأت داوران آن نیز بوده است. فیلم "کپی برابر اصل" او نیز دو سال پیش جایزه بهترین بازیگری را در فستیوال کن از آن ژولیت بینوش نمود.
در فیلم "مثل یک عاشق" که تولید مشترک فرانسه و ژاپن است، به زبان ژاپنی ساخته شده و طبیعتأ هنرپیشگان ژاپنی در آن نقش آفرینی می کنند، "کیارستمی" باز هم همان عوامل همیشگی فیلم هایش را به کار می بندد، یعنی بیشتر صحنه ها در ماشین می گذرد و بحث های فلسفی هم در سراسر فیلم پیرامون زندگی و مسائل زوج در می گیرد.
فیلم، داستان دختر جوان وزیبائی را به تصویر می کشد که برای تحصیل در رشته جامعه شناسی به توکیو آمده و دوست پسر جوان و بسیار حسودی دارد. این دختر در عین حال شب ها، بدن خود را به مشتریان پیر می فروشد. فیلم با صحنه ای آغاز می شود که در آن این دختر نمی خواهد به ملاقات یکی از همین مشتریان برود چون مادر بزرگش تنها برای یک روز به دیدن او به توکیو آمده و فردای آن شب هم امتحان دارد. اما از رابطش حرف شنوی می کند وبه دیدن مشتری خاصی می رود که فیلم را در مسیر خود قرار می دهد.
دوربین کیارستمی با بازی با انعکاس نور و تصاویرآسمان بر روی شیشه ماشین، شاید می خواهد نشان دهد که زندگی یک رویا بیش نیست. اما چندان این هدف روشن نیست.
فیلم با بی تفاوتی انسانها آغاز می شود و تنها در اواسط آن وآشنائی مشتری پیر با جوان عاشق و حسود است که انسانیت شخصیت ها برملا می گردد و با تبدیل شدن مشتری پیر به پدر بزرگی اندیشمند و مهربان، جرقه هائی از انسانیت در فیلم مشاهده می گردد.
پایان فیلم اما بسیار غافلگیر کننده است و با همه کارهای "عباس کیارستمی" فرق می کند. پایانی که بسیاری از منتقدان را نا امید کرد.
"شما کجایش را دیده اید"
با "شما کجایش را دیده اید"، دومین فیلم بخش مسابقه ای ، "آلن رنه" کارگردان 90 ساله فرانسوی، به احتمال زیاد می خواسته نشان دهد که در این سن هم توانائی ساختن فیلمی با ساختار و پرداختی نو دارد.
"آلن رنه" در این فیلم که داستانش را از "اورفه و اوریدیس" نویسنده فرانسوی "ژان آنوی" بر گرفته ، در پرداختی غافگیر کننده شماری از هنر پیشگان سینما و تآتر را که در گذشته در نمایش "اورفه واوریدیس" نقش آفرینی کرده بودند را گرد هم می آورد.
او با ترفندی ویژه، یعنی خبر درگذشت یک کارگردان تآتر و احظار این هنرمندان برای خواندن وصیتنامه وی در حضور همگان، آنها را به خانه ای دور افتاده می کشاند و صحنه تآتر بر پرده را با بازی آنها مخلوط می کند. تجربه ای جالب که می تواند برای علاقمندان به تآتر بسیار جالب باشد.
گفتنی است که "آلن رنه" با ساختن فیلم "هیروشیما، عشق من" که بر گرفته بود از یکی از کتابهای "مارگریت دوراس" در سال 1959 جهان را منقلب کرد و هم مورد پسند منتقدین و هم مردم قرار گرفت. این فیلم که از فجایع انفجار بمب اتمی و نیز همکاری با دشمن سخن می گوید، به گفته "لوئی مال"، کارگردان مهم دیگر سینمای فرانسه، جهشی را در تاریخ سینما و در این هنر ممکن ساخت.
حضور چشمگیر چین در بازار فیلم
با به وجود آوردن 3030 اکران در سال 2011 که باید این شمار رابه 9200 اکران موجود در چین افزود، و نیز در آمدی برابر 13 میلیارد "یوآن"، تردیدی نیست که بهره برداری از سینما و شمار تماشا گران در این کشور حال افزایش است. از این رو چین بازارفیلم کن را پر کرده و آمدن "جیا کی"، معاون شرکت بزرگ "کانال سینما" به کن هم حکایت از اهمیتی دارد که مسئولان این کشور به گسترش سینمایشان در دنیا تمی دهند. این تلاش ها همچنین حکایت از این دارد که چین می خواهد نشان دهد که سینمای این کشور رابطه تنگاتنگی با مردمش دارد اما می خواهد به شکار تماشاگران در آن سوی مرزهای این کشور برود.
از این رو نمایندگان چین چندین فیلم پر هزینه را به بازار فیلم کن عرضه می کنند که یکی از آنها فیلمی است جاسوسی که با بزرگترین بودجه تاریخ سینمای چین، یعنی 25 میلیارد دلار تهیه شده است. که البته اگر این فیلم در آمریکا ساخته می شد 150 میلیارد دلار هزینه بر می داشت.
شرکت "کانال سینما"، که همه ساله حدود صد فیلم برای تلویزیون می سازد، می گوید میخواهد به تولیدات خود برای اکران سینما ها بیافزاید و در این راه به سلیقه خارجی ها هم توجه خواهد کرد. به باور این شرکت، این هدف به رونق صنعت داخلی و اشتغال هم می تواند کمک کند .




دو کشته و هژده زخمی در زد و خورد میان طرفداران و مخالفان لبنانی رژیم سوریه

نوشتۀ فواد روستائی
در پی کشته شدن ، شیخ احمد عبدالواحد، یکی از بزرگان اهل تسنن لبنان که از مخالفان رژیم دمشق بود و در روز یکشنبه (دیروز) به وسیلۀ ارتش در شمال این کشور کشته شد، طرفداران و مخالفان رژیم بشار اسد دیشب در یکی از محلات بیروت، پایتخت لبنان، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند

گفتگو با ایلیا جزایری
More 
فواد روستائی
در پی کشته شدن ، شیخ احمد عبدالواحد، یکی از بزرگان اهل تسنن لبنان که از مخالفان رژیم دمشق بود و در روز یکشنبه (دیروز) به وسیلۀ ارتش در شمال این کشور کشته شد، طرفداران و مخالفان رژیم بشار اسد دیشب در یکی از محلات بیروت، پایتخت لبنان، رو در روی یکدیگر قرار گرفتند.
این رویاروئی به گفتۀ برخی منابع از خود ٢ کشته و ١٨ بر جای گذاشت و به گزارش خبرگزاری فرانسه از بیروت اوضاع در سراسر لبنان امروز اوضاعی پر تنش و تشنج است.
این خبرگزاری پس از تأکید بر این که زد و خوردهای دیشب میان لبنانی های طرفدار و مخالفان رژیم سوریه ساعت ها در محلۀ "طریق الجدیده" در بیروت به درازا کشیده است می نویسد در این زد و خوردها نیروهای جنبش "المستقبل"، ائتلاف نیروهای طرفدار سعد حریری- نخست وزیر پیشین لبنان- که یک تشکل ضد سوری است در برابر مبارزان حزب "جریان العربی" از سازمان های لبنانی کوچک طرفدار رژیم بشار اسد و از متحدان حزب الله لبنان، قرار گرفته اند.
رهبری "جریان العربی" را "شاکر برجاوی" بر عهده دارد و به گفتۀ یکی ازمنابع نزدیک به سرویس های امنیتی شمار کشته ها ٣ نفر از دو طرف بوده است.
زد و خوردهای دیشب و کشته شدن یکی از معتمدان اهل تسنن در روز گذشته، شدیدترین زد و خورد میان جوامع مختلف لبنان از ماه مه سال ٢٠٠٨ به این سوست.
خشونت های دیروز و دیشب و تأثیر اوضاع در سوریه بر وضعیت لبنان از مسائل مهم مطرح در روزنامه ای امروز این کشور است.
روزنامۀ انگلیسی زبان "دیلی استار"* چاپ بیروت مقاله ای زیر عنوان " لبنان در نا آرامی پس از مرگ یک شیخ" را به این مسأله اختصاص داده و روزنامۀ لوریان لو ژور"*، روزنامۀ فرانسه زبان بیروت زیر عنوان "لبنان بالاجبار در بحران سوریه فرو می رود" از جمله می نویسد از دست رفتن ثبات لبنان بر مبنای بحران سوریه در حال به وقوع پیوستن است.
سعد حریری، نخست وزیر پیشین لبنان و رهبر ائتلاف "المستقبل"، دیروز مدعی شد که اراده ای برای ایجاد مشکلات در لبنان در جهت منافع رژیم سوریه فعال است.
شایان یادآوری است که هر دو سازمان در گیر در زدو خوردهای دیشب از سنی مذهبان لبنان اند.
در پی وقایع دیروز و دیشب در لبنان و برغم برقراری آرامش در بیروت در حال حاضر، امارات متحدۀ عربی و قطر از شهروندان خود خواسته اند از سفر به لبنان خودداری کنند.



تلاش ناتو برای موضعگیری واحد در باره افغانستان


نوشتۀ واسع محسن
علیرغم تصمیم فرانسه مبنی بر خروج زودهنگام از افغانستان، کشور های عضو ناتو تلاش دارند در رابطه با افغانستان موضعگیری واحدی اختیار کنند و انتظار می ورد امروز دوشنبه بطور رسمی استراتژی آمریکا مبنی بر خروج تدریجی از افغانستان تا پایان سال 2014 را مورد تائید قرار دهند.

فرانسوا هولاند، رئیس جمهور فرانسه روز یکشنبه گذشته گفت نیروهای رزمی فرانسه تا پایان سال 2012 از افغانستان بیرون برده خواهند شد.
رئیس جمهور فرانسه تصریح کرد در سال 2013 فقط آموزشگران نظامی فرانسه برای ادامه آموزش کادرهای ارتش و پلیس افغانستان در این کشور باقی خواهند ماند و ماموریت آنان در چارچوب عملیات نیروهای ایساف ISAF تنظیم خواهد شد.
آندرس فوگ راسموسن، دبیر کل ناتو در واکنش به این اقدام فرانسه گفت مطمئن است کشور های عضو ناتو قادر خواهند بود همبستگی خود در چارچوب این سازمان را حفظ کنند و اطمینان داد که "هیج عجله ای برای خروج از افغانستان صورت نخواهد گرفت ."
دبیر کل ناتو یادآوری کرد که ناتو در نظر دارد با انتقال مسئولیتهای امنیتی به نیروهای افغان تا نیمه سال 2013، بخش اعظم 130 هزار نیروی بین المللی را تا پایان سال 2014 از افغانستان بیرون ببرد.
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان بنوبه خود تاکید کرده است کشور های غربی یکجا باهم به افغانستان رفته اند و باهم از این کشور بیرون خواهند آمد.
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز در دیدار با حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان در حاشیه جلسه شیکاگو گفت "جنگ افغانستان به مفهومی که ما از آن داریم به پایان رسیده است" و لی وفاداری به دوستی و همکاری با افغانستان ادامه خواهد یافت.
همزمان با این تلاش کشور های ناتو برای اعلام یک موضعگیری سیاسی واحد درباره افغانستان، جان الن، فرمانده نظامی نیروهای ناتو در افغانستان روز یکشنبه گذشته گفت خروج زود هنگام نیروهای فرانسوی از افغانستان خطری را متوجه امنیت افغانستان نخواهد کرد.
شمار نیروهای فرانسوی در افغانستان به 3500 نفر می رسد و تا هنوز دقیق نشده است چه تعداد از سربازان این کشور امسال افغانستان را ترک خواهند گفت اما جان الن گفت فرانسه فرصت خواهد داشت بگونه دیگری در تلاشهای نظامی ناتو در افغانستان شرکت کند.




بحرین "مداخلات ایران" در امور شورای همکاری خلیج فارس را محکوم کرد

نوشتۀ واسع محسن
دولت بحرین در واکنش به اظهارات مقامات ایرانی درباره احتمال اتحاد بحرین و عربستان سعودی، ادامه "مداخلات آشکار" ایران در امور خلیج فارس را محکوم کرد.

شورای وزیران بحرین روز یکشنبه گذشته با انتشار بیانیه ای گفت "مداخلات ایران روی تلاشهای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای ایجاد یک اتحادیه میان اعضای این شورا تاثیری نخواهد داشت."
در این بیانیه آمده است دولت بحرین "بیانیه ها و اقدامات مقامات ایرانی در جهت نقض قواعد حسن همجواری و قوانین و پیمانهای بین المللی" را محکوم می کند.
کشور های عضو شورای همکاری خلیج فارس روز 14 مه گذشته تصمیم گرفتند برنامه تشکیل اتحادیه میان کشور های شان را به شش ماه بعد تر موکول کنند.
مجلس شورای ملی ایران روز برگزاری جلسه این کشور ها در ریاض، این اقدام را محکوم کرده و آنرا "نابخردانه "توصیف کرده بود.
یک بیانیه از سوی 190 نماینده مجلس ایران، عربستان سعودی را متهم کرده بود تلاش دارد " بحرین را به عنوان یک کشور مستقل اسلامی ـ عربی و عضو سازمان ملل با عربستان متحد" کند.
روز جمعه گذشته نیز قبل از برگزاری یک تظاهرات اعتراضی ، امام جمعه تهران طرح اتحادیه کشور های شورای همکاری خلیج فارس را توطئه ای از جانب آمریکا و "صهیونیستها" توصیف کرد.
ایران از اکثریت شیعیان بحرین که با برنامه تشکیل اتحادیه مخالف هستند پشتیبانی می کند و سال گذشته نیز اقدام نظامی عربستان سعودی در پشتیبانی از دولت بحرین برای سرکوب تظاهرات مخالفان را محکوم کرده بود.




یوکیو آمانو در تهران

یوکیو آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی

نوشتۀ واسع محسن
یوکیو آمانو، مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی بامداد امروز دوشنبه وارد تهران شد و قرار است با علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه و سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ملی و نماینده ارشد ایران در مذاکرات اتمی، گفتگو کند.

دیپلماتهای غربی معتقدند تصمیم سریع یوکیو آمانو برای سفر به تهران شاید نشانه دستیابی به یک توافق میان ایران و آژانس در مورد پرونده اتمی ایران باشد.
در آستانه برگزاری مذاکرات بغداد که روز چهار شنبه آینده میان ایران و کشور های عضو گروه 5+1 ( آمریکا، فرانسه، بریتانیا، روسیه، چین و آلمان) برگزار خواهد شد، این سوءظن وجود دارد که ایران در مجتمع نظامی پارچین در جنوب شرق تهران، به تحقیقات اتمی اقدام کرده است.
یوکیو آمانو روز یکشنبه قبل از عزیمت به تهران گفت امیدوار است در این سفر به "یک توافق" با مقامات ایرانی دست پیدا کند ولی تاکید کرد که بازدید از مجتمع نظامی پارچین در برنامه سفر او به تهران شامل نیست.
مقامات آژانس بین المللی انرژی اتمی تصریح کرده اند که هدف اساسی مذاکرات امروز را همکاری در مورد "مسایل مربوط به منافع هردو جانب " تشکیل میدهد.
علی اکبر صالحی ، وزیر خارجه ایران دیدار یوکیو آمانو از تهران را  "نشانه ای از حسن نیت" توصیف کرده است.
خبرگزاری فرانسه می نویسد ابتدا قرار بود دیدار امروز در وین انجام گردد اما یوکیو آمانو ترجیح داد مستقیما با مقات هسته ای ایران در تهران گفتگو کند.
از سوی دیگر روز یکشنبه گذشته روسیه پیشنهاد کرد در بدل رفع تحریمهای بین المللی علیه تهران، غنی سازی 20 در صدی اورانیوم مورد ضرورت ایران را بعهده بگیرد.
سرگئی ریاکوف، معاون وزیر خارجه روسیه با  اظهار نگرانی از علایم یک گزینش نظامی علیه ایران گفت روسیه در نظر دارد پیشنهاد خود را روز چهارشنبه آینده در مذاکرات بغداد مطرح کند.
معاون وزیر خارجه روسیه گفت روسیه از تهران میخواهد بعنوان اولین گام در این راستا، غنی سازی 20 در صدی اورانیوم را متوقف کند.
 



دیپلمات «انگشت رسان» اخراج شد

imageدیپلمات ایرانی که چندی پیش در برزیل، دختران نوجوان را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، اخراج شد. سفارت ایران در برزیل گزارش‌ مربوط به تخلف جنسی یک دیپلمات ایرانی را ناشی از «تفاوت های فرهنگی» دانسته و نادرست خوانده بود.
به گزارش خبرآنلاین، کارمند سفارت ایران که بدون توجه به «شئونات اسلامی» به استخر مختلط رفته بود و تعدادی از دختران نوجوان را مورد آزار و اذیت قرار داده بوده، از سوی وزارت خارجه اخراج شده است.
بر اساس همین گزارش، هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری کارمند متخلف سفارت ایران در برزیل را به اخراج از وزارت خارجه محکوم کرد.
مدیرکل ارزیابی و نظارت وزارت امورخارجه اعلام کرد: به دنبال رسیدگی به پرونده تخلفاتی کارمند شاغل در سفارت جمهوری اسلامی ایران در برزیل، با توجه به احراز مغایرت رفتار نامبرده با مقررات اداری و همچنین شئونات شغلی و اسلامی و تطبیق آن با بندهای ۱و ۲۱ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، مشارالیه به اخراج از وزارت امورخارجه محکوم شد.
لاز به توضیح است که نخستین واکنش دستگاه ریپلماتیک جمهوری اسلامی به اقدام این فرد در برزیل، اعلام «تفاوت‌های فرهنگی» بود.



سید حسن از همه خوشتیپ‌تر است، بنابراین به دنبال ریاست جمهوری نیست

imageمحمدعلی انصاری دبیر ستاد مرکزی مراسم بزرگداشت آیت‌الله خمینی، کاندیداتوری سیدحسن خمینی برای انتخابات ریاست جمهوری را تکذیب و همچنین طرح این که هرم‌های مقبره رهبر سابق ایران نماد شیطانی و یهودی است را یکی از القائات شیطانی عنوان کرد.
به گزارش الف به نقل از فارس، انصاری درباره طراحی هرم‌های مقبره آیت الله خمینی گفت: «مباحثی که درباره یهودی‌ بودن این هرم‌ها مطرح می‌شود با هدف خاص است چرا که بیش از ۱۰۰امام‌زاده در کشور چنین نمادی دارند.» 
وی در ادامه مسولیت طراحی را به دوش آیت الله خامنه‌ای انداخت و گفت: «طرح‌های حرم امام بدون نظارت مقام معظم رهبری صورت نگرفته و ما در کارهای جزئی نیز با ایشان صحبت کرده‌ایم.» 
انصاری همچنین درباره اینکه چرا ستاد بزرگداشت در دو سال گذشته با آقای خامنه‌ای دیدار نداشته‌اند گفت: «هر سال به عنوان یک خادم متقاضی بودیم تا به بیت مقام معظم رهبری برویم؛ غیر از دو سال قبل ایشان با لطف و محبت به ما فرصت می‌دادند تا از سخنرانی‌شان استفاده کنیم که دراین دو سال این توفیق حاصل نشده است؛ توجیه ما این است که حتما رهبر معظم انقلاب معذوریت و گرفتاری داشته‌اند.» 
انصاری در ادامه ضمن تکذیب شرکت سید حسن خمینی در انتخابات ریاست جمهوری گفت: «سیدحسن خمینی از نظر فقهی، تسلط به زبان خارجی، مطالعات دانشگاهی و بین‌المللی و همچنین از نظر خوش‌تیپی سرآمد است. بنابراین آن‌ها به دنبال ریاست نیستند.»




دورخیز موتلفه برای ریاست جمهوری

imageحبیب الله عسگر اولادی از اعضای شاخص تشکل محافظه کار موتلفه از احتمال شرکت یکی از اعضای برجسته این حزب وابسته به بازار در انتخابات ریاست جمهوری آینده خبر داد.
به گزارش خبر آنلاین، عسگر اولادی ضمن با نشاط خواندن جمعیت موتلفه اسلامی گفت: «اعتنا به مساله انتخابات در کشور مورد توجه هر حزبی است طبیعی است ما در انتخابات شورا‌ها و انتخابات ریاست جمهوری که سال آینده برگزار می‌شود، گوشه چشمی داشته باشیم و ممکن است یکی از اعضای برجسته حزب به عنوان رئیس جمهور به میدان بیاید و یا ممکن است، از یکی از نامزدهای مطرح با ورود به ائتلاف‌های پیش رو حمایت کنیم و در هر حال این موضوع بستگی به رای و اراده اعضای حزب دارد.» 
حبیب الله عسگراولادی همچنین درباره آینده این حزب و مجمع عمومی آن اظهار داشت: «افق حرکت ما در حزب موتلفه بسیار روشن است. حزب طی پنج دهه حیات گذشته خود همیشه در مسیر تحول و پیشرفت بوده است، سرنوشت حزب توسط اعضای آن رقم می‌خورد، تمام تصمیمات در حزب با رای گیری اعضاء در یک محیط صمیمی و مردم سالارانه صورت می‌گیرد. ممکن است در مجمع عمومی آینده همین روند کنونی با همین کادر رهبری مورد تایید قرار گیرد و ممکن است تغییر پیدا کند، همه چیز بستگی به رای و اراده اعضاء دارد.»



رئیس‌دانا زندانی شد

imageبه گزارش کانون مدافعان حقوق کارگر، فریبرز رئیس دانا صبح امروز برای اجرای حکم یکساله زندان خود بازداشت شد؛ وی از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به جرم گفتگو با تلویزیون بی‌بی سی فارسی به یک سال حبس محکوم شده بود.
فریبرز رئیس‌دانا روز شنبه ۲۷ آذرماه ۱۳۸۹ پس از اینکه احمدی‌نژاد در تلویزیون آغاز هدفمندی یارانه‌ها را اعلام کرد، با تلویزیون بی‌بی سی فارسی مصاحبه کرد و ضمن انتقاد شدید از قانون هدفمندی یارانه‌ها گفت: «مقداری پول به حساب‌ها ریخته‌اند و از توهم پولی مردم محروم استفاده کردند.» 
این اقتصاد‌دان از ۲۸ آذر تا ۲۸ دی ماه ۸۹ در بازداشت بود.
اتهامات وی عبارت بودند از: «عضویت در کانون نویسندگان، تنظیم بیانیه‌های جریان فتنه، ‌ بیانیه علیه نظام و تبلیغ چهره‌های وابسته به گروهای چپ و مارکسیست، مصاحبه با رسانه‌های بی‌بی‌سی و صدای آمریکا، متهم کردن جمهوری اسلامی به آزار و تجاوز و شکنجه زندانیان و فرمایشی قلمداد کردن دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران.» 
گفتنی است حکم یکساله زندان وی شنبه گذشته ابلاغ شده بود.




جـــرس:
 مدیر گروه شنوایی‌شناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران از واردات سمعک‌های تقلبی ساخت چین به کشورخبرداد.
به گزارش ایلنا، سعید فراهانی مهم‌ترین مشکل بیماران مبتلا به افت شنوایی را جوابگو نبودن امکانات دارویی و جراحی برای بازگرداندن شنوایی آنان دانست و گفت: برای توانبخشی بیماران کم شنوا دولت باید در سال "تولید ملی، حمايت از كار و سرمايه ايراني" عزم خود را برای تولید وسایل کمک شنوایی در كشور مصمم‌تر کند.
وی با بیان اینکه سالانه حدود ۲۰ هزار سمعک به کشور وارد می‌شود، افزود: سرعت پیشرفت تکنولوژی ساخت سمعک بیش از موبایل است ازاین رو اگر ایران بخواهد در زمینه تولید سمعک سرمایه گذاری کند باید از این تکنولوژی پیروی کند.
فراهانی ورود سمعک به کشور را از کشورهای آمریکا، دانمارک، کانادا و آلمان عنوان کرد و افزود: البته چين سمعک‌های برند معروف را به صورت تقلبی تولید و از طریق مجاری قانونی یا قاچاق به کشور وارد می‌کند و بیماران نیز از آن‌ها استفاده می‌کند.
وی با تاکید براینکه سمعک‌های تقلبی و بی‌کیفیت چینی به بیماران لطمه می‌زند، افزود: باتری سمعک‌های تقلبی چینی یک یا دو روزه تمام می‌شود این در حالی است که باتری سمعک حداقل باید یک هفته برای یک بیمار ناشنوا کار کند با اين شرايط بیماران ناشنوا باید مدام به دنبال شارژ باتری سمعک خود باشند.
به گفته اين متخصص شنوایی‌شناسی سمعک‌های تقلبی چینی برای بیمارانی که مشکل شنوایی دارند بروز مشکل کرده است.



جـــرس: 
 فرمانده انتظامی تهران بزرگ از تشدید برخورد ماموران انتظامی با زنان و جوانانی خبر داد که به زعم وی "بد حجاب و بد پوشش هستند" و بدون اشاره به برخوردهای خشن و ناشایست ماموران با شهروندان، مدعی شد: "این برخوردها به یک مطالبه اجتماعی مبدل شده است."
پاسدارحسین ساجدی‌نیا همچنین با اعلام کشف دو تن مواد مخدر طی دو ماه گذشته در پایتخت، مدعی "افزایش امنیت اجتماعی در سطح شهر تهران" شد.
به گزارش فارس، ساجدی‌نیا در جمع خبرنگاران ادعا کرد: "خوشبختانه احساس امنیت در بین مردم رشد چشمگیری داشته و نگاه مردم نسبت به اجرای طرح امنیت اخلاقی بسیار مثبت بوده است. همراهی مردم با پلیس در این زمینه به نحوی بوده است که مردم خودشان به پای کار آمده‌اند و برخورد با بدپوشی به یک مطالبه اجتماعی مبدل شده است."
وی با اشاره به وجود هزار و ۸۶۰ پارک در سطح شهر تهران گفت: هم اکنون پارک‌های بزرگی همچون ملت، توسکا و ولایت از امنیت بالایی برخوردار هستند و کمتر تفرجگاهی را در سطح شهر می‌توان دید که موارد امنیتی آن تأمین نشده باشد.
این فرمانده ارشد ناجا با اشاره به بازدیدهای صورت گرفته از تالارهای عروسی، گفت: طی سال گذشته ۳ مرحله طرح در این زمینه به اجرا درآمد و در سال جاری نیز طی هفته گذشته این طرح اجرا شد. خوشبختانه با بررسی صورت گرفته بر روی ۵۹ تالار هم اکنون وضعیت در شرایط خوب قرار دارد و تنها ۶ تالار به دلیل عدم رعایت شرایط و ضوابط پلمپ شده‌اند.
ساجدی‌نیا اظهار داشت: "خوشبختانه با اقدامات صورت گرفته هم اکنون در تالارها شاهد کمترین میزان پخش فیلم‌های خصوصی مردم از طریق بلوتوث هستیم."
فرمانده انتظامی تهران بزرگ به بازدیدهای صورت گرفته از آتلیه‌های عکاسی نیز اشاره کرد و گفت: هم اکنون آتلیه‌های عکاسی در وضعیت مناسبی قرار دارند و نسبت به سال گذشته مسائل خصوصی در آنها بیشتر رعایت می‌شود به نحوی که آنها موظف شده‌اند تا فیلم‌های مادر و آرشیو عکس عروسی را به مردم تحویل دهند و دیگر هیچ مورد از مسائل خصوصی افراد را در پیش خود نگهداری نکنند.
این فرمانده ارشاد ناجا به طرح امنیت اخلاقی نیز اشاره کرد و اظهار داشت: هم اکنون مأمورانی در این طرح به کارگیری می‌شوند که دارای تحصیلات دانشگاهی و برخوردار از آموزش‌های لازم هستند. تعدادی از افراد بد پوشش توسط این مأموران گوشزد داده می شوند و تعدادی دیگر به پایگاه‌های ما انتقال می‌یابند تا تحت مشاوره کارشناسان و روانشناسان ما قرار گیرند. در حالی پلیس وارد این کار شده که تنها قوه قضائیه به وظیفه ذاتی خود در زمینه عفاف و حجاب عمل می‌کند و دیگر دستگاه‌ها هیچ مسئولیتی را در این زمینه نپذیرفته‌اند.
ساجدی‌نیا بدون اشاره به برخوردهای ناشایست صورت گرفته با جوانان و زنان در سطح شهر توسط ماموران گفت: "با حضور این افراد در این مراکز احساس آرامش و رضایتمندی افزایش می‌یابد و دیگر استرسی مبنی بر دستگیر شدن آنها وجود ندارد."
وی در توجیه اینکه چرا همراه با پلیس، رفتارشناسان و روانشناسان حضور ندارند مدعی شد: "مردم به عملکرد پلیس اعتماد دارند و با اطمینان با پلیس همراه می‌شوند."
وی در تشریح نوع عملکرد پلیس مبنی بر برخورد با آنچه وی "بدحجابان و بی‌حجابان" ذکر کرد، گفت: "در سطح شهر زنان پلیس به خانم‌‌های بدپوش تذکر می‌دهند و در صورت نیاز آنان را به مراکز انتقال می دهند این در شرایطی است که پلیس‌های مرد به هیچ وجه وارد عمل نمی‌شوند و وظیفه‌ای در زمینه تذکر دادن ندارند. تنها مأموران مرد در بزرگراه‌ها و محل‌هایی که سرعت بالا است جلوی حرکت بدپوشان، بی‌حجابان و کسانی که با خود حیوان (سگ) حمل می‌کنند را گرفته و با دریافت مدرک شناسایی و دادن تذکر آنها را در روزهای آینده به مراکز مشاوره راهنمایی می‌کنند."
ساجدی‌نیا در ادامه از برخورد با تولیدی‌ها و فروشگاه‌هایی که اقدام به توزیع "لباس‌های خارج از عرف" می‌کنند خبر داد و گفت: طرح برخورد با تولید‌کنندگان و عرضه‌کنندگان لباس‌های خارج از عرف قبل از اجرایی شدن طرح امنیت اخلاقی به اجرا درآمد که خوشبختانه هم اکنون وضعیت ویترین‌ها و تولید‌کنندگان با همکاری صنوف بسیار مناسب شده است.
این فرمانده ارشد ناجا خاطر نشان کرد: بحث آرایشگاه‌های زنانه و برخورد با کسانی که خالکوبی کرده و دیگر فعالیت‌های غیراخلاقی را در لوای آرایشگاه زنانه انجام می‌دهند در دستور کار پلیس قرار دارد به نحوی که اگر پلیس این موارد را به توسط کارشناسان زن خود مشاهده کند با شدت با متخلفین برخورد خواهد کرد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ به برگزاری شوهای زیرزمینی لباس نیز اشاره کرد و گفت در سال گذشته اطلاعات مستمری در این مورد از مردم به دست ما رسید و ما برخوردهای جدی را در این زمینه داشتیم. این نوع شوهای لباس نه تنها امنیت مردم را از بین می‌برند بلکه فضایی اعمال مجرمانه را برای شیادان و متخلفان فراهم می‌کنند.
وی ادامه داد: در صورت اطلاع از برگزاری این نوع شوها پلیس بدون هیچ اغماضی با آنها برخورد خواهد کرد.
ساجدی‌نیا به بحث برخورد با کسانی که وی "اراذل و اوباش" خواند نیز اشاره کرد و گفت: برخورد باهرگونه اوباش‌گیری یکی از مهمترین خواسته‌های مردم است در همین راستا طی سال گذشته برخورد با اراذل سطح ۱ ، ۲ و ۳ در دستور کار قرار گرفت که خوشبختانه طی آن اغلب اراذل سطح ۱ جمع‌آوری شدند و تنها اراذل سطح ۲ و ۳ باقی مانده‌اند.
وی اظهار داشت: در برخورد با این نوع از اراذل پلیس بدون هیچ اغماضی طی هر ماه طرح‌هایی را اجرا و شمار زیادی از آنان را دستگیر می‌کند. هم اکنون با توجه به برخوردهای صورت گرفته میزان درگیری پلیس با این اراذل و اوباش کاهش چشمگیر یافته است.
این فرمانده ارشد ناجا به ضرورت‌های برخورد با خرده‌فروشان و عمده‌فروشان مواد مخدر نیز اشاره کرد و گفت: طی دو ماه گذشته بیش از دو تن مواد مخدر در سطح شهر تهران کشف شد و طی سه مرحله با خرده‌فروشان این نوع مواد برخورد صورت گرفت که طی هر مرحله برخورد ۷۰ کیلوگرم مواد مخدر از خرده‌فروشان به دست آمد. طرح‌های ما در این زمینه در روزهای آینده شدت بیشتری خواهد یافت.
ساجدی‌نیا خاطر نشان کرد: نیروی انتظامی در زمینه برخورد با معتادان هم اکنون مسئولیتی ندارد چرا که این نوع افراد به عنوان بیمار شناخته شده‌اند و به ما حکمی در این زمینه داده نشده است اما ما طی دو سال گذشته نسبت به جمع‌آوری این افراد اقدام کرده‌ایم که متأسفانه نبود کمپ‌های نگهداری این افراد مجموعه فعالیت‌های ما را خنثی کرده است.




جـــرس:
مقام های رسمی وزارت دفاع در یمن می گویند که در پی یک بمبگذاری انتحاری در صنعا، پایتخت این کشور، بیش از ۹۰ نفر کشته و دهها نفر زخمی شده اند.
به گزارش بی بی سی، بمبگذار، سربازانی را هدف قرار داد که برای مراسم "روز اتحاد ملی" که روز سه شنبه با حضور رئیس جمهور برگزار می شود، در میدان السبعین در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری در حال تمرین رژه بودند.
یک منبع وابسته به القاعده به بی بی سی گفته است که بمبگذار از اعضای این گروه بوده است.
این بمبگذار زمانی که بمب را منفجر کرد، با یونیفورم نظامی در میان سربازان حضور داشت.
این مرگبارترین حمله از زمان به قدرت رسیدن عبدالربه منصور هادی، رئیس جمهور یمن در ماه فوریه است.
شاهدان عینی می گویند که اجساد قربانیان این رخداد به اطراف میدان پرتاب شده بود و آمبولانس ها برای انتقال مجروحان به بیمارستان در رفت و آمد بودند.
در زمان وقوع انفجار وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش یمن نیز در میدان حضور داشته اند اما آسیبی ندیده اند.
مراسم روز اتحاد ملی به مناسبت سالگرد اتحاد کشور کمونیستی جمهوری دمکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) با جمهوری عربی یمن (یمن شمالی) برگزار می شود. این دو کشور در سال ۱۹۹۰ ادغام شدند.
حمله روز دوشنبه، ده روز پس از آغاز عملیات سنگین نظامی از سوی دولت یمن علیه پیکارجویان اسلامگرا که با القاعده در ارتباط بودند، رخ داده است.
گزارش شد در هفته گذشته دست کم ۳۳ پیکارجو و ۱۹ سرباز در شهر جار در جنوب یمن که از سال گذشته تحت کنترل گروه انصار الشریعه است، کشته شدند.
روز یکشنبه یک مربی نظامی آمریکایی هدف گلوله قرار گرفت و بشدت مجروح شد. انصار الشریعه که با القاعده شبه جزیره عربستان در ارتباط است مسئولیت این حمله را بر عهده گرفت.
گفته شده که نیروهای یمنی برای مقابله با پیکارجویان از حمایت لجستیکی آمریکا برخوردار هستند.





قرار است رئیس دفتر رهبری در قوه مقننه، به منشی رهبری در مجلس تنزل یابد

تاجزاده: هوشمندی اصلاح طلبان در انتخابات موجب شد اصولگرایان به جان هم بیفتند

سید مصطفی تاجزاده در یادداشتی کوتاه از زندان، به ارائه تحلیل خود از رقابت های درونی اصولگرایان در انتخابات مجلس نهم و پس از آن پرداخت و رقابت بر سر ریاست مجلس آینده را رقابتی بین راست سنتی با بیت رهبری و مجتبی خامنه ای توصیف کرد.
تاجزاده در بخشی از این یادداشت با دفاع از شرکت نکردن اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم، می نویسد: اقدام هوشمندانه اصلاح طلبان در عدم معرفی نامزد در انتخابات مجلس نهم به علت آن که شرایط پیشنهادی توسط آقای خاتمی محقق نشد، موجب گردید اصولگرایان که رقیب قدرتمندی برای خود نمی دیدند به جان هم بیفتند و به افشاگری علیه هم بپردازند و اسناد و مدارکی علیه یکدیگر منتشر کنند که تاکنون بی سابقه بوده است.
وی با اشاره به احتمال ریاست حداد عادل بر مجلس نهم، تاکید می کند: با اعمال نظارت استصوابی یا همان نظارت مطلقه و غیرپاسخ گو روند فرمایشی شدن پارلمان که از مجلس هفتم جدی شد و مجلس هشتم را عملا به شعبه ای از دفتر رهبری تبدیل کرد و رئیس مجلس را درحد رئیس دفتر رهبری در قوه مقننه تنزل داد، قرار است باز هم افول کند و این بار رئیس مجلس منشی رهبری شود.
تاجزاده این یادداشت را در حالی از زندان اوین ارسال کرده که از روزه داری اعتراضی اش نزدیک به دو سال و از نگهداری اش در انفرادی نوبه ای و قرنطینه غیرقانونی یک سال و نیم گذشته است.
متن کامل این یادداشت را به نقل از سایت نوروز بخوانید:
در انتخابات مجلس ششم آقای حدادعادل رأی کافی برای نماینده شدن کسب نکرد و نفر سی و سوم شد ولی آقای جنتی با ابطال غیرقانونی بیش از ۷۰۰ هزار رأی مردم تهران، او را روانه مجلس کرد. آقای علیرضا رجایی که در آن انتخابات رأی آورد و به ناحق از ورود به مجلس محروم شد، اکنون در زندان است و آقای حدادعادل احساس تکلیف می کند که این بار نیز با اتکا و حمایت داماد خود بر کرسی ریاست نهم تکیه زند. وی چنان سیاست مدار برجسته ای است که فردی هم چون مرتضوی او را به سادگی فریب می دهد و اینک می خواهد با ریاست خود مجلس و اصول گرایی را نجات دهد!
اما حقیقت ماجرا آن است که با اعمال نظارت استصوابی یا همان نظارت مطلقه و غیرپاسخ گو روند فرمایشی شدن پارلمان که از مجلس هفتم جدی شد و مجلس هشتم را عملا به شعبه ای از دفتر رهبری تبدیل کرد و رئیس مجلس را درحد رئیس دفتر رهبری در قوه مقننه تنزل داد، قرار است باز هم افول کند و این بار رئیس مجلس منشی رهبری شود. اقدام هوشمندانه اصلاح طلبان در عدم معرفی نامزد در انتخابات مجلس نهم به علت آن که شرایط پیشنهادی توسط آقای خاتمی محقق نشد، موجب گردید اصولگرایان که رقیب قدرتمندی برای خود نمی دیدند به جان هم بیفتند و به افشاگری علیه هم بپردازند و اسناد و مدارکی علیه یکدیگر منتشر کنند. امری که تاکنون بی سابقه بوده است.
آقای مهدوی کنی که نامزدی اش برای ریاست مجلس خبرگان باعث شده بود که آقای هاشمی از این سمت کناره گیری کند، به همراه دوستانش در انتخابات مجلس نهم توسط آقای مصباح و شاگردانش بی اعتبار شدند. ایشان که همیشه نگران تکرار مشروطه و حذف روحانیت توسط روشنفکران بود، باورش نمی شد که جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم علناً پیرو ناکارآمد و ساکتین فتنه خوانده شوند که باید میدان را به نفع آقای مصباح و مریدانش ترک کنند. به عبارت روشن تر حذف آقایان مهدوی کنی و شیخ مهدی یزدی به نام ولایت و فقاهت و روحانیت و بصیرت انجام شد!
آقای مصباح یزدی که از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۶۷ جمعاً به مدت بیست و سه سال از صحنه انقلاب و دفاع مقدس غایب بود، ناگهان پس از رحلت رهبر فقید انقلاب اسلامی یگانه مفسر انقلاب و جنگ و جمهوری اسلامی شد که بزعم مریدانش به تنهایی جای علامه طباطبایی و استاد مطهری را پر کرده است و اکنون حکم به حذف فرزند شهید مطهری می دهد و پس از حذف اصلاح طلبان فهرست نامزدهای دو تشکل روحانی سنتی با سابقه را بی اعتبار کرده است!
فاعتبروا یا اولی الابصار
به نظر من آقای حدادعادل در چنین شرایطی در صدد است با اتکا به موقعیت و امکانات دفتر رهبری و پشتیبانی آقای مجتبی خامنه ای امسال رئیس مجلس و سال آینده رئیس جمهور شود تا به این ترتیب به حذف پست ریاست جمهوری نیز نیاز نباشد. جالب آن که رقیب او آقای علی لاریجانی که خود را و مجلس اصول گرا را مفتخر می داند که اگر طرح یا لایحه ای را تصویب کنند و بعد بفهمند که رهبری با آن مخالف بوده است مصوبه را تغییر می دهند. با وجود این همه بی اعتبار کردن مجلس و مصوباتش، باید حذف شود. در هر حال باید منتظر ماند و دید که آیا راست سنتی میتواند در برابر تلاش های داماد آقای حدادعادل و بیت رهبری مقاومت کند یا خیر. نکته بسیار مهم آن که هر کدام رئیس شوند، داستان اختلافات اصول گراها هم چنان ادامه خواهد داشت و در یک سال آینده اوج هم خواهد گرفت و مسیر اصلی، صرف نظر از این که کدام انتخاب یا منصوب شوند به سوی حکومت مطلقه فردی و یک نفره شدن سیاست ورزی اسلامی خواهد بود.




توافق جدید فتح و حماس برای آشتی ملی

جنبش‌های فتح و حماس توافق‌نامه‌ای را با نظارت طرف مصری در قاهره امضا کردند که راه را برای اجرای توافق دوحه درباره تشکیل دولت وفاق ملی در فلسطین و اجرای توافق آشتی ملی باز می‌کند.
به گزارش ایلنا به نقل از مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، «فوزی برهوم» سخنگوی جنبش مقاومت اسلامی (حماس) تاکید کرد که این توافق‌نامه در جریان نشست دو جنبش فتح و حماس در قاهره و با نظارت طرف میانجی مصری امضا شد و به موجب آن ستاد مرکزی انتخابات از تاریخ ۲۷ ماه می فعالیت خود را آغاز خواهد کرد و هم‌زمان با آن، رایزنی‌ها برای تشکیل دولت وفاق ملی بر اساس توافق‌نامه دوحه آغاز خواهد شد.
برهوم تصریح کرد که به موجب این توافق، دولت وفاق ملی طی ۱۰ روز بعد از آغاز رایزنی‌ها تشکیل خواهد شد و تنها شش ماه سر کار خواهد بود و ماموریت برگزاری انتخابات و تعیین موعد آن از طریق رایزنی با گروه‌های فلسطینی را بر عهده دارد.
وی افزود که دولت وفاق ملی همچنین مسئولیت بازسازی نوار غزه و انجام ماموریت‌های کمیته آزادی‌های عمومی در هر دو منطقه کرانه باختری و نوار غزه را عهده دار است و طرف میانجی مصری بر روند اجرای توافق آشتی ملی و پایبندی هر کدام از طرف‌ها به تعهدات خود نظارت خواهد داشت.
این سخنگوی جنبش حماس تاکید کرد که امضای این توافق‌نامه نشانگر جدیت جنبش حماس در قبال آشتی ملی و تلاش برای گرفتن هر گونه بهانه‌ای از دست جنبش فتح و قرار دادن آن در یک آزمون جدید است و ما امیدوار به اجرای توافق‌های صورت گرفته هستیم.




انتقال فریبرز رئیس‌دانا به بند ۳۵۰ زندان اوین

فریبرز رئیس‌دانا، پژوهشگر اقتصادی و عضو کانون نویسندگان ایران، بازداشت و به بند ۳۵۰ اوین منتقل شد.
به گزارش کلمه، این فعال مدنی و سیاسی که به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است، ظهر امروز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد تا در کنار حدود دویست زندانی سیاسی دیگر این بند، محکومیت خود را سپری کند.
آقای رئیس‌دانا در زمستان ۱۳۸۹ برای مدت یک ماه در بازداشت بود. دستگیری او درست یک روز پس از آغاز اجرای طرح هدفمندی صورت گرفت و در آن زمان گفته شد که علت بازداشت وی، مصاحبه‌های وی با رسانه‌های برون‌مرزی در انتقاد از هدفمند شدن یارانه‌ها بوده است.
مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب نیز در حکم خود به این موضوع اشاره کرده و “مصاحبه با رسانه‌های بی‌بی‌سی و صدای آمریکا، متهم کردن جمهوری اسلامی به آزار و تجاوز و شکنجه زندانیان و فرمایشی قلمداد کردن دادگاه‌های جمهوری اسلامی ایران” را از جمله اتهامات این فعال سیاسی ذکر کرده است.



افتتاح سه باره یک پروژه پتروشیمی با حضور احمدی‌نژاد

نماینده بندر ماهشهر در مجلس گفت پروژه طرح تولید پی وی سی پتروشیمی اروند که امروز با حضور احمدی نژاد افتتاح شده، پیش از این هم دو بار افتتاح شده بوده و اکنون با چهار سال تاخیر و به طور ناقص بهره برداری می رسد.
خلیل حیات‌مقدم که با خبرگزاری خانه ملت گفت و گو می کرد، با بیان اینکه این پروژه از طرح‌هایی بوده که انحراف از مسیر فراوانی داشته است، همچنین گفت: در شرایط کنونی حدود ۴۰ درصد از ظرفیت این طرح فعال است و طرح تولید پی وی سی پتروشیمی اروندهنوز به ظرفیت کامل نرسیده است.
وی با تاکید بر اینکه افتتاح امروز سومین مراسم افتتاحیه است که انجام شد، افزود: حتی رسانه‌ها و جراید هم در انعکاس مراسم‌های افتتاحیه قبلی حضور داشتند.
هفته پیش هم احمدی نژاد وعده احداث فرودگاهی را داده بود که سالها قبل در دولت خاتمی افتتاح شده و به بهره برداری رسیده بود.
در همین حال رستم قاسمی وزیر نفت امروز خبر داد که احمدی نژاد به کارکنان پروژه‌های طرح پتروشیمی اروند و طرح اسکله دوم مایعات وعده یک ماه حقوق تشویقی داده است که به گفته وزیر نفت تا سوم خرداد (پس فردا) پرداخت می شود.
مجتمع پتروشیمی اروند، بزرگ‌ ترین زنجیره تولیدکننده پی وی سی جهان معرفی شده که قرار است درمجموع ظرفیت تولید سالانه دو میلیون و ۸۳۴ هزار تن انواع محصولات پتروشیمی را داشته باشد و ۹۰۰ نفر در ان مشغول به کار شوند.



درگذشت یک زندانی سیاسی در الجزایر پس از اعتصاب غذا

یک زندانی سیاسی الجزایری که در اعتراض به اوضاع نامطلوب خود در زندان و نیز شکنجه اش توسط یکی از زندانبانان دست به اعتصاب غذا زده بود، درگذشت.
منابع الجزایری از درگذشت «احمد بن میلود وافته» یکی از فعالان اسلام گرای الجزایر خبر دادند که از ۷۰ روز قبل دست به اعتصاب غذا زده بود.
بر اساس گزارش پایگاه اینترنتی المحیط، میلود که از زمان دستگیری تاکنون در سلول انفرادی به سر می برد، روز پنجشنبه در زندان «سلا» در مراکش درگذشت. اتهام این زندانی، هدف قرار دادن کنسولگری الجزایر ذکر شده است.
وی پیش تر نیز بارها دست به اعتصاب غذا  زده و از نوشیدن آب خودداری کرده بود تا به این وسیله به اوضاع نامطلوب زندان های مراکش اعتراض کند.
مخالفان حکومت الجزایر، اهمال مسوولان مراکشی در خصوص اوضاع جسمانی میلود را محکوم کرده و پادشاه و نخست وزیر این کشور را مسوول اصلی این مساله دانسته اند.



انفجار مین در حین پاکسازی منطقه چزابه، دو قربانی گرفت

پاکسازی منطقه جنگی چزابه از مین، دو قربانی گرفت.
به گفته رئیس دادگستری شهرستان دشت آزادگان، دو نفر به نامهای «س.ف» و «ح.ع» که در حال پاکسازی منطقه جنگی چذابه بودند، بر اثر انفجار یک مین ضد نفر از ناحیه سر و صورت مجروح شدند که قبل از انتقال به بیمارستان فوت کردند.
چزابه که از نقاط استراتژیک عملیاتی در دفاع مقدس بود که در اولین روزهای جنگ، یکی از محورهای حمله عراق به ایران بود و تا ۸ آذر ۱۳۶۰ که در عملیات بیت المقدس بازپس گرفته شد، در دست نیروهای عراقی بود. در بهمن ماه همان سال و در آستانه عملیات فتح المبین، عراق بار دیگر به تنگه چزابه حمله کرد که به نبردی خونین و برجا ماندن شهدای بسیار در این منطقه منجر شد.
بر اساس گزارش های رسمی، بیش از چهار هزار هکتار از اراضی خوزستان در شهرهای دشت آزادگان، هویزه، بستان، خرمشهر و شلمچه به مین و مواد منفجره آوده مانده است. آلوده بودن این اراضی به مین از نظر اقتصادی و صنعتی تاثیر منفی بر منطقه دارد و موجب کاهش تردد در این مناطق می‌شود. همچنین وجود مین‌های باقی‌مانده از زمان جنگ امنیت و سلامت افراد ساکن در این مناطق را با خطر مواجه کرده است.








ادامه ماجرای جنجالی کاریکاتور نشریه نامه امیر/ تبدیل حکم شلاق مدیرمسئول به جزای نقدی

کلمه: در حالی که روز یکشنبه رئیس دادگستری استان مرکزی و رئیس دادگاه مطبوعات اراک در یک نشست خبری اعلام کرده بودند که انصراف نماینده شاکی تاثیری در حکم دادگاه درباره کاریکاتوریست اراکی ندارد و حکم شلاق تا ۲۰ روز آینده قطعی و اجرا خواهد شد؛ صبح امروز مدیرمسئول نشریه «نامه امیر» اعلام کرد که حکم شلاق خود او به ۵ میلیون تومان جزای نقدی بدل شده است.
این در حالی است که درست یک روز قبل خبرگزاری ها به نقل از رئیس دادگستری استان مرکزی اعلام کرده بودند اگرچه نماینده اراک در مجلس از شکایت خود انصراف داده، اما این موضوع تاثیری بر حکم صادره نخواهد داشت و اگر کاریکاتوریست متهم تا ۲۰ روز به این حکم اعتراض نکند، حکم شلاق قابل اجراست.
این مقام قضایی این حکم را مستند به ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی دانسته و تاکید کرده بود که این حکم با انصراف شاکی، منتفی نخواهد شد. ماده ای که بر اساس استفساریه مجلس که دیروز در کلمه منتشر شد، متوجه این نشریه و کاریکاتوریست آن نخواهد شد.
مدیرمسئول نامه امیر در گفت و گو با ایلنا حکم صادر شده برای خود را مستند به ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی ذکر کرده است. خبرگزاری مذکور همچنین تصویر حکم دادگاه را نیز منتشر کرده است که در زیر این خبر می بینید.
در تصویر حکم شعبه دوم دادگاه کیفری استان مرکزی، مدیرمسئول نامه امیر به پنجاه میلیون ریال جزای نقدی بدل از «هفتاد ضربه» شلاق محکوم شده است، حکم محمود شکرایه، کاریکاتوریست این نشریه نیز «بیست و پنج ضربه» شلاق اعلام شده بود.
نشریه «نامه امیر» پرتیراژترین نشریه استان مرکزی است و چاپ کاریکاتور احمد لطفی آشتیانی، نماینده اصولگرای مجلس هشتم از اراک، کمیجان و خنداب، در این نشریه به محکومیت کاریکاتوریست و مدیرمسئول آن به شلاق منجر شده است.
این حکم اعتراض های گسترده ای را به دنبال داشت؛ از جمله ۱۲۱ روزنامه نگار که در نامه ای به برادران لاریجانی رؤسای قوای مقننه و قضاییه از این حکم انتقاد کردند و نیز چندین سایت خبری که با صدور بیانیه ای به این حکم اعتراض کردند. روزنامه نگاران در نامه خود خواستار «توقف حرکت شلاق» شده و آورده بودند: اگر متهم اول پرونده کهریزک که به گفته بالاترین مقام جمهوری اسلامی، آبروی نظام را در خطر قرار داده، مستحق ارتقا مقام [بخوانیم دهن کجی به قوای مقننه و قضاییه کشور] است، با کدام استدلال کاریکاتوریستی تنها به جرم کشیدن چند خط بر روی کاغذ، باید محکوم به تحمل ۲۵ ضربه شلاق شود؟
سایت های خبری حامی حاکمیت نیز در انتقاد از این حکم نوشتند: اگر قرار بود که کشیدن کاریکاتور چهره های سیاسی ، ورزشی ،هنری و … مستوجب شلاق و تعزیر باشد ، می بایست در هر شهری ، شعب متعددی از محاکم به بررسی کاریکاتورها و صدور احکام شلاق برای کاریکاتوریست ها اختصاص می یافت و افرادی مانند مرحوم صابری فومنی و همکارانش در “گل آقا” بارها و بارها به شلاق و حبس و اعدام محکوم می شدند!
رئیس خانه کاریکاتور ایران نیز از این حکم انتقاد کرده و گفته است: بعد از آن که از این خبر مطلع شدیم، با این هنرمند اراکی «محمود شکرایی» تماس گرفتیم و صحت خبر محکومیت او را به ۲۵ ضربه شلاق جویا شدیم، جالب بود که خود او از این حکم بی‌خبر بود،‌ از او خواستیم این طرح را که منجر به این جنجال شده است برای ما ارسال کند ولی وقتی طرح را دیدیم هیچ گونه تفسیر توهین‌آمیزی را در آن نیافتیم.




با هم مهربان‌تر باشیم

 یادداشتی از حسین زمان

کلمه – حسین زمان:
طی چند ماه گذشته اتفاقاتی افتاد که بد نیست به دور از حب و بغض های درونمان بار دیگر آنها را مرور کنیم. اقدام گلشیفته فراهانی و ظاهر شدنش در یک فیلم تبلیغاتی، حضور سید محمد خاتمی در انتخابات مجلس نهم و اخیرا خواندن ترانه ای تحت عنوان نقی توسط شاهین نجفی. من به هیچ عنوان قصد ورود به آن وقایع را ندارم و به هیچ عنوان در این نوشته به دنبال نفی یا اثبات آن اقدامات نیستم ولی فکر می کنم در همه این اتفاقات درس های بزرگی نهفته است که باید موشکافانه و با دقت به آنها توجه کرد. یکی از آن درس ها، درس پایبندی به باورها و اعتقادات در عمل است.
مخاطبان من در این نوشته مخالفان کینه جو در جناح حاکم نیستند بلکه مخاطب خودمان هستیم، ما که از تبعیض، بی عدالتی، استبداد و فقدان آزادی های بیان و عقیده آزرده خاطریم و رنج کشیده. ما که بارها از توهین به شعور و باورهایمان فریاد اعتراض سر داده ایم و از این بابت به حاکمیت معترض شده ایم. ما که نگرانیم از ظلمی که در حق اقلیت های دینی و دگر اندیشان می شود. ما که حد اقل در شعار آزادی عقیده را پاس داشته و می داریم. ما که به دفعات فریاد خشممان بلند شده است که چرا عده ای به دلیل داشتن عقیده مخالف در زندان اند.
در جمع ما افراد با بینش ها و اعتقادات گوناگون حضور دارند که خود نمایانگر این است که ما به تکثر آراء معتقدیم و تمامیت خواه نیستیم، دست کم در حرف چنینیم. در جمع ما اقلیت های دینی هستند، اصلاح طلبان به شکل های گوناگون حضور دارند، لائیک ها، مسلمانان معتقد و صاحبان اندیشه های گوناگون و به عبارتی قشر وسیعی از مردم ایران با اهدافی مشترک در مبانی فکری.
با اتفاقاتی که افتاد سؤالاتی در ذهن من نوعی بوجود آمده که آیا ما میدانیم از دموکراسی چه می خواهیم؟ آیا به اندازه کافی برای پیاده کردن دموکراسی تمرین کرده ایم؟ آیا اینکه بعضا شعار می دهیم زنده باد مخالف من، فقط شعار است و یا واقعا به آن پایبندیم؟ آیا هر کدام از ما و هم فکرانمان به قدرت برسیم با بقیه همراهان غیر هم فکر چه خواهیم کرد؟ تحملشان می کنیم؟ همه نوع آزادی به ایشان می دهیم؟ اجازه می دهیم هرچه می خواهند بگویند؟ اگر نقدمان کنند آن را تشویش اذهان عمومی به حساب نمی آوریم؟ از ایشان کینه به دل نمی گیریم؟ دشمن خطابشان نمی کنیم؟
فکر می کنم با توجه به اتفاقات رخ داده و چالش هایی که به وجود آمد بد نباشد خیلی جدی به نتایج آنها با دقت نظر توجه نماییم. این روزها فکر من بسیار درگیر این مسائل است و دلم میخواست با شما نیز در میان بگذارم. اما در کنار همه این سؤالات و تشویش ها دلم می خواهد بگویم:
بیاییم همدیگر را دوست داشته باشیم. به هم احترام بگذاریم و نشان دهیم با وجود همه اختلافات در مرام و مسلک و دین و مذهب ایرانیانی هستیم از تبار البرز و دماوند که در عین سرسختی سخاوتمندند و مهربان. من را بخاطر خودم عزیز بدارید اگر لایق عزتم و اگر دوستم ندارید به خودم دشنام دهید اگر اصرار به دشنام دادن دارید، نه به خویشانم، به عزیزانم، به کیش و آیینم و به مقدساتم همانگونه که من نباید خوار و خفیف بدارم اعتقادات و باورهای کسانی را که مثل من فکر نمی کنند و مثل من نمی اندیشند.
همیشه توهین و سخره گرفتن، رنجش و کینه و دوری قلوب از یکدیگر را به دنبال خواهد داشت. می توان به روشی انسانی، در چارچوب ادب و با استدلالی قوی به نقد باورها و اندیشه ها نشست. می توان دلی را بدون شکستن دلهای بسیاری به دست آورد. در نزد هر کسی چیزهایی یا افرادی و یا باورهایی عزیزند و از جایگاه بالایی برخودارند و نباید با توهین به عزیزانشان با احساساتشان بازی کرد. فرق بسیاری باید باشد بین ما و آن کسانی که بر اساس بی خردی و سستی منطق و استدلالشان در مقابل هر اندیشه مخالف حکم زندان و شلاق و فتوای قتل انسانها را صادر می کنند.



پایان اعتصاب غذای اعتراضی محمدرضا معتمدنیا پس از ۴۲ روز

سحام نیوز: محمدرضا معتمدنیا، زندانی سیاسی که از فروردین ماه امسال در اعتراض به حبس میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زهرا رهنورد دست به اعتصاب غذا زده بود، پس از دریافت پیام میرحسین به اعتصاب نامحدود خود پایان داد.
به گزارش کلمه، علیرغم اینکه درخواست میرحسین موسوی برای پایان این اعتصاب روز چهارشنبه منتشر شده بود، محمدرضا معتمدنیا روز شنبه از آن با خبر شد.
بر اساس گفته های همبندیان، این جوانمرد پیر در فضایی خاص که حاصل ۴۲ روز اعتصاب بود و با پیامی که اکنون در دستان این مبارز بود، گریست و با ارسال پیامی به مردم به اعتصاب غذای خود پایان داد.
در بخشی از این پیام ضمن تشکر از همه ی پیگیری ها و ابراز محبت ها آمده است: موقتا تا برآورده شدن خواسته هایم از ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه ۱۳۹۱/۲/۳۰ پس از ۴۲ روز اعتصاب تر و خشک به اعتصاب خود خاتمه می دهم. بدیهی است در صورتیکه در آینده به درخواستم توجهی نشود مجبور خواهم شد اعتصابم را تجدید کنم تا این جسم نحیف و ناقابلم را در راه آرمان های انقلاب اسلامی و شهدای مظلومش تقدیم به خاک پای مردم خوب کشورم نمایم.
مشاور شهیدان باهنر و رجایی تاکید کرده که این اقدام اعتراضی را تنها راه ممکن برای نشان دادن اعتراض به مظلومیت رهبران و قربانیان و شهدای جنبش سبز در فضای ارعاب و خفقان و انحصار رسانه ای کنونی می دیده است. او از مسئولان خواسته است به جای دلسوزی برای فقر و تنگدستی مردم آمریکا و اروپا، به فکر مظلومیت مردم کشور خود باشند که حقوقشان پایمال می شود و هیچ دستاویزی برای احقاق حقوق از دست رفته شان نمی یابند.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ (النور ۵۲)
کسانیکه از خداوند و پیامبر او اطاعت کنند و در مقابل خداوند خاضع باشند و و از وی پروا کنند، اینانند که کامیابند.
اینجانب از حدود ۴۲ روز پیش که مبادرت به اعتصاب غذای اعتراضی نمودم و بر این باور و ایمان بودم و هستم که با حکم شرع و اخلاق نمی توان و نباید در برابر ظلم و ستم و پایمال شدن حقوق حقه مردم سکوت کرد و در قبال آن بی تفاوت بود.
میهن عزیز و بزرگ ما طی دهه های گذشته پیوسته شاهد از خود گذشتگی و ایثار ملتی بوده که برای تثبیت و تداوم بنیان های استبداد ستیز انقلاب مقدس اسلامی، صدها هزار شهید و جانباز والامقام را در طبق اخلاص تقدیم نموده است، از این رو فرزندان این سرزمین به خود اجازه سکوت در برابر انحراف را از مهم ترین مطالبات صدر انقلاب یعنی استقلال و آزادی و حاکمیت جمهور مردم را نخواهد داد.
بارها شاهد بوده ایم که فرزندان بیدار دل و هشیار ملت ما به آقایان بر اساس رهنمودهای قرآن و عترت، هشدار داده اند که پیش از دلسوزی برای مظلومیت مردم بحرین، فلسطین، سوریه …. و اظهار نگرانی برای فقر و تنگدستی مردم آمریکا و اروپا با صدای مظلومیت و یاری خواستن مردم کشور خود را بشنوید که روزانه حقوق تصریح شده شان در قانون اساسی، پایمال می شود و هیج دستاویزی را نیز برای احقاق حقوق از دست رفته شان نمی یابند.
در تاریخ اسلام پیوسته شاهد حضور مذبذبان و سخنوران و قلم بدستان منحرف و مزدور بوده ایم که در توجیه و پایمال شدن حق مظلوم و مسند نشینی نا بجای ظالم ترکتازی کرده و اینگونه استبداد را بر سرنوشت عمومی یک ملت حاکم نموده اند به همین گونه بود که حسین بن علی نیز برای بازشناسی سیره جدش رسول الله و شناساندن آن از پس انبوهی از جعلیات ارتجاعی اموی، خون خود و یاران را نثار و خاندانش را دستخوش اسارت کرد تا خط سرخ او میزان و فرقانی باشد برای تفکیک حق از باطل.
اکنون بر همه ما فرض است که چه از درون زندان و چه برون از آن، که خود زندانی است بزرگتر، فریاد مظلومیت رهبران دلیر، شجاع و در بند جنبش سبز را بگوش همه برسانیم.
جنبش سبز هرگز نمی تواند یادگار همت ها، باکری ها یعنی نخست وزیر حضرت امام جناب آقای مهندس میرحسین موسوی و همسر شجاع و دانشمندش سرکار خانم زهرا رهنورد و ابوذر زمان روحانی مبارز جناب آقای کروبی را به فراموشی بسپارد و از خواسته های اساسی خود یعنی آزادی رهبران سبز خود چشم پوشی کند اینجانب با توجه به اسارت و محدودیت های خود دست به اعتصاب غذا نمودم تا از این راه صدای اعتراضی خود و مظلومیت رهبران و قربانیان و شهدای جنبش سبز را بگوش همه مردم بیدار بخصوص جوانان کشور بزرگ ایران برسانم.
بدیهی است که در فضای ارعاب و خفقان و انحصار رسانه ای و محدودیت های زندان، همه راه های اعتراضی دیگر مسدود و بسته است.
اینجانب ضمن تشکر و قدردانی از مبارز نستوه و فخر عالم تشیع حضرت آیت الله العظمی یوسف صانعی و سرباز شجاع روح الله جناب آقای موسوی و همسر باوفا و دانشمندش سرکار خانم دکتر زهرا رهنورد و خانواده محترم روحانی مبارز و شجاع جناب آقای کروبی و کلیه دوستان و فرزندان و هم بندیان ۳۵۰ زندان اوین و سایر زندانها فرزندان و عزیزان در داخل و خارج که مرا مورد تفقد قرار داده و نسبت به وضع سلامتی من ابراز نگرانی کرده و خواستار شکستن این اعتصاب شده اند، بدینوسیله به اطلاع میرساند موقتا تا برآورده شدن خواسته هایم از ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه ۱۳۹۱/۲/۳۰ پس از ۴۲ روز اعتصاب تر و خشک به اعتصاب خود خاتمه می دهم.
بدیهی است در صورتیکه در آینده به درخواستم توجهی نشود مجبور خواهم شد اعتصابم را تجدید کنم تا این جسم نحیف و ناقابلم را در راه آرمان های انقلاب اسلامی و شهدای مظلومش تقدیم به خاک پای مردم خوب کشورم نمایم.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِآیَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِیَ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَن یَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا (الکهف ۵۷)
خداوند می فرماید: چه کسی ستمکارتر از کسی ست که به آیات پروردگارش هم که او پند می دهی روی بر می گرداند و کار و کردار پیشین خود را فراموش کند، ما بر دلهایشان پرده کشیدیم که آنها در نیابند و در گوشهایشان سنگینی نهاده ایم و اگر ایشان را به سوی هدایت فراخوانی، هرگز و تحت هیچ شرایطی راه نخواهند یافت.
یا حسین میر حسین
محمدرضا معتمدنیا



جمعی از فعالین دانشجویی به مجید توکلی در سال‌روز تولدش: “راهی را که آغاز کرده ایم، سرانجام به پایان خواهیم رساند”

سحام نیوز: بیش از صد نفر از فعالین فعلی و سابق دانشجویی، در نامه ای خطاب به مجید توکلی* ضمن گرامی‌داشت سالروز تولد وی، مقاومت و ایستادگی وی را در برابر استبداد ستودند.
به گزارش دانشجونیوز، در بخشی از این نامه آمده است:  سه بار بازداشت، چهار سال زندان، ماه ها سلول انفرادی و انواع شکنجه، محرومیت از تحصیل، محرومیت از دیدار مادر و قطع تماس تلفنی رنج هاییست که آگاهانه به جان خریدی، اما تو برای ما و جنبش آزادی خواهی مردم ایران، نه قربانی نقض حقوق انسانی که قهرمان مقاومت و ایستادگی و شجاعت نسل دانشجو بودی.
ما، جمعی از فعالان فعلی و سابق دانشجویی به پاس تلاش های بی وقفه ات در راه مبارزه با استبداد، و در زادروز میلادت، بار دیگر یادت را گرامی میداریم و ایمان داریم به این سخن تو که “راهی را که آغاز کرده ایم، سرانجام به پایان خواهیم رساند”.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
مجید عزیز؛
امروز اول خرداد ماه است. ماه خروش دوباره جنبش دانشجویی، ماه مقاومت دانشگاه. آن را ماه حادثه می نامیدی و چه وجه تسمیهی که این ماه با روز تولد تو آغاز می شود.
تو را به درستی نماد شجاعت جنبش دانشجویی خوانده اند چرا که هیچ گاه هراسی از گفتن آرمان های مان نداشتی. همواره سدی در برابر دستگاه سرکوب بودی که کارش خرد کردن معترضان بود. سدی که هیچ گاه نتوانست از آن بگذرد و در مقابلش به ستوه آمد و زانو زد. همه چیز را حتی در زندان از تو دریغ داشتند، از دادگاه عادلانه تا زندان عادلانه، از حق ملاقات تا حق تلفن به مادرت، تا در خواستی بنویسی و چیزی بطلبی، و بر خود ببالند که بالاخره او را شکستیم. داستان تو اما داستان انسانی است که توبه نامه نمی نویسد و سر خم نمی کند، داستان تو داستان مقاومت است.
تو را شرف جنبش دانشجویی ایران می نامند. و چه شایسته بود این نام برای تو، وقتی روز دانشجو به قلب تپنده جنبش دانشجویی آمدی تا نگذاری سکوت دانشگاه را فرا بگیرد. می دانستی آمدنی است که بازگشتی ندارد، اما چه باک که شرف جنبش دانشجویی سکوت دانشگاه را تاب نمی آورد. آمدی تا هر چه فریاد داری بر سر استبداد بزنی، بایستی و از هر چه داری بگذری.
و تن استبداد می لرزید از شجاعت فریاد های تو و هنوز می لرزد از مقاومت بی بدیل تو. تو که یک تنه برای دستگاه عریض و طویل استبداد بحران آفریدی، در آزادی و حصرت. مزدوران استبداد در آرزوی تحقیر تو چادر بر سرت کردند، ولی چادر مجید نماد مقاومت شد، شوری برانگیخت و موجی به راه انداخت.
از یاد نمی بریم از خود گذشتگی هایت را، نوع دوستی ات را و بلند پروازی و بی پروایی ات را. و از یاد نمی بریم آنگاه که می گفتی “یک حاکم دیکتاتور تنها احساس خطرش از شجاعان است که نافرمانی می کنند” و تو خود از تبار همان شجاعان بودی که هرگز فرمان نبردی و نخواهی برد. از تبار آنان که مقاومت را زندگی کردند.
سالی دیگر گذشت و تو هنوز در بندی، اما همه ما و نسل جدید دانشجویان همنوا با تو زمزمه می کنیم سرود آزادی را. بدان آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست، و نیک می دانیم که اگر نبود شجاعت و ایستادگی تو و یاران دربندت، این آتش زنده نمی ماند. کابوسی که حاکمان روزی در دانشگاه می دیدند، روز دیگر در خیابان دیدند و امروز این کابوس را در زندان و قلب دستگاه سرکوب می بینند.
سالروز تولدت بهانه ایست تا به یاد آوریم شجاعت و مقاومت تو و همه دانشجویان دربند را و پاس بداریم تلاش ها و ایستادگی هایتان را در راه آرمان آزادی. مقاومت تو منبع یاس است برای دستگاه سرکوب و چشمه امید است برای دانشجویان. برای نسلی که باید بار این رسالت را به دوش بکشند و از نام مجید بارقه ای از امید و شجاعت در وجودشان شعله خواهد کشید.
سه بار بازداشت، چهار سال زندان، ماه ها سلول انفرادی و انواع شکنجه، محرومیت از تحصیل، محرومیت از دیدار مادر و قطع تماس تلفنی رنج هاییست که آگاهانه به جان خریدی، اما تو برای ما و جنبش آزادی خواهی مردم ایران، نه قربانی نقض حقوق انسانی که قهرمان مقاومت و ایستادگی و شجاعت نسل دانشجو بودی.
ما، جمعی از فعالان فعلی و سابق دانشجویی به پاس تلاش های بی وقفه ات در راه مبارزه با استبداد، و در زادروز میلادت، بار دیگر یادت را گرامی میداریم و ایمان داریم به این سخن تو که “راهی را که آغاز کرده ایم، سرانجام به پایان خواهیم رساند”.
  1. احمدیان    امین
  2. احمدیان    احمد
  3. اسدی نژاد    آیلین
  4. اسلامی    فرناز
  5. اسماعیلی    رشید
  6. اصحابی    اردوان
  7. اصلاحچی    مرتضی
  8. اعتقادی    جعفر
  9. اعتمادی    امیرحسین
  10. افشاری    علی
  11. ایران نژاد    میلاد
  12. آذری نیوش    فرشید
  13. بارلاس    فاریا
  14. بهرنگ    کامیار
  15. پاکروان    امیر ارسلان
  16. پورآقایی    سپیده
  17. پویافر    ناصر
  18. ترکاشوند    حسین
  19. تقی پور    علی
  20. جهاندار    پویا
  21. چناسی    مسعود
  22. حبیبی    سعید
  23. حکیم زاده    عباس
  24. خندان    زهرا
  25. خوانین    حمید
  26. دورگلی    مهرنگار
  27. دولت شاهی    سهیل
  28. ذهابیان    اشکان
  29. رحیمیان    محسن
  30. رستمی    حبیب
  31. روزبهانی مریم
  32. رشیدی    امیر
  33. رضا زاده    سحر
  34. رضاییان    سیاوش
  35. رفعتی    پدرام
  36. ریاحی    امین
  37. سجودی فراهانی    فواد
  38. سرابندی    نسیم
  39. سعیدی پور    مهدی
  40. سهراب خوانی    نگین
  41. سیما    سلمان
  42. شاکر    آیدا
  43. شاه محمدی    سامان
  44. شجاعی    صادق
  45. شجاعی    حامد
  46. شفیع پور    مریم
  47. شهباز    رضا
  48. شوراب    محمد
  49. شیخی    شهاب الدین
  50. شیرزاد    کاوه
  51. صادقی    محمد
  52. صراف شیرازی    احد
  53. صنعتی پور    محسن
  54. طالبی    حسن
  55. طاهایی    آروین
  56. طاهری    همون
  57. طاهری    ابوالفضل
  58. طواف    محمدجواد
  59. طوسی    فرشته
  60. عابدی نژاد    مهرداد
  61. عبدی    علی
  62. عربشاهی    مهدی
  63. عفوری    مصطفی
  64. علوی تبار    محمد
  65. فاضلی    لیلی
  66. فتاحی    آزاده
  67. فتوحیه پور    پیام
  68. فخری    محسن
  69. فرنود    فرهاد
  70. فریدی    ناصح
  71. فیاضی    بهرام
  72. قاسمی نژاد    سعید
  73. قاضی نوری    رضا
  74. کاظمی    محمد
  75. کریمی    مازیار
  76. کلایی    علی
  77. گلپور    بابک
  78. محبوبیان    محسن
  79. محمودیان    پویان
  80. مشکین    متین
  81. معماریان    امیر
  82. ملکی    عمار
  83. منصوری    احسان
  84. مهاجرانی    محمد حسین
  85. مهدی زاده    مصطفی
  86. مهرانی    بهزاد
  87. میرمحبوب    پویا
  88. نجفی    مجتبی
  89. نشاط    راضیه
  90. نظری    علی
  91. نقوی    محمد سجاد
  92. نوری    ارشیا
  93. نیشابوری    سیاوش
  94. هاتفیان    بهناز
  95. هاشمی    سورنا
  96. هاشمی    فرید
  97. هزاوه    افشین
  98. همایی راد    عنایت
  99. هنری    علی
  100. هواخور    طاها
  101. وفقی    علی
  102. ویس مرادی    سجاد
  103. یزدچی    اشکان
  104. یکتایی    حسین
  105. یوسفی    احسان
*مجید توکلی، دانشجوی رشته مهندسی کشتی سازی دانشگاه صنعتی امیر کبیر (پلی تکنیک تهران)، در ١۶ آذر سال ١٣٨٨برای سومین بار بازداشت شد.
این عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر، پس از سخنرانی در جمع دانشجویان این دانشگاه در مراسم سالگرد روز دانشجو، در حالیکه قصد خروج از دانشگاه را داشت، همراه با ضرب و شتم شدید ماموران امنیتی بازداشت شد. وی در دی ماه همان سال به اتهام “اجتماع و تبانی علیه نظام”، “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “توهین به ریاست جمهوری” در شعبه ١۵دادگاه انقلاب اسلامی به هشت سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از فعالیت سیاسی و پنج سال ممنوعیت از خروج از کشور محکوم شد.
او هم چنین در دادگاهی دیگر به ریاست قاضی مقیسه، به علت انتشار نامه از داخل زندان به مناسبت روز دانشجو، به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به شش ماه زندان دیگر محکوم شد.




محمد علی انصاری با اشاره به دیدار سید حسن خمینی با احمدی نژاد

سید حسن برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا نمی شود

دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت آیت الله خمینی خبر کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری را تکذیب کرد و گفت: بنده از طرف سید حسن خمینی کاندیداتوری وی در انتخابات را تکذیب می کنم و این مسئله ناشی از شایعاتی است که در برخی از سایت ها و رسانه ها مطرح شده است.
به گزارش مهر، محمد علی انصاری دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت آیت الله خمینی روز دوشنبه در نشستی خبری در پاسخ به این سئوال که چرا اعضای ستاد مرکزی با رهبر جمهوری اسلامی دیدار نمی کنند، افزود: ما قانونی نوشته یا نانوشته ای مبنی بر دیدار اعضای ستاد با مقام معظم رهبری نداریم اما همواره از این دیدار استقبال کرده و می کنیم.
وی گفت: بنده هر ساله خواستار دیدار اعضای ستاد با مقام معظم رهبری هستم اما دو سالی است که این دیدارها انجام نشده است.
انصاری ادامه داد: امسال نیز همانند سال های گذشته متقاضی دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حضرت امام با مقام معظم رهبری هستیم و امیدواریم این دیدار انجام شود ولی اگر صورت نگیرد طلبکارانه موضع نمی گیریم.
وی گفت:اگر این دیدار انجام شود توفیقی برای ما حاصل شده است و اگر انجام نشود باز وظیفه ما را درستاد سنگین تر می کند. اما آرزومندیم با مقام معظم رهبری دیدار کنیم.
انصاری در ادامه در پاسخ به سئوال خبرنگاری که از او پرسید آیا کاندیداتوری سید حسن خمینی در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری صحت دارد یا نه اظهار داشت: ریاست جمهوری در نظام اسلامی از جایگاه بسیاربالایی برخوردار است چرا که رئیس جمهور بعد از مقام معظم رهبری به عنوان شخص دوم کشور شناخته می شود و این جایگاه والای ریاست جمهوری را نشان می دهد.
وی با طرح این سئوال که آیا خانواده امام و یادگاران ایشان مخصوصا سید حسن خمینی داعیه ورود به مسئله انتخابات و کاندیدا شدن در انتخابات را دارند یا نه افزود: من به این موضوع اشاره می کنم و امیدوارم موضع گیری من برای همگان به صورت شفاف روشن شود.
وی گفت: بنده از طرف سید حسن خمینی کاندیداتوری وی در انتخابات را تکذیب می کنم و این مسئله ناشی از شایعاتی است که در برخی از سایت ها و رسانه ها مطرح شده است.
انصاری گفت: در دیداری که سید حسن خمینی با احمدی نژاد داشت به هیچ وجه موضوع کاندیداتوری یادگارامام در انتخابات مطرح نشد .
وی با بیان اینکه خانواده امام همواره در خدمت مردم هستند، افزود: بیت گرامی حضرت امام به ویژه سید حسن خمینی مدافع مردم هستند و به این جایگاهی که در آن قرا گرفته اند افتخار می کنند.
انصاری گفت: از اینکه اعضای بیت امام مدافع و سخنگوی مردم هستند بسیار ارزش دارد تا اینکه در موضع حاکمیت و مسئولیت اجرایی قرار گیرند.
دبیر ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (ره) با بیان اینکه این شایعات در خصوص اعضای بیت امام خمینی (ره) تازگی ندارد افزود: در انتخابات خبرگان نیز عده ای ازکاندیداتوری سید حسن خمینی خبر داده بودند همچنین در انتخابات مجلس مدعی شده بودند که وی هم کاندیدای انتخابات می شود و می خواهد لیست جداگانه ارائه دهد.
انصاری افزود: در حال حاضر نیز موضوع کاندیداتوری سید حسن خمینی را درانتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده اند و هر گاه به مناسبات ملی نزدیک می شویم این شایعات بیان می شود.
وی افزود: یکی از انگیزه هایی که درباره این شایعات مطرح می شود فضای آزادی است که در کشور ما وجود دارد. فضای کشور برای تحلیل آزاد است و طیف های مختلف اعم از راست و چپ (اصولگرا و اصلاح طلب) ممکن است گمانه زنی های خود را در محافل داخلی مطرح کنند و بدون هماهنگی با سید حسن خمینی نام وی را به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری اعلام کنند.
وی گفت: من به فعالان سیاسی توصیه می کنم که راجع به تحلیل هایی که اعلام می کنند حتما با بیت امام هماهنگ باشند و بدون هماهنگی مواضعی را درباره اعضای بیت امام اتخاذ نکنند.
انصاری درادامه با بیان اینکه گروه دیگر با هماهنگی تحلیل های خود را راجع به اعضای بیت امام خمینی (ره) مطرح می کنند، افزود: این تحلیل ها به خاطر آن مطرح می شود که پس از آن تخریب های خود را علیه خانواده امام آغاز کنند.
وی گفت: جایگاه قوا محترم است اما خانواده امام هیچ گاه به این مناصب فکر نمی کنند. مگر انتصاب به بیت امام از جایگاه کمتری برخوردار است که بخواهند به مناصب دیگر بیندیشند.
انصاری تاکید کرد: همه ما باید قدردان خانواده امام خمینی (ره ) باشیم .
وی با اشاره به تحصیلات بالای سید حسن خمینی افزود: سید حسن خمینی تحصیلات بالای علمی و حوزوی را طی کرده و حقیقتا در این حوزه ها سرآمد است اما به هیچ وجه دنبال منافع شخصی خود نبوده و نیست.
درادامه این نشست خبری خبرنگاری از انصاری سئوال کرد که چرا برخی از اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم شرکت نکرده اند و این انتخابات را تحریم کرده اند که وی در واکنش به این سئوال افزود: پرونده انتخابات مجلس نهم بسته شده است و ما باید به رقابت انتخابات ریاست جمهوری بیندیشیم ضمن آنکه بنده این سئوال شما را به هیچ وجه قبول ندارم.
انصاری با بیان اینکه بنده از نظر تفکر سیاسی نزدیک به اصلاح طلبان هستم اظهار داشت: بخش عظیمی از جریان اصلاحات زیر چتر ولایت و نظام اسلامی قرار گرفته است از این رو در انتخابات مجلس شرکت کرده اند. اما شاید شرکت آنان در این دوره از انتخابات نسبت به انتخابات گذشته پررنگ نبود.





ظهارنظر عجیب محسنی اژه‌ای

در مرگ هاله سحابی و هدی صابر هیچ کس مقصر نیست

96محسنی اژه ای دادستان کل کشور در اظهاراتی عجیب مدعی شد مرگ هاله سحابی و هدی صابر مقصر نداشته است.
وی در گفت و گوی هفتگی خود با خبرنگاران در پاسخ به سئوال خبرنگاری گفت:«در این پرونده‌ها نتیجه‌گیری شد و آخرین نظریات پزشکی قانونی هم اعلام شد که طبق آن کسی در این خصوص مقصر نیست..»
به گزارش ایسنا  همان خبرنگار پرسید: این مساله در مورد این دو پرونده صادق است؟
محسنی‌اژه‌ای پاسخ داد: هدی صابر را می‌دانم ولی دیگری (هاله سحابی)را الان اطلاع ندارم.
این سخنان دادستان کل کشور در حالی بیان می شود که در پرونده شهید هدی صابر ماموران زندان ضمن اینکه از درخواست افراد با سابقه ملی-مذهبی برای شکستن اعتصاب غذای شهید صابر جلوگیری کردند ضربه ای را به سر آن مرحوم وارد کردند و فرصت طلایی برای نجات از خطر حمله قلبی را با تعلل خود از وی گرفتند.
در مورد پرونده شهید هاله سحابی نیز علی مطهری نمانیده مجلس شورای اسلامی  از وزیر اطلاعات نقل کرد که در جریان مرگ هاله سحابی سهل انگاری از طرف ماموران نیروی انتظامی صورت گرفته است و ضارب قصد کشتن هاله سحابی را نداشته است.
این در حالی است که شاهدان این واقعه دردناک اصابت ضربه به پهلوی شهید هاله سحابی در مراسم تشییع مهندس سحابی را تایید کرده اند.
اظهارات محسنی اژه ای از سردرگمی این مقام بلند پایه قضایی خبر می دهد زیرا وی ابتدا ادعا کرده که در دو پرونده مقصری وجود نداشته است. اما بلافاصله پس از پیگیری خبرنگار مدعی شده در مورد پرونده دوم مطمئن نیست اما از پرونده هدی صابر مطمئن است.
از همان ابتدا نیز مشخص بود اراده ای از طرف دستگاه قضایی برای پیگیری این پرونده وجود ندارد  و اصولا مقامات قضایی در کارنامه خود ثابت کرده اند قتل های سیاسی را سرپوش می گذارند و از شناساندن عاملان واقعی عاجز هستند.
به نطر می رسد این شکایت ها نیز بیشتر در راستای ثبت در تاریخ بوده است و از همان ابتدا نیز امید به دادرسی عادلانه نبود.





حسن روحانی:

احمدی نژاد گفت به البرادعی بگو کل مخارج آژانس را می‌دهیم

حسن روحانی
حسن روحانی دبیر اسبق شورای امنیت ملی که مسئول پرونده هسته‌ای ایران بود در کتاب خاطراتش که به‌تازگی منتشر شده از اولین دیدار خود با محمود احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس‌جمهور، روایتی خواندنی دارد.
به گزارش فرارو وی می‌نویسد: در تاریخ ۱۸‌/‌۰۵‌/‌۱۳۸۴ قرار بود در آژانس، جلسه اضطراری شورای حکام تشکیل شود. آقای احمدی‌نژاد دو روز قبل از آن (۱۶/۰۵‌/‌۱۳۸۴) به من زنگ زدند و خواستند که به ریاست‌جمهوری بروم. ایشان گفتند چرا آژانس می‌خواهد جلسه فوق‌العاده بگذارد؟ گفتم می‌خواهند مسئله راه‌اندازی اصفهان را بررسی کنند. گفتند آژانس حق ندارد چنین کاری بکند چون ما کار خلافی نکرده‌ایم، خوب است با البرادعی تلفنی صحبت کنید. گفتم اینطور نیست که مدیرکل همه‌کاره باشد، اعضای شورای حکام آژانس، سفرای ۳۵ کشور هستند که براساس گزارش مدیرکل تصمیم می‌گیرند.
بعد بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آنهاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آنها می‌دهند و هم بر اکثر کشورهای عضو، نفوذ دارند. ایشان گفتند هزینه‌های آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمی‌دانم، مثلا چندصد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را می‌دهیم. گفتم اولا آژانس نمی‌تواند بپذیرد، چون برای مخارج آژانس و بودجه آن، مقرراتی وجود دارد و ثانیا ما هم چنین حق و اختیاری نداریم چون اگر به جایی بخواهیم کمک بلاعوض کنیم، مجلس باید تصویب کند.
 گفتند من به شما می‌گویم، شما چه کار دارید! گفتم روش کاری من اینطور نیست و من چنین کاری نمی‌کنم. اگر اصرار دارید، خودتان با البرادعی صحبت کنید. در ادامه گفتم شما من را خواستید تا به من چنین توصیه‌ای کنید یا مسائل مربوط به بحث هسته‌ای را از من بپرسید؟! گفتند من نظرم را به شما می‌گویم. گفتم من فکر کردم من را خواسته‌اید تا به شما مشورت بدهم. اگر می‌خواهید چنین دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید، خوب است زودتر، دبیر جدیدی را منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید. بعد از آن جلسه هم با آقای علی لاریجانی تماس گرفتم و گفتم ظاهرا باید زودتر خود را آماده کنید و دبیرخانه را تحویل بگیرید.





وزارت امور خارجه پیرامون مسبب «تفاوت فرهنگی» در برزیل مدعی شد:

از وزارت‌خارجه اخراجش کردیم


وزارت امور خارجهوزارت امور خارجه اعلام کرد در بررسی بدوی رسیدگی به جرایم کارمند سفارت ایران که در برزیل چند دختر بچه‌ را مورد آزار جنسی قرار داده بود، اخراج کرده است. به گزارش سایت ملی-مذهبی، مدیرکل ارزیابی و نظارت وزارت امورخارجه اعلام کرد: به دنبال رسیدگی به پرونده تخلفاتی کارمند شاغل در سفارت جمهوری اسلامی ایران در برزیل ، با توجه به احراز مغایرت رفتار نامبرده با مقررات اداری و همچنین شئونات شغلی و اسلامی و تطبیق آن با بندهای ۱و ۲۱ ماده ۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری ، مشارالیه به اخراج از وزارت امورخارجه محکوم گردید.
لازم به ذکر است جمهوری اسلامی ایران با رد اتهام آزار جنسی چند دختر بچه توسط کارمند سفارت خود در برزیل  در یک استخر و سوء تفاهم فرهنگی خواندن این موضوع، تنها به این دلیل وی را به تهران فراخواند و مورد محاکمه اداری قرار داد که طبق عرف و قوانین جمهوری اسلامی، کارمندان سفارت جمهوری اسلامی اجازه حضور در استخرهای مختلط را ندارند.




ترکش‌های ناآرامی در سوریه به لبنان رسیده است:

درگیری‌های خونین در بیروت ادامه دارد


بامداد دوشنبه اول خرداد، بیروت پایتخت لبنان، شاهد درگیری مسلحانه میان هواداران و مخالفان نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه بود.
منابع محلی از جمله تلویزیون‌های الجدید و المستقبل، از کشته شدن دستکم ۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۹ نفر در این درگیری‌ها خبر داده‌اند.
این درگیری‌ها در پی کشته دوتن از اعضای ائتلاف ۱۴ مارس در شمال لبنان به دست نیروهای ارتش این کشور آغاز شد. یکی از کشته شدگان، شیخ احمد عبد الواحد از روحانیون سنی مذهب سر‌شناس در شمال لبنان است.
به گزارش رادیو فردا، ائتلاف ۱۴ مارس که با محوریت سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان شکل گرفته، مخالف نظام بشار اسد و از منتقدان دولت کنونی لبنان است. اکثریت دولت کنونی لبنان را وزرای نزدیک به حزب الله و گروه‌های همپیمانش تشکیل می‌دهند که نزدیک به نظام بشار اسد هستند.
روایت‌ها در خصوص نحوه کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد و همراهش متفاوت است. یک مقام امنیتی لبنان به خبرگزاری رویترز گفته است که این روحانی لبنانی، در ایست بازرسی ارتش متوقف نشد و به فرمان ایست نیز توجهی نشان نداد، از همین رو نیروهای ارتش به سمت خودرویش آتش گشودند.
سایت گروه ۱۴ مارس اما به نقل از یکی از همراهان شیخ احمد عبد الواحد روایتی دیگر از ماجرا نقل کرده است. به گفته او شیخ و همراهانش در حال حرکت به سمت همایشی بودند که در شهرک حلبا برگزار می‌شد. در این میان نیروهای ارتش در ایست بازرسی خودرو‌ها را متوقف کرده و به شکل اهانت آمیزی با ضربات قنداق، شیخ احمد عبد الواحد و همراهانش را برای بازرسی بدنی متوقف کردند.
شیخ احمد عبد الواحد که از این رفتار خشمگین شده بود، پس از بازرسی خودرویش توسط نیروهای ارتش، با افسران حاضر در محل به شکلی لفظی درگیر شد و تصمیم گرفت به مسیر ادامه نداده و به منزلش باز گردد. اما هنگامی که سوار خودروی خود شد و چند متر حرکت کرد، نیروهای ارتش از همه سو به سوی خودروی او آتش می‌گشایند که این حادثه منجر به مرگ فوری او و همراهانش می‌شود.
پس از این حادثه، شماری از لبنانی‌های خشمگین در مناطق مختلف، اقدام به آتش زدن لاستیک خودروها و بستن خیابان‌ها می‌کنند. نیروهای ارتش هم به منظور جلوگیری از گسترش تنش‌ها، از منطقه عکار در شمال لبنان خارج شدند.
مناطق شمال لبنان در روزهای گذشته خود شاهد درگیری مسلحانه میان علوی مذهب‌های هوادار نظام بشار اسد و سنی مذهب‌های مخالف این نظام بود.
صقر صقر، قاضی دادگاه نظامی لبنان، پس از بازدید از محل حادثه کشته شدن شیخ احمد عبد الوهاب و همراهش، دستور دستگیری سه افسر و ۱۹ تن از نیروهای ارتش را که در ایست بازرسی حضور داشتند، صادر کرد.
درگیری‌های بیروت
بخشی از تنش‌های پیش آمده پس از حادثه عکار، به بیروت کشیده شد و به درگیری‌های مسلحانه انجامید. هنوز آغازگر درگیری‌های بیروت که میان نیروهای جریان المستقبل و حزب جریان عربی روی داد، مشخص نیست.
رهبری جریان المستقبل را سعد حریری بر عهده دارد و رهبر حزب جریان عربی فردی به نام شاکر البرجاوی است که با نظام بشار اسد رئیس جمهور سوریه روابط نزدیکی دارد.
نا‌آرامی‌های بیروت پس از آن آغاز شد که گروهی از جوانان اقدام به آتش زدن لاستیک‌ها و بستن برخی از راه‌های اصلی از جمله اتوبان طرابلس- بیروت و اتوبان بین المللی بیروت- جنوب کردند. این حرکت به درون پایتخت نیز کشیده شد و خیابان‌هایی از جمله فردان، کورنیش المزرعه، قصقص و خلده نیز بسته شد.
نیروهای امنیتی به سرعت اقدام به بازگشایی راه‌های بسته شده کردند به جز راه‌های منطقه طریق الجدیده که در آنها درگیری مسلحانه روی داد.
سایت روزنامه اللواء به نقل از یک منبع امنیتی حوادث این منطقه را مشکوک توصیف کرده که به گفته او به نظر از از پیش برنامه ریزی شده بود.
بنا بر این گزارش، نیروهای حزب جریان عربی، اقدام به بستن راه‌ها در منطقه طریق الجدیده کردند که با واکنش مردم منطقه روبرو شدند. اکثر مردم این منطقه از هواداران جریان المستقبل هستند. این درگیری ها به حمله مسلحانه نیروهای جریان المستقبل به دفتر حزب جریان عربی انجامید. شاکر البرجاوی رهبر حزب جریان عربی هنگام حمله در مقر حزب خود حضور داشت.
درگیری میان دو طرف تا سحرگاه ادامه داشت. خبرهای غیر رسمی اعلام شده از سوی رسانه‌های محلی، از کشته شدن دستکم ۳ نفر و زخمی شدن بیش از ۹ نفر دیگر حکایت دارد.
در ‌‌نهایت شاکر البرجاوی و دیگر اعضای حزب جریان عربی، ناچار به تخلیه دفتر این حزب می‌شوند و پس از آن نیروهای جریان المستقبل، با یورش به این دفتر، آن را به آتش می‌کشند. ساختمان این دفتر در کنار ساختمان دانشگاه عربی بیروت قرار دارد.
در درگیری‌های بیروت، از اسلحه کلاشنیکف، مسلسل، آر پی جی و نارنجک استفاده شد.
سرانجام نیروهای ارتش موفق می‌شوند به استقرار در محل درگیری‌ها، آرامش را به منطقه باز گردانند.
خسارت‌های مادی که به ساختمان‌ها و خودروهای پارک شده در نزدیکی محل درگیری وارد آمده، سنگین گزارش شده است.
دعوت به اعتصاب عمومی در لبنان
دار الفتوای سنی لبنان، در واکنش به کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد، دعوت به اعتصاب عمومی یک روزه در لبنان و سه روز عزای عمومی کرد.
سعد حریری در تماس تلفنی با میشل سلیمان رئیس جمهور و جان قهوه چی فرمانده ارتش لبنان، خواستار تحقیق در حادثه عکار و شناسایی و مجازات عاملان آن شد.
نجیب میقاتی نخست وزیر لبنان هم دستور تحقیق درباره حادثه کشته شدن شیخ احمد عبد الواحد و همراهش را صادر کرد.




با اداعای اجرای حکم یک سال زندان:

فریبرز رئیس‌دانا بازداشت شد

فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران صبح امروز، دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱، جهت اجرای حکم یک سال زندان خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
فریبرز رییس‌دانابه گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فریبرز رئیس دانا استاد سابق دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی طیف چپ که سال ۸۹ در پی انتقاد از طرح هدفمندی یارانه‌ها،بازداشت و سال گذشته به یک سال حبس محکوم شده بود، در پی قطعی شدن حکمش صبح امروز با مراجعه‌ ماموران امنیتی به منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران در پی مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی و انتقاد به طرح هدفمندسازی یارانه‌ها از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
وی طی روزهای گذشته نسبت به اصلاحیه‌ قانون کار انتقاد کرده بود و این روند را تلاشی برای قانونی کردن شیوه‌ برده‌داری نوین بر ضد کارگران خوانده بود.



۱۴ متهم به قاچاق موادمخدر اعدام شدند

خبر گزاری هرانا - حکم اعدام ۱۴ متهم قاچاق مواد مخدر سحرگاه روز دوشنبه اجرا شد. خبر اعدام این زندانیان در حالی اعلان شد، که تاکنون اشاره ای به محل اعدامها نشده است. ولی طی گزارشهایی که پیشتر به دست گزارشگران هرانا رسیده است این اعدامها باید در زندان قزل حصار صورت گرفته باشد.
به گزارش مهر، اسامی این محکومان و اتهام هر یک از آنان به شرح زیر است:
۱ – امرالدین هدایتی فرزند عبدالکریم به اتهام حمل و نگهداری یک کیلو و ۴۰۸ گرم هروئین.

۲ – علی خاص پری‌زاده فرزند پیرولی به اتهام نگهداری یک کیلو و ۲۲۰ گرم هروئین و فروش پانصد گرم مواد مخدر.

۳ - حسن نقی‌زاده ورزقانی فرزند سوادگرعلی به اتهام حمل و نگهداری ۸۴ کیلوگرم مرفین و شرکت در فروش ۱۰۷ کیلوگرم تریاک.

۴ – پرویز امامی مقدم فرزند محمد علی مشارکت در نگهداری یک کیلو و ۶۰۰ گرم هروئین و فروش ۳۰ گرم هروئین و نیز ۴۸۷ گرم تریاک.

۵ – حمید یاری فرزند حسین به اتهام حمل و نگهداری ۲۹۵ کیلوگرم تریاک و توزیع حدود ۳۰۰ کیلوگرم تریاک و فروش یکصد و بیست کیلوگرم تریاک.

۶ – محمد ابراهیم ابراهیمی فرزند رحمان به اتهام عرض یک کیلوم هروئین، مشارکت در نگهداری ۵۴۰ گرم از مواد مخدر یاد شده.

۷ – محمد علی باایمان فرزند مسلم به اتهام مشارکت در نگهداری و عرضه ۵۰۸ گرم هروئین، یک کیلوگرم تریاک و ۲۲۰ گرم حشیش.

۸ – مصطفی گلستانی فرزند محمد به اتهام تشکیل باند تهیه و توزیع مواد مخدر و مشارکت در حمل سه کیلوگرم هروئین.

۹ – نجف فتحی بیزدان فرزند سیف علی مشارکت در حمل و نگهداری ۶۳ کیلوو ۵۰۰ گرم ماده مخدر کراک.

۱۰ – عباسعلی فتح اللهی فرزند اکبر به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری ۶۳ کیلو و ۵۰۰ گرم ماده مخدر کراک.

۱۱ – احمد خسروی نسب فرزند اسماعیل به اتهام نگهداری و عرضه یک کیلو و ۷۳۰ گرم هروئین.

۱۲ – غلامحسین سنچولی فرزند بدیل به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری ۲۴۰ کیلوگرم تریاک و ۲۷ کیلوگرم مرفین. نامبرده همچنین دارای سه فقره سابقه قبلی در زمینه نگهداری و حمل سیصد کیلوگرم تریاک در کرج، ساری و گرگان بود.

۱۳ – سید احمد شاهوزهی فرزند فیض الله به اتهام مشارکت در حمل و نگهداری ۲۴۰ کیلوگرم تریاک و ۲۷ کیلوگرم مرفین. نامبرده همچنین دارای یک فقره سابقه قبلی در زمینه نگهداری و حمل سی و هشت کیلوگرم تریاک بود.

۱۴ – مجید آقایی فرزند رضا به اتهام حمل و نگهداری هشت کیلو و ۲۰۰ گرم مواد مخدر از نوع کوکائین و چهارصد گرم مواد روان گردان شیشه که نامبرده قصد داشته آنرا از مبداء یکی از کشورهای اروپایی و از طریق فرودگاه وارد کشور نماید.

این گزارش حاکیست رسیدگی به اتهامات این افراد با حضور وکلای آنان انجام شد و بنا به آرای صادره، تمامی اموال محکومان یاد شده که از محل قاچاق مواد مخدر تهیه شده بود، به حکم دادگاه مصادره گردید.
در پی صدور احکام یاد شده، محکومان مذکور تقاضای عفو داشتند که پس از رسیدگی تقاضای عفو آنان نیز رد شده بود.
با اعدامهای امروز تعداد اعدام شدگان در ۱۰ روز اخیر به ۴۹ نفر رسید.



۲۰۰ کارگر از آغاز سال جديد در لارستان بيکار شده اند

خبرگزاری هرانا - يک فعال کارگری در لارستان گفت: ۲۰۰ کارگر از ابتدای سال جديد تا کنون به جمعيت مقرری‌بگيران بيمه بيکاری اين شهرستان افزوده شده‌اند.
محمد حسن قوامی در گفت گو با ايلنا ضمن اشاره به اهميت آمار مقرری‌بگيران بيمه بيکاری بلحاظ آگاهی از وضعيت بيکاری در کشور، اظهار داشت: به گفته مسئولان اداره کار شهرستان لارستان از ابتدای امسال۲۰۰ کارگر بيکار شده به جمع مقرری‌بگيران بيمه بيکاری افزوده شده‌اند.
دبير اجرايی خانه کارگر لارستان با بيان اينکه اين شهرستان فاقد واحد‌های صنعتی بزرگ است افزود: اين تعداد کارگر بيکار شده بيشتر در واحدهای کوچک زير ده نفر فعال بوده‌اند.
دبير اجرايی خانه کارگر لارستان با اشاره به وضعيت اشتغال در شهرستان لارستان عنوان کرد: آمار و ارقام نشان دهنده آن است که وضعيت اشتغال وبيکاری در اين شهرستان رضايت بخش نيست.



هرانا؛ فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران صبح امروز، دوشنبه اول خرداد ۱۳۹۱، جهت اجرای حکم یک سال زندان خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فریبرز رئیس دانا استاد سابق دانشگاه و تحلیلگر اقتصادی طیف چپ که سال ۸۹ در پی انتقاد از حذف یارانه‌ها(طرح تعدیل اقتصادی) بازداشت و سال گذشته به یکسال حبس محکوم شده بود، در پی قطعی شدن حکمش صبح امروز با مراجعه‌ی ماموران امنیتی به منزلش بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
دکتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و عضو کانون نویسندگان ایران در پی مصاحبه با بی بی سی فارسی و انتقاد به طرح حذف یارانه‌ها از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
وی طی روزهای گذشته نسبت به اصلاحیه‌ی قانون کار انتقاد کرده بود و این روند را تلاشی برای قانونی کردن شیوه‌ی برده داری نوین بر ضد کارگران خواند.