دعوای دولت و بانک مرکزی بر سر برداشت از ۱۸ بانک کشور
به دنبال دعوای دولت و بانک مرکزی بر سر فشار دولت برای برداشت از ۱۸ بانک کشور، زمزمههایی از استعفای احتمالی محمود بهمنی، رییس بانک مرکزی شنیده میشود. امروز خبرگزاری مهر فهرست ۱۸ بانک کشور و ارقامی که دولت از آنها برداشت کرده را منتشر کرد.
نوشته: رضا ولیزاده
دولت محمود احمدینژاد پس از تشکیل یک کمیتۀ نوظهور به نام کمیتۀ ارزی پنج نفره در وزارت امور اقتصادی و دارایی، مصوبهای را به بانک مرکزی ابلاغ کرد که طی آن میبایست بیش از هشت هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان از بانکهای مختلف به خزانۀ کل کشور واریز شود.
دولت میگوید این رقم مربوط به «مابهالتفاوت ارز دریافتی» بانک هاست.
بانک مرکزی این مصوبه را کامل اجرا نکرد و خزانه دار کل کشور شبانه و در ساعات پایانی سال ۱۳۹۰ به بانک مرکزی رفت تا مقامهای این بانک را برای اجرای کامل مصوبه راضی کند.
بانک مرکزی این مصوبه را کامل اجرا نکرد و خزانه دار کل کشور شبانه و در ساعات پایانی سال ۱۳۹۰ به بانک مرکزی رفت تا مقامهای این بانک را برای اجرای کامل مصوبه راضی کند.
خبرگزاری مهر نوشته است: «بانک مرکزی در ادامه زیر بار اجرای کامل این مصوبه نرفت و به جای بیش از هشت هزار و ۷۰۰ میلیارد تومان، بیش از چهار هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان از حساب بانکها برداشت کرد اما به خزانه واریز نکرد و در حساب واسط نگهداری کرد تا راه بازگشت زودهنگام آن به بانکها باز باقی بماند.»
اما پس از آنکه بانک مرکزی چهار هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان از حساب بانکها برداشت کرد مدیران بانکها از محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی خواستند این رقم به آنها بازگردانده شود و از قرار معلوم بانک مرکزی ۹۰ درصد مبلغ برداشتی از برخی بانکها را به حسابهایشان بازگردانده است.
اکنون خبر از استعفای احتمالی محمود بهمنی، رییس بانک مرکزی به علت اختلاف با دولت میرسد.
جمشید اسدی، اقتصاددان و تحلیلگر مسائل سیاسی در پاریس، به بخش فارسی رادیو بینالمللی فرانسه گفت: «حقیقت این است که آقای احمدینژاد آنچه را میخواهد به زور به نهادهای دیگر تحمیل میکند. آقای بهمنی هم از زمانی که بانک مرکزی را تحویل گرفته است چه زمانی مستقل بوده است که کاری بر خلاف میل دولت انجام دهد؟»
اسدی اضافه کرد: «آقای احمدینژاد دارد به بانک مرکزی فشار میآورد تا پولی را در اختیار بگیرد که این پول پشتوانۀ تولیدی ندارد؛ یعنی مانند ضرب سکه و چاپ پول است.»
این اقتصاددان در مورد انگیزۀ رییس بانک مرکزی برای استعفا از این مقام تأکید کرد: «اگر آقای بهمنی در این مورد با گله استعفا بدهند مورد بیجهتی است. چرا که ایشان به جای کسی نشسته بود که برای مبارزه با دخالتهای آقای احمدینژاد استعفا داده بود و ضمن اینکه دولت از ابتدای آغاز به کار بهمنی در بانک مرکزی کارهای بسیار زیادی از جمله تعیین نرخ بهره خواسته تا انجام دهد و ایشان هم انجام داده است.»
جمشید اسدی افزود: «اینکه چطور شده بعد از این مدت به فکر استعفا افتادهاند به نظر من دلایل سیاسی دارد و به نظر من چون ایشان دیده یورش جناح مخالف احمدینژاد افزایش یافته است لابد ماندن در اردوی ایشان را چندان به نفع خود ندیدهاند.»رویکردهای اپوزیسیون به انتخابات
محمد اعظمی
به دعوت انجمن گفتگو و دموکراسی نشستی با شرکت آقای تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی مذهبی، آقای عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال سیاسی و من (محمد اعظمی) در رابطه با انتخابات مجلس نهم در روز شنبه ۳۱ مارس در پاریس برگزار شد. در این جلسه آقای تقی رحمانی در رابطه با مسائل بنیادی اپوزیسیون، آقای تاجیک پیرامون انتخابات مجلس و صف آرائی جدید نیروهای درون حاکمیت و من نیز در رابطه با رویکردهای اپوزیسیون به انتخابات صحبت نمودم. پس از سخنرانی ها نوبت به اظهار نظر شرکت کنندگان و طرح پرسش ها، رسید و در خاتمه وقت مجددی به سخنرانها داده شد تا به پرسش ها و جمعبندی نظر خود بپردازند. متن سخنانم در این نشست چنین بود:
برای توضیح و بیان رویکردهای اپوزیسیون، ناگزیرم به اختصار به درک خود از انتخابات به طور کلی و انتخابات در جمهوری اسلامی به طور مشخص، اشاره کنم، آنگاه به رویکردها بپردازم.
اگر انتخابات را روشی بدانیم که حق انتخاب آزاد مردم برای ارتقاء زندگی و دستیابی به حقوق دموکراتیک خود و دخالت در سرنوشتشان را به رسمیت می شناسد، در ایران تقریبا در هیچ دوره ای این حق به رسمیت شناخته نشده است. درک از انتخابات امروز در سطح جهان تعریف شده است و با معیارهائی چون آزادی بیان، رسانه ها، احزاب و تجمعات سنجیدنی است. هر انتخاباتی که در آن، این معیارها وجود نداشته باشد، انتخاباتی آزاد نیست. این که در نهایت چه سیاستی در رابطه با این گونه انتخابات ها اتخاذ کنیم، نباید اصل درک و دریافت از انتخابات را کمرنگ کند. اکنون در عموم کشورهای اروپائی نظیر فرانسه، سوئد، اسپانیا، انگلیس و .. انتخابات با این معیارها برگزار می شود. درست در نقطه مقابل چنین روشی، در دوران شاهان پهلوی در ایران و یا صدام حسین در عراق، انتخابات هیچ بوئی از یک انتخاب، نبرده بود. افراد برای مجلس توسط حکومت تعیین می شدند و رای مردم اساسا شمرده نمی شد. پارلمان نیز مکانی برای تصمیم گیری نبود، تصمیمات حکومت را بدون چون و چرا به تصویب می رساند و به قانون تبدیل می نمود. در جمهوری اسلامی اما انتخابات معنای خاص خود را دارد. نه مثل غرب دموکراتیک است و نه همچون دوران شاه و صدام بی معناست. انتخاباتی است غیر دموکراتیک که رای مردم در چارچوبی اثرگذار بوده است. کاندیداها پس از عبور از صافی شورای نگهبان، به رقابت پرداخته و از این به بعد رای مردم نقش آفرین می شده است. اما در مقطع احمدی نژاد به این سو، این خصوصیت نیز دستخوش تغییر شده و تقلب که تا کنون از طریق پول و زور و رسانه انحصاری صورت می گرفت، به شکل رای سازی نیز نقش آفرین شد. در این دوره علاوه بر تنگ تر شدن دایره افراد مجاز برای شرکت در انتخابات، در شرایطی که فردی پس از عبور از صافی شورای نگهبان نامطلوب تشخیص داده می شد، با تقلب از حضورش در نهادهای انتخابی جلوگیری شد . وضعیت به شکلی پیش رفته است که اخیرا قانونی در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده که پس از برگزاری انتخابات نیز، دستگاه ولایت از طریق اعمال نظارت بر نمایندگان مجلس می تواند آن ها را از نمایندگی برکنار نماید.
نکته دیگری که اهمیت دارد در انتخابات بدان توجه شود کنار نهادن درک رایج از انتخابات است. بر خلاف درک رایج، انتخابات فقط رفتن و یا نرفتن به پای صندوق رای نیست. مهم تر از صندوق رای، دوره پیش و پس از هر رای گیری است. در انتخابات ریاست جمهوری قبلی این سه مرحله بسیار عیان و قابل مشاهده شد. پیش از انتخابات ما با حرکت مطالباتی جنبش های اجتماعی روبرو بودیم. اتخاذ موضع در قبال انتخابات بر اساس چگونگی پاسخ دادن به مطالبات فضای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ را تسخیر نمود. تا بدان اندازه که حتی محسن رضائی و محمود احمدی نژاد نیز مجبور شدند در قیال برخی مطالبات موضع خود را اعلام کنند. پس از رای گیری نیز ما با آن جنبش وسیع روبرو شدیم. اما جریانات و فعالان سیاسی عموما اتخاذ سیاست در قبال انتخابات را محدود به رفتن و یا نرفتن به پای صندوق رای می کنند. دیدن مراحل انتخابات از این جهت نیز اهمیت دارد که در مرحله نخست یعنی مرحله پیش از رای گیری بیشترین میدان برای حرکت اپوزیسیون به وجود می آید. معمولا ما برای طرح سياست نيازمند فضاسازي و حساس کردن مردم هستيم تا به سیاست ها و برنامه ها، توجه کنند. زماني که کارگران را اخراج و يا دستگير و مورد آزار قرار مي دهند؛ زماني که به تجمع دانشجويان حمله کرده و آن ها را مجروح و زنداني مي کنند؛ و يا هنگامي که زنان را براي خواست برابري خواهانه شان به بند مي کشند، ابتدا بايد جامعه را از اين ماجرا آگاه کرد و سپس با حساس کردن جامعه، خواهان احقاق حقوق آنان شد. مسائل مربوط به جنبش هاي اجتماعي و حقوق مردم فقط توسط جريانات مدافع آنان طرح و پيگيري مي شود. کار زيادي لازم است تا مردم حساس شده به حرکت وادار شوند. انتخابات اما، از مقوله ديگري است. موضوعي است که حکومت آن را طرح و تبليغ کرده و مردم را نسبت به سیاست ها و برنامه ها، حساس می کند. در این دوره مهم اين است که سياستي درست اتخاذ شود، فضاي انتخاباتي بیشترین حساسیت ها را نسبت به آن سیاست ایجاد می کند. البته این موضوع در انتخابات مجلس نهم در قیاس با دوره های پیش بسیار ضعیف بود. در این انتخابات دستگاه ولایت از ترس حرکت مردم، فضا را به شدت امنیتی نمود.
رویکردها به انتخابات: تا کنون اپوزیسیون، سه نوع رویکرد به انتخابات داشته است. اول شرکت همیشگی دوم تحریم دائمی و سوم برخورد مشخص با انتخابات.
نخست رویکرد شرکت- این سیاست توسط جریاناتی دنبال می شود که در اساس نیروی اصلاح جمهوری اسلامی هستند. این نیرو بر این باور است که حکومت با این قانون اساسی و با این ساختار ظرفیت اصلاح را دارد. این افراد و جریانات که عمدتا سکولار بوده و در خارج کشور فعالیت دارند، انتخابات را آزاد نمی دانند. اما شرکت در انتخابات را براي تعميق دموکراسي و براي نهادينه کردن اشکال دموکراتيک مبارزه و استفاده از حق راي، مورد تاکيد قرار مي دهند. افزون بر این شرکت در انتخابات را با هدف فرستادن حتی تعداد معدودی به مجلس مفید دانسته آنان را صدای اعترض می دانند.
اشکال اصلي اين فکر اين است که اولا روشن نمی کند که رای دادن در انتخابات چگونه به تعمیق دموکراسی می انجامد و اگر شهروندی از حق خود استفاده کند و رای ندهد چرا عملش مغایر دموکراسی است. ثانیا روشن نیست چرا حق استفاده از رای را با رای دادن یگانه در نظر می گیرند. اگر حق راي به رسمیت شناخته می شود، چرا در صورتي که مردم نماينده مورد قبولي را در ميان نامزدها نيافتند، نباید افراد نالایق را از آن محروم کنند. حقی که به اجبار فقط به یک شکل مورد استفاده قرار گیرد، حق نیست. تکلیف خواهد بود. در ارتباط با فرستادن تعدادی و یا اقلیتی به مجلس هم، ادعای درستی در هر شرایط نیست. اقلیتی که زیر تیع سرکوب به صورت مرعوب شده به مجلس وارد می شود جز اینکه در حاشیه قرار گرفته خفه شود کار دیگری انجام نمی دهد. کما اینکه اقلیت اصلاح طلب در مجلس هشتم کارکردی مثبت نداشت. بیشترین افشاگری ها در این دوره توسط خود اصولگرایان برای دستیابی به قدرت صورت گرفت.
نیروی دیگری که شرکت دائمی در مجلس را تبلیغ می نمود، اصلاح طلبان حکومتي بوده اند، که در حال گذار به اپوزیسیون قرار دارند، عمده نیروی این جریان مبنا را پذیرش خودشان در رابطه با انتخابات قرار می دهند. تا دیروز که مشارکت داشتند انتخابات آزاد بود. امروز چون نمی گذارند حضور پیدا کنند، فرمایشی شده است.
در مجموع ندافعان شرکت در انتخابات، سیاست تحریم را انفعالی دانسته و از این زاویه هم آن را رد می کردند. در این انتخابات که اغلب این نیروها به تحریم انتخابات رسیدند، به خاطر تبلیغات گذشته خود، صفت فعال را به سیاست تحریم افزودند تا شاید تفاوتی را نشان دهند. به نظرم تحریم واژه مناسبی نیست. بار نظری دارد که برای موضوعی سیاسی چندان دقیق نیست.
تحریم دائمی- برخی جریانات که تقریبا همگی آنها سیاست نفی جمهوری اسلامی را دنبال می کنند با چشم بستن بر واقعيات، تنها آرمان را مبناي اتخاذ سياست نموده و از این زاویه سیاست تحریم انتخابات را یکبار برای همیشه در جمهوری اسلامی اتخاذ کرده اند. اين گرايش با انتخابات به مثابه يک موضوع مشخص برخورد نمي کند. از انتخابات يک پرنسيپ مي سازد و آن را در حکومت جمهوري اسلامي همواره نفي مي کند.
تاکید این افراد و جریانات بر این پرنسیپ که انتخابات آزاد نیست، تاکید درستی است. اما از این پرنسیپ، اتخاذ یک سیاست همیشگی و برای همه شرایط، بی سیاستی است.
برخورد مشخص- گرايش سوم به انتخابات به عنوان يک موضوع سياسي نگاه می کند. این گرایش واقعيت را مبنا و آرمان را راهنما مي کند و نه از شرکت در انتخابات و نه از نفي آن، اصلی همیشگی، نمي سازد. با انتخابات برخورد مشخص دارد. مدافعان این نگاه به مسائل سیاسی، مهمترين معيار براي سنجش انتخابات را، دموکراتيک بودن آن مي دانند. اما در شرایطی که اختلافات در بالا امکان باز شدن فضای سیاسی را فراهم نماید و یکی از طرفین اختلاف، از موضع ضد استبدادی و در جهت آزادی با جناح دیگر برخورد داشته باشد و همچنین آلترناتیو نیرومند دموکراتیکی در صحنه نباشد، مشارکت در انتخابات به سود مردم است. براي نمونه در دوم خرداد حضور مردم در پاي صندوق هاي راي، امکاناتي براي تعميق دموکراسي و پيشروي مردم ايجاد کرد. شرکت در انتخابات دوم خرداد و زدن ضربه به نماينده ولي فقيه به سود جنبش مردم بود. هر چند که در دوم خرداد نيز انتخابات، آزاد نبود. و یا در جریان انتخابات مجلس ششم با وجودی که انتخابات آزاد نبود اما حضور اصلاح طلبان شرایط پیشرفت و اعتلای جنبش را به وجود آورد و وجودشان در مجلس یه سود مردم بود.
نفي انتخابات ضد دموکراتيک به تنهائي با هر زباني بيان شود، انفعالي است. شرکت در انتخابات غيردموکراتيک براي آزاديخواهان هم، هر چند انفعالي نيست اما فعاليتي است دنباله روانه و در ميدان رقيب، که جز در موارد خاص، به خدمت تحکيم نظر مخالف کمک مي کند. نفي در صورتي که با برنامه اثباتي همراه شود، مي تواند تحرک ايجاد کرده و منشا اثر واقع شود. اهميت دارد که ما در انتخابات با سيما و سياست خود فعاليت کنيم. با اين توضيحات من فکر می کنم نه، به انتخابات مجلس نهم جمهوري اسلامي و دفاع از انتخابات آزاد، شعار مناسبي به نظر مي رسید. لغو نظارت استصوابي، حق آزادانه انتخاب با تمامي الزامات آن و تامين نظارت بين المللي، سه عنصري است که به آزادي انتخابات معنا مي دهد. اين شعار ظرفيت پشتيباني داخلي و خارجي را داشته و مي تواند هم در داخل آن را تبليغ کرد و از اين منشور، جريانات مختلف را به چالش کشيد و هم براي جهانيان قابل قبول و منطقي است. اساسا نيروئي که خواهان اعمال اراده مردم و مدافع حق حاکميت آنان است، اين حق را از طريق انتخابات پي مي گيرد. اين که مستبدان نمي گذارند انتخابات آزاد برگزار شود، ما را نبايد به مخالفت با اين شعار بکشاند. ضديت با انتخابات آزاد به نام مستبدان داخلي ثبت شده است. روا نيست برخي از آزاديخواهان ناخودآگاه با اين آزادي ستيزان در مخالفت با اين شعار همصدا شوند. پرسیده می شود که انتخابات با وجود رژیم ولایت فقیه مد نظر است و یا پس از این رژیم. در پاسخ لازم می دانم تاکید کنم که با این قانون اساسی و این ساختار امکان برگزاری انتخابات آزاد ممکن نیست. اما برای طرح خواست هرگز نباید ظرفیت حکومت را مبنا قرار داد. اگر این گونه برخورد کنیم مبارزه برای بسیاری از خواسته ها را باید رها کنیم. تبعیض علیه زنان و یا ملیت ها خواسته هائی هستند که باید مبارزه برایشان را سازمان داد. در حالی که حکومت ظرفیتی برای رفع مثلا تبعیض جنسی و ... ندارد.
نکته دیگری که اهمیت دارد در انتخابات بدان توجه شود کنار نهادن درک رایج از انتخابات است. بر خلاف درک رایج، انتخابات فقط رفتن و یا نرفتن به پای صندوق رای نیست. مهم تر از صندوق رای، دوره پیش و پس از هر رای گیری است. در انتخابات ریاست جمهوری قبلی این سه مرحله بسیار عیان و قابل مشاهده شد. پیش از انتخابات ما با حرکت مطالباتی جنبش های اجتماعی روبرو بودیم. اتخاذ موضع در قبال انتخابات بر اساس چگونگی پاسخ دادن به مطالبات فضای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ را تسخیر نمود. تا بدان اندازه که حتی محسن رضائی و محمود احمدی نژاد نیز مجبور شدند در قیال برخی مطالبات موضع خود را اعلام کنند. پس از رای گیری نیز ما با آن جنبش وسیع روبرو شدیم. اما جریانات و فعالان سیاسی عموما اتخاذ سیاست در قبال انتخابات را محدود به رفتن و یا نرفتن به پای صندوق رای می کنند. دیدن مراحل انتخابات از این جهت نیز اهمیت دارد که در مرحله نخست یعنی مرحله پیش از رای گیری بیشترین میدان برای حرکت اپوزیسیون به وجود می آید. معمولا ما برای طرح سياست نيازمند فضاسازي و حساس کردن مردم هستيم تا به سیاست ها و برنامه ها، توجه کنند. زماني که کارگران را اخراج و يا دستگير و مورد آزار قرار مي دهند؛ زماني که به تجمع دانشجويان حمله کرده و آن ها را مجروح و زنداني مي کنند؛ و يا هنگامي که زنان را براي خواست برابري خواهانه شان به بند مي کشند، ابتدا بايد جامعه را از اين ماجرا آگاه کرد و سپس با حساس کردن جامعه، خواهان احقاق حقوق آنان شد. مسائل مربوط به جنبش هاي اجتماعي و حقوق مردم فقط توسط جريانات مدافع آنان طرح و پيگيري مي شود. کار زيادي لازم است تا مردم حساس شده به حرکت وادار شوند. انتخابات اما، از مقوله ديگري است. موضوعي است که حکومت آن را طرح و تبليغ کرده و مردم را نسبت به سیاست ها و برنامه ها، حساس می کند. در این دوره مهم اين است که سياستي درست اتخاذ شود، فضاي انتخاباتي بیشترین حساسیت ها را نسبت به آن سیاست ایجاد می کند. البته این موضوع در انتخابات مجلس نهم در قیاس با دوره های پیش بسیار ضعیف بود. در این انتخابات دستگاه ولایت از ترس حرکت مردم، فضا را به شدت امنیتی نمود.
رویکردها به انتخابات: تا کنون اپوزیسیون، سه نوع رویکرد به انتخابات داشته است. اول شرکت همیشگی دوم تحریم دائمی و سوم برخورد مشخص با انتخابات.
نخست رویکرد شرکت- این سیاست توسط جریاناتی دنبال می شود که در اساس نیروی اصلاح جمهوری اسلامی هستند. این نیرو بر این باور است که حکومت با این قانون اساسی و با این ساختار ظرفیت اصلاح را دارد. این افراد و جریانات که عمدتا سکولار بوده و در خارج کشور فعالیت دارند، انتخابات را آزاد نمی دانند. اما شرکت در انتخابات را براي تعميق دموکراسي و براي نهادينه کردن اشکال دموکراتيک مبارزه و استفاده از حق راي، مورد تاکيد قرار مي دهند. افزون بر این شرکت در انتخابات را با هدف فرستادن حتی تعداد معدودی به مجلس مفید دانسته آنان را صدای اعترض می دانند.
اشکال اصلي اين فکر اين است که اولا روشن نمی کند که رای دادن در انتخابات چگونه به تعمیق دموکراسی می انجامد و اگر شهروندی از حق خود استفاده کند و رای ندهد چرا عملش مغایر دموکراسی است. ثانیا روشن نیست چرا حق استفاده از رای را با رای دادن یگانه در نظر می گیرند. اگر حق راي به رسمیت شناخته می شود، چرا در صورتي که مردم نماينده مورد قبولي را در ميان نامزدها نيافتند، نباید افراد نالایق را از آن محروم کنند. حقی که به اجبار فقط به یک شکل مورد استفاده قرار گیرد، حق نیست. تکلیف خواهد بود. در ارتباط با فرستادن تعدادی و یا اقلیتی به مجلس هم، ادعای درستی در هر شرایط نیست. اقلیتی که زیر تیع سرکوب به صورت مرعوب شده به مجلس وارد می شود جز اینکه در حاشیه قرار گرفته خفه شود کار دیگری انجام نمی دهد. کما اینکه اقلیت اصلاح طلب در مجلس هشتم کارکردی مثبت نداشت. بیشترین افشاگری ها در این دوره توسط خود اصولگرایان برای دستیابی به قدرت صورت گرفت.
نیروی دیگری که شرکت دائمی در مجلس را تبلیغ می نمود، اصلاح طلبان حکومتي بوده اند، که در حال گذار به اپوزیسیون قرار دارند، عمده نیروی این جریان مبنا را پذیرش خودشان در رابطه با انتخابات قرار می دهند. تا دیروز که مشارکت داشتند انتخابات آزاد بود. امروز چون نمی گذارند حضور پیدا کنند، فرمایشی شده است.
در مجموع ندافعان شرکت در انتخابات، سیاست تحریم را انفعالی دانسته و از این زاویه هم آن را رد می کردند. در این انتخابات که اغلب این نیروها به تحریم انتخابات رسیدند، به خاطر تبلیغات گذشته خود، صفت فعال را به سیاست تحریم افزودند تا شاید تفاوتی را نشان دهند. به نظرم تحریم واژه مناسبی نیست. بار نظری دارد که برای موضوعی سیاسی چندان دقیق نیست.
تحریم دائمی- برخی جریانات که تقریبا همگی آنها سیاست نفی جمهوری اسلامی را دنبال می کنند با چشم بستن بر واقعيات، تنها آرمان را مبناي اتخاذ سياست نموده و از این زاویه سیاست تحریم انتخابات را یکبار برای همیشه در جمهوری اسلامی اتخاذ کرده اند. اين گرايش با انتخابات به مثابه يک موضوع مشخص برخورد نمي کند. از انتخابات يک پرنسيپ مي سازد و آن را در حکومت جمهوري اسلامي همواره نفي مي کند.
تاکید این افراد و جریانات بر این پرنسیپ که انتخابات آزاد نیست، تاکید درستی است. اما از این پرنسیپ، اتخاذ یک سیاست همیشگی و برای همه شرایط، بی سیاستی است.
برخورد مشخص- گرايش سوم به انتخابات به عنوان يک موضوع سياسي نگاه می کند. این گرایش واقعيت را مبنا و آرمان را راهنما مي کند و نه از شرکت در انتخابات و نه از نفي آن، اصلی همیشگی، نمي سازد. با انتخابات برخورد مشخص دارد. مدافعان این نگاه به مسائل سیاسی، مهمترين معيار براي سنجش انتخابات را، دموکراتيک بودن آن مي دانند. اما در شرایطی که اختلافات در بالا امکان باز شدن فضای سیاسی را فراهم نماید و یکی از طرفین اختلاف، از موضع ضد استبدادی و در جهت آزادی با جناح دیگر برخورد داشته باشد و همچنین آلترناتیو نیرومند دموکراتیکی در صحنه نباشد، مشارکت در انتخابات به سود مردم است. براي نمونه در دوم خرداد حضور مردم در پاي صندوق هاي راي، امکاناتي براي تعميق دموکراسي و پيشروي مردم ايجاد کرد. شرکت در انتخابات دوم خرداد و زدن ضربه به نماينده ولي فقيه به سود جنبش مردم بود. هر چند که در دوم خرداد نيز انتخابات، آزاد نبود. و یا در جریان انتخابات مجلس ششم با وجودی که انتخابات آزاد نبود اما حضور اصلاح طلبان شرایط پیشرفت و اعتلای جنبش را به وجود آورد و وجودشان در مجلس یه سود مردم بود.
نفي انتخابات ضد دموکراتيک به تنهائي با هر زباني بيان شود، انفعالي است. شرکت در انتخابات غيردموکراتيک براي آزاديخواهان هم، هر چند انفعالي نيست اما فعاليتي است دنباله روانه و در ميدان رقيب، که جز در موارد خاص، به خدمت تحکيم نظر مخالف کمک مي کند. نفي در صورتي که با برنامه اثباتي همراه شود، مي تواند تحرک ايجاد کرده و منشا اثر واقع شود. اهميت دارد که ما در انتخابات با سيما و سياست خود فعاليت کنيم. با اين توضيحات من فکر می کنم نه، به انتخابات مجلس نهم جمهوري اسلامي و دفاع از انتخابات آزاد، شعار مناسبي به نظر مي رسید. لغو نظارت استصوابي، حق آزادانه انتخاب با تمامي الزامات آن و تامين نظارت بين المللي، سه عنصري است که به آزادي انتخابات معنا مي دهد. اين شعار ظرفيت پشتيباني داخلي و خارجي را داشته و مي تواند هم در داخل آن را تبليغ کرد و از اين منشور، جريانات مختلف را به چالش کشيد و هم براي جهانيان قابل قبول و منطقي است. اساسا نيروئي که خواهان اعمال اراده مردم و مدافع حق حاکميت آنان است، اين حق را از طريق انتخابات پي مي گيرد. اين که مستبدان نمي گذارند انتخابات آزاد برگزار شود، ما را نبايد به مخالفت با اين شعار بکشاند. ضديت با انتخابات آزاد به نام مستبدان داخلي ثبت شده است. روا نيست برخي از آزاديخواهان ناخودآگاه با اين آزادي ستيزان در مخالفت با اين شعار همصدا شوند. پرسیده می شود که انتخابات با وجود رژیم ولایت فقیه مد نظر است و یا پس از این رژیم. در پاسخ لازم می دانم تاکید کنم که با این قانون اساسی و این ساختار امکان برگزاری انتخابات آزاد ممکن نیست. اما برای طرح خواست هرگز نباید ظرفیت حکومت را مبنا قرار داد. اگر این گونه برخورد کنیم مبارزه برای بسیاری از خواسته ها را باید رها کنیم. تبعیض علیه زنان و یا ملیت ها خواسته هائی هستند که باید مبارزه برایشان را سازمان داد. در حالی که حکومت ظرفیتی برای رفع مثلا تبعیض جنسی و ... ندارد.
حکم زندان منصوره بهکیش برای ترساندن مدافعان حقوق بشر صادر شده است
بیانیه مطبوعاتی ـ برنامه نظارت
ایران
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
پاریس ـ ژنو، 17 فروردین 1391. برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، حکم زندان برای مدافع حقوق بشر خانم منصوره بهکیش را به شدت محکوم می کند و خواهان پایان یافتن آزار و اذیت قضایی علیه اوست.
خانم منصوره بهکیش، از حامیان «مادران پارک لاله» («مادران عزادار» ایران)، [1] که در مبارزه علیه مجازات اعدام نیز فعال است، در تاریخ 15 فروردین 1391 اطلاع یافت که به چهار سال و نیم زندان محکوم شده است. شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی که در تاریخ 4 دی 1390 او را محاکمه کرده بود، او را به اتهام «اجتماع و تبانی بر علیه امنیت ملی از طریق تشکیل مادران عزادار» به چهار سال زندان و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به شش ماه زندان محکوم کرد. خانم بهکیش که در زمان انتشار این بیانیه آزاد است، قصد دارد به این حکم اعتراض کند.
برنامه نظارت یادآوری می کند که گروهی از ماموران امنیتی در ساعت 8 شب 22 خرداد 1390خانم منصوره بهکیش را در یکی از خیابان های تهران دستگیر کردند و او در تاریخ 18 تیر 1390 با وثیقه آزاد شد. خانم بهکیش در گذشته بارها به خاطر فعالیت های حقوق بشری خود مورد بازجویی و بازداشت خودسرانه قرار گرفته است.
حامیان «مادران عزادار» به طور خاص قربانی آزار و اذیت، دستگیری و بازداشت خودسرانه هستند. خانم ژیلا کرمزاده مکوندی، خانم لیلا سیف اللهی و آقای نادر احسنی در آبان 1390 به اتهام «اجتماع و تبانی قصد ارتكاب جرايم عليه امنيت كشور و فعاليت تبليغي عليه نظام» به دو سال زندان محکوم شدند. حکم دادگاه آنها را به شرکت در «تشكيل غيرقانوني در جهت اقدام عليه امنيت كشور تحت عنوان مادران عزادار» متهم کرد و گفت آنها «خود را مدافعان حقوق بشر در ایران» می دانند. خانم ژیلا کرمزاده مکوندی در تاریخ 6 دی 1390 دستگیر و برای گذراندن حکم به زندان اوین منتقل شد و تا این تاریخ هنوز در این زندان به سر می برد.
سوهیر بالحسن، رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر گفت: «دولتمردان تمام کسانی را که به خاطر حقوق بشر فعالیت می کنند مجرم تلقی می کنند و می کوشند هر گونه فعالیت حقوق بشری در کشور را سرکوب نمایند. جامعه بین المللی باید این وضعیت نگران کننده را به شدت محکوم نماید.»
دبیر کل سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، جرالد استابِرُک، نیز اضافه کرد: ««دولتمردان با صدور حکم های سنگین زندان، تبعید و محرومیت از اشتغال به حرفه حداکثر تلاش خود را برای به حاشیه راندن مدافعان حقوق بشر به عمل می آورند. زندانیان عقیدتی و دیگر زندانیان سیاسی پیوسته قربانی شکنجه و بدرفتاری های دیگر و نیز مجازات اعدام هستند. تمام این اقدامات با هدف ترساندن تمامی جامعه و وادار کردن آن به سکوت مرگبار انجام می شود.»
برنامه نظارت معتقد است که حکم خانم منصوره بهکیش تنها به قصد ترساندن و بازداشتن او از ادامه فعالیت های حقوق بشری صادر شده است. به علاوه، هدف از این حکم ترساندن تمام مدافعان حقوق بشر در ایران است.
بنابراین، برنامه نظارت از دولتمردان ایران به تاکید می خواهد فوری و بدون قید و شرط به آزار و اذیت قضایی علیه خانم منصوره بهکیش پایان دهند و تمام مدافعان حقوق بشر را که در بازداشت خودسرانه به سر می برند آزاد نمایند، و به طور کلی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر و عهدنامه های بین المللی حقوق بشر را که ایران تصویب کرده رعایت کنند.
تماس برای اطلاعات بیشتر
• FIDH: Arthur Manet : + 33 1 43 55 25 18
• OMCT: Delphine Reculeau : + 41 22 809 49 39
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر): lddhi(at)fidh.net
ایران
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
پاریس ـ ژنو، 17 فروردین 1391. برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، حکم زندان برای مدافع حقوق بشر خانم منصوره بهکیش را به شدت محکوم می کند و خواهان پایان یافتن آزار و اذیت قضایی علیه اوست.
خانم منصوره بهکیش، از حامیان «مادران پارک لاله» («مادران عزادار» ایران)، [1] که در مبارزه علیه مجازات اعدام نیز فعال است، در تاریخ 15 فروردین 1391 اطلاع یافت که به چهار سال و نیم زندان محکوم شده است. شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی که در تاریخ 4 دی 1390 او را محاکمه کرده بود، او را به اتهام «اجتماع و تبانی بر علیه امنیت ملی از طریق تشکیل مادران عزادار» به چهار سال زندان و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به شش ماه زندان محکوم کرد. خانم بهکیش که در زمان انتشار این بیانیه آزاد است، قصد دارد به این حکم اعتراض کند.
برنامه نظارت یادآوری می کند که گروهی از ماموران امنیتی در ساعت 8 شب 22 خرداد 1390خانم منصوره بهکیش را در یکی از خیابان های تهران دستگیر کردند و او در تاریخ 18 تیر 1390 با وثیقه آزاد شد. خانم بهکیش در گذشته بارها به خاطر فعالیت های حقوق بشری خود مورد بازجویی و بازداشت خودسرانه قرار گرفته است.
حامیان «مادران عزادار» به طور خاص قربانی آزار و اذیت، دستگیری و بازداشت خودسرانه هستند. خانم ژیلا کرمزاده مکوندی، خانم لیلا سیف اللهی و آقای نادر احسنی در آبان 1390 به اتهام «اجتماع و تبانی قصد ارتكاب جرايم عليه امنيت كشور و فعاليت تبليغي عليه نظام» به دو سال زندان محکوم شدند. حکم دادگاه آنها را به شرکت در «تشكيل غيرقانوني در جهت اقدام عليه امنيت كشور تحت عنوان مادران عزادار» متهم کرد و گفت آنها «خود را مدافعان حقوق بشر در ایران» می دانند. خانم ژیلا کرمزاده مکوندی در تاریخ 6 دی 1390 دستگیر و برای گذراندن حکم به زندان اوین منتقل شد و تا این تاریخ هنوز در این زندان به سر می برد.
سوهیر بالحسن، رییس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر گفت: «دولتمردان تمام کسانی را که به خاطر حقوق بشر فعالیت می کنند مجرم تلقی می کنند و می کوشند هر گونه فعالیت حقوق بشری در کشور را سرکوب نمایند. جامعه بین المللی باید این وضعیت نگران کننده را به شدت محکوم نماید.»
دبیر کل سازمان جهانی مبارزه با شکنجه، جرالد استابِرُک، نیز اضافه کرد: ««دولتمردان با صدور حکم های سنگین زندان، تبعید و محرومیت از اشتغال به حرفه حداکثر تلاش خود را برای به حاشیه راندن مدافعان حقوق بشر به عمل می آورند. زندانیان عقیدتی و دیگر زندانیان سیاسی پیوسته قربانی شکنجه و بدرفتاری های دیگر و نیز مجازات اعدام هستند. تمام این اقدامات با هدف ترساندن تمامی جامعه و وادار کردن آن به سکوت مرگبار انجام می شود.»
برنامه نظارت معتقد است که حکم خانم منصوره بهکیش تنها به قصد ترساندن و بازداشتن او از ادامه فعالیت های حقوق بشری صادر شده است. به علاوه، هدف از این حکم ترساندن تمام مدافعان حقوق بشر در ایران است.
بنابراین، برنامه نظارت از دولتمردان ایران به تاکید می خواهد فوری و بدون قید و شرط به آزار و اذیت قضایی علیه خانم منصوره بهکیش پایان دهند و تمام مدافعان حقوق بشر را که در بازداشت خودسرانه به سر می برند آزاد نمایند، و به طور کلی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر، اعلامیه جهانی حقوق بشر و عهدنامه های بین المللی حقوق بشر را که ایران تصویب کرده رعایت کنند.
تماس برای اطلاعات بیشتر
• FIDH: Arthur Manet : + 33 1 43 55 25 18
• OMCT: Delphine Reculeau : + 41 22 809 49 39
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران (عضو فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر): lddhi(at)fidh.net
اخبار روز: در حالی که موج انتقاد از گونتر گراس نویسنده ی نامدار آلمانی ادامه دارد، او منتقدین خود را به استفاده از شیوه های «ناسیونال سوسیالیستی» متهم کرده و گفته آن ها می خواهند جامعه ی آلمان «نظر واحدی» در مورد اسرائیل داشته باشد. برخی از منتقدین خواستار مجازات گراس شده اند. بالاترین مقامات دولت اسرائیل به خود حق اظهار نظر در مورد سروده ی تازه ی گراس را داده و این شعر را «بیشرمانه» و «سخیف» خوانده اند.
به گزارش دویچه وله: انتقاد از گونترگراس نویسنده برجسته آلمانی همچنان با شدت ادامه دارد. گراس، در شعر تازهای اسرائیل را متهم کرده که صلح جهانی را به خطر میاندازد. بیشتر منتقدان شعر گراس را نشانهی "سامیستیزی" او میدانند.
عنوان شعر، که روز چهارشنبه ( ۴ آوریل / ۱۶ فروردین) همزمان در سه روزنامه نیویورک تایمز، رپوبلیکا و زوددویچه تسایتونگ منتشر شد، "آنچه باید گفت" است. نویسنده برجسته آلمانی و برنده نوبل ادبی سال ۱۹۹۹ در شعر خود ضمن انتقاد به طرح حملهی اسرائیل به ایران، به جنگافزارهای اتمی مخفی این کشور اشاره کرده و سکوت عمومی در این باره را محکوم میکند. به اعتقاد او "قدرت اتمی اسرائیل" برای "صلح شکننده جهانی" خطرناکتر از حرافیهای بی عمل محمود احمدینژاد است.
گراس همچنین به سیاست خارجی آلمان در قبال اسرائیل و واگذاری زیردریایی به این کشور توسط آلمان انتقاد کرده است.
ایران در شعر گراس
گونتر گراس در شعر جنجالبرانگیز خود بهطور ضمنی به رئیس جمهوری اسلامی ایران و مردم این کشور اشاره کرده، یکی را "پهلوان پنبه" مینامد و دیگری را به جمعیتی تشبیه میکند که زیر یوغ "پهلوان پنبه" به صورت سازمان یافته فریاد شادی سر میدهد. او مینویسد، تنها به دلیل این حدس که حکومت ایران در حال ساخت بمب اتمی است، ملت ایران میتواند مورد حمله قرار گیرد و نابود شود.
برندهی جایزهی ادبی نوبل پیشنهاد میدهد که برنامههای اتمی ایران و اسرائیل تحت نظارت دائمی یک ارگان بینالمللی قرار گیرند.
واکنشرسانهها به "آنچه که باید گفت"
از روز چهارشنبه (۴ آوریل) گونتر گراس آماج واکنشهای گوناگونی قرار گرفته است. بسیاری از رسانههای اسرائیلی و اروپایی ضمن انتقاد به شعر گراس، گذشتهی او را نیز یادآوری کردهاند. هنرمند آلمانی در دوران جوانی مدتی در یکی از رعبآورترین بازوهای مسلح حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان (اس اسهای مسلح)، خدمت کرده و این امر را تا چند سال پیش مخفی نگه داشته بود. روزنامهی اتریشی "استاندارد" مینویسد: «میتوان به برخی سیاستهای اسرائیل انتقاد کرد. اما یک آلمانی، آنهم کسی که با رژیم مسبب هولوکاست درآمیخته بوده، بهتر است که متانت به خرج داده و محتاطانهتر در بارهی کشوری سخن بگوید که یهودیان برای خودشان ایجاد کردهاند. گونتر گراس بهتر میبود که سکوت میکرد.»
روزنامهی ایتالیایی "کوریرا دلا سیرا" نیز نوشته است: «کسی که به اس اس تعلق داشته، بهتر است که محتاطانه داوری کند.»
روزنامهی هلندی "د فولکس کرانت" هم با اشاره به اینکه گونتر گراس عضو اس اس بوده میپرسد: «آیا او صلاحیت این را دارد که چنین شعری بسراید؟»
روزنامهی اتریشی "زالسبورگر ناخریشتن" معتقد است که نظرات گونتر گراس در این شعر از ناآگاهی او از پیچیدگی واقعیت امروز خاور نزدیک سرچشمه میگیرد.
روزنامهی اسرائیلی "ماریو" از مرزهای انتقاد فرا رفته و خواستار مجازات گراس شده است.
واکنش سیاستمداران
در حالی که نخستوزیر اسرائیل و وزارت خارجهی این کشور شعر گونتر گراس را مورد انتقاد قرار دادند و آن را "غیراخلاقی" و "رقت آمیز" خواندند، سخنگوی دولت آلمان با تاکید بر "آزادی هنر" در آلمان از هر گونه اظهار نظری خودداری کرد.
پیشتر راینهولد روبه، رئیس "جامعهی اسرائیل و آلمان" از آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان خواسته بود، در این رابطه سکوت نکند. به اعتقاد او، گونتر گراس به اسرائیل حمله کرده و دولت آلمان موظف است در این باره موضعگیری کند.
به استثنای حزب چپها که از محتوای شعر گونتر گراس دفاع کرده، اکثر احزاب اپوزیسیون آلمان به شعر وی انتقاد کردند. از جمله روپرشت پولنتز، رئیس کمیتهی امور خارجی حزب دمکرات مسیحی آلمان گفت: "کشوری که نگرانی ما را برمیانگیزد ایران است و در این مورد شعر گراس به انحراف رفته است." به اعتقاد او گراس جای علت و معلول را اشتباه گرفته است.
آندرئا نالس، از رهبران حزب سوسیال دمکرات آلمان نیز اظهار داشت، که "با توجه به اوضاع خاورمیانه" شعر گراس "تحریککننده و نامناسب" است.
کرستین مولر، سخنگوی حزب سبزهای آلمان ضمن انتقاد از شعر گراس تاکید کرد که برنامهی اتمی ایران نگرانی جامعهی جهانی را برانگیخته است. مولر گفت، کاملا قابل فهم است که اظهارات سامیستیزانهی احمدی نژاد باعث نگرانی دولت اسرائیل شود.
امانوئل ناهسون، سفیر اسرائیل در برلین شعر گراس را "تحریکات سامیستیزانه" خواند و گفت: «این سنت اروپاست که یهودیان را پیش از عید پسح به جنایت متهم کنند.»
دیتر گراومن، رئیس مرکز یهودیان آلمان هم شعر گراس را "جزوه نفرت" نامید و گفت: «یک نویسندهی برجسته حتما نباید یک کارشناس برجستهی سیاسی هم باشد.»
دیدر برگر ، دبیر کمیتهی یهودیان آمریکا نیز به شعر گراس انتقاد کرد و مدعی شد که گراس به روابط دوستانهی آلمان و اسرائیل صدمه شدیدی وارد کرده است.
واکنش گراس به انتقادات
سرایندهی شعر "آنچه باید گفت" روز پنجشنبه در مصاحبه با شبکهی تلویزیون شمال آلمان گفت، منتقدان به محتوای شعر او توجهی نکرده بلکه کمپینی بهراه انداختهاند تا به نام نیک او لطمه وارد کنند. او معتقد است که مخالفانش خواهان آنند که جامعه در بارهی اسرائیل "یک نظر واحد" داشته باشد و در این راه از "شگردهای ناسیونال سوسیالیستی" استفاده میکنند. برندهی جایزهی ادبی نوبل گفت، بهتر میبود که در این شعر به جای "اسرائیل" از "دولت فعلی اسرائیل" نام برده میشد.
به گزارش دویچه وله: انتقاد از گونترگراس نویسنده برجسته آلمانی همچنان با شدت ادامه دارد. گراس، در شعر تازهای اسرائیل را متهم کرده که صلح جهانی را به خطر میاندازد. بیشتر منتقدان شعر گراس را نشانهی "سامیستیزی" او میدانند.
عنوان شعر، که روز چهارشنبه ( ۴ آوریل / ۱۶ فروردین) همزمان در سه روزنامه نیویورک تایمز، رپوبلیکا و زوددویچه تسایتونگ منتشر شد، "آنچه باید گفت" است. نویسنده برجسته آلمانی و برنده نوبل ادبی سال ۱۹۹۹ در شعر خود ضمن انتقاد به طرح حملهی اسرائیل به ایران، به جنگافزارهای اتمی مخفی این کشور اشاره کرده و سکوت عمومی در این باره را محکوم میکند. به اعتقاد او "قدرت اتمی اسرائیل" برای "صلح شکننده جهانی" خطرناکتر از حرافیهای بی عمل محمود احمدینژاد است.
گراس همچنین به سیاست خارجی آلمان در قبال اسرائیل و واگذاری زیردریایی به این کشور توسط آلمان انتقاد کرده است.
ایران در شعر گراس
گونتر گراس در شعر جنجالبرانگیز خود بهطور ضمنی به رئیس جمهوری اسلامی ایران و مردم این کشور اشاره کرده، یکی را "پهلوان پنبه" مینامد و دیگری را به جمعیتی تشبیه میکند که زیر یوغ "پهلوان پنبه" به صورت سازمان یافته فریاد شادی سر میدهد. او مینویسد، تنها به دلیل این حدس که حکومت ایران در حال ساخت بمب اتمی است، ملت ایران میتواند مورد حمله قرار گیرد و نابود شود.
برندهی جایزهی ادبی نوبل پیشنهاد میدهد که برنامههای اتمی ایران و اسرائیل تحت نظارت دائمی یک ارگان بینالمللی قرار گیرند.
واکنشرسانهها به "آنچه که باید گفت"
از روز چهارشنبه (۴ آوریل) گونتر گراس آماج واکنشهای گوناگونی قرار گرفته است. بسیاری از رسانههای اسرائیلی و اروپایی ضمن انتقاد به شعر گراس، گذشتهی او را نیز یادآوری کردهاند. هنرمند آلمانی در دوران جوانی مدتی در یکی از رعبآورترین بازوهای مسلح حزب ناسیونال سوسیالیسم آلمان (اس اسهای مسلح)، خدمت کرده و این امر را تا چند سال پیش مخفی نگه داشته بود. روزنامهی اتریشی "استاندارد" مینویسد: «میتوان به برخی سیاستهای اسرائیل انتقاد کرد. اما یک آلمانی، آنهم کسی که با رژیم مسبب هولوکاست درآمیخته بوده، بهتر است که متانت به خرج داده و محتاطانهتر در بارهی کشوری سخن بگوید که یهودیان برای خودشان ایجاد کردهاند. گونتر گراس بهتر میبود که سکوت میکرد.»
روزنامهی ایتالیایی "کوریرا دلا سیرا" نیز نوشته است: «کسی که به اس اس تعلق داشته، بهتر است که محتاطانه داوری کند.»
روزنامهی هلندی "د فولکس کرانت" هم با اشاره به اینکه گونتر گراس عضو اس اس بوده میپرسد: «آیا او صلاحیت این را دارد که چنین شعری بسراید؟»
روزنامهی اتریشی "زالسبورگر ناخریشتن" معتقد است که نظرات گونتر گراس در این شعر از ناآگاهی او از پیچیدگی واقعیت امروز خاور نزدیک سرچشمه میگیرد.
روزنامهی اسرائیلی "ماریو" از مرزهای انتقاد فرا رفته و خواستار مجازات گراس شده است.
واکنش سیاستمداران
در حالی که نخستوزیر اسرائیل و وزارت خارجهی این کشور شعر گونتر گراس را مورد انتقاد قرار دادند و آن را "غیراخلاقی" و "رقت آمیز" خواندند، سخنگوی دولت آلمان با تاکید بر "آزادی هنر" در آلمان از هر گونه اظهار نظری خودداری کرد.
پیشتر راینهولد روبه، رئیس "جامعهی اسرائیل و آلمان" از آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان خواسته بود، در این رابطه سکوت نکند. به اعتقاد او، گونتر گراس به اسرائیل حمله کرده و دولت آلمان موظف است در این باره موضعگیری کند.
به استثنای حزب چپها که از محتوای شعر گونتر گراس دفاع کرده، اکثر احزاب اپوزیسیون آلمان به شعر وی انتقاد کردند. از جمله روپرشت پولنتز، رئیس کمیتهی امور خارجی حزب دمکرات مسیحی آلمان گفت: "کشوری که نگرانی ما را برمیانگیزد ایران است و در این مورد شعر گراس به انحراف رفته است." به اعتقاد او گراس جای علت و معلول را اشتباه گرفته است.
آندرئا نالس، از رهبران حزب سوسیال دمکرات آلمان نیز اظهار داشت، که "با توجه به اوضاع خاورمیانه" شعر گراس "تحریککننده و نامناسب" است.
کرستین مولر، سخنگوی حزب سبزهای آلمان ضمن انتقاد از شعر گراس تاکید کرد که برنامهی اتمی ایران نگرانی جامعهی جهانی را برانگیخته است. مولر گفت، کاملا قابل فهم است که اظهارات سامیستیزانهی احمدی نژاد باعث نگرانی دولت اسرائیل شود.
امانوئل ناهسون، سفیر اسرائیل در برلین شعر گراس را "تحریکات سامیستیزانه" خواند و گفت: «این سنت اروپاست که یهودیان را پیش از عید پسح به جنایت متهم کنند.»
دیتر گراومن، رئیس مرکز یهودیان آلمان هم شعر گراس را "جزوه نفرت" نامید و گفت: «یک نویسندهی برجسته حتما نباید یک کارشناس برجستهی سیاسی هم باشد.»
دیدر برگر ، دبیر کمیتهی یهودیان آمریکا نیز به شعر گراس انتقاد کرد و مدعی شد که گراس به روابط دوستانهی آلمان و اسرائیل صدمه شدیدی وارد کرده است.
واکنش گراس به انتقادات
سرایندهی شعر "آنچه باید گفت" روز پنجشنبه در مصاحبه با شبکهی تلویزیون شمال آلمان گفت، منتقدان به محتوای شعر او توجهی نکرده بلکه کمپینی بهراه انداختهاند تا به نام نیک او لطمه وارد کنند. او معتقد است که مخالفانش خواهان آنند که جامعه در بارهی اسرائیل "یک نظر واحد" داشته باشد و در این راه از "شگردهای ناسیونال سوسیالیستی" استفاده میکنند. برندهی جایزهی ادبی نوبل گفت، بهتر میبود که در این شعر به جای "اسرائیل" از "دولت فعلی اسرائیل" نام برده میشد.
بزرگترین ناو هواپیمابر جهان با عبور از کانال سوئز به سمت خلیج فارس در حرکت است.
به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه الیوم السابع چاپ قاهره، ناوهواپیمابر "اینترپرایز" آمریکا که با سوخت هسته ای فعالیت می کند از دریای مدیترانه وارد دریای سرخ شد تا با عبور از اقیانوس هند ، دریای عمان و تنگه هرمز، در خلیج فارس مستقر شود.
این ناوهواپیما بر به وزن ٨۵ هزار تن به همراه شناورهای نظامی همراه اش در میان تدابیر شدید امنیتی روز چهارشنبه از کانال سوئز عبور کرد.
در هنگام عبور این ناو هواپیمابر و شناورهای همراه، راه های منتهی و موازی با کانال سوئز بسته شده بودند. ۵ شناور جنگی و یک زیردریایی اتمی نیز "اینترپرایز" را همراهی می کنند.
عبور این ناو هواپیمابر از کانال سوئز حدود ۱۲ ساعت طول کشید.
اینترپرایز نخستین ناوهواپیمابر جهان است که با سوخت هسته ای فعالیت می کند. طول این شناور ٣۴۲ متر است و درسال ۱۹۶۲ با هزینه ۴۵۱ میلیون دلار ساخته شد. ۵٨۲٨ نفر نیز در این شناور جنگی مستقر هستند.
این آخرین ماموریت اینترپرایز است و این ناوهواپیمابر بعد از ۵۰ سال فعالیت، بازنشسته می شود.
اینترپرایز در بسیاری از جنگ ها از جمله جنگ آمریکا علیه عراق در سال های ۱۹۹۱ و ۲۰۰٣ مشارکت داشت.
به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه الیوم السابع چاپ قاهره، ناوهواپیمابر "اینترپرایز" آمریکا که با سوخت هسته ای فعالیت می کند از دریای مدیترانه وارد دریای سرخ شد تا با عبور از اقیانوس هند ، دریای عمان و تنگه هرمز، در خلیج فارس مستقر شود.
این ناوهواپیما بر به وزن ٨۵ هزار تن به همراه شناورهای نظامی همراه اش در میان تدابیر شدید امنیتی روز چهارشنبه از کانال سوئز عبور کرد.
در هنگام عبور این ناو هواپیمابر و شناورهای همراه، راه های منتهی و موازی با کانال سوئز بسته شده بودند. ۵ شناور جنگی و یک زیردریایی اتمی نیز "اینترپرایز" را همراهی می کنند.
عبور این ناو هواپیمابر از کانال سوئز حدود ۱۲ ساعت طول کشید.
اینترپرایز نخستین ناوهواپیمابر جهان است که با سوخت هسته ای فعالیت می کند. طول این شناور ٣۴۲ متر است و درسال ۱۹۶۲ با هزینه ۴۵۱ میلیون دلار ساخته شد. ۵٨۲٨ نفر نیز در این شناور جنگی مستقر هستند.
این آخرین ماموریت اینترپرایز است و این ناوهواپیمابر بعد از ۵۰ سال فعالیت، بازنشسته می شود.
اینترپرایز در بسیاری از جنگ ها از جمله جنگ آمریکا علیه عراق در سال های ۱۹۹۱ و ۲۰۰٣ مشارکت داشت.
رئیس کمیسیون امور بینالملل دومای دولتی روسیه یکی از نشانههای احتمال حمله نظامی به ایران را تلاش برای ایجاد یک سپر دفاع موشکی در خلیج فارس دانست. وزیر دفاع ایران نیز به کشورهای حاشیه خلیج فارس هشدار داد.
خالد بن احمد الخلیفه، وزیر خارجه بحرین روز جمعه (۳۰ مارس) اعلام کرد که برای مقابله با شرایطی که تنش با ایران اوج گیرد، آمریکا و کشورهای عضو "شورای همکاری خلیج" فارس بر سر ایجاد یک سامانه دفاع هوایی در منطقه به توافق رسیدهاند.
در پی این سخنان سردار احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری فارس گفت: «این نظام سپر دفاع موشکی کار آمریکایی- اسرائیلی است و همه باید توجه داشته باشند هرکسی که در این حوزه وارد شود در واقع در نقشه آمریکا و اسرائیل عمل میکند.»
وزیر دفاع ایران تاکید کرد: «ما از اول این کار را رد کردیم و آن را مغایر با امنیت منطقه دانستیم و به دوستان خود توصیه کردیم سعی کنند وارد این حوزهها نشوند.»
در این رابطه الکساندر پوشکوف، رئیس کمیسیون امور بینالملل دومای دولتی روسیه گفت که جمهوری اسلامی ایران باید استقرار سپر دفاع موشکی توسط کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس را هشداری برای خود تلقی کند. پوشکوف این تصمیم را علامتی برای تدارک یک رویارویی نظامی با ایران دانست.
به گزارش ریانووستی، رئیس کمیسیون روابط خارجی دومای دولتی روسیه در این باره گفت: «هدف از ایجاد یک چنین سامانهی دفاع موشکی در این است که در صورت یک ضربه احتمالی نظامی از میدانهای نفتی محافظت شود.»
پوشکوف افزود که از نظر سیاسی این علامتی است در جهت تأیید یک ضربهی احتمالی نظامی به ایران.
این سیاستمدار ارشد روس همزمان احتمال داد که در سال ۲۰۱۲ جنگی در این منطقه روی نخواهد داد. وی دلیل آن را انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دانست که در ماه نوامبر سال جاری میلادی برگزار خواهد شد.
پوشکوف دلیل دیگر را این واقعیت دانست که کشورهای حاشیهی خلیج فارس خود را در برابر ایران بسیار آسیبپذیر میبینند و اینکه ایجاد یک سپر دفاع موشکی در حوزهی خلیج فارس چندین سال زمان نیاز دارد.
وی که روز جمعه (۶ آوریل/۱۸ فروردین) در یکی از نشستهای مجلس دولتی دوما سخن میگفت، اشاره کرد که این نظر غالب وجود دارد که ایران بر روی ساخت سلاح اتمی کار میکند. از نظر این نماینده مجلس دوما، ایران به این سلاح حداکثر برای ایراد یک ضربهی متقابل نیاز خواهد داشت.
خالد بن احمد الخلیفه، وزیر خارجه بحرین در مصاحبه با روزنامه ژاپنی "آساحی" در رابطه با استقرار سپر دفاع موشکی گفته است که کشورهای عضو "شورای همکاری خلیج" فارس تا پایان ماه ژوئن با آمریکا گفتوگوهایی خواهند داشت و سپس در اینباره تصمیم خواهند گرفت.
به گزارش خبرگزاری ریانووستی، وی در پاسخ به این پرسش که مخالف بالقوه خود را کدام کشور میدانید، اظهار داشته که «تهدید دیگری غیر از ایران وجود ندارد». وزیر خارجه بحرین همچنین گفت که طرح یک سامانهی واحد دفاع موشکی باید "پیام مناسب" را به ایران بدهد.
در پی این سخنان سردار احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری فارس گفت: «این نظام سپر دفاع موشکی کار آمریکایی- اسرائیلی است و همه باید توجه داشته باشند هرکسی که در این حوزه وارد شود در واقع در نقشه آمریکا و اسرائیل عمل میکند.»
وزیر دفاع ایران تاکید کرد: «ما از اول این کار را رد کردیم و آن را مغایر با امنیت منطقه دانستیم و به دوستان خود توصیه کردیم سعی کنند وارد این حوزهها نشوند.»
در این رابطه الکساندر پوشکوف، رئیس کمیسیون امور بینالملل دومای دولتی روسیه گفت که جمهوری اسلامی ایران باید استقرار سپر دفاع موشکی توسط کشورهای عربی حاشیهی خلیج فارس را هشداری برای خود تلقی کند. پوشکوف این تصمیم را علامتی برای تدارک یک رویارویی نظامی با ایران دانست.
به گزارش ریانووستی، رئیس کمیسیون روابط خارجی دومای دولتی روسیه در این باره گفت: «هدف از ایجاد یک چنین سامانهی دفاع موشکی در این است که در صورت یک ضربه احتمالی نظامی از میدانهای نفتی محافظت شود.»
پوشکوف افزود که از نظر سیاسی این علامتی است در جهت تأیید یک ضربهی احتمالی نظامی به ایران.
این سیاستمدار ارشد روس همزمان احتمال داد که در سال ۲۰۱۲ جنگی در این منطقه روی نخواهد داد. وی دلیل آن را انتخابات ریاستجمهوری آمریکا دانست که در ماه نوامبر سال جاری میلادی برگزار خواهد شد.
پوشکوف دلیل دیگر را این واقعیت دانست که کشورهای حاشیهی خلیج فارس خود را در برابر ایران بسیار آسیبپذیر میبینند و اینکه ایجاد یک سپر دفاع موشکی در حوزهی خلیج فارس چندین سال زمان نیاز دارد.
وی که روز جمعه (۶ آوریل/۱۸ فروردین) در یکی از نشستهای مجلس دولتی دوما سخن میگفت، اشاره کرد که این نظر غالب وجود دارد که ایران بر روی ساخت سلاح اتمی کار میکند. از نظر این نماینده مجلس دوما، ایران به این سلاح حداکثر برای ایراد یک ضربهی متقابل نیاز خواهد داشت.
خالد بن احمد الخلیفه، وزیر خارجه بحرین در مصاحبه با روزنامه ژاپنی "آساحی" در رابطه با استقرار سپر دفاع موشکی گفته است که کشورهای عضو "شورای همکاری خلیج" فارس تا پایان ماه ژوئن با آمریکا گفتوگوهایی خواهند داشت و سپس در اینباره تصمیم خواهند گرفت.
به گزارش خبرگزاری ریانووستی، وی در پاسخ به این پرسش که مخالف بالقوه خود را کدام کشور میدانید، اظهار داشته که «تهدید دیگری غیر از ایران وجود ندارد». وزیر خارجه بحرین همچنین گفت که طرح یک سامانهی واحد دفاع موشکی باید "پیام مناسب" را به ایران بدهد.
علیرغم موافقت حکومت سوریه با برقراری آتشبس، روز گذشته حدود سه هزار تن از شهروندان این کشور به خاک ترکیه پناهنده شدند. نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه نگران وخیمتر شدن اوضاع است.
مقامهای ترکیه پنجشنبه (۵ آوریل/ ۱۷ فروردین) از ورود ۲ هزار و ۸۰۰ پناهجوی سوری به خاک این کشور خبر دادند. به گفته مقامهای ترک این رقم دو برابر شمار پناهندگانی است که پیتر موفق میشدند در یک روز خود را به ترکیه برسانند.
به نقل از مقامهای ترکیه، این پناهجویان با ۴۴ مینیبوس به اردوگاه آوارگان سوری در ریحانلی منتقل شدند و چندین هزار شهروند سوری دیگر نیز در آنسوی مرز همچنان در انتظار خروج از کشور هستند. پناهجویان با گذر از یک روستای مرزی سوریه وارد خاک ترکیه شدند. این روستا در منطقه ادلیب قرار دارد.
به نقل از شاهدان عینی، عملیات سرکوب توسط ارتش سوریه در مناطق مسکونی منطقه ادلیب نه تنها متوقف نشده، بلکه شدت گرفته است.
یکی از پناهجویان در گفتوگو با خبرگزاری رویترز از شدت گرفتن حملات ارتش در این منطقه خبر داده است. به گفته این مرد، نیروهای ارتش آنقدر به خانهها شلیک میکنند تا زمانی که آنها به تلی از ویرانه تیدبل شوند.
او گفته است: «از سه روز پیش جنازهها در خیابانها ماندهاند. حدود ۲۰۰ نفر کشته شدهاند. ما با زنها و بچهها دو روز در راه بودیم تا خود را به ترکیه رساندیم.»
«هیچ نشانی از کاهش خشونت دیده نمیشود»
شورای امنیت سازمان ملل روز پنجشنبه (۵ آوریل) در نیویورک با صدور بیانیهای به دولت سوریه در مورد پایبندی به تعهد خود در مورد اجرای آتشبس در این کشور هشدار داد. به گفته کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه، «هیچ نشانی از کاهش نبرد در مناطق مسکونی دیده نمیشود».
دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد روز پنجشنبه در تماسی ویدیویی از ژنو با شورای امنیت سازمان ملل تصریح کرد: «وضعیت در خاک سوریه وخیمتر شده است.» این در حالی است که سوریه طرح صلح کوفی عنان را پذیرفته است.
بر اساس توافق حکومت سوریه و فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب، درگیریها در این کشور باید از روز ۱۲ آوریل (۲۴ فروردین) ساعت ۶ صبح به وقت محلی متوقف شود. دو روز پیش از این تاریخ، ارتش سوریه باید تمامی نیروهای خود را از شهرها و خارج کرده و به استفاده از سلاحهای سنگین در مناطق مسکونی پایان داده باشد.
از زمان آغاز خیزش مردمی در سوریه و توسل حکومت بشار اسد به خشونت برای سرکوب معترضان، دهها هزار تن از شهروندان این کشور به کشورهای همسایه پناه بردهاند. شمار پناهجویان سوری در خاک ترکیه تا کنون به بیش از ۲۲ هزار نفر رسیده است.
به نقل از مقامهای ترکیه، این پناهجویان با ۴۴ مینیبوس به اردوگاه آوارگان سوری در ریحانلی منتقل شدند و چندین هزار شهروند سوری دیگر نیز در آنسوی مرز همچنان در انتظار خروج از کشور هستند. پناهجویان با گذر از یک روستای مرزی سوریه وارد خاک ترکیه شدند. این روستا در منطقه ادلیب قرار دارد.
به نقل از شاهدان عینی، عملیات سرکوب توسط ارتش سوریه در مناطق مسکونی منطقه ادلیب نه تنها متوقف نشده، بلکه شدت گرفته است.
یکی از پناهجویان در گفتوگو با خبرگزاری رویترز از شدت گرفتن حملات ارتش در این منطقه خبر داده است. به گفته این مرد، نیروهای ارتش آنقدر به خانهها شلیک میکنند تا زمانی که آنها به تلی از ویرانه تیدبل شوند.
او گفته است: «از سه روز پیش جنازهها در خیابانها ماندهاند. حدود ۲۰۰ نفر کشته شدهاند. ما با زنها و بچهها دو روز در راه بودیم تا خود را به ترکیه رساندیم.»
«هیچ نشانی از کاهش خشونت دیده نمیشود»
شورای امنیت سازمان ملل روز پنجشنبه (۵ آوریل) در نیویورک با صدور بیانیهای به دولت سوریه در مورد پایبندی به تعهد خود در مورد اجرای آتشبس در این کشور هشدار داد. به گفته کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه، «هیچ نشانی از کاهش نبرد در مناطق مسکونی دیده نمیشود».
دبیرکل پیشین سازمان ملل متحد روز پنجشنبه در تماسی ویدیویی از ژنو با شورای امنیت سازمان ملل تصریح کرد: «وضعیت در خاک سوریه وخیمتر شده است.» این در حالی است که سوریه طرح صلح کوفی عنان را پذیرفته است.
بر اساس توافق حکومت سوریه و فرستاده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب، درگیریها در این کشور باید از روز ۱۲ آوریل (۲۴ فروردین) ساعت ۶ صبح به وقت محلی متوقف شود. دو روز پیش از این تاریخ، ارتش سوریه باید تمامی نیروهای خود را از شهرها و خارج کرده و به استفاده از سلاحهای سنگین در مناطق مسکونی پایان داده باشد.
از زمان آغاز خیزش مردمی در سوریه و توسل حکومت بشار اسد به خشونت برای سرکوب معترضان، دهها هزار تن از شهروندان این کشور به کشورهای همسایه پناه بردهاند. شمار پناهجویان سوری در خاک ترکیه تا کنون به بیش از ۲۲ هزار نفر رسیده است.
سمیر جعجع، رهبر "حزب نیروهای لبنانی"، هدف تکتیراندازان قرار گرفت. وی از مخالفان سرسخت رژیم سوریه و حزبالله لبنان است. به گفته مقامهای آمریکایی، در خاک ایالات متحده "صدها تروریستایرانی و حزبالله" حضور دارند.
دولت آمریکا روز پنجشنبه (۵ آوریل / ۱۷ فروردین) اعلام کرد که افرادی قصد ترور یکی از شخصیتهای اپوزیسیون لبنان را داشتهاند که از مخالفان رژیم سوریه است.
مارک تانر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، اعلام کرد که واشنگتن تلاش برای ترور سمیر جعجع، رهبر حزب نیروهای لبنانی را "بهشدت محکوم میکند".
حزب نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع از مخالفان سرسخت رژیم بشار اسد و حزبالله لبنان است.
تانر به خبرنگاران گفت که این رهبر مسیحی روز چهارشنبه (۴ آوریل) هنگامی که به همراه محافظان خود قصد خروج از محل اقامت خود را داشته، هدف "تک تیراندازان" قرار گرفته است.
سمیر جعجع پیش از این سرکوبهای خونین بشار اسد در سوریه و فعالیتهای حزبالله که به بیثباتی در لبنان دامن میزند را بهشدت مورد انتقاد قرار داده بود.
به گزارش العربیه، جعجع در این رابطه گفت که دفترش هدف رگبار گلوله قرار گرفته است. وی، بیآنکه از گروه مشخصی نام ببرد، میگوید: «هدف از حمله به دفترم، در حقیقت ترور خود من بوده است.»
رهبر حزب نیروهای لبنانی هشدار داد: «لبنان به سوی زنجیرهی دیگری از ترورهایی پیش میرود که ۷ سال پیش و قبل از آن شاهد آن بودهایم».
العربیه میافزاید، آنتوان زهرا از نمايندگان پارلمان و عضو حزب نيروهاى لبنانى نيز در این رابطه گفته است: «ما با يک پيام مواجه نيستيم،بلکه با يک اقدام به ترور مواجهیم و اين عمل با نقشهاى دقيق و تدارکى طولانىمدت همراه بوده است.»
آنتوان زهرا چندى پيش حمله حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، به سمير جعجع را ناشى از آن دانست که محور ايران – سوريه – حزبالله با مشکل روبرو شده است. وی اين حمله را نشانهى ضعف ارزیابی کرد.
این نماینده پارلمان لبنان در آن زمان گفت: «فريادها نشان مىدهد که اقدامی امنيتى مىتوانست مدنظر باشد، ولى حزبالله آمادگى براى آن را در خود نديده است.»
"ایران و حزبالله فعالیتهای جعجع را دنبال میکنند"
سایت "مشرق" که به محافل محافظهکار و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نزدیک است، در گزارشی در اواسط ماه مارس (اواخر اسفند ۹۰) نوشت، سمیر جعجع و هیئت همراه وی "سفری مشکوک" به قطر داشته و یک نشست کاری با حمد بن جاسم آل ثانی، نخستوزیر، و وزیر خارجه قطر برگزار کرده است.
گفته میشود، شرکتکنندگان در این نشست، که در منزل نخستوزیر قطر برگزار شده، به موضوع بحران در سوریه و تازهترین تحولات منطقه پرداختهاند.
سایت "مشرق" میافزاید که جعجع یک ماه پیش از سفر نیز در ۱۲ ژانویه «با هیئتی متشکل از سرتیپ " وهب قاطیشا" مسؤول کمیته امنیت، آموزش و تسلیحات و "ادی ابو اللمع" از رهبران آن گروه وارد اربیل مرکز اقلیم کردستان عراق شده و با مسعود بارزانی، رهبر اقلیم و حزب دموکرات و "مسرور بارزانی" رئیس اطلاعات اقلیم ملاقات و مذاکره کرده است».
خبرگزاری مهر در اواخر دیماه (ژانویه ۲۰۱۲) گزارشی دربارهی انگیزهی سفر سمیر جعجع به منطقه اربیل در شمال عراق منتشر کرد. گفته میشود این سفر خشم رسانههای نزدیک به نوری مالکی، نخستوزیر عراق را برانگیخته است.
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالملل، درباره اهداف سفر جعجع به منطقهی کردنشین اربیل، به خبرگزاری مهر گفته بود: «سفر ناگهانی سمیر جعجع رئیس "نیروهای لبنان" به اقلیم کردستان عراق در چارچوب تلاشهای سیاسی و میدانی آمریکا، اسرائیل، عربستان و قطر برای سرنگونی دولت بشار اسد و در نهایت حذف مقاومت اسلامی لبنان (حزبالله) قابل تجزیه و تحلیل است.»
از قرار معلوم محافل اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی فعالیتهای سمیر جعجع را به دقت زیر نظر دارند. سایت مشرق در گزارش دیگری در ۴ فروردین در رابطه با فعالیت نیروهای مسلحی که علیه رژیم بشار اسد مبارزه میکنند، به نقل از شبکه العالم که به اطلاعات "محافلی" استناد کرده است، نوشت: «عناصر مسلح در سوریه با سه اتاق عملیات در مرزهای ترکیه، داخل کاخ سمیر جعجع و همچنین دوحه با یکدیگر در ارتباطند». به نظر میآید منبع خبر العالم حزبالله لبنان بوده باشد.
حضور "صدها تروریست ایرانی و حزبالله" در خاک آمریکا
پیتر کینگز، رئیس کمیسیون مجلس نمایندگان آمریکا در امور "امنیت میهنی"، در ماه مارس ۲۰۱۲ نسبت به حضور "تروریستهای ایران و حزبالله" در خاک آمریکا هشدار داد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، پیتر کینگ جمهوریخواه بر اساس تحقیقات کمیسیون زیر نظرش از حضور "صدها" نفر در خاک ایالات متحده نام برد که از نظر وی میتوان آنها را "تروریستهای ایران و حزبالله" نامید.
پلیس نیویورک که فعالیتاسلامگرایان را به دقت دنبال میکند، معتقد است که حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هوادار حزبالله لبنان در محدودهی نیویورک زندگی میکنند. مقامها پلیس میافزایند که حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر از آنها از خویشاوندان رهبران حزبالله و یا رزمندگانی هستند که کشته شدهاند. این افراد در ارتباط با شهرهایی در لبنان هستند که از مراکز حزبالله است.
مقامهای آمریکایی میگویند، حزبالله لبنان چند هزار هوادار در خاک آمریکا دارد که به این سازمان کمک مالی میکنند. گفته میشود شماری از این هواداران در لبنان آموزشهای نظامی دیدهاند.
با این حال برخی مقامها و محافل اطلاعاتی و امنیتی آمریکا میگویند، باید میان هواداران حزبالله در خاک آمریکا که فقط کمک مالی میکنند و آندسته که میتوانند وارد عملیات ترور و خرابکارانه شوند تفاوت قائل شد.
مارک تانر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، اعلام کرد که واشنگتن تلاش برای ترور سمیر جعجع، رهبر حزب نیروهای لبنانی را "بهشدت محکوم میکند".
حزب نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع از مخالفان سرسخت رژیم بشار اسد و حزبالله لبنان است.
تانر به خبرنگاران گفت که این رهبر مسیحی روز چهارشنبه (۴ آوریل) هنگامی که به همراه محافظان خود قصد خروج از محل اقامت خود را داشته، هدف "تک تیراندازان" قرار گرفته است.
سمیر جعجع پیش از این سرکوبهای خونین بشار اسد در سوریه و فعالیتهای حزبالله که به بیثباتی در لبنان دامن میزند را بهشدت مورد انتقاد قرار داده بود.
به گزارش العربیه، جعجع در این رابطه گفت که دفترش هدف رگبار گلوله قرار گرفته است. وی، بیآنکه از گروه مشخصی نام ببرد، میگوید: «هدف از حمله به دفترم، در حقیقت ترور خود من بوده است.»
رهبر حزب نیروهای لبنانی هشدار داد: «لبنان به سوی زنجیرهی دیگری از ترورهایی پیش میرود که ۷ سال پیش و قبل از آن شاهد آن بودهایم».
العربیه میافزاید، آنتوان زهرا از نمايندگان پارلمان و عضو حزب نيروهاى لبنانى نيز در این رابطه گفته است: «ما با يک پيام مواجه نيستيم،بلکه با يک اقدام به ترور مواجهیم و اين عمل با نقشهاى دقيق و تدارکى طولانىمدت همراه بوده است.»
آنتوان زهرا چندى پيش حمله حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، به سمير جعجع را ناشى از آن دانست که محور ايران – سوريه – حزبالله با مشکل روبرو شده است. وی اين حمله را نشانهى ضعف ارزیابی کرد.
این نماینده پارلمان لبنان در آن زمان گفت: «فريادها نشان مىدهد که اقدامی امنيتى مىتوانست مدنظر باشد، ولى حزبالله آمادگى براى آن را در خود نديده است.»
"ایران و حزبالله فعالیتهای جعجع را دنبال میکنند"
سایت "مشرق" که به محافل محافظهکار و سپاه پاسداران جمهوری اسلامی نزدیک است، در گزارشی در اواسط ماه مارس (اواخر اسفند ۹۰) نوشت، سمیر جعجع و هیئت همراه وی "سفری مشکوک" به قطر داشته و یک نشست کاری با حمد بن جاسم آل ثانی، نخستوزیر، و وزیر خارجه قطر برگزار کرده است.
گفته میشود، شرکتکنندگان در این نشست، که در منزل نخستوزیر قطر برگزار شده، به موضوع بحران در سوریه و تازهترین تحولات منطقه پرداختهاند.
سایت "مشرق" میافزاید که جعجع یک ماه پیش از سفر نیز در ۱۲ ژانویه «با هیئتی متشکل از سرتیپ " وهب قاطیشا" مسؤول کمیته امنیت، آموزش و تسلیحات و "ادی ابو اللمع" از رهبران آن گروه وارد اربیل مرکز اقلیم کردستان عراق شده و با مسعود بارزانی، رهبر اقلیم و حزب دموکرات و "مسرور بارزانی" رئیس اطلاعات اقلیم ملاقات و مذاکره کرده است».
خبرگزاری مهر در اواخر دیماه (ژانویه ۲۰۱۲) گزارشی دربارهی انگیزهی سفر سمیر جعجع به منطقه اربیل در شمال عراق منتشر کرد. گفته میشود این سفر خشم رسانههای نزدیک به نوری مالکی، نخستوزیر عراق را برانگیخته است.
حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالملل، درباره اهداف سفر جعجع به منطقهی کردنشین اربیل، به خبرگزاری مهر گفته بود: «سفر ناگهانی سمیر جعجع رئیس "نیروهای لبنان" به اقلیم کردستان عراق در چارچوب تلاشهای سیاسی و میدانی آمریکا، اسرائیل، عربستان و قطر برای سرنگونی دولت بشار اسد و در نهایت حذف مقاومت اسلامی لبنان (حزبالله) قابل تجزیه و تحلیل است.»
از قرار معلوم محافل اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی فعالیتهای سمیر جعجع را به دقت زیر نظر دارند. سایت مشرق در گزارش دیگری در ۴ فروردین در رابطه با فعالیت نیروهای مسلحی که علیه رژیم بشار اسد مبارزه میکنند، به نقل از شبکه العالم که به اطلاعات "محافلی" استناد کرده است، نوشت: «عناصر مسلح در سوریه با سه اتاق عملیات در مرزهای ترکیه، داخل کاخ سمیر جعجع و همچنین دوحه با یکدیگر در ارتباطند». به نظر میآید منبع خبر العالم حزبالله لبنان بوده باشد.
حضور "صدها تروریست ایرانی و حزبالله" در خاک آمریکا
پیتر کینگز، رئیس کمیسیون مجلس نمایندگان آمریکا در امور "امنیت میهنی"، در ماه مارس ۲۰۱۲ نسبت به حضور "تروریستهای ایران و حزبالله" در خاک آمریکا هشدار داد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، پیتر کینگ جمهوریخواه بر اساس تحقیقات کمیسیون زیر نظرش از حضور "صدها" نفر در خاک ایالات متحده نام برد که از نظر وی میتوان آنها را "تروریستهای ایران و حزبالله" نامید.
پلیس نیویورک که فعالیتاسلامگرایان را به دقت دنبال میکند، معتقد است که حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ هوادار حزبالله لبنان در محدودهی نیویورک زندگی میکنند. مقامها پلیس میافزایند که حدود ۱۰ تا ۲۰ نفر از آنها از خویشاوندان رهبران حزبالله و یا رزمندگانی هستند که کشته شدهاند. این افراد در ارتباط با شهرهایی در لبنان هستند که از مراکز حزبالله است.
مقامهای آمریکایی میگویند، حزبالله لبنان چند هزار هوادار در خاک آمریکا دارد که به این سازمان کمک مالی میکنند. گفته میشود شماری از این هواداران در لبنان آموزشهای نظامی دیدهاند.
با این حال برخی مقامها و محافل اطلاعاتی و امنیتی آمریکا میگویند، باید میان هواداران حزبالله در خاک آمریکا که فقط کمک مالی میکنند و آندسته که میتوانند وارد عملیات ترور و خرابکارانه شوند تفاوت قائل شد.
شورشیان قوم طوارق در شمال مالی پس از تصرف سه شهر بزرگ این کشور اعلام استقلال کردند. فرانسه و اتحادیه آفریقا بااین اقدام مخالفت کردند. قوم طوارق در کشورهای نیجر، مالی الجزیره، لیبی و بورکینافاسو پراکنده است.
شورشیان قبایل چادرنشین طوارق در شمال مالی، در مناطقی از این کشور که آن را خاک خود میدانند، اعلام استقلال کردند. آنان بخشهایی از خاک مالی، نیجر و جنوب الجزیره را متعلق به خود میدانند. "جنبش آزادی بخش آزاواد" اعلام کرده که استقلال شمال مالی بیدرنگ اجرا خواهد شد. "آزاواد" یعنی سرزمین چادرنشینان.
تصمیم "جنبش آزادی بخش آزاواد" با مخالفت ۵۵ کشور عضو اتحادیه آفریقا و فرانسه روبرو شده است. مالی که تا سال ۱۹۶۰ مستعمره فرانسه بود در غرب آفریقا و در همسایگی کشورهای الجزایر، بورکینافاسو، ساحل عاج، سنگال، گینه، موریتانی و نیجر قرار دارد. رئیس اتحادیهی آفریقا، روز جمعه (۶ آوریل/ ۱۸ فرودین) این اعلام استقلال را «پوچ و بیمعنی» خواند.
کشورهای غربی نیز نگران هستند که شمال مالی به پایگاه تازهای برای تروریستهای اسلامگرای القاعده تبدیل شود. شورای امنیت سازمان ملل چند روز پیش با تصویب بیانیهای حملات مسلحانه در شمال مالی را محکوم کرده و خواستار توقف خشونت شده بود.
در پی کودتای نظامی مالی که کمتر از یک ماه پیش (۲۲ مارس/ ۳ فرودین) صورت گرفت، شورشیان قوم طوارق از خلاء قدرت سود جسته و با کمک گروههای اسلامگرا بخشهای از شمال این کشور را تحت کنترل خود درآوردند. شهر تاریخی "تیمبوکتو" که از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شده است نیز یکی از این مناطق است.
طوارق نام قومی بزرگ از اقوام بربر در شمال آفریقا است که در صحرای کبیر آفریقا زندگی میکند و به قبائل متعدد تقسیم شده است.
قوم طوارق حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که در کشورهای نیجر، مالی الجزیره، لیبی، بورکینافاسو پراکنده هستند. موطن اصلی این قوم منطقه "آزاواد" در شمال مالی است. این قوم در کنار مردم اتیوپی، تنها قوم آفریقا به شمار میروند که دارای خط نوشتاری ویژه خود هستند.
مردان این قوم چهره خود را با پارچههایی میپوشانند که به پوست چهرهشان رنگ میدهند و از این رو به "مردان آبی" شهرت یافتهاند.
تصمیم "جنبش آزادی بخش آزاواد" با مخالفت ۵۵ کشور عضو اتحادیه آفریقا و فرانسه روبرو شده است. مالی که تا سال ۱۹۶۰ مستعمره فرانسه بود در غرب آفریقا و در همسایگی کشورهای الجزایر، بورکینافاسو، ساحل عاج، سنگال، گینه، موریتانی و نیجر قرار دارد. رئیس اتحادیهی آفریقا، روز جمعه (۶ آوریل/ ۱۸ فرودین) این اعلام استقلال را «پوچ و بیمعنی» خواند.
کشورهای غربی نیز نگران هستند که شمال مالی به پایگاه تازهای برای تروریستهای اسلامگرای القاعده تبدیل شود. شورای امنیت سازمان ملل چند روز پیش با تصویب بیانیهای حملات مسلحانه در شمال مالی را محکوم کرده و خواستار توقف خشونت شده بود.
در پی کودتای نظامی مالی که کمتر از یک ماه پیش (۲۲ مارس/ ۳ فرودین) صورت گرفت، شورشیان قوم طوارق از خلاء قدرت سود جسته و با کمک گروههای اسلامگرا بخشهای از شمال این کشور را تحت کنترل خود درآوردند. شهر تاریخی "تیمبوکتو" که از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شده است نیز یکی از این مناطق است.
طوارق نام قومی بزرگ از اقوام بربر در شمال آفریقا است که در صحرای کبیر آفریقا زندگی میکند و به قبائل متعدد تقسیم شده است.
قوم طوارق حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که در کشورهای نیجر، مالی الجزیره، لیبی، بورکینافاسو پراکنده هستند. موطن اصلی این قوم منطقه "آزاواد" در شمال مالی است. این قوم در کنار مردم اتیوپی، تنها قوم آفریقا به شمار میروند که دارای خط نوشتاری ویژه خود هستند.
مردان این قوم چهره خود را با پارچههایی میپوشانند که به پوست چهرهشان رنگ میدهند و از این رو به "مردان آبی" شهرت یافتهاند.
پیونگ یانگ تهدید کرده چنانچه ژاپن یا کره جنوبی در پی سرنگونی موشک دوربرد کره شمالی برآیند، آن را "اقدامی جنگی" دانسته و "بیرحمانه" وارد عمل خواهند شد. رئیسجمهور کره جنوبی خواستار واکنش جامعه جهانی شده است.
کره شمالی تهدیدها علیه ژاپن و کرهجنوبی را افزایش داده است. رهبری پیونگیانگ به دو کشور همسایه خود هشدار داده است، چنانچه موشک دورپرواز کره شمالی از سوی ژاپن و کره جنوبی مورد هدف قرار گیرد، این اقدام را به مثابه "حرکتی جنگی" قلمداد کرده و آن را بی پاسخ نخواهد گذاشت.
دولت کره شمالی در بیانیهای در همین رابطه افزوده است، اگر هر کدام از این کشورها در صدد شکار ماهوارهای که این موشک با خود حمل میکند یا جمعآوری باقیماندههای آن برآیند، "بهسرعت، بیرحمانه و بدون تردید" از سوی کره شمالی مجازات خواهد شد.
کره شمالی در نظر دارد به مناسبت صدمین سالروز تولد کیم ایل سونگ، اولین رهبر این کشور در روز یکشنبه ۱۵ آوریل ماهوارهای را به فضا پرتاب کند. آمریکا، ژاپن و کره جنوبی بر این باورند که این اقدام بخشی از آزمایش مخفیانه یک موشک نظامی است که احتمال میرود کلاهکی هستهای با خود حمل میکند.
کره جنوبی نیز تهدید کرده است که اقدامات مشابهی را همانند ژاپن در پیش خواهد گرفت و در صورت لزوم این موشک را سرنگون خواهد کرد.
موشک ساخت کره شمالی میتواند مسافتی بیش از ۵۵۰۰ کلیومتر را بپیماید.
نقض قطعنامه شورای امنیت
در همین حال لی میونگ باک، رئیسجمهور کره جنوبی به همراه پنج تن از نمایندگان کنگره آمریکا خواهان واکنش جامعه جهانی به برنامه پرتاب موشک کره شمالی شده است.
آنها هشدار دادهاند که این رفتار پیونگ یانگ زیر پا گذاشتن قطعنامه شورای امنیت به شمار میآید.
شورای امنیت سازمان ملل در این قطعنامه آزمایش موشکی را برای کره شمالی ممنوع کرده است. نمایندگان کنگره آمریکا برای دیداری سه روزه روز جمعه (۶ آوریل) وارد سئول شدهاند.
کره شمالی حدود دو ماه پیش با خواست ایالات متحده مبنی بر تعلیق موقت غنیسازی اورانیوم و همچنین آزمایشهای موشکی هستهای و موشکهای دوربرد موافقت کرده بود.
وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در آن زمان با اعلام این خبر آمادگی خود را برای ارسال کمکهای غذایی به کره شمالی و همچنین برداشتن گامهایی برای بهبود روابط دو جانبه اعلام کرد.
دولت کره شمالی در بیانیهای در همین رابطه افزوده است، اگر هر کدام از این کشورها در صدد شکار ماهوارهای که این موشک با خود حمل میکند یا جمعآوری باقیماندههای آن برآیند، "بهسرعت، بیرحمانه و بدون تردید" از سوی کره شمالی مجازات خواهد شد.
کره شمالی در نظر دارد به مناسبت صدمین سالروز تولد کیم ایل سونگ، اولین رهبر این کشور در روز یکشنبه ۱۵ آوریل ماهوارهای را به فضا پرتاب کند. آمریکا، ژاپن و کره جنوبی بر این باورند که این اقدام بخشی از آزمایش مخفیانه یک موشک نظامی است که احتمال میرود کلاهکی هستهای با خود حمل میکند.
کره شمالی در نظر دارد به مناسبت صدمین سالروز تولد کیم ایل سونگ، اولین رهبر این کشور در روز ۱۵ آوریل ماهوارهای را به فضا پرتاب کند
ژاپن و کره جنوبی از مدتی پیش خود را برای مقابله با شلیک این موشک آماده و اعلام کردهاند، چنانچه خطر سقوط آن در خاک آنها وجود داشته باشد، وارد عمل خواهند شد. وزیر دفاع ژاپن به تازگی اظهار داشت که دستور نابودی این موشک از سوی وی "صادر" شده است.کره جنوبی نیز تهدید کرده است که اقدامات مشابهی را همانند ژاپن در پیش خواهد گرفت و در صورت لزوم این موشک را سرنگون خواهد کرد.
موشک ساخت کره شمالی میتواند مسافتی بیش از ۵۵۰۰ کلیومتر را بپیماید.
نقض قطعنامه شورای امنیت
در همین حال لی میونگ باک، رئیسجمهور کره جنوبی به همراه پنج تن از نمایندگان کنگره آمریکا خواهان واکنش جامعه جهانی به برنامه پرتاب موشک کره شمالی شده است.
آنها هشدار دادهاند که این رفتار پیونگ یانگ زیر پا گذاشتن قطعنامه شورای امنیت به شمار میآید.
شورای امنیت سازمان ملل در این قطعنامه آزمایش موشکی را برای کره شمالی ممنوع کرده است. نمایندگان کنگره آمریکا برای دیداری سه روزه روز جمعه (۶ آوریل) وارد سئول شدهاند.
کره شمالی حدود دو ماه پیش با خواست ایالات متحده مبنی بر تعلیق موقت غنیسازی اورانیوم و همچنین آزمایشهای موشکی هستهای و موشکهای دوربرد موافقت کرده بود.
وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا در آن زمان با اعلام این خبر آمادگی خود را برای ارسال کمکهای غذایی به کره شمالی و همچنین برداشتن گامهایی برای بهبود روابط دو جانبه اعلام کرد.
فردیناند الکساندر پورشه، طراح ۷۶ ساله اتومبیلهای اسپورت، درگذشت. نخستین طراحی او اتومبیل افسانهای پورشه ۹۱۱ و بعدها اتومبیلهای مسابقه بود. فردیناند الکساندر پورشه نوه بنیانگذار اتومبیلسازی فولکسواگن بود.
شرکت پورشه اعلام کرد، فردیناند الکساندر پورشه، یا آنطور که همکارنش او را خطاب میکردند، اف.ای. پورشه، چهارم آوریل در سن ۷۶ در شهر زالتسبورگ آلمان در جمع خانوادهاش چشم از جهان فروبست.
فردیناند الکساندر پورشه طراح اتومیبلهای افسانهای پورشه ۹۱۱ بود که ۵۰ سال پیش دنیای اتومبیلهای اسپورت را متحول کردند. پورشه ۹۱۱ نخستین طراحی فردیناند الکساندر پورشه به عنوان مدیر دفتر طراحی شرکت پورشه بود.
فرم اتومبیلهای شرکت پورشه تا امروز، پس از گذشت هفت مدل از اتومبیلهای پورشه، تغییر چندانی نکرده است و همچنان شباهت بسیاری به پورشه ۹۱۱ دارد.
بازنشستگی در ۳۷ سالگی و آغازی دوباره
اف.ای. پورشه تا پیش از مرگ مدیرت افتخاری هیئت رئیسه پورشه را بر عهده داشت. ماتیاس مولر، مدیر هيئت رئیسه پورشه، ضمن ابراز تأسف از مرگ فردیناند الکساندر پورشه، او را بنیانگذار "فرهنگ طراحی"ای خواند که "اتومبیلهای اسپورت پورشه را تا امروز تحت تأثیر خود قرار داده است".
ماتیاس مولر گفت: «فلسفه او از طراحی خوب یک میراث است.»
فردیناند الکساندر پورشه پس از بازنشستگی از تیم مدیریتی پورشه در سن ۳۷ سالگی، در سال ۱۹۷۲ شرکتی به نام "پورشه دیزاین گروپ" یا استودیوی طراحی پورشه بنیان گذاشت.
او در این استودیو به طراحی محصولات مختلف از جمله ساعت، عینک، لوازم تحریر و مارکهای اتومبیلهای اسپورت مشغول شد.
فردیناند الکساندر پورشه اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان مدیر هيئت مدیره سازندگان اتومبیلهای اسپورت برگزیده شد و تا سال ۲۰۰۵ نیز عضو این هیئت باقی ماند. او به پاس خدمات شغلی خود سال ۱۹۹۹ از سوی رئیس جمهور اتریش لقب "پروفسور" دریافت کرد.
"طراحی خوب نیاز به توضیح ندارد"
فردیناند الکساندر پورشه روز ۱۱ دسامبر ۱۹۳۵ در شهر اشتوتگارت به عنوان نخستین فرزند دوروتی و فری پورشه دیده به جهان گشود. او نوه فردیناند پورشه، بنیانگذار شرکت اتومبیلسازی فولکسواگن، بود که در سال ۱۹۵۸ پس از تنها دو ترم تحصیل در "مدرسه عالی طراحی اولم" وارد شرکت خانوادگیاش شد.
اف. ای. پورشه، آنطور که همکارانش او را لقب دادند، به دفتر طراحی شرکت پیوست و به سرعت جایگاه خود را به عنوان طراح اتومبیل باز کرد. نخستین طراحی او به عنوان مدیر طراحی شرکت پورشه، اتومبیل افسانهای پورشه ۹۱۱ بود.
فردیناند الکساندر پورشه معتقد بود: «طراحی خوب باید عملکرد داشته باشد و عملکرد باید تابع زیباییشناسی بصری باشد، آنهم بدون آنکه فرم آن، نیاز به توضیح داشته باشد.»
بخشی از شهرت او به دلیل طراحی اتومبیلهای مسابقه بود. اتومبیل مسابقات فرمول یک، مدل ۸۰۴ یا پورشه ۹۰۴ جیتیاس که حتی امروز هم یکی از زیباترین اتومبیلهای مسابقه شناخته میشود، طراحی فردیناند الکساندر پورشه هستند.
اف.ای. پورشه در جمع خانواده و دوستان نزدیک خود در مقبره خانوادگی پورشه در کنار دریاچهای در شهر اشتوتگارت به خاک سپرده خواهد شد. قابل ذکر است که شرکت پورشه سال ۲۰۰۹ با نظارت اف. ای. پورشه، موزهای با نام "موزه پورشه" در شهر اشتوتگارت افتتاح کرد که یکی از زیباترین موزههای صنایع اتومبیلسازی جهان به شمار میرود.
فردیناند الکساندر پورشه طراح اتومیبلهای افسانهای پورشه ۹۱۱ بود که ۵۰ سال پیش دنیای اتومبیلهای اسپورت را متحول کردند. پورشه ۹۱۱ نخستین طراحی فردیناند الکساندر پورشه به عنوان مدیر دفتر طراحی شرکت پورشه بود.
فرم اتومبیلهای شرکت پورشه تا امروز، پس از گذشت هفت مدل از اتومبیلهای پورشه، تغییر چندانی نکرده است و همچنان شباهت بسیاری به پورشه ۹۱۱ دارد.
بازنشستگی در ۳۷ سالگی و آغازی دوباره
اف.ای. پورشه تا پیش از مرگ مدیرت افتخاری هیئت رئیسه پورشه را بر عهده داشت. ماتیاس مولر، مدیر هيئت رئیسه پورشه، ضمن ابراز تأسف از مرگ فردیناند الکساندر پورشه، او را بنیانگذار "فرهنگ طراحی"ای خواند که "اتومبیلهای اسپورت پورشه را تا امروز تحت تأثیر خود قرار داده است".
ماتیاس مولر گفت: «فلسفه او از طراحی خوب یک میراث است.»
فردیناند الکساندر پورشه پس از بازنشستگی از تیم مدیریتی پورشه در سن ۳۷ سالگی، در سال ۱۹۷۲ شرکتی به نام "پورشه دیزاین گروپ" یا استودیوی طراحی پورشه بنیان گذاشت.
او در این استودیو به طراحی محصولات مختلف از جمله ساعت، عینک، لوازم تحریر و مارکهای اتومبیلهای اسپورت مشغول شد.
فردیناند الکساندر پورشه اوایل دهه ۱۹۹۰ به عنوان مدیر هيئت مدیره سازندگان اتومبیلهای اسپورت برگزیده شد و تا سال ۲۰۰۵ نیز عضو این هیئت باقی ماند. او به پاس خدمات شغلی خود سال ۱۹۹۹ از سوی رئیس جمهور اتریش لقب "پروفسور" دریافت کرد.
"طراحی خوب نیاز به توضیح ندارد"
فردیناند الکساندر پورشه روز ۱۱ دسامبر ۱۹۳۵ در شهر اشتوتگارت به عنوان نخستین فرزند دوروتی و فری پورشه دیده به جهان گشود. او نوه فردیناند پورشه، بنیانگذار شرکت اتومبیلسازی فولکسواگن، بود که در سال ۱۹۵۸ پس از تنها دو ترم تحصیل در "مدرسه عالی طراحی اولم" وارد شرکت خانوادگیاش شد.
اف. ای. پورشه، آنطور که همکارانش او را لقب دادند، به دفتر طراحی شرکت پیوست و به سرعت جایگاه خود را به عنوان طراح اتومبیل باز کرد. نخستین طراحی او به عنوان مدیر طراحی شرکت پورشه، اتومبیل افسانهای پورشه ۹۱۱ بود.
فردیناند الکساندر پورشه معتقد بود: «طراحی خوب باید عملکرد داشته باشد و عملکرد باید تابع زیباییشناسی بصری باشد، آنهم بدون آنکه فرم آن، نیاز به توضیح داشته باشد.»
بخشی از شهرت او به دلیل طراحی اتومبیلهای مسابقه بود. اتومبیل مسابقات فرمول یک، مدل ۸۰۴ یا پورشه ۹۰۴ جیتیاس که حتی امروز هم یکی از زیباترین اتومبیلهای مسابقه شناخته میشود، طراحی فردیناند الکساندر پورشه هستند.
اف.ای. پورشه در جمع خانواده و دوستان نزدیک خود در مقبره خانوادگی پورشه در کنار دریاچهای در شهر اشتوتگارت به خاک سپرده خواهد شد. قابل ذکر است که شرکت پورشه سال ۲۰۰۹ با نظارت اف. ای. پورشه، موزهای با نام "موزه پورشه" در شهر اشتوتگارت افتتاح کرد که یکی از زیباترین موزههای صنایع اتومبیلسازی جهان به شمار میرود.
چین: ده هزار دليل برای حمله به ایران نمیتواند بدبختی مردم را جبران کند
يک ديپلمات ارشد چينی روز جمعه، ۱۸ فروردينماه، در مورد حمله به ایران هشدار داد و گفت که «شايد ۱۰ هزار دليل برای رفتن به جنگ وجود داشته باشد، ولی نمیتوان عواقب وحشتناک سقوط اقتصاد و جامعه و بدبختی مردم را جبران کرد».
چن ژيادونگ هشدار داد که حمله به ايران موجب اقدامات تلافیجويانه ويرانگر در سطح منطقه شده و روند بهبود اقتصاد جهانی را متزلزل خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری رويترز، رئيس بخش آسيای غربی و آفريقای شمالی وزارت خارجه چین، افزود که شايد ۱۰ هزار دليل برای رفتن به جنگ وجود داشته باشد، ولی نمیتوان عواقب وحشتناک سقوط اقتصاد و جامعه و بدبختی مردم را جبران کرد.
چین که روابط نزدیک تجاری با ایران دارد، همواره خواستار حل و فصل بحران هستهای ایران از طریق مذاکره بوده و با تحریمهای یکجانبه علیه ایران و حمله نظامی به شدت مخالفت کرده است.
آقای چن افزود: حمله به ایران موجب اقدامات تلافیجویانه تهران شده و امنیت تنگه هرمز را به خطر انداخته و قیمت نفت را افزایش میدهد.
سخنان اين مقام ارشد در وزارت خارجه چين در حالی بيان میشود که هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، روز چهارشنبه بار ديگر هشدار داد که فرصت برای حل ديپلماتيک مناقشه هستهای ايران نامحدود نيست و جمهوری اسلامی میبايست به نگرانیهای بينالمللی در خصوص برنامه هستهاي خود پاسخ دهد.
هيلاری کلينتون همچنين با اشاره به اين که آمريکا برای جلوگيری از دستيابی ايران به سلاح هستهای همه گزينهها را در نظر خواهد گرفت گفت که پنجره برای ديپلماسی هنوز باز است، ولی همیشه باز نخواهد ماند.
چن ژيادونگ همچنين از تمام طرفين خواست که از خود خويشتنداری نشان دهند و مذاکرات هستهای را از سرگيرند.
مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، روز پنجشنبه پنجم آوريل گفته است که واشینگتن هنوز انتظار دارد مذاکرات هستهای بين ايران و گروه پنج به علاوه يک هفته آينده برگزار شود.
در همین حال بیميلی ايران به برگزاری مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ در استانبول باعث واکنش تند رجب طيب اردوغان، نخستوزير ترکيه، شده است.
رجب طيب اردوغان روز پنجشنبه گفت که پيشنهادهايی که هم اکنون برای برگزاری اين مذاکرات در دمشق يا بغداد مطرح شده وقت تلف کردن است، بدين معنا که اتفاق نخواهد افتاد، چرا که آنها میدانند طرف ديگر مذاکرات به دمشق و بغداد نخواهد آمد.
آخرين دور مذاکرات ايران و گروه ۱+ ۵ و به ميزبانی استانبول، بدون دستيابی به نتيجهای در ژانويه سال ۲۰۱۱ انجام شد.
چن ژيادونگ هشدار داد که حمله به ايران موجب اقدامات تلافیجويانه ويرانگر در سطح منطقه شده و روند بهبود اقتصاد جهانی را متزلزل خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری رويترز، رئيس بخش آسيای غربی و آفريقای شمالی وزارت خارجه چین، افزود که شايد ۱۰ هزار دليل برای رفتن به جنگ وجود داشته باشد، ولی نمیتوان عواقب وحشتناک سقوط اقتصاد و جامعه و بدبختی مردم را جبران کرد.
چین که روابط نزدیک تجاری با ایران دارد، همواره خواستار حل و فصل بحران هستهای ایران از طریق مذاکره بوده و با تحریمهای یکجانبه علیه ایران و حمله نظامی به شدت مخالفت کرده است.
آقای چن افزود: حمله به ایران موجب اقدامات تلافیجویانه تهران شده و امنیت تنگه هرمز را به خطر انداخته و قیمت نفت را افزایش میدهد.
سخنان اين مقام ارشد در وزارت خارجه چين در حالی بيان میشود که هيلاری کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، روز چهارشنبه بار ديگر هشدار داد که فرصت برای حل ديپلماتيک مناقشه هستهای ايران نامحدود نيست و جمهوری اسلامی میبايست به نگرانیهای بينالمللی در خصوص برنامه هستهاي خود پاسخ دهد.
هيلاری کلينتون همچنين با اشاره به اين که آمريکا برای جلوگيری از دستيابی ايران به سلاح هستهای همه گزينهها را در نظر خواهد گرفت گفت که پنجره برای ديپلماسی هنوز باز است، ولی همیشه باز نخواهد ماند.
چن ژيادونگ همچنين از تمام طرفين خواست که از خود خويشتنداری نشان دهند و مذاکرات هستهای را از سرگيرند.
مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، روز پنجشنبه پنجم آوريل گفته است که واشینگتن هنوز انتظار دارد مذاکرات هستهای بين ايران و گروه پنج به علاوه يک هفته آينده برگزار شود.
در همین حال بیميلی ايران به برگزاری مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ در استانبول باعث واکنش تند رجب طيب اردوغان، نخستوزير ترکيه، شده است.
رجب طيب اردوغان روز پنجشنبه گفت که پيشنهادهايی که هم اکنون برای برگزاری اين مذاکرات در دمشق يا بغداد مطرح شده وقت تلف کردن است، بدين معنا که اتفاق نخواهد افتاد، چرا که آنها میدانند طرف ديگر مذاکرات به دمشق و بغداد نخواهد آمد.
آخرين دور مذاکرات ايران و گروه ۱+ ۵ و به ميزبانی استانبول، بدون دستيابی به نتيجهای در ژانويه سال ۲۰۱۱ انجام شد.
کوهن: فشار تحریم باعث توجه تهران به خواستههای آمریکا شده است
معاون وزارت خزانهداری ایالات متحده روز پنجشنبه، ۱۷ فروردینماه، در مصاحبهای ضمن تاکید بر این که آمریکا در حال حاضر از فشار تحریمها بر تهران نخواهد کاست، اضافه کرد که این فشارها باعث شده است رهبری حکومت در ایران به خواستههای آمریکا توجه کند.
دولت باراک اوباما در واشینگتن بهویژه در یک سال اخیر روزبهروز بر فشار تحریمها علیه جمهوری اسلامی در قضیه پرونده هستهای افزوده است.
به این ترتیب اکنون علاوه بر چهار دور تحریم اقتصادی و سیاسی شورای امنیت سازمان ملل، ایران موضوع تحریمهای یکجانبه گستردهای از سوی آمریکا و متحدانش، بهویژه اتحادیه اروپا، است که هر روز عرصه را بر ایران تنگتر کردهاند.
به عقیده دیوید کوهن، معاون وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، این فشارهای روزافزون که باعث شده است درآمد ناشی از فروش نفت خام ایران بهشدت کاهش یابد توجه ایران را به خواستههای آمریکا جلب کرده است.
آقای کوهن گفت: «آیا فکر میکنیم که گوش رهبری [جمهوری اسلامی] با ماست؟ بله، هرگز تا این اندازه گوششان با ما نبود.»
ایالات متحده و متحدانش و بهویژه اسرائیل سوءظن دارند که مقامات جمهوری اسلامی به دنبال ساخت تسلیحات اتمیاند و به همین جهت بر غنیسازی اورانیوم در خاک ایران پافشاری میکنند. از همین رو از تهران خواستهاند که دست از غنیسازی بردارد و در سایتهای اتمی ایران را بی قید و شرط به روی بازرسان آژانس انرژی اتمی بگشاید.
سران جمهوری اسلامی و در راس آنها آیتالله خامنهای همواره این اتهام را در کرده و تولید سلاح اتمی را خلاف باورهای دینی خود توصیف کردهاند.
خبرگزاری رویترز در گزارش خود از مصاحبه دیوید کوهن که در واقع وظیفه عملی کردن تحریمها را بر عهده دارد گفتههای او را نشانه «اطمینان» دولت اوباما از کارآیی تحریمها دانسته است.
در همین زمینه گروه تحقیقات انرژی «جی پی مورگان» روز پنجشنبه درباره اثر تحریمها اعلام کرد که تولید نفت ایران تا آخر ماه ژوئن، حدود سه ماه دیگر، احتمالا با کاهش یک میلیون بشکهای در روز مواجه خواهد شد.
به گفته این گروه تحقیقاتی معتبر، کاهش خرید نفت ایران توسط پالایشگاههای خارجی سریعتر از آن چه پیشبینی میشد انجام پذیرفته است.
دیوید کوهن همچنین در دفاع از اثربخشی تحریمها که هرگز در هیچ دوره و سالی به این گستردگی نبوده گفته است این که ایران هنوز میتواند نفت بفروشد نشانه شکست تحریمها نیست.
به عقیده معاون وزارت خزانهداری آمریکا، در مقابل باید به این نکته توجه کرد که آیا ایران توانسته است از درآمد حاصل از نفتی که اخیرا فروخته به شکلی که میخواهد استفاده کند. به نظر آقای کوئن، پاسخ این پرسش منفی است.
او گفت: «استفاده یا دسترسی ایران به درآمد حاصل از فروش نفت روزبهروز دشوارتر میشود.»
از آنجا که بر اساس تحریمهای آمریکا علیه تهران معامله بانکها و موسسات مالی جهان با ایران باعث میشود که مشمول مجازات ایالات متحده بشوند، در چند ماه اخیر ایران بهسختی توانسته است پول نفتی را که به خارجیها میفروشد نقد کند.
چین و هند که از بزرگترین مشتریان نفت خام ایراناند تنها دو نمونه از واردکنندگانی هستند که در چند ماه اخیر برای پرداخت پول نفت ایران با مشکل مواجه شده و بالاجبار پول را نه با دلار، که با پول ملی خود پرداختهاند، امری که بسیار به زیان ایران تمام میشود.
دولت باراک اوباما در واشینگتن بهویژه در یک سال اخیر روزبهروز بر فشار تحریمها علیه جمهوری اسلامی در قضیه پرونده هستهای افزوده است.
به این ترتیب اکنون علاوه بر چهار دور تحریم اقتصادی و سیاسی شورای امنیت سازمان ملل، ایران موضوع تحریمهای یکجانبه گستردهای از سوی آمریکا و متحدانش، بهویژه اتحادیه اروپا، است که هر روز عرصه را بر ایران تنگتر کردهاند.
به عقیده دیوید کوهن، معاون وزارت خزانهداری آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی، این فشارهای روزافزون که باعث شده است درآمد ناشی از فروش نفت خام ایران بهشدت کاهش یابد توجه ایران را به خواستههای آمریکا جلب کرده است.
آقای کوهن گفت: «آیا فکر میکنیم که گوش رهبری [جمهوری اسلامی] با ماست؟ بله، هرگز تا این اندازه گوششان با ما نبود.»
ایالات متحده و متحدانش و بهویژه اسرائیل سوءظن دارند که مقامات جمهوری اسلامی به دنبال ساخت تسلیحات اتمیاند و به همین جهت بر غنیسازی اورانیوم در خاک ایران پافشاری میکنند. از همین رو از تهران خواستهاند که دست از غنیسازی بردارد و در سایتهای اتمی ایران را بی قید و شرط به روی بازرسان آژانس انرژی اتمی بگشاید.
سران جمهوری اسلامی و در راس آنها آیتالله خامنهای همواره این اتهام را در کرده و تولید سلاح اتمی را خلاف باورهای دینی خود توصیف کردهاند.
خبرگزاری رویترز در گزارش خود از مصاحبه دیوید کوهن که در واقع وظیفه عملی کردن تحریمها را بر عهده دارد گفتههای او را نشانه «اطمینان» دولت اوباما از کارآیی تحریمها دانسته است.
در همین زمینه گروه تحقیقات انرژی «جی پی مورگان» روز پنجشنبه درباره اثر تحریمها اعلام کرد که تولید نفت ایران تا آخر ماه ژوئن، حدود سه ماه دیگر، احتمالا با کاهش یک میلیون بشکهای در روز مواجه خواهد شد.
به گفته این گروه تحقیقاتی معتبر، کاهش خرید نفت ایران توسط پالایشگاههای خارجی سریعتر از آن چه پیشبینی میشد انجام پذیرفته است.
دیوید کوهن همچنین در دفاع از اثربخشی تحریمها که هرگز در هیچ دوره و سالی به این گستردگی نبوده گفته است این که ایران هنوز میتواند نفت بفروشد نشانه شکست تحریمها نیست.
به عقیده معاون وزارت خزانهداری آمریکا، در مقابل باید به این نکته توجه کرد که آیا ایران توانسته است از درآمد حاصل از نفتی که اخیرا فروخته به شکلی که میخواهد استفاده کند. به نظر آقای کوئن، پاسخ این پرسش منفی است.
او گفت: «استفاده یا دسترسی ایران به درآمد حاصل از فروش نفت روزبهروز دشوارتر میشود.»
از آنجا که بر اساس تحریمهای آمریکا علیه تهران معامله بانکها و موسسات مالی جهان با ایران باعث میشود که مشمول مجازات ایالات متحده بشوند، در چند ماه اخیر ایران بهسختی توانسته است پول نفتی را که به خارجیها میفروشد نقد کند.
چین و هند که از بزرگترین مشتریان نفت خام ایراناند تنها دو نمونه از واردکنندگانی هستند که در چند ماه اخیر برای پرداخت پول نفت ایران با مشکل مواجه شده و بالاجبار پول را نه با دلار، که با پول ملی خود پرداختهاند، امری که بسیار به زیان ایران تمام میشود.
واشینگتن پست: اردوغان حامل پیام اوباما به خامنهای بود
دیوید ایگناشز، روزنامهنگار سرشناس آمریکایی در مقالهای که در واشینگتن پست به چاپ رسانده، خبر از پیام باراک اوباما به آیتالله خامنهای خبر داده که بوسیله اردوغان به اطلاع وی رسیده است.
ایگناشز، مینویسد که اوباما برای ایران علایمی فراستاده که اگر آیتالله علی خامنهای موضع اخیر خود را که گفته است ایران هرگز به دنبال بمب اتم نیست، توقیت کند، آمریکا برنامه هستهای ایران برای مصارف صلحآمیز را خواهد پذیرفت.
ایگناشز میافزاید باراک اوباما، این پیام شفاهی را از طریق رجب طیب اردوغان که با آیتالله خامنهای هفته گذشته دیدار داشت، به اطلاع رهبر ایران رسانده است.
اردوغان پیش از سفر به تهران، در حاشیه کنفرانس هستهای سئول با اوباما به مدت دو ساعت گفتوگو کرده بود که به نوشته واشینگتن پست برنامه هستهای ایران و سوریه از محورهای مذاکرات آنها بوده است.
برپایه این گزارش، اوباما به اردوغان گفته است که ایرانیها باید درک کنند که زمان برای حلوفصل مسالمتآمیز مناقشه هستهای کوتاه است و تهران باید مذاکرات در پیش رو را غنیمت بشمارد.
ایگناشز مینویسد با این حال اوباما مشخص نکرد که آیا واشینگتن با ادامه غنیسازی اورانیوم در چارچوب برنامه هستهای مسالمتآمیز موافقت خواهد کرد یا نه.
برپایه این گزارش اردوغان به اوباما گفته است که دیدگاههای وی را به آیتالله خامنهای انتقال میدهد.
ایگناشز میافزاید که اظهارات آیتالله خامنهای در مشهد که اوباما به عنوان سنگ بنای احتمالی از آن یاد کرده از تلویزیون دولتی ایران در فروردین ماه پخش شد.
آیتالله خامنهای در فروردین ماه امسال در مشهد گفت: «از وقتى مسئله هستهاى مطرح شده است، بهانه دشمنىها مسئلهى هستهاى است. البته میدانند و اعتراف هم میكنند كه ايران دنبال سلاح هستهاى نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلایل خودمان، بههيچوجه دنبال سلاح هستهاى نيستيم؛ نه توليد كرديم و نه توليد خواهيم كرد؛ اين را میدانند، اما يک بهانه است.»
ایگناشز مینویسد اردوغان به اوباما گفته که از ایران خواهد خواست که حمایت خود از بشار اسد را کاهش دهد.
به نوشته این روزنامهنگار آمریکایی، در سفر اردوغان به تهران، افزون بر احمد داوود اغلو، وزیر خارجه، حقان فیضان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه نیز حضور داشته که به گفته او روابط خوبی با قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس دارد.
این روزنامهنگار آمریکایی سفر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه را نشانهای از نقش میانجیگرانه ترکیه دانسته است.
ایگناشز، مینویسد که اوباما برای ایران علایمی فراستاده که اگر آیتالله علی خامنهای موضع اخیر خود را که گفته است ایران هرگز به دنبال بمب اتم نیست، توقیت کند، آمریکا برنامه هستهای ایران برای مصارف صلحآمیز را خواهد پذیرفت.
ایگناشز میافزاید باراک اوباما، این پیام شفاهی را از طریق رجب طیب اردوغان که با آیتالله خامنهای هفته گذشته دیدار داشت، به اطلاع رهبر ایران رسانده است.
اردوغان پیش از سفر به تهران، در حاشیه کنفرانس هستهای سئول با اوباما به مدت دو ساعت گفتوگو کرده بود که به نوشته واشینگتن پست برنامه هستهای ایران و سوریه از محورهای مذاکرات آنها بوده است.
برپایه این گزارش، اوباما به اردوغان گفته است که ایرانیها باید درک کنند که زمان برای حلوفصل مسالمتآمیز مناقشه هستهای کوتاه است و تهران باید مذاکرات در پیش رو را غنیمت بشمارد.
ایگناشز مینویسد با این حال اوباما مشخص نکرد که آیا واشینگتن با ادامه غنیسازی اورانیوم در چارچوب برنامه هستهای مسالمتآمیز موافقت خواهد کرد یا نه.
برپایه این گزارش اردوغان به اوباما گفته است که دیدگاههای وی را به آیتالله خامنهای انتقال میدهد.
ایگناشز میافزاید که اظهارات آیتالله خامنهای در مشهد که اوباما به عنوان سنگ بنای احتمالی از آن یاد کرده از تلویزیون دولتی ایران در فروردین ماه پخش شد.
آیتالله خامنهای در فروردین ماه امسال در مشهد گفت: «از وقتى مسئله هستهاى مطرح شده است، بهانه دشمنىها مسئلهى هستهاى است. البته میدانند و اعتراف هم میكنند كه ايران دنبال سلاح هستهاى نيست. واقع قضيه هم همين است. ما به دلایل خودمان، بههيچوجه دنبال سلاح هستهاى نيستيم؛ نه توليد كرديم و نه توليد خواهيم كرد؛ اين را میدانند، اما يک بهانه است.»
ایگناشز مینویسد اردوغان به اوباما گفته که از ایران خواهد خواست که حمایت خود از بشار اسد را کاهش دهد.
به نوشته این روزنامهنگار آمریکایی، در سفر اردوغان به تهران، افزون بر احمد داوود اغلو، وزیر خارجه، حقان فیضان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه نیز حضور داشته که به گفته او روابط خوبی با قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس دارد.
این روزنامهنگار آمریکایی سفر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت ترکیه را نشانهای از نقش میانجیگرانه ترکیه دانسته است.
مهمانپرست: اختلاف با ترکیه قابل حل است؛ تماس شبانه جلیلی با داوود اغلو
یک روز پس از اظهارات شدیداللحن نخستوزیر ترکیه درباره سیاست خارجی ایران، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، بر اهمیت روابط «راهبردی» دو کشور تاکید کرد و اختلافات را طبیعی دانست.
رجب طیب اردوغان روز پنجشنبه، با اشاره به بیمیلی ایران در برگزاری گفتوگوهای هستهای در استانبول، ایران را به بیصداقتی متهم کرد و گفت با این رفتارها ایران هرچه بیشتر وجهه بینالمللی خود را از دست میدهد.
ایران پس از برگزاری کنفرانس «دوستان مردم سوریه» در استانبول، که مخالفان بشار اسد را به رسمیت شناخت، برگزاری مذاکرات اتمی در استانبول را گزینه مطلوب خود ندانست.
اکنون پس از اظهارات اردوغان و نیز احضار سفیر ایران در آنکارا، رامین مهمانپرست روز جمعه ۱۸ فروردین، گفت: «مواضع رسمی مسئولان ذیربط باید ملاک ارزیابی و عمل قرار گیرد و اظهارات اشخاص مختلف در دو کشور نباید بر روابط راهبردی ایران و ترکیه تاثیر منفی بگذارد.»
مهمانپرست افزود: «جمهوری اسلامی ایران و کشور ترکیه به عنوان دو کشور قدرتمند و موثر منطقه با مشترکات فراوان تاریخی، فرهنگی و اعتقادی دارای روابطی راهبردی هستند و در اکثر موضوعات سیاسی و بینالمللی مواضع نزدیک به هم دارند.»
مهمانپرست بدون اشاره به بحران سوریه، اختلاف نظر در مسائل منطقهای را «طبیعی» دانست و گفت اینگونه اختلافات «با رایزنی و تبادل نظر» قابل حل است.
تماس شبانه جلیلی با داوود اغلو
در پی افزایش تنشها میان تهران و آنکارا، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، شبانه با احمد داوود اغلو تماس تلفنی برقرار کرد.
خبرگزاری ایرنا، به جزییات این گفتوگوی تلفنی اشاره نکرده و تنها به تاکید مقامهای دو کشور بر اهمیت روابط دوجانبه و رایزنی درباره آخرین تحولات روابط دو کشور اکتفا کرده است.
ایرنا همچنین گزارش داده است که روز جمعه سفیر تركیه در تهران با معاون سیاست خارجی و امنیت بین الملل دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دیدار کرد و «توضیحاتی» درباره اظهارات اردوغان داده است.
پیشتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت، پیشنهاد داده بود به خاطر مواضع آنکارا در مورد سوریه، ایران محل مذاکرات را به بغداد، دمشق یا بیروت تغییر دهد.
علی لاریجانی، رئیس مجلس، نیز در اظهارات تندی کنفرانس سوریه را محکوم کرده بود.
در پی این اظهارات علی اکبر صالحی، وزیر خارجه، اعلام کرد که استانبول برای ایران از همان اول گزینه مطلوبی برای مذاکرات اتمی نبوده است.
مجموعه این اظهار نظرها به خشم رجب اردوغان، نخستوزیر ترکیه، منجر شد که خود تنها یک هفته پیش با بلندپایهترین مقامهای ایرانی دیدار و گفتوگو کرده بود.
رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه، روز پنجشنبه، ۱۷ فروردین در یک کنفرانس خبری گفت: «این پیشنهاد که هماکنون بر سر زبانهاست، دمشق یا بغداد، وقت تلف کردن است. معنیاش این است که عملی نخواهد شد؛ به خاطر اینکه ایرانیها میدانند که طرف دیگر قبول نمیکند به دمشق یا بغداد بیاید.»
نخستوزیر ترکیه افزود: «ما باید رو راست باشیم؛ چراکه به خاطر این عدم صداقتِ ایرانیها، آنها همینطور وجهه بینالمللی خود را از دست میدهند.»
ایران پس از برگزاری کنفرانس «دوستان مردم سوریه» در استانبول، که مخالفان بشار اسد را به رسمیت شناخت، برگزاری مذاکرات اتمی در استانبول را گزینه مطلوب خود ندانست.
اکنون پس از اظهارات اردوغان و نیز احضار سفیر ایران در آنکارا، رامین مهمانپرست روز جمعه ۱۸ فروردین، گفت: «مواضع رسمی مسئولان ذیربط باید ملاک ارزیابی و عمل قرار گیرد و اظهارات اشخاص مختلف در دو کشور نباید بر روابط راهبردی ایران و ترکیه تاثیر منفی بگذارد.»
مهمانپرست افزود: «جمهوری اسلامی ایران و کشور ترکیه به عنوان دو کشور قدرتمند و موثر منطقه با مشترکات فراوان تاریخی، فرهنگی و اعتقادی دارای روابطی راهبردی هستند و در اکثر موضوعات سیاسی و بینالمللی مواضع نزدیک به هم دارند.»
مهمانپرست بدون اشاره به بحران سوریه، اختلاف نظر در مسائل منطقهای را «طبیعی» دانست و گفت اینگونه اختلافات «با رایزنی و تبادل نظر» قابل حل است.
تماس شبانه جلیلی با داوود اغلو
در پی افزایش تنشها میان تهران و آنکارا، سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، شبانه با احمد داوود اغلو تماس تلفنی برقرار کرد.
خبرگزاری ایرنا، به جزییات این گفتوگوی تلفنی اشاره نکرده و تنها به تاکید مقامهای دو کشور بر اهمیت روابط دوجانبه و رایزنی درباره آخرین تحولات روابط دو کشور اکتفا کرده است.
ایرنا همچنین گزارش داده است که روز جمعه سفیر تركیه در تهران با معاون سیاست خارجی و امنیت بین الملل دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی دیدار کرد و «توضیحاتی» درباره اظهارات اردوغان داده است.
پیشتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت، پیشنهاد داده بود به خاطر مواضع آنکارا در مورد سوریه، ایران محل مذاکرات را به بغداد، دمشق یا بیروت تغییر دهد.
علی لاریجانی، رئیس مجلس، نیز در اظهارات تندی کنفرانس سوریه را محکوم کرده بود.
در پی این اظهارات علی اکبر صالحی، وزیر خارجه، اعلام کرد که استانبول برای ایران از همان اول گزینه مطلوبی برای مذاکرات اتمی نبوده است.
مجموعه این اظهار نظرها به خشم رجب اردوغان، نخستوزیر ترکیه، منجر شد که خود تنها یک هفته پیش با بلندپایهترین مقامهای ایرانی دیدار و گفتوگو کرده بود.
رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه، روز پنجشنبه، ۱۷ فروردین در یک کنفرانس خبری گفت: «این پیشنهاد که هماکنون بر سر زبانهاست، دمشق یا بغداد، وقت تلف کردن است. معنیاش این است که عملی نخواهد شد؛ به خاطر اینکه ایرانیها میدانند که طرف دیگر قبول نمیکند به دمشق یا بغداد بیاید.»
نخستوزیر ترکیه افزود: «ما باید رو راست باشیم؛ چراکه به خاطر این عدم صداقتِ ایرانیها، آنها همینطور وجهه بینالمللی خود را از دست میدهند.»
رئیس پیشین موساد: حکومت ایران بقایش را به بمب ترجیح میدهد
مئیر داگان، رییس پیشین موساد اسرائیل، در تازهترین اظهار نظر در باره سیاستهای دولت این کشور در ارتباط با برنامه هستهای ایران، تأکید کرده است که اسرائیل باید به رییس جمهوری آمریکا در مورد بازداشتن ایران از رسیدن به جنگ افزار هستهای، اعتماد کند.
داگان همچنین گفته است که حتی با بمباران همه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران، دانش هستهای از ایران نخواهد گرفت و دانشمندان هستهای ایران همچنان این دانش را در مغز خود خواهند داشت و تجربیات هستهای ایران محفوظ خواهد بود.
مئیر داگان در سومین مصاحبه خود با رسانههای اسرائیل در شانزده ماهی که از ریاست هشت ساله موساد کنار رفته است، در گفتوگو با روزنامه انگلیسی زبان اسرائیلی «جروزالم پست»، این نظر خود را نیز مورد تأکید قرار داده است که حمله به تأسیسات هستهای ایران، دستکم یک جنگ منطقهای را در پی خواهد آورد و ثبات و اقتصاد منطقه را به خطر خواهد انداخت.
آقای داگان گفته است که با وقوع یک جنگ در منطقه، «این بازوان تروریستی ایران» در منطقه، حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و شاید حتی ارتش سوریه خواهند بود که سمت و سوی جنگ را مشخص خواهند کرد و چنین جنگی نیز هرگز برنامه هستهای ایران را هرگز متوقف نخواهد کرد بلکه تنها مدتی آن را با تأخیر روبرو خواهد کرد.
رییس پیشین موساد در مصاحبه با جروزالم پست ین سخنان را نیز تکرار کرده است که اسرائیل هرگز هیچ گونه عنادی با ملت ایران نداشته است و نباید خود را در صف مقدم چنین مخالفتی قرار دهد.
مئیر داگان تأکید کرده است که یکی از دلایل مهم مخالفت او با رویکرد دولت کنونی کشورش این است که سران این دولت جاه طلبیهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از زمینههای اصلی مخالفت اسرائیل علیه ایران ترسیم کردهاند و این، یک اشتباه است در حالی که اسرائیل باید مرتب تأکید کند که جامعه جهانی باید درگیر این مسایل باشد، که پیشاپیش نیز جامعه جهانی توجه کافی به این معضل دارد.
داگان گفته است که اگر ایران به جنگ افزار هستهای برسد، این یک تهدید برای همه دنیاست و لذا تمامی جامعه بینالمللی باید با چنین معضلی دست و پنجه نرم کند.
جروزالم پست از مئیر داگان پرسیده است که آیا تکرار اظهارات انتقادی از زبان او علیه رویکردهای دولت کنونی اسرائیل، عملاً در راستای منافع سران جمهوری اسلامی نیست و آیا او با این سخنان عملاً به ایران امکان نمیدهد که در حاشیهای امن، به پیشبرد هدفهای برنامه هستهای خود ادامه دهد؟
آقای داگان با رد این اتهام از خود، تأکید کرده است که اتفاقاً زمانی که سران ایران میبینند که او به عنوان فردی که هشت سال ریاست موساد را داشته، اینگونه فکر میکند و سخن میگوید، بنابراین، وی را بسیار جدیتر تلقی کرده و خواهند فهمید که در صورت عدم تمکین به خواسته جامعه جهانی، هر گزینهای که گزینه نظامی باید در انتهای جدول احتمالات باشد، کاملاً جدی است.
آقای داگان پرسیده است، وقتی که باراک اوباما تأکید دارد که او اجازه نخواهد داد که ایران به سلاح هستهای برسد و اگر اسرائیل نتواند به آمریکا و اوباما اعتماد کند، پس باید به چه کسی اعتماد نماید؟
مئیر داگان ابراز اطمینان کرده است که سران جمهوری اسلامی ایران در نهایت، بقای خود و حکومتشان را بر هر گونه سلاح اتمی ترجیح خواهند داد.
مئیر داگان در ماههای گذشته نیز با هر گونه احتمال حمله پیشگیرانه اسرائیل به ایران بشدت مخالفت کرده و آن را دارای نتایجی «فاجعه بار» توصیف کرده بود.
داگان تنها رییس پیشین موساد یا تنها مسئول سابق نهادهای مهم اطلاعاتی و نظامی اسرائیل نیست که با سیاستهای دولت کنونی کشورش در ارتباط با برنامه هستهای ایران، آشکارا مخالفت میکند.
افراییم هلوی نیز که پیش از میئر داگان، یک دوره چهار ساله رییس موساد بود، حتی گفته است که میتوان با یک ایران هستهای هم کنار آمد زیرا ایران هستهای بلافاصله بمب خود را به سوی اسرائیل شلیک نخواهد کرد.
داگان همچنین گفته است که حتی با بمباران همه تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی ایران، دانش هستهای از ایران نخواهد گرفت و دانشمندان هستهای ایران همچنان این دانش را در مغز خود خواهند داشت و تجربیات هستهای ایران محفوظ خواهد بود.
مئیر داگان در سومین مصاحبه خود با رسانههای اسرائیل در شانزده ماهی که از ریاست هشت ساله موساد کنار رفته است، در گفتوگو با روزنامه انگلیسی زبان اسرائیلی «جروزالم پست»، این نظر خود را نیز مورد تأکید قرار داده است که حمله به تأسیسات هستهای ایران، دستکم یک جنگ منطقهای را در پی خواهد آورد و ثبات و اقتصاد منطقه را به خطر خواهد انداخت.
آقای داگان گفته است که با وقوع یک جنگ در منطقه، «این بازوان تروریستی ایران» در منطقه، حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و شاید حتی ارتش سوریه خواهند بود که سمت و سوی جنگ را مشخص خواهند کرد و چنین جنگی نیز هرگز برنامه هستهای ایران را هرگز متوقف نخواهد کرد بلکه تنها مدتی آن را با تأخیر روبرو خواهد کرد.
رییس پیشین موساد در مصاحبه با جروزالم پست ین سخنان را نیز تکرار کرده است که اسرائیل هرگز هیچ گونه عنادی با ملت ایران نداشته است و نباید خود را در صف مقدم چنین مخالفتی قرار دهد.
مئیر داگان تأکید کرده است که یکی از دلایل مهم مخالفت او با رویکرد دولت کنونی کشورش این است که سران این دولت جاه طلبیهای هستهای جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از زمینههای اصلی مخالفت اسرائیل علیه ایران ترسیم کردهاند و این، یک اشتباه است در حالی که اسرائیل باید مرتب تأکید کند که جامعه جهانی باید درگیر این مسایل باشد، که پیشاپیش نیز جامعه جهانی توجه کافی به این معضل دارد.
داگان گفته است که اگر ایران به جنگ افزار هستهای برسد، این یک تهدید برای همه دنیاست و لذا تمامی جامعه بینالمللی باید با چنین معضلی دست و پنجه نرم کند.
جروزالم پست از مئیر داگان پرسیده است که آیا تکرار اظهارات انتقادی از زبان او علیه رویکردهای دولت کنونی اسرائیل، عملاً در راستای منافع سران جمهوری اسلامی نیست و آیا او با این سخنان عملاً به ایران امکان نمیدهد که در حاشیهای امن، به پیشبرد هدفهای برنامه هستهای خود ادامه دهد؟
آقای داگان با رد این اتهام از خود، تأکید کرده است که اتفاقاً زمانی که سران ایران میبینند که او به عنوان فردی که هشت سال ریاست موساد را داشته، اینگونه فکر میکند و سخن میگوید، بنابراین، وی را بسیار جدیتر تلقی کرده و خواهند فهمید که در صورت عدم تمکین به خواسته جامعه جهانی، هر گزینهای که گزینه نظامی باید در انتهای جدول احتمالات باشد، کاملاً جدی است.
آقای داگان پرسیده است، وقتی که باراک اوباما تأکید دارد که او اجازه نخواهد داد که ایران به سلاح هستهای برسد و اگر اسرائیل نتواند به آمریکا و اوباما اعتماد کند، پس باید به چه کسی اعتماد نماید؟
مئیر داگان ابراز اطمینان کرده است که سران جمهوری اسلامی ایران در نهایت، بقای خود و حکومتشان را بر هر گونه سلاح اتمی ترجیح خواهند داد.
مئیر داگان در ماههای گذشته نیز با هر گونه احتمال حمله پیشگیرانه اسرائیل به ایران بشدت مخالفت کرده و آن را دارای نتایجی «فاجعه بار» توصیف کرده بود.
داگان تنها رییس پیشین موساد یا تنها مسئول سابق نهادهای مهم اطلاعاتی و نظامی اسرائیل نیست که با سیاستهای دولت کنونی کشورش در ارتباط با برنامه هستهای ایران، آشکارا مخالفت میکند.
افراییم هلوی نیز که پیش از میئر داگان، یک دوره چهار ساله رییس موساد بود، حتی گفته است که میتوان با یک ایران هستهای هم کنار آمد زیرا ایران هستهای بلافاصله بمب خود را به سوی اسرائیل شلیک نخواهد کرد.
نيويورک تايمز: ايران در تلاش برای بی ثبات کردن افغانستان است
روزنامه «نيويورک تايمز» در گزارش مفصلی به نقل از مقامات آمريکايی می نويسد که ايران از فرصت ها و امکانات متعددی برای ايجاد بی ثباتی در افغانستان استفاده می کند.
اين گزارش با يادآوری حادثه سوزاندن قرآن توسط سربازان آمريکايی در کابل و تظاهرات عليه اين اقدام از قول مقامات آمريکايی می نويسد که در آن زمان ايران با استفاده از عوامل خود سعی کرد اين ناآرامی و آشوب ها را در کابل و نواحی غربی افغانستان دامن بزند.
هر چند در آن دوره عوامل حکومت ايران نتوانستند به هدف خود برسند ولی با توجه به احتمال حمله نظامی اسرائيل به خاک ايران دولت های عضو ناتو احتمال می دهند که ايران در برابر يک چنين اقدامی در خاک افغانستان دست به تلافی جويی بزند. به همين خاطر به نظر می رسد که مقامات آمريکايی با در نظر گرفتن نيات و توانايی های عملياتی ايران اين احتمال را جدی گرفته و آن را به دقت بررسی می کنند.
روزنامه « نيويورک تايمز» می افزايد که از خلال گفتگو با بيش از ۱۰ تن از مقامات آمريکايی در واشنگتن و يا کابل تصويری که از توانايی های ايران برای ايجاد بی ثباتی در افغانستان ارائه می شود يکسان نيست. يکی از مقامات آمريکايی می گويد که سفارت ايران در کابل برنامه های ضد آمريکايی گسترده و فعالی دارد.
اما مشخص نيست که ايران تا چه حد از اين ارتباطات و امکانات خود در داخل افغانستان استفاده می کند. آيا در آينده قادر است بيشتر از آنچه که تا امروز مشاهده شده بر دامنه اين نوع اقدامات خود بيافزايد و يا نه.
ژنرال جان آلن فرمانده ارشد آمريکا در افغانستان در گزارشی خطاب به کنگره آمريکا گفت :« ايران با حمايت از گروههای شورشی به تشديد خشونت ها در افغانستان ادامه می دهد. برداشت ما اين است که اگر ايران بخواهد می تواند اقدامات بيشتری انجام دهد ولی فعلا چنين کاری نکرده است.»
به گفته مقامات آمريکايی موردی که بيش از همه می توان شواهد دخالت ايران را در آن ديد ناآرامی های هرات پس از حادثه سوزاندن قرآن است که طی آن هفت نفر کشته و ۶۵ نفر زخمی شدند. دليل اصلی تلفات تيراندازی يکی از شورشيان به يک خودرو پليس حامل مهمات بود که انفجار آن مجروحان زيادی به جا گذاشت.
روزنامه « نيويورک تايمز» از قول مقامات آمريکايی می افزايد که دخالت های ايران در افغانستان بخشی از اقدامات مداخله جويانه و ضد آمريکايی جمهوری اسلامی در کل منطقه خاورميانه و آسيای جنوبی است. نمونه اين اقدامات را در حمايت از شورشيان يمن و از سوی ديگر حمايت از دولت سوريه می توان ديد . مورد ديگری از اين اقدامات حملات به اهداف اسرائيلی تقريبا به طور همزمان در کشورهای گرجستان و هند و انفجارهايی در تايلند و آذربايجان بود.
يکی از مقامات وزارت خارجه آمريکا می گويد شکست اکثر اين طرح ها نشان ميدهد که ايران در اجرای چنين عملياتی نقطه ضعف های فراوانی دارد. با اين همه ايران می تواند از منابع و تجارب گروه هايی نظير حزب الله لبنان استفاده کند.
به گفته برخی از سياستمداران آمريکايی به نظر می رسد که دو بازوی اصلی عمليات برونمرزی ايران يعنی واحد قدس سپاه پاسداران و شبکه های برونمرزی وزارت اطلاعات بر سرگسترش نفوذ خود در حال رقابت هستند و اين حالت می تواند خطر را برای غرب افزايش دهد.
از سوی ديگر ولی نصر استاد روابط بين الملل در دانشگاه جان هاپکينز و از مقامات سابق وزارت خارجه می گويد:« هدف اصلی ايران انجام عمليات های مرگبار و بسيار ويرانگر نيست بلکه قصد دارد با ايجاد هراس به نوعی از خود دفاع کند. کشف و دستگيری واحدها و يا عوامل آماتور و ناشی دشوارتر است. دستگاههای امنيتی آمريکا و غرب در جستجوی نيروهای حرفه ای تر بودند و به اين ترتيب ناشی ها از شبکه کنترل گريختند.»
روزنامه «نيويورک تايمز» در پايان اين مطلب اشاره می کند که حکومت ايران در برخورد با افغانستان به طور همزمان سياست های گوناگونی را به پيش می برد. بخشی از آن تلاش برای کشاندن مقامات و رهبران افغان به سوی خود است و در اين راه حتی از دادن رشوه نيز ابايی ندارد. محور ديگر اقدامات ايران نوعی همکاری و يا حمايت غيرمستقيم از طالبان است.
در کنار اين اقدامات نبايد فراموش کرد که ايران در طول سی سال گذشته روابط بسيار خوبی با اقليت های شيعه و هزاره برقرار کرده است. در عين حال ايران از مجموعه گسترده ای از رسانه های چاپی و الکترونيکی در کابل حمايت مالی می کند و اين رسانه ها در موضوعات حساس و جنجال برانگيزی مثل حادثه سوزاندن قرآن روزها و هفته ها تبليغات ضد آمريکايی خود را ادامه می دادند.
اين گزارش با يادآوری حادثه سوزاندن قرآن توسط سربازان آمريکايی در کابل و تظاهرات عليه اين اقدام از قول مقامات آمريکايی می نويسد که در آن زمان ايران با استفاده از عوامل خود سعی کرد اين ناآرامی و آشوب ها را در کابل و نواحی غربی افغانستان دامن بزند.
هر چند در آن دوره عوامل حکومت ايران نتوانستند به هدف خود برسند ولی با توجه به احتمال حمله نظامی اسرائيل به خاک ايران دولت های عضو ناتو احتمال می دهند که ايران در برابر يک چنين اقدامی در خاک افغانستان دست به تلافی جويی بزند. به همين خاطر به نظر می رسد که مقامات آمريکايی با در نظر گرفتن نيات و توانايی های عملياتی ايران اين احتمال را جدی گرفته و آن را به دقت بررسی می کنند.
روزنامه « نيويورک تايمز» می افزايد که از خلال گفتگو با بيش از ۱۰ تن از مقامات آمريکايی در واشنگتن و يا کابل تصويری که از توانايی های ايران برای ايجاد بی ثباتی در افغانستان ارائه می شود يکسان نيست. يکی از مقامات آمريکايی می گويد که سفارت ايران در کابل برنامه های ضد آمريکايی گسترده و فعالی دارد.
اما مشخص نيست که ايران تا چه حد از اين ارتباطات و امکانات خود در داخل افغانستان استفاده می کند. آيا در آينده قادر است بيشتر از آنچه که تا امروز مشاهده شده بر دامنه اين نوع اقدامات خود بيافزايد و يا نه.
ژنرال جان آلن فرمانده ارشد آمريکا در افغانستان در گزارشی خطاب به کنگره آمريکا گفت :« ايران با حمايت از گروههای شورشی به تشديد خشونت ها در افغانستان ادامه می دهد. برداشت ما اين است که اگر ايران بخواهد می تواند اقدامات بيشتری انجام دهد ولی فعلا چنين کاری نکرده است.»
به گفته مقامات آمريکايی موردی که بيش از همه می توان شواهد دخالت ايران را در آن ديد ناآرامی های هرات پس از حادثه سوزاندن قرآن است که طی آن هفت نفر کشته و ۶۵ نفر زخمی شدند. دليل اصلی تلفات تيراندازی يکی از شورشيان به يک خودرو پليس حامل مهمات بود که انفجار آن مجروحان زيادی به جا گذاشت.
روزنامه « نيويورک تايمز» از قول مقامات آمريکايی می افزايد که دخالت های ايران در افغانستان بخشی از اقدامات مداخله جويانه و ضد آمريکايی جمهوری اسلامی در کل منطقه خاورميانه و آسيای جنوبی است. نمونه اين اقدامات را در حمايت از شورشيان يمن و از سوی ديگر حمايت از دولت سوريه می توان ديد . مورد ديگری از اين اقدامات حملات به اهداف اسرائيلی تقريبا به طور همزمان در کشورهای گرجستان و هند و انفجارهايی در تايلند و آذربايجان بود.
يکی از مقامات وزارت خارجه آمريکا می گويد شکست اکثر اين طرح ها نشان ميدهد که ايران در اجرای چنين عملياتی نقطه ضعف های فراوانی دارد. با اين همه ايران می تواند از منابع و تجارب گروه هايی نظير حزب الله لبنان استفاده کند.
به گفته برخی از سياستمداران آمريکايی به نظر می رسد که دو بازوی اصلی عمليات برونمرزی ايران يعنی واحد قدس سپاه پاسداران و شبکه های برونمرزی وزارت اطلاعات بر سرگسترش نفوذ خود در حال رقابت هستند و اين حالت می تواند خطر را برای غرب افزايش دهد.
از سوی ديگر ولی نصر استاد روابط بين الملل در دانشگاه جان هاپکينز و از مقامات سابق وزارت خارجه می گويد:« هدف اصلی ايران انجام عمليات های مرگبار و بسيار ويرانگر نيست بلکه قصد دارد با ايجاد هراس به نوعی از خود دفاع کند. کشف و دستگيری واحدها و يا عوامل آماتور و ناشی دشوارتر است. دستگاههای امنيتی آمريکا و غرب در جستجوی نيروهای حرفه ای تر بودند و به اين ترتيب ناشی ها از شبکه کنترل گريختند.»
روزنامه «نيويورک تايمز» در پايان اين مطلب اشاره می کند که حکومت ايران در برخورد با افغانستان به طور همزمان سياست های گوناگونی را به پيش می برد. بخشی از آن تلاش برای کشاندن مقامات و رهبران افغان به سوی خود است و در اين راه حتی از دادن رشوه نيز ابايی ندارد. محور ديگر اقدامات ايران نوعی همکاری و يا حمايت غيرمستقيم از طالبان است.
در کنار اين اقدامات نبايد فراموش کرد که ايران در طول سی سال گذشته روابط بسيار خوبی با اقليت های شيعه و هزاره برقرار کرده است. در عين حال ايران از مجموعه گسترده ای از رسانه های چاپی و الکترونيکی در کابل حمايت مالی می کند و اين رسانه ها در موضوعات حساس و جنجال برانگيزی مثل حادثه سوزاندن قرآن روزها و هفته ها تبليغات ضد آمريکايی خود را ادامه می دادند.
سيا: برنامه هسته ای ايران در سال ۲۰۱۱ با موانع بزرگی روبرو شد
گزارش سالانه سازمان اطلاعات مرکزی آمريکا - سيا - که در هفته جاری به کنگره آمريکا ارائه شده است می گويد ايران در سال ۲۰۱۱ نيز به پيشبرد برنامه های هسته ای خود ادامه داده اما وجود برخی موانع باعث شده است که پيشرفت اين برنامه ها با مشکلاتی روبرو شود.
روزنامه اسرائيلی « هاآرتص» پنجشنبه ، پنجم آوریل، نوشت که اين ارزيابی بخشی از گزارشی است که تحت عنوان « برخورداری از فن آوری های مربوط به تسليحات تخريب و کشتار جمعی و تسليحات متعارف پيشرفته » چند روز پيش توسط « جيمز کلپر» مدير امنيت ملی آمريکا به مجالس قانونگذاری اين کشور ارائه شده است.
بخش مهم و هدف اصلی اين ارزيابی امنيتی سنجش قابليت و توانمندی های فعلی ايران است و نه آنچه که رهبران ايران با استفاده از اين امکانات می توانند انجام دهند. در اين گزارش رفتار و تصميم های دولت ايران تحت تاثير برخورداری از يک چنين امکانات هسته ای مورد بررسی قرار نمی گيرد.
طبق ارزيابی که از سوی « جيمز کلپر » مدير امنيت ملی آمريکا به مجالس قانونگذاری اين کشور ارائه شده است، تا نوامبر سال ۲۰۱۱ ايران حدود چهار هزار و نهصد کيلوگرم اورانيوم با غلظت پايين در مرکز غنی سازی نطنز توليد کرده است. حجم توليد اين نوع اورانيوم توسط ايران در نوامبر سال ۲۰۱۰ حدود سه هزار و دويست کيلو گرم و در سال ۲۰۰۹ حدود هزار و هشتصد کيلوگرم بوده است.
به دنبال افزايش امکانات غنی سازی ايران، ارزيابی ها نشان می دهد که تا پنج ماه پيش ايران حدود چهار هزار و صد و پنجاه کيلوگرم اورانيوم با غلظت سه درصد و حدود هشتاد کيلوگرم اورانيوم با غلظت بيست درصد انباشت کرده است.
علاوه بر اين باوجوديکه در فاصله ماه اوت تا نوامبر سال ۲۰۱۱ حدود ده درصد از تعداد سانتريفوژهای ايران کاسته شده و رقم آن از هشت هزار و نهصد دستگاه به هشت هزار دستگاه تنزل يافته، ولی در همان دوره تعداد سانتريفوژهای فعال از سه هزار و هشتصد به شش هزار و دويست دستگاه افزايش يافته است.
سيا تعدادی از اين سانتريفوژها در تاسيسات زيرزمينی فردو در حومه شهر قم نصب شده اند و ايران در آن مرکز توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد را آغاز کرده است. مرکز هسته ای اصفهان در فاصله اوت ۲۰۰۹ تا نوامبر ۲۰۱۱ برای تعمير و بازسازی تعطيل شده است.
روزنامه اسرائيلی « هاآرتص» به نقل از بخش ديگری ازگزارش جديد سازمان های اطلاعاتی آمريکامی نويسد که ايران تقريبا تمامی ذخاير کيک زرد وارداتی خود را در روند غنی سازی مصرف کرده است.
در قسمت ديگری از اين گزارش که به توسعه سلاحهای متعارف پيشرفته مربوط می شود، دستگاههای اطلاعاتی آمريکا می گويند که ايران کار روی موشک های دوربرد، توسعه موشک های زمين به دريا که تهديدی برای کشتيرانی در خليج فارس محسوب می شوند، آشيانه های زير زمينی شليک موشک، افزايش توانايی برای پرتاب ماهواره و سيستم های ارتباطاتی پيشرفته را ادامه داده است.
علاوه بر اين ايران به سوی توسعه يک خط توليد کاملا مستقل و داخلی برای توليد موشک های دوربرد حرکت می کند. ولی در حال حاضر هنوز هم به قطعات حساس و کليدی ساخت خارج نيازمند است که آنها را از شرکت ها ، دانشورن و مهندسان کره شمالی، روسيه و چين دريافت می کند.
سازمان های اطلاعاتی آمريکا ارزيابی می کنند که ايران هنوز توانمندی و تجهيزات مربوط به سلاحهای شيميايی و بيولوژيک خود را حفظ کرده و علاوه بر اين در حال توسعه تجهيزاتی است که می تواند ظرفيت تهاجمی اين نوع تسليحات را افزايش دهد.
روزنامه اسرائيلی « هاآرتص» به نقل از بخش ديگری از گزارش جديد سازمان های اطلاعاتی آمريکا که مربوط سوريه می شود، می نويسد که برنامه های هسته ای سوريه از سالهای پايانی دهه ۱۹۹۰ و در همکاری با دولت کره شمالی اغاز شد.
راکتور هسته ای سوريه در سال ۲۰۰۷ براثر حمله نيروی هوايی اسرائيل نابود شد. اگر چنين اقدامی صورت نمی گرفت اين راکتور تاکنون قادر بود که توليد پلوتونيوم برای استفاده در سلاح های هسته ای را توليد کند. بازرسی های آژانس بين المللی انرژی اتمی در مورد فعاليت های هسته ای سوريه هنوز ادامه دارد.
سازمان های امنيتی آمريکا در مورد زرادخانه بزرگ موشک های دوربرد سوريه اظهار نگرانی کرده و افزوده اند که يک چنين تسليحاتی ممکن است به دست گروههايی خارج از اين کشور بيافتد. يکی از هشدارهای هميشگی سازمان های اطلاعاتی آمريکا، احتمال انتقال مواد و سلاحهای هسته ای و يا سلاحهای ميکروبی و شيميايی به دست گروههای تروريست مثل القاعده است.
روزنامه اسرائيلی « هاآرتص» پنجشنبه ، پنجم آوریل، نوشت که اين ارزيابی بخشی از گزارشی است که تحت عنوان « برخورداری از فن آوری های مربوط به تسليحات تخريب و کشتار جمعی و تسليحات متعارف پيشرفته » چند روز پيش توسط « جيمز کلپر» مدير امنيت ملی آمريکا به مجالس قانونگذاری اين کشور ارائه شده است.
بخش مهم و هدف اصلی اين ارزيابی امنيتی سنجش قابليت و توانمندی های فعلی ايران است و نه آنچه که رهبران ايران با استفاده از اين امکانات می توانند انجام دهند. در اين گزارش رفتار و تصميم های دولت ايران تحت تاثير برخورداری از يک چنين امکانات هسته ای مورد بررسی قرار نمی گيرد.
طبق ارزيابی که از سوی « جيمز کلپر » مدير امنيت ملی آمريکا به مجالس قانونگذاری اين کشور ارائه شده است، تا نوامبر سال ۲۰۱۱ ايران حدود چهار هزار و نهصد کيلوگرم اورانيوم با غلظت پايين در مرکز غنی سازی نطنز توليد کرده است. حجم توليد اين نوع اورانيوم توسط ايران در نوامبر سال ۲۰۱۰ حدود سه هزار و دويست کيلو گرم و در سال ۲۰۰۹ حدود هزار و هشتصد کيلوگرم بوده است.
به دنبال افزايش امکانات غنی سازی ايران، ارزيابی ها نشان می دهد که تا پنج ماه پيش ايران حدود چهار هزار و صد و پنجاه کيلوگرم اورانيوم با غلظت سه درصد و حدود هشتاد کيلوگرم اورانيوم با غلظت بيست درصد انباشت کرده است.
علاوه بر اين باوجوديکه در فاصله ماه اوت تا نوامبر سال ۲۰۱۱ حدود ده درصد از تعداد سانتريفوژهای ايران کاسته شده و رقم آن از هشت هزار و نهصد دستگاه به هشت هزار دستگاه تنزل يافته، ولی در همان دوره تعداد سانتريفوژهای فعال از سه هزار و هشتصد به شش هزار و دويست دستگاه افزايش يافته است.
سيا تعدادی از اين سانتريفوژها در تاسيسات زيرزمينی فردو در حومه شهر قم نصب شده اند و ايران در آن مرکز توليد اورانيوم با غلظت بيست درصد را آغاز کرده است. مرکز هسته ای اصفهان در فاصله اوت ۲۰۰۹ تا نوامبر ۲۰۱۱ برای تعمير و بازسازی تعطيل شده است.
روزنامه اسرائيلی « هاآرتص» به نقل از بخش ديگری ازگزارش جديد سازمان های اطلاعاتی آمريکامی نويسد که ايران تقريبا تمامی ذخاير کيک زرد وارداتی خود را در روند غنی سازی مصرف کرده است.
در قسمت ديگری از اين گزارش که به توسعه سلاحهای متعارف پيشرفته مربوط می شود، دستگاههای اطلاعاتی آمريکا می گويند که ايران کار روی موشک های دوربرد، توسعه موشک های زمين به دريا که تهديدی برای کشتيرانی در خليج فارس محسوب می شوند، آشيانه های زير زمينی شليک موشک، افزايش توانايی برای پرتاب ماهواره و سيستم های ارتباطاتی پيشرفته را ادامه داده است.
علاوه بر اين ايران به سوی توسعه يک خط توليد کاملا مستقل و داخلی برای توليد موشک های دوربرد حرکت می کند. ولی در حال حاضر هنوز هم به قطعات حساس و کليدی ساخت خارج نيازمند است که آنها را از شرکت ها ، دانشورن و مهندسان کره شمالی، روسيه و چين دريافت می کند.
سازمان های اطلاعاتی آمريکا ارزيابی می کنند که ايران هنوز توانمندی و تجهيزات مربوط به سلاحهای شيميايی و بيولوژيک خود را حفظ کرده و علاوه بر اين در حال توسعه تجهيزاتی است که می تواند ظرفيت تهاجمی اين نوع تسليحات را افزايش دهد.
روزنامه اسرائيلی « هاآرتص» به نقل از بخش ديگری از گزارش جديد سازمان های اطلاعاتی آمريکا که مربوط سوريه می شود، می نويسد که برنامه های هسته ای سوريه از سالهای پايانی دهه ۱۹۹۰ و در همکاری با دولت کره شمالی اغاز شد.
راکتور هسته ای سوريه در سال ۲۰۰۷ براثر حمله نيروی هوايی اسرائيل نابود شد. اگر چنين اقدامی صورت نمی گرفت اين راکتور تاکنون قادر بود که توليد پلوتونيوم برای استفاده در سلاح های هسته ای را توليد کند. بازرسی های آژانس بين المللی انرژی اتمی در مورد فعاليت های هسته ای سوريه هنوز ادامه دارد.
سازمان های امنيتی آمريکا در مورد زرادخانه بزرگ موشک های دوربرد سوريه اظهار نگرانی کرده و افزوده اند که يک چنين تسليحاتی ممکن است به دست گروههايی خارج از اين کشور بيافتد. يکی از هشدارهای هميشگی سازمان های اطلاعاتی آمريکا، احتمال انتقال مواد و سلاحهای هسته ای و يا سلاحهای ميکروبی و شيميايی به دست گروههای تروريست مثل القاعده است.
یک فعال برجسته حقوق بشر در بحرین که به مدت نزدیک به ۶۰ روز در اعتصاب غذا بوده، به بیمارستان منتقل شده و پزشکان با تزریق وریدی به او غذا خوراندهاند.
وضعیت جسمانی عبدالهادی الخوجه به شدت رو به وخامت گذاشته و سازمان های هوادار حقوق بشر میگویند وی در آستانه مرگ است.این فعال حقوق بشر به حکم حبس ابد که به اتهام مشارکت در اعتراض های ضد دولتی سال گذشته برایش صادر شده، معترض است.
یک دادگاه ویژه امنیتی آقای الخوجه را به تلاش برای سرنگون کردن خاندان سلطنتی بحرین متهم و وی را محکوم کرد.
سازمان های هوادار حقوق بشر از مقامات بحرین خواسته اند که او را آزاد کنند.
خبرگزاری مهر گزارش داده است که ایران ممکن است فروش نفت به شرکت شل را متوقف کند.
گفته شده شرکت هلندی-بریتانیایی شل بیش از یک میلیارد دلار به ایران بدهکار است و تحریم ها راه های پرداخت را مسدود کرده.دیروز هم ایران گفت فروش نفت به دو شرکت یونانی را متوقف کرده چون آنها هم قادر به پرداختن پولشان نیستند.
بینگو وا موتاریکا، رئیسجمهور کشور آفریقایی مالاوی، بر اثر حمله قلبی درگذشته است.
آقای موتاریکا ۷۸ سال داشت و روز پنجشنبه، پنجم آوریل، به بیمارستان منتقل شده بود.به دنبال انتشار خبرهای ضدونقیض درباره وضعیت سلامت رئیسجمهور مالاوی، منابع خبری در دولت این کشور به بیبیسی گفتهاند که او درگذشته است.
آقای موتاریکا به دلیل سیاستهایی که در روند اداره مالاوی در پیش گرفته بود، تحت فشارهای داخلی و بینالمللی بود.
بسیاری از کشورهای غربی سال گذشته کمک مستقیم به دولت مالاوی را قطع کردند و اعتراضات مخالفان دولت نیز به تظاهرات خشونتبار در این کشور تبدیل شده بود.
منتقدان رئیسجمهور فقید مالاوی او را به سوءمدیریت اقتصادی و پارتیبازی متهم میکردند.
رئیس مرکز خشکسالی ایران گفته است که در ماه اسفند بیش از ۹۳ درصد از مساحت کل ایران تحت تاثیر خشکسالی با شدتهای متفاوت بوده است.
عباس رنجبر روز جمعه، ۱۸ فروردین، به خبرگزاری فارس گفته است که شاخصهای پایش خشکسالی نشان میدهد در یک ماه گذشته حدود ۷۰ درصد مساحت ایران به طور پراکنده در معرض خشکسالی ملایم، ۲۰ درصد در معرض خشکسالی متوسط و ۳ درصد نیز در معرض خشکسالی شدید و بسیار شدید بوده است.رئیس مرکز ملی خشکسالی ایران گفته است که در این مدت، استانهای خراسان جنوبی، چهار محال و بختیاری، فارس، یزد، کرمان، هرمزگان، بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد بیشترین شدت خشکسالی را داشتهاند.
انتقاد کم سابقه رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه از اظهارات مقام های ایرانی با واکنش تند یکی از نمایندگان مجلس ایران روبهرو شده است.
محمد اسماعیل کوثری، نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس ایران، در واکنشی به سخنان آقای اردوغان و همینطور سیاست ترکیه در قبال بحران سوریه، سیاست های اخیر ترکیه را "نابخردانه" خواند و گفت که آقای اردوغان با موضع گیری های اخیرش جایگاه سیاسی خود را از دست داده است.او همچنین گفت: "باید گفت متاسفانه مسئولان ترکیه به آلت دست و به نوعی به عامل استکبار جهانی تبدیل شدهاند."
یک روز پیش نخست وزیر ترکیه گفت که ایران در حال از دست دادن وجهه بین المللی اش است، زیرا "صداقت" ندارد.
اننقاد تند آقای اردوغان در پی مخالفت مقام های بلندپایه ایران در خصوص میزبانی ترکیه برای برگزاری مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ و تغییر محل آن به کشور دیگری مطرح شد.
قرار بود ترکیه در روزهای ۱۳ و ۱۴ آوریل میزبان مذاکرات هسته ای ایران و گروه ۱+۵ در استانبول باشد. اما عده ای از مقام های ایرانی در اعتراض به برگزاری نشست "دوستان سوریه" در ترکیه، خواهان تغییر محل برگزاری مذاکرات به شهرهایی چون بغداد و دمشق شدند.
آقای اردوغان در یک کنفرانس خبری در آنکارا در این باره گفت: "ایران در تغییر محل گفت و گوهای هسته ای از استانبول به دمشق و بغداد، صادقانه عمل نمی کند و به دلیل نداشتن صداقت، ایران در حال از دست دادن وجهه بین المللی اش است."
وی گفته بود: "پیشنهاد برای برگزاری مذکرات در دمشق و بغداد، فقط اتلاف وقت است و مذاکره ای صورت نخواهد گرفت. چون ایران می داند که طرفهای مقابل به دمشق یا بغداد نمی آیند."
یکشنبه گذشته، وزیران خارجه بیش از ۷۰ کشور جهان در دومین نشست "دوستان سوریه" در استانبول شرکت کردند و روشهای افزایش فشارها بر دولت بشار اسد برای اجرای طرح صلح پیشنهادی فرستاده مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب را بررسی کردند.
کشورهای حامی دولت بشار اسد، از جمله روسیه، چین و ایران در این نشست نمایندهای نداشتند.
روابط 'استراتژیک و برادرانه'
در روزهای اخیر در حالی که تعدادی از نماینگان مجلس از جمله علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، علاء الدین بروجردی و پرویز سروری موضع سختی در قبال ترکیه گرفته اند، وزارت امور خارجه ایران موضع نسبتا ملایم تری داشته است و به نظر می رسد مسئولان این وزارتخانه تلاش دارند از تنش های ایجاد شده میان دو کشور بکاهند.رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در این باره گفت: "مواضع رسمی مسئولان ذیربط باید ملاک ارزیابی و عمل قرار گیرد و اظهارات اشخاص مختلف در دو کشور نباید بر روابط راهبردی ایران و ترکیه تاثیر منفی بگذارد."
او گفت: "جمهوری اسلامی ایران و کشور ترکیه به عنوان دو کشور قدرتمند و موثر منطقه با مشترکات فراوان تاریخی، فرهنگی و اعتقادی دارای روابطی راهبردی هستند و در اکثر موضوعات سیاسی و بین المللی مواضع نزدیک به هم دارند."
تلویزیون عربی زبان العالم، وابسته به صدا و سیمای ایران نیز خبر داده که احمد داود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه با سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران گفت گو کرده و به او گفته است: "روابط میان ترکیه و ایران استراتژیک و برادرانه است و ترکیه همچنان آمادگی دارد میزبان مذاکرات ایران و ۱+۵ باشد."
احمد داود اوغلو هم پیشتر گفته بود که علی اکبر صالحی، همتای ایرانیاش به او اطمینان داده که سخنان علیه ترکیه بیانگر سیاست رسمی دولت ایران نیست.
به گفته آقای داود اوغلو این سخنان با "روابط ریشه دار" دو کشور در تناقض است.
بخش عمده ای از تنش اخیر میان ایران و ترکیه، ناشی از اختلافنظر دو کشور بر سر مسئله سوریه بوده است.
سوریه، مهمترین متحد ایران در جهان عرب به شمار می رود و ایران مخالف برکناری بشار اسد، رئیس جمهور سوریه است و همواره کشورهای غربی را متهم به مداخله در امور داخلی سوریه و ایجاد تفرقه میان مردم این کشور کرده است.
در مقابل ترکیه از بشار اسد خواسته است که از قدرت کناره گیری کند و علاوه بر اینکه به گروه های مخالف حکومت سوریه اجازه داده که در استانبول ملاقات کنند، میزبان کنفرانسی برای پیدا کردن راه حلی برای پایان دادن خشونت ها در سوریه نیز بوده است.
هفته گذشته رجب طیب اردوغان به ایران رفت و بر سر برنامه هسته ای ایران و مسئله سوریه با مقام های ایرانی از جمله رهبر، رئیس جمهور و رئیس مجلس ایران گفت و گو کرد.
بخشی از هدف آقای اردوغان برای این سفر علاوه بر گفت و گو بر سر برنامه های هسته ای ایران، این بود که از مقام های ایرانی بخواهد
تا سیاست های خود در حمایت از حکومت سوریه را تعدیل کنند.
اما آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران در دیدارش با نخست وزیر ترکیه، بار دیگر بر حمایت ایران از حکومت سوریه و ریاست جمهوری بشار اسد تاکید کرد.
کاهش واردات نفت از ایران به ترکیه، در راستای تحریم های نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا از دیگر مسائلی است که تنش در رابطه سیاسی این دو کشور همسایه دامن زده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، ایران و عربستان را "جزو بزرگترین و مهمترین کشورهای اسلامی" معرفی کرده که همکاری آنها می تواند مایه آرامش کشورهای مسلمان شود. همزمان احمد خاتمی امام جمعه تهران عربستان را در "خط مقدم تفرقه انگیزی در جهان اسلام" معرفی کرده است.
آقای هاشمی رفسنجانی در گفتگویی مکتوب با سایت بین المللی همکاری های خبری شیعه (شفقنا) گفته که "ایران و عربستان جزو بزرگترین و مهمترین کشورهای اسلامی هستند."رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که در زمان ریاست جمهوری اش روابط ایران با عربستان بهبود یافت، ضمن بررسی ویژگی های جغرافیایی و مذهبی و توانایی های دو کشور تاکید کرده که "اگر (ایران و عربستان) جلوی افراطی ها را بگیرند و در سیاست خارجی تحت تاثیر القائات دیگران قرار نگیرند، می توانند مایه آرامش کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان شوند."
روابط دو کشور ایران و عربستان در سالهای اخیر رو به سردی گرائیده ولی آقای هاشمی رفسنجانی می گوید که "حاکمان هر دو کشور باید توجه داشته باشند که روابط این دو کشور باید بسیار فراتر از معادلات سیاسی باشد. جنگ سرد دولت های ایران و عربستان باعث دلسردی مسلمانان و موجب هدر رفتن سرمایه مسلمین می شود."
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید که "باید فرهنگ سازی شود تا اعتدال به عنوان خواسته اسلام اصیل بین مردم و علما جا بیفتد."
همزمان با انتشار گفتگوی مفصل آقای هاشمی رفسنجانی که بخش عمده ای از آن به "توانایی های مغفول مانده اسلامی" اختصاص دارد، احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در خطبه های نماز جمعه به عربستان حمله کرده و گفته که "بسیاری از آتش افروزی های سوریه توسط دولت عربستان صورت می گیرد و (این کشور) در خط مقدم تفرقه انگیزی در جهان اسلام قرار دارد."
ایران از مدافعان دولت حکومت بشار اسد رئیس جمهور سوریه است و آقای خاتمی گفته که "عربستان در بحرین اشغالگری می کند و در سوریه نیز فتنه گری دارد."
مسئول رابطه با آمریکا
امام جمعه موقت تهران بدون آنکه نامی از آقای هاشمی رفسنجانی بیاورد، سخنان اخیر او در باره رابطه با آمریکا را نقد کرده و گفته که "پرونده آمریکا و مسئله مربوط به آن در اختیار شخص ولی فقیه است و هیچ شخصی در هیچ جایگاه و مقامی جز مقام معظم رهبری در این رابطه نمی توانند کاری بکنند."این سخنان پاسخ به سخنان آقای هاشمی رفسنجانی است که گفته است پیش از درگذشت آیت الله خمینی، رهبر پیشین ایران، در نامه ای از او خواسته بود که در زمان حیات خود "مساله رابطه با آمریکا" را حل کند.
آقای هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با شماره بهار فصلنامه مطالعات بینالمللی گفته بود که در نامه خود، خواستار تعیین تکلیف هفت موضوع مهم توسط آیت الله خمینی شده و افزوده است: "[اینها] گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود."
روابط ایران و آمریکا، بعد از اشغال سفارت ایالات متحده در تهران در آبان ۱۳۵۸ قطع شد و تلاش های جسته و گریخته برای عادی سازی رابطه دو کشور، تاکنون بی نتیجه مانده است.
آیت الله خامنه ای رهبر فعلی جمهوری اسلامی، از سرسخت ترین مخالفان مذاکره تهران و واشنگتن محسوب می شود و در روزهای اخیر گروهی از طرفداران آقای خامنه ای به شدت از سخنان هاشمی رفسنجانی در باره لزوم ترمیم رابطه با آمریکا انتقاد کرده اند.
احمد علمالهدی امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه این هفته، رابطه با آمریکا را به صلاح ندانست و گفت که "متاسفانه هر چند وقت عده ای بحث و مذاکره با آمریکا ر ا مطرح می کنند. مقام معظم رهبری فرموده اند اگر مصلحت باشد خود من اولین کسی هستم که رابطه با امریکا را مطرح می کنم اما مذاکره با آمریکا به مصلحت ما نیست."
آقای علمالهدی با طرح این پرسش که "چرا عده ای در مقابل ایده مقام رهبری، حکیم نیستند" گفت که آمریکا به دنبال نفت و گاز ماست و از آنجا که طرح موضوع مذاکره در شرایط کنونی "از سوی آمریکا به اختلاف نظر در درون جمهوری اسلامی ایران و تمایل برخی از نخبگان به کوتاه آمدن تعبیر می شود، اساسا با مصالح و منافع جمهوری اسلامی ایران سازگاری ندارد."
سیمور هرش، خبرنگار سرشناس آمریکایی، می گوید گروهی از اعضای 'سازمان مجاهدین خلق' در زمان ریاست جمهوری جورج بوش در خاک آمریکا آموزش نظامی دیده اند.
آقای هرش در گزارشی در هفته نامه نیویورکر به نقل از مقام های سابق نظامی و اطلاعاتی آمریکا نوشته این آموزش ها حدود هفت سال پیش شروع شده و شش ماه ادامه داشته است.
به نوشته او تعدادی از اعضای این سازمان در سال ۲۰۰۵ در سایتی واقع در ۶۵ کیلومتری لاس وگاس در ایالت نوادا که زمانی محل آزمایش های هسته ای بوده و اکنون برای آموزش عملیات ضدجاسوسی استفاده می شود، آموزش دیده اند.آقای هرش در گزارشی در هفته نامه نیویورکر به نقل از مقام های سابق نظامی و اطلاعاتی آمریکا نوشته این آموزش ها حدود هفت سال پیش شروع شده و شش ماه ادامه داشته است.
در این مقاله آمده است که آموزش ها در زمینه مخابرات، استفاده از رمز، سلاح و تاکتیک های نظامی بوده است.
آقای هرش در این گزارش نوشته است که سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۰۲ با برملا کردن آغاز غنی سازی اورانیوم توسط ایران توانست تاحدودی برای خود در جهان اعتبار کسب کند و از سال ۲۰۰۳ به بعد با سقوط صدام حسین در عراق ارتباط آنان با سازمانهای اطلاعاتی -امنیتی غربی افزایش یافت.
در این گزارش آمده که در پی سیاست های دولت جورج بوش، رییس جمهوری سابق آمریکا، برای مقابله با برنامه های هسته ای ایران، وی بودجه ای برای جمعآوری اطلاعات و فعالیت های ضد حکومت جمهوری اسلامی در اختیار نیروهای مخالف حکومت ایران قرار داده، که بخشی از آن مستقیم و غیر مستقیم به صورت اسلحه و اطلاعات به دست سازمان مجاهدین خلق رسیده است.
سازمان مجاهدین خلق همواره ارتباط خود با آمریکا را رد کرده است. این سازمان همچنان در فهرست سازمان تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا قرار دارد.
با این حال آقای هرش عقیده دارد که به همین دلیل آموزش نیروهای این سازمان در آمریکا که توسط "فرماندهی عملیات ویژه مشترک" انجام شده، تحت تدابیر شدید امنیتی صورت گرفته است.
اما "فرماندهی عملیات ویژه مشترک" آمریکا در واکنش به این مقاله به بی بی سی فارسی گفته است که تمام اطلاعات این مقاله "کاملا اشتباه" است و نیروهای عملیات ویژه مشترک نه در نوادا و نه در هیچ جای دیگری به نیروهای سازمان مجاهدین خلق آموزش نداده است.
آقای هرش گفته است که این اطلاعات را یک مقام ارشد سابق اطلاعاتی آمریکا در اختیارش گذاشته است.
پیشتر گزارش شده بود که دو مقام آمریکایی به شبکه تلویزیونی "ان بی سی" گفته اند، ترور دانشمندان ایرانی با حمایت و طراحی موساد سازمان اطلاعات اسرائیل و توسط سازمان مجاهدین خلق اجرا می شود.
یکی از این دو مقام به این شبکه گفته است که تمام پیش فرض های قبلی درباره نقش این سازمان در ترورها درست است.
آقای هرش در این گزارش نوشته است که منبع آگاهی ضمن تائید گزارش "ان بی سی" به او گفته است که اسرائیل با همکاری سازمان مجاهدین خلق در قتل های دانشمندان هسته ای در ایران دست داشته است.
مقام های سازمان مجاهدین این موضوع را همواره تکذیب کرده اند و آن را "کاملا دروغ" خوانده اند.
مراسم بیستمین سالگرد آغاز جنگ داخلی در بوسنی - هرزگوین برگزار شده است. در جریان جنگ داخلی بوسنی، اروپا شاهد بدترین جنایات از زمان جنگ جهانی دوم بود.
درگیری در بوسنی - هرزگوین در ماه آوریل سال ۱۹۹۲ میلادی و به دنبال فروپاشی یوگسلاوی سابق آغاز شد.برآورد میشود که در جریان این جنگ ۱۰۰ هزار نفر کشته شدند و نزدیک به نیمی از جمعیت این کشور ناگزیر شدند محل زندگی خود را ترک کنند.
برای بزرگداشت افرادی که در جریان این جنگ چهارساله جان خود را از دست دادند، مراسم متعددی در سراسر این کشور برگزار شده است.
برگزاری کنسرت در سارایوو، پایتخت بوسنی - هرزگوین، اصلیترین مراسمی است که در سالروز جنگ داخلی این کشور برگزار میشود. در این مراسم، اعضای یک ارکستر برای هزاران صندلی خالی برنامه اجرا خواهند کرد.
سازماندهنده این کنسرت میگوید که ۱۱ هزار و ۵۴۱ صندلی خالی در محل چیده میشود که تقریبا برابر با تعداد افرادی است که در طول دوره محاصره طولانیمدت سارایوو توسط نیروهای نظامی صرب، کشته شدند.
در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، سارایوو به مدت سه سال و ۸ ماه در محاصره بود و در شرایطی که جمعیت مسلمان در داخل شهر به سر میبرد، نظامیان صرب از تپههای اطراف، سارایوو را زیر آتش داشتند.
کشور پاره پاره
- تصویب توافقنامه دیتون در سال ۱۹۹۵ میلادی، سرانجام صلح را پس از جنگ داخلی در بوسنی برقرار کرد. در این توافقنامه دو سیستم سیاسی جداگانه تحت یک حکومت ایجاد شد
- این دو سیستم شامل جمهوری صربستان، و فدراسیون بوسنی-هرزگوین بود که این فدراسیون با حضور مسلمانان بوسنی و کرواتها تشکیل شد
- فدراسیون بوسنی-هرزگوین نیز بعدها به ۱۰ بلوک و بخش جداگانه تجزیه شد
- این کشور سه پرچم جداگانه، سه سرود ملی متفاوت و حتی دو سری الفبا دارد
- سرود ملی بوسنی هرزگوین هم فقط آهنگ و نوا دارد و هیچیک از طرفها بر سر واژههای آن به توافق نرسیدهاند
جنگ داخلی در این کشور بین سه گروه صرب، کروات و مسلمان رخ داد.
پیتر سورنسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در امور بوسنی، میگوید که در جریان جنگ، اعتماد و روابط مردم این کشور به راحتی از بین رفت. او گفت که اینها نمیتواند به فراموشی سپرده شود یا "پاک شود".
همزمان با هشدار بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نسبت به شدت یافتن بحران در سوریه، مقامات مرزی ترکیه اعلام کردهاند که از روز چهارشنبه گذشته تاکنون، بیش از دو هزار و ۳۰۰ نفر از مردم سوریه به خاک ترکیه پناه بردهاند.
پیش از این، بیشترین تعداد ورود پناهجویان سوری به خاک ترکیه در مدت فقط یک روز، در ماه مارس ثبت شده بود. در آن زمان، بیش از یک هزار نفر پناهجو وارد ترکیه شدند، ولی دادههای اخیر مقامات رسمی ترکیه نشان میدهد که تعداد پناهجویانی که از خشونتهای اخیر در سوریه گریختهاند، در دو روز گذشته، به رکورد جدیدی رسیده است.سازمان ملل متحد از دولت سوریه خواسته است تا "هرچه سریعتر" آتشبس مورد توافق خود را اجرایی کند.
با این حال، مخالفان دولت اعلام کردهاند که نیروهای ارتش سوریه به یکی از مناطق حومهای شهر دمشق، پایتخت سوریه، حمله کردهاند.
گزارش شده است که روز پنجشنبه، پنجم آوریل (۱۷ فروردین)، صدای انفجار و تیراندازی در منطقه دوما در حومه دمشق به گوش میرسید. مخالفان دولت گفتهاند که این حملهها نشانگر تشدید خشونتها از سوی دولت سوریه است.
بشار اسد، رئیس جمهور سوریه با اجرای طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان، فرستاده ویژه مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه، موافقت کرده است.
در چارچوب این طرح صلح، روز دهم آوریل امسال، به عنوان ضربالاجل برای برقراری آتشبس در سوریه تعیین شده است.
ولی تاکنون نشانههای کمی از علاقه بشار اسد به تبعیت از مفاد طرح صلح وجود داشته است. مخالفان آقای اسد میگویند که او به دنبال "کسب زمان برای در اختیار گرفتن کنترل اوضاع" است.
گروهی از نمایندگان سازمان ملل متحد نیز به دمشق رفتهاند تا امکان اعزام ناظران صلح این سازمان به سوریه را بررسی کنند.
'مناطق جنگی'
سازمان ملل متحد اعلام کرده است که از زمان آغاز اعتراضات ضددولتی در سوریه از بیش از یک سال پیش تاکنون نزدیک به ۹ هزار نفر کشته شدهاند.گفته شده است که در این مدت، بیش از ۴۲ هزار نفر از مردم سوریه نیز از این کشور گریختهاند.
رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، روز پنجشنبه، پنجم آوریل، گفت که برای اجرای طرح صلح، به بشار اسد اعتمادی ندارد.
او گفت: "او به مردم تیراندازی میکند، ولی تظاهر میکند در حال خارج کردن نیروهای ارتش (از مناطق مسکونی) است. او نیروهای ارتش را عقب نمیکشد، بلکه جامعه بینالملل را فریب میدهد."
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، نیز گفته است که خشونتها در سوریه روزانه جان افراد بیشتری را میگیرد. او از بشار اسد خواست تا "بصیرت و (قدرت) رهبری" خود را به نمایش بگذارد.
آقای بان در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت: "شهرها و روستاها در حال تبدیل شدن به مناطق جنگی بودهاند... حقوق اولیه مردم سوریه همچنان زیر پا گذاشته میشود و ... نیاز به کمکهای بشردوستانه به طور چشمگیری در حال افزایش است."
در چارچوب طرح صلح پیشنهادی کوفی عنان، دولت سوریه باید نیروهای ارتش را تا روز دهم آوریل از مناطق مسکونی خارج کند و به استفاده از تسلیحات سنگین پایان دهد. آتشبس کامل در سوریه نیز ۴۸ ساعت بعد از این تاریخ برقرار میشود.
کوفی عنان گفته است که انتظار دارد آتشبس کامل از ساعت ۶ صبح به وقت محلی روز ۱۲ آوریل در سوریه برقرار شود.
اما نماینده سوریه در سازمان ملل متحد گفته است که تهدید اصلی برای برقراری آتشبس، از سوی گروههای مسلح مخالف دولت انجام میشود. بشار جعفری گفت که این گروهها تحت حمایت قطر، عربستان سعودی و ترکیه هستند.
او همچنین گفت که همزمان با عقبنشینی نیروهای ارتش از شهرها، نیروهای پلیس "برای محافظت از غیرنظامیان" به فعالیت خود ادامه میدهند.
علی نیکزاد، وزیر راه و شهرسازی ایران اعلام کرده که خرید هواپیما از قطر برای پرواز در داخل ایران منتفی شده است و ایران از قطر هواپیمایی نخواهد خرید.
خبرگزاری مهر به نقل از آقای نیکزاد نوشته که "وزارت راه و شهرسازی از خرید هواپیما از شرکت هواپیمایی قطر ایرویز منصرف شده است و هیچ هواپیمایی از کشور قطر خریداری نخواهد شد."این خبرگزاری نوشته که وزارت مسکن و شهرسازی مذاکراتی را برای "تامین نیاز خطوط هوایی کشور" با شرکت هواپیمایی قطر ایرویز انجام داده بود تا از این شرکت "هواپیما بخرد."
در پائیز سال گذشته دولت ایران اعلام کرده بود که بخشی از پروازهای داخلی خود را به شرکت هواپیمایی قطر خواهد داد که با مخالفتهایی در داخل ایران روبهرو شد.
همان زمان آقای نیکزاد گفته بود که ورود شرکت هواپیمایی قطر به پروازهای داخلی به نفع ایران است و با مذاکراتی که با این شرکت قطری انجام شده است تعداد پروازهای این شرکت از ۲۱ پرواز به ایران به ۷۰ پرواز افزایش پیدا می کند.
دولت معتقد بود که شرکت هواپیمایی قطر درخواست افزایش تعداد پرواز به شهرهای ایران را داده و دولت نیز موافقت کرده که "تعداد پروازهای قطر می تواند به ۷۰ پرواز برسد در صورتی که بخشی از پروازهای داخلی را هم بر عهده بگیرد."
تاکنون گزارشی در باره خرید هواپیما از این شرکت قطری منتشر نشده بود و معلوم نیست که آیا منظور وزیر راه و شهرسازی ایران، همان طرح مجوز شرکت هواپیمایی قطر در پروازهای داخلی است یا خرید هواپیما طرح جداگانه ای بوده است.
ناوگان هواپیمایی ایران به دلیل تحریم های بین المللی به شدت فرسوده است و این کشور در سه دهه گذشته نتوانسته ناوگان خود را بازسازی کند.
استفاده از هواپیماهای دست دوم و روسی که مدتی در دستور کار بود، نتوانست مشکل این کشور را حل کند.
آقای نیکزاد گفته که ۱۸ خط هوایی در داخل کشور فعال است که "از این تعداد تنها شرکت هواپیمایی هما متعلق به دولت است و بقیه شرکت های هواپیمایی متعلق به بخش خصوصی است."
براساس گزارشها از مجارستان، صبح روز جمعه، ششم آوریل، یک مرد در روستایی در نزدیکی بوداپست، پایتخت این کشور، چهار نفر را با شمشیر به قتل رسانده است.
گزارش شده است که به دنبال این حادثه در صبح روز جمعه، ششم آوریل، نیروهای پلیس ضدتروریسم به این روستا اعزام شدهاند.فرد مهاجم سه نفر دیگر را هم زخمی کرده است و احتمال دارد که گروگانهایی را در اختیار گرفته باشد.
به گزارش رسانههای محلی، این حادثه در روستایی در حدود ۶۰ کیلومتری جنوب بوداپست، پایتخت مجارستان، رخ داده است.
مسئولان نیروی پلیس به خبرگزاری رویترز گفتهاند که هویت فرد مهاجم شناسایی شده و عکس او برای انتشار عمومی، آماده میشود.
نیروهای پلیس ضدتروریسم، یک هلیکوپتر امداد و نجات و سه آمبولانس هم به این روستا اعزام شدهاند.
به گزارش شبکه تلویزیونی هرتیوی مجارستان، این کشتار در خانهای که هفت نفر در آن زندگی میکردند، رخ داده است.
این شبکه تلویزیونی اضافه کرد که انگیزه و چگونگی وقوع این قتلها هنوز روشن نیست.
به دنبال حملات گسترده به شعری سیاسی از گونتر گراس، برنده جایزه نوبل در ادبیات، نویسنده نامی در چندین گفتوگو از اظهارات خود دفاع کرد و گفت که در رسانههای جمعی آلمان "یک کارزار هدایتشده" علیه او به راه افتاده است که به سود دموکراسی و آزادی بیان نیست.
شعر منثور گونتر گراس روز چهارشنبه (۴ آوریل) در روزنامه آلمانی "زود دویچه تسایتونگ" در کنار شماری از نشریات و سایتهای بینالمللی مانند روزنامه ایتالیایی "لارپوبلیکا" و "نیویورک تایمز" منتشر شده بود.شعر گراس که گفتهاند بیشتر به "اعلامیه سیاسی" شبیه است، کلیک بیدرنگ در رسانههای جمعی آلمان بازتاب گسترده یافت و بیشتر با واکنشهای منفی و انتقادات شدید همراه شد.
گونتر گراس شامگاه پنجشنبه (۵ آوریل) در چند مصاحبه تلویزیونی، از جمله با شبکههای اول و دوم تلویزیون آلمان، شرکت کرد. او گفت که مواضع خود علیه "دولت کنونی اسرائیل" را "به هیچوجه" پس نمیگیرد. او افزون بر انتقادات پیشین، از "اصرار اسرائیل بر ادامه سیاست غیرقانونی شهرکسازی" در سرزمینهای فلسطینی انتقاد کرد.
گراس گفت که از "کارزار تبلیغاتی" که علیه او به راه افتاده، تعجب نکرده است، اما افزود: «امیدوار بودم با شعر من بحثی درگیرد، اما آنچه میبینم تقریبا یک کارزار هدایتشده است که در آن کلیشههای آشنا تکرار میشوند. افراد بیشماری هستند که نظر مرا تائید میکنند، اما نظر آنها به رسانههای جمعی راه پیدا نمیکند.»
متن کامل شعر سیاسی گونتر گراس: "آنچه باید گفته شود"
ترجمه: رضا نافعی
چرا خاموشم؟ چرا زمانی دراز ناگفته گذاشتم چیزی را که عیان است؟
و چرا سخن نگفتم از "بازی جنگ" که طبق نقشه آن را تمرین کردهاند؟
از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.
ادعا میشود که زدن ضربه اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی حق است،
زیرا گمان میرود در قلمرو مردی گزافهگو که خلقی اسیر در یوغ خود را به هلهلههای اجباری وا داشته،
یک بمب اتمی ساخته میشود.
ولی چرا به خود اجازه نمیدهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم؟
کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزایندهای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ
ولی بیرون از عرصه نظارت،
چرا؟ چون بازرسی ممکن نیست؟
همه خاموشند، حقیقتی را ناگفته میگذارند،
من نیز به پیروی از این سکوت فراگیر لب فروبستهام ،
احساس میکنم این دروغی است سنگین که بر من تحمیل شده است،
هر آن که از این اجبار تخطی شود، با کیفر مجازات روبرو میشوم.
بله، همه با داغ "یهودیستیزی" آشنا هستند.
اما این زمان از سرزمین من،
خاستگاه جنایتی بیمانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،
قرار است باز هم زیردریایی دیگری به اسرائیل فرستاده شود ،
همراه با سخنانی سرسری به مکافات بدیهای گذشته.
هنر آن زیردریایی این است که
میتواند با کلاهکهای دقیق خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند
که در آن وجود یک بمب اتمی هرگز به اثبات نرسیده است،
پس اینک میگویم آنچه باید گفت.
ولی چرا تا کنون سکوت کرده بودم؟
چون فکر میکردم زادۀ سرزمینی هستم که لکهای نازدودنی بر دامن دارد
و همین بود که مرا از گفتن حقیقت باز میداشت
و نمیخواستم نام اسرائیل را بر زبان برانم
که خود را با آن همبسته میدانم و به آن وفادار خواهم ماند.
پس چرا حالا، پیرانه سر و با آخرین قطرههای جوهر قلم مینویسم:
اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خود صلحی است شکننده، خطرناک است.
امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است
و چون ما ــ به عنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ
میتوانیم تحویلدهنده وسیلهای گردیم که عواقب آن قابل پیشبینی است
و نباید با عذر و بهانه در بار این گناه شرکت کنیم.
اعتراف میکنم من: دیگر ساکت نخواهم ماند
زیرا تزویر و سالوس غرب دیگر برایم قابلتحمل نیست،
و این امید را نیز در دل دارم که بسیاری دیگر زندان سکوت را بشکنند
و از این کانون خوف و خطر بخواهند که از خشونت چشم بپوشد
و همه مصرانه از او بخواهند
به مرجعی بینالمللی امکان داده شود
تا پیوسته و بدون قید و شرط
قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران زیر نظارت قرار گیرند.
تنها این گونه است که می توان به همه کمک کرد،
به اسرائیلیها و فلسطینیها
و بیش از آن به همه کسانی که در عین دشمنی کنار هم زندگی میکنند
در منطقهای که به تسخیر جنون در آمده است.
و بدانیم که این سان به خود نیز کمک کردهایم.
چرا خاموشم؟ چرا زمانی دراز ناگفته گذاشتم چیزی را که عیان است؟
و چرا سخن نگفتم از "بازی جنگ" که طبق نقشه آن را تمرین کردهاند؟
از آن بازی که اگر در پایان آن جانی به در برده باشیم، چیزی نیستیم جز یاداشتی در حاشیه.
ادعا میشود که زدن ضربه اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی حق است،
زیرا گمان میرود در قلمرو مردی گزافهگو که خلقی اسیر در یوغ خود را به هلهلههای اجباری وا داشته،
یک بمب اتمی ساخته میشود.
ولی چرا به خود اجازه نمیدهم نام آن کشور دیگر را بر زبان آورم؟
کشوری که سالهاست قدرت اتمی فزایندهای در اختیار دارد ــ هرچند پنهان از نظرها ــ
ولی بیرون از عرصه نظارت،
چرا؟ چون بازرسی ممکن نیست؟
همه خاموشند، حقیقتی را ناگفته میگذارند،
من نیز به پیروی از این سکوت فراگیر لب فروبستهام ،
احساس میکنم این دروغی است سنگین که بر من تحمیل شده است،
هر آن که از این اجبار تخطی شود، با کیفر مجازات روبرو میشوم.
بله، همه با داغ "یهودیستیزی" آشنا هستند.
اما این زمان از سرزمین من،
خاستگاه جنایتی بیمانند، که همیشه باید پاسخگوی آن باشد،
قرار است باز هم زیردریایی دیگری به اسرائیل فرستاده شود ،
همراه با سخنانی سرسری به مکافات بدیهای گذشته.
هنر آن زیردریایی این است که
میتواند با کلاهکهای دقیق خود همه چیز را در سرزمینی نابود کند
که در آن وجود یک بمب اتمی هرگز به اثبات نرسیده است،
پس اینک میگویم آنچه باید گفت.
ولی چرا تا کنون سکوت کرده بودم؟
چون فکر میکردم زادۀ سرزمینی هستم که لکهای نازدودنی بر دامن دارد
و همین بود که مرا از گفتن حقیقت باز میداشت
و نمیخواستم نام اسرائیل را بر زبان برانم
که خود را با آن همبسته میدانم و به آن وفادار خواهم ماند.
پس چرا حالا، پیرانه سر و با آخرین قطرههای جوهر قلم مینویسم:
اسرائیل اتمی برای صلح جهانی، که خود صلحی است شکننده، خطرناک است.
امروز باید گفت آنچه را که فردا گفتنش دیر است
و چون ما ــ به عنوان آلمانی به حد کافی بار بر دوش داریم ــ
میتوانیم تحویلدهنده وسیلهای گردیم که عواقب آن قابل پیشبینی است
و نباید با عذر و بهانه در بار این گناه شرکت کنیم.
اعتراف میکنم من: دیگر ساکت نخواهم ماند
زیرا تزویر و سالوس غرب دیگر برایم قابلتحمل نیست،
و این امید را نیز در دل دارم که بسیاری دیگر زندان سکوت را بشکنند
و از این کانون خوف و خطر بخواهند که از خشونت چشم بپوشد
و همه مصرانه از او بخواهند
به مرجعی بینالمللی امکان داده شود
تا پیوسته و بدون قید و شرط
قدرت اتمی اسرائیل و تاسیسات اتمی ایران زیر نظارت قرار گیرند.
تنها این گونه است که می توان به همه کمک کرد،
به اسرائیلیها و فلسطینیها
و بیش از آن به همه کسانی که در عین دشمنی کنار هم زندگی میکنند
در منطقهای که به تسخیر جنون در آمده است.
و بدانیم که این سان به خود نیز کمک کردهایم.
گراس بار دیگر نسبت به حمله اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران هشدار داد: «این کار سراسر منطقه را، که خود ناآرام و بیثبات است، به آشوب میکشد و برای همه خطرناک است.»
"گرایش ضدسامی"
در بیشتر واکنشها به شعر گونتر گراس از او به خاطر گرایش به "عقاید ضدسامی" انتقاد شده است. گراس این اتهام را یک "حرف چرند" دانست و گفت: «من برای اولین بار به تفصیل درباره اسرائیل سخن گفتهام. اما پیش از آن از کشور خودم حرف زدهام: از آلمان انتقاد کردهام، زیرا عقیده دارم آدم اول باید خانه خودش را تمیز کند و بعد از همسایهها ایراد بگیرد.»گراس در گفتوگوی دیگری در رد "موضع ضداسرائیلی" گفت: «اگر شعر را دقیق بخوانید، در آن نگرانی من برای آینده اسرائیل و حق موجودیت آن محسوس است.» او تأکید کرد: «این هیچ کمکی به اسرائیل نیست که از آن انتقاد نکنیم و درباره کمبودهای آن سکوت کنیم.»
گراس همچنین گفت: «کاش کسانی بودند که به خاطر علاقه به اسرائیل این تابو را میشکستند و از اسرائیل انتقاد میکردند.»
او خود در شعر "آنچه باید گفته شود" میگوید که "درازمدتی از اظهار نظر درباره اسرائیل" خودداری کرده است، زیرا نگران بوده که با "انگ ضدیهودی" روبرو شود.
او همچنین میگوید که امید داشته با انتشار شعر او، عده بیشتری دهان باز کنند و از حقیقت سخن بگویند.
گراس در گفتوگویی با رادیوی شمال آلمان NDR گفت که امید او برآورده نشده است: «فضای مسلط در رسانههای جمعی این است که به جای تأمل در محتوای شعر من، شخص مرا مورد حمله قرار دهند و بدنام کنند.»
"یک قدرت اشغالگر"
گونتر گراس در گفتوگوهای تلویزیونی به مسائلی اشاره کرد که از آنها در شعر او اثری نیست. او با اشاره به سیاست شهرکسازی اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی گفت: «در دنیا تنها چند کشور معدود هستند که مثل اسرائیل به قطعنامههای شورای امنیت بیاعتنایی میکنند. سازمان ملل بارها گفته است که این سیاست نادرست است و باید متوقف شود، اما اسرائیل همچنان به کار خود ادامه میدهد.»گراس که در شعر خود اسرائیل را به "گسترش مخفیانه زرادخانه اتمی" متهم کرده بود، در مصاحبه تصریح کرد: «اسرائیل که یک قدرت اتمی بود، حالا یک قدرت اشغالگر هم شده است.»
"دشمن اسرائیل"
به دنبال انتشار شعر سیاسی گونتر گراس "شورای مرکزی یهودیان" اعلامیهای تند علیه او صادر کرد. دیتر گراومان، رئیس این جمعیت، در مقالهای نوشت: «گونتر گراس از ارتش اس اس بیرون آمده، اما ظاهرا عقاید ضدیهودی نازیها از سر او بیرون نیامده است.»بنیامین نتانیاهو روز پنجشنبه از این که گراس در شعر خود، ایران را با اسرائیل مقایسه کرده به شدت انتقاد کرد. دفتر نخست وزیر اسرائیل، در اطلاعیهای خشمآلود نوشت: «این ایران است که برای ثبات و امنیت جهانی خطرناک است نه اسرائیل.»
جیگال پالمور، سخنگوی وزارت خارجه اسرائیل، و امانوئل ناشون، سفیر اسرائیل در برلین، اظهارات گونتر گراس را "سخیف و غیرمسئولانه" خواندند.
توم سگف، تاریخدان اسرائیلی در گفتوگویی با "اشپیگل" گفت: «تفاوت در اینجاست که اسرائیل هرگز تا کنون نگفته که قصد دارد یک کشور را نابود کند، درحالیکه مقامات ایران شب و روز تهدید میکنند که مصمم هستند اسرائیل را از نقشه زمین حذف کنند.»
در رسانههای جمعی از گونتر گراس انتقاد شده است که او به "خطر ایران اتمی" توجه ندارد و آن را دست کم میگیرد.
گراس در گفتوگوهای تلویزیونی توضیح داد که در شعر خود درباره "خطر جمهوری اسلامی" چیزی نگفته، زیرا "همه با دروغهای ابلهانه" مقامات ایران آشنا هستند، اما کسی از "تهدیدات اسرائیل" چیزی نمیگوید.
گونتر گراس در شعر خود بی آن که از محمود احمدینژاد نامی ببرد، به رئیس جهور ایران "قهرمان لافزنی" لقب داده است.
"گذشته تاریک"
تقریبا تمام رسانهها و دولتمردان در حمله به گونتر گراس به سابقه عضویت او در ارتش نازی اشاره کردهاند.گراس در رمان اتوبیوگرافیک "پوست کندن پیاز" که در سال ۲۰۰۶ منتشر شد، از تجربهای تاریک در گذشته خود پرده برداشته است.
او در کتاب یادشده فاش میکند که در آخرین ماههای جنگ جهانی دوم به یک "یگان ویژه جوانان هیتلری" در نیروی "اس اس" تعلق داشته است.
او در آن زمان تنها ۱۷ سال داشته و حتی یک گلوله شلیک نکرده است. منتقدان گراس از او خرده گرفتند که سالهای طولانی درباره گذشته تاریک خود سکوت کرده است.
در حمله سراسری به گونتر گراس، گذشته از "حزب چپها"، چند محفل هنری نیز از نویسنده "طبل حلبی" دفاع کردند:
کلاوس اشتک، مدیر آکامی هنرهای آلمان، از جسارت و شهامت گراس دفاع کرد: «این حق اوست که نظر خود را آشکارا بگوید». او افزود: «در این نظر خیلی ها با او موافق هستند.»
یوهانو اشتراسر، رئیس شعبه انجمن قلم (پن) در آلمان نیز از گراس دفاع کرد و شجاعت او را ستود.
ناشر آثار گونتر گراس در اسرائیل اظهار داشت که به مواضع سیاسی نویسنده بزرگ احترام میگذارد.
گونتر گراس که به زودی ۸۵ ساله میشود، برای بسیاری از روشنفکران آلمان نماد "وجدان ملت" است. او با این که به "حزب سوسیال دموکرات آلمان" گرایش دارد، همواره بدون توجه به ملاحظات حزبی و سیاسی، با جسارت دیدگاه خود را بیان کرده است.
گونتر گراس در بسیاری از آثار خود، اختناق و وحشت رژیم نازی و سیاست نابودی یهودیان (هولوکاست) را با تصاویر زنده و مؤثر ترسیم کرده است.
بیست سال پس از محاصره سارایوو توسط نیروهای صرب، الن لیتل خبرنگار بی بی سی، هول و هراس جنگ بوسنی را به خاطر می آورد.
لحظه ای هست که بارها و بارها به یادم می آید. پیرمردی از جنگلی بیرون می آید و به سوی جایی که ایستاده ام پیش می آید. دره دوست داشتنی سبز به قهوه ای پاییزی گراییده و صبحی است سرد و نمناک.پیرمرد یکی از ۴۰ هزار نفری است که از خانه های خود در شهر کوچک یایتسه در مرکز بوسنی رانده شدند، و دو روز راه رفته اند تا به جایی امن برسند.
جنگ بوسنی به واژه ستیز، حسن تعبیر بی معنی و مضحکی بخشید: پاکسازی قومی. اینان آخرین قربانیانش بودند.
از این مرد پرسیدم چند سال دارد. گفت ۸۰ سال. گفتم: "می توانم بپرسم مسلمانید یا کروات؟" و پاسخی که به من داد و چند دهه است که همچنان در سرم طنین دارد، هنوز شرمسارم می کند. گفت: "موسیقیدانم."
این سخن، سرزنش ما گزارشگرها بود که زندگی انسان های بی گناه، پخته و توانا را، به تندی، به دستهبندی های قومی تقلیل می دادیم.
برداشت دموکراسی های غربی از این جنگ اشتباه بود. سال ها. اینکه نفرت دیرینه قومی است. اینکه همه طرف ها به یک اندازه مقصرند. اینکه بالکانی ها هستند دیگر. اینکه هیچ کاری نمی شود کرد.
این گونه نبود. آوارگان از مبارزه نمی گریختند. عمدتا مبارزه ای وجود نداشت- عدم موازنه نظامی در بیشتر نقاط بیش از آن بود که بتوان مبارزه کرد.
فقط ماشین جنگی عظیمی، شهر به شهر، مردم را از خانه هاشان می راند. هزاران نفر به قتل رسیدند؛ و بسیار بیش از آن تعداد، در اردوگاهها نگه داشته می شدند و مورد شکنجه و تجاوز قرار می گرفتند.
این جنگ ۴۴ ماه طول کشید. به طور میانگین، به مدت سه سال و نیم، هر روز ۱۰۰ نفر کشته می شدند. در کشوری به اندازه اسکاتلند.
دموکراسی های غربی با دودلی و بی تصمیمی دردآلودی تماشا کردند تا زمانی که یک مورد قساوت - در سربرنیتسا- جهان را به واکنش واداشت. ولی تفاوت سربرنیتسا با آنچه بیش از سه سال رخ داده بود، تنها از نظر مقیاس بود.
چند روز بعد از دیدارم با موسیقیدان، خودم هم به شیوه ای شخصی و دردناک به این جنگ کشیده شدم. کسی که با او کار می کردم- کسی که بابتش احساس مسئولیت می کردم، فیلمبردارم- در حادثه ای که من از آن زنده بیرون آمدم، جان باخت.
او ۲۵ سالش بود، فیلمبرداری شجاع و خلاق بود اهل زاگرب. دوست و همراهی بامزه و جذاب، که از جنگ نفرت داشت ولی بر این باور بود که لازم است که آن را از نزدیک ثبت و مستند کرد. او را به شوخی "آقای حقیقتجو" صدا می زدیم. جسدش را برداشتیم و با ماشین، از کوهستانی باریک که به زادگاهش کرواسی می رسید گذشتیم.
در مراسم تدفینش قلب های ما شکست. من از اندوه و خشم فلج شده بودم، برای یک لحظه، با تمام وجودم، من هم به تمام احساسات و مصیبت هایی که به این جنگ دامن می زد، متصل شده بودم - چرخه انتقام و انتقام متقابل.
گزارشگران جنگ، کاری را که می کنند بسیار دوست می دارند و بابتش عذاب وجدان دارند. ولی گاهی آدم را می فرساید. از جنگ به خانه می آمدی و از بیتفاوتی دیگران دلسرد و نومید می شدی. مردم درباره جنگ سوال میکردند ولی وقتی که جواب می دادی، چشم هایشان بیحالت می ماند. به دنبال کسانی میگشتی که خود، آنجا بوده باشند.
وقتی که در هایدپارک لندن راه می رفتی، به طور غریزی، از قسمت های چمنی فاصله می گرفتی، مبادا زمینهای مینگذاری باشند. پشت بامهای خیابان آکسفورد را به دنبال تک تیرانداز از نظر می گذراندی. و نمی توانستی بیش از این، برای بازگشتن، انتظار بکشی.