اخبار روز:
تقدیر فعالان سیاسی و مدنی ایرانی از شورای ملی سوریه
جناب آقای برهان غلیون و سایر اعضای شورای ملی سوریه
با سلام
پیام محبتآمیز و امیدوارکنندهی شما دوستان بار دیگر پیوند ناگسستنی همهی آزدایخواهان جهان را به نمایش گذاشت. بسیار خوشحالیم که مبارزان خردمند و شجاع سوریه با اشراف نسبت به جدایی کامل مردم ایران از حکومت جائر فعلی، خود را در کنار آزادیخواهان رنج دیدهی ایران میبینند. موجب سربلندی ما است که شما دوستان علیرغم تحمل رنجهای فراوان ناشی از وحشیگری بشار اسد و حمایت شرمآور جمهوری اسلامی از او، در سالگرد حبس رهبران نمادین جنبش سبز و درحالی که آرزوی آنها و همهی مردم ایران برای آزادی دو ملت تونس و مصر محقق شده است، با دوستان ایرانی خود اعلام همراهی نمودهاید. یقین داریم اعلام همراهی شما امید هموطنان ما برای رسیدن به فردایی که دو ملت سوریه و ایران رهایی از دیکتاتوری را جشن میگیرند، افزایش خواهد داد.
فوریه ۲۰۱۲
حامد ابراهیمی نژاد
رامین احمدی
عبدالرضا احمدی
فریدون احمدی
فرشید آذرنیوش
فرشاد آریاش
آرش ازرحیمی
آرنوش ازرحیمی
سیروس (رضا) اشرفپور
امیر حسین اعتمادی
آرش اعلم
بیژن افتخاری
علی افشاری
دنیا اکبری
محمد جواد اکبرین
سارا اکرمی
نوشابه امیری
مهدی امینی
رضا انصاری
شهریار آهی
گلرخ ایرایی
رحیم باجغلی
احمد باطبی
شهلا باور
رضا بایگان
مهران براتی
محمد برزنجه
امیر حسین بلالی
سید علی بنی جمالی
شهلا بهاردوست
باقر پرهام
رامین پرهام
سپیده پورآقایی
لیلی پورزند
امید پور محمد علی
امید توانا
سید علی تاج زاده
محمد تهوری
نیکا جباری
محمد رضا جهان پرور
جواد خادم
امین آئین مهر
محمد پارسی
مجید تمجیدی
محمدعلی توفیقی
رضا جعفریان
بابک جمشیدی
رحمان جوانمردی
(پویا )جهاندار
مسعود چناسی
کاملیا حاج قاسم
جاوید حاج همتی
وحید حبیب پناه
آرام حسامی
ناهید حسینی
آرش حسینی پژوه
مجید حقی
بیژن حکمت
فرزاد حمیدی
آریا خسروی
امین خسروی
مهرداد درویش پور
احمد رافت
سالومه رحیمی
اشکان رضایی
امیر رضایی
ایمان رضایی
کاوه رضائی
پدرام رفعتی
شهرام رفیع زاده
نیما راشدان
امیر رشیدی
درویش رنجبر
میثم رودکی
امین ریاحی
حسن زارع زاده اردشیر
مریم زارع
محسن سازگارا
سپیده سالاروند
لاله سجودی
فواد سجودی فریمانی
سلمان سیما
غزاله سیاه پوش
صادق شجاعی
حسن شریعتمداری
سولماز شریف
مهین شکرالله پور
حسین شهرابی
عباس شیرازی
کاوه شیرزاد
شهابالدین شیخی
امیر صحتی
سید ضیاء الدین صدرالاشرافی
سیاوش صفوی
محسن صنعتی پور
مزدک عبدی پور
مهدی عربشاهی
اکبر عطری
مسعود علیزاده میانجی
رضا علیجانی
احمد عشقیار
لیونا عیسی قلیان
شاهین فاطمی
بهنام فرازمند
علیرضا فیروزی
فیروزه فولادی
پروین قاسمی
جعفر قدیم خانی
نوید کامران
علیرضا کاظمی
کاوه کرمانشاهی
بهزاد کریمی
علی کلائی
فرناز کمالی
علیرضا کیانی
دامون گلریز
سحر گلکار
امیرحسین گنج بخش
اکبر لکستانی
حمید مافی
نازی متانی
مهرداد ماجدی
نوید محبی
سوسن محمدخانی غیاثوند
رضا محمدی
منوچهر محمدی
محسن مخملباف
ابراهیم مرادی
آزاد مرادیان
آزاد مستوفی
مسعود مسجودی
منوچهر مقصودنیا
امیر معماریان
حامد منزه
علیرضا موسوی
محسن موسوی
آرش مهاجری نژاد
غلامرضا مهاجری نژاد
عبدالله مهتدی
بهزاد مهرانی
مسعود مناف
ابراهیم مهتری
مرتضی ملک محمدی
مهران میرفخرایی
حمید میریان
یوحنا نجدی
راضیه (پری) نشاط
بورگان نظامی نرجآباد
مهدی نوذر
بهنام نوری
علیرضا نوری زاده
علی نیکویی
سید مجتبی واحدی
سورنا هاشمی
علی هنری
محمدرضا یزدان پناه
اشکان یزدچی
محمد یعقوبی
جناب آقای برهان غلیون و سایر اعضای شورای ملی سوریه
با سلام
پیام محبتآمیز و امیدوارکنندهی شما دوستان بار دیگر پیوند ناگسستنی همهی آزدایخواهان جهان را به نمایش گذاشت. بسیار خوشحالیم که مبارزان خردمند و شجاع سوریه با اشراف نسبت به جدایی کامل مردم ایران از حکومت جائر فعلی، خود را در کنار آزادیخواهان رنج دیدهی ایران میبینند. موجب سربلندی ما است که شما دوستان علیرغم تحمل رنجهای فراوان ناشی از وحشیگری بشار اسد و حمایت شرمآور جمهوری اسلامی از او، در سالگرد حبس رهبران نمادین جنبش سبز و درحالی که آرزوی آنها و همهی مردم ایران برای آزادی دو ملت تونس و مصر محقق شده است، با دوستان ایرانی خود اعلام همراهی نمودهاید. یقین داریم اعلام همراهی شما امید هموطنان ما برای رسیدن به فردایی که دو ملت سوریه و ایران رهایی از دیکتاتوری را جشن میگیرند، افزایش خواهد داد.
فوریه ۲۰۱۲
حامد ابراهیمی نژاد
رامین احمدی
عبدالرضا احمدی
فریدون احمدی
فرشید آذرنیوش
فرشاد آریاش
آرش ازرحیمی
آرنوش ازرحیمی
سیروس (رضا) اشرفپور
امیر حسین اعتمادی
آرش اعلم
بیژن افتخاری
علی افشاری
دنیا اکبری
محمد جواد اکبرین
سارا اکرمی
نوشابه امیری
مهدی امینی
رضا انصاری
شهریار آهی
گلرخ ایرایی
رحیم باجغلی
احمد باطبی
شهلا باور
رضا بایگان
مهران براتی
محمد برزنجه
امیر حسین بلالی
سید علی بنی جمالی
شهلا بهاردوست
باقر پرهام
رامین پرهام
سپیده پورآقایی
لیلی پورزند
امید پور محمد علی
امید توانا
سید علی تاج زاده
محمد تهوری
نیکا جباری
محمد رضا جهان پرور
جواد خادم
امین آئین مهر
محمد پارسی
مجید تمجیدی
محمدعلی توفیقی
رضا جعفریان
بابک جمشیدی
رحمان جوانمردی
(پویا )جهاندار
مسعود چناسی
کاملیا حاج قاسم
جاوید حاج همتی
وحید حبیب پناه
آرام حسامی
ناهید حسینی
آرش حسینی پژوه
مجید حقی
بیژن حکمت
فرزاد حمیدی
آریا خسروی
امین خسروی
مهرداد درویش پور
احمد رافت
سالومه رحیمی
اشکان رضایی
امیر رضایی
ایمان رضایی
کاوه رضائی
پدرام رفعتی
شهرام رفیع زاده
نیما راشدان
امیر رشیدی
درویش رنجبر
میثم رودکی
امین ریاحی
حسن زارع زاده اردشیر
مریم زارع
محسن سازگارا
سپیده سالاروند
لاله سجودی
فواد سجودی فریمانی
سلمان سیما
غزاله سیاه پوش
صادق شجاعی
حسن شریعتمداری
سولماز شریف
مهین شکرالله پور
حسین شهرابی
عباس شیرازی
کاوه شیرزاد
شهابالدین شیخی
امیر صحتی
سید ضیاء الدین صدرالاشرافی
سیاوش صفوی
محسن صنعتی پور
مزدک عبدی پور
مهدی عربشاهی
اکبر عطری
مسعود علیزاده میانجی
رضا علیجانی
احمد عشقیار
لیونا عیسی قلیان
شاهین فاطمی
بهنام فرازمند
علیرضا فیروزی
فیروزه فولادی
پروین قاسمی
جعفر قدیم خانی
نوید کامران
علیرضا کاظمی
کاوه کرمانشاهی
بهزاد کریمی
علی کلائی
فرناز کمالی
علیرضا کیانی
دامون گلریز
سحر گلکار
امیرحسین گنج بخش
اکبر لکستانی
حمید مافی
نازی متانی
مهرداد ماجدی
نوید محبی
سوسن محمدخانی غیاثوند
رضا محمدی
منوچهر محمدی
محسن مخملباف
ابراهیم مرادی
آزاد مرادیان
آزاد مستوفی
مسعود مسجودی
منوچهر مقصودنیا
امیر معماریان
حامد منزه
علیرضا موسوی
محسن موسوی
آرش مهاجری نژاد
غلامرضا مهاجری نژاد
عبدالله مهتدی
بهزاد مهرانی
مسعود مناف
ابراهیم مهتری
مرتضی ملک محمدی
مهران میرفخرایی
حمید میریان
یوحنا نجدی
راضیه (پری) نشاط
بورگان نظامی نرجآباد
مهدی نوذر
بهنام نوری
علیرضا نوری زاده
علی نیکویی
سید مجتبی واحدی
سورنا هاشمی
علی هنری
محمدرضا یزدان پناه
اشکان یزدچی
محمد یعقوبی
معاون فنی وزارت اطلاعات:
نمیتوانیم برنامههای «ضد بدافزار» را بهروز کنیم
به گزارش خبرگزاری فارس٬ آقای آهنگران این مطلب را روز شنبه (۲۹ بهمن) در نخستین «همایش ملی دفاع سایبری» بیان کرده است.
وی گفته است: «در حال حاضر و با توجه به تحریمهای موجود به روز کردن ضد بدافزارهای فعلی در بسیاری از موارد ممکن نیست و این موجب میشود تا ما به طراحی ضد بدافزار بومی روی آوریم.»
این مقام وزارت اطلاعات همچنین درباره ویروس «استاکسنت» افزوده است: «این ویروس بر اثر بیدقتی وارد برخی از مراکز صنعتی شده بود و براساس آمارها حدود ۱۶ هزار رایانه را آلوده کرد.»
به گفته آهنگران «این ویروس یک ویروس عملگراست که کنترل دورهای ابزارهای صنعتی را تغییر میدهد که این تغییر دور منجر به شوکی شدید در ابزارهای صنعت میشود.»
معاون فنی وزارت اطلاعات در پایان سخنان خود ادعا کرده که «شبکه اینترنت عامل تهدید یا ابزار جاسوسی نیست بلکه خود تهدید و خود جاسوس است.»
مقامهای جمهوری اسلامی اعلام کردهاند برای مقابله با آنچه که «جنگ نرم» میخوانند٬ قرارگاه «دفاع سایبری» را با هدف «رصد تهدیدات سایبری علیه زیرساختهای امنیت ملی» تشکیل دادهاند.
جمهوری اسلامی در دو سال گذشته سرمایهگذاری گستردهای در زمینه فیلترینگ، هک و حملات اینترنتی به سایتهای منتقد و مخالف خود کرده است.
رسیدگی به پرونده اختلاس در آستانه انتخابات
خبرگزاریها روز شنبه (۲۹ بهمن) گزارش کردهاند که این پرونده ۲۸ وکیل دارد٬ متن کیفرخواست صادر شده برای متهمان آن ۲۲۰ صفحه بوده و حجم آن ۱۲هزار صفحه (۳۳ جلد) است.
آنطور که گزارش شده است٬ عباس جعفری دولتآبادی دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز در این جلسه حضور یافته و مقدمه کیفرخواست را قرائت کرده است.
اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات بزرگترین اختلاس در تاریخ جمهوری اسلامی محسوب میشود که محافظهکاران٬ دولت محمود احمدینژاد را عامل اصلی این فساد اقتصادی میدانند.
در این پرونده نام گروهی از نمایندگان مجلس نیز به میان آمده که هنوز مشخص نیست در جریان دادگاه به اتهام آنها رسیدگی خواهد شد یا خیر.
محمد دهقان٬ عضو هیات رئیسه مجلس گفته که صلاحیت چهار نماینده مرتبط با این پرونده از سوی شورای نگهبان رد شده است.
این دادگاه در شرایطی برگزار شده که حدود دو هفته دیگر نهمین دوره انتخابات مجلس در ایران برگزار خواهد شد.
به نظر میرسد مقامهای جمهوری اسلامی با برگزاری این دادگاه در این مقطع زمانی تلاش میکنند افکار عمومی را تا حدودی بازسازی کرده و مردم را به حضور در انتخابات تشویق کنند.
آنطور که برخی نمایندگان و فعالان سیاسی محافظهکار گفتهاند٬ این پرونده ضربه سنگینی به حیثیت جمهوری اسلامی در داخل زده است.
عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید قم:
حقوق بشر سازمان ملل جهالت مدرن است
عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید قم میگوید: «حقوق بشر سازمان ملل و غرب پایه علمی ندارد و جهالت مدرن است.»
به گزارش روز شنبه (۲۹ بهمن) باشگاه خبرنگاران جوان٬ آقای آملی این مطلب را در مراسم پایانی کنفرانس بینالمللی «فقه و قانون» که در قم برگزار شد٬ بیان کرده است.
این مرجع تقلید گفته است: «سازمان ملل با تکیه بر مبانی خود که روی اصول غیرعلمی و بر پایه رسومات محلی و مادیشان {است} تنظیم شده است.»
وی افزوده است: «کشورهایی که در قانون گذاری به فقاهت تکیه نکردهاند نیز قانون خود را بر پایه غیرعلمی بنا کردهاند.»
جمهوری اسلامی سالهاست به خاطر نقض حقوق بشر مورد انتقاد نهادهای بینالمللی و مدافع حقوق بشر قرار دارد.
روحانیون حاکم بر ایران مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را قبول ندارند و مدعی هستند الگوی مورد نظر آنها که در جمهوری اسلامی اجرا میشود٬ «کاملترین» الگوی حقوق بشری در جهان است.
جمله بسازید: اختلاس، انتخابات، دادگاه علنی، مفسد فیالارض
«رسیدگی به پرونده فساد بزرگ مالی» و «برخورد با مفاسد اقتصادی برای نظام اهمیت حیاتی دارد» از جملاتی هستند که در دادگاه علنی اختلاس سه هزار میلیاردی به چشم میخورد! انتخابات نزدیک است و از «کش ندهید» خبری نیست. دادگاه علنی است؛ با چهاروکیل زن و دو روحانی! اتهام مهآفرید امیرخسروی، «افساد فیالارض» است.
«شش ماه است در انفرادی به سر میبرم و هیچ کدام از گزارشات را نخواندهام و فقط حدود دو ساعت با وکیل صحبت کردهام که این دو ساعت فرصت زیادی نبوده است» و «من هیچگاه قصد خیانت به ملت و نظام را نداشتهام و اگر میخواستم این کار را انجام دهم، پولها را از کشور خارج میکردم». اینها جملات مهآفرید امیرخسروی است که در رابطه با پرونده اختلاس سه هزارمیلیاردی به فسادفی الارض متهم شده است.
به گزارش ایسنا، این پرونده ۳۳ جلدیِ ۱۲ هزار صفحهای به ریاست ناصر سراج، صبح روز شنبه، در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شد. کیفرخواست ۲۲۰ صفحه ای به وسیله عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران و معاون او خوانده شد. نماينده دادستان تهران موارد اتهامي متهم رديف اول را «افساد في الارض از طريق شرکت در اخلال در نظام اقتصادي کشور از طريق تباني و فساد در شبکهي بانکي کشور و توسل به روشهاي متقلبانه و مجرمانه و اخذ ميلياردها تومان وجوه غيرقانوني، با علم به مؤثر بودن موضوع در مقابله و اضرار به نظام و مشارکت در کلاهبرداري کلان و تحصيل مال از طريق نامشروع جمعاً به مبلغ ۰۰۰۰۰ ۲۸۵۵۴۴۰۰ ريال ( ۲۸ هزار و ۵۵۴ ميليارد و ۴۰۰ ميليون ريال) با تشکيل و رهبري يک شبکهي سازمان يافته براي ارتکاب جرايمي نظير ارتشاء، اختلاس، کلاهبرداري، جعل و استفاده از اسناد مجعول و صوري، شرکت در پولشويي از طريق مصرف عوايد حاصل از جرم، پرداخت بيش از سي فقره رشوه، استفاده از اسناد مجعول متعدد مرتبط با گشايشهاي اعتبار اسنادي تنزيل شده و معاونت در جعل اسناد و تسهيل وقوع بزه»اعلام کرد.
پس از خوانده شدن کیفرخواست، مه آفرید امیرخسروی( متهم ردیف اول)، مدیر عامل شرکت توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا و رئیس هیئت مدیره شرکت گروه ملی صنعتی فولاد ایران، برای تفهیم اتهام به جایگاه فراخوانده شد. وی گفت که «یک سری تخلفاتی» صورت گرفته اما «به طورکلی» اتهامات را قبول ندارد. گفتنی است که نزدیک به دوهفته به انتخابات مجلس، رسیدگی به این پرونده در حالی صورت میگیرد که نام گروهی از نمایندگان مجلس در پرونده به چشم می خورد اما هنوز مشخص نیست که در این دادگاه به اتهام آنها رسیدگی خواهد شد یا خیر. تنها محمد دهقان عضو هیات رئیسه مجلس از رد صلاحیت چهار نماینده مرتبط با این پرونده از سوی شورای نگهبان خبرداد است. دادگاه به طور علنی برگزار میشود و متهمان وکیل هم دارند، اما متهم ردیف اول و وکیلش تنها دو ساعت با هم حرف زدهاند و هنوز گزارشها را نخواندهاند.
برگزاری دادگاه پیش از انتخابات میتواند معانی متفاوتی داشته باشد. قاضی سراج، سالهای سال در کنار محسنی اژهای کار کرده و محسنی اژهای در پروندههای مالی سابقه صدور احکام اعدام را داشته است. فاضل خدادداد یکی از مشهورترین قربانیان محسنی اژهای است که به خاطر اتهام دست داشتن در «اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی» اعدام شد، اما برادر محسن رفیقدوست جان سالم به در برد.
هفته گمنامی-تایلندی و خالیبندی
گمرک جمهوری اسلامی میگوید صادرات واقعی غیرنفتی کمتر از ۱۵ میلیارد است اما احمدی نژاد می گوید ۳۵ میلیارد است...محمود رضا خاوری اسباب خیر میشود برای اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومان ناقابل، زورشان به سعید ملکپور میرسد...کیهان بخشی از حماس را متهم به ارتباط با اسرائیل کرد...تروریستهای گمنام امام زمان در حال تفریحات سالمه با دختران تایلندی مشاهده شدند...
به ما چه مربوط!
هفته پیش اتفاق مهمی در عرصه سیاست جهان رخ داد و وزارت دارایی آمریکا با هوشیاری مثال زدنی بعد از سی و دو سال یا سی و سال (دقیق خاطرم نیست) متوجه شد که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران حقوق بشر را نقض می کند و حامی تروریسم است و به همین دلیل این وزارت خانه را مشمول تحریم های خود قرار داد.
دیوید کوهن، معاون وزیر دارایی آمریکا یک بیانیه صادر کرده -این هوا- و در آن گفته که «امروز وزارت اطلاعات و امنیت ایران را به نقض حقوق بشر شهروندان ایران و صدور رفتار ددمنشانه این وزارتخانه برای حمایت از حکومت سوریه در سرکوب مردم آن کشور متهم کردیم».
جانم برایتان بگوید که مطابق این تحریم، مقام های وزارت اطلاعات از سفر به ایالات متحده منع شده اند! اموال و دارایی های این وزارتخانه در آمریکا مسدود شده است! و معامله شهروندان و شرکت های آمریکایی با آن ممنوع شده است!
ببخشید!! سفر به امریکا!؟ اموال و دارایی!؟
به به...چشم مان روشن!
به به...چشم مان روشن!
از کی تا حالا این مقام های وزارت اطلاعات ایران به امریکا سفر میکردند ما خبر نداشتیم و اصلا این مقامهای وزارت اطلاعات ایران را که امریکا شناسایی کرده تا از ورودشان جلوگیری کند، بد نیست یک اسمی هم از ایشان برده شود و به ما هم معرفی شان کنند تا آشنا شویم با هم!
باور کنید عقدهای شدیم، از اول انقلاب تا الان، غیر از وزیر اطلاعات که معمولا یک «شیرین عقلی» را در رأس آن می گذارند، هیچ بنی بشری از مقام های رده بالا گرفته تا حتی آبدارچی این وزارت خانه را نه دیدیم و نه اسم شان را به ما گفتند و کلا این سربازان امام زمان، گمنام به دنیا می آیند و گمنام هم به رحمت خدا می روند! فکر کنم در منزل خودشان هم برای رفتن به توالت با یک هویت و برای رفتن به رختخواب با هویت دیگری تردد می کنند و حتی همسر جانشان هم نمی داند این ها چه قدر گمنام هستند.
بعدش هم ببینم این موضوع «اموال و دارایی های وزارت اطلاعات در امریکا» و «معامله شرکت های امریکایی با وزارت اطلاعات» چه بود؟
خب ولش کنیم به هر حال قول دادند از امروز تحریم کنند دیگر، زیادی حساس شویم می آیند خودمان را هم تحریم می کنند! به ما چه مربوط است اصلا... ما کلاه خودمان را بگیریم باد نبرد!
سربازان پت و مت امام زمان در تایلند
احتمالا این اطلاعات سپاه اخیرا «کمیسیون اسکول یابی» یا یک کمیسیونی در این مایه ها جهت انجام ترور دشمنان اسلام، تاسیس کرده است!
آن از «منصور ارباب سیار» معروف به «جک تنبله» که در ماجرای ترور سفیر عربستان در واشنگتن از سوی اطلاعات سپاه برای مذاکره با تروریستها به مکزیک فرستاده شده بود اما با گیج بازی رفته بود و با خود ماموران اف بی آی امریکا به جای تروریستها قرار گذشته بود و ماجراهای بعد از آن... و این هم از پت و مت هایی که رفته بودند برای بمب گذاری در تایلند و پاک آبرو و حیثیت هر چه تروریست در دنیا است را بردند.
این که حالا پت و مت ها نتوانستند عملیات ترور را انجام دهند و به جای سوژه مورد نظر، خودشان را منفجر کردهاند که خب طبیعی است اما این ماجرای «خانم بازی در حین عملیات» از سوی سربازان بی جنبه امام زمان در نوع خودش ایول الله داشت.
عکس های منتشر شده از این ماموران زبده در رستورانی در پاتایا (محله ای با خانم ها و آقایان خوب! در تایلند) نشان می دهد که این برادران «یک دست جام باده و یک دست بخش هایی از یار» را در بر دارند و بییییییییییییییییب!
اما یکی از این دلبرکان که توسط پلیس تایلند بازداشت شده در بازجویی درباره این بمب گذاران محترم گفته است که «این سه مامور ایرانی مشروبات الکلی مینوشیدند و اسنوکر بازی میکردند!»
خدا مر گم بده! سربازهای امام زمان که وسط عملیات اسنوکر بازی کنند صد در صد سرهنگان امام زمان به کمتر از پوکر و آبسولوت راضی نمیشوند!
اما یک نکته دیگر این که این اسرائیل زرت و زرت در ایران دانشمندان درشت ایرانی را سوا کرد و پوکوند و در محل ترور یک چسب نواری هم جا نگذاشت دلمان خوش باشد اما این تروریستهای مشنگ ما، بعد از انفجار بمب، علاوه بر کارت ملی و موبایل و ساک و کیف پول و پاسپورت، پاهای خود را از کمر به پایین در راه اسلام در محل حادثه جا گذاشتند!
برانکو پولتو بردار و بیا
تو رو خدا نگاه کنید، یک تیم فوتبال حرفه ای در بالاترین سطح در لیگ قهرمانان آسیا در حساس ترین مرحله ممکن در بازی مرگ و زندگی به یک تیم ایرانی خورده است بعد سرمربی این تیم به دلیل آن که قبلا چند صباحی مربی تیم ایران بوده الان از ترس این که هنگام خروج از ایران بازداشت نشود جرأت سفر به ایران را ندارد و تیم را به ایران فرستاده و خودش رفته زیر پتو قایم شده!
هر چند هنوز معلوم نیست که چرا برانکو ایوانکویچ سرمربی سابق تیم ملی ایران تیم الاتفاق عربستان را در سفر به ایران همراهی نکرده اما برخی اخبار تایید نشده میگویند که تنها یک دلیل میتوانست مانع از سفر برانکو به ایران شود و آن مشکلات مالیاتی این سرمربی و ترس از ممنوع الخروج شدناش باعث شد تا او به همراه الاتفاق به ایران سفر نکند.
حالا فهمیدیم که چرا برانکو بعد از نتایج افتضاح با تیم ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ از همان آلمان مستقیم به کرواسی رفت و حتی برای برداشتن کلاهش هم به ایران نیامد!
تریاک به جای نفت
آقا بسه دیگه!
این همه گندم می خواییم چی کار کنیم؟
هنوز گندمهایی که هند به جای پول نفت به ما قالب کرده بود را آرد نکردیم که خبر آمد روسیه نیز که در رابطه با ایران کلا سوار خر مراد است، او هم اعلام کرده به جای پول نفت به ایران گندم خواهد داد.
پیش از این هم که گفته می شد ایران برای ماههای فوریه تا آوریل ۲۰۱۲ میلادی بیش از ۴۲۰ هزار تن گندم از آلمان ۳۰۰ تا ۳۶۰ هزار تن از کانادا ۲۴۰ هزار تن از برزیل و ۲۰۰ هزار تن نیز از استرالیا به جای پول نفت دریافت کرده است.
تازه شرکت آمریکایی کارگیل هم هفته گذشته اعلام کرد، علی رغم تحریم های بین المللی بر ضد ایران، قصد دارد صادرات گندم به این کشور را ادامه دهد.
خداوکیلی این ها ما را گیر آوردند با این گندم هاشان، هیچ کدام هم یک مشت جو نمی دهند که حداقل تنوعی بشود و بتوانیم در ایام قحطی به «همسر جان» بگوییم سوپ جو برایمان درست کند!
البته باز شانس آوردیم این هندی های ناقلا این وسط به جای پول نفت سری کامل فیلم های آمیتا باچان را به ایران ننداخته اند که در این صورت باید خر می آوردیم و باقالی می خردیم! کم خودمان در بین مسئولان هر روز فیلم هندی داریم!؟
از خاوری تا ملکپور؛ از اوین تا کانادا
در حالی که محمودرضا خان خاوری نصف پول ایران را برداشته و با زن و بچه رفته کانادا دَدَر دودور بازی، سعید ملکپور بیچاره زن و خانه را در کانادا ول کرده و آمده ایران به جای این که از استعداد و تواناییاش در جهت پیشرفت کشور استفاده کنیم طرف را به جرم طراحی نرم افزار آپلود عکس و فیلم بازداشت و اکنون هم بی گناه به پای چوبه دار میبرند.
هیچ کس هم نیست که بگوید آخه لامصبا اگر با نرمافزار طراحی شده از سوی سعید ملک پور به جای عکس های پورنوگرافی عکسهای سفر مقام معظم رهبری به قم را آپلود کنیم اشکالی نداشت و اگر عکس هایی که شما خوش تان نمی آید آپلود شد باید برویم طراح نرم افزار را اعدام کنیم؟
ما که خر نیستیم! بالاخره برای این که نشان دهند این ارتش سایبری کوفتی بعد از سه سال چه غلطی کرده و این همه پول و وقت و انرژی را کجا به باد داده باید کسانی این وسط قربانی شوند که گویا یکی از آن ها سعید ملک پور است.
فرانکی؛ مشاور احمدینژاد
هفته پیش داماد محمود احمدی نژاد همچون استاد فرانکی در رینگ خونین در طبقه ششم ساختمان کوثر که زیرمجموعهی نهاد ریاست جمهوری و تحت مدیریت رحیم مشایی، چنان «آبچیگی و دولیاچیگی» نثار یکی دیگر از مشاوران جوان پدرزن خود کرد که این بزن بزن منجر به جرح و خونریزی فک و دهان داماد و مشاور جوان شد.
گفته می شود که این رینگ خونین در نهایت با دخالت نیروهای حراست بدون تلفات جانی به پایان رسید و مصدومین به بیمارستان منتقل شده اند.
ما که هر چه تلاش کردیم تا از دلایل این کتک کاری باخبر شویم چیزی دستگیرمان نشد اما خب بالاخره «آموزش های جنگی جریان انحرافی» در جنگل های شمال که داود احمدی نژاد اخوی آقا محمود از آن پرده برداشته بود باید یک جایی به کار بیاید دیگر!
بعد هم همین که آقا داماد فنون کونگ فو را هنوز بر روی پدر زن و زبانم لال همسر جانش اجرا نکرده است باید کلاهمان را بالا بندازیم چون پدر آن یکی داماد احمدی نژاد یعنی خورشیدی و اخوی احمدی نژاد یعنی حاج داود که بدجوری احمدی نژاد را سالتو بارانداز کرده اند و ول کن معامله هم نیستند!
حیدر عمو اوقلی و لغزش خودیها
حیدر مصلحی هفته پیش اندر خطرات مخوف اینترنت، این بلای خانمان سوز یک سری مثال ها زده است که الان نگاه کنید وسط فرق سر کچل ما «شوید باقالی» رشد کرده است!
حیدر عمو اوقلی گفته که «وقتی شما در گوگل كلمه نور را میزنيد، انتظارتان اين است كه مثلا آيات و روايات سوره نور يا مباحث علمی مربوط به نور براي شما بيايد ولی اينگونه نيست بلكه متناسب با كشور و فرد طراحی شده كه چه چيزی در پی جستوجو بيايد. مثلا وقتی اين كلمه نور را میزنيد، چيزهايی كه در تهران و اصفهان میآيد يکجور نيست.»
دقت فرمودید!
تازه این که چیزی نیست این اینترنت لعنتی کارهای بدتری هم کرده مثلا: «در جريان اتفاقات سال ۸۸ در تهرانپارس خانمی را دستگير كرديم كه با پای شكسته پای اينترنت نشسته بود و جمعيت ۵۰۰ ـ ۶۰۰ نفری دختر و پسر را از طريق اينترنت برای رفتن به كف خيابانها هدايت میكرد. پس تهديدهای جديد مقابله جديد میطلبد.»
پس چی فکر کردید!؟
اما در لابه لای خزعلبلات حیدر متوجه شدیم که این روزها «برخی از خودی های نظام» در این آشفته بازار ارز و سکه «دچار لغزش شده بودند و رفتند میلیاردی سکه خریدند».
آخی... طفلی ها... دچار لغزش شدند!
اما خدا وکیلی تا باشد از این لغزشها! آدم دوست دارد همین طوری صبح تا شب دچار لغزش بشود!
ما که از آن هفته تا الان هنوز نتوانستیم برای ختنه سوران بچه باجناقمان کمی بلغزیم و یک ربع سکه کوفتی بخریم تا این «همسر جان» دست از سر کچل ما که عرض کردم بعد از خواندن یکی دو تا از مثال های حیدر عمو اوقلی «شوید باقالی تازه با گلپر» سبز شده بردارد!
حماس هم رفت قاطی باقالیها
یعنی از همه دار دنیا یک حماس (گروه کوچک تروریستی فلسطینی) برای ایران باقی مانده بود که این هم به سلامتی رابطه اش با ایران در حال شکر آب شدن است.
دو روز بعد از سفر اسماعیل هنیه، رهبر حماس به تهران و دریافت رهنمودهای! خامنه ای، سرمقاله دو روزنامه جمهوری اسلامی و کیهان نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی نشان می دهد اختلافاتی بین بخش سیاسی حماس و تهران ظاهر شده است.
جمهوری اسلامی نوشت: «خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس پشتوانه حمایتی و نفوذ خود را در میان رهبران حماس از دست داده و نمیتواند بدون کسب موافقت آنها تصمیمات مهمی از قبیل آنچه در دوحه رخ داد اتخاذ کند. این واقعیت، خود را در بدنه جنبش حماس بیشتر نشان خواهد داد و مشکلات زیادی را برای این جنبش پدید خواهد آورد».
کیهان هم حسابی از خجالت رهبران سیاسی حماس درآمده و ضمن متهم کردن بخشی از حماس به داشتن ارتباط با سرویس های اطلاعاتی اسرائیل! (کلا همه دنیا با سرویس های اطلاعاتی اسرائیل ارتباط دارند به جز روزنامه کیهان) نوشته آنها با رژیم عربستان و قطر ارتباط صمیمانهای برقرار کرده و وانمود میکنند همه این ارتباطات برای جذب کمک های مالی دولت های عربی است».
امروز فردا این بدبخت اسماعیل هنیه را کهریزکی نکنند شانس آوردیم!
کمیته یک کاسه کردن آمارها!
خاطرتان باشد آقای خامنهای چندی پیش کمیته ای با عنوان «حل اختلاف قوای سه گانه» تشکیل داد که خب عملکردش به گیس و گیس کشی شدیدتر قوا منجر شد و کلا از خیر ادامه کار آن گذشتند.
از طرفی آقای خامنهای هر چه قدر دهان خودش را جر داد که بابا «آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان را زیر سوال نبرید» هم که کسی گوشش بدهکار نبود و نه تنها آمارهای مسئولان که خود مسئولان هم صبح تا شب با کامیون هجده چرخ از روی یکدیگر رد می شوند و تنها چیزی که برایشان این وسط مهم نیست خواهش و تمنای مقام عظماست!
حالا این بین یک بدبختی دیگر هم پیش آمده که فکر کنم بد نباشد آقای خامنهای یک کمیتهای در این رابطه تشکیل دهد شاید افاقه کرد وگرنه بدجور آبروریزی شده است.
شما نگاه کنید، نسبت واقعی صادرات غیرنفتی ایران حدود ۳۰ درصد است که بانک مرکزی می گوید ۴۰ درصد است، وزیر اقتصاد می گوید ۵۰ درصد است و خود احمدی نژاد می گوید ۷۰ درصد است.
یا گمرک جمهوری اسلامی می گوید صادرات واقعی غیرنفتی کمتر از ۱۵ میلیارد است اما احمدی نژاد می گوید ۳۵ میلیارد است.
خلاصه اگر هر چه سریعتر کمیته ای با عنوان «یک کاسه کردن آمارهای مسئولان» تشکیل نشود و شب به شب مسئولان دور هم ننشینند و این آمارها با هم چک نکنند، همین آش و همین کاسه خواهد بود و ملت به مسئولان خواهند خندید آن هم با صدای بلند!
پاره آجر جایگزین گوجه و تخم مرغ
یادش به خیر تا قبل از هدفمند کردن یارانه ها در ایران هم مثل کشورهای دیگر اگر مردم به عملکردی مسئولی یا ورزشکاری اعتراض داشتند، با گوجه و تخم مرغ از وی استقبال می کردند.
اما خب خودتان می دانید که الان «املت» جزو غذاهای اعیانی و لوکس سفره ایرانی محسوب می شود و چه کسی جرات دارد که در این وانفسا گوجه فرنگی کیلو «خدا تومان» را به طرف «سیاستمدارن حیف نان» پرتاب کند!
برای همین مردم معترض در اقدامی ابتکاری و به منظور صرفه جویی در سبد خانوار، پاره آجر را جایگزین گوجه و تخم مرغ برای نشان دادن اعتراض کرده اند.
سایت «بی باک نیوز» خبر داده که «یکی از نمایندگان فعلی غرب کشور در یکی از مناطق حوزه انتخابیهاش، از سوی مردم ناراضی با سنگ مورد استقبال قرار گرفت!».
این سایت نوشته که به گفته برخی شاهدان، این نماینده مجلس که به یکی از مناطق حوزه انتخابیه خود رفته بود با سنگ پرانی برخی مردم به سمت خودروی خویش مواجه شد تا اینکه وی برای در امان ماندن از خشم مردم، مجبور شد به پاسگاه نیروی انتظامی پناه ببرد.
من نمیدانم نگرانی رهبر چیست؟ انتخابات از این پرشورتر کجا سراغ دارید که ملت همیشه در صحنه، پاره آجر یکی اینقدر حواله کاندیداها کنند!؟
«طائب: خوابهایی برای نوریزاد دیدهایم، بعدِ انتخابات»
طائب، رییس اداره اطلاعات سپاه، به محمد نوریزاد پیغام داده که «یک خوابهایی برایشان دیدهایم. بعدِ انتخابات.» نوریزاد در جواب نوشته است: «هروقت خواستی دست بکار شوی، حتماً یک نگاهی به پایان کارخویش، و به دستهای خونینِ خود بینداز. ما را باکی نیست. ما مهیاییم.»
محمد نوریزاد، مستندساز منتقد رهبر جمهوری اسلامی، بیست و سومین نامه سرگشاده خود را به خامنهای نوشته است.
وی در بخشی از این نامه نوشته است: «راستی تا یادم نرفته اجازه بفرمایید از طریق همین نامه پیغام خود را به جناب حجةالاسلام طائب – رییس اداره اطلاعات سپاه – برسانم. و به وی بگویم که پیغامش به من رسید. آنجا که در پاسخ به پرسش بنده خدایی گفته بود: «یک خوابهایی برایشان دیدهایم. بعدِ انتخابات.» منظورش از «برایشان» به جمع خانواده من برمیگردد. به وی میگویم: جناب حجة الاسلام والمسلمین، هروقت خواستی دست بکار شوی، حتماً یک نگاهی به پایان کارخویش، و به دستهای خونینِ خود بینداز. ما را باکی نیست. ما مهیاییم.»
وی در ادامه نوشته است: «رهبرگرامی، بحران را چرا نگویم امثال آقای طائب و جماعتی از پاسداران فربه و اطلاعاتیهای هیولاوش وروحانیانی که دستشان به خون و پول مردم آلوده است، برای کشور فراهم آوردهاند. اینان نه که نخواهند – بل نمیتوانند – روزی را تجسم کنند که ورق برگشته و آنان در برابر مردم ایستادهاند و به یک یک خونها و غارتهایشان اعتراف میکنند. همین تجسم ویرانگر، آنان را به فرو بردن هرچه بیشترِ کشور به غرقابِ مخمصههای بینالمللی تحریک میکند. که: اگر قرار است من نباشم، بگذار دنیا نباشد!»
متن کامل بیست و سومین نامه نوریزاد را میتوانید در سایت این مستندساز بخوانید.
اینترنتهراسی، به نام دفاع سایبری؟
نسترن فرمانیان
در نخستین همایش ملی دفاع سایبری در تهران، مقامات مختلفی درباره تهدیدهای امنیتی اینترنتی سخن گفتد و از برنامههای گستردهای برای مقابله با دشمنان خبر دادند. وزیر ارتباطات گفت: او همچنین گفته که «گروه فوریتهای امنیت رایانهای» با نام «گوهر» باید در تمامی سازمانها و نهادهای اجرایی کشور تشکیل شود که از سال اینده «تکلیف» آن از سال آینده با نظارت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات خواهد بود.
آهنگران، که یک بار در خبر خبرگزاری فارس عنوان معاون فنی و بار دیگر به عنوان مدیر فرهنگی وزارت اطلاعات نامبرده شده است، گفته ویروس استاکسنت بر اثر بیدقتی وارد برخی از مراکز صنعتی شده بود و بر اساس آمارها، حدود ۱۶ هزار رایانه را آلوده کرد.
ضمن اینکه این یک ویروس یک ویروس عملگراست که کنترل دورهای ابزارهای صنعتی را تغییر میدهد که این تغییر دور منجر به شوکی شدید در ابزارهای صنعت میشود.
استاکس نت یک «بدافزار» است که نخستین بار در اواسط تیرماه ۱۳۸۹ در جهان منتشر شد. کارشناسان بلاروسی نخستین بار آن را کشف کردند و اعلام شد که هدف،تاسیسات غنی سازی اورانیوم نطنز بوده است.
اما پس از ایران در اندونزی، هند، آذربایجان و ایالات متحده هم کامپیوترهایی را آلوده کرده است.
ایران اعلام کرده بود که این بدافزار رایانه ای، نه از طریق اینترنت که از طریق حافظه های جانبی وارد این مراکز شده است
پدافند غیرعامل به مجموعه اقداماتی اطلاق میگردد که به کارگیری جنگ افزار نیاز ندارد و با اجرای آن میتوان از وارد شدن خسارات مالی به تجهیزات و تاسیسات حیاتی و حساس نظامی و غیرنظامی و تلفات انسانی جلوگیری نموده و یا میزان این خسارات و تلفات را به حداقل ممکن کاهش داد.
اینترنت ملی خرداد ۹۱ زیر بار می رود!
اینترنت ملی خرداد ۹۱ زیر بار می رود!
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در همایشی تحت عنوان «دفاع سایبری» که سازمان پدافند غیرعامل کشور برگزار کرده است گفته: «حمایت از بومی سازی نرم افزار و ایجاد زیرساختهای امن ارتباطی از جمله مهمترین تصمیمات راهبردی در عرصه دفاع سایبری است که در این راستا اولین مرحله از این شبکه خردادماه سال ۹۱ به زیربار می رود»
او همچنین گفته که «گروه فوریتهای امنیت رایانهای» با نام «گوهر» باید در تمامی سازمانها و نهادهای اجرایی کشور تشکیل شود که از سال اینده «تکلیف» آن از سال آینده با نظارت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات خواهد بود.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با اشاره به گسترش شبکه های اینترنتی و عصر انفجار اطلاعات که جایگاهی ویژه در تمامی عرصه های زندگی بشر دارد هشدار داد که به دلیل نبود ایمنی و تدابیر دفاعی، آسیب هایی که از این فناوری به کشور وارد می شود بیش از منافع آن نباشد.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اینترنت را تیغ دولبه ای عنوان کرد که همانطور که فرصتهای فرهنگی اجتماعی بسیاری به همراه دارد میتواند علیه ما نیز استفاده شود و زمانی که این تهدیدها کنترل نشود به طور قطع تهدیدهای آن بیش از فرصتهای آن خواهد بود.
اینترنت قابل اطمینان نیست!
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در ادامه صحبت هایش گفته است که جهانی بودن اینترنت یک سری تهدیدات را به همراه دارد و امروز شاهد آن هستیم که اینترنت به عنوان ابزاری بسیار قوی در انقلابهای رنگی مورد استفاده و بهره وری قرار می گیرد.
او در ادامه، هراساش را این گونه بیان کرده است: «گوگل اذعان دارد که تمامی اطلاعاتش را در اختیار سازمان سیا قرار میدهد. تخریب و تهدیدهایی چون شنود و سرقت اطلاعات از دیگر مواردیست که به دلیل نبود دفاع سایبری میتواند به تهدید منجر شود.»
وی با بیان اینکه شبکه اینترنت قابل اطمینان نیست و جهانی بودن آن بدون هیچ حد و مرزی یک سری تهدیدات را به همراه دارد خاطرنشان کرد: «امروزه شاهد آن هستیم که اینترنت به عنوان ابزاری بسیار قوی در انقلاب های رنگی مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد.»
او همچنین گفته که «گروه فوریتهای امنیت رایانهای» با نام «گوهر» باید در تمامی سازمانها و نهادهای اجرایی کشور تشکیل شود که از سال اینده «تکلیف» آن از سال آینده با نظارت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات خواهد بود.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با اشاره به گسترش شبکه های اینترنتی و عصر انفجار اطلاعات که جایگاهی ویژه در تمامی عرصه های زندگی بشر دارد هشدار داد که به دلیل نبود ایمنی و تدابیر دفاعی، آسیب هایی که از این فناوری به کشور وارد می شود بیش از منافع آن نباشد.
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات اینترنت را تیغ دولبه ای عنوان کرد که همانطور که فرصتهای فرهنگی اجتماعی بسیاری به همراه دارد میتواند علیه ما نیز استفاده شود و زمانی که این تهدیدها کنترل نشود به طور قطع تهدیدهای آن بیش از فرصتهای آن خواهد بود.
اینترنت قابل اطمینان نیست!
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در ادامه صحبت هایش گفته است که جهانی بودن اینترنت یک سری تهدیدات را به همراه دارد و امروز شاهد آن هستیم که اینترنت به عنوان ابزاری بسیار قوی در انقلابهای رنگی مورد استفاده و بهره وری قرار می گیرد.
او در ادامه، هراساش را این گونه بیان کرده است: «گوگل اذعان دارد که تمامی اطلاعاتش را در اختیار سازمان سیا قرار میدهد. تخریب و تهدیدهایی چون شنود و سرقت اطلاعات از دیگر مواردیست که به دلیل نبود دفاع سایبری میتواند به تهدید منجر شود.»
وی با بیان اینکه شبکه اینترنت قابل اطمینان نیست و جهانی بودن آن بدون هیچ حد و مرزی یک سری تهدیدات را به همراه دارد خاطرنشان کرد: «امروزه شاهد آن هستیم که اینترنت به عنوان ابزاری بسیار قوی در انقلاب های رنگی مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد.»
گوگل، عامل سیا
تقیپور با تاکید براینکه شرکت گوگل اذعان دارد که تمامی اطلاعاتش را در اختیار سازمان «سیا» قرار میدهد، گفت: «تخریب و تهدیدهایی چون شنود و سرقت اطلاعات از دیگر مواردی است که به دلیل نبود دفاع سایبری میتواند به تهدید منجر شود.»
او گفته که برای صیانت و ایمنی آن در برابر هجمههای دشمن سیاست هایی در ۹ بند تعیین شده که بر اساس آن تمامی دستگاهها و نهادهای اجرایی از نظر امنیتی یکپارچه خواهند شد.
بر اساس این سیاستها، خرید خارجی به صورت غیر کنترلشده ممنوع خواهد بود.
او گفته که برای صیانت و ایمنی آن در برابر هجمههای دشمن سیاست هایی در ۹ بند تعیین شده که بر اساس آن تمامی دستگاهها و نهادهای اجرایی از نظر امنیتی یکپارچه خواهند شد.
بر اساس این سیاستها، خرید خارجی به صورت غیر کنترلشده ممنوع خواهد بود.
در حال حاضر خرید آنلاین برای ایرانیان، بر اساس قوانین تحریم ایالات متحده ممنوع است و کاربران ایرانی داخل ایران نمیتوانند
اینترنت خود، یک جاسوس است!
سردار غلامرضا جلالی که ریاست سازمان پدافند غیرعامل کشور را بر عهده دارد گفته که ۱۴۰ کشور در حال ایجاد ساختار دفاع سایبری هستند و ۲۲ کشور این ساختار را فعال کردهاند. او گفته که «جنگ سایبری، فضای پنجم از جنگ های استراژی بعد از فضا، هوا، زمین و دریا است که مفاهیم آن بسیار تهدید آور است.
وی گفت: «تشکیل قرارگاه دفاع سایبری، ظرفیت بالای نیروی انسانی متخصص و توانمندیهای راهبردی، علمی، فناورانه و عملیاتی از جمله نقاط قوت ایران در جنگ سایبری است و چشم انداز دفاع سایبری برای ۵ سال آینده کشور نیز در زمینه ایجاد سامانه جامع دفاع سایبری و برخورداری از زیرساختهای آسیب ناپذیرو حساس و پایدار تاکید کرده است.»
عزتالله انتظامی:هیچ کس به فکر ما نیست/ تنها قبرستان به هنرمندان اختصاص دادهاند
مهر
عزتالله انتظامی از اعضاء هیئت مدیره خانه تئاتر با گلایه از عملی نشدن مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی عنوان کرد: متاسفانه هیچ کس به فکر هنرمندان نیست. تنها یک قبرستان به هنرمندان اختصاص دادهاند که زمان مرگ به آنجا منتقل میشوند!
به گزارش خبرنگار مهر، نشست هیات مدیره خانه تئاتر صبح امروز با حضور عزتالله انتظامی، ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر، محمد یعقوبی، جواد اعرابی، کاظم هژیر آزاد و هوشمند هنرکار اعضاء خانه تئاتر برگزار شد. دراین نشست اعضاء خانه تئاتر خواستار اجرا شدن مطالبات و مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی در خصوص سیاستهای هنرهای نمایشی شدند.
ایرج راد در ابتدای این نشست عنوان کرد: این جلسه در خصوص اجرا نشدن مصوبات شورایعالی فرهنگی در مورد تئاتر کشور است که علت اجرا نشدن این مصوبات هنوز برای خود ما نیز معلوم نیست.
وی افزود: اگر به بیانیههایی که خانه تئاتر تا به امروز صادر کرده توجه کنیم هیچ کدام از صحبتها و بیانیههای ما خارج از مصوبات شورایعالی فرهنگی نبوده و حتی گاهی خواستار اجرای بخشهایی از مصوبات شورا بودهایم اما متاسفانه همواره میبینیم که مسئولان به مصوبات کمتر توجه میکنند و برخوردها به صورت سلیقهای است.
راد خاطرنشان کرد: یکی از مصوبات این شورا نظارت بر نمایشها و صدور پروانه نمایش است که در ۱۴ بند آمده است. اگر این ۱۴ بند دراجرای نمایشی رعایت شود اجرای هر نمایشی بلامانع است. بنابراین زمانی که مجوز نمایشی از سوی شورای نظارت و ارزشیابی داده شد دیگر سازمانها اجازه جلوگیری از اجرای نمایش را ندارند. اگر این مصوبات اجرا شود و به نتیجه برسد بسیاری از مشکلات تئاتر حل خواهد شد. این سردر گمی که در تئاتر وجود دارد به علت نبود قانونمندی است.
وی تاکید کرد: یکی دیگر از مسائلی که بارها در مصاحبهها نیز مطرح شده این است که قرار بوده قبل از روی صحنه رفتن نمایشی با گروه ها قرارداد بسته شود اما شاهد هستیم این حرف تداوم نداشته و استمرار پیدا نکرده است. همه هنرمندان به این شکل دچار آشفتگی و سردرگمی می شود.
محمد یعقوبی در ادامه این نشست گفت: طبق بند ۱۴ شورای انقلاب فرهنگی، دولت موظف است که شرایط مادی و معنوی لازم را برای تولید نمایش و مکان های نمایشی به وجود آورد. اصل این ماده کلیت دارد اما معتقدم که مرکزهنرهای نمایشی دقیقا ضد این مصوبه عمل می کنند و نه تنها به برنامه هایشان عمل نمی کنند بلکه وظیفه شان را هم انجام نمیدهند. متاسفانه وزارت ارشاد در حال تبدیل شدن به مکانی برای سوء استفاده افراد شده است.
وی افزود: معاون هنری در چند ماه گذشته ازعبارتی استفاده کردهاند با این عنوان که "من ورود نمیکنم" این صحبت تا جایی اعتبار دارد که آقای شاه آبادی مشاوران کاربلد و کارشناس را برای مقامات تئاتری کشور انتخاب کنند که دلسوزانه به تئاتر نگاه کنند.
محمد یعقوبی تاکید کرد: معتقدم شورای حمایت تئاتر نه تنها شورای حمایت نیست بلکه به شورای عدم حمایت تبدیل شده است و نه تنها به تئاتر کمک نمیکند بلکه وضعیت تئاتر را بدتر می کند.
در ادامه این نشست عزتالله انتظامی گفت: گمان نمیکنم که مسئولان این مصوبات را تا به حال خوانده باشند چرا که طبق سلیقه خودجلو میروند خواست ما این است که آنچه که در این شورا ذکر شدهاست اجرا شود. متاسفانه هنرمندان ما وقتی سنشان بالا میرود و یا مریض میشوند برایشان مشکلاتی به وجود میآید.
وی ادامه داد: من پیشنهاد کردم یک بیمارستان دولتی یا خصوصی بخشی را به هنرمندان اختصاص دهد. اما متاسفانه هیچ کس به فکر هنرمندان نیست. حتی ما صندوق هنرمندان هم نداریم که در زمان نیاز پولی به هنرمندان اختصاص یابد. تنها یک قبرستان به هنرمندان اختصاص یافته که زمان مرگ به آنجا منتقل میشوند!
دومین نشست هیات مدیره خانه تئاتر ۲۰ اسفند ماه تشکیل میشود.
تجمع اعتراضآمیز ۲۰ هزار نفری در کوهدشت!
سحام نیوز: در پی عزل فرماندار کوهدشت و رییس ستاد انتخابات این شهر در کمتر از ۱۶ روز مانده به انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی و متعاقب آن عزل معاون فرماندار، توسط استاندار لرستان، بیش از ۲۰هزار نفر در اعتراض به این تصمیم مقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند.
به گزارش فارس، تجمعکنندگان که از طیفهای مختلف مردم بودند، با حمل پلاکارد و سر دادن شعارهایی، دخالت مسوولان اجرایی در شکلگیری روند جهتدار در انتخابات این شهرستان را محکوم کردند. بنا بر این گزارش فرمانداران دو شهرستان کوهدشت و نورآباد دلفان از توابع استان لرستان طی هفته گذشته در حالی از سمت خود عزل شدند که هرگونه تغییر مسوولان اجرایی در آستانه انتخابات از سوی مقامات ارشد نظام به شدت نهی شده است. اکثریت تجمعکنندگان در شعارهای خود با محکوم کردن دخالت مسوولان اجرایی در فرآیند انتخابات، این حرکت را در راستای خواسته جریان نزدیک به مشایی ارزیابی کردند.
به گزارش فارس، تجمعکنندگان که از طیفهای مختلف مردم بودند، با حمل پلاکارد و سر دادن شعارهایی، دخالت مسوولان اجرایی در شکلگیری روند جهتدار در انتخابات این شهرستان را محکوم کردند. بنا بر این گزارش فرمانداران دو شهرستان کوهدشت و نورآباد دلفان از توابع استان لرستان طی هفته گذشته در حالی از سمت خود عزل شدند که هرگونه تغییر مسوولان اجرایی در آستانه انتخابات از سوی مقامات ارشد نظام به شدت نهی شده است. اکثریت تجمعکنندگان در شعارهای خود با محکوم کردن دخالت مسوولان اجرایی در فرآیند انتخابات، این حرکت را در راستای خواسته جریان نزدیک به مشایی ارزیابی کردند.
بازداشت بیست تن از اعضای گروه کوهنوردی چل چمه در سنندج
ندای ازادی سبز
بیست نفر از اعضای گروه چل چمه توسط نیروهای حکومتی در سنندج بازداشت شدند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، عصر روز جمعه ۲۸ بهمن ۹۰، بیش از ۲۰ تن از اعضای گروه کوهنوردی چل چمه هنگام بازگشت از کوهنوردی، توسط نیروهای حکومتی در سنندج بازداشت و روانه زندان شدند.
تا لحظه تنظیم این گزارش از اتهام یا اتهامات احتمالی این افراد که منجر به بازداشت آنها شده، اطلاعی در دست نیست.
تکذیبیه روابط عمومی شورای هماهنگی راه سبز امید
سحام نیوز: روابط عمومی دبیرخانه شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه، اظهارات رسانه های حکومتی مبنی بر دریافت کمک های مالی از مقامات عربستانی را تکذیب کرد. به گزارش سحام، در بخشی از این بیانیه آمده است: “اگر چه این رویه دروغ پراکنی و اتهام زنی به رویه ای نخ نما و تکراری تبدیل شده است اما با توجه به تکرار آن از سوی صدا و سیمایی که با هزینه ی بیت المال اداره می شود به اطلاع می رساند آقای اردشیر امیرارجمند، نه تنها در این نشست حضور نداشته بلکه اصولا سفری به عربستان نیز نداشته است.”
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار سحام قرار گرفته، بدین شرح است:
اگر چه این رویه دروغ پراکنی و اتهام زنی به رویه ای نخ نما و تکراری تبدیل شده است اما با توجه به تکرار آن از سوی صدا و سیمایی که با هزینه ی بیت المال اداره می شود به اطلاع می رساند آقای اردشیر امیرارجمند، نه تنها در این نشست حضور نداشته بلکه اصولا سفری به عربستان نیز نداشته است.
بدیهی است دستگاه حاکمه ای که صادق ترین فرزندان انقلاب و کشور را در حبس و محرومیت قرار می دهد ترسی برای از دست دادن اعتماد مردم وجود ندارد و برای اثبات ادعاهای خود تن به انتشار هر خبر کذبی خواهد داد.
روابط عمومی دبیرخانه شورای هماهنگی راه سبز امید
۲۹بهمن ۱۳۹۰
لازم به توضیح است که در روزهای گذشته صدا و سیما و رسانه های حکومتی در خبری کذب مدعی شده بود که اردشیر امیر ارجمند در ضیافت مهمانی و جشن پادشاه عربستان پول دریافت کرده؛ درحالی که مشاور ارشد میرحسین موسوی در این برنامه حضور نداشته است.
یادآور می شود ضیافت “الجنادریه” چنانکه رسانه ها اعلام کرده اند ضیافتی فرهنگی است که سالانه برگزار می گردد و نمایندگانی از کشورهای مختلف در آن حضور دارند.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار سحام قرار گرفته، بدین شرح است:
به نام خدا
در حالی که متصدیان کشور برای سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی های دیپلماتیک خود در حال باج دادن از بیت المال به دیگر کشور های دنیا هستند، رسانه ی امپراطوری دروغ با جعل خبری مدعی حضور سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در اجلاس عربستان و دریافت پول شد.اگر چه این رویه دروغ پراکنی و اتهام زنی به رویه ای نخ نما و تکراری تبدیل شده است اما با توجه به تکرار آن از سوی صدا و سیمایی که با هزینه ی بیت المال اداره می شود به اطلاع می رساند آقای اردشیر امیرارجمند، نه تنها در این نشست حضور نداشته بلکه اصولا سفری به عربستان نیز نداشته است.
بدیهی است دستگاه حاکمه ای که صادق ترین فرزندان انقلاب و کشور را در حبس و محرومیت قرار می دهد ترسی برای از دست دادن اعتماد مردم وجود ندارد و برای اثبات ادعاهای خود تن به انتشار هر خبر کذبی خواهد داد.
روابط عمومی دبیرخانه شورای هماهنگی راه سبز امید
۲۹بهمن ۱۳۹۰
لازم به توضیح است که در روزهای گذشته صدا و سیما و رسانه های حکومتی در خبری کذب مدعی شده بود که اردشیر امیر ارجمند در ضیافت مهمانی و جشن پادشاه عربستان پول دریافت کرده؛ درحالی که مشاور ارشد میرحسین موسوی در این برنامه حضور نداشته است.
یادآور می شود ضیافت “الجنادریه” چنانکه رسانه ها اعلام کرده اند ضیافتی فرهنگی است که سالانه برگزار می گردد و نمایندگانی از کشورهای مختلف در آن حضور دارند.
متهم ردیف اول پرونده اختلاس: نمی دانستم این کارها غیرقانونی است!
سحام نیوز: در نخستین جلسه دادگاه فساد مالی بزرگ، متهم ردیف اول این پرونده، از اقدامات خود دفاع کرد و البته گفت که نمی دانسته بخشی از فعالیتش خلاف است.
او از رشوه ۳ میلون دلاری به خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی خبر داد. او گفت که قصد نداشته از ایران فرار کند. نماینده دادستان هم متهم ردیف اول را سلطان رشوه در ایران خطاب کرد.
اظهارات مه آفرید امیرخسروی را به نقل از فارس بخوانید:
- به هیچ وجه در جریان اینکه گشایشها بدون مجوز بودند نبودم، از طریق یکی از متهمان به نام «ک » موضوع را فهمیدم و به آقای «الف» خبر دادم، قبل از آن نمیدانستم که این اقدامات بدون مجوز صورت گرفته است.
- گروه ملی فولاد ایران و شعبه آن مجوزها را از تهران و خوزستان میگرفت و درباره تنزیلها همه آنها با تأییدیه بانکها از جمله بانک صادرات بوده و تأییدیه صادر شده بود. درباره بانک ملی هم، بانک صادرات کیش همه گشایشها را تأیید کرده و موارد را قبول داشته است.
- خودم هیچ شبکهای را سازماندهی نکردم و تنها به عنوان خریدار بودم، اما قبول دارم مقداری از LCها صوری بوده و کالاهایی مبادله نشده است. LC داخلی را خیلیها نمیدانستند و ما برای اولین بار این کار را انجام دادیم. رایزنی کردیم و مجوز تنزیل اعتبارات اسنادی را از بانک مرکزی گرفتیم.
- نمیدانستم حمل جنس یا صوری بودن آن به چه معنایی است و کارشناسان میتوانند بررسی کنند که آیا از خارج از کشور حتی یک مورد گشایش صوری انجام دادهایم یا خیر؟
- من از سال ۸۱ تا ۸۸ واردات داشتم و حتی یک دلار هم کالای صوری وارد نکردم اما اطلاعاتمان درباره LCها ناقص بود. در مواجهه حضوری هم آنها «ک» گفت: در اواخر سال ۸۹ موضوع را فهمیده و به اطلاع من رسانده در حالی که حدود ۲ هزار میلیارد تومان گشایش انجام شده است.
- به پرداخت ۳۰ مورد رشوه اعتراف کردم در حالی که موارد پرداختی به آقای «ک» در زمینه امور خیریه بوده است، همه این مبالغ را در قالب چک پرداخت کردم که حجم آن حدود ۲ میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان بود.
به «خ – الف» حدود ۹۰۰ میلیون تومان پرداخت کردهام که برای حفظ سهمیه شمش در فولاد بود.
- خاوری شماره حسابی در کانادا اعلام کرده بود و قرار بود ۲ میلیون دلار به حساب او واریز شود اما در پیگیریهای بعدی متوجه شدم مبلغ ۳ میلیون و ۱۰۹ هزار و ۴۵۰ دلار به حساب او واریز شده است که قرار بود در ازای پرداخت این مبلغ سقف اعتباری ما را از طریق بانک مرکزی بالا ببرد. پولی که داده شد به این دلیل بود نه برای تنزیل.
- برای تنزیل در یکی از بانکها ۱٫۱ درصد کارمزد را به آقای «هـ – س» دادم که برخی تنزیلها را انجام دهد.
- (ارتباطات با وزارت راه و ترابری) برای اینکه پروژهای را در اختیار بگیریم و ۸ هزار نیرو را که نیازمند کار بودند. این پول را پرداخت کردم، قصد خیانت به کشور را نداشتم وگرنه میتوانستم به راحتی پولها را از کشور خارج کنم.
- بخشی از پولها را از کشور خارج کردهام، به دلیل اینکه تحریم بودیم باید پول را نقداً پرداخت میکردیم زیرا بدون پرداخت نقدی پول اجازه گشایش اعتبار به ما نمیدادند.
وی در زمینه پروژه راهآهن خط شیراز – بندرعباس مشاوری به ما معرفی شد که بالاتر از نرخ با آن قرارداد بستیم تا آقایان بتوانند پولشان را بگیرند و کار را به ما بدهند. در این زمینه سه تفاهمنامه اجرا کردیم و یکی از مشاوران از ما ۴۰۰ میلیون تومان پول گرفت تا آن را به یکی از مسئولان وقت وزارت راه بدهد اما باز هم اتفاقی نیفتاد تا اینکه کار به صورت فاینانس انجام شد.
- در ۱۶ مورد بقیه پرداخت رشوه بسیاری از آنها عیدی بوده است، مواردی هم مربوط به خاوری و مسئولان وزارت راه است، مبالغ را به جزئیات یاد ندارم و به طور کلی در حیطه اطلاعاتی آقای «گ» است.
- ۴ میلیارد تومان به یکی از مشاوران در قالب چک پرداخت کردم، این پول به حساب یکی از مشاوران که در خاطرم نیست واریز شد و او از سهم خود ۷۰۰ میلیون تومان به عنوان پورسانت داده بود که این مبلغ به حساب ما برگشت و به ۳ نفر از مسئولان وزارت راه هم پورسانت داده بود.
(پرداخت پول با کیفهای مشکیرنگ) بابت پولهایی که آقای «ن» برای مشارکت به ما داده بود ۸ میلیارد تومان به او پرداختیم که بیش از ۷ میلیارد آن درون کیفهای مشکیرنگ بود و بقیه آن هم به حساب امور خیریه واریز شده بود. بابت ما به التفاوت سودی که شرکت فولاد میگرفت کیفها را به آقایان «ن» و «س» دادیم و بخشهایی را هم آقایان «ن»» و «ش» گرفتند و معمولا درون کیفها را با اسکناسهای ریال، دلار و یورو پر میکردیم.
- درون هر کیف مبالغ بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان قرار میگرفت، برخی را مقابل منزل خود، برخی در دفتر و برخی را هم در خیابان به آقای «ن» شخصا تحویل میدادم. خانم «الف» کیفها را به من میداد و من هم به او تحویل میدادم.
نماینده دادستان: متهم در اظهارات خود گفت شبکهای را ایجاد نکردم ولی اگر دقت کنید در دفاعیاتش مدعی شده است که در برخی موارد مسائل را به خاطر نمیآورد و باید از دیگران پرسید، با توجه به حجم فعالیتها و رشوههای پرداختی طبیعی است که ایشان فراموش کنند برخی مبالغ را به چه کسانی دادهاند. این موضوع نشان میدهد که کار شبکهای صورت گرفته است و ایشان برای اقدامات خود حلقههای متعددی از جمله برای ارتباط با مدیران بانک ملی، بانک صادرات و بانک سامان تشکیل داده بود.
- بسیاری از کارکنان اعتراف کردهاند که به خاطر شدت اعمال فشار و کنترل متهم آنها حتی آب هم نمیخوردند بین زیرمجموعه مدیریتی وی اتفاق نظر وجود دارد که مدیریت همه کارها با خسروی بوده است.
- متهم ردیف اول این پرونده را میتوان سلطان رشوه نامید، پاشنه آشیل همه کارهای او برای رفع موانع پرداخت رشوه بوده است. خیلیها حرص و طمع داشتند که با او ارتباط برقرار کنند تا مبلغی را از او بگیرند زیرا مشهور شده بود هر کس با او دست بدهد پولی دریافت میکند.
- اینها مؤسسات خیریهای را بعضا با اسامی ائمه تشکیل داده بودند تا اسم رشوه دادن را پرداخت برای امور خیریه جا بزنند.
- مهرگان امیرخسروی برادر متهم و خاوری به کانادا فرار کردند. آقایان «ح -س»، «ع- ش»، «ب-ب» در حال حاضر فراری هستند. همین که متهم قبول دارد شرکتهای صوری را تشکیل داده است در زمینه اخلال در نظام اقتصادی کفایت میکند.
- متهم میگوید از مجوز نداشتن اسناد بیخبر بوده است اما سؤالی که مطرح است این است که چگونه برای یک LC که چند ماه وقت لازم است ایشان در تهران بودند و در اهواز به طور روزانه برایش گشایش اعتبار میشد.
امیرخسروی: من خودم هم قبول دارم با مدیریت من خلافهایی صورت گرفته است، همچنین مبلغ یک میلیون دلار به آقای «خ- م» پرداخت شد تا در بانک ملی سپردهگذاری کند. با آقای «الف» هم به طور خصوصی جلسه برگزار میکردم تا اینکه مجوز بانک آریا را گرفت.
- ۱۷ کارخانه تأسیس کردم، من اگر فکر خلاف داشتم و اگر میخواستم همه پول را از کشور خارج میکردم. من یک آپارتمان در آستاراخان خریدم و قرار بود به گفته خاوری از این طریق قرار بود بخشی از دلارها از این طریق وارد کشور شود.
- ۴ ماه پیش حرفی نزدم ولی الان میخواهم حرف بزنم و هر حکمی که صادر شود قبول دارم، میدانم که اقدامات خلاف من باعث تزلزل در کشور شده و میدانم که تمام اتفاقات با اطلاع من بوده است.
- شخصا به خانم «ع -ح» گفتم که در زمینه پرونده آهن و فولاد امضا کند اما این کار به معنی جعل نبود به عنوان مدیرعامل این کار را کردم و اگر به شخص دیگری هم میگفتم این کار را میکرد.
- از دو هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان، هزار میلیارد آن تسویه شده و این جزء قوانین است که به جای بانک مرجع میتوان به بانک طلبکار پول داد که ما هم این کار را کردیم.
- همه این کارها در اهواز انجام میشد و از اینکه مجوز نداشت خبر نداشتم. نمی دانستم که این اتفاقات پولشویی است ولی قبول دارم که این کارها اتفاق افتاده است.
قاضی سراج خطاب به متهم: از چه زمانی از موضوع LCها باخبر شدی و میدانستی که سقف این شعبه پرداخت چنین مبالغی نبوده است و مگر امکان دارد اقدامات بدون پرداخت رشوه صورت گرفته باشد.
متهم: بانک ملی برای اینکه به سود خودش برسد این کار را کرد و خاوری پولی را که گرفت برای این بود که سقف اعتبارات ما را بالا ببرد.
«س- ک» رئیس شعبه صادرات فولاد ملی: خسروی به طور کامل از این ماجراها اطلاع داشت و اسناد از سوی کارخانه به دست ما میرسید.
- در این ماجرا دو میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان پول گرفته ام. همه مجموعه بحث مدیریت خسروی در جریان این اقدامات بوده است. شاید روز اول این موضوع را نگفتم ولی مدیر کارخانه وی در جریان تمام امور بود.
او از رشوه ۳ میلون دلاری به خاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی خبر داد. او گفت که قصد نداشته از ایران فرار کند. نماینده دادستان هم متهم ردیف اول را سلطان رشوه در ایران خطاب کرد.
اظهارات مه آفرید امیرخسروی را به نقل از فارس بخوانید:
- به هیچ وجه در جریان اینکه گشایشها بدون مجوز بودند نبودم، از طریق یکی از متهمان به نام «ک » موضوع را فهمیدم و به آقای «الف» خبر دادم، قبل از آن نمیدانستم که این اقدامات بدون مجوز صورت گرفته است.
- گروه ملی فولاد ایران و شعبه آن مجوزها را از تهران و خوزستان میگرفت و درباره تنزیلها همه آنها با تأییدیه بانکها از جمله بانک صادرات بوده و تأییدیه صادر شده بود. درباره بانک ملی هم، بانک صادرات کیش همه گشایشها را تأیید کرده و موارد را قبول داشته است.
- خودم هیچ شبکهای را سازماندهی نکردم و تنها به عنوان خریدار بودم، اما قبول دارم مقداری از LCها صوری بوده و کالاهایی مبادله نشده است. LC داخلی را خیلیها نمیدانستند و ما برای اولین بار این کار را انجام دادیم. رایزنی کردیم و مجوز تنزیل اعتبارات اسنادی را از بانک مرکزی گرفتیم.
- نمیدانستم حمل جنس یا صوری بودن آن به چه معنایی است و کارشناسان میتوانند بررسی کنند که آیا از خارج از کشور حتی یک مورد گشایش صوری انجام دادهایم یا خیر؟
- من از سال ۸۱ تا ۸۸ واردات داشتم و حتی یک دلار هم کالای صوری وارد نکردم اما اطلاعاتمان درباره LCها ناقص بود. در مواجهه حضوری هم آنها «ک» گفت: در اواخر سال ۸۹ موضوع را فهمیده و به اطلاع من رسانده در حالی که حدود ۲ هزار میلیارد تومان گشایش انجام شده است.
- به پرداخت ۳۰ مورد رشوه اعتراف کردم در حالی که موارد پرداختی به آقای «ک» در زمینه امور خیریه بوده است، همه این مبالغ را در قالب چک پرداخت کردم که حجم آن حدود ۲ میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان بود.
به «خ – الف» حدود ۹۰۰ میلیون تومان پرداخت کردهام که برای حفظ سهمیه شمش در فولاد بود.
- خاوری شماره حسابی در کانادا اعلام کرده بود و قرار بود ۲ میلیون دلار به حساب او واریز شود اما در پیگیریهای بعدی متوجه شدم مبلغ ۳ میلیون و ۱۰۹ هزار و ۴۵۰ دلار به حساب او واریز شده است که قرار بود در ازای پرداخت این مبلغ سقف اعتباری ما را از طریق بانک مرکزی بالا ببرد. پولی که داده شد به این دلیل بود نه برای تنزیل.
- برای تنزیل در یکی از بانکها ۱٫۱ درصد کارمزد را به آقای «هـ – س» دادم که برخی تنزیلها را انجام دهد.
- (ارتباطات با وزارت راه و ترابری) برای اینکه پروژهای را در اختیار بگیریم و ۸ هزار نیرو را که نیازمند کار بودند. این پول را پرداخت کردم، قصد خیانت به کشور را نداشتم وگرنه میتوانستم به راحتی پولها را از کشور خارج کنم.
- بخشی از پولها را از کشور خارج کردهام، به دلیل اینکه تحریم بودیم باید پول را نقداً پرداخت میکردیم زیرا بدون پرداخت نقدی پول اجازه گشایش اعتبار به ما نمیدادند.
وی در زمینه پروژه راهآهن خط شیراز – بندرعباس مشاوری به ما معرفی شد که بالاتر از نرخ با آن قرارداد بستیم تا آقایان بتوانند پولشان را بگیرند و کار را به ما بدهند. در این زمینه سه تفاهمنامه اجرا کردیم و یکی از مشاوران از ما ۴۰۰ میلیون تومان پول گرفت تا آن را به یکی از مسئولان وقت وزارت راه بدهد اما باز هم اتفاقی نیفتاد تا اینکه کار به صورت فاینانس انجام شد.
- در ۱۶ مورد بقیه پرداخت رشوه بسیاری از آنها عیدی بوده است، مواردی هم مربوط به خاوری و مسئولان وزارت راه است، مبالغ را به جزئیات یاد ندارم و به طور کلی در حیطه اطلاعاتی آقای «گ» است.
- ۴ میلیارد تومان به یکی از مشاوران در قالب چک پرداخت کردم، این پول به حساب یکی از مشاوران که در خاطرم نیست واریز شد و او از سهم خود ۷۰۰ میلیون تومان به عنوان پورسانت داده بود که این مبلغ به حساب ما برگشت و به ۳ نفر از مسئولان وزارت راه هم پورسانت داده بود.
(پرداخت پول با کیفهای مشکیرنگ) بابت پولهایی که آقای «ن» برای مشارکت به ما داده بود ۸ میلیارد تومان به او پرداختیم که بیش از ۷ میلیارد آن درون کیفهای مشکیرنگ بود و بقیه آن هم به حساب امور خیریه واریز شده بود. بابت ما به التفاوت سودی که شرکت فولاد میگرفت کیفها را به آقایان «ن» و «س» دادیم و بخشهایی را هم آقایان «ن»» و «ش» گرفتند و معمولا درون کیفها را با اسکناسهای ریال، دلار و یورو پر میکردیم.
- درون هر کیف مبالغ بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون تومان قرار میگرفت، برخی را مقابل منزل خود، برخی در دفتر و برخی را هم در خیابان به آقای «ن» شخصا تحویل میدادم. خانم «الف» کیفها را به من میداد و من هم به او تحویل میدادم.
نماینده دادستان: متهم در اظهارات خود گفت شبکهای را ایجاد نکردم ولی اگر دقت کنید در دفاعیاتش مدعی شده است که در برخی موارد مسائل را به خاطر نمیآورد و باید از دیگران پرسید، با توجه به حجم فعالیتها و رشوههای پرداختی طبیعی است که ایشان فراموش کنند برخی مبالغ را به چه کسانی دادهاند. این موضوع نشان میدهد که کار شبکهای صورت گرفته است و ایشان برای اقدامات خود حلقههای متعددی از جمله برای ارتباط با مدیران بانک ملی، بانک صادرات و بانک سامان تشکیل داده بود.
- بسیاری از کارکنان اعتراف کردهاند که به خاطر شدت اعمال فشار و کنترل متهم آنها حتی آب هم نمیخوردند بین زیرمجموعه مدیریتی وی اتفاق نظر وجود دارد که مدیریت همه کارها با خسروی بوده است.
- متهم ردیف اول این پرونده را میتوان سلطان رشوه نامید، پاشنه آشیل همه کارهای او برای رفع موانع پرداخت رشوه بوده است. خیلیها حرص و طمع داشتند که با او ارتباط برقرار کنند تا مبلغی را از او بگیرند زیرا مشهور شده بود هر کس با او دست بدهد پولی دریافت میکند.
- اینها مؤسسات خیریهای را بعضا با اسامی ائمه تشکیل داده بودند تا اسم رشوه دادن را پرداخت برای امور خیریه جا بزنند.
- مهرگان امیرخسروی برادر متهم و خاوری به کانادا فرار کردند. آقایان «ح -س»، «ع- ش»، «ب-ب» در حال حاضر فراری هستند. همین که متهم قبول دارد شرکتهای صوری را تشکیل داده است در زمینه اخلال در نظام اقتصادی کفایت میکند.
- متهم میگوید از مجوز نداشتن اسناد بیخبر بوده است اما سؤالی که مطرح است این است که چگونه برای یک LC که چند ماه وقت لازم است ایشان در تهران بودند و در اهواز به طور روزانه برایش گشایش اعتبار میشد.
امیرخسروی: من خودم هم قبول دارم با مدیریت من خلافهایی صورت گرفته است، همچنین مبلغ یک میلیون دلار به آقای «خ- م» پرداخت شد تا در بانک ملی سپردهگذاری کند. با آقای «الف» هم به طور خصوصی جلسه برگزار میکردم تا اینکه مجوز بانک آریا را گرفت.
- ۱۷ کارخانه تأسیس کردم، من اگر فکر خلاف داشتم و اگر میخواستم همه پول را از کشور خارج میکردم. من یک آپارتمان در آستاراخان خریدم و قرار بود به گفته خاوری از این طریق قرار بود بخشی از دلارها از این طریق وارد کشور شود.
- ۴ ماه پیش حرفی نزدم ولی الان میخواهم حرف بزنم و هر حکمی که صادر شود قبول دارم، میدانم که اقدامات خلاف من باعث تزلزل در کشور شده و میدانم که تمام اتفاقات با اطلاع من بوده است.
- شخصا به خانم «ع -ح» گفتم که در زمینه پرونده آهن و فولاد امضا کند اما این کار به معنی جعل نبود به عنوان مدیرعامل این کار را کردم و اگر به شخص دیگری هم میگفتم این کار را میکرد.
- از دو هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان، هزار میلیارد آن تسویه شده و این جزء قوانین است که به جای بانک مرجع میتوان به بانک طلبکار پول داد که ما هم این کار را کردیم.
- همه این کارها در اهواز انجام میشد و از اینکه مجوز نداشت خبر نداشتم. نمی دانستم که این اتفاقات پولشویی است ولی قبول دارم که این کارها اتفاق افتاده است.
قاضی سراج خطاب به متهم: از چه زمانی از موضوع LCها باخبر شدی و میدانستی که سقف این شعبه پرداخت چنین مبالغی نبوده است و مگر امکان دارد اقدامات بدون پرداخت رشوه صورت گرفته باشد.
متهم: بانک ملی برای اینکه به سود خودش برسد این کار را کرد و خاوری پولی را که گرفت برای این بود که سقف اعتبارات ما را بالا ببرد.
«س- ک» رئیس شعبه صادرات فولاد ملی: خسروی به طور کامل از این ماجراها اطلاع داشت و اسناد از سوی کارخانه به دست ما میرسید.
- در این ماجرا دو میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان پول گرفته ام. همه مجموعه بحث مدیریت خسروی در جریان این اقدامات بوده است. شاید روز اول این موضوع را نگفتم ولی مدیر کارخانه وی در جریان تمام امور بود.
دادگاه اختلاس بزرگ، پرونده ای با ۱۲ هزار صفحه
سحام نیوز: جلسه محاکمه متهمان پرونده بزرگ فساد مالی در حالی ساعت ۹ و ۲۵ دقیقه آغاز شد که متهمان از دو ساعت قبل و تحت تدابیر شدید امنیتی به دادگاه منتقل شدند.
این پرونده ۱۲ هزار صفحه دارد و در ۳۳ جلد تکمیل و به دادگاه فرستاده شده است. ریاست دادگاه بر عهده قاضی ناصر سراج است.
تعدادی از متهمان که در بازداشت به سر می برند با لباس زندان به دادگاه منتقل شده و بقیه متهمان با لباس شخصی در محل حاضر شده بودند.
حدود ساعت هشت صبح وکلای متهمان وارد محل برگزاری دادگاه شدند. بستگان تعدادی از متهمان نیز در دادگاه حضور داشتند.
تنها به یک خبرنگار رسانه های تصویری اجازه حضور در دادگاه داده شد.
رئیس شعبه اول دادگاه عمومی انقلاب تهران بعد از قرائت تبصرههای ۱ و ۲ ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری مبنی بر ممنوع بودن انتشار اسامی، تصاویر و هویت متهمان، از دادستان تهران خواست کیفرخواست صادره علیه ۳۲ نفر از متهمان این پرونده را در دادگاه قرائت کند.
در ابتدای جلسه عباس جعفری دولت آبادی با حضور در جایگاه به تشریح نحوه تشکیل گروه آریا پرداخت. قرار است بقیه کیفرخواست متهمان از سوی قاضی فراهانی قرائت شود.
چهار نفر از وکلای متهمان زن هستند که قرار است به دفاع از اتهامات موکلان خود بپردازند.
این پرونده ۱۲ هزار صفحه دارد و در ۳۳ جلد تکمیل و به دادگاه فرستاده شده است. ریاست دادگاه بر عهده قاضی ناصر سراج است.
تعدادی از متهمان که در بازداشت به سر می برند با لباس زندان به دادگاه منتقل شده و بقیه متهمان با لباس شخصی در محل حاضر شده بودند.
حدود ساعت هشت صبح وکلای متهمان وارد محل برگزاری دادگاه شدند. بستگان تعدادی از متهمان نیز در دادگاه حضور داشتند.
تنها به یک خبرنگار رسانه های تصویری اجازه حضور در دادگاه داده شد.
رئیس شعبه اول دادگاه عمومی انقلاب تهران بعد از قرائت تبصرههای ۱ و ۲ ماده ۱۸۸ قانون آیین دادرسی کیفری مبنی بر ممنوع بودن انتشار اسامی، تصاویر و هویت متهمان، از دادستان تهران خواست کیفرخواست صادره علیه ۳۲ نفر از متهمان این پرونده را در دادگاه قرائت کند.
در ابتدای جلسه عباس جعفری دولت آبادی با حضور در جایگاه به تشریح نحوه تشکیل گروه آریا پرداخت. قرار است بقیه کیفرخواست متهمان از سوی قاضی فراهانی قرائت شود.
چهار نفر از وکلای متهمان زن هستند که قرار است به دفاع از اتهامات موکلان خود بپردازند.
در کیفرخواست دادستان این پرونده، چهار فرزند منصور امیرخسروی، صاحبان اصلی شرکت سرمایهگذاری آریا خوانده شدهاند که تا چند سال قبل و پیش از تاسیس شرکت آب معدنی داماش، زندگی کاملا معمولی داشتند، اما بعد، برای تسریع در روند اجرایی تاسیس یک واحد صنعتی تولید آب معدنی، به ارتباط با عوامل اجرایی و سیاسی و پرداخت رشوه، فعالیت های اقتصادی خود را گسترش دادند.
عباس جعفری دولتآبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران در کیفرخواستی که به دادگاه ارائه کرد، آورده است: برادران امیرخسروی در سال ۱۳۸۵ شرکت “توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا” را تاسیس کردهاند و “برای رسیدن به اهداف خود از هیچ اقدامی در آلودهسازی افراد و عوامل موثر دستگاه ها فروگذار نکردهاند.”
او گفت: طبق اسناد موجود در پرونده، دهها مورد پرداخت رشوه به برخی از کارکنان، مدیران بانکها، افراد و حتی برخی دستگاههای اجرایی تحت عناوین مختلف صورت گرفته است.
در کیفرخواست این دادگاه آمده است: “این گروه در چند سال اخیر با رهبری ‘م.الف’ (مه آفرید خسروی) با فساد پیچیده و سازمانیافته و ارتباطات ناصحیح و پرداخت رشوههای کلان یا پرداختهایی تحت عناوین دیگر به چند هزار میلیارد تومان ثروت نامشروع دست یافت.”
براساس گزارشها، نماینده دادستان عمومی و انقلاب تهران “م.الف”، متهم ردیف اول این پرونده را به “افساد فیالارض از طریق شرکت در اخلال در نظام اقتصادی کشور از طریق تبانی و فساد در شبکه بانکی کشور ” متهم کرده است.
با این حال، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) گزارش داده است که “م.الف”، متهم ردیف اول پرونده، در پاسخ به قاضی دادگاه که از او پرسید آیا اتهامات اختلاس، ارتشاء، کلاهبرداری، جعل، شرکت در پولشویی و اخلال در نظام اقتصادی کشور را قبول دارد یا نه، گفت: “به طور کلی خیر.”
او گفت: “ما یکسری عملیات خلاف انجام دادیم که همه به دستور من بوده و کارمندان من، به دستورات من عمل کردهاند.”
او اضافه کرده است: “شش ماه است در انفرادی به سر میبرم. هیچکدام از گزارشات را نخواندهام و فقط حدود دو ساعت با وکیل صحبت کردهام که این دو ساعت فرصت زیادی نبوده است.”
عباس جعفری دولتآبادی این پرونده را “مصداقی از یک باند متشکل و سازمانیافته” خوانده که “با اقدامات مجرمانه در قالب یک شرکت سرمایهگذاری” عمل کرده است.
گزارش شده است که کشف جرم و تعقیب گروه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا از مرداد سال ۱۳۹۰ آغاز شد و رسیدگی به این پرونده از مهرماه امسال به دادسرای عمومی و انقلاب تهران واگذار شد.
جـــرس:
در حالیکه مقامات دولت مدعی کاهش بیکاری و "ریشه کنی آن در چشم انداز آینده نزدیک" هستند، نتایج طرح آمارگیری و نیروی کار کشور نشان میدهد که تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در سال ۸۹ رسیده است.
همچنین آمارها نشان می دهد «جمعیت فعال» (شامل مجموع افراد شاغل و نیز افراد جویای کار) از ۲۳ میلیون و ۲۹۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۴، به ۲۳ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ رسیده است.
به گزارش بازتاب، طی این دوره ۴ ساله، تنها ۵۵۰ هزار نفر و به عبارت دیگر سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شدهاند. به بیان دیگر جمعیت فعال کشور در طی سال¬های ۸۸-۱۳۸۴ از رشد بسیار کند کمتر از ۱ درصد برخوردار بوده، که این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به دادههای جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است.
الف- کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال قرار دارند.
ب- میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سالهای ۶۵-۵۵ و ۷۵-۶۵ حداقل ۲ درصد و در سالهای ۸۵-۱۳۷۵ سالانه ۴ درصد بوده است.
ج- پیشبینیهای برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟
ب- میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سالهای ۶۵-۵۵ و ۷۵-۶۵ حداقل ۲ درصد و در سالهای ۸۵-۱۳۷۵ سالانه ۴ درصد بوده است.
ج- پیشبینیهای برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟
بررسی تغییرات جمعیت فعال
برخی از کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ رشد ”جمعیت فعال” را گسترش کمی آموزش عالی در سالهای اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پیام نور میدانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن وارد شوندگان به بازار کار نقش داشته است، لیکن نمیتواند به تنهایی کل تفاوت ۵۶۰ هزار نفری (۵۶۰ =۱۴۰-۷۰۰) را توضیح دهد.
دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد، انتظار میرود که ”نرخ فعالیت”(نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور) کاهش یابد. این پدیده که به ”اثر مأیوس کنندگی” معروف است افراد را از جست وجوی کار مأیوس میکند، زیرا آنان به هر دری که میزنند نمیتوانند شغلی به دست آورند و از جمعیت فعال خارج میشوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش ”نرخ فعالیت” بیان میکند.
علاوه بر این برخی افراد اگر چه بیکار و در جست و جوی کار هستند، لیکن نمیدانند برای کاریابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاع¬رسانی کامل در بازار کار، نه فقط بیکار که غیرفعال باقی میمانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش ”نرخ فعالیت” دخیل میداند. به این ترتیب برخی افراد یا به دلیل ناآگاهی و یا به دلیل یأس از یافتن شغل از جمعیت فعال حذف میشوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زیادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغ التحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.
مجموعه این عوامل موجب شده است که به جای سالانه ۷۰۰ هزار نفر، فقط ۱۴۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و در نتیجه نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور، برخلاف تمام پیشبینیهای قبلی، به جای افزایش، از روند کاهشی برخوردار شده و از ۴۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۳۸۸ برسد.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر می رسد، آنست که جمعیت فعال در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ با نوسانات بسیار زیادی همراه بوده است به گونهای که در دوره ۸۶-۱۳۸۴ از روند نسبتاً فزاینده ولی کند (با رشد سالانه کمتر از ۱ درصد) برخوردار بوده است و در سال ۱۳۸۷ با ۳ درصد کاهش از ۲۳,۵۷۸,۰۰۰ نفر به ۲۲,۸۹۲,۰۰۰ نفر میرسد و مجدداً در سال ۱۳۸۸ مشمول ۴ درصد افزایش میشود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زیاد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانع کنندهای برای آن دارند.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر می رسد، آنست که جمعیت فعال در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ با نوسانات بسیار زیادی همراه بوده است به گونهای که در دوره ۸۶-۱۳۸۴ از روند نسبتاً فزاینده ولی کند (با رشد سالانه کمتر از ۱ درصد) برخوردار بوده است و در سال ۱۳۸۷ با ۳ درصد کاهش از ۲۳,۵۷۸,۰۰۰ نفر به ۲۲,۸۹۲,۰۰۰ نفر میرسد و مجدداً در سال ۱۳۸۸ مشمول ۴ درصد افزایش میشود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زیاد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانع کنندهای برای آن دارند.
بررسی تغییرات جمعیت شاغل
روند تغییرات جمعیت شاغل در دوره ۸۸-۱۳۸۴ حکایت از افزایش ۳۸۵ هزار نفر در جمعیت شاغل در طی ۴ سال ۸۸-۱۳۸۴ دارد. به بیان دیگر آمار نمونهگیری مرکز آمار ایران نشان میدهد که در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ سالانه تنها ۹۷ هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده است. آخرین آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران مربوط به بهار ۱۳۸۹ میباشد که تعداد شاغلان را در بهار ۸۹، ۲۰,۶۷۷,۰۰۰ نفر اعلام میکند که در مقایسه با میانگین سال ۱۳۸۸ حدود ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.
بررسی تغییرات جمعیت بیکار
تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۲ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۸۸ رسیده است و به این ترتیب نرخ بیکاری از ۵/۱۱ درصد به ۹/۱۱ درصد افزایش یافته است. همچنین آمار بهار ۸۹ حاکی از وجود ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در کشور حکایت دارد که نرخ بیکاری ۵/۱۴ درصدی را به دنبال داشته است.
همان گونه که قبلاً توضیح داده شد جمعیت فعال در طی دوره فوق با کم شماری قابل توجهی روبه رو شده و همین روند کاهنده در “نرخ فعالیت”، خود توضیح میدهد که چرا نرخ بیکاری کم وبیش در سطح بین ۱۱ تا ۱۲ درصد باقی مانده و افزایش نیافته است.
توجه به این نکته ضروری است که اگر جمعیت بالقوه فعال که در جستجوی کارند کمتر از واقعیت برآورد شود، بر پایه رابطه (جمعیت شاغل- جمعیت فعال= جمعیت بیکار)، شکاف بین جمعیت فعال و جمعیت شاغل کمتر شده و نرخ بیکاری کاهش مییابد و در نتیجه سیاست گزاران چنین برداشت خواهند نمود که ضرورت کمتری برای ایجاد اشتغال وجود دارد.
جمع بندی
در تحلیل نهایی دو نکته زیر قابل توجه است:
الف- به دلیل وجود کم شماری در جمعیت فعال، انتظار میرود که جمعیت فعال در آینده نزدیک از رشد فزایندهتری برخوردار شده و اقتصاد کشور در سالهای آینده با بیکاری بالاتری در مقایسه با امروز رو به رو شود.
ب- اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سیاستگذاری به حساب میآید ولی تأکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال و شاغل میتواند بسیار گمراه کننده باشد. در شرایط موجود که دادههای آماری ”جمعیت فعال” محل تردید است، مناسبترین شاخص برای ارزیابی وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور، میتواند بررسی تغییرات سالانه ”جمعیت شاغل” باشد.
عمادالدین باقی
باور كنيد نمي خواهم آرامش تان را برهم بريزم؛ اما ديگر اين جان هم به لب رسيده است و ياري مي خواهد
یادداشت زیر بیش از دوسال پیش در جریان بازگشت از سفر رشت و ناکامی دوباره در گشایش طلسم شوربختی صغری و در حال و هوای اندوه قلمی شد. اینک خبر شادی بخش منع قانونی اعدام کودکان زیر18سال انگیزه ای شد برای یادآوری حال و روز صغری، بل نگاه متولیان را بدو منعطف وسردی سجن پایان وگرمای زندگی در آغوشش گیرد.
باور كنيد نمي خواهم آرامش تان را برهم بريزم. نمي خواهم اشك تان را بر گونه ها جاري ببينم. نمي خواهم ديگران را در اندوه خويش شريك سازم به همين روست كه چند سال است اين كلمات را در جان خسته خود ريخته ام اما ديگر اين جان هم به لب رسيده است و ياري مي خواهد. از چند سال پيش كه آگاه شدم دختركي از كودكي و در سن 12 سالگي از 1369 يعني همان زمان كه من و شمایانی سوداي عشق و زندگي داشتیم یا در تدارك تشكيل خانواده بودیم، در دياري ديگر در زندان رشت بسر مي برد و تا امروز (كه حدود 22 سال مي گذرد) هنوز در قفسي ناعادلانه است. هر گاه به يادش مي افتم پريشان مي شوم. وقتی به رشت سفر می کنم ، هوای بهاری و روح افزای آن دیار می خواهد جان را جلا و صفا دهد که ناگهان یاد دخترکی در زندان آن شهر، چنان سنگینی می کند که در این هوا احساس خفقان به انسان دست می دهد و تصور اینکه چه بسا صغراهای دیگری هم در بند هستند این خفقان را طاقت فرسا تر می کند. هنگامي كه دوسه سال پیش براي جلب رضايت از اولياي دم به رشت رفتيم وهمسر و دخترم ساعت ها با خانواده كودك مقتول سخن گفتند ابتدا امیدی پدیدار شد وقتي كه مادر مقتول آنها را به سبب پافشاری هایشان راه داد، انتظار انعطاف داشتند. برای آنها باور كردني نبود كه كسي مادر باشد و حس مادري داشته باشد و نسبت به زنده به گور شدن دختركي بي تفاوت باشد و شب ها را آرام بخوابد. حيرت آنگاه افزون تر مي شود كه اين مادر در پستوي ذهن و دل خويش نيز ترديد دارد كه صغري واقعا قاتل فرزندش باشد.
وقتی به دیدن صغری رفتند گفتند دست هاي او پس از تحمل سالیان مدید زندان یکسره مي لرزید به ویژه که سه بار تا پای چوبه دار رفته بود ووحشت گام برداشتن به سوی مرگ را تجربه کرده بود و با اعطای فرصتی دیگر او را به همخانگی دوباره هراس های دائمی فراخوامده بودند. غم و ياس سراسر وجود صغری را گرفته بود.او از زندگي، جز چهار ديواري زندان را لمس نکرده است. همه آنچه مردمان لذت هاي زندگي مي شناسند را درك نكرده است. او طعم آزادي را نچشيده است و سال هاست با رؤياهاي آزادي دوران كودكي اش مي زيد اما آنانكه تجربه زندان را دارند مي دانند كه رؤياها نيز ته مي كشند و زماني مي رسد كه ديگر از بس تكرار شده اند ملال آور مي شوند و رؤياي آزادي در روزگار كودكي هم ديگر لذتي ندارد. او مي گويد ديگر طاقت ندارم و اي كاش زودتر مرا به دار آويزند. اعصاب او ويران شده بود. دختر، لطيف الطبع و نازك خيال و موجودي عاطفي است اما اين موجود نحيف در چنگال ديوارهاي سرسخت زندان ساليان است در حال پوسيدن است.طبيعت لطيف و صبور زن است كه به او توان و قابليت مادر شدن را بخشيده است اما صغري اين صبوري را به جاي مادري براي فرزند، در تحمل در قفس بودن صرف كرد و گويي براي ديوارهاي بي رحم زندان مادري كرده است و برای برخی از همبندی هایش. اوکه خود سال ها بود در حبس بسر می برد به این ملاقات کنندگانش گفته بود "دل آرا" را دریابید و نگران حال او بود.
صغری اگر هم از زندان آزاد شود ديگر يك انسان عادي نيست. بايد به كجا پناه برد؟ با كدام توشه زندگي خود را سامان دهد؟ اگر برايش اين توشه نیز مهيا شود اما او تمام سن طراوات و جواني و زندگي را در قفس بوده است و مابقی زندگي را بايد با عوارض اين دوران دست و پنجه نرم كند. آيا آنانكه توانایی براي آزاد کردن او داشته اند يك لحظه تصور كرده اند اگر او دخترشان بود چگونه عمل مي كردند؟ گرچه براي مسئولان كشور بايد همه جوانان چون فرزندان آنها محسوب شوند.
پدر و مادر صغري نجف پور در روستایی از توابع فومن می زیستند که فقر و فاقه یارای تامین معاش فرزند را نمی داد . آنان دخترک ریز نقش ده ساله را برای کار کردن در خانه ای به شهر رشت آوردند. او با پسر خردسال 6-7 ساله خانواده مخدوم خویش دوست و همبازی بود. دوازده ساله بود که به اتهام قتل پسرک و انداختن او در چاه بازداشت و زندانی شد و در دادگاه محکوم به قصاص گردید. اگر حکم قاطع فقهی و قانونی این است که " ادرؤو الحدود عندالشبهات" و باید هنگام بروز کمترین شبهه ای در اجرای حدود به ویژه اگر قصاص باشد توقف کرد اما یافتن شبهات عدیده در پرونده صغری دشوار نیست. او در خردسالی بدون حضور وکیل و خانواده، محاکمه و محکوم شد. نص صریح قانون است که عدم حضور وکیل در دادگاه کیفری و جنایی موجب نقض رأی است. بسیاری آدم های بزرگسال و دارای حامی و خانواده و وکیل در دادگاه، مرعوب می شوند و همین سال گذشته در مطبوعات خواندیم که استاد دانشگاهی در دادگاه بر اثر اضطراب سکته کرد چه رسد به کودکی بی حامی در دادگاه. شبهه دیگر اینکه صغری از همان سال های نخستین، منکر قتل دوست همبازی اش و اعترافات در بازجویی دوره کودکی اش بوده و ماجرایی دیگر را بازگو می کند. اساسا همین شبهه بس که او کودکی بیش نبوده است. او نه جرم رابطه نامشروع زن شوهر دار و مشارکت در قتل همسر را داشت و نه قاچاق مواد افیونی و سرقت(که اگر آنها را هم داشت من موافق مجازات بودم اما نه موافق مرگ) او کودکی 12 ساله و ضعیف الجثه بود.
شايد گفته شود كسي نمي داند اما داستان صغري بارها در گوشه و کنار مطبوعات آمده است؟ مگر مي شود متوليان امور نديده باشند. ديدن و بي تفاوت ماندشان و نديدن شان هر دو قابل توجيه و بخشايش نيست. او نه وبلاگ نویس بود نه فعال سیاسی و حزبی و نه فعال حقوق زنان و نه روزنامه نگار و نه نویسنده و نه فرزند فلان مقام و مسئول و مقرب درگاه و نه..... او یک دختر روستایی فقیر و بی کس بود و گویی در چنین جامعه ای او هیچکس نبود، پس آدم هم به شمار نمی آید!! و نباید حامی داشته باشد!! این بخت را هم نداشت که سوژه شود. وقتی کسی سوژه شود حتی اگر گناهکار هم باشد قدیس می شود. اما سوژه نشد که همگان برای اینکه از قافله حمایت عقب نمانند مسابقه بگذارند. راستی ملاک سوژه شدن و یا برعکس درگمنامی نفله شدن چیست؟ دیگران را نمی دانم چرا؟ اما ما نیز عزمی برای سوژه شدن او نداشتیم چون گاهی همین امر سر سوژه را بر باد می دهد و فرایند رسیدگی منطقی را به لجبازی و مظهر پیروزی و عقب نشینی نیروها تبدیل می کند و صغری بی پناه تر از آن بود که در چنین وادی خطرناکی بیفتد. راه دیگری برگزیده شد. در اين چند سال شخصاً با چند مقام عالی و مؤثر قضايي گفتگو کردم و گزارش شفاهی و مکتوب بزرگترين ستم به يك شهروند بدون حامي و دخترك فقير روستايي را داده ام اما جز ابراز تاسف و قول پيگيري هيچ حاصلي نداشت. هنگامی که داستان دخترک را می شنیدند آه و افسوسی از نهادشان برمی خواست اما دریغ از یک کار و گام عملی برای نجات دخترک. مانده ام كه چگونه مي شود كسي اين حكايت را بداند و شب بتواند با آرامش سر بر بالين بگذارد؟ آيا اگر صغري دختر يكي از همين مردان سياست و قضاي كشور بود باز هم او را همینگونه فراموش می کردند؟ آیا بازهم همين سرنوشت را داشت و آنان و خانواده هايشان مي توانستند سر بر بالين نهند؟ آيا گناه صغري اين است كه فرزند یک مقام دار و نشان دار نيست؟ از مشهورترين سخنان امام علي است كه وقتي شنيد خلخال از پاي زن يهودي بركشيده اند گفت:«شنيده ام كه يكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و ديگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنكه از او ترحم جويد چاره اى نداشته است . آنها پيروزمندانه ، با غنايم ، بى آنكه زخمى بردارند، يا قطره اى از خونشان ريخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از اين رسوايى از اندوه بميرد، نه تنها نبايد ملامتش كرد بلكه مرگ را سزاوارتر است.»(خطبه ۲۷ معروف به خطبه جهادیه)
اما اگر ربودن خلخال از پای یک زن یهودی ما را سزاوار مردن است ، نابودي يك عمر براي يك كودكِ دختر، سزاوار هزار بار مردن است پس چرا ما نمي ميريم؟ چرا اين سان جان سخت و قسي القلب شده ايم؟ آيا اين به تنهايي دليل كافي براي اين همه آشوب و رنج نيست؟ آیا اگر مسئولان ومردم و نخبگان ما نسبت به این صغراها حساس بودند و خواب از چشمشان ربوده می شد امروز ما در این کوران بلاها بودیم؟ اگر چشمان مان هر دم پر آب شوند و اگر چون سيل ببارند و اگر ما را در خود غرق كنند پديده غريبي نيست بل غريب آن است كه حتي چشمان مان خيس نمي شوند. هيچ گاه دلم هواي رفتن به شمال را ندارد وقتي با خود مي انديشم در لحظه هاي انبساط خاطر ما صغري كجاست و چه مي كند. باران لطيف شمال كه مي بارد به جاي احساس لذت گمان مي كنم آسمان زيباي شمال براي صغراها مي گريند ولي جان سختي ما صداي هق هق آنان را نمي شنود و در خيال اين است كه طبيعت، براي تفرجِ ما مي بارد نه براي در قفس بودنِ ديگري.
منبع: آسمان
وقتی به دیدن صغری رفتند گفتند دست هاي او پس از تحمل سالیان مدید زندان یکسره مي لرزید به ویژه که سه بار تا پای چوبه دار رفته بود ووحشت گام برداشتن به سوی مرگ را تجربه کرده بود و با اعطای فرصتی دیگر او را به همخانگی دوباره هراس های دائمی فراخوامده بودند. غم و ياس سراسر وجود صغری را گرفته بود.او از زندگي، جز چهار ديواري زندان را لمس نکرده است. همه آنچه مردمان لذت هاي زندگي مي شناسند را درك نكرده است. او طعم آزادي را نچشيده است و سال هاست با رؤياهاي آزادي دوران كودكي اش مي زيد اما آنانكه تجربه زندان را دارند مي دانند كه رؤياها نيز ته مي كشند و زماني مي رسد كه ديگر از بس تكرار شده اند ملال آور مي شوند و رؤياي آزادي در روزگار كودكي هم ديگر لذتي ندارد. او مي گويد ديگر طاقت ندارم و اي كاش زودتر مرا به دار آويزند. اعصاب او ويران شده بود. دختر، لطيف الطبع و نازك خيال و موجودي عاطفي است اما اين موجود نحيف در چنگال ديوارهاي سرسخت زندان ساليان است در حال پوسيدن است.طبيعت لطيف و صبور زن است كه به او توان و قابليت مادر شدن را بخشيده است اما صغري اين صبوري را به جاي مادري براي فرزند، در تحمل در قفس بودن صرف كرد و گويي براي ديوارهاي بي رحم زندان مادري كرده است و برای برخی از همبندی هایش. اوکه خود سال ها بود در حبس بسر می برد به این ملاقات کنندگانش گفته بود "دل آرا" را دریابید و نگران حال او بود.
صغری اگر هم از زندان آزاد شود ديگر يك انسان عادي نيست. بايد به كجا پناه برد؟ با كدام توشه زندگي خود را سامان دهد؟ اگر برايش اين توشه نیز مهيا شود اما او تمام سن طراوات و جواني و زندگي را در قفس بوده است و مابقی زندگي را بايد با عوارض اين دوران دست و پنجه نرم كند. آيا آنانكه توانایی براي آزاد کردن او داشته اند يك لحظه تصور كرده اند اگر او دخترشان بود چگونه عمل مي كردند؟ گرچه براي مسئولان كشور بايد همه جوانان چون فرزندان آنها محسوب شوند.
پدر و مادر صغري نجف پور در روستایی از توابع فومن می زیستند که فقر و فاقه یارای تامین معاش فرزند را نمی داد . آنان دخترک ریز نقش ده ساله را برای کار کردن در خانه ای به شهر رشت آوردند. او با پسر خردسال 6-7 ساله خانواده مخدوم خویش دوست و همبازی بود. دوازده ساله بود که به اتهام قتل پسرک و انداختن او در چاه بازداشت و زندانی شد و در دادگاه محکوم به قصاص گردید. اگر حکم قاطع فقهی و قانونی این است که " ادرؤو الحدود عندالشبهات" و باید هنگام بروز کمترین شبهه ای در اجرای حدود به ویژه اگر قصاص باشد توقف کرد اما یافتن شبهات عدیده در پرونده صغری دشوار نیست. او در خردسالی بدون حضور وکیل و خانواده، محاکمه و محکوم شد. نص صریح قانون است که عدم حضور وکیل در دادگاه کیفری و جنایی موجب نقض رأی است. بسیاری آدم های بزرگسال و دارای حامی و خانواده و وکیل در دادگاه، مرعوب می شوند و همین سال گذشته در مطبوعات خواندیم که استاد دانشگاهی در دادگاه بر اثر اضطراب سکته کرد چه رسد به کودکی بی حامی در دادگاه. شبهه دیگر اینکه صغری از همان سال های نخستین، منکر قتل دوست همبازی اش و اعترافات در بازجویی دوره کودکی اش بوده و ماجرایی دیگر را بازگو می کند. اساسا همین شبهه بس که او کودکی بیش نبوده است. او نه جرم رابطه نامشروع زن شوهر دار و مشارکت در قتل همسر را داشت و نه قاچاق مواد افیونی و سرقت(که اگر آنها را هم داشت من موافق مجازات بودم اما نه موافق مرگ) او کودکی 12 ساله و ضعیف الجثه بود.
شايد گفته شود كسي نمي داند اما داستان صغري بارها در گوشه و کنار مطبوعات آمده است؟ مگر مي شود متوليان امور نديده باشند. ديدن و بي تفاوت ماندشان و نديدن شان هر دو قابل توجيه و بخشايش نيست. او نه وبلاگ نویس بود نه فعال سیاسی و حزبی و نه فعال حقوق زنان و نه روزنامه نگار و نه نویسنده و نه فرزند فلان مقام و مسئول و مقرب درگاه و نه..... او یک دختر روستایی فقیر و بی کس بود و گویی در چنین جامعه ای او هیچکس نبود، پس آدم هم به شمار نمی آید!! و نباید حامی داشته باشد!! این بخت را هم نداشت که سوژه شود. وقتی کسی سوژه شود حتی اگر گناهکار هم باشد قدیس می شود. اما سوژه نشد که همگان برای اینکه از قافله حمایت عقب نمانند مسابقه بگذارند. راستی ملاک سوژه شدن و یا برعکس درگمنامی نفله شدن چیست؟ دیگران را نمی دانم چرا؟ اما ما نیز عزمی برای سوژه شدن او نداشتیم چون گاهی همین امر سر سوژه را بر باد می دهد و فرایند رسیدگی منطقی را به لجبازی و مظهر پیروزی و عقب نشینی نیروها تبدیل می کند و صغری بی پناه تر از آن بود که در چنین وادی خطرناکی بیفتد. راه دیگری برگزیده شد. در اين چند سال شخصاً با چند مقام عالی و مؤثر قضايي گفتگو کردم و گزارش شفاهی و مکتوب بزرگترين ستم به يك شهروند بدون حامي و دخترك فقير روستايي را داده ام اما جز ابراز تاسف و قول پيگيري هيچ حاصلي نداشت. هنگامی که داستان دخترک را می شنیدند آه و افسوسی از نهادشان برمی خواست اما دریغ از یک کار و گام عملی برای نجات دخترک. مانده ام كه چگونه مي شود كسي اين حكايت را بداند و شب بتواند با آرامش سر بر بالين بگذارد؟ آيا اگر صغري دختر يكي از همين مردان سياست و قضاي كشور بود باز هم او را همینگونه فراموش می کردند؟ آیا بازهم همين سرنوشت را داشت و آنان و خانواده هايشان مي توانستند سر بر بالين نهند؟ آيا گناه صغري اين است كه فرزند یک مقام دار و نشان دار نيست؟ از مشهورترين سخنان امام علي است كه وقتي شنيد خلخال از پاي زن يهودي بركشيده اند گفت:«شنيده ام كه يكى از آنها بر زن مسلمانى داخل شده و ديگرى ، بر زنى از اهل ذمّه و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره اش را ربوده است . و آن زن جز آنكه از او ترحم جويد چاره اى نداشته است . آنها پيروزمندانه ، با غنايم ، بى آنكه زخمى بردارند، يا قطره اى از خونشان ريخته شود، بازگشته اند. اگر مرد مسلمانى پس از اين رسوايى از اندوه بميرد، نه تنها نبايد ملامتش كرد بلكه مرگ را سزاوارتر است.»(خطبه ۲۷ معروف به خطبه جهادیه)
اما اگر ربودن خلخال از پای یک زن یهودی ما را سزاوار مردن است ، نابودي يك عمر براي يك كودكِ دختر، سزاوار هزار بار مردن است پس چرا ما نمي ميريم؟ چرا اين سان جان سخت و قسي القلب شده ايم؟ آيا اين به تنهايي دليل كافي براي اين همه آشوب و رنج نيست؟ آیا اگر مسئولان ومردم و نخبگان ما نسبت به این صغراها حساس بودند و خواب از چشمشان ربوده می شد امروز ما در این کوران بلاها بودیم؟ اگر چشمان مان هر دم پر آب شوند و اگر چون سيل ببارند و اگر ما را در خود غرق كنند پديده غريبي نيست بل غريب آن است كه حتي چشمان مان خيس نمي شوند. هيچ گاه دلم هواي رفتن به شمال را ندارد وقتي با خود مي انديشم در لحظه هاي انبساط خاطر ما صغري كجاست و چه مي كند. باران لطيف شمال كه مي بارد به جاي احساس لذت گمان مي كنم آسمان زيباي شمال براي صغراها مي گريند ولي جان سختي ما صداي هق هق آنان را نمي شنود و در خيال اين است كه طبيعت، براي تفرجِ ما مي بارد نه براي در قفس بودنِ ديگري.
منبع: آسمان
مهدی خزعلی اعتصاب غذای خود را نشکست
حمله قلبی در چهل و یکمین روز اعتصاب غذا؛ انتقال مهدی خزعلی به بیمارستان
به گزارش خبرنگار کلمه، مهدی خزعلی که بیش از ۴۰ روز است در اعتصاب غذا به سر می برد ساعت ۹ شب به دلیل بروز مشکل قلبی به بهداری اوین منتقل شد که پس از گرفتن نوار قلب پزشکان متوجه اوضاع وی وخیم شده و به سرعت مهدی خزعلی را به بخش سی سی یو بیمارستان طالقانی اعزام کردند.
بر اساس این گزارش، مهدی خزعلی همچنان اعلام کرده است که اعتصاب غذای خود را نخواهند شکست و تا احقاق حق خواهد ایستاد.
پیش از این پسر مهدی خرعلی با ابراز نگرانی از طولانی شدن اعتصاب غذای پدرش و بی خبری از او به کلمه گفته بود: می دانیم که از اعتصاب غذا کوتاه نمی آیند، ما هم هیچ کاری از دستمان بر نمی آید و فقط در این راه می توانیم دعا کنیم چون مثل دفعه های قبل گفته اند که آنجا غذا نخواهند خورد.
مهدی خزعلی رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد در اثر اعتصاب غذا، بسیار ضعیف شده و بر خلاف درخواست هم بندیان و دوستان و خانواده و فعالان سیاسی حاضر به پایان دادن به اعتصاب غذای خود نیست.
وی بلافاصله پس از بازداشت در اعتراض به روند غیرقانونی بازداشت و نگهداری دست به اعتصاب زد تاکنون چندین بار بر اثر اعتصاب و نوسان شدید فشار، تغییر رنگ صورت و بی حالی مفرط به بهداری اوین منتقل شده اما همچنان می گوید که خود را برای شهادت آماده کرده است و اعتصاب خود را نخواهد شکست.
مهدی خزعلی به چهارده سال حبس در شهرستان برازجان و بعد از اتمام دوره محکومیت، به ده سال اقامت اجباری در این شهرستان و نود ضربه شلاق محکوم شده است.
مهدی خزعلی در نامهای از درون زندان که ساعاتی پیش منتشر شد، خطاب به همسرش نوشته بود: سخت است مشاهده سوگواری همسر و فرزندان در مرگ تدریجی و ارادی خویش، اینک که این سطور را برایت مینگارم درخلوت زاغه خویش فرو رفته و بر مصائب شما سخت گریستهام دیگر جای خشکی بر بالشت باقی نمانده است و دستمال اشک کفاف این چشمه چشمه جاری نمیکند.
مهدی خزعلی همچنین در ۳۷ امین روز اعتصاب خود در نامه ای به احمد منتظری با شرح آنچه این روزها از رفتار بازجویان و قاضی های دادگاه ها در بند ۳۵۰ اوین دیده است، با بیان اینکه حال میفهمم که والد معظم شما از چه فریاد میزد، خدایش رحمت کند و ریشه این ظلم را بکند، آورده بود: اینها نمونههایی از دردهای ماست و بسیاری دردهای ناگفتنی دیگر دارم که در این مختصر نگنجد! حال جا دارد که در این همه درد بمیرم؟ آیا هنوز خلخال از پای پیرزن یهودی در نیاوردهاند؟
این زندانی سیاسی پیشتر در پیامی خطاب به همسر شهید باکری، همسر شهید همت و محمد نوریزاد گفته بود: بگذارید قبل از اینکه در سوگ ارزش ها دق کنم برای احیای ارزش های ناب انقلاب اسلامی جان خویش فدا کرده و جایی برای خویش در خیل شهیدان باز کنم.
بیست و دومین روز؛ نامزدهای انتخاباتی ما در حبس هستند
نامزدهای انتخاباتی: وحید لعلی پور، حمزه کرمی، سعید مدنی، مهدی کریمیان اقبال
گروه اجتماعی کلمه: تا پیش از ۲۲ خرداد همیشه می گفتیم که حتی الامکان در هر انتخاباتی با هر شکلی شرکت می کنیم و حتی کسب اقلیت نمایندگی مجلس را نیز در نظر می گرفتیم اما جنبش سبز داستان دیگری را برای ما رقم زد. پس از اتفاقاتی که پس از خرداد ۸۸ رخ داد، پس از آن همه بازداشت و زندان و شکنجه و کشتار در واقع راه وسط را از بین رفته است، یا انتخابات باید آزاد باشد با همه موئلفه های آن یا ما نباید در آن شرکت کنیم. ما با عدم شرکت خودمان در انتخابات غیر آزاد باید مشروعیت انتخابات را زیر سوال ببریم و آن را از رسمیت بی اندازیم. در عصری که از بحرین تا مصر ملت به دنبال انتخابات آزاد هستند، در کشور ما جریانی حاکم شده که روش آن مانند دیکتاتورهای منطقه است و این قرار ما نبود، قرار انقلاب ما نبود که نظام ما شود مشابه نظام دیکتاتور های منطقه با انتخاباتی نمایشی. از این رو ما در انتخابات شرکت نمی کنیم خصوصا زمانی که:
وحید لعلی پور اتهام: پیگیری حقوق همسر
همسر مهدیه گلرو زندانی دربند سرافراز و مترجم زبان انگلیسی است. او فاقد هیچگونه فعالیت سیاسی بوده و تنها در زمان زندانی بودن همسرش مهدیه گلرو به اطلاعرسانی در مورد وضعیت وی و دفاع از حقوق او میپرداخت.
وحید لعلیپور اول بار در تاریخ ۱۱ آذر ماه سال ۱۳۸۸ در ساعت هفت صبح با ورود بدون حکم تعداد زیادی از مأموران امنیتی به خانهاش همراه همسرش بازداشت و به زندان اوین و سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وحید دو ماه به خاطر همسرش در زندان اوین به سر برد و در اسفند ماه ۱۳۸۸ با تودیع قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
او بار دیگر در تاریخ ۱ شهریور ماه ۱۳۹۰ برای سپری کردن دوران محکومیت خود به دادسرای امنیت احضار و پس از آن بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. لعلیپور برای تحت فشار قرار دادن همسرش از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شده بود، اما با این وجود برای او پروندهای نیز در دادگاه انقلاب تهران گشوده شد که اعلام شد در تاریخ ۱۳ مرداد ماه ۱۳۸۹ در آن محاکمه خواهد شد. وحید در این تاریخ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه بدون حضور وکیل به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «تجمع و تبانی» محاکمه شد. او به خاطر این اتهامات به دو سال زندان تعزیری محکوم شد که این حکم در تاریخ ۱۹ آبان ماه ۱۳۸۹ توسط قاضی به وی ابلاغ شد. حکم لعلی پور در دادگاه تجدیدنظر تهران کاهش پیدا کرد. قاضی دادگاه اعلام کرد که به دلیل «جوان بودن» و این که همسر وحید لعلی پور نیز زندانی است، یک سال از این حکم برای چهار سال به صورت تعلیق در خواهد آمد و یک سال دیگر تعزیزی است.او بعد از بازداشت برای اجرای حکم در تاریخ ۱ شهریور ماه ۱۳۹۰ به زندان اوین و بند ۳۵۰ منتقل شد.
حمزه کرمی : شکنجه هایی که بر او رفت و دل هر انسانی را به درد آورد
در ۲۹ خرداد ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و بر اثر فشارها مجبور شد در دادگاه اعترافاتی علیه خود و دیگران مطرح کند و در تاریخ ۲۸ بهمن ماه ۱۳۸۸ به ۱۶ سال زندان و ۶ میلیارد ریال جریمه محکوم شد. دادگاه تجدید نظر تهران در اردیبهشت ماه او را به ۱۱ سال حبس قطعی محکوم کرد. کرمی در ۲۲ اردیبهشت ماه ۸۹ با تودیع وثیقه به مرخصی آمد و در ۲۸ اردیبهشت ماه به زندان اوین بازگردانده شد. در تاریخ ۳۰ خرداد ماه گزارش شد با وجود بیماری قلبی کرمی و نیاز وی به مداوا، با درخواست مرخصی او موافقت نشده است. وی تا کنون تنها ۵ روز از مرخصی استفاده کرده است. حمزه کرمی در تاریخ ۱۲ تیرماه ۸۹ به دلیل اختلالات قلبی و تنفس در بهداری زندان اوین بستری شد.
کرمی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۴، فرماندار ورامین و از سال ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۰، مدیرکل سیاسی دفتر رئیس جمهوری در دولتهای اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود. او هم چنین شش سال از فرماندهان جنگ ایران و عراق و رئیس ستاد سپاه پاسداران استان تهران بوده است.
او در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴مسئول ستاد مطبوعات آیت الله هاشمی رفسنجانی بود و در انتخابات ریاست جمهوری ایران ۸۸، مدیریت وبسایت جمهوریت را بر عهده داشت.
او درباره دوران زندانش می گوید: “مرا انواع شکنجه کردند از جمله بیش از بیست بار سرم را در کاسه توالت فرنگی پر از کثافت کردند و می خواستند که آنچه را آنها می گویند اعتراف کنم! هرگاه فریاد “یا زهرا” سر می دادم، به آن حضرت جسارت می کردند! وقتی می گفتم: “یا الله”، می گفتند: خدایت امروز ماییم که هرکاری بخواهیم با تو می کنیم.” او همچنین در نامه ایی به آیت الله خامنه ایی به بیان شکنجه های روحی و جسمی در زندان پرداخته و خواستار تشکیل یک دادگاه غیرسیاسی برای رسیدگی به اتهاماتش شده است. کرمی در این نامه به فشار و شکنجه برای اخذ اعتراف به رابطه با نوامیس و خویشاوندان رهبران جنبش سبز اشاره می کند. طبق گفته کرمی، یکی از اموری که بازجویان از کرمی می خواستند اعتراف بگیرند، اقرار به روابط نامشروع با یکی از بستگان طراز اول رهبران جنبش سبز و دو نفر از بستگان طراز اول یکی از مقامات عالیه بی بصیرت بوده است. کرمی بارها امتناع می کند، تا اینکه در بار بیستمی که سر او را در توالت فرنگی پر از نجاست فرو می کنند و با احساس خفگی به اعتراف به خواست بازجویان تن می دهد و آنچه را می خواستند می نویسد و امضا می کند. از دیگر موارد اعتراف تحت شکنجه کرمی اختلاس و فساد مالی مهدی هاشمی فرزند هاشمی رفسنجانی بوده است.
حمزه کرمی در نامه ای دیگر خطاب به محسنی اژهای دادستان کشور، به بیان شکنجه های روحی و جسمی در زندان پرداخته و خواستار تشکیل یک دادگاه غیرسیاسی برای رسیدگی به اتهاماتش شده است. کرمی در این نامه به فشار و شکنجه برای اخذ اعتراف به رابطه با نوامیس و خویشاوندان رهبران جنبش سبز اشاره می کند. او در این نامه می نویسد: ” از جمله فشارهای روحی تهدید بنده به اعدام و مرگ بود که هر روز بازجوی بنده مرا بخاطر همکاری با هاشمی ها مستحق مرگ می دانست و نوید آنرا می داد. مسأله دیگر تهدید به تجاوز و همچنین تهدید به استعمال بطری توسط بازجو ها بود. یا تهدید به ارسال و اعزام بنده به بندهای عمومی مخوف که افراد خلاف در آن سپری میکنند و ظاهراً حسب گفته بازجوها در آن بند ها به افراد جدید الورود تجاوز جنسی می نمایند.”
دکتر سعید مدنی، فعال اجتماعی که هم درد مردم است
عضو شورای فعالان ملی مذهبی ۱۷ دی ماه ۹۰ بازداشت شد.
دکتر مدنی و همسرش در خیابان بازداشت می شوند. نیروهای امنیتی آنگاه همراه با بازداشت شدگان به منزل شخصی مدنی مراجعه کرده برای چند ساعت خانه مورد بازرسی قرار می گیرد. نیروهای امنیتی کیس و هارد کامپیوتر مدنی و فرزندانش و نیز بعدادی از جزوات و کتاب ها و فیش های تحقیقی وی را با خود می برند.
دکتر مدنی ازجمله بازداشت شدگان ملی مذهبی در بازداشت گروهی اسفند ۱۳۷۹ بود. وی پس از تحمل ۵ ماه حبس در سلول انفرادی و بعدتر حدود ۷ ماه حبس، به قید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.
مدنی ازجمله همراهان ستاد میرحسین موسوی در انتخابات ۱۳۸۸ بود. وی همچنین ازجمله صاحبنظرانی بود که جنبش سبز را ازمنظر جنبشهای اجتماعی جدید مورد تحلیل و حمایت قرار می داد.
مهدی کریمیان اقبال خادم قران ذکر مصیبت اهل بیت در زندان می گوید
از اعضای جبهه مشارکت ایران اسلامی در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۸۸ بازداشت شد. وی هم اکنون در زندان اوین در بازداشت به سر میبرد. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ گزارش شد حکم چهار سال حبس تعزیری برای مهدی کریمیان اقبال دردادگاه تجدید نظر تایید شده است. در تاریخ ۵ خرداد ماه وی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد. او قاری قرآن است و به دلیل ذکر مصیبت اهل بیت در دارالزهرا بازداشت شد. او از اعتصاب غذا کنندگان در اعتراض به شیوه رسیدگی به هدی صابر می باشد . مهدی اقبال صدای زیبا و حزن برانگیزی دارد که در زندان طرفداران بسیاری دارد.
بیست و یکمین روز؛ علیرضا فلاحتی، سیدضیانبوی، عیسی سحرخیز و مهدی فروزنده پور
بیستمین روز؛ فیض الله عرب سرخی، پرستو دوکوهکی، محمد سلیمانی نیا، شهرام منوچهری
بیستمین روز؛ فیض الله عرب سرخی، پرستو دوکوهکی، محمد سلیمانی نیا، شهرام منوچهری
روز دوم؛ بهاره هدایت، جواد امام، مصطفی نیلی و محمدجواد مظفر
روز اول؛ افشین اسانلو، حمیدرضا ایزدبار، علی پور سلیمان و محمدحسین خوربک
روز اول؛ افشین اسانلو، حمیدرضا ایزدبار، علی پور سلیمان و محمدحسین خوربک
دادگاهی در غیاب متهمان اصلی؛ جای خالی جهرمی و خاوری
نخستین دادگاه رسیدگی به پرونده فساد مالی بزرگ ظهر شنبه در حالی به پایان رسید که خبری از متهمان اصلی پرونده نبود.
بزرگترین اختلاس تاریخ کشور در حالی رقم خورد که متهمان اصلی آن روسای بانکهای صادرات و ملی بودند. افرادی که یکی با توجه به نزدیکی بسیار زیاد به شورای نگهبان و حضور فعال در اردوگاه محافظه کاران و دیگری قرابت با احمدی نژاد امروز در دادگاه حضور نداشتند.
در این اختلاس هفت بانک مشارکت داشتند و اسامی نمایندگان مجلس نیز در این پرونده برده شده بود. علاءالدین بروجردی٬ ارسلان فتحیپور٬ محمد دهقان٬ جبار کوچکینژاد و صمد مرعشی و فرزندان تعدادی از نمایندگان مجلس از جمله افرادی هستند که در این اختلاس نقش داشته اند.
همزمان با برگزاری انتخابات نمایشی برای انحراف افکار عمومی از مفاسد کلان اقتصادی تیم احمدی نژاد و نزدیکان دفتر رهبری، دادگاهی با حضور ۳۲ متهم در حالی تشکیل شد که چهره های اصلی غایب بودند.
مدیرعامل بانک صادرات که باید در رابطه با این فساد عظیم مالی پاسخگو باشد بدون یک عذرخواهی ساده و طلبکارانه از مسوولان خواسته است به خاطر کشف و دستگیری عناصر باند متهم به سوء استفاده مالی، از او تشکر کنند، هر چند جهرمی از کار برکنار شد ولی کسی به پرونده او رسیدگی نکرده است.
محمودرضا خاروی، مدیرعامل بانک ملی ایران هم که اینک در کاناداست و نحوه خروجش از کشور نیز بسیار پر ابهام بود، با بیان این که “ریشه اصلی این سوء استفاده در بانک صادر کننده اعتبارات اسنادی بوده و تردیدی در مسوولیت بانک صادرات نیست” از سمت خود استعفا کرده است.
هر چند وزیر اقتصاد متهم اصلی این پرونده را قهرمان صنعت کشور خوانده بود و گفته بود که وی تاکنون ده هزار شغل در کشور ایجاد کرده است و باید او را به عنوان قهرمان معرفی کرد، اما امروز وی به عنوان اولین متهم، در مقابل دادگاه قرار گرفت و به دفاع از خود پرداخت.
محمود احمدی نژاد نیز در واکنش به کسانی که دولت را به اختلاس متهم می کنند گفته بود “ما باز هم سکوت میکنیم که به خاطر مقام رهبری است، البته این سکوت وحدت بخش طولانی مدت نخواهد بود”.
در کیفرخواست قرائت شده توسط داداستان تهران عنوان شد این اتهامات دربرگیرندهی موارد اتهامی ۳۲ نفر از متهمان این پرونده و درخواست مجازات برای آنان است و پرونده اتهامات دیگر متهمان مفتوح است.
ساعت ۱۲:۳۰ امروز نخستین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی در حالی به اتمام رسید که مه آفرید خسروی معروف به آریا به عنوان یکی از متهمان اصلی پرونده در حال دفاع از اتهامات خود بود.
در این جلسه دادگاه ناصر سراج قاضی پرونده اتهامات وارده به مه آفرید خسروی معروف به آریا را با فراخواندن متهم به جایگاه قرائت کرد.
در متن این کیفرخواست آمده است:
۱- ارتشا، اختلاس، کلاهبرداری و جعل اسناد،
۲- شرکت در پولشویی از طریق مصارف حاصل از جرم،
۳- ۱۳۶ فقره گشایش اعتبارات اسنادی در بانک صادرات از تاریخ ۱۰ تیر سال ۸۸ تا ۹ مرداد سال ۹۰ به تقاضای شرکت فولاد ایران به مبلغ ۲۸ تریلیون و ۵۴۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال،
۴- استفاده از مبلغ اختلاس در تاسیس بانک آریا،
۵- خروج بخشی از سرمایه به خارج از کشور،
۶- پرداخت رشوه که ۳۰ فقره رشوه آن را متهم اعتراف کرده و برای ۱۶ مورد پرداخت رشوه قرار مجرمیت صادر شده که یکی از آنها رشوه به مدیر عامل بانک ملی بوده است.
۱- ارتشا، اختلاس، کلاهبرداری و جعل اسناد،
۲- شرکت در پولشویی از طریق مصارف حاصل از جرم،
۳- ۱۳۶ فقره گشایش اعتبارات اسنادی در بانک صادرات از تاریخ ۱۰ تیر سال ۸۸ تا ۹ مرداد سال ۹۰ به تقاضای شرکت فولاد ایران به مبلغ ۲۸ تریلیون و ۵۴۴ میلیارد و ۴۰۰ میلیون ریال،
۴- استفاده از مبلغ اختلاس در تاسیس بانک آریا،
۵- خروج بخشی از سرمایه به خارج از کشور،
۶- پرداخت رشوه که ۳۰ فقره رشوه آن را متهم اعتراف کرده و برای ۱۶ مورد پرداخت رشوه قرار مجرمیت صادر شده که یکی از آنها رشوه به مدیر عامل بانک ملی بوده است.
همچنین مبلغ ۲۴ میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال رشوه به رئیس شعبه بانک صادرات اهواز، رشوه به کارکنان شعبه مرکزی، بانک مرکزی کیش، ۲۰ میلیون ریال رشوه به خانم “میم”، ۷۰ میلیون ریال رشوه به آقای “ز”، ۵۰ میلیون ریال رشوه به خانم “الف”، ۲۰ میلیون ریال رشوه به آقای “س”، ۱۰ میلیون ریال رشوه به آقای “ک”، ۹ میلیارد ریال رشوه به آقای “الف” از مسئولان عالی وزارت صنایع، ۵۵۰ میلیارد ریال رشوه به یکی از مسئولان شعب بانک پارسیان که هم اکنون رئیس یکی از شعب بانک تات است. ۲۶۶ هزار دلار و ۳۵۰ میلیون ریال رشوه به آقای “ز” از مسئولان وزارت راه و ترابری، ۱۱۳ هزار یورو رشوه به آقای “پ”، ۲۳۰ هزار یورو و ۸۰۰ میلیون ریال رشوه به آقای “الف” از مدیران وزارت راه، ۱۶۸ هزار یورو به آقای “الف” از مدیران راه و ترابری لارستان بوده است.
در پایان جلسه امروز دادگاه نیز قاضی پرونده اعلام کرد: تاریخ بعدی دادگاه متعاقبا اعلام می شود.
بر اساس اسناد موجود در پرونده فساد بزرگ مالی و کیفر خواستی که توسط جعفری دولت آبادی قرائت شد متهمان مرتکب پرداخت دهها مورد رشوه به برخی از کارکنان، مدیران بانکها و افراد و برخی دستگاههای اجرایی تحت عناوین مختلف شده اند.
به گفته دولت آبادی، این پرونده، مصداقی از یک باند متشکل و سازمانیافته است که با اقدامات مجرمانه در قالب یک شرکت سرمایهگذاری، امنیت اقتصادی جامعه را مخدوش کرده است. کشف جرم و تعقیب گروه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا که در کمتر از یک دهه فعالیت، به یک قطب اقتصادی در کشور تبدیل گردیده است، از مردادماه سال جاری آغاز گردید و به لحاظ گسترده بودن فعالیتهای گروه و ارتکاب این فعالیتها در حوزههای قضایی مختلف از جمله تهران و نیز اهمیت موضوع، در مهرماه سال جاری، رسیدگی به پرونده از دادسرای عمومی و انقلاب اهواز، به دادسرای عمومی و انقلاب تهران احاله شد که به لحاظ اهمیت پرونده از طرف ریاست محترم قوه قضاییه، ناظر ویژه تعیین شد.
به گزارش مهر،رسیدگی به این پرونده علاوه بر روند مورد نیاز و معمول در پروندههای قضایی، که تحقیق در خصوص متهمان و جمعآوری ادله را در پی داشت، از جهت نظارت بر ادارهی شرکتهای گروه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا به منظور حفظ اموال و نیز جلوگیری از تعطیلی کارخانجات و شرکتها، مستلزم فعالیتها و تلاش شبانهروزی همکاران ما در بخشهای مختلف بوده است که بحمدالله پس از چهار ماه منتهی به صدور کیفرخواست برای تعداد زیادی از متهمان این پرونده (شامل ۳۳ جلد و بالغ بر ۱۲ هزار صفحه) شده است. این کیفرخواست دربرگیرنده موارد اتهامی سی و دو نفر از متهمان این پرونده و درخواست مجازات برای آنان است و پرونده نسبت به اتهامات دیگر متهمان و نیز سایر اتهامات برخی از متهمان موضوع همین کیفرخواست مفتوح است.
۲۰۰ روز انفرادی برای متهم ردیف اول
متهم ردیف اول پرونده در آغاز دفاعیات خود گفت: قبول دارم که بسیاری از این اقدامات خلاف قانون بوده است و از طریق دستورات من انجام می شده ولی کارمندان من بی اطلاع بوده و گناهی ندارند و قرار بود آنها آزاد شوند ولی متاسفانه برای کارمندانم قرارهای سنگینی اتخاذ شده است.
وی افزود: بنده ۲۰۰ روز است که در انفرادی هستم و گزارشات را ندیده و نخوانده ام و تنها چند ساعت با وکیلم گفتگو کردم.
متهم ردیف اول پرونده با اعلام اینکه قبول دارم برخی از این اقدامات و ال سی ها صوری بوده و کالایی معامله نشده است گفت: آن زمان که ما این کارها را انجام می دادیم هیچ کس در کشور نمی دانست ال سی یعنی چه؟ و خودم هم نمی دانستم حمل جنس صوری چیست. بروید و بررسی کنید من حتی یک مورد گشایش ارزی از خارج از کشور نداشتم و تمامی ال سی ها داخلی بوده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا پرداخت رشوه به مسئولان فولاد را قبول دارید، گفت: ۹۰۰ میلیون تومان رشوه به آقای “الف” دادم تا سهمیه شمش ما را در فولاد خوزستان حفظ کند. همچنین قرار بود ۲ میلیون دلار به حساب آقای خاوری مدیر عامل فراری بانک ملی واریز کنم تا مجوز سقف اعتبار شرکت را در بانک ملی از طریق بانک مرکزی بالا ببرد که بعد فهمیدم پول واریزی ۳ میلیون و ۱۰۹ هزار دلار بوده است. همچنین ۲ میلیارد و ۴۵۰ میلیون تومان نیز به آقای “ک” برای یک امر خیر دادم.
مه آفرید خسروی اظهار داشت: در مزایده خط آهن شیراز – بندرعباس هیچکس در ۳ مزایده شرکت نکرد که برنامه ما تنها تولید بود و قصد خیانت به کشور نداشتیم اگر قصدمان خیانت بود پول ها را از کشور خارج می کردیم. حال اینکه برخی از کشورها به خارج منتقل شد دلیلش این است که تحریم ها موجب شد که نتوانیم گشایش اعتبار داشته باشیم.
وی افزود: مشاوری از سوی دستگاهی برای همکاری با ما معرفی شد و ۴ میلیارد تومان به حساب مشاور ریختیم و این مشاور ۷۰۰ میلیون تومان پورسانت به آقای “گ” که امور مالی ما بود داد که این شخص پول را به شرکت برگرداند. همچنین این مشاور به ۳ نفر از مسئولان وزارت راه هم از این مبلغ پورسانت داد.
متهم ردیف اول اختلاس ۳ هزار میلیاردی گفت: فردی به نام “ر” قرار شد ۴۰۰ میلیون تومان پول از ما بگیرد و به یکی از مسئولان سابق وزارت راه بدهد تا بتوانیم تفاهمنامه ای منعقد کنیم. پول را دادیم ولی خبری نشد.
آریا در ادامه دفاعیات خود گفت: من مدیر عامل بودم و اعتراف می کنم خلاف هایی را انجام داده ام ولی نمی دانم برخی از این رشوه ها چقدر بوده است. به عنوان مثال می دانم که آقای “الف” برای دریافت و اخذ مجوز بانک آریا در اتاق من جلسه داشت ولی نمی دانم به فلان شخص چقدر رشوه دادم. ما ۱۷ کارخانه ایجاد کردیم و اگر می خواستم کلاهبرداری کنم تمامی پول ها را به خارج از کشور می بردم. کارشناسان شما بروند ارزیابی کنند تا ببینند چقدر از این پول ها در داخل هزینه شده است.
وی افزود: بنده آپارتمانی در آستارا خان خریدم و خاوری به من گفت بخشی از پول ها را به آنجا ببر. من ۴ ماه صحبت نکردم و هر حکمی که صادر شود را قبول دارم و روی چشمم می گذارم. این خلاف ها موجب آسیب زدن به کشور شده است.
قاضی پرونده از مه آفرید خسروی سئوال کرد در مورد پولشویی ها چه دفاعی دارید، گفت: از این ۲۸ هزار میلیارد تومان ۱۰۰۰ میلیارد تومان آن تسویه شده است. بر اساس قانون به حساب بانک طلبکار واریز شده است در ضمن ال سی هایی که در بانک صادرات گشوده شده است و پول پیش آن هم واریز شده قانونی بوده من نمی دانستم این اقدام پولشویی است. فقط می خواستیم امضای قراردادها را جلو ببریم.
متهم گفت: من نمی دانم آقای “ک” (رئیس شعبه بانک صادرات اهواز) بهتر می داند. قاضی، “ک” را به جایگاه متهمان فراخواند و وی گفت مسئولان شرکت همه از وضعیت ال سی ها باخبر بودند و حتی فرم های درخواست و پیش فاکتورها را خودشان امضا می کردند. بنده آن ۲ میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان پولی را که از آقای خسروی گرفتم برای کار خیر بود.
اظهارات متهم پرونده به دلیل وقت نماز و اتمام جلسه دادگاه نیمه تمام ماند و الباقی دفاعیات به جلسه بعد ارائه می شود.
متهمان کجایند؟!
به گزارش مهر، نماینده دادستان پس از استماع دفاعیات مهآفرید خسروی در خصوص اینکه وی هیچ اطلاعی از رشوهها نداشته و شبکهای هم کار نمیکرد، گفت: طبیعی است حجم بالای رشوهها باعث شود متهم برخی از رشوهها را فراموش کند. حلقه ارتباط با مدیران بانک ملی، حلقه ارتباط با مدیران بانک صادرات و سامان، حلقه کارمندان و بسیاری از شبکههای دیگر زیر نظر مستمر آقای خسروی بودهاند به نحوی که به اعتراف کارکنان شرکت هیچکس حق آب خوردن بدون اجازه او را نداشته است.
وی افزود: متهم پرونده براساس اعترافات سایر متهمان سرمایه ملی را به نفع خود مصادره کرده بود. وی تلاش میکند خود را فعال اقتصادی زمینخورده معرفی کند.
نماینده دادستان اعلام کرد: مهافرید خسروی سلطان رشوه ایران است. هرکس با وی دست میداد مطمئن بود در این دست پولی است و این خصلت تمامی مجرمان بزرگ اقتصادی، مواد مخدر و مافیای جهان است. این متهم رشوهها و پولهایی را به برخی خیریهها واریز میکرد تا خود را مقدس جلوه دهد.
وی خطاب به متهم گفت: مهرگان امیرخسروی کجاست؟، آقای خاوری کجاست؟، آقای حسن- س کجاست؟، آقای عباس- ش کجاست؟، آقای بهروز- ب کجاست؟، همه اینها فراری هستند. معلوم است که اقداماتشان شبکهای بوده است. حتی یکی از همکاران وی به نام ایرج- ش گفته است آقای خسروی به من گفت از کشور فرار کن و تمام اتهامات را گردن بگیر. متهم خود اقرار کرده معاملات صوری را قبول دارد ولی باز هم دارد اظهارات دیگری در محضر دادگاه اعلام میکند.
دروغپردازی دوباره امپراطوری دروغ درباره سفر به عربستان و دریافت کمک مالی
در پی دروغ پردازی اخیر صدا و سیما و وزیر اطلاعات درباره ی حضور سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در نشستی در عربستان و دریافت پول، روابط عمومی دبیرخانه این شورا در اطلاعیه ای که در اختیار رسانه ها قرار داد نوشت:
در حالی که متصدیان کشور برای سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی های دیپلماتیک خود در حال باج دادن از بیت المال به دیگر کشور های دنیا هستند، رسانه ی امپراطوری دروغ با جعل خبری مدعی حضور سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید در اجلاس عربستان و دریافت پول شد.
اگر چه این رویه دروغ پراکنی و اتهام زنی به رویه ای نخ نما و تکراری تبدیل شده است اما با توجه به تکرار آن از سوی صدا و سیمایی که با هزینه ی بیت المال اداره می شود به اطلاع می رساند آقای اردشیر امیرارجمند، نه تنها در این نشست حضور نداشته بلکه اصولا سفری به عربستان نیز نداشته است.
بدیهی است دستگاه حاکمه ای که صادق ترین فرزندان انقلاب و کشور را در حبس و محرومیت قرار می دهد ترسی برای از دست دادن اعتماد مردم وجود ندارد و برای اثبات ادعاهای خود تن به انتشار هر خبر کذبی خواهد داد.
روابط عمومی دبیرخانه شورای هماهنگی راه سبز امید
به گزارش کلمه، در روزهای گذشته صدا و سیما در خبری مدعی شده بود که اردشیر امیر ارجمند در ضیافت مهمانی و جشن پادشاه عربستان پول دریافت کرده است درحالی که مشاور ارشد میرحسین اساسا در این برنامه حضور نداشته.
یادآور می شود ضیافتی که مصلحی متصدی وزارت اطلاعات به آن اشاره کرده است چنانکه رسانه ها اعلام کرده اند ضیافتی فرهنگی است که سالانه برگزار میشود و در سالهای گذشته نمایندگان رهبری هم در آن شرکت داشته اند.
چند روز پیش نیز در ادامه انتساب انواع تهمت ها رسانه های محافظه کار مجدداً ادعای واهی پرداخت کمک مالی مراکز و منابع خارجی به رئیس جمهوری سابق ایران و بنیاد گفت و گوی تمدن ها را مطرح نموده بودند.
پیش از این احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، مدعی شده بود: من سندهایی بدست آورده ام که آمریکاییها یک میلیارد دلار از طریق افراد سعودی که هم اکنون عامل آمریکا در کشورهای منطقه هستند، به سران فتنه دادند و همین سعودیها که به نمایندگی آمریکا صحبت میکردند،گفتند، اگر توانستید نظام را منقرض کنید، تا ۵۰ میلیارد دلار دیگر را هم میدهیم.
تجاوز و شکنجه در زندان های بشار اسد؛ مدارک جدید سازمان عفو بینالملل
سازمان عفو بینالملل اعلام کرده است که به مدارک جدیدی از شکنجه مخالفان دولت توسط نیروهای امنیتی سوریه دست یافته است.
نیل ساموندز، از مسئولان سازمان عفو بینالملل، گفته است که با مردی گفتوگو کرده است که بخشی از دست خود را بر اثر انفجار مواد منفجره از دست داده بود.
او گفته است که بعد از این که حاضر نشد رو به عکس بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، التماس کند، نیروهای امنیتی سوریه دستش را منفجر کردهاند.
به گزارش بی بی سی، دیگر سوریهایی که در یک اردوگاه در اردن مستقر شدهاند، میگویند که بازداشتشدگان برای مدت طولانی ضرب و شتم و در موقعیتهای پرتنش قرار داده میشوند.
یکی از افرادی که در بازداشت نیروهای دولتی سوریه بوده، گفته است که وادار شده است شاهد تجاوز به یک زندانی مرد دیگر باشد.
پیش از این هم کمپین بینالمللی آفاز که یک شبکه بینالمللی مدافع حقوق بشر است، اعلام کرده بود که مدارک و مستنداتی در اختیار دارد که نشان میدهد در ماههای گذشته، بیش از ۶۰۰ نفر از معترضان سوری زیر شکنجه نیروهای امنیتی کشته شدهاند.
این کمپین روز پنجم ژانویه از ناظران اتحادیه عرب که در آن زمان در سوریه بودند، خواسته بود تا از مراکز مورد نظر این کمپین بازدید کنند تا از توقف “شکنجه” بازداشتشدگان احتمالی اطمینان حاصل شود.
ادامه خشونتها
همزمان با سفر یک مقام رسمی دولت چین به سوریه، خشونت علیه معترضان به دولت در این کشور ادامه داشته است.
هنوز اعلام نشده است که ژای ژون، معاون وزیر امور خارجه چین، چه پیامی برای بشار اسد، رئیس جمهور سوریه برده است، ولی دولت چین پیش از این، قطعنامه سازمان ملل متحد را که خواهان کنارهگیری آقای اسد از قدرت شده بود، وتو کرده است.
در عین حال، شهر حمص، همچنان زیر آتش شدید توپخانه ارتش سوریه بوده است و مخالفان دولت میگویند در تظاهراتی که مردم این کشور بعد از برگزاری نماز جمعه در آخر هفتهها برگزار میکنند، چندین نفر در شهرهای مختلف سوریه هدف گلوله قرار گرفته و کشته شدهاند.
دولت چین اعلام کرده است که امیدوار است “یک راه حل صلحآمیز و مناسب” برای مشکل سوریه حاصل شود.
کمک ۲ میلیون پوندی بریتانیا
روز جمعه، ۱۷ فوریه، دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا اعلام کرد که این کشور منابع مالی لازم را برای تامین کمکهای دارویی و پزشکی، و مواد غذایی مورد نیاز ۲۰ هزار نفر از افرادی که زندگی آنها تحت تاثیر درگیریها در شهر حمص در سوریه قرار گرفته است، فراهم میکند.
ارزش این کمکها حدود ۲ میلیون پوند اعلام شده است.
نخست وزیر بریتانیا آنچه را که در سوریه رخ میدهد، یک “کشتار” توصیف کرد و گفت که وضعیتی “وحشتناک” در این کشور به وجود آمده است.
او اضافه کرد که جامعه بینالملل باید دست به اقدامات بیشتری بزند تا “از دست این دیکتاتور ددمنش” راحت شود.
با اجرای قانون برنامه توسعه کارگران متضرر می شوند
رئیس شورای اسلامی کار صنایع ریخته گری ایران گفت: اجرای ماده ۳۱ قانون برنامه توسعه پنجم در خصوص محاسبه حقوق بازنشستگی به شدت کارگران را متضرر خواهد کرد.
داوود میرزایی در گفتگو با ایلنا در توضیح ماهیت ماده ۳۱ قانون برنامه پنجم افزود: در صورتی که نرخ رشد حقوق و دستمزد اعلام شده بیمهشدگان در دو سال آخر خدمت آنها بیش از نرخ رشد طبیعی حقوق و دستمزد بیمهشدگان باشد و با سالهای قبل سازگار نباشد، مشروط بر آن که این افزایش دستمزد به دلیل ارتقاء شغلی نباشد، صندوق بیمهای مکلف است برقراری حقوق بازنشستگی بیمهشده را بر مبنای میانگین حقوق و دستمزد پنج سال آخر خدمت محاسبه و پرداخت نماید.
او در ادامه خاطر نشان کرد: اگر این افزایش غیر متعارف دستمزد بیش از ۵ درصد باشد برای محاسبه حقوق بازنشستگی میانگین حقوق ۵ سال را مد نظر قرار میدهند که این موضوع بسیار برای کارگران زیان بار خواهد بود چرا که با کاهش حقوق مواجه میشوند.
میرزایی ادامه داد: در این ماده همچنین آمده است که اگر در دو سال آخر فعالیت کارگر از حالت عادی به شیفت تبدیل شود،۱۰ تا ۱۵ درصد بابت حق شیفت به حقوق افزوده میشود.
او با انتقاد به اینکه سیستم محاسباتی سازمان تامین اجتماعی به صورتی است که به صورت خودکار از حالت میانگین ۲ سال به ۵ سال تغییر می یابد که در این مورد کارگران بسیار متضرر خواهند شد.
یک کارگر ۲۷ ساله در آتش سوخت
وقوع آتش سوزی مهیب در اتاقک کارگران در جاده مخصوص کرج موجب مرگ یک کارگر و سوختگی کارگر دیگر شد.
به گزارش مردم سالاری، درساعت ۱۱دقیقه بامداد دیروز وقوع یک مورد آتش سوزی در یک منزل به سامانه ۱۲۵ اعلام شد که در پی آن آتش نشانان ایستگاه های ۴۴ و ۴۵ به طور هم زمان راهی محل حادثه در خیابان چیتگر شمالی، خیابان جهاد شدند.
بهمن جهانشیری فرمانده ایستگاه ۴۵ گفت: آتش سوزی نیمه شب گذشته در یک اتاقک کارگری که برای استراحت کارگران ساختمانی در گوشه ای از حیاط یک ساختمان دردست ساخت بنا شده بود، اتفاق افتاد.
جهانشیری تصریح کرد: زمانی که به محل حادثه رسیدیم اتاقک کاملا شعله ور بود و یکی از کارگران بنام کاوه ر ۲۳ ساله توانسته بود از مهلکه بگریزد اما به شدت از قسمت دست و صورت دچار سوختگی شدید شده بود. وی در مورد عملیات نیروها گفت:آتش نشانان با کشیدن یک رشته لوله آبرسان به محل آتش سوزی، به سرعت شعله های آتش را مهار و خاموش کردند. این فرمانده آتش نشانی در ادامه اظهار داشت: هنگامی که شعله های آتش فرونشست آتش نشانان یک کارگر دیگر را در داخل این اتاقک پیدا کردندکه بنا به اعلام عوامل اورژانس این شخص براثر سوختگی فوت کرده بود.
وی مشخصات این شخص را حسین – م ۲۷ ساله اعلام کرد و افزود: جنازه متوفی برای بررسی علت و چگونگی مرگ به عوامل انتظامی سپرده شد. جهانشیری هم چنین تصریح کرد: آتش نشانان در هنگام عملیات خاموش کردن آتش یک دستگاه سیلندر ۱۱ کیلویی گاز مایع و نیز یک عدد کپسول سفری (پیک نیکی) را قبل از انفجار از میان شعله های آتش بیرون کشیدند.
این فرمانده آتش نشانی در مورد علت بروز آتش سوزی اظهار داشت: هنوز علت وقوع این حادثه معلوم نشده و کارشناسان آتش نشانی در حال بررسی آن هستند.
نقض حقوق انسانی در مراجعه به محاکم قضایی
سعیده اسلامی همسر سعید نعیمی پور نوشته است: حقوق زن حقوق بشر خوانده می شود و رعایت حقوق زنان از شاخصه های توسعه کشورها به شمار میرود.
در این یادداشت که در ادوار نیوز منتشر شد، شمایی از برخورد با زندان در مراکز قضایی به تحریر آمده است:
بعد از مدتی بالا – پایین رفتن از پله های ساختمان سه طبقه دادگاه انقلاب کرج تازه به این نتیجه رسیدم که باید چادر مشکی سرم باشد، با عجله خودم را به خانه رساندم، بعد از سر کردن چادر اینبار با ایست بازرسی دادگاه مواجه شدم افراد زیادی در صف ایستاده بودند و هر یک پس از بیان دلیل مراجعه شان یکی یکی داخل ساختمان دادگاه می شدند تا نوبت به من رسید – تقریبا متوجه شدم که اکثرا برای مواد مخدر و قاچاق ، دعواهای خیابانی ، سرقت آمده اند ، چند نفری هم سراغ دادگاه خانواده را می گرفتند – در میان مراجعین زنان و کودکان دست فروشی که برای تهیه لقمه ای نان به اتهام سد معبر با دستبند آورده می شدند نظرم را به خود جلب می کردند و باز هم علامت سوال بزرگی در ذهنم تداعی می گشت که اگر دست فروشی نکنند چه کنند ؟ …
مامور ایست بازرسی پس از بررسی کارت شناسایی ام پرسید که قصد رفتن به دادگاه خانواده را داری ؟!! توضیح دادم که صبح زود با یورش ماموران امنیتی همسرم و وسایل شخصی زندگیم از خانه ربوده شدند و پس از گذشت سه روز هیچ اطلاعی از او ندارم ، بدون آنکه پاسخی دهد مکثی کرد و خواست به گوشه ای روم و منتظر بمانم، همچنان مردم در رفت و امد بودند افراد گوناگون وارد می شدند و من در گوشه ای نظاره گر بودم ، حوصله ام سر رفت و پس از کلی جر و بحث وارد دادگاه شدم ، از اتاق رایانه به بایگانی ، …. ریاست شعب …. بازپرسی به اتاق دادستان و ….. بالاخره موفق شدم دادستان را ببینم و مشکلم را بیان کنم ، گفتم که اطلاعی از مکان و نحوه نگهداری همسرم ندارم و با آن خشونتی که موقع دستگیریش نشان دادند حتی نمی دانم که الان زنده است یا مرده ؟ دادستان محترم در کمال متانت و خونسردی فرمودند : برای جستجوی اجساد باید به پزشکی قانونی و سردخانه ها سر بزنی نه اینکه وقت دادستانی را بگیری …. با خودم فکر کردم مگر نه این است که امثال همسر من رفته اند تا زندگی را شوری بخشند و جامعه را از مردگی نجات دهند .
احساس مسئولیت و بی خبری از وضعیت همسرم آزارم می داد و گرنه از همان ابتدا می دانستم که کسی پاسخگو نخواهد بود ، در همان وضعیت بهت و حیرت از پاسخ دادستان ، مراجعین دیگر پاسخ گرفته و راهنمایی شده و از اتاق دادستان خارج می شدند اما من به دلیل سیاسی بودن همسرم و اینکه بلد نبودم چادر اجباری را خوب جمع و جور کنم – بدون چادر هم البته پوششم کاملا مناسب بود – مستحق تحمل توپ و تشر مسئولین و بعضا هم نگاههای …….آنان بودم .
متوجه شدم که در رویه قضایی ما ارزش و منزلت یک سارق یا فروشنده مواد از امثال همسرم که برای تعالی جامعه سعی در نشان دادن زشتیهای جامعه در راستای ارتقا ان دارند به مراتب بیشتر است.
با یک بار مراجعه به دادگاه ها می توان به وضوح نقض حقوق افراد و نیز تبعیض جنسیتی را مشاهده کرد ، به هر بخش از دادگاه که مراجعه می کردم در جوابم سوالهای نامربوطی از من پرسیده می شد که فقط مایه تاسف و اشمئزاز است : چند سال داری ؟!!! نامزدی یا ازدواج کردی ؟!! بچه داری ؟!! حجابت که بد نیست ، ایست بازرسی اجبار کرد چادر سر کنی ؟!! خانه ات کجاست ؟ با کی زندگی می کنی ؟ !! آزار دهنده تر از همه اینها همه هم نگاههای سنگین و هرزه ای بود که سراپایت را ورانداز می کرد و تصویر قربانی بودن در ذهنت پر رنگ تر میشد و اینجا بود که معنی واقعی ترور جنسیتی را درک و لمس می کردم ، آیا در جامعه ی ما نشان و دورنمایی از رشد و پیشرفت حقوق بشر ( حقوق زن ) به چشم می خورد ؟ نمی دانم اگر جای من با همسرم عوض میشد او هم مخاطب سوالهای بالا قرار می گرفت ؟ مسلما نه چون او یک مرد است.
بند زنان؛ همزیستی همه طیف های سیاسی و فکری
مهدیه گلرو دانشجوی در بند در پیامی که از زندان ارسال داشته است از ایجاد جامعه ای کوچک در درون زندان می گوید که در آن زندانیان سیاسی زن در غم ها و شادی های هم شریکند. از جامعه ای که در آن تحمل آرا مخالف وجود دارد و احترام و محبت فراموش نمی شود.
در همین حال رضا خندان همسر نسرین ستوده نیز در صفحه فیس بوک خود به نقل از یکی از هم بندی های وی نوشته است: چقدر فضای بیرون زندان ناجوره. همه افسرده و دپرساند. از وقتی که بیرون اومدهام یادم نمییاد کسی را دیده باشم کوچکترین خندهای به لب داشته باشه. هیچکس نمیخنده, هیچکس شاد نیست, همه ناراحت و غمگین و نگرانند….”ما آنجا آنقدر شاد بودیم و برنامه داشتیم که نگو. صبح تا شب میگفتیم و میخندیدیم. همگی مثل یک خانواده بودیم در نهایت صمیمیت.”
خندان نوشته است: البته اینها را کم و بیش میدانستم ولی شنیدن این حرفها از دهان کسی که ۱۴ ماه در بند زنان سیاسی زندگی کرده, لطف دیگری داشت. به ویژه وقتی که اینها را از زبان همهی کسانی که آزاد میشوند یا مرخصی میآیند هم میشنوی، خیالت راحت میشود. روابط خوب و صمیمی خانمها در بند زنان سیاسی با وجود گرایشها و تعلقات دینی, سیاسی و فرهنگی و حتی قومی گوناگون, تجربهی بینظیری است که حتی در بیرون زندان هم پدیده ی کمیابی به حساب میآید.
تجربهای که میتواند الگویی باشد از همزیستی طیفهای مختلف فکری, فرهنگی و سیاسی در یک فضای صد در صد بسته, با همهی تنگناها و مشکلات ویژهاش.
همین فضای صمیمی, در بین خانوادهها هم حاکم است. در واقع همهی ما اعم از خانوادهها و زندانیانمان به یک خانوادهی بزرگتری تبدیل شدهایم که غم و شادی یکی از ما باعث نگرانی و یا خوشحالی دیگران است.
تجربهای که میتواند الگویی باشد از همزیستی طیفهای مختلف فکری, فرهنگی و سیاسی در یک فضای صد در صد بسته, با همهی تنگناها و مشکلات ویژهاش.
همین فضای صمیمی, در بین خانوادهها هم حاکم است. در واقع همهی ما اعم از خانوادهها و زندانیانمان به یک خانوادهی بزرگتری تبدیل شدهایم که غم و شادی یکی از ما باعث نگرانی و یا خوشحالی دیگران است.
متن پیام مهدیه گلرو که در صفحه انقلاب سبز فیس بوک منتشر شد، بدین شرح است:
با سلام به دوستانی که این چند خط را با چشم هایشان متبرک می کنند.
این روزها اخبار ناراحت کننده ای به من رسیده است که لازم دانستم چند نکته را خطاب به دوستانم به عرض برسانم، ما زنان سیاسی با همه تضادها در آرا و اختلاف نظرات توانسته ایم در کنار یکدیگر با مسالمت زندگی کنیم و با تلاش جامعه ای را که در دلهایمان آرزو داریم به صورت کوچکتر ایجاد سازیم، جامعه ای که در آن تحمل آرا مخالف را داشته باشیم و احترام و محبت را فراموش نکنیم، از غم یکدیگر غمگین و در شادی دیگری شریک شویم، لذا از دوستانی که تلاش ما را برای دیدن چنین فضایی ندیده اند و یا نادیده می گیرند تقاضا دارم تا از هرگونه اظهار نظری خود داری کرده و اخبار مربوط به این مسایل را از خانواده ها جویا شوند و به مسایل غیر واقعی و حاشیه ای که تنها دوستان را غمگین و دشمنان را شاد می سازد دامن نزنند.
با آرزوی آزادی | مهدیه گلرو | ۲۴ بهمن, ۹۰ | اوین – به امید دیدار
نوسان قیمت دلار به بازار لوازم خانگی رسید؛ ۱۰ درصد افزایش قیمت در یک هفته
رئیس اتحادیه کشوری لوازم خانگی از افزایش ده درصدی لوازم خانگی در هفته گذشته خبر داد و گفت: تولیدکنندگان از عملکرد بانک مرکزی در ارایه ارز دولتی گلهمند هستند و هم اکنون به اذعان واردکنندگان، ارز ۱۲۲۶ تومانی به دست آنها نمیرسد.
محمد طحانپور در گفتگو با مهر با تائید خبر افزایش ده درصدی محصولات مختلف لوازم خانگی، گفت: قیمت لوازم خانگی در هفته گذشته ده درصد گران شده، این درحالی است که برندهای مختلف و معتبر خارجی به بهانه افزایش نرخ ارز، اقدام به افزایش قیمت محصولات خود کردهاند.
رئیس اتحادیه کشوری لوازم خانگی افزود: در مقابل اما تولیدکنندگان داخلی نیز اگرچه قیمتهای خود را ده درصد گران کردهاند، اما با افزایش ده درصدی هم موافق نیستند، بلکه تقاضای آنها افزایش ۲۰ درصدی قیمت لوازم خانگی به دلیل افزایش نرخ مواد اولیه و امتناع از عرضه آن از سوی برخی دارندگان مواد اولیه در بازار است.
وی تصریح کرد: هم اکنون هیچ یک از فروشندگان مواد اولیه مورد نیاز کارخانجات تولیدی لوازم خانگی داخلی، برای فروش کالای خود فاکتور ارایه نمیدهند، در مقابل خریداران نیز نمیتوانند شکایتی از آنها به دلیل عدم ارایه فاکتور داشته باشند، چراکه در مقابل در هفتههای بعد نمیتوانند کالای مورد نیاز خود را از آنها دریافت کنند.
طحانپور گفت: عدم گشایش السی، به خودی خود قیمت مواد اولیه و محصولات لوازم خانگی را بالا میبرد، اما نرخ ارز نیز مزید بر علت شده و افزایش هزینه را برای کارخانجات لوازم خانگی اعم از تولیدکننده و واردکننده رقم زده است.
وی اظهار داشت: بسیاری از تولیدکنندگان از عملکرد سیستم بانکی و بانک مرکزی در ارایه ارز ۱۲۲۶ تومانی ناراضی هستند و اذعان میکنند که ارز دولتی به راحتی به دست آنها نمیرسد و تاکنون نتوانستهاند از ارز دولتی بهرهمند شوند. بنابراین باید ارز را با قیمت بازار آزاد تهیه کرده و همین امر سبب تقاضای آنها برای افزایش قیمت شده است.
طحانپور گفت: بسیاری از کارخانجات تولیدی بزرگ که کارگران آنها نیز کم نیستند، اعلام کردهاند که از ابتدای سال ۹۱، قادر به حفظ کارگران و اشتغال موجود کارخانه خود نیستند و تعدیل نیرو خواهند داشت.
در روزهای اخیر لوازم خانگی در بازار افزایش ده درصدی را تجربه کرده، این درحالی است که سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان موافقتی با افزایش قیمت نداشته است.
۳۵۰۰ داماد پشت میله های زندان
رئیس ستاد دیه کشور با تشریح آخرین وضعیت زندانیان جرائم غیرعمد گفت: هشت هزار و ۹۰۰ زندانی با اعتبار ۳۰۵ میلیارد تومان در سال جاری آزاد شدند اما هنوز هشت هزار و ۶۵۰ زندانی جرائم غیرعمد در زندانها به سر میبرند.
به گزارش مهر، اسدالله جولایی در پاسخ به اینکه آیا بر اساس وعده مسئولان بانک مرکزی تمامی زندانیان دیه آزاد می شوند گفت: پس از اصلاح و تصویب قانون جدید بیمه ها مکلف شدند در مقابل پولی که در ازای بیمه شخص ثالث دریافت می کنند در برابر مردم مسئول باشند و صندوق تامین خسارت بدنی که با حضور پنج مسئول شامل رئیس بیمه مرکزی و چهار وزیر مدیریت می شود نسبت به قربانیان دیه متعهد باشند. یعنی به عنوان مثال اگر راننده ای پس از تصادف و صدمه زدن به شهروندی فرار کرد به قربانی تصادف خسارت پرداخت کند چرا که در طول سال این صندوق پول هنگفتی را برای انجام این امور ذخیره می کند.
مدیرعامل ستاد دیه کشور با بیان اینکه بیش از ۱۰ میلیون شهروند ایرانی به عنوان خیر در ۶ ماهه گذشته کمکهای نقدی خود را از طریق خودپردازها به حساب ستاد دیه واریز کرده اند گفت: در طول سال ۲۰۰ مراسم گلریزان برگزار می شود که مردم از طریق این برنامه های کمکهای خوبی برای آزادی زندانیان انجام می دهند.
جولایی در خصوص آخرین آمارها از آزادی زندانیان دیه در کشور گفت: در ۹ ماهه سال جاری هشت هزار و ۸۷۴ زندانی جرائم غیرعمد از زندان آزاد شدند.
وی اظهار داشت: خیرین، دولت، بیمه و بخشودگیها در مجموع مبلغ ۳۰۵ میلیارد تومان برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد در سال جاری در کارنامه سال ۹۰ ثبت کردند که بر اساس جدول ذیل تقسیم بندی شده است.
جولایی گفت: همچنین بانکها یک میلیارد تومان برای آزادی زندانیان جرائم غیرعمد به ستاد دیه کمک کرده اند. این در حالی است که اگر قانون اصلاح نمی شد امروز شاهد حضور ۵۰ هزار زندانی دیه در زندانهای کشور بودیم.
وی در پاسخ به اینکه هم اکنون تعداد زندانیان جرائم غیرعمد در زندانهای کشور چه تعداد است گفت: بر اساس آخرین آمارها تا دیماه سال جاری هشت هزار و ۶۵۲ زندانی جرائم غیرعمد در زندانهای کشور محبوس هستند که یکهزار و ۵۰۰ نفر از آنها را زندانیان دیه تشکیل می دهند.
مدیرعامل ستاد دیه کشور از وجود سه هزار و ۵۰۰ زندانی مهریه در زندانهای کشور خبر داد و افزود: متاسفانه مهریه های نامتعارف موجب شده تا جوانان پشت میله های زندان عمر خود را هدر دهند چرا که در بسیاری از پرونده های مهریه از ۱۶۰۰ سکه تا ۳۰۰ هزار سکه مشاهده می شود که این مهریه ها معقولانه نیست.
وی افزود: ستاد دیه نمی تواند هر پرونده مهریه ای را دنبال کرده و برای آزادی آن اقدام کند زیرا سقف کمکها ۵ تا ۱۰ میلیون تومان است و نمی شود تمام بودجه ستاد دیه را برای آزادی یک زندانی مهریه که ۳۰۰۰ سکه مهریه همسرش کرده هزینه کرد. باید خانواده ها کمک کنند تا مشکل این جوانان زندانی هر چه زودتر برطرف شود.
تعداد شاغلان و بیکاران؛ ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار بیکار
نتایج طرح آمارگیری و نیروی کار (جدول شماره ۱) نشان میدهد که «جمعیت فعال» (شامل مجموع افراد شاغل و نیز افراد جویای کار) از ۲۳ میلیون و ۲۹۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۴، به ۲۳ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۱۳۸۸ رسیده است.
به گزارش بازتاب، طی این دوره ۴ ساله، تنها ۵۵۰ هزار نفر و به عبارت دیگر سالانه حدود ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار شدهاند. به بیان دیگر جمعیت فعال کشور در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ از رشد بسیار کند کمتر از ۱ درصد برخوردار بوده، که این رقم به دلایل زیر برای افراد آشنا به دادههای جمعیتی و بازار کار بسی تعجب آور است.
جدول شماره ۱
روند تغییرات جمعیت فعال، شاغل و بیکار (ارقام به هزار نفر) | ||||||
شرح | ۱۳۸۴ | ۱۳۸۵ | ۱۳۸۶ | ۱۳۸۷ | ۱۳۸۸ | بهار ۱۳۸۹ |
جمعیت فعال | ۲۳,۲۹۰ | ۲۳,۴۸۴ | ۲۳,۵۷۸ | ۲۲,۸۹۲ | ۲۳,۸۴۰ | ۲۴,۲۰۴ |
جمعیت شاغل | ۲۰,۶۱۵ | ۲۰,۸۳۷ | ۲۱,۰۸۷ | ۲۰,۴۸۲ | ۲۱,۰۰۰ | ۲۰,۶۷۷ |
جمعیت بیکار | ۲,۶۷۵ | ۲,۶۴۷ | ۲,۴۸۰ | ۲,۳۹۰ | ۲,۸۴۰ | ۳,۵۲۹ |
نرخ بیکاری | %۱۱,۵ | %۱۱,۳ | %۱۰,۵ | %۱۰,۴ | %۱۱,۹ | %۱۴,۵ |
منبع: طرح نمونهگیری نیروی کار، اشتغال و بیکاری (مرکز آمار ایران) |
الف- کشور ما دارای جمعیت جوان بوده و بالاترین تعداد جمعیت در گروه سنی ۳۰-۲۰ سال قرار دارند.
ب- میانگین نرخ رشد جمعیت فعال طی سالهای ۶۵-۵۵ و ۷۵-۶۵ حداقل ۲ درصد و در سالهای ۸۵-۱۳۷۵ سالانه ۴ درصد بوده است.
ج- پیشبینیهای برنامه چهارم افزایش سالانه جمعیت فعال را بیش از ۷۰۰ هزار نفر برآورد کرده است.
اکنون سؤال اینجاست که چرا به جای ۷۰۰ هزار نفر مورد انتظار در سال فقط ۱۴۰ هزار نفر وارد بازار کار کشور شدهاند و بقیه این افراد بالقوه فعال کجا هستند؟
بررسی تغییرات جمعیت فعال
برخی از کارشناسان یکی از دلایل کاهش نرخ رشد ”جمعیت فعال” را گسترش کمی آموزش عالی در سالهای اخیر به ویژه گسترش دانشگاه پیام نور میدانند. اگر چه این موضوع تا حدودی در پایین آوردن وارد شوندگان به بازار کار نقش داشته است، لیکن نمیتواند به تنهایی کل تفاوت ۵۶۰ هزار نفری (۵۶۰ =۱۴۰-۷۰۰) را توضیح دهد.
دلیل مهم دیگری که برای این کاهش وجود دارد و با مطالعات نظری و تجربی در سایر کشورها نیز همخوانی دارد وجود نرخ بالای بیکاری در کشور است. در شرایطی که نرخ بیکاری در سطح بالایی قرار داشته باشد، انتظار میرود که ”نرخ فعالیت”(نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور) کاهش یابد. این پدیده که به ”اثر مأیوس کنندگی” معروف است افراد را از جست وجوی کار مأیوس میکند، زیرا آنان به هر دری که میزنند نمیتوانند شغلی به دست آورند و از جمعیت فعال خارج میشوند. مطالعات طرح آمارگیری نیز این عامل را یکی از عوامل کاهش ”نرخ فعالیت” بیان میکند.
علاوه بر این برخی افراد اگر چه بیکار و در جست و جوی کار هستند، لیکن نمیدانند برای کاریابی به کجا مراجعه کنند و به دلیل عدم اطلاعرسانی کامل در بازار کار، نه فقط بیکار که غیرفعال باقی میمانند. مطالعات طرح آمارگیری همچنین این عامل را در کاهش ”نرخ فعالیت” دخیل میداند. به این ترتیب برخی افراد یا به دلیل ناآگاهی و یا به دلیل یأس از یافتن شغل از جمعیت فعال حذف میشوند. این استدلال همچنین تا حدودی در ارتباط با گسترش کمی آموزش عالی نیز صادق است. تقاضای بیش از حد آموزش عالی تا حدود زیادی ناشی از بیکاری جوانان به ویژه بیکاری بالای فارغ التحصیلان دبیرستانی است که مشغول شدن در نهادهای آموزش عالی جایگزین مناسبی برای فعالیت و اشتغال است.
مجموعه این عوامل موجب شده است که به جای سالانه ۷۰۰ هزار نفر، فقط ۱۴۰ هزار نفر در سال وارد بازار کار کشور شوند و در نتیجه نسبت جمعیت فعال به کل جمعیت کشور، برخلاف تمام پیشبینیهای قبلی، به جای افزایش، از روند کاهشی برخوردار شده و از ۴۱ درصد در سال ۱۳۸۴ به ۳۹ درصد در سال ۱۳۸۸ برسد.
نکته مهم دیگری که ذکر آن ضروری به نظر میرسد، آنست که جمعیت فعال در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ با نوسانات بسیار زیادی همراه بوده است به گونهای که در دوره ۸۶-۱۳۸۴ از روند نسبتاً فزاینده ولی کند (با رشد سالانه کمتر از ۱ درصد) برخوردار بوده است و در سال ۱۳۸۷ با ۳ درصد کاهش از ۲۳,۵۷۸,۰۰۰ نفر به ۲۲,۸۹۲,۰۰۰ نفر میرسد و مجدداً در سال ۱۳۸۸ مشمول ۴ درصد افزایش میشود. معلوم نیست دلیل این نوسانات زیاد در جمعیت فعال چیست و نهادهای آماری چه پاسخ قانع کنندهای برای آن دارند.
بررسی تغییرات جمعیت شاغل
روند تغییرات جمعیت شاغل در دوره ۸۸-۱۳۸۴ حکایت از افزایش ۳۸۵ هزار نفر در جمعیت شاغل در طی ۴ سال ۸۸-۱۳۸۴ دارد. به بیان دیگر آمار نمونهگیری مرکز آمار ایران نشان میدهد که در طی سالهای ۸۸-۱۳۸۴ سالانه تنها ۹۷ هزار نفر به جمعیت شاغل کشور اضافه شده است. آخرین آمار موجود در سایت مرکز آمار ایران مربوط به بهار ۱۳۸۹ میباشد که تعداد شاغلان را در بهار ۸۹، ۲۰,۶۷۷,۰۰۰ نفر اعلام میکند که در مقایسه با میانگین سال ۱۳۸۸ حدود ۳۰۰ هزار نفر کاهش یافته است.
بررسی تغییرات جمعیت بیکار
تعداد بیکاران از ۲ میلیون و ۶۷۵ هزار نفر در سال ۸۴، به ۲ میلیون و ۸۴۰ هزار نفر در سال ۸۸ رسیده است و به این ترتیب نرخ بیکاری از ۵/۱۱ درصد به ۹/۱۱ درصد افزایش یافته است. همچنین آمار بهار ۸۹ حاکی از وجود ۳ میلیون و ۵۲۹ هزار نفر بیکار در کشور حکایت دارد که نرخ بیکاری ۵/۱۴ درصدی را به دنبال داشته است.
همانگونه که قبلاً توضیح داده شد جمعیت فعال در طی دوره فوق با کم شماری قابل توجهی روبه رو شده و همین روند کاهنده در “نرخ فعالیت”، خود توضیح میدهد که چرا نرخ بیکاری کم وبیش در سطح بین ۱۱ تا ۱۲ درصد باقی مانده و افزایش نیافته است.
توجه به این نکته ضروری است که اگر جمعیت بالقوه فعال که در جستجوی کارند کمتر از واقعیت برآورد شود، بر پایه رابطه (جمعیت شاغل- جمعیت فعال= جمعیت بیکار)، شکاف بین جمعیت فعال و جمعیت شاغل کمتر شده و نرخ بیکاری کاهش مییابد و در نتیجه سیاستگزاران چنین برداشت خواهند نمود که ضرورت کمتری برای ایجاد اشتغال وجود دارد.
جمع بندی
در تحلیل نهایی دو نکته زیر قابل توجه است:
الف- به دلیل وجود کم شماری در جمعیت فعال، انتظار میرود که جمعیت فعال در آینده نزدیک از رشد فزایندهتری برخوردار شده و اقتصاد کشور در سالهای آینده با بیکاری بالاتری در مقایسه با امروز رو به رو شود.
ب- اگر چه نرخ بیکاری و تغییرات آن به طور کلی شاخص مهمی در سیاستگذاری به حساب میآید ولی تأکید صرف بر نرخ بیکاری بدون توجه به سایر متغیرها مانند تغییرات جمعیت فعال و شاغل میتواند بسیار گمراه کننده باشد. در شرایط موجود که دادههای آماری ”جمعیت فعال” محل تردید است، مناسبترین شاخص برای ارزیابی وضعیت اشتغال و بیکاری در کشور، میتواند بررسی تغییرات سالانه ”جمعیت شاغل” باشد.
هشدار وزیر خارجه بریتانیا نسبت به 'آغاز جنگ سرد جدید' از سوی ایران
ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، هشدار داده است که بلندپروازیهای هستهای ایران میتواند خاورمیانه را به سوی "یک جنگ سرد جدید" سوق دهد.
آقای هیگ کلیک در گفتوگو با روزنامه تلگراف گفت: اگر ایران تسلیحات هستهای تولید کند، "دیگر کشورها در سراسر خاورمیانه میخواهند که کار مشابهی بکنند."
کشورهای غربی همواره ایران را متهم میکنند که در فعالیتهای هستهای خود، اهدافی نظامی را دنبال میکند، ولی ایران تاکید دارد که برنامه هستهای این کشور با اهداف صلحجویانه و برای کاربردهای غیرنظامی دنبال میشود.
آقای هیگ در مصاحبه با تلگراف گفته است که یک "بحران در حال شکلگیری است."
او اضافه کرد: "(ایران) به طور واضحی برنامه تسلیحات هستهای خود را ادامه میدهد."
وزیر امور خارجه بریتانیا گفت: "اگر آنها توان تولید تسلیحات هستهای را به دست آورند، به نظر من، دیگر کشورها در سراسر خاورمیانه خواهند خواست تا به تسلیحات هستهای دست یابند."
او گفت: "در نتیجه، ممکن است خطرناکترین دور اقدامات (کشورها) برای تکثیر هستهای، با تمام پیامدهایی که در ایجاد بیثباتی دارد، در خاورمیانه آغاز شود."
ویلیام هیگ: اگر ایران تسلیحات هستهای تولید کند، "دیگر کشورهای خاورمیانه میخواهند که کار مشابهی بکنند."
آقای هیگ اضافه کرده است که چنین شرایطی، خطر "بروز یک جنگ سرد جدید" در خاورمیانه را به دنبال دارد، بدون آنکه تمام "مکانیزمهای امنیتی" ضروری فراهم باشد.
او گفت: "این شرایط میتواند یک فاجعه در امور جهانی باشد."
روز جمعه، ۱۸ فوریه، آمریکا و اتحادیه اروپا نسبت به امکان آغاز دوباره مذاکرات هستهای با ایران ابراز امیدواری کردند.
گزارش شده است که سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، در نامهای به کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، آمادگی خود را برای ادامه گفتوگوهای هستهای با گروه ۱+۵ اعلام کرده است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا گفته است که نامه ایران به آمریکا و متحدانش "همان (پاسخی) بود که ما منتظرش بودیم".
مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ بر سر فعالیتهای هستهای این کشور از نزدیک به یک سال پیش متوقف شده است.
گروه ۱+۵ با حضور نمایندگانی از کشورهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، روسیه و چین تشکیل شده است.
در ماههای اخیر، با تحریمهای جدید اتحادیه اروپا و آمریکا علیه ایران، فشار کشورهای غربی برای توقف فعالیتهای هستهای این کشور افزایش یافته است.
در عین حال، وزیر امور خارجه بریتانیا با تاکید بر این که بریتانیا از اقدام نظامی علیه ایران حمایت نمیکند، به تلگراف گفت: "ما از استراتژی دوگانه (یعنی) اعمال تحریمها از یک سو و فشار برای مذاکره از سوی دیگر حمایت میکنیم."
او گفت: "تمام گزینهها باید روی میز باشد"، ولی حمله نظامی میتواند "آثار منفی قابل توجهی" داشته باشد.
او گفت: "در شرایط کنونی، ما از ایده حمله نظامی هیچکس به ایران، حمایت نمیکنیم."
بی بی سی
اخراج یک دانشجوی بهایی از دانشگاه شمال آمل
خبرگزاری هرانا - تارنمای جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی گزارش داده است که مسئولین دانشگاه شمال آمل ابتدا از حضور شیما موفقی این دانشجوی بهایی در کلاس های درس جلوگیری کرده و وی را به سازمان سنجش ارجاع داده اند.
پس از آن حراست دانشگاه با جلوگیری از ورود وی به دانشگاه، اعلام کرده اند که وی برای پیگیری به وزارت علوم مراجعه کند.
پیگیری های شیما موفقی در سازمان سنجش و وزارت علوم از سرف مسئولین این دو نهاد دولتی بی پاسخ مانده است.
بر اساس مدارک منتشر شده توسط فعالین حق تحصیل در سال های گذشته، وزارت اطلاعات با شناسایی دانشجویان بهایی و فشار بر وزارت علوم و سازمان سنجش، عامل اصلی اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاه ها است.
هرانا؛ بازداشت هشت شهروند بهایی در مشهد / تکمیلی
خبرگزاری هرانا – بازداشت شدگان روز گذشته شهروندان بهایی در مشهد بر اساس آخریت اطلاعات رسیده به هشت نفر افزایش یافت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، شهزاد خلیلی، فتانه حاجی پور، نوید نبیلی دیگر بازداشت شدگان روز جمعه در شهر مشهد بودند که به حرم برپایی یک نمایشگاه کارهای دستی در منزل یک شهروند بهایی بازداشت شدند.
گفتنی است ماموران امنیتی در مشهد با مراجعه به منزل یکی از شهروندان بهایی ساکن این شهر که محل برگزاری یک نمایشگاه خصوصی بوده است ضمن بازجویی از حاضرین و تفتیش منزل و ضبط وسایل و فیلم برداری هشت نفر را بازداشت کردند.
محکومیت یک مرد میانسال به اعدام در گیلان
خبرگزاری هرانا - مرد میانسالی که با ادعای مهدورالدم بودن دختر ۲۰ سالهای، او را در زمینهای کشاورزی به قتل رسانده بود، پس از محاکمه در دادگاه کیفری به اعدام محکوم شده است.
مرد میانسال ۵۰ سالهای به نام علی از سوی شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان گیلان به اتهام قتل دختر جوانی به نام پریسا، ۲۰ ساله، به اعدام محکوم شد.
به گزارش مهر، این دختر جوان ۲۲ خردادماه امسال در زمینهای کشاورزی طالب آباد انزلی و به ضربههای کارد از پا درآمد.
بر اساس این گزارش مرد متهم درباره انگیزهاش در دادگاه گفت: "من سه سال قبل به طور اتفاقی با پریسا در یک بنگاه معاملات املاک آشنا شدم. رفتار او طوری بود که توجهم را جلب کرد و وقتی پیشنهاد دوستی دادم، موافقت کرد. بعد از آن رابطه ما شروع شد و من هر روز بیشتر از قبل به پریسا علاقهمند میشدم، اما بعد از مدتی به خاطر کارهایی که انجام میداد و بعضی اخلاقهایش تصمیم گرفتم، رابطهام را با او قطع کنم ولی او مزاحمم میشد و راضی به پایان دوستیمان نبود. در حالیکه دیگر چارهای برایم باقی نمانده بود، تصمیم گرفتم او را بکشم و از دستش نجات پیدا کنم."
به گزارش مهر، این دختر جوان ۲۲ خردادماه امسال در زمینهای کشاورزی طالب آباد انزلی و به ضربههای کارد از پا درآمد.
بر اساس این گزارش مرد متهم درباره انگیزهاش در دادگاه گفت: "من سه سال قبل به طور اتفاقی با پریسا در یک بنگاه معاملات املاک آشنا شدم. رفتار او طوری بود که توجهم را جلب کرد و وقتی پیشنهاد دوستی دادم، موافقت کرد. بعد از آن رابطه ما شروع شد و من هر روز بیشتر از قبل به پریسا علاقهمند میشدم، اما بعد از مدتی به خاطر کارهایی که انجام میداد و بعضی اخلاقهایش تصمیم گرفتم، رابطهام را با او قطع کنم ولی او مزاحمم میشد و راضی به پایان دوستیمان نبود. در حالیکه دیگر چارهای برایم باقی نمانده بود، تصمیم گرفتم او را بکشم و از دستش نجات پیدا کنم."
حمله نیروهای امنیتی و انتظامی به منزل درویش گنابادی در شهر کوار
خبرگزاری هرانا - درپی یورش ماموران امنیتی به منزل یکی از دراویش گنابادی شهر کوار دراویش شهر این شهر در مقابل پاسگاه انتظامی این شهر تجمع کردهاند.
به گزارش سایت مجذوبان نور، صبح امروز مامورین امنیتی و لباس شخصی با یورش به منزل کاظم دهقان از دراویش گنابادی ساکن شهر کوار واقع در استان فارس که مسئولیت برگزاری مراسم درویشی شبهای دوشنبه را نیز به عهده دارد وی را بازداشت و به پاسگاه انتظامی شهر کوار منتقل کردند.
طبق این گزارش در این حمله که با اعمال خشونت و ارعاب همراه بوده، تمامی شیشههای منزل کاظم دهقان توسط مامورین امنیتی و انتظامی شکسته شده است.
در حال حاضر دراویش شهر کوار در مقابل پاسگاه انتظامی این شهر تجمع کردهاند و خواستار آزادی کاظم دهقان و پاسخگویی مسئولین در رابطه به این نوع برخوردها و فشارهای ماههای گذشته به دراویش شهرستان کوار هستند.
از شهریورماه سال جاری موج تازه سرکوب دراویش گنابادی در ایران آغاز شده است و این چندمین حمله به دراویش و مجلسداران شهر کوار است.
۲۵ درصد از کارخانجات صنعتی رسما تعطیل شدند
خبرگزاری هرانا - دبیر انجمن صاحبان صنایع استان تهران گفت: ۲۱ درصد کارخانجات نیمه فعال و ۱۶ درصد رو به تعطیلی هستند و ۲۵ درصد نیز عملا تعطیل شدهاند.
به گزارش مهر، مهدی میرعبداللهیان در دومین جشنواره تجلیل از مدیران برتر و اشتغالزا گفت: در حال حاضر ۹۰ بنگاه صنعتی به لحاظ حجم فعالیت در رتبههای برگزیده کشوری جای دارند، این درحالی است که متاسفانه در حال حاضر صرفا ۳۸ درصد از کارخانجات داخلی فعال هستند.
دبیر انجمن صاحبان صنایع استان تهران افزود: ۲۱ درصد کارخانجات، نیمه فعال و ۱۶ درصد رو به تعطیلی هستند و ۲۵ درصد نیز عملا تعطیل شدهاند.
وی تصریح کرد: هم اکنون برای راهاندازی هر شغل نیازمند ۱۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری هستیم در حالی که به نظر میرسد حفظ اشتغال موجود باید در اولویت قرار گیرد.
همچنین در این مراسم، رضا قصری رئیس انجمن صاحبان صنایع تهران با انتقاد از عدم تخصیص یارانههای بخش صنعت در فاز اول هدفمندی یارانهها، گفت: اجرای طرح هدفمندی یارانهها اگرچه گام مثبتی در کشور به شمار میرود، اما در فرایند قطع وابستگی بنگاهها به یارانههای دولتی، دولت ابتدا باید گام به گام بنگاهها را حمایت کند و سپس به قطع کامل یارانهها بپردازد.
به گزارش مهر، مهدی میرعبداللهیان در دومین جشنواره تجلیل از مدیران برتر و اشتغالزا گفت: در حال حاضر ۹۰ بنگاه صنعتی به لحاظ حجم فعالیت در رتبههای برگزیده کشوری جای دارند، این درحالی است که متاسفانه در حال حاضر صرفا ۳۸ درصد از کارخانجات داخلی فعال هستند.
دبیر انجمن صاحبان صنایع استان تهران افزود: ۲۱ درصد کارخانجات، نیمه فعال و ۱۶ درصد رو به تعطیلی هستند و ۲۵ درصد نیز عملا تعطیل شدهاند.
وی تصریح کرد: هم اکنون برای راهاندازی هر شغل نیازمند ۱۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری هستیم در حالی که به نظر میرسد حفظ اشتغال موجود باید در اولویت قرار گیرد.
همچنین در این مراسم، رضا قصری رئیس انجمن صاحبان صنایع تهران با انتقاد از عدم تخصیص یارانههای بخش صنعت در فاز اول هدفمندی یارانهها، گفت: اجرای طرح هدفمندی یارانهها اگرچه گام مثبتی در کشور به شمار میرود، اما در فرایند قطع وابستگی بنگاهها به یارانههای دولتی، دولت ابتدا باید گام به گام بنگاهها را حمایت کند و سپس به قطع کامل یارانهها بپردازد.
هرانا؛ بازداشت پنج بهایی در مشهد به جرم برپایی نمایشگاه کارهای دستی
خبرگزاری هرانا – در پی برپایی یک نمایشگاه کارهای دستی که توسط عدهای از جوانان معتقد به آئین بهایی تشکیل شده بود نیروهای امنیتی با مراجعه به محل برگزاری آن دست کم ۵ نفر را بازداشت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این نمایشگاه کارهای دستی که به صورت خصوصی در منزل یکی از شهروندان بهایی شهر مشهد برگزار شده بود با یورش نیروهای امنیتی برهم زده شد.
ماموران امنیتی در ساعت شش بعداز ظهر روز جمعه ۲۸ بهمن ماه با مراجعه به محل برگزاری این نمایشگاه عزت الله احمدیان، آرمان مختاری، نغمه ذبیحیان، بهناز حدادزاده و شایان تفضلی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
ماموران امنیتی هم چنین ضمن تفتیش محل و فیلمبرداری از محل و بازجویی از حاضرین پنج تن از ایشان را بازداشت کردند.
مهرداد سرجویی روزنامه نگار با محکومیت به ١٠سال حبس به بند ٣۵٠ منتقل شد
خبرگزاری هرانا - مهرداد سرجویی روزنامه نگاری که عمدتا در روزنامه انگلیسی زبان ایران نیوز فعالیت داشته است از بند ٢٠٩ به بند ٣۵٠ منتقل شد.
به گزارش کلمه، وی در خرداد ماه سال جاری بازداشت شد و پس از ۴۴ روز زندان انفرادی که از بدترین نوع شکنجه ها تلقی می شود به بند عمومی منتقل شد و در مدت حبس انفرادی تحت بازجویی های طولانی قرار گرفته است.
نهایتا در شهریور ماه گذشته اتهام جاسوسی از طریق انتشار و تحلیل مقاله، مصاحبه و خبر به وی تفهیم شد و پس از اخذ آخرین دفاع پرونده او به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران ارجاع شد.
دادگاه انقلاب تهران نیز بعد از محاکمه او در ٢٢ آبانماه گذشته، اتهام را به همکاری با دول متخاصم تغییر داد و نهایتا در ٢٧ دیماه حکم ١٠سال زندان را به وی ابلاغ کرد.
وی هفت ماه گذشته را در بازداشت بوده و اجازه ملاقات حضوری با خانواده خویش را نداشت.
سرجویی از سال ١٣٧٢به کار روزنامه نگاری پرداخت و از بدو تاسیس ایران نیوز در سال ١٣٧۴ به این روزنامه وارد شد. وی همواره در سرویس سیاسی و پارلمانی فعالیت داشت وبعضا مقالاتی در روزنامه فارسی نیز منتشر می کرد.
در سال ٨۶ نیز برای چند ماه سردبیر سایت آفتاب نیوز شد.
وی از تابستان سال ١٣٨۵ با تنگ شدن فضای مطبوعاتی به مرکز تحقیقات استراتژیک رفت و دربخش روابط عمومی و سایت آن مرکز مشغول بکار شد.
به گزارش کلمه، وی در خرداد ماه سال جاری بازداشت شد و پس از ۴۴ روز زندان انفرادی که از بدترین نوع شکنجه ها تلقی می شود به بند عمومی منتقل شد و در مدت حبس انفرادی تحت بازجویی های طولانی قرار گرفته است.
نهایتا در شهریور ماه گذشته اتهام جاسوسی از طریق انتشار و تحلیل مقاله، مصاحبه و خبر به وی تفهیم شد و پس از اخذ آخرین دفاع پرونده او به شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب تهران ارجاع شد.
دادگاه انقلاب تهران نیز بعد از محاکمه او در ٢٢ آبانماه گذشته، اتهام را به همکاری با دول متخاصم تغییر داد و نهایتا در ٢٧ دیماه حکم ١٠سال زندان را به وی ابلاغ کرد.
وی هفت ماه گذشته را در بازداشت بوده و اجازه ملاقات حضوری با خانواده خویش را نداشت.
سرجویی از سال ١٣٧٢به کار روزنامه نگاری پرداخت و از بدو تاسیس ایران نیوز در سال ١٣٧۴ به این روزنامه وارد شد. وی همواره در سرویس سیاسی و پارلمانی فعالیت داشت وبعضا مقالاتی در روزنامه فارسی نیز منتشر می کرد.
در سال ٨۶ نیز برای چند ماه سردبیر سایت آفتاب نیوز شد.
وی از تابستان سال ١٣٨۵ با تنگ شدن فضای مطبوعاتی به مرکز تحقیقات استراتژیک رفت و دربخش روابط عمومی و سایت آن مرکز مشغول بکار شد.