اخبار روز:
امسال، بزرگداشت روز جهانی کارگر (11 اردیبهشت 1391) در فضای ویژه ای برگزار می شود. از طرفی، ما شاهد حمله بی امان سرمایه و بنیادگرایی دینی به دستاوردهای مبارزات کارگران در کشورهای مختلف جهان هستیم؛ و از طرف دیگر، شاهد اوجگیری مبارزات کارگری و شهروندی و بروز اعتصاب های سراسری، به ویژه پیدایش و گسترش جنبش جهانی شهروندی در شکل هایِ «اشغال وال استریت» و «اندیژن ها».حاکمیت سرمایه مالی بر اقتصاد جهانی، از چند سال پیش بحران بی سابقه ای در همه کشورهای پیشرفته به وجود آورده است. سرمایه جهانی از فرصت استفاده کرده و بیشترین فشار را بر کارگران و زحمتکشان وارد می کند. دولت ها با افزایش مالیات های عمومی و محدود کردن امکانات رفاهی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی، طبقات محروم جامعه را بیش از پیش در فشار گذاشته اند. در یک سال گذشته، بیکاری در کشورهای پیشرفته ابعاد بی سابقه ای یافته و همراه با کاهش دستمزدها و کاهش بودجه های رفاهی، میلیون ها نفر را در این کشورها به زیر خط فقر رانده است. شرایط دشوار کارگران و زحمتکشان در کشورهای یونان، ایتالیا، اسپانیا و پرتقال، گواه روشن این واقعیت است.
انقلاب های مردمی در جهان عرب هم که با سقوط دیکتاتورها، می بایست چشم اندازی برای رفاه و پیشرفت اجتماعی طبقات محروم جامعه بگشاید، از هر سو مورد هجوم بنیادگرایان اسلامی قرار گرفته اند که از شرکت نیروهای مترقی برای پی ریزی شالوده های جامعه ای که در آن حقوق برابر همه شهروندان و رفاه کارگران و زحمتکشان تامین شود، جلوگیری می کنند.
در سال گذشته در ایران نیز نبرد کارگران و زحمتکشان علیه بنیادگرایی اسلامی حاکم و سرمایه ادامه داشت. طبقه کارگر ایران همچنان از داشتن اصلیترین حق خود، یعنی داشتن تشکلهای مستقل صنفی محروم است. جمهوری اسلامی به جـای پاســخ مثبت به درخواستهای به حق کارگران، هر گونه دادخواهی را، با اخراج، سرکوب، زنــدان و شکنجــه پاسخ میدهد. باز هم مبارزان جنبش کارگری و سندیکالیست های مستقل به خاطر دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایران از کار اخراج شده و یا به زندان محکوم شده اند و به رغم افشای این سیاست ضدکارگری و درخواست مکرر مجامع بین المللی ده ها فعال جنبشکارگری ایران همچنان در زندان به سر میبرند.
بهره کشی از کودکان در ایران به صورت گسترده ای رواج دارد. میلیون ها کودک در ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. ۲۵ درصد این کودکان به دلیل محرومیت، مجبور به فروش نیروی کارشان می باشند. در جمهوری اسلامی هیچ قانونی بر این بهره کشی از کودکان ناظر نیست.
روزی نیست که در مراکز تولیدی و صنعتی کشور خبر از سوانح کار و کارگری نباشد. هرساله بیش از ۱۰۰۰ سانحه کاری در محیط های کارگری رخ می دهد. کارگران در محیط کار از کمترین امکانات ایمنی برخوردارند. بحران جهانی، سیاست های اقتصادی ویرانگر دولت، سودجویی بی حساب سرمایه داران، تحریم های فلج کننده که نتیجه مستقیم سیاست هسته ای ماجراجویانه جمهوری اسلامی است، بیکاری را در حد بی سابقه ای گسترش داده است. اضافه بر بیکاری، کاهش و یا نپرداختن دستمزد، کارگران و زحمتکشان را بیش از پیش در گرداب فقری سیاه غرق کرده است.
از ابتدای روی کارآمدن جمهوری اسلامی، کارگران و زحمتکشان ایران برای دستمزد بیشتر، بهبود شرایط کار و به دست آوردن حقوق اجتماعی خود پیکار کرده اند. امروز نیز، که بیش از هر زمانی اقتصاد ایران در انحصار نظامیان قرار گرفته و سپاه پاسداران را به بزرگترین کارفرما و سرمایه دار کشور تبدیل کرده است، مبارزه علیه حکومت استبدادی و نهادهای بزرگ انحصاری ـ نظامی و رانتخواران فاسد حاکم بر ایران را ادامه می دهند. آنها میکوشند با اعتصاب، گردهمایی، تظاهرات اعتراضی و تحصن به حقوق خود دستیابند. آگاهان جنبش کارگری و فعالان سندیکایی مبارزه قهرمانانه خود را در زیر شدیدترین فشار و سرکوب دولت جمهوری اسلامی و به بهای سنگین زندان، فقر و بیخانمانی به پیش میبرند. آنان در این نبرد عدالت خواهانه از پشتیبانی دیگر جنبشهای اجتماعی برخوردارند، امری که زمینه ساز پیوند مبارزه آنان با جنبش گسترده دموکراتیک و ملی ایران میباشد.
خواستهای کارگران، زحمتکشان و کارکنان بخشهای تولیدی و خدماتی که در منشورهایتشکلهای مستقل کارگری تدوین شده اند عبارتند از :
مطالبات صنفی
دستمزدهاـ پرداخت فوری دستمزدهای معوقه کارگران.ـ افزایش فوری حداقل دستمزدها با دخالت نظر نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگران.ـ تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزدبگیران.ـ توقف اخراج و بیکارسازی کارگران.ـ لغو قراردادهای موقت و سفید امضا.
ـ افزایش حقوق بازنشستگی، رفع هرگونه تبعیض در پرداخت آن.
ـ بهره مندی زنان از مرخصی زایمان (دو ماه قبل و دو ماه پس از زایمان) با حقوق کامل.
ـ بهره مندی بازنشستگان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی.
ـ پرداخت حقوق کارگرانی که خودسرانه بازداشت شده و یا کارشان را از دست داده اند.
تشکلـ به رسمیت شناخته شدن بیقید و شرط حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و حق اعتصاب.ـ برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیط های کار.
اصلاح قوانین
ـ پذیرش قوانین و استانداردهای بین المللی کار در تدوین و تصویب قانون کار جدید با دخالت مستقیم نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران.
ـ اجرای قانون کار در مناظق آزاد تجاری.
ـ برخورداری تمام بیکاران از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی تا زمان اشتغال به کار.ـ تعطیلی رسمی اول ماه مه و گنجاندن آن در تقویم رسمی کشور و لغو ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز .
مطالبات سیاسی و اجتماعی
ـ آزادی فوری و بی قید و شرط تمام زندانیان سیاسی و لغو فوری مجازات اعدام.ـ به رسمیت شناخته شدن بیقید و شرط حق اعتراض، تجمع، تحزب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات.
ـ لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بیقید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی.ـ برخورداری تمامی کودکان از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یکسان و رایگان، جدا از نوع جنسیت و وابستگیهای ملی، نژادی و مذهبی آنان و موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین شان.
ما ایرانیان برون مرزی در روز اول ماه مه، همراه و هماهنگ با جهان کار، سندیکاها، اتحادیه ها و نهادهای کارگری به پشتیبانی از مبارزات کارگران و زحمتکشان میهنمان برای رسیدن به حقوقشان برمیخیزیم. ما بر این باوریم که رسیدن کامل به این حقوق در گرو تغییرات ساختاری در جامعه ماست.
ما با شرکت گسترده در جشن جهانی روز کارگر و با طرح شعارها و خواسته های کارگران میهنمان، بر اعتبار جنبش کارگری و نقش موثر آن در تداوم، پیشرفت و تکامل جنبش دموکراسی خواهی ایران تاکید میکنیم و میکوشیم به جنبش دادخواهانه و عدالت گسترانه کارگران و ملت ایران یاری رسانیم.
ما از آزادیخواهان، نهادهای کارگری، نهادهای حقوق بشری و عدالتخواه در سراسر جهان میخواهیم که در سالـروز اول ماه مه با برگزاری کنفرانس، سمینار، گردهمایی، راه پیمایی، نوشتن نامه به سازمان ملل، جمع آوری امضا و کارهای ابتکاری دیگر نقض حقوق کارگران و سندیکاهای کارگری در ایران را محکوم کنند، خواستار لغو قوانین ضد کارگری در ایران شوند و به مبارزه برای آزادی فعالیتِ سندیکاهای کارگری در ایران یاری رسانند.
ما از همه نیروهای دمکرات و مترقی دعوت می کنیم تا در رسانـدن صــدای کارگران ایران به گـوش سازمانهــای جهانــی حقوق بشر و سازمانهای بین المللی کارگری، برای فراهم نمودن شرایط زندگی بهتر کارگران و یکایک مردم ایران با حداکثر توان و نیرو تلاش کنند.
ما خواهان لغو حکم اعدام تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی محکوم به اعدام و آزادی فوری آنها همراه با دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.
شبکه سراسری «همبستگی برای حقوق بشر در ایران»
برگزار کنندگان:
1. اتحاد برای ایران ـ بلژیک
2. اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ لوس آنجلس
3. اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران ـ نیویورک
4. انجمن حقوق بشر و دمکراسی – هامبورگ
5. جامعه دفاع از حقوق بشر ـ وین
6. جامعه دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران ـ سوئد
7. جبهه متحد دانشجویی ـ کانادا
8. جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش
9. حامیان مادران پارک لاله ـ مادران صلح ـ دورتموند
10. خانه همبستگی مهر ـ کلن
11. صدای موج سبزـ جنبش سبز لندن
12. کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی ـ پاریس
13. مونیخ همیار ایران ـ مونیخ
اگر به عنوان یک نهاد میخواهید با سازماندهی حرکتی در شهرتان به صورت مستقل، و یا در همکاری با نهادهایی از شهر شما که در حرکت سراسری اول ماه مه شرکت دارند، به لیست برگزارکنندگان این حرکت بپیوندید، و یا میخواهید از این حرکت پشتیبانی کنید، با ایمیل زیر تماس بگیرید :
maito:free.iran.for.all.iranians@gmail.com
پشتیبانان
ما از حرکت سراسری ایرانیان برون مرزی برای بزرگداشت روز جهانی کارگر و همبستگی با مبارزات کارگران ایران، پشتیبانی می کنیم.
1. انتشارات خاوران
اخبار روز - گزارش دریافتی: با شروع افزایش فشار دولت برای اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده، برخی از اصناف بازار تهران اعلام نموده اند که در اردیبهشت ماه دست به اعتصاب در بازار خواهند زد.
با شروع سال جدید، سازمان مالیاتی استان تهران از بسیاری از اصناف بازار تهران خواسته است تا از اعضای صنف خود بخواهند تا برای اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده در سامانه مالیاتی اینترنتی این سازمان ثبت نام نمایند. اعلام این مطلب موجب ایجاد جو التهاب در بسیاری از اصناف بازار تهران گشته و پیش بینی می شود با توجه به مخالفت اکثریت بازاریان با اجرای این طرح بسیاری از اصناف همانند تابستان سال گذشته دست به اعتصابات گسترده بزنند.
اخبار و شنیده ها حاکیست که اعضای برخی از اصناف در حال رایزنی برای شروع اعتصاب بوده و برخی زمان شروع اعتصاب خود را اوایل اردیبهشت ماه اعلام نموده اند. به نظر می آید با توجه به رکود بازار و افزایش شدید نرخ تورم و فشار بر تولیدکنندگان و عرضه کنندگان کالا اعتصابات بازار امسال بسیار گسترده تر از سال پیش باشد.
با شروع سال جدید، سازمان مالیاتی استان تهران از بسیاری از اصناف بازار تهران خواسته است تا از اعضای صنف خود بخواهند تا برای اجرای طرح مالیات بر ارزش افزوده در سامانه مالیاتی اینترنتی این سازمان ثبت نام نمایند. اعلام این مطلب موجب ایجاد جو التهاب در بسیاری از اصناف بازار تهران گشته و پیش بینی می شود با توجه به مخالفت اکثریت بازاریان با اجرای این طرح بسیاری از اصناف همانند تابستان سال گذشته دست به اعتصابات گسترده بزنند.
اخبار و شنیده ها حاکیست که اعضای برخی از اصناف در حال رایزنی برای شروع اعتصاب بوده و برخی زمان شروع اعتصاب خود را اوایل اردیبهشت ماه اعلام نموده اند. به نظر می آید با توجه به رکود بازار و افزایش شدید نرخ تورم و فشار بر تولیدکنندگان و عرضه کنندگان کالا اعتصابات بازار امسال بسیار گسترده تر از سال پیش باشد.
اخبار روز:
همشهری آنلاین: برخی از صنوف در بازار تهران در اقدامی عجیب ۴ صفر را از پول ملی حذف کردند تا شاید از این طریق وضعیت نامعلوم طرح حذف چهار صفر پول ملی مشخص شود.
به گزارش همشهری آنلاین؛ طرح حذف چهار صفر پول ملی که ۱۵ بهمن ماه سال گذشته در کمیسیون اقتصادی دولت نهایی شده بود، با گذشت بیش از ۷۵ روز هنوز مورد تأیید و امضای احمدینژاد رئیس جمهور قرار نگرفته است. این در حالی است که پس از بررسیهای لازم برنامه کلی حذف ۴ صفر پول ملی برای اولین بار در تاریخ ۱۹ تیرماه سال گذشته در هیات دولت تصویب شد تا اقدامات اجرایی برای این اصلاح بزرگ ساختاری آغاز شد.
فارس امروز در گزارشی از حذف ۴ صفر از پول ملی از سوی برخی اصناف بازار تهران خبر داد. گویی برخی صنوف در بازار تهران از هم اکنون به استقبال طرح حذف سه صفر از پول ملی رفتهاند و در اقدامی جالب اتیکتهایی با حذف سه صفر و واحد تومان نصب شده است.
علل بانک مرکزی در اجرای طرح و حاشیههایی که برای آن بوجود آمده باعث شده است تا صنوف خودسرانه به این سمت حرکت کنند.
برخی کارشناسان معتقد بودند حذف سه یا چهار صفر از پول ملی ممکن است آثار تورمی داشته باشد، هر چند افزایش قیمتهای چند وقت اخیر در این اقدام صنوف بازار تهران بیتاثیر نبوده است.
بانک مرکزی پیش از این اعلام کرده بود که در لایحه مذکور، زمان شروع طرح ابتدای سال ۱۳۹۳ در نظر گرفته شده است.
به گزارش همشهری آنلاین؛ طرح حذف چهار صفر پول ملی که ۱۵ بهمن ماه سال گذشته در کمیسیون اقتصادی دولت نهایی شده بود، با گذشت بیش از ۷۵ روز هنوز مورد تأیید و امضای احمدینژاد رئیس جمهور قرار نگرفته است. این در حالی است که پس از بررسیهای لازم برنامه کلی حذف ۴ صفر پول ملی برای اولین بار در تاریخ ۱۹ تیرماه سال گذشته در هیات دولت تصویب شد تا اقدامات اجرایی برای این اصلاح بزرگ ساختاری آغاز شد.
فارس امروز در گزارشی از حذف ۴ صفر از پول ملی از سوی برخی اصناف بازار تهران خبر داد. گویی برخی صنوف در بازار تهران از هم اکنون به استقبال طرح حذف سه صفر از پول ملی رفتهاند و در اقدامی جالب اتیکتهایی با حذف سه صفر و واحد تومان نصب شده است.
علل بانک مرکزی در اجرای طرح و حاشیههایی که برای آن بوجود آمده باعث شده است تا صنوف خودسرانه به این سمت حرکت کنند.
برخی کارشناسان معتقد بودند حذف سه یا چهار صفر از پول ملی ممکن است آثار تورمی داشته باشد، هر چند افزایش قیمتهای چند وقت اخیر در این اقدام صنوف بازار تهران بیتاثیر نبوده است.
بانک مرکزی پیش از این اعلام کرده بود که در لایحه مذکور، زمان شروع طرح ابتدای سال ۱۳۹۳ در نظر گرفته شده است.
پرویز صیاد، بازیگر و کارگردان تئاتر و سینما و آفریننده ی نقش صمد است. "صمد آقا" اما سبب شده است که دیگر نقش های او زیر سایهی این آفریدهاش قرار گیرد.
پرویز صیاد علاوه بر بازی در سریال های تلویزیونی "اختاپوس"، "سرکار استوار"، "دائی جان ناپلئون" و...در چند فیلم نیز یا ایفای نقش کرده و یا کارگردانی. زنبورک، اسرار گنج دره جنی، راننده اجباری، بابک و دوستان، مسلخ، گوهر شب چراغ، و...از آن جمله است. فیلم "فرستاده" دستاورد سال های مهاجرت اوست. یافتن و راضی کردن او به پذیرش مصاحبه کار سادهای نبود. اما سرانجام موفق به این کار شدیم و چنین شد که او سکوت چند سالهاش را شکست و حاضر به گفتوگو با دویچه وله شد.
آقای صیاد شما فارغالتحصیل رشتهی اقتصاد هستید. بعد کتاب شعر و قصه منتشر کردید و به نمایشنامهنویسی روی آوردید. چه طور شد که به سراغ سینما رفتید؟ این قالبها به اندازهی کافی گنجایش حرفهای شما را نداشت؟ البته شما با اولین فیلم خودتان «میمیرم برای پول» مثل این که همه رشتهها را در یک قالب گنجاندید، همین طور است؟
اولاً من باید نکتهای را اصلاح کنم. این سابقهی سینمایی «میمیرم برای پول» را باید درست کنم. من همیشه از این عنوان بهخصوص که اولین فیلمی است که به من نسبت داده میشود، بدنم یکجورائی کهیر میزند. فیلمنامهای بود که من در جوانی نوشته بودم. اسمش بود «تلخ و شیرین». فیلمنامهی این تلخ و شیرین را از من گرفتند و رفتند یک فیلم ساختند. بعد که فیلم به بازار آمد، دیدم اسمش را گذاشتهاند میمیرم برای پول. این است که من اصلاً از همان اولین تجربهی خودم خیلی مأیوس و دلسرد شدم. چون خیلی فاصله داشت این عنوان با آن چیزی که خود فیلم حکایت میکرد که دربارهی دو جوان علاف بود که دنبال کار میگشتند. این یک کمدی بود که بعدها در فیلم مظفر هم این دو جوان را ما دیدیم که من بازی میکردم و نوذر آزادی.
خیلی دوست داشتم امکانی وجود داشت که این اصلاح یکجایی بهعمل میآمد. به هر حال من کار اصلیام را در واقع تئاتر میدانم. من با نمایشنامهنویسی کارم را آغاز کردم و نمایشنامهنویسی راه من را هموار کرد تا به تئاتر ادارهی هنرهای دراماتیک بروم. گروههای جوانی که تازه کار خود را در تلویزین شروع کرده بودند، از طرف ادارهی فرهنگ و هنر هر هفته برنامههای نمایشی میگذاشتند، من شروع کردم برای آنها نمایشنامه نوشتن و کار اصلی من در واقع آن شد. بعد تازه رفتم به دانشگاه.
اما نگفتید که چطور شد شعر و قصه را رها کردید و به سراغ تئاتر و سینما رفتید؟
هم احساس خودم و هم توصیه دوستان و کسانی که تخصصشان کار نمایشی بود. آنها در من قابلیت کار نمایش بیشتر میدیدند تا شعر و قصه. خودم هم همین تشخیص را دادم. دیدم آقا خیلی بهتر از من دارند شعر میگویند، قصه هم بهتر از من خیلی دارند مینویسند. ولی در زمینهی نمایشنامهنویسی دست زیاد نیست و ما تازه داریم تاتی تاتی میکنیم و تازه اول کار هستیم و در شروع کار امکان این که لااقل کار به آدم بیشتر داده شود، بیشتر است. در عمل هم همین طور شد. یعنی در واقع چون نمایشنامهنویس کم بود، من قبل از این که نمایشنامه بنویسم برای تلویزیون، سفارش نوشتناش به من داده میشد. من از قبل میدانستم که اگر نمایشنامهای بنویسم، یک عده منتظرند که آن را اجرا کنند. این طوری شد که احساس کردم کار من بیشتر در نمایشنامه طالب دارد تا در شعر و قصهنویسی.
حالا که شما صحبت نمایشنامهنویسی را کردید، بد نیست نگاهی بیاندازیم به وضعیت سناریو در سینما. نقش سناریو تا چه حد در خوب بودن یک فیلم میتواند مؤثر باشد؟ آیا تکینیک و اکشن برای ساختن یک فیلم خوب کافی است؟ یا این که سناریو از عناصر اصلی سازنده ی یک فیلم خوب است؟
فیلمنامه به طور کلی خیلی اهمیت دارد. یعنی یک فیلم خوب، حتماً براساس یک فیلمنامهی خوب نوشته یا ساخته شده. ولی همیشه این طور نیست. استثناهایی هم وجود دارد. فیلمهایی هست که براساس آثار ادبی بسیار شناختهشده و بسیار با ارزش و کلاسیک ساخته شده و فیلمهای خوبی نیست. و برعکس، فیلمهایی هستند که بر مبنای داستان هایی بسیار پیشپا افتاده در حد پاورقی روزنامهها ساخته شدهاند، اما در شمار فیلمهای خوب و درخشان تاریخ سینما هستند. ازجمله فیلمهای هیچکاک. هیچکاک داستانهایش از نظر قصه زیاد مهم نبود، ولی نوع فیلمسازی او واقعاً درخشان بود. ولی به طور کلی، فیلمنامه نقش اساسی در جریان عمومی فیلمسازی در جهان امروز دارد. یعنی طبعاً احتمال این که فیلمی براساس یک فیلمنامهخوب موفق باشد خیلی بیشتر است تا این که فیلمنامه ضعیف باشد.
برگردیم به خود شما و نقش «صمد». شما تا کنون کارهای جدی و کمدی زیادی داشتهاید. چرا مردم روی این نقشهای کمدی شما انگشت میگذارند و شما را از این بابت ستایش میکنند و نه آن نقش های جدی که کارهای بسیار باارزشی هم بوده؟
این سرنوشت بسیاری از کارهای جدی و دراماتیک است. تئاترهای دراماتیکی که در کشورهای دیگر اجراء میشود، اغلب با کمکهای دولتی روی صحنه می روند. حتی در انگلیس که مهد تئاتر جهان امروز است، بدون کمک دولتی، تئاتر شکسپیر هم حتی نمیتواند هزینههای خودش را درآورد. ولی از آنجا که مردم به کارهای شادیآور اقبال بیشتری دارند، این نوع کارها اصلاً احتیاجی به کمکهای دولتی و مؤسسههای خیریه ندارد. خودبهخود هزینههای خودش را تأمین میکند. این خاصیت سینما و تئاتر در همهی جهان است. یعنی اختصاص به کشور ما ندارد. شما میبینید که فیلمهای کمدی در جاهای دیگرهم خواهان بیشتری دارد تا فیلمهای جدی. فیلمهای جدی بیشتر بهخاطر علاقه سازندگانشان ساخته میشوند، در حالی که اگر به خواست مردم توجه داشته باشیم، فیلمهای کمدی بُرد بیشتری دارد.
صمد هم چنین سرنوشتی پیدا کرد. من روز اول که صمد را میساختم، واقعاً برایم کار جدیای نبود. ولی کم کم جدی شد، چون دیدم مردم نسبت به آن علاقه نشان میدهند و همین علاقه احترام برای من بهوجود آورد. و بعد، کارهای صمد بتدریج فیلمهای بهتری شد از فیلمهایی که قبلاً ساخته میشد. یعنی فیلم اول با فیلم آخر صمد، خیلی تفاوت دارد. از نظر ساختاری، از نظر قصه، و از نظر محتوا.
البته منکر هم نمیتوان شد که حرفهای جدی را هم در قالب کمدی میشود زد.
کمدی معنایش این نیست که اصلاً خالی از مفهوم و محتوای جدی است. نمایشنامههای بسیاری از دوران کلاسیک یونان تا بهحال نمایشنامههاییست که حاوی مفاهیم اجتماعی و انسانیست و با محتوای جدی پرداخت کمیک دارد.
آقای صیاد شما یکی از کسانی هستید که نسبت به جوایزی که به ایرانیها در خارج از کشور تعلق میگیرد، اغلب نگاه انتقادی داشتید. اعم از جوایز سینمایی تا جایزهی صلح نوبل خانم عبادی. به نظر شما هیئتهای ژوری صلاحیت ندارند یا در زیر کاسهی این جوایز احتمالاً نیمکاسهای میبینید؟
ببینید، من هیچ وقت انتقادی به جوایز نداشتم. من انتقادی حتی به افراد فیلمساز یا شخص خانم عبادی نداشتم. من شرایطی که وضعیت فعلی ما را مشخص میکند، میبینم. مثلاً فرض کنید شانسی بود خانم عبادی برای همهی ما، وقتی جایزه گرفت. ولی از این شانس برای تغییر وضعیت اجتماعی بهرهکافی گرفته نشد. من به این جنبهاش فقط اشاره میکنم. من برای شخص خانم عبادی بسیار احترام قائلم، تمام کتابم هم از این احترامی که برای ایشان قائلم آکنده است. ولی به این که از این شانس به سود ملت ایران و برای دگرگونی شرایط داخل کشور بهره کافی برده نشد توجه بیشتری کردم.
در مورد سینما چه طور؟
در مورد سینما هم اتفاقاً از اول من تکلیف خودم را روشن کردم. ببینید، من با حکومت جمهوری اسلامی و ساختار مذهبی این حکومت بهکلی مخالفم. در نتیجه با دستاوردهای چنین حکومتی هم طبعاً به خاطر همین مخالفت ریشهایم باید مخالف باشم و هستم. و اتفاقاً فیلمهای خوب این سینماست که برای رژیم بیاعتبار اعتبار میآفریند. من به این جنبه انتقاد دارم، نه این که چرا فلان فیلم خوب است یا فلان فیلم جایزه گرفته. حقاش بوده که بگیرد، برای این که فیلم خوبی ساخته سازنده. ولی اصولاً جمهوری اسلامی و کشور اسلامی ایران را سزاوار داشتن سینما، بهخصوص سینمای خوب، نمیدانم. برای این که این سینما در ایران همان طور که بارها گفتم و از تکرار حرف خودم هم بیزارم، یک ساختار کاملاً حکومتی دارد. یک مقولهی دولتیست.
سینما که شعر و قصه و نقاشی نیست که یک نفر در زیرزمین خانهاش به خرج خودش یا به خاطر دل خودش یک کاری انجام دهد. سینما بهخصوص در ایران امروز همه ضوابطش را بایستی دولت معین کند. بهخصوص سینمایی که امکان صدور پیدا میکند و به طور رسمی در محافل بینالمللی شرکت میکند. امکان ندارد این سینما بدون امضاء و تأیید و فشار جمهوری اسلامی اکران شود. مگر این که ما خودمان را به نادانی محض بزنیم.
به نظر شما این سینماگران چه باید بکنند؟ در شرایط فشار و خفقانی که بیش از سی سال به درازا کشیده، آیا باید بنشینند در خانه، و دستشان را بگذارند روی دستشان؟
وظیفهی بنده را شما هی دشوار میکنید. به من چه که وظیفه معین کنم که چه کار کنند. ما مسئول این نیستیم یا موظف نیستیم که تعیین تکلیف کنیم برای دیگران. هر کسی انتخاب خودش را میکند. من به آن انتخاب هم کار ندارم. حقشان هست که انتخاب کنند و این جوری کار کنند. من به نتیجهی کار توجه دارم. وقتی یک فیلمی در ایران ساخته میشود و فیلم بدی هم هست، خب بیله دیگ بیله چغندر، به من چه! ولی وقتی فیلم خوبی در رژیمی ساخته میشود که با سوزاندن سینمائی پر از آدمها و تماشاگران زنده سر کار آمده و همهمسئولین آن کارهم هنوز بر سر کارند، آیا واقعاً پایهی اخلاقی دارد به نظر شما هنوز؟ به نظر من ندارد.
من فقط همین را میگویم. اصلاً ساختن فیلم در یک چنین رژیمی پایه اخلاقی به قول خودشان «شرعی» ندارد. سئوال دیگر من این است که چرا شما فقط برای فیلمسازان دلسوزی میکنید، مگر هنر فقط محدود به فیلمسازی است. چرا برای تمام نوازندگانی که در ارکسترهای مختلف ایران تجربه و سابقه داشتند و الان در تمام جهان پراکندهاند و هیچ کدام کار اصلیشان را انجام نمیدهند، برای خانمهایی که باله کار میکردند یا هنرمندان زنی که در سینمای قبلی کار میکردند، ولی الان محکوم شدهاند به این که کار نکنند و اصلاً اسمشان هم آورده نشود دلسوزی نمیکنید؟ چرا تبعیض قائل میشوید در این دلسوزی؟
نه تبعیضی نیست. ولی هرکسی امکان بیرون آمدن ندارد. درست است آقای صیاد؟
من میگویم چرا برای آنهایی که انتخاب کردند که کار نکنند و آمدند بیرون کمتر دلسوزی میشود تا برای آنهایی که داخل کشورند و حتماً باید کار سینما کنند؟ سینما که نان شب نیست، سینماگر نانوا نیست که چون مردم نان میخواهند مجبور به کار باشد. بسیاری از شهرهای ایران که چندین میلیون جمعیت دارند حتی یک سینما ندارند. سینما در کشور ما اصلاً ساختار اجتماعی ندارد. اصلاً صنعت سینما وجود ندارد، بلکه صنعت فیلمسازی فقط وجود دارد، برای این که هم منافع داخلی در آن هست و هم منافع خارجی. صنعت سینما به مجموعه فعالیتهایی میگویند که در حاشیهی سینما، در زیر چتر سینما انجام میگیرد. مثل داشتن سینما، پخش فیلم و همه کارهایی که مربوط به این شغل میشود که اینها همهاش در ایران یا نیست یا در انحصار دولت است.
حتی در کشورهایی که سینما در آنها دولتی بود، مثل شوروی یا اروپای شرقی، دیگر مدیر سینما را دولت انتخاب نمیکرد. در تعیین فیلمبردار دخالت نمیکرد. در ایران کارکنان فیلم هم بایستی با نظر و تأیید وزارت ارشاد اسلامی کار کنند. شما چرا به اسم دلسوزی همه این چیزها را نادیده میگیرید؟ از روز نخست گفتم این سینما سینماییست که به ناحق برای رژیم ناحق اعتبار میآفریند و این حرف هم درست است و هنوزهم سر حرفم هستم. شما ببینید در شرایطی که اینهمه مسائل مختلف در کشور ما هست، در اوج بد بیاری های ملی ما و در اوج بیاعتباری حکومتی که در این کشور هست، یکهو ما یک فیلم در اسکار داریم. شما میدانید که اصلاً سینما و هنر در اسلام، آن هم اسلامی که در ایران حاکم است، واقعاً محلی از اعراب ندارد. ولی به این سینما دو دستی چسبیدهاند. چرا؟ برای این که منافع سیاسی دارد، حتی فیلمهای غیرسیاسی برایشان. یعنی یاد گرفتهاند چه جوری از آن استفاده کنند.
دوتا عامل هست در ایران که اینها توانستهاند ماهیت خودشان را در جهان با آن عوض کنند. یکی انتخابات بود که تقاش ۲۰۰۹ درآمد. درحالی که ما ایرانیها میدانیم که همیشه انتخابات همین جوری بوده، همیشه قلابی بوده، همیشه مردم سرکوب شدند، همیشه رأیشان مخدوش شده. این را همه میدانند، ولی جهانیان فقط به این دلیل که این فرستادههای رسانهها در ایران کارشان محدود شد و کار افتاد به دست بچههایی که دوربین دستشان بود و توانستند از طریق تلفن مخابره کنند وضعیت را، تمام جهانیان فهمیدند که خاصیت انتخابات در ایران چیست! هنوز نفهمیدهاند که خاصیت سینما در ایران چیست. دوزاری جهانیان هنوز نیفتاده که سینمای دولتی در ایران چه وظیفهای دارد.
آقای صیاد برویم به سراغ سینمای جهان. چند سالی است که جادو و جنبل و رؤیاهای آنچنانی در فیلمهای جهانی خیلی زیاد دیده میشود. خیلیها هم طرفدارش هستند. یعنی در واقع جزو پرفروشترینهاست. مثل «هاری پاتر»، «آواتار» و بقیه. به نظر شما قصد، سمت و سو دادن به نوع خاصی از تفکر و اندیشهی همگانیست یا احتمالاً جبران کمبودهاییست که ترمیم پذیر هم نیستند؟
قصد اصلی قربان سودآوریست. سرمایهگذارانی که سرمایهی هنگفت میگذارند، به درآمدی توجه دارند که بتواند آن سرمایه را برگرداند و منافعی را هم برایشان بهوجود آورد. این فیلمها به تجربه نشان داده که در این زمینه میتوانند به توفیق برسند. البته همیشه هم این طور نبوده. بسیاری وقتها هم فیلم با شکست فاحشی مواجه شده. در واقع این نوع روندی که پیش آمده، به خاطر رقابتیست که با تلویزیون وجود دارد.
تلویزیون و رسانههایی مثل شبکههایی که در اینترنت بهخصوص بهوجود آمده، با این صفحات کوچکشان، بالاخره نمیتوانند با یک چیزهای عظیمی مثلاً فرض کنید با فیلمهایی مثل «هاری پاتر» یا «تایتانیک»، که در پردهی عریض سینما واقعاً جلوهی خاصی دارند، رقابت کنند. در واقع همهاینها کمک کرده به این که هم تقاضا برای این فیلمها بالا برود و هم عرضه. اینها هم بالاخره هرکدام یک دورهای دارند. بزودی این نوع فیلمها هم توفیقشان محدود خواهد شد و دو مرتبه فیلمسازان یا کمپانیهای تولید فیلم که با بازار جهانی در ارتباط هستند و چشمداشتشان به بازار بینالمللیست، روششان را عوض میکنند و میروند طرف کارهایی که برایشان سودآور است.
در گذشته هم سینما کم سود نمیبرد. فیلمها اما محتوای با ارزشتری داشت، سینمایی که کمی اخلاقیتر بود و به خیلی از مسائل توجه داشت. ولی امروز اگر یک قاتلی را مطرح میکند، این قاتل دلیلی برای کشتن ندارد. این قاتل میکشد، برای این که پول بگیرد فقط.
و خب اسباب تأسف است.
در گذشته یک قاتل در فیلم های هیچکاک هزار مشکل روانی داشت. ولی امروز طرف احتمالاً فقط مشکل پولی دارد، همین طور است؟
به نظر این طور میآید. برای این که بازار وقتی گسترده شود، سرمایههای بیشتری بهکار رود، در نتیجه اینها هم به سود بیشتری توجه میکنند و مادام که مردم علاقه نشان دهند به دیدن این فیلمها، این فیلمها تکرار میشود و ساخته میشود و دنبال هیچ نوع هویت جدیدی هم نخواهد رفت سینما. به محض این که سلیقهها عوض میشود و مردم کُد بدهند به این سازندگان فیلمهای بزرگی از این دست، فوری اینها راه و روششان را عوض میکنند.
ولی خوشبختانه هنوز ساختن فیلم خوب و متفاوت به آخر خط نرسیده. هنوز فیلمهای خوب، فیلمهای متفاوت در گوشه و کنار جهان حتی در همین آمریکا که سازندهی اصلی و خاستگاه اصلی این فیلمهاییست که شما نام بردید، هرسال تعدادی فیلمهای مستقل هم ساخته میشود، فیلمهای خوب هم ساخته میشود و شما میبینید حتی در مسابقات سینمایی امسال فیلمها همه در ردهی فیلمهایی بود که شما برای محتوای آن فیلمها ارزش قائل هستید که حق هم همین است.
شما خودتان این فیلم آقای فرهادی را پسندیدید؟
فیلم بسیار خوب ساخته شده، بازی ها بسیار خوب است، فیلمنامه خیلی خوب است، کارگردانی خوب است. خب بالاخره این جوایزی که به آن داده شده، این آدمها صاحبنظرند در امر سینما. ولی نکاتی هست که فقط ما ایرانیها میتوانیم درک کنیم. اسباب تأسف است که اغلب نادیده میگیریم این نکات را. یکمقدار دروغهایی در فیلم هست که به نظر من یا دانسته است یا نادانسته. و آن هم نشان دادن وضعیت قضایی این دوره است که به نظر من در میان قوه قضاییه و اجرایی و قانونگذاری، قوه قضایی از همه این سه نیرو فاسدتر است و در واقع سرکوب اصلی توسط نیروی قضایی بهوجود میآید.
بیعدالتی اجتماعی توسط نیروی قضایی بهوجود میآید و در این فیلم شما تنها نقطه ضعفی که نمیتوانید ببینید، در دستگاه قضاییست که دارد به کار این زن و شوهر یا به این مواردی که پیش آمده رسیدگی میکند. برای این که منشأ همهی نابرابریها و بیعدالتیها در کشور ما نیروی قضایی کشور ماست. و اصلاً همین نیروی قضایی اسلامیست که با ضابطههای تمدن امروزی نمیخواند. اصلاً اختلاف حقوقی شرعی و اسلامی ما با ضابطههای حقوق بشر امروز در غرب همین است که خوانایی ندارد. ولی ما متوجه این نکات نمیشویم. حتی در امر رسیدگی به وضعیت زن و شوهر که براساس حقوق مدنی اسلامی حل و فصل میشود، ما میبینیم که اشکال وجود دارد. در تمام فیلمهایی که در این دورهی ۳۰ ساله از ایران از دادگاههای خانواده به خارج راه پیدا کرده، فیلم مستند یا غیرمستند یا هر چیز دیگری، هیچ وقت شما نمیبینید آن قاضی که آنجا نشسته دارد قضاوت میکند، عمامه سرش نباشد. یعنی از جامعهی روحانیت نباشد.
استثنائاً اینجا باید یک مرد بنشیند که همان طور قضاوت کند که زمان شاه میکرد و فیلم باید همان طور ساخته شود که عیناً میتوانست زمان شاه هم ساخته شود و ساخته هم میشد و با هیچ مانعی مواجه نمیشد. همهی مسائلی که در این دادگاهها میگذرد، نشاندهندهی این است که همه چیز سرجایش است، نقطه ضعف چندانی در کار نیست. پس در این ۳۰ ساله چه اتفاقی افتاده؟ یعنی هیچ تفاوتی نیست بین این دوره و دورهای که مربوط به گذشته است؟ هیچی، جز فقط یک روسری که سر خانم لیلا حاتمیست؟ که آن هم زمان شاه ما میدانیم خیلیها روسری سرشان بود.
زمان شاه هم میدیدیم بچههاشان را مردم میخواهند بفرستند خارج برای این که آیندهی بهتری داشته باشند. پس هیچی فرق نکرده؟ و باید بالاخره نظر قاضی، آن هم قاضی امروزی، برای رسیدگی به یک امر خانوادگی این طور حساس مثل حضانت کودک، باید برگردد به تصمیمی که کودک میگیرد؟ آن هم کودکی که دختر است! یعنی این دختر بعد از کودکی بزرگ میشود و تبدیل به یک زن و یک بانوی کامل می شود تا حقوقش را از دست دهد؟ یعنی دختربچههای ما حقوقی دارند که مادرهایشان ندارند؟ اینها چیزهاییست که خارجی اصلاً متوجه نیست، اصلاً کاری ندارد. فیلمنامه خوب نوشته شده، در و تخته بههم خوب چسبیده شده، بازیها بسیار خوب است، کارگردانی خوب است. خب چه مرضشان هست که جایزه ندهند.
آقای صیاد شما صمد را با قالیچهی حضرت سلیمان به آسمان بردید. با فولادزرهی دیو و اژدها درگیرش کردید. مدرسه فرستادینش. خوشبختاش کردید. به شهر رفت آرتیست شد. گوربهگور شد یا احتمالاً دربهدر. در سال نو قرار است وضعیت صمد به کجا برسد؟ انگشت توی چشم چه کسی میخواهد فروکند؟
والله هنوز فکر نکردم که در این سال نو باید چه کار کند. ولی شاید به این صرافت بیافتم و یک راهی برایش پیدا کنم چون او هم بیچاره خیلی احتیاج دارد...حالا انگشت را بگذاریم کنار، ولی او هم احتیاج دارد که راهی پیش پایش گذاشته شود که امیدوارم این راه برایش پیدا شود در سال جدید و به راهی کشانده شود یا من را با خودش به راهی بکشاند حداقل...
حالا این صمد است که واقعاً شما را به یک راهی میکشاند یا شمائید که صمد را به راهی میکشانید؟
بعضی وقتها در پاسخ این پرسش خودم هم واقعاً ماندهام که آیا این منم که برای او راه مشخص میکنم یا اوست که راه پیش پای من میگذارد. ولی خیال میکنم که اوست که راه پیش پای من میگذارد. یعنی کار دستم میدهد.
الهه خوشنام
تحریریه: جمشید فاروقی
آقای صیاد شما فارغالتحصیل رشتهی اقتصاد هستید. بعد کتاب شعر و قصه منتشر کردید و به نمایشنامهنویسی روی آوردید. چه طور شد که به سراغ سینما رفتید؟ این قالبها به اندازهی کافی گنجایش حرفهای شما را نداشت؟ البته شما با اولین فیلم خودتان «میمیرم برای پول» مثل این که همه رشتهها را در یک قالب گنجاندید، همین طور است؟
اولاً من باید نکتهای را اصلاح کنم. این سابقهی سینمایی «میمیرم برای پول» را باید درست کنم. من همیشه از این عنوان بهخصوص که اولین فیلمی است که به من نسبت داده میشود، بدنم یکجورائی کهیر میزند. فیلمنامهای بود که من در جوانی نوشته بودم. اسمش بود «تلخ و شیرین». فیلمنامهی این تلخ و شیرین را از من گرفتند و رفتند یک فیلم ساختند. بعد که فیلم به بازار آمد، دیدم اسمش را گذاشتهاند میمیرم برای پول. این است که من اصلاً از همان اولین تجربهی خودم خیلی مأیوس و دلسرد شدم. چون خیلی فاصله داشت این عنوان با آن چیزی که خود فیلم حکایت میکرد که دربارهی دو جوان علاف بود که دنبال کار میگشتند. این یک کمدی بود که بعدها در فیلم مظفر هم این دو جوان را ما دیدیم که من بازی میکردم و نوذر آزادی.
خیلی دوست داشتم امکانی وجود داشت که این اصلاح یکجایی بهعمل میآمد. به هر حال من کار اصلیام را در واقع تئاتر میدانم. من با نمایشنامهنویسی کارم را آغاز کردم و نمایشنامهنویسی راه من را هموار کرد تا به تئاتر ادارهی هنرهای دراماتیک بروم. گروههای جوانی که تازه کار خود را در تلویزین شروع کرده بودند، از طرف ادارهی فرهنگ و هنر هر هفته برنامههای نمایشی میگذاشتند، من شروع کردم برای آنها نمایشنامه نوشتن و کار اصلی من در واقع آن شد. بعد تازه رفتم به دانشگاه.
اما نگفتید که چطور شد شعر و قصه را رها کردید و به سراغ تئاتر و سینما رفتید؟
هم احساس خودم و هم توصیه دوستان و کسانی که تخصصشان کار نمایشی بود. آنها در من قابلیت کار نمایش بیشتر میدیدند تا شعر و قصه. خودم هم همین تشخیص را دادم. دیدم آقا خیلی بهتر از من دارند شعر میگویند، قصه هم بهتر از من خیلی دارند مینویسند. ولی در زمینهی نمایشنامهنویسی دست زیاد نیست و ما تازه داریم تاتی تاتی میکنیم و تازه اول کار هستیم و در شروع کار امکان این که لااقل کار به آدم بیشتر داده شود، بیشتر است. در عمل هم همین طور شد. یعنی در واقع چون نمایشنامهنویس کم بود، من قبل از این که نمایشنامه بنویسم برای تلویزیون، سفارش نوشتناش به من داده میشد. من از قبل میدانستم که اگر نمایشنامهای بنویسم، یک عده منتظرند که آن را اجرا کنند. این طوری شد که احساس کردم کار من بیشتر در نمایشنامه طالب دارد تا در شعر و قصهنویسی.
حالا که شما صحبت نمایشنامهنویسی را کردید، بد نیست نگاهی بیاندازیم به وضعیت سناریو در سینما. نقش سناریو تا چه حد در خوب بودن یک فیلم میتواند مؤثر باشد؟ آیا تکینیک و اکشن برای ساختن یک فیلم خوب کافی است؟ یا این که سناریو از عناصر اصلی سازنده ی یک فیلم خوب است؟
فیلمنامه به طور کلی خیلی اهمیت دارد. یعنی یک فیلم خوب، حتماً براساس یک فیلمنامهی خوب نوشته یا ساخته شده. ولی همیشه این طور نیست. استثناهایی هم وجود دارد. فیلمهایی هست که براساس آثار ادبی بسیار شناختهشده و بسیار با ارزش و کلاسیک ساخته شده و فیلمهای خوبی نیست. و برعکس، فیلمهایی هستند که بر مبنای داستان هایی بسیار پیشپا افتاده در حد پاورقی روزنامهها ساخته شدهاند، اما در شمار فیلمهای خوب و درخشان تاریخ سینما هستند. ازجمله فیلمهای هیچکاک. هیچکاک داستانهایش از نظر قصه زیاد مهم نبود، ولی نوع فیلمسازی او واقعاً درخشان بود. ولی به طور کلی، فیلمنامه نقش اساسی در جریان عمومی فیلمسازی در جهان امروز دارد. یعنی طبعاً احتمال این که فیلمی براساس یک فیلمنامهخوب موفق باشد خیلی بیشتر است تا این که فیلمنامه ضعیف باشد.
برگردیم به خود شما و نقش «صمد». شما تا کنون کارهای جدی و کمدی زیادی داشتهاید. چرا مردم روی این نقشهای کمدی شما انگشت میگذارند و شما را از این بابت ستایش میکنند و نه آن نقش های جدی که کارهای بسیار باارزشی هم بوده؟
این سرنوشت بسیاری از کارهای جدی و دراماتیک است. تئاترهای دراماتیکی که در کشورهای دیگر اجراء میشود، اغلب با کمکهای دولتی روی صحنه می روند. حتی در انگلیس که مهد تئاتر جهان امروز است، بدون کمک دولتی، تئاتر شکسپیر هم حتی نمیتواند هزینههای خودش را درآورد. ولی از آنجا که مردم به کارهای شادیآور اقبال بیشتری دارند، این نوع کارها اصلاً احتیاجی به کمکهای دولتی و مؤسسههای خیریه ندارد. خودبهخود هزینههای خودش را تأمین میکند. این خاصیت سینما و تئاتر در همهی جهان است. یعنی اختصاص به کشور ما ندارد. شما میبینید که فیلمهای کمدی در جاهای دیگرهم خواهان بیشتری دارد تا فیلمهای جدی. فیلمهای جدی بیشتر بهخاطر علاقه سازندگانشان ساخته میشوند، در حالی که اگر به خواست مردم توجه داشته باشیم، فیلمهای کمدی بُرد بیشتری دارد.
صمد هم چنین سرنوشتی پیدا کرد. من روز اول که صمد را میساختم، واقعاً برایم کار جدیای نبود. ولی کم کم جدی شد، چون دیدم مردم نسبت به آن علاقه نشان میدهند و همین علاقه احترام برای من بهوجود آورد. و بعد، کارهای صمد بتدریج فیلمهای بهتری شد از فیلمهایی که قبلاً ساخته میشد. یعنی فیلم اول با فیلم آخر صمد، خیلی تفاوت دارد. از نظر ساختاری، از نظر قصه، و از نظر محتوا.
البته منکر هم نمیتوان شد که حرفهای جدی را هم در قالب کمدی میشود زد.
کمدی معنایش این نیست که اصلاً خالی از مفهوم و محتوای جدی است. نمایشنامههای بسیاری از دوران کلاسیک یونان تا بهحال نمایشنامههاییست که حاوی مفاهیم اجتماعی و انسانیست و با محتوای جدی پرداخت کمیک دارد.
آقای صیاد شما یکی از کسانی هستید که نسبت به جوایزی که به ایرانیها در خارج از کشور تعلق میگیرد، اغلب نگاه انتقادی داشتید. اعم از جوایز سینمایی تا جایزهی صلح نوبل خانم عبادی. به نظر شما هیئتهای ژوری صلاحیت ندارند یا در زیر کاسهی این جوایز احتمالاً نیمکاسهای میبینید؟
ببینید، من هیچ وقت انتقادی به جوایز نداشتم. من انتقادی حتی به افراد فیلمساز یا شخص خانم عبادی نداشتم. من شرایطی که وضعیت فعلی ما را مشخص میکند، میبینم. مثلاً فرض کنید شانسی بود خانم عبادی برای همهی ما، وقتی جایزه گرفت. ولی از این شانس برای تغییر وضعیت اجتماعی بهرهکافی گرفته نشد. من به این جنبهاش فقط اشاره میکنم. من برای شخص خانم عبادی بسیار احترام قائلم، تمام کتابم هم از این احترامی که برای ایشان قائلم آکنده است. ولی به این که از این شانس به سود ملت ایران و برای دگرگونی شرایط داخل کشور بهره کافی برده نشد توجه بیشتری کردم.
در مورد سینما چه طور؟
سینما که شعر و قصه و نقاشی نیست که یک نفر در زیرزمین خانهاش به خرج خودش یا به خاطر دل خودش یک کاری انجام دهد. سینما بهخصوص در ایران امروز همه ضوابطش را بایستی دولت معین کند. بهخصوص سینمایی که امکان صدور پیدا میکند و به طور رسمی در محافل بینالمللی شرکت میکند. امکان ندارد این سینما بدون امضاء و تأیید و فشار جمهوری اسلامی اکران شود. مگر این که ما خودمان را به نادانی محض بزنیم.
به نظر شما این سینماگران چه باید بکنند؟ در شرایط فشار و خفقانی که بیش از سی سال به درازا کشیده، آیا باید بنشینند در خانه، و دستشان را بگذارند روی دستشان؟
وظیفهی بنده را شما هی دشوار میکنید. به من چه که وظیفه معین کنم که چه کار کنند. ما مسئول این نیستیم یا موظف نیستیم که تعیین تکلیف کنیم برای دیگران. هر کسی انتخاب خودش را میکند. من به آن انتخاب هم کار ندارم. حقشان هست که انتخاب کنند و این جوری کار کنند. من به نتیجهی کار توجه دارم. وقتی یک فیلمی در ایران ساخته میشود و فیلم بدی هم هست، خب بیله دیگ بیله چغندر، به من چه! ولی وقتی فیلم خوبی در رژیمی ساخته میشود که با سوزاندن سینمائی پر از آدمها و تماشاگران زنده سر کار آمده و همهمسئولین آن کارهم هنوز بر سر کارند، آیا واقعاً پایهی اخلاقی دارد به نظر شما هنوز؟ به نظر من ندارد.
من فقط همین را میگویم. اصلاً ساختن فیلم در یک چنین رژیمی پایه اخلاقی به قول خودشان «شرعی» ندارد. سئوال دیگر من این است که چرا شما فقط برای فیلمسازان دلسوزی میکنید، مگر هنر فقط محدود به فیلمسازی است. چرا برای تمام نوازندگانی که در ارکسترهای مختلف ایران تجربه و سابقه داشتند و الان در تمام جهان پراکندهاند و هیچ کدام کار اصلیشان را انجام نمیدهند، برای خانمهایی که باله کار میکردند یا هنرمندان زنی که در سینمای قبلی کار میکردند، ولی الان محکوم شدهاند به این که کار نکنند و اصلاً اسمشان هم آورده نشود دلسوزی نمیکنید؟ چرا تبعیض قائل میشوید در این دلسوزی؟
نه تبعیضی نیست. ولی هرکسی امکان بیرون آمدن ندارد. درست است آقای صیاد؟
من میگویم چرا برای آنهایی که انتخاب کردند که کار نکنند و آمدند بیرون کمتر دلسوزی میشود تا برای آنهایی که داخل کشورند و حتماً باید کار سینما کنند؟ سینما که نان شب نیست، سینماگر نانوا نیست که چون مردم نان میخواهند مجبور به کار باشد. بسیاری از شهرهای ایران که چندین میلیون جمعیت دارند حتی یک سینما ندارند. سینما در کشور ما اصلاً ساختار اجتماعی ندارد. اصلاً صنعت سینما وجود ندارد، بلکه صنعت فیلمسازی فقط وجود دارد، برای این که هم منافع داخلی در آن هست و هم منافع خارجی. صنعت سینما به مجموعه فعالیتهایی میگویند که در حاشیهی سینما، در زیر چتر سینما انجام میگیرد. مثل داشتن سینما، پخش فیلم و همه کارهایی که مربوط به این شغل میشود که اینها همهاش در ایران یا نیست یا در انحصار دولت است.
حتی در کشورهایی که سینما در آنها دولتی بود، مثل شوروی یا اروپای شرقی، دیگر مدیر سینما را دولت انتخاب نمیکرد. در تعیین فیلمبردار دخالت نمیکرد. در ایران کارکنان فیلم هم بایستی با نظر و تأیید وزارت ارشاد اسلامی کار کنند. شما چرا به اسم دلسوزی همه این چیزها را نادیده میگیرید؟ از روز نخست گفتم این سینما سینماییست که به ناحق برای رژیم ناحق اعتبار میآفریند و این حرف هم درست است و هنوزهم سر حرفم هستم. شما ببینید در شرایطی که اینهمه مسائل مختلف در کشور ما هست، در اوج بد بیاری های ملی ما و در اوج بیاعتباری حکومتی که در این کشور هست، یکهو ما یک فیلم در اسکار داریم. شما میدانید که اصلاً سینما و هنر در اسلام، آن هم اسلامی که در ایران حاکم است، واقعاً محلی از اعراب ندارد. ولی به این سینما دو دستی چسبیدهاند. چرا؟ برای این که منافع سیاسی دارد، حتی فیلمهای غیرسیاسی برایشان. یعنی یاد گرفتهاند چه جوری از آن استفاده کنند.
دوتا عامل هست در ایران که اینها توانستهاند ماهیت خودشان را در جهان با آن عوض کنند. یکی انتخابات بود که تقاش ۲۰۰۹ درآمد. درحالی که ما ایرانیها میدانیم که همیشه انتخابات همین جوری بوده، همیشه قلابی بوده، همیشه مردم سرکوب شدند، همیشه رأیشان مخدوش شده. این را همه میدانند، ولی جهانیان فقط به این دلیل که این فرستادههای رسانهها در ایران کارشان محدود شد و کار افتاد به دست بچههایی که دوربین دستشان بود و توانستند از طریق تلفن مخابره کنند وضعیت را، تمام جهانیان فهمیدند که خاصیت انتخابات در ایران چیست! هنوز نفهمیدهاند که خاصیت سینما در ایران چیست. دوزاری جهانیان هنوز نیفتاده که سینمای دولتی در ایران چه وظیفهای دارد.
آقای صیاد برویم به سراغ سینمای جهان. چند سالی است که جادو و جنبل و رؤیاهای آنچنانی در فیلمهای جهانی خیلی زیاد دیده میشود. خیلیها هم طرفدارش هستند. یعنی در واقع جزو پرفروشترینهاست. مثل «هاری پاتر»، «آواتار» و بقیه. به نظر شما قصد، سمت و سو دادن به نوع خاصی از تفکر و اندیشهی همگانیست یا احتمالاً جبران کمبودهاییست که ترمیم پذیر هم نیستند؟
قصد اصلی قربان سودآوریست. سرمایهگذارانی که سرمایهی هنگفت میگذارند، به درآمدی توجه دارند که بتواند آن سرمایه را برگرداند و منافعی را هم برایشان بهوجود آورد. این فیلمها به تجربه نشان داده که در این زمینه میتوانند به توفیق برسند. البته همیشه هم این طور نبوده. بسیاری وقتها هم فیلم با شکست فاحشی مواجه شده. در واقع این نوع روندی که پیش آمده، به خاطر رقابتیست که با تلویزیون وجود دارد.
تلویزیون و رسانههایی مثل شبکههایی که در اینترنت بهخصوص بهوجود آمده، با این صفحات کوچکشان، بالاخره نمیتوانند با یک چیزهای عظیمی مثلاً فرض کنید با فیلمهایی مثل «هاری پاتر» یا «تایتانیک»، که در پردهی عریض سینما واقعاً جلوهی خاصی دارند، رقابت کنند. در واقع همهاینها کمک کرده به این که هم تقاضا برای این فیلمها بالا برود و هم عرضه. اینها هم بالاخره هرکدام یک دورهای دارند. بزودی این نوع فیلمها هم توفیقشان محدود خواهد شد و دو مرتبه فیلمسازان یا کمپانیهای تولید فیلم که با بازار جهانی در ارتباط هستند و چشمداشتشان به بازار بینالمللیست، روششان را عوض میکنند و میروند طرف کارهایی که برایشان سودآور است.
در گذشته هم سینما کم سود نمیبرد. فیلمها اما محتوای با ارزشتری داشت، سینمایی که کمی اخلاقیتر بود و به خیلی از مسائل توجه داشت. ولی امروز اگر یک قاتلی را مطرح میکند، این قاتل دلیلی برای کشتن ندارد. این قاتل میکشد، برای این که پول بگیرد فقط.
و خب اسباب تأسف است.
در گذشته یک قاتل در فیلم های هیچکاک هزار مشکل روانی داشت. ولی امروز طرف احتمالاً فقط مشکل پولی دارد، همین طور است؟
به نظر این طور میآید. برای این که بازار وقتی گسترده شود، سرمایههای بیشتری بهکار رود، در نتیجه اینها هم به سود بیشتری توجه میکنند و مادام که مردم علاقه نشان دهند به دیدن این فیلمها، این فیلمها تکرار میشود و ساخته میشود و دنبال هیچ نوع هویت جدیدی هم نخواهد رفت سینما. به محض این که سلیقهها عوض میشود و مردم کُد بدهند به این سازندگان فیلمهای بزرگی از این دست، فوری اینها راه و روششان را عوض میکنند.
ولی خوشبختانه هنوز ساختن فیلم خوب و متفاوت به آخر خط نرسیده. هنوز فیلمهای خوب، فیلمهای متفاوت در گوشه و کنار جهان حتی در همین آمریکا که سازندهی اصلی و خاستگاه اصلی این فیلمهاییست که شما نام بردید، هرسال تعدادی فیلمهای مستقل هم ساخته میشود، فیلمهای خوب هم ساخته میشود و شما میبینید حتی در مسابقات سینمایی امسال فیلمها همه در ردهی فیلمهایی بود که شما برای محتوای آن فیلمها ارزش قائل هستید که حق هم همین است.
شما خودتان این فیلم آقای فرهادی را پسندیدید؟
فیلم بسیار خوب ساخته شده، بازی ها بسیار خوب است، فیلمنامه خیلی خوب است، کارگردانی خوب است. خب بالاخره این جوایزی که به آن داده شده، این آدمها صاحبنظرند در امر سینما. ولی نکاتی هست که فقط ما ایرانیها میتوانیم درک کنیم. اسباب تأسف است که اغلب نادیده میگیریم این نکات را. یکمقدار دروغهایی در فیلم هست که به نظر من یا دانسته است یا نادانسته. و آن هم نشان دادن وضعیت قضایی این دوره است که به نظر من در میان قوه قضاییه و اجرایی و قانونگذاری، قوه قضایی از همه این سه نیرو فاسدتر است و در واقع سرکوب اصلی توسط نیروی قضایی بهوجود میآید.
بیعدالتی اجتماعی توسط نیروی قضایی بهوجود میآید و در این فیلم شما تنها نقطه ضعفی که نمیتوانید ببینید، در دستگاه قضاییست که دارد به کار این زن و شوهر یا به این مواردی که پیش آمده رسیدگی میکند. برای این که منشأ همهی نابرابریها و بیعدالتیها در کشور ما نیروی قضایی کشور ماست. و اصلاً همین نیروی قضایی اسلامیست که با ضابطههای تمدن امروزی نمیخواند. اصلاً اختلاف حقوقی شرعی و اسلامی ما با ضابطههای حقوق بشر امروز در غرب همین است که خوانایی ندارد. ولی ما متوجه این نکات نمیشویم. حتی در امر رسیدگی به وضعیت زن و شوهر که براساس حقوق مدنی اسلامی حل و فصل میشود، ما میبینیم که اشکال وجود دارد. در تمام فیلمهایی که در این دورهی ۳۰ ساله از ایران از دادگاههای خانواده به خارج راه پیدا کرده، فیلم مستند یا غیرمستند یا هر چیز دیگری، هیچ وقت شما نمیبینید آن قاضی که آنجا نشسته دارد قضاوت میکند، عمامه سرش نباشد. یعنی از جامعهی روحانیت نباشد.
استثنائاً اینجا باید یک مرد بنشیند که همان طور قضاوت کند که زمان شاه میکرد و فیلم باید همان طور ساخته شود که عیناً میتوانست زمان شاه هم ساخته شود و ساخته هم میشد و با هیچ مانعی مواجه نمیشد. همهی مسائلی که در این دادگاهها میگذرد، نشاندهندهی این است که همه چیز سرجایش است، نقطه ضعف چندانی در کار نیست. پس در این ۳۰ ساله چه اتفاقی افتاده؟ یعنی هیچ تفاوتی نیست بین این دوره و دورهای که مربوط به گذشته است؟ هیچی، جز فقط یک روسری که سر خانم لیلا حاتمیست؟ که آن هم زمان شاه ما میدانیم خیلیها روسری سرشان بود.
زمان شاه هم میدیدیم بچههاشان را مردم میخواهند بفرستند خارج برای این که آیندهی بهتری داشته باشند. پس هیچی فرق نکرده؟ و باید بالاخره نظر قاضی، آن هم قاضی امروزی، برای رسیدگی به یک امر خانوادگی این طور حساس مثل حضانت کودک، باید برگردد به تصمیمی که کودک میگیرد؟ آن هم کودکی که دختر است! یعنی این دختر بعد از کودکی بزرگ میشود و تبدیل به یک زن و یک بانوی کامل می شود تا حقوقش را از دست دهد؟ یعنی دختربچههای ما حقوقی دارند که مادرهایشان ندارند؟ اینها چیزهاییست که خارجی اصلاً متوجه نیست، اصلاً کاری ندارد. فیلمنامه خوب نوشته شده، در و تخته بههم خوب چسبیده شده، بازیها بسیار خوب است، کارگردانی خوب است. خب چه مرضشان هست که جایزه ندهند.
آقای صیاد شما صمد را با قالیچهی حضرت سلیمان به آسمان بردید. با فولادزرهی دیو و اژدها درگیرش کردید. مدرسه فرستادینش. خوشبختاش کردید. به شهر رفت آرتیست شد. گوربهگور شد یا احتمالاً دربهدر. در سال نو قرار است وضعیت صمد به کجا برسد؟ انگشت توی چشم چه کسی میخواهد فروکند؟
والله هنوز فکر نکردم که در این سال نو باید چه کار کند. ولی شاید به این صرافت بیافتم و یک راهی برایش پیدا کنم چون او هم بیچاره خیلی احتیاج دارد...حالا انگشت را بگذاریم کنار، ولی او هم احتیاج دارد که راهی پیش پایش گذاشته شود که امیدوارم این راه برایش پیدا شود در سال جدید و به راهی کشانده شود یا من را با خودش به راهی بکشاند حداقل...
حالا این صمد است که واقعاً شما را به یک راهی میکشاند یا شمائید که صمد را به راهی میکشانید؟
بعضی وقتها در پاسخ این پرسش خودم هم واقعاً ماندهام که آیا این منم که برای او راه مشخص میکنم یا اوست که راه پیش پای من میگذارد. ولی خیال میکنم که اوست که راه پیش پای من میگذارد. یعنی کار دستم میدهد.
الهه خوشنام
تحریریه: جمشید فاروقی
جیم یونگ کیم، پزشک آمریکایی کرهای تبار، به عنوان رئیس جدید بانک جهانی انتخاب شد. رئیس این نهاد مالی بینالمللی که از حمایت دولت ایالات متحده آمریکا برخوردار است، کار خود را از ابتدای ماه ژوئن سال جاری آغاز میکند.
جیم یونگ کیم که ۵۲ سال سن دارد، جایگزین رابرت زولیک خواهد شد که دورهی پنج سالهی ریاستاش بر بانک جهانی در تابستان سال جاری (۲۰۱۲) به پایان میرسد. موضوع انتخاب رئیس جدید بانک جهانی در هفتههای گذشته به یکی از موضوعات بحثبرانگیز و حاشیهساز در آمریکا بدل شده بود.
علت این امر عدم حمایت رهبران برخی از کشورهای توسعه یافته و برخی از اقتصادهای در حال توسعه از جیم یونگ کیم اعلام شده بود که کاندیدای مورد نظر باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا است.
به گفته ناظران مسائل اقتصادی، بر اساس قوانین و توافقاتی نانوشته همان طور که اروپا تعیینکننده رئیس صندوق بینالمللی پول است، آمریکا هم در انتخاب رئیس بانک جهانی نقشی اساسی ایفا میکند. ایالات متحده آمریکا در عین حال بزرگترین سهامدار در بانک جهانی محسوب میشود.
رقیب اصلی جیم یونگ کیم در این دوره از رایگیری برای ریاست بانک جهانی، وکونجو آیویلا، اقتصاددان و وزیر فعلی اقتصاد نیجریه بود که پیشتر طی نامهای مورد حمایت تعدادی از مقامات پیشین بانک جهانی قرار گرفته بود.
رقیب دیگر پزشک آمریکایی که در هفتههای اخیر به نفع کاندیدای نیجریهای کنار کشید، خوزه آنتونیو اوکامپو، وزیر سابق اقتصاد کلمبیا و از مقامات ارشد سازمان ملل بود.
بدین ترتیب نامزد مورد حمایت آمریکا با وزیر اقتصاد نیجریه به رقابت پرداخت و در پایان با حمایت کشورهایی همچون ژاپن، روسیه، کره جنوبی و مکزیک توانست به ریاست این نهاد مالی بینالمللی برسد.
فعالیتهای رئیس جدید بانک جهانی
رئیس جدید بانک جهانی که در حال حاضر ریاست دانشگاه دارتموث در ایالات نیو همشایر آمریکا را بر عهده دارد، علاوه بر تحصیل در رشته پزشکی موفق به اخذ درجهی دکترا در رشته مردم شناسی نیز شده است.
جیم یونگ کیم که در سن پنج سالگی به همراه خانوادهاش از کره جنوبی به آمریکا مهاجرت کرده است، در بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷، به مدت چهار سال در کنار تحقیق و پژوهش بر روی روشهای درمان بیماری ایدز و راههای پیشگیری از ابتلا به آن به ویژه در کشورهای آفریقایی، با سازمان بهداشت جهانی نیز همکاری داشته است.
منتقدان انتخاب وی به ریاست بانک جهانی معتقدند، تخصص و فعالیت وی در کار پزشکی ممکن است بیشتر تمرکز و توجه او در بانک جهانی را نیز به بخشهای درمانی معطوف کند و غفلت از زمینههای دیگر را به همراه داشته باشد؛ انتقادی که همواره از سوی این پزشک آمریکایی بیاساس خوانده شده است.
جیم یونگ کیم از اول ماه ژوئن سال ۲۰۱۲ میلادی فعالیت خود را به عنوان رئیس بانک جهانی آغاز خواهد کرد.
به گفته ناظران مسائل اقتصادی، بر اساس قوانین و توافقاتی نانوشته همان طور که اروپا تعیینکننده رئیس صندوق بینالمللی پول است، آمریکا هم در انتخاب رئیس بانک جهانی نقشی اساسی ایفا میکند. ایالات متحده آمریکا در عین حال بزرگترین سهامدار در بانک جهانی محسوب میشود.
رقیب اصلی جیم یونگ کیم در این دوره از رایگیری برای ریاست بانک جهانی، وکونجو آیویلا، اقتصاددان و وزیر فعلی اقتصاد نیجریه بود که پیشتر طی نامهای مورد حمایت تعدادی از مقامات پیشین بانک جهانی قرار گرفته بود.
رقیب دیگر پزشک آمریکایی که در هفتههای اخیر به نفع کاندیدای نیجریهای کنار کشید، خوزه آنتونیو اوکامپو، وزیر سابق اقتصاد کلمبیا و از مقامات ارشد سازمان ملل بود.
بدین ترتیب نامزد مورد حمایت آمریکا با وزیر اقتصاد نیجریه به رقابت پرداخت و در پایان با حمایت کشورهایی همچون ژاپن، روسیه، کره جنوبی و مکزیک توانست به ریاست این نهاد مالی بینالمللی برسد.
فعالیتهای رئیس جدید بانک جهانی
رئیس جدید بانک جهانی که در حال حاضر ریاست دانشگاه دارتموث در ایالات نیو همشایر آمریکا را بر عهده دارد، علاوه بر تحصیل در رشته پزشکی موفق به اخذ درجهی دکترا در رشته مردم شناسی نیز شده است.
جیم یونگ کیم که در سن پنج سالگی به همراه خانوادهاش از کره جنوبی به آمریکا مهاجرت کرده است، در بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷، به مدت چهار سال در کنار تحقیق و پژوهش بر روی روشهای درمان بیماری ایدز و راههای پیشگیری از ابتلا به آن به ویژه در کشورهای آفریقایی، با سازمان بهداشت جهانی نیز همکاری داشته است.
منتقدان انتخاب وی به ریاست بانک جهانی معتقدند، تخصص و فعالیت وی در کار پزشکی ممکن است بیشتر تمرکز و توجه او در بانک جهانی را نیز به بخشهای درمانی معطوف کند و غفلت از زمینههای دیگر را به همراه داشته باشد؛ انتقادی که همواره از سوی این پزشک آمریکایی بیاساس خوانده شده است.
جیم یونگ کیم از اول ماه ژوئن سال ۲۰۱۲ میلادی فعالیت خود را به عنوان رئیس بانک جهانی آغاز خواهد کرد.
وزیر دفاع اسرائیل در گفتوگویی رادیویی در تلآویو با تأکید بر اینکه مذاکرات اتمی با ایران نباید به "تلف کردن زمان بیانجامد" گفت، اسرائیل تضمین نکرده تا زمانی که مذاکرات ادامه یابد به ایران حمله نخواهد کرد.
ایهود باراک که روز سهشنبه (۱۸ آوریل/۲۹ فروردین) با دو ایستگاه رادیویی این کشور سخن میگفت تأکید کرد که مذاکرات اتمی ۶ قدرت دنیا با ایران باید به نتیجهای قطعی بیانجامد و وقت را نباید هدر داد. وی همچنین با اشاره به احتمال طولانی شدن مذاکرات و منتفی بودن حمله اسرائيل به ایران در این مدت گفت: «اسرائيل چنین قولی نداده است.»
باراک تأکید کرد که این مذاکره به "چند ماه" نیاز ندارد و خطاب به گروه پنج به علاوه یک افزود: «شما به چندین دیدار مستقیم نیاز دارید و .... پس از آن خواهید دید آیا طرف مقابل دارد با زمان بازی میکند یا دنبال راه حل است؟»
باراک همچنین در مصاحبه با رادیو ارتش اسرائيل تصریح کرد، احتمال اینکه مذاکرات هستهای با ایران به توقف برنامه اتمی این کشور بیانجامد "زیاد نیست."
مذاکرات هستهای با ایران شنبه (۲۶ فروردین/۱۴ آوریل) در استانبول از سر گرفته شد. دور بعدی این مذاکرات قرار است در (۳ خرداد/ ۲۳ مه) در بغداد برگزار شود.
به گزارش خبرگزاری آلمان، ایهود بارک گفت، مذاکرات اتمی آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، بریتانیا و آلمان با ایران "باید نشان دهد که آیا ایران آمادگی پایان دادن به برنامه اتمی خود را دارد یا نه."
باراک تأکید کرد که این مذاکره به "چند ماه" نیاز ندارد و خطاب به گروه پنج به علاوه یک افزود: «شما به چندین دیدار مستقیم نیاز دارید و .... پس از آن خواهید دید آیا طرف مقابل دارد با زمان بازی میکند یا دنبال راه حل است؟»
باراک همچنین در مصاحبه با رادیو ارتش اسرائيل تصریح کرد، احتمال اینکه مذاکرات هستهای با ایران به توقف برنامه اتمی این کشور بیانجامد "زیاد نیست."
مذاکرات هستهای با ایران شنبه (۲۶ فروردین/۱۴ آوریل) در استانبول از سر گرفته شد. دور بعدی این مذاکرات قرار است در (۳ خرداد/ ۲۳ مه) در بغداد برگزار شود.
بر اساس گزارش موسسه تحقیقاتی "سیپری" در سال ۲۰۱۱ هزینههای نظامی جهان بالغ بر۱۳۰۰ هزارمیلیارد یورو بوده است. در صدر فهرست سیپری آمریکا، چین و روسیه قرار دارند. این موسسه به هزینههای نظامی ایران دسترسی نداشته است.
روز سهشنبه (۱۷ آوریل / ۲۹ فروردین) موسسهی بینالمللی تحقیقات صلح در استکلهم تازهترین گزارش خود را در بارهی هزینههای نظامی در جهان منتشر کرد. بر اساس این گزارش، سال گذشتهی میلادی برای نخستین بار در یک دههی گذشته، هزینههای نظامی دولتها، شامل حقوق نظامیان و کارمندان ارتش، هزینههای ماموریتهای نظامی و خرید و تولید جنگافزارهای سبک و سنگین، تقریبا ثابت مانده است. سیپری میزان این هزینهها را حدود یک هزار و ۷۰۰ میلیارد دلار (بالغ بر یک هزار و ۳۰۰ میلیارد یورو) عنوان کرده است.
از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ هزینههای نظامی در جهان به طور متوسط سالانه ۵/ ۴ درصد افزایش یافته بود.
در گزارش سیپری آمده است که بیش از همه آلمان، فرانسه، برزیل، هند، بریتانیا و ایالات متحده هزینههای نظامی خود را کاهش دادهاند.
آمریکا در صدر فهرست سیپری
ایالات متحده با ۷۱۱ میلیارد دلار هزینهی نظامی در صدر فهرست موسسهی تحقیقاتی سوئدی جا گرفته است. پس از آن چین (۱۴۳ میلیارد دلار) و روسیه (۹/ ۷۱ میلیارد دلار) قرار دارند. روسیه هزینههای نظامی خود را نسبت به سال ۲۰۱۰ بیش از ۹ درصد و چین ۷/ ۶ درصد افزایش دادهاست. آلمان که در ردهی نهم است، هزینههای نظامی خود را در سال ۲۰۱۱ به میزان ۵/ ۳ درصد کاهش داده و به ۷/ ۴۶ میلیون یورو (۷ / ۶۰ میلیارد دلار) رسانده است.
هزینههای نظامی در خاور نزدیک مجموعا ۶/ ۴ درصد افزایش یافته است. در قارهی آفریقا هم این روند مشهود است. سیپری مینویسد که افزایش ۶/ ۸ درصدی هزینههای نظامی در آفریقا به دلیل بالابردن بودجهی نظامی الجزایر بوده است. این کشور در سال گذشتهی میلادی برای جلوگیری از قیام مردمی بودجهی نظامی خود را به شدت افزایش داد.
موسسهی تحقیقاتی سیپری موفق نشده است به هزینههای نظامی جمهوری اسلامی ایران دست یابد.
هزینههای تسلیحاتی
بر اساس گزارش مذکور در سال ۲۰۱۱ معاملات جنگافزارهای سبک و سنگین در جهان، نسبت به سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶، حدود ۲۴ درصد افزایش یافته است.
در زمینهی صادرات جنگافزار نیز ایالات متحده در صدر فهرست سیپری قرار دارد. سهم این کشور در معاملات تسلیحاتی در جهان در سال گذشتهی میلادی بالغ بر ۳۰ درصد بوده. روسیه (۲۴ درصد) و آلمان (۱۱ درصد) در ردههای دوم و سوم قرار دارند. مهمترین مشتریهای آلمان یونان، کرهجنوبی و آفریقای جنوبی هستند. در گزارش سیپری فروش ۲۰۰ تانک لئوپارد به عربستان سعودی نیز قید شده است.
سیپری در ماه مارس آمار معاملات تسلیحاتی در جهان را منتشر کرده بود. آنزمان یکی از کارشناسان این مؤسسه گفت که ظهور چین به عنوان صادرکننده اسلحه از موارد قابل توجه به شمار میرود. بیش از همه پاکستان خریدار تسلیحات چینی نظیر کشتی و هواپیماهای جنگی بوده است. چین در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ خود بزرگترین واردکنندهی سلاح در جهان شناخته میشد.
اعتراض به افزایش بودجههای نظامی
کمپین "فریاد علیه معاملات تسلیحاتی" که از جانب تشکلهای حامی صلح آلمان راهاندازی شده، دولت این کشور را به تشدید مسابقهی تسلیحاتی متهم کرد. این کمپین روز سهشنبه (۱۷ آوریل) به مناسبت "روز جهانی مخالفت با هزینههای نظامی" از کشور آلمان خواست، هزینههای نظامی خود را به نفع کمکهای عمرانی برای کشورهای نیازمند کاهش دهد.
از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ هزینههای نظامی در جهان به طور متوسط سالانه ۵/ ۴ درصد افزایش یافته بود.
در گزارش سیپری آمده است که بیش از همه آلمان، فرانسه، برزیل، هند، بریتانیا و ایالات متحده هزینههای نظامی خود را کاهش دادهاند.
آمریکا در صدر فهرست سیپری
ایالات متحده با ۷۱۱ میلیارد دلار هزینهی نظامی در صدر فهرست موسسهی تحقیقاتی سوئدی جا گرفته است. پس از آن چین (۱۴۳ میلیارد دلار) و روسیه (۹/ ۷۱ میلیارد دلار) قرار دارند. روسیه هزینههای نظامی خود را نسبت به سال ۲۰۱۰ بیش از ۹ درصد و چین ۷/ ۶ درصد افزایش دادهاست. آلمان که در ردهی نهم است، هزینههای نظامی خود را در سال ۲۰۱۱ به میزان ۵/ ۳ درصد کاهش داده و به ۷/ ۴۶ میلیون یورو (۷ / ۶۰ میلیارد دلار) رسانده است.
موسسهی تحقیقاتی سیپری موفق نشده است به هزینههای نظامی جمهوری اسلامی ایران دست یابد.
هزینههای تسلیحاتی
بر اساس گزارش مذکور در سال ۲۰۱۱ معاملات جنگافزارهای سبک و سنگین در جهان، نسبت به سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶، حدود ۲۴ درصد افزایش یافته است.
در زمینهی صادرات جنگافزار نیز ایالات متحده در صدر فهرست سیپری قرار دارد. سهم این کشور در معاملات تسلیحاتی در جهان در سال گذشتهی میلادی بالغ بر ۳۰ درصد بوده. روسیه (۲۴ درصد) و آلمان (۱۱ درصد) در ردههای دوم و سوم قرار دارند. مهمترین مشتریهای آلمان یونان، کرهجنوبی و آفریقای جنوبی هستند. در گزارش سیپری فروش ۲۰۰ تانک لئوپارد به عربستان سعودی نیز قید شده است.
سیپری در ماه مارس آمار معاملات تسلیحاتی در جهان را منتشر کرده بود. آنزمان یکی از کارشناسان این مؤسسه گفت که ظهور چین به عنوان صادرکننده اسلحه از موارد قابل توجه به شمار میرود. بیش از همه پاکستان خریدار تسلیحات چینی نظیر کشتی و هواپیماهای جنگی بوده است. چین در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ خود بزرگترین واردکنندهی سلاح در جهان شناخته میشد.
اعتراض به افزایش بودجههای نظامی
کمپین "فریاد علیه معاملات تسلیحاتی" که از جانب تشکلهای حامی صلح آلمان راهاندازی شده، دولت این کشور را به تشدید مسابقهی تسلیحاتی متهم کرد. این کمپین روز سهشنبه (۱۷ آوریل) به مناسبت "روز جهانی مخالفت با هزینههای نظامی" از کشور آلمان خواست، هزینههای نظامی خود را به نفع کمکهای عمرانی برای کشورهای نیازمند کاهش دهد.
شورای شهر و استاندار تهران، شهرداری تهران را مسئول خسارات سنگین بارندگی روز یکشنبه (۲۷ فروردین) میدانند. در حالیکه شهرداری تهران بارش روز یکشنبه را در نیم قرن بیسابقه ذکر کرده، سازمان هواشناسانی نظر دیگری دارد.
مرکز اطلاعات و پیش بینی سازمان هواشناسی کشور با افزایش حجم بارانهای بهاری در تهران، پایتخت ۱۴ میلیونی ایران، اواسط فروردین ماه با صدور اطلاعیهای در مورد احتمال وقوع سیلاب در رودخانههای تهران هشدار داده بود. پیشبینی این سازمان روز یکشنبه ۲۷ فرودین به وقوع پیوست.
بارش باران روز یکشنبه در تهران تبدیل به چالشی جدی برای شهروندانی در حال تردد در سطح شهر و همچنین مقامات مسئول پایتخت شد. طغیان رودخانه و نهرهای به آبگرفتگی خیابانها، بزرگراهها و شکست کانالهای هدایت آب شهر منجر شد. سازمان آتشنشانی شهر در این روز ۲۲۰ مورد آبگرفتگی در سطح تهران ثبت کرده است.
شهرداری تهران ساعاتی پس از جاری شدن سیلاب در خیابانهای شهر اعلام کرد که حجم باران دو روز نخست هفته در ۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده است و از شهروندان تهران خواست خانههای خود راترک نکنند.
عزیزالله رجب زاده، رئیس سازمان مدیریت بحران تهران نیز ضمن تأکید بر حجم بیسابقه باران در نیم قرن اخیر روز سهشنبه (۲۹ فروردین) به خبرآنلاین گفت: «سازمان مدیریت بحران از نخستین دقایق بارندگیها جلسه اضطراری تشکیل داد و از طریق شبکه دوربینهای نظارتی و امکانات مخابراتی اوضاع لحظهبه لحظه مناطق و معابر شهر را رصد کرد.»
هراس از کانالهای آب غیرقابل اطمینان تهران
برنامه سازمان مدیریت بحران تهران برای کنترل اوضاع در روز یکشنبه چندان ثمربخش نبود و آب وارد خط چهار مترو شد. به نقل از سایت خبرآنلاین سطح آبگرفتگی در این خط تا سطح ۵ متر بالا آمد و به سیستمهای الکتریکی، مخابراتی، کنترلی و راهبری آسیب رساند.
این خط در کنار رودخانه کن واقع شده است. شدت بحران در این منطقه تا حدی بود که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران شخصأ در انتهای خط چهار حاضر شد و عملیات بازسازی و مهار سیلاب را مدیریت کرد.
رئیس شورای شهر تهران دو روز پس از این حادثه در جلسه سهشنبه (۲۹ فروردین) این شورا، آبگرفتگی خطر چهار مترو را ناشی از شکستگی دیواره کانال رود کن در غرب تهران اعلام کرد. مهدی چمران گفت که در هنگام آبگرفتگی تونل های مترو، سه واگن در مسیر وجود داشت که مسافران آن به سرعت تخلیه شدند و این حادثه تلفات جانی نداشت.
رئیس شورای شهر تهران ضمن اشاره به "قابل اعتماد نبودن" دیواره کانالهای آب پایتخت از شهرداران مناطق مختلف شهرداری تهران خواست از تمامی این کانالها بازدید کنند.
سازمان هواشناسی تهران: هشدار داده بودیم، غافلگیری معنا ندارد!
محمدرضا محمودی، معاون عمرانی استاندار تهران نیز روز دوشنبه ضمن تأکید بر این نکته که خسارات بارندگی روز یکشنبه "به بیش صدها میلیارد تومان میرسد که از جیب مردم میرود" در گفتگو خبرگزاری ایسنا گفت: «مسئولین شهری باید جوابگو باشند چرا که این پولها از جیب مردم هزینه میشود و متاسفانه با یک بیتدبیری این خسارتها به بار آمدهاست»
معاون عمرانی استاندار تهران خواستار عزل برخی از مدیران بیکفایت توسط شهردار تهران شد "تا مردم دلشان کمی راضی شود."
حسن عراقی، مدیرکل هواشناسی استان تهران نیز روز سهشنبه (۲۹ فرودین) در گفتگو با روزنامه ایران ضمن انتقاد از شهرداری تهران گفت: «شهرداری نباید درباره آمار بارندگی اظهارنظر کرده و چیزی را در اینباره اعلام کند چرا که اعلام میزان بارندگی بر عهده هواشناسی است و معلوم نیست شهرداری تهران دقایقی بعد از پایان بارندگی از کجا متوجه شده این بارندگی در ۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده است.»
مدیرکل هواشناسی استان تهران افزود که این سازمان هشدارهای لازم درباره آبگرفتگی معابر را به شهرداری داده بود. وی تأکید کرد: «غافلگیری معنا ندارد.»
حسن عراقی در مورد میزان باران روز یکشنبه افزود: «شايد اين باران از نظر شدت بیسابقه بود اما بارندگیهای زيای در چند سال گذشته داشتهايم كه حجم بسيار بيشتری از بارندگی روز يكشنبه داشت و در اين روز فقط ۱۳/ ۴ ميليمتر بارندگی ثبت شد.»
بارش باران روز یکشنبه در تهران تبدیل به چالشی جدی برای شهروندانی در حال تردد در سطح شهر و همچنین مقامات مسئول پایتخت شد. طغیان رودخانه و نهرهای به آبگرفتگی خیابانها، بزرگراهها و شکست کانالهای هدایت آب شهر منجر شد. سازمان آتشنشانی شهر در این روز ۲۲۰ مورد آبگرفتگی در سطح تهران ثبت کرده است.
شهرداری تهران ساعاتی پس از جاری شدن سیلاب در خیابانهای شهر اعلام کرد که حجم باران دو روز نخست هفته در ۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده است و از شهروندان تهران خواست خانههای خود راترک نکنند.
عزیزالله رجب زاده، رئیس سازمان مدیریت بحران تهران نیز ضمن تأکید بر حجم بیسابقه باران در نیم قرن اخیر روز سهشنبه (۲۹ فروردین) به خبرآنلاین گفت: «سازمان مدیریت بحران از نخستین دقایق بارندگیها جلسه اضطراری تشکیل داد و از طریق شبکه دوربینهای نظارتی و امکانات مخابراتی اوضاع لحظهبه لحظه مناطق و معابر شهر را رصد کرد.»
هراس از کانالهای آب غیرقابل اطمینان تهران
برنامه سازمان مدیریت بحران تهران برای کنترل اوضاع در روز یکشنبه چندان ثمربخش نبود و آب وارد خط چهار مترو شد. به نقل از سایت خبرآنلاین سطح آبگرفتگی در این خط تا سطح ۵ متر بالا آمد و به سیستمهای الکتریکی، مخابراتی، کنترلی و راهبری آسیب رساند.
این خط در کنار رودخانه کن واقع شده است. شدت بحران در این منطقه تا حدی بود که محمدباقر قالیباف، شهردار تهران شخصأ در انتهای خط چهار حاضر شد و عملیات بازسازی و مهار سیلاب را مدیریت کرد.
رئیس شورای شهر تهران دو روز پس از این حادثه در جلسه سهشنبه (۲۹ فروردین) این شورا، آبگرفتگی خطر چهار مترو را ناشی از شکستگی دیواره کانال رود کن در غرب تهران اعلام کرد. مهدی چمران گفت که در هنگام آبگرفتگی تونل های مترو، سه واگن در مسیر وجود داشت که مسافران آن به سرعت تخلیه شدند و این حادثه تلفات جانی نداشت.
رئیس شورای شهر تهران ضمن اشاره به "قابل اعتماد نبودن" دیواره کانالهای آب پایتخت از شهرداران مناطق مختلف شهرداری تهران خواست از تمامی این کانالها بازدید کنند.
سازمان هواشناسی تهران: هشدار داده بودیم، غافلگیری معنا ندارد!
محمدرضا محمودی، معاون عمرانی استاندار تهران نیز روز دوشنبه ضمن تأکید بر این نکته که خسارات بارندگی روز یکشنبه "به بیش صدها میلیارد تومان میرسد که از جیب مردم میرود" در گفتگو خبرگزاری ایسنا گفت: «مسئولین شهری باید جوابگو باشند چرا که این پولها از جیب مردم هزینه میشود و متاسفانه با یک بیتدبیری این خسارتها به بار آمدهاست»
معاون عمرانی استاندار تهران خواستار عزل برخی از مدیران بیکفایت توسط شهردار تهران شد "تا مردم دلشان کمی راضی شود."
حسن عراقی، مدیرکل هواشناسی استان تهران نیز روز سهشنبه (۲۹ فرودین) در گفتگو با روزنامه ایران ضمن انتقاد از شهرداری تهران گفت: «شهرداری نباید درباره آمار بارندگی اظهارنظر کرده و چیزی را در اینباره اعلام کند چرا که اعلام میزان بارندگی بر عهده هواشناسی است و معلوم نیست شهرداری تهران دقایقی بعد از پایان بارندگی از کجا متوجه شده این بارندگی در ۵۰ سال گذشته بیسابقه بوده است.»
مدیرکل هواشناسی استان تهران افزود که این سازمان هشدارهای لازم درباره آبگرفتگی معابر را به شهرداری داده بود. وی تأکید کرد: «غافلگیری معنا ندارد.»
حسن عراقی در مورد میزان باران روز یکشنبه افزود: «شايد اين باران از نظر شدت بیسابقه بود اما بارندگیهای زيای در چند سال گذشته داشتهايم كه حجم بسيار بيشتری از بارندگی روز يكشنبه داشت و در اين روز فقط ۱۳/ ۴ ميليمتر بارندگی ثبت شد.»
در حالی که امروز سهشنبه ۲۹ فروردین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در قطر جمع میشوند تا به دیدار احمدینژاد از جزیره ابوموسی بپردازند، اظهارات منتقدانه مقامات جمهوری اسلامی نسبت به امارات ادامه دارد.
برگزاری مراسم روز ارتش در ایران، در روز سهشنبه ۲۹ فروردین، بهانهای بود برای هشدار دوباره مقامات جمهوری اسلامی به امارات متحده عربی. این کشور سفر هفته گذشته احمدینژاد به جزیره ابوموسی را اقدامی تحریکآمیز و بر خلاف رویه دوستی دو کشور خوانده بود.
محمود احمدینژاد رئیس دولت دهم در مراسم روز ارتش هشدار داد: «قوای مسلح و ارتش سرافراز ما هر تجاوز و دست اندازی و هر نگاه نامحرم و چپ به سرزمین و منافع و عزت ایران را با پشیمانی سنگین و شرم آور دشمنان مواجه خواهد كرد».
احمدینژاد در بخش دیگری از سخنان خود منطقه خلیج فارس را منطقهای مهم و حساس خواند که امنیت آن با مشاركت جمعی دولتها و ملتهای منطقه برقرار خواهد شد. وی ادامه داد: «حضور هرگونه نیروی بیگانه در منطقه نه تنها كمكی به امنیت منطقه ما نمیكند بلكه از مهمترین عوامل برهم خوردن امنیت در منطقه به شمار میرود».
احمدینژاد سپس به همه كشورهای منطقه توصیه كرد كه از این "حقیقت مسلم و روشن" تبعیت كنند.
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز ارتش ایران را "قدرتمندترین نیروی نظامی منطقه" دانست که "با صلابت از جمهوری اسلامی ایران دفاع میکند"
وی همچنین به امارات هشدار داد که "به جای مجادلات فرصتسوز، خردمندانه به جایگاه خویش توجه کند".
فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز در اظهاراتی که به گفتهی خودش نه به عنوان فرمانده نیروی دریایی بلکه در مقام یک شهروند ایرانی ایراد میشد گفت: «من نه به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش بلکه به عنوان یک شهروند ایرانی می گویم آنها عددی نیستند که بخواهند در خصوص جزایر سه گانه جمهوری اسلامی ایران اظهار نظر کنند».
وی همچنین تاکید کرد که کشورهای منطقه می توانند خودشان امنیت منطقه را تامین کنند و نیازی به حضور نیروهای بیگانه نیست.
عکسالعملهای آن سوی آب
پس از اظهارات وزیر امور خارجه امارات و پارلمان این کشور درباره سفر احمدینژاد به جزیره ابوموسی، دولت عربستان سعودی نیز روز دوشنبه ۲۸ فروردین این سفر را باعث بیاثر کردن تلاشها برای حل مسالمتآمیز مناقشه ایران و امارات بر سر جزایر سهگانه دانست. دولت عربستان همچنین رجوع به دادگاه بینالمللی لاهه را راه دیگری برای حل این مسئله دانسته است.
وزیر خارجه امارات نیز قبلا گفته بود: «دیدار احمدی نژاد از جزیره ابوموسی هیچگاه وضعیت قانونی این سه جزیره را تغییر نخواهد داد چرا که امارات متحده عربی اين سه جزیره را بخشی جدایی ناپذیر از قلمرو ملی خود می داند».
وی زمان این دیدار را نامناسب دانسته و گفته بود: «این دیدار زمانی اتفاق میافتد که دو کشور تاکید کرده بودند جهت یافتن راه حلی برای پایان دادن به این مسئله تلاش کنند و امارات نسبت به تفاهم به دست آمده میان دو کشور جهت ایجاد شرایط لازم برای یافتن این راه حل که مى توانست به برقراری ثبات در منطقه بيانجامد ، پایبند بوده است».
شورای همکاری خلیج فارس امروز سهشنبه ۲۹ فروردین، ۱۷ آوریل نشست فوقالعادهای را در قطر برگزار میکند تا به موضوع دیدار احمدینژاد از جزیره ابوموسی بپردازد.
جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی سالهاست بر سر حاکمیت سه جزیره ابوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک در خلیج فارس اختلاف دارند. در حالی که ایران این سه جزیره را جزیی از خاک خود میداند، امارات مدعی مالکیت بر آنهاست و تاکنون بارها خواستار استرداد آنها شده است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز از ادعای امارات پشتیبانی میکنند.
محمود احمدینژاد رئیس دولت دهم در مراسم روز ارتش هشدار داد: «قوای مسلح و ارتش سرافراز ما هر تجاوز و دست اندازی و هر نگاه نامحرم و چپ به سرزمین و منافع و عزت ایران را با پشیمانی سنگین و شرم آور دشمنان مواجه خواهد كرد».
احمدینژاد در بخش دیگری از سخنان خود منطقه خلیج فارس را منطقهای مهم و حساس خواند که امنیت آن با مشاركت جمعی دولتها و ملتهای منطقه برقرار خواهد شد. وی ادامه داد: «حضور هرگونه نیروی بیگانه در منطقه نه تنها كمكی به امنیت منطقه ما نمیكند بلكه از مهمترین عوامل برهم خوردن امنیت در منطقه به شمار میرود».
احمدینژاد سپس به همه كشورهای منطقه توصیه كرد كه از این "حقیقت مسلم و روشن" تبعیت كنند.
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی نیز ارتش ایران را "قدرتمندترین نیروی نظامی منطقه" دانست که "با صلابت از جمهوری اسلامی ایران دفاع میکند"
وی همچنین به امارات هشدار داد که "به جای مجادلات فرصتسوز، خردمندانه به جایگاه خویش توجه کند".
فرمانده نیروی دریایی ارتش نیز در اظهاراتی که به گفتهی خودش نه به عنوان فرمانده نیروی دریایی بلکه در مقام یک شهروند ایرانی ایراد میشد گفت: «من نه به عنوان فرمانده نیروی دریایی ارتش بلکه به عنوان یک شهروند ایرانی می گویم آنها عددی نیستند که بخواهند در خصوص جزایر سه گانه جمهوری اسلامی ایران اظهار نظر کنند».
وی همچنین تاکید کرد که کشورهای منطقه می توانند خودشان امنیت منطقه را تامین کنند و نیازی به حضور نیروهای بیگانه نیست.
عکسالعملهای آن سوی آب
پس از اظهارات وزیر امور خارجه امارات و پارلمان این کشور درباره سفر احمدینژاد به جزیره ابوموسی، دولت عربستان سعودی نیز روز دوشنبه ۲۸ فروردین این سفر را باعث بیاثر کردن تلاشها برای حل مسالمتآمیز مناقشه ایران و امارات بر سر جزایر سهگانه دانست. دولت عربستان همچنین رجوع به دادگاه بینالمللی لاهه را راه دیگری برای حل این مسئله دانسته است.
وزیر خارجه امارات نیز قبلا گفته بود: «دیدار احمدی نژاد از جزیره ابوموسی هیچگاه وضعیت قانونی این سه جزیره را تغییر نخواهد داد چرا که امارات متحده عربی اين سه جزیره را بخشی جدایی ناپذیر از قلمرو ملی خود می داند».
وی زمان این دیدار را نامناسب دانسته و گفته بود: «این دیدار زمانی اتفاق میافتد که دو کشور تاکید کرده بودند جهت یافتن راه حلی برای پایان دادن به این مسئله تلاش کنند و امارات نسبت به تفاهم به دست آمده میان دو کشور جهت ایجاد شرایط لازم برای یافتن این راه حل که مى توانست به برقراری ثبات در منطقه بيانجامد ، پایبند بوده است».
شورای همکاری خلیج فارس امروز سهشنبه ۲۹ فروردین، ۱۷ آوریل نشست فوقالعادهای را در قطر برگزار میکند تا به موضوع دیدار احمدینژاد از جزیره ابوموسی بپردازد.
جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی سالهاست بر سر حاکمیت سه جزیره ابوموسی، تنببزرگ و تنبکوچک در خلیج فارس اختلاف دارند. در حالی که ایران این سه جزیره را جزیی از خاک خود میداند، امارات مدعی مالکیت بر آنهاست و تاکنون بارها خواستار استرداد آنها شده است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز از ادعای امارات پشتیبانی میکنند.
به گفتهی وزیر خارجهی آمریکا «فشار بر ایران» در کنار گفتوگوهای هستهای ادامه مییابد، مگر این که ایران اقدامی عملی انجام دهد. مقامهای جمهوری اسلامی در روزهای اخیر بارها بر لزوم لغو تحریمها تاکید کردهاند.
هیلاری کلینتون روز دوشنبه (۱۷ آوریل/ به وقت محلی) در پایتخت برزیل بار دیگر موضع کشورش در قبال برنامه هستهای ایران را بیان کرد. وزیر امور خارجهی آمریکا با رد درخواست ایران مبنی بر لغو تحریمهای بینالمللی گفت که این تحریمها و «فشار بر ایران» با وجود از سرگیری مذاکرهی نمایندگان جمهوری اسلامی با گروه ۱+۵ همچنان برقرار خواهند ماند.
به گفتهی کلینتون، تنها در صورتی که ایران اقدام عملی انجام دهد، غرب میتواند «متناسب با آن پاسخ دهد».
مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجهی ایالات متحدهی آمریکا، نیز روز دوشنبه با اشاره به مذاکرات هستهای ایران با گروه ۱+۵ به خبرنگاران گفته بود: «در مورد ادامه یا لغو تحریمها سخنی به میان نیامده است». تونر افزوده بود که کشورش منتظر «پیشنهادهای مشخص» جمهوری اسلامی برای ایجاد پیشرفت در گفتوگوهای هستهای است.
یلی سوندال، وزیر خارجه دانمارک که کشورش ریاست دورهای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، نیز روز دوشنبه گفت تا زمانی که ایران گامهایی درجهت متقاعد کردن جامعه بینالمللی نسبت به صلحآمیزبودن برنامههای اتمیاش برندارد، تغییری در تحریمها علیه این کشور روی نخواهد داد.
پاسخ به درخواستهای تهران
سخنان هیلاری کلینتون و مارک تونر به نوعی پاسخ به اظهارات مقامهای جمهوری اسلامی پس از برگزاری دور نخست گفتوگوهای هستهای در استانبول است. برخی از مقامهای ایران در روزهای اخیر از لزوم پایاندادن به تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی سخن رانده بودند.
حسین ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، روز ۲۷ فروردین در گفتوگو با "باشگاه خبرنگاران" پیگیری لغو تحریمها علیه ایران را "محور اصلی" مذاکرات بغداد خوانده بود.
علاءالدین بروجردی٬ رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز به خبرگزاری فارس گفته بود که در دور دوم مذاکرات در بغداد قرار است درباره لغو تحریمهای نفتی و بانکی جمهوری اسلامی بحث و تبادل نظر شود.
خبرگزاری فارس همچنین پیش از این به نقل از سعید جلیلی٬ دبیر شورای عالی امنیت ملی و سرپرست تیم مذاکرهکننده با گروه ۱+۵ نوشته بود: «عمیقا بر این باوریم که یکی از موضوعاتی که باید در روند گفتوگو برای همکاری مورد توجه قرار گیرد و خواست ملت ایران است رفع تحریمهاست».
این در حالی است که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر همواره از تحریمها به عنوان یک "فرصت" نام برده و آنها را بیتأثیر خوانده است.
علی اکبر صالحی روز دوشنبه (۱۶ آوریل/ ۲۸ فروردین) به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته بود: «این اقدام میتواند روند به نتیجه رسیدن مذاکرات را تسریع کند [...] اگر حسن نیت باشد بسیار راحت میتوان این فرآیند را طی کرد و ما این آمادگی را داریم که بسیار سریع و به راحتی و حتی در نشست بغداد تمام موضوعات را حل کنیم».
نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ روز ۲۶ فروردین پس از حدود ۱۵ ماه نخستین دور از مذاکرات بر سر برنامهی هستهای جمهوری اسلامی را در استانبول برگزار کردند. دور دوم این گفتوگوها ۲۳ ماه مه در بغداد انجام خواهد شد. با وجود اینکه جزئیاتی از گفتوگوها منتشر نشد، هر دو طرف مذاکرات استانبول را مثبت ارزیابی کردند.
غرب جمهوری اسلامی ایران را به تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای در پوشش استفادهی صلحآمیز از انرژی اتمی متهم میکند. تهران همواره این اتهام را رد کرده است.
به گفتهی کلینتون، تنها در صورتی که ایران اقدام عملی انجام دهد، غرب میتواند «متناسب با آن پاسخ دهد».
مارک تونر، سخنگوی وزارت خارجهی ایالات متحدهی آمریکا، نیز روز دوشنبه با اشاره به مذاکرات هستهای ایران با گروه ۱+۵ به خبرنگاران گفته بود: «در مورد ادامه یا لغو تحریمها سخنی به میان نیامده است». تونر افزوده بود که کشورش منتظر «پیشنهادهای مشخص» جمهوری اسلامی برای ایجاد پیشرفت در گفتوگوهای هستهای است.
یلی سوندال، وزیر خارجه دانمارک که کشورش ریاست دورهای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، نیز روز دوشنبه گفت تا زمانی که ایران گامهایی درجهت متقاعد کردن جامعه بینالمللی نسبت به صلحآمیزبودن برنامههای اتمیاش برندارد، تغییری در تحریمها علیه این کشور روی نخواهد داد.
پاسخ به درخواستهای تهران
سخنان هیلاری کلینتون و مارک تونر به نوعی پاسخ به اظهارات مقامهای جمهوری اسلامی پس از برگزاری دور نخست گفتوگوهای هستهای در استانبول است. برخی از مقامهای ایران در روزهای اخیر از لزوم پایاندادن به تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی سخن رانده بودند.
حسین ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، روز ۲۷ فروردین در گفتوگو با "باشگاه خبرنگاران" پیگیری لغو تحریمها علیه ایران را "محور اصلی" مذاکرات بغداد خوانده بود.
علاءالدین بروجردی٬ رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، نیز به خبرگزاری فارس گفته بود که در دور دوم مذاکرات در بغداد قرار است درباره لغو تحریمهای نفتی و بانکی جمهوری اسلامی بحث و تبادل نظر شود.
خبرگزاری فارس همچنین پیش از این به نقل از سعید جلیلی٬ دبیر شورای عالی امنیت ملی و سرپرست تیم مذاکرهکننده با گروه ۱+۵ نوشته بود: «عمیقا بر این باوریم که یکی از موضوعاتی که باید در روند گفتوگو برای همکاری مورد توجه قرار گیرد و خواست ملت ایران است رفع تحریمهاست».
این در حالی است که جمهوری اسلامی در سالهای اخیر همواره از تحریمها به عنوان یک "فرصت" نام برده و آنها را بیتأثیر خوانده است.
صالحی به ایسنا: اگر ضمانت دهند که سوخت را در غناهای مختلفی که نیاز داریم به ما بدهند، موضوع فرق خواهد کرد
در یکی از آخرین موضعگیریها از این دست، وزیر خارجهی دولت دهم به غرب "توصیه" کرده بود در فاصله باقیمانده تا مذاکرات بغداد «در جهت اعتمادسازی حرکت کرده و در این مسیر نسبت به رفع تحریمها اقدام کند».علی اکبر صالحی روز دوشنبه (۱۶ آوریل/ ۲۸ فروردین) به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گفته بود: «این اقدام میتواند روند به نتیجه رسیدن مذاکرات را تسریع کند [...] اگر حسن نیت باشد بسیار راحت میتوان این فرآیند را طی کرد و ما این آمادگی را داریم که بسیار سریع و به راحتی و حتی در نشست بغداد تمام موضوعات را حل کنیم».
نمایندگان ایران و گروه ۱+۵ روز ۲۶ فروردین پس از حدود ۱۵ ماه نخستین دور از مذاکرات بر سر برنامهی هستهای جمهوری اسلامی را در استانبول برگزار کردند. دور دوم این گفتوگوها ۲۳ ماه مه در بغداد انجام خواهد شد. با وجود اینکه جزئیاتی از گفتوگوها منتشر نشد، هر دو طرف مذاکرات استانبول را مثبت ارزیابی کردند.
غرب جمهوری اسلامی ایران را به تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای در پوشش استفادهی صلحآمیز از انرژی اتمی متهم میکند. تهران همواره این اتهام را رد کرده است.
آمريکا: جز ايرانیها کسی درباره لغو تحريم صحبتی مطرح نکرده است
مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، روز دوشنبه درخواست ايران برای لغو تحريم ها عليه اين کشور را رد کرد، اما گفت، کشورش آمادگی دارد تا درصورت پيشرفت ملموس از جانب ايران، مشوق هايی را مورد بررسی قرار دهد.
هيات مذاکراه کننده ايران و نمايندگان کشورهای گروه ۱+۵ روز شنبه ۲۶ فروردين دورتازه مذاکرات اتمی را پس از ۱۵ ماه وقفه در استانبول برگزار کردند. هدف اين مذاکرات پيدا کردن راه حلی برای مناقشه هسته ای ايران است.
در همين زمينه، علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه ايران، روز دوشنبه، توصيه کرده بود: «غرب در فاصله باقيمانده تا مذاکرات بغداد در جهت اعتمادسازی حرکت کرده و در اين مسير نسبت به رفع تحريمها (عليه ايران) اقدام کند.»
اين در حالی است که مارک تونر در پاسخ به پرسش خبرنگاری در خصوص درخواست علی اکبر صالحی برای رفع تحريم ها گفت: «تحريم ها پا برجا است. درحال حاضر هیچ کس کلا در مورد برداشتن يا لغو تحریم ها صحبت نکرده است.»
مارک تونر همچنين در پاسخ به پرسش ديگری درباره احتمال لغو تحريم ها در نتيجه مذاکرات بغداد گفت:«اين پرسش مبتنی بر گمانهزنی است. هيچ کس در خصوص پايان دادن به تحريم ها يا تعليق تحريم های فعلی سخنی به ميان نياورده به جز ايرانی ها . ولی ما قطعا به آن مرحله نرسيده ايم. »
اما با اين حال سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا تصريح کرد که کشورش آمادگی دارد تا درصورت پيشرفت ملموس از جانب ايران، مشوق هايی را مورد بررسی قرار دهد.
مارک تونر گفت: می خواهيم ببينيم که ايران پيشنهادهای واقعی و ملموس برای پيشرفت در مذاکرات مطرح می کند، درچنين صورتی همانطور که کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، گفته ما به همان اندازه دست به اقدام متقابل خواهيم زد. «اما ما اين (مذاکرات) را به عنوان گامی اوليه، خوب و مثبت ارزيابی می کنيم.»
کاترين اشتون پس از مذاکرات در استانبول گفته بود، در اين مذاکرات می خواستيم بدانيم که آيا ايران برای يک روند ادامه دار از جديت برخوردار است. خانم اشتون همچنين تصريح کرده بود که در يک فرآيند گامبهگام و اقدام متقابل اين مذاکرات ادامه خواهد يافت.
قرار است دور بعدی اين مذاکرات سوم خرداد، ۲۳ ماه مه، در بغداد برگزار شود.
پيشتر بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل از فاصله زمانی تا برگزاری دور دوم مذاکرات ايران با گروه ۱+۵ انتقاد کرده و گفته بود، که به ايران در اين زمينه «جايزه» داده اند.
مارک تونر با رد اين مساله گفت:«ما شدیدترين تحريم ها در طول تاريخ را بر عليه ايران در حال حاضر اعمال کرده ايم، و اين تحريم ها در تابستان آینده شديدتر خواهند شد.»
کشورهای آمريکا، بريتانيا، چين، روسيه و فرانسه به همراه آلمان ، موسوم به گروه ۱+۵، در تلاشند تا از طريق گفتوگو ايران را به همکاری برای حل نگرانیهای جامعه بين المللی در خصوص برنامه هستهای اين کشور ترغيب کنند.
هيات مذاکراه کننده ايران و نمايندگان کشورهای گروه ۱+۵ روز شنبه ۲۶ فروردين دورتازه مذاکرات اتمی را پس از ۱۵ ماه وقفه در استانبول برگزار کردند. هدف اين مذاکرات پيدا کردن راه حلی برای مناقشه هسته ای ايران است.
در همين زمينه، علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه ايران، روز دوشنبه، توصيه کرده بود: «غرب در فاصله باقيمانده تا مذاکرات بغداد در جهت اعتمادسازی حرکت کرده و در اين مسير نسبت به رفع تحريمها (عليه ايران) اقدام کند.»
اين در حالی است که مارک تونر در پاسخ به پرسش خبرنگاری در خصوص درخواست علی اکبر صالحی برای رفع تحريم ها گفت: «تحريم ها پا برجا است. درحال حاضر هیچ کس کلا در مورد برداشتن يا لغو تحریم ها صحبت نکرده است.»
مارک تونر همچنين در پاسخ به پرسش ديگری درباره احتمال لغو تحريم ها در نتيجه مذاکرات بغداد گفت:«اين پرسش مبتنی بر گمانهزنی است. هيچ کس در خصوص پايان دادن به تحريم ها يا تعليق تحريم های فعلی سخنی به ميان نياورده به جز ايرانی ها . ولی ما قطعا به آن مرحله نرسيده ايم. »
اما با اين حال سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا تصريح کرد که کشورش آمادگی دارد تا درصورت پيشرفت ملموس از جانب ايران، مشوق هايی را مورد بررسی قرار دهد.
مارک تونر گفت: می خواهيم ببينيم که ايران پيشنهادهای واقعی و ملموس برای پيشرفت در مذاکرات مطرح می کند، درچنين صورتی همانطور که کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا، گفته ما به همان اندازه دست به اقدام متقابل خواهيم زد. «اما ما اين (مذاکرات) را به عنوان گامی اوليه، خوب و مثبت ارزيابی می کنيم.»
کاترين اشتون پس از مذاکرات در استانبول گفته بود، در اين مذاکرات می خواستيم بدانيم که آيا ايران برای يک روند ادامه دار از جديت برخوردار است. خانم اشتون همچنين تصريح کرده بود که در يک فرآيند گامبهگام و اقدام متقابل اين مذاکرات ادامه خواهد يافت.
قرار است دور بعدی اين مذاکرات سوم خرداد، ۲۳ ماه مه، در بغداد برگزار شود.
پيشتر بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل از فاصله زمانی تا برگزاری دور دوم مذاکرات ايران با گروه ۱+۵ انتقاد کرده و گفته بود، که به ايران در اين زمينه «جايزه» داده اند.
مارک تونر با رد اين مساله گفت:«ما شدیدترين تحريم ها در طول تاريخ را بر عليه ايران در حال حاضر اعمال کرده ايم، و اين تحريم ها در تابستان آینده شديدتر خواهند شد.»
کشورهای آمريکا، بريتانيا، چين، روسيه و فرانسه به همراه آلمان ، موسوم به گروه ۱+۵، در تلاشند تا از طريق گفتوگو ايران را به همکاری برای حل نگرانیهای جامعه بين المللی در خصوص برنامه هستهای اين کشور ترغيب کنند.
کانادا خواستار لغو حکم اعدام حميد قاسمی شد
جان برد، وزير امور خارجه کانادا، روز دوشنبه ۲۸ فروردین ماه از ايران خواست که فورا اجرا حکم اعدام حميد قاسمی شال، شهروند ايرانی-کانادايی که به جاسوسی متهم شده را متوقف و او را آزاد کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، جان برد در بيانيه ای گفته است:«کانادا عميقا نگران نشانه هايی است که حکايت از اجرای قريب الوقوع حکم اعدام آقای قاسمی شال دارد.»
حميد قاسمی شال ۴۲ ساله در سال ۱۳۸۷ به ايران سفر کرد که بازداشت و به جاسوسی متهم شد. به گزارش وب سايت کلمه، حميد قاسمی شال از ۲۴ خرداد ۸۷ به اتهام جاسوسی و ارتباط با سازمان مجاهدين خلق زندانی و به اعدام محکوم شده است.
خواهر حميد قاسمی روز یکشنبه گفته است که حکم اعدام برادرش به اجرای احکام اوين ارسال شده است و پس از آن احتمال اجرای این حکم وجود دارد.
جان برد در ادامه اضافه کرده است: «کانادا از جمهوری اسلامی ايران در خواست می کند تا فورا به دلايل انسانی و بشردوستانه آقای قاسمی شال را مورد بخشش قرار دهد.»
وزير امور خارجه کانادا گفته است: ما از ايران می خواهيم تا رفتار خود را تغيير داده و به تعهدات بين المللی اش در زمينه حقوق بشر پايبند باشد.
در همين حال به گزارش کلمه، خواهر حميد قاسمی شال گفته است: به خدا حميد هيچ کاری نکرده است. برادرم در تمام نامه هايش هم اعلام کرده که به هيچ گروهی وابستگی سياسی ندارد، حميد حتی فعال سياسی هم نيست و حتی مدرکی هم عليه برادر وجود ندارد.
گزارش ها همچنين حاکی است که حميد قاسمی شال برای پيگيری پرونده برادر بازداشتی خود، البرز قاسمی شال، به ايران سفر کرده است و در جريان پيگيری وضعيت برادرش بازداشت شد.
طبق اين گزارش ها، البرز قاسمی نيز که به اعدام محکوم شده بود، بر اثر بيماری در زندان در سال ۱۳۸۷ در گذشت.
فعالان حقوق بشر می گويند، تنها مدرکی که گفته میشود در ارتباط با اتهام مطرح شده عليه حميد قاسمی شال وجود دارد، يک برگه پرينت از ایميل وی به برادرش است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، جان برد در بيانيه ای گفته است:«کانادا عميقا نگران نشانه هايی است که حکايت از اجرای قريب الوقوع حکم اعدام آقای قاسمی شال دارد.»
حميد قاسمی شال ۴۲ ساله در سال ۱۳۸۷ به ايران سفر کرد که بازداشت و به جاسوسی متهم شد. به گزارش وب سايت کلمه، حميد قاسمی شال از ۲۴ خرداد ۸۷ به اتهام جاسوسی و ارتباط با سازمان مجاهدين خلق زندانی و به اعدام محکوم شده است.
خواهر حميد قاسمی روز یکشنبه گفته است که حکم اعدام برادرش به اجرای احکام اوين ارسال شده است و پس از آن احتمال اجرای این حکم وجود دارد.
جان برد در ادامه اضافه کرده است: «کانادا از جمهوری اسلامی ايران در خواست می کند تا فورا به دلايل انسانی و بشردوستانه آقای قاسمی شال را مورد بخشش قرار دهد.»
وزير امور خارجه کانادا گفته است: ما از ايران می خواهيم تا رفتار خود را تغيير داده و به تعهدات بين المللی اش در زمينه حقوق بشر پايبند باشد.
در همين حال به گزارش کلمه، خواهر حميد قاسمی شال گفته است: به خدا حميد هيچ کاری نکرده است. برادرم در تمام نامه هايش هم اعلام کرده که به هيچ گروهی وابستگی سياسی ندارد، حميد حتی فعال سياسی هم نيست و حتی مدرکی هم عليه برادر وجود ندارد.
گزارش ها همچنين حاکی است که حميد قاسمی شال برای پيگيری پرونده برادر بازداشتی خود، البرز قاسمی شال، به ايران سفر کرده است و در جريان پيگيری وضعيت برادرش بازداشت شد.
طبق اين گزارش ها، البرز قاسمی نيز که به اعدام محکوم شده بود، بر اثر بيماری در زندان در سال ۱۳۸۷ در گذشت.
فعالان حقوق بشر می گويند، تنها مدرکی که گفته میشود در ارتباط با اتهام مطرح شده عليه حميد قاسمی شال وجود دارد، يک برگه پرينت از ایميل وی به برادرش است.
ناشران ناقض «ارزشهای جامعه» اجازه حضور در نمایشگاه کتاب را ندارند
به گفته معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد جمهوری اسلامی، آن دسته از ناشرانی که تمامیت ارضی ایران و «ارزشهای اخلاقی جامعه را خدشهدار میکنند» اجازه حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال جاری را نخواهند داشت.
بهمن دری، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز یکشنبه، ۲۷ فروردینماه، همچنین تهدید کرده است که این دسته از ناشران علاوه بر عدم اجازه حضور در نمایشگاه کتاب امسال از شرکت در دیگر نمایشگاههای کتاب ایران نیز «به مدت پنج سال» محروم خواهند شد.
با این همه، آن طور که در گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، آمده است، آقای دری نه به نام ناشری به عنوان نمونه در این زمینه اشاره کرده است و نه به مصادیق خدشه به «ارزشهای اخلاقی جامعه» یا تمامیت ارضی کشور.
از سوی دیگر هشدار این مقام وزارت ارشاد جمهوری اسلامی در حالی است که هیچ کتابی در ایران منتشر نمیشود، مگر آن که پیشتر مجوز انتشار را از ممیزان این وزارتخانه دریافت کرده باشد.
کار سانسور و ممیزی کتاب در دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد آن قدر بالا گرفته و صف کتابهای در انتظار مجوز در وزارت ارشاد آن قدر طویل شده که سال گذشته این وزارتخانه از برخی از ناشران سرشناس ایران خواست که خود پیش از ارائه کتابها آنها را «ممیزی» کنند.
در همین حال در چند ماه گذشته فعالیت دستکم دو ناشر بزرگ و معتبر ایران از سوی وزارت ارشاد به حال تعلیق درآمده است.
در اسفندماه سال گذشته، پس از تعلیق فعالیت نشر چشمه، گزارشهایی منتشر شد حاکی از آن که وزارت ارشاد از صدور مجوز برای کتابهای انتشارات ثالث هم سر باز میزند، بی آن که توضیحی در این باره ارائه کرده باشد.
بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد که ریاست بیست و پنجمین نماشیگاه بینالمللی کتاب تهران را نیز بر عهده دارد، از عدم حضور دستهای دیگر از ناشران در نمایشگاه امسال نیز خبر داده است.
به گفته آقای دری، از حضور ناشرانی قطعا جلوگیری خواهد شد که «در خدشهدار کردن دین مبین اسلام تلاش میکنند».
او همچنین به ناشرانی هم اشاره کرده است که «آثاری با مضامین ضدشیعی و وهابیت تولید میکنند».
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که هر سال برگزار میشود فقط محل حضور ناشران داخلی نیست، بلکه ناشران خارجی و بهویژه ناشرانی از کشورهای عربی در این نمایشگاه حضوری چشمگیر دارند.
بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۱۲ تا ۲۲ اردیبهشتماه آینده در مصلای این شهر برگزار خواهد شد.
بهمن دری، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، روز یکشنبه، ۲۷ فروردینماه، همچنین تهدید کرده است که این دسته از ناشران علاوه بر عدم اجازه حضور در نمایشگاه کتاب امسال از شرکت در دیگر نمایشگاههای کتاب ایران نیز «به مدت پنج سال» محروم خواهند شد.
با این همه، آن طور که در گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، آمده است، آقای دری نه به نام ناشری به عنوان نمونه در این زمینه اشاره کرده است و نه به مصادیق خدشه به «ارزشهای اخلاقی جامعه» یا تمامیت ارضی کشور.
از سوی دیگر هشدار این مقام وزارت ارشاد جمهوری اسلامی در حالی است که هیچ کتابی در ایران منتشر نمیشود، مگر آن که پیشتر مجوز انتشار را از ممیزان این وزارتخانه دریافت کرده باشد.
کار سانسور و ممیزی کتاب در دو دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد آن قدر بالا گرفته و صف کتابهای در انتظار مجوز در وزارت ارشاد آن قدر طویل شده که سال گذشته این وزارتخانه از برخی از ناشران سرشناس ایران خواست که خود پیش از ارائه کتابها آنها را «ممیزی» کنند.
در همین حال در چند ماه گذشته فعالیت دستکم دو ناشر بزرگ و معتبر ایران از سوی وزارت ارشاد به حال تعلیق درآمده است.
در اسفندماه سال گذشته، پس از تعلیق فعالیت نشر چشمه، گزارشهایی منتشر شد حاکی از آن که وزارت ارشاد از صدور مجوز برای کتابهای انتشارات ثالث هم سر باز میزند، بی آن که توضیحی در این باره ارائه کرده باشد.
بهمن دری، معاون فرهنگی وزارت ارشاد که ریاست بیست و پنجمین نماشیگاه بینالمللی کتاب تهران را نیز بر عهده دارد، از عدم حضور دستهای دیگر از ناشران در نمایشگاه امسال نیز خبر داده است.
به گفته آقای دری، از حضور ناشرانی قطعا جلوگیری خواهد شد که «در خدشهدار کردن دین مبین اسلام تلاش میکنند».
او همچنین به ناشرانی هم اشاره کرده است که «آثاری با مضامین ضدشیعی و وهابیت تولید میکنند».
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران که هر سال برگزار میشود فقط محل حضور ناشران داخلی نیست، بلکه ناشران خارجی و بهویژه ناشرانی از کشورهای عربی در این نمایشگاه حضوری چشمگیر دارند.
بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ۱۲ تا ۲۲ اردیبهشتماه آینده در مصلای این شهر برگزار خواهد شد.
اهود باراک: اسرائیل برای عدم حمله به ایران ضمانت نداده است
سه روز پس از مذاکرات استانبول، در حالی که تمام طرفهای مقابل جمهوری اسلامی بر ادامه تحریمها تاکید کردهاند، وزیر دفاع اسرائیل نیز ضمن ابراز ناامیدی از نتیجه این مذاکرات، اعلام کرد که کشورش برای عدم حمله به ایران تا زمان ادامه مذاکرات تضمین نداده است.
هیئت مذاکرهکننده ایران و نمایندگان کشورهای گروه ۱+۵ روز شنبه ۲۶ فروردین دور تازه مذاکرات هستهای را پس از ۱۵ ماه وقفه در استانبول برگزار کردند و قرار است دور بعدی اين مذاکرات سوم خرداد، ۲۳ ماه مه، در بغداد برگزار شود.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در نخستین واکنش رسمی خود به این مذاکرات در گفتوگو با دو ایستگاه رادیویی در اسرائیل در روز سهشنبه، ۲۹ فروردین، اظهار نظری کرد که یادآور واکنش نخست وزیر این کشور به مذاکرات اخیر در استانبول است.
آقای باراک همچون بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مصاحبه خود با رادیواسرائیل تاکید کرد که گفتوگوی ایران با شش قدرت خارجی باید به «نتیجهای معین و قطعی» برسد و با «اتلاف وقت» همراه نباشد.
این در حالی است که دو طرف مذاکره در استانبول در ترکیه گفتوگوهای اخیر را موفقیتآمیز و مثبت ارزیابی کردهاند.
به عقیده وزیر دفاع اسرائیل، این مذاکرات که قرار است ادامه آن در بغداد، پایتخت عراق، برگزار شود نیاز به «ماهها وقت» ندارد و فقط باید «نشان دهد که ایران حاضر به پایان دادن به برنامه اتمی خود هست یا خیر».
اهود باراک روز سهشنبه در مصاحبهای دیگر، این بار با رادیو ارتش اسرائیل، چنین اظهار نظر کرد که احتمال این که مذاکرات به توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی منجر شود «زیاد نیست».
او در عین حال در این مصاحبه اخیر اضافه کرد که اسرائیل برای عدم حمله به ایران تا زمانی که مذاکرات ادامه مییابد هیچ ضمانتی نداده است. به گفته او، اسرائیل «هیچ قولی نداده است».
در سه ماه اخیر شایعات و گمانههای فراوانی درباره احتمال حمله اسرائیل به سایتهای اتمی ایران با هدف متوقف ساختن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی مطرح شده و مقامات عالیرتبه اسرائیل از جمله نتانیاهو و باراک به این گمانهها دامن زدهاند.
نخست وزیر اسرائیل نیز روز یکشنبه گذشته در واکنش به ادامهدار شدن مذاکرات ایران با شش قدرت خارجی تاکید کرد: «بسيار حياتی است که ايران همين حالا برنامه غنیسازی اورانيوم خود را متوقف کند.»
او در ادامه گفت که «احساس اوليه من اين است که ايران امتياز گرفته است. اين کشور پنج هفته ديگر فرصت دارد تا بدون هيچ گونه محدوديت و مانعی به غنیسازی اورانيوم ادامه دهد».
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، نیز در همان روز در گفتههایی که رسانهها آن را پاسخی به نتانیاهو دانستند دادن «امتیاز» به ایران را رد کرد و گفتَ: «من برای ایران و شرکایمان روشن کردهام که قرار نیست این مذاکرات به درازا بکشد و به وقتکشی بینجامد.»
هیئت مذاکرهکننده ایران و نمایندگان کشورهای گروه ۱+۵ روز شنبه ۲۶ فروردین دور تازه مذاکرات هستهای را پس از ۱۵ ماه وقفه در استانبول برگزار کردند و قرار است دور بعدی اين مذاکرات سوم خرداد، ۲۳ ماه مه، در بغداد برگزار شود.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در نخستین واکنش رسمی خود به این مذاکرات در گفتوگو با دو ایستگاه رادیویی در اسرائیل در روز سهشنبه، ۲۹ فروردین، اظهار نظری کرد که یادآور واکنش نخست وزیر این کشور به مذاکرات اخیر در استانبول است.
آقای باراک همچون بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مصاحبه خود با رادیواسرائیل تاکید کرد که گفتوگوی ایران با شش قدرت خارجی باید به «نتیجهای معین و قطعی» برسد و با «اتلاف وقت» همراه نباشد.
این در حالی است که دو طرف مذاکره در استانبول در ترکیه گفتوگوهای اخیر را موفقیتآمیز و مثبت ارزیابی کردهاند.
به عقیده وزیر دفاع اسرائیل، این مذاکرات که قرار است ادامه آن در بغداد، پایتخت عراق، برگزار شود نیاز به «ماهها وقت» ندارد و فقط باید «نشان دهد که ایران حاضر به پایان دادن به برنامه اتمی خود هست یا خیر».
اهود باراک روز سهشنبه در مصاحبهای دیگر، این بار با رادیو ارتش اسرائیل، چنین اظهار نظر کرد که احتمال این که مذاکرات به توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی منجر شود «زیاد نیست».
او در عین حال در این مصاحبه اخیر اضافه کرد که اسرائیل برای عدم حمله به ایران تا زمانی که مذاکرات ادامه مییابد هیچ ضمانتی نداده است. به گفته او، اسرائیل «هیچ قولی نداده است».
در سه ماه اخیر شایعات و گمانههای فراوانی درباره احتمال حمله اسرائیل به سایتهای اتمی ایران با هدف متوقف ساختن فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی مطرح شده و مقامات عالیرتبه اسرائیل از جمله نتانیاهو و باراک به این گمانهها دامن زدهاند.
نخست وزیر اسرائیل نیز روز یکشنبه گذشته در واکنش به ادامهدار شدن مذاکرات ایران با شش قدرت خارجی تاکید کرد: «بسيار حياتی است که ايران همين حالا برنامه غنیسازی اورانيوم خود را متوقف کند.»
او در ادامه گفت که «احساس اوليه من اين است که ايران امتياز گرفته است. اين کشور پنج هفته ديگر فرصت دارد تا بدون هيچ گونه محدوديت و مانعی به غنیسازی اورانيوم ادامه دهد».
باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، نیز در همان روز در گفتههایی که رسانهها آن را پاسخی به نتانیاهو دانستند دادن «امتیاز» به ایران را رد کرد و گفتَ: «من برای ایران و شرکایمان روشن کردهام که قرار نیست این مذاکرات به درازا بکشد و به وقتکشی بینجامد.»
تصویب نفت روزانه ۴ میلیون بشکه در بودجه، در عین کاهش تولید
کمیسیون تلفیق مجلس جمهوری اسلامی ایران پذیرفت که بودجه سال ۹۱ کشور با تولید ۴ میلیون و ۴۰ هزار بشکه در روز و ۸۵ دلار برای هر بشکه نفت تصویب شود.
عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس، در این باره به خبرگزاری نیمهرسمی فارس گفته است که با توجه به این که قریب به یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت خام در کشور مصرف میشود، تولید نزدیک به ۴ میلیون و ۴۰ هزار بشکه برآورد شود، «اما عملکرد واقعی تا حدودی کمتر از رقم در نظر گرفته شده در بودجه است».
به گفته وی، در بودجه سال ۹۱ صادرات دو میلیون و ۷۴۰ هزار بشکه نفت خام و میعانات گازی در نظر گرفته شده است که قریب ۳۴۰ هزار بشکه آن میعانات گازی و بقیه نفت خام است.
امید به تولید روزانه ۴ میلیون بشکه نفت در ایران در حالی است که طبق گزارش سازمان اوپک، تولید نفت ایران از سال ۲۰۰۸ با افت ناگهانی روبهرو شده و از ۴ میلیون و ۵۵ هزار بشکه به ۳ میلیون و ۷۰۶ هزار بشکه در سال ۲۰۱۰ رسیده است.
این افت تولید در سال ۲۰۱۱ نیز ادامه داشته و، طبق آخرین آمار اوپک، تولید نفت ایران در ماه مارس سال ۲۰۱۲، ماه گذشته، به سه میلیون و ۴۲۴ هزار بشکه در روز رسیده است.
معضل فروش
علاوه بر کاهش تولید نفت ایران، از آنجا که اکثر میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و به گفته مقامات ایرانی سالانه ۳۰۰ هزار بشکه از بازدهی آنها کاسته میشود، همچنین کمبود منابع مالی و تکنیکی برای بهرهبرداری از میادین جدید نفتی و اقدامات صیانتی برای افزایش بهرهوری چاههای کهنه، مسئله فروش نفت ایران در بازارهای جهانی مشکل دیگری است که گریبانگیر ایران شده است.
در همین حال اتحادیه اروپا که مشتری ۱۸ درصد از نفت صادراتی ایران در سال ۲۰۱۱ بود، از اول ماه ژوئیه، دو ماه و نیم دیگر، واردات نفت از ایران را متوقف خواهد کرد. اخیرا خرید نفت ایران توسط اسپانیا، آلمان، یونان، بریتانیا و فرانسه نیز به خاطر تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه برنامه هستهای ایران و مشکلات بانکی بر سر راه پرداخت پول به ایران متوقف شده است.
از طرفی، طبق گزارش رویترز بر اساس آمارهای رسمی گمرکی، واردات نفت ایران توسط چین، ژاپن و کره جنوبی مجموعا از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون ۲۲ درصد کاهش داشته است.
آفریقای جنوبی که سال گذشته مشتری ۴ درصد از نفت صادراتی ایران بود، از اول ماه مارس واردات نفت از ایران را متوقف کرده و ترکیه، از اول ماه جاری، آوریل، از کاهش ۱۰ درصدی خرید نفت ایران، سالانه یک میلیون تن، خبر داد.
گروه تحقیقات انرژی «جی پی مورگان» نیز در ابتدای ماه جاری در گزارشی اعلام کرد که احتمالا تولید نفت ایران به خاطر کاهش حجم واردات نفت ایران توسط مشتریان این کشور، در اوایل تابستان با کاهش یک میلیون بشکهای در روز روبهرو خواهد شد.
ایران منکر کاهش فروش و تولید نفت
ایران همواره منکر تاثیر تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد کشور، خصوصا در بخش انرژی، بوده است. در این میان مقامات ایران حتی از تحریمها به عنوان عاملی برای خودکفایی و پیشرفت هر چه سریعتر کشور نیز یاد کردهاند.
رستم قاسمی، وزیر نفت ایران، روز سهشنبه، ۲۹ فروردین، در مراسم آغاز به کار هفدهمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز و پتروشیمی در تهران اعلام کرد که حتی یک پروژه تعطیل و متوقف شده در صنعت نفت کشور وجود ندارد.
وی از صادرات «بدون محدودیت» نفت خام ایران خبر داد و اعلام کرد: امسال ۴۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت نفت انجام میشود.
با این همه عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی، در گفتوگو با خبرگزاری فارس تاکید کرده است که «باید واقعبینانه به مسئله بودجه نگاه کنیم».
وی با بیان این که توسعه صنعت نفت و کمبود منابع مربوط به آن از چالشهای عمده کشور است، اضافه کرد که «به همین دلیل ۱۸ درصد از منابع صندوق توسعه ملی را برای ارائه تسهیلات به بخش بالادستی صنعت نفت اختصاص دادیم».
عضو کمیسیون تلفیق افزود: بانکها را نیز موظف کردیم تا ۱۰ میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایهگذاری کنند و این گونه قصد داریم مشکل کمبود اعتبار در صنعت نفت را حل کنیم.
بدهیهای دولتی، انتشار اوراق مشارکت و جذب سرمایه بانکها
امید دولت ایران به جذب سرمایههای داخلی از طریق انتشار اوراق مشارکت و بانکها در حالی است که خبرگزاری فارس اسفندماه سال گذشته گزارش داد که بدهی دولت و شرکتهای دولتی به سیستم بانکی در پایان سال ۸۹ به مرز ۵۵ هزار و ۳۴۰ میلیارد تومان رسید و طی ۴ سال دو برابر شده است.
مجبور کردن بانکها به سرمایهگذاری در پروژههای دولتی، به هر حال حجم بدهیهای دولتی به بانکها را افزایش خواهد داد.
عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس، در این باره به خبرگزاری نیمهرسمی فارس گفته است که با توجه به این که قریب به یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت خام در کشور مصرف میشود، تولید نزدیک به ۴ میلیون و ۴۰ هزار بشکه برآورد شود، «اما عملکرد واقعی تا حدودی کمتر از رقم در نظر گرفته شده در بودجه است».
به گفته وی، در بودجه سال ۹۱ صادرات دو میلیون و ۷۴۰ هزار بشکه نفت خام و میعانات گازی در نظر گرفته شده است که قریب ۳۴۰ هزار بشکه آن میعانات گازی و بقیه نفت خام است.
امید به تولید روزانه ۴ میلیون بشکه نفت در ایران در حالی است که طبق گزارش سازمان اوپک، تولید نفت ایران از سال ۲۰۰۸ با افت ناگهانی روبهرو شده و از ۴ میلیون و ۵۵ هزار بشکه به ۳ میلیون و ۷۰۶ هزار بشکه در سال ۲۰۱۰ رسیده است.
این افت تولید در سال ۲۰۱۱ نیز ادامه داشته و، طبق آخرین آمار اوپک، تولید نفت ایران در ماه مارس سال ۲۰۱۲، ماه گذشته، به سه میلیون و ۴۲۴ هزار بشکه در روز رسیده است.
معضل فروش
علاوه بر کاهش تولید نفت ایران، از آنجا که اکثر میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود هستند و به گفته مقامات ایرانی سالانه ۳۰۰ هزار بشکه از بازدهی آنها کاسته میشود، همچنین کمبود منابع مالی و تکنیکی برای بهرهبرداری از میادین جدید نفتی و اقدامات صیانتی برای افزایش بهرهوری چاههای کهنه، مسئله فروش نفت ایران در بازارهای جهانی مشکل دیگری است که گریبانگیر ایران شده است.
در همین حال اتحادیه اروپا که مشتری ۱۸ درصد از نفت صادراتی ایران در سال ۲۰۱۱ بود، از اول ماه ژوئیه، دو ماه و نیم دیگر، واردات نفت از ایران را متوقف خواهد کرد. اخیرا خرید نفت ایران توسط اسپانیا، آلمان، یونان، بریتانیا و فرانسه نیز به خاطر تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه برنامه هستهای ایران و مشکلات بانکی بر سر راه پرداخت پول به ایران متوقف شده است.
از طرفی، طبق گزارش رویترز بر اساس آمارهای رسمی گمرکی، واردات نفت ایران توسط چین، ژاپن و کره جنوبی مجموعا از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون ۲۲ درصد کاهش داشته است.
آفریقای جنوبی که سال گذشته مشتری ۴ درصد از نفت صادراتی ایران بود، از اول ماه مارس واردات نفت از ایران را متوقف کرده و ترکیه، از اول ماه جاری، آوریل، از کاهش ۱۰ درصدی خرید نفت ایران، سالانه یک میلیون تن، خبر داد.
گروه تحقیقات انرژی «جی پی مورگان» نیز در ابتدای ماه جاری در گزارشی اعلام کرد که احتمالا تولید نفت ایران به خاطر کاهش حجم واردات نفت ایران توسط مشتریان این کشور، در اوایل تابستان با کاهش یک میلیون بشکهای در روز روبهرو خواهد شد.
ایران منکر کاهش فروش و تولید نفت
ایران همواره منکر تاثیر تحریمهای بینالمللی بر اقتصاد کشور، خصوصا در بخش انرژی، بوده است. در این میان مقامات ایران حتی از تحریمها به عنوان عاملی برای خودکفایی و پیشرفت هر چه سریعتر کشور نیز یاد کردهاند.
رستم قاسمی، وزیر نفت ایران، روز سهشنبه، ۲۹ فروردین، در مراسم آغاز به کار هفدهمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز و پتروشیمی در تهران اعلام کرد که حتی یک پروژه تعطیل و متوقف شده در صنعت نفت کشور وجود ندارد.
وی از صادرات «بدون محدودیت» نفت خام ایران خبر داد و اعلام کرد: امسال ۴۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنعت نفت انجام میشود.
با این همه عماد حسینی، سخنگوی کمیسیون انرژی، در گفتوگو با خبرگزاری فارس تاکید کرده است که «باید واقعبینانه به مسئله بودجه نگاه کنیم».
وی با بیان این که توسعه صنعت نفت و کمبود منابع مربوط به آن از چالشهای عمده کشور است، اضافه کرد که «به همین دلیل ۱۸ درصد از منابع صندوق توسعه ملی را برای ارائه تسهیلات به بخش بالادستی صنعت نفت اختصاص دادیم».
عضو کمیسیون تلفیق افزود: بانکها را نیز موظف کردیم تا ۱۰ میلیارد دلار در صنعت نفت سرمایهگذاری کنند و این گونه قصد داریم مشکل کمبود اعتبار در صنعت نفت را حل کنیم.
بدهیهای دولتی، انتشار اوراق مشارکت و جذب سرمایه بانکها
امید دولت ایران به جذب سرمایههای داخلی از طریق انتشار اوراق مشارکت و بانکها در حالی است که خبرگزاری فارس اسفندماه سال گذشته گزارش داد که بدهی دولت و شرکتهای دولتی به سیستم بانکی در پایان سال ۸۹ به مرز ۵۵ هزار و ۳۴۰ میلیارد تومان رسید و طی ۴ سال دو برابر شده است.
مجبور کردن بانکها به سرمایهگذاری در پروژههای دولتی، به هر حال حجم بدهیهای دولتی به بانکها را افزایش خواهد داد.
مهمانپرست: واردات کالا از صد شرکت اروپایی را قطع میکنیم
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، که به کرواسی سفر کرده روز سهشنبه، ۲۹ فروردین، گفت که ایران قصد دارد واردات کالا از ۱۰۰ شرکت اروپایی را قطع کند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران،ایسنا، وی علت این اقدام را «نامیده شدن سال جدید با عنوان حمایت از تولید داخلی» ذکر کرد و گفت «هر کالایی که در داخل نمونه آن تولید شود را وارد نمیکنیم».
وی توضیح بیشتری در این باره نداد، اما در همین رابطه ساسان خدایی، مسئول ثبت سفارش سازمان توسعه تجارت ایران، روز جمعه گذشته گفته بود که «واردات کالاهای لوکس و مصرفی از ۱۰۰ شرکت اروپایی متوقف میشود».
او علت این اقدام را تحریمهای اعمالشده توسط اتحادیه اروپا علیه ایران عنوان کرده بود.
مسئول سفارش تجارتی ایران به خبرگزاری ایسنا گفت: «تا زمانی که روند تحریمهای این شرکتها ادامه داشته باشد ثبت سفارش واردات کالاهای لوکس و مصرفی از این کشورها هم متوقف خواهد بود.»
وی در ادامه افزود: «فعلاً این توقف شامل کالاهای مواد اولیه نمیشود.»
گزارشی از خبرگزاری ایسنا که برپایه آمارهای گمرک ایران تهیه شده نشان میدهد از جمله کالاهای لوکس و مصرفی که ایران از کشورهای اروپایی وارد میکند، اقلامی مانند مبلمان، لوستر، مجسمه و شکلات بوده است.
بنا بر این آمارها، در سال گذشته ایران سابقه واردات مبلمان از کشورهای ترکیه، ایتالیا، فرانسه و آلمان را داشته است. همچنین انواع لوستر از کشورهای ایتالیا، ترکیه، اسپانیا، بلژیک، آلمان، فرانسه و هلند وارد کشور شده است.
از جمله اقلام دیگر وارداتی از اروپا مجسمههای کوچک پلاستیکی و چوبی بوده که مبدا آنها ترکیه و ایتالیا بوده است.
همچنین در سال گذشته ایران انواع شکلات و دستگاههای سازنده شکلات از کشورهای ایتالیا، آلمان، دانمارک، ترکیه، سوئیس، بلژیک، اسپانیا، هلند، رومانی و اتریش وارد کرده بود. از کشورهای یونان، اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، ترکیه، آلمان و اتریش نیز ایران در سال گذشته واردات مربا و ظروف مربا داشته است.
افزایش تنش در ماههای اخیر بر سر برنامه هستهای ایران به اجرای دور جدید و سختگیرانهتری از تحریمهای غرب علیه ایران انجامیده و ایران نیز اعلام کرده که برای «مقابله به مثل» صادرات نفت به شماری از کشورهای اتحادیه اروپا را قطع میکند.
خبرگزاری «بلومبرگ» روز ۱۳ فروردین خبر داد که ایران و خریداران اصلی نفت ایران یعنی چین و هند برای گریز از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، بر سر معامله نفت ایران با ارزهای محلی و معاوضه نفت با کالاهای ارزانقیمت و مصرفی توافق میکنند.
در همین زمینه اکبر ترکان که در دولت اول محمود احمدینژاد به مدت چهارسال معاون برنامهریزی وزارت نفت بود میگوید که «مبادله نفت با کالا ما را به شرایط زمان جنگ برمیگرداند» و هشدار داده است که احتمال این که این نوع مبادله، راه را برای ورود انواع «کالاهای غیرضروری و بنجل» به کشور باز کند زیاد است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران،ایسنا، وی علت این اقدام را «نامیده شدن سال جدید با عنوان حمایت از تولید داخلی» ذکر کرد و گفت «هر کالایی که در داخل نمونه آن تولید شود را وارد نمیکنیم».
وی توضیح بیشتری در این باره نداد، اما در همین رابطه ساسان خدایی، مسئول ثبت سفارش سازمان توسعه تجارت ایران، روز جمعه گذشته گفته بود که «واردات کالاهای لوکس و مصرفی از ۱۰۰ شرکت اروپایی متوقف میشود».
او علت این اقدام را تحریمهای اعمالشده توسط اتحادیه اروپا علیه ایران عنوان کرده بود.
مسئول سفارش تجارتی ایران به خبرگزاری ایسنا گفت: «تا زمانی که روند تحریمهای این شرکتها ادامه داشته باشد ثبت سفارش واردات کالاهای لوکس و مصرفی از این کشورها هم متوقف خواهد بود.»
وی در ادامه افزود: «فعلاً این توقف شامل کالاهای مواد اولیه نمیشود.»
گزارشی از خبرگزاری ایسنا که برپایه آمارهای گمرک ایران تهیه شده نشان میدهد از جمله کالاهای لوکس و مصرفی که ایران از کشورهای اروپایی وارد میکند، اقلامی مانند مبلمان، لوستر، مجسمه و شکلات بوده است.
بنا بر این آمارها، در سال گذشته ایران سابقه واردات مبلمان از کشورهای ترکیه، ایتالیا، فرانسه و آلمان را داشته است. همچنین انواع لوستر از کشورهای ایتالیا، ترکیه، اسپانیا، بلژیک، آلمان، فرانسه و هلند وارد کشور شده است.
از جمله اقلام دیگر وارداتی از اروپا مجسمههای کوچک پلاستیکی و چوبی بوده که مبدا آنها ترکیه و ایتالیا بوده است.
همچنین در سال گذشته ایران انواع شکلات و دستگاههای سازنده شکلات از کشورهای ایتالیا، آلمان، دانمارک، ترکیه، سوئیس، بلژیک، اسپانیا، هلند، رومانی و اتریش وارد کرده بود. از کشورهای یونان، اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، ترکیه، آلمان و اتریش نیز ایران در سال گذشته واردات مربا و ظروف مربا داشته است.
افزایش تنش در ماههای اخیر بر سر برنامه هستهای ایران به اجرای دور جدید و سختگیرانهتری از تحریمهای غرب علیه ایران انجامیده و ایران نیز اعلام کرده که برای «مقابله به مثل» صادرات نفت به شماری از کشورهای اتحادیه اروپا را قطع میکند.
خبرگزاری «بلومبرگ» روز ۱۳ فروردین خبر داد که ایران و خریداران اصلی نفت ایران یعنی چین و هند برای گریز از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا، بر سر معامله نفت ایران با ارزهای محلی و معاوضه نفت با کالاهای ارزانقیمت و مصرفی توافق میکنند.
در همین زمینه اکبر ترکان که در دولت اول محمود احمدینژاد به مدت چهارسال معاون برنامهریزی وزارت نفت بود میگوید که «مبادله نفت با کالا ما را به شرایط زمان جنگ برمیگرداند» و هشدار داده است که احتمال این که این نوع مبادله، راه را برای ورود انواع «کالاهای غیرضروری و بنجل» به کشور باز کند زیاد است.
اعتراض های کارگری در روزهای نخست سال ۹۱
دليل نخست اين اعتراضها، اخراج صدها کارگر در کارخانه های ذوب آهن فولاد زاگرس، شهاب خودرو، پلاستيک شاهين و کارخانه شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور بوده است.
دو دليل ديگر نيز برای اين اعتراضها مطرح شدهاند؛ نخست پرداخت نشدن حقوق کارگران از جمله در کارخانههای صنايع فلزی تهران، نساجی مازندران و شرکت کشت و صنعت کارون در شوشتر و همچنين اجرا نشدن مصوبه دولت برای تبديل کارگران پيمانکاری به کارگران رسمی در کارخانه پتروشيمی تبريز.
مرتضی افشاری، عضو اتحاد بين المللی در حمايت از کارگران ايران که مقيم کانادا است، درباره اين اعتراضهای صنفی به راديو فردا می گويد: «اعتراضها دو دستهاند، بخشی در ارتباط با کارخانههايی است که بعد از عيد تعطيل شده و کارگران را به طور دسته جمعی اخراج کرده اند. بخشی هم اعتراضات کارگرانی است که حقوق، مزايا، عيدی و بيمهشان از طرف کارفرماها پرداخت نشده است. در واقع میتوان گفت اين اعتراضات حالتی است دفاعی که کارگران برای حقوق و شغل شان نشان میدهند.»
بهروز خباز، فعال کارگری مقيم سوئد، از زاويه ديگری به اين موضوع نگاه می کند و به راديو فردا میگويد: «در ساليان دور، بسياری از کارگران از طريق نامه نگاری و خواهش و تمنا به مسئولان حکومت متوسل می شدند، اما به تدريج دريافتند که خواسته های شان از طريق خواهش و تمنا تحقق نمی يابد. بنابراين به نيروی خود اتکا کردند و اعتراض های خود را خارج از واحدهای توليدی بردند.»
بهروز فراهانی، عضو همبستگی سوسياليستی با کارگران ايران در پاريس، نيز با اشاره به تاثير منفی سياست اقتصادی دولت و تحريمهای ناشی از سياست های جمهوری اسلامی ايران در مورد اشتغال کارگران، به راديو فردا می گويد: اعتراضهای کارگری در نخستين روزهای سال جاری نسبت به سالهای قبل بيشتر شده است.
وی میافزايد: «درست است که شکل مبارزه کارگران دفاع از شغل شان و واحد توليدی است که در آن کار میکنند، اما همين واکنشها و اين که کارگران نپذيرفتند بايد به اين شرايط گردن بگذارند، نويد اين را میدهد که مقاومت در برابر اين شرايط باز هم به آگاهی بيشتر کارگران کمک کند و کارگران دريابند با حرکات همبسته میتوانند در قبال اين سياستها مقاومت کنند و تا حدودی جلوی آن را بگيرند.»
آقای فراهانی اشاره می کند: «از اين زاويه خصلت اصلی اين اعتراضات کارگری مانند گذشته خصلت دفاعی و صنفی دارد. اما سربلند کردن در برابر سياست کارفرماها و سياست دولت و به ويژه دولت احمدی نژاد است که باعث میشود منتظر باشيم حرکات عمق بيشتری بگيرد و کارگران گامهای بزرگتری را به جلو بردارند.»
اما واکنش مسئولان دولتی در مقابل اين اعتراض های صنفی کارگری چه بوده است؟
نماينده ۲۰۰ کارگر اخراجی کارخانه شمش چدن شرکت ذوب آهن غرب کشور که در نخستين روز کاری سال ۹۱ اخراج شدند به خبرگزاری ايلنا گفته است: پس از تعطيلی کامل کارخانه و بيکار شدن تمامی کارگران، مسئولان وعده بازگشايی مجدد کارخانه را دادند اما تا کنون اتفاقی رخ نداده است و کارگران همچنان در بلاتکليفی به سر میبرند.
مرتضی افشاری، عضو اتحاد بين المللی در حمايت از کارگران ايران، با اشاره به اين که مسئولان دولتی هميشه تلاش می کنند با دادن وعده، از حضور آنان در محيط شهرها جلوگيری و آنان را آرام کنند، میگويد: «معمولا مسئولان دولتی وعدههای خود را عملی نمیکنند و کارگران بارها اين را ديدهاند. گو اين که در بعضی موارد کارگران توانستند کارفرما و دولت را به عقب برانند و به بخشی از خواستههايشان دست يابند.»
بهروز فراهانی، عضو همبستگی سوسياليستی با کارگران ايران در پاريس، عقيده دارد سياست دولت در مواجهه با اعتراضهای صنفی کارگری متفاوت و بسته به شرايط است.
وی میگويد: «هراس دولت اين است که کارگران موفق شوند سازمانهای مستقل کارگری خود را ايجاد کنند، مانند کارگران شرکت واحد و هفت تپه. دولت میخواهد جلوی اين مسئله را بگيرد در نتيجه سعی میکند با جوابهای موضعی و موش و گربه بازی کردن با اعتراضات کارگری وقت بخرد تا بتواند از اين معضل بيرون آيد. البته بايد مد نظر داشته باشيم دولت با بخش آگاه کارگران و جايی که مسئله تشکل کارگری را هدف قرار میدهند به شدت با سرکوب برخورد میکند، اما برخوردش در موارد ديگر متفاوت است.»
اعتراضهای صنفی کارگران در روزهای نخست سال جاری را می توان ادامه اعتراضها در سال گذشته در شهرهای کرمانشاه، رشت، بندر امام خمينی، ماهشهر، شيراز، تهران، سنندج، اهواز، شوشتر و همدان دانست.
اخبار
روزنامه اعتماد گزارش داده که مسئولان وزارت کشور گفته اند به کارگران اجازه تجمع و راهپيمايی در تهران به مناسبت روز جهانی کارگر يعنی ۱۱ ارديبهشت را نخواهند داد.
بر اساس اين گزارش، دولت گفته است که کارگران می توانند راهپيمايی روز جهانی کارگر را در بيابان های جنوب تهران و در نزديکی بهشت زهرا برگزار کنند.
***
کامبيز نوروزی، حقوقدان در تهران، میگويد هيچ سازمان دولتی نمیتواند از اجرای راهپيمايیها ممانعت به عمل بياورد.
آقای نوروزی به خبرگزاری ايلنا گفت: مراکز دولتی موظفند امنيت کارگران را تامين کنند و شرايطی را ايجاد کنند که راهپيمايان بدون اين که از طرف افراد رسمی يا غير رسمی دچار تعرض شوند، راهپيمايی خود را به پايان برسانند.
***
عبدالله مختاری، عضو هيات مديره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران، نيز به ايلنا گفت: طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، دولت موظف است تجمع و راهپيمايی صنفی کارگران را به رسميت بشناسد و ممانعت دولت غير قانونی است.
***
کميته هماهنگی برای کمک به ايجاد تشکلهای کارگری در بيانيهای به مناسبت روز جهانی کارگر، با اشاره به شرايط دشوار کارگران در سال ۹۱ از جمله اخراج و بيکاری های گسترده، نداشتن امنيت شغلی، تورم و حداقل دستمزد پايين تر از خط فقر، اعلام کرد: کارگران هر روز بيش از پيش با اعتراض های دستهجمعی در مقابله با اين موج اخراج و بيکارسازی تلاش میکنند.
اين کميته خواستار اقدام هماهنگ فعالان و تشکل های مستقل جنبش کارگری ايران برای اعلام مشترک خواستههای کارگری امسال و برگزاری مشترک مراسم روز جهانی کارگر شد.
***
کميته دفاع از رضا شهابی اعلام کرد: دادگاه انقلاب اسلامی، رضا شهابی، عضو هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه را به شش سال حبس تعزيری و پنج سال محروميت از فعاليت های سنديکايی محکوم کرد.
آقای شهابی روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ توسط ماموران امنيتی بازداشت شد و از آن زمان تاکنون در زندان بوده است.
در حال حاضر، فعالان کارگری ديگری مانند ابراهيم مددی، بهنام ابراهيم پور و شاهرخ زمانی در ايران زندانی اند.
***
رييس سابق شورای اسلامی کار کارخانه پلاستيک شاهين گفت: اين کارخانه برای رفع تبعات اخراج گسترده کارگران، روزانه نسبت به اخراج نيروی کار اقدام میکند.
به گزارش خبرگزاری ايلنا، رضا يزدانپناه با اعلام اين که کارخانه پلاستيک شاهين حدود هشت سال پيش به بخش خصوصی واگذار شد، افزود: از آن زمان، شاهد اخراج تعدادی از کارگران هستيم.
او گفت: تعداد کارگران اين کارخانه از ۳۵۰ تن به ۱۱۵ تن کاهش يافته است.
پای صحبت کارگران
يکی از شنوندگان راديو فردا برای ما نوشته است حقوق ارزی و ريالی چند ماه گذشته و همچنين عيدی کارمندان دريايی کشتيرانی جمهوری اسلامی ايران پرداخت نشده است.
او اشاره کرده که امکانات زندگی افسران و ملوانان بر روی کشتی ها به پايين ترين حد امکان رسيده و از جمله کيفيت غذاها بدتر شده است.
آشنايی با قانون کار
اهميت يادآوری قانون کار اين است که بسياری از مشکلات کاری و صنفی از جايی شروع میشود که کارگران از حقوق قانونی خود بیخبر هستند.
ماده ۶۵ قانون کار می گويد: مرخصی ساليانه کارگرانی که به کارهای سخت و زيان آور اشتغال دارند، پنج هفته است و استفاده از اين مرخصی حتی الامکان در دو نوبت و در پايان هر شش ماه کار صورت می گيرد.
جنگ عليه ايران: مصاف توان نظامی آمريکا با شيوه های جنگ نامنظم
روزنامه «وال استريت ژورنال» بر اساس گفت و گو با شماری از افسران عاليرتبه ارتش آمريکا و کارشناسان امور نظامی به بررسی شرايط و تاکتيک های دو طرف در صورت وقوع جنگ بين ايران و آمريکا پرداخته و می نويسد که با توجه به ضعف فاحش نيروهای منظم ارتش ايران به احتمال قوی، موثرترين روش اين کشور در مقابله با قدرت نظامی آمريکا استفاده از روش های چريکی و جنگ نامنظم خواهد بود.
در مقدمه اين تحليل از گزارش اخير دريادار «جاناتان گرينرت» فرمانده عملياتی نيروی دريايی آمريکا به مجلس سنای آمريکا نقل می شود که در برابر ايران علاوه بر استفاده از برتری قدرت آتش و تجهيزات متعارف بايد روش هايی را در نظر گرفت که بتواند شيوه های جنگ نامنظم را خنثی نمود.
اشاره مشخص وی به احتمال استفاده ايران از قايق های تندرو و سبک برای حمله به ناوگان نيروی دريايی آمريکا در آب های خليج فارس بود.
به گفته کارشناسان امور دفاعی، توان نيروهای منظم ارتش ايران را بايد در حد يک ارتش مجهز به برخی از سلاح های آمريکايی محصول دهه ۱۹۷۰ ميلادی ارزيابی کرد. آمريکا به سادگی می تواند نيروی هوايی و دفاع ضد هوايی ايران را منهدم کرده و با انجام حملات متمرکز از طريق هوا مراکز مهم هسته ای و نظامی ايران را هدف قرار دهد.
برای افزايش ميزان کارایی اين حملات به مراکز هسته ای ايران که در عمق زمين ساخته شده اند پنتاگون با سرعت در حال روزآمد کردن بزرگترين بمب های متعارف خود است تا بتواند به عمق بيشتری در درون اين استحکامات نفوذ کند.
وال استريت ژورنال از قول افسران عاليرتبه نيروی دريايی آمريکا نقل می کند که ايران مسلما با استفاده از روش های جنگ نامنظم سعی خواهد کرد که در آب های خليج فارس به ناوگان دريايی آمريکا ضربه بزند. چنين روش هايی می تواند به اندازه روش بمبگذاری کنار جاده ها که طی سال های اخير در افغانستان و عراق رواج يافته است برای نظاميان آمريکايی خطر ايجاد کند.
ايران در تمام مقاطعی که تنش در سطح منطقه افزايش يافته تهديد کرده است که تنگه هرمز و مسير کشتيرانی مهم برای انتقال نفت را مسدود خواهد کرد.
کارشناسان امور دفاعی ارزيابی می کنند که احتمالا ايران تاکنون پنج هزار مين ضد کشتی انبار کرده است. اين مين ها از ابزارهای انفجاری بسيار ساده که بر اثر برخورد منفجر خواهند شد تا مين های بسيار پيشرفته که می توان در بستر دريا کار گذاشت، را شامل می شوند.
کشف و خنثی کردن اين مين ها می تواند برای نيروی دريايی آمريکا يک دردسر بزرگ ايجاد کند. در سال ۱۹۸۸ يکی از ناوهای ترابری نيروی دريايی آمريکا با يکی از همين مين ها برخورد کرد و در معرض غرق شدن قرار گرفت. آمريکا به تلافی اين اقدام دو پايانه نفتی ايران را عملا نابود و چند کشتی را نيز غرق کرد.
يک مورد ديگر از تسليحات ايران که می تواند خطرناک باشد اژدرهايی است که ايران از روسيه خريداری کرده و آنها را می توان از عرشه هر نوع کشتی شليک کرد. بنابر اين کشف موقعيت و رديابی آنها برای آمريکا دشوار خواهد بود. علاوه بر اين، چنين اژدرهايی را می توان از زيردريايی ها نيز شليک کرد.
ايران سه زيردريايی روسی مدل «کيلو» و احتمال چهار زيردريايی ساخت کره شمالی از مدل « يونو» دارد که قادر به حمل اين اژدرها هستند.
وسيله ديگری که ايران با استفاده از آن می تواند روش های جنگ نامنظم در آبهای خليج فارس را پيش ببرد قايق های سبک و تندرو هستند. استفاده از تعداد بسيار زيادی از اين قايق های سبک وتوپدار می تواند امنيت يک ناو جنگی را به خطر بياندازد.
در اوايل سال ۲۰۰۸ تعداد بسيار زيادی از اين قايق های نيروی دريايی ايران، خود را به ناوگان دريايی آمريکا نزديک کردند. هيچ حادثه ای روی نداد ولی اين اقدام تحريک آميز برای نشان دادن خطر اين قايق ها صورت گرفت.
روزنامه «وال استريت ژورنال» سپس می افزايد که ايران علاوه بر نيروی دريايی آمريکا مسلما کشتی های غيرنظامی و باربری را نيز هدف خواهد گرفت. کشف و خنثی کردن تمام تهديدهای ايران برای اين کشتی ها در آبراه دريايی پر رفت و امدی نظير تنگه هرمز تقريبا غيرممکن است.
ده سال پيش در دوران رياست دونالد رامسفلد بر وزارت دفاع آمريکا يک تمرين جنگی بر اساس شرايط احتمالی وقوع جنگ در آب های خليج فارس انجام شد. نتايج اين تمرين زنگ خطر جدی برای ارتش آمريکا بود چون در پايان آن مشخص شد که اگر نيروهای مسلح ايران بتوانند به طور موثر از تمام روش های جنگ نامنظم استفاده کنند ضربات بسيار سنگينی به نيروی دريايی آمريکا خواهند زد.
نيروی دريايی آمريکا در سال های اخير روش های پيچيده و دقيق تری برای مين روبی بستر درياها ابداع کرده است و همزمان تجهيزات جديدی برای مقابله با موشک های زمين به دريا و اژدرهايی که ايران در اختيار دارد توليد شده است.
نيروی دريايی آمريکا از ماهها پيش واحدهای مين روبی بيشتری به ناوگان مستقر در آب های خليج فارس افزوده است. نگرانی نيروی دريايی آمريکا بيش از آنکه موشک های دوربرد ايران باشد موشک های با برد کوتاه و سبک از نوع « اسکادز» است که آنها را می توان روی هر سکوی در حال حرکتی نصب کرد و از کنترل رادارها گريخت.
در مقدمه اين تحليل از گزارش اخير دريادار «جاناتان گرينرت» فرمانده عملياتی نيروی دريايی آمريکا به مجلس سنای آمريکا نقل می شود که در برابر ايران علاوه بر استفاده از برتری قدرت آتش و تجهيزات متعارف بايد روش هايی را در نظر گرفت که بتواند شيوه های جنگ نامنظم را خنثی نمود.
اشاره مشخص وی به احتمال استفاده ايران از قايق های تندرو و سبک برای حمله به ناوگان نيروی دريايی آمريکا در آب های خليج فارس بود.
به گفته کارشناسان امور دفاعی، توان نيروهای منظم ارتش ايران را بايد در حد يک ارتش مجهز به برخی از سلاح های آمريکايی محصول دهه ۱۹۷۰ ميلادی ارزيابی کرد. آمريکا به سادگی می تواند نيروی هوايی و دفاع ضد هوايی ايران را منهدم کرده و با انجام حملات متمرکز از طريق هوا مراکز مهم هسته ای و نظامی ايران را هدف قرار دهد.
برای افزايش ميزان کارایی اين حملات به مراکز هسته ای ايران که در عمق زمين ساخته شده اند پنتاگون با سرعت در حال روزآمد کردن بزرگترين بمب های متعارف خود است تا بتواند به عمق بيشتری در درون اين استحکامات نفوذ کند.
وال استريت ژورنال از قول افسران عاليرتبه نيروی دريايی آمريکا نقل می کند که ايران مسلما با استفاده از روش های جنگ نامنظم سعی خواهد کرد که در آب های خليج فارس به ناوگان دريايی آمريکا ضربه بزند. چنين روش هايی می تواند به اندازه روش بمبگذاری کنار جاده ها که طی سال های اخير در افغانستان و عراق رواج يافته است برای نظاميان آمريکايی خطر ايجاد کند.
ايران در تمام مقاطعی که تنش در سطح منطقه افزايش يافته تهديد کرده است که تنگه هرمز و مسير کشتيرانی مهم برای انتقال نفت را مسدود خواهد کرد.
کارشناسان امور دفاعی ارزيابی می کنند که احتمالا ايران تاکنون پنج هزار مين ضد کشتی انبار کرده است. اين مين ها از ابزارهای انفجاری بسيار ساده که بر اثر برخورد منفجر خواهند شد تا مين های بسيار پيشرفته که می توان در بستر دريا کار گذاشت، را شامل می شوند.
کشف و خنثی کردن اين مين ها می تواند برای نيروی دريايی آمريکا يک دردسر بزرگ ايجاد کند. در سال ۱۹۸۸ يکی از ناوهای ترابری نيروی دريايی آمريکا با يکی از همين مين ها برخورد کرد و در معرض غرق شدن قرار گرفت. آمريکا به تلافی اين اقدام دو پايانه نفتی ايران را عملا نابود و چند کشتی را نيز غرق کرد.
يک مورد ديگر از تسليحات ايران که می تواند خطرناک باشد اژدرهايی است که ايران از روسيه خريداری کرده و آنها را می توان از عرشه هر نوع کشتی شليک کرد. بنابر اين کشف موقعيت و رديابی آنها برای آمريکا دشوار خواهد بود. علاوه بر اين، چنين اژدرهايی را می توان از زيردريايی ها نيز شليک کرد.
ايران سه زيردريايی روسی مدل «کيلو» و احتمال چهار زيردريايی ساخت کره شمالی از مدل « يونو» دارد که قادر به حمل اين اژدرها هستند.
وسيله ديگری که ايران با استفاده از آن می تواند روش های جنگ نامنظم در آبهای خليج فارس را پيش ببرد قايق های سبک و تندرو هستند. استفاده از تعداد بسيار زيادی از اين قايق های سبک وتوپدار می تواند امنيت يک ناو جنگی را به خطر بياندازد.
در اوايل سال ۲۰۰۸ تعداد بسيار زيادی از اين قايق های نيروی دريايی ايران، خود را به ناوگان دريايی آمريکا نزديک کردند. هيچ حادثه ای روی نداد ولی اين اقدام تحريک آميز برای نشان دادن خطر اين قايق ها صورت گرفت.
روزنامه «وال استريت ژورنال» سپس می افزايد که ايران علاوه بر نيروی دريايی آمريکا مسلما کشتی های غيرنظامی و باربری را نيز هدف خواهد گرفت. کشف و خنثی کردن تمام تهديدهای ايران برای اين کشتی ها در آبراه دريايی پر رفت و امدی نظير تنگه هرمز تقريبا غيرممکن است.
ده سال پيش در دوران رياست دونالد رامسفلد بر وزارت دفاع آمريکا يک تمرين جنگی بر اساس شرايط احتمالی وقوع جنگ در آب های خليج فارس انجام شد. نتايج اين تمرين زنگ خطر جدی برای ارتش آمريکا بود چون در پايان آن مشخص شد که اگر نيروهای مسلح ايران بتوانند به طور موثر از تمام روش های جنگ نامنظم استفاده کنند ضربات بسيار سنگينی به نيروی دريايی آمريکا خواهند زد.
نيروی دريايی آمريکا در سال های اخير روش های پيچيده و دقيق تری برای مين روبی بستر درياها ابداع کرده است و همزمان تجهيزات جديدی برای مقابله با موشک های زمين به دريا و اژدرهايی که ايران در اختيار دارد توليد شده است.
نيروی دريايی آمريکا از ماهها پيش واحدهای مين روبی بيشتری به ناوگان مستقر در آب های خليج فارس افزوده است. نگرانی نيروی دريايی آمريکا بيش از آنکه موشک های دوربرد ايران باشد موشک های با برد کوتاه و سبک از نوع « اسکادز» است که آنها را می توان روی هر سکوی در حال حرکتی نصب کرد و از کنترل رادارها گريخت.
سفیر شاه در کویت: استعمار انگلیس ۸۰ سال جزایر سه گانه را از ایران جدا کرد
در پی سفر محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی، به جزيره ابوموسی، بار ديگر روابط ايران و امارات متحده عربی دچار تنش شد.
چهارشنبه هفته گذشته امارات ادعا کرد که جزيره ابوموسی و جزاير تنب بزرگ و تنب کوچک متعلق به اين کشور است و خواهان گفت وگو بر سر اين جزاير شد. در واکنش به اين ادعا، علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه ايران، حاکميت تهران بر اين جزاير را مسلم و غيرقابل مذاکره خواند.
برای روش شدن تاريخچه حاکميت ايران بر جزاير سه گانه خليج فارس، در گفت وگو با رضا قاسمی، آخرين سفير ايران در کويت در دوران محمدرضا شاه که در مذاکرات مربوط به اين جزاير حضور داشت، از سابقه اين موضوع پرسيدیم.
رضا قاسمی: مسئله جزاير سه گانه به موضوع اساسی تری برمی گردد که آن موضوع تاسيس اتحاديه امارات متحده عربی بود. وقتی که دولت وقت انگلستان اعلام کرد که درپايان سال ۱۹۷۱ نيروهای خود را از خليج فارس خارج خواهد کرد، فکر تشکيل اتحاديه امارات قوت گرفت.
در حقيقت تشکيل اين اتحاديه يک انديشه انگليسی بود و هدف شان اين بود ايران را که به حق مدعی بحرين و جزاير سه گانه بود، به جای اينکه در برابر دو تا شيخ نشين مختلف قرار بدهند، بهتر آن ديدند که به جای يک يا دو شيخ نشين، در برابر مجموعه ای از امارات قرار دهند. مخصوصا که آن موقع صحبت اين بود که بحرين را هم جزو اتحاديه قلمداد کنند.
دولت شاهنشاهی ايران به صراحت اعلام کرد تا زمانی که مسئله بحرين و جزاير حل نشده است به هيچ وجه با تشکيل چنين اتحاديه ای که ساخته دست انگليس هاست موافقت نخواهد کرد.
بر همين مقوله مدتی مذاکرات بين مقام های ايرانی و مقام های انگليسی شروع شد و متعاقب آن مذاکرات جداگانه ای با شيوخ امارات مخصوصا شيخ خالد، شيخ شارجه و شيخ راس الخيمه مذاکراتی انجام شد که بنده هم کمابيش در جريان آن مذاکرات شرکت داشتم.
برای راضی کردن آنها هم يک سری اقداماتی انجام شد که در اين ميان شيخ شارجه حسن تفاهم نشان می داد و شيخ صغر (حاکم راس الخيمه) مادی بود و انديشه های مادی داشت و تقاضاهايش را هی مکرر می کرد. البته تا حدودی هم تقاضاهايش برآورده شد.
شما در آن زمان چه شغلی داشتيد و با چه عنوان در اين مذاکرات حضور داشتيد؟
آن زمان من در سمت معاونت اداره نهم سياسی بودم. می دانيد که وزارت امور خارجه هشت اداره سياسی داشت که تقسيم بندی جغرافيايی داشت و در زمان تصدی آقای زاهدی، وزير خارجه، به خاطر اينکه مسائل خليج فارس مطرح بود يک اداره به ادارات سياسی اضافه شد و آن اداره نهم سياسی بود.
اداره نهم سياسی کارش رسيدگی به مسائل مربوط به سرزمين های جنوبی خليج فارس بود. و من در آن زمان به عنوان معاون اداره نهم در مذاکرات شرکت می کردم و حتی من ميهماندار شيخ خالد، شيخ شارجه که به ايران آمد و قرار بود که به اصفهان و شيراز سفر کند بودم و تمام مدت در کنارش بودم. در مذاکرات هم شرکت می کردم.
جزيره ابوموسی که در واقع جزيره ای مسکونی در خليج فارس است، از نظر جغرافیایی و حقوقی چه وضعیتی دارد؟ آیا امارات هم در حال حاضر در اداره این جزیره نقشی دارد؟
جزيره ابوموسی درست در وسط حد فاصل بين ايران و شارجه قرار دارد. اين جزيره متعلق بودنش به ايران مسلم است. اين جريان هم ثابت شد. ما با مدارک و نقشه هايی که در اختيار داشتيم، حتی نقشه هايی که روس ها داشتند و در اختيار ما گذاشتند، ثابت شد که اين سه جزيره متعلق به ايران است.
در نهايت چيزی نزديک به ۸۰ سال بود که سياست استعماری انگليس اين جزيره را از خاک ما جدا کرده بود و الان از اين جدايی چيزی حدود ۱۲۰ يا ۱۳۰ سال می گذرد.
اين مسئله پيش از اين حل شده و يک مسئله کهنه است. ديگر تجديدش اصلا موردی ندارد. جزيره ابوموسی و دو جزيره تنب بزرگ و تنب کوچک متعلق به ايران است و مدارک آن هم موجود است و در زمان خودش هم که کشور ما نيرو در جزاير پياده کرد و نسبت به مالکيت آنها اعاده حيثيت شد، چهار کشور عربی عليه ما به شورای امنيت شکايت کردند.
اين چهار کشور عبارت بودند از عراق، يمن جنوبی، ليبی و الجزاير که آنجا در شورای امنيت نماينده ايران با يک گزارش خيلی جامعی حق مالکيت خود را ثابت کرد و در نتيجه شورای امنيت موضوع را از دستور کار خود خارج کرد. اين يک قرار بين المللی است که وقتی موضوعی از دستور کار شورای امنيت خارج می شود، ديگر قابل طرح مجدد نيست.
بنابر اين اصرار امارات بر اين که می گويند اين جزاير مال ماست، و ابزار حق و حاکميت می کنند اشتباه است. اولا حاکميت فرع بر مالکيت است. يعنی اگر مالکيتی نباشد، حاکميتی نخواهد بود. بنابر اين اصرارشان آب در هاون کوبيدن است. در هر حال جزيره ابوموسی دارای مقداری نفت و مقداری خاک سرخ است و اين جزيره مسکونی هم هست.
به همين دليل هم برای رعايت حال سکنه آنجا يک نوع توافقی انجام شد که قسمت هايی از ابوموسی که سکنه در آن ساکنند، تحت اداره خود ساکنين باشد ولی قسمت های عمده اين جزيره تحت اداره دولت ايران است.
قرار شد از محل درآمد نفت جزيره ابوموسی به شارجه کمک شود و در آن زمان ۷۵۰ هزار پوند هر شش ماه يک بار به اقتصاد شارجه کمک می شد. توافق شده بود و چکی با اين رقم به شارجه داده می شد برای کمک به عمران آبادی جزيره شارجه.
اين توافق بين دولت وقت ايران و حاکم وقت شارجه صورت گرفت؟
بله. با موافقت دولت انگليس اين موافقت انجام شد و به هر حال طرف ما در آن زمان انگليس ها بودند. درست است که با شيخ شارجه و شيخ راس الخيمه هم مذاکره می کرديم. اما در واقع حقيقت امر اين بود که طرف اصلی ما انگليس ها بودند.
آيا در اين نشست ها توافقنامه رسمی و کتبی هم امضا شد؟
بله. اين توافقنامه در وزارت خارجه موجود است، می توانند پيدا کنند و ببينند.
چهارشنبه هفته گذشته امارات ادعا کرد که جزيره ابوموسی و جزاير تنب بزرگ و تنب کوچک متعلق به اين کشور است و خواهان گفت وگو بر سر اين جزاير شد. در واکنش به اين ادعا، علی اکبر صالحی، وزير امور خارجه ايران، حاکميت تهران بر اين جزاير را مسلم و غيرقابل مذاکره خواند.
برای روش شدن تاريخچه حاکميت ايران بر جزاير سه گانه خليج فارس، در گفت وگو با رضا قاسمی، آخرين سفير ايران در کويت در دوران محمدرضا شاه که در مذاکرات مربوط به اين جزاير حضور داشت، از سابقه اين موضوع پرسيدیم.
رضا قاسمی: مسئله جزاير سه گانه به موضوع اساسی تری برمی گردد که آن موضوع تاسيس اتحاديه امارات متحده عربی بود. وقتی که دولت وقت انگلستان اعلام کرد که درپايان سال ۱۹۷۱ نيروهای خود را از خليج فارس خارج خواهد کرد، فکر تشکيل اتحاديه امارات قوت گرفت.
در حقيقت تشکيل اين اتحاديه يک انديشه انگليسی بود و هدف شان اين بود ايران را که به حق مدعی بحرين و جزاير سه گانه بود، به جای اينکه در برابر دو تا شيخ نشين مختلف قرار بدهند، بهتر آن ديدند که به جای يک يا دو شيخ نشين، در برابر مجموعه ای از امارات قرار دهند. مخصوصا که آن موقع صحبت اين بود که بحرين را هم جزو اتحاديه قلمداد کنند.
دولت شاهنشاهی ايران به صراحت اعلام کرد تا زمانی که مسئله بحرين و جزاير حل نشده است به هيچ وجه با تشکيل چنين اتحاديه ای که ساخته دست انگليس هاست موافقت نخواهد کرد.
بر همين مقوله مدتی مذاکرات بين مقام های ايرانی و مقام های انگليسی شروع شد و متعاقب آن مذاکرات جداگانه ای با شيوخ امارات مخصوصا شيخ خالد، شيخ شارجه و شيخ راس الخيمه مذاکراتی انجام شد که بنده هم کمابيش در جريان آن مذاکرات شرکت داشتم.
وقتی که دولت وقت انگلستان اعلام کرد که درپايان سال ۱۹۷۱ نيروهای خود را از خليج فارس خارج خواهد کرد، فکر تشکيل اتحاديه امارات قوت گرفت. در حقيقت تشکيل اين اتحاديه يک انديشه انگليسی بود و هدف شان اين بود ايران را که به حق مدعی بحرين و جزاير سه گانه بود، به جای اينکه در برابر دو تا شيخ نشين مختلف قرار بدهند، بهتر آن ديدند که به جای يک يا دو شيخ نشين، در برابر مجموعه ای از امارات قرار دهند.
شما در آن زمان چه شغلی داشتيد و با چه عنوان در اين مذاکرات حضور داشتيد؟
آن زمان من در سمت معاونت اداره نهم سياسی بودم. می دانيد که وزارت امور خارجه هشت اداره سياسی داشت که تقسيم بندی جغرافيايی داشت و در زمان تصدی آقای زاهدی، وزير خارجه، به خاطر اينکه مسائل خليج فارس مطرح بود يک اداره به ادارات سياسی اضافه شد و آن اداره نهم سياسی بود.
اداره نهم سياسی کارش رسيدگی به مسائل مربوط به سرزمين های جنوبی خليج فارس بود. و من در آن زمان به عنوان معاون اداره نهم در مذاکرات شرکت می کردم و حتی من ميهماندار شيخ خالد، شيخ شارجه که به ايران آمد و قرار بود که به اصفهان و شيراز سفر کند بودم و تمام مدت در کنارش بودم. در مذاکرات هم شرکت می کردم.
جزيره ابوموسی که در واقع جزيره ای مسکونی در خليج فارس است، از نظر جغرافیایی و حقوقی چه وضعیتی دارد؟ آیا امارات هم در حال حاضر در اداره این جزیره نقشی دارد؟
جزيره ابوموسی درست در وسط حد فاصل بين ايران و شارجه قرار دارد. اين جزيره متعلق بودنش به ايران مسلم است. اين جريان هم ثابت شد. ما با مدارک و نقشه هايی که در اختيار داشتيم، حتی نقشه هايی که روس ها داشتند و در اختيار ما گذاشتند، ثابت شد که اين سه جزيره متعلق به ايران است.
در نهايت چيزی نزديک به ۸۰ سال بود که سياست استعماری انگليس اين جزيره را از خاک ما جدا کرده بود و الان از اين جدايی چيزی حدود ۱۲۰ يا ۱۳۰ سال می گذرد.
اين مسئله پيش از اين حل شده و يک مسئله کهنه است. ديگر تجديدش اصلا موردی ندارد. جزيره ابوموسی و دو جزيره تنب بزرگ و تنب کوچک متعلق به ايران است و مدارک آن هم موجود است و در زمان خودش هم که کشور ما نيرو در جزاير پياده کرد و نسبت به مالکيت آنها اعاده حيثيت شد، چهار کشور عربی عليه ما به شورای امنيت شکايت کردند.
اين چهار کشور عبارت بودند از عراق، يمن جنوبی، ليبی و الجزاير که آنجا در شورای امنيت نماينده ايران با يک گزارش خيلی جامعی حق مالکيت خود را ثابت کرد و در نتيجه شورای امنيت موضوع را از دستور کار خود خارج کرد. اين يک قرار بين المللی است که وقتی موضوعی از دستور کار شورای امنيت خارج می شود، ديگر قابل طرح مجدد نيست.
بنابر اين اصرار امارات بر اين که می گويند اين جزاير مال ماست، و ابزار حق و حاکميت می کنند اشتباه است. اولا حاکميت فرع بر مالکيت است. يعنی اگر مالکيتی نباشد، حاکميتی نخواهد بود. بنابر اين اصرارشان آب در هاون کوبيدن است. در هر حال جزيره ابوموسی دارای مقداری نفت و مقداری خاک سرخ است و اين جزيره مسکونی هم هست.
به همين دليل هم برای رعايت حال سکنه آنجا يک نوع توافقی انجام شد که قسمت هايی از ابوموسی که سکنه در آن ساکنند، تحت اداره خود ساکنين باشد ولی قسمت های عمده اين جزيره تحت اداره دولت ايران است.
قرار شد از محل درآمد نفت جزيره ابوموسی به شارجه کمک شود و در آن زمان ۷۵۰ هزار پوند هر شش ماه يک بار به اقتصاد شارجه کمک می شد. توافق شده بود و چکی با اين رقم به شارجه داده می شد برای کمک به عمران آبادی جزيره شارجه.
اين توافق بين دولت وقت ايران و حاکم وقت شارجه صورت گرفت؟
بله. با موافقت دولت انگليس اين موافقت انجام شد و به هر حال طرف ما در آن زمان انگليس ها بودند. درست است که با شيخ شارجه و شيخ راس الخيمه هم مذاکره می کرديم. اما در واقع حقيقت امر اين بود که طرف اصلی ما انگليس ها بودند.
آيا در اين نشست ها توافقنامه رسمی و کتبی هم امضا شد؟
بله. اين توافقنامه در وزارت خارجه موجود است، می توانند پيدا کنند و ببينند.
بنيانگذار گوگل: چين، فيس بوک و ايران محور اختناق در عرصه اينترنت
سرگئی برين از بنيانگذاران گوگل می گويد که «عوامل بسيار نيرومندی» در تلاش برای محدود کردن فضای باز اينترنت هستند.
وی ضمن تاييد و تکرار نگرانی های اريک اشميت، مدير عامل شرکت گوگل در اين زمينه، می گويد که در حال حاضر بيش از هر زمان ديگری در اين مورد نگران است.
سرگئی برين در مصاحبه با روزنامه بريتانيايی «گاردين» گفت که عوامل و نيروهای پر قدرتی در سطح جهان عليه آزادی و فضای باز اينترنت صف بندی کرده و مشغول اقدام هستند.
وی افزود علاوه بر دولت های سرکوبگری نظير چين و ايران، شبکه اجتماعی فيس بوک، شرکت اپل و توليد کنندگان محصولات سرگرم کننده نيز در اين اقدامات دخيل اند.
وی با اشاره مستقيم به شبکه اجتماعی فيس بوک و شرکت اپل گفت که اين دو موسسه بزرگ اينترنتی از روش هايی استفاده می کنند که برای کاربران و رقبای خود محدوديت های فراوانی ايجاد می کند.
سرگئی برين افزود که بيش از هر زمان ديگری در گذشته نگران افزايش محدوديت و کنترل بر استفاده مردم از شبکه اينترنت است.
به گفته وی، اقدامات دولت هايی نظير عربستان، ايران و يا چين نشان می دهد که آنها در هراس از گسترش محيط اينترنت، برنامه های بسيار جدی را در دست اجرا دارند.
ولی در عين حال توليد کنندگان محصولات سرگرم کننده نيز به بهانه مبارزه با کپی غيرقانونی و استفاده غير مجاز از محصولات خود، روش های سختگيرانه ای را در پيش گرفته اند که به نسبت گذشته محدوديت های بيشتری بر شبکه اينترنت تحميل کرده است.
سرگئی برين در بخش ديگری از مصاحبه خود با روزنامه گاردين گفت: «من در گذشته فکر می کردم که شايد هيچ راه موثر و قطعی برای جلوگيری از گردش آزاد اطلاعات روی شبکه اينترنت وجود نداشته باشد و به قول معروف شايد نتوان جن چراغ جادو را به درون چراغ بازگرداند. ولی مواردی مثل استفاده دولت چين از ابزارهايی نظير فاير وال و اقدامات دولت ايران برای به اصطلاح پاکسازی شبکه اينترنت نشان داده است که اعمال چنين کنترل و محدوديت هايی ممکن است.»
وی در زمینه محدوديت های موجود در عرصه اينترنت، علاوه بر اشاره به کنترل دولت ها، به روش های نامطلوب شرکت های بزرگ، به خصوص در زمينه محدود کردن دسترسی کاربران به محتوای موجود در موتورهای جستجوگر نيز اشاره کرده است.
به گفته برین، بسياری از نرم افزارهای شرکت اپل و يا روش های جستجوگری که شبکه فيس بوک در اختيار کاربران قرار می دهد برای يافتن اطلاعات روی شبکه اينترنت محدوديت دارند.
روزنامه گاردين يادآوری می کند که در سال های اخير فيس بوک به يک رقيب ناسازگار برای گوگل بدل شده و اين دو شرکت بارها به شکل علنی در مورد عدم انطباق نرم افزارهای مربوط به «فهرست تماس» در تلفن های موبايل اندرويد با نرم افزار «فهرست دوستان» در شبکه اجتماعی فيس بوک، طرف مقابل را مورد انتقاد قرار داده اند.
پس از آنکه فيس بوک اجازه انتقال فهرست تماس از تلفن های محصول گوگل به فهرست دوستان در اين شبکه اجتماعی را نداد شرکت گوگل نيز سيستم عامل برای برقراری تماس بين تلفن های اندرويد با شبکه فيس بوک را حذف کرد.
سرگئی برين می گويد: «توسعه و خلق وب سايت هايی نظير موتور جستجوگر گوگل اساسا بر مبنای آزادی نامحدود در شبکه اينترنت شکل گرفته است. اگر در آن زمان فيس بوک و امثال آن وجود داشت مسلما ما قادر به خلق و راه اندازی وب سايت جستجوگری نظير گوگل نبوديم. اعمال محدوديت ها و مقررات شديد برای کنترل اطلاعات روی شبکه اينترنت مانع نوآوری و خلاقيت خواهد شد.»
روزنامه گاردين در پايان اين گزارش خاطر نشان می کند که اريک اشميت، مديرعامل شرکت گوگل نيز در سخنرانی اخير خود در «کنگره جهانی تلفن های موبايل» به کاربران هشدار داد که قوانين سختگيرانه و محدوديت های اعمال شده بر شبکه اينترنت را نپذيرند.
مديرعامل گوگل افزود: اين اقدامات هر چقدر هم معقول به نظر بيايند در نهايت موجب تجزيه و ايجاد حصارهای غير قابل عبوری در عرصه اينترنت و بنابراين ناقض آزادی نامحدود کاربران خواهند شد.
وی ضمن تاييد و تکرار نگرانی های اريک اشميت، مدير عامل شرکت گوگل در اين زمينه، می گويد که در حال حاضر بيش از هر زمان ديگری در اين مورد نگران است.
سرگئی برين در مصاحبه با روزنامه بريتانيايی «گاردين» گفت که عوامل و نيروهای پر قدرتی در سطح جهان عليه آزادی و فضای باز اينترنت صف بندی کرده و مشغول اقدام هستند.
وی افزود علاوه بر دولت های سرکوبگری نظير چين و ايران، شبکه اجتماعی فيس بوک، شرکت اپل و توليد کنندگان محصولات سرگرم کننده نيز در اين اقدامات دخيل اند.
وی با اشاره مستقيم به شبکه اجتماعی فيس بوک و شرکت اپل گفت که اين دو موسسه بزرگ اينترنتی از روش هايی استفاده می کنند که برای کاربران و رقبای خود محدوديت های فراوانی ايجاد می کند.
سرگئی برين افزود که بيش از هر زمان ديگری در گذشته نگران افزايش محدوديت و کنترل بر استفاده مردم از شبکه اينترنت است.
به گفته وی، اقدامات دولت هايی نظير عربستان، ايران و يا چين نشان می دهد که آنها در هراس از گسترش محيط اينترنت، برنامه های بسيار جدی را در دست اجرا دارند.
ولی در عين حال توليد کنندگان محصولات سرگرم کننده نيز به بهانه مبارزه با کپی غيرقانونی و استفاده غير مجاز از محصولات خود، روش های سختگيرانه ای را در پيش گرفته اند که به نسبت گذشته محدوديت های بيشتری بر شبکه اينترنت تحميل کرده است.
سرگئی برين در بخش ديگری از مصاحبه خود با روزنامه گاردين گفت: «من در گذشته فکر می کردم که شايد هيچ راه موثر و قطعی برای جلوگيری از گردش آزاد اطلاعات روی شبکه اينترنت وجود نداشته باشد و به قول معروف شايد نتوان جن چراغ جادو را به درون چراغ بازگرداند. ولی مواردی مثل استفاده دولت چين از ابزارهايی نظير فاير وال و اقدامات دولت ايران برای به اصطلاح پاکسازی شبکه اينترنت نشان داده است که اعمال چنين کنترل و محدوديت هايی ممکن است.»
وی در زمینه محدوديت های موجود در عرصه اينترنت، علاوه بر اشاره به کنترل دولت ها، به روش های نامطلوب شرکت های بزرگ، به خصوص در زمينه محدود کردن دسترسی کاربران به محتوای موجود در موتورهای جستجوگر نيز اشاره کرده است.
به گفته برین، بسياری از نرم افزارهای شرکت اپل و يا روش های جستجوگری که شبکه فيس بوک در اختيار کاربران قرار می دهد برای يافتن اطلاعات روی شبکه اينترنت محدوديت دارند.
روزنامه گاردين يادآوری می کند که در سال های اخير فيس بوک به يک رقيب ناسازگار برای گوگل بدل شده و اين دو شرکت بارها به شکل علنی در مورد عدم انطباق نرم افزارهای مربوط به «فهرست تماس» در تلفن های موبايل اندرويد با نرم افزار «فهرست دوستان» در شبکه اجتماعی فيس بوک، طرف مقابل را مورد انتقاد قرار داده اند.
پس از آنکه فيس بوک اجازه انتقال فهرست تماس از تلفن های محصول گوگل به فهرست دوستان در اين شبکه اجتماعی را نداد شرکت گوگل نيز سيستم عامل برای برقراری تماس بين تلفن های اندرويد با شبکه فيس بوک را حذف کرد.
سرگئی برين می گويد: «توسعه و خلق وب سايت هايی نظير موتور جستجوگر گوگل اساسا بر مبنای آزادی نامحدود در شبکه اينترنت شکل گرفته است. اگر در آن زمان فيس بوک و امثال آن وجود داشت مسلما ما قادر به خلق و راه اندازی وب سايت جستجوگری نظير گوگل نبوديم. اعمال محدوديت ها و مقررات شديد برای کنترل اطلاعات روی شبکه اينترنت مانع نوآوری و خلاقيت خواهد شد.»
روزنامه گاردين در پايان اين گزارش خاطر نشان می کند که اريک اشميت، مديرعامل شرکت گوگل نيز در سخنرانی اخير خود در «کنگره جهانی تلفن های موبايل» به کاربران هشدار داد که قوانين سختگيرانه و محدوديت های اعمال شده بر شبکه اينترنت را نپذيرند.
مديرعامل گوگل افزود: اين اقدامات هر چقدر هم معقول به نظر بيايند در نهايت موجب تجزيه و ايجاد حصارهای غير قابل عبوری در عرصه اينترنت و بنابراين ناقض آزادی نامحدود کاربران خواهند شد.
مقام های اسرائیلی می گویند که ۳۵۰۰ زندانی فلسطینی امروز سه شنبه ۱۷ آوریل (۲۹ فروردین) دست به اعتصاب غذا زده اند.
این اعتصاب به مناسبت "روز زندانیان" فلسطینیان و در اعتراض به ادامه بازداشت آنها انجام می شود.سازمان زندان های اسرائیل می گوید که ۱۲۰۰ نفر از این افراد قصد دارند پس از روز سه شنبه هم به اعتصاب غذا ادامه دهند.
از سوی دیگر، خضر عدنان، سخنگوی سابق گروه جهاد اسلامی که ماه پیش پس از ۶۷ روز اعتصاب غذ را شکست، از زندان آزاد خواهد شد.
حدود ۴۷۰۰ فلسطینی در زندان های اسرائیل بازداشت هستند که به گفته فلسطینی ها، حداقل ۳۰۰ نفر آنها هنوز تفهیم اتهام نشده اند.
علیاکبر آقایی و سلمان ذاکر، نمایندگان سلماس و ارومیه در مجلس ایران، امروز سهشنبه ۲۹ فروردین نسبت به طرح انتقال آب دریای خزر به استانهای سمنان، خراسان جنوبی و یزد اعتراض کردند.
به نظر آنان انتقال آب به دریاچه ارومیه، که در حال خشک شدن است، اولویت بیشتری دارد. آقای ذاکر در تذکر خود گفت در شرایط خشک شدن دریاچه ارومیه، "انتقال آب خزر به کویر سمنان به دور از عدالت است".علیاکبر آقایی نیز ضمن بیان اعتراضی مشابه، اظهار کرده است که اعتبار اولیه این طرح دو هزار میلیارد تومان بوده است، آن هم در شرایطی که کل بودجه سال گذشته وزارت نیرو، مجری این طرح، حدود پنج هزار میلیارد تومان بوده است.
با اجرای این طرح، که روز گذشته توسط محمود احمدینژاد، رییسجمهور ایران، افتتاح شد، قرار است که قرارگاه خاتمالانبیای سپاه پاسداران، پیمانکار این طرح، آب دریای خزر را به استانهای خشک مرکزی ایران منتقل کند.
آلن ژوپه، وزیر خارجه فرانسه، گفته است که "تحریم های بین المللی علیه رژیم سرکوبگر سوریه امکانات مالی و عواید ارزی آن را به نصف تقلیل داده و این رژیم می کوشد به نحوی از این تحریم ها نجات یابد."
آقای ژوپه، که در یک اجلاس بین المللی در پاریس سخن می گفت، افزود که جامعه جهانی باید "مانورهای" حکومت سوریه برای رهایی از فشار تحریم های خارجی را خنثی کند و به فشار بر این حکومت برای برآوردن خواست مردم سوریه ادامه دهد.در اجلاس پاریس، پنجاه و هفت کشور جهان شرکت دارند و وزیر خارجه فرانسه هشدار داد که جامعه بین المللی باید با هرگونه تخلف سوریه از طرح صلح مصوب شورای امنیت به شدت برخورد کند.
محاکمه متهمان پرونده نا آرامی های خونین یک مسابقه فوتبال در ماه فوریه سال جاری در شهر پورت سعید مصر، که به کشته شدن بیش از هفتاد تن منجر شد آغاز شده است و نه مامور پلیس و سه کارمند باشگاه المصری پورت سعید از متهمان این پرونده هستند.
روز ۱ فوریه سال جاری، در پی پیروزی تیم المصری پورت سعید بر تیم الاهلی قاهره در شهر پورت سعید، طرفداران تیم میزبان به داخل زمین چمن ریختند و با طرفداران تیم میهمان درگیر شدند در حالیکه، به گفته برخی منابع خبری، نیروهای پلیس توانایی برقراری آرامش را نداشتند.دادگاه در میان تمهیدات امنیتی ویژه تشکیل شده اما جریان محاکمه به طور زنده از تلویزیون پخش می شود.
گروهی از نمایندگان مجلس ایران، در واکنش به انتشار گمانهزنیهایی در مورد احتمال اعلام اجرای مرحله دوم هدفمندکردن یارانهها توسط محمود احمدینژاد در یک مصاحبه زنده تلویزیونی، گفته اند که چنین اقدامی "غیرقانونی" خواهد بود.
آقای احمدی نژاد قرار است امشب در یک برنامه زنده تلویزیونی "در خصوص مهمترین مسایل روز کشور و موضوعات منطقه ای و بین المللی" با مردم ایران سخن بگوید.محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور ایران در پاسخ به سئوال خبرگزاری مهر در مورد احتمال اعلام اجرای مرحله دوم هدفمندکردن یارانه ها در این برنامه تلویزیونی، این موضوع را تأیید یا تکذیب نکرد.
او به گفتن این جمله اکتفا کرد که "رییسجمهور از تلویزیون سخن خواهد گفت و همه را اطلاع خواهد داد".
در همین حال چند تن از نمایندگان شاخص مجلس ایران در واکنش به احتمال صدور دستور اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها چنین کاری را غیرقانونی دانستند.
الیاس نادران، نماینده مجلس ایران، در گفتگو با مهر گفت دولت نمیتواند بدون مصوبه مجلس قیمتها را بالا ببرد.
احمد توکلی، رییس مرکز پژوهشهای مجلس ایران، نیز گفت اعلام و اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها غیرقانونی خواهد بود. او اظهار داشت که رییسجمهور باید برای این اقدام تا تصویب بودجه سال ۱۳۹۱ در مجلس صبر کند.
با این حال به گفته محمدرضا باهنر، نایبرییس مجلس ایران، دولت 'مبلغی را به صورت مجازی' به حساب خانوارهای دریافتکننده یارانه نقدی واریز کرده است که البته هنوز قابل برداشت نیست. او گفت باید با بررسی این اقدام "مشخص شود که از منابع غیرقانونی تامین نشده باشد".
هدفمند کردن یارانهها همواره از موارد چالشبرانگیز میان مجلس و دولت بوده است. منتقدان سیاستهای آقای احمدینژاد اجرای این طرح را موجب افزایش تورم، کسری بودجه و نابسامانی اقتصادی میدانند.
دولت آقای احمدینژاد در پی بالا بردن بهای برخی کالاها و خدمات و در مقابل افزایش میزان یارانه نقدی پرداختی به تعدادی از خانوارهای ایرانی است.
این تصمیم دولت با مخالفت شدید مجلس ایران روبهرو شده است؛ تا جایی که علی لاریجانی، رییس مجلس ایران، در نامهای به آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوریاسلامی، خواستار مداخله وی و پیشگیری از اجرای مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها شده است.
آقای لاریجانی معتقد است این اقدام 'طوفان تورم' به بار خواهد آورد.
محمود احمدینژاد پیشتر از عزم دولت خود برای 'اجرای پر قدرت' مرحله دوم هدفمند کردن یارانهها خبر داده و از همه خواسته بود برای این مرحله آمادگی کامل داشته باشند.
سرتیپ غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیر عامل ایران از تاسیس یک قرارگاه مدیریت بحران برای حوادث پرتوی و هستهای در آن سازمان خبر داده است.
پدافند غیرعامل به معنای کاهش آسیبپذیری در هنگام بحران، بدون استفاده از اقدامات نظامی و صرفا با بهرهگیری از فعالیت های غیرنظامی، فنی و مدریتی است.فریدون عباسی دوانی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران توسط سرتیپ جلالی به عنوان فرمانده قرارگاه جدید منصوب شده است.
او در معرفی آقای عباسی به عنوان فرمانده این قرارگاه، وظایف آن را دفاع پرتوی، دفاع سایبری، دفاع بیولوژیکی و دفاع شیمیایی برشمرد.
سازمان پدافند غیرعامل ایران که از سال ۱۳۸۴ شروع به فعالیت کرد، از نمایندگان نیروهای مسلح، وزارتخانه ها و سازمان های دولتی مختلف تشکیل شده است.
این سازمان وظیفه ایجاد هماهنگی میان نهادهای مختلف حکومتی به منظور آماده سازی آنها برای مقابله غیرنظامی با حملات نظامی احتمالی را بر عهده دارد، تا درصورت انجام حمله علیه ایران، خسارت های وارد شده بر زیر ساخت ها و تأسیسات را به حداقل برسد.
رئیس سازمان انرژی اتمی ایران پس از دریافت حکم فرماندهی قرارگاه مدیریت بحران حوادث پرتوی و هستهای گفت که این قرارگاه در مقابله با حمله هسته ای و پرتوی کوشا خواهد بود و نسبت به تامین نیروی انسانی لازم تلاش خواهد کرد.
آقای عباسی دوانی در ادامه گفت که ایران تا پنج سال دیگر قادر به طراحی و ساخت استخر راکتوری با توانی دو برابر راکتور تهران خواهد بود.
علی مطهری، نماینده مجلس ایران بار دیگر بر استیضاح وزیر کار در صورت باقی ماندن سعید مرتضوی در ریاست صندوق تامین اجتماعی تاکید کرده است.
وزیر کار ایران قرار بود روز یکشنبه به دلیل سپردن مدیریت این صندوق به آقای مرتضوی استیضاح شود، اما غلامعلی حداد عادل و احمد توکلی از نمایندگان مجلس، پیش از آغاز استیضاح، به نمایندگان گفتند که آقای مرتضوی قول داده که از سمت خود کناره گیری کند.پس از این بود که نمایندگان امضا کننده طرح استیضاح، امضای خود را پس گرفتند و استیضاح از دستور کار مجلس خارج شد. اما رسانه های دولتی ایران بلافاصله از قول محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری که برای شرکت در جلسه استیضاح و دفاع از وزیر راه به مجلس رفته بود، نقل کردند که دولت هیچ قولی در مورد استعفای آقای مرتضوی به مجلس نداده است.
نمایندگانی که طرح استیضاح را امضا کرده بودند، انتصاب آقای مرتضوی را "بر خلاف مصالح کشور و معارض قانون و آسیب زننده به منافع ۳۳ میلیون کارگر زحمتکش و خانوادههای آنان" می دانستند.
آقای مطهری امروز ۲۹ فروردین به خبرنگاران گفته است که خبرهای مختلفی در مورد سعید مرتضوی وجود دارد.
او گفت که اگر آقای مرتضوی سر کار خود حضور یافته باشد، جا دارد استیضاح وزیر کار دوباره مطرح شود.
این در حالی است که خبرگزاری فارس به نقل از یک منبع آگاه در سازمان تامین اجتماعی گفته است که آقای مرتضوی به این سازمان نرفته و به زودی سرپرست جدید آن مشخص خواهد شد.
این منبع گفته است با وجود این که استعفای آقای مرتضوی پذیرفته نشده، اما او بر کناره گیری خود تاکید میکند.
خبرگزاری فارس در حالی به نقل از منبع خود بر "قول شرف" سعید مرتضوی برای کناره گیری تاکید کرده که حسن ضابطی، مشاور فرهنگی و رسانه ای صندوق تامین اجتماعی، روز پیش در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران-ایسنا، "قول شرف" سعید مرتضوی در این خصوص را کذب خوانده و گفته بود این گونه الفاظ برای "فضاسازی سیاسی" مطرح میشود.
تاکید بر استیضاح
علی مطهری با بیان این که هنوز به طور قانونی، فرصت برای استیضاح وزیر کار در مجلس هشتم وجود دارد، گفته است که علت طرح مساله استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نوع رفتار و عملکرد سعید مرتضوی در مسئولیتهای گذشته او بوده و این سئوال را مطرح کرده که "چطور استیضاح کنندگان به قول او اعتماد کردند؟"او گفته است برخی از استیضاح کنندگان، "فریب" خوردند و "خام" شدند.
پس از انتخابات سال ۸۸ ریاست جمهوری و وقایع بازداشتگاه کهریزک که به کشته شدن تعدادی از معترضان بازداشت شده انجامید، سعید مرتضوی، که دادستان تهران بود، از سمت خود برکنار شد و از قوه قضائیه به دولت رفت.
دولت آقای احمدی نژاد او را ابتدا به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز و سپس به ریاست صندوق تأمین اجتماعی منصوب کرد.
این انتصاب انتقادهای گستردهای را در میان نمایندگان به دنبال داشت.
محمد دهقان، عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی روز شنبه این هفته، دولت محمود احمدی نژاد را متهم کرده بود که با ایجاد "چالشهای" جدید، درصدد فرار از پاسخگویی است.
آقای دهقان در باره انتصاب سعید مرتضوی به ریاست سازمان تامین اجتماعی گفته بود: "این فرد شایستگی هیچ مسئولیتی را ندارد و نباید در پست های کلیدی و مهم قرار گیرد."
در پی بارش کم سابقه و آبگرفتگی خط چهار مترو تهران و برخی از خیابانها و معابر این شهر، مهدی چمران، رئیس شورای شهر تهران در جلسه امروز ۲۹ فروردین ماه این شورا اعلام کرد که "دیواره کانالهای آب پایتخت چندان قابل اعتماد نیست و شهرداران منطقه باید از تمامی آنها بازدید کنند."
آقای چمران گفت که در هنگام آبگرفتگی تونل های مترو، ناشی از شکستگی دیواره کانال رود کن در غرب تهران، سه واگن در مسیر وجود داشت که مسافران آن به سرعت تخلیه شدند و این حادثه تلفات جانی نداشت.رئیس شورای شهر تهران افزود: "بخش جنوبی ایستگاه استاد معین به دلیل گودبرداری برای ادامه این خط دچار آبگرفتگی شد که به دلیل وجود منازل مسکونی در بالای این منطقه، منازل تخلیه و شهروندان به هتل هویزه منتقل شدند."
به گفته مسئولان، آب ایستگاه آزادی تخلیه شده و تلاش برای تخلیه آب ایستگاه فکوری و حبیب اللهی ادامه دارد.
شهردای تهران دیروز اعلام کرده بود که حجم آب ورودی به خط چهار مترو ۵۰۰ هزار متر مکعب بوده و ارتفاع آب به ۱۸ متر رسیده است.
'خاکی برای جذب آب باقی نمانده'
معصومه ابتکار، دبیر کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در مورد مشکل آبگرفتگی در تهران گفت: "در تهران خاکی برای جذب آب باقی نمانده است و طبیعی است که با یک بارش سنگین دچار چنین مشکلاتی شویم."به گفته خانم ابتکار، اکثر کانالهای آب در تهران بتنی است و سطح خیابانها نیز آسفالت است و این وضع، امکان جذب آب را از پایتخت ایران گرفته است.
اما حسن بیادی، نائب رئیس شورای شهر نیز معتقد بود که مشکل اصلی در خارج از تهران بوده و مردم پایتخت به طور عادی تردد می کردند.
خانم ابتکار در پاسخ به سخنان آقای بیادی گفت: "خیابان نیایش به دریاچه بدل شده بود."
یک شاهد عینی در غرب تهران به بی بی سی فارسی گفت: "با بسته بودن خط ۴ مترو، دیروز و امروز حجم مسافران اتوبوسها در ساعات اولیه صبح به شدت افزایش پیدا کرد و اتوبوس های بی.آر.تی (تندور) در حال انفجار از جمعیت است."
شاهد دیگری نیز گفت: "وقتی بارندگی شروع شد پس از چند دقیقه خیابان پر از آب بود، مجبور شدم کفشهایم را در بیاورم و پابرهنه راه بروم، فشار آب در برخی از مسیرها زیاد بود. حتی امروز هم که هوا آفتابی است هنوز خیابانها پر از گل و لای و آب است."
حمزه شکیب، رئیس کمیسیون عمران شورای شهر تهران در جلسه امروز خطاب به آقای بیادی گفت: "حتما شما زیر سقف بودید که برایتان مشکلی ایجاد نشد وگرنه در سطح شهر نیز مردم دچار مشکلات بسیاری شدند."
آقای شکیب همچنین گفت: "زمانی که برای یک ساختمان خاکبرداری می شود همه به فکر ساختمان کنار آن هستیم، اما چگونه میشود که در اجرای پروژه عمرانی مترو توجهی به همسایگی با کانال آبهای سطحی نشده است؟"
در همین حال علی محمد قلیها، مدیرعامل شرکت بهره برداری مترو تهران به خبرگزاری مهر گفته است: "پس از تخلیه کامل آب از ایستگاهها خسارات وارده تعیین شده و زمان دقیق بازگشایی و خدمات رسانی مجدد خط ۴ مترو بین ایستگاه انقلاب تا میدان آزادی اعلام خواهد شد."
کناره گیری کردها از نشست اخیر شورای ملی سوریه در استانبول، بحث تعیین سرنوشت این اقلیت قومی را در کشور تحت حاکمیت بشار اسد، در معرض توجه ناظران قرار داده است.
احزاب کرد کنار کشیدن خود از این نشست را مثبت ارزیابی کرده و میگویند که این کار، وزن نهایی آنها را در آینده سوریه و تحولات کنونی این کشور تعیین میکند. هرچند عده ای از مخالفان عضویت کردها در آن بخش از اپوزیسیون سوریه که از مشروعیت بیشتری نزد جامعه بین الملل برخوردار است، معتقدند آنها نباید از اول با مخالفان دولت اسد که از سوی آمریکا و ترکیه حمایت میشوند همکاری میکردند.
تنش میان اپوزیسیون سوریه و کردهای این کشور، تنها به جدل اخیر آنها در مورد نشست استانبول محدود نیست.
به نظر میرسد تلاش همزمان حزب کارگران کردستان، پ ک ک در ترکیه و حکومت اقلیم کردستان در عراق برای تعیین آرایش سیاسی کردها در سوریه، جمعیت چند میلیونی این کشور را با بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز قرار داده است.
با این حال روزنامه نگاران کرد سوریه در مصاحبههای جداگانه با نگارنده، میگویند کردهای این کشور تلاش میکنند نهایت استفاده را از امکانات موجود ببرند، بدون آنکه زیر سلطه طرفهای درگیر بروند.
یک سال قبل از آن تاریخ "حزب اتحاد دمکراتیک" تاسیس شد، حزبی که توسط حزب کارگران کردستان (پ ک ک) تاسیس شده و پایبند به دیدگاه های عبدالله اوجالان رهبر زندانی این حزب است. از سال ۲۰۰۴ به این طرف احزاب دیگری در کردستان سوریه ظهور کردند. برخی از آنها در دمشق نمایندگی داشتند و برخی دیگر مراکز خود را در شهرهای اقلیم کردستان عراق و تحت حمایت این حکومت دایر کردند.
آنها به لحاظ ماهوی تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند. بیشتر این احزاب خواهان احقاق حقوق شهروندی برای کردها در سوریه و داشتن حق تابعیت سوری در این کشور بودند. این رویه تا تحولات اخیر سوریه ادامه داشت.
پس از بهار عربی، احزاب کرد در سوریه به موازات قیام سراسری در این کشور به ایفای نقش فعالانه تری پرداختند. نامگذاری جمعه های اعتراضی معترضان سوری به "جمعه آزادی" و "جمعه وفاداری به قیام ۲۰۰۴ کردها در قامیشلی"، حضور در نشست های مختلف اپوزییسون، حضور فعال مردم مناطق حسکه و قامیشلی و مشارکت کردهای مقیم پایتخت در اعترضات خیابانی، از جمله فعالیت هایی است که کردها، به موازات جنبش سراسری این کشور انجام داده ند.
حکومت بشار اسد به روزنامه نگاران و رسانه های خارجی اجازه حضور آزادانه برای پوشش اخبار را نمیدهد. به همین دلیل امکان راست آزمایی ادعای طرف های درگیر قیام سوریه به صورت کامل فراهم نیست. با این حال بیشتر روزنامه نگاران کرد سوری در داخل و خارج از این کشور می گویند که حضور جوانان کرد از آغاز اعتراضات این کشور تابع توصیه ها و برنامه ریزی سیاسی و حزبی نبوده و آنها به صورت خود جوش به قیام سوریه پیوسته اند.
به هر ترتیب، پس از مدتی احزاب کرد به صورت سازمان یافته به اعتراضات واکنش نشان داده و براساس ائتلاف های سراسری موجود تقسیم شدند. در این فاصله دولت بشار اسد برای فرو نشاندن ناآرامیها، امتیازاتی به معترضان از جمله کردها داد، اما این امتیازات در نهایت تاثیری در پایان بخشیدن به تظاهرات اعتراضی نداشته است.
نظام حاکم در سوریه در ماه های اولیه اعتراضات با صدور فرمانی به هزاران کرد ساکن منطقه حسکه در غرب این کشور، تابعیت سوری اعطا کرد؛ تلاشی که بر خلاف تصور دولت بشار اسد، موجب همراهی کردها با دولت نشد.
"انجمن وطنی کردی" از سوی" شورای ملی سوریه" به عنوان تنها نماینده کردها به رسمیت شناخته می شود. این انجمن از حمایت مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق نیز برخوردار است.
در روزهای ۲۸ و ۲۹ ژانویه سال جاری بارزانی با هدف گردآوری احزاب مختلف، کنفرانسی برای کردهای سوریه در اربیل کردستان عراق برگزار کرد.
رئیس اقلیم کردستان عراق خطاب به شرکت کنندگان این کنفرانس گفت: "اقلیم کردستان در امور داخلی سوریه دخالت نمیکند، اما به واسطههویت ملی مشترکی که داریم، با شما همکاری خواهیم کرد و شما هم در پایتخت کشور خودتان در مورد چگونگی کارهایتان تصمیم بگیرید".
بارزانی در این کنفراس از کردهای سوریه خواست که در تصمیمگیریهایشان از خشونت پرهیز کرده و راه گفت و گو و آشتی را درپیش گیرند. او شرط خود را برای همکاری با کردهای سوریه "حفظ وحدت و یکپارچگی" عنوان کرد و گفت: "در غیر این صورت نمیتوانیم اقدامی برای شما انجام دهیم. از شما میخواهیم که همه اختلافات را کنار گذاشته و به سوی آیندهای روشن گام بردارید."
اما کنفرانس کردهای سوریه آنگونه که مد نظر رهبر حزب دمکرات کردستان عراق بود برگزار نشد و با انتقادات حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) رو به رو شد که از جمله احزاب غایب کنفرانس بود.
حسین کوچر، سخنگوی این حزب در اقلیم کردستان در گفتگویی اختصاصی با ما دلیل غیبت حزبش را خودداری مسعود بارزانی از دعوت رسمی آنها اعلام می کند. این در حالی است که مقامات اقلیم کردستان می گویند تمامی احزاب کرد سوریه دعوت شده اند.
آقای کوچر تائید می کند که دو روز مانده به آغاز کار کنفرانس از سوی فواد حسین، رئیس دیوان رهبری اقلیم به شرکت در کنفراس فراخوانده شده اند، اما به دلیل اینکه از ابتدای امر در جریان هماهنگی آن قرارنداشته اند مشارکت در گرد هم آیی را نپذیرفته اند.
محمد محمود بشار روزنامه نگار کرد در مصاحبه ای جداگانه با نگارنده می گوید که پ ی د به دلیل درخواست کرسی بیشتر در انجمن وطنی کردها که با مخالفت سایر اعضا همراە بود، از عضویت در آنجا و هم از حضور در کنفرانس خودداری کرد.
"کمیته هماهنگی" یک تشکیلات وسیع و مرکب از چپها، برخی از ملی گراهای وطنی و چهار حزب کرد است که به موازات شورای ملی سوریه تشکیل شد. حسین کوچرسخنگوی حزب پید می گوید حزبش نایب ریاست این ائتلاف را به عهده دارد و هدف آنها از شرکت در این کمیته، حضور در میدان مبارزه سیاسی در سوریه و پیشبرد و تثبیت یک سیاست و در نهایت یک نظام دمکراتیک است.
محمد محمود بشار تاکید دارد که "پ ی د در این ائتلاف پای توافق نامه ای را امضا کرده که در آن از سوریه به عنوان بخشی از سرزمین عرب یاد شده و مردم این کشور ملزم به حمایت از ملت عرب هستند."
حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) از همان روزهای آغازین قیام سوریه از سوی دیگر رقبای کرد متهم به ممانعت از مشارکت سیاسی کردها در اعتراضات شده بود.
برادوست آزیری، دیگر روزنامه نگار کرد سوری ساکن اقلیم کردستان در مصاحبه با نگارنده می گوید: "نیروهای نظامی وابسته به پ ی د در طول یک سال و نیم گذشته تلاش کرده اند هژمونی خود را از طریق ایجاد ارعاب و تهدید بر فضای سیاسی اجتماعی کردستان سوریه تثبیت کنند. در مواردی هم معترضان مدنی را مورد تعرض قرار داده اند".
این روزنامه نگار حادثه روز ۱۰ ژانویه ۲۰۰۴ را یادآوری می کند. در این حادثه فرزندان عبدالله بدرو، معترض و یکی از فعالان کرد سوری و از یاران قدیمی عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ ک ک از سوی نیروهای نظامی پ ی د، در بیمارستان و محل سکونت شخصی آنها کشته شدند.
این حزب بلافاصله در بیانیه ای که به زبان عربی منتشر کرد، مسئولیت کشته شدن فرزندان بدرو را به دلیل آنچه "دزدیدن مال خلق" اعلام کرد به عهده گرفت. به گفته روزنامه نگاران کرد عبدالله بدرو مالک آپارتمان محل سکونت عبدالله اوجالان در سالهای حضور او در دمشق بوده و بعد از دستگیری رهبر پ ک ک، بدرو از این حزب جدا شده است.
سخنگوی پ ی د در کردستان عراق می گوید موضوع بدرو ارتباطی با قیام فعلی سوریه ندارد. وی مدعی است: "نیروهای پاسداری از خلق راه دیگری نداشتند. در حقیقت خانواده بدرو وابسته به نظام بعث بودند".
این در حالی است که جمعی از روشنفکران و روزنامه نگاران کرد سوری بعد از حادثه روز ۱۰ ژانویه، در بیانیه ای تاکید کرده اند که یکی از فرزندان بدرو در بیمارستان و با نظارت نیروهای نظامی دولت سوریه کشته شده است.
آنها در بیانه خود با شریک دانستن نظام حاکم در این حادثه نوشته اند: "برای ما دلایل حزبی کشته شدن این افراد مهم نیست، حتی اهمیتی ندارد که اموال مال چه کسی بوده است. برای ما این مهم است که روشهای تروریستی و پناه بردن به خشونت و انتقام دسته جمعی برچیده شود."
همزمان بخش اروپایی "جنبش آینده کرد" در بیانیه ای با محکوم کردن قتل فرزندان بدرو و با اعلام اینکه این مشی منجر به ایجاد "زندان دیگری در کنار زندان بعث" برای کردها می شود، نوشت: "این اولین بار نیست که جامعه کرد در سوریه نظاره گر چنین تجاوزهایی به کرامت انسان می شود، اما اولین بار است که جنایتکاران خودشان را معرفی می کنند".
جنبش آینده کرد همچنین با توجه به مشابهت کشته شدن فرزندان بدرو با نحوه کشته شدن "مشعل تمو" تردیدهایی را در مورد کشته شدن رهبر حزب المستقبل کرد مطرح کرده است.
مشعل تمو، رهبر "جنبش آینده کرد" در سوریه بود که سال گذشته توسط افراد ناشناس به قتل رسید. نام او برای اولین بار به هنگام حوادث خونبار مارس سال ۲۰۰۴ بر سر زبانها افتاد. این فعال کرد همان روزها از سوی دولت اسد به اتهام تلاش برای ایجاد جنگ داخلی بازداشت و محکوم شد. آقای تمو تا شش ماه قبل از کشته شدنش در زندانهای سوریه باقی ماند. او در این فاصله زمانی یک سازمان مردم نهاد کردی تشکیل داد در کنار آن با فعالان عرب سوری از جمله "میشل کیلو" مشارکت کرد.
هنوز مشخص نیست مسئول واقعی کشته شدن رهبر "جنش آینده کرد" چه کسی بوده است. اما آن طور که دویچه وله، شکبه برون مرزی آلمان نوشته، "فاریس تمو" پسر او به سایت آلمانی "تاگسشاو" گفته است که پدرش تنها کسی بوده که میتوانسته کردها را در مقابل پ ک ک متحد کند و به همین خاطر هم به فرمان اسد و به دست عوامل پ ک ک یا افراد نزیک به آن کشته شده است.
شایعات زیادی در مورد وابستگی حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) به حزب کارگران کردستان (پ ک ک) مطرح است. حسین کوچر، یکی از سخنگویان این حزب درمورد ارتباط ابن دو جریان می گوید: "پ ک ک، یک جنبش سراسری در تمام کردستان است و خواهان احقاق حقوق تمام کردهاست. پ ی د، یک حزب جداست. سیاست جداگانه دارد. مبارزه سیاسی غرب کردستان را هدایت می کند. اما مبارزه ما مبتنی بر فلسفه و فکر رهبر اوجالان و پروژه های او برای مساله کرد است. ما این پروژه را برای کردستان منطقی می دانیم. ما بر اساس پروژه رهبر اوجالان و برای ایجاد همزیستی مسالمت آمیز میان ملت کرد با ملت عرب و سایر ملت ها تلاش میکنیم."
حزب کارگران کردستان که می گوید برای "خودمدیریتی دمکراتیک" کردها در ترکیه مبارزه می کند، جز در ترکیه در سایر کشورهایی هم که کردها در آن زندگی می کنند از جمله سوریه دارای نفوذ سیاسی اجتماعی نسبی است.
محمد محمود بشار می گوید: "اعضای پ ک ک در دهه هشتاد به عنوان دانشجو وارد کردستان سوریه شدند. تشکل آنها بیشتر جنبه یک گروه دانشجویی داشت. اعضای جوان پ ک ک در میان کردهای سوریه تحت نام مبارزه مسلحانه توانستند افرادی را به خود جذب کنند."
وی می افزاید: "بعدها پ ک ک به عنوان یک حزب پر نفوذ در بین کردهای ترکیه مطرح شد. حضور آنها در سوریه با موافقت امنیتی نظام اسد روبهرو بود. آنها از طریق کردهای سوریه می خواستند بر کردهای ترکیه تاثیر بگذارند. نیروهای پ ک ک در محلی به نام شبعا در نزدیک دمشق آموزش نظامی می دیدند."
با این حال ناظران کرد سوری معتقدند که پ ک ک در سال ۲۰۰۳ از طریق تاسیس حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) یک بار دیگر وارد کردستان سوریه شد و توانست تعدادی از جوانان کرد را برای مشارکت در مبارزه مسلحانه علیه ترکیه بسیج کند.
زریان روژهلاتی، روزنامه نگار کرد ایرانی که اینک مسول اتاق خبر رادیو نوا در سلیمانیه کردستان عراق است، اعتقاد دارد که در سالهای فعالیت پ ک ک در کردستان سوریه بیش از ۴۰۰۰ جوان کرد به صفوف حزب کارگران کردستان پیوسته اند.
پ ک ک صاحب اولین تلویزیون کرد زبان است. آنها در دهه نود میلادی از طریق تاسیس تلویزیون "مید تی وی" توانستند تاثیرات چشمگیری بر کردهای سوریه و ایران بر جای بگذارند.
پ ی د، که به گفته یکی از سخنگویان آن "تغییر دمکراتیک در نظام سوریه" را در دستور کار دارد، معتقد به یک راه سوم در حل بحران کنونی این کشور است. حسین کوچر می گوید: "ما از اسد حمایت نمی کنیم، علیه او هم دست به مبارزه مسلحانه نمی زنیم. ما به خط سوم اعتقاد داریم که آن هم تلاش دمکراتیک برای ایجاد یک نظام دمکراتیک در کردستان سوریه و اشاعه آن در تمام سوریه است."
پ ی د اکنون یکی از احزاب دارای نفوذ در بین بخشهایی از کردهای سوریه به ویژه در مناطق عفرین و کوبانی است. آنها معتقد هستند که عضویت سایر احزاب کرد در شورای ملی سوریه به رهبری بورهان غلیون تائید سیاست های آمریکا و ترکیه است و عقب نشینی کردها بعد از نشست دوستان استانبول موید این مدعاست.
عملکرد پ ی د نگرانی بخشی از فعالان مدنی سوریه و سایر احزاب را به دنبال داشته است. آنها نگرانند که پکک حزب کارگران کردستان، از طریق پ ی د سیاست های خود را در سوریه اعمال کند. عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ ک ک که به زندان ابد محکوم شده و در جزیره امرالی زندانی است یک سال قبل از بازداشت در مصاحبه با نبیل ملحم، روزنامه نگار عرب سوری، در پاسخ به سوالی در مورد کردهای سوریه گفت: "بخشی از کردهای سوریه در اصل مهاجرانی از کردستان ترکیه هستند و تلاش ما هم برگردان آنها به زداگاه و سرزمینشان است."
محمد محمود بشار می گوید: "نظر رهبر پ ک ک در مورد کردهای سوریه با اعتراض شماری از شخصیت های سیاسی روبهرو شد" و ادامه می دهد: "اسماعیل عمو، پژوهشگر تاریخ کردستان در جزوه ای به صورت مفصل به این اظهارنظر اوجالان پاسخ گفت و تاکید کرد که کردهای سوریه در سرزمین خودشان یعنی کردستان سوریه زندگی می کنند. عمو پس از انتشار این جزوه با تهدید پ ک ک روبرو شد و حتی تلاش هایی هم برای ترور او صورت گرفت".
هر چند این اظهار نظر و عملکرد بعدی پ ک ک در سوریه کردهای این کشور را نسبت به سرنوشت خود نگران کرده، اما در هر صورت پ ی د در حال حاضر یکی از گروه هایی است که به عنوان نماینده کردها در بخشی از اپوزسیون سوریه مشارکت دارد.
آنها این نشست را ترک کردند و بیانیه پایانی را، که تاکید داشتند حقوق آنها را نادیده گرفته، امضا نکردند.
به همین دلیل طرفداران پ ی د نیز از حضور دیگر احزاب کرد در شورای ملی سوریه و حمایت مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان از کردهای عضو این شورا ابراز نگرانی کرده و می گویند آنها از حقوق کردها دفاع نمی کنند.
چند میلیون کرد سوریه در وضعیت فعلی این کشور با دو بحران جدی روبهرو هستند: یکی موضوع همکاری با اپوزسیون سراسری، و دیگری اختلافات داخلی در کردستان.
محمد محمود بشار با تاکید بر اینکه جنش اخیر کردهای سوریه قبل از هر چیز متعلق به جوانان است، توانسته افکار عمومی کردستان و سوریه را متقاعد کند و حتی آنها را وادار به نامگذاری حمایتی برخی از جمعه های اعتراضی کند.
به گفته این روزنامه نگار آنچه در نهایت سرنوشت سوریه را رقم خواهد زد "نه افکارعمومی، که تشکل ها و گروه های سیاسی است که به نام ملت در عرصه بین المللی ظاهر شده اند."
وی نتیجه می گیرد که "کردها هم باید در این عرصه فعالانه تر عمل کرده و خود را از هژمونی طلبی کردهای سایر کشورها از یک طرف و عرب های داخل سوریه و کشورهای همسایه از طرف دیگر، محفوظ نگاه دارند."
احزاب کرد کنار کشیدن خود از این نشست را مثبت ارزیابی کرده و میگویند که این کار، وزن نهایی آنها را در آینده سوریه و تحولات کنونی این کشور تعیین میکند. هرچند عده ای از مخالفان عضویت کردها در آن بخش از اپوزیسیون سوریه که از مشروعیت بیشتری نزد جامعه بین الملل برخوردار است، معتقدند آنها نباید از اول با مخالفان دولت اسد که از سوی آمریکا و ترکیه حمایت میشوند همکاری میکردند.
تنش میان اپوزیسیون سوریه و کردهای این کشور، تنها به جدل اخیر آنها در مورد نشست استانبول محدود نیست.
به نظر میرسد تلاش همزمان حزب کارگران کردستان، پ ک ک در ترکیه و حکومت اقلیم کردستان در عراق برای تعیین آرایش سیاسی کردها در سوریه، جمعیت چند میلیونی این کشور را با بر سر یک دوراهی سرنوشت ساز قرار داده است.
با این حال روزنامه نگاران کرد سوریه در مصاحبههای جداگانه با نگارنده، میگویند کردهای این کشور تلاش میکنند نهایت استفاده را از امکانات موجود ببرند، بدون آنکه زیر سلطه طرفهای درگیر بروند.
حضور سیاسی کردها در سوریه
مبارزه و مشارکت سیاسی کردها در سوریه با فراز و فرودهای فراوانی روبه رو بوده است. یکی از آخرین نمونه های آن قبل از قیام سوریه، شاید حوادث خونبار مارس سال ۲۰۰۴ باشد؛ حادثه ای که پس از بازی فوتبال میان دو تیم در استادیوم شهر کردنشین قامشلی روی داد و به دنبال آن موجی از اعتراضات مناطق کرد نشین را فرا گرفت.یک سال قبل از آن تاریخ "حزب اتحاد دمکراتیک" تاسیس شد، حزبی که توسط حزب کارگران کردستان (پ ک ک) تاسیس شده و پایبند به دیدگاه های عبدالله اوجالان رهبر زندانی این حزب است. از سال ۲۰۰۴ به این طرف احزاب دیگری در کردستان سوریه ظهور کردند. برخی از آنها در دمشق نمایندگی داشتند و برخی دیگر مراکز خود را در شهرهای اقلیم کردستان عراق و تحت حمایت این حکومت دایر کردند.
کردهای سوریه
در مورد جمعیت کردهای سوریه آماری دقیق و رسمی در دست نیست. منابع کرد میگویند بین ۴ تا ۶میلیون کرد در سوریه زندگی میکنند، آماری که به زعم ناظران با بزرگ نمایی همراه است. اما منابع مستقل جمعیت کردها در این کشور را بین ۲ و حداکثر ۳ میلیون نفر تخمین میزنند.
وزارت امور خارجه آمریکا در جولای ۲۰۰۳ اعلام کرد از جمیعت ۱۸.۲ میلیون نفری سوریه در آن زمان، کردها ۹ درصد کل جمعیت را تشکل میدهند و سازمان حقوق بشرسوریه نیز جمعیت آنها را ۱،۵ میلیون نفر تخمین زدە است، اما بیشتر ناظران جمعیت کردها را حدود ۱۰ درصد جمعیت سوریه یعنی دست کم ۳ میلیون نفر می دانند.
با این وجود در حکومتهای مختلف سوریه موجودیت کردها به عنوان یک اقلیت قومی به رسمیت شناخته نشده و همین باعث شده است که آنها از ابتداییترین حقوق انسانی خود از جمله حق داشتن تابعیت این کشور محروم بمانند. این موضوع در طول تاریخ منجر به شکل گیری جنبشهای سیاسی مختلف کرد در این کشور علیه حکومتهای مرکزی شده است.
کردهای سوریه بر خلاف کردهای سایر کشورها در یک محدوده جغرافیایی مشخص و به هم پیوسته زندگی نمیکنند. هر چند عمدتا ساکن مناطق شمال شرقی هستند، اما شمار زیادی از آنها در مناطقی در شمال غربی نظیر دمشق و حلب زندگی می کنند.
به لحاظ مذهبی بیشتر کردهای سوریه مسلمان و پیرو مذهب شافعی و تعدادی از آنها هم پیرو مذاهب علوی و یزیدی هستند. کردهای سراسر سوریه به با اندکی تفاوت با زبان کردی و لهجه کرمانجی صحبت میکنند.
وزارت امور خارجه آمریکا در جولای ۲۰۰۳ اعلام کرد از جمیعت ۱۸.۲ میلیون نفری سوریه در آن زمان، کردها ۹ درصد کل جمعیت را تشکل میدهند و سازمان حقوق بشرسوریه نیز جمعیت آنها را ۱،۵ میلیون نفر تخمین زدە است، اما بیشتر ناظران جمعیت کردها را حدود ۱۰ درصد جمعیت سوریه یعنی دست کم ۳ میلیون نفر می دانند.
با این وجود در حکومتهای مختلف سوریه موجودیت کردها به عنوان یک اقلیت قومی به رسمیت شناخته نشده و همین باعث شده است که آنها از ابتداییترین حقوق انسانی خود از جمله حق داشتن تابعیت این کشور محروم بمانند. این موضوع در طول تاریخ منجر به شکل گیری جنبشهای سیاسی مختلف کرد در این کشور علیه حکومتهای مرکزی شده است.
کردهای سوریه بر خلاف کردهای سایر کشورها در یک محدوده جغرافیایی مشخص و به هم پیوسته زندگی نمیکنند. هر چند عمدتا ساکن مناطق شمال شرقی هستند، اما شمار زیادی از آنها در مناطقی در شمال غربی نظیر دمشق و حلب زندگی می کنند.
به لحاظ مذهبی بیشتر کردهای سوریه مسلمان و پیرو مذهب شافعی و تعدادی از آنها هم پیرو مذاهب علوی و یزیدی هستند. کردهای سراسر سوریه به با اندکی تفاوت با زبان کردی و لهجه کرمانجی صحبت میکنند.
پس از بهار عربی، احزاب کرد در سوریه به موازات قیام سراسری در این کشور به ایفای نقش فعالانه تری پرداختند. نامگذاری جمعه های اعتراضی معترضان سوری به "جمعه آزادی" و "جمعه وفاداری به قیام ۲۰۰۴ کردها در قامیشلی"، حضور در نشست های مختلف اپوزییسون، حضور فعال مردم مناطق حسکه و قامیشلی و مشارکت کردهای مقیم پایتخت در اعترضات خیابانی، از جمله فعالیت هایی است که کردها، به موازات جنبش سراسری این کشور انجام داده ند.
حکومت بشار اسد به روزنامه نگاران و رسانه های خارجی اجازه حضور آزادانه برای پوشش اخبار را نمیدهد. به همین دلیل امکان راست آزمایی ادعای طرف های درگیر قیام سوریه به صورت کامل فراهم نیست. با این حال بیشتر روزنامه نگاران کرد سوری در داخل و خارج از این کشور می گویند که حضور جوانان کرد از آغاز اعتراضات این کشور تابع توصیه ها و برنامه ریزی سیاسی و حزبی نبوده و آنها به صورت خود جوش به قیام سوریه پیوسته اند.
به هر ترتیب، پس از مدتی احزاب کرد به صورت سازمان یافته به اعتراضات واکنش نشان داده و براساس ائتلاف های سراسری موجود تقسیم شدند. در این فاصله دولت بشار اسد برای فرو نشاندن ناآرامیها، امتیازاتی به معترضان از جمله کردها داد، اما این امتیازات در نهایت تاثیری در پایان بخشیدن به تظاهرات اعتراضی نداشته است.
نظام حاکم در سوریه در ماه های اولیه اعتراضات با صدور فرمانی به هزاران کرد ساکن منطقه حسکه در غرب این کشور، تابعیت سوری اعطا کرد؛ تلاشی که بر خلاف تصور دولت بشار اسد، موجب همراهی کردها با دولت نشد.
کردها در قیام علیه اسد
"انجمن وطنی کردی در سوریه" در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۱ تشکیل شد. ۱۵ حزب کردی و چند گروه از جوانان کرد سوریه در این ائتلاف شرکت دارند. این انجمن در حال حاضر یکی از اصلی ترین گروه هایی است که کردها را در سوریه نمایندگی می کند."انجمن وطنی کردی" از سوی" شورای ملی سوریه" به عنوان تنها نماینده کردها به رسمیت شناخته می شود. این انجمن از حمایت مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق نیز برخوردار است.
در روزهای ۲۸ و ۲۹ ژانویه سال جاری بارزانی با هدف گردآوری احزاب مختلف، کنفرانسی برای کردهای سوریه در اربیل کردستان عراق برگزار کرد.
رئیس اقلیم کردستان عراق خطاب به شرکت کنندگان این کنفرانس گفت: "اقلیم کردستان در امور داخلی سوریه دخالت نمیکند، اما به واسطههویت ملی مشترکی که داریم، با شما همکاری خواهیم کرد و شما هم در پایتخت کشور خودتان در مورد چگونگی کارهایتان تصمیم بگیرید".
اما کنفرانس کردهای سوریه آنگونه که مد نظر رهبر حزب دمکرات کردستان عراق بود برگزار نشد و با انتقادات حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) رو به رو شد که از جمله احزاب غایب کنفرانس بود.
حسین کوچر، سخنگوی این حزب در اقلیم کردستان در گفتگویی اختصاصی با ما دلیل غیبت حزبش را خودداری مسعود بارزانی از دعوت رسمی آنها اعلام می کند. این در حالی است که مقامات اقلیم کردستان می گویند تمامی احزاب کرد سوریه دعوت شده اند.
آقای کوچر تائید می کند که دو روز مانده به آغاز کار کنفرانس از سوی فواد حسین، رئیس دیوان رهبری اقلیم به شرکت در کنفراس فراخوانده شده اند، اما به دلیل اینکه از ابتدای امر در جریان هماهنگی آن قرارنداشته اند مشارکت در گرد هم آیی را نپذیرفته اند.
محمد محمود بشار روزنامه نگار کرد در مصاحبه ای جداگانه با نگارنده می گوید که پ ی د به دلیل درخواست کرسی بیشتر در انجمن وطنی کردها که با مخالفت سایر اعضا همراە بود، از عضویت در آنجا و هم از حضور در کنفرانس خودداری کرد.
پ ک ک و اقلیم کردستان
در بین احزاب کرد، پ ی د و سه حزب دیگر کرد عضو "کمیته هماهنگی ملی" به ریاست حسن عبدالعظیم هستند. ناظران سیاسی در سوریه می گویند این ائتلاف در مقایسه با "شورای ملی سوریه" از اعتبار بین المللی چندانی برخوردار نیست."کمیته هماهنگی" یک تشکیلات وسیع و مرکب از چپها، برخی از ملی گراهای وطنی و چهار حزب کرد است که به موازات شورای ملی سوریه تشکیل شد. حسین کوچرسخنگوی حزب پید می گوید حزبش نایب ریاست این ائتلاف را به عهده دارد و هدف آنها از شرکت در این کمیته، حضور در میدان مبارزه سیاسی در سوریه و پیشبرد و تثبیت یک سیاست و در نهایت یک نظام دمکراتیک است.
محمد محمود بشار تاکید دارد که "پ ی د در این ائتلاف پای توافق نامه ای را امضا کرده که در آن از سوریه به عنوان بخشی از سرزمین عرب یاد شده و مردم این کشور ملزم به حمایت از ملت عرب هستند."
حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) از همان روزهای آغازین قیام سوریه از سوی دیگر رقبای کرد متهم به ممانعت از مشارکت سیاسی کردها در اعتراضات شده بود.
برادوست آزیری، دیگر روزنامه نگار کرد سوری ساکن اقلیم کردستان در مصاحبه با نگارنده می گوید: "نیروهای نظامی وابسته به پ ی د در طول یک سال و نیم گذشته تلاش کرده اند هژمونی خود را از طریق ایجاد ارعاب و تهدید بر فضای سیاسی اجتماعی کردستان سوریه تثبیت کنند. در مواردی هم معترضان مدنی را مورد تعرض قرار داده اند".
این روزنامه نگار حادثه روز ۱۰ ژانویه ۲۰۰۴ را یادآوری می کند. در این حادثه فرزندان عبدالله بدرو، معترض و یکی از فعالان کرد سوری و از یاران قدیمی عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ ک ک از سوی نیروهای نظامی پ ی د، در بیمارستان و محل سکونت شخصی آنها کشته شدند.
سخنگوی پ ی د در کردستان عراق می گوید موضوع بدرو ارتباطی با قیام فعلی سوریه ندارد. وی مدعی است: "نیروهای پاسداری از خلق راه دیگری نداشتند. در حقیقت خانواده بدرو وابسته به نظام بعث بودند".
این در حالی است که جمعی از روشنفکران و روزنامه نگاران کرد سوری بعد از حادثه روز ۱۰ ژانویه، در بیانیه ای تاکید کرده اند که یکی از فرزندان بدرو در بیمارستان و با نظارت نیروهای نظامی دولت سوریه کشته شده است.
آنها در بیانه خود با شریک دانستن نظام حاکم در این حادثه نوشته اند: "برای ما دلایل حزبی کشته شدن این افراد مهم نیست، حتی اهمیتی ندارد که اموال مال چه کسی بوده است. برای ما این مهم است که روشهای تروریستی و پناه بردن به خشونت و انتقام دسته جمعی برچیده شود."
همزمان بخش اروپایی "جنبش آینده کرد" در بیانیه ای با محکوم کردن قتل فرزندان بدرو و با اعلام اینکه این مشی منجر به ایجاد "زندان دیگری در کنار زندان بعث" برای کردها می شود، نوشت: "این اولین بار نیست که جامعه کرد در سوریه نظاره گر چنین تجاوزهایی به کرامت انسان می شود، اما اولین بار است که جنایتکاران خودشان را معرفی می کنند".
مشعل تمو، رهبر "جنبش آینده کرد" در سوریه بود که سال گذشته توسط افراد ناشناس به قتل رسید. نام او برای اولین بار به هنگام حوادث خونبار مارس سال ۲۰۰۴ بر سر زبانها افتاد. این فعال کرد همان روزها از سوی دولت اسد به اتهام تلاش برای ایجاد جنگ داخلی بازداشت و محکوم شد. آقای تمو تا شش ماه قبل از کشته شدنش در زندانهای سوریه باقی ماند. او در این فاصله زمانی یک سازمان مردم نهاد کردی تشکیل داد در کنار آن با فعالان عرب سوری از جمله "میشل کیلو" مشارکت کرد.
هنوز مشخص نیست مسئول واقعی کشته شدن رهبر "جنش آینده کرد" چه کسی بوده است. اما آن طور که دویچه وله، شکبه برون مرزی آلمان نوشته، "فاریس تمو" پسر او به سایت آلمانی "تاگسشاو" گفته است که پدرش تنها کسی بوده که میتوانسته کردها را در مقابل پ ک ک متحد کند و به همین خاطر هم به فرمان اسد و به دست عوامل پ ک ک یا افراد نزیک به آن کشته شده است.
شایعات زیادی در مورد وابستگی حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) به حزب کارگران کردستان (پ ک ک) مطرح است. حسین کوچر، یکی از سخنگویان این حزب درمورد ارتباط ابن دو جریان می گوید: "پ ک ک، یک جنبش سراسری در تمام کردستان است و خواهان احقاق حقوق تمام کردهاست. پ ی د، یک حزب جداست. سیاست جداگانه دارد. مبارزه سیاسی غرب کردستان را هدایت می کند. اما مبارزه ما مبتنی بر فلسفه و فکر رهبر اوجالان و پروژه های او برای مساله کرد است. ما این پروژه را برای کردستان منطقی می دانیم. ما بر اساس پروژه رهبر اوجالان و برای ایجاد همزیستی مسالمت آمیز میان ملت کرد با ملت عرب و سایر ملت ها تلاش میکنیم."
حزب کارگران کردستان که می گوید برای "خودمدیریتی دمکراتیک" کردها در ترکیه مبارزه می کند، جز در ترکیه در سایر کشورهایی هم که کردها در آن زندگی می کنند از جمله سوریه دارای نفوذ سیاسی اجتماعی نسبی است.
وی می افزاید: "بعدها پ ک ک به عنوان یک حزب پر نفوذ در بین کردهای ترکیه مطرح شد. حضور آنها در سوریه با موافقت امنیتی نظام اسد روبهرو بود. آنها از طریق کردهای سوریه می خواستند بر کردهای ترکیه تاثیر بگذارند. نیروهای پ ک ک در محلی به نام شبعا در نزدیک دمشق آموزش نظامی می دیدند."
با این حال ناظران کرد سوری معتقدند که پ ک ک در سال ۲۰۰۳ از طریق تاسیس حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) یک بار دیگر وارد کردستان سوریه شد و توانست تعدادی از جوانان کرد را برای مشارکت در مبارزه مسلحانه علیه ترکیه بسیج کند.
زریان روژهلاتی، روزنامه نگار کرد ایرانی که اینک مسول اتاق خبر رادیو نوا در سلیمانیه کردستان عراق است، اعتقاد دارد که در سالهای فعالیت پ ک ک در کردستان سوریه بیش از ۴۰۰۰ جوان کرد به صفوف حزب کارگران کردستان پیوسته اند.
پ ک ک صاحب اولین تلویزیون کرد زبان است. آنها در دهه نود میلادی از طریق تاسیس تلویزیون "مید تی وی" توانستند تاثیرات چشمگیری بر کردهای سوریه و ایران بر جای بگذارند.
پ ی د، که به گفته یکی از سخنگویان آن "تغییر دمکراتیک در نظام سوریه" را در دستور کار دارد، معتقد به یک راه سوم در حل بحران کنونی این کشور است. حسین کوچر می گوید: "ما از اسد حمایت نمی کنیم، علیه او هم دست به مبارزه مسلحانه نمی زنیم. ما به خط سوم اعتقاد داریم که آن هم تلاش دمکراتیک برای ایجاد یک نظام دمکراتیک در کردستان سوریه و اشاعه آن در تمام سوریه است."
پ ی د اکنون یکی از احزاب دارای نفوذ در بین بخشهایی از کردهای سوریه به ویژه در مناطق عفرین و کوبانی است. آنها معتقد هستند که عضویت سایر احزاب کرد در شورای ملی سوریه به رهبری بورهان غلیون تائید سیاست های آمریکا و ترکیه است و عقب نشینی کردها بعد از نشست دوستان استانبول موید این مدعاست.
عملکرد پ ی د نگرانی بخشی از فعالان مدنی سوریه و سایر احزاب را به دنبال داشته است. آنها نگرانند که پکک حزب کارگران کردستان، از طریق پ ی د سیاست های خود را در سوریه اعمال کند. عبدالله اوجالان رهبر زندانی پ ک ک که به زندان ابد محکوم شده و در جزیره امرالی زندانی است یک سال قبل از بازداشت در مصاحبه با نبیل ملحم، روزنامه نگار عرب سوری، در پاسخ به سوالی در مورد کردهای سوریه گفت: "بخشی از کردهای سوریه در اصل مهاجرانی از کردستان ترکیه هستند و تلاش ما هم برگردان آنها به زداگاه و سرزمینشان است."
محمد محمود بشار می گوید: "نظر رهبر پ ک ک در مورد کردهای سوریه با اعتراض شماری از شخصیت های سیاسی روبهرو شد" و ادامه می دهد: "اسماعیل عمو، پژوهشگر تاریخ کردستان در جزوه ای به صورت مفصل به این اظهارنظر اوجالان پاسخ گفت و تاکید کرد که کردهای سوریه در سرزمین خودشان یعنی کردستان سوریه زندگی می کنند. عمو پس از انتشار این جزوه با تهدید پ ک ک روبرو شد و حتی تلاش هایی هم برای ترور او صورت گرفت".
هر چند این اظهار نظر و عملکرد بعدی پ ک ک در سوریه کردهای این کشور را نسبت به سرنوشت خود نگران کرده، اما در هر صورت پ ی د در حال حاضر یکی از گروه هایی است که به عنوان نماینده کردها در بخشی از اپوزسیون سوریه مشارکت دارد.
سرنوشت کردهای سوریه
دیگر نمایندگان کردها هم که بعد از نشست "دوستان سوریه" در استانبول از این ائتلاف کناره گیری کرده اند، تاکید دارند که تا خواسته های آنها از سوی دیگر گروه های سیاسی به رسمیت شناخته نشود حاضر به ادامه همکاری نیستند.آنها این نشست را ترک کردند و بیانیه پایانی را، که تاکید داشتند حقوق آنها را نادیده گرفته، امضا نکردند.
به همین دلیل طرفداران پ ی د نیز از حضور دیگر احزاب کرد در شورای ملی سوریه و حمایت مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان از کردهای عضو این شورا ابراز نگرانی کرده و می گویند آنها از حقوق کردها دفاع نمی کنند.
چند میلیون کرد سوریه در وضعیت فعلی این کشور با دو بحران جدی روبهرو هستند: یکی موضوع همکاری با اپوزسیون سراسری، و دیگری اختلافات داخلی در کردستان.
محمد محمود بشار با تاکید بر اینکه جنش اخیر کردهای سوریه قبل از هر چیز متعلق به جوانان است، توانسته افکار عمومی کردستان و سوریه را متقاعد کند و حتی آنها را وادار به نامگذاری حمایتی برخی از جمعه های اعتراضی کند.
به گفته این روزنامه نگار آنچه در نهایت سرنوشت سوریه را رقم خواهد زد "نه افکارعمومی، که تشکل ها و گروه های سیاسی است که به نام ملت در عرصه بین المللی ظاهر شده اند."
وی نتیجه می گیرد که "کردها هم باید در این عرصه فعالانه تر عمل کرده و خود را از هژمونی طلبی کردهای سایر کشورها از یک طرف و عرب های داخل سوریه و کشورهای همسایه از طرف دیگر، محفوظ نگاه دارند."
عکاس افغانی برنده چایزه معروف "پولیتزر" شد
یک خبرنگارعکاس افغانی برنده جایزه معروف "پولیتزر"٭ شد.
به گزارش منابع خبری بین المللی "مسعود حسینی"- خبرنگارعکاس خبرگزاری فرانسه درکابل، بخاطرعکسی که بعد ازکشتاریک سوءقصد انتحاری درکابل برداشته شده برنده این جایزه شد.
دراین تصویرکه گویای پیامدهای رویدادهای تروریستی دراین کشوراست، یک دخترکوچک دیده می شود که درمیان اجساد قربانیان سوءقصد تروریستی سرپا وتنها ایستاده و درحال گریه کردن وجستجوی یاری بزرگان است.
ایران و انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در روزنامه های این کشور
دور اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه که در روز یکشنبه برگزار می شود، اوضاع در سوریه و آغاز محاکمۀ شهروند نروژی متهم به قتل ٧٧ نفر در ماه ژوئیۀ سال پیش در روز گذشته، مهم ترین مسائل مطرح در روزنامه ای امروز فرانسه است. با وجود این ما در بررسی این روزنامه ها مطالبی از لوموند، فیگارو و اومانیته را که به ایران مربوط می شود برای شما برگزیده ایم.
بررسی روزنامه های امروز فرانسه را با نگاهی به مقاله ای از "جاناتان شل"*- عضو "مؤسسۀ نیشن"* در نیویورک، آغاز می کنیم که برگردان فرانسۀ آن در فیگارو، یکی از روزنامه های صبح پاریس، به چاپ رسیده است.
نویسنده در این مقاله پس از اشاره به مذاکرات هسته ای ایران و گروه (١+٥) در استانبول می نویسد اگر این گفتگوها به هیچ نتیجه ای نرسد و جنگی برای جلوگیری از دست یابی ایران به جنگ افزار هسته ای درگیرد هیچ کس نباید دچار تعجب و شگفتی شود.
نویسنده در این مقاله پس از اشاره به مذاکرات هسته ای ایران و گروه (١+٥) در استانبول می نویسد اگر این گفتگوها به هیچ نتیجه ای نرسد و جنگی برای جلوگیری از دست یابی ایران به جنگ افزار هسته ای درگیرد هیچ کس نباید دچار تعجب و شگفتی شود.
این تحلیل گر آمریکائی آنگاه به این نکته می پردازد که در آخرین دهۀ سدۀ بیستم جنگی اختراع شد که هدف آن جلوگیری از تولید جنگ افزارهای کشتار عام و نقض پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای (ان. پی. تی) بود و نخستین بار در عراق اتفاق افتاد.
نویسنده پس از یادآوری این نکته که در پی جنگ و اشغال عراق معلوم شد که این کشور دارای سلاح های کشتار عام نبوده است می نویسد: مشکل این جنگ این است که اگر کشور مورد حمله قرار گرفته فاقد این سلاح ها باشد، جنگ و خونریزی برای هیچ صورت گرفته و بیهوده بوده است و اگر آن کشور واقعاً دارای سلاح های کشتار عام باشد از آن استفاده می کند و جهان با جنگی اتمی و وخیم رو به رو خواهد شد.
"جاناتان شل" در بخش دیگری از این مقاله پس از یادآوری مشکل ها و دشواری های استفاده از گزینۀ نظامی علیه ایران چه از نظر سیاسی و چه از نظر نظامی می نویسد: دست زدن به جنگی برای جلوگیری از دست یابی ایران به جنگ افزارهای هسته ای، احتمالاًمطمئن ترین و سریع ترین وسیله برای گام برداشتن در راستای تکثیر سلاح های هسته ای و کشتار عام است.
نویسندۀ مقالۀ فیگارو آن گاه به این نکته می پردازد که برغم بن بستی که تاکنون وجود داشته، هنوز هم راهی برای خروج از بن بست وجود دارد.
به باور "جاناتن شل"، «غیرقابل قبول بودن مجهز شدن ایران به جنگ افزار هسته ای» یعنی موضعی که باراک اوباما بارها بر آن تأکید کرده است و تأکید مکرر آیت الله خامنه ای بر این امر که تولید سلاح هسته ای نه تنها «گناه» بلکه «بیهوده، زیانبار و خطرناک» نیز هست نشان می دهد که دو رهبر در مورد مجهز نشدن ایران به سلاح هسته ای با هم توافق دارند و می توان این اتفاق نظر را نقطۀ عزیمتی کرد.
از نظر نویسنده راه حل مشکل توافقی است که در چهارچوب آن به ایران اجازه داده شود برای مقاصد غیرنظامی، غنی سازی کند اما دیگر جنبه ها و فعالیت های هسته ای خود از جمله فعالیت های تحقیقی را مشمول شفافیت کامل کرده و بر آنها نور بتاباند.
نویسندۀ مقالۀ فیگارو آن گاه به این نکته می پردازد که برغم بن بستی که تاکنون وجود داشته، هنوز هم راهی برای خروج از بن بست وجود دارد.
به باور "جاناتن شل"، «غیرقابل قبول بودن مجهز شدن ایران به جنگ افزار هسته ای» یعنی موضعی که باراک اوباما بارها بر آن تأکید کرده است و تأکید مکرر آیت الله خامنه ای بر این امر که تولید سلاح هسته ای نه تنها «گناه» بلکه «بیهوده، زیانبار و خطرناک» نیز هست نشان می دهد که دو رهبر در مورد مجهز نشدن ایران به سلاح هسته ای با هم توافق دارند و می توان این اتفاق نظر را نقطۀ عزیمتی کرد.
از نظر نویسنده راه حل مشکل توافقی است که در چهارچوب آن به ایران اجازه داده شود برای مقاصد غیرنظامی، غنی سازی کند اما دیگر جنبه ها و فعالیت های هسته ای خود از جمله فعالیت های تحقیقی را مشمول شفافیت کامل کرده و بر آنها نور بتاباند.
همان طور که همگان می دانند جامعۀ بین المللی و آژانس بارها ایران را به پنهان کاری و تخلف از مفاد پیمان "ان. پی. تی" متهم کرده اند.
نویسنده و تحلیل گر آمریکائی اعتراف می کند که بخشیدن در مواردی که به خاطر آرمان صلح نمی توان عدالت را برقرار کرد کار آسانی نیست اما بلافاصله به یادآوری نمونۀ آفریقای جنوبی پس از روی کار آمدن "ماندلا" و تشکیل کمیسیون حقیقت یاب، برای برقراری آشتی ملی در کشور پرداخته و خواهان اجرای طرح پیشنهادی "پیر گلدشمیت"*- معاون پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، به منظور تحقق توافق یاد شده می شود.
بر اساس پیشنهاد "گلد شمیت"، باید به ایران مهلتی داد و در خلال این مهلت چنانچه ایران مواردی از نقض پیمان "ان. پی. تی." و پنهان کاری ها و تخلفات خود در گذشته را داوطلبانه علنی وافشا کرد، اقدامی تنبیهی علیه این کشور صورت نگیرد.
نویسنده و تحلیل گر آمریکائی اعتراف می کند که بخشیدن در مواردی که به خاطر آرمان صلح نمی توان عدالت را برقرار کرد کار آسانی نیست اما بلافاصله به یادآوری نمونۀ آفریقای جنوبی پس از روی کار آمدن "ماندلا" و تشکیل کمیسیون حقیقت یاب، برای برقراری آشتی ملی در کشور پرداخته و خواهان اجرای طرح پیشنهادی "پیر گلدشمیت"*- معاون پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، به منظور تحقق توافق یاد شده می شود.
بر اساس پیشنهاد "گلد شمیت"، باید به ایران مهلتی داد و در خلال این مهلت چنانچه ایران مواردی از نقض پیمان "ان. پی. تی." و پنهان کاری ها و تخلفات خود در گذشته را داوطلبانه علنی وافشا کرد، اقدامی تنبیهی علیه این کشور صورت نگیرد.
اومانیته، روزنامۀ نزدیک به حزب کمونیست فرانسه، در مقاله ای که به اوضاع سوریه و شکنندگی روزافزون طرح کوفی عنان- نمایندۀ سازمان ملل متحد و اتحادیۀ عرب برای سوریه، اختصاص داده است از جمله این نکته را مطرح می کند که آمریکا نیز چندان مایل نیست بحران سوریه بدون سقوط بشار اسد حل و فصل شود؛ چرا که با سقوط رژیم بشار اسد، واشنگتن دست بازتری در برخورد با جمهوری اسلامی ایران خواهدداشت.
اومانیته یادآور می شود که ایران از طرف غربی ها به تلاش برای دست یابی به جنگ افزار هسته ای و در عین حال پشتیبانی از رژیم سوریه و کلیۀ کسانی که مانع استقرار صلح مورد نظر آمریکا و اسرائیل در منطقه اند متهم است.
لوموند، روزنامۀ عصر پاریس، با عبدالخالق هزاره- رئیس حزب دموکراتیک هزار های پاکستان، به گفتگو نشسته و شرح مداخلات و اعمال نفوذهای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در میان آنان را از زبان او بازگوئی کرده است.
به گفتۀ عبدالخالق هزاره، هزاره های شیعۀ پاکستان در واقع در چنبر مبارزۀ اعمال نفوذ ایران و عربستان سعودی گرفتار شده و از سوی این دو کشور به گروگان گرفته شده اند.
عبدالخالق هزاره، پس از اشاره به کشته شدن بیش از ٦٠٠ نفر از هزاره ها از سال ٢٠٠١ تا ٢٠١١ در پاکستان می گوید، هزاره های پاکستان که اکثراً در شهر کویته زندگی می کنند و کل جمعیت شان به ٦٠٠ هزارنفر می رسد طرفدار مسالمت و گفتگو هستند؛ اما اقلیتی از آنان که در جمهوری اسلامی ایران شستشوی مغزی شده اند، در صفوف آنان رخنه کرده و شعارهای تند و افراطی می دهند.
به گفتۀ عبدالخالق هزاره، هزاره های شیعۀ پاکستان در واقع در چنبر مبارزۀ اعمال نفوذ ایران و عربستان سعودی گرفتار شده و از سوی این دو کشور به گروگان گرفته شده اند.
عبدالخالق هزاره، پس از اشاره به کشته شدن بیش از ٦٠٠ نفر از هزاره ها از سال ٢٠٠١ تا ٢٠١١ در پاکستان می گوید، هزاره های پاکستان که اکثراً در شهر کویته زندگی می کنند و کل جمعیت شان به ٦٠٠ هزارنفر می رسد طرفدار مسالمت و گفتگو هستند؛ اما اقلیتی از آنان که در جمهوری اسلامی ایران شستشوی مغزی شده اند، در صفوف آنان رخنه کرده و شعارهای تند و افراطی می دهند.
عبالخالق هزاره ضمن اذعان به این امر که جمهوری اسلامی ایران در خلال جنگ مجاهدین افغان با ارتش سرخ شوروی، هزاره ها را از نظر مالی و نظامی و ارسال کتب مذهبی کمک کرده است می گوید امروز جمهوری اسلامی ایران به هزاره ها کمکی نمی کند و تنها برای نفوذ در میان آنان و آلت دست قراردادنشان کوشش می کند.
به باور عبدالخالق هزاره، جمهوری اسلامی ایران خواهان ناسیونالیسم هزاره های شیعه نیست چرا که چنین ناسیونالیسمی می تواند غرور ملی ٢ میلیون هزاره را برانگیزد که در ایران ساکن بوده و به عنوان آدم های درجه سوم تلقی می شوند.
هزاره های پاکستان که افغان تبارند قربانی خشونت های سنی های افراطی در پاکستانند.
هزاره های پاکستان که افغان تبارند قربانی خشونت های سنی های افراطی در پاکستانند.
سوای این مطالب مربوط به ایران، دور اول انتخابات ریاست جمهوری فرانسه که در روز یکشنبه برگزار می شود، اوضاع در سوریه و آغاز محاکمۀ شهروند نروژی متهم به قتل ٧٧ نفر در ماه ژوئیۀ سال پیش در روز گذشته، مهم ترین مسائل مطرح در روزنامه ای امروز فرانسه است.
از نظر فیگارو، این که در روز یکشنبه چه کسی در مقام اول قرار خواهد گرفت و با نفر دوم چه فاصله ای خواهد داشت؟ چه کسی نفر سوم خواهد بود؟ و نسبت آراء دو جناح چپ وراست چگونه خواهد بود؟ سه پرسش یا سه نکتۀ کلیدی دور اول انتخابات ریاست جمهوری است.
این روزنامه در مقاله ای مفصل از مقالات متعددی که به این انتخابات اختصاص داده است از جمله در مورد نسبت آراء چپ و راست در روز یکشنبه می نویسد: تردید و دودلی های رأی دهندگان طرفدار حفط محیط زیست و راست و چپ میانه و بالاخره وسوسۀ خودداری از به پای صندوق رفتن گروه هائی از مردم، عوامل کلیدی تعیین کننده در نسبت آراء چپ و راست در دور اول خواهد بود.
لیبراسیون، یکی دیگر از روزنامه های صبح پاریس، سرمقالۀ امروز خود را به مباحث و مناظره های نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری فرانسه اختصاص داده و کیفیت کارزار فکری این کارزار انتخاباتی را پائین دانسته و می نویسد، بدیهی است که سطح بحث می توانست به مراتب بالاتر و مسائل مطرح شده کامل تر و جامع تر باشد.
به نوشتۀ این روزنامه رأی دهنگان فرانسوی حق دارند از این گفتگو ها و مناظرات که بر ذبح حلال و گواهینامۀ رانندگی متمرکز شد، دلسرد و متأسف باشند.
به نوشتۀ این روزنامه رأی دهنگان فرانسوی حق دارند از این گفتگو ها و مناظرات که بر ذبح حلال و گواهینامۀ رانندگی متمرکز شد، دلسرد و متأسف باشند.
از نظر سرمقاله نویس لیبراسیون، در کارزار انتخاباتی امسال، مسائل و دلمشغولی ها و نگرانی های بنیادین مردم، بویژه قشرهای محروم جامعه، در این مباحث غایب بوده اند.
عربستان سعودی سفراحمدی نژاد به جزیره ابوموسی را محکوم کرد
محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران، طی سخنانی به مناسبت روزارتش درجمهوری اسلامی، خواستارخروج نیروهای بیگانه از خلیج فارس گردید.
محمود احمدی نژاد دراین رابطه گفت: «این یک خواهش و یا استدعا نیست، این یک دستور، اراده و فرمان ملت های منطقه است».
احمدی نژاد گفت: دخالت بیگانگان درمنطقه خلیج فارس باعث بی ثباتی و ناامنی است و افزود ایران آمادگی تأمین امنیت منطقه را دارد.
احمدی نژاد گفت: دخالت بیگانگان درمنطقه خلیج فارس باعث بی ثباتی و ناامنی است و افزود ایران آمادگی تأمین امنیت منطقه را دارد.
احمدی نژاد بد ون اشاره به تنش موجود میان ایران و کشورهای عربی خلیج فارس درمورد سه جزیره ایرانی، گفت: «بدانید، کوچکترین چشم داشتی به ملت ایران، با پاسخ کوبنده نیروهای مسلح پاسخ داده خواهد شد ونیروهای مسلح آماده صیانت از موجودیت و حریم ملت ایران است».
لازم به یادآوری است که به دنبال سفرهفتۀ گذشته محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی درخلیج فارس، کشورهای عربی جنوب خلیج فارس با محکوم کردن اقدام رئیس جمهوری اسلامی، آنرا نادیده گرفتن تعهدات بین المللی ایران دانستند.
درهمین رابطه پس از امارات متحده عربی ودیگر اعضاء شورای همکاری خلیج فارس، عربستان سعودی نیزسفراحمدی نژاد به جزیره ابوموسی را محکوم دانست.
به گزارش خبرگزاری مهر، هیئت وزیران عربستان سعودی درنشست اخیرخود درریاض به ریاست ملک عبدالله، سفراحمد نژاد را به این جزیره را محکوم کردوهمزمان باردیگربر حمایت دولت عربستان ازحکومت بحرین تأکید نمود.
ازسوی دیگر امیردریا دارحبیب الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، سخنان وزیرامور خارجه امارات متحده عربی را به سُخره گرفت و گفت: «من نه به عنوان فرمانده نیروی دریائی ارتش بلکه به عنوان یک شهروند ایرانی می گویم آنها عددی نیستند که بخواهند درخصوص جزایرسه گانه جمهوری اسلامی اظهارنظرکنند».
لازم به یادآوری است که وزرای امورخارجه شورای همکاری خلیج فارس امروزبرای رسیدگی به مسئله سه جزیره ایرانی درخلیج فارس تشکیل جلسه می دهند.استرالیا نیروهای خود را در سال ٢٠١٣ از افغانستان بیرون خواهد برد
در آستانه برگزاری اجلاس وزرای خارجه و دفاع ناتو که فردا در بروکسل آغاز خواهدشد، استرالیا اعلام کرده است نیروهای خود را در سال ٢٠١٣ یعنی یک سال پیشتر از زمان بندی خروج نیروهای بین المللی از افغنستان از این کشور بیرون خواهد برد.
ژولیا گیلارد- نخست وزیر استرالیا، روز دوشنبه گذشته گفت کشورش، جامعه جهانی و دولت افغانستان بجایی رسیده اند که باید تصامیم سرنوشت سازی در مورد افغانستان اتخاذ کنند.
وی در ادامه گفت:«شرایط در افغانستان تغییر کرده است. بن لادن مرده و بیشتر رهبران القاعده نیز کشته و یا دستگیر شده اند و یا هم در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان محاصره شده اند.»
نخست وزیر استرالیا توضیح داد که جزئیات برنامه خروج سربازان این کشور از افغانستان را در جلسه آینده سازمان ناتو در شیکاگو بتاریخ ٢٠ و ٢١ ماه مه مطرح خواهد کرد و امیدوار است این جلسه، نیمه سال ٢٠١٣ را بمثابه نقطه عطفی در استراتژی بین المللی در افغانستان برسمیت بشناسد.
از سال ٢٠٠١ بدین سو ٣٢ سرباز استرالیایی در افغانستان کشته شده اند و شمار کنونی نیروهای استرالیا در افغانستان اکنون به ١٥٥٠ تن میرسد.
بگفته نخست وزیر استرالیا، خروج سربازان این کشور از افغانستان هنگامی آغاز خواهد شد که حامد کرزی- رئیس جمهور افغانستان، موافقت خود با انتقال مسئولیت های امنیتی از نیروهای استرالیایی به نیروهای افغان در ولایت ارزگان در جنوب افغانستان را اعلام کند.پیش بینی شده است که روند خروج نیروهای آسترالیایی از افغانستان ١٢ تا ١٨ ماه وقت را دربر خواهد گرفت.اظهارات نخست وزیر استرالیا در مورد تصمیم خروج نیروهای این کشور از افغانستان هنگامی صورت می گیرد که وزرای خارجه و دفاع سازمان ناتو استراتژی خروج نیروهای بین المللی از افغانستان را در جلسه دوروزه این سازمان، از فردا چهارشنبه در بروکسل بررسی خواهند کرد.
بر مبنای این استراتژی، نیروهای بین المللی که شمار آنان به ١٣٠ هزار نفر میرسد تا پایان سال ٢٠١٤ افغانستان را ترک خواهند کرد.
سخنگوی سازمان ناتو در بروکسل گفته است این جلسه مقدمه ای است برای برگزاری جلسه شیکاگو که طی آن باراک اوباما- رئیس جمهور آمریکا و سران کشور های ناتو علاوه بر موضوعات دیگر، در مورد مساله افغانستان با هم دیدار و گفتگو خواهند کرد.
انتظار میرود یکی از مسایل مهم جلسه ناتو فردا در بروکسل کسب توافق بر سر تعیین شمار نیروهای امنیتی افغان و هزینه مالی مربوط به آن باشد.
خبرگزاری فرانسه می نویسد شمار این نیروها که مسئولیت امنیتی افغانستان را تا پایان سال ٢٠١٤ بعهده خواهند گرفت نزدیک به ٣٥٢ هزار نفر با هزینه سالانه نزدیک به ٤ میلیارد دلار پیش بینی شده است.
آمریکا در نظردارد بخشی از این هزینه مالی یعنی کمی بیشتر از ٢ میلیارد دلار را بعهده بگیرد و انتظار دارد بخش باقیمانده را سایر کشور های عضو ناتو و دولت افغانستان تأمین کنند.
ترور رئیس طایفه سنی "هاشم زهی"
به گزارش منابع خبری ایران، یک عضو "دسته رزمی لشکر مردم پایه چهل ویک ثارالله" وابسته به بسیج جمهوری اسلامی درمنطقه کرمان ترورشده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، "خدابخش هاشم زهی"- سرطایفه "هاشم زهی"، به هنگام نمازصبح توسط افراد ناشناس ترورشده است.
بنا براین گزارش، فرمانده ناحیه مقاومت سپاه درشهرستان "ریکان" به خبرگزاری مهرگفته است: هاشم زهی، یکی از بسیجیان فعال منطقه بوده که درامنیت شهرستان و مناطق عشایری همکاری خوبی داشته است.
به گفته وی، دونفرکه درترور خدابخش هاشم زهی دست داشته اند به مناطق کوهستانی شهرستان متواری شدند که بسیجیان شهرستان جهت دستگیری آنها به مناطق عشایری اعزام شده اند.
هنوزاطلاع دقیقی از علل وعوامل ترورسرطایفه "هاشم زهی" منتشرنشده است.
اعتراض به ممانعت از ورود شهروندان افغانی به یکی ازگردشگاه های اصفهان
١٥٧ تن از فعالان سیاسی ومدنی ایران با انتشارنامه سرگشاده ای از مقامات ایران خواسته اند «تبعیض برعلیه افغان ها ودیگر مهاجران و گروهای قومی درایران را متوقف کنند».
دراین نامه با اشاره به رویداد ممانعت ازورود شهروندان افغانی به یکی ازگردشگاه های شهراصفهان می نویسند: «مراسم سیزده بدرامسال با موضع گیری تأسف انگیزی ازسوی برخی ازمسئولین نیروی انتظامی شهرستان اصفهان رخ داد که اسباب شرمندگی گردید».
امضاء کنندگان دربخشی از بیانیه خود می نویسند: «ما ازمقامات مسئول می خواهیم تا به شکل رسمی ازاتفاق نا خوشایند رخ داده عذر خواهی کنند. ازنظرما یکی ازوظایف و مسئولیت های اصلی دولت، آموزش شهروندان برای جلوگیری ازرفتارهای نژاد پرستانه و نفی هرگونه تعصب و پیش داوری براساس نژاد، زبان، جنسیت، مذهب، قومیت، گرایش جنسی و طبقه اقتصادی است.
آنان می افزایند: «ما تمایل داریم به برادران و خواهران افغان خودمان اعلام داریم که فرمان صادرشده ازسوی یکی ازمقامات محلی ارتباطی با نگرش بخش وسیعی از مردم ایران که پیگیربرابری و دموکراسی هستند ندارد و ازنظربسیاری از ایرانیان این اقدامات تبعیض آمیز غیرقابل قبول است».
آنان می افزایند: «ما تمایل داریم به برادران و خواهران افغان خودمان اعلام داریم که فرمان صادرشده ازسوی یکی ازمقامات محلی ارتباطی با نگرش بخش وسیعی از مردم ایران که پیگیربرابری و دموکراسی هستند ندارد و ازنظربسیاری از ایرانیان این اقدامات تبعیض آمیز غیرقابل قبول است».
همانگونه که اشاره شد، ١٥٧ نفرازفعالان سیاسی ومدنی ایرانی این نامه سرگشاده را امضاءکرده اند.
اعتراض ایران به رفتاربا زندانیان درعربستان سعودی
دولت ایران به رفتارمسئولین عربستان سعودی با شهروندان ایرانی زندانی دراین کشوراعتراض کرد.
به گزارش خبرگزاری دولتی ایران "ایرنا"، درپی دریافت اخبارنگرانی کننده ای درخصوص وضعیت تعدادی ازاتباع ایرانی که درزندان شهر"دمام" عربستان سعودی زندانی هستند، سفیرعربستان سعودی درتهران روزدوشنبه به وزارت امورخارجه فراخوانده شد.
بنا براین گزارش، حسن قشقاوی- معاون کنسولی و امور ایرانیان وزیرامورخارجه، دراین ملاقات ضمن ابراز نگرانی ازبرخی اخبارواصله درارتباط با وضعیت اتباع ایران درزندان "دمام" عربستان، خواستاراقدام فوری مراجع ذیربط سعودی درجهت روشن شدن سرنوشت افراد بازداشتی شد.
وزارت امور خارجه ایران درمورد شمارزندانیان ایرانی درشهر "دمام" و دلیل زندانی شدن آنان گزارشی منتشرنکرده است.