گفتگو با کاظم کردوانی محقق، جامعه شناس و نویسنده
در باره جامعه مدنی، سرمایه اجتماعی و تحزب در ایران
داریوش محمدپور
امروز دومین باری است که ميرحسین موسوی، در پوشش توصيهی کتابی برای تأمل، از حبس و حصر سخناش را به گوش ملت سبز ما میرساند. اما قصهی ما عکس قصهی طوطی و بازرگان است. پیام موسوی، پیامی نیست که تمنای آزادی و رهانيدنی برای خود او در آن باشد. در حقیقت، موسوی طوطی محبوس قصهی ما نيست. موسوی آزادتر از همگان است. اين آزادی نخست در ذهن و ضمیر و انديشه است که محقق میشود
قصهی مثنوی را همه شنيدهاند. طوطی محبوس در قفس بازرگان، از او خواهش میکند که هنگام رفتن به هند، نزد ديگر طوطيان پیام ببرد که به ياد او هم باشند:
کان فلان طوطی که مشتاق شماست
از قضای آسمان در حبس ماست
بر شما کرد او سلام و داد خواست
وز شما چاره و ره ارشاد خواست
گفت میشاید که من در اشتیاق
جان دهم اینجا بمیرم در فراق
این روا باشد که من در بند سخت
گه شما بر سبزه گاهی بر درخت
این چنین باشد وفای دوستان
من درین حبس و شما در گلستان
یاد آرید ای مهان زین مرغ زار
یک صبوحی درمیان مرغزار
یاد یاران یار را میمون بود
خاصه کان لیلی و این مجنون بود
ای حریفان بت موزون خود
من قدحها میخورم پر خون خود
یک قدح مینوش کن بر یاد من
گر نمیخواهی که بدهی داد من
یا بیاد این فتادهی خاکبیز
چونک خوردی جرعهای بر خاک ریز
و البته در خلال قصه، فيل خود شاعر هم ياد هندوستان میکند و قصهی خودش را بیان میکند. باقی قصه را میدانيم. يکی از طوطيان به خود میلرزد و میافتد از شاخه و میميرد (تظاهر به مردن میکند). پيام به طوطی محبوس میرسد و او هم با تظاهر به مردن خود را خلاص میکند.
امروز دومین باری است که ميرحسین موسوی، در پوشش توصيهی کتابی برای تأمل، از حبس و حصر سخناش را به گوش ملت سبز ما میرساند. اما قصهی ما عکس قصهی طوطی و بازرگان است. پیام موسوی، پیامی نیست که تمنای آزادی و رهانيدنی برای خود او در آن باشد. در حقیقت، موسوی طوطی محبوس قصهی ما نيست. موسوی آزادتر از همگان است. اين آزادی نخست در ذهن و ضمیر و انديشه است که محقق میشود. اتفاقاً نخستين کسانی که در حبساند، زندانباناند او هستند که اسير اين حصر گراناند. و این زندانبانان البته دو دستهاند: زندانبان عیان و آشکاری که کليد محبس به دست دارد و ابزار قضا و غزا را وسیلهی مجروح و مقید کردن آدميان آزاد و آزاده میکنند. زندانبانان نهان کسانی هستند که در آباد ساختن منطق زندان میکوشند و در پوشش صلاح و اصلاح و سازش و مماشات و گفتوگو و پرهیز از خشونت و خونریزی – با بتواره ساختن از همهی اينها – در بسط و گسترش اين زندان نه برای امثال میرحسین بلکه برای خود و سایر همبندان زندانِ عظيمتر و بزرگتر ایران، مصرانه کوشش میکنند.
در حقيقت آنکه زندانی است – آنکه طوطی قصه است – ماييم (و زندانبانان عيان و نهان). و آن طوطيان هندوستان، و همان يک طوطی که بر شاخه بر خود میلرزد و فرو میافتد، همانا ميرحسین موسوی است به مثل. ميرحسين به نکته و اشارت و به لطيفه و جديت، راز رهايی را بر محبوسان بيرون از حصر حقيری که گرد خود او تنيدهاند، گوشزد میکند.
مسأله اما این است: آیا ما درد و دغدغهی رهايی داريم؟ آيا در اين همه اشارت، گشايش و رهايشی میيابيم؟ حبسی و حصری که به دست ستمپيشگانی که خود اسير زندان پيشساختهی خود هستند و نخست بر خود ستم کردهاند، برای میرحسين و آزادگان، حبس نيست بلکه شکست زندان است. زندان اين طایفه را نمیشکند، بلکه آنها هستند که زندان را میشکنند. قصهی امروز ما اما اين است: ما طوطيان گرفتار – اما به ظاهر رها – از آن طوطی سبزپوش آزاد – اما به ظاهر محبوس – که با حریفان سربسته سخن میگويد، ادراک اسرار میکنيم و گوش فهمِ اشارت داريم؟
منبع: وبلاگ نویسنده
تحریمها، انتخابات، و مشکل عمده اپوزیسیون ایران: عدم توانایی در همکاری
گزارش نشست دفتر پژوهش حزب مشروطه ایران (لیبرال دمکرات) با مهدی فتاپور
فواد پاشایی: آقای فتاپور بیش از ۴۰ سال است که در مبارزات سیاسی و جزو کادر فدائیان خلق هستند. سپاسگزار خواهیم شد اگر امروز ما را از تجربیات خودشان آگاه کنند و بعد فرصتی برای سئوال و جواب داشته باشیم.
موضوع صحبت امروز ما در مورد مسائل روز ایران مانند تحریمها، انتخابات، و مشکل عمده اپوزیسیون ایران و عدم توانایی در همکاری خواهد بود که چرا اپوزیسیون مخالف جمهوریاسلامی نمیتواند، در مورد سرنگونی این حکومت و آوردن یک رژیم دمکراتیک که مورد توافق همه باشد، به یک همکاری و همسویی برسد.
فتاپور: ما در موقعیت بسیار حساسی هستیم و ارزیابی من این است که ما در ماههای نه چندان دور، با یک تغییرات مهمی در وضعیت فعلی سیاسی ایران مواجه خواهیم شد. روندها در صورتی که مسئولین رژیم سیاست های کنونی خود را ادامه داد میتواند به سوی یک نوع موقعیت فروپاشی که رژیم نتواند به شکل سابق موقعیت خودش را حفظ بکند، پیش رود. البته هنوز ما با این شرایط مواجه نیستیم به هر حال با تمام مشکلاتی که بر زمینه اقتصادی وجود دارد، به دلیل بالا بودن قیمت نفت، اقتصاد به هر حال در گردش است؛ از سوی دیگر تضادهای درون رژیم هنوز به حدی نرسیده که ارگانهای امنیتی – نظامی سرکوب دچار دشواری و از اِعمال قدرت عاجز بمانند. ما هنوز با جنبشهایی مواجه نیستیم که رژیم در کنترل آن ناتوان باشد. به این معنا ما با شرایط انقلابی یا فروپاشی مواجه نیستیم ولی روندها به سمت تغییر این وضعیت میرود. به بیان دیگر رژیم هنوز ظرفیتهایی دارد که بتواند سیاستهای دیگری در پیش بگیرد و ما در سال ۱۳۵۷ نیستیم. در این رابطه کمی توضیح میدهم.
از نظر اقتصادی، مشکلات اقتصادی ایران به مرحلهای رسیده که در کوتاه مدت غیرقابل حل است. مسئله مرکزی که در ایران اتفاق افتاد، بعد از بالا رفتن قیمت نفت، سرازیر شدن یک پول کلان به کشور ما بود. آن درآمد عظیم طبیعتا یک نعمت است و امکانات بزرگی را در اختیار جامعه قرار میدهد که میتوانست به رشد سریع اقتصاد منجر شود ولی همین درآمد عظیم میتواند در صورت پیشبرد سیاست غلط ویرانگر باشد. در ایران متأسفانه در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد علیرغم تمام تذکراتی که همه اقتصاددانهای چپ و راست به ایشان دادند، که در شرایطی که پول کلانی به یک کشور سرازیز می شود باید سیاست انقباضی پیش برده شود و باید تلاش شود که از سرازیر شدن مستقیم پول در سطح جامعه جلوگیری شود و پول بتدریج به جامعه تزریق شده و برای ساختن برای زیرساختها سرمایهگذاری بشود. نتیجه سرازیر شدن پول در سطح جامعه میریزد بالارفتن قیمتهاست و این اجتنابناپذیر است. نتیجه بالارفتن هزینه تولید در آن کشور است. در نتیجه کالاهای تولیدی کشور قدرت رقابت با تولیدات دیگر کشورها را ندارند. این یک بیماری شناخته شده است که همه هم آنرا میشناسند. در نتیجه بجای آنکه درآمد بالای بدست آمده به کشور رشد جامعه را تأمین بکند، میتواند پس رفت بوجود بیاورد. در ایران متأسفانه این اتفاق افتاد. آقای احمدینژاد تصورش این بود که اینقدر پول نفت بالاست که میتواند با وارد کردن کالاهای مصرفی، جلوی این پدیده و تورم بالا را بگیرد. ولی بالا رفتن قیمتها از جایی شروع شد که امکان وادات کالا از خارج نبود. یعنی از مسکن و مستغلات شروع شد. مسکن در بعضی جاها در بعضی مناطق تهران، تا ده برابر بالا رفت. و سلسله زنجیری بالا رفتن قیمتها شروع شد. امروز هزینههای تولید در داخل کشور بگونهای است که هیچکدام از تولیدات داخلی در بازار خارجی که هیچ، حتی در بازار داخلی قدرت رقابت با مثلاً کالاهای چینی را ندارند و عملاً تولیدکنندگان ایران با فلج مواجه شدهاند. این موقعیتی است که در اقتصاد ایران اتفاق افتاده و مشکلی نیست که با یک چشم بهم زدن حل بشود. البته بعداً دولت این سیاست انبساطی را کنار گذاشت ولی دیگر دیر شده. اگر در ابتدای روی کار آمدن احمدینژاد، پول را بخاطر مصالح سیاسی ریختند توی جامعه که بتوانند رأی جمع بکنند و یا به قول خودشان پول نفت را بیاورند روی سفره مردم، در دوره دوم، دچار بیسیاستی شدهاند. یعنی هیچ معلوم نیست میخواهند چکار بکنند. بالا رفتن قیمت ارز هم بیش از آن چه که یک تصمیمگیری آگاهانه باشد که بخواهند با تغییر قیمت ارز با این مشکل برخورد کنند ناشی از مشکل اقتصادی عمومی رژیم است یعنی در عرض چند ماه قیمت دلار از ۱۰۰۰ تومان رسیده به ۱۸۰۰ تومان، یعنی ۸۰ برابر قدرت خرید مردم پایین رفته.
این وضعیت اقتصادی طوری نیست که اگر دولت آقای احمدینژاد هم کنار برود، راه حل سادهای داشته باشد. این مشکلاتی که پیش آمده بدشواری و با اتخاذ یک سیاست آگاهانه و دراز مدت قابل حل است. اگر آقای احمدینژاد بخواهد قیمت ارز را بالا نگهدارد و از سوی دیگر تلاش بکند که این کار با بالا رفتن هزینهها توأم نشود این کار غیر ممکن است. و یا بعبارت دیگر معنایش نزول سنگین سطح زندگی بخصوص برای مزد بگیرها و اقشار متوسط است. این اتفاقی است که در چندین کشور دیگر نیز رخ داده. یونان امروز در چنین موقعیتی است. در خارج از اروپا، در روسیه هم این اتفاق افتاد. وقتی اقتصاد دیگر چرخش نمیچرخد، این اتفاق میافتد. ولی در ایران با توجه به موقعیتی که وجود دارد، یک چنین نارضایتیهایی میتواند مشکلات اجتماعی جدی بوجود بیاورد و حکومت کنونی هم امروز در موقعیتی نیست و توان آنرا ندارد که بتواند یک سیاست معقولانه اقتصادی پیش ببرد و مردم نمیتوانند به این دولت اعتماد کنند و بپذیزند که بطور موقت یک مقدار سطح زندگیشان بیاید پایین، ولی رشد اقتصادی کشور و در نتیجه بالا رفتن سطح زندگی مردم برای درازمدت تامین شود.
در مجموع اقتصاد ایران در آستانه یک تنش بسیار بزرگی است. اگر در دوره آقای خاتمی، در ۱۳-۱۴ سال پیش، اقتصاد ایران با حتی ۱۰ دلار قیمت نفت گشت، امروز اگر قیمت نفت به ۷۰ یا ۸۰ دلار هم برسد، اقتصاد ایران از هم خواهد پاشید. این شرایط اقتصادی ایران تلفیق شده است با شرایط تحریم. بالا رفتن پول نفت و بالا رفتن امکانات ایران، میتوانست و میتواند زیرساختهای اقتصادی را رشد داده و منجر به تولید کالا با کیفیت بالا شده و از این طریق قدرت رقابت را رشد دهد. این پروسه لازمهاش تکنولوژی است و این هم در ارتباط با کشورهای پیشرفته غرب ممکن است. تحریمها، نه امروز، بلکه در ۵ سال گذشته با سد کردن امکان ورود تکنولوژی، بزرگترین امکان رشد اقتصادی را از ایران سلب نمود. این ضربه را تا به امروز اقتصاد دانان میدیدند که در 7-8 سال گذشته چه ضربه سنگین استراتژیکی به اقتصاد ایران بخاطر تحریم وارد شده ولی برای مردم هنوز خیلی محسوس نبود. ولی امروز اگر این مسئله تحریمها بتواند در مبادله نفت و ارز در ایران تأثیر بگذارد – که تحریم بانک مرکزی چنین تأثیری را خواهد داشت- ضرباتش بر اقتصاد ایران سنگین و اثراتش محسوس است و فشار به مردم را به شدت بالا میبرد. این وضعیت، معنایش این است که در ابتدا اقشار متوسط و سپس اقشاری که پایه های اصلی رژیمند صدمه خواهند دید. بسیج کسانی هستند که نظامی حرفهای نیستند و شغل دارند و کار میکنند. این شرایط هم میتواند برای رژیم نقطه قوت باشد که میتواند هرگاه خواست یک نیروی آماده به خدمت داشته باشند، ولی میتواند به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل شود. به دلیل اینکه بسیجیها در درون جامعهاند و با مردم تماس دارند و وقتی ببینند که افراد خانواده و اطرافیانشان موقعیت دشوار اقتصادی دارند از آنها تاثیر میپذیرند، و این میتواند خیلی سریع پایههای نظامی رژیم را دچار تزلزل کند. اگر این تزلزل در ایران در شرایطی اتفاق بیافتد که یک جنبش عظیم تودهای وجود دارد میتواند کل نظام را با فروپاشی مواجه سازد. در نیمه ۵۷ رشد جنبش تودهای ارتش را دچار تزلزل کرد. امروز در ایران چنین پروسهای میتواند خیلی سریعتر طی شود
از سوی دیگر، ما در داخل ایران یک جنبش و اپوزیسیون داریم. یعنی ایران شرایط کشورهای عربی را ندارد. یک اپوزیسیون نیرومند در میدان دارد. امروز جنبش سبز وجود دارد، رهبری دارد سازمانها و جریانهایی که وجود دارند و نیرو داشتند در ایران، پایه دارند، سازمانهایی که در خارج از ایران هستند، ایده ها و برنامه هایشان در ایران پایه دارد و در هر شرایط بحرانی همه این مجموعهها میتوانند در یک جنبش عمل بکنند.
کشور ما با یک چنین وضعیتی مواجه است. و این میتواند در بدترین حالت به فروپاشی منجر شود. در بدترین حالت میگویم، چون فروپاشی بدترین نوع روندی است که میتواند در یک کشور اتفاق بیافتد. ما کشورهای کمی داشتیم که با فروپاشی مواجه بوده. فروپاشی را من در مورد مصر تونس بکار نمیبرم. در این کشورها به هر حال بخشی از حکومت و ارتش با مردم همراه شد و بخش دیگر حکومت را کنار گذاشت. فروپاشی در لیبی رخ داد. در ایران و نیکاراگوئه چنین امری رخ داد. یعنی سیستم و دستگاه دولت کاملاً در هم شکست و سیستم دیگر جایگزینش شد. این بدترین نوع تحول است. ما تجربه چنین تحولی را داریم و صدماتی که به مردم و کشورما در جریان انقلاب رخ داد را شاهد بودیم. آینده چنین تحولی نامعلوم است. تا زمانی که بتواند یک سیستم و نیرویی شکل بگیرد و حکومت ثبات پیداکند، معلوم نیست چه بشود و در این ناامنی هیچ بعید نیست که بخش بزرگی از نیرویی اقتدارگرا حمایت کنند و در کشور ما، در چنین شرایطی، هیچ بعید نیست که تمایلات جداییطلبی، زمینههای جدی پیدا کند. چنین نوع تحولی بدترین و خطرناکتری نوع است، ولی امروز کلید اینکه جلوی این پدیده گرفته بشود بیش از همه در دست خود رژیم است و رژیم متأسفانه راه حرکت نیروهای سیاسی مخالف و منتقد را سدکرده و تصور مسئولان اینست که اگر فضا را باز کنند، مخالفت آنقدر قوی است که آنها امکان مقاومت در مقابلش را ندارند و در نتیجه، این وضعیتی که امروز وجود دارد. رژیم در صورت تداوم سیاستهای کنونیش آینده ندارد. یعنی رژیم مجبور است که سیاستهایش را تغییر بدهد و در غیر این صورت ما با تنشهای بسیار جدیتر اجتماعی سیاسی تا حد فروپاشی مواجه خواهیم شد.
این معنیاش این است که ما باید یک مقداری نسبت به آن بحث دومی که آقای پاشایی مطرح کردند و اینکه چه میشود کرد و چگونه نیروها میتوانند همفکری بیشتری داشته باشند و همسوتر عمل بکنند با حساسیت بیشتری برخورد کنیم. جامعه میتواند با بحرانهای جدی مواجه شود و ما اگر از قبل برای مواجهه همسو با این شرایط آماده نباشیم میتوانیم غافلگیر شویم.
بهمن زاهدی: آقای فتاپور من چند سئوال متفاوت دارم. شما میگویید، فروپاشی و یا سرنگونی رژیم صلاح نیست. رژیم اصلاحپذیر هم نیست. چکار باید کرد؟ به همین صورتی که هست تحملش بکنیم و سالیان سال منتظر بمانیم که در خودش تحولی بوجود بیاورد، ولایتفقیه برگردد بگوید من دیگر ولیفقیه نیستم؟ من فکر میکنم سرنگونی بهترین راه است چون هیچ امیدی به اصلاحات در این رژیم نیست. سئوال دوم من، مربوط به این میشود که چند نفر از هموندان شما، در جلسهای که در استکهلم بود، دعوت شده بودند. میخواستم بدانم که آیا شما گزارشی از آن نشست دارید یا خیر؟
فتاپور: در مورد سئوال اول شما ببینید من با طرح سوال به این شکل که رژیم اصلاحپذیر نیست یا هست، موافق نیستم. در سیاست نمیتوان راجع به واکنش نیروها در شرایطی که امروز وجود ندارد پیشبینی قطعی کرد. در بیست سال اخیر سی چهل تحول در جهان رخ داده که هر یک بنوعی ویژه است و بررسی همین تجربیات نشان داده که نیروهای سیاسی چگونه در شرایط بحران واکنشهایی نشان میدهند که در مواردی اساسا با واکنش آنها در شرایط معمول متفاوت است. آنچه در شوروی گذشت و واکنش اعضا و رهبران حزب در سالهای اول دهه ۹۰ غیرقابل تصور بود. وقتی میگویید یک رژیمی اصلاحپذیر نیست، معنایش این است که ما واکنش نیروها را بر اساس ماهیتشان بر مبنای عمل امروزشان ثابت فرض کردهایم. ده ها تجربه در همین چند دهه اخیر نشان داده که این نحوه برخورد صحیح نیست. وقتی که شرایط عوض میشود، در درون رژیم شاه، که خیلی محکم بود و منسجم نشان میداد، میبینیم که یک گرایشهایی بوجود میآید که میگویند کارهای دیگر باید کرد. و این به فروپاشی منجر شد.
در مورد سرنگونی که پرسیدید، من در بحث اولم وارد این بحث نشدم که سرنگونی خوب است یابد. من اصلاً معتقد نیستم که سازمانها دور هم جمع بشوند و برای سرنگونی یک رژیم بکوشند، آن رژیم سرنگون میشود و بالعکس. سرنگون شدن و فروپاشی یک رژیم نیازمند پیششرطهایی است که به اراده نیروهای اپوزیسیون بستگی ندارد. به همین دلیل هم بحثم را از مکانیزم اجتماعی شروع کردم که میتواند به وقوع چنین پدیدهای در ایران منجر شود و وقوع یا مانع شدن از فروپاشی بیش از همه علاوه بر عوامل عینی به تصمیم و سیاست مسئولین بستگی دارد. مثلا در مورد ایران، اگر در سال های ۵۴ یا ۵۵ ، در هنگامی که پول نفت بالا رفته بود، دورهای که رستاخیز درست شد، اگر سیاست دیگری در ایران پیش میرفت، امکان موفقیت بالا داشت و خود رفرمیستهای توی رژیم میتوانستند ثبات و حتی اعتماد عمومی بوجود آورند و رژیم پابرجا میماند. در درون جمهوریاسلامی یک نیروی قوی پراگماتیست وجود دارد، اینرا دوره آقای رفسنجانی نشان داد، یعنی کسانی هستند که خطر را میفهمند. نیروهای تصمیمگیر در درون رژیم آدمهای کم تجربه یا بی اطلاع از مسائل سیاسی نیستند. امروز من صحبت شما را تأیید میکنم، امروز در راس رژیم به نظر میرسد کسانی که خطر را نمیفهمند و تصور میکنند با سرکوب میتوانند جامعه را کنترل کنند، قدرت را دردست دارند و این سیاست اگر به همین شکل تداوم یابد میتواند به فروپاشی منجر شود. من این نوع تحول را مثبت نمیدانم و امیدوارم تحول بسوی دمکراسی بگونه دیگری پیش رود ولی ما در حد محدودی تاثیر داریم.
در مود صحبتتان، راجع به نشست استکهلم، تا آنجا که من اطلاع دارم این نشست ادامه نشستهای دیگری بود که مثلا چند ماه قبل در لندن برگزار شد و به نظر میرسید تعدادی از فعالان میکوشند تشکلی شکل دهند ولی گویا تعدادی از دعوتشدگان با تشکیل یک جریان و صدور پلاتفرم موافق نبودند و نشست بصورت یک سمینار برگزار شد. من با دیالوگ بین نیروهای سیاسی مخالف موافقم و از آن استقبال میکنم همچنین کار مشترک کسانی که با هم همنظرند را مثبت میدانم ولی در مورد این نشست برایم روشن نبود که کدام یک است.
فرهی: آقای فتاپور، شما در حال حاضر خطر جنگ را چگونه میبینید؟
آجرلو: من پرسشم را اینطور مطرح کنم که، که ما در گذشته، در اپوزیسیون دنبال تحریمهای هوشمند بودیم که کمترین فشار را هم به ملت و هم به کشور ایران بیاورد و بیشتر متوجه حاکمیت باشد. آیا این تحریمها تا چه حد توانسته است که این منظور را برساند و تا چه اندازه فشار آورده؟
پرسش دوم، این است که این تحریمهایی که تا به امروز بوجود آمده و در آینده هم کوتاه مدت به فاجعهای ختم خواهد شد و دراز مدت که پیشبینی شدن نیست، و کوتاه به فاجعهای ختم خواهد شد تا چه اندازه میتواند تأثیر گذارد در خطر تجزیه ایران.
این توضیح را هم بدهم که امروز نقل محافل شده است این مسئله فدرالیسم. نارضایتیهای مردمی هم روز بروز بیشتر میشود و هر چه از مرکز این نارضایتیها دورتر میشود و به حاشیه مرزنشینها میرسد، شکل و بوی دیگری میگیرد و زیر ضرب فشار تبلیغاتی گروههای جداییطلب به قومگرایی و ملیتسازی میرسد و یک روندی را بوجود میآورد. این تحریمها چقدر کمک کرده است به تجزیه ایران در وحله اول، و توانسته به نظر خودش نزدیک بشود.
فتاپور: راجع به خطر جنگ عرض کنم که، ببینید، امروز خطر جنگ یک خطر اکتوئل فوری نیست. پس از صحبت خانم کلینتون سازمانهای مختلف نسبت به جنگ هشدار داند و فکر میکنم شما هم همین موضع را گرفتند ما موضع مخالفتمان را مطرح کردیم ولی هشدار ندادیم. چون نظرمان این بود که غرب الآن آمادگی و یا تصمیم به حمله نظامی به ایران را ندارد. ولیکن این به این معنی نیست که یک چنین خطری منتفی است ولی خطر فوری نیست. مساله روز امروز تشدید تحریمهاست. ولی ممکنست شش ماه دیگر، یک سال دیگر، مسئله حمله نظامی به ایران مطرح شود. اگر این مسئله اتفاق بیافتد، این تصور که مثل عراق خواهد بود و ارتش آمریکا ایران را اشغال خواهد کرد بعید است اتفاق بیافتد. احتمال قویتر آنست که از طریق حمله هوایی تمام تاسیسات نظامی زیرساختها و زیربناهای کشور را بمباران کنند. این خطر جدی است. این را به عنوان خطر جدی در رابطه با شرایط بعدی باید در نظر گرفت. ولی امروز، اگر منظورتان است باید به تحریم و تاثیرات آن فکر کرد. پس از تشدید تحریمها یک دستپاچگی این در ایران بوجود آمد. بعد از اینکه قیمت دلار رفت بالا، بخصوص در اقشار متوسط، یک حالت دلهره و التهاب و ترس بوجود آمد. حتی مردم برنج و روغن در خانههای احتکار کردند که پس فردا اگر قحطی شد در ایران، دچار قحطی نشوند. این واکنش نشاندهنده بیاعتمادی مردم به رژیم است. مردم بیاعتماد هستند که یک چنین واکنشهایی از خودشان نشان میدهند. تحریم تا به امروز ضربه سنگینی به اقتصاد ایران زده و امکانات رشد جامعه ما را سلب کرده. یعنی ما در شرایطی که پول نفت بالا رفته بود میتوانستیم یک جهش اقتصادی داشته باشیم و سیاستی را که متأسفانه رژیم ایران پیش برد نتوانست از این شرایط استفاده بکند و درست در شرایط اقتصادی و سیاسیای پیش رفت که با این تحریمهای شدید مواجه شد و امکانات مدرنیزاسیون و بالا بردن زیرساختها با اتکای به پول نفت از دست رفت. ما امکان این جهش را از دست دادیم. در اقتصاد هم اگر کسی امکان را از دست میدهد، یک کس دیگر جایش را پُر میکند. یعنی اگر تهران نمیتواند در منطقه این کار را بکند، دوبی این کار را میکند. سرمایهگذاریهایی که الآن در دوبی میشود، فردا در ایران نخواهد شد. همانطور پول نفت، وقتی اروپاییها میروند قراردادهای نفتی را با جاهای دیگر میبندند، اینگونه نیست که فردا بیایند دوباره از ایران نفت بخرند. بازار را کسان دیگری پُر خواهند کرد. من فکر میکنم ایران مجبور است سیاستاش را عوض بکند. وگرنه ممکنست کشور ما با خطراتی که گفتم مواجه شود. تلاش برای راه حل در مسائل بینالمللی به هر حال مثبت است ولی این امکان هم وجود دارد که ایران بخواهد سیاست خارجی را تعدیل کند ولی این تعدیل با رعایت حقوق بشر و باز شدن فضای سیاسی همراه نشود.
در رابطه با تأثیر بر مسئله تجزیه. ببینید من اتفاقاً در آخرین صحبتی که با دوست گرانقدرمان آقای داریوش همایون داشتم، روی همین مسئله ما صحبت خیلی مفصلی داشتیم. که من هیچوقت یادم نمیرود. من روی این نکته صحبت کردم با ایشان که ما باید مجموعاً راجع به سیاست جریانات قومی در ایران بنشینیم فکر کنیم. تغییراتی در ایران بوجود آمده که ما نمیتوانیم مثل ده سال پیش عمل کنیم. در همسایگی شمال ایران، آذربایجان شمالی یا کشور آذربایجان، دارد رشد میکند و بحرانهای روزهای اولش را از سر گذرانده، نفت دارد و دارد رشد اقتصادی میکند. ترکیه دارد رشد سریع میکند. یعنی ترکیه دارد موقعیتاش عوض میشود. اگر ۴۰ سال پیش ما در یک زمینههایی میتوانستیم رفاه خودمان را به تُرکها نشان بدهیم، الآن اگر به استانبول بروید میبینید که از جامعه ما به مراتب پیش افتادهاند. این تحولات در آذربایجان ایران تاثیر خواهد گذاشت. کردستان عراق نفت دارد، هر چند مشکلات زیادی دارند ولی به اتکای پول نفتی رشد خواهند داشت. کشورهای جنوب خلیج فارس به اعراب در خوزستان اِعمال فشار خواهند کرد. مسئله اینکه شما میتوانید با داشتن یک منطقهای در آنجا یک بحرین یا کویت دیگری بسازید، همه اینها به آن معناست که ما ممکن است در آینده با مسائل قومی ملی در ابعادی متفاوت با گذشته مواجه شویم. زمانی که کردها فکر کنند که در کشور کردستان مستقل، رشدشان سریعتر است و پیوستن آنها به آن کشور میتواند امکانات بهتری را برای زندگیشان فراهم بیاورد، ماندن در ایران جاذبه کمتری خواهد داشت. حفظ کشور ایران به اتکای این استدلال و واقعیت است که جهان امروز نشان میدهد که یک کشور بزرگ و پر امکان، برای تمام اجزائش میتواند امکانات بهتری فراهم کند. به همین دلیل ترکها میکوشند به اروپا بپیوندند یا یونانیها تمام تلاششان را بخرج میدهند که از اروپا خارج نشوند. چون همه میدانند، از آلمان تا اسپانیا، از یونان تا ایرلند، که وجودشان در اتحادیه اروپاست که میتوانند امکانات رشد بیشتری را بوجود بیاورد. و ترکهایی که در اروپا نیستند، بخشی بزرگی از امکاناتشان را از دست میدهند. جهان دارد به این سمت میرود. و بنابراین، ما تمام تکیهمان در مسئله ایران بر این اساس است که ما در کنار هم میتوانیم رشد همهمان را تأمین بکنیم. و برنامههایی که ارائه میدهیم باید بر این مبنا باشد که برای سیستانیها یا زابلیهای کشورمان بتوانیم نشان بدهیم که چگونه در ایران عمومی، زابلیها امکانات رشد بیشتری را خواهند داشت. کشور دمکراتیک ایران امکانات رشد برای تمام اجزاء، بخصوص برای آنهایی که عقب ماندهترند، بطور جدیتری میتواند فراهم بکند. ولی وقتی این امکان در ایران امروز وجود ندارد و کشورهای همسایه رشد میکنند، گرایشهای تجزیهطلبی و جدایی رشد میکند. مسئله ملی قومی در ایران بسیار جدی است. ما باید خیلی با جدیت به آن توجه بکنیم و دنبال راه حلهای مشترک و درازمدت باشیم. مسلماً اگر حکومتی در ایران روی کار باشد که از نظر اقتصادی نتواند این نکاتی را که به آن اشاره کردم تأمین بکند پس از مدتی اقتدارش هم فروخواهد ریخت. اقتدار را که نمیشود از راه سرکوب پیش برد. در همسایگی ما پر از کسانی است که از تضعیف ایران خوشحال خواهند شد. ما در شرق با سلفیها در ارتش پاکستان مواجهایم، در جنوب ایران سلفیها و وهابیهای عرب را داریم. عربستانیها ایران را رقیب خودشان میدانند، و فکر میکنند که یک کشور ایران ضعیف امکان بیشتری به آنها میدهد که بتوانند خودش را در منطقه تقویت بکنند، از آن طرف وضعیت عراق نامعلوم است، از آن طرف ترکیه، درست است که میتواند با ما روابط بسیار دوستانه ای داشته باشد، ولی عملاً در این سالها نشان داده است که در آنجا هم کسانی وجود دارند که از تضعیف ایران خوشحال خواهند شد. وقتی روابط ایران با کشورهای غربی هم متشنج بماند در غرب هم کسانی به این نتیجه میرسند که اگر نتوانند حکومت ایران را بزیر کشند یا سیاست حاکم بر آنرا عوض کنند میتوانند از طریق تشدید تضادهای قومی برای آن مشکل ایجاد کرده و اعمال فشار نمایند. همه اینها به آن معناست که ما باید خطراتی که از این راه کشورمان را تهدید میکند جدی بگیریم و بدنبال راه حلهایی مشترک برای این امر با مشارکت فعالان و تشکلها و احزاب فعال در این رابطه باشیم.
تفضلی: ضمن سپاس از آقای فتاپور، سئوالی داشتم در ارتباط با پاسخی که به آقای بهمن زاهدی دادید، در آن قسمت آخر پاسخ و سعی میکنم آنرا به مطلبی پیوند بدهم که همین الآن فرمودید در ارتباط با خطراتی که در ایران وجود دارد و شما بدرستی به این خطرات اشاره کردید. در ارتباط با پاسختان به آقای بهمن زاهدی، شما اشاره کردید به پراگماتیست بودن رژیم، یعنی حداقل بخشی از رژیم و به عنوان مثال از آقای رفسنجانی یاد کردید، حال میتوان آقای خاتمی و دیگران را به آن اضافه کرد. با توجه به خطراتی که شما در ارتباط با ایران اشاره فرمودید، آیا فکر میکنید که میتوان به پراگماتیست بودن رژیم یا زمانی که به آقای رفسنجانی داده شود تا ایشان درک بکنند که باید با دنیا همراه بشوند، آیا میتوان بر روی آن سرمایهگذاری فکری و اپوزیسیونی کرد؟
و در مورد بخش دوم سئوالم که در ارتباط با این بخش اول است، خب، این پراگماتیست بودن به هر حال به یک جایی میرسد و وقتی اگر قرار بشود شروع بشود و به جایی برسد، ممکن است به آنجا منتهی بشود که جمهوریاسلامی تقبل بکند که تمام حقوق بشر را احترام بگذارد و رعایت بکند و به کثرتگرایی روی بیاورد و زندانیان سیاسی را آزاد کند، بنابر این، ماهیت این رژیم به خطر خواهد افتاد. آیا شما فکر میکنید که سرمایهگذاری کردن فقط بر روی پراگماتیزم و شخصیت فاسدی چون رفسنجانی کافی است برای مبارزه؟
افسانه: سئوالی که میخواهم از آقای فتاپور بکنم، چون من ایشان را نمیشناسم، نمیدانم ایشان نماینده چه گروه و دستهای هستند ولی ایشان در بین صحبتهایشان فرمودند که امکان همکاری را نمیبینند با گروههای دیگر، ولی همسویی شاید. سئوال من این است که اگر خود ایشان نماینده گروهی هستند و یا حتی شخصاً جزو اپوزیسیون هستند چه همسوییای کردهاند و اگر بوده با چه گروههایی؟ و عملاً همسویی یعنی چه؟ یعنی از لفافی لغت پردازی بیاییم بیرون و پراگماتیک صحبت کنیم.
فتاپور: راجع به سئوال اول، سرمایهگذاری ما گسترش جنبش است. ما امروز یک جنبش نیرومندی در ایران داریم تحت عنوان جنبش سبز با خواست مرکزی مشارکت در هدایت سیاسی کشور که در شعار رای من کو تجلی یافت. این جنبشی است که از نیروهای رادیکال و مخالفان رژیم تا کسانی که میخواهند تغییرات کوچکی در این رژیم بوجود بیاورند را در برمیگیرد. کار ما سرمایهگذاری برای رشد جنیش است. اینکه در شرایط تقویت جنبش، در شرایط بودن مردم در میدان کدام روند پیش میرود، آیا رژیم با یک فروپاشی مواجه خواهد شد، یا اینکه کسانی توی رژیم به این نتیجه میرسند که باید عقبنشینی بکنند و راه بدهند برای مشارکت مردم، قابل پیشبینی نیست. مثلاً در کشور ترکیه این کشاکش ۱۵-۱۶ سال جریان داشت و هنوز هم ادامه دارد. نظامیها بتدریج عقب نشستند و فضا باز شد. جامعه امروز ترکیه با ترکیه ۲۰ سال پیش قابل مقایسه نیست. در کشورهای آمریکای لاتین این پروسه اتفاق افتاد و سریع هم اتفاق افتاد. در روسیه سریع اتفاق افتاد. فراموش نکنید، در روسیه شورای عالی و مجلسشان تمام نمایندگانش مستقیماً توسط حزب کمونیست برگزیده شده بودند، یعنی نظارت استصوابی در کشور شوروی خیلی شدیدتر از ایران بود. در ایران حداقل بین جناحهای درونی رژیم رقابت هست. در روسیه این هم نبود. یک یا دو نفر که انتخاب میشدند، مستقیماً از طرف حزب کمونیست تعیین میشدند. این شورای منتخب آمد رأی داد که کشور شوروی منحل بشود. رأی داد و یک ماده قانون اساسی را عوض کرد. فقط یک ماده را عوض کرد. یعنی مثل اینکه مجلس خبرگان بیاید در ایران رأی بدهد که ولایت فقیه نباشد. در شوروی این اتفاق افتاد. خب، این اتفاق در شرایط بحرانی میتواند رخ دهد. سرمایهگذاری ما روی گسترش مبارزه و حضور مردم در میدان و تلاش بر اینکه این حضور شرایطی فراهم کند که تحولات در کشور باتکا رای مردم و با کمترین هزینه ممکن شود
راجع به سئوال خانم افسانه، عرض بکنم من به جریان چپ کشور تعلق دارم. عضو سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و اتخاد جمهوریخواهان هستم. بنابراین به عنوان یک نیروی چپ دمکرات عضو فداییان و بعنوان یک نیروی سکولار دمکرات عضو اتحاد جمهوریخواهان صحبت میکنم.
در مورد همکاری و یا حتی همسویی بین نیروها عمل نشان داده است که این امر نیازمند پروسه و پیش شرطهایی است. همکاری عمومی بین مجموعه نیروهای اپوزیسیون واقعبینانه نیست. تفاوتهای سیاسی در مواردی همکاری بین نیروها را مشکل و در مواردی دشوار میسازد. من همواره از نزدیکی و همکاری نیروها در هر حد ممکن دفاع کرده و میکنم و معتقدم هر حدی از همکاری را که ممکن است باید عمل کرد و گسترش داد، باید واقعبین بود. مثلاً سازمان مجاهدین با جنبش سبز نمیتوانند همکاری بکند. چون نسبت به اولین پارامترهای سیاسی با هم اختلاف نظر دارند. کسی که مثلا طرفدار حمله نظامی به ایران باشد با کسانی که چنین حملهای را یک فاجعه میدانند نمیتوانند همکاری کنند. به همین دلیل بجای یک شعار غیر واقعبینانه همکاری همه نیروها باید از همکاری در هر حدی که ممکن است از همسویی مابین نیروهای وسیعتر و از صحبت و دیالوگ وسیعتر برای رسیدن به نکات مشترک دفاع کرد
پرسیدید چه سیاستهایی توسط ما در انتخابات ریاست جمهور و پس از آن پیش رفته. در جریان انتخابات بلوکی در ایران تحت عنوان مطالبه محور در ایران شکل گرفت که از نیروهای ملی مذهبی، جبهه ملی، ادوار تحکیم وحدت، نهضت آزادی، جریان همگرای زنان و شخصیتهای سیاسی و ما هم در خارج از کشور در این راستا عمل کردیم. یعنی بخشی از نیروهای چپ، بخشی از نیروهای مذهبی دمکرات و بخشی از نیروهای جبهه ملی. این جریان تلاش کرد که برنامه خود را رد شرایط موجود در شکل انتظارات از رییس جمهور ارائه دهد. مرکز این برنامه هم انتخابات آزاد بود. بنابراین یک چنین حدی از همسویی در نیروها شکل گرفت در آن دوره. ما در آن دوره معتقد بودیم که این مجموعه درست این است که یک کاندید بدهند تا بتوانند با وزن بیشتری بروند توی میدان که پذیرفته نشد. همین مجموعه بعد از انتخابات به جنبش سبز پیوست. امروز همکاری این نیروها در چهارچوب جنبش سبز صورت میگیرد. ولی این همه انواع همکاری را در بر نمیگیرد. ممکن است کسانی در چارچوب عمومی سیاسی با هم هم نظر نباشند ولی میتوانند در حد پایینتری رابطه برقرار کنند. میشود با همدیگر همسویی داشت و با هم صحبت کرد. فرض کنیم ما همه مخالف جنگ هستیم. در مخالفت با جنگ میتوانیم باهم کار بکنیم. ما همه مخالف تجزیه ایران هستیم. در مخالفت با تجزیه ایران میتوانیم کار بکنیم. الزاماً این نیست که همه اَشکال رابطه با همدیگر برگردد به یک همکاری عمومی سیاسی استراتژیک و حل یک مجموعه از مسائل. اینها که با هم نزدیکترند، طبیعتاً میتوانند همکاریهای پایدارتری با هم داشته باشند. به همین دلیل واژه همسویی را بکار بردم. و فکر میکنم یک بخش وسیعتری از نیروها در یک چنین شرایط بحرانی باید همسو باشند. یعنی این کم اهمیت نیست که فرض بکنیم حزب مشروطه ایران مثلاً در زمینه جنگ همان برخوردی را میکند که فرض بکنید بنده چپ که کُلاً مخالف رژیم پادشاهی هستم و خودم را جمهوریخواه میدانم و در این زمینه تفاوت کیفی داریم با همدیگر، ما در این زمینه بتوانیم همسو باشیم و با همدیگر یک سیاست واحدی را در جامعه عمل بکنیم. اینها را بنابر این من تفکیک میکنم. همکاری تنگانگ و نزدیک پیچیدهتر است و نزدیکیهای بیشتری طلب میکند، بخاطر این من این واژه همسویی در یک حد اقل بکار بردم. نیروهای سیاسی در وحله اول باید با هم گفت و گو کنند و بکوشند که با هم هم سیاست شوند.
بیت اللهی: جناب فتاپور بسیار خوشحالم که در جمع ما هستید. شما جواب سئوالاتی را دادید و خیلی مفصل و خوب. شما امروز به عنوان مهدی فتاپور صحبت میکنید که عضو انجمن جمهوریخواهان است. این انجمن به سه دسته تقسیم شده است. حال اشکالی هم ندارد، ممکن است که گرایشها از جهات گوناگونی باشند. در مورد مسئله سرنگونی که سئوال اول بود، من فکر نمیکنم نیرویی که در خارج، بخصوص حزب مشروطه ایران بارها و بارها خودش را به عنوان نیروی سرنگون کننده از خارج نمیداند، و طرفدار پشتیبانی از ملت ایران است. جنبش سبز را من فکر میکنم حزب مشروطه نشان داد که تا چه حد راه آمده و خودش را عضوی از جنبش سبز میداند. بحث من در اینجاست که، بسیار خوب، همسویی و همگرایی، این نکات مشترک آیا قبول ندارید که اول آحاد ناسیونالیست اینرا میگفتند، بعد توافق کنیم بر روی اختلافاتی که باهم داریم کاری نداشته باشیم؟ این مطالب سر جای خودش بماند. یا روی مسائل مشترکی که میتوانند اصول و مبانی دمکراسی و حقوق بشر و مسائل اینچنینی را دنبال میکند، مبنای همسویی، همگرایی، اعلامیه، گفت و گو، نشست که بتواند باوری که در جامعه خارج از ایران، در اپوزیسیون بوجود بیاورد؟ بحث من اینجاست، از کی و از کجا باید شروع کرد؟
بهمن زاهدی: چه اصولی برای شما خیلی مهم است که بر مبنای آن بتوانید همسویی بوجود بیاورید؟ و بعد اینکه در اتحاد جمهوری خواهان ما میبینیم که آیا واقعاً باید جمهوریخواه باشیم؟ یعنی پهلویستیز باشیم؟ چرا مثلاً اتحاد سوسیال – دمکراتها بوجود نیامده؟ این اسم جمهوری، آیا همان پهلویستیزی یا مقابله با نظام پادشاهی نیست؟ آیا این مسائل هنوز در چپ ایران مطرح است یا اینکه از آن گذشتهاند؟ اینرا اگر یک مقدار روشن کنید، سپاسگزار میشوم.
اخوان فومنی: در مورد انتخابات پیش رو چه فکر میکنید و آیا برنامه خاصی در نظر دارید؟
فتاپور: سئوالی که شد در مورد همکاری نیروها. ببینید، ما جمهوریخواه هستیم و موافق رژیم پادشاهی نیستیم. هر موقعی هم که لازم باشد میتوانیم بنشینیم و در این رابطه با هم بحث بکنیم که چرا من طرفدار رژیم جمهوری هستم. دلایل مشخص خودم را دارم و فکر میکنم به دلایل متعددی رژیم پادشاهی در ایران، برقراری دمکراسی را در ایران دشوارتر میکند. بنابر این، ما به عنوان نیرویی که اتحاد جمهوریخواهان را شکل دادیم، ۱۰ تا ماده نوشتیم. جمهوریخواهان سکولار و دمکرات. سادهاش کردهایم. یکی از این ده ماده، این است که ما موافق جدایی دین از دولت هستیم، مخالف هر نوع رژیم ایدئولوژیک هستیم، ما موافق رژیم پادشاهی نیستیم، ما موافق رژیم جمهوری هستیم، برابری زن و مرد و کلا رفع تبعیض و .. بنابراین ما اتحادی درست کردیم از نیروها جمهوریخواه. آن زمان هم مطرح کردیم که اتحاد جمهوریخواهان دو پایه اجتماعی دارد. یعنی جمهوریخواهانی که دمکرات – سوسیالیست هستند و جمهوریخواهانی که دمکرات – لیبرال هستند. بنابر این نیروهای چپ و لیبرال دمکرات جمهوریخواه هستند میتوانند عضو این اتحاد بشوند. در این اتحاد کسانی را داریم که به سوسیال – دمکراسی اعتقاد دارند و کسانی هم هستند که به لیبرال – دمکراسی اعتقاد دارند. بنابراین اتحاد جمهوری خواهان یک حزب لیبرال یا سوسیال – دمکراسی نیست. سازمان فدائیان، یک حزب سوسیالیستی است. سازمان فدائیان یک سازمان چپ است. در اتحاد جمهوریخواهان کسانی هستند سابقه فدائی دارند، کسانی هستند که سابقه تودهای دارند، کسانی هستند که سابقه مائوئیستی و یا جبهه ملی دارند، و یا کسانی هستند که سابقه مذهبی دارند. من نمیدانم که چرا شما واژه پهلویستیزی را در این رابطه بکار بردید. اگر مورد نظر شما این باشد که ما موافق یک رژیم پادشاهی نیستم، شما حق دارید ما رژیم پادشاهی را گزینه مناسبی برای ایران نمیدانیم. ولی فکر نمیکنم که برای تعریف این اختلاف واژه پهلویستیزی مناسب باشد. حزب شما خودش را به عنوان حزب راست میانه تعریف میکند و فدایان بعنوان یک حزب چپ. ما برای آینده ایران نیازمند یک تفاهم ملی هستیم بین کسانی که به دمکراسی اعتقاد دارند. باید بین آنها دیالوگ صورت بگیرد، صحبت صورت بگیرد، همسویی صورت بگیرد، همکاری صورت بگیرد، تفاهم صورت بگیرد ضمن رقابت، مبارزه سیاسی، نقد همدیگر، انتقاد از همدیگر، برخورد با همدیگر، اینها دو روی یک سکه هستند.
شما پرسیدید که همکاری چه اصولی دارد. این اصول، اصول واحدی نیست. بسته به سطح همکاری اصول متفاوتی میتواند در نظر گرفته شود. برای تشکیل یک جبهه اصول و پیششرطهایی لازم است که برای یک همکاری موضعی ضرور نیست
متأسفانه در جنبش ایران همه یا هیچ است. یعنی به محض اینکه فرض کنید بنده بیایم با آقای داریوش همایون صحبت میکنم توسط بخش بزرگی از جمهوریخواهان مورد حمله قرار میگیرم که شما که رفتید در مراسم بزرگداشت آقای داریوش همایون شرکت کردید و سخنرانی کردید، صحبت کردید و از ایشان تمجید کردید و این بمعنی نزدیکی به رژیم پادشاهی است.
در مورد انتخابات، در این انتخابات دو پدیده متناقض در مقابل هم قرار گرفتند. ۱- این انتخابات برای تأثیرگذاری در روندهای سیاسی در جهت باز شدن هیچ نقشی ندارد. نقش منفی دارد. یعنی در جمهوریاسلامی ما با یک مسئله مواجه بودیم که انتخابات در رژیم جمهوریاسلامی غیر دمکراتیک است، انتخابات نیست، انتخابات غیر آزاد است، نیروهای مثل ما امکان کاندید شدن و به رأی گذاشتن خودشان را ندارند، کاندیداهای واقعی ما نمیتوانند در این انتخابات شرکت بکنند، از سوی دیگر این انتخابات معنیدار بود و کمک میکرد به باز شدن فضا. من انتخابات را یک مسئله معین میدانم که برخورد با آن به شرایط و نتایج حاصل از آن بستگی دارد. در مقاطعی شرکت در انتخابات میتواند به بازشدن فضا کمک کند و در مواردی نه. مثلا در انتخابات ریاست جمهور اخیر، یا در انتخابات مجلس ششم، به نظر من درست آن بود که شرکت بکنیم و به کاندیداهایی مثل خانم حقیقت جو و آقای موسوی که منعکس کننده خواستههای بخشهایی از جامعه مدنی ایراناند رأی بدهیم، یا در انتخابات ریاست جمهور اخیر تقویت جنبش و رای دادن به موسوی را درست میدانستم ولی در انتخابات مجلس هشتم با حذف نیروهای جدی امکان برای تاثیر گذاری مسدود بود. در انتخابات پیش رو هم همه نیروهای اصلاحطلب حذف شدهاند و امکانی برای تاثیرگذاری وجود ندارد. مجلس ششم یکی از عواملی بود که امکانات سرکوب را دشوار میکرد و کسانی نماینده بودند که مرتب اعتراض میکردند که وقتی خانم زهرا کاظمی خبرنگار عکاس کانادایی ایرانی تبار کشته شدند اینها بودند که در مجلس سر و صدا راه انداختند و توانستند مسئله را به مسئله کل جامعه تبدیل بکنند. در آنزمان امکان حضور چنین نمایندگانی در مجلس وجود داشت درست آن بود که از این امکان استفاده میکردیم. در این انتخابات یک چنین امکانی نیست و بنابر این شرکت در انتخابات بیمعناست
ولی از جنبه دیگر خب، از آنطرف وضعیتی بوجود آمده است که این انتخابات اهمیت دارد. یعنی در عین حال که این انتخابات برای ما در جهت تأثیرگذاری در حیات سیاسی و باز شدن فضا بی اهمیت است در وزنکشی نیروهای درون رژیم بسیار پر اهمیت است. حذف اصلاحطلبان منجر به این شده که تمام تضادهای درون محافظهکاران بروی صحنه بیاید. تضادهایی که اهمیت دارد، تقسیم میلیاردها دلار ثروت است که در کدام جهت سرمایهگذاری و هزینه شود، و این انتخابات میتواند تأثیرات مهمی در جهت تعادل نیرو، درگیریهای درونی، بالا و پایین رفتن نیروها داشته باشد و بسیار انتخابات حساسی است. میتواند درگیریهای خیلی جدی بین خود نیروهای درون رژیم را تشدید بکند و بنیانگذارش باشد در عین حال که امکان شرکت در انتخابات از ما سلب شده و ولی در عین حال باید با حساسیت نتایج آنرا تعقیب کرد
مختاری: آقای فتاپور، با توجه به وضعیتی که ایران الآن دارد، فروپاشی و وضعیت اپوزیسیون، ظاهراً ما هنوز به آنجا نرسیدیم که مردم نخواهند و رژیم نتواند. آیا اینکه به آن مرحله نرسیدیم، چرا اپوزیسیون نمیتواند این تلاش را بکند که این سرعت را بیشتر بکند؟ همه در انتظار هستند که جمهوریاسلامی بریزد تا ببینند آن موقع چکار میتوانند بکنند؟ آیا آن موقع خیلی دیر نیست؟ اگر قرار باشد با همین وضعیت پیش برود، باید منتظر این باشیم که جنگ پیش بیاید و نگاه کنیم. منتظر این باشیم که ایران خراب بشود و نگاه کنیم. و مدعی این هم هستیم که اپوزیسیون هستیم. شما در یک قسمت از صحبتهایتان گفتید که ما یک سری نیرو داریم در داخل ایران. در واقع یک طیفی از اپوزیسیون خارج از ایران، خاستگاهی هم در ایران دارد. اگر واقعاً اینگونه است، چرا نمیتوانیم تلاش کنیم؟ چرا نمیتوانیم در واقع آن کار تشکیلاتی، آن روند زیرزمینی و مبارزه را سریع پیش ببریم تا یک جاهایی منتظر رژیم نباشیم که ضعف نشان بدهد. و اگر خودمان باعث بشویم که در واقع آن قدرت دفاعیاش فرو بریزد. چرا نمیتواند اپوزیسیون این کار را انجام بدهد و در ضمن میخواستم بدانم، چون به هر حال شما مبارزه علیه رژیم قبل را داشتید، آیا آن تجربههایی را که در این زمینه دارید الآن برای کار تشکیلاتی چقدر میتواند کارایی داشته باشد؟ چقدر میتواند کار مبارزه زیرزمینی و در واقع پیشبرد جنبش سبز را پیش ببرد؟
آجرلو: جناب فتاپور، صحبت از همکاری شد، یک مقدار از موضوع دستور جلسه خارج شدیم. من بر عکس شما فکر میکنم که زمینههای همکاری وجود دارد اگر همه بر روی پرنسیبهایی که داریم پایبند باشیم. نمیشود سعادت ملت ایران را خواست بعد با کسانی همکاری کرد که دنبال مرگ ملت ایران هستند. این ناشدنی است و عملاً ره به بیهوده بردن است. در اتحاد جمهوریخواهان، میبینیم دوستانی که دنبال فدرالیسم هستند و این دقیقاً نقطه سرآغازی است که .... لیبرال – دمکراتها، و یا مشروطه خواهان لیبرال دمکرات، سر پرنسیبهای خودشان حاضرند با دیگران بر اساس آن پرنسیبها گفت و گو بکنند. مشخصاً نظر شما راجع به فدرالیسم چیست؟ شاید خواهید گفت در جبهه شما دوستان نظر خودشان را دارند ولی نظر شما شخصاً راجع به فدرالیسم چیست؟
فتاپور: راجع صحبت دوستمان در مورد اینکه ما به عنوان اپوزیسیون ابتکار عمل داشته باشیم، اپوزیسیون توان معینی دارد و باید در همان حد انتظار داشت. اپوزیسیون ایران امروز تأثیرگذار است و اپوزیسیونی منفعل نیست. امروز هم بعد از این انتخابات، بعد از جریانات انتخابات نشان خواهد داد که آیا تأثیرگذار بوده یا نه. یعنی اگر ارزیابی من درست باشد که در انتخابات اخیر در اقشار متوسط تحصیلکردگان، شهرنشینان، بخصوص شهرهای بزرگ، اکثریت مردم در انتخابات شرکت نمیکنند، این نشاندهنده این است که مجموع خواست اپوزیسیون منطبق بر خواستههای مردم است و اینها تأثیرگذاری است. ببینید، شرکت یا عدم شرکت در انتخابات رژیم را نمیاندازد. بالاخره رژیم یک سری نیروهایی دارد که میروند در انتخابات شرکت میکنند و روی پای خودش هم میتواند بایستد. ولیکن عدم شرکت در انتخابات یک ارتباط است. و آن کسانی که در رأس رژیم هستند میفهمند که کسانی که آگاهانه در انتخابات شرکت نمیکنند، معنایش قطع امید و حلقههای اتصال آنها به رژیم است. کسانی که در رأس رژیم هستند اینرا خوب میفهمند. به همین دلیل هم برای مسئولین رژیم که چه حد مردم شرکت میکنند، علیرغم اینکه خودشان را می زنند به آن راه، برایشان پراهمیت است.
امروز در ایران، بخش عمده تحصیلکردگان و اکثریت قریب به اتفاق اقشار میانی جدید، مخالف شرایط هستند. یعنی پایه رژیم در این بخش بسیار ضعیف است. مدیران، هنرمندان، روزنامهنگاران، نویسندگان، متخصصین و ... همه اینها معترضند. حتی آنهایی که در سالهای اخیر ثروتمند شدهاند. یعنی بخش مهمی از کارخانهدارها و کسانی که در درون همین رژیم ثروتمند شدند، مخالف شرایط موجودند. رژیم نمیتواند، وقتی چند میلیون نخبگان جامعه همه علیه او هستند، به حاکمیتش ادامه دهد و برنامههایش را اجرا کند. مسئولین رژیم اینرا میفهمند. اپوزیسیون هم در همین راستا فعال است. تلاشهای احمدینژاد که میکوشید سیاست خود را دفاع از منافع ملی ایران معرفی کند، در اوائل مورد تایید بخش مهمی از جامعه بود ولی امروز چنین نیست. امروز اکثر مردم این سیاست را به ضرر منافع ملی کشور میدانند. بخش مهمی از این تغییر نتیجه کار اپوزیسیون بوده که توانسته اینرا تبدیل به یک فکر عمومی بکند. من اینرا قبول ندارم که اپوزسیون سیاست ندارد. سیاست دارد، سیاست اعلام کرده، آلترناتیو در جاهای مختلف اعلام کردهاند، جریانات مختلف، منجمله ما، منجمله شما و دیگر نیروها، و این آلترناتیوهایشان هم در حدی که همسویی وجود داشته و نیروی قوی از آن دفاع میکرده، بر سطح جامعه ایران منعکس شده.
در مورد فدرالیسم، من ابتدا حساسیت مسئله را مطرح کردم. حساسیت مسئله این است که ۱- در ایران ما باید عدمتمرکز را بپذیریم. در باره این عدمتمرکز ما باید بنشینیم و یک راه پیدا بکنیم. این صحبت را در جلسه آخری که با داریوش همایون داشتم، با همدیگر کردیم.
فدرالیسم به اَشکال مختلف پیاده شده. اَشکالی که مثلاً یک دولت فارس داشته باشد، مثلاً یک فدرال پارس، یک فدرال کُرد، یک فدرال آذری ... فدرالیسم مطرح شده مثل مثلاً کانادا یا مثل ایالات متحده که مبنا جغرافیایی است. در رابطه با فدرالیسم و چگونگی بکارگیری آن در ایران با توجه به درآمد بالای نفت کم صحبت شده. این بحث که ما تبعیض قومی در ایران نداریم واقعی نیست. ما در ایران تبعیض و فشار وجود دارد. مثلا چرا باید در کردستان سنیها روزهای عاشورا تاسوعا تعطیل باشد. این یک تبعیض قومی مذهبی است. اگر مشکل را پذیرفتیم آنوقت توافق برای یافتن راه حلهای مناسب ممکن است. در ایران عدمتمرکز به سود ماست. و به سود تقویت جامعه و تضمین دمکراس است. از سوی دیگر بدلیل درآمد نفت، ما امکانات مرکزی داریم که باید در جهت تقویت بخشهای فقیرتر بکار گرفته شود.
راجع به نوع رابطه با کسانی که در این جهت افراطی هستند، من مثل شما اعتقاد دارم که باید با کمال دقت برخورد کرد و بعضی از روابطی که وجود دارد، از نظر سیاسی در حدی باید باشد که منجر به تقویت گرایشهای منفی نشود. من در این زمینه موافق هستم که باید یکی از موضوعات پر اهمیت نوع روابط و همکاریها و نوع نگاه به موضوع منافع عمومی جامعه است. فکر میکنم که بحث مسئله قومی و رابطه آن و وحدت کلی ملی ما یک موقعی باید ادامه بدهیم چون در این مورد کم بحث کردهایم. نیاز به بحث مستقل در این زمینه وجود دارد.
دوستان سئوال کرده بودند راجع به قبل از انقلاب و تجربیات قبل از انقلاب با امروز.
قبل از انقلاب شرایط کشور و موضع نیروها با امروز اساسا متفاوت بود. من آن موقع چریک فدائی بودم. جریان فدائی یک جریان رادیکال و رمانتیک بود و کُلاً در فضای جامعه روشنفکری ایران رمانتیسیسم غالب بود. ما رادیکال بودیم و میخواستیم تغییرات بنیانی بوجود بیاوریم. نوع مبارزهمان هم با این میخواند. نوع فرهنگ ما هم با این همخوانی داشت. و بنابر این، سازماندهی خیلی مخفی و محکمی ما داشتیم. من امروز معتقد نیستم در شرایط کنونی جامعه ایران باید دنبال چنین سازمانهای مخفی رفت. چرا که سازمانهای مخفی لطمه میخورند و کاری هم نمیتوانند بکنند. مبارزه در جامعه امروز ایران وجود دارد. ارگانهایی که علناً دارند کار میکنند. جایی که در جامعه از تاکسی تا مترو، همه جا دارند انتقاد میکنند، یعنی امکانات مبارزه وجود دارد. شکل دادن هستههای مخفی که ضربه زدنش برای پلیس عملی است و فقط دست و بال نیروها را میبندد، و کاری هم نمیتوانند بکند. من فکر نمیکنم آن اَشکال مبارزهای که ما در دوران رژیم شاه بکار میبردیم، اپوزیسیون در ایران امروز باید بکار گیرد. هستند سازمانهایی که این اَشکال را بکار میگیرند، مثلاً سازمان مجاهدین این کار را میکند. ولی آنها نوع مبارزه و نوع اهدافشان با نوع سازماندهیشان انطباق دارد. آنها به هر حال میخواهند از طریق یک نیروی متشکل، حرکت نظامی را سازمان داده و از این طریق سرنگونی را پیش ببرند، این راه را میروند و برای کار هم احتیاج به یک جریان متشکلی که در یک لحظه بتواند مسلحانه بیاید در میدان، دارند. چون ما چنین استراتژی نداریم چنین اشکال سازمانی هم احتیاچ نداریم. سازماندهی بر میگردد به اَشکال مبارزه سیاسی که دیدیم در جریان جنبش سبز وقتی مبارزه اوج گرفت، چگونه از طریق فیس بوک و اینترنت و روابط الکترونیکی نیروها متشکل شدند، چگونه هستهها به راحتی شکل گرفت و همهشان هم نیمه علنی بودند. و هیچ نیازمندی به آن سازمان مخفی بسیار محکم نبود. بنابراین، بکارگرفتن تجربیاتی که ما در آن دوران داشتیم را امروز مفید نمیدانم.
مختاری: منظور من مبارزه مسلحانه نبود بلکه فرم تشکیلاتی بود. یعنی در ایران یاد میگیرند همفکرانشان را پیدا بکنند تا آن ایدهای را که دارند پیش ببرند. منظور آن رادیکالیزم نبود، منظورم این بود که فرم تشکیلاتی کمک کند برای اینکه آدم ها بتوانند کارهای گروهی و تشکیلاتی را انجام بدهند.
فتاپور: بله من متوجه منظور شما شدم. ولی آن شکل محکم و مخفی ما، آن برای کار مخفی بود. امروز در ایران کار به صورت نیمه علنی است. مبارزه نیمه علنی و گاهی حتی علنی است. یعنی مردم می آیند در جنبشها در میدان داد می زنند، در انتخابات شرکت میکنند و رای میدهند یا انتخابات را تحریم میکنند. در خانه میمانند و یا بالای پشت بام الله اکبر میگویند و توی خیابان هم فحش میدهند. روابط مابین کسانی است که همدیگر را می شناسند و با همدیگر رابطه دارند. هسته مخفی تشکیل دادن، با این نوع مبارزه همخوانی ندارد. یعنی من معتقد نیستم اگر کسی میخواهد مبارزه بکند، باید دنبال هسته مخفی برود. هسته مخفی بخاطر اینکه طرف هستهاش لو نرود، اصلاً نمیآید توی مبارزه علنی و دست و بالش بسته میشود و نقش او منفی است بنابراین اگر کسی میخواهد این نوع مبارزه بکند نباید دنبال هسته مخفی برود. با همان همفکران خودش، با کسانی که دو رو برش هستند باید کار بکند و ارتباطات نیمه علنی که در سطح جامعه وجود دارد، مثل یک زنجیر همه را بهم وصل کرده. یعنی این جنبش سبز نشان داد که چگونه اصلاً بطور طبیعی جامعه بهم وصل است. ارگانهای امنیتی در مقابل هستههای مخفی بسیار نیرومند هستند. ولی در مقابل یک چنین ارتباطاتی ناتوانند.
من شخصاً شکل دادن هستههای مخفی یا اَشکال مخفی مبارزه را نه تنها لزومی نمیبینم، بلکه حتی مضرّ میبینم برای کسی که میخواهد مبارزه سیاسی بکند. ولی تجربیات آن دوران فقط مربوط به مبارزه مسلحانه نبود. قبل از اینکه مبارزه مسلحانه شروع شود، ما کار مخفی میکردیم ولی آن شکل مبارزه و سازماندهی ما سازماندهی کار مخفی بود. یعنی هسته مخفی را تشکیل میدادیم که یک اعلامیه را چاپ بکنیم و اعلامیه را ببریم پخش کنیم. مهمترین کار هسته مخفی ما رد و بدل کتاب و چاپ اعلامیه بود. ولی این موضوع از دستور مبارزه امروزی خارج شده است. یعنی موضوعیت ندارد. یعنی اگر شما بخواهید یک اعلامیه بدهید، از هزاران کانال در ذهن مردم منعکس میشود. ارتباطات جدیدی که بوجود آمده و امکانات جدیدی که در جهان بوجود آمده، اصلاً آن اَشکال را از بین برده.
آجرلو: من پرسش فدرالیسم را پرسیدم از آقای فتاپور، به این خاطر که این ایراد را وارد بکنم به دوستان چپ، که هنوز بعد از اینهمه سال مبارزه، یعنی از اولین حرکت چپ در ایران پیش از جنگ جهانی دوم تا به امروز، هنوز بر یک دور باطلی میگردند و آنهم دور باطل آزمون خطاهاست. حالا تا دیروز این آزمون خطاها خمینی بود و از ره خمینی میرسیم به گلستان ایران و حالا شده است فدرالیسم. موضوع این است که، جناب فتاپور، فدرالیسم مرگ ایران است. چیزی به عنوان خوشبختی در آن نداریم. اگر شما دنبال عدم تمرکز هستید که اصلاً مقولهای است خارج از فدرالیسم و ربطی به فدرالیسم ندارد. ولی هر شکلی از فدرالیسم مساوی است با تجزیه ایران. یعنی آغاز راه نیست، بلکه خود تجزیه است. و دقیقاً به این دلیل است که ما نمیتوانیم با هم کنار بیاییم. برای اینکه آزمون خطا را گذاشتهاید سرلوحه جنبش چپ و هنوز چپ به میانهگری نرسیده است و هنوز در آن افراط و تفریطهای خودش مانده است و سوسیال دمکراسی بسیار مانده است تا برسد، برای اینکه اساس سوسیال دمکراسی تحول است نه آزمون خطا. این دو گروه افراطی چپ و راست هستند که به آزمون خطا دست میزنند برای ساخته مدینه فاضلهشان. و این آن نقطهای است که ما را به عدم همکاری با همدیگر میرساند. و ایراد کار نه از جانب ما که پافشاری بر روی پرنسیب هایمان میکنیم که حفظ ایران و ملت یگانهاش در بالاترین دستور است، بلکه ایراد در جای دیگر است و نهفته است در میزان تفکر دوستان در جبهه چپ و اینکه راه بسیار مانده است به سوسیال دمکراسی. انتخاب نام هیچوقت گویای میزان اندیشه نیست.
فتاپور: ما در زمینه تعریف یک مقدار با هم تفاوت برداشت داریم. امیدوارم در یک زمان دیگر بیشتر بتوانیم با هم بحث کنیم. به هر حال این هم یکی از موارد بحث ما است. و من میدانم که دوستان مشروطهخواه با نظرات ما در رابطه با مسائل قومی موافق نیستند. امیدوارم در یک فرصت مناسب با وقت کافی بتوانیم روی این بجث متمرکز شویم و از آنجایی که روی پایههای مسئله یعنی حفظ ایران و مسئله تعادل بوجود آمدن در ایران و رفع تبعیض، با هم اشتراک نظر داریم، این پایههای پرنسیپال به ما این امکان را میدهد که اگر در تمام موارد نتوانیم توافق کنیم ولی یک چهارچوب مشترک عمومی بتوانیم پیدا بکنیم.
فواد پاشایی: ما نقاط مشترک زیادی داریم با آقای فتاپور که میتوانیم روی آنها کار بکنیم. مسئله جنگ، مسئلهای که در هر دوی ما، در دو جناح سیاسی، به یک گونه به آن نگاه میکنند. هر دو مخالف حمله نظامی هستیم و میتوانیم در این مورد کار کنیم و هم با هم کمپین مشترکی راه بیاندازیم و در جهت مخالفت با جمهوریاسلامی. در مورد مسئله انتخابات هم یک نگاه داریم. ما هم اعتقاد داشتیم که باید مردم را تشویق کرد که در انتخابات شرکت بکنند و جناحهای داخل حکومت را بیاورند بالا تا در مقابل هم بایستند. در این جهت میتوانیم با آقای فتاپور کار کنیم. طبیعتاً در نیروی اپوزیسیون توافقی درست کنیم چون بالاخره در آینده باید همه ماها نه از روی ناچاری بلکه از روی اعتقاد به دمکراسی و رأی آزاد مردم و صندوق رأی گردن بگذاریم. و این صندوق رأی میتواند هر نامی داشته باشد. مهم این است که همه گروههای سیاسی ایران بپذیرند که در آینده یک بار برای همیشه دعوا بر سر نظام سیاسی باید پایان پیدا کند و در یک شرایط آزاد و دمکراتیک به صندوق رأی احترام بگذاریم و آن کسی که بازنده است بپذیرد باختاش را و هم تلاش و کمک کند به ساختن جامعه مردم ایران.
و مطمئن باشد که همه حق و حقوق سیاسی و اجتماعیاش در آن نظام آینده حفظ خواهد شد و درست مانند برنده انتخابات حق سخن گفتن و اظهار نظر خواهد داشت و در آینده زندانی سیاسی نباید وجود داشته باشد و این را ما بارها گفتهایم، چون طبیعتاً جرم سیاسی وجود ندارد. و اگر ما روی اصول کلی توافق کنیم، معتقدم که بسیار جای کار داریم با همدیگر. ممکن در مورد موارد اجتماعی و یا اقتصادی تفاوت نظر داشته باشیم و یا در مورد نوع حکومت، ولی بطور کلی میتوانیم برای دمکراسی در کشور، با هم همسو باشیم.
همانطور که جناب فتاپور فرمودند، در مورد مسئله سرنگونی، من معتقدم که دو طرف مبارزه همدیگر را یا تکمیل میکنند یا به حدی به همدیگر محور کار میدهند. مهم نیست که امروز با شعار سرنگونی و بخواهیم رژیم را سرنگون کنیم به صحنه بیاییم، اگر در میانه راه که تلاش برای سرنگونی میکنیم، حکومت تصمیم بگیرد در مقابل مخالفیناش کوتاه بیاید، خودش را اصلاح کند، و نیروهای غیر خودی را وارد صحنه بکند، طبیعتاً آن کسی که میخواهد سرنگون بکند، دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت. چرا، چون مردم در آن شرایط میبینند که به حساب امکان کار بیشتری در آن جناح دارند.
یا برعکس، ما تلاش کنیم که حکومت را اصلاح کنیم و هر چه پیش برویم ببینیم که اصلاحات نمیتواند پیش برود و رژیم با خشونت بیشتری با مردم برخورد بکند. مثلاً اگر در مصر یا لیبی، رئیس جمهوری کوتاه نمیآمد و همه نیروهایش را میآورد به خیابان و سرکوب میکرد، خب حقیقتاً در آنجا حالت نیمه تغییر ایجاد نمیشد. مثل لیبی سرنگونی کامل بود، همه چیز بهم میریزد.
معتقدم دو طرف مبارزه میتوانند در این موضوع نقش داشته باشند. مخالفین معتقدند که ساختارهای حکومت بهم بریزد و مردم بتوانند نقش خودشان را بدرستی ادا کنند. امیدوارم در فرصتهای دیگر بتوانیم با آقای فتاپور صحبت بیشتری داشته باشیم.
موبدی: من آقای فتاپور را از دوران دبیرستان میشناسم و در دوره دانشگاه. اگر دوستانی هستند که با مبارزات آن زمان آشنا باشند، یا به صورت تاریخ آنرا بررسی کرده باشند، بخوبی، با این صحبتهایی که در این جلسه داشتند، متوجه میشوند که چه راه طولانی و چه راه پر تلاطمی را ایشان و دوستانشان و همینطور بنده، طی کردهاند و به این نقطه رسیدیم. برای من کاملاً محرز است که وجوه بسیار مشترکی، علیرغم تفاوتها، همانطور که در صحبتهای ایشان بود، اهمیت دادن به وضعیت ایران، نگرانیها از وضعیتی که ممکن است پیش بیاید و راه پیکار خشونت پرهیز را در صحبتهای ایشان برجسته میبینم که ما در ادبیات حزبیمان و در کتاب «حزبی برای اکنون و آینده ایران» منعکس کردیم و این از نمونههای بارز همراهی و همسویی ما است. مسئله سرنگونی را در مقاله زنده یاد دکتر همایون و به دنبال آن یکی دو مقاله پیوست، تحت عنوان «مبارزه بجای سرنگونی» در واقع مطرح کرده بودند. من رویکرد متفاوتی نسبت به این قضیه نمیبینم که به مبارزهمان برای آنچه که در ذهن ما هست و میپنداریم برای بهروزی ایرانیان، پیش برویم و یک بخش مهمی است که بر میگردد به رژیم و ایستادگی آن و پارامترهای دیگر. آنجا تکلیف روشن خواهد شد.
حالا عدهای ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که آن نکته انتهایی را خوانده باشند و عدهای هم ممکن است برعکس این فکر کنند. ولی اینها نباید باعث این قضیه بشود، مهم راه است که مبانی آن مشترک است و استنباط من این بود که ایشان هم تکیه شان بر مبارزات درون و تحول آن و بالا گرفتن آن است که جنبش سبز ایران است. ما هم در ادبیات حزبیمان از جنبش سبز به عنوان فرمول اتحاد ایرانیان یاد کردیم و من از این زاویه هم حقیقتاً هیچ تفاوتی توی صحبتهای ایشان با مورد خودمان ندیدم. البته بی تردید تفاوتهایی هست غیر از مسئله شکل نظام پادشاهی که بر میگردد به مقوله فدرالیسم که بسیار - همانطور که آقای دبیر کل فرمودند- خوشحال میشویم که در جلسات آینده با ایشان به این مبحث بپردازیم و از نظریات ایشان استفاده کنیم و متقابلاً اگر ما هم نظری داریم، که داریم، به اشتراک بگذاریم و به یک برآیند بهتری برسیم. من بسیار بسیار خوشحالم که از فردی که به سن 18-19 سالگی دیده بودم و چند سالی به زندان افتادند و سالها بیخبر بودم، چند سال پیش با ایشان روبرو شدم و الآن خدمت ایشان بودیم و میبینم که وجوه مشترکی در رابطه با بهروزی ایرانیان و ملت ایران و کشورمان ایران بین کاندیدای سوسیال دمکراسی برای آینده ایران که از نظر ما سازمان فدائیان خلق است و یا حداقل بخشی از آن، و حزب لیبرال دمکرات ما هست، میبینم و این را به فال نیک میگیرم و تشریف فرمایی ایشان را بسیار قدردانی میکنم. امیدوارم که همگی ما در راه ایران و برای ایران موفق باشیم و به این چالشهای فکری برای همرایی بیشتر و بعدها به صورت همکاری قدم به قدم و با تلاش بیشتر ادامه بدهیم. مجدداً برای ایشان آرزوی موفقیت و تندرستی میکنم.
فتاپور: خیلی تشکر میکنم برای دعوت به این جلسه و امیدوارم که باز هم با هم دیدار و صحبت داشته باشیم.
موضوع صحبت امروز ما در مورد مسائل روز ایران مانند تحریمها، انتخابات، و مشکل عمده اپوزیسیون ایران و عدم توانایی در همکاری خواهد بود که چرا اپوزیسیون مخالف جمهوریاسلامی نمیتواند، در مورد سرنگونی این حکومت و آوردن یک رژیم دمکراتیک که مورد توافق همه باشد، به یک همکاری و همسویی برسد.
فتاپور: ما در موقعیت بسیار حساسی هستیم و ارزیابی من این است که ما در ماههای نه چندان دور، با یک تغییرات مهمی در وضعیت فعلی سیاسی ایران مواجه خواهیم شد. روندها در صورتی که مسئولین رژیم سیاست های کنونی خود را ادامه داد میتواند به سوی یک نوع موقعیت فروپاشی که رژیم نتواند به شکل سابق موقعیت خودش را حفظ بکند، پیش رود. البته هنوز ما با این شرایط مواجه نیستیم به هر حال با تمام مشکلاتی که بر زمینه اقتصادی وجود دارد، به دلیل بالا بودن قیمت نفت، اقتصاد به هر حال در گردش است؛ از سوی دیگر تضادهای درون رژیم هنوز به حدی نرسیده که ارگانهای امنیتی – نظامی سرکوب دچار دشواری و از اِعمال قدرت عاجز بمانند. ما هنوز با جنبشهایی مواجه نیستیم که رژیم در کنترل آن ناتوان باشد. به این معنا ما با شرایط انقلابی یا فروپاشی مواجه نیستیم ولی روندها به سمت تغییر این وضعیت میرود. به بیان دیگر رژیم هنوز ظرفیتهایی دارد که بتواند سیاستهای دیگری در پیش بگیرد و ما در سال ۱۳۵۷ نیستیم. در این رابطه کمی توضیح میدهم.
از نظر اقتصادی، مشکلات اقتصادی ایران به مرحلهای رسیده که در کوتاه مدت غیرقابل حل است. مسئله مرکزی که در ایران اتفاق افتاد، بعد از بالا رفتن قیمت نفت، سرازیر شدن یک پول کلان به کشور ما بود. آن درآمد عظیم طبیعتا یک نعمت است و امکانات بزرگی را در اختیار جامعه قرار میدهد که میتوانست به رشد سریع اقتصاد منجر شود ولی همین درآمد عظیم میتواند در صورت پیشبرد سیاست غلط ویرانگر باشد. در ایران متأسفانه در دور اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد علیرغم تمام تذکراتی که همه اقتصاددانهای چپ و راست به ایشان دادند، که در شرایطی که پول کلانی به یک کشور سرازیز می شود باید سیاست انقباضی پیش برده شود و باید تلاش شود که از سرازیر شدن مستقیم پول در سطح جامعه جلوگیری شود و پول بتدریج به جامعه تزریق شده و برای ساختن برای زیرساختها سرمایهگذاری بشود. نتیجه سرازیر شدن پول در سطح جامعه میریزد بالارفتن قیمتهاست و این اجتنابناپذیر است. نتیجه بالارفتن هزینه تولید در آن کشور است. در نتیجه کالاهای تولیدی کشور قدرت رقابت با تولیدات دیگر کشورها را ندارند. این یک بیماری شناخته شده است که همه هم آنرا میشناسند. در نتیجه بجای آنکه درآمد بالای بدست آمده به کشور رشد جامعه را تأمین بکند، میتواند پس رفت بوجود بیاورد. در ایران متأسفانه این اتفاق افتاد. آقای احمدینژاد تصورش این بود که اینقدر پول نفت بالاست که میتواند با وارد کردن کالاهای مصرفی، جلوی این پدیده و تورم بالا را بگیرد. ولی بالا رفتن قیمتها از جایی شروع شد که امکان وادات کالا از خارج نبود. یعنی از مسکن و مستغلات شروع شد. مسکن در بعضی جاها در بعضی مناطق تهران، تا ده برابر بالا رفت. و سلسله زنجیری بالا رفتن قیمتها شروع شد. امروز هزینههای تولید در داخل کشور بگونهای است که هیچکدام از تولیدات داخلی در بازار خارجی که هیچ، حتی در بازار داخلی قدرت رقابت با مثلاً کالاهای چینی را ندارند و عملاً تولیدکنندگان ایران با فلج مواجه شدهاند. این موقعیتی است که در اقتصاد ایران اتفاق افتاده و مشکلی نیست که با یک چشم بهم زدن حل بشود. البته بعداً دولت این سیاست انبساطی را کنار گذاشت ولی دیگر دیر شده. اگر در ابتدای روی کار آمدن احمدینژاد، پول را بخاطر مصالح سیاسی ریختند توی جامعه که بتوانند رأی جمع بکنند و یا به قول خودشان پول نفت را بیاورند روی سفره مردم، در دوره دوم، دچار بیسیاستی شدهاند. یعنی هیچ معلوم نیست میخواهند چکار بکنند. بالا رفتن قیمت ارز هم بیش از آن چه که یک تصمیمگیری آگاهانه باشد که بخواهند با تغییر قیمت ارز با این مشکل برخورد کنند ناشی از مشکل اقتصادی عمومی رژیم است یعنی در عرض چند ماه قیمت دلار از ۱۰۰۰ تومان رسیده به ۱۸۰۰ تومان، یعنی ۸۰ برابر قدرت خرید مردم پایین رفته.
این وضعیت اقتصادی طوری نیست که اگر دولت آقای احمدینژاد هم کنار برود، راه حل سادهای داشته باشد. این مشکلاتی که پیش آمده بدشواری و با اتخاذ یک سیاست آگاهانه و دراز مدت قابل حل است. اگر آقای احمدینژاد بخواهد قیمت ارز را بالا نگهدارد و از سوی دیگر تلاش بکند که این کار با بالا رفتن هزینهها توأم نشود این کار غیر ممکن است. و یا بعبارت دیگر معنایش نزول سنگین سطح زندگی بخصوص برای مزد بگیرها و اقشار متوسط است. این اتفاقی است که در چندین کشور دیگر نیز رخ داده. یونان امروز در چنین موقعیتی است. در خارج از اروپا، در روسیه هم این اتفاق افتاد. وقتی اقتصاد دیگر چرخش نمیچرخد، این اتفاق میافتد. ولی در ایران با توجه به موقعیتی که وجود دارد، یک چنین نارضایتیهایی میتواند مشکلات اجتماعی جدی بوجود بیاورد و حکومت کنونی هم امروز در موقعیتی نیست و توان آنرا ندارد که بتواند یک سیاست معقولانه اقتصادی پیش ببرد و مردم نمیتوانند به این دولت اعتماد کنند و بپذیزند که بطور موقت یک مقدار سطح زندگیشان بیاید پایین، ولی رشد اقتصادی کشور و در نتیجه بالا رفتن سطح زندگی مردم برای درازمدت تامین شود.
در مجموع اقتصاد ایران در آستانه یک تنش بسیار بزرگی است. اگر در دوره آقای خاتمی، در ۱۳-۱۴ سال پیش، اقتصاد ایران با حتی ۱۰ دلار قیمت نفت گشت، امروز اگر قیمت نفت به ۷۰ یا ۸۰ دلار هم برسد، اقتصاد ایران از هم خواهد پاشید. این شرایط اقتصادی ایران تلفیق شده است با شرایط تحریم. بالا رفتن پول نفت و بالا رفتن امکانات ایران، میتوانست و میتواند زیرساختهای اقتصادی را رشد داده و منجر به تولید کالا با کیفیت بالا شده و از این طریق قدرت رقابت را رشد دهد. این پروسه لازمهاش تکنولوژی است و این هم در ارتباط با کشورهای پیشرفته غرب ممکن است. تحریمها، نه امروز، بلکه در ۵ سال گذشته با سد کردن امکان ورود تکنولوژی، بزرگترین امکان رشد اقتصادی را از ایران سلب نمود. این ضربه را تا به امروز اقتصاد دانان میدیدند که در 7-8 سال گذشته چه ضربه سنگین استراتژیکی به اقتصاد ایران بخاطر تحریم وارد شده ولی برای مردم هنوز خیلی محسوس نبود. ولی امروز اگر این مسئله تحریمها بتواند در مبادله نفت و ارز در ایران تأثیر بگذارد – که تحریم بانک مرکزی چنین تأثیری را خواهد داشت- ضرباتش بر اقتصاد ایران سنگین و اثراتش محسوس است و فشار به مردم را به شدت بالا میبرد. این وضعیت، معنایش این است که در ابتدا اقشار متوسط و سپس اقشاری که پایه های اصلی رژیمند صدمه خواهند دید. بسیج کسانی هستند که نظامی حرفهای نیستند و شغل دارند و کار میکنند. این شرایط هم میتواند برای رژیم نقطه قوت باشد که میتواند هرگاه خواست یک نیروی آماده به خدمت داشته باشند، ولی میتواند به یک نقطه ضعف بزرگ تبدیل شود. به دلیل اینکه بسیجیها در درون جامعهاند و با مردم تماس دارند و وقتی ببینند که افراد خانواده و اطرافیانشان موقعیت دشوار اقتصادی دارند از آنها تاثیر میپذیرند، و این میتواند خیلی سریع پایههای نظامی رژیم را دچار تزلزل کند. اگر این تزلزل در ایران در شرایطی اتفاق بیافتد که یک جنبش عظیم تودهای وجود دارد میتواند کل نظام را با فروپاشی مواجه سازد. در نیمه ۵۷ رشد جنبش تودهای ارتش را دچار تزلزل کرد. امروز در ایران چنین پروسهای میتواند خیلی سریعتر طی شود
از سوی دیگر، ما در داخل ایران یک جنبش و اپوزیسیون داریم. یعنی ایران شرایط کشورهای عربی را ندارد. یک اپوزیسیون نیرومند در میدان دارد. امروز جنبش سبز وجود دارد، رهبری دارد سازمانها و جریانهایی که وجود دارند و نیرو داشتند در ایران، پایه دارند، سازمانهایی که در خارج از ایران هستند، ایده ها و برنامه هایشان در ایران پایه دارد و در هر شرایط بحرانی همه این مجموعهها میتوانند در یک جنبش عمل بکنند.
کشور ما با یک چنین وضعیتی مواجه است. و این میتواند در بدترین حالت به فروپاشی منجر شود. در بدترین حالت میگویم، چون فروپاشی بدترین نوع روندی است که میتواند در یک کشور اتفاق بیافتد. ما کشورهای کمی داشتیم که با فروپاشی مواجه بوده. فروپاشی را من در مورد مصر تونس بکار نمیبرم. در این کشورها به هر حال بخشی از حکومت و ارتش با مردم همراه شد و بخش دیگر حکومت را کنار گذاشت. فروپاشی در لیبی رخ داد. در ایران و نیکاراگوئه چنین امری رخ داد. یعنی سیستم و دستگاه دولت کاملاً در هم شکست و سیستم دیگر جایگزینش شد. این بدترین نوع تحول است. ما تجربه چنین تحولی را داریم و صدماتی که به مردم و کشورما در جریان انقلاب رخ داد را شاهد بودیم. آینده چنین تحولی نامعلوم است. تا زمانی که بتواند یک سیستم و نیرویی شکل بگیرد و حکومت ثبات پیداکند، معلوم نیست چه بشود و در این ناامنی هیچ بعید نیست که بخش بزرگی از نیرویی اقتدارگرا حمایت کنند و در کشور ما، در چنین شرایطی، هیچ بعید نیست که تمایلات جداییطلبی، زمینههای جدی پیدا کند. چنین نوع تحولی بدترین و خطرناکتری نوع است، ولی امروز کلید اینکه جلوی این پدیده گرفته بشود بیش از همه در دست خود رژیم است و رژیم متأسفانه راه حرکت نیروهای سیاسی مخالف و منتقد را سدکرده و تصور مسئولان اینست که اگر فضا را باز کنند، مخالفت آنقدر قوی است که آنها امکان مقاومت در مقابلش را ندارند و در نتیجه، این وضعیتی که امروز وجود دارد. رژیم در صورت تداوم سیاستهای کنونیش آینده ندارد. یعنی رژیم مجبور است که سیاستهایش را تغییر بدهد و در غیر این صورت ما با تنشهای بسیار جدیتر اجتماعی سیاسی تا حد فروپاشی مواجه خواهیم شد.
این معنیاش این است که ما باید یک مقداری نسبت به آن بحث دومی که آقای پاشایی مطرح کردند و اینکه چه میشود کرد و چگونه نیروها میتوانند همفکری بیشتری داشته باشند و همسوتر عمل بکنند با حساسیت بیشتری برخورد کنیم. جامعه میتواند با بحرانهای جدی مواجه شود و ما اگر از قبل برای مواجهه همسو با این شرایط آماده نباشیم میتوانیم غافلگیر شویم.
بهمن زاهدی: آقای فتاپور من چند سئوال متفاوت دارم. شما میگویید، فروپاشی و یا سرنگونی رژیم صلاح نیست. رژیم اصلاحپذیر هم نیست. چکار باید کرد؟ به همین صورتی که هست تحملش بکنیم و سالیان سال منتظر بمانیم که در خودش تحولی بوجود بیاورد، ولایتفقیه برگردد بگوید من دیگر ولیفقیه نیستم؟ من فکر میکنم سرنگونی بهترین راه است چون هیچ امیدی به اصلاحات در این رژیم نیست. سئوال دوم من، مربوط به این میشود که چند نفر از هموندان شما، در جلسهای که در استکهلم بود، دعوت شده بودند. میخواستم بدانم که آیا شما گزارشی از آن نشست دارید یا خیر؟
فتاپور: در مورد سئوال اول شما ببینید من با طرح سوال به این شکل که رژیم اصلاحپذیر نیست یا هست، موافق نیستم. در سیاست نمیتوان راجع به واکنش نیروها در شرایطی که امروز وجود ندارد پیشبینی قطعی کرد. در بیست سال اخیر سی چهل تحول در جهان رخ داده که هر یک بنوعی ویژه است و بررسی همین تجربیات نشان داده که نیروهای سیاسی چگونه در شرایط بحران واکنشهایی نشان میدهند که در مواردی اساسا با واکنش آنها در شرایط معمول متفاوت است. آنچه در شوروی گذشت و واکنش اعضا و رهبران حزب در سالهای اول دهه ۹۰ غیرقابل تصور بود. وقتی میگویید یک رژیمی اصلاحپذیر نیست، معنایش این است که ما واکنش نیروها را بر اساس ماهیتشان بر مبنای عمل امروزشان ثابت فرض کردهایم. ده ها تجربه در همین چند دهه اخیر نشان داده که این نحوه برخورد صحیح نیست. وقتی که شرایط عوض میشود، در درون رژیم شاه، که خیلی محکم بود و منسجم نشان میداد، میبینیم که یک گرایشهایی بوجود میآید که میگویند کارهای دیگر باید کرد. و این به فروپاشی منجر شد.
در مورد سرنگونی که پرسیدید، من در بحث اولم وارد این بحث نشدم که سرنگونی خوب است یابد. من اصلاً معتقد نیستم که سازمانها دور هم جمع بشوند و برای سرنگونی یک رژیم بکوشند، آن رژیم سرنگون میشود و بالعکس. سرنگون شدن و فروپاشی یک رژیم نیازمند پیششرطهایی است که به اراده نیروهای اپوزیسیون بستگی ندارد. به همین دلیل هم بحثم را از مکانیزم اجتماعی شروع کردم که میتواند به وقوع چنین پدیدهای در ایران منجر شود و وقوع یا مانع شدن از فروپاشی بیش از همه علاوه بر عوامل عینی به تصمیم و سیاست مسئولین بستگی دارد. مثلا در مورد ایران، اگر در سال های ۵۴ یا ۵۵ ، در هنگامی که پول نفت بالا رفته بود، دورهای که رستاخیز درست شد، اگر سیاست دیگری در ایران پیش میرفت، امکان موفقیت بالا داشت و خود رفرمیستهای توی رژیم میتوانستند ثبات و حتی اعتماد عمومی بوجود آورند و رژیم پابرجا میماند. در درون جمهوریاسلامی یک نیروی قوی پراگماتیست وجود دارد، اینرا دوره آقای رفسنجانی نشان داد، یعنی کسانی هستند که خطر را میفهمند. نیروهای تصمیمگیر در درون رژیم آدمهای کم تجربه یا بی اطلاع از مسائل سیاسی نیستند. امروز من صحبت شما را تأیید میکنم، امروز در راس رژیم به نظر میرسد کسانی که خطر را نمیفهمند و تصور میکنند با سرکوب میتوانند جامعه را کنترل کنند، قدرت را دردست دارند و این سیاست اگر به همین شکل تداوم یابد میتواند به فروپاشی منجر شود. من این نوع تحول را مثبت نمیدانم و امیدوارم تحول بسوی دمکراسی بگونه دیگری پیش رود ولی ما در حد محدودی تاثیر داریم.
در مود صحبتتان، راجع به نشست استکهلم، تا آنجا که من اطلاع دارم این نشست ادامه نشستهای دیگری بود که مثلا چند ماه قبل در لندن برگزار شد و به نظر میرسید تعدادی از فعالان میکوشند تشکلی شکل دهند ولی گویا تعدادی از دعوتشدگان با تشکیل یک جریان و صدور پلاتفرم موافق نبودند و نشست بصورت یک سمینار برگزار شد. من با دیالوگ بین نیروهای سیاسی مخالف موافقم و از آن استقبال میکنم همچنین کار مشترک کسانی که با هم همنظرند را مثبت میدانم ولی در مورد این نشست برایم روشن نبود که کدام یک است.
فرهی: آقای فتاپور، شما در حال حاضر خطر جنگ را چگونه میبینید؟
آجرلو: من پرسشم را اینطور مطرح کنم که، که ما در گذشته، در اپوزیسیون دنبال تحریمهای هوشمند بودیم که کمترین فشار را هم به ملت و هم به کشور ایران بیاورد و بیشتر متوجه حاکمیت باشد. آیا این تحریمها تا چه حد توانسته است که این منظور را برساند و تا چه اندازه فشار آورده؟
پرسش دوم، این است که این تحریمهایی که تا به امروز بوجود آمده و در آینده هم کوتاه مدت به فاجعهای ختم خواهد شد و دراز مدت که پیشبینی شدن نیست، و کوتاه به فاجعهای ختم خواهد شد تا چه اندازه میتواند تأثیر گذارد در خطر تجزیه ایران.
این توضیح را هم بدهم که امروز نقل محافل شده است این مسئله فدرالیسم. نارضایتیهای مردمی هم روز بروز بیشتر میشود و هر چه از مرکز این نارضایتیها دورتر میشود و به حاشیه مرزنشینها میرسد، شکل و بوی دیگری میگیرد و زیر ضرب فشار تبلیغاتی گروههای جداییطلب به قومگرایی و ملیتسازی میرسد و یک روندی را بوجود میآورد. این تحریمها چقدر کمک کرده است به تجزیه ایران در وحله اول، و توانسته به نظر خودش نزدیک بشود.
فتاپور: راجع به خطر جنگ عرض کنم که، ببینید، امروز خطر جنگ یک خطر اکتوئل فوری نیست. پس از صحبت خانم کلینتون سازمانهای مختلف نسبت به جنگ هشدار داند و فکر میکنم شما هم همین موضع را گرفتند ما موضع مخالفتمان را مطرح کردیم ولی هشدار ندادیم. چون نظرمان این بود که غرب الآن آمادگی و یا تصمیم به حمله نظامی به ایران را ندارد. ولیکن این به این معنی نیست که یک چنین خطری منتفی است ولی خطر فوری نیست. مساله روز امروز تشدید تحریمهاست. ولی ممکنست شش ماه دیگر، یک سال دیگر، مسئله حمله نظامی به ایران مطرح شود. اگر این مسئله اتفاق بیافتد، این تصور که مثل عراق خواهد بود و ارتش آمریکا ایران را اشغال خواهد کرد بعید است اتفاق بیافتد. احتمال قویتر آنست که از طریق حمله هوایی تمام تاسیسات نظامی زیرساختها و زیربناهای کشور را بمباران کنند. این خطر جدی است. این را به عنوان خطر جدی در رابطه با شرایط بعدی باید در نظر گرفت. ولی امروز، اگر منظورتان است باید به تحریم و تاثیرات آن فکر کرد. پس از تشدید تحریمها یک دستپاچگی این در ایران بوجود آمد. بعد از اینکه قیمت دلار رفت بالا، بخصوص در اقشار متوسط، یک حالت دلهره و التهاب و ترس بوجود آمد. حتی مردم برنج و روغن در خانههای احتکار کردند که پس فردا اگر قحطی شد در ایران، دچار قحطی نشوند. این واکنش نشاندهنده بیاعتمادی مردم به رژیم است. مردم بیاعتماد هستند که یک چنین واکنشهایی از خودشان نشان میدهند. تحریم تا به امروز ضربه سنگینی به اقتصاد ایران زده و امکانات رشد جامعه ما را سلب کرده. یعنی ما در شرایطی که پول نفت بالا رفته بود میتوانستیم یک جهش اقتصادی داشته باشیم و سیاستی را که متأسفانه رژیم ایران پیش برد نتوانست از این شرایط استفاده بکند و درست در شرایط اقتصادی و سیاسیای پیش رفت که با این تحریمهای شدید مواجه شد و امکانات مدرنیزاسیون و بالا بردن زیرساختها با اتکای به پول نفت از دست رفت. ما امکان این جهش را از دست دادیم. در اقتصاد هم اگر کسی امکان را از دست میدهد، یک کس دیگر جایش را پُر میکند. یعنی اگر تهران نمیتواند در منطقه این کار را بکند، دوبی این کار را میکند. سرمایهگذاریهایی که الآن در دوبی میشود، فردا در ایران نخواهد شد. همانطور پول نفت، وقتی اروپاییها میروند قراردادهای نفتی را با جاهای دیگر میبندند، اینگونه نیست که فردا بیایند دوباره از ایران نفت بخرند. بازار را کسان دیگری پُر خواهند کرد. من فکر میکنم ایران مجبور است سیاستاش را عوض بکند. وگرنه ممکنست کشور ما با خطراتی که گفتم مواجه شود. تلاش برای راه حل در مسائل بینالمللی به هر حال مثبت است ولی این امکان هم وجود دارد که ایران بخواهد سیاست خارجی را تعدیل کند ولی این تعدیل با رعایت حقوق بشر و باز شدن فضای سیاسی همراه نشود.
در رابطه با تأثیر بر مسئله تجزیه. ببینید من اتفاقاً در آخرین صحبتی که با دوست گرانقدرمان آقای داریوش همایون داشتم، روی همین مسئله ما صحبت خیلی مفصلی داشتیم. که من هیچوقت یادم نمیرود. من روی این نکته صحبت کردم با ایشان که ما باید مجموعاً راجع به سیاست جریانات قومی در ایران بنشینیم فکر کنیم. تغییراتی در ایران بوجود آمده که ما نمیتوانیم مثل ده سال پیش عمل کنیم. در همسایگی شمال ایران، آذربایجان شمالی یا کشور آذربایجان، دارد رشد میکند و بحرانهای روزهای اولش را از سر گذرانده، نفت دارد و دارد رشد اقتصادی میکند. ترکیه دارد رشد سریع میکند. یعنی ترکیه دارد موقعیتاش عوض میشود. اگر ۴۰ سال پیش ما در یک زمینههایی میتوانستیم رفاه خودمان را به تُرکها نشان بدهیم، الآن اگر به استانبول بروید میبینید که از جامعه ما به مراتب پیش افتادهاند. این تحولات در آذربایجان ایران تاثیر خواهد گذاشت. کردستان عراق نفت دارد، هر چند مشکلات زیادی دارند ولی به اتکای پول نفتی رشد خواهند داشت. کشورهای جنوب خلیج فارس به اعراب در خوزستان اِعمال فشار خواهند کرد. مسئله اینکه شما میتوانید با داشتن یک منطقهای در آنجا یک بحرین یا کویت دیگری بسازید، همه اینها به آن معناست که ما ممکن است در آینده با مسائل قومی ملی در ابعادی متفاوت با گذشته مواجه شویم. زمانی که کردها فکر کنند که در کشور کردستان مستقل، رشدشان سریعتر است و پیوستن آنها به آن کشور میتواند امکانات بهتری را برای زندگیشان فراهم بیاورد، ماندن در ایران جاذبه کمتری خواهد داشت. حفظ کشور ایران به اتکای این استدلال و واقعیت است که جهان امروز نشان میدهد که یک کشور بزرگ و پر امکان، برای تمام اجزائش میتواند امکانات بهتری فراهم کند. به همین دلیل ترکها میکوشند به اروپا بپیوندند یا یونانیها تمام تلاششان را بخرج میدهند که از اروپا خارج نشوند. چون همه میدانند، از آلمان تا اسپانیا، از یونان تا ایرلند، که وجودشان در اتحادیه اروپاست که میتوانند امکانات رشد بیشتری را بوجود بیاورد. و ترکهایی که در اروپا نیستند، بخشی بزرگی از امکاناتشان را از دست میدهند. جهان دارد به این سمت میرود. و بنابراین، ما تمام تکیهمان در مسئله ایران بر این اساس است که ما در کنار هم میتوانیم رشد همهمان را تأمین بکنیم. و برنامههایی که ارائه میدهیم باید بر این مبنا باشد که برای سیستانیها یا زابلیهای کشورمان بتوانیم نشان بدهیم که چگونه در ایران عمومی، زابلیها امکانات رشد بیشتری را خواهند داشت. کشور دمکراتیک ایران امکانات رشد برای تمام اجزاء، بخصوص برای آنهایی که عقب ماندهترند، بطور جدیتری میتواند فراهم بکند. ولی وقتی این امکان در ایران امروز وجود ندارد و کشورهای همسایه رشد میکنند، گرایشهای تجزیهطلبی و جدایی رشد میکند. مسئله ملی قومی در ایران بسیار جدی است. ما باید خیلی با جدیت به آن توجه بکنیم و دنبال راه حلهای مشترک و درازمدت باشیم. مسلماً اگر حکومتی در ایران روی کار باشد که از نظر اقتصادی نتواند این نکاتی را که به آن اشاره کردم تأمین بکند پس از مدتی اقتدارش هم فروخواهد ریخت. اقتدار را که نمیشود از راه سرکوب پیش برد. در همسایگی ما پر از کسانی است که از تضعیف ایران خوشحال خواهند شد. ما در شرق با سلفیها در ارتش پاکستان مواجهایم، در جنوب ایران سلفیها و وهابیهای عرب را داریم. عربستانیها ایران را رقیب خودشان میدانند، و فکر میکنند که یک کشور ایران ضعیف امکان بیشتری به آنها میدهد که بتوانند خودش را در منطقه تقویت بکنند، از آن طرف وضعیت عراق نامعلوم است، از آن طرف ترکیه، درست است که میتواند با ما روابط بسیار دوستانه ای داشته باشد، ولی عملاً در این سالها نشان داده است که در آنجا هم کسانی وجود دارند که از تضعیف ایران خوشحال خواهند شد. وقتی روابط ایران با کشورهای غربی هم متشنج بماند در غرب هم کسانی به این نتیجه میرسند که اگر نتوانند حکومت ایران را بزیر کشند یا سیاست حاکم بر آنرا عوض کنند میتوانند از طریق تشدید تضادهای قومی برای آن مشکل ایجاد کرده و اعمال فشار نمایند. همه اینها به آن معناست که ما باید خطراتی که از این راه کشورمان را تهدید میکند جدی بگیریم و بدنبال راه حلهایی مشترک برای این امر با مشارکت فعالان و تشکلها و احزاب فعال در این رابطه باشیم.
تفضلی: ضمن سپاس از آقای فتاپور، سئوالی داشتم در ارتباط با پاسخی که به آقای بهمن زاهدی دادید، در آن قسمت آخر پاسخ و سعی میکنم آنرا به مطلبی پیوند بدهم که همین الآن فرمودید در ارتباط با خطراتی که در ایران وجود دارد و شما بدرستی به این خطرات اشاره کردید. در ارتباط با پاسختان به آقای بهمن زاهدی، شما اشاره کردید به پراگماتیست بودن رژیم، یعنی حداقل بخشی از رژیم و به عنوان مثال از آقای رفسنجانی یاد کردید، حال میتوان آقای خاتمی و دیگران را به آن اضافه کرد. با توجه به خطراتی که شما در ارتباط با ایران اشاره فرمودید، آیا فکر میکنید که میتوان به پراگماتیست بودن رژیم یا زمانی که به آقای رفسنجانی داده شود تا ایشان درک بکنند که باید با دنیا همراه بشوند، آیا میتوان بر روی آن سرمایهگذاری فکری و اپوزیسیونی کرد؟
و در مورد بخش دوم سئوالم که در ارتباط با این بخش اول است، خب، این پراگماتیست بودن به هر حال به یک جایی میرسد و وقتی اگر قرار بشود شروع بشود و به جایی برسد، ممکن است به آنجا منتهی بشود که جمهوریاسلامی تقبل بکند که تمام حقوق بشر را احترام بگذارد و رعایت بکند و به کثرتگرایی روی بیاورد و زندانیان سیاسی را آزاد کند، بنابر این، ماهیت این رژیم به خطر خواهد افتاد. آیا شما فکر میکنید که سرمایهگذاری کردن فقط بر روی پراگماتیزم و شخصیت فاسدی چون رفسنجانی کافی است برای مبارزه؟
افسانه: سئوالی که میخواهم از آقای فتاپور بکنم، چون من ایشان را نمیشناسم، نمیدانم ایشان نماینده چه گروه و دستهای هستند ولی ایشان در بین صحبتهایشان فرمودند که امکان همکاری را نمیبینند با گروههای دیگر، ولی همسویی شاید. سئوال من این است که اگر خود ایشان نماینده گروهی هستند و یا حتی شخصاً جزو اپوزیسیون هستند چه همسوییای کردهاند و اگر بوده با چه گروههایی؟ و عملاً همسویی یعنی چه؟ یعنی از لفافی لغت پردازی بیاییم بیرون و پراگماتیک صحبت کنیم.
فتاپور: راجع به سئوال اول، سرمایهگذاری ما گسترش جنبش است. ما امروز یک جنبش نیرومندی در ایران داریم تحت عنوان جنبش سبز با خواست مرکزی مشارکت در هدایت سیاسی کشور که در شعار رای من کو تجلی یافت. این جنبشی است که از نیروهای رادیکال و مخالفان رژیم تا کسانی که میخواهند تغییرات کوچکی در این رژیم بوجود بیاورند را در برمیگیرد. کار ما سرمایهگذاری برای رشد جنیش است. اینکه در شرایط تقویت جنبش، در شرایط بودن مردم در میدان کدام روند پیش میرود، آیا رژیم با یک فروپاشی مواجه خواهد شد، یا اینکه کسانی توی رژیم به این نتیجه میرسند که باید عقبنشینی بکنند و راه بدهند برای مشارکت مردم، قابل پیشبینی نیست. مثلاً در کشور ترکیه این کشاکش ۱۵-۱۶ سال جریان داشت و هنوز هم ادامه دارد. نظامیها بتدریج عقب نشستند و فضا باز شد. جامعه امروز ترکیه با ترکیه ۲۰ سال پیش قابل مقایسه نیست. در کشورهای آمریکای لاتین این پروسه اتفاق افتاد و سریع هم اتفاق افتاد. در روسیه سریع اتفاق افتاد. فراموش نکنید، در روسیه شورای عالی و مجلسشان تمام نمایندگانش مستقیماً توسط حزب کمونیست برگزیده شده بودند، یعنی نظارت استصوابی در کشور شوروی خیلی شدیدتر از ایران بود. در ایران حداقل بین جناحهای درونی رژیم رقابت هست. در روسیه این هم نبود. یک یا دو نفر که انتخاب میشدند، مستقیماً از طرف حزب کمونیست تعیین میشدند. این شورای منتخب آمد رأی داد که کشور شوروی منحل بشود. رأی داد و یک ماده قانون اساسی را عوض کرد. فقط یک ماده را عوض کرد. یعنی مثل اینکه مجلس خبرگان بیاید در ایران رأی بدهد که ولایت فقیه نباشد. در شوروی این اتفاق افتاد. خب، این اتفاق در شرایط بحرانی میتواند رخ دهد. سرمایهگذاری ما روی گسترش مبارزه و حضور مردم در میدان و تلاش بر اینکه این حضور شرایطی فراهم کند که تحولات در کشور باتکا رای مردم و با کمترین هزینه ممکن شود
راجع به سئوال خانم افسانه، عرض بکنم من به جریان چپ کشور تعلق دارم. عضو سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و اتخاد جمهوریخواهان هستم. بنابراین به عنوان یک نیروی چپ دمکرات عضو فداییان و بعنوان یک نیروی سکولار دمکرات عضو اتحاد جمهوریخواهان صحبت میکنم.
در مورد همکاری و یا حتی همسویی بین نیروها عمل نشان داده است که این امر نیازمند پروسه و پیش شرطهایی است. همکاری عمومی بین مجموعه نیروهای اپوزیسیون واقعبینانه نیست. تفاوتهای سیاسی در مواردی همکاری بین نیروها را مشکل و در مواردی دشوار میسازد. من همواره از نزدیکی و همکاری نیروها در هر حد ممکن دفاع کرده و میکنم و معتقدم هر حدی از همکاری را که ممکن است باید عمل کرد و گسترش داد، باید واقعبین بود. مثلاً سازمان مجاهدین با جنبش سبز نمیتوانند همکاری بکند. چون نسبت به اولین پارامترهای سیاسی با هم اختلاف نظر دارند. کسی که مثلا طرفدار حمله نظامی به ایران باشد با کسانی که چنین حملهای را یک فاجعه میدانند نمیتوانند همکاری کنند. به همین دلیل بجای یک شعار غیر واقعبینانه همکاری همه نیروها باید از همکاری در هر حدی که ممکن است از همسویی مابین نیروهای وسیعتر و از صحبت و دیالوگ وسیعتر برای رسیدن به نکات مشترک دفاع کرد
پرسیدید چه سیاستهایی توسط ما در انتخابات ریاست جمهور و پس از آن پیش رفته. در جریان انتخابات بلوکی در ایران تحت عنوان مطالبه محور در ایران شکل گرفت که از نیروهای ملی مذهبی، جبهه ملی، ادوار تحکیم وحدت، نهضت آزادی، جریان همگرای زنان و شخصیتهای سیاسی و ما هم در خارج از کشور در این راستا عمل کردیم. یعنی بخشی از نیروهای چپ، بخشی از نیروهای مذهبی دمکرات و بخشی از نیروهای جبهه ملی. این جریان تلاش کرد که برنامه خود را رد شرایط موجود در شکل انتظارات از رییس جمهور ارائه دهد. مرکز این برنامه هم انتخابات آزاد بود. بنابراین یک چنین حدی از همسویی در نیروها شکل گرفت در آن دوره. ما در آن دوره معتقد بودیم که این مجموعه درست این است که یک کاندید بدهند تا بتوانند با وزن بیشتری بروند توی میدان که پذیرفته نشد. همین مجموعه بعد از انتخابات به جنبش سبز پیوست. امروز همکاری این نیروها در چهارچوب جنبش سبز صورت میگیرد. ولی این همه انواع همکاری را در بر نمیگیرد. ممکن است کسانی در چارچوب عمومی سیاسی با هم هم نظر نباشند ولی میتوانند در حد پایینتری رابطه برقرار کنند. میشود با همدیگر همسویی داشت و با هم صحبت کرد. فرض کنیم ما همه مخالف جنگ هستیم. در مخالفت با جنگ میتوانیم باهم کار بکنیم. ما همه مخالف تجزیه ایران هستیم. در مخالفت با تجزیه ایران میتوانیم کار بکنیم. الزاماً این نیست که همه اَشکال رابطه با همدیگر برگردد به یک همکاری عمومی سیاسی استراتژیک و حل یک مجموعه از مسائل. اینها که با هم نزدیکترند، طبیعتاً میتوانند همکاریهای پایدارتری با هم داشته باشند. به همین دلیل واژه همسویی را بکار بردم. و فکر میکنم یک بخش وسیعتری از نیروها در یک چنین شرایط بحرانی باید همسو باشند. یعنی این کم اهمیت نیست که فرض بکنیم حزب مشروطه ایران مثلاً در زمینه جنگ همان برخوردی را میکند که فرض بکنید بنده چپ که کُلاً مخالف رژیم پادشاهی هستم و خودم را جمهوریخواه میدانم و در این زمینه تفاوت کیفی داریم با همدیگر، ما در این زمینه بتوانیم همسو باشیم و با همدیگر یک سیاست واحدی را در جامعه عمل بکنیم. اینها را بنابر این من تفکیک میکنم. همکاری تنگانگ و نزدیک پیچیدهتر است و نزدیکیهای بیشتری طلب میکند، بخاطر این من این واژه همسویی در یک حد اقل بکار بردم. نیروهای سیاسی در وحله اول باید با هم گفت و گو کنند و بکوشند که با هم هم سیاست شوند.
بیت اللهی: جناب فتاپور بسیار خوشحالم که در جمع ما هستید. شما جواب سئوالاتی را دادید و خیلی مفصل و خوب. شما امروز به عنوان مهدی فتاپور صحبت میکنید که عضو انجمن جمهوریخواهان است. این انجمن به سه دسته تقسیم شده است. حال اشکالی هم ندارد، ممکن است که گرایشها از جهات گوناگونی باشند. در مورد مسئله سرنگونی که سئوال اول بود، من فکر نمیکنم نیرویی که در خارج، بخصوص حزب مشروطه ایران بارها و بارها خودش را به عنوان نیروی سرنگون کننده از خارج نمیداند، و طرفدار پشتیبانی از ملت ایران است. جنبش سبز را من فکر میکنم حزب مشروطه نشان داد که تا چه حد راه آمده و خودش را عضوی از جنبش سبز میداند. بحث من در اینجاست که، بسیار خوب، همسویی و همگرایی، این نکات مشترک آیا قبول ندارید که اول آحاد ناسیونالیست اینرا میگفتند، بعد توافق کنیم بر روی اختلافاتی که باهم داریم کاری نداشته باشیم؟ این مطالب سر جای خودش بماند. یا روی مسائل مشترکی که میتوانند اصول و مبانی دمکراسی و حقوق بشر و مسائل اینچنینی را دنبال میکند، مبنای همسویی، همگرایی، اعلامیه، گفت و گو، نشست که بتواند باوری که در جامعه خارج از ایران، در اپوزیسیون بوجود بیاورد؟ بحث من اینجاست، از کی و از کجا باید شروع کرد؟
بهمن زاهدی: چه اصولی برای شما خیلی مهم است که بر مبنای آن بتوانید همسویی بوجود بیاورید؟ و بعد اینکه در اتحاد جمهوری خواهان ما میبینیم که آیا واقعاً باید جمهوریخواه باشیم؟ یعنی پهلویستیز باشیم؟ چرا مثلاً اتحاد سوسیال – دمکراتها بوجود نیامده؟ این اسم جمهوری، آیا همان پهلویستیزی یا مقابله با نظام پادشاهی نیست؟ آیا این مسائل هنوز در چپ ایران مطرح است یا اینکه از آن گذشتهاند؟ اینرا اگر یک مقدار روشن کنید، سپاسگزار میشوم.
اخوان فومنی: در مورد انتخابات پیش رو چه فکر میکنید و آیا برنامه خاصی در نظر دارید؟
فتاپور: سئوالی که شد در مورد همکاری نیروها. ببینید، ما جمهوریخواه هستیم و موافق رژیم پادشاهی نیستیم. هر موقعی هم که لازم باشد میتوانیم بنشینیم و در این رابطه با هم بحث بکنیم که چرا من طرفدار رژیم جمهوری هستم. دلایل مشخص خودم را دارم و فکر میکنم به دلایل متعددی رژیم پادشاهی در ایران، برقراری دمکراسی را در ایران دشوارتر میکند. بنابر این، ما به عنوان نیرویی که اتحاد جمهوریخواهان را شکل دادیم، ۱۰ تا ماده نوشتیم. جمهوریخواهان سکولار و دمکرات. سادهاش کردهایم. یکی از این ده ماده، این است که ما موافق جدایی دین از دولت هستیم، مخالف هر نوع رژیم ایدئولوژیک هستیم، ما موافق رژیم پادشاهی نیستیم، ما موافق رژیم جمهوری هستیم، برابری زن و مرد و کلا رفع تبعیض و .. بنابراین ما اتحادی درست کردیم از نیروها جمهوریخواه. آن زمان هم مطرح کردیم که اتحاد جمهوریخواهان دو پایه اجتماعی دارد. یعنی جمهوریخواهانی که دمکرات – سوسیالیست هستند و جمهوریخواهانی که دمکرات – لیبرال هستند. بنابر این نیروهای چپ و لیبرال دمکرات جمهوریخواه هستند میتوانند عضو این اتحاد بشوند. در این اتحاد کسانی را داریم که به سوسیال – دمکراسی اعتقاد دارند و کسانی هم هستند که به لیبرال – دمکراسی اعتقاد دارند. بنابراین اتحاد جمهوری خواهان یک حزب لیبرال یا سوسیال – دمکراسی نیست. سازمان فدائیان، یک حزب سوسیالیستی است. سازمان فدائیان یک سازمان چپ است. در اتحاد جمهوریخواهان کسانی هستند سابقه فدائی دارند، کسانی هستند که سابقه تودهای دارند، کسانی هستند که سابقه مائوئیستی و یا جبهه ملی دارند، و یا کسانی هستند که سابقه مذهبی دارند. من نمیدانم که چرا شما واژه پهلویستیزی را در این رابطه بکار بردید. اگر مورد نظر شما این باشد که ما موافق یک رژیم پادشاهی نیستم، شما حق دارید ما رژیم پادشاهی را گزینه مناسبی برای ایران نمیدانیم. ولی فکر نمیکنم که برای تعریف این اختلاف واژه پهلویستیزی مناسب باشد. حزب شما خودش را به عنوان حزب راست میانه تعریف میکند و فدایان بعنوان یک حزب چپ. ما برای آینده ایران نیازمند یک تفاهم ملی هستیم بین کسانی که به دمکراسی اعتقاد دارند. باید بین آنها دیالوگ صورت بگیرد، صحبت صورت بگیرد، همسویی صورت بگیرد، همکاری صورت بگیرد، تفاهم صورت بگیرد ضمن رقابت، مبارزه سیاسی، نقد همدیگر، انتقاد از همدیگر، برخورد با همدیگر، اینها دو روی یک سکه هستند.
شما پرسیدید که همکاری چه اصولی دارد. این اصول، اصول واحدی نیست. بسته به سطح همکاری اصول متفاوتی میتواند در نظر گرفته شود. برای تشکیل یک جبهه اصول و پیششرطهایی لازم است که برای یک همکاری موضعی ضرور نیست
متأسفانه در جنبش ایران همه یا هیچ است. یعنی به محض اینکه فرض کنید بنده بیایم با آقای داریوش همایون صحبت میکنم توسط بخش بزرگی از جمهوریخواهان مورد حمله قرار میگیرم که شما که رفتید در مراسم بزرگداشت آقای داریوش همایون شرکت کردید و سخنرانی کردید، صحبت کردید و از ایشان تمجید کردید و این بمعنی نزدیکی به رژیم پادشاهی است.
در مورد انتخابات، در این انتخابات دو پدیده متناقض در مقابل هم قرار گرفتند. ۱- این انتخابات برای تأثیرگذاری در روندهای سیاسی در جهت باز شدن هیچ نقشی ندارد. نقش منفی دارد. یعنی در جمهوریاسلامی ما با یک مسئله مواجه بودیم که انتخابات در رژیم جمهوریاسلامی غیر دمکراتیک است، انتخابات نیست، انتخابات غیر آزاد است، نیروهای مثل ما امکان کاندید شدن و به رأی گذاشتن خودشان را ندارند، کاندیداهای واقعی ما نمیتوانند در این انتخابات شرکت بکنند، از سوی دیگر این انتخابات معنیدار بود و کمک میکرد به باز شدن فضا. من انتخابات را یک مسئله معین میدانم که برخورد با آن به شرایط و نتایج حاصل از آن بستگی دارد. در مقاطعی شرکت در انتخابات میتواند به بازشدن فضا کمک کند و در مواردی نه. مثلا در انتخابات ریاست جمهور اخیر، یا در انتخابات مجلس ششم، به نظر من درست آن بود که شرکت بکنیم و به کاندیداهایی مثل خانم حقیقت جو و آقای موسوی که منعکس کننده خواستههای بخشهایی از جامعه مدنی ایراناند رأی بدهیم، یا در انتخابات ریاست جمهور اخیر تقویت جنبش و رای دادن به موسوی را درست میدانستم ولی در انتخابات مجلس هشتم با حذف نیروهای جدی امکان برای تاثیر گذاری مسدود بود. در انتخابات پیش رو هم همه نیروهای اصلاحطلب حذف شدهاند و امکانی برای تاثیرگذاری وجود ندارد. مجلس ششم یکی از عواملی بود که امکانات سرکوب را دشوار میکرد و کسانی نماینده بودند که مرتب اعتراض میکردند که وقتی خانم زهرا کاظمی خبرنگار عکاس کانادایی ایرانی تبار کشته شدند اینها بودند که در مجلس سر و صدا راه انداختند و توانستند مسئله را به مسئله کل جامعه تبدیل بکنند. در آنزمان امکان حضور چنین نمایندگانی در مجلس وجود داشت درست آن بود که از این امکان استفاده میکردیم. در این انتخابات یک چنین امکانی نیست و بنابر این شرکت در انتخابات بیمعناست
ولی از جنبه دیگر خب، از آنطرف وضعیتی بوجود آمده است که این انتخابات اهمیت دارد. یعنی در عین حال که این انتخابات برای ما در جهت تأثیرگذاری در حیات سیاسی و باز شدن فضا بی اهمیت است در وزنکشی نیروهای درون رژیم بسیار پر اهمیت است. حذف اصلاحطلبان منجر به این شده که تمام تضادهای درون محافظهکاران بروی صحنه بیاید. تضادهایی که اهمیت دارد، تقسیم میلیاردها دلار ثروت است که در کدام جهت سرمایهگذاری و هزینه شود، و این انتخابات میتواند تأثیرات مهمی در جهت تعادل نیرو، درگیریهای درونی، بالا و پایین رفتن نیروها داشته باشد و بسیار انتخابات حساسی است. میتواند درگیریهای خیلی جدی بین خود نیروهای درون رژیم را تشدید بکند و بنیانگذارش باشد در عین حال که امکان شرکت در انتخابات از ما سلب شده و ولی در عین حال باید با حساسیت نتایج آنرا تعقیب کرد
مختاری: آقای فتاپور، با توجه به وضعیتی که ایران الآن دارد، فروپاشی و وضعیت اپوزیسیون، ظاهراً ما هنوز به آنجا نرسیدیم که مردم نخواهند و رژیم نتواند. آیا اینکه به آن مرحله نرسیدیم، چرا اپوزیسیون نمیتواند این تلاش را بکند که این سرعت را بیشتر بکند؟ همه در انتظار هستند که جمهوریاسلامی بریزد تا ببینند آن موقع چکار میتوانند بکنند؟ آیا آن موقع خیلی دیر نیست؟ اگر قرار باشد با همین وضعیت پیش برود، باید منتظر این باشیم که جنگ پیش بیاید و نگاه کنیم. منتظر این باشیم که ایران خراب بشود و نگاه کنیم. و مدعی این هم هستیم که اپوزیسیون هستیم. شما در یک قسمت از صحبتهایتان گفتید که ما یک سری نیرو داریم در داخل ایران. در واقع یک طیفی از اپوزیسیون خارج از ایران، خاستگاهی هم در ایران دارد. اگر واقعاً اینگونه است، چرا نمیتوانیم تلاش کنیم؟ چرا نمیتوانیم در واقع آن کار تشکیلاتی، آن روند زیرزمینی و مبارزه را سریع پیش ببریم تا یک جاهایی منتظر رژیم نباشیم که ضعف نشان بدهد. و اگر خودمان باعث بشویم که در واقع آن قدرت دفاعیاش فرو بریزد. چرا نمیتواند اپوزیسیون این کار را انجام بدهد و در ضمن میخواستم بدانم، چون به هر حال شما مبارزه علیه رژیم قبل را داشتید، آیا آن تجربههایی را که در این زمینه دارید الآن برای کار تشکیلاتی چقدر میتواند کارایی داشته باشد؟ چقدر میتواند کار مبارزه زیرزمینی و در واقع پیشبرد جنبش سبز را پیش ببرد؟
آجرلو: جناب فتاپور، صحبت از همکاری شد، یک مقدار از موضوع دستور جلسه خارج شدیم. من بر عکس شما فکر میکنم که زمینههای همکاری وجود دارد اگر همه بر روی پرنسیبهایی که داریم پایبند باشیم. نمیشود سعادت ملت ایران را خواست بعد با کسانی همکاری کرد که دنبال مرگ ملت ایران هستند. این ناشدنی است و عملاً ره به بیهوده بردن است. در اتحاد جمهوریخواهان، میبینیم دوستانی که دنبال فدرالیسم هستند و این دقیقاً نقطه سرآغازی است که .... لیبرال – دمکراتها، و یا مشروطه خواهان لیبرال دمکرات، سر پرنسیبهای خودشان حاضرند با دیگران بر اساس آن پرنسیبها گفت و گو بکنند. مشخصاً نظر شما راجع به فدرالیسم چیست؟ شاید خواهید گفت در جبهه شما دوستان نظر خودشان را دارند ولی نظر شما شخصاً راجع به فدرالیسم چیست؟
فتاپور: راجع صحبت دوستمان در مورد اینکه ما به عنوان اپوزیسیون ابتکار عمل داشته باشیم، اپوزیسیون توان معینی دارد و باید در همان حد انتظار داشت. اپوزیسیون ایران امروز تأثیرگذار است و اپوزیسیونی منفعل نیست. امروز هم بعد از این انتخابات، بعد از جریانات انتخابات نشان خواهد داد که آیا تأثیرگذار بوده یا نه. یعنی اگر ارزیابی من درست باشد که در انتخابات اخیر در اقشار متوسط تحصیلکردگان، شهرنشینان، بخصوص شهرهای بزرگ، اکثریت مردم در انتخابات شرکت نمیکنند، این نشاندهنده این است که مجموع خواست اپوزیسیون منطبق بر خواستههای مردم است و اینها تأثیرگذاری است. ببینید، شرکت یا عدم شرکت در انتخابات رژیم را نمیاندازد. بالاخره رژیم یک سری نیروهایی دارد که میروند در انتخابات شرکت میکنند و روی پای خودش هم میتواند بایستد. ولیکن عدم شرکت در انتخابات یک ارتباط است. و آن کسانی که در رأس رژیم هستند میفهمند که کسانی که آگاهانه در انتخابات شرکت نمیکنند، معنایش قطع امید و حلقههای اتصال آنها به رژیم است. کسانی که در رأس رژیم هستند اینرا خوب میفهمند. به همین دلیل هم برای مسئولین رژیم که چه حد مردم شرکت میکنند، علیرغم اینکه خودشان را می زنند به آن راه، برایشان پراهمیت است.
امروز در ایران، بخش عمده تحصیلکردگان و اکثریت قریب به اتفاق اقشار میانی جدید، مخالف شرایط هستند. یعنی پایه رژیم در این بخش بسیار ضعیف است. مدیران، هنرمندان، روزنامهنگاران، نویسندگان، متخصصین و ... همه اینها معترضند. حتی آنهایی که در سالهای اخیر ثروتمند شدهاند. یعنی بخش مهمی از کارخانهدارها و کسانی که در درون همین رژیم ثروتمند شدند، مخالف شرایط موجودند. رژیم نمیتواند، وقتی چند میلیون نخبگان جامعه همه علیه او هستند، به حاکمیتش ادامه دهد و برنامههایش را اجرا کند. مسئولین رژیم اینرا میفهمند. اپوزیسیون هم در همین راستا فعال است. تلاشهای احمدینژاد که میکوشید سیاست خود را دفاع از منافع ملی ایران معرفی کند، در اوائل مورد تایید بخش مهمی از جامعه بود ولی امروز چنین نیست. امروز اکثر مردم این سیاست را به ضرر منافع ملی کشور میدانند. بخش مهمی از این تغییر نتیجه کار اپوزیسیون بوده که توانسته اینرا تبدیل به یک فکر عمومی بکند. من اینرا قبول ندارم که اپوزسیون سیاست ندارد. سیاست دارد، سیاست اعلام کرده، آلترناتیو در جاهای مختلف اعلام کردهاند، جریانات مختلف، منجمله ما، منجمله شما و دیگر نیروها، و این آلترناتیوهایشان هم در حدی که همسویی وجود داشته و نیروی قوی از آن دفاع میکرده، بر سطح جامعه ایران منعکس شده.
در مورد فدرالیسم، من ابتدا حساسیت مسئله را مطرح کردم. حساسیت مسئله این است که ۱- در ایران ما باید عدمتمرکز را بپذیریم. در باره این عدمتمرکز ما باید بنشینیم و یک راه پیدا بکنیم. این صحبت را در جلسه آخری که با داریوش همایون داشتم، با همدیگر کردیم.
فدرالیسم به اَشکال مختلف پیاده شده. اَشکالی که مثلاً یک دولت فارس داشته باشد، مثلاً یک فدرال پارس، یک فدرال کُرد، یک فدرال آذری ... فدرالیسم مطرح شده مثل مثلاً کانادا یا مثل ایالات متحده که مبنا جغرافیایی است. در رابطه با فدرالیسم و چگونگی بکارگیری آن در ایران با توجه به درآمد بالای نفت کم صحبت شده. این بحث که ما تبعیض قومی در ایران نداریم واقعی نیست. ما در ایران تبعیض و فشار وجود دارد. مثلا چرا باید در کردستان سنیها روزهای عاشورا تاسوعا تعطیل باشد. این یک تبعیض قومی مذهبی است. اگر مشکل را پذیرفتیم آنوقت توافق برای یافتن راه حلهای مناسب ممکن است. در ایران عدمتمرکز به سود ماست. و به سود تقویت جامعه و تضمین دمکراس است. از سوی دیگر بدلیل درآمد نفت، ما امکانات مرکزی داریم که باید در جهت تقویت بخشهای فقیرتر بکار گرفته شود.
راجع به نوع رابطه با کسانی که در این جهت افراطی هستند، من مثل شما اعتقاد دارم که باید با کمال دقت برخورد کرد و بعضی از روابطی که وجود دارد، از نظر سیاسی در حدی باید باشد که منجر به تقویت گرایشهای منفی نشود. من در این زمینه موافق هستم که باید یکی از موضوعات پر اهمیت نوع روابط و همکاریها و نوع نگاه به موضوع منافع عمومی جامعه است. فکر میکنم که بحث مسئله قومی و رابطه آن و وحدت کلی ملی ما یک موقعی باید ادامه بدهیم چون در این مورد کم بحث کردهایم. نیاز به بحث مستقل در این زمینه وجود دارد.
دوستان سئوال کرده بودند راجع به قبل از انقلاب و تجربیات قبل از انقلاب با امروز.
قبل از انقلاب شرایط کشور و موضع نیروها با امروز اساسا متفاوت بود. من آن موقع چریک فدائی بودم. جریان فدائی یک جریان رادیکال و رمانتیک بود و کُلاً در فضای جامعه روشنفکری ایران رمانتیسیسم غالب بود. ما رادیکال بودیم و میخواستیم تغییرات بنیانی بوجود بیاوریم. نوع مبارزهمان هم با این میخواند. نوع فرهنگ ما هم با این همخوانی داشت. و بنابر این، سازماندهی خیلی مخفی و محکمی ما داشتیم. من امروز معتقد نیستم در شرایط کنونی جامعه ایران باید دنبال چنین سازمانهای مخفی رفت. چرا که سازمانهای مخفی لطمه میخورند و کاری هم نمیتوانند بکنند. مبارزه در جامعه امروز ایران وجود دارد. ارگانهایی که علناً دارند کار میکنند. جایی که در جامعه از تاکسی تا مترو، همه جا دارند انتقاد میکنند، یعنی امکانات مبارزه وجود دارد. شکل دادن هستههای مخفی که ضربه زدنش برای پلیس عملی است و فقط دست و بال نیروها را میبندد، و کاری هم نمیتوانند بکند. من فکر نمیکنم آن اَشکال مبارزهای که ما در دوران رژیم شاه بکار میبردیم، اپوزیسیون در ایران امروز باید بکار گیرد. هستند سازمانهایی که این اَشکال را بکار میگیرند، مثلاً سازمان مجاهدین این کار را میکند. ولی آنها نوع مبارزه و نوع اهدافشان با نوع سازماندهیشان انطباق دارد. آنها به هر حال میخواهند از طریق یک نیروی متشکل، حرکت نظامی را سازمان داده و از این طریق سرنگونی را پیش ببرند، این راه را میروند و برای کار هم احتیاج به یک جریان متشکلی که در یک لحظه بتواند مسلحانه بیاید در میدان، دارند. چون ما چنین استراتژی نداریم چنین اشکال سازمانی هم احتیاچ نداریم. سازماندهی بر میگردد به اَشکال مبارزه سیاسی که دیدیم در جریان جنبش سبز وقتی مبارزه اوج گرفت، چگونه از طریق فیس بوک و اینترنت و روابط الکترونیکی نیروها متشکل شدند، چگونه هستهها به راحتی شکل گرفت و همهشان هم نیمه علنی بودند. و هیچ نیازمندی به آن سازمان مخفی بسیار محکم نبود. بنابراین، بکارگرفتن تجربیاتی که ما در آن دوران داشتیم را امروز مفید نمیدانم.
مختاری: منظور من مبارزه مسلحانه نبود بلکه فرم تشکیلاتی بود. یعنی در ایران یاد میگیرند همفکرانشان را پیدا بکنند تا آن ایدهای را که دارند پیش ببرند. منظور آن رادیکالیزم نبود، منظورم این بود که فرم تشکیلاتی کمک کند برای اینکه آدم ها بتوانند کارهای گروهی و تشکیلاتی را انجام بدهند.
فتاپور: بله من متوجه منظور شما شدم. ولی آن شکل محکم و مخفی ما، آن برای کار مخفی بود. امروز در ایران کار به صورت نیمه علنی است. مبارزه نیمه علنی و گاهی حتی علنی است. یعنی مردم می آیند در جنبشها در میدان داد می زنند، در انتخابات شرکت میکنند و رای میدهند یا انتخابات را تحریم میکنند. در خانه میمانند و یا بالای پشت بام الله اکبر میگویند و توی خیابان هم فحش میدهند. روابط مابین کسانی است که همدیگر را می شناسند و با همدیگر رابطه دارند. هسته مخفی تشکیل دادن، با این نوع مبارزه همخوانی ندارد. یعنی من معتقد نیستم اگر کسی میخواهد مبارزه بکند، باید دنبال هسته مخفی برود. هسته مخفی بخاطر اینکه طرف هستهاش لو نرود، اصلاً نمیآید توی مبارزه علنی و دست و بالش بسته میشود و نقش او منفی است بنابراین اگر کسی میخواهد این نوع مبارزه بکند نباید دنبال هسته مخفی برود. با همان همفکران خودش، با کسانی که دو رو برش هستند باید کار بکند و ارتباطات نیمه علنی که در سطح جامعه وجود دارد، مثل یک زنجیر همه را بهم وصل کرده. یعنی این جنبش سبز نشان داد که چگونه اصلاً بطور طبیعی جامعه بهم وصل است. ارگانهای امنیتی در مقابل هستههای مخفی بسیار نیرومند هستند. ولی در مقابل یک چنین ارتباطاتی ناتوانند.
من شخصاً شکل دادن هستههای مخفی یا اَشکال مخفی مبارزه را نه تنها لزومی نمیبینم، بلکه حتی مضرّ میبینم برای کسی که میخواهد مبارزه سیاسی بکند. ولی تجربیات آن دوران فقط مربوط به مبارزه مسلحانه نبود. قبل از اینکه مبارزه مسلحانه شروع شود، ما کار مخفی میکردیم ولی آن شکل مبارزه و سازماندهی ما سازماندهی کار مخفی بود. یعنی هسته مخفی را تشکیل میدادیم که یک اعلامیه را چاپ بکنیم و اعلامیه را ببریم پخش کنیم. مهمترین کار هسته مخفی ما رد و بدل کتاب و چاپ اعلامیه بود. ولی این موضوع از دستور مبارزه امروزی خارج شده است. یعنی موضوعیت ندارد. یعنی اگر شما بخواهید یک اعلامیه بدهید، از هزاران کانال در ذهن مردم منعکس میشود. ارتباطات جدیدی که بوجود آمده و امکانات جدیدی که در جهان بوجود آمده، اصلاً آن اَشکال را از بین برده.
آجرلو: من پرسش فدرالیسم را پرسیدم از آقای فتاپور، به این خاطر که این ایراد را وارد بکنم به دوستان چپ، که هنوز بعد از اینهمه سال مبارزه، یعنی از اولین حرکت چپ در ایران پیش از جنگ جهانی دوم تا به امروز، هنوز بر یک دور باطلی میگردند و آنهم دور باطل آزمون خطاهاست. حالا تا دیروز این آزمون خطاها خمینی بود و از ره خمینی میرسیم به گلستان ایران و حالا شده است فدرالیسم. موضوع این است که، جناب فتاپور، فدرالیسم مرگ ایران است. چیزی به عنوان خوشبختی در آن نداریم. اگر شما دنبال عدم تمرکز هستید که اصلاً مقولهای است خارج از فدرالیسم و ربطی به فدرالیسم ندارد. ولی هر شکلی از فدرالیسم مساوی است با تجزیه ایران. یعنی آغاز راه نیست، بلکه خود تجزیه است. و دقیقاً به این دلیل است که ما نمیتوانیم با هم کنار بیاییم. برای اینکه آزمون خطا را گذاشتهاید سرلوحه جنبش چپ و هنوز چپ به میانهگری نرسیده است و هنوز در آن افراط و تفریطهای خودش مانده است و سوسیال دمکراسی بسیار مانده است تا برسد، برای اینکه اساس سوسیال دمکراسی تحول است نه آزمون خطا. این دو گروه افراطی چپ و راست هستند که به آزمون خطا دست میزنند برای ساخته مدینه فاضلهشان. و این آن نقطهای است که ما را به عدم همکاری با همدیگر میرساند. و ایراد کار نه از جانب ما که پافشاری بر روی پرنسیب هایمان میکنیم که حفظ ایران و ملت یگانهاش در بالاترین دستور است، بلکه ایراد در جای دیگر است و نهفته است در میزان تفکر دوستان در جبهه چپ و اینکه راه بسیار مانده است به سوسیال دمکراسی. انتخاب نام هیچوقت گویای میزان اندیشه نیست.
فتاپور: ما در زمینه تعریف یک مقدار با هم تفاوت برداشت داریم. امیدوارم در یک زمان دیگر بیشتر بتوانیم با هم بحث کنیم. به هر حال این هم یکی از موارد بحث ما است. و من میدانم که دوستان مشروطهخواه با نظرات ما در رابطه با مسائل قومی موافق نیستند. امیدوارم در یک فرصت مناسب با وقت کافی بتوانیم روی این بجث متمرکز شویم و از آنجایی که روی پایههای مسئله یعنی حفظ ایران و مسئله تعادل بوجود آمدن در ایران و رفع تبعیض، با هم اشتراک نظر داریم، این پایههای پرنسیپال به ما این امکان را میدهد که اگر در تمام موارد نتوانیم توافق کنیم ولی یک چهارچوب مشترک عمومی بتوانیم پیدا بکنیم.
فواد پاشایی: ما نقاط مشترک زیادی داریم با آقای فتاپور که میتوانیم روی آنها کار بکنیم. مسئله جنگ، مسئلهای که در هر دوی ما، در دو جناح سیاسی، به یک گونه به آن نگاه میکنند. هر دو مخالف حمله نظامی هستیم و میتوانیم در این مورد کار کنیم و هم با هم کمپین مشترکی راه بیاندازیم و در جهت مخالفت با جمهوریاسلامی. در مورد مسئله انتخابات هم یک نگاه داریم. ما هم اعتقاد داشتیم که باید مردم را تشویق کرد که در انتخابات شرکت بکنند و جناحهای داخل حکومت را بیاورند بالا تا در مقابل هم بایستند. در این جهت میتوانیم با آقای فتاپور کار کنیم. طبیعتاً در نیروی اپوزیسیون توافقی درست کنیم چون بالاخره در آینده باید همه ماها نه از روی ناچاری بلکه از روی اعتقاد به دمکراسی و رأی آزاد مردم و صندوق رأی گردن بگذاریم. و این صندوق رأی میتواند هر نامی داشته باشد. مهم این است که همه گروههای سیاسی ایران بپذیرند که در آینده یک بار برای همیشه دعوا بر سر نظام سیاسی باید پایان پیدا کند و در یک شرایط آزاد و دمکراتیک به صندوق رأی احترام بگذاریم و آن کسی که بازنده است بپذیرد باختاش را و هم تلاش و کمک کند به ساختن جامعه مردم ایران.
و مطمئن باشد که همه حق و حقوق سیاسی و اجتماعیاش در آن نظام آینده حفظ خواهد شد و درست مانند برنده انتخابات حق سخن گفتن و اظهار نظر خواهد داشت و در آینده زندانی سیاسی نباید وجود داشته باشد و این را ما بارها گفتهایم، چون طبیعتاً جرم سیاسی وجود ندارد. و اگر ما روی اصول کلی توافق کنیم، معتقدم که بسیار جای کار داریم با همدیگر. ممکن در مورد موارد اجتماعی و یا اقتصادی تفاوت نظر داشته باشیم و یا در مورد نوع حکومت، ولی بطور کلی میتوانیم برای دمکراسی در کشور، با هم همسو باشیم.
همانطور که جناب فتاپور فرمودند، در مورد مسئله سرنگونی، من معتقدم که دو طرف مبارزه همدیگر را یا تکمیل میکنند یا به حدی به همدیگر محور کار میدهند. مهم نیست که امروز با شعار سرنگونی و بخواهیم رژیم را سرنگون کنیم به صحنه بیاییم، اگر در میانه راه که تلاش برای سرنگونی میکنیم، حکومت تصمیم بگیرد در مقابل مخالفیناش کوتاه بیاید، خودش را اصلاح کند، و نیروهای غیر خودی را وارد صحنه بکند، طبیعتاً آن کسی که میخواهد سرنگون بکند، دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت. چرا، چون مردم در آن شرایط میبینند که به حساب امکان کار بیشتری در آن جناح دارند.
یا برعکس، ما تلاش کنیم که حکومت را اصلاح کنیم و هر چه پیش برویم ببینیم که اصلاحات نمیتواند پیش برود و رژیم با خشونت بیشتری با مردم برخورد بکند. مثلاً اگر در مصر یا لیبی، رئیس جمهوری کوتاه نمیآمد و همه نیروهایش را میآورد به خیابان و سرکوب میکرد، خب حقیقتاً در آنجا حالت نیمه تغییر ایجاد نمیشد. مثل لیبی سرنگونی کامل بود، همه چیز بهم میریزد.
معتقدم دو طرف مبارزه میتوانند در این موضوع نقش داشته باشند. مخالفین معتقدند که ساختارهای حکومت بهم بریزد و مردم بتوانند نقش خودشان را بدرستی ادا کنند. امیدوارم در فرصتهای دیگر بتوانیم با آقای فتاپور صحبت بیشتری داشته باشیم.
موبدی: من آقای فتاپور را از دوران دبیرستان میشناسم و در دوره دانشگاه. اگر دوستانی هستند که با مبارزات آن زمان آشنا باشند، یا به صورت تاریخ آنرا بررسی کرده باشند، بخوبی، با این صحبتهایی که در این جلسه داشتند، متوجه میشوند که چه راه طولانی و چه راه پر تلاطمی را ایشان و دوستانشان و همینطور بنده، طی کردهاند و به این نقطه رسیدیم. برای من کاملاً محرز است که وجوه بسیار مشترکی، علیرغم تفاوتها، همانطور که در صحبتهای ایشان بود، اهمیت دادن به وضعیت ایران، نگرانیها از وضعیتی که ممکن است پیش بیاید و راه پیکار خشونت پرهیز را در صحبتهای ایشان برجسته میبینم که ما در ادبیات حزبیمان و در کتاب «حزبی برای اکنون و آینده ایران» منعکس کردیم و این از نمونههای بارز همراهی و همسویی ما است. مسئله سرنگونی را در مقاله زنده یاد دکتر همایون و به دنبال آن یکی دو مقاله پیوست، تحت عنوان «مبارزه بجای سرنگونی» در واقع مطرح کرده بودند. من رویکرد متفاوتی نسبت به این قضیه نمیبینم که به مبارزهمان برای آنچه که در ذهن ما هست و میپنداریم برای بهروزی ایرانیان، پیش برویم و یک بخش مهمی است که بر میگردد به رژیم و ایستادگی آن و پارامترهای دیگر. آنجا تکلیف روشن خواهد شد.
حالا عدهای ممکن است به این نتیجه رسیده باشند که آن نکته انتهایی را خوانده باشند و عدهای هم ممکن است برعکس این فکر کنند. ولی اینها نباید باعث این قضیه بشود، مهم راه است که مبانی آن مشترک است و استنباط من این بود که ایشان هم تکیه شان بر مبارزات درون و تحول آن و بالا گرفتن آن است که جنبش سبز ایران است. ما هم در ادبیات حزبیمان از جنبش سبز به عنوان فرمول اتحاد ایرانیان یاد کردیم و من از این زاویه هم حقیقتاً هیچ تفاوتی توی صحبتهای ایشان با مورد خودمان ندیدم. البته بی تردید تفاوتهایی هست غیر از مسئله شکل نظام پادشاهی که بر میگردد به مقوله فدرالیسم که بسیار - همانطور که آقای دبیر کل فرمودند- خوشحال میشویم که در جلسات آینده با ایشان به این مبحث بپردازیم و از نظریات ایشان استفاده کنیم و متقابلاً اگر ما هم نظری داریم، که داریم، به اشتراک بگذاریم و به یک برآیند بهتری برسیم. من بسیار بسیار خوشحالم که از فردی که به سن 18-19 سالگی دیده بودم و چند سالی به زندان افتادند و سالها بیخبر بودم، چند سال پیش با ایشان روبرو شدم و الآن خدمت ایشان بودیم و میبینم که وجوه مشترکی در رابطه با بهروزی ایرانیان و ملت ایران و کشورمان ایران بین کاندیدای سوسیال دمکراسی برای آینده ایران که از نظر ما سازمان فدائیان خلق است و یا حداقل بخشی از آن، و حزب لیبرال دمکرات ما هست، میبینم و این را به فال نیک میگیرم و تشریف فرمایی ایشان را بسیار قدردانی میکنم. امیدوارم که همگی ما در راه ایران و برای ایران موفق باشیم و به این چالشهای فکری برای همرایی بیشتر و بعدها به صورت همکاری قدم به قدم و با تلاش بیشتر ادامه بدهیم. مجدداً برای ایشان آرزوی موفقیت و تندرستی میکنم.
فتاپور: خیلی تشکر میکنم برای دعوت به این جلسه و امیدوارم که باز هم با هم دیدار و صحبت داشته باشیم.
اخبار و گزارشات کارگری ۱۶ فروردین ماه ۱۳۹۱
- کارگران شهاب خودرو جلوی دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند
- تجمع اعتراضی كارگران اخراجی شهاب خودرو مقابل ساختمان رياست جمهوری
- کارگران شهاب خودرو جلوی دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند
- تجمع اعتراضی كارگران اخراجی شهاب خودرو مقابل ساختمان رياست جمهوری
- تنها راه مقابله با اخراج های دسته جمعی مبارزه متحدانه و همبسته کارگری است!
- اخراج کارگران کارخانه ذوب آهن غرب (کوره بلند) واجتماعات اعتراضیشان مقابل استانداری همدان
- تجمع کارگران نساجی مازندران مقابل استانداری وبستن خیابان اصلی
- وضعیت وخیم بند متادون، اعتصاب غذا در بند مالی زندان تبریز
- صدیق کریمی آزاد شد
- آتش سوزی در مسکو جان کارگران تاجیک را گرفت
کارگران شهاب خودرو جلوی دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند
امروز تقريبا 500 نفر کارگران شهاب خودرو در جلوي شرکت تجمع کردند . تا ساعت 10 وقتي خبري از وعده هاي دروغين داده شده نشد تصميم کارگران براين شد تا دو گروه شوند.گروه اول نماينده ها که 5 نفر هستند به وزارت کار رفتند و در انجاجلسه اي داشتند تا جواب بگيرند
گروه دوم نزديک به 500 نفر با 6 اتوبوس به سمت دفتر رياست جمهوري در خيابان پاستور در تهران حرکت کردند و با دو پلاکادر که در ان در خواست و اعتراض خود را نوشته بودند به سمت رياست جمهوري حرکت کردند
به نقل از یکی از کارگران :وقتي به ايستگاه اول بازرسي رسيديم مامورين مانع ورود ما شدند ولي ما با فشار جمعيت از ايستگاه رد شديم و به راه خودادامه داديم و به جلوي دفتر اصلي رياست جمهوري رسيديم
وقتي مامورين امنيتي اطلاعات جمعيت را ديدن شوکه شدن و با خواهش از ماخواستند تا نمايندگانمان به داخل دفتر بيايند و صحبت کنند و با هزار خواهش و التماس قبول کرديم و نمايندگان ما به داخل رفتند و ما در خارج از دفتر در خيابان رياست جمهوري منتظر ماندیم .خيابان مسدود و باعث ترافيک سنگین شده بود و نوشته هاي پرچم را در ديد عموم گذاشتيم(اخراج 700کارگر شهاب خودرو در سال توليد و سرمايه ملي !؟
وقتي مردم نوشته ها را ميخواندند افسوس و احساس هم دردي ميکردند و ارزوي موفقيت ميکردند.دو ساعتي گذشت ونمايندگان امدند و تقريبا با دست پر امدند انها نامه اي از رياست جمهوري به وزارت کارو استانداري و صنعت ومعدن از رياست جمهوري براي اين ارگان ها گرفته بودند
قرار شده است اين ارگان ها روز شنبه به بازرسي و رسيدگي به مشکلات به شرکت بيايند.ما روز شنبه درجلوي شرکت تجمع خواهيم کرد.
در ضمن تعداد300 کارگر رسمی این شرکت را وادار به بازخریدنمودند و عملا تعداد 950 کارگر را از زندگی ساقط کردند
برگرفته ازسایت ا تحادیه آزاد کارگران ایران- 16/1/1391
تجمع اعتراضی كارگران اخراجی شهاب خودرو مقابل ساختمان رياست جمهوری
به گزارش مورخ16فروردین ماه ایلنا،صبح امروز حدود ۴۰۰ نفر از ۶۵۰ کارگر اخراج شده شهاب خودرو در اعتراض به اخراجشان در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تجمع کردهاند.
بنا به این گزارش،این تجمع کنندگان که داراي ۸ تا ۲۲ سال سابقه فعالیت به صورت قراردادی و روز مزد را در این واحد تولیدی دارا هستند، پس از پايان تعطيلات نوروز صبح روز چهاردهم فرودينماه هنگام مراجعه به کارخانه از جانب مدیريت اين واحد تولیدی و صنعتی از ورود به سالن توليد منع شدند.
نماینده این تجمع کنندگان به خبرنگار ایلنا گفت: اخراج كارگران در آغاز سال جديد، با توجه به شعار امسال با عنوان حمايت از كار و توليد، كارگران را غافلگير و متعجب كرد.
او افزود: ما از دولت و نمایندگان مجلس و سایر دست اندرکاران میخواهیم نسبت به بازگشت بکار و پرداخت سایر مطالبات 650 كارگر اخراجي اقدام کنند.
او ادامه داد: در حل حاضر دو نفر از کارگران به عنوان نماینده این کارگران اخراجی با نماینده گان دولتی در ساختمان ریاست جمهوری برای رفع این مشکل در حال مذاکره هستند.
لازم به ذکر است اختلاف کارگران با مدیر عامل کارخانه در سال گذشته بر سر حذف بخشی از خدمات از جمله اضافه کاری و نهار باعث اخراج آنان شده است.
درهمین رابطه: اخباروگزارشات کارگری 15فروردین ماه1391(ویژه اخراج کارگران شهاب خودرو)
http://www.etehadbinalmelali.com/html12/3_4_2012.html
اخراج دست جمعی حدود 700 کارگر در شرکت شهاب خودرو
تنها راه مقابله با اخراج های دسته جمعی مبارزه متحدانه و همبسته کارگری است!
نامه زیر را یکی از کارگران شهاب خودرو به سایت اتحاد بین المللی ارسال کرده است:
"دوست عزيزم اميدوارم سال خوبي داشته باشي و در هر جاي دنيا هستي سلامت و موفق باشي. متاسفانه به رغم تلاش زياد کارگران شرکت شهاب خودرو، خائنان ايران دزدان ايران کار خود را پيش بردند و امروز وقتي با اميد به اغاز سال نو به محل کارمان رفتيم با درهاي بسته مواجه شديم
اري نامردان درهاي شرکت را بسته و گفتند ديگر شرکت تعطيل شده و اعلام ورشکستگي کرده. انان بدون اجازه و خبر ما را اخراج کردند.900 کارگر را به چه بهانه اي اخراج کردند.حتي نگهبانان را اخراج کردند و نگهبانان جديد اوردند تا انان هم با ما همکاري نکنند.
ايا ما حق اب و گل نداشتيم ايا ما زحمت براي مملکت نکشيديم
مگر ما ايراني نيستيم مگر ما مثلا مسلمان نيستيم حرف از محمد و علي ميزنيم و دروغ ميگوييم مگر خدا اون بالا نيست
بخدا سوگند دلمان شکست. خدا دلشان را بشکند ما را شرمنده خانواده کردند.
الان اين نوشته را مينويسم بغض کردم و اشک از چشمانم سرريز ميشود
همه ما با سابقه 8 تا 25 سال در شرکت کار ميکرديم در امد کم داشتيم. قانع بوديم به روزي خداوند. چرا با ما چنين کردند الان با اين وضعيت مملکت، گراني و بيکاري به کجا برويم. سن ما هم بالاي 30 سال است کجا برويم .جواني خودمان را کجا حرام کرديم اي کاش خدا ميديد با ما چه کردند. باورمان نميشود اين دستمزد تلاش ما بود ما از جان مايه گذاشتيم با توکل به خدا کار
ميکرديم براي اباداني کشور و رفاه مردم
چون ايراني بوديم و ايران را دوست داشتيم
دوست عزيز ديگر نميخوام مسلمان باشم بدم مياد از اين اسلامي که اخوند دزد به اين مملکت اورد
بنويس دوست عزيز در سايتت درد کارگران شهاب خودرو را بنويس
خوشبحالت در دور دست هستي و از غريبه انتظاري نداري و ميدانم انان به انسان بودنت اهميت ميدهند و دين و شغل مهم نيست فقط انسان باشي مهم است
باز هم تلاش ميکنيم براي گرفتن حق
باور کن شايد درست نباشد بگويم فکر کنم خدا هم وجود ندارد
از شما بايد تشکر کنم قبلا هم زحمت زيادي به شما دادم اميوارم موفق باشي"
شرکت شهاب خودرو (لیلاند موتورز سابق) که در سال 1342 ایجاد شد و در سال 1344 رسما شروع بکار کرد، اکنون در مالکیت آستان قدس رضوی است. این شرکت انواع اتوبوس های شهری، ماشین های آتش نشانی، زباله کش، لجن کش و تانکر های آب و سوخت تولید می کند. شرکت شهاب خودرو نزدیک به 900 کارگر و کارمند رسمی داشته و تعداد بسیار بیشتری بصورت کارگران موقت در استخدام شرکت های پیمانکار هستند.
مبارزات کارگران در ماههای آخر سال 1390 در اعتراض به نپرداختن بموقع دستمزدها به اوج خود رسید و کارگران با برگزاری یک تجمع اعتراضی با نیروهای حراست درگیر شدند، کارفرما و اعضای مدیریت را از کارخانه بیرون کردند و عملا تولید کارخانه را در اختیار خود گرفتند. در همان زمان زمزمه اینکه مدیریت سوگند خورده که همه کارگران را اخراج کند به گوش فعالین کارگری رسید. به دنبال اقدام شجاعانه کارگران، مدیریت، ضمن اخراج تدریجی کارگران شاغل و استخدام کارگران جدید، طرح اخراج گسترده و دستجمعی کارگران را در دستور کار قرار داد و اجرا نمود. به این گونه هدیه نوروزی مدیریت به کارگران بجای پرداخت دستمزدهای معوقه، اخراج دسته جمعی حدود 700 کارگر این کارخانه بوده است.
اخراج سازی گسترده فقط شامل کارگران شهاب خودرو نیست. این سیاست عمومی دولت و سرمایه داران در مقطع کنونی است. روند اخراج سازی های گسترده کارگران که با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها گسترش پیدا کرد، با تشدید تحریم ها ابعاد بیشتری یافته است. در واقع دولت و کارفرماها، از جمله آستان قدس رضوی، با وجود مالکیت بر سرمایه های عظیم با دزدیدن نان از سفره خانواده های کارگری دارند صرفه جویی می کنند.
اتحاد بین المللی ضمن محکوم کردن اقدام ضد کارگری مدیریت شهاب خودرو، همه کارگران، از جمله کارگران شهاب خودرو، را به اعتراض متحد و همبسته در مقابل این اقدام و سیاست غیر انسانی فرا می خواند. اتحاد بین المللی همه توان خود را برای اطلاع رسانی در سطح بین المللی در مورد کارگران شهاب خودرو و اعتراض جهانی نسبت به سیاست های ضدکارگری در ایران از جمله اخراج سازی کارگران بکار می گیرد.
اتحاد بین المللی درحمایت از کارگران در ایران-۳ آوریل ۲۰۱۲
اخراج کارگران کارخانه ذوب آهن غرب (کوره بلند) واجتماعات اعتراضیشان مقابل استانداری همدان
نماينده كارگران اخراجي: در صورتی که وضعیت کاری ما مشخص نشود به تهران آمده و در مقابل مجلس تجمع خواهیم کرد.
به گزارش ایلنا بتاریخ 16فروردین ماه ،تمامي کارگران کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند)واقع در۷ کیلومتری جاده قروه – اسد آباد، در نخستين روز كاري سال 91 اخراج شدند.
بنا بهمین گزارش ،نماینده کارگران اخراجي از اخراج ۲۰۰ کارگر کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور خبر داد و گفت: کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفهای و تحصیلی و با طي كردن دوره آموزشهای ایمنی و فنی توسط يك شرکت پیمانکاري از تاریخ یکم خرداد سال ۹۰ مشغول به كار شده بودند، در آغاز سال جديد با عدم تمديد قرارداد كاريشان اخراج شدند.
نماينده كارگران افزود: متاسفانه در آبان سال جاری به علت کمبود ماده اوليه کک و فقدان ساير مواد اولیه، فعاليت کارخانه متوقف شد و شرکت ذوب آهن غرب کشور به صورت یک جانبه قرارداد خود را با پیمانکار در تاریخ 30 دیماه ۹۰ فسخ نموده و از همین تاریخ با کلیه پرسنل و کارگران مستقیما تا تاریخ بیست نهم اسفند ۹۰ به مدت ۲ ماه و تنها در یک نسخه و با به امضا ء رساندن برگ تعهد سلب اختیارات از کارگران، قرارداد تنظیم نموده بود.
او ادامه داد: پس از تعطیلات نوروز و مراجعه کارگران جهت ادامه كار، از ورود تمامی کارگران توسط نگهبانی ممانعت به عمل آمد و تنها به سه تن از مهندسین اجازه ورود داده شد.
او گفت: مراجعه کارگران به جهت آگاهي از علت اخراج به دفتر ذوب آهن در شهر همدان نتیجهای نداشت و جواب قانع کنندهای از طرف مسوولین کارخانه به آنان داده نشد و تنها عنوان شد كه به دليل ورشكستگي، این کارخانه توجیه اقتصادی ندارد و زیان ده میباشد.
به گفته وی این بهانه مسئولین کارخانه در شرايطي عنوان ميشود که کار احداث کارخانه کنسانتره به پایان رسیده است و همچنین کار احداث کارخانه کوره بلند این شرکت که بیش از ۱۵ سال طول کشیده است در مراحل پاياني است.
نماینده کارگران معترض با بیان اینکه عدهای از کارگران اخراجی از روز گذشته و امروز - چهارشنبه - در مقابل استانداری همدان تجمع کردهاند، اظهار داشت: در صورتی که وضعیت کاری ما مشخص نشود به تهران آمده و در مقابل مجلس تجمع خواهیم کرد.
او در ادامه افزود: استانداری همدان در جواب تجمع کارگران عنوان کرد، که قرارداد شما با شرکت به اتمام رسیده و طبق قانون میتوانند با شما قرارداد منعقد نکنند و کاری از دست ما بر نمیآید.
نماينده كارگران ذوب آهن غرب كشور تصريح كرد: از جانب دولت به این شرکت در اواخر سال ۹۰ بیش از ۱۰ میلیارد تومان سرمایه در گردش پرداخت شده است.
تجمع کارگران نساجی مازندران مقابل استانداری وبستن خیابان اصلی
6 ماه سکوت کردیم و گفتند همه چیز درست می شود،صلواتی کار انجام دادیم و یک ریال هم به ما ندادند و الان حدود 20 ماه است حقوق نگرفته ایم!
به گزارش مورخ 15فروردین ماه مازندنومه،نخستین تجمع کارگران نساجی مازندران درسال جدید،پس از تجمع 28 اسفندماه سال گذشته برپاشدواز صبح روز سه شنبه 15 فروردین ماه 91 حدود 200 نفر از کارگران،جلوی در اصلی استانداری مازندران تجمع کردند .
به گزارش مازندنومه،کارگران حدود ساعت 9:45 دقیقه برای چند دقیقه خیابان اصلی را بستند و مانع عبور و مرور خودروها شدند.
کارگران پارچه نوشته ای را نیز با خود آورده بودند که روی آن نوشته شده بود:"تولید ملی،حمایت از کار و سرمایه ایرانی،14 ماه تلاش،6 ماه سکوت،20 ماه...؟"
یکی از کارگران معترض به خبرنگار ما گفت:"ما 28 اسفندماه گذشته همین جا تجمع کردیم و به ما کیک و ساندیس دادند و بعد از 4-5 ساعت استاندار قول داد که فردای آن روز پول در حساب ما خواهد بود."
وی افزود:"فردای آن روز همه جا تعطیل بود و ما 5 فروردین ماه به بانک رفتیم اما باز هم از حقوق و پول خبری نبود."
این کارگر نساجی مازندران یادآور شد:"گفتند تا 13 فروردین نساجی تعطیل است و ما صبر کردیم تا امروز که مجبور شدیم برای مطالبات مان دوباره جلوی استانداری تجمع کنیم."
وی به مازندنومه گفت:"6 ماه سکوت کردیم و گفتند همه چیز درست می شود،صلواتی کار انجام دادیم و یک ریال هم به ما ندادند و الان حدود 20 ماه است حقوق نگرفته ایم!"
حدود ساعت 11 صبح نمایندگان کارگران وارد استانداری مازندران شدند و استاندار مازندران به صورت تلفنی پیگیری هایی انجام داد و تهدید کرد اگر حقوق کارگران در اسرع وقت پرداخت نشود، تجهیزات جدید کارخانه را فروخته و حقوق کارگران را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس آخرین گزارش ها،طاهایی تا روز شنبه از کارگران فرصت خواسته تا مشکل آن ها را پیگیری کند.گفته شده در صورت تامین نشدن خواسته های کارگران زمین های نساجی فروخته خواهد شد تا حقوق کارگران پرداخت شود.
یکی از کارگران به خبرنگار ما گفت:تا روز شنبه آینده صبر خواهیم کرد و اگر گشایشی حاصل نشد دوباره جلوی استانداری جمع خواهیم شد.
بیانیه 40-وضعیت وخیم بند متادون، اعتصاب غذا در بند مالی زندان تبریز
همان طور که در بیانیه ی شماره ی 39 آمده بود، در پی انحلال بند مالی و انتقال تدریجی زندانیان آن به بندهای دیگر شاهرخ زمانی کاگر زندانی در تاریخ 14 فروردین ماه به بند 15 متادون زندان مرکزی تبریز متقل شده است. زندانیان این بند همگی معتاد بوده و در وضعیت اسفباری به سر می برند. در این بند 37 زندانی مبتلا به ایدز و 50 زندانی مبتلا به هپاتیت ثبت شده اند. این آمار البته آماری است که ماموران زندان خود ارائه می دهند و احتمال این که آمار مبتلایان به این بیماری های خطرناک بسیار بیشتر از این میزان باشد بالاست. جمهوری اسلامی با وجود مافیای ورود مواد مخدر به زندان در بدنه ی دستگاه قضایی و ماموران زندان و هم چنین نگه داری زندانیان آلوده به این بیماری های خطرناک با سایر زندانیان در شرایط کاملا غیر انسانی و غیر بهداشتی، خود عامل اصلی شیوع این بیماری ها در زندان و به تبع آن در جامعه بوده و با این عمل کلکسیون جنایات خود را تکمیل تر می کند. عوامل حکومت فاشیستی سرمایه داری حاکم در ایران، شاهرخ زمانی کارگر زندانی را نیز که بدون هر گونه سند و مدرکی به یازده سال زندان محکوم شده است به این بند بسیار خطرناک منتقل کرده اند تا بلکه مقاومت او را در هم بشکنند و او را وادار کنند تا از خواسته های به حق خود دست بکشد.
هم چنین با منحل کردن بند مالی از طرف ماموران زندان و انتقال تدریجی زندانیان این بند به سایر بندها امروز تعداد بیست نفر از زندانیان این بند به طور اعلام نشده دست به اعتصاب غذا زده و از دریافت جیره ی غذایی خود امتناع کرده اند. این در شرایطی است که طبق آئین نامه ی زندان های همین رژیم زندانیان باید به تفکیک جرایمشان در بندهای جداگانه نگه داری شوند.
بدین ترتیب اوضاع در زندان تبریز به شدت ملتهب بوده و این زندان در آستانه ی اتفاقاتی قرار دارد که مسولیت تام و تمام آن بر عهده ی عوامل اطلاعاتی-امنیتی رژیم و ماموران زندان است.
ما ضمن اعلام اعتراض شدید خود به این وضعیت غیر انسانی تحمیل شده به زندانیان و حمایت مجدد از خواسته های دوازده گانه ی آن ها که در نامه ای به تاریخ یازده اسفند ماه منتشر شده است، از تمامی فعالین کارگری و سیاسی می خواهیم تا با عمل متحد خود در مقابل توطئه های رژیم برای تنگ تر کردن هر چه بیشتر فشار به مردم علی الخصوص کارگران و زندانیان کارگری با شعار کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، رژیم را عقب رانده و به یاری فعالین کارگری در بند بشتابند.
پیش به سوی اتحاد بیشر برای فشار بیشتر
پیش به سوی مبارزات متحدانه و گسترده با شعار:
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته جمایت از شاهرخ زمانی-1391/1/16
صدیق کریمی آزاد شد
صديق كريمي عضو هيئت مديره اتحاديه آزاد كارگران ايرا ن روزچهارشنبه 16فروردین آزاد شد.وی در روز سه شنبه 11 بهمن ماه يكهزار سيصد ونود بازداشت شده بود.
صديق كريمي به همراه شيث اماني كه در روز جهاني كارگرسال86 دستگير و به 6 ماه زندان محكوم شده بودند با عفو رياست قوه قضائيه وقت پرونده ايشان مختومه شد اما بعد از گذشت بيش از سه سال مجددا توسط اجراي احكام براي تحمل كيفر به دادگاه فراخوانده شدند
بعد از آزادی شیث امانی , در روز 28 اسفند سال90 به مدت 15 روز به صدیق کریمی مرخصی داده شد که دیروز 15 فروردین ماه سال 91صدیق کریمی به زندان مراجعه نمود و امروز ساعت 3 بعد از ظهر خبر آزادی وی ابلاغ شد
اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز شادمانی ازآزادی صدیق کریمی، بازگشت وی به میان خانواده و دوستان و همکارانش را به اعضا اتحادیه،کارگران سنندج و بویژه به خانواده وی صمیمانه تبریک میگوید و خواهان آزادی فوری تمامی فعالین و رهبران کارگری از زندان است که تنها به جرم دفاع از حقوق انسانی کارگران محاکمه و به زنجیر کشیده شده اند.
آتش سوزی در مسکو جان کارگران تاجیک را گرفت
به گزارش مورخ3آوریل یورونیوز، در آتش سوزی دوشبنه شب در بازاری در مسکو، پایتخت روسیه، حداقل 17 نفر کشته شدند. اکثر قربانیان این آتش سوزی، که پس از سه ساعت مهار شد، کارگران مهاجری از تاجیکستان بودند.
بررسیهای اولیه حاکی است بخاری برقی باعث این آتش سوزی شده است.
گفته میشود کارگران وقتی شعلههای آتش آنان را در بر گرفت در خواب بودند و از آنجا که راه گریزی نداشتند در میان شعلههای آتش و دود جان باختند.
شانزدهم فروردین ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
- تجمع اعتراضی كارگران اخراجی شهاب خودرو مقابل ساختمان رياست جمهوری
- تنها راه مقابله با اخراج های دسته جمعی مبارزه متحدانه و همبسته کارگری است!
- اخراج کارگران کارخانه ذوب آهن غرب (کوره بلند) واجتماعات اعتراضیشان مقابل استانداری همدان
- تجمع کارگران نساجی مازندران مقابل استانداری وبستن خیابان اصلی
- وضعیت وخیم بند متادون، اعتصاب غذا در بند مالی زندان تبریز
- صدیق کریمی آزاد شد
- آتش سوزی در مسکو جان کارگران تاجیک را گرفت
کارگران شهاب خودرو جلوی دفتر ریاست جمهوری تجمع کردند
امروز تقريبا 500 نفر کارگران شهاب خودرو در جلوي شرکت تجمع کردند . تا ساعت 10 وقتي خبري از وعده هاي دروغين داده شده نشد تصميم کارگران براين شد تا دو گروه شوند.گروه اول نماينده ها که 5 نفر هستند به وزارت کار رفتند و در انجاجلسه اي داشتند تا جواب بگيرند
گروه دوم نزديک به 500 نفر با 6 اتوبوس به سمت دفتر رياست جمهوري در خيابان پاستور در تهران حرکت کردند و با دو پلاکادر که در ان در خواست و اعتراض خود را نوشته بودند به سمت رياست جمهوري حرکت کردند
به نقل از یکی از کارگران :وقتي به ايستگاه اول بازرسي رسيديم مامورين مانع ورود ما شدند ولي ما با فشار جمعيت از ايستگاه رد شديم و به راه خودادامه داديم و به جلوي دفتر اصلي رياست جمهوري رسيديم
وقتي مامورين امنيتي اطلاعات جمعيت را ديدن شوکه شدن و با خواهش از ماخواستند تا نمايندگانمان به داخل دفتر بيايند و صحبت کنند و با هزار خواهش و التماس قبول کرديم و نمايندگان ما به داخل رفتند و ما در خارج از دفتر در خيابان رياست جمهوري منتظر ماندیم .خيابان مسدود و باعث ترافيک سنگین شده بود و نوشته هاي پرچم را در ديد عموم گذاشتيم(اخراج 700کارگر شهاب خودرو در سال توليد و سرمايه ملي !؟
وقتي مردم نوشته ها را ميخواندند افسوس و احساس هم دردي ميکردند و ارزوي موفقيت ميکردند.دو ساعتي گذشت ونمايندگان امدند و تقريبا با دست پر امدند انها نامه اي از رياست جمهوري به وزارت کارو استانداري و صنعت ومعدن از رياست جمهوري براي اين ارگان ها گرفته بودند
قرار شده است اين ارگان ها روز شنبه به بازرسي و رسيدگي به مشکلات به شرکت بيايند.ما روز شنبه درجلوي شرکت تجمع خواهيم کرد.
در ضمن تعداد300 کارگر رسمی این شرکت را وادار به بازخریدنمودند و عملا تعداد 950 کارگر را از زندگی ساقط کردند
برگرفته ازسایت ا تحادیه آزاد کارگران ایران- 16/1/1391
تجمع اعتراضی كارگران اخراجی شهاب خودرو مقابل ساختمان رياست جمهوری
به گزارش مورخ16فروردین ماه ایلنا،صبح امروز حدود ۴۰۰ نفر از ۶۵۰ کارگر اخراج شده شهاب خودرو در اعتراض به اخراجشان در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تجمع کردهاند.
بنا به این گزارش،این تجمع کنندگان که داراي ۸ تا ۲۲ سال سابقه فعالیت به صورت قراردادی و روز مزد را در این واحد تولیدی دارا هستند، پس از پايان تعطيلات نوروز صبح روز چهاردهم فرودينماه هنگام مراجعه به کارخانه از جانب مدیريت اين واحد تولیدی و صنعتی از ورود به سالن توليد منع شدند.
نماینده این تجمع کنندگان به خبرنگار ایلنا گفت: اخراج كارگران در آغاز سال جديد، با توجه به شعار امسال با عنوان حمايت از كار و توليد، كارگران را غافلگير و متعجب كرد.
او افزود: ما از دولت و نمایندگان مجلس و سایر دست اندرکاران میخواهیم نسبت به بازگشت بکار و پرداخت سایر مطالبات 650 كارگر اخراجي اقدام کنند.
او ادامه داد: در حل حاضر دو نفر از کارگران به عنوان نماینده این کارگران اخراجی با نماینده گان دولتی در ساختمان ریاست جمهوری برای رفع این مشکل در حال مذاکره هستند.
لازم به ذکر است اختلاف کارگران با مدیر عامل کارخانه در سال گذشته بر سر حذف بخشی از خدمات از جمله اضافه کاری و نهار باعث اخراج آنان شده است.
درهمین رابطه: اخباروگزارشات کارگری 15فروردین ماه1391(ویژه اخراج کارگران شهاب خودرو)
http://www.etehadbinalmelali.com/html12/3_4_2012.html
اخراج دست جمعی حدود 700 کارگر در شرکت شهاب خودرو
تنها راه مقابله با اخراج های دسته جمعی مبارزه متحدانه و همبسته کارگری است!
نامه زیر را یکی از کارگران شهاب خودرو به سایت اتحاد بین المللی ارسال کرده است:
"دوست عزيزم اميدوارم سال خوبي داشته باشي و در هر جاي دنيا هستي سلامت و موفق باشي. متاسفانه به رغم تلاش زياد کارگران شرکت شهاب خودرو، خائنان ايران دزدان ايران کار خود را پيش بردند و امروز وقتي با اميد به اغاز سال نو به محل کارمان رفتيم با درهاي بسته مواجه شديم
اري نامردان درهاي شرکت را بسته و گفتند ديگر شرکت تعطيل شده و اعلام ورشکستگي کرده. انان بدون اجازه و خبر ما را اخراج کردند.900 کارگر را به چه بهانه اي اخراج کردند.حتي نگهبانان را اخراج کردند و نگهبانان جديد اوردند تا انان هم با ما همکاري نکنند.
ايا ما حق اب و گل نداشتيم ايا ما زحمت براي مملکت نکشيديم
مگر ما ايراني نيستيم مگر ما مثلا مسلمان نيستيم حرف از محمد و علي ميزنيم و دروغ ميگوييم مگر خدا اون بالا نيست
بخدا سوگند دلمان شکست. خدا دلشان را بشکند ما را شرمنده خانواده کردند.
الان اين نوشته را مينويسم بغض کردم و اشک از چشمانم سرريز ميشود
همه ما با سابقه 8 تا 25 سال در شرکت کار ميکرديم در امد کم داشتيم. قانع بوديم به روزي خداوند. چرا با ما چنين کردند الان با اين وضعيت مملکت، گراني و بيکاري به کجا برويم. سن ما هم بالاي 30 سال است کجا برويم .جواني خودمان را کجا حرام کرديم اي کاش خدا ميديد با ما چه کردند. باورمان نميشود اين دستمزد تلاش ما بود ما از جان مايه گذاشتيم با توکل به خدا کار
ميکرديم براي اباداني کشور و رفاه مردم
چون ايراني بوديم و ايران را دوست داشتيم
دوست عزيز ديگر نميخوام مسلمان باشم بدم مياد از اين اسلامي که اخوند دزد به اين مملکت اورد
بنويس دوست عزيز در سايتت درد کارگران شهاب خودرو را بنويس
خوشبحالت در دور دست هستي و از غريبه انتظاري نداري و ميدانم انان به انسان بودنت اهميت ميدهند و دين و شغل مهم نيست فقط انسان باشي مهم است
باز هم تلاش ميکنيم براي گرفتن حق
باور کن شايد درست نباشد بگويم فکر کنم خدا هم وجود ندارد
از شما بايد تشکر کنم قبلا هم زحمت زيادي به شما دادم اميوارم موفق باشي"
شرکت شهاب خودرو (لیلاند موتورز سابق) که در سال 1342 ایجاد شد و در سال 1344 رسما شروع بکار کرد، اکنون در مالکیت آستان قدس رضوی است. این شرکت انواع اتوبوس های شهری، ماشین های آتش نشانی، زباله کش، لجن کش و تانکر های آب و سوخت تولید می کند. شرکت شهاب خودرو نزدیک به 900 کارگر و کارمند رسمی داشته و تعداد بسیار بیشتری بصورت کارگران موقت در استخدام شرکت های پیمانکار هستند.
مبارزات کارگران در ماههای آخر سال 1390 در اعتراض به نپرداختن بموقع دستمزدها به اوج خود رسید و کارگران با برگزاری یک تجمع اعتراضی با نیروهای حراست درگیر شدند، کارفرما و اعضای مدیریت را از کارخانه بیرون کردند و عملا تولید کارخانه را در اختیار خود گرفتند. در همان زمان زمزمه اینکه مدیریت سوگند خورده که همه کارگران را اخراج کند به گوش فعالین کارگری رسید. به دنبال اقدام شجاعانه کارگران، مدیریت، ضمن اخراج تدریجی کارگران شاغل و استخدام کارگران جدید، طرح اخراج گسترده و دستجمعی کارگران را در دستور کار قرار داد و اجرا نمود. به این گونه هدیه نوروزی مدیریت به کارگران بجای پرداخت دستمزدهای معوقه، اخراج دسته جمعی حدود 700 کارگر این کارخانه بوده است.
اخراج سازی گسترده فقط شامل کارگران شهاب خودرو نیست. این سیاست عمومی دولت و سرمایه داران در مقطع کنونی است. روند اخراج سازی های گسترده کارگران که با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها گسترش پیدا کرد، با تشدید تحریم ها ابعاد بیشتری یافته است. در واقع دولت و کارفرماها، از جمله آستان قدس رضوی، با وجود مالکیت بر سرمایه های عظیم با دزدیدن نان از سفره خانواده های کارگری دارند صرفه جویی می کنند.
اتحاد بین المللی ضمن محکوم کردن اقدام ضد کارگری مدیریت شهاب خودرو، همه کارگران، از جمله کارگران شهاب خودرو، را به اعتراض متحد و همبسته در مقابل این اقدام و سیاست غیر انسانی فرا می خواند. اتحاد بین المللی همه توان خود را برای اطلاع رسانی در سطح بین المللی در مورد کارگران شهاب خودرو و اعتراض جهانی نسبت به سیاست های ضدکارگری در ایران از جمله اخراج سازی کارگران بکار می گیرد.
اتحاد بین المللی درحمایت از کارگران در ایران-۳ آوریل ۲۰۱۲
اخراج کارگران کارخانه ذوب آهن غرب (کوره بلند) واجتماعات اعتراضیشان مقابل استانداری همدان
نماينده كارگران اخراجي: در صورتی که وضعیت کاری ما مشخص نشود به تهران آمده و در مقابل مجلس تجمع خواهیم کرد.
به گزارش ایلنا بتاریخ 16فروردین ماه ،تمامي کارگران کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند)واقع در۷ کیلومتری جاده قروه – اسد آباد، در نخستين روز كاري سال 91 اخراج شدند.
بنا بهمین گزارش ،نماینده کارگران اخراجي از اخراج ۲۰۰ کارگر کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور خبر داد و گفت: کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفهای و تحصیلی و با طي كردن دوره آموزشهای ایمنی و فنی توسط يك شرکت پیمانکاري از تاریخ یکم خرداد سال ۹۰ مشغول به كار شده بودند، در آغاز سال جديد با عدم تمديد قرارداد كاريشان اخراج شدند.
نماينده كارگران افزود: متاسفانه در آبان سال جاری به علت کمبود ماده اوليه کک و فقدان ساير مواد اولیه، فعاليت کارخانه متوقف شد و شرکت ذوب آهن غرب کشور به صورت یک جانبه قرارداد خود را با پیمانکار در تاریخ 30 دیماه ۹۰ فسخ نموده و از همین تاریخ با کلیه پرسنل و کارگران مستقیما تا تاریخ بیست نهم اسفند ۹۰ به مدت ۲ ماه و تنها در یک نسخه و با به امضا ء رساندن برگ تعهد سلب اختیارات از کارگران، قرارداد تنظیم نموده بود.
او ادامه داد: پس از تعطیلات نوروز و مراجعه کارگران جهت ادامه كار، از ورود تمامی کارگران توسط نگهبانی ممانعت به عمل آمد و تنها به سه تن از مهندسین اجازه ورود داده شد.
او گفت: مراجعه کارگران به جهت آگاهي از علت اخراج به دفتر ذوب آهن در شهر همدان نتیجهای نداشت و جواب قانع کنندهای از طرف مسوولین کارخانه به آنان داده نشد و تنها عنوان شد كه به دليل ورشكستگي، این کارخانه توجیه اقتصادی ندارد و زیان ده میباشد.
به گفته وی این بهانه مسئولین کارخانه در شرايطي عنوان ميشود که کار احداث کارخانه کنسانتره به پایان رسیده است و همچنین کار احداث کارخانه کوره بلند این شرکت که بیش از ۱۵ سال طول کشیده است در مراحل پاياني است.
نماینده کارگران معترض با بیان اینکه عدهای از کارگران اخراجی از روز گذشته و امروز - چهارشنبه - در مقابل استانداری همدان تجمع کردهاند، اظهار داشت: در صورتی که وضعیت کاری ما مشخص نشود به تهران آمده و در مقابل مجلس تجمع خواهیم کرد.
او در ادامه افزود: استانداری همدان در جواب تجمع کارگران عنوان کرد، که قرارداد شما با شرکت به اتمام رسیده و طبق قانون میتوانند با شما قرارداد منعقد نکنند و کاری از دست ما بر نمیآید.
نماينده كارگران ذوب آهن غرب كشور تصريح كرد: از جانب دولت به این شرکت در اواخر سال ۹۰ بیش از ۱۰ میلیارد تومان سرمایه در گردش پرداخت شده است.
تجمع کارگران نساجی مازندران مقابل استانداری وبستن خیابان اصلی
6 ماه سکوت کردیم و گفتند همه چیز درست می شود،صلواتی کار انجام دادیم و یک ریال هم به ما ندادند و الان حدود 20 ماه است حقوق نگرفته ایم!
به گزارش مورخ 15فروردین ماه مازندنومه،نخستین تجمع کارگران نساجی مازندران درسال جدید،پس از تجمع 28 اسفندماه سال گذشته برپاشدواز صبح روز سه شنبه 15 فروردین ماه 91 حدود 200 نفر از کارگران،جلوی در اصلی استانداری مازندران تجمع کردند .
به گزارش مازندنومه،کارگران حدود ساعت 9:45 دقیقه برای چند دقیقه خیابان اصلی را بستند و مانع عبور و مرور خودروها شدند.
کارگران پارچه نوشته ای را نیز با خود آورده بودند که روی آن نوشته شده بود:"تولید ملی،حمایت از کار و سرمایه ایرانی،14 ماه تلاش،6 ماه سکوت،20 ماه...؟"
یکی از کارگران معترض به خبرنگار ما گفت:"ما 28 اسفندماه گذشته همین جا تجمع کردیم و به ما کیک و ساندیس دادند و بعد از 4-5 ساعت استاندار قول داد که فردای آن روز پول در حساب ما خواهد بود."
وی افزود:"فردای آن روز همه جا تعطیل بود و ما 5 فروردین ماه به بانک رفتیم اما باز هم از حقوق و پول خبری نبود."
این کارگر نساجی مازندران یادآور شد:"گفتند تا 13 فروردین نساجی تعطیل است و ما صبر کردیم تا امروز که مجبور شدیم برای مطالبات مان دوباره جلوی استانداری تجمع کنیم."
وی به مازندنومه گفت:"6 ماه سکوت کردیم و گفتند همه چیز درست می شود،صلواتی کار انجام دادیم و یک ریال هم به ما ندادند و الان حدود 20 ماه است حقوق نگرفته ایم!"
حدود ساعت 11 صبح نمایندگان کارگران وارد استانداری مازندران شدند و استاندار مازندران به صورت تلفنی پیگیری هایی انجام داد و تهدید کرد اگر حقوق کارگران در اسرع وقت پرداخت نشود، تجهیزات جدید کارخانه را فروخته و حقوق کارگران را پرداخت خواهد کرد.
بر اساس آخرین گزارش ها،طاهایی تا روز شنبه از کارگران فرصت خواسته تا مشکل آن ها را پیگیری کند.گفته شده در صورت تامین نشدن خواسته های کارگران زمین های نساجی فروخته خواهد شد تا حقوق کارگران پرداخت شود.
یکی از کارگران به خبرنگار ما گفت:تا روز شنبه آینده صبر خواهیم کرد و اگر گشایشی حاصل نشد دوباره جلوی استانداری جمع خواهیم شد.
بیانیه 40-وضعیت وخیم بند متادون، اعتصاب غذا در بند مالی زندان تبریز
همان طور که در بیانیه ی شماره ی 39 آمده بود، در پی انحلال بند مالی و انتقال تدریجی زندانیان آن به بندهای دیگر شاهرخ زمانی کاگر زندانی در تاریخ 14 فروردین ماه به بند 15 متادون زندان مرکزی تبریز متقل شده است. زندانیان این بند همگی معتاد بوده و در وضعیت اسفباری به سر می برند. در این بند 37 زندانی مبتلا به ایدز و 50 زندانی مبتلا به هپاتیت ثبت شده اند. این آمار البته آماری است که ماموران زندان خود ارائه می دهند و احتمال این که آمار مبتلایان به این بیماری های خطرناک بسیار بیشتر از این میزان باشد بالاست. جمهوری اسلامی با وجود مافیای ورود مواد مخدر به زندان در بدنه ی دستگاه قضایی و ماموران زندان و هم چنین نگه داری زندانیان آلوده به این بیماری های خطرناک با سایر زندانیان در شرایط کاملا غیر انسانی و غیر بهداشتی، خود عامل اصلی شیوع این بیماری ها در زندان و به تبع آن در جامعه بوده و با این عمل کلکسیون جنایات خود را تکمیل تر می کند. عوامل حکومت فاشیستی سرمایه داری حاکم در ایران، شاهرخ زمانی کارگر زندانی را نیز که بدون هر گونه سند و مدرکی به یازده سال زندان محکوم شده است به این بند بسیار خطرناک منتقل کرده اند تا بلکه مقاومت او را در هم بشکنند و او را وادار کنند تا از خواسته های به حق خود دست بکشد.
هم چنین با منحل کردن بند مالی از طرف ماموران زندان و انتقال تدریجی زندانیان این بند به سایر بندها امروز تعداد بیست نفر از زندانیان این بند به طور اعلام نشده دست به اعتصاب غذا زده و از دریافت جیره ی غذایی خود امتناع کرده اند. این در شرایطی است که طبق آئین نامه ی زندان های همین رژیم زندانیان باید به تفکیک جرایمشان در بندهای جداگانه نگه داری شوند.
بدین ترتیب اوضاع در زندان تبریز به شدت ملتهب بوده و این زندان در آستانه ی اتفاقاتی قرار دارد که مسولیت تام و تمام آن بر عهده ی عوامل اطلاعاتی-امنیتی رژیم و ماموران زندان است.
ما ضمن اعلام اعتراض شدید خود به این وضعیت غیر انسانی تحمیل شده به زندانیان و حمایت مجدد از خواسته های دوازده گانه ی آن ها که در نامه ای به تاریخ یازده اسفند ماه منتشر شده است، از تمامی فعالین کارگری و سیاسی می خواهیم تا با عمل متحد خود در مقابل توطئه های رژیم برای تنگ تر کردن هر چه بیشتر فشار به مردم علی الخصوص کارگران و زندانیان کارگری با شعار کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، رژیم را عقب رانده و به یاری فعالین کارگری در بند بشتابند.
پیش به سوی اتحاد بیشر برای فشار بیشتر
پیش به سوی مبارزات متحدانه و گسترده با شعار:
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد
کمیته جمایت از شاهرخ زمانی-1391/1/16
صدیق کریمی آزاد شد
صديق كريمي عضو هيئت مديره اتحاديه آزاد كارگران ايرا ن روزچهارشنبه 16فروردین آزاد شد.وی در روز سه شنبه 11 بهمن ماه يكهزار سيصد ونود بازداشت شده بود.
صديق كريمي به همراه شيث اماني كه در روز جهاني كارگرسال86 دستگير و به 6 ماه زندان محكوم شده بودند با عفو رياست قوه قضائيه وقت پرونده ايشان مختومه شد اما بعد از گذشت بيش از سه سال مجددا توسط اجراي احكام براي تحمل كيفر به دادگاه فراخوانده شدند
بعد از آزادی شیث امانی , در روز 28 اسفند سال90 به مدت 15 روز به صدیق کریمی مرخصی داده شد که دیروز 15 فروردین ماه سال 91صدیق کریمی به زندان مراجعه نمود و امروز ساعت 3 بعد از ظهر خبر آزادی وی ابلاغ شد
اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز شادمانی ازآزادی صدیق کریمی، بازگشت وی به میان خانواده و دوستان و همکارانش را به اعضا اتحادیه،کارگران سنندج و بویژه به خانواده وی صمیمانه تبریک میگوید و خواهان آزادی فوری تمامی فعالین و رهبران کارگری از زندان است که تنها به جرم دفاع از حقوق انسانی کارگران محاکمه و به زنجیر کشیده شده اند.
آتش سوزی در مسکو جان کارگران تاجیک را گرفت
به گزارش مورخ3آوریل یورونیوز، در آتش سوزی دوشبنه شب در بازاری در مسکو، پایتخت روسیه، حداقل 17 نفر کشته شدند. اکثر قربانیان این آتش سوزی، که پس از سه ساعت مهار شد، کارگران مهاجری از تاجیکستان بودند.
بررسیهای اولیه حاکی است بخاری برقی باعث این آتش سوزی شده است.
گفته میشود کارگران وقتی شعلههای آتش آنان را در بر گرفت در خواب بودند و از آنجا که راه گریزی نداشتند در میان شعلههای آتش و دود جان باختند.
شانزدهم فروردین ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
اجرای قوانین شریعت درصورت پیروزی اخوان المسلمین
خیرات الشاطر، نامزد تشکل سیاسی مذهبی "اخوان المسلمین" مصر برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام داشت که درصورت پیروزی، برقراری قوانین شریعت ازالویت اول دولت وی خواهد بود.
لازم به یادآوری است که اخوان المسلمین مصرهم اکنون اکثریت پارلمانی این کشوررا دراختیاردارد و رو به سوی تصاحب عالی ترین مقام سیاسی کشورنهاده است.نامزد اخوان المسلمین دراولین کنفرانس مطبوعاتی خود پس ازاعلام حضور درانتخابات ریاست جمهوری گفت، علاوه برجاری شدن قوانین شریعت اسلامی، اصلاحات دروزارت کشورنیز ازالویت های اصلی دولت وی خواهد بود. لازم به یادآوری است که وزارت کشورمصر، تا امروزنیز، عمده ترین نهاد قدرتمند کنترل گرایش های اسلامی قدرت طلب و حفاظت ازاصل جدائی دین ازسیاست درمصربوده است.
شاطر با اشاره به قدرت کنترل وزارت کشورگفته است: درنظر دارد دست این وزارت خانه را ازدخالت درامورمصرکوتاه نماید.
ازسوی دیگر، درواشنگتن اعلام شد، یک هیئت عالی رتبه ی اخوان المسلمین این هفته درکاخ سفید با مشاوران باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا، درامور امنیت ملی، دیدارو گفت و گو کرده اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، این دیدار، درمرحله اول، با مقامات درجه دوم شورای امنیت ملی آمریکا صورت گرفته است تا این مقامات با نظرات هیئت اسلامی درمورد آینده مصرآشنا شوند.
سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا درمورد دلیل لزوم این دیدارگفته است: منافع آمریکا ایجاب می کند که ما تماس خود را با همه طرف های سیاسی درگیردرمصرکه طالب دموکراسی و هوادارعدم خشونت هستند، حفظ نمائیم .
وی گفت: درهمه این دیدارها ما برلزوم حفظ حقوق اقلیت ها، زنان وهمچنین الزامات حفظ امنیت درمنطقه تاکید کرده ایم.
به گفته مقامات کاخ سفید دو تن ازسناتورهای جمهوری خواه آمریکا نیز اخیراً برای اطلاع از نظر ات وهدف های سیاسی این تشکل سیاسی درباره آینده مصر با نمایندگان آنان دیدار و گفت و گو کرده اند.
در پی تشدید تحریمهای نفتی از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، برای نخستین بار شرکتهای چینی نیز اعلام کردند که همچون شرکتهای ژاپنی مایل به ارائه خدمات بیمه به کشتیهای حامل نفت ایران نیستند.
شرکتهای چینی نیز درصدد توقف اعطای بیمه به نفتکشهایی هستند که نفت ایران را حمل میکنند. اعضای چینی "کلوب پی اند آی" (P & I Club) اعلام کرد که با توجه به تشدید تحریم کشورهای غربی علیه ایران دیگر تمایلی برای قبول خسارت وارده در امور حمل و نقل نفت ایران را ندارند.
این نخستین باری است که پالایشگاههای چین به عنوان خریداران اصلی نفت ایران بطور جدی با مشکل دریافت بیمه برای انتقال نفت از ایران مواجه میشوند. هند، ژاپن و کرهجنوبی دیگر مشتریان اصلی نفت ایران نیز با مشکل مشابهای روبرو بوده و حال با این پرسش مواجهاند که ایران چگونه قادر به صدور بخش بزرگی از نفت خام خود خواهد بود.
بهای نفت از آغاز سال میلادی تا کنون حدود ۱۴درصد افزایش یافته است. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که امکان اختلال در صدور نفت ایران دلیل افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی بوده است. در روز پنجشنبه (۵ آوریل) بهای هر بشکه نفت برنت حدود ۱۲۳ دلار در معاملات بینالمللی بود.
خطر بالای حمل نفت ایران بدون بیمه
کشورهای اروپایی از اول ژوئیه امسال معاملات نفتی خود با ایران را قطع خواهند کرد و در پی آن به شرکتهای بیمه نیز توصیه کردهاند که از ارائه خدمات بیمه به تانکرهای حامل نفت ایران پس از انقضای این تاریخ خودداری کنند. آمریکا در صدد است که از حضور شرکتها و کشورهایی در بازارهای آمریکایی جلوگیری کند که با ایران دارای معاملات نفتی هستند.
این نخستین باری است که پالایشگاههای چین به عنوان خریداران اصلی نفت ایران بطور جدی با مشکل دریافت بیمه برای انتقال نفت از ایران مواجه میشوند. هند، ژاپن و کرهجنوبی دیگر مشتریان اصلی نفت ایران نیز با مشکل مشابهای روبرو بوده و حال با این پرسش مواجهاند که ایران چگونه قادر به صدور بخش بزرگی از نفت خام خود خواهد بود.
بهای نفت از آغاز سال میلادی تا کنون حدود ۱۴درصد افزایش یافته است. کارشناسان اقتصادی بر این باورند که امکان اختلال در صدور نفت ایران دلیل افزایش بهای نفت در بازارهای جهانی بوده است. در روز پنجشنبه (۵ آوریل) بهای هر بشکه نفت برنت حدود ۱۲۳ دلار در معاملات بینالمللی بود.
خطر بالای حمل نفت ایران بدون بیمه
یک از مسئولان بخش چینی "کلوب پی اند آی" در هنگکنگ اعلام کرد که «شرکت کشتیرانی زیادی خواهان پیوستن به کلوب ما هستند تا پوشش و ضمانتی برای خسارتهای احتمالی خود بیابند. اما پس از تشدید تحریمها از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا این کلوب مایل به انجام این کار نیست.» این مسئول چینی تاکید کرد که بیش از یک هزار کشتی از خدمات بیمه بخش چینی "پی اند آی" برخوردارند.
کشورهای اروپایی از اول ژوئیه امسال معاملات نفتی خود با ایران را قطع خواهند کرد و در پی آن به شرکتهای بیمه نیز توصیه کردهاند که از ارائه خدمات بیمه به تانکرهای حامل نفت ایران پس از انقضای این تاریخ خودداری کنند. آمریکا در صدد است که از حضور شرکتها و کشورهایی در بازارهای آمریکایی جلوگیری کند که با ایران دارای معاملات نفتی هستند.
مدیرکل امور اتباع خارجی وزارت کشور از آغاز طرح تعیین تکلیف افغانها و برخورد با مهاجرانی سخن گفته که مجوز اقامت ندارند. یک جامعهشناس به دویچه وله میگوید برخورد ظالمانه با افغانها در درازمدت به ضرر ایران است.
به گزارش خبرگزاری مهر محمد تهوری مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور جمهوری اسلامی گفته است که مجردین افغان تا خرداد ۹۱ فرصت دارند وضعیت خود را روشن کنند. او میافزاید: «پس از انقضا تاریخهای اعلام شده، دارندگان برگههای تعیین تکلیف باید کشور را ترک و درغیراینصورت نسبت به دستگیری و اخراج آنان از کشور برابر قانون اقدام میشود».
هم اکنون حدود دو و نیم میلیون مهاجر افغان در ایران اقامت دارند که از این میان حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر آنها به صورت غیرقانونی در این کشور به سر میبرند.
خبر اجرای "طرح تعیین تکلیف افغانها" چند روز پس از آن منتشر میشود که خبرگزاری محلی ایمنا از قول مسئول كمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر اصفهان، احمدرضا شفیعی نوشت: «به منظور رفاه شهروندان نیروهای این کمیته با همکاری پلیس امنیت و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردین از ورود افاغنه به پارک کوهستانی صفه جلوگیری میکنند.»
پس از آنکه انتشار این خبر با اعتراضهای زیادی در دنیای مجازی روبرو شد، روزنامه شرق نوشت: «مركز اطلاعرسانی پليس استان اصفهان قاطعانه اعلام میكند كه در اين روز در پارک صفه نه تنها دستگيری كه حتی برخوردی هم با مردم اعم از ايرانی يا افغانی نداشتهايم.»
با این همه برخی افغانها كه در شهر اصفهان سكونت دارند به خبرنگار روزنامه شرق گفتهاند که با شنيدن اين خبر به كوه صفه نرفتند.
در همین زمینه علی امیری، استاد دانشگاه در کابل به دویچه وله دری گفته بود: «این مشکلات مهاجران افغان در ایران، تازگی ندارد. قبلا نیز در ایران جاهایی بودند که افغانها حق سکونت نداشتند، حق گرفتن خانه نداشتند. یک نوع آپارتاید اعلام نشده زیر پوشش اسلام همیشه در حق مهاجرین در ایران وجود داشته است و حالا کم کم در حال برملا شدن است.»
رسول نفیسی جامعهشناس در گفتوگو با دویچه وله به بررسی "طرح تعیین تکلیف افغانها" پرداخته است.
بشنوید: گفتوگو با رسول نفیسی درباره فشار بر مهاجران افغان در ایران
دویچه وله: مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور گفته از خرداد ماه افغانهای مجردی که بدون مجوز در ایران هستند دستگیر و به افغانستان بازگردانده میشوند. در سالهای اخیر برخورد دولت ایران با مهاجران افغان تا چه اندازه مطابق با استانداردهای بینالمللی بوده و تا چه اندازه حقوق افغانها در ایران نقض شده است؟
رسول نفیسی: باید در نظر بگیریم وقتی مهاجری بهطور غیرقانونی وارد کشور دیگری میشود، مجرم است. نوع رفتاری که با این فرد میشود در احتیار کشور میزبان است یعنی به هر نحوی که میخواهد عمل میکند مگر اینکه آن فرد پناهنده باشد.
منتها ازلحاظ سیاست درازمدت باید در نظر گرفت در این ماجرا چه چیزی به نفع ایران است. اخیرا کتابی از یک نویسنده افغان به نام عارف فرمان میخواندم. در این کتاب شرح مصائبی که بر یک فرد تحصیل کرده افغان در ایران رفته و مجبور شده کشورش را ترک کند و در ایران پناهنده شود داده شده است که واقعا تاثرآور است.
ما در طول تاریخ جز در مورد سد کجکی که با افغانها مشکل داشتیم، اصولا ارتباط تاریخیمان با افغانها بد نبوده است. ارتباط ما با افغانها بهخاطر اینکه عمدتا همنژاد و همزبان و همکیش ما هستند، باید فرق داشته باشد. مثلا الان توجه بکنید به ارتباطی که ترکیه با مهاجران سوری برقرار کرده است. الان واقعا با مهاجرانی که از سوریه به ترکیه میآیند به نحو خیلی انسانی رفتار میشود.
ما هم باید هم مشکلات ایران را در نظر بگیریم که وضعیت اقتصادی خوبی ندارد. وضعیت اقتصادی هر کشوری که خراب میشود، اولین جایی که فشار میآورد به مهاجران بهخصوص مهاجران غیرقانونی است. از طرف دیگر از لحاظ اقتصادی مهاجران افغان که گویا ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار شغل در اختیار دارند، کارهایی میکنند که کارگر ایرانی نمیکند یا نمیتواند به آن خوبی و دقت انجام دهد. یعنی افغانها جای کسی را نگرفتهاند.
یکی از استادان دانشگاه کابل در گفت و گو با دویچه وله، جلوگیری مسوولان محلی اصفهان از ورود مهاجران افغان به پارکی کوهستانی در روز سیزده به در را "نوعی آپارتاید اعلام نشده" دانسته است. نظر شما درباره این تحلیل چیست؟ رفتارهایی از این دست را چه طور ارزیابی میکنید؟
اصطلاح "آپارتاید" را نباید همیشه و در هر موردی به کار برد. آپارتاید معنای بسیار مشخصی دارد که در آفریقای جنوبی به کار گرفته شد و آن جدا کردن اکثریت سیاه از اقلیت سفید بود. این در مورد مهاجران غیرقانونی افغان به هیچ وجه صادق نیست به لحاظ اینکه آنها شهروندان ایرانی نیستند یا مهاجران قانونی نیستند.
البته اگر مهاجران قانونی باشند دولت آن سختگیریها را در مورد آنها ندارد. مسئله بعدی این است که نمیتوان با این روش با مهاجرت برخورد کرد. مشکل جهانی است. دیدهایم کسانی هم که از ایران اخراج میشوند بلافاصله با اتوبوس بعدی یا با همان اتوبوس با دادن رشوه به راننده باز به ایران برمیگردند.
سختگیریهای ظالمانه نتیجه بسیار معکوسی خواهد گذاشت. همین الان جمعی از فعالان سیاسی و اساتید ایرانی در حال تهیه نامهای هستند تا نسبت به این نوع رفتار با اتباع افغان در ایران ابراز انزجار کنند و از دولت بخواهند اقدامی انسانیتر در قبال آنها در پیش گیرد.
حسین کرمانی
تحریریه: بهمن مهرداد
هم اکنون حدود دو و نیم میلیون مهاجر افغان در ایران اقامت دارند که از این میان حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر آنها به صورت غیرقانونی در این کشور به سر میبرند.
خبر اجرای "طرح تعیین تکلیف افغانها" چند روز پس از آن منتشر میشود که خبرگزاری محلی ایمنا از قول مسئول كمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر اصفهان، احمدرضا شفیعی نوشت: «به منظور رفاه شهروندان نیروهای این کمیته با همکاری پلیس امنیت و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردین از ورود افاغنه به پارک کوهستانی صفه جلوگیری میکنند.»
پس از آنکه انتشار این خبر با اعتراضهای زیادی در دنیای مجازی روبرو شد، روزنامه شرق نوشت: «مركز اطلاعرسانی پليس استان اصفهان قاطعانه اعلام میكند كه در اين روز در پارک صفه نه تنها دستگيری كه حتی برخوردی هم با مردم اعم از ايرانی يا افغانی نداشتهايم.»
با این همه برخی افغانها كه در شهر اصفهان سكونت دارند به خبرنگار روزنامه شرق گفتهاند که با شنيدن اين خبر به كوه صفه نرفتند.
در همین زمینه علی امیری، استاد دانشگاه در کابل به دویچه وله دری گفته بود: «این مشکلات مهاجران افغان در ایران، تازگی ندارد. قبلا نیز در ایران جاهایی بودند که افغانها حق سکونت نداشتند، حق گرفتن خانه نداشتند. یک نوع آپارتاید اعلام نشده زیر پوشش اسلام همیشه در حق مهاجرین در ایران وجود داشته است و حالا کم کم در حال برملا شدن است.»
رسول نفیسی جامعهشناس در گفتوگو با دویچه وله به بررسی "طرح تعیین تکلیف افغانها" پرداخته است.
بشنوید: گفتوگو با رسول نفیسی درباره فشار بر مهاجران افغان در ایران
دویچه وله: مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور گفته از خرداد ماه افغانهای مجردی که بدون مجوز در ایران هستند دستگیر و به افغانستان بازگردانده میشوند. در سالهای اخیر برخورد دولت ایران با مهاجران افغان تا چه اندازه مطابق با استانداردهای بینالمللی بوده و تا چه اندازه حقوق افغانها در ایران نقض شده است؟
رسول نفیسی: باید در نظر بگیریم وقتی مهاجری بهطور غیرقانونی وارد کشور دیگری میشود، مجرم است. نوع رفتاری که با این فرد میشود در احتیار کشور میزبان است یعنی به هر نحوی که میخواهد عمل میکند مگر اینکه آن فرد پناهنده باشد.
منتها ازلحاظ سیاست درازمدت باید در نظر گرفت در این ماجرا چه چیزی به نفع ایران است. اخیرا کتابی از یک نویسنده افغان به نام عارف فرمان میخواندم. در این کتاب شرح مصائبی که بر یک فرد تحصیل کرده افغان در ایران رفته و مجبور شده کشورش را ترک کند و در ایران پناهنده شود داده شده است که واقعا تاثرآور است.
از آن طرف رفتاری که ایران با افغانها در پیش گرفته دراین خصوص که آنها را به مدارس راه نمیدهند، به پارکها راه نمیدهند و آنها را به طور کلی مجرم و معتاد در نظر میگیرند باعث شده آن تعداد از افغانها که به افغانستان برگشتهاند یا در افغانستان اقوام و آشنایان دارند، نوعی فرهنگ بیزاری و نفرت از ایران در افغانستان ایجاد کنند. این در دراز مدت بسیار بسیار به ضرر ایران است.
ما در طول تاریخ جز در مورد سد کجکی که با افغانها مشکل داشتیم، اصولا ارتباط تاریخیمان با افغانها بد نبوده است. ارتباط ما با افغانها بهخاطر اینکه عمدتا همنژاد و همزبان و همکیش ما هستند، باید فرق داشته باشد. مثلا الان توجه بکنید به ارتباطی که ترکیه با مهاجران سوری برقرار کرده است. الان واقعا با مهاجرانی که از سوریه به ترکیه میآیند به نحو خیلی انسانی رفتار میشود.
ما هم باید هم مشکلات ایران را در نظر بگیریم که وضعیت اقتصادی خوبی ندارد. وضعیت اقتصادی هر کشوری که خراب میشود، اولین جایی که فشار میآورد به مهاجران بهخصوص مهاجران غیرقانونی است. از طرف دیگر از لحاظ اقتصادی مهاجران افغان که گویا ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار شغل در اختیار دارند، کارهایی میکنند که کارگر ایرانی نمیکند یا نمیتواند به آن خوبی و دقت انجام دهد. یعنی افغانها جای کسی را نگرفتهاند.
یکی از استادان دانشگاه کابل در گفت و گو با دویچه وله، جلوگیری مسوولان محلی اصفهان از ورود مهاجران افغان به پارکی کوهستانی در روز سیزده به در را "نوعی آپارتاید اعلام نشده" دانسته است. نظر شما درباره این تحلیل چیست؟ رفتارهایی از این دست را چه طور ارزیابی میکنید؟
اصطلاح "آپارتاید" را نباید همیشه و در هر موردی به کار برد. آپارتاید معنای بسیار مشخصی دارد که در آفریقای جنوبی به کار گرفته شد و آن جدا کردن اکثریت سیاه از اقلیت سفید بود. این در مورد مهاجران غیرقانونی افغان به هیچ وجه صادق نیست به لحاظ اینکه آنها شهروندان ایرانی نیستند یا مهاجران قانونی نیستند.
البته اگر مهاجران قانونی باشند دولت آن سختگیریها را در مورد آنها ندارد. مسئله بعدی این است که نمیتوان با این روش با مهاجرت برخورد کرد. مشکل جهانی است. دیدهایم کسانی هم که از ایران اخراج میشوند بلافاصله با اتوبوس بعدی یا با همان اتوبوس با دادن رشوه به راننده باز به ایران برمیگردند.
سختگیریهای ظالمانه نتیجه بسیار معکوسی خواهد گذاشت. همین الان جمعی از فعالان سیاسی و اساتید ایرانی در حال تهیه نامهای هستند تا نسبت به این نوع رفتار با اتباع افغان در ایران ابراز انزجار کنند و از دولت بخواهند اقدامی انسانیتر در قبال آنها در پیش گیرد.
حسین کرمانی
تحریریه: بهمن مهرداد
هیئتی از اعضای رهبری "اخوان المسلمین" مصر به آمریکا رفتهاند. هدف آنها این است که نگرانی آمریکا را از تشکیل دولتی اسلامی در مصر برطرف کنند.
هیئتی به نمایندگی از جانب گروه مصری "اخوان المسلمین" از روز سهشنبه (۳ آوریل) سفری یک هفتهای را به ایالات متحده شروع کرده است. روزنامه آمریکایی "واشنگتن پست" در مقالهای که روز چهارشنبه (۴ آوریل) منتشر شد، خواست هیئت مصری و اهداف این سفر را تشریح کرده است.
به نوشته "واشنگتن پست" هیئت فعالان "اخوان المسلمین" در جریان سفر آمریکایی خود با مقامات کاخ سفید و برخی از دولتمردان آمریکایی دیدار خواهد کرد. هدف اصلی این هیئت از میان برداشتن "پیشداوریها و نگرانیهای" آمریکا بابت به قدرت رسیدن اسلامگرایان در مصر است.
به نوشته "واشنگتن پست" قیام مردم مصر که حکومت حسنی مبارک را سرنگون کرد، گروه "اخوان المسلمین" را به سرعت از یک گروه معترض زیرزمینی به یک نیروی بزرگ سیاسی تبدیل کرد که اکنون بر نیمی از کرسیهای پارلمان تسلط دارد.
با رشد قدرت و نفوذ "اخوان المسلمین" در مصر این نگرانی از سوی نیروهای سکولار مصر و همچنین برخی از دیپلماتهای ایالات متحده ابراز شده است که جنبش اسلامی دستاوردهای مدرن اجتماعی مانند حقوق زنان و همچنین حقوق اقلیتهای مذهبی را در کشور پایمال کند.
این نگرانیها در روزهای اخیر شدت گرفته است، زیرا "اخوان المسلمین" که پیش از این گفته بود نامزد جداگانهای برای مقام ریاست جمهوری معرفی نخواهد کرد، اکنون یکی از رهبران خود به نام "خیرات شاطر" را برای انتخابات آینده نامزد کرده است.
هویتی تازه برای "اخوان المسلمین"
به نوشته "واشنگتن پست" هدف اعضای هیئت "اخوان المسلمین" ارائه چهرهای شایسته از این گروه است، به مثابه جنبشی میانهرو و با آگاهی بالای اجتماعی که برای بهبود زندگی تمام مردم مصر وارد صحنه سیاسی شده است. نمایندگان "اخوان المسلمین" میکوشند به مقامات آمریکایی اطمینان دهند که اعلام نامزدی جداگانه برای انتخابات ریاست جمهوری به معنای دشمنی آنها به سایر نیروهای سیاسی نیست.
رشد "اخوان المسلمین" در جریان انقلاب مصر، این گروه را در برابر افراد و نیروهای لیبرال و سکولار جامعه قرار داد. در جریان تشکیل "مجلس مؤسسان" برای تدوین قانون اساسی تازه، عدهای از نمایندگان لیبرال و مسیحی که از سوی مردم انتخاب شده بودند، از همکاری با "مجلس مؤسسان" سرباز زدند. آنها انتقاد کردند که به خاطر حضور انبوه افراد اسلامگرا مانند اعضای "اخوان المسلمین"، مجلس موسسان تعادل لازم را از دست داده است.
به نوشتهی "واشنگتن پست" یک هدف دیگر هیئت اعزامی "اخوان المسلمین" بهبود بخشیدن به روابط دوجانبه مصر و آمریکاست. این روابط به دنبال فشار دولت موقت مصر بر "سازمانهای مستقل غیردولتی" رو به سردی گذاشت. برخی از نمایندگان کنگره آمریکا از باراک اوباما، رئیس جمهور این کشور، تقاضا کردند که کمکهای نظامی به مصر را متوقف کند. مقدار این کمکها سالانه بالغ بر ۳ / ۱ میلیارد دلار است. "اخوان المسلمین" که در ارتش مصر نفوذ زیادی دارند، طبعا به ادامه این کمکها علاقهمند هستند.
بنا به گزارش "واشنگتن پست" برای هیئت اعزامی "اخوان المسلمین" به آمریکا، کسانی انتخاب شدهاند که به زبان انگلیسی مسلط هستند و از فرهنگ و آداب آمریکایی آگاهی دارند.
به نوشته "واشنگتن پست" هیئت فعالان "اخوان المسلمین" در جریان سفر آمریکایی خود با مقامات کاخ سفید و برخی از دولتمردان آمریکایی دیدار خواهد کرد. هدف اصلی این هیئت از میان برداشتن "پیشداوریها و نگرانیهای" آمریکا بابت به قدرت رسیدن اسلامگرایان در مصر است.
به نوشته "واشنگتن پست" قیام مردم مصر که حکومت حسنی مبارک را سرنگون کرد، گروه "اخوان المسلمین" را به سرعت از یک گروه معترض زیرزمینی به یک نیروی بزرگ سیاسی تبدیل کرد که اکنون بر نیمی از کرسیهای پارلمان تسلط دارد.
با رشد قدرت و نفوذ "اخوان المسلمین" در مصر این نگرانی از سوی نیروهای سکولار مصر و همچنین برخی از دیپلماتهای ایالات متحده ابراز شده است که جنبش اسلامی دستاوردهای مدرن اجتماعی مانند حقوق زنان و همچنین حقوق اقلیتهای مذهبی را در کشور پایمال کند.
این نگرانیها در روزهای اخیر شدت گرفته است، زیرا "اخوان المسلمین" که پیش از این گفته بود نامزد جداگانهای برای مقام ریاست جمهوری معرفی نخواهد کرد، اکنون یکی از رهبران خود به نام "خیرات شاطر" را برای انتخابات آینده نامزد کرده است.
هویتی تازه برای "اخوان المسلمین"
به نوشته "واشنگتن پست" هدف اعضای هیئت "اخوان المسلمین" ارائه چهرهای شایسته از این گروه است، به مثابه جنبشی میانهرو و با آگاهی بالای اجتماعی که برای بهبود زندگی تمام مردم مصر وارد صحنه سیاسی شده است. نمایندگان "اخوان المسلمین" میکوشند به مقامات آمریکایی اطمینان دهند که اعلام نامزدی جداگانه برای انتخابات ریاست جمهوری به معنای دشمنی آنها به سایر نیروهای سیاسی نیست.
روزنامه "واشنگتن پست" از قول سندس عاصم، یکی از اعضای هیئت مصری نوشته است: «ما نمایندگان یک دیدگاه اسلامی میانهرو هستیم و قبل از هرچیز به مسائل اقتصادی و سیاسی توجه داریم. ما به اهداف اصلی انقلاب مصر، یعنی عدالت اجتماعی و آموزش و امنیت وفادار هستیم.»
رشد "اخوان المسلمین" در جریان انقلاب مصر، این گروه را در برابر افراد و نیروهای لیبرال و سکولار جامعه قرار داد. در جریان تشکیل "مجلس مؤسسان" برای تدوین قانون اساسی تازه، عدهای از نمایندگان لیبرال و مسیحی که از سوی مردم انتخاب شده بودند، از همکاری با "مجلس مؤسسان" سرباز زدند. آنها انتقاد کردند که به خاطر حضور انبوه افراد اسلامگرا مانند اعضای "اخوان المسلمین"، مجلس موسسان تعادل لازم را از دست داده است.
به نوشتهی "واشنگتن پست" یک هدف دیگر هیئت اعزامی "اخوان المسلمین" بهبود بخشیدن به روابط دوجانبه مصر و آمریکاست. این روابط به دنبال فشار دولت موقت مصر بر "سازمانهای مستقل غیردولتی" رو به سردی گذاشت. برخی از نمایندگان کنگره آمریکا از باراک اوباما، رئیس جمهور این کشور، تقاضا کردند که کمکهای نظامی به مصر را متوقف کند. مقدار این کمکها سالانه بالغ بر ۳ / ۱ میلیارد دلار است. "اخوان المسلمین" که در ارتش مصر نفوذ زیادی دارند، طبعا به ادامه این کمکها علاقهمند هستند.
بنا به گزارش "واشنگتن پست" برای هیئت اعزامی "اخوان المسلمین" به آمریکا، کسانی انتخاب شدهاند که به زبان انگلیسی مسلط هستند و از فرهنگ و آداب آمریکایی آگاهی دارند.
بیش از ده سال پس از حملات ۱۱ سپتامبر، به زودی ۵ متهم در این رابطه محاکمه میشوند. دادرسی در دادگاهی نظامی در پایگاه گوانتانامو انجام میشود و دادستانی برای متهمان مجازات اعدام درخواست کرده است.
مأموران قضائی وزارت دفاع ایالات متحده (پنتاگون) رسما به پنج فرد مظنون به عضویت در شبکه "القاعده" که گمان میرود حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را طراحی کردهاند، تفهیم اتهام کردند. بدین ترتیب روز چهارشنبه (۴ آوریل) رسیدگی به بزرگترین پروندهی تروریستی در تاریخ ایالات متحده شروع شد.
پنج زندانی پایگاه گوانتانامو از جمله خالد شیخ محمد، که گفته میشود حملات تروریستی را طراحی و هدایت کرده است، به طور جمعی در یک دادگاه نظامی محاکمه خواهند شد. خالد شیخ محمد که تبعه کویت است، به همراه چهار متهم دیگر محاکمه میشود، که عبارتند از: ولید بن عطاش و رمزی بن الشیب (تبعه یمن)، علی عبدالعزیز علی (تبعه پاکستان) و مصطفی احمد (تبعه عربستان سعودی).
رمزی بن الشیب تا پیش از عملیات ۱۱ سپتامبر در شهر هامبورگ (آلمان) اقامت داشت و در خانهای به همراه محمد عطا، خلبان یکی از پروازهای انتحاری، زندگی میکرد.
دادستانی وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) ۵ فرد زندانی را به فعالیت تروریستی، هواپیماربایی، توطئه، قتل افراد بیگناه و آسیبهای مالی متهم کرده است. بر اثر حملات تروریستها به دو برج "مرکز تجارت جهانی" در نیویورک، حدود ۳ هزار نفر جان باختند. آنها همچنین به برنامهریزی و اجرای نقشه هواپیماربایی بر فراز واشنگتن و شنکسویل در ایالت پنسیلوانیا متهم هستند.
گفته میشود که تا برگزاری دادگاه چند ماهی طول خواهد کشید. پنتاگون تایید کرده است که برای متهمان مجازات اعدام تقاضا شده است.
دادگاه نظامی و نه مدنی
بنا به گزارش پنتاگون ۵ متهم بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ دستگیر شدند. آنها مدتی در زندانهای مخفی سازمان سیا در اماکن گوناگون زندانی بودند تا سرانجام در سال ۲۰۰۶ به بازداشتگاه گوانتانامو منتقل شدند. در سال ۲۰۰۸ که هنوز جورج بوش رئیس جمهور امریکا بود، برای این افراد پرونده قضایی تشکیل شد اما دادگاه آنها به تعویق افتاد.
مدافعان حقوق شهروندی، همواره از شرایط بازداشتگاه گوانتانامو و دادگاههای نظامی که در آن تشکیل میشود انتقاد کردهاند. دولت جورج بوش متهم بود که در "مبارزه با تروریسم" حقوق اولیه زندانیان را پایمال میکند، به آنها فشار وارد میآورد و آنها را از دفاع حقوقی محروم میسازد.
هنگامی که باراک اوباما در آغاز سال ۲۰۰۹ به مقام ریاست جمهوری رسید، قول داد که بازداشتگاه گوانتانامو را ظرف یک سال تعطیل کند و محاکمۀ متهمان حملات ۱۱ سپتامبر را به دادگاهی غیرنظامی (مدنی) در نیویورک واگذار کند.
اما اوباما، رئیس جمهور آمریکا، با مقاومت کنگره این کشور و دولتمردان محافظهکار روبرو شد که هم با تعطیلی گوانتانامو مخالفت کردند و هم با محاکمه متهمان ۱۱ سپتامبر در دادگاهی غیرنظامی.
پس از مجادلهای طولانی، سرانجام یک سال پیش اوباما موافقت کرد که محاکمه متهمان ۱۱ سپتامبر در دادگاهی نظامی در گوانتانامو برگزار شود. گفته میشود که متهمان این بار از حقوق بیشتری برخوردار هستند.
در واشنگتن جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، به خبرنگاران گفت: «از فاجعه ۱۱ سپتامبر ده سال گذشته است. پرزیدنت اوباما مصمم است افرادی که به ایالات متحده حمله کردند در برابر دادگاه قرار گیرند و به مجازات برسند.»
سخنگوی کاخ سفید تأکید کرد که دولت امریکا همچنان مصمم است که بازداشتگاه گوانتانامو را تعطیل کند، اما پیش از آن بایستی خالد شیخ محمد و همدستان احتمالی او به شکلی عادلانه مجازات شوند.
در اواخر ماه فوریه یکی از زندانیان گوانتانامو که با خالد شیخ محمد همکاری نزدیک داشته، اعلام کرد که آماده است در دادگاه درباره عملیات ۱۱ سپتامبر شهادت دهد.
خالد شیخ محمد به مشارکت خود در عملیات ۱۱ سپتامبر اعتراف کرده است، اما گفته میشود که اعترافات او زیر فشارهای روحی و جسمی اخذ شده است و این احتمال وجود دارد که اظهارات او در دادگاه قابل استناد نباشد.
پنج زندانی پایگاه گوانتانامو از جمله خالد شیخ محمد، که گفته میشود حملات تروریستی را طراحی و هدایت کرده است، به طور جمعی در یک دادگاه نظامی محاکمه خواهند شد. خالد شیخ محمد که تبعه کویت است، به همراه چهار متهم دیگر محاکمه میشود، که عبارتند از: ولید بن عطاش و رمزی بن الشیب (تبعه یمن)، علی عبدالعزیز علی (تبعه پاکستان) و مصطفی احمد (تبعه عربستان سعودی).
رمزی بن الشیب تا پیش از عملیات ۱۱ سپتامبر در شهر هامبورگ (آلمان) اقامت داشت و در خانهای به همراه محمد عطا، خلبان یکی از پروازهای انتحاری، زندگی میکرد.
دادستانی وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) ۵ فرد زندانی را به فعالیت تروریستی، هواپیماربایی، توطئه، قتل افراد بیگناه و آسیبهای مالی متهم کرده است. بر اثر حملات تروریستها به دو برج "مرکز تجارت جهانی" در نیویورک، حدود ۳ هزار نفر جان باختند. آنها همچنین به برنامهریزی و اجرای نقشه هواپیماربایی بر فراز واشنگتن و شنکسویل در ایالت پنسیلوانیا متهم هستند.
گفته میشود که تا برگزاری دادگاه چند ماهی طول خواهد کشید. پنتاگون تایید کرده است که برای متهمان مجازات اعدام تقاضا شده است.
دادگاه نظامی و نه مدنی
بنا به گزارش پنتاگون ۵ متهم بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ دستگیر شدند. آنها مدتی در زندانهای مخفی سازمان سیا در اماکن گوناگون زندانی بودند تا سرانجام در سال ۲۰۰۶ به بازداشتگاه گوانتانامو منتقل شدند. در سال ۲۰۰۸ که هنوز جورج بوش رئیس جمهور امریکا بود، برای این افراد پرونده قضایی تشکیل شد اما دادگاه آنها به تعویق افتاد.
مدافعان حقوق شهروندی، همواره از شرایط بازداشتگاه گوانتانامو و دادگاههای نظامی که در آن تشکیل میشود انتقاد کردهاند. دولت جورج بوش متهم بود که در "مبارزه با تروریسم" حقوق اولیه زندانیان را پایمال میکند، به آنها فشار وارد میآورد و آنها را از دفاع حقوقی محروم میسازد.
هنگامی که باراک اوباما در آغاز سال ۲۰۰۹ به مقام ریاست جمهوری رسید، قول داد که بازداشتگاه گوانتانامو را ظرف یک سال تعطیل کند و محاکمۀ متهمان حملات ۱۱ سپتامبر را به دادگاهی غیرنظامی (مدنی) در نیویورک واگذار کند.
اما اوباما، رئیس جمهور آمریکا، با مقاومت کنگره این کشور و دولتمردان محافظهکار روبرو شد که هم با تعطیلی گوانتانامو مخالفت کردند و هم با محاکمه متهمان ۱۱ سپتامبر در دادگاهی غیرنظامی.
پس از مجادلهای طولانی، سرانجام یک سال پیش اوباما موافقت کرد که محاکمه متهمان ۱۱ سپتامبر در دادگاهی نظامی در گوانتانامو برگزار شود. گفته میشود که متهمان این بار از حقوق بیشتری برخوردار هستند.
در واشنگتن جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، به خبرنگاران گفت: «از فاجعه ۱۱ سپتامبر ده سال گذشته است. پرزیدنت اوباما مصمم است افرادی که به ایالات متحده حمله کردند در برابر دادگاه قرار گیرند و به مجازات برسند.»
سخنگوی کاخ سفید تأکید کرد که دولت امریکا همچنان مصمم است که بازداشتگاه گوانتانامو را تعطیل کند، اما پیش از آن بایستی خالد شیخ محمد و همدستان احتمالی او به شکلی عادلانه مجازات شوند.
در اواخر ماه فوریه یکی از زندانیان گوانتانامو که با خالد شیخ محمد همکاری نزدیک داشته، اعلام کرد که آماده است در دادگاه درباره عملیات ۱۱ سپتامبر شهادت دهد.
خالد شیخ محمد به مشارکت خود در عملیات ۱۱ سپتامبر اعتراف کرده است، اما گفته میشود که اعترافات او زیر فشارهای روحی و جسمی اخذ شده است و این احتمال وجود دارد که اظهارات او در دادگاه قابل استناد نباشد.
به گفته مقامات دفاعی اسرائیل تحریمها علیه ایران در حال ثمردهی است و تلآویو به مذاکرات هستهای پیشرو با تهران چشم دوخته است. با این همه به نوشته یک روزنامه اسرائیلی حمله نظامی علیه ایران همچنان مطرح است.
روزنامه "جروزالم پست" چاپ اسرائیل روز چهارشنبه (۴آوریل/۱۶ فروردین) در نسخه اینترنتی خود به نقل از یکی از مقامات ارشد نظامی این کشور نوشت، رویارویی نظامی احتمالی اسرائیل با ایران ممکن است تا سال ۲۰۱۳ به تعویق افتد. این منبع آگاه که در این مقاله به نام وی اشاره نشده، در هفتههای اخیر اعلام داشته است که حمله نظامی علیه ایران "میتواند در سال جاری و یا سال ۲۰۱۳ رخ دهد."
به گفتهی این مقام ارشد نظامی در حال حاضر اسرائیل منتظر مشاهده اثرات تحریم و دیپلماسی بر ایران و تصمیمی است که دولت تهران در زمینه پیشبرد برنامههای هستهای خود خواهد گرفت.
در همین راستا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز سهشنبه (۳ آوریل) هشدار داد که ایران در مناقشه هستهای "حتی یک میلیمتر" از مواضع خود عقبنشینی نکرده و فشار اقتصادی برای عقبراندن این کشور کافی نیست.
به نوشته روزنامه "جروزالم پست" آنچه به طور بالقوه میتواند جدول زمانی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران را تغییر دهد، تصمیم تهران برای شروع کردن غنیسازی اورانیوم برای سطوح بالاتر نظامی و ساخت بمب اتمی است.
در این مقاله خاطر نشان شده است که سازمانهای اطلاعاتی غربی از نزدیک برنامهغنی سازی ایران و فعالیتهای این کشور در این زمینه را زیر نظر دارند. اسرائیل و آمریکا مشترکا بر این عقیدهاند که رهبر جمهوری اسلامی هنوز فرمان آغاز مرحله غنیسازی اورانیوم با درجه بالا و ساخت سلاح هستهای را صادر نکرده است.
به نوشته این روزنامه مقامات امنیتی اسرائیل و آمریکا ابراز اطمینان کردهاند که چنانچه ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای بگیرد، به موقع از این امر اطلاع خواهند یافت. میر داگان، رئیسپیشین سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل (موساد) به تازگی گفته بود، در صورتی که ایران برای مثال فعالیتهای خود را برای غنیسازی اورانیوم به غلظت ۹۰ درصد آغاز کند، در آن صورت اسرائیل برای متوقف کردن آن نیازمند استفاده از نیروی نظامی خواهد بود.
اسرائیل و آمریکا گفتهاند که اگر اقدامات تحریمی نتواند مانعی بر سر برنامههای هستهای ایران ایجاد کند، آنها از حمله نظامی به این کشور خودداری نخواهند کرد.
تأکید مجدد آمریکا بر ارائه کمک به ایران
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا روز سهشنبه هشدار داد که یک ایران مجهز به تسلیحات اتمی یا کشمکش نظامی بر سر برنامههای هستهای این کشور، هر دو موجب بیثباتی منطقه خواهد شد. خانم کلینتون همچنین نسبت به راه افتادن مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای اظهار نگرانی کرد.
وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره به مذاکرات آتی گروه ۵+۱ و ایران که به زودی از سر گرفته میشود، تأکید کرد که این مذاکرات نباید "پایانی نامعلوم" داشته باشند.
خانم کلینتون همچنین گفت که کشورهای مذاکرهکننده آماده ارائه کمک به تهران و پشتیبانی از برنامههای هستهای صلحآمیز ایران هستند، در صورتی که این کشور از فعالیتهای کنونی خود برای غنیسازی اورانیوم و پیشبرد اقدامات مشکوک برای ساخت بمب اتمی دست بکشد.
در حالیکه آمریکا گزینه نظامی علیه ایران را در شرایط کنونی رد میکند برخی از مقامات اسرائیلی گفتهاند که اسرائیل نباید بیش از این در برابر پیشرفت اتمی ایران تأمل کند زیرا جمهوری اسلامی بخشهای بزرگی از فعالیتها و تأسیساتهستهای خود را به زیرزمین منتقل میکند و ممکن است زمان برای فرود آوردن ضربه نظامی دیر شود.
در همین حال باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، از نخستوزیر اسرائیل خواسته است که با نشان دادن خویشتنداری برای اثر کردن اقدامات تحریمی علیه ایران فرصت بیشتری دهد.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران روز دوشنبه (۲ آوریل) در واکنشبه تحریمهای غرب علیه این کشور گفت: «تحریمها ممکن است برای ما مشکلات کوچکی را درست کنند اما به راهمان ادامه خواهیم داد.»
به گفتهی این مقام ارشد نظامی در حال حاضر اسرائیل منتظر مشاهده اثرات تحریم و دیپلماسی بر ایران و تصمیمی است که دولت تهران در زمینه پیشبرد برنامههای هستهای خود خواهد گرفت.
در همین راستا بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روز سهشنبه (۳ آوریل) هشدار داد که ایران در مناقشه هستهای "حتی یک میلیمتر" از مواضع خود عقبنشینی نکرده و فشار اقتصادی برای عقبراندن این کشور کافی نیست.
به نوشته روزنامه "جروزالم پست" آنچه به طور بالقوه میتواند جدول زمانی اسرائیل برای حمله نظامی به ایران را تغییر دهد، تصمیم تهران برای شروع کردن غنیسازی اورانیوم برای سطوح بالاتر نظامی و ساخت بمب اتمی است.
در این مقاله خاطر نشان شده است که سازمانهای اطلاعاتی غربی از نزدیک برنامهغنی سازی ایران و فعالیتهای این کشور در این زمینه را زیر نظر دارند. اسرائیل و آمریکا مشترکا بر این عقیدهاند که رهبر جمهوری اسلامی هنوز فرمان آغاز مرحله غنیسازی اورانیوم با درجه بالا و ساخت سلاح هستهای را صادر نکرده است.
به نوشته این روزنامه مقامات امنیتی اسرائیل و آمریکا ابراز اطمینان کردهاند که چنانچه ایران تصمیم به ساخت سلاح هستهای بگیرد، به موقع از این امر اطلاع خواهند یافت. میر داگان، رئیسپیشین سازمان اطلاعات و امنیت اسرائیل (موساد) به تازگی گفته بود، در صورتی که ایران برای مثال فعالیتهای خود را برای غنیسازی اورانیوم به غلظت ۹۰ درصد آغاز کند، در آن صورت اسرائیل برای متوقف کردن آن نیازمند استفاده از نیروی نظامی خواهد بود.
اسرائیل و آمریکا گفتهاند که اگر اقدامات تحریمی نتواند مانعی بر سر برنامههای هستهای ایران ایجاد کند، آنها از حمله نظامی به این کشور خودداری نخواهند کرد.
تأکید مجدد آمریکا بر ارائه کمک به ایران
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا روز سهشنبه هشدار داد که یک ایران مجهز به تسلیحات اتمی یا کشمکش نظامی بر سر برنامههای هستهای این کشور، هر دو موجب بیثباتی منطقه خواهد شد. خانم کلینتون همچنین نسبت به راه افتادن مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه در صورت دستیابی ایران به سلاح هستهای اظهار نگرانی کرد.
وزیر امور خارجه آمریکا با اشاره به مذاکرات آتی گروه ۵+۱ و ایران که به زودی از سر گرفته میشود، تأکید کرد که این مذاکرات نباید "پایانی نامعلوم" داشته باشند.
خانم کلینتون همچنین گفت که کشورهای مذاکرهکننده آماده ارائه کمک به تهران و پشتیبانی از برنامههای هستهای صلحآمیز ایران هستند، در صورتی که این کشور از فعالیتهای کنونی خود برای غنیسازی اورانیوم و پیشبرد اقدامات مشکوک برای ساخت بمب اتمی دست بکشد.
در حالیکه آمریکا گزینه نظامی علیه ایران را در شرایط کنونی رد میکند برخی از مقامات اسرائیلی گفتهاند که اسرائیل نباید بیش از این در برابر پیشرفت اتمی ایران تأمل کند زیرا جمهوری اسلامی بخشهای بزرگی از فعالیتها و تأسیساتهستهای خود را به زیرزمین منتقل میکند و ممکن است زمان برای فرود آوردن ضربه نظامی دیر شود.
در همین حال باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا، از نخستوزیر اسرائیل خواسته است که با نشان دادن خویشتنداری برای اثر کردن اقدامات تحریمی علیه ایران فرصت بیشتری دهد.
علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران روز دوشنبه (۲ آوریل) در واکنشبه تحریمهای غرب علیه این کشور گفت: «تحریمها ممکن است برای ما مشکلات کوچکی را درست کنند اما به راهمان ادامه خواهیم داد.»
ژاپن واردات نفت از ایران را ۲۸ درصد کاهش داد
پالایشگاههای ژاپن در حالی که همچنان از تمدید قراردادهای سالانه خرید نفت ایران سر باز میزنند، واردات نفت از ایران را طی دو ماه گذشته ۲۸ درصد کاهش دادهاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، ژاپن سومین مصرف کننده بزرگ نفت جهان به شدت مذاکرات پیرامون کاهش خرید نفت از ایران را دنبال میکند و افت اخیر واردات نفت از ایران، از طرف بزرگترین شریک تجاری و نظامی ژاپن، آمریکا، مورد استقبال گرفته است.
یک تاجر ژاپنی نفت به این خبرگزاری گفته است که تحریمها میتواند باعث بلوکه شدن داراییهای بانکهای ژاپنی در آمریکا شود، ژاپن یک کشور واردکننده بزرگ کالا نیز است و طبیعتا نمیخواهد که هزینه تحریمهای ایران را بدهد.
این گزارش در ادامه میگوید که اکنون یافتن شرکتهای حمل کننده، بیمه کننده و بانکهای معامله کننده با ایران برای تسویه حساب پول نفت مشکل شده است.
پالایشگاههای ژاپن ماههاست که حتی مذاکره با ایران برای تمدید قراردادهای سالانه خرید نفت را متوقف کرده و وضعیت نامعلومی حول مذاکرات بغرنج پیرامون این موضوع بوجود آمده است.
یک مقام آگاه که نخواسته نامی از وی برده شود به رویترز گفته است که بزرگترین پالایشگاه نفت ژاپن، شرکت نفت و انرژی ﺟﻰ ﺍﻳﻜﺲ ﻧﻴﭙﻮﻥ، قرارداد سالانه خرید ۱۰ هزار بشکه نفت در روز از ایران را که از ماه گذشته، مارس، منقضی شده، تمدید نکرده است.
به غیر از این شرکت، حداقل سه شرکت دیگر ژاپنی، شامل «ایدمی تسو کوسان» و «کموسمو» نیز که مجموعا قرارداد خرید روزانه ۴۰ هزار بشکه نفت خام از ایران را داشتهاند، علی رغم اتمام تاریخ قرارداد، تمدید نکردهاند. دو شرکت یاد شده به غیر از عدم تمدید قرارداد، در ماه جاری حتی یک بشکه نفت هم از ایران نخریدهاند.
خبرگزاری رویترز میگوید تنها در چهار روز گذشته، واردات نفت ژاپن از ایران نزدیک به ۱۵ درصد کاهش یافته است. بنا به آمار وزارت اقتصاد، تجارت و صنایع ژاپن، مجموعا واردات نفت ژاپن از ایران طی دو ماه گذشته ۲۸ درصد کاهش یافته و به رقم ۳۲۲ هزار بشکه در روز رسیده است.
هم اکنون شرکت «جی ایکس» ژاپن که قرارداد خرید روزانه ۸۰ هزار بشکه نفت ایران را در ماه ژانویه تمدید کرده است، به خرید نفت از ایران ادامه میدهد.
شرکت «شوآ شل سکیو»، بزرگترین مشتری نفت ایران نیز با اینکه قراداد سالانه خرید نفت از ایران را تمدید نکرده است، به واردات روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت خام از ایران ادامه میدهد.
کاهش واردات نفت ژاپن از ایران باعث شده است که آمریکا این کشور را به همراه ۱۰ کشور اروپایی بخاطر «کاهش چشمگیر خرید نفت ایران» از تحریمات آمریکا معاف کند.
به گزارش رویترز، چین، ژاپن و کره جنوبی از بزرگترین مشتریان آسیایی نفت ایران همگی خرید نفت از ایران را کاهش دادهاند. این سه کشور در دو ماه گذشته خرید نفت از ایران را مجموعا ۲۲ درصد کاهش داده و به رقم ۵۶ میلیون بشکه (مجموعا در دو ماه) رساندهاند. چین بیش از ۲۱ درصد و کره جنوبی ۱۴ درصد از واردات نفت ایران طی دو ماه گذشته کاستهاند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، ژاپن سومین مصرف کننده بزرگ نفت جهان به شدت مذاکرات پیرامون کاهش خرید نفت از ایران را دنبال میکند و افت اخیر واردات نفت از ایران، از طرف بزرگترین شریک تجاری و نظامی ژاپن، آمریکا، مورد استقبال گرفته است.
یک تاجر ژاپنی نفت به این خبرگزاری گفته است که تحریمها میتواند باعث بلوکه شدن داراییهای بانکهای ژاپنی در آمریکا شود، ژاپن یک کشور واردکننده بزرگ کالا نیز است و طبیعتا نمیخواهد که هزینه تحریمهای ایران را بدهد.
این گزارش در ادامه میگوید که اکنون یافتن شرکتهای حمل کننده، بیمه کننده و بانکهای معامله کننده با ایران برای تسویه حساب پول نفت مشکل شده است.
پالایشگاههای ژاپن ماههاست که حتی مذاکره با ایران برای تمدید قراردادهای سالانه خرید نفت را متوقف کرده و وضعیت نامعلومی حول مذاکرات بغرنج پیرامون این موضوع بوجود آمده است.
یک مقام آگاه که نخواسته نامی از وی برده شود به رویترز گفته است که بزرگترین پالایشگاه نفت ژاپن، شرکت نفت و انرژی ﺟﻰ ﺍﻳﻜﺲ ﻧﻴﭙﻮﻥ، قرارداد سالانه خرید ۱۰ هزار بشکه نفت در روز از ایران را که از ماه گذشته، مارس، منقضی شده، تمدید نکرده است.
به غیر از این شرکت، حداقل سه شرکت دیگر ژاپنی، شامل «ایدمی تسو کوسان» و «کموسمو» نیز که مجموعا قرارداد خرید روزانه ۴۰ هزار بشکه نفت خام از ایران را داشتهاند، علی رغم اتمام تاریخ قرارداد، تمدید نکردهاند. دو شرکت یاد شده به غیر از عدم تمدید قرارداد، در ماه جاری حتی یک بشکه نفت هم از ایران نخریدهاند.
خبرگزاری رویترز میگوید تنها در چهار روز گذشته، واردات نفت ژاپن از ایران نزدیک به ۱۵ درصد کاهش یافته است. بنا به آمار وزارت اقتصاد، تجارت و صنایع ژاپن، مجموعا واردات نفت ژاپن از ایران طی دو ماه گذشته ۲۸ درصد کاهش یافته و به رقم ۳۲۲ هزار بشکه در روز رسیده است.
هم اکنون شرکت «جی ایکس» ژاپن که قرارداد خرید روزانه ۸۰ هزار بشکه نفت ایران را در ماه ژانویه تمدید کرده است، به خرید نفت از ایران ادامه میدهد.
شرکت «شوآ شل سکیو»، بزرگترین مشتری نفت ایران نیز با اینکه قراداد سالانه خرید نفت از ایران را تمدید نکرده است، به واردات روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت خام از ایران ادامه میدهد.
کاهش واردات نفت ژاپن از ایران باعث شده است که آمریکا این کشور را به همراه ۱۰ کشور اروپایی بخاطر «کاهش چشمگیر خرید نفت ایران» از تحریمات آمریکا معاف کند.
به گزارش رویترز، چین، ژاپن و کره جنوبی از بزرگترین مشتریان آسیایی نفت ایران همگی خرید نفت از ایران را کاهش دادهاند. این سه کشور در دو ماه گذشته خرید نفت از ایران را مجموعا ۲۲ درصد کاهش داده و به رقم ۵۶ میلیون بشکه (مجموعا در دو ماه) رساندهاند. چین بیش از ۲۱ درصد و کره جنوبی ۱۴ درصد از واردات نفت ایران طی دو ماه گذشته کاستهاند.
واکنش رفسنجانی به انتقادها از اظهارات خود درباره رابطه با آمریکا
اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام، به انتقادها از اظهارات اخير خود درباره رابطه با آمريکا واکنش نشان داده و گفته است که انتظار نداشتم واکنش ها به سخنانم جنجال آفرينی به بار آورد.
آقای رفسنجانی در گفت و گو با فصلنامه «مطالعات بين المللی» که اخيرا منتشر شده، گفته بود که در نامه ای به آيت الله خمينی نوشته بود، «آمريکا قدرت برتر دنياست. مگر اروپا با آمريکا، چين با آمريکا و روسيه با آمريکا چه تفاوتی از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داريم، چرا با آمريکا مذاکره نکنيم؟»
وی می گويد که از آيت الله خمينی، بنيانگذار نظام جمهوری اسلامی، خواسته بود تا «هفت موضوع» را در زمان حيات خود حل و فصل کند، «در غير اين صورت ممکن است اينها به صورت معضلی سد راه آينده کشور شود.»
رابطه با آمريکا يکی از مسائلی است که رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام می گويد که در نامه خود به آن اشاره کرده بود و خواستار تصميم گيری آيت الله خمينی در اين زمينه شده بود.
مصاحبه آقای رفسنجانی با واکنش تند محافظه کاران و رسانه های نزديک به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، روبرو شد.
در واکنش به اين انتقادها، رييس مجمع تشخصی مصلحت نظام در ديدار با فراکسيون اقليت مجلس گفته است که «اگر بحث هايم در مورد رابطه با آمريکا در آن نامه مورد ايراد بود حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می دادند.»
فاصل موسوی، عضو فراکسيون اقليت، در گزارشی از اين ديدار، از آقای رفسنجانی نقل و قول کرده که گفته است: «حرفهايش در مورد رابطه با آمريکا چيز جديدی نيست و من حدود دو ماه پيش با فصلنامه ای صحبت کردم که متاسفانه برخی در حال حاضر در مورد آن جنجال آفرينی کردند.»
وی افزوده است: «انتظار نداشتم واکنش ها به سخنانم در مورد رابطه با آمريکا در اين حد باشد و جنجال آفرينی به بار آورد.»
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام به سياست خارجی دولت محمود احمدی نژاد انتقاد کرده و گفته است: «ايران مرکزيت يک فکر و انديشه را در جهان اسلام دارد و در اطراف ايران کشورهای اسلامی زيادی وجود دارد، لذا بايد با کشورهای اطراف مدارا داشته باشيم و به گونه ای نشود که رابطه مان با کشورهای اطراف در حداقل باشد.»
منتقدان آقای رفسنجانی وی را متهم کرده اند که «بصيرت» ندارد و تصميم گيری درباره رابطه با آمريکا را در «صلاحيت» رهبر جمهوری اسلامی ايران عنوان کرده اند.
علاء الدين بروجردی، رييس کميسيون امنيت ملی مجلس، در اين زمينه به خبرگزاری مهر گفته است: «موضوع رابطه با آمريکا همچنان خط قرمز نظام جمهوری اسلامی است و هيچ کس در اين زمينه جدای از نقطه نظرات رهبری نه صلاحيت دارد و نه می تواند تصميم گيری کند.»
حميدرضا ترقی، از اعضای جمعيت موتلفه اسلامی، نيز در واکنش به سخنان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفته است: «هر گونه اظهار نظر مبنی بر علاقه و شيفتگی برای مذاکره با آمريکا به ضرر بيداری اسلامی و نيروهای انقلاب است و اگر بصيرت داشته باشيم به هيچ وجه چنين مواضعی را مطرح نمی کنيم.»
حسين شريعتمداری، نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان نيز در سرمقاله روز چهارشنبه اين روزنامه به يکی از سخنرانیهای پيشين آيت الله خامنهای برای مخالفت با اظهارات آقای رفسنجانی اشاره کرد که گفته بود: «من معتقدم، آن کسانی که فکر میکنند ما بايد با راس استکبار- يعنی آمريکا- مذاکره کنيم، يا دچار ساده لوحی هستند، يا مرعوبند.»
ايران و آمريکا از سال ۱۳۵۸ و به دنبال حمله دانشجويان موسوم به «پيرو خط امام» به سفارت آمريکا در تهران مناسبات ديپلماتيک با یکدیگر ندارند. تلاش برخی از روسای جمهوری ايران از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی برای برقراری رابطه با آمريکا با مخالفت محافل تندرو در نظام جمهوری اسلامی ايران و بويژه آيت الله خامنه ای روبرو شده است.
رهبر جمهوری اسلامی ايران در يکی از نخستين سخنرانی های خود پس از انتخاب به عنوان جانشين آيت الله خمينی گفته بود که او درباره برقراری رابطه با آمريکا تصميم گيری خواهد کرد.
وی در دی ماه سال ۱۳۸۶ نيز گفته بود که «برقراری رابطه با آمريکا در شرايط کنونی به نفع ايران نيست و اگر روزی رابطه با آمريکا برای ملت ايران مفيد باشد، وی اولين کسی خواهد بود که اين رابطه را تاييد می کند.»
آقای رفسنجانی در گفت و گو با فصلنامه «مطالعات بين المللی» که اخيرا منتشر شده، گفته بود که در نامه ای به آيت الله خمينی نوشته بود، «آمريکا قدرت برتر دنياست. مگر اروپا با آمريکا، چين با آمريکا و روسيه با آمريکا چه تفاوتی از ديد ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داريم، چرا با آمريکا مذاکره نکنيم؟»
وی می گويد که از آيت الله خمينی، بنيانگذار نظام جمهوری اسلامی، خواسته بود تا «هفت موضوع» را در زمان حيات خود حل و فصل کند، «در غير اين صورت ممکن است اينها به صورت معضلی سد راه آينده کشور شود.»
رابطه با آمريکا يکی از مسائلی است که رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام می گويد که در نامه خود به آن اشاره کرده بود و خواستار تصميم گيری آيت الله خمينی در اين زمينه شده بود.
مصاحبه آقای رفسنجانی با واکنش تند محافظه کاران و رسانه های نزديک به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، روبرو شد.
در واکنش به اين انتقادها، رييس مجمع تشخصی مصلحت نظام در ديدار با فراکسيون اقليت مجلس گفته است که «اگر بحث هايم در مورد رابطه با آمريکا در آن نامه مورد ايراد بود حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می دادند.»
فاصل موسوی، عضو فراکسيون اقليت، در گزارشی از اين ديدار، از آقای رفسنجانی نقل و قول کرده که گفته است: «حرفهايش در مورد رابطه با آمريکا چيز جديدی نيست و من حدود دو ماه پيش با فصلنامه ای صحبت کردم که متاسفانه برخی در حال حاضر در مورد آن جنجال آفرينی کردند.»
وی افزوده است: «انتظار نداشتم واکنش ها به سخنانم در مورد رابطه با آمريکا در اين حد باشد و جنجال آفرينی به بار آورد.»
رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام به سياست خارجی دولت محمود احمدی نژاد انتقاد کرده و گفته است: «ايران مرکزيت يک فکر و انديشه را در جهان اسلام دارد و در اطراف ايران کشورهای اسلامی زيادی وجود دارد، لذا بايد با کشورهای اطراف مدارا داشته باشيم و به گونه ای نشود که رابطه مان با کشورهای اطراف در حداقل باشد.»
منتقدان آقای رفسنجانی وی را متهم کرده اند که «بصيرت» ندارد و تصميم گيری درباره رابطه با آمريکا را در «صلاحيت» رهبر جمهوری اسلامی ايران عنوان کرده اند.
علاء الدين بروجردی، رييس کميسيون امنيت ملی مجلس، در اين زمينه به خبرگزاری مهر گفته است: «موضوع رابطه با آمريکا همچنان خط قرمز نظام جمهوری اسلامی است و هيچ کس در اين زمينه جدای از نقطه نظرات رهبری نه صلاحيت دارد و نه می تواند تصميم گيری کند.»
حميدرضا ترقی، از اعضای جمعيت موتلفه اسلامی، نيز در واکنش به سخنان رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام گفته است: «هر گونه اظهار نظر مبنی بر علاقه و شيفتگی برای مذاکره با آمريکا به ضرر بيداری اسلامی و نيروهای انقلاب است و اگر بصيرت داشته باشيم به هيچ وجه چنين مواضعی را مطرح نمی کنيم.»
حسين شريعتمداری، نماينده ولی فقيه در روزنامه کيهان نيز در سرمقاله روز چهارشنبه اين روزنامه به يکی از سخنرانیهای پيشين آيت الله خامنهای برای مخالفت با اظهارات آقای رفسنجانی اشاره کرد که گفته بود: «من معتقدم، آن کسانی که فکر میکنند ما بايد با راس استکبار- يعنی آمريکا- مذاکره کنيم، يا دچار ساده لوحی هستند، يا مرعوبند.»
ايران و آمريکا از سال ۱۳۵۸ و به دنبال حمله دانشجويان موسوم به «پيرو خط امام» به سفارت آمريکا در تهران مناسبات ديپلماتيک با یکدیگر ندارند. تلاش برخی از روسای جمهوری ايران از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی برای برقراری رابطه با آمريکا با مخالفت محافل تندرو در نظام جمهوری اسلامی ايران و بويژه آيت الله خامنه ای روبرو شده است.
رهبر جمهوری اسلامی ايران در يکی از نخستين سخنرانی های خود پس از انتخاب به عنوان جانشين آيت الله خمينی گفته بود که او درباره برقراری رابطه با آمريکا تصميم گيری خواهد کرد.
وی در دی ماه سال ۱۳۸۶ نيز گفته بود که «برقراری رابطه با آمريکا در شرايط کنونی به نفع ايران نيست و اگر روزی رابطه با آمريکا برای ملت ايران مفيد باشد، وی اولين کسی خواهد بود که اين رابطه را تاييد می کند.»
بیمهگر اصلی چین بیمه تانکرهای حامل نفت ایران را متوقف می کند
بیمهگر اصلی چین اعلام کرد که در راستای تحریمهای غرب علیه نفت ایران، از ماه ژوئیه ارائه خدمات بیمه به تانکرهای حامل نفت ایران را متوقف خواهد کرد. این نخستین مجموعه بیمه در چین است که از قطع همکاری خود با کشتیهای حامل نفت ایران خبر میدهد.
دو مقام رسمی مجموعه بیمه «پی اند آی کلاب» چین روز پنجشنبه در گفتو گو با خبرگزاری رویترز تأیید کردهاند که این شرکت عظیم ارائه دهنده خدمات بیمه که بیش از هزار کشتی متعلق به شرکتهای عمده حمل و نقل دریایی در چین را تحت پوشش خود دارد، قصد دارد از ماه ژوئیه از ارائه خدمات به کشتیهای حامل نفت جمهوری اسلامی خودداری کند.
یکی از مقامهای این مجموعه به رویترز گفته است که بسیاری از کشتی هایی که نفت ایران را جا به جا میکنند میخواهند تحت پوشش بیمه این مجموعه باشند، اما با توجه به مقررات تحریمی ایالات متحده و اتحادیه اروپا، «پی اند آی کلاب» چین از ماه ژوئیه از ارائه خدمات بیمه به این کشتیرانیها خودداری خواهد کرد.
این مقام آگاه با تأکید بر اینکه «پی اند آی کلاب این ریسک را متحمل نخواهد شد» گفت که این مجموعه بیمهگذار از شرکتهای بیمه زیر مجموعه خود خواسته است تا از ارائه خدمات بیمه به کشتیهای حامل نفت ایران خودداری کنند و یا اگر قصد چنین اقدامی را دارد، عواقب آن را در نظر داشته باشند.
از آغاز ماه ژوئیه طبق تحریمهای اتحادیه اروپا، شرکتهای بیمهای که به نفتکشهای حامل نفت ایران خدمات بیمه ارائه دهند در فهرست سیاه این اتحادیه قرار میگیرند.
پیش از این بیمهگزار چینی، یک مجموعه بیمهگزار اصلی در ژاپن نیز اعلام کرده بود که از این پس تنها بخشی از خدمات بیمه را به تانکرهای حامل نفت ایران ارائه خواهد داد.
تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، خریداران عمده نفت ایران در آسیا را با مشکلات بسیاری مواجه کرده است.
ایران روزانه ۲.۲ میلیون بشکه نفت خام صادر میکند که بخش اعظم این محمولهها به چین، هند، ژاپن و کره جنوبی ارسال میشود.
در این مدت وارد کنندگان اصلی نفت ایران در آسیا اروپا برای در امان ماندن از اقدامات تنبیهی آمریکا و اتحادیه اروپا، یا از میزان واردات خود کاستهاند و یا اعلام کردهاند که قصد چنین کاری را دارند.
با اینحال این کشورها همچنان امیدوارند که در صورت امکان از بخشی از تحریمهای بینالمللی علیه نفت ایران معاف شوند.
روز پنجشنبه یک مقام رسمی بیمهگزار «پی اند آی کلاب» نیز ابراز امیدواری کرد که اتحادیه اروپا از شدت تحریمها بکاهد و افزود که به نظر میرسد امکان توافق طرفین بر سر شدت این تحریمها وجود دارد.
تحریمهای غرب علیه ایران به منظور مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی اعمال شده است.
غرب معتقد است که برنامه هستهای ایران دارای ابعاد نظامی است و خواستار شفافسازی تهران در این خصوص شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی در مقابل میگوید فعالیتهای هستهای ایران دارای اهداف کاملا صلحآمیز است و همچنان به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد.
دو مقام رسمی مجموعه بیمه «پی اند آی کلاب» چین روز پنجشنبه در گفتو گو با خبرگزاری رویترز تأیید کردهاند که این شرکت عظیم ارائه دهنده خدمات بیمه که بیش از هزار کشتی متعلق به شرکتهای عمده حمل و نقل دریایی در چین را تحت پوشش خود دارد، قصد دارد از ماه ژوئیه از ارائه خدمات به کشتیهای حامل نفت جمهوری اسلامی خودداری کند.
یکی از مقامهای این مجموعه به رویترز گفته است که بسیاری از کشتی هایی که نفت ایران را جا به جا میکنند میخواهند تحت پوشش بیمه این مجموعه باشند، اما با توجه به مقررات تحریمی ایالات متحده و اتحادیه اروپا، «پی اند آی کلاب» چین از ماه ژوئیه از ارائه خدمات بیمه به این کشتیرانیها خودداری خواهد کرد.
این مقام آگاه با تأکید بر اینکه «پی اند آی کلاب این ریسک را متحمل نخواهد شد» گفت که این مجموعه بیمهگذار از شرکتهای بیمه زیر مجموعه خود خواسته است تا از ارائه خدمات بیمه به کشتیهای حامل نفت ایران خودداری کنند و یا اگر قصد چنین اقدامی را دارد، عواقب آن را در نظر داشته باشند.
از آغاز ماه ژوئیه طبق تحریمهای اتحادیه اروپا، شرکتهای بیمهای که به نفتکشهای حامل نفت ایران خدمات بیمه ارائه دهند در فهرست سیاه این اتحادیه قرار میگیرند.
پیش از این بیمهگزار چینی، یک مجموعه بیمهگزار اصلی در ژاپن نیز اعلام کرده بود که از این پس تنها بخشی از خدمات بیمه را به تانکرهای حامل نفت ایران ارائه خواهد داد.
تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، خریداران عمده نفت ایران در آسیا را با مشکلات بسیاری مواجه کرده است.
ایران روزانه ۲.۲ میلیون بشکه نفت خام صادر میکند که بخش اعظم این محمولهها به چین، هند، ژاپن و کره جنوبی ارسال میشود.
در این مدت وارد کنندگان اصلی نفت ایران در آسیا اروپا برای در امان ماندن از اقدامات تنبیهی آمریکا و اتحادیه اروپا، یا از میزان واردات خود کاستهاند و یا اعلام کردهاند که قصد چنین کاری را دارند.
با اینحال این کشورها همچنان امیدوارند که در صورت امکان از بخشی از تحریمهای بینالمللی علیه نفت ایران معاف شوند.
روز پنجشنبه یک مقام رسمی بیمهگزار «پی اند آی کلاب» نیز ابراز امیدواری کرد که اتحادیه اروپا از شدت تحریمها بکاهد و افزود که به نظر میرسد امکان توافق طرفین بر سر شدت این تحریمها وجود دارد.
تحریمهای غرب علیه ایران به منظور مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی اعمال شده است.
غرب معتقد است که برنامه هستهای ایران دارای ابعاد نظامی است و خواستار شفافسازی تهران در این خصوص شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی در مقابل میگوید فعالیتهای هستهای ایران دارای اهداف کاملا صلحآمیز است و همچنان به غنیسازی اورانیوم ادامه میدهد.
وزارت خارجه آمريکا: اميدواريم مصاحبه آلن اير با سايت الف به طور کامل منتشر شود
در حالی که معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران اقدام سايت «الف» را برای مصاحبه با آلن اير، سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمريکا محکوم کرده است، وزارت امور خارجه آمريکا ابراز اميدورای کرده است مصاحبه آقای اير با سايت «الف» به طور کامل منتشر شود.
سايت الف، نزديک به احمد توکلی، نماينده مجلس، روز سه شنبه اعلام کرد، آلن اير را به عنوان ميهمان دعوت کرده تا به پرسش های خوانندگان اين وبسايت پاسخ دهد، اما ساعاتی بعد خبر اين دعوت را حذف کرد. سايتهای نزديک به دولت، به سايت «الف» حمله کرده و اين سايت را به «تريبون دولت آمريکا» تشبيه کردهاند.
در همين حال، يک مقام وزارت امورخارجه آمريکا روز چهارشنبه در پاسخ به پرسش راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی درباره مصاحبه آلن ایر با سایت «الف» اعلام کرد:«دولت ايالات متحده به دنبال آن است تا از طريق سخنگوی فارسی زبان خود و ديگر راهها، از جمله رسانهها، با مردم ايران تعامل کند. ما اميدواريم مصاحبه آقای اير به طور کامل منتشر شود.»
در حالی اين مقام وزارت امور خارجه آمريکا ابراز اميدورای کرده است که مصاحبه آلن اير منتشر شود، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران در بيانيهای «اقدام نامتعارف» وبسايت «الف» را در فراهم کردن «امکان پاسخگويی سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمريکا و يکی از افسران اطلاعاتی اين کشور» به پرسشهای خوانندگان محکوم کرده است.
در ادامه اين بيانيه آمده است: «معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد اسلامی، ضمن محکوم خواندن اين اقدام، بار ديگر اصحاب رسانه را به اجتناب از هرگونه همکاری با چهرهها و رسانههای معاند نظام اسلامی فراخوانده و اقدام مذکور را برای بررسی و تصميمگيری در دستور جلسه آينده هيات نظارت بر مطبوعات قرار خواهد داد تا وفق قانون مطبوعات در خصوص آن اتخاد تصميم گردد.»
سايت الف در معرفی آلن اير نوشته شده بود: «وی متولد شهرنيويورک و فارغ التحصيل دانشگاه دارتموت در رشته ادبيات است. وی از وسط دهه ۹۰ به عنوان ديپلمات وارد وزارت خارجه آمريکا شده و در کشورهای نيجريه، سوريه، امارات متحده عربی و آذربايجان خدمت کرده است. مهمان ويژه الف از ۲۵سال پيش به زبان فارسی و تاريخ و تمدن ايران علاقمند بوده در اوقات فراغت خود کتاب های فارسی و کتاب هايی درباره ايران مطالعه می کند.»
اين سايت خبری نوشته بود: «آلن اير حدود يک سال پيش بعنوان اولين سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمريکا منصوب شده است و وظيفه دارد مواضع و سياست های دولت آمريکا را تشريح و به سؤالات مردم ايران پاسخ دهد.»
الف تا پيش از حذف اين مطلب، از خوانندگان خود خواسته بود: «علاقمندان به طرح سئوال از سخنگوی وزارت خارجه آمريکا می توانند تا روز پنجشنبه۱۷ فروردين سئوالات خود را در قوطی انتهای اين صفحه در حداکثر ۳سطر بنويسند و ارسال فرمايند آقای آلن اير طرف مدت کوتاهی پس از انتشار هر سئوال، به آن پاسخ خواهند داد.»
سايت الف، نزديک به احمد توکلی، نماينده مجلس، روز سه شنبه اعلام کرد، آلن اير را به عنوان ميهمان دعوت کرده تا به پرسش های خوانندگان اين وبسايت پاسخ دهد، اما ساعاتی بعد خبر اين دعوت را حذف کرد. سايتهای نزديک به دولت، به سايت «الف» حمله کرده و اين سايت را به «تريبون دولت آمريکا» تشبيه کردهاند.
در همين حال، يک مقام وزارت امورخارجه آمريکا روز چهارشنبه در پاسخ به پرسش راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی درباره مصاحبه آلن ایر با سایت «الف» اعلام کرد:«دولت ايالات متحده به دنبال آن است تا از طريق سخنگوی فارسی زبان خود و ديگر راهها، از جمله رسانهها، با مردم ايران تعامل کند. ما اميدواريم مصاحبه آقای اير به طور کامل منتشر شود.»
در حالی اين مقام وزارت امور خارجه آمريکا ابراز اميدورای کرده است که مصاحبه آلن اير منتشر شود، معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران در بيانيهای «اقدام نامتعارف» وبسايت «الف» را در فراهم کردن «امکان پاسخگويی سخنگوی فارسی زبان وزارت خارجه آمريکا و يکی از افسران اطلاعاتی اين کشور» به پرسشهای خوانندگان محکوم کرده است.
در ادامه اين بيانيه آمده است: «معاونت مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت ارشاد اسلامی، ضمن محکوم خواندن اين اقدام، بار ديگر اصحاب رسانه را به اجتناب از هرگونه همکاری با چهرهها و رسانههای معاند نظام اسلامی فراخوانده و اقدام مذکور را برای بررسی و تصميمگيری در دستور جلسه آينده هيات نظارت بر مطبوعات قرار خواهد داد تا وفق قانون مطبوعات در خصوص آن اتخاد تصميم گردد.»
سايت الف در معرفی آلن اير نوشته شده بود: «وی متولد شهرنيويورک و فارغ التحصيل دانشگاه دارتموت در رشته ادبيات است. وی از وسط دهه ۹۰ به عنوان ديپلمات وارد وزارت خارجه آمريکا شده و در کشورهای نيجريه، سوريه، امارات متحده عربی و آذربايجان خدمت کرده است. مهمان ويژه الف از ۲۵سال پيش به زبان فارسی و تاريخ و تمدن ايران علاقمند بوده در اوقات فراغت خود کتاب های فارسی و کتاب هايی درباره ايران مطالعه می کند.»
اين سايت خبری نوشته بود: «آلن اير حدود يک سال پيش بعنوان اولين سخنگوی فارسی زبان وزارت امور خارجه آمريکا منصوب شده است و وظيفه دارد مواضع و سياست های دولت آمريکا را تشريح و به سؤالات مردم ايران پاسخ دهد.»
الف تا پيش از حذف اين مطلب، از خوانندگان خود خواسته بود: «علاقمندان به طرح سئوال از سخنگوی وزارت خارجه آمريکا می توانند تا روز پنجشنبه۱۷ فروردين سئوالات خود را در قوطی انتهای اين صفحه در حداکثر ۳سطر بنويسند و ارسال فرمايند آقای آلن اير طرف مدت کوتاهی پس از انتشار هر سئوال، به آن پاسخ خواهند داد.»
آیا سیارههای کهن مسکن موجودات فضایی بودند؟
انتشار خبر مربوط به کشف دو سیاره که در مدار یک ستاره دوازده میلیارد ساله در حرکت هستند، با تصورهای رایج که معتقد است ستارههای کهنسال و اولیه هیچ سیارهای ندارند در تضاد است.
وبسایت «دیسکاوری» یادآوری میکند که بر اساس فرضیههای علمی رایج دوازده میلیارد سال پیش عالم فضا در اولین مراحل تکوین خود و در سرآغاز تولید اجرامی فشردهتر از تودههای گاز هیدروژن و هلیوم بود و مواد خام کافی برای شکلگیری سیارههای خاکی و سنگی وجود نداشت.
بر مبنای یک چنین شناختی از مراحل تکوین فضا، همیشه این طور استدلال شده است که در آن دوران اولیه هیچ محیطی در فضا که احتمال شرایط زیست در آن فراهم بوده باشد وجود نداشته است.
ستاره کهنسالی که در روزهای اخیر کشف آن اعلام شد ظاهرا در محیط یک کهکشان قدیمی و رو به زوال قرار داشته، ولی به مرور کهکشان راه شیری آن را به سوی خود کشیده است. این ستاره همچون ستارههای خاموش دیگری که در فضا وجود دارند به خاطر قدمتشان اصطلاحا جرم آسمانی مرده تلقی میشود.
کشف دو سیاره در مدار این ستاره کهنسال و خاموش به علاوه کشف عناصر کربن در اشعههای قدیمی فضایی که سال گذشته روی داد، نشان میدهد که حتی در دوران اولیه تکوین فضا به حد کافی مواد و عناصر فشرده و سنگینی وجود داشته که میتوانستند به شکلگیری سیارهها و در نتیجه احتمال وجود نوعی حیات در محیط آنها منجر شود.
نویسنده وبسایت «دیسکاوری» یادآوری میکند تحقیقاتی که در سال ۱۹۹۹ توسط تلسکوپ فضایی «هابل» انجام شد هیچ سیارهای را در مدار ستارههای خاموش رصد نکرد. در سال ۲۰۰۶ نیز تحقیقات مشابهی توسط همین تلسکوپ فضایی انجام شد که در پایان ۱۶ مورد سیاره متشکل از گازهای داغ مشابه مشتری کشف شد. این کشف احتمال وجود سیارهها در دوران اولیه تکوین فضا را تایید کرده و راه را برای تحقیقات بعدی توسط تلسکوپ «کپلر» و شناسایی سیارههای بیشتری متعلق به این دوران گشود.
در این میان برخی از دانشمندان علوم فضایی معتقدند که محیط دوران اولیه تکوین فضا برای شکلگیری اجرام نسبتا آسیبپذیری مثل سیارهها مناسب نبوده است و تحت تاثیر شدت و قدرت تغییر و تحولات فیزیکی در محیط فضا، فقط اجرامی مثل ستارهها میتوانستند شکل بگیرند و به بقای خود ادامه دهند.
اگر در مراحل اولیه تکوین فضا نوعی از حیات وجود داشته است مسلما همچون نمونه کره زمین، میتوانسته از کربن موجود در عناصر شیمیایی محیط استفاده کند. حیات در محیط سیارههایی که به دور ستارههای کهنسال و خاموش امروزی در گردش بودهاند میلیاردها سال قبل از کره زمین آغاز شده و بنابراین برای تحول و تکامل میلیاردها سال فرصت بیشتری داشته است.
از این اطلاعات میتوان به این نتیجه رسید که احتمالا موجودات فضاییای وجود دارند که از ما انسانها بسیار پیشرفتهترند. ولی اگر چنین موجوداتی وجود داشته و دارند امروزه کجا هستند؟
نویسنده وبسایت «دیسکاوری» حدس میزند که چنین موجوداتی قاعدتا پس از میلیاردها سال تکامل از قالب و پیکر گوشتی نظیر انسان، خود را رها ساخته و به پدیده دیگری مثل ماشین یا موجودی غیرقابل تصور برای ما تبدیل شدهاند.
اما با توجه به میزان هوشمندی خارقالعادهای که این موجودات از آن برخوردار هستند عجیب است که تاکنون کاری نکردهاند که توجه دیگران را به سوی آنها جلب کند. نبود شواهدی در تایید وجود یک چنین موجودات یا پدیدههایی در عین حال میتواند دلیلی باشد در اثبات این که تمدن این موجودات طی میلیاردها سال تا چه حد پیشرفتهتر از انسانهاست.
مسلما پژوهش و جستجوهای دیگری در مورد احتمال وجود موجودات فضایی باستانی انجام خواهد شد. اما یافتههای تا به امروز این معما را اسرارآمیزتر کرده است. اگر فضا در دوران اولیه خود کربن تولید میکرده بنابراین باید در گوشهای و یا در پهنهای از عالم فضا یک نوع ذهن هوشمند شکل گرفته و وجود داشته باشد. شاید آن طور که هربرت جرج ولز، نویسنده رمانهای علمیخیالی میگفت: «آنها بسیار عظیم، محاسبهگر و غیراجتماعی هستند.»
وبسایت «دیسکاوری» یادآوری میکند که بر اساس فرضیههای علمی رایج دوازده میلیارد سال پیش عالم فضا در اولین مراحل تکوین خود و در سرآغاز تولید اجرامی فشردهتر از تودههای گاز هیدروژن و هلیوم بود و مواد خام کافی برای شکلگیری سیارههای خاکی و سنگی وجود نداشت.
بر مبنای یک چنین شناختی از مراحل تکوین فضا، همیشه این طور استدلال شده است که در آن دوران اولیه هیچ محیطی در فضا که احتمال شرایط زیست در آن فراهم بوده باشد وجود نداشته است.
ستاره کهنسالی که در روزهای اخیر کشف آن اعلام شد ظاهرا در محیط یک کهکشان قدیمی و رو به زوال قرار داشته، ولی به مرور کهکشان راه شیری آن را به سوی خود کشیده است. این ستاره همچون ستارههای خاموش دیگری که در فضا وجود دارند به خاطر قدمتشان اصطلاحا جرم آسمانی مرده تلقی میشود.
کشف دو سیاره در مدار این ستاره کهنسال و خاموش به علاوه کشف عناصر کربن در اشعههای قدیمی فضایی که سال گذشته روی داد، نشان میدهد که حتی در دوران اولیه تکوین فضا به حد کافی مواد و عناصر فشرده و سنگینی وجود داشته که میتوانستند به شکلگیری سیارهها و در نتیجه احتمال وجود نوعی حیات در محیط آنها منجر شود.
نویسنده وبسایت «دیسکاوری» یادآوری میکند تحقیقاتی که در سال ۱۹۹۹ توسط تلسکوپ فضایی «هابل» انجام شد هیچ سیارهای را در مدار ستارههای خاموش رصد نکرد. در سال ۲۰۰۶ نیز تحقیقات مشابهی توسط همین تلسکوپ فضایی انجام شد که در پایان ۱۶ مورد سیاره متشکل از گازهای داغ مشابه مشتری کشف شد. این کشف احتمال وجود سیارهها در دوران اولیه تکوین فضا را تایید کرده و راه را برای تحقیقات بعدی توسط تلسکوپ «کپلر» و شناسایی سیارههای بیشتری متعلق به این دوران گشود.
در این میان برخی از دانشمندان علوم فضایی معتقدند که محیط دوران اولیه تکوین فضا برای شکلگیری اجرام نسبتا آسیبپذیری مثل سیارهها مناسب نبوده است و تحت تاثیر شدت و قدرت تغییر و تحولات فیزیکی در محیط فضا، فقط اجرامی مثل ستارهها میتوانستند شکل بگیرند و به بقای خود ادامه دهند.
اگر در مراحل اولیه تکوین فضا نوعی از حیات وجود داشته است مسلما همچون نمونه کره زمین، میتوانسته از کربن موجود در عناصر شیمیایی محیط استفاده کند. حیات در محیط سیارههایی که به دور ستارههای کهنسال و خاموش امروزی در گردش بودهاند میلیاردها سال قبل از کره زمین آغاز شده و بنابراین برای تحول و تکامل میلیاردها سال فرصت بیشتری داشته است.
از این اطلاعات میتوان به این نتیجه رسید که احتمالا موجودات فضاییای وجود دارند که از ما انسانها بسیار پیشرفتهترند. ولی اگر چنین موجوداتی وجود داشته و دارند امروزه کجا هستند؟
نویسنده وبسایت «دیسکاوری» حدس میزند که چنین موجوداتی قاعدتا پس از میلیاردها سال تکامل از قالب و پیکر گوشتی نظیر انسان، خود را رها ساخته و به پدیده دیگری مثل ماشین یا موجودی غیرقابل تصور برای ما تبدیل شدهاند.
اما با توجه به میزان هوشمندی خارقالعادهای که این موجودات از آن برخوردار هستند عجیب است که تاکنون کاری نکردهاند که توجه دیگران را به سوی آنها جلب کند. نبود شواهدی در تایید وجود یک چنین موجودات یا پدیدههایی در عین حال میتواند دلیلی باشد در اثبات این که تمدن این موجودات طی میلیاردها سال تا چه حد پیشرفتهتر از انسانهاست.
مسلما پژوهش و جستجوهای دیگری در مورد احتمال وجود موجودات فضایی باستانی انجام خواهد شد. اما یافتههای تا به امروز این معما را اسرارآمیزتر کرده است. اگر فضا در دوران اولیه خود کربن تولید میکرده بنابراین باید در گوشهای و یا در پهنهای از عالم فضا یک نوع ذهن هوشمند شکل گرفته و وجود داشته باشد. شاید آن طور که هربرت جرج ولز، نویسنده رمانهای علمیخیالی میگفت: «آنها بسیار عظیم، محاسبهگر و غیراجتماعی هستند.»
بحران هستهای ایران به شعر گونتر گراس ۸۴ ساله هم رسید
گونتر گراس، نویسنده و هنرمند شهیر آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در تازهترین موضعگیری سیاسی و جنجالی خود در قالب یک شعر به اسرائیل تاخته و دولت این کشور را تهدیدی برای «صلح شکننده جهان» دانسته است.
این شعر که روز چهارشنبه، شانزده فروردینماه، منتشر شد بلافاصله واکنشهای تندی را در آلمان، میهن گونتر گراس، و اسرائیل به همراه داشت.
به نوشته روزنامه بریتانیایی گاردین، شعر جدید گونتر گراس با عنوان «آن چه باید گفت» در چندین نشریه از جمله روزنامه آلمانی «سودویچه زایتونگ» و روزنامه ایتالیایی «لا رپوبلیکا» به چاپ رسیده و طی آن نویسنده ناراضی آلمانی از آن چه «دورویی غرب» توصیف کرده انتقاد کرده است.
گراس با اشاره به برنامه هستهای پیچیده در ابهام اسرائیل و گمانه انجام حمله نظامی توسط این کشور علیه ایران گفته است که انگیزه نگارش این شعر جنجالی را زمانی پیدا کرده که از تصمیم اخیر کشورش مبنی بر فروش یک فروند زیردریایی دیگر به اسرائیل مطلع شده است، زیردریاییای که، به قول این نویسنده ۸۴ ساله، «توانایی ارسال همه کلاهکهای هستهای نابود کننده را به جایی دارد که وجود حتی یک بمب اتمی هم در آن محرز نشده است».
گونتر گراس مینویسد: «قدرت هستهای اسرائیل صلح جهانی را که هم اکنون در حالت شکنندهای قرار دارد، به خطر میاندازد.» وی در شعر خود بهویژه بر «ادعای اسرائیل درباره دارا بودن حق دست زدن به تهاجم اول» علیه ایران انگشت میگذارد.
گراس همچنین خواهان «کنترل دائمی و بدون محدودیت قابلیت هستهای اسرائیل و تأسیسات اتمی ایران از طریق یک نهاد بینالمللی» شده است.
روزنامه گاردین در ادامه گزارش میافزاید: «البته گونتر گراس بدون اشاره به خواست محمود احمدینژاد برای نابودی اسرائیل به طور ضمنی مردم ایران را «منکوب یک نفر یاوهگو» دانسته است.»
به باور بسیاری، زرادخانه اسرائیل مجهز به تسلیحات هستهای است، با این وجود این کشور هیچگاه به داشتن این نوع سلاح اعتراف نکرده و به منظور پیشگیری از حملات احتمالی، سیاست رسمی «ابهام» را در پیش گرفته است.
اسرائیل هم اکنون سه فروند زیردریایی «دلفین» ساخت آلمان را در اختیار دارد، دو فروند دیگر از این زیردریایی به سفارش اسرائیل در حال ساخت است و خرید ششمین فروند از آنها نیز طی قراردادی در ماه گذشته میلادی قطعی شد.
زیردریاییهای دلفین قابلیت حمل موشکهای مجهز به کلاهکهای هستهای را دارا هستند، با این وجود سندی مبنی بر تجهیز زیردریاییهای اسرائیل به سلاحهای اتمی وجود ندارد.
ایران بارها تأکید کرده است که تنها با هدف تولید انرژی و انجام پژوهشهای پزشکی به دنبال دستیابی به قدرت هستهای است.
گونتر گراس گفته است که پیشتر برای مدتی طولانی در قبال برنامه هستهای اسرائیل سکوت اختیار کرده، چرا که کشورش در گذشته «مرتکب جنایاتی بیسابقه» شده، اما به تازگی به این نتیجه رسیده که این سکوت «دروغی سنگین و از سر اجبار» است که بیتوجهی به آن به مجازات میانجامد، «به طور معمول حکم «یهودیستیزی» [علیه شخص] صادر میشود».
گونتر گراس که گرایشهای چپ دارد با رمان «طبل حلبی» که در سال ۱۹۵۰ به چاپ رسید، جایگاه خود را به عنوان چهرهای ادبی تثبیت کرد، او بعدها در سال ۱۹۹۹ جایزه نوبل را از آن خود کرد. در دهههای بعد از جنگ جهانی دوم، گراس همواره هممیهنان خود را به مقابله با تاریخ دردناک دوران آلمان نازی فرا خوانده است.
بهرغم این همه، انتشار خودزندگینامه گونتر گراس در سال ۲۰۰۶ به وجهه این چهره ادبی تا اندازهای آسیب رساند. در کتاب فوق گراس اذعان کرد که در جوانی و در واپسین ماههای جنگ به عضویت شاخه مسلح حزب نازی موسوم به «اساس» درآمده است.
در همین حال انتشار شعر جدید گراس در روز چهارشنبه انتقادهای تندی را متوجه او کرد.
سفارت اسرائیل در آلمان طی بیانیهای اعلام کرد: «آن چه علاوه بر این باید گفت این واقعیت است که اسرائیل تنها کشوری در دنیاست که حق موجودیت آن در ملاء عام مورد پرسش قرار میگیرد.» بیانیه سفارت اسرائیل تأکید میکند: «ما میخواهیم با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کنیم.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، از طرفداران پروپا قرص اسرائیل به شمار میآید و سخنگوی او در واکنش به حرفهای گونتر گراس به ذکر این نکته بسنده کرده که «در کشور آلمان آزادی هنری وجود دارد، و خوشبختانه این آزادی برای دولت نیز وجود دارد که اجباری به ارائه نظر درباره هر اثر هنری نداشته باشد».
روپرکت پولنز، قانونگذار و رئیس کمیته امور خارجه پارلمان آلمان، که در حزب دموکرات مسیحی خانم مرکل عضویت دارد در گفتوگو با روزنامه «میتل دویچه زایتونگ» گفته است که گراس نویسنده بزرگی است، اما «هر وقت راجع به سیاست حرفی میزند، سخنانش غالباً اشتباه است.»
این عضو مجلس آلمان خاطرنشان میسازد که «کشوری که مایه نگرانی ماست ایران است» و میافزاید «شعر او توجهها را از این مسئله منحرف میکند».
این شعر که روز چهارشنبه، شانزده فروردینماه، منتشر شد بلافاصله واکنشهای تندی را در آلمان، میهن گونتر گراس، و اسرائیل به همراه داشت.
به نوشته روزنامه بریتانیایی گاردین، شعر جدید گونتر گراس با عنوان «آن چه باید گفت» در چندین نشریه از جمله روزنامه آلمانی «سودویچه زایتونگ» و روزنامه ایتالیایی «لا رپوبلیکا» به چاپ رسیده و طی آن نویسنده ناراضی آلمانی از آن چه «دورویی غرب» توصیف کرده انتقاد کرده است.
گراس با اشاره به برنامه هستهای پیچیده در ابهام اسرائیل و گمانه انجام حمله نظامی توسط این کشور علیه ایران گفته است که انگیزه نگارش این شعر جنجالی را زمانی پیدا کرده که از تصمیم اخیر کشورش مبنی بر فروش یک فروند زیردریایی دیگر به اسرائیل مطلع شده است، زیردریاییای که، به قول این نویسنده ۸۴ ساله، «توانایی ارسال همه کلاهکهای هستهای نابود کننده را به جایی دارد که وجود حتی یک بمب اتمی هم در آن محرز نشده است».
گونتر گراس مینویسد: «قدرت هستهای اسرائیل صلح جهانی را که هم اکنون در حالت شکنندهای قرار دارد، به خطر میاندازد.» وی در شعر خود بهویژه بر «ادعای اسرائیل درباره دارا بودن حق دست زدن به تهاجم اول» علیه ایران انگشت میگذارد.
گراس همچنین خواهان «کنترل دائمی و بدون محدودیت قابلیت هستهای اسرائیل و تأسیسات اتمی ایران از طریق یک نهاد بینالمللی» شده است.
روزنامه گاردین در ادامه گزارش میافزاید: «البته گونتر گراس بدون اشاره به خواست محمود احمدینژاد برای نابودی اسرائیل به طور ضمنی مردم ایران را «منکوب یک نفر یاوهگو» دانسته است.»
به باور بسیاری، زرادخانه اسرائیل مجهز به تسلیحات هستهای است، با این وجود این کشور هیچگاه به داشتن این نوع سلاح اعتراف نکرده و به منظور پیشگیری از حملات احتمالی، سیاست رسمی «ابهام» را در پیش گرفته است.
اسرائیل هم اکنون سه فروند زیردریایی «دلفین» ساخت آلمان را در اختیار دارد، دو فروند دیگر از این زیردریایی به سفارش اسرائیل در حال ساخت است و خرید ششمین فروند از آنها نیز طی قراردادی در ماه گذشته میلادی قطعی شد.
زیردریاییهای دلفین قابلیت حمل موشکهای مجهز به کلاهکهای هستهای را دارا هستند، با این وجود سندی مبنی بر تجهیز زیردریاییهای اسرائیل به سلاحهای اتمی وجود ندارد.
ایران بارها تأکید کرده است که تنها با هدف تولید انرژی و انجام پژوهشهای پزشکی به دنبال دستیابی به قدرت هستهای است.
گونتر گراس گفته است که پیشتر برای مدتی طولانی در قبال برنامه هستهای اسرائیل سکوت اختیار کرده، چرا که کشورش در گذشته «مرتکب جنایاتی بیسابقه» شده، اما به تازگی به این نتیجه رسیده که این سکوت «دروغی سنگین و از سر اجبار» است که بیتوجهی به آن به مجازات میانجامد، «به طور معمول حکم «یهودیستیزی» [علیه شخص] صادر میشود».
گونتر گراس که گرایشهای چپ دارد با رمان «طبل حلبی» که در سال ۱۹۵۰ به چاپ رسید، جایگاه خود را به عنوان چهرهای ادبی تثبیت کرد، او بعدها در سال ۱۹۹۹ جایزه نوبل را از آن خود کرد. در دهههای بعد از جنگ جهانی دوم، گراس همواره هممیهنان خود را به مقابله با تاریخ دردناک دوران آلمان نازی فرا خوانده است.
بهرغم این همه، انتشار خودزندگینامه گونتر گراس در سال ۲۰۰۶ به وجهه این چهره ادبی تا اندازهای آسیب رساند. در کتاب فوق گراس اذعان کرد که در جوانی و در واپسین ماههای جنگ به عضویت شاخه مسلح حزب نازی موسوم به «اساس» درآمده است.
در همین حال انتشار شعر جدید گراس در روز چهارشنبه انتقادهای تندی را متوجه او کرد.
سفارت اسرائیل در آلمان طی بیانیهای اعلام کرد: «آن چه علاوه بر این باید گفت این واقعیت است که اسرائیل تنها کشوری در دنیاست که حق موجودیت آن در ملاء عام مورد پرسش قرار میگیرد.» بیانیه سفارت اسرائیل تأکید میکند: «ما میخواهیم با همسایگان خود در منطقه در صلح زندگی کنیم.»
آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، از طرفداران پروپا قرص اسرائیل به شمار میآید و سخنگوی او در واکنش به حرفهای گونتر گراس به ذکر این نکته بسنده کرده که «در کشور آلمان آزادی هنری وجود دارد، و خوشبختانه این آزادی برای دولت نیز وجود دارد که اجباری به ارائه نظر درباره هر اثر هنری نداشته باشد».
روپرکت پولنز، قانونگذار و رئیس کمیته امور خارجه پارلمان آلمان، که در حزب دموکرات مسیحی خانم مرکل عضویت دارد در گفتوگو با روزنامه «میتل دویچه زایتونگ» گفته است که گراس نویسنده بزرگی است، اما «هر وقت راجع به سیاست حرفی میزند، سخنانش غالباً اشتباه است.»
این عضو مجلس آلمان خاطرنشان میسازد که «کشوری که مایه نگرانی ماست ایران است» و میافزاید «شعر او توجهها را از این مسئله منحرف میکند».
حسینیان: بهتر است ریاست مجلس را به عهده خانمها بگذاریم
روزنامههای جام جم، جمهوری اسلامی، شرق و تهران امروز گزارش دادهاند که بهرغم اعلام وصول استیضاح وزیر کار، قرار است این طرح به جای صحن علنی مجلس به «هیئت حل اختلاف قوا» ارجاع داده شود.
روزنامههای ابتکار، کیهان، رسالت و خراسان از واکنش جناح حاکم به اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره «لزوم برقراری رابطه با آمریکا» خبر دادهاند. روزنامههای جمهوری اسلامی، ابتکار و شرق اما واکنش اکبر هاشمی رفسنجانی به انتقادات از مواضع اخیرش درباره «لزوم مذاکره با آمریکا» را مورد توجه قرار داده و حتی از قول وی نوشتهاند که «تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است».
روزنامه کیهان پیشنهاد روحالله حسینیان از نمایندگان حامی احمدینژاد در مجلس هشتم را درباره «تعیین رئیس مجلس نهم» منتشر کرده و از قول وی نوشته است که بهتر است به جای لاریجانی و حداد عادل «یک زن رئیس مجلس نهم باشد».
روزنامههای تهران امروز، مردمسالاری و جمهوری اسلامی گزارشهایی از «جهش قیمتها از مواد غدایی تا خودرو» و «پرواز طلایی قیمت مرغ با گرانی ۱۰۰ درصدی طی یک سال» منتشر کردهاند.
روزنامه جمهوری اسلامی از اخراج تمام کارگران شرکت ذوب آهن غرب کشور در نخستین روز کاری سال ۹۱ خبر داده است.
ارجاع طرح استیضاح وزیر کار به «هیئت حل اختلاف قوا»
روزنامههای جام جم، جمهوری اسلامی، شرق و تهران امروز گزارش دادهاند که بهرغم اعلام وصول استیضاح وزیر کار، قرار است این طرح به جای صحن علنی مجلس به «هیئت حل اختلاف قوا» ارجاع داده شود.
روزنامه جام جم خبر داده است که «استیضاح وزیر کار در راه هیئت حل اختلاف قوا» است، و نوشته است که «طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، به دلیل انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی، روز چهارشنبه با امضای ۲۰ نماینده از سوی هیئت رئیسه مجلس اعلام وصول شد» و همزمان «برخی از استیضاحکنندگان از احتمال ارجاع آن به هیئت حل اختلاف میان قوا خبر دادند».
این روزنامه از قول پرویز سروری و زهره الهیان و حسن نوروزی، سه نماینده مجلس، نوشته است که «طی دو روز آینده احتمالا این استیضاح به هیئت حل اختلاف قوا ارجاع خواهد شد، چون شخص وزیر عملکرد موفقی دارد، و نمایندگان ناچار شدهاند به دلیل یک انتصاب استیضاح وی را مطرح کنند».
به گزارش این روزنامه، استیضاحکنندگان میگویند که «نمیخواهند در سال جدید، کارها با موضوع استیضاح شروع شود»، اما «حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان» و از امضاکنندگان طرح استیضاح عبدالرضا شیخ الاسلامی تاکید کرده است که «منصرف شدن طراحان از استیضاح و فرستادن این طرح به شورای حل اختلاف، مشروط به این است که وزیر مرتضوی را از مسئولیتش عزل کند».
روزنامه جام جم نوشته است که اگر طرح استیضاح وزیر کار به جای صحن علنی مجلس به «هیئت حل اختلاف قوا» ارجاع شود «برای نخستین بار خواهد بود که موضوع استیضاح یک وزیر پس از اعلام رسمی وصول آن در مجلس به هیئت حل اختلاف میان قوا ارجاع شده است».
این هیئت که نام کامل آن «هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا» است به نوشته روزنامه جام جم «تابستان سال ۹۰ با حکم رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد و ریاست آن را آیتالله محمود هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه بر عهده دارد».
روزنامه جمهوری اسلامی بخشهایی از طرح استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را منتشر کرده و نوشته است که این طرح در هشت محور و به دلیل «نصب سعید مرتضوی به عنوان مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی اعلام شده که بنا بر نظر نمایندگان استیضاحکننده بر خلاف مصالح کشور و معارض قانون و آسیبزننده به منافع ۳۳ میلیون کارگر زحمتکش و خانوادههای آنان است».
به نوشته این روزنامه، «بنا بر اعلام استیضاحکنندگان، مرتضوی در سمت قبلی خویش یعنی دادستان تهران متهم است و از حالت قضایی معلق شده و پروندهاش هنوز مفتوح است، همچنین درگزارش تحقیق و تفحص مجلس از فاجعه کهریزک مقصر شناخته شده است، و در پرونده دانشگاه آزاد نیز اسناد زیادی علیه اقدامات غیرقانونی و سوءاستفادههای وی موجود است» و علاوه بر همه اینها در تحقیق و تفحص از قوه قضاییه نیز سعید مرتضوی «به دلیل تخلفاتش مقصر شناخته شده و پس از قرائت گزارش ذیربط در مجلس، واکنش غیرقانونی و خلاف شئون شغلی در رسانهها نشان داده است».
روزنامه شرق در گزارشی با تیتر «سهراهی دو سر برد» به بررسی پیامدهای طرح استیضاح وزیر کار پرداخته و نوشته است که «در نهایت احمدینژاد از انتصاب مرتضوی بر ریاست صندوق تامین اجتماعی کوتاه نیامد و استیضاح تلافیجویانه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به صورت رسمی اعلام وصول شد» و اکنون «نمایندگان استیضاحکننده خواستار رسیدگی به چالش جدید در کارگروه حل اختلاف مجلس و دولت شدند تا همچنان راه نفسی را باز بگذارند».
این روزنامه تاکید کرده است که «سه راهیای که احمدینژاد برای اسبابکشی سعید مرتضوی از ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز به صندوق تامین اجتماعی طراحی کرده در نهایت به یک جا میرسد؛ سه راهی دوسر برد».
واکنش جناح حاکم به اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره مذاکره با آمریکا
روزنامههای ابتکار، کیهان، رسالت و خراسان از واکنش چهرههای جناح حاکم به اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره «لزوم برقراری رابطه با آمریکا» گزارش دادهاند.
روزنامه ابتکار با تاکید بر این که «سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت درباره لزوم رابطه با آمریکا جنجالساز شد» از «دور جدید حملات به اکبر هاشمی رفسنجانی» خبر داده و نوشته است که سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی درباره لزوم ارتباط با همه کشورها از جمله آمریکا «هم در رسانههای خارجی بازتاب گستردهای داشت و هم دستمایه شدیدترین انتقادات برخی از چهرههای سیاسی از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شده است».
به گزارش این روزنامه، حسین شریعتمداری نماینده علی خامنهای در روزنامه کیهان نسبت به این سخنان هاشمی واکنش نشان داده و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را «متهم کرده است که پاسخ آیتالله خمینی به نامهاش درباره رابطه با آمریکا را پنهان میکند»، و احمد سالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نیز با انتقاد از سخنان هاشمی رفسنجانی درباره مذاکره با آمریکا گفته است که «در مواضع هاشمی رفسنجانی تناقض وجود دارد و موضعگیریهای وی با گذشته فاصله پیدا کرده است».
روزنامه ابتکار همچنین خبر داده است که حمیدرضا ترقی، معاون بینالملل حزب موتلفه اسلامی، نیز گفته است که «هاشمی رفسنجانی در اعلام موضع مقابل آمریکا بیبصیرت است» و «هاشمی از دورانی که مسئولیت اجرایی کشور را برعهده اشت تا به امروز بر این باور است که مذاکره با آمریکا مشکلات کشور را حل میکند در حالی که دیدگاه وی در این خصوص با واقعیتها و عملکرد سران آمریکا در تضاد است».
روزنامه رسالت، وابسته به جناح حاکم، در سرمقاله شماره پنجشنبه خود نوشته است که «موضع قدیمی و تکراری جناب آقای هاشمی رفسنجانی در مورد ضرورت مذاکره با آمریکا در دیدار با مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی بهانهای است برای بازخوانی این گزاره و موضع اصولی که چرا مذاکره با آمریکا «نه» و رابطه با شیطان بزرگ «هرگز»» برقرار نمیشود».
این روزنامه تاکید کرده است که «هر سیاستمداری که میل به مذاکره و یا رابطه با آمریکا در ایران پیدا کند با توجه به افکار عمومی در ایران و منطقه و جهان دست به انتحار سیاسی زده است»، چرا که «ما آمریکا را یزید زمان میدانیم و با منطق حسینی با او روبهرو میشویم».
روزنامه رسالت همزمان با «ابراز تاسف» از این که «رگههایی از همین تمایلات» و «رویکرد اشتباه» نیز «در دولت دهم حس میشود» نوشته است که «نامه نوشتن محمود احمدینژاد، رئیس دولت، به اوباما و اتخاذ مواضع نرمتر در سفر اخیر به نیویورک» هم «از این دست است».
روزنامه خراسان هم گزارش داده است که «در حاشیه صحن علنی چهارشنبه ۱۶ فروردین مجلس، برخی نمایندگان برگههایی حاوی سخنان مقام رهبری در رابطه با آمریکا را پخش کردند» که در این برگهها از قول آیتالله خامنهای نوشته شده بود که «کسانی که دم از مذاکره با آمریکا میزنند یا از الفبای سیاسی چیزی نمیدانند و یا الفبای غیرت را خوب ننوشتهاند».
این روزنامه همزمان خبر داده است که محمدجواد ابطحی از نمایندگان وابسته به جناح حاکم در بخشی از نطق روز چهارشنبه خود در مجلس «به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در مورد مذاکره با آمریکا پرداخت» و به استناد سخنرانی سال ۸۱ رهبر جمهوری اسلامی هر گونه مذاکره با آمریکا را رد و مطرحکنندگان آن را به آشنایی نداشتن با «الفبای سیاست و الفبای غیرت» متهم کرد.
«تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است»
روزنامههای جمهوری اسلامی، ابتکار و شرق اما واکنش اکبر هاشمی رفسنجانی به انتقادات از مواضع اخیرش درباره «لزوم مذاکره با آمریکا» را مورد توجه قرار دادهاند، و حتی از قول رئیس مجمع تشخیص مصلحت نوشتهاند که «تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است».
روزنامه جمهوری اسلامی از قول فاضل موسوی نوشته است که «آیت الله هاشمی روز چهارشنبه در دیدار با اعضای فراکسیون اقلیت مجلس» گفت که «حرفهایم در مورد رابطه با آمریکا چیز جدیدی نیست و من حدود دو ماه پیش با فصلنامهای صحبت کردم که متأسفانه برخی در حال حاضر در مورد آن جنجالآفرینی کردند».
به نوشته این روزنامه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین به اعضای فراکسیون اقلیت مجلس هشتم گفته است که «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما آیتالله خمینی در همان زمان پاسخ من را میدادند».
روزنامه شرق ضمن اختصاص عکس یک شماره پنجشنبه به اکبر هاشمی رفسنجانی از قول او نوشته است که «تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است».
این روزنامه به نقل از «روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام» نوشته است که اکبر هاشمی رفسنجانی روز چهارشنبه «در دیدارهای نوروزی جداگانه جمعی از استانداران سابق، نمایندگان فعلی و ادوار مجلس و وزیران و مسئولان اسبق کشور با تبریک و تهنیت سال نو، سال جدید را سالی مهم و ویژه برای جمهوری اسلامی ایران و منطقه خواند» و گفت که «در حال حاضر هم دنیا به ایران نیاز دارد و هم ایران به ارتباط با دنیا نیازمند است و لازم است تعامل سازنده و گفتوگوی موثری برای حل مسائل فیمابین صورت گیرد».
به نوشته روزنامه شرق، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین درباره روابط منطقهای نیز گفته است که «ایران مرکزیت یک فکر و اندیشه را در جهان اسلام دارد و در اطراف ایران کشورهای اسلامی زیادی وجود دارد، بنابراین باید با کشورهای اطراف مدارا داشته باشیم و به گونهای نشود که رابطهمان با کشورهای اطراف در حداقل باشد».
حسینیان: بهتر است به جای لاریجانی و حداد عادل، یک زن رئیس مجلس نهم باشد
روزنامه کیهان پیشنهاد روحالله حسینیان از نمایندگان حامی احمدینژاد در مجلس هشتم را درباره ریاست مجلس نهم منتشر کرده و از قول وی نوشته است که به جای لاریجانی و حداد عادل «یک زن رئیس مجلس نهم باشد».
روحالله حسینیان که از چهرههای قضایی- امنیتی جمهوری اسلامی و از دوستان سعید امامی است که اکنون علاوه بر عضویت در مجلس هشتم ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را نیز بر عهده دارد در پیشنهاد تازهای برای تعیین رئیس مجلس نهم گفته است که «پیشنهاد شخص من در جبهه پایداری این است که ما این بار ریاست مجلس را به عهده خانمها بگذاریم».
روزنامه کیهان که از حسینیان به عنوان «عضو شورای مرکزی جبهه پایداری» نام برده از قول وی نوشته است که «ما نسبت به ریاست آقایان حداد و لاریجانی ذهنیت منفی داریم؛ در ریاست آقای حداد نگران این هستیم که ریاستش در دست یک عده افراد خاص از جمله آقای توکلی بیافتد و نگران این هستیم که چرخاننده مجلس با ریاست آقای حداد به دست یکی، دو نفر آدم خاص باشد؛ در جبهه پایداری نیز نگران این داستان هستیم»، و «از آقای لاریجانی هم نگرانیهایی داریم و میترسیم باز هم مدیریت مجلس هشتم ادامه یابد».
حسینیان البته گفته است که ریاست علی لاریجانی بر مجلس را به ریاست غلامعلی حداد عادل ترجیح میدهد، چرا که «علی لاریجانی در برخی مسائل قاطعتر است و حداد محافظهکار است»، اما در شرایط فعلی «برای این که بگو و مگوهایی که غرب علیه نظام جمهوری اسلامی دارد، خنثی شود، پیشنهاد میکنم هم برای تجربه و هم نشان دادن اعتقاد به ارزش زنان، رئیس و نایب رئیس اول و دوم و کل کارپردازان و منشیها به عهده خانمها گذاشته شود».
کیهان همچنین از قول حسینیان نوشته است که «این پیشنهاد را با بسیاری از خانمها و آقایان مطرح کردم که البته آقایان نظر مثبتی بر این موضوع ندارند، اما خانمها نظر مثبتی نشان دادند» و «انتخاب ریاست مجلس نیازمند یک مشاوره و مشورت جدی با نمایندگان انتخاب شده است» و «ما برنامههایی داریم که در وقت خود بیان میکنیم».
پرواز طلایی قیمت مرغ؛ گرانی ۱۰۰ درصدی طی یک سال
روزنامههای تهران امروز، مردمسالاری و جمهوری اسلامی گزارشهایی از «جهش قیمتها از مواد غدایی تا خودرو» منتشر کردهاند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است که «افزایش خزنده قیمتها در بازاری که مسئولان میگویند آرام است» ادامه دارد.
به نوشته این روزنامه، «افزایش خودسرانه قیمتها در بازار به حدی بیضابطه شده که گویی مسئولان، کنترل بازار را رها کردند، هرچند برخی معتقدند افزایش قیمت کالاهای اساسی ریشه در بار تورمی اجرای فاز دوم و ۲۸ هزار تومان غیر قابل برداشت دارد».
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به این که «همه ساله پس از تحویل سال همه کالاها دستخوش تغییرات قیمتی تا حداکثر ۱۰ درصد میشدند» نوشته است که در نخستین روزهای سال ۹۱ اما «واقعیتهای بازار حکایت از آن دارد که قیمتها نه تنها ۱۰ درصد سنتی هر ساله، بلکه بالغ بر ۲۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند» و «در برخی کالاهای اساسی این درصدها حتی فراتر از ۵۰ درصد هم رفتهاند».
روزنامه تهر ان امروز نیز با تاکید بر این که «در نخستین روزهای سال ۹۱، قیمت برخی از کالاها مانند گوشت، مرغ و خودرو روند افزایشی به خود گرفته است»، به «کاهش قیمت سکه» اشاره کرده و نوشته است که «کارشناسان معتقدند روند نزولی قیمت سکه و ارز موقتی خواهد بود»، اما «وضعیت قیمتها در بازارهایی مانند مواد غذایی و کالاهای مصرفی مانند خودرو کاملا متفاوت است و شاهد رشد خزنده قیمت در این بازارها هستیم».
این روزنامه همچنین طی یادداشتی در صفحه نخست با تیتر «راه را بر تورم ببندید» نوشته است که «نخستین گزارشها از نوسانات بهاری قیمت کالا و خدمات حاکی از صعود در اکثر کالاهاست و در این میان قیمت مرغ پروازی طلایی را تجربه کرده است».
تهران امروز تاکید کرده است که «قیمت مرغ فروردین سال ۹۰ کمتر از ۳ هزار تومان بود»، اما قیمت مرغ از فروردین ۹۰ تا فروردین ۹۱ و طی یک سال «صد درصد افزایش یافته و به ۵۵۰۰ تومان رسیده است».
این روزنامه همچنین نوشته است که «هر کیلو میوه نوبرانه زردآلو ۲۰ هزار تومان و چغالهبادام ۳۰ تا ۴۰هزار تومان به فروش میرسد» و «در سوی دیگر خودروسازان هم خودروهای تولیدی ۹۱ را با قیمت جدید میفروشند یا عرضه را فعلا متوقف کردهاند».
اخراج تمام کارگران کارخانه چدن ذوب آهن غرب کشور
روزنامه جمهوری اسلامی از اخراج تمام کارگران شرکت ذوب آهن غرب کشور در نخستین روز کاری سال ۹۱ خبر داده است.
به نوشته این روزنامه، «تمامی کارگران کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند) در نخستین روز کاری سال ۹۱ اخراج شدند». نماینده کارگران اخراجی این شرکت هم «اخراج ۲۰۰ کارگر» را تائید کرده است.
روزنامه جمهوری اسلامی یادآوری کرده است که «کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفهای و تحصیلی و با طی کردن دوره آموزشهای ایمنی و فنی توسط یک شرکت پیمانکاری از تاریخ یکم خرداد سال ۹۰ مشغول به کار شده بودند» اما «در آغاز سال جدید با عدم تمدید قرارداد کاریشان اخراج شدند» و «پس از تعطیلات نوروز و مراجعه کارگران جهت ادامه کار، از ورود تمامی کارگران توسط نگهبانی ممانعت به عمل آمد».
این روزنامه همچنین خبر داده است که «مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج به دفتر ذوب آهن در شهر همدان نتیجهای نداشت» و مسئولان کارخانه به کارگران اخراجی گفتهاند که «به دلیل ورشکستگی، این کارخانه توجیه اقتصادی ندارد و زیانده است».
روزنامههای ابتکار، کیهان، رسالت و خراسان از واکنش جناح حاکم به اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره «لزوم برقراری رابطه با آمریکا» خبر دادهاند. روزنامههای جمهوری اسلامی، ابتکار و شرق اما واکنش اکبر هاشمی رفسنجانی به انتقادات از مواضع اخیرش درباره «لزوم مذاکره با آمریکا» را مورد توجه قرار داده و حتی از قول وی نوشتهاند که «تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است».
روزنامه کیهان پیشنهاد روحالله حسینیان از نمایندگان حامی احمدینژاد در مجلس هشتم را درباره «تعیین رئیس مجلس نهم» منتشر کرده و از قول وی نوشته است که بهتر است به جای لاریجانی و حداد عادل «یک زن رئیس مجلس نهم باشد».
روزنامههای تهران امروز، مردمسالاری و جمهوری اسلامی گزارشهایی از «جهش قیمتها از مواد غدایی تا خودرو» و «پرواز طلایی قیمت مرغ با گرانی ۱۰۰ درصدی طی یک سال» منتشر کردهاند.
روزنامه جمهوری اسلامی از اخراج تمام کارگران شرکت ذوب آهن غرب کشور در نخستین روز کاری سال ۹۱ خبر داده است.
ارجاع طرح استیضاح وزیر کار به «هیئت حل اختلاف قوا»
روزنامههای جام جم، جمهوری اسلامی، شرق و تهران امروز گزارش دادهاند که بهرغم اعلام وصول استیضاح وزیر کار، قرار است این طرح به جای صحن علنی مجلس به «هیئت حل اختلاف قوا» ارجاع داده شود.
روزنامه جام جم خبر داده است که «استیضاح وزیر کار در راه هیئت حل اختلاف قوا» است، و نوشته است که «طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، به دلیل انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی، روز چهارشنبه با امضای ۲۰ نماینده از سوی هیئت رئیسه مجلس اعلام وصول شد» و همزمان «برخی از استیضاحکنندگان از احتمال ارجاع آن به هیئت حل اختلاف میان قوا خبر دادند».
این روزنامه از قول پرویز سروری و زهره الهیان و حسن نوروزی، سه نماینده مجلس، نوشته است که «طی دو روز آینده احتمالا این استیضاح به هیئت حل اختلاف قوا ارجاع خواهد شد، چون شخص وزیر عملکرد موفقی دارد، و نمایندگان ناچار شدهاند به دلیل یک انتصاب استیضاح وی را مطرح کنند».
به گزارش این روزنامه، استیضاحکنندگان میگویند که «نمیخواهند در سال جدید، کارها با موضوع استیضاح شروع شود»، اما «حمیدرضا فولادگر نماینده اصفهان» و از امضاکنندگان طرح استیضاح عبدالرضا شیخ الاسلامی تاکید کرده است که «منصرف شدن طراحان از استیضاح و فرستادن این طرح به شورای حل اختلاف، مشروط به این است که وزیر مرتضوی را از مسئولیتش عزل کند».
روزنامه جام جم نوشته است که اگر طرح استیضاح وزیر کار به جای صحن علنی مجلس به «هیئت حل اختلاف قوا» ارجاع شود «برای نخستین بار خواهد بود که موضوع استیضاح یک وزیر پس از اعلام رسمی وصول آن در مجلس به هیئت حل اختلاف میان قوا ارجاع شده است».
این هیئت که نام کامل آن «هیئت عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا» است به نوشته روزنامه جام جم «تابستان سال ۹۰ با حکم رهبر جمهوری اسلامی تشکیل شد و ریاست آن را آیتالله محمود هاشمی شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه بر عهده دارد».
روزنامه جمهوری اسلامی بخشهایی از طرح استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را منتشر کرده و نوشته است که این طرح در هشت محور و به دلیل «نصب سعید مرتضوی به عنوان مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی اعلام شده که بنا بر نظر نمایندگان استیضاحکننده بر خلاف مصالح کشور و معارض قانون و آسیبزننده به منافع ۳۳ میلیون کارگر زحمتکش و خانوادههای آنان است».
به نوشته این روزنامه، «بنا بر اعلام استیضاحکنندگان، مرتضوی در سمت قبلی خویش یعنی دادستان تهران متهم است و از حالت قضایی معلق شده و پروندهاش هنوز مفتوح است، همچنین درگزارش تحقیق و تفحص مجلس از فاجعه کهریزک مقصر شناخته شده است، و در پرونده دانشگاه آزاد نیز اسناد زیادی علیه اقدامات غیرقانونی و سوءاستفادههای وی موجود است» و علاوه بر همه اینها در تحقیق و تفحص از قوه قضاییه نیز سعید مرتضوی «به دلیل تخلفاتش مقصر شناخته شده و پس از قرائت گزارش ذیربط در مجلس، واکنش غیرقانونی و خلاف شئون شغلی در رسانهها نشان داده است».
روزنامه شرق در گزارشی با تیتر «سهراهی دو سر برد» به بررسی پیامدهای طرح استیضاح وزیر کار پرداخته و نوشته است که «در نهایت احمدینژاد از انتصاب مرتضوی بر ریاست صندوق تامین اجتماعی کوتاه نیامد و استیضاح تلافیجویانه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به صورت رسمی اعلام وصول شد» و اکنون «نمایندگان استیضاحکننده خواستار رسیدگی به چالش جدید در کارگروه حل اختلاف مجلس و دولت شدند تا همچنان راه نفسی را باز بگذارند».
این روزنامه تاکید کرده است که «سه راهیای که احمدینژاد برای اسبابکشی سعید مرتضوی از ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز به صندوق تامین اجتماعی طراحی کرده در نهایت به یک جا میرسد؛ سه راهی دوسر برد».
واکنش جناح حاکم به اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره مذاکره با آمریکا
روزنامههای ابتکار، کیهان، رسالت و خراسان از واکنش چهرههای جناح حاکم به اظهارات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره «لزوم برقراری رابطه با آمریکا» گزارش دادهاند.
روزنامه ابتکار با تاکید بر این که «سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت درباره لزوم رابطه با آمریکا جنجالساز شد» از «دور جدید حملات به اکبر هاشمی رفسنجانی» خبر داده و نوشته است که سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی درباره لزوم ارتباط با همه کشورها از جمله آمریکا «هم در رسانههای خارجی بازتاب گستردهای داشت و هم دستمایه شدیدترین انتقادات برخی از چهرههای سیاسی از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام شده است».
به گزارش این روزنامه، حسین شریعتمداری نماینده علی خامنهای در روزنامه کیهان نسبت به این سخنان هاشمی واکنش نشان داده و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را «متهم کرده است که پاسخ آیتالله خمینی به نامهاش درباره رابطه با آمریکا را پنهان میکند»، و احمد سالک سخنگوی جامعه روحانیت مبارز نیز با انتقاد از سخنان هاشمی رفسنجانی درباره مذاکره با آمریکا گفته است که «در مواضع هاشمی رفسنجانی تناقض وجود دارد و موضعگیریهای وی با گذشته فاصله پیدا کرده است».
روزنامه ابتکار همچنین خبر داده است که حمیدرضا ترقی، معاون بینالملل حزب موتلفه اسلامی، نیز گفته است که «هاشمی رفسنجانی در اعلام موضع مقابل آمریکا بیبصیرت است» و «هاشمی از دورانی که مسئولیت اجرایی کشور را برعهده اشت تا به امروز بر این باور است که مذاکره با آمریکا مشکلات کشور را حل میکند در حالی که دیدگاه وی در این خصوص با واقعیتها و عملکرد سران آمریکا در تضاد است».
روزنامه رسالت، وابسته به جناح حاکم، در سرمقاله شماره پنجشنبه خود نوشته است که «موضع قدیمی و تکراری جناب آقای هاشمی رفسنجانی در مورد ضرورت مذاکره با آمریکا در دیدار با مسئولان فصلنامه مطالعات بینالمللی بهانهای است برای بازخوانی این گزاره و موضع اصولی که چرا مذاکره با آمریکا «نه» و رابطه با شیطان بزرگ «هرگز»» برقرار نمیشود».
این روزنامه تاکید کرده است که «هر سیاستمداری که میل به مذاکره و یا رابطه با آمریکا در ایران پیدا کند با توجه به افکار عمومی در ایران و منطقه و جهان دست به انتحار سیاسی زده است»، چرا که «ما آمریکا را یزید زمان میدانیم و با منطق حسینی با او روبهرو میشویم».
روزنامه رسالت همزمان با «ابراز تاسف» از این که «رگههایی از همین تمایلات» و «رویکرد اشتباه» نیز «در دولت دهم حس میشود» نوشته است که «نامه نوشتن محمود احمدینژاد، رئیس دولت، به اوباما و اتخاذ مواضع نرمتر در سفر اخیر به نیویورک» هم «از این دست است».
روزنامه خراسان هم گزارش داده است که «در حاشیه صحن علنی چهارشنبه ۱۶ فروردین مجلس، برخی نمایندگان برگههایی حاوی سخنان مقام رهبری در رابطه با آمریکا را پخش کردند» که در این برگهها از قول آیتالله خامنهای نوشته شده بود که «کسانی که دم از مذاکره با آمریکا میزنند یا از الفبای سیاسی چیزی نمیدانند و یا الفبای غیرت را خوب ننوشتهاند».
این روزنامه همزمان خبر داده است که محمدجواد ابطحی از نمایندگان وابسته به جناح حاکم در بخشی از نطق روز چهارشنبه خود در مجلس «به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در مورد مذاکره با آمریکا پرداخت» و به استناد سخنرانی سال ۸۱ رهبر جمهوری اسلامی هر گونه مذاکره با آمریکا را رد و مطرحکنندگان آن را به آشنایی نداشتن با «الفبای سیاست و الفبای غیرت» متهم کرد.
«تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است»
روزنامههای جمهوری اسلامی، ابتکار و شرق اما واکنش اکبر هاشمی رفسنجانی به انتقادات از مواضع اخیرش درباره «لزوم مذاکره با آمریکا» را مورد توجه قرار دادهاند، و حتی از قول رئیس مجمع تشخیص مصلحت نوشتهاند که «تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است».
روزنامه جمهوری اسلامی از قول فاضل موسوی نوشته است که «آیت الله هاشمی روز چهارشنبه در دیدار با اعضای فراکسیون اقلیت مجلس» گفت که «حرفهایم در مورد رابطه با آمریکا چیز جدیدی نیست و من حدود دو ماه پیش با فصلنامهای صحبت کردم که متأسفانه برخی در حال حاضر در مورد آن جنجالآفرینی کردند».
به نوشته این روزنامه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین به اعضای فراکسیون اقلیت مجلس هشتم گفته است که «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما آیتالله خمینی در همان زمان پاسخ من را میدادند».
روزنامه شرق ضمن اختصاص عکس یک شماره پنجشنبه به اکبر هاشمی رفسنجانی از قول او نوشته است که «تنشزدایی خارجی مقدمه حل مشکلات داخلی است».
این روزنامه به نقل از «روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام» نوشته است که اکبر هاشمی رفسنجانی روز چهارشنبه «در دیدارهای نوروزی جداگانه جمعی از استانداران سابق، نمایندگان فعلی و ادوار مجلس و وزیران و مسئولان اسبق کشور با تبریک و تهنیت سال نو، سال جدید را سالی مهم و ویژه برای جمهوری اسلامی ایران و منطقه خواند» و گفت که «در حال حاضر هم دنیا به ایران نیاز دارد و هم ایران به ارتباط با دنیا نیازمند است و لازم است تعامل سازنده و گفتوگوی موثری برای حل مسائل فیمابین صورت گیرد».
به نوشته روزنامه شرق، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین درباره روابط منطقهای نیز گفته است که «ایران مرکزیت یک فکر و اندیشه را در جهان اسلام دارد و در اطراف ایران کشورهای اسلامی زیادی وجود دارد، بنابراین باید با کشورهای اطراف مدارا داشته باشیم و به گونهای نشود که رابطهمان با کشورهای اطراف در حداقل باشد».
حسینیان: بهتر است به جای لاریجانی و حداد عادل، یک زن رئیس مجلس نهم باشد
روزنامه کیهان پیشنهاد روحالله حسینیان از نمایندگان حامی احمدینژاد در مجلس هشتم را درباره ریاست مجلس نهم منتشر کرده و از قول وی نوشته است که به جای لاریجانی و حداد عادل «یک زن رئیس مجلس نهم باشد».
روحالله حسینیان که از چهرههای قضایی- امنیتی جمهوری اسلامی و از دوستان سعید امامی است که اکنون علاوه بر عضویت در مجلس هشتم ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی را نیز بر عهده دارد در پیشنهاد تازهای برای تعیین رئیس مجلس نهم گفته است که «پیشنهاد شخص من در جبهه پایداری این است که ما این بار ریاست مجلس را به عهده خانمها بگذاریم».
روزنامه کیهان که از حسینیان به عنوان «عضو شورای مرکزی جبهه پایداری» نام برده از قول وی نوشته است که «ما نسبت به ریاست آقایان حداد و لاریجانی ذهنیت منفی داریم؛ در ریاست آقای حداد نگران این هستیم که ریاستش در دست یک عده افراد خاص از جمله آقای توکلی بیافتد و نگران این هستیم که چرخاننده مجلس با ریاست آقای حداد به دست یکی، دو نفر آدم خاص باشد؛ در جبهه پایداری نیز نگران این داستان هستیم»، و «از آقای لاریجانی هم نگرانیهایی داریم و میترسیم باز هم مدیریت مجلس هشتم ادامه یابد».
حسینیان البته گفته است که ریاست علی لاریجانی بر مجلس را به ریاست غلامعلی حداد عادل ترجیح میدهد، چرا که «علی لاریجانی در برخی مسائل قاطعتر است و حداد محافظهکار است»، اما در شرایط فعلی «برای این که بگو و مگوهایی که غرب علیه نظام جمهوری اسلامی دارد، خنثی شود، پیشنهاد میکنم هم برای تجربه و هم نشان دادن اعتقاد به ارزش زنان، رئیس و نایب رئیس اول و دوم و کل کارپردازان و منشیها به عهده خانمها گذاشته شود».
کیهان همچنین از قول حسینیان نوشته است که «این پیشنهاد را با بسیاری از خانمها و آقایان مطرح کردم که البته آقایان نظر مثبتی بر این موضوع ندارند، اما خانمها نظر مثبتی نشان دادند» و «انتخاب ریاست مجلس نیازمند یک مشاوره و مشورت جدی با نمایندگان انتخاب شده است» و «ما برنامههایی داریم که در وقت خود بیان میکنیم».
پرواز طلایی قیمت مرغ؛ گرانی ۱۰۰ درصدی طی یک سال
روزنامههای تهران امروز، مردمسالاری و جمهوری اسلامی گزارشهایی از «جهش قیمتها از مواد غدایی تا خودرو» منتشر کردهاند.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشته است که «افزایش خزنده قیمتها در بازاری که مسئولان میگویند آرام است» ادامه دارد.
به نوشته این روزنامه، «افزایش خودسرانه قیمتها در بازار به حدی بیضابطه شده که گویی مسئولان، کنترل بازار را رها کردند، هرچند برخی معتقدند افزایش قیمت کالاهای اساسی ریشه در بار تورمی اجرای فاز دوم و ۲۸ هزار تومان غیر قابل برداشت دارد».
روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به این که «همه ساله پس از تحویل سال همه کالاها دستخوش تغییرات قیمتی تا حداکثر ۱۰ درصد میشدند» نوشته است که در نخستین روزهای سال ۹۱ اما «واقعیتهای بازار حکایت از آن دارد که قیمتها نه تنها ۱۰ درصد سنتی هر ساله، بلکه بالغ بر ۲۰ درصد افزایش قیمت داشتهاند» و «در برخی کالاهای اساسی این درصدها حتی فراتر از ۵۰ درصد هم رفتهاند».
روزنامه تهر ان امروز نیز با تاکید بر این که «در نخستین روزهای سال ۹۱، قیمت برخی از کالاها مانند گوشت، مرغ و خودرو روند افزایشی به خود گرفته است»، به «کاهش قیمت سکه» اشاره کرده و نوشته است که «کارشناسان معتقدند روند نزولی قیمت سکه و ارز موقتی خواهد بود»، اما «وضعیت قیمتها در بازارهایی مانند مواد غذایی و کالاهای مصرفی مانند خودرو کاملا متفاوت است و شاهد رشد خزنده قیمت در این بازارها هستیم».
این روزنامه همچنین طی یادداشتی در صفحه نخست با تیتر «راه را بر تورم ببندید» نوشته است که «نخستین گزارشها از نوسانات بهاری قیمت کالا و خدمات حاکی از صعود در اکثر کالاهاست و در این میان قیمت مرغ پروازی طلایی را تجربه کرده است».
تهران امروز تاکید کرده است که «قیمت مرغ فروردین سال ۹۰ کمتر از ۳ هزار تومان بود»، اما قیمت مرغ از فروردین ۹۰ تا فروردین ۹۱ و طی یک سال «صد درصد افزایش یافته و به ۵۵۰۰ تومان رسیده است».
این روزنامه همچنین نوشته است که «هر کیلو میوه نوبرانه زردآلو ۲۰ هزار تومان و چغالهبادام ۳۰ تا ۴۰هزار تومان به فروش میرسد» و «در سوی دیگر خودروسازان هم خودروهای تولیدی ۹۱ را با قیمت جدید میفروشند یا عرضه را فعلا متوقف کردهاند».
اخراج تمام کارگران کارخانه چدن ذوب آهن غرب کشور
روزنامه جمهوری اسلامی از اخراج تمام کارگران شرکت ذوب آهن غرب کشور در نخستین روز کاری سال ۹۱ خبر داده است.
به نوشته این روزنامه، «تمامی کارگران کارخانه تولید شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور (کوره بلند) در نخستین روز کاری سال ۹۱ اخراج شدند». نماینده کارگران اخراجی این شرکت هم «اخراج ۲۰۰ کارگر» را تائید کرده است.
روزنامه جمهوری اسلامی یادآوری کرده است که «کارگران این واحد تولیدی که طی آزمون کتبی و مصاحبه تخصصی و ارائه مدارک فنی و حرفهای و تحصیلی و با طی کردن دوره آموزشهای ایمنی و فنی توسط یک شرکت پیمانکاری از تاریخ یکم خرداد سال ۹۰ مشغول به کار شده بودند» اما «در آغاز سال جدید با عدم تمدید قرارداد کاریشان اخراج شدند» و «پس از تعطیلات نوروز و مراجعه کارگران جهت ادامه کار، از ورود تمامی کارگران توسط نگهبانی ممانعت به عمل آمد».
این روزنامه همچنین خبر داده است که «مراجعه کارگران به جهت آگاهی از علت اخراج به دفتر ذوب آهن در شهر همدان نتیجهای نداشت» و مسئولان کارخانه به کارگران اخراجی گفتهاند که «به دلیل ورشکستگی، این کارخانه توجیه اقتصادی ندارد و زیانده است».
جستجو برای ميزبانی مذاکرات اتمی
حضور روز سه شنبه علی باقری معاون امور بين المللی شورای امنيت ملی و چهره کليدی مذاکرات اتمی ايران در بغداد، يک روز پس از اظهارات سرگئی ريابکوف، معاون وزير خارجه روسيه مبنی بر عدم قطعيت مکان و زمان برگزاری گفتگوهای تهران با گروه ۱+۵ ، حاکی از عدم تمايل ترکيه به ميزبانی گفتگو های ياد شده در استانبول، و تلاش فوری ايران در جهت يافتن محل تازه ای برای انجام گفتگوها است.
روز يکشنبه اول ماه آوريل خانم کلينتون وزير خارجه آمريکا از استانبول به عنوان شهر ميزبان و روز های ۱۳ و ۱۴ ماه جاری به عنوان تاريخ انجام گفتگو ها ياد کرد.
روز بعد هيلاری کلينتون بمنظور شرکت در کنفرانس «دوستان سوريه » از عربستان سعودی عازم استانبول شد و در حاشيه کنفرانس مخالفان حکومت بشار اسد، با مقامات ترکيه ديدار و پيرامون مواضع و انتظارات آن کشور در قبال مذاکرات اتمی ايران و گروه ۱+۵ مذاکراتی به عمل آورد.
سردی استقبال از اردوغان
روز چهارشنبه هفته گذشته رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه بمنظور انجام يک ديدار رسمی دو روزه به تهران رفت و در دومين روز اقامت خود با علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ملاقات و با وی پشت در های بسته مذاکراتی را به عمل آورده بود.
عليرغم خوشبينی های محتاطانه نسبت به مثبت بودن اين ديدار در جهت آماده ساختن رهبر جمهوری اسلامی برای سازش با جامعه جهانی و رسيدن به توافق های پايه در مذاکرات اتمی تهران با گروه ۱+۵ ، حاشيه های رسانه ای سفر ارودغان به تهران، بخصوص انعکاس آن در شبکه های خبری منسوب به محافظه کاران انتقادی و تند بود.
پيش از آنکه نخست وزير ترکيه راهی تهران شود، وی در سئول با اوباما رييس جمهور آمريکا پيرامون مذاکرات اتمی آينده گفتگو کرده بود. تمامی شواهد حاکی از اين بود که اردوغان حامل پيام شفاهی رييس جمهور آمريکا برای رهبر جمهوری اسلامی بوده و يا دست کم تهران را از نقطه نظر های واشنگتن در اين زمينه مستقيما مطلع ساخته است.
در مقابل، رهبر جمهوری اسلامی نيز عدم رضايت خود را از «مداخله قدرتهای خارجی در امور داخلی سوريه» به اطلاع اردوغان رسانيد. ايران با وجود اهميت حياتی حفظ مناسبات تجاری و سياسی با ترکيه، از مواضع آنکارا در قبال رژيم اسد بسيار نا خرسند است.
خبر منابع اسرائيلی
هفته پيش از برگزاری «کنفرانس امنيت اتمی» در سئول، روزنامه اسرائيلی ها آرتص گزارش داد که مذاکرات اتمی گروه ۱+۵ با ايران در ژنو و در تاريخ ۱۳ ماه آوريل برگزار خواهد شد.
اقدام روزنامه اسرائيلی که در پس آن حسن نيت و استقبال از انجام مذاکرات وجود نداشت، واکنش منفی فوری تهران را موجب شد.
علی باقری که از سوی شورای امنيت ملی ايران مسئوليت تدارک مقدمات برگزاری مذاکرات اتمی را بر عهده دارد و به اين منظور با همتای خود خانم هلگا اشميد، معاون ۵۱ ساله خانم اشتون، ديپلمات ارشد جامعه اروپا و مسئول رسمی مذاکرات اتمی، در ارتباط تلفنی روزانه است ( اظهارات وی به نقل از اسوشييتدپرس، روز ۳۰ ماه مارس)، قطعيت يافتن محل و زمان برگزاری مذاکرات را رد کرد.
اظهارات روز يکشنبه ۱ آوريل خانم کلينتون مبنی بر برگزاری مذاکرات در روز ۱۳ و ۱۴ آوريل در استانبول، حاکی از رضايت دادن جامعه اروپا به تغيير محل مذاکره از ژنو به استانبول، و موافقت تهران با حفظ تاريخ انجام گفتگو ها بود؛ حصول تعامل مقدماتی مابين دو طرف.
بی ميلی استانبول
بعد از عزيمت اردوغان از تهران، حملات نرم رسانه های دست راستی جمهوری اسلامی عليه مواضع ترکيه در قبال سوريه همچنان ادامه يافت. آنکارا نيز طی اقدامی بحث انگيز، روز دوشنبه اعلام داشت که خريد نفت خود را از تهران کاهش داده است.
بی تمايلی و يا انصراف ترکيه از ميزبانی مذاکرات اتمی را نميتوان صرفا به مواضع حمايتی تهران از دمشق و سردی مناسبات ايران و ترکيه از اين بابت نسبت داد.
ترکيه تنها به شرطی علاقمند به ميانجيگری در اين زمينه و ميزبانی مذاکرات اتمی در استانبول بود که شانس واقعی برای به نتيجه رسيدن آن احساس ميشد. ميزبانی مذاکرات از پيش شکست خورده و ميانجيگری محکوم به شکست، در ترکيه رغبتی ايجاد نميکرد.
در زمان برگزاری کنفرانس سه جانبه روز دوشنبه ۲۷ ارديبهشت سال ۱۳۸۹ نيز اردوغان تنها در آخرين لحظه و پس از اطمينان کامل يافتن از امکان حصول توافق، برنامه سفر خود به روسيه را تغيير داد و برای قرار گرفتن در کنار رييس جمهور وقت برزيل عازم تهران شد.
به اين دليل انصراف و يا بی تمايلی ترکيه در قبال ميزبانی مذاکرات آينده اتمی در استانبول را ميتوان تا حدود زيادی ناشی از نا موفق ماندن گفتگو های مقدماتی دانست که به نوبه خود تا حدودی نگران کننده است.
محدوديت انتخاب
در صورت عدم مداخله غير مستقيم اسرائيل، ژنو برای برگزاری مذاکرات اتمی شهر مناسبی بود. بعلاوه وين، مقر آژانس بين المللی انرژی اتمی، و بروکسل مقر پارلمان اروپا نيز همچنان ميتوانند به عنوان محل بعدی مذاکرات مورد توجه قرار بگيرند.
طی يک پيشنهاد نه چندان عمل گرايانه، محسن رضايی، دبير مجمع تشخيص مصلحت رژيم اسلامی، بغداد، بيروت و دمشق را به عنوان شهر جانشين استانبول برای ميزبانی مذاکرات اتمی معرفی کرد.
دمشق به روشنی حتی قابل مطرح شدن در رديف گزينه های ممکن نيز نيست. در بيروت هم کمترين تمايلی برای ميزبانی مذاکرات و داخل شدن در برنامه های اتمی ايران ديده نميشود.
از اين لحاظ، علی باقری برای جلب رضايت بغداد روز ۳ شنبه راهی عراق شد. از نظر بغداد برگزاری يک کنفرانس خبر ساز در آن شهر با حضور صد های نماينده رسانه های جمعی جهان، نشانه قابل اعتماد شدن امنيت عمومی و بازگشت زندگی به پايتخت است.
استقبال فوری هوشيار زيباری وزير خارجه عراق از درخواست تهران و موافقت دولت عراق با ميزبانی اين مذاکرات را ميتوان به کسب اين امتياز نسبت داد.
اما جلب رضايت ميزبان تنها حل کردن بخشی از مشکل، و جلب رضايت ساير ميهمانان ( جامعه اروپا، و نمايندگان گروه ۱+۵ ) برای حضور در مراسم، مشکل ديگری است که باقری ضمن حضور در بغداد و از راه گفتگو با سفرای کشور های ياد شده در آن شهر، و همچنين همتای آلمانی خود در بروکسل، سعی در يافتن راه حل آن خواهد کرد.
روز يکشنبه اول ماه آوريل خانم کلينتون وزير خارجه آمريکا از استانبول به عنوان شهر ميزبان و روز های ۱۳ و ۱۴ ماه جاری به عنوان تاريخ انجام گفتگو ها ياد کرد.
روز بعد هيلاری کلينتون بمنظور شرکت در کنفرانس «دوستان سوريه » از عربستان سعودی عازم استانبول شد و در حاشيه کنفرانس مخالفان حکومت بشار اسد، با مقامات ترکيه ديدار و پيرامون مواضع و انتظارات آن کشور در قبال مذاکرات اتمی ايران و گروه ۱+۵ مذاکراتی به عمل آورد.
سردی استقبال از اردوغان
روز چهارشنبه هفته گذشته رجب طيب اردوغان نخست وزير ترکيه بمنظور انجام يک ديدار رسمی دو روزه به تهران رفت و در دومين روز اقامت خود با علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ملاقات و با وی پشت در های بسته مذاکراتی را به عمل آورده بود.
عليرغم خوشبينی های محتاطانه نسبت به مثبت بودن اين ديدار در جهت آماده ساختن رهبر جمهوری اسلامی برای سازش با جامعه جهانی و رسيدن به توافق های پايه در مذاکرات اتمی تهران با گروه ۱+۵ ، حاشيه های رسانه ای سفر ارودغان به تهران، بخصوص انعکاس آن در شبکه های خبری منسوب به محافظه کاران انتقادی و تند بود.
پيش از آنکه نخست وزير ترکيه راهی تهران شود، وی در سئول با اوباما رييس جمهور آمريکا پيرامون مذاکرات اتمی آينده گفتگو کرده بود. تمامی شواهد حاکی از اين بود که اردوغان حامل پيام شفاهی رييس جمهور آمريکا برای رهبر جمهوری اسلامی بوده و يا دست کم تهران را از نقطه نظر های واشنگتن در اين زمينه مستقيما مطلع ساخته است.
در مقابل، رهبر جمهوری اسلامی نيز عدم رضايت خود را از «مداخله قدرتهای خارجی در امور داخلی سوريه» به اطلاع اردوغان رسانيد. ايران با وجود اهميت حياتی حفظ مناسبات تجاری و سياسی با ترکيه، از مواضع آنکارا در قبال رژيم اسد بسيار نا خرسند است.
خبر منابع اسرائيلی
هفته پيش از برگزاری «کنفرانس امنيت اتمی» در سئول، روزنامه اسرائيلی ها آرتص گزارش داد که مذاکرات اتمی گروه ۱+۵ با ايران در ژنو و در تاريخ ۱۳ ماه آوريل برگزار خواهد شد.
اقدام روزنامه اسرائيلی که در پس آن حسن نيت و استقبال از انجام مذاکرات وجود نداشت، واکنش منفی فوری تهران را موجب شد.
علی باقری که از سوی شورای امنيت ملی ايران مسئوليت تدارک مقدمات برگزاری مذاکرات اتمی را بر عهده دارد و به اين منظور با همتای خود خانم هلگا اشميد، معاون ۵۱ ساله خانم اشتون، ديپلمات ارشد جامعه اروپا و مسئول رسمی مذاکرات اتمی، در ارتباط تلفنی روزانه است ( اظهارات وی به نقل از اسوشييتدپرس، روز ۳۰ ماه مارس)، قطعيت يافتن محل و زمان برگزاری مذاکرات را رد کرد.
اظهارات روز يکشنبه ۱ آوريل خانم کلينتون مبنی بر برگزاری مذاکرات در روز ۱۳ و ۱۴ آوريل در استانبول، حاکی از رضايت دادن جامعه اروپا به تغيير محل مذاکره از ژنو به استانبول، و موافقت تهران با حفظ تاريخ انجام گفتگو ها بود؛ حصول تعامل مقدماتی مابين دو طرف.
بی ميلی استانبول
بعد از عزيمت اردوغان از تهران، حملات نرم رسانه های دست راستی جمهوری اسلامی عليه مواضع ترکيه در قبال سوريه همچنان ادامه يافت. آنکارا نيز طی اقدامی بحث انگيز، روز دوشنبه اعلام داشت که خريد نفت خود را از تهران کاهش داده است.
بی تمايلی و يا انصراف ترکيه از ميزبانی مذاکرات اتمی را نميتوان صرفا به مواضع حمايتی تهران از دمشق و سردی مناسبات ايران و ترکيه از اين بابت نسبت داد.
ترکيه تنها به شرطی علاقمند به ميانجيگری در اين زمينه و ميزبانی مذاکرات اتمی در استانبول بود که شانس واقعی برای به نتيجه رسيدن آن احساس ميشد. ميزبانی مذاکرات از پيش شکست خورده و ميانجيگری محکوم به شکست، در ترکيه رغبتی ايجاد نميکرد.
در زمان برگزاری کنفرانس سه جانبه روز دوشنبه ۲۷ ارديبهشت سال ۱۳۸۹ نيز اردوغان تنها در آخرين لحظه و پس از اطمينان کامل يافتن از امکان حصول توافق، برنامه سفر خود به روسيه را تغيير داد و برای قرار گرفتن در کنار رييس جمهور وقت برزيل عازم تهران شد.
به اين دليل انصراف و يا بی تمايلی ترکيه در قبال ميزبانی مذاکرات آينده اتمی در استانبول را ميتوان تا حدود زيادی ناشی از نا موفق ماندن گفتگو های مقدماتی دانست که به نوبه خود تا حدودی نگران کننده است.
محدوديت انتخاب
در صورت عدم مداخله غير مستقيم اسرائيل، ژنو برای برگزاری مذاکرات اتمی شهر مناسبی بود. بعلاوه وين، مقر آژانس بين المللی انرژی اتمی، و بروکسل مقر پارلمان اروپا نيز همچنان ميتوانند به عنوان محل بعدی مذاکرات مورد توجه قرار بگيرند.
طی يک پيشنهاد نه چندان عمل گرايانه، محسن رضايی، دبير مجمع تشخيص مصلحت رژيم اسلامی، بغداد، بيروت و دمشق را به عنوان شهر جانشين استانبول برای ميزبانی مذاکرات اتمی معرفی کرد.
دمشق به روشنی حتی قابل مطرح شدن در رديف گزينه های ممکن نيز نيست. در بيروت هم کمترين تمايلی برای ميزبانی مذاکرات و داخل شدن در برنامه های اتمی ايران ديده نميشود.
از اين لحاظ، علی باقری برای جلب رضايت بغداد روز ۳ شنبه راهی عراق شد. از نظر بغداد برگزاری يک کنفرانس خبر ساز در آن شهر با حضور صد های نماينده رسانه های جمعی جهان، نشانه قابل اعتماد شدن امنيت عمومی و بازگشت زندگی به پايتخت است.
استقبال فوری هوشيار زيباری وزير خارجه عراق از درخواست تهران و موافقت دولت عراق با ميزبانی اين مذاکرات را ميتوان به کسب اين امتياز نسبت داد.
اما جلب رضايت ميزبان تنها حل کردن بخشی از مشکل، و جلب رضايت ساير ميهمانان ( جامعه اروپا، و نمايندگان گروه ۱+۵ ) برای حضور در مراسم، مشکل ديگری است که باقری ضمن حضور در بغداد و از راه گفتگو با سفرای کشور های ياد شده در آن شهر، و همچنين همتای آلمانی خود در بروکسل، سعی در يافتن راه حل آن خواهد کرد.
از مرگ ۶۳ نفر در روز در تصادفات تا کشف ۳۰۰ تن گوشت فاسد
اعداد و ارقام بعضی اوقات حامل واقعیاتی شگفتیآفرین هستند. رادیو فردا نگاهی دارد به آمار و ارقامی که در روزهای اخیر در ایران بر سر زبانها بودهاند:
روزانه ۶۳ نفر در ایران بر اثر تصادف میمیرند
خبرگزاری فارس: کامران باقری لنکرانی، رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت گفت: «روزانه ۶۳ نفر بر اثر تصادف رانندگی در کشور میمیرند و ۲ هزار نفر مجروح میشوند که ۶۰ درصد آن در جادههای برونشهری است و تعداد فوتیهای تصادفات در ۸ سال گذشته از شهدای دفاع مقدس بیشتر است.»
باقری لنکرانی توضیح داد که «طی ۸ سال دفاع مقدس تعداد شهدای ایران اسلامی ۲۴۰ هزار نفر بودهاست ولی در همین ۸ سال گذشته بیش از این تعداد در حوادث ترافیکی کشته شدهاند.»
«افزایش ۲۰ درصدی» کرایه تاکسیها
روزنامه جام جم، چهارشنبه پیش از نوروز از «افزایش ۲۰ درصدی» کرایه تاکسیها در سال ۹۱» خبر داده، اما نوشتهاست که «برخی تاکسیهای گردشی یکی دو ماه مانده به سال نو، نرخ کرایههایشان را به شکل غیرقانونی و بی هیچ مانعی افزایش دادهاند و با این حساب سرجمع این افزایشها حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد میشود».
به نوشته این روزنامه، جعفر تشکریهاشمی، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران، روز دوشنبه ضمن اعلام «افزایش نرخ کرایه تاکسیرانی در سال ۹۱» گفت که در جلسات «معاونت حملونقل شهرداری با معاونت عمرانی شورای شهر تهران نتوانستیم میزان افزایش نرخ تاکسی را به اندازه تورم جامعه برسانیم».
میانگین رشد قیمت مسکن در سال ۹۰ به ۲۰ تا ۲۲ درصد رسید
ایرنا: مصطفی قلی خسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک کشور گفت: «اطلاعات موجود نشان میدهد در سال ۱۳۹۰ میانگین رشد قیمت مسکن ۲۰ تا ۲۲ درصد بود که تحقق این رقم با وجود ایجاد تنشهای ایجاد شده از سوی دشمنان بود.»
وی افزود: «انتظار میرود با افزایش عرضه واحدهای مسکونی طرح مهر به ویژه در سطح شهرهای جدید و نیز ساخت وسازها در بافتهای فرسوده شهری بازار تحت کنترل قرار گیرد.»
افزایش قیمت نان و بنزین در سال ۹۱؛ دستکم ۲۰ درصد
روزنامههای اعتماد، کیهان، جام جم، جهان صنعت گزارشهایی درباره «افزایش قیمت بنزین و نان همزمان با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها» و نیز «گران تر شدن مواد غذایی درحین تعطیلات نوروزی» منتشر کردهاند.
روزنامه اعتماد در تیتر یک شماره سه شنبه خبر داده که «بنزین آزاد در فاز دوم هدفمندی یارانهها با افزایش ۲۰ درصدی از ۷۰۰ تومان به ۸۴۰ تومان خواهد رسید.»
بیش از ۳۲ سد ایران فاقد کانالهای آبرسانی هستند
ایرنا: ابوالقاسم حسینپور، معاون آبخیزداری اداره منابع طبیعی استان هرمزگان با بیان اینکه «بیش از ۳۲ سد کشور فاقد کانالهای آبرسانی هستند، گفت: «برنامه تامین آب توسط وزارت نیرو تدوین شده، در حالی که اراضی کشاورزی هنوز زیر کشت نرفتهاست.»
وی افزود که: «هماکنون از مجموع ۷۳ دشت استان هرمزگان، ۳۱ دشت با افت شدید سطح آبخوان سفرههای زیرزمینی مواجه است.»
وی به مسئولان ذیربط نسبت به شور شدن آبهای شیرین استان هرمزگان هشدار داد و اظهارداشت که: «متاسفانه با عدم مدیریت صحیح حوزههای آبخیز مواجه هستیم و هماهنگی بین بخشی نه تنها در استان هرمزگان بلکه در بیشتر مناطق کشور مشکلساز است و این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد.»
افزایش بیسابقه شوری آب رودخانه کارون و رسیدن به رقم ۳٫۸۹
ایرنا: محسن ممبینی، مدیر امور کشت و صنعتهای نظام صنفی کشاورزی خوزستان، عنوان کرد: در ماههای گذشته شخصیتهای علمی و دانشگاهی و کارشناسان زبده کشاورزی اعلام کردند که آبگیری سد گتوند باعث بالا رفتن EC آب کارون میشود که مورد توجه قرار نگرفت و کاهش دبی رودخانه کارون هم این بحران را افزایش میدهد و به طور یقین با قرار گرفتن در فصل گرما درجه شوری آب بیشتر از گذشته هم خواهد شد که این موضوع کشاورزی خوزستان بویژه محصولاتی مانند گندم و نیشکر را با مشکلات عدیدهای روبهرو میسازد.
به گفته وی، با افزایش هر واحد شوری آب، افت پنج درصدی تولید در هر هکتار نیشکر خواهیم داشت و این مساله برای بقیه محصولات کشاورزی هم صادق است.
وی گفت: میانگین ایسی در سال ۱۳۹۰ را بین ۲٫۷۹ تا ۳٫۸۹ میلیموس بر سانتیمتر اعلام کرد و افزود: این میزان ایسی در ۲۹ اسفند سال ۹۰ به ۳٫۸۹ رسید و افزود «با توجه به اینکه در مرحله خوشهزنی گندم هستیم این شوری ضربه سنگینی به کشاورزی خوزستان وارد میکند.»
کاهش صادرات ایران به ۴ قاره مختلف جهان
ابرار اقتصادی نوشت: در ۱۱ ماهه سال گذشته بیشترین میزان صادرات کالا از ایران به قاره آسیا بوده و در مورد قارههای اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه کاهش صادرات را شاهد بودیم.
این خبر مینویسد:در ۱۱ ماهه سال ۹۰ میزان صادرات به قاره آمریکا با کاهش روبرو بوده است؛ به نحوی که ۱۱۱ هزار تن به ارزش ۱۷۰ میلیون دلار بوده در صورتی که طی مدت مشابه سال ۸۹، ۱۸۶ هزار تن به ارزش ۲۵۷ میلیون دلار بودهاست.
کشف ۳۰۰ تن گوشت تاريخ مصرف گذشته در تهران
ایرنا: محمد حسین مولاخواه، مدیرکل بازرسی ویژه سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان گفت که نزدیک به ۳۰۰ تن انواع گوشت گوسفندی وارداتی و داخلی تاریخ مصرف گذشته در یکی از سردخانههای بدون مجوز تهران پیدا شده است.
وی افزود: «ارزش این کشفیات سه میلیارد و ۷۹۰ میلیون تومان است و ضمن پلمپ مکان پیدا شدن این گوشتهای از تاریخ گذشته، پرونده مدیر سردخانه و صاحب کالا به اتهام اعلام نکردن موجودی و احتکار به دادگاه فرستاده میشود.»
۸۰ هکتار از بافت تاریخی یزد حذف شد
فارس: مهدی کوچکزاده، عضو کمیسیون عمران شورای شهر یزد، در نشستی خبری اظهار داشت: مسافت بافت تاریخی یزد ۸۰ هکتار تقلیل یافته و به ۵۱۹ هکتار رسیدهاست.
وی افزود: از مهمترین مشکلات بافت تاریخی، تردد سخت و نبود جای پارک برای وسایلنقلیه بود که این مشکل با ایجاد تعداد زیادی پارکینگ محلی برطرف شد.
۲ سالن بیلیارد اختصاصی بانوان در اصفهان
خبرگزاری فارس: پانتهآ صادقی، نایب رئیس هیئت بولینگ و بیلیارد استان اصفهان گفت: با همکاری ادارهکل ورزش و جوانان استان اصفهان در آیندهای نه چندان دور شاهد بهرهبرداری از دو سالن بیلیارد بانوان در اصفهان هستیم.
وی افزود: «با توجه به هزینههای بالای خرید زمین در یک مکان خوب شهر، مشکلاتی از نظر بودجه برای افتتاح این دو باشگاه بیلیارد اختصاصی بانوان به وجود آمدهاست که البته با حمایت اداره ورزش و جوانان استان اصفهان چنین مشکلاتی برطرف میشود.»
کلاهبرداری ۲۵۰ میلیونی سایت شرطبندی فوتبال در ایران
خبرگزاری فارس: سرهنگ امینی، رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات (فتا) استان اردبیل از متلاشی شدن یک سایت شرطبندی فوتبال که ۲۵۰ میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود، در استان اردبیل خبر دادهاست.
این فرمانده نیروی انتظامی گفت که در بررسیهای نهایی انجام شده متهم اصلی شناسایی و طی عملیاتی دستگیر شد. این فرد پس از دستگیری و اعتراف به جرم گفت که از طریق این سایت مبلغ بیش از ۲۵۹ میلیون تومان از کاربران کلاهبرداری کردهاست.
دستگیری آبدارچی سارق ۱۵ میلیون تومان از بانک
روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از ایسنا: فرمانده انتظامی اسلامشهر از دستگیری آبدارچی بانکی خبر داد که با تخریب و سوراخ کردن دیوار بانک اقدام به سرقت ۱۵۰ میلیون ریال کرده بود.
این گزارش مینویسد که کارآگاهان با توجه به اینکه مشخص شد حساب بانکی آبدارچی بانک گردش خوبی داشته و پس از سرقت از بانک مبلغ سنگینی به حساب این فرد وارد شدهاست به او مشکوک شدند.
این گزارش میافزاید آبدارچی بانک در اعترافات خود ضمن قبول سرقت از بانک معترف شد که از مدتها پیش به موادمخدر از نوع شیشه اعتیاد داشته و به این سرقت وسوسه شدهاست.
روزانه ۶۳ نفر در ایران بر اثر تصادف میمیرند
خبرگزاری فارس: کامران باقری لنکرانی، رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت گفت: «روزانه ۶۳ نفر بر اثر تصادف رانندگی در کشور میمیرند و ۲ هزار نفر مجروح میشوند که ۶۰ درصد آن در جادههای برونشهری است و تعداد فوتیهای تصادفات در ۸ سال گذشته از شهدای دفاع مقدس بیشتر است.»
باقری لنکرانی توضیح داد که «طی ۸ سال دفاع مقدس تعداد شهدای ایران اسلامی ۲۴۰ هزار نفر بودهاست ولی در همین ۸ سال گذشته بیش از این تعداد در حوادث ترافیکی کشته شدهاند.»
«افزایش ۲۰ درصدی» کرایه تاکسیها
روزنامه جام جم، چهارشنبه پیش از نوروز از «افزایش ۲۰ درصدی» کرایه تاکسیها در سال ۹۱» خبر داده، اما نوشتهاست که «برخی تاکسیهای گردشی یکی دو ماه مانده به سال نو، نرخ کرایههایشان را به شکل غیرقانونی و بی هیچ مانعی افزایش دادهاند و با این حساب سرجمع این افزایشها حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد میشود».
به نوشته این روزنامه، جعفر تشکریهاشمی، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران، روز دوشنبه ضمن اعلام «افزایش نرخ کرایه تاکسیرانی در سال ۹۱» گفت که در جلسات «معاونت حملونقل شهرداری با معاونت عمرانی شورای شهر تهران نتوانستیم میزان افزایش نرخ تاکسی را به اندازه تورم جامعه برسانیم».
میانگین رشد قیمت مسکن در سال ۹۰ به ۲۰ تا ۲۲ درصد رسید
ایرنا: مصطفی قلی خسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک کشور گفت: «اطلاعات موجود نشان میدهد در سال ۱۳۹۰ میانگین رشد قیمت مسکن ۲۰ تا ۲۲ درصد بود که تحقق این رقم با وجود ایجاد تنشهای ایجاد شده از سوی دشمنان بود.»
وی افزود: «انتظار میرود با افزایش عرضه واحدهای مسکونی طرح مهر به ویژه در سطح شهرهای جدید و نیز ساخت وسازها در بافتهای فرسوده شهری بازار تحت کنترل قرار گیرد.»
افزایش قیمت نان و بنزین در سال ۹۱؛ دستکم ۲۰ درصد
روزنامههای اعتماد، کیهان، جام جم، جهان صنعت گزارشهایی درباره «افزایش قیمت بنزین و نان همزمان با اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها» و نیز «گران تر شدن مواد غذایی درحین تعطیلات نوروزی» منتشر کردهاند.
روزنامه اعتماد در تیتر یک شماره سه شنبه خبر داده که «بنزین آزاد در فاز دوم هدفمندی یارانهها با افزایش ۲۰ درصدی از ۷۰۰ تومان به ۸۴۰ تومان خواهد رسید.»
بیش از ۳۲ سد ایران فاقد کانالهای آبرسانی هستند
ایرنا: ابوالقاسم حسینپور، معاون آبخیزداری اداره منابع طبیعی استان هرمزگان با بیان اینکه «بیش از ۳۲ سد کشور فاقد کانالهای آبرسانی هستند، گفت: «برنامه تامین آب توسط وزارت نیرو تدوین شده، در حالی که اراضی کشاورزی هنوز زیر کشت نرفتهاست.»
وی افزود که: «هماکنون از مجموع ۷۳ دشت استان هرمزگان، ۳۱ دشت با افت شدید سطح آبخوان سفرههای زیرزمینی مواجه است.»
وی به مسئولان ذیربط نسبت به شور شدن آبهای شیرین استان هرمزگان هشدار داد و اظهارداشت که: «متاسفانه با عدم مدیریت صحیح حوزههای آبخیز مواجه هستیم و هماهنگی بین بخشی نه تنها در استان هرمزگان بلکه در بیشتر مناطق کشور مشکلساز است و این واقعیتی است که نمیتوان آن را انکار کرد.»
افزایش بیسابقه شوری آب رودخانه کارون و رسیدن به رقم ۳٫۸۹
ایرنا: محسن ممبینی، مدیر امور کشت و صنعتهای نظام صنفی کشاورزی خوزستان، عنوان کرد: در ماههای گذشته شخصیتهای علمی و دانشگاهی و کارشناسان زبده کشاورزی اعلام کردند که آبگیری سد گتوند باعث بالا رفتن EC آب کارون میشود که مورد توجه قرار نگرفت و کاهش دبی رودخانه کارون هم این بحران را افزایش میدهد و به طور یقین با قرار گرفتن در فصل گرما درجه شوری آب بیشتر از گذشته هم خواهد شد که این موضوع کشاورزی خوزستان بویژه محصولاتی مانند گندم و نیشکر را با مشکلات عدیدهای روبهرو میسازد.
به گفته وی، با افزایش هر واحد شوری آب، افت پنج درصدی تولید در هر هکتار نیشکر خواهیم داشت و این مساله برای بقیه محصولات کشاورزی هم صادق است.
وی گفت: میانگین ایسی در سال ۱۳۹۰ را بین ۲٫۷۹ تا ۳٫۸۹ میلیموس بر سانتیمتر اعلام کرد و افزود: این میزان ایسی در ۲۹ اسفند سال ۹۰ به ۳٫۸۹ رسید و افزود «با توجه به اینکه در مرحله خوشهزنی گندم هستیم این شوری ضربه سنگینی به کشاورزی خوزستان وارد میکند.»
کاهش صادرات ایران به ۴ قاره مختلف جهان
ابرار اقتصادی نوشت: در ۱۱ ماهه سال گذشته بیشترین میزان صادرات کالا از ایران به قاره آسیا بوده و در مورد قارههای اروپا، آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه کاهش صادرات را شاهد بودیم.
این خبر مینویسد:در ۱۱ ماهه سال ۹۰ میزان صادرات به قاره آمریکا با کاهش روبرو بوده است؛ به نحوی که ۱۱۱ هزار تن به ارزش ۱۷۰ میلیون دلار بوده در صورتی که طی مدت مشابه سال ۸۹، ۱۸۶ هزار تن به ارزش ۲۵۷ میلیون دلار بودهاست.
کشف ۳۰۰ تن گوشت تاريخ مصرف گذشته در تهران
ایرنا: محمد حسین مولاخواه، مدیرکل بازرسی ویژه سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان گفت که نزدیک به ۳۰۰ تن انواع گوشت گوسفندی وارداتی و داخلی تاریخ مصرف گذشته در یکی از سردخانههای بدون مجوز تهران پیدا شده است.
وی افزود: «ارزش این کشفیات سه میلیارد و ۷۹۰ میلیون تومان است و ضمن پلمپ مکان پیدا شدن این گوشتهای از تاریخ گذشته، پرونده مدیر سردخانه و صاحب کالا به اتهام اعلام نکردن موجودی و احتکار به دادگاه فرستاده میشود.»
۸۰ هکتار از بافت تاریخی یزد حذف شد
فارس: مهدی کوچکزاده، عضو کمیسیون عمران شورای شهر یزد، در نشستی خبری اظهار داشت: مسافت بافت تاریخی یزد ۸۰ هکتار تقلیل یافته و به ۵۱۹ هکتار رسیدهاست.
وی افزود: از مهمترین مشکلات بافت تاریخی، تردد سخت و نبود جای پارک برای وسایلنقلیه بود که این مشکل با ایجاد تعداد زیادی پارکینگ محلی برطرف شد.
۲ سالن بیلیارد اختصاصی بانوان در اصفهان
خبرگزاری فارس: پانتهآ صادقی، نایب رئیس هیئت بولینگ و بیلیارد استان اصفهان گفت: با همکاری ادارهکل ورزش و جوانان استان اصفهان در آیندهای نه چندان دور شاهد بهرهبرداری از دو سالن بیلیارد بانوان در اصفهان هستیم.
وی افزود: «با توجه به هزینههای بالای خرید زمین در یک مکان خوب شهر، مشکلاتی از نظر بودجه برای افتتاح این دو باشگاه بیلیارد اختصاصی بانوان به وجود آمدهاست که البته با حمایت اداره ورزش و جوانان استان اصفهان چنین مشکلاتی برطرف میشود.»
کلاهبرداری ۲۵۰ میلیونی سایت شرطبندی فوتبال در ایران
خبرگزاری فارس: سرهنگ امینی، رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات (فتا) استان اردبیل از متلاشی شدن یک سایت شرطبندی فوتبال که ۲۵۰ میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود، در استان اردبیل خبر دادهاست.
این فرمانده نیروی انتظامی گفت که در بررسیهای نهایی انجام شده متهم اصلی شناسایی و طی عملیاتی دستگیر شد. این فرد پس از دستگیری و اعتراف به جرم گفت که از طریق این سایت مبلغ بیش از ۲۵۹ میلیون تومان از کاربران کلاهبرداری کردهاست.
دستگیری آبدارچی سارق ۱۵ میلیون تومان از بانک
روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از ایسنا: فرمانده انتظامی اسلامشهر از دستگیری آبدارچی بانکی خبر داد که با تخریب و سوراخ کردن دیوار بانک اقدام به سرقت ۱۵۰ میلیون ریال کرده بود.
این گزارش مینویسد که کارآگاهان با توجه به اینکه مشخص شد حساب بانکی آبدارچی بانک گردش خوبی داشته و پس از سرقت از بانک مبلغ سنگینی به حساب این فرد وارد شدهاست به او مشکوک شدند.
این گزارش میافزاید آبدارچی بانک در اعترافات خود ضمن قبول سرقت از بانک معترف شد که از مدتها پیش به موادمخدر از نوع شیشه اعتیاد داشته و به این سرقت وسوسه شدهاست.
چند ساعت بعد از خودکشی یک مستمریبگیر بازنشسته در مقابل ساختمان پارلمان یونان در آتن، پایتخت این کشور، تظاهرکنندگان با نیروهای پلیس ضدشورش درگیر شدهاند.
فردی که خودکشی کرده است، مرد ۷۷ سالهای بود که صبح روز چهارشنبه، چهارم آوریل (۱۶ فروردین)، در یکی از شلوغترین میدانهای شهر (میدان قانون اساسی آتن) خود را با شلیک گلوله کشت.رسانههای یونان گزارش دادهاند که این مرد یادداشتی به جا گذاشته است که در آن دولت را متهم میکند حقوق بازنشستگی او را به حدی کاهش داده است که در عمل هیچ پولی دریافت نمیکند.
به دنبال این حادثه، صدها تظاهرکننده عصر روز چهارشنبه در این میدان که مقابل ساختمان پارلمان یونان است، جمع شدند.
این تجمع، یکی از پرتعدادترین تجمعاتی بود که در ماه های اخیر در آتن تشکیل شده است و با تداوم آن، معترضان و نیروهای پلیس با هم درگیر شدهاند. تظاهرکنندگان به سمت نیروهای پلیس سنگ و بمبهای آتشزا پرتاب کردهاند و پلیس نیز از گاز اشکآور استفاده کرده است.
در ماههای اخیر و با آغاز اجرای برنامههای ریاضتی در اقتصاد یونان به منظور مقابله با بحران مالی این کشور، گزارش شده است که افسردگی و تعداد موارد اقدام به خودکشی افزایش یافته است.
'پایان محترمانه'
نام مردی که دست به خودکشی زده، هنوز رسما اعلام نشده است، ولی رسانههای یونان، او را دیمیتریس کریستولاس معرفی کردهاند. گفته شده است که او یک داروساز بازنشسته بود و همسر و یک دختر داشت.او داروخانهاش را در سال ۱۹۹۴ میلادی فروخته بود.
بر اساس گزارشها، این مرد اندکی قبل از ساعت ۹ به وقت محلی، دست به خودکشی زد.
او در یادداشتی که پلیس در کنارش پیدا کرد، نوشته بود: "دولت تمام آثار و دلایل برای بقای من را نابود کرده است."
در این یادداشت آمده است: "چون سن و سالم اجازه نمیدهد فعالانه کار کنم، هیچ راهحلی جز این پایان محترمانه برای زندگیم، پیش رو ندارم."
دهها نفر در محلی که او دست به خودکشی زد، یادداشت و دستههای گل گذاشتهاند. در یکی از این یادداشتها آمده است: "قربانی بعدی کیست؟" کاربران اینترنت هم به این مرد ادای احترام کردهاند.
لوکاس پاپاندموس، نخستوزیر یونان، با انتشار اطلاعیهای ، مرگ این مرد را "تاسفبار" خواند.
در این اطلاعیه آمده است: "در این دوره سخت برای جامعهمان، باید تمام ما –دولت و شهروندان- از افرادی که مستاصل شدهاند، حمایت کنیم."
اجرای برنامه ریاضت اقتصادی در یونان، یکی از شرطهای کشورهای حوزه یورو برای ارائه کمکهای مالی به این کشور بوده است. یونان برای جلوگیری از ورشکستگی اقتصاد خود، به این کمکهای مالی نیاز دارد.
از زمان آغاز اجرای این برنامههای اقتصادی، هزاران نفر در یونان شغل خودر ا از دست دادهاند، مالیاتها افزایش یافته و دستمزدها، مزایا و حقوق بازنشستگی نیز کاهش یافته است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا هشدار داد فرصت پیدا کردن راه حل دیپلماتیک برای مناقشه هسته ای غرب با ایران نامحدود نیست و ایالات متحده همه گزینه ها را برای مقابله با برنامه اتمی آن در نظر خواهد گرفت.
خانم کلینتون که چهارشنبه در واشنگتن صحبت می کرد، گفت: "تا زمانی که ایران به تعهدات بین المللی خود عمل نکند و مقاصد صلح آمیز برنامه اتمی خود را نشان ندهد، فشار شدید و انزوای آن ادامه خواهد داشت."خانم کلینتون ادامه داد: "بنابراین هر چه زودتر گفت و گوهای هسته ای از سرگرفته شود، (برای این کشور) بهتر است."
به گفته هیلاری کلینتون ایران باید از فرصت مذاکرات پیش رو برای پاسخگویی به نگرانی های جامعه جهانی درباره ابعاد نظامی احتمالی برنامه اتمی خود استفاده کند.
خانم کلینتون افزود اتحادیه اروپا با ایران در تماس است تا درباره مکان و زمان برگزاری دور تازه گفت و گوهای گروه ۱+۵ با این کشور به توافق برسد.
خانم کلینتون هفته پیش از توافق برای از سرگیری مذاکرات هسته ای در استانبول در سیزدهم آوریل خبر داده بود ولی مقام های ایرانی از مخالفت با گفت و گو در ترکیه خبر داده اند.
روابط تهران و آنکارا به خاطر بحران در سوریه و کاهش واردات نفت ترکیه از ایران دچار تنش شده است.
به گفته وزیر خارجه آمریکا، جزئیات برگزاری دور جدید گفت و گوها به وسیله کاترین اشتون، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام خواهد شد.
وزارت خارجه عراق اعلام کرده است که ایران به طور رسمی خواهان برگزاری مذاکرات در بغداد شده است.
هیلاری کلینتون هفته آینده میزبان وزرای خارجه کشورهای گروه هشت است. تنش های اتمی با ایران و بحران سوریه از موضوع های اصلی نشست وزیران خارجه گروه هشت خواهد بود.
به گفته مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجه ایالات متحده، وندی شرمن، معاون سیاسی وزارت خارجه آمریکا نمایندگی این کشور را در مذاکرات هسته ای با ایران برعهده خواهد داشت.
آخرین دور گفت و گوهای اتمی ایران با پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان، موسوم به گروه ۱+۵ در ژانویه ۲۰۱۱ و بدون موفقیت برگزار شد.
پیش از آن نیز مذاکراتی در اواخر سال ۲۰۱۰ در ژنو سوئیس برگزار شد.
وزارت امور خارجه ترکیه سفیر ایران را در اعتراض به موضع گیری مقام های این کشور درباره برگزاری اجلاس "دوستان سوریه" در استانبول احضار کرده است.
احمد داود اغلو، وزیر امور خارجه ترکیه در یک کنفرانس خبری در آنکارا در روز چهارشنبه از فراخوانی سفیر ایران خبر داد.علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران به شدت از برگزاری اجلاس دوستان سوریه در ترکیه انتقاد کرده است.
این نشست یکشنبه گذشته برگزار شد.
به گفته آقای داود اغلو، سفیر ایران در آنکارا به وزارت امور خارجه ترکیه احضار شده تا درباره اظهارات بیان شده به وسیله مقام های ایرانی توضیح دهد.
آقای داود اغلو نام مقامی را که سخنانش اعتراض ترکیه را به همراه داشته، عنوان نکرد.
وزیر خارجه ترکیه همچنین از تماس تلفنی با همتای ایرانی خود را برای بیان نارضایتی کشورش از این سخنان خبر داد.
به گفته آقای داود اغلو، این سخنان با "روابط ریشه دار" دو کشور در تناقض است.
احمد داود اغلو ادامه داد که علی اکبر صالحی به او اطمینان داده که این سخنان بیانگر سیاست رسمی دولت ایران نیست.
آقای داود اغلو هفته گذشته، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه را در سفر به تهران همراهی کرد.
هیات بلندمرتبه ترکیه در این سفر با آیت الله علی خامنه ای رهبر ایران و محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری این کشور دیدار کرد.
این در حالی است که افزایش اختلاف میان دو کشور بر سر استقرار سپر موشکی ناتو در ترکیه، بحران سوریه و کاهش خرید نفت ترکیه از ایران افزایش یافته است.
علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون سیاست خارجی مجلس ایران و تعدادی از شخصیت های سیاسی در این کشور با برگزاری مذاکرات هسته ای که قرار بود سیزدهم آوریل در استانبول برگزار شود، مخالفت کرده اند.
گزارش پزشکی قانونی درباره مرگ ویتنی هیوستون، خواننده سرشناس آمریکایی، بیانگر وجود ابزار استعمال مواد مخدر و یک پودر سفیدرنگ در اتاق هتل اوست.
بر اساس این گزارش، جنازه خانم هیوستون در حالی که با صورت در وان حمام پر از آب افتاده بود، پیدا شد.به گفته بازرسان، یک کاغذ سفید لولهشده، یک قاشق کوچک و یک آینه کوچک نیز در حمام اتاق خانم هیوستون در هتل محل اقامتش پیدا شده است.
پزشکی قانونی به این نتیجه رسیده است که او بر اثر تبعات ناشی از مصرف کوکائین و بیماری قلبی در وان حمام غرق شده است.
این گزارش همچنین به وجود نشانههای مصرف کوکائین در بینی خانم هیوستون اشاره کرده است.
گزارش ۴۲ صفحهای پزشکی قانونی در مقایسه با گزارشی که قبلا منتشر شده بود، حاوی مطالب بیشتری است.
جنازه خانم هیوستون یک روز پیش از برگزاری مراسم جشنواره موسیقی گرمی پیدا شد.
ویتنی هیوستون یکی از شناختهشدهترین خوانندگان دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی بود و مدتها با مشکل اعتیاد دست و پنجه نرم میکرد.
آمریکا رسما پنج فرد مظنون به عضویت در القاعده را که گمان می رود حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ را طراحی کرده اند، تفهیم اتهام کرد.
پنج زندانی گوانتانامو از جمله خالد شیخ محمد که گفته می شود مغز متفکر در طراحی حمله ها بوده است، توسط یک دادگاه نظامی محاکمه خواهند شد.آنها متهم به تروریسم، هواپیماربایی، توطئه، قتل و تخریب اموال هستند.
پنتاگون تایید کرده است که آنها در صورتی که گناهکار شناخته شوند، ممکن است به اعدام محکوم شوند.
به گفته پنتاگون، خالد شیخ محمد و چهار نفر دیگر - ولید بن عطاش، رمزی بن الشیب، علی عبدالعزیز علی و مصطفی احمد- با هم محاکمه خواهند شد.
آنها متهم به برنامه ریزی و اجرای نقشه هواپیماربایی بر فراز آسمان نیویورک، واشنگتن و شنکس ویل در ایالت پنسیلوانیا هستند.
مجموعا ۲۹۷۶ نفر در این حمله ها کشته شدند.
تصمیم به محاکمه این افراد در دادگاه نظامی پس از مشاجره های حقوقی بر سر اینکه چه دادگاهی باید آنها را محاکمه کند اتخاذ شده است.
دولت اوباما در ابتدا تلاش می کرد که محاکمه این افراد در دادگاهی غیرنظامی صورت پذیرد ولی در آوریل سال ۲۰۱۱ بعد از مخالفت های گسترده، این تصمیم را تغییر داد.
باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ وعده داده بود که زندان گوانتانامو را خواهد بست و مظنونان اصلی این حمله های تروریستی در دادگاه غیرنظامی محاکمه خواهند شد.
ولی پس از اینکه مشخص شد که مساله زندانی کردن و محاکمه مظنونان عضو القاعده راه حل ساده ای ندارد، از بستن این زندان منصرف شد.
آیت الله جعفر سبحانی، از مراجع تقلید شیعیان در قم در دیدار با فرهاد دانشجو، رئیس جدید دانشگاه آزاد خواهان برکناری استادانی شد که به گفته او "در راستای انقلاب و اسلام" نیستند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، او در این دیدار به آقای دانشجو گفت: "استادهای انقلابی، متقی و مومن باید در این دانشگاه مشغول به کار باشند، لذا باید به شکایات اخلاقی رسیدگی کرده و کسانی که در راستای انقلاب و اسلام نیستند به خدمتشان پایان داده شود."فرهاد دانشجو، روز سه شنبه با عده ای از روحانیون بلندپایه از جمله آقای سبحانی و آیت الله ناصر مکارم شیرازی در قم دیدار کرد.
آقای سبحانی همچنین گفت که عبارت اسلامی بهترین پسوند برای دانشگاه آزاد است تا "اسلامی بودن خود را ثابت کند و در این خصوص حالت های اسلامی در این مجموعه باید گل کند."
او گفت: "یکی دیگر از مسائلی که در دانشگاه وجود دارد اختلاط دختر و پسر است و باید واحدی مجزا برای دختران ساخته شود تا از این حالت خارج شود."
آقای دانشجو در حاشیه این دیدار از تعلیق دانشگاه آزاد واحد آکسفورد در بریتانیا خبر داد و گفت: "دولت انگلیس چندی پیش با ارسال نامه ای اعلام داشت که باید حساب بانکی واحد آکسفورد دانشگاه آزاد مستقر در لندن مسدود شود، در غیر این صورت شامل تحریم ها شده و این حساب بانکی از سوی دولت انگلیس مسدود میشود."
"با توجه به این اقدامات دولت انگلیس و با پیشنهاد رئیس واحد آکسفورد دانشگاه آزاد و معاون وقت بین الملل دانشگاه آزاد، فعالیت این واحد دانشگاهی به صورت موقت معلق شد."
به گزارش خبرگزاری کار ایران، آقای دانشجو گفته است که این واحد دانشگاهی از چندی پیش نیز فعالیت دانشگاهی نداشته و هیچ دانشجویی در این واحد تحصیل نداشته است و فقط ۳۰ کارمند محلی و ۵ الی ۶ نفر از ایران از جمله مهدی هاشمی، فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی در آنجا فعالیت داشتند و مأمور به آنجا بودند.
در همین حال خبرگزاری مهر از دیدار فرهاد دانشجو با اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس هیئت امنای دانشگاه آزاد خبر داده است.
به گزارش مهر آقای دانشجو گفته است که آقای هاشمی رفسنجانی از رئیس جدید دانشگاه آزاد و این دانشگاه حمایت خواهد کرد و هر حمایتی که لازم باشد از سوی آقای هاشمی رفسنجانی در راه ارتقای این دانشگاه صورت خواهد گرفت.
ماه گذشته فرهاد دانشجو با حکم برادرش، کامران دانشجو، وزیر علوم ایران، جایگزین عبدالله جاسبی شد که از زمان تاسیس این دانشگاه در سال ۱۳۶۱ ریاست آن را بر عهده داشت.
دانشگاه آزاد در اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به پیشنهاد اکبر هاشمی رفسنجانی و با حمایت آیت الله خمینی شکل گرفت و اکنون یکی از بزرگترین مراکز آموزش عالی در ایران است.
بر اساس گزارشها از ایران، آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، با عفو و تخفیف مجازات یک هزار و ۲ نفر از محکومان محاکم قضایی ایران موافقت کرده است.
به گزارش خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، این عفو و تخفیف مجازات شامل تعدادی از محکومان محاکم عمومی و انقلاب، سازمان قضایی نیروهای مسلح و تعزیرات حکومتی شده است.گفته شده است که رهبر ایران به مناسبت ۱۲ فروردین، سالروز برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی ایران، با عفو و تخفیف مجازات این محکومان موافقت کرده است.
خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، به نقل از یکی از مدیران شرکت غله و خدمات بازرگانی ایران، از تخلیه بیش از ۱۰ هزار تن گندم در بندر امیرآباد بهشهر خبر داده است.
بنا بر این گزارش، این محموله گندم از قزاقستان خریداری و با دو کشتی به بندر امیرآباد منتقل شده است.رضا افرازه، مدیرعامل شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه ۲ ایران به ایرنا گفته است: "شرکت بازرگانی دولتی ایران، این مقدار گندم را برای تنظیم بازار و اختلاط گندمهای خارجی با انواع گندمهای موجود و به منظور بهبود کیفیت آرد و نان خریداری کرده است."
کمتر از سه هفته مانده به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه، نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور این کشور به دنبال اعلام جزئیات مهمی از برنامه اقتصادی خود است.
آقای سارکوزی امروز، پنجشنبه، ۵ آوریل (۱۷ فروردین) درباره این جزئیات توضیح خواهد داد.نیکلا سارکوزی به تازگی و برای اولینبار توانسته است در نظرسنجیهای انتخاباتی، با فاصله اندکی، از رقبای خود پیش بیافتد.
تاکنون، رقیب سوسیالیست آقای سارکوزی هم طرحهای اقتصادی خود را اعلام کرده است که مالیات بیشتر برای افراد ثروتمند، تثبیت قیمتهای سوخت و کاهش حقوق و درآمدهای رئیسجمهور و اعضای هیات دولت فرانسه از جمله آنهاست.
روزنامه والاستریت ژورنال روز چهارشنبه چهارم آوریل (۱۶ فروردین)، با انتشار گزارشی، از سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به عنوان مسئول اجرای سیاستهای ایران در خاورمیانه و فعالیتهای مقابلهجویانه علیه آمریکا نام برد.
در مقاله والاستریت ژورنال نویسندگان، جی سولومون و شیوبان گورمن پیشینهای از فعالیتهای آقای سلیمانی در منطقه و نفوذی که وی در به اجرا درآوردن سیاستهای ایران در آنجا دارد، ارائه میکنند.آنها به نقش پیچیده فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران اشاره میکنند؛ از جمله براساس این گزارش، در برخی مواقع، آقای سلیمانی با مقامهای آمریکایی تماسهای غیرمستقیم داشته است.
براساس این گزارش، او در سال ۲۰۰۸ میلادی، پیغامی را از طریق احمد چلبی، سیاستمدار عراقی، به دیوید پترائوس که در آن زمان فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در عراق بود، فرستاد که در آن گفته بود شخصا سیاست ایران را در نقاطی مثل عراق، لبنان، نوار غزه، و افغانستان هدایت میکند.
در این گزارش آمده است که در مواقعی، آقای سلیمانی از فعالیتهای آمریکا در منطقه نارضایتی کمتری نشان داده است و حتی همکاریهایی را هم به طور غیرمستقیم انجام داده است که مبارزه با طالبان و نیز سرنگون کردن رژیم صدام حسین که منفعت دوجانبه برای ایران و آمریکا داشته است، از جمله آنهاست.
جی سولومون، یکی از نویسندگان این مقاله، میگوید که تحقیقاتش نشان میدهد که رابطه ملایمتر سپاه قدس و فرماندهاش با آمریکا ادامه نیافته است.
آقای سولومون گفت: "زمانی رابطه نیروی قدس و قاسم سلیمانی با آمریکا رو به تیرگی عمیقتری گذاشت که حضور آمریکا در منطقه، به یک اشغال نظامی و طولانیمدت درآمد. ایرانیها بیش از همیشه احساس خطر کردند. در هر دو طرف مرزهای این کشور، نیروهای نظامی آمریکایی حضور داشتند و دولت جورج بوش هم ایران را محور شرارت خواند."
به گفته برخی از افرادی که آقای سولومون و همکارش با آنها درباره نقش آقای سلیمانی گفتوگو کردهاند، وی مسئول طراحی اقداماتی است که ایران در خارج از کشور بر علیه آمریکا و دیگر قدرتهای رقیب آن در منطقه انجام میدهد.
از جمله نویسندگان این گزارش میگویند که نقشه ترور سفیر عربستان در واشنگتن یا مسلح کردن و آموزش نظامی گروههای شیعه در عراق، از نتایج تلاشهای نیروی قدس، با فرماندهی آقای سلیمانی بوده است.
ایران دست داشتن در طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را رد میکند.
در این میان به گفته آقای سولومون، موضوع سوریه نیز مورد دیگری است که در آن نیروی قدس سپاه پاسداران حضور پررنگ دارد.
در ماه ژانویه گذشته، یک مقام ارشد آمریکا به بیبیسی فارسی گفت که آقای سلیمانی برای مشاوره و هماهنگی نحوه سرکوب معترضان در سوریه به این کشور سفر کرده است. او در آن زمان گفته بود که اطمینان دارد آقای سلیمانی، توسط عالیترین مقامهای دولت سوریه، از جمله شخص بشار اسد مورد استقبال قرار گرفته است.
نویسنده مقاله والاستریت ژورنال، درباره درگیری میان کشورهای منطقه که از آغاز اعتراضات در سوریه به وجود آمد، میگوید: "از خیلی نظرها، موقعیت کنونی (در سوریه) تبدیل به یک جنگ نیابتی در منطقه شده است. ایرانیها به رژیم بشار اسد کمک میکنند؛ آمریکا و همپیمانانش هم به مخالفان آن."
اما آقای سولومون میگوید که حتی پس از خروج نیروهای آمریکایی از منطقه نیز رابطه سپاه قدس پاسداران و دیگر کشورها تغییر نخواهد کرد.
تیر ماه سال گذشته، اتحادیه اروپا، تحریمهایی را علیه آقای سلیمانی و تعداد دیگری از اعضای ارشد سپاه پاسداران ایران وضع کرد. این اتحادیه، دلیل این تحریمها را حمایت ایران از رژیم سوریه در سرکوب مخالفان عنوان کرد.
نشریه فارن پالیسی در گزارشی ادعا کرده که جمهوری آذربایجان، همسایه شمالی ایران، پذیرفته است یک پایگاه هوایی خود را در اختیار اسرائیل بگذارد.
این گزارش بر اساس سخنان چند مقام بی نام دولت باراک اوباما نوشته شده بود.نیت اسرائیل برای بهره برداری از این پایگاه اعلام نشده بود، ولی مشخص است که در صورت چنین توافقی، هر گونه حمله احتمالی اسرائیلی ها به تاسیسات اتمی ایران بسیار آسان تر از حالت عادی می شود.
دست کم نیاز به سوختگیری هوایی برای هواپیماهای مهاجم اسرائیلی از بین می رود و امکان حمله چندباره فراهم می شود.
باکو بی درنگ این خبر را تکذیب کرد و گفت که هرگز اجازه نمی دهد از خاکش برای حمله به کشوری دیگر استفاده شود.
اما مخالفان داخلی آقای اوباما دولتش را به خیانت به اسرائیل از راه افشای این "توافق محرمانه" متهم کردند. پیشقراول آنها جان بولتون، نماینده پیشین ایالات متحده در سازمان ملل و یکی از دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی ایران بود.
آقای بولتون ابتدا در گفتگو با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز گفت: "فکر می کنم این نشت اطلاعات، بخشی از کارزار دولت (آمریکا) علیه حمله اسرائیل است."
او سپس در وب سایت کریستین ساینس مانیتور نوشت: "اکراه رئیس جمهوری (آمریکا) از اقدام نظامی پیشگیرانه علیه تلاشهای اتمی تهران از دیرباز هویدا بوده، گرچه ورد زبانش این است که همه گزینه ها روی میز است."
افزون بر آقای بولتون، رسانه های مخالف باراک اوباما بار دیگر تعهدش به حمایت از منافع اسرائیل را به زیر سوال بردند.
برندا شیفر، استاد دانشگاه حیفا، یکی از صاحب نظران در زمینه روابط اسرائیل و جمهوری آذربایجان است. او در آکادمی دیپلماتیک جمهوری آذربایجان هم تدریس کرده است.
در گفتگویی با خانم شیفر به بررسی این گزارش و مثلث روابط تهران، باکو و تل آویو پرداختیم.
نظر شما درباره گزارش اخیر در مورد واگذاری یک پایگاه نظامی جمهوری آذربایجان به اسرائیل چیست؟
من به چند دلیل این گزارش را اصلا جدی نمی گیرم، اولا، این مطلب نمونه ای از روزنامه نگاری ضعیف است که بر اساس سخنان شش منبع، تنظیم شده که نامشان فاش نشده و همچنین دو مشاور مستقل که با هیچ دانشگاه یا پژوهشکده بزرگی مرتبط نیستند. بعد حرفهای اینها را به خبر تبدیل کرده اند.
فکر می کنم این یکی از مشکلات عصر اینترنت است که این همه اطلاعات و مطلب منتشر می شود ولی قابل تایید نیست. برای همین نمی توان آن را جدی گرفت.
ثانیا اگر دولت اوباما می خواست پیامی غیررسمی به کسی بدهد، می توانست آن را از طریق خبرنگارانی در روزنامه هایی مانند نیویورک تایمز و واشنگتن پست انتقال دهد و این مسیر را نمی پیمود.
مهمتر از این، تنها کافی است نگاهی به نقشه بیاندازید تا متوجه سیاست خارجی جمهوری آذربایجان شوید، کشوری که در مجاورت ایران، ترکیه و روسیه قرار دارد، به آبهای آزاد دسترسی ندارد و به همسایگانش بسیار متکی است. به عنوان صادرکننده نفت و گاز به ثبات نیاز دارد.
از همین رو، سیاست خارجی جمهوری آذربایجان، سیاستی خاص و بسیار متوازن است. می کوشد از مناقشه همسایگانش با قدرتهای بزرگ کنار بکشد. با همسایگانش مانند ایران سیاستی متوازن و با کشورهای غربی مانند آمریکا و اسرائیل روابطی خوب دارد.
اگر به دکترین نظامی جمهوری آذربایجان نگاهی بیاندازید، می بینید که بسیار بعید است بگذارد خاکش به پایگاه کشوری خارجی بدل شود، هر چند که این دکترین اظهار می کند اگر جمهوری آذربایجان مورد حمله قرار بگیرد، می تواند به کشورهای خارجی پایگاه دهد.
یعنی ممکن است مناقشه ای در منطقه این معادله را برهم بزند، ولی مقامهای جمهوری آذربایجان صراحتا این گزارش را تکذیب کرده و مایه تاسف است که باید این همه بحث درباره این گزارش داشته باشیم.
آیا جمهوری آذربایجان نگران اثرات حمله اسرائیل به ایران هست؟
رابطه جمهوری آذربایجان و ایران بسیار پیچیده است.
از طرفی، دو کشور هم مرزند، پس ناگزیرند روابط خوبی داشته باشند و این برای جمهوری آذربایجان یک اولویت است.
از سوی دیگر، ایران که یک جمهوری اسلامی است و سیاست خارجی اش آرمانهای مسلمانان را ترویج می دهد، در مناقشه ارضی ارمنستان با جمهوری آذربایجان، از ارمنستان حمایت می کند.
برای همین جمهوری آذربایجان می داند که هرگونه حمله نظامی به ایران به مناقشه ای منطقه ای بدل می شود که برای باکو اثرات بدی خواهد داشت.
فکر می کنم مقامهای جمهوری آذربایجان تصریح کرده اند که مایلند هیچ مناقشه ای نظامی علیه ایران صورت نگیرد زیرا به زیان هر دو کشور خواهد بود.
ایران جمهوری آذربایجان را به حمایت از دستگاه جاسوسی اسرائیل متهم کرده و باکو گهگاه می گوید شماری از عوامل ایران را بازداشت کرده است. آیا اطلاع دارید که موساد چقدر در جمهوری آذربایجان حضور عملیاتی دارد؟
فکر می کنم که خیلی جالب است که اتفاقات جمیزباندی زیادی به منطقه قفقاز ارتباط داده می شود. از یک سو، از منظر ژئوپولتیک معقول است، زیرا منطقه ای استراتژیک میان ایران، غرب، روسیه و شرق و غرب بطور عام است. فرهنگهای مختلفی از مسلمان و مسیحی در آنجا هست.
ولی فکر می کنم که ما بیش از حد تحولات قفقاز را به دستگاه های جاسوسی مختلف نسبت می دهیم ولی من اطلاعات مشخصی در این مورد ندارم.
اخیرا گزارشهایی درباره تقویت مناسبات نظامی اسرائیل و جمهوری آذربایجان از جمله فروش تسلیحات منتشر شده است. دلیلش چیست؟
من بیشتر از آنچه در مطبوعات جهان گزارش شده، اطلاعی ندارم ولی روشن است که جمهوری آذربایجان در سالیان اخیر توانمندی نظامی خود را تقویت کرده است.
دکترین نظامی اش تصریح می کند که این تقویت بنیه نظامی علیه ایران نیست، بلکه خاصیت بازدارندگی در قبال ارمنستان دارد. شاید مخاطبان شما این را ندانند که ۲۰ درصد خاک جمهوری آذربایجان را ارمنستان اشغال کرده و یک میلیون نفر از مسلمانان شیعه به دلیل این مناقشه آواره شده اند.
فکر می کنم هدف اصلی جمهوری آذربایجان از این خریدهای نظامی اعمال فشار در مذاکرات (با ارمنستان) برای حل کامل این مناقشه است.
غیر از نزدیک بودن به ایران، اسرائیل چه منافع دیگری را در جمهوری آذربایجان دنبال می کند؟
فکر می کنم می توان در دو سطح جواب داد. اولا باید بگویم که فرصت بسیار مغتنمی است که می توانم از طریق بی بی سی فارسی با مخاطبان شما در ایران صحبت کنم.
در اسرائیل هیچ خصومتی علیه مسلمانان بخصوص مردم ایران نیست. خیلی از دوستان من بیشتر از فیلمهای فرانسوی، به تماشای فیلمهای ایرانی می روند. سیمایی که مردم اسرائیل از ایران دارند، از منظر فرهنگی، ادبی و علمی مثبت است.
پس مساله این نیست که چرا اسرائیل به جمهوری آذربایجان یا هر کشور مسلمان دیگری علاقه خاص دارد. من می پرسم که چرا نباید اسرائیل رابطه داشته باشد؟
باید بپرسیم چرا باید بین اسرائیل و ایران مناقشه باشد؟ ما که هیچ مناقشه ای بر سر سرزمین، آب و انرژی نداریم. این مناقشه ای است که به سود طبقه ای خاص از سیاسیون تمام می شود و هیچ ارتباطی به ملت دو کشور ندارد.
طبیعی است که اسرائیل با جمهوری آذربایجان، ازبکستان و قزاقستان رابطه داشته باشد. سالیان سال با ترکیه روابط خوبی داشت که فقط بخاطر محاسبات استراتژیک ترکیه تغییر کرد. برای اسرائیل و مردمش طبیعی است که با کشورهای دارای جمعیت مسلمان رابطه داشته باشد. روال عادی باید همین باشد.
در روزهای اخیر رسانه های اسرائیل گزارش داده اند که طرحهای حمله به ایران فعلا کنار گذاشته شده است. این گزارشها چقدر می تواند دقیق باشد؟
من اطلاعات دقیقی که بتواند مفید باشد، ندارم ولی شخصا امیدوارم خاورمیانه از جنگ افزارهای اتمی عاری شود و جنگ تازه ای در منطقه رخ ندهد.
فکر می کنم هدف هر کشوری تامین امنیت ملتش است، برای همین اسرائیل تمام تلاش خود را برای تضمین امنیتش به کار می گیرد، اما امیدوارم بتوان از راه هایی به این هدف رسید که به صلح و ثبات منطقه نیز کمک کند.
در حالی که اعتراضها به اظهارات اخیر اکبر هاشمی رفسنجانی در مورد مذاکره با دولت آمریکا ادامه دارد، از او نقل شده که در دفاع از خود گفته است: اگر این اظهارات اشکالی داشت، آیت الله خمینی به آن واکنش نشان میداد.
آقای هاشمی رفسنجانی اخیرا در مصاحبه با فصلنامه مطالعات بین المللی کلیک گفت که در زمان حیات آیت الله روح الله خمینی، در نامه ای محرمانه به او نوشته بود: "سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است." این سخنان مورد اعتراض شدید منتقدان آقای هاشمی رفسنجانی و مخالفان برقراری رابطه با آمریکا در ایران قرار گرفته است.
حسین شریعتمداری، نماینده آیت الله خامنه ای در روزنامه کیهان در سرمقاله امروز چهارشنبه ۱۶ فروردین (۴ آوریل) این روزنامه نوشت: "مذاکره و رابطه با آمریکا یکی از خطوط قرمز حضرت امام بود که بارها بر آن تأکید ورزیده و علت اجتناب از مذاکره و رابطه با آمریکا را نیز به وضوح بیان کرده بودند".
او از آقای هاشمی رفسنجانی پرسیده است که چرا در مصاحبه اخیر خود، پاسخ آیت الله خمینی به نامه محرمانه خود را "سانسور" کرده و چیزی در مورد آن نگفته است.
آقای شریعتمداری بخش هایی از سخنان آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران را نقل کرده که بر مخالفت شدید او با مذاکره با دولت آمریکا دلالت دارد.
محمد جواد ابطحی، نماینده خمینی شهر در مجلس ایران هم امروز در نطق میان دستور خود با اشاره به سخنان آقای هاشمی رفسنجانی گفت: "توجه این فرد را به گوشه ای از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با پاسداران جلب می کنم که گفته بودند: در شرایطی که آمریکا صراحتا نظام اسلامی را تهدید و به ملت ایران اهانت می کند، عده ای دم از مذاکره با آمریکا می زنند که این افراد یا با الفبای سیاست و یا با الفبای غیرت آشنایی ندارند."
علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران هم در این مورد گفت که اظهارنظر در مورد رابطه و مذاکره با آمریکا منحصرا در صلاحیت رهبر ایران است.
او در پاسخ به سئوال خبرگزاری مهر در مورد تأثیر احتمالی سخنان آقای هاشمی رفسنجانی بر مذاکرات آتی ایران و گروه ۱+۵ گفت: "آمریکایی ها هم به خوبی می دانند که در ایران کسی نمی تواند بدون در نظر گرفتن نقطه نظرات مقام معظم رهبری در خصوص رابطه با آمریکا تصمیم گیری کند".
در همین حال، فاضل موسوی، یکی از نمایندگان عضو فراکسیون اقلیت مجلس ایران از دیدار تعدادی از اعضای این فراکسیون با آقای هاشمی رفسنجانی و دفاع او از اظهاراتش در این دیدار خبر داد.
آقای موسوی گفت: "آقای هاشمی در این دیدار تأکید کرد که انتظار نداشته است که واکنش ها به سخنانش در مورد رابطه با آمریکا در این حد باشد و جنجال آفرینی به بار بیاورد".
او گفت که آقای هاشمی رفسنجانی در این دیدار گفته است: "اگر بحث هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد تردید بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می دادند".
مجید نصیرپور، یکی دیگر از اعضای فراکسیون اقلیت مجلس که در دیدار مذکور حاضر بود، گفت که از سخنان آقای هاشمی رفسنجانی چنین برداشت کرده که "اعتقاد امروزشان هم این است که گفت و گو می تواند بخش عمده ای از مشکلات بین المللی ما را در عرصه جهان حل کند".
در پی پخش فیلم بحث برانگیز "گشت ارشاد" برای اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس ایران، ستار هدایت خواه، سخنگوی این کمیسیون گفته است که نمایندگانی که این فیلم را دیدند "بالاتفاق نظرشان درباره این فیلم منفی بود".
او در گفت و گو با خبرگزاری مهر گفت: "نمایندگان معتقدند بودند این فیلم پیام مثبتی نداشت و در عین حال پیام های منفی فراوانی داشت که آثار و تبعات بدی دارد."قرار بود که فیلم "خصوصی" نیز که نمایش آن در هفته های اخیر بحث برانگیز بوده برای این نمایندگان به نمایش گذاشته شود که به گفته آقای هدایتخواه، فرصتی برای تماشای این فیلم پیش نیامد.
فیلم های "گشت ارشاد"، ساخته سعید سهیلی و "خصوصی" به کارگردانی محمد حسین فرحبخش در اکران نوروزی در سینماهای ایران به روی پرده رفتند، اما با اعتراض گروه انصار حزب الله و برخی از امامان جمعه از جمله احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران روبهرو شدند.
آقای هدایت خواه ضمن اشاره به حضور وزیر ارشاد پس از نمایش فیلم در کمیسیون فرهنگی مجلس ایران گفت: "حدود ۷ یا ۸ نفر از اعضای این کمیسیون از جمله آقای (غلامعلی) حداد عادل رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در این جلسه حضور داشتند و آقای (علیرضا) سجادپور از وزارت ارشاد نیز حاضر بود و بعد از تماشای فیلم نیز آقای حسینی وزیر ارشاد حضور یافت که انتقادات جدی از سوی نمایندگان به وی صورت گرفت."
'مستهجن'
پیشتر محمد حسینی، وزیر ارشاد گفته بود که درباره این دو فیلم "اغراق" شده و برخی از افراد برداشت نادرستی از این فیلم ها داشته اند.به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، آقای حسینی "مستهجن" خواندن این فیلم ها را اشتباه دانسته و گفت: "در جمهوری اسلامی به هیچ وجه اجازه اکران فیلم های مستهجن داده نمی شود."
او در این باره گفت: "در سال های گذشته فیلم هایی در سینماها اکران شده که اشکالات بیشتری نسبت به فیلم های مورد نظر داشته است، اما هرگز با آنها با این شدت و اغراق برخورد نشد."
ستار هدایت خواه در واکنش به این اظهارات گفت: "متاسفانه باب شده آقایان به جای اینکه انتقادات به جا را بپذیرند، دست به توجیه می زنند که البته وزیر ارشاد متأثر از فضاهایی که همکارانش برای وی ایجاد می کنند اظهار نظرهایی دارد."
فیلم "گشت ارشاد" ماجرای سه جوان ساکن جنوب شهر تهران را روایت می کند که برای به دست آوردن پول دست به کارهای خلاف میزنند. یکی از کارهای آنها این است که در قالب گشت ارشاد از مردم اخاذی میکنند.
داستان فیلم "خصوصی" هم درباره مردی است که در سالها گذشته از تندروهای انقلابی بوده، اما حالا در جایگاه سیاسی متفاوتی قرار گرفته است. آشنایی و دلبستگی او به یک زن نویسنده او را در زندگی خانوادگی و کاریاش با مشکلاتی رو به رو میکند.
معترضان می گویند که این دو فیلم "امر به معروف و نهی از منکر" و "ارزشهای اسلامی"را به "تمسخر" گرفته اند.
در پی نمایش این دو فیلم، وزارت ارشاد و محمد حسینی مورد انتقاد عده ای از چهره های اصولگرا قرار گرفتند.
از جمله احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در خطبه های نماز جمعه خطاب به وزیر ارشاد گفت: "در شأن شما نبود که از دستگاه تحت مدیریت شما اجازه اکران چنین فیلمهای مستهجنی داده شود؛ باید تا دیر نشده جلوی اکران این فیلمها را در استانها بگیرید."
سخنان آقای خاتمی با واکنش کارگردانان این فیلم ها رو به رو شد که هر کدام در بیانیه های جداگانه ای از موضعگیری بعضی از مقام های حکومتی از جمله احمد خاتمی در مقابل نمایش فیلم هایشان انتقاد کردند.
شرکت یاهو تایید کرده است که ۲۰۰۰ نفر از کارکنان خود را اخراج می کند.
این شرکت که در کالیفرنیا مستقر است گفت که کاهش ۱۴ درصد از کارکنان این شرکت، بخشی از تلاش برای کوچک تر، چابک تر و سودده تر کردن یاهو است.یاهو ۷۰۰ میلیون کاربر در دنیا دارد ولی در زمینه موتور جست و جو از رقیب خود، گوگل، عقب مانده است، و در همین حال، شبکه های اجتماعی همچون فیسبوک و توییتر، میزان استفاده از سرویس ایمیل یاهو را نیز که زمانی بسیار پرطرفدار بود، کم کرده اند.
یاهو برآورد می کند که با کاهش هزینه هایش در زمینه نیروی انسانی، ۳۷۵ میلیون دلار در سال پس انداز کند.
با این حال پیش بینی می شود که پولی که بابت اخراج کارکنانش باید به آنها بپردازد، بالغ بر ۱۲۵ میلیون دلار شود. به کارکنانی که قرار است برکنار شوند، روز چهارشنبه، ۴ آوریل اطلاع داده خواهد شد.
این ششمین بار در چهار سال گذشته است که یاهو اقدام به کاهش نیرو می کند؛ در اواخر سال ۲۰۰۸ نیز در واکنش به رکود اقتصادی، یاهو در بزرگترین تعدیل نیرو، ۱۵۰۰ نفر از کارکنان خود را اخراج کرد.
یاهو همچنین در همین مدت دوبار مدیر عامل خود را عوض کرده، ولی به نظر می رسد که هنوز موفق نشده است که بخت خود را تغییر دهد.
سود سال گذشته یاهو یک میلیارد دلار بود در حالی که در سال ۲۰۱۰ این رقم به یک میلیارد و دویست میلیون دلار می رسید. نگران کننده تر، اینکه درآمد یاهو در آن سال از ۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار به ۵ میلیارد کاهش یافت، آن هم در زمانی که رقبای یاهو شاهد رشد سریعی بودند.
کالین گیلیس، تحلیلگر شرکت خدمات تجاری بی جی سی می گوید: "برای کسب درآمد بیشتر نمی شود میانبر زد. مردم می خواهند از یاهو 'طرح و برنامه و 'آمادگی برای افزایش درآمد' ببینند."
این شرکت اعلام کرده است که روز ۱۷ آوریل جزئیات بیشتری از استراتژی تازه خود را منتشر خواهد کرد.
اسکات تامپسون، مدیر عامل فعلی یاهو که سه ماه قبل، از شرکت پی پل (PayPal) به یاهو پیوسته است، گفت: "ما تلاش های خود را در حوزه اصلی خود تشدید می کنیم و منابع خود را برای ضروری ترین اولویت هایمان به کار می گیریم."
او گفت که یاهو "به صورت تهاجمی" به سوی هدفش که اولویت دادن به کاربران و آگهی دهندگان است حرکت خواهد کرد.
او افزود: "اقدام امروز گام مهمی است به سوی رسیدن به یک یاهوی جسور و تازه."
"متاسفانه رسیدن به این هدف نیازمند تصمیم گیری سخت حذف مشاغل است. ما عمیقا برای افرادمان و آنچه برای یاهو کرده اند ارزش قائلیم."
آقای تامپسون بعد از پیوستن به یاهو، پرونده ای حقوقی را علیه فیسبوک به جریان انداخته است و این شرکت را که رقیب عمده یاهو به شمار می رد، به استفاده از ۱۰ دستاورد انحصاری یاهو متهم کرده است.
دادگاهی در آمریکا پنج مامور سابق پلیس در شهر نیو اورلئان را به جرم تیراندازی به سوی شهروندان غیرمسلح و کشتن دو نفر به حبس محکوم کرده است.
حکم صادر شده برای این افراد از شش سال حبس تا ۶۵ سال زندان متغیر است.حکم صادر شده مربوط به تیراندازی به سوی گروهی از ساکنان شهر نیو اورلئان در بیست و نهم اوت ۲۰۰۵ در جریان توفان کاترینا است.
چهار نفر از محکومان به خاطر تیراندازی و نفر پنجم به دلیل تلاش برای پنهان کردن جرم زندانی می شوند.
بر اساس مدارک دادگاه، ماموران پس از تیراندازی به سوی شش نفر، با قرار دادن اسلحه در نزدیکی قربانیان صحنه سازی کردند.
آنها همچنین گزارش های مجعولی را برای موجه نشان دادن حادثه تیراندازی ارائه کردند.
چهار ماموری که در این حادثه نقش داشتند به ۶۵، ۴۰ و ۳۸ سال زندان محکوم شدند.
گروهبان بازنشسته، آرتور کافمن که مامور بررسی حادثه بود نیز به خاطر تلاش برای پنهان کردن جرم به شش سال حبس محکوم شد.