وزیر دفاع اسرائیل: درحال حاضر حمله به ایران در دستور کار نیست
وزیر دفاع اسرائیل، روز پنج شنبه، در گفتگو با رادیوی سراسری اسرائیل گفت که در «حال حاضر» قصد حمله به تأسیسات هسته ای ایران را نداریم. وی در عین حال تأکید کرد که در صورتیکه ضرورتی وجود نداشته باشد، نباید به سراغ جنگ و درگیری رفت.
"ایهود باراک"، وزیر دفاع اسرائیل، روز پنج شنبه گفت: «در حال حاضر» حمله به تاسیسات هسته ای ایران در دستور کار قرار ندارد.
"ایهود باراک" در خصوص مواضع اسرائیل در قبال ایران گفت: مواضع ما در سه زمینه تغییر نکرده است؛ یک ایران هسته ای غیرقابل پذیرش است؛ ما قصد داریم این برنامه را متوقف کنیم و تمامی گزینه ها بر روی میز قرار دارد.
وزیر دفاع اسرائیل در ادامه خاطرنشان کرد که به رغم ادعاهای نادرست تهران مبنی بر فعالیت های هسته ای ایران در چارچوب اهداف صلح آمیز هسته ای، گزارش اخیر آژانس بین المللی انرژی اتمی تمامی شبهات غرب در خصوص برنامه هسته ای ایران را برطرف نمود.
آقای "باراک"، در خصوص تأثیر درگیری احتمالی میان اسرائیل و ایران گفت: جنگ، یک پیک نیک نیست و با یادآوری آنچه که در سال ١٩٩١ رخ داد، متذکر شد که در جریان جنگ خلیج فارس، عراق حدود ٤٠ موشک به سوی اسرائیل پرتاب کرد که تنها یک کشته برجای گذاشت. در مواجهه با چنین شرایطی، اگر اسرائیل مجبور به واکنش شود، مادامی که مردم در خانه هایشان باشند، ما درحد 50000، 5000 یا 500 کشته نیز نخواهیم داشت.
وزیر دفاع اسرائیل در پاسخ به پرسش تفاوت های احتمالی میان رویکردهای ایالات متحده آمریکا و اسرائیل علیه ایران گفت دولت اسرائیل در نهایت بهترین تصمیمات را اتخاذ خواهد کرد.
"باراک" تأکید کرد که باید این نکته درک شود که اسرائیل یک کشور مستقل است و دولت، ارتش و سرویس های امنیتی تنها مسئول حفظ امنیت و موجودیت اسرائیل هستند.
وزیر دفاع اسرائیل همچنین از حوادث و انفجارهای اخیر در تأسیسات هسته ای و نظامی ایران ابراز خرسندی کرد. وی همچنین واکنش لندن در برابر بحران های ایجاد شده در تهران را نیز مورد قدردانی قرار داد و ابراز امیدواری کرد که دیگر کشورهای اروپائی نیز با چنین قاطعیتی با جمهوری اسلامی برخورد نمایند.
ترمیم ویرانی های ناشی از انفجار در پادگان سپاه مستلزم زمانی طولانی است
به باور یک مرکز تحقیقاتی در آمریکا، انفجاری که اخیراً در یکی از پادگان های متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در نزدیکی کرج روی داد تأسیسات این پادگان را نابود کرده است و بازسازی آن به زمانی به مراتب بیش از آن که سپاه پاسداران اعلام کرده است نیاز خواهد داشت.
در عکس های گرفته شده به وسیلۀ ماهواره که از سوی "موسسۀ علوم و امنیت بین المللی" (ISIS)* انتشار یافته است پادگانی که در آن انفجار روی دارد و به مرگ سی و شش کشته منجر شد به کلی ویران شده است.
"پل برنان"*، یکی از پژوهشگران این مرکز گفت مجموعۀ تأسیسات این پادگان از بین رفته است.
"پل برنان" افزود نیمی از بناها نابود شده و از نیم دیگر نیز جز اسکلتی بر جای نمانده است. پژوهشگر آمریکائی که با خبرگزاری فرانسه در واشنگتن سخن می گفت بر این نکته تأکید کرد که از نظر او، نابودی این تأسیسات یک نابودی «کامل و پیچیده» است.
سردار حسن مقدم که از او به عنوان پدر برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی ایران یاد شده است یکی از کشته شدگان در جریان این انفجار بود.
در پی این انفجار سردار پاسدار حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد سردار حسن مقدم در پادگان یاد شده سرگرم تجربیاتی بر روی «تولید محصولی» بود که می تواند علیه اسرائیل و آمریکا مورد استفاده قرار گیرد.
فیروز آبادی مدعی شد که انفجار و کشته شدن سردار مقدم تحقق طرح او را تنها دو هفته به عقب انداخته است.
"پل برنان" ضمن بیان این که تصادفی بودن این انفجار می تواند محتمل باشد گفت: بازسازی ویرانی به زمانی به مراتب بیش از «دو هفته» نیاز دارد.
مقامات جمهوری اسلامی ایران انفجار در این پادگان را با اصرار «تصادفی» دانسته اند اما برخی از رسانه های خارج از ایران، از احتمال دست داشتن سرویس ها ی اطلاعاتی اسرائیل در آن سخن گفته اند.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، ضمن ابراز خرسندی از این انفجار ابرباز امیدواری کرده بود که در آینده رویداد های مشابه آن در ایران بیشتر روی دهد.
*Institute for Science and International Security
*Paul Brenan
"پل برنان"*، یکی از پژوهشگران این مرکز گفت مجموعۀ تأسیسات این پادگان از بین رفته است.
"پل برنان" افزود نیمی از بناها نابود شده و از نیم دیگر نیز جز اسکلتی بر جای نمانده است. پژوهشگر آمریکائی که با خبرگزاری فرانسه در واشنگتن سخن می گفت بر این نکته تأکید کرد که از نظر او، نابودی این تأسیسات یک نابودی «کامل و پیچیده» است.
سردار حسن مقدم که از او به عنوان پدر برنامۀ موشکی جمهوری اسلامی ایران یاد شده است یکی از کشته شدگان در جریان این انفجار بود.
در پی این انفجار سردار پاسدار حسن فیروزآبادی، رئیس ستاد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، اعلام کرد سردار حسن مقدم در پادگان یاد شده سرگرم تجربیاتی بر روی «تولید محصولی» بود که می تواند علیه اسرائیل و آمریکا مورد استفاده قرار گیرد.
فیروز آبادی مدعی شد که انفجار و کشته شدن سردار مقدم تحقق طرح او را تنها دو هفته به عقب انداخته است.
"پل برنان" ضمن بیان این که تصادفی بودن این انفجار می تواند محتمل باشد گفت: بازسازی ویرانی به زمانی به مراتب بیش از «دو هفته» نیاز دارد.
مقامات جمهوری اسلامی ایران انفجار در این پادگان را با اصرار «تصادفی» دانسته اند اما برخی از رسانه های خارج از ایران، از احتمال دست داشتن سرویس ها ی اطلاعاتی اسرائیل در آن سخن گفته اند.
اهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، ضمن ابراز خرسندی از این انفجار ابرباز امیدواری کرده بود که در آینده رویداد های مشابه آن در ایران بیشتر روی دهد.
*Institute for Science and International Security
*Paul Brenan
اتحادیه اروپا ۱۸۰ فرد و شرکت ایرانی را مشمول تحریم کرد
وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا در نشستی در بروکسل گسترش تحریم های این اتحادیه به ۱۴۱ شرکت و ۳۹ شخص ایرانی را تصویب کردند.
تحریم های جدید به دلیل خودداری مسئولان حکومت ایران از توقف فعالیت های حساس هسته ای این کشور اعمال شده است.وزرای حاضر در نشست بروکسل همچنین توافق کرده اند که گفت و گو در مورد اعمال تحریم علیه بخش های مالی، حمل و نقل و انرژی ایران را ادامه دهند.
پیش تر دولت های فرانسه و بریتانیا اعلام کرده بودند که پیشنهاد تحریم خرید نفت از ایران را در این نشست مطرح خواهند کرد.
کسری ناجی، خبرنگار اعزامی بیبیسی فارسی به بروکسل می گوید که حملات دو روز پیش به سفارتخانه و اقامتگاه دیپلمات های بریتانیا در تهران تأثیر ناخوشایندی بر حاضران در نشست داشته است.
با این حال ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا تأکید کرده است که تحریم های امروز مربوط به برنامه اتمی ایران است و ربطی به حمله به سفارت ندارد.
رئیس مجلس ایران می گوید که در جلسه سران قوا درباره چگونگی رسیدگی به پرونده فساد مالی، یکی از نظرات مطرح شده برکناری وزیر اقتصاد بود که افکار عمومی آن را می پذیرفت.
به گزارش خبرآنلاین، علی لاریجانی، رئیس مجلس ایران روز چهارشنبه نهم آذر ( ۳۰ نوامبر) گفت: "خود این سه هزار میلیارد یک شوک بزرگ بود. اگر دولت می پذیرفت که وزیر اقتصاد را برکنار کند هزینه کمتر می شد."او روشن نکرده است که پیشنهاد برکناری وزیر اقتصاد توسط کدام یک از سران قوا مطرح شده است.
رئیس جمهوری، رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه ایران در جلساتی که گاه با پوشش خبری برگزار می شود، مسائل حکومتی را بررسی و در مورد آنها تصمیم گیری می کنند.
آقای لاریجانی در مورد استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس گفت: "هزینه های استیضاح یک چالش جدید ایجاد کرده بود. لذا سبک و سنگین کردیم و دیدیم می شود این هزینه ها را زیاد نکرد. وزیر اقتصاد هم آمد و گفت که اگر قصوری شده من عذر می خواهم."
استیضاح آقای حسینی به ماجرای اختلاس چند هزار میلیارد تومانی از شبکه بانکی ارتباط داشت و نمایندگان استیضاح کننده، وزیر دارایی را به کوتاهی در شناسایی و پیشگیری از این اختلاس متهم کرده بودند.
در جریان این استیضاح محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران گفت که استیضاح لزوما به معنی اقدام برای برکناری وزیر نیست بلکه ممکن است هدف از آن، توضیح خواستن باشد و افزود که سئوالاتی مطرح شده که باید به آنها پاسخ داده شود و اسناد و مدارکی است که باید ارائه شود.
آقای احمدی نژاد در سخنان خود از فعالیت آقای حسینی در وزارت اقتصاد و دارایی ستایش کرد و گفت که وی "از بهترین وزرای اقتصاد کشور است."
در ماجرای "اختلاس بزرگ بانکی"، ظاهرا یک شرکت خصوصی به نام شرکت توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا توانست با سوء استفاده از تسهیلات بانکی، چند هزار میلیارد تومان را دریافت کند.
به گفته مقامات قضایی، پرونده این ماجرا در حال حاضر در دست بررسی است و گاه به گاه، دادستان کل کشور و مسئول پیگیری این پرونده، گزارش هایی را از نحوه پیشرفت کار ارائه می دهد هر چند به دستور آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، رسانه های همگانی از پیگیری و انتشار گزارش های مستقل در این زمینه منع شده اند.
حمله به سفارت، با کدام انگیزه و کدام نتیجه؟
حمله "دانشجویان" بسیجی به سفارت بریتانیا راه صدساله را یکشبه هموار کرد و ایران را در انزوایی قرار داد که در ۳۲ سال حیات نظام جمهوری اسلامی نمونه نداشته است؛ انزوایی از دورن و بیرون.
به باور ناظران سیاسی، نسبت به این اقدام در میان مسئولان حکومتی نیز اتفاق نظر وجود ندارد. اقدامی که در کمتر از ۲۴ ساعت محکومیت شورای امنیت سازمان ملل را در پی داشت و این تازه اول کار است.
پس از اتهام ترور سفیر عربستان سعودی، راه برای فشار بیش از پیش به ایران هموار شده است. هماکنون تحریم بانک مرکزی ایران و صادرات نفتی جمهوری اسلامی به موضوع نشستها و رایزنیهای سران اروپا و آمریکا تبدیل شده و این پرسش مطرح است که آیا امکان دارد که ادامه این روند به جنگ منتهی شود؟
برخی معقتدند این حکومت تنها با ایجاد "فضای جنگی" قادر به ادامه حیات خواهد بود و اینگونه حرکات را برای ایجاد چنین فضایی دامن میزند.
گروهی بر این باورند که دستکم بخشی از رهبران جمهوری اسلامی نه "فضای جنگی" که خود جنگ را میخواهند، زیرا در همه عرصهها شکست خوردهاند.
دستهای دیگر این اقدام را به حساب بیخردی و ضعف حکومت میگذارند و بعضیها هم حرکات بحرانزایی نظیر حمله به سفارت بریتانیا را دورخیزی دیگر برای حذف بخشی از رقبا از مدار قدرت ارزیابی میکنند.
رفتار هیجانی و از سر ترس
حسین علیزاده، معاون سابق سفیر ایران در فنلاند به دویچهوله میگوید، جمهوری اسلامی بارها دست به چنین حملاتی زده است، به سفارت آمریکا، هلند، عربستان سعودی و چند مورد دیگر. اما این اقدام اینبار یک حرکت هیجانی و از سر ترس است.
حسین علیزاده پس از تصویب طرح کاهش مناسبات با بریتانیا در مجلس ایران در مقالهای نوشته بود «جمهوری اسلامی فراتر از لفاظیهای تهی» نمیرود و «جرأت توسل به مقابلهبهمثل را در عرصه ديپلماسی برای خود نمیبيند».
وی اکنون معتقد است، «ترس از اینکه تحریم بانک مرکزی از سوی بریتانیا سرمشقی برای سایر کشورها شود، زمینهساز چنین اقداماتی است». به باور او در این میان اختلاف میان جناحهای حکومت نقشی ندارد و «این حمله را باید پای کلیت جمهوری اسلامی گذاشت، نه به پای بخشی از حاکمیت».
او تاکید میکند که با این حال رفتار رسمی جمهوری اسلامی، «رفتاری ضعیف است که تا حد ممکن بریتانیا را تحریک نکند»، اما در ورای این رفتار رسمی با استفاده از گروههای فشار که نام دانشجو بر آنها گذاشته، میخواهد این کشور را «گوشمالی دهد».
آقای علیزاده این تحلیل را که رهبران جمهوری اسلامی خواهان برافروخته شدن یک جنگ هستند، درست میداند و میگوید «آنها بدین وسیله خواهند توانست اپوزیسیون قوی را که در داخل کشور شکل گرفته، به شدت سرکوب، بلکه سربه نیست کنند و از توان تخریبی گروههای افراطی که در سرتاسر دنیا دارند، استفاده کنند.»
مرحلهای دیگر در حذفهای جناحی
فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی مقیم لندن بر این باور است که حمله به سفارت بریتانیا با الهام از اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ صورت گرفته است. البته با هدفی مشابه، اما پیامدها و تاثیرات کاملا متفاوت.
به عقیده او جمهوری اسلامی هرگاه قصد حذف یک بخش از رقبا را دارد، دست به حرکاتی بحرانزا میزند: «حمله به سفارت آمریکا برای حذف بازرگان و لیبرالها از حکومت بود، کشتار سال ۶۷ برای حذف منتظری بود و حالا هم حمله به سفارت بریتانیا برای تسویه حساب با احمدینژاد و یارانش است.»
او معتقد است که این احتمال وجود دارد که «مسائل داخلی حکومت به قدری حاد شده باشد که خود را در این عمل بازتاب میدهد. لذا قبل از اینکه ما فکر کنیم در ایران اجماعی در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران حول این مسئله وجود دارد، باید به این توجه کنیم که چرا واکنشهای متضاد یا متناقض یا متفاوت از درون جمهوری اسلامی ایران بیرون میآید و چه نیازی جمهوری اسلامی ایران را به تعرض این چنینی واداشته است.»
فرخ نگهدار تاکید میکند که علت هرچه باشد، تحلیلهای «بسیار تنگ نظرانه و بسیار کوتاهمدت» عامل دست زدن به یک «چنین فاجعهای» است:«امروز آقای لاریجانی ظاهراً روی خط اول "مقابله با استکبار جهانی" خود را قرار داده و سعی بسیار میکند که خود را محبوب رهبر کند و تمام مواضع قدرت را هم در دست گیرد. حال تا چه حد شانس بُرد داشته باشد، این مسئلهای است که باید کمی جلو برویم تا قضایا روشنتر شود.»
به باور ناظران سیاسی، نسبت به این اقدام در میان مسئولان حکومتی نیز اتفاق نظر وجود ندارد. اقدامی که در کمتر از ۲۴ ساعت محکومیت شورای امنیت سازمان ملل را در پی داشت و این تازه اول کار است.
پس از اتهام ترور سفیر عربستان سعودی، راه برای فشار بیش از پیش به ایران هموار شده است. هماکنون تحریم بانک مرکزی ایران و صادرات نفتی جمهوری اسلامی به موضوع نشستها و رایزنیهای سران اروپا و آمریکا تبدیل شده و این پرسش مطرح است که آیا امکان دارد که ادامه این روند به جنگ منتهی شود؟
برخی معقتدند این حکومت تنها با ایجاد "فضای جنگی" قادر به ادامه حیات خواهد بود و اینگونه حرکات را برای ایجاد چنین فضایی دامن میزند.
گروهی بر این باورند که دستکم بخشی از رهبران جمهوری اسلامی نه "فضای جنگی" که خود جنگ را میخواهند، زیرا در همه عرصهها شکست خوردهاند.
دستهای دیگر این اقدام را به حساب بیخردی و ضعف حکومت میگذارند و بعضیها هم حرکات بحرانزایی نظیر حمله به سفارت بریتانیا را دورخیزی دیگر برای حذف بخشی از رقبا از مدار قدرت ارزیابی میکنند.
رفتار هیجانی و از سر ترس
حسین علیزاده، معاون سابق سفیر ایران در فنلاند به دویچهوله میگوید، جمهوری اسلامی بارها دست به چنین حملاتی زده است، به سفارت آمریکا، هلند، عربستان سعودی و چند مورد دیگر. اما این اقدام اینبار یک حرکت هیجانی و از سر ترس است.
حسین علیزاده پس از تصویب طرح کاهش مناسبات با بریتانیا در مجلس ایران در مقالهای نوشته بود «جمهوری اسلامی فراتر از لفاظیهای تهی» نمیرود و «جرأت توسل به مقابلهبهمثل را در عرصه ديپلماسی برای خود نمیبيند».
وی اکنون معتقد است، «ترس از اینکه تحریم بانک مرکزی از سوی بریتانیا سرمشقی برای سایر کشورها شود، زمینهساز چنین اقداماتی است». به باور او در این میان اختلاف میان جناحهای حکومت نقشی ندارد و «این حمله را باید پای کلیت جمهوری اسلامی گذاشت، نه به پای بخشی از حاکمیت».
او تاکید میکند که با این حال رفتار رسمی جمهوری اسلامی، «رفتاری ضعیف است که تا حد ممکن بریتانیا را تحریک نکند»، اما در ورای این رفتار رسمی با استفاده از گروههای فشار که نام دانشجو بر آنها گذاشته، میخواهد این کشور را «گوشمالی دهد».
آقای علیزاده این تحلیل را که رهبران جمهوری اسلامی خواهان برافروخته شدن یک جنگ هستند، درست میداند و میگوید «آنها بدین وسیله خواهند توانست اپوزیسیون قوی را که در داخل کشور شکل گرفته، به شدت سرکوب، بلکه سربه نیست کنند و از توان تخریبی گروههای افراطی که در سرتاسر دنیا دارند، استفاده کنند.»
مرحلهای دیگر در حذفهای جناحی
فرخ نگهدار، تحلیلگر سیاسی مقیم لندن بر این باور است که حمله به سفارت بریتانیا با الهام از اشغال سفارت آمریکا در سال ۵۸ صورت گرفته است. البته با هدفی مشابه، اما پیامدها و تاثیرات کاملا متفاوت.
به عقیده او جمهوری اسلامی هرگاه قصد حذف یک بخش از رقبا را دارد، دست به حرکاتی بحرانزا میزند: «حمله به سفارت آمریکا برای حذف بازرگان و لیبرالها از حکومت بود، کشتار سال ۶۷ برای حذف منتظری بود و حالا هم حمله به سفارت بریتانیا برای تسویه حساب با احمدینژاد و یارانش است.»
او معتقد است که این احتمال وجود دارد که «مسائل داخلی حکومت به قدری حاد شده باشد که خود را در این عمل بازتاب میدهد. لذا قبل از اینکه ما فکر کنیم در ایران اجماعی در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران حول این مسئله وجود دارد، باید به این توجه کنیم که چرا واکنشهای متضاد یا متناقض یا متفاوت از درون جمهوری اسلامی ایران بیرون میآید و چه نیازی جمهوری اسلامی ایران را به تعرض این چنینی واداشته است.»
فرخ نگهدار تاکید میکند که علت هرچه باشد، تحلیلهای «بسیار تنگ نظرانه و بسیار کوتاهمدت» عامل دست زدن به یک «چنین فاجعهای» است:«امروز آقای لاریجانی ظاهراً روی خط اول "مقابله با استکبار جهانی" خود را قرار داده و سعی بسیار میکند که خود را محبوب رهبر کند و تمام مواضع قدرت را هم در دست گیرد. حال تا چه حد شانس بُرد داشته باشد، این مسئلهای است که باید کمی جلو برویم تا قضایا روشنتر شود.»
گالری عکس: حمله به سفارت بریتانیا در تهران
«بیعقلی تا جایی که غرب را بترساند»
حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان به دویچهوله میگوید که پیدا کردن یک انگیزه عقلانی برای این کار بهغایت دشوار است و اتفاقا این همانچیزی است که جمهوری اسلامی روی آن حساب باز کرده است.
او به موضعگیریهای پس از این ماجرا در بین دستاندکاران حکومت اشاره میکند که به نوعی میخواهند به غرب نشان دهند «باید از رفتار غیرعقلانی ایران نگران باشد» و فکر میکنند «قاعدتاً همین رفتار غیرعقلایی ایران است که تاکنون بازدارندهی حملهی غرب به ایران بوده است».
این تحلیلگر سیاسی میافزاید «بنابراین سیاست آقای خامنهای بر مبنای "تهدید در مقابل تهدید" ، دستورالعملی است که جمهوری اسلامی را در موقعیتی قرار میدهد که کشورهای غربی نتوانند به آن حمله کنند. البته این استدلال سخیف از بنیان پایش میلنگد و ممکن است که مثلاً غرب به اندازهای که جمهوری اسلامی توقع دارد از این رفتار غیرعقلایی نترسد و این استراتژی جمهوری اسلامی کشور ما را دستخوش یک جنگ ویرانگر کند.»
مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی مقیم نیویورک نیز به هزینه سنگینی اشاره میکند که این رفتار «غیرخردمندانه» به بار میآورد. او میگوید: «ایران بهای هنگفتی برای این مسئله خواهد پرداخت. هنوز داستان تسخیر سفارت آمریکا یادمان نرفته است و فکر میکنم این قطع رابطه به شدت گرفتن تحریمها، کم شدن توریستها و خلاصه مشکلات بسیار عدیدهای برای ایران میانجامد. ولی فکر میکنم بههرحال این جریمهای است که باید ایران بپردازد تا آنها متوجه شوند که نمیشود عرف روابط بینالملل را به این سادگی زیرپا گذاشت. آدم واقعاً در خردمندی دولت ایران برای این که اجازهی بدهد که چنین چیزی انجام شود، شک میکند.»
محمدرضا جلیلی از انستیتوی مطالعات بینالملل دانشگاه ژنو نیز این رفتار را ناشی از ادامه حرکت در مسیری میداند که اکنون دیگر قابل برگشت نیست. او معقتد است «چون این حکومت به سئوالهای اساسی توسعه و پیشرفت نمیتواند پاسخ دهد، بحرانهای داخلی مصنوعی ایجاد میکند تا هم سر مردم را گرم کند و هم به خود تا حدودی مشروعیت دهد. چون مشروعیت دموکراتیک ندارد و مورد انتقاد گروه کثیری از مردم کشور است. این حالتها را میتوانید مثلاً در حکومت آقای چاوز در ونزوئلا نیز ببینید.»
جنگ انگيزهی حمله به سفارت بریتانیا
علی کشتگر تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس در مقالهای به ارزیابی انگیزه «خامنهای از اشغال سفارت بریتانیا» پرداخته و معتقد است که آیتالله خامنهای در سه پروژهای که همه اعتبار خود را در سالهای گذشته صرف آن کرده بود و شخصأ مسئوليت پيشبرد آن را برعهده داشت شکست خورده است». وی میگوید این سه پروژه «انسجام رژیم»، «پروژه هستهای» و «سیاست منطقهای» است.
او نتیجه میگیرد که «خامنهای يا بايد پيشنهادات خاتمی را بپذيرد و يا با لجبازی به راه خود ادامه دهد. در اين صورت بمباران تأسيسات اتمی ايران برای او و رژيم غرق در بحران او نعمتی است» و «برکات» بسیاری برایاو خواهد داشت.
به عقیده آقای کشتگر، علی خامنهای با توسل به حمله به سفارت بریتانیا «دست به قمار خطرناکی زده است. قماری که با اوجگيری تنش ميان جمهوری اسلامی و قدرتهای غربی آغاز میشود و میتواند به مداخله نظامی در ايران بيانجامد. خامنهای اما از تهديد و حتی مداخله نظامی در حد حمله هوايی غرب به تاسيسات اتمی ايران استقبال میکند.»
«بیعقلی تا جایی که غرب را بترساند»
حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان به دویچهوله میگوید که پیدا کردن یک انگیزه عقلانی برای این کار بهغایت دشوار است و اتفاقا این همانچیزی است که جمهوری اسلامی روی آن حساب باز کرده است.
او به موضعگیریهای پس از این ماجرا در بین دستاندکاران حکومت اشاره میکند که به نوعی میخواهند به غرب نشان دهند «باید از رفتار غیرعقلانی ایران نگران باشد» و فکر میکنند «قاعدتاً همین رفتار غیرعقلایی ایران است که تاکنون بازدارندهی حملهی غرب به ایران بوده است».
این تحلیلگر سیاسی میافزاید «بنابراین سیاست آقای خامنهای بر مبنای "تهدید در مقابل تهدید" ، دستورالعملی است که جمهوری اسلامی را در موقعیتی قرار میدهد که کشورهای غربی نتوانند به آن حمله کنند. البته این استدلال سخیف از بنیان پایش میلنگد و ممکن است که مثلاً غرب به اندازهای که جمهوری اسلامی توقع دارد از این رفتار غیرعقلایی نترسد و این استراتژی جمهوری اسلامی کشور ما را دستخوش یک جنگ ویرانگر کند.»
مهرزاد بروجردی، استاد علوم سیاسی مقیم نیویورک نیز به هزینه سنگینی اشاره میکند که این رفتار «غیرخردمندانه» به بار میآورد. او میگوید: «ایران بهای هنگفتی برای این مسئله خواهد پرداخت. هنوز داستان تسخیر سفارت آمریکا یادمان نرفته است و فکر میکنم این قطع رابطه به شدت گرفتن تحریمها، کم شدن توریستها و خلاصه مشکلات بسیار عدیدهای برای ایران میانجامد. ولی فکر میکنم بههرحال این جریمهای است که باید ایران بپردازد تا آنها متوجه شوند که نمیشود عرف روابط بینالملل را به این سادگی زیرپا گذاشت. آدم واقعاً در خردمندی دولت ایران برای این که اجازهی بدهد که چنین چیزی انجام شود، شک میکند.»
محمدرضا جلیلی از انستیتوی مطالعات بینالملل دانشگاه ژنو نیز این رفتار را ناشی از ادامه حرکت در مسیری میداند که اکنون دیگر قابل برگشت نیست. او معقتد است «چون این حکومت به سئوالهای اساسی توسعه و پیشرفت نمیتواند پاسخ دهد، بحرانهای داخلی مصنوعی ایجاد میکند تا هم سر مردم را گرم کند و هم به خود تا حدودی مشروعیت دهد. چون مشروعیت دموکراتیک ندارد و مورد انتقاد گروه کثیری از مردم کشور است. این حالتها را میتوانید مثلاً در حکومت آقای چاوز در ونزوئلا نیز ببینید.»
جنگ انگيزهی حمله به سفارت بریتانیا
علی کشتگر تحلیلگر سیاسی مقیم پاریس در مقالهای به ارزیابی انگیزه «خامنهای از اشغال سفارت بریتانیا» پرداخته و معتقد است که آیتالله خامنهای در سه پروژهای که همه اعتبار خود را در سالهای گذشته صرف آن کرده بود و شخصأ مسئوليت پيشبرد آن را برعهده داشت شکست خورده است». وی میگوید این سه پروژه «انسجام رژیم»، «پروژه هستهای» و «سیاست منطقهای» است.
او نتیجه میگیرد که «خامنهای يا بايد پيشنهادات خاتمی را بپذيرد و يا با لجبازی به راه خود ادامه دهد. در اين صورت بمباران تأسيسات اتمی ايران برای او و رژيم غرق در بحران او نعمتی است» و «برکات» بسیاری برایاو خواهد داشت.
به عقیده آقای کشتگر، علی خامنهای با توسل به حمله به سفارت بریتانیا «دست به قمار خطرناکی زده است. قماری که با اوجگيری تنش ميان جمهوری اسلامی و قدرتهای غربی آغاز میشود و میتواند به مداخله نظامی در ايران بيانجامد. خامنهای اما از تهديد و حتی مداخله نظامی در حد حمله هوايی غرب به تاسيسات اتمی ايران استقبال میکند.»
ولی حسین باقرزاده، فعال حقوق بشر و تحلیلگر مسایل سیاسی ایران معتقد نیست که حکومت ایران خواهان وقوع یک جنگ واقعی است. به نظر او مطلوب حکومت جمهوری اسلامی ایجاد فضایی پرتنش است.
آقای باقرزاده میگوید: «هدف رژیم ایران از رجزخوانیهای اخیر و ایجاد تشنج در روابط با کشورهایی مانند بریتانیا، ایجاد یک جو جنگی است و نه خود جنگ. در یک جو جنگی، رژیم میتواند تا حدی بحرانهای داخلی خود را تحت الشعاع قرار دهد و با تحریک احساسات ملی مردم، آنان را به ضدیت با مهاجمان بالقوه بکشاند؛ و در شرایطی که بحرانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم به حدی رسیده که احتمال فروپاشی درونی آن به سرعت رو به افزایش است، نیاز به ایجاد یک جو جنگی از هر زمان دیگر بیشتر به چشم میخورد.»
مریم انصاری
تحریریه: داود خدابخش
آقای باقرزاده میگوید: «هدف رژیم ایران از رجزخوانیهای اخیر و ایجاد تشنج در روابط با کشورهایی مانند بریتانیا، ایجاد یک جو جنگی است و نه خود جنگ. در یک جو جنگی، رژیم میتواند تا حدی بحرانهای داخلی خود را تحت الشعاع قرار دهد و با تحریک احساسات ملی مردم، آنان را به ضدیت با مهاجمان بالقوه بکشاند؛ و در شرایطی که بحرانهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی رژیم به حدی رسیده که احتمال فروپاشی درونی آن به سرعت رو به افزایش است، نیاز به ایجاد یک جو جنگی از هر زمان دیگر بیشتر به چشم میخورد.»
مریم انصاری
تحریریه: داود خدابخش
نشست اروپا بر سر قطع واردات نفت از ايران
کشورهای عضو اتحاديه اروپا زمينه تشديد مجازاتهای اقتصادی عليه جمهوری اسلامی ايران، از جمله در عرصه نفت، را فراهم میآورند. در گفتوگوی اقتصادی امروز کارشناس راديوفردا به همين موضوع پرداخته است.
در نشست وزيران خارجه بيست و هفت کشور عضو اتحاديه اروپا، که پنجشنبه اول دسامبر در بروکسل برگزار ميشود، ايران بر پايه اطلاعات منتشر شده جای مهمی خواهد داشت. در دستور کار اين نشست، چه مسايلی به صورت مشخص در رابطه با ايران مطرح ميشود؟
تشديد مجازات های اقتصادی عليه جمهوری اسلامی در راس مسايلی قرار دارد که در نشست روز پنجشنبه وزيران خارجه اتحاديه اروپا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اين واکنشی است از سوی اتحاديه اروپا به گزارش اخير آژانس بين المللی انرژی درباره برنامه هسته ای ايران و البته اشغال سفارت انگلستان در تهران توسط کسانی که دانشجويان بسيجی توصيف شده اند، به فضای ضديتی که در اروپا عليه جمهوری اسلامی شکل گرفته، دامن زده است.
گويا در اين نشست قرار است اقداماتی عليه ۱۷۹ شخصيت و شرکت وابسته به نظام سياسی ايران مورد تصويب قرار بگيرد، ولی رويداد اصلی اين نشست، به احتمال قريب به يقين، بررسی پيشنهاد رييس جمهوری فرانسه است در مورد توقيف دارايی های بانک مرکزی جمهوری اسلامی و، از آن مهم تر، منع واردات نفت ايران از سوی کشور های اروپايی.
در تاريخ سی و دو ساله بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ايران، جمهوری اسلامی طی يک دوران طولانی از تضاد منافع ميان کشور های اروپايی برای کاهش انزوای خود در سطح بين المللی استفاده کرد. در وضعيت کنونی تهران به دشواری می تواند به همان سياست ادامه دهد، به اين دليل که اروپا، بر سر مقابله با جمهوری اسلامی، هيچوقت به اين درجه از توافق نرسيده بود.
بر پايه گزارش هايی که طی يک هفته گذشته در اين جا و آنجا منتشر شده، به نظر ميرسد که کشور های عضو اتحاديه اروپا در زمينه تحريم واردات نفت از ايران از يک موضع واحد پيروی نمی کنند. آيا اين اختلاف نظر، نشست روز پبجشنبه وزيران خارجه اروپا را با مشکل و يا حتی با شکست روبرو نخواهد کرد؟
همه کشور های اروپايی، از لحاظ واردات نفت از ايران، در وضعيت يکسانی قرار ندارند.
جمعا هيجده در صد نفت صادراتی ايران، به اتحاديه اروپا اختصاص دارد، معادل ۴۵۰ هزار بشکه در روز. در ميان هفده کشور عضو اتحاديه، ايتاليا و اسپانيا و يونان، که هر کدام ۱۳ تا ۱۴ در صد نفت وارداتی خودشان را از ايران تامين ميکنند، از همه وابسته ترند، به خصوص ايتاليا که هر روز به طور متوسط ۱۸۳ هزار بشکه نفت از جمهوری اسلامی می خرد و، به همين علت، در آغاز نسبت به پيشنهاد فرانسه واکنش مثبتی نداشت.
با اين حال بر پايه آخرين گزارش ها موضع ايتاليا تحول پيدا کرده و به گفته سخنگوی وزارت خارجه اين کشور، رم به دنبال متوقف کردن واردات نفت از ايران است و از شرکت های نفتی اش خواسته است اين موضوع را در اولويت قرار بدهند.
با توجه به نزديکی ميان مواضع آلمان، فرانسه و ايتاليا، سه قدرت اصلی اتحاديه اروپا، امکان پيشروی چشمگير اروپايی ها در راستای تشديد مجازات های اقتصادی عليه جمهوری اسلامی، از جمله در عرصه نفت، بسيار زياد است.
در صورت تصويب پيشنهاد فرانسه در مورد قطع واردات نفت از ايران، آيا بهای اين کالا به صورت جهشی بالا نخواهد رفت؟
قطع واردات نفت ايران از سوی اتحاديه اروپا، اگر تصويب بشود، مانعی را بر سر عرضه نفت جمهوری اسلامی به بازار های جهانی به وجود نخواهد آورد و قاعدتا کمبودی به وجود نمی آيد که باعث افزايش قيمت نفت بشود.
اروپايی ها، برای تامين نياز های نفتی خودشان، به منابع ديگری اميد بسته اند، از جمله بازگشت نفت ليبی به بازار، استفاده از ظرفيت های اضافی عربستان و چشم انداز افزايش توليد در بعضی ديگر از ميدان های نفتی، از جمله ميدان های متعلق به آنگولا در خليج گينه و يا ميدان های عراق.
در نشست وزيران خارجه بيست و هفت کشور عضو اتحاديه اروپا، که پنجشنبه اول دسامبر در بروکسل برگزار ميشود، ايران بر پايه اطلاعات منتشر شده جای مهمی خواهد داشت. در دستور کار اين نشست، چه مسايلی به صورت مشخص در رابطه با ايران مطرح ميشود؟
تشديد مجازات های اقتصادی عليه جمهوری اسلامی در راس مسايلی قرار دارد که در نشست روز پنجشنبه وزيران خارجه اتحاديه اروپا مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
اين واکنشی است از سوی اتحاديه اروپا به گزارش اخير آژانس بين المللی انرژی درباره برنامه هسته ای ايران و البته اشغال سفارت انگلستان در تهران توسط کسانی که دانشجويان بسيجی توصيف شده اند، به فضای ضديتی که در اروپا عليه جمهوری اسلامی شکل گرفته، دامن زده است.
گويا در اين نشست قرار است اقداماتی عليه ۱۷۹ شخصيت و شرکت وابسته به نظام سياسی ايران مورد تصويب قرار بگيرد، ولی رويداد اصلی اين نشست، به احتمال قريب به يقين، بررسی پيشنهاد رييس جمهوری فرانسه است در مورد توقيف دارايی های بانک مرکزی جمهوری اسلامی و، از آن مهم تر، منع واردات نفت ايران از سوی کشور های اروپايی.
در تاريخ سی و دو ساله بعد از انقلاب ۱۳۵۷ در ايران، جمهوری اسلامی طی يک دوران طولانی از تضاد منافع ميان کشور های اروپايی برای کاهش انزوای خود در سطح بين المللی استفاده کرد. در وضعيت کنونی تهران به دشواری می تواند به همان سياست ادامه دهد، به اين دليل که اروپا، بر سر مقابله با جمهوری اسلامی، هيچوقت به اين درجه از توافق نرسيده بود.
بر پايه گزارش هايی که طی يک هفته گذشته در اين جا و آنجا منتشر شده، به نظر ميرسد که کشور های عضو اتحاديه اروپا در زمينه تحريم واردات نفت از ايران از يک موضع واحد پيروی نمی کنند. آيا اين اختلاف نظر، نشست روز پبجشنبه وزيران خارجه اروپا را با مشکل و يا حتی با شکست روبرو نخواهد کرد؟
همه کشور های اروپايی، از لحاظ واردات نفت از ايران، در وضعيت يکسانی قرار ندارند.
جمعا هيجده در صد نفت صادراتی ايران، به اتحاديه اروپا اختصاص دارد، معادل ۴۵۰ هزار بشکه در روز. در ميان هفده کشور عضو اتحاديه، ايتاليا و اسپانيا و يونان، که هر کدام ۱۳ تا ۱۴ در صد نفت وارداتی خودشان را از ايران تامين ميکنند، از همه وابسته ترند، به خصوص ايتاليا که هر روز به طور متوسط ۱۸۳ هزار بشکه نفت از جمهوری اسلامی می خرد و، به همين علت، در آغاز نسبت به پيشنهاد فرانسه واکنش مثبتی نداشت.
با اين حال بر پايه آخرين گزارش ها موضع ايتاليا تحول پيدا کرده و به گفته سخنگوی وزارت خارجه اين کشور، رم به دنبال متوقف کردن واردات نفت از ايران است و از شرکت های نفتی اش خواسته است اين موضوع را در اولويت قرار بدهند.
با توجه به نزديکی ميان مواضع آلمان، فرانسه و ايتاليا، سه قدرت اصلی اتحاديه اروپا، امکان پيشروی چشمگير اروپايی ها در راستای تشديد مجازات های اقتصادی عليه جمهوری اسلامی، از جمله در عرصه نفت، بسيار زياد است.
در صورت تصويب پيشنهاد فرانسه در مورد قطع واردات نفت از ايران، آيا بهای اين کالا به صورت جهشی بالا نخواهد رفت؟
قطع واردات نفت ايران از سوی اتحاديه اروپا، اگر تصويب بشود، مانعی را بر سر عرضه نفت جمهوری اسلامی به بازار های جهانی به وجود نخواهد آورد و قاعدتا کمبودی به وجود نمی آيد که باعث افزايش قيمت نفت بشود.
اروپايی ها، برای تامين نياز های نفتی خودشان، به منابع ديگری اميد بسته اند، از جمله بازگشت نفت ليبی به بازار، استفاده از ظرفيت های اضافی عربستان و چشم انداز افزايش توليد در بعضی ديگر از ميدان های نفتی، از جمله ميدان های متعلق به آنگولا در خليج گينه و يا ميدان های عراق.
پلیس ایران ۱۱ تن از مهاجمان به سفارت بریتانیا را آزاد کرد
یک روز پس از آنکه نیروی انتظامی از دستگیری مهاجمان به سفارت بریتانیا در تهران و باغ قلهک خبر داد، خبرگزاری فارس می گوید که «۱۱ تن» از بازداشت شدگان آزاد شدهاند.
خبرگزاری فارس در گزارشی از این «۱۱ تن» به عنوان «دانشجو» نام برده و گفته است که این افراد روز سه شنبه «در پی تجمع و تسخیر باغ قلهک توسط نیروی انتظامی» بازداشت شده بودند، اما نهایتا روز پنجشنبه آزاد شدند.
از دیگر سو، خبرگزاری فارس گزارش کرده است که «۱۱ سفیر و دیپلمات» در «اقدامی هماهنگ و از پیش تعیین شده» به نشانه حمایت از بریتانیا، روز پنجشنبه مقابل باغ قلهک حاضر شده و خواستار ورود به این باغ شدهاند.
فارس میگوید سفیران و دیپلماتهای «سوئیس، لهستان، مکزیک، چک، مجارستان، نیوزیلند، فنلاند، قبرس، روسیه، یونان و بلغارستان» مقابل باغ قلهک حضور پیدا کردهاند، اما مأموران پلیس دیپلماتیک از ورود این دیپلماتها جلوگیری به عمل آورده و تأکید کردهاند ورود به باغ با در دست داشتن مجوز لازم امکانپذیر است.
به دنبال حمله روز هشتم آذرماه عدهای از «دانشجویان بسیجی» به سفارت بریتانیا در تهران و همچنین باغ قلهک که در اختیار این کشور است، اموال این دو محل به شدت تخریب شدهاند.
رسانههای دولتی جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که این تظاهرات و حمله از سوی «دانشجویان بسیجی» صورت گرفته است.
روز چهارشنبه احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، با بیان اینکه تعدادی از افرادی که وارد سفارت انگلیس شدهاند دستگیر شدهاند، گفت: عدهای هم در این خصوص شناسایی شده و اقدامات لازم برای دستگیری آنها صورت گرفته است.
آقای رادان همچنین از دستگیری افرادی که وارد باغ قلهک شدهبودند خبر داد و گفت: «موضوع در حال بررسی است که این افراد با چه مجوزی وارد سفارت انگلستان شدند و افراد دستگیر شده هم با تشکیل پرونده تحویل مراجع قضایی میشوند.»
به دنبال حمله به سفارت بریتانیا در تهران، لندن روز چهارشنبه از تعطیلی سفارت ایران در لندن خبر داد؛ اقدامی که وزارت امور خارجه آن را «عجولانه» خواند است.
در واکنش به این اظهارات علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با تاکید بر اینکه خواست مجلس «کاهش روابط از سطح سفیر به کاردار بود»، گفت: «بنابراین همه مسئولیتهای حقوقی، بینالمللی و عواقب ترک دیپلماتها و تعطیلی سفارت کشورمان در لندن بر عهده رژیم انگلیس است.»
وی در خصوص حمله به سفارت بریتانیا گفت: «با توجه به وقوع این حرکت، ادامه آن به نفع منافع ملی نبود و باید هرچه سریعتر سفارت تحویل مقامات رسمی داده شده و به دولت انگلیس بازگردانیده میشد.»
بریتانیا اعلام کرده است که سفارت این کشور در تهران تعطيل خواهد شد و ديپلماتهای بريتانيایی ايران را ترک کرده اند.
در عین حال آلمان، فرانسه و هلند اعلام کردهاند که سفرای خود در تهران را برای مشورت فراخواندهاند، و ایتالیا نیز گفته است که تعطیلی سفارت اش در ایران را بررسی میکند. نروژ نیز از تعطیلی موقت سفارت خود در ایران خبر داده است.
آمریکا،اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان، سوئد، دانمارک، کانادا، روسیه و چین حمله به سفارت بریتانیا در تهران را تقبیح کردهاند.
همچنین شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا این حمله را محکوم کرده که در واکنش به این اقدام، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، «توسل» بریتانیا به شورای امنیت را «ناشیانه» و «تندروی» خوانده است.
خبرگزاری فارس در گزارشی از این «۱۱ تن» به عنوان «دانشجو» نام برده و گفته است که این افراد روز سه شنبه «در پی تجمع و تسخیر باغ قلهک توسط نیروی انتظامی» بازداشت شده بودند، اما نهایتا روز پنجشنبه آزاد شدند.
این خبرگزاری با انتشار نام این ۱۱ نفر می گوید که اکثر این افراد در دانشگاههای «علم و صنعت، صنعتی شریف و امام صادق» به تحصیل مشغول هستند.
از دیگر سو، خبرگزاری فارس گزارش کرده است که «۱۱ سفیر و دیپلمات» در «اقدامی هماهنگ و از پیش تعیین شده» به نشانه حمایت از بریتانیا، روز پنجشنبه مقابل باغ قلهک حاضر شده و خواستار ورود به این باغ شدهاند.
فارس میگوید سفیران و دیپلماتهای «سوئیس، لهستان، مکزیک، چک، مجارستان، نیوزیلند، فنلاند، قبرس، روسیه، یونان و بلغارستان» مقابل باغ قلهک حضور پیدا کردهاند، اما مأموران پلیس دیپلماتیک از ورود این دیپلماتها جلوگیری به عمل آورده و تأکید کردهاند ورود به باغ با در دست داشتن مجوز لازم امکانپذیر است.
به دنبال حمله روز هشتم آذرماه عدهای از «دانشجویان بسیجی» به سفارت بریتانیا در تهران و همچنین باغ قلهک که در اختیار این کشور است، اموال این دو محل به شدت تخریب شدهاند.
رسانههای دولتی جمهوری اسلامی اعلام کردهاند که این تظاهرات و حمله از سوی «دانشجویان بسیجی» صورت گرفته است.
روز چهارشنبه احمدرضا رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، با بیان اینکه تعدادی از افرادی که وارد سفارت انگلیس شدهاند دستگیر شدهاند، گفت: عدهای هم در این خصوص شناسایی شده و اقدامات لازم برای دستگیری آنها صورت گرفته است.
آقای رادان همچنین از دستگیری افرادی که وارد باغ قلهک شدهبودند خبر داد و گفت: «موضوع در حال بررسی است که این افراد با چه مجوزی وارد سفارت انگلستان شدند و افراد دستگیر شده هم با تشکیل پرونده تحویل مراجع قضایی میشوند.»
به دنبال حمله به سفارت بریتانیا در تهران، لندن روز چهارشنبه از تعطیلی سفارت ایران در لندن خبر داد؛ اقدامی که وزارت امور خارجه آن را «عجولانه» خواند است.
در واکنش به این اظهارات علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با تاکید بر اینکه خواست مجلس «کاهش روابط از سطح سفیر به کاردار بود»، گفت: «بنابراین همه مسئولیتهای حقوقی، بینالمللی و عواقب ترک دیپلماتها و تعطیلی سفارت کشورمان در لندن بر عهده رژیم انگلیس است.»
در این میان، احمد توکلی، نماینده مجلس با انتقاد از حمله به سفارت بریتانیا در تهران گفته است: «ما قانون کاهش رابطه را تصویب کردیم، اما نگفتیم که سفارت را اشغال کنند... مصوبه مجلس یک قانون در مورد کاهش ارتباط با انگلستان و نگهداشتن ارتباطات در سطح کاردار است و این امر هرگز بیانگر قطع ارتباطات و اشغال سفارت نیست.»
وی در خصوص حمله به سفارت بریتانیا گفت: «با توجه به وقوع این حرکت، ادامه آن به نفع منافع ملی نبود و باید هرچه سریعتر سفارت تحویل مقامات رسمی داده شده و به دولت انگلیس بازگردانیده میشد.»
بریتانیا اعلام کرده است که سفارت این کشور در تهران تعطيل خواهد شد و ديپلماتهای بريتانيایی ايران را ترک کرده اند.
در عین حال آلمان، فرانسه و هلند اعلام کردهاند که سفرای خود در تهران را برای مشورت فراخواندهاند، و ایتالیا نیز گفته است که تعطیلی سفارت اش در ایران را بررسی میکند. نروژ نیز از تعطیلی موقت سفارت خود در ایران خبر داده است.
آمریکا،اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان، سوئد، دانمارک، کانادا، روسیه و چین حمله به سفارت بریتانیا در تهران را تقبیح کردهاند.
همچنین شورای امنیت سازمان ملل به اتفاق آرا این حمله را محکوم کرده که در واکنش به این اقدام، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی، «توسل» بریتانیا به شورای امنیت را «ناشیانه» و «تندروی» خوانده است.
دیده بان حقوق بشر: عراق و مجاهدین خلق از خونریزی بیشتر در اردوگاه اشرف پرهیز کنند
مسوول سياست خارجی اتحادیه اروپا روز پنج شنبه خواستار يافتن راه حلی قابل قبول برای جابجايی ساکنان اردوگاه اشرف شد و دیده بان حقوق بشر از دولت عراق و سازمان مجاهدین خواسته تا از بروز خونریزی بیشتر در این اردوگاه جلوگیری کنند.
خانم اشتون گفته است که وی با مقامات آمريکايی و سازمان ملل در ارتباط است تا راه حل مناسبی برای پايان دادن به بلاتکليفی ساکنان اردوگاه اشرف بيابند.
تا کنون راه حل مشخصی که هم از طرف دولت عراق و هم سازمان مجاهدين مجاهدين خلق قابل پذيرش باشد، پيدا نشده است.
قرار است در نشست روز پنجشنبه وزرای امور خارجه اتحاديه اروپا در بروکسل، اين مسئله نيز به بحث گذاشته شود.
در همين حال سازمان ديده بان حقوق بشر که مقر آن در نيويورک است با انتشار بيانيه ای چندين پيشنهاد مشخص مطرح کرده و از طرفين خواسته است به طور جدی برای رسيدن به راه حلی دائمی و پايدار تلاش کنند.
ديدبان حقوق بشر در بيانيه خود خواهان همکاری کامل سازمان مجاهدين خلق ايران و دولت عراق با کميساريای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان شده است.
در اين بيانيه از هر دو طرف خواسته شده به بيش از ۳۲۰۰ نفر از ساکنان اردوگاه اشرف اجازه دهند به مکان محافظت شده ای تحت نظارت سازمان ملل منتقل شوند.
به گفته ديده بان حقوق بشر، اين نقل و انتقال بايد پيش از پايان مهلت تعيين شده از طرف دولت عراق انجام شود.
دولت عراق در نظردارد در پايان سال جاری ميلادی، چهار هفته ديگر، اردوگاه اشرف را تخليه کند. عراق همچنين خواستار خروج اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق از خاک آن کشور شده است.
ديده بان حقوق بشر از دولت عراق و سازمان مجاهدين خلق خواسته است به کميساريای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان اجازه دهند برای ارزيابی وضعيت پناهندگی ساکنان اردوگاه اشرف برای انجام مصاحبه های خصوصی و محرمانه با ساکنان اين اردوگاه موافقت کنند.
در بيانيه اين سازمان حقوق بشری تاکيد شده است که نيروهای امنيتی عراق و رهبری مجاهدين خلق بايد از خون ريزی بيشتر در اردوگاه اشرف جلوگيری کنند و بگذارند ساکنان اين اردوگاه آزادنه و بدون ترس از مجازات به طور خصوصی با نمايندگان سازمان ملل ملاقات کنند.
به گفته سازمان ملل، در فروردين ماه سال جاری و در جریان حمله نيروهای عراقی به اردوگاه اشرف، ۳۴ نفر از ساکنان اردوگاه کشته شدند.
دو سال پيش هم درگيری مشابهی به کشته شدن ۹ نفر منجر شد.
ديدبان حقوق بشر در عين حال گفته است مواردی از بدرفتاری و آزار آن دسته از ساکنان اردوگاه اشرف که رهبری سازمان مجاهدين را زير سووال برده اند، ثبت کرده است.
سازمان ملل پيشنهاد کرده است زمانی که ساکنان اردوگاه اشرف آن محل را ترک می کنند بر روند نقل و انتقال آنان نظارت کند.
فراهم شدن امکان حضور در عراق
از سوی ديگر ديده بان حقوق بشر از دولت عراق خواسته است به آن دسته از ساکنان اردوگاه اشرف که قوانين پناهندگی شامل حال آنها می شود، اجازه دهد در چارچوب قوانين عراق و با احترام به حقوق آنان تا زمان پيدا شدن يک راه حل دائمی در خاک عراق بمانند.
در بيانيه ديده بان حقوق بشر همچنين گفته شده است که دولت ايران بايد آزادی رفت و آمد، از جمله ترک کشور و امنيت آن دسته از ساکنان اردوگاه اشرف را که مايل اند داوطلبانه به ايران بازگردند، تضمين کند و به سازمان های بين المللی اجازه دهد بر مراحل بازگشت آنان نظارت کنند.
ديده بان حقوق بشر از کشورهای مختلف جهان هم خواسته است در بررسی درخواست های پناهندگی عده ای از ساکنان اردوگاه اشرف انعطاف بيشتری نشان دهند.
دولت ايران از عراق خواسته است عده ای از کادر رهبری مجاهدين را برای محاکمه به ايران تحويل دهد. سازمان مجاهدين هم می گويد اعضا و هواداران اين سازمان در صورت بازگشت به ايران با خطر دستگيری، محاکمه و اعدام روبرو هستند.
خانم اشتون گفته است که وی با مقامات آمريکايی و سازمان ملل در ارتباط است تا راه حل مناسبی برای پايان دادن به بلاتکليفی ساکنان اردوگاه اشرف بيابند.
تا کنون راه حل مشخصی که هم از طرف دولت عراق و هم سازمان مجاهدين مجاهدين خلق قابل پذيرش باشد، پيدا نشده است.
قرار است در نشست روز پنجشنبه وزرای امور خارجه اتحاديه اروپا در بروکسل، اين مسئله نيز به بحث گذاشته شود.
در همين حال سازمان ديده بان حقوق بشر که مقر آن در نيويورک است با انتشار بيانيه ای چندين پيشنهاد مشخص مطرح کرده و از طرفين خواسته است به طور جدی برای رسيدن به راه حلی دائمی و پايدار تلاش کنند.
ديدبان حقوق بشر در بيانيه خود خواهان همکاری کامل سازمان مجاهدين خلق ايران و دولت عراق با کميساريای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان شده است.
در اين بيانيه از هر دو طرف خواسته شده به بيش از ۳۲۰۰ نفر از ساکنان اردوگاه اشرف اجازه دهند به مکان محافظت شده ای تحت نظارت سازمان ملل منتقل شوند.
به گفته ديده بان حقوق بشر، اين نقل و انتقال بايد پيش از پايان مهلت تعيين شده از طرف دولت عراق انجام شود.
دولت عراق در نظردارد در پايان سال جاری ميلادی، چهار هفته ديگر، اردوگاه اشرف را تخليه کند. عراق همچنين خواستار خروج اعضا و هواداران سازمان مجاهدين خلق از خاک آن کشور شده است.
ديده بان حقوق بشر از دولت عراق و سازمان مجاهدين خلق خواسته است به کميساريای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان اجازه دهند برای ارزيابی وضعيت پناهندگی ساکنان اردوگاه اشرف برای انجام مصاحبه های خصوصی و محرمانه با ساکنان اين اردوگاه موافقت کنند.
در بيانيه اين سازمان حقوق بشری تاکيد شده است که نيروهای امنيتی عراق و رهبری مجاهدين خلق بايد از خون ريزی بيشتر در اردوگاه اشرف جلوگيری کنند و بگذارند ساکنان اين اردوگاه آزادنه و بدون ترس از مجازات به طور خصوصی با نمايندگان سازمان ملل ملاقات کنند.
به گفته سازمان ملل، در فروردين ماه سال جاری و در جریان حمله نيروهای عراقی به اردوگاه اشرف، ۳۴ نفر از ساکنان اردوگاه کشته شدند.
دو سال پيش هم درگيری مشابهی به کشته شدن ۹ نفر منجر شد.
ديدبان حقوق بشر در عين حال گفته است مواردی از بدرفتاری و آزار آن دسته از ساکنان اردوگاه اشرف که رهبری سازمان مجاهدين را زير سووال برده اند، ثبت کرده است.
سازمان ملل پيشنهاد کرده است زمانی که ساکنان اردوگاه اشرف آن محل را ترک می کنند بر روند نقل و انتقال آنان نظارت کند.
فراهم شدن امکان حضور در عراق
از سوی ديگر ديده بان حقوق بشر از دولت عراق خواسته است به آن دسته از ساکنان اردوگاه اشرف که قوانين پناهندگی شامل حال آنها می شود، اجازه دهد در چارچوب قوانين عراق و با احترام به حقوق آنان تا زمان پيدا شدن يک راه حل دائمی در خاک عراق بمانند.
در بيانيه ديده بان حقوق بشر همچنين گفته شده است که دولت ايران بايد آزادی رفت و آمد، از جمله ترک کشور و امنيت آن دسته از ساکنان اردوگاه اشرف را که مايل اند داوطلبانه به ايران بازگردند، تضمين کند و به سازمان های بين المللی اجازه دهد بر مراحل بازگشت آنان نظارت کنند.
ديده بان حقوق بشر از کشورهای مختلف جهان هم خواسته است در بررسی درخواست های پناهندگی عده ای از ساکنان اردوگاه اشرف انعطاف بيشتری نشان دهند.
دولت ايران از عراق خواسته است عده ای از کادر رهبری مجاهدين را برای محاکمه به ايران تحويل دهد. سازمان مجاهدين هم می گويد اعضا و هواداران اين سازمان در صورت بازگشت به ايران با خطر دستگيری، محاکمه و اعدام روبرو هستند.
خبر فورى / دادستان کل آلمان: حملات احتمالی ایران در خاک آلمان
(اين خبر تكميل مىشود)
«پایان موش و گربه بازی دیپلماتیک» • بازتاب حمله به سفارت در مطبوعات آلمان
در تفسیر روزنامه محلی «نویه وستفلیشه» که در بیلفلد منتشر میشود، از جمله آمده است: «فشار و فشار متقابل. به نظر میرسد که مشاجره ایران با غرب در مسیری خودپو به جریان افتاده که از آن گریزی نیست.»
به نوشتهی این روزنامه «ریتانیا روابط خود را با ایران قطع کرده و کشورهای همپیمان از جمله آلمان نیز همبستگی خود را نشان دادهاند. اقداماتی این چنین پردامنه چون حملهی روز سهشنبه بدون موافقت قدرتمندان ایران صورت نمیگیرد. پس میتوان نتیجه گرفت که خود رهبری جمهوری اسلامی تشدید تنشها را به مصلحت خود میبیند.»
مفسر «نویه وستفلیشه» بر این باور است که «فشارهای خارجی سبب انسجام میشود و پیکار با غرب اذهان را از جنگ قدرتهای احتمالی در عرصهی سیاست داخلی منحرف میکند. از لحاظ سیاست خارجی نیز ایران بار دیگر ثابت کرده که میخواهد نقش رهبری افراطگرا را در خاورمیانه برعهده داشته باشد. آنچه بر همهی رویدادها سایه افکنده، کابوس وحشتناک جنگی تازه است که میتواند ابعادی اتمی به خود بگیرد. آنچه جای آن خالی است، اندیشه و ارادهای است که بتواند مانع این روند خودپویه شود.»
نشریه اقتصادی «هاندلزبلات» که در دوسلدورف انتشار مییابد، در تفسیر خود در این باره از جمله مینویسد: «آتشی که در طی سالیان سال زیر خاکستر بحران ایران لانه کرده بود، حال دارد شعلهور میشود. حملهی به ظاهر خودجوش و ناگهانی به سفارت بریتانیا واکنشهای صریح و روشن غرب را به دنبال داشته است.»
مفسر «نویه وستفلیشه» بر این باور است که «فشارهای خارجی سبب انسجام میشود و پیکار با غرب اذهان را از جنگ قدرتهای احتمالی در عرصهی سیاست داخلی منحرف میکند. از لحاظ سیاست خارجی نیز ایران بار دیگر ثابت کرده که میخواهد نقش رهبری افراطگرا را در خاورمیانه برعهده داشته باشد. آنچه بر همهی رویدادها سایه افکنده، کابوس وحشتناک جنگی تازه است که میتواند ابعادی اتمی به خود بگیرد. آنچه جای آن خالی است، اندیشه و ارادهای است که بتواند مانع این روند خودپویه شود.»
نشریه اقتصادی «هاندلزبلات» که در دوسلدورف انتشار مییابد، در تفسیر خود در این باره از جمله مینویسد: «آتشی که در طی سالیان سال زیر خاکستر بحران ایران لانه کرده بود، حال دارد شعلهور میشود. حملهی به ظاهر خودجوش و ناگهانی به سفارت بریتانیا واکنشهای صریح و روشن غرب را به دنبال داشته است.»
هاندلزبلات میافزاید: «لندن سفارت ایران را تعطیل و کارکنان آن را اخراج کرد و خود نیز کارکنان نمایندگی خود از ایران را به انگلیس بازگرداند. ترکیه نیز دست به تحریماتی شدید زد. موش و گربهبازیای که در ارتباط با تحریمات علیه ایران جریان داشته، احتمالا به پایان طبیعی خود رسیده است، چرا که حال دیگر از لحاظ تاکتیکی هم نمیتوان گفت که رژیم ایران اصولا نیتی نیک در ذهن داشته باشد.»
مفسر روزنامه محلی «برانشوایگر تسایتونگ» معتقد است: «این، یکی از ویژگیهای نظامهای دیکتاتوری است که ملت را علیه دشمنان احتمالی بسیج کنند. و این تناقضبرانگیز نیست که این نظامها غالبا دانشجویان را در راس این جریانات قرار میدهند. از دانشجویان راحتتر میتوان برای رسیدن به اهداف ایدئولوژیک استفاده کرد تا تودهی مردم که بر حسب دریافت جیرهی نان فریاد شادی برمیآورد یا دست به تخریب میزند.»
در ادامه تفسیر این روزنامه آمده است: «تهران برای آنکه انتقادات از برنامهی هستهای خود را تلافی کند، حقوق بینالملل را زیر پا میگذارد. این، کارنامهی تاسفباری است که یک رژیم ارضای خود را در آن یابد که نمایندگی (کشوری) مورد حمله و خشونت قرار گیرد. این اقدام به همان اندازه شایستهی محکومیت است که سوزاندن علنی قرآن توسط یک واعظ مسیحی آمریکایی. بنیادگرایان همواره تنها شر به پا کردهاند.»
روزنامه «برلینر مورگنپست» در تفسیر خود بیشتر به نقش آلمان میپردازد و از جمله مینویسد: «وزارت خارجه آلمان خشم و انزجار را (از واقعهی حمله به سفارت بریتانیا در تهران) ابراز داشته و سفیر خود را از تهران فراخوانده است. مهمتر از آن اما این است که آن دسته از شرکتهای آلمانی که همچنان صنایع ایران را با دستگاهها و لوازم یدکی تغذیه میکنند و سر پا نگاه میدارند، پی برند که چه پیامدهایی میتوانند در راه باشند. آلمان کلید صنعتی لازم را در دست دارد تا ایران را دچار رکود کند و ملاها را به تأمل وادارد. آلمان تا کنون کار خود را با تکیه بر سیاستی پیش میبرده که بینابین آمریکا، بریتانیا و فرانسه از یکسو و چین و روسیه از سوی دیگر قرار داشته است. حال اما سیاست خارجی آلمان باید دست به کاری زند که برایش از همه چیز سختتر است: روشن کردن موضع خود و آنکه به کدام سو تعلق دارد.»
در ادامه تفسیر این روزنامه آمده است: «تهران برای آنکه انتقادات از برنامهی هستهای خود را تلافی کند، حقوق بینالملل را زیر پا میگذارد. این، کارنامهی تاسفباری است که یک رژیم ارضای خود را در آن یابد که نمایندگی (کشوری) مورد حمله و خشونت قرار گیرد. این اقدام به همان اندازه شایستهی محکومیت است که سوزاندن علنی قرآن توسط یک واعظ مسیحی آمریکایی. بنیادگرایان همواره تنها شر به پا کردهاند.»
روزنامه «برلینر مورگنپست» در تفسیر خود بیشتر به نقش آلمان میپردازد و از جمله مینویسد: «وزارت خارجه آلمان خشم و انزجار را (از واقعهی حمله به سفارت بریتانیا در تهران) ابراز داشته و سفیر خود را از تهران فراخوانده است. مهمتر از آن اما این است که آن دسته از شرکتهای آلمانی که همچنان صنایع ایران را با دستگاهها و لوازم یدکی تغذیه میکنند و سر پا نگاه میدارند، پی برند که چه پیامدهایی میتوانند در راه باشند. آلمان کلید صنعتی لازم را در دست دارد تا ایران را دچار رکود کند و ملاها را به تأمل وادارد. آلمان تا کنون کار خود را با تکیه بر سیاستی پیش میبرده که بینابین آمریکا، بریتانیا و فرانسه از یکسو و چین و روسیه از سوی دیگر قرار داشته است. حال اما سیاست خارجی آلمان باید دست به کاری زند که برایش از همه چیز سختتر است: روشن کردن موضع خود و آنکه به کدام سو تعلق دارد.»
ازدواجهای اجباری در آلمان
تحقیقی تازه که به سفارش "وزارت خانواده" صورت گرفته، نشان میدهد که هر سال در سراسر آلمان زنان و دختران بسیاری با زور و فشار به ازدواج با مردان مجبور میشوند.
بنا به این پژوهش تازه در سال ۲۰۰۸ شمار ۳۴۴۳ زن جوان به دفاتر مشاوره مراجعه کردهاند، زیرا یا به اجبار ازدواج کرده و یا در آستانهی ازدواج اجباری بودهاند. آشکار است که این زنان مخفیانه یاری مراجع قانونی را جویا میشوند و ناگفته پیداست که زنان بیشتری هستند که جرأت ندارند چنین گامی بردارند.
تا کنون بر مراجع قانونی و بنیادهای اجتماعی آشکار بود که عدهای از زنان جوان، به ویژه آنها که به تازگی به آلمان مهاجرت کردهاند، به خاطر مشکلات مالی و حقوقی به ازدواج اجباری تن میدهند، اما آمار تازه این نگرانی را بالا برده است. روی هم ۸۳۰ دفتر مشاورۀ خانوادگی در تکمیل این پژوهش و گردآوری آمار آن شرکت کردهاند.
در گزارش تازهی "وزارت خانواده"، دربارهی خاستگاه، سن و پیشینهی زنان نیز اطلاعاتی داده شده است. گفته میشود که یک سوم زنان از ترس جان به ازدواج تن میدهند، زیرا با تهدید مرگ روبرو میشوند. بیش از ۸۳ درصد از قربانیان ازدواج اجباری به خانوادههای مسلمان تعلق دارند و دو سوم آنها از خانوادههای "به شدت مذهبی" هستند. حدود ۴ / ۳ درصد زنان از خانوادههای مسیحی هستند و حدود ۳ / ۱ درصد به دین هندو گرایش دارند.
ناآگاهی از حمایت قانون
این پژوهش نشان میدهد که جز موارد استثنایی، تمام قربانیان ازدواج اجباری از خانوادههای مهاجر و خارجیتبار هستند. حدود یک سوم زنان متولد آلمان هستند، درحالیکه ۲۳ درصد آنها در ترکیه به دنیا آمدهاند. گزارش پس از ترکیه، از کشورهای صربستان و کوزوو، مونتهنگرو، افغانستان و عراق نام برده است.
بسیاری از زنان فشارهای گوناگون را تحمل کردهاند. بیش از نیمی از آنها برای پذیرفتن ازدواج مضروب شدهاند. حدود ۲۷ درصد آنها به قتل تهدید شدهاند.
ردهی سنی قربانیان ازدواج اجباری نیز تکاندهنده است: حدود یک سوم از قربانیان هفده ساله یا جوانتر بودهاند. حدود ۴۰ درصد آنها میان ۱۸ تا ۲۱ سال داشتهاند.
کریستینا شرودر، وزیر امور خانواده، در مقالهای که در روزنامه "فرانکفورتر الگماینه" منتشر شد، از مقامات و رسانههای جمعی خواسته است که به ویژه زنان خارجی را با حقوق آنها آشنا کنند. به نظر خانم وزیر به ویژه فرا گرفتن زبان آلمانی میتواند زنان جوان را از تجاوزها و زورگوییها حفظ کند و آنها را با حقوقشان آشنا سازد تا به ازدواجی ناخواسته تن ندهند.
او به زنان جوان توصیه میکند که به هیچ فشار و تجاوزی تن ندهند. دفاتر مشاوره و ادارات حقوقی برای شنیدن شکایات آنها آماده هستند. آنها میتوانند در هر ساعتی از شبانه روز با ادارات رسمی تماس بگیرند و به زبان بومی خودشان اندرز و مشاوره دریافت کنند.
طبق قوانین آلمان ازدواج اجباری نه تنها معتبر نیست، بلکه جرم محسوب میشود. در ماه ژوئیه گذشته قانونی تصویب شد که "ازدواج اجباری" را جرمی قابلتعقیب دانست. طبق قانون هرکس زنی را وادار به ازدواج کند، تا ۵ سال زندان در انتظار اوست.