سرنوشت متفاوت رفیقهای کوهدشتی؛ سه زندانی سیاسی و یک مدیر عامل بانک ملی
یکی رئیس بانک ملی میشود، دیگران که هرسه سیاسیاند را به سلولهای اوین و رجاییشهر میاندازند. فرشاد حیدری، عبدالله مومنی و رسول بداغی از همان دوران کودکی یکدیگر را میشناختند و البته هر یک شرایطی متفاوت داشتند. فرشاد خانوادهای نسبتا مرفه داشت و شاید از همین رو بود که راه اقتصاد گزید. خانواده عبدالله هم از ابتدا سودای سیاست داشتند. رسول اما وضعیتی متفاوت از هر دو داشت. فرشاد که با بهمن احمدی امویی همکلاسی بود، بعد از فرار «خاوری» مدیر عامل بانک ملی شد.
همان سرنوشتی که فرشاد را از کوهدشت لرستان به ساختمان معظم بانک ملی برد رسول را درزندان رجایی شهر کرج انداخت. فرشاد و رسول یکدیگر را به دلیل رقابتهایی هم که شده بود میشناختند اما از همان ابتدا تقدیرشان متفاوت بود. اولی درخانوادهای نسبتا مرفه زندگی میکرد و دومی در خانوادهای معمولی. اتکا به همین ثروت بود که فرشاد را دررقابت با رسول همیشه موفقتر میکرد. در رقابت برای انتخاب افراد دلخواه برای دوست بودن و حتی برای زندگی کردن. [دختری که رسول دوست داشت، با فرشاد ازدواج کرد]. رسول تنها همشهری فرشاد نبود که زندان نصیبش شد. عبدالله دیگر همشهری فرشاد هم در زندان است. فرشاد از زاگرسنشانان اوین یک همکلاسی هم دارد. بهمن که به مانند فرشاد اقتصاد خوانده است.
کوهدشت هرچند شهر کوچکی دراستان لرستان است اما هم زندانیانی به نام دارد و هم مدیرانی اوضاع به کام.عبدالله مومنی، رسول بداغی مشهورترین زندانیان سیاسی کوهدشت هستند و فرشاد حیدری فعلا ارشد ترین مدیر، هرچند که محمدزاده معاون وزیر ارشاد و از نزدیکان محمدرضا رحیمی اگر اوضاع همینگونه باشد اقبال بلندی برای تصاحب سمتهای بالاتر دارد.
فرشاد حیدری، عبدالله مومنی و رسول بداغی از همان دوران کودکی یکدیگر را میشناختند و البته هر یک شرایطی متفاوت داشتند. فرشاد خانوادهای نسبتا مرفه داشت و شاید از همین رو بود که راه اقتصاد گزید. خانواده عبدالله هم از ابتدا سودای سیاست داشتند. رسول اما وضعیتی متفاوت از هر دو داشت. او زندگی را با کار کردن تجربه کرد و ادامه داد، به تقی رحمانی گفته بود «من در اکثر این آپارتمانهای بلند و بالا ساکن بودهام و راحت ترین کارم کارگری ساختمان، آن هم برای سالیان طولانی بوده است».
هرسه کوهدشتی توانستند از شهر کوچک خود به دانشگاه بروند و «درسخوانده» شوند. فرشاد اقتصاد خواند، عبدالله و رسول هم در دورهای که معلمی تا این حد از اعتبار نیافتاده بود معلم شدند.
راه سه کوهدشتی، رفته رفته از یکدیگر جدا شد. درحالی که فرشاد دنبال درس خواندن بود عبدالله راه سیاست گرفت و عضو فعال دفتر تحکیم وحدت و پس از آن سخنگوی ادوار تحکیم شد. رسول هم عضو کانون صنفی معلمان شد وبرای همه کوشید حتی فرزاد کمانگر که حکم عدام گرفته بود.
سرنوشت فرشاد با همکلاسیاش هم بسیار متفاوت شد. بهمن احمدی امویی روزنامهنگاری برگزید اما فرشاد مدیری دولتی شد، ابتدا دراستان خود مدیر شعبه شد و سپس به مرکز آمد. فرشاد دراین مدت روابط خود با نهادهای قدرت را تحکیم بخشید و حامیانی دربیت رهبری نیز یافت تا اینکه و عضو هیات مدیره بانک تجارت شد.
اختلاس بزرگ برای بسیاری چندان خوش یمن نبود اما برای فرشاد موقعیتی بی نظیر فراهم آورد و او را در جایگاه ریاست بزرگترین بانک ایران قرار داد.
این روزها فرشاد احتمالا خبری هم از وضعیت عبدالله، بهمن و رسول ندارد. او حتی اگر سرنوشتی مانند خاوری هم پیدا کند و به اندازه او خوش شانس نباشد که بگریزد نمیتواند آنان را ببینند چرا که او را به بند ۷ و ۸ خواهند برد که مخصوص زندانیان مالی است.
اگر فرشاد از عبدالله و بهمن جدا شده اما عبدالله و بهمن بیش از دو سال است که به یکدیگر رسیدهاند و در اتاق ۹ بند ۳۵۰ زندان اوین هستند. عبدالله که پس ازخرداد ۸۸ در زندان است و دوسالی است که از مرخصی هم محروم است . اوضاع بهمن هم کپی برابر اصل عبدالله است وضعیت رسول مثل همیشه گویا متفاوتتر از همه است او درزندان هم بدشانسی آورده و به جای زندان اوین به رجایی شهر تبعید شده است.
سردار علایی بار دیگر تاکید کرد: عمر ساختارهای دیکتاتوری در خاورمیانه رو به پایان است
سحام نیوز: سردار حسین علایی موسس و فرمانده نیروی دریایی سپاه در دوران جنگ، که مقاله دو روز پیش او در روزنامه اطلاعات درباره سرنوشت دیکتاتوری، خشم حامیان آیت الله خامنه ای را برانگیخته بود، در دوازدهمین نشست دیپلماسی ایرانی با موضوع «بحران سوریه؛ نگاه از درون و برون» در سخنانی، نسبت به تداوم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد هشدار داده است.
آقای علایی در این سخنرانی حکومت اسد را رو به پایان دانسته و گفته است: ایران نباید همه تخم مرغ های خود را در سبد بشار اسد بگذارد. ایران باید به روند مردم سالاری در جهان اسلام کمک کند. اسلام با دیکتاتوری و ظلم مخالف است. در هیچ کجا اسلام با دیکتاتوری و ظلم موافقت نمی کند. اسلام با کشته شدن انسانهای بیگناه مخالف است. بنابراین ما همانطور که با کشته شدن شیعیان توسط سنی ها و فرقه گرایان در حلب یا حمص یا عراق مخالف هستیم، با کشته شدن سنی ها به دست دیکتاتورها هم مخالف هستیم. ما طرفدار مظلوم و بر ضد ظلم هستیم. این منطق است که منجر به رشد ما خواهد شد و ما را نگه می دارد.
این فرمانده دوران جنگ افزود: من پیشنهاد می کنم که ایران به بازنگری در سیاست خود در ارتباط با حمایت از دیکتاتورها در هر کجا از جمله بشار اسد انجام دهد و به دنبال اسلامی رفتار کردن باشد. اسلامی رفتار کردن یعنی مخالفت با ظلم و دیکتاتوری در هر کجای جهان است. برای حمایت از فلسطین نیز باید فکر دیگری برای مقاومت کرد. پس باید برای آینده سوریه فکر کنیم. ایران باید فعالانه برای جایگزین کردن ساختارفرسوده دیکتاتوری در سوریه با یک ساختار اسلامی مردمی برنامه ریزی کند. من بسیار بعید می دانم که روند فعلی به بقای نظام فعلی بینجامد.
به گزارش دیپلماسی ایرانی متن این اظهارات بدین شرح است:
بقای هر حکومتی به چند عامل بستگی دارد. ما باید بررسی کنیم که این عوامل در سوریه چه وضعیتی دارند و بر اساس آن تا چه حد می توان انتظار بقای حکومت در این کشور را داشت.
یکی از عوامل بقای حکومت ها ساختارهای حکومتی است. ساختارهای حکومتی می تواند به بقای دولت ها حکومت کنند. ساختارهای حکومتی در سوریه دارای دو مشکل است. یکی این که این ساختار بسیار کهنه و فرسوده شده است و حتی در ساختار فعلی، افراد حکومتی به جز شخص بشار اسد، خسته شده اند. خیلی از این افراد نشاط لازم برای ادامه حکومت را ندارند.
مشکل دوم این ساختار این است که ساختارهای حکومت در سوریه مربوط به زمان جنگ سرد است. یعنی این ساختارها به جهانی مربوط می شود که شوروی سابق و آمریکا به عنوان دو ابرقدرت بر امور جهان حاکم بودند. در آن زمان در کشورهای بلوک شرق ساختارهایی طراحی می شد که سیستم تک حزبی حاکم بود و متکی بر ابزارهای امنیتی و نظامی بود. زمان این چنین ساختارهایی گذشته است و اصولا عمر ساختارهای دیکتاتوری در خاورمیانه رو به پایان است. این اتفاق منحصر به لیبی و سوریه که دارای سیستم ریاست جمهوری هستند نیست، بلکه به نظر می رسد عمر حکومت های پادشاهی منطقه نیز رو به اتمام است. هرچند ممکن است زوال این حکومت ها طول بکشد ولی فرا می رسد. بنابراین در سوریه ساختارهای حکومت برای بقای این حکومت مناسب نیست.
پایه دوم و عامل بقای دیگر حکومت، مردم است. در سوریه اکثریت مردم خواهان ساختارهای حاکم کنونی نیستند. حتی اقلیت ها نیز در اثر نگرانی از آینده است که به وضع موجود رضایت می دهند. در واقع آنها نیز وضع موجود را قبول ندارند و از آن احساس رضایت نمی کنند. حتی کسانی که در بدنه حکومت هستند، بین ساختارهای متکی بر قواعد مردم سالاری و ساختارهای مبتنی بر دیکتاتوری، ساختارهای دموکراتیک را ترجیح می دهند. یعنی حتی اگر از افرادی که در حکومت های دیکتاتوری هستند در مورد این موضوع سوال کنید خواهید دید که خود آنها نیز دموکراسی را ترجیح می دهند. بنابراین همه حکومت های دیکتاتوری بر نشانه های دموکراسی خود تاکید می کنند. حتی بشار اسد هم پذیرفته است که اصلاحات انجام دهد. اصلاحات یعنی پذیرفتن این که وضعیت قبلی دچار اشکال بوده است و آن را قبول ندارند. بنابراین همین موضوع از نظر افکار عمومی پذیرفته شده است که وضع موجود قابل پذیرش نیست و اکثریت مردم در سوریه به دنبال تغییر ساختار هستند. این تغییر ساختار با مقایسه این حکومت با سایر حکومت ها هوادار بیشتری پیدا می کند. معمولا مردمی که در سایر حکومت های دیکتاتوری زندگی می کنند وضعیت خود را با مردمی که تحت ساختارهای دموکراتیک تر زندگی می کنند، مقایسه می کنند و همیشه آن ساختارها را ترجیح می دهند. چرا که در آن ساختارها، مردم آزادی بیشتری دارند؛ امکان فعالیت اقتصادی فراهم تر است؛ مردم از رفاه بیشتری برخوردار هستند و غیره. به عنوان مثال مردم لیبی در دوران قذافی با وجود درآمد نفتی زیاد این کشور در فقر به سر می بردند. قذافی درآمد نفتی را در بانک های قذافی ذخیره کرد و حتی حاضر نشد برای دوام خود آن را برای مردم خرج کنند.
لذا حکومت های دیکتاتوری نه تنها آزادی مردم را سلب می کنند بلکه به رفاه مردم هم توجه نمی کنند. بنابراین اکثریت مردم سوریه ساختارهای کنونی حکومت را نمی پذیرند و با آن مخالفند. نشانه این مسئله را می تواند در تداوم مخالفت های عمومی و شدت کشتارها دید. درست است که سرکوب ها مانع از گسترش اعتراضات مردمی به شهرهای بزرگ شده است، ولی این به این معنی نیست که اعتراض و مخالفتی وجود ندارد. بلکه اعتراضات و مخالفت ها از سوی مردم وجود دارد، ولی امکان بروز نمی یابد. اگر فرصت و امکانی بیابد و آزادی ایجاد شود این مخالفت ها خود را بروز خواهد داد.
عامل سوم بقای حکومت ها روابط خارجی و تعاملات بین المللی است. در این حوزه حکومت فعلی سوریه در حال محدود شدن است. به طور مشخص حکومت های غربی با این دولت مخالف هستند، اتحادیه عرب، به استثنای عراق، با این حکومت مخالف است. روسیه و چین هم اگرچه الان با قطعنامه غرب در شورای امنیت مخالفت می کنند ولی این کشورها هم مخالفت مبنایی تغییر حکومت در سوریه ندارند. بلکه توجه آنها به مسائل آینده سوریه و چانه زنی های این کشورها با آمریکا است. آنها به دنبال گرفتن امتیازات از آمریکا هستند و اصلا به دنبال بقای بشار اسد نیستند. مسئله چین و روسیه این است که در رابطه با تغییر رژیم در سوریه چه مسائلی را باید با آمریکا و غرب حل کنند. روسیه همواره نشان داده است که در مسائل خاورمیانه بسیار عقب افتاده عمل کرده است. در لیبی ناتو تمام ساختارهای روسی ارتش لیبی را از بین برد و روسیه فقط تماشا کردند و به قطعنامه لیبی هم رای مثبت دادند. در آینده اگر کار به شورای امنیت بکشد، روسیه همانطور که در مورد مسئله هسته ای ایران رای مثبت داد، در مسئله سوریه هم موافقت خواهند کرد. ولی پیش از آن تلاش می کنند امتیازات لازم را از آمریکا بگیرند. چرا که نگاه روسیه به سوریه به عنوان ابزاری برای امتیازگیری برای آینده است و نه به عنوان یک متحد سفت و سخت. بنابراین سوریه در حوزه تعاملات بین المللی فقط ایران را برای خود نگه داشته است.
عامل چهارم بقای حکومت ها، اقتصاد است. صادرات نفت سوریه چهارصد هزار بشکه در روز بوده است که تاحدی عامل بقای دولت این کشور بوده است. به واسطه تحریم های اقتصادی، سوریه این عامل را هم از دست داده است. البته حکومت سوریه امیدوار است که با کمک دیگران بتواند نفت خود را بفروشد. بنابراین به نظر می رسد سوریه در آینده حتی برای پرداخت حقوق کارمندان خود با مشکل مواجه خواهد شد. یعنی این گونه نیست که به اقتصاد پرقدرتی تکیه کند و دچار مشکلات جدی خواهد بود.
مسئله دیگری در این زمینه مطرح می شود و گفته می شود که ترکیه در سوریه ۲ میلیارد و هشتصد میلیون دلار بازار داشته است و بحث می شود که ایران جای ترکیه را در این رابطه بگیرد. ولی نباید فراموش کرد که ایرانی که بازار خود را در اختیار چین قرار داده است، چگونه می تواند بازار سوریه را بگیرد. من چنین قابلیتی در اقتصاد کشورمان نمی بینم. اقتصاد کشور ما متحرک و پویا نیست. ما بازارهای آماده را از دست داده ایم چگونه می خواهیم در چنین بازاری قدرت داشته باشیم. همین الان ما در بازار خود را به روی چین باز کرده ایم و نتوانسته ایم بازار خود را مدیریت کنیم.
بنابراین ظرفیت بقا در سوریه رو به پایان است. ما باید به این موضوع توجه کنیم و آرمان ما که بقای دولت بشار اسد به دلیل مسئله مقاومت و امنیت ملی باقی است ممکن است تحقق پیدا نکند.
البته در مورد مسئله مقاومت و امنیت ملی کشور ما هم من بحث دارم. آیا واقعا دولت کنونی سوریه در مسئله مقاومت نقش مهمی ایفا می کند، یا دولت سوریه از موضوع مقاومت برای بقای دولت خود استفاده می کند؟ نکته دیگر این است که آیا امنیت ملی ما از طریق حمایت از دولت هایی مثل سوریه تامین می شود و یا شیوه های دیگری برای توسعه و تقویت امنیت ملی در کشور وجود دارد؟
اما این مسئله که چه اتفاقی در آینده برای وضعیت کنونی قابل پیش بینی است؟ آنچنان که به نظر می رسد، چند احتمال ممکن است رخ می دهد. احتمال اول این است که دراثر فشارهای خارجی کنونی بر سوریه، دولت این کشور مجبور می شود اصلاحات را در حدی بپذیرد. نتیجه پذیرش اصلاحات حرکت به سمت انتخابات است. چرا که اصلاحات بدون انتخابات معنا ندارد. این که گفته شود رفتارها تغییر خواهد کرد معنایی نخواهد داشت بلکه همه معتقدند حکومت باید دست مردم باشد و سازوکار این مسئله نیز انتخابات است. انتخابات هم به معنای تغییر است. یعنی اگر بشار اسد اصلاحات را بپذیرد، به معنی رفتن خود است.
احتمال دوم مسیر سرکوب است. مسیر سرکوب به شرط این که کشتار محدود باشد و به طور فوری پاسخ دهد ممکن است جواب می دهد. اما اگر کشتار توسعه پیدا کند و مخالفین بتوانند زمان بگیرند، مسیر سرکوب باعث مداخله بین المللی خواهد شد. مداخله بین المللی نیز به معنی سرکوب است. این مداخله ممکن است به معنای مداخله نظامی همانند لیبی هم نباشد. نوع مداخله ممکن است همانند مداخله ای باشد که در عراق صورت گرفت. یعنی شروع به مداخله در حوزه هایی کنند که در نهایت منجر به سقوط حکومت می شود.
احتمال سوم، مصالحه است. اما باید دانست مصالحه زمان دارد. اگر دولت در زمان مناسب بتواند با مخالفین مصالحه کند، زمان بقای خود را بیشتر خواهد کرد. البته به شرطی که بتواند مصالحه را مدیریت کند. اما اگر زمان مصالحه بگذرد حتی اگر مصالحه هم صورت بگیرد، باز هم به انتخابات خواهد انجامید و انتخابات نیز به معنای تغییر است.
بنابراین تصور من این است که احتمال ماندگاری بشار اسد رو به افول است. بر اساس این مسئله ایران به عنوان یکی از کشورهایی که از ابتدا تمام ظرفیت و توانمدنی خود را برای بقای دیکتاتوری به نام بشار اسد گذاشته است و آبروی خود را در جهان اسلام برای حکومت سوریه و خاندان اسد به خطر انداخته است چه می تواند بکند؟
به نظر من فرض را باید بر این گذاشت که احتمالا این دیکتاتوری رو به پایان است. بنابراین ایران نباید همه تخم مرغ های خود را در سبد بشار اسد بگذارد. ایران باید به روند مردم سالاری در جهان اسلام کمک کند. اسلام با دیکتاتوری و ظلم مخالف است. در هیچ کجا اسلام با دیکتاتوری و ظلم موافقت نمی کند. اسلام با کشته شدن انسانهای بیگناه مخالف است. بنابراین ما همانطور که با کشته شدن شیعیان توسط سنی ها و فرقه گرایان در حلب یا حمص یا عراق مخالف هستیم، با کشته شدن سنی ها به دست دیکتاتورها هم مخالف هستیم. ما طرفدار مظلوم و بر ضد ظلم هستیم. این منطق است که منجر به رشد ما خواهد شد و ما را نگه می دارد.
بنابراین باید فرض کنیم که چنین اتفاقی ممکن است بیفتد. ایران هم اکنون بهترین فرصت را داراست که باید از این فرصت استفاده کند و در جهت تحول در سوریه به صورت مدیریت شده گام بردارد. من فکر می کنم اتحادیه عرب دست به کار خطرناکی زده است. اگر اتحادیه عرب طرفدار دموکراسی شود و خواهان دموکراسی است، تمام شاهان اتحادیه عرب باید از حکومت دست بکشند. اتفاقا همین مسئله مسیر خوبی است. ما باید در کنار اتحادیه عرب برای ساقط کردن شاهانی که اتفاقا عضو همین اتحادیه هستند بایستیم. مگر آنها به دنبال دموکراسی در سوریه نیستند؟ پس چرا دموکراسی در عربستان در عربستان و قطر برقرار نشود؟
به هر حال باید توجه کنیم که دموکراسی در همه کشورهای اسلامی به نفع ایران است. در همه این کشورها دموکراسی هم امنیت ملی ایران را افزایش می دهد هم باعث می شود جریانات اسلام گرا در منطقه تقویت شوند.
کدام کشور را در منطقه خاورمیانه سراغ داریم که انتخابات در آن برگزار شده ولی پیروز نشده اند؟ کسانی که تصور می کنند دیکتاتوری ها عامل برقراری منافع ملی یا به نفع اسلام گرایان هستند کاملا در اشتباه هستند. در سوریه هم اگر انتخابات برگزار شود اکثریت به قدرت می رسند. آیا این اکثریت می پذیرند که با اسرائیل کنار بیایند؟ اصلا چنین چیزی ممکن نیست. اگر این اکثریت بر سر کار بیایند، جولان زودتر از چنگ اسرائیلیها رها خواهد شد، تا حکومت بشار اسد تداوم یابد. به همین دلیل است که اسرائیل و آمریکا در مورد رفتن بشار اسد دچار ابهام هستند. آنها می گویند تا زمانی که نتوانیم مدیریت در صحنه سوریه را در دست داشته باشیم، بشار اسد باید در قدرت بماند. یکی از دلایل بقای بشار اسد و صحنه گردانی اتحادیه عرب همین ابهام و سرگردانی آمریکا و اسرائیل است. در غیر این صورت اتحادیه عرب دارای جایگاهی نیست که وارد معادله سوریه شوند. صحنه گردانی اتحادیه عرب فقط در اثر این مسئله است که آمریکاییها نمی دانند در صحنه سوریه چه اتفاقی رخ خواهد داد. زمانی که آنها بتوانند مخالفین را مدیریت کنند بلافاصله بشار اسد سقوط خواهد کرد. در حال حاضر آنها در مدیریت مخالفینی که در داخل کشور پایگاه داشته باشند، دچار مشکل هستند و این مسئله برای آنها مبهم است.
بنابراین به نظر من وضع سوریه هیچ گاه از وضع لیبی که با کمک ناتو سرنگون شد و در حال حاضر اسلام گرایان در حال قدرت گرفتن هستند بدتر نخواهد شد. ایران الان باید مسئله فرقه گرایی و احتمال کشتار اقلیت ها از جمله شیعیان را مدیریت کند. من پیشنهاد می کنم که ایران به بازنگری در سیاست خود در ارتباط با حمایت از دیکتاتورها در هر کجا از جمله بشار اسد انجام دهد و به دنبال اسلامی رفتار کردن باشد. اسلامی رفتار کردن یعنی مخالفت با ظلم و دیکتاتوری در هر کجای جهان است. برای حمایت از فلسطین نیز باید فکر دیگری برای مقاومت کرد. پس باید برای آینده سوریه فکر کنیم. ایران باید فعالانه برای جایگزین کردن ساختارفرسوده دیکتاتوری در سوریه با یک ساختار اسلامی مردمی برنامه ریزی کند. من بسیار بعید می دانم که روند فعلی به بقای نظام فعلی بینجامد.
آقای علایی در این سخنرانی حکومت اسد را رو به پایان دانسته و گفته است: ایران نباید همه تخم مرغ های خود را در سبد بشار اسد بگذارد. ایران باید به روند مردم سالاری در جهان اسلام کمک کند. اسلام با دیکتاتوری و ظلم مخالف است. در هیچ کجا اسلام با دیکتاتوری و ظلم موافقت نمی کند. اسلام با کشته شدن انسانهای بیگناه مخالف است. بنابراین ما همانطور که با کشته شدن شیعیان توسط سنی ها و فرقه گرایان در حلب یا حمص یا عراق مخالف هستیم، با کشته شدن سنی ها به دست دیکتاتورها هم مخالف هستیم. ما طرفدار مظلوم و بر ضد ظلم هستیم. این منطق است که منجر به رشد ما خواهد شد و ما را نگه می دارد.
این فرمانده دوران جنگ افزود: من پیشنهاد می کنم که ایران به بازنگری در سیاست خود در ارتباط با حمایت از دیکتاتورها در هر کجا از جمله بشار اسد انجام دهد و به دنبال اسلامی رفتار کردن باشد. اسلامی رفتار کردن یعنی مخالفت با ظلم و دیکتاتوری در هر کجای جهان است. برای حمایت از فلسطین نیز باید فکر دیگری برای مقاومت کرد. پس باید برای آینده سوریه فکر کنیم. ایران باید فعالانه برای جایگزین کردن ساختارفرسوده دیکتاتوری در سوریه با یک ساختار اسلامی مردمی برنامه ریزی کند. من بسیار بعید می دانم که روند فعلی به بقای نظام فعلی بینجامد.
به گزارش دیپلماسی ایرانی متن این اظهارات بدین شرح است:
بقای هر حکومتی به چند عامل بستگی دارد. ما باید بررسی کنیم که این عوامل در سوریه چه وضعیتی دارند و بر اساس آن تا چه حد می توان انتظار بقای حکومت در این کشور را داشت.
یکی از عوامل بقای حکومت ها ساختارهای حکومتی است. ساختارهای حکومتی می تواند به بقای دولت ها حکومت کنند. ساختارهای حکومتی در سوریه دارای دو مشکل است. یکی این که این ساختار بسیار کهنه و فرسوده شده است و حتی در ساختار فعلی، افراد حکومتی به جز شخص بشار اسد، خسته شده اند. خیلی از این افراد نشاط لازم برای ادامه حکومت را ندارند.
مشکل دوم این ساختار این است که ساختارهای حکومت در سوریه مربوط به زمان جنگ سرد است. یعنی این ساختارها به جهانی مربوط می شود که شوروی سابق و آمریکا به عنوان دو ابرقدرت بر امور جهان حاکم بودند. در آن زمان در کشورهای بلوک شرق ساختارهایی طراحی می شد که سیستم تک حزبی حاکم بود و متکی بر ابزارهای امنیتی و نظامی بود. زمان این چنین ساختارهایی گذشته است و اصولا عمر ساختارهای دیکتاتوری در خاورمیانه رو به پایان است. این اتفاق منحصر به لیبی و سوریه که دارای سیستم ریاست جمهوری هستند نیست، بلکه به نظر می رسد عمر حکومت های پادشاهی منطقه نیز رو به اتمام است. هرچند ممکن است زوال این حکومت ها طول بکشد ولی فرا می رسد. بنابراین در سوریه ساختارهای حکومت برای بقای این حکومت مناسب نیست.
پایه دوم و عامل بقای دیگر حکومت، مردم است. در سوریه اکثریت مردم خواهان ساختارهای حاکم کنونی نیستند. حتی اقلیت ها نیز در اثر نگرانی از آینده است که به وضع موجود رضایت می دهند. در واقع آنها نیز وضع موجود را قبول ندارند و از آن احساس رضایت نمی کنند. حتی کسانی که در بدنه حکومت هستند، بین ساختارهای متکی بر قواعد مردم سالاری و ساختارهای مبتنی بر دیکتاتوری، ساختارهای دموکراتیک را ترجیح می دهند. یعنی حتی اگر از افرادی که در حکومت های دیکتاتوری هستند در مورد این موضوع سوال کنید خواهید دید که خود آنها نیز دموکراسی را ترجیح می دهند. بنابراین همه حکومت های دیکتاتوری بر نشانه های دموکراسی خود تاکید می کنند. حتی بشار اسد هم پذیرفته است که اصلاحات انجام دهد. اصلاحات یعنی پذیرفتن این که وضعیت قبلی دچار اشکال بوده است و آن را قبول ندارند. بنابراین همین موضوع از نظر افکار عمومی پذیرفته شده است که وضع موجود قابل پذیرش نیست و اکثریت مردم در سوریه به دنبال تغییر ساختار هستند. این تغییر ساختار با مقایسه این حکومت با سایر حکومت ها هوادار بیشتری پیدا می کند. معمولا مردمی که در سایر حکومت های دیکتاتوری زندگی می کنند وضعیت خود را با مردمی که تحت ساختارهای دموکراتیک تر زندگی می کنند، مقایسه می کنند و همیشه آن ساختارها را ترجیح می دهند. چرا که در آن ساختارها، مردم آزادی بیشتری دارند؛ امکان فعالیت اقتصادی فراهم تر است؛ مردم از رفاه بیشتری برخوردار هستند و غیره. به عنوان مثال مردم لیبی در دوران قذافی با وجود درآمد نفتی زیاد این کشور در فقر به سر می بردند. قذافی درآمد نفتی را در بانک های قذافی ذخیره کرد و حتی حاضر نشد برای دوام خود آن را برای مردم خرج کنند.
لذا حکومت های دیکتاتوری نه تنها آزادی مردم را سلب می کنند بلکه به رفاه مردم هم توجه نمی کنند. بنابراین اکثریت مردم سوریه ساختارهای کنونی حکومت را نمی پذیرند و با آن مخالفند. نشانه این مسئله را می تواند در تداوم مخالفت های عمومی و شدت کشتارها دید. درست است که سرکوب ها مانع از گسترش اعتراضات مردمی به شهرهای بزرگ شده است، ولی این به این معنی نیست که اعتراض و مخالفتی وجود ندارد. بلکه اعتراضات و مخالفت ها از سوی مردم وجود دارد، ولی امکان بروز نمی یابد. اگر فرصت و امکانی بیابد و آزادی ایجاد شود این مخالفت ها خود را بروز خواهد داد.
عامل سوم بقای حکومت ها روابط خارجی و تعاملات بین المللی است. در این حوزه حکومت فعلی سوریه در حال محدود شدن است. به طور مشخص حکومت های غربی با این دولت مخالف هستند، اتحادیه عرب، به استثنای عراق، با این حکومت مخالف است. روسیه و چین هم اگرچه الان با قطعنامه غرب در شورای امنیت مخالفت می کنند ولی این کشورها هم مخالفت مبنایی تغییر حکومت در سوریه ندارند. بلکه توجه آنها به مسائل آینده سوریه و چانه زنی های این کشورها با آمریکا است. آنها به دنبال گرفتن امتیازات از آمریکا هستند و اصلا به دنبال بقای بشار اسد نیستند. مسئله چین و روسیه این است که در رابطه با تغییر رژیم در سوریه چه مسائلی را باید با آمریکا و غرب حل کنند. روسیه همواره نشان داده است که در مسائل خاورمیانه بسیار عقب افتاده عمل کرده است. در لیبی ناتو تمام ساختارهای روسی ارتش لیبی را از بین برد و روسیه فقط تماشا کردند و به قطعنامه لیبی هم رای مثبت دادند. در آینده اگر کار به شورای امنیت بکشد، روسیه همانطور که در مورد مسئله هسته ای ایران رای مثبت داد، در مسئله سوریه هم موافقت خواهند کرد. ولی پیش از آن تلاش می کنند امتیازات لازم را از آمریکا بگیرند. چرا که نگاه روسیه به سوریه به عنوان ابزاری برای امتیازگیری برای آینده است و نه به عنوان یک متحد سفت و سخت. بنابراین سوریه در حوزه تعاملات بین المللی فقط ایران را برای خود نگه داشته است.
عامل چهارم بقای حکومت ها، اقتصاد است. صادرات نفت سوریه چهارصد هزار بشکه در روز بوده است که تاحدی عامل بقای دولت این کشور بوده است. به واسطه تحریم های اقتصادی، سوریه این عامل را هم از دست داده است. البته حکومت سوریه امیدوار است که با کمک دیگران بتواند نفت خود را بفروشد. بنابراین به نظر می رسد سوریه در آینده حتی برای پرداخت حقوق کارمندان خود با مشکل مواجه خواهد شد. یعنی این گونه نیست که به اقتصاد پرقدرتی تکیه کند و دچار مشکلات جدی خواهد بود.
مسئله دیگری در این زمینه مطرح می شود و گفته می شود که ترکیه در سوریه ۲ میلیارد و هشتصد میلیون دلار بازار داشته است و بحث می شود که ایران جای ترکیه را در این رابطه بگیرد. ولی نباید فراموش کرد که ایرانی که بازار خود را در اختیار چین قرار داده است، چگونه می تواند بازار سوریه را بگیرد. من چنین قابلیتی در اقتصاد کشورمان نمی بینم. اقتصاد کشور ما متحرک و پویا نیست. ما بازارهای آماده را از دست داده ایم چگونه می خواهیم در چنین بازاری قدرت داشته باشیم. همین الان ما در بازار خود را به روی چین باز کرده ایم و نتوانسته ایم بازار خود را مدیریت کنیم.
بنابراین ظرفیت بقا در سوریه رو به پایان است. ما باید به این موضوع توجه کنیم و آرمان ما که بقای دولت بشار اسد به دلیل مسئله مقاومت و امنیت ملی باقی است ممکن است تحقق پیدا نکند.
البته در مورد مسئله مقاومت و امنیت ملی کشور ما هم من بحث دارم. آیا واقعا دولت کنونی سوریه در مسئله مقاومت نقش مهمی ایفا می کند، یا دولت سوریه از موضوع مقاومت برای بقای دولت خود استفاده می کند؟ نکته دیگر این است که آیا امنیت ملی ما از طریق حمایت از دولت هایی مثل سوریه تامین می شود و یا شیوه های دیگری برای توسعه و تقویت امنیت ملی در کشور وجود دارد؟
اما این مسئله که چه اتفاقی در آینده برای وضعیت کنونی قابل پیش بینی است؟ آنچنان که به نظر می رسد، چند احتمال ممکن است رخ می دهد. احتمال اول این است که دراثر فشارهای خارجی کنونی بر سوریه، دولت این کشور مجبور می شود اصلاحات را در حدی بپذیرد. نتیجه پذیرش اصلاحات حرکت به سمت انتخابات است. چرا که اصلاحات بدون انتخابات معنا ندارد. این که گفته شود رفتارها تغییر خواهد کرد معنایی نخواهد داشت بلکه همه معتقدند حکومت باید دست مردم باشد و سازوکار این مسئله نیز انتخابات است. انتخابات هم به معنای تغییر است. یعنی اگر بشار اسد اصلاحات را بپذیرد، به معنی رفتن خود است.
احتمال دوم مسیر سرکوب است. مسیر سرکوب به شرط این که کشتار محدود باشد و به طور فوری پاسخ دهد ممکن است جواب می دهد. اما اگر کشتار توسعه پیدا کند و مخالفین بتوانند زمان بگیرند، مسیر سرکوب باعث مداخله بین المللی خواهد شد. مداخله بین المللی نیز به معنی سرکوب است. این مداخله ممکن است به معنای مداخله نظامی همانند لیبی هم نباشد. نوع مداخله ممکن است همانند مداخله ای باشد که در عراق صورت گرفت. یعنی شروع به مداخله در حوزه هایی کنند که در نهایت منجر به سقوط حکومت می شود.
احتمال سوم، مصالحه است. اما باید دانست مصالحه زمان دارد. اگر دولت در زمان مناسب بتواند با مخالفین مصالحه کند، زمان بقای خود را بیشتر خواهد کرد. البته به شرطی که بتواند مصالحه را مدیریت کند. اما اگر زمان مصالحه بگذرد حتی اگر مصالحه هم صورت بگیرد، باز هم به انتخابات خواهد انجامید و انتخابات نیز به معنای تغییر است.
بنابراین تصور من این است که احتمال ماندگاری بشار اسد رو به افول است. بر اساس این مسئله ایران به عنوان یکی از کشورهایی که از ابتدا تمام ظرفیت و توانمدنی خود را برای بقای دیکتاتوری به نام بشار اسد گذاشته است و آبروی خود را در جهان اسلام برای حکومت سوریه و خاندان اسد به خطر انداخته است چه می تواند بکند؟
به نظر من فرض را باید بر این گذاشت که احتمالا این دیکتاتوری رو به پایان است. بنابراین ایران نباید همه تخم مرغ های خود را در سبد بشار اسد بگذارد. ایران باید به روند مردم سالاری در جهان اسلام کمک کند. اسلام با دیکتاتوری و ظلم مخالف است. در هیچ کجا اسلام با دیکتاتوری و ظلم موافقت نمی کند. اسلام با کشته شدن انسانهای بیگناه مخالف است. بنابراین ما همانطور که با کشته شدن شیعیان توسط سنی ها و فرقه گرایان در حلب یا حمص یا عراق مخالف هستیم، با کشته شدن سنی ها به دست دیکتاتورها هم مخالف هستیم. ما طرفدار مظلوم و بر ضد ظلم هستیم. این منطق است که منجر به رشد ما خواهد شد و ما را نگه می دارد.
بنابراین باید فرض کنیم که چنین اتفاقی ممکن است بیفتد. ایران هم اکنون بهترین فرصت را داراست که باید از این فرصت استفاده کند و در جهت تحول در سوریه به صورت مدیریت شده گام بردارد. من فکر می کنم اتحادیه عرب دست به کار خطرناکی زده است. اگر اتحادیه عرب طرفدار دموکراسی شود و خواهان دموکراسی است، تمام شاهان اتحادیه عرب باید از حکومت دست بکشند. اتفاقا همین مسئله مسیر خوبی است. ما باید در کنار اتحادیه عرب برای ساقط کردن شاهانی که اتفاقا عضو همین اتحادیه هستند بایستیم. مگر آنها به دنبال دموکراسی در سوریه نیستند؟ پس چرا دموکراسی در عربستان در عربستان و قطر برقرار نشود؟
به هر حال باید توجه کنیم که دموکراسی در همه کشورهای اسلامی به نفع ایران است. در همه این کشورها دموکراسی هم امنیت ملی ایران را افزایش می دهد هم باعث می شود جریانات اسلام گرا در منطقه تقویت شوند.
کدام کشور را در منطقه خاورمیانه سراغ داریم که انتخابات در آن برگزار شده ولی پیروز نشده اند؟ کسانی که تصور می کنند دیکتاتوری ها عامل برقراری منافع ملی یا به نفع اسلام گرایان هستند کاملا در اشتباه هستند. در سوریه هم اگر انتخابات برگزار شود اکثریت به قدرت می رسند. آیا این اکثریت می پذیرند که با اسرائیل کنار بیایند؟ اصلا چنین چیزی ممکن نیست. اگر این اکثریت بر سر کار بیایند، جولان زودتر از چنگ اسرائیلیها رها خواهد شد، تا حکومت بشار اسد تداوم یابد. به همین دلیل است که اسرائیل و آمریکا در مورد رفتن بشار اسد دچار ابهام هستند. آنها می گویند تا زمانی که نتوانیم مدیریت در صحنه سوریه را در دست داشته باشیم، بشار اسد باید در قدرت بماند. یکی از دلایل بقای بشار اسد و صحنه گردانی اتحادیه عرب همین ابهام و سرگردانی آمریکا و اسرائیل است. در غیر این صورت اتحادیه عرب دارای جایگاهی نیست که وارد معادله سوریه شوند. صحنه گردانی اتحادیه عرب فقط در اثر این مسئله است که آمریکاییها نمی دانند در صحنه سوریه چه اتفاقی رخ خواهد داد. زمانی که آنها بتوانند مخالفین را مدیریت کنند بلافاصله بشار اسد سقوط خواهد کرد. در حال حاضر آنها در مدیریت مخالفینی که در داخل کشور پایگاه داشته باشند، دچار مشکل هستند و این مسئله برای آنها مبهم است.
بنابراین به نظر من وضع سوریه هیچ گاه از وضع لیبی که با کمک ناتو سرنگون شد و در حال حاضر اسلام گرایان در حال قدرت گرفتن هستند بدتر نخواهد شد. ایران الان باید مسئله فرقه گرایی و احتمال کشتار اقلیت ها از جمله شیعیان را مدیریت کند. من پیشنهاد می کنم که ایران به بازنگری در سیاست خود در ارتباط با حمایت از دیکتاتورها در هر کجا از جمله بشار اسد انجام دهد و به دنبال اسلامی رفتار کردن باشد. اسلامی رفتار کردن یعنی مخالفت با ظلم و دیکتاتوری در هر کجای جهان است. برای حمایت از فلسطین نیز باید فکر دیگری برای مقاومت کرد. پس باید برای آینده سوریه فکر کنیم. ایران باید فعالانه برای جایگزین کردن ساختارفرسوده دیکتاتوری در سوریه با یک ساختار اسلامی مردمی برنامه ریزی کند. من بسیار بعید می دانم که روند فعلی به بقای نظام فعلی بینجامد.
شریعتمداری: برای سیستم اطلاعاتی و امنیتی ایران ترور نظامیان و مقامات اسرائیلی به آسانی امکان پذیر است
سحام نیوز: حسین شریعتمداری در یادداشتی در روزنامه کیهان با عنوان«بگرد تا بگردیم!» نوشت:
*بعدازظهر روز سه شنبه هفته جاری- ۱۰ ژانویه ۲۰۱۲- خبرگزاری چینی «شین هوا» در گزارشی از بیت المقدس به فرازهایی از اظهارات ژنرال بنی گانتز- BENNY GANTZ- رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی اشاره کرد. ژنرال گانتز ضمن ابراز نگرانی از تحولات منطقه و نقش جمهوری اسلامی ایران در این تحولات می گوید؛ سال ۲۰۱۲، زمانی برای مقابله با فعالیت های هسته ای ایران و تشدید فشارها برای ایجاد تغییرات در نظام اسلامی ایران است که به گفته وی، تحولات منطقه را به نقطه انفجار کشانده است. ژنرال گانتز که در جمع اعضای کمیسیون سیاست خارجی و دفاع کنست سخن می گفت؛ با اشاره به گزارش خبرنگار «شین هوا» که نشانه های فراوانی از تصریح داشت، اعلام کرد «اسرائیل با همکاری برخی کشورهای عربی در پی آسیب زدن به برنامه های هسته ای ایران است» و…
*ترور شهید مصطفی احمدی روشن، دانشمند هسته ای کشورمان دقیقا فردای همان روز که ژنرال بنی گانتز به صهیونیست های کنست نشین وعده داده بود، اتفاق افتاد. گفتنی است که رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در اظهارات خود از واژه «حمله» استفاده نمی کند بلکه از «آسیب» زدن به برنامه هسته ای ایران سخن می گوید.
*علاوه بر نمونه فوق، ده ها نمونه مستند دیگر از اظهارات مقامات رسمی آمریکایی و اسرائیلی قابل اشاره است که در آن با صراحت از تصمیم سرویس های اطلاعاتی و امنیتی خود برای ترور دانشمندان هسته ای کشورمان سخن گفته اند. اما، بدون استناد به موارد و نمونه های یاد شده و تنها با نگاهی گذرا به تابلوی چالش جدی جمهوری اسلامی ایران با قدرت های استکباری و مخصوصا آمریکا و اسرائیل و انگلیس که انقلاب های اسلامی منطقه بخشی از برآیند بن بست آفرین آن برای نظام سلطه جهانی بوده و هست، نیز می توان نتیجه گرفت که ترور ناجوانمردانه دانشمندان هسته ای کشورمان فقط به فقط از سوی سرویس های اطلاعاتی موساد و سیا و MI6 است. مگر عامل ترور شهید مسعود علیمحمدی، از موساد دستور نگرفته بود؟! و…
* اکنون جای این سؤال است که چرا جمهوری اسلامی ایران از حق قانونی خود برای مقابله به مثل که نه فقط در آموزه های اسلامی، بلکه در تمامی نظام های حقوقی بین المللی تحت فصل RETALIATE به رسمیت شمرده شده استفاده نمی کند؟! برای سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران که طی ۳۲ سال گذشته در جنگی تمام عیار با تمام سرویس های اطلاعاتی و امنیتی دشمن کارآزموده شده و تجربیات فراوان و پیچیده ای اندوخته است، ترور نظامیان و مقامات اسرائیلی به آسانی امکان پذیر است. این جرثومه های فساد به راحتی قابل شناسایی و به آسانی قابل دسترسی هستند. امروزه جمهوری اسلامی ایران، فداییان پاکباخته و سینه چاک فراوانی در سراسر جهان دارد که تنها با یک اشاره از ژرفای دل و جان برای مجازات آنها مایه می گذارند… به قول حاج بخشی، ماشاءالله، حزب الله و به قول شهید همت سردار فاتح خیبر خطاب به فرمانده ارتش بعثی- از پشت بی سیم- بگرد تا بگردیم.
*بعدازظهر روز سه شنبه هفته جاری- ۱۰ ژانویه ۲۰۱۲- خبرگزاری چینی «شین هوا» در گزارشی از بیت المقدس به فرازهایی از اظهارات ژنرال بنی گانتز- BENNY GANTZ- رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی اشاره کرد. ژنرال گانتز ضمن ابراز نگرانی از تحولات منطقه و نقش جمهوری اسلامی ایران در این تحولات می گوید؛ سال ۲۰۱۲، زمانی برای مقابله با فعالیت های هسته ای ایران و تشدید فشارها برای ایجاد تغییرات در نظام اسلامی ایران است که به گفته وی، تحولات منطقه را به نقطه انفجار کشانده است. ژنرال گانتز که در جمع اعضای کمیسیون سیاست خارجی و دفاع کنست سخن می گفت؛ با اشاره به گزارش خبرنگار «شین هوا» که نشانه های فراوانی از تصریح داشت، اعلام کرد «اسرائیل با همکاری برخی کشورهای عربی در پی آسیب زدن به برنامه های هسته ای ایران است» و…
*ترور شهید مصطفی احمدی روشن، دانشمند هسته ای کشورمان دقیقا فردای همان روز که ژنرال بنی گانتز به صهیونیست های کنست نشین وعده داده بود، اتفاق افتاد. گفتنی است که رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل در اظهارات خود از واژه «حمله» استفاده نمی کند بلکه از «آسیب» زدن به برنامه هسته ای ایران سخن می گوید.
*علاوه بر نمونه فوق، ده ها نمونه مستند دیگر از اظهارات مقامات رسمی آمریکایی و اسرائیلی قابل اشاره است که در آن با صراحت از تصمیم سرویس های اطلاعاتی و امنیتی خود برای ترور دانشمندان هسته ای کشورمان سخن گفته اند. اما، بدون استناد به موارد و نمونه های یاد شده و تنها با نگاهی گذرا به تابلوی چالش جدی جمهوری اسلامی ایران با قدرت های استکباری و مخصوصا آمریکا و اسرائیل و انگلیس که انقلاب های اسلامی منطقه بخشی از برآیند بن بست آفرین آن برای نظام سلطه جهانی بوده و هست، نیز می توان نتیجه گرفت که ترور ناجوانمردانه دانشمندان هسته ای کشورمان فقط به فقط از سوی سرویس های اطلاعاتی موساد و سیا و MI6 است. مگر عامل ترور شهید مسعود علیمحمدی، از موساد دستور نگرفته بود؟! و…
* اکنون جای این سؤال است که چرا جمهوری اسلامی ایران از حق قانونی خود برای مقابله به مثل که نه فقط در آموزه های اسلامی، بلکه در تمامی نظام های حقوقی بین المللی تحت فصل RETALIATE به رسمیت شمرده شده استفاده نمی کند؟! برای سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران که طی ۳۲ سال گذشته در جنگی تمام عیار با تمام سرویس های اطلاعاتی و امنیتی دشمن کارآزموده شده و تجربیات فراوان و پیچیده ای اندوخته است، ترور نظامیان و مقامات اسرائیلی به آسانی امکان پذیر است. این جرثومه های فساد به راحتی قابل شناسایی و به آسانی قابل دسترسی هستند. امروزه جمهوری اسلامی ایران، فداییان پاکباخته و سینه چاک فراوانی در سراسر جهان دارد که تنها با یک اشاره از ژرفای دل و جان برای مجازات آنها مایه می گذارند… به قول حاج بخشی، ماشاءالله، حزب الله و به قول شهید همت سردار فاتح خیبر خطاب به فرمانده ارتش بعثی- از پشت بی سیم- بگرد تا بگردیم.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، در واکنش به ترور مصطفی احمدی روشن، معاون بازرگانی تاسیسات غنیسازی نطنز، دست داشتن کشورش در هر گونه اقدام خشونت آمیز در ایران را با قاطعیت رد کرده است.
مصطفی احمدی روشن صبح امروز، (۲۱ دی) در اثر انفجار یک بمب در منطقه سیدخندان تهران کشته شد. این بمب توسط یک موتورسوار به ماشین آقای احمدی روشن چسبانده بود.خانم کلینتون گفت: "ما اعتقاد داریم که باید میان ایران، همسایگانش و جامعه بین المللی نوعی درک متقابل وجود داشته باشد، درکی که بر اساس آن، بتوان راه حلی برای رفتار تحریک آمیز ایران، پایان دادن به تلاش این کشور برای دستیابی به جنگ افزارهای هسته ای، پیوستن آن به جامعه بینالمللی و اینکه عضوی موثر از این جامعه باشد، پیدا کرد."
وی افزود: "بسیاری از کشورها نگران رفتارهای تحریک آمیز ایران هستند."
ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا هم در واکنش به این موضوع گفت که کشورش هر گونه حمله به افراد بیگناه را محکوم میکند.
الستر برت، معاون خاورمیانه ای وزارت امور خارجه بریتانیا نیز در گفتگو با تلویزیون بی بی سی فارسی ضمن رد هر نوع دخالت کشورش در این موضوع گفت: "ما کشتن غیرنظامیان را به هر شکل همواره محکوم کرده ایم."
وی همچنین گفت که موضع بریتانیا در زمینه برنامه هسته ای ایران روشن است و بریتانیا خواهان ادامه گفتگوهای هسته ای با ایران است.
بعضی از رسانه ها و مقامات ایرانی پیشتر گفته بودند که آمریکا و اسرائیل در کشته شدن آقای احمدی روشن دست داشته اند.
بنابر گزارش ها، مصطفی احمدی روشن در سال ۱۳۷۷ تحصیل در رشته مهندسی شیمی را در دانشگاه صنعتی شریف در تهران آغاز کرد و در سال تحصیلی ۸۲-۱۳۸۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
سه دانشمند هسته ای دیگر ایران نیز قبلا هدف بمبگذاری قرار گرفته بودند.
حدود دو سال پیش (آذرماه ۱۳۸۹) مسعود علیمحمدی، استاد فیزیک دانشگاه تهران به شیوه ای مشابه در تهران کشته شد.
یک سال پس از آن نیز، مجید شهریاری، استاد فیزیک دانشگاه شهید بهشتی (ملی) تهران در اثر انفجار یک بمب مغناطیسی که به اتومبیل پژو ۴۰۵ او چسبانده شده بود، در نزدیکی این دانشگاه کشته شد.
در همان روز، انفجار دیگری در حوالی همین محل گزارش شد که ظاهرا هدف از آن، ترور فریدون عباسی دوانی، از استادان فیزیک دانشگاه شهید بهشتی بود اما این توطئه ترور به نتیجه نرسید و آقای عباسی دوانی مجروح شد.
ایران این ترورها را نیز به کشورهای غربی نسبت داده بود.
ترور مصطفی احمدی روشن در زمانی صورت گرفته که تنش میان ایران و کشورهای غربی بر سر برنامه هسته ای این کشور به طور مرتب در حال افزایش است.
کشورهای غربی تحریم های ایران را شدت داده اند و ایران نیز تهدید کرده است که ممکن است تنگه هرمز را ببندد.
اتحادیه اروپا یک گام دیگر به اعمال تحریمهای تازه علیه ایران نزدیکتر شده است. تازهترین گزارشها حاکی از آن هستند که اعضای این اتحادیه به توافقهایی در زمینهی تحریم واردات نفت و فرآوردههایی شیمیایی از ایران، پیش از نشست بروکسل در روز ۲۳ ژانویه (سوم بهمن) دست یافتهاند.
خبرگزاری رویترز به نقل از یکی از دیپلماتهای اروپایی نوشته است، طبق اتفاق نظر اعضای این اتحادیه ممنوعیت واردات نفت از ایران "پس از ۶ ماه" به اجرا در خواهد آمد و ممنوعیت واردات فرآوردههای شیمیایی از این کشور نیز "پس از ۳ ماه" به اجرا گذاشته خواهد شد.
به این ترتیب به شرکتهای اروپایی فعال در زمینهی صنعت نفت ۶ ماه فرصت داده خواهد شد تا روابط تجاری خود را با شرکای ایرانی قطع کنند. با این حال این منبع اروپایی تأکید کرده است که همچنان به انجام گفتوگوهای بیشتر در این زمینه، پیش از نهایی شدن این تصمیم نیاز است.
کشورهای یونان، اسپانیا و ایتالیا که از ضعیفترین اقتصادهای اتحادیه اروپا به شمار میآیند، از جمله اعضای این اتحادیه هستند که به شدت به نفت خام ایران وابستگی دارند. از همین رو نیز این کشورها خواهان فرصت بیشتری برای این دورهی گذار شدهاند تا به این ترتیب بتوانند جایگزین مناسبی را برای تأمین نیازهای نفتی خود بیابند.
تسویه بدهیها با نفت خام به جای پول نقد
بر اساس گزارش محافل دیپلماتیک در بروکسل، یکی دیگر از گزینههای تحریمی علیه ایران مجاز شدن شرکتهای اروپایی به دریافت نفت خام از سوی ایران به جای پول نقد، برای تسویه بدهیهایشان است.
اتحادیه اروپا امیدوار است که از این طریق شرکتهای ایرانی ذخیره نفتی کمتری را برای فروش در بازارهای جهانی داشته باشند و بدین وسیله ایران برای تأمین هزینههای برنامهی اتمی خود با مشکل مالی مواجه شود.
به گفتهی یکی از دیپلماتهای اروپایی برخی از شرکتهای ایرانی بدهیهای قابل توجهی در اروپا دارند و با اعمال تحریمهای جدید از این پس میتوانند از نفت خام به جای پول نقد در بازپرداخت این بدهیها استفاده کنند.
جمهوری اسلامی سالهاست که بدهیهای خود را با شماری از شرکتهای اروپایی نظیر گروه نفت و گاز "انی" از طریق پرداخت نفت خام تسویه میکند. به گفتهی مدیر عامل این شرکت ایتالیایی، ایران هنوز نزدیک به دو میلیارد دلار به این شرکت بدهی دارد.
اتحادیه اروپا همچنین در حال برنامهریزی برای اعمال تحریمهای جدید بر بخشهای مالی ایران از جمله بانک مرکزی این کشور است. دیپلماتهای اروپایی اظهار داشتهاند که آلمان با این ایده مخالفت کرده است، اما یکی از دیپلماتهای آلمانی با تکذیب این امر به خبرگزاری رویترز گفته است که کشورش "فعالانه در گفتوگوها در مورد اجرای اقدامات تحریمی علیه بانک مرکزی ایران شرکت دارد."
در همین حال گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان روز پنجشنبه (۱۲ ژانویه/۲۲ دی) بار دیگر به جمهوری اسلامی در مورد رفتارهای تحریکآمیز این کشور بر سر برنامههای هستهای هشدار داد و گفت که این اقدامات ایران "بدون پیامد" نخواهند بود.
آقای وستروله اعلام کرد کشورهای عضو اتحادیه اروپا قصد دارند بسته تحریمی شدیدی را علیه ایران به تصویب برسانند که "قلب برنامههای هستهای این کشور را هدف گرفته است."
خبرگزاری رویترز به نقل از یکی از دیپلماتهای اروپایی نوشته است، طبق اتفاق نظر اعضای این اتحادیه ممنوعیت واردات نفت از ایران "پس از ۶ ماه" به اجرا در خواهد آمد و ممنوعیت واردات فرآوردههای شیمیایی از این کشور نیز "پس از ۳ ماه" به اجرا گذاشته خواهد شد.
به این ترتیب به شرکتهای اروپایی فعال در زمینهی صنعت نفت ۶ ماه فرصت داده خواهد شد تا روابط تجاری خود را با شرکای ایرانی قطع کنند. با این حال این منبع اروپایی تأکید کرده است که همچنان به انجام گفتوگوهای بیشتر در این زمینه، پیش از نهایی شدن این تصمیم نیاز است.
کشورهای یونان، اسپانیا و ایتالیا که از ضعیفترین اقتصادهای اتحادیه اروپا به شمار میآیند، از جمله اعضای این اتحادیه هستند که به شدت به نفت خام ایران وابستگی دارند. از همین رو نیز این کشورها خواهان فرصت بیشتری برای این دورهی گذار شدهاند تا به این ترتیب بتوانند جایگزین مناسبی را برای تأمین نیازهای نفتی خود بیابند.
تسویه بدهیها با نفت خام به جای پول نقد
بر اساس گزارش محافل دیپلماتیک در بروکسل، یکی دیگر از گزینههای تحریمی علیه ایران مجاز شدن شرکتهای اروپایی به دریافت نفت خام از سوی ایران به جای پول نقد، برای تسویه بدهیهایشان است.
اتحادیه اروپا امیدوار است که از این طریق شرکتهای ایرانی ذخیره نفتی کمتری را برای فروش در بازارهای جهانی داشته باشند و بدین وسیله ایران برای تأمین هزینههای برنامهی اتمی خود با مشکل مالی مواجه شود.
به گفتهی یکی از دیپلماتهای اروپایی برخی از شرکتهای ایرانی بدهیهای قابل توجهی در اروپا دارند و با اعمال تحریمهای جدید از این پس میتوانند از نفت خام به جای پول نقد در بازپرداخت این بدهیها استفاده کنند.
جمهوری اسلامی سالهاست که بدهیهای خود را با شماری از شرکتهای اروپایی نظیر گروه نفت و گاز "انی" از طریق پرداخت نفت خام تسویه میکند. به گفتهی مدیر عامل این شرکت ایتالیایی، ایران هنوز نزدیک به دو میلیارد دلار به این شرکت بدهی دارد.
اتحادیه اروپا همچنین در حال برنامهریزی برای اعمال تحریمهای جدید بر بخشهای مالی ایران از جمله بانک مرکزی این کشور است. دیپلماتهای اروپایی اظهار داشتهاند که آلمان با این ایده مخالفت کرده است، اما یکی از دیپلماتهای آلمانی با تکذیب این امر به خبرگزاری رویترز گفته است که کشورش "فعالانه در گفتوگوها در مورد اجرای اقدامات تحریمی علیه بانک مرکزی ایران شرکت دارد."
در همین حال گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان روز پنجشنبه (۱۲ ژانویه/۲۲ دی) بار دیگر به جمهوری اسلامی در مورد رفتارهای تحریکآمیز این کشور بر سر برنامههای هستهای هشدار داد و گفت که این اقدامات ایران "بدون پیامد" نخواهند بود.
آقای وستروله اعلام کرد کشورهای عضو اتحادیه اروپا قصد دارند بسته تحریمی شدیدی را علیه ایران به تصویب برسانند که "قلب برنامههای هستهای این کشور را هدف گرفته است."
زندانیان سیاسی بیمار محروم از مراقبتهای پزشکی
قاسم شعله سعدی استاد حقوق بینالملل دانشکده حقوق دانشگاه تهران بهدلیل مشکل نخاع به عمل جراحی احتیاج دارد اما به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان در آستانهی "فلج" از ناحیهی کمر به پایین قرار گرفته است.
روز ۲۶ شهریور ماه سال جاری قاسم شعله سعدی از زندان اوین به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برده میشود. قاضی مقیسه رئیس این دادگاه یک بار دیگر وی را به اتهام توهین به رهبری محاکمه میکند. روز ۱۲ مهر نیز قاضی مقیسه اعلام میکند که آقای شعلهسعدی به دو سال زندان دیگر محکوم شده است.
در ماههای گذشه "فخرالسادات فهندژ سعدی" همسر آقای شعله سعدی از بیتفاوتی مسئولان نسبت به بیماری همسرش گلایه کرده و گفته بود: «نخاع ایشان در دوره بازداشت قبلیشان در زندان اوین، آسیب دید. همان آسیب دیدگی الان ایشان را در زندان رنج میدهد و باعث شده که انگشتان دست چپاش بیحس شود. پزشکان زندان او را معاینه کردند و گفتند که باید این زندانی آزاد شود. همچنین پزشک قانونی دو بار ایشان را ملاقات کرده و گفته که این متهم نباید کیفر تحمل کند و باید آزاد شود. حتی پزشک قانونی به دادستانی هم نامه نوشته ولی هنوز هیچ گونه ترتیب اثری داده نشده و ایشان کماکان دارد از این درد نخاع رنج میبرد».
آقای شعلهسعدی نماینده دو دور مجلس شورای اسلامی، سال ۱۳۸۱ نامه سرگشادهای به آیتالله خامنهای نوشت و در آن سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داد. پس از انتشار این نامه، وی مدت ۳۶ روز بازداشت شد. پس از آزادی به قید وثیقه، دادگاه وی را به اتهام "توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام" به یک سال و نیم حبس و ۱۰ سال ممنوعیت از وکالت و تدریس محکوم کرد.
آخرین وضعیت محسن امینزاده
روز ۲۶ شهریور ماه سال جاری قاسم شعله سعدی از زندان اوین به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برده میشود. قاضی مقیسه رئیس این دادگاه یک بار دیگر وی را به اتهام توهین به رهبری محاکمه میکند. روز ۱۲ مهر نیز قاضی مقیسه اعلام میکند که آقای شعلهسعدی به دو سال زندان دیگر محکوم شده است.
در ماههای گذشه "فخرالسادات فهندژ سعدی" همسر آقای شعله سعدی از بیتفاوتی مسئولان نسبت به بیماری همسرش گلایه کرده و گفته بود: «نخاع ایشان در دوره بازداشت قبلیشان در زندان اوین، آسیب دید. همان آسیب دیدگی الان ایشان را در زندان رنج میدهد و باعث شده که انگشتان دست چپاش بیحس شود. پزشکان زندان او را معاینه کردند و گفتند که باید این زندانی آزاد شود. همچنین پزشک قانونی دو بار ایشان را ملاقات کرده و گفته که این متهم نباید کیفر تحمل کند و باید آزاد شود. حتی پزشک قانونی به دادستانی هم نامه نوشته ولی هنوز هیچ گونه ترتیب اثری داده نشده و ایشان کماکان دارد از این درد نخاع رنج میبرد».
آقای شعلهسعدی نماینده دو دور مجلس شورای اسلامی، سال ۱۳۸۱ نامه سرگشادهای به آیتالله خامنهای نوشت و در آن سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داد. پس از انتشار این نامه، وی مدت ۳۶ روز بازداشت شد. پس از آزادی به قید وثیقه، دادگاه وی را به اتهام "توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام" به یک سال و نیم حبس و ۱۰ سال ممنوعیت از وکالت و تدریس محکوم کرد.
آخرین وضعیت محسن امینزاده
به گزارش سایت کلمه، زندانیان سیاسی بیمار در شرایطی برای مداوا به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل نمیشوند که بهداری زندان اوین فاقد پزشکان متخصص در زمینه مغز و اعصاب، اورولوژی، قلب، و ارتوپدی است.
بهداری اوین همچنین از تجهیزات لازم پزشکی برای رساندن کمک به بیماران در مواقع اضطراری محروم است و رییس بهداری زندان اوین با انواع کارشکنی ها و سنگ اندازی ها، مانع اعزام زندانیان سیاسی به بیمارستان می شود.
محسن امین زاده دیگر زندانی سیاسی زندان اوین و معاون وزیر خارجه دولت محمد خاتمی نیز قرار بود براساس نظریه پزشک قانونی به بیمارستان مدرس اعزام شود، اما حاضر نشد در حالی که دستبند به دست او زده بودند به بیمارستان اعزام شود.
با این حال محمد نوریزاد که محسن امینزاده را در بیمارستان ملاقات کرده در سایت خود نوشته است: «خوب که نگاه کردم دیدم این مرد پنجاه و چند ساله محصور در میان سربازان و یونیفورم پوشان، دکتر امینزاده، معاون وزارت خارجه دوران آقای خاتمی است. آقای امینزاده را از زندان اوین به اینجا آورده بودند تا قلب او نیز معاینه و بررسی شود. دردست یکی از سربازان، هم دست بند بود و هم پابند. و او هرازگاه با جابجایی آنها، ناخودآگاه به همگان میفهماند که این مردی که مجاور من نشسته، زندانی است وکسی اجازه نشستن براین دو صندلی خالی را ندارد.»
عدم حضور محمد سیفزداه در دادگاه
محمد سیف زاده، وکیل و فعال حقوقبشر زندانی، با "نامشروع خواندن" دادگاه بهدلیل نبود هیات منصفه و علنی نبودن، از شرکت در آن خودداری کرد.
آقای سیف زاده که قرار بود روز چهارشنبه (٢١ دی) در شعبه ١۵ دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی محاکمه شود، گفته است به دلیل دخالت مقامات اطلاعاتی در روند رسیدگی قضایی آن را عادلانه نمیداند.
این وکیل عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر چندی پیش با حکم قاضی صلواتی به ۹ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شد.
این زندانی سیاسی درنامهای به دادگاه، دلایل عدم حضور خود را به اطلاع قاضی پرونده رسانده است.
به نقل از کمپین بینالمللی حقوقبشر، فاطمه گلزار همسر و وکیل محمد سیف زاده دادگاه اخیر را مربوط به «نوشتن نامهها و امضای تعدادی از بیانیه ها در داخل زندان» دانسته و گفته است به خواست آقای سیفزاده در دادگاه حاضر نشده و فقط لایحه موکلش را به دادگاه ارائه داده است.
به گفته فاطمه گلزار، موکلش دادگاه انقلاب را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به پرونده خود میداند و به دلیل عدم حضور هیات منصفه، در دادگاه حاضر نشده است. آقای سیفزاده غیبت هیات منصفه را یکی از نواقص دادرسی عادلانه میداند.
در هفتههای گذشته ۳۹ زندانی سیاسی از جمله محمد سیفزاده و قاسمشعلهسعدی با امضای بیانیهای، انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی را غیرقانونی دانستند. آنها در بیانیه خود نوشتند که «گرم کردن تنور انتخابات» به هر شکلی «در تقابل با تحقق دمکراسی و تضمین حقوق بشر در ایران» است.
با این حال محمد نوریزاد که محسن امینزاده را در بیمارستان ملاقات کرده در سایت خود نوشته است: «خوب که نگاه کردم دیدم این مرد پنجاه و چند ساله محصور در میان سربازان و یونیفورم پوشان، دکتر امینزاده، معاون وزارت خارجه دوران آقای خاتمی است. آقای امینزاده را از زندان اوین به اینجا آورده بودند تا قلب او نیز معاینه و بررسی شود. دردست یکی از سربازان، هم دست بند بود و هم پابند. و او هرازگاه با جابجایی آنها، ناخودآگاه به همگان میفهماند که این مردی که مجاور من نشسته، زندانی است وکسی اجازه نشستن براین دو صندلی خالی را ندارد.»
عدم حضور محمد سیفزداه در دادگاه
محمد سیف زاده، وکیل و فعال حقوقبشر زندانی، با "نامشروع خواندن" دادگاه بهدلیل نبود هیات منصفه و علنی نبودن، از شرکت در آن خودداری کرد.
آقای سیف زاده که قرار بود روز چهارشنبه (٢١ دی) در شعبه ١۵ دادگاه انقلاب به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی محاکمه شود، گفته است به دلیل دخالت مقامات اطلاعاتی در روند رسیدگی قضایی آن را عادلانه نمیداند.
این وکیل عضو موسس کانون مدافعان حقوق بشر چندی پیش با حکم قاضی صلواتی به ۹ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از حرفه وکالت محکوم شد.
این زندانی سیاسی درنامهای به دادگاه، دلایل عدم حضور خود را به اطلاع قاضی پرونده رسانده است.
به نقل از کمپین بینالمللی حقوقبشر، فاطمه گلزار همسر و وکیل محمد سیف زاده دادگاه اخیر را مربوط به «نوشتن نامهها و امضای تعدادی از بیانیه ها در داخل زندان» دانسته و گفته است به خواست آقای سیفزاده در دادگاه حاضر نشده و فقط لایحه موکلش را به دادگاه ارائه داده است.
به گفته فاطمه گلزار، موکلش دادگاه انقلاب را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به پرونده خود میداند و به دلیل عدم حضور هیات منصفه، در دادگاه حاضر نشده است. آقای سیفزاده غیبت هیات منصفه را یکی از نواقص دادرسی عادلانه میداند.
در هفتههای گذشته ۳۹ زندانی سیاسی از جمله محمد سیفزاده و قاسمشعلهسعدی با امضای بیانیهای، انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی را غیرقانونی دانستند. آنها در بیانیه خود نوشتند که «گرم کردن تنور انتخابات» به هر شکلی «در تقابل با تحقق دمکراسی و تضمین حقوق بشر در ایران» است.
انتقاد از رفتار توهینآمیز سربازان آمریکایی با اجساد طالبان
در یک ویدئو که به تازگی در چند سایت اینترنتی از جمله یوتیوب منتشر شده، چهار مرد در لباس تفنگداران نیروی دریایی آمریکا دیده میشوند که در حال ادرار کردن بر اجساد سه تن از کسانی هستند که گمان میرود متعلق به نیروهای طالبان باشند.
در صدای پسزمینه این ویدئو شنیده میشود که یکی از این سربازان خطاب به یکی از این اجساد میگوید: «روز خوبی داشته باشی، رفیق.»
در پی انتشار این تصاویر و واکنشهای شدید به آن، نیروی دریایی آمریکا اعلام کرده که تحقیقات کاملی را بر روی این ویدئو آغاز میکند.
در بیانیهای که به همین منظور منتشر شده آمده است: «ما هنوز در حال تحقیق بر روی منشأ و اصالت این ویدئو هستیم. اقداماتی که به تصویر کشیده شدهاند، با ارزشهای اصلی ما همخوانی ندارند و نشاندهندهی شخصیت تفنگداران دریایی در ارتش ما نیستند.»
حامد کرزای، رییسجمهور افغانستان روز پنجشنبه (۱۲ ژانویه/۲۲ دی) رفتار نشانداده شده از سربازان آمریکایی در این ویدئو را "بسیار غیرانسانی" دانسته و از دولت آمریکا خواست تا این افراد را که "به اجساد سه افغان بیحرمتی کردهاند" به اشد مجازات محکوم کند.
سخنگوی طالبان نیز این ویدئو را بیانگر "رفتار غیرانسانی، غیراخلاقی و خشونتآمیز متجاوزان" خوانده و آن را به معنای "زندگی کوتاه آمریکاییها و متحدانشان در افغانستان" تعبیر کرده است. به گفتهی ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، این ویدئو هیچ تأثیری بر برنامههای طالبان برای گشایش دفتر این گروه در قطر نخواهد داشت.
"بیاحترامی غیرقابل توضیح"
در همین حال نیروی بینالمللی آیساف نیز هتک حرمت "اجساد طالبان" از سوی سربازان ارتش آمریکا در افغانستان را قویا محکوم کرده است. آیساف در بیانیهای "این بیاحترامی را غیرقابل توضیح" خوانده و تصریح کرده است که این رفتار با "معیارهای والای اخلاقی که از نیروهای ائتلافی انتظار میرود، همخوانی ندارد."
به گفتهی یکی از سخنگویان وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا رفتار سربازان ارتش این کشور در این ویدئو "منزجرکننده" بوده است. جان کربی، سخنگوی پنتاگون ضمن محکوم کردن این رفتار گفته است: «مهم نیست که (اجساد) چه کسی در این ویدئو دیده میشود و یا شرایط چگونه بوده است. این رفتار خصمانه و منزجرکننده است.»
پنتاگون اعلام کرده است که تا کنون هیچگونه شواهدی مبنی بر جعلی بودن این ویدئو یافت نشده و سربازانی که مشاهده میشوند، از تفنگداران نیروی دریایی آمریکا هستند.
رییس شورای روابط اسلامی آمریکا نیز در واکنش به ویدئوی منتشر شده اعلام کرده است که چنانچه صحت این ویدئو تأیید شود، این رفتار "کاملا نامعمول" اعضای ارتش آمریکا میتواند جان سربازان و غیرنظامیان دیگر را به خطر اندازد.
سوابق بدرفتاری نظامیان در افغانستان و عراق
این برای نخستین بار نیست که تصاویری از نحوه برخورد تحقیر آمیز سربازان با زندانیان یا اجساد کشتهشدگان در افغانستان یا عراق منتشر میشوند.
در آوریل سال ۲۰۰۴ شبکه تلویزیونی "سی بی اس" آمریکا نخستین تصاویر بدرفتاری نظامیان آمریکایی با زندانیان عراقی در زندان ابوغریب را به نمایش گذاشت. در یکی از این تصاویر یکی از سربازان زن ارتش آمریکا در حالی مشاهده میشود که در کنار یکی از زندانیان عراقی که با حالتی تحقیرآمیز بسته شده، عکس گرفته است.
در فوریه سال ۲۰۰۶ ویدئویی از رفتار خشونتآمیز سربازان بریتانیایی در عراق منتشر شد که نشان میداد آنها چگونه با باتوم به نوجوانان عراقی حمله میبرند و آنها را کتک میزنند.
در اکتبر همان سال نیز دولت آلمان رفتار سربازان ارتش این کشور را در افغانستان به شدت محکوم کرد. در تصاویری جنجالبرانگیز سربازان آلمانی در حال بیاحترامی به جمجمه یک انسان در افغانستان دیده میشدند.
در ماه مارس سال ۲۰۱۱ تصاویر دو سرباز آمریکایی در کنار جسد قربانیشان باعث بهت افکار عمومی در جهان شد. در یکی از این عکسها دیده میشد که موهای یک جنازه توسط دو سرباز آمریکایی کشیده شده و یکی از سربازان در حال خندیدن رو به سوی دوربین است. این دو سرباز به همراه سه سرباز دیگر متهم شدند که در ماههای ژانویه تا مه سال ۲۰۱۰ چندین غیرنظامی افغان را به قتل رساندهاند در حالیکه قربانیان به هیچ وجه خطری برای آنان محسوب نمیشدهاند.
در صدای پسزمینه این ویدئو شنیده میشود که یکی از این سربازان خطاب به یکی از این اجساد میگوید: «روز خوبی داشته باشی، رفیق.»
در پی انتشار این تصاویر و واکنشهای شدید به آن، نیروی دریایی آمریکا اعلام کرده که تحقیقات کاملی را بر روی این ویدئو آغاز میکند.
در بیانیهای که به همین منظور منتشر شده آمده است: «ما هنوز در حال تحقیق بر روی منشأ و اصالت این ویدئو هستیم. اقداماتی که به تصویر کشیده شدهاند، با ارزشهای اصلی ما همخوانی ندارند و نشاندهندهی شخصیت تفنگداران دریایی در ارتش ما نیستند.»
حامد کرزای، رییسجمهور افغانستان روز پنجشنبه (۱۲ ژانویه/۲۲ دی) رفتار نشانداده شده از سربازان آمریکایی در این ویدئو را "بسیار غیرانسانی" دانسته و از دولت آمریکا خواست تا این افراد را که "به اجساد سه افغان بیحرمتی کردهاند" به اشد مجازات محکوم کند.
سخنگوی طالبان نیز این ویدئو را بیانگر "رفتار غیرانسانی، غیراخلاقی و خشونتآمیز متجاوزان" خوانده و آن را به معنای "زندگی کوتاه آمریکاییها و متحدانشان در افغانستان" تعبیر کرده است. به گفتهی ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، این ویدئو هیچ تأثیری بر برنامههای طالبان برای گشایش دفتر این گروه در قطر نخواهد داشت.
"بیاحترامی غیرقابل توضیح"
در همین حال نیروی بینالمللی آیساف نیز هتک حرمت "اجساد طالبان" از سوی سربازان ارتش آمریکا در افغانستان را قویا محکوم کرده است. آیساف در بیانیهای "این بیاحترامی را غیرقابل توضیح" خوانده و تصریح کرده است که این رفتار با "معیارهای والای اخلاقی که از نیروهای ائتلافی انتظار میرود، همخوانی ندارد."
به گفتهی یکی از سخنگویان وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا رفتار سربازان ارتش این کشور در این ویدئو "منزجرکننده" بوده است. جان کربی، سخنگوی پنتاگون ضمن محکوم کردن این رفتار گفته است: «مهم نیست که (اجساد) چه کسی در این ویدئو دیده میشود و یا شرایط چگونه بوده است. این رفتار خصمانه و منزجرکننده است.»
پنتاگون اعلام کرده است که تا کنون هیچگونه شواهدی مبنی بر جعلی بودن این ویدئو یافت نشده و سربازانی که مشاهده میشوند، از تفنگداران نیروی دریایی آمریکا هستند.
رییس شورای روابط اسلامی آمریکا نیز در واکنش به ویدئوی منتشر شده اعلام کرده است که چنانچه صحت این ویدئو تأیید شود، این رفتار "کاملا نامعمول" اعضای ارتش آمریکا میتواند جان سربازان و غیرنظامیان دیگر را به خطر اندازد.
سوابق بدرفتاری نظامیان در افغانستان و عراق
این برای نخستین بار نیست که تصاویری از نحوه برخورد تحقیر آمیز سربازان با زندانیان یا اجساد کشتهشدگان در افغانستان یا عراق منتشر میشوند.
در آوریل سال ۲۰۰۴ شبکه تلویزیونی "سی بی اس" آمریکا نخستین تصاویر بدرفتاری نظامیان آمریکایی با زندانیان عراقی در زندان ابوغریب را به نمایش گذاشت. در یکی از این تصاویر یکی از سربازان زن ارتش آمریکا در حالی مشاهده میشود که در کنار یکی از زندانیان عراقی که با حالتی تحقیرآمیز بسته شده، عکس گرفته است.
در فوریه سال ۲۰۰۶ ویدئویی از رفتار خشونتآمیز سربازان بریتانیایی در عراق منتشر شد که نشان میداد آنها چگونه با باتوم به نوجوانان عراقی حمله میبرند و آنها را کتک میزنند.
در اکتبر همان سال نیز دولت آلمان رفتار سربازان ارتش این کشور را در افغانستان به شدت محکوم کرد. در تصاویری جنجالبرانگیز سربازان آلمانی در حال بیاحترامی به جمجمه یک انسان در افغانستان دیده میشدند.
در ماه مارس سال ۲۰۱۱ تصاویر دو سرباز آمریکایی در کنار جسد قربانیشان باعث بهت افکار عمومی در جهان شد. در یکی از این عکسها دیده میشد که موهای یک جنازه توسط دو سرباز آمریکایی کشیده شده و یکی از سربازان در حال خندیدن رو به سوی دوربین است. این دو سرباز به همراه سه سرباز دیگر متهم شدند که در ماههای ژانویه تا مه سال ۲۰۱۰ چندین غیرنظامی افغان را به قتل رساندهاند در حالیکه قربانیان به هیچ وجه خطری برای آنان محسوب نمیشدهاند.
همراه اول و ایرانسل فیلترینگ اساماسها را تکذیب میکنند
در روزهای اخیر، تحریمهای بیسابقهای که قرار است توسط قدرتهای غربی بر ضد جمهوری اسلامی اعمال شود تنش و تلاطم گستردهای را در اقتصاد ایران ایجاد کرده است. همزمان، خبری در وبسایتهای خبری و شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخید که حیرت بسیاری از کاربران ایرانی را برانگیخت.
در پی افزایش شدید بهای دلار، پوند و یورو، برخی از کاربران شبکه تلفن همراه در ایران گزارش دادند که اساماسهای حاوی کلمه «دلار» و «ارز» ارسال نمیشوند. در چنین شرایطی، بدیهی است که عامل جلوگیری از ارسال، موتورهای سانسور تعبیه شده بر سر راه پیامها توسط اپراتور تلفن همراه است.
راههای کنترل و سانسور پیامکها
اپراتور میتواند برای این تجهیزات سانسور، کلمات و کلیدواژههای مشخصی را تعریف کند و به همین سادگی مانع از آن شود که پیامهایی که حاوی آن کلمات باشند، به مقصد برسند. پیشتر بسیاری از کاربران گزارش داده بودند که این اتفاق برای کلمه «تحریم» هم رخ داده. کمی قبلتر از آن، در بحبوحه آغاز سهیمهبندی بنزین، کلمه «بنزین» هم در لیست سیاه اپراتورها قرار گرفته بود. از دیگر کلماتی که سیستم سانسور اساماسها به آن حساس است، میتوان به «سبز»، «هاله»، «سحابی»، «استانداری»، «نماینده مجلس» و حتی «تاریخ» اشاره کرد.
در پی افزایش شدید بهای دلار، پوند و یورو، برخی از کاربران شبکه تلفن همراه در ایران گزارش دادند که اساماسهای حاوی کلمه «دلار» و «ارز» ارسال نمیشوند. در چنین شرایطی، بدیهی است که عامل جلوگیری از ارسال، موتورهای سانسور تعبیه شده بر سر راه پیامها توسط اپراتور تلفن همراه است.
راههای کنترل و سانسور پیامکها
اپراتور میتواند برای این تجهیزات سانسور، کلمات و کلیدواژههای مشخصی را تعریف کند و به همین سادگی مانع از آن شود که پیامهایی که حاوی آن کلمات باشند، به مقصد برسند. پیشتر بسیاری از کاربران گزارش داده بودند که این اتفاق برای کلمه «تحریم» هم رخ داده. کمی قبلتر از آن، در بحبوحه آغاز سهیمهبندی بنزین، کلمه «بنزین» هم در لیست سیاه اپراتورها قرار گرفته بود. از دیگر کلماتی که سیستم سانسور اساماسها به آن حساس است، میتوان به «سبز»، «هاله»، «سحابی»، «استانداری»، «نماینده مجلس» و حتی «تاریخ» اشاره کرد.
دو اپراتور همراه اول و ایرانسل، انحصار شبکههای تلفن همراه در ایران را در اختیار دارند. پیشتر سازمان ارتباطات سیار ایران، اعمال فیلترینگ بر روی پیامکها را تکذیب کرده بود و حالا در ادامه، نوبت به اپراتور ایرانسل رسیده. روابط عمومی ایرانسل در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا اعلام کرده که «بههیچوجه فیلتری روی پیامکها انجام نمیدهیم و نظارتی روی محتوای آنها نداریم.»
اما گزارشهای کاربران، عکس گزارههای اعلام شده را نشان میدهد. وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات هم مدتها پیش از پذیرش مسئولیت سانسورها خودداری کرده و به گفته یکی از نمایندگان مجلس، وزیر در گفتوگو با او گفته که «این موضوع دست ما نیست.»
اما گزارشهای کاربران، عکس گزارههای اعلام شده را نشان میدهد. وزارت ارتباطات و فنآوری اطلاعات هم مدتها پیش از پذیرش مسئولیت سانسورها خودداری کرده و به گفته یکی از نمایندگان مجلس، وزیر در گفتوگو با او گفته که «این موضوع دست ما نیست.»
راههای خلاقانه عبور از سانسور
حالا برخی از کاربران به راههای خلاقانهای برای گزارش قیمت دلار از طریق اساماس هم رسیدهاند: «هر شاخه گل محمدی: ۱۷۶۰ تومان.» کاربران ایرانی تدابیر دولت برای دور زدن تحریمها را «مضحک» میدانند و این اقدامات را به این ترتیب به طنز میکشند. آنها تاکید میکنند که «دلار ۱۷۰۰ تومانی و سقوط ارزش ریال، با فیلترینگ مهار نمیشود.»
حالا برخی از کاربران به راههای خلاقانهای برای گزارش قیمت دلار از طریق اساماس هم رسیدهاند: «هر شاخه گل محمدی: ۱۷۶۰ تومان.» کاربران ایرانی تدابیر دولت برای دور زدن تحریمها را «مضحک» میدانند و این اقدامات را به این ترتیب به طنز میکشند. آنها تاکید میکنند که «دلار ۱۷۰۰ تومانی و سقوط ارزش ریال، با فیلترینگ مهار نمیشود.»
سانسور و تلاش برای جلوگیری از انتشار خبرهای مرتبط با افزایش قیمت دلار، از فیلتر کردن سایت «مثقال» که لحظه به لحظه تحولات بازار ارز را گزارش میکرد آغاز شد. با توجه به تصمیم قاطع قدرتهای غربی برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی تا متقاعد کردن ایران به توقف برنامه بحثبرانگیز هستهای، پیشبینی میشود اقداماتی از این دست هم در فضای سایبر و هم در ارتباطات مبتنی بر تلفن همراه، تکرار شود و توسعه یابد.
دولت ایران همواره تلاش کرده تا تحریمها را کماثر یا گاه بیتاثیر جلوه دهد. حتی برخی از مقامات تا جایی پیش رفتهاند که تحریمها را عامل رشد اقتصادی کشور خواندهاند. اما در پشت پرده، خبرهای دیگری است. شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامه به رسانهها به آنها درباره انتشار خبرهای نگرانکننده که ردی از گزندگی تحریمها داشته باشند، هشدار میدهد. بدیهی است که در صورت بیاعتنایی به این دستورات، نشریات و رسانههای متخلف به جرم «تشویش اذهان عمومی» یا «تبلیغ علیه نظام» و سرپیچی از دستورات این شورا، توقیف خواهند شد.
دولت ایران همواره تلاش کرده تا تحریمها را کماثر یا گاه بیتاثیر جلوه دهد. حتی برخی از مقامات تا جایی پیش رفتهاند که تحریمها را عامل رشد اقتصادی کشور خواندهاند. اما در پشت پرده، خبرهای دیگری است. شورای عالی امنیت ملی با ارسال نامه به رسانهها به آنها درباره انتشار خبرهای نگرانکننده که ردی از گزندگی تحریمها داشته باشند، هشدار میدهد. بدیهی است که در صورت بیاعتنایی به این دستورات، نشریات و رسانههای متخلف به جرم «تشویش اذهان عمومی» یا «تبلیغ علیه نظام» و سرپیچی از دستورات این شورا، توقیف خواهند شد.
آمریکا سه شرکت نفتی را به دلیل فروش بنزین به ایران تحریم کرد
وزارت امور خارجه ایالات متحده، سه شرکت غیرآمریکایی و از جمله یک شرکت دولتی چین را به دلیل فروش بنزین به ایران تحریم کرد.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده شرکت دولتی ژوهای ژنرونگ چین، شرکت نفتی کوئو در سنگاپور و شرکت نفتی فال در امارات متحده عربی را به خاطر مراوده با ایران مشمول تحریمهای این کشور قرار داد.
وزارت خارجه آمریکا دراطلاعیه خود آورده است: «برپایه تحریمهایی که امروز اعمال شد، هر سه شرکت از دریافت مجوزهای صادرات آمریکا، خدمات بانکی صادرات و واردات آمریکا و پرداخت وامهای بیش از ۱۰ میلیون دلار موسسههای مالی آمریکایی محروم خواهند شد.»
در این اطلاعیه در عین حال قید شده است که «این تحریمها تنها بر شرکتهای مذکور اعمال شده است و نه بر کشور و دولتهای این شرکتها.»
وزارت خارجه آمریکا میگوید که شرکت نفتی ژوهای ژنرونگ که یکی از چهار شرکت عمده دولتی چین در معاملات نفتی است، از ماه ژوییه سال ۲۰۱۰ تا ژانویه ۲۰۱۱ برای فروش بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بنزین به ایران واسطهگری کرده است.
شرکت سنگاپوری کوئو، نیز به گفته وزارت خارجه آمریکا، از اواخر سال ۲۰۱۰ تا اوایل سال ۲۰۱۱ بیش از ۲۵ میلیون دلار به ایران بنزین فروخته است.
آنچنانکه وزارت خارجه آمریکا میگوید شرکت اماراتی فال نیز، در اواخر سال ۲۰۱۰ بیش از ۷۰ میلیون دلار بنزین به ایران فروخته است.
وزارت خارجه آمریکا میگوید، در همه این موارد، قانون داخلی آمریکاـ که به صورت یکجانبه علیه شرکتهای خارجی وضع شده- نقض شده است. برپایه این قوانین فروش بیش از یک میلیون دلار بنزین به ایران مشمول تحریمهای آمریکا میشود.
در بیانیه وزارت خارجه آمریکا است: «نتیجه این اقدامات، به تحریمهای بینالمللی بیسابقهای انجامیده که هدفش متقاعد کردن ایران برای تغییر رفتارش است.»
این بیانیه میافزاید: «این تحریمها که امروز اعلام شد، گامی مهم به سوی این هدف است، چراکه شرکتهایی را هدف گرفته که به این تلاشها خدشه وارد میکنند.»
آمریکا به تازگی بانک مرکزی ایران را نیز که مجرای دریافت پرداختهای نفتی دیگر کشورها است، تحریم کرده است؛ پس از این اقدام بود که ایران تلاش کرد با کشورهای دیگر با ارز کشورهای خریدار و نه دلار معامله کند؛ شرایطی که به گفته شماری از کارشناسان گزینههای واردات ایران را محدودتر و در عین حال گرانتر میکند.
وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده شرکت دولتی ژوهای ژنرونگ چین، شرکت نفتی کوئو در سنگاپور و شرکت نفتی فال در امارات متحده عربی را به خاطر مراوده با ایران مشمول تحریمهای این کشور قرار داد.
وزارت خارجه آمریکا دراطلاعیه خود آورده است: «برپایه تحریمهایی که امروز اعمال شد، هر سه شرکت از دریافت مجوزهای صادرات آمریکا، خدمات بانکی صادرات و واردات آمریکا و پرداخت وامهای بیش از ۱۰ میلیون دلار موسسههای مالی آمریکایی محروم خواهند شد.»
در این اطلاعیه در عین حال قید شده است که «این تحریمها تنها بر شرکتهای مذکور اعمال شده است و نه بر کشور و دولتهای این شرکتها.»
وزارت خارجه آمریکا میگوید که شرکت نفتی ژوهای ژنرونگ که یکی از چهار شرکت عمده دولتی چین در معاملات نفتی است، از ماه ژوییه سال ۲۰۱۰ تا ژانویه ۲۰۱۱ برای فروش بیش از ۵۰۰ میلیون دلار بنزین به ایران واسطهگری کرده است.
شرکت سنگاپوری کوئو، نیز به گفته وزارت خارجه آمریکا، از اواخر سال ۲۰۱۰ تا اوایل سال ۲۰۱۱ بیش از ۲۵ میلیون دلار به ایران بنزین فروخته است.
آنچنانکه وزارت خارجه آمریکا میگوید شرکت اماراتی فال نیز، در اواخر سال ۲۰۱۰ بیش از ۷۰ میلیون دلار بنزین به ایران فروخته است.
وزارت خارجه آمریکا میگوید، در همه این موارد، قانون داخلی آمریکاـ که به صورت یکجانبه علیه شرکتهای خارجی وضع شده- نقض شده است. برپایه این قوانین فروش بیش از یک میلیون دلار بنزین به ایران مشمول تحریمهای آمریکا میشود.
در بیانیه وزارت خارجه آمریکا است: «نتیجه این اقدامات، به تحریمهای بینالمللی بیسابقهای انجامیده که هدفش متقاعد کردن ایران برای تغییر رفتارش است.»
این بیانیه میافزاید: «این تحریمها که امروز اعلام شد، گامی مهم به سوی این هدف است، چراکه شرکتهایی را هدف گرفته که به این تلاشها خدشه وارد میکنند.»
آمریکا به تازگی بانک مرکزی ایران را نیز که مجرای دریافت پرداختهای نفتی دیگر کشورها است، تحریم کرده است؛ پس از این اقدام بود که ایران تلاش کرد با کشورهای دیگر با ارز کشورهای خریدار و نه دلار معامله کند؛ شرایطی که به گفته شماری از کارشناسان گزینههای واردات ایران را محدودتر و در عین حال گرانتر میکند.
ترکیه: فقط تحریم های سازمان ملل علیه ایران را اجرا می کنیم
سلجوق اونال، سخنگوی وزارت خارجه ترکیه روز پنجشنبه در یک کنفرانس خبری گفت که آنکارا هیچ اجباری در اجرای تحریم هایی که از سوی یک یا چند کشور علیه ایران اعمال می شود ندارد و فقط طبق قوانین بین المللی، تحریم هایی را که از سوی سازمان ملل اعمال شود، به اجرا خواهد گذاشت.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، موضع وزارت خارجه ترکیه پس از دیدار علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی ایران با احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه اعلام شد. هفته گذشته ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا به ترکیه سفر کرده بود تا این کشور را در تحریم ها وفشارهای بیشتر علیه ایران همراه کند.
آقای برنز در جریان سفر خود گفته بود: «واشینگتن و آنکارا منافع استراتژیک یکدیگر را درک و حفاظت می کنند و ما در این موضع که دستیابی ایران به بمب اتمی برای منطقه و جهان خطرناک است، هم نظر هستیم.»
به گزارش رویترز، تحریم های جدید آمریکا علیه ایران و به ویژه تحریم بانک مرکزی، کار را برای دیگر شرکای تجاری و انرژی ایران که با آمریکا رابطه دارند، دشوار می کند. طبق این قوانین، شرکت ها و یا افرادی که با ایران و بانک مرکزی رابطه داشته باشند، از بازار داخلی آمریکا حذف خواهند شد.
تیموتی گایتنز، وزیر خزانه داری آمریکا هم روز پنجشنبه توانست موافقتی از ژاپن بگیرد که بر اساس آن، توکیو نفت کمتری از ایران بخرد و نیاز نفتی خود از بازار ایران را به حداقل برساند. جزییات این که تا چه حد ژاپن خرید نفت خود از ایران را کم خواهد کرد، اعلام نشده است.
ژاپن حدود ۱۰ درصد نفت مورد نياز خود را از ايران تهيه می کند در حالی که ترکيه، حدود ۳۰ درصد از نفت مورد نياز خود را از ايران می خرد. سخنگوی وزارت خارجه ترکيه گفته که آنکارا فقط خود را محدود به قوانين بين المللی می داند و از اين رو قصد ندارد با هيچ کشور يا کشوری که بخواهد فراتر از آن حرکت کند، همراه شود.
چین از تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران و تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی انتقاد کرد و آن را «غیرسازنده و ناکارآمد» خوانده است. مقامات چینی هم می گویند تحریم وقتی می تواند موثر باشد که به طور اجماعی اجرا شود و تحریم های یک جانبه تاثیر ندارد.
وزارت خارجه ترکيه البته در همين حال گفته که موارد تحريمی آمريکا عليه ايران را بررسی می کند. آن هم در حالی که به تازه گی قرارداد خريد نفت از ايران در سال جاری ميلادی، سال ۲۰۱۲ را تمديد کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، «تنر ییلدیز» وزیر انرژی ترکیه روز پنجشنبه گفت: «در حال حاضر همه چیز میان ایران و ترکیه طبق قرارداد پیش می رود و خرید نفت ما از ایران برقرار است. موارد مطرح شده از سوی آمریکا را بررسی می کنیم و اگر قرار شد تغییری ایجاد شود، آن را بعدا اعلام خواهیم کرد.»
علی لاریجانی پس از دیدار با رییس پارلمان ترکیه در آنکارا گفت: «ایران و ترکیه شرکای تجاری و سیاسی نزدیکی هستند و هنوز حوزه های زیادی میان دو طرف هست که می تواند بهتر هم بشود.» رییس پارلمان ترکیه هم گفت: «همیشه کسانی هستند که می خواهند روابط بین دو کشور را دچار مشکل کنند که ما نباید بگذاریم چنین چیزی روی دهد.»
احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه هم هفته پیش به تهران سفر کرده بود، اعلام کرد آنکارا آماده است تا میزبانی گفت وگوهای پیش رو میان ایران و کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک را عهده دار شود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، موضع وزارت خارجه ترکیه پس از دیدار علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی ایران با احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه اعلام شد. هفته گذشته ویلیام برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا به ترکیه سفر کرده بود تا این کشور را در تحریم ها وفشارهای بیشتر علیه ایران همراه کند.
آقای برنز در جریان سفر خود گفته بود: «واشینگتن و آنکارا منافع استراتژیک یکدیگر را درک و حفاظت می کنند و ما در این موضع که دستیابی ایران به بمب اتمی برای منطقه و جهان خطرناک است، هم نظر هستیم.»
به گزارش رویترز، تحریم های جدید آمریکا علیه ایران و به ویژه تحریم بانک مرکزی، کار را برای دیگر شرکای تجاری و انرژی ایران که با آمریکا رابطه دارند، دشوار می کند. طبق این قوانین، شرکت ها و یا افرادی که با ایران و بانک مرکزی رابطه داشته باشند، از بازار داخلی آمریکا حذف خواهند شد.
تیموتی گایتنز، وزیر خزانه داری آمریکا هم روز پنجشنبه توانست موافقتی از ژاپن بگیرد که بر اساس آن، توکیو نفت کمتری از ایران بخرد و نیاز نفتی خود از بازار ایران را به حداقل برساند. جزییات این که تا چه حد ژاپن خرید نفت خود از ایران را کم خواهد کرد، اعلام نشده است.
ژاپن حدود ۱۰ درصد نفت مورد نياز خود را از ايران تهيه می کند در حالی که ترکيه، حدود ۳۰ درصد از نفت مورد نياز خود را از ايران می خرد. سخنگوی وزارت خارجه ترکيه گفته که آنکارا فقط خود را محدود به قوانين بين المللی می داند و از اين رو قصد ندارد با هيچ کشور يا کشوری که بخواهد فراتر از آن حرکت کند، همراه شود.
چین از تحریم های یکجانبه آمریکا علیه ایران و تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی انتقاد کرد و آن را «غیرسازنده و ناکارآمد» خوانده است. مقامات چینی هم می گویند تحریم وقتی می تواند موثر باشد که به طور اجماعی اجرا شود و تحریم های یک جانبه تاثیر ندارد.
وزارت خارجه ترکيه البته در همين حال گفته که موارد تحريمی آمريکا عليه ايران را بررسی می کند. آن هم در حالی که به تازه گی قرارداد خريد نفت از ايران در سال جاری ميلادی، سال ۲۰۱۲ را تمديد کرده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، «تنر ییلدیز» وزیر انرژی ترکیه روز پنجشنبه گفت: «در حال حاضر همه چیز میان ایران و ترکیه طبق قرارداد پیش می رود و خرید نفت ما از ایران برقرار است. موارد مطرح شده از سوی آمریکا را بررسی می کنیم و اگر قرار شد تغییری ایجاد شود، آن را بعدا اعلام خواهیم کرد.»
علی لاریجانی پس از دیدار با رییس پارلمان ترکیه در آنکارا گفت: «ایران و ترکیه شرکای تجاری و سیاسی نزدیکی هستند و هنوز حوزه های زیادی میان دو طرف هست که می تواند بهتر هم بشود.» رییس پارلمان ترکیه هم گفت: «همیشه کسانی هستند که می خواهند روابط بین دو کشور را دچار مشکل کنند که ما نباید بگذاریم چنین چیزی روی دهد.»
احمد داوود اوغلو، وزیر خارجه ترکیه هم هفته پیش به تهران سفر کرده بود، اعلام کرد آنکارا آماده است تا میزبانی گفت وگوهای پیش رو میان ایران و کشورهای موسوم به پنج به علاوه یک را عهده دار شود.
سفارت ایران در آنکارا ارسال کامیونهای سلاح به سوریه را رد کرد
سفارت جمهوری اسلامی ایران در آنکارا روز پنجشنبه ارسال کامیونهای حامل سلاح و تسلیحات از سوی ایران به سوریه که در ترکیه توقیف شده را رد کرد و گفت ایران هیچ گونه سلاح نظامی به سوریه نفرستاده است. وزارت خارجه ترکیه در واکنشی اعلام کرد تحقیقات در این زمینه ادامه دارد و نتایج آن به زودی اعلام خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، سفارت جمهوری اسلامی ایران در آنکارا طی بیانیهای گفت در کامیونهای یاد شده، هیچ گونه تسلیحاتی نبوده است. سخنگوی وزارت خارجه ترکیه هم روز پنجشنبه اعلام کرد کامیونهای یاد شده برای تحقیق در مورد کالاهایی که حمل میکردهاند توقیف شدهاند و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. وزارت خارجه ترکیه از اعلام جزییات بیشتر خودداری کرده است.
مقامات گمرک استان «کيليس» ترکيه اعلام کردند که روز سه شنبه چهار کاميون حامل تسليحات را شناسايی و متوقف کردهاند که ظن آن می رود مشغول حمل تسليحات از ايران برای سوريه بودهاند.
استاندار «کيليس» گفت که پس از دريافت اطلاعاتی مربوط به محموله مشکوک اين کاميونها، پليس آنها را در يک گذرگاه مرزی در جوار مرز ترکيه وسوريه متوقف و محموله های آنها را ضبط کرده است.
خبرگزاری ترکیهای «دوگان» از قول «يوسف اوداباش» استاندار «کيليس» گزارش داد که اين چهار کاميون توسط ماموران گمرک متوقف شدهاند. ادعا میشود که محمولههای آنها اسلحه و تجهيزات نظامی بوده است.
دولت ترکيه روابط نسبتا دوستانه خود با حکومت بشار اسد را قطع کرده و از چند ماه پيش اردوگاههايی را در نواحی مرزی خود با سوريه احداث کرده است و پناهجويان سوری که از حوادث خشونت آميز در آن کشور گريختهاند در اين اردوگاهها مستقر شده اند.
تحت تاثير تداوم سرکوب خشونت آميز مخالفان عضويت رژيم سوريه در جامعه عرب نيز به حالت تعليق درآمده و حکومت بشار اسد اکنون به غير از جمهوری اسلامی دوست ديگری در سطح منطقه ندارد.
روابط دولتهای ايران و سوريه شايد ديرپاترين اتحاد استراتژيک بين دو کشور منطقه باشد آنها در لبنان و خاورميانه سياست و اهداف مشترکی دارند.
همچنين حکومت سوريه در کنترل اقليت علویهاست و اين تمايز مذهبی با اکثريت جمعيت سنی آن کشور پيوندهای رژيم بشار اسد با حکومت اسلامی در ايران را تقويت کرده است.
علی خامنهای به عاملان ترور مصطفی احمدی روشن٬ معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز هشدار داد جمهوری اسلامی «از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنهٔ آن هرگز چشمپوشی» نخواهد کرد.
در پیام رهبر جمهوری اسلامی که شامگاه پنجشنبه (۲۲ دی) منتشر شده٬ ترور احمدی روشن اقدامی «بزدلانه» و «جنایتی کثیف و پلید» معرفی شده که «با طراحی سیا و موساد» انجام شده است.
آقای خامنهای در پیام خود آورده است: «آنها {عاملان ترور} در این رفتار شنیع و قساوتآمیز نیز شکست خواهند خورد و به اغراض پلید و شریرانهٔ خود دست نخواهند یافت.»
مصطفی احمدی روشن٬ معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز روز چهارشنبه (۲۱ دی) در جریان یک عملیات تروریستی در تهران کشته شد.
پیش از رهبر جمهوری اسلامی٬ حسین شریعتمداری٬ مدیرمسئول روزنامه کیهان از مقامهای اطلاعاتی خواسته بود در برابر این ترورها دست به مقابله به مثل بزنند.
سایت محافظهکار «ایران هستهای» نیز نوشته که جمهوری اسلامی در برابر ترور دانشمندان هستهایاش٬ خود را آماده مقابله به مثل میکند.
سازمان بسیج مستضعفین هم با انتشار بیانیهای اعلام کرده است: «دشمنان بدانند با این اقدامات {ترورها} گورشان را میکنند و منتظر پاسخ قاطع از طرف امت حزبالله باشند.»
طی دو سال گذشته سه دانشمند و یک مدیر مرتبط با برنامههای هستهای جمهوری اسلامی در تهران ترور شدهاند.
مسعود علیمحمدی٬ مجید شهریاری و داریوش رضایینژاد سه دانشمند هستهای ایران هستند که طی این مدت و پیش از ترور احمدی روشن٬ در جریان عملیات تروریستی کشته شدهاند.
پرونده این ترورها در نهادهای اطلاعاتی و قضائی همچنان در دست پیگیری است و مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون نتوانستهاند اسناد و مدارکی در اثبات ادعای خود مبنی بر دست داشتن اسرائیل در این ترورها ارائه کنند.
به گزارش خبرنگار کلمه، این جوان اصلاح طلب که عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی است، بیست و هفتم آذرماه ۱۳۹۰ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.
وی سابقه فعالیت در روزنامه های اصلاح طلبی همچون شرق، روزگار، سرمایه و اعتماد را دارد، اما در خصوص دلیل بازداشتش خبری منتشر نشد.
امیر حسین حاجبیان طی این بیست و هشت روز در بند دو الف و ۳۵۰ اوین در کنار سایر زندانیان سیاسی بود.
طی ماه گذشته تاکنون موج جدیدی از بازداشت فعالان سیاسی و روزنامه نگاران آغاز شده است.
فاطمه خردمند، سعید مدنی و احسان هوشمند طی هفته گذشته بازداشت شده اند.
از خرداد ۱۳۸۸ تاکنون صدها فعال سیاسی، روزنامه نگار و دانشجو به بهانه های مختلف بازداشت و به اتهامات ساختگی محکوم شده اند.
دولتمردان در محافل بین المللی مدعی هستند که در ایران هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار کلمه، دادگاه تجدید نظر حکم دو سال حبس تعزیری را برای این فعال سیاسی تایید و دستور اجرای فوری آن را صادر کرده است.
محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت. او در تاریخ ۸/۱۱/۸۹ یعنی پیش از ۲۲ بهمن دستگیر و دربند ۲۴۰ به مدت ۱۸ روز زندانی و در تاریخ ۳/۱۲ /۸۹ با قید کفالت آزاد شده بود.
ولایتی چهاردهم شهریور ماه سال جاری به دادگاه انقلاب شعبه ۲۸ به ریاست مقیسه احضار و اتهام تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی به وی تفهیم شد و نهایتا پس از دفاعیات وی را به دو سال حبس محکوم کرده بود.
قابل ذکر است ولایتی به مدت سی سال در پست هایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد،، معاونت بازرسی وزارت کشور در ۸ سال دولت اصلاحات فعالیت داشت در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن می باشد.
با توجه به شایعات و نیز استقبال فراوان رسانه های محافظه کار در خبرسازی پیرامون علل حضور آقای تابش در انتخابات مجلس و نیز برخی خبرسازی های کذب درباره رضایت و یا هماهنگی تابش با آقای خاتمی، یک منبع آگاه به خبرنگار کلمه گفت: آقای تابش رأسا برای این ثبت نام تصمیم گرفته است و هیچ گونه هماهنگی و یا جلب رضایتی از سوی وی و سایر اعضای فراکسیون اقلیت مجلس با رییس جمهور سابق کشورمان صورت نگرفته است.
همچنین بر خلاف انتشار اخبار و شایعات در رسانه های نزدیک به حکومت، سیدمحمد خاتمی همچنان بر مواضع خود درباره انتخابات تاکید دارد.
این منبع آگاه همچنین گفت: بنا به نظر رییس جمهور سابق کشورمان، آقای تابش مجاز به استفاده از نام خاتمی نیز برای تبلیغات انتخاباتی خود نیست.
رییس جمهور اصلاحات در آخرین اظهار نظر در خصوص انتخابات گفته بود: حرف بنده همان حرفی است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات زد و آن این است که اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و لیست داشته باشند.
خاتمی تاکید کرده بود: برای شرکت در انتخابات بنده دیدگاههای خود را بیان کرده ام وانتظار داشتم شرایط فراهم شود که همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند.
رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه فعلا این شرایط فراهم نشده است، افزود: البته بنده از طرف کسی اظهارنظر نمی کنم فکر می کنم وقتی همه نشانه ها این است که نباید در انتخابات شرکت بکنیم بنابراین شرکت در انتخابات معنا ندارد.
همچنین خاتمی در سخنانی در جمع انجمن اسلامی معلمان بار دیگر بر مواضع اصلاح طلبان در انتخابات تاکید کرد و گفته بود که نشانه ای از فراهم آمدن شرایط انتخابات نمی بیند. انتخابات یک اصل محکم در دموکراسی و مردم سالاری است که هدف انقلاب ما بوده است و همه باید بتوانند در آن حضور یابند. طبیعی است ما هم خواستار شرکت همگان در انتخابات سالم و آزاد هستیم، ولی امروز متأسفانه نهادهای نظارتی و دارای اشراف بر انتخابات جناحی هستند و جناحی عمل می کنند و نهادهایی که رسالتشان دفاع از اصل انقلاب و تمامیت ارضی و امنیت است و نباید در امور سیاسی دخالت کنند این اصل را رعایت نمی کنند و با همه سوابق درخشانی که دارند امروز طوری شده است که نظر مردم نسبت به آنان عوض شده است و این باعث تأسف فراوان است.
در دیدار عبدالله نوری و سیدمحمد خاتمی نیز بار دیگر بر آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز و لزوم برگزاری انتخابات آزاد بدون دخالت نهادهای امنیتی و نظامی تاکید شده بود.
در هفته های جاری تقریبا هر روز رسانهی وابسته به جریان اقتدارگرا، کیهان، به انحای مختلف، به نامزدی آقای تابش در انتخابات اشاره و از آن برای تخریب مواضع و وجههی آقای خاتمی استفاده نموده است.
به گزارش نوروز در این بیانیه آمده است: بار دیگر تروریسم کور و وابسته ، فرزندان دیگری از این مرز و بوم را به شهادت رساند.این جنایت کار هیچ کس نیست جز دشمنان ایران که کمر به نابودی تمام سرمایه های مادی و انسانی ایران بسته اند. دشمنان قسم خورده ای که چون منطق ندارند دست به خشونت و ترور می زنند. .
احمدی روشن، معاون سایت هسته ای نطنز روز سه شنبه به همراه راننده خود خوشوقت مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.
در پیام جبهه مشارکت آمده است: بار دیگر تروریسم کور و وابسته ، فرزندان دیگری از این مرز و بوم را به شهادت رساند.این جنایت کار هیچ کس نیست جز دشمنان ایران که کمر به نابودی تمام سرمایه های مادی و انسانی ایران بسته اند. دشمنان قسم خورده ای که چون منطق ندارند دست به خشونت و ترور می زنند.
همچنین در این بیانیه تصریح شده است: جبهه مشارکت ایران اسلامی با ابراز انزجار از این اقدام وحشیانه و تسلیت به بازماندگان این ترور کور ناچار است برای چندمین بار به نهادهای نظامی و امنیتی هشدار دهد که از ایفای نقش حزب پادگانی دست بردارند و به انجام مسئولیت رها شده تامین امنیت شهروندان بپردازند و به جای بازداشت های غیر قانونی فزرندان رشید ملت و حبس های طولانی برای آنها ، برای قطع این حوادث تروریستی که به تدریج به حادثه ای معمولی در کشور در آمده است چاره اندیشی کنند.
شما اولین فردی بودید که برای دفاع از حقوق زنان به حبس قطعی محکوم شدید، روند اجرای حکم شما چگونه بود؟
وقتی حکم سه سال زندان را ابلاغ کردند، من به دلیل بیماری برادرم به فومن رفته بودم. احضاریه ای مربوط به اجرای حکم فرستاده بودند اما چون من نبودم، به اداره اطلاعات فومن اطلاع دادند تا مرا تحت الحفظ برای معرفی به دادگاه انقلاب به تهران بیاورند. من را برای اجرای حکم به تهران آورند، شب اول در بازداشتگاه وزرا بودم و صبح به دادگاه انقلاب معرفی شده و بعدازظهر به زندان اوین تحویل داده شدم. با اینکه زندانی سیاسی- مدنی نباید در بند زندانی های غیرسیاسی باشد اما من را به بند عمومی بردند که به اسم بند مالی بود اما در واقعیت معتادین و قاچاقچی های بین المللی هم آنجا بودند و افرادی هم بودند که بیماری های روانی داشتند و به جای زندان باید در بیمارستان تحت مداوا قرار می گرفتند. در این بند مدام دعوا و سر و صدا بود و همین باعث شد از اولین روزها دچار بیماری فشار خون شده و مجبور به استفاده از قرص شوم و تا همین امروز هم این مشکل ادامه دارد. در آن زمان تمام تلاش من این بود که بتوانم بر دیگر زندانیان تاثیر بگذارم. از عید سال ۸۸ که عده ای از بچه های فعال حقوق زنان هم برای مدت کوتاهی به زندان آمدند، توانستیم برای آزادی یا مرخصی گرفتن برخی از افرادی که در زندان بودند فعالیت هایی انجام دهیم.
با توجه به اینکه شما به دلیل شرکت در حرکت اعتراضی نسبت به قوانین مدنی تبعیض آمیز علیه زنان به زندان محکوم شدید، برخورد سایر زندانیان با شما چگونه بود؟
زمانی که من وارد زندان اوین شدم، تعداد زندانیان سیاسی خیلی کم بود و بیشتر آنها مدت کوتاهی در زندان بودند. دلیل زندانی شدن من برای زندانیان غیرسیاسی جالب بود و عده ای از آنها هم از من طرفداری می کردند و می گفتند که “این خانم برای ماست که اینجاست و گرنه کاری نکرده که اینجا باشد”. در مجموع نگاه مثبتی داشتند حتی یکی از کارکنان زندان به من گفت که مبادا ناراحت باشی، افتخار کن که به این دلیل به زندان آمده ای. در بدو ورود به زندان این جمله برای من شوک بود و هیچ وقت آن را فراموش نمی کنم.
ماجرای عوض شدن بندها چطور اتفاق افتاد؟
موقعی که ما را به متادون منتقل کردند، از شب قبل تلفن ها را قطع کردند و به خاطر اینکه خیلی از زندانی های عادی با تلفن سر و کار داشتند، ما را مسبب قطع شدن تلفن می دانستند و به خاطر همین نظر مثبتی نداشتند. به همین خاطر داوطلبانه همکاری کردند تا ما را منتقل کنند. آنها را ترسانده بودند که با زندانیان سیاسی ارتباطی نداشته باشند. تا قبل از این ارتباط آنها با ما خوب بود اما دیگر جرات نمی کردند که حتی با ما حرف بزنند البته تعدادی از آنها با وجود فشار با ما ارتباط داشتند و حتی تماس تلفنی برای بچه ها می گرفتند. چون وقتی ما به بند متادون رفتیم تلفن آنها آزاد شد و آنها برای ما خبر می آوردند. بعد هم که زندانیان عادی به زندان قرچک منتقل شدند.
از قبل می دانستند که قرار است به زندان قرچک منتقل شوند؟
از قبل صحبتش بود. حتی می خواستند ما را هم به قرچک منتقل کنند ولی ما مقاومت کردیم و حتی گفتیم که زندانیان غیر سیاسی را هم نباید به آنجا ببرند. اما در نهایت ما ماندیم و بقیه به قرچک منتقل شدند. البته ما همیشه به انتقال زندانی های عادی اعتراض می کردیم چون شرایط زندان قرچک بسیار بد است.
شرایط بعد از انتخابات با توجه به زیاد شدن زندانی ها چقدر تغییر کرد؟
جمعیت خیلی زیاد نشد چون بازداشت شدگان بیشتر در ۲۰۹ بودند و بازجویی می شدند، تعدادی هم به متادون می آمدند که باز آنجا محدود و بسته بود. تعداد انگشت شماری را به بند آوردند که آنها هم آزاد شدند و زیاد نماندند همین تعداد فعلی در زندان ماندگار شدند.
موقعی که در متادون بودید هیچ ارتباطی با زندانیان غیرسیاسی داشتید؟
نه فقط موقعی که در باز بود و بچه ها به درمانگاه می رفتند با آنها احوالپرسی می کردند اما بعضی از آنها می ترسیدند.
انتقال آنها شرایط را برای زندانیان سیاسی بهتر کرد؟
انتقال ما به متادون خوب بود. آرامش بیشتری به وجود آمد، تمیز بود چون مسائل بهداشتی در بند عمومی رعایت نمی شد. البته دو سه ماه بیشتر هم در این بند نبودیم. اما ارتباط با سایر زندانیان هم خوب بود چون اطلاعات جدیدی به ما می داد، شناخت جدیدی می داد.
بهترین خاطره ای که از این سه سال به یاد دارید، چیست؟
آزادی بچه هایی که اصلا نباید زندانی شوند، بهترین خاطره ام است. افرادی که فعالیت می کنند و حقشان نیست که به زندان بیفتند. شاید این لحظه ها برای همه بهترین لحظه بود.
بدترین خاطره این چند سال برای شما چه بود؟
اعدام زندانیان مثل شوکی است که به مغز آدم وارد می شود. برای من هم شیرین علم هولی و سارا بهرامی، سهیلا، شهلا جاهد و زینب نظرزاده بدترین لحظه های زندان بود.
وقتی بعد از سه سال قرار بود آزاد شوید، چه احساسی داشتید؟
بخشی از نگرانی من به خاطر مسائل شخصی و خانوادگی بود و اینکه بیایم و ببینم از افراد خانواده ام کم شده است. از طرف دیگر هم ناراحت بودم که چرا باید این بچه ها در زندان بمانند و من بروم.
به گزارش خبرگزاری رویترز، سفارت جمهوری اسلامی ایران در آنکارا طی بیانیهای گفت در کامیونهای یاد شده، هیچ گونه تسلیحاتی نبوده است. سخنگوی وزارت خارجه ترکیه هم روز پنجشنبه اعلام کرد کامیونهای یاد شده برای تحقیق در مورد کالاهایی که حمل میکردهاند توقیف شدهاند و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. وزارت خارجه ترکیه از اعلام جزییات بیشتر خودداری کرده است.
مقامات گمرک استان «کيليس» ترکيه اعلام کردند که روز سه شنبه چهار کاميون حامل تسليحات را شناسايی و متوقف کردهاند که ظن آن می رود مشغول حمل تسليحات از ايران برای سوريه بودهاند.
استاندار «کيليس» گفت که پس از دريافت اطلاعاتی مربوط به محموله مشکوک اين کاميونها، پليس آنها را در يک گذرگاه مرزی در جوار مرز ترکيه وسوريه متوقف و محموله های آنها را ضبط کرده است.
خبرگزاری ترکیهای «دوگان» از قول «يوسف اوداباش» استاندار «کيليس» گزارش داد که اين چهار کاميون توسط ماموران گمرک متوقف شدهاند. ادعا میشود که محمولههای آنها اسلحه و تجهيزات نظامی بوده است.
دولت ترکيه روابط نسبتا دوستانه خود با حکومت بشار اسد را قطع کرده و از چند ماه پيش اردوگاههايی را در نواحی مرزی خود با سوريه احداث کرده است و پناهجويان سوری که از حوادث خشونت آميز در آن کشور گريختهاند در اين اردوگاهها مستقر شده اند.
تحت تاثير تداوم سرکوب خشونت آميز مخالفان عضويت رژيم سوريه در جامعه عرب نيز به حالت تعليق درآمده و حکومت بشار اسد اکنون به غير از جمهوری اسلامی دوست ديگری در سطح منطقه ندارد.
روابط دولتهای ايران و سوريه شايد ديرپاترين اتحاد استراتژيک بين دو کشور منطقه باشد آنها در لبنان و خاورميانه سياست و اهداف مشترکی دارند.
همچنين حکومت سوريه در کنترل اقليت علویهاست و اين تمايز مذهبی با اکثريت جمعيت سنی آن کشور پيوندهای رژيم بشار اسد با حکومت اسلامی در ايران را تقويت کرده است.
حاج «احمد افشار» صاحب «چای احمد» درگذشت
حاج احمد افشار، صاحب «چای احمد» و یکی از افراد خیر ایرانی درگذشت. افشار که دزفولی بود، بیمارستانها، مدارس، موسسات خیریه در ایران و سایر کشورهای دنیا مثل هندوستان، سیری لانکا، چچن و دیگر نقاط از خود به جا گذاشته است.
در خبری که به قلم فرید انصاری دزفولی در سایت انقلاب اسلامی درج شده است، آمده است:
کمتر ایرانی یافت می شود که اسم چای احمد را نشینده باشد. در منزل اکثر ایرانیها چای احمد یافت میشود بدون آنکه بدانند صاحب آن کیست. دیروز حاج احمد افشار صاحب چای احمد که یکی از نادر خیرین ایرانی اهل دزفول است به قله ابدیت پیوست. در بین دزفولی ها و بسیاری از ایرانیان معروفیت ایشان نه بخاطر چایش که بخاطر انجام کارهای بشردوستانه اش بود. هیچ دزفولی نیست که از بیمارستان افشار که او بنیادش نهاده بود بهره مند نشده باشد. زمانی که در شهر دزفول تنها یک شیر و خورشید(حلال احمر) با حداقل امکاناتی که عمدتاً جوابگوی نیازهای درمانی بهداشتی شهر بزرگی چون دزفول و اطرافش نبود، وجود داشت، او اقدام به تاسیس اولین بیمارستان مجهز در این شهر کرد. بعلاوه یادآوری می شود که بیمارستان جندی شاپور در دوران شاه قبلی در اهواز توسط خاندان افشار مرمت شد و مبدل به آن بیمارستان معروف جندی شاپور گشت که افتخار خوزستان و ایران گردید. قبل از آن بیمارستان جندی شاپور در اهواز علیرغم سابقه تاریخی اش یک بیمارستان کوچکی با امکانات محدود بود و در ضمن بیمارستان شماره ۲ جندی شاپور در منطقه گلستان اهواز با یاری حاج احمد افشار و خانواده اش پی ریزی و ساخته شد.
در اهواز و دزفول هیچ نیازمندی به در خانه آنان نرفت که نا امید برگردد. به بسیاری از محصلین ندار پول میداد تا به ادامه تحصیل بپردازند. در ایام عید نوروز برای اکثر محصلین غیر مرفه مدارس لباس نو تدارک میدید و بین آنان بخش می کرد. حاج احمد فشار و خانوادهاش خدمات عدیده ای به نوع بشر کردهاند. آن مرحوم تنها بنیانگذار بیمارستانی در دزفول و اهواز نبوده است. ساخت بیمارستانها، مدارس، موسسات خیریه در ایران و سایر کشورهای دنیا مثل هندوستان، سریلانکا، چچن و ....... اعمالی هستند که باعث شدهاند آنان بتوانند در قلوب بسیاری از مردم جهان جای بگیرند و آنان را شاد کنند.
انسانیت انسان، به توجهای است که انسانها به انسانهای دیگر نشان میدهند. اولین بار که او را دیدم مهربانیاش را با تمام وجودم احساس کردم و زیبائی واقعی نیکی را در صورتش یافتم. او اصلیترین امدادگر انجمن حمایت از معلولین ایرانی بود و توجهی خاص به معلولان و انجمن داشت و همواره جویای وضعیت انجمن بودند. مرحوم حاج احمد سنبل بشر دوستی و انسانیت بود او الگوی انسانیت جامعهای بود که امروز انسان و انسانیت به پائین ترین سطحش تنزل کرده است.
در دورانی که بی توجهی به انسانیت و انسانها و مسائل اخلاقی به سطح نازلی سقوط کرده است و بسیاری نظاره گر مرگ انسانیت شده اند، شادروان حاج احمد با اقدامات خیرخواهانه خود بذر انساینت می پاشید تا به انسانیت جان و شادابی دهد. او با کمک کردن به دردمندان و در آغوش گرفتن بی پناهان با دستان پر مهرش مبدل به مرید واقعی حضرت علی (ع) شده بود. علی گونه کمک می کرد و هیچگاه احسان و نیکی خود ر ا آلوده به منت نمی کرد. وقتی یکی از تلویزیون های ایرانی با من تماس گرفته بود تا از او مستندی بسازد، این پیام را به ایشان رساندم، در پاسخ گفت: "حاضرم بشرطی که فیلمم را بعد از مرگم نشان دهند.»
علی خامنهای٬ رهبر جمهوری اسلامی:
نظام از مجازات عاملان ترور چشمپوشی نمیکند
در پیام رهبر جمهوری اسلامی که شامگاه پنجشنبه (۲۲ دی) منتشر شده٬ ترور احمدی روشن اقدامی «بزدلانه» و «جنایتی کثیف و پلید» معرفی شده که «با طراحی سیا و موساد» انجام شده است.
آقای خامنهای در پیام خود آورده است: «آنها {عاملان ترور} در این رفتار شنیع و قساوتآمیز نیز شکست خواهند خورد و به اغراض پلید و شریرانهٔ خود دست نخواهند یافت.»
مصطفی احمدی روشن٬ معاون بازرگانی سایت هستهای نطنز روز چهارشنبه (۲۱ دی) در جریان یک عملیات تروریستی در تهران کشته شد.
پیش از رهبر جمهوری اسلامی٬ حسین شریعتمداری٬ مدیرمسئول روزنامه کیهان از مقامهای اطلاعاتی خواسته بود در برابر این ترورها دست به مقابله به مثل بزنند.
سایت محافظهکار «ایران هستهای» نیز نوشته که جمهوری اسلامی در برابر ترور دانشمندان هستهایاش٬ خود را آماده مقابله به مثل میکند.
سازمان بسیج مستضعفین هم با انتشار بیانیهای اعلام کرده است: «دشمنان بدانند با این اقدامات {ترورها} گورشان را میکنند و منتظر پاسخ قاطع از طرف امت حزبالله باشند.»
طی دو سال گذشته سه دانشمند و یک مدیر مرتبط با برنامههای هستهای جمهوری اسلامی در تهران ترور شدهاند.
مسعود علیمحمدی٬ مجید شهریاری و داریوش رضایینژاد سه دانشمند هستهای ایران هستند که طی این مدت و پیش از ترور احمدی روشن٬ در جریان عملیات تروریستی کشته شدهاند.
پرونده این ترورها در نهادهای اطلاعاتی و قضائی همچنان در دست پیگیری است و مقامهای جمهوری اسلامی تاکنون نتوانستهاند اسناد و مدارکی در اثبات ادعای خود مبنی بر دست داشتن اسرائیل در این ترورها ارائه کنند.
آزادی امیرحسین حاجبیان، عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت
امیرحسین حاجبیان، از جوانان اصلاح طلب بعد از ۲۸ روز از زندان آزاد شد.به گزارش خبرنگار کلمه، این جوان اصلاح طلب که عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی است، بیست و هفتم آذرماه ۱۳۹۰ توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شد.
وی سابقه فعالیت در روزنامه های اصلاح طلبی همچون شرق، روزگار، سرمایه و اعتماد را دارد، اما در خصوص دلیل بازداشتش خبری منتشر نشد.
امیر حسین حاجبیان طی این بیست و هشت روز در بند دو الف و ۳۵۰ اوین در کنار سایر زندانیان سیاسی بود.
طی ماه گذشته تاکنون موج جدیدی از بازداشت فعالان سیاسی و روزنامه نگاران آغاز شده است.
فاطمه خردمند، سعید مدنی و احسان هوشمند طی هفته گذشته بازداشت شده اند.
از خرداد ۱۳۸۸ تاکنون صدها فعال سیاسی، روزنامه نگار و دانشجو به بهانه های مختلف بازداشت و به اتهامات ساختگی محکوم شده اند.
دولتمردان در محافل بین المللی مدعی هستند که در ایران هیچ زندانی سیاسی وجود ندارد.
تایید حکم دو سال حبس تعزیری برای محمدعلی ولایتی
دو سال حبس صادر شده برای محمد علی ولایتی بازنشسته وزارت کشور و از فعالین ستاد مهندس میر حسین موسوی تایید شد.به گزارش خبرنگار کلمه، دادگاه تجدید نظر حکم دو سال حبس تعزیری را برای این فعال سیاسی تایید و دستور اجرای فوری آن را صادر کرده است.
محمد علی ولایتی معاونت امور استانهای ستاد مردمی مهندس میر حسین موسوی را در انتخابات ۱۳۸۸ بر عهده داشت. او در تاریخ ۸/۱۱/۸۹ یعنی پیش از ۲۲ بهمن دستگیر و دربند ۲۴۰ به مدت ۱۸ روز زندانی و در تاریخ ۳/۱۲ /۸۹ با قید کفالت آزاد شده بود.
ولایتی چهاردهم شهریور ماه سال جاری به دادگاه انقلاب شعبه ۲۸ به ریاست مقیسه احضار و اتهام تبانی و اجتماع علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی به وی تفهیم شد و نهایتا پس از دفاعیات وی را به دو سال حبس محکوم کرده بود.
قابل ذکر است ولایتی به مدت سی سال در پست هایی از جمله بخشداری فیروزکوه، معاونت اداری و مالی دانشکده وزارت اطلاعات، و دبیر پشتیبانی دانشگاه شاهد،، معاونت بازرسی وزارت کشور در ۸ سال دولت اصلاحات فعالیت داشت در حال حاضر دبیر اجرایی خانه احزاب و بازرسی آن می باشد.
» تابش مجاز به استفاده از نام خاتمی در تبلیغات انتخاباتی نیست
تابش به صورت مستقل و بدون هماهنگی با خاتمی در انتخابات ثبت نام کرده است
آقای تابش برای ثبت نام در نمایش انتخاباتی اسفندماه به صورت مستقل تصمیم گرفته است و در این زمینه هماهنگی خاص و یا جلب رضایت آقای خاتمی مطرح نبوده است.با توجه به شایعات و نیز استقبال فراوان رسانه های محافظه کار در خبرسازی پیرامون علل حضور آقای تابش در انتخابات مجلس و نیز برخی خبرسازی های کذب درباره رضایت و یا هماهنگی تابش با آقای خاتمی، یک منبع آگاه به خبرنگار کلمه گفت: آقای تابش رأسا برای این ثبت نام تصمیم گرفته است و هیچ گونه هماهنگی و یا جلب رضایتی از سوی وی و سایر اعضای فراکسیون اقلیت مجلس با رییس جمهور سابق کشورمان صورت نگرفته است.
همچنین بر خلاف انتشار اخبار و شایعات در رسانه های نزدیک به حکومت، سیدمحمد خاتمی همچنان بر مواضع خود درباره انتخابات تاکید دارد.
این منبع آگاه همچنین گفت: بنا به نظر رییس جمهور سابق کشورمان، آقای تابش مجاز به استفاده از نام خاتمی نیز برای تبلیغات انتخاباتی خود نیست.
رییس جمهور اصلاحات در آخرین اظهار نظر در خصوص انتخابات گفته بود: حرف بنده همان حرفی است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات زد و آن این است که اصلاح طلبان نمی توانند و نباید در انتخابات نامزد و لیست داشته باشند.
خاتمی تاکید کرده بود: برای شرکت در انتخابات بنده دیدگاههای خود را بیان کرده ام وانتظار داشتم شرایط فراهم شود که همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند.
رئیس جمهور سابق کشورمان با بیان اینکه فعلا این شرایط فراهم نشده است، افزود: البته بنده از طرف کسی اظهارنظر نمی کنم فکر می کنم وقتی همه نشانه ها این است که نباید در انتخابات شرکت بکنیم بنابراین شرکت در انتخابات معنا ندارد.
همچنین خاتمی در سخنانی در جمع انجمن اسلامی معلمان بار دیگر بر مواضع اصلاح طلبان در انتخابات تاکید کرد و گفته بود که نشانه ای از فراهم آمدن شرایط انتخابات نمی بیند. انتخابات یک اصل محکم در دموکراسی و مردم سالاری است که هدف انقلاب ما بوده است و همه باید بتوانند در آن حضور یابند. طبیعی است ما هم خواستار شرکت همگان در انتخابات سالم و آزاد هستیم، ولی امروز متأسفانه نهادهای نظارتی و دارای اشراف بر انتخابات جناحی هستند و جناحی عمل می کنند و نهادهایی که رسالتشان دفاع از اصل انقلاب و تمامیت ارضی و امنیت است و نباید در امور سیاسی دخالت کنند این اصل را رعایت نمی کنند و با همه سوابق درخشانی که دارند امروز طوری شده است که نظر مردم نسبت به آنان عوض شده است و این باعث تأسف فراوان است.
در دیدار عبدالله نوری و سیدمحمد خاتمی نیز بار دیگر بر آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز و لزوم برگزاری انتخابات آزاد بدون دخالت نهادهای امنیتی و نظامی تاکید شده بود.
در هفته های جاری تقریبا هر روز رسانهی وابسته به جریان اقتدارگرا، کیهان، به انحای مختلف، به نامزدی آقای تابش در انتخابات اشاره و از آن برای تخریب مواضع و وجههی آقای خاتمی استفاده نموده است.
جبهه مشارکت با محکوم کردن ترور احمدی روشن: چاره اندیشی کنید
جبهه مشارکت اسلامی در پیامی با محکوم کردن ترور احمدی روشن از نیروهای امنیتی خواسته است برای قطع این حوادث تروریستی که به تدریج به حادثه ای معمولی در کشور در آمده است چاره اندیشی کنند.به گزارش نوروز در این بیانیه آمده است: بار دیگر تروریسم کور و وابسته ، فرزندان دیگری از این مرز و بوم را به شهادت رساند.این جنایت کار هیچ کس نیست جز دشمنان ایران که کمر به نابودی تمام سرمایه های مادی و انسانی ایران بسته اند. دشمنان قسم خورده ای که چون منطق ندارند دست به خشونت و ترور می زنند. .
احمدی روشن، معاون سایت هسته ای نطنز روز سه شنبه به همراه راننده خود خوشوقت مورد حمله تروریستی قرار گرفت و به شهادت رسید.
در پیام جبهه مشارکت آمده است: بار دیگر تروریسم کور و وابسته ، فرزندان دیگری از این مرز و بوم را به شهادت رساند.این جنایت کار هیچ کس نیست جز دشمنان ایران که کمر به نابودی تمام سرمایه های مادی و انسانی ایران بسته اند. دشمنان قسم خورده ای که چون منطق ندارند دست به خشونت و ترور می زنند.
همچنین در این بیانیه تصریح شده است: جبهه مشارکت ایران اسلامی با ابراز انزجار از این اقدام وحشیانه و تسلیت به بازماندگان این ترور کور ناچار است برای چندمین بار به نهادهای نظامی و امنیتی هشدار دهد که از ایفای نقش حزب پادگانی دست بردارند و به انجام مسئولیت رها شده تامین امنیت شهروندان بپردازند و به جای بازداشت های غیر قانونی فزرندان رشید ملت و حبس های طولانی برای آنها ، برای قطع این حوادث تروریستی که به تدریج به حادثه ای معمولی در کشور در آمده است چاره اندیشی کنند.
عالیه اقدام دوست: زندانبان گفت افتخار کن که به این دلیل به زندان آمده ای!
عالیه اقدام دوست فعال سیاسی و مدنی و مدافع جنبش زنان در روز ۲۲ خرداد ۱۳۸۵ به همراه ۷۰ نفر دیگر در تجمع اعتراض آمیز زنان در میدان هفتم تیر بازداشت و دادگاهی شد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، او را به اتهام اقدام علیه امنیت به سه سال و چهار ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق محکوم کرد. سه سال حبس وی در دادگاه تجدید نظر تایید شد و سرانجام روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۸۷، ماموران اجرای احکام به در منزل وی در شهرستان فومن رفتند و او را تحت الحفظ به شعبه اجرای احکام دادگاه انقلاب تهران منتقل کردند و سرانجام ۱۸ دی ماه ۱۳۹۰ پس از پایان دوران محکومیتش آزاد شد. درنخستین دیدار با او، یا زنی که سه سال شاهد رفت و آمد متهمان، شاهد اعدام و روزهای سخت زندان بود. سایت تغییر برای برابری گفت و گویی با وی انجام داده است که میخوانیم.شما اولین فردی بودید که برای دفاع از حقوق زنان به حبس قطعی محکوم شدید، روند اجرای حکم شما چگونه بود؟
وقتی حکم سه سال زندان را ابلاغ کردند، من به دلیل بیماری برادرم به فومن رفته بودم. احضاریه ای مربوط به اجرای حکم فرستاده بودند اما چون من نبودم، به اداره اطلاعات فومن اطلاع دادند تا مرا تحت الحفظ برای معرفی به دادگاه انقلاب به تهران بیاورند. من را برای اجرای حکم به تهران آورند، شب اول در بازداشتگاه وزرا بودم و صبح به دادگاه انقلاب معرفی شده و بعدازظهر به زندان اوین تحویل داده شدم. با اینکه زندانی سیاسی- مدنی نباید در بند زندانی های غیرسیاسی باشد اما من را به بند عمومی بردند که به اسم بند مالی بود اما در واقعیت معتادین و قاچاقچی های بین المللی هم آنجا بودند و افرادی هم بودند که بیماری های روانی داشتند و به جای زندان باید در بیمارستان تحت مداوا قرار می گرفتند. در این بند مدام دعوا و سر و صدا بود و همین باعث شد از اولین روزها دچار بیماری فشار خون شده و مجبور به استفاده از قرص شوم و تا همین امروز هم این مشکل ادامه دارد. در آن زمان تمام تلاش من این بود که بتوانم بر دیگر زندانیان تاثیر بگذارم. از عید سال ۸۸ که عده ای از بچه های فعال حقوق زنان هم برای مدت کوتاهی به زندان آمدند، توانستیم برای آزادی یا مرخصی گرفتن برخی از افرادی که در زندان بودند فعالیت هایی انجام دهیم.
با توجه به اینکه شما به دلیل شرکت در حرکت اعتراضی نسبت به قوانین مدنی تبعیض آمیز علیه زنان به زندان محکوم شدید، برخورد سایر زندانیان با شما چگونه بود؟
زمانی که من وارد زندان اوین شدم، تعداد زندانیان سیاسی خیلی کم بود و بیشتر آنها مدت کوتاهی در زندان بودند. دلیل زندانی شدن من برای زندانیان غیرسیاسی جالب بود و عده ای از آنها هم از من طرفداری می کردند و می گفتند که “این خانم برای ماست که اینجاست و گرنه کاری نکرده که اینجا باشد”. در مجموع نگاه مثبتی داشتند حتی یکی از کارکنان زندان به من گفت که مبادا ناراحت باشی، افتخار کن که به این دلیل به زندان آمده ای. در بدو ورود به زندان این جمله برای من شوک بود و هیچ وقت آن را فراموش نمی کنم.
ماجرای عوض شدن بندها چطور اتفاق افتاد؟
موقعی که ما را به متادون منتقل کردند، از شب قبل تلفن ها را قطع کردند و به خاطر اینکه خیلی از زندانی های عادی با تلفن سر و کار داشتند، ما را مسبب قطع شدن تلفن می دانستند و به خاطر همین نظر مثبتی نداشتند. به همین خاطر داوطلبانه همکاری کردند تا ما را منتقل کنند. آنها را ترسانده بودند که با زندانیان سیاسی ارتباطی نداشته باشند. تا قبل از این ارتباط آنها با ما خوب بود اما دیگر جرات نمی کردند که حتی با ما حرف بزنند البته تعدادی از آنها با وجود فشار با ما ارتباط داشتند و حتی تماس تلفنی برای بچه ها می گرفتند. چون وقتی ما به بند متادون رفتیم تلفن آنها آزاد شد و آنها برای ما خبر می آوردند. بعد هم که زندانیان عادی به زندان قرچک منتقل شدند.
از قبل می دانستند که قرار است به زندان قرچک منتقل شوند؟
از قبل صحبتش بود. حتی می خواستند ما را هم به قرچک منتقل کنند ولی ما مقاومت کردیم و حتی گفتیم که زندانیان غیر سیاسی را هم نباید به آنجا ببرند. اما در نهایت ما ماندیم و بقیه به قرچک منتقل شدند. البته ما همیشه به انتقال زندانی های عادی اعتراض می کردیم چون شرایط زندان قرچک بسیار بد است.
شرایط بعد از انتخابات با توجه به زیاد شدن زندانی ها چقدر تغییر کرد؟
جمعیت خیلی زیاد نشد چون بازداشت شدگان بیشتر در ۲۰۹ بودند و بازجویی می شدند، تعدادی هم به متادون می آمدند که باز آنجا محدود و بسته بود. تعداد انگشت شماری را به بند آوردند که آنها هم آزاد شدند و زیاد نماندند همین تعداد فعلی در زندان ماندگار شدند.
موقعی که در متادون بودید هیچ ارتباطی با زندانیان غیرسیاسی داشتید؟
نه فقط موقعی که در باز بود و بچه ها به درمانگاه می رفتند با آنها احوالپرسی می کردند اما بعضی از آنها می ترسیدند.
انتقال آنها شرایط را برای زندانیان سیاسی بهتر کرد؟
انتقال ما به متادون خوب بود. آرامش بیشتری به وجود آمد، تمیز بود چون مسائل بهداشتی در بند عمومی رعایت نمی شد. البته دو سه ماه بیشتر هم در این بند نبودیم. اما ارتباط با سایر زندانیان هم خوب بود چون اطلاعات جدیدی به ما می داد، شناخت جدیدی می داد.
بهترین خاطره ای که از این سه سال به یاد دارید، چیست؟
آزادی بچه هایی که اصلا نباید زندانی شوند، بهترین خاطره ام است. افرادی که فعالیت می کنند و حقشان نیست که به زندان بیفتند. شاید این لحظه ها برای همه بهترین لحظه بود.
بدترین خاطره این چند سال برای شما چه بود؟
اعدام زندانیان مثل شوکی است که به مغز آدم وارد می شود. برای من هم شیرین علم هولی و سارا بهرامی، سهیلا، شهلا جاهد و زینب نظرزاده بدترین لحظه های زندان بود.
وقتی بعد از سه سال قرار بود آزاد شوید، چه احساسی داشتید؟
بخشی از نگرانی من به خاطر مسائل شخصی و خانوادگی بود و اینکه بیایم و ببینم از افراد خانواده ام کم شده است. از طرف دیگر هم ناراحت بودم که چرا باید این بچه ها در زندان بمانند و من بروم.
جـــرس: به گزارش منابع خبری، شعبه دوم بازپرسی دادسرای مستقر در زندان اوین، مجددا پیمان عارف، فعال سابق دانشجویی و عضو جبهه ملی ایران را احضار کرد.
به گزارش صفحه فیس بوکی پیمان عارف، این عضو سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی ایران که به تازگی از زندان آزاد شده، بر اساس احضاریه ای کتبی که روز پنجشنبه دریافت کرده، موظف است خود را در عرض سه روز به دادسرای شهید مقدس، مستقر در زندان اوین معرفی کند.
گفتنی است، در صورتیکه این احضاریه منجر به بازداشت پیمان عارف شود، این چهارمین بازداشت وی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ خواهد بود.
این دانشجوی ممتاز ستاره دار دانشگاه تهران، سه بار در ۲۷ خرداد ۸۸، ۲۱ بهمن ۸۹ و نیز ۸ آبان ۹۰، مورد بازداشت قرار گرفت، که دو حبس یکساله و یک بازداشت ۴۳ روزه را متحمل گردید.
یکی از نزدیکان پیمان عارف به جرس گفته است چندی پیش در حالیکه پیمان در پی انتشار خبر مجعول وبسایت های رجا نیوز و بولتن نیوز در خصوص اجرای حکم شلاق وی، از مسئولین این دو سایت به صورت رسمی به دادسرای رسانه شکایت کرده بود، این عضو سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی ایران؛ مورد تهدید واقع شده بود که پیگیری این شکایت عواقب بدی برای وی در بر خواهد داشت.
صدور احکام سنگین حبس، انفصال از خدمت و جزای نقدی ده معلم و کارگر شهر دیزچه اصفهان
بازداشت شدگان پس از بازداشت به مکان نامعلومی منتقل شدند و سپس به بند الف ط زندان اصفهان اعزام گردیدند. برخی از آنها مدت بیست و سه روز و برخی نیز مدت پنجاه روز در سلول انفرادی بوده و از داشتن وکیل مدافع و ملاقات با خانواده خود محروم بودند.
پس از آنکه مامورین وزارت اطلاعات تحت شکنجه های جسمی و روحی و روانی از همه متهمان اقرار به همکاری با گروههای مخالف نظام اخذ نمود، هر یک از آنها را با قرار وثیقه سنگین پانصد میلیون ریالی آزاد گردیدند.
و اخیرا متهمینی که نام آنها در ذیل می آید به مجازات های سنگین محکوم شدند
مشخصات متهمین:
یوسف مهرپویا، جمشید عسکریان، علی هاشم پور، حیدر علی علیرضایی، غلامرضا رحمانی، علیرضا رضایی، مجتبی شریفی، حسین سرپوقی، بهزاد باقری، غلیرضا ریاحی
اتهامات:
تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای مخالف داخل و خارج از کشور ( حزب کمونیست و سلطنت طلب )
تبانی به اقدام علیه امنیت داخلی کشور
مشارکت در تشکیل گروه دژبان زاینده رود به قصد اقدام علیه امنیت کشور و بر هم زدن امنیت کشور
نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره ای
مجازات ها
تبلغ علیه نظام ... به استناد ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی هریک به پنج ماه حبس تعزیری
اقدام علیه امنیت کشور به استناد ماده ۶۱۰ هر یک به دو سال حبس تعزیری
مشارکت در تشکیل گروه دژبان زاینده رود به استناد ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی هریک به دو سال حبس تعزیری
نگهداری ماهواره نسبت به کسانی نگهداری ماهواره نموده اند، هر یک سه میلیون ریال جزای نقدی
مستندات و نقدی بر احکام صادره:
استناد دادگاه به حکم صادره علیه متهمان، محتویات پرونده، کیفرخواست صادره، دفاعیات غیر موجه متهمین در جلسه دادگاه، دفاعیات غیر موجه وکیل علیرضا رضایی و اقرار متهمین به نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره ای بوده است.
آنچه از نظر گرامیتان گذشت، اتهامات و مجازات و مستنداتی بود که قاضی شعبه ۱۰۲ دادگاه جزایی زرین شهر و دادرس علی البدل دادگاه انقلاب اسلامی زرین شهر آقای طاوسی صادر نموده است. در این دادنامه به جزییات پرونده اشاره نشده و صرفا قاضی این شعبه با مرقوم نمودن ، محتویات پرونده بسنده کرده است. از طرفی کیفرخواست از جمله دلایل اثبات نجرمیت افراد به حساب نمی آید و این قاضی کیفرخواستی را که خود ادعایی بیش نیست در زمره دلایل به حساب آورده است مصاف به اینکه قاضی دادگاه می بایست شرح دهد که چرا دفاعیات متهمان غیر موجه بوده است.
ماده ۲۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می دارد: رای دادگاه می بایست مستدل و موجه بوده و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد که بر اساس آن صادر شده است. این در حالی است که حکم صادره علیه متهمین که مجازات بسیار سنگینی را در بر گرفته است، به هیچ عنوان مستدل و موجه نبوده و قاضی دادگاه صرفا خواسته است، خارج از استقلال قضایی خود، عده ای از اقشار ضعیف و زحمت کش جامعه را به مجازات محکوم نماید.
در این پرونده هیچ کدام از متهمین اقرار به ارتککاب جرم ننموده اند. در چنین مورد ماده ۱۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می دارد: هر گاه متهم اقرار به ارتکاب جرمی نماید و اقرار او صریح و موجب هیچگونه شک و شبهه ای نباشد و قراین و امارات نیز موید این معنی باشد، دادگاه مبادرت به صدور رای می نماید و در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در اقرار یا تعارض با ادله دیگر، دادگاه شروع به تحقیق از شهود و مطلعین و متهم نموده و به ادله دیگر نیز رسیدگی می کند. ملاحظه می فرمایید که در این پرونده قاضی دادگاه برخلاف این دو ماده قانونی مبادرت به انشا رای نموده است، هر چند اکثریت قریب به اتفاق آرایی که توسط دادگاههای قوه قضاییه جمهوری اسلامی صادر می گردند، به این شکل بوده و از لحاظ شکلی با مشکل جدی مواجه هستند. بدیهی است زمانی که ارکان شکلی و اصلی یک پرونده قضایی به درستی تشکیل نگردد، ورود در ماهیت پرونده فاقط وجاهت خواهد بود. اما دادگاه علیرغم اینکه برخلاف مواد قانون آیین دادرسی کیفری اصل را بر مجرمیت متهمین گذارده، همگی را به استناد مواد ۴۹۸، ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی محکوم کرده است. جرایم و مجازات هایی که برای مجرمین سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد.
علت اصلی بازداشت متهمین این بوده است که دو روز پیش از روز کارگر آقای هاشم پور و شریفی که هر دو در کارخانه ذوب آهن اصفهان مشغول به کار بوده اند به دلیل وضعیت بغرنج شغلی خود از دیگر کارگران شرکت ذوب آهن دعوت به عمل می آورند که در روز کارگر گردهایی را تشکیل داده و اعتراض خود را نسبت به وضعیت کارگری در این روز مهم بیان کنند. این دو اعلامیه ای تنظیم و مشغول پخش اعلامیه در محل کار خود می شوند. در اولین روز پخش اعلامیه این دو در اصفهان بازداشت می گردند و متعاقب آن مامورین وزارت اطلاعات اقدام به بازداشت افراد دیگر می نمایند که گویا برخی از آنها اقدام به نصب پرچم ایران با نشان شیر و خورشید نموده بودند.
دادگاه بدون توجه به موازین قانونی تعدادی از بازداشت شدگان را به اتهام استفاده از پرچم شیر و خورشید و تعدادی را به اتهام پخش اعلامیه دعوت به گردهمایی محاکمه می نمایند. این در حالی است که اعمالی که توسط متهمین انجام شده است بر فرض صحت نیز فاقد عنوان مجرمانه است. متهمین در دادگاه اتهامات خود مبنی بر ارتباط با گروههای معاند نظام را مردود اعلام نموده اند اما کارشناس ویژه وزارت اطلاعات قاضی را تحت فشار قرار می دهد تا همه متهمان را که از اقشار ضعیف جامعه هستند به حبس های بلند مدت و بی دلیل محکوم نماید.
محمد مصطفایی وکیل دادگستری
مشخصات متهمین:
یوسف مهرپویا، جمشید عسکریان، علی هاشم پور، حیدر علی علیرضایی، غلامرضا رحمانی، علیرضا رضایی، مجتبی شریفی، حسین سرپوقی، بهزاد باقری، غلیرضا ریاحی
اتهامات:
تبلیغ علیه نظام به نفع گروههای مخالف داخل و خارج از کشور ( حزب کمونیست و سلطنت طلب )
تبانی به اقدام علیه امنیت داخلی کشور
مشارکت در تشکیل گروه دژبان زاینده رود به قصد اقدام علیه امنیت کشور و بر هم زدن امنیت کشور
نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره ای
مجازات ها
تبلغ علیه نظام ... به استناد ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی هریک به پنج ماه حبس تعزیری
اقدام علیه امنیت کشور به استناد ماده ۶۱۰ هر یک به دو سال حبس تعزیری
مشارکت در تشکیل گروه دژبان زاینده رود به استناد ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی هریک به دو سال حبس تعزیری
نگهداری ماهواره نسبت به کسانی نگهداری ماهواره نموده اند، هر یک سه میلیون ریال جزای نقدی
مستندات و نقدی بر احکام صادره:
استناد دادگاه به حکم صادره علیه متهمان، محتویات پرونده، کیفرخواست صادره، دفاعیات غیر موجه متهمین در جلسه دادگاه، دفاعیات غیر موجه وکیل علیرضا رضایی و اقرار متهمین به نگهداری و استفاده از تجهیزات ماهواره ای بوده است.
آنچه از نظر گرامیتان گذشت، اتهامات و مجازات و مستنداتی بود که قاضی شعبه ۱۰۲ دادگاه جزایی زرین شهر و دادرس علی البدل دادگاه انقلاب اسلامی زرین شهر آقای طاوسی صادر نموده است. در این دادنامه به جزییات پرونده اشاره نشده و صرفا قاضی این شعبه با مرقوم نمودن ، محتویات پرونده بسنده کرده است. از طرفی کیفرخواست از جمله دلایل اثبات نجرمیت افراد به حساب نمی آید و این قاضی کیفرخواستی را که خود ادعایی بیش نیست در زمره دلایل به حساب آورده است مصاف به اینکه قاضی دادگاه می بایست شرح دهد که چرا دفاعیات متهمان غیر موجه بوده است.
ماده ۲۱۴ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می دارد: رای دادگاه می بایست مستدل و موجه بوده و مستند به مواد قانونی و اصولی باشد که بر اساس آن صادر شده است. این در حالی است که حکم صادره علیه متهمین که مجازات بسیار سنگینی را در بر گرفته است، به هیچ عنوان مستدل و موجه نبوده و قاضی دادگاه صرفا خواسته است، خارج از استقلال قضایی خود، عده ای از اقشار ضعیف و زحمت کش جامعه را به مجازات محکوم نماید.
در این پرونده هیچ کدام از متهمین اقرار به ارتککاب جرم ننموده اند. در چنین مورد ماده ۱۹۴ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر می دارد: هر گاه متهم اقرار به ارتکاب جرمی نماید و اقرار او صریح و موجب هیچگونه شک و شبهه ای نباشد و قراین و امارات نیز موید این معنی باشد، دادگاه مبادرت به صدور رای می نماید و در صورت انکار یا سکوت متهم یا وجود تردید در اقرار یا تعارض با ادله دیگر، دادگاه شروع به تحقیق از شهود و مطلعین و متهم نموده و به ادله دیگر نیز رسیدگی می کند. ملاحظه می فرمایید که در این پرونده قاضی دادگاه برخلاف این دو ماده قانونی مبادرت به انشا رای نموده است، هر چند اکثریت قریب به اتفاق آرایی که توسط دادگاههای قوه قضاییه جمهوری اسلامی صادر می گردند، به این شکل بوده و از لحاظ شکلی با مشکل جدی مواجه هستند. بدیهی است زمانی که ارکان شکلی و اصلی یک پرونده قضایی به درستی تشکیل نگردد، ورود در ماهیت پرونده فاقط وجاهت خواهد بود. اما دادگاه علیرغم اینکه برخلاف مواد قانون آیین دادرسی کیفری اصل را بر مجرمیت متهمین گذارده، همگی را به استناد مواد ۴۹۸، ۵۰۰ و ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی محکوم کرده است. جرایم و مجازات هایی که برای مجرمین سیاسی مورد استفاده قرار می گیرد.
علت اصلی بازداشت متهمین این بوده است که دو روز پیش از روز کارگر آقای هاشم پور و شریفی که هر دو در کارخانه ذوب آهن اصفهان مشغول به کار بوده اند به دلیل وضعیت بغرنج شغلی خود از دیگر کارگران شرکت ذوب آهن دعوت به عمل می آورند که در روز کارگر گردهایی را تشکیل داده و اعتراض خود را نسبت به وضعیت کارگری در این روز مهم بیان کنند. این دو اعلامیه ای تنظیم و مشغول پخش اعلامیه در محل کار خود می شوند. در اولین روز پخش اعلامیه این دو در اصفهان بازداشت می گردند و متعاقب آن مامورین وزارت اطلاعات اقدام به بازداشت افراد دیگر می نمایند که گویا برخی از آنها اقدام به نصب پرچم ایران با نشان شیر و خورشید نموده بودند.
دادگاه بدون توجه به موازین قانونی تعدادی از بازداشت شدگان را به اتهام استفاده از پرچم شیر و خورشید و تعدادی را به اتهام پخش اعلامیه دعوت به گردهمایی محاکمه می نمایند. این در حالی است که اعمالی که توسط متهمین انجام شده است بر فرض صحت نیز فاقد عنوان مجرمانه است. متهمین در دادگاه اتهامات خود مبنی بر ارتباط با گروههای معاند نظام را مردود اعلام نموده اند اما کارشناس ویژه وزارت اطلاعات قاضی را تحت فشار قرار می دهد تا همه متهمان را که از اقشار ضعیف جامعه هستند به حبس های بلند مدت و بی دلیل محکوم نماید.
محمد مصطفایی وکیل دادگستری
هرانا؛ حمیده فرج زاده به زندان مرکزی تبریز منتقل شد
خبرگزاری هرانا - حمیده فرج زاده فعال سیاسی آذربایجانی برای گذراندن مدت باقیمانده ی حکم حبس اش به زندان مرکزی تبریز رفت.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از تبریز، این فعال سیاسی سال گذشته در جریان دستگیری گسترده فعالین سیاسی آذربایجانی در اورمیه دستگیر و به اطلاعات تبریز منتقل شد و بیش از ۳ماه در سلول انفرادی تحت شکنجه و بازجویی های شبانه روزی قرار داشت.
وی پس از ۵ ماه به قید وثیقه ی ۲۲۰ میلیونی آزاد شد. شعبه دوم دادگاه انقلاب تبریز وی را به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم کرده بود که با احتساب مدت ۵ ماهه ی زندان موقتش ۱ ماه از حکم فوق باقی مانده بود که وی صبح امروز برای سپری کردن ۱ماه مذکور خود را به زندان تبریز معرفی کرد.
لازم به ذکر است این فعال سیاسی پس از دستگیری در سال گذشته از محل کار خود در بیمارستان طالقانی اورمیه نیز اخراج شده بود. وی دانش آموخته ی دانشگاه علوم پزشکی ایران است.
چندی قبل نیز یونس سلیمانی از متهمین همین پرونده برای گذراندن ۴۰ روز باقیمانده از حبس اش خود را به زندان اردبیل معرفی کرده بود.
این فعال دانشجویی نیز محکوم به ۶ ماه حبس تعزیری شده بود که نزدیک به ۵ ماه آن را سال گذشته در بازداشت موقت و زندان انفرادی تبریز سپری کرده بود. یونس سلیمانی در هنگام بازداشت و تحت شکنجه ی بازجویان و پس از شوک الکتریکی وارد بر بدنش دچار حمله قلبی شده بود.
هرانا؛ ۹ تن از معلمان یزد به حبس تعیلقی محکوم شدند
خبرگزاری هرانا - اعضای کانون فرهنگیان یزد از سوی شعبه ی اول دادگاه انقلاب یزد به ۴۲ ماه حبس محکوم شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از یزد، بر اساس حکم صادره دادگاه انقلاب یزد، محمد علی حسن شیرازی، منصور میرزایی، محمد جواد حسامی، احمد چنگیزی، محمد علی شاهدی، رمضان علی نجاتی، محمد مهدی صدیقی، محمد حسین دهقانپور و علی قوچانی به اتهام تبلیغ علیه نظام، فعالیت غیرقانونی از طریق سخنرانی و تشکیل جلسه، تجمع و صدور بیانیه و تحریک معلمان به اعتصاب غذا و تعطیلی کلاس به زندان محکوم شدند.
شایان ذکر است که حکم زندان این افراد به مدت ۵ سال تعلیق شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از یزد، بر اساس حکم صادره دادگاه انقلاب یزد، محمد علی حسن شیرازی، منصور میرزایی، محمد جواد حسامی، احمد چنگیزی، محمد علی شاهدی، رمضان علی نجاتی، محمد مهدی صدیقی، محمد حسین دهقانپور و علی قوچانی به اتهام تبلیغ علیه نظام، فعالیت غیرقانونی از طریق سخنرانی و تشکیل جلسه، تجمع و صدور بیانیه و تحریک معلمان به اعتصاب غذا و تعطیلی کلاس به زندان محکوم شدند.
شایان ذکر است که حکم زندان این افراد به مدت ۵ سال تعلیق شده است.