نگاه توکلی به پسر گل فروش (تصویر)
خانم مامور چتر، برای پوتین (تصویر)
دانشجوی نمونه! (تصویر)
یورش پلیس امنیت اخلاقی به یک مهمانی خانوادگی زنانه در شهرک نفت اهواز
پلیس امنیت اخلاقی اهواز در ساعت 1 بعد از نیمه شب 22 اردیبهشت به یک مهمانی خانوادگی در شهرک نفت اهواز حمله کرد و کل افراد حاضر در منزل را بازداشت کرد و این در حالی بود که کل افراد حاضر در مهمانی به غیر از یک نفر خانم بودند. همچنین تنها پسر حاضر در خانه که در اتاقش خواب بود نیز در این یورش شبانه از خواب بیدار و بازداشت شد. آقای فربد دهدزی تنها مرد حاضر در خانه و پسر صاحبخانه محسوب می شد، او پسر خاله دخترهایی بود که در خانه حضور داشتند. در این مهمانی خانوادگی هیچ غریبه ای حضور نداشت .در این حمله خانم میترا نوری (صاحبخانه و کارمند شرکت نفت) به همراه دختر و پسرش فربد دهدزی بازداشت می شوند . مهمان های بازداشت شده خانم ها آرام یلدا و گلناز اکبری و مهرنوش برون بودند که دختر خاله های میزبان محسوب می شدند . بازداشت شدگان 24 ساعت بعد با حکم قاضی و با این گفته که شماها اشتباهی بازداشت شدید آزاد می شوند اما طی چند روز بعد پس از آنکه از نیروی انتظامی بابت ورود غیر قانونی به منزل و بازداشت بی دلیل شکایت می کنند پرونده از دادگاه عمومی گرفته و به دادگاه انقلاب فرستاده می شود و پس از احضار ، اتهام ارتباط نامشروع با نامحرم به ایشان تفهیم و برای هر کدام از ایشان 7 میلیون تومان قرار صادر می شود.
یکی از خانم های بازداشت شده پس از آزادی می گوید : خانه ما و دختر خالم بیش از ده ساله که شهرک نفت است و ما زیاد خونه هم میریم اون شب حتی از یک آهنگ با صدای آهسته هم خبری نبود دور هم نشسته بودیم داشتیم املت می خوردیم و صحبت می کردیم که در زدند در راه باز کردیم یک مرد در را هل داد و وارد شد و شش مرد دیگر هم بعد از او وارد منزل شدند ما اول فکر کردیم دزد است سر و صدا کردیم که آن شخص گفت از پلیس امنیت اخلاقی هستیم . آنقدر فوری و به زور وارد شدند که هیچکدام فرصت پوشیدن مانتو و حجاب نداشتیم . هیچ حکمی نشان ندادند و گفتند حکم ورود صادر شده اما به دست ما نرسیده است . فربد که خواب بود از خواب بیدار شد و به حضور مردها در منزل اعتراض کرد بلافاصله به صورت او سیلی زدند و بعد او را هل دادند که روی زمین افتاد خواهر فربد نفسش بند آمده بود حتی توان بلند شدن از زمین نداشت نشسته بود رو زمین و گریه می کرد . بعد یکی از مردها گفت پارتی گرفتید ؟ بقیه کجان رفتن ؟ خانم نوری هم خواب بودند که از خواب بیدار شدند و اعتراض دسته جمعی ما به حضور این همه مرد در منزل فایده نداشت گفتند همه شما باید با ما به پلیس امنیت اخلاقی بیاید . خانم نوری شناسنامه بچه ها را نشان داد که خواهر برادر و دختر خاله هستند اما فایده نداشت گفتند با ما بیاید اونجا معلوم میشه .
همگی ما را بازداشت کردند و کلی از وسایل خانه از جمله موبایل ها و لپ تاپ ها و آلبوم عکس شخصی و رسیور ماهواره را با خود بردند . تو آشپزخانه و اتاق ها خیلی دنبال مشروبات الکی و چیزهای از این قبیل گشتند که هیچی پیدا نکردند همه ظرف های خالی آب را بو می کردند .
ما خیلی سعی کردیم باهاشون نریم چون هیچ دلیلی برای بازداشت وجود نداشت ولی در برابر اعتراض و مقاومت ما فربد را کتک می زدند مجبور شدیم باهاشون بریم .
طبق گفته خانواده های بازداشت شدگان پیگیری در آن شب برای آزادی دخترها که برای ماموران محرز بود بی دلیل بازداشت شده اند بی نتیجه بود و ماموران در پاسگاه نیروی انتظامی واقع در چهار راه زند که افراد در آنجا بازداشت شده بودند به پدر خانواده که در ساعت 2 شب به دنبال دخترانش آمد بود می گویند که با حکم قاضی بازداشت هستند و باید فردا قاضی ببینتشون بعد تصمیم بگیرد . اعتراض پدر خانواده به بازداشت بی دلیل دخترها با دروغ ماموران مبنی بر اینکه در پارتی مختلط بازداشت شده اند روبرو می شود .
یکی از دخترها می گوید یک نوبت به صورت جدا جدا از همه ما بازجویی کردند نه در زمان بازداشت نه در بازداشتگاه هیچ زنی حضور نداشت همه ماموران مرد بودند اما در سلولی که بازداش بودیم چند زن دیگر از جمله یک متهم به قتل بازداشت بود . او می گوید به ماموران همان لحظه بازداشت ثابت شده بود که پارتی یا هیچ جرمی وجود ندارد برای همین در بازجویی ها سعی در ترساندن ما کردند . ماموران به خواهر فربد می گوید با این لباس هایی که تو جلوی برادرت میگردی زن من جلوی من اینطوری نمیپوشه . همچنین به دخترها می گویند چرا در خانه ای که پسر خاله شما حضور دارد بی حجاب بودید . از دخترها می خواهند که بنویسند در منزل پارتی گرفته بودند گفتند بنویسد پارتی دخترانه گرفته بودیم که دخترها زیربار نمی روند و می گویند چنین چیزی نبوده است و ما 10 ساله که در شهرک نفت هم محل هستیم و خانه هم میریم و در زمان بازداشت هم از هیچ آهنگ یا رقص خبری نبود . بازجویی ها در مورد تنها پسر بازداشت شده همراه با ضرب و شتم بوده است .
فردا عصر همه ما را به دادگاه میبرند و در دادسرا قاضی تفهیم اتهام نمی کند بعد از چند سوال و جواب که کمتر از 2 دقیقه طول کشید به ماموری که ما را آورد گفت اینا که فامیل هستن چرا بازداشت کردید بعد به ما می گوید بازداشت شما اشتباه بود و میتوانید برید همانجا ما اعتراض می کنیم که از اول بر مامورها مشخص بود که خبری نیست به چه حقی وارد منزل شدند و وقتی دیدند همه دختر و فامیل هستیم چرا ما را با خودشان بردند قاضی که اعتراض ما را می بیند اتهام داشتن ماهواره در منزل را تفهیم می کند و این در حالیست مجازات نگهداری ماهواره حداکثر 300 هزار تومان جریمه نقدی است و کسی را به جرم داشتن ماهواره بازداشت نمی کنند وگرنه باید کل ساکنان شهرک نفت اهواز بازداشت شوند .
در حال حاضر بعد از آزادی همه افراد ، دو خانواده اقدام به شکایت از ماموران کردند . ماموران می گویند این اشتباه با هماهنگی حراست شهرک نفت انجام شده است و اگر حراست شهرک نفت اطلاعات درست در اختیار ما می گذاشت این اتفاق نمی افتاد اما آقای کلانتر مسئول حراست شهرک نفت اهواز ضمن تکذیب گفته نیروی انتظامی به خانواده بازداشت شدگان می گوید هیچگونه هماهنگی با ما نشده بود و از خانواده بازداشت شدگان خواست که هم از حراست هم از ماموران نیروی انتظامی شکایت کنند . اما پس از شکایت خانواده ها از نیروی انتظامی از شعبه 9 دادیاری دادگاه انقلاب (به ریاست قاضی باوی ) با ایشان تماس می گیرند و پس از حضور در دادگاه انقلاب برای همه افراد به غیر از خواهر فربد 7 میلیون تومان قرار صادر می شود .
ورود غیر قانونی به منزل در ساعت 1 بعد از نیمه شب توسط 8 مامور پلیس امنیت اخلاقی در حالی انجام شد که در ایران شاکی برای گرفتن حکم جلب یک دزد یا کلاه بردار حتی بعد از حکم قطعی محکومیت در دادگاه باید ماه ها دوندگی کند و پس از آن نیز در حکم جلب صادره ذکر می شود که فقط تا قبل از غروب آفتاب اعتبار دارد و شامل ورود به منزل نیز نمی شود .
طبق یکی از مواد قانون مجازات اسلامی هر گاه ماموری بی دلیل اقدام به بازداشت فردی بکند مامور خاطی به 3 ماه حبس و 5 سال انفصال از خدمت محکوم می شود. در یک ماه اخیر پلیس امنیت اخلاقی اهواز حضور گسترده ای در خیابان های اهواز بخصوص زیتون کیانپارس و مرکز شهر دارد که روزانه تعداد زیادی از خانم ها را به اتهام بدحجابی بازداشت می کند . معمولا بازداشت شدگان بعد از تعهد کتبی و گاها جریمه مالی آزاد می شوند اما این اولین بار است که گزارشی از یورش پلیس امنیت اخلاقی به یک مهمانی خانوادگی به گوش می رسد .
حکم ارتداد و هزار شرط و شروط!
چرا اصلاح طلبان مسیر وارونه می روند؟
یادداشت سیاسی اخبار روز
صدور دستور قتل یک خواننده ی ایرانی نه اولین و نه آخرین دستور از این نوع است. هم اکنون نه فقط در ایران که در سرتاسر جهان هر روزه، عده ای علم و کتل بلند می کنند و به بهانه ی «توهین به مقدسات»، حق آزادی بیان و زندگی آزادانه ی دیگران را به خطر می اندازند و اگر زورشان برسد، جان آدم ها را هم می گیرند.
محکوم کردن مخالفین به ارتداد، در طول قرن ها یکی از هولناک ترین شیوه های دستگاه روحانیت برای بقا و دفاع از دستگاه ظالمانه ی خود بوده است و از وقتی که این روحانیت در ایران به حکومت رسیده است، ارتداد را جزو قوانین ایران کرده و به نام آن خون های فراوانی را بر زمین ریخته است.
علاوه بر دستورات قانونی اعدام و زندان، هر چند وقت یک بار یکی از روحانیون و مراجع تقلید با صدور حکمی چند خطی فرمان به مرگ می دهد و پیروان حکومت دینی، قران بر سر نیزه می کنند و دلارهای بادآورده را به کسانی وعده می دهند که به فرمان قتل و غارت این روحانیون کهنسال جامه ی عمل بپوشانند و «اقتدار» اسلام و حکومت دین را در این جا و آن جا و در سراسر جهان به نمایش بگذارند. هدف از صدور این احکام نیز جز نمایش این «اقتدار» و ترساندن مخالفین و مردم عادی که از دین و گفته ی روحانیون سرپیچی نکنند، نیست.
فتوای قتل شاهین نجفی از طرف دستگاه روحانیت، در چند روز اخیر خوشبختانه با واکنش اعتراضی نسبتا گسترده ای مواجه شده است. این اعتراض ها صرف نظر از آن چه شاهین نجفی گفته و خوانده صورت گرفته است. بسیاری از کسانی که در صف مدافعان حق آزادی بیان ایستاده اند حتما با هر چه او خوانده موافق نیستند، شرط دفاع از آزادی بیان نیز جز این نیست، که برای دفاع از نظر مخالف و برای دفاع از حق او در ابراز نظرش، در صف دموکراسی و دفاع از آزادی بیان ایستاد.
اما افسوس، که هر چه به دایره ی اصلاح طلبان – چه مذهبی و چه حتی غیرمذهبی – نزدیک می شویم، از دامنه ی این واکنش ها کاسته می شود و در مرکز این دایره سرانجام اعتراض به صفر می رسد، و گاه راه عکس می پیماید!
سایت هایی نظیر جرس و کلمه، در این مورد هنوز ساکتند. هنوز به روی خود نیاورده اند که در این کشور رسما دارند برای قتل یک هنرمند دگراندیش جایزه تعیین می کنند.
از این طرف و آن طرف پیغام می رسد که «ماجرا را بزرگ نکنید»، «به خشونت دامن نزنید»، و زیر لبی گفته می شود «شاهین نجفی بیخود کرده است به اعتقادات مردم توهین کرده است» ... نگران آن شده اند که شاهین نجفی در ترانه ی جدیدش «دوستان اصلاح طلب» را رنجانده است، می نویسند و می گویند که توطئه، توطئه ی خبرگزاری فارس بوده و فتوا قبل از پخش ترانه ی مورد بحث صادر شده است! گویی وظیفه دارند بار گناهان آیت اله را کاهش دهند.
این ها نشانه هایی از تردیدها و زبان الکن در دفاع بی قید و شرط از آزادی بیان است که متاسفانه بسیاری از ما هنوز گرفتار آن هستیم.
چه فرقی می کند که حکم فتوا (قتل) قبل یا بعد از ترانه ی اخیر شاهین نجفی صادر شده باشد، چه فرقی می کند که حکم مستقیما با هدف قتل او صادر شده باشد یا حکم قتل دیگری؟ مهم آن است که آیت الهی فتوایی صادر کرده است که به استناد به آن خبرگزاری فارس و شیعه نیوز و «افسران جنگ نرم» و دیگران توانسته اند و می توانند حکم قتل صادر کنند و برای کسی که سر مقتول را به بارگاه خلافت بیآورد، جایزه صدهزاردلاری هم تعیین کنند. «حکم» در «سایت آیت اله» پیدا نشده است؟ در خبرگزاری فارس که آمده است. این بهانه جویی ها برای چیست؟ هر اتفاق ناگواری در این مورد روی دهد، نه ذره ای از مسئولیت جنایتکارانه ی آیت اله صافی گلپایگانی کم می کند، نه از مسئولیت حکومتی که در روز روشن در آن فرمان قتل و غارت صادر می شود و صادرکنندگان چنین فرمان هایی نه تنها در برابر دادگاه قرار نمی گیرند و بازخواست نمی شوند، بلکه آشکار و پنهان تشویق می شوند.
مدافعین واقعی دفاع از آزادی و از جمله آزادی بیان، اتفاقا در این وضعیت های بحرانی است که امتحان پس می دهند. آن ها که در این میانه نگران «دوستان اصلاح طلب» خود شده اند و خشونت آشکاری را که فرمان به قتل شاهین نجفی داده است، رها کرده و از «خشونت کلامی» شاهین نجفی به «دگر اندیشان» گله و انتقاد می کنند، آیا جزو مدافعین آزادی به شمار می آیند؟*
همواره گفته ایم و باز هم می گوییم، بخش بزرگی از اصلاح طلبان ایرانی (چه از نوع مذهبی و چه از نوع غیرمذهبی) به آزادی و دموکراسی اعتقاد درست و محکمی ندارند و در سر هر بزنگاه، تردید و تزلزل را خود به نمایش می گذارند و همین تردید و تزلزل است که یکی از دلایل ناکامی جنبش های اعتراضی در دو دهه ی اخیر در ایران بوده است.
اگر غیر از این است جرس و کلمه و سحام نیوز و دیگران به سکوت خود پایان دهند و اصلاح طلبان آشکارا فرمان قتل شاهین نجفی را محکوم کنند!
صدور دستور قتل یک خواننده ی ایرانی نه اولین و نه آخرین دستور از این نوع است. هم اکنون نه فقط در ایران که در سرتاسر جهان هر روزه، عده ای علم و کتل بلند می کنند و به بهانه ی «توهین به مقدسات»، حق آزادی بیان و زندگی آزادانه ی دیگران را به خطر می اندازند و اگر زورشان برسد، جان آدم ها را هم می گیرند.
محکوم کردن مخالفین به ارتداد، در طول قرن ها یکی از هولناک ترین شیوه های دستگاه روحانیت برای بقا و دفاع از دستگاه ظالمانه ی خود بوده است و از وقتی که این روحانیت در ایران به حکومت رسیده است، ارتداد را جزو قوانین ایران کرده و به نام آن خون های فراوانی را بر زمین ریخته است.
علاوه بر دستورات قانونی اعدام و زندان، هر چند وقت یک بار یکی از روحانیون و مراجع تقلید با صدور حکمی چند خطی فرمان به مرگ می دهد و پیروان حکومت دینی، قران بر سر نیزه می کنند و دلارهای بادآورده را به کسانی وعده می دهند که به فرمان قتل و غارت این روحانیون کهنسال جامه ی عمل بپوشانند و «اقتدار» اسلام و حکومت دین را در این جا و آن جا و در سراسر جهان به نمایش بگذارند. هدف از صدور این احکام نیز جز نمایش این «اقتدار» و ترساندن مخالفین و مردم عادی که از دین و گفته ی روحانیون سرپیچی نکنند، نیست.
فتوای قتل شاهین نجفی از طرف دستگاه روحانیت، در چند روز اخیر خوشبختانه با واکنش اعتراضی نسبتا گسترده ای مواجه شده است. این اعتراض ها صرف نظر از آن چه شاهین نجفی گفته و خوانده صورت گرفته است. بسیاری از کسانی که در صف مدافعان حق آزادی بیان ایستاده اند حتما با هر چه او خوانده موافق نیستند، شرط دفاع از آزادی بیان نیز جز این نیست، که برای دفاع از نظر مخالف و برای دفاع از حق او در ابراز نظرش، در صف دموکراسی و دفاع از آزادی بیان ایستاد.
اما افسوس، که هر چه به دایره ی اصلاح طلبان – چه مذهبی و چه حتی غیرمذهبی – نزدیک می شویم، از دامنه ی این واکنش ها کاسته می شود و در مرکز این دایره سرانجام اعتراض به صفر می رسد، و گاه راه عکس می پیماید!
سایت هایی نظیر جرس و کلمه، در این مورد هنوز ساکتند. هنوز به روی خود نیاورده اند که در این کشور رسما دارند برای قتل یک هنرمند دگراندیش جایزه تعیین می کنند.
از این طرف و آن طرف پیغام می رسد که «ماجرا را بزرگ نکنید»، «به خشونت دامن نزنید»، و زیر لبی گفته می شود «شاهین نجفی بیخود کرده است به اعتقادات مردم توهین کرده است» ... نگران آن شده اند که شاهین نجفی در ترانه ی جدیدش «دوستان اصلاح طلب» را رنجانده است، می نویسند و می گویند که توطئه، توطئه ی خبرگزاری فارس بوده و فتوا قبل از پخش ترانه ی مورد بحث صادر شده است! گویی وظیفه دارند بار گناهان آیت اله را کاهش دهند.
این ها نشانه هایی از تردیدها و زبان الکن در دفاع بی قید و شرط از آزادی بیان است که متاسفانه بسیاری از ما هنوز گرفتار آن هستیم.
چه فرقی می کند که حکم فتوا (قتل) قبل یا بعد از ترانه ی اخیر شاهین نجفی صادر شده باشد، چه فرقی می کند که حکم مستقیما با هدف قتل او صادر شده باشد یا حکم قتل دیگری؟ مهم آن است که آیت الهی فتوایی صادر کرده است که به استناد به آن خبرگزاری فارس و شیعه نیوز و «افسران جنگ نرم» و دیگران توانسته اند و می توانند حکم قتل صادر کنند و برای کسی که سر مقتول را به بارگاه خلافت بیآورد، جایزه صدهزاردلاری هم تعیین کنند. «حکم» در «سایت آیت اله» پیدا نشده است؟ در خبرگزاری فارس که آمده است. این بهانه جویی ها برای چیست؟ هر اتفاق ناگواری در این مورد روی دهد، نه ذره ای از مسئولیت جنایتکارانه ی آیت اله صافی گلپایگانی کم می کند، نه از مسئولیت حکومتی که در روز روشن در آن فرمان قتل و غارت صادر می شود و صادرکنندگان چنین فرمان هایی نه تنها در برابر دادگاه قرار نمی گیرند و بازخواست نمی شوند، بلکه آشکار و پنهان تشویق می شوند.
مدافعین واقعی دفاع از آزادی و از جمله آزادی بیان، اتفاقا در این وضعیت های بحرانی است که امتحان پس می دهند. آن ها که در این میانه نگران «دوستان اصلاح طلب» خود شده اند و خشونت آشکاری را که فرمان به قتل شاهین نجفی داده است، رها کرده و از «خشونت کلامی» شاهین نجفی به «دگر اندیشان» گله و انتقاد می کنند، آیا جزو مدافعین آزادی به شمار می آیند؟*
همواره گفته ایم و باز هم می گوییم، بخش بزرگی از اصلاح طلبان ایرانی (چه از نوع مذهبی و چه از نوع غیرمذهبی) به آزادی و دموکراسی اعتقاد درست و محکمی ندارند و در سر هر بزنگاه، تردید و تزلزل را خود به نمایش می گذارند و همین تردید و تزلزل است که یکی از دلایل ناکامی جنبش های اعتراضی در دو دهه ی اخیر در ایران بوده است.
اگر غیر از این است جرس و کلمه و سحام نیوز و دیگران به سکوت خود پایان دهند و اصلاح طلبان آشکارا فرمان قتل شاهین نجفی را محکوم کنند!
* در این توصیف هیچ اغراقی به کار نرفته است. این جملات عینا از سایت یکی از همین اصلاح طلبان (غیرمذهبی) کپی شده است:
«اقدام سخیف شاهین نجفی، اهانت به اعتقادات میلیونها انسان، از جمله بخش زیادی از هم میهنانش است که در زندانهای همین حکومت به سر می برند و مسلمان هستند و شیعه. این حرکت نوع مرسومی از خشونت نیز هست که متضمن توهین به باور دگراندیش است و یکی از انواع تعرضاتی است که استبداد در ایران علیه دیگر اندیشان به کار می برد وقتی اعتقادات و باورهای سیاسی آنان را به سخره می گیرد و آنها را به هر فسادی متهم می کند. تفاوت فقط در این است که آنهاف آنجا تریبون دارند و ما اینجا! آنها دادگاه دارند و ما خوشبختانه نه!»
صفحه ی ایشان در فیس بوک را گشتیم، (تا به حال) کلامی که در آن، آن یکی نوع خشونت - فرمان قتل شاهین نجفی – محکوم شده باشد، پیدا نکردیم!
اخبار روز:
مراجع تقلید یکی بعد از دیگری به جرگه صدور حکم ارتداد می پیوندند. ابتدا
آیتالله صافی گلپایگانی و سپس آیتالله علوی گرگانی و آیتالله ملکوتی و
دیروز آیتالله جعفر سبحانی، شاهین نجفی خواننده رپ را به خاطر اجرای ترانه
"نقی" مرتد اعلام کردند. براساس احکام اسلامی٬ حکم افراد مرتد٬ مرگ است.
به دنبال صدور حکم ارتداد توسط مراجع تقلید، کمپینی با عنوان کمپین اعدام
شاهین نجفی در فیس بوک به راه افتاده و پایگاه خبری شیعه آنلاین جایزهای
۱۰۰ هزار دلاری برای قتل وی تعیین کرده است.
صدور حکم ارتداد بعد از کسب قدرت توسط روحانیت در انقلاب اسلامی، جان هزاران انسان را گرفته است. آیت الله خمینی راسا فتوای قتل هزاران زندانی سیاسی را به عنوان مرتد در سال ١٣٦٧ صادر کرد و با فتوای تنی چند از مراجع تقلید، عده ای از فعالین سیاسی، نویسندگان و هنرمندان از جمله داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در سال ۷۸ و سال های قبل از آن، توسط آدمکشان وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.
سران رژیم ایران که حکم ارتداد از بالای سر ارگان های آن صادر شده است، سکوت اختیار کرده و با این سکوت عملا بر اجرای فتوا صحه گذاشته اند. صدور حکم ارتداد توسط مراجع و سکوت حکومتگران، نشانه بارز بی قانونی در کشور و دامن زدن به خشونت بی حد و مرز است.
حق آزادی بیان از مهمترین آزادیهای فردی است که در تمامی اسناد حقوق بشری آمده است. اگر آزادی بیان در همین اسناد مقید به برخی قیود از جمله احترام به حیثیت و حقوق دیگران است، تهییج و تشویق دیگران به قتل، جرم به حساب آمده و مستوجب مجازات است.
صدور فتوای قتل انسان ها توسط مراجع تقلید، اقدامی فراقانونی، غیرانسانی و مجرمانه است. سازمان ما صدور حکم ارتداد شاهین نجفی را محکوم می کند و ضمن تاکید برآزادی بیان و احترام به اعتقادات و حقوق دیگران، خواهان پایان دادن به صدور احکام ارتداد توسط روحانیت است.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٢٩ اردیبهشت ١٣٩١ (١٨ ماه مه ٢٠١٢)
صدور حکم ارتداد بعد از کسب قدرت توسط روحانیت در انقلاب اسلامی، جان هزاران انسان را گرفته است. آیت الله خمینی راسا فتوای قتل هزاران زندانی سیاسی را به عنوان مرتد در سال ١٣٦٧ صادر کرد و با فتوای تنی چند از مراجع تقلید، عده ای از فعالین سیاسی، نویسندگان و هنرمندان از جمله داریوش و پروانه فروهر، محمد مختاری و محمد جعفر پوینده در سال ۷۸ و سال های قبل از آن، توسط آدمکشان وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.
سران رژیم ایران که حکم ارتداد از بالای سر ارگان های آن صادر شده است، سکوت اختیار کرده و با این سکوت عملا بر اجرای فتوا صحه گذاشته اند. صدور حکم ارتداد توسط مراجع و سکوت حکومتگران، نشانه بارز بی قانونی در کشور و دامن زدن به خشونت بی حد و مرز است.
حق آزادی بیان از مهمترین آزادیهای فردی است که در تمامی اسناد حقوق بشری آمده است. اگر آزادی بیان در همین اسناد مقید به برخی قیود از جمله احترام به حیثیت و حقوق دیگران است، تهییج و تشویق دیگران به قتل، جرم به حساب آمده و مستوجب مجازات است.
صدور فتوای قتل انسان ها توسط مراجع تقلید، اقدامی فراقانونی، غیرانسانی و مجرمانه است. سازمان ما صدور حکم ارتداد شاهین نجفی را محکوم می کند و ضمن تاکید برآزادی بیان و احترام به اعتقادات و حقوق دیگران، خواهان پایان دادن به صدور احکام ارتداد توسط روحانیت است.
هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
٢٩ اردیبهشت ١٣٩١ (١٨ ماه مه ٢٠١٢)
"برلین به تو نیاز دارد" عنوان برنامهای است که امکانات شغلی
بیشتری در اختیار نسل جوان مهاجرتبار مسلمان در پایتخت آلمان میگذارد. این
جوانان با دیدن دورههای مختلف، در ادارات دولتی این ایالت مشغول به کار
شوند.
طرح "برلین به تو نیاز دارد" از آغاز سال ۲۰۰۶ در ایالت برلین آلمان به
مرحلهی اجرا گذاشته شد. هدف این طرح جلب توجه جوانان مهاجرتبار به
امکاناتی است که تحصیل در رشتههای گوناگون "مدارس حرفهای" برای آنان
فراهم میآورد. استخدام در ادارات و نهادهای شهری و دولتی این ایالت از
جملهی این فرصتهاست.
در سال آغاز فعالیت مبتکران طرح "برلین به تو نیاز دارد" تنها یک درصد جوانانی که در دورههای آموزشی و کارآموزی برای استخدام در ادارات شهری و دولتی این ایالت شرکت میکردند تباری مهاجرتی داشتند. این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۱۹ درصد رسید. اکنون بیش از نیمی از دانشپژوهان "مدارس حرفهای" مهاجرتباران مسلمان هستند.
دورهی تحصیل در مدارس حرفهای در آلمان سه سال است. داوطلبان در این مدت هم در کارگاههای مربوط به حرفههای آتی خود با زیر و بم کار آشنا میشوند، هم با اصول و موازین آن در کلاسهای درس. دانشپژوهان رشتههای گوناگون "مدارس حرفهای" هنگام تحصیل از کمکهای مالی دولتی برخوردارند. پس از آن داوطلبان میتوانند در دورههای آموزشی نگارش و تنظیم تقاضای کار و انجام مصاحبه نیز شرکت کنند.
کارزار اطلاعرسانی
پیش از آغاز فعالیت دستاندرکاران طرح "برلین به تو نیاز دارد" شمار مهاجرتبارانی که با شرایط استخدام و کار در ادارات دولتی برلین آشنا بودند بسیار اندک بود. از اینرو مبتکران این طرح ابتدا کارزار گستردهای برای اطلاعرسانی به گروههای اجتماعی گوناگون از جمله دانشجویان، آموزگاران و خانوادههای مهاجران را آغاز کردند. "ادارهی خدمات همگانی برلین" که یکی از بزرگترین مراکز دولتی این ایالت است، از آنجا که در صدد بود بر شمار کارمندان مهاجرتبار خود بیافزاید، در بهراه انداختن این کارزار نقش عمدهای به عهده گرفت.
از آن گذشته کارگاههای دولتی نیز از ابتدای سال ۲۰۰۹ همکاری خود را با "ادارهی خدمات همگانی برلین" و دستاندرکاران طرح "برلین به تو نیاز دارد" آغاز کردند. این کارگاهها موظف شدند دانشآموزان کلاسهای هفتم تا دهم را به عنوان کارآموز بپذیرند و آنان را با شرایط و محیط کار حرفههای گوناگون آشنا سازند.در پی این اقدام ۳۲ دبیرستان و ۴۶ شرکت خصوصی نیز به این مجموعه پیوستند. طرح "برلین به تو نیاز دارد" در حال حاضر میتواند دانشآموزان داوطلب را با ۱۰۰ حرفهی مختلف در ۱۲ بخش آشنا سازد.
کسب تجربهی مشخص
کارآموزی دانشآموزان علاقمند ابتدا با یک روز کار در سال نخست آغاز میشود. این علاقمندان در سال دوم به مدت یک هفته امکان آشنا شدن با شرایط حرفههای صنعتی یا فنی را در کارگاههای مربوطه مییابند. دورهی کارآموزی در سال سوم سه هفته است که در ادارات پلیس، تٔامین بهداشت و سلامتی و مدیریت شهری ادامه مییابد. علاقمندان پس از کسب مدرک تحصیلی کلاس دهم میتوانند به تحصیلات خود در "مدارس حرفهای" ادامه دهند.
یکی دیگر از اهداف این طرح، به گفتهی کلاوس کهلمایر، مدیر برنامهی "برلین به تو نیاز دارد"، این است که دانشآموزان مهاجرتبار تجربهی مشخصی از حرفهی آتی خود بدست آورند، «به نحوی که بتوانند بگویند، به این شغل علاقه دارم یا بههیچوجه مایل نیستم این پیشه را انتخاب کنم».
امکانات بیشتر
مریران، یکی از دانشپژوهان رشتهی مدیریت شهری که پس از اتمام تحصیل به استخدام شهرداری برلین درمیآید، در این رابطه میگوید: «استخدام در بخش خدماتی دولت، به این معنی است که فرصتهای زیادی در آینده در اختیار تو گذاشته میشود. از آن گذشته برلین به عنوان شهری چندفرهنگی به جوانان مهاجرتبار از فرهنگهای گوناگون نیاز دارد تا بتواند این کثرت فرهنگی را به نمایش بگذارد.»
مسئولان طرح "برلین به تو نیاز دارد" همچنین امیدوارند که با استخدام مهاجرتباران در ادارات دولتی، برخورد و برداشت شهروندان آلمانی این ایالت نسبت به مسالهی همپیوندی مهاجرتباران با جامعهی آلمان نیز تغییر یابد. اینان معتقدند که این پروژه همچنین موفقیتهای نهادهای اقتصاد آلمان را که به تجربه و کارایی نیروهای متخصص نیاز دارد، تضمین میکند.
اشتوتگارت، پس از برلین، درصدد است برنامهی مشابهی را طرحریزی و پیاده کند.
در سال آغاز فعالیت مبتکران طرح "برلین به تو نیاز دارد" تنها یک درصد جوانانی که در دورههای آموزشی و کارآموزی برای استخدام در ادارات شهری و دولتی این ایالت شرکت میکردند تباری مهاجرتی داشتند. این رقم در سال ۲۰۱۰ به ۱۹ درصد رسید. اکنون بیش از نیمی از دانشپژوهان "مدارس حرفهای" مهاجرتباران مسلمان هستند.
دورهی تحصیل در مدارس حرفهای در آلمان سه سال است. داوطلبان در این مدت هم در کارگاههای مربوط به حرفههای آتی خود با زیر و بم کار آشنا میشوند، هم با اصول و موازین آن در کلاسهای درس. دانشپژوهان رشتههای گوناگون "مدارس حرفهای" هنگام تحصیل از کمکهای مالی دولتی برخوردارند. پس از آن داوطلبان میتوانند در دورههای آموزشی نگارش و تنظیم تقاضای کار و انجام مصاحبه نیز شرکت کنند.
کارزار اطلاعرسانی
پیش از آغاز فعالیت دستاندرکاران طرح "برلین به تو نیاز دارد" شمار مهاجرتبارانی که با شرایط استخدام و کار در ادارات دولتی برلین آشنا بودند بسیار اندک بود. از اینرو مبتکران این طرح ابتدا کارزار گستردهای برای اطلاعرسانی به گروههای اجتماعی گوناگون از جمله دانشجویان، آموزگاران و خانوادههای مهاجران را آغاز کردند. "ادارهی خدمات همگانی برلین" که یکی از بزرگترین مراکز دولتی این ایالت است، از آنجا که در صدد بود بر شمار کارمندان مهاجرتبار خود بیافزاید، در بهراه انداختن این کارزار نقش عمدهای به عهده گرفت.
از آن گذشته کارگاههای دولتی نیز از ابتدای سال ۲۰۰۹ همکاری خود را با "ادارهی خدمات همگانی برلین" و دستاندرکاران طرح "برلین به تو نیاز دارد" آغاز کردند. این کارگاهها موظف شدند دانشآموزان کلاسهای هفتم تا دهم را به عنوان کارآموز بپذیرند و آنان را با شرایط و محیط کار حرفههای گوناگون آشنا سازند.در پی این اقدام ۳۲ دبیرستان و ۴۶ شرکت خصوصی نیز به این مجموعه پیوستند. طرح "برلین به تو نیاز دارد" در حال حاضر میتواند دانشآموزان داوطلب را با ۱۰۰ حرفهی مختلف در ۱۲ بخش آشنا سازد.
کسب تجربهی مشخص
کارآموزی دانشآموزان علاقمند ابتدا با یک روز کار در سال نخست آغاز میشود. این علاقمندان در سال دوم به مدت یک هفته امکان آشنا شدن با شرایط حرفههای صنعتی یا فنی را در کارگاههای مربوطه مییابند. دورهی کارآموزی در سال سوم سه هفته است که در ادارات پلیس، تٔامین بهداشت و سلامتی و مدیریت شهری ادامه مییابد. علاقمندان پس از کسب مدرک تحصیلی کلاس دهم میتوانند به تحصیلات خود در "مدارس حرفهای" ادامه دهند.
یکی دیگر از اهداف این طرح، به گفتهی کلاوس کهلمایر، مدیر برنامهی "برلین به تو نیاز دارد"، این است که دانشآموزان مهاجرتبار تجربهی مشخصی از حرفهی آتی خود بدست آورند، «به نحوی که بتوانند بگویند، به این شغل علاقه دارم یا بههیچوجه مایل نیستم این پیشه را انتخاب کنم».
امکانات بیشتر
مریران، یکی از دانشپژوهان رشتهی مدیریت شهری که پس از اتمام تحصیل به استخدام شهرداری برلین درمیآید، در این رابطه میگوید: «استخدام در بخش خدماتی دولت، به این معنی است که فرصتهای زیادی در آینده در اختیار تو گذاشته میشود. از آن گذشته برلین به عنوان شهری چندفرهنگی به جوانان مهاجرتبار از فرهنگهای گوناگون نیاز دارد تا بتواند این کثرت فرهنگی را به نمایش بگذارد.»
مسئولان طرح "برلین به تو نیاز دارد" همچنین امیدوارند که با استخدام مهاجرتباران در ادارات دولتی، برخورد و برداشت شهروندان آلمانی این ایالت نسبت به مسالهی همپیوندی مهاجرتباران با جامعهی آلمان نیز تغییر یابد. اینان معتقدند که این پروژه همچنین موفقیتهای نهادهای اقتصاد آلمان را که به تجربه و کارایی نیروهای متخصص نیاز دارد، تضمین میکند.
اشتوتگارت، پس از برلین، درصدد است برنامهی مشابهی را طرحریزی و پیاده کند.
اعلام خبر سفر غیرمنتظره یوکیا آمانو به تهران با استقبال ایران
روبرو شده است. رسانههای داخلی و ناظران خارجی ابراز امیدواری میکنند این
سفر به پیشرفت گفتگوهای هستهای بغداد در روز چهارشنبه کمک کند.
مطابق گزارشهایی که به تایید مقامهای ارشد جمهوری اسلامی نیز رسیده
دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی شامگاه یکشنبه (۳۱ اردیبهشت) همراه با
دو معاون خود وارد تهران میشود. یوکیا آمانو و همراهانش روز دوشنبه (اول
خرداد ماه) با شماری از مسئولان ایرانی از جمله سعید جلیلی، دبیر شورای
عالی امنیت ملی، دیدار و گفتگو خواهند کرد.
خوشبینی ایران در مورد سفر آمانو
دیدار آمانو و همراهانش از این رو غیرمنتظره خوانده شده که پس از سومین دور مذاکرات میان آژانس و ایران (۲۵ و ۲۶ اردیبهشت) قرار بود روز دوشنبه هرمان ناکارتس، معاون مدیرکل در امور پادمانها، وعلیاصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، به گفتگوهای خود در وین ادامه دهند. یکی از سخنگویان آژانس اعلام کرد به علت حضور ناکارتس در تهران این نشست لغو شده است.
نخستین دیدار آمانو از تهران دو روز پیش از برگزاری دور تازهای از گفتگوهای هستهای میان جمهوری اسلامی و نمایندگان کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک (پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان) در بغداد انجام میشود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، علی اکبر صالحی، با تاکید بر این که سفر آمانو را به فال نیک میگیرد گفت: «در سفر مدیرکل آژانس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد.»
رضایت ایران از دور تازه گفتگو با آژانس
علی اصغر سلطانیه روز چهارشنبه (۲۷ اردیبهشت) مذاکرات دو روزه با آژانس را خوب و سازنده توصیف کرد و به ایسنا گفت: «در اين دور از مذاكرات كه به طور فشرده انجام شد، واقعا پيشرفت خوبي داشتيم.» بنابر گزارشها صالحی در مورد سفر دبیرکل آژانس به تهران گفته است: «ما پیش از این از یوکیو آمانو، برای سفر به ایران دعوت کرده بودیم، اما او خواستار سفر به تهران و گفتوگو با مقامات کشورمان پیش از مذاکرات بغداد شده است.»
مقامهای ارشد آژانس در سفر یک روزهی خود در کنار مذاکره با جلیلی که سرپرستی تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی را بر عهده دارد با صالحی و فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی، نیز دیدار خواهند کرد. وزیر امور خارجه ایران میگوید بازدید از تاسیسات پارچین که آژانس بارها خواستار بازرسی آن شده در برنامههای روز دوشنبه پیشبینی نشده است.
مذاکره برای رفع تردیدها
خبرگزاری روسی ریانووستی به نقل از ناکارتس در مورد دور قبلی مذاکرات آژانس و ایران نوشت: «مساله رفع تردیدها در ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای ایران موضوع اصلی بحثها بود.» دبیرکل آژانس در گزارشهای قبلی خود از احتمال وجود برنامههای مخفیانهی جمهوری اسلامی که هدف آنها دست یافتن به بمب اتمی باشد ابراز نگرانی کرده است.
آژانس ادعا میکند مدارکی در اختیار دارد که نشان میدهد ایران در پایگاه نظامی پارچین امکانات آزمایش یک کلاهک انفجاری را فراهم کرده که میتواند در ساخت موشکهای حامل بمب اتم کاربرد داشته باشد. منابع اطلاعاتی غربی ایران را متهم میکنند که برای اتلاف وقت و پاکسازی تاسیسات پارچین با بازرسی این مرکز مخالفت میکند.
جمهوری اسلامی اتهام مشکوک بودن فعالیتهای هستهای خود و تلاش برای دست یافتن به سلاح هستهای را بیاساس میخواند و هدف تلاشهای خود در این زمینه را صلحآمیز عنوان میکند. دیدار ناگهانی آمانو از تهران از سوی شماری از ناظران نشانهی نزدیک شدن احتمالی دو طرف برای رفع اختلافها ارزیابی شده است. به رغم این، تحلیلگران معتقدند تجربهی گذشته حکم میکند که در مورد این سفر و تاثیر احتمالا مثبت آن بر مذاکرات بغداد دچار خوشبینی زودهنگام نشویم.
خوشبینی ایران در مورد سفر آمانو
دیدار آمانو و همراهانش از این رو غیرمنتظره خوانده شده که پس از سومین دور مذاکرات میان آژانس و ایران (۲۵ و ۲۶ اردیبهشت) قرار بود روز دوشنبه هرمان ناکارتس، معاون مدیرکل در امور پادمانها، وعلیاصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس، به گفتگوهای خود در وین ادامه دهند. یکی از سخنگویان آژانس اعلام کرد به علت حضور ناکارتس در تهران این نشست لغو شده است.
نخستین دیدار آمانو از تهران دو روز پیش از برگزاری دور تازهای از گفتگوهای هستهای میان جمهوری اسلامی و نمایندگان کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک (پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان) در بغداد انجام میشود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، علی اکبر صالحی، با تاکید بر این که سفر آمانو را به فال نیک میگیرد گفت: «در سفر مدیرکل آژانس بحث مدالیته و چارچوب کاری جدید برای رفع ابهامات و سوالات آژانس مورد توجه است و ما امیدواریم توافق بر سر تدوین مدالیته جدید میان دو طرف صورت گیرد.»
علی اصغر سلطانیه روز چهارشنبه (۲۷ اردیبهشت) مذاکرات دو روزه با آژانس را خوب و سازنده توصیف کرد و به ایسنا گفت: «در اين دور از مذاكرات كه به طور فشرده انجام شد، واقعا پيشرفت خوبي داشتيم.» بنابر گزارشها صالحی در مورد سفر دبیرکل آژانس به تهران گفته است: «ما پیش از این از یوکیو آمانو، برای سفر به ایران دعوت کرده بودیم، اما او خواستار سفر به تهران و گفتوگو با مقامات کشورمان پیش از مذاکرات بغداد شده است.»
مقامهای ارشد آژانس در سفر یک روزهی خود در کنار مذاکره با جلیلی که سرپرستی تیم مذاکرهکننده هستهای جمهوری اسلامی را بر عهده دارد با صالحی و فریدون عباسی، رئیس سازمان انرژی اتمی، نیز دیدار خواهند کرد. وزیر امور خارجه ایران میگوید بازدید از تاسیسات پارچین که آژانس بارها خواستار بازرسی آن شده در برنامههای روز دوشنبه پیشبینی نشده است.
مذاکره برای رفع تردیدها
خبرگزاری روسی ریانووستی به نقل از ناکارتس در مورد دور قبلی مذاکرات آژانس و ایران نوشت: «مساله رفع تردیدها در ماهیت صلح آمیز برنامه هستهای ایران موضوع اصلی بحثها بود.» دبیرکل آژانس در گزارشهای قبلی خود از احتمال وجود برنامههای مخفیانهی جمهوری اسلامی که هدف آنها دست یافتن به بمب اتمی باشد ابراز نگرانی کرده است.
آژانس ادعا میکند مدارکی در اختیار دارد که نشان میدهد ایران در پایگاه نظامی پارچین امکانات آزمایش یک کلاهک انفجاری را فراهم کرده که میتواند در ساخت موشکهای حامل بمب اتم کاربرد داشته باشد. منابع اطلاعاتی غربی ایران را متهم میکنند که برای اتلاف وقت و پاکسازی تاسیسات پارچین با بازرسی این مرکز مخالفت میکند.
جمهوری اسلامی اتهام مشکوک بودن فعالیتهای هستهای خود و تلاش برای دست یافتن به سلاح هستهای را بیاساس میخواند و هدف تلاشهای خود در این زمینه را صلحآمیز عنوان میکند. دیدار ناگهانی آمانو از تهران از سوی شماری از ناظران نشانهی نزدیک شدن احتمالی دو طرف برای رفع اختلافها ارزیابی شده است. به رغم این، تحلیلگران معتقدند تجربهی گذشته حکم میکند که در مورد این سفر و تاثیر احتمالا مثبت آن بر مذاکرات بغداد دچار خوشبینی زودهنگام نشویم.
هزاران تن از مخالفان سرمایهداری در اعتراض به سیطره بانکی و
صرفهجوییهای مالی در اتحادیه اروپا در فرانکفورت گرد آمدهاند. انتظار
میرود در این تظاهرات دستکم ۲۰ هزار نفر شرکت کنند.
شهر فرانکفورت که مقر بانکهای آلمانی و اروپایی محسوب میشود، از چهار
روز پیش تاکنون صحنه گردهمایی مخالفان سیاستهای مالی اتحادیه اروپا، بانک
مرکزی اروپا و صندوق بینالمللی پول است.
تظاهرات جنبش "بلاکیوپای" (Blockupy) از روز چهارشنبه (۱۶ مه/۲۷ اردیبهشت) آغاز شده و روز شنبه نقطه عطف آن به شمار میرود. درحال حاضر برخی خیابانها و میدانهای منتهی به منطقه بانکی فرانکفورت از سوی پلیس مسدود شدهاند. ترافیک سنگینی در فرانکفورت ایجاد شده و بسیاری از فروشگاههای شهر از بیم اغتشاش و آسیب، بسته ماندهاند.
اداره پلیس فدرال آلمان پنج هزار مامور را برای حفظ نظم و کنترل اوضاع در شهر فرانکفورت مستقر کرده است. بخشی از این ماموران از ایالتها و شهرهای دیگر آلمان به کار فراخوانده شدهاند.
گردهمایی روز شنبه "بلاکیوپای" دارای مجوز است و سازماندهندگان آن انتظار حضور دستکم ۲۰ هزار نفر در این تجمع را دارند.
تظاهرات "بلاکیوپای" در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه مجوز برگزاری نداشت و با دخالت پلیس از هم پاشید. با اینهمه بسیاری از تظاهرکنندگان توانستند بخشهایی از مرکز شهر را به اشغال خود درآورند.
پلیس چادرهای تظاهرکنندگان را به سرعت از میدان رومر برچید
شهرداری فرانکفورت به دلیل "به خطر افتادن نظم و امنیت عمومی" برای
تظاهرات روز جمعه (۱۸ مه/۲۹ اردیبهشت) مجوز صادر نکرده بود. پلیس با برهم
زدن گردهمایی مخالفان دستکم ۴۰۰ نفر را به طور موقت بازداشت کرد و به
شهرهای مجاور انتقال داد. ماموران پلیس روز پنجشنبه هم صدها تظاهرکننده را
از میدان شهرداری فرانکفورت "رومر پلاتز" بیرون رانده و اقدام به دستگیری
۱۵۰ نفر از آنان کردند.
پلیس همچنین در روز چهارشنبه مانع از چادر زدن هواداران جنبش "بلاکیوپای" در برابر بانک مرکزی اروپا شد.
جنبش "بلاکیوپای" آلمان در همراهی و همبستگی با جنبش "اشغال والاستریت" در نیویورک شکل گرفته است. نام این جنبش ترکیبی است از کلمات انگلیسی "بلاک" (Block) و "اکیوپای" (Occupy) بهمعنای بستن و اشغال. شبکه "اتک"، حزب چپ آلمان، شاخه ایالت هسن و چند تشکیلات چپ دیگر از جمله شرکتکنندگان و سازماندهندگان این جنبش هستند.
یک سخنگوی "بلاکیوپای" در گفتگو با تلویزیون آلمان اعلام کرده که این جنبش به اهداف خود در "نافرمانی مدنی" و جلب افکار عمومی به سیطره مالی بانکها دست یافته است. اما سخنگویان "کومرز بانک" و "دویچه بانک" به خبرگزاری رویترز گفتهاند که جنبش "بلاکیوپای" هیچ اخلالی در گردش کار آنها ایجاد نکرده و آنها مانند همیشه به کسب و کار خود ادامه خواهند داد.
تظاهرات جنبش "بلاکیوپای" (Blockupy) از روز چهارشنبه (۱۶ مه/۲۷ اردیبهشت) آغاز شده و روز شنبه نقطه عطف آن به شمار میرود. درحال حاضر برخی خیابانها و میدانهای منتهی به منطقه بانکی فرانکفورت از سوی پلیس مسدود شدهاند. ترافیک سنگینی در فرانکفورت ایجاد شده و بسیاری از فروشگاههای شهر از بیم اغتشاش و آسیب، بسته ماندهاند.
اداره پلیس فدرال آلمان پنج هزار مامور را برای حفظ نظم و کنترل اوضاع در شهر فرانکفورت مستقر کرده است. بخشی از این ماموران از ایالتها و شهرهای دیگر آلمان به کار فراخوانده شدهاند.
گردهمایی روز شنبه "بلاکیوپای" دارای مجوز است و سازماندهندگان آن انتظار حضور دستکم ۲۰ هزار نفر در این تجمع را دارند.
تظاهرات "بلاکیوپای" در روزهای چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه مجوز برگزاری نداشت و با دخالت پلیس از هم پاشید. با اینهمه بسیاری از تظاهرکنندگان توانستند بخشهایی از مرکز شهر را به اشغال خود درآورند.
پلیس همچنین در روز چهارشنبه مانع از چادر زدن هواداران جنبش "بلاکیوپای" در برابر بانک مرکزی اروپا شد.
جنبش "بلاکیوپای" آلمان در همراهی و همبستگی با جنبش "اشغال والاستریت" در نیویورک شکل گرفته است. نام این جنبش ترکیبی است از کلمات انگلیسی "بلاک" (Block) و "اکیوپای" (Occupy) بهمعنای بستن و اشغال. شبکه "اتک"، حزب چپ آلمان، شاخه ایالت هسن و چند تشکیلات چپ دیگر از جمله شرکتکنندگان و سازماندهندگان این جنبش هستند.
یک سخنگوی "بلاکیوپای" در گفتگو با تلویزیون آلمان اعلام کرده که این جنبش به اهداف خود در "نافرمانی مدنی" و جلب افکار عمومی به سیطره مالی بانکها دست یافته است. اما سخنگویان "کومرز بانک" و "دویچه بانک" به خبرگزاری رویترز گفتهاند که جنبش "بلاکیوپای" هیچ اخلالی در گردش کار آنها ایجاد نکرده و آنها مانند همیشه به کسب و کار خود ادامه خواهند داد.
شمار بمبگذاریها و حملات انتحاری در سوریه رو به افزایش است.
دولت و مخالفان یکدیگر را متهم به سازماندهی این حملات تروریستی میکنند.
ناظران سیاسی نسبت به «حرکت خزنده سوریه به سمت جنگ داخلی» هشدار دادهاند.
یک بمبگذار انتحاری روز شنبه (۳۰ اردیبهشت، ۱۹ مه) با انفجار کامیونی پر
از مواد منفجره در نزدیکی یک پایگاه امنیتی در دیرالزور، موجب کشته شدن
دستکم ۹ نفر شد. بر اساس گزارشهایی که در رسانههای دولتی سوریه منتشر
شده است، بیش از ۱۰۰ نفر در این حادثه مجروح شدهاند. دولت سوریه میگوید
پیش از بمبگذاری روز شنبه، یک حمله دیگرا را هم در دیرالزور خنثی کرده
است.
این اولین بمبگذاری انتحاری از زمان آغاز خیزش مردم سوریه در شهر دیر الزور، بزرگترین شهر شرق سوریه است. به گزارش خبرگزاری اسوشیتد پرس، در این حمله تروریستی که هدف اصلی آن یک بیمارستان نظامی و مرکز اطلاعاتی نیروی هوایی سوریه بود، از یک تن (۱۰۰۰ کیلوگرم) مواد منفجره استفاده شده که در اثر انفجار آنها ساختمانهای مجاور این مرکز تا شعاع ۱۰۰ متری هم دچار خسارتهای جدی شدهاند.
هنوز هیچ شخص یا گروهی مسئولیت این حمله انتحاری را بر عهده نگرفته است، اما رسانههای دولتی سوریه طبق معمول انگشت اتهام را بهسوی اپوزیسیون و معترضان رژیم بشار اسد نشانه رفتهاند. شورای مخالفان سوریه هم در واکنش به این اتهامات، رژیم سوریه را مسئول این انفجارهای انتحاری در همه شهرهای سوریه خوانده است.
رهبران مخالفان سوریه اعلام کردهاند که «تکرار انفجارها، بخشی از برنامه رژیم برای بحرانآفرینی و تنشزایی است، چون آنها در سرکوب انقلاب مردم سوریه ناکام ماندهاند.»
گروهی از افسران بریده از رژیم سوریه نیز به تازگی در گفتوگوهای محرمانه با روزنامه گاردین اعلام کردهاند که این بمبگذاریها، بخشی از طرحهای خرابکارانه حکومت بشار اسد است.
سریال بمبگذاریها و افزایش نگرانیها
در شمال شهر حلب نیز یک راکت به مقر حزب بعث اصابت کرده است. این حوادث یک روز پس از تظاهرات بیسابقه ضد دولتی مخالفان در شهر حلب رخ داده است. بلافاصله پس از این حملات، نبرد میان نیروهای مسلح و گاردهای دولتی بالا گرفته، اما تا کنون گزارشی از میزان خسارتهای وارده منتشر نشده است. مخالفان سوری میگویند از زمان آغاز اعتراضات در حلب، دستکم ۱۴ نفر توسط نیروهای امنیتی سوریه کشته شدهاند.
دولت سوریه یک هفته پیش، پس از دو بمبگذاری پیاپی در دمشق که به کشته شدن ۵۵ نفر و مجروح شدن بیش از ۴۰۰ نفر منجر شد، اعلام کرده بود که یک حمله انتحاری در شهر حلب را خنثی کرده است. برخی ناظران افزایش بمبگذاریها را صرف نظر از عاملان آنها، نشانهای از «حرکت خزنده سوریه به سمت جنگ داخلی» میدانند.
قدرتهای جهانی همچنان در جستوجوی راهحلی برای پایان دادن به کشتار و
خونریزی گسترده در سوریهاند. در کنفرانس رهبران گروه ۸ در کمپدیوید در
نزدیکی واشنگتن، بحران سوریه و ضرورت فراهم کردن شرایط گذار در این کشور،
از جمله مسائلی بود که در کانون بحثهای مقامهای بلندپایه هشت کشور بزرگ
صنعتی قرار گرفت.
بنا بر آخرین آمار منتشرشده از سوی سازمان ملل، از زمان آغاز خیزش مردمی در سوریه در ماه مارس ۲۰۱۱ تا کنون، بیش از ۹ هزار نفر کشته شدهاند. مخالفان اما میگویند شمار کشتهشدگان از مرز ۱۲ هزار نفر هم گذشته و اکثر آنها شهروندان غیرنظامی بودهاند.
این اولین بمبگذاری انتحاری از زمان آغاز خیزش مردم سوریه در شهر دیر الزور، بزرگترین شهر شرق سوریه است. به گزارش خبرگزاری اسوشیتد پرس، در این حمله تروریستی که هدف اصلی آن یک بیمارستان نظامی و مرکز اطلاعاتی نیروی هوایی سوریه بود، از یک تن (۱۰۰۰ کیلوگرم) مواد منفجره استفاده شده که در اثر انفجار آنها ساختمانهای مجاور این مرکز تا شعاع ۱۰۰ متری هم دچار خسارتهای جدی شدهاند.
هنوز هیچ شخص یا گروهی مسئولیت این حمله انتحاری را بر عهده نگرفته است، اما رسانههای دولتی سوریه طبق معمول انگشت اتهام را بهسوی اپوزیسیون و معترضان رژیم بشار اسد نشانه رفتهاند. شورای مخالفان سوریه هم در واکنش به این اتهامات، رژیم سوریه را مسئول این انفجارهای انتحاری در همه شهرهای سوریه خوانده است.
رهبران مخالفان سوریه اعلام کردهاند که «تکرار انفجارها، بخشی از برنامه رژیم برای بحرانآفرینی و تنشزایی است، چون آنها در سرکوب انقلاب مردم سوریه ناکام ماندهاند.»
گروهی از افسران بریده از رژیم سوریه نیز به تازگی در گفتوگوهای محرمانه با روزنامه گاردین اعلام کردهاند که این بمبگذاریها، بخشی از طرحهای خرابکارانه حکومت بشار اسد است.
سریال بمبگذاریها و افزایش نگرانیها
در شمال شهر حلب نیز یک راکت به مقر حزب بعث اصابت کرده است. این حوادث یک روز پس از تظاهرات بیسابقه ضد دولتی مخالفان در شهر حلب رخ داده است. بلافاصله پس از این حملات، نبرد میان نیروهای مسلح و گاردهای دولتی بالا گرفته، اما تا کنون گزارشی از میزان خسارتهای وارده منتشر نشده است. مخالفان سوری میگویند از زمان آغاز اعتراضات در حلب، دستکم ۱۴ نفر توسط نیروهای امنیتی سوریه کشته شدهاند.
دولت سوریه یک هفته پیش، پس از دو بمبگذاری پیاپی در دمشق که به کشته شدن ۵۵ نفر و مجروح شدن بیش از ۴۰۰ نفر منجر شد، اعلام کرده بود که یک حمله انتحاری در شهر حلب را خنثی کرده است. برخی ناظران افزایش بمبگذاریها را صرف نظر از عاملان آنها، نشانهای از «حرکت خزنده سوریه به سمت جنگ داخلی» میدانند.
بنا بر آخرین آمار منتشرشده از سوی سازمان ملل، از زمان آغاز خیزش مردمی در سوریه در ماه مارس ۲۰۱۱ تا کنون، بیش از ۹ هزار نفر کشته شدهاند. مخالفان اما میگویند شمار کشتهشدگان از مرز ۱۲ هزار نفر هم گذشته و اکثر آنها شهروندان غیرنظامی بودهاند.
«افزایش ۳۰ برابری» واردات طلای ایران از ترکیه
اداره دولتی آمار ترکیه در تازهترین گزارش خود از بازار طلای این کشور
اعلام کرد که صادرات طلا از ترکیه به ایران در ماه مارس سال جاری، اسفند و
فروردین گذشته، نسبت به مدت مشابه در سال قبل بیش از ۳۰ برابر افزایش داشته
است.
ترکیه در ماه مارس سال ۲۰۱۱ معادل ۱۳ میلیون دلار صادرات طلا به ایران داشته است، در حالی که این رقم در ماه مارس سال جاری، ۲۰۱۲، به ۴۸۰ میلیون دلار رسیده است.
تجار طلای ترک طی ماه مارس گذشته افزون بر ۹ تن طلا به ایران صادر کردهاند، در حالی که این رقم در ماه مارس سال گذشته تنها ۲۸۶ کیلوگرم بوده است.
در همین حال هنوز مقامات آنکارا و تهران رسما علت افزایش ۳۰ برابری واردات طلا به ایران را اعلام نکردهاند، اما طی سال گذشته بازار طلا و ارز در ایران تلاطم شدیدی را تجربه کرد.
یک منبع آگاه بازار طلا در ترکیه که نخواسته است نامی از او برده شود به خبرگزاری رویترز گفته است که چون تجارت ترکیه با ایران هم اکنون از لحاظ سیاسی موضوعی حساسیتبرانگیز است، دو کشور توافق کردهاند که از طلا به جای معاملات نقدی و واردات نفت ایران استفاده کنند.
ترکیه که در سه ماهه اول سال ۲۰۱۱ کلا ۴۱۱ میلیون دلار صادرات طلا داشته است در دوره مشابه در سال جاری این رقم را به یک میلیارد دلار رسانده است.
به این ترتیب صادرات طلای ترکیه به ایران در ماه مارس تقریبا برابر نیمی از درآمد کل صادرات طلای ترکیه در ربع اول سال جاری میلادی بوده است.
صنعت جواهرات و طلاسازی ترکیه در سال ۲۰۰۱ فعال شد و در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری نیز داشته است، به طوری که این کشور در سال ۲۰۱۰ حدود ۱۷ هزار تن و در سال ۲۰۱۱ نیز ۲۵ هزار تن طلا تولید کرده است.
ترکیه در نظر دارد تا پایان سال جاری میلادی تولید طلای خود را به ۳۵ هزار تن برساند.
اواخر سال گذشته، ۱۳۹۰، قیمت دلار در ایران تا ۲۱۰۰ تومان نیز رسید و ارزش پول ملی ایران، ریال، نسبت به سال پیش از آن حدودا ۶۰ درصد کاهش یافت، اما بعد از فروردین سال جاری، قیمت طلا، سکه و ارز در ایران تا حدودی فروکش کرده است.
قیمت دلار در بازار آزاد ایران روز دوشنبه هفته گذشته به ۱۷۰۰ تومان و قیمت سکه بهار آزادی با طرح جدید و قدیم به ترتیب ۶۷۰ و ۶۸۰ هزار تومان رسید.
در همین زمینه نایب رئیس شرکت «پالایش طلای استانبول»، بزرگترین شرکت طلای ترکیه، به خبرگزاری رویترز گفته است که «بیربط نیست اگر بگوییم ایران واردات طلای ترکیه را به خاطر تحریمها برگزیده است. این کشور ذخایر جواهرات، طلا و سنگهای قیمتی را به عنوان پشتوانه ارز ملی خود میخواهد افزایش دهد تا از نوسانات و تلاطم بازار ارز خود جلوگیری کند».
ترکیه طی سال گذشته به طور متوسط روزانه ۲۰۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری کرد.
در همین حال دو کشور در نظر دارند حجم بازرگانی دوجانبه خود را از ۱۴ میلیارد دلار کنونی به ۳۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۵ افزایش دهند.
دولت ایران به صورت رسمی حجم خرید طلا توسط ایرانیها را منتشر نمیکند، اما خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، در ماه فوریه سال گذشته گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که شهروندان ایرانی سالانه ۳۰۰ تن طلا خریداری میکنند.
ترکیه در ماه مارس سال ۲۰۱۱ معادل ۱۳ میلیون دلار صادرات طلا به ایران داشته است، در حالی که این رقم در ماه مارس سال جاری، ۲۰۱۲، به ۴۸۰ میلیون دلار رسیده است.
تجار طلای ترک طی ماه مارس گذشته افزون بر ۹ تن طلا به ایران صادر کردهاند، در حالی که این رقم در ماه مارس سال گذشته تنها ۲۸۶ کیلوگرم بوده است.
در همین حال هنوز مقامات آنکارا و تهران رسما علت افزایش ۳۰ برابری واردات طلا به ایران را اعلام نکردهاند، اما طی سال گذشته بازار طلا و ارز در ایران تلاطم شدیدی را تجربه کرد.
یک منبع آگاه بازار طلا در ترکیه که نخواسته است نامی از او برده شود به خبرگزاری رویترز گفته است که چون تجارت ترکیه با ایران هم اکنون از لحاظ سیاسی موضوعی حساسیتبرانگیز است، دو کشور توافق کردهاند که از طلا به جای معاملات نقدی و واردات نفت ایران استفاده کنند.
ترکیه که در سه ماهه اول سال ۲۰۱۱ کلا ۴۱۱ میلیون دلار صادرات طلا داشته است در دوره مشابه در سال جاری این رقم را به یک میلیارد دلار رسانده است.
به این ترتیب صادرات طلای ترکیه به ایران در ماه مارس تقریبا برابر نیمی از درآمد کل صادرات طلای ترکیه در ربع اول سال جاری میلادی بوده است.
صنعت جواهرات و طلاسازی ترکیه در سال ۲۰۰۱ فعال شد و در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری نیز داشته است، به طوری که این کشور در سال ۲۰۱۰ حدود ۱۷ هزار تن و در سال ۲۰۱۱ نیز ۲۵ هزار تن طلا تولید کرده است.
ترکیه در نظر دارد تا پایان سال جاری میلادی تولید طلای خود را به ۳۵ هزار تن برساند.
اواخر سال گذشته، ۱۳۹۰، قیمت دلار در ایران تا ۲۱۰۰ تومان نیز رسید و ارزش پول ملی ایران، ریال، نسبت به سال پیش از آن حدودا ۶۰ درصد کاهش یافت، اما بعد از فروردین سال جاری، قیمت طلا، سکه و ارز در ایران تا حدودی فروکش کرده است.
قیمت دلار در بازار آزاد ایران روز دوشنبه هفته گذشته به ۱۷۰۰ تومان و قیمت سکه بهار آزادی با طرح جدید و قدیم به ترتیب ۶۷۰ و ۶۸۰ هزار تومان رسید.
در همین زمینه نایب رئیس شرکت «پالایش طلای استانبول»، بزرگترین شرکت طلای ترکیه، به خبرگزاری رویترز گفته است که «بیربط نیست اگر بگوییم ایران واردات طلای ترکیه را به خاطر تحریمها برگزیده است. این کشور ذخایر جواهرات، طلا و سنگهای قیمتی را به عنوان پشتوانه ارز ملی خود میخواهد افزایش دهد تا از نوسانات و تلاطم بازار ارز خود جلوگیری کند».
ترکیه طی سال گذشته به طور متوسط روزانه ۲۰۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری کرد.
در همین حال دو کشور در نظر دارند حجم بازرگانی دوجانبه خود را از ۱۴ میلیارد دلار کنونی به ۳۰ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۵ افزایش دهند.
دولت ایران به صورت رسمی حجم خرید طلا توسط ایرانیها را منتشر نمیکند، اما خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، در ماه فوریه سال گذشته گزارشی منتشر کرد مبنی بر این که شهروندان ایرانی سالانه ۳۰۰ تن طلا خریداری میکنند.
افسران فراری ارتش: حکومت دمشق مسئول انفجارهای سوریه است
در حالی که دبیرکل سازمان ملل به تازگی القاعده را مسئول بمبگذاریهای
اخیر دمشق دانسته است، چند نظامی فراری به روزنامه گاردین گفتهاند که
حکومت سوریه این بمبگذاریها را طراحی کرده است.
به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، آنها همچنین تأکید کردهاند که خود آنها شاهد بخشی از خرابکاریهای حکومت بشار اسد بودهاند.
این نظامیان در گفتوگوی اختصاصی خود با گاردین اعلام کردهاند که به دلیل مسائل امنیتی نمیخواهند نامشان فاش شود، اما حاضرند در حضور محققان بینالملی شهادت دهند که بمبگذاریهای سوریه از سوی حکومت بشار اسد سازماندهی میشود.
یکی از این افراد که در مرکز فرماندهی سازمان اطلاعات سوریه در دمشق مسئولیت نگهبانی از زندان این مجموعه را بر عهده داشت، اگرچه در محل گفتوگو حضور داشت، خود حاضر به گفتو گو با گزارشگر گاردین نشده و برادرش به جای او با این روزنامه گفتوگو کرده است.
این شخص با اظهار اینکه به گفته برادرش چند روز پیش از وقوع انفجارها، نقل و انتقالهایی در این مجموعه صورت گرفته بود، گفت: «سه روز پیش از انفجار بمب فرماندهان علوی (اقلیت مذهبی که خانواده اسد به آن تعلق دارند) و زندانیان مهم شروع کردند به ناپدید شدن.... دوربینهای مدار بسته نیز برداشته شد و اسناد مهم جابهجا شدند. تنها افرادی که در زمان انفجار در مرکز باقی مانده بودند فرماندهان سنی، محافظان و تعدادی از زندانیان بودند.»
بامداد ۲۱ اردیبهشتماه دو انفجار مهیب در نزدیکی مرکز فرماندهی سازمان اطلاعات سوریه، ۵۵ کشته و ۳۷۲ مجروح برجای گذاشت.
یک افسر سوری دیگر به گاردین گفته است که یک هفته پیش از وقوع این انفجارها مسئولیت جمعآوری دوربینهای مداربسته خیابانهای اطراف مرکز فرماندهی سازمان اطلاعات سوریه به وی محول شده بود.
او توضیح داد: «آن منطقه (محل انفجارها)، محافظتشدهترین منطقه دمشق است... هیچ اتفاقی نمیتواند بدون اینکه به گوش کسی برسد در آن منطقه رخ دهد.»
او افزود که اگرچه او مسئول جمعآوری دوربینها بود، اطلاعی از انفجارهای پیش رو نداشت. او با این حال افزود که شاهد نقل و انتقالهای غیرعادی کارکنان این مجموعه به ساختمانهای دیگر بود و توضیح داد که روز واقعه، تا دو ساعت پیش از وقوع انفجار به هیچ کس اجازه نمیدادند نزدیک آن منطقه برود.
یک افسر فراری دیگر اظهار کرده است که در یک کمپ نظامی در شمال سوریه، شاهد بوده است که نظامیان مواد منفجره را در یک وَن جاسازی کردهاند و افزوده است: «آنها سپس تعدادی زندانی را سوار بر وَن کردند، خودرو را به شهر بردند و منفجر کردند... از پنج روز پیش از آن میدانستیم که این انفجار قرار است صورت بگیرد، اما وقتی فهمیدم که آنها زندانیها را نیز کشتهاند، کمپ را ترک کردم.»
یک افسر دیگر که به گفته گاردین در مرکز اطلاعاتی نیروی هوایی سوریه در دمشق فعالیت میکرده و ماه ژانویه فراری شده است گفته است که شاهد بوده خودرویی که مواد منفجره در آن جاسازی شده بود، به همراه چند محافظ و زندانی محل این ساختمان را ترک کرده است.
وی توضیح داده است: «آنها به من گفتند که به محل بازرسی میدان (در حومه دمشق) بروم و افزودند که این ماشین به این مقر بازرسی میآید و من باید آن را متوقف کنم. ۴۰۰ متر پیش از آن که این خودرو به محل بازرسی برسد، محافظان خودرو را ترک کردند و ما پس از آنکه این خودرو ۲۰۰ متر دیگر به مسیرش ادامه داد آن را متوقف و افراد داخل آن را بازداشت کردیم.»
این اظهارات در حالی مطرح شدهاند که حکومت سوریه تروریستها و اعضای القاعده را مسئول بمبگذاریهای سوریه میداند.
بان گی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز در خصوص انفجارهای ۲۱ اردیبهشتماه دمشق گفت که به باور وی القاعده پشت این انفجارها قرار دارد.
گاردین مینویسد در دیداری که گزارشگر این روزنامه از مناطق شمالی سوریه داشت، شاهد خشم ارتش آزاد سوریه، متعلق به اپوزیسیون این کشور، از نسبت دادن این خرابکاریها به اعضای القاعده بوده است.
یکی از اعضای ارتش آزاد سوریه با تأکید بر این که حتی یک عضو القاعده را نمیتوان در منطقه پیدا کرد، گفته است: «این نبرد تنها و تنها نبرد ماست... ما تسلیحات قبول میکنیم، اما اعضای القاعده را نمیپذیریم... واضح است که حکومت پشت انفجارهاست.»
در جریان ناآرامیهای سوریه که بیش از یک سال از آغاز آن میگذرد بیش از ۹ هزار تن جان باختهاند.
به گزارش روزنامه بریتانیایی گاردین، آنها همچنین تأکید کردهاند که خود آنها شاهد بخشی از خرابکاریهای حکومت بشار اسد بودهاند.
این نظامیان در گفتوگوی اختصاصی خود با گاردین اعلام کردهاند که به دلیل مسائل امنیتی نمیخواهند نامشان فاش شود، اما حاضرند در حضور محققان بینالملی شهادت دهند که بمبگذاریهای سوریه از سوی حکومت بشار اسد سازماندهی میشود.
یکی از این افراد که در مرکز فرماندهی سازمان اطلاعات سوریه در دمشق مسئولیت نگهبانی از زندان این مجموعه را بر عهده داشت، اگرچه در محل گفتوگو حضور داشت، خود حاضر به گفتو گو با گزارشگر گاردین نشده و برادرش به جای او با این روزنامه گفتوگو کرده است.
این شخص با اظهار اینکه به گفته برادرش چند روز پیش از وقوع انفجارها، نقل و انتقالهایی در این مجموعه صورت گرفته بود، گفت: «سه روز پیش از انفجار بمب فرماندهان علوی (اقلیت مذهبی که خانواده اسد به آن تعلق دارند) و زندانیان مهم شروع کردند به ناپدید شدن.... دوربینهای مدار بسته نیز برداشته شد و اسناد مهم جابهجا شدند. تنها افرادی که در زمان انفجار در مرکز باقی مانده بودند فرماندهان سنی، محافظان و تعدادی از زندانیان بودند.»
بامداد ۲۱ اردیبهشتماه دو انفجار مهیب در نزدیکی مرکز فرماندهی سازمان اطلاعات سوریه، ۵۵ کشته و ۳۷۲ مجروح برجای گذاشت.
یک افسر سوری دیگر به گاردین گفته است که یک هفته پیش از وقوع این انفجارها مسئولیت جمعآوری دوربینهای مداربسته خیابانهای اطراف مرکز فرماندهی سازمان اطلاعات سوریه به وی محول شده بود.
او توضیح داد: «آن منطقه (محل انفجارها)، محافظتشدهترین منطقه دمشق است... هیچ اتفاقی نمیتواند بدون اینکه به گوش کسی برسد در آن منطقه رخ دهد.»
او افزود که اگرچه او مسئول جمعآوری دوربینها بود، اطلاعی از انفجارهای پیش رو نداشت. او با این حال افزود که شاهد نقل و انتقالهای غیرعادی کارکنان این مجموعه به ساختمانهای دیگر بود و توضیح داد که روز واقعه، تا دو ساعت پیش از وقوع انفجار به هیچ کس اجازه نمیدادند نزدیک آن منطقه برود.
یک افسر فراری دیگر اظهار کرده است که در یک کمپ نظامی در شمال سوریه، شاهد بوده است که نظامیان مواد منفجره را در یک وَن جاسازی کردهاند و افزوده است: «آنها سپس تعدادی زندانی را سوار بر وَن کردند، خودرو را به شهر بردند و منفجر کردند... از پنج روز پیش از آن میدانستیم که این انفجار قرار است صورت بگیرد، اما وقتی فهمیدم که آنها زندانیها را نیز کشتهاند، کمپ را ترک کردم.»
یک افسر دیگر که به گفته گاردین در مرکز اطلاعاتی نیروی هوایی سوریه در دمشق فعالیت میکرده و ماه ژانویه فراری شده است گفته است که شاهد بوده خودرویی که مواد منفجره در آن جاسازی شده بود، به همراه چند محافظ و زندانی محل این ساختمان را ترک کرده است.
وی توضیح داده است: «آنها به من گفتند که به محل بازرسی میدان (در حومه دمشق) بروم و افزودند که این ماشین به این مقر بازرسی میآید و من باید آن را متوقف کنم. ۴۰۰ متر پیش از آن که این خودرو به محل بازرسی برسد، محافظان خودرو را ترک کردند و ما پس از آنکه این خودرو ۲۰۰ متر دیگر به مسیرش ادامه داد آن را متوقف و افراد داخل آن را بازداشت کردیم.»
این اظهارات در حالی مطرح شدهاند که حکومت سوریه تروریستها و اعضای القاعده را مسئول بمبگذاریهای سوریه میداند.
بان گی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز در خصوص انفجارهای ۲۱ اردیبهشتماه دمشق گفت که به باور وی القاعده پشت این انفجارها قرار دارد.
گاردین مینویسد در دیداری که گزارشگر این روزنامه از مناطق شمالی سوریه داشت، شاهد خشم ارتش آزاد سوریه، متعلق به اپوزیسیون این کشور، از نسبت دادن این خرابکاریها به اعضای القاعده بوده است.
یکی از اعضای ارتش آزاد سوریه با تأکید بر این که حتی یک عضو القاعده را نمیتوان در منطقه پیدا کرد، گفته است: «این نبرد تنها و تنها نبرد ماست... ما تسلیحات قبول میکنیم، اما اعضای القاعده را نمیپذیریم... واضح است که حکومت پشت انفجارهاست.»
در جریان ناآرامیهای سوریه که بیش از یک سال از آغاز آن میگذرد بیش از ۹ هزار تن جان باختهاند.
مستند انفرادی؛ بخش یک: سلولهای بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ اوین
انفرادی، داستان زندانیان سیاسی است. داستان انسانهایی که بعد از انقلاب
اسلامی تا به امروز، روزها و شبهای بسیاری را در سلولهای کوچک انفرادی
گذراندهاند.
زندانیان سیاسی که روح و جسمشان با دیوارهای بههمفشرده سلولها مبارزه میکرد تا بتوانند فضای کوچک انفرادیها و یا مکانهایی شبیه به قبر را تحمل کنند.
درون این چهاردیواریها رمز و رازهای بسیاری برای زندانیان نهفتهاست.
در اولین بخش از برنامه مستند «انفرادی»، شما را به درون سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین میبریم تا زندانیان سیاسی سه دهه اخیر از تجربیات خود برای شما بگویند:
حالا چشمبندت را برمیداری. لحظهای مات و مبهوت وسط سلول قرار میگیری. حس میکنی دیوارهای تیرهرنگ سلول به تو نزدیک میشوند. اینجا سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین است....
مهرانگیز کار وکیل دادگستری است که در سال ۱۳۷۹ به مدت ۵۴ روز را بازداشت شد و ۳۰ روز از این مدت را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ گذراند.
مهرانگیز کار درباره تجربیات خود از این سلولها میگوید: «وقتی من وارد سلول شدم کثیفی آن از حد تصور خارج بود. چند تکه گلیم کهنه که آثار تهوع خشک شده زندانیان قبل از من روی آن به چشم میخورد و یک توالت بسیار کثیف با سیستم توالت فرنگی از جنس آهن زنگزده و حقیقتا متعفن در آنجا وجود داشت. و همین طور یک دستشویی که باز هم به صورت عجیب و غریبی کثیف بود.»
مهرانگیز کار درباره دیگر شرایط سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین میگوید: «من مجبور شدم برای خوابیدن از چادرم استفاده کنم. چادرم را به طور کامل به دور خودم پیچاندم. به طوری که شاید کاری کنم که تماسی با محیط نداشته باشم.
طول سلول و نیز آنجایی که میتوانستم بخوابم آنقدر کوتاه بود که پای من دچار خونمردگی شد.»
سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین نیز شباهت بسیاری به بند ۲۰۹ دارند. پنجرهای نزدیک به سقف که آن را با تورهای فلزی بستهاند امکان باز کردن پنجره را نداری، چون دستت هرگز به این پنجره نمیرسد.
یک متر و نیم در دو متر، طول و عرض بیشتر سلولها را تشکیل میدهند. داخل این سلولها یک سطل فلزی به عنوان دستشویی وجود دارد. بوی تعفن همه جا را پر کرده، احساس خفگی میکنی. اینجا جایی شبیه به قبر است.
احسان مهرابی که درس مهندسی عمران خوانده، سالهاست که یک روزنامهنگار سیاسی است.
آقای مهرابی در سال ۱۳۸۸ و پس از انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد و ۶۴ روز از دوران زندان خود را در سلولهای انفرادی ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین گذراند.
احسان مهرابی میگوید: «من چون رشته تحصیلیام مهندسی عمران بود وقتی وارد سلول شدم احساس میکردم که اگر کسی بخواهد یک نقشه قبر را در نقشهکشی طراحی کند، دقیقا یک چیزی را خواهد کشید که من داخلش بودم و احساس کردم کسی که آنجا را طراحی کرده گویا اساسا مداد را برداشتهاست تا یک قبر را طراحی کند.
ولی با این وجود من چون تجربه سلولهای ۲۰۹ را هم داشتم ترجیحم این بود که به همین قبر برگردم. چون در بند ۲۴۰ سکوت حکمفرما بود و فضای راکدی داشت.»
احسان مهرابی با اشاره به اینکه در ۲۰۹ سر و صدا زیاد بود میگوید: «گرچه صدایی که میآمد صدای بازجوییها و فشارهایی بود که بر سایر زندانیها وارد میآمد و اتفاقاتی که برای بقیه زندانیها در حین بازجویی میافتاد، کتک میخورند، تحقیر میشدند و یا شکنجه میشدند و مواقعی فشارها طاقتفرسا میشد و گریه میکردند، به گوش ما میرسید و من در آن لحظه حس میکردم که این اتفاقات برای خود من میافتد. به حدی که برخی مواقع ترجیح میدادم به همان قبر ۲۴۰ برگردم.»
فشارهای سلول انفرادی در کنار فشارهای بازجویی از زندانی هر لحظه به اوج خود میرسد.
ایرج مصداقی که یک فعال سیاسی است، از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۷۰ در زندانهای گوهردشت، قزلحصار و اوین بود او که بیش از یک سال از این ده سال را در انفرادی این زندانها گذرانده، تجربه دیگری را بیان میکند.
ایرج مصداقی: «زندان انفرادی اینها ایزوله کامل بود و شما هیچ ارتباطی با دنیای بیرون نداشتید. نه کتاب، نه روزنامه، نه هیچ ارتباطی با بیرون وجود نداشت. در آن سالها، زندان انفرادی– لااقل تجربه خود من- با شکنجه همراه بود. بماند که من خودم در همان چند ماه اولش حتی ملاقات و لباس کافی هم نداشتم.
آقای مصداقی در ادامه با اشاره به اینکه زیر سرش هیچ چیزی نبوده و مجبور بوده دمپایی زیر سرش بگذارد و بخوابد میگوید: «در انفرادی هر چیزی به فشار برای زندانی تبدیل میشد. وقتی میخواستیم حمام برویم باید لخت و برهنه میرفتیم، حساب کنید باید برهنه از حمام بیرون میآمدیم، در حالی که هوا سرد بود و یک راهرو طولانی را باید طی میکردیم. راهرویی که دو طرفش پنجرهها باز بود و من که لباس نداشتم باید با لباس خیس یا لخت از این مسیر عبور میکردم. ما آنجا حوله هم نداشتم.»
این زندانی سیاسی با اشاره به اینکه فشارهای جانبی هم در انفرادی وجود دارد تاکید میکند: «انفرادی خودش به تنهایی نیست. انواع و اقسام بهانهها میتوانستند بگیرند و میآمدند زندانی را مورد ضرب و شتم قرار میدادند.»
سودابه اردوان، دیگر زندانی دهه ۶۰ خورشیدی نیز که هشت سال را در زندان به سر برده، از روزهایی میگوید که از ساعت چهار یا پنج بعد از ظهر چراغ سلولها خاموش میشد و زندانی در فضایی رعبآور قرار میگرفت.
سودابه اردوان: «از پنجره کوچکی که نزدیک سقف بود یک ذره نور میآمد. این نور هم با تاریک شدن هوا به تدریج قطع میشد و ما تقریبا در تاریکی فرو میرفتیم.
ما مجبور میشدیم زود بگیریم بخوابیم، چون کار دیگری در تاریکی نمیتوانستیم بکنیم و سرمان را که میگذاشتیم روی زمین تا با همان یک عدد پتویی که داشتیم خودمان را بپوشانیم و بخوابیم، صداهای فریاد از زیر زمین ۲۰۹ به گوش میرسید.»
خانم اردوان همچنین میگوید: «زیر زمینهای ۲۰۹ محله شکنجه زندانیها بود. شب هم که دیروقت میشد و کمی اوضاع و احوال آرامتر میشد، میآمدند و اعدامیها را میبردند.»
زندانی در گوشهای از سلول خیره به دیوار شده، دریچه کوچک سلول باز میشود. زندانبان در حالی که تنها چشمهایش دیده میشود میگوید: «چشمبندت را بزن و بیا بیرون.»
زندانیان سیاسی که روح و جسمشان با دیوارهای بههمفشرده سلولها مبارزه میکرد تا بتوانند فضای کوچک انفرادیها و یا مکانهایی شبیه به قبر را تحمل کنند.
درون این چهاردیواریها رمز و رازهای بسیاری برای زندانیان نهفتهاست.
در اولین بخش از برنامه مستند «انفرادی»، شما را به درون سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ و ۲۴۰ زندان اوین میبریم تا زندانیان سیاسی سه دهه اخیر از تجربیات خود برای شما بگویند:
مستند رادیویی «انفرادی» از وحید پوراستاد - بخش ۱
زندانبان با صدایی تحکمآمیز میگوید: «تا وقتی در را قفل نکردهام حق نداری چشمبندت را برداری»، لحظهای سکوت میشود. پشت سرت صدای دری آهنی را میشنوی، لحظهای بعد در قفل میشود.حالا چشمبندت را برمیداری. لحظهای مات و مبهوت وسط سلول قرار میگیری. حس میکنی دیوارهای تیرهرنگ سلول به تو نزدیک میشوند. اینجا سلول انفرادی در بند ۲۰۹ زندان اوین است....
مهرانگیز کار وکیل دادگستری است که در سال ۱۳۷۹ به مدت ۵۴ روز را بازداشت شد و ۳۰ روز از این مدت را در سلول انفرادی بند ۲۰۹ گذراند.
مهرانگیز کار درباره تجربیات خود از این سلولها میگوید: «وقتی من وارد سلول شدم کثیفی آن از حد تصور خارج بود. چند تکه گلیم کهنه که آثار تهوع خشک شده زندانیان قبل از من روی آن به چشم میخورد و یک توالت بسیار کثیف با سیستم توالت فرنگی از جنس آهن زنگزده و حقیقتا متعفن در آنجا وجود داشت. و همین طور یک دستشویی که باز هم به صورت عجیب و غریبی کثیف بود.»
مهرانگیز کار درباره دیگر شرایط سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین میگوید: «من مجبور شدم برای خوابیدن از چادرم استفاده کنم. چادرم را به طور کامل به دور خودم پیچاندم. به طوری که شاید کاری کنم که تماسی با محیط نداشته باشم.
طول سلول و نیز آنجایی که میتوانستم بخوابم آنقدر کوتاه بود که پای من دچار خونمردگی شد.»
سلولهای انفرادی بند ۲۴۰ زندان اوین نیز شباهت بسیاری به بند ۲۰۹ دارند. پنجرهای نزدیک به سقف که آن را با تورهای فلزی بستهاند امکان باز کردن پنجره را نداری، چون دستت هرگز به این پنجره نمیرسد.
یک متر و نیم در دو متر، طول و عرض بیشتر سلولها را تشکیل میدهند. داخل این سلولها یک سطل فلزی به عنوان دستشویی وجود دارد. بوی تعفن همه جا را پر کرده، احساس خفگی میکنی. اینجا جایی شبیه به قبر است.
احسان مهرابی که درس مهندسی عمران خوانده، سالهاست که یک روزنامهنگار سیاسی است.
آقای مهرابی در سال ۱۳۸۸ و پس از انتخابات ریاستجمهوری بازداشت شد و ۶۴ روز از دوران زندان خود را در سلولهای انفرادی ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین گذراند.
احسان مهرابی میگوید: «من چون رشته تحصیلیام مهندسی عمران بود وقتی وارد سلول شدم احساس میکردم که اگر کسی بخواهد یک نقشه قبر را در نقشهکشی طراحی کند، دقیقا یک چیزی را خواهد کشید که من داخلش بودم و احساس کردم کسی که آنجا را طراحی کرده گویا اساسا مداد را برداشتهاست تا یک قبر را طراحی کند.
ولی با این وجود من چون تجربه سلولهای ۲۰۹ را هم داشتم ترجیحم این بود که به همین قبر برگردم. چون در بند ۲۴۰ سکوت حکمفرما بود و فضای راکدی داشت.»
احسان مهرابی با اشاره به اینکه در ۲۰۹ سر و صدا زیاد بود میگوید: «گرچه صدایی که میآمد صدای بازجوییها و فشارهایی بود که بر سایر زندانیها وارد میآمد و اتفاقاتی که برای بقیه زندانیها در حین بازجویی میافتاد، کتک میخورند، تحقیر میشدند و یا شکنجه میشدند و مواقعی فشارها طاقتفرسا میشد و گریه میکردند، به گوش ما میرسید و من در آن لحظه حس میکردم که این اتفاقات برای خود من میافتد. به حدی که برخی مواقع ترجیح میدادم به همان قبر ۲۴۰ برگردم.»
فشارهای سلول انفرادی در کنار فشارهای بازجویی از زندانی هر لحظه به اوج خود میرسد.
ایرج مصداقی که یک فعال سیاسی است، از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۷۰ در زندانهای گوهردشت، قزلحصار و اوین بود او که بیش از یک سال از این ده سال را در انفرادی این زندانها گذرانده، تجربه دیگری را بیان میکند.
ایرج مصداقی: «زندان انفرادی اینها ایزوله کامل بود و شما هیچ ارتباطی با دنیای بیرون نداشتید. نه کتاب، نه روزنامه، نه هیچ ارتباطی با بیرون وجود نداشت. در آن سالها، زندان انفرادی– لااقل تجربه خود من- با شکنجه همراه بود. بماند که من خودم در همان چند ماه اولش حتی ملاقات و لباس کافی هم نداشتم.
ایرج مصداقی
فضای سلول خیلی سرد بود و من مجبور بودم کف زمین بخوابم. دو پتو هم بیشتر
نداشتم. در آن زمان حتی موکت هم کف سلول نبود و من مجبور بودم خودم را در
یک پتو بپیچانم و یک پتوی دیگرم را رویم بیندازم.»آقای مصداقی در ادامه با اشاره به اینکه زیر سرش هیچ چیزی نبوده و مجبور بوده دمپایی زیر سرش بگذارد و بخوابد میگوید: «در انفرادی هر چیزی به فشار برای زندانی تبدیل میشد. وقتی میخواستیم حمام برویم باید لخت و برهنه میرفتیم، حساب کنید باید برهنه از حمام بیرون میآمدیم، در حالی که هوا سرد بود و یک راهرو طولانی را باید طی میکردیم. راهرویی که دو طرفش پنجرهها باز بود و من که لباس نداشتم باید با لباس خیس یا لخت از این مسیر عبور میکردم. ما آنجا حوله هم نداشتم.»
این زندانی سیاسی با اشاره به اینکه فشارهای جانبی هم در انفرادی وجود دارد تاکید میکند: «انفرادی خودش به تنهایی نیست. انواع و اقسام بهانهها میتوانستند بگیرند و میآمدند زندانی را مورد ضرب و شتم قرار میدادند.»
سودابه اردوان، دیگر زندانی دهه ۶۰ خورشیدی نیز که هشت سال را در زندان به سر برده، از روزهایی میگوید که از ساعت چهار یا پنج بعد از ظهر چراغ سلولها خاموش میشد و زندانی در فضایی رعبآور قرار میگرفت.
سودابه اردوان: «از پنجره کوچکی که نزدیک سقف بود یک ذره نور میآمد. این نور هم با تاریک شدن هوا به تدریج قطع میشد و ما تقریبا در تاریکی فرو میرفتیم.
ما مجبور میشدیم زود بگیریم بخوابیم، چون کار دیگری در تاریکی نمیتوانستیم بکنیم و سرمان را که میگذاشتیم روی زمین تا با همان یک عدد پتویی که داشتیم خودمان را بپوشانیم و بخوابیم، صداهای فریاد از زیر زمین ۲۰۹ به گوش میرسید.»
خانم اردوان همچنین میگوید: «زیر زمینهای ۲۰۹ محله شکنجه زندانیها بود. شب هم که دیروقت میشد و کمی اوضاع و احوال آرامتر میشد، میآمدند و اعدامیها را میبردند.»
زندانی در گوشهای از سلول خیره به دیوار شده، دریچه کوچک سلول باز میشود. زندانبان در حالی که تنها چشمهایش دیده میشود میگوید: «چشمبندت را بزن و بیا بیرون.»
بشر برای نیازهای فزاینده خود یک کره زمین دیگر هم لازم دارد
برپایه گزارش اخیر «صندوق جهانی حمایت از طبیعت» (WWF) بشر با چنان
سرعتی در حال بهرهبرداری از منابع طبیعی است که در آینده نزدیک برای تامین
نیازهای اساسی خود مثل کشت محصولات خوراکی، جنگل و دامپروری، به یک کره
زمین دیگر نیاز خواهد داشت.
این نهاد بینالمللی و غیردولتی در گزارش خود که تحت عنوان «سیاره زنده» منتشر شده، میگوید که در سال ۲۰۰۸ نیاز جامعه بشری به زمینهای مناسب برای کشت محصولات کشاورزی از آنچه که واقعا روی کره زمین موجود است ۳۰ درصد بیشتر شدهاست. میزان مصرف منابع طبیعی کره زمین، بهویژه زمینهای کشاورزی و جنگلها به حدی افزایش یافته که برای جایگزینی و احیا مصرف یکساله بشر، کره زمین حداقل به یک سال و نیم زمان نیاز دارد.
به گزارش خبرگزاری «بلومبرگ» مدیر «صندوق جهانی حمایت از طبیعت» میگوید: «بشر در دهههای اخیر به شکلی زندگی و مصرف میکند که گویا ما یک کره زمین اضافی هم داریم. میزان مصرف بشر حدود ۵۰ درصد بیشتر از آن چیزی است که منابع طبیعی کره زمین در هر سال میتوانند تولید کنند. اگر الگوها و میزان مصرف را تغییر ندهیم تا سال ۲۰۳۰ به وضعیتی خواهیم رسید که برای تامین نیازهای بشر حتی یک کره زمین دیگر هم کافی نخواهد بود.»
این گزارش که در نتیجهگیری خود بر ضرورت کاهش مصرف منابع طبیعی، مثل آب، جنگلها و زمینهای کشاورزی تاکید میکند، در آستانه برگزاری همایش ماه آینده سازمان ملل متحد منتشر شده که قرار است در شهر ریودوژانیرو برای بررسی راههای پیشگیری از نابودی منابع طبیعی برگزار شود.
کارشناسان منابع طبیعی برای سنجش منابع کره زمین از مقیاسی استفاده میکنند که اصطلاحا «هکتار جهانی» نامیده میشود و در برگیرنده یک میانگین از تمامی منابع طبیعی از جمله جنگلها، آب آشامیدنی و کشاورزی و زمینهای قابل کشت است.
برپایه بررسیهایی که در سال ۲۰۰۸ انجام گرفتهاست میزان مصرف هر فرد از این منابع حدود ۲٫۷ هکتار بوده در صورتیکه کره زمین در بهترین حالت میتواند ۱٫۸ هکتار از این منابع را برای یک فرد تامین کند. در عین حال باید در نظر داشت که برپایه آمارهای سازمان ملل متحد جمعیت کره زمین در ماه اکتبر امسال به هفت میلیارد نفر خواهد رسید.
البته میزان مصرف ساکنان کره زمین از این منابع در هر کشور جهان متفاوت است. برای نمونه میزان مصرف سرانه این منابع در کشوری مانند قطر حدود ۱۲ هکتار است و پس از قطر کشورهایی نظیر کویت، امارات متحده عربی، آمریکا و دانمارک در مقامهای بعدی قرار دارند. اما در مقابل میزان مصرف سرانه ساکنان مناطق فلسطینی حدود یک «هکتار جهانی» است.
صندوق جهانی حمایت از طبیعت هشدار میدهد که روش مصرف منابع طبیعی کره زمین در حال حاضر مثل برداشت از یک حساب بانکی است که ذخیره کافی ندارد. در برخی موارد منابع و سامانههای زیستمحیطی کره زمین چنان تحت فشار قرار دارند که حتی پیش از پایان اندوختههای موجود ممکن است به کلی نابود شده و احیا آنها ناممکن شوند.
این نهاد بینالمللی و غیردولتی در گزارش خود که تحت عنوان «سیاره زنده» منتشر شده، میگوید که در سال ۲۰۰۸ نیاز جامعه بشری به زمینهای مناسب برای کشت محصولات کشاورزی از آنچه که واقعا روی کره زمین موجود است ۳۰ درصد بیشتر شدهاست. میزان مصرف منابع طبیعی کره زمین، بهویژه زمینهای کشاورزی و جنگلها به حدی افزایش یافته که برای جایگزینی و احیا مصرف یکساله بشر، کره زمین حداقل به یک سال و نیم زمان نیاز دارد.
به گزارش خبرگزاری «بلومبرگ» مدیر «صندوق جهانی حمایت از طبیعت» میگوید: «بشر در دهههای اخیر به شکلی زندگی و مصرف میکند که گویا ما یک کره زمین اضافی هم داریم. میزان مصرف بشر حدود ۵۰ درصد بیشتر از آن چیزی است که منابع طبیعی کره زمین در هر سال میتوانند تولید کنند. اگر الگوها و میزان مصرف را تغییر ندهیم تا سال ۲۰۳۰ به وضعیتی خواهیم رسید که برای تامین نیازهای بشر حتی یک کره زمین دیگر هم کافی نخواهد بود.»
این گزارش که در نتیجهگیری خود بر ضرورت کاهش مصرف منابع طبیعی، مثل آب، جنگلها و زمینهای کشاورزی تاکید میکند، در آستانه برگزاری همایش ماه آینده سازمان ملل متحد منتشر شده که قرار است در شهر ریودوژانیرو برای بررسی راههای پیشگیری از نابودی منابع طبیعی برگزار شود.
کارشناسان منابع طبیعی برای سنجش منابع کره زمین از مقیاسی استفاده میکنند که اصطلاحا «هکتار جهانی» نامیده میشود و در برگیرنده یک میانگین از تمامی منابع طبیعی از جمله جنگلها، آب آشامیدنی و کشاورزی و زمینهای قابل کشت است.
برپایه بررسیهایی که در سال ۲۰۰۸ انجام گرفتهاست میزان مصرف هر فرد از این منابع حدود ۲٫۷ هکتار بوده در صورتیکه کره زمین در بهترین حالت میتواند ۱٫۸ هکتار از این منابع را برای یک فرد تامین کند. در عین حال باید در نظر داشت که برپایه آمارهای سازمان ملل متحد جمعیت کره زمین در ماه اکتبر امسال به هفت میلیارد نفر خواهد رسید.
البته میزان مصرف ساکنان کره زمین از این منابع در هر کشور جهان متفاوت است. برای نمونه میزان مصرف سرانه این منابع در کشوری مانند قطر حدود ۱۲ هکتار است و پس از قطر کشورهایی نظیر کویت، امارات متحده عربی، آمریکا و دانمارک در مقامهای بعدی قرار دارند. اما در مقابل میزان مصرف سرانه ساکنان مناطق فلسطینی حدود یک «هکتار جهانی» است.
صندوق جهانی حمایت از طبیعت هشدار میدهد که روش مصرف منابع طبیعی کره زمین در حال حاضر مثل برداشت از یک حساب بانکی است که ذخیره کافی ندارد. در برخی موارد منابع و سامانههای زیستمحیطی کره زمین چنان تحت فشار قرار دارند که حتی پیش از پایان اندوختههای موجود ممکن است به کلی نابود شده و احیا آنها ناممکن شوند.
کمک یکمیلیون دلاری یهودیان ایرانی نیویورک به دانشجویان ایرانیتبار اسرائیل
یهودیان ایرانی مقیم نیویورک شامگاه پنجشنبه دهم مه، در گردهمایی خود
توانستند تا مبلغ یک میلیون دلار دیگر برای اعطای بورسیه در سال ۲۰۱۲ به
دانشجویان ایرانیتبار اسرائیل گردآوری کنند.
این کمکها قرار است به صدها نفر از جوانان دانشجوی ایرانیتبار در اسرائیل امکان دهد تا بتوانند به تحصیلات عالی در دانشگاههای اسرائیل بپردازند.
در آیینی که از سوی بنیاد فرهنگی و آموزشی یهودیان ایرانی نیویورک با سخنرانی صیون ماهفر و کلیمیان، از یهودیان سرشناس مقیم نیویورک و «منشه امیر» سخنران مدعو از اسرائیل برگزار شد، خانوادههای ایرانی یهودی نیویورک که در شمار خانوادههای دارای توانایی مالی خوبی هستند، امسال نیز هر یک هزاران دلار و برخی از خانوادهها، تا دهها هزار دلار را به اعطای این بورسیه هدیه کردند.
از آنجا که اکثر یهودیان دارای سرمایه مالی، مقیم لانگآیلند در نیویورک هستند این گردهمایی نیز در این بخش از نیویورک برگزار گردید.
در سال ۲۰۱۱، بنیاد فرهنگی-آموزشی یهودیان ایرانی نیویورک مبلغ ششصد و پنجاه هزار دلار را برای اعطای بورسیه به جوانان ایرانیزادهای که بخواهند در دانشگاههای اسرائیل تحصیل کنند، گردآوری کرده بود.
از آغاز کار این بنیاد در هفده سال گذشته تاکنون حدود بیست میلیون دلار به تحصیل دانشجویان ایرانیتبار اسرائیل اختصاص یافتهاست. این بنیاد هدف خود از این کوشش را اینگونه عنوان میکند که سعی دارد تا «نام ایرانیان در اسرائیل با اعتبار گردد و فرزندان آنها، با داشتن تحصیلات بهتر، به کارهای بهتری دست یابند و نام یهودیان ایرانی بهعنوان یک جامعه قوی و قدرتمند در این کشور مطرح باشد.»
ایرانیان یهودی نیویورک
یهودیان ایرانی از سابقه زندگی طولانی در نیویورک برخوردارند؛ از قرن نوزدهم میلادی که بخشی از یهودیان مقیم مشهد، تحت فشارهای آن روزگار، حتی سوار بر حیوانات و با پیمودن مسیرهای طولانی، خود را به بمبئی هند و نقاط دیگر میرساندند تا با کشتی به نیویورک بروند.
در دهههای شصت و هفتاد میلادی نیز یهودیان زیادی از ایران برای تحصیل و تجارت به نیویورک رفتند زیرا نیویورک، پس از اسرائیل، بزرگترین جامعه یهودینشین جهان را دارد؛ در نیویورکِ امروزی سه میلیون یهودی زندگی میکنند که یهودیان ایرانیزاده بخش بسیار کوچکی از آنها را تشکیل میدهند.
در سالهای تلاطم سیاسی ایران در اواخر دهه هفتاد میلادی، بر شمار یهودیان ایرانی مقیم نیویورک افزوده شد.
هر چند جامعه بزرگی از یهودیان ایرانی نیز در لسآنجلس زندگی میکند، اما یهودیان ایرانیتبار مقیم نیویورک، با تشکیل بنیادهای مختلف، توانستهاند استحکام خود را حفظ کرده و حلقههای ارتباطی قوی با ایرانیزادگان یهودی در سایر نقاط جهان بوجود آورند؛ مکابی یکی از موفقترینِ این بنیادها بودهاست.
یهودیان ایرانی برای برپایی کرسیهای مطالعاتی و حتی مراکز آموزشهای ایرانی در دانشگاههای اسرائیل نیز کوشش کردهاند؛ در کنار برپایی کرسیهای مطالعاتی در چندین دانشگاه آمریکا برای آموزش علوم مرتبط با ایران، از جمله در دانشگاههای کالیفرنیا؛ مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه تلآویو نیز با اعطای کمکهای مالی یهودیان ایرانی، از خانوادههای متمولی مانند نظریانها و یا به یاری لرد ایرانیتبار انگلیس، لرد داوود آلیانس، امکانپذیر شدهاست.
مرکز مطالعات «خلیج فارس» نیز در دانشگاه حیفا نیز در سالهای اخیر با پول اهدایی خانواده مئیر عزری برپا شدهاست.
بیش از ۹۰۰ دانشجوی ایرانیتبار در اسرائیل
بنیاد فرهنگی-آموزشی مکابی از ۱۷ سال پیش اعطای این بورسیهها را، در سال نخست با سرمایه ۱۵۰ هزار دلار آغاز کرد. افزایش سالیانه کمکهای مالی یهودیان ایرانی مقیم نیویورک برای تحصیل دانشجویان ایرانیتبار در دانشگاههای اسرائیل، با وجود بحران مالی در آمریکا و نگرانی حتی در میان خانوادههای سرمایهدار، صورت گرفتهاست.
پروفسور داوید مناشری، رئیس پیشین مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه تلآویو که در این فعالیتها سهم دارد، میگوید که در سال ۲۰۱۱ حدود ۹۰۰ نفر از دانشجویان ایرانیتباری که در دانشگاهها و کالجهای اسرائیلی تحصیلی میکنند، برای دریافت بورسیه ثبت نام کردند و از میان آنها ۵۵۰ نفر که خانوادههای کمبضاعت داشتند، برای دریافت بورسیه انتخاب شدند.
امسال نیز قرار است که پولهای تازه گردآوری شده در آیینی در اواخر ماه ژوئن ۲۰۱۲ در دانشگاه تلآویو به دانشجویان ایرانیتبار اسرائیلی اعطا گردد.
به گفته پروفسور مناشری، دانشجویانی که از بورسیههای بنیاد مکابی بهرهمند میشوند، پس از پایان تحصیل خود و گرفتن شغل و داشتن درآمد، داوطلبانه به بازپرداخت بورسیه یا بخشی از آن اقدام میکنند و بدین ترتیب، آنها نیز به ادامه تحصیل جوانان دیگر کمک مینمایند.
پروفسور داوید (کامران) اورشلیمی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تلآویو نیز میگوید که در میان دانشجویان ایرانیتباری که در سالهای اخیر از بورسیههای بنیاد مکابی برخوردار شدهاند، صدها دانشجو وجود دارند که تنها یکی از والدین آنها ایرانی است.
معیار بنیاد مکابی این است که هر دانشجویی که نشان دهد که تنها یکی از والدین یا حتی یکی از پدربزرگ یا مادربزرگهای او ایرانی بودهاست، از این بورسیهها برخوردار شود.
منشه امیر میگوید که بورسیههایی که یهودیان ایرانی مقیم نیویورک به ایرانیزادگان در اسرائیل میدهند، «در میان همه اقلیتها در اسرائیل همتا ندارد؛ برای مثال بنیادی از سوی روستباران برای دادن بورسیههای مشابه به فرزندانشان، وجود ندارد.»
این کمکها قرار است به صدها نفر از جوانان دانشجوی ایرانیتبار در اسرائیل امکان دهد تا بتوانند به تحصیلات عالی در دانشگاههای اسرائیل بپردازند.
در آیینی که از سوی بنیاد فرهنگی و آموزشی یهودیان ایرانی نیویورک با سخنرانی صیون ماهفر و کلیمیان، از یهودیان سرشناس مقیم نیویورک و «منشه امیر» سخنران مدعو از اسرائیل برگزار شد، خانوادههای ایرانی یهودی نیویورک که در شمار خانوادههای دارای توانایی مالی خوبی هستند، امسال نیز هر یک هزاران دلار و برخی از خانوادهها، تا دهها هزار دلار را به اعطای این بورسیه هدیه کردند.
از آنجا که اکثر یهودیان دارای سرمایه مالی، مقیم لانگآیلند در نیویورک هستند این گردهمایی نیز در این بخش از نیویورک برگزار گردید.
در سال ۲۰۱۱، بنیاد فرهنگی-آموزشی یهودیان ایرانی نیویورک مبلغ ششصد و پنجاه هزار دلار را برای اعطای بورسیه به جوانان ایرانیزادهای که بخواهند در دانشگاههای اسرائیل تحصیل کنند، گردآوری کرده بود.
از آغاز کار این بنیاد در هفده سال گذشته تاکنون حدود بیست میلیون دلار به تحصیل دانشجویان ایرانیتبار اسرائیل اختصاص یافتهاست. این بنیاد هدف خود از این کوشش را اینگونه عنوان میکند که سعی دارد تا «نام ایرانیان در اسرائیل با اعتبار گردد و فرزندان آنها، با داشتن تحصیلات بهتر، به کارهای بهتری دست یابند و نام یهودیان ایرانی بهعنوان یک جامعه قوی و قدرتمند در این کشور مطرح باشد.»
ایرانیان یهودی نیویورک
یهودیان ایرانی از سابقه زندگی طولانی در نیویورک برخوردارند؛ از قرن نوزدهم میلادی که بخشی از یهودیان مقیم مشهد، تحت فشارهای آن روزگار، حتی سوار بر حیوانات و با پیمودن مسیرهای طولانی، خود را به بمبئی هند و نقاط دیگر میرساندند تا با کشتی به نیویورک بروند.
در دهههای شصت و هفتاد میلادی نیز یهودیان زیادی از ایران برای تحصیل و تجارت به نیویورک رفتند زیرا نیویورک، پس از اسرائیل، بزرگترین جامعه یهودینشین جهان را دارد؛ در نیویورکِ امروزی سه میلیون یهودی زندگی میکنند که یهودیان ایرانیزاده بخش بسیار کوچکی از آنها را تشکیل میدهند.
در سالهای تلاطم سیاسی ایران در اواخر دهه هفتاد میلادی، بر شمار یهودیان ایرانی مقیم نیویورک افزوده شد.
هر چند جامعه بزرگی از یهودیان ایرانی نیز در لسآنجلس زندگی میکند، اما یهودیان ایرانیتبار مقیم نیویورک، با تشکیل بنیادهای مختلف، توانستهاند استحکام خود را حفظ کرده و حلقههای ارتباطی قوی با ایرانیزادگان یهودی در سایر نقاط جهان بوجود آورند؛ مکابی یکی از موفقترینِ این بنیادها بودهاست.
یهودیان ایرانی برای برپایی کرسیهای مطالعاتی و حتی مراکز آموزشهای ایرانی در دانشگاههای اسرائیل نیز کوشش کردهاند؛ در کنار برپایی کرسیهای مطالعاتی در چندین دانشگاه آمریکا برای آموزش علوم مرتبط با ایران، از جمله در دانشگاههای کالیفرنیا؛ مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه تلآویو نیز با اعطای کمکهای مالی یهودیان ایرانی، از خانوادههای متمولی مانند نظریانها و یا به یاری لرد ایرانیتبار انگلیس، لرد داوود آلیانس، امکانپذیر شدهاست.
مرکز مطالعات «خلیج فارس» نیز در دانشگاه حیفا نیز در سالهای اخیر با پول اهدایی خانواده مئیر عزری برپا شدهاست.
بیش از ۹۰۰ دانشجوی ایرانیتبار در اسرائیل
بنیاد فرهنگی-آموزشی مکابی از ۱۷ سال پیش اعطای این بورسیهها را، در سال نخست با سرمایه ۱۵۰ هزار دلار آغاز کرد. افزایش سالیانه کمکهای مالی یهودیان ایرانی مقیم نیویورک برای تحصیل دانشجویان ایرانیتبار در دانشگاههای اسرائیل، با وجود بحران مالی در آمریکا و نگرانی حتی در میان خانوادههای سرمایهدار، صورت گرفتهاست.
پروفسور داوید مناشری، رئیس پیشین مرکز مطالعات ایرانی در دانشگاه تلآویو که در این فعالیتها سهم دارد، میگوید که در سال ۲۰۱۱ حدود ۹۰۰ نفر از دانشجویان ایرانیتباری که در دانشگاهها و کالجهای اسرائیلی تحصیلی میکنند، برای دریافت بورسیه ثبت نام کردند و از میان آنها ۵۵۰ نفر که خانوادههای کمبضاعت داشتند، برای دریافت بورسیه انتخاب شدند.
امسال نیز قرار است که پولهای تازه گردآوری شده در آیینی در اواخر ماه ژوئن ۲۰۱۲ در دانشگاه تلآویو به دانشجویان ایرانیتبار اسرائیلی اعطا گردد.
به گفته پروفسور مناشری، دانشجویانی که از بورسیههای بنیاد مکابی بهرهمند میشوند، پس از پایان تحصیل خود و گرفتن شغل و داشتن درآمد، داوطلبانه به بازپرداخت بورسیه یا بخشی از آن اقدام میکنند و بدین ترتیب، آنها نیز به ادامه تحصیل جوانان دیگر کمک مینمایند.
پروفسور داوید (کامران) اورشلیمی، استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تلآویو نیز میگوید که در میان دانشجویان ایرانیتباری که در سالهای اخیر از بورسیههای بنیاد مکابی برخوردار شدهاند، صدها دانشجو وجود دارند که تنها یکی از والدین آنها ایرانی است.
معیار بنیاد مکابی این است که هر دانشجویی که نشان دهد که تنها یکی از والدین یا حتی یکی از پدربزرگ یا مادربزرگهای او ایرانی بودهاست، از این بورسیهها برخوردار شود.
منشه امیر میگوید که بورسیههایی که یهودیان ایرانی مقیم نیویورک به ایرانیزادگان در اسرائیل میدهند، «در میان همه اقلیتها در اسرائیل همتا ندارد؛ برای مثال بنیادی از سوی روستباران برای دادن بورسیههای مشابه به فرزندانشان، وجود ندارد.»
زندگینامه آيتالله خامنهای (بخش پنجم)
در بخش قبلی این برنامه به تحصیلات مذهبی آیتالله خامنهای در مشهد و قم
پرداختیم و حالا در این قسمت به سوابق مبارزاتی او در دهه ۱۳۴۰
میپردازیم:
با این وجود خود آیتالله خامنهای میگوید در سال ۱۳۳۸، یعنی موقعی که بیست و دو ساله بوده، پیامی از جانب آیتالله خمینی برای آیتالله میلانی از مراجع به مشهد بردهاست ولی نمیگوید جزئیات این پیام چه بوده و یا اینکه آیا این پیام را مستقیم از آیتالله خمینی دریافت کرده و یا با واسطه از فرد دیگری گرفتهاست.
صرفنظر از بردن این نامه به مشهد، اولین حضور آیتالله خامنهای در یک رویداد و صحنه سیاسی را باید حضور وی در بیرونی منزل آیتالله خمینی بعد از واقعه حمله نیروهای طرفدار شاه به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲ دانست.
آقای خامنهای خود در خاطراتش گفته که آن موقع در مدرسه حجتیه بوده و موقعی که طلبههای زخمی را دیده که از فیضیه برمی گشتهاند، ترجیح داده به همراه سایر طلبهها به منزل آیتالله خمینی برود.
او میگوید که آنجا پیشنهاد کردیم که درب خانه آیتالله خمینی را ببندند که مانع حمله احتمالی نیروهای حکومتی شود ولی آیتالله خمینی مخالفت کرده و گفته درب را باز بگذارید.
در این سالها همچنین عکسی از آقای خامنهای به عنوان یک طلبه جوان وجود دارد که وی را همانند دهها طلبه دیگر در حال حرکت پشت سر آیتالله خمینی نشان میدهد.
اما در مجموع اسناد موجود و نیز خاطرات خود آیتالله خامنهای و حتی دیگر شاگردان آیتالله خمینی نشان نمیدهد که او در آن سالها همانند کسانی چون اکبرهاشمی رفسنجانی و یا صادق خلخالی، از یاران خاص و نزدیک آیتالله خمینی بوده باشد. با این وجود آقای خامنهای از همان سالها به فعالیت علیه رژیم شاه پرداخته و در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، شش بار بازداشت شدهاست.
خود وی میگوید که اولین بازداشتش در ۱۲ خرداد سال ۱۳۴۲ بوده ولی بعد از یک شب بازداشت و دادن تعهد که دیگر منبر نرود، آزاد شدهاست. آن گونه که خود آقای خامنهای میگوید در بهمن سال ۴۲ و در کرمان برای بار دوم بازداشت شده و برای مدت دو ماه را در زندان قزلقلعه تهران در حبس بودهاست. زندان قزلقلعه در گذشته در محلی بوده که حالا تقاطع فعلی بزرگراه کردستان و بزرگراه جلال آل احمد در تهران است.
در مورد دیگر سوابق مبارزاتی آقای خامنهای برخی از نزدیکان وی گفتهاند که او در اردیبهشت سال ۴۳ همراه با افرادی چون هاشمی رفسنجانی، منتظری، مشکینی، ربانی شیرازی، قدوسی، امینی و مصباح یزدی، عضو جمعیتی به نام اصلاح سری حوزه بودهاست. جمعیتی که نشریاتی مانند بعثت و انتقام را منتشر میکردند.
وجود این جمعیت سری در سال ۱۳۴۵ لو رفت ولی آقای خامنهای دو سال قبل از آن قم را ترک کرده و به دلیل آنچه که خود میگوید، یعنی بیماری چشمی پدرش به مشهد برگشته بود.
حجتالاسلام خامنهای که در آن زمان طلبهای جوان بود در سال ۱۳۴۶ بار دیگر بازداشت شد. آن گونه که اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش گفته، آقای خامنهای در آن سالها چون در مشهد تحت فشار بوده به تهران میآید و خانواده او و خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی یک ساختمان دوطبقه را اجرا کرده و مدتی را آنجا با یکدیگر همسایه بودهاند.
چهارمین بازداشت آقای خامنهای در سال ۱۳۴۹ اتفاق افتاده و آن طور که خود وی میگوید دلیل این بازداشتش برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن و انتقاد از حکومت شاه در این کلاسها بودهاست. در سالهای اخیر موسسه حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای بخشی از سخنرانی او را در آن دوران در چهارچوب مستند و کلیپی به نام «دیوارهای یخی» منتشر کردهاست.
در بخش آینده از سلسه مطالب زندگینامه آیتالله خامنهای به بررسی روابط نزدیک او با بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰ میپردازیم.
مروری بر زندگی آیتالله خامنهای (بخش پنجم)
تا اواخر دهه ۳۰، یعنی تا ۲۲ سالگی آیتالله خامنهای نشانهای از فعالیت سیاسی وی دیده نمیشود. البته نهضت آیتالله خمینی علیه شاه نیز تا این زمان هنوز شروع نشده بود. این نهضت از سال ۱۳۴۰ و بعد از درگذشت آیتالله بروجردی شروع شد.با این وجود خود آیتالله خامنهای میگوید در سال ۱۳۳۸، یعنی موقعی که بیست و دو ساله بوده، پیامی از جانب آیتالله خمینی برای آیتالله میلانی از مراجع به مشهد بردهاست ولی نمیگوید جزئیات این پیام چه بوده و یا اینکه آیا این پیام را مستقیم از آیتالله خمینی دریافت کرده و یا با واسطه از فرد دیگری گرفتهاست.
صرفنظر از بردن این نامه به مشهد، اولین حضور آیتالله خامنهای در یک رویداد و صحنه سیاسی را باید حضور وی در بیرونی منزل آیتالله خمینی بعد از واقعه حمله نیروهای طرفدار شاه به مدرسه فیضیه در سال ۱۳۴۲ دانست.
آقای خامنهای خود در خاطراتش گفته که آن موقع در مدرسه حجتیه بوده و موقعی که طلبههای زخمی را دیده که از فیضیه برمی گشتهاند، ترجیح داده به همراه سایر طلبهها به منزل آیتالله خمینی برود.
او میگوید که آنجا پیشنهاد کردیم که درب خانه آیتالله خمینی را ببندند که مانع حمله احتمالی نیروهای حکومتی شود ولی آیتالله خمینی مخالفت کرده و گفته درب را باز بگذارید.
در این سالها همچنین عکسی از آقای خامنهای به عنوان یک طلبه جوان وجود دارد که وی را همانند دهها طلبه دیگر در حال حرکت پشت سر آیتالله خمینی نشان میدهد.
اما در مجموع اسناد موجود و نیز خاطرات خود آیتالله خامنهای و حتی دیگر شاگردان آیتالله خمینی نشان نمیدهد که او در آن سالها همانند کسانی چون اکبرهاشمی رفسنجانی و یا صادق خلخالی، از یاران خاص و نزدیک آیتالله خمینی بوده باشد. با این وجود آقای خامنهای از همان سالها به فعالیت علیه رژیم شاه پرداخته و در فاصله سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، شش بار بازداشت شدهاست.
خود وی میگوید که اولین بازداشتش در ۱۲ خرداد سال ۱۳۴۲ بوده ولی بعد از یک شب بازداشت و دادن تعهد که دیگر منبر نرود، آزاد شدهاست. آن گونه که خود آقای خامنهای میگوید در بهمن سال ۴۲ و در کرمان برای بار دوم بازداشت شده و برای مدت دو ماه را در زندان قزلقلعه تهران در حبس بودهاست. زندان قزلقلعه در گذشته در محلی بوده که حالا تقاطع فعلی بزرگراه کردستان و بزرگراه جلال آل احمد در تهران است.
در مورد دیگر سوابق مبارزاتی آقای خامنهای برخی از نزدیکان وی گفتهاند که او در اردیبهشت سال ۴۳ همراه با افرادی چون هاشمی رفسنجانی، منتظری، مشکینی، ربانی شیرازی، قدوسی، امینی و مصباح یزدی، عضو جمعیتی به نام اصلاح سری حوزه بودهاست. جمعیتی که نشریاتی مانند بعثت و انتقام را منتشر میکردند.
وجود این جمعیت سری در سال ۱۳۴۵ لو رفت ولی آقای خامنهای دو سال قبل از آن قم را ترک کرده و به دلیل آنچه که خود میگوید، یعنی بیماری چشمی پدرش به مشهد برگشته بود.
حجتالاسلام خامنهای که در آن زمان طلبهای جوان بود در سال ۱۳۴۶ بار دیگر بازداشت شد. آن گونه که اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش گفته، آقای خامنهای در آن سالها چون در مشهد تحت فشار بوده به تهران میآید و خانواده او و خانواده اکبر هاشمی رفسنجانی یک ساختمان دوطبقه را اجرا کرده و مدتی را آنجا با یکدیگر همسایه بودهاند.
چهارمین بازداشت آقای خامنهای در سال ۱۳۴۹ اتفاق افتاده و آن طور که خود وی میگوید دلیل این بازداشتش برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن و انتقاد از حکومت شاه در این کلاسها بودهاست. در سالهای اخیر موسسه حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای بخشی از سخنرانی او را در آن دوران در چهارچوب مستند و کلیپی به نام «دیوارهای یخی» منتشر کردهاست.
در بخش آینده از سلسه مطالب زندگینامه آیتالله خامنهای به بررسی روابط نزدیک او با بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰ میپردازیم.
ورزشکاری که اتومبیل احمدینژاد را به ستاد میرحسین اهدا کرد
با گذشت یک هفته از اعلام خبر پناهندگی ستاره دوهای سرعت ایران به کشور
سوئد، هیچکدام از مسئولان فدراسیون دوومیدانی یا وزارت ورزش جمهوری اسلامی
ایران، واکنشی به این موضوع نشان ندادهاند.
تاریخچه پناهندگی ورزشکاران برجسته ایرانی نشان میدهد که این نخستین بار است مسئولان ورزش، از تکذیب خبر در روزهای نخست خودداری کرده و سکوت را به اظهار نظر درباره «فریب خوردن» ورزشکار مورد نظر ترجیح دادهاند. رویهای که پیش از این همواره رایج بوده و پس از تکذیب و سپس بیان اظهاراتی در نکوهش فرار ورزشکاران، از سرنخها و شواهدی صحبت میشد که مبنی بر دخالت عوامل بیرونی برای «فریفتن» ورزشکار متواری بود.
وقتی جبار مهدیون عضو تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی ۱۹۸۲ ادمونتون از هتل محل اقامت ایران فرار کرد، مقامات ایرانی بی آنکه اسم ببرند، «عوامل ضد انقلاب» را به عنوان مشوقین کشتیگیر فراری معرفی کردند.
سپس وقتی چند کشتیگیر دیگر در مسابقات کشتی فرنگی جوانان جهان و رقابتهای کشتی آزاد ارتشهای جهان از محل اقامت تیم ایران گریختند، از «توطئه استکبار جهانی» به عنوان دلیل اصلی این اقدام، یاد شد.
مروری بر اظهارات مسئولان در پی فرار ورزشکاران ایرانی طی سه دهه اخیر و عدم بازگشت آنها به کشور حاکی از آن است که از «صهیونیستها» گرفته تا «منافقین»، «عناصر خودفروخته» و عوامل دیگری از این دست، به عنوان اهرمهایی برای فراری دادن ورزشکاران ایرانی یاد شدهاست.
این بار اما به نظر میرسد برای نخستین بار از نگاه مقامات مسئول در ایران، عوامل بیرونی در فرار ورزشکار شاخص ملی دخیل نبودهاند.
محمد عاکفیان دارنده ۴ مدال طلا ۱ نقره و ۲ برنز آسیا در رشته دو و میدانی از کشور سوئد درخواست پناهندگی کردهاست. روز دوشنبه نیز خبرگزاری ایسنا، تاکید کرد که مسئولان ورزش از تایید یا تکذیب این خبر خودداری کردهاند.
نطق پرشور قهرمان آسیا
موج چشمگیر پناهندگی چهرههای برجسته ورزش ایران در کشورهای گوناگون، پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ شتابی محسوس به خود گرفت و ورزشهای رزمی مثل کاراته و جودو تا شمشیربازی، قایقرانی، سنگنوردی، کشتی، وزنهبرداری، ورزش بانوان و چند رشته دیگر را نیز در برگرفت.
اما آنچه شرایط محمد عاکفیان را با سایر ورزشکاران پناهنده متمایز میکند و رنگ و بوی سیاسی به آن میبخشد، اظهارات او در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی است.
اظهارات او در ایام انتخابات، بازتاب چشمگیری در رسانههایی داشت که اخبار مربوط به این کاندیدا را پوشش میدادند. سایتهایی مانند قلم نیوز که مدتی کوتاه پس از اعلام نتایج انتخابات، ردی از آنها در دنیای مجازی باقی نماند و زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی، خبر هک شدن آن را اعلام کرد.
سخنرانی انتقادی عاکفیان در روز پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸ حتی در همان مقطع و پیش از انتخابات، باعث تعجب و نگرانی ورزشکاران و خبرنگارانی شده بود که از نزدیک شنونده و نظارهگر نطق پرهیجان او بودند.
در همایش ورزشکاران حامی میرحسین، جمعی پرتعداد از پیشکسوتان، مسئولان پیشین ورزشی و ورزشکاران برجسته رشتههای مختلف حضور داشتند.
مهران احدی کاپیتان تیم ملی پینگ پنگ گفت: «بیان همراه با صداقت میر حسین، موج حمایت مردمی از وی را به راه انداخت.»
نیما نکیسا نیز با بیان انتقاداتی از وضعیت حاکم بر ورزش ایران گفت؛ پس از تماشای مناظرههای انتخاباتی بین موسوی و احمدینژاد تصمیم گرفته به موسوی رای بدهد.
اما جمعیت حاضر در مراسم که مطابق رویه رایج در نشستهای تبلیغاتی برای انتخابات، در پی هر جملهای به وجد آمده و شادمانی میکردند، در بین ستارههای ورزشی حاضر در مراسم، بیشترین کف و سوت را برای اظهارات یک دونده زدند.
محمد عاکفیان قهرمان ۴۰۰ متر آسیا نخست به نقد وضعیت دو و میدانی ایران پرداخت. سپس گفت: «با دل و جان به حمایت از مهندس موسوی میپردازم و حواله خودرویی که آقای احمدینژاد به عنوان هدیه قهرمانی به من اهدا کردند را در حمایت از مهندس موسوی به ستاد ایشان تقدیم میکنم.»
او که در ده سال اخیر در سطح اول دو و میدانی ایران و آسیا حضور داشتهاست، در ادامه نیز گفت: «من تعجب میکنم احمدینژاد چطور دیگران را متهم به فساد میکند در حالی که آقازاده یکی از مدیرانش به دلیل اختلاس در واگذاری مجموعه ورزشی انقلاب، همچنان در حال تردد به دادگاه است.»
عاکفیان پس از انتخابات نیز دست از انتقاد برنداشت و از جمله نفراتی بود که انصراف خود را از همراهی تیم ملی ایران در ماده ۴ در ۴۰۰ متر امدادی قهرمانی آسیا اعلام کرد و با اعلام این که از بی برنامگی فدراسیون به ستوه آمدهاست، گفت: «وقتی اردو ندارم، وقتی حقوق نمیگیرم، وقتی کسی نمیپرسد کجا تمرین میکنی ترجیح دادم انصراف بدهم.»
محمد عاکفیان حالا در کشور سوئد به سر میبرد و از این کشور درخواست پناهندگی کردهاست.
«برخی دستاندرکاران فدراسیون دوومیدانی» که حاضر نشدهاند نام خود را اعلام کنند، به ایسنا گفتهاند عاکفیان در هفتههای گذشته چند بار برای اخذ مجوز رسمی خروج کشور در فدراسیون حاضر شده بود.
تاریخچه پناهندگی ورزشکاران برجسته ایرانی نشان میدهد که این نخستین بار است مسئولان ورزش، از تکذیب خبر در روزهای نخست خودداری کرده و سکوت را به اظهار نظر درباره «فریب خوردن» ورزشکار مورد نظر ترجیح دادهاند. رویهای که پیش از این همواره رایج بوده و پس از تکذیب و سپس بیان اظهاراتی در نکوهش فرار ورزشکاران، از سرنخها و شواهدی صحبت میشد که مبنی بر دخالت عوامل بیرونی برای «فریفتن» ورزشکار متواری بود.
وقتی جبار مهدیون عضو تیم ملی کشتی آزاد ایران در مسابقات جهانی ۱۹۸۲ ادمونتون از هتل محل اقامت ایران فرار کرد، مقامات ایرانی بی آنکه اسم ببرند، «عوامل ضد انقلاب» را به عنوان مشوقین کشتیگیر فراری معرفی کردند.
سپس وقتی چند کشتیگیر دیگر در مسابقات کشتی فرنگی جوانان جهان و رقابتهای کشتی آزاد ارتشهای جهان از محل اقامت تیم ایران گریختند، از «توطئه استکبار جهانی» به عنوان دلیل اصلی این اقدام، یاد شد.
مروری بر اظهارات مسئولان در پی فرار ورزشکاران ایرانی طی سه دهه اخیر و عدم بازگشت آنها به کشور حاکی از آن است که از «صهیونیستها» گرفته تا «منافقین»، «عناصر خودفروخته» و عوامل دیگری از این دست، به عنوان اهرمهایی برای فراری دادن ورزشکاران ایرانی یاد شدهاست.
این بار اما به نظر میرسد برای نخستین بار از نگاه مقامات مسئول در ایران، عوامل بیرونی در فرار ورزشکار شاخص ملی دخیل نبودهاند.
محمد عاکفیان دارنده ۴ مدال طلا ۱ نقره و ۲ برنز آسیا در رشته دو و میدانی از کشور سوئد درخواست پناهندگی کردهاست. روز دوشنبه نیز خبرگزاری ایسنا، تاکید کرد که مسئولان ورزش از تایید یا تکذیب این خبر خودداری کردهاند.
نطق پرشور قهرمان آسیا
موج چشمگیر پناهندگی چهرههای برجسته ورزش ایران در کشورهای گوناگون، پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۳۸۸ شتابی محسوس به خود گرفت و ورزشهای رزمی مثل کاراته و جودو تا شمشیربازی، قایقرانی، سنگنوردی، کشتی، وزنهبرداری، ورزش بانوان و چند رشته دیگر را نیز در برگرفت.
اما آنچه شرایط محمد عاکفیان را با سایر ورزشکاران پناهنده متمایز میکند و رنگ و بوی سیاسی به آن میبخشد، اظهارات او در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی است.
اظهارات او در ایام انتخابات، بازتاب چشمگیری در رسانههایی داشت که اخبار مربوط به این کاندیدا را پوشش میدادند. سایتهایی مانند قلم نیوز که مدتی کوتاه پس از اعلام نتایج انتخابات، ردی از آنها در دنیای مجازی باقی نماند و زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی، خبر هک شدن آن را اعلام کرد.
سخنرانی انتقادی عاکفیان در روز پنجشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۸۸ حتی در همان مقطع و پیش از انتخابات، باعث تعجب و نگرانی ورزشکاران و خبرنگارانی شده بود که از نزدیک شنونده و نظارهگر نطق پرهیجان او بودند.
در همایش ورزشکاران حامی میرحسین، جمعی پرتعداد از پیشکسوتان، مسئولان پیشین ورزشی و ورزشکاران برجسته رشتههای مختلف حضور داشتند.
مهران احدی کاپیتان تیم ملی پینگ پنگ گفت: «بیان همراه با صداقت میر حسین، موج حمایت مردمی از وی را به راه انداخت.»
نیما نکیسا نیز با بیان انتقاداتی از وضعیت حاکم بر ورزش ایران گفت؛ پس از تماشای مناظرههای انتخاباتی بین موسوی و احمدینژاد تصمیم گرفته به موسوی رای بدهد.
اما جمعیت حاضر در مراسم که مطابق رویه رایج در نشستهای تبلیغاتی برای انتخابات، در پی هر جملهای به وجد آمده و شادمانی میکردند، در بین ستارههای ورزشی حاضر در مراسم، بیشترین کف و سوت را برای اظهارات یک دونده زدند.
محمد عاکفیان قهرمان ۴۰۰ متر آسیا نخست به نقد وضعیت دو و میدانی ایران پرداخت. سپس گفت: «با دل و جان به حمایت از مهندس موسوی میپردازم و حواله خودرویی که آقای احمدینژاد به عنوان هدیه قهرمانی به من اهدا کردند را در حمایت از مهندس موسوی به ستاد ایشان تقدیم میکنم.»
او که در ده سال اخیر در سطح اول دو و میدانی ایران و آسیا حضور داشتهاست، در ادامه نیز گفت: «من تعجب میکنم احمدینژاد چطور دیگران را متهم به فساد میکند در حالی که آقازاده یکی از مدیرانش به دلیل اختلاس در واگذاری مجموعه ورزشی انقلاب، همچنان در حال تردد به دادگاه است.»
عاکفیان پس از انتخابات نیز دست از انتقاد برنداشت و از جمله نفراتی بود که انصراف خود را از همراهی تیم ملی ایران در ماده ۴ در ۴۰۰ متر امدادی قهرمانی آسیا اعلام کرد و با اعلام این که از بی برنامگی فدراسیون به ستوه آمدهاست، گفت: «وقتی اردو ندارم، وقتی حقوق نمیگیرم، وقتی کسی نمیپرسد کجا تمرین میکنی ترجیح دادم انصراف بدهم.»
محمد عاکفیان حالا در کشور سوئد به سر میبرد و از این کشور درخواست پناهندگی کردهاست.
«برخی دستاندرکاران فدراسیون دوومیدانی» که حاضر نشدهاند نام خود را اعلام کنند، به ایسنا گفتهاند عاکفیان در هفتههای گذشته چند بار برای اخذ مجوز رسمی خروج کشور در فدراسیون حاضر شده بود.
عرضه سالانه «۳۰۰ میلیون» نسخه فیلم غیرمجاز در ایران
رئیس اتحادیه ویدئو رسانه در ایران از عرضه سالانه ۵۰۰ عنوان فیلم
غیرمجاز و ۳۰۰ میلیون نسخه غیرمجاز در بازار ایران خبر داد. وی آمار تولید
فیلم داخلی را حدود ۱۱۰ فیلم در سال اعلام کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، حمیدرضا نوروزی روز شنبه، ۳۰ اردیبهشتماه، در همایش «حمایت و صیانت از آثار فرهنگی و هنری» در تهران گفت: «در طول سال ۵۰۰ عنوان فیلم غیرمجاز و ۳۰۰ میلیون نسخه غیرمجاز آثار فرهنگی عرضه میشود.»
این در حالی است که، به گفته آقای نوروزی، ۲۰ موسسه ویدئو رسانه در کشور وجود دارد که سالانه به طور متوسط «۱۱۰ فیلم داخلی و ۴۰۰ فیلم خارجی با تیراژی در حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون نسخه» عرضه میکنند.
بسیاری از فیلمهای خارجی در ایران یا مجوز توزیع دریافت نمیکنند یا پس از سانسور فراوان در بازار عرضه میشوند که این امر موجب شده است علاقهمندان به سینما به سراغ نسخههای غیرمجاز بروند، نسخههایی که به سرعت و گاه اندکی پس از اکران فیلمها در سینماهای کشورهای دیگر در ایران عرضه میشوند.
در همین زمینه وزیر ارشاد روز جمعه در همایش «حمایت و صیانت از آثار فرهنگی و هنری» تولید آثار داخلی با کیفیت بالا را راهی برای مقابله با توزیع محصولات فرهنگی غیرمجاز دانست.
محمد حسینی گفت: «اگر تولید محصولات فرهنگی و هنری ما در عین کیفیت مناسب رونق هم داشته باشد، مردم کمتر به سمت محصولات خارجی حرکت میکنند... در حال حاضر مهمترین فعالیت در جهت جلوگیری از توزیع محصولات فرهنگی غیرمجاز، تولید آثار داخلی خوب در این زمینه است.»
وزیر ارشاد توضیح نداد که مقصود وی از «کیفیت مناسب» چیست، اما وزارت ارشاد به ویژه در سالهای اخیر همواره بر تولید «فیلم فاخر» تأکید کرده است.
این وزارتخانه مختصات یک فیلم فاخر را به طور دقیق مشخص نکرده، اما جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی کشور، ۳۰ اردیبهشتماه در توضیحی کلی اعلام کرد که یک داستان و فیلمنامه فاخر باید «ارزشهای لازم» را داشته باشد و به «موضوعات مهم و استراتژیک» بپردازد.
علیرغم این توضیحات مبهم، فیلمها و سریالهایی در چند سال اخیر در ایران اکران شدهاند که از آنها در رسانهها به عنوان فیلم فاخر یاد شده است که در این میان میتوان به «یوسف پیامبر»، «مختارنامه» و «ملک سلیمان» اشاره کرد.
«ملک سلیمان» که از آن به عنوان نخستین فیلم فاخر سینمای ایران یاد میشود، روایت زندگی حضرت سلیمان است که با بودجهای ۵ میلیارد تومانی ساخته شده است.
پیشتر شهریار بحرانی، کارگردان این فیلم، در خصوص بودجه ساخت این فیلم توضیح داده بود: «مبلغ چهار میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان هزینهای بود که مجلس تصویب کرد و ۶۰۰ میلیون سازمان اوقاف و امور خیریه، به اضافه ۸۰۰ میلیون تومان، جمعا پنج میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان هزینه این فیلم شد.»
به گزارش خبرگزاری فارس، حمیدرضا نوروزی روز شنبه، ۳۰ اردیبهشتماه، در همایش «حمایت و صیانت از آثار فرهنگی و هنری» در تهران گفت: «در طول سال ۵۰۰ عنوان فیلم غیرمجاز و ۳۰۰ میلیون نسخه غیرمجاز آثار فرهنگی عرضه میشود.»
این در حالی است که، به گفته آقای نوروزی، ۲۰ موسسه ویدئو رسانه در کشور وجود دارد که سالانه به طور متوسط «۱۱۰ فیلم داخلی و ۴۰۰ فیلم خارجی با تیراژی در حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیون نسخه» عرضه میکنند.
بسیاری از فیلمهای خارجی در ایران یا مجوز توزیع دریافت نمیکنند یا پس از سانسور فراوان در بازار عرضه میشوند که این امر موجب شده است علاقهمندان به سینما به سراغ نسخههای غیرمجاز بروند، نسخههایی که به سرعت و گاه اندکی پس از اکران فیلمها در سینماهای کشورهای دیگر در ایران عرضه میشوند.
در همین زمینه وزیر ارشاد روز جمعه در همایش «حمایت و صیانت از آثار فرهنگی و هنری» تولید آثار داخلی با کیفیت بالا را راهی برای مقابله با توزیع محصولات فرهنگی غیرمجاز دانست.
محمد حسینی گفت: «اگر تولید محصولات فرهنگی و هنری ما در عین کیفیت مناسب رونق هم داشته باشد، مردم کمتر به سمت محصولات خارجی حرکت میکنند... در حال حاضر مهمترین فعالیت در جهت جلوگیری از توزیع محصولات فرهنگی غیرمجاز، تولید آثار داخلی خوب در این زمینه است.»
وزیر ارشاد توضیح نداد که مقصود وی از «کیفیت مناسب» چیست، اما وزارت ارشاد به ویژه در سالهای اخیر همواره بر تولید «فیلم فاخر» تأکید کرده است.
این وزارتخانه مختصات یک فیلم فاخر را به طور دقیق مشخص نکرده، اما جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی کشور، ۳۰ اردیبهشتماه در توضیحی کلی اعلام کرد که یک داستان و فیلمنامه فاخر باید «ارزشهای لازم» را داشته باشد و به «موضوعات مهم و استراتژیک» بپردازد.
علیرغم این توضیحات مبهم، فیلمها و سریالهایی در چند سال اخیر در ایران اکران شدهاند که از آنها در رسانهها به عنوان فیلم فاخر یاد شده است که در این میان میتوان به «یوسف پیامبر»، «مختارنامه» و «ملک سلیمان» اشاره کرد.
«ملک سلیمان» که از آن به عنوان نخستین فیلم فاخر سینمای ایران یاد میشود، روایت زندگی حضرت سلیمان است که با بودجهای ۵ میلیارد تومانی ساخته شده است.
پیشتر شهریار بحرانی، کارگردان این فیلم، در خصوص بودجه ساخت این فیلم توضیح داده بود: «مبلغ چهار میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان هزینهای بود که مجلس تصویب کرد و ۶۰۰ میلیون سازمان اوقاف و امور خیریه، به اضافه ۸۰۰ میلیون تومان، جمعا پنج میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان هزینه این فیلم شد.»
علی اکبر ولایتی، وزیر اسبق امور
خارجه و مشاور امور بینالملل آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، در
آستانه مذاکرات بغداد، که در هفته جاری میان ایران و گروه ۱+۵ انجام
میگیرد، به خبرگزاری مهر گفته است که "ایران هیچ فشاری را تحمل نمیکند".
او از کشورهای عضو ۱+۵ خواسته است "در صدد تحمیل غیرقانونی نظرات خود نباشند".آقای ولایتی برگزاری گفتگوهای هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ (متشکل از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان) در بغداد را موفقیتی برای ایران برشمرده و گفته است: "برگزاری این مذاکرات در بغداد جز در سایه روابط دوستانهای که بین ایران و عراق وجود دارد" ممکن نبوده است.
به گفته او برگزاری نشست دیپلماتیکی در این سطح در بغداد بیسابقه است و این امر نشان میدهد که دولت نوری مالکی توانسته است پس از خروج نیروهای نظامی ایالات متحده از عراق امنیت را در این کشور برقرار کند.
اسماعیل حقپرستی، دبیر اجرایی خانه کارگر تهران، به خبرگزاری ایلنا گفته است: "موج جدید اخراج کارگران به راه افتاده است".
آقای حقپرستی میگوید به دلیل افزایش مشکلات
واحدهای تولیدی آنان ناگزیر به کاهش نیروی کار خود هستند و این اقدام از
طریق اخراج و یا عدم تمدید قراردادهای موقت صورت میگیرد.به گفته دبیر اجرایی خانه کارگر تهران برخی از کارفرمایان برای پرهیز از پرداخت حق بیمه و مالیات، با اخراج نیروی کار جوان به استخدام بازنشستگان میپردازند.
صاحبنظران اعمال تحریمهای بینالمللی، چگونگی اجرای طرح خصوصیسازی و طرح هدفمند کردن یارانهها را از جمله دلایل افزایش مشکلات اقتصاد ایران میدانند.
ستاد حمل و نقل و مدیریت مصرف
سوخت در ایران اعلام کرده است که خودروهای شخصی در خرداد ماه امسال
سهمیهای مشابه اردیبهشت و معادل ۶۰ لیتر سهمیه بنزین خواهند داشت.
در اطلاعیه ستاد حمل و نقل و مدیریت مصرف سوخت که
روز شنبه، سیام اردیبهشت، منتشر شد، آمده است که علاوه بر خودروهای شخصی،
سهمیه بنزین دیگر وسایل نقلیه عمومی هم مشابه سهمیه اردیبهشت ماه خواهد
بود.در این اطلاعیه تاکید شده است: هیچ تغییری در میزان، قیمت و سهمیه سوخت در خرداد ماه وجود نخواهد داشت.
گزارش شده است که سهمیه خرداد ماه خودروهای شخصی ساعت ۱۲ نیمه شب سیویکم اردیبهشت ماه در کارتهای سوخت صاحبان خودروها وارد خواهد شد.
همچنین اعلام شده است که در خرداد ماه امسال ۵۰۰ لیتر سهمیه بنزین با نرخ آزاد ۷۰۰ تومان در کارتهای سوخت خودروها در نظر گرفته خواهد شد. این سهمیه در صورت تمام شدن سهمیه ۴۰۰ تومانی خودروها قابل استفاده خواهد بود.
پرتاب اولین کپسول فضایی ساخته
شده توسط کمپانی خصوصی " اسپیس –ایکس" که قرار بود به مقصد ایستگاه بین
المللی فضایی انجام شود، به دلیل اشکالات فنی متوقف شده است.
قرار بود این کپسول بدون سرنشین که حامل یک تن
مواد غذایی و تجهیزات است، امروز، شنبه ۱۹ مه، از پایگاه کیپ کاناورال در
فلوریدا به مقصد ایستگاه فضایی پرتاب شود.براساس گزارش های دریافتی کامپیوترهای داخل این کپسول در لحظه پرتاب متوجه مشکلی در مورد فشار داخل یکی از موتورها شدند.
کمپانی" اسپیس- ایکس" در تلاش است تا به عنوان اولین شرکت خصوصی تجهیزات مورد نیاز ایستگاه بین المللی فضایی را تامین کند.
تا پیش از این چنین ماموریت هایی معمولا توسط شرکت های دولتی انجام می شد.
چنین پروژه هایی با این هدف انجام می شود که ناسا از این پس بیشتر تلاش ها و بودجه اش را صرف ماموریت های اکتشافی خارج از جو زمین کند.
گفته شده این کپسول روز سه شنبه بار دیگر به فضا پرتاب خواهد شد.
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا،
از رهبران کشورهای صنعتی جهان در کمپ دیوید، محل برگزاری نشست گروه هشت در
نزدیکی واشنگتن، استقبال کرده است.
انتظار میرود بحران مالی حوزه یورو محور اصلی
گفتوگوهای گروه هشت باشد، ولی اعلام شده که برنامههای هستهای ایران و
کره شمالی و ناآرامی در سوریه نیز مورد توجه رهبران حاضر در این نشست بوده
است.مقامات رسمی اعلام کردهاند که رهبران حاضر در کمپ دیوید در گفتوگوهایی که در یک مهمانی شام در جمعه شب انجام شد، بر سر موضوعاتی همچون بلندپروازیهای هستهای کره شمالی و ایران اتفاق نظر داشتهاند.
بر اساس گزارشها، رهبران گروه هشت گفتهاند که "اگر کره شمالی به روند اقدامات تحریکآمیز خود ادامه دهد"، با انزوای بیشتری (در عرصه جهانی) روبهرو میشود.
همچنین گزارش شده است که رهبران حاضر در این نشست معتقدند که دولت ایران این وظیفه و مسئولیت را دارد که ادعاهای مربوط به صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود را ثابت کند.
بر اساس اعلام مقامات رسمی آمریکا، رهبران حاضر در کمپ دیوید از جمله دمیتری مدودیف، نخست وزیر روسیه، درباره تحولات سوریه بر این عقیده بودهاند که طرح صلح مورد حمایت سازمان ملل متحد باید به طور کامل اجرایی شود و در شرایط کنونی لازم است که اقدامات برای انتقال قدرت سیاسی آغاز شود.
در آستانه نشست گروه هشت، یونان اعلام کرد که آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان پیشنهاد کرده است که ادامه عضویت یونان در حوزه یورو به همهپرسی گذاشته شود. هرچند آلمان این ادعا را رد کرد.
افزایش تردیدها از آینده اقتصادی یونان، شرایط دشواری را برای تصمیمگیران حوزه یورو به وجود آورده است و سرمایهداران نگران هستند که خروج یونان از حوزه یورو آغازی برای یک بحران جهانی باشد.
پیش از مراسم شام جمعه شب، باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا و فرانسوا اولاند، رئیسجمهور فرانسه در دیدار دوجانبهای که داشتند، تاکید کردند که به دنبال تمرکز بیشتر بر رشد اقتصادی هستند.
در اولین روز حضور رهبران گروه هشت در کمپ دیوید، به یوشیهیکو نودا، نخستوزیر ژاپن هم یک کیک شکلاتی داده شد. روز یکشنبه آینده تولد آقای نودا است.
گزارش شده است که با پایان نشست گروه هشت در روز شنبه اغلب سران حاضر در این نشست به شیکاگو سفر خواهند کرد تا در اجلاس ناتو در روزهای یکشنبه و دوشنبه شرکت کنند.
به دنبال انفجار یک خودروی بمبگذاریشده در شرق سوریه دستکم ۹ نفر کشته و یکصد نفر زخمی شدهاند.
تلویزیون دولتی سوریه گزارش داده است که یک بمبگذار انتحاری در شهر دیرالزور دست به این حمله زده است.به گفته مخالفان دولت سوریه انفجار در نزدیکی دفاتر واحد اطلاعاتی ارتش رخ داده است.
انفجار در دیرالزور یکی از چندین مورد انفجارهایی است که در نزدیکی ساختمانهای متعلق به نهادهای امنیتی دولتی رخ میدهد و نشانههایی از عملیاتهای منسوب به گروه القاعده در آن دیده میشود.
در تصاویری که تلویزیون دولتی سوریه از محل انفجار منتشر کرد، خودروهای تخریبشده و ویرانههای ساختمانهایی دیده میشود که تعدادی از آنها همچنان در حال سوختن هستند.
گفته میشود که تعدادی از تاسیسات نظامی و یک مجتمع مسکونی متعلق به نظامیان سوریه در منطقهای قرار دارند که انفجار در آن روی داده است.
براساس اعلام مقامات رسمی سوریه، ناظران سازمان ملل متحد که در دیرالزور مستقر هستند، از محل انفجار بازدید کردهاند.
انفجار در دیرالزور یک روز پس از آن رخ میدهد که خبرگزاری دولتی سوریه از خنثی شدن توطئهای برای بمبگذاری در این شهر و بازداشت چندین نفر مظنون خبر داد.
سخنگوی وزارت امور خارجه سوریه گفته است که بمب منفجر شده در دیرالزور با ۵۰۰ کیلوگرم مواد منفجره ساخته شده بود.
انفجارهایی به سبک القاعده؟
جاناتان هد، خبرنگار بیبیسی میگوید که به دنبال افزایش موارد بمبگذاری در شهرهای مختلف سوریه در چند ماه اخیر دولت این کشور شورشیان القاعده را به نفوذ در جنبش مخالفان دولت و دست زدن به این حملهها متهم کردهاند.هفته گذشته دو بمبگذاری انتحاری در دمشق، پایتخت سوریه، باعث مرگ ۵۵ نفر شد. این دو انفجار مرگبارترین حملههایی بوده که از زمان آغاز اعتراضات ضددولتی در این شهر رخ داده است.
به گفته خبرنگار بیبیسی، مخالفان دولت میگویند مدارکی در دست دارند که نشان میدهد نیروهای امنیتی در برخی از این انفجارها دست داشتهاند.
بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد از زمان آغاز اعتراضات ضددولتی در سوریه در بیش از یک سال قبل تا کنون، دستکم ده هزار نفر جان خود را در ناآرامیهای این کشور از دست دادهاند.
سازمان ملل متحد نزدیک به ۲۶۰ نفر از ناظران غیرنظامی خود به سوریه فرستاده است تا بر روند برقراری آتشبس در این کشور نظارت کنند، هرچند دو طرف با وجود توافق اولیه برای پایان دادن به درگیریها، چندان به تعهدات خود پایبند نبودهاند.
محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس
ایران، امروز شنبه ۳۰ اردیبهشت (۱۹ مه) در گفتگو با خبرگزاری مهر از گروه
۱+۵ خواسته است که تحریمهای اعمال شده علیه ایران را لغو کنند.
آقای باهنر این اقدام را "اولین گام مثبت گروه ۱+۵" توصیف کرده است.او تاکید کرده است که ایران حاضر است به همه وظایف و تعهدات بینالمللیاش عمل کند و در عین حال "از همه حقوق خود دفاع" میکند.
آقای باهنر، که در انتخابات اخیر مجلس ایران نیز مجددا به نمایندگی انتخاب شده، از جمله اصولگرایان میانهرو است و این اظهارات را در آستانه مذاکرات هستهای ایران و کشورهای ۱+۵ در بغداد، که از ۳ خرداد آغاز میشود، بیان کرده است.
از نظر آقای باهنر دامنه این مذاکرات باید "دربرگیرنده مسائل مهم منطقهای مانند حضور نیروهای خارجی در منطقه و مبارزه با تروریسم نیز باشد".
نایب رییس مجلس ایران به نتیجه مذاکرات خوشبین است و در توصیف موضع ۱+۵ گفته است: "آنها کمی نرمتر شدهاند".
طرفین مذاکرات، پس از نشست استانبول، که یک ماه پیش برگزار شد و نشست بغداد ادامه آن است، فضای حاکم بر گفتگوها را "رضایتبخش و سازنده" خواندهاند.
البته آقای باهنر گفته است تنها در صورتی که تحریمها لغو شود "میتوان در مورد مذاکرات بعدی فکر کرد".
این در حالی است که پیشتر برخی مقامات غربی به صراحت گفتهاند برنامهای برای لغو تحریمها علیه ایران در دست نیست.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده، نزدیک به یک ماه پیش و پس از مذاکرات استانبول گفته بود: "آمریکا به تحریمهای خود علیه ایران ادامه میدهد".
ویلی سوندال، وزیر خارجه دانمارک و رییس دورهای اتحادیه اروپا نیز ایران را "قهرمان جهان در انجام مذاکرات طولانی و بینتیجه" لقب داده و گفته بود تحریمها علیه این کشور برداشته نخواهد شد.
برنامه هستهای ایران از سال ۲۰۰۲ مناقشه برانگیز شده و به تصویب تحریمهایی از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد انجامیده است.
کشورهای غربی ایران را متهم میکنند که برنامهای مخفی برای ساخت تسلیحات هستهای دارد. ایران ضمن رد این اتهام، تاکید دارد که هدف از برنامه هسته ای این کشور تامین انرژی و مصارف پزشکی است.
چن گوانگچنگ، فعال نابینای حقوق بشر چینی خاک این کشور را به مقصد آمریکا ترک کرده است.
او که از منتقدان دولت چین به شمار میرود، چندی
پیش از بازداشت خانگی فرار کرد و به سفارت آمریکا در پکن پناه برد و برای
چند روز در این سفارت به سر برد.آقای چن پس از ترک سفارت آمریکا در پکن، سه هفته در بیمارستان بود.
پناه گرفتن چن گوانگچن در سفارت آمریکا، منجر به کشمکش میان دولتهای چین و آمریکا شد اما در نهایت مجوز خروج این فعال حقوق بشر چینی به همراه همسر و دو فرزندش صادر شد.
پس از آن که مقامهای چینی برای آقای چن و خانوادهاش گذرنامه صادر کردند، آنها با هواپیما به نیویورک سفر کردند.
مقامات چینی امروز شنبه، ۱۹ مه به بیمارستانی که آقای چن در آن به دلیل مصدومیت پا بستری بود رفتند و او را به همراه خانوادهاش به فرودگاه پکن بردند.
رسانههای دولتی چین به تنش دیپلماتیک پیش آمده میان این کشور و دولت آمریکا اشارهای نکردهاند و گفتهاند که این منتقد دولت چین از طریق عادی برای تحصیل در آمریکا اقدام کرده است.
او قرار است در دانشگاه نیویورک به تحصیل بپردازد.
این فعال حقوق بشر چینی بارها نسبت به وضعیت اقوام خود ابراز نگرانی کرده و گروهی از بستگان او گفتهاند که از زمان بازداشت آقای چن، رفتار نامناسبی با آنها شده است.
باب فو، رئیس گروه "امداد چین" در آمریکا به بی بی سی گفته است که آقای چن قصد دارد بین دو تا سه سال در آمریکا بماند.
مارتین پیشنس، خبرنگار بی بی سی در پکن میگوید با سفر آقای چن به آمریکا، دولتهای چین و آمریکا تمایل دارند تا این مناقشه دیپلماتیک را به فراموشی بسپارند و از آن عبور کنند.
چن گوانگچنگ در سال ۲۰۰۵ به دلیل انتقاد از آنچه که سیاست دولت چین در مورد سقط جنین و عقیم کردن اجباری برای کنترل جمعیت میخواند، به زندان محکوم شد اما پس از خاتمه دوره محکومیت در سال ۲۰۱۰ نیز همچنان تحت بازداشت خانگی قرار داشت.
فرانسوا اولاند رئیس جمهوری
فرانسه در نخستین دیدارش از کاخ سفید اعلام کرد که او نیروهای رزمی فرانسه
را تا پایان ۲۰۱۲ از افغانستان خارج خواهد کرد.
او پس از دیدار با باراک اوباما رئیس جمهوری
آمریکا گفت "به رئیس جمهور اوباما یاد آوری کردم که من به مردم فرانسه وعده
داده ام نیروهای رزمی ما تا اخیر سال ۲۰۱۲ افغانستان را ترک خواهند کرد."در آستانه نشست سران ناتو در شیکاگو که یکی از موضوعات اصلی آن افغانستان است، کاخ سفید سعی دارد کشورهای عضو ناتو را تشویق کند تا به تعهد شان در قبال افغانستان پابند بمانند.
اما اظهارات تازه آقای اولاند نشان می دهد که نیروهای فرانسه دوسال پیشتر از زمانی که برای خروج نیروهای ناتو از افغانستان اعلام شده است، این کشور را ترک خواهد کرد.
خبرنگاران می گویند این تصمیم فرانسه می تواند دیگر کشورهای عضو ناتو را نیز تشویق کند تا پیش از سال ۲۰۱۴ نیروهایشان را افغانستان خارج کنند.
آقای اولاند گفت فرانسه به حمایتش از افغانستان با شیوه های متفاوت ادامه خواهد داد.
او به خبرنگاران گفت بخشی از نیروهای این کشور برای آموزش نیروهای امنیتی افغانستان در آن کشور باقی خواهند ماند.
فرانسه با ۳۴۰۰ سرباز در افغانستان یکی از پنج کشوری است که بیشترین نیرو را در افغانستان دارند.
ارتش فرانسه در ده سال گذشته ۸۲ سرباز خود را در افغانستان از دست داده است.
قرار است در نشست سران ناتو در شیکاگو که ازیکشنبه ۲۰ مه آغاز می شود، اعضای ناتو تصمیم بگیرند که پس از خروج نیروهای رزمی شان از افغانستان، رابطه خود با افغانستان را چگونه تعریف کنند.
پیش از این دبیرکل ناتو در یک گفت و گو با بخش انگلسی بی بی سی گفته است که کنفرانس شیکاگو، پایانی برای ماموریت این سازمان در افغانستان نیست بلکه این نشست، آغازی است برای دور جدیدی از ماموریت این سازمان در افغانستان که بعد از سال ۲۰۱۴ عملا شروع خواهد شد.
افزون بر این فرانسه آلمان و آمریکا از کشور هایی است که با افغانستان پیمان استراتژیک امضا کرده اند و در این موافقتنامه های حد اقل ده سال دیگر به حمایت از روند کنونی افغانستان متعهد شده اند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در گزارش تازه ای اعلام کرده که پلیس محلی در موارد زیادی "عامل خشونت و ناامنی" بوده است.
سیما سمر، رئیس این کمیسیون، که روز شنبه ۳۰
ثور/اردیبهشت، این گزارش را در اختیار رسانهها قرار داد، گفت که نیروهای
پلیس محلی در مواردی از حکومت مرکزی فرمانبرداری نکردهاند.پلیس محلی متشکل از افرادی است که با معرفی افراد بانفوذ محلی و تائید مقامهای محلی دولت استخدام میشوند.
این نیروها مسئولیت تامین امنیت مناطق محل سکونت خود را دارند.
براساس آمار وزارت داخله/کشور، شمار پلیس محلی به ۱۱ هزار نفر میرسد و قرار است تا سال ۲۰۱۴ به ۳۰ هزار نفر برسد.
سیما سمر به خبرنگاران گفت که کارکردهای نیروهای پلیس محلی در سراسر افغانستان یکسان نبوده است.
به گفته او، این نیروها در تامین امنیت در مناطق شمالی افغانستان موثر عمل کرده اند اما در برخی مناطق دیگر گاهی خود عامل خشونت، ناامنی و نافرمانی از حکومت بودهاند.
کمیسیون مستقل حقوق بشر در گزارش خود نوشته که شماری از افراد پلیس محلی سابقه عضویت در گروههای مسلح غیرقانونی و گروه طالبان را دارند.
سیما سمر به عنوان مثال از یک فرمانده پیشین طالبان در ولایت بادغیس در غرب افغانستان نام برد که حالا به گفته او، به عنوان پلیس محلی استخدام شده است.
خانم سمر گفت: "یکی از فرماندهان (طالبان) به نام مولوی اسفندیار، با ۲۰ نفر از افراد تحت فرمانش دو سال قبل یک زن را در بادغیس به جرم زنا اعدام کرد. حالا (این فرمانده) آمده شامل پلیس محلی شده است. طبیعی است که این گونه آدمها رضایت مردم را جلب نمیکنند و برای مردم نگرانی ایجاد میکنند."
اما صدیق صدیقی سخنگوی وزارت داخله، نگرانیهای مطرح شده در گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر را رد کرد و گفت که این نگرانیها برای این وزارت قابل تائید نیست.
آقای صدیقی افزود: "در هر دیداری که با مردم داشتهایم، اکثر مردم رضایت خود را از پلیس محلی ابراز کرده اند. رضایت آنها مبنی بر این است که آنها افرادی را که خود می شناسند و اهل همان محل است معرفی کردهاند تا شامل پلیس محلی شوند."
فرمانده طالبان
آقای صدیقی تاکید کرد که تخلف از سوی افراد پلیس به هیچ صورت تحمل نخواهد شد.
با این حال یکی از موارد نگرانی کمیسیون مستقل حقوق بشر، سطح پایین آموزش و سواد کسانی است که به عنوان پلیس محلی استخدام شده اند.
در گزارش این کمیسیون آمده که میزان بیسوادی در میان این نیروها به ۹۰ درصد و در برخی مناطق تا ۹۸ درصد میرسد و این افراد پیش از آغاز کار، تنها سه هفته آموزش میبینند.
مسئولان کمیسیون حقوق بشر گفتهاند که این گزارش را بر اساس گفتگو با ۷۰ نفر از مسئولان امنیتی، اعضای شوراهای ولایتی، سران قومی، کارشناسان امور امنیتی، مردم و شماری از فرماندهان نیروهای بینالمللی تهیه کرده اند.
درپی انفجار بمبی در مقابل مدرسه ای در شهر بریندیزی در جنوب ایتالیا، دست کم یک نفر کشته و شش نفرمجروح شدند.
این بمب زمانی منفجر شد که دانش آموزان در حال ورود به مدرسه بودند.گفته می شود پلیس برای تحقیق در این باره به محل اعزام شده است.
تاکنون کسی مسئولیت این انفجار را برعهده نگرفته است.
براساس گزارش های دریافتی مواد منفجره در داخل سطل زباله ای در بیرون مدرسه قرار داده شده بود.
یک گزارش نیز حاکی است که این مواد در داخل کیف هایی جاسازی شده بود.
یکی از مقامات امنیتی ایتالیا گفته است که "انفجار قوی بوده است."
آلن جانستون، خبرنگار بی بی سی در رم می گوید هنوز درباره انگیزه های احتمالی این بمبگذاری خبری منتشر نشده است.
مرکز پژوهشهای مجلس که بازوری مشورتی این نهاد قانونگذاری به حساب می آید در گزارشی مفصل ضمن معرفی الزویر (Elsevier) اقدام مدیران دانشگاهها و برخی مسئولان وزارت علوم در زمینه تحریم این موسسه علمی را مورد انتقاد قرار داده است.
الزویر که یکی از معتبرترین پایگاههای علمی و انتشاراتی جهان است، اواخر شهریور سال گذشته با استناد به تحریم های اتحادیه اروپا، دانشگاههای شهید بهشتی و مالک اشتر را به دلیل همکاری با وزارت دفاع ایران تحریم کرد و این دو دانشگاه از دسترسی به آن محروم شدند.
حدود یک ماه بعد از این اقدام، گروهی از روسای دانشگاهها و مدیران وزارت علوم با پیشنهاد فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران، پایگاه علمی الزویر را تحریم کردند با این استدلال آقای رهبر که "ارائه مقالات علمی به بیگانگان به منزله ساخت قصر علمی توسط خشت های دانشمندان ایرانی است که این بنا با تحریم کردن دانشمندان کشور فرو می ریزد."
چاپ مقاله در این پایگاه و نشریات وابسته به آن برای اعضای هیات علمی دانشگاههای امتیاز برای ارتقاء به حساب می آید اما رئیس دانشگاه تهران پیشنهاد کرده که "اگر استادی مقاله ای را به این پایگاه علمی ارائه دهد امتیاز وی صفر و حتی منفی قلمداد شود."
این تصمیم در همان ابتدا با واکنش های تندی در داخل ایران رو به رو شد و انجمن فیزیک ایران پیشنهاد تحریم موسسه انتشاراتی الزویر را کاری نادرست خواند و در نامه ای از مدیران وزارت علوم خواست که "به التهاب ایجاد شده پیرو این تصمیم در جامعه علمی ایران توجه جدی کنند."
انجمن فیزیک ایران تحریم الزویر از سوی وزارت علوم را تصمیم "ضربتی مدیریتی " توصیف کرد که نتیجه بخش نیست و در "تعارض" با سیاست های جمهوری اسلامی مبنی "بر عدم استقبال از تحریم های تحمیلی و انزوای علمی" است.
همزمان برخی نهادهای علمی نظیر انجمن فیزیک ایران از طریق نامه از انتشاراتی الزویر خواستند که "رفتار غیر حرفه ای و نامعمول" خود را کنار بگذارد و تحریم این دو دانشگاه ایرانی را لغو کند.
وزارت علوم ایران در مقابل این خواسته ها سکوت کرد چرا که کامران دانشجو گفته بود که "یک مرکز پژوهشی خارجی دانشگاههای ما را تحریم کرده چون با وزارت دفاع کار می کنند در حالی که تمام دانشگاههای دنیا بخشی از تحقیقاتشان با مجموعه دفاعی خودشان است."
آقای دانشجو تاکید کرده از این پس "باید پنجاه درصد از توان دانشگاههای ما در راستای افزایش توان دفاعی متمرکز شود و همه دانشگاهها باید در این راستا حرکت کنند."
وزیر علوم گفت که "هر مجله ای با این انتشارات (الزویر) همکاری کند، محروم می شود و هر کس برای آن مقاله ای فرستاد، امتیازش صفر می شود."
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، باوجود اعتراض گسترده دانشگاهیان ایرانی، وزارت علوم هیچگاه حاضر نشد که از تصمیمش عقب نشینی کند حتی وقتی که بسیج دانشجویی دانشکده های فنی دانشگاه تهران از مدیران این وزارتخانه پرسید آیا می توان صرفا از دستاوردهای علمی بیگانگان سود جست و از ارائه دستاوردهای علمی به آنها جلوگیری کرد؟
در بخشی از گزارش مرکز وابسته به مجلس ایران به اعتراض گروهی در سایت "تریبون مستعفضین" اشاره شده که در آن آمده میزان مقالات چاپ شده ایرانیان در جهان یک درصد است و به همین میزان نیز دانشمندان ایرانی مقاله علمی در الزویر چاپ می کنند "بنابر این حتی اگر تصمیم اخیر روسای دانشگاههای ایران به طور کامل و جامع برآورده شود آسیبی به الزویر وارد نخواهد شد، هر چند که امکان رقابت و حضور در عرصه بینالمللی از دانشمندان ایرانی سلب خواهد شد."
به نظر می رسد تحریم دو دانشگاه از سوی الزویر برای آقای دانشجو که از آغاز دوره وزارتش، زمزمه مخالفت با دادوستدهای علمی بین المللی را سر داده بود، این فرصت را فراهم آورد که پایگاه اسنادی جهان اسلام را برای مقابله با آن راه اندازی کند.
ساخت "قصر علمی بیگانگان"
الزویر یک موسسه بزرگ چند رسانه ای در زمینه علمی و بهداشتی است که دفتر اصلی آن در آمستردام هلند قرار دارد و بنابر گزارشهای رسمی این موسسه با چاپ مجله، کتاب، خدمات الکترونیکی و پایگاههای اطلاعاتی و علمی با بیش از ۳۰ میلیون متخصص و پژوهشگر جهان همکاری دارد.این موسسه بیشتر از دو هزار مجله و بیست هزار کتاب منتشر می کند و بنابر گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در ایران بیش از نصف بودجه مربوط به اشتراک مجلات پایگاههای علمی به الزویر پرداخت شده است.
در سال گذشته میلادی ایران ۲۳ میلیارد تومان بابت اشتراک مجلات پایگاههای مختلف پرداخت کرده که نزدیک به ۱۲ میلیارد تومان آن تنها به انتشارات الزویر پرداخت شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس با ارائه این آمار می نویسد وقتی الزویر به تنهایی بیش از تمامی پایگاههای اطلاعاتی مشابه با دانشمندان و پژوهشگران ایرانی دادو ستد علمی دارد، باید در باره تحریم یک طرفه آن از سوی ایران "تامل جدی" کرد.
نکته ای که اکثر منتقدان تصمیم وزارت علوم ایران برآن تاکید کرده اند این است که اگر الزویر دو دانشگاه را تحریم کرده بود و تعدادی از محققان و استادان ایرانی از دسترسی به پایگاه این انتشاراتی محروم شده بودند، اما وزارت علوم با دست خود همه دانشگاهها و استادان را محروم کرد و با این کار "نارضایتی را به جامعه علمی کشور" گسترش داد.
مرکز پژوهشهای مجلس تاکید دارد که اقدام روسای دانشگاهها در تحریم الزویر قانونی نیست و "چنین اختیاری از حوزه مسئولیت های ایشان خارج است" و روسای دانشگاهها تنها می توانند پیشنهاد تحریم را به "مراجع ذیصلاح" ارائه دهند و حق ندارند که امتیاز مقالات انتشار یافته و یا در دست انتشار در الزویر را از دانشگاهیان بگیرند.
مرکز پژوهشهای مجلس با انتقاد از سخنان فرهاد، رهبر رئیس دانشگاه تهران می نویسد که "اگر انتشار مقالات دانشمندان ایرانی در الزویر تامین خشت برای ساخت قصر علمی بیگانگان است چرا فقط باید نشریات الزویر مورد تحریم قرار گیرد بلکه این تحریم باید متوجه همه نشریات خارج از کشور باشد و از آن مهمتر جلوگیری از صدور خشت علمی ایرانیان ایجاب می کند که جلوی انتشار اینترنتی مقالات و انتشار مجلات علمی به زبان های خارجی در داخل کشور نیز گرفته شود."
به نظر می رسد وزارت علوم حاضر به عقب نشینی نیست گر چه اقدامی هم برای عملی کردن تحریم انجام نداده است ولی کارشناسان مرکز پژوهشهای مجلس پیشنهاد کرده اند همانطور که دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی توانسته با استفاده از وکیل بینالمللی و مذاکرات موثر تحریم را رفع کند، "مسئولان وزارت علوم و دانشگاههای تحریم شده نیز می توانند از تجربیات موفق آنها در این زمینه بهره بگیرند."
چارلز بار از نسل منتقدان مجله
"مووی" در دهه شصت میلادی است که نقش بسزایی در شکل گیری نوع نگاه نسل جوان
سینمادوست در دهه شصت شمسی در ایران داشت.
در کنار رابین وود و ویکتور پرکینز، این نوشته های
چارلز بار، به خصوص نوشته معروف اش "گذشته و آینده سینماسکوپ" بود که ما
نوجوانان دهه شصت را به وجد آورد و ترجمه رحیم قاسمیان از این مقاله را
هفته به هفته به صورت دنباله دار در مجله سروش، می خواندیم و می آموختیم.غالب این نسل نویسندگان مووی، بعدتر متمرکز شدند بر تدریس سینما در دانشگاه ها و کمتر مقاله نوشتند؛ که چه حیف. رابین وود در آن سوی آب ها در کانادا ماند و تدریس کرد تا در سال ۲۰۰۹ درگذشت. پرکینز که هنوز در بریتانیا تدریس می کند، در سال ۱۳۷۹ به ایران آمد و حاصل گفت و گو با پرکینز در همان سال در مجله هنر هفتم در ایران به چاپ رسید.
حالا - اینجا در بریتانیا - فرصتی شد برای دیدار با چارلز بار و گفت و گو درباره آن سال های مجله مووی، مقاله سینماسکوپ، هیچکاک و نوع نگاه او به سینمای این سال ها.
آقای بار، نسل ما در ایران شما را با مقاله سینماسکوپ می شناسد که به بهانه نوع فیلمبرداری سینماسکوپ و پرده عریض نگاه درخشانی داشتید به معنا و مفهوم و کارکردهای سینما. چرا سینماسکوپ را بهانه قرار دادید؟
این مقاله سال ۱۹۶۳ چاپ شد... کی در ایران ترجمه شد؟
فکر می کنم سال ۱۹۸۸...
در سال های اول دهه شصت در بریتانیا غالب منتقدان فکر می کردند که فیلمبرداری سینماسکوپ احمقانه است و تجارتی. این برای من دقیقاً مثل برخورد برخی منتقدان در دهه بیست به هنگام ورود صدا به سینما بود که فکر می کردند ورود صدا، سینما را نابود خواهد کرد. در دهه پنجاه وقتی سینماسکوپ به بازار آمد خیلی ها گفتند این پرده عریض هنر سینما را نابود خواهد کرد. آنها می گفتند مدیومی داریم که خیلی خوب رویش کار شده و حالا دوباره با تغییر کادر نابود می شود. منتقدان در بریتانیا و همچنین در آمریکا خیلی کهنه نگاه می کردند و نگاه نویی نداشتند، اما در فرانسه خیلی زنده تر بودند. ما در اواخر دهه پنجاه کشف کردیم که چیزهای هیجان انگیزی در نقد در فرانسه در حال رخ دادن است.
کایه دو سینما و جوانان پرشور فرانسوی...
و آندره بازن. نمی دانستم که بازن هم درباره سینماسکوپ مقاله نوشته و نظر مثبتی داشته، چون آن نوشته ها در شماره های قبلی کایه دوسینما چاپ شده بود و تجدید چاپ نشده بودند. کتاب مجموعه مقالاتش را خواندیم و شماره های تازه کایه دو سینما را هم می خواندیم اما به شماره های قبل تر دسترسی نداشتیم. آنها خیلی خوب درباره زبان سینما و مفهوم پیچیده میزانسن می نوشتند. فیلم های شگفت انگیزی از نیکلاس ری، وینسنت مینه لی و اوتو پره مینگر می دیدیم که سینماسکوپ بودند و بعد آدم هایی مثل تروفو هم فیلم سینماسکوپ ساختند، اما جامعه نقد بریتانیا به آن با دیده تحقیر نگاه می کرد.
دلیل اصلی ای که من درباره سینماسکوپ نوشتم این بود که تحصیلات آکادمیک در بریتانیا تازه باز شده بود. یک جایی در لندن دانشجو برای تحقیقات سینمایی می خواست تا یک سال درباره سینما تحقیق کنند و یاد بگیرند. این اولین بار بود که در بریتانیا اتفاق می افتاد. برای این کار هر سال فقط دو دانشجو می خواستند. ریموند دورگنات، نویسنده خیلی خوب و یک فیلمساز تجربی اولین داشجویان بودند که جفت خوبی هم شدند و با هم کار کردند. برای سال دوم من یکی از دو دانشجوی انتخابی بودم و باید درباره چیزی می نوشتم. گفتم می خواهم درباره سینماسکوپ کار کنم و یک سال درباره سینماسکوپ تحقیق کردم و فیلم دیدم و نوشته ها و دیدگاه های کهنه و نو درباره آن را مطالعه کردم و مقاله ام را نوشتم.
حالا خیلی ها این مقاله را فراموش کرده اند، چون هیچ وقت تجدید چاپ نشده، اما در آن زمان خیلی تاثیرگذار بود. آن زمان مجله و کتاب خیلی کمی درباره سینما وجود داشت.
شما به همراه ویکتور پرکینز و رابین وود مقالات درخشانی در مجله مووی اوایل دهه شصت داشتید. از حال و هوای این مجله و شکل گیری اش بگوئید.
من راستش خیلی آدم مهمی در مووی نبودم، ولی می توانم بگویم که یک نوع موج نو در نقدنویسی در بریتانیا به راه افتاد. ایان کامرون که کمی از من بزرگ تر بود، در آکسفورد به همراه سه چهار نفر دیگر حرکتی را به راه انداختند و نشریه ای منتشر کردند. ایان کامرون، ویکتور پرکینز و مارک شیواس در شماره اول با این شعار شروع کردند که نقد فیلم در بریتانیا مرده است. مجله "سایت اند ساوند" کاملاً نگاه کهنه ای داشت، اما آنها در آکسفورد می خواستند کار تازه ای ارائه کنند. هیچ کس در آن زمان در بریتانیا نگاه دقیق و تحلیل با دقت از فیلم ها نداشت. این مجله کوچک در آکسفورد سر و صدای زیادی به پا کرد و همان ها دو سال بعد در لندن این مجله سراسری با نام مووی را راه انداختند. همان زمان کسان دیگری مثل رابین وود و پل مایرزبرگ و من با آنها دوست شدیم و برایشان نوشتیم. من یکی از چند نفری بودم که به آنها اضافه شدم. به هم تلفن می کردیم و در "نشنال فیلم تیاتر" همدیگر را می دیدیم. از آن جمع پنج نفره اصلی مووی، ایان کامرون، رابین وود و مارک شیواس مرده اند، پل مایرزبرگ به عنوان نویسنده ادبی کارش را ادامه داد و ویکتور پرکینز هنوز تدریس می کند و فکر می کنم امسال بازنشسته می شود.
به آندره بازن و کایه دوسینما اشاره کردید. شما و دوستانتان در مووی، زبان فرانسه بلد بودید؟
فکر می کنم همه مان فرانسه بلد بودیم. آمریکا متفاوت بود، شاید چون آنها دورترند و ما خیلی نزدیکیم به فرانسه. من تا نیمه دهه شصت هیچ وقت به فرانسه نرفته بودم، اما رابطه فرانسه و بریتانیا نزدیک بود. ما می دانستیم که نوشته های فرانسوی خیلی مهم هستند و موج نوی فرانسه هم به راه افتاده بود. هر ماه مجله کایه دو سینما برای من می آمد، برای سال ها همین طور بود. می دانید که اولین مقاله رابین وود...
درباره فیلم روانی هیچکاک بود
بله، این مقاله در کایه دوسینما چاپ شد... آنها تاثیر خیلی زیادی روی ما گذاشتند.
یکی از محبوب ترین سینماگران شما هیچکاک است.... تحت تاثیر فرانسوی ها عاشق هیچکاک شدید؟
من تا سال های اخیر درباره هیچکاک اصلاً ننوشته بودم.... در سال های دهه شصت همه به هیچکاک توجه می کردند ولی من خیلی شیفته اش نبودم. البته "روانی" فیلم خیلی مهمی بود و تاثیر خیلی زیادی گذاشت. بعدها بود که نوشتن درباره هیچکاک را شروع کردم...
اخیراً یک تک نگاری داشتید درباره فیلم سرگیجه هیچکاک...
بله... البته قبل از آن درباره فیلم های انگلیسی هیچکاک نوشتم، چون سینمای بریتانیا مورد توجه من است و شاید درست مثل مقوله سینماسکوپ که همه علیه اش بودند و من خواستم از زاویه دیگری نگاه کنم، درباره هیچکاک هم بعد از کتاب رابین وود در سال ۱۹۶۵ درباره هیچکاک، همه متفق القول بودند که فیلم های آمریکایی هیچکاک خیلی بهتر از فیلم های انگلیسی اش است. اما سینمای بریتانیا برای من مهم بود. من درباره استودیوهای ایلینگ نوشتم و درباره هیچکاک می خواستم بگویم که فیلم های انگلیسی هیچکاک خیلی مهم هستند و او همکاران مهمی هم داشت؛ این طور نبود که یک نابغه در بیابان داشت کار می کرد و بعد رفت به آمریکا. بعد هم فرصت شد درباره سرگیجه کتابی نوشتم که "سرگیجه" فیلم پیچیده خیلی خوبی است.
فکر می کنم سرگیجه خیلی شخصی است و هیچکاک هیچ وقت این طور نبوده... خیلی شاعرانه است...
به گمانم هیچکاک بی همتاست و همیشه هم خیلی شخصی است.... فکر می کنم بهترین شکل توصیفی است که یک نویسنده آمریکایی در تحلیل هیچکاک ارائه داده و آن این که هیچکاک آنجا مثل بودا نشسته و همه چیز را به خود جذب می کند و در قالب فیلم بیرون می ریزد. او بیرون نمی رفت که درباره چیزی تحقیق کند. می نشست و همه چیز را جذب می کرد و هضم می کرد. نکته ای که به نظرم فراموش می شود این است که همکاران هیچکاک را فراموش نکنید. او یک نابغه تنها نبود. برای نوشتن کتاب سرگیجه باید می رفتم به کتابخانه بزرگی در لس آنجلس و آنجا از خلال نامه ها و یادداشت ها دیدم که هیچکاک چقدر به نویسنده هایش وابسته بوده. در مورد فیلم های انگلیسی هم هیچکاک با نویسنده هایی کار کرده که پیش از او صاحب اعتبار و نگاه بوده اند و می توان دید که چقدر در کار هیچکاک تاثیر گذاشته اند.
البته همان طور که گفتید به نوعی آنها را در خودش "هضم" می کند. مثلاً رمان بوآلو و نارسژاک را برای سرگیجه...
بله، اما البته به همراه دو نویسنده دیگر؛ الک کاپل و تام تیلر... کتابم درباره سرگیجه به مناسبت برگزیده شدن این فیلم در بین ده فیلم برتر تاریخ سینما در مجله سایت اند ساند در حال تجدید چاپ است. برای چاپ جدید مقدمه ای اضافه کرده ام که نکته اصلی اش این است که هیچکاک نمی خواسته فلش بک (بازگشت به گذشته) را در میانه فیلم به کار بگیرد. این ایده او نبود و وقتی یک نویسنده جدید آمد، این ایده وارد شد و هیچکاک گفت که این فلش بک را نمی خواهد! پارامونت او را مجبور کرد و هیچکاک خیلی عصبانی بود. یعنی در نسخه برش کارگردان نباید این فلش بک وجود داشته باشد. در این مقدمه توضیح داده ام که در همه کتاب ها اشتباه نوشته اند که هیچکاک این ایده عالی را داشت و همه مخالف او بودند! اما به هرحال خیلی مهم نیست که هیچکاک چه می خواست یا نمی خواست. این فیلم است که آنجا مانده و ما می بینیم.
فکر می کنید مساله خودآگاه یا ناخودآگاه چقدر مهم است؟ آیا همه این چیزهایی که ما در فیلم های هیچکاک می بینیم عامدانه است؟
فکر می کنم هیچکاک ساده تر از خیلی از این تحلیل هاست. این همه چیزهایی که درباره هیچکاک نوشته شده و او را به فلاسفه ارتباط داده اند، گاه فراتر از جهان اوست. فکر می کنم در کتاب سرگیجه توضیح داده ام که او به نویسندگانش می گفت "این فقط یک افسانه پردازی است، ما فقط داستان می گوئیم." هدف اصلی او سرگرم کردن تماشاگر و گفتن قصه با کیفیت عالی بود. هیچکاک آدم عادی ای بود و غالب عمرش در تخیل(فانتزی) سیر شد؛ در تخیل حرکت و سفر (چون هیکل بزرگی داشت) و تخیل ماجرای عاشقانه (چون همیشه می گفت که می داند برای زن ها جذاب نیست) او زندگی اش را در فانتزی سیر کرد. فیلم ها محل جذابی برای او بودند که همه این فانتزی ها را روی پرده بیاورد، در حالی که خیلی از فیلمسازان چند بار ازدواج می کنند و معشوقه هم می گیرند. هیچکاک اما قدرت تخیل را می شناسد چون با آن زندگی می کند و قدرت مدیوم را هم می شناسد و می تواند این تخیل را به زبان سینما ترجمه کند و فیلم های شگفت انگیزش را خلق کند.
دوره طلایی سینما به شکلی تمام شده و دیگر سینما مثل دهه های سی و چهل و پنجاه مملو از نابغه نیست. اگر موافقید، فکر می کنید چرا؟
فکر می کنم هنوز فیلم های خوب زیادی ساخته می شود، با آزادی های بیشتری از قبل...
اما قابل مقایسه با آن دوره طلایی؟
نه واقعاً... مخاطب ها تغییر کرده اند.... تلویزیون و اینترنت و غیره همه چیز را عوض کرده. به جای اتفاق های بزرگ، اتفاق های کوچک بسیاری می افتد.
کدام فیلمسازان این سال ها را دوست دارید؟
کن لوچ را دوست دارم. از دهه شصت شروع کرد که من هم نوشتن را شروع کردم. هیچ وقت وسوسه نشد که به هالیوود برود... برای انتخاب ده فیلم عمرم، شش فیلم متعلق بود به دورانی که شما دوره طلایی سینما خواندید؛ از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۴. دو فیلم صامت، یک فیلم میزوگوچی (سانشوی مباشر) که خیلی هماهنگ است با سینماسکوپ و نماهای طولانی. بعد فکر کردم یک فیلم مدرن هم باید انتخاب کنم و وولور (پدرو آلمودووار) را گذاشتم. فکر می کنم آلمودووار کارگردان خیلی خوبی است که می تواند در همان سبک و سیاق تروفو و برگمان و آنتونیونی در دهه شصت باشد. فیلیپ فرنچ از منتقدان همان نسل که هنوز می نویسد هم درباره آلمودووار نوشته بود که همان حسی را دارد که انگار در دهه شصت فیلم تازه ای از برگمان اکران شده.
درباره فیلمسازانی مثل کیم کی دوک و وونگ کار وای چه فکر می کنید؟
متاسفانه کارهایشان را زیاد تعقیب نکرده ام.
درباره سینمای ایران چه فکر می کنید؟ فیلم هایی از سینمای ایران دیده اید؟
فیلم هایی از کیارستمی دیده ام. فکر می کنم آدم خیلی مهمی است. خیلی تحت تاثیر "باد ما را خواهد برد" قرار گرفتم. لورا مالوی در کتاب "۲۴ بار مرگ در ثانیه" در یک بخش درباره کیارستمی حرف های خوبی می زند و او را تحت تاثیر روسلینی می داند. کتاب خیلی خوبی است.
جدایی نادر از سیمین را دیدید؟
نه متاسفانه... اما "این یک فیلم نیست" (ساخته جعفر پناهی) را دیدم. خیلی جذاب بود. تماشای این فیلم کوچک بر پرده سینما برایم شگفت انگیز بود. فیلم مینیمال درخشانی بود. داشتم فکر می کردم اگر آندره بازن زنده بود از این فیلم خیلی خوشش می آمد. خیلی چیزهای مهمی در سینمای ایران دارد اتفاق می افتد. شبیه نئورئالیسم ایتالیاست؛ به دلیل شرایط اجتماعی اتفاق هایی در آنجا می افتد که مقامات سیاسی، آثار هنری برآمده از آن را تائید نمی کنند، همان طور که مقامات، "دزدان دوچرخه" را تائید نمی کردند.
میزان قرض های دانشجویی در
آمریکا، به هزار میلیارد دلار رسید. مبلغی که برای اولین بار بیشتر از کل
بدهی کارت های اعتباری آمریکایی ها است، چیزی که اغلب بیشترین بدهی را برای
آنها به همراه دارد. برخی می گویند تحصیلات عالی در این کشور به سمتی می
رود که فقط قشری خاص از پس هزینه های آن بر می آیند.
اواخر فصل بهار در آمریکا، زمان جشن های فارغ
التحصیلی است. دانشجویان با لباس های رنگارنگ، کلاه های چهار گوش خود را
به آسمان پرتاب می کنند، و با شادی آماده ورود به بازار کار می شوند.همزمان، نزدیک ۱.۵ میلیون دانشجوی جویای کار به دنبال رویای خود خواهند رفت. در بازار کاری که فرصت شغلی کم و یا نادر است.
اما پیدا کردن کار فقط برای این نیست که این جوانان تازه فارغ التحصیل شده، استقلال مالی پیدا کنند و از آموخته هایشان استفاده کنند.
دغدغه خیلی از این فارغ التحصیل ها، پرداخت کوله باری از قرض است که تحصیل در این دانشگاه ها برای آنها به همراه آورده است.
بر اساس آمار وزارت آموزش آمریکا، میانگین شهریه در موسسه های دولتی در سال تحصیلی ۲۰۰۹-۲۰۱۰ حدود ۱۳ هزار دلار بوده و در موسسه های غیر دولتی در همین مدت، به حدود ۳۳ هزار دلار رسیده است.
طبق آمار همین وزارتخانه ۶۶ درصد دانشجویان در مقطع لیسانس، ناچار به گرفتن وام هستند. این میزان در سال ۱۹۹۳، ۴۵ درصد بوده است. این آمار، به غیر از وام هایی است که خانواده های دانشجویان برای کمک به آنها می گیرند.
در حالی که معضل اشتغال نیز وجود دارد، بازپرداخت وام های هزاران دلاری برای اغلب دانشجویان غیر ممکن شده و یا آنها را ناچار به استخدام در دو یا سه شغل کم درآمد کرده است. از سوی دیگر، برای عده ای، این واقعیت که تا آخر عمر مجبور به بازپرداخت وام های سنگین باشند، تحصیل در دانشگاه را به یک آرزوی دور از دسترس تبدیل کرده است.
برمک نصیریان، مدیر روابط دولتی جامعه دانشگاهیان آمریکا می گوید: "از زمان شروع مشکلات اقتصادی در آمریکا (سال ۲۰۰۸) میزان کمک هزینه های دولتی به دانشجویان کمتر شده و در عوض، شرکت ها و بانک های خصوصی خلاء آنرا با وام هایی با سود بالاتر پر کرده اند. در این مدت، شهریه ها نیز روند صعودی داشته اند."
اعطای این وام ها به دانشجویان بسیار راحت انجام می گیرد. در حالی که برای دریافت انواع دیگر وام ها، همچون وام مسکن یا خرید خودرو، پیچ و خم های زیادی وجود دارد، اما در مورد وام های دانشجویی اینطور نیست.
آقای نصیریان می گوید: " از لحاظ تکنیکی، این شرکت ها پیش از نهایی شدن و امضای مدارک وام توسط دانشجویان به آنها درباره وام ها اطلاع رسانی می کنند. اما مشکل اینجاست که اکثر این دانشجویان جوان، متوجه نیستند که نتیجه این امضاء ها چیست. دانشجویی که در آن سن می خواهد دانشگاه برود، شاید هر چه که جلویش بگذارند امضاء کند. اما ده، بیست سال بعد متوجه عواقب آن می شود."
در این میان، باراک اوباما، که چهار سال پیش، دانشجویان زیادی به او رای دادند، تلاش دارد در انتخابات آینده رای آنها را از دست ندهد. او ماه گذشته در میان دانشجویان دانشگاه چپل هیل، در کارولینای شمالی گفت:" ما خانواده پولداری نداشتیم. (برای همین هم) بعد از فارغ التحصیلی با کوهی از بدهی روبرو بودیم."
آقای اوباما درادامه گفت او و همسرش، تنها هشت سال است که توانسته اند بدهی های خود را تسویه کنند.
این در حالی است که بیدی مارتین، رییس دانشگاه امهرست (Amherst College) در ایالت ماساچوست به بی بی سی فارسی گفت موضوع توانایی مالی آمریکایی ها برای تحصیلات عالی پیچیده است. او می گوید این سیستمی بوده که آمریکایی ها سالها با آن تحصیل کرده اند و نباید این گونه قضاوت کرد که رفتن به دانشگاه غیر ممکن شده است.
در حالی که هزینه های آموزش بالا رفته، دانشگاه هایی هم هستند که کلاس های آنلاین و رایگان به علاقه مندان ارائه می کنند.
هفته گذشته دانشگاه های هاروارد و ام آی تی (موسسه فناوری ماساچوست)، اعلام کردند که برای اولین بار، درس های آنلاین و رایگان ارائه می کنند. گذراندن این درس ها البته به دریافت مدرک از این دانشگاه ها نمی انجامد.
قبلا دانشگاه های دیگری نیز در آمریکا این کار را انجام داده بودند.
خانم مارتین می گوید خودش یکی از کسانی است که در زمان فارغ التحصیلی، بدهی تحصیلی داشته است.
به نظر او، مشکلات وجود دارد، اما دانشگاه های آمریکا همچنان جزو بهترین ها در دنیا هستند و تحصیل در آنها کیفیت زندگی دانشجویان را بالا می برد.
در شرایط کنونی اما، مشکلات اقتصادی و میزان بالای بدهی ها، برای خیلی ها، جذابیت رفتن به دانشگاه و داشتن تحصیلات عالی را کمرنگ کرده است.
هشدار جنبش عدالتخواه دانشجویی در خصوص عقبنشینی هستهای ایران در مذاکرات بغداد
این جریان دانشجویی در بیانیهای که روز چهارشنبه (۲۷ اردیبهشت) منتشر کرده به صراحت اعلام کرده که مخالف مذاکره مقامهای جمهوری اسلامی با کشورهای غربی بر سر برنامه هستهای تهران است.
در این بیانیه آمده است: «هنوز هم که هنوز است نمیدانیم که نشستن پای میز مذاکره با مستکبران و قلدران جهان چه منطق و توجیهی دارد.»
این جریان دانشجویی پرسیده است: «آیا تصور کردهایم که مستکبران جهان دست از خوی استکباری خود برداشتهاند که امید کسب پیروزی برای ملت ایران و مستضعفان جهان در این مذاکرات داریم؟»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «هر قدمی که ما عقب بنشینیم، گرگهای خونخوار جهان ده قدم پیش خواهند آمد.»
این بیانیه همچنین خطاب به مقامهای جمهوری اسلامی گفته که «مبادا فشارها و تحریمها ما را مرعوب خود سازد که این دشمنیها میگذرد و تمام میشود.»
این بیانیه به مذاکرهکنندگان هستهای ایران «یادآوری» کرده است: «توافق بر سر هرگونه همکاری با نهادها و سازمانهای بینالمللی باید در راستای حرکت رو به جلو و تقویت جبهه استضعاف علیه مستکبرین جهان صورت گیرد و عقبنشینی از ادامه برنامه هستهای به بهانه لغو بخشی از تحریمها و وعده وعیدهای مبهمی از این دست، پذیرفته نیست.»
این بیانیه همچنین افزوده است: «نکند شرایط و مشکلات اقتصادی امروز کشور بهانهای شود برای عقب نشینی و یا پیش کشیدن مباحثی همچون مذاکره با شیطان بزرگ، آمریکای جهانخوار.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «مشکلات اقتصادی امروز کشور بیش از آنکه ناشی از تحریمها باشد، ناشی از بیتدبیری و سوء مدیریت آقایان است و موجهای رسانهای و فضاسازی به انحاء مختلف برای القای این مساله به بدنه مردم که تورم و فشارهای معیشتی و اقتصادی به تحریمها بر میگردد و راه حل آن امتیاز دادن به ابرقدرتهای دنیوی است، چیزی جز لاپوشانی و شانه خالی کردن از زیر بار تقصیرات و مسئولیتها نیست و یقینا در این فضاسازیها، دست حلقههای قدرت و ثروت در کار است.»
جنبش عدالتخواه دانشجویی همچنین افزوده که «هرگونه توافقی در ایجاد محدودیت برای پیشرفت دانش هستهای کشورمان پذیرفتنی نیست. رشد علمی و تحقیقاتی کشور در این حوزه به هیچ وجه نباید متوقف شود.»
این بیانیه در عین حال اضافه کرده است: «بازگشت به بیانیه تهران و یا پذیرش پروتکل الحاقی که میدانیم با هیچ منطق عقلایی سازگاری ندارد، خط قرمز اساسی ماست.»
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «عاقلانه نیست اجازه دسترسی نامحدود و بدون هماهنگی به همه نقاط نظامی و غیرنظامی کشور با استفاده از اختیارات پروتکل، به بازرسان آژانس داده شود.»
این بیانیه همچنین خواسته که «پیش از مذاکرات بغداد، باید حدود همکاریهایی که در مذاکرات بر سر آنها توافق خواهد شد مشخص شود و در این زمینه به حق مردم شریف ایران مبنی بر مطلع بودن از مواضع تیم مذاکره کننده احترام گذاشته شود؛ امری که در دور اول مذاکرات به آن توجه نشد.»
این بیانیه از سوی جریانی از دانشجویان محافظهکار صادر میشود که وحید جلیلی٬ برادر سعید جلیلی رئیس هیات مذاکره کننده هستهای جمهوری اسلامی از بنیانگذاران آن محسوب میشود.
مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون حاضر نشدهاند درباره جزئیات مذاکرات استانبول اظهارنظر کنند و درباره محورهای مذاکرات بغداد نیز حاضر به اطلاعرسانی نیستند.
این بیانیه هشدار صریحی به مقامهای جمهوری مبنی بر توافق بر سر توقف برنامه اتمی تهران٬ بازرسی کامل از تاسیسات هستهای در قبال لغو تحریمها ارزیابی میشود.
سایت «بازتاب امروز» هم گزارش کرده که در مذاکرات بغداد طرفهای غربی خواستار «دسترسی سریع و کامل به پارچین»٬ «تحویل کل اورانیوم غنی شده ۲۰ درصد ایران» و « تعلیق غنی سازی بالاتر از پنج درصد توسط ایران» هستند.
این سایت نوشته که در قبال این سه امتیاز «تنها قرار است به ایران یک امتیاز کوچک داده شود و آن هم تعویق در تحریم کامل نفتی خواهد بود.»
علیرضا پناهیان٬ عضو قرارگاه «عمار»:
حکم کسانی که قدرت نظام را کاهش میدهند اعدام است
به گزارش روز جمعه (۲۹ اریبهشت) باشگاه خبرنگاران جوان٬ آقای پناهیان این مطلب را در جمع اعضای «تیپ پیاده آل محمد» وابسته به «سپاه ویژه تهران بزرگ» بیان کرده است.
وی درباره «سیاستمدارانی که سعی میکنند قدرت اجتماعی نظام را کاهش دهند» گفته حکم این افراد بنابر اعلام آیتالله روحالله خمینی «اعدام» است.
رئیس اتاق فکر نمایندگی خامنهای در دانشگاهها در بخش دیگری از سخنان خود «ورود بسیجیان» به سرکوبهای سال ۱۳۸۸ را سبب بازگشت مردم معترض به خانهها توصیف کرده است.
علیرضا پناهیان یکی از جنجالیترین روحانیون محافظهکار محسوب میشود که بیشتر سخنرانیهای وی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی صورت میگیرد.
از پناهیان به عنوان یکی از قائلان به ظهور قریبالوقوع امام دوازدهم شیعیان یاد میشود که در تهیه مستند «ظهور بسیار نزدیک است» نیز نقش داشته است.
محمدرضا نقدی:
بسیج گردانهای رزمی واکنش سریع تشکیل داد
آقای نقدی روز شنبه (۳۰ اردیبهشت) به خبرگزاری ایرنا گفته است: «گردانهای واکنش سریع بسیج که نیروهایی رزمی هستند در همه حوزههای مقاومت تشکیل شده است.»
وی افزوده است: «این گردانها که از اعضای بسیج تشکیل شدهاند از توان لازم برای دفاع سرزمینی و جنگ همه جانبه برخوردار هستند.»
آنطور که رئیس سازمان بسیج مستضعفین اعلام کرده «این گردانها برای نخستین بار در سلسله رزمایشهایی که در ۳۰ استان کشور به صورت جداگانه برگزار میشود، شرکت خواهند کرد.»
نقدی اضافه کرده که «در این رزمایشها، عملکرد این گردانهای تازه تاسیس مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد.»
از زمان آغاز اعتراضها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که با ناآرامیهای گستردهای همراه بود٬ سپاه و بسیج اقدام به تشکیل گردانهای تخصصی برای سرکوب اعتراضها در ایران کردهاند.
گردان «امام علی» یکی از همین گردانها است که سال گذشته در تهران و چندین شهر ایران تشکیل شده است.
افزایش تنش میان جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان
خامنهای از ریختن خون مسلمانها دست بردارد
روابط جمهوری اسلامی و جمهوری آذربایجان که در سالهای اخبر تیره شده٬ در هفتههای اخیر و در آستانه برگزاری مسابقات یوروویژن در باکو٬ متشنجتر از گذشته شده است.
تنشها میان تهران و باکو از زمانی شدت گرفت که ۱۹ اردیبهشت ماه گروهی از حامیان علی خامنهای در تبریز با تجمع مقابل کنسولگری جمهوری آذربایجان در این شهر٬ شعارهای تندی علیه مقامهای این کشور سر دادند.
روحانیون حاکم بر ایران به شدت از برگزاری مسابقات یوروویژن در جمهوری آذربایجان خشمگین هستند به طوری که در خطبههای نماز جمعه این هفته (+)٬ (+)٬ (+) حملات تندی متوجه مقامهای باکو کردند.
این هشدارها و حملات در شرایطی داده شده که چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت گروهی از اعضای سازمان اجتماعی در آذربایجان با تجمع مقابل سفارت ایران در باکو نسبت به «دخالتهای» جمهوری اسلامی در امور داخلی این کشور اعتراض کردند.
اعضای این سازمانها هفته گذشته نیز تجمع مشابهی ترتیب داده و شعارهایی علیه رهبر جمهوری اسلامی سر داده بودند.
تجمعکنندگان همچنین شعارهایی همچون «ارمنستان را از آغوشت دور کن» و «ایران! همسایه و یا منبع تهدید» سر داده بودند.
سفارت جمهوری اسلامی در باکو پس از برگزاری این تجمعات با صدور بیانیه تندی به مقامهای جمهوری آذربایجان هشدار داده در مقابل این «توهین» واکنش نشان دهد و مسببان آن را «به سزای اعمالشان برسانند.»
در این بیانیه٬ تجمعکنندگان «عدهای فریب خورده و آلت دست دشمنان اسلام» معرفی شدهاند که در تجمع خود به «ساحت مقدس رهبر شیعیان جهان» توهین کردهاند.
سفارت جمهوری اسلامی در بیانیه خود با تسلیت به امام دوازدهم شیعیان به خاطر «فاجعه غم انگیز» اهانت به علی خامنهای در باکو٬ اعلام کرده که اسرائیل در سازماندهی این تجمع دست داشته است.
در این بیانیه آمده است: «مقامات و طراحان چنین تجمعی نمیدانند که تحریک احساسات دینی چه عواقب خطرناکی برای طراحان این سناریوی سخیف دارد.»
در بخش دیگری از این بیانیه با انتقاد از موضعگیری اداره مسلمانان قفقاز٬ از برخی اعضای این اداره با عنوان «عوامل و عناصر گمراه» یاد شده که در تجمع مقابل سفارت ایران در باکو شرکت داشتهاند.
در یک برنامه تلویزیونی اعلام شد:
ایران سالانه به ۲۰۰ میلیون متر مربع پارچه چادر مشکی نیاز دارد
مهدی اسلامپناه٬ مدیر کل دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت در این برنامه که شامگاه چهارشنبه (۲۷ اردیبهشت) از شبکه اول سیما پخش شده گفته که سود واردات پارچه چادر مشکی در ایران سالانه ۳۰۰ تا هزار درصد است.
آقای اسلامپناه افزوده است: «واردات پارچه چادر مشکی با هزینهای حدود یک و نیم تا دو دلار تمام میشود اما با سه برابر تا ۱۰ برابر قیمت در بازار کشور به فروش میرسد.»
مهدی صادق٬ عضو کمیسیون صنایع مجلس از دیگر شرکتکنندگان این برنامه هم از نیاز سالانه ایران به واردات ۲۰۰ میلیون متر مربع پارچه چادر مشکی خبر داده است.
کارشناسان این برنامه همچنین اعلام کردهاند در حال حاضر کره جنوبی و ژاپن مهمترین کشورهای تامین کننده پارچه چادر مشکی ایران هستند.
پشیمانی تلویحی محمد خاتمی از حضور در انتخابات مجلس
محمد خاتمی با ابراز پشیمانی تلویحی از حضور در انتخابات مجلس نهم گفته است که انتقادها به خودش در این زمینه را قبول دارد.
حامد صالح
آبادی در صفحهی فیس بوکش نوشته است که امروز به مناسبت سالگرد دوم خرداد
دیداری با محمد خاتمی، رییس جمهوری پیشین ایران برپا بود که آقای خاتمی در
این دیدار از پیامدهای رای دادنش در انتخابات مجلس نهم ابراز ناخرسندی کرده
است.
صالحآبادی در این خصوص نوشته است که خاتمی گفته: «به خاطر گشایش در امور رای دادم اما متاسفانه هیچ خیرخواهی از سوی حاکمیت دیده نشد و فضا هر روز بدتر و تنگ تر از گذشته شده است.»
خاتمی همچنین در این دیدار گفته است که بسیاری در این انتخابات رای دادند، «اما فقط رای من علم شد.»
رییس جمهور پیشین ایران در پایان هم گفته است: «من قبول دارم رای دادنم یک شوک در جامعه ایجاد کرد که در این زمینه انتقادها را قبول دارم.»
صالحآبادی در این خصوص نوشته است که خاتمی گفته: «به خاطر گشایش در امور رای دادم اما متاسفانه هیچ خیرخواهی از سوی حاکمیت دیده نشد و فضا هر روز بدتر و تنگ تر از گذشته شده است.»
خاتمی همچنین در این دیدار گفته است که بسیاری در این انتخابات رای دادند، «اما فقط رای من علم شد.»
رییس جمهور پیشین ایران در پایان هم گفته است: «من قبول دارم رای دادنم یک شوک در جامعه ایجاد کرد که در این زمینه انتقادها را قبول دارم.»
مصباحیمقدم خطاب به مراجع: حرف دهنتان را بفهمید!
غلامرضا
مصباحیمقدم، خطاب به مراجع تقلیدی که نسبت به گرانی موجود در ایران اعتراض
میکنند گفته است که در این مورد کمی «عمیقتر» باشند و صرفا انتقاد
نکنند.
غلامرضا مصباحی مقدم، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس و نماینده تهران در مجلس نهم، درباره افزایش تورم در ایران گفته است: «از مردم درخواست می کنم این مساله را بفهمند.»در حالی که طی سالهای اخیر برخی از مراجع هم نسبت به گرانی اعتراض کردهاند، مصباحیمقدم خطاب به آنان گفته است: «از مراجع تقلید هم که از گرانیها ابراز نگرانی میکنند، استدعا میکنم مساله را عمیقتر ببینید و صرفا نگویند جلوی گرانیها را بگیریم.»
وی ادامه داده است: «دلیل گرانیهای کنونی در سیاستهای پولی دولت است؛ اگر بنا باشد سیاستهای پولی و مالی درست چه از ناحیه قانونگذار و چه از ناحیه مجری مورد عنایت قرارنگیرد، یقینا تورم افزایش مییابد.»
بانک مرکزی ایران اخیرا میزان تورم در دوازه ماه منتهی به فرودین ۹۱ را ۲۱/۸ درصد ذکر کرده است.
اما آمارهای غیررسمی، رقم تورم را بالاتر از این میزان نشان میدهد.
حسین نوری همدانی و ناصر مکارم شیرازی، از مراجعی هستند که به گرانی اعتراض کردهاند.
بازخوانی یک گفتوگوی «تاریخی»؛ «گلواژه»های همسر یک دیپلمات جمهوری اسلامی + صدا
دو سال پیش،
فاطمه داروگر، همسر مهدی میرابوطالبی، سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه به
مناسبت هفته زن در گفتوگو با رادیو فرهنگ فرانسه گفت که دماغش را عمل کرده
و خانهاش در تهران از «کاخ لوئی شانزدهم» هم بزرگتر است!
فاطمه
داروگر، همسر مهدی میرابوطالبی، سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه، دو سال پیش
گفتوگویی با رادیو فرهنگ فرانسه انجام داد که حرفهای وی، سند مهمی
درباره زندگی خصوصی مقامات جمهوری اسلامی به شمار میآید.اصل این گفتوگوی «تاریخی» را میتوانید در اینجا بشنوید.
بخشهایی از این گفتوگو که سال ۲۰۱۰ انجام شده، به این شرح است:
خبرنگار : یک ساختمان بسیار بسیار بزرگ با رنگ سفید در ۴ طبقه و با ۶ پنجره در شماره ۶ خیابان فورتونی(Fortuny) در پاریس..... محل سکونت سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه است. خانم سفیر آیا تاریخ این ساختمان را میدانید؟
خانم سفیر: فکر میکنم که یکی از کاخهای لوئی شانزدهم باشه
خبرنگار: چند اطاق دارید؟
خانم سفیر: ۴تا در طبقه اول، ۴تا در طبقه دوم و ۴تا درطبقه سوم. منزلم در ایران خیلی بزرگتر از اینجاست(هاهاهاها!) سالن پذیرائی من یک چیزی حدود ۳۰۰ متره!
خبرنگار: خانه شما در ایران از تمام این کاخ بزرگتر است؟
خانم سفیر: بله منزل من ۵ طبقه است، یک چیزی بالای ۱۵۰۰ متره
خبرنگار: شما باید خیلی ثروتمند باشید! آیا میتوانم یک سئوال خصوصی بپرسم؟ آیا دماغتان را عمل کردهاید؟
خانم سفیر: بله، شکسته بود، ۱۶ سال پیش من بینیام شکست، بینی من خیلی زیبا بود!
وی درباره جایزه نوبل شیرین عبادی میگوید: «خانم شیرین عبادی متأسفانه متأسفانه این جایزه صلح نوبل رو بیخود گرفته. زنها عاطفی هستند و تو سرشان غدهای هست که نمیتوانند تصمیمگیری کنند»!
وی ادامه میدهد: «ما اون غده در سرمان هست، هرچقدر هم اقتدار داشته باشیم، آن موقع حساس، باز اون عواطف ما نمیذاره، باز جلوی ما را میگیره!»
وی درباره اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۸۸ میگوید که ما میدانستیم که چنین اعتراضاتی خواهد شد، چون تمام این اعتراضات از قبل از طرف آمریکا و انگلیس برنامهریزی شده بود.
وی همچنین درباره سکینه آشتیانی میگوید که او «قاتل» است.
پیام مذاکرات بغداد از نگاه علی اکبر ولایتی
ایران هیچ فشاری را تحمل نمی کند
مشاور امور بین الملل رهبر جمهوری اسلامی در آستانه مذاکرات ۱+۵ و ایران در بغداد در گفتگو با خبرنگار مهر، به علل اصلی برگزاری مذاکرات در بغداد اشاره کرد و مواضع جمهوری اسلامی ایران پیش از ورود به مذاکرات را اعلام کرد.“علی اکبر ولایتی” در گفتگو با خبرنگار مهر درباره علت اصلی برگزاری دور دوم مذاکرات هسته ای میان گروه ۱+۵ و ایران در بغداد و پیشنهادهای دیگر کشورهای غربی که در این زمینه ارائه شده بود،گفت: «برگزاری مذاکرات هسته ای بین گروه ۱+۵ و ایران در بغداد با پیشنهاد و پیگیری جمهوری اسلامی ایران محقق شده است. در صورتی که در ابتدا نظر گروه ۱+۵ برگزاری مذاکرات در اتریش، سوییس یا نروژ بود، اما جمهوری اسلامی ایران بر روی بغداد تکیه داشت که در نهایت برگزاری مذاکرات در استانبول و بغداد مورد توافق قرار گرفت.»
نظر جمهوری اسلامی ایران تامین شد
مشاور امور بین الملل آقای خامنهای تاکید کرد: در واقع در نهایت نظر ما در این موضوع تامین شد که یک پیروزی برای جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود. از طرفی برگزاری این نشست یک اعتبار بین المللی برای عراق محسوب می شود، چون سابقه نداشته دربغداد اجلاسی با حیثیت بین المللی برگزار شود و عملا بغداد جایگزین ژنو یا وین یا اسلو برای برگزاری مذاکرات در موضوعی بین المللی شود.وی در ادامه اظهار داشت: برگزاری این مذاکرات در بغداد جز در سایه روابط دوستانه ای که بین ایران و عراق است، به شکل دیگری محقق نمی شد. این اتفاق خود پیامهای مختلفی دارد که از جمله آنها این است که بر خلاف آنچه در دنیا تبلیغ می کنند در عراق امنیت برقرار است، البته ممکن است برخی از خرابکارها و تروریستها در عراق اقداماتی انجام دهند که این مسئله ممکن است در هر کشور دیگری نیز اتفاق بیافتد.
ولایتی تصریح کرد: وقایع این چنینی نشان از وجود امنیت در کشوری همچون عراق است، برگزاری بسیار موفق نشست اتحادیه عرب در بغداد و هم اکنون اجلاس ۱+۵ و ایران خود یک نشانه عملی بر این است که دولت مالکی پس از بیرون کردن نظامیان آمریکایی قادر به تامین امنیت عراق است و تا حدی اعتبار دارد که دیگر کشورها بغداد را به عنوان مرکز گفتگوهای بین المللی انتخاب کنند.
مشاور امور بین الملل آقای خامنهای درباره فشارهای احتمالی بر ایران پیش از آغاز مذاکرات بغداد اظهار داشت: جمهوری اسلامی ایران هیچ فشاری را تحمل نمی کند و در کمال اختیار در رابطه با سرنوشت خودش در موضوع هسته ای تصمیم می گیرد.
ولایتی درباره نتیجه احتمالی مذاکرات سوم خردادماه ۱+۵ و ایران نیز اظهار داشت: در بخشی که با جمهوری اسلامی ایران است، ما تصمیم داریم در چارچوب مقررات بین المللی و حقوقی ایران گفتگوها انجام شود.
ولایتی افزود: از طرف دیگر اگر کشورهای عضو ۱+۵ حسن نیت داشته و پایبند به مقررات بین المللی باشند و در صدد تحمیل غیرقانونی نظرات خودشان نباشند، امیدواری به اجلاس بغداد وجود دارد.
سران گروه هشت: ایران از جاه طلبیهای اتمی خود دست بردارد
خبرگزاری رویترز روز شنبه، ۳۰ اردیبهشت، به نقل از یک مقام عالیرتبه آمریکایی از توافق کلی سران گروه هشت کشور صنعتی بر سر مسئله فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی خبر داد. آنها معتقدند تهران باید بیش از این از جاهطلبیهای اتمی خود پرده بردارد.
به گزارش رادیو فردا اجلاس سران گروه هشت در کمپ دیوید آمریکا تنها چهار روز پیش از دور بعدی مذاکرات جمهوری اسلامی با گروه ۵+۱ در روز چهارشنبه هفته جاری صورت میگیرد.
نشست مهم تهران با اعضای گروه ۵+۱ متشکل از پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان قرار است در بغداد، پایتخت عراق، برگزار شود. دور اول این مذاکرات دو هفته پیش در استانبول ترکیه اتفاق افتاد.
به گزارش خبرگزاری رویترز از کمپ دیوید به نقل از یک مقام عالیرتبه آمریکایی که نامش فاش نشده، سران گروه هشت در نخستین روز از گفت وگوهای خود که روز جمعه برگزار شد همچنین بر «اهمیت تلاش هماهنگ و یکپارچه» در رویکرد کشورهای خود به مذاکرات بغداد تاکید کردهاند.
به گفته این مقام در دولت آمریکا، تکتک سران حاضر در کمپ دیوید همچنین تاکید کردهاند که لازم است تهران «با گامهایی عینی و روشن» جامعه بینالملل را از «مقاصد صلحآمیز» خود مطمئن سازد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، مراسم شام در روز جمعه که به میزبانی باراک اوباما برگزار شد نخستین فرصتی بود که سران گروه هشت درباره مسائل مربوط به امنیت بینالملل به گفتوگو نشستند.
سران هفت کشور آمریکا، ژاپن، کانادا، بریتانیا، فرانسه، آلمان و ایتالیا در کنار دیمیتری مدودیف که به نمایندگی از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، به کمپ دیوید سفر کرده قرار است روز شنبه در باب بحران مالی در منطقه یورو و دیگر مسائل اقتصادی به گفتوگو بنشینند.
با پایان اجلاس گروه هشت در کمپ دیوید در روز شنبه بعدازظهر، اوباما و برخی از این سران کشورها برای شرکت در اجلاس سازمان ناتو به شهر شیکاگو سفر خواهند کرد.
جـــرس:
رئیس
کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس گفت: "سال قبل استقراضی از بانک مرکزی بدون
موافقت مجلس به میزان ۹ هزار میلیارد تومان انجام گرفت که این امر به
اقتصاد کشور آسیب رساند و بلافاصله اثر خود را در تورم نشان داد."
به گزارش خبرآنلاین، غلامرضا مصباحی مقدم با تاکید بر اینکه این اشتباه محض
است که برخی فکر می کنند در شرایط تورمی سرمایه گذاری افزایش پیدا می کند،
تصریح کرد: وقتی این سخن از سوی اقتصاد دانان گفته شده منظور شرایط تورم
ملایم در حدود دو تا چهار درصد بوده نه تورم ۲۰ تا ۲۵ درصدی.
گفتنی است، بانک مرکزی اخیرا میزان تورم در دوازه ماه منتهی به فرودین ۹۱را ۲۱,۸ درصد ذکر کرده بود.
رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس با بیان اینکه اتکا به نفت برای بودجه
کشور زیانبار است، افزود: مگر اینکه این تکیه کردن صرفا برای خرید کالاهای
سرمایه ای از خارج از کشور یا منابع صندوق توسعه ملی صرف شود، و الا هر
گونه استفاده از نفت بیشتر به حال اقتصاد ملی ما زیانبار است.
وی با اشاره به جلوگیری مجلس از شکل گیری استقراض دولت از بانک مرکزی و
ارائه متتم بودجه، گفت: این اقدامات خوبی بود و ما روند رو به کاهش نرخ
تورم را تجربه می کردیم، اما سال قبل استقراضی از بانک مرکزی بدون موافقت
مجلس به میزان ۹ هزار میلیارد تومان انجام گرفت که این امر به اقتصاد کشور
آسیب رساند و بلافاصله اثر خود را در تورم نشان داد.
مصباحی مقدم با بیان اینکه از مردم درخواست می کنم این مساله را بفهمند،
تصریح کرد:از مراجع تقلید هم که از گرانی ها ابراز نگرانی می کنند، استدعا
می کنم مساله را عمیق تر ببینید و صرفا نگویند جلوی گرانی ها را بگیریم.
وی که می گفت درخواست مراجع باید این باشد که جلوی "ریشه گرانی ها "گرفته
شود، افزود: دلیل گرانی های کنونی در سیاست های پولی دولت است؛ اگر بنا
باشد سیاست های پولی و مالی درست چه از ناحیه قانون گذار و چه از ناحیه
مجری مورد عنایت قرارنگیرد،یقینا تورم افزایش می یابد.
جـــرس:
یک
کارشناس انرژی و استاد اقتصاد دانشگاه می گوید: "اینکه دولت بگوید جای خود
را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و
انباشته کردن سود باشد در واقع همان نظام شرکتی آمریکاست."
به گزارش فارس، مسعود درخشان استاد برجسته اقتصاد انرژی طی سخنانی در همایش
اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علم و صنعت اظهار داشت: واژه اقتصاد مقاومتی بر
این موضوع دلالت میکند که فشارها و ضربههای اقتصادی از سوی نیروهای
متخاصم سد راه پیشرفت جامعه است که باید بر آن غلبه کرد.
وی با تقسیم فشارها به دو دسته داخلی و خارجی اظهار داشت: در راس فشار
خارجی تحریم اقتصادی و در بخش داخلی نیز فشار همه نیروهایی که زمینه و بستر
مناسب را برای تحقق اهداف سیاستهای فشار خارجیها فراهم میکنند، وجود
دارد.
درخشان فشار داخلی را به دو بخش تقسیم کرد و گفت: یکی از این بخشها
ناآگاهی ما اقتصاددانان است که نوعا در مسیری سیاستگذاری میکنیم که خاص
جریان مثلث اقتصاد تهاجمی غرب علیه اقتصاد ما است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اضافه کرد: عامل دوم به بخشی از
فعالان اقتصادی بازمیگردد چنانکه از دید من همه کسانی که در مسیر واردات
کالاهای مصرفی سرمایهگذاری کرده و فعال هستند و همه کسبه و دست اندرکاران و
کسانی در توزیع این کالاها فعالیت میکنند، همان نیروهایی هستند که به
اقتصاد ملی ضربات جبران ناپذیری وارد میکنند.
وی اظهارداشت: دسته دیگری از نیروهای داخلی که موجب مطرح شدن موضوع اقتصاد
مقاومتی میشود شرایط و مقتضیات اقتصادی کشور است که در سیاستهای گذشته و
در راس آن وابستگی به درآمدهای ناشی از فروش نفت خام ریشه دارد.
وی در ادامه تصریح کرد: اقتصاد مقاومتی یک نظام اقتصادی بسته نیست و چنین
دیدی نسبت به اقتصاد مقاومتی رشدآفرین نیست، بلکه منظور از اقتصاد مقاومتی
واقعی یک اقتصاد مقاومتی فعال و پویاست نه یک اقتصاد منفعل و بسته چنانکه
مقاومت برای دفع موانع پیشرفت و کوشش در مسیر حرکت و پیشرفت تعریف میشود.
این استاد برجسته اقتصاد در ادامه با بیان اینکه در نظام باید بین سه حوزه
تفکیک قائل شویم، گفت: این سه حوزه سیاست و نظام حکومتی، اقتصاد و فرهنگ
هستند. چنانکه نمیتوان درباره اقتصاد مقاومتی صحبت کرد و از اقتضائات
سیاسی غافل شد و یا از این دو صحبت کرد و از فرهنگ که زیرساخت این دو محسوب
میشود غفلت کرد.
وی تاکید کرد: هدف از اقتصاد مقاومتی چیزی نیست جز آنکه این اقتصاد مقوم
نظام سیاسی باشد، چنانکه نظام اقتصاد مقاومتی که هماهنگی خود را با نظام
حکومتی اسلامی از دست بدهد نمیتواند مراد ما باشد و اقتصاد مقاومتی که
ملهم از نظام فرهنگی اسلامی و مبتنی بر فرهنگ دینی نباشد هدف ما نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد در این چارچوب سخن گفتن از
اینکه اهداف نظام اقتصادی در نظام اسلامی آن است که بخش خصوصی با دنبال
کردن حداکثر سود باعث ایجاد تعادل در اقتصاد خواهد شود درست نیست و بااین
مفاهیم سازگاری ندارد.
وی افزود: اینکه دولت بگوید جای خود را به بخش خصوصی دهد و بخش خصوصی نیز
بدون راهنمایی تنها به دنبال حداکثر و انباشته کردن سود باشد در واقع همان
نظام شرکتی آمریکاست.
درخشان اظهارداشت: متاسفانه در دو دهه گذشته جو قالب اقتصاددانان در
کشورمان به دنبال اجرای دقیق الگوی اقتصاد سرمایهداری بودند و میپنداشتند
و متاسفانه هنوز میپندارند این مسئله در هماهنگی بانظام سیاسی و فرهنگ
اسلامی است.
وی تاکید کرد: اقتصاد اسلامی با سودجویی مخالفت ندارد بلکه با مبنا شدن سود
و سوداگری بچگانه برای تکاثر و انباشته کردن سود آنگونه که در نظام آمریکا
انجام میشود سازگاری ندارد.
درخشان تصریح کرد: مهمترین مشکل اقتصاد مقاومتی غلبه بر این تفکر قالب در سیاستگذاران اقتصاد کشور است.
وی اضافه کرد: ما نمیتوانیم همزمان از فرهنگ اسلامی تبعیت کنیم و مقوم اقتصاد کینز و ساموئلسون و امثال آنها باشیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت: "ضعیفترین حلقه ما حلقه
اقتصاد است و به همین دلیل رهبری میگوید دشمن تنها از این طریق میتواند
وارد شود و زحمات خود را برای این کار نیز میکشد و ما اقتصاددانان نیز سهم
عمدهای در تضعیف این حلقه داشتهایم."به گزارش مهر، سرهنگ فریدون محمد بیگی اظهار داشت: ارتکاب جرایم توسط جوانان زیر ۲۵ سال به دلایل مختلفی روی می دهد که باعث می شود جوانان که نیروی کار محسوب می شوند به سمت ارتکاب جرم پیش روند.
به گفته وی، بیکاری مهمترین علت ارتکاب جرم توسط این قشر است. بیکاری و درآمد اقتصادی پایین باعث می شود که افراد به ارتکاب جرایمی مانند سرقت، زورگیری و نزاع روی آورند.
معاون اجتماعی پلیس پیشگیری کشور با اعلام اینکه شرایط خانوادگی، معیشت و منطقه آلوده نیز در وقوع جرم موثر است، ادامه داد: شرایط خانوادگی و سابقه وقوع جرم توسط افراد خانواده جوان را به ارتکاب جرم سوق می دهد. ضمن اینکه معیشت خانواده و فرد می تواند تاثیر گذار باشد. فرد برای رسیدن به معیشت بهتر دست به سرقت زده یا در مواردی که بسیار اندک است اقدام به ارتکاب جرایم مسلحانه و خشن می زند.
سرهنگ بیگی افزود: در بررسی پرونده های افراد دستگیر شده در کانون اصلاح و تربیت و زندان موارد زیادی وجود دارد که اهمیت موضوع بررسی دلایل کاهش وقوع سن جرایم را بیشتر نشان می دهد. سرقت مهمترین جرم رخ داده توسط قشر جوان است.
وی با بیان اینکه وقوع یک جرم مسلحانه یا خشن توسط جوانان زیر ۲۵سال زیاد نیست، به مجرمان هشدار داد: پلیس و دستگاه قضایی با تمام توان به مقابله با جرایم می پردازند و این افراد باید بدانند در صورت ارتکاب جرم قانون با آنها برخورد قاطع می کند.
افزایش نزاع متأثر از تورم است
هفته گذشته نیز، فرمانده کل نیروی انتظامی با اشاره تویحی به وضعیت موجود در کشور گفت: "افزایش نزاع ها در کشور، تحت تاثیر تورم قرار دارد."
به گزارش ایسنا، پاسدار اسماعیل احمدی مقدم در نشست فرماندگان پلیس پیشگیری کشور با اعلام اینکه نزاع در چند سال اخیر افزایش داشته است تاکید کرد: افزایش نزاع تابع تورم، شرایط جوی و خشکسالی و در برخی از مناطق به علت مشکلات فرهنگی و کاهش آستانه تحمل افزایش یافته است که پیامد این امر بالا رفتن نرخ قتل در کشور است.
بیکاری بیداد می کند
طی روزهای گذشته در حالی آمار جدیدی از ایجاد اشتغال در سال گذشته اعلام شد که رئیس دولت نیز چندی پیش آماری کاملا متفاوت با آنچه وزیر کار اعلام داشته، عنوان کرده بود.
محمود احمدی نژاد اواخر فروردین ماه امسال در جریان سفرهایهای استانی خود در بندرعباس از ایجاد یک میلیون و ۶۰۰ هزار شغل در سال ۹۰ خبر داده و مدعی شده بود که دولت برای سال ۹۱ نیز ایجاد ۵. ۲ میلیون شغل دیگر را محقق میکند.
اما هنوز چند روزی از کش و قوسها و تایید و تکذیبههای میزان اشتغال از سوی رئیس دولت نگذشته بود که محمد عطاردیان عضو شورای عالی اشتغال گفت: "وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در آخرین جلسه شورای عالی اشتغال از ایجاد ۱,۲ شغل در سال ۹۰ تا دهم اسفند خبر داده است". البته عطاریان خود تاکید کرد که واقعیت این رقم بسیار بعید است.
گفتنی است، آمارهای ضد ونقیض مسئولان دولتی در اعلام نرخ اشتغال در حالی است که موضوع مربوط به تعریف اشتغال و اینکه در آماردهی و گزارش های مرکز آمار ایران از چه مکانیسمی برای بیکار و شاغل دانستن افراد استفاده میشود هم قابل تامل است چرا که فرق فرد بیکار و شاغل در حال حاضر فقط ۱ ساعت کار در هفته است.
همچنین از نظر مرکز آمار ایران اگر فردی نتواند در هفته یک تا دو ساعت کار با ویژگیهایی که نام برده شد داشته اشد، بیکار محسوب میشود.
۲ میلیون و ۸۰۰ هزار بیکار
بر اساس گزارش ها، مرکز آمار ایران نرخ بیکاری سال ۹۰ را معادل ۱۲,۳ درصد اعلام کرده بود، که بر اساس این گزارش تعداد بیکاران در کشور در زمستان ۹۰ به ۲,۸ میلیون نفر می رسید.
به گزارش مهر، احمدینژاد در فروردین ماه امسال مدعی ارائه خبری "خوشحالکننده" جهت تایید قطعی یک میلیون و ششصد هزار شغل جدید در سال گذشته شده بود، اما گزارش جدید مركز آمار ایران نشان داد كه در سال مورد ادعا (۹۰) تنها چهارصد هزار شغل جدید ایجاد شده است.
رئیس دولت در فروردین ماه سال جاری در جمع مردم بندرعباس از تحقق ایجاد قطعی یک میلیون و ششصد هزار شغل جدید در سال گذشته خبر داده و این آمار را به زعم خود خوشحالکننده دانسته و مدعی شده بود: "در سال ۹۰ ایجاد دو و نیم میلیون شغل هدفگذاری شد، آماری كه تا به حال درباره تحقق هدف ایجاد دو نیم میلیون شغل در سال ۹۰ ارائه شده آماری خوشحالكننده است."
احمدینژاد در ادامه عنوان کرد، از دو و نیم میلیون شغل وعده داده شده تا به حال ایجاد بیش از یك میلیون و ششصد هزار شغل در سال ۹۰ بررسی و مورد تایید قرار گرفته است و دولت مصمم است برای سال ۹۱ نیز ایجاد دو و نیم میلیون شغل دیگر را محقق كند.
بر اساس این گزارش، اما با وجود ارائه چنین آماری از سوی رئیس دولت، مرکز آمار ایران با ارائه گزارشی، نرخ بیكاری در سال گذشته را ۱۲,۳ درصد اعلام کرده است.
بر اساس آمار رسمی ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران، دولت در سال گذشته صرفا موفق به ایجاد چهارصد هزار شغل جدید شده و در این آمار از تحقق دو و نیم میلیون شغل وعده داده شده که به گفته احمدی نژاد بیش از یک میلیون و ششصد هزار شغل آن هم تایید شده، خبری نیست.
جـــرس:
دبیر
اجرایی خانه کارگر تهران نسبت به عواقب روی آوردن برخی بنگاههای بزرگ کشور
به اخراج نیروهای کار هشدار داد. همزمان، فعالان کارگری از بیکاری دهها
تن از نورد ذوب فلزات خلیج فارس و تعویق ماهها حقوق کارخانه پلی اوتان
قزوین خبر می دهند.
به گزارش ایلنا، اسماعیل حق پرستی در گفتگو
با خبرنگار ایلنا با بیان اینکه موج جدیدی از اخراج کارگران به راه افتاده
است اظهار داشت: اکثر واحدهای تولیدی و صنعتی با افزایش مشکلاتشان ناچارند
با بخش اعظمی از نیروی کار خود تمدید قرارداد نكنند یا نسبت به اخراج آنان
اقدام میکنند.
او افزود: به دنبال تشدید بحران و رکود اقتصادی در کشور و اینکه عرضه نیروی
کار فراوان با ایجاد فرصتهای جدید شغلی همخوانی ندارد باعث شده است جمع
کثیری از کارگران به راحتی اخراج شوند.
به گفته وی موج جدیدی از بیکاری به صورت گسترده و رو به رشد در کشور ظاهر شده است.
این فعال کارگری در ادامه از مشکلات واحدها و مراکز خدماتی یاد کرد و گفت:
اکثر هتلداران بخاطر کاهش مسافران خارجی مشکل پیدا کرده و کارگران خود را
اخراج میکنند.
بیكاری ۹۰ کارگر نورد ذوب فلزات خلیج فارس
یک فعال کارگری در خرمدره اعلام کرد: ۹۰ کارگر کارخانه ذوب فلزات نورد خلیج فارس در پی عدم تمدید قراردادشان بیکار شدند.
کاظم خلجی در گفتگو با ایلنا با اعلام این خبر گفت: کارخانه ذوب فلزات نورد
خلیج فارس واقع در شهرک صنعتی ابهرکه در زمینه ذوب آهن آلات قراضه فعالیت
دارد از ۱۲۰ کارگر فعال خود، ۹۰ كارگر قراردادی را تمدید قرارداد نکرده
است.
او تعدیل ۹۰ کارگر قراردادی این واحد تولیدی را به جهت مشکلات مالی و نبود
نقدینگی عنوان کرد و افزود: هم اکنون این کارگران با دریافت بیمه بیکاری
امرار معاش میکنند.
دبیر اجرایی خانه کارگر خرم دره با بیان اینکه فعالیت این کارخانه با اخراج
سه چهارم كارگرانش طبیعتا محدود شده است اظهار داشت: هم اکنون ۳۰کارگر از
مجموع ۱۲۰ کارگری که در این واحد تولیدی فعال بودند باقی ماندهاند.
او با اشاره به اینکه صاحبان کارخانه ذوب فلزات نورد خلیج فارس قول
دادهاند که در صورت حل مشکلات مالیشان دوباره کارگران بیکار شده را بکار
خود باز گردانند تصریح کرد: ارائه تسهیلات مالی کم بهره به واحدهای تولیدی
از سوی دولت میتواند مشکلات صنعت را تا حدودی کاهش دهد.
کارگران کارخانه پلی اوتان دو ماه حقوق دریافت نكردهاند
یک فعال کارگری در قزوین خبر داد: کارگران کارخانه پلی اوتان دو ماه حقوق نگرفتهاند.
به گزارش این منبع خبری، عید علی کریمی با بیان مطلب فوق افزود: کارگران
کارخانه پلی اوتان واقع در شهرک صنعتی قزوین از اسفند ماه سال گذشته که به
عنوان الحساب مبلغی دریافت کردهاند حقوقی نگرفتهاند.
او با بیان اینکه اکثر واحدهای صنعتی که لوازم جانبی و تزئینی اتومبیل
تولید میکنند دچار مشکل شدهاند اظهار داشت: کارخانه پلی اوتان که تولید
کننده صندلی خودرو و تشک است در گذشته ۵۰۰ کارگر داشت که هم اکنون تعداد
۲۰۰ کارگر در این واحد تولیدی باقی ماندهاند.
او با اشاره به اینکه سالن شماره دو این واحد تولیدی بطور کلی تعطیل شده
است عنوان کرد: با تعطیلی سالن شماره دو همزمان ۲۰۰ کارگر در سال گذشته در
این واحد تولیدی بیکار شدهاند و به دلیل عدم پرداخت حق بیمه در موعد مقرر
از جانب کارفرما و فاصله افتادن در پرداخت حق بیمه هم اکنون کارگران بیكار
این کارخانه از لحاظ سوابق بیمهای دچار مشکل شدهاند و امکان استفاده از
مقرری بیمه بیکاری برایشان وجود ندارد.
جـــرس:
رییس
شعبه اول دادگاه انقلاب از برگزاری یازدهمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد
بزرگ مالی در روز یكشنبه ۳۱ اردیبهشت (فردا) خبر داد.
به گزارش ایسنا، قاضی ناصر سراج در این باره گفت: در یازدهمین جلسه رسیدگی
به پرونده فساد مالی به اتهامات هفت نفر دیگر از متهمان این پرونده رسیدگی
میشود.
وی افزود: در این جلسه همچنین یك نفر به عنوان مطلع حضور دارد. البته این
فرد در این پرونده دارای عنوان اتهامی است ولی حضور او در این جلسه به
عنوان مطلع خواهد بود.
سراج گفت: در این جلسه نیز به اتهامات مهآفرید امیرخسروی رسیدگی نخواهد شد.
دهمین جلسه رسیدگی به پرونده فساد مالی بزرگ ۲۴ اردیبهشت ماه برگزار شد، که
هفت متهم جدید و یک مطلع حضور یافتند و از خود دفاع کردند.
تا کنون آخرین دفاعیات گروه زیادی از متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد
تومانی موسوم به فساد مالی بزرگ اخذ شده اما دفاعیات مه آفرید امیر خسروی،
متهم ردیف اول همچنان نا تمام باقی مانده است.
طی ده جلسه گذشته، کماکان نه از حضور دانه درشت ها، اعم از نمایندگان مجلس و
مدیران ارشد دولتی خبر بود، و نه از آقازاده های آنان جهت پاسخگویی
پیرامون نقش خود در این پرونده.
دادستان کل کشور دو هفته پیش گفته بود: پرونده محمود رضا خاوری، مدیر عامل
فراری بانک ملی نیز به زودی به دادگاه فرستاده می شود و متهم درصورت عدم
بازگشت به طور غیابی محاکمه خواهد شد.
همچنین مدیر عامل معزول بانک صادرات نیز در خصوص واکنش های "عصبی" محمود
احمدی نژاد پیرامون ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی گفته است: "رئیس
دولت به این دلیل با عصبانیت مطالبی را بیان میکند که نگران رو شدن دست
بعضی از اطرافیانش در این فساد است."
سید محمد جهرمی، وزیر کار دولت نهم و مدیر
عامل سابق بانک صادرات، که در جریان افشای ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد
تومانی، توسط دولتی ها معزول شد، همچنین گفته "بنده بهعنوان وظیفه خود در
مبارزه با این فساد، این موضوعات را در اختیار مراجع ذیصلاح قضایی و
اطلاعاتی گذاشتهام... .و اعترافات خوبی هم به دست آمده و مشخص شده که
محمودرضا خاوری (مدیرعامل فراری بانک ملی) چه میزان پول گرفته یا اینکه
خواهرزاده رحیم مشایی چه مقدار دریافت کرده است. که البته در کیفرخواست
نامش آورده شده است. همچنین برخی از معاونان، مدیران کل و کارشناسان برخی
از وزارتخانهها هم هستند. دو مدیر عامل بانک دولتی در این داستان رشوه
گرفتهاند و در کیفرخواست آمده است. آنچه در کیفر خواست این ۳۲ نفر مطرح
شده است سبب شده مردم بیشتر آگاهی پیدا کنند."محدودیت در دسترسی کارکنان وزارت نفت به اینترنت، در پی حمله سایبری اخیر
یک ماه پس از حمله سایبری به شبکه های اینترنتی وزارت نفت، خبرها حاکی از محدودیت شدید در دسترسی برخی از کارکنان این وزارتخانه به اینترنت است.به گزارش کلمه به نقل از منابعی در وزارت نفت، کارمندان شرکت های تابعه وزارت نفت در شهرستان های مختلف با محدودیت های جدی در دسترسی به اینترنت رو به رو شده اند. این شرایط جدید پس از حمله سایبری اخیر به شبکه های رایانه ای وزارت نفت، بر این وزارتخانه حاکم شده است.
خبر این حمله سایبری، اوایل اردیبهشت ماه منتشر شد و به اختلال در شبکه اینترنت وزارت نفت و شرکتهای تابعه، قطع دسترسی به پرتال وزارت نفت و چهار شرکت اصلی این وزارتخانه و گزارشهایی از خاموشی یکباره برق در این مجموعه انجامید که بعدا گفته شد ویروسی شدن سیستم مرکزی اینترنت وزارتخانه بر اثر حمله سایبری عامل این اختلالات بوده است.
بر اساس این گزارش، اخیرا مسوولان وزارت نفت اقدام به ایجاد محدودیت های سخت و جدی برای کارمندان در دسترسی آنها به اینترنت به خصوص در شهرستانهای جنوبی کرده اند.
در بعضی از شهرها مثل اهواز، کارمندان شرکت نفت به کلی از دسترسی به کامپبوترهای متصل به اینترنت محروم شده اند و تنها می توانند با مراجعه به اتاقک هایی که تحت نظارت حراست سازمان قرار دارد، به صورت محدود از اینترنت استفاده کنند.
همچنین، از ورود مودم و هرگونه وسایل ارتباطی که بتوان از طریق آنها در مجتمع های اداری این وزارتخانه به اینترنت متصل شد، جلوگیری می شود و کارمندان تنها می توانند در یک زمان محدود و تحت نظارت مسئولان حراست به اینترنت دسترسی داشته باشند و از شبکه ها و وب سایتها استفاده کنند.
گفته می شود که قرار است در سایر ادارات وابسته به این وزارتخانه نیز وضعیت مشابهی ایجاد شود. مسئولان وزارت نفت هدف از این محدودیت ها را جلوگیری از حملات احتمالی آینده اعلام کرده اند.
مهدیه گلرو، فعال دانشجویی دربند آزاد شد
مهدیه گلرو، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل پس از گذراندن سی ماه حبس پیش از ظهر امروز از زندان اوین آزاد شد.به گزارش کلمه، این فعال زنان و دانشجویی که سی ماه پیش در زمستان سال ۸۸ بازداشت شده بود ماه های آخر دوران حبس خود را در حالی گذراند که همسرش وحید لعلی پور نیز در زندان به سر می برد.
بر اساس این گزارش وحید لعلی پور که پیش از این هیچ سابقه ی فعالیت سیاسی نداشته است و تنها برای ایجاد فشار بر همسرش بازداشت و محکوم شده بود نیز، هفته ی آینده با پایان دوره ی حبس خود آزاد خواهد شد.
مهدیه گلرو در رشته اقتصادِ صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی تحصیل می کرد و نایب دبیر انجمن اسلامی دانشجویان این دانشگاه بود. در سال ۱۳۸۵ و در حالی که تنها یک ترم تا فارغ التحصیلی اش مانده بود، به خاطر فعالیت های دانشجویی و نقدهایش به دولت احمدی نژاد از تحصیل محروم شد.
این محرومیت برای هشت ترم و تا سال ۸۸ ادامه پیدا کرد. او در آذر ۸۷ به همراه چند دانشجوی محروم از تحصیلِ دیگر در دانشگاه علامه دست به تحصن نامحدود زد که موجب شد چند روز را بازداشت شود.
در آذر ۸۸ مهدیه گلرو به همراه همسرش وحید لعلی پور بازداشت و پس از چند ماه بازداشت، به تحمل دو سال حبس محکوم شد. در شانزدهم آذر ۸۹، روز دانشجو، مهدیه به همراه بهاره هدایت و مجید توکلی پیامی از زندان به مناسبت این روز فرستادند. دادگاه به خاطر این پیام گلرو و دوستانش را به شش ماه حبس اضافی محکوم کرد و به مدت ۳ ماه از هرگونه تماس و ملاقات محروم شد.
تندیس افتخار شصت و پنجمین جشنواره فیلم کن برای اصغر فرهادی
فردا همزمان با برگزاری پنجمین روز از شصت و پنجمین جشنواره فیلم کن، کمیسیون فرهنگی اتحادیه اروپا با اعطای تندیسی افتخاری به «اصغر فرهادی» از او تقدیر خواهد کرد.اصغر فرهادی؛ کارگردان فیلم های سینمایی «جدایی نادر از سیمین» «درباره الی» و «چهارشنبه سوری»، به دلیل ساخت جدیدترین فیلم سینمایی خود در کشور فرانسه، در تاریخ ۲۰ می (۳۱ اردیبهشت) جایزه «ای یو مدیا» (EU MEDIA) را دریافت میکند.
به گزارش سایت رسمی جشنواره فیلم کن، «اندرولا واسیلیو» رییس کمیسیون فرهنگی اتحادیه اروپا، بار دیگر تقدیر از «اصغر فرهادی» در جشنواره فیلم کن را تایید کرد.
این کمیسیون فردا با اعطای جایزه «پیرکس مدیا ۲۰۱۲ اتحادیه اروپا» به فرهادی، از این فیلمساز ایرانی، به خاطر ساخت آخرین فیلمش در فرانسه تقدیر خواهد کرد.
بنا براین گزارش، هماکنون ۱۸ فیلم با حمایت اتحادیه اروپا در بخشهای مختلف سینمایی در حال ساخت است.
فارس نوشت که واسیلیو در مصاحبه با مطبوعات خارجی گفته است: من از چنین اتفاقی بسیار خرسندم، فیلمهای اروپایی در خارج از جشنواره کن، با مشکلات فراوانی روبرو هستند، این بهترین جایزه برای تلاشهای ماست و نشان میدهد که اروپا میتواند با استفاده از سرمایهگذاری هدفمند، به طرز قابل توجهی ارزشهای خود را به عرصههای سمعی بصری و فرهنگی بیافزاید.
وی افزود: امسال ۱۸ فیلم مورد حمایت برنامه رسانهای اتحادیه اروپا قرار گرفتهاند که همه آنها در شصت و پنجمین جشنواره کن نیز به نمایش درخواهد آمد، از میان این ۱۸ فیلم، ۷ فیلم نیز در بخش مسایقه جشنواره کن برای ربودن نخل طلای این دوره از جشنواره با یکدیگر رقابت میکنند.
بنا براین گزارش، طی ۲۰ سال گذشته ، ۱۲ فیلم از مجموع فیلمهای تحت حمایت برنامه رسانهای اتحادیه اروپا، برنده جایزه نخل طلا، ۱۳ فیلم برنده جایزه گراند پیرکس و ۹ فیلم نیز برنده جایزه بهترین کارگردانی شدهاند.
در ادامه این گزارش آمده است: طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰، برنامه «اروپای خلاق»، تنها برنامهای خواهد بود که همه بخشهای فرهنگی و خلاقانه عرصه فیلمسازی را پوشش میدهد.
بیش از ۹۰۰ میلیون یورو به بخش فیلمسازی و ۵۰۰ میلیون یورو به بخش فرهنگ تخصیص خواهد یافت.
۷ میلیارد دلار واردات کالاهای چینی؛ از میخ تا رب گوجه فرنگی
آمار واردات سال گذشته نشان میدهد که ایران از چین، واردات عمده ای داشته و حجم این واردات به بیش از ۷ میلیارد دلار رسیده است. بر این اساس چین بعد از امارات متحده عربی در سال گذشته بیشترین میزان صادرات را به ایران داشته است.در این میان اما واردات برخی کالاها از چین تعجب برانگیز است. در واقع با ارز دولتی و در حالی که کشور با نوسانهای ارزی شدید روبرو بود، واردکنندگان از کشور چین کالاهایی وارد کردند که قطعا امکان تولید آنها در داخل وجود دارد. بخش قابل توجهی از این کالاهای وارداتی، محصولات کشاورزی است.
به گزارش ایسنا، رب گوجه فرنگی، سیر، شلنگ پلاستیکی، دکمه لباس و مسواک، تنها بخشی از این کالاهاست. از آنجا که فهرست واردات کالا از چین بسیار طولانی است، امکان مطالعه دقیق آن در زمان کم وجود نداشت و آنچه در پی میآید تنها بخشی از کالاهای وارداتی با نمونه مشابه داخلی است که در این فهرست مشاهده میشود.
۱- رب گوجه فرنگی به ارزش ۱۴٫۵ میلیارد ریال
۲- تیغه برف پاککن به ارزش ۱۵٫۳ میلیارد ریال
۳- مجسمههای کوچک وسایر اشیای تزئینی ازچوب غیرازصنایع دستی به ارزش ۱۵ میلیارد ریال
۴- بطری، تنگ و همانند از مواد پلاستیکی به ارزش ۱۴٫۳ میلیارد ریال
۵- مسواک به ارزش ۱۳٫۳ میلیارد ریال
۶- دفاترثبت، دفاترحسابداری، دستههای یادداشت و دستههای کاغذ یادآوری به ارزش ۱۰٫۶ میلیارد ریال
۷- شلوار راحتی به ارزش ۱۰٫۳ میلیارد ریال
۸- شبرنگ به ارزش ۱۰٫۲ میلیارد ریال
۹- میخ و پونز به ارزش ۹٫۵ میلیارد ریال
۱۰- دگمه به ارزش ۸٫۱ میلیارد ریال
۱۱- سیر به ارزش به ارزش ۷٫۹ میلیارد ریال
۱۲- دستکش معاینه به ارزش ۷٫۳ میلیارد ریال
۱۳- پرتقال به ارزش ۷٫۲ میلیارد ریال
۱۴- شال و دستمال گردن، چادر و روسری به ارزش ۶٫۳ میلیارد ریال
۱۵- مداد پاک کن به ارزش ۶ میلیارد ریال
۱۶- سیر خشک شده به ارزش ۴٫۷ میلیارد ریال
۱۷- پولک و دگمه به ارزش ۴٫۶ میلیارد ریال
۱۸- بادام زمینی به ارزش ۳ میلیارد ریال
۱۹- چنگک کشاورزی به ارزش ۲٫۸ میلیارد ریال
۲۰- بند شلوار به ارزش ۱٫۷ میلیارد ریال
۲۱- لوبیا به ارزش ۳۰۰ میلیون ریال
۲۲- نخود فرنگی به ارزش ۳۳۰ میلیون ریال
۲۳- فلفل خرد نشده به ارزش ۲۱۲ میلیون ریال
۲۴- تیغ سلمانی به ارزش ۴۸ میلیون ریال
صنعت تولید تخممرغ کشور در حال نابودی
امسال ۱۰۰ هزار تن مازاد تولید تخم مرغ در کشور وجود دارد و ترکیه به تازگی برای حذف ایران از بازارهای منطقه به صادرات هر کارتن تخم مرغ ۱۳ دلار یارانه میدهد اما هنوز برنامه صادراتی در کشور نیست و پیشنهاد جایزه صادراتی هم مسکوت مانده است.بعد از شیوع آنفلوآنزای پرندگان که در اواخر سال ۸۸ مرغداریهای ۴ استان کشور را درگیر کرد تقریبا یک میلیون و ۲۰۰ هزار قطعه از مرغها که اکثر آنها تخمگذار بودند از بین رفته یا معدوم شدند، نتیجه آن شد که با کاهش عرضه در نیمهدوم سال ۸۹ قیمت هر شانه تخم مرغ به ۱۰ هزار تومان رسید، پس از آن مرغداریها، جوجه ریزیها را افزایش دادند اما چون تحت مدیریتی خاص انجام نشد باعث شد این بار به دلیل فراوانی عرضه در سال جاری قیمت به شدت کاهش یابد طوری که تولید کنندگان نصف قیمت تمام شده فروختند که به گفته آنها صنعت مرغداری کشور روزانه ۱.۵ میلیارد تومان ضرر میببند.
در حال حاضر کشور امسال ۱۰۰ هزار تن مازاد تولید تخم مرغ دارد که نیازمند اتخاذ برنامه صادراتی است، تخم مرغها در انبارها انباشته شده و به ناچار و برای جلوگیری از فساد توسط دورهگردها روی وانتبارها به فروش میرسد. اگرچه دولت اقدام به حذف تعرفه ۷۰ درصد صادرات کرد اما از نظر تولید کنندگان این اقدام دیر هنگام بوده است.
همچنین محدود بودن بازار های منطقه رقابت برای حضور در این بازارها را بیشتر کرده است اخیرا با حذف تعرفه صادرات تخم مرغ از سوی ایران ترکیه نیز به صادرات هر کارتن تخم مرغ ۱۳ دلار یارانه میدهد، در این میان تولید کنندگان کشور نیز پیشنهاد پرداخت جایزه صادراتی کردهاند تا در رهگذر رقابت منطقهای پیروز میدان باشند که هنوز از سوی مسئولان پاسخی دریافت نکردهاند.
سیدفرزاد طلاکش رئیس کانون سراسری انجمنهای صنفی پرورشدهندگان مرغ تخمگذار ایران در گفتوگویی با خبرگزاری فارس در این باره گفت: خواب سنگین دولت و سحرخیزی واسطهها جان مرغداران را خواهد گرفت بیتدبیری و انفعال مقامات دولتی به زودی ریشه صنعت تولید تخممرغ را میسوزاند.
وی ادامه داد: در سالی که “تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی” نام گرفته، صنعت مرغداری که بزرگترین صنعت کشور بعد از نفت است در هالهای از ابهام و تهدید قرار گرفته است.
طلاکش گفت: مدعیان تنظیم بازار و حمایت از تولیدکنندگان از همین ابتدای سال تولید و حمایت از کار و سرمایه ایرانی به پستوها پناه بردهاند برای حداقل ۱۰۰ هزار تن مازاد تولید تخممرغ که امکان انبار و مصرف آن نیست کسی پاسخگو نیست چه کسی مسئولیت زیان تخممرغ در ازای هر کیلوگرم حداقل هزار و ۳۰۰ تومان است به دوش خواهد کشید.
طلاکش گفت: به واسطه فروش ۵۰ درصدی زیر قیمت، گلههای مرغ تخممرغ حذف میشوند آیا دولتی که در خصوص صنعت مرغ تخمگذار خود را به خواب زده است را میتوان بیدار کرد.
وی گفت: مرغداران تولیدکننده تخممرغ از روی ناچاری و عدم حمایت از تولید در حال حذف گلههای جوان خود هستند این در حالی است که دولت به آینده این صنعت و امکان گرانی مجدد آن در بازار نمیاندیشد.
رئیس کانون سراسری انجمنهای صنفی پرورشدهندگان مرغ تخمگذار اضافه کرد: با اینکه اخذ هر گونه عوارض صادراتی از کالاهای غیرنفتی در برنامه پنجم توسعه ممنوع شده اما دولت همچنان به وضع تعرفه در صادرات این نوع کالاها اصرار دارد.
طلاکش گفت: تولید بدون پشتوانه صادرات یا مصرف یعنی فاسد کردن نعمت الهی و ریختن آن در چاه است. در حالی که امروزه ماهانه بیش از ۱۵ هزار تن تخممرغ در کشور تولید میشود که ۲ هزار تن آن مازاد است.
وی افزود: قیمت نهادهها حداقل ۴۰ درصد افزایش یافته و خرید آن نقدی است در حالی که بدون حمایتهای بانک و اخذ تسهیلات باید نهاده خود را تأمین کند.
به گقته او، تعداد مرغتخمگذار فعال صنعتی در کشور حدود ۴۳ میلیون قطعه است و تعداد پولت در حال پرورش که وارد تولید تخممرغ خواهد شد حدود ۱۲ میلیون قطعه است. پیشبینی شده در سال ۹۱ مرغداریهای صنعتی حدود ۸۰۰ هزار تن و مرغ بومی ۹۰ هزار تن تولید داشته باشند.
طلاکش همچنین افزود: به دلیل شرایط ویژه کشور در اواخر سال ۹۰ و ۹۱ قیمت نهادههای مصرفی خوراک طیور حداقل ۲ برابر و شرایط خرید آن کاملا نقدی و در عین حال با کمبود شدید مواجه شد که وضعیت تولید را در ابهام جدی وارد کرده و مسئولیتپذیری خاصی هم از سوی دستگاه های دولتی دیده نمیشود.
وی افزود: هزینه انبارداری در گمرکات کشور برای نهادهها بر مبنای روز به صورت تصاعدی افزایش یافته و در نتیجه در چنین شرایط بحرانی هزینه کالا به شدت افزایش مییابد.
به گفته طلاکش از سوی دیگر پشتیبانی امور دام نیز در تأمین نهادهها و یا خرید تضمینی تخممرغ اقدام خاصی نکرده و یا اقدام آن مؤثر نبوده است.
طلاکش گفت: تولیدکنندگان تخممرغ تماما با انباشتگی محصول خود در انبارها مواجه بوده و کمبود فضای انباری و همچنین شرایط آب و هوایی فعلی که رو به سوی گرم شدن است طول مدت انبارداری را بسیار کوتاه کرده است.
طلاکش گفت: در صورت عدم اقدام فوری به حل مشکلات و حداقل جبران خسارت وارده در سال ۸۹ تعدادی از فعالان این صنعت از چرخه تولید حذف خواهند شد.
معامله غیر قانونی سال 88؛ بهای سرکوب اعتراضات؟!
سود هفت برابری «بزرگترین واگذاری تاریخ ایران» در جیب سپاه
کلمه – گروه اقتصادی:
در دو سال گذشته، سپاه هفت برابر بهایی که برای خرید همراه اول پرداخته، سود برده است! این خبری بود که هفته گذشته مدیرعامل شرکت ارتباطات سیار اعلام کرد.
او البته اشاره ای به نام یک بنیاد متعلق سپاه و دیگر سهامداران خرید این شرکت نکرد و از سرنوشت پیگیری های قانونی واگذاری این شرکت نیز چیزی نگفت، و صرفا از درآمد ۴۳ هزار میلیارد ریالی این شرکت در سال ۸۹ و درآمد ۵۵ هزار میلیارد ریالی این شرکت در سال ۹۰ خبر داد. حال آنکه این شرکت در سال ۸۸ به بهای ۱۵ هزار میلیارد ریال واگذار شده و در دو سال اخیر به اندازه هفت برابر رقم خرید، درآمد کسب کرده است!
واگذاری شرکت ارتباطات سیار مخابرات در سال ۸۸ به کنسرسیومی که بیشترین سهم آن متعلق به بنیاد تعاون سپاه بود، هرچند حرف و حدیث های زیادی را برانگیخت و حتی کار را به پیگیری در مجلس و دیگر نهادهای نظارتی کشاند، اما در نهایت هیچ یک از این پیگیری ها به جایی نرسید.
بدین ترتیب در این معامله که بزرگترین واگذاری تاریخ ایران توصیف شده، سودی نجومی عاید سپاه شد که ارقام رسمی اعلام شده از سوی مدیرعامل همراه اول، ابعاد تکان دهنده آن را نشان می دهد. این موضوع باعث شد که بسیاری از ناظران، واگذاری هایی از این نوع و توقف پیگیری ها درباره غیر قانونی بودن آنها را نوعی معامله در ازای خدمات سپاه به سایر ارکان حاکمیت در جریان سرکوب های سال ۸۸ تلقی کنند.
این معامله در حالی انجام شد که در آستانه برگزاری مزایده، سایر رقبا، از جمله شرکت پیشگامان کویر یزد به عنوان آخرین رقیب، ناگهان رد صلاحیت و از دور رقابت خارج شدند و بعدها گفته شد که حتی اقساط پرداختی برای خرید شرکت نیز از محل سود آن تامین شده و در واقع جز پیش پرداخت ابتدایی که آن هم به سرعت بازگشته،، هیچ پولی از جیب خریداران خارج نشده است.
سایت بازتاب با اننشار تصویر چکی که برای این معامله صادر شده، ضمن اشاره به اینکه “مجموع مبلغی که بابت خرید شرکت عظیم همراه اول از سوی خریدار پرداخت شد، حدود ۱۵۰۰میلیارد تومان بود” اضافه کرد: “کارشناسان پیش بینی می کردند اگر مزایده آزادی برگزار می شد، پیشنهاد هایی دست کم سه هزار میلیارد تومان بیشتر از رقم کنونی ارائه می گردید و با این فرض عملا در این مزایده مبلغی حدود ۳ هزار میلیارد تومان از کیسه بیت المال خارج شد.”
هرانا؛ برگزاری جلسه دادگاه محمدحسن یوسف پورسیفی
خبرگزاری
هرانا - دادگاه دکتر محمدحسن یوسف پورسیفی صبح امروز در دادگاه انقلاب به
قضاوت قاضی صلواتی برگزار شد و اتهامات وی از هشت اتهام به سه اتهام تقلیل
یافت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادگاه دکتر محمد حسن یوسف پورسیفی صبح
امروز ۳۰ اردیبهشت ماه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به قضاوت قاضی صلواتی
برگزار شد.
در طی برگزاری این دادگاه، هشت اتهام وارده به دکتر پورسیفی بخاطر نبود مستندات به سه اتهام تقلیل یافت که عبارتند از:
- اقدام علیه امنیت ملی بخاطر مسئولیت واحد جذب و معرفی مجموعه فعالان حقوق بشر
- توهین به مقدسات در وبلاگ ساعت دلتنگی
- نشر اکاذیب و تبلیغ علیه نظام
رای قطعی تا آخر این هفته توسط اجرای احکام اعلام خواهد شد.
پورسیفی، عضو روابط عمومی جمعیت کودکان
کار و خیابان، از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران است که در
اردیبهشت ماه سال گذشته، به دلیل فعالیتهای حقوق بشری، از کار در صدا و
سیما منع شده بود.
حکم اعدام متهم به قتل نوجوان ایلامی فردا در ملا عام اجرا میشود
خبرگزاری
هرانا - فردا در شهر ایلام و در ملا عام مردی که متهم است نوجوانی را به
قتل رسانده اعدام میشود. مدیر روابط عمومی دادگستری ایلام گفت: حکم قصاص
قاتل نوجوان ایلامی فردا یکشنبه در ملاء عام اجرا میشود.
به گزارش فارس، علی کمالیراد امروز در
گفتوگو با خبرنگاران در ایلام اظهار داشت: حکم اعدام قاتل امیر حسین حسینی
نوجوان ۱۳ ساله ایلامی فردا ساعت شش صبح در میدان دفاع مقدس شهر ایلام
اجرا میشود.
وی ادامه داد: این فرد در ابتدای سال جاری اقدام به قتل این نوجوان ۱۳ ساله ایلامی کرده که بلافاصله توسط نیروی انتظامی دستگیر شد.
امیرحسین حسینی نوجوان ۱۳ ساله ایلامی ۱۹ فروردین ماه سال جاری پس از ربوده شدن به قتل رسیده است.
امیرحسین حسینی نوجوان ۱۳ ساله ایلامی ۱۹ فروردین ماه سال جاری پس از ربوده شدن به قتل رسیده است.
هرانا؛ محمد غفاریان به سه سال و نیم زندان و هفتاد ضربه شلاق محکوم شد
خبرگزاری
هرانا - حکم قطعی سه سال و نیم حبس و هفتاد ضربه شلاق محمد غفاریان
دانشجوی رشته مهندسی برق دانشگاه فردوسی مشهد به وی ابلاغ شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم قطعی محمد غفاری دانشجوی مندسی برق
دانشگاه فردوسی مشهد به وی ابلاغ شد. وی در حکم قطعی، همانند حکم بدوی برای
توهین به رهبر به یک سال حبس، برای اتهام اقدام علیه امنیت ملی به دو سال
حبس، برای اخلال در نظم عمومی به شش ماه حبس و ٣۵ ضربه شلاق و برای توهین
به رئیس جمهور به ٣۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
این در حالی است که در هنگام بازداشت و در
جلسه بازپرسی تنها اتهام اقدام علیه امنیت ملی به وی تفهیم شده بود و
اتهام توهین به رئیس جمهور حتی در جلسه دادگاه نیز مطرح نشده بود.
از زمان ابلاغ رسمی حکم به او بیست روز فرصت داده شده تا خود را به زندان معرفی کند.
محمد غفاریان که پیش از این در تظاهرات ۱
اسفند ۸۹ مشهد دستگیر شده و حدود یک ماه را در بازداشت گذرانده بود به رغم
کسب رتبه ۲۰۶ در کنکور کارشناسی ارشد مردود اعلام شده و از تحصیل محروم
شد.
بیکاری ۹۰ کارگر نورد ذوب فلزات خلیج فارس
خبرگزاری
هرانا - یک فعال کارگری در خرمدره اعلام کرد: ۹۰ کارگر کارخانه ذوب فلزات
نورد خلیج فارس در پی عدم تمدید قراردادشان بیکار شدند.
به گزارش ایلنا، کاظم خلجی با اعلام این
خبر گفت: کارخانه ذوب فلزات نورد خلیج فارس واقع در شهرک صنعتی ابهرکه در
زمینه ذوب آهن آلات قراضه فعالیت دارد از ۱۲۰ کارگر فعال خود، ۹۰ کارگر
قراردادی را تمدید قرارداد نکرده است.
دبیر اجرایی خانه کارگر خرم دره با بیان
اینکه فعالیت این کارخانه با اخراج سه چهارم کارگرانش طبیعتا محدود شده است
اظهار داشت: هم اکنون ۳۰کارگر از مجموع ۱۲۰ کارگری که در این واحد تولیدی
فعال بودند باقی ماندهاند.
اوبا اشاره به اینکه صاحبان کارخانه ذوب
فلزات نورد خلیج فارس قول دادهاند که در صورت حل مشکلات مالیشان دوباره
کارگران بیکار شده را بکار خود باز گردانند تصریح کرد: ارائه تسهیلات مالی
کم بهره به واحدهای تولیدی از سوی دولت میتواند مشکلات صنعت را تا حدودی
کاهش دهد.
مرگ یک کارگر در اثر فقدان ایمنی در سنندج
خبرگزاری
هرانا - کارگری بنام زانیار مرادی که در شهرک جاده ساحلی سنندج مشغول به
کار ساختمانی بود به علت فقدان ایمنی از روی داربست به پایین سقوط کرد و
جان خود را از دست داد.
به گزارش تارنمای کمیتهٔ هماهنگی برای کمک
به ایجاد تشکلهای کارگری، روز دوشنبه مورخ ۲۵ اردیبهشت ماه امسال کارگری
بنام زانیار مرادی ۲۲ ساله که در شهرک جاده ساحلی سنندج مشغول به کار
ساختمانی بود از روی داربست به پایین سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
گفتنیست، که پیکر نامبرده روز سه شنبه در بهشت محمدی سنندج به خاک سپرده شد.
فقدان شرایط ایمنی و استاندارد در محیطهای کار عامل این گونه حوادث میباشد.