عبدالکریم لاهیجی: شمار زیاد زندانیان درآستانه نوروز
درآستانه نوروز، درایران شمارزیادی از فعالین سیاسی، فرهنگی و روزنامه نگاران از آزادی و بودن میان خانواده و دوستداران خود محروم هستند.
سازمان های حقوق بشری ایرانی به همین مناسبت به یادآوری نامهای بسیاری از ایرانیان درزندان های امروز این کشورپرداخته اند.
یکصد و بیست وهفت نفرازفعالین اجتماعی، زنان، مدافعان حقوق شهروندان با انتشاربیانیه ای صدور حکم هجده سال زندان همراه با تبعید و بیست سال محرومیت ازحق وکالت برای آقای عبدالفتاح سلطانی وکیل دعاوی را "غیرقانونی و مغایربا نص قانون اساسی" جمهوری اسلامی دانستند.
این درحالی است که وکلا و فعالین دیگری مانند خانم نسرین ستوده، سیف زاده ودیگران همچنان درزندان به سرمی برند.
همزمان با این بیانیه "شورای دفاع ازحق تحصیل" درایران نیز با انتشاربیانیه ای ابرازامیدواری کرده است که "سال جدید، سال آزادی و لغو تمام احکام محرومیت و زندان باشد".
هرانا، خبرگزاری مستقل حقوق بشرایران گزارشی را درمورد شصت وهفت شهروند باورمند جامعه بهائی ایران انتشارداده که درزندان های ایران به سرمی برند.
هرانا به مناسبت فرارسیدن نوروز ایرانی گزارش هائی را درروزهای اخیرپیروامون زندانیان، ازجمله عبدالفتاح سلطانی وکیل دعاوی ودیگر وکلا وروزنامه نگاران زندانی منتشرکرده است. دکترعبدالکریم لاهیجی حقوق دان و نایب رئیس جامعه های حقوق بشربین المللی می گوید: سال هاست که وی شاهد فررسیدن نوروز و ادامه زندان های بیشماری ازفعالین و اهل قلم ایرانی بوده است. :
یکصد و بیست وهفت نفرازفعالین اجتماعی، زنان، مدافعان حقوق شهروندان با انتشاربیانیه ای صدور حکم هجده سال زندان همراه با تبعید و بیست سال محرومیت ازحق وکالت برای آقای عبدالفتاح سلطانی وکیل دعاوی را "غیرقانونی و مغایربا نص قانون اساسی" جمهوری اسلامی دانستند.
این درحالی است که وکلا و فعالین دیگری مانند خانم نسرین ستوده، سیف زاده ودیگران همچنان درزندان به سرمی برند.
همزمان با این بیانیه "شورای دفاع ازحق تحصیل" درایران نیز با انتشاربیانیه ای ابرازامیدواری کرده است که "سال جدید، سال آزادی و لغو تمام احکام محرومیت و زندان باشد".
هرانا، خبرگزاری مستقل حقوق بشرایران گزارشی را درمورد شصت وهفت شهروند باورمند جامعه بهائی ایران انتشارداده که درزندان های ایران به سرمی برند.
هرانا به مناسبت فرارسیدن نوروز ایرانی گزارش هائی را درروزهای اخیرپیروامون زندانیان، ازجمله عبدالفتاح سلطانی وکیل دعاوی ودیگر وکلا وروزنامه نگاران زندانی منتشرکرده است. دکترعبدالکریم لاهیجی حقوق دان و نایب رئیس جامعه های حقوق بشربین المللی می گوید: سال هاست که وی شاهد فررسیدن نوروز و ادامه زندان های بیشماری ازفعالین و اهل قلم ایرانی بوده است. :
پیام نوروزی فرانسوا هولاند، نامزد حزب سوسیالیست فرانسه برای ریاست جمهوری
آقای فرانسوا هولاند، نامزد حزب سوسیالیست فرانسه برای ریاست جمهوری، فرا رسیدن نوروز را به همۀ مللی که این عید را جشن میگیرند، تبریک گفت. بر اساس نظرسنجیها، در انتخابات آیندۀ ریاست جمهوری فرانسه که یک ماه دیگر برگزار خواهد شد، آقای فرانسوا هولاند رقیب اصلی نیکلا سارکوزی خواهد بود. بسیاری از این نظرسنجیها، وی را پیروز انتخابات میدانند.
پیام فرانسوا هولاند افغانها، ایرانیان، کردها و ملل آسیای میانه و قفقاز را خطاب قرار میدهد. همچنین آن دسته از شهروندان فرانسوی که از این ملل برخاستهاند، مخاطب قرار گرفتهاند.
فرانسوا هولاند مینویسد: "به خوبی میدانم شما که از سههزار سال پیش نوروز را گرامی داشتهاید، چه ارزشی برای آن قائلید".
در بخش دیگری از این پیام نوروزی، آقای هولاند مینویسد: "فکر من به ویژه متوجه ملت ایران، و نیروهای مترقی است که در این کشور هزینۀ سنگینی به خاطر مبارزۀ مسالمتآمیز خود در راه دموکراسی و آزادی میپردازند"
وی ادامه میدهد: "همچنین به ملت افغان میاندیشم که از سی سال پیش قربانی تروریسم و تعصب و جنگ است".
وی سپس به خواستههای دموکراتیک ملت کرد درود میفرستد و در پایان برای همه سالی پررونق و همراه با پیشرفتهای دموکراتیک آرزو میکند.
فرانسوا هولاند مینویسد: "به خوبی میدانم شما که از سههزار سال پیش نوروز را گرامی داشتهاید، چه ارزشی برای آن قائلید".
در بخش دیگری از این پیام نوروزی، آقای هولاند مینویسد: "فکر من به ویژه متوجه ملت ایران، و نیروهای مترقی است که در این کشور هزینۀ سنگینی به خاطر مبارزۀ مسالمتآمیز خود در راه دموکراسی و آزادی میپردازند"
وی ادامه میدهد: "همچنین به ملت افغان میاندیشم که از سی سال پیش قربانی تروریسم و تعصب و جنگ است".
وی سپس به خواستههای دموکراتیک ملت کرد درود میفرستد و در پایان برای همه سالی پررونق و همراه با پیشرفتهای دموکراتیک آرزو میکند.
سخنان آیت الله صافی گلپایگانی درمورد نوروز
فردا، بیستم ماه مارس، مصادف است با اول فروردین و اولین روز جشنهای نوروزی ایرانیان.
ایرانیان طی هزاران سال، ازدوردست های نانوشته تاریخ بشری تا به امروز فرارسیدن بهار را "نوروز" نامیده و حشن گرفته اند، علاوه بر این جشن بهاره، ایرانیان درطول تاریخ دیرپای خود، زمستان را، فصل درو وکاشت زمین را، آب را، خورشید را نیز گرامی داشته و ارج نهاده اند..
درهمه مذاهب ایرانی، نوروز گرامی داشته شده است. به گفته کارشناسان، نوروز ایرانی با ورود اسلام به ایران با دشواری رو به رو بوده است، ولی برخی ازصاحبنظران ایرانی براین باورند که اسلام بافرهنگ ایرانی نیزهمنشینی و همرائی دارد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد، درنشستی دربیست و سوم فوریه سال دو هزارو ده میلادی، درآستانه آغاز جشن های نوروز درجهان فرهنگ ایرانی، بیست ویک ماه مارس میلادی را به عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشه ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد.
درمتن این مصوبه که با موافقت اکثریت کشورهای عضو به تصویب رسید، نوروز جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی سه هزارساله دارد مورد تاکید قرارگرفته است.
یونسکو می گوید، این جشن درمیان سیصد میلیون تن از ساکنین جهان ارجمند است و گرامی داشته می شود. درمهرماه سال هشتادو هشت خورشیدی نیز سازمان جهانی یونسکو نوروزرا درفهرست "میراث های غیرملموس فرهنگ جهان" قرارداد.
دکترفریدون جنیدی، ایران شناس و پژوهشگر ایرانی درسخنانی که درروزنامه خراسان چاپ ایران انتشاریافته درمورد تقویم ایرانی و جشن نوروز ازجمله می گوید: هزارسال پیش دو برادر ایرانی ساعتی را درست کردند که سرهرساعت یک خروس ازآن بیرون می آمد و آوازمی خواند.
درزمانی که "شارلماین" فرانسه را تشکیل داد، خلیفه عرب این ساعت را به او هدیه فرستاد . اتفاقاً درهمان سال فرانسه دچارخشکسالی شد، مردم فرانسه با بروزاین اتفاق خروسی را که ازساعت بیرون می آمد شیطان دانستند. آن ها می گفتند این خروس را بکشید تا خشکسالی برود. به این ترتیب هزارسال پیش ما ساعتی به اروپا دادیم که سرساعت از آن خروسی بیرون می آمد و مردم فرانسه آن را به عنوان شیطان کشتند.
دکترحنیدی با این سخنان درنظردارد جایگاه مهم ریاضیات در دانش ایرانیان را یاد آوری کند. وی می گوید: ایرانیان باید بدانند که حشن نوروز جشن بزرگداشت دانش ریاضی و احترشماری است، دانشی که در زمانی درایران وجود داشت که همه جهان خواب بودند.
بازمی گردیم به ایران امروز و تلاش هائی درجهت ایجاد تفاهم فرهنگی میان اسلام عربی و نوروز ایرانی، به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی مهردرایران آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی درپاسخ به استفتائی از سوی مقلدین خود درباره این که "آیا می توان نوروز را به عنوان عید تلقی کرد؟" می گوید: "اعیاد شرعی و و مذهبی بزرگ اسلامی، عید فطر، عیدقربان، عید غدیر و روزهای ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) است.
با این حال یک باورمند متعهد اسلامی می گوید: فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی قرن ها درکنار یک دیگرهمزیستی مسالمت آمیز و محترمانه ای داشته اند.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد، درنشستی دربیست و سوم فوریه سال دو هزارو ده میلادی، درآستانه آغاز جشن های نوروز درجهان فرهنگ ایرانی، بیست ویک ماه مارس میلادی را به عنوان روز جهانی عید نوروز، با ریشه ایرانی به رسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد.
درمتن این مصوبه که با موافقت اکثریت کشورهای عضو به تصویب رسید، نوروز جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی سه هزارساله دارد مورد تاکید قرارگرفته است.
یونسکو می گوید، این جشن درمیان سیصد میلیون تن از ساکنین جهان ارجمند است و گرامی داشته می شود. درمهرماه سال هشتادو هشت خورشیدی نیز سازمان جهانی یونسکو نوروزرا درفهرست "میراث های غیرملموس فرهنگ جهان" قرارداد.
دکترفریدون جنیدی، ایران شناس و پژوهشگر ایرانی درسخنانی که درروزنامه خراسان چاپ ایران انتشاریافته درمورد تقویم ایرانی و جشن نوروز ازجمله می گوید: هزارسال پیش دو برادر ایرانی ساعتی را درست کردند که سرهرساعت یک خروس ازآن بیرون می آمد و آوازمی خواند.
درزمانی که "شارلماین" فرانسه را تشکیل داد، خلیفه عرب این ساعت را به او هدیه فرستاد . اتفاقاً درهمان سال فرانسه دچارخشکسالی شد، مردم فرانسه با بروزاین اتفاق خروسی را که ازساعت بیرون می آمد شیطان دانستند. آن ها می گفتند این خروس را بکشید تا خشکسالی برود. به این ترتیب هزارسال پیش ما ساعتی به اروپا دادیم که سرساعت از آن خروسی بیرون می آمد و مردم فرانسه آن را به عنوان شیطان کشتند.
دکترحنیدی با این سخنان درنظردارد جایگاه مهم ریاضیات در دانش ایرانیان را یاد آوری کند. وی می گوید: ایرانیان باید بدانند که حشن نوروز جشن بزرگداشت دانش ریاضی و احترشماری است، دانشی که در زمانی درایران وجود داشت که همه جهان خواب بودند.
بازمی گردیم به ایران امروز و تلاش هائی درجهت ایجاد تفاهم فرهنگی میان اسلام عربی و نوروز ایرانی، به گزارش خبرگزاری نیمه دولتی مهردرایران آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی درپاسخ به استفتائی از سوی مقلدین خود درباره این که "آیا می توان نوروز را به عنوان عید تلقی کرد؟" می گوید: "اعیاد شرعی و و مذهبی بزرگ اسلامی، عید فطر، عیدقربان، عید غدیر و روزهای ولادت حضرت رسول اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) است.
با این حال یک باورمند متعهد اسلامی می گوید: فرهنگ ایرانی با فرهنگ اسلامی قرن ها درکنار یک دیگرهمزیستی مسالمت آمیز و محترمانه ای داشته اند.
مجلس افغانستان بودجۀ پیشنهادی را به دلیل بی توازنی های آن، رد کرد
بی توازنی های که باعث رد شدن بودجۀ پیشنهادی حکومت، در مجلس شد، یکی مسایل قومی یعنی بی توازنی میان شمال و جنوب است، و دیگر، بی توازنی میان مصارف ریاست جمهوری و وزارتخانه های افغانستان.
بودجۀ پیشنهادی حکومت هر سال مورد انتقاد شدید پارلمان قرار میگیرد و بالاخره با مشکلات فراوان به نتیجه میرسد. امسال هم، مسایل مهمی را که نمایندگان، به وضاحت مورد نقد قرار دادند، یکی بودجه های مختلف ریاست جمهوری بود، که دفتر رئیس جمهور جداگانه و امنیت او چدا گانه و توسعۀ آن هم جدا، تمویل میشوند. و دیگر کم اهمیت دادن به وزارت های مهم که امور مهم کشور را به عهده دارند.
این موضوع را با آقای عبداحفیظ منصور، نمایندۀ کابل در مجلس، بررسی میکنیم. آقای منصور میگوید که در این بودجه، ایجاد یک نیروی بیست هزار نفری اربکی، یا پولیس محلی، در نظر گرفته شده بود، که اصولاً کار خوبی نیست، چون بجای مسلح کردن جوانان، بهتر است این پول در موارد دیگر به مصرف برسد.
ریاست جمهوری هم، از چهار جهت متفاوت، 78 ملیون دالر را به خود اختصاص داده بود، که در مقایسه با وزراتخانه ها، دور از انصاف است. 14 ملیون برای محافظان رئیس جمهور در نظر گرفته شده است. که به آن دو ملیون دیگر، به عنوان بودجۀ انکشافی اضافه شده است. در حالیکه بودجۀ وزارت امور زنان، در کل، تنها چهار میلیون است. سی و پنج ملیون دالر هم برای مصارف دفتر رئیس جمهور در نظر گرفته شده است. در حالیکه وزارت تجارت، تنها چهارده ملیون دالر در اختیار دارد و سال گذشته، به دلیل کمبود مالی، آنان نتوانستند گدام های مورد نیاز را بسازند.
در مورد تفاوت های قومی در پودجه، اول اینکه آقای منصور میگوید که نباید انتظار این را داشت که همۀ مسایل یک مرتبه مطرح شود، و متعاقب آن اضافه میکند که عدم توجه به جادۀ کابل هرات، از راه بامیان و غور، که بنام «سرک گردن دیوار» یاد میشود، احتمال دارد دلیل قومی داشته باشد. نمایندگان تخار هم دیروز اعتراض به این داشتند که چرا هیچ پروژۀ انکشافی در ولایت آنان در نظر گرفته نشده است؟ اهالی پلخمری هم دلیل بی توجهی به بند آب این شهر را، که در حال شکستن است، مسایل قومی میدانند. اما در این موارد گفته میشود که اکثر پروژه های جنوب، انتقالی است، یعنی پروژه های قدیمی است، که به دلایل امنیتی، در گذشته عملی نشده است.
ولی به گفتۀ آقای منصور، جمعبندی این ارقام، باز هم نشان میدهد که بی توارنی میان شمال و جنوب، وجود دارد.
این موضوع را با آقای عبداحفیظ منصور، نمایندۀ کابل در مجلس، بررسی میکنیم. آقای منصور میگوید که در این بودجه، ایجاد یک نیروی بیست هزار نفری اربکی، یا پولیس محلی، در نظر گرفته شده بود، که اصولاً کار خوبی نیست، چون بجای مسلح کردن جوانان، بهتر است این پول در موارد دیگر به مصرف برسد.
ریاست جمهوری هم، از چهار جهت متفاوت، 78 ملیون دالر را به خود اختصاص داده بود، که در مقایسه با وزراتخانه ها، دور از انصاف است. 14 ملیون برای محافظان رئیس جمهور در نظر گرفته شده است. که به آن دو ملیون دیگر، به عنوان بودجۀ انکشافی اضافه شده است. در حالیکه بودجۀ وزارت امور زنان، در کل، تنها چهار میلیون است. سی و پنج ملیون دالر هم برای مصارف دفتر رئیس جمهور در نظر گرفته شده است. در حالیکه وزارت تجارت، تنها چهارده ملیون دالر در اختیار دارد و سال گذشته، به دلیل کمبود مالی، آنان نتوانستند گدام های مورد نیاز را بسازند.
در مورد تفاوت های قومی در پودجه، اول اینکه آقای منصور میگوید که نباید انتظار این را داشت که همۀ مسایل یک مرتبه مطرح شود، و متعاقب آن اضافه میکند که عدم توجه به جادۀ کابل هرات، از راه بامیان و غور، که بنام «سرک گردن دیوار» یاد میشود، احتمال دارد دلیل قومی داشته باشد. نمایندگان تخار هم دیروز اعتراض به این داشتند که چرا هیچ پروژۀ انکشافی در ولایت آنان در نظر گرفته نشده است؟ اهالی پلخمری هم دلیل بی توجهی به بند آب این شهر را، که در حال شکستن است، مسایل قومی میدانند. اما در این موارد گفته میشود که اکثر پروژه های جنوب، انتقالی است، یعنی پروژه های قدیمی است، که به دلایل امنیتی، در گذشته عملی نشده است.
ولی به گفتۀ آقای منصور، جمعبندی این ارقام، باز هم نشان میدهد که بی توارنی میان شمال و جنوب، وجود دارد.
چشم انداز روابط سیاسی تهران - بغداد
علی رضا نوری زاده، کارشناس مسائل خاورمیانه، بر این باور است که انگیزۀ نیرومند تر دولت بغداد در نوعی فاصله گیری از تهران روابط عراق با جهان عرب و به ویژه کنفرانس سران اتحادیۀ عرب است که قرار است به زودی در بغداد برگزارشود. این کارشناس جهان عرب یادآور می شود که بغداد نمی تواند از سوئی در انتظار حضور و شرکت سران عرب و به ویژه سران کشورهای عرب خلیج فارس در لندن باشد و از دیگر سو به ایران اجازه دهد که به سوریه اسلحه بفرستد.
در پی تصمیم دولت سریلانکا منبی بر خودداری از خرید نفت از جمهوری اسلامی ایران، دولت عراق به سری لانکا پیشنهاد کرد جای ایران را در تأمین نفت مورد نیاز این کشور بگیرد.
به نوشتۀ مصبوعات کلمبو، پایتخت سریلانکا، بغداد به کلمبو پیشنهاد کرده است مقادیر معتنابهی از نفت پالایش شده را به سری لانکا بفروشد.
سری لانکا که در حدود ٩٢٪ از نفت مورد نیاز خود را ارز ایران وارد می کند تصمیم گرفته اس از روز ٢٩ ماه مارس جاری به واردات نفت از ایران را متوقف کند.
شایان یادآوری که آمریکا اعلام کرده است از ٢٨ ژوئن به بعد کشورهائی را که با جمهوری اسلامی ایران دادو ستد نفتی کنند مشمول تحریم قرار خواهد داد.
پالایشگاه های سری لانکا که در سال ١٩٦٨ با استفاده از فناوری ایتالیائی ها ساخته شده است می تواند نفت خام عربستان و ایران را برای پالایش دریافت کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از پایتخت سریلانکا، این کشور پس از تصمیم به قطع خرید نفت از ایران مذاکراتی را برای خرید نفت خام بیشتری از عربستان و خرید نفت پالایش شده از عراق با این دو کشور آغاز کرده است.
دولت عراق در روز شنبه (پریروز) اعلام کرد از طریق ارسال پیام و نیز سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد به دولت تهران اطلاع داده است که ارسال سلاح و مهمات به سوریه از طریق استفااده از قلمرو هوائی یا زمینی عراق را تحمل نخواهد کرد.
در بیانیۀ دولت عراق بر این نکته نیز تأکید شده بود که بغداد اجازه نخواهد داد که کسی با عبور از قلمرو هوائی یا زمینی عراق برای جنگیدن به سوریه برود.
درست یک روز پیش از صدور این بیانیه، وزارت امور خارجۀ آمریکا ضمن ابراز نگرانی از احتمال ارسال سلاح و مهمات به سوریه با استفاده از آسمان عراق از سوی تهران، دولت عراق را به هشیاری و توجه در این ارتباط فراخوانده بود.
در گفتگوئی با علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل خاورمیانه درلندن، از او پرسیدیم بیانیۀ دولت عراق مبنی بر اخطار به دولت تهران را باید جدی گرفت یا اقدامی محدود به حرف و برای راضی کردن آمریکا؟
آقای نوری زاده بر این باور است که انگیزۀ نیرومند تر دولت بغداد در این ارتباط، روابطش با جهان عرب و به ویژه کنفرانس سران اتحادیۀ عرب است که قرار است به زودی در بغداد برگزارشود. این کارشناس جهان عرب یادآور می شود که بغداد نمی تواند از سوئی در انتظار حضور و شرکت سران عرب و به ویژه سران کشورهای عرب خلیج فارس در لندن باشد و از دیگر سو به ایران اجازه دهد که به سوریه اسلحه بفرستد.
منافع اقتصادی و گرفتن سهمی از بازار نفت پس از عملی شدن تحریم نفتی ایران یکی دیگر از انگیزه های عراق در ارتباط با مناسبات این کشور با تهران از نظر آقای نوری ازاده است.
به باور آقای علی رضا نوری زاده، نارضائی بخشی از احزاب و سازمان های سیاسی عراقی از روابط نزدیک دولت نوری المالکی با جمهوری اسلامی ایران، از دیگر عوامل مؤثر در سمت گیری های سیاسی این کشور در مورد ایران است.
به نوشتۀ مصبوعات کلمبو، پایتخت سریلانکا، بغداد به کلمبو پیشنهاد کرده است مقادیر معتنابهی از نفت پالایش شده را به سری لانکا بفروشد.
سری لانکا که در حدود ٩٢٪ از نفت مورد نیاز خود را ارز ایران وارد می کند تصمیم گرفته اس از روز ٢٩ ماه مارس جاری به واردات نفت از ایران را متوقف کند.
شایان یادآوری که آمریکا اعلام کرده است از ٢٨ ژوئن به بعد کشورهائی را که با جمهوری اسلامی ایران دادو ستد نفتی کنند مشمول تحریم قرار خواهد داد.
پالایشگاه های سری لانکا که در سال ١٩٦٨ با استفاده از فناوری ایتالیائی ها ساخته شده است می تواند نفت خام عربستان و ایران را برای پالایش دریافت کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از پایتخت سریلانکا، این کشور پس از تصمیم به قطع خرید نفت از ایران مذاکراتی را برای خرید نفت خام بیشتری از عربستان و خرید نفت پالایش شده از عراق با این دو کشور آغاز کرده است.
دولت عراق در روز شنبه (پریروز) اعلام کرد از طریق ارسال پیام و نیز سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد به دولت تهران اطلاع داده است که ارسال سلاح و مهمات به سوریه از طریق استفااده از قلمرو هوائی یا زمینی عراق را تحمل نخواهد کرد.
در بیانیۀ دولت عراق بر این نکته نیز تأکید شده بود که بغداد اجازه نخواهد داد که کسی با عبور از قلمرو هوائی یا زمینی عراق برای جنگیدن به سوریه برود.
درست یک روز پیش از صدور این بیانیه، وزارت امور خارجۀ آمریکا ضمن ابراز نگرانی از احتمال ارسال سلاح و مهمات به سوریه با استفاده از آسمان عراق از سوی تهران، دولت عراق را به هشیاری و توجه در این ارتباط فراخوانده بود.
در گفتگوئی با علی رضا نوری زاده، روزنامه نگار و تحلیل گر مسائل خاورمیانه درلندن، از او پرسیدیم بیانیۀ دولت عراق مبنی بر اخطار به دولت تهران را باید جدی گرفت یا اقدامی محدود به حرف و برای راضی کردن آمریکا؟
آقای نوری زاده بر این باور است که انگیزۀ نیرومند تر دولت بغداد در این ارتباط، روابطش با جهان عرب و به ویژه کنفرانس سران اتحادیۀ عرب است که قرار است به زودی در بغداد برگزارشود. این کارشناس جهان عرب یادآور می شود که بغداد نمی تواند از سوئی در انتظار حضور و شرکت سران عرب و به ویژه سران کشورهای عرب خلیج فارس در لندن باشد و از دیگر سو به ایران اجازه دهد که به سوریه اسلحه بفرستد.
منافع اقتصادی و گرفتن سهمی از بازار نفت پس از عملی شدن تحریم نفتی ایران یکی دیگر از انگیزه های عراق در ارتباط با مناسبات این کشور با تهران از نظر آقای نوری ازاده است.
به باور آقای علی رضا نوری زاده، نارضائی بخشی از احزاب و سازمان های سیاسی عراقی از روابط نزدیک دولت نوری المالکی با جمهوری اسلامی ایران، از دیگر عوامل مؤثر در سمت گیری های سیاسی این کشور در مورد ایران است.
لوموند: رشد ٦۰۰ درصدی واردات اسلحه به سوریه
لوموند، نشریه عصر چاپ فرانسه: موسسه بین المللی مطالعات صلح استکهلم با انتشار گزارشی در خصوص رشد ٦۰۰ درصدی واردات اسلحه به سوریه طی پنج سال اخیر، آورده است روسیه ٧٨ درصد از این میزان سلاح را به رژیم بشار اسد تحویل داده است.
فیگارو، نشریه صبح پاریس: سه انفجار، طی روزهای اخیر، در سوریه، پیش از ورود ناظران سازمان ملل به این کشور. ژرژ مالبرونو، در مقاله ای از خاورمیانه می نویسد: این حملات که در مجموع سی کشته و بیش از ١٤۰ مجروح به جای گذاشت، موجب بروز ترس و وحشت در میان ساکنان این محلات شد. رژیم سوریه، این انفجارها را به "تروریسم اسلامی"، نسبت می دهد، مخالفان، ضمن متهم کردن رژیم بشار اسد، این انفجارها را توطئه ای از سوی رژیم ارزیابی می کنند.
نویسنده با یادآوری دو انفجار دیگر که در روزهای پایانی ماه دسامبر، مراکز امنیتی در دمشق را مورد هدف قرار داد، تاکید می کند چند هفته پس از آن القاعده در عراق مسئولیت این انفجارها را برعهده گرفت؛ ادعائی که از سوی ایالات متحده آمریکا مورد تائید قرار گرفت و از آن زمان بر موج نگرانیها از نفوذ جهادیون در سوریه افزوده است.
نویسنده به نقل از یک شهروند سوری مسیحی که در یکی از مناطقی که انفجار در آن روی داد، ساکن است، متذکر می شود حملاتی که از سوی جهادیون صورت گرفته، شرایط را برای کسانی که همچنان در انتخاب میان رژیم و مخالفان مردد هستند، دشوار می سازد.
به نوشته فیگارو، نکته مشترک میان انفجارهای ماه دسامبر و سه انفجار اخیر در اینجاست که تمامی این انفجارها، پیش از ورود ناظران سازمان ملل به سوریه صورت گرفته است، همچنانکه طبق تاریخی که پیش از این اعلام شده بود گروهی از ناظران سازمان ملل برای انجام مذاکرات به منظور پایان دادن به خشونتها به سوریه سفر می کنند.
اعزام ناظران سازمان ملل به سوریه در حالی صورت می گیرد که روز جمعه کوفی عنان، پاسخهای سوریه به پیشنهادات را "ناامید کننده" ارزیابی کرده بود.
از سوی دیگر، به نوشته فیگارو، روسیه، در پشت پرده، در تلاش است تا متحد خود، سوریه را به پذیرش طرح عنان راضی نماید.
تلاشهای روسیه در حالی صورت می گیرد که یکی از شروطی که مطرح می نماید این است که انتقال قدرت بدون بشار اسد امکانپذیر نمی باشد.
لوموند، نشریه عصر چاپ فرانسه، با اشاره به افزایش ٦۰۰ درصدی واردات اسلحه به سوریه در فاصله زمانی سالهای ٢۰۰٧ تا ٢۰١١، می نویسد : موسسه بین المللی مطالعات صلح استکهلم با انتشار گزارشی در خصوص رشد ٦۰۰ درصدی واردات اسلحه به سوریه طی پنج سال اخیر، آورده است روسیه ٧٨ درصد از این میزان سلاح را به رژیم بشار اسد تحویل داده است؛ این درحالیست که ایالات متحده آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا در همین دوره زمانی، میزان فروش سلاح به رژیم اسد را کاهش داده اند.
به نوشته لوموند در این گزارش همچنین آمده است که روسیه در طی دوران سرکوب خونین معترضان در سوریه همچنان به فروش سلاح به رژیم اسد ادامه داده است.
فیگارو، در مقاله دیگری با چاپ تصویری از رابرت بیلز، سرباز آمریکائی که ١٦ غیرنظامی افغان را در جریان یک تیراندازی به قتل رساند، می نویسد: همسایگان و آشنایان این سرباز آمریکائی، که اکنون در زندانی نظامی در کانزاس در بازداشت به سر می برد، وی را فردی با رفتار مثبت و منطقی ارزیابی می کنند.
درحالی که وکیل رابرت بیلز می گوید که او از بیماری "اختلال روانی پس از حادثه"، در پی گذراندن روزهای طولانی در جنگ و حوادث ناشی از آن، رنج می برد، مرکز پزشکی محل ماموریت وی، هیچ موردی از این بیماری را گزارش نکرده است.
به نوشته فیگارو، ارتش آمریکا از نخستین روزهای سال ٢۰١٢ تحقیقات در خصوص عملکرد این مرکز پزشکی را آغاز نموده است. گروهی از سربازانی که در این مرکز مورد معاینات پزشکی قرار گرفته اند با طرح شکایتهائی می گویند این مرکز نسبت به بیماری اختلال روانی پس از حادثه، توجه لازم را مبذول نمی دارد.
زد و خورد ها در سوریه ادامه دارد و علاوه بر دیر الزور، در شرق سوریه، به پایتخت این کشور، یعنی دمشق، هم رسیده است.
نویسنده با یادآوری دو انفجار دیگر که در روزهای پایانی ماه دسامبر، مراکز امنیتی در دمشق را مورد هدف قرار داد، تاکید می کند چند هفته پس از آن القاعده در عراق مسئولیت این انفجارها را برعهده گرفت؛ ادعائی که از سوی ایالات متحده آمریکا مورد تائید قرار گرفت و از آن زمان بر موج نگرانیها از نفوذ جهادیون در سوریه افزوده است.
نویسنده به نقل از یک شهروند سوری مسیحی که در یکی از مناطقی که انفجار در آن روی داد، ساکن است، متذکر می شود حملاتی که از سوی جهادیون صورت گرفته، شرایط را برای کسانی که همچنان در انتخاب میان رژیم و مخالفان مردد هستند، دشوار می سازد.
به نوشته فیگارو، نکته مشترک میان انفجارهای ماه دسامبر و سه انفجار اخیر در اینجاست که تمامی این انفجارها، پیش از ورود ناظران سازمان ملل به سوریه صورت گرفته است، همچنانکه طبق تاریخی که پیش از این اعلام شده بود گروهی از ناظران سازمان ملل برای انجام مذاکرات به منظور پایان دادن به خشونتها به سوریه سفر می کنند.
اعزام ناظران سازمان ملل به سوریه در حالی صورت می گیرد که روز جمعه کوفی عنان، پاسخهای سوریه به پیشنهادات را "ناامید کننده" ارزیابی کرده بود.
از سوی دیگر، به نوشته فیگارو، روسیه، در پشت پرده، در تلاش است تا متحد خود، سوریه را به پذیرش طرح عنان راضی نماید.
تلاشهای روسیه در حالی صورت می گیرد که یکی از شروطی که مطرح می نماید این است که انتقال قدرت بدون بشار اسد امکانپذیر نمی باشد.
لوموند، نشریه عصر چاپ فرانسه، با اشاره به افزایش ٦۰۰ درصدی واردات اسلحه به سوریه در فاصله زمانی سالهای ٢۰۰٧ تا ٢۰١١، می نویسد : موسسه بین المللی مطالعات صلح استکهلم با انتشار گزارشی در خصوص رشد ٦۰۰ درصدی واردات اسلحه به سوریه طی پنج سال اخیر، آورده است روسیه ٧٨ درصد از این میزان سلاح را به رژیم بشار اسد تحویل داده است؛ این درحالیست که ایالات متحده آمریکا و کشورهای اتحادیه اروپا در همین دوره زمانی، میزان فروش سلاح به رژیم اسد را کاهش داده اند.
به نوشته لوموند در این گزارش همچنین آمده است که روسیه در طی دوران سرکوب خونین معترضان در سوریه همچنان به فروش سلاح به رژیم اسد ادامه داده است.
فیگارو، در مقاله دیگری با چاپ تصویری از رابرت بیلز، سرباز آمریکائی که ١٦ غیرنظامی افغان را در جریان یک تیراندازی به قتل رساند، می نویسد: همسایگان و آشنایان این سرباز آمریکائی، که اکنون در زندانی نظامی در کانزاس در بازداشت به سر می برد، وی را فردی با رفتار مثبت و منطقی ارزیابی می کنند.
درحالی که وکیل رابرت بیلز می گوید که او از بیماری "اختلال روانی پس از حادثه"، در پی گذراندن روزهای طولانی در جنگ و حوادث ناشی از آن، رنج می برد، مرکز پزشکی محل ماموریت وی، هیچ موردی از این بیماری را گزارش نکرده است.
به نوشته فیگارو، ارتش آمریکا از نخستین روزهای سال ٢۰١٢ تحقیقات در خصوص عملکرد این مرکز پزشکی را آغاز نموده است. گروهی از سربازانی که در این مرکز مورد معاینات پزشکی قرار گرفته اند با طرح شکایتهائی می گویند این مرکز نسبت به بیماری اختلال روانی پس از حادثه، توجه لازم را مبذول نمی دارد.
تشدید جنگ های داخلی در سوریه
زد و خورد ها در سوریه ادامه دارد و علاوه بر دیر الزور، در شرق سوریه، به پایتخت این کشور، یعنی دمشق، هم رسیده است.
در حالیکه متخصصین خارجی در دمشق آمده اند تا برای پایان دادن به خشونت هایی که از یک سال به اینسو، سوریه را به خاک و خون کشیده است، آتش بس پیشنهاد کنند، صبح زود امروز (دوشنبه)، جنگ های خیابانی در داخل این شهر، میان سربازان حکومتی و نظامیان فراری جریان داشت.
رئیس صلیب سرخ، ژاکوب کلنبرگر، در سفری به مسکو، اعلان کرده است که سرگی لاوروف، وزیر خارجۀ روسیه به طرح پیشنهادی آنان علایم مثبت داده است. طرحی، که بر اساس آن، علاوه بر پذیرش کمک های بشر دوستانه توسط حکومت سوریه، هر روز طرفین درگیر، باید یک آتش بس دوساعته، بکنند.
یکی از رؤسای یکی از سازمانهای غیر حکومتی گفته است که جنگ های شبانه، نزدیک محلۀ «مزه» بی سابقه است. مزه در داخل شهر دمشق، جاییست که سرویس های استخباراتی سوریه، و سفارت های هندوستان و یونان در آن قرار دارند، و جنگ در این محل، به معنی نزدیک شدن بی سابقۀ جنگ، به امن ترین محلات دمشق تلقی شده است. یک دیپلوات ترکی هم گفته است که دو ژنرال دیگر سوریه به ترکیه پناه برده اند و به صفوف نظامیان ضد رژیم سوریه پیوسته اند.
رئیس صلیب سرخ، ژاکوب کلنبرگر، در سفری به مسکو، اعلان کرده است که سرگی لاوروف، وزیر خارجۀ روسیه به طرح پیشنهادی آنان علایم مثبت داده است. طرحی، که بر اساس آن، علاوه بر پذیرش کمک های بشر دوستانه توسط حکومت سوریه، هر روز طرفین درگیر، باید یک آتش بس دوساعته، بکنند.
یکی از رؤسای یکی از سازمانهای غیر حکومتی گفته است که جنگ های شبانه، نزدیک محلۀ «مزه» بی سابقه است. مزه در داخل شهر دمشق، جاییست که سرویس های استخباراتی سوریه، و سفارت های هندوستان و یونان در آن قرار دارند، و جنگ در این محل، به معنی نزدیک شدن بی سابقۀ جنگ، به امن ترین محلات دمشق تلقی شده است. یک دیپلوات ترکی هم گفته است که دو ژنرال دیگر سوریه به ترکیه پناه برده اند و به صفوف نظامیان ضد رژیم سوریه پیوسته اند.
دادستان شهر تولوز فرانسه میگوید که تیراندازی در نزدیکی مدرسهای یهودی چهار کشته برجا گذاشته که سه نفر از کشتهشدگان دانشآموز بودهاند. نظارتهای امنیتی اطراف ساختمانهای مذهبی فرانسه افزایش مییابد.
سه دانشآموز و یک معلم، در تیراندازی روز دوشنبه ۱۹ مارس، در نزدیکی یک مدرسه یهودی در شهر تولوز فرانسه کشته شدند. مایکل ولت، دادستان محلی گفته است، مهاجم به هر کسی که دیده، چه افراد بالغ و چه کودکان، تیراندازی کرده و چند نفر از دانشآموزان را نیز تا مدرسه دنبال کرده است.
شاهدان عینی گفتهاند که شخص تیرانداز سپس سوار بر موتور سیکلت صحنه را ترک کرده است. این اما نخستین حمله از این دست در روزهای اخیر نیست. در روز پنجشنبه گذشته نیز در ۵۰ کیلومتری شهر تولوز فرانسه به دو سرباز چترباز هنگامی که مشغول برداشت پول از دستگاه اتومات بودند شلیک شد که هر دو جان سپردند. چهار روز پیش از آن نیز یک سرباز در حملهای جداگانه در شهر تولوز کشته شده بود.
بنا بر گزارش شاهدان هر دو حمله از سوی یک ضارب ناشناس موتورسوار که کلاه ایمنی بر سر داشته انجام گرفته است. خبرگزاری فرانسه روز جمعه گزارش داد که دفتر دادستانی تولوز میگوید این دو حمله که در هر دو از اسلحه کمری کالیبر ۴۵ استفاده شده میتوانند به هم مرتبط باشند.
هیچ انگیزه یا مظنونی در ارتباط با این تیراندازیها هنوز پیدا نشده است. مراقبتهای امنیتی شهر پس از حملات افزایش یافته است. روز دوشنبه و در پی حمله به مدرسه یهودی در تولوز، نیز وزارت کشور فرانسه دستور افزایش مراقبتهای امنیتی در اطراف ساختمانهای مذهبی در کل فرانسه را صادر کرد. سخنگوی وزارت کشور فرانسه گفت این دستور به اطلاع پلیس رسیده تا نظارت خود را در اطراف ساختمانهای مذهبی خصوصاَ مدارس یهودی افزایش دهد.
واکنش اسرائیل به حمله به مدرسه یهودی
در واکنش به حمله به مدرسهی یهودی شهر تولوز فرانسه سخنگوی وزارت دفاع اسرائیل در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه آن را «وحشتناک» خواند.
ایگال پالمور گفت: «ما اطمینان داریم که دولت فرانسه ابعاد مختلف این تراژدی را روشن خواهد کرد و مجرمان را به پای میز عدالت خواهد نشاند.»
نیکلا ساکوزی، رئيسجمهور فرانسه، نیز از برنامه خود برای سفر فوری برای دیدار از مدرسه مورد حمله واقع شده شهر تولوز خبر داد. او پیش از انجام این سفر گفت که برای اعلام هرگونه ارتباطی مابین این حمله و دو حمله گذشته هنوز خیلی زود است.
شاهدان عینی گفتهاند که شخص تیرانداز سپس سوار بر موتور سیکلت صحنه را ترک کرده است. این اما نخستین حمله از این دست در روزهای اخیر نیست. در روز پنجشنبه گذشته نیز در ۵۰ کیلومتری شهر تولوز فرانسه به دو سرباز چترباز هنگامی که مشغول برداشت پول از دستگاه اتومات بودند شلیک شد که هر دو جان سپردند. چهار روز پیش از آن نیز یک سرباز در حملهای جداگانه در شهر تولوز کشته شده بود.
بنا بر گزارش شاهدان هر دو حمله از سوی یک ضارب ناشناس موتورسوار که کلاه ایمنی بر سر داشته انجام گرفته است. خبرگزاری فرانسه روز جمعه گزارش داد که دفتر دادستانی تولوز میگوید این دو حمله که در هر دو از اسلحه کمری کالیبر ۴۵ استفاده شده میتوانند به هم مرتبط باشند.
هیچ انگیزه یا مظنونی در ارتباط با این تیراندازیها هنوز پیدا نشده است. مراقبتهای امنیتی شهر پس از حملات افزایش یافته است. روز دوشنبه و در پی حمله به مدرسه یهودی در تولوز، نیز وزارت کشور فرانسه دستور افزایش مراقبتهای امنیتی در اطراف ساختمانهای مذهبی در کل فرانسه را صادر کرد. سخنگوی وزارت کشور فرانسه گفت این دستور به اطلاع پلیس رسیده تا نظارت خود را در اطراف ساختمانهای مذهبی خصوصاَ مدارس یهودی افزایش دهد.
واکنش اسرائیل به حمله به مدرسه یهودی
در واکنش به حمله به مدرسهی یهودی شهر تولوز فرانسه سخنگوی وزارت دفاع اسرائیل در گفتوگو با خبرگزاری فرانسه آن را «وحشتناک» خواند.
ایگال پالمور گفت: «ما اطمینان داریم که دولت فرانسه ابعاد مختلف این تراژدی را روشن خواهد کرد و مجرمان را به پای میز عدالت خواهد نشاند.»
نیکلا ساکوزی، رئيسجمهور فرانسه، نیز از برنامه خود برای سفر فوری برای دیدار از مدرسه مورد حمله واقع شده شهر تولوز خبر داد. او پیش از انجام این سفر گفت که برای اعلام هرگونه ارتباطی مابین این حمله و دو حمله گذشته هنوز خیلی زود است.
مخالفان حکومت بشار اسد از بروز درگیریهای سنگین در شهر دمشق خبر دادهاند. به گفتهی شاهدان عینی نیمه شب گذشته صدای تیراندازی سنگین مسلسل و آر پی جی در یکی از محلههای مرکزی دمشق به گوش رسیده است.
به گزارش شبکه تلویزیونی "الجزیره" پایتخت سوریه بامداد روز دوشنبه (۱۹ مارس/۲۹ اسفند) شاهد درگیریهای سنگین میان نیروهای دولتی و سربازان ارتش آزاد سوریه بوده است. این شبکه به نقل از فعالان حقوق بشری سوری از وقوع "دستکم پنج انفجار" در محله المزه در نزدیکی مرکز دمشق خبر داده است.
یکی از شاهدان عینی در گفتوگویی تلفنی با شبکه الجزیره از تبادل سنگین آتش میان دو طرف و پرواز هلیکوپترهای ارتش بر فراز شهر گزارش داد. در همین حال شاهدان عینی به خبرگزاریهای فرانسه و رویترز گفتهاند که صدای مسلسل و آر پی جی در این محله و محلههای مجاور به گوش رسیده است.
یکی از این شاهدان گفته است: «ما ساعت ۳ نیمه شب از صدای تیراندازیهای سنگین مسلسل و آر پی جی بیدار شدیم. تیراندازی حدود ده دقیقه ادامه داشت، سپس از شدت آن کمی کاسته شده و بعد دوباره از سر گرفته شد.»
المزه از محلههای مرفه شهر دمشق و محل استقرار چندین سازمان دولتی و سفارتخانههای کشورهای خارجی به شمار میرود. گفته میشود که درگیریها در المزه نزدیک به دو ساعت ادامه داشته و با خاتمه آن در ساعت چهار صبح، این محله هماکنون به محاصره نیروهای ارتش بشار اسد درآمده است. هنوز آمار دقیقی از تلفات درگیریهای بامداد دوشنبه اعلام نشده است.
بر اساس گزارشهای خبرگزاری دولتی سوریه (سانا) و همچنین مخالفان دولت تنها در روز شنبه (۱۷ مارس) بیش از ۳۰ نفر در پی بروز سه انفجار در دمشق جان خود را از دست دادهاند.
سرکوب خونین در شهر حلب
در همین حال در دو روز گذشته شهر حلب، دومین شهر بزرگ سوریه نیز صحنهی درگیری میان هواداران و مخالفان بشار اسد بوده است. به نقل از نیروهای مخالف در یکی از سلسلهانفجارهایی که در این شهر رخ داده، سه نفر کشته و دستکم ۲۵ نفر زخمی شدهاند.
شهر حلب در یک سال اخیر شاهد ناآرامیهای کمتری نسبت به دیگر نقاط سوریه بوده اما در هفتههای گذشته با گسترش اعتراضات به طور فزایندهای از سوی نیروهای دولتی سرکوب شده و شماری جان خود را از دست دادهاند.
به دلیل محدودیت اعمال شده بر رسانهها از سوی دولت بشار اسد امکان تأیید مستقل و بیطرفانه گزارشها از سوریه وجود ندارد.
مخالفان گفتهاند که نیروهای دولتی روز یکشنبه همچنین به تظاهرات گروهی از مردم در شهر دمشق حمله برده و عدهای را بازداشت کردهاند. در این روز صدها نفر از معترضان برای برگزاری مراسم سوگواری قربانیان بمبگذاری یک خودرو که یک روز پیشتر رخ داده بود، به خیابانها آمده بودند.
یکی از شاهدان عینی در گفتوگویی تلفنی با شبکه الجزیره از تبادل سنگین آتش میان دو طرف و پرواز هلیکوپترهای ارتش بر فراز شهر گزارش داد. در همین حال شاهدان عینی به خبرگزاریهای فرانسه و رویترز گفتهاند که صدای مسلسل و آر پی جی در این محله و محلههای مجاور به گوش رسیده است.
یکی از این شاهدان گفته است: «ما ساعت ۳ نیمه شب از صدای تیراندازیهای سنگین مسلسل و آر پی جی بیدار شدیم. تیراندازی حدود ده دقیقه ادامه داشت، سپس از شدت آن کمی کاسته شده و بعد دوباره از سر گرفته شد.»
المزه از محلههای مرفه شهر دمشق و محل استقرار چندین سازمان دولتی و سفارتخانههای کشورهای خارجی به شمار میرود. گفته میشود که درگیریها در المزه نزدیک به دو ساعت ادامه داشته و با خاتمه آن در ساعت چهار صبح، این محله هماکنون به محاصره نیروهای ارتش بشار اسد درآمده است. هنوز آمار دقیقی از تلفات درگیریهای بامداد دوشنبه اعلام نشده است.
بر اساس گزارشهای خبرگزاری دولتی سوریه (سانا) و همچنین مخالفان دولت تنها در روز شنبه (۱۷ مارس) بیش از ۳۰ نفر در پی بروز سه انفجار در دمشق جان خود را از دست دادهاند.
سرکوب خونین در شهر حلب
در همین حال در دو روز گذشته شهر حلب، دومین شهر بزرگ سوریه نیز صحنهی درگیری میان هواداران و مخالفان بشار اسد بوده است. به نقل از نیروهای مخالف در یکی از سلسلهانفجارهایی که در این شهر رخ داده، سه نفر کشته و دستکم ۲۵ نفر زخمی شدهاند.
شهر حلب در یک سال اخیر شاهد ناآرامیهای کمتری نسبت به دیگر نقاط سوریه بوده اما در هفتههای گذشته با گسترش اعتراضات به طور فزایندهای از سوی نیروهای دولتی سرکوب شده و شماری جان خود را از دست دادهاند.
به دلیل محدودیت اعمال شده بر رسانهها از سوی دولت بشار اسد امکان تأیید مستقل و بیطرفانه گزارشها از سوریه وجود ندارد.
مخالفان گفتهاند که نیروهای دولتی روز یکشنبه همچنین به تظاهرات گروهی از مردم در شهر دمشق حمله برده و عدهای را بازداشت کردهاند. در این روز صدها نفر از معترضان برای برگزاری مراسم سوگواری قربانیان بمبگذاری یک خودرو که یک روز پیشتر رخ داده بود، به خیابانها آمده بودند.
بر اساس تازهترین گزارش مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم تجارت سلاح در سراسر جهان در پنج سال اخیر ۲۸ درصد افزایش داشته است. آمریکا، روسیه و آلمان صادرکنندگان عمده و کشورهای آسیایی خریداران اصلی هستند.
بر اساس گزارش مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم (موسوم به سیپری) در عرض پنج سال گذشته حجم فروش اسلحه در سراسر جهان نسبت به فاصله زمانی سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ تا ۲۸ درصد افزایش داشته است.
در این میان دو صادرکنندهی عمده تسلیحات نظامی یعنی آمریکا (با ۳۰ درصد) و روسیه (با ۲۴ درصد) بیش از نیمی از تجارت جهانی سلاح را به خود اختصاص دادهاند. کشور آلمان با سهمی معادل ۹ درصد جایگاه سوم را در اختیار دارد.
طبق گزارش مؤسسه سیپری آلمان زیردریایی و ناوچه صادر کرده و کره جنوبی، یونان و آفریقای جنوبی از بازارهای اصلی خریدار سلاحهای آلمانی بودهاند.
فرانسه با ۸ درصد و بریتانیا با ۴ درصد به ترتیب در ردهی چهارم و پنجم صادرکنندگان تجهیزات نظامی قرار گرفتهاند.
به گفتهی یکی از کارشناسان مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم ظهور چین به عنوان صادرکننده اسلحه از موارد قابل توجه به شمار میرود. بیش از همه پاکستان خریدار تسلیحات چینی نظیر کشتی و هواپیماهای جنگی بوده است. در حالی که چین در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ خود بزرگترین واردکنندهی سلاح در جهان شناخته میشد.
در این گزارش ذکر شده که کشور هند در فاصلهزمانی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ با سهمی معادل ۱۰ درصد بزرگترین واردکننده سلاح در جهان به شمار میرود. کشمکش با کشور همسایه پاکستان، درگیریهای داخلی و همچنین جنگ بر ضد تروریسم از دلایل اصلی واردات سلاح از سوی هند عنوان میشود.
کرهی جنوبی، پاکستان، چین و سنگاپور پس از هند به ترتیب بیشترین میزان واردات سلاح را به خود اختصاص دادهاند.
پیتر ویتزمن، از تحلیلگران مؤسسه سیپری احتمال میدهد که وابستگی واردکنندگان عمده سلاح در آسیا در سالهای آینده کاهش یابد زیرا بسیاری از کشورهای در حال توسعه این قاره در حال تلاش برای گسترش صنعت داخلی تولید سلاح خود هستند تا به این ترتیب وابستگی خود را به کشورهای غربی کاهش دهند.
فروش عمده سلاح از روسیه به سوریه
از سال ۲۰۰۲ به بعد سوریه با افزایشی ۵۸۰ درصدی واردات سلاح خود را به طور قابل توجهی گسترش داده است. در گزارش مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم کشور روسیه تأمینکننده اصلی تسلیحات سوریه معرفی شده و آمده است که علیرغم تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر منع فروش سلاح به سوریه، ۷۲ درصد از تجهیزات نظامی این کشور ساخت روسیه هستند.
دولت مسکو در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ رژیم بشار اسد را با سیستمهای دفاع هوایی و موشکهای ضد کشتی تجهیز کرده و به گفتهی پژوهشگران این مؤسسه به این ترتیب امکان سوریه را برای دفاع در برابر حملات نظامی خارجی افزایش دادهاست.
مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم جزئیات بیشتری را در مورد ورود سلاح به سوریه از زمان آغاز ناآرامیها در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ منتشر نکرده است.
روسیه یکی از حامیان دولت بشار اسد به شمار میآید و این کشور به همراه چین تا کنون دو بار قطعنامههای تصویب شده در شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه را وتو کرده است.
به گفتهی کارشناسان این مؤسسه خیزشهای مردمی در کشورهای خاورمیانه موسوم به "بهار عربی" تأثیر "اندکی" بر تجارت بینالمللی سلاح داشته است.
مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم اواخر ماه فوریه نیز اطلاعاتی در مورد ۱۰۰ شرکت برتر تولیدکننده سلاح منتشر کرد. بر اساس اطلاعات منتشره، این شرکتها در سال ۲۰۱۰ به ارزش ۴۱۱ میلیارد دلار تسلیحات نظامی معامله کردند.
گزارش تازه مؤسسه سیپری تجارت سلاحهای اصلی و متعارف نظیر هواپیماها، توپخانهها و موشکها را مورد ارزیابی قرار داده و سلاحهای کوچکتر یا وسائل نقلیه جنگی را شامل نمیشود.
در این میان دو صادرکنندهی عمده تسلیحات نظامی یعنی آمریکا (با ۳۰ درصد) و روسیه (با ۲۴ درصد) بیش از نیمی از تجارت جهانی سلاح را به خود اختصاص دادهاند. کشور آلمان با سهمی معادل ۹ درصد جایگاه سوم را در اختیار دارد.
طبق گزارش مؤسسه سیپری آلمان زیردریایی و ناوچه صادر کرده و کره جنوبی، یونان و آفریقای جنوبی از بازارهای اصلی خریدار سلاحهای آلمانی بودهاند.
فرانسه با ۸ درصد و بریتانیا با ۴ درصد به ترتیب در ردهی چهارم و پنجم صادرکنندگان تجهیزات نظامی قرار گرفتهاند.
به گفتهی یکی از کارشناسان مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم ظهور چین به عنوان صادرکننده اسلحه از موارد قابل توجه به شمار میرود. بیش از همه پاکستان خریدار تسلیحات چینی نظیر کشتی و هواپیماهای جنگی بوده است. در حالی که چین در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ خود بزرگترین واردکنندهی سلاح در جهان شناخته میشد.
در این گزارش ذکر شده که کشور هند در فاصلهزمانی سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ با سهمی معادل ۱۰ درصد بزرگترین واردکننده سلاح در جهان به شمار میرود. کشمکش با کشور همسایه پاکستان، درگیریهای داخلی و همچنین جنگ بر ضد تروریسم از دلایل اصلی واردات سلاح از سوی هند عنوان میشود.
کرهی جنوبی، پاکستان، چین و سنگاپور پس از هند به ترتیب بیشترین میزان واردات سلاح را به خود اختصاص دادهاند.
پیتر ویتزمن، از تحلیلگران مؤسسه سیپری احتمال میدهد که وابستگی واردکنندگان عمده سلاح در آسیا در سالهای آینده کاهش یابد زیرا بسیاری از کشورهای در حال توسعه این قاره در حال تلاش برای گسترش صنعت داخلی تولید سلاح خود هستند تا به این ترتیب وابستگی خود را به کشورهای غربی کاهش دهند.
فروش عمده سلاح از روسیه به سوریه
از سال ۲۰۰۲ به بعد سوریه با افزایشی ۵۸۰ درصدی واردات سلاح خود را به طور قابل توجهی گسترش داده است. در گزارش مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم کشور روسیه تأمینکننده اصلی تسلیحات سوریه معرفی شده و آمده است که علیرغم تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا مبنی بر منع فروش سلاح به سوریه، ۷۲ درصد از تجهیزات نظامی این کشور ساخت روسیه هستند.
دولت مسکو در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ رژیم بشار اسد را با سیستمهای دفاع هوایی و موشکهای ضد کشتی تجهیز کرده و به گفتهی پژوهشگران این مؤسسه به این ترتیب امکان سوریه را برای دفاع در برابر حملات نظامی خارجی افزایش دادهاست.
مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم جزئیات بیشتری را در مورد ورود سلاح به سوریه از زمان آغاز ناآرامیها در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ منتشر نکرده است.
روسیه یکی از حامیان دولت بشار اسد به شمار میآید و این کشور به همراه چین تا کنون دو بار قطعنامههای تصویب شده در شورای امنیت سازمان ملل علیه سوریه را وتو کرده است.
به گفتهی کارشناسان این مؤسسه خیزشهای مردمی در کشورهای خاورمیانه موسوم به "بهار عربی" تأثیر "اندکی" بر تجارت بینالمللی سلاح داشته است.
مؤسسه تحقیقات صلح استکهلم اواخر ماه فوریه نیز اطلاعاتی در مورد ۱۰۰ شرکت برتر تولیدکننده سلاح منتشر کرد. بر اساس اطلاعات منتشره، این شرکتها در سال ۲۰۱۰ به ارزش ۴۱۱ میلیارد دلار تسلیحات نظامی معامله کردند.
گزارش تازه مؤسسه سیپری تجارت سلاحهای اصلی و متعارف نظیر هواپیماها، توپخانهها و موشکها را مورد ارزیابی قرار داده و سلاحهای کوچکتر یا وسائل نقلیه جنگی را شامل نمیشود.
پلیس بصره از تظاهرات گسترده هواداران مقتدی صدر، روحانی شیعه خبر میدهد. تظاهرکنندگان در شعارهای خود دولت عراق را خطاب قرار میدهند. نشست آتی اتحادیه عرب در یک کشور شیعی، انگیزه اصلی این تظاهرات خوانده میشود.
هواداران مقتدی صدر، روحانی تندرو شیعه در عراق، روز دوشنبه (۱۹ مارس/ ۲۹ اسفند) به خیابانهای بصره رفتند. پلیس بصره تعداد تظاهرکنندگان را ۷۰۰ هزار تا یک میلیون نفر دانسته است. گزارشگر رویترز هم از حضور دستکم چند صد هزار نفری تظاهرکنندگان خبر داده است.
تظاهرات بصره یک روز پیش از سالروز حمله ارتش آمریکا به عراق (۲۰ مارس ۲۰۰۳) برگزار میشود. مخاطب شعارهای تظاهرکنندگان عموما دولت نوری المالکی، نخستوزیر عراق بود. هواداران صدر دولت را به کمکاری دولت در رفع نیازهای شهروندان عراقی متهم میکنند.
کارشناسان اما انگیزهی اصلی این تظاهرات را موضوع دیگری میدانند. "اتحادیه عرب" از ۲۷ تا ۲۹ مارس نشستی در عراق برگزار میکند؛ نشستی که برای نخستین بار پس از دو دهه در این کشور، و اساسا برای اولین بار در کشوری عربی با اکثریت و حاکمیتی شیعی، برگزار میشود.
اکثریت شیعهی عراق که تا پیش از سقوط صدام حسین تحت سلطهی اقلیت سنیمذهب حزب بعث این کشور بود، این نشست را فرصتی برای قدرتنمایی در منطقه میبیند.
تغییر جهت اعتراضها از همسایگان به سوی سیاستهای دولت
هواداران مقتدی صدر در ماههای اخیر در اعتراض به سرکوب شیعیان در بحرین بارها علیه سران سنیمذهب این کشور و عربستان سعودی تظاهرات کردند. در آخرین اعتراضهای خیابانی آنان در نهم مارس پرچم عربستان سعودی هم به آتش کشیده شد.
در تظاهرات دوشنبه اما بر خلاف روال معمول اعتراضها به صورت آگاهانه نه متوجه همسایگان عرب، بلکه به سوی دولت و در جهت تحقق خواستههای دمکراتیک بودند.
۹ سال پس از حملهی آمریکا و نیروهای بینالمللی به عراق که به سرنگونی رژیم صدام حسین منجر شد، هنوز در بسیاری از نقاط عراق، تنها برای چند ساعت در شبانهروز جریان برق وصل است.
تظاهرکنندگان که از سراسر عراق برای شرکت در حضور خیابانی روز دوشنبه در بصره گرد هم آمده بودند، در کنار پرچم عراق و تصاویر مقتدی صدر تابوتهایی را حمل میکردند که روی آنها نوشته شده بود "برق"، "آموزش" و "دمکراسی".
فواید تظاهرات بصره برای دولت عراق
تمام نمایندگان کشورهای عربی در نشست آتی "اتحادیه عرب" در عراق، جز نوری المالکی، نخستوزیر کشور میزبان، سنیمذهب هستند. به اعتقاد ناظران حضوری چنین گسترده از شیعیان در نخستین کشور عربی که سیاستمداران شیعه در رأس آن حضور پررنگ دارند، برای نشان دادن اقتدار دولت عراق هم بیفایده نیست.
دولت شیعهی عراق تمایل چندانی هم به حمایت از اپوزیسیون عموما سنیمذهب سوریه نشان نمیدهد. این کشور همچنین یکی از معدود کشورهایی بود که به سرکوب شیعیان بحرین اعتراض کرد.
مقتدی صدر اعلام کرده که در زمان حضور نمایندگان اتحادیهی عرب در عراق برای نمایش "مهماننوازی" تظاهراتی انجام نخواهند شد. به نظر میرسد حضور خیابانی روز دوشنبه نیز با این هدف در بغداد برگزار نشد تا این حس القا شود که پایتخت عراق برای برگزاری نشست اتحادیهی عرب امن است.
این نشست مانند چند گردهمآیی اخیر نمایندگان اتحادیهی عرب، بدون حضور نمایندگان دولت سوریه صورت خواهد گرفت. "اتحادیه عرب" عضویت دمشق در این اتحادیه را به دلیل بیتوجهی رژیم اسد به تلاشهای این اتحادیه برای پایان دادن به خشونتها در سوریه لغو کرده است.
تظاهرات بصره یک روز پیش از سالروز حمله ارتش آمریکا به عراق (۲۰ مارس ۲۰۰۳) برگزار میشود. مخاطب شعارهای تظاهرکنندگان عموما دولت نوری المالکی، نخستوزیر عراق بود. هواداران صدر دولت را به کمکاری دولت در رفع نیازهای شهروندان عراقی متهم میکنند.
کارشناسان اما انگیزهی اصلی این تظاهرات را موضوع دیگری میدانند. "اتحادیه عرب" از ۲۷ تا ۲۹ مارس نشستی در عراق برگزار میکند؛ نشستی که برای نخستین بار پس از دو دهه در این کشور، و اساسا برای اولین بار در کشوری عربی با اکثریت و حاکمیتی شیعی، برگزار میشود.
اکثریت شیعهی عراق که تا پیش از سقوط صدام حسین تحت سلطهی اقلیت سنیمذهب حزب بعث این کشور بود، این نشست را فرصتی برای قدرتنمایی در منطقه میبیند.
تغییر جهت اعتراضها از همسایگان به سوی سیاستهای دولت
هواداران مقتدی صدر در ماههای اخیر در اعتراض به سرکوب شیعیان در بحرین بارها علیه سران سنیمذهب این کشور و عربستان سعودی تظاهرات کردند. در آخرین اعتراضهای خیابانی آنان در نهم مارس پرچم عربستان سعودی هم به آتش کشیده شد.
در تظاهرات دوشنبه اما بر خلاف روال معمول اعتراضها به صورت آگاهانه نه متوجه همسایگان عرب، بلکه به سوی دولت و در جهت تحقق خواستههای دمکراتیک بودند.
۹ سال پس از حملهی آمریکا و نیروهای بینالمللی به عراق که به سرنگونی رژیم صدام حسین منجر شد، هنوز در بسیاری از نقاط عراق، تنها برای چند ساعت در شبانهروز جریان برق وصل است.
تظاهرکنندگان که از سراسر عراق برای شرکت در حضور خیابانی روز دوشنبه در بصره گرد هم آمده بودند، در کنار پرچم عراق و تصاویر مقتدی صدر تابوتهایی را حمل میکردند که روی آنها نوشته شده بود "برق"، "آموزش" و "دمکراسی".
فواید تظاهرات بصره برای دولت عراق
تمام نمایندگان کشورهای عربی در نشست آتی "اتحادیه عرب" در عراق، جز نوری المالکی، نخستوزیر کشور میزبان، سنیمذهب هستند. به اعتقاد ناظران حضوری چنین گسترده از شیعیان در نخستین کشور عربی که سیاستمداران شیعه در رأس آن حضور پررنگ دارند، برای نشان دادن اقتدار دولت عراق هم بیفایده نیست.
دولت شیعهی عراق تمایل چندانی هم به حمایت از اپوزیسیون عموما سنیمذهب سوریه نشان نمیدهد. این کشور همچنین یکی از معدود کشورهایی بود که به سرکوب شیعیان بحرین اعتراض کرد.
مقتدی صدر اعلام کرده که در زمان حضور نمایندگان اتحادیهی عرب در عراق برای نمایش "مهماننوازی" تظاهراتی انجام نخواهند شد. به نظر میرسد حضور خیابانی روز دوشنبه نیز با این هدف در بغداد برگزار نشد تا این حس القا شود که پایتخت عراق برای برگزاری نشست اتحادیهی عرب امن است.
این نشست مانند چند گردهمآیی اخیر نمایندگان اتحادیهی عرب، بدون حضور نمایندگان دولت سوریه صورت خواهد گرفت. "اتحادیه عرب" عضویت دمشق در این اتحادیه را به دلیل بیتوجهی رژیم اسد به تلاشهای این اتحادیه برای پایان دادن به خشونتها در سوریه لغو کرده است.
تعدادی از زندانیان سیاسی در آخرین روز کاری سال ۱۳۹۰ در ایران آزاد شده یا به مرخصی آمدند. مهدی خزعلی، پروین مخترع، آریا آرامنژاد، علی موسوی خلخالی و شماری از زندانیان بابل در زمره این افراد هستند.
مهدی خزعلی، پزشک و فعال سیاسی در روز ۲۸ اسفند و با قرار کفالت از زندان اوین آزاد شده است. وی که فرزند روحانی اصولگر آیتالله خزعلی است، از بدو بازداشت دست به اعتصاب غذا زده بود و به نقل از نزدیکانش بیش از ۳۰ کیلو وزن کم کرده است.
خزعلی بیشتر اوقات حبس ۷۰ روزه خود را در سلول انفرادی سپری کرد و یک بار نیز به دلیل حمله قلبی به بیمارستان منتقل شد. رسانههای نزدیک به منتقدان حکومت ایران نوشتهاند که آزادی او با کفالت مادرش انجام گرفته است.
پروین مخترع، فعال مدنی نیز در بعد از ظهر همین روز و پس از تحمل ۸ ماه حبس از زندان آزاد شد. وی یک روز پس از بازداشت پسرش در منزل خود در کرمان دستگیر و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به تحمل ۲۳ ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود.
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی، فعال دانشجویی و حقوق بشری است که اخیرا به تحمل ۵ سال حبس و تبعید به زابل محکوم شده است. اتهام "تبلیغ علیه نظام" در پی مصاحبه خانم مخترع با رسانهها در مورد وضعیت پسرش متوجه وی شد. او همچنین به اتهام "توهین به شهدا" به پرداخت جریمه نقدی محکوم شد.
آریا آرامنژاد، خواننده و آهنگساز حامی جنبش سبز نیز به همراه چند نفر دیگر از زندانیان شهر بابل در روز یکشنبه ۲۸ اسفند به مرخصی آمد. علیرضا فلاحتی، دبیر شاخه جوانان جبهه مشارکت و سید احمد میری قائم مقام جبهه مشارکت استان مازندران از دیگر کسانی هستند که در این روز از زندان متیکلا در شهر بابل به مرخصی نوروزی آمدهاند.
سید علی موسوی خلخالی، روزنامهنگار و مترجم نیز پس از ۲۳ روز حبس با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. او از همکاران سایت "دیپلماسی ایرانی" و خواهرزاده آیتالله حکیم و از بستگان آیتالله سید محمد مهدی موسوی خلخالی است. بازداشت او شبانه و در منزلش صورت گرفته بود.
آزادی و مرخصی افراد یاد شده در حالی اعلام شده که صدها زندانی سیاسی دیگر همچنان در زندان به سر میبرند. پارهای از آنها پس از ماهها بازداشت همچنان بلاتکلیفاند و برخی دیگر حتی از حق ملاقات نیز محرومند.
روز جمعه ۲۶ اسفند بیش از ۴۴۰ فعال اجتماعی و سیاسی در بیانیهای خواستار آن شدند که زندانیان سیاسی، نوروز را کنار خانوادههای خود به سر ببرند. در بیانیه آمده بود که در آستانه سال نو خورشیدی "پاداش مدافعان حقوق بشر مجازاتهای سنگینتر و محرومیتهای بیشتر" شده است. در این بیانیه از جمله به حکمهای سنگین و "غیرقانونی" نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و نرگس محمدی، اعضای کانون مدافعان حقوق بشر اشاره شده بود.
جمعی دیگر از خانوادههای زندانیان سیاسی هم روز پنجشنبه ۲۵ اسفند بیانیهای در خصوص دیدار نوروزی با بستگان زندانی خود منتشر کرده و نوشته بودند که جشن گرفتن نوروز در کنار نزدیکان "حداقل خواسته"ای است که همه خانوادههای زندانیان سیاسی میتوانند داشته باشند.
خزعلی بیشتر اوقات حبس ۷۰ روزه خود را در سلول انفرادی سپری کرد و یک بار نیز به دلیل حمله قلبی به بیمارستان منتقل شد. رسانههای نزدیک به منتقدان حکومت ایران نوشتهاند که آزادی او با کفالت مادرش انجام گرفته است.
پروین مخترع، فعال مدنی نیز در بعد از ظهر همین روز و پس از تحمل ۸ ماه حبس از زندان آزاد شد. وی یک روز پس از بازداشت پسرش در منزل خود در کرمان دستگیر و به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام" به تحمل ۲۳ ماه حبس تعلیقی محکوم شده بود.
پروین مخترع مادر کوهیار گودرزی، فعال دانشجویی و حقوق بشری است که اخیرا به تحمل ۵ سال حبس و تبعید به زابل محکوم شده است. اتهام "تبلیغ علیه نظام" در پی مصاحبه خانم مخترع با رسانهها در مورد وضعیت پسرش متوجه وی شد. او همچنین به اتهام "توهین به شهدا" به پرداخت جریمه نقدی محکوم شد.
آریا آرامنژاد، خواننده و آهنگساز حامی جنبش سبز نیز به همراه چند نفر دیگر از زندانیان شهر بابل در روز یکشنبه ۲۸ اسفند به مرخصی آمد. علیرضا فلاحتی، دبیر شاخه جوانان جبهه مشارکت و سید احمد میری قائم مقام جبهه مشارکت استان مازندران از دیگر کسانی هستند که در این روز از زندان متیکلا در شهر بابل به مرخصی نوروزی آمدهاند.
سید علی موسوی خلخالی، روزنامهنگار و مترجم نیز پس از ۲۳ روز حبس با سپردن وثیقه از زندان آزاد شد. او از همکاران سایت "دیپلماسی ایرانی" و خواهرزاده آیتالله حکیم و از بستگان آیتالله سید محمد مهدی موسوی خلخالی است. بازداشت او شبانه و در منزلش صورت گرفته بود.
پیشتر، موسی ساکت مسئول شعبه آذربایجان شرقی سازمان "ادوار تحکیم وحدت" با اتمام دوره هفت ماهه محکومیت خود از زندان تبریز آزاد شده بود. او مسئول ستاد شهروند آزاد (حامیان کروبی) در استان آذربایجان شرقی بود.
آزادی و مرخصی افراد یاد شده در حالی اعلام شده که صدها زندانی سیاسی دیگر همچنان در زندان به سر میبرند. پارهای از آنها پس از ماهها بازداشت همچنان بلاتکلیفاند و برخی دیگر حتی از حق ملاقات نیز محرومند.
روز جمعه ۲۶ اسفند بیش از ۴۴۰ فعال اجتماعی و سیاسی در بیانیهای خواستار آن شدند که زندانیان سیاسی، نوروز را کنار خانوادههای خود به سر ببرند. در بیانیه آمده بود که در آستانه سال نو خورشیدی "پاداش مدافعان حقوق بشر مجازاتهای سنگینتر و محرومیتهای بیشتر" شده است. در این بیانیه از جمله به حکمهای سنگین و "غیرقانونی" نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی و نرگس محمدی، اعضای کانون مدافعان حقوق بشر اشاره شده بود.
جمعی دیگر از خانوادههای زندانیان سیاسی هم روز پنجشنبه ۲۵ اسفند بیانیهای در خصوص دیدار نوروزی با بستگان زندانی خود منتشر کرده و نوشته بودند که جشن گرفتن نوروز در کنار نزدیکان "حداقل خواسته"ای است که همه خانوادههای زندانیان سیاسی میتوانند داشته باشند.
درگيری پليس ترکيه با کردها در تجمع نوروزی
در آستانه جشن نوروز، روز يکشنبه، نوزدهم ماه مارس، پليس ترکيه برای متفرق کردن گردهمايی کردها در چند شهر از خودروهای آبپاش، گاز اشک آور و باتوم استفاده کرد؛ بنابر گزارش ها يک سياستمدار محلی نيز در درگيری بين پليس و معترضان جان خود را از دست داده است.
به گزارش خبرگزاری رويترز، دو حزب «صلح و دموکراسی» و حزب «کارگران کردستان ترکيه» (پ.کا.کا) در آستانه نوروز که جشن باستانی سال نوی کردها هم به شمار می آيد از مردم خواسته بودند که برای جشن نوروز و تظاهراتی بزرگ، گردهم آيند.
رويترز می نويسد به نظر می رسد اين حرکت دو حزب، با در نظر گرفتن حمايت قاطع دولت ترکيه از معترضان عرب و احتمال آسيب پذير بودن حکومت مرکزی در برابر فشار اعتراض های خيابانی انجام شده باشد.
دولت محافظه کار رجب طيب اردوغان تا کنون گام هايی را برای افزايش حقوق کُرد های ترکيه برداشته – که حدود ۲۰ درصد کل جمعيت کشور را تشکيل می دهند– اما در همين حال تأکيد دارد که حقوق اعطا شده صرفاَ در چارچوب حقوق فردی معنا می يابند و دولت به شدت مخالف هرگونه توافق سياسی جداگانه برای کردها، يا در کل برای منطقه جنوب شرق کشور، است.
بزرگترين تظاهرات در شهر «دياربکر» انجام شده که مهم ترين شهر منطقه جنوب شرق ترکيه به حساب می آيد، جايی که هزاران نفر در مکانی معين در خارج شهر برای برگزاری جشن نوروز جمع شدند.
از نخستين ساعات صبح، صدها نفر از اعضای پليس ضد شورش، با پشتيبانی خودروهای زره پوش و بالگرد، نقاط استراتژيک را در شهر «دياربکر» به تصرف خود در آوردند و تلاش کردند مانع به هم پيوستن گروه های مردمی شوند. نيروهی امنيتی در اقدامی ديگر کليه راه های منتهی به مکان تعيين شده برای مراسم را مسدود کردند.
مقام های ترکيه برگزاری جشن نوروز را تا تاريخ ۲۱ ماه مارس ممنوع اعلام کرده اند. روز یکشنبه درگيری ها در سرتاسر شهر بين نيروهای امنيتی و تظاهرکنندگان درگرفت. گزارش های تلويزيونی صحنه هايی از خودروهای آبپاش پليس را نشان داده اند که با حرکت به سمت جوانان سنگ پران آنها را هدف قرار داده و در همان حال اعضای پليس با شليک گاز اشک آور سعی در متفرق کردن جمعيت داشته اند.
با اين وجود ده ها هزار تن با تکان دادن پرچم کردستان و حمل تصاويری از عبدالله اوجالان، رهبر زندانی «پ.کا.کا» در خارج شهر تجمع کردند.
تظاهرکنندگان دست کم چهار ايستگاه تقويت امواج تلفن همراه و تعدادی لاستيک را به آتش کشيدند. آتش، به عنوان نمادی از نوروز در ميان کُردها شناخته می شود که خود در اصل جشنی زرتشتی بوده است.
در حالی که ستون هايی از دود سياه به آسمان بلند می شد، هزاران نفر در ميان جمعيت به رقص و هلهله و سر دادن شعار پرداختند.
در شهر استانبول، بزرگترين شهر ترکيه که محل سکونت جمعيت زيادی از کردها هم هست، نيروهای پليس برای برهم زدن مراسم جشن نوروز کردها در مجاورت ديوارهای کهن شهر وارد عمل شدند. پليس می گويد ۱۰۶ تن را در اين تظاهرات بازداشت کرده است.
برپايه خبر ارسالی بر روی حساب های کاربری توئيتر چند نماينده پارلمان ترکيه از حزب صلح و دموکراسی، «حاجی زِنگين»، رئيس دفتر شعبه استانبول اين حزب، بر اثر اصابت پوکه گاز اشک آور به ناحيه سر در درگيری ها کشته شده است.
ترکيه، ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا حزب کارگران ترکيه، «پ.کا.کا»، را به عنوان يک سازمان تروريستی می شناسند. از زمان آغاز نبرد مسلحانه توسط اين گروه در سال ۱۹۸۴ تا کنون بيش از ۴۰۰۰۰ نفر از شبه نظاميان، سربازان ارتش و شهروندان عادی جان خود را در نتيجه درگيری ها از دست داده اند.
به گزارش خبرگزاری رويترز، دو حزب «صلح و دموکراسی» و حزب «کارگران کردستان ترکيه» (پ.کا.کا) در آستانه نوروز که جشن باستانی سال نوی کردها هم به شمار می آيد از مردم خواسته بودند که برای جشن نوروز و تظاهراتی بزرگ، گردهم آيند.
رويترز می نويسد به نظر می رسد اين حرکت دو حزب، با در نظر گرفتن حمايت قاطع دولت ترکيه از معترضان عرب و احتمال آسيب پذير بودن حکومت مرکزی در برابر فشار اعتراض های خيابانی انجام شده باشد.
دولت محافظه کار رجب طيب اردوغان تا کنون گام هايی را برای افزايش حقوق کُرد های ترکيه برداشته – که حدود ۲۰ درصد کل جمعيت کشور را تشکيل می دهند– اما در همين حال تأکيد دارد که حقوق اعطا شده صرفاَ در چارچوب حقوق فردی معنا می يابند و دولت به شدت مخالف هرگونه توافق سياسی جداگانه برای کردها، يا در کل برای منطقه جنوب شرق کشور، است.
بزرگترين تظاهرات در شهر «دياربکر» انجام شده که مهم ترين شهر منطقه جنوب شرق ترکيه به حساب می آيد، جايی که هزاران نفر در مکانی معين در خارج شهر برای برگزاری جشن نوروز جمع شدند.
از نخستين ساعات صبح، صدها نفر از اعضای پليس ضد شورش، با پشتيبانی خودروهای زره پوش و بالگرد، نقاط استراتژيک را در شهر «دياربکر» به تصرف خود در آوردند و تلاش کردند مانع به هم پيوستن گروه های مردمی شوند. نيروهی امنيتی در اقدامی ديگر کليه راه های منتهی به مکان تعيين شده برای مراسم را مسدود کردند.
مقام های ترکيه برگزاری جشن نوروز را تا تاريخ ۲۱ ماه مارس ممنوع اعلام کرده اند. روز یکشنبه درگيری ها در سرتاسر شهر بين نيروهای امنيتی و تظاهرکنندگان درگرفت. گزارش های تلويزيونی صحنه هايی از خودروهای آبپاش پليس را نشان داده اند که با حرکت به سمت جوانان سنگ پران آنها را هدف قرار داده و در همان حال اعضای پليس با شليک گاز اشک آور سعی در متفرق کردن جمعيت داشته اند.
با اين وجود ده ها هزار تن با تکان دادن پرچم کردستان و حمل تصاويری از عبدالله اوجالان، رهبر زندانی «پ.کا.کا» در خارج شهر تجمع کردند.
تظاهرکنندگان دست کم چهار ايستگاه تقويت امواج تلفن همراه و تعدادی لاستيک را به آتش کشيدند. آتش، به عنوان نمادی از نوروز در ميان کُردها شناخته می شود که خود در اصل جشنی زرتشتی بوده است.
در حالی که ستون هايی از دود سياه به آسمان بلند می شد، هزاران نفر در ميان جمعيت به رقص و هلهله و سر دادن شعار پرداختند.
در شهر استانبول، بزرگترين شهر ترکيه که محل سکونت جمعيت زيادی از کردها هم هست، نيروهای پليس برای برهم زدن مراسم جشن نوروز کردها در مجاورت ديوارهای کهن شهر وارد عمل شدند. پليس می گويد ۱۰۶ تن را در اين تظاهرات بازداشت کرده است.
برپايه خبر ارسالی بر روی حساب های کاربری توئيتر چند نماينده پارلمان ترکيه از حزب صلح و دموکراسی، «حاجی زِنگين»، رئيس دفتر شعبه استانبول اين حزب، بر اثر اصابت پوکه گاز اشک آور به ناحيه سر در درگيری ها کشته شده است.
ترکيه، ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا حزب کارگران ترکيه، «پ.کا.کا»، را به عنوان يک سازمان تروريستی می شناسند. از زمان آغاز نبرد مسلحانه توسط اين گروه در سال ۱۹۸۴ تا کنون بيش از ۴۰۰۰۰ نفر از شبه نظاميان، سربازان ارتش و شهروندان عادی جان خود را در نتيجه درگيری ها از دست داده اند.
هاآرتص: کارشناسان نظامی ایران در غزه و صحرای سینا حضور دارند
يک مقام بلند پايه امنيتی اسرائيل می گوید که در جریان حملات راکتی هفته گذشته از غزه به جنوب اسرائيل، کارشناسان نظامی سپاه پاسداران ايران در منطقه حضور داشتند و افزون بر اين، ايران در صدد تقويت شبکه تروريستی خود در صحرای سينا است.
مقام امنيتی اسرائيل که نامش فاش نشده است، به روزنامه هاآرتص گفته است که کارشناسان نظامی سپاه پاسداران در مسير خود به صحرای سينای، ابتدا از ايران به سودان رسيدند و سپس از راه سودان وارد خاک مصر شده و در نهايت به صحرای سينای در بخش شمالی مصر وارد شده اند. صحرای سينا و باريکه غزه همجوار هستند و رسيدن از سينا به غزه بسيار آسان است.
هاآرتص روز دوشنبه به نقل از اين مقام بلندپايه امنيتی اسرائيل افزوده است که جمهوری اسلامی ايران فشار بسياری را بر «کميته های مقاومت مردمی فلسطين» و نيز سازمان جهاد اسلامی فلسطين وارد می کند تا آنها پيکار نظامی عليه اسرائيل را پيگيری کنند.
مقام ياد شده اسرائيلی تأکيد کرده است که شماری از راکت هايی که به تازگی از سوی نيروهای جهاد اسلامی فلسطين به کار رفت، زير نظارت کارشناسان موشکی جمهوری اسلامی ايران در کارگاه های محلی غزه ساخته شد.
در روزهای گذشته دهها فروند راکت از غزه به اسرائيل شليک شد که سازمان جهاد اسلامی فلسطين به دبير کلی رمضان عبدالله شلح، مسئوليت اکثر اين تعرض های راکتی را بر عهده گرفت و حتی زمانی که یک آتش بس نانوشته با ميانجی گری مصر ميان اسرائيل و فلسطينی های غزه به دست آمد، باز مواردی از حملات راکتی از سوی نيروهای جهاد اسلامی فلسطين، خاک اسرائيل را نشانه گرفت.
«يگان های القدس» شاخه نظامی جهاد اسلامی فلسطين تصاوير متعددی از اين حملات راکتی را نيز با افتخار در وب سايت های خود قرار داده بود.
رمضان عبدالله شلح، دبير کل جهاد اسلامی فلسطين نيز به تازگی ميهمان سران جمهوری اسلامی ايران بود.
دولت حماس در جريان بحران راکتی روزهای اخير، برای برقراری آرامش و بازداشتن نيروهای جهاد اسلامی فلسطين و «کميته های مقاومت مردمی» از ادامه حملات راکتی به اسرائيل، تلاش بسياری کرده بود. نيروهای حماس خود در اين دور از راکت پرانی ها هيچ نقشی نداشتند.
مقامات اسرائيلی بر اين باور هستند که اصولاً از زمان تغيير حاکميت در مصر، از نفوذ و حضور ارتش مصر در صحرای سينا کاسته شده است و اين امر راه را برای فعاليت شبکه های تروريستی مختلف در اين منطقه هموار کرده است و سپاه پاسداران ايران از اين شرايط بيشترين بهره برداری را به عمل می آود و اين وضعيت، برای تشکل های مسلح فلسطينی در غزه، يک تقويت چشم گير محسوب می شود.
مقامات اسرائيل همچنين بر اين باور هستند که از زمان سقوط حکومت سرهنگ معمر قذافی در ليبی، محموله های تسليحاتی زيادی که از ارتش ليبی به سرقت می رود، آزادانه به دست گروههای زير چتر جهاد جهانی همسو با القاعده در صحرای سينا می رسد و بخشی از اين تسليحات به سرفت رفته ارتش ليبی نيز برای نيروهای جهادی در عراق، افغانستان، يمن و عربستان سعودی فرستاده می شود.
مقام امنيتی ياد شده اسرائيلی که در روزنامه هاآرتص مورد پرسش قرار گرفته است، می گويد که سوريه نظر به بحران يک ساله حاکم بر آن کشور، ديگر برای حماس اهميت ندارد و حتی سفر ماه گذشته اسماعيل هنيه، نخست وزير حماس به تهران، اختلافات بين تهران و حماس را در مورد سوريه برطرف نکرد.
اختلافات ميان حماس و حاکميت سوريه موجب ناخشنودی سران ايران شده است؛ پس از آنکه شيخ دکتر يوسف القرضاوی، حامی بزرگ اخوان المسلمين و صاحب فتاوی برای جهان سنی، عليه بشار اسد فتوا داد، حماس که از بستر اخوان المسلمين برخاسته است و در واقع، اخوان المسلمينِ فلسطينی محسوب می شود، از بشار اسد و حکومت او رفته رفته دور شد و به تازگی نيز تایید شد که همه سران حماس، خاک سوريه را ترک کرده اند.
در همين حال، محمود الزهار، فرد دوم حماس در غزه نيز در روزهای گذشته در تهران بود و با سعيد جليلی، دبير شورای عالی امنيت ملی ايران و نيز با علی اکبر صالحی، وزير خارجه ايران ديدارهای جداگانه ای به عمل آورد.
از سوی ديگر، عزام الاحمد، يکی از سران جنبش فتح، روز شنبه در مصاحبه ای با روزنامه لبنانی المستقبل گفته بود که ايران سران حماس را با پولی کلان تطميع کرده است تا مانع از عملی شدن آشتی ملی ميان حماس و فتح شود.
عزام الاحمد که مسئول مذاکرات آشتی ميان فتح و حماس است، در اين مصاحبه با المستقبل تأکيد کرده بود که سفر ماه گذشته اسماعيل هنيه به ايران اين موفقيت را برای ايران در برداشته است که هنيه را عليه اجرای توافق آشتی با فتح تحريک کند.
آقای الاحمد گفته بود که حکومت خود گردان فلسطينی پی برده است که عليرغم اختلاف های ميان حماس و ايران، سران جمهوری اسلامی ايران توانسته اند به تازگی پول زيادی را برای رهبران حماس ارسال کنند با اين شرط که دولت هنيه به انشقاق و اختلاف با فتح ادامه دهد.
مقام امنيتی اسرائيل که نامش فاش نشده است، به روزنامه هاآرتص گفته است که کارشناسان نظامی سپاه پاسداران در مسير خود به صحرای سينای، ابتدا از ايران به سودان رسيدند و سپس از راه سودان وارد خاک مصر شده و در نهايت به صحرای سينای در بخش شمالی مصر وارد شده اند. صحرای سينا و باريکه غزه همجوار هستند و رسيدن از سينا به غزه بسيار آسان است.
هاآرتص روز دوشنبه به نقل از اين مقام بلندپايه امنيتی اسرائيل افزوده است که جمهوری اسلامی ايران فشار بسياری را بر «کميته های مقاومت مردمی فلسطين» و نيز سازمان جهاد اسلامی فلسطين وارد می کند تا آنها پيکار نظامی عليه اسرائيل را پيگيری کنند.
مقام ياد شده اسرائيلی تأکيد کرده است که شماری از راکت هايی که به تازگی از سوی نيروهای جهاد اسلامی فلسطين به کار رفت، زير نظارت کارشناسان موشکی جمهوری اسلامی ايران در کارگاه های محلی غزه ساخته شد.
در روزهای گذشته دهها فروند راکت از غزه به اسرائيل شليک شد که سازمان جهاد اسلامی فلسطين به دبير کلی رمضان عبدالله شلح، مسئوليت اکثر اين تعرض های راکتی را بر عهده گرفت و حتی زمانی که یک آتش بس نانوشته با ميانجی گری مصر ميان اسرائيل و فلسطينی های غزه به دست آمد، باز مواردی از حملات راکتی از سوی نيروهای جهاد اسلامی فلسطين، خاک اسرائيل را نشانه گرفت.
«يگان های القدس» شاخه نظامی جهاد اسلامی فلسطين تصاوير متعددی از اين حملات راکتی را نيز با افتخار در وب سايت های خود قرار داده بود.
رمضان عبدالله شلح، دبير کل جهاد اسلامی فلسطين نيز به تازگی ميهمان سران جمهوری اسلامی ايران بود.
دولت حماس در جريان بحران راکتی روزهای اخير، برای برقراری آرامش و بازداشتن نيروهای جهاد اسلامی فلسطين و «کميته های مقاومت مردمی» از ادامه حملات راکتی به اسرائيل، تلاش بسياری کرده بود. نيروهای حماس خود در اين دور از راکت پرانی ها هيچ نقشی نداشتند.
مقامات اسرائيلی بر اين باور هستند که اصولاً از زمان تغيير حاکميت در مصر، از نفوذ و حضور ارتش مصر در صحرای سينا کاسته شده است و اين امر راه را برای فعاليت شبکه های تروريستی مختلف در اين منطقه هموار کرده است و سپاه پاسداران ايران از اين شرايط بيشترين بهره برداری را به عمل می آود و اين وضعيت، برای تشکل های مسلح فلسطينی در غزه، يک تقويت چشم گير محسوب می شود.
مقامات اسرائيل همچنين بر اين باور هستند که از زمان سقوط حکومت سرهنگ معمر قذافی در ليبی، محموله های تسليحاتی زيادی که از ارتش ليبی به سرقت می رود، آزادانه به دست گروههای زير چتر جهاد جهانی همسو با القاعده در صحرای سينا می رسد و بخشی از اين تسليحات به سرفت رفته ارتش ليبی نيز برای نيروهای جهادی در عراق، افغانستان، يمن و عربستان سعودی فرستاده می شود.
مقام امنيتی ياد شده اسرائيلی که در روزنامه هاآرتص مورد پرسش قرار گرفته است، می گويد که سوريه نظر به بحران يک ساله حاکم بر آن کشور، ديگر برای حماس اهميت ندارد و حتی سفر ماه گذشته اسماعيل هنيه، نخست وزير حماس به تهران، اختلافات بين تهران و حماس را در مورد سوريه برطرف نکرد.
اختلافات ميان حماس و حاکميت سوريه موجب ناخشنودی سران ايران شده است؛ پس از آنکه شيخ دکتر يوسف القرضاوی، حامی بزرگ اخوان المسلمين و صاحب فتاوی برای جهان سنی، عليه بشار اسد فتوا داد، حماس که از بستر اخوان المسلمين برخاسته است و در واقع، اخوان المسلمينِ فلسطينی محسوب می شود، از بشار اسد و حکومت او رفته رفته دور شد و به تازگی نيز تایید شد که همه سران حماس، خاک سوريه را ترک کرده اند.
در همين حال، محمود الزهار، فرد دوم حماس در غزه نيز در روزهای گذشته در تهران بود و با سعيد جليلی، دبير شورای عالی امنيت ملی ايران و نيز با علی اکبر صالحی، وزير خارجه ايران ديدارهای جداگانه ای به عمل آورد.
از سوی ديگر، عزام الاحمد، يکی از سران جنبش فتح، روز شنبه در مصاحبه ای با روزنامه لبنانی المستقبل گفته بود که ايران سران حماس را با پولی کلان تطميع کرده است تا مانع از عملی شدن آشتی ملی ميان حماس و فتح شود.
عزام الاحمد که مسئول مذاکرات آشتی ميان فتح و حماس است، در اين مصاحبه با المستقبل تأکيد کرده بود که سفر ماه گذشته اسماعيل هنيه به ايران اين موفقيت را برای ايران در برداشته است که هنيه را عليه اجرای توافق آشتی با فتح تحريک کند.
آقای الاحمد گفته بود که حکومت خود گردان فلسطينی پی برده است که عليرغم اختلاف های ميان حماس و ايران، سران جمهوری اسلامی ايران توانسته اند به تازگی پول زيادی را برای رهبران حماس ارسال کنند با اين شرط که دولت هنيه به انشقاق و اختلاف با فتح ادامه دهد.
آفريقای جنوبی درباره اتهام «پرداخت رشوه» یکی از شرکت هایش به ايران تحقيق نمیکند
وزير امور خارجه آفريقای جنوبی میگويد که کشورش درباره اتهامهای مربوط به رشوه شرکت مخابراتی «ام تی ان» به مقامهای ايران برای برنده شدن در مناقصه تلفن همراه اين کشور تحقيق نمیکند.
شرکت ام تی ان که در ۲۱ کشور جهان از جمله در آسيا، آفريقا و برخی از کشورهای خاورميانه خدمات مخابراتی ارائه می دهد، متهم شده است که در مقابل گرفتن مجوز فعاليت در ايران، قول حمايت آفريقای جنوبی از برنامه هسته ای ايران را داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، «ام تی ان» گفته است که خود شرکت درباره اين اتهام ها تحقيق خواهد کرد ولی هرگونه خطايی از جانب خود را رد کرده است. اين شرکت در حال حاضر ۴۹ درصد از سهام شرکت تلفن همراه ايرانسل را در اختيار دارد.
مايته انکوانا ماشابانه، وزير امور خارجه آفريقای جنوبی می گويد: «از آنجايی که من از موضع آفريقای جنوبی در قبال برنامه هسته ای ايران مطلع هستم و اين موضعگيری تحت تاثير نفوذ هيچ شرکتی نيست، ضرورتی نمی بينيم تا درباره اين اتهام ها تحقيقی انجام شود.»
اتهام های وارده به «ام تی ان» ماه گذشته پس از آن مطرح شد که شرکت «ترکسل» تهديد کرد که از اين شرکت آفريقای جنوبی به اتهام تبانی در انعقاد قرارداد خطوط موبايل در ايران، به يک دادگاه آمريکايی شکايت خواهد کرد.
ترکسل که يک شرکت ترکيه ای است می گويد که ام تی ان، «پرداخت های خارج از عرف» به مقام های ايرانی و آفريقای جنوبی صورت داده است، و کشورش را ترغيب کرده تا موضع مناسبی در قبال برنامه هسته ای ايران در جريان نشست سال ۲۰۰۵ آژانس بين المللی انرژی هسته ای اتخاذ کند.
شرکت ترکسل که زير مجموعه کنسرسيوم آسيای شرقی بود نتوانست در جريان مناقصه سال ۲۰۰۵ برای توسعه خطوط ارتباط های تلفن همراه در ايران برنده شود.
وزير امور خارجه آفريقای جنوبی می گويد: «من از جريان پرداخت های خارج از عرف به مقام های دولتی اطلاعی ندارم.»
با اين حال وی خواستار ارائه شواهد و مدارک متقن به دستگاه های رسيدگی کننده به اين موضوع شد.
شرکت ترکسل سال ۲۰۰۳ ميلادی برنده مناقصه پروژه اپراتور دوم تلفن همراه ايران شد و قرار بود با ۷۰ درصد سهم، اين پروژه را اجرايی کند اما به دنبال تصويب طرحی در مجلس شورای اسلامی قرارداد اوليه ترکسل با دولت لغو و سهم اين شرکت در کنسرسيوم ايران سل به ۴۹ درصد کاهش يافت.
با اين حال، مقام های ايرانی با اعلام اینکه ترکسل نتوانسته است در زمان بندی اعلام شده ثبت نام کند این شرکت را از پروژه ايرانسل کنار گذاشته و شرکت «ام تی ان» را برنده مناقصه معرفی کردند.
آذرماه سال ۱۳۸۴، عرفان انور، مسئول امور فرهنگی ترک سل در ايران در گفت و گو با سايت «آی تی ايران» ادعای مشابهی درباره ارتباط ميان موضع آفريقای جنوبی در قبال برنامه هسته ای ايران و برنده شدن «ام تی ان» مطرح کرد.
وی در اين زمينه گفته بود: «فکر میکنم چيزی پشت اين قضيه است. به خصوص اينکه کشور آفريقای جنوبی در قضيه انرژی اتمی ايران بالاخره نقشی را بازی میکند. از همين رو فکر میکنم اين موضوعات خيلی هم بی ارتباط به یکديگر نيستند.»
آقای انور افزوده بود: «ما معتقديم در اين پروژه رفتارهايی غير قانونی انجام شده است به همين دليل ما از دادگاه توقع داريم جلوی کار غير قانونی را بگيرد حالا میخواهد اين کار غير قانونی توسط وزارتخانه صورت گرفته باشد يا کنسرسيوم. آنچه مسلم است اين اقدامی که اکنون صورت گرفته يک اقدام غير قانونی است.»
بر اساس گزارش های منتشر شده، شرکت ام تی ان درآمد شش ماهه اول سال ۲۰۱۱ خود در ايران را ۶۵۵ ميليون دلار اعلام کرده است که ۹ درصد کل فروش این شرکت را تشکيل می دهد.
شمار مشترکان ام تی ان در ايران بيش از ۳۳ ميليون نفر اعلام شده است.
شرکت ام تی ان که در ۲۱ کشور جهان از جمله در آسيا، آفريقا و برخی از کشورهای خاورميانه خدمات مخابراتی ارائه می دهد، متهم شده است که در مقابل گرفتن مجوز فعاليت در ايران، قول حمايت آفريقای جنوبی از برنامه هسته ای ايران را داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، «ام تی ان» گفته است که خود شرکت درباره اين اتهام ها تحقيق خواهد کرد ولی هرگونه خطايی از جانب خود را رد کرده است. اين شرکت در حال حاضر ۴۹ درصد از سهام شرکت تلفن همراه ايرانسل را در اختيار دارد.
مايته انکوانا ماشابانه، وزير امور خارجه آفريقای جنوبی می گويد: «از آنجايی که من از موضع آفريقای جنوبی در قبال برنامه هسته ای ايران مطلع هستم و اين موضعگيری تحت تاثير نفوذ هيچ شرکتی نيست، ضرورتی نمی بينيم تا درباره اين اتهام ها تحقيقی انجام شود.»
اتهام های وارده به «ام تی ان» ماه گذشته پس از آن مطرح شد که شرکت «ترکسل» تهديد کرد که از اين شرکت آفريقای جنوبی به اتهام تبانی در انعقاد قرارداد خطوط موبايل در ايران، به يک دادگاه آمريکايی شکايت خواهد کرد.
ترکسل که يک شرکت ترکيه ای است می گويد که ام تی ان، «پرداخت های خارج از عرف» به مقام های ايرانی و آفريقای جنوبی صورت داده است، و کشورش را ترغيب کرده تا موضع مناسبی در قبال برنامه هسته ای ايران در جريان نشست سال ۲۰۰۵ آژانس بين المللی انرژی هسته ای اتخاذ کند.
شرکت ترکسل که زير مجموعه کنسرسيوم آسيای شرقی بود نتوانست در جريان مناقصه سال ۲۰۰۵ برای توسعه خطوط ارتباط های تلفن همراه در ايران برنده شود.
وزير امور خارجه آفريقای جنوبی می گويد: «من از جريان پرداخت های خارج از عرف به مقام های دولتی اطلاعی ندارم.»
با اين حال وی خواستار ارائه شواهد و مدارک متقن به دستگاه های رسيدگی کننده به اين موضوع شد.
شرکت ترکسل سال ۲۰۰۳ ميلادی برنده مناقصه پروژه اپراتور دوم تلفن همراه ايران شد و قرار بود با ۷۰ درصد سهم، اين پروژه را اجرايی کند اما به دنبال تصويب طرحی در مجلس شورای اسلامی قرارداد اوليه ترکسل با دولت لغو و سهم اين شرکت در کنسرسيوم ايران سل به ۴۹ درصد کاهش يافت.
با اين حال، مقام های ايرانی با اعلام اینکه ترکسل نتوانسته است در زمان بندی اعلام شده ثبت نام کند این شرکت را از پروژه ايرانسل کنار گذاشته و شرکت «ام تی ان» را برنده مناقصه معرفی کردند.
آذرماه سال ۱۳۸۴، عرفان انور، مسئول امور فرهنگی ترک سل در ايران در گفت و گو با سايت «آی تی ايران» ادعای مشابهی درباره ارتباط ميان موضع آفريقای جنوبی در قبال برنامه هسته ای ايران و برنده شدن «ام تی ان» مطرح کرد.
وی در اين زمينه گفته بود: «فکر میکنم چيزی پشت اين قضيه است. به خصوص اينکه کشور آفريقای جنوبی در قضيه انرژی اتمی ايران بالاخره نقشی را بازی میکند. از همين رو فکر میکنم اين موضوعات خيلی هم بی ارتباط به یکديگر نيستند.»
آقای انور افزوده بود: «ما معتقديم در اين پروژه رفتارهايی غير قانونی انجام شده است به همين دليل ما از دادگاه توقع داريم جلوی کار غير قانونی را بگيرد حالا میخواهد اين کار غير قانونی توسط وزارتخانه صورت گرفته باشد يا کنسرسيوم. آنچه مسلم است اين اقدامی که اکنون صورت گرفته يک اقدام غير قانونی است.»
بر اساس گزارش های منتشر شده، شرکت ام تی ان درآمد شش ماهه اول سال ۲۰۱۱ خود در ايران را ۶۵۵ ميليون دلار اعلام کرده است که ۹ درصد کل فروش این شرکت را تشکيل می دهد.
شمار مشترکان ام تی ان در ايران بيش از ۳۳ ميليون نفر اعلام شده است.
«ما هرگز کشور شما را بمباران نمی کنيم. ما شما را دوست داريم»
يک زوج جوان اسرائيلی با گشودن صفحه ای در فيس بوک (۱) با ابراز همبستگی با ملت ايران از احتمال وقوع جنگ ميان اسرائيل و ايران ابراز انزجار کرده و تأکيد کرده اند که ملت اسرائيل خواهان جنگ با ايران و بمباران ملت ايران نيست.
رونی ادری و ميخال تامير که هر دو اهل شهر تل آويو هستند، افزون بر صفحه فيس بوک در مخالفت با يک جنگ احتمالی، پوسترهايی نيز تهيه کرده اند که به زبان انگليسی بروی آنها نوشته شده است «ايرانی ها ما هرگز کشور شما را بمباران نمی کنيم. ما شما را دوست داريم.»
در پوسترهای ديگری نيز برای افکار عمومی اسرائيل که نبايد ملت ايران را دشمن خود بپندارد، رونی ادری و ميخائيل تامير نوشته اند که «ايرانی ها نيز مانند ما انسان هستند؛ با پوست و خون؛ انسان هايی با زندگی عادی.»
اقدام رونی ادری و ميخال تامير در چند روزی که از گشايش صفحه آنها در فيس بوک سپری شده است، مورد حمايت صدها نفر از مردم اسرائيل و کشورهای ديگر جهان قرار گرفته است و حتی ايرانيانی نيز از درون ايران به آن «لايک» زده اند.
رونی ادری و ميخال تامير در حالی که شديداً هيجان زده هستند با بغض در گلو به راديوی ارتش اسرائيل می گويند که از استقبال گسترده مردمی از فکر خود خشنودند.
اين زوج جوان تأکيد دارد که می خواست که ديوارهای نفرت و خصومت را فرو بريزد و با زبان ساده با ملت ايران حرف بزند و موفق نيز بوده است.
رونی در صفحه فيس بوک نوشته است «هر وقت از تلويزيون ترجمه سخنان يک مقام جمهوری اسلامی ايران را می شنوم که از نابودی اسرائيل در يک جنگ سخن می گويد، با خود می گويم ترديدی نيست که اين فرد اصلاً نماينده همه ملت ايران نيست. بنا بر اين هر وقت شما ملت ايران نيز در تلويزيون خود سخنان يک اسرائيلی را شنيديد که از بمباران ايران حرف می زند، بدانيد که او نماينده همه ملت اسرائيل نيست.»
رونی ادری می گويد که من البته نماينده همه ملت اسرائيل نيستم اما می توانم بگويم که فکر من که يک پدر نگران و يک معلم هستم، انديشه بسياری از شهروندان معمولی اسرائيل است.
رونی به راديوی ارتش اسرائيل می گويد که هنگامی که نخستين پوستر خود را در مورد عشق به ملت ايران منتشر کرد، برخی به او مظنون شدند که «شريک و همکار دشمن» شده است اما در پاسخ تأکيد داشت که رساندن پيامی ساده به طرف مقابل که ما شما را انسانی لايق عشق و محبت و همانند خود می دانيم، می تواند اثرات خاص خود را داشته باشد.
به گفته رونی که مربی گرافيک نيز هست، دانشجويان او بر سر اين موضوع با ايرانيانی در ايران و جهان از راه اينترنت گفت و گو کرده اند، و بدين ترتيب «ديوارهای سنگينی فرو افتاده است و نام ايران يک باره برای اين اسرائيلی ها مفهوم ديگری غير از بمب اتمی و احمدی نژاد گرفته است.»
ميخال تامير که يار زندگی رونی ادری است، نيز می گويد که هدف ما اين است که بگوييم که ما نبايد بگذاريم که کار تنش ميان اسرائيل و ايران به مرحله بمباران برسد؛ ما نبايد بگذاريم اين اتفاق بيفتد.
ميخال می افزايد که او و يار زندگی اش که هر دو گرافيست هستند، فکرهای ديگری هم برای طرح بروی پوستر دارند و گرافيست های ديگر نيز بايد به آنها کمک کنند.
ميخال می گويد که از واکنش مثبت ايرانی ها «اشکش در آمده است» و به اين فعاليت ادامه خواهد داد. به گفته او، صدها پيام از ايرانی ها دريافت کرده است که از او و رونی تشکر کرده اند.
رونی ادری و ميخال تامير از حاميان اين انديشه خواسته اند که هر يک عکس خود را بالای اين پوستر بگذارند و آن را برای اين کمپين بفرستند.
در صفحه فيس بوک اين زوج نيز از هم اينک عکس های بسياری از مردم اسرائيل در بالای پوستر يکسان «ايرانی ها ما هرگز شما را بمباران نمی کنيم، ما شما را دوست داريم» قرار گرفته است؛ اکثر اين افراد جوانان اسرائيلی هستند. اما در يک عکس نيز بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل با خنده بر لب بر بالای همان شعار ديده می شود.
در عکسی نيز آرامگاه باستانی و ساده کوروش کبير در پرسپوليس در جنوب ايران بالای همان پوستر و همان شعارها قرار گرفته است؛ يهوديان بقای قوم خود را در سرزمين بابِل به کوروش کبير مديون می دانند و همين روزها در جشن پوريم اين مناسبت را دوباره يادآوری کردند.
افزون بر اقدام اين زوج اسرائيلی که ريشه و تبار ايرانی نيز ندارند، در روزهای اخير افرادی از ميان ايرانی زادگان در اسرائيل اعلام کرده اند که در تدارک تظاهراتی در تل آويو هستند تا با احتمال وقوع جنگ مخالفت کنند.
بابک اسحاقی يک شاعر فارسی گو در اسرائيل می گويد که ايران مادر ما و اسرائيل پدر ماست و ما هرگز جنگ ميان اين دو را نمی خواهيم.
کمال پينحاسی، سردبير نشريه ديرپای «شهياد» که سال های طولانی است به زبان فارسی دراسرائيل منتشر می شود، در مصاحبه با خبرگزاری آسوشيتدپرس گفت که اسرائيلی ها خواهان ستيز و عدوات با کشور و ملت ايران نيستند.
دولت اسرائيل از برنامه هسته ای ايران در حالی که سران جمهوری اسلامی ايران از «لزوم محو اسرائيل از نقشه جغرافيا» سخن گفته اند، ابراز نگرانی می کند و در برابر، ايران نيز تأکيد کرده است که در صورت روبرو شدن با حمله از سوی هر عاملی – حتی اگر اسرائيل نباشد- ايران به اسرائيل حمله خواهد کرد.
(۱) http://www.facebook.com/pushpin
رونی ادری و ميخال تامير که هر دو اهل شهر تل آويو هستند، افزون بر صفحه فيس بوک در مخالفت با يک جنگ احتمالی، پوسترهايی نيز تهيه کرده اند که به زبان انگليسی بروی آنها نوشته شده است «ايرانی ها ما هرگز کشور شما را بمباران نمی کنيم. ما شما را دوست داريم.»
در پوسترهای ديگری نيز برای افکار عمومی اسرائيل که نبايد ملت ايران را دشمن خود بپندارد، رونی ادری و ميخائيل تامير نوشته اند که «ايرانی ها نيز مانند ما انسان هستند؛ با پوست و خون؛ انسان هايی با زندگی عادی.»
اقدام رونی ادری و ميخال تامير در چند روزی که از گشايش صفحه آنها در فيس بوک سپری شده است، مورد حمايت صدها نفر از مردم اسرائيل و کشورهای ديگر جهان قرار گرفته است و حتی ايرانيانی نيز از درون ايران به آن «لايک» زده اند.
رونی ادری و ميخال تامير در حالی که شديداً هيجان زده هستند با بغض در گلو به راديوی ارتش اسرائيل می گويند که از استقبال گسترده مردمی از فکر خود خشنودند.
اين زوج جوان تأکيد دارد که می خواست که ديوارهای نفرت و خصومت را فرو بريزد و با زبان ساده با ملت ايران حرف بزند و موفق نيز بوده است.
رونی در صفحه فيس بوک نوشته است «هر وقت از تلويزيون ترجمه سخنان يک مقام جمهوری اسلامی ايران را می شنوم که از نابودی اسرائيل در يک جنگ سخن می گويد، با خود می گويم ترديدی نيست که اين فرد اصلاً نماينده همه ملت ايران نيست. بنا بر اين هر وقت شما ملت ايران نيز در تلويزيون خود سخنان يک اسرائيلی را شنيديد که از بمباران ايران حرف می زند، بدانيد که او نماينده همه ملت اسرائيل نيست.»
رونی ادری می گويد که من البته نماينده همه ملت اسرائيل نيستم اما می توانم بگويم که فکر من که يک پدر نگران و يک معلم هستم، انديشه بسياری از شهروندان معمولی اسرائيل است.
رونی به راديوی ارتش اسرائيل می گويد که هنگامی که نخستين پوستر خود را در مورد عشق به ملت ايران منتشر کرد، برخی به او مظنون شدند که «شريک و همکار دشمن» شده است اما در پاسخ تأکيد داشت که رساندن پيامی ساده به طرف مقابل که ما شما را انسانی لايق عشق و محبت و همانند خود می دانيم، می تواند اثرات خاص خود را داشته باشد.
به گفته رونی که مربی گرافيک نيز هست، دانشجويان او بر سر اين موضوع با ايرانيانی در ايران و جهان از راه اينترنت گفت و گو کرده اند، و بدين ترتيب «ديوارهای سنگينی فرو افتاده است و نام ايران يک باره برای اين اسرائيلی ها مفهوم ديگری غير از بمب اتمی و احمدی نژاد گرفته است.»
ميخال تامير که يار زندگی رونی ادری است، نيز می گويد که هدف ما اين است که بگوييم که ما نبايد بگذاريم که کار تنش ميان اسرائيل و ايران به مرحله بمباران برسد؛ ما نبايد بگذاريم اين اتفاق بيفتد.
ميخال می افزايد که او و يار زندگی اش که هر دو گرافيست هستند، فکرهای ديگری هم برای طرح بروی پوستر دارند و گرافيست های ديگر نيز بايد به آنها کمک کنند.
ميخال می گويد که از واکنش مثبت ايرانی ها «اشکش در آمده است» و به اين فعاليت ادامه خواهد داد. به گفته او، صدها پيام از ايرانی ها دريافت کرده است که از او و رونی تشکر کرده اند.
رونی ادری و ميخال تامير از حاميان اين انديشه خواسته اند که هر يک عکس خود را بالای اين پوستر بگذارند و آن را برای اين کمپين بفرستند.
در صفحه فيس بوک اين زوج نيز از هم اينک عکس های بسياری از مردم اسرائيل در بالای پوستر يکسان «ايرانی ها ما هرگز شما را بمباران نمی کنيم، ما شما را دوست داريم» قرار گرفته است؛ اکثر اين افراد جوانان اسرائيلی هستند. اما در يک عکس نيز بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل با خنده بر لب بر بالای همان شعار ديده می شود.
در عکسی نيز آرامگاه باستانی و ساده کوروش کبير در پرسپوليس در جنوب ايران بالای همان پوستر و همان شعارها قرار گرفته است؛ يهوديان بقای قوم خود را در سرزمين بابِل به کوروش کبير مديون می دانند و همين روزها در جشن پوريم اين مناسبت را دوباره يادآوری کردند.
افزون بر اقدام اين زوج اسرائيلی که ريشه و تبار ايرانی نيز ندارند، در روزهای اخير افرادی از ميان ايرانی زادگان در اسرائيل اعلام کرده اند که در تدارک تظاهراتی در تل آويو هستند تا با احتمال وقوع جنگ مخالفت کنند.
بابک اسحاقی يک شاعر فارسی گو در اسرائيل می گويد که ايران مادر ما و اسرائيل پدر ماست و ما هرگز جنگ ميان اين دو را نمی خواهيم.
کمال پينحاسی، سردبير نشريه ديرپای «شهياد» که سال های طولانی است به زبان فارسی دراسرائيل منتشر می شود، در مصاحبه با خبرگزاری آسوشيتدپرس گفت که اسرائيلی ها خواهان ستيز و عدوات با کشور و ملت ايران نيستند.
دولت اسرائيل از برنامه هسته ای ايران در حالی که سران جمهوری اسلامی ايران از «لزوم محو اسرائيل از نقشه جغرافيا» سخن گفته اند، ابراز نگرانی می کند و در برابر، ايران نيز تأکيد کرده است که در صورت روبرو شدن با حمله از سوی هر عاملی – حتی اگر اسرائيل نباشد- ايران به اسرائيل حمله خواهد کرد.
(۱) http://www.facebook.com/pushpin
اقتصاد ايران در ۱۳۹۰: از جهاد تا دروغ
دو جمله از پيام آيت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی به مناسبت نوروز ۱۳۹۰ را بار ديگر می خوانيم : «اين سال جاری را که از اين لحظه آغاز میشود، ما بايستی متوجه کنيم به اساسیترين مسائل کشور، و محور همه اينها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من اين سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای ديگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنين از ملت عزيزمان انتظار دارم که در عرصه اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند.»
تجربه سالی که گذشت بار ديگر نشان داد که اقتصاد را با «فرمان جهاد» نمی توان مديريت کرد. طی چند دهه گذشته ده ها رهبر انقلابی در جهان سوم در سخنرانی های پر شور خود، کف بر دهان فرمان دادند که توليد فولاد بالا برود، مزرعه ها از گندم پر شوند، بيخانمان ها به مسکن های راحت نقل مکان کنند، فقر از کشور آنها رخت بربندد و مردمانشان، شادان و راضی نظام سياسی خود باشند.
هفت «دال» به جای «هفت سين»
ديديم که شعار های فرماندهان انقلابی در رويارويی با واقعيت به حباب بدل شدند. اقتصاد عرصه خرد گرايی است و نابسامانی های آنرا با احساساتی کردن توده ها، سخنسرايی و قافيه پردازی نمی توان به سامان رساند.
در نظام های دمکراتيک، که رهبران و داعيان قدرت مجبورند با داوری شهروندانی آزاد دست و پنجه نرم کنند، هر ادعايی بايد با آمار و منحنی و استدلال همراه باشد. در نظام های ديکتاتوری، رهبر و رييس و زعيم و پيشوا در برابر چاپلوسان فاسد يا بينوايان از ترس قالب تهی کرده، يکسويه وعده ميدهد و کسی را يارای خلاف گويی نيست.
ولی وعده های موهوم اقتصادی به تحقق نمی پيوندند و درست به همين دليل، در پی آشکار شدن شکست، چاره ای جز دروغگويی نيست. ميگوييد توليد فولاد بالا نرفته است؟ اشتباه ميکنيد، چون آمار رسمی ما نشان ميدهد که در هيچ کشوری توليد اين کالا با چنين سرعتی افزايش نيافته است. از مزارع سرشار از گندم خبری نيست؟ شما از اين لحاظ «خود کفا» شده ايد و خود خبر نداريد. و تازه ما با آمار خود به شما ثابت ميکنيم که آخرين بقايای بيکاری در کشور در حال محو شدن است، نابرابری های اجتماعی سال به سال کمتر ميشود وشما خوشبخت ترين مردمان جهانيد.
بدين سان دستگاه های آماری در نظام های ديکتاتوری به بافندگان دروغ بدل ميشوند و شاخص های اقتصادی، که می بايست قطب راهنمای تصميم گيران و مصرف کننده ها و کافرمايان باشند، تمامی اعتبار خود را از دست ميدهند و حتی «خودی ها» هم آنها را جدی نمی گيرد.
امروز در اوج مبارزه برای انتخابات رياست جمهوری فرانسه، هيچيک از گرايش ها و شخصيت های شرکت کننده در اين پيکار، از چپ افراطی گرفته تا راست افراطی، داده های انتشار يافته از سوی موسسات آماری اين کشور را زير پرسش نمی برد. مشهور ترين چهره خبری رسانه های فرانسوی اين روز ها يک روزنامه نگار اقتصادی است که داوطلبان نشستن برکرسی رياست جمهوری را به چالش ميکشد، برنامه های آنها را در برابر ميليون ها بيننده ذره به ذره بررسی ميکند و از آنها جواب می خواهد.
به ايران برويم و بلبشوی غير قابل تصوری را تماشا کنيم که در بنيادی ترين آمار اقتصاد کلان کشور به وجود آمده است، تا جايی که در سرای بيش از هميشه بسته جمهوری اسلامی هم داده های بر آمده از دستگاه رسمی اقتصادی با اعتراض روبرو است. اين چه مصيبتی است که حتی در مورد نرخ رشد اقتصادی کشور روايت هايی گوناگون از دهان مهم ترين مسئولان جمهوری اسلامی بيرون بيآيد، بی توجه به اين واقعيت که با جا به جا شدن يکدهم اين شاخص، بسياری ديگر از متغير های اقتصادی، از نرخ بيکاری گرفته تا منابع بودجه، در هم ميريزد؟
ايرانيان باستان از اهورا مزدا می خواستند سرزمين آنها را از سه آفت در امان نگهدارد که يکی از آنها دروغ بود. چگونگی اطلاع رسانی اقتصادی در ايران نشان ميدهد که برای مستجاب شدن اين دعا هنوز راهی دراز در پيش است. همزمان با آغاز سال ۱۳۹۱، بر سفره عيد اقتصاد ايران، به جای «هفت سين»، «هفت دال» بزرگ جای گرفته که نشانه هفت دروغ بزرگ در هفت عرصه نرخ رشد، نرخ تورم، نرخ بيکاری، صادرات غير نفتی، توليد نفت، بازار ارز و تاثير عمومی تحريم ها بر اقتصاد کشور است.
نرخ رشد
اين شاخص تحول توليد ناخالص داخلی را در يک کشور اندازه گيری ميکند. توليد ناخالص داخلی، به زبان خيلی ساده، مجموعه کالا ها و خدماتی است که طی يک سال در يک کشور توليد ميشود. نرخ رشد، منعکس کننده افزايش حجم توليد ناخالص داخلی (با در نظر گرفتن تورم) در سال مورد بحث نسبت به سال ماقبل است.
نرخ رشد اقتصادی ايران همچنان موضوع کشمکشی دايمی در محافل سياسی و اقتصادی جمهوری اسلامی است و منابع ارشد کشور، در اين زمينه آمار متفاوت و حتی متضادی را منتشر ميکنند.
بانک مرکزی در پی تاخيری طولانی نرخ رشد اقتصادی کشور را از ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹ به ترتيب ۰.۸ در صد، ۳ در صد و ۵.۸ در صد اعلام کرد.
مرکز آمار ايران نرخ رشد کشور را تنها در سال ۱۳۸۹ محاسبه کرده که معادل ۶.۵ در صد است.
محمود احمدی نژاد رييس جمهوری اسلامی، تير ماه گذشته اين شاخص را در سال ۱۳۸۹ بالای ده در صد ارزيابی کرد، ولی به تازگی در اسفند ماه، موقع تقديم لايحه بودجه ۱۳۹۱ به مجلس، يک درجه از گفته خود پايين تر آمد و گفت نرخ رشد اقتصادی کشور در سال گذشته خورشيدی ۷.۳ در صد بوده است.
و اما صندوق بين المللی پول نرخ رشد اقتصادی ايران را در سال های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ ميلادی به ترتيب ۰.۶، ۳.۵ و ۳.۲ در صد ارزيابی ميکند و، برای سال ۲۰۱۱، اين شاخص را ۲.۵ در صد تخمين ميزند.
در مقايسه با آنچه در محافل اقتصادی جمهوری اسلامی و به ويژه در نشست های گوناگون اتاق های بازرگانی شنيده ميشود، حتی ارزيابی های صندوق بين المللی پول خوشبينانه به نظر ميرسد. شمار چشمگيری از واحد های توليدی ايران طی سه سال گذشته تعطيل شده اند . شمار زياد تری از آنها هم با کم تر از پنجاه در صد ظرفيت خود کار ميکنند. يکی ديگر از نشانه های رکود، حجم روز افزون چک های برگشتی و انبوه تر شدن مطالبات معوق بانک ها است. اين به معنای آن است که بخش مهمی از واحد های توليدی کشور توانايی انجام تعهدات خود را ندارند.
به رغم وضعيتی چنين راکد، مهم ترين مسئول اجرايی جمهوری اسلامی نرخ رشد اقتصادی کشور را در سطح پويا ترين اقتصاد های جهان قرار ميدهد.
نرخ تورم
پيشروی به سوی نرخ تورم تک رقمی، وعده دايمی محمود بهمنی رييس کل بانک مرکزی به مردم در سال ۱۳۹۰ بود، از جمله در تير ماه گذشته که اعلام کرد در «ماه های آتی روند نزولی نرخ تورم را شاهد خواهيم بود، ضمن اين که اميدوارم تا يکسال آينده اين نرخ تک رقمی شود.»
با توجه به تحول رويداد های اقتصادی و سياسی در فضای داخلی و بين المللی جمهوری اسلامی، از آغاز سال ۱۳۹۰ ترديدی نبود که نرخ تورم ايران رو به اوجگيری ميرود. اجرای قانون معروف به هدفمند کردن يارانه ها، توزيع يارانه های نقدی با تکيه بر منابع تورم زا، شدت گرفتن تحريم ها، آغاز تکان های نسبتا شديد در بازار ارز و عوامل ديگر، همه و همه از پيشروی به سوی تنش های تورمی خبر ميداد. به رغم همه اين نشانه ها، مسئولان بانک مرکزی ترجيح ميدانند از پيشروی به سوی تک رقمی شدن تورم سخن بگويند.
در اين عرصه نيز شعار يا توهم طبعا نتوانست واقعيت را بپوشاند. مرکز آمار ايران در گزارش اسفند ماه خود به شورای عالی کار نرخ تورم کشور را در دوازده ماه منتهی به بهمن ماه گذشته، ۲۶.۵ در صد ارزيابی کرد. سخن بر سر شاخص بهای کالا ها و خدمات مصرفی در مناطق شهری است. اگر شاخص قيمت ها در مناطق روستايی را نيز در نظر بگيريم، نرخ تورم انتظاری برای کل کشور، بر پايه ارزيابی های مرکز پژوهش های مجلس، در سال ۱۳۹۰ به بالای سی در صد خواهد رسيد.
تازه اين نرخ تورم کلی است که بر اساس سبدی مرکب از ۳۵۹ قلم کالا محاسبه ميشود و اگر تنها افزايش قيمت اقلام خوراکی آنهم در آستانه نوروز در نظر گرفته بشود، نرخ تورم برای اين کالا ها به احتمال فراوان بالای پنجاه در صد نوسان ميکند.
يک نکته مسلم به نظر ميرسد و آن اين که نرخ تورم ايران بر پايه آمار رسمی کشور به بالا ترين سطح در پانزده سال گذشته رسيده و در مقياس بين المللی، در ميان ۲۲۲ کشور جهان، در رتبه دويست و نوزدهم قرار ميگيرد (بعد از بلاروس، ونزوئلا و اتيوپی).
نرخ بيکاری
بازار کار ايران يکی از قربانيان اصلی دروغپردازی های اقتصادی در جمهوری اسلامی است. مسئولان ارشد نظام تهران – از جمله رييس دولت و نيز عبدالرضا شيخ الاسلام زاده، وزير کار و امور اجتماعی -، که مدعی بودند اقتصاد ايران در سال ۱۳۸۹ يک ميليون و پانصد هزار شغل به وجود آورده، در سال ۱۳۹۰ چند گامی پيشتر رفتند و ايجاد دو ميليون و پانصد هزار شغل را وعده دادند.
به ارزيابی مرکز آمار ايران، نرخ بيکاری کشور که در بهار ۱۳۸۹ به ۱۴.۶ در صد رسيده بود، در پاييز ۱۳۹۰ به دليل رونق بازار کار به ۱۱.۸ در صد کاهش يافت.
ناباوری توام با خشم يا تمسخر، طبيعی ترين واکنش در برابر چنين آماری است، زيرا درست زمانی که محافل کسب و کار ايران در توصيف وضعيت اقتصادی کشور بيش از هميشه از اصطلاح «رکود تورمی» استفاده ميکنند، در وضعيتی که بيش از بيست در صد واحد های توليدی کشور تعطيل شده اند و بقيه عمدتا با کمتر از نصف ظرفيت توليدی خود کار ميکنند، در شرايطی که سرمايه گذاری به شدت کاهش يافته، فشار ناشی از تحريم های خارجی رو به اوجگيری است و بازار آزاد ارز و طلا به تنها بازار های پر رونق کشور بدل شده، صحبت کردن از رشد بسيار بالای اقتصادی کشور و بازگشت رونق به بازار کار در گزارش های مرکز آمار ايران نشان ميدهد که برای اين دستگاه ديگر فرقی نميکند که داده های آن جدی تلقی بشوند يا نه.
آمار رسمی ايران نشان ميدهد که در فاصله ده ساله ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، يعنی دوران زير پوشش برنامه های سوم و چهارم، کل مشاغل ايجاد شده در کشور، حتی بر پايه يک محاسبه خوشبينانه، به طور متوسط معادل ششصد هزار در سال بوده است.
در سال ۱۳۸۹ چه اتفاقی افتاده که يکباره رقم شغل های تازه ايجاد شده در کشور ۲.۵ برابر شده و به يک ميليون و پانصد هزار رسيده، و در سال ۱۳۹۰، در بحبوحه شدت گرفتن تنش در فضای درونی و بيرونی اقتصاد و سياست جمهوری اسلامی، چگونه دو ميليون و پانصد هزار شغل به وجود آمده است؟
چنين جهشی در بازار کار، آنهم در فاصله ای چنين کوتاه، نه تنها در تاريخ اقتصادی ايران، بلکه در تاريخ اقتصادی دنيا بی سابقه است. و با اين حال رييس جمهوری اسلامی، در ادعای انجام آن، ترديدی به خود راه نداد.
صادرات غير نفتی
دولت محمود احمد نژاد رشد صادرات غير نفتی را يکی از بزرگ ترين افتخارات خود ميداند و از اين که کشور بيش از بيش از وابستگی به صادرات نفت رهايی می يابد، به خود می بالد.
به گفته گمرک جمهوری اسلامی، صادرات غير نفتی ايران در يازده ماه اول سال جاری خورشيدی به سی و نه ميليارد دلار رسيده که حدود بيست و هشت در صد بيشتر از دوره مشابه در سال گذشته خورشيدی است. اگر اين رقم را جدی بگيريم، صادرات غير نفتی ايران برای نخستين بار در تاريخ کشور مرز ۴۲ ميليارد دلار را پشت سر ميگذارد.
حتی اگر قبول کنيم که ايران در سال ۱۳۹۰ چهل و دو ميليارد دلار کالای غير نفتی صادر کرده باشد، اين رقم در مقايسه با ارزش صادرات کشور های مشابهی مثل تايلند يا ترکيه رقم قابل ملاحظه ای نيست و در وابستگی شديد ايران به نفت تغيير زيادی به وجود نمی آورد.
مساله در آنجا است که رقم اعلام شده از سوی گمرک جمهوری اسلامی در مورد صادرات غير نفتی يک کلاه برداری بزرگ است.
در واقع بررسی دقيق آمار گمرک نشان ميدهد که ارزش صادرات غير نفتی ايران، به مفهوم واقعی، در سطحی بسيار کم تر از رقم اعلام شده است. از رقم سی و نه ميليارد دلار در يازده ماه نخست سال ۱۳۹۰، حدود ده ميليارد دلار از محل ميعانات گازی به دست آمده که معلوم نيست چرا گمرک آنرا صادرات غير نفتی جا ميزند.
از همان رقم اعلام شده از سوی گمرک، حدود سيزده ميليارد دلار هم متعلق به فرآورده های پتروشيمی است که غير نفتی بودن آنها هم جای چون و چرا دارد.
بنا بر اين صادرات غير نفتی ايران در يازده ماه اول سال بدون ميعانات گازی ۲۹ ميليارد دلار و بدون ميعانات و پتروشيمی، تنها شانزده ميليارد دلار بوده است، نه سی و نه ميليارد دلار. به بيان ديگر تنها حدود چهل در صد آنچيزی را که در آمار گمرک ايران صادرات غير نفتی قلمداد شده، می توان صادرات غير نفتی به مفهوم واقعی کلمه تلقی کرد.
تازه در شرايط کنونی کشور، بخش بسيار مهمی از ارز حاصل از صادرات غير نفتی به کشور باز نمی گردد. بر پايه اطلاعات پراکنده، با توجه به وضعيت عمومی کشور و تنش های موجود در بازار ارز، صادر کنندگان کالا های غير نفتی ترجيح ميدهند بخش بسيار بزرگی از ارز حاصل از اين صادرات را در خارج نگهدارند، از جمله به اين دليل که حاضر نيستند دارايی ارزی خود را به قيمتی که بانک مرکزی تعيين کرده (هر دلار معادل ۱۲۲۶ تومان) بفروشند.
توليد نفت
سرنوشت اقتصاد و سياست ايران با توليد نفت گره خورده است. اقتصاد ايران بدون در آمد های نفتی از حرکت باز می ايستد و توانايی های جمهوری اسلامی هم در بسياری از عرصه ها، از قدرت نظامی گرفته تا توان ديپلماسی و تبليغاتی، در گرو دلار های نفتی است.
وزنه نفت در اقتصاد ايران در دو عرصه بيش از همه جلب توجه ميکند : بازرگانی خارجی و بودجه. از لحاظ بازرگانی، هشتاد در صد صادرات ايران از محل نفت تامين ميشود و واردات کشور هم تنها به برکت همين دلار های نفتی امکان پذير است. در زمينه بودجه نيز، هفتاد در صد در آمد ها به صورت مستقيم و غير مستقيم از محل نفت تامين ميشود.
با توجه به وزنه «طلای سياه» در اقتصاد و سياست ايران، آمار مربوط به توليد و صادرات آن از حساسيت بسيار برخوردار است. منابع رسمی نفتی در جمهوری اسلامی ميگويند که ايران در حال حاضر روزی سه ميليون و ۹۲۰ هزار بشکه نفت در روز توليد ميکند که حدود دو ميليون و سيصد هزار بشکه آن صادر ميشود.
با نگاهی به داده های منتشر شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی و نيز سازمان های بين المللی به ويژه «اوپک» می بينيم که در اين عرصه نيز آمار با تبليغات در آميخته است. بر خلاف وزارت نفت جمهوری اسلامی، تازه ترين آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی نشان ميدهد که توليد نفت ايران در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹ به سه ميليون و ۵۴۵ هزار بشکه در روز کاهش يافته که يک ميليون و ۹۹۵ هزار بشکه آن صادر شده است.
اين کاهش در سال ۱۳۹۰ ادامه يافته و به گزارش سازمان «اوپک» در فوريه سال ۲۰۱۲ به سه ميليون و ۴۲۶ هزار بشکه در روز تنزل يافته است. در اين شرايط صادرات نفت خام ايران در حال حاضر به احتمال فراوان از يک ميليون و نهصد هزار در روز بيشتر نيست.
به رغم تداوم سقوط توليد نفت ايران، که ايران را از لحاظ صدور اين کالا پشت سر عراق و امارات متحده عربی قرار داده، رستم قاسمی وزير نفت جمهوری اسلامی کماکان وعده ميدهد که توليد نفت کشور تا پايان برنامه پنجساله پنجم (حدود سه سال ديگر) به حدود پنج ميليون بشکه در روز خواهد رسيد.
پنج ميليون بشکه نفت در روز، يک وعده قديمی است. قرار بود در پايان برنامه پنجساله سوم در سال ۱۳۸۳، توليد نفت ايران به پنج ميليون بشکه در روز افزايش يابد. اين وعده عملی نشد و به آخر برنامه چهارم در سال ۱۳۸۸ موکول شد. و در حال حاضر نيز رستم قاسمی آنرا تا سال ۱۳۹۴ عقب برده است.
ايران که پيش از انقلاب اسلامی شش ميليون بشکه نفت در روز توليد ميکرد، ظرفيت آنرا دارد که در فاصله ای نسبتا کوتاه توليد خود را به پنج ميليون بشکه در روز برساند. با اين حال در فضای کنونی جمهوری اسلامی، تحقق اين اميد در زمره محالات است، به اين دليل ساده که شرکت های بزرگ نفتی به ميدان های نفتی ايران پشت کرده اند، از جمله شرکت های چينی و روسی که همکاری های خود با تهران را به حد اقل کاهش داده و ترجيح ميدهند در ميدان های نفتی همسايگان ايران سرمايه گذاری کنند.
بازار ارز
در واپسين هفته های سال ۱۳۸۹، بازار ارز ايران بعد از حدود هشت سال آرامش نسبی بار ديگر به تب و تاب افتاد و تزلزل ريال ايران در برابر ارز های معتبر جهان، که به برکت رونق بازار نفت و تزريق دلار های نفتی در بازار ارز کشور کم و بيش متوقف شده بود، بار ديگر از سر گرفته شد.
مقام های پولی ايران به جای همراه شدن با واقعيت های بازار ارز و تلاش برای مديريت نوسان های آن، از همان آغاز به دروغ متوسل شدند و رييس کل بانک مرکزی، با شعار های تبليغاتی و وعده های پی در پی در زمينه بازگشت هر چه سريع تر به وضعيت عادی، به شدت گرفتن جو بی اعتمادی در ميان متقاضيان ارز دامن زد.
بزرگ ترين دروغ ارزی سال ۱۳۹۰، اعلام دوباره تک نرخی شدن ارز بود، آنهم بر پايه ای موهوم که جز دامن زدن به عطش دلار نتيجه ای نداشت.
زمانی که بهای دلار آمريکا در بازار ازاد ارز تهران بالای ۲۱۰۰ تومان نوسان ميکرد، محمود بهمنی رييس کل بانک مرکزی اعلام کرد که از روز هشتم بهمن ماه ارز دوباره در ايران تک نرخی ميشود و هر دلار آمريکا به قيمت ۱۲۲۶ تومان به متقاضيان عرضه خواهد شد.
کسی نفهميد چرا، و بر پايه چه ملاک هايی، کارشناسان بانک مرکزی به اين نتيجه رسيدند که هر دلار آمريکا معادل ۱۲۲۶ تومان است. آيا می توان به صورت فرمايشی و اداری برای کالای حساسی همانند ارز، قيمت تعيين کرد؟
در فاصله ای کوتاه بعد از هشتم بهمن ماه، معلوم شد بانک مرکزی حاضر نيست (و يا نمی تواند) منابع ارزی لازم را برای پاسخ دادن به تقاضای دلار ۱۲۲۶ تومانی بسيج کند. به ناچار کار به ماموران انتظامی کشيد که طی مدتی کوتاه خريد و فروش ارز را محدود کردند. ولی تب ارز به جای خود باقی ماند، بازار آزاد طی مدتی کوتاه بار ديگر فعال شد و دلار در اواخر سال دوباره مرز دو هزار تومان را پشت سر گذاشت.
به هر حال در سال۱۳۹۰، برای نخستين بار بعد از حدود نه سال، ارز بار ديگر در ايران دو نرخی و حتی چند نرخی شد و با توجه به آنچه در فضای درونی و بين المللی جمهوری اسلامی جريان دارد، بازگشت دوباره به نظام تک نرخی و حتی جلوگيری از زوال باز هم بيشتر پول ملی ايران اگر غير ممکن نباشد، دستکم بسيار دشوار است.
تاثير تحريم بر اقتصاد ايران
طی سی و دو سال گذشته، روابط ايران با جامعه اقتصادی بين المللی هيچگاه در سطح «عادی» جريان نداشته است. تنش در روابط جمهوری اسلامی با آمريکا، در فاصله ای کوتاه بعد از پيروزی انقلاب ۱۳۵۷، ايران را از مهم ترين قدرت اقتصادی جهان دور کرد. از آن پس ديپلماسی اقتصادی تهران، با تکيه هر چه بيشتر بر اروپا و آسيا تلاش کرد قطع پل های ارتباطی ميان ايران و آمريکا را جبران کند و در اين راه تا اندازه ای هم موفق شد.
با اوجگيری تنش بر سر پرونده هسته ای ايران، دامنه مانور جمهوری اسلامی در مقابله با تضييقات اقتصادی قدرت های بزرگ صنعتی تنگ تر شد. تحريم های چند جانبه مندرج در قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد و، مهم تر از آن، تحريم های يکجانبه ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا عليه جمهوری اسلامی، که از پشتيبانی کم و بيش فعالانه شماری ديگر از قدرت های صنعتی برخوردارند، ايران را در موقعيتی بيسابقه قرار دادند. سال ۱۳۹۰، از اين ديدگاه، چرخشی برای اقتصاد ايران به شمار ميآيد.
به رغم آشکار شدن هر چه بيشتر تاثير منفی تحريم های خارجی بر اقتصاد ايران، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی درباره بی اثر بودن آنها همچنان ادامه يافت. چهره های درجه اول جمهوری اسلامی و سخنگويان آن تحريم را به تمسخر گرفتند و حتی آنرا برای دستيابی کشور به «خود کفايی»، مفيد تشخيص دادند.
با اين حال محافل کسب و کار ايران به تدريج صدای خود را بالا می برند و گاه با زبان استعاره از «تعامل با خارج» هواداری ميکنند، البته با رعايت «خطوط قرمز» تا به «سياهنمايی» و «همدستی با دشمن» متهم نشوند.
نکته تازه آنکه در سال ۱۳۹۰، بخشی از دستگاه های کارشناسی جمهوری اسلامی، بر خلاف گفتمان رسمی در «بی اثر بودن» تحريم ها، عملا بر عواقب منفی آنها برای کشور تاکيد ميکند. مرکز پژوهش های مجلس يکی از اين دستگاه ها است.
مرکز پژوهش ها تحريم های اقتصادی را از لحاظ درجه گستردگی آنها به سه بخش تقسيم ميکند : تحريم های محدود مثلا در عرصه های مسافرتی و تجاری، تحريم های ميانی مثل دستيابی به فنآوری و بالاخره تحريم همه جانبه که ابعاد گوناگون دارد، از تضييقات بانکی گرفته تا محدوديت در خريد نفت کشور.
تحريم های جديد عليه جمهوری اسلامی، از ديدگاه مرکز پژوهش ها، از نوع سوم يعنی همه جانبه هستند و به علاوه، به گفته همان نهاد، عام الشمول اند، به اين معنا که شمار بيشتری از کشور ها، که در عرصه اقتصاد جهانی صاحب نفوذ اند، در اعمال آنها عليه ايران مشارکت دارند. تحريمی با اين ابعاد، از ديدگاه همان منبع، هزينه در بر دارد و هم دولت و هم مردم بايد سفت کردن کمربند ها را قبول کنند وبرای مقابله با پيآمد های آن آماده شوند.
با توجه به شدت گرفتن تحريم ها (در هم ريختن شبکه ارتباط های بانکی، دشواری های روز افزون در فروش نفت، محروم شدن از خدمات بازرگانی وغيره...)، بعيد به نظر ميرسد که گفتمان تبليغاتی جمهوری اسلامی درباره بی اثر بودن آنها ادامه يابد. اين چرخشی تازه در تاريخ روابط جمهوری اسلامی با جامعه جهانی است.
تجربه سالی که گذشت بار ديگر نشان داد که اقتصاد را با «فرمان جهاد» نمی توان مديريت کرد. طی چند دهه گذشته ده ها رهبر انقلابی در جهان سوم در سخنرانی های پر شور خود، کف بر دهان فرمان دادند که توليد فولاد بالا برود، مزرعه ها از گندم پر شوند، بيخانمان ها به مسکن های راحت نقل مکان کنند، فقر از کشور آنها رخت بربندد و مردمانشان، شادان و راضی نظام سياسی خود باشند.
هفت «دال» به جای «هفت سين»
ديديم که شعار های فرماندهان انقلابی در رويارويی با واقعيت به حباب بدل شدند. اقتصاد عرصه خرد گرايی است و نابسامانی های آنرا با احساساتی کردن توده ها، سخنسرايی و قافيه پردازی نمی توان به سامان رساند.
در نظام های دمکراتيک، که رهبران و داعيان قدرت مجبورند با داوری شهروندانی آزاد دست و پنجه نرم کنند، هر ادعايی بايد با آمار و منحنی و استدلال همراه باشد. در نظام های ديکتاتوری، رهبر و رييس و زعيم و پيشوا در برابر چاپلوسان فاسد يا بينوايان از ترس قالب تهی کرده، يکسويه وعده ميدهد و کسی را يارای خلاف گويی نيست.
ولی وعده های موهوم اقتصادی به تحقق نمی پيوندند و درست به همين دليل، در پی آشکار شدن شکست، چاره ای جز دروغگويی نيست. ميگوييد توليد فولاد بالا نرفته است؟ اشتباه ميکنيد، چون آمار رسمی ما نشان ميدهد که در هيچ کشوری توليد اين کالا با چنين سرعتی افزايش نيافته است. از مزارع سرشار از گندم خبری نيست؟ شما از اين لحاظ «خود کفا» شده ايد و خود خبر نداريد. و تازه ما با آمار خود به شما ثابت ميکنيم که آخرين بقايای بيکاری در کشور در حال محو شدن است، نابرابری های اجتماعی سال به سال کمتر ميشود وشما خوشبخت ترين مردمان جهانيد.
بدين سان دستگاه های آماری در نظام های ديکتاتوری به بافندگان دروغ بدل ميشوند و شاخص های اقتصادی، که می بايست قطب راهنمای تصميم گيران و مصرف کننده ها و کافرمايان باشند، تمامی اعتبار خود را از دست ميدهند و حتی «خودی ها» هم آنها را جدی نمی گيرد.
امروز در اوج مبارزه برای انتخابات رياست جمهوری فرانسه، هيچيک از گرايش ها و شخصيت های شرکت کننده در اين پيکار، از چپ افراطی گرفته تا راست افراطی، داده های انتشار يافته از سوی موسسات آماری اين کشور را زير پرسش نمی برد. مشهور ترين چهره خبری رسانه های فرانسوی اين روز ها يک روزنامه نگار اقتصادی است که داوطلبان نشستن برکرسی رياست جمهوری را به چالش ميکشد، برنامه های آنها را در برابر ميليون ها بيننده ذره به ذره بررسی ميکند و از آنها جواب می خواهد.
به ايران برويم و بلبشوی غير قابل تصوری را تماشا کنيم که در بنيادی ترين آمار اقتصاد کلان کشور به وجود آمده است، تا جايی که در سرای بيش از هميشه بسته جمهوری اسلامی هم داده های بر آمده از دستگاه رسمی اقتصادی با اعتراض روبرو است. اين چه مصيبتی است که حتی در مورد نرخ رشد اقتصادی کشور روايت هايی گوناگون از دهان مهم ترين مسئولان جمهوری اسلامی بيرون بيآيد، بی توجه به اين واقعيت که با جا به جا شدن يکدهم اين شاخص، بسياری ديگر از متغير های اقتصادی، از نرخ بيکاری گرفته تا منابع بودجه، در هم ميريزد؟
ايرانيان باستان از اهورا مزدا می خواستند سرزمين آنها را از سه آفت در امان نگهدارد که يکی از آنها دروغ بود. چگونگی اطلاع رسانی اقتصادی در ايران نشان ميدهد که برای مستجاب شدن اين دعا هنوز راهی دراز در پيش است. همزمان با آغاز سال ۱۳۹۱، بر سفره عيد اقتصاد ايران، به جای «هفت سين»، «هفت دال» بزرگ جای گرفته که نشانه هفت دروغ بزرگ در هفت عرصه نرخ رشد، نرخ تورم، نرخ بيکاری، صادرات غير نفتی، توليد نفت، بازار ارز و تاثير عمومی تحريم ها بر اقتصاد کشور است.
نرخ رشد
اين شاخص تحول توليد ناخالص داخلی را در يک کشور اندازه گيری ميکند. توليد ناخالص داخلی، به زبان خيلی ساده، مجموعه کالا ها و خدماتی است که طی يک سال در يک کشور توليد ميشود. نرخ رشد، منعکس کننده افزايش حجم توليد ناخالص داخلی (با در نظر گرفتن تورم) در سال مورد بحث نسبت به سال ماقبل است.
نرخ رشد اقتصادی ايران همچنان موضوع کشمکشی دايمی در محافل سياسی و اقتصادی جمهوری اسلامی است و منابع ارشد کشور، در اين زمينه آمار متفاوت و حتی متضادی را منتشر ميکنند.
بانک مرکزی در پی تاخيری طولانی نرخ رشد اقتصادی کشور را از ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۹ به ترتيب ۰.۸ در صد، ۳ در صد و ۵.۸ در صد اعلام کرد.
مرکز آمار ايران نرخ رشد کشور را تنها در سال ۱۳۸۹ محاسبه کرده که معادل ۶.۵ در صد است.
محمود احمدی نژاد رييس جمهوری اسلامی، تير ماه گذشته اين شاخص را در سال ۱۳۸۹ بالای ده در صد ارزيابی کرد، ولی به تازگی در اسفند ماه، موقع تقديم لايحه بودجه ۱۳۹۱ به مجلس، يک درجه از گفته خود پايين تر آمد و گفت نرخ رشد اقتصادی کشور در سال گذشته خورشيدی ۷.۳ در صد بوده است.
و اما صندوق بين المللی پول نرخ رشد اقتصادی ايران را در سال های ۲۰۰۸، ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ ميلادی به ترتيب ۰.۶، ۳.۵ و ۳.۲ در صد ارزيابی ميکند و، برای سال ۲۰۱۱، اين شاخص را ۲.۵ در صد تخمين ميزند.
در مقايسه با آنچه در محافل اقتصادی جمهوری اسلامی و به ويژه در نشست های گوناگون اتاق های بازرگانی شنيده ميشود، حتی ارزيابی های صندوق بين المللی پول خوشبينانه به نظر ميرسد. شمار چشمگيری از واحد های توليدی ايران طی سه سال گذشته تعطيل شده اند . شمار زياد تری از آنها هم با کم تر از پنجاه در صد ظرفيت خود کار ميکنند. يکی ديگر از نشانه های رکود، حجم روز افزون چک های برگشتی و انبوه تر شدن مطالبات معوق بانک ها است. اين به معنای آن است که بخش مهمی از واحد های توليدی کشور توانايی انجام تعهدات خود را ندارند.
به رغم وضعيتی چنين راکد، مهم ترين مسئول اجرايی جمهوری اسلامی نرخ رشد اقتصادی کشور را در سطح پويا ترين اقتصاد های جهان قرار ميدهد.
نرخ تورم
پيشروی به سوی نرخ تورم تک رقمی، وعده دايمی محمود بهمنی رييس کل بانک مرکزی به مردم در سال ۱۳۹۰ بود، از جمله در تير ماه گذشته که اعلام کرد در «ماه های آتی روند نزولی نرخ تورم را شاهد خواهيم بود، ضمن اين که اميدوارم تا يکسال آينده اين نرخ تک رقمی شود.»
با توجه به تحول رويداد های اقتصادی و سياسی در فضای داخلی و بين المللی جمهوری اسلامی، از آغاز سال ۱۳۹۰ ترديدی نبود که نرخ تورم ايران رو به اوجگيری ميرود. اجرای قانون معروف به هدفمند کردن يارانه ها، توزيع يارانه های نقدی با تکيه بر منابع تورم زا، شدت گرفتن تحريم ها، آغاز تکان های نسبتا شديد در بازار ارز و عوامل ديگر، همه و همه از پيشروی به سوی تنش های تورمی خبر ميداد. به رغم همه اين نشانه ها، مسئولان بانک مرکزی ترجيح ميدانند از پيشروی به سوی تک رقمی شدن تورم سخن بگويند.
در اين عرصه نيز شعار يا توهم طبعا نتوانست واقعيت را بپوشاند. مرکز آمار ايران در گزارش اسفند ماه خود به شورای عالی کار نرخ تورم کشور را در دوازده ماه منتهی به بهمن ماه گذشته، ۲۶.۵ در صد ارزيابی کرد. سخن بر سر شاخص بهای کالا ها و خدمات مصرفی در مناطق شهری است. اگر شاخص قيمت ها در مناطق روستايی را نيز در نظر بگيريم، نرخ تورم انتظاری برای کل کشور، بر پايه ارزيابی های مرکز پژوهش های مجلس، در سال ۱۳۹۰ به بالای سی در صد خواهد رسيد.
تازه اين نرخ تورم کلی است که بر اساس سبدی مرکب از ۳۵۹ قلم کالا محاسبه ميشود و اگر تنها افزايش قيمت اقلام خوراکی آنهم در آستانه نوروز در نظر گرفته بشود، نرخ تورم برای اين کالا ها به احتمال فراوان بالای پنجاه در صد نوسان ميکند.
يک نکته مسلم به نظر ميرسد و آن اين که نرخ تورم ايران بر پايه آمار رسمی کشور به بالا ترين سطح در پانزده سال گذشته رسيده و در مقياس بين المللی، در ميان ۲۲۲ کشور جهان، در رتبه دويست و نوزدهم قرار ميگيرد (بعد از بلاروس، ونزوئلا و اتيوپی).
نرخ بيکاری
بازار کار ايران يکی از قربانيان اصلی دروغپردازی های اقتصادی در جمهوری اسلامی است. مسئولان ارشد نظام تهران – از جمله رييس دولت و نيز عبدالرضا شيخ الاسلام زاده، وزير کار و امور اجتماعی -، که مدعی بودند اقتصاد ايران در سال ۱۳۸۹ يک ميليون و پانصد هزار شغل به وجود آورده، در سال ۱۳۹۰ چند گامی پيشتر رفتند و ايجاد دو ميليون و پانصد هزار شغل را وعده دادند.
به ارزيابی مرکز آمار ايران، نرخ بيکاری کشور که در بهار ۱۳۸۹ به ۱۴.۶ در صد رسيده بود، در پاييز ۱۳۹۰ به دليل رونق بازار کار به ۱۱.۸ در صد کاهش يافت.
ناباوری توام با خشم يا تمسخر، طبيعی ترين واکنش در برابر چنين آماری است، زيرا درست زمانی که محافل کسب و کار ايران در توصيف وضعيت اقتصادی کشور بيش از هميشه از اصطلاح «رکود تورمی» استفاده ميکنند، در وضعيتی که بيش از بيست در صد واحد های توليدی کشور تعطيل شده اند و بقيه عمدتا با کمتر از نصف ظرفيت توليدی خود کار ميکنند، در شرايطی که سرمايه گذاری به شدت کاهش يافته، فشار ناشی از تحريم های خارجی رو به اوجگيری است و بازار آزاد ارز و طلا به تنها بازار های پر رونق کشور بدل شده، صحبت کردن از رشد بسيار بالای اقتصادی کشور و بازگشت رونق به بازار کار در گزارش های مرکز آمار ايران نشان ميدهد که برای اين دستگاه ديگر فرقی نميکند که داده های آن جدی تلقی بشوند يا نه.
آمار رسمی ايران نشان ميدهد که در فاصله ده ساله ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۸، يعنی دوران زير پوشش برنامه های سوم و چهارم، کل مشاغل ايجاد شده در کشور، حتی بر پايه يک محاسبه خوشبينانه، به طور متوسط معادل ششصد هزار در سال بوده است.
در سال ۱۳۸۹ چه اتفاقی افتاده که يکباره رقم شغل های تازه ايجاد شده در کشور ۲.۵ برابر شده و به يک ميليون و پانصد هزار رسيده، و در سال ۱۳۹۰، در بحبوحه شدت گرفتن تنش در فضای درونی و بيرونی اقتصاد و سياست جمهوری اسلامی، چگونه دو ميليون و پانصد هزار شغل به وجود آمده است؟
چنين جهشی در بازار کار، آنهم در فاصله ای چنين کوتاه، نه تنها در تاريخ اقتصادی ايران، بلکه در تاريخ اقتصادی دنيا بی سابقه است. و با اين حال رييس جمهوری اسلامی، در ادعای انجام آن، ترديدی به خود راه نداد.
صادرات غير نفتی
دولت محمود احمد نژاد رشد صادرات غير نفتی را يکی از بزرگ ترين افتخارات خود ميداند و از اين که کشور بيش از بيش از وابستگی به صادرات نفت رهايی می يابد، به خود می بالد.
به گفته گمرک جمهوری اسلامی، صادرات غير نفتی ايران در يازده ماه اول سال جاری خورشيدی به سی و نه ميليارد دلار رسيده که حدود بيست و هشت در صد بيشتر از دوره مشابه در سال گذشته خورشيدی است. اگر اين رقم را جدی بگيريم، صادرات غير نفتی ايران برای نخستين بار در تاريخ کشور مرز ۴۲ ميليارد دلار را پشت سر ميگذارد.
حتی اگر قبول کنيم که ايران در سال ۱۳۹۰ چهل و دو ميليارد دلار کالای غير نفتی صادر کرده باشد، اين رقم در مقايسه با ارزش صادرات کشور های مشابهی مثل تايلند يا ترکيه رقم قابل ملاحظه ای نيست و در وابستگی شديد ايران به نفت تغيير زيادی به وجود نمی آورد.
مساله در آنجا است که رقم اعلام شده از سوی گمرک جمهوری اسلامی در مورد صادرات غير نفتی يک کلاه برداری بزرگ است.
در واقع بررسی دقيق آمار گمرک نشان ميدهد که ارزش صادرات غير نفتی ايران، به مفهوم واقعی، در سطحی بسيار کم تر از رقم اعلام شده است. از رقم سی و نه ميليارد دلار در يازده ماه نخست سال ۱۳۹۰، حدود ده ميليارد دلار از محل ميعانات گازی به دست آمده که معلوم نيست چرا گمرک آنرا صادرات غير نفتی جا ميزند.
از همان رقم اعلام شده از سوی گمرک، حدود سيزده ميليارد دلار هم متعلق به فرآورده های پتروشيمی است که غير نفتی بودن آنها هم جای چون و چرا دارد.
بنا بر اين صادرات غير نفتی ايران در يازده ماه اول سال بدون ميعانات گازی ۲۹ ميليارد دلار و بدون ميعانات و پتروشيمی، تنها شانزده ميليارد دلار بوده است، نه سی و نه ميليارد دلار. به بيان ديگر تنها حدود چهل در صد آنچيزی را که در آمار گمرک ايران صادرات غير نفتی قلمداد شده، می توان صادرات غير نفتی به مفهوم واقعی کلمه تلقی کرد.
تازه در شرايط کنونی کشور، بخش بسيار مهمی از ارز حاصل از صادرات غير نفتی به کشور باز نمی گردد. بر پايه اطلاعات پراکنده، با توجه به وضعيت عمومی کشور و تنش های موجود در بازار ارز، صادر کنندگان کالا های غير نفتی ترجيح ميدهند بخش بسيار بزرگی از ارز حاصل از اين صادرات را در خارج نگهدارند، از جمله به اين دليل که حاضر نيستند دارايی ارزی خود را به قيمتی که بانک مرکزی تعيين کرده (هر دلار معادل ۱۲۲۶ تومان) بفروشند.
توليد نفت
سرنوشت اقتصاد و سياست ايران با توليد نفت گره خورده است. اقتصاد ايران بدون در آمد های نفتی از حرکت باز می ايستد و توانايی های جمهوری اسلامی هم در بسياری از عرصه ها، از قدرت نظامی گرفته تا توان ديپلماسی و تبليغاتی، در گرو دلار های نفتی است.
وزنه نفت در اقتصاد ايران در دو عرصه بيش از همه جلب توجه ميکند : بازرگانی خارجی و بودجه. از لحاظ بازرگانی، هشتاد در صد صادرات ايران از محل نفت تامين ميشود و واردات کشور هم تنها به برکت همين دلار های نفتی امکان پذير است. در زمينه بودجه نيز، هفتاد در صد در آمد ها به صورت مستقيم و غير مستقيم از محل نفت تامين ميشود.
با توجه به وزنه «طلای سياه» در اقتصاد و سياست ايران، آمار مربوط به توليد و صادرات آن از حساسيت بسيار برخوردار است. منابع رسمی نفتی در جمهوری اسلامی ميگويند که ايران در حال حاضر روزی سه ميليون و ۹۲۰ هزار بشکه نفت در روز توليد ميکند که حدود دو ميليون و سيصد هزار بشکه آن صادر ميشود.
با نگاهی به داده های منتشر شده از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی و نيز سازمان های بين المللی به ويژه «اوپک» می بينيم که در اين عرصه نيز آمار با تبليغات در آميخته است. بر خلاف وزارت نفت جمهوری اسلامی، تازه ترين آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی نشان ميدهد که توليد نفت ايران در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹ به سه ميليون و ۵۴۵ هزار بشکه در روز کاهش يافته که يک ميليون و ۹۹۵ هزار بشکه آن صادر شده است.
اين کاهش در سال ۱۳۹۰ ادامه يافته و به گزارش سازمان «اوپک» در فوريه سال ۲۰۱۲ به سه ميليون و ۴۲۶ هزار بشکه در روز تنزل يافته است. در اين شرايط صادرات نفت خام ايران در حال حاضر به احتمال فراوان از يک ميليون و نهصد هزار در روز بيشتر نيست.
به رغم تداوم سقوط توليد نفت ايران، که ايران را از لحاظ صدور اين کالا پشت سر عراق و امارات متحده عربی قرار داده، رستم قاسمی وزير نفت جمهوری اسلامی کماکان وعده ميدهد که توليد نفت کشور تا پايان برنامه پنجساله پنجم (حدود سه سال ديگر) به حدود پنج ميليون بشکه در روز خواهد رسيد.
پنج ميليون بشکه نفت در روز، يک وعده قديمی است. قرار بود در پايان برنامه پنجساله سوم در سال ۱۳۸۳، توليد نفت ايران به پنج ميليون بشکه در روز افزايش يابد. اين وعده عملی نشد و به آخر برنامه چهارم در سال ۱۳۸۸ موکول شد. و در حال حاضر نيز رستم قاسمی آنرا تا سال ۱۳۹۴ عقب برده است.
ايران که پيش از انقلاب اسلامی شش ميليون بشکه نفت در روز توليد ميکرد، ظرفيت آنرا دارد که در فاصله ای نسبتا کوتاه توليد خود را به پنج ميليون بشکه در روز برساند. با اين حال در فضای کنونی جمهوری اسلامی، تحقق اين اميد در زمره محالات است، به اين دليل ساده که شرکت های بزرگ نفتی به ميدان های نفتی ايران پشت کرده اند، از جمله شرکت های چينی و روسی که همکاری های خود با تهران را به حد اقل کاهش داده و ترجيح ميدهند در ميدان های نفتی همسايگان ايران سرمايه گذاری کنند.
بازار ارز
در واپسين هفته های سال ۱۳۸۹، بازار ارز ايران بعد از حدود هشت سال آرامش نسبی بار ديگر به تب و تاب افتاد و تزلزل ريال ايران در برابر ارز های معتبر جهان، که به برکت رونق بازار نفت و تزريق دلار های نفتی در بازار ارز کشور کم و بيش متوقف شده بود، بار ديگر از سر گرفته شد.
مقام های پولی ايران به جای همراه شدن با واقعيت های بازار ارز و تلاش برای مديريت نوسان های آن، از همان آغاز به دروغ متوسل شدند و رييس کل بانک مرکزی، با شعار های تبليغاتی و وعده های پی در پی در زمينه بازگشت هر چه سريع تر به وضعيت عادی، به شدت گرفتن جو بی اعتمادی در ميان متقاضيان ارز دامن زد.
بزرگ ترين دروغ ارزی سال ۱۳۹۰، اعلام دوباره تک نرخی شدن ارز بود، آنهم بر پايه ای موهوم که جز دامن زدن به عطش دلار نتيجه ای نداشت.
زمانی که بهای دلار آمريکا در بازار ازاد ارز تهران بالای ۲۱۰۰ تومان نوسان ميکرد، محمود بهمنی رييس کل بانک مرکزی اعلام کرد که از روز هشتم بهمن ماه ارز دوباره در ايران تک نرخی ميشود و هر دلار آمريکا به قيمت ۱۲۲۶ تومان به متقاضيان عرضه خواهد شد.
کسی نفهميد چرا، و بر پايه چه ملاک هايی، کارشناسان بانک مرکزی به اين نتيجه رسيدند که هر دلار آمريکا معادل ۱۲۲۶ تومان است. آيا می توان به صورت فرمايشی و اداری برای کالای حساسی همانند ارز، قيمت تعيين کرد؟
در فاصله ای کوتاه بعد از هشتم بهمن ماه، معلوم شد بانک مرکزی حاضر نيست (و يا نمی تواند) منابع ارزی لازم را برای پاسخ دادن به تقاضای دلار ۱۲۲۶ تومانی بسيج کند. به ناچار کار به ماموران انتظامی کشيد که طی مدتی کوتاه خريد و فروش ارز را محدود کردند. ولی تب ارز به جای خود باقی ماند، بازار آزاد طی مدتی کوتاه بار ديگر فعال شد و دلار در اواخر سال دوباره مرز دو هزار تومان را پشت سر گذاشت.
به هر حال در سال۱۳۹۰، برای نخستين بار بعد از حدود نه سال، ارز بار ديگر در ايران دو نرخی و حتی چند نرخی شد و با توجه به آنچه در فضای درونی و بين المللی جمهوری اسلامی جريان دارد، بازگشت دوباره به نظام تک نرخی و حتی جلوگيری از زوال باز هم بيشتر پول ملی ايران اگر غير ممکن نباشد، دستکم بسيار دشوار است.
تاثير تحريم بر اقتصاد ايران
طی سی و دو سال گذشته، روابط ايران با جامعه اقتصادی بين المللی هيچگاه در سطح «عادی» جريان نداشته است. تنش در روابط جمهوری اسلامی با آمريکا، در فاصله ای کوتاه بعد از پيروزی انقلاب ۱۳۵۷، ايران را از مهم ترين قدرت اقتصادی جهان دور کرد. از آن پس ديپلماسی اقتصادی تهران، با تکيه هر چه بيشتر بر اروپا و آسيا تلاش کرد قطع پل های ارتباطی ميان ايران و آمريکا را جبران کند و در اين راه تا اندازه ای هم موفق شد.
با اوجگيری تنش بر سر پرونده هسته ای ايران، دامنه مانور جمهوری اسلامی در مقابله با تضييقات اقتصادی قدرت های بزرگ صنعتی تنگ تر شد. تحريم های چند جانبه مندرج در قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد و، مهم تر از آن، تحريم های يکجانبه ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا عليه جمهوری اسلامی، که از پشتيبانی کم و بيش فعالانه شماری ديگر از قدرت های صنعتی برخوردارند، ايران را در موقعيتی بيسابقه قرار دادند. سال ۱۳۹۰، از اين ديدگاه، چرخشی برای اقتصاد ايران به شمار ميآيد.
به رغم آشکار شدن هر چه بيشتر تاثير منفی تحريم های خارجی بر اقتصاد ايران، گفتمان رسمی جمهوری اسلامی درباره بی اثر بودن آنها همچنان ادامه يافت. چهره های درجه اول جمهوری اسلامی و سخنگويان آن تحريم را به تمسخر گرفتند و حتی آنرا برای دستيابی کشور به «خود کفايی»، مفيد تشخيص دادند.
با اين حال محافل کسب و کار ايران به تدريج صدای خود را بالا می برند و گاه با زبان استعاره از «تعامل با خارج» هواداری ميکنند، البته با رعايت «خطوط قرمز» تا به «سياهنمايی» و «همدستی با دشمن» متهم نشوند.
نکته تازه آنکه در سال ۱۳۹۰، بخشی از دستگاه های کارشناسی جمهوری اسلامی، بر خلاف گفتمان رسمی در «بی اثر بودن» تحريم ها، عملا بر عواقب منفی آنها برای کشور تاکيد ميکند. مرکز پژوهش های مجلس يکی از اين دستگاه ها است.
مرکز پژوهش ها تحريم های اقتصادی را از لحاظ درجه گستردگی آنها به سه بخش تقسيم ميکند : تحريم های محدود مثلا در عرصه های مسافرتی و تجاری، تحريم های ميانی مثل دستيابی به فنآوری و بالاخره تحريم همه جانبه که ابعاد گوناگون دارد، از تضييقات بانکی گرفته تا محدوديت در خريد نفت کشور.
تحريم های جديد عليه جمهوری اسلامی، از ديدگاه مرکز پژوهش ها، از نوع سوم يعنی همه جانبه هستند و به علاوه، به گفته همان نهاد، عام الشمول اند، به اين معنا که شمار بيشتری از کشور ها، که در عرصه اقتصاد جهانی صاحب نفوذ اند، در اعمال آنها عليه ايران مشارکت دارند. تحريمی با اين ابعاد، از ديدگاه همان منبع، هزينه در بر دارد و هم دولت و هم مردم بايد سفت کردن کمربند ها را قبول کنند وبرای مقابله با پيآمد های آن آماده شوند.
با توجه به شدت گرفتن تحريم ها (در هم ريختن شبکه ارتباط های بانکی، دشواری های روز افزون در فروش نفت، محروم شدن از خدمات بازرگانی وغيره...)، بعيد به نظر ميرسد که گفتمان تبليغاتی جمهوری اسلامی درباره بی اثر بودن آنها ادامه يابد. اين چرخشی تازه در تاريخ روابط جمهوری اسلامی با جامعه جهانی است.
«همراهی اسرائیل» با ارزیابی های آمریکا درباره برنامه اتمی ایران
به نظر می رسد که مئير داگان، رييس پيشين موساد اسرائيل، تنها کارشناس اطلاعاتی اسرائيل نيست که با ديدگاه های بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل و اهود باراک، وزير دفاع اين کشور، در زمينه ميزان پيشرفت برنامه هسته ای ايران اختلاف نظر دارد، بلکه شمار ديگری از مهره های مهم اطلاعاتی اسرائيل و موساد اين کشور در ارزيابی اطلاعاتی آمريکا شريک هستند که می گويد ايران هنوز به مرحله پيشرفت نهايی در برنامه هسته ای خود نرسيده است.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس و روزنامه آمريکايی نيويورک تايمز، موساد بر نظرات کارشناسان اطلاعاتی آمريکا در هر دو گزارش تهيه شده سال های ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ در مورد برنامه هسته ای ايران مُهر تاييد نهاده است.
بنا براين گزارش ها، در حالی که کادر سياسی اسرائيل برای دست زدن به اقدام بازدارنده در مقابله با ايران اصرار می ورزد، موساد همانند تشکيلات اطلاعاتی آمريکا معتقد است که جمهوری اسلامی ايران تصميم راهبردی را برای بهره گيری از توانايی های هسته ای ايران برای کاربرد نظامی و توليد بمب اتمی، اتخاذ نکرده است.
نيويورک تايمز روز يکشنبه به نقل از يک مقام پيشين اطلاعاتی آمريکايی نوشته بود که «هر چند نيروهای موساد در زمينه برنامه هسته ای ايران پرسش های سختی را مطرح می کنند اما آنها مخالفتی با ارزيابی نهايی آمريکا در اين زمينه ندارند و دو کشور بسياری از اطلاعاتی را که به دست می آورند، به شراکت طرف مقابل می گذارند».
مقامات آمريکايی که نيويورک تايمز در مقاله يکشنبه خود به آنها استناد کرده بود، مدعی شده اند که بيشترين بخش اطلاعاتی که اسرائيل به آنها در مورد ايران استناد می کند، از نيروهای سازمان مجاهدين خلق ايران است هر چند که اسرائيل با برخورداری از ارتباط هايی با مهره هايی در اقليم خودمختار کرد در شمال عراق نيز در صدد کسب اطلاعات در باره ايران است.
نيويورک تايمز افزوده بود که بهره گيری اسرائيل از مجاهدين خلق ايران در حالی است که آمريکا نظر به تجربه پشيمان کننده ای که با احمد چلبی و «کنگره ملی عراق» دارد، از متوسل شدن به اطلاعات مجاهدين خلق ايران ابا می ورزد.
بنا به نوشته نيويورک تايمز، آمريکا بيشتر از راه هايی مانند شنود مکالمات سران ايران، ماهواره های جاسوسی و ابزارهای پيگيری و تصاوير ماهواره ای و با اتکاء به داده هايی که از حسگرهای ويژه تعبيه شده در کنار تاسيسات هسته ای ايران دريافت می کند، ميزان پيشرفت برنامه هسته ای ايران را رصد می کند.
در همين حال، به نوشته نيويورک تايمز، مقامات آمريکايی خود اذعان دارند که نمی توانند با قاطعيت در مورد هدف نهايی سران ايران از برنامه هسته ای سخنی بگويند و اصولاً بسياری از تحليل هايی نيز که نيروهای اطلاعاتی آمريکايی در اين زمينه برای بالادست های خود تهيه می کنند، با زبانی دو گانه نوشته شده است، تکميل شده نيست و حتی گاه، به روز شده نمی باشد و اکثراً اين گزارش ها بر اين موارد تکيه دارد که ايران چه کارهايی نکرده است و از حقيقت اقداماتی را که کرده است، ابراز نادانی می شود.
نتيجه اين وضعيت اين است که نهادهای اطلاعاتی آمريکا نمی توانند گزارش و نظر قاطعی را در مورد برنامه هسته ای ايران به مقامات ارشد کشورشان ارائه کنند و به قول يک مقام اطلاعاتی آمريکايی، ميزان اطمينان آمريکا به اين که ايران هنوز به مسير نظامی کردن نهايی برنامه هسته ای خود وارد نشده است، ۷۵ درصد است نه صد در صد.
به نوشته آسوشيتدپرس، همين عدم قاطعيت آمريکا و احتمالی که در مورد نيت نظامی از برنامه هسته ای ايران وجود دارد، اسرائيل را به شدت نگران می کند.
این خبرگزاری می افزاید: در همين حال، اسرائيل می داند که درگير شدن نظامی با ايران می تواند عواقبی مانند حمله موشکی ايران به اسرائيل همراه با افزايش جهانی بهای نفت و ايجاد تنشی در کل منطقه را در پی داشته باشد که حتی نيروهای آمريکايی در خليج فارس را آماج حمله قرار دهد و بر انتخابات رياست جمهوری آمريکا نيز اثر گذار باشد.
به نوشته آسوشيتدپرس، در مورد توان پشت جبهه اسرائيل نيز برای تحمل حملات راکتی که همزمان می تواند از سوی حزب الله لبنان و حماس در غزه به سوی شهرهای اسرائيل روانه شود، پرسش های زيادی وجود دارد.
با وجود اين، بنيامين نتانياهو، روز يکشنبه در نشست دولت خود گفت رژيم ايران که حامی اصلی تروريسم و خشونت در سطح جهان است و به نابودی ما فراخوان می دهد، نبايد از اين امکان برخودار باشد که به بمب هسته ای برسد.
آسوشيتدپرس هفته گذشته نيز در تحليلی نوشته بود که اسرائيل که از نيمه دهه نود ميلادی از عواقب برنامه هسته ای ايران ابراز نگرانی می کند، از سال های دور خود را برای حمله نظامی آماده کرده است و اين آمادگی ها تنها مربوط به دوره اخير نيست.
آقای نتانياهو بارها حتی خطرات ايران هسته ای برای اسرائيل را با تهديدات حکومت نازی هيتلری که به کشتار بيش از شش ميليون نفر يهوديان اروپا در جنگ جهانی دوم مجر شد، مقايسه کرده است؛ قياسی که حتی خشم خانم تسيپی ليونی، رهبر اوپوزيسيون اسرائيل را در پی آورد و او چهارشنبه گذشته در نشست کنست چشم در چشم نتانياهو دوخت و گفت: «بيخودی ملت اسرائيل را می ترسانی، اسرائيل اکنون يک کشور قوی است و مانند يهوديانِ دوران نازی، بی دفاع نيست».
سخنان نخست وزير و مقامات اسرائيل در باره خطرات ناشی از ايران هسته ای و روی ميز بودن گزينه نظامی در حالی است که باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا سه هفته پيش همزمان با حضور نتانياهو در واشینگتن، از عواقب «پرگويی» در باره ايران ابراز ناخرسندی کرده بود.
در همين حال، دولت اسرائيل روز يکشنبه ابراز اميدواری کرد که تصميم کمپانی سويفت برای قطع ارائه خدمات به جمهوری اسلامی ايران موجب وارد شدن ضربه نهايی به اقتصاد ايران شود تا سران ايران «به خود آيند» و مسير برنامه هسته ای خود را تغيير دهند.
رسانه های اسرائيل تأکيد کرده اند که اين کشور از مدت ها قبل در آرزوی اقدام ياد شده از سوی کمپانی بلژيکی سويفت بود.
بنا براين گزارش ها، در حالی که کادر سياسی اسرائيل برای دست زدن به اقدام بازدارنده در مقابله با ايران اصرار می ورزد، موساد همانند تشکيلات اطلاعاتی آمريکا معتقد است که جمهوری اسلامی ايران تصميم راهبردی را برای بهره گيری از توانايی های هسته ای ايران برای کاربرد نظامی و توليد بمب اتمی، اتخاذ نکرده است.
نيويورک تايمز روز يکشنبه به نقل از يک مقام پيشين اطلاعاتی آمريکايی نوشته بود که «هر چند نيروهای موساد در زمينه برنامه هسته ای ايران پرسش های سختی را مطرح می کنند اما آنها مخالفتی با ارزيابی نهايی آمريکا در اين زمينه ندارند و دو کشور بسياری از اطلاعاتی را که به دست می آورند، به شراکت طرف مقابل می گذارند».
مقامات آمريکايی که نيويورک تايمز در مقاله يکشنبه خود به آنها استناد کرده بود، مدعی شده اند که بيشترين بخش اطلاعاتی که اسرائيل به آنها در مورد ايران استناد می کند، از نيروهای سازمان مجاهدين خلق ايران است هر چند که اسرائيل با برخورداری از ارتباط هايی با مهره هايی در اقليم خودمختار کرد در شمال عراق نيز در صدد کسب اطلاعات در باره ايران است.
نيويورک تايمز افزوده بود که بهره گيری اسرائيل از مجاهدين خلق ايران در حالی است که آمريکا نظر به تجربه پشيمان کننده ای که با احمد چلبی و «کنگره ملی عراق» دارد، از متوسل شدن به اطلاعات مجاهدين خلق ايران ابا می ورزد.
بنا به نوشته نيويورک تايمز، آمريکا بيشتر از راه هايی مانند شنود مکالمات سران ايران، ماهواره های جاسوسی و ابزارهای پيگيری و تصاوير ماهواره ای و با اتکاء به داده هايی که از حسگرهای ويژه تعبيه شده در کنار تاسيسات هسته ای ايران دريافت می کند، ميزان پيشرفت برنامه هسته ای ايران را رصد می کند.
در همين حال، به نوشته نيويورک تايمز، مقامات آمريکايی خود اذعان دارند که نمی توانند با قاطعيت در مورد هدف نهايی سران ايران از برنامه هسته ای سخنی بگويند و اصولاً بسياری از تحليل هايی نيز که نيروهای اطلاعاتی آمريکايی در اين زمينه برای بالادست های خود تهيه می کنند، با زبانی دو گانه نوشته شده است، تکميل شده نيست و حتی گاه، به روز شده نمی باشد و اکثراً اين گزارش ها بر اين موارد تکيه دارد که ايران چه کارهايی نکرده است و از حقيقت اقداماتی را که کرده است، ابراز نادانی می شود.
نتيجه اين وضعيت اين است که نهادهای اطلاعاتی آمريکا نمی توانند گزارش و نظر قاطعی را در مورد برنامه هسته ای ايران به مقامات ارشد کشورشان ارائه کنند و به قول يک مقام اطلاعاتی آمريکايی، ميزان اطمينان آمريکا به اين که ايران هنوز به مسير نظامی کردن نهايی برنامه هسته ای خود وارد نشده است، ۷۵ درصد است نه صد در صد.
به نوشته آسوشيتدپرس، همين عدم قاطعيت آمريکا و احتمالی که در مورد نيت نظامی از برنامه هسته ای ايران وجود دارد، اسرائيل را به شدت نگران می کند.
این خبرگزاری می افزاید: در همين حال، اسرائيل می داند که درگير شدن نظامی با ايران می تواند عواقبی مانند حمله موشکی ايران به اسرائيل همراه با افزايش جهانی بهای نفت و ايجاد تنشی در کل منطقه را در پی داشته باشد که حتی نيروهای آمريکايی در خليج فارس را آماج حمله قرار دهد و بر انتخابات رياست جمهوری آمريکا نيز اثر گذار باشد.
به نوشته آسوشيتدپرس، در مورد توان پشت جبهه اسرائيل نيز برای تحمل حملات راکتی که همزمان می تواند از سوی حزب الله لبنان و حماس در غزه به سوی شهرهای اسرائيل روانه شود، پرسش های زيادی وجود دارد.
با وجود اين، بنيامين نتانياهو، روز يکشنبه در نشست دولت خود گفت رژيم ايران که حامی اصلی تروريسم و خشونت در سطح جهان است و به نابودی ما فراخوان می دهد، نبايد از اين امکان برخودار باشد که به بمب هسته ای برسد.
آسوشيتدپرس هفته گذشته نيز در تحليلی نوشته بود که اسرائيل که از نيمه دهه نود ميلادی از عواقب برنامه هسته ای ايران ابراز نگرانی می کند، از سال های دور خود را برای حمله نظامی آماده کرده است و اين آمادگی ها تنها مربوط به دوره اخير نيست.
آقای نتانياهو بارها حتی خطرات ايران هسته ای برای اسرائيل را با تهديدات حکومت نازی هيتلری که به کشتار بيش از شش ميليون نفر يهوديان اروپا در جنگ جهانی دوم مجر شد، مقايسه کرده است؛ قياسی که حتی خشم خانم تسيپی ليونی، رهبر اوپوزيسيون اسرائيل را در پی آورد و او چهارشنبه گذشته در نشست کنست چشم در چشم نتانياهو دوخت و گفت: «بيخودی ملت اسرائيل را می ترسانی، اسرائيل اکنون يک کشور قوی است و مانند يهوديانِ دوران نازی، بی دفاع نيست».
سخنان نخست وزير و مقامات اسرائيل در باره خطرات ناشی از ايران هسته ای و روی ميز بودن گزينه نظامی در حالی است که باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا سه هفته پيش همزمان با حضور نتانياهو در واشینگتن، از عواقب «پرگويی» در باره ايران ابراز ناخرسندی کرده بود.
در همين حال، دولت اسرائيل روز يکشنبه ابراز اميدواری کرد که تصميم کمپانی سويفت برای قطع ارائه خدمات به جمهوری اسلامی ايران موجب وارد شدن ضربه نهايی به اقتصاد ايران شود تا سران ايران «به خود آيند» و مسير برنامه هسته ای خود را تغيير دهند.
رسانه های اسرائيل تأکيد کرده اند که اين کشور از مدت ها قبل در آرزوی اقدام ياد شده از سوی کمپانی بلژيکی سويفت بود.
جهانبگلو: روشنفکری و انديشه عليه قدرت
رابطه روشنفکران و قدرت از پيچيدهترين مسائل تاريخ مدرنيته است. نه فقط به اين دليل که روشنفکران بنا به تعريف همواره منتقدان قدرت بودهاند، بلکه همچنين به اين علت که روشنفکران از بسياری جهات در شکلگيری و استحکام قدرت های سياسی در دوران مدرن نقش داشتند.
شايد به همين دليل رابطه روشنفکران و قدرت هميشه با تنش و یأس همراه بوده است. ولی فاصلهگيری روشنفکران از قدرت همزمان موجب جلب شدن آنان به قدرت و پيروی از نوعی ارادهی معطوف به قدرت بوده است. در اينجا میتوان به دو مثال افلاطون و هايدگر اشاره کرد که هر دو در دوران زندگی فکری خود درگير جذابيت قدرت شدهاند.
ولی از اين موضوع مهم که بگذريم، مسلم است که در رابطه روشنفکر با قدرت همزمان عقلانيتی در کار است که عمل و محصول اين رابطه میباشد. به عبارت ديگر، معادله روشنفکر و قدرت از سرنوشت عقل مدرن، چه در وجه ابزاری و چه در شکل انتقادی، جدا نيست.
از اين رو، تحول روشنفکری و معادله آن با قدرت با شکلگيری تاريخی عقل فلسفی همراه بوده است. سقراط را میتوان همزمان اولين نماينده روشنفکری و عقل فلسفی دانست. جمله معروف سقراط «زندگی بدون آزمون ارزش زيستن ندارد»، اولين تجلی مهم عقل فلسفی و بيانگر نخستين حرکت روشنفکری در تاريخ بشر است. در واقع پرسش سقراط درباره زندگی و اهميت نگرش به معنای طرح پرسش ديگری در قالب مسووليت شهروندی روشنفکر و نقد او از پديده قدرت است.
در اينجا هدف سقراط اشاره به زندگی فردی نيست، بلکه بيش از پيش نگاهی فلسفی به معنای اجتماعی و سياسی زندگی انسان است.
بدين عبارت، مسووليت شهروندی روشنفکر که با نقد سقراطی از قدرت آغاز میشود و سرانجام به مرگ سقراط میانجامد، بار ديگر با شرکت روشنفکران در قضيه دريفوس و مقاله معروف اميل زولا «من متهم میکنم» تکرار میشود و حياتی نو میيابد. در حقيقت مقام روشنفکر ـ شهروند و نقد او از قدرت را که سقراط در قرن پنجم قبل از ميلاد در آتن و در قالب پرسشهای فلسفی بيان میکند با قضيه دريفوس و شجاعت اخلاقی افرادی چون زولا بعدی همگانی و ماهيتی جهانشمول به خود میگيرد.
هرچند که ولتر و روسو در قرن هجدهم اروپا و قرنها پيش از آنان سقراط در آتن باستان فعاليت روشنفکری را بر مبنای حضور دائمی فيلسوف در گسترهی همگانی قرار دادند، ولی به هر عنوان نمیتوان منکر اين امر شد که قضيه دريفوس سال صفر حضور روشنفکران در عرصه عمومی جامعه مدرن است. چخوف، نمايشنامهنويس معروف روسی درباره محاکمه زولا مینويسد: «همه روشنفکران اروپا طرف زولا را میگيرند».
در اينجا چخوف از کلمه روسی اينتليجنتسيا Intelligentsia برای صحبت درباره روشنفکران استفاده میکند.
بنا به گفته آيزايا برلين کلمه روسی Intelligentsia نخستين بار توسط شخصی به نام بوبوريکين در ۱۸۶۰ به کار میرود و به افرادی اشاره دارد که خارج از چارچوبهای سنتی جامعه روسيه مثل روحانيت، اشراف و دهقانان قرار میگرفتند و با بينشی انتقادی به دوران خود مینگريستند.
همچنين روشنفکران روس به دو دسته اسلاووفيل (Slavophile) و غربگرا تقسيم میشدند که هر يک به نوعی تحت تأثير افکار ملیگرايانه يا آموزههای انقلابی بودند و برخی از آنها در دورههای بعد مثل گورکی به صف بلشويکها پيوستند و يا مثل برديا يف (Berdiaev) به تبعيد رفتند. در دهههای پايانی نظام کمونيستی در اتحاد جماهير شوروی، کلمه اينتليجنتسيا بيشتر در مورد افرادی به کار میرفت که کارگران ذهنی و فرهنگی بودند يا به فعاليتهای علمی مشغول بودند.
انفجار حقیقت در مقابل قدرت
قضيه دريفوس هويت جمعی جديدی در ميان روشنفکران اروپايی بوجود آورد. زولا در دفاع خود از دريفوس به دو مفهوم «حقيقت» و «عدالت» اشاره میکند که به عنوان نقطه شروعی برای جنبش روشنفکری غرب و جايگاه اخلاقی و اجتماعی آن به حساب میآيد. زولا در مقاله معروف خود «من متهم میکنم» که در روز ۱۳ ژانويه ۱۸۹۸ در روزنامه اُرور Aurore به چاپ رسيد مینويسد: «اگر حقيقت را زير زمين پنهان کنيد، انباشته میشود و با چنان نيروی انفجاری آشکار میشود که همه چيز را با خود نابود میکند».
زولا در اينجا از انفجار حقيقت و عدالت سخن میگويد که در برابر قدرت میايستد. مبارزه روشنفکری افرادی چون اميل زولا برای حقيقتجويی و عدالت اجتماعی چهرهای اسطورهای از روشنفکر ساخت که به عنوان فردی بود که هميشه در جهت منافع بيگناهان و مظلومان و عليه قدرت سخن میگويد. با حرکت اميل زولا و «مانيفست روشنفکران»، گفتمان روشنفکری از چارچوب ادبی و آموزشی و علمی فاصله گرفت و در قالب انديشه انتقادی تبديل به «گفتمان حقيقت» شد.
از اين پس حقيقتی که روشنفکر از آن سخن میگفت و در جهت مبارزهای اجتماعی و سياسی آن را پيشه میکرد، حقيقتی جهانشمول بود. بدين عبارت، استقلال و اقتدار معنوی روشنفکران در رويارويی حقيقت با قدرت شکل گرفت. از اين رو، مسووليت روشنفکران به صورت بخش تفکيک ناپذيری از ايده جهانشموليت درآمد.
از اين دوره به بعد، اقتدار ويژه روشنفکری سخن گفتن درباره اخلاق و حقيقت در برابر قدرت بوده است. ولی تصوير قهرمانانه و اخلاقی روشنفکرـ شهروند که با مقاله «من متهم میکنم» زولا در قضيه دريفوس به مدافع حقيقت و عدالت تبديل شده بود، به تدريج با اعتلای ايدئولوژيهای توتاليتر قرن بيستم کمرنگ شد و نوعی «روشنفکری ضد روشنفکر» (به قول آدورنو) يا «خيانت روشنفکری» (به گفته ژولين بندا) شکل گرفت.
بندا در ازای کلمه intellectual از مفهوم “Clerc” (به معنای فردی که در جست و جوی هدفی عملی نيست و به دنبال کسب علم و آفرينش هنری است) استفاده میکند. از اين جهت، بندا معتقد است که روشنفکر بايد در جست و جوی عقل و حقيقت باشد و از ارزشهايی چون ايمان و عشق و شجاعت و اهداف ايدئولوژيک پرهيز کند. به گفته بندا تنها بدين گونه روشنفکران قادرند وجدان بشريت باشند و با قرار گرفتن فرای ارزشهای جهانی اختناق و اقتدار را نقد کنند. بدين عبارت، ژولين بندا روشنفکر را حامل ارزشهايی جهانشمول، فراملی، فراتاريخی و فرافرهنگی میداند و قابليت نقد قدرت را در ارتباط با اين ارزشها تعيين میکند.
نقد بندا از روشنفکران ايدئولوژيک زمان خود بی شباهت به نقد افلاطون از سوفسطاييان نبود و مقوله «روشنفکر متافيزيکی» را در برابر مقولهی «روشنفکر ـ شهروند» سقراطی ـ زولايی قرار میداد. بندا بر اين اعتقاد بود که روشنفکران با حضور در گستره همگانی به رسالت خود، که دفاع از ارزش های متافيزيکی و معنوی است، خيانت میکنند.
ناگفته نماند ارزشهای متافيزيکی که بندا در کتاب خيانت روشنفکران در برابر واقعيتهای سياسی زمان خود قرار میداد، پاسخی مستقيم و صريح به مسائل سياسی ـ اقتصادی سالهای پايانی ۱۹۲۰ در اروپا و افول ارزش های سنتی بورژوازی بود.
دقيقاً اين تنش ميان واقعيتهای سياسی ميان دو جنگ بينالملل و ارزش های فلسفی و متافيزيکی بود که موجب تقويت روشنفکری چپ در اروپا شد. در اين راستا، آنتونيو گرامشی با ابداع مفهوم «روشنفکر اورگانيک» و رد نظريه زولايی روشنفکر خودمختار، بحث جديدی را درباره رابطه روشنفکران و قدرت آغاز کرد. از نظر گرامشی ميان «روشنفکران سنتی» (يعنی معلمان، کشيشان و کارمندان يا ديوانسالاران) که به استحکام فرهنگ هژمونيک کمک میکردند و «روشنفکران اورگانيک» که بخشی از جامعه مدنی بودند، تفاوت اساسی وجود داشت.
از ديدگاه گرامشی روشنفکران اورگانيک قابليت ايفای نقش ضد هژمونيک را دارند و میتوانند در مبارزه ايدئولوژيک برای تغيير اجتماعی شرکت داشته باشند. بنابراين میتوان نتيجه گرفت که گرامشی برخلاف بندا معتقد به شرکت فعال روشنفکران در زندگی عملی و حيطه عمومی بود. او اين شرکت فعال را همراه با آگاهی انتقادی روشنفکران میديد.
همانطور که میبينيم، روشنفکر اورگانيک گرامشی همزمان مبارز عليه قدرت هژمونيک و ايجاد کننده قدرت «انقلابی» است. او روشنفکری است که دارای جايگاه خاص اجتماعی است و با گفتمان قالب قدرت مبارزه میکند.
فوکو و «روشنفکر خاص»
ميشل فوکو نيم قرن بعد از گرامشی با اشاره به مفهوم «روشنفکر خاص» ايده «روشنفکر اورگانيک» را دوباره زنده کرد. فوکو معتقد است که روشنفکر به معنای اخص کلمه فردی است که خود را سوژهای آزاد و وجدان جهانی معرفی میکند، زيرا مدافع حقيقتی کلی در برابر قدرت است.
ولی اکنون چيزی به نام حقيقت کلی وجود ندارد و روشنفکر بيشتر در نقش يک متخصص عمل میکند. به عبارت ديگر، روشنفکر خاص در چارچوب دانش خاصی به موضوع حقيقت و ارتباط آن با قدرت میپردازد. از ديدگاه متفکری چون فوکو، روشنفکر پسامدرن برخلاف روشنفکر زولايی ـ سارتری ديگر دارای گفتمان کلی و جهانی نيست که به نام بيگناهان يا ستمديدگان جهان سخن بگويد، بلکه هدف او آزادسازی حقيقت از هژمونی علوم پوزتيويستی و روايتهای کلان میباشد.
بسياری بر اين عقيدهاند که وقايع مه ۶۸ در فرانسه سرآغاز روشنفکری پسامدرن و پايان روشنفکری به سبک زولايی ـ سارتری بود. ميشل فوکو معتقد بود که با مه ۶۸ روشنفکر به اين نتيجه رسيد که تودهها برای کسب آگاهی و دانش احتياجی به او ندارند. لازم به تأکيد است که ژان پل سارتر بعد از وُلتر در قرن هجدهم و زولا در پايان قرن نوزدهم ميلادی، واپسين نمايندگان روشنفکر جهانی و جهانشمول بودند که خود را موظف به دفاع از حقوق مردم در برابر قدرت میدانستند. از نظر سارتر، روشنفکر «وجدانی شوربخت» است که «در مسائلی دخالت میکند که به او مربوط نيست». به همين دليل روشنفکر با کسب آگاهی از موقعيت خود میکوشد تا آگاهی کلی برای همگان به دست آورد.
برخی از منتقدان ژان پل سارتر معتقدند که او در دام اسطورهسازی از مقام روشنفکر میافتد و قدرت عقلانی فوقالعاده و ويژهای برای روشنفکر قائل است. دو منتقد اصلی نگرش سارتری از روشنفکر، ريمون آرون و آلبر کامو هستند که هر يک به نوبه خود رابطه روشنفکر و قدرت را در قالب انديشه فلسفی خاصی بررسی میکنند.
کامو در بحث با سارتر و طرفداران او از روشنفکر به منزله عاملی اخلاقی و نيرويی برای اعمال عدالت در گسترهی همگانی سخن میگويد و بر اين اعتقاد است که روشنفکر با شنا کردن خلاف جريان آب بايد با روحيه فاناتيسم مبارزه کند. کامو بر اين نظر است که هدف روشنفکری دفاع از خشونتی عليه خشونت ديگر نيست بلکه داشتن حضوری اخلاقی فراسوی مطلقهای سياسی است. موضع فرا ـ روايتی کامو و دفاع او از مفهوم عدالت به منزله پديدهای جهانشمول موجب شد که سارتر و طرفدارانش او را متهم به داشتن روحيهای ايدهآليستی و ضد تاريخی کنند. پاسخ روشنفکری کامو به اين اتهامات اين بود که «موضوع اصلی دفاع از انسان نيست بلکه دفاع از امکانات و قابليتهايی است که در اوست».
منظور کامو اين بود که انسانها به طور کلی و به ويژه روشنفکران که در موضع اخلاق و نه ايدئولوژی قرار میگيرند قابليت شناسايی بیعدالتی و رنج و درد ديگران را دارند و میتوانند به آنها پاسخ دهند. مواضع روشنفکری کامو در موقعيتهای تاريخی گوناگون چون دوره آزادی از نازيسم و جنگ الجزاير به خوبی نشان داد که او در هر شرايطی با خشونتی که قدرتهای مختلف ايجاد میکردند در مخالفت است. کامو با طرد روش شيطانی کردن ديگری به اين نتيجه میرسد که واقعيت پيچيدهتر از آن است که با داوریهای سريع از روی آن بگذريم.
بنابراين از نگاه کامو روشنفکری به معنای دفاع از آزادی انديشه ولی همزمان بازشناسی محدوديتهای آن نيز میباشد. يکی ديگر از منتقدان «روشنفکر سارتری» ريمون آرون بود که در سال ۱۹۵۵ با چاپ کتاب معروف افيون روشنفکران نگرش ايدئولوژيک و افراطی روشنفکری چپ و انقلابی را درباره شوروی به باد نقد گرفت. آرون روشنفکران چپ را متهم به اعتياد به استبداد «دين سکولار» میکند و معتقد است که آنان در ضمن اينکه قدرت سياسی در جوامع ليبرال و دموکراتيک را نقد میکنند چشم خود را بروی بدترين جنايات رژيم کمونيستی میبندند.
«سه اسطوره چپ»
آرون با به نقد کشيدن سه اسطوره چپ، انقلاب و پرولتاريا نتيجه میگيرد که نقش روشنفکر اميد بستن به ايده رستگاری جهانی نيست، بلکه مستلزم نوعی واقعگرايی سياسی همراه با فراست اخلاقی است. به گفته آرون «استبداد بارها به نام آزادی تأسيس يافته و تجربه به ما ثابت کرده است که احزاب را از روی اعمالشان و نه مناجاتشان بايد قضاوت کرد».
به طور مسلم، نقد آرون از روشنفکری چپ اين جمله مشهور فيلسوف آمريکايی سانتايانا (Santayana) را به خاطر میآورد که میگويد: «آنهايی که گذشته را به ياد نمیآورند، محکوم به تکرار آن هستند». به عبارت ديگر، اگر در گذشته و در حال قدرتی تحت عنوان قدرت روشنفکری در برابر بیعدالتی و استبداد قدرتهای سياسی وجود داشته و دارد تنها به دليل مسووليت اخلاقی روشنفکران در حيطه عمومی و مبارزه آنان عليه سوء استفاده از قدرت بوده است.
پرسش اصلی اينجاست: آيا روشنفکری و ايستادگی در برابر قدرت بدون داشتن حس مسووليت اخلاقی امکان پذير است؟ در حقيقت پاسخ به اين سوال در رابطه ميان روشنفکران و سياست خلاصه میشود.
به عبارتی میتوان گفت که تعلق خاطر روشنفکران به سياست بايد قبل از هر چيز بر مبنای مسووليتی اخلاقی باشد و نه جذابيتی ايدئولوژيک. بنابراين همانطور که تاريخ روشنفکری اروپا هم به ما نشان میدهد روشنفکران فقط با نگرشی مسوولانه به مقوله قدرت قادرند فراسوی آن گام نهند.
اين نگاه مسوولانه به سياست و قدرت تنها با چشماندازی مسوولانه به مسأله حقيقت و مبارزه برای آن امکان پذير است. به قول واتسلاو هاول «هميشه بايد با نگاه ظن به روشنفکری نگريست که در سمت پيروزمندان ايستاده است». بدين عبارت، روشنفکری که میکوشد روشنفکر باقی بماند و به آگاهی و مسووليت خود در قبال واقعيت جهان ادامه دهد چارهای جز مبارزه با قدرت، چه استبدادی و چه دموکراتيک، ندارد، زيرا روشنفکر کسی است که به قدرت میانديشد ولی برای قدرت نمیانديشد.
جاکوب کلینبیرگر، مسئول صلیب سرخ جهانی که به روسیه سفر کرده گفته است که دولت روسیه در مورد تضمین برقراری آتش بسی روزانه در سوریه نشانه هایی از حمایت بروز داده است.
آقای کلینبیرگ که این سخنان را در پی دیدارش با سرگئی لاورف، وزیر خارجه روسیه در مسکو بیان کرد، جزئیات بیشتری در این باره ارائه نکرد.مسئول صلیب سرخ جهانی به روسیه سفر کرده تا از مقامات این کشور بخواهد تا سوریه را وادار کنندکه به آنها اجازه ارسال کمک های انساندوستانه به مناطق مورد نیاز را بدهد.
صلیب سرخ جهانی می گوید برای خارج کردن مجروحان از مناطقی که درگیری هایی در آنها در جریان است و همچنین برای رساندن مواد غذایی و سایر تجهیزات پزشکی و درمانی توقفی دست کم دو ساعته در روز در این درگیری ها ضروری است.
این نهاد بین المللی تاکید کرده که در حال حاضر وضعیت انسانی در شهرهای حمص، ادلب و درعا وخیم است.
خبرنگار بی بی سی در مسکو می گوید آقای کلینبیرگر امیدوار است که روسیه از نفوذش بر مقامات سوریه استفاده کرده و دست کم آتش بسی کوتاه را در مناطقی که درگیری هایی در آن در جریان است، ایجاد کند.
گزارش ها همچنین حاکی است که یک گروه پنج نفره از کارشناسان به همراه کوفی عنان، نماینده وِیژه سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه امروز دوشنبه ۱۹ مارس وارد سوریه شده است.
قرار است این تیم اعزامی که درزمینه برقراری صلح و میانجیگری تجاربی دارد، مذاکراتی را در مورد پیشنهاد آقای عنان به بشار اسد در مورد پایان دادن به خشونت های این کشور انجام دهد.
پیشتر آقای عنان در جریان دیدارش از سوریه به آقای اسد اعزام یک گروه از ناظران بین المللی را برای بررسی اوضاع این کشور و پایان دادن به خشونت ها پیشنهاد داده بود.
افزایش درگیری ها
در همین حال گزارش ها حاکی از درگیری هایی چندین ساعته بین مخالفان و نیروهای وفادار به بشار اسد، رئیس جمهور سوریه طی شب گذشته است.شاهدان عینی از شنیده شدن صدای انفجار و تیراندازی هایی سنگین در نیمه شب گذشته در محله المزه خبر داده اند.
این منطقه که در قلب دمشق واقع است، به دلیل مجاورتش با محل زندگی کارکنان امنیتی تحت محافظت قرار دارد.
گروه ناظر حقوق بشر سوریه از درگیری های شب گذشته در دمشق به عنوان " شدیدترین درگیری هایی که تاکنون در نزدیکی مراکز امنیتی دمشق اتفاق می افتد، نام برده است."
خبرنگار بی بی سی می گوید این درگیریها تا ساعات اولیه صبح امروز دوشنبه ۱۹ مارس (۲۹ اسفند ماه) ادامه داشته است.
به گفته خبرنگار بی بی سی در حال حاضر تظاهراتی از سوی طرفداران دولت بشار اسد در جریان است.
این در حالی است که روز گذشته ( یکشنبه ۱۸ مارس) در پی انفجار بمبی که در یک خودرو کار گذاشته شده بود، دست کم دو نفر کشته و ۳۰ نفر مجروح شدند.
روز شنبه ( ۱۷ مارس) هم حداقل ۲۷ نفر در دو انفجار در پایتخت سوریه کشته شدند. آن انفجارها ۹۷ زخمی به جا گذاشت.
تلویزیون دولتی آن انفجارها را حملات "تروریستی" توصیف کرد.
با این حال فعالان مخالف در سوریه، دولت این کشور را به ترتیب دادن این نوع حوادث برای بی اعتبار کردن گروه های مخالف متهم کرده اند.
دو شهر دمشق و حلب از جمله شهرهای سوریه هستند که در جریان اعتراضات یک سال اخیر عمدتا آرام بوده اند.
سازمان ملل متحد تخمین می زند که بیش از هشت هزار نفر در این درگیری ها کشته شده اند.
آقای اسد اصرار دارد که با "گروه های جنایتکار مسلح" که قصد بی ثبات کردن سوریه را دارند می جنگد.
مقامات پلیس فرانسه اعلام کردهاند که یک مرد مسلح با آتش گشودن در مقابل یک مدرسه یهودیان در شهر تولوز در جنوب غرب فرانسه، دستکم چهار نفر، از جمله سه کودک را کشته است.
این حمله صبح روز دوشنبه، ۱۹ مارس (۲۹ اسفند)، در مقابل مدرسهای در شمال شرق شهر تولوز رخ داد و در جریان آن، یک پسر نوجوان نیز به شدت زخمی شده است.نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه که به تولوز رفته، این حمله را فاجعهای هولناک خوانده است.
او که به همراه وزیر آموزش و پرورش و وزیر کشور فرانسه، به تولوز رفته است، گفت که این حمله نه فقط به یک شهر که به کل فرانسه انجام شده است.
پلیس فرانسه در حال تحقیقات برای شناسایی فرد مهاجم است.
شاهدان عینی گفتهاند که مرد مهاجم با یک موتور سیاهرنگ از محل حمله گریخته است.
مسئولان پلیس گفتهاند که شباهتهایی بین این حمله با قتل سه سربازی که در دو حادثه جداگانه در همان منطقه در فرانسه کشته شدند، وجود دارد.
هر سه این سربازها که آفریقاییالاصل بودند، از سوی مردی موتورسوار هدف قرار گرفته و کشته شدهاند.
یک هفته پیش، یک سرباز چترباز ۳۰ ساله در منطقهای مسکونی در تولوز فرانسه به قتل رسید و روز پنجشنبه گذشته نیز در شهر مونتوبان در حدود ۴۶ کیلومتری تولوز، سه نفر زمانی که در حال کار با یک دستگاه خودپرداز بودند، هدف تیراندازی قرار گرفتند که دو نفر از آنها کشته شدند و نفر سوم زخمی شد.
دو قربانی حمله مونتوبان نیز از نیروهای نظامی بودند.
خبرگزاری رویترز به نقل از مقامات پلیس فرانسه گزارش داده است که مرد مهاجم برای دست زدن به این حمله، از دو اسلحه استفاده کرده است که مشخصات یکی از آنها شبیه حمله دیگری است که در هفته گذشته انجام شد.
با این حال، نیکلا سارکوزی در تولوز گفته است که هنوز "خیلی زود" است مشخص شود که آیا ارتباط مشخصی بین این حملهها وجود دارد یا نه.
خاخام اعظم فرانسه نیز که به تولوز رفته، گفته است که از شنیدن آنچه که رخ داده، "شوکه" و "بهتزده" است.
"تیراندازی به همه"
حمله صبح روز دوشنبه در تولوز زمانی رخ داد که والدین دانشآموزان این یهودی، در حال رساندن فرزندانشان به مدرسه بودند.گفته میشود که یکی از معلمان مدرسه که ۳۰ سال داشت و دو کودک ۶ و ۳ سالهاش از جمله قربانیان این حمله هستند.
رسانههای فرانسه گزارش دادهاند که سومین کودک کشتهشده، بین ۸ تا ۱۰ سال داشت و فرزند یکی دیگر از معلمان این مدرسه بوده است.
یک دانش آموز ۱۷ ساله نیز به شدت زخمی شده است.
بر اساس گزارشها، حدود ۶۰ مامور پلیس، از جمله کارشناسان مبارزه با تروریسم، برای کمک به تحقیقات درباره این حمله و نیز حملههای پیشین به سربازان، به منطقه اعزام شدهاند.
یک دادستان محلی به خبرنگاران گفته است: "او (مهاجم) به هرچیزی که میتوانست تیراندازی کرد؛ بچهها و بزرگسالان. تعدادی از بچهها هم به داخل مدرسه فرار کردند."
عفو بینالملل از انجام نشدن تحقیقات مناسب از سوی ناتو درباره کشته شدن بیش از ۵۰ غیرنظامی در جریان حملههای هوایی ناتو در سال گذشته در لیبی انتقاد کرده است.
در گزارش عفو بینالملل که روز دوشنبه، ۱۹ مارس (۲۹ اسفند) و حدود یک سال بعد از آغاز عملیات هوایی ناتو در لیبی منتشر شده، آمده است: این حملههای هوایی که مورد حمایت سازمان ملل متحد نیز بود، به منظور محافظت از غیرنظامیان در برابر نظامیان وفادار به معمر قذافی انجام میشد، ولی ۵۵ غیرنظامی در جریان آنها کشته شدهاند.عفو بینالملل گفته است که بیشتر کشتهشدگان غیرنظامی این حملهها زنان و کودکانی بودهاند که در خانههایی مسکونی به سر میبرند و مدرک روشنی که نشان دهد از این خانهها برای اهداف نظامی استفاده میشد، وجود ندارد.
ناتو از هر گونه خسارت و آسیب ناشی از این حملههای هوایی ابراز تاسف کرده، ولی گفته است که مسئولیت اصلی برای تحقیق درباره مرگ افراد به عهده مقامات رسمی کنونی لیبی است.
"ابراز تاسف کافی نیست"
عملیات نظامی ناتو در لیبی برای نزدیک به ۷ ماه جریان داشت و بسیاری از مردم لیبی، به ویژه در شهر بنغازی در شرق این کشور، این حملهها را موفقیتی بزرگ ارزیابی میکنند که نقش مهمی در سرنگونی معمر قذافی، رهبر سابق لیبی داشت.با این حال، عفو بینالملل افزون بر انتقاد از عدم انجام تحقیقات مناسب، از پرداخت نشدن غرامت به خانوادههای قربانیان غیرنظامی این حملهها از سوی ناتو نیز انتقاد کرده است.
دوناتلا روورا، از مشاوران ارشد عفو بینالملل، روز دوشنبه، ۱۹ مارس، در بیانیهای تصریح کرد: "مقامات ناتو بارها بر تعهد خود برای حمایت و دفاع از غیرنظامیان تاکید کردهاند."
در این بیانیه اضافه شده است: "به همین دلیل آنها نمیتوانند مرگ غیرنظامیان را فقط با چند بیانیه مبهم و ابراز تاسف، نادیده بگیرند، بدون آن که تحقیقات مناسبی درباره این وقایع مرگبار انجام شود."
در عین حال، در بیانیه عفو بینالملل آمده است که "ناتو اقدامات قابل توجهی کرده است تا خطر تلفات غیرنظامیان را با اقداماتی همچون بمباران دقیق و هشدار درباره محل حملهها، به کمترین میزان برساند."
عفو بینالملل اضافه کرده است که این اقدامات باعث نمیشود ناتو تعهدی به انجام تحقیقات در باره مرگ افراد و یا پرداخت غرامت به خانوادهها و بستگان قربانیان نداشته باشد.
در بیانیه این سازمان آمده است: افرادی که از این حملهها نجات یافتهاند و نیز بستگان قربانیان که با عفو بینالملل گفتوگو کردهاند، گفتهاند که هیچوقت از طرف ناتو با آنها تماسی گرفته نشده است و آنها همچنان نمیدانند که چه اتفاقی رخ داده و چه کسی مسئول بوده است.
عفو بینالملل به ثبت مدارک مربوط به مرگ ۵۵ غیرنظامی اشاره کرده است که ۱۶ کودک و ۱۴ زن از جمله آنها هستند و افزوده است: این قربانیان در حملههای هوایی به طرابلس، زلیتن، سرت، ماجر و مرسىالبریقة و در شرایطی کشته شدهاند که در خانههایی متعلق به افراد غیرنظامی به سر میبردند.
در بیانیه عفو بینالملل آمده است که ۳۴ نفر دیگر، از جمله ۸ کودک در سه حمله جداگانه که به دو خانه مسکونی در ماجر انجام شد، کشته شدهاند، بدون آن که درباره دلیل هدف قرار گرفتن آنها توضیحی داده شود.
در این بیانیه از ناتو خواسته شده است تا با انجام تحقیقات، مشخص کند که آیا مرگ غیرنظامیان ناشی از نقض قوانین بینالمللی بوده است یا نه و در صورتی که مقرراتی نادیده گرفته شده است، افرادی که مسئول بودهاند، معرفی و محاکمه شوند.
علی موسوی خلخالی، روزنامهنگار و مترجم که جمعه شب ۵ اسفندماه با حکم ماموران امنیتی در منزل پدری خود بازداشت شده بود، روز یکشنبه ۲۸ اسفندماه به قید وثیقه آزاد شد.
حسن موسوی، پسر عموی این روزنامه نگار ضمن تایید این خبر مبلغ وثیقه را پانصد میلیون تومان اعلام کرد.او قبلا به بی بی سی گفته بود که دلیل بازداشت این روزنامه نگار در حکم ماموران "تبلیغ علیه نظام" اعلام شده است.
آقای موسوی در نامهای به آیت الله علی خامنهای، رهبر ایران خواستار پیگیری وضعیت پرونده وی شده بود.
علی موسوی خلخالی خواهرزاده آیت الله حکیم و از بستگان آیت الله سید محمد مهدی موسوی خلخالی است.
آقای موسوی خلخالی پیش از بازداشت در سایت دیپلماسی ایرانی مشغول به کار بود.
پلیس ایتالیا از دستگیری ۴۷ نفر در جریان یک عملیات بزرگ علیه مافیای این کشور خبر داده است.
حدود یک سوم از دستگیرشدگان، قضاتی هستند که ظن آن می رود در اقداماتی نظیر پولشویی و فساد مالی دست داشته اند.گفته شده این افراد با گرفتن رشوه ، احکامی را به نفع اعضای باند مافیایی کامورا که در اطراف ناپل فعال هستند، صادر کرده اند.
در جریان این عملیات، چندین خانه ، اتومبیل و دارایی هایی به ارزش یک میلیارد یورو توقیف شده است.
نامه مشترک سازمانها و انجمنهای منطقهای و جهانی مدافع حقوق بشر در حمایت از تمدید ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران
در این زمان که وضعیت حقوق بشر در ایران به میزان قابل توجهی بدتر شده و آن کشور از همکاری با نهادهای سازمان ملل خودداری می کند، حمایت کشورهای عضو این شورا از تمدید ماموریت گزارشگر ویژه دارای اهمیت حیاتی است.به کشورهای عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد:
همانگونه که اطلاع دارید، در حال حاضر ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران در آستانه تمدید قرار دارد و در روزهای ٢١ و یا ٢٢ مارس، این موضوع در شورای حقوق بشر سازمان ملل به رای گذاشته خواهد شد. در این زمان که وضعیت حقوق بشر در ایران به میزان قابل توجهی بدتر شده و آن کشور از همکاری با نهادهای سازمان ملل خودداری می کند، حمایت کشورهای عضو این شورا از تمدید ماموریت گزارشگر ویژه دارای اهمیت حیاتی است.
هدف ما از نگارش این نامه، جلب حمایت شما برای دادن رای مثبت به قطعنامه تمدید ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران است.
در روز ٧ مارس، دکتر احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، گزارش دوم خود را از موارد نقض حقوق بشر در این کشور ارائه داد. این گزارش، که در ادامه گزارش مقدماتی او که در ٢٣ سپتامبر ٢٠١١ منتشر شد، «موارد خیره کننده نقض حقوق بشر» توسط مقامات ایرانی را مستند ساخته و از خودداری مداوم آن کشوراز همکاری با نهادهای سازمان ملل انتقاد کرد. این گزارش همچنین از امتناع مقامات ایران برای صدور مجوز بازدید به گزارشگر ویژه و عدم همکاری آن دولت با شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و گزارشگران دیگر نهادهای آن، باوجود ارسال دعوتنامهی دائمی در سال ٢٠٠٢ جهت بازدید از آن کشور انتقاد میکند.
مقامات ایرانی در حالی که از همکاری با گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران خودداری میکنند، در قبال انتقاد و ملاحظات او به شدت حساساند. در ماه فوریه ، آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه ایران، گفت که این گزارش پر از دروغ است. با این حال، دولت وی از ارائه نظرات اساسی و یا اطلاعات واقعی برای تکمیل آن گزارش قبل از انتشار آن امتناع ورزید. از آن زمان تاکنون، ایران به شدت تلاش کرده است تا خود را همنوا و همکار با نهادهای سازمان ملل و عهدنامه های حقوق بشری نشان دهد.
مقامات دولتی در ٥ مارس ٢٠١٢ در مورد گزارش گزارشگر ویژه شکنجه ادعا نمودند که ایران اقداماتی را برای جلوگیری از شکنجه اتخاذ کرده است و اظهار داشتند که قربانیان شکنجه از حمایت قانون برخوردارند. متاسفانه چنین ادعاهایی در تناقض کامل با گفتههای دهها زندانی سابق قرار دارد که درباره رفتار مسئولین نیروهای امنیتی با خود در زندانهای ایران به سازمان های ما و گزارشگر ویژه سازمان ملل ابراز داشتهاند.
در ١٣ مارس ٢٠١٢2، دکتر محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، درواکنش به گزارش دکتر شهید، دوباره با تاکید از گزارشگران موضوعی حقوق بشر سازمان ملل دعوت به عمل آورد تا از ایران بازدید کنند، اما از ارائه تاریخ دقیق برای این منظور خودداری کرد. با وجود ارسال دعوتنامه دائمی در سال ٢٠٠٢ به سازمان ملل، و تقاضاهای متعدد گزارشگران موضوعی برای بازدید از آن کشور، هیچ کدام از آنها نتوانستهاند از سال ٢٠٠٥ تاکنون از ایران بازدید کنند و تقریبأ هیچ یک از پیشنهادات مطرح شده گزارشگران ویژهای که قبل از آن به ایران سفر کردند تاکنون عملی نشده است.
در طی چند ماه گذشته، ایران همچنین پس از ١٧ سال گزارشی در باره کارنامه خود در زمینه حقوق بشر به کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد ارایه کرد، بعضی تغییرات سطحی در قانون مجازات اسلامی انجام داد و مدعی است این قانون با تعهدات بین المللی آن سازگار است، و همچنین با سفر کارمندان دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل در ماه دسامبر گذشته برای یک ماموریت محدود به تهران موافقت کرد. اما واقعیت این است که تلاشهای ایران برای نمایش بهبود درکارنامه حقوق بشر آن کشور عاری از دستاوردهای اساسی و ارائه یک راه حل عملی برای وضعیت اسفناک حقوق بشر در آن کشور است. از زمانی که بررسی وضعیت حقوق بشر آن کشور در دستور کار گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، صدور قطعنامهها، گزارشها و ملاحظات نهادهای سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران پیوسته رو به افزایش بوده است. در ١٥ سپتامبر ٢٠١١، دبیر کل سازمان ملل گزارشی را به مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کرد و در آن «از گزارشهای رسیده در مورد افزایش شمار اعدامها، قطع اعضای بدن، دستگیری و بازداشتهای خودسرانه، تشکیل دادگاههای ناعادلانه، شکنجه و بدرفتاری با زندانیان عمیقاً ابراز ناراحتی» کرد و از «سرکوب فعالان حقوق بشر، وکلا، روزنامهنگاران، و فعالان مخالف در آن کشور تاسف خود را ابراز» داشت. در ٣ نوامبر ٢٠١١1، کمیته حقوق بشر به دنبال بررسی پایبندی ایران به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ملاحظات نهایی خود را منتشر کرد. این یافتهها درواقع نشاندهنده محکومیت شدید کارنامه حقوق بشر جمهوری اسلامی به وسیله این کمیته بود و از جمله نگرانی جدی در رابطه با افزایش تعداد اعدامها در آن کشور، به خصوص برای جرائمی که در حقوق بین المللی «جرائم جدی» محسوب نمیشوند، «استفاده گسترده از شکنجه»، و معافیت مسئولان از مجازات را در بر می گرفت. این کمیته همچنین در مورد تمایل دولت ایران به پایبندی به تعهدات حقوقی بین المللی آن به شکل جدی ابراز تردید کرد. در همان ماه، کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را با بیشترین رای از سال ١٩٩٢ به بعد تصویب کرد و از دولت ایران خواست تا بدون قید و شرط به گزارشگر ویژه اجازه بازدید از آن کشور را بدهد.
گزارش گزارشگر ویژه براساس شهادتهای جمعآوری شده از بیش از ١٠٠ قربانی و خانوادههای آنها، و اطلاعات ارائه شده توسط منابع قابل اعتماد به او تدوین گردیده است. این امر نشاندهنده این است که باوجود امتناع دولت ایران از صدور مجوز بازدید به گزارشگر ویژه، او به ماموریت خود از طریق همکاری با قربانیان و فعالان جامعه مدنی ادامه داده و در این راستا موفق بوده است.
گزارش او تصویر تیرهای از وضعیت فعلی حقوق بشر در ایران ارائه میکند. در سال گذشته، مقامات احتمالا بیش از ٦٠٠ زندانی را اعدام کردند. اغلب آنان به جرائم مواد مخدر محکوم شده بودند که طبق حقوق بینالمللی از جمله «جرائم جدی» به حساب نمیآیند. آنها در ضمن دست کم سه نوجوان را به دار آویختند که یکی از آنان در ملا عام اعدام شد، درحالی که در حقوق بین المللی اعدام نوجوانان به صراحت ممنوع شده است. ایجاد روابط جنسی مبتنی بر رضایت طرفین میان افراد همجنس در ایران جرم و در قانون مجازات اسلامی ایران دارای شدیدترین مجازات از جمله مرگ است. ایران یکی از بزرگترین زندانها برای روزنامهنگاران و وبلاگ¬نویسان در جهان است، و به گزارش "گزارشگران بدون مرز" دست کم ٤٥ روزنامه نگار در دسامبر ٢٠١١ در زندان به سر میبردند. سیاستهای تبعیض آمیز علیه اقلیتهای مذهبی و قومی، مانند بهائیان و اعراب، به طور سیستماتیک اعمال میشود و مقامات به سیاست سرکوب هدفمند وکلایی که از فعالان حقوق بشر دفاع می کنند شدت بخشیدهاند. دست کم ٩ وکیل در حال حاضر در زندان به سر می برند و چند تن دیگر منتظر دادگاه و یا حکم دادگاه تجدیدنظر خود هستند. تعدادی دیگر، از جمله شیرین عبادی، گیرنده جایزه صلح نوبل، در حال حاضر در خارج از ایران فعالیت می کنند، زیرا نمیتوانند آزادانه وظایف حرفهای خود را در داخل ایران انجام دهند.
قرار گرفتن بررسی وضعیت حقوق بشر ایران در دستور کار گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران، ایرانیان را در داخل و خارج از آن کشور به شکل بیسابقهای برای همکاری با جامعه جهانی بسیج کرده است. در جلسات متعدد، قربانیان و فعالان به ما گفتهاند که آنها دفتر گزارشگر ویژه را به عنوان یک کانون حیاتی برای مستندسازی نقض حقوق بشر، و مرجعی بیطرف و قابل اعتماد برای گفتگو میان قربانیان و سازمان ملل و کشورهای عضو آن سازمان میدانند. در این زمینه، گزارشگر ویژه میتواند برای قربانیان نقض حقوق بشر در ایران نقشی حیاتی ایفا کند که قربانیان حقوق بشر از داشتن آن در کشور خود محروماند.
ما معتقد هستیم که ادامه ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران برای ایجاد زمینه همکاری ایرانیان با جامعه جهانی، اعمال فشار بر دولت ایران جهت پایبندی به تعهدات بین المللی خود در زمینه حقوق بشر، و فراهم آوردن نظارت مجامع و کارشناسان بین المللی حقوق بشر بر وضعیت حقوق بشر در آن کشور حیاتی است.
ما امیدواریم که شما و همکارانتان با این خواست ما همنوا باشید و در جلسه بعدی که قرار است در ژنو برگزار گردد، به تمدید ماموریت گزارشگر ویژه رای مثبت بدهید.
با احترام،
مرکز آفریقایی حقوق بشر و دموکراسی
انجمن دموکراسی آفریقایی
عفو بین الملل
انجمن آسیایی حقوق بشر و توسعه ( انجمن آسیا )
مرکز منابع حقوقی آسیا
جامعه بین المللی بهائی
انجمن ابتکار حقوق بشر کشورهای مشترک المنافع
ارتباط حقوق بشر
انستیتیو مطالعات حقوق بشر قاهره
پروژه مدافعان حقوق بشر شرق و شاخ افریفا
ابتکار مصری برای دفاع از حقوق شخصی
دیده بان حقوق بشر
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران
فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر
سرویس بین المللی برای حقوق بشر
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران
مشارکت برای عدالت، نیجریه
گزارشگران بدون مرز
اتحاد برای ایران
شبکه مدافعان حقوق بشر غرب افریقا
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه:
محاصره اقتصادی مردم را نگران کرده است
آقای حاجی صادقی در گفتگو با سایت «مرکز خبر حوزه» گفته جمهوری اسلامی در نیمه دوم سال ۱۳۹۰ با «بسیاری از مشکلات» مواجه شد که «موجب تورم و نگرانی فکری و خاطر مردم» شد.
وی از نابسامانیهای بازار سکه و ارز و تحریمهای بینالمللی بانک مرکزی به عنوان مشکلاتی یاد کرده که منجر به بروز مشکلاتی در ایران شده است.
جانشین نماینده ولی فقیه در سپاه به صراحت گفته «تحریم اقتصادی بر مردم فشار» آورده و جمهوری اسلامی فراز و نشیبهایی در مسائل اقتصادی داشته است.
حاجی صادقی افزوده است: «محاصرههای اقتصادی نمیتواند عزیزان ما {مردم} را از ما بگیرد.»
آمریکا و غرب طی شش سال گذشته تحریمهای گستردهای علیه جمهوری اسلامی وضع کردهاند که از آثار و نتایج آن گزارشی رسمی منتشر نشده است.
مقامهای جمهوری اسلامی با ادامه دادن به برنامه هستهای خود میگویند تحریمهای آمریکا و غرب بیتاثیر بوده و آنها را در راهی که انتخاب کردهاند٬ مصممتر کرده است.
این در حالی است که محمود بهمنی٬ رئیس کل بانک مرکزی ۳۰ آذر ماه امسال گفته بود: «باید جامعه را به نحوی اداره کنیم که بتوانیم دو سال خود را حفظ کنیم٬ گویا در شعب ابیطالب گرفتار شدهایم.»
محسن رضایی نیز چهارم بهمن ماه از آغاز علنی «جنگ اقتصادی» آمریکا و ایران خبر داده و به مقامهای جمهوری اسلامی توصیه کرده بود برای پیروزی در این جنگ باید مردم را به صحنه بیاورند.
فیلتر وبلاگ منتقد ساختار بسته قدرت در ایران
وبلاگ «زهرا اچبی» یکی از وبلاگنویسان حزبالله پس از انتقاد صریح وی از ساختار «بسته»٬ «سخت» و «غیر منعطف» قدرت در جمهوری اسلامی فیلتر شد.
این وبلاگنویس یک روز پیش از برگزاری انتخابات ۱۲ اسفند مجلس نهم در پستی نوشته بود صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی «انعطاف چندانی نسبت به مخالفین یا منتقدین» خود ندارند.
وی همچنین به طور تلویحی خطاب به مقامهای جمهوری اسلامی نوشته بود: «اگه شما به مخالف آزادی عمل بدی و از دور برش ناظر باشی بهتر از بگیر و ببند است.»
این پست انتقادی در شرایطی نوشته شده بود که حدود پنج ماه پیش «مجتبی دانشطلب» به خاطر طرح برخی انتقادهای مشابه از جمهوری اسلامی و علی خامنهای بازداشت شد.
این فعال سایبری حزبالله پس از مدتی با انتشار متن کوتاهی٬ از رهبر جمهوری اسلامی به خاطر طرح برخی انتقادها عذرخواهی کرد و به فعالیتهای خود پایان داد.
آنطور که دوستان آقای «دانشطلب» گفتهاند٬ برخورد ماموران امنیتی با این «سرباز جنگ نرم» بسیار شدید و تند بوده٬ به طوری که با گذشت چند ماه همچنان تاوان انتقاد از آقای خامنهای را پس میدهد.
در دو سال گذشته ماموران امنیتی با چند نفر از «سربازان جنگ نرم» به خاطر طرح برخی انتقادها در شبکههای اجتماعی برخورد کرده و سایتها یا وبلاگهای آنها را مسدود کردهاند.
تقی دژاکام از کارکنان باسابقه روزنامه کیهان جمعه (پنجم اسفند) با انتشار پستی در وبلاگ خود٬ به این موضوع اشاره کرده و از ادامه برخورد با فعالان رسانهای حزبالله ابراز نگرانی کرده است.
این وبلاگنویس یک روز پیش از برگزاری انتخابات ۱۲ اسفند مجلس نهم در پستی نوشته بود صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی «انعطاف چندانی نسبت به مخالفین یا منتقدین» خود ندارند.
وی همچنین به طور تلویحی خطاب به مقامهای جمهوری اسلامی نوشته بود: «اگه شما به مخالف آزادی عمل بدی و از دور برش ناظر باشی بهتر از بگیر و ببند است.»
این پست انتقادی در شرایطی نوشته شده بود که حدود پنج ماه پیش «مجتبی دانشطلب» به خاطر طرح برخی انتقادهای مشابه از جمهوری اسلامی و علی خامنهای بازداشت شد.
این فعال سایبری حزبالله پس از مدتی با انتشار متن کوتاهی٬ از رهبر جمهوری اسلامی به خاطر طرح برخی انتقادها عذرخواهی کرد و به فعالیتهای خود پایان داد.
آنطور که دوستان آقای «دانشطلب» گفتهاند٬ برخورد ماموران امنیتی با این «سرباز جنگ نرم» بسیار شدید و تند بوده٬ به طوری که با گذشت چند ماه همچنان تاوان انتقاد از آقای خامنهای را پس میدهد.
در دو سال گذشته ماموران امنیتی با چند نفر از «سربازان جنگ نرم» به خاطر طرح برخی انتقادها در شبکههای اجتماعی برخورد کرده و سایتها یا وبلاگهای آنها را مسدود کردهاند.
تقی دژاکام از کارکنان باسابقه روزنامه کیهان جمعه (پنجم اسفند) با انتشار پستی در وبلاگ خود٬ به این موضوع اشاره کرده و از ادامه برخورد با فعالان رسانهای حزبالله ابراز نگرانی کرده است.
با ثابتی ارتباطی ندارم و شکنجه را کاملا محکوم میکنم؛ «آلترناتیو سازی» پچ پچ کردن پشت درهای بسته نیست
رضا پهلوی در گفتگویی اختصاصی با خودنویس تاکید کرد که با پرویز ثابتی ارتباطی ندارد و شکنجههای اعمال شده در دوران پهلوی و بعد از آن را هم محکوم میکند. او همچنین در باره آلترناتیوسازی گفت: «باید به شکل شفافی با این مساله برخورد کنیم. امروز در عصری زندگی میکنیم که همه هم میهنان باید در جریان تمام اقدامات باشند. قضیه «پچ پچ» کردن پشت درهای بسته نیست. قضیه از قبل یک طومار بستن و به جامعه تحمیل کردن نیست.»
با حضور محدود و تلفنی پرویز ثابتی در برنامه افق صدای آمریکا، بحث ارتباط این مقام سابق امنیتی با رضا پهلوی سر زبانها افتاد. عدم تکذیب این ارتباط در سال ۲۰۰۶ بعد از انتشار گزارش «نیویورکر» باعث افزایش گمانهزنیها شد. به همین مناسبت با رضا پهلوی گفتگو کردم.از رضا پهلوی در باره طرح شکایت از سید علی خامنهای به خاطر نقش او در نقض گسترده حقوق بشر به عنوان مسوول نظام پرسیدم. او گفت: «او باید پاسخگو باشد و این باعث میشود که خیلی خود را مستقیما در تیررس نبینند و بتوانند از این طریق راه بازگشت به جامعه را پیدا کنند. وگرنه اگر بخواهیم همه را محکوم کنیم، کار مشکل میشود.»
آقای پهلوی در باره نقض حقوق بشر در زمانی که پادشاه ایران همه مسوولیتها را داشته و ساواک ناقض حقوق بشر بوده گفت: «اگر از یک دید تاریخی بخواهیم به نقد بگذاریم و بخشهایی که سازمان امنیت فراتر از حیطه مسوولیتش عدول کرده و کارهای خلاف قانون و حقوق بشر انجام داده، باید محکوم کرد، اما در حالت آنی، برخورد با وضعیت کنونی است، اما بازنگری تاریخی باید انجام بگیرد.»
رضا پهلوی گفت که ایجاد گفتمانی که منتهی به بررسی واقعیتها میتواند باعث التیام خواهد شد. او همچنین توجیه غیر منطقی گذشته و اشتباهات رخ داده نظیر شکنجه را محکوم کرد.
رضا پهلوی، در ارتباط با بحثهای طرح شده در مورد رابطهاش با پرویز ثابتی تاکید کرد که رابطهای با او ندارد و گفت: «یک بار در جلسهای ایشان را دیده بودم، و دو بار هم در اوائل جنگ اطلاعاتی از سوی ایشان داده شده بود. اما ایشان جزو کادر من نیستند، مشاوران من اکثرا (۹۰٪) بین ۲۵ تا ۴۵ ساله هستند، ما در کارهای اطلاعاتی وارد نشدهایم و بیشتر در زمینه شبکههای اجتماعی فعالیت میکنیم و من نیازمند یک مسوول اطلاعاتی نیستم.»
او همچنین درباره نظرش در باره شکنجه که در زندانهای دوران پهلوی از سوی ساواک اعمال میشده گفت: «من شخصا خیلی تاسف میخورم که این اتفاق افتاد و هنوز هم دارد در کشورمان اتفاق میافتد. مقصرش هر که هم باشد، من مخالف سرسخت هر نوع شکنجه هستم. شکنجه بر خلاف تمام اصول بشری است. در خیلی از کشورها و سازمانهای اطلاعاتی سعی میکنند که در بعضی از موارد خاص قابل توجیه باشد، حتی اگر بدانید یک نفر اطلاع خاصی داشته باشد از یک بمب که ممکن است جان بسیاری را بگیرد...حد شکنجه را چگونه میتوان تعیین کرد؟ به محضی که اصل شکنجه را تایید کنید، تا ته آنرا باید بروید و نمیتوانید حد برایش قائل باشید. آیا میتوانیم نظامی داشته باشیم که شکنجه در قوانینش باشد؟ آن زمان توجیه سازمان امنیت (ساواک) چه بود؟ توجیه در مورد بعضی فعالان مسلحی بود که علیه حکومت جنگهای چریکی مسلحانه میکردند، مثل سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی خلق. درست که جنگ سرد بود، اما با وجود این، من نمیتوانم قبول کنم و شخصا محکوم میکنم. فکر میکنم همه هم میهنان باید این مساله را محکوم کنند. ما نمیتوانیم اساس شکنجه را به عنوان یک اصل در یک جامعه مترقی قبول کنیم.»
رضا پهلوی در باره مباحثی مثل «شورای ملی» و «کنگره ملی» و «آلترناتیوسازی» گفت:
من شخصا توجهام در تشکیل شدن نهادی است که بتواند که بتواند عهدهدار تقسیم بندی کار و هماهنگی ایجاد کردن در حرکتهایی است که باید در ایران اتفاق بیافتد، در جهت خواست جمعی که اکثر طیفهای سیاسی به آن رسیدهاند و آن هم برگزاری انتخابات آزاد است. بنابرین باید تقسیم کار صورت بگیرد، عدهای در کنفرانسها شرکت میکنند و پروژه و نظر میدهند.
اقای پهلوی ادامه داد: «باید به شکل شفافی با این مساله برخورد کنیم. امروز در عصری زندگی میکنیم که همه هم میهنان باید در جریان تمام اقدامات باشند. قضیه «پچ پچ» کردن پشت درهای بسته نیست. قضیه از قبل یک طومار بستن و به جامعه تحمیل کردن نیست»
لازم به ذکر است که تشکیل کنفرانسهای در بستهای در لندن و پاریس و نهایتا استکهلم با اعتراضهایی به خاطر نحوه تشکیل و عدم دعوت از گروههای مختلف و نیز سو تفاهم بر سر نوع «آلترناتیوسازی» روبرو شد.
رضا پهلوی در باره امکان برگزاری انتخابات ازاد در شرایط کنونی که رژیم ایران تن به گفتگو و آّزادی انتخابات نمیدهد گفت: «باید در یک فرایند نافرمانی مدنی و به دور از خشونت بتوانیم نهایتا به این خواست برسیم و اینجا است که میتوانیم از خودی و جهانیان بخواهیم که حمایت کنند.»
رضا پهلوی در مورد امکان حمله نظامی به ایران گفت: «ادامه سیاست هستهای رژیم از یک سو ممکن است مملکت را به نقطهای باریک و شرایط خطرناکی برساند که ریسک حمله نظامی به ایران را افزایش میدهد. در چنین شرایطی، رژیم باید تغییر روش اساسی بدهد که بعید میدانم چنین کند چون از خط برگشت عبور کرده است.» آقای پهلوی در باره امکان حمله اسرائیل گفت: «احتمالا حمله در ۶ ماه یا یک سال آینده کمتر از ۵۰٪ میبینم، اما خطر اینجاست که اگر وضعیت وخیمی برای کشور بیاید، خود رژیم باعث تحریکی بشود که منجر به حمله نظامی شود...تا الان سیاست غرب این بوده که رژیم را وادار به بازگشت به میز مذاکره کنند. اما مشکل از خود رژیم است که برای بقای خود نیاز به بحران دارد. مساله هستهای هم را هم کنار بگذاریم، مسائل دیگری است. آقای خامنهای هم خوب میداند که اگر روی مساله هستهای کوتاه بیاید، مسائل دیگری مثل «حقوق بشر» پیش میآید و رژیم از درون خواهد پاشید...بعید میدانم که اگر رژیم به سلاح هستهای دست یابد، بعید میدانم بخواهد علیه اسرائیل استفاده کند. میخواهد تکیهگاهی داشته باشد که تا از این طریق هژمونی منطقهایاش را جایگزین کند و خودش را مدتها حفظ کند، اما میتواند به تروریسم هستهای هم منتهی بشود....مشکلی که من با این سیاستها[حمله نظامی به ایران] دارم این ست که دنیا از یک طرف عاصی شده که چرا دیپلماسی جواب نداده و میخواهند به سراغ حمله نظامی بروند....من سالها است که میگویم چرا مردم ایران را فراموش کردهاید و چرا روی این مردم سرمایهگذاری نمیکنید، مردمی که خواهان پایان این وضعیت هستند و دولت مسوولی می خواهند که به سراغ ترور نمیرود و تهدیدی برای دنیا نیست. اما این مساله باید به دست مردم ایران باشد نه از طریق فشارهای خارجی. جمهوری اسلامی سر میز مذاکره نخواهد آمد.»
گفتگو با رضا پهلوی -قسمت دوم
پادکست بخش نخست گفتگو با رضا پهلوی
فیلم این گفتو نیز در بخش تماشاخانه خودنویس منتشر خواهد شد.
دو ژنرال ارتش سوریه ‘به ترکیه گریختند’
سحام نیوز: یک دیپلمات ترکیه از فرار دو ژنرال دیگر ارتش سوریه از این کشور و پیوستن آنها به گروههای مخالف حکومت بشار اسد در ترکیه خبر داده است.
به گزارش بی بی سی، گفته می شود از زمان آغاز اعتراضات در سوریه تاکنون، ۹ ژنرال ارتش پس از ترک خدمت و فرار از کشور به ترکیه رفته اند.
این مقام ترکیه به خبرگزاری فرانسه گفته است: “این دو ژنرال روز جمعه ۱۶ مارس وارد ترکیه شدند.”
گزارش ها همچنین حاکی است که از روز گذشته تاکنون حدود ۵۰۰ شهروند سوری که اکثر آنها زن و کودک هستند، پس از عبور از مرز وارد ترکیه شده اند.
ترکیه که زمانی از متحدان نزدیک سوریه بود در حال حاضر به دلیل عملکرد دولت این کشور در سرکوب معترضان به جمع منتقدان اصلی حکومت بشار اسد پیوسته است.
ترکیه در حال حاضر به مکانی مهم برای گروههای مخالف دولت اسد بدل شده است.
به گزارش بی بی سی، گفته می شود از زمان آغاز اعتراضات در سوریه تاکنون، ۹ ژنرال ارتش پس از ترک خدمت و فرار از کشور به ترکیه رفته اند.
این مقام ترکیه به خبرگزاری فرانسه گفته است: “این دو ژنرال روز جمعه ۱۶ مارس وارد ترکیه شدند.”
گزارش ها همچنین حاکی است که از روز گذشته تاکنون حدود ۵۰۰ شهروند سوری که اکثر آنها زن و کودک هستند، پس از عبور از مرز وارد ترکیه شده اند.
ترکیه که زمانی از متحدان نزدیک سوریه بود در حال حاضر به دلیل عملکرد دولت این کشور در سرکوب معترضان به جمع منتقدان اصلی حکومت بشار اسد پیوسته است.
ترکیه در حال حاضر به مکانی مهم برای گروههای مخالف دولت اسد بدل شده است.
اینترپل دستور بازداشت ‘السنوسی’ را صادر کرد
سحام نیوز: مقامهای امنیتی موریتانی اعلام کردند که عبدالله السنوسی، رئیس دستگاه امنیتی حکومت معمر قذافی را در نواکشوت، پایتخت این کشور دستگیر کردهاند. پلیس اینترپل نیز دستور “بازداشت قرمز” السنوسی را صادر کرد.
به گزارش خبرگزاری رسمی موریتانی، السنوسی که یکی از شخصیتهای برجسته و با نفوذ حکومت سابق لیبی بود، در فرودگاه نواکشوت هنگام بازگشت از مراکش، شناسایی و توسط نیروهای امنیتی این کشور بازداشت شد.
براساس این گزارش وی با گذرنامه جعلی متعلق به کشور مالی مسافرت میکرده است.
از سوی دیگر خبرگزاری آسوشیتد پرس اعلام کرد که پلیس اینترپل در پی درخواست مقامات لیبی، در جستجوی دستگیری و استرداد السنوسی است. این درخواست از اینترپل از سوی مقامات لیبی برای حصول اطمینان از بازداشت فرد متهم به کشتار غیر نظامیان در انقلاب لیبی و بمب گذاری در یک هواپیمای مسافربری فرانسه در سال ۱۹۸۹ مطرح شده بود.
مردم لیبی او را به عنوان وفادارترین شخص به قذافی میدانند وبه او لقب دست راست قذافی داده بودند.
دادگاه جنایی بینالمللی و فرانسه نیز اعلام کردهاند که السنوسی را تحت پیگرد قرار میدهند.
حکومت جدید لیبی برای دستگیری رئیس دستگاه امنیتی قذافی بسیار تلاش کرده بود.
عبدالله السنوسی ۶۳ سال دارد و تنها مسئول امنیتی مشهور رژیم سابق لیبی است که دستگیر نشده بود. وی سومین چهره در فهرست افراد تحت تعقیب دادگاه بینالمللی جنایات جنگی است که متهم به ارتکاب جنایات ضد بشری است.
به گزارش خبرگزاری رسمی موریتانی، السنوسی که یکی از شخصیتهای برجسته و با نفوذ حکومت سابق لیبی بود، در فرودگاه نواکشوت هنگام بازگشت از مراکش، شناسایی و توسط نیروهای امنیتی این کشور بازداشت شد.
براساس این گزارش وی با گذرنامه جعلی متعلق به کشور مالی مسافرت میکرده است.
از سوی دیگر خبرگزاری آسوشیتد پرس اعلام کرد که پلیس اینترپل در پی درخواست مقامات لیبی، در جستجوی دستگیری و استرداد السنوسی است. این درخواست از اینترپل از سوی مقامات لیبی برای حصول اطمینان از بازداشت فرد متهم به کشتار غیر نظامیان در انقلاب لیبی و بمب گذاری در یک هواپیمای مسافربری فرانسه در سال ۱۹۸۹ مطرح شده بود.
مردم لیبی او را به عنوان وفادارترین شخص به قذافی میدانند وبه او لقب دست راست قذافی داده بودند.
دادگاه جنایی بینالمللی و فرانسه نیز اعلام کردهاند که السنوسی را تحت پیگرد قرار میدهند.
حکومت جدید لیبی برای دستگیری رئیس دستگاه امنیتی قذافی بسیار تلاش کرده بود.
عبدالله السنوسی ۶۳ سال دارد و تنها مسئول امنیتی مشهور رژیم سابق لیبی است که دستگیر نشده بود. وی سومین چهره در فهرست افراد تحت تعقیب دادگاه بینالمللی جنایات جنگی است که متهم به ارتکاب جنایات ضد بشری است.
تیراندازی در یک مدرسه یهودیان در فرانسه
سحام نیوز: مقامات پلیس فرانسه اعلام کردهاند که یک مرد مسلح با آتش گشودن در مقابل یک مدرسه یهودیان در شهر تولوز در جنوب غرب فرانسه، دستکم سه نفر از جمله دو دانشآموز را کشته است.
به گزارش بی بی سی، شاهدان عینی به رسانههای فرانسوی گفتهاند که یک مرد، یک کودک و دانشآموزی ۱۷ ساله در این حمله کشته شدهاند.
آنها گفتهاندکه یک مرد به سمت افرادی که در مقابل مدرسه حضور داشتند، آتش گشوده است و بعد با یک موتور از صحنه گریخته است.
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، راهی شهر تولوز شده است.
این حمله چند روز بعد از آن رخ میدهد که سه سرباز در همان منطقه فرانسه و توسط مردی که که سوار موتور مشابهی بوده است، به قتل رسیدند.
یک هفته پیش، یک سرباز چترباز ۳۰ ساله در منطقهای مسکونی در تولوز فرانسه به قتل رسید و روز پنجشنبه گذشته نیز در شهر مونتوبان در حدود ۴۶ کیلومتری تولوز، سه نفر زمانی که در حال کار با یک دستگاه خودپرداز بودند، هدف تیراندازی قرار گرفتند که دو نفر از آنها کشته شدند و نفر سوم زخمی شد.
دو قربانی حمله مونتوبان نیز از نیروهای نظامی بودند.
مکسیم مینر، خبرنگار شبکه تلویزیونی فرانسوی بیافام که در محل تیراندازی تولوز حضور دارد، میگوید افرادی که در آنجا هستند، این حمله را نیز به حملههای پیشین به سربازان ربط میدهند.
او میگوید: “مردم در شوک به سر میبرند.”
به گزارش بی بی سی، شاهدان عینی به رسانههای فرانسوی گفتهاند که یک مرد، یک کودک و دانشآموزی ۱۷ ساله در این حمله کشته شدهاند.
آنها گفتهاندکه یک مرد به سمت افرادی که در مقابل مدرسه حضور داشتند، آتش گشوده است و بعد با یک موتور از صحنه گریخته است.
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، راهی شهر تولوز شده است.
این حمله چند روز بعد از آن رخ میدهد که سه سرباز در همان منطقه فرانسه و توسط مردی که که سوار موتور مشابهی بوده است، به قتل رسیدند.
یک هفته پیش، یک سرباز چترباز ۳۰ ساله در منطقهای مسکونی در تولوز فرانسه به قتل رسید و روز پنجشنبه گذشته نیز در شهر مونتوبان در حدود ۴۶ کیلومتری تولوز، سه نفر زمانی که در حال کار با یک دستگاه خودپرداز بودند، هدف تیراندازی قرار گرفتند که دو نفر از آنها کشته شدند و نفر سوم زخمی شد.
دو قربانی حمله مونتوبان نیز از نیروهای نظامی بودند.
مکسیم مینر، خبرنگار شبکه تلویزیونی فرانسوی بیافام که در محل تیراندازی تولوز حضور دارد، میگوید افرادی که در آنجا هستند، این حمله را نیز به حملههای پیشین به سربازان ربط میدهند.
او میگوید: “مردم در شوک به سر میبرند.”
مرخصی نوروزی فعالان سیاسی مازندران
زندانیان سیاسی متی کلای بابل به مرخصی نوروزی آمدند.به گزارش کلمه، عصر روز گذشته زندانیان سیاسی زندان متی کلای بابل به مرخصی نوروزی آمدند.
عصر روز یک شنبه ۲۸اسفند ماه به دستور قاضی رضیان ریاست دادگستری شهرستان بابل آریا آرام نژاد، احمد میری،علیرضا شهیری، علیرضا فلاحتی، محمدرضا کربلائی آقاملکی، محمد معصومیان و مصطفی ابراهیم تبار با قرار ضمانت با مرخصی آنان موافقت شد.
این در حالی است که پنج تن از این فعالان سیاسی ستاد مهندس موسوی در مازندران با سپری کردن بیش از نیمی از دوران حبس خود مشمول استفاده از آزادی مشروط می باشند.
در روزهای اخیر دادستان شهرستان بابل ضمن دان قول شفاهی مبنی بر آزادی مشروط زندانیان سیاسی متی کلا با عدم حضور خود مانع از آزادی این فعالین شد و ریاست دادگستری بابل روز گذشته خارج از زمان اداری حکم مرخصی فعالین سیاسی را صادر نموده است.
توفان شن مسافران کرمانی را زمین گیر کرد/ قطع برق و تخریب خانه ها
به دلیل بروز طوفان با سرعت ۱۲۰ کیلومتر در ساعت از ظهر یکشنبه برق ۵۰ درصد شهر کرمان قطع شد که علیرغم قول مسئولان و پیگیریهای مردمی پس از گذشت ساعتها از طوفان، برق برخی مناطق شهر همچنان قطع است.به گزارش خبرنگار مهر، طوفان روز یکشنبه شهر کرمان مردم و مسئولان این شهر را غافلگیر کرد به گفته اداره کل هواشناسی بروز چنین طوفانی در شهر کرمان در سالهای اخیر سابقه نداشته است.
همین بی سابقه بودن این طوفان نیز گویی سبب برخی ناهماهنگی ها در رفع مشکلات ناشی از طوفان شده است، آنچه که روز گذشته بیش از هر چیز دیگر به چشم آمد عدم هشدار سازمان هواشناسی به مردم و مسافران از یک سو و از سوی دیگر عدم اطلاع رسانی سازمان محیط زیست در خصوص میزان آلایندگی هوا بود به طوریکه مسئولان این سازمان ترجیح دادند در این خصوص سکوت کنند با این وجود کارشناسان محیط زیست کرمان در مصاحبه ای دیرهنگام و مختصر از آلودگی بالای هوای شهر بدون توجه به میزان آلایندگی هوا خبر دادند.
کارشناسان این سازمان میزان آلایندگی را در حد خطرناک اعلام کردند و از کودکان و سالخوردگانی که یک روز کامل در معرض هوای آلوده بودند نهایتا در ساعت پایانی روز خواستند که در هوای آزاد تردد نکنند.
از سوی دیگر این طوفان در ساعات ابتدایی برق ۵۰ درصد شهر کرمان را قطع کرد که مشکلاتی برای مردم به ویژه مراکز تجاری در آستانه نوروز ایجاد کرد.
بعد از قطعی برق مسئولان شرکت برق شمال استان کرمان در گفتگویی از فعالیت ۳۰ اکیپ برای رفع مشکل خبر دادند که درنهایت در اکثر مناطق مشکل برق برطرف شد اما از سوی دیگر در برخی مناطق قطعی برق همچنان ادامه دارد و مردم نگران فاسد شدن مواد غذایی به خصوص مواد پروتئینی هستند که برای ایام عید خریداری کرده اند.
این طوفان همچنین موجب تخریب برخی دیوارهای نامقاوم در شهر کرمان شد که از این میان می توان به فرو ریختن یک دیوار در سه راه مطهری بر روی خودروها اشاره کرد که خسارت عمده ای نیز به این خودروها وارد کرد.
شکسته شدن درختان و فرو ریختن آنها در خیابانهای شهر نیز موجب بروز خساراتی به خودروها شد که روند جمع آوری این درختان نیز به کندی انجام گرفت بطوریکه تا ساعات انتهای شب گذشته درختان شکسته شده در خیابانها وجود داشتند.
در این میان پروازهای فرودگاه کرمان نیز لغو شد و پروازهای روز گذشته کرمان به مشهد، کیش، تهران و بغداد لغو شد که موجب سرگردانی مسافران در فرودگاه کرمان برای ساعتهای طولانی شد.
همچنین شهر کرمان نیز از خسارات طوفان به شهر خبر داد و گفت: بر اثر طوفان برخی دیوارها نا مقاوم و سقف های شیروانی منازل مسکونی خسارت دیده است.
ابوالقاسم سیف الهی ادامه داد: برخی از تاسیسات شهری نیز خسارات جزی دیده اند که درحال رفع آنها هستیم و شهر برای آغاز سال نو به وضعیت عادی برخواهد گشت.
بان کی مون: نوروز ملیتها، مذاهب و زبانها را متحد میکند
دبیر کل سازمان ملل متحد در پیامی به مناسبت روز جهانی نوروز اعلام کرد: امروز، به پشتوانه سه هزار سال تاریخ جهان و برای ۳۰۰ میلیون انسان ، نوروز مناطق و ملیت ها، مذاهب و زبانها را برای سهیم شدن در تجدید حیات در اولین روز بهار متحد می کند.به گزارش خبرگزاری مهر، در پیام بان کی مون آمده است: نوروز روزی است برای خانواده ها و دوستان، روزی است برای جشن گرفتن ارزش احترام متقابل و آرزو برای سازگاری تمامی جامع. نوروز لحظه پاکی و تولد مجدد و فرصتی برای تجدید آرزوها برای صلح و حسن نیت است.
هر نوروز جلوه گاه تنوع جهان بوده و ارائه دهنده فرصتی برای تعمیق روابطی است که همگی ما را به یکدیگر مرتبط می سازد. به همین دلیل است که اخیرا نوروز به “فهرست نمایندگان میراث فرهنگی ناملموس بشریت یونسکو” اضافه گردیده است. در پی این تلاش، مجمع عمومی سازمان ملل متحد ۲۱ مارس را روز جهانی نوروز اعلام نمود.
در زمان تغییرات جهانی و ناپایداری، شامل بسیاری از مناطقی که نوروز در آن مکان ها جشن گرفته می شود، پیام صلح که در بطن این رسم قرار دارد به ویژه مهم است. افکار اینجانب همراه جوامعی است که نوروز را تحت شرایط دشوار گرامی می دارند. این تعطیلی یادآور این است که در سرنوشت مشترکی سهیم هستند و باید در راستای آینده ای بهتر برای همگان تلاش نماییم.
اجازه دهید به نیروها برای جشن گرفتن تولد مجدد زندگی ملحق شویم و تعهد خود را برای ایجاد جامعه جهانی امن، عادلانه و سرشار از صلح بیان نماییم. این وعده نوروز و وظیفه ما در سراسر سال است.
جــرس:
در پی اعلام ریاست سعید مرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی، سه تشکل بزرگ دانشجویی در بیانیه ای درباره این انتصاب دولتی ، تصریح کردند: چگونه و با کدام منطق فردی با چنین سابقه ای به ریاست سازمانی که مستقیما با زندگی محرومین و مستضعفین در ارتباط است و بزرگترین شرکت سرمایهگذاری کشور زیر مجموعه آن میباشد، انتخاب می شود؟ آیا هدف از چنین انتخابی خدمت به مردم و رفع صادقانه مشکلات است یا اهداف و اغراض سیاسی-اقتصادی در پس این انتخاب نهفته است؟
در بیانیه جنبش عدالتخواه دانشجویی، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل و اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان کشور (طیف حکومتی دفتر تحکیم وحدت) آمده است: وقتی افرادی که چنین اتهامات و شائبه هایی درمورد آن ها وجود دارد، در دستگاههای دولتی منصوب شده و به سمت های بالاتر ارتقاء مییابند، عجیب نیست اگر این تصور به وجود آید که هدف دولت از چنین اقداماتی تحمیل خواستهی خود بر سازمانها و نهاد هاست و نتیجه ی طبیعی اینگونه انتصابات، بی اعتمادی مردم نسبت به ساختارها خواهد بود.
این سه تشکل اضافه کرده اند: در این میان آنچه ذهن عدالت خواهان را بیش از همه به خود مشغول کرده است، پیامد انتصابهایی از سر ناشایستگی و با اهداف و اغراض سیاسی است که منجر به پیوند سیاسیون قدرتطلب با منابع ثروت و تشکیل حلقههای قدرت-ثروت میگردد و انتظار میرود دولتی که با شعار عدالتمحوری و مبارزه با مفاسد اقتصادی روی کار آمده است در صحنه عمل نیز به شعارها و گفتمان خود پایبند بماند.
به گزارش جهان نیوز، متن این بیانیه بدین شرح است:
انتشار خبر معرفی سعید مرتضوی به ریاست سازمان تأمین اجتماعی، ذهن عدالت خواهان و نخبگان را معطوف به مسائل و مشکلات مغفول نظام تأمین اجتماعی در کشور نمود.
سازمان تأمین اجتماعی که بزرگ ترین سازمان بیمه ای کشور بوده و حدود ۴۰ میلیون نفر را تحت پوشش خود دارد، از دیرباز دست به گریبان مشکلات عدیده ای بوده است. مشکلات و مسائلی چون بی ثباتی و تغییرات مداوم در مدیریت سازمان، عدم وجود و توانایی نظارت از طرف سازمانهای نظارتی جمهوری اسلامی ایران بر شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی(شستا) و تبدیل شدن سازمان به حیاط خلوتی در جهت منافع سیاسی- اقتصادی دولت ها، شائبهی وجود مفاسد کلان اقتصادی در شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی (شستا) – که از بزرگترین بنگاههای سرمایهگذاری کشور است- و موارد بسیار دیگری که در اینجا مجال بحث از آن ها نیست.
با وجود مشکلات و گره های کوری از این دست و در شرایطی که سازمان تأمین اجتماعی نیازمند مدیریتی قوی، کارآمد و ضدفساد جهت غلبه بر مشکلات است، در کمال تعجب جناب آقای سعید مرتضوی به ریاست سازمان انتخاب میگردد.
حال سؤال این است، شخصی که تخصص و تجربهی لازم در زمینه بیمه و تامین اجتماعی و توانایی مبارزه با مفاسد و مشکلات فوق را ندارد، با چه توجیه و استدلالی به ریاست این سازمان انتخاب می شود و آیا این انتخاب گامی در جهت مرتفع ساختن مشکلات سازمان است یا این که گره کوری بر گره های دیگر این مجموعه خواهد افزود؟ مگر ایشان در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز چه عملکرد مثبت و قابل توجهی داشته اند که اکنون قرار است چنین سمتی به ایشان واگذار شود؟
علاوه بر این، در ماجرای کشته شدن سه نفر در بازداشتگاه کهریزک، طبق گزارش کمیتهی ویژهی مجلس که برای رسیدگی به حوادث پس از انتخابات تشکیل شده بود، انتقال بازداشتشدگان ۱۸ تیر ۱۳۸۸ به کهریزک، با «دستور و اصرار» آقای سعید مرتضوی دادستان وقت تهران، صورت گرفته است و به دنبال این گزارش صلاحیت قضایی ایشان در تاریخ ۲۴مرداد ۱۳۸۹ به دلیل تخلفاتشان در پروندهی مربوط به بازداشتگاه کهریزک ازسوی دادگاه عالی انتظامی قضات – به عنوان عالی ترین مرجع قانونی برای بررسی صلاحیت قضات دادگستری- تعلیق شده است. لذا بدیهی است که تعیین چنین شخصی به ریاست سازمان تأمین اجتماعی که عهدهدار بخش قابل ملاحظه ای از سرمایه و اموال عمومی و دولتی است و نیازمند مدیریتی توانمند و امین و صالح و بدون هرگونه اتهام ازسوی مراجع صلاحیتدار قانونی است، به صلاح ملت و کشور نخواهد بود.
گذشته از ماجرای کهریزک، بحث گم شدن پرونده های مربوط به سوالات دانشگاه آزاد و سایر اتهامات و تخلفات که حول این مبحث و در گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از قوه قضایی آمده است که کماکان باقیست؛ و افکار عمومی در انتظار پاسخی روشن به این اتهامات هستند.
حال جای سوال است که چگونه و با کدام منطق فردی با چنین سابقه ای به ریاست سازمانی که مستقیما با زندگی محرومین و مستضعفین در ارتباط است و بزرگترین شرکت سرمایهگذاری کشور زیر مجموعه آن میباشد، انتخاب می شود؟ آیا هدف از چنین انتخابی خدمت به مردم و رفع صادقانه مشکلات است یا اهداف و اغراض سیاسی-اقتصادی در پس این انتخاب نهفته است؟
وقتی افرادی که چنین اتهامات و شائبه هایی درمورد آن ها وجود دارد، در دستگاههای دولتی منصوب شده و به سمت های بالاتر ارتقاء مییابند، عجیب نیست اگر این تصور به وجود آید که هدف دولت از چنین اقداماتی تحمیل خواستهی خود بر سازمانها و نهاد هاست و نتیجه ی طبیعی اینگونه انتصابات، بی اعتمادی مردم نسبت به ساختارها خواهد بود.
در این میان آنچه ذهن عدالت خواهان را بیش از همه به خود مشغول کرده است، پیامد انتصابهایی از سر ناشایستگی و با اهداف و اغراض سیاسی است که منجر به پیوند سیاسیون قدرتطلب با منابع ثروت و تشکیل حلقههای قدرت-ثروت میگردد و انتظار میرود دولتی که با شعار عدالتمحوری و مبارزه با مفاسد اقتصادی روی کار آمده است در صحنه عمل نیز به شعارها و گفتمان خود پایبند بماند.
جنبش عدالتخواه دانشجویی، اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل و اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان کشور رسالت خود می دانند که آیندهی این تصمیم و تاثیر آن بر زندگی محرومان و مستضعفان را گوشزد نموده و مردم شریف ایران را از پیامدهای چنین تصمیماتی بیم دهد؛ ضمن آنکه از قوه محترم قضائیه انتظار میرود پیرامون پروندهی جناب آقای مرتضوی، تصمیمی قاطعانه، همراه با جدیت و سرعت عمل داشته باشد تا ابهامات و اتهامات، بیش از این افکار عمومی را نسبت به سلامت نظام سیاسی و اقتصادی کشور خدشه دار و شبهه دار ننماید.جــرس:
یک منبع نزدیک به حبیب الله گلپری پور گفت که مقامات مسوول او را از زندان ارومیه به زندان مرکزی سمنان منتقل کرده است. هنوز دلیل چنین انتقالی مشخص نیست.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر وی پیش از انتقال به زندان نامه ای نوشته است .
او در این نامه که خطابش به جامعه بین الملل و سازمان های حقوق بشری گفته است که «صدای زندانیان سیاسی از سلولهای زندان عبور نمیکند."
او نوشته است:"علی الرغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگانهای گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این مملکت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد."
به گفته فعالان محلی با توجه به اینکه در برخی موارد زندانیان محکوم به اعدام پس از انتقال به زندانی دیگر با اجرای حکم مواجه شده اند، نگرانی در خصوص این زندانی سیاسی کرد همچنان ادامه دارد.
منبع یاد شده به کمپین گفت: "بعد از انتقال این زندانی سیاسی به مکان نامعلوم خانواده او علی رغم دوری مسافت سنندج به ارومیه روز شنبه مورخ ۲۷ اسفند به زندان مرکزی ارومیه مراجعه کرده و خواستار روشن شدن وضعیت فرزندشان میشوند اما مسئولان زندان از محل انتقال این زندانی اطلاع بیخبری کرده و از آنها می خواهند به اداره اطلاعات و دادگستری شهر ارومیه مراجعه بکنند. پس از مراجعه به دادگاه و اداره اطلاعات شهر ارومیه آنها نیز اعلام میکنند در جریان انتقال این زندانی سیاسی نیستند اما پس از چندین بار پیگیری مسوولان یاد شده اعلام میکنند که فرزند آنها به زندان مرکزی سمنان منتقل شده است. پدر این زندانی سیاسی امروز (یک شنبه مورخ ۲۸ اسفندماه )به زندان سمنان مراجعه کرده و خواستار ملاقات با فرزندش میشود اما مسئولین زندان سمنان تنها خبر انتقال فرزند وی را به این زندان تائید کرده و اعلام میکنند تا بعد از تعطیلات نوروزی امکان ملاقات و تماس تلفنی برای این زندانی سیاسی مقدور نیست."
انتقال ناگهانی این زندانی سیاسی به زندان سمنان بدون اطلاع قبلی و با وجود آنکه در حکم وی تبعید به زندان سمنان وجود نداشته است موجب نگرانی خانواده وی شده است. این فعال محلی به کمپین گفت که حسین خضری زندانی سیاسی اعدام شده کُرد نیز در فروردین سال ۸۹ بدون اطلاع قبلی به زندان قزوین انتقال داده شد و بعد از نزدیک به ۵۰ روز وی مجددا به زندان مرکزی ارومیه منتقل و حکم وی اواخر دی ماه سال ۸۹ بدون اطلاع وکیل و خانواده به طور کاملا مخفی در زندان ارومیه اجر شد.
حبیب الله گلپری پور در مورخ ۵ مهرماه سال ۸۶ در خروجی شهر مهاباد توسط نیروهای حفاظت اطلاعات مهاباد بازداشت و برای چندین ماه در بازداتشگاهای امنیتی در شهرهای مهاباد، ارومیه و سنندج تحت شدیدترین شکنجههای فیزیکی و روحی قرار گرفته به طوری که دست و پای وی در زیر شکنجه شکسته شده است. وی بعد به زندان مهاباد منتقل و در تاریخ ۲۴ اسفندماه به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان ( پژاک ) از سوی شعبهی یک دادگاه انقلاب شهر مهاباد به اعدام محکوم شد. این زندانی سیاسی کُرد در اعتراض به حکم صادر در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ماه سال ۸۹ به مدت ۱۵ روز اقدام به اعتصاب غذا کرد.
به گفته منابع نزدیک به آقای گلپری پور ده در تاریخ ۱۲ آذرماه ماه سال ۸۹ به زندان مرکزی ارومیه منتقل و تا به امروز در بند ۱۲ این زندان نگهداری میشود.در طول یک سال گذشته وی چندین بار توسط نیروهای اداره اطلاعات و حفاظت زندان به سلول انفرادی زندان و بازداشتگاه اداره اطلاعات منتقل شده و تهدید به اجرای حکم اعدام شده است.
مشروح نامه حبیب الله گلپری پور که برای اولین بار توسط کمپین منتشر می شود در زیر آمده است:
من به عنوان یک انسان طبق قانون بین المللی از حقوقی اولیه انسانی برخوردارم حقوق همچون آزاد زیستن، داشتن رفاه اجتماعی ، حق انتخاب و… با توجه به اینکه در حال حاظر به عنوان یک زندانی سیاسی به مرگ محکوم شدهام و تمام راههای قانونی برای رسیدن به حق خویش را در داخل ایران از دست داده ام و تمامهای درهای قانونی بر روی من بسته شده است این حق را برای خود محفوظ می دانم که صدای خود را به گوش جوامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری برسانم تا از اجحافی که از حق من شده جلوگیری شود.
من به عنوان یک انسان طبق قانون بین المللی از حقوقی اولیه انسانی برخوردارم حقوق همچون آزاد زیستن، داشتن رفاه اجتماعی ، حق انتخاب و… با توجه به اینکه در حال حاظر به عنوان یک زندانی سیاسی به مرگ محکوم شدهام و تمام راههای قانونی برای رسیدن به حق خویش را در داخل ایران از دست داده ام و تمامهای درهای قانونی بر روی من بسته شده است این حق را برای خود محفوظ می دانم که صدای خود را به گوش جوامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری برسانم تا از اجحافی که از حق من شده جلوگیری شود.
به عنوان یک شهروند کُرد در ایران از حقوق اولیه انسانی خویش محروم بودهام و علی رغم تلاش برای رسیدن به آن با مجازات نا عادلانه رو به رو شدم مجازاتی که در راستای تامین ساختار اقتدار طلبانه اقلیتی، بر من و جامعه ام تحمیل شده است. حق انتخاب از ابتدایی ترین حقوق هر انسانی است، حال که انتخابها به دفاع از هویت ملی ماست با مجازات سنگین اعدام روبرو شدهام . ترویج افکار و دفاع از هویت ما به عنوان جنگ علیه حکومت اسلامی تعریف کرده اند از بارزترین بی قانونیهایست که در حق یک من انسان صورت گرفته است. حق با این اوصاف که من به عنوان یک انسان مورد ظلم قرار گرفته هیچ ، در چارچوب قانون اساسی این سرزمین هم حقوقم پایمال شده است. با توجه به اینکه هر گونه حکمی باید در دادگاهی عادالانه صادر شود حکم اعدام من در یک دادگاه نمایشی به مدت ۵ دقیقه ،نه بیشتر داده شده که در چارچوب قانوین کشور هم مطابقت ندارد.
علی رغم بازداشتهای طولانی مدت و شکنجه های فیزیکی و روحی من را تا حد مرگ پیش بردند که شکایت آن را همراه به مراتب و ارگانی گوناگون دولتی ارسالی کرده ام ولی در این ممکلت صدای ما از سلولهای زندانمان هم عبور نمی کند چه برسد به اینکه شنونده داشته باشد.
این در حالی است که قانون تنها و تنها روی کاغذ و برای سوءاستفاده است و در عمل هیچ ،هر چند این قانون هم خود خالی از نا عدالتی هم نیست. قانونی که حقوق اولیه مرا زیر سوال میبرد نمی تواند از من دفاع کند و این قانون، قانون مدافع حکومت است نه مردم جامعه. تبعیض ها در این قانون بدون لاپوشانی و تبصره کاملا آشکارا اعمال می شود و بسته به جنس، نظر، افکار، سلایق تغییر می کند قبولاندن افکار حکومتی و تعمیم آن به جامعه با فشار و جبر باعت شده است که من در چنین جایگاهی قرار بگیرم همچنین کشمکشهای اقتدار طلبانه سران حکومتی و حتی منطقهایی سبب گشته که من قربانی چنین سیاستهای بشوم.
در حال حاضر علنا هویت ملی من به عنوان یک کُرد و افکار آزادی خواهانهام به عنوان افساد فی الارض و تلاشهای برای آن به عنوان محاربه دیده شده و این خود تبعیض آشکار و ظلمی علنی است هر چند این نحوه برخورد در خود قانون اساسی کشور با چنین مجازاتی محکوم نمیشوند. در حال حاضر که درد تظلم خواهی من در تمام ارگانهای حقوقی و ذیربط با جوامع ایران رد شده است از جوامع حقوق بین المللی و حقوق بشر خواستار که در دفاع از حقوق اولیهام وظیفه انسانی خویش را انجام دهند تا امید جوانی زیر خاک نرود. همچنین از مسئولین حکومتی ایران، می خواهم که تعهدات انسانی خود را فدای منافع اقتدار طلبانه نکنند.
حبیب الله گلپری پور – بند ۱۲ زندان مرکزی ارومیه – اسفند ۹۰جــرس:
در پی آزادی کفالتی مهدی خزعلی بعد از هفتاد روز اعتصاب غذا، آیت الله بیات زنجانی با این زندانی سیاسی و فعال منتقد حکومت، گفت و گو کرد.
به گزارش کلمه، در این گفتگوی تلفنی، آیت الله بیات زنجانی با تبریک آزادی مهدی خزعلی، برای آزادی همۀ زندانیان سیاسی بالاخص مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد اظهار امیدواری کرد.
پیش از این آیت الله بیات با تاکید بر شرعی نبودن اعتصاب غذا از وی خواسته بود اعتصاب غذایش را بشکند. بسیاری از فعالان سیاسی و مذهبی و خانواده شهدا خواستار پایان اعتصاب غذای او شده بودند، اما خزعلی کلیه درخواست ها را بی پاسخ گذاشته و بارها اعلام کرده بود که تا شهادت بر سر خواسته خود ایستاده است.
این وبلاگ نویس و پزشک زندانی، شامگاه یکشنبه به قید کفالت از زندان آزاد شد.
جــرس: ساعت رسمی ایران، از ساعت ۲۴ روز سه شنبه اول فروردین ماه، یک ساعت به جلو کشیده میشود.
به گزارش ایلنا، ساعت رسمی کشور فردا، اول فروردین ماه ساعت رسمی کشور یک ساعت به جلو کشیده می شود و در ساعت ۲۴ روز سی ام شهریور به حال سابق برگردانده می شود.
گفتنی است، قانون تغییر ساعت، که جهت صرفه جویی در انرژی در کشورها مورد استفاده قرار می گیرد، برای اولین بار پس از انقلاب در سال ۱۳۷۰ مورد تصویب واقع و تا شانزده سال مورد استفاده واقع شد، اما با روی کارآمدن محمود احمدی نژاد، این عمل کارشناسانه دو سال متوقف شد، اما وی از سال ۸۶ ، و پس از تصویب در مجلس مجبور به اجرای مجدد آن گردید.