در حالی که مجلس ایران خواهان متوقف شدن اجرای مرحله دوم برنامه حذف یارانههاست، دولت به دنبال افزایش یارانه های نقدی است. نمایندگان مجلس میگویند که دولت بهتر است به جای پول نقد به روستائیان گاو و گوسفند بدهد.
عباسعلی نورا، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس به خبرگزاری فارس گفته که دولت دو سناریو برای در آمدهای ناشی از حذف یارانه ها در مرحله دوم در نظر گرفته است و قصد دارد "در یکی [از این سناریوها] ۱۳۵ هزار میلیارد تومان و در سناریو دیگر ۱۰۰ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی در سال جاری پرداخت کند."برای پرداخت این حجم یارانه نقدی، که معادل بودجه عمومی دولت است، قیمت های فعلی باید دست کم دو برابر شود، برای همین آقای نورا می گوید که "نمایندگان مجلس می گویند با افزایش شدید قیمت حامل های انرژی، بحران روی می دهد و در حال حاضر بخش تولید، کشاورزی و صنعت با چالش افزایش قیمت گاز مواجه است."
برآورد مرکز پژوهشهای مجلس ایران این است که دولت حتی اگر بخواهد قیمت حامل های انرژی نظیر بنزین، گازوئیل و گاز را در سال جاری با قیمت های این فراورده ها در خلیج فارس یکسان کند، باز هم چنین درآمدی نخواهد داشت.
برآورد این مرکز این است که دولت با افزایش قیمت این فروآرده ها تنها می تواند ۷۳ هزار میلیارد تومان درآمد داشته باشد ولی "فروش حامل های انرژی به قیمت های فوب خلیج فارس به یک باره و در طول سال ۱۳۹۱ در شرایط کنونی کشور بسیار مخرب خواهد بود و امکانپذیر نیست."
اواخر اسفند ماه سال گذشته دولت اعلام کرد که ۲۸ هزار تومان به ازای هر نفر به عنوان مابهالتفاوت یارانه نقدی مرحله اول و دوم به حساب بعضی خانوارها واریز کرده است.
این کار اعتراض مجلس را به دنبال داشت که معتقد است این اقدام به منزله شروع اجرای مرحله دوم طرح حذف یارانههاست.
به همین دلیل علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران در نامه ای به آیتالله علی خامنه ای رهبر ایران از وی درخواست کرده است که با استفاده از اختیاراتش در قانون اساسی دستور متوقف شدن مرحله دوم حذف یارانه ها را بدهد.
گزارش ها نشان می دهد که دولت در پانزده ماه گذشته حداقل ۱۵ هزار میلیارد تومان بابت پرداخت یارانه نقدی کسری داشته است. بنابر گفته شمس الدین حسینی، وزیر اقتصاد، دولت در این مدت ۴۵ هزار میلیارد تومان یارانه نقدی پرداخت کرده در حالی که ۳۰ هزار میلیارد تومان از محل افزایش قیمت ها در آمد داشته است.
طرح پر سر و صدا
طرح موسوم به هدفمندی یارانه ها که اجرای آن از زمستان سال ۱۳۸۹ شروع شد، برنامه ای برای حذف یارانه هاست و در این طرح، دولت همزمان با افزایش قیمت برخی کالاها نظیر مواد سوختی، مبالغی را به عنوان یارانه نقدی به خانوارها پرداخت می کند.میزان یارانه نقدی هر فرد ماهانه ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان است و بنابر گزارشها حدود ۷۳ میلیون ایرانی ماهانه یارانه نقدی می گیرند.
آقای نورا می گوید که "در حال حاضر نیروی کارگری در روستا با افزایش دستمزد مواجه شده به عنوان مثال در شمال، کارگر روزی کمتر از ۳۰ هزار تومان کار نمی کند، چه کسی مسئول این روش غلط در کشور است."
بودجه سال جاری هنوز تصویب نشده و یکی از انتقاداتی که به این بودجه وارد شده این است که مشخص نیست درآمد دولت از محل افزایش قیمت ها چقدر خواهد بود.
این نماینده عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس می گوید که "اگر قرار باشد دولت مرتب پرداخت نقدی به مردم را اضافه کند، پس سرنوشت کشور و تولید چه می شود، آیا انگیزه ای برای کار کردن باقی می ماند."
آقای نورا می گوید که در نشست با نمایندگان دولت یکی از نمایندگان مجلس پیشنهاد داده که دولت "به جای پول نقد برای روستائیان مثلا ۵ راس گوسفند و یا دو راس گاو و یا ابزار کار مانند چرخ خیاطی در اختیارشان قرار دهد."
اختلاف نظر مجلس و دولت بر سر چگونگی اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها هر روز ابعاد تازه ای پیدا می کند.
مجلس می گوید که دولت تخلفات زیادی در اجرای این قانون داشته است و گزارش تخلفات را برای رسیدگی به قوه قضائیه ارائه خواهد کرد.
دولت در شروع برنامه حذف یارانه ها ۹ هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی قرض گرفته و با گذشت پانزده ماه از شروع این برنامه به گفته آقای نورا فقط هزار میلیارد تومان آن را برگردانده و ۸ هزار میلیارد تومان همچنان در اختیار دولت است در حالیکه این "خود باعث تورم بی رویه و افزایش نقدینگی می شود."
یادداشت منتشر نشده ای از ناصر پاکدامن
همه پرسی هم یک نظرخواهی است. پرسیدن نظر شهروندان دربارۀ مسئله ای از مسائل اساسی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه. این نظرخواهی مستقیم و بلاواسطه است: همه پرسی مراجعۀ مستقیم به آرای عمومی است. همۀ شهروندان صاحب حق رأی به اظهار نظر دعوت می شوند. بحث دربارۀ یک همه پرسی، مسائل گوناگونی را مطرح می کند. بحث در علل و انگیزه ها، ضرورت و موجبات همه پرسی، بحث در موضوع همه پرسی، در چگونگی سازماندهی، در چگونگی طرح پرسش یا پرسشها، بحث دربارۀ نحوۀ انجام و برگزاری همه پرسی و و و.دربارۀ همه پرسیدهم و یازدهم فروردین ۱۳۵۸ که از آن با عنوان "همه پرسی تغییر رژیم" یاد کرده اند، نیز پرسشهایی ازینگونه مطرح می شود. برخی ازین پرسشها در همانزمان از سوی نیروهای سیاسی و مطبوعات و صاحبنظران مطرح گردید. به این ترتیب بود که از جمله هم برخی در ضرورت چنین همه پرسی سخن گفتند و هم دیگرانی موضوع آن را مبهم و نا روشن دانستند. و البته حرف و سخنها به همین جا و در همین حدود پایان نمی گرفت.
غرض ازین سطور بیشتر بحثی است در بارۀ نتایج حاصل ازین همه پرسی و پرسش و پرسشهایی در کم و کیف این نتایج.
هفته نامه آ زادی، وابسته به جبهه دموکراتیک ملی ایران، در شمارۀ نخست خود که دو روز پیش از شروع همه پرسی انتشار یافت (۸ فروردین ۱۳۵۸) بیانیۀ جبهه دموکراتیک ملی ایران را در تحریم این همه پرسی اتشار داد. بیانیه ای با عنوان "چرا در رفراندم شرکت نمی کنیم؟" که ضمن انتقادات دقیق از موضوع و نحوۀ برگزاری همه پرسی، دلائل عدم شرکت جبهۀ دموکراتیک درین مراجعه به افکار عمومی را اعلام می داشت. در یکی دو روزی که به برگزاری همه پرسی مانده بود، همین موضع از سوی ۱۲ سازمان و گروههای سیاسی دیگر (که همگی فعالانه در انقلاب شرکت کرده بودند) نیز اتخاذ گردید. سازمان فدائیان خلق ایران، حزب دموکرات کردستان ایران، حزب زحمتکشان کردستان ایران (کومله) و شخصیتهایی چون شیخ عزالدین حسینی از جملۀ اهم شخصیتها و نیروها و سازمانهای تحریم کننده بودند.
آزادی در همان شمارۀ خود از تعداد کل کسانی که می توانستند در این همه پرسی شرکت جویند (تعداد صاحبان بالقوۀ حق رأی) تخمینی به دست داد. با توجه به اینکه دولت موقت، حداقل سن رأی را ۱۶ سال اعلام کرده بود، کلیۀ کسانی که در آن تاریخ ۱۶ سال و بیشتر داشتند می توانستند در همه پرسی شرکت جویند. محاسبه این رقم ( تعداد افراد ۱۶ ساله و بیشتر در جمعیت ایران در فروردین ۱۳۵۸، یعنی دوسال و نیمی پس از سرشماری ) نیز بر اساس نتایج سرشماری جمعیت کشور در آبان ۱۳۵۵ (که اطلاعات دقیقی از ترکیب سنی جمعیت کشور به دست می داد) و با در نظر گرفتن ضریب رشد جمعیت در آن زمان، چندان کار دشوار و ناممکنی نبود. این چنین بود که آزادی به تخمین شمارۀ صاحبان بالقوۀ حق رأی (تعداد افراد ۱۶ ساله و بیشتر) دست زد و به این نتیجه رسید که این رقم نمی تواند از ۱۹ میلیون نفر بیشتر باشد. و آن ارزیابی چنین عرضه شده بود:
"تعداد رأی دهدگان؟
طبق آخرین خبر ( البته اگر باز هم تکذیب نشود و یا تغییری نیاتد و در این رفراندوم همه چیز دستخوش تغییر و تبدیل است ) قرار است که در رفراندوم همۀ ایرانیان بیش از ۱۶ ساله حق شرکت داشته باشند. بد نیست کوشش کنیم تا تعداد رأی دهندگان را به دست آوریم.
در آبان ماه ۱۳۵۵، یعنی در دو سال و چند ماه پیش، جمعیت ایران ۳۳۶۶۰۰۰۰ نفر بود. ازین میان تعداد افرادی که ۱۶ سال و بیشتر داشتندقریب ۱۸ میلیون نفر (یا دقیقتر ۱۷۸۸۰۹۹۳ نفر) بود که ۸۹۳۰ هزار نفر آنها در شهرها (نقاط بیش از پنجهزار نفر جمعیت) و ۸۹۵۰ هزار نفر آنها در روستاها (نقاط کمتر از پنجهزار نفر جمعیت) زندگی می کردند.
بنابراین اگر در دو سال و نیم اخیر تغییری نکرده بود امروز تعداد رأی دهندگان حدود ۱۸ میلیون نفر می شد. اما با توجه به اینکه در این فاصله جمعیت افزایش یافته است و هم اکنون از مرز ۳۵ میلیون گذشته است اگر فرصت محاسبات دقیقتری را نداشته باشیم باید تعداد کسانی را که می توانند در بارۀ نوع حکومتاظهار نظر کنند و در مراجع به افکار عمومی شرکت جویند در حدود ۱۹ میلیون نفر بدانیم." (آزادی، وابسته یه جبهه دموکراتیک ملی ایران، شماره ۱، ۸ فروردین ۱۳۵۸).
اما ارقام از زبان مسئولان امر جزین بود.
در ۱۵ فروردین ۱۳۵۸ احمد نوربخش مسئول ستاد رفراندوم وزارت کشور اعلام کرد که درین رفراندم ، تعداد کل واجدین شرایط، یعنی دارندگان حق رأی، ۸/۲۲ میلیون نفر بوده است که ۰۲۱/۲۸۸/۲۰ نفر در رأی گیری شرکت کرده اند و تنها ۱۴۰۹۶۶ نفر ایشان به جمهوری اسلامی رأی منفی داده اند ( ۰۷/۰ در صد ).
در شامگاه همان روز هم مهندس بازرگان، نخست وزیر دولت موقت، در یک برنامۀ تلویزیونی اعلام کرد که تعداد کل دارندگان حق رأی ۲۲ میلیون نفر بوده است. وی گفت که ۵/۷ در صد از دارندگان حق رأی (۷/۱ میلیون نفر) در همه پرسی شرکت نکرده اند و بیشترین ایشان هم به دلائل عادی و موحه : بیماری، سفر، نداشتن شناسنامه و یا عدم دسترسی به حوزه های رأی گیری در مناطق دورافتاده.
همو افزود که در همه پرسی ۱۱ و ۱۲ فروردین، ۲۰میلیون و ۲۸۴ هزار نفر در رأی گیری شرکت کرده اند که ۹۹.۳% ایشان به جمهوری اسلامی رأی مثبت و مابقی (کمتر از یک درصد از رأی دهندگان) رأی منفی داده اند ( لوموند، جمعه ۶ آوریل ۱۹۷۹ ).
درین گفتار تلویزیونی بود که مهندس بازرگان شمارۀ ناچیز "نه گویان" را نشانۀ وزن و اهمیت واقعی تحریم کنندگان همه پرسی دانست، غافل ازینکه تحریم کنندگان، بر حسب تعریف، اصولاً شرکت درهمه پرسی را تحریم کرده اند و فرق است میان آنکه شرکت در رأی گیری را تحریم کرده است با آنکه در رأی گیری شرکت کرده است و رأی مخالف داده است. و شاید سحر قدرت و یا مصلحتکاری های سیاسی است که دیدۀ مردان علم را هم بر بدیهیات بسته می دارد.
یادداشت کوتاه زیر یادآور برخی ازین بدیهیات و مسلمات است و از تورمی چند میلیونی در ارقام همه پرسی حکایت دارد:
"جمعیت ایران ۵/۴۱ میلیون نفر است!"
تا به حال همه خیال می کردند امروز جمعیت ایران چیزی حدود ۳۵ میلیون نفر است. سرشماری آبان ۱۳۵۵ هم جمعیت را در آن سال ۷/۳۳ میلیون نفر اعلام کرده بود. حالا آقای مهندس بازرگان ضمن رسیدگی به حساب " یک درصدی ها"، این حساب را به هم زده است.
ایشان با فروتنی گفتند تعداد کسانی که بیش از۱۶ سال دارند ۲۲ میلیون است. از طرفی می دانیم که مطابق سرشماری ۱۳۵۵، بیش از ۱۶ ساله ها ۵۳% جمعیت را تشکیل می دادند، و نسبت گردههای سنی هم چیزی نیست که در ظرف چند سال تغییر کند، مگر در شرایط غیرعادی مانند جنگ و قحطی، بنابرین بالاتر از شانزده ساله ها باید هنوز هم ۵۳ درصد جمعیت باشند. و چون عدۀ اینها را آقای بازرگان ۲۲ میلیون اعلام کرده اند، و نیز چون در جریان رفراندم خدای ناکرده هیچ امر نامطلوبی روی نداده، پس باید نتیجه گرفت که کل جمعیت ایران ۵/۴۱ میلیون نفر است.
این جهش تاریخی را باید به ملت ایران تبریک گفت" ( آزادی، وابسته به جبهۀ دموکراتیک ملی ایران، شماره ۳، ۲۲ فروردین ۱۳۵۸).
آنچه درین میان شگفتی آور است اظهارات حجت الاسلام ابراهیم مفتح، عضو شورای انقلاب در روز چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۵۸، دو روز پیش از برگزاری همه پرسی است. وی اعلام کرد که درین همه پرسی، از یک جمعیت ۳۵ میلیونی، احتمالاً ۱۰ تا ۱۲ میلیون (و از جمله ۱.۷ میلیون جوانان ۱۶ تا ۱۸ ساله) در رأی گیری شرکت خواهند کرد ( لوموند، شنبه ۳۱ مارس/۱۱ فروردین ۱۳۵۷ ).
این عضو شورای انقلاب برپایۀ چه اطلاعاتی چنین ارزیابی را عرضه می کرد که جمعیت ایران در در آن زمان ۳۵ میلیون نفر است و شمارۀ افراد ۱۶ و ۱۷ ساله نیز حدود ۱.۷ میلیون نفر است ( این رقم در سرشماری آبان ۱۳۵۵، معادل ۴۲۶/۱ میلیون نفر بوده است ). دو رقمی که هر دو از وجود محاسبات و تخمینهای دقیقی ازجمعیت ایران و تعداد دارندگان حق رأی حکایت می کند. با توجه به این ارقام، تعداد کل دارندگان حق رأی ( یعنی جمعیت ۱۶ ساله و بیشتر )، ۵۵/۱۸ میلیون نفر می شود و اگر انتظار می رفته است که تنها ۱۲- ۰ا میلیون نفر ازیشان در رأی گیری شرکت کنند یعنی میزان مشارکت در همه پرسی حدود ۱/۵۴ تا ۹/۶۴ درصد بوده است و شمارۀ آنان که به هر علتی ( و از جمله تحریم ) از شرکت در همه پرسی خودداری کرده اند، ۵۵/۶ تا ۸ میلیون نفر بوده است: یعنی حددود ۳۶ تا ۴۵ درصد کل دارندگان حق رأی! رقمی که مثل اینکه با آن یک درصد بازرگانی چندان فاصله ای ندارد! راستی را آن عضو شورای انقلاب این اطلاعات را از کجا آورده است؟
اما داستان آن همه پرسی در این چند میلیونِ ناقابل خلاصه نمی شود. می شود درین راه پیشتر رفت و این البته مجال دیگری می خواهد...
بریده نشریه آزادی، شماره ۳، ۲۲ فروردین ۱۳۵۸:
اخبار روز:
عصرایران ؛ سیدجواد سیدپور - نخستین گزارشها از نوسانات بهاری قیمت کالا و خدمات حاکی از صعود در اکثر کالاهاست و در این میان قیمت مرغ پروازی طلایی را تجربه کرده است. قیمت مرغ فروردین سال ۹۰ کمتر از ٣ هزار تومان بود و اکنون که در فروردین سال ۹۱ هستیم شاهد افزایش ۱۰۰درصدی قیمت آن هستیم به گونهای که هر کیلو مرغ بین ۵۵۰ تا ۵٨۰۰ تومان به فروش میرسد.
چنین تجربه افزایش قیمتی در سایر کالا و خدمات مورد نیاز مردم مانند بازار گوشت،خودرو و ... نیز محسوس است و تازه هنوز دولت فاز دوم قانون یارانهها را کلید نزده است که اگر اینگونه شود و قیمت حاملهای انرژی مانند بنزین،برق و گاز و آب افزایش یابد معلوم نیست افزایش قیمتها تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد.
آنچه مسلم است شرایط برای یک انفجار تورمی وجود دارد و اگر دولت به سرعت درصدد اتخاذ سیاستهای ضدتورمی بر نیاید چهبسا با تجربه ا ی ناخوشایندتر از تجربه تورمیسال ۷۴مواجه شویم.
در آن سال اقتصاد کشور یک تورم ۵۰ درصدی را از سر گذراند و در نتیجه دولت وقت ناچار شد سیاست تعدیل اقتصادی را که شباهت زیادی به قانون هدفمندی یارانهها دارد رها کند و بار دیگر به اقتصاد کنترلی رو آورد.
تورماگر دولت از تجربه سال ۷۴ استفاده نکند و درصدد مهار عوامل تورم زا نباشد تکرار آن تجربه حتی در ابعادی وسیعتر دور از انتظار نخواهد بود.بخصوص اینکه در آنزمان از توزیع پول نقد میان مردم خبری نبود و تنها قیمت کالا و خدمات آزاد سازی میشد اما در حال حاضر آزاد سازی قیمت کالا و خدمات با افزایش بی محابای نقدینگی و توزیع پول میان مردم توام شده است.
به این ترتیب قابل پیش بینی است که با تداوم شرایط فعلی تورم سنگینی در انتظار اقتصاد کشور خواهد بود که البته کلید عبور از این توفان تورمیهم در دستان دولت است.
به عبارت دیگر این دولت است که تعیین میکند اقتصاد کشور با یک تورم سنگین مواجه شود یا اینکه با منطقی کردن تصمیمات اقتصادی و دوری از هیجان و اقدامات عوام پسند موج تورمی که دورنمای آن دیده میشود را مهار کند.
اگر چه آخرین آمارهای دولت حاکی از این است که میانگین تورم در سال ۹۰ چیزی در حدود ۲۱ درصد بوده است اما با این وجود مشاهدات میدانی از جمله قیمت ارز،طلا،مسکن و کالاهای غذایی مانند گوشت و... نشان میدهد که طی یکسال با افزایش قیمتی بین ۷۰ تا ۱۰۰ درصد مواجه بودیم که چنین افزایش قیمتی ، باورپذیر بودن تورم ۲۱ درصدی را بسیار مشکل میکند.
با این شرایط اگر دولت در صدد مهار عوامل تورم زا نباشد یا تذکرات نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی مبنیبر دیده شدن نشانههای یک تورم سنگین را نپذیرد و راه خود را پیشرود،آنگاه مسئولیت مستقیم تورم احتمالی که بر اقتصاد کشور عارض خواهد شد برعهده دولت است و دولت نمیتواند با پناه جستن به بهانههایی مانند آنچه که در نوسانات ارز و طلا در زمستان سال گذشته رخ داد،از خود سلب مسئولیت کند.
اخبار روز:
فرارو: در روزهای آغازین سال جدید خبر اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها شدت گرفت و هاله ای از ابهام بر سیمای منتقدین نشاند. ابهامی که انتظار می رفت در پایان سال نود به سوال بسیاری از منتقدین پاسخ داده می شد که اجرای این مرحله چه هدفی را دنبال می نماید.
علاوه بر حیرت منتقدین از جدیت دولت در اجرای مرحله دوم، بسیاری از مردم که تورم ماههای اخیر نیز فشار مضاعفی را بر آنها وارد نمود نیز با حالتی ناباورانه از اصرار دولت نمی توانند امیدوار به جور شدن خرج و دخل باشند و از هم اکنون به دنبال مسئولی می گردند که فضای پرابهام اجرای این مرحله را پاسخگو باشد.
در این رابطه فرصتی پیش آمد تا با جناب دکتر سیدحسین قاسمی کارشناس ارشد اقتصاد کلان و شهری گفتگویی را انجام دهیم که در ادامه می آید.
جناب دکتر قاسمی ارزیابی شما از اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها چیست و آیا امیدی به گذر از بحران تورم وجود دارد؟
لازم می دانم قبل از اینکه به سوال شما پاسخ دهم این نکته را بیان کنم که کمتر منتقدی را شما پیدا خواهید کرد که از نقد وقایع اقتصادی قصد تخریب عملکرد اقتصادی مطلوب کشور را داشته باشد.
اما با توجه به اینکه عملکرد برنامه های اقتصادی دولت نهم و دهم و خروجی بسیاری از این برنامه ها را در راستای رکوردهای برنامه توسعه و برنامه چشم انداز نمی بیند، لذا ضمن فراهم آوردن اسباب نگرانی بسیاری از منتقدین موجبات ناخشنودی شهروندان نیز گردیده است.
اساسا پیش بینی می شود در اجرای حذف برنامه اقتصادی سوبسیدایز یا یارانه ای با طرح هدفمندسازی یارانه ها تا حدودی بتوان تنش های ناشی از حذف یارانه ها را گرفت، اما اجرای ناصواب این برنامه موجب شده نظام اقتصادی کشور دچار هاله ای از ابهام شود که مسیر هدفمند این برنامه مطلوب تهیه نشده و یا در اجرا مشکل میباشد.
برنامه هدفمندسازی یارانه یعنی تعدیل اقتصادی در نظام قیمت گذاری و اخذ هزینه های اداره کشور متناسب با بهره مندی از امکانات ملی اما اجرای این طرح نه تنها تعدیل منطقی را به دنبال نداشته بلکه موجب بار شدن هزینه هایی به مردم شده است که امیدی به فرجام مطلوب آن نمی باشد و نمی توان در اجرای آن هدفی را مشاهده کرد.
با اجرای مرحله اول که شاهد خودمحوری نظام اجرائی کشور در فرآیند اجرا بودیم انحراف از هدف های غائی به قدری محسوس و ملموس است که آثار و تبعات اقتصادی آن خصوصا در ماههای پایانی سال نوعی وازدگی عمومی را بوجود آورد.
این وازدگی علاوه بر فشارهای اقتصادی و روانی بر مردم خصوصا بخش شهری کشور تعادل نظام اقتصادی را خصوصا در فضای پولی به نحوی متاثر ساخته که سه ماهه چهارم سال عامل به جریان افتادن نقدینگی خفته و غیرفعال شد و به لحاظ بالا بودن این حجم نقدینگی عنان مدیریت پولی و مالی کشور از دست دولت خارج شد که بسیج عمومی تفکر و شعور عمومی جامعه و الزام دولت به افزایش نرخ سود بانکی تورم لجام گسیخته را مهار و شتاب کاهش ارزش پول ملی را تا حدودی کنترل نمود.
از طرفی تعطیلات سال نو نیز از توسعه بیشتر تبعات حاصل کاست و فضای پولی و مالی کشور قدری آرامش یافت. خوب با توجه به خروجی اجرای مرحله
اول طرح هدفمندی یارانه ها که تا حد ورشکستگی اقتصادی بسیاری از بنگاههای دولتی و خصوصی کشیده شد و هنوز تحلیل این شرایط به پایان نرسیده اجرای مرحله دوم آن هم با شتابزدگی نظام اجرائی نمی دانم چه هدفی را دنبال می کند.
ای کاش مسئولین مربوطه قدری از کلی گویی دست برداشته و از اجرای جزء به جزء مرحله دوم و هدفی که دنبال می شود را بیشتر بازگو کنند. روشن نیست چرا مسئولین مربوطه از ارائه کردن برنامه و هدف های آن طفره می روند. ارائه گزارش آثار اجرای مرحله اول در مجلس شورای اسلامی کمتر نماینده مجلس و شهروندی را راضی کرده و حتی نمایندگان مردم اذعان به عدم شفافیت آثار و علائم و آمار و ارقام مرحله اول دارند.
جامعه دانشگاهی و منتقدین اقتصادی و کسانی که به نحوی از انحاء در بازار کالا، پول، بورس و سایر فعالیت های اقتصادی مشارکت دارند به واقع اطلاع درست و کاملی از خروجی اجرای مرحله اول ندارند. شاید عده ای از مسئولین ضرورت نمی دانند مردم در جریان این امور قرار گیرند حال چگونه دولت اینچنین شتابان در پی استارت اجرای مرحله دوم می باشد الله و اعلم.
شما معتقد هستید که اجرای مرحله دوم فاقد برنامه است؟
ممکن است دستورالعمل های اجرائی برای اجرای این مرحله تهیه شده باشد اما آنچه مهم است در فرآیند اجرای هر پروژه ای ما قائل به تحقیق در عملیات هستیم. قطعا اجرای مرحله اول تاکنون دارای نقاط ضعف و قوتی بوده و یا در بسیاری از مراتب اجراء احتمال تاثیرات خارجی و برخی رخدادهای جهانی و یا جریان دینامیک بازار داخلی و خارجی لزوم و ضرورت رفع نواقص و اشتباهات را بوجود آورده باشد، چرا نباید ما به رفع این نواقص بپردازیم، مگر قائل به هیچگونه نقصی در اجرا نباشیم.
مصداق این عرایض تبعات ارسال پیام انصراف خود اختیاری بود که شاهد حواشی فراوان بود. پس مرحله دوم چیزی به نام برنامه دارد اما رخدادهای اقتصادی ماههای اخیر الزامات برنامه را برای تغییر و یا تکمیل اجتناب پذیر ساخته است. پس قطعا این شرایط بوجود آمده لزوم بازنگری، مطالعه، تغییرات در برنامه و تدقیق در اجرا را بیشتر می نماید. این دولت است که باید پاسخ به این سوال که برای مرحله دوم برنامه راهبردی و اجرائی متناسب با شرایط اقتصادی اخیر وجود دارد یا خیر را بدهد. امیدورایم که این انتظار را دولت متوقعانه نداند.
شما در عین ذکر نقطه نظرات خود تلویحا اشاره به عدم نتیجه مطلوب از اجرای مرحله اول داشتید. آیا این موضوع را متاثر از وقایع تحریم و شدت گرفتن رفتارهای غیراصولی جامعه بین المللی در رابطه با کشورمان نمی دانید؟
در اینجا لازم می دانم اشاره نمایم که تحریم چماقی دو سر است که یک سر آن را سیاست های کور اقتصادی برخی کشورهای غربی و آمریکا بلند کرده اند و سر دیگر آن وسیله ای ابزاری برای کتمان ضعف های مدیریتی در امور اجرائی است.
تحریم در کشور ما عمری به بلندای عمر انقلاب اسلامی دارد. در کشور ما حتی در شرایط جنگی و کمبودهای بسیاری در زمینه های مختلف هیچ مشکلی که کمرشکن باشد را بوجود نیاورده؛ اکنون که اقتدار ما در عرصه های مختلف علمی و پتانسیل های بالفعل و بالقوه قابل مقایسه با آن سال ها نمی باشد، پس چرا بی جهت مردم را نگران می کنند.
سکان هدایت سیاست های کلان به دست باکفایت مقام رهبری است که انصافا ایستادگی قاطع ایشان کمر استکبار را شکسته، تحریم واژه ای ساخته شده و بزرگ شده برای ماست تا در پس آن ضعف های خود را مخفی نمائیم.
آنچه که اکنون نظام اقتصادی ما از آن رنج می برد خصوصا" در بخش های صنعت، تجارت، خدمات و کشاورزی در نیمه راه ایستادن مدیران اجرائی است که هنوزتصمیم به حرکت نگرفته اند و هنوز عزم و اراده قوی ای جز سیاسی کاری در مدیران بوجود نیامده تا قدری سرعت بگیرند و موجب حرکت و سرعتی قابل توجه در بخش های مذکور شوند.
بی ربط نیست اگر از کلمه عامدا استفاده شود در سال جهاد اقتصادی مردم انتظار داشتند رکوردهای اقتصادی مطلوب فضای جدیدی در عرصه های مذکور نصیب مردم نماید اما نتیجه چه بود؟ اما متاسفانه به جزء کاهش ارزش پنجاه درصدی پول ملی، تورم صد در صدی در برخی اقلام و کالاهای اساسی و افزایش هفتاد درصدی اجاره بها و بزرگترین مفسده مالی در نظام بانکی، دولت چه رکوردی به جا گذاشت؟! حال به جا است که پرسیده شود که ریشه این معضلات کجاست؟ به جزء اینکه بگوئیم نظام اجرائی به معلول پرداخته تا علت و گرنه نفس جهاد نتیجه ای جز خیر و ارزش ندارد.
تصور بنده بر این است که نماد سال ۹۱ که توسط مقام رهبری سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه نامیده شد به این علت است که جهاد افتصادی هنوز به پایان نرسیده و ادامه دارد و با این نامگذاری که اشاره به ارکان اقتصادی دارد ایشان ضرورت این جهاد را بیش از پیش مورد تاکید قراردادند، مگر عناصر موثر در هر حرکت اقتصادی چیست؟ سرمایه، کار و تولید که در فرآیند اقتصادی یک کشور این عناصر عامل اصلی تولید ثروت هستند و کشوری که توانست تولید ثروت کند قطعا رشد اقتصادی قابل قبولی هم خواهد داشت.
بنده امیدورام حداقل امسال مدیران دستگاههای اجرائی و عمومی این نماد را سرلوحه تبلیغ قرار ندهند، زیرا استفاده ابزاری از این نماد ارزش های وجودی آن را کمرنگ می کند و شاید مسیر انگیزه ها را نیز تغییر دهد.
در چند جمله اگر بخواهید ضرورت اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانه ها را بیان نمائید چه زمانی را برای آن مناسب می دانید؟
اجرای مرحله اول که هنوز تمام نشده، شاید زمان زیادی لازم باشد تا در نظام اقتصادی فاقد یارانه در حد مرحله اول ثبات لازم را بوجود آوریم و این مرحله استیبل شود. در اجرای مرحله دوم نیز همانگونه که در روزهای اخیر نیز اعلام شده حتی مجلس شورای اسلامی از زمان و شیوه اجرای این مرحله که بدون انجام هماهنگی های لازم، دولت اقدام به استارت نموده کمی دلخور شده و حق هم همین است زیرا نمایندگان مردم به مردم نزدیک ترند تا بسیاری از مدیران اجرائی.
شاهد این ادعا هم مصاحبه وزیر محترم راه و شهرسازی است که گویا سه سال از میزان نرخ اجاره بها مطلع نمی باشد و ادعا می نماید سه سال است که هزینه اجاره بها افزایش نیافته است.
با توجه به این موضوع و فرصت بسیار کم مدیران اجرائی الزاما مرحله دوم می بایست زمان اجرای آن معوق شود، کار گروهی متشکل از سه قوه برنامه مرحله دوم را به روز نمایند و با توجه به اهمیت این مرحله که می تواند کوچک ترین ضعفی، نظام اقتصادی کشور را وارد مرحله جدیدی از رها شدن تورم افسارگسیخته نماید، پس از تهیه این برنامه، با دقت و ظرافت تمام فازهای زمان بندی شده این مرحله را با توجه ظرفیت و میزان حساسیت نظام اقتصادی وارد مدار اجرا نمود.
عدم توجه به الزاماتی که ذکر کردم می تواند نظام اقتصادی را مجددا به زمستانی وارد نماید که کولاک تورم آن حتی نقدینگی بالقوه دولت را آن چنان درگیر نماید که سال ها زمان صرف شود تا اثرات سوء آن بهبود یابد.
در پایان عرض می کنم به نظر بنده حیاتی تر از اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانه ها، ایجاد ثبات در مرحله اول، بازیابی ارزش پول ملی و در یک جمله اجرای فرمایش مقام رهبری در سال تولید ملی،حمایت از کار و سرمایه ایرانی است که نتیجه آن می بایست به تولید ثروت ملی بیانجامد، با این نتجه کشور علاوه بر رشد قابل قبول اقتصادی فرصتهای مناسبی را در ایجاد شغل پیدا خواهد نمود و این امربستر لازم را برای بهبود فضای کسب و کار بوجود می آورد تا در پایان سال ۱٣۹۱ رکوردهای برنامه توسعه و برنامه چشم انداز نیز به یاری خداوند محقق گردد.
علاوه بر حیرت منتقدین از جدیت دولت در اجرای مرحله دوم، بسیاری از مردم که تورم ماههای اخیر نیز فشار مضاعفی را بر آنها وارد نمود نیز با حالتی ناباورانه از اصرار دولت نمی توانند امیدوار به جور شدن خرج و دخل باشند و از هم اکنون به دنبال مسئولی می گردند که فضای پرابهام اجرای این مرحله را پاسخگو باشد.
در این رابطه فرصتی پیش آمد تا با جناب دکتر سیدحسین قاسمی کارشناس ارشد اقتصاد کلان و شهری گفتگویی را انجام دهیم که در ادامه می آید.
جناب دکتر قاسمی ارزیابی شما از اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها چیست و آیا امیدی به گذر از بحران تورم وجود دارد؟
لازم می دانم قبل از اینکه به سوال شما پاسخ دهم این نکته را بیان کنم که کمتر منتقدی را شما پیدا خواهید کرد که از نقد وقایع اقتصادی قصد تخریب عملکرد اقتصادی مطلوب کشور را داشته باشد.
اما با توجه به اینکه عملکرد برنامه های اقتصادی دولت نهم و دهم و خروجی بسیاری از این برنامه ها را در راستای رکوردهای برنامه توسعه و برنامه چشم انداز نمی بیند، لذا ضمن فراهم آوردن اسباب نگرانی بسیاری از منتقدین موجبات ناخشنودی شهروندان نیز گردیده است.
اساسا پیش بینی می شود در اجرای حذف برنامه اقتصادی سوبسیدایز یا یارانه ای با طرح هدفمندسازی یارانه ها تا حدودی بتوان تنش های ناشی از حذف یارانه ها را گرفت، اما اجرای ناصواب این برنامه موجب شده نظام اقتصادی کشور دچار هاله ای از ابهام شود که مسیر هدفمند این برنامه مطلوب تهیه نشده و یا در اجرا مشکل میباشد.
برنامه هدفمندسازی یارانه یعنی تعدیل اقتصادی در نظام قیمت گذاری و اخذ هزینه های اداره کشور متناسب با بهره مندی از امکانات ملی اما اجرای این طرح نه تنها تعدیل منطقی را به دنبال نداشته بلکه موجب بار شدن هزینه هایی به مردم شده است که امیدی به فرجام مطلوب آن نمی باشد و نمی توان در اجرای آن هدفی را مشاهده کرد.
با اجرای مرحله اول که شاهد خودمحوری نظام اجرائی کشور در فرآیند اجرا بودیم انحراف از هدف های غائی به قدری محسوس و ملموس است که آثار و تبعات اقتصادی آن خصوصا در ماههای پایانی سال نوعی وازدگی عمومی را بوجود آورد.
این وازدگی علاوه بر فشارهای اقتصادی و روانی بر مردم خصوصا بخش شهری کشور تعادل نظام اقتصادی را خصوصا در فضای پولی به نحوی متاثر ساخته که سه ماهه چهارم سال عامل به جریان افتادن نقدینگی خفته و غیرفعال شد و به لحاظ بالا بودن این حجم نقدینگی عنان مدیریت پولی و مالی کشور از دست دولت خارج شد که بسیج عمومی تفکر و شعور عمومی جامعه و الزام دولت به افزایش نرخ سود بانکی تورم لجام گسیخته را مهار و شتاب کاهش ارزش پول ملی را تا حدودی کنترل نمود.
از طرفی تعطیلات سال نو نیز از توسعه بیشتر تبعات حاصل کاست و فضای پولی و مالی کشور قدری آرامش یافت. خوب با توجه به خروجی اجرای مرحله
اول طرح هدفمندی یارانه ها که تا حد ورشکستگی اقتصادی بسیاری از بنگاههای دولتی و خصوصی کشیده شد و هنوز تحلیل این شرایط به پایان نرسیده اجرای مرحله دوم آن هم با شتابزدگی نظام اجرائی نمی دانم چه هدفی را دنبال می کند.
ای کاش مسئولین مربوطه قدری از کلی گویی دست برداشته و از اجرای جزء به جزء مرحله دوم و هدفی که دنبال می شود را بیشتر بازگو کنند. روشن نیست چرا مسئولین مربوطه از ارائه کردن برنامه و هدف های آن طفره می روند. ارائه گزارش آثار اجرای مرحله اول در مجلس شورای اسلامی کمتر نماینده مجلس و شهروندی را راضی کرده و حتی نمایندگان مردم اذعان به عدم شفافیت آثار و علائم و آمار و ارقام مرحله اول دارند.
جامعه دانشگاهی و منتقدین اقتصادی و کسانی که به نحوی از انحاء در بازار کالا، پول، بورس و سایر فعالیت های اقتصادی مشارکت دارند به واقع اطلاع درست و کاملی از خروجی اجرای مرحله اول ندارند. شاید عده ای از مسئولین ضرورت نمی دانند مردم در جریان این امور قرار گیرند حال چگونه دولت اینچنین شتابان در پی استارت اجرای مرحله دوم می باشد الله و اعلم.
شما معتقد هستید که اجرای مرحله دوم فاقد برنامه است؟
ممکن است دستورالعمل های اجرائی برای اجرای این مرحله تهیه شده باشد اما آنچه مهم است در فرآیند اجرای هر پروژه ای ما قائل به تحقیق در عملیات هستیم. قطعا اجرای مرحله اول تاکنون دارای نقاط ضعف و قوتی بوده و یا در بسیاری از مراتب اجراء احتمال تاثیرات خارجی و برخی رخدادهای جهانی و یا جریان دینامیک بازار داخلی و خارجی لزوم و ضرورت رفع نواقص و اشتباهات را بوجود آورده باشد، چرا نباید ما به رفع این نواقص بپردازیم، مگر قائل به هیچگونه نقصی در اجرا نباشیم.
مصداق این عرایض تبعات ارسال پیام انصراف خود اختیاری بود که شاهد حواشی فراوان بود. پس مرحله دوم چیزی به نام برنامه دارد اما رخدادهای اقتصادی ماههای اخیر الزامات برنامه را برای تغییر و یا تکمیل اجتناب پذیر ساخته است. پس قطعا این شرایط بوجود آمده لزوم بازنگری، مطالعه، تغییرات در برنامه و تدقیق در اجرا را بیشتر می نماید. این دولت است که باید پاسخ به این سوال که برای مرحله دوم برنامه راهبردی و اجرائی متناسب با شرایط اقتصادی اخیر وجود دارد یا خیر را بدهد. امیدورایم که این انتظار را دولت متوقعانه نداند.
شما در عین ذکر نقطه نظرات خود تلویحا اشاره به عدم نتیجه مطلوب از اجرای مرحله اول داشتید. آیا این موضوع را متاثر از وقایع تحریم و شدت گرفتن رفتارهای غیراصولی جامعه بین المللی در رابطه با کشورمان نمی دانید؟
در اینجا لازم می دانم اشاره نمایم که تحریم چماقی دو سر است که یک سر آن را سیاست های کور اقتصادی برخی کشورهای غربی و آمریکا بلند کرده اند و سر دیگر آن وسیله ای ابزاری برای کتمان ضعف های مدیریتی در امور اجرائی است.
تحریم در کشور ما عمری به بلندای عمر انقلاب اسلامی دارد. در کشور ما حتی در شرایط جنگی و کمبودهای بسیاری در زمینه های مختلف هیچ مشکلی که کمرشکن باشد را بوجود نیاورده؛ اکنون که اقتدار ما در عرصه های مختلف علمی و پتانسیل های بالفعل و بالقوه قابل مقایسه با آن سال ها نمی باشد، پس چرا بی جهت مردم را نگران می کنند.
سکان هدایت سیاست های کلان به دست باکفایت مقام رهبری است که انصافا ایستادگی قاطع ایشان کمر استکبار را شکسته، تحریم واژه ای ساخته شده و بزرگ شده برای ماست تا در پس آن ضعف های خود را مخفی نمائیم.
آنچه که اکنون نظام اقتصادی ما از آن رنج می برد خصوصا" در بخش های صنعت، تجارت، خدمات و کشاورزی در نیمه راه ایستادن مدیران اجرائی است که هنوزتصمیم به حرکت نگرفته اند و هنوز عزم و اراده قوی ای جز سیاسی کاری در مدیران بوجود نیامده تا قدری سرعت بگیرند و موجب حرکت و سرعتی قابل توجه در بخش های مذکور شوند.
بی ربط نیست اگر از کلمه عامدا استفاده شود در سال جهاد اقتصادی مردم انتظار داشتند رکوردهای اقتصادی مطلوب فضای جدیدی در عرصه های مذکور نصیب مردم نماید اما نتیجه چه بود؟ اما متاسفانه به جزء کاهش ارزش پنجاه درصدی پول ملی، تورم صد در صدی در برخی اقلام و کالاهای اساسی و افزایش هفتاد درصدی اجاره بها و بزرگترین مفسده مالی در نظام بانکی، دولت چه رکوردی به جا گذاشت؟! حال به جا است که پرسیده شود که ریشه این معضلات کجاست؟ به جزء اینکه بگوئیم نظام اجرائی به معلول پرداخته تا علت و گرنه نفس جهاد نتیجه ای جز خیر و ارزش ندارد.
تصور بنده بر این است که نماد سال ۹۱ که توسط مقام رهبری سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه نامیده شد به این علت است که جهاد افتصادی هنوز به پایان نرسیده و ادامه دارد و با این نامگذاری که اشاره به ارکان اقتصادی دارد ایشان ضرورت این جهاد را بیش از پیش مورد تاکید قراردادند، مگر عناصر موثر در هر حرکت اقتصادی چیست؟ سرمایه، کار و تولید که در فرآیند اقتصادی یک کشور این عناصر عامل اصلی تولید ثروت هستند و کشوری که توانست تولید ثروت کند قطعا رشد اقتصادی قابل قبولی هم خواهد داشت.
بنده امیدورام حداقل امسال مدیران دستگاههای اجرائی و عمومی این نماد را سرلوحه تبلیغ قرار ندهند، زیرا استفاده ابزاری از این نماد ارزش های وجودی آن را کمرنگ می کند و شاید مسیر انگیزه ها را نیز تغییر دهد.
در چند جمله اگر بخواهید ضرورت اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانه ها را بیان نمائید چه زمانی را برای آن مناسب می دانید؟
اجرای مرحله اول که هنوز تمام نشده، شاید زمان زیادی لازم باشد تا در نظام اقتصادی فاقد یارانه در حد مرحله اول ثبات لازم را بوجود آوریم و این مرحله استیبل شود. در اجرای مرحله دوم نیز همانگونه که در روزهای اخیر نیز اعلام شده حتی مجلس شورای اسلامی از زمان و شیوه اجرای این مرحله که بدون انجام هماهنگی های لازم، دولت اقدام به استارت نموده کمی دلخور شده و حق هم همین است زیرا نمایندگان مردم به مردم نزدیک ترند تا بسیاری از مدیران اجرائی.
شاهد این ادعا هم مصاحبه وزیر محترم راه و شهرسازی است که گویا سه سال از میزان نرخ اجاره بها مطلع نمی باشد و ادعا می نماید سه سال است که هزینه اجاره بها افزایش نیافته است.
با توجه به این موضوع و فرصت بسیار کم مدیران اجرائی الزاما مرحله دوم می بایست زمان اجرای آن معوق شود، کار گروهی متشکل از سه قوه برنامه مرحله دوم را به روز نمایند و با توجه به اهمیت این مرحله که می تواند کوچک ترین ضعفی، نظام اقتصادی کشور را وارد مرحله جدیدی از رها شدن تورم افسارگسیخته نماید، پس از تهیه این برنامه، با دقت و ظرافت تمام فازهای زمان بندی شده این مرحله را با توجه ظرفیت و میزان حساسیت نظام اقتصادی وارد مدار اجرا نمود.
عدم توجه به الزاماتی که ذکر کردم می تواند نظام اقتصادی را مجددا به زمستانی وارد نماید که کولاک تورم آن حتی نقدینگی بالقوه دولت را آن چنان درگیر نماید که سال ها زمان صرف شود تا اثرات سوء آن بهبود یابد.
در پایان عرض می کنم به نظر بنده حیاتی تر از اجرای مرحله دوم هدفمندسازی یارانه ها، ایجاد ثبات در مرحله اول، بازیابی ارزش پول ملی و در یک جمله اجرای فرمایش مقام رهبری در سال تولید ملی،حمایت از کار و سرمایه ایرانی است که نتیجه آن می بایست به تولید ثروت ملی بیانجامد، با این نتجه کشور علاوه بر رشد قابل قبول اقتصادی فرصتهای مناسبی را در ایجاد شغل پیدا خواهد نمود و این امربستر لازم را برای بهبود فضای کسب و کار بوجود می آورد تا در پایان سال ۱٣۹۱ رکوردهای برنامه توسعه و برنامه چشم انداز نیز به یاری خداوند محقق گردد.
|
اخبار روز: محمد نوری زاد در گفتگویی با سایت کلمه حادثه ی ترور دکتر شاپور بختیار را به نقل از ابولقاسم طالبی کارگردان فیلم قلاده های طلا تشریح کرده است. نوری زاد به خاطره ای اشاره می کند که طالبی از قول یکی از افراد اطلاعاتی تعریف کرده بوده است:
در دیدار آخر، یکی از بچه ها به بهانه ای به بختیار نزدیک شد و ناگهان او را که سبک بود از زمین بلند کرد تا با ضربه های نوک عصا تیم حفاظت را خبر نکند. یکی هم بلافاصله جلوی دهانش را گرفت و من هم با ضربات پی درپی چاقو دست بکار شدم و سلاخی اش کردم. از نفس که افتاد، آرام نشاندیمش روی مبل و با صدای بلند از او تشکر کردیم و از خانه بیرون زدیم. تیم حفاظت نیم ساعت بعد ازخروج ما متوجه می شود که از بالا صدایی نمی آید. مشکوک می شوند. بالا که می روند متوجه قضایا می شوند...”
نوری زاده می افزاید: من این را از زبان خود آقای طالبی شنیدم. چیزی نیست که بخواهند انکارش کنند. در پستوهای خوفناک وزارت اطلاعات از این حکایت ها بسیار است. چه در خارج از کشور چه داخل.
بخش اول گفتگوی سپند میریوشفی از سایت کلمه با محمد نوریزاد را در زیر می خوانید:
آقای نوری زاد شما در واقع با نگارش همان اولین نامه به رهبری، رسماً از صف دوستان و خودی ها بیرون شدید. دوستان هم طیف شما در قبال شما یا ساکت ماندند یا در هر فرصت مناسب به شما هتاکی کردند و می کنند. مثل آقایان سلحشور و سردارقاسمی و ابوالقاسم طالبی. از این که دوستان قدیمتان سراغی از شما نمی گیرند ناراحت نیستید؟
ناراحتی من بیش از آنکه معطوف از دست دادن آنها باشد- که البته ناراحت کننده هم هست – به این مربوط است که اغلب آنها در هراس و نگرانی و ترس به سر می برند. ترس از این که مبادا یک چشم نامحرمی آنها را در کنار من ببیند و مشکلی برای خودشان و کارشان پیش بیاورد. من این ترس را بارها به چشم خود دیده ام. یک بار یکی از سرداران سپاه به دیدن من آمد و خیلی ابراز ارادت کرد. به من گفت که بدنه ی کلی سپاه کاملاً با نگاه و با مواضع شما همراه است و نسبت به روال جاری سپاه معترض و منتقد است. گفت: این هیاهوهای غارتگری و دخالت در کلیت امور کشور، به رأس هرم سپاه و آن جماعت از پاسداران رأس نشین مربوط است. مابقی پاسداران از این وضعیت متنفرند. اینها دوست نداشته و ندارند که نام سپاه به زشتی برده شود. که البته خودش هم قبول داشت که داستان و سرنوشتی که سپاه دچار آن شده از این قضایا و آرزوهای مانده در دل گذشته و دوره اش سپری شده.
آن روز این دوست سردار من برخاست تا برود. پرسیدم: کجا به این زودی؟ گفت: دارم به فلان مجلس می روم. گفتم: اتفاقاً من هم علاقه مندم به همان مجلس بیایم. با هم برویم. سردار ناگهان به تردید افتاد. و احتمالاً صحنه هایی را پیشاپیش تداعی کرد که مثلاً شانه به شانه ی من دارد داخل آن مجلس می شود. کافی بود دوربین یکی از حاضران عکسی از این شانه به شانگی بگیرد و آن عکس را نشان از ما بهتران بدهد یا در فضای مجازی به نمایش بگذارد. بدیهی است که چه عاقبتی می توانست برای این سردار خوب ما تدارک دیده شود.
اغلب دوستان دقیقاً به این دلیل است که از من فاصله گرفته اند. ترس از چشم ها و شنودهای نامحرم. و ترس از بخطر افتادن موقعیت و منافعی که دارند. یادم هست آن روزهای اولی که از زندان آزاد شده بودم یکی از استادان دانشگاه تهران خیلی اظهار علاقه کرد که مرا ببیند. قرار گذاشتیم اما ساعتی بعد توسط یکی دیگر عذرخواهی کرد. علتش را که پرسیدم، آن دوست واسط به همین چشم ها و شنودها و بخطر افتادن موقعیت استاد اشاره کرد. البته بعضی از دوستان قدیم من بخاطر خروج من از دایره ی ولایتمداری ارتباطشان را با من قطع کرده اند. که اگر خوب به ذات دین و ایمانشان دقیق شوند، خواهند دانست که انسانها، همین که انسانند، می توانند با هم دوست باشند. چه برسد به این که مشترکات فراوانی هنوزبا ما هست و ما برای دوست ماندن بهانه های فراوان تری دراختیارداریم تا جدایی وفصل واخم وناسزا. این را آموزه های دینی ما می گوید. اگر بنا بر این بود که با هر اعتراض و انتقاد به حاکم و پادشاه و رهبر، فرد انتقاد کننده از گردونه ی مسلمانی و انسانیت به دور انداخته شود و جان و مال آبرویش به خطر بیفتد و حتی به تاراج برود، کسی باقی نمی ماند که از تاریخ سر بدر آورد. جز شیادان و نان به نرخ روزخورها و آدم های نرم و بی تپش.
شما در یک جا گفته بودید که با آقای ابوالقاسم طالبی دوستی خانوادگی داشتید.
بله، چندین سال.
نمی خواهید درباره ی ایشان صحبت کنید؟
خیر.
اما آقای طالبی درباره ی شما خیلی صحبت کرده.
بهتراست راجع به نوشتن و فواید آن صحبت کنیم.
در رجانیوزیک مطلبی از ایشان خواندم که در آن منحرفین اطراف امام علی را نام برده بود. قاسطین و ناکثین و مارقین. و درباره ی هر یک نیز شرحی داده بود. سر آخراین هرسه را به شما وصل کرده بود. یعنی این که شما یک تنه صفت ها و خصوصیت های این سه طایفه را با خود یکجا دارید. هم منافقید هم نهروانی هستید هم وامدار معاویه اید. همه ی اینها را هم در نسبت با رهبری تعریف کرده بود. که بزعم ایشان جایگاهش جایگاه علی (ع) است.
بهترنیست به نامه هایی که من برای رهبرنوشته ام بپردازیم؟ مثلاً نامه ی چهاردهم. مرگ رهبران…
به هرحال سوال هایی است که وجود دارد. همسر آقای طالبی بعد از انتشار نامه ی اول، شما را حسابی نواخته بود و گوشت نذری شما را هم پس فرستاده بود. نمی گویید داستان چه بوده؟ رجانیوز فکرکنم نامه ی ایشان را زده بود. یا ایرنا.
(خنده می کند) من می گویم کارآقای طالبی را به آینده موکول کنیم شما پای همسرایشان را هم وسط می کشید! دوست من، فروشدن به این مسائل حاشیه ای درست همان چیزی است که ما را ازپرداختن به اصل ماجرا بازمی دارد.
لااقل داستان این گوشت نذری را بگویید.
آقای طالبی جراحی قلب کرده بود من برای سلامتی ایشان نذر کرده بودم.
یک گوسفند؟
بله.
و بعد که نامه ی اول شما به رهبری منتشر شد همسرشان آن را پس فرستاد.
قسمتی ازآن را. بگذریم.
نوری زاده می افزاید: من این را از زبان خود آقای طالبی شنیدم. چیزی نیست که بخواهند انکارش کنند. در پستوهای خوفناک وزارت اطلاعات از این حکایت ها بسیار است. چه در خارج از کشور چه داخل.
بخش اول گفتگوی سپند میریوشفی از سایت کلمه با محمد نوریزاد را در زیر می خوانید:
آقای نوری زاد شما در واقع با نگارش همان اولین نامه به رهبری، رسماً از صف دوستان و خودی ها بیرون شدید. دوستان هم طیف شما در قبال شما یا ساکت ماندند یا در هر فرصت مناسب به شما هتاکی کردند و می کنند. مثل آقایان سلحشور و سردارقاسمی و ابوالقاسم طالبی. از این که دوستان قدیمتان سراغی از شما نمی گیرند ناراحت نیستید؟
ناراحتی من بیش از آنکه معطوف از دست دادن آنها باشد- که البته ناراحت کننده هم هست – به این مربوط است که اغلب آنها در هراس و نگرانی و ترس به سر می برند. ترس از این که مبادا یک چشم نامحرمی آنها را در کنار من ببیند و مشکلی برای خودشان و کارشان پیش بیاورد. من این ترس را بارها به چشم خود دیده ام. یک بار یکی از سرداران سپاه به دیدن من آمد و خیلی ابراز ارادت کرد. به من گفت که بدنه ی کلی سپاه کاملاً با نگاه و با مواضع شما همراه است و نسبت به روال جاری سپاه معترض و منتقد است. گفت: این هیاهوهای غارتگری و دخالت در کلیت امور کشور، به رأس هرم سپاه و آن جماعت از پاسداران رأس نشین مربوط است. مابقی پاسداران از این وضعیت متنفرند. اینها دوست نداشته و ندارند که نام سپاه به زشتی برده شود. که البته خودش هم قبول داشت که داستان و سرنوشتی که سپاه دچار آن شده از این قضایا و آرزوهای مانده در دل گذشته و دوره اش سپری شده.
آن روز این دوست سردار من برخاست تا برود. پرسیدم: کجا به این زودی؟ گفت: دارم به فلان مجلس می روم. گفتم: اتفاقاً من هم علاقه مندم به همان مجلس بیایم. با هم برویم. سردار ناگهان به تردید افتاد. و احتمالاً صحنه هایی را پیشاپیش تداعی کرد که مثلاً شانه به شانه ی من دارد داخل آن مجلس می شود. کافی بود دوربین یکی از حاضران عکسی از این شانه به شانگی بگیرد و آن عکس را نشان از ما بهتران بدهد یا در فضای مجازی به نمایش بگذارد. بدیهی است که چه عاقبتی می توانست برای این سردار خوب ما تدارک دیده شود.
اغلب دوستان دقیقاً به این دلیل است که از من فاصله گرفته اند. ترس از چشم ها و شنودهای نامحرم. و ترس از بخطر افتادن موقعیت و منافعی که دارند. یادم هست آن روزهای اولی که از زندان آزاد شده بودم یکی از استادان دانشگاه تهران خیلی اظهار علاقه کرد که مرا ببیند. قرار گذاشتیم اما ساعتی بعد توسط یکی دیگر عذرخواهی کرد. علتش را که پرسیدم، آن دوست واسط به همین چشم ها و شنودها و بخطر افتادن موقعیت استاد اشاره کرد. البته بعضی از دوستان قدیم من بخاطر خروج من از دایره ی ولایتمداری ارتباطشان را با من قطع کرده اند. که اگر خوب به ذات دین و ایمانشان دقیق شوند، خواهند دانست که انسانها، همین که انسانند، می توانند با هم دوست باشند. چه برسد به این که مشترکات فراوانی هنوزبا ما هست و ما برای دوست ماندن بهانه های فراوان تری دراختیارداریم تا جدایی وفصل واخم وناسزا. این را آموزه های دینی ما می گوید. اگر بنا بر این بود که با هر اعتراض و انتقاد به حاکم و پادشاه و رهبر، فرد انتقاد کننده از گردونه ی مسلمانی و انسانیت به دور انداخته شود و جان و مال آبرویش به خطر بیفتد و حتی به تاراج برود، کسی باقی نمی ماند که از تاریخ سر بدر آورد. جز شیادان و نان به نرخ روزخورها و آدم های نرم و بی تپش.
شما در یک جا گفته بودید که با آقای ابوالقاسم طالبی دوستی خانوادگی داشتید.
بله، چندین سال.
نمی خواهید درباره ی ایشان صحبت کنید؟
خیر.
اما آقای طالبی درباره ی شما خیلی صحبت کرده.
بهتراست راجع به نوشتن و فواید آن صحبت کنیم.
در رجانیوزیک مطلبی از ایشان خواندم که در آن منحرفین اطراف امام علی را نام برده بود. قاسطین و ناکثین و مارقین. و درباره ی هر یک نیز شرحی داده بود. سر آخراین هرسه را به شما وصل کرده بود. یعنی این که شما یک تنه صفت ها و خصوصیت های این سه طایفه را با خود یکجا دارید. هم منافقید هم نهروانی هستید هم وامدار معاویه اید. همه ی اینها را هم در نسبت با رهبری تعریف کرده بود. که بزعم ایشان جایگاهش جایگاه علی (ع) است.
بهترنیست به نامه هایی که من برای رهبرنوشته ام بپردازیم؟ مثلاً نامه ی چهاردهم. مرگ رهبران…
به هرحال سوال هایی است که وجود دارد. همسر آقای طالبی بعد از انتشار نامه ی اول، شما را حسابی نواخته بود و گوشت نذری شما را هم پس فرستاده بود. نمی گویید داستان چه بوده؟ رجانیوز فکرکنم نامه ی ایشان را زده بود. یا ایرنا.
(خنده می کند) من می گویم کارآقای طالبی را به آینده موکول کنیم شما پای همسرایشان را هم وسط می کشید! دوست من، فروشدن به این مسائل حاشیه ای درست همان چیزی است که ما را ازپرداختن به اصل ماجرا بازمی دارد.
لااقل داستان این گوشت نذری را بگویید.
آقای طالبی جراحی قلب کرده بود من برای سلامتی ایشان نذر کرده بودم.
یک گوسفند؟
بله.
و بعد که نامه ی اول شما به رهبری منتشر شد همسرشان آن را پس فرستاد.
قسمتی ازآن را. بگذریم.
اخیراً هم آقای طالبی در مصاحبه با خانم مسیح علی نژاد به شما پرداخته بود. هم به شما هم به آقای جعفر پناهی.
چه ایرادی دارد؟
شما می دانستید آقای طالبی عضو اداره ی اطلاعات اصفهان بوده ؟
آن وقت ها یک گمانهایی برده بودم که ایشان یک ارتباط هایی با اطلاعات دارد اما فکر نمی کردم ایشان عضو اطلاعات باشد. در زندان که بودم از یکی شنیدم ایشان اطلاعاتی است. یک بار که از زندان به مرخصی آمده بودم حتی به ایشان زنگ زدم. کمی تعجب کرد. گفتم می خواهم شما را ببینم. استقبال کرد. بعداً در زندان از یکی شنیدم که او عضو اداره ی اطلاعات اصفهان بوده و احتمالاً هنوز هم هست.
ما می دانیم که وزارت اطلاعات آقای طالبی را به صداوسیما و شخص ضرغامی تحمیل کرد. او حتی در کارهای ضرغامی هم دخالت می کرد. نمی خواهید ازآن ایام بگویید؟
(سعی می کند موضوع را عوض کند) پرسش نخست شما سه پرسش توأمان دارد. به یک قسمتش پاسخ گفتم. این که چرا می نویسم؟ برویم به سروقت دوقسمت دیگرش….
چرا نمی خواهید از آقای طالبی صحبت کنید؟
دوست گرامی، من وقتی به شخص رهبرنامه می نویسم و به شخصیت های بلند بالای نظام، چرا وقتم را برای دیگران تلف کنم؟
آقای طالبی با حمایت و سرمایه گذاری و خط و ربط وزارت اطلاعات و سپاه، فیلم” قلاده طلا ” را ساخته که اساس حرکت معترضانه ی این دوسال ونیم مردم را به خارجی ها وصل کرده. فیلمی به غایت غیر منصفانه در حالیکه منتقدان حتی نمیتوانند اسمی و نامی از اعتراض مردم ببرند و یا حتی به اتهامات پاسخ دهند.
معمول براین بوده که کاتبان درباری، تاریخ را به نفع سلاطین تغییرمی دادند و تحریف می کردند. اینجا هم همان واقعه ی تکراریِ تاریخ تکرارشده. قرارنیست که با سرمایه ی یک نظام، وجلوی چشم بزرگانش وجلوی چشم میلیونها مردم، تاریخ این سی و سه سال سرزمین ما همانگونه مطرح شود که بوده: آمیخته به فساد وقتل وغارت دروغ وریاکاری وبیکاری وتن فروشی واعتیاد وهدردادن سرمایه های ملی وانسانی. تاریخ دراین سرزمین دارد تعریف تکراری خود را به رخ می کشد: انطباق حادثه ها و وقایع، آنگونه که حاکمان می خواهند. حالا عضوی ازمجموعه ی وزارت اطلاعات مأمورمی شود درباره ی حوادث این دوسه سال اخیرفیلم بسازد. اوباید نقش همان کاتب های درباری را ایفا کند. شما وقتی عضو وزارت اطلاعات می شوید، اول چیزی را که درخود قربانی می کنید صداقت است.
سالها پیش آقای کشاورز و خانم پوران درخشنده و آقای طالبی و آقای دُرمنش و من، داوران جشنواره ی سیمای استان ها بودیم. این جشنواره در ارومیه برگزار شد. یک شب این آقای ابوالقاسم طالبی چیزی تعریف کرد که من حالا می فهمم او به کجاها وصل بوده و این حلقه ی اتصال حالا دارد خودش را در” قلاده طلا” نشان می دهد. آقای طالبی گفت: یکی ازبچه های اداره (وزارت اطلاعات) به من (آقای طالبی) پیشنهاد کرد که بیا و فیلمی درباره شاپوربختیار بساز و نحوه ی کشته شدن او را همین طور که ما او را ازپا درآورده ایم بازسازی کن که من( آقای طالبی) وقتی داستان را شنیدم گفتم کارمن نیست.
آقای طالبی شروع کرد به تشریحِ نحوه ی کشته شدن شاپوربختیار از قول همان “یکی ازبچه ها”:… پسرِ بختیارکه رییس پلیس پاریس بود همه جورامنیت را برای پدرش فراهم کرده بود. درخانه ای که دواتاق داشت دردوطبقه. یک اتاق پایین یک اتاق بالا. برای پدرش یک تیم دوسه نفره ی محافظ گماشته بود که درطبقه ی هم کفِ خانه ساکن بودند. درطبقه ی بالا خود بختیار اقامت داشت. بختیار با ضربه های نوک عصا که به کفِ چوبی اتاق می زد افراد تیم یا خدمتکاران را خبرمی کرد. اگرچای می خواست یک ضربه. پیغامی اگرداشت دوضربه. مشورتی اگرمی خواست بکند یا جایی اگر می خواست برود سه ضربه. ما این اطلاعات را طی دوسه جلسه که درلباس سه عرب (سعودی یا عراقی) به دیدنش رفتیم و با اواعلام همکاری کردیم بدست آوردیم.
دردیدار آخر، یکی ازبچه ها به بهانه ای به بختیارنزدیک شد وناگهان اورا که سبک بود از زمین بلند کرد تا با ضربه های نوک عصا تیم حفاظت را خبرنکند. یکی هم بلافاصله جلوی دهانش را گرفت و من هم با ضربات پی درپی چاقو دست بکارشدم و سلاخی اش کردم. از نفس که افتاد، آرام نشاندیمش روی مبل و با صدای بلند از او تشکر کردیم و ازخانه بیرون زدیم. تیم حفاظت نیم ساعت بعد ازخروج ما متوجه می شود که ازبالا صدایی نمی آید. مشکوک می شوند. بالا که می روند متوجه قضایا می شوند….”
من این را از زبان خود آقای طالبی شنیدم. چیزی نیست که بخواهند انکارش کنند. در پستوهای خوفناک وزارت اطلاعات ازاین حکایت ها بسیاراست. چه درخارج ازکشورچه داخل. آقای طالبی دوچهره دارد. یکی اطلاعاتی و ترسناک. یکی هم چهره ای که با مردی و مردانگی نا آشنا نیست. ومن درآن سالها با همان خصلت مردی و مردانگی او آمیخته بودم. “قلاده طلا” را آن چهره ی اطلاعاتی آقای طالبی ساخته و حیف که مردی و مردانگی اش را درخلق این اثربه خاک برده. البته درطول ماههای زندان و آشنایی با بازجویان هیولاگون قبول کردم که مأمور وزارت اطلاعات شدن، مساویست با همه چیزرا کنارگذاشتن. وهمه چیزرا زیرپانهادن.
(چهره اش به گلایه می نشیند) شما بالاخره ازمن چیزی بیرون کشیدید که من هرگز به این گونه سخن گفتن عادت ندارم. من این چیزی را که درآن سالهای نچندان دورازآقای طالبی شنیده بودم، تاکنون درهیچ محفلی بازگونکرده ام. شما اما با زیرکی عادت اخلاقی مرا مخدوش کردید.
به همان سئوال اول برگردیم. شما با این همه نوشتن چه قله ای را فتح کرده اید؟ دنبال چه نتیجه ای هستید؟
مگر قرار است قله ای فتح شود؟ اما اگر بدنبال فتح قله اید باید بگویم: من به یمن اعتباریافتن افکارعمومی دراین سه سال اخیر، وبه برکت خون جوانان ومردان وزنانی که بخاطریک اعتراض بدیهی نقش زمین شدند، وبا استفاده از فرصتی که فضای مجازی دراین سالهای اخیردراختیارما نهاده، من حداقل دوقله را با همین نوشتن های خود فتح کردم. یکی عادی شدن نگارش نامه به رهبر. که سابقاٌ معمول ومتداول نبود. حاکمیت سه نامه ی مرا با دلخوری تحمل کرد اما به بهانه ی یادداشتی به اسم” سقوط قاضی القضات شهر” مرا به زندان برد و همه ی توانش را بکارگرفت تا ازمن تواب و نادم وبریده بسازد. پس این یک قله. حالا اگر شما بخواهید با اسم خودتان حتی به رهبری نامه ای بنویسید، اگر این نامه ازچارچوب ادب خارج نباشد، با شما کاری ندارند. سابقاً نگارش نامه ی منتقدانه ی مودبانه درمحدوده ی خطوط قرمز قرارداشت و نویسنده به سرعت مجازات می شد. مثل جناب احمد زیدآبادی. که یک نامه نوشت و بسیارمحترمانه درآن یک پرسش مطرح کرد. که چرا نباید رهبرنقد شود؟
دومین قله؟
دومین قله، برملاکردن پستوهای مخوف اطلاعات وسپاه بود. البته درمحدوده ی کلمات. وگرنه نه من به اطلاعات پس پرده واقفم ونه اساساً شیوه ی نگارش من به افشاگریهای رایج معطوفست. اما به یمن همان برکاتی که برشمردم، خدای خوب توفیق این را به من داد تا واژگانی چون: فربگان سپاه، هیولاهای وزارت اطلاعات، دزدان سپاه، ودزدان اطلاعات را وارد ادبیات سیاسی این کشورکنم. بطورمثال شما می بینید من درهر نوشته به وسایل وابزارکاری ام اشاره می کنم. ابزاری که مأموران سپاه و اطلاعات ازدوسال و نیم پیش برداشته وبرده اند و به من بازنگردانده اند. من حاضرم این وسایل حالا حالا ها نزد اطلاعات و سپاه باقی بماند و من هربار به دزد بودن آنها تأکید بورزم.
نکته خوبی گفتید. داستان این وسایل دزدی چیست که هر بار در نامه ها و یادداشتها به آن اشاره میکنید. این سوال بسیاری از مخاطبان ما هم هست.
بله. من هم دیده ام که برخی ازخوانندگان از تأکیدمکررمن براین وسایل مکدرمی شوند. راست هم می گویند. اگرکسی متوجه غرض وهدف اصلی من نشود اذیت می شود. یعنی چه که نوری زاد درهرنامه به وسایل دزدیده شده اش اشاره می کند. بچه های مردم کشته شده اند و این بابا هردم دارد ازوسایل شخصی اش می گوید.
غافل ازاین که من دارم با ملایمت وزشِ یک نسیم اسیدی دم گوش همه ی تاریخ و البته دم گوش بزرگان نظام وسپاه واطلاعات نجوا می کنم که داستان من داستان دزدیده شدن وسایلم نیست. بل داستان این دزدان اطلاعات و دزدان سپاه است که به بلعیدن مال حرام و منافع ملی آنهم درحد کلانش ” عادت” کرده اند. دست آنها “کج” است. معده ی آنها انباشته از اموال مردم است. اینها پول نفت و مخابرات وهزارمعدن و هزارفرصت بی زبان مردم را بالا می کشند و سیرمانی هم دارند.
خوب این آیا کم قله ایست؟ اما یک قله ی دیگرهست که دست کمی ازاین دوقله ندارد. ومن بدان سخت متمایلم. و آن: ایجاد شکاف درمیان پاسداران و خانواده های شهدا و جانبازان و بسیجیان و طرفداران حاکمیت است. من با طرح مفاسدی که مسئولان طراز اول نظام مرتکب آنها می شوند و این مفاسد انکارناپذیراست، وبا اشاره به زحمت ها و هزینه هایی که مردم صادقانه برای برآمدن این نظام متحمل شده اند، درصف مردمی که این نظام مدعی نمایندگی آن را دارد شکاف ایجاد می کنم.
نظام ما به دروغ سخن ازوحدت می گوید اما همزمان مردم را به خودی و ناخودی تقسیم می بندد و بهترین فرزندان ما را به سینه ی سلولها و محبس تنگ زندان می سپرد. به همین طریق، من چرا سخن ازانشقاق نگویم؟ با این تفاوت که او به آتش جهل و نفهمی مردم پف می کند و من به صورت مردم نسیمی از فهم وعقل و دانستن و دانستگی می وزانم. البته درحد همین نوشته ها و کلمه هایی که اختیارمی کنم. ونه بیشتر.
من چرا نگویم می سوزم وقتی می بنیم جوان پاک وغیورو صددرصد بی گناهی چون “عماد بهاور” سه سال تمام است که به مرخصی نیامده و درزندان دارد جوانی اش را خرج آینده ی این سرزمین می کند، وهمزمان قصابی چون “علی فلاحیان” که دستش به خون بسیاری ازمردان و زنان بی گناه ما آلوده است، درکمال امنیت و احترام، درخانه و کارخانه و دارایی ایش غلت می زند؟ من چرا نسوزم وقتی می بینم هیمنه ی نظام اسلامی ما در باب قضاوت آنجا به خاک مذلت می نشیند که شهامت برگزاری یک دادگاه علنی برای متهمان سیاسی ندارد. یا آنجا که همین دستگاه پرطمطراق مدعی عدالت، به ضرب تفنگ شکاری “جلال الدین فارسی” وبه جوهرقلم ظالمانه ی قاضیِ مغرض و بی سوادی چون شیخ محمد یزدی، یک مرد بی گناه را می کشد و کمترین گزشی درخود احساس نمی کند. جوری که قاتل اکنون کیفور و طلبکاروآزاد است و خانواده ی مقتول آواره و سرگردان؟
من درفتح این سومین قله، خدای را سپاس، بسیارموفق بوده ام. مردمان بسیاری، چه عالم چه عامی، چه استاد چه دانشجو، چه سردارچه درجه دار، چه روحانی چه غیرروحانی، چه مردچه زن، چه شهری چه روستایی، چه جوان چه پیر، با من دراین سرودی که سرداده شده همنوا شده اند. بویژه کسانی که خود را منتسب به سیستم ونظام اسلامی می دانسته اند و دریک سرگردانی فکری درحال دق کردن بودند. من به آنان نشان دادم که می شود به بسیاری ازشعارهای پوک حاکمیت پشت کرد و نگران مسلمانی خویش نیزنبود. یک روزفرزند یکی ازشهدا جلوی مرا گرفت و دست مادرش را کشاند و پیش آورد و با چشمانی پراشک به من گفت: این مادرمن. به او بگو که می شود به رهبرانتقاد کرد و ازجهنم نهراسید.
ما با یک چنین حجم کبره بسته ای ازخرافات مواجهیم که باید ازراه خودش بدان ورود کرد و به زدودنش همت نمود. ما با شعارو داد وقال و بدوبیراه به جایی نخواهیم رسید. با شتاب و عجله و ناشکیبایی نیز. باید صبورباشیم و دقت کنیم دراین راه پرخطر، فرزند زمان خود باشیم. به نظرمن کسی فرزند زمان خودش است که زمان را قدربداند ومفت آن را ازدست ندهد. و بوقت ضرورت، از زمانی که دراختیاراوست بهترین فایده را ببرد. ودراین راه، آگاهی، بله آگاهی، حرف اول را می زند.
پرتاب دو موشک از نوار غزه به سوی اسرائیل
نظامیان فلسطینی از نوار غزه دو موشک بهسوی اسرائیل پرتاب کردند.
لوبا سامری، سخنگوی پلیس اسرائیل، در این باره گفت این دو موشک روز یکشنبه (۲۰ فروردین / ۸ آوریل) بهمناطق غیرمسکونی در مرز اسرائیل اصابت کردند اما صدمات جانی به همراه نداشتند.
در پی حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه در روز شنبه (۱۹ فروردین / ۷ آوریل) نیز دو فلسطینی زخمی شدند. این دو بر مبنای منابع نظامی اسرائیل میخواستند موشکهایی بهسوی اسرائیل پرتاب کنند که با حمله هواپیماهای اسرائیلی روبرو شدند.
لوبا سامری، سخنگوی پلیس اسرائیل، در این باره گفت این دو موشک روز یکشنبه (۲۰ فروردین / ۸ آوریل) بهمناطق غیرمسکونی در مرز اسرائیل اصابت کردند اما صدمات جانی به همراه نداشتند.
در پی حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه در روز شنبه (۱۹ فروردین / ۷ آوریل) نیز دو فلسطینی زخمی شدند. این دو بر مبنای منابع نظامی اسرائیل میخواستند موشکهایی بهسوی اسرائیل پرتاب کنند که با حمله هواپیماهای اسرائیلی روبرو شدند.
به گزارش رسانههای آمریکا، در دور جدید مذاکره بر سر مناقشه هستهای کشورهای غربی، به احتمال خواستار تعطیل شدن تأسیسات اتمی زیرزمینی فردو خواهند شد. گفته میشود صدها پرواز تجسسی بر فراز تأسیسات اتمی ایران صورت گرفته است.
کشورهای غربی از قرار معلوم قصد دارند در دور جدید مذاکرات اتمی خواستههای مشخص خود را مطرح کنند. به گزارش روزنامهی "نیویورک تایمز"، آنها به احتمال خواستار تعطیل شدن سریع تأسیسات هستهای زیرزمینی "فردو" خواهند شد که به تازگی تکمیل شده است.
"نیویورک تایمز" به نقل از دیپلماتهایی که نامشان را فاش نکرده میافزاید، آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مذاکرات پیش رو با ایران از جمله خواستار متوقف کردن غنیسازی اورانیوم و انتقال اورانیوم غنیشدهی ایران به خارج از کشور هستند.
آخرین نشست گفتوگوهای ایران و کشورهای گروه ۵+۱ (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان) در ژانویهی ۲۰۱۱ بدون نتیجه به پایان رسیده بود. دور جدید مذاکرات برای روز جمعه (۱۳ آوریل / ۲۵ فروردین) پیشبینی شده است.
با این حال محل برگزاری نشست هنوز مشخص نیست. رهبری جمهوری اسلامی، به دلیل اختلافاتی که با رهبری ترکیه دارد، دیگر مایل نیست این نشست در استانبول برگزار شود.
در خبرهای غیررسمی از "مکانی بیطرف"، از جمله بغداد و یا پکن، به عنوان محل برگزاری نشست سخن گفته شده است. رویکرد جدید ایران این تردید را در دیپلماتهای غربی برانگیخته که جمهوری اسلامی اصولا قصد مذاکره برای حل مناقشه را ندارد.
به گزارش "نیویورک تایمز"، اولویت آمریکا در مذاکرات با ایران این است که جمهوری اسلامی ذخیرهی اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصدی را از کشور خارج کرده و تأسیسات فردو را تعطیل کند.
"نمیدانیم ایرانیها چه واکنشی نشان خواهند داد"
این روزنامه میافزاید، بعید به نظر میرسد که رهبری جمهوری اسلامی با تعطیل کردن تأسیسات هستهای فردو موافقت کند. تأسیسات فردو در نزدیکی شهر قم و در اعماق زمین احداث شده و نمیتوان با حملات متعارف نظامی آن را متلاشی کرد.
به گزارش این روزنامه، ناظران سیاسی در مورد این خواست بزرگ کشورهای غربی نظرات متفاوتی دارند. یک مقام ارشد دولت آمریکا گفته است: «نمیدانیم ایرانیها در قبال این خواست چه واکنشی خواهند داشت.»
برخی دیگر معتقدند، با توجه به تحریمهای گسترده علیه ایران و تهدیدهای اسرائیل به ایراد ضربهی نظامی به تأسیسات هستهای، این خواست میتواند جناحهای طرفدار رویکرد تند در ایران را تقویت کند.
کشورهای غربی مظنون هستند که جمهوری اسلامی ایران زیر پوشش برنامه هستهای به دنبال دستیابی به سلاح اتمی است. جمهوری اسلامی اما مدعی است صرفا یک برنامه صلحآمیز اتمی را دنبال میکند.
صدها مورد پرواز تجسسی بر فراز تأسیسات اتمی ایران
بر اساس گزارشی از روزنامه "واشنگتن پست"، آمریکاییها قصد دارند در مذاکرات خود بر اطلاعاتی تکیه کنند که سازمانهای مخفی و اطلاعاتی در اختیار آنها گذاردهاند. این روزنامه از عملیات تجسسی و مخفیانهی سازمان اطلاعاتی "سیا" علیه برنامه اتمی ایران گزارش داده است.
از قرار معلوم در سال ۲۰۱۱ صدها مورد پرواز تجسسی بر فراز خاک ایران، بهویژه بر فراز دهها "پایگاه هستهای مشکوک" ایران، صورت گرفته که حاصل آن عکسها و اطلاعات دقیق بوده است.
"واشنگتن پست" با استناد به اظهارات یک مأمور اطلاعاتی پیشین آمریکا مینویسد که حدود سه سال پیش یک هواپیمای بدون سرنشین تجسسی مدل RQ-170 سنتینل متعلق به سرویس مخفی "سیا" بیآنکه شناسایی شود تا قلب حریم هوایی ایران نفوذ کرده است.
این منبع خبر میافزاید که هواپیمای بدون سرنشین در این پرواز خود تصاویری از تأسیسات نزدیک قم تهیه کرده و پدافند هوایی ایران نتوانسته آن را شناسایی کند. ولی در پروازی که هواپیمایی از همین مدل در دسامبر ۲۰۱۱ داشته، این هواپیمای بدون سرنشین سقوط کرده است.
واشنگتن پست مینویسد، در مذاکرات پیش رو با ایران، اطلاعات مخفی به دست آمده آمریکا را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد.
"نیویورک تایمز" به نقل از دیپلماتهایی که نامشان را فاش نکرده میافزاید، آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مذاکرات پیش رو با ایران از جمله خواستار متوقف کردن غنیسازی اورانیوم و انتقال اورانیوم غنیشدهی ایران به خارج از کشور هستند.
آخرین نشست گفتوگوهای ایران و کشورهای گروه ۵+۱ (پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان) در ژانویهی ۲۰۱۱ بدون نتیجه به پایان رسیده بود. دور جدید مذاکرات برای روز جمعه (۱۳ آوریل / ۲۵ فروردین) پیشبینی شده است.
با این حال محل برگزاری نشست هنوز مشخص نیست. رهبری جمهوری اسلامی، به دلیل اختلافاتی که با رهبری ترکیه دارد، دیگر مایل نیست این نشست در استانبول برگزار شود.
در خبرهای غیررسمی از "مکانی بیطرف"، از جمله بغداد و یا پکن، به عنوان محل برگزاری نشست سخن گفته شده است. رویکرد جدید ایران این تردید را در دیپلماتهای غربی برانگیخته که جمهوری اسلامی اصولا قصد مذاکره برای حل مناقشه را ندارد.
به گزارش "نیویورک تایمز"، اولویت آمریکا در مذاکرات با ایران این است که جمهوری اسلامی ذخیرهی اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصدی را از کشور خارج کرده و تأسیسات فردو را تعطیل کند.
"نمیدانیم ایرانیها چه واکنشی نشان خواهند داد"
این روزنامه میافزاید، بعید به نظر میرسد که رهبری جمهوری اسلامی با تعطیل کردن تأسیسات هستهای فردو موافقت کند. تأسیسات فردو در نزدیکی شهر قم و در اعماق زمین احداث شده و نمیتوان با حملات متعارف نظامی آن را متلاشی کرد.
به گزارش این روزنامه، ناظران سیاسی در مورد این خواست بزرگ کشورهای غربی نظرات متفاوتی دارند. یک مقام ارشد دولت آمریکا گفته است: «نمیدانیم ایرانیها در قبال این خواست چه واکنشی خواهند داشت.»
برخی دیگر معتقدند، با توجه به تحریمهای گسترده علیه ایران و تهدیدهای اسرائیل به ایراد ضربهی نظامی به تأسیسات هستهای، این خواست میتواند جناحهای طرفدار رویکرد تند در ایران را تقویت کند.
کشورهای غربی مظنون هستند که جمهوری اسلامی ایران زیر پوشش برنامه هستهای به دنبال دستیابی به سلاح اتمی است. جمهوری اسلامی اما مدعی است صرفا یک برنامه صلحآمیز اتمی را دنبال میکند.
صدها مورد پرواز تجسسی بر فراز تأسیسات اتمی ایران
بر اساس گزارشی از روزنامه "واشنگتن پست"، آمریکاییها قصد دارند در مذاکرات خود بر اطلاعاتی تکیه کنند که سازمانهای مخفی و اطلاعاتی در اختیار آنها گذاردهاند. این روزنامه از عملیات تجسسی و مخفیانهی سازمان اطلاعاتی "سیا" علیه برنامه اتمی ایران گزارش داده است.
"واشنگتن پست" با استناد به اظهارات یک مأمور اطلاعاتی پیشین آمریکا مینویسد که حدود سه سال پیش یک هواپیمای بدون سرنشین تجسسی مدل RQ-170 سنتینل متعلق به سرویس مخفی "سیا" بیآنکه شناسایی شود تا قلب حریم هوایی ایران نفوذ کرده است.
این منبع خبر میافزاید که هواپیمای بدون سرنشین در این پرواز خود تصاویری از تأسیسات نزدیک قم تهیه کرده و پدافند هوایی ایران نتوانسته آن را شناسایی کند. ولی در پروازی که هواپیمایی از همین مدل در دسامبر ۲۰۱۱ داشته، این هواپیمای بدون سرنشین سقوط کرده است.
واشنگتن پست مینویسد، در مذاکرات پیش رو با ایران، اطلاعات مخفی به دست آمده آمریکا را در موقعیت بهتری قرار خواهد داد.
رئیس جمهور پاکستان روز یکشنبه وارد هند شد. بخشی از برنامه سفر نیمروزه آصفعلی زرداری دیدار با مانموهان سینگ، نخستوزیر هند است. این دیدار غیررسمی در بهبود روابط اقتصادی دو کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سفر آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان به هند، سفری شخصی عنوان شده است. به نقل از خبرگزاری آلمان در دهلینو، ۲۵ نفر از اعضای خانواده آقای زرداری در این سفر او را همراهی میکنند.
رئیس جمهور پاکستان قصد دارد از یک زیارتگاه مسلمانان در منطقه آجمیر دیدار کند. در آجیمر زیارتگاه خواجه معینالدین چشتی قرار دارد. آقای زرداری پس از زیارت این محل که در ۴۰۰ کیلومتری دهلینو قرار دارد، به اسلامآباد بازمیگردد. وی البته پیش از سفر به آجمیر، در پایتخت هند با مانموهان سینگ، نخستوزیر این کشور، دیدار میکند.
این دیدار هر چند غیررسمی است، اما از اهمیت ویژهای در روابط دو کشور برخوردار است. روسای دولتهای هند و پاکستان برای نخستینبار از سال ۲۰۰۵ میلادی با یکدیگر دیدار میکنند.
مقامات دو کشور اعلام کردهاند که احتمال دارد در این دیدار مذاکراتی رسمی میان رئیس جمهور پاکستان و نخستوزیر هند صورت گیرد. گسترش روابط اقتصادی احتمالا یکی از محورهای گفتوگو خواهد بود.
افزایش تبادل کالا میان دو کشور
میان دو کشور همسایه هند و پاکستان تنها یک گذرگاه رسمی عبور از مرز وجود دارد که میتوان پیاده از آن عبور کرد. دو کشور که روابط چندان دوستانهای با یکدیگر ندارند، به ندرت برای شهروندان یکدیگر روادید صادر میکنند.
به گزارش کای کوستانر، خبرنگار شبکههای دولتی آلمان در هند، در طول روز شاید کمتر از ده نفر از این مرز عبور میکنند. اما از چندی پیش رفتوآمد در این منطقه بیشتر شده است.
این روزها دو طرف مرز کامیونهای بارزده صف کشیدهاند و منتظر عبور از مرز هستند. بار اغلب کامیونهای هندی، پیاز و سیبزمینی، و بار کامیونهای رنگی پاکستانی، سنگ و سیمان است. به نظر میرسد روابط اقتصادی دو کشور هرچند آهسته، اما رو به رشد است.
کانوال زیبال، دیپلمات بازنشسته هندی، به خبرنگار شبکههای دولتی آلمان در این کشور میگوید: «تصور من این است که دو طرف وارد فاز کمی بهتری شدهاند که آنهم به دلیل گشایش در مسائل اقتصادی است. مفهوم آن هم این است که پاکستانیها حاضرند برخی از موانعی که در مورد رابطه با هند در سر داشتند، از میان بردارند. اگر این روند ادامه پیدا کند، موثر خواهد بود.»
"نه الزاما بهبود روابط سیاسی"
البته سطح روابط تجاری دو کشور در حال حاضر بسیار ناچیز است. به عنوان مثال تنها یکدهم درصد از کل واردات هند از پاکستان وارد میشود. کانوال زیبال معتقد است که بهبود روابط اقتصادی هند و پاکستان موجب بهبود روابط سیاسی دو کشور نخواهد شد.
او در این مورد تصریح میکند: «چین اکنون مهمترین شریک اقتصادی هند است، اما مشکلات سیاسی ما با چین کمتر نشدهاند. حتی در مواردی حادتر هم شدهاند، مثلأ در مورد اختلاف مرزی». مخالفت گروههای تندروی دو کشور با بهبود روابط هند و پاکستان یکی از مهمترین چالشهای پیشروی سیاستمداران دو طرف است.
ملیگرایان تندروی هند که در حال حاضر کمتر از تندروهای پاکستانی جنجال به پا میکنند، مخالف هرگونه نزدیکی دو کشور هستند.
هندیها حملات تروریستی، به ویژه کشتار مومبای پایان سال ۲۰۰۸ را فراموش نکردهاند که افراط گرایان مسلمان پاکستانی مسئول آن شناخته میشوند.
نگرانی از فعالیت اسلامگرایان تندرو
تندروهای اسلامگرای پاکستان نیز در ماههای اخیر بارها دست به تجمعات اعتراضی زدهاند و خواستار قطع کامل روابط پاکستان با هند و آمریکا شدهاند.
افزایش فشار اسلامگریان تندرو بر رئیس جمهور نه چندان محبوب پاکستان، نزدیکی این کشور به هند را برای مقامهای پاکستانی دو چندان کرده است.
کانوال زیبال، دیپلمات بازنشسته هندی، معتقد است که بهبود روابط دو کشور به ثبات پاکستان و همینطور تغییرات در افغانستان بستگی دارد. او در این مورد توضیح میدهد: «اگر طالبان در افغانستان به قدرت برسند، اسلامگرایان تندروی پاکستان هم قدرت بیشتری پیدا میکنند که این امر حکومت پاکستان را به خطر خواهد انداخت.»
این دیپلمات بازنشسته معتقد است، روابط دو کشور در حال حاضر به حدی حساس است که یک حملهی تروریستی دیگر در هند که رد آن به پاکستان برسد، تمامی تلاش سیاستمداران دو کشور برای بهبود روابط سیاسی و اقتصادی هند و پاکستان را یکباره نقش بر آب خواهد کرد.
رئیس جمهور پاکستان قصد دارد از یک زیارتگاه مسلمانان در منطقه آجمیر دیدار کند. در آجیمر زیارتگاه خواجه معینالدین چشتی قرار دارد. آقای زرداری پس از زیارت این محل که در ۴۰۰ کیلومتری دهلینو قرار دارد، به اسلامآباد بازمیگردد. وی البته پیش از سفر به آجمیر، در پایتخت هند با مانموهان سینگ، نخستوزیر این کشور، دیدار میکند.
این دیدار هر چند غیررسمی است، اما از اهمیت ویژهای در روابط دو کشور برخوردار است. روسای دولتهای هند و پاکستان برای نخستینبار از سال ۲۰۰۵ میلادی با یکدیگر دیدار میکنند.
مقامات دو کشور اعلام کردهاند که احتمال دارد در این دیدار مذاکراتی رسمی میان رئیس جمهور پاکستان و نخستوزیر هند صورت گیرد. گسترش روابط اقتصادی احتمالا یکی از محورهای گفتوگو خواهد بود.
افزایش تبادل کالا میان دو کشور
میان دو کشور همسایه هند و پاکستان تنها یک گذرگاه رسمی عبور از مرز وجود دارد که میتوان پیاده از آن عبور کرد. دو کشور که روابط چندان دوستانهای با یکدیگر ندارند، به ندرت برای شهروندان یکدیگر روادید صادر میکنند.
به گزارش کای کوستانر، خبرنگار شبکههای دولتی آلمان در هند، در طول روز شاید کمتر از ده نفر از این مرز عبور میکنند. اما از چندی پیش رفتوآمد در این منطقه بیشتر شده است.
این روزها دو طرف مرز کامیونهای بارزده صف کشیدهاند و منتظر عبور از مرز هستند. بار اغلب کامیونهای هندی، پیاز و سیبزمینی، و بار کامیونهای رنگی پاکستانی، سنگ و سیمان است. به نظر میرسد روابط اقتصادی دو کشور هرچند آهسته، اما رو به رشد است.
کانوال زیبال، دیپلمات بازنشسته هندی، به خبرنگار شبکههای دولتی آلمان در این کشور میگوید: «تصور من این است که دو طرف وارد فاز کمی بهتری شدهاند که آنهم به دلیل گشایش در مسائل اقتصادی است. مفهوم آن هم این است که پاکستانیها حاضرند برخی از موانعی که در مورد رابطه با هند در سر داشتند، از میان بردارند. اگر این روند ادامه پیدا کند، موثر خواهد بود.»
"نه الزاما بهبود روابط سیاسی"
البته سطح روابط تجاری دو کشور در حال حاضر بسیار ناچیز است. به عنوان مثال تنها یکدهم درصد از کل واردات هند از پاکستان وارد میشود. کانوال زیبال معتقد است که بهبود روابط اقتصادی هند و پاکستان موجب بهبود روابط سیاسی دو کشور نخواهد شد.
او در این مورد تصریح میکند: «چین اکنون مهمترین شریک اقتصادی هند است، اما مشکلات سیاسی ما با چین کمتر نشدهاند. حتی در مواردی حادتر هم شدهاند، مثلأ در مورد اختلاف مرزی». مخالفت گروههای تندروی دو کشور با بهبود روابط هند و پاکستان یکی از مهمترین چالشهای پیشروی سیاستمداران دو طرف است.
ملیگرایان تندروی هند که در حال حاضر کمتر از تندروهای پاکستانی جنجال به پا میکنند، مخالف هرگونه نزدیکی دو کشور هستند.
هندیها حملات تروریستی، به ویژه کشتار مومبای پایان سال ۲۰۰۸ را فراموش نکردهاند که افراط گرایان مسلمان پاکستانی مسئول آن شناخته میشوند.
نگرانی از فعالیت اسلامگرایان تندرو
تندروهای اسلامگرای پاکستان نیز در ماههای اخیر بارها دست به تجمعات اعتراضی زدهاند و خواستار قطع کامل روابط پاکستان با هند و آمریکا شدهاند.
افزایش فشار اسلامگریان تندرو بر رئیس جمهور نه چندان محبوب پاکستان، نزدیکی این کشور به هند را برای مقامهای پاکستانی دو چندان کرده است.
کانوال زیبال، دیپلمات بازنشسته هندی، معتقد است که بهبود روابط دو کشور به ثبات پاکستان و همینطور تغییرات در افغانستان بستگی دارد. او در این مورد توضیح میدهد: «اگر طالبان در افغانستان به قدرت برسند، اسلامگرایان تندروی پاکستان هم قدرت بیشتری پیدا میکنند که این امر حکومت پاکستان را به خطر خواهد انداخت.»
این دیپلمات بازنشسته معتقد است، روابط دو کشور در حال حاضر به حدی حساس است که یک حملهی تروریستی دیگر در هند که رد آن به پاکستان برسد، تمامی تلاش سیاستمداران دو کشور برای بهبود روابط سیاسی و اقتصادی هند و پاکستان را یکباره نقش بر آب خواهد کرد.
پس از آنکه شورشیان طوارق در شمال مالی اعلام استقلال کردند، کودتاچیان این کشور تسلیم خواست نمایندگان کشورهایی آفریقایی شدند و قدرت را به غیرنظامیان واگذار کردند. طوارق با گروههای القاعده همکاری دارند.
دو هفته پس از کودتای نظامی در مالی، دولت موقت نظامی زیر فشار کشورهای همجوار آفریقایی موافقت خود را با واگذاری قدرت به یک دولت غیرنظامی اعلام کرد.
بدینگونه کودتاچیان مالی در شامگاه جمعه (۶ آوریل) مسیر کمک برای مبارزه با شورشیان طوارق را که در شمال این کشور پهناور اعلام استقلال کردهاند هموار ساختند.
بر اساس توافقهایی که صورت گرفته، قرار است دیونکوندا ترائوره، رئیس پارلمان مالی، به طور موقت عهدهدار مقام ریاست جمهوری شود و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را تدارک ببیند. بدینگونه رئیس پارلمان جانشین رئیس جمهور سرنگون شده، آمادو تومانی توره، شده است.
بر اساس قانون اساسی کشور، انتخابات ریاست جمهوری باید در فاصلهی ۴۰ روز برگزار شود.
"جامعهی کشورهای غرب آفریقا" وعده داده است، در مقابل توافق با دولت کودتایی، از تحریمهایی که علیه مالی در نظر گرفته بود، چشمپوشی کند. این تحریمها میتوانست ضربه بزرگی به اقتصاد ضعیف و شکنندهی مالی باشد و فشار آن میتوانست مردم از نظر اقتصادی ناتوان این کشور را بیش از پیش به فلاکت بیاندازد.
طوارق نام قومی بزرگ از اقوام بربر در شمال آفریقا است که در صحرای کبیر آفریقا زندگی میکند و به قبائل متعدد تقسیم شدهاند.
قوم طوارق حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که در کشورهای نیجر، مالی، الجزایر، لیبی و بورکینافاسو پراکنده هستند. موطن اصلی این قوم منطقه "ازواد" در شمال مالی است.
این قوم در کنار مردم اتیوپی، تنها قوم آفریقا به شمار میروند که دارای خط نوشتاری ویژه خود هستند.
نظامیان مالی به این دلیل رئیس جمهور توره را با عملیات کودتایی سرنگون کردند، زیرا او را در مبارزه با شورشیان طوارق ناتوان میدانستند. ولی همین کودتا زمینهی آن را فراهم آورد که شورشیان قوم طوارق در اتحاد با اسلامگرایان القاعده در بخش بزرگ شمال کشور حکومت "ازواد" را اعلام کنند.
اعلام استقلال به رسمیت شناخته نشد
در این میان جنبش آزادیبخش طوارق (MNLA) جامعه بینالملل را فراخوانده است "ازواد" را بهرسمیت بشناسد.
"اتحادیه آفریقا" استقلال اعلام کرد، "ازواد" را به رسمیت نمیشناسد و از جامعهی بینالملل خواسته است به این جداییطلبی پاسخ منفی بدهد. دولت آمریکا نیز رویکردی مشابه "اتحادیه آفریقا" در قبال استقلالطلبان در پیش گرفته است.
دولت فرانسه اعلام کرده است که این مسئلهی کشورهای همجوار است که وارد گفتوگو با جنبش طوارق شوند.
قوم چادرنشین طوارق از دههی ۱۹۶۰ بدینسو سودای استقلال و ایجاد دولت مستقل در منطقهی صحرا را دارد.
کشورهای همجوار نگران هستند، به رسمیت شناخته شدن حاکمیت "ازواد" در شمال مالی، به جنبشهای جداییطلبانه در کشورهای خود امیدواری بدهد و آنها را فعالتر سازد.
ارتباط میان شورشیان طوارق و شبکهی تروریستی القاعده نگرانیهای بسیاری را در محافل سیاسی نسبت به امنیت جهانی برانگیخت. شورشیان طوارق خواستار اجرای شریعت اسلام در منطقه "ازواد" هستند.
بدینگونه کودتاچیان مالی در شامگاه جمعه (۶ آوریل) مسیر کمک برای مبارزه با شورشیان طوارق را که در شمال این کشور پهناور اعلام استقلال کردهاند هموار ساختند.
بر اساس توافقهایی که صورت گرفته، قرار است دیونکوندا ترائوره، رئیس پارلمان مالی، به طور موقت عهدهدار مقام ریاست جمهوری شود و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری را تدارک ببیند. بدینگونه رئیس پارلمان جانشین رئیس جمهور سرنگون شده، آمادو تومانی توره، شده است.
بر اساس قانون اساسی کشور، انتخابات ریاست جمهوری باید در فاصلهی ۴۰ روز برگزار شود.
"جامعهی کشورهای غرب آفریقا" وعده داده است، در مقابل توافق با دولت کودتایی، از تحریمهایی که علیه مالی در نظر گرفته بود، چشمپوشی کند. این تحریمها میتوانست ضربه بزرگی به اقتصاد ضعیف و شکنندهی مالی باشد و فشار آن میتوانست مردم از نظر اقتصادی ناتوان این کشور را بیش از پیش به فلاکت بیاندازد.
طوارق نام قومی بزرگ از اقوام بربر در شمال آفریقا است که در صحرای کبیر آفریقا زندگی میکند و به قبائل متعدد تقسیم شدهاند.
قوم طوارق حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد که در کشورهای نیجر، مالی، الجزایر، لیبی و بورکینافاسو پراکنده هستند. موطن اصلی این قوم منطقه "ازواد" در شمال مالی است.
نظامیان مالی به این دلیل رئیس جمهور توره را با عملیات کودتایی سرنگون کردند، زیرا او را در مبارزه با شورشیان طوارق ناتوان میدانستند. ولی همین کودتا زمینهی آن را فراهم آورد که شورشیان قوم طوارق در اتحاد با اسلامگرایان القاعده در بخش بزرگ شمال کشور حکومت "ازواد" را اعلام کنند.
اعلام استقلال به رسمیت شناخته نشد
در این میان جنبش آزادیبخش طوارق (MNLA) جامعه بینالملل را فراخوانده است "ازواد" را بهرسمیت بشناسد.
دولت فرانسه اعلام کرده است که این مسئلهی کشورهای همجوار است که وارد گفتوگو با جنبش طوارق شوند.
قوم چادرنشین طوارق از دههی ۱۹۶۰ بدینسو سودای استقلال و ایجاد دولت مستقل در منطقهی صحرا را دارد.
کشورهای همجوار نگران هستند، به رسمیت شناخته شدن حاکمیت "ازواد" در شمال مالی، به جنبشهای جداییطلبانه در کشورهای خود امیدواری بدهد و آنها را فعالتر سازد.
ارتباط میان شورشیان طوارق و شبکهی تروریستی القاعده نگرانیهای بسیاری را در محافل سیاسی نسبت به امنیت جهانی برانگیخت. شورشیان طوارق خواستار اجرای شریعت اسلام در منطقه "ازواد" هستند.
شمار کشتهشدگان درگیریهای روز شنبه ۷ آوریل در سوریه به دستکم ۱۳۰ نفر رسید. مخالفان سوری میگویند در صورت شکست طرح عنان، ترکیه به احتمال برای ایجاد یک منطقه حائل امن وارد صحنه خواهد شد.
نظامیان ارتش سوریه روز شنبه (۷ آوریل/۱۹ فروردین) نیز به برخی روستاها و شهرها حمله برد. گزارشهای نهادهای حقوق بشری حاکی از آن است که دستکم ۱۰۰ نفر در درگیریهای این روز کشته شدهاند.
برخی دیگر منابع خبری شمار کشتهشدگان روز شنبه را بیش از ۱۳۰ نفر اعلام کردهاند. سایت خبری العربیه به نقل از مخالفان سوری شمار کشتهشدگان را ۱۵۴ نفر اعلام کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از نهادهای مستقل حقوق بشری، دستکم ۷۴ نفر از کشتهشدگان روز شنبه شهروندان غیرنظامی بودهاند. گفته میشود در درگیریها ۱۵ شورشی و ۱۷ تن از نیروهای نظامی و امنیتی رژیم سوریه نیز کشته شدهاند.
ایالات متحدهی آمریکا با انتقاد از ادامهی سرکوب و کشتار در سوریه، به رژیم بشار اسد هشدار داد که نمیتواند تا قبل ازشروع آتشبس، همچنان به سرکوب ادامه دهد.
رابرت فورد، سفیر ایالات متحدهی آمریکا در سوریه، در صفحهی فیسبوک سفارت با انتقاد از ادامهی خشونتها از سوی ارتش سوریه، نوشت: «بهرغم وعدهی رژیم بشار اسد مبنی بر کاهش خشونتها تا روز قبل از اجرای آتشبس، همچنان خشونت و کشتار ادامه دارد و این با وعدهای که اسد به کوفی عنان داده بود، مغایرت دارد.»
در اوایل ماه جاری مقامات سوری مدعی شدند که نیروهای نظامی از برخی شهرها و روستاها عقبنشینی کردهاند. با این حال رابرت فورد با انتشار تصاویری از حضور پرشمار نیروهای نظامی در شهرها و روستاهای مذکور، مینویسد: «دولت نیروهای بسیار محدودی را از شهرها خارج کرده است. بقیه نیروها یا جابهجا شدهاند و یا هنوز در همان محل قدیم کشیک میدهند.»
سفیر ایالات متحدهی آمریکا در سوریه با تاکید بر اینکه تصاویر ماهوارهای به شکل مداوم از شهرهای سوریه تهیه میشود، به رژیم بشار اسد هشدار داد: «جهان با دقت شما را زیرنظر دارد. رژیم اسد نمیتواند حقیقت را از چشم جهانیان پنهان کند.»
رابرت فورد که دمشق را در اوایل ماه فوریهی سال جاری میلادی بعد از تعطیلی سفارت در اعتراض به اقدامات اسد ترک کرده است، تاکید میکند که دولت سوریه باید به ناظران سازمان ملل متحد اجازه دهد از همهی مناطق آسیبدیده در اثر خشونتها، بازدید دقیق به عمل بیاورند.
احتمال دخالت نظامی ترکیه
به گزارش سایت خبری "العربیه"، یک منبع مخالف رژیم سوریه روز شنبه ۷ آوریل اعلام کرد، در صورت شکست طرح کوفی عنان فرستاده سازمان ملل و اتحادیه عرب به سوریه، ترکیه به تشکیل منطقه حایل اقدام خواهد کرد.
بهیه ماردینی یکی از فعالان سوری در گفت و گو با سایت خبری "العربیه" اظهارداشت: «داوود اغلو، وزیر خارجه ترکیه هنگام دیدار اخیر خود با برخی مخالفان در استانبول از تصمیم کشورش برای تشکیل منطقه حایل در صورت شکست ماموریت کوفی عنان خبر داده است.»
ماردینی جامعه جهانی را به حمایت از تصمیم آنکارا برای تشکیل منطقه حایل فراخواند و افزود: «با توجه به سابقه رژیم، ما مدتی است که فاتحه شکست ماموریت عنان در سوریه را خوانده ایم.»
در اوایل هفتهی جاری بعد از پذیرش آتشبس پیشنهادی در برنامهی کوفی عنان، یک گروه ناظر سازمان ملل وارد دمشق شد. عنان ابراز امیدواری کرده که با همکاری اتحادیه عرب بتوانند تیمی متشکل از ۲۰۰ تا ۲۵۰ ناظر بینالمللی را برای تهیهی گزارشی دقیق از وضعیت خشونتها و آسیبدیدگان تشکیل دهند. سوریه اعلام کرده که هنوز برنامهی دقیق عملیات اجرایی این ناظران بینالمللی تعیین و تصویب نشده است.
گزارشها حاکی از آن است که لااقل نیمی از کشتهشدگان درگیریهای روز شنبه در روستای اللطمنه در استان حما جان دادهاند.
یک ویدیوی کوتاه از درگیریهای این روز که در سایت “یوتیوب” به اشتراک گذاشته شده، کودکی را نشان میدهد که گلولهای به سینهی او اصابت کرده است. در ویدیوی دیگری از درگیریهای روز شنبه، صحنهی پرتاب خمپاره به ساختمانی در نزدیکی شهر حمص ثبت شده است.
بیش از یک میلیون شهروند سوری نیازمند کمکهای بشردوستانه
ناظران سازمان ملل در شرایطی وارد دمشق شدند که سازمان “همکاری اسلامی” در عربستان سعودی گزارش میدهد که لااقل یک میلیون نفر از ۲۳ میلیون شهروند سوری به کمکهای فوری بشردوستانه نیاز دارند و در شرایط بسیار وخیمی بهسر میبرند.
سازمان “همکاری اسلامی” که ۵۷ کشور اسلامی عضو آن هستند، میگوید بیش از ۷۰ میلیون دلار بودجه برای کمکهای غذایی و دارویی به شهروندان سوری تخصیص داده است.
این سازمان تا به حال ۹ کامیون حامل کمکهای دارویی و غذایی را به مناطق آسیب دیدهی سوریه ارسال کرده است.
این نهاد اسلامی پیش از این به مقامات سوری ابلاغ کرده بود آماده است تا با نظارت دولت سوریه عملیات امدادرسانی را انجام دهد و به مردم آسیبدیده کمکهای دارویی و غذایی برساند.
آتشبس پیشنهادی کوفی عنان که به عنوان نمایندهی سازمان ملل و اتحادیه عرب با مقامات سوریه مذاکره کرده بود، قرار است از ساعت ۶ صبح روز ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین) آغاز شود.
بشار اسد پس از هفتهها مذاکره، بالاخره طرح ۶ مادهای کوفی عنان را پذیرفت. در طرح عنان خواسته شده که هرگونه درگیری نظامی و کشتار متوقف شود و مذاکرات صلح با حضور نمایندگان طرفین درگیر و همهی گروههای اپوزیسیون با نظارت بینالمللی آغاز شود.
طرح عنان خواهان برکناری بشار اسد نیست. با اینحال بسیاری از کشورهای غربی با بدگمانی پذیرش طرح ۶ مادهای و پیشنهاد آتشبس از سوی بشار اسد را نظاره میکنند. آنها پذیرش این طرح را فرصتی دیگر برای بشار اسد برای ادامهی سرکوب ارزیابی میکنند.
برخی دیگر منابع خبری شمار کشتهشدگان روز شنبه را بیش از ۱۳۰ نفر اعلام کردهاند. سایت خبری العربیه به نقل از مخالفان سوری شمار کشتهشدگان را ۱۵۴ نفر اعلام کرده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز به نقل از نهادهای مستقل حقوق بشری، دستکم ۷۴ نفر از کشتهشدگان روز شنبه شهروندان غیرنظامی بودهاند. گفته میشود در درگیریها ۱۵ شورشی و ۱۷ تن از نیروهای نظامی و امنیتی رژیم سوریه نیز کشته شدهاند.
ایالات متحدهی آمریکا با انتقاد از ادامهی سرکوب و کشتار در سوریه، به رژیم بشار اسد هشدار داد که نمیتواند تا قبل ازشروع آتشبس، همچنان به سرکوب ادامه دهد.
رابرت فورد، سفیر ایالات متحدهی آمریکا در سوریه، در صفحهی فیسبوک سفارت با انتقاد از ادامهی خشونتها از سوی ارتش سوریه، نوشت: «بهرغم وعدهی رژیم بشار اسد مبنی بر کاهش خشونتها تا روز قبل از اجرای آتشبس، همچنان خشونت و کشتار ادامه دارد و این با وعدهای که اسد به کوفی عنان داده بود، مغایرت دارد.»
سفیر ایالات متحدهی آمریکا در سوریه با تاکید بر اینکه تصاویر ماهوارهای به شکل مداوم از شهرهای سوریه تهیه میشود، به رژیم بشار اسد هشدار داد: «جهان با دقت شما را زیرنظر دارد. رژیم اسد نمیتواند حقیقت را از چشم جهانیان پنهان کند.»
رابرت فورد که دمشق را در اوایل ماه فوریهی سال جاری میلادی بعد از تعطیلی سفارت در اعتراض به اقدامات اسد ترک کرده است، تاکید میکند که دولت سوریه باید به ناظران سازمان ملل متحد اجازه دهد از همهی مناطق آسیبدیده در اثر خشونتها، بازدید دقیق به عمل بیاورند.
احتمال دخالت نظامی ترکیه
به گزارش سایت خبری "العربیه"، یک منبع مخالف رژیم سوریه روز شنبه ۷ آوریل اعلام کرد، در صورت شکست طرح کوفی عنان فرستاده سازمان ملل و اتحادیه عرب به سوریه، ترکیه به تشکیل منطقه حایل اقدام خواهد کرد.
بهیه ماردینی یکی از فعالان سوری در گفت و گو با سایت خبری "العربیه" اظهارداشت: «داوود اغلو، وزیر خارجه ترکیه هنگام دیدار اخیر خود با برخی مخالفان در استانبول از تصمیم کشورش برای تشکیل منطقه حایل در صورت شکست ماموریت کوفی عنان خبر داده است.»
ماردینی جامعه جهانی را به حمایت از تصمیم آنکارا برای تشکیل منطقه حایل فراخواند و افزود: «با توجه به سابقه رژیم، ما مدتی است که فاتحه شکست ماموریت عنان در سوریه را خوانده ایم.»
در اوایل هفتهی جاری بعد از پذیرش آتشبس پیشنهادی در برنامهی کوفی عنان، یک گروه ناظر سازمان ملل وارد دمشق شد. عنان ابراز امیدواری کرده که با همکاری اتحادیه عرب بتوانند تیمی متشکل از ۲۰۰ تا ۲۵۰ ناظر بینالمللی را برای تهیهی گزارشی دقیق از وضعیت خشونتها و آسیبدیدگان تشکیل دهند. سوریه اعلام کرده که هنوز برنامهی دقیق عملیات اجرایی این ناظران بینالمللی تعیین و تصویب نشده است.
گزارشها حاکی از آن است که لااقل نیمی از کشتهشدگان درگیریهای روز شنبه در روستای اللطمنه در استان حما جان دادهاند.
یک ویدیوی کوتاه از درگیریهای این روز که در سایت “یوتیوب” به اشتراک گذاشته شده، کودکی را نشان میدهد که گلولهای به سینهی او اصابت کرده است. در ویدیوی دیگری از درگیریهای روز شنبه، صحنهی پرتاب خمپاره به ساختمانی در نزدیکی شهر حمص ثبت شده است.
بیش از یک میلیون شهروند سوری نیازمند کمکهای بشردوستانه
ناظران سازمان ملل در شرایطی وارد دمشق شدند که سازمان “همکاری اسلامی” در عربستان سعودی گزارش میدهد که لااقل یک میلیون نفر از ۲۳ میلیون شهروند سوری به کمکهای فوری بشردوستانه نیاز دارند و در شرایط بسیار وخیمی بهسر میبرند.
این سازمان تا به حال ۹ کامیون حامل کمکهای دارویی و غذایی را به مناطق آسیب دیدهی سوریه ارسال کرده است.
این نهاد اسلامی پیش از این به مقامات سوری ابلاغ کرده بود آماده است تا با نظارت دولت سوریه عملیات امدادرسانی را انجام دهد و به مردم آسیبدیده کمکهای دارویی و غذایی برساند.
آتشبس پیشنهادی کوفی عنان که به عنوان نمایندهی سازمان ملل و اتحادیه عرب با مقامات سوریه مذاکره کرده بود، قرار است از ساعت ۶ صبح روز ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین) آغاز شود.
بشار اسد پس از هفتهها مذاکره، بالاخره طرح ۶ مادهای کوفی عنان را پذیرفت. در طرح عنان خواسته شده که هرگونه درگیری نظامی و کشتار متوقف شود و مذاکرات صلح با حضور نمایندگان طرفین درگیر و همهی گروههای اپوزیسیون با نظارت بینالمللی آغاز شود.
طرح عنان خواهان برکناری بشار اسد نیست. با اینحال بسیاری از کشورهای غربی با بدگمانی پذیرش طرح ۶ مادهای و پیشنهاد آتشبس از سوی بشار اسد را نظاره میکنند. آنها پذیرش این طرح را فرصتی دیگر برای بشار اسد برای ادامهی سرکوب ارزیابی میکنند.
دولت دانمارک به بحرین پیشنهاد داده تا به عبدالهادی الخواجه، زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد بحرینی که نزدیک به ۲ ماه است در اعتصاب غذا به سر میبرد، پناهندگی اعطا کند. بحرین اعلام کرده در حال بررسی پیشنهاد است.
دولت بحرین پیشنهاد دانمارک برای اعطای شهروندی دانمارک به یکی از معروفترین زندانیان سیاسی این کشور حاشیه خلیج فارس را بررسی میکند.
عبدالهادی عبدالله حبیل الخواجه، زندانی سیاسی مشهور بحرینی نزدیک به ۲ ماه است دست به اعتصاب غذا زده است. او به حبس ابد محکوم شده است.
شبکههای خبری بحرین گزارش دادند که وزیر امور خارجهی دانمارک در دیداری با همتای بحرینی خود، تقاضای رسمی دولت دانمارک را به مقامات بحرین ارائه داده تا به این فعال سیاسی پناهندگی و شهروندی دانمارک اعطا شود.
عبدالهادی الخواجه شناختهشدهترین چهرهی مخالف پادشاهی بحرین است که وضعیت سلامتی او بسیار وخیم توصیف شده است. او در زندان بارها مورد شکنجه قرار گرفته است. سازمانهای حقوق بشری بارها خواهان آزادی عبدالهادی الخواجه شدهاند.
رسانههای داخلی بحرین گزارش دادهاند که مقامات مسئول بحرین پیشنهاد دانمارک را بررسی خواهند کرد و این احتمال میرود که با درخواست دانمارک موافقت کنند.
درخواست رسمی دولت دانمارک به شورای عالی قضایی بحرین ارجاع داده شده است و این شورا موظف شده تا دربارهی پیشنهاد تصمیمگیری کند.
عبدالهادی الخواجه روز جمعه (۶ آوریل/۱۸ فروردین) به دلیل وخامت وضعیت جسمانیاش به بیمارستانی نظامی که تحت نظارت شدید امنیتی است منتقل شده است. در همین روز تظاهراتی چندهزار نفره در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت این زندانی سیاسی و عدم آزادی وی برگزار شد.
تظاهرکنندگان پوسترهایی با تصاویر عبدالهادی الخواجه را در دست گرفته و خواهان آزادی بیقید و شرط او شدند. به گزارش خبرگزاری رویترز، نیروهای امنیتی با باتوم و گاز اشکآور به تظاهرکنندگان حمله کردند.
خانواده و وکیل الخواجه همچنان اجازهی ملاقات با وی را ندارند. با اینحال وکیل الخواجه عکسی از وی در بیمارستان را که به دستش رسیده منتشر کرده است. عبدالهادی الخواجه در این تصویر وزن زیادی از دست داده است.
عبدالهادی الخواجه دلیل اعتصاب غذای خود را اعتراض به حکم ناعادلانهی حبس ابد خود، اعتراض به نظام پادشاهی بحرین و تبعیض علیه اکثریت شیعه مذهب این کشور کوچک و نفتخیز حاشیهی خلیج فارس اعلام کرده است. او در دادگاه به تلاش برای "براندازی نظام پادشاهی" بحرین و "اقدام علیه امنیت ملی" متهم شد.
دختر عبدالهادی الخواجه نیز که یکی از مشهورترین وبلاگنویسان و کاربران توییتر در بحرین است، بارها دستگیر شده است. زینب الخواجه آخرین بار روز پنجشنبه ۵ آوریل در تجمعی در کنار مقر وزارت دادگستری بحرین در اعتراض به حکم پدرش بازداشت و متهم به "توهین به مقامات دولتی" و "اغتشاش" شد.
زینب الخواجه روز شنبه پس از بازجویی آزاد شد و بلافاصله بعد از آزادی به سمت بیمارستانی که پدرش در آنجا تحت نظارت شدید مقامات امنیتی بستری است رفت. او در توییتر خود نوشت که پدرش تماس تلفنی کوتاهی با خانوادهی خود داشته و گفته است: «دست از اعتصاب غذای خود برنمیدارم و اگر بمیرم، با غرور و سربلندی مردهام.»
زینب الخواجه در توییت دیگری نوشت: «مادرم به پدرم گفت که ما از او حمایت میکنیم. هرچه پیش آید ما همیشه از او و باور و ایمانش حمایت خواهیم کرد.»
همسر زینب الخواجه نیز در زندان به سر میبرد و از مخالفان سیاسی مشهور بحرین است. زینب الخواجه مادر یک کودک ۲ ساله است. او خود پیش از این در آوریل سال ۲۰۱۱ در اعتراض به بازداشت پدر، همسر و برادرشوهرش دست به اعتصاب غذایی ۱۰ روزه زده بود.
عبدالهادی الخواجه سالها به عنوان فعال حقوق بشر در بحرین فعالیت کرده و از مشاوران ارشد کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد بوده است. سازمان "عفو بینالملل" دادگاه و حکم صادره علیه وی را "غیرقانونی" و او را "تحت فشار و شکنجه" توصیف کرده و تاکید کرده بود هیچ نشانهای در دست نیست که عبدالهادی الخواجه در تظاهراتهای بحرین به دنبال تشویق معترضان به خشونت بوده است.
عبدالهادی عبدالله حبیل الخواجه، زندانی سیاسی مشهور بحرینی نزدیک به ۲ ماه است دست به اعتصاب غذا زده است. او به حبس ابد محکوم شده است.
شبکههای خبری بحرین گزارش دادند که وزیر امور خارجهی دانمارک در دیداری با همتای بحرینی خود، تقاضای رسمی دولت دانمارک را به مقامات بحرین ارائه داده تا به این فعال سیاسی پناهندگی و شهروندی دانمارک اعطا شود.
عبدالهادی الخواجه شناختهشدهترین چهرهی مخالف پادشاهی بحرین است که وضعیت سلامتی او بسیار وخیم توصیف شده است. او در زندان بارها مورد شکنجه قرار گرفته است. سازمانهای حقوق بشری بارها خواهان آزادی عبدالهادی الخواجه شدهاند.
رسانههای داخلی بحرین گزارش دادهاند که مقامات مسئول بحرین پیشنهاد دانمارک را بررسی خواهند کرد و این احتمال میرود که با درخواست دانمارک موافقت کنند.
درخواست رسمی دولت دانمارک به شورای عالی قضایی بحرین ارجاع داده شده است و این شورا موظف شده تا دربارهی پیشنهاد تصمیمگیری کند.
عبدالهادی الخواجه روز جمعه (۶ آوریل/۱۸ فروردین) به دلیل وخامت وضعیت جسمانیاش به بیمارستانی نظامی که تحت نظارت شدید امنیتی است منتقل شده است. در همین روز تظاهراتی چندهزار نفره در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت این زندانی سیاسی و عدم آزادی وی برگزار شد.
تظاهرکنندگان پوسترهایی با تصاویر عبدالهادی الخواجه را در دست گرفته و خواهان آزادی بیقید و شرط او شدند. به گزارش خبرگزاری رویترز، نیروهای امنیتی با باتوم و گاز اشکآور به تظاهرکنندگان حمله کردند.
خانواده و وکیل الخواجه همچنان اجازهی ملاقات با وی را ندارند. با اینحال وکیل الخواجه عکسی از وی در بیمارستان را که به دستش رسیده منتشر کرده است. عبدالهادی الخواجه در این تصویر وزن زیادی از دست داده است.
عبدالهادی الخواجه دلیل اعتصاب غذای خود را اعتراض به حکم ناعادلانهی حبس ابد خود، اعتراض به نظام پادشاهی بحرین و تبعیض علیه اکثریت شیعه مذهب این کشور کوچک و نفتخیز حاشیهی خلیج فارس اعلام کرده است. او در دادگاه به تلاش برای "براندازی نظام پادشاهی" بحرین و "اقدام علیه امنیت ملی" متهم شد.
زینب الخواجه روز شنبه پس از بازجویی آزاد شد و بلافاصله بعد از آزادی به سمت بیمارستانی که پدرش در آنجا تحت نظارت شدید مقامات امنیتی بستری است رفت. او در توییتر خود نوشت که پدرش تماس تلفنی کوتاهی با خانوادهی خود داشته و گفته است: «دست از اعتصاب غذای خود برنمیدارم و اگر بمیرم، با غرور و سربلندی مردهام.»
زینب الخواجه در توییت دیگری نوشت: «مادرم به پدرم گفت که ما از او حمایت میکنیم. هرچه پیش آید ما همیشه از او و باور و ایمانش حمایت خواهیم کرد.»
همسر زینب الخواجه نیز در زندان به سر میبرد و از مخالفان سیاسی مشهور بحرین است. زینب الخواجه مادر یک کودک ۲ ساله است. او خود پیش از این در آوریل سال ۲۰۱۱ در اعتراض به بازداشت پدر، همسر و برادرشوهرش دست به اعتصاب غذایی ۱۰ روزه زده بود.
عبدالهادی الخواجه سالها به عنوان فعال حقوق بشر در بحرین فعالیت کرده و از مشاوران ارشد کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد بوده است. سازمان "عفو بینالملل" دادگاه و حکم صادره علیه وی را "غیرقانونی" و او را "تحت فشار و شکنجه" توصیف کرده و تاکید کرده بود هیچ نشانهای در دست نیست که عبدالهادی الخواجه در تظاهراتهای بحرین به دنبال تشویق معترضان به خشونت بوده است.
واشینگتن پست و یک سایت اسرائیلی جزئیات پیام اوباما به خامنهای را منتشر کردند. این پیام را اردوغان به ایران رساند. اوباما در پیامش شرط هایی مطرح کرده که براساس آنها آمریکا فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران را میپذیرد.
پیام باراک اوباما، ريیسجمهور آمریکا به آیتالله خامنهای حاوی این نکته بوده است که واشینگتن دستیابی ایران به انرژی هستهای صلحآمیز را در صورتی که این کشور بتواند ثابت کند به دنبال تسلیحات هستهای نیست، خواهد پذیرفت.
خبرگزاری فرانسه به نقل از واشینگتن پست گزارش میدهد که این پیغام هفته گذشته از طریق نخستوزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، برای رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای فرستاده شده است.
گزارش واشینگتن پست به قلم دیوید ایگناتیوس، تحلیلگر امور بینالملل این نشریه نوشته شده است. او مینویسد: «رئیسجمهور اوباما این پیام ضمنی را به ایران داده که آمریکا انجام برنامهی صلحآمیز هستهای از سوی ایران را خواهد پذیرفت اگر رهبر ایران، علی خامنهای، بتواند از ادعای علنی خود مبنی بر اینکه "ایران هرگز به دنبال بمب هستهای نیست" دفاع کند.»
به گزارش واشینگتن پست، اردوغان چند روز پیش از سفر خود به ایران، جلسهای دو ساعته با اوباما در سئول داشته است. در این جلسه اوباما و اردوغان راجع به اینکه اردوغان چه چیزی درباره پرونده هستهای و سوریه به رهبر ایران بگوید بحث کردهاند.
بر اساس این گزارش اوباما از اردوغان درخواست کرده به رهبر ایران بگوید «ایران باید متوجه باشد که فرصت برای راهحل صلحآمیز رو به پایان است و ایران باید از پنجره باز فعلی برای مذاکره سود جوید.»
البته اوباما مشخص نکرده که آیا ایران در برنامه صلحآمیز هستهای خود به غنیسازی اورانیوم مجاز خواهد بود یا خیر. این چیزیست که احتمالاَ در نشست قریبالوقوع گروه ۵+۱ و ایران درباره آن بحث خواهد شد.
مقامات آمریکایی اظهار امیدواری کردهاند که این نشست به رغم اختلافات درباره محل برگزاری آن، در هفته جاری انجام شود. طرف غربی مذاکرات خواهان برگزاری نشست در استانبول است اما برخی منابع غیر رسمی ایرانی میگویند که این کشور خواهان برگزاری نشست در بغداد یا چین است.
آخرین دور مذاکرات ایران با شش قدرت جهانی (بریتانیا، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و آمریکا) در ژانویه ۲۰۱۱ در ستانبول انجام گرفت که بیهیچ نتیجهای خاتمه یافت.
جزییاتی که دبکافایل فاش کرد
وبسایت "دبکا فایل"، نزدیک به محافل امنیتی اسرائیل، امروز (شنبه ۱۹ فروردین) جزییات بیشتری را درباره پیام ارسالی اوباما به رهبر ایران منتشر کرد و آن را حاوی شش نکته اصلی دانست.
بر اساس گزارش دبکا فایل که در سایتهای دولتی ایران نیز بازتاب یافت، اوباما از اردوغان خواسته بود تا به رهبر ایران از شش شرط برای پیشبرد مذاکرات مصالحهآمیز بگوید.
از شروط نام برده شده در ربکافایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایران آمادگی خود برای توافق بر سر برنامه هستهایاش را به نمایش گذارد. ایران تا انجام توافق نهایی انجام هرگونه فعالیتی در برنامهی هستهای خود را متوقف کند. ایران لحن خود را تغییر داده و از خطاب قرار دادن آمریکا با عنوان دشمن بزرگ بپرهیزد.
با اینهمه دبکا فایل نوشت که منابع ایرانیاش میگویند اقدام اوباما موفقیتآمیز نبوده و رهبر ایران تا کنون جوابی به پیام رئیسجمهور آمریکا نداده است.
خبرگزاری فرانسه به نقل از واشینگتن پست گزارش میدهد که این پیغام هفته گذشته از طریق نخستوزیر ترکیه، رجب طیب اردوغان، برای رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای فرستاده شده است.
گزارش واشینگتن پست به قلم دیوید ایگناتیوس، تحلیلگر امور بینالملل این نشریه نوشته شده است. او مینویسد: «رئیسجمهور اوباما این پیام ضمنی را به ایران داده که آمریکا انجام برنامهی صلحآمیز هستهای از سوی ایران را خواهد پذیرفت اگر رهبر ایران، علی خامنهای، بتواند از ادعای علنی خود مبنی بر اینکه "ایران هرگز به دنبال بمب هستهای نیست" دفاع کند.»
به گزارش واشینگتن پست، اردوغان چند روز پیش از سفر خود به ایران، جلسهای دو ساعته با اوباما در سئول داشته است. در این جلسه اوباما و اردوغان راجع به اینکه اردوغان چه چیزی درباره پرونده هستهای و سوریه به رهبر ایران بگوید بحث کردهاند.
بر اساس این گزارش اوباما از اردوغان درخواست کرده به رهبر ایران بگوید «ایران باید متوجه باشد که فرصت برای راهحل صلحآمیز رو به پایان است و ایران باید از پنجره باز فعلی برای مذاکره سود جوید.»
البته اوباما مشخص نکرده که آیا ایران در برنامه صلحآمیز هستهای خود به غنیسازی اورانیوم مجاز خواهد بود یا خیر. این چیزیست که احتمالاَ در نشست قریبالوقوع گروه ۵+۱ و ایران درباره آن بحث خواهد شد.
مقامات آمریکایی اظهار امیدواری کردهاند که این نشست به رغم اختلافات درباره محل برگزاری آن، در هفته جاری انجام شود. طرف غربی مذاکرات خواهان برگزاری نشست در استانبول است اما برخی منابع غیر رسمی ایرانی میگویند که این کشور خواهان برگزاری نشست در بغداد یا چین است.
آخرین دور مذاکرات ایران با شش قدرت جهانی (بریتانیا، چین، فرانسه، آلمان، روسیه و آمریکا) در ژانویه ۲۰۱۱ در ستانبول انجام گرفت که بیهیچ نتیجهای خاتمه یافت.
جزییاتی که دبکافایل فاش کرد
وبسایت "دبکا فایل"، نزدیک به محافل امنیتی اسرائیل، امروز (شنبه ۱۹ فروردین) جزییات بیشتری را درباره پیام ارسالی اوباما به رهبر ایران منتشر کرد و آن را حاوی شش نکته اصلی دانست.
بر اساس گزارش دبکا فایل که در سایتهای دولتی ایران نیز بازتاب یافت، اوباما از اردوغان خواسته بود تا به رهبر ایران از شش شرط برای پیشبرد مذاکرات مصالحهآمیز بگوید.
از شروط نام برده شده در ربکافایل میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ایران آمادگی خود برای توافق بر سر برنامه هستهایاش را به نمایش گذارد. ایران تا انجام توافق نهایی انجام هرگونه فعالیتی در برنامهی هستهای خود را متوقف کند. ایران لحن خود را تغییر داده و از خطاب قرار دادن آمریکا با عنوان دشمن بزرگ بپرهیزد.
با اینهمه دبکا فایل نوشت که منابع ایرانیاش میگویند اقدام اوباما موفقیتآمیز نبوده و رهبر ایران تا کنون جوابی به پیام رئیسجمهور آمریکا نداده است.
سوریه: تا دریافت «ضمانت کتبی» مخالفان از شهرها عقب نشینی نمی کنیم
در آستانه ضرب الاجل سازمان ملل، سوریه اعلام کرد که نيروهای نظامی خود را بدون دريافت «تضمين کتبی» از مخالفان از شهرهای اين کشور بيرون نخواهد برد. همزمان ترکيه هشدار داده که اگر دمشق به ضرب الاجل سازمان ملل پايبند نباشد «اقداماتی» انجام خواهد داد.
در حالی که ضرب الاجل سازمان ملل برای عقب نشينی نيروهای نظامی هوادار بشار اسد از شهرهای سوريه روز سه شنبه به پايان می رسد، جهاد مقدسی، سخنگوی وزارت امور خارجه سوريه، روز يکشنبه اعلام کرد که اين کشور خواستار دريافت «تضمين کتبی» از «گروه های مسلح تروريست» است مبنی بر اينکه آنها وارد شهرها نخواهند شد.
حکومت بشار اسد از مخالفان مسلح و تظاهرکنندگان عليه اين رژيم به عنوان «گروه های تروريست» نام می برد.
وزارت امور خارجه سوريه می گويد: «اينکه گفته می شود سوريه نيروهای خود را روز دهم آوريل از شهرها بيرون می کشد درست نيست. کوفی عنان هيچ تضمين کتبی ارائه نکرده است مبنی بر اينکه گروه های مسلح تروريست پذيرفته باشند که تمام اشکال خشونت را متوقف کنند.»
روز پنجشنبه هفته گذشته شورای امنيت سازمان ملل از طرح شش ماده ای کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل و اتحاديه عرب، برای پايان دادن به خشونت ها در سوريه حمايت کرد.
بر اساس اين طرح، نيروهای نظامی سوريه بايد از روز دهم آوريل شهرهای اين کشور را ترک کنند و ظرف ۴۸ ساعت آتش بس برقرار شود ولی دمشق می گويد که پس از توافق اين کشور با سازمان ملل، بر ميزان «حملات تروريستی» در اين کشور افزوده شده است.
وزارت امور خارجه سوريه در بخش ديگری از بيانيه خود گفته است: «آقای عنان تضمين کتبی از سوی کشورهای قطر، عربستان سعودی و ترکيه مبنی بر توقف کمک های آنها به گروه های تروريستی ارائه نکرده است.»
اين بيانيه می افزايد: «لازم نيست سوريه تکرار کند که پس از ترک شهرها توسط نيروهای نظامی و در جريان حضور ناظران اتحاديه عرب چه اتفاقی رخ داد. گروه های مسلح تروريست خود را سازماندهی و مسلح کرده و کنترل مناطق مختلف را در دست گرفته و به کشتار و تخريب اموال عمومی پرداختند.»
به گفته وزارت امور خارجه سوريه، زمانی که کوفی عنان با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ملاقات کرد به وی گفت که «تلاش می کند تا خشونت ها را متوقف کند، گروه های مسلح خلع سلاح شوند...و زمينه يک گفت و گوی وسيع ملی با گروه های مخالف فراهم شود.»
وزارت امور خارجه سوريه می گويد که «اين کشور بر پايه اين اصول با ماموريت کوفی عنان و طرح شش ماده ای وی موافقت کرد» و افزوده است: «حکومت سوريه خواستار همکاری با آقای عنان است و ما وی را در جريان اقدامات خود قرار خواهيم داد به اميد اينکه وی تضمين های لازم را دريافت کند.»
شورای ملی سوريه که مهمترين گروه مخالف رژيم بشار اسد است پس از اينکه اعلام کرد ۸۶ تن از ۱۳۰ نفری که روز شنبه در سوريه کشته شدند از شهروندان اين کشور بودند، خواستار مداخله سازمان ملل شد.
اين شورا گفت: «ما از شورای امنيت سازمان ملل می خواهيم به منظور متوقف کردن بحران انسانی که رژيم سوريه عليه شهروندان غيرنظامی اين کشور بوجود آورده است با تصويب قطعنامه ای در حمايت از غيرنظاميان، فورا وارد عمل شود.»
به گفته اين شورا، رژيم بشار اسد از زمان پذيرش طرح سازمان ملل «کشتارهای وحشيانه ای» به راه انداخته و بيش از يکهزار نفر را کشته است.
بر اساس آمارهای سازمان ملل، از زمان آغاز ناآرامی های در سوريه در مارس ۲۰۱۱ و اعتراض ها به حکومت بشار اسد بيش از ۹ هزار نفر در اين کشور کشته شده اند.
در همين حال، ترکيه که با شمار زياد پناهندگان سوری روبرو شده است هشدار داد که اگر خشونت ها در سوريه متوقف نشود اين کشور «اقداماتی» را به اجرا در می آورد.
رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، روز يکشنبه اظهار داشت: «ما صبورانه اوضاع در سوريه را تا روز دهم آوريل دنبال خواهيم کرد و اگر خشونت ها در اين کشور متوقف نشود اقداماتی را به اجرا درخواهيم آورد.»
نخست وزير ترکيه به نوع اقدامات عليه سوريه اشاره نکرده است ولی مطبوعات ترکيه سناريوهای مختلفی را در اين زمينه مطرح کرده اند که از جمله آنها ايجاد منطقه پرواز ممنوع و همچنين ايجاد منطقه مرزی امن برای حمايت از آوارگان سوری است.
در حال حاضر بيش از ۲۴ هزار نفر از مردم سوريه برای فرار از خشونت های جاری در اين کشور و سرکوب های دولتی به ترکيه پناه آورده اند.
در حالی که ضرب الاجل سازمان ملل برای عقب نشينی نيروهای نظامی هوادار بشار اسد از شهرهای سوريه روز سه شنبه به پايان می رسد، جهاد مقدسی، سخنگوی وزارت امور خارجه سوريه، روز يکشنبه اعلام کرد که اين کشور خواستار دريافت «تضمين کتبی» از «گروه های مسلح تروريست» است مبنی بر اينکه آنها وارد شهرها نخواهند شد.
حکومت بشار اسد از مخالفان مسلح و تظاهرکنندگان عليه اين رژيم به عنوان «گروه های تروريست» نام می برد.
وزارت امور خارجه سوريه می گويد: «اينکه گفته می شود سوريه نيروهای خود را روز دهم آوريل از شهرها بيرون می کشد درست نيست. کوفی عنان هيچ تضمين کتبی ارائه نکرده است مبنی بر اينکه گروه های مسلح تروريست پذيرفته باشند که تمام اشکال خشونت را متوقف کنند.»
روز پنجشنبه هفته گذشته شورای امنيت سازمان ملل از طرح شش ماده ای کوفی عنان، نماينده ويژه سازمان ملل و اتحاديه عرب، برای پايان دادن به خشونت ها در سوريه حمايت کرد.
بر اساس اين طرح، نيروهای نظامی سوريه بايد از روز دهم آوريل شهرهای اين کشور را ترک کنند و ظرف ۴۸ ساعت آتش بس برقرار شود ولی دمشق می گويد که پس از توافق اين کشور با سازمان ملل، بر ميزان «حملات تروريستی» در اين کشور افزوده شده است.
وزارت امور خارجه سوريه در بخش ديگری از بيانيه خود گفته است: «آقای عنان تضمين کتبی از سوی کشورهای قطر، عربستان سعودی و ترکيه مبنی بر توقف کمک های آنها به گروه های تروريستی ارائه نکرده است.»
اين بيانيه می افزايد: «لازم نيست سوريه تکرار کند که پس از ترک شهرها توسط نيروهای نظامی و در جريان حضور ناظران اتحاديه عرب چه اتفاقی رخ داد. گروه های مسلح تروريست خود را سازماندهی و مسلح کرده و کنترل مناطق مختلف را در دست گرفته و به کشتار و تخريب اموال عمومی پرداختند.»
به گفته وزارت امور خارجه سوريه، زمانی که کوفی عنان با بشار اسد، رييس جمهوری سوريه، ملاقات کرد به وی گفت که «تلاش می کند تا خشونت ها را متوقف کند، گروه های مسلح خلع سلاح شوند...و زمينه يک گفت و گوی وسيع ملی با گروه های مخالف فراهم شود.»
وزارت امور خارجه سوريه می گويد که «اين کشور بر پايه اين اصول با ماموريت کوفی عنان و طرح شش ماده ای وی موافقت کرد» و افزوده است: «حکومت سوريه خواستار همکاری با آقای عنان است و ما وی را در جريان اقدامات خود قرار خواهيم داد به اميد اينکه وی تضمين های لازم را دريافت کند.»
شورای ملی سوريه که مهمترين گروه مخالف رژيم بشار اسد است پس از اينکه اعلام کرد ۸۶ تن از ۱۳۰ نفری که روز شنبه در سوريه کشته شدند از شهروندان اين کشور بودند، خواستار مداخله سازمان ملل شد.
اين شورا گفت: «ما از شورای امنيت سازمان ملل می خواهيم به منظور متوقف کردن بحران انسانی که رژيم سوريه عليه شهروندان غيرنظامی اين کشور بوجود آورده است با تصويب قطعنامه ای در حمايت از غيرنظاميان، فورا وارد عمل شود.»
به گفته اين شورا، رژيم بشار اسد از زمان پذيرش طرح سازمان ملل «کشتارهای وحشيانه ای» به راه انداخته و بيش از يکهزار نفر را کشته است.
بر اساس آمارهای سازمان ملل، از زمان آغاز ناآرامی های در سوريه در مارس ۲۰۱۱ و اعتراض ها به حکومت بشار اسد بيش از ۹ هزار نفر در اين کشور کشته شده اند.
در همين حال، ترکيه که با شمار زياد پناهندگان سوری روبرو شده است هشدار داد که اگر خشونت ها در سوريه متوقف نشود اين کشور «اقداماتی» را به اجرا در می آورد.
رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، روز يکشنبه اظهار داشت: «ما صبورانه اوضاع در سوريه را تا روز دهم آوريل دنبال خواهيم کرد و اگر خشونت ها در اين کشور متوقف نشود اقداماتی را به اجرا درخواهيم آورد.»
نخست وزير ترکيه به نوع اقدامات عليه سوريه اشاره نکرده است ولی مطبوعات ترکيه سناريوهای مختلفی را در اين زمينه مطرح کرده اند که از جمله آنها ايجاد منطقه پرواز ممنوع و همچنين ايجاد منطقه مرزی امن برای حمايت از آوارگان سوری است.
در حال حاضر بيش از ۲۴ هزار نفر از مردم سوريه برای فرار از خشونت های جاری در اين کشور و سرکوب های دولتی به ترکيه پناه آورده اند.
نیویورک تایمز: گروه ۱+۵ خواستار تعطیلی تاسیسات «فردو» است
در آستانه دور تازه مذاکرات ايران با گروه ۱+۵ بر سر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، روزنامه آمريکايی نيويورک تايمز روز يکشنبه از تنظيم «طرح اوباما» برای اين مذاکرات خبر داده و نوشت که درخواست اکيد باراک اوباما از ايران برچيدن تاسيسات هسته ای «فردو» در قم و نيز خارج کردن تمامی اورانيوم غنی شده ای است که ايران تاکنون توليد کرده است.
در حالی که قرار است که مذاکرات هسته ای ايران و پنج عضو دايم شورای امنيت و آلمان از روز جمعه آغاز شود و در شرايطی که ايران همچنان بر سر مکان برگزاری مذاکرات به توافق نرسيده است، به نوشته روزنامه «نيويورک تايمز»، آمريکا و اروپا با «درخواست های اکيد و قاطع» از ايران وارد اين مذاکرات خواهند شد.
روزهای سيزدهم و چهاردهم آوريل- بيست و پنجم و بيست و ششم فروردين- به عنوان موعد دور تازه مذاکرات هسته ای ايران تعيين شده است اما محل گفت و گوها همچنان در ابهام است.
قرار است که دور جديد مذاکرات پس از مدت ها رکود آغاز شود؛ آخرين دور مذاکرات سال گذشته در استانبول ترکيه با ناکامی تمام شده بود. از آن زمان تاکنون، اسرائيل بر سر گزينه نظامی در قبال ايران اصرار ورزيده است و بارها خطر جنگ، منطقه را به التهاب کشانده است.
بنا بر گزارش نيويورک تايمز، دولت باراک اوباما می خواهد ضرب الاجل روشن و قاطعی به ايران بدهد که بايد تاسيسات غنی سازی در دل کوه های قم در منطقه «فردو» را تعطيل کند و انجام اين اقدام عملی از سوی ايران، شرط ادامه گفت و گوها با ايران خواهد بود.
جمهوری اسلامی ايران در تاسيسات «فردو» سرمايه گذاری زيادی کرده است و به تازگی نيز فعاليت های آن را به اعماق اين کوه ها منتقل کرده است تا از حملات احتمالی در امان بماند.
بر اساس گزارش های آژانس بين المللی انرژی اتمی و گفته های يوکيا آمانو، مدير کل آژانس، جمهوری اسلامی ايران در تاسیسات «فردو»، غنی سازی اورانيوم را از سه و نيم تا چهار درصد به غنای بيست درصدی رسانده است.
شرط ديگری که به نوشته «نيويورک تايمز» ديپلمات های غربی از ايران در دور جديد مذاکرات مطرح خواهند کرد، لزوم قطع تمامی فعاليت های غنی سازی اورانيوم ايران است.
در همين حال، در «طرح اوباما» برای ايران، بر موافقت آمريکا و جامعه جهانی با داشتن برنامه هسته ای مسالمت جويانه ايران و بهره گيری از آن در عرصه های انرژی و پزشکی تأکيد شده است.
نيويورک تايمز با استناد به گفته های ديپلمات های آمريکايی و اروپايی نوشته است که کشورهای آنها خواهان آن هستند که ايران توليد سوخت هسته ای را متوقف کند؛ امری که ظن جامعه جهانی را نسبت به نظامی بودن ماهيت برنامه هسته ای ايران تشديد کرده است.
در زمينه درخواست غرب از ايران برای موافقت با بيرون بردن تمامی اورانيومی که تا کنون غنی کرده است و انتقال آن به کشوری در خارج، نيويورک تايمز نوشته است که اين شرط از سوی باراک اوباما مورد تاکيد قرار دارد و ايران ملزم به رعايت آن خواهد شد تا گفت و گوها بتواند در مراحل بعدی ادامه يابد.
باراک اوباما در هفته های اخير بارها تاکید کرده بود که اين مذاکرات «آخرين فرصت برای ايران» جهت فيصله دادن به ماجرای طولانی هسته ای ايران با جامعه بين المللی است.
در همين حال، کارشناسان آمريکايی به نيويورک تايمز گفته اند که برای جمهوری اسلامی ايران پذيرش اين درخواست ها، بويژه برچيدن تاسیسات هسته ای «فردو» اصلاً آسان نيست بويژه اينکه رهبران ايران در ستيزه جويی با غرب، همچنان اراده ای قوی از خود نشان می دهند.
در همين حال، به نوشته نيويورک تايمز، اوباما و همپيمانان غربی آمريکا گمانه زنی کرده اند که تحريم های سخت جامعه جهانی عليه ايران و نيز تهديد به وجود گزينه نظامی بويژه از سوی اسرائيل و نيز منزوی تر شدن ايران در ماه های اخير در صحنه بين المللی، احتمال اين که اين بار سران ايران از خود نرمش نشان دهند تا اقتصاد به هرج ومرج کشيده شده ايران را نجات دهند، بيش از گذشته است.
در همين حال، گروهی ديگر از کارشناسان غربی خود اذعان دارند که نشان دادن چنگ و دندان از سوی غرب به ايران و ورود به مذاکرات با يک برنامه کاری قاطع و اکيد، برعکس موجب سخت تر شدن واکنش سران ايران و عدم نرمش از سوی آنها خواهد شد.
در اين زمينه، يک ديپلمات آمريکايی به نيويورک تايمز گفته است: «از اينکه مقامات ايران چه واکنشی نشان دهند، هيچ خبری نداريم و حتی پس از ملاقات اول نيز هنوز چيزی دستگير ما نخواهد شد». همين ديپلمات گفته است که دور بعدی مذاکرات ممکن است که به تابستان موکول شود.
روزنامه آمريکايی «واشينگتن پست» نيز آخر هفته نوشته بود که باراک اوباما توسط رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، پيامی شفاهی برای آيت الله علی خامنه ای فرستاده است.
واشينگتن پست تاکيد کرده بود که اوباما در پيام خود گفته است که جهان آماده پذيرش برنامه هسته ای ايران هست به شرطی که از ماهيت نظامی به دور باشد، و نيز از آيت الله خامنه ای خواسته بود که تاکيد بيشتری بر ماهيت غير نظامی برنامه هسته ای ايران بگذارد و نقطه نظرات خود را به گونه ای روشن تر بيان کند و بگويد «ايران هرگز بمب اتمی توليد نخواهد کرد».
در ديدار مشهد، آيت الله خامنه ای به ميهمان ترک خود گفت که داشتن بمب اتمی را از نظر شرع اسلام «حرام» می داند. رهبر ايران همچنين در سخنرانی روز نخست فروردين در حرم رضوی گفته بود که ايران بمب اتم توليد نکرده و چنين بمبی نيز نخواهد ساخت.
روزنامه «واشينگتن پست» روز يکشنبه در گزارش جديدی فاش کرد که آمريکا از طريق پهپادها (پرنده های هدايت پذير از راه دور) در طول سال ها، از تاسيسات هسته ای ايران تصويربرداری کرده و به استراق سمع پرداخته است؛ طرحی که از آخرين سال های رياست جمهوری جرج بوش آغاز شد و تاکنون ادامه يافته است.
به نوشته واشينگتن پست، برای تحليل اين تصاوير، يک تيم ويژه از کارشناسان تشکیل شد و همزمان با آن، کارزاری از ساير اقدامات مخفيانه تشکيلات اطلاعاتی آمريکا با هدف لطمه زدن به برنامه هسته ای ايران و گسترش تحريم های هدفمند اقتصادی عليه ايران به راه افتاد.
واشينگتن پست می افزاید: با وجود آنکه ايران سال گذشته هواپيمای تجسسی فوق پيشرفته آر.کيو-۱۷۰ آمريکا را از فراز آسمان افغانستان منحرف کرد و آن را در خاک ايران نشاند، اماعمليات تجسسی آمريکايی از طريق اين هواپيماهای فوق مدرن عليه تأسيسات هسته ای ايران ادامه يافته و صدها سورتی پرواز از سوی اين پهپادها صورت گرفته است؛ هرچند که اين پروازها تنها بخشی محدود از برنامه های گسترده تشکيلات اطلاعاتی آمريکا و همپيمانان غربی اش برای لطمه زدن به برنامه هسته ای ايران بوده است.
در حالی که قرار است که مذاکرات هسته ای ايران و پنج عضو دايم شورای امنيت و آلمان از روز جمعه آغاز شود و در شرايطی که ايران همچنان بر سر مکان برگزاری مذاکرات به توافق نرسيده است، به نوشته روزنامه «نيويورک تايمز»، آمريکا و اروپا با «درخواست های اکيد و قاطع» از ايران وارد اين مذاکرات خواهند شد.
روزهای سيزدهم و چهاردهم آوريل- بيست و پنجم و بيست و ششم فروردين- به عنوان موعد دور تازه مذاکرات هسته ای ايران تعيين شده است اما محل گفت و گوها همچنان در ابهام است.
قرار است که دور جديد مذاکرات پس از مدت ها رکود آغاز شود؛ آخرين دور مذاکرات سال گذشته در استانبول ترکيه با ناکامی تمام شده بود. از آن زمان تاکنون، اسرائيل بر سر گزينه نظامی در قبال ايران اصرار ورزيده است و بارها خطر جنگ، منطقه را به التهاب کشانده است.
بنا بر گزارش نيويورک تايمز، دولت باراک اوباما می خواهد ضرب الاجل روشن و قاطعی به ايران بدهد که بايد تاسيسات غنی سازی در دل کوه های قم در منطقه «فردو» را تعطيل کند و انجام اين اقدام عملی از سوی ايران، شرط ادامه گفت و گوها با ايران خواهد بود.
جمهوری اسلامی ايران در تاسيسات «فردو» سرمايه گذاری زيادی کرده است و به تازگی نيز فعاليت های آن را به اعماق اين کوه ها منتقل کرده است تا از حملات احتمالی در امان بماند.
بر اساس گزارش های آژانس بين المللی انرژی اتمی و گفته های يوکيا آمانو، مدير کل آژانس، جمهوری اسلامی ايران در تاسیسات «فردو»، غنی سازی اورانيوم را از سه و نيم تا چهار درصد به غنای بيست درصدی رسانده است.
شرط ديگری که به نوشته «نيويورک تايمز» ديپلمات های غربی از ايران در دور جديد مذاکرات مطرح خواهند کرد، لزوم قطع تمامی فعاليت های غنی سازی اورانيوم ايران است.
در همين حال، در «طرح اوباما» برای ايران، بر موافقت آمريکا و جامعه جهانی با داشتن برنامه هسته ای مسالمت جويانه ايران و بهره گيری از آن در عرصه های انرژی و پزشکی تأکيد شده است.
نيويورک تايمز با استناد به گفته های ديپلمات های آمريکايی و اروپايی نوشته است که کشورهای آنها خواهان آن هستند که ايران توليد سوخت هسته ای را متوقف کند؛ امری که ظن جامعه جهانی را نسبت به نظامی بودن ماهيت برنامه هسته ای ايران تشديد کرده است.
در زمينه درخواست غرب از ايران برای موافقت با بيرون بردن تمامی اورانيومی که تا کنون غنی کرده است و انتقال آن به کشوری در خارج، نيويورک تايمز نوشته است که اين شرط از سوی باراک اوباما مورد تاکيد قرار دارد و ايران ملزم به رعايت آن خواهد شد تا گفت و گوها بتواند در مراحل بعدی ادامه يابد.
باراک اوباما در هفته های اخير بارها تاکید کرده بود که اين مذاکرات «آخرين فرصت برای ايران» جهت فيصله دادن به ماجرای طولانی هسته ای ايران با جامعه بين المللی است.
در همين حال، کارشناسان آمريکايی به نيويورک تايمز گفته اند که برای جمهوری اسلامی ايران پذيرش اين درخواست ها، بويژه برچيدن تاسیسات هسته ای «فردو» اصلاً آسان نيست بويژه اينکه رهبران ايران در ستيزه جويی با غرب، همچنان اراده ای قوی از خود نشان می دهند.
در همين حال، به نوشته نيويورک تايمز، اوباما و همپيمانان غربی آمريکا گمانه زنی کرده اند که تحريم های سخت جامعه جهانی عليه ايران و نيز تهديد به وجود گزينه نظامی بويژه از سوی اسرائيل و نيز منزوی تر شدن ايران در ماه های اخير در صحنه بين المللی، احتمال اين که اين بار سران ايران از خود نرمش نشان دهند تا اقتصاد به هرج ومرج کشيده شده ايران را نجات دهند، بيش از گذشته است.
در همين حال، گروهی ديگر از کارشناسان غربی خود اذعان دارند که نشان دادن چنگ و دندان از سوی غرب به ايران و ورود به مذاکرات با يک برنامه کاری قاطع و اکيد، برعکس موجب سخت تر شدن واکنش سران ايران و عدم نرمش از سوی آنها خواهد شد.
در اين زمينه، يک ديپلمات آمريکايی به نيويورک تايمز گفته است: «از اينکه مقامات ايران چه واکنشی نشان دهند، هيچ خبری نداريم و حتی پس از ملاقات اول نيز هنوز چيزی دستگير ما نخواهد شد». همين ديپلمات گفته است که دور بعدی مذاکرات ممکن است که به تابستان موکول شود.
روزنامه آمريکايی «واشينگتن پست» نيز آخر هفته نوشته بود که باراک اوباما توسط رجب طيب اردوغان، نخست وزير ترکيه، پيامی شفاهی برای آيت الله علی خامنه ای فرستاده است.
واشينگتن پست تاکيد کرده بود که اوباما در پيام خود گفته است که جهان آماده پذيرش برنامه هسته ای ايران هست به شرطی که از ماهيت نظامی به دور باشد، و نيز از آيت الله خامنه ای خواسته بود که تاکيد بيشتری بر ماهيت غير نظامی برنامه هسته ای ايران بگذارد و نقطه نظرات خود را به گونه ای روشن تر بيان کند و بگويد «ايران هرگز بمب اتمی توليد نخواهد کرد».
در ديدار مشهد، آيت الله خامنه ای به ميهمان ترک خود گفت که داشتن بمب اتمی را از نظر شرع اسلام «حرام» می داند. رهبر ايران همچنين در سخنرانی روز نخست فروردين در حرم رضوی گفته بود که ايران بمب اتم توليد نکرده و چنين بمبی نيز نخواهد ساخت.
روزنامه «واشينگتن پست» روز يکشنبه در گزارش جديدی فاش کرد که آمريکا از طريق پهپادها (پرنده های هدايت پذير از راه دور) در طول سال ها، از تاسيسات هسته ای ايران تصويربرداری کرده و به استراق سمع پرداخته است؛ طرحی که از آخرين سال های رياست جمهوری جرج بوش آغاز شد و تاکنون ادامه يافته است.
به نوشته واشينگتن پست، برای تحليل اين تصاوير، يک تيم ويژه از کارشناسان تشکیل شد و همزمان با آن، کارزاری از ساير اقدامات مخفيانه تشکيلات اطلاعاتی آمريکا با هدف لطمه زدن به برنامه هسته ای ايران و گسترش تحريم های هدفمند اقتصادی عليه ايران به راه افتاد.
واشينگتن پست می افزاید: با وجود آنکه ايران سال گذشته هواپيمای تجسسی فوق پيشرفته آر.کيو-۱۷۰ آمريکا را از فراز آسمان افغانستان منحرف کرد و آن را در خاک ايران نشاند، اماعمليات تجسسی آمريکايی از طريق اين هواپيماهای فوق مدرن عليه تأسيسات هسته ای ايران ادامه يافته و صدها سورتی پرواز از سوی اين پهپادها صورت گرفته است؛ هرچند که اين پروازها تنها بخشی محدود از برنامه های گسترده تشکيلات اطلاعاتی آمريکا و همپيمانان غربی اش برای لطمه زدن به برنامه هسته ای ايران بوده است.
ایرانی ها ۱۲ هزار میلیارد تومان خودرو در سال ۹۰ خریدند
رییس پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی میگوید که مردم ایران در سال ۹۰ بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان صرف خرید خودرو کردهاند. وی همچنین از کاهش ۱۳.۸ درصدی تلفات ناشی سوانح رانندگی در سال ۱۳۹۰ خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس، اسکندر مومنی، روز یکشنبه- ۲۰ فروردین- در صحن علنی مجلس با بیان اینکه در سال ۱۳۹۰ «یک میلیون و ۶۶۸ هزار و ۲۵۰ خودروی جدید» شمارهگذاری شدهاند و یک میلیون و ۹۰۲ هزار نفر گواهینامه رانندگی دریافت کردهاند، اعلام کرد که در این سال مردم بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان برای خرید خودرو هزینه کردهاند.
اسکندر مومنی افزود که در سال ۹۰ شمار کشتهشدگان سوانح رانندگی در ایران نیز نسبت به سال ۸۹ کاهش ۱۳.۸ درصدی داشته است.
وی توضیح داد که در سال ۹۰ تعداد کشته های تصادفات رانندگی ۲۰ هزار نفر بوده که به گفته وی، سه هزار و ۲۰۴ تن کمتر از شمار کشتهشدگان سال ۸۹ بوده است.
به گفته رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا تصادفات نوروزی امسال نیز ۱۳.۵ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته و بیش از ۱۱ درصد از تلفات رانندگی نسبت به سال گذشته کم شده است.
کاهش رقم تلفات ناشی از سوانح رانندگی در حالی رخ داده است که شمار خودروهای کشور در سال ۹۰ نسبت به سال پیش از آن افزایش یافته است.
به گفته رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ایران، تعداد خودروهای کشور تا یک ماه گذشته ۱۴ میلیون دستگاه بوده است که این رقم در حال حاضر از مرز ۱۵ میلیون گذشته است.
آقای اسکندری با این احتساب اعلام کرد که تا پایان دهه ۹۰ تعداد خودروها در ایران از مرز ۳۰ میلیون دستگاه عبور میکند.
افزایش شمار خودرو در حالی صورت میگیرد که کمیته قیمتگذاری خودرو در ایران اواخر اسفندماه اعلام کرد که قیمت خودروها میتواند به طور متوسط شش تا ۹ درصد افزایش یابد.
اگرچه تقاضا برای خودرو در ایران روند رو به افزایشی دارد، ولی کیفیت پایین خودروهای تولید داخل از جمله مواردی است که رسانههای ایران بارها به آن اشاره کرده و انتقادهای مردم در این خصوص را منعکس کردهاند.
انتقاد از خودروی داخلی در حالی صورت میگیرد که در عین حال گزارشها حاکی از کاهش فعالیتهای کمپانیهای خودروسازی خارجی در ایران است.
در حال حاضر شرکت های خودروسازی جنرال موتورز، پژو- سیتروئن و هیوندای تحت تاثیر تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای ایران، همکاریهای خود با تهران را متوقف کردهاند.
اخیرا نیز یک گروه با نفوذ آمريکايی مخالف برنامه هستهای ایران از شرکتهای خودروسازی رنو و نیسان خواست تا با مد نظر قرار دادن برنامه «مشکوک» هستهای ایران، تجارت با جمهوری اسلامی را متوقف کنند.
به گزارش خبرگزاری فارس، اسکندر مومنی، روز یکشنبه- ۲۰ فروردین- در صحن علنی مجلس با بیان اینکه در سال ۱۳۹۰ «یک میلیون و ۶۶۸ هزار و ۲۵۰ خودروی جدید» شمارهگذاری شدهاند و یک میلیون و ۹۰۲ هزار نفر گواهینامه رانندگی دریافت کردهاند، اعلام کرد که در این سال مردم بیش از ۱۲ هزار میلیارد تومان برای خرید خودرو هزینه کردهاند.
اسکندر مومنی افزود که در سال ۹۰ شمار کشتهشدگان سوانح رانندگی در ایران نیز نسبت به سال ۸۹ کاهش ۱۳.۸ درصدی داشته است.
وی توضیح داد که در سال ۹۰ تعداد کشته های تصادفات رانندگی ۲۰ هزار نفر بوده که به گفته وی، سه هزار و ۲۰۴ تن کمتر از شمار کشتهشدگان سال ۸۹ بوده است.
به گفته رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا تصادفات نوروزی امسال نیز ۱۳.۵ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته و بیش از ۱۱ درصد از تلفات رانندگی نسبت به سال گذشته کم شده است.
کاهش رقم تلفات ناشی از سوانح رانندگی در حالی رخ داده است که شمار خودروهای کشور در سال ۹۰ نسبت به سال پیش از آن افزایش یافته است.
به گفته رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ایران، تعداد خودروهای کشور تا یک ماه گذشته ۱۴ میلیون دستگاه بوده است که این رقم در حال حاضر از مرز ۱۵ میلیون گذشته است.
آقای اسکندری با این احتساب اعلام کرد که تا پایان دهه ۹۰ تعداد خودروها در ایران از مرز ۳۰ میلیون دستگاه عبور میکند.
افزایش شمار خودرو در حالی صورت میگیرد که کمیته قیمتگذاری خودرو در ایران اواخر اسفندماه اعلام کرد که قیمت خودروها میتواند به طور متوسط شش تا ۹ درصد افزایش یابد.
اگرچه تقاضا برای خودرو در ایران روند رو به افزایشی دارد، ولی کیفیت پایین خودروهای تولید داخل از جمله مواردی است که رسانههای ایران بارها به آن اشاره کرده و انتقادهای مردم در این خصوص را منعکس کردهاند.
انتقاد از خودروی داخلی در حالی صورت میگیرد که در عین حال گزارشها حاکی از کاهش فعالیتهای کمپانیهای خودروسازی خارجی در ایران است.
در حال حاضر شرکت های خودروسازی جنرال موتورز، پژو- سیتروئن و هیوندای تحت تاثیر تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای ایران، همکاریهای خود با تهران را متوقف کردهاند.
اخیرا نیز یک گروه با نفوذ آمريکايی مخالف برنامه هستهای ایران از شرکتهای خودروسازی رنو و نیسان خواست تا با مد نظر قرار دادن برنامه «مشکوک» هستهای ایران، تجارت با جمهوری اسلامی را متوقف کنند.
نرخ رسمی تورم در ایران با ۹ درصد افزایش به ۲۱.۵ درصد رسید
آمار ارائه شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران حاکی است که نرخ تورم در سال ۱۳۹۰ با ۹.۱ درصد رشد نسبت به سال گذشته به ۲۱.۵ درصد رسیده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، اداره آمار بانک مرکزی روز یکشنبه- ۲۰ فروردین- اعلام کرد که نرخ تورم در ۱۲ ماه منتهی به اسفندماه ۱۳۹۰ به ۲۱.۵ درصد رسیده است.
با توجه به اینکه در ۱۲ ماه مشابه سال ۱۳۸۹ نرخ تورم از سوی نهادهای مسئول ۱۲.۴ درصد اعلام شده بود، رقم ارائه شده در سال ۹۰ حکایت از رشد ۹.۱ درصدی نرخ تورم دارد.
نرخ تورم در حالی از سوی بانک مرکزی اعلام شده است که به گزارش خبرگزاریهای جمهوری اسلامی مرکز آمار ایران به عنوان متولی قانونی اعلام نرخ تورخ، ماهها است که از اعلام نرخ تورم خودداری میکند و بانک مرکزی نیز از آذرماه ۱۳۹۰ تا کنون هیچ اطلاعی درباره نرخ تورم منتشر نکرده بود.
خودداری نهادهای ذیربط از انتشار نرخ تورم در حالی صورت گرفت که از زمان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در ایران موج انتقادها از نحوه اجرای این قانون بالا گرفته است و به گفته نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی، این طرح به افزایش گرانی و تورم دامن زده است.
علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی اوایل اسفندماه «اجرای نادرست» قانون هدفمندی یارانهها را موجب جهش قیمتها و گرانی دانست که به دنبال آن محمود احمدی نژاد اواخر اسفندماه با بیان اینکه گرانیهای اخیر ربطی به هدفمندی یارانهها ندارند، گفت: «علت این گرانیها چیز دیگری است که به موقعاش آن را توضیح خواهم داد.»
در حال حاضر دولت در صدد اجرایی کردن فاز دوم هدفمندی یارانهها است و این در حالی است که علی لاریجانی تاکید کرده است که این فاز از هدفمندی بدون مصوبه مجلس قابل اجرا نیست و در نامهای به علی خامنهای گفته است که اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، گرانی به بار میآورد.
آقای لاریجانی ۱۵ فروردینماه نیز در مجلس اعلام کرد: «مجلس شورای اسلامی نمیتواند با طرح غیرکارشناسی که طوفان تورم ایجاد میکند، نظیر وضعیتی که در چندماه گذشته رخ داد و ثروت مردم را تقلیل داد، موافقت کند.»
به گفته یک عضو هیات رییسه مجلس، علی لاریجانی در آخرین اقدام خود در نامهای به آقای خامنهای از وی خواسته است تا با استفاده از اختیاراش اجرای فاز دوم یارانهها را متوقف کند.
نرخ تورم در حالی در سال ۹۰ نسبت به سال پیش از آن جهش ۹.۱ درصدی داشته است که این نرخ در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸ رشد ۱.۶ درصدی داشته است. نرخ تورم در سالهای ۸۸، ۸۹ و ۹۰ به ترتیب ۱۰.۸، ۱۲.۴ و ۲۱.۵ درصد اعلام شده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، اداره آمار بانک مرکزی روز یکشنبه- ۲۰ فروردین- اعلام کرد که نرخ تورم در ۱۲ ماه منتهی به اسفندماه ۱۳۹۰ به ۲۱.۵ درصد رسیده است.
با توجه به اینکه در ۱۲ ماه مشابه سال ۱۳۸۹ نرخ تورم از سوی نهادهای مسئول ۱۲.۴ درصد اعلام شده بود، رقم ارائه شده در سال ۹۰ حکایت از رشد ۹.۱ درصدی نرخ تورم دارد.
نرخ تورم در حالی از سوی بانک مرکزی اعلام شده است که به گزارش خبرگزاریهای جمهوری اسلامی مرکز آمار ایران به عنوان متولی قانونی اعلام نرخ تورخ، ماهها است که از اعلام نرخ تورم خودداری میکند و بانک مرکزی نیز از آذرماه ۱۳۹۰ تا کنون هیچ اطلاعی درباره نرخ تورم منتشر نکرده بود.
خودداری نهادهای ذیربط از انتشار نرخ تورم در حالی صورت گرفت که از زمان اجرای قانون هدفمندی یارانه ها در ایران موج انتقادها از نحوه اجرای این قانون بالا گرفته است و به گفته نمایندگان مجلس و کارشناسان اقتصادی، این طرح به افزایش گرانی و تورم دامن زده است.
علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی اوایل اسفندماه «اجرای نادرست» قانون هدفمندی یارانهها را موجب جهش قیمتها و گرانی دانست که به دنبال آن محمود احمدی نژاد اواخر اسفندماه با بیان اینکه گرانیهای اخیر ربطی به هدفمندی یارانهها ندارند، گفت: «علت این گرانیها چیز دیگری است که به موقعاش آن را توضیح خواهم داد.»
در حال حاضر دولت در صدد اجرایی کردن فاز دوم هدفمندی یارانهها است و این در حالی است که علی لاریجانی تاکید کرده است که این فاز از هدفمندی بدون مصوبه مجلس قابل اجرا نیست و در نامهای به علی خامنهای گفته است که اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، گرانی به بار میآورد.
آقای لاریجانی ۱۵ فروردینماه نیز در مجلس اعلام کرد: «مجلس شورای اسلامی نمیتواند با طرح غیرکارشناسی که طوفان تورم ایجاد میکند، نظیر وضعیتی که در چندماه گذشته رخ داد و ثروت مردم را تقلیل داد، موافقت کند.»
به گفته یک عضو هیات رییسه مجلس، علی لاریجانی در آخرین اقدام خود در نامهای به آقای خامنهای از وی خواسته است تا با استفاده از اختیاراش اجرای فاز دوم یارانهها را متوقف کند.
نرخ تورم در حالی در سال ۹۰ نسبت به سال پیش از آن جهش ۹.۱ درصدی داشته است که این نرخ در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸ رشد ۱.۶ درصدی داشته است. نرخ تورم در سالهای ۸۸، ۸۹ و ۹۰ به ترتیب ۱۰.۸، ۱۲.۴ و ۲۱.۵ درصد اعلام شده است.
جایگاه واقعی ایران از لحاظ تولید و صادرات نفت
در حالی که کشورهای مختلف یکی بعد دیگری واردات نفت خود را از ایران کاهش میدهند، رستم قاسمی، وزیر نفت جمهوری اسلامی، این هفته تاثیر تحریمهای بینالمللی بر تولید و صادرات نفتی ایران را تکذیب کرد و گفت ایران مشتریان زیادی دارد و جای هیچ نگرانی نیست.
حال با این اوصاف، درباره جایگاه واقعی ایران از لحاظ تولید و صادرات نفت، منابع کارشناسی چه نظری دارند؟
فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی رادیو فردا به این پرسش پاسخ میدهد.
در خود ایران کمیسیون انرژی مجلس طی چند ماه گذشته بارها آمار رسمی وزارت نفت را در مورد تولید نفت چهار میلیون بشکه در روز زیر پرسش بردهاست.
بر پایه آخرین نماگر اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی که اسفندماه سال ۹۰ منتشر شده، تولید نفت ایران در سه ماهه آخر سال ۸۹ از سه میلیون و ۵۰۰ بشکه نفت بیشتر نبودهاست و صادرات نفتی کشور هم به زیر دو میلیون بشکه در روز رسیدهاست.
از آمار سازمان اپک هم این طور برمیآید که تولید نفت ایران طی یک سال گذشته، صد هزار بشکه در روز کاهش یافته و به ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه رسیدهاست.
تردیدی نیست که این کاهش هم در تولید و هم در صادرات طی ماههای آینده بیشتر هم خواهد شد. برخی کشورهای خریدار نفت ایران در طول چند هفته گذشته واردات نفت از جمهوری اسلامی را کاهش دادهاند.
این کاهشها و قطع واردات نفت از ایران از سوی کشورهای اتحادیه اروپا، چه تاثیری بر تولیدات نفت ایران خواهد داشت؟
اگر وضع به روال فعلی پیش برود، تردیدی نیست که طی ماههای آینده شاهد تنگتر شدن عرضه فعالیتهای نفتی ایران خواهیم بود.
خبرگزاری رویترز این هفته به نقل از جی. پی. مرگان، گزارش داد که تا آخر ماه ژوئن تولید نفت ایران میتواند تا ماه یک میلیون بشکه در روز کاهش یابد و کمتر شود و به زیر دو میلیون و ۵۰۰ بشکه در روز سقوط کند.
طبعا با ادامه کاهش واردات نفت ایران از سوی مشتریانش، جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند به تولید نفت در سطح فعلی ادامه دهد چون که مجبور خواهد شد که نفت مازاد بر نیاز صادراتیاش را ذخیره کند و این کار امکانپذیر نیست.
کشورهایی که خرید نفت از ایران را کاهش داده یا اینکه قطع میکنند، این کاهش را از چه طریقی جبران میکنند؟
معمولا در مورد جبران این کاهش از عربستان سعودی نام برده میشود که میتواند ظرفیت تولید نفت خود را بالا ببرد.
منبع دیگری هم که این روزها زیاد از آن نام برده میشود، کشور عراق است که در ماه مارس صادرات نفتش به بالای دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسیدهاست که در طول ۳۰ سال گذشته بالاترین رقم برای این کشور است و دستکم چهار میلیون بشکه در روز بیشتر از صادرات نفتی ایران است.
حال با این اوصاف، درباره جایگاه واقعی ایران از لحاظ تولید و صادرات نفت، منابع کارشناسی چه نظری دارند؟
فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی رادیو فردا به این پرسش پاسخ میدهد.
گفتوگوی الهه روانشاد با فریدون خاوند در مورد جایگاه نفتی ایران
فریدون خاوند: اگر به آمار منتشر شده از طرف منابع کارشناسی در ایران و در خارج از ایران دقت کنید به این نتیجه میرسید که تولید و صادرات ایران طی دو سال گذشته رو به کاهش گذاشته و مهمتر از آن اینکه به نظر میرسد که زیر فشار همین تحریمها، آهنگ این کاهش سریعتر شدهاست.در خود ایران کمیسیون انرژی مجلس طی چند ماه گذشته بارها آمار رسمی وزارت نفت را در مورد تولید نفت چهار میلیون بشکه در روز زیر پرسش بردهاست.
بر پایه آخرین نماگر اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی که اسفندماه سال ۹۰ منتشر شده، تولید نفت ایران در سه ماهه آخر سال ۸۹ از سه میلیون و ۵۰۰ بشکه نفت بیشتر نبودهاست و صادرات نفتی کشور هم به زیر دو میلیون بشکه در روز رسیدهاست.
از آمار سازمان اپک هم این طور برمیآید که تولید نفت ایران طی یک سال گذشته، صد هزار بشکه در روز کاهش یافته و به ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه رسیدهاست.
تردیدی نیست که این کاهش هم در تولید و هم در صادرات طی ماههای آینده بیشتر هم خواهد شد. برخی کشورهای خریدار نفت ایران در طول چند هفته گذشته واردات نفت از جمهوری اسلامی را کاهش دادهاند.
این کاهشها و قطع واردات نفت از ایران از سوی کشورهای اتحادیه اروپا، چه تاثیری بر تولیدات نفت ایران خواهد داشت؟
اگر وضع به روال فعلی پیش برود، تردیدی نیست که طی ماههای آینده شاهد تنگتر شدن عرضه فعالیتهای نفتی ایران خواهیم بود.
خبرگزاری رویترز این هفته به نقل از جی. پی. مرگان، گزارش داد که تا آخر ماه ژوئن تولید نفت ایران میتواند تا ماه یک میلیون بشکه در روز کاهش یابد و کمتر شود و به زیر دو میلیون و ۵۰۰ بشکه در روز سقوط کند.
طبعا با ادامه کاهش واردات نفت ایران از سوی مشتریانش، جمهوری اسلامی دیگر نمیتواند به تولید نفت در سطح فعلی ادامه دهد چون که مجبور خواهد شد که نفت مازاد بر نیاز صادراتیاش را ذخیره کند و این کار امکانپذیر نیست.
کشورهایی که خرید نفت از ایران را کاهش داده یا اینکه قطع میکنند، این کاهش را از چه طریقی جبران میکنند؟
معمولا در مورد جبران این کاهش از عربستان سعودی نام برده میشود که میتواند ظرفیت تولید نفت خود را بالا ببرد.
منبع دیگری هم که این روزها زیاد از آن نام برده میشود، کشور عراق است که در ماه مارس صادرات نفتش به بالای دو میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز رسیدهاست که در طول ۳۰ سال گذشته بالاترین رقم برای این کشور است و دستکم چهار میلیون بشکه در روز بیشتر از صادرات نفتی ایران است.
تقدیر از صدرالدین شریعتی، محدودکننده آزادیهای اجتماعی دانشگاه
وزیر علوم، تحقیقات و فناوری اخیرا در مراسمی از صدرالدین شریعتی، رییس دانشگاه علامه طباطبایی به دلیل آنچه کسب رتبه نخست اسلامی کردن دانشگاهها خواند، تقدیر کرد.
صدرالدین شریعتی که از سال ۱۳۸۴، ریاست دانشگاه علامه طباطبایی را برعهده دارد، از محافظهکارترین رؤسای دانشگاهها در ایران است و تاکنون فعالیتهای زیادی برای محدود کردن آزادیهای اجتماعی در دانشگاهها انجام دادهاست.
گزارشی در این باره در در زیر میخوانیم:
صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی که در کارنامهاش سابقه بازنشسته کردن استادان را دارد از مدافعان اصلی طرح تفکیک جنسیتی بودهاست.
صادق شجاعی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره سابقه ریاست صدرالدین شریعتی از سال ۸۴ تا کنون در دانشگاه علامه طباطبایی پیشتر به رادیو فردا چنین گفته بود: «از سال ۸۴ که آقای شریعتی رئیس دانشگاه علامه شد، محدودیتهای مختلفی را به خصوص در دانشکده اقتصاد ایجاد کرد. چون تعدادی از استادان آنجا کسانی بودند که عضو گروه سیاسی رقیب آقای شریعتی بودند و در ساختار اقتصادی کشور در دوران آقای هاشمی و خاتمی نقش داشتند و در واقع در اردوگاه رقیب بودند. این برخوردها به ویژه با استادان شدیدتر بود. آقای شریعتی فضای علمی را بسیار تنگنظرانه کرده و استادان و دانشجویان زیادی را اخراج کردهاست و در کل هر تفکری را که مورد خوشایند آقای شریعتی نباشد از دانشگاه حذف میکنند و آن چه مطابق میل او است در دانشگاه اضافه میکنند.»
به گزارش وبسایت «دانشجونیوز»، پایگاه خبری دانشجویان ایران، صدرالدین شریعتی از یاران نزدیک محمود احمدینژاد است و در دستوری محرمانه به رئیسان دانشکدههای دانشگاه علامه فهرست سهگانهای از استادان دانشگاه تهیه کرده و استادانی که از نظر او صلاحیت ندارند را در لیست سیاه قرار دادهاست و از تدریس در کلاسهای دخترانه منع کردهاست.
اما صدرالدین شریعتی کیست؟
صادق شجاعی، دانشجوی سابق دانشگاه علامه، به این پرسش پاسخ دادهاست: «تا آن جایی که من اطلاع دارم این آقا قبل از این که محمود احمدینژاد رئیس دولت شود درسال ۸۴، در همان مسجد محله آقای رئیس جمهور در نارمک امام جمعه بوده و آن زمان روابط نزدیکی با رئیس جمهور داشتهاست. اما بعد از این که با همین رانت آشنایی توانست رئیس دانشگاه علامه شود بسیار متنفذ و پرقدرت عمل کرده به شکلی که ما میدیدم از وزارت علوم و حتی شخص احمدینژاد هم حرفشنوی نداشت، به عبارت دیگر ارتباطش فقط با بیت رهبری بود. تمام طرحهایی که قرار بود در دانشگاهها عملی شود و رهبر در حرفهای علنی خود مطرح میکرد از جمله اسلامی کردن دانشگاهها و تفکیک جنسیتی، تمام این طرحها اول در دانشگاه علامه و توسط آقای شریعتی پیاده شد.»
در آغاز سال تحصیلی ۹۰ طرح تفکیک جنسیتی در کلاسهای دروس عمومی و اختصاصی دانشگاه علامه اجرایی شد. بیشتر دروس ارائه شده در دانشکده علوم ارتباطات و علوم اجتماعی این دانشگاه برای دانشجویان دختر و پسر تفکیک و اندک کلاسهایی که به صورت مشترک برای همه دانشجویان برگزار میشد با استادان مرد تشکیل شد. در دیگر دانشکدههای دانشگاه علامه طباطبایی هم بیشتر دروس با تفکیک جنسیتی ارائه شدهاست.
سعید پیوندی، جامعهشناس و کارشناس مسایل آموزشی ایران و استاد دانشگاه پاریس، پیشتر درباره این که تفکیک جنسیتی یا اسلامی شدن دانشگاهها چه تاثیری بر دانشگاهها و علوم انسانی میگذارد، به رادیو فردا گفته بود: «از یک طرف سطح علمی دانشگاههای ما به شدت پایین میآید و از طرف دیگر بسیاری از استادان و پژوهشگران خوبی که در علوم انسانی کار میکنند یا منزوی میشوند و یا مجبور به کارهایی میشوند که در حوزه تخصصی آنها نیست که این خود به کیفیت آموزش در ایران لطمه میزند. نتیجه سوم هم این خواهد بود که بسیاری از پژوهشگران درجه اول ما میتوانند بار سفر ببندند و از کشور خارج شوند همان طور که در ۳۰ سال گذشته این اتفاق رخ داده و در واقع دانشگاههای ما از کسانی که میتوانستند به علوم انسانی در ایران کمک کنند تهی شود.»
کامران دانشجو، وزیر علوم، پیشتر نسبت به استفاده از واژه «تفکیک جنسیتی» انتقاد کرده بود و آن را ساخته آنچه رسانههای بیگانه میخوانند دانسته بود. آقای دانشجو گفته بود دانشگاهها باید اسلامی شوند.
صدرالدین شریعتی که از سال ۱۳۸۴، ریاست دانشگاه علامه طباطبایی را برعهده دارد، از محافظهکارترین رؤسای دانشگاهها در ایران است و تاکنون فعالیتهای زیادی برای محدود کردن آزادیهای اجتماعی در دانشگاهها انجام دادهاست.
گزارشی در این باره در در زیر میخوانیم:
گزارش فرین عاصمی درباره ریاست دانشگاه علامه طباطبایی
کامران دانشجو، وزیر علوم و تحقیقات و فناوری، در مراسمی با حضور بیش از ۴۰ نفر از استادان دانشگاههای ایران از صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، تقدیر کرد.صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی که در کارنامهاش سابقه بازنشسته کردن استادان را دارد از مدافعان اصلی طرح تفکیک جنسیتی بودهاست.
صادق شجاعی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی، درباره سابقه ریاست صدرالدین شریعتی از سال ۸۴ تا کنون در دانشگاه علامه طباطبایی پیشتر به رادیو فردا چنین گفته بود: «از سال ۸۴ که آقای شریعتی رئیس دانشگاه علامه شد، محدودیتهای مختلفی را به خصوص در دانشکده اقتصاد ایجاد کرد. چون تعدادی از استادان آنجا کسانی بودند که عضو گروه سیاسی رقیب آقای شریعتی بودند و در ساختار اقتصادی کشور در دوران آقای هاشمی و خاتمی نقش داشتند و در واقع در اردوگاه رقیب بودند. این برخوردها به ویژه با استادان شدیدتر بود. آقای شریعتی فضای علمی را بسیار تنگنظرانه کرده و استادان و دانشجویان زیادی را اخراج کردهاست و در کل هر تفکری را که مورد خوشایند آقای شریعتی نباشد از دانشگاه حذف میکنند و آن چه مطابق میل او است در دانشگاه اضافه میکنند.»
به گزارش وبسایت «دانشجونیوز»، پایگاه خبری دانشجویان ایران، صدرالدین شریعتی از یاران نزدیک محمود احمدینژاد است و در دستوری محرمانه به رئیسان دانشکدههای دانشگاه علامه فهرست سهگانهای از استادان دانشگاه تهیه کرده و استادانی که از نظر او صلاحیت ندارند را در لیست سیاه قرار دادهاست و از تدریس در کلاسهای دخترانه منع کردهاست.
اما صدرالدین شریعتی کیست؟
صادق شجاعی، دانشجوی سابق دانشگاه علامه، به این پرسش پاسخ دادهاست: «تا آن جایی که من اطلاع دارم این آقا قبل از این که محمود احمدینژاد رئیس دولت شود درسال ۸۴، در همان مسجد محله آقای رئیس جمهور در نارمک امام جمعه بوده و آن زمان روابط نزدیکی با رئیس جمهور داشتهاست. اما بعد از این که با همین رانت آشنایی توانست رئیس دانشگاه علامه شود بسیار متنفذ و پرقدرت عمل کرده به شکلی که ما میدیدم از وزارت علوم و حتی شخص احمدینژاد هم حرفشنوی نداشت، به عبارت دیگر ارتباطش فقط با بیت رهبری بود. تمام طرحهایی که قرار بود در دانشگاهها عملی شود و رهبر در حرفهای علنی خود مطرح میکرد از جمله اسلامی کردن دانشگاهها و تفکیک جنسیتی، تمام این طرحها اول در دانشگاه علامه و توسط آقای شریعتی پیاده شد.»
در آغاز سال تحصیلی ۹۰ طرح تفکیک جنسیتی در کلاسهای دروس عمومی و اختصاصی دانشگاه علامه اجرایی شد. بیشتر دروس ارائه شده در دانشکده علوم ارتباطات و علوم اجتماعی این دانشگاه برای دانشجویان دختر و پسر تفکیک و اندک کلاسهایی که به صورت مشترک برای همه دانشجویان برگزار میشد با استادان مرد تشکیل شد. در دیگر دانشکدههای دانشگاه علامه طباطبایی هم بیشتر دروس با تفکیک جنسیتی ارائه شدهاست.
سعید پیوندی، جامعهشناس و کارشناس مسایل آموزشی ایران و استاد دانشگاه پاریس، پیشتر درباره این که تفکیک جنسیتی یا اسلامی شدن دانشگاهها چه تاثیری بر دانشگاهها و علوم انسانی میگذارد، به رادیو فردا گفته بود: «از یک طرف سطح علمی دانشگاههای ما به شدت پایین میآید و از طرف دیگر بسیاری از استادان و پژوهشگران خوبی که در علوم انسانی کار میکنند یا منزوی میشوند و یا مجبور به کارهایی میشوند که در حوزه تخصصی آنها نیست که این خود به کیفیت آموزش در ایران لطمه میزند. نتیجه سوم هم این خواهد بود که بسیاری از پژوهشگران درجه اول ما میتوانند بار سفر ببندند و از کشور خارج شوند همان طور که در ۳۰ سال گذشته این اتفاق رخ داده و در واقع دانشگاههای ما از کسانی که میتوانستند به علوم انسانی در ایران کمک کنند تهی شود.»
کامران دانشجو، وزیر علوم، پیشتر نسبت به استفاده از واژه «تفکیک جنسیتی» انتقاد کرده بود و آن را ساخته آنچه رسانههای بیگانه میخوانند دانسته بود. آقای دانشجو گفته بود دانشگاهها باید اسلامی شوند.
عقبگرد ایران از آمریکای لاتین؛ در ادامه عقبگرد از آفریقا
بهدنبال رویدادهای ناخوشایند سال گذشته در عرصه مناسبات سیاسی ایران با کشورهای قاره سیاه که به قطع و یا تیرگی روابط تهران با کشورهای سنگال، نیجریه، و گامبیا و در نتیجه شکست سیاست گسترش مناسبات با آفریقا منجر شد، سردی کنونی مناسبات جمهوری اسلامی با برزیل، روابط تهران با مجموعه کشورهای آمریکای لاتین را در معرض خطری مشابه قرار دادهاست.
از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد در سال ۲۰۰۵، و بهدنبال تیره شدن تدریجی مناسبات ایران با کشورهای بزرگ اروپا، ایران ابتدا سیاست عقبنشینی از اروپا را زیر عنوان «نگاه به شرق» دنبال کرد، و همزمان، توسعه مناسبات با کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین را نیز مورد توجه قرار داد.
در اجرای سیاست توسعه پیوندها با قاره آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین دولت ایران متکی بر درآمدهای نجومی ناشی از صادرات نفت، در عمل قصد خریدن مناسبات دوستانه با کشورهای آفریقایی با قیمت اندک را داشت.
اهرم دیگر تهران، استفاده از احساسات ضد آمریکایی نزد پارهای از رؤسای دولتهای خارجی و تلاش برای ایجاد مناسبات شخصی با رهبران مخالف آمریکا بود.
مداخله گروههای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی، در سایه مناسبات کاملا پا نگرفته ایران با کشورهای آفریقایی، و مبادرت به ماجراجوییهایی نظیر ارسال محموله اسلحه به نیجریه، از یک سو و از سوی دیگر توان اندک ایران در زمینه ایجاد روابط اقتصادی-صنعتی ساختاری با کشورهای آفریقایی، این روابط را رفتهرفته سرد ساخت بهطوری که طی سال جاری حتی در نمودار سازمانی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، معاونت آفریقا به سطح اداره کل تنزل یافت.
رئیس دولت ایران که همواره تبلیغ شخصی از رسانههای خارجی را بر پایهگذاری مناسبات راهبردی ترجیح میداده، طی شش سال گذشته اساس توسعه روابط برونمرزی ایران را بر پایه پیوندهای ظاهرا شخصی و دیدارهای مکرر، پرهزینه و بیبازده قرار داده و سایر وجوه مناسبات خارجی را در بازگشت از سفر به فراموشی سپردهاست.
نمونه چنین رفتاری که حاکی از برخورد رئیس دولت با دیدارهای خارجی، مشابه برخورد وی با سفرهای استانی در داخل کشور است، سال گذشته در بازدید بین راه او از کشورهای سودان و موریتانی، هنگام بازگشت از نشست مجمع عمومی سازمان ملل دیده شد که نتایج آن در حد یک سفر کوتاه و بیحاصل باقی ماند.
سردی مناسبات با برزیل
رئیس دولت ایران که پیشتر در وجود موگابه و چاوز استعداد کافی برای نمایش مناسبات شخصی با این دو را یافته بود، دو سال پیش چنین استعدادی را ظاهرا در وجود لولا دو سیلوا رئیس جمهور پیشین برزیل کشف کرد و گسترش روابط با کشور بزرگ برزیل و توسعه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین را براین پایه قرار داد.
گذشته از قابلیتهای اندک رئیس دولت برای ایجاد مناسبات دوستانه با رهبران خارجی که عدم آشنایی وی با زبانها خارجی از نمونههای قابل ذکر و طبیعتاً بازدارنده است، عدم اشتراک فرهنگی و همچنین محدودیتهای جامعه بسته ایران که مانعی در راه همنشینی خانوادگی با رهبران خارجی است، شکل گرفتن چنین پیوندهایی را عملا ناممکن ساختهاست.
گذشته از آن، تغییر رهبران کشورها، پس از انجام انتخابات، تاثیر مناسبات شخصی را بعد از تغییر رئیس دولت زایل میسازد.
این دقیقا اتفاقی است که پس از کنار رفتن لولا داسیلوا و انتخاب خانم دیلما روسف به جانشینی او در برزیل روی داد. خانم روسف که از هواداران جدی حقوق بشر است، ضمن ابراز نارضایتی از وضعیت حقوق بشر در ایران در طول فعالیتهای انتخاباتی، بعد از انتخاب شدن به مقام ریاستجمهوری نیز با صدور بیانیه تندی وضعیت حقوق بشر را در ایران مورد انتقاد شدید قرار داد.
مناسبات راهبردی
بیتوجهی به سایر عوامل لازم در ایجاد و تحکیم مناسبات راهبردی با کشورهای خارجی نشان داد که خانم شیرین عبادی، به تنهایی قادر به تاثیرگذاری مستقیم در روابط ایران و برزیل است که کمتر از ۱۸ ماه قبل تهران از آن به عنوان «روابط راهبردی دو کشور بزرگ» یاد میکرد.
طی شش سال گذشته، و بدون توجه به ضرورت وجود اقتصادهای مکمل، دوری راه، زبان و فرهنگهای متفاوت، ایران مبالغ هنگفتی از درآمدهای نفتی را بهمنظور توسعه مناسبات با کشورهای ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و کوبا هزینه کرد.
ایران که پیشتر آرژانتین را عملا از دست داده، مکزیک را فراموش کرده و به کشور شیلی هرگز نزدیک نشده بوده، انتظار داشت برزیل نقش اسب تروا را در جهت فتح آسان آمریکای لاتین ایفا کند.
با تغییر رئیس دولت در برازیلیا، نه تنها رؤیای کمک برزیل به پیشبرد پیوستگیهای ایران با کشورهای آمریکای لاتین اینک از میان رفته، که رفتار دولت آن کشور در قبال جمهوری اسلامی حتی انتقادیتر از آرژانتین شدهاست.
محدودیتهای مالی ناشی از کاهش صادرات نفت خام، کاهش ارزش پول ملی، و ضرورت صرفهجویی در واردات، و در نتیجه کاهش جریان کمکهای خارجی، در مناسبات ایران با کشورهای کوچک آمریکای لاتین مزید بر علت شدهاند.
دو سال پیش ایران وعده میداد که روابط تجاری با برزیل را به ۴ میلیارد دلار در سال افزایش دهد. در همین میان، حجم مبادلات بازرگانی ایران با برزیل در سال جاری به کمتر از ۱ میلیارد دلار کاهش یافتهاست.
رئیس جمهور تازه برزیل صریحاً اظهار داشته که رعایت حقوق بشر در ایران را به گسترش بازرگانی با جمهوری اسلامی ترجیح میدهد. بیتردید روابط انتقادی برزیل با تهران، و همزمان با آن افزایش نفوذ و قدرت برزیل در کشورهای آمریکای لاتین، مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای کوچک و چپ آمریکای جنونی را تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد. بهنظر میرسد که تجربه عقب رانده شدن جمهوری اسلامی از قاره آفریقا در سال گذشته، اینک با رهبری برزیل، حمایت آرژانتین، و استقبال آمریکا، در آمریکای لاتین در حال تکرار است.
از زمان به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد در سال ۲۰۰۵، و بهدنبال تیره شدن تدریجی مناسبات ایران با کشورهای بزرگ اروپا، ایران ابتدا سیاست عقبنشینی از اروپا را زیر عنوان «نگاه به شرق» دنبال کرد، و همزمان، توسعه مناسبات با کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین را نیز مورد توجه قرار داد.
در اجرای سیاست توسعه پیوندها با قاره آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین دولت ایران متکی بر درآمدهای نجومی ناشی از صادرات نفت، در عمل قصد خریدن مناسبات دوستانه با کشورهای آفریقایی با قیمت اندک را داشت.
اهرم دیگر تهران، استفاده از احساسات ضد آمریکایی نزد پارهای از رؤسای دولتهای خارجی و تلاش برای ایجاد مناسبات شخصی با رهبران مخالف آمریکا بود.
مداخله گروههای نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی، در سایه مناسبات کاملا پا نگرفته ایران با کشورهای آفریقایی، و مبادرت به ماجراجوییهایی نظیر ارسال محموله اسلحه به نیجریه، از یک سو و از سوی دیگر توان اندک ایران در زمینه ایجاد روابط اقتصادی-صنعتی ساختاری با کشورهای آفریقایی، این روابط را رفتهرفته سرد ساخت بهطوری که طی سال جاری حتی در نمودار سازمانی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، معاونت آفریقا به سطح اداره کل تنزل یافت.
رئیس دولت ایران که همواره تبلیغ شخصی از رسانههای خارجی را بر پایهگذاری مناسبات راهبردی ترجیح میداده، طی شش سال گذشته اساس توسعه روابط برونمرزی ایران را بر پایه پیوندهای ظاهرا شخصی و دیدارهای مکرر، پرهزینه و بیبازده قرار داده و سایر وجوه مناسبات خارجی را در بازگشت از سفر به فراموشی سپردهاست.
نمونه چنین رفتاری که حاکی از برخورد رئیس دولت با دیدارهای خارجی، مشابه برخورد وی با سفرهای استانی در داخل کشور است، سال گذشته در بازدید بین راه او از کشورهای سودان و موریتانی، هنگام بازگشت از نشست مجمع عمومی سازمان ملل دیده شد که نتایج آن در حد یک سفر کوتاه و بیحاصل باقی ماند.
سردی مناسبات با برزیل
رئیس دولت ایران که پیشتر در وجود موگابه و چاوز استعداد کافی برای نمایش مناسبات شخصی با این دو را یافته بود، دو سال پیش چنین استعدادی را ظاهرا در وجود لولا دو سیلوا رئیس جمهور پیشین برزیل کشف کرد و گسترش روابط با کشور بزرگ برزیل و توسعه مناسبات با کشورهای آمریکای لاتین را براین پایه قرار داد.
گذشته از قابلیتهای اندک رئیس دولت برای ایجاد مناسبات دوستانه با رهبران خارجی که عدم آشنایی وی با زبانها خارجی از نمونههای قابل ذکر و طبیعتاً بازدارنده است، عدم اشتراک فرهنگی و همچنین محدودیتهای جامعه بسته ایران که مانعی در راه همنشینی خانوادگی با رهبران خارجی است، شکل گرفتن چنین پیوندهایی را عملا ناممکن ساختهاست.
گذشته از آن، تغییر رهبران کشورها، پس از انجام انتخابات، تاثیر مناسبات شخصی را بعد از تغییر رئیس دولت زایل میسازد.
این دقیقا اتفاقی است که پس از کنار رفتن لولا داسیلوا و انتخاب خانم دیلما روسف به جانشینی او در برزیل روی داد. خانم روسف که از هواداران جدی حقوق بشر است، ضمن ابراز نارضایتی از وضعیت حقوق بشر در ایران در طول فعالیتهای انتخاباتی، بعد از انتخاب شدن به مقام ریاستجمهوری نیز با صدور بیانیه تندی وضعیت حقوق بشر را در ایران مورد انتقاد شدید قرار داد.
مناسبات راهبردی
بیتوجهی به سایر عوامل لازم در ایجاد و تحکیم مناسبات راهبردی با کشورهای خارجی نشان داد که خانم شیرین عبادی، به تنهایی قادر به تاثیرگذاری مستقیم در روابط ایران و برزیل است که کمتر از ۱۸ ماه قبل تهران از آن به عنوان «روابط راهبردی دو کشور بزرگ» یاد میکرد.
طی شش سال گذشته، و بدون توجه به ضرورت وجود اقتصادهای مکمل، دوری راه، زبان و فرهنگهای متفاوت، ایران مبالغ هنگفتی از درآمدهای نفتی را بهمنظور توسعه مناسبات با کشورهای ونزوئلا، اکوادور، بولیوی و کوبا هزینه کرد.
ایران که پیشتر آرژانتین را عملا از دست داده، مکزیک را فراموش کرده و به کشور شیلی هرگز نزدیک نشده بوده، انتظار داشت برزیل نقش اسب تروا را در جهت فتح آسان آمریکای لاتین ایفا کند.
با تغییر رئیس دولت در برازیلیا، نه تنها رؤیای کمک برزیل به پیشبرد پیوستگیهای ایران با کشورهای آمریکای لاتین اینک از میان رفته، که رفتار دولت آن کشور در قبال جمهوری اسلامی حتی انتقادیتر از آرژانتین شدهاست.
محدودیتهای مالی ناشی از کاهش صادرات نفت خام، کاهش ارزش پول ملی، و ضرورت صرفهجویی در واردات، و در نتیجه کاهش جریان کمکهای خارجی، در مناسبات ایران با کشورهای کوچک آمریکای لاتین مزید بر علت شدهاند.
دو سال پیش ایران وعده میداد که روابط تجاری با برزیل را به ۴ میلیارد دلار در سال افزایش دهد. در همین میان، حجم مبادلات بازرگانی ایران با برزیل در سال جاری به کمتر از ۱ میلیارد دلار کاهش یافتهاست.
رئیس جمهور تازه برزیل صریحاً اظهار داشته که رعایت حقوق بشر در ایران را به گسترش بازرگانی با جمهوری اسلامی ترجیح میدهد. بیتردید روابط انتقادی برزیل با تهران، و همزمان با آن افزایش نفوذ و قدرت برزیل در کشورهای آمریکای لاتین، مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای کوچک و چپ آمریکای جنونی را تحت تاثیر منفی قرار خواهد داد. بهنظر میرسد که تجربه عقب رانده شدن جمهوری اسلامی از قاره آفریقا در سال گذشته، اینک با رهبری برزیل، حمایت آرژانتین، و استقبال آمریکا، در آمریکای لاتین در حال تکرار است.
امدادگران و شاهدان عینی میگویند که انفجار یک خودرو در یکی از شهرهای شمالی نیجریه دست کم ۱۸ کشته برجای گذاشته است.
جزئیات این حمله چندان روشن نیست، اما گزارشها حاکی است که این انفجار در یک منطقه تجاری روی داده است.این منطقه در سالهای اخیر صحنه درگیریهای مذهبی بوده است.
همزمان با فرا رسیدن عید پاک هشدارهایی نسبت به وقوع حملاتی در این منطقه داده شد.
این انفجار در یکی از خیابانهای اصلی در نزدیکی رستورانها، هتل و یک کلیسا روی داده است.
براساس گزارشها از یمن، یک روز بعد از تعطیلی فرودگاه اصلی شهر صنعا، پایتخت این کشور، فعالیتهای این فرودگاه از سر گرفته شده است.
گروهی از نظامیان زیرمجموعه نیروی هوایی یمن که از برکناری فرمانده خود به خشم آمده بودند روز شنبه هفتم آوریل به فرودگاه اصلی شهر صنعا حمله کردند که منجر به تعطیلی آن شد.فرمانده این افراد از نزدیکان علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن بود.
مقامات رسمی اعلام کردهاند که تعهد و ضمانت لازم را در مورد وجود امنیت در حریم هوایی فرودگاه صنعا دریافت کردهاند.
روز شنبه گزارش شد که گروهی از نظامیان نیروی هوایی یمن با تانک و خودروهای نظامی این فرودگاه را تسخیر کردهاند.
رئیس کمیته فناوری اطلاعات ستاد انتخابات ایران گفته است که در مرحله دوم انتخابات نهمین دوره مجلس ایران، رأیگیری در ۷ حوزه انتخابیه به صورت کاملا رایانهای انجام خواهد شد.
امیر شجاعان که مشاور وزیر کشور ایران نیز هست، روز یکشنبه ۲۰ فروردین به خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا) گفته است که انتخابات در ۷ حوزه انتخابیه در استانهای فارس، چهار محال و بختیاری، گلستان، مرکزی، همدان، یزد و تهران و در مجموع در حدود یک هزار و ۵۰۰ شعبه اخذ رأی، به صورت کاملا رایانهای برگزار میشود.او اضافه کرده است که آموزش متصدیان برگزار کننده انتخابات رایانهای، از همین هفته آغاز میشود.
براساس گزارشها، مرحله دوم انتخابات نهمین دوره مجلس ایران روز ۱۵ اردیبهشت ماه در ۳۳ حوزه انتخابیه برگزار خواهد شد.
بحرین در حال بررسی پیشنهاد کمک دولت دانمارک به یک زندانی سیاسی بحرین است که دو ماه گذشته را در اعتصاب غذا بوده است.
رسانه دولتی بحرین گزارش داده که وزارت خارجه دانمارک تقاضای خود را برای انتقال این زندانی که تابعیت دانمارکی نیز دارد به دولت ارائه کرده است.سازمان های حامی حقوق بشر خواستار آزادی این زندانی بحرینی که عبدالهادی الخواجه نام دارد شده اند.
زینب دختر آقای خواجه نیز مدتی است که به دلیل وخامت وضع جسمی پدرش دست به اعتراض زده است. زینب که روز پنجشنبه در یک راهپیمایی دستگیر شده بود روز شنبه آزاد شد اما تاکید کرد که به تلاش برای آزادی پدرش ادامه خواهد داد.
آقای خواجه در اعتراض به حکم حبس ابد خود دست به اعتصاب غذا زده است.
یک دادگاه ویژه در بحرین آقای خواجه را به تلاش برای سرنگونی حکومت بحرین متهم کرده است.
دو روز مانده به پایان مهلت برای طرفهای درگیر در سوریه برای پایان دادن به خشونتهای مسلحانه، دولت سوریه اعلام کرده است که نیروهای ارتش تنها پس از دریافت تعهدنامه مکتوب از طرف مقابل، از مناطق مسکونی خارج خواهد شد.
وزارت امور خارجه سوریه در اطلاعیهای اعلام کرده است که نیروهای ارتش سوریه تنها در شرایطی عقبنشینی خواهند کرد که افرادی که در این اطلاعیه "گروههای تروریستی" خوانده شدهاند، تعهدنامهای مکتوب برای توقف درگیریهای مسلحانه ارائه کنند.این در حالی است که پیش تر بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، در چارچوب طرح صلح پیشنهادی مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب، پذیرفته بود که از روز سهشنبه ۱۰ آوریل نیروهای دولتی را از مناطق مسکونی خارج کند.
اما در اطلاعیه وزارت امور خارجه سوریه آمده است که گزارشهای اولیه مبنی بر این که دولت تا روز سهشنبه، نیروهای ارتش را از شهرها خارج میکند، "تفسیری اشتباه (از این توافق) است."
در این اطلاعیه آمده است: آقای عنان نه تنها نتوانسته است تعهدنامهای مکتوب از گروههای مخالف دولت ارائه کند، بلکه "نتوانسته است ضمانتنامهای مکتوب از طرف دولتهای قطر، عربستان سعودی و ترکیه مبنی بر توقف تامین مالی گروههای تروریستی ارائه کند."
در چارچوب طرحی که کوفی عنان، فرستاده ویژه مشترک سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه، برای پایان دادن به خشونتها و برقراری آرامش در سوریه ارائه کرده است، انتظار میرود تمام طرفهای درگیر در این کشور از روز سهشنبه دهم آوریل به برخوردهای نظامی پایان دهند و از ۴۸ ساعت بعد از آن (۱۲ آوریل) آتشبس کامل در سوریه برقرار شود.
شدت یافتن خشونتها
با نزدیک شدن موعد ضربالاجل برای برقراری آتشبس در سوریه، مخالفان دولت گفتهاند که عملیات نظامی ارتش علیه مخالفان بشار اسد در روزهای اخیر شدت یافته و تلفات این خشونتها رو به فزونی گذاشته است. مخالفان دولت میگویند که در حملههای اخیر نیروهای ارتش این کشور در روز شنبه ۷ آوریل نزدیک به ۱۶۰ نفر جان خود را از دست دادهاند.براساس گزارشها در حمله نیروهای نظامی به شهر لطامنة در استان حماة بیش از ۴۰ غیرنظامی کشته شدهاند.
تصاویر تاییدنشده ویدئویی از شهر حمص نشان میدهد که دستکم ۱۳ نفر به طور دستهجمعی به قتل رسیدهاند. یکی از ساکنان این شهر گفته است که در نزدیکی خانهاش شاهد خودروهای زرهی و افراد مسلحی بوده است که به غیرنظامیان حمله میکردند.
رابرت فورد، سفیر آمریکا در سوریه نیز گفته است که مقامات سوری باید به یاد داشته باشند که دنیا شاهد اقداماتشان است.
در چارچوب طرح صلح در سوریه، تمام طرفهای درگیر در این کشور از روز سهشنبه آینده باید به برخوردهای نظامی پایان دهند و از ۴۸ ساعت بعد از آن (۱۲ آوریل) آتشبس کامل در سوریه برقرار شود
در عین حال، مخالفان دولت سوریه، مقامات دولت آمریکا و بسیاری از کشورهای منطقه، نسبت به تعهد دولت سوریه برای اجرایی کردن این طرح صلح ابراز تردید کردهاند.
مقامات رسمی سوریه گفتهاند که این حملهها ناشی از فعالیت افراد مسلح شورشی است که از عقبنشینی نیروهای ارتش از شهرهای سوریه بهرهبرداری میکنند.
روز شنبه، هفتم آوریل، نیز هزاران نفر از حامیان بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، در دمشق، به مناسبت شصت و پنجمین سالگرد روی کار آمدن حزب بعث در این کشور، دست به راهپیمایی زدند.
همچنین سازمان همکاریهای اسلامی خواهان دریافت کمک برای جمع کردن نزدیک به ۷۰ میلیون دلار کمک مالی شده است تا به حدود یک میلیون نفری که در سوریه نیازمند کمک هستند، امدادرسانی شود.
این سازمان اعلام کرده است که از دولت سوریه برای امدادرسانی به مردم این کشور مجوز گرفته است.
آصف علی زرداری، رئیسجمهور پاکستان امروز یکشنبه، هشتم آوریل (۲۰ فروردین)، راهی هند شده است. این اولینبار در هفت سال اخیر است که رئیس هیات دولت پاکستان به هند میرود.
این دیدار تنها چند روز بعد از آن انجام میشود که دولت هند پاکستان را متهم کرد به مردی پناه داده است که هند میگوید طراح حملههای مومبای (بمبئی) در سال ۲۰۰۸ میلادی بوده است.آقای زرداری امروز بعد از صرف نهار با مانموهان سینگ، نخست وزیر هند، به یکی از مراکز زیارتی مسلمانان در راجستان خواهد رفت.
گزارش شده است که وزیر کشور پاکستان و پسر آقای زرداری، از جمله اعضای هیاتی هستند که او را در این سفر همراهی میکنند. در هیات همراه آقای زرداری دستکم ۲۵ نفر حضور دارند.
رئیسجمهور پاکستان بعد ورود به خاک هند، به محل سکونت نخستوزیر این کشور رفت و آنها پیش از صرف نهار، نشستی خصوصی با هم داشتند.
خبرنگاران میگویند که محور اصلی گفتوگوهای این دو نفر احتمالا بیشتر درباره مسائلی است که میتوانند مورد توافق دو کشور باشند.
یک منبع خبری دولتی هند به خبرگزاری رویترز گفته است که "نخستوزیر (هند) فقط در باره موضوعهای مرتبط با تجارت، آموزش و پرورش و فرهنگ، گفتوگو خواهد کرد."
مقامات رسمی گفتهاند که این سفر یک دیدار خصوصی است، ولی به گفته خبرنگاران، پیشبینی میشود که در سفر آقای زرداری به هند زمینههای ارتقای روابط اقتصادی دو کشور فراهم شود.
همچنین انتظار نمیرود که مذاکرات مقامات هند و پاکستان در حل و فصل اختلافات دیگر آنها، از جمله اختلافنظر بر سر حاکمیت کشمیر، چندان تاثیری داشته باشد.
مقامات رسمی اعلام کردهاند که آقای زرداری به دلایل شخصی و مذهبی، برای زیارت مرقد خواجه معینالدین چشتی، در ۳۵۰ کیلومتری جنوب غرب دهلی، به این سفر رفته است.
رئیسجمهور پاکستان صبح امروز بعد از زیارت مرقد این صوفی، به اسلامآباد برمیگردد.
مذاکرات صلح هند و پاکستان به دنبال حملههای سال ۲۰۰۸ میلادی در بمبئی (مومبای) با چالشهایی روبهرو شد، هرچند روابط دو کشور به تدریج رو به بهبود گذاشته است.
آقای زرداری به تازگی از لغو محدودیتهای تجاری با هند حمایت کرد. همچنین پاکستان در حال بررسی حذف محدودیتهایی است که برای خرید برخی کالاها از هند در نظر گرفته است.
با این حال، اختلافنظر و تنش بین هند و پاکستان بر سر مسایلی که حساسیت بیشتری دارند، از جمله اختلافنظر آنها بر سر حاکمیت کشمیر همچنان به قوت خود باقی است.
همچنین به تازگی، هند دوباره از پاکستان خواهان استرداد حافظ سعید، مردی که هند مدعی است طراح حملههای مومبای بوده است، شد. آمریکا برای بازداشت این مرد ۱۰ میلیون دلار جایزه تعیین کرده است.
در مقابل، دولت پاکستان با رد این درخواست هند، خواستار دریافت مدارکی برای اثبات این اتهامات شد.
به گفته خبرنگاران، انتظار کمی میرود که در جریان سفر آقای زرداری به هند، درباره این موضوع صحبت شود.
اندرو نورث، خبرنگار بیبیسی در دهلی میگوید که پیش از این، مقامات هند و پاکستان از فرصتی که با برگزاری مسابقات کریکت فراهم میشد، برای دیدار با یکدیگر استفاده میکردند.
او میگوید آخرینباری که رئیس دولت پاکستان با آقای سینگ دیدار کرد، در سال ۲۰۰۵ میلادی و زمانی بود که پرویز مشرف، رئیس جمهور وقت پاکستان، و مانموهان سینگ، نخستوزیر هند در محل یک مسابقه کریکت در دهلی حاضر شدند.
روزنامه نیویورک تایمز خبر داده آمریکا و متحدان اروپایی اش در پی بسته شدن فوری و برچیده شدن نهایی تاسیسات فردو هستند.
به گزارش این روزنامه آمریکا و متحدانش در عین حال می خواهند در مذاکرات قریب الوقوع خود با ایران از تهران بخواهند تولید اورانیوم با غلظت بالا را به حالت تعلیق دربیاورد و ذخیره اورانیوم غنی شده با غلظت بالای خود را نیز از کشور خارج کند.آخرین دور مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژانویه سال ۲۰۱۱ میلادی در استانبول بدون آن که به نتیجهای برسد، برگزار شد.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرده بود که مذاکرات دو طرف در تاریخ ۱۳ و ۱۴ آوریل در استانبول ترکیه برگزار می شود، با این همه کمی بعد ایران موضع خود را تغییر داد و گفت استانبول در این مذاکرات بی طرف نیست و گفتگوها باید در کشوری بی طرف مثل عراق برگزار شود.
نیویورک تایمز به نقل از برخی کارشناسان نوشته پذیرش چنین درخواستی برای رهبران ایران که می خواهند نشان بدهند دست بالا را در مذاکرات دارند دشوار خواهد بود با این همه دولت آمریکا با کمتر از بسته شدن تاسیسات فردو کنار نخواهد آمد.
در همین حال روزنامه واشنگتن پست خبر داده که تصاویر هوایی تاسیسات هسته ای فردو سه سال پیش توسط یک هواپیمای بدون سرنشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا که به عمق خاک ایران نفوذ کرده بود گرفته شده است.
به گزارش این روزنامه در این عملیات هواپیمایی بدون سرنشین که به آر-کیو-سنتینل معروف بوده به عکس برداری از این منطقه پرداخته است.
واشنگتن پست به نقل از مقامات امنیتی آمریکایی بدون ذکر نامشان می نویسد صدها هواپیمای بدون سرنشین آمریکا بارها به عمق خاک ایران نفوذ کرده اند و اطلاعات جمع کرده اند. به گزارش این روزنامه گر چه تحلیل گران آژانس های اطلاعاتی آمریکا در طول عملیات با دقت مراقب واکنش احتمالی وزارت دفاع ایران بوده اند اما یک مقام امنیتی آمریکا که نخواسته نامش فاش شود به این روزنامه گفته که وزارت دفاع ایران از این عملیات بویی نبرده است.
واشنگتن پست نوشته پیش از اینکه یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکا توسط ایران سرنگون شود، ده ها هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی از مناطق حساس و یا مشکوک ایران عکس برداری کرده اند.
گروه هکرهای 'ناشناس' در اعتراض به طرح وزارت کشور بریتانیا برای کنترل نامه های الکترونیکی، وبسایت این وزارتخانه را از دسترس خارج کردند.
وبسایت وزارت کشور بریتانیا لحظاتی پیش از آنکه از دسترس خارج شود، پیغامی مبنی بر عدم دسترسی به علت پر ترافیک بودن می داد اما لحظاتی بعد پیام "این سرویس در دسترس نیست" بروی صفحه اول آن قرار گرفت.در پیامی کوتاهی که بر روی شبکه اجتماعی توییتر منتشر شده و به گروه هکرهای "ناشناس" نسبت داده می شود، این گروه نوشته که هک کردن وبسایت وزارت کشور در پاسخ به طرح "بیرحمانه و سختگیرانه کنترل ایمیل ها" صورت گرفته است.
وزارت کشور بریتانیا به تازگی طرحی را آماده کرده که در صورت تصویب پارلمان به این نهاد دولتی اجازه می دهد سیستم نظارتی ایمیل ها را راه اندازی کند.
در حالی که وزارت کشور این طرح خود را برای مبارزه با جرایم و تروریسم ضروری می داند منتقدان می گویند که این طرح اجازه ورود دولت به حریم شخصی افراد را می دهد.
سخنگوی وزارت کشور بریتانیا گفته که پیش تر از احتمال حمله اینترنتی به وبسایت این وزارتخانه گزارش هایی دریافت کرده بود و به همین منظور تمامی تدابیر لازم برای مقابله با چنین حمله ای در نظر گرفته شده است.
گروه هکرهای ناشناس، چند روز پیش هم اعلام کرده بودند که ۵۰۰ وبسایت در چین را هک کرده اند.
پس از هک شدن وبسایت های اغلب حکومتی و تجاری چین در چند روز گذشته، پیامی روی صفحه اول آنها قرار گرفته بود که به "سختگیری های دولت چین در برابر شهروندان این کشور" اعتراض می کرد.
فنگ لیژه، ناراضی مشهور چینی که سخنرانی هایش در به راه انداختن اعتراض های سال ۱۹۸۹ در میدان تیانآنمن پکن نقش مهمی داشت، در سن ۷۶ سالگی در آمریکا درگذشت.
فنگ لیژه یکی از معروفترین محققان چین در زمینه اخترفیزیک بود و پیش از وقایع جنبش دموکراسیخواهی چین معاونت دانشگاه علوم و فناوری هیفی را برعهده داشت.او در سال ۱۹۸۷ به اتهام ایجاد ناآرامی از حزب کمونیست اخراج شد و به رغم نقش پررنگش در جریان دموکراسیخواهی، در اعتراض های تیانآنمن حضور نداشت.
آقای فنگ در یکی از سخنرانی هایش گفته بود که دموکراسی را باید از پایین به بالا برقرار کرد و نباید منتظر اجرای آن از بالا شد.
او همچنین مارکسیسم را به لباس مندرسی توصیف کرده بود که باید آن را از تن درآورد.
پس از سرکوب خونین اعتراض های میدان تیانآنمن به وسیله حکومت چین، فنگ لیژه و همسرش به سفارت آمریکا در پکن پناهنده شدند.
دولت آمریکا به رغم تلاش حکومت چین، آقای فنگ را تحویل مقام های این کشور نداد و او و همسرش ۱۳ ماه بعد توانستند به ایالات متحده سفر کنند.
فنگ لیژه پس از اقامت در آمریکا به تدریس در دانشگاه آریزونا در شهر توسان مشغول شد.
خبرگزاری شینهوا در چین از دستگیری ۵ نفر درجنوب چین پس از آن که یک نوجوان ۱۷ ساله برای خرید یک دستگاه آی پد و آیفون، کلیه اش را فروخت، خبر داده است.
براساس این گزارش، از جمله بازداشت شدگان، جراحی است که در آوریل سال گذشته کلیه این پسر را از بدنش خارج کرد.به گفته این خبرگزاری، دستگیرشدگان، برای انجام این عمل جراحی حدود ۳۵ هزار دلار پول دریافت کردند.
شینهوا به نقل از دادستان ها در استان هون آن گفته است که این دانش آموز ۱۷ ساله در حال حاضر دچار عوارض کلیوی شده است.
گفته شده این نوجوان در ازای کلیه اش ۳۰۰۰ دلار دریافت کرده است.
او از طریق اینترنت به شرکت در این تجارت غیرقانونی ترغیب شده بود.
این موضوع زمانی افشا شد که مادر این نوجوان پی برد که پسرش آی پد و آیفون خریده است.
این نوجوان ۱۷ ساله در پاسخ مادرش که چگونه هزینه آنها را پرداخت کرده، گفت که یک کلیه اش را فروخته است.
دستگیرشدگان با اتهاماتی از جمله تجارت غیرقانونی اعضای بدن روبرو هستند.
در حالی که آیفون و آی پد در چین بسیار طرفدار دارد، اما خیلی از کارگران ساکن در حومه شهرها از عهده پرداخت هزینه خرید آن برنمی آیند.
آماررسمی وزارت بهداشت نشان می دهد که در حدود ۱.۵ میلیون نفر در این کشور نیازمند اعضای پیوندی هستند اما سالانه تنها ۱۰ هزار نفر موفق به دریافت این اعضا می شوند.
گفته می شود اغلب از اعضای زندانیان اعدام شده برای پیوندزدن به افراد بیمار استفاده می شود. اما ماه گذشته چین وعده داد تا پنج سال آینده این کار را متوقف کند.
دولت چین فروش اعضای بدن را در سال ۲۰۰۷ میلادی در این کشور ممنوع و طرح اهدای داوطلبانه اعضا را جایگزین آن کرد.