۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش چهارم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

روس ها برای مقابله با حمله به ایران مانور می دهند

اخبار روز: 

اخبار روز: روسیه هرگونه حمله نظامی به ایران غیر قابل قبول دانسته و معتقد است این کار فقط باعث متشنج شدن اوضاع خواهد شد. این مطلب را "گنادی گاتیلوف" معاون وزارت امورخارجه روسیه در یک نشست خبری در مسکو اظهار داشت.
به گزارش ریانووستی وی گفت: "هر گونه حمله نظامی به خاک ایران غیر قابل قبول بوده و فقط باعث آن خواهد شد که اوضاع در این کشور باز هم بحرانی تر شود. به هیچ وجه نباید اجازه این را داد".
وی در عین حال تصمیم دولت ایران در غنی سازی اورانیوم تا خلوص ۲۰ درصد را با توافقات بین المللی مغایر خواند. گاتیلف گفت: "باید تصریح کرد که اقدام ایران در این زمینه مخالفت با مصوبات مربوطه از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل محسوب می شود."
پیش از این نیکولای پاتروشف، رئیس شورای امنیت روسیه ابراز نگرانی کرده بود که مناقشه میان جمهوری اسلامی با آمریکا به یک درگیری نظامی کشیده شود. روز جمعه، ۲۳ دی، نیز دمیتری روگوزین نماینده روسیه در ناتو در یک کنفرانس مطبوعاتی در بروکسل، پایتخت بلژیک گفته بود: «مسکو هرگونه درگیری نظامی در ایران را تهدیدی مستقیم علیه امنیت خود تلقی می‌کند. این نشست خبری به مناسبت پایان دوران چهار ساله‌ی خدمت روگوزین، در پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو) برگزار شد.
مخالفت های مکرر مسکو با جنگ علیه ایران، همراه با افزایش تهدیدات نظامی کشورهای غربی و اسرائیل صورت می گیرد که بر گزینه ی نظامی به عنوان یکی از راه حل های مقابله با برنامه ی هسته ای ایران تاکید می کنند.

مانور نظامی برای مقابله با حمله ی احتمالی به ایران
یک نشریه‌ی روسی در شماره روز دوشنبه خود (۲۶ دی، ۱۶ ژانویه ۲۰۱۲) نوشت ارتش روسیه قصد دارد در صورت بحرانی شدن اوضاع، رزمایش سالانه‌ی خود در منطقه قفقاز را گسترده‌تر از سال‌های پیش برگزار کند.
به گزارش دویچه وله، نشریه "نزاویسیمایا گازتا" چاپ مسکو می‌نویسد ارتش روسیه در یک رزمایش بسیار گسترده خود را برای حمله احتمالی نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران آماده می‌کند. این روزنامه، روز دوشنبه ۲۶ دی، به نقل از وزارت دفاع روسیه نوشت این رزمایش که در سال‌های گذشته در جنوب روسیه و برخی از کشورهای منطقه قفقاز برگزار شده، در سال جاری میلادی ابعادی وسیع‌تر خواهد داشت.
رزمایش "قفقاز ۲۰۱۲" به جز بخش‌های جنوبی روسیه اوستیای جنوبی، آبخازستان و ارمنستان را نیز در برخواهد گرفت. به نوشته‌ی "نزاویسیمایا گازتا" عملیات نظامی در این رزمایش متناسب با تنش‌های احتمالی در منطقه‌ی حوزه دریای خزر و جنوب قفقاز تنظیم می‌شود.
وزارت دفاع روسیه می‌گوید هدف تمرین‌هایی که برای رزمایش سال جاری در نظر گرفته شده، افزایش آمادگی برای حمله احتمالی نظامی آمریکا و کشورهای دیگر به ایران است. رئیس شورای امنیت روسیه ابراز نگرانی کرده است که اسرائیل ایالات متحده را به اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی بکشاند.
به گزارش ریانووستی رزمایش‌های قبلی ارتش روسیه در منطقه برای این کشور بسیار سودمند بوده است. بر این اساس رزمایش "قفقاز ۲۰۰۸" که از ۱۶ ژوئیه تا دوم اوت ۲۰۰۸ در مرزهای اوستیای جنوبی و آبخازستان به اجرا گذاشته شد نقش مهمی در پیروزی روسیه در جنگ با گرجستان داشته است.
به گزارش منابع روسی در رزمایش سال جاری برای نخستین بار تمام نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، و یگان‌های مقابله با بحران نیز در تمرین‌ها شرکت خواهند داشت. همچنین قرار است عملیات رزمی موسوم به "شبکه‌"ای نیز تمرین شود. در این عملیات تجهیزات الکترونیکی، ماهواره‌های تجسسی، هواپیماهای بدون سرنشین و سلاح‌های پیشرفته‌ای که قادر به هدف‌گیری بسیار دقیق هستند نیز، حضور خواهند داشت.
رزمایش قفقاز ۲۰۱۲ برای سپتامبر سال جاری میلادی برنامه ریزی شده است. به گزارش ریانووستی آناتولی تسیگانوک، رییس مرکز پیش‌بینی‌های انستیتوی تحلیل‌های سیاسی - نظامی روسیه اعتقاد دارد آغاز برنامه‌ریزی برای رزمایشی که حدود ۹ ماه دیگر برگزاری می‌شود بی‌ارتباط با تنش‌های نظامی در خلیج‌فارس نیست.



علی اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی از سفر نمایندگانی از این آژانس به ایران خبر داده است.
این دیدار در چارچوب تلاش های انجام شده برای روشن شدن برنامه هسته ای ایران صورت می گیرد.
به گفته آقای سلطانیه قرار است سفر این هیات به تهران از تاریخ ۲۹ تا ۳۱ ماه جاری میلادی ( ۹ تا ۱۱ بهمن ماه) انجام شود.
سفر این هیات همزمان با افزایش فشارهای غرب بر ایران در مورد برنامه هسته ای این کشور است. جامعه بین الملل همواره از ایران خواسته است تا با اقدامات جدی در جهت کسب اعتماد جهانیان نسبت به صلح آمیز بودن برنامه های اتمی خود تلاش کند.
این در حالی است که ایران همواره بر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای این کشور تاکید کرده است.
آقای سلطانیه افزوده :"ما آماده ایم درباره هر موضوعی که آژانس می خواهد در چارچوب اختیارات این سازمان با آنها بحث و گفتگو کنیم."
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی با اشاره به جنجال های جهانی در مورد برنامه هسته ای این کشور گفت: "هدف ما رفع ابهامات موجود در این مورد است."


پرستو دوکوهکی، وبلاگ‌نویس و پژوهشگر اجتماعی یکشنبه شب (۲۵ دی)در محل سکونتش دستگیر شد.
بنا بر گزارش‌ها نیروهای امنیتی با ورود به منزل خانم دوکوهکی اقدام به بازداشت او و ضبط و توقیف وسائل شخصی او و خانواده اش کرده‌اند.
بر اساس این گزارش‌ها خانم دوکوهکی به بازداشتگاه اوین منتقل شده و اتهام "تبلیغ علیه نظام" در آنجا به او تفهیم شده است.
به گفته یکی از نزدیکان خانم دوکوهکی، او که سابقا روزنامه‌نگار بوده، در سال‌های اخیر با "بنیاد شریعتی" در زمینه ترجمه و ویراستاری همکاری می‌کرده و هیچ گونه فعالیت سیاسی یا رسانه ای نداشته است.
بنا بر همین گزارش او از ماه ها پیش و در پی درگذشت پدرش تحت درمان پزشکی قرار گرفته و به همین دلیل باید به صورت مرتب دارو مصرف کند.
مقام های قضایی ایران هنوز درباره بازداشت خانم دوکوهکی اظهار نظر نکرده‌اند.



گزارش های دریافتی از جمهوری آذربایجان از حمله سایبری به تعدادی از سایت های رسمی اینترنتی در این کشور حکایت دارد.
بر اساس این گزارش ها، هکرها در روز دوشنبه (۱۶ ژانوبه) به پانزده سایت دولتی جمهوری آذربایجان حمله کردند و بر روی بعضی از آنها پیام های ضد اسرائیلی قرار دادند.
بعضی از مقام های آذری این حملات سایبری را به ایران نسبت داده اند.
خبرنگار بی بی سی در منطقه گفته است که ظاهرا این حمله با حملات سایبری که همزمان به برخی از سایت های اسرائیلی مثل سایت هواپیمایی ملی اسرائیل و بازار سهام این کشور صورت گرفته، مرتبط است.
جمهوری آذربایجان روابط خوبی با اسرائیل دارد.



یک مبارز جوان در حمص می گفت: "در منطقه البیاده نیروها آر پی جی لازم دارند. خودروهای زرهی نیروهای بشار اسد از راه می رسند و آنها هیچ وسیله ای برای متوقف کردنشان ندارند."
مافوق او گفت: "پنج شش تا از سلاح های خودمان را به آنها بدهید. به امید خدا خودمان چند تای دیگر پیدا می کنیم."
این گفتگو در منطقه باب عمرو شهر حمص انجام شد. مردی که دستور فرستادن آر پی جی ها را صادر می کرد، خودش یک مسلسل مدل ام – ۱۶ مجهز به دوربین قوی داشت. سلاح او حتی یک خش کوچک هم نداشت، و کاملا نو بود که می گفتند به تازگی از لبنان به این سوی مرز آورده شده بود. ما هم از همین طریق وارد سوریه شده بودیم، یعنی از لبنان. حالا از این طریق سلاح ها جدیدی به شورشیان می رسد.

دور زدن گشت ها

ارتش آزاد سوریه که خود را به اختصار "ارتش آزاد" هم می خواند، تمهیدات لازم را برای عبور ما از مرز تدارک دید. این ارتش از سربازانی تشکیل شده که نیروهای دولتی را ترک کرده اند.
تظاهرات سوریه
‌مجروحان از همان مسیری که سلاح ها به داخل سوریه برده می شوند، به بیرون منتقل می شوند. موقعی که در نزدیکی غروب از باغی در لبنان بیرون می آمدیم، یک مجروح را به آنجا آوردند. نیمه هوشیار بود و از درد ناله می کرد. یک پزشک دو زخم ناشی از اصابت گلوله را معاینه کرد و درباره شانس زنده ماندن مرد مجروح گفت: "پنجاه- پنجاه است. شاید هم کمتر!"
در چند ساعتی که انتقال مجروح به این سوی مرز زمان برده بود، خون زیادی از او رفته بود. اما این سفر سخت، پر دست انداز و نامطمئن از خطر دستگیری در یک بیمارستان دولتی سوریه بهتر بود.
ما (یعنی من و فیلمبردارم، فرد اسکات) درست قبل از نیمه شب بهمراه قاچاقچیان از مرز نشانه گذاری نشده گذشتیم و وارد سوریه شدیم.
ارتش سوریه این مسیر را مین گذاری کرده تا جلوی قاچاق را بگیرد، اما تا به حال ناموفق بوده است. این مردان از میان باغستان ها و مزارع می خزند و سعی می کنند با گشتی های سوری روبرو نشوند. چند ساعت قبل یک قاچاقچی در همین جا توسط سربازان سوری غافلگیر شد و به دام افتاد. زمانی هم که سعی می کرد از دست آنها فرار کند ما صدای تیراندازی را شنیدیم.
هر نفر دو سه قبضه تفنگ برای مبارزان داخل کشور حمل می کرد. بخاطر بالا رفتن تقاضا در سوریه، قیمت هر مسلسل کلاشنیکف در بازار سیاه در لبنان به ۱۲۰۰ دلار رسیده است. اما این قاچاقچیان بابت کارشان پولی دریافت نمی کردند. آنها حامیان انقلاب بودند.
هدی که برای کمک به ارتش آزاد سوریه، کار نقاشی و تزئین را در لبنان رها کرده، می گوید: "حکومت ۴۰ سال است که به ما فشار می آورد. ما ۴۰ سال گرسنگی کشیده ایم."

ترس دائمی

نا آرامی های سوریه تقاضا برای سلاح را بشدت افزایش دادهزنجیره ای از قاچاقچیان، فعالان و مبارزان ما را با کفایتی مثال زدنی دست بدست کردند و هر گروه مسوول بخش کوچکی از مسیر بود. ما از راه های فرعی عبور می کردیم و ایست های بازرسی را دور می زدیم، تا اینکه به اطراف شهر حمص، مرکز اصلی مخالفت ها با حکومت رسیدیم. آنجا با گروهی از فعالان آشنا شدیم که به یک بیمارستان صحرایی زیر زمینی دارو و وسایل پانسمان می رساندند.
به ما گفته شد دولت سوریه حمص را با ایست های بازرسی و پست های دیدبانی محاصره کرده است و اگر نیروهای ارتش ما را ببینند به سویمان تیراندازی می کنند. همگی دوان دوان از یک گودال و سپس از یک جاده اصلی گذشتیم و وارد حمص شدیم.
در باب عمرو فضای محاصره، تنش و ترس دائمی حاکم بود. منطقه پر از پست های بازرسی پلیس و ارتش بود و خودروهای زرهی در همه تقاطع های مهم حاضر بودند. مرتب صدای تیراندازی به گوش می رسید. ما نمی توانستیم ببینیم چه کسی تیراندازی می کند، ولی مردم می گفتند از ایست های بازرسی به رهگذران شلیک می شود.
اواخر بعد از ظهر یک روز یک پسر بچه ۶ ساله در حالی که جلوی در خانه شان بازی می کرد هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. ما در موقع نماز در مسجد به دیدن خانواده این پسر رفتیم. مردان خانواده در سکوت بالای سر جنازه ایستاده بودند و اشک از چشمانشان جاری بود. آنها هیچ تردیدی نداشتند که تک تیراندازان نیروهای دولتی پسر بچه را کشته اند. پدر او ضمن عذرخواهی توضیح داد که نمی تواند جلوی دوربین مصاجبه کند، چون در این صورت دستگیر خواهد شد.

شنیدن فریادها

اعضای ارتش آزاد سوریه با مسلسل های سنگین و آر پی جی سر خیابان ها به پاسبانی مشغول بودند. مردی که یک مسلسل ام – ۱۶ بدست داشت و از رهبران مبارزان در باب عمرو بود، می گفت: "زمانی وقتی پلیس مخفی می خواست کسی را دستگیر کند، دو نفر را با یک موتور سیکلت به در خانه اش می فرستاد. حالا مجبورند هزار سرباز بفرستند." اما نیروهای امنیتی قبل از این بارها به باب عمرو آمده اند.
آنها در مقابل مسلسل ها و آر پی جی های ارتش سوریه آزاد از خودروهای زرهی استفاده می کنند. با این حال همه اعضای ارتش آزاد که ما با آنها ملاقات کردیم به آینده امیدوار بودند.
یک شب ما دیدیم که نور ردیاب ها برای مدتی بیش از یک ساعت روی ساختمان های باب عمرو انداخته شده است. یکی از میزبانان ما گفت: "عده ای از سربازان در حال فرار از ارتش هستند". صدای دور شدن یک ماشین سنگین هنوز شنیده می شد که پنج سرباز در تاریکی وارد شدند. نفر ششم موفق به فرار نشده بود. یکی از سربازان که محمد علی نام داشت گفت: "ما صدای فریادهایش را شنیدیم و ولی نمی توانستیم به عقب برگردیم. عده نیروهای ارتشی خیلی زیاد بود."
آنها از پایگاهشان فرار کرده و زیر آتش گلوله به باب عمرو آمده بودند. مردم هم در خیابان از که تازه از درگیری جان سالم به در برده بودند، استقبال کردند. آنها نفس نفس زنان شرح می دادند که چرا به صف مقابل پیوسته اند. افسران مافوقشان به آنها گفته بودند برای مبارزه با "تروریست ها" به حمص می آیند. اما آن روز به آنها دستور داده شده بود در خیابان های حمص به معترضان غیر مسلح شلیک کنند.
احمد دلتی گفت: "به ما دستور دادند به تظاهرکنندگان شلیک کنیم. ما قبول نکردیم. آنها مردم مسالمت جویی بودند. آنها فقط آزادی می خواهند. ما همه یک ملت هستیم و از یک رگ و ریشه ایم. نمی توانستیم به همین راحتی به آنها شلیک کنیم."

حمله به پست ارتش

آنها به خاطر از دست دادن دوستشان کمی ساکت و خسته بودند. اما جلوی نور چراغ های ماشین، کمی مقابل دوربین ما رقصیدند. در حالی که کلاشنیکف هایشان را بالای سرشان گرفته بودند؛ شعار می دادند: "خدا ارتش آزاد را حفظ کند."
ما بارها و بارها با جنگجویانی روبرو شدیم که داستان های مشابهی - از دستور فرماندهانشان به شلیک به معترضان - را تعریف می کردند، و می گفتند به جای این کار تصمیم به فرار از ارتش گرفته اند.
گشتی های ارتش سوریه بشدت در استان نا آرام حمص فعال هستند
موقعی که در سوریه بودیم شاهد بودیم که فرار از ارتش در گروه های کوچک ولی به صورت مستمر جریان دارد. با این حال هنوز یک واحد نظامی کامل دست به چنین کاری نزده است. رهبران ارتش آزاد می گویند برای وقوع چنین چیزی به کمک غربی ها نیاز است.
ستوان ولید العبدالله، یکی از رهبران ارتش آزاد در حمص، با وجود درجه پایینش می گوید در صورت تعیین منطقه پرواز ممنوع در سوریه – نظیر آنچه در لیبی اتفاق افتاد – حکومت سوریه به سرعت فرو می ریزد. او به من گفت: "هفتاد درصد نیروهای ارتش آماده فرار هستند: تیپ های کامل با افسرانشان، و حتی نیروهای ویژه. اما هیچ گردانی جرأت ندارد حتی ۱۰ متر از جای خود تکان بخورد، چون از حمله نیروی هوایی سوریه می ترسند".
ولی کمک هنوز در راه نیست و درگیری ها هر روز عمیق تر می شود. در راه خروج از سوریه ما با حدود ده نفر از جنگجویان ارتش آزاد هم صحبت شدیم. در حالی که چهار زانو روی زمین نشسته و سلاح هایشان را به دیوار تکیه داده بودند، در مورد حمله به یک پست ارتش سوریه بحث می کردند.یکی از آنها مخالف بود و می گفت: "به هر حال همه ما موقعی سرباز وظیفه بوده ایم". یکی دیگر گفت: "فقط باید به پلیس مخفی حمله کنیم."
آخر سر حمله را انجام دادند. در ساعات اولیه صبح با مسلسل های سنگین و آر پی جی به پست ارتش حمله کردند. خودشان می گفتند دو سرباز را کشته اند و دوتای دیگر را زخمی کرده اند. از این حملات باز هم در راه است. مبارزه برای رسیدن به دموکراسی در سوریه به آرامی در حال تغییر ماهیت است و این کشور قدم به قدم به سوی جنگ داخلی پیش می رود.




سرهنگ ریاض اسعدپیدا کردن و مصاحبه با سرهنگ ریاض اسعد در حوالی مرز ترکیه با سوریه کار ساده‌ای نیست.
نام او تقریبا مشابه همان رئیس جمهوری است که می‌خواهد سرنگونش کند: بشار اسد.
او در اردوگاه پناهندگانی واقع در آپایدین مستقر است که ۱۴ کیلومتر با انتاکیا فاصله دارد و بسیار به مرز سوریه نزدیک است. او مجاز به ترک اردوگاه و پذیرفتن مهمان نیست.
این تا حد قابل ملاحظه‌ای برای حفاظت از خود او است. ترک‌ها به او به چشم چهره‌ای مهم در آینده می‌نگرند و مصمم هستند که اتفاق ناگواری برایش پیش نیاید.
این یک نگرانی تخیلی نیست. دو ماه پیش یک سرهنگ ارتش سوریه که به مخالفان پیوسته بود، اردوگاه خود را ترک کرد و برای خرید به شهری نزدیک رفت، جایی که در آن ناپدید شد.
قوی‌ترین فرضیه این است که او توسط عوامل سوری ربوده و به آن سوی مرزها منتقل شده است. اغلب پناهندگانی که با آن‌ها مصاحبه کرده‌ام معتقدند او باید تا به حال کشته شده باشد.
در نتیجه دیدار با سرهنگ اسعد به میزان قابل توجهی دشوار است. هیچ افسر ترکی حاضر به کمک یا حتی صحبت درباره او نبود.
در حالی که از فاصله‌ای دور از اردوگاهش فیلمبرداری می‌کردیم گروهی از سربازان ترک توقیف‌مان کردند.
با این وجود، چنان که انتظارش را داشتیم سرهنگ اسعد برای مصاحبه مشتاق بود و سرانجام از طریق اینترنت با او مصاحبه کردیم.
این کار به نحوی عجیب و غریب انجام شد. در حالی که هوا رو به تاریکی بود، می‌بایست در مزرعه‌ای نزدیک اردوگاه، کامپیوتر و بشقاب کوچک ماهواره‌مان را به راه می‌انداختیم و به وسیله اسکایپ با او سخن می‌گفتیم.

آخر خط

سرهنگ اسعد، با آن سبیل نظامی گیرا، خونسرد و به شیوایی از رئیس رژیمی که نامی مشابه او را یدک می‌کشد انتقاد می‌کند.
او تقریبا هر ساعت با گروه‌هایی از سربازان ناراضی درون سوریه صحبت می‌کند تا آگاهی دقیقی از اوضاع آنجا داشته باشد.
او می‌گوید: "به همه اطمینان می‌دهیم که رئیس جمهور سوریه به آخر خط رسیده است و ملت سوریه برای به زیر کشیدن این دیکتاتور مصمم است".
این از جمله حرف‌هایی است که شورشیان همیشه می‌گویند اما همیشه به واقعیت نمی‌پیوندد، حتی در خلال بهار عربی.
با این‌حال کسانی که بشار اسد را ملاقات کرده‌اند و می‌شناسند اغلب از شخصیت آرام او سخن می‌گویند. البته که او چشم‌پزشک بوده است و از پزشکان به ندرت دیکتاتوری موفق در می‌آید.
گمانه‌زنی‌های زیادی در غرب و همچنین در خاورمیانه بود که اسد از خونریزی‌هایی که خود را ناگزیر از انجامشان می‌دید راضی نیست و بالاخره در مرحله‌ای، راه برون‌رفتی خواهد جست.
سرهنگ اسعد نیز چنین باوری دارد. از او پرسیدم که به نظرش رژیم کی سقوط می‌کند؟
پاسخ داد: "انشالله، به امید خدا خیلی زود. این نظام تا بن، پوک شده است. شاید از بیرون قوی به نظر برسد اما از درون ضعیف است و ناتوان. در سوریه همه این را می‌دانند و برای همین انشالله (رژیم اسد) به زودی سقوط می کند."
باید دید. بدون درگیری بیشتر چنین اتفاقی بعید به نظر می‌رسد و برای انجام آن نیروهای سرهنگ اسعد بایستی بیشتر و کاری‌تر از آنچه هستند، شوند.
شمار سربازان متمرد درون سوریه نامعلوم است؛ اما سرهنگ اسعد بیشتر از صد سرباز فراری در اردوگاه خود ندارد. اگرچه تقریبا هر روز سربازانی در گروه‌های دو و سه نفری به این سوی مرز می‌آیند.

اکراه از جنگ داخلی

به هیچ‌وجه نمی‌توان گفت همه آنان مشتاق پیوستن به جنگ داخلی علیه حکومت بشار اسد هستند.
در واقع بسیاری از آنان تنها برای پرهیز از خشونت‌های بیشتر سوریه را ترک کرده‌اند و چنان که تجربه خودمان نشان داد تماس با سرهنگ اسعد برای این سربازان چندان ساده نیست، به ویژه اگر بخواهند به پشت مرزها بازگردند.
بین ارتش و سربازانی که نمی‌توانند با دستور شلیک به هم‌میهنانشان کنار بیایند باز هم خشونت در جریان است.
آیا جنگ داخلی در سوریه آغاز شده است؟ پاسخ بسیاری به این پرسش آری است.
احساس من این بود که سرهنگ اسعد در حال حاضر ضرورتا با این پاسخ موافق نیست. اما با بیش از چند هزار کشته و خشم روزافزون سربازان از سرکوبی که وادار به پشتیبانیش شده‌اند، شاید جنگ داخلی به زودی از راه برسد.
و سرهنگ ریاض الاسعد می‌خواهد نقشی مهم در آن ایفا کند.




گاتیلفمقامات دولتی روسیه ضمن انتقاد از رویکرد برخی کشورها نسبت به برنامه اتمی ایران، اقدامات جمهوری اسلامی را نیز مانعی برای حل مسالمت آمیز مساله هسته ای ایران دانسته اند.
امروز سه شنبه، ۲۷ دی (۱۷ ژانویه)، خبرگزاری روسی اینترفاکس اظهارات گنادی گاتیلف، معاون وزیر خارجه روسیه را منتشر کرد که گفته است تصمیم دولت ایران در غنی سازی اورانیوم تا خلوص ۲۰ درصد "با توافقات بین المللی مغایرت دارد."
آقای گاتیلف گفته است: "باید تصریح کرد که اقدام ایران در این زمینه مخالفت با مصوبات مربوطه از سوی شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل محسوب می شود."
در فوریه سال ۲۰۱۰ (بهمن ۱۳۸۸)، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، به سازمان انرژی اتمی دستور داد تا تولید اورانیوم غنی شده با خلوص ۲۰ درصد را آغاز کند و هدف از این دستور را تامین اورانیوم مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران اعلام کرد.

معاون وزیر خارجه روسیه

دستور غنی سازی سوخت بیست درصدی در حالی صادر شد که پیشتر، شورای امنیت سازمان ملل متحد و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، با صدور قطعنامه هایی از ایران خواسته بودند تا زمانی که جامعه بین المللی از صلح آمیز بودن فعالیت های اتمی آتن کشور اطمینان نیافته، غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در آورد.
در مقابل، جمهوری اسلامی با رد این قطعنامه ها، تاکید داشت که تولید اورانیوم با خلوص پائین را ادامه می دهد و اعلام داشت که در نظر دارد از این اورانیوم به عنوان سوخت در نیروگاه هایی استفاده کند که قرار است در آینده احداث کند.
معاون وزارت خارجه روسیه با یادآوی اینکه تاسیسات غنی سازی اورانیوم در نطنز تحت نظارت آژانس انرژی اتمی فعالیت می کند، گفته است: "البته این موضوع مهم است که همه فعالیت های این تاسیسات زیر نظر آژانس بین المللی صورت می گیرد، اما این موضوع را نمی توان عاملی مثبت در پرونده اتمی ایران دانست."
احمدی نژاد در نطنزاین مقام روسی با اشاره به تلاش گروه ۱+۵ برای حل بحران اتمی ایران از طریق مذاکره، افزوده است که "اقدامات ایران زمینه ساز مذاکرات سیاسی سازنده بین تهران و شش میانجی بین المللی نیست."
معاون وزیر خارجه روسیه رویکرد ایران را عاملی در جلوگیری از آغاز مذاکرات هسته ای دانسته و گفته است: "متاسفانه، واقعا می توان گفت که طرف ایرانی غالبا به شکلی رفتار می کند که مانع از آغاز مذاکرات سیاسی برای حل این مساله می شود."
وی به عنوان مثال از تصمیم ایران به راه اندازی یک سایت غنی سازی جدید یاد کرده و گفته است: "کافی است به جدیدترین گزارش ها در مورد آغاز فعالیت سایت غنی سازی فردو اشاره شود."

تلاش روسیه برای جلوگیری از درگیری

گنادی گاتیلف در عین حال تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران را بی فایده دانسته و گفته است: "به اعتقاد ما، تحریم ایران ابزاری فرسوده است و کاربرد شدیدتر این اهرم نمی تواند به هدف مورد نظر، یعنی از سرگیری روند مذاکرات سیاسی، منجر شود."
آقای گاتیلف گفت که دولت های غربی در حال حاضر در نظر دارند ایران را هدف "تحریم های یکپارچه اقتصادی، از جمله در زمینه صدور نفت خام قرار دهند" و اظهار داشت که دولت روسیه مخالف استفاده از اینگونه تحریم اقتصادی علیه ایران است و تاکید دارد که باید به مذاکرات صلح آمیز با این کشور اندیشید.
هفته گذشته، این مقام روسی گفته بود که از نظر جامعه جهانی، تحریم های مورد نظر کشورهای غربی علیه ایران یا اظهارات مربوط به احتمال حمله نظامی به جمهوری اسلامی به منزله تلاش برای تغییر و ساقط کردن رژیم جمهوری اسلامی در ایران محسوب می شود.
مذاکرات ایران و مذاکره کنندگان بین المللی
خبرگزاری اینترفاکس در خبری دیگر اظهارات دمیتری روگوزین، معاون نخست وزیر روسیه در مورد ایران را منعکس کرده است.
آقای روگوزین گفته است که اقداماتی که منجر به بحرانی تر شدن مساله برنامه های اتمی ایران شود "مفید فایده نیست" و افزوده که زیان های چنین برخوردی به مراتب بیش از فواید آن است.
این مقام روسی اظهار داشته است که شدت عمل بیشتر علیه ایران می تواند به بروز "فاجعه ای" در منطقه منجر شود و افزوده "روسیه به هر اقدام لازم دیپلماتیک برای تخفیف این وضعیت ملتهب دست خواهد زد."
معاون نخست وزیر روسیه گفته که درگیری در ایران یا در اطراف آن کشور قطعا بر امنیت روسیه تاثیر خواهد گذاشت و افزوده که "به همین دلیل هم روسیه تلاش های دیپلماتیک خود را افزایش داده تا به این وسیله مانع از آن شود که احساسات هیجان زده به نقطه جوش برسد."
دمیتری روگوزین در مورد همکاری نظامی روسیه با ایران گفته است: "روسیه در مورد تحویل تسلیحات نظامی به کشورهای دیگر، از جمله ایران، تمامی ضوابط بین المللی را مراعات می کند."
دولت روسیه به قطعنامه های مصوب شورای امنیت، از جمله قطعنامه راجع به منع فروش تسلیحات سنگین به ایران رای مثبت داده و در راستای عمل به این قطعنامه ها، قرارداد فروش سیستم های دفاع ضدهوایی شامل موشک های اس۳۰۰ به جمهوری اسلامی را لغو کرد.



به گزارش خبرگزاری رویترز، دانمارک، رئیس دوره‌ای اتحادیه اروپا پیشنهاد داده است که ممنوعیت کامل خرید نفت ایران از سوی اعضای این اتحادیه از تاریخ اول ژوئیه ۲۰۱۲ (۱۱ تیر ۱۳۹۱) اجرا شود.
چارچوب زمانی این طرح پیشنهادی طوری تنظیم شده که یک مهلت شش‌ماهه برای پایان دادن به قراردادهای موجود شرکت‌های نفتی اروپایی با ایران در نظر گرفته شود.
این مهلت با هدف جلب رضایت اعضایی مطرح شده که نگران تاثیر منفی تحریم خرید نفت ایران بر اقتصاد کشورشان هستند.
به گزارش رویترز بر اساس این طرح پیشنهادی که پیش از اجرا باید به تایید اعضای اتحادیه اروپا برسد، شرکت‌های نفتی طرف قرارداد ایران تا آخر ماه ژوئن ۲۰۱۲ فرصت دارند تا قراردادهای موجود خود را با ایران به پایان برسانند و از اول ژوئیه حق وارد کردن نفت از ایران را نخواهند داشت.
به گفته دیپلمات‌های اروپایی قرار است این طرح هفته آینده در اجلاس وزرای خارجه اتحادیه اروپا به بحث گذاشته شود.
شرکت‌های ایتالیایی، اسپانیایی و یونانی قراردادهای خرید نفت از ایران در سال ۲۰۱۲ را تمدید کرده‌اند و به همین دلیل این درخواست را مطرح کرده بودند که پس از تصویب تحریم نفتی ایران، برای ۱۲ ماه معاف شوند تا گرانی احتمالی نفت هزینه سنگینی روی دستشان نگذارد.
طرح ممنوعیت خرید نفت خام ایران به عنوان اقدامی تنبیهی در ارتباط با برنامه هسته‌ای ایران از سوی اتحادیه اروپا مطرح شده است.

هشدار کره جنوبی

آمریکا هم که خود واردکننده نفت ایران نیست، تلاش می‌کند کشورهای دیگر از جمله واردکنندگان عمده نفت ایران مانند چین، ژاپن و کره را متقاعد کند که روابط نفتی خود با ایران را محدود کنند.
در تازه ترین دور تلاش‌های آمریکا روز دوشنبه (۱۶ ژانویه) یک هیئت آمریکایی به کره جنوبی سفر کرد تا مقام‌های این کشور را به کاهش خرید نفت از ایران ترغیب کند.
در واکنش به درخواست آمریکا، روز سه شنبه کره جنوبی گفت که جایگزین کردن نفت خام ایران مشکل خواهد بود.
کره جنوبی همچنین هشدار داد که تحریم نفتی ایران ممکن است به افزایش بیشتر قیمت نفت منجر شود.
در ۱۱ ماه ابتدایی سال ۲۰۱۱، کره جنوبی حدود ۱۰ درصد از نفت مورد نیاز خود را از ایران وارد کرد.




نوری مالکی و جلال طالبانی"من روز ۳۱ دسامبر را که روز خروج کامل نیروهای خارجی از عراق است، به عنوان "روز ملی عراق" اعلام می کنم. امروز روز عراق آزاد است و شما صاحبان کشور خود هستید."
اینها بخشی از سخنان نوری مالکی نخست وزیر عراق خطاب به صدها تن از نخبگان عراقی بود که در آخرین روز سال ۲۰۱۱ در ورزشگاه الشباب بغداد گردهم آمده بودند.
ایالات متحده آمریکا در حالی دومین جنگ طولانی تاریخ کشورش را پایان یافته اعلام کرد که بسیاری معتقدند ارتش این کشور در پشت سر خود معضلات بسیاری را نیمه کاره رها کرده است.
فعالیت القاعده، نفوذ ایران، مساله کردها، اختلافات مرزی با کویت، برخی مشکلات اجتماعی همچون وجود نزدیک به دو میلیون آواره عراقی و از همه مهمتر، سایه سنگین فرقه گرایی در این کشور مواردی است که ظاهرا برای دولت نوبنیاد و نحیف عراق به ارث رسیده است.
مشکلاتی که حتی پیش از ۳۱ دسامبر در جدال میان نوری مالکی نخست وزیر شیعه و طارق هاشمی معاون سنی رئیس جمهور بروز کرد و هم اکنون ثبات و آینده کشور را در بن‌بستی نگران کننده قرار داده است.

جدال بر سر مالکیت کرکوک

گرچه جدال اخیر میان مالکی و هاشمی نوعی کشمکش فرقه ای است، اما موضوعی فراتر و جدالی میان کردها، ترکمن ها و عرب ها و البته قدرتهای فرامرزی است که ظاهرا نمی توان پایانی دلگرم کننده برای آن تصور کرد.
کرکوک در کردستان عراق
کردها شهر نفت خیز کرکوک را "قلب کردستان" و خود را مالکان مطلق شهر می پندارند، عربها، برخی قبایل و از آن جمله "تکریتی" ها را صاحبان شهر معرفی می کنند و البته ترکمن ها نیز می گویند که حتی خاک شهر، بوی ترکمن می دهد.
در این میان و از زمان فروپاشی حکومت صدام، کردهای عراق تلاش های گسترده ای را برای الحاق کرکوک و ثروت عظیم آن به دولت خودمختار کردستان آغاز کرده اند.
ترکمن ها و عربها معتقدند که کردها می خواهند چنین ثروتی را به دست بیاورند تا با در اختیار داشتن پشتوانه قوی اقتصادی با خیالی آسوده تر اعلام استقلال کرده و کشور را به تجزیه بکشانند. کردها هم بدون رد این مساله، حق تعیین سرنوشت را آرزوی دیرین یک ملت می دانند.
نوری مالکی نخست وزیر عراق هم می گوید که حاضر نیست کرکوک را به کردها بسپارد حتی به قیمت از دست دادن کرسی نخست وزیری.
ترکمن ها معتقدند در طول تاریخ و تا پیش از "عربی سازی" کرکوک توسط صدام و "کردی سازی" شهر توسط کردها از زمان سقوط صدام، همواره جمعیت ترکمن ها در این شهر در اکثریت بوده است.
احمد مرادلی از رهبران ترکمن به روزنامه " تودی زمان" ترکیه گفته است: "مبارزه را تا آخرین قطره خونمان ادامه خواهیم داد و اگر در این راه هم کشته شویم، خوشا به سعادتمان."
ترکمن ها بارها و به صراحت مسئله کرکوک را مساله ای "ترکی" خوانده اند و از کشورهای ترکیه، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان درخواست یاری کرده و کردها را متهم به همکاری با اسرائیل برای "کردی سازی" شهر و برپایی کشور مستقل کرد در شمال عراق کرده اند. در مقابل کردها نیز ترکمن ها را "جاسوسان" ترکیه خوانده اند.

ریشه های مناقشه

تا پیش از اکتشاف نفت در دهه ۱۹۲۰ نیز جمعیت شهر کرکوک ترکیبی بود از ترکمن ها، کردها، عربها و آسوری ها. اما وجود نفت و راه اندازی تاسیسات نفت موجب سرازیر شدن هزاران کارگر از نواحی دیگر به این شهر و تغییر ترکیب جمعیت و در واقع افزایش درصد کردها و عربهای شهر شد.
نزدیک به نیم قرن پس از اکتشاف نفت و در پی دهها سال منازعات خونین کردها با دولت مرکزی بود که مقامهای عراقی به خصوص در دوران تسلط حزب بعث راهکار را در عربی سازی (تعریب) برخی مناطق کردستان و از همه مهمتر کرکوک نفت خیز یافتند.
در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی دهها هزار تن از کردها به سمت مناطق عربی کوچانده شدند و درعوض دهها هزارتن از عربها نیز به اجبار به برخی مناطق شمالی کوچانده شدند، در طی این عملیات و از آن جمله "انفال" هزار تن جان خود را از دست دادند و صدها روستای عمدتا کردنشین خالی از سکنه شد.
در تقسیمات سیاسی و اداری کشور نیز تغییراتی رخ داد، خانقین به عنوان شهری کردنشین از استان کرکوک جدا و به استان عرب نشین دیاله (به مرکزیت بعقوبه) محلق شد. در عوض برخی شهرک ها و روستاهای عربی در شمال کشور به استان کرکوک افزوده شدند.

سقوط صدام و آشکار شدن مناقشه

سقوط صدام، اختلاف عربها و دو دستگی شیعیان همگی موجب شد تا کردها که از همگرایی و وفاق بیشتری برخوردار بودند بتوانند در زمان "پل برمر" حاکم آمریکایی عراق، بسیاری از خواسته های مهم و پایه ای خود را به دیگر گروههای عراقی تحمیل کنند.
یکی از مهمترین این موفقیت ها این بود که کردها ماده ای را توانستند به تصویب برسانند که بعدها با عنوان ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق پذیرفته شد.
بر اساس این ماده قانونی، دولت مرکزی عراق موظف بود که فضایی را فراهم آورد تا اقوامی که به زور در مناطقی دیگر ساکن شده بودند بتوانند به سرزمین های خود بازگردند و تا پایان سال ۲۰۰۷ با انجام یک همه پرسی سرنوشت شهر کرکوک و برخی مناطق دیگر مورد منازعه همچون خانقین و غیره مشخص شود و مردم این شهرها در فرآیندی دموکراتیک میان ماندن تحت حکومت مرکزی بغداد و یا پیوستن به دولت خودمختار کردستان، یکی را برگزینند.
اکنون با گذشت چند سال از موعد همه پرسی، از موضع دولتمردان عراقی چنین بر می آید که آنها با علم به اکثریت بودن کردها در این شهر، حاضر به برگزاری چنین همه پرسی و تحویل شهر به کردها نیستند. بر اساس برخی آمارها، جمعیت کردهای کرکوک که در سال ۲۰۰۳ حدود ۱۵۰ هزار نفر تخمین زده می شد اکنون به ۳۵۰ هزار نفر رسیده است.
حضور چنین جمعیت گسترده ای همچنین موجب تشدید تنش های قومی شده است. گروههای غیر کرد مقامهای کرد را که اداره کنندگان استان هستند، به دستکاری اوراق شناسایی و اسکان کردهایی غیر از رانده شدگان دوران صدام با هدف "کردی سازی" شهر متهم می کنند. کردها اما این اتهامها را رد می کنند و همه ساکنان جدید را کسانی می دانند که در دوران صدام از کرکوک اخراج شده بودند.
در این میان دولت عراق پشتیبانانی چون ترکیه، ایران و کشورهای عربی را دارد. ترکیه و ایران که هر کدام دارای اقلیتی بزرگ و منسجم از کردها در کنار مرزهای خود با عراق هستند، نسبت به استقلال کردهای عراق، حساسیت های عمیق امنیتی دارند.
مسعود بارزانی رئیس دولت خودمختار کردستان
ترکیه همچنین در سال ۲۰۰۵ اسکان و بازگشت کردها در کرکوک را "تلاش غیرقانونی کردها برای در دست گرفتن کرکوک" خواند. عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه پیش از این مسئله عراق را مهمتر از پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا توصیف کرده است.
کردهای عراق اما به رغم اختلافاتی که با یکدیگر دارند در مورد کرکوک هم صدا هستند. آنچنان که حتی جلال طالبانی رئیس جمهور کرد عراق که سمبل وحدت این کشور است کرکوک را شهری کردی می داند.
کردها همچنین در آخرین روزهای اسفند سال گذشته و پس از کشیده شدن شعله های اعتراض عربی به سطح منطقه، ۱۰ هزار نفر از حدود صد هزار نیروهای نظامی خود موسوم به "پیشمرگ" را به کرکوک گسیل کردند ظاهرا این نیروها قرار نیست تا ملحق شدن کرکوک به حکومت اقلیم کردستان عراق از این شهر خارج شوند.
به نظر می رسد با خروج نیروهای آمریکایی از عراق و بی ثباتی عرصه سیاسی این کشور، کردها فرصت را برای حل سریعتر موضوع کرکوک و الحاق آن به حکومت خودمختار کردستان عراق مناسب دیده اند و از همین رو مسعود بارزانی رئیس دولت خودمختار کردستان عراق در روزهای اخیر بارها اعلام کرده است که اگر دولت عراق ماده ۱۴۰ را اجرا نکند، سرنوشت کرکوک را به مجلس کردستان عراق محول خواهد کرد تا "تصمیمهای لازم" اتخاذ شود.
چند سال پیش زلمی خلیل زاد، سفیر پیشین آمریکا در عراق پیشنهاد داده بود سازمان ملل برای حل مسئله کرکوک چاره ای بیندیشد، اما به نظر می رسد که با جدیت گروههای مختلف عراقی برای حاکمیت بر این شهر نمی توان فرجام خوشایندی برای این مناقشه تصور کرد، مناقشه ای که نه تنها عراق بلکه منطقه را نیز می تواند وارد یک چالش بزرگ کند.





یک مقام وابسته به ستاد کل نیروهای مسلح ایران در حالی از احداث آرامگاه "شهید گمنام" در حریم یک ارگ ساسانی در استان کرمان خبر داده که سازمان میراث فرهنگی با احداث چنین آرامگاهی موافقت نکرده است.
سرهنگ مهدی ابوالحسنی، مدیرکل بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان به خبرگزاری فارس گفته است: "با حمایت همه مسئولان و با توجه به درخواست مردم، حرم مطهر شهید گمنام در شهرستان انار به‌زودی احداث می‌شود."
بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس که در سال ۱۳۶۹ تشکیل شده، از نهادهای وابسته به ستاد کل نیروهای مسلح ایران است.
شهرستان انار در شمال استان کرمان قرار دارد. خبرگزاری فارس گزارش داده است این آرامگاه دارای "ضریح و رواق" خواهد بود.
آقای ابوالحسنی همچنین به مخالفان احداث آرامگاه "شهید گمنام" در حریم ارگ تاریخی انار هشدار داده و آن‌ها را به "مخالفت با فرهنگ شهادت" و "شهیدستیزی" متهم کرده است.
مقامات ایران، بقایای اجساد کسانی را که در جنگ هشت ساله ایران و عراق کشته شده‌اند و در نتیجه تفحص پیدا می شوند و هویت‌شان مشخص نیست، "شهید گمنام" می‌نامند.

"شهید ستیزی" یا حفظ میراث فرهنگی

در سال‌های گذشته نیز دفن شهدای گمنام در پارک‌ها و دانشگاه‌ها مخالفت‌هایی را به دنبال داشت اما بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس با "شهیدستیز" نامیدن مخالفان در تصمیم خود برای دفن شهدای گمنام در این اماکن تجدیدنظر نکرده است.
خبرگزاری فارس در واکنش به ابراز نگرانی فعالان میراث فرهنگی از احداث آرامگاه در حریم ارگ انار نوشت: "سایت‌های خبری بیگانه و کسانی که از ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بیم دارند و با دفن شهدا در سطح شهر و دانشگاه مخالف هستند، این بار میراث فرهنگی را بهانه کرده و قصد دارند با نفوذ در میان بعضی مسئولان شهر انار از ساخت حرم مطهر شهید گمنام در حریم ارگ این شهر ممانعت کنند."
فعالان میراث فرهنگی می‌گویند احداث آرامگاه ۱۵ متری در ۱۰۰ متری این ارگ ساسانی که در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده، حریم حفاظتی و بصری آن را به خطر می‌اندازد.
پس از بالاگرفتن اختلافات بر سر احداث آرامگاه در حریم این ارگ و مخالفت اکثریت اعضای شورای شهر انار با احداث چنین سازه‌ای، مدیرکل بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمان ۱۸ دی ۱۳۹۰ با حضور در نشست شورای شهر، نه تنها مجوز کتبی احداث آرامگاه را دریافت کرده بلکه زمین این آرامگاه که پیشتر اعلام شده بود ۴۰۰ متر مربع خواهد بود به ۱۵۰۰ متر مربع افزایش یافت.
به گزارش سایت شهرداری انار، بالاترین مقام سازمان میراث فرهنگی که در جلسه تصمیم‌گیری شورای شهر برای احداث این آرامگاه حضور داشته، رئیس حراست سازمان میراث فرهنگی کرمان بوده که به نهادهای امنیتی و نظامی نزدیک است.
پس از این نشست، سرهنگ مهدی ابوالحسنی خبر داد این آرامگاه به‌زودی احداث می‌شود اما با این حال سازمان میراث فرهنگی، به درخواست صدور مجوز برای احداث این آرامگاه تاکنون پاسخی نداده است.
در همین حال مخالفان حکومت ایران نیز با انتقاد از تصمیم بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس برای احداث آرامگاه در حریم ارگ ساسانی انار می‌گویند آثار تاریخی ایران "به بهانه حفظ ارزش‌ها" مورد تهدید قرار می‌گیرند. آن‌ها همچنین سپاه پاسداران ایران را متهم کرده‌اند که با حمایت دولت "فرهنگ ستیز" ایران قصد دارد در حریم ارگ ساسانی انار، آرامگاه بسازد.
شهر انار بر اساس نقشه‌های قدیمی که از ایران وجود دارد، دست‌کم تا سال ۱۷۷۱ میلادی، "ابان" نام داشته است. این شهر در دوران باستان بخشی از "ولایت اصطخر" فارس بوده اما از حدود ۱۵۰۰ سال پیش در قلمروی کرمان قرار گرفت
به گفته باستان‌شناسان، ارگ انار در دوران ساسانیان شکل گرفته و در دوره‌های مختلف ساختمان‌های جدید به آن اضافه شده است. علیرضا جعفری زند، باستان‌شناس و استاد دانشگاه چهارم دی ۱۳۹۰ درباره پیشینه ارگ انار به روزنامه شرق گفت: "این بنا در دوره ساسانی شکل گرفته و در دوره اسلامی تکمیل شده است، یعنی مجموعه‌ای از دوران‌های مختلف را در خودش دارد، دقیقا مثل همان حالتی که ارگ بم داشت."
آقای جعفری زند همچنین از اینکه ارگ انار تاکنون مورد مطالعات باستان‌شناسی و کاوش قرار نگرفته، انتقاد کرده است.
شهر انار بر اساس نقشه‌های قدیمی که از ایران وجود دارد، دست‌کم تا سال ۱۷۷۱ میلادی، "ابان" نام داشته است. این شهر در دوران باستان بخشی از "ولایت اصطخر" فارس بوده اما از حدود ۱۵۰۰ سال پیش در قلمروی کرمان قرار گرفت.
بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس در حالی اصرار دارد که در حریم ارگ انار، آرامگاه شهید گمنام بسازد که یک فرمانده سپاه پاسداران نیز در نخستین سال‌های پس از انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، با ورود به این ارگ، بخش زیادی از ساختمان‌های داخلی آن را به این دلیل که "محل فساد" بوده‌اند، تخریب کرده است.



نامه یا نامه‌های آمریکا به ایران

اظهارنظر مقامات ایران درباره ارسال نامه از سوی رئیس جمهوری آمریکا برای آیت‌الله خامنه‌ای همچنان ادامه دارد. گفته می‌شود یک نامه نیز توسط سوزان رایس نماینده آمریکا در سازمان ملل به محمد خزایی نماینده ایران داده شده است.

دو نامه و یک تلفن، راه‌هایی است که به نوشته سایت تابناک، آمریکایی‌ها برای ایجاد ارتباط با بالاترین مقامات جمهوری اسلامی از آنها استفاده کرده‌اند.  ابتدا صحبت از یک نامه بود، نامه‌ای که به ادعای روزنامه واشنگتن پست، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا خطاب به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته بود و در آن نسبت به عواقب بستن تنگه هرمز توسط ایران هشدار داده بود.
اما سایت «تابناک»، به نقل از شبکه خبری «سی‌.ان‌.ان» صحبت از دونامه کرده است. این سایت که نزدیک به محسن رضایی است نوشته: «یک نامه از طریق "سوزان رایس" به محمد خزایی، نماینده ایران در سازمان ملل داده شده است. این نامه به ظاهر برای دولت فرستاده شده و نامه دیگری نیز از سوی سفیر سوئیس به ایران داده شده که احتمالا این همان نامه‌ای است که رسانه‌های غربی، مدعی هستند، اوباما برای رهبر انقلاب فرستاده است».
این سایت همچنین از "کانال سومی" نیز سخن به میان آورده که گفت‌وگوی تلفنی جلال طالبانی، رئیس جمهوری عراق با مقامات ایران بوده است.
لحن نامه اوباما به خامنه‌ای آنطور که واشنگتن پست نوشته لحنی تهدیدآمیز است که در آن به ایران هشدار داده شده که در صورت بستن تنگه هرمز با واکنش شدید آمریکا روبه‌رو خواهد شد.
اما سی‌.ان.ان. فاش کرده که در این نامه، آمریکایی‌ها درخواست خود برای داشتن یک خط ارتباطی با ایران را یک بار دیگر مطرح کرده‌اند. سایت تابناک به نقل از سی.ان.ان. نوشته: «آمریکا پیشنهاد داده که یک خط ارتباطی مستقیم بین دو کشور ایجاد شود  که ایجاد چنین خط ارتباطی، می‌تواند امیدبخش و کمک‌دهنده باشد، اما قطعا چنین خط ارتباطی به تنهایی کافی نیست، ولی می‌تواند از درگیری میان ایران و غرب که به گفته رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، می‌تواند برای منطقه و جهان یک تراژدی غمبار باشد، جلوگیری کند».
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه ۲۷ دی ماه در نشست خبری هفتگی خود جزئیات نامه اوباما را بی‌اهمیت دانست و گفت درباره این نامه توضیحات کافی داده شده است.
وی در عین حال تاکید کرد: «اصل اینکه اقدام به نامه نگاری می‌کنند نشانگر این است که مشکلاتی دارند و فکر می‌کنند باید مشکلاتشان را طرح کنند». وی همچنین گفت که نحوه پاسخگویی به این نامه در حال بررسی است و اگر لازم باشد از طریق كانال مشخصی پاسخ داده می‌شود.
مهمانپرست تاكید كرد: «یادداشت ارسالی مقامات آمریكایی نمی‌تواند نشان‌دهنده تغییر جدی در رویكردها و روابط دو كشور باشد.»
«نفت قابل تحریم نیست»
هشدار ایران به بستن تنگه هرمز در صورت تحریم خرید نفت ایران، بهانه اولیه ارسال نامه از سوی مقامات واشنگتن بوده است. این تهدید که اولین بار از سوی معاون اول رئیس جمهوری مطرح شد در صورتی اجرا می‌شود که آمریکا بتواند اروپا و کشورهای بزرگ آسیایی را از خرید نفت ایران منصرف کند.
اما ایران هم‌زمان با این تهدیدها مدعی است که اصولا نفت قابل تحریم نیست و ایران قادر است تحریم خرید نفتش را نیز همچون سایر تحریم‌ها "دور" بزند. 
رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه معتقد است وضعیت دادوستدها در بازار انرژی مشخص است و طرح مباحثی نظیر تحریم نفت ایران در راستای عملیات روانی است.
 وی معتقد است اصولا کشورهای اروپایی به لحاظ شرایط واقعی، آمادگی ورود به بحث جدی درباره تحریم خرید نفت ایران را ندارند. رامین مهمانپرست که در نشست خبری هفتگی خود با خبرنگاران سخن می‌گفت، اظهار داشته: «آنان در خوشبینانه‌ترین حالت، بحث سه ماه تحریم یا تعویق یک ساله این تحریم‌ها را مطرح می‌کنند که گویای این مطلب است».
وزیر نفت، دیگر مقام ایرانی است که اظهار داشته ایران می‌تواند تحریم نفت را نیز همانند سایر تحریم‌ها دور بزند.
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، به نقل از وی نوشته: «اتکا به نیروهای انسانی متعهد و متخصص داخلی و توسعه ساخت تجهیزات مورد نیاز از سوی بخش خصوصی، عبور از تحریم‌ها را ممکن ساخته و بنده مطمئن هستم بر تحریم‌های نفتی نیز فائق خواهیم آمد».
رستم قاسمی همچنین گفته با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک ایران، نمی‌توان این کشور را از معادلات منطقه‌ای و جهانی دور داشت.
نماینده ایران در سازمان اوپک نیز تحریم نفت ایران توسط اروپا را "خودکشی اقتصادی" دانسته و گفته: «با وجود بحران‌های اقتصادی در منطقه‌ی یورو هر گونه اعمال تحریم علیه نفت ایران، کشورهای اروپایی را وارد یک بحران عمیق‌تر از شرایط موجود خواهد کرد.»
محمدعلی خطیبی طباطبایی در گفت و گو با خبرگزاری مهر اجرای تحریم‌ها توسط برخی کشورهای اروپایی را تحت فشار آمریکا و اسرائیل دانسته و تاکید کرده که آمریکا و برخی کشورهای اروپایی باید از ماجراجویی در بازار جهانی نفت خودداری کنند.
عربستان سعودی اعلام آمادگی کرده که در صورت تحریم نفت ایران، می‌تواند با تولید بیشتر نفت، کمبود بازار جهانی را جبران کند.



تنش ترکیه و عراق بالا گرفت

اردوغان و مالکی نخست وزیران ترکیه و عراق

کشمکش‌های مذهبی و قومی در عراق مناسبات ترکیه و عراق را تیره کرده است. نوری المالکی به ترکیه هشدار داده که در امور داخلی عراق دخالت نکند و از " نقش آفرینی‌های خطرناک" در این کشور دور بماند.

دامنه اختلاف بین جناح‌های سیاسی وابسته به گروه‌های شیعه و سنی در عراق به ترکیه نیز کشیده شده است. مقامات دولتی عراق ترکیه را به دخالت در امور داخلی کشور خود متهم می‌کنند.
سوءتفاهم میان ترکیه و عراق با صدور حکم جلب طارق الهاشمی، معاون رییس جمهور عراق پا گرفت. هاشمی از سوی نوری المالکی به همکاری با تروریست‌ها و توطئه‌چینی متهم شد. مالکی و دستگاه قضایی عراق خواستار محاکمه الهاشمی بودند اما وی  به کردستان عراق گریخت و خود را در امان جلال طالبانی رییس این اقلیم اعلام کرد.
حکم جلب الهاشمی که سنی مذهب است، بحث‌های زیادی را در مورد تلاش اکثریت شیعه عراق برای زعامت سیاسی در این کشور دامن زد. طارق الهاشمی تصریح کرده که دولت مالکی برای خلاصی از حضور رقبای خود، از دستگاه قضایی عراق بهره می‌گیرد. او گفته برای محاکمه تنها در دادگاهی حضور می‌یابد که در اقلیم کردستان برگزار شود و از شائبه‌های سیاسی و مذهبی به‌دور باشد.
دولت ترکیه  در این میان ابراز نگرانی کرده که اکثریت شیعه عراق با کمک ایران و پس از خروج آمریکا از این کشور، سیاستی در پیش گیرد که منجر به چند دستگی و شکاف در عراق شود.  احمد داوداوغلو وزیر خارجه ترکیه پیش از سفر به ایران نسبت به چنین خطری هشدار داد و گفت: «محافلی در عراق خواهان جنگ سرد بین شیعه و سنی هستند. چنین جنگی می‌تواند اثرات ده‌ها ساله برجای گذارد.»
به موازات این، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه نیز سخنانی اخطارآمیز خطاب به عراق بر زبان آورد. او نسبت به گسست سیاسی در عراق هشدار داد و "مسئولیت تاریحی" دولتمردان عراقی در پی خروج آمریکاییان را به آنان گوشزد کرد.
نوری المالکی نخست وزیر عراق این اخطار را با لحنی نامعمول و بسیار تند پاسخ داده است. به گفته وی، رفتار و سخنان ترکیه می‌تواند موجب بروز یک فاجعه یا جنگی داخلی در منطقه شود. مالکی افزوده که در چنین صورتی، « خود ترکیه به دلیل تنوع قومی و مذهبی این کشور آسیب‌های زیادی خواهد دید.»
رسانه‌های ترکیه در روز سه‌شنبه (۱۷ ژانویه/۲۷ دی) گزارش داده‌اند که وزارت‌‌خانه‌های خارجه عراق و ترکیه هرکدام در اعتراض به اظهارات مالکی و اردوغان، سفیران یکدیگر را برای ادای توضیح فراخوانده‌اند.



اعتراض شدید روحانیان اهل سنت ایران به حکومت

مولوی عبدالحمید (راست)، امام جمعه اهل سنت زاهدان و حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان

اعتراض رهبران دینی اهل تسنن درایران علیه طرح دولتی "شورای برنامه‌ریزی مدارس دینی اهل سنت" ادامه دارد. امام جمعه چابهار، زاهدان و حاکم شرع مردمی کردستان از دولت خواستند به دخالت‌ در امور دینی اهل تسنن در کشور پایان دهند.


به‌رغم مخالفت علمای اهل سنت و پیروان آنها دولت "طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت" و "شورای برنامه‌ریزی مدارس دینی اهل سنت" را اجرا می‌کند.
مولانا عبدالرحمن چابهاری امام جمعه‌ چابهار، مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان و فراکسیون اهل سنت در مجلس هشتم شورای اسلامی و بسیاری از شخصیت‌های مدنی و دینی سنی کشور اجرایی شدن این گونه طرح‌ها را به ضرر وحدت شیعه و سنی در کشور قلمداد کردند. آن‌ها با نوشتن نامه به رهبر جمهوری اسلامی خواهان جلوگیری از اجرای این گونه طرح‌ها شدند.

هدف دولت از اجرای طرح ساماندهی و برنامه‌ریزی
حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان و رئیس "شورای مکتب قرآن کردستان" می‌گوید که هدف دولت از اجرای این طرح برنامه‌ریزی و کنترل آموزش امور دینی مدارس اهل سنت است. وی تاکید می‌کند: «مدارس سنتی اهل سنت علما، مترجمان و نویسندگان زیادی از همین مدارس تحویل جامعه داده‌اند. این قضیه‌ی برنامه‌ریزی درست نیست ما خودمان برنامه‌هایی داریم. این مسئله یک بهانه است و دخالت در امور دینی اهل سنت است و این برنامه‌ریزی برای کنترل است.»

مصاحبه کامل با آقای حسن امینی را بشنوید!

به نظر حسن امینی اصطلاح "برنامه‌ریزی" اصطلاح غلط و توهین‌آمیزی برای اهل سنت است. وی می‌افزاید، اهل سنت با وجود نداشتن امکانات چه قبل و چه بعد از انقلاب علمای باسوادی داشته‌اند. به‌عقیده آقای امینی، دخالت‌های دولت غیر‌قانونی است و با اصل ۱۲ قانون اساسی کشور تضاد دارد که آزادی‌های دینی را به رسمیت می‌شناسد.

پخش "وجوهات نقدی" از سوی یک نهاد رهبری
منابع مختلف اهل سنت خبر دادند که برای پذیرش طرح‌های "ساماندهی مدارس اهل سنت" و "شورای برنامه‌ریزی" از سوی"مرکز خدمات و نهادهای وابسته به رهبری ایران" در میان برخی از روحانیان اهل سنت "خدمات معیشتی" و "وجوهات نقدی" پخش شده است.سنی‌های شمال ایران
این اقدام سبب ناخرسندی روحانیان و رهبران دینی اهل تسنن در ایران شد. علمای اهل سنت در سیستان و بلوچستان در نامه‌ به نماینده رهبری نیز در این‌باره به صراحت می‌نویسند: «با توجه به این که جزو اصول مدارس دینی اهل سنت است که از منبع مشخصی، چه دولتی و یا غیردولتی، چیزی دریافت ننموده و صرفا با کمک‌های عامه مردمی امرار معاش نمایند که در این صورت هم مردم سهیم و شریک اجر بوده و هم موضوع استقلال و قناعت ملاحظه می‌گردد، لذا از پذیرفتن بعضی خدمات معیشتی و یا وجوهات نقدی معذوریم.»

دخالت‌ دولت در تعلیم امور دینی اهل سنت
در نامه مدیران مدارس علوم دینی و علمای اهل سنت استان سیستان و بلوچستان همچنین آمده است: «از پذیرش طرح‌های جدیدی همچون ساماندهی و یا برنامه‌ریزی از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی که آزادی قانونی و استقلال مدارس را مخدوش نماید، معذوریم و خواهان استقلال و آزادی عمل در موضوع تعلیم و تربیت فرزندانمان بر اساس اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هستیم.»
در ادامه‌ی اعتراض‌ها به طرح دولت، در تهران نشستی با حضور مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان و حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان و جمعی از نمایندگان مجلس، علما، اساتید دانشگاه و دیگر فعالان اهل سنت برگزار شده است.
عبدالحمید در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی سنی‌آنلاین در این رابطه می‌گوید: « با وجود این‌که در قانون اساسی مسئله‌ی آزادی مذهب تصریح و تأمین شده است، اما در عمل متاسفانه به قانون اساسی توجه نشده و اصول آن در این مورد اجرا نمی‌شود. موضوع "ساماندهی مساجد" و همچنین "ساماندهی مدارس"، که اکنون به "شورای برنامه‌ریزی مدارس اهل سنت" تغییر نام یافته است، به یکی دیگر از دغدغه‌های مهم جامعه اهل سنت، به ویژه در مناطق سنی‌نشین، تبدیل شده است. این طرح، که مداخله صریح در امور مذهبی اهل سنت به شمار می‌رود، می‌خواهد تعلیم دینی اهل سنت را به کنترل خود درآورد.»

سیاست "شلاق و شیرینی" ایران در قبال اهل سنت
دکتر کمال سیدو، مسئول امور خاورمیانه در "جامعه اقوام در معرض خطر" که مرکز آن در شهر هانوفر آلمان است، به دویچه وله می‌گوید: «گرچه قانون اساسی ایران تا حدودی آزادی‌های دینی را تضمین می‌کند، اما رهبران ایران تلاش می‌کنند به جامعه‌ی اهل سنت فشار بیاورند و باورهای دینی خود را به آنها بقبولانند. این اقدام آنها مغایر با آزادی‌های دینی است. سازمان‌های حقوق بشر جهانی از جمله "جامعه اقوام در معرض خطر" سال‌ها شاهد هستند که در ایران با دادن وجوه نقدی و یا با توسل به زور قصد دارند باورهای دینی شیعه را به پیروان اهل سنت تحمیل کنند.»
آقای سیدو این سیاست جمهوری اسلامی را روش "شلاق و شیرینی" در قبال اهل سنت کشور توصیف می‌کند.
در ادامه‌ی اعترض‌ها به دخالت دولت در امور دینی اهل سنت، امام جمعه‌ی چابهار نیز با نوشتن نامه‌ای انتقاد کرد.
مولانا عبدالرحمن چابهاری، مدیر مدرسه دینی "جامعة الحرمین الشریفین" و امام جمعه چابهار، در ۳ دی ۱۳۹۰ طی نامه‌ای به حجت‌الاسلام راهداری، مدیر مدارس دینی در نهاد نمایندگی رهبری در استان، مخالفت شدید خود را با "طرح ساماندهی مدارس دینی اهل سنت" اعلام کرد.
وی در اعتراضیه خود می‌نویسد: «اطلاع رسید که کارت‌های توزیع شده که برخی از طلاب و مدرسین دریافت و عده‌ی دیگری از فریقین استنکاف نموده‌اند حامل عنوان "شورای برنامه‌ریزی مدارس دینی اهل سنت" بوده است. سال‌هاست در مورد ساماندهی و حتی شورای برنامه‌ریزی گفتگوها و مکاتباتی صورت گرفته و برای حفظ هویت مردمی مدارس صحبت و تاکید شده است.»فارغ‌التحصیلان مدارس دینی اهل سنت در ایران

آیا مدارس دینی اهل سنت بسته خواهد شد؟

گرچه دولت در سال‌ها‌ی اخیر برای کنترل کامل مدارس، مساجد و فعالیت‌های امور دینی اهل سنت تلاش زیادی کرد، اما مقاومت علما‌‌‌ و رهبران دینی اهل سنت در کردستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، ترکمن‌صحرا، بندرعباس، خراسان جنوبی و دیگر مناطق ایران سبب شد که سیاست‌های دولت آنگونه که برنامه‌ریزی شده بود اجرا نشود و عملا اجرایی شدن کامل این طرح‌ها به تعویق افتاده است.
چند تن از علمای سنی کشور در گفت‌وگو با دویچه‌وله خبر دادند که در صورت نپذیرفتن طرح ساماندهی و برنامه‌ریزی، مقام‌های محلی دولتی تهدید کرده‌اند مدارس دینی و مساجد اهل سنت را ببندند. وضعیت بنابه گفته‌ی آنها در این مناطق بیش از گذشته سخت‌تر شده است.

حسن امینی: تسلیم نشدن هم موفقیت است
حسن امینی، رئیس "شورای مکتب قرآن کردستان" درباره‌ی وضعیت کنونی اهل سنت به دویچه‌وله چنین توضیح می‌دهد: «ما مقاومت می‌کنیم و ایستاده‌ایم. ما نپذیرفته‌ایم. هر وقت هم با مقامات صحبت شده این راگفتیم که ما نه پول می‌خواهیم و نه مدرک. می‌خواهیم مثل گذشته آزاد باشیم.»سنی‌های شمال ایران
امینی افزود، کسانی مثل مولانا عبدالحمید و برخی دیگر از علما ایستادگی کردند و موفق شدند. وی همچنین خاطرنشان کرد: «اگر مساجد ما را هم ببندند ما اقدامات قانونی می‌کنیم و قطعا این را به گوش سازمان‌های بین‌المللی خواهیم رساند. ما مسئولیم تا آنجا که بتوانیم از خودمان و حقوق‌مان دفاع بکنیم. اگر موفق شدیم که شدیم، تسلم نشدن هم خودش موفقیت است.»
کمال سیدو مسئول امور خاورمیانه در "جامعه اقوام در معرض خطر" به رهبران اهل سنت ایران و به فعالان حقوق بشرایرانی پیشنهاد می‌کند که سکوت نکنند و علیه سیاست "شلاق و شیرینی" رهبران ایران در قبال اهل سنت اعتراض کنند و به "شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو" درباره‌ی وضعیت خود گزارش دهند.

طاهر شیرمحمدی
تحریریه: داود خدابخش
 



تحریم و افزایش قیمت ارز؛ دارو در ایران وارد دوران بحران شده است

نوسانات بهای دلار و يورو در بازار ارز ايران بر حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی ديگر هم اثر گذاشته و باعث افزايش قيمت‌ بسياری از کالاها و خدمات شده است. در اين ميان افزايش محسوس قيمت دارو و کمياب شدن برخی اقلام دارويی نيز بحرانی است که انجمن داروسازان و همچنين داروخانه‌های تهران درباره آن نگران‌اند.
وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می گويد که نوسانات قيمت ارز هيچ اثری بر قيمت دارو نداشته است.
گزارش رادیویی فهیمه خضرحیدری درباره افزایش شدید قیمت دارو در ایران
حالا چند هفته گذشته و روند افزايش قيمت دلار در ايران هنوز آرام نشده و عضو هيات مديره انجمن داروسازان ايران می گويد که «گرفتار شدن دارو در نوسانات شديد ارز، واردات دارو را متوقف می کند و اين يعنی گرانی دارو و فشار به مردم.»
يک داروخانه دار در جنوب تهران به راديو فردا می گويد: نزديک به پنج هزار قلم دارو مشمول ناگهانی گرانی و چند باره شده اند.
داروخانه دار: معمولا هر ساله يک يا دو بار افزايش قيمت وجود داشته است اما امسال خيلی از داروها حتی تا پنج يا شش بار افزايش قيمت داشته اند.
نزديک به پنج هزار قلم دارو شامل افزايش قيمت شده اند و نمی شود نام برد. اما اين افزايش تقريبا در مورد تمام داروها صدق می کند. در مورد داروهای جانبی حتی تا ۶۰ درصد افزايش قيمت را ديده ايم ولی در مورد داروهای اصلی مثل داروهای قلبی، فشارخون و اين قبيل داروها ميزان رشد قيمت ها کمتر بوده اما در هر صورت افزايش کمتری در قيمت آنها هم وجود داشته است.
ممکن است در خبرها بگويند که قيمت دارو دو درصد يا پنج درصد افزايش پيدا کرده است. البته از جهتی دروغ نگفته اند ولی اين پنج درصد افزايش در پنج مقطع زمانی تکرار شده است. برای همين هم می بينید که يک دارو گاهی تا ۳۰ تا ۴۰ درصد افزايش قيمت داشته است.»
کمبود و يا افزايش بی رويه قيمت دارو اين روزها از داروهای ساده ای مثل قرص سرماخوردگی بزرگسالان تا داروهای پيچيده تر را در بر می گيرد.
داروخانه دار: با توجه به اينکه با کشورهای خوب دنيا ارتباط نداريم، مواد اوليه داروهای اصلی که خودمان در داخل کشور توليد می کنيم را نداريم. برای نمونه داروهای ساده ای مثل قرص های سرماخوردگی که مواد اوليه بهتری دارند، به ما که داروخانه شبانه روزی هستيم يک باره می بينيد که فقط ۲۰ عدد سهميه می دهند. چون مواد اوليه اش در کشور وجود ندارد. داروهای سنگين و پيچيده مثل داروهای سرطانی و بيماران خاص يا داروهای قلبی و اعصاب که جای خود دارد و مشکلات شان خيلی فجيع است.
اوضاع نابسامانی است. داروی تريانتين اچ که برای بيماران فشارخونی است در بازار پيدا نمی شود. داروی ارگوماتين سی که برای بيماران مبتلا به ميگرن است الان در داروخانه ها موجود نيست.
يا داروی «تئوفیلان ريتارد» که مربوط به مشکلات تنفسی است الان در بازار موجود نيست و اينها چيزهايی است که با جان مردم سرو کار دارد. اسپری تنفسی «سرتايد» الان چندين و چند ماه است که توزيع نشده است. نمونه ايرانی آن هم اصلا کيفيتی ندارد که قابل استفاده باشد. متاسفانه هيچ جايی برای پاسخگويی در اين مورد وجود ندارد.»
مسوول فنی داروخانه ديگری در غرب تهران بيش از هر چيز بر کمبود داروی مهم و حياتی انسولين تاکيد می کند. داروهای اعصاب، داروهای فشارخون و داروهای قلب؛ و به گفته اين عضو جامعه داروخانه داران ايران، ليستی بلندبالا.
مسوول فنی یک داروخانه: من بخواهم دانه دانه برايتان بگويم بايد يک ليست بالا قيمت بدهم. قيمت انسولين سه هزار و ۵۰۰ تومان شده که مقدار آن هم در بازار به اندازه لازم نيست و ما به عنوان يکی از مهمترين داروها دچار کمبود انسولين هستيم
نمونه خارجی آن وارد بازار شده است که قيمت آن شش هزار و ۵۰۰ تومان است . يعنی آنچه جايگزين اش شده است با قيمت خيلی بالاتری است.
داروی اعصاب دپاتين که يک داروی خارجی است که پيش از اين يک جعبه آن ۱۳ هزار تومان بوده ولی الان به ۱۶ هزار تومان افزايش پيدا کرده است. افزايش قيمت داروهای خارجی خيلی بيشتر از داروهای ايرانی بوده است. به عنوان مثال قيمت داروی سيتالوپرام هگزال خارجی بالا رفته است.
داروی نيتروگليسرين زيرزبانی که احتمالا می شناسيد، مدت خيلی زيادی نمونه ايرانی آن در بازار موجود نبود. نمونه خارجی آن را با قيمت خيلی بيشتری وارد کردند ولی الان باز هم نمونه ايرانی آن وارد بازار شده است.
همه می دانند که داروی نيتروگليسرين زيرزبانی برای مبتلايان به بيماران قلبی يک داروی ضروری است و نبود آن موضوع مرگ و زندگی است. اين دارو مدتی اصلا در بازار موجود نبود. مريض مجبور بود که نمونه خارجی آن را تهيه کند که يک جعبه ۳۰ تايی آن پنج هزار و ۵۰۰ تومان قيمت داشت. اين در صورتی است که قيمت ايرانی آن يک جعبه ۱۰۰ تايی، چهار هزار تومان قيمت دارد.
راهکاری که ظاهرا داروخانه ها با آن سر می کنند، سهميه بندی داروست.
همان داروخانه دار: ما الان هنوز که هنوز است با کمبود انسولين ايرانی مواجه ايم. حتی نمی توانيم به تعدادی که پزشک در نسخه تجويز کرده است به بيمار تحويل بدهيم. خودمان آن را سهميه بندی کرده ايم تا حداقل به هر بيماری يک يا دو عدد انسولين برسد.
دليل نايابی، کميابی و افزايش قيمت چندباره و چندباره داروها، تحريم يا نوسان بازار ارز، هر چه که باشد، مخاطب مستقيم بحران دارو شهروندان اند. چه آنها که دارو می خواهند و چه آنها که دارو می فروشند.
صاحب داروخانه ای در جنوب تهران: کسی که در اين ميان آسيب می بيند، مردم و به خصوص اقشار آسيب پذيرند و کسانی که داروخانه دارند. سر و صدای مردم را کسی نمی شنود. مقامات نمی شنوند. بلکه ما که مستقيم با مردم سرو کار داريم می شنويم. آنها در مواجه با کمبود دارو به داروخانه ها بدبين می شوند و فکر می کنند اين يک چيز خودسرانه است و برنامه ای از طرف داروخانه هاست. من هم اگر جای يک شهروند عادی بودم باور نمی کردم که طی سال يک دارو چندين و چند بار افزايش قيمت داشته باشد.
هدفمندشدن يارانه ها، گران شدن حامل های انرژی و افزايش دستمزد از دلايلی بود که متوليان سلامت شهروندان تا پيش از اين به عنوان دلايل افزايش قيمت دارو از آن ياد می کردند. دلايلی که اين روزها تحريم های بين المللی و نوسانات بازار ارز هم به آن اضافه شده است.


لاریجانی از بازداشت چند فرد دخیل در ترور احمدی روشن خبر داد

در حالی که رئیس مجلس شورای اسلامی روز دوشنبه از دستگیری چند نفر در ارتباط با ترور اخیر در تهران خبر داده، روزنامه بریتانیایی ساندی تایمز نیز در گزارشی می‌گوید که «ماموران موساد»، سازمان جاسوسی اسرائیل، این ترور را طراحی و اجرا کرده‌اند.
مصطفی احمدی روشن، مهندس ۳۲ ساله، که در خبرها از او به عنوان «دانشمند هسته‌ای» یاد شده است بامداد چهارشنبه، ۲۱ دی‌ماه، در نزدیکی میدان کتابی تهران در حالی که در کنار محافظ و راننده خود در اتومبیل نشسته بود، بر اثر انفجار بمبی که به پژوی او چسبانده شد به قتل رسید.
محافظ این مقام جوان ایرانی نیز همان روز پس از مدت کوتاهی در بیمارستان جان داد.
در همین زمینه علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران، روز دوشنبه در مصاحبه‌ای با شبکه خبری العالم از بازداشت «تعدادی از افرادی که در ترور شهید احمدی روشن دست داشتند» خبر داد.
آقای لاریجانی در این مصاحبه همچنین افزوده است که تحقیقات درباره این ترور و جزئیات آن و «ماهیت تروریست‌ها» در ایران ادامه دارد.
در همین حال روزنامه تایمز چاپ لندن، پایتخت بریتانیا، روز دوشنبه در گزارشی مراحل طراحی و اجرای این ترور را «گام به گام» تشریح کرده و از دست داشتن «ماموران موساد»، سازمان جاسوسی اسرائیل، در آن خبر داده است.
روزنامه تایمز در گزارش خود از یک «منبع اسرائیلی» نقل قول کرده و گفته است که «ماه‌ها برنامه‌ریزی» پشت این ترور بوده است.
اما این نخستین بار نیست که جدا از مقامات عالی‌رتبه در جمهوری اسلامی نشریه‌ای خارج از ایران موساد را به برنامه‌ریزی برای این ترور متهم می‌کند.
نشریه آمریکایی «تایم» نیز شنبه گذشته در گزارشی «با یقین» این سوء قصد را به اسرائیل نسبت داد و به نقل از «منابع اطلاعاتی غربی» گفت که موساد عامل اجرای قتل اخیر در تهران بوده ‌است.
این «منابع اطلاعاتی غربی» به تایم گفته بودند که شباهت‌های بسیار میان شیوه اجرای این قتل با سایر سوء قصدهایی که در چند سال گذشته علیه جان چهره‌های مرتبط با برنامه اتمی ایران انجام شده این فرضیه را تقویت می‌کند که این اقدام نیز از سوی اسرائیل صورت گرفته است.
مصطفی احمدی روشن نخستین نفری نبود که با برنامه هسته‌ای ایران ارتباط داشت و در تهران قربانی سوء قصد شد. پیش از او چهار نفر دیگر نیز در دو سال گذشته هدف ترور عوامل ناشناس قرار گرفته‌اند که از این میان سه نفر جان خود را از دست داده‌اند.
ساندی تایمز بریتانیایی در گزارش خود به نقل از منبع اسرائیلی‌اش ترور احمدی روشن را «مقدمه‌ای بر حمله نظامی» توصیف کرده است.
این منبع اسرائیلی با اشاره به شکل و روند طراحی ترور به دست «ماموران موساد» گفته است: «اشتباه و خطا تحمل نمی‌شود. هر شکستی به طور بالقوه هم جان مامورها را به خطر می‌اندازد و هم ممکن است به رسوایی بین‌المللی بینجامد.»
گزارش این نشریه‌های خارجی تاییدی است بر گفته مقامات عالی‌رتبه در جمهوری اسلامی که پس از ترور مصطفی احمدی روشن بلافاصله انگشت اتهام خود را به سوی اسرائیل نشانه رفتند.
مقامات جمهوری اسلامی از جمله آیت‌الله خامنه‌ای آمریکا و بریتانیا را نیز در این ترور اخیر در تهران دخیل دانسته‌اند،‌ اتهامی که ایالات متحده قویا آن را رد کرده و خود را از دخالت در این سوء قصد مبرا دانسته است.




آلت تناسلی معاویه را عقرب گزید؛ حاصلش شد یزید

image
حجت‌الاسلام شریفانی در یک برنامه تلویزیونی مذهبی مدعی شد نطفه‌ی یزید براساس ترکیبی از «زهر عقرب و نطفه ناپاک معاویه» منعقد شده است.
سال‌هاست در برنامه‌های مذهبی جمهوری اسلامی مسائلی توسط برخی روحانیون مطرح می‌شود که با واقعیت منافات دارد و این برنامه‌ها بیش از آنکه موجب مذهبی شدن مردم در راستای ایدئولوژی حاکمیت شود؛ نه‌تنها باعث رویگردانی آنها که بلکه موجب تفریح و خنده مردم می‌شود و به‌عنوان دستمایه‌های طنز در پیامک‌ها قرار می‌گیرند.
در تازه‌ترین موضوع، یک روحانی محافظه‌کار با حضور در یک برنامه‌ی تلویزیونی به شرح منعقد شدن نطفه یزید پرداخته و گفته است نطفه‌ی یزید براساس ترکیبی از «زهر عقرب» بوجود آمده است.
حجت‌الاسلامی شریفانی در تشریح تئوری! خود گفت: «معاویه رفت جایی ادرا کند که عقربی آلت تناسلی وی را گزید و معاویه با این وضع داد و فریاد راه انداخت، سپس طبیبی آوردند و آن طبیب هم برای مداوای این عضو کذایی بدن معاویه دستور داد که معاویه باید با این اوضاع با یک زن مجامعت کند و معاویه هم در همان وضع با مادر یزید مجامعت کرد و آن نطفه ناپاک معاویه که آمیخته با نطفه کثیف زهر گزند عقرب بود یزید را بوجود آورد. و حالا شما ببینید ترکیب یزید چگونه است.»
گفتنی است این روحانی پیشتر نیز گفته بود خلفای صدر اسلام همجنس باز بودند.



شب باشکوه «گلدن گلوب» یا «آیا باز هم جوگیر شدیم؟»

image
در یک شب باشکوه برای سینمای ایران، اصغر فرهادی جایزه معتبر گلدن گلوب را برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» برد و آن را از دستان «مدونا» گرفت. حالا همه خوشحالند و بمب شادی در شبکه‌های اجتماعی ترکیده است. از ته قلب هم امیدوارم که فرهادی با بردن اسکار بهترین فیلم خارجی این شادی را کامل کند که به قول یکی از دوستان آنچه در این دو سال و اندی ندیده‌ایم همین شادی هاست. وقتی همه خوشحالند، اسمش می‌شود شنا کردن در خلاف جهت آب، اگر بخواهی نگاهی متفاوت به رفتارهای اجتماعی داشته باشی. اما از آنجا که هیچ وقت یاد نگرفته‌ام محافظه کار باشم ترجیح می‌دهم نگاهی دیگر داشته باشم به آنچه امروز رخ داد. من خوشحالم برای این جایزه. تصور می‌کنم در شرایطی که سینمای ایران خانه‌اش را از دست داده و از هر سو مورد تاخت و تاز احمق‌ها و کوته بین‌های دولتی است، بردن گلدن گلوب می‌تواند مرهمی باشد بر آن زخم‌های عمیق. از فرهادی هم متشکرم که در زمانه‌ای که ایران در دنیا به بمب اتم و جنگ و تروریسم و شکنجه و انکار هولوکاست و حمله به سفارتخانه شناخته می‌شود، حرف از صلح طلبی ایرانیان می‌زند. هرچند که از یک طرف حرف تکراری نظام مقدس را می‌زند و از طرف دیگر کام مردم را شیرین می‌کند، که هر کسی از ظن خود شد یار من.
 ولی من نمی‌فهمم چرا نقد کردن رفتار جوگیرانه ایرانی ممنوع است. هر روز در انتظار این هستیم که کسی پیدا شود تا بتوانیم هیجان خفته خود را بر سرش خالی کنیم. واقعا هم تفاوت نمی‌کند که این آدم چه کسی است. یک روز استیو جابز است یک روز فرهادی. یک بار جواد اطاعت است یک بار دکتر معین. اما اگر کمی هم به آن طرف نگاه کنیم بد نیست. این فیلم نماینده‌‌ همان دولتی است که خانه سینما را می‌بندد. این فیلم را‌‌ همان کسی در ایران پخش کرده که «اخراجی‌ها» را. حالا چه دلیلی دارد که اپوزیسیون بشود؟ فرهادی‌‌ همان حرفی را می‌زند که هر ایرانی دیگری ممکن است در چنین جایگاهی بزند. احمدی‌نژاد هم همین را می‌گوید فقط فرقش این است که کراوات نمی‌زند. آشکارا وقتی این حجم از شادی را می‌بینم یاد جوگیری‌های تاریخی امان می‌افتم و می‌ترسم از فردایی که همین جوری رضا پهلوی را هم بت کنیم.
در این میان اظهار نظرهای عجیب هم کم نیست. یکی فیلم را کلا می‌کوبد که حسادت خود را پنهان کند. آن یکی به فرهادی ایراد می‌گیرد که چرا از جنبش سبز حرف نزده، یکی دیگر می‌گوید سینمای ایران دو دوره شده قبل از فرهادی و بعد از آن. عده‌ای نام کوچک فرهادی را مسخره می‌کنند. جماعت دیگری تا همین الان هم تلاش می‌کنند تا حتما ویدئوی تکراری صبح را به خورد خلق الله بدهند، جماعتی هم دوست دارند چهره اشان را با فرهادی جابه جا کنند. گروهی هم البته مانند من که تلاش کردند در این میان نقد طنزی داشته باشند به کوته نظری و خودخواهی و خراب کردن شادی مردم متهم شده‌اند.
جدایی نادر از سیمین به اعتقاد من نه نماینده سینمای مستقل ایران است و نه بهترین فیلمی است که می‌توانست به اینجا برسد. هرچند که فیلم بسیار خوب و خوش ساختی است اما عوامل بسیاری در موفقیت آن سهیم بوده‌اند. شرایط سیاسی امروز ایران، پخش کننده خوب بین المللی و لابی حرفه‌ای او با داوران جوایز آمریکایی، فروش خوب جهانی، تبلیغات هدف دار و سازمان یافته، ضعیف بودن رقبای امسال خارجی زبان و … همه می‌تواند دلایل موفقیت آن باشد. اتفاقی که باید سال‌ها طول بکشد تا بار دیگر در کنار هم بنشینند. برای همین هیچ وقت تاکنون مهرجویی، بیضایی، کیارستمی یا پناهی به آن نزدیک هم نشدند. یک بار در شرایطی که خاتمی دم از گفتگوی تمدن‌ها می‌زد و آلبرایت از ایران بابت کودتا عذر خواهی کرد، کم مانده بود که فیلم متوسط «بچه‌های آسمان» به اسکار هم برسد، هر چند که در ‌‌نهایت به کاندیداتوری قناعت کرد. که اگر رسیده حالا لابد می‌شد از بهترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران. فیلمی که این روز‌ها کم کم به کل فراموش می‌شود. فراموشمان نشود که «جدایی» در شرایطی که بسیاری از سینماگران در اعتراض به وقایع سیاسی فیلم نمی‌ساختند تولید شد و هر چند در مراحل تولید با وقفه‌ای در ساخت مواجه شد با لابی‌های پشت پرده رفع توقیف شد و در جشنواره دولتی فجر هم تمامی جوایز اصلی را درو کرد. در اکران عمومی هم از این فیلم حمایت کامل شد و یکی از بهترین پخش کننده‌های نزدیک به جناح تمامیت خواه همزمان این فیلم را به همراه اخراجی‌ها به روی پرده برد. اسم این را سینمای مستقل ایران نمی‌گذارند. به نظر من سینمای مستقل آن سینمایی است که از هر کمکی محروم است و با کمترین امکانات و با سخت‌ترین شرایط فیلم می‌سازد و حرف‌هایش را می‌زند. خیلی هم لازم نیست راه دوری برویم. نمونه‌اش «این یک فیلم نیست» جعفر پناهی.
من نه با فرهادی پدر کشتگی دارم نه با سینمای ایران سر لج. اما عجیب می‌ترسم از این موج سازی‌های بی‌منطق. لذت می‌برم از اینکه هموطنانم و دوستانم بهانه‌ای دارند که در این روزهای ترانه و اندوه با آن دلخوش شوند. اما می‌ترسم از اتفاقی که برایمان می‌افتد در پشت این جوگیری‌ها. روزی که آقا را در ماه دیدیم هم احتمالا همین حال را داشتیم. عبا و عمامه را دیدیم اما دادگاه انقلاب را ندیدیم. حالا هم فرهادی و مدونا و کراوات را می‌بینیم اما علی سرتیپی و بانک پاسارگاد را نمی‌بینیم. ظاهر فیلم را می‌بینیم اما محتوای آن را نمی‌بینیم. فردا روزی هم احتمالا برای موضوع دیگری جوگیر می‌شویم و … این داستان ادامه دارد. فقط خدا به داد فرهادی برسد که روزی کاری نکند یا حرفی نزند که همین ما، او را از عرش به زیر فرش می‌کشانیم. از جهت دیگر نمی‌دانم چرا به بهانه شادی مردم حق نداریم هیچ چیزی را نقد کنیم. چون مردم شادند پس باید سکوت کرد و نظر مخالف را نگفت؟ اسم این را می‌گذاریم دموکراسی؟ بر اساس کدام منطق می‌توانیم این حق را از منتقد بگیریم؟  آیا این برخورد حذفی خطرناک نیست؟ آیا منطق این ممانعت همان منطق برخورد حکومتهای دیکتاتوری نیست؟



واکنش وزارت امور خارجه و محمد خاتمی به جایزه اصغر فرهادی

image
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در واکنش به جایزه اصغر فرهادی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین»، با بیان اینکه سینماگران ایران باید «برجستگی‌های» ایران را به نمایش بگذارند، تلویحا به تخطئه اصغر فرهادی پرداخت و گفت جشنواره‌های خارجی از فیلم‌هایی تقدیر می‌کنند که به سیاه‌نمایی می‌پردازد. در رویدادی دیگر محمد خاتمی در پیامی موفقیت اصغر فرهادی را تبریک گفت.
در حالی که برای نخستین بار در تاریخ ۶۹ ساله جایزه «گلدن گلوب» یک فیلم ایرانی توانست این جایزه را دریافت کند، سخنگوی وزارت خارجه در کنفرانس رسمی امروز خود تلویحا به تخطئه این جشنواره و کارگردان ایرانی دریافت کننده این جایزه پرداخت.
به گزارش خبرگزاری مهر رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت امورز خارجه امروز در نشستی با خبرنگاران خارجی و در پاسخ به سوال خبرگزاری فرانسه در خصوص جایزه گلدن گلوب برای فیلم جدایی نادر از سیمین به کارگردانی اصغر فرهادی گفت که جشنواره‌های خارجی جایزه‌های خود را به کسانی می‌دهند که نسبت به وقایع کشورشان سیاه‌نمایی کنند.
مهمانپرست با بیان اینکه «همیشه باید با نوعی ظرافت به این جشنواره ها نگاه کرد» گفت: «مسئولان این جشنواره‌ها به فیلم‌هایی جوایز ارزنده می‌دهند که نشان دهنده فقر، بیکاری و مشکلات مردم یک کشور باشد.»
سخنگوی وزارت خارجه در پایان هم به هنرمندان و سینماگران ایرانی توصیه کرد بجای سیاه‌نمایی؛ برجستگی‌های نظام و ایران را نشان دهند و سینماگران فقط به سمت «خواست مسئولان جشنواره» نروند.
خاتمی: دست مریزاد آقای فرهادی
در رویدادی دیگر محمد خاتمی، رییس جمهور سابق ایران با انتشار پیامی، به اصغر فرهادی تبریک گفت.
خاتمی در پیام خود نوشته است: «جناب آقای اصغر فرهادی؛ اثر ارزنده سینمایی جناب عالی که مورد اقبال گسترده مخاطب خوب و فهیم ایرانی قرار گرفت و در عرصه بین المللی نیز مورد توجه و سبب کسب افتخار برای شما و کشور عزیزمان شد، نشانه موفقیت سینمای نجیب و ارجمند ما و ظرفیت والای فرهنگی ملت بزرگوار ایران است و بیان گر آن که آثار اصیل هنری مرزها را در می‌نوردد. به جناب عالی و همه همکاران عزیزتان و به اهالی محترم سینما و هنر کشور خسته نباشید و دست مریزاد می‌گویم.»




«پلیس‌بازی» جواب نداد: دلار ۱۷۴۰ تومان، سکه ۷۵۴ هزار تومان

image
امروز بهای دلار آمریکا به ۱۷۴۰ تومان رسید و سکه طرح قدیم با ۶۵ هزار تومان افزایش، ۷۵۴ هزار تومانی شد. این در حالی است که بانک مرکزی با پلیسی کردن بازار ارز قصد کنترل این بازار سرکش را داشت اما نه تنها بازار ارز کنترل نشد که بازار سکه نیز آشفته‌تر شد!
در حالی که  روز شنبه، ابراهیم درویشی، معاون نظارتی بانک مرکزی، «از ممنوع شدن خرید و فروش خارج از چارچوب ارز، جمع آوری دلالان خیابانی و افرادی که ارز بدون فاکتور داشته باشند خبر داده بود»، پلیس بازی بانک مرکزی جواب نداد و نه تنها قیمت ارز کاهش نیافت که بازار سکه نیز نوسانات لحظه ای را تجربه کرد.
به گزراش سایت مثقال امروز، سه شنبه، بهای فروش دلار آمریکا ۱۷۴۰ تومان، دلار کانادا ۱۷۴۰ تومان و یورو ۲۲۳۰ تومان بوده است و قیمت دلار آمریکا در بانک ۱۱۳۱، دلار کانادا ۱۱۱۶ و یورو ۱۴۴۱ تومان. این افزایش نرخ ارز، در حالی اتفاق افتاد که بانک مرکزی قیمت ۱۴۰۰ تومان را برای مبادلات بازار غیررسمی تعیین کرده و بر اساس گفته ابراهیم درویشی و طرح امنیتی بانک مرکزی، ارز باید «فقط با نرخ بانک مرکزی» به فروش برسد. به گزارش ایرنا نیز خرید و فروش ارز توسط دلالان همچنان ادامه دارد.
از سوی دیگر سکه طرح قدیم امروز با ۶۴ هزار تومان افزایش ۷۵۴ هزار تومانی شد و سکه طرح جدید نیز به ۷۴۴ هزارتومان رسید. به گزارش خبرگزاری ایسنا،  تابلوی «خرید و فروش نداریم» در برخی مغازه‌ها به چشم می‌خورد. همچنین، محمد کشتی آرای، رئیس اتحادیه کشوری طلا و جواهرات گفته که وضعیت بازار طلا غیرقابل پیش بینی است.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، نوسانات بهای سکه امروز لحظه‌ای بوده است.




حمله «استاد تمساح» به سردار علایی

image
آیت‌الله مصباح یزدی در واکنش به مقاله «سردار علایی» در روزنامه اطلاعات گفت: «امروز کار کساني به جايي رسيده که روزي در جبهه ها پست مهمي داشتند زاويه باز کردند و با سابقه چند ساله در جبهه سردار و امير بودند اما در مقابل رهبري مقاله مي‌نويسند و بي‌ادبي مي‌کنند.» مصباح یزدی مقاله سردار علایی در روزنامه اطلاعات را «اثربخش‌تر» از کار «دشمن» خواند.
به گزارش «حوزه نیوز»، آیت‌الله مصباح یزدی  در ديدار جمعي از فعالان سياسي استان اصفهان، سردار علایی را «بی‌ادب» خواند و مقاله‌اش در روزنامه اطلاعات را «مقابله با رهبری» دانست.
آیت‌الله مصباح افزود: «اين مقاله در شرايطي نوشته شده که کار هيچ دشمن آمريکايي و کافر نمي‌توانست اين قدر اثر داشته باشد، اما يک سردار جبهه  اين کار را انجام داد و دشمنان را خوشحال نمود.»
مقاله ۱۹ دی سردار حسین علایی باعث ایجاد واکنش‌های بسیاری در میان شخصیت‌های تندروی نظام شده است. تا کنون گروه‌های زیادی با سردار علایی بعد از این تاریخ دیدار کرده‌اند و او نیز در نامه‌هایی جداگانه اعلام کرده که به «ولایت» پایبند است، اما ادامه حملات به این فرمانده سابق نیروی دریایی سپاه نشان از خشم زیاد اصول‌گرایان نزدیک به آیت الله خامنه‌ای دارد.



خاکستری؛ خاطرات دختری ۴ ساله از اوین

طرح: Cartoon Movement
imageخودنویس از این پس خاطرات دختری را منتشر می‌کند که وقتی چهارساله بود، به همراه پدر و مادرش بازداشت شده‌اش به زندان رفت...این اتفاق در دهه ۶۰ افتاده و اینک «کژال» فضای آن زمان را از نگاه دختری چهارساله بازگو می‌کند. کژال اما تنها نیست و کودکان بسیاری آن سال‌ها را در کنار مادران‌شان تجربه کرده‌اند...کژال ناخواسته در سن چهارسالگی، زندانی‌ای سیاسی شد که آزادانه در زندان می‌‌پلکید...
‎از قبل از ۴ سالگی خاطره چندانی ندارم جز چند تصویر مبهم از روزهایی که روی زانوهای بابا می نشستم و در تایپ اعلامیه با انگشت اشاره دست راست کمک می‌کردم‫.

‎گویا خانه‌مان در وسط‌های شهر بوده، من یادم است که طبقه آخر بودیم چون وقتی از بازی بچه‌ها بر می‌گشتیم سمت خانه، قطار می‌شدیم و من آخرین مسافر قطار بودم‫.‬ یادم هست که به رقص با ساز و نوای دسته‌های روزهای محرم بسیار علاقه‌مند بودم‫ و همینطور به «کالاسکا» (یا همان آلاسکای خودمان).‬

‎‫یادم هست که بابا برایم قصه‌ای گفت که آخرش قهرمان داستان، جادوگر بدجنس را می‌کشت و من همیشه آخر داستان می‌گفتم: «وایستا، وایستا» و می‌رفتم اتاق خودم و شمشیرم را بر می‌داشتم و سوار یک الاغ پشمالوی سبزی که داشتم (به جای اسب‌های متحرک امروزی) می‌شدم و خودم را لنگان لنگان به جادوگر بدجنس که بابا نقشش را بازی می‌کرد می‌رساندم و می‌کشتمش.

‎‫از میان اسباب‌بازی‌هایم، همین الاغ سبز که داغش هنوز به دلم مانده؛ یک مسلسل، یک شمشیر، درهای قابلمه مادرم که به عنوان سنج و برای رقاصی استفاده می‌شد، و یک عروسک با لباس و پستانک زرد را یادم است. عروسکی که در اوین دریده شد.

‎‫یادم هست که خانه ما دو اتاق داشت، از در که وارد می‌شدی، سمت چپ. سمت راست که وارد پذیرایی بزرگ و آشپزخانه‌ای دل‌باز بود و روبروی در ورودی، هال و دستشویی و حمام. راستی آن توالت قابل حمل کوچک قرمز رنگم که احساس مالکیت عجیبی نسبت به آن داشتم هم یادم است.

‎‫خرچسونه‌های چندش آور بدبو را هم یادم است.

‎آن شب اما یادم نیست چه غذایی داشتیم‫.‬ سفره وسط هال، یعنی درست روبرو در ورودی بر روی زمین پهن بود‫.‬ بابا داشت سالاد شیرازی درست می‌کرد که در زدند‫.‬ بابا دست‌هایش را شست و در را باز کرد‫.‬ یادم نیست که حمله کردند، زدند، یا مادرم جیغ کشید‫…‬

‎تصویری که در ذهنم است، تصویر کودکی است که به دلیل قد کوتاه خودش، و قدهای بلند افراد داخل خانه، با اخم و دلهره، به بالا نگاه می‌کند‫.‬ تصویری لرزان و محو‫.‬

‎یادم هست که به اتاقم رفتم‫.‬ اتاقی که بابا اعلامیه‌ها و ماشین تایپ را در آن جاسازی کرده بود‫.‬ و در میان اسباب بازی‌هایم، مسلسل اسباب بازی را برداشتم، و به سمت نزدیک‌ترین فردی که کنار من بود نشانه رفتم‫.‬ ترس طرف را احساس کردم‫.‬ ترسی که به عصبانیت و بعد به یک جور ترحم عصبانی همراه با خنده، که مثلا «دختر کو ندارد نشان از پدر» تبدیل شد‫.‬ به طرفم آمد‫.‬ مسلسل را از دستم کشید، و عروسک زردم را دستم داد‫.

‎دیگر چیزی یادم نیست‫.

‎فقط یادم است که مادر می‌پرسید که چه کسی آنها را به ساختمان راه داده‫…‬دوباره و سه باره و هزارباره‫…

‎یادم نیست که پدر را کی بردند و مارا چگونه بردند، تنها چیزی که بعد از این یادم می‌آید، دیوارهای آبی، و استخری با دیواره‌های آبی و خالی از آب بود که بعدها فهمیدم «کمیته مشترک» بوده است‫.‬

‎راستش مطمئن نیستم که دیوارها آبی بود یا سفید، اما رنگ آبی، بیشترین و غالب‌ترین رنگی است که یادم می‌آید‫.

‎مادرم مریض بود و گریه می‌کرد‫.‬ یادم هست که قرص‌هایش را برایش می‌آوردند‫.‬ نمی‌دانم چطور، اما من آزادانه در زندان می‌پلکیدم و روزنامه زندان‌بان‌ها را برای مادرم می‌بردم‫.

‎اسختر را به نظرم یکی از زندان‌بان‌ها به من نشان داد‫.‬ در پیاده‌روی که در زندان با هم داشتیم، کنار استخر نشست روی پاهایش، که هم قد من بشود‫.‬ من از صحنه، چشمان درشت دخترکی ریزنقش را یادم هست که ترسیده بود اما پناهی امن‌تر از دستان زندان‌بان نیافت‫.

‎سرد بود، سرد‫، پس آغوشی گرم‌تر از آغوش زندان‌بان هم نبود.

‎یادم نمی‌آید که چطور، کی و چگونه به اوین منتقل شدیم، فقط یادم است که دیوارها و فضا خاکستری بود‫ و دری بزرگ که برای رد شدن از آن باید پایم را بالا می‌آوردم، یا از روی برآمدگی می‌پریدم.

‎‫رنگ خاطراتم از این دوره خاکستری است، یا بهتر است بگویم که، رنگ خاکستری، غالب است، زیر که چند رنگ قرمز و نارنجی هم یادم است.‬

‎‫ورودم به اوین جالب نبود، عروسکم را به واقع دریدند که تویش چیزی نباشد. فکر می‌کنم که عروسک را به من برگرداندند. ولی دیگر از آن عروسک چیزی در خاطرم نیست. انگار که گفتم: «شما طفلی‌ها دلتان عروسک مرا می خواسته؟… ‬باشد، مال شما»‫…‬در اوین هم من به راحتی برای خودم می‌پلکیدم‫...‬
یادم می آید این حس که دوستم می‌داشتند...زندان‌بان‌ها و بازجوها...زن‌ها و مردها...مردم‌ها برایم میوه می‌آوردند و زن‌ها، غذاهای خودشان را که بهتر بود برای من. من موجود نحیفی بودم و بد غذا. یادم هست که موقع وعده‌های غذایی، که من لج می‌کردم و «عر» می‌زدم که نمی‌خورم، زندان‌بانی از پشت در به مادر می‌گفت، چشم‌بندش را بزند و بعد می‌آمد توی سلول ما، شروع می‌کرد سر مرا شیره مالیدن که غدا بخورم. شکلک در می‌آورد، قصه می‌‌گفت، شعر می‌خواند...یک بازی را کاملا به خاطر دارم. این بود؛ یک قطار داره میاد توی تونل گنده و قاشق غدا بود که به دهان من اخمالو وارد می‌شد...
یادم هست که یک روز زندان‌بانی، با یک روسری که شل بسته شده بود، و خیلی بلند بود و یک دامن خیلی خیلی بلند قرمز و صورت و بالاتنه‌ای که به خاطر ندارم، به دنبال همبازی برای من می‌گشت. به در یکی از سلول‌ها رفت. مادر آن سلول، دو دستی بچه‌اش را چسبیده بود و جیغ می‌زد که «نه! نه! نه!» و من دیدم و حس کردم که از پشت چشم‌بند، با نفر به من نگاه می‌کند. انگار جاسوسی بسیار کوچک دیده است. حس من، حس دردی فهم‌آلود بود. انگار قلبم شکست. و شاید از همان موقع تصمیم گرفتم، که هیچ دوست هم‌سن و سالی نداشته باشم.
باز هم یادم هست که از پایین، به آن قدهای بلند و عصبانی می‌نگریستم. یک بار هم به صورت آن کودک دیگر نگاه کردم. او هم دلش می‌خواست بازی کند. می‌دانم، حس، کردم، مطمئنم....
ادامه دارد





سایت «رها‌ پرس» وابسته به تیم احمدی‌نژاد خبر داد:

طرح شوم و هولناک سپاه علیه احمدی‌نژاد

سایت «رها‌پرس» از اجرای طرحی «شوم»٬ «هولناک» و «تاسف‌بار» از سوی سپاه پاسداران علیه محمود احمدی‌نژاد و دولت دهم خبر داد.
این سایت روز سه‌شنبه (۲۷ دی) در گزارشی از اجرای طرحی با عنوان اختصاری «ه» {هادیان بصیر} در یکی از ارگان‌های نظام {سپاه} خبر داده است.
آن‌طور که «رهاپرس» نوشته است٬ طرح مذکور پس از آنکه طیف «افراطی و مشکل‌دار» {حسین طائب٬ فرمانده اطلاعات سپاه} نبض حیاتی این ارگان {سپاه} را در اختیار گرفت٬ از اهداف خود منحرف شده است.
این سایت محافظه‌کار افزوده است: «این مجموعه {اطلاعات سپاه} مرکز اصلی اطلاعات و امنیت کشور را هدف نفوذ خود قرار داد و به صورتی غیرمتعارف منابع مورد نیاز را از مراکز اصلی آن خارج کرده است.»
پیش‌تر سایت توقیف شده «باکری آنلاین» پس از افزایش تنش‌ها میان علی خامنه‌ای و محمود احمدی‌نژاد بر سر وزیر اطلاعات٬ از نفوذ اداره اطلاعات سپاه در این وزارتخانه خبر داده بود.
این سایت نوشته بود مصلحی به بدنه وزارت اطلاعات بی‌اعتماد است٬ نیرو‌های سپاه را در این وزارتخانه به کار گرفته و حسین طائب «سرکرده باند مخالف دولت» در داخل و خارج وزارت اطلاعات است.
۹ ماه پس از انتشار این گزارش٬ دیگر سایت وابسته به تیم احمدی‌نژاد بدون آنکه نامی از سپاه و طائب ببرد٬ نوشته که آن‌ها اسناد و مدارک وزارت اطلاعات را «با کامیون» از این وزارتخانه خارج کرده‌اند.
در بخش دیگری از گزارش سایت «رها‌پرس» آمده که سه ماه پیش از این در یکی از شهرهای شمالی ایران٬ منتخبان طرح «هادیان بصیر» آموزش «ضد اغتشاش و نبرد شهری» دیده‌اند.
این سایت نوشته که «دشمن فرضی» در این آموزش‌ها و مانور‌های ضد اغتشاش٬ محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم‌مشایی بوده‌اند.
این سایت وابسته به تیم احمدی‌نژاد افزوده اسناد و مدارک دیگری از اقدامات سپاه علیه احمدی‌نژاد در اختیار دارد که در آینده منتشر خواهد کرد.




پایگاه اطلاع رسانی “مولوی عبدالحمید” راه اندازی شد

سحام نیوز: پایگاه رسمی اطلاع رسانی دفتر مولوی عبدالحمید، مدیر حوزه علمیه دارالعلوم و امام جمعه اهل سنت زاهدان آغاز به کار کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سنی آنلاین، سایت مذکور؛ اخبار، دیدگاه ها، بیانات و گزارش سفرهای مولوی عبدالحمید را به سه زبان «فارسی، عربی و انگلیسی» منتشر می نماید.
علاقه مندان می توانند برای دسترسی به این سایت به آدرس  www.abdolhamid.net مراجعه کنند.

پیام تبریک خاتمی به خالق جدایی نادر از سیمین: موفقیت سینمای نجیب و ارجمند ایران

سید محمد خاتمی به دنبال کسب افتخار اثر ارزنده سینمایی اصغر فرهادی، کارگردان فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین با صدور پیامی این موفقیت را که نشانه موفقیت سینمای نجیب و ارجمند ایران است به اصغر فرهادی و همکارانش و جامعه هنری ایران تبریک گفت.
به گزارش وبسایت سیدمحمد خاتمی، متن کامل این پیام را در ادامه بخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای اصغر فرهادی
اثر ارزنده سینمایی جناب عالی که مورد اقبال گسترده مخاطب خوب و فهیم ایرانی قرار گرفت و در عرصه بین المللی نیز مورد توجه و سبب کسب افتخار برای شما و کشور عزیزمان شد، نشانه موفقیت سینمای نجیب و ارجمند ما و ظرفیت والای فرهنگی ملت بزرگوار ایران است و بیان گر آن که آثار اصیل هنری مرزها را در می نوردد.
امیدوارم همواره شاهد ظهور آثار برجسته و برتر در همه زمینه ها و عرصه های فرهنگی، هنری و علمی باشیم.
به جناب عالی و همه همکاران عزیزتان و به اهالی محترم سینما و هنر کشور خسته نباشید و دست مریزاد می گویم.
سید محمد خاتمی
۲۶ /۱۰ /۱۳۹۰
فیلم سینمایی “جدایی نادر از سیمین” به نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی اصغر فرهادی و با هنر نمایی لیلا حاتمی، پیمان معادی، ساره بیات، شهاب حسینی و جمعی از بازیگران سینمای ایران که در سال ۱۳۸۹ در جشنواره فیلم فجر موفق به کسب ۵ سیمرغ بلورین و ۲ دیپلم افتخار شد، در جشنواره های بزرگ بین المللی نیز خوش درخشید. در کنار ده ها جایزه بین المللی از جشنواره های مختلف در سراسر دنیا و نیز نامزدی دریافت جایزه اسکار، جدایی نادر از سیمین موفق به کسب خرس طلایی جشنواره فیلم برلین به عنوان بهترین فیلم و جایزه گلدن گلوب برای بهترین فیلم خارجی شد.




گزارش کلمه از واکنش مردم به طرح اینترنت ملی

اینترنت پاک ملی؛ هیچ راهی بسته نیست، دست از حلقوم ما بردارید

گروه اجتماعی کلمه- زهره نقیبی

موضوع اینترنت این روزها بیش از همیشه در کشور داغ است.هم به واسطه قطعی و کندی سرعت و هم به دلیل “حلال ” شدن سایت ها و موتورهای جستجو گری که حکومت مدعی شده در مسیر آن گام برداشته تا به ” اینترنت ملی” برسد.
رضا تقی‌پور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گزارش داده شبکه اینترنت داخلی در ۶ استان آماده شده و در ۶ استان دیگر در حال آماده‌سازی است. او گفته است تا سه ماه نخست سال ۱۳۹۱ (تا پنج ماه آینده) فاز نخست شبکه اینترنت ملی ایران راه‌اندازی می‌شود.
حکومت که برای مقابله با مخالفان و منتقدان خود علاوه بر مسدود کردن هزاران سایت اینترنتی، در بسیاری از مواقع به قطع اینترنت یا کاهش سرعت آن اقدام کرده حالا از اجرایی شدن اینترنت ملی سخن می گوید.
در مورد اهداف و پیامدهای این طرح، امکان پیاده شدن آن و مسایل مرتبط با این موضوع نظر شما را جویا شدیم که در پی می آید.
بسیاری به محض شنیدن اینترنت ملی نام کره شمالی را بر زبان می آورند. نکته قابل توجه این است کمتر پرسش شونده ای است که از موضوع اینترنت ملی بی خبر باشد و وقتی در این مورد سوال می کنیم حرف ها و گلایه های زیادی برای گفتن دارند. برخی آن را یک بلوف می خوانند و برخی نگران از اجرایی شدن چنین طرحی هستند.برخی هم امیدوار چون با فرض قطعی دانستن این موضوع معتقدندهیچ راه بسته ای برای مردم وجود ندارد و روزنه های جایگزین را می توان یافت و دنبال کرد.

از اینترنت وحشت دارند
از یکی از کتابفروشی های شهر در حال خروج است که با او هم صحبت می شوم.می گویم اینترنت ملی و می گوید بگوییم پاک بهتر است.از نگاه اینها هر چه ما را به دیگر کشورها وصل می کند و ارتباط می دهد ، نجس است و حالا می خواهند همه مان را یک جا پاک کنند.به این طرح خوشبین نیستم و برای همه نگران ام.چون خودم چندماهی بیشتر میهمان کشورم نیستم که بخواهند من را مشمول پاک شدن کنند، اما برای مردم نگرانم.
وقتی از او در مورد اهداف چنین طرحی می پرسم، توضیح می دهد: ترس از ارتباط با دیگر کشورها.آگاه سازی.اطلاع رسانی و همین چیزهایی که همه ما می دانیم.
با این حال یکی دیگر از شهروندان می گوید: هنوز برای این موضوع تعریف بیرونی و علمی ندارند.اما براساس شایعات و گفته ها به معنای آن است که کلا آف لاین هستی . ادامه می دهد:یعنی با فاصله زمانی به اینترنت وصل می شوی، اطلاعات به سرور و اینترنت مرکزی می رود و یک سری سایت های مشخص که گفته می شود مشمول سایت های خارجی است، را امکان دسترسی نخواهند داد.
او ادامه می دهد:معضل اصلی ما قطع ارتباط علمی با جهان است و این ظلمی است که سالیان سال امکان رفع و حل آن وجود نخواهد داشت.
می خواهند راه های اطلاع رسانی را مسدود کنند
یکی از پرسش شوندگان هم معتقد است: هدف حکومت مسدود کردن راه های همبستگی و اطلاع رسانی است.او می گوید: اعتراض بدون آگاهی و همبستگی (هماهنگی) ممکن نیست که اینترنت هر دو اینها رو سهل کرده. بدون اینترنت کنترل افکار عمومی خیلی راحت تر است و امکان آگاه سازی عموم کمتر. بعلاوه هماهنگی هایی که از بیرون انجام میشود یا به صورت خودجوش از داخل برای اعتراضات یا اعتصابات هم مختل شده و هم اخبار به بیرون خیلی مشکلتر خواهد رسید. مثل کره شمالی!
۲۰دی ماه فرمانده نیروی انتظامی ایران از موتورهای جستجوی اینترنتی به عنوان ابزار جاسوسی نام برد و گفت باید از موتورهای جستجوگر داخلی به عنوان مراکز نگهداری اطلاعات در ایران استفاده شود.اسماعیل احمدی مقدم با بیان اینکه که “دلیلی ندارد افراد برای پرینت اطلاعات دانشگاه یا حساب بانکی خود، از موتورهای جستجوگر استفاده کنند و از خود ردی در دنیا به جا بگذارند.او راه‌اندازی اینترنت داخلی در ایران را زمینه‌ساز حفظ و ارتقای امنیت در ایران ارزیابی کرده است.
نکته دیگری که یکی از شهروندان آن را مورد اشاره قرار می دهد اشاره به این است که اگر واقعا توانایی قطع کردن اینترنت جهانی و جایگزین نمودن اینترنت ملی یا به اصطلاح خودشان ” اینترنت حلال ” را داشتند قوانین محدودکننده مختلف را اعمال نمی کردند.مثل قوانینی که قرار است برای کافی نت ها اجرایی کنند و یا همین ممنوعیت استفاده از فیلترینگ و دیگر محدودیت ها.اعمال این قوانین به معنای آن است که قدرت جایگزین کردن با آن را ندارند.
با یکی از کافی نت دارها در این مورد صحبت می کنم .می گوید:اجرای این طرح اصلا جای نگرانی ندارد.چون از لحاظ سیستم های اینترنتی خارج از مخابرات وارد شده که امکان دسترسی به آن وجود دارد.به هر حال هرمحدودیتی ایجاد کنند راه دیگری برای گشایش این وضع وجود دارد.البته این سیستم برای کافی نت ها قابل استفاده نیست و خانواده ها می توانند از آن بهره بگیرند.
موضوعی که یکی از کارشناسان این حوزه در مورد آن به ما توضیح می دهد:در صورت چنین اتفاقی راههای جایگزینی برای ایجاد ارتباط و تبادل اطلاعات بین مردم و یا داخل به بیرون و یا حتی اتصال به اینترنت وجود دارد. جا دارد که متخصصین در مورد گزینه اینترنت ماهواره ای بیشتر اطلاع رسانی کنند. برخی امکان نفوذ به این شبکه برای برقراری ارتباط امن و بدون سانسور را ممکن میدانند. امکان ارتباط دیجیتال یا حتی به اشتراک گذاشتن اینترنت و انتقال فایل از طریق خط تلفن وجود دارد و از سویی با استفاده از بلوتوث موبایل و نرم افزاری مبتنی بر جاوا (به عنوان نمونه) میتوان در محیط های عمومی مثل مترو یا دانشگاه یا ترافیک، شبکه های محلی برای چت یا انتقال داده ایجاد کرد. می توان با یک آنتن ساده wifi در آپارتمان یا محله شبکه محلی بیسیم ایجاد نمود. بعلاوه روشهای قدیمی تری نیز وجود دارند مثلا هر شخصی میتواند با یک پخش کننده fm فندکی در ماشین خود اقدام به پخش موسیقی, بیانیه ها یا اخبار کند.

مردم هیچ راهی را بسته نمی بینند
یکی از شهروندان با اعتراض به اجرای طرح اینترنت ملی می گوید:خیالشان خوش باشد که محدود می کنند.ایرانی باهوش است و همیشه راه جدیدی را کشف و خلق می کند.او ادامه می دهد:همین الان هم کارهای تحقیقاتی ما معطل مانده است.برای یک تحقیق به هر سایت که می رویم فیلتر است.بعد هم می گویند استفاده از فیلتر شکن جرم است.
شهروند دیگری به محض شنیدن نام” اینترنت ملی” ، نام ” خودروی ملی ” را بر زبان می آورد و این را هم مشابه آن می داند و با خنده می گوید:مگر همین خودروی ملی نبود که با بالا و پایین کردن و دزدیدن طرح دیگر کشورها به مدلی از خودرو رسید که جز خسارت نتیجه دیگری به همراه نداشت.او معتقد است که این موضوع جای نگرانی ندارد، چون کشور از دانش آن برخوردار نیست.
راه‌اندازی شبکه اینترنت ملی تحت عنوان “شبکه ملی اطلاعات”، اینترنت پاک اینترنت حلال و .. مدتهاست مورد توجه نهادهای مختلف حکومت قرار گرفته است که موضع شهروندان در این زمینه مثل اعمال سایر محدودیت ها و سانسورها منفی است.بااین حال فرمانده نیروی انتظامی ایران در واکنش به اعتراض مخالفان راه‌اندازی اینترنت ملی گفته است “استفاده از اینترنت ملی به معنای قطع ارتباط با جهان نیست و ما تعاملات خود را ادامه می‌دهیم.” او در حالی این اطمینان را داده که ضمن آن اضافه کرده است که اینترنت، محیط تهدیدات جدید است و پلیس از مواضع خود در این رابطه کوتاه نمی‌آید چون برای”حفظ اموال مردم دیگر نگهبانی پشت دیوار نیست و باید از سرورها و سیستم ها حفاظت کنیم.”
به اعتقاد برخی از کارشناسان این حوزه تنها مانع بر سر راه این کار این است که بسیاری از مراکز دولتی مانند بانکها، هواپیمایی ها، ادارات و شرکتهای خصوصی که پایگاه داده هایشان را به دلایلی مانند امنیت، قیمت، سرعت یا خدمات بهتر بر روی سرور هایی خارج از کشور پیاده کرده اند, مجبور به یافتن فضاهای داخلی برای اطلاعات خود هستند. به عنوان مثال میتوان اخلال هایی که در شبکه شرکت هواپیمایی ماهان یا بانک ملی طی چند ماه اخیر و بدیل تحریمها ایجاد شد را مثال زد. به عبارت دیگر حکومت با داخلی کردن سرورها دیگر عملا نیازی به اینترنت نخواهد داشت و میتواند هر مقدار که بخواهد آنرا کند یا کاملا قطع کند.
این کارشناس به کلمه می گوید: البته نام اینترنت اسم گذاری غلطی برای این سیستم است که در واقع آنرا باید شبکه ملی اطلاعات یا اینترانت ملی نامید و در واقع شبکه ای پهناور به وسعت ایران خواهد بود. به عنوان مثال بسیاری از کاربران اینترنت را در غالب یک شبکه در دانشگاه، اداره و یا کافی نت دریافت می کنند و احتمالا با شرایطی برخورد کرده اند که اینترنت قطع بوده ولی صفحات یا اطلاعاتی که داخل شبکه بودند کار میکرده اند.از آنجایی که اجرای چنین شبکه ای نیازمند کار پیچیده و کابل کشیهای فراوان نیست میتوان عدد رسمی شش ماه را به عنوان حداقل زمان ممکن برای ممکن شدن چنین پروژه ای را در نظر گرفت.
نگاه یکی از کاربران اینترنتی کشور هم این است که به هر حال در ایران وضعیت خوبی داریم و باید قدر آن را بدانیم.در کره شمالی که مردم اصلا حق خروج از کشور را هم ندارند.
دیگری نیز می گوید: با هر نوع محدود کردن مخالف هستم.باید دسترسی آزاد باشند.هر روز شاهد یک سری قوانین محدودکننده هستیم.او البته این طرح را در حد شایعه دانسته و ضمن آن گلایه دارد که چرا با طرح این سوالها به این شایعات دامن زده می شود.او اشاره می کند که تا اینترنت پاک بخواهد اجرایی شود ۵ سالی زمان نیاز است. می گوید اینترنت پاک نیاز به فراخوان به تمام سایت هایی دارد که به ایران سرویس می دهند که این تنها یک بخش آن است.بنابراین الان زود است که به آن پرداخته شود.
پرسش شونده ای هم این نکته را مورد اشاره قرار می دهد که با فرض آفلاین شدن شبکه دیگر کشورها، قابلیت های دیگری از طریق ماهواره و وایمکس برای استفاده از اینترنت وجود دارد .
باید فاتحه تحقیقات علمی را خواند
پاسخ یکی دیگر از شهروندان هم به محض شنیدن نام اینترنت پاک این است که این که دیگر خیلی مسخره است.
یکی از دانشجویان می گوید الان بحث روز دانشگاه شان مساله اینترنت ملی است.او می گوید همه نگران اند.این مساله همه جا پیچیده است.فقط به دنبال منزوی کردن کامل مردم هستند.او اشاره دارد که اینترنت ملی یک طرح ۱۰ ساله بوده است.
این دانشجو ضمن آن توضیح می دهد که شبکه اینترنت داخلی آنقدر قوی نیست که قابلیت اجرای چنین طرحی میسر باشد.به گفته او ، طرح این مساله بیشتر یک ژست برای شاخه و شانه کشیدن با دیگر کشورها ست که البته زورشان هم نمی رسد. همین الان هم هر سایت که برای کار تحقیقات مراجعه می کنیم فیلتر است، دنبال چه هستند برای ما هم روشن نیست. او اشاره دارد:با این حساب باید فاتحه تمام کارهای تحقیقاتی را خواند چون از نظر علمی ایران هنوز در سطح مناسبی نیست و ما را با آن بیچاره خواهند کرد.
هم دانشگاهی او هم وارد بحث شده و می گوید:فقط می توان گفت این توهین به یکایک ما ایرانی هاست.حالا بعد از ماهواره سراغ اینترنت آمده اند.
دیگری می گوید چطور به اینها بگوییم که دستتان را از حلقوم ما بردارید ،بگذارید زندگی مان را کنیم.
نگاه یکی از کابران اینترنت نیز این است که همه چیز در این کشور ممکن است. همینطوری که چندبار تا این لحظه در مواقع خطر اینترنت رو قطع کردند.
نمونه چنین طرحی را علاوه بر کره شمالی می توان در کوبا سراغ گرفت که با گذشت بیش از ۵۰ سال از انقلاب کوبا و استقرار دولت فیدل کاسترو و سپس برادرش رائول کاسترو که در ۲۰۰۸ با وعده اصلاحات بر سر کار آمد، ارتباط کوبا همچنان از نظر اجتماعی و سیاسی با دنیای خارج قطع است. این موضوع تنها به قوانین سخت‌گیرانه خروج از کشور برنمی‌گردد، بلکه وضعیت نامناسب اینترنت در این جزیره را نیز در برمی‌گیرد.
سرعت اینترنت در کوبا پایین است، اینترنت بسیار گران است، و از سوی دولت به شدت کنترل می‌شود. وقتی جیلیان یورک، فعال آزادی بیان، در گزارش سالیانه خود درباره وضعیت بلاگرهای جهان در ۲۰۱۱، در وب‌سایت الجزیره به اظهارات مقام‌های دولتی ایران درباره طرح موسوم به “اینترنت حلال” اشاره کرد، با تشریح وضعیت اینترنت در کوبا، این کشور را الگوی مقام‌های ایران خواند. کوبا دسترسی شهروندان را به وب‌سایت‌های خارجی مسدود کرده است. برای مثال در کوبا دسترسی به فیس‌بوک ممکن نیست. یک‌وب‌سایت با نام مشابه فیس‌بوک وجود دارد ولی اعضایش فقط از داخل جزیره هستند.



شورای عالی انقلاب فرهنگی، ریاست «فرهاد دانشجو» بر دانشگاه آزاد را تایید کرد

اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ریاست «فرهاد دانشجو» بر دانشگاه آزاد اسلامی رای اعتماد دادند.
به گزارش دانشجونیوز، مخبر دزفولی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از پایان جلسه امروز این شورا اعلام کرد که «فرهاد دانشجو» با رای قاطع اكثريت اعضاء به عنوان رييس جديد دانشگاه آزاد انتخاب شد. وی برادر «کامران دانشجو» وزیر علوم، تحقیقات و فناوری است.
ریاست این جلسه را محمود احمدی نژاد بر عهده داشت.
هاشمی رفسنجانی در اقلیت بود، جاسبی برکنار شد
چهارشنبه هفته گذشته، ٢١ دی ماه، جلسه هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی برای تعیین رییس جدید این دانشگاه، در حالی به پایان رسید که دو گروه مختلف، جمع بندی متفاوتی از این جلسه ارائه کردند.
در حالی که حجت الاسلام محمدیان نماینده ولی فقیه در دانشگاه های کشور اعلام کرده بود که "فرهاد دانشجو"، رییس دانشگاه تربیت مدرس، به عنوان رییس جدید این دانشگاه انتخاب شده است، عبدالله جاسبی اعلام کرد که جلسه بدون رسیدن به جمع بندی به پایان رسیده است.
جاسبی در پایان این جلسه به خبرنگاران گفته بود: "از طرف رئیس هیئت امنا اعلام شد که جلسه دوباره از سر گرفته شود اما آنها خودشان بدون آنکه از طرف هیئت امنا اعلام رای شود، رای دادند و گفتند رای ما "فرهاد دانشجو" است اما این موضوع مورد موافقت گروه دوم قرار نگرفت و چون توسط رئیس هیئت امنا اعلام نشد، عملا مسئله بدون رسیدن به یک جمع بندی قانونی پایان گرفت."
در حالی که ده نفر حاضر در جلسه تعیین رییس دانشگاه آزاد، به دو گروه پنج نفره حامیان هاشمی رفسنجانی و محمود احمدی نژاد تقسیم می شدند، به دلیل آنکه حق رای عبدالله جاسبی از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی سلب شده بود، نزدیکان محمود احمدی نژاد، علی رغم موافقت هاشمی رفسنجانی برای رای گیری، «فرهاد دانشجو» را با پنج رای به عنوان رییس جدید این دانشگاه برگزیده و به شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام نمودند.
دبیرخانه هیات امنای دانشگاه آزاد نیز پس از پایان جلسه با صدور اطلاعیه ای، تعیین رییس دانشگاه آزاد را غیر قانونی خوانده بود: "در اثناء مباحثات مذکور در مورد ضرورت یا عدم ضرورت حضور نامزدها که چند نفر از آنها برای حضور در جلسه هیئت امناء دعوت شده و منتظر حضور در جلسه بودند، برخی از اعضا بدون اینکه ریاست هیئات امناء اعلام رای کند، با نوشتن رای خود و تنظیم صورت جلسه از ادامه حضور سایر نامزدها در جلسه جلوگیری کردند و جلسه به شکل یکطرفه ای به بن بست کشیده شد که رئیس هیئت امناء اعلام کرد این نحوه اقدام غیر قانونی و فاقد اعتبار است زیرا باید پس از حضور نامزدها و اعلام مراتب رای گیری توسط رئیس هیئت امناء، اخذ رای انجام می شد. بدین ترتیب جلسه مورخ ٢١/١٠/٩٠ هیئت امناء دانشگاه آزاد اسلامی بدون نتیجه قانونی پایان یافت."
با وجود اختلاف نظر شدید بین اعضای حاضر در جلسه هیات امنا، به نظر می رسد با تایید انتخاب «فرهاد دانشجو» از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، عمر ریاست ٢٩ ساله عبدالله جاسبی در دانشگاه آزاد نیز به پایان رسیده است.




به شعور انسانها احترام بگذارید"مقاله قیام 19 دی" را من نوشته ام، بعضی دوست دارند هر مطلبی را که نمی پسندند، کار دشمن و یا ضد انقلاب بدانند.

برادر ارجمند جناب آقای حسین شریعتمداری

باسلام
گرچه بنا نداشتم پس از توضیحی که در روز اربعین حسینی(ع) در باره سوء برداشت از "مقاله قیام 19 دی" منتشر کردم، پاسخی به نوشته های مختلف از جمله نامه بعضی از دوستان و همرزمان دوره دفاع مقدس بدهم، ولی نمی توان به مطلب درج شده در روزنامه کیهان با عنوان "قطره دریاست اگر با دریاست" بی تفاوت بود. بنابراین نکاتی را به این شرح تقدیم می دارم:

1- این مقاله را من نوشته ام و دشمن و یا کسی آن را به من القا نکرده است. من از افرادی نیستم که دیکته دیگران را به صورت سفارشی بنویسم. متأسفانه بعضی دوست دارند هر مطلبی را که نمی پسندند، کار دشمن و یا ضد انقلاب بدانند.

2- بهتر است به شعور انسانها احترام گذاشته شود و افرادی را که مثل شما نمی اندیشند مهره یا شکار حریف نخوانید.

3- این یادداشت صرفا علیه رفتارهای خشن دیکتاتوری رژیم شاه است که سرانجام مردم ایران با انگیزه الهی، انقلاب اسلامی خود را از 15 خرداد 1342 در برابر این پادشاهی سفاک آغاز کردند و آن را در 22 بهمن 1357 به ثمر رساندند. طبیعی است که نوشتن و مخالفت با استبداد و دیکتاتوری نظام شاهنشاهی، مطلب موهنی نیست.

4- در مورد بکار بردن لفظ "کشته" برای شهدای فاجعه قم، لطفا به صحیفه نور مراجعه فرمائید تا ببینید حضرت امام خمینی چند بار از لفظ "کشته" برای شهدای انقلاب و جنگ استفاده کرده اند(صحیفه نور، جلد 1، ص 267).البته همیشه معتقدیم که: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله اموات بل احیاء عند ربهم یرزقون

5- امام خمینی به القاب و عناوین وابسته نبودند و خود می فرمایند: "اگر به من خدمتگزار بگویید بهتر از آن است که رهبر بگوئید". از سوی دیگر در آن سال ها، امام عزیز ما در بین مردم جهان، بیشتر به لقب زیبای آیت الله که نشانه الهی بودن او بود معروف بودند. لازم به ذکر است عنوان مقاله یاد شده "قیام 19 دی از نگاهی دیگر" می باشد که بیان کننده دیدگاه تاریخی این رویداد می باشد.

6- مسئله تغییر رژیم شاهنشاهی همیشه در نظر حضرت امام خمینی مطرح بوده است، ولی شعار سرنگونی شاه با گسترش سرکوب ها، آرام آرام در بین مردم مسلمان و هوشیار ایران توسعه یافت و خوشبختانه با قیام همگانی به رهبری حضرت امام خمینی رحمت الله علیه این حکومت فاسد برای همیشه از بین رفت.

7- من همیشه به پاسداری از انقلاب عظیم اسلامی ملت ایران که با تقدیم هزاران شهید عالی مقام، بساط دیکتاتوری و استبداد را برچید افتخار می کنم و همیشه بر روح امام عظیم الشأن امت درود می فرستم و یاد و راه او را در این ایام قیام بر ضد دیکتاتوری ها در جهان عرب زنده می دارم؛ مقاله 19 دی هم از این قاعده مستثنا نبوده و نباید آن را بیراهه قلمداد کرد.
در پایان توجه به این نکته ضروری است که توسعه تفکر اسلامی همچنان در مخالفت با ظلم و یاری از مظلومین است که تضمین می یابد. امام علی(ع) در آخرین وصیت خود می فرمایند:کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا یعنی دشمن ظالم و یار مظلوم باشید.

 منبع : بازتاب امروز




بي خبري مطلق از احسان هوشمند و ابراز نگراني شديد خانواده ویجرس:
خانواده احسان هوشمند با اعلام بي خبري مطلق از وضعیت وی، نسبت به شرایط او ابراز نگراني شديد کردند.
به گزارش جرس، احسان هوشمند با حمله چند مامور لباس شخصي ساعت 21 روز شنبه، هفدهم دي ماه در منزل مسکوني خود دستگير شد. اين عمل همراه با تهديد و خشونت فراوان و فيلم برداري از منزل و همسايگان اين فعال مدني بود.
از آن تاريخ، براي پيگيري دليل اين امر و مشخص شدن ارگان دستگير کننده، اعضاي خانواده به نهادهاي گوناگون مراجعات مکرر نموده اند ولي تاکنون اطلاعي از هوشمند، وضعيت پرونده، سازمان دستگير کننده، و همچنين سلامتيش بدست نياورده اند. در عين حال هيچ تماسي از نامبرده با خانواده حاصل نشده است. عدم پاسخگويي و بي توجهي به حقوق انساني و قانوني، موجب نگراني شديد اعضاي خانواده شده است.





صدور حکم اعدام برای ۲ شهروند کرد دیگر در ایران

منابع حقوق بشری گزارش داده اند که علی و حبیب افشاری، دو شهروند اهل مهاباد از طرف دادگاه انقلاب این شهر به اعدام محکوم شدند.
به گزارش موکریان، از رسانه های نزدیک به فعالان کرد، دو شهروند مهابادی به نام های علی و حبیب افشاری که حدود یک سال است در بازداشت بسر می برند به اتهام محاربه از طریق فعالیت تبلیغی و عضویت در یک حزب مخالف نظام از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اعدام محکوم شدند.
صبح امروز حکم اعدام به این دو زندانی که هم اکنون در زندان ارومیه به سر می برند ابلاغ شده و در حکم ابلاغی ۲۰ روز به متهمین مهلت داده شده است که به حکم صادره اعتراض نمایند.
شایان ذکر است وکیل حبیب افشاری در پی تماس خسرو کردپور مدیر آژانس خبری موکریان با وی، صدور حکم اعدام برای موکلش حبیب افشاری را تأیید و اعلام نموده در فرصت قانونی به حکم صادره اعتراض می نماید.




با فعالیت موقت خانه سینما موافقت نشد

خبرگزاری هرانا - مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی دیوان عدالت اداری از ابلاغ دادخواست خانه سینما به وزارت ارشاد خبر داد و گفت: این وزارتخانه یک ماه فرصت دارد لایحه دفاعیه خود را به شعبه ارسال کند.
علی اکبر بختیاری در گفتگو با خبرنگار مهر، در تشریح روند رسیدگی به پرونده انحلال خانه سینما، گفت: پس از تصمیم وزارت ارشاد در خصوص انحلال خانه سینما، اعضای هیئت مدیره آنجا شکایتی را در دیوان عدالت اداری کشور مطرح کردند که برای رسیدگی به یکی از شعب ارجاع شد. خواسته شاکی در پرونده صدور دستور موقت عدم اجرای این تصمیم وزارت ارشاد و سپس ابطال آن بود.
وی افزود: شعبه دیوان عدالت اداری خواسته شاکی در خصوص صدور دستور موقت را موجه ندانسته و آن را رد کرد. در ادامه بحث رسیدگی در ماهیت امر که همان ابطال تصمیم وزارت ارشاد است در دستور کار قرار گرفت که تصمیم گیری در این زمینه نیاز به زمان دارد.
بختیاری تاکید کرد: دادخواست خانه سینما برای وزارت ارشاد ابلاغ شده است که آنها یک ماه فرصت دارند پس از دریافت آن لایحه دفاعیه خود را به شعبه ارسال کنند که پس از وصول لایحه دفاعیه و فراهم بودن سایر شرایط قاضی پرونده در این خصوص تصمیم گیری می کند.
وی تاکید کرد: در حال حاضر تصمیم وزارت ارشاد به قوت خود باقیست و باید توجه داشت آرای دیوان عدالت اداری با توجه به قانون حاکم قطعی است.