اخبار روز:
در پاسخ به ندای زندانیان سیاسی
برای اعتراض به حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد بپا خیزیم
هموطنان عزیز
نزدیک به یکسال از حصر غیرقانونی رهبران نمادین جنبش سبز که مصداق بارز آدم ربایی در حقوق بین المللی است، میگذرد. اعتراض و استقامت آنها در برابر پایمال شدن حقوق مردم یکی از عوامل اساسی پیدایش و تداوم جنبش مردم ایران برای گر فتن حق خود از حکومت بوده است. آخرین پیام های آنان برای عدم شرکت در انتخابات موجب اتحاد نظر گسترده ای میان منتقدان و مخالفان نظام حاکم در ایران شده است.
ما از سرنوشت آنان در دست ماموران امنیتی و خطری که سلامت و امنیت آنان را تهدید می کند نگرانیم و باید متحدا بهر صورت ممکن خواست آزادی آنان را به گوش حکومتگران و جهانیان برسانیم. ما در خارج از کشور می کوشیم با برگزاری تظاهرات، نامه های سرگشاده، برانگیختن حساسیت مطبوعات و رسانه ها...و هر نوع اقدام تبلیغی دیگری، به فراخوان یاران دربندمان پاسخ گوییم و از همه همفکران و هموطنان خود انتظار داریم با هر ابتکار ممکن، در این میدان گام بگذارند.
بیایید دست در دست هم برای رهایی این سه تن و همه پیکارگران از زندان، شکنجه و اعدام مبارزه کنیم.
هفتم بهمن ۱٣۹۰ – ۲۷ ژانویه ۲۰۱۲
سازمان جمهوریخواهان ایران
برای اعتراض به حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد بپا خیزیم
هموطنان عزیز
نزدیک به یکسال از حصر غیرقانونی رهبران نمادین جنبش سبز که مصداق بارز آدم ربایی در حقوق بین المللی است، میگذرد. اعتراض و استقامت آنها در برابر پایمال شدن حقوق مردم یکی از عوامل اساسی پیدایش و تداوم جنبش مردم ایران برای گر فتن حق خود از حکومت بوده است. آخرین پیام های آنان برای عدم شرکت در انتخابات موجب اتحاد نظر گسترده ای میان منتقدان و مخالفان نظام حاکم در ایران شده است.
ما از سرنوشت آنان در دست ماموران امنیتی و خطری که سلامت و امنیت آنان را تهدید می کند نگرانیم و باید متحدا بهر صورت ممکن خواست آزادی آنان را به گوش حکومتگران و جهانیان برسانیم. ما در خارج از کشور می کوشیم با برگزاری تظاهرات، نامه های سرگشاده، برانگیختن حساسیت مطبوعات و رسانه ها...و هر نوع اقدام تبلیغی دیگری، به فراخوان یاران دربندمان پاسخ گوییم و از همه همفکران و هموطنان خود انتظار داریم با هر ابتکار ممکن، در این میدان گام بگذارند.
بیایید دست در دست هم برای رهایی این سه تن و همه پیکارگران از زندان، شکنجه و اعدام مبارزه کنیم.
هفتم بهمن ۱٣۹۰ – ۲۷ ژانویه ۲۰۱۲
سازمان جمهوریخواهان ایران
اخبار روز: با اعلام ارز تک نرخی، خرید و فروش در بازار ارز رونق گرفت به طوری که در مقابل برخی صرافیهایی که ارز ۱۲٣٨ تومانی میفروشند، صفهایی از متقاضیان تشکیل شده است. در همین حال، برخی دیگر از صرافی ها نیز عنوان میکنند که در حال حاضر خرید و فروش ارز نداریم.
به گزارش مهر، در اولین روز اجرای سیاست ارز تک نرخی در بازار، نرخ تابلوی صرافی ها تغییر کرد، بر این اساس صرافی ها نرخ فروش دلار را ۱۲٣٨ تومان و نرخ خرید را ۱۲۲۶ تومان درج کردند.
پیش از این نرخ اعلام شده بر روی تابلوی صرافی ها، همان نرخ تعیین شده توسط کانون صرافی ها بود که نرخ خرید را ۱٣۹۰ تومان و نرخ فروش را ۱۴۰۰ تومان اعلام کرده بود.
مشاهدات خبرنگار مهر حاکی از فعالیت دلالان و واسطه گران ارزی حکایت دارد، گرچه گفته می شود که با برخی از دلالان برخورد جدی صورت گرفته اما هنوز تعداد واسطه های ارزی در بازار ارز زیاد است.
دلار در بازار سیاه؛ ۱۷۵۰ تومان
دلالان بازار ارز و صرافی هایی که دلار را با نرخ آزاد می فروشند، قیمت دلار در بازار سیاه را امروز ۱۷۵۰ تومان ذکر می کنند. نرخ فروش یورو در بازار آزاد امروز ۲٣۰۰ تومان و نرخ پوند ۲۹۰۰ تومان است.
اما قیمت خرید یورو بر روی تابلوی صرافی ها ۱۶۲۰ تومان و نرخ فروش ۱۶٣۷ تومان است. صرافی ها قیمت خرید هر پوند را که با کاهش بسیار شدیدی مواجه شده بود، امروز ۱۹۲٨ تومان و نرخ فروش را ۱۹۴٨ تومان بر روی تابلوهای خود درج کردند. بانک مرکزی نرخ رسمی هر یورو را امروز ۱۶۲۱ تومان اعلام کرد.
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی هفته گذشته اعلام کرد که کسانی که در بازار سکه و ارز سیاسی کاری می کنند؛ حتی در روز تعطیل هم بر طبل گرانی می کوبند.
براساس اطلاعیه بانک مرکزی، صرافان سراسر کشور مجازند با در نظر گرفتن هزینه های مربوط به نقل و انتقالات ارزی ، نرخ فروش ارز را حداکثر بین ٣ الی ۵ درصد بالاتر از نرخ مرجع بانک مرکزی تعیین کنند. ضمنا نرخ فروش نقدی ارز به صورت اسکناس نیز با در نظر گرفتن هزینه های تامین اسکناس ، حداکثر به میزان یک درصد بالاتر از نرخ مرجع این بانک خواهد بود.
صرافان سراسر کشور مکلفند، نسبت به ثبت دقیق اطلاعات مربوط به حواله ، اسکناس و هزینه های مربوطه در سامانه سنا اقدام نموده ،همچنین نرخ خرید و فروش ارز با شرایط فوق الذکر را بطور روزانه در تابلوی صرافی درج نمایند . در دستورالعمل بانک مرکزی تاکید شده است صرافانی که بخشنامه ابلاغی این بانک را از تاریخ ٨/۱۱/۹۰ رعایت نکنند، مجوز فعالیت آنها ابطال خواهد شد.
به گزارش مهر، در اولین روز اجرای سیاست ارز تک نرخی در بازار، نرخ تابلوی صرافی ها تغییر کرد، بر این اساس صرافی ها نرخ فروش دلار را ۱۲٣٨ تومان و نرخ خرید را ۱۲۲۶ تومان درج کردند.
پیش از این نرخ اعلام شده بر روی تابلوی صرافی ها، همان نرخ تعیین شده توسط کانون صرافی ها بود که نرخ خرید را ۱٣۹۰ تومان و نرخ فروش را ۱۴۰۰ تومان اعلام کرده بود.
مشاهدات خبرنگار مهر حاکی از فعالیت دلالان و واسطه گران ارزی حکایت دارد، گرچه گفته می شود که با برخی از دلالان برخورد جدی صورت گرفته اما هنوز تعداد واسطه های ارزی در بازار ارز زیاد است.
دلار در بازار سیاه؛ ۱۷۵۰ تومان
دلالان بازار ارز و صرافی هایی که دلار را با نرخ آزاد می فروشند، قیمت دلار در بازار سیاه را امروز ۱۷۵۰ تومان ذکر می کنند. نرخ فروش یورو در بازار آزاد امروز ۲٣۰۰ تومان و نرخ پوند ۲۹۰۰ تومان است.
اما قیمت خرید یورو بر روی تابلوی صرافی ها ۱۶۲۰ تومان و نرخ فروش ۱۶٣۷ تومان است. صرافی ها قیمت خرید هر پوند را که با کاهش بسیار شدیدی مواجه شده بود، امروز ۱۹۲٨ تومان و نرخ فروش را ۱۹۴٨ تومان بر روی تابلوهای خود درج کردند. بانک مرکزی نرخ رسمی هر یورو را امروز ۱۶۲۱ تومان اعلام کرد.
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی هفته گذشته اعلام کرد که کسانی که در بازار سکه و ارز سیاسی کاری می کنند؛ حتی در روز تعطیل هم بر طبل گرانی می کوبند.
براساس اطلاعیه بانک مرکزی، صرافان سراسر کشور مجازند با در نظر گرفتن هزینه های مربوط به نقل و انتقالات ارزی ، نرخ فروش ارز را حداکثر بین ٣ الی ۵ درصد بالاتر از نرخ مرجع بانک مرکزی تعیین کنند. ضمنا نرخ فروش نقدی ارز به صورت اسکناس نیز با در نظر گرفتن هزینه های تامین اسکناس ، حداکثر به میزان یک درصد بالاتر از نرخ مرجع این بانک خواهد بود.
صرافان سراسر کشور مکلفند، نسبت به ثبت دقیق اطلاعات مربوط به حواله ، اسکناس و هزینه های مربوطه در سامانه سنا اقدام نموده ،همچنین نرخ خرید و فروش ارز با شرایط فوق الذکر را بطور روزانه در تابلوی صرافی درج نمایند . در دستورالعمل بانک مرکزی تاکید شده است صرافانی که بخشنامه ابلاغی این بانک را از تاریخ ٨/۱۱/۹۰ رعایت نکنند، مجوز فعالیت آنها ابطال خواهد شد.
اخبار روز:
بازتاب امروز: در شرایطی که بسیاری از فیلترشکن های معمول و همچنین سرویس های VPN برای عبور از فیلترینگ از کار افتاده و امکان دسترسی به وب سایت های فیلترشده و خارج از فضای مجاز اینترنت کشور برای بسیاری از کاربران برخلاف ماه های گذشته وجود ندارد، دو سایت پربیننده جهان میان پربیننده ترین سایت های ایرانی در رده بندی وب سایت Alexa قرار دارند و این در حالی است که هر دوی این وبسایت ها فیلتر هستند!
به گزارش سرویس اجتماعی «بازتاب»؛ سایت یوتیوب پیش از وقایع سال ٨٨ ابتدا همچون بلاگ اسپات برخی صفحاتش و به صورت موردی و سپس به صورت کامل فیلتر شد. اما سایت فیس بوک که در آن دوران تازه در ایران در حال توسعه بود، همزمان با این وقایع در راستای جلوگیری از استفاده از این وسیله برای سازماندهی فیلتر شد و البته بعدها در انقلاب مصر به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای پیروزی مردم مصر از آن یاد شد و مصری ها به شدت از این وسیله استفاده کردند.
در این چند سال تلاش شد جایگزین های بومی برای این دو مجموعه شکل بگیرد و به همین دلیل سایت هایی برای اشتراک گذاری ویدئو و همچنین شبکه های اجتماعی آنلاینی نیز ایجاد شد که برخی از آنها نیز با موفقیت های نسبی همراه بودند، اما در عین حال این دو شبکه به واسطه آن که بعد جهانی داشتند و طبیعتاً محتوایشان نیز به واسطه فراملی بودن، جذابیت های متفاوتی داشت، از دور خارج نشدند و مخاطب ایرانی علی رغم فیلترینگ هر دو سایت، از آنها غافل نشد.
با این حال در ماه های گذشته و به خصوص پس از اخلال هایی که در چند هفته اخیر در اینترنت به وجود آمد، به دنبال قطع بسیاری از سرویس های فیلترشکن و VPN در ایران، به نظر می رسید شاهد کاهش مراجعات فارسی زبانان به این وب سایت ها باشیم، اما این اتفاق رخ نداد و همچنان این دو وب سایت جزو پربازدیدترین سایت ها قرار دارند تا مشخص شود راهکارهایی چون فیلترینگ صفحات خلاف قوانین ایران، کارآمدتر از فیلترینگ کل یک سایت است و چنین فیلترینگی تنها مخاطب را تشویق به عبور از کل فیلترینگ کشور می نماید.
با این حال، اما آنچه از همه این مسائل پر اهمیت تر است، قرار گرفتن این دو سایت در رده هجدهمین و نوزدهمین سایت های پربازدید کشورمان است که با این حساب این دو وب سایت از تمامی خبرگزاری های کشور پربازدیدترند. اما مسئله اصلی این است که چگونه یوتیوب و فیس بوک صاحب این رتبه ها شده اند، حال آنکه اصولاً کاربر ایرانی نمی تواند با آی پی آدرس ایرانی و بدون فیلترشکن که آی پی دیگر کشورها را ثبت می کند، به این سایت ها متصل شود، مگر در برخی نهادها که با توجه به موضوعیت یا درخواست از نهادهایی چون مخابرات، اینترنت بدون فیلتر دریافت کرده باشند و آن هم به شکل محدود خواهد بود.
این در حالی است که جایگاه هجدهم و نوزدهم رده بندی پربازدیدترین سایت های ایرانی تنها به سایتی می تواند تعلق گیرد که حدود دویست هزار بازدید با «آی پی ایران» داشته باشد و با این حساب دو فرضیه قابل طرح است: در فرض نخست بخشی از کاربران ایرانی (حداقل ٣۰ الی ۵۰ هزار نفر) با راهکاری که هنوز عمومیت پیدا نکرده بدون فیلترینگ امکان دسترسی به این وب سایت ها را یافته اند و در فرض دوم، این آمارها کاذب است و به واسطه افتادن بار مجازی با آی پی ایرانی بر روی این سایت ها به وجود آمده باشد؛ اتفاقی که در نوع خود جالب بوده و البته مسکوت مانده است.
به گزارش سرویس اجتماعی «بازتاب»؛ سایت یوتیوب پیش از وقایع سال ٨٨ ابتدا همچون بلاگ اسپات برخی صفحاتش و به صورت موردی و سپس به صورت کامل فیلتر شد. اما سایت فیس بوک که در آن دوران تازه در ایران در حال توسعه بود، همزمان با این وقایع در راستای جلوگیری از استفاده از این وسیله برای سازماندهی فیلتر شد و البته بعدها در انقلاب مصر به عنوان یکی از ابزارهای اصلی برای پیروزی مردم مصر از آن یاد شد و مصری ها به شدت از این وسیله استفاده کردند.
در این چند سال تلاش شد جایگزین های بومی برای این دو مجموعه شکل بگیرد و به همین دلیل سایت هایی برای اشتراک گذاری ویدئو و همچنین شبکه های اجتماعی آنلاینی نیز ایجاد شد که برخی از آنها نیز با موفقیت های نسبی همراه بودند، اما در عین حال این دو شبکه به واسطه آن که بعد جهانی داشتند و طبیعتاً محتوایشان نیز به واسطه فراملی بودن، جذابیت های متفاوتی داشت، از دور خارج نشدند و مخاطب ایرانی علی رغم فیلترینگ هر دو سایت، از آنها غافل نشد.
با این حال در ماه های گذشته و به خصوص پس از اخلال هایی که در چند هفته اخیر در اینترنت به وجود آمد، به دنبال قطع بسیاری از سرویس های فیلترشکن و VPN در ایران، به نظر می رسید شاهد کاهش مراجعات فارسی زبانان به این وب سایت ها باشیم، اما این اتفاق رخ نداد و همچنان این دو وب سایت جزو پربازدیدترین سایت ها قرار دارند تا مشخص شود راهکارهایی چون فیلترینگ صفحات خلاف قوانین ایران، کارآمدتر از فیلترینگ کل یک سایت است و چنین فیلترینگی تنها مخاطب را تشویق به عبور از کل فیلترینگ کشور می نماید.
با این حال، اما آنچه از همه این مسائل پر اهمیت تر است، قرار گرفتن این دو سایت در رده هجدهمین و نوزدهمین سایت های پربازدید کشورمان است که با این حساب این دو وب سایت از تمامی خبرگزاری های کشور پربازدیدترند. اما مسئله اصلی این است که چگونه یوتیوب و فیس بوک صاحب این رتبه ها شده اند، حال آنکه اصولاً کاربر ایرانی نمی تواند با آی پی آدرس ایرانی و بدون فیلترشکن که آی پی دیگر کشورها را ثبت می کند، به این سایت ها متصل شود، مگر در برخی نهادها که با توجه به موضوعیت یا درخواست از نهادهایی چون مخابرات، اینترنت بدون فیلتر دریافت کرده باشند و آن هم به شکل محدود خواهد بود.
این در حالی است که جایگاه هجدهم و نوزدهم رده بندی پربازدیدترین سایت های ایرانی تنها به سایتی می تواند تعلق گیرد که حدود دویست هزار بازدید با «آی پی ایران» داشته باشد و با این حساب دو فرضیه قابل طرح است: در فرض نخست بخشی از کاربران ایرانی (حداقل ٣۰ الی ۵۰ هزار نفر) با راهکاری که هنوز عمومیت پیدا نکرده بدون فیلترینگ امکان دسترسی به این وب سایت ها را یافته اند و در فرض دوم، این آمارها کاذب است و به واسطه افتادن بار مجازی با آی پی ایرانی بر روی این سایت ها به وجود آمده باشد؛ اتفاقی که در نوع خود جالب بوده و البته مسکوت مانده است.
حمله حاج سیدجوادی به احمدینژاد در نامه «محرمانه» به خامنهای
احمد صدر حاج سیدجوادی، وزیر دادگستری در دولت موقت مهدی بازرگان و کهنسالترین فعال سیاسی ایران، در نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی که روز جمعه، ۷ بهمنماه، منتشر شد صراحتا کفایت سیاسی و اخلاقی محمود احمدینژاد را زیر سوال برده و پرسیده است که «احمدینژاد و همراهانش از کجا خط میگیرند؟»
آقای حاج سیدجوادی نامه خود را به ۲۸ اردیبهشت سال جاری یعنی هفت ماه پیش نوشته و «به طور محرمانه» برای آیتالله خامنهای ارسال کرده، اما این نامه روز جمعه از جمله در وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، منتشر شده است.
نویسنده در این نامه با اشاره این که «بارها» در پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ کار دفاع از علی خامنهای را بر عهده داشته «حفظ حقوق و جان اعضای خانواده... و دیگر آزادیخواهان دربند» و همین طور آزادی تمام زندانیان سیاسی از جمله آقایان موسوی و کروبی را از آیتالله خامنهای خواستار شده است.
اما بخش بزرگی از نامه شش صفحهای این مقام سابق و فعال سیاسی به بررسی و نقد وضعیت کشور در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و انتقاد از او به عنوان فردی «خودشیفته» و مستبد اختصاص دارد.
احمد صدر حاج سیدجوادی در این نامه محمود احمدینژاد را فردی معرفی میکند که «فرزندان و عزیزان این مملکت» را کشته و آن گاه با شانه خالی کردن، مسئولیت این کار بر دوش رهبری ایران گذاشته است.
او میگوید که «خودشیفتگی، کیش شخصیت و استبداد رای» رئیس جمهور ایران آن قدر شدت گرفته است که حتی «در برابر دستورات مقام رهبری هم... ایستادگی میکند» و در ادامه میپرسد: «به راستی آقای احمدینژاد و همراهانش از کجا خط میگیرند؟»
آقای حاج سیدجوادی اما در نامه خود خطاب به آیتالله خامنهای پا را از این نیز فراتر گذاشته و پیشبینی میکند که محمود احمدینژاد با توجه به منابع مالی که «مستقیما به جیب ایشان» وارد میشود در جهت ایجاد جریانی تروریستی همچون القاعده پیش میرود.
او میگوید: «عملکرد آقای احمدینژاد و حامیانش حکایت از آن دارد که او فراتر از اهدافی نظیر راهاندازی انرژی هستهای... در راستای تاسیس یک جریان تروریستی بینالمللی مشابه القاعده و البته با گرایش شیعی به سرعت در حرکت است.»
احمد صدر حاج سیدجوادی همچنین میگوید: «رئیس دولت دهم ابایی از ارائه آمارهای دروغین و غیرواقعی ندارد و متاسفانه نه وی خود را ملزم به پاسخگویی میداند و نه هیچ مقام مسئولی وی را به وظیفه قانونی خویش رهنمون میدارد.»
او در ادامه از رهبر جمهوری اسلامی میخواهد که زمینهای را فراهم آورد که «امکان پاسخگویی و استیضاح دولت» مهیا شود و مجلس بتواند «کفایت دولت و آقای احمدینژاد» را بررسی کند.
این فعال سیاسی سالخورده و وکیل سابق رهبر جمهوری اسلامی همچنین از موکل سابق خود میپرسد: «آیا برای جنابعالی... تکلیفی احساس نمیشود که تا فرصت باقی است، تغییری ایجاد کرده و به اصلاح امور پرداخت؟»
از زمان بالا گرفتن اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و تداوم بازداشتها و فشارها بر فعالان سیاسی نامههای فراوانی برای انتقاد و تظلمخواهی به آیتالله خامنهای نوشته شده که از آن جمله است نامههای صریح و انتقادی محمد نوریزاد به او.
هیچ یک از این نامهها تاکنون پاسخی دریافت نکردهاند.
آقای حاج سیدجوادی نامه خود را به ۲۸ اردیبهشت سال جاری یعنی هفت ماه پیش نوشته و «به طور محرمانه» برای آیتالله خامنهای ارسال کرده، اما این نامه روز جمعه از جمله در وبسایت کلمه، نزدیک به میرحسین موسوی، منتشر شده است.
نویسنده در این نامه با اشاره این که «بارها» در پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ کار دفاع از علی خامنهای را بر عهده داشته «حفظ حقوق و جان اعضای خانواده... و دیگر آزادیخواهان دربند» و همین طور آزادی تمام زندانیان سیاسی از جمله آقایان موسوی و کروبی را از آیتالله خامنهای خواستار شده است.
اما بخش بزرگی از نامه شش صفحهای این مقام سابق و فعال سیاسی به بررسی و نقد وضعیت کشور در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و انتقاد از او به عنوان فردی «خودشیفته» و مستبد اختصاص دارد.
احمد صدر حاج سیدجوادی در این نامه محمود احمدینژاد را فردی معرفی میکند که «فرزندان و عزیزان این مملکت» را کشته و آن گاه با شانه خالی کردن، مسئولیت این کار بر دوش رهبری ایران گذاشته است.
او میگوید که «خودشیفتگی، کیش شخصیت و استبداد رای» رئیس جمهور ایران آن قدر شدت گرفته است که حتی «در برابر دستورات مقام رهبری هم... ایستادگی میکند» و در ادامه میپرسد: «به راستی آقای احمدینژاد و همراهانش از کجا خط میگیرند؟»
آقای حاج سیدجوادی اما در نامه خود خطاب به آیتالله خامنهای پا را از این نیز فراتر گذاشته و پیشبینی میکند که محمود احمدینژاد با توجه به منابع مالی که «مستقیما به جیب ایشان» وارد میشود در جهت ایجاد جریانی تروریستی همچون القاعده پیش میرود.
او میگوید: «عملکرد آقای احمدینژاد و حامیانش حکایت از آن دارد که او فراتر از اهدافی نظیر راهاندازی انرژی هستهای... در راستای تاسیس یک جریان تروریستی بینالمللی مشابه القاعده و البته با گرایش شیعی به سرعت در حرکت است.»
احمد صدر حاج سیدجوادی همچنین میگوید: «رئیس دولت دهم ابایی از ارائه آمارهای دروغین و غیرواقعی ندارد و متاسفانه نه وی خود را ملزم به پاسخگویی میداند و نه هیچ مقام مسئولی وی را به وظیفه قانونی خویش رهنمون میدارد.»
او در ادامه از رهبر جمهوری اسلامی میخواهد که زمینهای را فراهم آورد که «امکان پاسخگویی و استیضاح دولت» مهیا شود و مجلس بتواند «کفایت دولت و آقای احمدینژاد» را بررسی کند.
این فعال سیاسی سالخورده و وکیل سابق رهبر جمهوری اسلامی همچنین از موکل سابق خود میپرسد: «آیا برای جنابعالی... تکلیفی احساس نمیشود که تا فرصت باقی است، تغییری ایجاد کرده و به اصلاح امور پرداخت؟»
از زمان بالا گرفتن اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و تداوم بازداشتها و فشارها بر فعالان سیاسی نامههای فراوانی برای انتقاد و تظلمخواهی به آیتالله خامنهای نوشته شده که از آن جمله است نامههای صریح و انتقادی محمد نوریزاد به او.
هیچ یک از این نامهها تاکنون پاسخی دریافت نکردهاند.
غیبت دولتیها جلسه مجلس را برهم زد؛ مصلحی از «نتایج خوب» خبر داد
روز شنبه در حالی که دو مقام در دولت محمود احمدینژاد بار دیگر با عدم حضور در جلسه خود با مقامات مجلس شورای اسلامی «برای بررسی بازار سکه و ارز» آن را به تعطیلی کشاندند، وزیر اطلاعات از «نتایج خوب» در زمینه شناسایی پشت صحنه آشفتگی در این بازار خبر داد.
نزدیک به سه هفته پیش نیز جلسه غیرعلنی مجلس برای بررسی اوضاع بازار ارز و سکه به دلیل عدم حضور رئیس کل بانک مرکزی برهم خورد.
گرچه در آن زمان دلیل غیبت وزرا در جلسه «موجه خوانده شد» چون در سفر آمریکای لاتین با رئیس جمهور بودند، محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی، هرگز رسما توضیح نداد که چرا در جلسه شرکت نکرده است.
حال به گزارش خبرگزاریهای داخل کشور، سخنگوی اقتصادی آقای احمدینژاد و مدیر بانک مرکزی جمهوری اسلامی برخلاف وعده قبلی و بدون اعلام هیچ دلیلی روز شنبه نیز در جلسه خود با مجلسیها حاضر نشده و این جلسه را به هم زدهاند.
این در حالی است که علی لاریجانی، رئیس مجلس، و روسای کمیسیونهای تخصصی در مجلس شورای اسلامی و همین طور عدهای از نمایندگان دیگر برای دیدار با نمایندگان دولت و بررسی آشفتگیهای اخیر در بازار ارز و سکه حاضر شده بودند.
در همین حال خبرگزاریها در خبری دیگر گفتههای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، درباره همین آشفتگیها را منعکس کردهاند.
آقای مصلحی با اشاره به اقدامات ماموران خود در زمینه شناسایی «پشت صحنه آشفتگیهای بازار ارز و طلا» از «نتایج خوبی» خبر داده که قرار است در «زمان مناسب» اعلام شوند.
با این همه وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نه گفته است که این «نتایج خوب» چیست و نه به زمان اعلام آنها اشارهای کرده است. او فقط گفته است: «الان قابل بیان نیست.»
حیدر مصلحی همچنین به طور سربسته اشاره کرده است که اقداماتی در خارج و داخل کشور از جمله ایجاد «تنش در مسائل اقتصادی» انجام میشود که هدف از آنها «ایجاد روح ناامیدی در مردم» است.
این بهنوعی تکرار گفتههای وزیر اقتصاد در دولت محمود احمدینژاد است که روز چهارشنبه هفته گذشته تلاش کرد مسئولیت وضع نابهسامان در بازار سکه و ارز را بر دوش گروه نامعلومی بگذارد که میخواهند در بازار «ایجاد اختلال» کنند.
به گفته شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد، که روز شنبه حاضر نشده است در برابر مجلسیها پاسخگو باشد در حال حاضر در ایران «یک سازماندهی وجود دارد که به دنبال خارج کردن ارز کشور از بازار یا احتکار ارز است».
در همان روز محمود احمدینژاد نیز این اتهامزنی را به شکلی دیگر تکرار کرد و از «عدهای» سخن گفت که از این آشفتگی سود میبرند.
وزیر اقتصاد روز چهارشنبه به هیچ شخص حقیقی یا حقوقی معینی که این اتهام متوجهش باشد اشاره نکرد، اما از تلویزیون دولتی ایران خواست که «با فضاسازی رسانههای بیگانه و القائات در بازار سکه و ارز مقابله کند».
در یک ماه گذشته بازار طلا و ارز در ایران شاهد آشفتگی و نابهسامانی غریب و بیسابقهای بوده و دستکم تاکنون هیچ یک از موضعگیریها و سیاستهای دولت آقای احمدینژاد در آرام کردن این بازار موثر نیفتاده است.
در همین مدت قیمت سکه طلا و ارزهای خارجی و بهویژه دلار آمریکا رکوردهایی بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی را به ثبت رسانده است: هفته گذشته که میتوان آن را زمان اوج رکوردگذاری دانست، قیمت سکه تمامبهار تا یک میلیون و پنجاه هزار تومان نیز رسید و هر دلار آمریکا ۲۲۰۰ تومان هم معامله شد.
نزدیک به سه هفته پیش نیز جلسه غیرعلنی مجلس برای بررسی اوضاع بازار ارز و سکه به دلیل عدم حضور رئیس کل بانک مرکزی برهم خورد.
گرچه در آن زمان دلیل غیبت وزرا در جلسه «موجه خوانده شد» چون در سفر آمریکای لاتین با رئیس جمهور بودند، محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی، هرگز رسما توضیح نداد که چرا در جلسه شرکت نکرده است.
حال به گزارش خبرگزاریهای داخل کشور، سخنگوی اقتصادی آقای احمدینژاد و مدیر بانک مرکزی جمهوری اسلامی برخلاف وعده قبلی و بدون اعلام هیچ دلیلی روز شنبه نیز در جلسه خود با مجلسیها حاضر نشده و این جلسه را به هم زدهاند.
این در حالی است که علی لاریجانی، رئیس مجلس، و روسای کمیسیونهای تخصصی در مجلس شورای اسلامی و همین طور عدهای از نمایندگان دیگر برای دیدار با نمایندگان دولت و بررسی آشفتگیهای اخیر در بازار ارز و سکه حاضر شده بودند.
در همین حال خبرگزاریها در خبری دیگر گفتههای حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، درباره همین آشفتگیها را منعکس کردهاند.
آقای مصلحی با اشاره به اقدامات ماموران خود در زمینه شناسایی «پشت صحنه آشفتگیهای بازار ارز و طلا» از «نتایج خوبی» خبر داده که قرار است در «زمان مناسب» اعلام شوند.
با این همه وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی نه گفته است که این «نتایج خوب» چیست و نه به زمان اعلام آنها اشارهای کرده است. او فقط گفته است: «الان قابل بیان نیست.»
حیدر مصلحی همچنین به طور سربسته اشاره کرده است که اقداماتی در خارج و داخل کشور از جمله ایجاد «تنش در مسائل اقتصادی» انجام میشود که هدف از آنها «ایجاد روح ناامیدی در مردم» است.
این بهنوعی تکرار گفتههای وزیر اقتصاد در دولت محمود احمدینژاد است که روز چهارشنبه هفته گذشته تلاش کرد مسئولیت وضع نابهسامان در بازار سکه و ارز را بر دوش گروه نامعلومی بگذارد که میخواهند در بازار «ایجاد اختلال» کنند.
به گفته شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد، که روز شنبه حاضر نشده است در برابر مجلسیها پاسخگو باشد در حال حاضر در ایران «یک سازماندهی وجود دارد که به دنبال خارج کردن ارز کشور از بازار یا احتکار ارز است».
در همان روز محمود احمدینژاد نیز این اتهامزنی را به شکلی دیگر تکرار کرد و از «عدهای» سخن گفت که از این آشفتگی سود میبرند.
وزیر اقتصاد روز چهارشنبه به هیچ شخص حقیقی یا حقوقی معینی که این اتهام متوجهش باشد اشاره نکرد، اما از تلویزیون دولتی ایران خواست که «با فضاسازی رسانههای بیگانه و القائات در بازار سکه و ارز مقابله کند».
در یک ماه گذشته بازار طلا و ارز در ایران شاهد آشفتگی و نابهسامانی غریب و بیسابقهای بوده و دستکم تاکنون هیچ یک از موضعگیریها و سیاستهای دولت آقای احمدینژاد در آرام کردن این بازار موثر نیفتاده است.
در همین مدت قیمت سکه طلا و ارزهای خارجی و بهویژه دلار آمریکا رکوردهایی بیسابقه در تاریخ جمهوری اسلامی را به ثبت رسانده است: هفته گذشته که میتوان آن را زمان اوج رکوردگذاری دانست، قیمت سکه تمامبهار تا یک میلیون و پنجاه هزار تومان نیز رسید و هر دلار آمریکا ۲۲۰۰ تومان هم معامله شد.
سنای آمریکا طرح تحریمهای بیشتر علیه تهران را به رأی میگذارد
کمیته امور بانکی سنای آمریکا پنجشنبه آینده درباره اعمال تحریمهای اقتصادی بیشتر علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، از جمله تعیین جریمههای مالی برای برخی شرکتهای نفتی ایران تصمیمگیری میکند.
به گزارش خبرگزاری رویترز، جزئیات کامل این تحریمها هفته آینده منتشر میشود، اما این خبرگزاری تأکید کرده است که این کمیته روز پنجشنبه، ۱۳ بهمنماه، از جمله در خصوص تعیین جریمههای مالی برای شرکت ملی نفتکش ایران و شرکت ملی نفت تصمیمگیری میکند.
رویترز همچنین افزوده است که بر اساس این طرح، شرکتها و موسسات خارجی نیز در صورت خرید نفت از شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران مشمول تحریم میشوند.
تیم جانسون و ریچارد شلبی، روسای کمیته امور بانکی سنا، روز جمعه در بیانیهای ضمن اعلام خبر تصمیمگیری قریبالوقوع در خصوص این تحریمها، تأکید کردند که این طرح از جانب هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا حمایت میشود.
به گزارش خبرگزاریها، هدف از این طرح کاهش درآمدهای نفتی ایران و مایوس کردن تهران از ادامه برنامه هستهایش عنوان شده است.
آمریکا تاکنون به منظور مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی، تهران را هدف تحریمهای سیاسی و اقتصادی مختلفی قرار داده است.
آقای جانسون، سناتور دموکرات، به همراه آقای شلبی، از مقامهای عالیرتبه حزب جمهوریخواه، نیز در بیانیه روز پنجشنبه خود آوردهاند: «ما باید تمامی ابزارهای دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی خود را برای مواجهه با تهدید رو به افزایش برنامه نامشروع هستهای ایران به کار بگیریم.»
در این بیانیه تأکید شده است که طرح جدید در راستای همراهی با تلاشهای بینالمللی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی و به منزله «اخطار» دیگری به دولت ایران است تا جمهوری اسلامی «بداند اگر همچنان میخواهد با جامعه جهانی مخالفت کند، چه چیزی در انتظار اوست».
آمریکا و تعدادی از کشورهای غربی در کنار تحریمهای شورای امنیت، تهران را هدف تحریمهای یکجانبه قرار دادهاند.
غرب معتقد است فعالیت هستهای جمهوری اسلامی دارای ابعاد نظامی است و در صدد است با اعمال تحریمها حکومت ایران را به پاسخگویی در این زمینه وادارد.
از دیگر سو اما جمهوری اسلامی که دستیابی به فناوری هستهای را حق خود میداند، همواره تأکید کرده است که برنامه هستهایش دارای ماهیت صلحآمیز است و به فعالیت خود در این زمینه ادامه میدهد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، جزئیات کامل این تحریمها هفته آینده منتشر میشود، اما این خبرگزاری تأکید کرده است که این کمیته روز پنجشنبه، ۱۳ بهمنماه، از جمله در خصوص تعیین جریمههای مالی برای شرکت ملی نفتکش ایران و شرکت ملی نفت تصمیمگیری میکند.
رویترز همچنین افزوده است که بر اساس این طرح، شرکتها و موسسات خارجی نیز در صورت خرید نفت از شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران مشمول تحریم میشوند.
تیم جانسون و ریچارد شلبی، روسای کمیته امور بانکی سنا، روز جمعه در بیانیهای ضمن اعلام خبر تصمیمگیری قریبالوقوع در خصوص این تحریمها، تأکید کردند که این طرح از جانب هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا حمایت میشود.
به گزارش خبرگزاریها، هدف از این طرح کاهش درآمدهای نفتی ایران و مایوس کردن تهران از ادامه برنامه هستهایش عنوان شده است.
آمریکا تاکنون به منظور مقابله با برنامه هستهای جمهوری اسلامی، تهران را هدف تحریمهای سیاسی و اقتصادی مختلفی قرار داده است.
آقای جانسون، سناتور دموکرات، به همراه آقای شلبی، از مقامهای عالیرتبه حزب جمهوریخواه، نیز در بیانیه روز پنجشنبه خود آوردهاند: «ما باید تمامی ابزارهای دیپلماتیک، سیاسی و اقتصادی خود را برای مواجهه با تهدید رو به افزایش برنامه نامشروع هستهای ایران به کار بگیریم.»
در این بیانیه تأکید شده است که طرح جدید در راستای همراهی با تلاشهای بینالمللی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی و به منزله «اخطار» دیگری به دولت ایران است تا جمهوری اسلامی «بداند اگر همچنان میخواهد با جامعه جهانی مخالفت کند، چه چیزی در انتظار اوست».
آمریکا و تعدادی از کشورهای غربی در کنار تحریمهای شورای امنیت، تهران را هدف تحریمهای یکجانبه قرار دادهاند.
غرب معتقد است فعالیت هستهای جمهوری اسلامی دارای ابعاد نظامی است و در صدد است با اعمال تحریمها حکومت ایران را به پاسخگویی در این زمینه وادارد.
از دیگر سو اما جمهوری اسلامی که دستیابی به فناوری هستهای را حق خود میداند، همواره تأکید کرده است که برنامه هستهایش دارای ماهیت صلحآمیز است و به فعالیت خود در این زمینه ادامه میدهد.
هفته سرنوشتساز برای بازار ارز ایران
تکنرخی شدن دوباره ارز، که قرار است شنبه هشتم بهمن ماه به اجرا گذاشته شود، چالشی تازه برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی است. این موضوع گفتوگوی اقتصادی امروز رادیو فردا است با فریدون خاوند، تحلیلگر اقتصادی.
رادیو فردا – به گفته محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، از روز شنبه هشتم بهمن ماه ارز بار دیگر در ایران تکنرخی میشود و هر دلار آمریکا به قیمت ۱۲۲۶ تومان به متقاضیان عرضه خواهد شد. اصولاً تکنرخی شدن ارز به چه معنا است؟
قیمت دلار آمریکا، فرانک سوئیس، درهم امارات و رئال برزیل، یا نرخ برابری این پولها در برابر دیگر پولها، بر پایه عرضه و تقاضا در بازار جهانی پول تعیین میشود، و به همین علت برای آنها یک نرخ وجود دارد.
در عوض در کشورهایی که پول آنها آزادانه قابل تبدیل به ارزهای دیگر نباشند، نرخ برابری پول ملی در برابر ارزهای خارجی با توجه به یک سلسله متغیرهای سیاسی و اقتصادی از سوی بانک مرکزی تعیین میشود.
در این صورت گاه بانک مرکزی برای پول ملی، بر حسب موارد مختلف، چند نرخ برابری متفاوت را اعلام میکند، که البته باید نرخ یا نرخهای بازار آزاد را هم بر آنها افزود. در بعضی موارد هم بانک مرکزی تصمیم میگیرد که اصولا فقط یک نرخ وجود داشته باشد.
اگر بانک مرکزی نظام تکنرخی را انتخاب کند، باید بتواند برای به کرسی نشاندن نرخ واحد، تقاضای ارز را در بازار برآورده کند. اگر نتواند به تقاضا جواب بدهد، در کنار نرخ ارز رسمی، نرخ بازار آزاد یا بازار سیاه ایجاد میشود.
در دهه اول بعد از انقلاب در ایران حدود دوازده نرخ رسمی و غیر رسمی ارز وجود داشت.
نخستین تلاش برای تکنرخی کردن ارز در سال ۱۳۷۲ انجام گرفت، زمانی که محمد حسین عادلی در رأس بانک مرکزی جمهوری اسلامی قرار داشت. این تلاش به جایی نرسید.
تلاش دوم در سال ۱۳۸۱ در دوران ریاست محسن نوربخش بر بانک مرکزی انجام گرفت که به نتیجه رسید و دولت توانست حدود هشت سال عملا بازار سیاه ارز را از بین ببرد، البته از راه تثبیت مصنوعی نرخ ارز.
توضیح این که به رغم نرخ بسیار بالای تورم در ایران و تفاوت چشمگیر آن با میانگین نرخ تورم در دنیا و به خصوص در مناطق زیر پوشش دلار و یورو، دولت جمهوری اسلامی نرخ ارز را کم و بیش ثابت نگه داشت تا قیمت واردات زیاد نشود و نرخ تورم از آنچه بود، بالاتر نرود. با این کار ایران عملا یارانه سنگینی را به کالاهای وارداتی پرداخت میکرد و کمر تولیدکنندگان داخلی را میشکست.
طی سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹ بانک مرکزی توانست از راه تزریق انبوه دلارهای نفتی به بازار، عملا یک نرخ را (با تفاوتی اندک در مقایسه با نرخ پیشنهادی صرافیها) برای ارز حفظ کند آنهم در سطح پایین.
از حدود یک سال پیش این وضعیت به هم خورد. نرخ دلار در بازار آزاد طی یک سال گذشته به تدریج از نرخ رسمی بانک مرکزی دور شد و تفاوت بین دو نرخ رسمی و آزاد در چند هفته گذشته بیشتر شد و حتی به بالای هشتصد تومان هم رسید.
اصولا چندنرخی بودن ارز چه معایبی دارد و چرا باید نظام ارزی تکنرخی بشود؟
وجود چند نرخ برای ارز، همه را دچار سرگردانی میکند و به علاوه زمینه یک فساد گسترده را فراهم میآورد.
در کتاب بسیار باارزشی زیر عنوان «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» که به همت بهمن احمدی امویی، یکی از برجستهترین روزنامهنگاران اقتصادی ایران تهیه شده، محمد حسین عادلی رئیس کل بانک مرکزی در اوایل دهه ۱۳۷۰ میگوید که در سال ۱۳۶۸ هر دلار آمریکا بین هفت تومان تا ۱۴۲ تومان معامله میشد که هفت تومان نرخ رسمی بود و ۱۴۲ تومان حداکثر قیمت آن در بازار. بین این دو نرخ، ده نرخ بینابینی دیگر هم وجود داشت، از جمله یک نرخ برای صادرات میوه و سبزیجات، یک نرخ برای واردات کالاهای ضروری مثل کاغذ، یک نرخ برای صادرات کالاهای سنتی و غیره.
وجود این نرخهای دوازدهگانه زمینه گستردهای را برای رانتخواری و فساد فراهم میکرد. بخش مهمی از نخستین قشر «آقازادههای جمهوری اسلامی» با استفاده از دلارهای ارزان دولتی به ثروتهای افسانهای دست یافتند.
تصمیم بانک مرکزی مبنی بر بازگشت دوباره به ارز تکنرخی، که قرار است از روز شنبه به اجرا گذاشته شود، با چه واکنشی از سوی محافل اقتصادی جمهوری اسلامی روبرو شده است؟
صبر و انتظار توام با بدبینی، بهترین توصیف است برای رفتار محافل اقتصاد ایران در قبال این رویداد. شاید حیرت را هم بتوان به این توصیف اضافه کرد، حیرت از این که چرا بانک مرکزی، بعد از آن که بهای دلار در بازار آزاد ارز تهران به بالای ۲۱۰۰ تومان رسید، تصمیم گرفت تکنرخی شدن دلار را بر مبنای ۱۲۲۶ تومان عملی کند.
کارشناسان بانک مرکزی بر پایه چه ملاکهایی به این نتیجه رسیدهاند که هر دلار آمریکا معادل ۱۲۲۶ تومان است، آنهم بعد از آنکه فشار ناشی از عرضه و تقاضا دلار را تا بالای ۲۱۰۰ تومان افزایش داد؟ آیا میتوان به صورت فرمایشی و اداری برای کالای حساسی مثل دلار قیمت تعیین کرد؟
آیا بانک مرکزی حاضر است برای پاسخ دادن به تقاضای دلار ۱۲۲۶ تومانی، منابع لازم را بسیج کند و اگر حجم تقاضا برای دلار به این قیمت به جایی برسد که پاسخ دادن به آن دیگر در سطح توان بانک مرکزی نباشد، آنوقت بازار ارز در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟
به هر حال از روز شنبه بانک مرکزی قرار است به تمام متقاضیان ارز در ایران ثابت کند که برای تقاضای آنها جواب دارد و، در همان حال، به جامعه بینالمللی هم نشان دهد که ایران به رغم تحریمهای اقتصادی موجود و یا در پیش رو، هیچ مشکل ارزی ندارد.
آنچه که این هفته در بازار ارز ایران خواهد گذشت هم برای اقتصاد و سیاست ایران اهمیت دارد و هم، برای تصویری که از وضعیت جمهوری اسلامی به خارج منتقل میشود.
متقاضیان ارز، که موفقیت و یا شکست سیاست بانک مرکزی به آنها بستگی دارد، چه کسانی هستند و آیا میشود سطح تقاضای آنها را برآورد کرد؟
وقتی بانک مرکزی اعلام میکند که میخواهد ارز را تکنرخی کند، در واقع رسما میگوید که به تقاضای ارز، از هر منبعی که باشد، با قیمت ۱۲۲۶ تومان جواب می دهد تا بازار سیاهی به وجود نیاید که قیمت بالاتری را برای دلار اعلام کند، وگرنه از تکنرخی شدن خبری نخواهد بود.
اگر بانک مرکزی برای تشخیص متقاضیان دست به گروهبندی بزند و بگوید که تنها واردکنندهها، مسافران خارج، دانشجوها و بیماران، آنهم بر پایه ملاکهایی خاص و با ارایه مدارک معین میتوانند از ارز ۱۲۲۶ تومانی استفاده کنند، بعید به نظر میرسد که در وضعیت بازار ارز تغییر محسوسی به وجود بیاید.
متقاضیان ارز، که بانک مرکزی قرار است به تقاضای آنها جواب بدهد، دامنه گستردهای دارند، از جمله همه آنهایی که میخواهند با روی آوردن به دلار دارایی خود را در برابر موجهای تورمی موجود یا آتی حفظ کنند.
تردیدی نیست که با نرخی چنین پایین، در مقایسه با نرخ اخیر بازار آزاد که دلار بالای ۲۱۰۰ تومان را تجربه کرد، هجوم برای خرید دلار به احتمال قریب به یقین حتمی است.
پرسش بزرگ این است که بانک مرکزی برای این که به داخل و خارج کشور ثابت کند که از لحاظ موجودی ارزی مشکلی ندارد، تا کجا حاضر است پیش برود و چقدر ارز حاضر است به بازار سرازیر کند؟
موجودی ارزی بانک مرکزی در حال حاضر چقدر است؟
موجودی ارزی بانک مرکزی از لحاظ رقم مطلق، کم نیست و احتمالا پیرامون صد میلیارد دلار نوسان میکند که به برکت رونق بیسابقه بازار ارز طی سالهای اخیر به دست آمدهاست. اگر ریخت و پاشها و سوءمدیریت شگفتآور سالهای اخیر نمیبود، موجودی ارزی ایران میتوانست در سطحی بسیار بالاتر از این باشد.
با این حال از لحاظ نسبی، برای کشوری مانند ایران، صد میلیارد دلار رقم قابل توجهی نیست، چون کم و بیش معادل یک سال واردات کشور است و با زوال آن، چرخ معیشت کشور از کار میافتد.
تردیدی نیست که ایران، در شرایط کنونی ایران، در ازای فروش نفت، بخش مهمی از ما به ازای ارزی آن را دریافت نمیکند و کشورهایی مثل هند، چین و کره جنوبی دیگر نمیتوانند وجوه حاصل از خرید نفت (و یا بخش مهمی از آنرا) از راه بانکها به صورت ارز به جمهوری اسلامی منتقل کنند و چشمانداز تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا هم چندان دور نیست.
به همین علت بانک مرکزی قاعدتا مجبور است در فروش ارز به متقاضیان بسیار محتاط باشد تا ذخایر ارزی باقی مانده در صندوقهایش بر باد نرود. ریشه توفان اخیر در بازار ارز ایران را هم باید در همین واقعیت جستجو کرد.
آیا در این واقعیت تغییری به وجود آمده و بانک مرکزی به منابع تازه ارزی دست پیدا کرده و از این پس توانایی آنرا دارد که به تقاضای متقاضیان، آنهم بر پایه هر دلار معادل ۱۲۲۶ تومان، جواب بدهد؟
به هر حال این هفته معلوم خواهد شد بانک مرکزی تا چه حد حاضر است این ذخایر را، از راه فروش ارز به متقاضیان، به خطر بیندازد.
رادیو فردا – به گفته محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی، از روز شنبه هشتم بهمن ماه ارز بار دیگر در ایران تکنرخی میشود و هر دلار آمریکا به قیمت ۱۲۲۶ تومان به متقاضیان عرضه خواهد شد. اصولاً تکنرخی شدن ارز به چه معنا است؟
گفتوگوی الهه روانشاد با فریدون خاوند در مورد تکنرخی شدن ارز
فریدون خاوند - در کشورهایی که پول ملی آنها آزادانه قابل تبدیل به سایر ارزها است، نرخ برابری ارز توسط بازار تعیین میشود.قیمت دلار آمریکا، فرانک سوئیس، درهم امارات و رئال برزیل، یا نرخ برابری این پولها در برابر دیگر پولها، بر پایه عرضه و تقاضا در بازار جهانی پول تعیین میشود، و به همین علت برای آنها یک نرخ وجود دارد.
در عوض در کشورهایی که پول آنها آزادانه قابل تبدیل به ارزهای دیگر نباشند، نرخ برابری پول ملی در برابر ارزهای خارجی با توجه به یک سلسله متغیرهای سیاسی و اقتصادی از سوی بانک مرکزی تعیین میشود.
در این صورت گاه بانک مرکزی برای پول ملی، بر حسب موارد مختلف، چند نرخ برابری متفاوت را اعلام میکند، که البته باید نرخ یا نرخهای بازار آزاد را هم بر آنها افزود. در بعضی موارد هم بانک مرکزی تصمیم میگیرد که اصولا فقط یک نرخ وجود داشته باشد.
اگر بانک مرکزی نظام تکنرخی را انتخاب کند، باید بتواند برای به کرسی نشاندن نرخ واحد، تقاضای ارز را در بازار برآورده کند. اگر نتواند به تقاضا جواب بدهد، در کنار نرخ ارز رسمی، نرخ بازار آزاد یا بازار سیاه ایجاد میشود.
در دهه اول بعد از انقلاب در ایران حدود دوازده نرخ رسمی و غیر رسمی ارز وجود داشت.
نخستین تلاش برای تکنرخی کردن ارز در سال ۱۳۷۲ انجام گرفت، زمانی که محمد حسین عادلی در رأس بانک مرکزی جمهوری اسلامی قرار داشت. این تلاش به جایی نرسید.
تلاش دوم در سال ۱۳۸۱ در دوران ریاست محسن نوربخش بر بانک مرکزی انجام گرفت که به نتیجه رسید و دولت توانست حدود هشت سال عملا بازار سیاه ارز را از بین ببرد، البته از راه تثبیت مصنوعی نرخ ارز.
توضیح این که به رغم نرخ بسیار بالای تورم در ایران و تفاوت چشمگیر آن با میانگین نرخ تورم در دنیا و به خصوص در مناطق زیر پوشش دلار و یورو، دولت جمهوری اسلامی نرخ ارز را کم و بیش ثابت نگه داشت تا قیمت واردات زیاد نشود و نرخ تورم از آنچه بود، بالاتر نرود. با این کار ایران عملا یارانه سنگینی را به کالاهای وارداتی پرداخت میکرد و کمر تولیدکنندگان داخلی را میشکست.
طی سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹ بانک مرکزی توانست از راه تزریق انبوه دلارهای نفتی به بازار، عملا یک نرخ را (با تفاوتی اندک در مقایسه با نرخ پیشنهادی صرافیها) برای ارز حفظ کند آنهم در سطح پایین.
از حدود یک سال پیش این وضعیت به هم خورد. نرخ دلار در بازار آزاد طی یک سال گذشته به تدریج از نرخ رسمی بانک مرکزی دور شد و تفاوت بین دو نرخ رسمی و آزاد در چند هفته گذشته بیشتر شد و حتی به بالای هشتصد تومان هم رسید.
اصولا چندنرخی بودن ارز چه معایبی دارد و چرا باید نظام ارزی تکنرخی بشود؟
وجود چند نرخ برای ارز، همه را دچار سرگردانی میکند و به علاوه زمینه یک فساد گسترده را فراهم میآورد.
در کتاب بسیار باارزشی زیر عنوان «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» که به همت بهمن احمدی امویی، یکی از برجستهترین روزنامهنگاران اقتصادی ایران تهیه شده، محمد حسین عادلی رئیس کل بانک مرکزی در اوایل دهه ۱۳۷۰ میگوید که در سال ۱۳۶۸ هر دلار آمریکا بین هفت تومان تا ۱۴۲ تومان معامله میشد که هفت تومان نرخ رسمی بود و ۱۴۲ تومان حداکثر قیمت آن در بازار. بین این دو نرخ، ده نرخ بینابینی دیگر هم وجود داشت، از جمله یک نرخ برای صادرات میوه و سبزیجات، یک نرخ برای واردات کالاهای ضروری مثل کاغذ، یک نرخ برای صادرات کالاهای سنتی و غیره.
وجود این نرخهای دوازدهگانه زمینه گستردهای را برای رانتخواری و فساد فراهم میکرد. بخش مهمی از نخستین قشر «آقازادههای جمهوری اسلامی» با استفاده از دلارهای ارزان دولتی به ثروتهای افسانهای دست یافتند.
تصمیم بانک مرکزی مبنی بر بازگشت دوباره به ارز تکنرخی، که قرار است از روز شنبه به اجرا گذاشته شود، با چه واکنشی از سوی محافل اقتصادی جمهوری اسلامی روبرو شده است؟
صبر و انتظار توام با بدبینی، بهترین توصیف است برای رفتار محافل اقتصاد ایران در قبال این رویداد. شاید حیرت را هم بتوان به این توصیف اضافه کرد، حیرت از این که چرا بانک مرکزی، بعد از آن که بهای دلار در بازار آزاد ارز تهران به بالای ۲۱۰۰ تومان رسید، تصمیم گرفت تکنرخی شدن دلار را بر مبنای ۱۲۲۶ تومان عملی کند.
کارشناسان بانک مرکزی بر پایه چه ملاکهایی به این نتیجه رسیدهاند که هر دلار آمریکا معادل ۱۲۲۶ تومان است، آنهم بعد از آنکه فشار ناشی از عرضه و تقاضا دلار را تا بالای ۲۱۰۰ تومان افزایش داد؟ آیا میتوان به صورت فرمایشی و اداری برای کالای حساسی مثل دلار قیمت تعیین کرد؟
آیا بانک مرکزی حاضر است برای پاسخ دادن به تقاضای دلار ۱۲۲۶ تومانی، منابع لازم را بسیج کند و اگر حجم تقاضا برای دلار به این قیمت به جایی برسد که پاسخ دادن به آن دیگر در سطح توان بانک مرکزی نباشد، آنوقت بازار ارز در چه وضعیتی قرار خواهد گرفت؟
به هر حال از روز شنبه بانک مرکزی قرار است به تمام متقاضیان ارز در ایران ثابت کند که برای تقاضای آنها جواب دارد و، در همان حال، به جامعه بینالمللی هم نشان دهد که ایران به رغم تحریمهای اقتصادی موجود و یا در پیش رو، هیچ مشکل ارزی ندارد.
آنچه که این هفته در بازار ارز ایران خواهد گذشت هم برای اقتصاد و سیاست ایران اهمیت دارد و هم، برای تصویری که از وضعیت جمهوری اسلامی به خارج منتقل میشود.
متقاضیان ارز، که موفقیت و یا شکست سیاست بانک مرکزی به آنها بستگی دارد، چه کسانی هستند و آیا میشود سطح تقاضای آنها را برآورد کرد؟
وقتی بانک مرکزی اعلام میکند که میخواهد ارز را تکنرخی کند، در واقع رسما میگوید که به تقاضای ارز، از هر منبعی که باشد، با قیمت ۱۲۲۶ تومان جواب می دهد تا بازار سیاهی به وجود نیاید که قیمت بالاتری را برای دلار اعلام کند، وگرنه از تکنرخی شدن خبری نخواهد بود.
اگر بانک مرکزی برای تشخیص متقاضیان دست به گروهبندی بزند و بگوید که تنها واردکنندهها، مسافران خارج، دانشجوها و بیماران، آنهم بر پایه ملاکهایی خاص و با ارایه مدارک معین میتوانند از ارز ۱۲۲۶ تومانی استفاده کنند، بعید به نظر میرسد که در وضعیت بازار ارز تغییر محسوسی به وجود بیاید.
متقاضیان ارز، که بانک مرکزی قرار است به تقاضای آنها جواب بدهد، دامنه گستردهای دارند، از جمله همه آنهایی که میخواهند با روی آوردن به دلار دارایی خود را در برابر موجهای تورمی موجود یا آتی حفظ کنند.
تردیدی نیست که با نرخی چنین پایین، در مقایسه با نرخ اخیر بازار آزاد که دلار بالای ۲۱۰۰ تومان را تجربه کرد، هجوم برای خرید دلار به احتمال قریب به یقین حتمی است.
پرسش بزرگ این است که بانک مرکزی برای این که به داخل و خارج کشور ثابت کند که از لحاظ موجودی ارزی مشکلی ندارد، تا کجا حاضر است پیش برود و چقدر ارز حاضر است به بازار سرازیر کند؟
موجودی ارزی بانک مرکزی در حال حاضر چقدر است؟
موجودی ارزی بانک مرکزی از لحاظ رقم مطلق، کم نیست و احتمالا پیرامون صد میلیارد دلار نوسان میکند که به برکت رونق بیسابقه بازار ارز طی سالهای اخیر به دست آمدهاست. اگر ریخت و پاشها و سوءمدیریت شگفتآور سالهای اخیر نمیبود، موجودی ارزی ایران میتوانست در سطحی بسیار بالاتر از این باشد.
با این حال از لحاظ نسبی، برای کشوری مانند ایران، صد میلیارد دلار رقم قابل توجهی نیست، چون کم و بیش معادل یک سال واردات کشور است و با زوال آن، چرخ معیشت کشور از کار میافتد.
تردیدی نیست که ایران، در شرایط کنونی ایران، در ازای فروش نفت، بخش مهمی از ما به ازای ارزی آن را دریافت نمیکند و کشورهایی مثل هند، چین و کره جنوبی دیگر نمیتوانند وجوه حاصل از خرید نفت (و یا بخش مهمی از آنرا) از راه بانکها به صورت ارز به جمهوری اسلامی منتقل کنند و چشمانداز تحریم خرید نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا هم چندان دور نیست.
به همین علت بانک مرکزی قاعدتا مجبور است در فروش ارز به متقاضیان بسیار محتاط باشد تا ذخایر ارزی باقی مانده در صندوقهایش بر باد نرود. ریشه توفان اخیر در بازار ارز ایران را هم باید در همین واقعیت جستجو کرد.
آیا در این واقعیت تغییری به وجود آمده و بانک مرکزی به منابع تازه ارزی دست پیدا کرده و از این پس توانایی آنرا دارد که به تقاضای متقاضیان، آنهم بر پایه هر دلار معادل ۱۲۲۶ تومان، جواب بدهد؟
به هر حال این هفته معلوم خواهد شد بانک مرکزی تا چه حد حاضر است این ذخایر را، از راه فروش ارز به متقاضیان، به خطر بیندازد.
پیام هنری کلیپ گلشیفته برای داوران سینمایی فرانسه چه بود؟
آسیه امینی برای شنوندگان برنامه صدای دیگر نامی آشناست. وی که روزنامهنگار، شاعر و وبلاگنویس است بارها در مورد مسائل مختلف زنان و مسایل اجتماعی مبتلابه زنان اظهار نظر کرده. آسیه امینی این بار در هلند است تا در مورد آخرین جایزهای که قرار است که عصر امروز که این گفتوگو انجام میشود یعنی روز پنجشنبه به او اهدا شود صحبت کند.
در این برنامه از ویدیوی کوتاه ولی جنجالبرانگیزی که گلشیفته فراهانی، بازیگر ایرانی، هم در آن شرکت داشت و توسط ژان باتیست موندینو ساخته شده بود سخن میگوییم و نظر یک فعال مسائل زنان و یک دینپژوه را در این باره جویا میشویم.
آسیه امینی: این جایزه جایزه جهانی قلم است که از طرف بنیاد آکسفام نویب (Oxfam Novib) و پن اینترنشنال به من داده میشود.
دلیل این که از میان دهها زن فعال حقوق بشر و فعالان مسایل زنانی که در خارج از ایران حضور دارند شما انتخاب شدید چه بود؟
راستش در اولین تماسی که با من گرفته بودند چند ماه پیش برای دادن این جایزه به من گفتند علت انتخاب من شعرها و نوشتههای من در زمینه حقوق بشر و حقوق زنان بود. به بلاگ من اشاره کرده بودند که زمانی که در ایران بودم به مدت چند سالی یکی از مرجعهای موضوعات اعدام کودکان و اعدام زنان و سنگسار بود و همینطور به شعرهای من اشاره داشتند و مقالههایی که در این حوزه نوشتم.
طور که بنیاد غیردولتی آکسفام نویب اعلام کرده این جایزه هر سال به شش نویسندهای اهدا میشود که یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند یا مجبور شدهاند کشورشان را ترک کنند. خانم امینی، شما چرا مجبور شدید ایران را ترک کنید؟
سال ۲۰۰۹ بعد از انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری در ایران شرایط را به گونهای دیدم که یا باید میماندم و هزینههای احتمالی گزافی را برای نوع فعالیتم پرداخت میکردم یا باید میپذیرفتم که به خصوص برای حمایت از خانوادهام... چون در طول سالهایی که من کار میکردم در حوزه حقوق بشر به هر حال هم خودم آسیب جسمی دیده بودم و هم خانوادهام بسیار آزار دیده بودند.
ترجیح دادم که این کار را در خارج از ایران دنبال کنم و تصمیمی بود که شاید آنی گرفته شد. بسیاری از دوستان من در ایران ماندند و قبول کردند که این هزینه را پرداخت کنند. دوستان همکار و دوستان مبارز من و دوستانی که اگرچه هیچوقت به هیچگونه مبارزه نظامی، مبارزه پرخشونت تن نمیدهند و آن را نمیپذیرند اما همه زندگیشان جنگیدن برای یک زندگی بهتر است الان در زندان دارند این هزینه را پرداخت میکنند.
من امروز باید بگویم که یک احساس دوگانه دارم. هم خوشحالم به خاطر این توجه به دلیل این که به هر حال فارغ از این که امروز کشور من در شرایط سختی قرار دارد ما همیشه شرایط سختی را پشت سر گذاشتهایم و همیشه برای داشتن یک چیز بهتر جنگیدیم. به این توجه افتخار میکنم ولی این احساس دوگانه به خطر این هست که بسیاری از مردم کشور من امروز در رنجاند. بسیار در تهدیدند. در تحریماند. بسیاری از دوستان من در زندان هستند. بسیاری از موردهایی که من برایشان کار کردم برای اینکه زنده بمانند، برای اینکه سنگسار نشوند، برای اینکه اعدام نشوند، بچههایی که برایشان جنگیدم و نتوانستم کاری برایشان بکنم؛ امروز نه دلآرا هست و نه عاطفه و نه خیلی دیگر از زنها و بچههایی که مثل بهنود قرار بود زندگی کنند نیستند.
این احساس دوگانه به خاطر این فضای متناقضنمایی است که دارم توصیفش میکنم. یک رنج بیپایان است و در عین حال یک امید کوچکی که امیدوار باشیم که یک روزی بهتر خواهد شد. متاسفانه تلخی این مراسمی که من امروز اینجا دارم بیشتر هم میشود به خاطر این که هفته گذشته سه تا از دوستان ما، از همکارانمان پرستو دوکوهکی، مرضیه رسولی و آقای سهامالدین بورقانی دستگیر شدند. و من میدانم بسیاری از دوستان ما در ایران تحت فشار مضاعف قرار دارند.
معمولا در ایران این طور هست که قبل از انتخابات فضای بازتری برای فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی ایجاد میشود ولی امسال ظاهرا برعکس است و حتی انتخابات نیامده، دوستانی که نه فعال سیاسی هستند و نه کنشگر و نه هیچ چیزی، و در حوزه فرهنگ کار میکنند یا در حوزه خبررسانی، آن هم در مطبوعات داخل کشور و در چارچوب قانون بد همان کشور دارند کار میکنند اما بازهم میبینیم که این فشار بر آنها مضاعف دارد تحمیل میشود.
نهاد آکسفام نویب در اطلاعیه خودش آورده که شما همچنان به نوشتن شعر، روزنامهنگاری و صحبت کردن در مورد مسایل حقوق بشری ادامه میدهید. آیا امروز قرار است در مراسم شعرخوانی داشته باشید؟
بله. من پیشنهاد خودم بود که بخشی از حرفهایم را به جای سخن گفتن به شعر بخوانم و چند شعر را برایشان خواهم خواند و این شعرها به دو زبان انگلیسی و هلندی ترجمه شدهاند که همزمان قرار است پخش شود. شعری را که میخوانم تقدیماش میکنم به همه همکاران روزنامهنگارم که امروز در زندان هستند و امیدوارم ما بتوانیم صدای آنها باشیم. صدای آنها باشیم در کشور خودمان با وجود همه سانسورها و در دنیای بیرون.
خانم امینی یکی از شعرهای خود را میخواند:
یک نفر
ایستاده بالای سرم
و تهدید میکند که:
حرف نزن!
یک نفر نشسته روبروی من
و پند میدهد که:
حرف نزن!
یک نفر خوابیده کنار من
و زمزمه میکند که:
حرف نزن!
یک نفر درون من است
و میترساندم که:
حرف نزن!
این،
خاطرات روزنامهنگاری است که
حرف نمیزند.
البته خب معنای این شعر خود دلیلی است برای اینکه باید حرف زد و حرف زده میشود.
*
سپیده «میم مثل مادر»، میم «درخت گلابی»، اتی بی پناه در «بوتیک»، توکای شیطان «ماهیها عاشق میشوند» و حتی سپیده «سنتوری» انگار گذشته دور از گلشیفته فراهانیاند. این روزها اما انگار گلشیفته فصل دیگری از زندگیاش را آغاز کردهاست. فصلی که بیشتر از همیشه در معرض قضاوت مردمانی است که دورتر از همیشه به او و فعالیتهایش نگاه میکنند. گلشیفته فراهانی که در سال ۷۶ در ۱۴ سالگی با حضور در فیلم درخت گلابی به جهان سینما وارد شد سال ۸۷ با حضور در فیلم مجموعه دروغها پایش به هالیوود باز شد و آنگونه که خودش گفتهاست پس از اولین حضور بینالمللیاش به او گفتند که ایران به هنرمند نیاز ندارد.
پس از آن بود که او به فرانسه رفت و دور از سینمای ایران به کسب جایگاهی در سینمای اروپا و آمریکا برآمد. گلشیفته فراهانی در سه سال اخیر در سه فیلم «جای اژدها»، «خورش آلو با مرغ» و «میکشمت اگر بمیری» نقشآفرینی کردهاست. آنگونه که منتقدان سینمایی میگویند او اولین گامهای ورود به سینمای جهانی را در این سالها به درستی پیموده اما آنچه در روزهای اخیر خبرساز شده انتشار یک عکس و ویدیویی چند ثانیهای از اوست.
سوده راد، فعال مسائل زنان ساکن پاریس به پرسشهای ما در این زمینه پاسخ میدهد.
خانم راد، تصویری که در مجله فیگارو چاپ شده تصویری از خانم فراهانی بود که تا کمر ایشان را نشان میداد در شرایطی که لباسی بدنشان را نپوشیده بود و با دستهایشان سینههایشان را پوشانده بودند. چه شد که این عکس در نشریات فرانسوی منتشر شد؟
سوده راد: این عکس در مجله «مادام» به معنای خانم که مجله معروف و سرشناش فیگارو است چاپ شده بود و در کنار آن یک کلیپی بود که آکادمی سزار ۲۰۱۲ آن را منتشر کرد. آکامی سزار هر سال بر اساس بازیهای جوانهایی که وارد صنعت سینما میشوند و استعدادشان شکوفا میشود یک سری امیدها را انتخاب میکند و آنها را در معرض داوری قرار میدهد که بالاخره به یکیشان یا چندتایشان جایزه میدهند.
آن ویدیویی که تهیه شده بود چه معنا و مفهومی را منتقل میکرد؟
این ویدیو که توسط ژان باتیست موندینو ساخته شده بود نشان میداد که این بازیگران که امیدهای سال ۲۰۱۲ هستند به عنوان کشفیات سال ۲۰۱۱ هرکدام داشتند بدن خودشان را برهنه میکردند. در طول این برهنه کردن بدن آنها یک شعری خوانده میشد که متن اصلی آن از «لوران دو بارتیا» (Laurent de Bartillat) است و در مجموع با شور و هیجان شعرگونه میگفتند که ما تمام وجودمان را عاری از هر لباس و هر ذهنیت و پیشداوری بیریا و سرشار از اشک و لبخند به شما تقدیم میکنیم. درواقع داشتند حرفه خودشان را که بازیگری باشد این طور معرفی میکردند که ما با تمام وجود برای شما بازی میکنیم و حتی آن جمله که خانم گلشیفته فراهانی خواندند این است که ما به رویاهای شما تن میبخشیم.
از روندی که از روز چهارشنبه شروع شد و بعد ادامه پیدا کرد گویا صبح چهارشنبه این ویدیو و این تصویر در نشریه فیگارو و سایت سزار منتشر شد اما چند ساعت بعد عکس خانم فراهانی از مجموعه هفت عکس وبسایت مجله فیگارو حذف شد و از سوی دیگر هم ویدیو بر روی سایت سزار غیرقابل دسترسی و خصوصی اعلام شد. به عنوان یک زن مهاجر برای ما بگویید این چه تاثیری روی پذیرش بعدی جامعه فرانسه از آن خواهد داشت؟ آیا همچنان درهایی که تا صبح چهارشنبه برای خانم فراهانی باز بوده از این به بعد هم باز خواهد بود؟
البته من در سینما و هنر میتوانم بگویم که به هیچ وجه صاحب نظر نیستم. ولی به عنوان زن مهاجری که در فضاهای دیگر و با یک سری محدودیتهای دیگر به خاطر ایرانی بودن مواجه هستم باید بگویم فشاری که از طرف جامعه ایرانی هست چه کسانی که ایران هستند و چه کسانی که جزو مهاجران خارج از کشور هستند و نیز مهاجرانی مثل گلشیفته فراهانی، آن فشاری که از طرف ایرانیها میآید به مراتب بیشتر از فشاری است که از طرف جامعه میزبان میآید.
به هر حال اتفاقی که در این مورد افتاده یا موارد دیگر نشان این است که فرهنگ ایرانی هرجای دنیا هم که باشد هنوز هم خیلی جا دارد بتواند برسد به آنجا که بپذیرد بدن زن متعلق به خودش است. بدن هر مردی هم متعلق به خودش است. ولی خیلی جالب است که در مقابل چنین رفتارهایی این قدر حساس میشویم. هنوز چندی نگذشته از اتفاقی که در مصر افتاد و حتی بعد از اینکه عکس خانم فراهانی منتشر شد خیلیها شروع کردند این را به آن ربط دادند و بعد گفتند این تابوشکنی برای حجاب بوده و اصلا از آن فضای اصلی بیرون آوردند و براای خودشان یک تفسیرهای دیگری کردند و اینها موجب شد که یک عدهای با هم دعوا کنند و الی آخر.
من یک بار دیگر میخواهم تاکید کنم که اینها به هر حال برای کسانی مثل ما محدودیتهایی میآورد. چیزهایی که من به زبان فرانسه میتوانم بگویم و مقالاتی که به فرانسه مینویسم و رفتارهایی که در جامعه دوستان و همکاران فرانسوی دارم به مراتب بازتر از حرفها و آن جملاتی است که در فضای ایرانی استفاده میکنم. ولی من فکر میکنم این کارها باید بشود تا ما یک فضای گفتوگو داشته باشیم تا بتوانیم آرمانهای خودمان را پیش ببریم.
*
با انتشار عکس نیمهبرهنه گلشیفته فراهانی بر روی شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک واکنشهای گستردهای در مورد آن صورت گرفت. طیفهای مختلف به این عمل او واکنش نشان دادند. تعدادی به ستایش این عمل پرداختند و آن را نماد آزادیخواهی دانستند. تعداد زیادی هم این عمل خانم فراهانی را مسئله خصوصی او میدانستند و مخالف جنجال بر سر آن بودند. در عین حال تعدادی هم از مخاطبان ما با دیدگاههای مختلف و از مواضع متفاوت به مخالفت با این عمل پرداختند.
نگاهی بیاندازیم به نظر چند تن از مخالفان و منتقدان این حرکت گلشیفته فراهانی که نظرات خودشان را بر روی فیسبوک رادیو فردا و یا وبسایت رادیو فردا منتشر کردند.
آقای علی نوشتند: «هیچ تابویی نشکست. فقط با این کارش وضع هنرمندان داخل ایران را از این که هست خرابتر کرد و آتو دست آدمهایی مثل سلحشور داد و یک توجیه برای تعطیلی خانه سینما درست کرد».
آقای رضا یکی از کاربران فیسبوک رادیو فردا نیز نوشتند «گلشیفتهای که برهنه و عریان پیش جهان خودش را عرضه کرده روزی ناموس من بود. روزی شناسنامه فرهنگی کشور محسوب میشد. ارزشاش را از دست داد. لااقل از چشم من افتاد. شرف من ایرانی را به بازی گرفتی که روزی به ناموسپرستی شهرت داشتم. گلشیفته جان، من برای چشمانم متاسف شدم که روزگاری بازی تو آنها را به سینما میکشاند».
آقا یا خانمی که خودشان را با نام مستعار معرفی کردهاند برای وبسایت رادیو فردا این طور پیغام گذاشتهاند که «من چندبار ویدیو را نگاه کردم. اما غیر از خانم محترمه ما هیچکدام سینههایشان را نشان ندادند. فکر میکنم خیلی عجله داره و خیلی دست و دل باز تشریف دارند. اگه قرار است این حرکات انقلاب آینده من باشه من یکی پشیمانم شدیدا». و آقای امیر هم از تهران نوشتهاند «گلشیفته بازیگر توانایی بوده و هست و نیازی به این حرکت نداشت. البته من نمیدونم موضوع اون کلیپ چی بوده و بقیه کیها بودند. شاید مناسبتی داشته یا کارگردان منظور مشخصی یا حرفی داشته. به هر حال با توجه به حساسیتهای ملی و فرهنگی که گلشیفته هم ازش باخبر بود به نظرم نباید در این کار شرکت میکرد.»
*
گلشیفته فراهانی در حالی در یک ویدیوی یک دقیقه و نیمی حاضر شده و تصویر نیمهبرهنه از وی منتشر شده که پیش از این در سال ۱۳۸۶ در فیلم فریاد مورچهها به کارگردانی محسن مخملباف صحنههایی از بدن برهنه لونا شاد مجری بخش فارسی صدای آمریکا به نمایش درآمد. اما مشخص است که به دلیل محدودیت شبکههای اجتماعی در آن مقطع زمانی نه محسن مخملباف و نه لونا شاد با چنین واکنشهایی روبهرو نشدند. با اینهمه محمدجواد اکبرین معتقد است که تا وقتی که دستگاههای فهم و شرایط افراد با هم متفاوت باشند نمیتوانند به قضاوت اخلاقی یکدیگر بنشینند.
این دینپژوه ساکن پاریس در بررسی نگاه اسلام به حق زن بر بدنش میگوید:
«باید بگویم که ما دو مدل مسلمانی داریم. مسلمانی که مبتنی بر نگاهی توحیدی و معرفت محمدی است اما پارهای از احکام و قوانین اسلامی را متعلق به زمان نزول وحی میداند و تاریخشان را سپری شده میداند. احکام را به صورت یک مجموعه فرازمانی و فرامکانی نمیبیند. مدل دوم مسلمانی در نگاه توحیدی به هستی و معرفت محمدی با اولی مشترک است اما مجموعه احکام زمان پیامبر گرامی اسلام را ضروری مسلمان بودن میداند و معتقد است باید به همه آن احکام ملتزم بود و گزینش متناسب با زمان و مکان ازش نداشت. در مدل مسلمانی اول فروع دین تابعی از اصول حقوق بشر محسوب میشوند. نه بالعکس.
تفاوت این دو مدل در این ماجرا این است که اگر ما مسلمان از مدل اول باشیم طبیعی است که میتوانیم درک کنیم این رفتار را و مالکیت فردی بر بدن، آزادی بیان، آزادی پوشش وسبک زندگی را و هیچکدام را معارض با مسلمانی نمیدانیم و به او حق میدهیم که هرگونه که متناسب با دستگاه فهم و عقل خودش هست رفتار کند. اما در مسلمانی مدل دوم طبیعی است که این رفتار یک رفتار غیرشرعی است و تناسبی با این احکام اسلامی مشهور ندارد. به نظر میرسد این مقوله را ما به جای اینکه در دیانت و سنت و اخلاق و یا حتی سیاست جستجو کنیم و به این کارکردها توجه کنیم باید این مقوله را زیرمجموعه هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی گنجاند و تعریف کرد.
نگاه کنید شما در برخی جوامع برهنگی در گونههای مختلف آن نه تنها ناهنجار نیست بلکه نوعی نماد زیبایی است و موجد نوعی طراوت روانی در جامعهاست. اما در برخی دیگر از جوامع حتی برهنگی صورت هم ناهنجاری تلقی میشود. در همین ایران ما شما نگاه کنید در مرکز ایران در پایتخت ایران خانوادههایی هستند که متناسب با باورهای جدید غرب و جهان جدید زندگی میکنند و این برهنگی را به هیچ وجه خلاف اخلاق نمیدانند و در جاهایی دور از چشم حکومت هم همینگونه رفتار میکنند. اما در همین ایران ما در جنوب این کشور در حاشیه بوشهر خرده جوامعی هستند که بنابر نگاه آنها حتی نپوشاندن صورت و نقاب از چهره برداشتن و بدون نقاب در خیابانها و مناظر عمومی ظاهر شدن هم خلاف عفت است و ناهنجاری.
این داستان بُرقع چه به معنای سنتی و چه به معنای دینی آن در برخی از جوامع مسلمان آنقدر جدی گرفته میشود که کنار زدن برقع مساوی است با برهنگی کامل. یعنی این مقدار خلاف سنت و خلاف شرع محسوب میشود. من فکر میکنم گنجاندن مقوله برهنگی در زیرمجموعههای اخلاق، دیانت، سیاست و سنت تنها به پریشانی در بحث دامن میزند و راه به جایی نمیبرد. به نظر میرسد که حتی حجاب هم تابع هنجارها و ظرفیتهای اجتماعی صدر اسلام بود که در قران هم چندان مورد تاکید قرار نگرفت. اگر این سخن مشهور فقیهان نیست اما تردیدهای اقلیتی از فقیهان در وجوب حجاب شاهدی بر ضرورت در اندیشیدن این مدعا هست.»
*
بحث بر سر گلشیفته فراهانی و عکس نیمه برهنه منتشر شده از او همچنان ادامه دارد. زیبا میرحسینی جامعهشناس ساکن لندن در مورد این تصاویر میگوید:
زیبا میرحسینی: این عکس به من نشان میدهد که این تصاویر یک تابوی بزرگی را شکانده. به نظر من هنوز خیلی زود است که به اینجا برسیم که آیا فمینیستهای مسلمان میتوانند یک نظر قاطع در مورد این بدهند یا نه. به هرصورت به نظر من فمینیستهای مسلمان یا غیرمسلمان کارشان این نیست که دیگران را تحریم کنند یا اینکه برچسب بزنند. باید نگاه کرد که اثر انتشار چنین تصاویری یا انتخابی را که گلشیفته فراهانی کرده چه تاثیری را میتواند بر جنبش زنان در ایران که الان بخش عظیمی از جنبش سبز، حقوق مدنی و جنبش برابری خواهی و آزادی است، چه تاثیری میتواند بر این جنبش داشته باشد. به نظر من این یک سؤالهای جدیدی را پیش روی این جنبش و فعالان این جنبش میگذارد.
خانم میرحسینی، گلشیفته فراهانی هیچوقت خودش را به عنوان یک فعال سیاسی یا فعال جنبش زنان یا فعال جامعه مدنی نشان نداده. چرا ما اصلا از کسی که فعال اجتماعی نبوده و نیست و هیچ داعیهای در این زمینه ندارد باید توقع داشته باشیم که به فکر جنبش زنان در ایران، جنبش سبز در ایران و یا آینده زندگی زنان ایرانی باشد و با توجه به تمامی آنها بخواهد تصمیمات شخصی اش را اتخاذ کند؟
این سووال کاملا سوال به جایی است و این نشان میدهد که جامعه ما و یا فعالان ما تا چه حد مضطرب اند. یعنی به یک جایی رسیدیم که هر عملی و هر حرکتی سیاسی تعریف میشود و یک بار سیاسی بر آن گذاشته میشود. تا یک حدی هم به خاطر همین است که باید شرایط را در نظر گرفت. انتشار این عکسها همزمان با موفقیت بینظیر و خوشحالی بوده که ایرانیها از برنده شدن فیلم اصغر فرهادی داشتند. در حقیقت آن اثر فیلم را انتشار این عکسها به نوعی یک بهانهای را به دست کسانی که ضد جنبش سبزند میدهد که جنبش سبز را تکذیب کنند. آن تا یک حد زیادی به خاطر این است ولی در عین حال گلشیفته فراهانی بیشتر از این که یک فعال مدنی و یک فرد مدنی باشد یک هنرمند است. همیشه هم در چارچوب هنرمند بودنش کار کرده و هنرمند بودن هم یک اقتضاءهایی دارد به خصوص وقتی که یک زنی وارد دنیای سینما میشود دنیای سینما هم قواعد خودش را دارد و برای جلوبردن کارشان هم... من خودم وقتی این تصاویر را دیدم به نظر من این تصاویر به هیچ نوع مستهجن نبودند.
تصاویر کاملا هنرمندانه بودند. یعنی بیشتر از هرچیز یک چیز هنری بود نه اینکه یک حالت سکسی و تحریکآمیز. کسانی که موضع دیگری نسبت به این تصاویر داشتند باید از خودشان بپرسند که چرا هر کار هنری که ممکن است در آن بدن برهنه باشد باید به آن منفی نگاه شود؟ همه اینها برمیگردد به محدودیتها. به خاطر اینکه جسم و تن و بدن زن اصلا به عنوان یک چیز حرام و تابو بوده و این عکسالعملها هم تا یک حدی نتیجه این است.
در این برنامه از ویدیوی کوتاه ولی جنجالبرانگیزی که گلشیفته فراهانی، بازیگر ایرانی، هم در آن شرکت داشت و توسط ژان باتیست موندینو ساخته شده بود سخن میگوییم و نظر یک فعال مسائل زنان و یک دینپژوه را در این باره جویا میشویم.
صدای دیگر: برنامه ۱۷۳، مصاحبهها درباره تصاویر نیمهبرهنه گلشیفته فراهانی
خانم امینی، ساعت ۴ و نیم روز پنجشنبه ۱۹ ژانویه قرار است چه جایزهای به شما اهدا شود؟آسیه امینی: این جایزه جایزه جهانی قلم است که از طرف بنیاد آکسفام نویب (Oxfam Novib) و پن اینترنشنال به من داده میشود.
دلیل این که از میان دهها زن فعال حقوق بشر و فعالان مسایل زنانی که در خارج از ایران حضور دارند شما انتخاب شدید چه بود؟
راستش در اولین تماسی که با من گرفته بودند چند ماه پیش برای دادن این جایزه به من گفتند علت انتخاب من شعرها و نوشتههای من در زمینه حقوق بشر و حقوق زنان بود. به بلاگ من اشاره کرده بودند که زمانی که در ایران بودم به مدت چند سالی یکی از مرجعهای موضوعات اعدام کودکان و اعدام زنان و سنگسار بود و همینطور به شعرهای من اشاره داشتند و مقالههایی که در این حوزه نوشتم.
طور که بنیاد غیردولتی آکسفام نویب اعلام کرده این جایزه هر سال به شش نویسندهای اهدا میشود که یا مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند یا مجبور شدهاند کشورشان را ترک کنند. خانم امینی، شما چرا مجبور شدید ایران را ترک کنید؟
سال ۲۰۰۹ بعد از انتخابات بحثبرانگیز ریاست جمهوری در ایران شرایط را به گونهای دیدم که یا باید میماندم و هزینههای احتمالی گزافی را برای نوع فعالیتم پرداخت میکردم یا باید میپذیرفتم که به خصوص برای حمایت از خانوادهام... چون در طول سالهایی که من کار میکردم در حوزه حقوق بشر به هر حال هم خودم آسیب جسمی دیده بودم و هم خانوادهام بسیار آزار دیده بودند.
ترجیح دادم که این کار را در خارج از ایران دنبال کنم و تصمیمی بود که شاید آنی گرفته شد. بسیاری از دوستان من در ایران ماندند و قبول کردند که این هزینه را پرداخت کنند. دوستان همکار و دوستان مبارز من و دوستانی که اگرچه هیچوقت به هیچگونه مبارزه نظامی، مبارزه پرخشونت تن نمیدهند و آن را نمیپذیرند اما همه زندگیشان جنگیدن برای یک زندگی بهتر است الان در زندان دارند این هزینه را پرداخت میکنند.
من امروز باید بگویم که یک احساس دوگانه دارم. هم خوشحالم به خاطر این توجه به دلیل این که به هر حال فارغ از این که امروز کشور من در شرایط سختی قرار دارد ما همیشه شرایط سختی را پشت سر گذاشتهایم و همیشه برای داشتن یک چیز بهتر جنگیدیم. به این توجه افتخار میکنم ولی این احساس دوگانه به خطر این هست که بسیاری از مردم کشور من امروز در رنجاند. بسیار در تهدیدند. در تحریماند. بسیاری از دوستان من در زندان هستند. بسیاری از موردهایی که من برایشان کار کردم برای اینکه زنده بمانند، برای اینکه سنگسار نشوند، برای اینکه اعدام نشوند، بچههایی که برایشان جنگیدم و نتوانستم کاری برایشان بکنم؛ امروز نه دلآرا هست و نه عاطفه و نه خیلی دیگر از زنها و بچههایی که مثل بهنود قرار بود زندگی کنند نیستند.
این احساس دوگانه به خاطر این فضای متناقضنمایی است که دارم توصیفش میکنم. یک رنج بیپایان است و در عین حال یک امید کوچکی که امیدوار باشیم که یک روزی بهتر خواهد شد. متاسفانه تلخی این مراسمی که من امروز اینجا دارم بیشتر هم میشود به خاطر این که هفته گذشته سه تا از دوستان ما، از همکارانمان پرستو دوکوهکی، مرضیه رسولی و آقای سهامالدین بورقانی دستگیر شدند. و من میدانم بسیاری از دوستان ما در ایران تحت فشار مضاعف قرار دارند.
معمولا در ایران این طور هست که قبل از انتخابات فضای بازتری برای فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی ایجاد میشود ولی امسال ظاهرا برعکس است و حتی انتخابات نیامده، دوستانی که نه فعال سیاسی هستند و نه کنشگر و نه هیچ چیزی، و در حوزه فرهنگ کار میکنند یا در حوزه خبررسانی، آن هم در مطبوعات داخل کشور و در چارچوب قانون بد همان کشور دارند کار میکنند اما بازهم میبینیم که این فشار بر آنها مضاعف دارد تحمیل میشود.
نهاد آکسفام نویب در اطلاعیه خودش آورده که شما همچنان به نوشتن شعر، روزنامهنگاری و صحبت کردن در مورد مسایل حقوق بشری ادامه میدهید. آیا امروز قرار است در مراسم شعرخوانی داشته باشید؟
بله. من پیشنهاد خودم بود که بخشی از حرفهایم را به جای سخن گفتن به شعر بخوانم و چند شعر را برایشان خواهم خواند و این شعرها به دو زبان انگلیسی و هلندی ترجمه شدهاند که همزمان قرار است پخش شود. شعری را که میخوانم تقدیماش میکنم به همه همکاران روزنامهنگارم که امروز در زندان هستند و امیدوارم ما بتوانیم صدای آنها باشیم. صدای آنها باشیم در کشور خودمان با وجود همه سانسورها و در دنیای بیرون.
خانم امینی یکی از شعرهای خود را میخواند:
یک نفر
ایستاده بالای سرم
و تهدید میکند که:
حرف نزن!
یک نفر نشسته روبروی من
و پند میدهد که:
حرف نزن!
یک نفر خوابیده کنار من
و زمزمه میکند که:
حرف نزن!
یک نفر درون من است
و میترساندم که:
حرف نزن!
این،
خاطرات روزنامهنگاری است که
حرف نمیزند.
البته خب معنای این شعر خود دلیلی است برای اینکه باید حرف زد و حرف زده میشود.
*
سپیده «میم مثل مادر»، میم «درخت گلابی»، اتی بی پناه در «بوتیک»، توکای شیطان «ماهیها عاشق میشوند» و حتی سپیده «سنتوری» انگار گذشته دور از گلشیفته فراهانیاند. این روزها اما انگار گلشیفته فصل دیگری از زندگیاش را آغاز کردهاست. فصلی که بیشتر از همیشه در معرض قضاوت مردمانی است که دورتر از همیشه به او و فعالیتهایش نگاه میکنند. گلشیفته فراهانی که در سال ۷۶ در ۱۴ سالگی با حضور در فیلم درخت گلابی به جهان سینما وارد شد سال ۸۷ با حضور در فیلم مجموعه دروغها پایش به هالیوود باز شد و آنگونه که خودش گفتهاست پس از اولین حضور بینالمللیاش به او گفتند که ایران به هنرمند نیاز ندارد.
پس از آن بود که او به فرانسه رفت و دور از سینمای ایران به کسب جایگاهی در سینمای اروپا و آمریکا برآمد. گلشیفته فراهانی در سه سال اخیر در سه فیلم «جای اژدها»، «خورش آلو با مرغ» و «میکشمت اگر بمیری» نقشآفرینی کردهاست. آنگونه که منتقدان سینمایی میگویند او اولین گامهای ورود به سینمای جهانی را در این سالها به درستی پیموده اما آنچه در روزهای اخیر خبرساز شده انتشار یک عکس و ویدیویی چند ثانیهای از اوست.
سوده راد، فعال مسائل زنان ساکن پاریس به پرسشهای ما در این زمینه پاسخ میدهد.
خانم راد، تصویری که در مجله فیگارو چاپ شده تصویری از خانم فراهانی بود که تا کمر ایشان را نشان میداد در شرایطی که لباسی بدنشان را نپوشیده بود و با دستهایشان سینههایشان را پوشانده بودند. چه شد که این عکس در نشریات فرانسوی منتشر شد؟
سوده راد: این عکس در مجله «مادام» به معنای خانم که مجله معروف و سرشناش فیگارو است چاپ شده بود و در کنار آن یک کلیپی بود که آکادمی سزار ۲۰۱۲ آن را منتشر کرد. آکامی سزار هر سال بر اساس بازیهای جوانهایی که وارد صنعت سینما میشوند و استعدادشان شکوفا میشود یک سری امیدها را انتخاب میکند و آنها را در معرض داوری قرار میدهد که بالاخره به یکیشان یا چندتایشان جایزه میدهند.
آن ویدیویی که تهیه شده بود چه معنا و مفهومی را منتقل میکرد؟
این ویدیو که توسط ژان باتیست موندینو ساخته شده بود نشان میداد که این بازیگران که امیدهای سال ۲۰۱۲ هستند به عنوان کشفیات سال ۲۰۱۱ هرکدام داشتند بدن خودشان را برهنه میکردند. در طول این برهنه کردن بدن آنها یک شعری خوانده میشد که متن اصلی آن از «لوران دو بارتیا» (Laurent de Bartillat) است و در مجموع با شور و هیجان شعرگونه میگفتند که ما تمام وجودمان را عاری از هر لباس و هر ذهنیت و پیشداوری بیریا و سرشار از اشک و لبخند به شما تقدیم میکنیم. درواقع داشتند حرفه خودشان را که بازیگری باشد این طور معرفی میکردند که ما با تمام وجود برای شما بازی میکنیم و حتی آن جمله که خانم گلشیفته فراهانی خواندند این است که ما به رویاهای شما تن میبخشیم.
از روندی که از روز چهارشنبه شروع شد و بعد ادامه پیدا کرد گویا صبح چهارشنبه این ویدیو و این تصویر در نشریه فیگارو و سایت سزار منتشر شد اما چند ساعت بعد عکس خانم فراهانی از مجموعه هفت عکس وبسایت مجله فیگارو حذف شد و از سوی دیگر هم ویدیو بر روی سایت سزار غیرقابل دسترسی و خصوصی اعلام شد. به عنوان یک زن مهاجر برای ما بگویید این چه تاثیری روی پذیرش بعدی جامعه فرانسه از آن خواهد داشت؟ آیا همچنان درهایی که تا صبح چهارشنبه برای خانم فراهانی باز بوده از این به بعد هم باز خواهد بود؟
البته من در سینما و هنر میتوانم بگویم که به هیچ وجه صاحب نظر نیستم. ولی به عنوان زن مهاجری که در فضاهای دیگر و با یک سری محدودیتهای دیگر به خاطر ایرانی بودن مواجه هستم باید بگویم فشاری که از طرف جامعه ایرانی هست چه کسانی که ایران هستند و چه کسانی که جزو مهاجران خارج از کشور هستند و نیز مهاجرانی مثل گلشیفته فراهانی، آن فشاری که از طرف ایرانیها میآید به مراتب بیشتر از فشاری است که از طرف جامعه میزبان میآید.
به هر حال اتفاقی که در این مورد افتاده یا موارد دیگر نشان این است که فرهنگ ایرانی هرجای دنیا هم که باشد هنوز هم خیلی جا دارد بتواند برسد به آنجا که بپذیرد بدن زن متعلق به خودش است. بدن هر مردی هم متعلق به خودش است. ولی خیلی جالب است که در مقابل چنین رفتارهایی این قدر حساس میشویم. هنوز چندی نگذشته از اتفاقی که در مصر افتاد و حتی بعد از اینکه عکس خانم فراهانی منتشر شد خیلیها شروع کردند این را به آن ربط دادند و بعد گفتند این تابوشکنی برای حجاب بوده و اصلا از آن فضای اصلی بیرون آوردند و براای خودشان یک تفسیرهای دیگری کردند و اینها موجب شد که یک عدهای با هم دعوا کنند و الی آخر.
من یک بار دیگر میخواهم تاکید کنم که اینها به هر حال برای کسانی مثل ما محدودیتهایی میآورد. چیزهایی که من به زبان فرانسه میتوانم بگویم و مقالاتی که به فرانسه مینویسم و رفتارهایی که در جامعه دوستان و همکاران فرانسوی دارم به مراتب بازتر از حرفها و آن جملاتی است که در فضای ایرانی استفاده میکنم. ولی من فکر میکنم این کارها باید بشود تا ما یک فضای گفتوگو داشته باشیم تا بتوانیم آرمانهای خودمان را پیش ببریم.
*
با انتشار عکس نیمهبرهنه گلشیفته فراهانی بر روی شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک واکنشهای گستردهای در مورد آن صورت گرفت. طیفهای مختلف به این عمل او واکنش نشان دادند. تعدادی به ستایش این عمل پرداختند و آن را نماد آزادیخواهی دانستند. تعداد زیادی هم این عمل خانم فراهانی را مسئله خصوصی او میدانستند و مخالف جنجال بر سر آن بودند. در عین حال تعدادی هم از مخاطبان ما با دیدگاههای مختلف و از مواضع متفاوت به مخالفت با این عمل پرداختند.
نگاهی بیاندازیم به نظر چند تن از مخالفان و منتقدان این حرکت گلشیفته فراهانی که نظرات خودشان را بر روی فیسبوک رادیو فردا و یا وبسایت رادیو فردا منتشر کردند.
آقای علی نوشتند: «هیچ تابویی نشکست. فقط با این کارش وضع هنرمندان داخل ایران را از این که هست خرابتر کرد و آتو دست آدمهایی مثل سلحشور داد و یک توجیه برای تعطیلی خانه سینما درست کرد».
آقای رضا یکی از کاربران فیسبوک رادیو فردا نیز نوشتند «گلشیفتهای که برهنه و عریان پیش جهان خودش را عرضه کرده روزی ناموس من بود. روزی شناسنامه فرهنگی کشور محسوب میشد. ارزشاش را از دست داد. لااقل از چشم من افتاد. شرف من ایرانی را به بازی گرفتی که روزی به ناموسپرستی شهرت داشتم. گلشیفته جان، من برای چشمانم متاسف شدم که روزگاری بازی تو آنها را به سینما میکشاند».
آقا یا خانمی که خودشان را با نام مستعار معرفی کردهاند برای وبسایت رادیو فردا این طور پیغام گذاشتهاند که «من چندبار ویدیو را نگاه کردم. اما غیر از خانم محترمه ما هیچکدام سینههایشان را نشان ندادند. فکر میکنم خیلی عجله داره و خیلی دست و دل باز تشریف دارند. اگه قرار است این حرکات انقلاب آینده من باشه من یکی پشیمانم شدیدا». و آقای امیر هم از تهران نوشتهاند «گلشیفته بازیگر توانایی بوده و هست و نیازی به این حرکت نداشت. البته من نمیدونم موضوع اون کلیپ چی بوده و بقیه کیها بودند. شاید مناسبتی داشته یا کارگردان منظور مشخصی یا حرفی داشته. به هر حال با توجه به حساسیتهای ملی و فرهنگی که گلشیفته هم ازش باخبر بود به نظرم نباید در این کار شرکت میکرد.»
*
گلشیفته فراهانی در حالی در یک ویدیوی یک دقیقه و نیمی حاضر شده و تصویر نیمهبرهنه از وی منتشر شده که پیش از این در سال ۱۳۸۶ در فیلم فریاد مورچهها به کارگردانی محسن مخملباف صحنههایی از بدن برهنه لونا شاد مجری بخش فارسی صدای آمریکا به نمایش درآمد. اما مشخص است که به دلیل محدودیت شبکههای اجتماعی در آن مقطع زمانی نه محسن مخملباف و نه لونا شاد با چنین واکنشهایی روبهرو نشدند. با اینهمه محمدجواد اکبرین معتقد است که تا وقتی که دستگاههای فهم و شرایط افراد با هم متفاوت باشند نمیتوانند به قضاوت اخلاقی یکدیگر بنشینند.
این دینپژوه ساکن پاریس در بررسی نگاه اسلام به حق زن بر بدنش میگوید:
«باید بگویم که ما دو مدل مسلمانی داریم. مسلمانی که مبتنی بر نگاهی توحیدی و معرفت محمدی است اما پارهای از احکام و قوانین اسلامی را متعلق به زمان نزول وحی میداند و تاریخشان را سپری شده میداند. احکام را به صورت یک مجموعه فرازمانی و فرامکانی نمیبیند. مدل دوم مسلمانی در نگاه توحیدی به هستی و معرفت محمدی با اولی مشترک است اما مجموعه احکام زمان پیامبر گرامی اسلام را ضروری مسلمان بودن میداند و معتقد است باید به همه آن احکام ملتزم بود و گزینش متناسب با زمان و مکان ازش نداشت. در مدل مسلمانی اول فروع دین تابعی از اصول حقوق بشر محسوب میشوند. نه بالعکس.
تفاوت این دو مدل در این ماجرا این است که اگر ما مسلمان از مدل اول باشیم طبیعی است که میتوانیم درک کنیم این رفتار را و مالکیت فردی بر بدن، آزادی بیان، آزادی پوشش وسبک زندگی را و هیچکدام را معارض با مسلمانی نمیدانیم و به او حق میدهیم که هرگونه که متناسب با دستگاه فهم و عقل خودش هست رفتار کند. اما در مسلمانی مدل دوم طبیعی است که این رفتار یک رفتار غیرشرعی است و تناسبی با این احکام اسلامی مشهور ندارد. به نظر میرسد این مقوله را ما به جای اینکه در دیانت و سنت و اخلاق و یا حتی سیاست جستجو کنیم و به این کارکردها توجه کنیم باید این مقوله را زیرمجموعه هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی گنجاند و تعریف کرد.
نگاه کنید شما در برخی جوامع برهنگی در گونههای مختلف آن نه تنها ناهنجار نیست بلکه نوعی نماد زیبایی است و موجد نوعی طراوت روانی در جامعهاست. اما در برخی دیگر از جوامع حتی برهنگی صورت هم ناهنجاری تلقی میشود. در همین ایران ما شما نگاه کنید در مرکز ایران در پایتخت ایران خانوادههایی هستند که متناسب با باورهای جدید غرب و جهان جدید زندگی میکنند و این برهنگی را به هیچ وجه خلاف اخلاق نمیدانند و در جاهایی دور از چشم حکومت هم همینگونه رفتار میکنند. اما در همین ایران ما در جنوب این کشور در حاشیه بوشهر خرده جوامعی هستند که بنابر نگاه آنها حتی نپوشاندن صورت و نقاب از چهره برداشتن و بدون نقاب در خیابانها و مناظر عمومی ظاهر شدن هم خلاف عفت است و ناهنجاری.
این داستان بُرقع چه به معنای سنتی و چه به معنای دینی آن در برخی از جوامع مسلمان آنقدر جدی گرفته میشود که کنار زدن برقع مساوی است با برهنگی کامل. یعنی این مقدار خلاف سنت و خلاف شرع محسوب میشود. من فکر میکنم گنجاندن مقوله برهنگی در زیرمجموعههای اخلاق، دیانت، سیاست و سنت تنها به پریشانی در بحث دامن میزند و راه به جایی نمیبرد. به نظر میرسد که حتی حجاب هم تابع هنجارها و ظرفیتهای اجتماعی صدر اسلام بود که در قران هم چندان مورد تاکید قرار نگرفت. اگر این سخن مشهور فقیهان نیست اما تردیدهای اقلیتی از فقیهان در وجوب حجاب شاهدی بر ضرورت در اندیشیدن این مدعا هست.»
*
بحث بر سر گلشیفته فراهانی و عکس نیمه برهنه منتشر شده از او همچنان ادامه دارد. زیبا میرحسینی جامعهشناس ساکن لندن در مورد این تصاویر میگوید:
زیبا میرحسینی: این عکس به من نشان میدهد که این تصاویر یک تابوی بزرگی را شکانده. به نظر من هنوز خیلی زود است که به اینجا برسیم که آیا فمینیستهای مسلمان میتوانند یک نظر قاطع در مورد این بدهند یا نه. به هرصورت به نظر من فمینیستهای مسلمان یا غیرمسلمان کارشان این نیست که دیگران را تحریم کنند یا اینکه برچسب بزنند. باید نگاه کرد که اثر انتشار چنین تصاویری یا انتخابی را که گلشیفته فراهانی کرده چه تاثیری را میتواند بر جنبش زنان در ایران که الان بخش عظیمی از جنبش سبز، حقوق مدنی و جنبش برابری خواهی و آزادی است، چه تاثیری میتواند بر این جنبش داشته باشد. به نظر من این یک سؤالهای جدیدی را پیش روی این جنبش و فعالان این جنبش میگذارد.
خانم میرحسینی، گلشیفته فراهانی هیچوقت خودش را به عنوان یک فعال سیاسی یا فعال جنبش زنان یا فعال جامعه مدنی نشان نداده. چرا ما اصلا از کسی که فعال اجتماعی نبوده و نیست و هیچ داعیهای در این زمینه ندارد باید توقع داشته باشیم که به فکر جنبش زنان در ایران، جنبش سبز در ایران و یا آینده زندگی زنان ایرانی باشد و با توجه به تمامی آنها بخواهد تصمیمات شخصی اش را اتخاذ کند؟
این سووال کاملا سوال به جایی است و این نشان میدهد که جامعه ما و یا فعالان ما تا چه حد مضطرب اند. یعنی به یک جایی رسیدیم که هر عملی و هر حرکتی سیاسی تعریف میشود و یک بار سیاسی بر آن گذاشته میشود. تا یک حدی هم به خاطر همین است که باید شرایط را در نظر گرفت. انتشار این عکسها همزمان با موفقیت بینظیر و خوشحالی بوده که ایرانیها از برنده شدن فیلم اصغر فرهادی داشتند. در حقیقت آن اثر فیلم را انتشار این عکسها به نوعی یک بهانهای را به دست کسانی که ضد جنبش سبزند میدهد که جنبش سبز را تکذیب کنند. آن تا یک حد زیادی به خاطر این است ولی در عین حال گلشیفته فراهانی بیشتر از این که یک فعال مدنی و یک فرد مدنی باشد یک هنرمند است. همیشه هم در چارچوب هنرمند بودنش کار کرده و هنرمند بودن هم یک اقتضاءهایی دارد به خصوص وقتی که یک زنی وارد دنیای سینما میشود دنیای سینما هم قواعد خودش را دارد و برای جلوبردن کارشان هم... من خودم وقتی این تصاویر را دیدم به نظر من این تصاویر به هیچ نوع مستهجن نبودند.
تصاویر کاملا هنرمندانه بودند. یعنی بیشتر از هرچیز یک چیز هنری بود نه اینکه یک حالت سکسی و تحریکآمیز. کسانی که موضع دیگری نسبت به این تصاویر داشتند باید از خودشان بپرسند که چرا هر کار هنری که ممکن است در آن بدن برهنه باشد باید به آن منفی نگاه شود؟ همه اینها برمیگردد به محدودیتها. به خاطر اینکه جسم و تن و بدن زن اصلا به عنوان یک چیز حرام و تابو بوده و این عکسالعملها هم تا یک حدی نتیجه این است.
برای دومین بار در دو هفته گذشته، وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی ایران در جلسه غیرعلنی مجلس برای بررسی وضعت بازار طلا و ارز شرکت نکردند و مجلس ناچار شد جلسه را لغو کند.
قرار بود در نشست مشترک مجلس و دولت که به میزبانی مجلس در بهارستان برگزار می شد وضعیت بازار سکه و ارز و نحوه عملکرد دولت بررسی شود که در روزهای گذشته دوران پر التهابی را پشت سر گذاشته است.بنابر گزارشها، شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد و محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی ایران قرار بود در این نشست از طرف دولت حضور داشته باشند.
از طرف مجلس نیز، علی لاریجانی رئیس مجلس، محمد رضا باهنر نایب رئیس مجلس، احمد توکلی، غلامرضا مصباحی مقدم، حمیدرضا کاتوزیان، حسین هاشمی، حمیدرضا فودلاگر، الیاس نادران و رضا عبداللهی برای شرکت در این جلسه دعوت شده بودند.
در تصاویر منتشر شده از جلسه، غیر از آقای لاریجانی بقیه نمایندگان حاضر بودند اما به دلیل عدم حضور نمایندگان دولت، این جلسه لغو شد. این دومین بار طی دو هفته گذشته است که اعضای دولت در نشست مجلس حاضر نمی شوند.
حدود دو هفته پیش در اوج تلاطم بازار طلا و ارز، مجلس ایران آماده برگزاری جلسه ویژه ای برای "نجات اقتصاد ملی" بود اما به دلیل عدم حضور وزرا و رئیس کل بانک مرکزی این جلسه لغو شد.
در آن نشست وزرای اقتصادی دولت به همراه محمود احمدی نژاد رئیس جمهور به سفر آمریکای جنوبی رفته بودند ولی رئیس کل بانک مرکزی که قرار بود به همراه معاونان وزارتخانه ها در جلسه شرکت کند، بدون هیچ توضیحی به جلسه نرفت.
مجلس هم که تا نزدیک ظهر منتظر حضور رئیس کل بانک مرکزی بود، متوجه شد که دیگر نباید منتظر بماند و برای همین محمدرضا باهنر که ریاست جلسه مجلس را برعهده داشت گفت: "برخی خبر داده اند که شاید برای ایشان سخت است؛ اما من دلیلش را نفهمیدم. شاید از طرف مقامات بالاتر منع شده اند. به هر دلیل ما نسبت به عدم حضور آقای بهمنی توجیه نیستیم، وقتی مجلس از مسئولی دعوت می کند مکلف هستند که بیایند."
آقای باهنر گفت که "عذر وزیر اقتصاد و صنعت برای عدم حضور در جلسه موجه بوده اما عذر رئیس کل بانک مرکزی غیرموجه است."
هدف هر دو جلسه یکی بود ولی فرق جلسه امروز با جلسه قبلی در این بود که جلسه امروز بعد از یک ماه غیبت مقامات اقتصادی و بی عملی وزارت اقتصاد و بانک مرکزی، سرانجام بانک مرکزی یکبار دیگر برنامه ارز تک نرخی را به اجرا گذاشته و با اعلام این سیاست از التهاب بازار کاسته شده است
برنامه تک نرخی کردن ارز در دولت دوم محمد خاتمی به مدت نزدیک به ده سال به اجرا گذاشته شد اما در چند ماه گذشته بانک مرکزی ایران عملا با اعلام چند نرخ برای ارز، این سیاست را کنار گذاشته بود. بانک مرکزی اکنون یک نرخ ثابت برای ارزهای عمده تعیین کرده و هشدار داده است که صرافی ها نباید از این نرخها تخلف کنند. نرخ اعلام شده معادل هر دلار ۱۲۲۶ تومان خواهد بود.
برنامه ارز تک نرخی از امروز شنبه هشتم بهمن به طور رسمی به اجرا گذاشته شده است و بنابر اعلام بانک مرکزی، نرخ فروش ارز در صرافی ها بین ۳ تا ۵ در صد بالاتر از نرخ رسمی بانک مرکزی است و متخلفان مجازات خواهند شد.
اتهام دولت
آشفتگی بازار طلا و ارز در یک ماه گذشته به بالاترین سطح خود رسیده بود و دولت تا اواخر هفته گذشته سکوت اختیار کرده بود اما با اعلام اجرای برنامه ارز تک نرخی و افزایش سود سپرده های بانکی به بیش از ۲۱ درصد، مقامات دولتی سکوت خود را شکسته و اتهاماتی را علیه برخی منتقدان مطرح کردند.محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور، عدهای از چهرههای سیاسی و خبرگزاریهای داخلی کشور را در آشفته کردن بازار ارز و طلا در ایران مقصر دانست و گفت که "عده ای از به ظاهر سیاسیون از یک سو می گفتند که چرا قیمت ارز را بالا نمی برید... اما از سوی دیگر در بیرون علیه دولت می گفتند که دولت نمی تواند [قیمت ارز را مهار کند] و توان اقتصادی ندارد."
وزیر اقتصاد نیز اتهاماتی را علیه برخی سیاسیون مطرح کرد بدون آنکه نامی از آنها ببرد.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات امروز شنبه هشتم بهمن به خبرگزاری مهر گفت که اقداماتی از سوی وزارت اطلاعات "برای شناسایی پشت صحنه های آشفتگی بازار طلا و ارز" انجام شده که "در زمان مناسب اعلام خواهد شد."
همزمان محمدرضا میرتاج الدینی معاون پارلمانی رئیس جمهور گفته که "تشکیلاتی سازماندهی شده برای اخلال در بازار ارز و طلا" وجود داشته که "از سوی برخی سازماندهی شده بود که عوامل به خوبی شناسایی شدند و به اطلاعاتی در خصوص عوامل اقتصادی و رسانه ای و نقش آنها دست پیدا کرده ایم."
در یک ماه اخیر در حالی که روند کاهش ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی روز به روز بیشتر می شد و باعث تردید در مورد سلامت اقتصاد کشور و توانایی حکومت در اداره آن شده بود، مقامات و نهادهای دولتی، به خصوص بانک مرکزی جمهوری اسلامی که مسئول حفظ ارزش پول ملی است، در مورد این وضعیت و برنامه احتمالی خود سکوت کرده بودند.
به همین دلیل، این نظر مطرح شده بود که احتمالا دولت، که ظاهرا به دلیل فشار ناشی از پرداخت یارانه نقدی با کمبود نقدینگی در ماه های آخر سال مالی مواجه است، از وضعیت بازار ارز برای جذب نقدینگی و تامین بخشی از کمبود مالی خود بهره برداری کرده است.
آقای میرتاج الدینی در باره احتمال تامین کسری بودجه از طریق افزایش قیمت ارز گفت که "این افترا یکی از ناجوانمردانه ترین تهمت هایی بوده که تاکنون به دولت زده شده است."
معاون آقای احمدی نژاد گفت که "چطور امکان دارد دولت برای تامین کسری بودجه خود دست به چنین اقدامی بزند که زیان هایش بیشتر از منافعش باشد و به التهاب و اخلال در اقتصاد کشور دامن بزند."
ناصر سودانی، نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی ایران از نهایی شدن طرح دو فوریتی قطع صادرات نفت به اتحادیه اروپا خبر داد.
به گزارش خبرگزاری فارس این طرح در ۴ ماده طراحی شده و براساس یکی از مواد اصلی آن " جمهوری اسلامی تا پایان دادن کشورهای اروپایی به تحریم نفتی این کشور، هر گونه صادرات نفت به کشورهای اروپایی را قطع می کند."آقای سودانی ضمن بیان این که این طرح ممکن است تغییراتی داشته باشد گفت :"دریکی ازمواد این طرح دولت ملزم شده که هر نوع واردات کالا از کشورهای تحریم کننده کشورمان را متوقف کند."
براساس این خبر "کمیسیون های امنیت ملی و انرژی نیز باید نظر خود در مورد این طرح را اعلام کنند."
احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران گفته است با فروشندگان و استفاده کنندگان از دستگاههای استراق سمع و همچنین با مراکز زیرزمینی عرضهکننده این محصولات برخورد می شود.
آقای رادان به خبرگزاری مهر گفت: "خرید، فروش و استفاده از ابزار شنود و تصویر برداری غیر مجاز برابر قانون ممنوع است و با استفاده کنندگان برابر قانون برخورد می شود. هیچ فردی حق استفاده از این دستگاهها را ندارد و پلیس اشراف اطلاعاتی روی این موضوع دارد."جانشین فرمانده نیروی انتظامی ایران گفت در این زمینه، پلیس های اطلاعات و امنیت، پیشگیری و آگاهی فعالیت می کنند.
آقای رادان توضیح نداده که از نظر پلیس چه وسایل و دستگاههایی جزو دستگاههای "استراق سمع" و "ابزار شنود و تصویر برداری غیرمجاز" به حساب می آیند.
یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی با اعلام سفر یک هیات عالی رتبه به ایران، خواهان "همکاری سازنده" مقام های این کشور با بازرسان تسلیحاتی این سازمان شد.
آقای آمانو که در حاشیه نشست مجمع جهانی اقتصاد در داوس سوئیس با خبرگزاری فرانسه صحبت می کرد، گفت تلاش های پیشین آژانس برای اطمینان از غیرنظامی بودن برنامه اتمی ایران به خاطر عدم همکاری این کشور دچار مشکل شده است.هرمن نکئرتس، رئیس بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی سرپرستی هیات اعزامی را برعهده دارد.
این هیات قرار است شنبه وارد ایران شود و از یکشنبه تا سه شنبه با مقام های این کشور مذاکره کند.
به گفته آقای آمانو، هنوز برای قطعی دانستن ماهیت نظامی برنامه هسته ای ایران زود است.
او افزود: "اطلاعاتی داریم که نشان می دهد ایران فعالیت هایی انجام داده که متناسب با تولید یک وسیله انفجاری هسته ای است."
ایران برنامه اتمی خود را صلح آمیز می داند ولی گزارش ماه نوامبر آژانس بین المللی انرژی اتمی از وجود "ابعاد نظامی" در فعالیت های هسته ای این کشور خبر داد.
آقای آمانو ادامه داد: "درخواست می کنیم ایران این موضوع را روشن کند. ما پیشنهاد اعزام یک هیات دادیم و آنها پذیرش این هیات را پذیرفتند."
ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل هم که به داوس سفر کرده است، هشدار داد ایران به وضعی نزدیک می شود که دیگر هیچ حمله خارجی نتواند برنامه اتمی آن را متوقف کند.
آقای باراک گفت اگر تحریم ها ایران را به توقف برنامه هسته ای این کشور ترغیب نکند، باید از نیروی نظامی علیه این کشور استفاده کرد.
او ادامه داد: "آنها که می گویند بهتر است ایران بمب (اتمی) داشته باشد ولی این کشور بمباران نشود" اشتباه می کنند.
نشست حزب حاکم کوبا امروز شنبه ( ۲۸ ژانویه) برگزار می شود. قرار است بیش از هشتصد نماینده این حزب در نشستی که در پشت درهای بسته برگزارمی شود شرکت کنند.
دو موضوعی که انتظار می رود در جریان نشست امروز مورد بررسی قرار بگیرد کاهش زمان دوره ریاست جمهوری در این کشور و افزایش حضور جوانان در کادر رهبری حزب حاکم باشد.رائول کاسترو هشتاد ساله که در حال حاضر رهبری حزب حاکم را برعهده دارد، پیشتر جانشین برادرش فیدل کاسترو شده بود که به مدت ۴۹ سال زمام حکومت را در کوبا در اختیار داشت.
رائول کاسترو گفته است که نشست امروز در تاریخ حزب حاکم کوبا، نشستی بی سابقه است، به این دلیل که قرار است برای اولین بار درباره محدود کردن زمان حکومت رهبران این کشور به دو دوره پنج ساله تصمیم گیری شود.
مقامات حزب حاکم تاکید کرده اند که قصد دارند محدودیت های سنی را برای مقامات رده بالای این حزب ایجاد کنند. هدف از این اقدام فراهم کردن شرایط برای ورود افرادی جوانتر به رده های بالای حزبی است.
رائول کاسترو گفته بود که رهبران کوبا در یافتن جانشینانی جوانتر تلاش کافی نکرده اند.
او و سایر مقامات دولتی از نظر سنی در شرایطی قرار دارند که ممکن است حفظ دستاوردهای انقلابی را که فیدل کاسترو در سال ۱۹۵۹ پایه گذار آن بود را با مشکل مواجه کند.
گفته می شود رهبران حزب حاکم کوبا در تلاشند تا قبل از آن که بیش از حد سالخورده و ناتوان شوند و یا فوت کنند، جانشینان وفاداری پیدا کنند که بتوانند نگهبان ایده ها و دستاورهای کشوری باشند که یکی از آخرین کشورهای کمونیست جهان محسوب می شود.
نشست حزب حاکم در حالی برگزار می شود که کوبا اخیرا اصلاحاتی را در عرصه اقتصادی آغاز کرده است. براساس تغییرات اخیر به مردم کوبا اجازه داده شده در کسب و تجارت محدود فعالیت داشته باشند و همچنین به مردم اجازه خرید و فروش اموال و املاک داده شده است.
اعزام یک پایگاه شناور نظامی آمریکا به خاورمیانه
آمریکا درصدد ساخت و اعزام یک سکوی شناور به خاورمیانه است. روزنامه "واشنگتن پست" با استناد به مدارکی نوشت که این سکو (پلاتفرم)، پایگاه شناوری برای عملیات نظامی آمریکا در منطقهی خاورمیانه خواهد بود.
بر اساس این گزارش، وزارت دفاع آمریکا با سرعت زیاد سرگرم تجهیز این پایگاه شناور است. افزایش تنشها در خاورمیانه دولت آمریکا را مجبور به واکنش کرده است. تهدیدات ایران برای بستن تنگه هرمز، ادامه فعالیتهای القاعده در یمن و حضور دزدان دریایی در سومالی ضرورت این پایگاه شناور را دوچندان کرده است.
پنتاگون با انتخاب یک ناو جنگی قدیمی و نصب تجهیزات جدید بر روی آن قصد دارد که از این واحد شناور به عنوان پایگاهی اصلی استفاده کند. ناوچه و قایقهای تندرو و هلیکوپترهای رزمی و لجیستکی بخشی از واحدهای عملیاتی این پایگاه شناور خواهند بود.
الگویی برای ارتشی چابک و کمهزینه
نیروهای ویژه آمریکا در سحرگاه چهارشنبه (۵ بهمن/۲۵ ژانویه) در یک عملیات پنهانی در سومالی موفق شدند دو گروگان (آمریکایی و دانمارکی) را از دست شورشیان نجات دهند و تمامی آدمربایان را بکشند. گفته میشود این واحد ضربتی در کشتن اسامه بنلادن نیز نقش اصلی را داشته است.
ظاهراَ افزایش واحدهای ویژه ضربتی و کوچک در راستای تحقق استراتژی دفاعی جدید آمریکا است. وزارت دفاع آمریکا خواهان صرفهجویی در بودجه نظامی خود است. پنتاگون قصد دارد در ۱۰ سال آینده حدود ۴۸۷ میلیارد دلار از بودجه نظامی خود بکاهد.
مایک کافکا، سخنگوی واحدهای ویژه نیروهای دریایی آمریکا، در مورد محل استقرار این پایگاه شناور سکوت کرد. اما به گفته مقامات نظامی، اعزام این واحد شناور به خاورمیانه در تابستان ۲۰۱۲ صورت خواهد گرفت.
خلیجفارس و تنگه هرمز محل احتمالی پایگاه شناور
گرچه منابع رسمی درباره محل دقیق این پایگاه شناور سخنی نگفتهاند، اما بر اساس برخی مدارک نیروی دریایی آمریکا، خلیجفارس احتمالاَ میتواند حوزه عملیاتی آن باشد.
مقامات ایرانی پیشتر تهدید کرده بودند که در صورت تحریم نفت ایران، تنگه هرمز را خواهند بست. در یک پژوهش نظامی که در ماه دسامبر ۲۰۱۱ منتشر شده، خلیجفارس به عنوان مناسبترین محل برای این پایگاه شناور پیشنهاد شده بود.
بنا به گزارش "واشنگتن پست" تهدیدات ایران برای بستن تنگه هرمز میتواند از طریق مینگذاری در این آبراه عملی شود. گرچه ناوگان پنجم آمریکا در منامه به همراهی دستکم دو ناو هواپیمابر در خلیجفارس قابلیت مقابله با هر تهدیدی را دارد و اعزام یک پایگاه شناور تغییری مهم در توان دریایی آمریکا بوجود نمیآورد، اما این پایگاه شناور اهمیتی ویژه برای عملیات مخفی آمریکا خواهد داشت.
به گفته کارشناسان نظامی، این پایگاه شناور همچنین میتواند به عنوان سکویی عملیاتی برای نیروهای ضربتی آمریکا در عراق و افغانستان نیز مورد استفاده قرار گیرد.
روسیه با طرح قطعنامه تازه علیه سوریه موافق نیست
ویتالی چورکین، سفیر روسیه در سازمان ملل، روز جمعه (۲۷ ژانویه/۷ بهمن) در واشنگتن گفت، طرحی که در رابطه با سوریه به شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده است، در موارد زیادی "خطوط قرمز" را خدشهدار میکند.
چورکین گفت، این مساله شامل همهی اشارههایی میشود که در این طرح دربارهی تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی سوریه وجود دارد. وی افزود: «ما باید خود را روی مسائلی متمرکز کنیم که بر پایهی گفتوگوی سیاسی استوار هستند.»
طرحی "غیرقابل پذیرش"
طرح یاد شده که توسط آلمان، فرانسه، بریتانیا و شماری از کشورهای عربی آماده و توسط مراکش به شورای امنیت ارائه شده است، به نظر چورکین "غیرقابل پذیرش" است. نمایندهی روسیه در سازمان ملل بار دیگر تاکید کرد که مسکو حاضر نیست از "خطوط قرمز" عبور کند.
به گفتهی چورکین، افزون بر تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی، یکی دیگر از این "خطوط قرمز" خواست کنارهگیری بشار اسد، رئيسجمهوری سوریه است و مسکو چنین قطعنامهای را تصویب نمیکند.
نمایندهی روسیه در سازمان ملل پس از نشست شورای امنیت در این زمینه خاطرنشان ساخت که طرح قطعنامهای که اتحادیهی عرب تلاش میکند به عنوان راه حل به سوریه "تحمیل کند" مورد موافقت روسیه نیست، ولی این کشور حاضر است دربارهی متن آن مذاکره کند.
مارک گرانت، سفیر بریتانیا در سازمان ملل، پس از نشست شورای امنیت گفت، مذاکرات در این باره روز دوشنبه ادامه خواهد یافت.
به گفتهی دیپلماتهای اروپا، احتمالا هفتهی آیندهی دربارهی این طرح در شورای امنیت رایگیری خواهد شد. ولی پیش از آن روز سهشنبه (۳۱ ژانویه/۱۱ بهمن) نبیل العربی، دبیرکل اتحادیهی عرب، و شیخ حماد بنجاسم آلثانی، نخست وزیر قطر، به عنوان میهمان در نشست شورای امنیت حضور خواهند یافت.
ژرار آرو، سفیر فرانسه در سازمان ملل، گفت انتظار میرود که پس از حضور نخستوزیر قطر در شورای امنیت و گزارش او به این نهاد دربارهی وضعیت سوریه "روند مذاکرات بسیار قاطعانهای" در سطح سفیران جریان یابد.
طرح فعلی خواستار پشتیبانی از نقشهی اتحادیهی عرب شده که در آن از کنارهگیری بشار اسد سخن به میان آمده است. این طرح همچنین کشورهای دیگر را تشویق میکند به تحریمهای اتحادیهی عرب علیه سوریه بپیوندند که در ماه نوامبر سال گذشته وضع شده است.
پتر ویتیگ، سفیر آلمان در سازمان ملل، پیش از نشست دیشب شورای امنیت ابراز خوشبینی کرده بود که "شانسی برای فصلی تازه" در رفتار جامعهی جهانی نسبت به منازعهی سوریه وجود دارد.
چورکین گفت، این مساله شامل همهی اشارههایی میشود که در این طرح دربارهی تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی سوریه وجود دارد. وی افزود: «ما باید خود را روی مسائلی متمرکز کنیم که بر پایهی گفتوگوی سیاسی استوار هستند.»
طرحی "غیرقابل پذیرش"
طرح یاد شده که توسط آلمان، فرانسه، بریتانیا و شماری از کشورهای عربی آماده و توسط مراکش به شورای امنیت ارائه شده است، به نظر چورکین "غیرقابل پذیرش" است. نمایندهی روسیه در سازمان ملل بار دیگر تاکید کرد که مسکو حاضر نیست از "خطوط قرمز" عبور کند.
به گفتهی چورکین، افزون بر تحریمهای اقتصادی و تسلیحاتی، یکی دیگر از این "خطوط قرمز" خواست کنارهگیری بشار اسد، رئيسجمهوری سوریه است و مسکو چنین قطعنامهای را تصویب نمیکند.
نمایندهی روسیه در سازمان ملل پس از نشست شورای امنیت در این زمینه خاطرنشان ساخت که طرح قطعنامهای که اتحادیهی عرب تلاش میکند به عنوان راه حل به سوریه "تحمیل کند" مورد موافقت روسیه نیست، ولی این کشور حاضر است دربارهی متن آن مذاکره کند.
مارک گرانت، سفیر بریتانیا در سازمان ملل، پس از نشست شورای امنیت گفت، مذاکرات در این باره روز دوشنبه ادامه خواهد یافت.
به گفتهی دیپلماتهای اروپا، احتمالا هفتهی آیندهی دربارهی این طرح در شورای امنیت رایگیری خواهد شد. ولی پیش از آن روز سهشنبه (۳۱ ژانویه/۱۱ بهمن) نبیل العربی، دبیرکل اتحادیهی عرب، و شیخ حماد بنجاسم آلثانی، نخست وزیر قطر، به عنوان میهمان در نشست شورای امنیت حضور خواهند یافت.
ژرار آرو، سفیر فرانسه در سازمان ملل، گفت انتظار میرود که پس از حضور نخستوزیر قطر در شورای امنیت و گزارش او به این نهاد دربارهی وضعیت سوریه "روند مذاکرات بسیار قاطعانهای" در سطح سفیران جریان یابد.
طرح فعلی خواستار پشتیبانی از نقشهی اتحادیهی عرب شده که در آن از کنارهگیری بشار اسد سخن به میان آمده است. این طرح همچنین کشورهای دیگر را تشویق میکند به تحریمهای اتحادیهی عرب علیه سوریه بپیوندند که در ماه نوامبر سال گذشته وضع شده است.
پتر ویتیگ، سفیر آلمان در سازمان ملل، پیش از نشست دیشب شورای امنیت ابراز خوشبینی کرده بود که "شانسی برای فصلی تازه" در رفتار جامعهی جهانی نسبت به منازعهی سوریه وجود دارد.
ادامهی خونریزیها در سوریه
جامعهی جهانی از ۹ ماه پیش تا کنون تلاش میکند راهحلی برای بحران سوریه بیابد که به گفتهی سازمان ملل تا کنون بیش از ۵۴۰۰ قربانی برجای گذاشته است. ولی روسیه که از پشتیبانان دیرین رژیم سوریه است، به همراه چین، دیگر قدرت دارای حق وتو در شورای امنیت، تصویب قطعنامه در شورای امنیت را مانع میشود.
آنگونه که ناظران حقوق بشر سوریه در لندن اعلام کردهاند، در مقابله نیروهای امنیتی سوریه با جنبش اعتراضی در روز جمعه، بار دیگر ۴۴ غیرنظامی کشته شدهاند. افزون بر آن ۱۲ تن از نیروهای امنیتی سوریه نیز جان خود را از دست دادهاند.
بیشتر کشتگان متعلق به شهرهای نوا و حمص هستند. روز پنجشنبه نیز ۶۲ تن در سوریه کشته شدند که ۴۳ تن از آنان غیرنظامی بودند.
ژنرال سودانی محمد احمد مصطفی الدبی، رئيس هیئت نظارت اتحادیهی عرب، نیز از "افزایش شدید" خشونتها در سوریه سخن گفته است.
ریما صلاح، نایب رئیس یونیسف، صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل، نیز اعلام کرد که از آغاز اعتراضها در سوریه، دستکم ۳۸۴ کودک و نوجوان سوری جان خود را از دست دادهاند.
فیلمها اجازه خروج از جشنواره فجر را ندارند
جشنواره سیام فیلم فجر اولین جشنواره سینمایی پس از انحلال خانه سینما است. قبل ازانحلال خانه سینما، چهار صنف سینماگر (تدوینگران، تهیهکنندگان سینمای مستند، فیلمبرداران و آهنگسازان ) به دلیل خواستهها واعتراضاتی که داشتند از طرف خبرگزاری فارس به "ضد انقلاب بودن، صدای رسانههای بیگانه و تحریم جشنواره سیام فجر"متهم شده بودند. این خبرها طی نامهنگاریهایی از سوی خانه سینما تکذیب شد وآنچنان که به نظر می رسد، تمامی صنفهای سینمایی در این جشنواره شرکت کردهاند.
شعارامسال جشنواره سیام " اخلاق، آگاهی و امید" است و یک سیمرغ ویژه برای فیلمی که با چنین محوریت و موضوعی ساخته شده باشد، در نظر گرفته شده است. بحثهای فراوانی برسرانتخاب دیبرجشنواره امسال درگرفته بود، تا اینکه جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد، محمد خزاعی را به عنوان دبیر جشنواره معرفی کرد. فردی که به گفته شمقدری، سابقه اجرایی درحوزه دولتی و وزارت ارشاد نداشته است . او پیش از این دبیر جشنوارههایی مانند جشنواره فیلم مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس و... بوده و همچنین در مقام تهیهکننده در سینما فعال است.
خزاعی تغییراتی را در جشنواره سیام اعمال کرد . از جمله تغییرات میتوان به اضافه شدن بخشهایی در قسمت بین المللی جشنواره و حذف بخش آثار ویدیویی اشاره کرد.
بخش سینمای ایران
طبق روال معمول جشنواره، تمام فیلمهایی که تا بهمن ماه ۱۳۹۰ تولید شده و در جشنوارهای به نمایش درنیامده باشند، میتوانند در جشنواره شرکت کنند . سیام آذر ماه آخرین فرصت ارسال فرمهای جشنواره بود و درتاریخ ۵ دی ماه بازبینی فیلمها توسط هیات انتخاب بخش سینمای ایران صورت گرفت. امسال بر خلاف سالهای گذشته، افرادی که فرم جشنواره را پر کرده و فرستادند، حق خارج کردن فیلم خود را از جشنواره ندارند.
دریافت پروانه نمایش، امسال بسیار بحثبرانگیز و حضور و غیبت چند فیلم شبهبرانگیز بود. امسال پروانههایی که برای فیلمها صادرمیشوند به دو شکل پروانه موقت و دايمی هستند. پروانههای موقت به فیلم هایی داده میشوند که فقط مختص پخش در جشنواره هستند و به دلایل فنی و تکنیکی یا محتوایی مشکل دارند.
حدود بیست فیلم تا این لحظه پروانه نمایش موقت گرفتند که در این میان فیلمهای فیلم سازان مطرحی مانند ابراهیم فروزش، رسول صدرعاملی و....به چشم میخورد.
در بخش اصلی جشنواره (سودای سیمرغ)، نام ۳۲ فیلم و کارگردانان معتبری مانند داریوش مهرجویی، مانی حقیقی، همایون اسعدیان و عبدالرضا کاهانی به چشم میخورد.
یکی از فیلمهای حاشیه برانگیز امسال فیلم " زندگی خصوصی آقا و خانم میم" به کارگردانی روح الله حجازی و با بازی ابراهیم حاتمی کیا است. این فیلم پروانه نمایش دارد، اما اسمش در میان فیلمهای حاضر در جشنواره نیست. کارگردان این فیلم طی نامهای به وزیر ارشاد خواستار پیگیری وضعیت فیلماش شده است.
یدالله صمدی، مجید انتظامی، داوود میرباقری، ابوالقاسم طالبی، احمد رضا معتمدی، داوود رشیدی، علیرضا رئیسیان، اسفندیار شهیدی و جمال شورجه داوران بخش مسابقه سینمای ایران هستند.
بخش بینالمللی جشنواره
از میان نزدیک به ۵۵۳ فیلم رسیده از کشورهای مختلف، ۶۰ فیلم برای بخشهای گوناگون این قسمت انتخاب شده است. بخش بینالملل شامل قسمتهای مختلفی است از جمله : جام جهاننما (جلوهگاه شرق (ویژه مسابقه سینمای آسیا)؛ در جستجوی سعادت (مسابقه سینمای کشورهای اسلامی)؛ بیرق طلایی ( جایزه ویژه مصطفی عقاد) و غیره.
از بخشهای جانبی بخش بینالملل، کنفرانسهای متعددی است که برگزارمیشوند. "کنفرانس بیداری اسلامی" از آن جمله است. قرار است در این سخنرانیها، در ارتباط با تاثیرسینما برشکلگیری قیامهای مردمی درکشورهای اسلامی بحث و گفتگو شود.
بخش دیگر، کنفرانس "هالیوودیسم و سینما" است که برای دومین سال پیاپی در جشنواره فیلم فجر برگزارمیشود. موضوعات مورد بحث در این کنفرانس شامل: "هالیود وگسترش خشونت و صهیونیسم"، "سو استفاده از زنان و تخریب خانواده"، "هالیود؛ اسلام هراسی و ایران هراسی" و....است. قراراست در حاشیه این کنفرانس، فیلم "جدایی نادر از سیمین" به نمایش درآید. اینکه چه ارتباطی بین کنفرانس "هالیوودیسم و سینما" و فیلم اصغر فرهادی وجود دارد معلوم نیست.
یکی از مهمانان ویژه در کنفرانس بیداری اسلامی، "لورن بوث" ، فعال صلح و خواهر زن تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس است. " بوث" که در سفری معنوی به ایران مسلمان شد؛ قرار است در این کنفرانس سخنرانی ویژهای داشته باشد.
برای اولین بار نمایش فیلم سه بعدی
برای اولین بارفیلم "هوگو" ساخته مارتین اسکورسیزی در ایران به صورت سه بعدی به نمایش درمیآید. این فیلم تا کنون موفقیتهای جهانی زیادی داشته و اسکورسیزی برای این فیلم جایزه بهترین کارگردانی را از گلدن گلوب برد و در۱۱رشته برای اسکار نامزد شده است.
با توجه به کنفرانسهایی که دربخش بینالملل برگزارمیشوند، به نظر میرسد که جشنواره امسال به شدت رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است. اصناف خانه سینما هم همگی در جشنواره شرکت کردهاند. فعلا در مورد این جشنواره و حاشیههایش تا قبل از آغاز کار جشنواره قضاوت روشنی نمیتوان کرد.
ماریا تبریزپور
تحریریه: بهمن مهرداد
ماریا تبریزپور
تحریریه: بهمن مهرداد
تغییری که دست گچگرفته در ساختار و فعالیت مغز ایجاد میکند
زمانی که دست راست یک فرد راست دست میشکند و گچ گرفته میشود، زندگی روزمره برای آن فرد دشوار میگردد، زیرا کارکردن با دست چپ برای یک فرد راست دست بسیار دشوار است.
اخیرا دانشمندان دانشگاه زوریخ سوئیس در تحقیقی جدید به این نتیجه رسیدهاند که ساختار و حجم برخی از نواحی مغز به دلیل گچ گرفتن دست و بیحرکت بودن آن، پس از گذشت ۱۶ روز تغییر میيابند.
ناحیهی چپ مغز مسئول هدایت حرکت دست راست و بالعکس
با گچ گرفتن دست راست یک فرد، ضخامت نواحی چپ مغز که مسئول کنترل دست راست هستند، کاهش مییابد. نتیجهی این پژوهش را محققان در نشریهی علمی "Neurology" منتشر کردهاند. برخلاف آن، مواد مغزیای که در نواحی راست مغز وجود دارند و مسئول هدایت دست چپ انسان هستند، در این حال رشد میکنند.
برای انجام این تحقیق محققان وضعیت ۱۰ فرد راست دست را که دست راستشان شکسته بود، مورد بررسی قرار دادند. این افراد به دلیل داشتن گچ، قادر به حرکت دست راست خود نبودند و باید کارهای روزمرهی خود همچون غذاخوردن، مسواک کردن و نوشتن را با دست چپ خود انجام میدادند. مغز این افراد به مدت دوبار توسط روش توموگرافی مغناطیسی اسکن شد؛ یک بار ۴۸ ساعت و دیگر بار ۱۶ روز پس از شکستگی دستشان. محققان پس از این اسکن، ضخامت قشرهای مغزی وهمچنان میزان حرکت دست چپ را اندازه گرفتند.
جالب اینجاست که طی ۱۶ روز پس از شکستگی، حرکت دست چپ این افراد بهبود یافت. بهبود یافتن حرکت دست چپ با تغییرات آناتومیک ارتباط دارد: هر اندازه تواناییهای حرکتی دست چپ افزایش یابد، به همان میزان مواد مغزی در قسمت راست نواحی مغز رشد میکنند.
بهرهبرداری از نتایج تحقیق برای درمان سکته
دانشمندان معتقدند که از نتایج این تحقیق میتوان برای درمان سکته استفاده کرد. برای مثال میتوان دستی را که صدمه ندیده است با گچ آرام نگه داشت تا بدینوسیله قسمتی از مغز که مسئول حرکت دست صدمه دیده است، فعال شود. اگر دست صدمه دیده دست راست باشد، فعالیت ناحیهی چپ مغز کاهش مییابد و پزشکان میتوانند با آرام نگه داشتن و گچ گرفتن دست چپ فعالیت ناحیهی راست مغز را کاهش و بدینوسیله فعالیت ناحیهی چپ را که مسئول حرکت دست راست است، افزایش دهند.
اخیرا دانشمندان دانشگاه زوریخ سوئیس در تحقیقی جدید به این نتیجه رسیدهاند که ساختار و حجم برخی از نواحی مغز به دلیل گچ گرفتن دست و بیحرکت بودن آن، پس از گذشت ۱۶ روز تغییر میيابند.
ناحیهی چپ مغز مسئول هدایت حرکت دست راست و بالعکس
با گچ گرفتن دست راست یک فرد، ضخامت نواحی چپ مغز که مسئول کنترل دست راست هستند، کاهش مییابد. نتیجهی این پژوهش را محققان در نشریهی علمی "Neurology" منتشر کردهاند. برخلاف آن، مواد مغزیای که در نواحی راست مغز وجود دارند و مسئول هدایت دست چپ انسان هستند، در این حال رشد میکنند.
برای انجام این تحقیق محققان وضعیت ۱۰ فرد راست دست را که دست راستشان شکسته بود، مورد بررسی قرار دادند. این افراد به دلیل داشتن گچ، قادر به حرکت دست راست خود نبودند و باید کارهای روزمرهی خود همچون غذاخوردن، مسواک کردن و نوشتن را با دست چپ خود انجام میدادند. مغز این افراد به مدت دوبار توسط روش توموگرافی مغناطیسی اسکن شد؛ یک بار ۴۸ ساعت و دیگر بار ۱۶ روز پس از شکستگی دستشان. محققان پس از این اسکن، ضخامت قشرهای مغزی وهمچنان میزان حرکت دست چپ را اندازه گرفتند.
جالب اینجاست که طی ۱۶ روز پس از شکستگی، حرکت دست چپ این افراد بهبود یافت. بهبود یافتن حرکت دست چپ با تغییرات آناتومیک ارتباط دارد: هر اندازه تواناییهای حرکتی دست چپ افزایش یابد، به همان میزان مواد مغزی در قسمت راست نواحی مغز رشد میکنند.
بهرهبرداری از نتایج تحقیق برای درمان سکته
دانشمندان معتقدند که از نتایج این تحقیق میتوان برای درمان سکته استفاده کرد. برای مثال میتوان دستی را که صدمه ندیده است با گچ آرام نگه داشت تا بدینوسیله قسمتی از مغز که مسئول حرکت دست صدمه دیده است، فعال شود. اگر دست صدمه دیده دست راست باشد، فعالیت ناحیهی چپ مغز کاهش مییابد و پزشکان میتوانند با آرام نگه داشتن و گچ گرفتن دست چپ فعالیت ناحیهی راست مغز را کاهش و بدینوسیله فعالیت ناحیهی چپ را که مسئول حرکت دست راست است، افزایش دهند.
حضور کارشناسان تسلیحات اتمی در هیات اعزامی به تهران
هیات بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در بامداد یکشنبه (۲۹ ژانویه/۹ بهمن) وارد تهران میشود. یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس اتمی، ابراز امیدواری کرد که ایران همکاری مثبتی با بازرسان آژانس داشته باشد. آمانو تاکید کرد که این هیات با رویکرد و نگاهی مثبت به ایران میرود.
اهمیت حضور کارشناسان تسلیحات اتمی در تهران
دو کارشناس تسلیحات اتمی نیز در این هیات عالیرتبه شش نفره حضور دارند. جمهوری اسلامی نخست با حضور این دو کارشناس تسلیحاتی مخالفت کرده بود، اما پس از تاکید آژانس اتمی بر ضرورت حضور این دو کارشناس، مقامات ایرانی با سفر هیات موافقت کردند.
سرپرستی هیات عالیرتبه بر عهده هرمان ناکارتس، معاون مدیرکل آژانس در امور پادمانها، و رافائل گروسی، دستیار آمانو در امور سیاسی است. کار هیات بازرسان از روز یکشنبه ۹ بهمن به مدت سه روز ادامه خواهد داشت. یوکیا آمانو در آستانه سفر این هیات در داووس سوئیس تصریح کرد که باید برای اعتمادسازی میان ایران و جامعه جهانی در سال جاری میلادی کوشید.
به گفته خبرگزاریهای بینالمللی، این هیات در شامگاه شنبه وین را به مقصد تهران ترک و کار خود را رسماَ از بامداد یکشنبه شروع خواهد کرد.
علیاصغر سلطانیه، نماینده دائم ایران در آژانس اتمی، گفت: «سفر هیات عالیرتبه آژانس به تهران، صلحآمیز بودن فعالیتهای ایران را ثابت میکند.»
اما آژانس اتمی در آخرین گزارش خود ابهاماتی را در برنامه اتمی ایران گوشزد کرده بود. کشورهای غربی ایران را متهم میکنند که در پوشش برنامه اتمی خود خواهان دستیابی به جنگ افزار اتمی است. حضور دو کارشناس تسلیحات اتمی در این هیات نیز بیانگر آنست که ماموریت اصلی این بازرسان بررسی ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران است.
هیات آژانس اتمی در پی اعتمادسازی و ابهامزدایی است
هیچیک از دیپلماتهای غربی سفر این هیات را به معنای چرخشی در مناسبات ایران و آژانس تلقی نمیکند. اما این امیدواری وجود دارد که مقامات ایرانی به برخی پرسشهای اساسی آژانس پاسخ گویند. جمهوری اسلامی حدود ۳ سال راه را بر فعالیتهای آژانس اتمی را بسته و این سرپیچی ایران از تعهدات بینالمللی، کشورهای غربی و در راس آن آمریکا را بیش از پیش به تردید نسبت به صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران واداشته است.
آژانس اتمی در آخرین گزارش ۱۳ صفحهای خود به برخی آزمایشها و فعالیتهای ایران پرداخت و برای نخستین بار اعلام کرد که این فعالیتها میتواند در راستای اهداف نظامی نیز مورد استفاده قرار گیرند. ایران همواره اتهامات کشورهای غربی را رد کرده و بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای خود تاکید کرده است.
جک باوته و نویل وایتینگ، دو کارشناس تسلیحاتی از فرانسه و بریتانیا، نقش ویژهای در هیات اعزامی به تهران دارند. آژانس اتمی مایل است با دانشمندان ایرانیای که در حوزه تسلیحاتی فعالیت دارند نیز گفتوگو کند. هر دو کارشناس تسلیحات اتمی پیش از پیوستن به آژانس اتمی در کشورهای خود در عرصه جنگافزارهای اتمی فعالیت میکردهاند.
اهمیت سفر کارشناسان در پی افزایش تهدیدات نظامی
به گفته کارشناسان اتمی، ایران از سال ۲۰۰۲ میلادی نخست به صورت پنهانی و سپس با اعلام رسمی دست به غنیسازی اورانیوم زد. ایران با نصب هزاران سانتریفوژ کوشید سرعت و غلظت غنیسازی را افزایش دهد. جمهوری اسلامی در حال حاضر مدعی است که در تاسیسات اتمی فردو غنیسازی اورانیوم با خلوص ۲۰ درصد را آغاز کرده است. مشاجره اصلی میان جامعه جهانی و ایران نیز دقیقاَ بر سر غنیسازی اورانیوم است. به گفته کارشناسان این فناوری میتواند در خدمت تولید بمب اتمی نیز بکار گرفته شود.
حضور رافائل گروسی، دستیار آمانو در امور سیاسی، نیز خبر از حساسیت ماموریت این هیات میدهد. برخی کشورها از جمله آمریکا و اسراییل نگران ابعاد نظامی برنامه اتمی ایران هستند و بارها تکرار کردهاند که ایران اتمی را برنمیتابند و دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتمی را "خط قرمز" خود خواندهاند. ایهود باراک، وزیر دفاع اسراییل به تازگی اعلام کرد: «ما مصمم هستیم جلوی اتمی شدن ایران را بگیریم. حتی رئيس جمهوری آمریکا هم گفته است که همه گزینهها در دستور کار هستند.»
"ستونهای شهر تاريخی استخر به حال خود رها شدهاند"
ستون و سرستونهای شهر باستانی استخر در استان فارس در گودالهايی "بدون هيچگونه حفاظتی رها شدهاند."
به گزارش خبرگزاری ميراث فرهنگی (CHN)، محوطه باستانی شهر استخر در هفت کيلومتری شمال تخت جمشيد و دو و نيم کيلومتری جنوب غربی نقش رستم قرار دارد که "هماکنون وضعيت مناسبی ندارد و ستونها و سر ستونهای ديرينه آن هر کدام در گوشهای افتادهاند."
جمشيد صداقت کيش، نويسنده کتاب "شهر استخر و سه گنبدان" به CHN گفت: "برای جلوگيری از آسيب رسيدن به آثار به جای مانده در شهر تاريخی استخر بايد محوطهای در اين شهر تاريخی ايجاد شود تا آثار بر اثر باران و برف و نور خورشيد دچار فرسايش نشوند."
شهر استخر دارای پيشينه چند هزار ساله است. با توجه به سفالهای منقوشی که از کاوشهای چند دهه پيش اين محوطه به دست آمده، ديرينگی اين محوطه را به اوايل هزاره چهارم قبل از ميلاد نسبت دادهاند. ستونها و تخته سنگهای تراش خورده اين شهر تاريخی نيز نشان از شيوه حجاری دوره هخامنشی دارد.
عبدالرضا نصيری، معاون سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری فارس درباره وضعيت کنونی شهر استخر به CHN گفته است: "ما محوطههای باستانی و تاريخی متعددی داريم که متاسفانه مشکلات بسياری هم دارند، در حال حاضر تنها چيزی که راجع به محوطهها بايد انجام دهيم، حفاظت از خود محوطههاست."
نصيری در پاسخ به اين پرسش که آيا ستونها و سرستونهای شهر تاريخی استخر که در چند گودال به حال خود رها شدهاند، دچار فرسايش و نابودی نمیشوند؟ گفته است: "چرا میشوند اما من واژه رهاشدن را برای اين آثار خيلی مناسب نمیدانم."
معاون سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری فارس افزوده است: "من اگر وظيفهام اين بود که در محوطهها و بناها دور بزنم و اشکالاتی را که وجود دارد را مطرح کنم، شايد صد تا دويست برابر آن چيزی که اکنون خبرنگاران میگويند، میتوانستم مشکل پيدا کنم."
اين مقام سازمان ميراث فرهنگی درباره دليل کاوش نشدن شهر تاريخی استخر نيز میگويد: "ما تا زمانی که مطمئن نباشيم چيزی را که از زير خاک بيرون میآوريم، بتوانيم حفاظت کنيم اصلا برنامه کاوش برای اين اثر نداريم و موافق هم نيستيم."
مسعود منيعاتی، دبير انجمن دوستداران ميراث فرهنگی فارس هم در گفتوگو با CHN، آثار تاريخی شهر استخر را در معرض يک "خطر بزرگ" دانسته است.
به گفته منيعاتی، بارانهای اسيدی که بر اثر سوزاندن پسماند مزارع و آلودگی پتروشيمی شيراز ايجاد میشود، "آثار باستانی شهر تاريخی استخر را در معرض فرسايش قرار داده است."
منيعاتی همچنين با ابراز نگرانی از احتمال "تعرض" به حريم شهر تاريخی استخر گفته است: "حدود ۲۵ سال پيش در حريم شهر تاريخی استخر، کارخانههايی احداث شده و در حال حاضر نيز ساختمانهای کوچکی احداث شده که بايد مراقب بود اين ساختمانسازی گسترش پيدا نکنند و حريم شهر استخر را مورد تعرض قرار ندهند."
شهر استخر با بيش از ۹۰ هکتار وسعت يکی از بزرگترين محوطههای باستانی ايران به شمار میرود.
رئیس اتحاديه کشوری طلا و جواهر:
قیمت سکه ۷۰ هزار تومان افزایش یافت
ایلنا
رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهر گفت: با افزایش هرانس طلا در بازارهای جهانی و همچنین افزایش تقاضا برای خرید طلا، قیمت سکه دوباره سیر صعودی به خود گرفته است.
محمد کشتی آرای در گفتوگو با ایلنا افزود: امروز هرانس طلا در بازارهای جهانی به هزارو ۷۳۹ دلار در هرانس رسیده است و نسبت به هفته گذشته ۷۲ دلار افزایش داشته است.
وی تصریح کرد: از طرفی با توجه به کاهش قیمت طلا و سکه، تقاضا برای خرید طلا در حال افزایش است به طوری که باعث شد قیمتها نسبت به پنج شنبه گذشته مجددا سیر صعودی به خود بگيرد.
کشتی آرای با ببان اینکه قیمت سکه نسبت به هفته گذشته ۷۰ هزار تومان افزایش داشته است، خاطرنشان کرد: امروز در بازار هرقطعه سکه بهار آزادی طرح جدید ۸۰۰ هزار تومان، طرح قدیم ۸۱۰ هزار تومان، نیم سکه ۳۹۰ هزار تومان و ربع سکه ۲۰۰ هزار تومان معامله شد.
رئیس اتحاديه کشوری طلا و جواهر گفت: در حالی که هر گرم طلای ۱۸ عیار هفته گذشته ۶۷ هزار و ۵۰۰ تومان بود، امروز به ۷۰ هزار تومان افزایش یافت.
وی درباره تاثیر نرخ سود سپردههای بانکی با وجود گذشت ۳روز از تصویب آن افزود: افزایش نرخ سود سپردههای بانکی در دراز مدت میتواند کارساز باشد.
پایان پیام
وزیر صنعت، معدن و تجارت:
افزایش قیمت ها به بهانه نوسانات نرخ ارز غیر قابل قبول است
ایرنا
تهران – وزیر صنعت، معدن و تجارت اعلام كرد: هر گونه افزایش قیمت به بهانه نوسانات نرخ ارز قابل قبول نیست و به همین دلیل تشكل ها نیز آن را نپذیرفته اند.
به گزارش ایرنا، 'مهدی غضنفری' روز شنبه در حاشیه دومین همایش 'چشم انداز صنعت فولاد و معدن ایران' در گفت و گو با خبرنگاران گفت: افزایش قیمت ها به دلیل نوسانات قیمت ارز، مورد پذیرش سازمان حمایت مصرف كنندگان و تولیدكنندگان و تعزیرات حكومتی هم نیست.
وی افزود: قرار بود كه این دو سازمان، اطلاعیه مشتركی صادر كنند تا تولیدكنندگان و توزیع كنندگان نیز قیمت ها را مدیریت كنند.
وی با اشاره به جلسات متعدد سازمان حمایت مصرف كنندگان و تولیدكنندگان با تشكل های تولیدی و توزیعی به ویژه مواد غذایی گفت: هر دو گروه اعلام كردند كه با توجه به این كه قیمت محصولات بر اساس ارز مرجع تامین شده، بنا بر این باید قیمت ها هم بر همان اساس باشد.
غضنفری با بیان این كه انتظار ما از بخش خصوصی و تشكل ها این است كه مثل گذشته از دولت حمایت كنند، افزود: مطمئنم قاطبه تولیدكنندگان، توزیع كنندگان و اصناف مثل گذشته دولت را همراهی خواهند كرد و اگر تخلفی هم مشاهده شد، به شدت با آن برخورد می كنند.
وی با ابراز امیدواری از این كه هشدار سازمان حمایت مصرف كنندگان و تعزیرات حكومتی به گوش برخی متخلفان برسد، عنوان كرد: من هم گزارشاتی داشته ام كه افزایش قیمت به بهانه نوسانات ارز صورت گرفته و انتظار ما این است كه این گروه اندك قیمت ها را به حالت قبل بازگردانند.
وزیر صنعت، معدن و تجارت افزود: از بانك مركزی تعهد گرفته ایم كه از مسیر قانونی به همه واردكنندگان و تولیدكنندگان ارز به قیمت مرجع بدهند، اما اگر آنها در دریافت ارز از سوی بانك مركزی با مشكلی مواجه شدند به ما مراجعه كنند، تا مسائل آنها حل شود.
وی با اشاره به اطلاع رسانی اخیر در خصوص این مسئله كه ارز واردات از محل نرخ ترجیحی تامین می شود، گفت: معنی این موضوع آن بود كه ما افزایش قیمت را در بازار قبول نداریم و به سازمان حمایت مصرف كننده و تولیدكننده و تعزیرات حكومتی گفته شد كه گشت مشترك را جهت كنترل قیمت ها آغاز كنند.
** بازار آهن و فولاد این هفته سامان می یابد
غضنفری در پاسخ به پرسشی در باره وضعیت بازار آهن و فولاد گفت: گشت های بازرسی و هشدارهای سازمان تعزیرات حكومتی برای درصد محدودی است كه حاضر به همكاری نیستند، اما در عین حال با بسیاری از تولیدكنندگان جلساتی داشته ایم و آنها اعلام آمادگی كردند تا كالاهای خود را با قیمت قبل از نوسانات نرخ ارز توزیع كند.
وی افزود: بخش خصوصی اعلام آمادگی كرده تا تدابیر توافق شده در جلسات را اجرا كند و به همین خاطر امیدواریم این هفته مشكل حل شود.
...
وزیر صنعت، معدن و تجارت درباره خبر ممنوعیت واردات 184 قلم كالا و اختصاص نیافتن ارز دولتی برای آنها گفت: این موضوع یك تصمیم وزارتخانه ای بود و در زمان حاضر اجرای آن به تاخیر افتاده است.
...
** وضعیت ایمیدرو
غضنفری در پاسخ به پرسش خبرنگاری در باره وضعیت ریاست ایمیدرو با توجه به بازداشت خدامراد احمدی گفت: ایمیدرو كارهای خود را انجام می دهد و هیچ فعالیتی متوقف نشده است.
وی گفت كه استراتژی سه بخش صنعت، معدن و تجارت در معاونت برنامه ریزی این وزارتخانه در حال اجرایی شدن است.
** وضعیت ایمیدرو
غضنفری در پاسخ به پرسش خبرنگاری در باره وضعیت ریاست ایمیدرو با توجه به بازداشت خدامراد احمدی گفت: ایمیدرو كارهای خود را انجام می دهد و هیچ فعالیتی متوقف نشده است.
وی گفت كه استراتژی سه بخش صنعت، معدن و تجارت در معاونت برنامه ریزی این وزارتخانه در حال اجرایی شدن است.
وبگاه نزدیک به رفسنجانی فاش کرد:
تحصیل شاهانه آقازاده احمدی نژاد در کیش
(تیتر از جنگ خبر)
آفتاب
چندي پيش اخباري به دست آمد مبني بر اين كه پسر بزرگتر محمود احمدي نژاد يعني مهدي، در حال تحصيل در شعبه دانشگاه شريف واحد كيش در مقطع دكترا مي باشد. پس از پيگيري هاي انجام شده معلوم گرديد كه هزينه تحصيل تمامي رشته هاي دكترا در واحد كيش دانشگاه شريف نزديك به 20 ميليون تومان(در هر ترم) مي باشد .
محل سكونت مهدي احمدي نژاد نيز در يكي از بهترين مكان هاي جزيره كيش بوده و در همين برج نيز دو واحد براي همراهان پسر رئيس جمهور تهيه شده است. اين شركت كه محل زندگي مهدي احمدي نژاد را تهيه ديده است از بزرگترين موسسات و پيمان كاران جزيره كيش بوده، همچنين اخبار تاييد نشده اي از تحصيل همسر مهدي احمدي نژاد(دختر اسفنديار رحيم مشايي)در اين واحد حكايت دارد .
به گزارش دي نيوز،این درحالی است مهدي احمدي نژاد مراسم عروسی خود را بدون تشریفات برگزار کرده بود و در آن تنها از چند ده نفر محدود، دعوت کرده بود.
(تیتر از جنگ خبر)
آفتاب
چندي پيش اخباري به دست آمد مبني بر اين كه پسر بزرگتر محمود احمدي نژاد يعني مهدي، در حال تحصيل در شعبه دانشگاه شريف واحد كيش در مقطع دكترا مي باشد. پس از پيگيري هاي انجام شده معلوم گرديد كه هزينه تحصيل تمامي رشته هاي دكترا در واحد كيش دانشگاه شريف نزديك به 20 ميليون تومان(در هر ترم) مي باشد .
محل سكونت مهدي احمدي نژاد نيز در يكي از بهترين مكان هاي جزيره كيش بوده و در همين برج نيز دو واحد براي همراهان پسر رئيس جمهور تهيه شده است. اين شركت كه محل زندگي مهدي احمدي نژاد را تهيه ديده است از بزرگترين موسسات و پيمان كاران جزيره كيش بوده، همچنين اخبار تاييد نشده اي از تحصيل همسر مهدي احمدي نژاد(دختر اسفنديار رحيم مشايي)در اين واحد حكايت دارد .
به گزارش دي نيوز،این درحالی است مهدي احمدي نژاد مراسم عروسی خود را بدون تشریفات برگزار کرده بود و در آن تنها از چند ده نفر محدود، دعوت کرده بود.