۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

روز سه شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

پیام رهبری در باب اسکار (۱۸+)


به کیهان و رجاء و فارس و سیما
پیامک آمده از بیت آقا
ز بیت نائب صاحب زمانی
همان آگه ز اسرار نهانی
همان از مال و از منصب رمیده
به سجده روز و شب دائم خمیده
فقیه ناخدا گشته به کشتی
ذغال منقلش چوب بهشتی
*****
هلا ای مومن اهل رسانه
که نامی سینما را جنده‌خانه
تو ای استاد قزوینی مشهور
فرج آسا، فرج خان سلحشور
و تو ای مزه دندان رهبر
تو ای انصار حزب‌الله را سر
که رهبر در پی مدحت بفرمود
نه یک ده بلکه یک کشور نمک بود
*****
الا ای جمله مردان ولایت
رسیده فتنه تا حد نهایت
سخن کوته کنم در رفع مشکل
گرفته تا سر زانوی من گل
که شیطان آمده تا اندرونم
به نزدیکی فیها خالدونم
کنون باید شود سرلوحه کار
پیام رهبری در باب اسکار
*****
پیام سید ملک خراسان
به شیرینی چنان قند فریمان
شوید آماده رزم و مهیا
که وارد شد به ما اسب تروا
نه اسب کامل با پا و با دست
که مقصودم فقط بخشی از آن است
همان لحظه که کرد اسکار را کسب
فرو شد در نهادم آلت اسب
*****
که چون اصغر شده داخل به ایران
شوید آماده تلطیف اذهان
که اذهان عمومی بس خراب است
کمی روشنگری عین ثواب است
که این ملت جمیع گمرهانند
بد و خوب مسائل را ندانند
همین جمعیت خارج ز صحنه
گروه بی بصیرت، اهل فتنه
*****
همان بهتر که در حسرت بمیرند
مبادا جشن تقدیری بگیرند
رود در لنگ سیمرغ بلوری
دو دست خالق چهارشنبه سوری
همان که هسته را کرده فراموش
گرفته دختر خود را در آغوش
مخالف با تجاوزهای سنگین
که نادر می‌کند در حق سیمین
*****
بگوئیدش که تا روشن بداند
که باید تحت امر ما بماند
شبی بر او در رحمت گشائید
کمی نزدیک کهریزک نمائید 
ننازد او به اوهام و سرابش
به اسکار و به آن گلدن گلابش
که جمله لاخه پشم نظامند
کف نعلین آیات عظامند
*****
کنون باید به برهان مبرهن
نمائید عرض و طول سوژه روشن
که آن آلت اگر خوش قد و بالاست
دلیلش در حقیقت عمق آقاست
و عمق چاله گر بینی طویل است
دلیلش قامت آن دسته بیل است
چو اینک آلت اسکار بالاست
ز بهر همت والای مولاست
*****
همان مولا که جسم ناقص او
زده بر معنی "آرنج" پهلو
همان استاد تبدیل و تناسخ
دهنده خدعه را با خدعه پاسخ
که گر اسکار تو دژمن شکن بود
ولی اسکار اصلی "دست" من بود
نشان افتخار اصلی و راست
همانا شیشه نوشابه ماست





در نشست آسیب‌شناسی شبکه‌های ماهواره‌ای عنوان شد:

۴۰ درصد مردم قم برنامه‌های ماهواره‌ای می‌بینند

محمدرضا خوشرو عضو موسسه علوم انسانی «جامعه العلوم» اعلام کرد ۶۵ درصد مردم تهران و ۳۰ تا ۴۰ درصد مردم قم از ماهواره استفاده می‌کنند.
به گزارش مرکز خبر حوزه٬ آقای خوشرو این مطلب را روز دوشنبه (۲۳ اسفند) در «نشست علمی آسیب‌شناسی شبکه‌های ماهواره‌ای» که در قم برگزار شده بود٬ بیان کرده است.
وی افزوده که نرخ استفاده از ماهواره در شهر‌های ایران ۳۰ تا ۴۰ درصد است.
پژوهشگر گروه تبلیغ و ارتباطات «مؤسسه علوم انسانی جامعه العلوم» در سخنان خود به تجزیه و تحلیل شبکه‌های ماهواره‌ای «من و تو»٬ «فارسی وان» و «بی‌بی‌سی» پرداخته و نسبت به تاثیرگذاری آن‌ها هشدار داده است.
جمهوری اسلامی از فعالیت ماهواره‌ها٬ سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی با عنوان «جنگ نرم» یاد کرده و مدعی است فعالیت آن‌ها در راستای براندازی نظام حاکم بر ایران است.
اول مهرماه نیز محسن حبیبی٬ مدیر گروه فرهنگ و معارف شبکه دو سیما اعلام کرده بود «حدود چهار هزار و ۶۸۹ شبکه تلویزیونی و ماهواره‌ای علیه جمهوری اسلامی» فعالیت می‌کنند و نظام توان مقابله با برنامه‌های فرهنگی آن‌ها را ندارد.
روحانیون و نظامیان حاکم بر ایران طرح‌های مختلفی برای مبارزه با برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای مطرح کرده‌اند که بسیاری از آن‌ها با شکست مواجه شده است.





دو روز پیش از حضور احمدی‌نژاد در مجلس صورت گرفت:

دور جدید حملات حامیان خامنه‌ای به رحیم‌مشایی


سایت محافظه‌کار «تعامل‌نیوز» به فاصله دو روز مانده به طرح سئوال نمایندگان از محمود احمدی‌نژاد در صحن علنی مجلس٬ در گفتگو با رضا گلپور مطالب جنجال برانگیزی علیه اسفندیار رحیم‌مشایی منتشر کرد.
آقای گلپور نویسنده کتاب «شنود اشباح» در این گفتگو ادعاهای فراوانی علیه رحیم‌مشایی و خانواده‌ وی مطرح کرده است.
مهمترین گفته‌های رضا گلپور:
● اسفندیار رحیم مشایی توسط سیستم متعارف گزینش وزارت اطلاعات هر دو بار رد صلاحیت شده است ولی با دخالت مستقیم آقای ری شهری با وجود تردیدهای جدی حفاظتی وارد آن مجموعه می‌شود.
● رحیم‌مشایی قائم‌مقام عملیات سپاه رامسر بود. در آن مقطع شرایط بحرانی کشور و انقلاب از جاهای مختلف نیرو وارد سپاه شد.
● رحیم‌مشایی در عمل قائل به ولایت فقیه نیست٬ اما در کارنامه‌اش به‌عنوان قائم مقام واحد اطلاعات سپاه در فلان شهرستان اتهام آدمکشی بدون حکم دادستانی وجود دارد.
● آقای رحیم‌‌مشایی چندین بار به عنوان متهم به سازمان قضایی احضار شده است. یعنی اولیای دم مقتولین از سپاه شکایاتی کردند. سپاه هم اعلام کرده که اگر بوده، خودسری نیرو‌ها بوده است.
● آدم‌هایی که اطراف آقای مشایی هستند یک وجوه مشترکی دارند. آقای ملک‌زاده، بقایی و... این‌ها همه در سوابقشان پیچیدگی‌های سوابق و اتهامات سوء اخلاقی است.
● آقای محصولی که در حال حاضر مولتی میلیاردر است خیلی دور از مشایی و درویشعلی شمس و حسین هاتفی فارمد و... نیست.
● اتفاقی که برای شهید رجایی {ترور} افتاد برای آقای احمدی‌نژاد هم در مراحل تکوین است.
● اسفندیار رحیم‌مشایی بازجوی همسرش خانم شهربانو ذبیحیان لنگرودی بود که به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق دستگیر شده بود.
● کافیه رحیم‌مشایی خواهر تنی اسفندیار رحیم‌مشایی عضو تشکیلات سازمانی مشهور به نام «اشرف» بوده است.
● بختیار رحیم‌مشایی معروف به کوروش رحیمی در سال‌های اول انقلاب در عملیات تروریستی «کتالم» نقش داشته که منجر به دستگیری وی می‌شود.
● علی صالحی، خواهرزاده اسفندیار رحیم‌مشایی، به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین اعدام شده است.
● احمدرضا مشایی به همین عنوان جرم اعدام شده و در حیاط منزلش در کتالم رامسر دفن شده است.
● صدیقه رحیم‌مشایی با‌‌ همان سابقه از وزارت اقتصاد و دارایی اخراج شده است.
● برادر فوت شده دیگر اسفندیار، ناصر رحیم‌مشایی نیز به دلیل عضویت در سازمان مجاهدین در آموزش و پرورش اخراج شده است.
● عظیم رحیم‌مشایی پسر اکبر عموی اسفندیار، چندین سابقه زندانی داشته و فعلا متواری و خارج از کشور و از نیروهای فعال سازمان مجاهدین است.
● عبدالکریم رحیم‌مشایی کارمند بانک در گیلان با‌‌ همان سابقه اخراج از بانک که حامی مالی و امکاناتی برای تیم‌های آدمکشی سازمان جهنمی بوده است.
● جواد رحیم‌مشایی کارمند فرودگاه مهرآباد که او نیز با همین سابقه دستگیر و اخراج شده است.
● خجسته رحیم‌مشایی که فعلا خانه‌دار است اما سابقه عضویت در سازمان مجاهدین و زندانی شدن را در کارنامه دارد.
● محمدرضا رحیم‌مشایی پسر عموی دیگر اسفندیار الان ساکن امریکاست.
● سپیده رحیم‌مشایی دختر عموی اسفندیار و فرزند عبدالکریم شهردار رامسر که هر دو برادرش از مجاهدین بوده و در حال حمل بمب و مواد منفجره دستگیر شده بودند.
● استان‌های شمالی به دلیل وجود جنگل برای حکومت، نقطه ضعف محسوب می‌شود. روزگاری اگر قصد کودتا داشته باشی این استان به دلیل شرایط جغرافیایی خیلی کمک می‌کند.





گروهی از فعالان رسانه‌ای محافظه‌کار خبر دادند:

دخالت سازمان‌یافته سپاه در انتخابات ۱۲ اسفند

نفر اول شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی و عده‌ای از روزنامه‌نگاران محافظه‌کار از دخالت سازمان یافته سپاه پاسداران در نهمین دوره انتخابات مجلس خبر دادند.
محمدحسن روزی‌طلب از روزنامه‌نگاران حامی «جبهه پایداری» با انتشار یادداشتی بدون آنکه نامی از سپاه ببرد٬ نوشته که این نیرو در انتخابات اخیر «کثیف‌کاری» کرده است.
آقای روزی‌طلب نوشته «نیروهایی که نباید در سیاست دخالت کنند» با استفاده از «بیت‌المال» در شب آخر تبلیغات انتخاباتی٬ فهرست جعلی «اصولگرایان اصلح» را در تیراژهای میلیونی منتشر کردند.
احمد سعیدی٬ دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز نیز در وبلاگ خود به صراحت از دخالت «غیرقانونی» سپاه در انتخابات اخیر مجلس خبر داده است.
آقای سعیدی نوشته که سپاه پاسداران در انتخابات نهم مجلس عملکردی «خلاف شرع و قانون» داشته است.
وی افزوده که سپاه با این اقدام و شورای نگهبان با «رد صلاحیت‌های ذوقی» باعث شدند تا «تابوی» انتقاد از آن‌ها در جمهوری اسلامی شکسته شود.
سعیدی شکسته شدن «تابوی انتقاد» از سپاه پاسداران را «یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای انتخابات نهم اسفند» اعلام کرده است.
مهدی تهرانی٬ مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس نیز آن‌طور که خود در وبلاگش نوشته و حسن روزی‌طلب هم به آن اشاره کرده٬ به خاطر حمایت از فهرست «جبهه پایداری» از سمت خود برکنار شده است.
نفر اول شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی در واکنش به برکناری خود نوشته است: «اگر می‌‏توانستم حرف بزنم می‌‏‌گفتم چه کسانی و چگونه از بیت‌‏المال به نفع یک جبهه انتخاباتی استفاده کردند و بعد به ما به خاطر موضع شخصی‏مان خرده گرفتند.»
حسن روزی‌طلب نیز با انتقاد از این برکناری٬ نوشته است کسانی حکم عزل مهدی تهرانی را صادر کرده‌اند که اقدام به انتشار فهرست جعلی «اصولگرایان اصلح» کردند.
سپاه و بسیج سال‌هاست در جریان انتخابات به نفع نامزد‌های نزدیک به علی خامنه‌ای دخالت می‌کند که آخرین مورد آن نهمین دوره انتخابات مجلس است.
در این دوره برخلاف انتخابات‌ گذشته٬ این محافظه‌کاران و حامیان نزدیک به محمود احمدی‌نژاد و محمدتقی مصباح یزدی هستند که به صف منتقدان سپاه و بسیج پیوسته‌اند.



باراک اوباما نسبت به هرگونه خروج شتابزده از افغانستان هشدار داد

باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نوشتۀ واسع محسن
دو روز بعد از کشتار 16 غیرنظامی افغان توسط یک سرباز آمریکایی در افغانستان، باراک اوباما، رئیس ‏جمهور آمریکا، علیه هرگونه خروج شتابزده نیروهای بین المللی از این کشور هشدار داده است. از سوی ‏دیگر، لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا گفته است سرباز آمریکایی مظنون به کشتار غیرنظامیان افغان در یک ‏دادگاه نظامی آمریکایی تحت محاکمه قرار خواهد گرفت و در صورت اثبات جرم، ممکن است به اعدام ‏محکوم گردد.‏

باراک اوباما روز دوشنبه گذشته کشتار غیرنظامیان از جمله زنان و کودکان افغان در ولایت قندهار افغانستان ‏را یک حادثه "منقلب کننده و غم انگیز" توصیف کرد اما درهمین حال گفت خروج نیروهای آمریکایی از ‏افغانستان باید بگونه "مسئولانه" انجام شود تا ضرورتی برای برگشت دوباره به این کشور وجود نداشته باشد.‏
رئیس جمهور آمریکا در گفتگو با یک شبکه تلویزیونی آمریکایی گفت آمریکا باید قبل از خروج از افغانستان ‏اطمینان حاصل کند که "دولت افغانستان توانایی حفظ امنیت مرزهای خود را دارد و میتواند جلو گسترش ‏نفوذ القاعده در خارج (از مرزهای این کشور) را بگیرد."‏
اندکی پیشتر از این اظهارات باراک اوباما، جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید درباره پیامد های کشتار ‏غیرنظامیان در قندهار روی استراتژی نظامی آمریکا در افغانستان گفت فکر نمی کند این حادثه در زمان ‏بندی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تغییری وارد کند.‏
سخنگوی کاخ سفید گفت گفتگو ها بر سر ریتم خروج نیروها از افغانستان ادامه دارد و این موضوع در ‏مذاکرات سران دولتها در جلسه شیکاگو در ماه مه آینده بررسی خواهد شد.‏
این در حالیست که لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا روز دوشنبه هنگام سفر به قیرغیزستان گفت سرباز مظنون ‏به کشتار روز یکشنبه در قندهار در یک دادگاه نظامی آمریکایی تحت محاکمه قرار خواهد گرفت و در ‏صورت اثبات جرم ممکن است به اعدام محکوم گردد.‏
اظهارات لئون پانتا در واقع میتواند پاسخی به درخواست روز گذشته پارلمان افغانستان که خواستار محاکمه ‏علنی عامل یا عاملین کشتار قندهار در داخل افغانستان شد، تلقی گردد.‏
 





روزجهانی مبارزه با سانسور اینترنتی

نوشتۀ رحمت قاسم بیگلو
امروزمصادف است با «روزجهانی مبارزه با سانسوردراینترنت» به همین مناسبت سازمان گزارشگران بدون مرز، دوشنبه شب (دوازدهم فوریه)، طی مراسمی جایزه "نت شهروند" خود را به یک سایت نمونۀ اینترنتی اعطاء خواهدکرد.
 گفتگو با رضا معینی، مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز

More
 رحمت قاسم بیگلو
ازنظرسازمان معتبر"گزارشگران بدون مرز" ایران، عربستان سعودی، چین، برمه، ویتنام و چند کشورازاین نوع، دشمنان اصلی تکنولوژی جدید اطلاعاتی " اینترنت" هستند.
رئیس انجمن گزارشگران بدون مرز، به مناسبت چهارمین سالروز اعلام دوازدهم ماه مارس به عنوان «روزجهانی مبارزه با سانسور اینترنت»، ازجمله اظهارداشت: «امروزه یک میلیارد نفر درجهان ازاینترنت استفاده می کنند و می توانند نظرات خود را منتشرنمایند؛ این نظرات درهمه جا مورد استفاده همگان است. آزادی و دسترسی به اینترنت به شکل عمومی به معنای انتخاب، آزادی و بویژه قدرت بیشتربرای شهروندان است».
رضا معینی، مسئول بخش فارسی سازمان گزارشگران بدون مرز، می گوید: درایران فعالیت های سایبری درجهت آزادی بیان جرم محسوب می شود، هم اکنون وب نگارانی درزندان هستند که هیچ اقدام ممنوعی انجام نداده اند. دریک درگفت وگوی با رضا معینی، درآغاز درباره سابقه جایزه "نت شهروند" و برنده امسال آن پرسیدم.
...به این گفتگوگوش کنید
 



لاریجانی: گزارشگر حقوق بشری به ایران بیاید که پرتاب ماهواره را گزارش کند!

image
محمد جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه در واکنش به گزارش «احمد شهید» گزارشگر ویژه حقوق بشر درباره ایران، این گزارش را مملو از اتهامات بی‌پایه و اساس دانست و خواستار حضور یک گزارشگر حقوق بشر بی‌طرف برای گزارش پرتاب ماهواره به فضا و روشن کردن برق به وسیله انرژی هسته‌ای در ایران شد.
به گزارش فارس، لاریجانی در واکنش به جدید‌ترین گزارش «احمد شهید» درباره حقوق بشر در ایران، امروز در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو گفت: «برای تهیه چنین گزارشی که مملو از اتهامات بی‌پایه و اساس است گزارشگر محترم لازم نیست به خود زحمت سفر کردن به ایران را بدهد. بلکه کافی است در همین ژنو و یا نیویورک در حالیکه از مهمان نوازی واشنگتن، لندن و فرانسه بهره می‌برد به وب‌سایت‌های ضد انقلاب و معاند نظام جمهوری اسلامی ایران رجوع کرده و این محتویات را از آن‌ها کپی و پیست کند.»
برادر روسای قوای مقننه و قضائیه ادامه داد: «باید گزارشگر ویژه‌ای به ایران دعوت شود تا فارغ از وابستگی‌های نمایان به گروه‌های تروریستی منفور ملت ایران درباره غم و درد جانکاه آن‌ها در از دست دادن جوانان دانشمند و رشید خود که به دست تروریست‌های مورد حمایت آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به شهادت رسیده‌اند گزارش تهیه کند. باید گزارشگر ویژه‌ای به ایران فرستاد تا دستاوردهای علمی و پیشرفت‌های فوق العاده جوانان ایرانی را در ساخت ماهواره و ارسال آن به فضا برای مردم دنیا را گزارش کند. باید گزارشگر ویژه‌ای به ایران دعوت شود تا از احساس غرور و افتخار مردم ایران از اینکه خانه‌های خود را با برقی که از طریق انرژی هسته‌ای ساخت خود روشن کرده‌اند گزارش تهیه کند.»
لاریجانی در انت‌ها افزود: «با وجود روند ناسالمی که علیه کشورما در جریان است، جمهوری اسلامی ایران همچنان به تلاش‌های خود برای ارتقاء وضعیت حقوق بشر ادامه خواهد داد.»
گفتنی است «احمد شهید» گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درباره ایران، امروز در ژنو این گزارش را به اعضای کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ارایه کرده است.




دولت دست به دامان مردم شد؛ از دریافت یارانه انصراف دهید

image
خبرگزاری‌ها از ارسال تعداد زیادی پیامک (اس‌ام اس) توسط سازمان هدفمند سازی یارانه‌ها به مردم از شب گذشته خبر می‌دهند، که در آن خواسته شده تا دریافت کنندگان با مراجعه به وب‌سایت این سازمان از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. این اخبار واکنش رسانه‌های اصول‌گرا را برانگیخته است.
 به گزارش خبر آنلاین متن این پیامک به این شرح است: آقای/خانم.... نظر به تمکن مالی لطفا جهت انصراف از دریافت یارانه به سامانه refahi. ir مراجعه کنید سازمان هدفمندسازی یارانه‌ها.
فارس در این باره نوشته است: در حالی که پیش از این اعلام شده است، دولت با متمکنین مکاتبه خواهد کرد تا به صورت داوطلبانه از دریافت یارانه انصراف دهند، در این پیامک اشاره‌ای به داوطلبانه بودن انصراف نشده است و متن پیامک اینگونه القا می‌کند که انصراف اجباری است. از بعدازظهر دیروز تماسهای مکرر از سوی برخی اقشار مردم با خبرگزاری فارس گرفته شد که اعلام می‌کردند علیرغم اینکه کارگر ساده‌ای با حداقل حقوق و مستاجر هم هستند، ولی در این پیامک به آن‌ها لقب متمکن داده شده و خواستار انصراف آن‌ها از در یافت یارانه شدند.
 این خبرگزاری نزدیک به سپاه پاسداران در ادامه آورده است: با وجود ارسال پیامک‌های فراوان از سوی سازمان هدفمندی یارانه‌ها مبنی بر انصراف از دریافت یارانه‌ها، مسئولان این سازمان پاسخگو نیستند و تماسهای مکرر خبرنگار فارس با بهروز مرادی مدیرعامل سازمان هدفمندی یارانه‌های بی‌جواب مانده است.
 به نظر می‌رسد کسری بودجه دولت و بار سنگین مالی پرداخت یارانه، دلیل اصلی این اقدام باشد.




ایران، همچنان «دشمن اینترنت» نام گرفت

image نسترن فرمانیان

آخرین گزارش سازمان «گزارش‌گران بدون مرز»، از جمهوری اسلامی ایران، به عنوان چهارمین دشمن اینترنت در دنیا یاد کرده است.
 این گزارش، روز دوشنبه منتشر شده است. در صدرِ فهرستِ دشمنان اینترنت در جهان، برمه (میانمار) قرار دارد.
پس از آن «چین»، «کوبا»، «ایران»، «کره شمالی»، «عربستان سعودی»،‌ «سوریه»، «ترکمنستان»، «ازبکستان» و «ویتنام» قرار دارند.
این سازمان، می‌گوید که برخی از کشورها، از جمله ایران،‌ دسترسی به اینترنت را تا حدی سانسور می‌کنند که عملا شهروندان خود را به اینترانت های محلی محدود کرده اند و شباهتی به «وب جهانی» ندارد. 
در این گزارش به راه‌اندازی چیزی که در ایران «اینترنت ملی» خوانده می‌شود اشاره شده و از موج دستگیری هایی در ارتباط با سانسور اینترنتی یاد شده است. همچنین گفته شده که ایران به رژیم «سوریه»، در رابطه با نحوه نظارت اینترنتی کمک می‌کند. 
در این گزارش، حکومتِ ایران همچنین به همراه رژیم «سوریه»، به عنوان دولت‌هایی شناخته شده اند که برای یافتن «نام‌های کاربری» و «رمزهای عبور» کاربران شبکه‌های اجتماعی تلاش می‌کنند و از «مجوزهای امنیتی جعلی» استفاده می‌کنند. 
موردی که این گزارش از آن با عنوان «مجوزهای امنیتی جعلی»‌ یاد کرده است، در چند ماه گذشته موجب شد تا دسترسی بسیاری در سرویس ایمیل «جیمیل» مورد نفوذ قرار بگیرد. برای آن‌که از این مساله تا حد امکان دور بمانید،‌این‌جا را مطالعه کنید. 
در این گزارش، همچنین از گروه «ارتش سایبری ایران» از متخلفان اصلی هک (رخنه) در فضای مجازی یاد شده است. 
همچنین در بخشی دیگر، اشاره‌ای به پرونده «سعید ملک‌پور»، و حکم اعدامی که برای او صادر شده است صورت گرفته و از تداوم چنین بازداشت‌هایی ابراز نگرانی کرده است. 
طبق این گزارش، «ایران» از لحاظ تعداد کاربران اینترنتی که به خاطر فعالیت‌های آن‌لاین خود در زندان هستند، در کنار «چین» و «ویتنام» سرآمد است. 
گزارش این سازمان در ادامه می‌نویسد که برای این حکومت‌ها، «قطع کامل اینترنت راه حلی‌ست شدید که می‌تواند برای مقام‌ها ایجاد دردسر کرده و همچنین به اقتصاد آسیب بزند، بنابر این کند کردن سرعت ارتباط اینترنتی روشی غیرمستقیم اما مؤثر است که از طریق آن از ارسال و دریافت عکس و ویدئو جلوگیری می‌شود، و ایران در این زمینه استاد شده است.»
«اعترافاتِ اجباری»، استفاده از وثیقه به عنوان «اخاذی»، دستگیری تعدادی از روزنامه نگاران به اتهام همکاری با «بی‌بی‌سی فارسی» و پخش اعترافات از شبکه ‌«پرس‌تی‌وی» (تلویزیون انگلیسی زبان دولتی جمهوری اسلامی ایران)، برخی از محورهای این گزارش سالانه است. 
گزارشگران بدون مرز، تشکیل «شورای عالی فضای مجازی» به دستور «رهبر جمهوری اسلامی» را آخرین «ابتکار حکومت ایران برای مهار بیشتر اینترنت و شناسایی کاربران» نامیده است 
در این گزارش همچنین برخی قوانین محدودکننده در کشورهایی دیگر مثل «فرانسه»، «استرالیا» و «ترکیه» هم مورد انتقاد قرار گرفته است.
گزارش‌گران بدون مرز، یک سازمان غیرانتفاعی بین المللی برای دفاع از آزادی مطبوعات و حمایت ار خبرنگاران و روزنامه‌نگاران است که مقر آن در «فرانسه» قرار دارد. این سازمان ۳۲ سال پیش تاسیس شده است. 
 تنها نهاد دولتی که به این سازمان کمک می‌کند کمیسیون اروپا است، که مرکب از ۱۵ دولت مختلف است اما نشریات مربوط به جناح تندروی جمهوری‌اسلامی، مانند کیهان همواره آن را به آمریکایی بودن متهم می‌کنند.




استقبال گسترده از گزارش احمد شهید علی رغم واکنش عصبانی لاریجانی در ژنو

سحام نیوز: کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران (گزارش از ژنو و نیویورک)‌- امروز دوشنبه ۲۲ اسفند احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل به ارائه گزارش خود پرداخت و کشورهای مخالف و موافق و نیزنماینده ایران نیز به طرح سوالات و اظهارنظر در مورد محتوای گزارش وبرنامه آینده و دستورکار گزارشگر پرداختند. از نقاطه برجسته این جلسه عصبانیت جوادلاریجانی رییس ستادحقوق بشرقوه قضاییه و استفاده از ادبیاتی بود که رییس جلسه را وادار به قطع سخن وی کرد. او ازجوادلاریجانی خواست که ادبیات متناسب با جلسه به کار گیرد. همچنین میزان حمایت از دستور کار گزارشگر ویژه واستقبالی که ازموارد مطرح شده در گزارش توسط وی صورت گرفت این احتمال را بیش از پیش افزایش داده است که ماموریت وی یک سال دیگر تمدید شود.
‎منابع دیپلملتیک در ژنو به کمپین گفتند که احتمال تمدید ماموریت شهید برای یکسال دیگر بسیار بالا است.
‎یکی از دیپلمات های حاضر درجلسه به نماینده کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: « اینکه نماینده هیات ایرانی ( جوادلاریجانی) هیچگاه به پاسخگویی در خصوص موارد مطرح شده در گزارش ها نمی پردازد و حملات شخصی را برعلیه گزارشگر ویا کشورهای عضو شورا تکرار می کند، این پیام را به کشورهای عضو می دهد که ایران به صورت تعمدی می خواهد با منحرف کردن افکاراعضا از انچه در حال رخ دادن در کشورش است، رسیدگی به موارد را به تعویق بیاندازد.»
‎گزارش شهید در شرایطی به شورا ارائه شد که رسانه های حکومتی حملات شدیدی علیه وی را بطور هماهنگ شده در روزهای اخیر آغاز کرده اند و مطالب دور از حقیقتی را در زیر سئوال بردن ماموریت وی بدون پرداختن به محتوی گزارش وی چاپ کرده اند. برای مثال در روز شنبه روزنامه ها و خبرگزاریهای داخلی ادعا کردند که گزارش شهید « بدون توجه به پاسخ مستند و دقیق ۳۰۰ صفحه‌ای جمهوری اسلامی» تنظیم شده است که اساسا خلاف واقع است چرا که جمهوری اسلامی از اوایل ماه ژانویه ۲۰۱۲ این گزارش را در اختیار داشته است اما هیچ پاسخی به محتوی آن ارائه نکرده است. فقط امروز در حین سخنرانی شهید در شورا نمایندگان ایران مطلبی چند ده صفحه ای که ادعا میشود در پاسخ به گزارش است به وی دادند.
‎آقای شهید درسخنان خود به همکاری نکردن حکومت ایران برای حضورش در کشور و نیز پاسخ ندادن به مواردی که در گزارشش آمده بود اشاره کرد. او همچنین از اینکه هیچ گفت وگوی نهادی به خاطر این همکاری نکردن رخ نداده است از فقدان خواست و اراده برای همکاری با دستور کار گزارشگر توسط مقامات ایران گفت. اگر چه آقای شهید در گزارش خود از مصاحبه با دهها تن از قربانیان نقض حقوق بشر و شاهدان سخن گفته بود ولی برای اولین بار و در برابر انتقاداتی که مقامات ایرانی طی چند روز گذشته نسبت به صحت ادعاهای او با توجه به بازدید نکردن از کشور مطرح کرده بودند اعلام کرد که با ۱۶۳ نفر از شواهد درجه اول -قربانیان نقض حقوق بشر- در داخل و خارج کشور صحبت کرده است و این صبحت ها نقطه نظرات سازمان های بین المللی حقوق بشری و مدافعان حقوق بشری را تایید می کردند. اینکه این ۱۶۳ تن از شواهد درجه اول بود توجه زیادی را در میان دیپلمات های حاضر درجلسه ایجاد کرد.
‎او سپس به بخش های مختلف گزارش خود پرداخت. علاوه بر آن به طرح حکم ۱۸ سال زندان برای عبدالفتاح سلطانی و شش سال حکم نرگس محمدی اشاره کرد و خواستار آزادی فوری آنها شد. او با اشاره به افزایش بسیار زیاد در تعداد اعدام ها در کشور خواستار توقف فوری اعدام در کشور شد. گزارشگر ویژه ضمن استقبال از اینکه قانون سنگسار از قانون مجازات اسلامی حذف شده است گفت که چنین حکمی براساس حکم فتوای قضات می تواند هنوز صادر و اجرا شود. او از آزادی پرستو دوکوهکی، مرضیه رسولی و سهام بورقانی استفبال کرد ولی درعین حال به پرونده زندانیان عقیدتی همچون نسرین ستوده، بهاره هدایت،عبدالله مومنی، یوسف ندرخانی اشاره کرد و همچنین خواستار آزادی فوری میرحسین موسوی و مهدی کروبی شد.
‎پس از سخنان احمدشهید، جوادلاریجانی میکروفون را به دست گرفت و با لحنی عصبانی و با ادبیاتی که متعارف چنین جلساتی نیست حمله لفظی به گزارش را آغاز کرد. او با «نادان» و «مغرض» خواندن احمد شهید گفت که روند جاری در شورای حقوق بشر «پدیده جدیدی» است که تحت تاثیر «سلطه آمریکا و متحدان اروپایی اش و مافیای صهیونیستی» است. آقای لاریجانی در حالی این روند را یک پدیده جدید خواند که پیش از خوانده شدن گزارش ایران، در همان جلسه بلافاصله قبل از شروع رسیدگی به گزارش ایران، جلسه مشابهی در خصوص وضعیت حقوق بشر در برمه جریان داشت و کشورهای عضو موافق و مخالف به طرح نظرات خود در این زمینه پرداختند.
‎درجریان صحبت های جوادلاریجانی لحن وکلماتی که به کارمی گرفت تعجب حضار را برانگیخته بود به نحوی که رییس جلسه سخنان او را قطع کردو نماینده آمریکا گفت که این کشور از نماینده ایران از زبانی که متناسب با این جمع است استفاده کند. یک دیپلمات اروپایی به کمپین گفت: « رفتارنماینده ایران ( جوادلاریجانی) در حد جلسات سازمان ملل نبود. این تصور ناصحیحی است که هر اتفاقی که بخواهد در مورد ایران بافتد را به آمریکا ارتباط داد. رسانه ها و سازمان های جامعه مدنی کشورهای اروپایی و دیگر کشورها به نقض حقوق بشر در ایران حساس هستند و به همین خاطر در مورد ان صحبت می کنند.»
‎جوادلاریجانی در ادامه سخنان خود گفت که جمهوری اسلامی ایران از همکاری با مکانیسم های حقوق بشر استقبال می کند اگر چه احمدشهید را «نادان» خواند و گزارشش را گزارشی که فاقد هر گونه محتوایی است نامید.
‎بعد از اینکه کشورهای موافق و مخالف گزارش به ایران سخنان خود پرداختند و احمدشهید نیز پاسخ دیپلمات های حاضر را داد، جواد لاریجانی نیز به سخنانی پرداخت. آقای لاریجانی بار دیگر دقت گزارش را زیر سوال برد و گفت می خواهد بار دیگر تکرار کند که گزارش «مغرضانه» و «غیرحرفه ای» است و دربرگیرنده تعداد زیادی از «ادعاهای بی پایه» است. او گفت اگر یک نفر یک دروغی را صدبار مطرح کند آن دروغ را تبدیل به راست نمی کند.
‎او با اشاره به پرونده یوسف ندرخانی کشیش مسیحی که قبلا مسلمان بوده و موردش توسط بسیاری از کشورهای حاضر درجلسه مطرح شد گفت: « اجازه بدهید یک مثال بزنیم… درمورد پرونده نادرخانی…. خانم رییس در طی ۳۳ سال گذشته بعد از انقلاب هیچ فردی در ایران به مرگ یا اعدام محکوم نشده به خاطر تغییر دینش از اسلام. صدها نفر دین خود را به اسلام تغییر می دهند چرا ما باید حساس باشیم به چند نفری که دینشان را از اسلام تغییر می دهند؟ آقای ندرخانی – فقط برای اینکه نشان بدهم چقدر این گزارش دقیق است او سه اتهام دارد اول: دعوت کردن از دانش آموزان دبیرستانی بدون اجازه مدرسه و یا خانواده هایشان به خانه اش و موعظه برای آنها. این در کشور ما برخلاف قانون است. او زیر زمین منزل خود را به کلیسا تبدیل کرده است. شما می دانید که ایجاد کلیسا و یا بازسازی کلیسا در ایران بسیار راحتتر از درست کردن مسجد درژنو یا پاریس یا لندن است. اما آنها باید اجازه بگیرند. بدون اجازه هیچ کسی نمی تواند یک محلی را به یک محل عمومی مانند کلیسا و یا مسجد تبدیل کند. سوم اینکه در موعظه برای مسیحیت او به توهین به اسلام می پرداخت. مسیحیت و یهودیت در ایران ترویج می شوند. ما شماری از کنیساها کلیساها را داریم اما نیازی نداریم که بخواهیم به اسلام توهین و یا آنرا تحقیر کنیم. ما می توانیم دینی را موعظه کنیم. بنابراین در این پرونده شما می توانید بین پرونده واقعی که در دادگاه است و آن چیزی که صدبار گزارش شده را مشاهده کنید که مثلا ایران افرادی را که دین خود را تغییر می دهند اعدام می کند.»
‎در این جلسه نمایندگان اتحادیه اروپا پاکستان، کانادا، سوئد، فرانسه، اسپانیا، مکریک، نروژ، بلژیک، اتریش، اکوادر، سوییس، استرالیا، سریلانکا، انگلیس، کوبا، آلمان، آمریکا،ونزوئلا، زیمباوه، سوریه، اسلواکیا، جمهوری چک، روسیه سفید، ژاپن، چین، برزیل، مالدیو به ایراد سخن در مورد گزارش احمدشهید پرداختند. نکته جالب توجه آنکه کشورهایی مانند سوریه، کوبا، زیمباوه، پاکستان، روسیه سفید و ونزوئلا که خود در نقض آزادی های فردی و اجتماعی شهروندان خودشان نقش زیادی دارند به انتقاد از مکانیسم «گزارشگرویژه کشوری» پرداختند واز مکانیسم های دیگر مانند بررسی دوره ای وضعیت حقوق بشر حمایت کردند. اکوادربا اینکه با ایران روابط خوبی دارد گفت که همکاری نکردن حکومت با شهید مانع بزرگی است و درخواست همکاری داد.
‎نکته جالب توجه دیگر آنکه چندین کشوراز جمله کشور آلمان ازگزارشگر خواستند که در مورد تاثیر تحریم ها روی مردم تحقیق کند. آقای شهید در پاسخ به این سوال گفت بررسی چنین موضوعی با رفتن او به ایران محقق خواهد شد. او گفت که برای مردم ایران خیلی احترام قائل است ولی ایران به تعهدات خود نمی پردازد. درواقع درحالی که دولت ایران و یا برخی سازمان های غیردولتی حامی حکومت ایران از نقض حقوق بشر به خاطر وجود تحریم ها سخن می گویند، به دلیل اجازه ندادن به احمد شهید برای بازدید از کشور، وی نمی تواند با مردم صحبت کند و از پیامدها و نتایجی که تحریم ها می تواند در زندگی روزمره و موضوعاتی مانند توسعه، آموزش و بهداشت داشته باشد در گزارش خود بیاورد.

‎نقطه نظرات کشورهای حامی و منتقد گزارش ( خلاصه‌ای از مواردمطرح شده)

‎نماینده پاکستان در سخنان خود به دفاع از ایران پرداخت واز دستورکارهایی که تنها به کشورها می پردازند انتقاد کرد.
‎درادامه نماینده کانادا به انتقاد از افزایش اعدام و شکنجه در ایران پرداخت. نماینده کانادا همچنین به وضعیت اقلیت های مذهبی و آزار واذیت آنها از جمله بهاییان، صوفی ها(دراویش)و سنی ها اشاره کرد. او همچنین گفت که در ایران آزادی بیان وجود ندارد: « صدای شهروندان ایرانی باید شنیده شود» و افزود که حکومت ایران باید توسط جامعه مدنی اش پاسخگو نگهداشته شود. او همچنین از دستیگری روزنامه نگاران انتقاد کرد و از گزارشگر ویژه سوال کرد چه فعالیت هایی را برای آینده در نظر دارد؟ و دیگر در مورد سنگسار پرسید که آیا حذف آن از قانون باتوجه به اینکه قضات روحانی هنوز می توانند چنین حکمی را صادر کنند را توضیح دهد؟
‎نماینده سوئد نیز به انتقاد از افزایش اعدام در ایران، از موضوع آزار واذیت اقلیت مذهبی بهایی، بازداشت روزنامه نگاران و افزایش سانسور و حقوق دانشجویان سخن گفت. او از «روح گفت وگو» که در گزارش آقای شهید بود قدردانی کرد. نماینده فرانسه نیز موضوع اعدام ها را مورد انتقاد شدید قرار داد و خواستار توقف انشای حکم اعدام به خصوص اعدام نوجوانان شد. بازداشت های خودسرانه روزنامه نگاران، دانشجویان و فعالان حقوق بشر نیز از موضوعات دیگری بود که او ذکر کرد.
او همچنین به ۱۸ سال حکم زندان برای دفاع شجاعانه عبدالفتاح سلطانی از زندانیان سیاسی اشاره. مورد آقای سلطانی توسط بسیاری از نمایندگان کشورها در طول جلسه ذکر شد.
‎نماینده اسپانیا نیز به موضوع افزایش اعدام ها پرداخت. او از حکومت ایران خواست که اجازه بدهد احمد شهید وارد کشور شود. نماینده مکزیک هم از گزارش شهید استقبال کرد و گفت با آنکه نتوانسته وارد ایران شود ولی گزارش متعادلی تهیه کرده که نشان دهنده حرفه ای گری اوست. نماینده نروژه هم موضوع خشونت های بعد از انتخابات و آزادی بیان و اجتماعات را که نقض شده و دستگیری سران معترضان، دانشجویان و فعالان سیاسی را مطرح کرد. او همچنین در مورد احکام نرگس سلطانی و عبدالفتاح سلطانی سخن گفت وآن را مورد انتقاد قرارداد. نماینده نروژه هم به آمار اعدام ها و افزایش آن پرداخت و گفت این کشور با اعدام مخالف است و پرونده نادرخوانی را مطرح کرد.
‎نماینده بلژیک هم درصف انتقاد از وضعیت حقوق بشر در ایران بود. آزادی بیان و اجتماعات و دستگیری روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر و انتقاد از وضعیت آزادی آنها و نیز آزار واذیت سیستماتیک اقلیت های مذهبی به خصوص بهاییان از جمله مواردی بود که وی مطرح کرد.
‎نماینده اتریش گفت که از حمایت کنندگان جدی دستور کار شهید است و موضوع اعدام ها و افزایش اعدام های در ملاء عام را مورد انتقاد قرار داد. موضوع حفاظت از روزنامه نگاران و در زندان بودن ۴۲ روزنامه نگار در زندان و مهاجرت بسیاری از آنها به خارج از کشور موضوع دیگیری بود که او به آن پرداخت و از شهید خواست که به موضوع روزنامه نگاران بیشتر بپردازد.
‎نماینده اکوادر گفت که به گزارش با دقت زیاد نگاه کرده اند و در ادامه گزارشگری ویژه درمورد کشورها را مورد انتقاد قرار داد و خواستار بررسی وضعیت کشورها در قالب بررسی دوره ای وضعیت حقوق بشر شد. اگر چه او از ایران خواست که نماینده کمیساریای حقوق بشر وارد کشور شود. او همچنین به انتقاد از تحریم ها پرداخت و از اثرات آن روی نقض حقوق بشر سخن گفت.
‎نماینده سوئیس سپس به وضعیت اعدام ها پرداخت و افزایش آن را محکوم کرد. موضوع وضعیت کردها، بهایی ها و فعالان سیاسی از جمله موضوعاتی بود که وی مطرح کرد. او همچنین از آقای شهید پرسید چطور می شود وضعیت را بهتر کرد؟
‎نماینده استرالیا نیز به انتقاد از افزایش اعدام هادر ایران پرداخت. موضوع دستگیری فعالان سیاسی و وضعیت اقلیت های مذهبی و انتقاد از نبود آزادی بیان و اجتماعات از موضوعات دیگری بود که وی از آن سخن گفت. او گفت قانون مجازات اسلامی جدید ایران هنوز حقوق زنان و اقلیت ها را نقض می کند. او گفت که ایران از سال ۲۰۰۵ اجازه نداده که نمایندگان سازمان ملل وارد کشور شوند و خواستار همکاری ایران با مکانیسم های سازمان ملل شد.
‎نماینده سریلانکا همچون نماینده پاکستان از وجود مکانیسم گزارشگر ویژه انتقاد کرد و گفت که چنین مکانیسمی می تواند به سیاسی شدن دستور بپردازد.
‎نماینده انگلیس گفت که از ماموریت شهید کاملا حمایت می کند و با ارزیابی اش موافق است. موضوع بازداشت های خودسرانه و افزایش آن، کنترل رسانه ها، استفاده بیش از حد از حکم اعدام، نشان ندادن هیچ نشانه ای برای همکاری از جمله موارد مطرح شده توسط او بود. سوال کرد که چه همکاری از سوی مقامات ایرانی در خصوص مواردی که مطرح شده از سوی مقامات ایرانی دریافت کرده است؟ او همچنین از ارزیابی او در خصوص حبس خانگی رهبران معترضان گفت؟
‎نماینده کوبا گفت نیز به سیاسی بودن و استانداردهای دوگانه کمیته حقوق بشر به خاطر قعطنامه های مخصوص یک کشور و دستورکارهای گزینشی پرداخت. او گفت که در زمان شاه که این حکومت طرفدار ایران بود چشمانش را روی نقض حقوق بشر در ایران بسته بود و بعد از انقلاب به انتقاد از ایران پرداخت.
‎نماینده آلمان نیز گزارش شهید را سازنده خواند و گفت آن کشور ازدستور کار وی کاملا حمایت می کند و از حکومت ایران خواست با او همکاری کند. موضوع تبعیض اقلیت های مذهبی و قومی (بهاییان وکردها به خصوص)، آزار واذیت روزنامه نگاران و فعالان سیاسی منتقد، شماربسیارزیاد اعدام ها از جمله موارد بود که به آن اشاره کرد. موضوع یوسف ندرخانی هم درسخنان وی مطرح شد.
‎موضوع بازداشت و حصرخانگی میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد و آزادی اجتماعات وازادی بیان و اعدام هم در سخنان نماینده آمریکا مطرح شد.
‎نماینده زیمباوه نیز از جمله کشورهایی بود که به انتقاد از مواضع دکترشهید وبرخی کشورهای غربی در انتقاد از وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخت.
‎نماینه سوریه نیز به حمایت از ایران پرداخت و اقدام گزارشگر ویژه را یک حرکت سیاسی خواند. او گفت که این کار آمریکا و متحدان آن است.
نماینده اسلونی هم به انتقاد از وضعیت حقوق بشر و به خصوص مجازات اعدام پرداخت. نماینده کشور چک هم از گزارش شهید تشکر کرد و گفت نگرانی جدی در زمنینه نقض حقوق بشر در ایران دارد. او به انتقاد از قوانین ایران پرداخت به خصوص قانون مجازات اسلامی. او گفت در سال ۲۰۱۱ طبق گزارش از همه جای دنیا بیشتر دستگیر شده اند. او گفت که آیا در گزارش های بعدی خودت در خصوص وضعیت رسانه ها بیشتر خواهید نوشت؟
‎روسیه سفید نیز خواستار بررسی وضعیت کشورها در مکانیسم بررسی دوره ای حقوق بشر در کشور ها شد. او همچنین به انتخابات اخیر ایران اشاره کرد و آن را نشانه حمایت گسترده مردم از حکومت و سیاست های آن خواند.
‎ژاپن نیز از ایران خواست که حکومت تهران اجازه بدهد که احمدشهید به ایران سفر کند و با مکانیسم های حقوق بشر سازمان ملل به اندازه کافی همکاری کند. او گفت که جای بسیاری برای بهبود وجود دارد.
نماینده برزیل روی نقش همکاری تاکید کرد. او همچنین با اشاره به عدم دسترسی به کشور حضور شهید در ایران شد. او از آزار واذیت سیستماتیک جامعه بهاییان سخن گفت و همچنین پرونده یوسف ندرخانی.
‎نماینده مولداوی هم خواستار همکاری ایران بااحمدشهید شد و وضعیت حقوق بشر در ایران را نگران کننده خواند.
موسسه مطالعات زنان از جمله سازمان های غیردولتی طرفدار دولتی بود که پس از جامعه بین المللی بهاییان میکروفون را در دست گرفت.
‎حسن نائب هاشم نماینده سازمان غیردولتی سودویند اتریش نیز به بخش هایی که در گزارش شهید می توانست اشاره کند پرداخت و گفت که از زمانی که گزارش خود را آغاز کرده نقض حقوق بشر گسترده ای در ایران رخ داده است.
‎در ادامه این نشست شورا در ژنو، انتظار میرود در اواخر هفته آینده قطعنامه ای برای تمدید ماموریت آقای شهید ارایه شود و احتمال قوی تصویب این قطعنامه وجود دارد.



انگلیس: مایه تاسف است که ایران می کوشد گزارش احمد شهید را بی اعتبار جلوه دهد

سحام نیوز: ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا گفت مایه تاسف است که ایران به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل اجازه دیدار از این کشور نمی دهد و همزمان می کوشد گزارش او را بی اعتبار جلوه دهد. ویلیام هیگ افزود که ایران موظف است به تعهدات بین المللی اش عمل کند و به گزارشگر ویژه اجازه ورود به این کشور بدهد تا بتواند بدون محدودیت گزارش خود را تهیه کند.
به گزارش فردا، وزیر خارجه بریتانیا گفت که گزارش احمد شهید حاکی از ادامه نقض فاحش حقوق شهروندان در ایران و نادیده گرفتن توصیه هایی است که جمهوری اسلامی ایران در نشست قبلی شورای حقوق بشر سازمان ملل پذیرفت آنها را اجرا کند.


اسم خواهر زاده مشایی در پرونده اختلاس ۳۰۰۰میلیارد تومانی

سحام نیوز: سید محمد جهرمی، مدیرعامل سابق بانک صادرات در رابطه با عدم تمایل خاوری، مدیر عامل سابق بانک ملی برای بازگشت به ایران توضیح می دهد.
به گزارش خبرآنلاین، جهرمی گفت: « مشخص بود که خاوری فرار کرده است. من اطلاعی کسب کردم که ایشان به فردی در انگلستان گفته بود: « من دیگر بر نمی گردم. »
او در پاسخ به این سوال که چکونه به راحتی اجازه خروج آقای خاوری داده شده است گفت: « اجازه بدهید برخی مسایل را توضیح ندهم و به موقع آنها را مطرح خواهم کرد. در زمانی این کار را خواهم کرد. در حال حاضر خوشبختانه قوه قضاییه رسیدگی خوبی داشته و مدارک کامل تری پیدا کرده است. از سوی دیگر اعترافات خوبی هم به دست آمده و مشخص شده که آقای خاوری چه میزان گرفته است یا اینکه خواهر زاده آقای مشایی چه مقدار دریافت کرده است. در کیفر خواست نامش آورده شده است.» اوادامه داد: « همچنین برخی از معاونان، مدیران کل و کارشناسان برخی از وزارتخانه ها هستند. دو مدیر عامل بانک دولتی در این داستان رشوه گرفته اند و در کیفرخواست آمده است. آنچه در کیفر خواست این ۳۲ نفر مطرح شده سبب شده مردم بیشتر آگاهی پیدا کنند. این حرکتی که ما تحت عنوان برخورد با فساد آغاز کردیم نشان می دهد که چه قدر به اصلاح سیستم کمک کرده است. برخی بانک های مانند صادرات، ملی شروع به اصلاح سیستم خود کرده اند. اگر ما می خواستیم مانند برخی که توصیه کردند که تعامل کنید و به قوه قضاییه و وزارت اطلاعات موضوع را اعلام نکنید این اصلاحات در سیستم بانکی آغاز نمی شد. هر چه مدارک جدید و اعترافات متهمین بیشتر شود بنده خوشحال تر می شوم که ابعاد این فساد بزرگ بیشتر باز می گردد. »





جرس:
 پس از چهار روز حملات هوایی اسرائیل به نوار غزه و موشک پرانی گروه های فلسطینی مستقر در غزه به داخل اسرائیل، از صبح روز سه شنبه، ۲۳ اسفند (۱۳ مارس)، دو طرف در عملیات خود آتش بس برقرار کرده اند.
این آتش بس با میانجیگری دولت مصر بر قرار شده و سخنگوی گروه حماس، که اداره امور غزه را در دست دارد، به بی بی سی گفته است که تمامی گروه های فلسطینی، از جمله جهاد اسلامی، با توقف موشک پرانی به داخل خاک اسرائیل موافقت کرده اند.
مقامات اسرائیلی نیز گفته اند که در مقابل، به عملیات هوایی برای ترور رهبران گروه های  فلسطینی پایان می دهند.
تبادل آتش بین دو طرف از روز جمعه آغاز شد و در جریان آن، گروه های فلسطینی به تلافی ترور اعضای ارشد این گروه ها در حملات هوایی اسرائیل به غزه، بیش از دویست فروند موشک به سوی اسرائیل پرتاب کردند.
بیست و پنج فلسطینی  در حملات هوایی اسرائیل به غزه کشته شدند.



 جرس:
 پارلمان مصر در نخستین اقدام مهم خود در حوزه سیاست خارجی، اخراج سفیر اسراییل از این کشور را تصویب نمود.
به گزارش «تابناک»، پارلمان مصر که اکثریت آن را نیروهای اسلامی تشکیل می‌دهند، به اتفاق آرا به اخراج سفیر اسزاییل از این کشور و همچنین قطع صادرات گاز به این رژیم رأی داد.
گفته می‌شود، این کار به دلیل وقوع حملات جدید از سوی رژیم اسراییل به غزه انجام گرفته است.
 «آسوشیتد پرس»، خبری از این امر منتشر کرده که گویا این تصمیم بیش از یک اقدام احساسی صرف بوده و در نتیجه بررسی‌های کارشناسی پارلمان صورت گرفته است؛ بنابراین، کمیته امور عرب پارلمان مصر، به تازگی گزارشی را منتشر کرده که در آن اعلام شده مصر هیچ گاه متحد اسرائیل نخواهد بود. در این گزارش، رژیم صهیونیستی به عنوان «دشمن شماره یک» ملت مصر خوانده شده است.
 این رأی پارلمان مصر برای عملی شدن به موافقت شورای نظامی این کشور نیاز دارد.




جـــرس: 
در حالیکه در آستانه عملی شدنِ طرح سوال از رئیس دولت در صحن علنی مجلس، برخی نمایندگان حامی دولت، از آبستراکسیون (از حد نصاب انداختن مجلس) خبر داده بودند، یک عضو هیئت رئیسه مجلس، این اقدام را "توهین به دولت و مجلس" خواند و گفت: "جلسه سوال از احمدی نژاد نیاز به رای گیری ندارد بنابر این با عدم حضور 145 نماینده از 290 نماینده مجلس نیز از رسمیت نمی افتد. "
همزمان، علی مطهری، از بانیان طرح سوال از رئیس دولت، با اشاره به بررسی این طرح در جلسه علنی روز چهارشنبه مجلس گفت: طرح سؤال آثار خاص خود را دارد و چیز دیگری جایگزین آن نمی‌شود. تصور برخی از سؤال از احمدی نژاد، تصور نادرستی است.

طرح عملیاتی حامیان دولت
به گزارش مهر، فاضل موسوی یکی از طراح سئوال از رئیس دولت، روز دوشنبه از احتمال آبستراکسیون تعدادی از طرفداران دولت در جلسه سوال از احمدی نژاد و رایزنی های نمایندگان پارلمانی دولت با امضا کنندگان برای پس گرفتن سوال خبر داد.
عضو کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی با اشاره به رایزنی نمایندگان پارلمانی دولت با نمایندگان مجلس گفت: برخی نمایندگان طرفدار دولت قصد آبستراکسیون جلسه سؤال از رئیس دولت را دارند تا با خروج از مجلس، جلسه علنی را از رسمیت بیندازند.
وی درباره دستور کار روز چهارشنبه مجلس مبنی بر طرح سوال 79 نماینده از رئیس دولت اظهار داشت: برخی نمایندگان طرفدار دولت قصد آبستراکسیون جلسه سوال از احمدی نژاد را دارند تا با خروج از مجلس، جلسه علنی را از رسمیت بیاندازند.
این نماینده اصولگرا افزود: در صورتی که طرفداران دولت با آبستراکسیون جلسه سوال از رئیس دولت را از رسمیت بیاندازند اسامی آنها توسط هیئت رئیسه قرائت می شود و در آستانه دور دوم انتخابات این کار انتحار سیاسی است.
موسوی افزود: نمایندگان پارلمانی رئیس دولت یکشنبه تلاش زیادی برای انصراف طراحان سئوال از سوالاتشان کردند در صورتی که طبق آیین نامه روند قانونی سئوال از رئیس دولت طی شده و از این پس افراد نمی توانند امضاهای خود را پس بگیرند.
این نماینده مجلس درحالی از تصمیم نمایندگان هوادار دولت برای از رسمیت انداختن جلسه سئوال از رئیس جمهور خبر می دهد که در جلسات اخیر مجلس پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی حداکثر نمایندگان حاضر در مجلس 195 تا 200 نفر بوده اند این در حالی است که مجلس با حضور کمتر از 194 نماینده در صحن علنی از رسمیت خارج می شود.

احتمالا منتفی می شود
بنا بر این گزارش، روح الله حسینیان رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس شورای اسلامی که به طرفداران دولت در مجلس شهرت دارند، در حاشیه جلسه علنی روز یکشنبه در جمع خبرنگاران از تلاش دوستانش برای برگزاری جلسه سوال از رئیس دولت بعد از تعطیلات عید خبر داد و گفت: احتمال منتفی شدن سئوال وجود دارد.
حسینیان مدعی شد: بگو مگو ها و جدال های سیاسی شیرینی انتخابات را به کام مردم تلخ می کند، پیشنهاد می کنم که سوال از رئیس جمهور بعد از برگزاری دور دوم انتخابات مطرح شود.

از حد نصاب نمی افتد
در واکنش به این طرح عملیاتی حامیان دولت، محمد دهقان، عضو هیئت رئیسه مجلس، در خصوص آبستراکسیون طرفداران دولت در جلسه سوال از احمدی نژاد گفت: در جلسه سوال از رئیس جمهور حتی اگر 145 نماینده نیز حضور داشته باشند جلسه از رسمیت خارج نمی شود چون مذاکرات جلسه مربوط به سوال از رئیس جمهور منجر به رای گیری نمی شود.
وی افزود: ترک جلسه سئوال از رئیس دولت به منظور از رسمیت انداختن این جلسه توهین به رئیس جمهور و مجلس است و به مصلحت نمایندگان نیست.
وی در عین حال با بیان ادعای اینکه سئوال از رئیس دولت را در مقطع فعلی به مصلحت کشور نمی دانم، تاکید کرد: آبستراکسیون جلسه سوال از رئیس دولت نه خدمت به دولت است نه خدمت به مجلس، این کار حرکتی غیر منطقی است مسئله سئوال از رئیس جمهور را حاشیه دار و بحرانی می کند.
این عضو هیئت رئیسه مجلس با بیان اینکه در صورتی که نمایندگان تا چهارشنبه از سوال از رئیس دولت منصرف نشوند، جلسه سوال از رئیس جمهور به عنوان حق قانونی نمایندگان برگزار می شود، افزود: تنها در صورتی جلسه سوال از رئیس دولت از رسمیت خارج می شود که تعداد نمایندگان حاضر در جلسه علنی روز چهار شنبه از 145 نفر هم کمتر باشد که این امر بعید و غیر ممکن است.

کسی نمی خواهد احمدی نژاد را خراب کند
همچنین، علی مطهری نماینده مردم تهران و طراح طرح سؤال از رئیس دولت با اشاره به بررسی این طرح در جلسه علنی روز چهارشنبه مجلس گفت: طرح سؤال از رئیس دولت آثار خاص خود را دارد و چیز دیگری جایگزین آن نمی‌شود. تصور برخی از سؤال از احمدی نژاد، تصور نادرستی است.
وی با بیان اینکه سؤال از رئیس‌ دولت تنها یک پرسش و پاسخ است، افزود: بررسی سؤال از رئیس‌ دولت باعث تلطیف فضای سیاسی کشور و بهبود روابط دولت و مجلس می‌شود.
به گزارش فارس، مطهری با تأکید بر اینکه هیچ‌کس قصد تخریب احمدی نژاد یا دولت را ندارد و اساساً نمایندگان به خاطر خدمات فراوان دولت چنین قدرتی ندارند، خاطرنشان کرد: سؤال از رئیس دولت صرفاً اقدامی برای تفاهم بیشتر دولت و مجلس و رفع ابهامات بوده و این کار برای مردم هم مفید است.
گفتنی است، قرار است بعد از ماهها کشمکش پیرامون طرح سئوال از رئیس دولت در صحن مجلس، محمود احمدی نژاد در آخرین جلسه مجلس در سال جاری در مجلس حاضر شود و این درحالیست که محمد دهقان، عضو هیئت رئیسه مجلس با ادعای اینکه "شرایط بررسی سوال از رئیس دولت مانند سوال از وزیران نیست که مجلس نظری بدهد"، گفت: "پس از اتمام سخنان احمدی نژاد، چه سوال کنندگان قانع شوند چه نشوند بررسی طرح سوال به اتمام می رسد."
در گزارشی دیگر، احمد توکلی در خصوص اقدام رئیس دولت در تشکیل هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی، با غیر قانونی خواندن اقدام رئیس دولت در تشکیل هیات نظارت بر اجرای قانون اساسی گفت که رئیس دولت نمی تواند به سایر قوا امر و نهی کرده یا به آنها تذکر دهد.




جــرس: 
محمد خاتمی: آنها که عدالت و آزادی را در مقابل هم می دانند، نه عدالت را درست فهمیده اند و نه آزادی را سیدمحمد خاتمی با اشاره به "اشتباه افرادی که عدالت و آزادی را در برابر هم قرار می دادند"، می گوید: آنها که عدالت و آزادی را در مقابل هم می دانند، نه عدالت را درست فهمیده اند و نه آزادی را؛ آزادی و عدالت متضایف هستند و همراه و همدوش یکدیگرند اما وقتی بحث عدالت می شود عده ای فوری می گویند، برای اینکه عدالت برقرار شود، اشکالی ندارد یک نوع دیکتاتوری و سانسور در جامعه ایجاد کنیم."
به گزارش تارنمای «شفقنا» (سایت همکاری های خبری شیعه)، سیدمحمد خاتمی طی گفتگویی، به پرسش هایی در حوزه شیعه و شیعیان، اخلاق دینی و دین اخلاقی، رسانه دینی و نسبت رسانه و دین و همچنین موانع گفت وگوی ادیان، تمدن ها و فرهنگ ها پاسخ داده و درباره مفهوم شیعه و وظایف شیعه بودن می گوید: من شیعه را یک منش، یک بینش و یک گرایش در متن اسلام می دانم؛ یعنی شیعه قرائتی جامع از اسلام محمدی و پیام خداوند بر روی زمین است و آن پیام، انسانی، عقلانی منطقی و جهانی است و اگر در طول تاریخ، جنبه های دیگر قضیه یا جنبه های کلامی و ظواهر امر در موادری غلبه پیدا کرده، نباید صد در صد به حساب جریان شیعه ای گذاشت که در شخص امیرالمومنین تجلی پیدا کرده است.
او در ادامه بیان می کند: شیعه بر دو پایه استوار است؛ عقل و عدل. ما در طول تاریخ این عنوان و شعار را بارها شنیده ایم اما در عمل شاهد اجرای آن نبوده ایم. به شیعه گفته می شود «عقلیه» یعنی برای عقل و خرد آدمی اعتبار قایل است و انسان باید فکر کند و از عقلش استفاده کند. همچنین گفته می شود «عدلیه» یعنی کسانی که معتقدند در پهنه هستی عدالت حاکم است و در ساحت حاکمیت و سطح اجتماع نیز باید عدالت حاکم باشد. اگر شیعه این است پس باید در متن تفکر شیعی شاهد رویش و گسترش عقلانیت و عدالت باشیم هم در عرصه تفکر عادلانه و هم پیشنهاد عدالت در عرصه حیات اجتماعی. متاسفانه در دوران ما، بسیاری از کسانی که به ویژه در جهان سوم علیه استبداد و استعمار می جنگیدند، در شعارهایشان ناخودآگاه یا خودآگاه تحت تاثیر جریان چپ قرار داشتند و عدالت را صرفا عدالت اقتصادی معنی کردند و همین عدالت اقتصادی را هم بد فهمیدند و بد تعریف کردند؛ در حالی که عدالت شیعی در عین حال که عدالت اقتصادی در آن از اهمیت بالایی برخوردار است اما بسیار وسیع تر از عدالت اقتصادی یا آن عدالت مدنظر چپ هاست.
خاتمی با اشاره به اشتباه افرادی که عدالت و آزادی را در برابر هم قرار می دادند، می گوید: آنها که عدالت و آزادی را در مقابل هم می دانند، نه عدالت را درست فهمیده اند و نه آزادی را؛ آزادی و عدالت متضایف هستند و همراه و همدوش یکدیگرند اما وقتی بحث عدالت می شود عده ای فوری می گویند، برای اینکه عدالت برقرار شود، اشکالی ندارد یک نوع دیکتاتوری و سانسور در جامعه ایجاد کنیم. از سوی دیگر هم عده ای می گویند، آزادی اصل است حتی اگر بخش هایی از جامعه با گرفتاری های اقتصادی مواجه شود. در حالی که اگر بخواهیم عدالت شیعی را اجرا کنیم باید بدانیم آزادی در عرصه اجتماع، خود مصداق عدالت است و اگر تعریف عام، زیبا و نسبتا مبهم عدالت مبنی بر اینکه حق هر ذیحقی داده شود یا هر چیزی در جای خود قرار گیرد، را بپذیریم یعنی پذیرفته ایم انسان بر سرنوشت خویش حاکمیت دارد و عطا و ادای حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود - که لازمه آن آزادی اندیشه و بیان است- از بالاترین مصداق های عدالت است یعنی داشتن حکومت هایی که برآمده از مردم باشند و در مقابل مردم نباشند و مردم قادر باشند بدون توسل به زور آن را جا به جا کنند. اگر این حق را ندادیم، ظلم کردیم و اگر این حق در جامعه ای نبود، جامعه ظلم دیده است؛ حتی اگر از نظر اقتصادی، وضع بدی نداشته باشد.
او در ادامه با تاکید بر اینکه تشیع را با صفت عدلیه و عقلیه معرفی کرده اند، بیان می کند: بینشی که امیرالمومنین (ع) و فرزندان بزرگوارشان به اسلام و انسان داشتند، یقینا در برابر دیگر بینش ها و در جهت طرد و نفی آنها قرار نمی گیرد بلکه می تواند منادی تفاهم در اسلام باشد و نگاه ها را به جای گذشته متوجه آینده کند و می توان با همان رفتاری که امیرالمومنین (ع) داشت، کنار یکدیگر قرار گرفت و با هم گفت وگو کرد. گرایش یک رسانه شیعی بهتر است تکیه بر مشترکاتی باشد که امروز دنیای اسلام و انسان دارد و می تواند از منظر شیعی مورد توجه قرار گیرد.
رییس جمهور پیشین ایران که اغلب در سخنانش به موضوع اخلاق، توجه نشان داده، «اخلاق» را از مهم ترین محتویات دین می داند و برای بیان نسبت دین و اخلاق و چگونگی انتقال آن به جامعه، به روایت های شیعه و سنی از پیامبر که هدف بعثت خود را کامل کردن مکارم اخلاقی قرار داده است، استناد می کند و به خبرنگار شفقنا می گوید: آیات قرآنی، پیامبر را صاحب اخلاق برتر و والا می داند. «بِر» و نیکی این نیست که به ظواهر پرداخته شود بلکه ایمان به خدا و پیامبر اسلام است و صرف کردن مال خود برای نیازمندان به حب خدا و برای دوستی خدا همراه با عبادت است.
او وفای به عهد را از بالاترین مصداق های اخلاق می داند و بیان می کند: «بر»، وفای به عهد است و صبر در زمان برخورداری و نابرخورداری و زمان جنگ و همچنین جود و بخشش است و اینها نشان آن است که دین و اخلاق با هم نسبت دارند و اگر دینِ درست نباشد، اخلاق هم ضمانت اجرایی ندارد.
خاتمی در این زمینه به تلاش های کانت، بزرگترین فیلسوفی که درباره اخلاق کار کرده اشاره می کند و می گوید: کانت، سعی کرده مبنای منطقی و عقلانی عملی اخلاق را بیان کند اما در پایان چه ضمانتی برای اجرا وجود دارد؟ کانت ملاک اخلاقی بودن را چنین مطرح می کند که «آنچه بتواند به صورت قانون عام درآید، اصل مطلق گریزناپذیر اخلاقی است»؛ مثلا اگر دروغ می گویی آیا حاضری دروغ به صورت قانون درآید و همه دروغ بگویند؟ یا اگر می خواهی دزدی کنی، آیا حاضری دزدی به عنوان قانون کلی تصویب شود؟؛ انسان می بیند نه! نمی تواند این مسایل را به صورت قانون دربیاورد.
خاتمی با وجود تایید زیبایی این استدلال، این سوال را مطرح می کند که چه تضمینی برای دروغ نگفتن و دزدی نکردن یا رعایت اخلاق وجود دارد؟ و پاسخ می دهد: یکی از مهم ترین نقش های دین این است که به اخلاق، ضمانت اجرایی می دهد. یکی از مهمترین وجوه تفاوت انسان با حیوان همین است که انسان موجودی اخلاقی است و طبیعتا دین نمی تواند با اخلاق سازگار نباشد و وقتی دینی برخلاف اخلاق، عمل کند یعنی انحراف از اصل دین رخ داده است.
او در ادامه با اشاره به دیدگاه شهید مطهری درباره عدالت مبنی بر اینکه «عدالت در سلسله علل احکام قرار دارد» توضیح می دهد: این دیدگاه یعنی نه اینکه هر چه دین می گوید، عادلانه است بلکه این دین است که براساس عدل و عدالت حکم می کند ولو سند و مدرک دارید باید بسنجید حکمی که می دهید، عادلانه است یا نه؛ اگر عادلانه نیست پس این حکم، الهی نیست و آن مدرک یا قابل خدشه است یا قابل توجیه است. یک فقیه که می خواهد فتوا بدهد باید حساب کند که فتوایش عادلانه است یا نه، اگر عادلانه نیست نباید بگوید.
خاتمی از این دیدگاه شهید مطهری استفاده می کند و وجهی دیگر به آن می افزاید و بیان می کند: با توجه به روح اسلام باید بگوییم «اخلاق باید در سلسله علل احکام قرار گیرد» و بگوییم احکامی که اخلاقی نیست، اسلامی و دینی نیست. اگر چنین کنیم همه احکامی که خواهیم داد، عادلانه خواهد بود و همه احکامی که خواهیم داشت، اخلاقی خواهد بود.
او در ادامه به این پرسش که دین باید اخلاقی باشد یا اخلاق، دینی؟ پاسخ می دهد: هر دو. به یک معنا درست است؛ ممکن است ما کلیات بسیاری از موازین اخلاقی را درک کنیم اما مصادیق آن را درک نکنیم و لطف خداوند ایجاب می کند که آن جنبه ها را بگوید و به ما یاد بدهد. درست است که پیام الهی در مقابل عقل نیست اما مکمل عقل می تواند باشد و ما می توانیم اصول کلی اخلاقی را با رجوع به عقل سلیم به دست آوریم.
خاتمی در ادامه درباره جایگاه رسانه ها در تبیین فرهنگ ها و نسبت رسانه و دین و اینکه آیا دین می تواند رسانه داشته باشد؟ به مفهوم و معنای رسانه اشاره و بیان می کند: اگر دین می تواند رسالت داشته باشد، می تواند «رسانه» هم داشته باشد. آیا دین رسالتی دارد و برای افراد پیامی دارد و می خواهد انسان ها بر اساس آن پیام خود را بسازند؟ اگر دین اینچنین باشد، به طور طبیعی می تواند رسانه هم داشته باشد.
او با وجود آنکه رسانه را ترجمه مناسبی برای مدیا نمی داند اما همین کلمه رسانه را حاوی مفهومی می داند که کارش انتقال پیام از جایی به جایی دیگر است؛ حال این پیام می تواند برای پیروان یک دین باشد.
خاتمی با بیان اینکه انسان در متن جامعه تحقق می یابد، بیان می کند: در دنیای امروز، انسان بدون وسایط ارتباط جمعی، انسان نمی ماند. فرد به معنایی که در دنیای امروز مطرح شده، مدار و محور احکام قضایی و سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است؛ بدین معنا نمی دانیم می توانیم فردی که منتزع از جمع باشد را تصور کنیم و احکامی را برای آن وضع کنیم. فرد در درون جمع معنا پیدا می کند اما اینکه اصالت با جمع باشد و فرد منحل و مضمحل در جمع باشد، یک دیدگاه افراطی غلط است و نمی توان فرد را نادیده گرفت و از سوی دیگر نمی توانیم جامعه را امری پنداری و خیالی بدانیم زیرا هم اعتبار آدمی این را رد می کند و هم تجربه ای که نسبت به افراد و جوامع داریم؛ به هر حال جمع یک حقیقتی است که انسان در درون جمع است و وقتی افراد جمع شدند، ارتباطات است که آن جمع را ایجاد و پایدار می کند و نسبت این جامعه را با جامعه دیگر یا قومی را با قوم دیگر روشن می کند.
او رسانه یا وسایط ارتباط جمعی را ابزاری لازم که وجود داشته و لازمه وجود جمعی انسان است و در دنیای امروز جایگاهی ویژه یافته، توصیف و اظهار می کند: به لحاظ شرایط اقتصادی و تاریخی بشر و کاهش مواجهه ها نسبت به قدیم، نوعی وسایط ارتباط جمعی (صوتی، تصویری، کتبی و...) تحقق پیدا کرده است بنابراین وسیله ارتباط جمعی اولا لازمه زندگی جمعی است، ثانیا در دنیای امروز معنای جدیدی یافته است. حال اگر دین یک واقعیت جمعی است، پس نه تنها می تواند رسانه داشته باشد، بلکه باید هم رسانه داشته باشد.
خاتمی با بیان اینکه «رسانه به خودی خود رنگی ندارد» توضیح می دهد: طبیعی است رسانه بسته به اینکه از کجا سرچشمه می گیرد، رنگ و بوی منبع و منشا ایجاد کننده اش را خواهد گرفت و اگر آن منبع ایجاد کننده، دینی باشد، رسانه هم می تواند رنگ دینی بگیرد؛ پس دین می تواند رسانه داشته باشد و رسانه هم می تواند رنگ دینی داشته باشد منتها نوع نگاه و رویکرد آن دین که منبع ایجاد رسانه می شود، به «انسان» بسیار مهم است و این سوال مطرح می شود که آیا این دین، نگاه حذفی به انسان ها دارد یا خیر؟ چرا که وقتی نگاه، حذفی باشد، رسانه هم ابزاری برای طرد و حذف یا تحریف ذهنیت و تحمیل مسایل بر دیگران می شود و برعکس اگر نگاه طرد و حذف نداشته باشد، آن زمان، رسانه، وسیله ای برای تفاهم و ارتباط خواهد بود.
رییس جمهور پیشین ایران با بیان اینکه هر دینی و هر ایدئولوژی و هر قومی می تواند رسانه داشته باشد و اگر دین بخواهد در دنیای امروز زندگی کند، چون خود را صاحب رسالت می داند باید صاحب رسانه باشد، یادآوری می کند: بررسی این موضوع مهم است که آیا رسانه دینی نقش مثبت دارد یا منفی؟ و آیا این رسانه دینی در جهت اعتلای جامعه بشری حرکت می کند یا مشکلاتی ایجاد می کند؟ همه اینها –همانطور که گفته شد- بستگی به نگاه و رویکرد دین به انسان و عالم دارد. اگر دین نگاه حذفی داشته باشد به این مفهوم که دیگران باید بروند تا او (یعنی پیرو دین خاص) بتواند وجود داشته باشد، آن رسانه تخریبی می شود که البته این اختصاص به دین ندارد. هر گرایش، مرام و نگرشی که وجود خود را در حذف و طرد یا هضم و تسلیم دیگران در خود بداند چنین تشکلی را ایجاد خواهد کرد.
او در ادامه مثال می آورد و بیان می کند: اواخر قرن بیستم، منطقی ظهور کرد که جز هراس و ترور و جنگ و ناامنی چیزی برای دنیا نداشت؛ تفکری که تاکید داشت دیگران باید تسلیم من شوند و باید بروند تا من بیایم، یا نباشند تا من باشم؛ نباشند یعنی یا باید از صحنه حذف شوند یا در من حل شوند و من غیرت دارم و غیرِ خود را تحمل نمی کنم. هنوز هم چنین تفکراتی وجود دارد و مشاهده می شود که دو منطق نومحافظه کاران آمریکا و القاعده و طالبان دو سوی یک تفکر هستند. منطق بوش و بن لادن یکی است؛ یکی می گوید هر که با ما نیست بر ماست و دیگری می گوید جنگ با تروریسم یعنی هر که با ما نیست، با او می جنگیم تا او را نابود یا تسلیم کنیم. این طرف می گوید حق مطلق همان دیدگاه خاصی است که من از اسلام دارم و هر که مسلمان نیست، کافر است و باید از بین برود؛ و منظورش از «هر که مسلمان نیست»، هر کسی است که مطابق با او فکر نمی کند؛ یعنی هر که با ما نیست بر ماست و ما حق داریم هر گونه رفتاری با او انجام دهیم. این دیدی است که خود را منتسب به دین می کند و جالب آنکه آن طرف (نومحافظه کاران) هم خود را منتسب به دین می کند.
خاتمی با این توضیح که نومحافظه کاران، کارهای خود را توجیه دینی می کنند، دلیل حمایت آنها از رژیم اسراییل را نوعی توجیه دینی می داند و می گوید: این طور نیست که آنها یهودیت را قبول داشته باشند بلکه آنها منتظر ظهور عیسی مسیح هستند و طبق نظریات دینی که دارند، یهودیان باید غلبه پیدا کنند تا مسیح ظهور کند برای همین از رژیم اسراییل، حمایت و آن را توجیه می کنند نه به خاطر خوب بودن با یهودیت بلکه برای حضرت عیسی. اینها معتقدند باید حضرت مسیح بیاید و برای کارشان توجیه دینی هم می آورند.
او بدون آنکه مقایسه ای انجام دهد، به برخی جریانات افراطی در ایران اشاره می کند که معتقد بودند باید فسق و کفر و فساد و ظلم زیاد شود تا امام زمان ظهور کند؛ البته این گروه مدعی نبودند که خودشان این فساد را دامن می زنند اما معتقد بودند نباید با فاسدان مبارزه شود یا نمی شود مبارزه کرد.
خاتمی با بیان اینکه مفید یا مضر بودن پیام یا صدای یک رسانه دینی یا رسانه هر مرام و مسلکی را می توان بر اساس نگاهش به انسان و عالم ارزیابی کرد، بیان می کند: در حال حاضر برخی جریانات تند و تیز در غرب و در اسلام وجود دارند که رسانه هم دارند اما مشاهده می شود که این رسانه ها سم می پاشند و مشکل ایجاد می کنند چون دیدگاهشان غلط است؛ بنابراین باید بپرسیم دینی که رسانه ایجاد می کند، چه نگاهی باید داشته باشد تا مسیر و تاثیرش در جامعه مشخص شود.
 وی تاکید کرد که دلش به آینده گرم است و در پس خشونت های رایج جهان، به همان اندک آشنایی ها و مواجهه ادیان، تمدن ها و فرهنگ ها خوش بین است و از موانع اجرایی شدن طرحی می گوید که هنوز به عنوان راهی برای رسیدن جهان به صلح و پایان بخشیدن به خشونت شناخته می شود. او تاکید می کند که برای فراهم شدن شرایط گفت و گو باید دائما تبلیغ کرد.
خاتمی که جنگ تمدن ها را نوعی گرته برداری از جنگ دوره استعمار می داند، توضیح می دهد: ”تیبرمند“ کتابی دارد به نام ”جهانی میان ترس و امید“ که قبل از سال 40 ترجمه شد و به مطلبی اشاره می کند که نشان می دهد جنگ، جنگ تمدن ها نیست؛ جنگ، جنگ سیاسی است. او می گوید، جهان تا هنگاهی که مرزهایی برای گشوده شدن داشت جنگی درنگرفت ولی وقتی استعمارگران در خارج مرزهای ملی خود اراضی را تصرف کردند و بهم رسیدند، دو جنگ جهانی رخ داد تا منابع را از دست هم خارج کنند. یعنی وقتی استعمارگران در بیرون مرزهایشان با یکدیگر، هم مرز شدند، جنگ محقق شد و می دانید جنگ استعماری، منشا اقتصادی و سیاسی دارد و هیچ ربطی به دین ندارد. نظریه برخورد تمدن ها نیز می گوید وقتی مرزهای حساس تمدن ها به هم نزدیک می شوند و به یکدیگر می رسند، جنگ تمدن ها درمی گیرد. آیا مساله این است و تمدن ها با هم جنگ دارند یا اینکه راه حل دیگری هم هست و می توانند گفت وگو کنند؟
از خاتمی که معتقد است «با هویت های خشن و متعصب و هویت هایی که خود را حقیقت محض و مطلق می دانند، گفت و گو میسر نیست»، پرسیده شد: غالبا قدرت در دستان همین هویت های خشن است و ظاهرا به عمد، برخورد و جنگ تمدن ها را به گفت وگو ترجیح می دهند و اگر گفت و گویی هم انجام دهند، بر مباحث اختلافی است نه اشتراکی، پس چگونه می توان امیدوار بود که ایده گفت وگوی تمدن ها بتواند راه نجاتی برای ایجاد صلح بین ادیان و تمدن ها باشد و راه برون رفت از این بن بست گفت وگو چیست؟
او برای پاسخ، به یکی از سخنرانی هایش در سال 85 در دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند (که درجه دکترای افتخاری را به سیدمحمد خاتمی تقدیم کرده است) اشاره می کند و می گوید: در این سخنرانی درباره هویت و جنگ و گفت و گوی تمدن ها بحث کردم. اینکه هویت چه نقشی می تواند در جنگ یا گفت وگوی تمدن ها داشته باشد؟ انسان بدون هویت نمی شود و هویت هم انسان را با دیگر امور مرزبندی می کند. وقتی انسان هویتی دارد یعنی ماهیتی پیدا می کند که بر اساس آن ماهیت تعریف می شود که با ماهیت دیگری متفاوت است.
طراح ایده گفت وگوی تمدن ها توضیح می دهد: اکثر جنگ های تاریخ انگیزه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی داشته است. البته جنگ های دینی هم بوده اند اما در بسیاری موارد، دین وسیله ای شده در اختیار کسانی که منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشتند و دین مستقلا وارد جنگ نشده است. از سوی دیگر در حین جنگ های مختلف تاریخی، ادیان و فرهنگ ها در زیر کشاکش شمشیرها با هم آشنا شدند و همدیگر را شناخته اند و تبادل داشته اند.
او با طرح این سوال که تاثیر و تاثر ایران و روم و یونان و ایران چه زمانی بوده است؟ خود پاسخ می دهد: این تأثیر و تأثر بیشتر در زمان جنگ ها بوده است و تبادل فرهنگی، گفت وگو، تفاهم فرهنگی و بارور شدن فرهنگ ها با هم در پی آن بوده است. به این لحاظ می توان گفت جنگ ها نه تنها تمدن ها و تفکرات را در برابر هم و به صورت حذفی قرار نداده اند بلکه در زیر لایه جنگ که انگیزه سیاسی داشته، فرهنگ ها با هم کنار آمده اند و تبادل صورت گرفته است.
خاتمی ادامه می دهد: من انکار نمی کنم که گرایش ها، تعصبات و دیدگاه های تفرقه انگیز و غیریت ساز بین مسلمانان و مسیحیان و حتی مذاهب یک دین وجود دارد که سبب درگیری و جنگ می شود اما همه اینها را انحرافی می دانم و با فریاد زدن مرتب گفت وگوی تمدن ها و اینکه بسیاری از این امور، عارضی است و از بیرون وارد شده است، می توان هویت ها را نسبت به این موضوع، آگاه و زمینه را برای برقراری گفت و گو آماده کرد.





جــرس: 
خواهر فاطمه رهنما زندانی سیاسی محبوس در تبعید می گوید: "تاوان رئیس جمهوری شدن دیگران را خواهر من چرا باید پس دهد؟ ما می خواهیم بفهمیم که چرا ما باید این زجر را بکشیم؟"
فاطمه رهنما، از دوستان برادر زهرا رهنورد، در جریان حوادث بعد از انتخابات بازداشت و به ۱۰ سال زندان محکوم شد، که دوران محکومیت در تبعید خود را در زندان سپیدار اهواز می‌گذارند. رهنما از تاریخ ۷ مرداد ماه ۱۳۸۸ در منزلش بازداشت گردید.
زهرا رهنما خواهر این زندانی سیاسی، در گفت‌وگو با خانه حقوق بشر در مورد آخرین وضعیت این زندانی که تاکنون به مرخصی نیز نیامده و سومین نوروز را در زندان می‌گذارند، گفت: "وضعیت ایشان مثل گذشته است و هیچ فرقی نکرده است. خواهرم در زندان سپیدار اهواز است. اخیرا بار دیگر درخواستی مبنی بر این‌که ایشان را آزاد کنند ارائه دادیم، نامه‌ای را هم که خود ایشان نوشته بودند ضمیمه‌ی آن درخواست کردیم، اما متاسفانه مجددا با آزادی ایشان مخالفت شد. علتی هم که برای ان مسأله کردند گفتند که به خاطر جرم ارتکابی‌اش است، حالا این‌که جرم ارتکابی خواهرم چه چیزی است، معلوم نیست، اما خب هر چه که هست دلیل مخالفت بود برای آزادی ایشان."
خواهر رهنما در مورد عدم اعطای مرخصی به خواهرش گفت: "با مرخصی‌اش هم تاکنون موافقت نشده است. در این اواخر هم اعلام شد که دستور اعطای مرخصی به زندانیانی که در زندان سپیدار اهواز هستند، آمده است به جز آن‌هایی که جرائم امنیتی دارند. روی این مسأله هم تأکید کرده‌اند. حالا که عید است من چند ماه پیش که مادر هم فوت کردند و شش ماه در کما بودند هم اجازه‌ی مرخصی برای دیدار با مادر و برای شرکت در مراسم را هم نداده بودند."
الیاس نادران، نماینده اصولگرای مجلس هشتم و از حامیان دولت احمدی‌نژاد بعد از بازداشت وی در صحن علنی مجلس از فاطمه رهنما به عنوان دوست شاپور کاظمی برادر زهرا رهنورد یاد کرد. این اتهامات به فاصله‌ی اندکی بعد از این اظهارات در رسانه‌های حامی دولت و از جمله سایت «مرکز اسناد انقلاب اسلامی» نیز منتشر شد. از جمله آن‌ها مدعی شدند: "در تاریخ ۲۶/۳/۱۳۸۸ آقای شاپور کاظمی برادر خانم زهرا کاظمی مشهور به رهنورد همسر آقای میرحسین موسوی که دارای تابعیت دوگانه ایالات متحده آمریکا است در هنگام شرکت در اغتشاشات و آتش زدن هفت دستگاه موتور سیکلت در میدان ونک تهران به همراه معشوقه‌اش خانم فاطمه رهنما بازداشت شده است."
زهرا رهنما خواهر این زندانی اما در این خصوص سخنان دیگری گفت: "آقای شاپور کاظمی و خواهر من در یک روز بازداشت شدند، آقای کاظمی بعد از چند ماه زندان تبرئه شدند و کاملا آزاد شدند، اما خواهر من همچنان زندانی است. سایت‌های دولتی که آن روز خبر زدند در این رابطه بسیار زشت نوشتند، اتهام اخلاقی به خواهر من زدند. نوشتند که ایشان هفت تا موتور آتش زدند و در حین این کار بازداشت شد. در حالی که همسایه‌های خواهرم همه شاهد هستند که شب هنگام در خانه‌اش بازداشت شد و مأموران او را بردند. آقای کاظمی اگر می‌خواستند به این نظام ضربه بزنند راه‌های بهتر از این پیدا می‌کردند تا بیایند موتور آتش بزنند. جالب این‌که آقای کاظمی در همین پرونده تبرئه شد، اما خواهر من سه سال است زندانی است. همیشه همین است دیگر آن‌ها که بی‌چاره‌تر و بی‌پناه‌تر هستند، می‌مانند و قربانی می‌شوند. خواهر من یک قربانی است."
خواهر این زندانی در خصوص شرایط فاطمه رهنما در زندان گفت: "به هر حال زندان، زندان است و جایی خوبی نمی‌تواند باشد، اما خب چند روز پیش خودش می‌گفت که من برای چه باید کنار زندانیان دیگری باشم که انواع جرم‌های دیگر را دارند. گرچه می‌گفت که خیلی از همین زندانیان ممکن است از خیلی‌ها انسان‌تر و آدم‌های بهتری باشند، اما در هر صورت این ظلمی است که در حق ایشان شده است که بدون هیچ دلیل و مدرکی به ده سال زندان محکومش کنند و یک خانم ۵۰ ساله را ۱۰۰۰ کیلومتر از محل زندهگی‌اش تبعید کنند و بگویند باید آن‌جا بروی زندان. مادرش بمیرد، اما امکان مرخصی ندهند. یا خیلی چیزهای دیگر که دیگر آه ما را درآورده است آقا. دیگر مانده‌ایم که چرا شرایط این‌گونه است. این خیلی مایه‌ی تأسف است برای قوه‌ی قضاییه ایران که چنین شرایطی هست. نمی‌دانم، ماه که بر هر دری می‌زنیم به در بسته می‌خوریم و با مخالفت روبرو می‌شویم. چرای‌اش را هم واقعن نمی‌دانیم، به ویژه در مورد فاطمه که هیچ کاری نکرده است و ارتباطی با هیچ جایی نداشته است. در پرونده‌ی ایشان هیچ مدرکی دال بر وقوع جرم وجود ندارد و این‌که ایشان باید به خاطر یک‌سری مسائل دیگر در زندان باشد مایه‌ی تأسف است برای قوه‌ی قضاییه ایران."
زهرا رهنما در پایان بار دیگر از سازمان و مدافعان حقوق بشر خواست که توجه بیش‌تری به وضعیت فاطمه رهنما داشته باشند.





ماموران گفتند اگر زیاد سر و صدا کنی، دیگر بچه هایت نیز همینطور از بین می روند
جــرس: با گذشت بیش از دو سال از شهادت شاهرخ رحمانی، از جانباختگان عاشورای ۸۸، مادر وی از تلاش و پیگیری بی نتیجه و فشارهای وارده از سوی ماموران امنیتی، جهت مسکوت گذاشتن نحوه کشته شدن فرزندش خبر داده و می گوید: "من را تهدید کردند و گفتند مراسم‌ها را هم بدون سر و صدا انجام دهید واگر نه بچه‌های دیگرت هم همین‌جور از بین می‌‌روند. مثلا در سانحه و از این حرف‌ها که اسم خودشان در میان نباشد."
به گزارش «صبح امروز»، سکینه نوروی مادر شاهرخ، در خصوص شهادت فرزندش در عاشورای ۸۸ و پی‌گیری‌هایی که برای پرونده وی انجام داده می گوید: "وقتی‌ که گفتند ایشان تصادف کرده، من به مراجع قضایی شکایت کردم و رفتم پیگیر شدم چون به ما خبر رسیده بود که فرزندم را روز عاشورا به قتل رسانده‌اند. وقتی‌ مراجعه کردم گفتند که نه، فرزند شما در جادهٔ کندوان تصادف کرده و نمی‌‌دانیم چه کسی‌ او را زیر گرفته است، شناسایی نکردیم که چه کسانی‌ همراهش بودند."
مادر شهید شاهرخ رحمانی ادامه می دهد: "خون بچه‌ام پایمال نشود، تقاص خونش گرفته شود، امثال شاهرخ بچه‌های دیگری هم هستند که بدون هیچ دلیلی‌ شهید شده‌اند، بچه را ۴ سال بدون پدر بزرگ کنم و صبح برود و ظهر این چنین فجیع به قتل برسد، فرزندم زیر ماشین له‌ شود؟ برای چی‌؟ چه گناهی داشت؟ مگر چه می‌‌خواست از دولت؟ آزادی می‌خواست دیگه جز این چیزی می‌‌خواست؟ یک بار دیگر هم رفتم به محلی که این اتفاق افتاده در خیابان ولی‌ عصر، به مراجع انتظامی خیابان ولی‌ عصر شکایت کردم و یک سری از عکس‌هایی که از فرزندم دریافت کرده بودم، و مدارکی که نشان می‌داد او را به قتل رسانده‌اند را ارائه دادم. بعد به من گفتند بروید به شما خبر می‌‌دهیم. بعد از سه چهار ماه که گذشت هیچ خبری نشد. من دوباره آنجا مراجعه کردم و دیدم خبری نیست. من خیلی‌ می‌‌خواستم که این پرونده مسکوت نماند؛ چون می‌‌دانستم فرزندم را چه جور به قتل رسانده‌اند. صحنه‌های حادثه را از طریق ماهواره دیده بودیم. برایمان آشکار شد که او را به قتل رسانده‌اند ولی‌ گردن نمی‌‌گرفتند، می‌‌گفتند که تصادف کرده و این جور چیز‌ها. چون نمی‌‌خواستم مسکوت بماند خیلی‌ پی‌ گیرش شدم."
این مادر شهید جنبش سبز افزود: "منزل ما همیشه تحت کنترل بود. ما خودمان هم تحت کنترل بودیم، ما نمی‌‌توانستیم حرف‌هایمان را حتی تلفنی بزنیم، به اصطلاح در شرایط خفقان بودیم؛ اصلا نمی‌‌توانستیم هیچ چیزی از خودمان نشان بدهیم که بتوانیم حرکتی انجام دهیم. ولی‌ من مخفیانه حرکت‌هایم را می‌‌کردم چون بچه‌های دیگری هم داشتم."
 خانم نوروی خاطرنشان کرد: "من را تهدید کردند و گفتند مراسم‌ها را هم بدون سر و صدا انجام دهید واگر نه بچه‌های دیگرت هم همین‌جور از بین می‌‌روند. مثلا در سانحه و از این حرف‌ها که اسم خودشان در میان نباشد. من هم از ترس اینکه بچه‌های دیگر را حفظ کرده باشم به قول معروف خفقان گرفته بودم؛ نمی‌‌توانستم چیزی بگویم. هر وقت هم به من از جایی تلفن می‌‌شد می‌‌گفتم اشتباه گرفتید؛ چون که نمی‌‌توانستم مصاحبه‌ای انجام بدهم. ولی‌ خودم دلم می‌‌خواست که انتقام این بچه را بگیرم؛ بچه بی‌ گناهم را این جور زیر اتومبیل له‌ کردند و آخر سر هم گفتند اتومبیل سرقتی بوده و راننده‌اش هم متواری است که ما گفتیم راننده چه قصد و غرضی با ما داشته که بچهٔ من رو اینجور در خیابان له‌ کند؟ ولی‌ جوابی نشنیدیم. گفتند که سرقتی بوده، ما اصلا اطلاع نداریم، ماشین مال نیرو انتظامی است ولی‌ سرقت شده بوده است، کار ما نیست."
مادر شهید شاهرخ، در پاسخ به اینکه "خانوادهٔ شما وقتی‌ فهمیدند که شاهرخ در خیابان ولی‌ عصر توسط اتومبیل زیر گرفته شده است دقیقا چه کردند و به چه مکان‌هایی مراجعه کردند؟"، گفت: "چون روز عاشورا بود هر کدام از ما به یک جا رفته بودیم، شاهرخ هم صبح به من گفت: «مامان من می‌‌رم بیرون» طبق روال همیشه رفت و من هم همراه دخترم بودم. پسر‌هایم هر کدام جای دیگری بودند. من و دخترم حدود ساعت ۳ ظهر به خانه برگشتیم و حدود ساعت ۴ زنگ خانه را زدند و دخترم جواب داد، به من نگفت که من ناراحت نشوم. پشت آیفون به ایشان گفته بودند که برادرتان تصادف کرده. وقتی‌ ما رفتیم نمی‌‌دانستیم که به قتل رسیده و فکر می‌‌کردیم تصادف کرده. دخترم هم به من نگفت، تلفنی با برادر دیگرش تماس گرفت و گفت شاهرخ در جادهٔ کندوان تصادف کرده است. پسرم با شماره تلفنی که به ما داده بودند تماس گرفت و متوجه شد شمارهٔ کلانتری جنت آباد است. به پسرم گفتند برادرت در اثر سانحه تصادف در جادهٔ کندوان فوت کرده و جسدش در پزشکی‌ قانونی کهریزک است، بروید و شناسایی کنید. که پسرم می‌‌رود و از راه دور جنازه را به ایشان نشان می‌‌دهند. خونین و مالین برادرش را می‌‌بیند و داد و فریاد می‌‌کند که چرا برادرم اینجوری شده؟ بعد پرس و جو کردیم دیدیم اصلا آن روز در جادهٔ کندوان هیچ تصادفی‌ نبوده است. شب که به خانه آمدیم یکی‌ از دوست‌های پسرم از طریق اینترنت به ما خبر داد که شاهرخ ظهر به در خیابان ولی‌ عصر به قتل رسیده است."
این مادر سالخورده پیرامون برخورد ماموران گفت: "برخورد‌هایشان خیلی‌ بد بود، دور و اطراف ما گارد بود، ما نمی‌‌توانستیم اصلا نفس بکشیم، خیلی‌ اذیت کردند، همهٔ دور و اطراف ما و تلفن‌های همه کنترل بود، بعد هم در مراسم چهلم، عکس شاهرخ را چسبانده بودیم به اتوموبیلمان و گل زده بودیم، آمدند شیشهٔ اتومبیل را شکستند و روی عکس بچه‌مان با آجر یا چیز دیگری زده بودند... بعد از ۳ روز که جنازه را تحویل دادند گفتند بروید مراسم‌هایتان را برگزار کنید بدون سر و صدا، اگر سر و صدایی باشد یا به جایی اعتراض کنید فرزندان دیگرت هم به همین شکل در اثر سانحه و از این حرف‌ها از بین خواهند رفت. "
وی در خصوص فشارهای وارده از سوی ماموران حکومتی و خروج خود از کشور گفت: "به خاطر این حوادث نمی‌‌توانستم دیگر تحمل کنم، دخترم در استانبول ترکیه دانشجو بود و من هم بیشتر پیش او بودم، گفتم کلا برویم چون نمی‌‌شود همیشه در خفقان زندگی‌ کرد.
سالگرد پسرم هم یکی‌ دو جا به من زنگ زدند و دخترم با یک خبرنگار صحبت کرد، در فرود‌گاه جلویش را گرفتند و تهدیدش کردند و بازخواست کردند که چرا این صحبت‌ها را کرده‌ای. یک بار هم سال ۸۹ سپاهی‌ها در فرود‌گاه جلوی خود من را گرفتند و پرسیدند که در خارج با چه کسانی‌ هماهنگ هستی‌؟ چه کارهایی انجام می‌‌دهی‌؟ چه کسانی‌ با شما در ارتباط هستند، با چه کسانی‌ مکاتبه دارید؟ گفتم با هیچکس. همین سوالات را از دخترم هم پرسیده بودند. "
وی در خصوص درخواست خود از سازمان های حقوق بشری می گوید: "خون بچه‌ام پایمال نشود، تقاص خونش گرفته شود، امثال شاهرخ بچه‌های دیگری هم هستند که بدون هیچ دلیلی‌ شهید شده‌اند، بچه را ۴ سال بدون پدر، بزرگ کنم و صبح برود و ظهر این چنین فجیع به قتل برسد؟ فرزندم زیر ماشین له‌ شود؟ برای چی‌؟ چه گناهی داشت؟ مگر چه می‌‌خواست از دولت؟ آزادی می‌خواست دیگه جز این چیزی می‌‌خواست؟
می‌ خواهم که رسیدگی شود که فرزند من را چرا کشتند؟ برای چی‌؟ به چه علت؟ مگر جز این گفته‌هایی که من گفتم بچه‌ام چیز دیگری می‌‌خواست؟ ما آزادی می‌‌خواهیم، نه اینکه صدای بچه‌هایمان را در گلو خفه کنند، صدایشان هم که در می‌‌آید اینجوری له‌شان می‌‌کنند، بدون سر و صدا! بعد هم بگویند کار ما نبوده شما هم بروید بدون سر و صدا مراسم‌هایتان را برگزار کنید واگر نه بچه‌های دیگرتان هم به همین ترتیب از بین می‌‌روند، که من هم خففان بگیرم و نتوانم کاری از پیش ببرم.






شکنجه و قتل فجیع دهها زن و کودک در شهر حمص سوریه  جــرس: به گزارش منابع بین المللی، روز دوشنبه اجساد ۴۷ زن و کودک در شهر حمص پیدا شده است. فعالان مخالف دولت سوریه گفتند که روز یک‌شنبه اجساد ۲۶ کودک و ۲۱ زن که بر پیکر آنها آثار ضربات چاقو دیده می‌شود در دو محله کَرم‌الزیتون و عَدَویه شهر حمص پیدا شده‌است.
به گزارش رادیو فردا، فعالان سوری ویدئوهایی نیز در اینترنت ارسال کرده‌اند که در آن تصاویری از بدن‌های سوخته و کودکانی با چهره‌های خونین و بدن‌های قطعه‌قطعه شده دیده می‌شود.
یکی از این فعالان به خبرگزاری فرانسه گفت که: "بر بدن برخی از کودکان آثار ضربه با اجسام مختلف دیده می‌شود و شماری از زنان نیز پیش از کشته شدن مورد تجاوز قرار گرفته‌اند." گزارش‌های دیگر هم‌چنین حاکی است که در پی این کشتار، "صدها خانواده" در حال فرار از شهر حمص به بیرون از این شهر هستند.
فعالان سوری به خبرگزاری فرانسه گفتند که "در صورت اقدام نکردن جامعه بین‌الملل کشتارهای بیشتری مانند این روی خواهد داد."
تلویزیون رسمی سوریه نیز روز دوشنبه تصاویر ویدئویی وحشت‌انگیزی از جسدهای زنان و کودکان که بر روی هم انباشته شده نشان داد که در این تصاویر خانه‌هایی با دیوارهای خونین و مردانی با دست‌های بسته که به آنها تیر خلاص زده شده نیز دیده می‌شود.
عدنان محمود، وزیر اطلاعات سوریه، به خبرگزاری فرانسه گفت که "گروه‌های تروریست، کشتار خوف‌انگیز محله کرم‌الزیتون حمص را مرتکب شده‌اند تا باعث واکنش جهانی علیه سوریه شوند."
در همین روز «شورای ملی سوریه»، گروه اصلی اپوزیسیون در سوریه، با انتشار بیانیه‌ای از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا برای بررسی کشتار روز یک‌شنبه جلسه‌ای اضطراری برگزار کند.

اعلام حمایت همه‌جانبه جمهوری اسلامی
همچنین، «شورای ملی سوریه» در بیانیه روز دوشنبه خود نوشت که هم‌پیمانان بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه، در مسئولیت جنایاتی که توسط این رژیم انجام می‌شود شریک هستند.
ایران، روسیه و چین از هم‌پیمانان دولت سوریه به‌شمار می‌آیند و روسیه و چین تاکنون دو قطعنامه سازمان ملل برای محکوم کردن خشونت‌ها در سوریه را وتو کرده‌اند.
روزنامه رادیکال، چاپ ترکیه، روز شنبه به نقل از احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه نوشت که "جمهوری اسلامی ایران و روسیه هم‌اینک پشتیبانی خود از دولت بشار اسد را نسبت به سال گذشته میلادی کاهش داده‌اند."
خبرگزاری ایرنا، روز دوشنبه از واکنش وزارت خارجه جمهوری اسلامی به وزیر خارجه ترکیه خبر داد.
بنا بر این گزارش، ‌حسین امیرعبداللهیان، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی در امور کشورهای عربی و آفریقا، در واکنش به این سخنان داوداغلو اعلام کرد: "جمهوری اسلامی بر حمایت همه‌جانبه خود از ملت و دولت سوریه تاکید دارد."
 امیرعبداللهیان گفت: "ما اطمینان داریم مردم سوریه در سایه طرح اصلاحات بشار اسد، در مسیر تکمیل روند اصلاحات و مقابله با مداخله خارجی گام‌های مستحکم خود را تداوم خواهند بخشید."
معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی افزود: "ما راه حل سیاسی و حمایت از مطالبات مردم سوریه که مورد اهتمام جدی رئیس جمهوری بشار اسد قرار گرفته‌است را مناسب‌ترین راهکار می‌دانیم."
گفتنی است، کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل متحد و اتحادیه عرب در امور سوریه، یکشنبه برای بار دوم در دمشق با بشار اسد رئیس جمهور این کشور دیدار کرد و پس از آن به خبرنگاران گفت دستیابی به توافق برای متوقف کردن خشونت‌ها در سوریه بسیار دشوار است.
بنا بر گزارش آسوشیتدپرس، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا، و همتای روسی او سرگئی لاوروف قرار است روز دوشنبه در نشست خصوصی وزرای خارجه ۱۵ کشور در شورای امنیت سازمان ملل گفت‌وگوهای دوجانبه‌ای در مورد مسئله سوریه داشته باشند.

واکنش بریتانیا
در همین زمینه، ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا گفته است "حال زمان آن رسیده که رهبری و وحدت را در یافتن راه حلی برای بحران سوریه نشان دهیم."
به گزارش بی بی سی، هیگ که این سخنان را در جریان جلسه ویژه امروز دوشنبه ۱۲ مارس (۲۲ اسفند ماه) شورای امنیت سازمان ملل در نیویورک بیان کرد، افزود شورای امنیت سازمان ملل در مورد بحران سوریه با شکست مواجه شده، حال زمان آن رسیده که در مورد حل این بحران یک صدا و با هم عمل کرد.
بر اساس اعلام سازمان ملل متحد، از زمان آغاز خشونت‌ها در سوریه بیش از ۷ هزار و ۵۰۰ نفر جان خود را از دست داده‌اند.





تحلیل روان‌شناختی “جدایی نادر از سیمین” در گفت‌وگو با اشکبوس طالبی جرس: در داستان جدایی‌یی که این روزها در بسیاری از کشورهای دنیا نام آشنا است، بیش از همه رفتارهای تحت فشار در جامعه‌ی امروز ایران نقش دارند. کنش‌هایی ناشی از تضاد و تعارض تحت فشارهای اجتماعی، اقتصادی، مذهبی و احساسی.
اشکبوس طالبی، روانشناس معتقد است این فیلم آینه تمام نمای جامعه ایران و قشرها و طبقات داخل ایران است و "تضاد و تعارض بن مایه‌ی اصلی رفتار تمام شخصیت‌ها است."
برای تحلیل روانشناختانه‌ی این فیلم برنده‌ی اسکار با اشکبوس طالبی روانشناس، محقق و مدرس ساکن مریلند به گفت‌وگو نشسته‌ایم که متن کامل آن در ادامه می‌آید:

آقای طالبی، جدایی نادر از سیمین برنده جوایز بسیاری و در اکران‌های عمومی نیز با استقبال خوبی مواجه شد. در حالی که بسیاری از کلیدهای این فیلم برای بیننده ایرانی ملموس و قابل درک است. دلیل استقبال جهانی از فیلم با زبان‌ها، فرهنگ‌ها و سیستم‌های اجتماعی متفاوت در چه می‌دانید؟
سوال خوبی است. ببینید فارغ از مرزها، قومیت‌ها، مذهب‌ها، سیاست ها و غیره انسان‌ها احساسات، عواطف و مشکلات مشابهی دارند. طلاق در همه جا هست و در همه جا هم تولید استرس می کند. مهاجرت ناخواسته برای امنیت یا زندگی بهتر در همه جا بوده و هست و برای انسان‌ها هم دردناک است. تضادها، تعارض‌ها، استرس‌ها، افسردگی‌ها، اضطراب‌ها، ناامنی‌ها در همه جا کم و بیش وجود دارد. لذا این مسایل روانی جهان شمول است و مختص انسان. حتی نوع واکنش‌ها هم تا حدی شبیه هم هستند. بنابراین همدلی و همدردی از هم زبانی وهم‌وطنی کار برد بیشتری پیدا می‌کند. مساله این نیست که شخصی تصمیم می‌گیرد تا از کشور آبا واجدادی خود به اجبار کوچ کند یا تقاضای طلاق کند، مساله این است که افراد با این مشکلات چگونه کنار می‌آیند و جامعه و فرهنگ تا چه حد امکان این تصمیم‌گیری‌ها را تحمل می‌کند یا نمی‌کند. در این جا حالا به من اجاره بدهید تا مشاهدات خود را به طور خلاصه بازگو کنم و احتمالا خوانندگان شما هم شبیه همین مشاهدات را داشته‌اند. لذا هر دو از یک چیز سخن می‌گوییم. من این طور می‌بینم که آقای فرهادی با درایت و دقت تمام اسم های بازیگران را از بطن تاریخ و فرهنگ ایران بیرون کشیده و بطور سمبلیک و نمادی انها را دوباره زنده کرده است. ساره بیات در نقش راضیه ظاهر می‌شود که اسمی اسلامی است به معنی زن راضی وخرسند به وضع موجود. او نماینده نوعی دیگر از زنان کنش‌گر جامعه است که با جتکیه بر مذهب تصمیم می‌گیرد و زندگی می‌کند. و شهاب حسینی در نقش حجت باز مفهومی اسلامی و حتی شیعی است و یکه وتنها است و مورد ظلم واقع شده است و با جامعه امروزی هم مشکل دارد. نادر که اسم سمبلیک آقای پیمان معادی است نماینده تمام عیار مرد ایرانی و حتی شرقی است؛ یکه تاز، تکرو و یک‌دنده، عاطفی و با تفکر پدر سالاری و ملغمه‌ای از تجدد و مذهب. گویی نادر شاهی دیگر در قرن چهاردهم هجری. و ترمه که اسم سمبلیک است برای سارینا فرهادی. نماینده نسل جوان پرسشگر، آرمان خواه و اسیر قید و بندهای خانواده واجتماع. ترمه اسم پارچه‌ای است گران‌بها و پرخاطره. زنان خانه معمولا آن را توی قاب می‌گیرند یا لباس اشرافی درست می‌کنند. ترمه را هم باید چون نورچشم پایید و مواظبت کرد. اما ترمه جوان که می‌بایست در شرایط متعارف رهبران نسل بعد باشد ولی به بازی گرفته نمی‌شود او هم مثل دیگران در نگرانی و اضطراب است. حالا ما یک شناخت اجتماعی، تاریخی، سمبلیک از این بازیگران پیدا کرده‌ایم و می توانیم به مشاهدات خود از این فیلم معنایی بدهیم.

در جدایی نادر از سیمین شخصیت‌های فیلم دچار تضاد و تحت فشارهای گوناگون هستند. چقدر این وضعیت با زندگی واقعی مردم ایران مرتبط است؟
نه تنها ارتباط دارد بلکه آینه تمام نمای جامعه ایران و قشرها و طبقات داخل ایران است. تضاد و تعارض بن مایه‌ی اصلی رفتار تمام این افراد است. مثلا خانم ساره بیات دچار تضادی است که نمی‌داند در سر بزنگاه چه باید بکند. باید در مورد موضوعی که پیش آمده اجازه دهد شوهرش تصمیم بگیرد یا خودش تصمیم بگیرد، دادگاه تصمیم بگیرد یا مذهب؟ در داستان ابتدا اقتصاد تصمیم می‌گیرد و قرار می‌شود دیه پرداخت کنند و قضیه تمام شود اما بعد مذهب است که پیشی می‌گیرد و راضیه به عنوان یک کنشگر اجتماعی به مذهب مراجعه می‌کند و جواب این مسئله را از مذهب می‌گیرد. به قوانین اجتماعی وحتی خواست شوهرش هم بی‌توجهی می‌کند چرا که او با چارچوب‌های اخلاقی خودش که متاثر از مذهب است تصمیم‌گیری می‌کند. گویی سیستم‌های اخلاقی در او درونی نشده و خارج از او قرار دارد. مثل کودکی 7-5 ساله که باید از پدر یا مادر اطاعت کند. دیگر افراد داستان هم همین‌طور. همه دچار تضادهایی هستند و این‌ تضادها فقط مخصوص جامعه ایران نیست. و به همین خاطر هم هست که این فیلم اقبال جهانی پیدا کرده است. این داستان زندگی عادی است و در هر جامعه انسانی ممکن است رخ بدهد. در سرتاسر این فیلم شما با یک سری تضادها، تعارض‌ها و دوگانگی‌ها سروکار دارید و احساس می‌کنید که در جایی زندگی می‌کنید که مثل کلاف سردرگم همه چیز درهم گره خورده و ظاهرا هیچ‌کس هم راه چاره‌ای ندارد. به خاطر همین است که نگرانی از آینده، بی‌پناهی، سردرگمی، عصبانیت، فردگرایی، دلهره، زودانگیختگی، دروغ، لجاجت، افسردگی، دادزدن به جای صحبت کردن، بیگانگی از احساسات دیگران، به آخر خط رسیدن، گریه کردن، دیگران را سرزنش کردن، مسئولیت‌ناپذیری و ده‌ها رفتار عاطفی و ناکارآمد دیگر از بازیگران سر می‌زند و به قدری این رفتارهای نابهنجار عمومیت یافته که به نرم تبدیل شده و برای مردم عادی شده است.
در فیلم خیلی هوشمندانه این رفتارها زیر دوربین گذاشته است وآن‌ها را عادی نمی‌بیند. برای مثال، نادر بین سنت و مدرنیته سرگردان است از آنجا رانده و از این جا مانده. تحصیلات امروزی دارد ولی در یک گفتگوی ساده با همسر تحصیل کرده‌اش ناتوان و ناکارامد است. می‌خواهد یک اصول‌گرا بماند ولی به اقتضای زمان، دروغ می‌گوید حتی به دخترش ترمه. سیمین هم دچار تضادهای حل ناشدنی است . تضاد بین ماندن و رفتن؛ تضاد بین حقیقت و مصلحت؛ تضاد بین حقوق فردی خود یا خانواده. او تلاش می‌کند تا دخترش ترمه را به گمان خود نجات دهد و آینده‌اش را تضمین کند. اما در کشاکش قوانین مذهبی و پدرسالار به بن‌بست می‌رسد. نه پای رفتن دارد و نه تاب ماندن. داستان حجت هم همین طور است . او به شدت از تضادهای طبقاتی در اجتماع ناخرسند است. به قوانین و سیستم قضایی اعتمادی ندارد چرا که او را بارها به زندان انداخته‌اند. گرچه سال‌ها کفاشی می‌کرده و علی‌القاعده مستضعف بوده و جامعه اسلامی می‌بایست زیر پروبالش را بگیرد اما حالا از دست طلبکارها کلافه شده. او می‌خواهد حق خودش را با زور و داد و بیداد بگیرد. حجت در واکنش به این فشارهای روحی خودزنی می‌کند و پرخاشگر غیرفعال (passive- aggressive) است او ناخودآگاه آسیب‌ها را متوجه خودش می‌کند و به خودآزاری و خودتخریبی می‌رسد.همه دچار تضادهای نفس‌گیر اجتماعی‌اند و راه‌ برون‌رفتی هم پیش‌رو نیست. و روان‌شناسی امروز برای ما هزاران بار ثابت کرده که این تضادها و دوگانگی‌ها تولید استرس می‌کنند و اگر ادامه یابند هر انسانی را می‌تواند از کار بیندازد یا حداقل او را ناکارآمد کند. در رفتار هیچ کدام از این کاراکترها یک لحظه شاد نمی‌بینید. گویی خندیدن از این مردم برای همیشه خداحافظی کرده. رفتارها هیجانی، فوری، دفاعی و حق به جانب است کسی به کس دیگر گوش نمی کند. (نادر در این گیر ودار به درماندگی میرسد و در زمان شستن پدر می شکند و های های گریه میکند او در واکنش به استرس، همسرش سیمین را مورد ملامت قرار می دهد که ( تو می ترسی و می خواهی فرار کنی من میمانم وبا مشکلات مبارزه میکنم . اصلا همه چیز تقصیر تو است . اگر تو نمی خواستی بروی این اتفاقات رخ نمی داد) و راضیه هم در برخورد با استرس به دروغ متوسل می شود و یا برای حل مساله تابوها را زیر پا میگذارد یا در منزل مرد مجردی کلفتی میکندو غریبه ای را به حمام می برد و می شوید تابو ها را زیر پا می‌گذارد تا به شوهرش کمک کند.

هر چهار شخصیت اصلی در تضاد با سیستم قضایی و قانون هم هستند، نوع نگاه و اعتماد این چهار نفر نسبت به قانون چگونه است؟
 من اگربتوانم این افراد را نمادی از جامعه خودمان بگیرم، این طور می‌شود دید که جامعه ما هنوز تکلیف‌اش را با خودش مشخص نکرده است. این جامعه نه یک جامعه سنتی است، نه یک جامعه مدرن، نه یک جامعه سکولار است و نه یک جامعه مذهبی .نه یک جامعه فئودالی است و نه سرمایه‌داری. بلکه ملغمه‌ای است جسته و گریخته از تمام این جنبه‌ها و هیچ کدام از این‌ها مسلط نیستند. گویی همه‌چیز در حال گذار است. همه چیز به امروز و فردا بستگی دارد. هر چیزی ممکن است رخ دهد و این است که احساس ناامنی بن مایه رفتارهای همه بازیگران شده از پدر پیر که نماینده نسل گذشته شکست خورده بعد از مشروطیت است تا ترمه جوان که به جای لذت بردن از دوران نوجوانی خود، باید بین مادر و پدرش یکی را به اجبار انتخاب کند. حتی قانون هم اینجا حکم‌فرما نیست. قانون تنها کار خودش را می‌کند و حتی آخر کارهم درمانده می‌شود. حتی قاضی که بسیار بی‌طرف هم عمل می‌کرد نتوانست موضوع را حل و فصل کند و خود آشکارا از این همه تضاد ودو گانگی کلافه است. سرش را میان دو دستانش می گیرد و دستور می دهد تا پنجره را باز کنند تا کمی هوای تازه به داخل بیاید و یا با کلافگی تمام حبه قندی را به استکان چای فرو می برد تا بطور سمبلیک تلخی روز سنگین اش را قدری شیرین کند. پس این جامعه نه یک جامعه قانونی، نه جامعه مذهبی و نه یک جامعه سنتی است؛ جامعه‌ای است که هنوز راهش را پیدا نکرده و هنوز دارد دست و پا می‌زند. در واقع این بازیگران به عنوان نمادی از جامعه ایران نشان می‌دهند که مساله سنت و مدرنیته هنوز حل نشده است، مسئله مرد و زن حل نشده است، مسئله والدین و نسل جدید حل نشده است، مسئله قانون درونی نشده است مساله مذهب و اخلاقیات خود مشکل زا شده اند نه مشکل گشا و حتی می‌بینم دست آخر این ریش‌سفیدها هستند که دخالت می‌کنند تا با گرفتن پول مسئله فیصله پیدا کند. گرچه آن‌ها هم به خاطر منافع فردی‌شان می‌خواهند مسئله را حل کنند چرا که طلبکار هستند. در واقع در فیلم هم نشان داده شده که هر فرد قضایا را تنها و تنها از دید فردی خود نگاه می‌کند و به دیگران کاری ندارد. بنابراین جامعه ما هنوز قدم‌های طولانی تا جامعه مدرن فاصله دارد. اما به هر حال به نظر می رسد که هیچ کدام از این شخصیت ها به نا امیدی مطلق نرسیده اند و همه به نوعی تلاش می‌کنند که مسایل را حل کنند حتی اگر بشود از طریق کد خدامنشی فیو دالی یا کمک گرفتن از سنت و مفاهیم شریعت مثلا پرداخت دیه و گرفتن رضایت . گرچه همگی این راه حل ها نا کارآمد و نازا بودند و اما هنوز امید در ذهن این بازیگران زنده و مانا است، خودش جای شکر دارد و باعث خوش بینی من نیز هست.

با این توضیحات شاید بتوان ترمه را در فیلم نماد جوان ایرانی دانست. با این فرض فکر می‌کنید رفتارهای او چقدر تاثیر گرفته از جامعه‌ای با مختصاتی است که می‌گویید؟
ترمه نماد جوان ایرانی است. آرمان‌گرا است. مثل همه جوان‌ها همه چیز را آرمانی می‌خواهد و همچنین دنبال حقیقت است. دنبال این است که ببیند مثلا پدرش دروغ گفته یا نه و اگر گفته چرا. پدری که حتی حاضر نیست اشتباه معلم را بپذیرد حالا خودش متوسل به دروغ‌گویی شده و این برای جوان آرمان‌گرا عجیب است. او وقتی می‌بیند که والدین‌اش در خانه یک چیز می‌گویند اما بیرون از خانه کار دیگری انجام می‌دهند به ناچار وارد این سیستم می‌شود تا جایی که خودش هم در برابر قاضی به دروغ می‌گوید که جریان بارداری راضیه را او به پدرش گفته است. در واقع او وقتی در چنین جامعه‌ای قرار می‌گیرد مجبور است دست از آرمان‌گرایی بردارد و با حقیقت جامعه روبه‌رو شود.

اگر این رفتارها را در قالب یک جامعه ببینیم از نظر یک روانشناس این رفتارها عادی است؟
من به عنوان یک تحلیل‌گر روانی این طور می بینم که رفتارهای این بازیگران واکنشی و عاطفی هستند و فقط سیمین است که تلاش می‌کند راه چاره‌ای عقلانی و اجتماعی پیدا کند. او هست که که به فرهنگ جدید و معترض شهروندی دلبسته است و سعی نمی کند دیگران را سرزنش کند. اوست که در دادگاه از حق مادری خود دفاع می‌کند و قبول می کند که همسرش آدم درستی است و سعی می کند از ظرفیت های واقعا موجود جامعه استفاده کرده و مساله را طوری حل کند که همه طرف های دعوا برنده باشند و او سعی در حل مساله دارد نه حذف صورت مساله. لذا او با مساله روبرو می‌شود. ولی دست وپایش با سنتها و قوانین و حدود بسته است. لذا ترجیح می‌دهد آب و خاک و خانواده و تمام تعلقات دوران کودکی و جوانی و میان سالی را رها کند ودر حقیقت نه از نادر بلکه از این فرهنگ جدا شود . داستان در حقیقت جدایی نادر از سیمین نیست بلکه جدایی سیمین ار جامعه موجود است. او فقط به یک نوار شجریان بسنده می‌کند و غیر مستقیم می‌گوید که او به این جنبش اعتراضی تعلق دارد و از این موج نیاز به تغییر قطع امید نکرده است. بنا براین ما آشکارا می بینیم که واکنش های انسان ها به استرس و مشکلات روزانه متفاوت هستند. هر کس به نوعی با فشارها کنار می آید. یکی واکنش عاطفی دارد و دیگری فرار و گوشه گیری ودر نهایت افسرده می شود و دیگری ممکن است به کارهای خلاقه گرایش نشان دهد و شخص دیگر ممکن است نسبت به این استرس ها بی خیال باشد و آسیبی نبیند اما وقتی این استرسها ونابسامانی ها در رابطه با دیگران ودر بعد روابط اجتماعی بروز میکنند اثرات بیشتری دارند و ممکن است روابط اجتماعی و خانوادگی شخص را فلج کنند و او را به ورطه دیگر آزاری یا خود آزاری سوق دهند ، که در نهایت به ناهنجاری یا بیماری ختم می شود.

به طور کلی فکر می‌کنید فیلم بیش از همه به کدام شاخصه‌ی اجتماعی امروز ایران پرداخته است؟
 اگر بخواهم یک جواب علمی به این پرسش شما بدهم، لازم می بینم از یک نظریه روان شناس اجتماعی کمک بگیرم. به نظر می‌رسد که شاخص های اجتماعی امروز ایران را می‌شود با یکی از چهار فورمول زیر تبیین کرد. الگوی اول، الگوی من خوبم، تو خوبی است. یعنی که من به عنوان عضوی از این جامعه احساس رضایت میکنم و به تو هم حق میدهم که چنین باشی . من دارای حقوق قابل تعریف اجتماعی هستم و شما هم به همین اندازه دارای حقوق مساوی اجتماعی، سیاسی، مذهبی، جنسی، هستی . و این حقوق مساوی هم در جامعه نهادینه شده و رسمیت دارد بدون هیچ حق ویژه . بنابراین اشکالی ندارد که من ترک، بلوچ، سنی، شیعه، بی دین یا با دین باشم کودک باشم یا بزرگسال. مرد باشم یا زن. ثروتمند باشم یا فقیر باسواد باشم یا بی سواد کارگر باشم یا کارفرما .سیاه باشم یا سفید. روستایی باشم یا شهری. از نظر حقوق شهروندی دارای حق حیات مساوی هستم و از بودن و زندگی کردن در چنین جامعه ای خوشحال و آسوده خیالم. فکر نمی کنم که جامعه ما ایران، نه در گذشته و نه اکنون از چنین شاخصه ای تبعیت کرده ویا میکند . چرا که این الگو بیان گر یک جامعه سالم ، آزاد، پیش رونده است و ما منزل‌ها از این جامعه فاصله داریم.
الگوی دوم درست مقابل الگوی اول است. من بد هستم، تو هم نیز بد هستی. در این الگو هیچ کس احساس تعلق، مسئولیت و حقوق شهروندی ندارد . قانون جنگل حاکم است زور با حق یکی است اخلاقیات در خدمت زور و گردن کلفتی است همه به دیگران بدبین هستند . همه میخواهند خرشان از پل بگذرد د ر چنین الگویی حق کشی، تجاوز ، کشتار، اخلاق مطلق است. هیچ کس احساس امنیت ندارد . ترس ، دلهره ، نا امنی نگرانی از فردا مشغله فکری همه است . همه تلاش دارند فقط زنده بمانند وبرای زنده ماندن یاد می گیرند تا خشن، و پرخاشگر باشند. در چنین الگویی از احترام به دیگری، مراعات حقوق دیگران، امنیت اجتماعی، فداکاری، عشق خبری نیست.تمام تلاش ها برای زنده ماندن و تنازع بقاء است به نظر نمی رسد که جامعه ما در حال حاضر در چنین الگویی جا می گیرد گر چه نشانه هایی قوی از این رویکرد می بینیم ولی هنوز تعیین تکلیف نشده است.
الگوی سوم شکلی است مابین دو الگوی اول و دوم. من خوب هستم، تو خوب نیستی. در این حالت همه حق به جانب هستند و دیگران مقصر. زندگی و روند اجتماع پیرامون حقوق (من) دور می زند (من) در مرکز عالم است و دیگری دارای حقوقی نیست و چون دارای حقوقی نیست و قوانین اجتماعی هم حقوق {او) را به رسمیت نمشناسد ،،پس (من ) به (خود) حق میدهم تا (او) را لگدمال کنم و از تخریب جان ومال و ناموسش هم ابایی نکنم چرا که (او) غیر خودی است . مثل من لباس نمی پوشد مثل (من) فکر نمی کند.... لذا در این فیلم می بینیم که هر کدام از شخصیت ها تقصیر را گردن دیگری می اندازد تا از زیر بار مسولیت شانه خالی کنند. نادر به سیمین می گوید همه اش تقصیر توست اگر تو نمیرفتی هیچ کدام از این اتفاقات به وجود نمی آمد. حجت به راضیه میگوید چه کسی به تو اجازه داده که در خانه یک مرد مجرد نامحرم کار کنی من از تو شکایت میکنم. ترمه هم مادرش را و گاهی پدرش را سرزنش میکند. اگر تو خانه را ترک نمی کردی بابا بزرگ این طور نمی شد و یا راضیه بچه اش را از دست نمی داد، یا بابا آیا تو واقعا نمی دانستی که راضیه حامله است؟ و یا راضیه می گوید این تقصیر توست که مرا هل دادی و باعث شد تا بچه ام را سقط کنم یا اگر به خیابان نمی‌رفتم تا پدر را پیدا کنم ماشین به من نمی زد. این چارچوب رفتاری تا حد زیادی عمومیت دارد و شاید به همین دلیل است که ما ایرانی‌ها (من) بزرگ داریم و نسبت به دیگران بد بین هستیم و از بیگانه هراسی رنج می بریم و یا نسبت به هموطنان حتی همکاران خود شک وتردید داریم چون ناآ گاهانه به غلط معتقدیم که ما خوبیم ودیگران بد هستند فرق هم نمی کند چه شاه باشد چه خمینی و چه بختیار باشد و چه خامنه ای . چون الگوی کلی این است (من خوبم و تو بد هستی) جالب اینکه نهایت این روند به دیگر آزاری، حذف دیگران، دیگرکشی و تخریب دیگران و در نهایت به نسل کشی ختم می شود. نمونه‌های تاریخی هم کم نیستند. چه در ایران اسلامی کنونی و چه در ایران شاهنشاهی گذشته. شاید بی‌دلیل نیست که می‌گوییم در هر کدام از ما ایرانی ها یک احمدی نژاد، یا یک دیکتاتور لمیده است.
با توجه به تحلیل های ذکر شده به نظر می‌رسد فورمول چهارم که نقطه مقابل نقطه سوم است یعنی من بد هستم، تو خوبی با الگوهای رفتاری جامعه جور در نیاید. الگوی سرزنش خود، احساس مظلومیت کناره گیری و تارک دنیا شدن. خود را مقصر دانستن و دیگران را مبرا از اشتباه قلمداد کردن.
در پایان خوشحالم که آقای فرهادی در نقش یک تماشاگر بی‌طرف پا در این میدان گذاشته و برای اثبات نظریات از پیش ساخته شده فیلم نساخته است. ایشان هیچ تلاشی نکرده اند به عنوان معلم اخلاق یا فعال سیاسی یا نظریه پرداز خود را جا بزنند. ایشان در آغاز فیلم با تعدادی سوال شروع می کنند واز مسایلی آغاز می کنند که خیلی عادی وعمومی هستند و هر روزه در هزارها نقطه ایران و جهان ممکن است اتفاق بیفتد و با امانت داری تحسین آوری فیلم را با همان سوالات اولیه به پایان می برد. شرایطی را فراهم می کند تا بینندگان خود کاوش کنند و راه حلهارا کشف کنند. من هم مثل ایشان از جامعه ایران قطع امید نکرده ام وبه توانایی های درون جامعه خوش بین هستم و می بینم که توانایی های زیاد و کشف ناشده ای وجود دارند که باید ان ها را کاوید و به کار گرفت.




جمهوری اسلامی برای چهارمین سال بعنوان یکی از “دشمنان اینترنت” در سطح جهان معرفی شد
 جــرس: سازمان گزارشگران بدون مرز برای چهارمین سال متوالی، جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از کشورهای دشمن اینترنت معرفی کرد و طی گزارشی از وضعیت سانسور اینترنتی در سال ۲۰۱۲ تحت عنوان "دشمنان اینترنت"، مقامات حکومت ایران در میان چهار کشور اصلی "دشمن اینترنت" قرار دارد.
سایت این سازمان بین المللی مدافع حقوق روزنامه نگاران با انتشار این گزارش، نوشته است که وضعیت سانسور اینترنت در سال ۲۰۱۱ فقط در کشورهای برمه، چین و کوبا، بدتر از ایران بوده است.
گزارشگران بدون مرز در این گزارش از صدور حکم مجازات اعدام در ایران به دلیل فعالیت در شبکه اینترنت و از تداوم موج دستگیری‌ها در این کشور ابراز نگرانی کرده است.
این سازمان بین المللی مدافع آزادی رسانه‌ها، اعلام کرده است که بیشتر این دستگیری‌ها در روزهای نزدیک به مناسبت‌های سیاسی مانند سالگرد انتخابات مناقشه برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری اتفاق افتاده و هدف از این کار، "مقابله با مخالفان، اختلال در انتشار مستقل اطلاعات و ایجاد جو رعب و وحشت" بوده است.
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است که "در ایران شکنجه و بدرفتاری به هنگام بازداشت و همچنین افترا به جای اتهام و وادار کردن افراد به اعترافات اجباری که از تلویزیون پخش می‌شوند، به امری رایج تبدیل شده است."
گزارشگران بدون مرز همچنین نوشته است: "مقامات قضایی و امنیتی ایران از اعمال فشار بر خانواده‌های زندانیان ابایی ندارند."
در این گزارش آزادی موقت زندانیان در برابر دریافت مبالغی به عنوان وثیقه، نوعی "اخاذی" نامیده شده است.
به نوشته گزارشگران بدون مرز، ممانعت از سفر احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور مربوط به حقوق بشر ایران به این کشور "از مصادیق بارز خودسری" مسئولان ایران است.
گزارشگران بدون مرز همچنین از "سختگیرانه تر کردن قوانین مربوط به جرایم رایانه‌ای" در ایران انتقاد کرده و تشکیل "شورای عالی فضای مجازی" به دستور آیت الله خامنه‌ای را آخرین "ابتکار حکومت ایران برای مهار بیشتر اینترنت و شناسایی کاربران" نامیده است.
در بیانیه گزارشگران بدون مرز آمده است: "جمهوری اسلامی ایران سیاست پلیدنمایی رسانه‌های جدید را با منتسب کردن آنها به قدرت‌های خارجی و ابزاری در خدمت جنگ نرم برای سرنگونی حکومت ادامه می‌دهد."
گزارشگران بدون مرز نوشته است که یکی از اقدامات حیاتی برای حکومت ایران "سرمایه گذاری در عرصه سانسور سایبری" بوده است.
در این بیانیه با اشاره به اینکه در بهمن ماه گذشته دسترسی میلیون‌ها کاربر ایرانی به صندوق پست الکترونیکی گوگل و یاهو قطع شده بود، آمده است: "قطع کامل ارتباط اینترنت و کم کردن سرعت در موقعیت‌های بحرانی از راهیافت‌های رژیم است که هر روز بیش از پیش شده است و به شکل منطقه‌ای و یا در سطح شهرها به کار گرفته می‌شود."
گزارشگران بدون مرز همچنین از شرکت‌های بین المللی و بنگاه‌های اقتصادی‌ای که "با فروش و صادرات ابزارهای مورد استفاده در سانسور و تعقیب" با دولت ایران همکاری می‌کنند، انتقاد کرده است.
در پایان این بیانیه آمده است: "متخصصان مسدود کردن پروتکل اچ‌تی‌تی‌پی‌اس در ماه‌های اخیر را تمرینی برای راه اندازی اینترنت ملی و قطع کامل ارتباط با اینترنت جهانی تفسیر کرده‌اند."
گزارشگران بدون مرز اعلام کرده‌اند که چنانچه حکومت ایران طرح "اینترنت دو سرعته" را اجرا کند، یعنی اینترنتی با سرعت بالا و متصل به اینترنت جهانی برای مسئولان، مقامات دولتی و افراد خاص و اینترنتی سانسور شده برای اکثریت بزرگی از مردم، در اینصورت مرتکب تبعیض بزرگی خواهد شد که می‌توان آن را "تبعیض دیجیتالی" نامید.
در گزارش پیشین سازمان گزارشگران بدون مرز که در اسفندماه ۸۹ منتشر شده‌بود نیز، نام جمهوری اسلامی در فهرست ۱۰ کشوری بود که دشمن اینترنت به شمار می‌روند. در آن گزارش ذکر شده‌بود که در آن تاریخ گروهی از فعالان فضای مجازی در ایران در زندان‌ به سر می‌بردند.





 جــرس: 
به گزارش منابع چاپ و نشر ایران، آمار رسمی کشور اعلام کرده است که تیراژ متوسط کتاب، با کاهشی ۴۳ درصدی، از بیش از ۵۲۰۰ نسخه در سال ۱۳۸۰ به کمتر از ۳ هزار نسخه در سال ۹۰ سقوط کرده است.
سایت «کاغذ اخبار» در این زمینه گزارش داده است مطابق آمار رسمی تعداد کل کتاب‌هایی که هر سال به بازار عرضه شده روندی نزولی دارد و این روند در پنج سال گذشته کاهشی چشمگیر را نشان می‌دهد. در سال ۱۳۸۵ از حدود ۵۳ هزار و ۵۰۰ عنوان نزدیک به ۲۲۸ میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه کتاب وارد بازار شده است. در سال ۸۹ تعداد عنوان‌ها ده هزار افزایش داشته اما مجموع کتاب‌هایی که منتشر شد ۳۰ میلیون نسخه کمتر شده است.
بر اساس این گزارش، به رغم افزایش قابل توجه عنوان‌های جدید، حجم متونی که برای مطالعه در اختیار شهروندان قرار گرفته، کمتر شده است. تعداد متوسط صفحه‌های یک کتاب نیز از ۲۵۲ به ۲۳۵ صفحه در سال ۹۰ تنزل پیدا کرده است. آمار خانه کتاب حکایت از آن دارد که تیراژ متوسط کتاب که ده سال پیش ۵ هزار ۲۳۴ نسخه بوده در یک روند کاهشی منظم در سال جاری به ۲۹۹۲ نسخه رسیده است.
این گزارش می افزاید: موسسه خانه کتاب که از زیر مجموعه‌های وزارت ارشاد محسوب می‌شود، به دلیل دسترسی به اطلاعات رسمی وضعیت نشر در ایران مهمترین، و به لحاظ آماری معتبرترین نهاد فعال در این حوزه محسوب می‌شود. مجموعه‌های آماری که در مورد نشر کتاب در یک دهه‌ی گذشته توسط خانه کتاب منتشر شده، حکایت از واقعیت‌هایی دارد که خلاف تمام ادعاهای مسئولان است.
کاهش ۱۲ درصدی متون چاپی
این درحالیست که مسئولان دولتی ادعا می‌کنند که افزایش شمار عنوان کتاب‌های منتشر شده بیانگر بالارفتن سطح مطالعه در جامعه است. دو برابر شدن تعداد عنوان‌ها در یک دهه‌ی گذشته نیز در نظر اول فریبنده است، اما همانگونه که در آمار خانه کتاب پیداست تعداد کتاب‌هایی که در اختیار خوانندگان احتمالی قرار گرفته مدام کمتر می‌شود.
یکی از شیوه‌های مرسوم محاسبه‌ی سرانه‌ی مطالعه در نظر گرفتن تعداد صفحه‌های چاپ شده به نسبت جمعیت است.
بر اساس داده‌های مرکز آمار ایران در یک دهه‌ی گذشته حدود ده میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شده است. از سوی دیگر شمار کل صفحه‌های کتاب چاپ شده از سال ۸۲ تا امسال نزدیک به ۱۲ درصد کمتر بوده.
بر اساس این گزارش، اگر یکی از شاخص‌های مهم مطالعه غیردرسی را کتاب‌های ادبی در نظر بگیرم، آمار مربوط به این حوزه نیز شاهدی بر کاهش میزان مطالعه است. تیراژ متوسط کتاب‌های ادبی در یک دهه گذشته از ۵۰۶۸ به ۲۰۲۰ نسخه در سال ۹۰ تنزل پیدا کرده است. تعداد کل کتاب‌های چاپ شده نیز در ده سال گذشته به‌رغم افزایش جمعیت و دوبرابر شدن عنوان کتاب‌ها افزایش محسوسی نداشته است.
طی روزهای اخیر، درحالیکه فشار بر ناشران کشور مضاعف شده، مدیرعامل انتشارات حکمت با اشاره به اینکه حوزه نشر در وضعیت بحرانی قرار دارد، گفت: در حوزه اندیشه این مشکلات بیشتر است چون با مخاطب عام روبرو نیستیم بنابراین شمارگان کتابها پایین‌تر است .
محمدحسین غفاری مدیرعامل انتشارات حکمت در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد وضعیت نشر حوزه اندیشه در سال جاری گفت: متأسفانه به دلیل موقعیتی که از نظر اقتصادی در کشور وجود دارد شرایط نامطلوبی را سپری می کنیم.



احمد توکلی! موسوی خیانت کرد یا آنان که قانون نمی شناسند و بیت المال بر باد می دهند

کلمه: احمد توکلی که آقای حداد را یک شخصیت فرهنگی معتقد، مودب و از نظر مردم شناخته‌شده است می داند، و معتقد است که می توان حتی یک سال باقی مانده از دوران احمدی نژاد را به رغم هم کاستی ها و انتقادها و حراج منابع ملی و  اختلاس سه هزار میلیارد تومانی تحمل کرد، اما می گوید که میرحسین موسوی، نخست وزیر محبوب امام،  دست به “خیانت” زده است.
توکلی و دوستانش که طی سه سال گذشته تمامی تریبون های رسمی و غیررسمی و سه قوه و نهادهای غیردولتی را در دست داشتند، ده ایراد به عملکرد موسوی دارد و مدعی است که پیش از این آنها را با اصلاح طلبان در میان گذاشته است.
او نمی گوید اگر آنها دلایل و اسناد خیانت میرحسین موسوی را دارند چرا او را غیرقانونی بیش از یک سال است محصور کرده اند و برایش دادگاه تشکیل نمی دهند. اگر اعتراض قانونی موسوی به نتیجه انتخاباتی که حتی اصولگرایان در آستانه مجلس نهم به موارد “تقلب و غیرقانونی” بودنش اعتراض کردند، “خیانت” است، پس کشتن مردم بی گناه در خیابان ها، شکنجه های غیر انسانی در زندانها، حمله به کوی دانشگاه، جنایت کهریزک، آتش زدن اموال عمومی، رد شدن ماشین نیروی انتظامی از روی مردم، اختلاس سه میلیارد تومانی، حراج منابع ملی و …. چه نام دارد.
طی یک سالی که از حصر غیرقانونی میرحسین موسوی گذشته است، تاکنون هیچ یک از مقامات قضایی در این خصوص اظهار نظر نکرده اند.
توکلی نمی گوید که موسوی خیانت کرده که حکیمانه پیش بینی قانون شکنی های احمدی نژاد را کرده بود بود و هشدار داده بود به حیف و میل ها از بیت المال و گفته بود که آمده است تا تکلیف ”حساب‌های میلیاردها تومان پول گمشده را روشن” کند خائن است یا آقای توکلی که می دانسته است که چه حیف و میلی در بیت المال می شده و چه قراردادهای ننگینی به امضا رسیده است، اما آن را نه تنها کتمان کرده بلکه با رسانه ای شدن آن هم مخالف است.
این نماینده مجلس نمی گوید، سکوت در برابر عاملان و آمران کهریزک و کوی دانشگاه ” خیانت” است یا داد خواهی از مظلومان و حادثه دیدگان جنایات مستبدان.
او که خود را تحلیل گر ارشد مسایل سیاسی می داند و بارها کاندیدای ریاست جمهوری شده و می خواسته اداره امور کشور را در دست بگیرد، بدون پرداختن به ریشه های جنبش اعتراضی مردم در خرداد پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری در گفت و گو با روزنامه اعتماد، ادعا می کند: اگر آقای موسوی دست به آن خیانت نمی‌زد و به ایرادی که خودش به آقای احمدی‌نژاد گرفته بود- که شما قانون‌شکن هستید- تن نمی‌داد، الان اصلاح‌طلبان هنوز در سیاست بودند. آقای موسوی با احترام وارد صحنه شد و در واقع فرصت بسیار زیبایی خلق شد و یک رقابت خیلی گسترده و آشکار صورت گرفت، طرفداران دو طرف سرتاسر خیابان ولیعصر بودند و با یکدیگر صحبت می‌کردند و شعار می‌دادند و حتی یک سیلی هم کسی به گوش دیگری نزد. آقای موسوی باید به قانون تمکین می‌کرد اگر داور را قبول نداشت اصلا نباید ثبت‌نام می‌کرد زیرا صلاحیت او را همان داور تایید کرد. وی داور زمین فوتبال را قبول کرد و سوت مسابقه را زدند و زمانی که گل خورد، گفت تو عادل نیستی.
خیانت موسوی همان حمایت از حقوق از دست رفته مردم در برابر تقلب صریح انتخاباتی، جابجایی و خرید و فروش آرا و مهندسی انتخابات و اعتراض به عدم اجرای قانون اساسی، باند بازی و طایفه گری است.
خیانت میرحسین موسوی بازخوانی شعارها و آرمان های انقلاب اسلامی و امام پس از دو دهه است که به کام آقای توکلی و دوستانشان خوش نیامده است.
پیش از این نیز این اصولگرای نزدیک به لاریجانی ها گفته بود که اگر موسوی سکوت می کرد می توانست در آینده حزب داشته باشد و دور بعدی رییس جمهور شود!!
 آقای توکلی هم مثل سایر دوستانش هدف از حکومت را فراموش کرده اند وقتی می تواند در برابر همه مظالمی که طی دوران احمدی نژاد به این کشور وارد شده از به زیر خط فقر رفتن میلیونها ایرانی تا فروش منابع ملی و بی اعتباری ارزش پول کشور و بی آبرویی در محافل بین المللی، سکوت کرده و یک سال دیگر هم او را تحمل کند.
او با همه انتقاداتی که به احمدی نژاد دارد، اما می گوید که ” احمدی‌نژاد خلاف امنیت ملی کار نکرده است”. از نظر توکلی گویی این همه مفاسد مالی و اداری و گریز از قانون و اشاعه فساد فحشا و خرافات و …. خلاف امنیت نیست. تنها زمانی عملی خلاف امنیت صورت می گیرد که کسی از همه مظالم و مفاسدی که به نام دین می شود، پرسشگری کند و از اصول اجرا نشده قانون اساسی بپرسد.  خلاف امنیت ملی از نظر این رییس مرکز پژوهش ها احتمالا بر هم زدن “آرامش خاطر” مزورانی است که نان به نام به دین می خورند و بیت المال مسلمین را به غارت می برند.
احمد توکلی که این بار نیز باز کاندیدای مجلس شده و حتی نتوانسته است در مرحله اول در این انتخابات مهندسی شده و فرمایشی به مجلس راه یابد، بدون نادیده گرفتن جایگاه مردمی نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس که قادر بود در سخت ترین شرایط کشور را از بحران برهاند و حتی یکی از مفاسدی که در زمان “رییس جمهور محبوب رهبری” پیش آمد در زمان او انجام نشد، او را متهم می کند که
احمد توکلی می گوید: احمدی‌نژاد نخستین کاری که باید انجام دهد، این است که با قانون آشتی کند و درک کند که ایشان مجری است و قانونگذار هر موردی را که تصویب می‌کند، ایشان باید به اجرای آن بپردازد. البته حکومتداری کاری مشترک بین ارکان حکومت است، اگر مجلس در تدوین قانون واقع‌بینانه رفتار کند، احتمال اینکه دولت به قانون عمل کند بالا می‌رود و اگر مجلس غیرواقع‌بینانه رفتار کند و رفتار تحکمی داشته باشد، خب قانونی که با واقعیت تطبیق نکند زمینه نقض را درون خودش دارد؛ پس این داستان یک کار دوطرفه است بین مجلس و دولت، که متاسفانه روابط مجلس و دولت در سال‌های اخیر خوب نبوده و بیشتر به دلیل اینکه دولت آن‌طور که باید، قانون را قبول ندارد و در نتیجه نقض قانون زیاد پیش می‌آید و مجلس که کار اصلی آن قانونگذاری و نظارت است، با این رفتارهای آقای احمدی‌نژاد تحریک می‌شود که فشار بیاورد، لذا آن تفاهمی که لازمه پیشبرد کار مردم است کمرنگ می‌شود و به مقابله می‌رسد.
وی که طی چند سال گذشته به حرف و سخن اکتفا کرده است، ادامه داد: اگر بخواهیم اوضاع بهتر شود نخستین کاری که باید انجام بدهیم این است که باید مجلس آقای احمدی نژاد را بیاورد سرخط قانون، خب این لزوما به آن معنا نیست که فقط از طریق اعمال ابزارهای نظارتی این کار را انجام بدهیم و مدام قصد داشته باشیم سوال کنیم و برویم به سمت استیضاح، باید اصل را بر این بگذاریم که گفت‌وگو بیشتر بشود.

توکلی که پاسخی برای این تناقض در عمل و گفتار اصولگرایان در حمایت از احمدی نژاد ندارد باز وعده می دهد که باید گفت و گو کرد و مجلس شکل جدیدی به خودش می‌گیرد یک بار دیگر این روش را آزمایش کنیم؛ یعنی گفت‌وگو‌ها برای اینکه دولت را قانع کنند که از قانون خارج نشود. البته اقناع دولت کار سختی به نظر می‌رسد ولی من فکر می‌کنم که یک بار دیگر ما باید این تلاش را بکنیم. اگر این کار انجام بشود دیگر این مواردی که شما گفتید ما در آنها مشکل داریم، بدون درمان نخواهد بود و برای آنها راه‌حلی را پیدا خواهیم کرد و امکان‌پذیر است که وضع بهتر بشود. البته تا پایان دوره آقای احمدی‌نژاد هم ۱۳ ،۱۴ ماه بیشتر نمانده است و خدا کند طوری طی مسیر شود که خدمت ایشان نیمه‌کاره نماند.
وی بدون اشاره به آسیب هایی که احمدی نژاد به کشور وارد کرده است می گوید: ما باید بار دیگر این مورد را آزمایش کنیم که ببینیم آیا با ایشان برای اداره این یک ساله کشور تفاهم می‌شود، تا بدون اینکه بخواهیم هزینه جابه‌جایی زودرس را بپردازیم، این یک سال هم بگذرد یا نه؟ در غیر این صورت مجلس وظایفی را دارد. استراتژی تحمل احمدی‌نژاد که به نظر می‌رسد علی‌الاصول کار خوبی است.

توکلی با چشم پوشی از وظایف نمایندگی در نظارت و پرسشگری از قوه مجریه در مقام یک فرد در قدرت می افزاید: جابه‌جایی احمدی نژاد در  سال آخر صدارت وی کم هزینه نیست. برای همین همه تلاش می‌کنند که این اتفاق نیفتد باز می‌گویم که بار دیگر آزمایش کنیم تا اینکه خدمات ایشان افزایش پیدا کند و اشتباهات و خطاهایشان کاهش پیدا کند تا کشور بتواند این یک سال را هم با هزینه کمتری طی کند. اما اگر نشد، نباید بیش از این درباره جابه‌جایی ایشان تعلل کرد.
وی در خصوص اصلاح طلبان بدون اشاره به فشارها و محدودیت های اعمال شده بر آنان مدعی است: خودشان جا را خالی کردند یعنی اگر آقای موسوی دست به آن خیانت نمی‌زد و به ایرادی که خودش به آقای احمدی‌نژاد گرفته بود- که شما قانون‌شکن هستید- تن نمی‌داد، الان اصلاح‌طلبان هنوز در سیاست بودند. آقای موسوی با احترام وارد صحنه شد و در واقع فرصت بسیار زیبایی خلق شد و یک رقابت خیلی گسترده و آشکار صورت گرفت، طرفداران دو طرف سرتاسر خیابان ولیعصر بودند و با یکدیگر صحبت می‌کردند و شعار می‌دادند و حتی یک سیلی هم کسی به گوش دیگری نزد. آقای موسوی باید به قانون تمکین می‌کرد اگر داور را قبول نداشت اصلا نباید ثبت‌نام می‌کرد زیرا صلاحیت او را همان داور تایید کرد. وی داور زمین فوتبال را قبول کرد و سوت مسابقه را زدند و زمانی که گل خورد، گفت تو عادل نیستی. موسوی خودش مقصر بود و من چندین بار به بخش اقلیت مجلس مانند آقای تابش و هاشمیان گفتم شما که می‌گویید تمام کارهای میرحسین را قبول ندارید، بیایید این حرف را آشکارا بزنید. چون شما با این حمایت در ظاهر از موسوی، به یک اقلیت منفعل تبدیل شدید، اقلیتی که هیچ نقشی در مجلس ندارد. کسی اینها را حذف نکرد، خودشان خواستند این کار را انجام بدهند و حذف شوند.

وی بدون توجه و پرداختن با تمامی تندروی ها و خشونتها با اتهام زنی به میرحسین موسوی می گوید: ما در مجلس با این اقلیتی که دوستان مسلمان ما هستند کار می‌کردیم ولی هیچ‌وقت به آنها نمی‌گفتیم که بیایند و توبه‌نامه بنویسند چون کاری نکرده بودند که توبه‌نامه بنویسند ولی حاضر نبودند که انس و الفت خود را نسبت به موسوی نادیده بگیرند. من به آقایان اصلاح‌طلب گفتم که ۱۰ ایراد به آقای موسوی دارم و این کار وی را خیانت می‌دانم ولی شما اصلاح‌طلب‌ها می‌گویید که این کار خیلی بد بود اما قصد ندارید از لفظ خیانت استفاده کنید، خب باشد، قبول؛ بیایید بگویید که من این مقدار از کار آقای موسوی را قبول ندارم چون با خط امام سازگار نیست. آنها حاضر نشدند حتی همین مقدار را هم بگویند.
این همراه برادران لاریجانی با رد هر گونه مصالحه ادعا می کند که همه تلاشهای صورت گرفت مدافع آقای موسوی بودند و زمانی که راه آقای موسوی کج شد باید ثابت کنند که این راهی که ضد منافع ملی است را قبول ندارند. اما اصلاح‌طلب‌ها این کار را نکردند.
وی با تبرئه اعمال احمدی نژاد که امنیت ملی را به خطر انداخته و وجهه بین المللی کشور را در دنیا از بین برده است ادعا کرد: کاری که احمدی‌نژاد می‌کند را من همین الان می‌گویم که قبول ندارم اما احمدی‌نژاد خلاف امنیت ملی کار نکرده است؛


جلوگیری از انتقال ابوالفضل قدیانی به پزشک متخصص قلب

ماموران زندان از اعزام ابوالفضل قدیانی به دکتر قلب خودداری کردند.
به گزارش کلمه، ابوالفضل قدیانی که بدنبال مشکلات و نارسایی های قلبی قرار بود برای ادامه معالجات خود به دکتر متخصص قلب مراجعه کند، با خودداری ماموران زندان رو به رو شد.
در تماسی که خانواده این زندانی سیاسی با دادستانی داشتند، آنها مدعی شده اند که مجوز این اعزام را از طریق نمابر به زندان اوین ارسال کرده اند، اما مسئولان زندان ادعا کرده اند که تاکنون مجوزی دریافت نداشته اند.
ماه پیش، ابوالفضل قدیانی بعلت وخامت حال جسمی به بخش سی سی یو بیمارستان مدرس منتقل شده بود. وی پس از دو هفته بستری بودن در بیمارستان در حالی به زندان برگشت که همچنان اطرافیان از وضعیت جسمی وی نگران بوده و احتمال هر اتفاقی را وقتی تحت نظر پزشک نباشد می دهند.
قدیانی ۶۳ ساله در حال حاضر با ناراحتی قلبی، بیماری حاد پرکاری تیرویید، پروستات و چندین بیماری دیگر دست و پنجه نرم می کند. وی اخیرا علاوه بر مشکلات قلبی با کاهش شدید وزن نیز رو به رو بوده است.
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی آذر ماه سال جاری در حالی که دوران محکومیتش به پایان رسیده بود بار دیگر محاکمه شد و بنا بر حکم جدید و به اتهام “توهین به رهبری” به سه سال زندان دیگر محکوم شد.
ابوالفضل قدیانی اولین بار در دی ماه ۸۸ بازداشت و به اتهام توهین به رییس دولت به یک سال حبس محکوم شده بود.
این مبارز دوران ستمشاهی که ۴ سال در زندان های ساواک شکنجه شده و مقاومت کرده بود، در دادگاهی که در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب برایش تشکیل شده بود، شرکت نکرده و آن را غیر قانونی خوانده بود.
عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با ارئه ی لایحه ای گفته بود دادگاه سیاسی، عقیدتی باید علنی و با هیئت منصفه باشد، بنابراین دادگاه غیرقانونی و مجری آن مجرم است.
ابوالفضل قدیانی سال گذشته قبل از بازگشت به زندان در مصاحبه ای به خبرنگار کلمه گفته بود: احمدی نژاد دروغگو، ریاکار، مستبد، قانون گریز و قانون ستیز است و اینها صفات حقیقی اوست. اینها را در دفاعیه ام و در دادگاه گفتم. من به احمدی نژاد فحش ندادم فقط صفات های او را برشمردم و مواردی که من گفتم توهین نبوده انتقاد بوده است.



درخواست روزنامه انتخاب از احمدی نژاد: قدرت را واگذار کنید

روزنامه انتخاب در یادداشتی با انتقاد از سخنان احمدی نژاد در ریشه کنی بیکاری نوشته است: حال مخالفان” شما تا این حد قدرتمند هستند که قادر به ممانعت از طرح هایی چنین بزرگ هستند، لطفاً قدرت را به همین افراد واگذار کنید تا با همان قدرت، طرح های شما را اجرا کنند!
در این یادداشت آمده است: طرح وعده های دور از دسترس و فضایی، یکی از معضلاتی است که همواره در دولت های نهم و دهم دیده شده و بیش از پیش، زمینه را برای سلب اعتماد و بدبینی مردم، مهیا ساخته است.
نویسنده به سخنان رییس هیات دولت پرداخته و می نویسد: اما وعده هم وعده های قدیم! مثلاً می گفتند فلان خیابان را آسفالت می کنیم یا در تلاشیم، نرخ بیکاری را کاهش دهیم! ، ولی در دوره ی جناب احمدی نژاد، ماجرا کمی متفاوت است، به حدی وعده از سوی این دولت به مردم داده شده که حسابش از دست مردم در رفته و جالب آنکه دولتمردان ما نیز به روی مبارک نمی آوردند که بر سر فلان وعده ی داده شده، چه آمده؟! باور بفرمایید، کشورهایی که صاحب نرخ بیکاری ممتاز در دنیا هستند هم نمی توانند چنین ادعایی را مطرح کنند، چگونه شمایی که تلاطم بازار ارز را تقصیر این و آن می اندازید، چنین ادعای بزرگی را مطرح می کنید؟
در این یادداشت با انتقاد به وعده ای احمدی نژاد آورده است: اگر تصور می کنند در جمع مردم مظلوم شهرهای مختلف، حتماً باید تعدادی وعده و عید درست و حسابی داد؟! مگر وعده دادن، ضرورتی دارد؟ آخر مگر مردم عزیز شهرهای مختلف، برای شنیدن وعده ها به استقبال می آیند؟ خب! اگر هم اصرار به وعده دادن دارید، لااقل چیزی بگویید که قابلیت اجرا داشته باشد!
نویسنده از احمدی نژاد خواسته است که گر به واقع [آنطور که ادعا می فرمایید] “مخالفان” شما تا این حد قدرتمند هستند که قادر به ممانعت از طرح هایی چنین بزرگ هستند، لطفاً قدرت را به همین افراد واگذار کنید تا با همان قدرت، طرح های شما را اجرا کنند!
احمدی نژاد در سخنانی در کرج مدعی شده بود که اگر مخالفان بگذارند، بیکاری را ریشه کن می کند.

تجمع مدیران آژانس های گردشگری در اعتراض به تعلیق

مدیران ۵۰ آژانس گردشگری هوایی در اعتراض به تعلیق دفتر خدمات مسافرت هوایی توسط سازمان هواپیمایی کشوری در مقابل این سازمان تجمع کرده‌اند.
ناصر گلدوست، عضو هیئت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران گفت: از چند روز گذشته سازمان هواپیمایی کشور از حدود ۵۰ آژانس مسافرتی به دلیل حضور نداشتن مدیر آژانس در محل کار، شکایت کرد که این شکایت منجر به تعلیق مجوز آنها شده است به همین دلیل اکنون حدود ۵۰ مدیر آژانس در مقابل این سازمان تجمع کرده اند تا اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام کنند. اما تا کنون که نزدیک به ظهر است هیچ یک از مسئولان این سازمان حاضر به پاسخ نشده است.
به گزارش مهر، وی گفت: طبق آیین نامه آژانس های مسافرتی، بعد از سه بار دریافت اخطار می توان نسبت به تعلیق پروانه آن آژانس اقدام کرد اما این مدیران تا کنون حتی یک اخطار نیز دریافت نکرده بودند.

اسدالله عسکر اولادی: در رابطه با چین همیشه ذی نفع بوده ایم

همزمان با انتشار قرارداد ترکمانچای ایران و چین و انتقادها از واردات بی رویه کالا از چین، اسدالله عسکر اولادی یکی از ثروتمندترین مردان ایرانی مدعی است که ایران در رابطه با پکن همواره ذی نفع بوده است.
این در حالی است که سایت بازتاب امروز با افشای مفادی از قرارداد مالی ایران و چین نوشته بود: طبق این قرارداد، دولت ایران درآمد حاصل از فروش نفت را نزد دولت چین در اختیار این کشور می‌گذارد تا به عنوان پشتوانه ال سی‌های خرید کالای چینی برای ایران استفاده گردد. دولت چین علاوه بر آن‌که پول خرید نفت ایران را نزد خود نگه می‌دارد، مدیریت این پول را نیز به عهده دارد و می‌تواند خود این پول را به ارزهای مختلف تبدیل کند.
بنا بر این گزارش یکی از نکات تاسف بار این قرارداد، نداشتن هیچ‌گونه تعهد دولت چین درباره نتیجه اقدامات خود است و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخ‌های ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
اسدالله عسکر اولادی، رییس اتاق ایران و چین با دفاع از واردات کالاهای چینی معتقد است که بی کیفیت بودن کالاهای چینی یک شائبه است که از طرف غربی ها با هدف خراب کردن رابطه خوب ایران و چین مطرح می شود.به گفته او سه درصد کالاهای بی کیفیت موجود در بازار چینی است که توسط قاچاق چیان به ایران وارد می شود.به اعتقاد او برخی فروشندگان نیز با تلقین این ذهینت هر کالای بی کیفیتی را چینی می دانند.
رابطه تجاری ایران و چین طی یک سال بیش از ۳۸ درصد افزایش داشته است. این در حالی است که ایران در انزوای بین المللی و تحریم از سوی کشورهای عضو اتحادیه اروپا و امریکاست.
رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس چندی پیش گفته بود: اشباع بازار داخلی با کالاهای چینی، تولید کشور را با مشکل های بسیاری رو‌به‌رو کرده است و این در حالی است که بخش صنعت کشور با کمترین تسهیلات ممکن در حال ادامه فعالیت است.
گسترش رابطه با چین یکی از نگرانی های جدی اقتصاددانان است. حجم بی رویه کالاهای چینی به کشور منجر به نابودی تولید شده است.
اکنون بازار قطعه خودرو کشور در اختیار قطعات چینی قرار گرفته است، به طوری که ۶۰ درصد نیاز بازار توسط لوازم یدکی و قطعات چینی تامین می شود.
صنایع غذایی نیز از جمله زیرمجموعه های بخش صنعت است که با واردات بی رویه کالا از چین و سایر کشورها با مشکلاتی مواجه شده است.
رئیس انجمن صنایع غذایی، واردات ماشین آلات بی کیفیت فاقد خدمات پس از فروش را عامل زیان تولید کنندگان صنعت غذا قلمداد کرد و گفت: تولید کنندگانی که این ماشین آلات فاقد کیفیت را خریداری کرده اند، مجبور شده اند پس از یک سال این ماشین آلات را تعویض کنند و حتی در همین مدت زمان کوتاه نیز شرکت های چینی هیچ خدمات پس از فروشی به خریداران این ماشین آلات ارائه نمی کنند.
اما عسکر اولادی که با زندگی مصاحبه می کرد مدعی است: سهم صادراتی ما با احتساب انرژی، ۶۰ درصد و سهم وارداتی ما ۴۰ درصد است. بر این اساس، ما تنها کشوری هستیم که در مبادلات تجاری با چین در طی ۲۰، ۲۵ سال اخیر، همواره ذی‌نفع و دارای سمت و سوی مثبت بوده‌ایم. سهم واردات کالاهای مصرفی از چین هم حداکثر ۵/۴ میلیارد دلار است.
اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین توسط اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در سال ۱۳۸۰ برای گسترش روابط تجاری ایران با چین تاسیس شده است و اسدالله عسکر اولادی ریاست آن را بر عهده دارد. متن این گفت و گو به شرح زیر است:

شما رییس اتاق بازرگانی ایران و چین هستید بفرمایید که چرا عمده کالاهایی که از چین وارد می شود بی کیفیت است؟

این صرفا «یک حرف» است که بر زبان‌ها افتاده. واقعیت این گونه نیست. واقعیت این است که هم‌اکنون کالاهایی که از کشورهایی مثل ترکیه و ویتنام وارد کشور می‌شود، کیفیتشان خیلی پست تر از کالاهای چینی است.

اما خریدارن معتقدند کالاهای چینی بنجل است؟

باید دید چند درصد از کالاها در «دست مردم» قرار می‌گیرد.ما هم‌اکنون ۵/۴ میلیارد دلار کالای مصرفی چینی وارد کشور می‌کنیم. از این میزان، حجم کالایی که در کف بازار در دست مردم قرار می‌گیرد، سه درصد هم نمی‌شود. یعنی اگر هم‌اکنون شما کیف و کفش، پارچه و لباس، اسباب بازی و ابزار برقی مثل لامپ چینی که کم کیفیت هستند را از بازار جمع کنید، مجموعا سه درصد از کل کالاهای مصرفی وارداتی چینی به کشور را تشکیل می‌دهد. این در شرایطی است که اگر حجم کالاهای وارداتی از ترکیه را در نظر بگیریم، حجم کالاهای بی‌کیفیت وارداتی از آن رقم، بیش از ۱۰ درصد است و به عبارتی بیش از ۱۰ درصد کالاهای وارداتی از ترکیه بی‌کیفیت هستند. پس چرا در مورد این کشور و کالاهای وارداتی‌اش، «حرف و حدیثی» نیست؟!

پس علت حرف و حدیثی که در مورد کالاهای چینی وجود دارد، چیست؟
به اعتقاد من، بدنامی چینی‌ها کمی «سیاسی» است. ما در برابر «اخم غربی»‌ها، «لبخند چینی»‌ها را پذیرفته‌ایم.حال در برابر این لبخند، آنها واکنش نشان می‌دهند و نمی‌خواهند که ما از چین کالا وارد کنیم. انعکاس آن هم این می‌شود که «کالای چینی بی‌کیفیت است.»غربی‌ها به هر شکلی که برایشان ممکن است، «سم» وارد رابطه ایران و چین می‌کنند.

یعنی شما می گوید که این نظر که کالای چینی بنجل کار غرب است؟
انها می خواهند رابطه ما چین را خراب کنند از هر طریق که بشود بنابراین جنگ رسانه ای راه انداخته اند در حالی که چین یکی از صادر کنندگان بزرگ کالا به غرب است.البته من نمی‌گویم که کالای متوسط چینی وجود ندارد، اما گمرکات ما هم‌اکنون با دقت از ورود کالایی که دارای استاندارد مورد قبول ایران نیست، جلوگیری می‌کند؛ بنابراین وقتی برای مثال یک محموله از کالای چینی وارد بندر می‌شود و بندر به آن اجازه ورود نمی‌دهد، راه برگشت به چین را در پیش می‌گیرد، غافل از اینکه قاچاقچیان در کمین‌گاه‌های خود، کمین گرفته اند و کالا را داخل می‌کنند. روندی که از کنترل همه خارج است و در مورد کالاهای بی‌کیفیت وارداتی از ترکیه و ویتنام هم تکرار می‌شود و به اسم «چینی» تمام می‌شود.در حال حاضر از پنج کشور کالای غیرمجاز داخل می‌شود. ترکیه، ویتنام، تایوان، مالزی و چین.اما تمام کالاهای بی کیفیت این کشورها به اسم چین تمام می شود.در واقع از بین این همه، «چین» به خاطر مسائل سیاسی، بدنامی بقیه را می‌کشد اگرچه در رتبه اول این دسته بندی قرار ندارد، اما وقتی وارد بازار می‌شویم، هر کالای بی‌کیفیتی را چینی لقب می‌دهند. در حالی که برای مثال در قفسه دیگر یک فروشگاه، کالای ترک هم به فروش می‌رسد، اما مغازه دار نمی‌گوید که «این ترک است»، زیرا خودش کالا را از ترکیه وارد کرده و در حقیقت پای خودش در این بین، گیر است.

قیمت تمام شده کالاهای چینی با قیمت تمام شده کالاها در ایران چه تفاوتی دارد؟
چین در حال حاضر بیش از یک هزار میلیارد دلار صادرات به اقصی نقاط دنیا دارد. این کشور با کیفیت‌ترین کالاهای خود را به اروپای غربی و آمریکا می‌دهد و به ما هم می‌دهد. برای مثال یک جفت کفش چینی در فروشگاه‌های ایتالیا، یک هزار دلار به فروش می‌رسد. چین از آن نوع کفش به ما هم می‌دهد، اما در مقابل به تناسب بازار، کفش «یک دلاری» نیز در اختیار ما می‌گذارد.بر این اساس، پرسش ما از دولتمان این است که «چرا چین کالاهای خوب خود را هم ارزان تمام می‌کند» و در حال حاضر حتی کالاهای درجه یک چینی هم از کالاهای ما ارزان تر تمام می‌شود. بیاییم این موضوع را بررسی کنیم.

شما چه نوع کالایی از چین وارد می کنید؟
ما هرگز کالای بی‌کیفیت از چین نمی‌خریم. کالای بی‌کیفیت را قاچاقچی‌ها وارد کشور می‌کنند که مسوولان باید جلوی این موضوع را بگیرند. کالاها ابتدا وارد مبادی رسمی می‌شوند، اما آن قدر موانع گمرکی بر سر راه تاجران وجود دارد که این کالاها، دوباره خارج می‌شوند و از مبادی غیررسمی برمی‌گردند.
آقای غضنفری هم می‌دانند که چین خود اعلام می‌کند که هم کالای متوسط دارد و هم کالای خوب و می‌گوید اگر ایرانی‌ها از او کالای خوب بخواهند، کالاهای متوسطش را از مبادله کنار می‌گذارد.حال بعضی از ایرانی‌ها که شمارشان البته اندک است، از چین کالای متوسط می‌خرند. این افراد در مبادی رسمی برای ورود کالاهای خود با مشکل مواجه می‌شوند و همان روندی که به آن اشاره شد، برای ورود این نوع کالاها تکرار می‌شود.

پس به اعتقاد شما، بی‌کیفیت بودن کالاهای چینی صرفا یک شائبه است ؟

دقیقا. این را هم در نظر بگیرید که برای مثال هم‌اکنون در اروپا کالای مراکشی وجود دارد. حال اگر اروپا از توزیع آن کالاها جلوگیری کند، می‌بینیم که این کالاهای بی‌کیفیت از مبادی رسمی و غیررسمی وارد ایران می‌شوند. از سوی دیگر، مگر در فروشگاه‌ها و حراجی کشورهایی مثل آلمان و انگلیس، کالای بی‌کیفیت که به نصف قیمت فروخته می‌شود، دیده نمی‌شود؟ پس باز هم باید پرسید که چرا به شائبه بی‌کیفیت بودن کالاهای چینی از داخل و خارج دامن زده می‌شود؟!
بنابراین، شما معتقدید که در حال حاضر همه کالاهای بی‌کیفیت چینی به صورت غیرمجاز وارد کشور می‌شوند.
بهتر است بگوییم ۸۰ تا ۹۰ درصد.
اگر این رقم را در نظر بگیریم، چرا همچنان بر این حوزه نظارت لازم اعمال نمی‌شود؟
پرسش من هم دقیقا همین است. اگرچه باید در نظر داشت که ما دو هزار و ۵۰۰ کیلومتر مرز داریم که کنترل آنها آسان نیست. در این بین ستاد مبازره با قاچاق کالا و نیروی انتظامی هم تلاش خود را می‌کنند.
آیا این توجیه قابل قبول است؟
توجیه است دیگر. شرایط ویژه است و نمی‌توانند کنترل کنند. در عین حال، سه مورد دیگر؛ یعنی ورود از افغانستان، عراق و بازارچه‌های مرزی هم عاملی برای تشدید این ناتوانی در عدم کنترل ورود کالاهای غیرمجاز و بی‌کیفیت به کشور شده است.
از ۳۰ میلیارد دلار مبادلات تجاری میان ایران و چین، سهم کالاهای مصرفی وارداتی چقدر است؟
سهم صادراتی ما با احتساب انرژی، ۶۰ درصد و سهم وارداتی ما ۴۰ درصد است. بر این اساس، ما تنها کشوری هستیم که در مبادلات تجاری با چین در طی ۲۰، ۲۵ سال اخیر، همواره ذی‌نفع و دارای سمت و سوی مثبت بوده‌ایم. سهم واردات کالاهای مصرفی از چین هم حداکثر ۵/۴ میلیارد دلار است.

واکنش جواد لاریجانی به گزارش احمد شهید: مفتخریم که داعیه دار حقوق بشر در جهان هستیم

در حالی که درخواست چند باره احمد شهید نماینده ویژه حقوق بشر به ایران با مخالفت مسئولان روبه رو شده است، محمد جواد لاریجانی از اعزام نماینده حقوق بشر به کشور استقبال کرد.
احمد شهید روز گذشته در جریان برگزاری شورای حقوق بشر با ارائه دومین گزارش خود در خصوص نقض آشکار حقوق زندانیان سیاسی، اقلیت های دینی و قومی، سرکوب مطبوعات و تشکل های صنفی، از حکومت ایران برای توقف نقض نظام مند حقوق بشر، خواهان ارائه تعریفی روشن از جرائم علیه امنیت ملی شده است.
او همچنین درخواست آزادی فوری تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی را مطرح کرده است.
اما برادر لاریجانی ها که در مقام دبیرستاد حقوق بشر ایران در این اجلاس شرکت کرده است، گفت: باید گزارشگر ویژه ای به ایران دعوت شود تا فارغ از وابستگیهای نمایان به گروههای تروریستی منفور ملت ایران درباره غم و درد جانکاه آنها در از دست دادن جوانان دانشمند و رشید خود که به دست تروریستهای مورد حمایت آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به شهادت رسیده اند گزارش تهیه کند.
پایگاه اطلاع رسانی حقوق بشر قوه قضائیه اعلام کرد: محمدجواد لاریجانی روز دوشنبه در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو با تشریح اینکه گزارشگر ویژه از وظایفی که به او در قوانین سازمان ملل واگذار شده تخطی کرده است گفت: برای تهیه چنین گزارشی که مملو از اتهامات بی پایه و اساس است گزارشگر محترم لازم نیست به خود زحمت سفر کردن به ایران را بدهد. بلکه کافی است درهمین ژنو و یا نیویورک درحالیکه از مهمان نوازی واشنگتن، لندن و فرانسه بهره می برد به وب سایتهای ضد انقلاب و معاند نظام جمهوری اسلامی ایران رجوع کرده و این محتویات را از آنها کپی و پیست کند.
مشاور امور بین الملل رئیس قوه قضائیه ادعا کرد که ایران توانسته است مدل دموکراسی خود را برپایه عقلانیت دینی به جای لیبرال دموکراسی دیکته شده از سوی غرب برپا ساخته و از این طریق الهام بخش سایر ملت های منطقه باشد.
وی اظهار داشت: باید گزارشگر ویژه ای به ایران دعوت شود تا فارغ از وابستگیهای نمایان به گروههای تروریستی منفور ملت ایران درباره غم و درد جانکاه آنها در از دست دادن جوانان دانشمند و رشید خود که به دست تروریستهای مورد حمایت آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به شهادت رسیده اند گزارش تهیه کند. باید گزارشگر ویژه ای به ایران فرستاد تا دستاوردهای علمی و پیشرفت های فوق العاده جوانان ایرانی را در ساخت ماهواره و ارسال آن به فضا برای مردم دنیا را گزارش کند. باید گزارشگر ویژه ای به ایران دعوت شود تا از احساس غرور و افتخار مردم ایران از اینکه خانه های خود را با برقی که از طریق انرژی هسته ای ساخت خود روشن کرده اند گزاش تهیه کند.
لاریجانی ادعا کرد: اما متاسفانه ما با گزارشگر ویژه ای روبرو هستیم که به جای بیان حقایق به جهانیان با شرورترین گروههای تروریستی که دستشان به خون ملت ایران آغشته است همکاری نزدیک داشته و گزارش خود را برپایه اظهارات افرادی تنظیم کرده است که دشمنی و عناد آنها با جمهوری اسلامی ایران برهمگان آشکار است.
نماینده پیشین مردم تهران درمجلس شورای اسلامی با ادعای مشارکت بیش از ۶۴ درصدی مردم ایران در انتخاباب گفت: گزارشگر ویژه در انجام وظیفه خود در ترسیم چهره ای واقعی از وضعیت ایران به جهانیان ناتوان بوده و به جای اینکه وظایف اصلی خود در این زمینه را به درستی انجام دهد، مانند ستارگان سینما اقدام به مصاحبه با رسانه های مختلف کرده است.
لاریجانی در ادامه با تاکید براینکه جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای فعال در زمینه تشکیل شورای حقوق بشر در سازمان ملل بوده است گفت : ما افتخار می کنیم که در تشکیل این شورا خود را سهیم می دانیم و مفتخریم که اعلام کنیم کشور اسلامی ما داعیه دار حقوق بشر در جهان است و از هرگونه همکاری و تعامل های بین المللی در این زمینه حمایت می کند اما در عین حال اجازه نمی دهیم تا مکانیزم های حقوق بشری سازمان ملل ابزاری برای فشارهای سیاسی آمریکا و برخی کشورهای غربی به کشورهای مخالف آنها از جمله ایران شود.
دبیر ستاد حقوق بشر تاکید کرد برغم مخالفت شدیدمان با گزارش گزارشگر ویژه و روند طی شده تا کنون، جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای ارائه هرگونه همکاری فنی با دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه برای ارائه گزارشی منصفانه، حقیقی، قابل استناد و معتبر اعلام می کند.
محمدجواد لاریجانی در پایان سخنرانی خود در پاسخ به گزارشی که احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر درباره ایران ارائه کرده بود گفت: با وجود روند ناسالمی که علیه کشورما در جریان است، جمهوری اسلامی ایران همچنان به تلاشهای خود برای ارتقاء وضعیت حقوق بشر ادامه خواهد داد.

بی خبری و نگرانی خانواده احمد رضا احمد پور، زندانی سیاسی

احمدرضا احمدپور زندانی سیاسی و از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی منتظری که مدتی است جهت گذراندن دوره محکومیتش از زندان قم به زندان سپیدار اهواز تبعید، شده اخیرا تحت محدودیت های فراوانی از جمله لغو مرخصی قرار گرفته است.
به گزارش ندای آزادی، تماس تلفنی این زندانی سیاسی یک هفته است که با خانواده اش قطع شده و خانواده وی نیز نتوانسته اند خبری از وضعیت او به دست بیاورند.
مسئولین در پاسخ این خانواده تنها به ذکر این نکته بسنده کرده اند که “وی نزد ماست!”
با توجه به اینکه احمد رضا احمد پور جانباز شیمیایی می باشد خانواده و دوستان وی شدیدا نگران سلامتی او هستند.

برادر امیر جوادی فر: به جای انتصاب در سازمان دولتی منتظر محاکمه ی علنی مرتضوی هستیم

مسیح علی نژاد:
برادر امیر جوادیفر، یکی از قربانیان جنایت کهریزک در واکنش به انتصاب احتمالی سعید مرتضوی می گوید: وقتی دو قوه از سه قوه ی نظام با انتصاب سعید مرتضوی مخالف هستند، اصرار دولت برای اینکه مرتضوی در سمت تامین اجتماعی منصوب شود واقعا جای سوال دارد.
به تازگی علی کامرانی پدر محمد کامرانی نیز در گفتگو با مهر در واکنش به انتصاب احتمالی سعید مرتضوی دادستان اسبق تهران به ریاست سازمان تامین اجتماعی گفت: متاسفم برای مسوولین اجرایی که چرا شخصی که اتهاماتی متوجه اش است و هنوز پرونده جرمش در دادگاه رسمی کشور در حال بررسی است پست جدید دولتی می دهد. حداقل دولت تا اعلام نتیجه دادگاه صبر می کرد و بعد به مرتضوی پست و مدال می داد.حداقل دولت تا اعلام نتیجه دادگاه صبر می کرد و بعد به مرتضوی پست و مدال می داد.
به گزارش کلمه، این بار بابک جوادیفر در مورد اخبار مربوط به این انتصاب سوال برانگیز توضیح می دهد: اخیرا آقای باهنر در مجلس گفته است قوه ی مقننه با ریاست مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی مخالف است. از طرفی وکیل ما آقای نیکبخت می گوید بابت اتهاماتی که علیه ایشان مطرح است، پرونده ی سیعد مرتضوی در قوه ی قضاییه هنوز باز است و این یعنی دو قوه از دو قوه ی نظام به شکلی با انتصاب مرتضوی مخالف هستند.
وی ادامه می دهد: از طرفی گزارشی که مجلس منتشر کرد در مورد فاجعه ی کهریزک مجلس، رسما سعید مرتضوی را به عنوان متهم اصلی فاجعه ی کهریزک معرفی کرد، و در دادگاه نظامی که در سازمان قضایی نیروهای مسلح برگزار شد و ما رفتیم، مسایلی در مورد مرتضوی عنوان شد که چون دادگاه غیر علنی بود من نمی توانم مطرح کنم.
وی در پاسخ به اینکه که سایت تابناک خبری نوشته است مبنی بر اینکه مرتضوی متهم پرونده کهریزک، در زمینه‌های «معاونت در قتل»، «نقض حقوق شهروندی» و «هتک حیثیت ناجا» تفهیم اتهام شده و احتمالا به زودی محاکمه خواهد شد، می گوید:به هر حال ایشان نمی توانست در دادگاه نظامی محاکمه شود و باید در دادگاه دیگری مورد محاکمه قرار می گرفت اما عملا قوه قضاییه با سلب مصونیت قضایی از ایشان نشان داد که موارد اتهامی متوجه ایشان است. با تمام این موارد، اصرار دولت برای انتصاب ایشان در سازمان تامین اجتماعی جای سوال دارد.
برادر امیر جوادیفر می گوید: هنوز افکار عمومی در مورد فاجعه ی کهریزک قانع نشده است و من هم همانند آقای کامرانی (پدر یکی دیگر از کشته شدگان کهریزک) با شنیدن خبر انتصاب آقای مرتضوی در سازمان تامین اجتماعی بسیار متاثر شدم.





تهدید به اعدام، انداختن در چاه فاضلاب، زنده به گور کردن و فرو کردن سر در توالت...

خودکشی نافرجام یک زندانی سیاسی بند ۳۵۰، به دلیل فشار شکنجه های بازجویی

Kaleme Newsاسدالله اسدی زندانی سیاسی روز یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ دست به خودکشی زد، که با سرعت عمل زندانیان بند ۳۵۰ از مرگ نجات پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه، اسدالله اسدی دغدغان، زندانی سیاسی که افزون بر ۲۰ ماه را به صورت بلاتکلیف در حبس به سر می برد، روز یکشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۰ دست به خودکشی زد، اما هشیاری و سرعت عمل زندانیان بند ۳۵۰ موجب شد تا این پزشک ۴۹ ساله از مرگ نجات پیدا کند.
اسدالله اسدی که در تبریز به طبابت مشغول بوده، در ۲۱ تیرماه ۸۹ در این شهر بازداشت شده و ۵ ماه را در بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز به صورت انفرادی در حبس گذراند.
وی متهم به ارتباط با دول متخاصم است و پس از انتقال از تبریز ۴ ماه را نیز در انفرادی بندهای ۲۴۰ و ۲۰۹ زندان اوین در حبس به سر برد. در طول بیش از ۱۸۰ جلسه بازجویی در بازداشتگاه اطلاعات تبریز، دکتر اسدی مورد انواع شکنجه ها قرار گرفت، به گونه ای که به دلیل ضربات پوتین به ناحیه سر و شکم دچار مشکلات شدید کلیوی و در اثر نگهداری طولانی مدت در انفرادی های تاریک تقریبا بینایی خود را از دست داده و ضربات شدید موجب خونریزی در سیستم دفع ادرار وی شده است.
بر اساس این گزارش، تهدید به اعدام، انداختن در چاه فاضلاب، زنده به گور کردن و فرو کردن سر این زندانی در توالت موجب ناراحتی های شدید روحی و افسردگی این زندانی آذری شده است.
۵ شبانه روز به صورت سرپا نگه داشتن بدون اجازه برای تکیه به دیوار و نشستن، از دیگر فشار های جسمی ای است که روح و جسم این زندانی را به شدت مورد آسیب قرار داد.
اسدالله اسدی تا کنون ۵ بار به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی احضار شده و از وی خواسته شده است اعترافات تحت فشار را در مقابل قاضی مورد تایید قرار دهد که تاکنون اسدی اعترافات تحت اجبار و شکنجه را رد کرده و به دلیل نبود مستندات کافی دادگاه هنوز نتوانسته اند در این پرونده تصمیم گیری کنند.
این پزشک بیمار چند بار تا کنون چند بار نیز تحت تست پلی گراف (دروغ سنج) قرار گرفته که هر بار نتایج تست موید ادعاهای کیفر خواست نبوده است. دکتر اسدی در حال حاضر از ناحیه دو چشم تقریبا نابینا شده است و خونریزی معده دارد.
سرانجام این پزشک تحت فشار های حبس و بلاتکلیفی ۲۰ ماهه در روز یکشنبه از طریق خوردن ۲۰ قرص لورازپام ۲ میلی گرم و زدن رگ رادیال سعی بر پایان مصائب خود کرد که با هوشیاری هم اتاقی هایش فورا به بیمارستان منتقل شده و از مرگ حتمی نجات یافت.
بلاتکلیفی طولانی پرونده زندانیان سیاسی از جمله استنادات احمد شهید کمیسر حقوق بشر سازمان ملل است که توسط مقامات قضایی رد شده است و پرونده دکتر اسدی فقط یک مورد از ۱۲ پرونده زندانیان بلاتکلیف در بند ۳۵۰ است.
وی در مورخ ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ به بازداشتگاهی مخفی متعلق به نیروهای امنیتی در شهر تهران منتقل و مجددا مورد بازجویی های مکرر زیر دستگاه پلی گراف و فشار های شدید روحی و روانی قرار گرفت و پس از ۱۱ روز به بند ۳۵۰ زندان اوین بازگردانده شد.
نکته ی قابل توجه این است که وی در این مدت تحت عنوان انتقال به دادسرا از زندان تحویل گرفته شده و هیچ اطلاعی نیز به خانواده و بستگان و حتی مسئولین زندان و هم بندیان نیز داده نشده بود.




حمله قلبی حمید مقدسی در بند ۳۵۰

حمید مقدسی محبوس در بند ۳۵۰ روز یکشنبه ۲۱ اسفند ماه ۱۳۹۰ بعلت حمله قلبی به بیمارستان مدرس منتقل شده است.
به گزارش ندای سبز آزادی، حمید مقدسی زندانی سیاسی دچار سکته خفیف قلبی شده و هم اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بستری است. تا کنون اجازه ملاقات خانواده با ایشان از طرف دادستانی صادر نشده است.
حمید مقدسی کارمند بانک در اراک بود که هیجدهم بهمن ماه سال ۸۸ به اتهام شرکت در راهپیمایی روز عاشورا بازداشت و پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شد.
مقدسی سپس درشعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه با اتهام های اجتماع و تبانی، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهور به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد.
این زندانی سیاسی بیست و یکم خرداد ماه سال جاری خود را برای اجرای حکم به زندان اوین معرفی و به بند ۳۵۰ انتقال داده شد. وی دراین مدت محروم از مرخصی و تماس تلفنی بوده است.




محمد جواد لاریجانی «کشور اسلامی ایران را داعیه دار حقوق بشر در جهان» دانست

محمد جواد لاریجانی، برادر رییس مجلس ایران که در مقام «دبیرستاد حقوق بشر ایران» منصوب شده است، در جدیدترین اظهارات در اجلاس ژنو با اشاره اینکه گزارش احمد شهید در ارتباط با ایران حاوی «اتهامات بی پایه و اساس» است خطاب به مراجع مسئول سازمان ملل متحد گفته است: «مفتخریم که اعلام کنیم کشور اسلامی ما داعیه دار حقوق بشر در جهان است.»
به گزارش دانشجونیوز، همزمان با برگزاری نوزدهمین اجلاس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و ارائه گزارش ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران از سوی احمد شهید، محمد جواد لاریجانی، «دبیر ستاد حقوق بشر ایران» به این گزارش اعتراض نموده و مدعی شده است: «برای تهیه چنین گزارشی که مملو از اتهامات بی پایه و اساس است گزارشگر محترم لازم نیست به خود زحمت سفر کردن به ایران را بدهد. بلکه کافی است درهمین ژنو و یا نیویورک درحالیکه از مهمان نوازی واشنگتن، لندن و فرانسه بهره می برد به وب سایتهای ضد انقلاب و معاند نظام جمهوری اسلامی ایران رجوع کرده و این محتویات را از آنها کپی و پیست کند.»
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور ایران، گزارش جدید وضعیت حقوق بشر ایران را در ۳۶ صفحه و همراه با ضمیمه‌ای شامل پرونده‌های متعدد همراه با اسامی ده‌ها تن از قربانیان نقض حقوق بشر در ایران تهیه نموده ‌است.
این گزارش شامل مقدمه، روش‌شناسی (متدولوژی) و طرح موارد حقوقی است و در زیر فصل وضعیت حقوق بشر در ایران به حقوق زنان، کارگران (اتحادیه‌ها)، مدافعان حقوق بشر، زندانیان عقیدتی، روزنامه‌نگاران، دانشجویان، اقلیت‌های مذهبی، اقلیت‌های قومی، و در نهایت رفتار با دگرباشان جنسی پرداخته شده است.
برخلاف گزارش ماه اکتبر احمد شهید که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ارائه شد، در گزارش جدید توصیه‌ها و پیشنهاداتی به حکومت جمهوری اسلامی ایران ارائه شده و از مقام‌های ایرانی خواسته شده که "هر چه سریع‌تر زندانیان سیاسی و زندانیان عقیدتی" را آزاد کند و از "فضای نقد عمومی" حفاظت کند.
در گزارش احمد شهید آمده است که وی اظهاراتی را جمع آوری کرده که "الگوی خیره‌کننده‌ای از نقض حقوق اساسی تضمین شده در قوانین بین‌المللی" ارائه می‌کند.
محمد جواد لاریجانی در بخشی از اظهاراتش از« داعیه در بودن ایران در زمنیه حقوق بشر» احساس افتخار کرده و تاکید کرده است: «ما افتخار می کنیم که در تشکیل این شورا خود را سهیم می دانیم و مفتخریم که اعلام کنیم از هرگونه همکاری و تعامل های بین المللی در این زمینه حمایت می کند اما در عین حال اجازه نمی دهیم تا مکانیزم های حقوق بشری سازمان ملل ابزاری برای فشارهای سیاسی آمریکا و برخی کشورهای غربی به کشورهای مخالف آنها از جمله ایران شود.»
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حقوق بشر قوه قضائیه که اظهارات این مقام مسئول ایرانی را منتشر ساخته در ادامه محمد جواد لاریجانی با تاکید بر اینکه "باید گزارشگر ویژه ای به ایران دعوت شود" افزوده است: «تا فارغ از وابستگیهای نمایان به گروههای تروریستی منفور ملت ایران درباره غم و درد جانکاه آنها در از دست دادن جوانان دانشمند و رشید خود که به دست تروریستهای مورد حمایت آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به شهادت رسیده اند گزارش تهیه کند.»
بنظر می رسد در حالی که درخواست چند باره احمد شهید نماینده ویژه حقوق بشر به ایران با مخالفت مسئولان روبه رو شده است، محمد جواد لاریجانی از اعزام نماینده حقوق بشر به کشور استقبال کرده است.
مشاور امور بین الملل رئیس قوه قضائیه در ادامه ادعا کرد که ایران توانسته است مدل دموکراسی خود را برپایه عقلانیت دینی به جای لیبرال دموکراسی دیکته شده از سوی غرب برپا ساخته و از این طریق الهام بخش سایر ملت های منطقه باشد.
وی در ادمه گفته است: «باید گزارشگر ویژه ای به ایران دعوت شود تا فارغ از وابستگیهای نمایان به گروههای تروریستی منفور ملت ایران درباره غم و درد جانکاه آنها در از دست دادن جوانان دانشمند و رشید خود که به دست تروریستهای مورد حمایت آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی به شهادت رسیده اند گزارش تهیه کند. باید گزارشگر ویژه ای به ایران فرستاد تا دستاوردهای علمی و پیشرفت های فوق العاده جوانان ایرانی را در ساخت ماهواره و ارسال آن به فضا برای مردم دنیا را گزارش کند. باید گزارشگر ویژه ای به ایران دعوت شود تا از احساس غرور و افتخار مردم ایران از اینکه خانه های خود را با برقی که از طریق انرژی هسته ای ساخت خود روشن کرده اند گزاش تهیه کند.»
لاریجانی در بخشی دیگر از ادعاهایش با اشاره به اینکه «متاسفانه ما با گزارشگر ویژه ای روبرو هستیم که به جای بیان حقایق به جهانیان با شرورترین گروههای تروریستی که دستشان به خون ملت ایران آغشته است همکاری نزدیک داشته» افزود: احمد شهید «گزارش خود را برپایه اظهارات افرادی تنظیم کرده است که دشمنی و عناد آنها با جمهوری اسلامی ایران برهمگان آشکار است.»
نماینده پیشین مردم تهران درمجلس شورای اسلامی با ادعای مشارکت بیش از ۶۴ درصدی مردم ایران در انتخاباب گفت: «گزارشگر ویژه در انجام وظیفه خود در ترسیم چهره ای واقعی از وضعیت ایران به جهانیان ناتوان بوده و به جای اینکه وظایف اصلی خود در این زمینه را به درستی انجام دهد، مانند ستارگان سینما اقدام به مصاحبه با رسانه های مختلف کرده است.»
دبیر ستاد حقوق بشر تاکید کرده که «برغم مخالفت شدیدمان با گزارش گزارشگر ویژه و روند طی شده تا کنون، جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای ارائه هرگونه همکاری فنی با دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه برای ارائه گزارشی منصفانه، حقیقی، قابل استناد و معتبر اعلام می کند.»
بنا به گزارش های پیشین دانشجونیوز، در کنار مواردی مانند بررسی وضعیت حقوق زنان، اتحادیه های کارگری، مدافعان حقوق بشر، روزنامه نگاران، گروه های مذهبی و اقلیت های قومی، گزارشگر ویژه بخشی را نیز به بررسی وضعیت دانشجویان اختصاص داده است.
گزارشگر ویژه حقوق بشر در ابتدای این بخش از گزارش، موارد نقض حقوق دانشجویان برای حق آزادی بیان، تشکل ها و جلسات را نگران کننده عنوان کرده است.
وی همچنین نگرانی خود را از گزارش دانشجویانی که از تحصیل به دلایل مختلفی چون عقاید سیاسی و فعالیت های انتقادی علیه حاکمیت و سیاست های دانشگاه محروم شده اند، ابراز کرده است.




اعتصاب غذا مهدی خزعلی با گذشت ۶۴ روز همچنان ادامه دارد

آخرین خبرها از مهدی خزعلی حاکی از آن است که اعتصاب غذای تر وی همچنان ادامه داشته و خبر یک خبرگزاری داخلی درباره پایان این اعتصاب صحیح نیست.
به گزارش دانشجونیوز به نقل از کلمه، مهدی خزعلی از شصت و چهار روز پیش و در اعتراض به بازداشت و ضرب و شتم خود اقدام به اعتصاب غذای تر کرده و به جز مایعات هیچ غذایی نخورده است.
از سوی دیگرخبرگزاری ایلنا امروز در گزارشی که در وبسایت های مختلف نیز بازنشر شد، اعلام کرد که در پی تشدید وخامت جسمی آقای خزعلی در زندان، و تقاضای اعضای خانواده وی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، وی با ارسال پیغامی از خزعلی خواست تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد و بر اساس اطلاع واصله از یک منبع آگاه در دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیرو این درخواست، مهدی خزعلی به اعتصاب غذای خود پایان داده است.
از سوی دیگر، ساعتی پس از انتشار این خبر در ایلنا، این خبرگزاری نیز خبر خود درباره پایان اعتصاب غذای آقای خزعلی را از خروجی خود حذف کرد.
به گزارش کلمه، مهدی خزعلی رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد که این روزها در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می شود، در شصت و چهارمین روز از اعتصاب خود است.
ساعتی پیش خبرگزاری ایلنا در خبری اعلام کرد که این زندانی سیاسی پس از درخواست هاشمی رفسنجانی برای پایان اعتصاب غذا، دست از اعتصاب کشیده است، اما دقایقی پیش این خبر از خروجی این سایت حذف شده است.
پیش از این نیز یک بار دیگر سایت بازتاب به نقل از مادر مهدی خزعلی خبر از پایان اعتصاب غذا داده بود، این در حالی بود که این زندانی سیاسی همچنان در اعتصاب غذا بود.
مهدی خزعلی بیش از دو ماه است که در پی بازداشت غیرقانونی خود در اعتصاب غذا بسر می برد. وی در هنگام بازداشت بشدت مصدوم شد.
پیش تر مهدی خزعلی بر اثر حمله قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود که پس از یک روز توسط نیروهای امنیتی به بیمارستان بنی هاشم زیر نظر وزارت اطلاعات منتقل شده و پیش از بهبودی به زندان اوین بازگردانده شده بود.
وی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری بارها بازداشت و راهی زندان شده است. تیرماه سالجاری نیز وی با ضرب و شتم و آسیب دیدگی از ناحیه گردن بازداشت و پس از یک ماه اعتصاب غذا به قید وثیقه آزاد شد.
متعاقب این خبر، ندای سبز آزادی با یکی از نزدیکان آقای خزعلی تماس گرفت و او ضمن بی اطلاعی از انتشار این خبر در ایلنا گفت که مهدی خزعلی حاضر به شکستن اعتصاب خود نیست.




درخواست هاشمی از مهدی خزعلی برای پایان دادن به اعتصاب غذا

سحام نیوز: در پی تشدید وخامت جسمی دکتر مهدی خزعلی در زندان به دلیل اعتصاب غذا و تقاضای اعضای خانواده وی از هاشمی رفسنجانی، ایشان با ارسال پیغامی از وی خواست تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد.
سایت آفتاب نوشته است که “براساس اطلاع واصله از یک منبع آگاه در دفتر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، پیرو درخواست هاشمی، مهدی خزعلی به اعتصاب غذای خود پایان داده است.”
هنوز صحت و سقم خبر توقف اعتصاب غذای این زندانی سیاسی مورد تایید قرار نگرفته، اما خبرگزاری ایلنا از پایان اعتصاب غذای خزعلی بعد از دو ماه خبر داده بود که دقایقی قبل این خبر را از روی خروجی خود حذف نمود.



ابلاغ حکم زندان میلاد حسینی کشتان، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه مازندران

میلاد حسینی کشتان، دبیر فرهنگی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران برای اجرای حکم ٦ ماه زندان و ١۵ ضربه شلاق، برای بار دوم به دایره ی اجرای احکام دادسرای عمومی شهرستان بابلسر احضار شد.
به گزارش دانشجونیوز، این احضاریه هفته ی گذشته توسط نیروی انتظامی شهرستان بجنورد به خانواده ی این عضو سابق شورای عمومی تحکیم وحدت ابلاغ شده است.
اولین احضاریه ی او آذرماه سال جاری و از طریق دانشگاه مازندران به دست وی و سه دانشجوی دیگر این دانشگاه به نام های رحمان یعقوبی، مازیار یزدانی و علی عباسی رسیده بود. این سه دانشجوی دیگر در همان ماه و به فاصله ی چند روز بازداشت شده و برای اجرای حکم زندان شان روانه ی زندان متی کلای بابل شدند. گفتنی است مازیار یزدانی چندین روز از این دوران محکومیتش را در سلول انفرادی و در اعتصاب غذا بسر برده است و چندین هفته به همراه رحمان یعقوبی، علی عباسی، آریا آرام نژاد و علیرضا فلاحتی به دستور رئیس زندان متی کلای بابل در بند سارقین و مجرمین خطرناک بسر برده اند.




دلیر اسکندری، عضو اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد به ۲ سال زندان محکوم شد

یکی دیگر از فعالان دانشجویی کرد و عضو اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد بنام دلیر اسکندری از سوی دادگاه انقلاب به ۲ سال زندان محکوم شده است.
به گزارش دانشجونیوز، در ادامه صدور احکام قضایی و فشار به دانشجویان کرد و اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد، دلیر اسکندری، دبیر هماهنگی پیشین اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد با حکم دادگاه انقلاب سنندج به ۲ سال زندان محکوم شده است که این حکم به مدت ۵ سال تعلیق شده است.
این فعال سابق دانشجویی در گفتگو با "آژانس خبری موکریان"، از منابع حقوق بشر نزدیک به فعالان کرد، ضمن اعلام این خبر، اضافه کرده است: «شعبه دوم دادگاه انقلاب سنندج اینجانب را چندی پیش به اتهام اقدام علیه امنیت از طریق اجتماع و تبانی به دو سال زندان که به مدت ۵ سال تعلیق شده است محکوم نمود.»
بر پایه گزارشات پیشین دانشجونیوز، در چند ماه گذشته پیش از ۸ دانشجوی کرد عضو«اتحادیه دانشجویان کرد» بنا به دلایل نا مشخصی بازداشت و به قرنطینه زندان استان کردستان منتقل شده بودند.
میلاد کریمی، مهدی دعاگو، شیرزاد کریمی و سوران دانشور وخبات عارفی، اسعد باقری و آرمان زمانی از جمله این دانشجویان عضو اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد بوده اند که در ماههای اخیر از سوی نیروهای امنیتی حکومت ایران بازداشت شده اند.
پيشتر اتحاديه دمکراتيک دانشجويان کرد با صدور اطلاعيه‌ای بازداشت و فشار به اين فعالان دانشجويی را "نمونه ديگری از برخوردهای خشونت‌آميز با فعالان سياسی و مدنی کرد" خوانده بود.
اين اتحاديه دانشجويی در بيانيه خود آورده بود: «چنين سياست‌هايی در قبال تشکل‌های دانشجويی و از جمله اتحاديه که فعاليت‌های خود را از بدو تأسيس از سال ۱۳۸۴ تا به حال مبتنی بر عقلانيت، تساهل و به‌دور از خشونت، در چارچوب قانون اساسی و با حفظ استقلال خود تعريف و عملی کرده است، نشان‌دهنده سيستمی اقتدارطلب است که در پی ادغام تمامی انديشه‌ها، صدا‌ها، تنوعات زبانی و مذهبی در يک کل واحد می‌باشد و تحميل هزينه‌های سنگين بر جامعه طريقی برای دستيابی به چنين اهداف دست‌نيافتنی در کردستان است.»
یادآور می گردد دلیر اسکندری که دبیر هماهنگی پیشین اتحادیه دمکراتیک دانشجویان می باشد سال گذشته به دنبال پیگیری تعدادی از فعالان کرد جهت تجدید نظر در حکم اعدام حبیب لطیفی بازداشت و پس ازسپری کردن ۴۴ روز زندان با قرار وثیقه ۷۰ میلیونی آزاد شد.




نامه‌ی شاهرخ زمانی به سندیکاهای کارگری فرانسه

خبرگزاری هرانا - شاهرخ زمانی، عضو هیئت مؤسس سندیکای نقاشان و تزئینات ساختمان در تهران که در حال حاضر در زندان تبریز به سر می‌برد، نامه‌ای به سندیکاهای کارگری فرانسه نگاشته است و در آن ضمن اشاره به سرکوب‌های جاری در ایران در قبال ایجاد هرگونه تشکل و سندیکا، از ایشان تقاضا کرده است که نسبت به این وضعیت حساس بوده و واکنش نشان دهند.
به گزارش کمیته حمایت از شاهرخ زمانی متن نامه‌ی مذکور به شرح زیر است:
از: شاهرخ زمانی
به: سندیکا‌های کارگری فرانسه
موضوع: گزارش وضعیت و تقاضای کمک
کارگران سندیکاهای فرانسه درود بر شما
من شاهرخ زمانی این نامه را از زندان مرکزی تبریز برای شما دوستان سندیکایی خود می‌نویسم من عضو هیئت مؤسس سندیکای نقاشان و تزئینات ساختمان در تهران هستم که در تاریخ ۸/۶/۲۰۱۱ توسط مأموران وزارت اطلاعات در تبریز دستگیر شدم، مدت ۴ ماه در بد‌ترین شرایط تحت فشار، تهدید و شکنجه قرار داشتم و ۳۲ روز به خاطر بلاتکلیفی اعتصاب غذا کردم. دادگاه اقدام به صدور ۱۱ سال زندان برای من کرد به دلیل اینکه همراه دیگر نقاشان تلاش می‌کردم سندیکای کارگران نقاش و تزئینات ساختمان را تشکیل بدهم.
اکنون در بند مالی زندان مرکزی تبریز مجبور به گذراندن ۱۱ سال زندان شده‌ام.
دوستان، کارگران فرانسه، شما توانسته‌اید با فعالیت و فداکاری سندیکاهای خود را تشکیل بدهید و امروز کم و بیش می‌توانید از حقوق خود دفاع کنید ولی در ایران تمامی فعالیتهای مارا برای ایجاد تشکل و سندیکا در نطفه خفه می‌کنند. علی رغم اینکه دولت جمهوری اسلامی مقاوله نامه‌ها ۸۷و ۹۸ را امضاء کرده است اما تمامی کارگران و فعالین کارگری که تلاش می‌کنند حقوق خود را بدست آورند از جمله سندیکا بسازند را با تهدیدهای گوناگون، دستگیری و محاکمه به اتهامات رنگارنگ و دروغین زندانی می‌کند، در این رابطه می‌توان لیست بلند بالایی از کارگران زندانی و سرکوب شده را نام برد از جملهٔ آن‌ها می‌توان به صد‌ها نفر از کارگران سندیکای شرکت واحد تهران و حمله‌ای که در یک شب هفتصد نفر از آن‌ها را به دلیل ساختن سندیکای خود و اعلام اعتصاب برای دریافت حقوق دستگیر و روانه زندان ساختند، اشاره کرد. بار‌ها و بار‌ها تعداد زیادی از آن‌ها مانند منصور اسانلو، ابراهیم مددی، رضا شهابی، سعید ترابیان، داود رضوی و گوهری، غلامرضا غلامحسینی، همایون جابری، غلامرضا خانی، مرتضی کمساری، علی اکبری، سلیمی و... دستگیر و مدتهای طولانی زندانی شدند که هم اکنون ابراهیم مددی و رضا شهابی از سندیکای شرکت واحد هم چنان در زندان به سر می‌برند. ده‌ها نفر از سندیکای نیشکر هفت تپه طی چهار سال گذشته بار‌ها و بار‌ها دستگیر و زندانی شدند از جمله رضا رخشان، فریدون نیکوفر، قربان علی‌پور، جلیل احمدی، محمد حیدری، علی نجانی و... در حال حاضر علی نجاتی برای سومین بار است که در زندانی شده است. همچنین طی ۷ سال گذشته به طور مستمر اعضاءکمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری مانند آیت نیافر، سعید یوزی، محمد اشرفی، رضا اقدسی، زهرا خزائی، محمد جراحی، مهدی فراحی شاندیز، فرهاد‌پور و بهنام ابراهیم‌زاده که هم اکنون در زندان اوین است و محمد جراحی که اکنون در زندان تبریز است، دستگیر و زندانی شده‌اند. همین طور اعضاء کمیته هماهنگی را نیز طی ۷ سال گذشته بار‌ها و بار‌ها دستگیر و محاکمه و زندانی کرده‌اند که می‌توان به نام برخی از این دوستان مانند غلب حسینی، یدالله قطبی، محمد صالحی، حسین مرادی، وفا قادری، بهزاد سهرابی، بهروز خباز، محسن حکیمی، پدرام نصراللهی، کورش بخشنده، عبدالرحمان ابراهیم‌زاده، عیسی ابراهیم‌زاده و... اشاره کرد همین طور طی ۵ سال گذشته بار‌ها و بار‌ها اعضای اتحادیه کارگران آزاد ایران را مانندفواد کیخسروی، جعفر عظیم‌زاده، شاپور احسانی راد خلیل کریمی، شریف ساعد پناه،... شیث امانی و صدیق کریمی که اکنون هر دو زندانی هستند را نام برد.
همچنین اعضاءکانون مدافعان حقوق کارگر را که از جمله‌اند فریبرز رئیس دانا، علیرضا ثقفی، محسن ثقفی، هاله صفرزاده، ناصر زرافشان،... و علی اخوان که اکنون در زندان به سر می‌برد نام برد.
در همین حال ۱۱ نفر از کارگران ذوب آهن اصفهان به نامهای یوسف مهرپویا، جمشید عسکریان، علی هاشم‌پور، حیدر علی علیرضایی، غلامرضا رحمانی، علیرضا رضایی، مجتبی شریفی، حسین سرشومی، بهزاد باقری، غلیرضا ریاحی در زندان به سر می‌برند، همین طور بار‌ها کارگران عضو سندیکای برق و فلز کرمانشاه را دستگیر و زندانی کردند که از جمله می‌توان به جوانمیر مرادی و فرامرز قربانی اشاره کرد.
همچنان دستگیری ۱۶ تن از کارگران عضو هییت باز گشایی سندیکائی فلزکار _ مکانیک در اول ماه می‌۲۰۰۹ و دستگیری ۱۵۰ تن از کارگران شرکت کننده در مراسم اول ماه می‌۲۰۰۹ تهران و تعدادی نیز در شهرهای دیگر اشاره کرد.
همین طور دستگیری و محاکمه تعدادی از اعضا هیئت مؤسس سندیکای کارگران نقاش و تزئینات ساختمان از جمله رضا دهقان، صالح کیاماری،... و من (شاهرخ زمانی) که اکنون در زندان مرکزی تبریز برای تحمل ۱۱ سال زندان بخاطر تلاش برای ایجاد سندیکا محکوم شده‌ام.
دوستان سندیکایی، من در زندان دسترسی به آمار و پیدا کردن اسامی تمامی کارگران زندانی را ندارم آنچه نوشته‌ام بر مبنای حافظه خود و کمک گرفتن از اطرافیان که در زندان هستند نوشته‌ام، می‌دانم که هزاران کارگر در ایران به خاطر تلاش برای به دست آوردن حقوق خود و ایجاد تشکل دستگیر، شکنجه، محاکمه و زندانی شده‌اند و از کارشان اخراج شده‌اند... اما اگر شما لازم می‌دانید، می‌توانید از دیگر فعالین کارگری که خوشبختانه برخی از آن‌ها فعلا «آزاد هستند، و سندیکاهای موجود که از نظر جمهوری اسلامی غیرقانونی می‌باشند و همیشه تحت فشار و اذیت وآزار هستند، بخواهید لیست کامل کارگران زندانی یا دستگیر شده و سرکوب شده را برای شما تهیه کنند، آنگاه خواهید دید که هزاران نفر از کارگران در ایران به دست جمهوری اسلامی چگونه اخراج، سرکوب، محاکمه، زندانی و اعدام شده‌اند.
آنگاه خواهید دید که ما کارگران ایران از هیچ حقی برخوردار نیستیم و جمهوری اسلامی به تعهدات بین المللی و حتی به قوانین مصوب خود عمل نمی‌کند. من از شما می‌خواهم:
۱- نمایندگانی از میان خود انتخاب کنید تا در رابطه با سرکوب کارگران توسط جمهوری اسلامی تحقیق کنند تا شما به عمق فاجعه پی ببرید.
۲- نمایندگانی از بین خود انتخاب کنید تا مأمور شوند در رابطه با خانه کارگر که همدست پلیس برای سرکوب و فریب کارگران است و طی ۳۳ سال در تمامی کارهای ضدکارگری دست در دست جمهوری اسلامی شریک جرم بوده است تحقیق نمایند، پس از کشف حقایق نسبت به خانه کارگر رابطه خود را با آن قطع کنید و از تمامی تشکل‌های کارگری جهان بخواهید که از ورود خانه کارگر و نمایندگان آن به جوامع کارگری و تحمیل خود به عنوان نماینده کارگران ایران جلوگیری نمایند.
۳- پس از تحقیقات لازم. کشف حقایق در مورد سرکوب سندیکا‌ها و تشکل‌های کارگری و مخالفین آن‌ها در ایرا ن با اتحاد میان تشکل‌های کارگری به صورت جهانی دولت ایران را وادار نماید تعهدات خود را در قبال کارگران عملی نماید.
۴- در ‌‌نهایت از شما می‌خواهم اگر پی به حقایق بردید و اگر قبول کردید که ما کارگران ایران بی‌گناه در زندان‌ها عمر خود را از دست می‌دهیم به ما کمک کنید تا آزادی خود را به دست آوریم.
۵- اگر ممکن است برای من وکلایی را تعیین کنید، تا بتوانند شکایت مرا به خاطر شکنجه، محاکمه و زندان بدون هیچ دلیل و سندی به مراجع قضایی صلاحیت دار ارایه و ادامه بدهند.
در کجای دنیا دیده شده که برای یک کارگر عضو سندیکا به خاطر تلاش برای ایجاد سندیکا حکم ۱۱ سال زندان صادر کنند.
زنده باد همبستگی جهانی کارگران
درود بر کارگران سندیکاهای فرانسه
شاهرخ زمانی
عضو هیئت مؤسس سندیکای نقاشان و تزئینات ساختمان در ایران




سه زندانی در قزوین به دار آویخته شدند

خبرگزاری هرانا - سه زندانی سحرگاه امروز، سه شنبه، بیست و سوم اسفندماه، در زندان چوبین‌در قزوین به دار آویخته شدند.
به گزارش فارس، اتهام سه فردی که صبح امروز در زندان چوبین‌در قزوین اعدام شدند، جرایم مربوط به مواد مخدر عنوان شده است.
گفته می‌شود یکی از اعدام شدگان قاچاقچی بین المللی مواد مخدر بوده است. وی هم‌چنین در حین دستگیری نیز سه نفر از پرسنل نیروی انتظامی و پلیس مبارزه با مواد مخدر استان قزوین را مجروح کرده بود.



دو نفر در میدان فردوسی مشهد اعدام شدند

خبرگزاری هرانا - صبح امروز سه شنبه، بیست و سوم اسفندماه، دو نفر به نام‌های "اکرم نوروز زهی" معروف به یاسین و "مجتبی افشار" معروف به صدام، در میدان فردوسی شهر مشهد، در ملاءعام به دار آویخته شده‌اند.
به گزارش ایرنا، اعدام شدگان به علت "تجاوز به عنف" در حوالی میدان فردوسی مشهد در چند ماه اخیر دستگیر و ساعت شش صبح امروز در ملاءعام اعدام شدند.
بر اساس این گزارش این دو نفر از ابتدای سال ۸۹ مرتکب جرم شده بودند که یکی از آن‌ها ایرانی و دیگری تبعه‌ی افغانستان بوده است. نامبردگان ۲۷ بهمن ماه در دادگاه کیفری استان خراسان رضوی به اعدام محکوم شدند.
دادستان عمومی و انقلاب مشهد در این خصوص گفت: "حکم مذکور پس از تایید در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور به اجرا درآمده است."
وی در ادامه مدعی شد: "این دو نفر در چند مورد در حالی که چاقو و قمه در دست داشتند، بعد از ورود به باغ و منازل مردم، دستهای مردان را بسته و به زنان و دختران تجاوز کرده و طلا و جواهر آنان را به سرقت بردند."




محکومیت کوهیار گودرزی به ۵ سال حبس و تبعید به زندان زابل

خبرگزاری هرانا - کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر به ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل محکوم شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، حکم ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل روز چهارشنبه هفته گذشته در محل دادگاه انقلاب به کوهیار گودرزی ابلاغ شده است. پیش از این قاضی پیرعباسی به آقای طباطبایی، وکیل گودرزی، اعلام کرده بود که وی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
وکیل کوهیار گودرزی، نیز ضمن اظهار تعجب از صدور چنین حکمی، اعلام کرد که پیش از این از سوی قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، حکم گودرزی ۶ سال حبس تعزیری اعلام شده بود.
کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز ۹ مردادماه در تهران بازداشت شد و بیش از ۲ ماه در سلول انفرادی به سر برد. وی به مدت ۳ ماه از حق تماس تلفنی با خانوادهٔ خود محروم بود، و هم‌اکنون حدود ۷ ماه است که در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می‌برد و از انتقال وی به بند عمومی جلوگیری شده است.
هم‌چنین پروین مخترع، مادر وی نیز که یک روز پس از بازداشت پسرش، دستگیر شده بود، همچنان دربند عمومی زندان کرمان نگهداری می‌شود. وی از سوی دادگاه انقلاب کرمان به تحمل ۲۳ ماه حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به حبس تعلیقی تبدیل شد.
پروین مخترع، در هفته گذشته نیز بار دیگر در دادگاه عمومی کرمان مورد محاکمه قرار گرفت، اما تاکنون حکم دادگاه در خصوص او، صادر نشده است.




صدور یک حکم اعدام از سوی دادگاه کیفری تهران

خبرگزاری هرانا - شعبه‌ی ۷۴ دادگاه کیفری تهران، به ریاست قاضی اصغر عبداللهی فردی به نام "فیض" را که فروردین ماه سال جاری، همسر خود "نرگس" را به قتل رسانده بود، به مجازات مرگ محکوم نموده است.
گفته می‌شود فردِ محکوم به اعدام، نرگس، همسر ۳۵ ساله‌اش را در یک دوئل مرگبار در رباط کریم و با ۳۰ ضربه چاقو از پا در آورده است. بر اساس بررسی‌های کارآگاهان پرونده، مقتول اختلاف شدیدی با شوهرش داشته و چند بار از سوی او تهدید به قتل شده بود.
به گزارش عصر ایران، در دادگاه رسیدگی به اتهام نامبرده که ۲۱ دی ماه سال جاری برگزار شد، وی در دفاع از خود گفت: "در تعطیلات نوروز برای دیدن خانواده همسرم به شهرستان رفتیم در آنجا او به من تهمت زد که با زنان دیگر ارتباط پنهانی دارم. من هم عصبانی شدم و نرگس را به قتل تهدید کردم. جلوی خانواده اش به او گفتم وقتی به خانه برگردیم تو را تکه تکه می کنم.
شب حادثه تصمیم خودم را گرفته و کاردی را زیر بالشم مخفی کردم. صبح که از خواب بیدار شدم دیدم چاقو در دست نرگس است او مرا تهدید کرد و گفت: نقشه ات لو رفته و حالا من تو را می کشم. به طرفم حمله کرد که چاقو را از دستش گرفته و چندین ضربه به بدنش وارد کردم وقتی از مرگش مطمئن شدم با پلیس تماس گرفته و موضوع را به آنها اطلاع دادم."





انتقال محمد ابراهیمی، زندانی سیاسی به مکانی نامعلوم

خبرگزاری هرانا - گزارش ها حاکی از آن است که محمد ابراهیمی زندانی سیاسی در بند ۳۵۰ اوین ساعت ۹ شب گذشته توسط ماموران اطلاعات شهر ری به مکان نامعلومی منتقل شده است.
به گزارش کلمه، محمد ابراهیمی پیش از این، برای تکذیب اطلاعاتش درباره ی شکنجه هایی که شده بود، تحت فشار شدید قرار داشته است.
محمد ابراهیمی، ٢٢ آذرماه سال ٨٩ توسط ماموران اطلاعات به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبری و جنگ نرم علیه نظام بازداشت شد و تا ٨ ماه ممنوع الملاقات بود و خانواده اش از محل نگهداری اش بی اطلاع بودند.
وی ٨ ماه را در سلول انفرادی بندهای ٢٠٩ و ٢۴٠ زندان اوین در شرایط شکنجه فیزیکی و روانی بازداشت بود به گونه ای که به آسایشگاه روانی امین آباد تهران اعزام شد.
محمد ابراهیمی یکی از مصادیق شکنجه های سخت در زندان اوین محسوب می شود که در گزارش احمد شهید نیز به آن اشاره شده است.
خواهر محمد ابراهیمی چندی پیش گفته بود"پدرم وقتی برادرم محمد را در آسایشگاه روانی با وضعیت بسیار بدی دید، بعد از دو هفته از غصه فوت کرد. او وقتی از دیدن برادرم آمد تا قبل از مرگش فقط گریه می کرد و می گفت بروید ببینید با محمد چه کرده اند؟ با او چه کردند که به این حال و روز افتاده است؟ دکترها گفتند از غصه و فشار زیاد فوت کرده است."
آبان ماه سال جاری نیز محمد ابراهیمی از بند ۳۵۰ زندان اوین به دادگاه انقلاب احضار و به خاطر افشای شکنجه هایش در بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات که در سایتهای خبری بازتاب گسترده ای یافت، تهدید و بازجویی شد.
بر اساس این گزارش، این زندانی سیاسی توسط معاونت دادگاه انقلاب که یک روحانی است، تهدید و بازجویی شده بود. این مسئول قضایی از وی خواسته بود خبرهایی را که در سایتهای خبری درباره شکنجه اش منتشر شده، تکذیب کند؛ وگرنه حکم سنگینی در انتظارش خواهد بود، اما ابراهیمی از تکذیب این خبرها سر باز زده و این مساله موجب فحاشی و هتاکی معاون دادگاه انقلاب به او شده بود.
این مقام قضایی، ابراهیمی را تهدید کرده بود که به خاطر این عدم همکاری آینده بدی در انتظارش است و سال ها در زندان خواهد ماند. او همچنین به این زندانی سیاسی وعده داد که اگر این خبرها را تکذیب کند، هرچه زودتر شرایط آزادی اش را فراهم می کند؛ درخواستی که از سوی ابراهیمی رد شد.




هرانا؛ دستگیری تعدادی از تماشاگران در یک مسابقه فوتبال

خبرگزاری هرانا - جمعی از تماشاگران باشگاه فوتبال تراکتور سازی تبریز در اصفهان پس از پایان مسابقه این تیم با سپاهان اصفهان بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، رضا ابراهیمی آذر و بهنام عبدی نژاد دو تن از بازداشت شدگان به دلیل پوشیدن لباس های دارای نشان هویت ملی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
گفته می شود عده ای دیگر از تماشاگران نیز پس از درگیری ماموران امنیتی با ایشان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
استفاده از فضای استادیوم‌ها و مکان های ورزشی جهت بیان شعارها و مطالبات ملی و قومی توسط آذری ها منجر به برخوردهای قهرانگیز و غیر معمول مامورین امنیتی با آنها شده است.




مرگ دلخراش دو كارگر در كارگاه شن شویی

خبرگزاری هرانا - فرو ریختن دیوار سنگی در حال ساخت در محوطه شن شویی در روستای باغ سالار شهرستان فریمان خراسان رضوی منجر به مرگ دو کارگر شد.
به گزارش پایگاه خبری پلیس، فرمانده انتظامی شهرستان فریمان گفت: در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیس ۱۱۰ و اورژانس سنگ بست مبنی بر وقوع حادثه مرگبار در کارگاه شن شویی واقع در روستای باغ سالار پلیس بلافاصله در محل حاضر و اقدامات لازم را به عمل آورد.
سرهنگ ابوالقاسم باقری افزود: بررسی پلیسی حاکی از آن بود که بر اثر ریزش دیوار سنگی در حال ساخت دو نفر کارگر شن شویی در زیر آوار جان باخته اند.
وی گفت: اجساد قربانیان این حادثه با حضور نیروهای امدادی از زیر آوار بیرون کشیده شد و تحقیقات پلیسی در این رابطه ادامه دارد.



اعتصاب ۲۰۰۰ کارگر کشت و صنعت شوشتر

خبرگزاری هرانا - یک فعال کارگری در خوزستان از اعتصاب کارگران شرکت کشت و صنعت نی‌بر شوشتر خبر داد.
آقایار حسینی، دبیر اجرایی خانه کارگر خوزستان در گفتگو باایلنا، ضمن انتقاد از عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل از سوی مدیر این کارخانه یاد آور شد: به علت عدم اجرای طرح طبقه بندی مشاغل از دیروز تا کنون ۲۰۰۰ کارگر کشت و صنعت شوشتر اعتصاب کرده‌اند.
کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر شوشتر در طی سالهای اخیر جهت دستیابی به حقوق معوقه خود نیز دست به اعتصابات گسترده ای زده اند.