۱۳۹۰ فروردین ۱۶, سه‌شنبه

روز سه شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

مصاحبه با خانواده های یزدی و محتشمی پور

کودتاگران در کار خود مانده اند

خانواده دکتر ابراهیم یزدی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند که مصاحبه منتشر شده در خبرگزاری دولتی ایرنا، متن تقطیع و تحریف شده  دو مصاحبه ای است که در "خانه امن" وزارت اطلاعات از دبیر کل نهضت آزادی گرفته شده است.
نزدیکان دکتر یزدی همچنین گفتند وی قصد دارد متن اصلی هر دو مصاحبه را منتشر کند.
همزمان خانواده فخرالسادات محتشمی پور در مصاحبه با "روز" از آخرین وضعیت این عضو جبهه مشارکت و همچنین مصطفی تاج زاده سخن گفته و نسبت به وضعیت سلامتی آنها ابراز نگرانی کردند.
مصطفی تاج زاده در بند قرنطینه در جایی نامعلوم زندانی است و فخری محتشمی پور که در بند 2 الف سپاه در انفرادی به سر می برد از روز گذشته برای دومین باز دست به اعتصاب غذا زده است.

ایرنا مصاحبه را تقطیع و تحریف کرد
خبرگزاری دولتی ایرنا، روز دوشنبه با انتشار مصاحبه ای از دکتر ابراهیم یزدی مدعی شد که این مصاحبه "اختصاصی" بعد از استعفای او از دبیرکلی نهضت آزادی ایران انجام شده است. اما خانواده دکتر یزدی به روز گفتند که این مصاحبه در "خانه امن" وزارت اطلاعات انجام شده و بخش هایی از مصاحبه حذف و بخش هایی بدان اضافه شده است که ازسوی آقای یزدی عنوان نشده.
نزدیکان دکتر یزدی گفتند که او در حال تنظیم متن اصلی مصاحبه هایی است که در خانه امن انجام شده تا انها را بدون تحریف و تقطیعی که در متن منتشر شده در خبرگزاری دولتی ایرنا بوده منتشر کند.
مهدی نوربخش، داماد دکتر یزدی در مصاحبه با "روز" توضیح میدهد: روزهای آخر بازداشت و قبل از اینکه دکتر به مرخصی بیاید، دو مصاحبه طولانی از سوی خبرگزاری ایرنا و پرس تی وی با دکتر انجام شده و خبرگزاری ایرنا بخش هایی از سخنان دکتر را حذف و بخش هایی را باب میل خود اضافه کرده است.
دبیر کل 80 ساله نهضت آزادی که از 9 مهرماه در بازداشت به سر می برد همزمان با عید نوروز به مرخصی آمده و اکنون در مرخصی به سر می برد و به گفته خانواده اش، او نیز مانند سایر زندانیانی که مرخصی آمده اند
ملزم  به عدم انجام هرگونه مصاحبه سیاسی در دوران مرخصی شده است.
داماد آقای یزدی با اشاره به متن منتشر شده در خبرگزاری ایرنا که به عنوان مصاحبه "اختصاصی" با "سرکرده مستعفی گروهک غیرقانونی نهضت آزادی" منتشر شده، به "روز" می گوید: آقای یزدی در هر دو مصاحبه ای که در "خانه امن" و در شرایط خاص آنجا انجام شده، از نهضت آزادی ایران و جنبش سبز قاطعانه دفاع کرده اما در متن منتشر شده در ایرنا تمام این بخش ها را حذف کرده اند. در اصل بخش هایی از مصاحبه را تقطیع  و سپس بخش هایی را اضافه کرده اند.
او با اشاره به استعفای دکتر یزدی از دبیر کلی نهضت آزادی می گوید: آقای یزدی طی سالهای گذشته تحت فشار زیادی بود که نهضت آزادی را منحل اعلام کند اما هرگز زیر بار این موضوع نرفت و دراین مصاحبه ها هم از نهضت آزادی قاطعانه دفاع کرده است که حذف کرده اند. اما درباره استعفای ایشان از دبیر کلی نهضت باید بگویم از چند سال پیش خود ایشان می گفتند که باید جای خود را به جوان ترها بدهند حتی در این متن هم که منتشر کرده اند می بینیم که درباره استعفایش رسما گفته " نمی توانستم وظایفی را که طبق اساسنامه برعهده من نهاده شده بود انجام دهم، این یک اخلاق دینی است که اگر کسی مسوولیتی را نمی تواند در چارچوب قانون انجام دهد آن را واگذار کند". این یعنی باز براساسنامه نهضت آزادی تاکید کرده و بحث خیلی جالبی است در اصل اینگونه با ماموران حرف میزند که اگر کسی نمی تواند وظایف قانونی اش را انجام دهد باید کنار برود و این خیلی مهم است و پیام مهمی در این به مسئولان است.
خبرگزاری ایرنا مدعی شده: "ابراهیم یزدی، سرکرده مستعفی گروهک غیرقانونی نهضت آزادی، در گفت‌وگو با ایرنا از اقدامات اغتشاشگران پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری از جمله فراخوان راهپیمایی‌های بدون هماهنگی با مراجع قانونی انتقاد کرده و گفته است پذیرفتنی نیست که کسی رییس جمهور شود و با رهبری مشکل داشته باشد.اگر میرحسین موسوی انتخاب می شد برای کشور فاجعه بود، زیرا رهبری و رییس‌جمهور باید با هم هماهنگ باشند".
آقای نوربخش با رد این ادعا می گوید: دکتر یزدی همیشه منتقد محمود احمدی نژاد بوده و حتی اعلام کرده بود که اگر نظارت بین المللی نباشد، انتخابات در ایران در شرایط فعلی نمی تواند به طور کمی و کیفی درست برگزار شود. با این حال او در انتخابات گذشته صراحتا از آقای موسوی و آقای کروبی دفاع کرد و بسیاری از اعضای نهضت آزادی در ستاد انتخاباتی آقای موسوی حضوری فعال داشتند و رابطه تنگاتنگی وجود داشت و من امیدوارم متن اصلی مصاحبه های انجام شده هر چه سریع تر منتشر شود تا مشخص شود این خبرگزاری چقدر غیراخلاقی عمل کرده است.
او سپس با اشاره به تیتر خبرگزاری ایرنا به نقل از دکتر یزدی که گفته است "به قانون اساسی پایبندیم" توضیح میدهد: آقای یزدی گفته است که به قانون اساسی التزام دارد. نهضت آزادی بارها و در تمام این سالها این را اعلام کرده و این موضوع جدیدی نیست. اما آقایان فراموش میکنند که التزام داشتن با اعتقاد داشتن تفاوت بنیادی دارد. آقای یزدی به قانون اساسی التزام دارد نه اعتقاد و به بسیاری از اصول قانون اساسی از جمله اصل ولایت فقیه هیچ اعتقادی ندارد.
داماد دکتر یزدی سپس می افزاید: آقایان به هدفشان که انحلال نهضت آزادی و اعلام انحلال از سوی دکتر بوده نرسیدند برای همین این مصاحبه ها را ترتیب دادند که باز دکتر آنها را به چالش کشیده و این بار دست به تقطیع و تحریف مصاحبه زده اند و همین نشان میدهد که چقدر کم آورده اند در مقابل پیرمردی 80 ساله آن هم با وضعیت جسمانی نامساعد که در زندان و سپس "خانه امن" نگهش داشتند.
آقای نوربخش وضعیت جسمانی آقای یزدی را نامساعد توصیف می کند و می گوید زمان جدید دادگاه او را در شهریور ماه اعلام کرده اند.
او می افزاید: تاکنون سه بار وقت دادگاه تعیین کردند و برگزار نکردند اکنون گفته اند شهریور ماه و منتظر هستیم ببینیم چه پیش می آید. به هر حال مشکلی که آقایان با دکتر دارند این است که به هیچ عنوان حاضر به انحلال نهضت نیست از سویی متاسفانه آقای دکتر وضعیت جسمی مناسبی ندارند و در این مدت بازداشت حدود 15 کیلو وزن کم کرده اند.
ابراهیم یزدی 9 مهرماه 88 و به اتهام برگزاری نماز جمعه غیر قانونی به اتفاق تعدادی دیگر از اعضای این تشکل سیاسی در اصفهان بازداشت شدند. چند روز بعد، بازداشت شدگان آزاد شدند اما ابراهیم یزدی که به زندان اوین منتقل شده بود همچنان در بازداشت ماند و بعدها به "خانه امن" وزارت اطلاعات منتقل شد.
او اکنون در مرخصی به سر می برد.

فخرالسادات محتشمی پور مجددا اعتصاب غذا کرد
فخرالسادات محتشمی پور،عضو جبهه مشارکت و همسر مصطفی تاج زاده از روز گذشته برای دومین بار دست به اعتصاب غذا زد.
خانم محتشمی پور که روز 10 اسفند بازداشت شده همچنان در بند 2 الف سپاه و در سلول انفرادی به سر می برد او در حالی در اعتصاب غذا است که همسرش، مصطفی تاج زاده از 6 ماه پیش و از زمانی که به قرنطینه منتقل شده روزه گرفته و به خانواده اش گفته است تا زمانی که در قرنطینه باشد و وضعیت فعلی حاکم باشد روزه خواهد گرفت.
علی طباطبایی، داماد خانم محتشمی پور در مصاحبه با "روز" با ابراز نگرانی از وضعیت خانم محتشمی پور می گوید: فخری خانم از روز اول فروردین دست به اعتصاب غذا زده و بعد از 4 روزحالش بد شده بود و او را به بهداری زندان برده بودند.
او می افزاید: متاسفانه برخی نوشتند بیمارستان در حالیکه بیمارستان نبوده و تنها به بهداری زندان منتقل شده بود و به او گفته بودند که قرار است با آقا مصطفی ملاقات کند همزمان با پدر فخری خانم تماس گرفته و از او خواسته بودند فوری به زندان برود. فخری خانم به گمان ملاقات با آقا مصطفی وارد اتاق شده اما پدرش را دیده بود. همان روز به او سرم زده بودند و با پدرش غذا خورده بود.
به گفته آقای طباطبایی، بازجویان از پدر خانم محتشمی پور که گرایش  سیاسی متفاوتی با دخترش دارد خواسته بودند با او صحبت و او را راضی به همکاری کند و از او بخواهد از مواضع خود کوتاه بیاید.
داماد خانم محتشمی پور می گوید: فخری خانم در ملاقات با دخترش فاطمه، گفته بود که مجددا از روز 15 فروردین اعتصاب غذا خواهد کرد و از دیروز اعتصابش را شروع کرده و خواهان ملاقات با آقا مصطفی، رسیدگی سریع به وضعیت جسمانی او و مشخص شدن وضعیت قانونی آقا مصطفی شده و گفته تا خواسته هایش برآورده نشود به اعتصاب خود ادامه خواهد داد.
آقای طباطبایی درباره وضعیت آقای تاج زاده می گوید: آقا مصطفی را به طور غیر قانونی به قرنطینه برده اند  و در حالیکه همه کسانی که حکم دارند در بند عمومی هستند اما اصلا نمیدانیم که آقا مصطفی در قرنطینه در کدام بند و کجا است. تنها میدانیم با فردی که به شدت مشکل روحی و روانی دارد هم سلول است و از این بابت هم به شدت نگران هستیم چون این فرد اصلا تعادلی ندارد و تاکنون دو بار دست به خودکشی زده است.فاطمه هم که برای ملاقات با مادرش رفته بود از کسی که همیشه در زندان او را به بخش ملاقات می برد پرسیده بود و پاسخ داده بودند که اصلا نمیدانند آقا مصطفی کجا است. فخری خانم می گوید که باید تکلیف قانونی این مساله مشخص شود و اجازه بدهند پزشک آقا مصطفی را ببیند چون آقا مصطفی وضعیت جسمانی خوبی ندارد و بین دو جراحی به زندان بازگردانده شد. یعنی جراحی کمر او انجام شد و قرار بود گردن او جراحی شود که به زندان بردند و تاکنون اجازه "ام آر آی" هم نداده اند.
ازآقای طباطبایی درباره بازجویی ها و اتهاماتی که به خانم محتشمی پور نسبت داده شده می پرسم. او پاسخ میدهد: فخری خانم در ملاقات با فاطمه به شدت عصبانی بوده و گفته اینها برخلاف اینکه مدام می خواهند تفهیم کنند که به خاطر نوشته هایم مرا بازداشت کرده ا ند اما تمام بازجویی ها درباره آقا مصطفی است و گویی دنبال این هستند که چیزی در بیاورند تا بیشتر آقا مصطفی را تحت فشار قرار دهند. اما فخری خانم هم در بازجویی هایش به نوشتن عریضه هایش ادامه داده و این بار در برگه های بازجویی درباره وضعیت آقا مصطفی خطاب به دادستان عریضه نوشته است.
فخرالسادات محتشمی پور در وبلاگ شخصی اش که تاکنون 4 بار فیلتر و مسدود شده به افشاگری درباره رفتارهای صورت گرفته با زندانیان و خانواده های آنها می پرداخت. او در نامه هایی تحت عنوان عریضه به دادستان و مقامات قضایی در خصوص وضعیت همسرش اطلاع رسانی میکرد.
 "صبر، استقامت و پی گیری مسائل خانواده های زندانیان سیاسی"، سه درخواستی است که خانم محتشمی پور از دخترش خواسته است. آقای طباطبایی می گوید: فخری خانم به فاطمه گفته که صبر کنید و استقامت داشته باشید و پی گیر مسائل و مشکلات خانواده های زندانیان سیاسی باشید.

تاج زاده: کودتا کردند و میدانند نامشروع هستند
آقای طباطبایی سپس با اشاره به ملاقات فاطمه تاج زاده با آقای تاج زاده می گوید: آقا مصطفی در تمام این مدت نشان داده که هیچ یک از این فشارها در مواضع او تاثیری نداردو پای حرف خود ایستاده و از طرفی خوب میداند که همسرش زنی مقاوم است و همچون او و در کنار او ایستاده است. آقا مصطفی در ملاقات با فاطمه هم گفته که هیچ چیزی از این آقایان نخواهید نه ملاقات نه هیچ خواسته دیگری، من هم هیچ خواسته ای از اینها ندارم.
داماد آقای تاج زاده می افزاید: فاطمه قضیه بازداشت فخری خانم را به آقا مصطفی گفته و خبر داده که بعد از بازداشت او باز ماموران به خانه ریخته اند و همچنین گفته که یکی از وکلا، فخری خانم را در دادگاه با دمپایی و چادر سفید دیده که ماموران اورا این طرف و آن طرف می کشیدند و او نیز با صدای بلند فریاد میزده که من افتخار میکنم همسر مصطفی تاج زاده هستم و... آقا مصطفی هم به فاطمه گفته که اینها فکر میکنند با این کارهایشان شان ما را زیر سوال می برند اینها چون کودتا کرده اند خودشان هم میدانند که غیر مشروع هستند از همه چیز می ترسند و کم آورده اند برای همین اینطور تکاپو می کنند و خودشان هم نمیدانند چه می کنند.




در واکنش به پژاک، سپاه مرزها را توپ‌باران کرد

نگرانی از آغاز جنگ مسلحانه در کردستان

مقامات نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی از چهار سلسله درگیری در طول 48 ساعت گذشته با کردها در مناطق مرزی کردستان و کشته و زخمی شدن 11 نفر از دو طرف خبر داده اند.
همزمان ساکنان بعضی از روستاهای دامنه کوه های قندیل در کردستان عراق به دلیل شدت این حملات ناچار به ترک محل زندگی خود شده اند و درگیری پژاک، حزب حیات آزاد کردستان با سپاه هنوز ادامه دارد.
این عملیات در واکنش به حمله نیروهای پژاک به یک پاسگاه مرزی در روز 13 آبان ماه صورت گرفته که در طی آن 4 پرسنل نیروی انتظامی کشته شدند. فعالان کرد در شبکه های اجتماعی از روز گذشته با انتقاد از عملکرد حزب پژاک و سیاست های خشونت ورزانه جمهوری اسلامی در منطقه کردستان، انجام اینگونه عملیات را تلاشی در راستای هر بیشتر امنیتی کردن مناطق کرد نشین و زمینه سازی برای ورود به جنگ مسلحانه ارزیابی کرده اند.

اظهارات متناقض جمهوری اسلامی
سردار محمد پاكپور روز دوشنبه، 15 فرودین ماه، در گفتگو با فارس، خبرگزاری وابسته به نیروهای نظامی و امنیتی با اشاره به تلاش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سایر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی در "تامین امنیت پایدار در منطقه" از  کشته شدن دو عضو پژاک در مرزهای کردستان خبر داد.
فرمانده نیروی زمینی سپاه گفت: "پس از اقدام‌های تروریستی اخیر گروهك‌های تروریستی وابسته به استكبار جهانی در 4 فروردین ماه جاری در شهر سنندج كه به شهادت دو تن از كاركنان خدوم و شجاع فرماندهی انتظامی كردستان منجر شد، نیروهای قرارگاه حمزه سید الشهداء علیه السّلام نیروی زمینی سپاه طی یك عملیات دقیق اطلاعاتی عوامل اصلی این جنایت را شناسایی و با اجرای كمین، آنان را به هلاكت رساندند."
ساعاتی بعد از اظهارات پاکپور اما فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی با تشریح درگیری با پژاك در مناطق کردنشین طی 48 ساعت گذشته گفت: "در این درگیری‌ها 4 نفر از پرسنل نیروی انتظامی به شهادت رسیده و 3 نفر زخمی شدند همچنین 4 نفر از تروریست‌ها نیز كشته و زخمی شده‌اند."
سردار حسین ذوالفقاری، با اشاره به اینکه این عملیات در چهار مرحله انجام شده، گفته است: "به طور مشخص 3 مرحله از این درگیری‌ها با گروهك پژاك بوده است. در دو مرحله از این درگیری‌ها به دلیل واكنش به موقع مرزبانان اعضای این گروهك تروریستی امكان نزدیك شدن به واحدهای مرزی را پیدا نكرده و متواری شدند."
ذوالفقاری در مصاحبه دیگری با خبرگزاری مهر ادعا کرده که یک قبضه اسلحه متعلق به حزب پژاک به جا مانده است.
این مقام نیروی انتظامی افزوده است: "در درگیری گروه‌های قاچاقچی با نیروهای مرزبانی که یک ساعت به طول انجامید قاچاقچیان مجبور به ترک منطقه شده و 187 قبضه سلاح بر جای گذاشتند."
هر چند فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی گفته این درگیری با اعضای حزب پژاک صورت گرفته، اما مشخص نکرده  منظور وی از "قاچاقچی" چه کسانی است.
رسانه های پژاک، حزب حیات آزاد کردستان تا لحظه تنظیم این گزارش، هیچ خبری در مورد درگیری های مورد اشاره مقامات امنیتی انتظامی جمهوری اسلامی منتشر نکرده اند.
به نظر می رسد عملیات نظامی نیروهای وابسته به جمهوری اسلامی در واکنش به حمله نیروهای  پژاک به یک پاسگاه مرزی نیروی انتظامی در شهر مریوان باشد که طی آن ۴ نفر کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند.
این حمله در ساعت ۲ بامداد شنبه، ۱۳ فروردین ماه به یکی از پاسگاههای فرماندهی مرزبانی در کردستان صورت گرفت، اما خبرگزاری های رسمی خبر آن را با یک روز تاخیر منتشر کردند.

آوارگی مردم
انجام عملیات نظامی از سوی جمهوری اسلامی علیه پژاک در مرزهای کردستان در شرایطی صورت می گیرد که رسانه های اقلیم کردستان عراق اعلام کرده اند از صبح روز گذشته جمهوری اسلامی اقدام به توپ‌باران مناطق مرزی کرده و ساکنان این مناطق اکنون آواره اند.
وب سایت خبری "روداو" در کردستان عراق اعلام کرده است که بر اثر حمله هوایی جمهوری اسلامی به روستاهای مرزی منطقه "بالاکایتی" ساکنان این منطقه ناچار به ترک محل زندگی خود شده اند.
به نوشته این سایت این حملات بعد از یک وقفه یک ساله از سوی جمهوری اسلامی شروع شده است، اما برخی منابع تاکید کرده اند نیروهای نظامی جمهوری اسلامی حدود شش ماه گذشته هم یک بار دیگر به این مناطق حمله کرده است.
به گزارش وبسایت کردیش پرسپکتیو که اخبار کردستان را پوشش می دهد، مناطقی از دامنەی کوههای قندیل در کردستان از ساعت 6:30 دقیقەی روز دوشنبه به وقت محلی، آماج حملات توپخانەای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است.
روستاهای ورتێ، ابوبکره، قەلاتووکان، رگز و همچنین بخشی از کوهستانهای قندیل ساعت ها هدف این توپ‌بارانها بوده است.
این مناطق که در اقلیم کردستان عراق قرار دارند محل استقرار نیروهای نظامی پژاک اند.
مقامات کردستان عراق بارها تاکید کرده اند که جمهوری اسلامی ایران برای سرکوب مخالفان به خاک این کشور "تعرض" کرده و باعث برهم زدن امنیت ساکنان مناطق مرزی شده است.

مبارزه مدنی یا مسلحانه
این درگیری ها در ادامه سلسله درگیری های نظامی در کردستان صورت می گیرد که از آخرین روزهای سال گذشته  شروع شده و به صورت پراکنده در مناطق مرزی ادامه دارد.
شب ۱۱ فروردین‌ماه، چهار تن از نیروهای انتظامی بر اثر تیراندازی افراد ناشناس در مناطق مرزی مریوان کشته و زخمی شدند.
پیشتر نیز در اسفند ماه سال گذشته، چهار کارمند اداره محیط زیست سنندج به ضرب گلوله افراد ناشناس کشته شدند.
در اواخر بهمن‌ماه سال گذشته  هم چهار نفر از نیروهای انتظامی در مناطق مرزی بر اثر تیراندازی افراد ناشناس جان خود را از دست دادند.
یک روز بعد از این واقعه، شاخه نظامی حزب حیات آزاد کردستان(پژاک) با صدور اطلاعیەای، ضمن به عهده گرفتن مسئولیت این عملیات مسلحانه، اعدام حسین خضری را محکوم و با اشاره به "حق مشروع" دفاع اعلام کرد که شامگاه شب شنبه، ۳۰ بهمن ماه گریلاهای این حزب در عملیاتی در "میدان بیساران" واقع در شهر مریوان، "پنج تن از کماندوهای رژیم" را کشته اند.
پژاک یک حزب کرد مخالف جمهوری اسلامی است که در طول سالهای گذشته در نوار مرزی مناطق کردنشین درگیریهایی با نیروهای نظامی جمهوری اسلامی داشته است. این حزب هدف خود را "حمایت از حقوق ایرانیان کرد در چارچوب یک نظام دموکراتیک در کشور" اعلام کرده است.
جمهوری اسلامی این گروه را که در سال 2003 تاسیس شده در فهرست گروه‌های تروریستی قرار داده است.
کومله و دمکرات از جمله دیگر احزاب کرد هستند که سابقه سالها مبارزه علیه جمهوری اسلامی را در کارنامه خود دارند. این دو حزب در سالهای قبل و بعد از انقلاب اسلامی با جمهوری اسلامی وارد جنگ مسلحانه شدند، اما بعد از دهه شصت و به ویژه از اواسط دهه هفتاد اعلام کردند که مبارزه سیاسی را به عنوان مشی اصلی خود برگزیده اند.
سخنگوی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، روز گذشته از پژاک به خاطر نادیده گرفتن تجربه مشی مسلحانه دیگر احزاب کردستان در دهه شصت انتقاد کرد.
اجلال قوامی در مصاحبه با روز گفت: "تجربه سایر احزاب کردستانی رویکرد مشی مسلحانه را در حقیقت به چالش کشیده است. با توجه به تجاربی که دیگر احزاب کرد در دهه شصت شمسی داشتند و مشی خود را از مسلحانه به سیاسی تغییر دادند می بایستی حزب نوظهور و جدیدی همچون پژاک این را به عنوان یک تجربه تاریخی و ارزشمند مد نظر قرار می داد. اما متاسفانه ما همچنان شاهدیم که گفتمان مسلحانه گفتمان غالب آنهاست؛در حالیکه این گونه اقدامات مسلحانه نه تنها هیچگونه دستاوردی برای منطقه در بر نداشته بلکه به میلیتاریزه شدن منطقه کمک کرده است."
همزمان با به عهده گرفتن مسئولیت عملیات نظامی روز 13 آبانماه از سوی پژاک، بسیاری از  روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشری، مدنی و سیاسی کرد در شبکه های اجتماعی بحث هایی را مبنی بر مشی مبارزاتی احزاب کرد در شبکه های اجتماعی به راه انداخته اند.
بسیاری از آنها با انتقاد از عملیات نظامی اخیر پژاک از هواداران این حزب خواسته اند  به عملیات نظامی خود علیه جمهوری اسلامی پایان دهند. از سوی دیگر برخی عملیات نظامی پژاک را یک نوع "دفاع مشروع" در مقابل حملات پیاپی جمهوری اسلامی با پایگاه های اصلی این حزب تلقی کرده اند. هر چه باشد از ابتدای آغاز سال جدید درگیری های نظامی در کردستان شدت گرفته و بر این نگرانی افزوده است که جمهوری اسلامی از این شرایط برای محدود کردن حداقل فعالیتهای مدنی در کردستان بهره می جوید. 





خواهر میرحسین موسوی در مصاحبه با روز:

موسوی مقاوم و خوش روحیه است

خواهر میرحسین موسوی در مصاحبه با روز اعلام کرد برادرش مقاوم و روحیه اش خیلی خوب است.
خدیجه موسوی خامنه که چهارشنبه شب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را در حلقه ماموران امنیتی و در کنار پیکر پدرش دیده، گفت که "روحیه آقای مهندس و خانم رهنورد خیلی خوب بود روحیه آنها مقاوم است و ما هم راضی به رضای خدا هستیم و توکل مان به خداست".
مادر شهید موسوی افزود: مهندس راه درست را می رود و توکلش بر خداست. وقتی آدم میداند که راهش حق است و راه درست را می رود، تحمل دردها و سختی ها، آسان می شود و خدا هم کمک میکند.
خانم موسوی مادر دو شهید است و یکی از فرزندانش در جنگ ایران و عراق و دیگر فرزندش، روز عاشورای سال گذشته و در جریان اعتراضات مردمی به انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 شهید شده اند، برادر و همسر برادرش در بازداشت خانگی به سر می برند و پس از 45 روز آنها را در حلقه ماموران امنیتی در کنار پیکر پدرش دیده است.
میراسماعیل موسوی، پدر میرحسین موسوی روز چهارشنبه در 103 سالگی فوت کرد. از حضور مردم در مراسم تشییع پیکر او جلوگیری شد، بهشت زهرا مملو از نیروهای امنیتی، گارد ضد شورش و لباس شخصی ها به حالت نیمه تعطیل درآمد، تعدادی از اعضای خانواده آقای موسوی بازداشت شدند و مراسم ترحیم (شب سوم) به دلیل فشارهای امنیتی لغو شد.
مادر شهید موسوی در این مصاحبه همچنین گفته است: همه اعضای خانواده که بازداشت شده بودند آزاد شده اند.
پدر شهید سید علی موسوی از جمله بازداشت شدگان بود که آزاد شده است.
خانواده آقای موسوی روز گذشته در اطلاعیه ای کوتاه از لغو مراسم ترحیم میراسماعیل موسوی که پیش از این اعلام شده بود در مسجد نور برگزار خواهد شد خبر دادند و خواهر میرحسین موسوی در پاسخ به این سوال که آیا برای شب هفتم مراسمی خواهید گرفت؟ به "روز" گفت که مراسم ختمی برگزار نخواهند کرد: "مراسمی نداریم، رفت و آمدها در خانه خودمان است ولی مراسمی نداریم".
لغو مراسم شب سوم و عدم برگزاری مراسم از سوی خانواده آقای موسوی در شرایطی صورت می گیرد که دختران آقای موسوی و خانم رهنورد، به وب سایت کلمه گفته بودند نهادهای امنیتی تاکید داشته اند که مراسم سنتی، حتی المقدور به طور مختصر برگزار شود ظاهرا با این هدف که از حضور گسترده مردم جلوگیری شود.
دختران آقای موسوی همچنین از حضور و توصیه افرادی از ارگان های امنیتی خبر داده و گفته بودند:" گفتند که فردای روز تشییع، یعنی جمعه مراسم ختم( سوم و هفت) برگزار شود. آنها می خواستند همه مراسم ها در تعطیلات برگزار شود تا مراسم در شرایط خلوت پیش از سیزده تهران برگزار شود و جمعیتی گرد نیاید که مورد قبول نبود و بنابر رسم و سنت ایرانیان سوم سه روز پس از دفن برگذار می شود و نه فردای دفن. خانواده همه چیز را به آمدن پدر ما موکول کردند و بر آمدن و وداع او با پدربزرگ مصر بودند هم چنین خواستار آزادی اقای شریف زادگان نیز بودند که مدت طولانی بلاتکلیف مانده بودند".
دکتر محمد حسین شریف زادگان، داماد مرحوم میراسماعیل موسوی نیمه شب چهارشنبه با قرار کفالت آزاد شد.

میرحسین موسوی همه را به صبر دعوت کرد
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به گفته دخترانشان، نیم ساعت امکان حضور در کنار پیکر میراسماعیل موسوی را یافتند. آنها پیش از این و در طی 45 روز بازداشت خانگی تنها یکبار در حضور ماموران امنیتی با آقای موسوی دیدار کرده بودند. وب سایت کلمه نوشته: "میرحسین موسوی تنها یکبار  آن هم در شرایط  زننده امنیتی با حضور انبوهی از ماموران امنیتی  در داخل خانه میراسماعیل موسوی و  سه مامور امنیتی مرد  و یک مامور زن برای خانم رهنورد در اتاق پدر پیر میرحسین توانست ایشان را  ملاقات کند. به طوری که  پدر میرحسین نیز متوجه غیر عادی بودن این مساله شده بود".
 دختران آقای موسوی گفته اند که پدر و مادر آنان تنها حدود نیم ساعت اجازه یافتند در محل فوت پدر بزرگشان حضور داشته باشند و روز تشییع جنازه نیز، بر خلاف وعده قبلی، به آنان اجازه داده نشد در این مراسم شرکت کنند.
وب سایت کلمه نوشته :"میرحسین در همان لحظات کوتاه حضورش در خانه پدر، از بدو ورود تا زمان خروج، تنها یک واژه بر لبش بود: صبر، صبر و باز هم صبر. او که با برخوردهای زشت و زننده ماموران مواجه بود، در اوج آرامش و متانت به اطرافیان توصیه کرد که مقاوم باشند، آرامش خود را حفظ کنند و صبر پیشه کنند".

سکوت خامنه ای و حمله به رفسنجانی
همزمان و در حالی که صدور پیام های تسلیت از سوی شخصیت های سیاسی، زندانیان سیاسی و خانواده های آنها، ادامه دارد، رهبر جمهوری اسلامی نسبت به رحلت مردی سکوت اختیار کرده که قبل از انقلاب 57 در خانه او پناه گرفته بود.
میراسماعیل موسوی، پسر دایی سید جواد خامنه ای، پدر آیت الله خامنه ای بوده و رهبر جمهوری اسلامی قبل از انقلاب و زمانی که فراری بوده در منزل اومخفی شده بود. با این حال او نه تنها تسلیت نگفت بلکه در مقابل فشارهای امنیتی و برخوردها با خانواده آقای موسوی نیز سکوت اختیار کرده است.
هاشمی رفسنجانی نیز پس از انتشار پیام تسلیت اش، از سوی پایگاه خبری دولت محمود احمدی نژاد مورد حمله قرار گرفته.
آقای هاشمی در پیامی، درگذشت میراسماعیل موسوی را به خاندان موسوی تسلیت گفته و از میرحسین موسوی و سایر فرزندان میراسماعیل موسوی به عنوان "فرزندان خدوم و برومند" یاد کرده  و نوشته بود که این خاندان "خدمات شایسته ای به اسلام و انقلاب و کشور کرده اند".
سایت شبکه ایران که وابسته به موسسه مطبوعاتی ایران، ارگان دولت محمود احمدی نژاد است به این پیام رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام واکنش نشان داده و از اینکه هاشمی، میرحسین موسوی را فرزند خدوم ایران نامیده انتقاد کرده و نوشته است: " اگرچه آقای رفسنجانی توضیح نداده منظورش از خدمات شایتسه میرحسین به ایران، امیدوار کردن ضدانقلاب به براندازی جمهوری اسلامی بوده یا رهبری آشوب‌های خیابانی توسط وی اما به نظر می‌رسد این پیام تسلیت بیشتر به یک اعلام موضع صریح از سوی هاشمی شبیه باشد تا یک پیام تسلیت معمولی".
این سایت در مطلبی با عنوان "سال نو تحویل شد اما هاشمی متحول نشد" نوشته است: پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی در پی درگذشت پدر میرحسین موسوی نشان از ادامه روند نامناسب وی در سال جدید دارد... در پیام خود که به خانواده موسوی خطاب شده، از عبارات و کلماتی استفاده کرده که نه تنها هیچ نشانه‌ای از تغییر در آن به چشم نمی‌خورد، بلکه نشان از دور جدید سیاست‌های حمایتی وی از جریان اغتشاش دارد.

پیام های تسلیت به میرحسین موسوی
آنچه که دراکثر پیام های تسلیت منتشر شده خطاب به میرحسین موسوی و خانواده او به چشم میخورد غیرقانونی خواندن حصر و بازداشت خانگی نخست وزیر زمان جنگ و ابراز امیدواری برای رفع حصر است.
میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از روز 25 بهمن در بازداشت خانگی به سر می برند. انها حتی امکان شرکت در مراسم تدفین میراسماعیل موسوی را نیافتند.
سید حسن خمینی، آیت الله صانعی، سید محمد خاتمی، مولوی عبدالحمید، آیت الله موسوی اردبیلی، آیت الله دستغیب، آیت الله بیات زنجانی، بیت آیت الله منتظری، خانواده مهدی کروبی، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، خانواده آیت الله بهشتی، خانواده آیت الله طالقانی، خانواده های زندانیان سیاسی، زندانیان سیاسی بند 350 اوین، زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر، همسران شهید همت و شهید باکری، فعالان سیاسی و مدنی تبریز،  شورای فعالان ملی، مذهبی،  اصلاح طلبان آذربایجان شرقی، جمعی از رزمندگان دوران جنگ ایران و عراق، سازمان ادوار تحکیم، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جمعی از جوانان و فعالان دانشجویی آذربایجان، جمعی از زنان سیاسی زندانی زندان‌های اوین و رجایی‌شهر، شورای هماهنگی راه سبز امید و سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی و تشکل های سبز خارج از کشور تاکنون با انتشار پیام هایی، درگذشت میراسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی تسلیت گفته اند.
به حصر غیرقانونی پایان دهید
آیت الله دستغیب، نماینده مجلس خبرگان رهبری، در پیامی که در وب سایت او منتشر شده، به میرحسین موسوی تسلیت گفته و نوشته: " آن مرحوم نیز تبریک می‌گویم که خداوند فرزندی به وی عنایت کرد که عمر پر برکت خود را در راه پی‌گیری اهداف بلند امام راحل(رحمه الله) قرار داده است".
او خطاب به میرحسین موسوی نوشته است: "هرچند فعلاً جنابعالی در حصر غیر شرعی و غیر قانونی بلکه غیر انسانی می باشید امّا در واقع و حقیقت آزادید، و هر چند مطرود شده غیر شرعی و غیر قانونی می‌باشید امّا در قلب با صفای مردم مؤمن، و مردم آزاده جا دارید".
آیت الله دستغیب در ادامه خطاب به آقای موسوی افزوده: "اینجانب از هیأت حاکمه می خواهم که به حصر شما و همسر محترمه تان و حجّة الاسلام و المسلمین کروبی و همسر ایشان پایان دهند و بدانند که هیچ مجتهد عادلی این حصر را امضاء‌ نمی کند. اگر به نظر آنها شما متّهم به جرمی می باشید چرا شما و آقای کروبی را در دادگاه صالح در نزد مجتهد عادل نمی‌آورند تا بتوانید از خود دفاع کنید، و همه بشنوند و ببینند که این همه اتّهامات از کجا پیدا شده است".
آیت الله صانعی، ازدیگر مراجع تقلید هم در پیامی در وب سایت خود، خطاب به میرحسین موسوی تسلیت گفته و ابراز امیدواری کرده است "تمام کسانی که برای احقاق حقوق ملت متحمل صدماتی گشته اند بالاخص فرزند بزرگوار ایشان از حصر غیر قانونی آزاد گشته و از حقوق انسانی خود بهره مند گردند".
این مرجع تقلید شیعه همچنین روز پنج شنبه مراسم یادبودی برای پدر میرحسین موسوی در دفتر خود در مشهد برگزار کرد.
آیت الله بیات زنجانی، دیگر مرجع تقلید شیعه، حصر میرحسین موسوی را غیر شرعی، غیر قانونی و غیر اخلاقی خوانده و ضمن تسلیت درگذشت پدر میرحسین موسوی نوشته است: "ملت ایران مرهون شیوۀ تربیتی چنین پدری است که فرزندی را به یادگار گذاشت که با همت بلند خویش، توانست در کوران مشکلات دفاع مقدس، سکّان هدایت اجرایی کشور را با سلامت و موفقیت در دست گیرد و در آن شرایط سخت و دشوار، نعمت مجهول و ناشناخته‌ای مثل امنیت معاش را برای مردم به ارمغان بیاورد و با دقت و امانت از آن صیانت کند".
آیت الله بیات زنجانی در ادامه خطاب به میرحسین موسوی ابراز امیدواری کرده: "حصرها و محدودیت‌های غیرشرعی، غیراخلاقی و غیرقانونی ایجاد شده برای شما، هر چه زودتر خاتمه یابد تا مردم بتوانند هر چه بیشتر از افکار و توانائی هایتان، بهره مند گردند".

خانواده موسوی برهمه ایرانیان حق دارند
مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز با صدور پیامی، درگذشت میر اسماعیل موسوی را به میرحسین موسوی و خانواده آن مرحوم تسلیت گفت و ضمن تقدیر از« زحمات شایان مهندس موسوی در زمینه پیشرفت و اعتلای کشور که بر کسی پوشیده نیست و مدیریت شایسته امور اجرایی کشور در دوران دفاع مقدس»، تاکید کرد که «خانواده مرحوم موسوی بر همه ایرانیان حق دارند».
احمد منتظری، فرزند آیت الله منتظری نیز ضمن تسلیت، نوشته است: " جای بسی تأسف است که در جمهوری اسلامی، جنابعالی با آن سابقه درخشان و پر افتخار، مظلومانه در حصر خانگی به سر می‌برید و تعدادی از اندیشمندان و فرزندان این مرز و بوم که سرمایه‌های فکری و ارزشمند مملکت می‌باشند در زندان گرفتار و اسیرند".
او ابراز امیدواری کرده که "مسئولین امر به خود آیند و از این فرصت استفاده کنند و به این سنّت ناپسند خاتمه دهند و حداقل با آزادی شما یک قدم به راه مستقیم و به اصول اسلام و انقلاب نزدیک شوند".
همزمان مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در پیامی، خطاب به میرحسین موسوی نوشته است: " حلت پدر بزرگوار جنابعالی که عمری را در خدمت به اسلام و انقلاب اسلامی و تربیت فرزندانی چون جنابعالی و فرزندان دیگرشان، با ایمان، صداقت و پاکی سپری کرد به حضرتعالی و عموم خانواده محترم تسلیت عرض می کنیم؛ و از خداوند متعال برای ایشان رحمت و غفران و برای جنابعالی و عموم خانواده ی محترم، عزّت، سربلندی، صبر و اجر خواستاریم".
سید محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران نیز در پیام تسلیت، از میرحسین موسوی به عنوان کسی که "اهل صبر و توکل" است و "همواره خواستار سربلندی کشور، استواری انقلاب و آزادی و حرمت و رفاه مردم بوده"، یاد کرده است.
خانواده های زندانیان سیاسی نیز خطاب به میرحسین موسوی اعلام کرده اند: امروز با دست جور و ستم نه تنها از بیان تسلیتی حضوری محروم هستیم که حتی شرکت در مراسم تشییع و بزرگداشت آن خادم اهل بیت به جرمی نابخشودنی تبدیل گشته و این تنها بخشی از فضیحت ستم پیشه گان است که فصلی دیگر را در حمله ها و عربده های عده ای از خدا بی خبر در مراسم مذهبی آن مرحوم، شاهد بودیم.
جمعی از زندانیان سیاسی زن زندانهای اوین و رجایی شهر هم خطاب به میرحسین موسوی نوشته اند:  ما به خوبی، حس تلخ شما را از این دوری اجباری از پدرتان، درک می‌کنیم، چرا که ماه‌هاست از گرمای آغوش پرمحبت پدرانمان محروم شده‌ایم. همان‌طور که در تمام ماه‌های پس از انتخابات ریاست جمهوری، حضور شما دلگرمی ما برای تحمل شرایط حبس و زندان بود. اینک حضور ما را، هر چند از درون زندان، در کنار خود حس کنید. امروز ما از پس ماه‌ها، اسارت و شکنجه، کنار شما ایستاده‌ایم تا غم نبود پدرتان را کمی تسلی دهیم.

وحشت حکومت از تشییع جنازه
سازمان دانش آموختگان ایران ( ادوار تحکیم وحدت) و همچنین تشکل های سبز خارج از کشورنیز با انتشار اطلاعیه هایی به میرحسین موسوی تسلیت گفته اند. در اطلاعیه ادوار تحکیم خطاب به میرحسین موسوی آمده است: قطع و یقین می دانیم که این پیام از دیوارهای زندان ایجاد شده برای جنابعالی و همسر استوار و سبزتان عبور نخواهد کرد اما بر این ایمان نیز استواریم که اگر چه تن ها را بتوان در حصار دیوار قرار داد اما قلب ها محصور شدنی نیستند و پرواز قلب ها را هیچ قفسی یارای متوقف ساختن نیست. امروز میلیونها ایرانی خود را داغدار از دست دادن پدری می دانند که صالح بود و صلح را پرورش داد، صادق بود و راستی پروری نمود و عمری را برای خیر دین و مملکت صرف نمود.
تشکل های سبز خارج از کشور نیز نوشته اند که "برخورد های سخیف امنیتی با خاندان داغدیده و ماوقع ایام فوت و تدفین -که زنده کننده خاطرات کاروان اسرای کربلا در شهر شام است- را بشدت محکوم نموده و با هشدار به عوامل امنیتی تاکید می نماید که چنین رفتارهایی معنایی جز ذلت، ناتوانی و ترس حکومت نداشته و نشانی از حقانیت خواسته های ملت سبز ایران و پیروزی مسلم جنبش سبز دارد".
در پیام این تشکل ها آمده است: آنچه مسلم است اینکه درگذشت آن مرحوم در هنگامه حصر غیرقانونی فرزند و عروس ایشان و برخوردهای شدید نیروهای امنیتی پس از فوت آن مرحوم و در مراسم خاکسپاری ایشان، رسوایی دیگری برای عوامل خودسری است که رهبران جنبش سبز ملت ایران را به گروگان گرفته اند.
جمعی از رزمندگان سبز دوران جنگ تحمیلی هم در پیام تسلیتی به مناسبت درگذشت پدر میر حسین موسوی، خطاب به وی گفته اند: همانگونه که شما دو سال اخیر در کنار خانواده های شهدا و زندانیان جنبش سبز باعث دلگرمی و صبوری این عزیزان شدید ما نیز به عهد خود با شما در تمام زمینه ها وفاداریم و از خداوند برای ایشان علو درجات و رحمت بیکران و برای شما میر عزیز و خانواده محترمتان صبر جمیل خواستاریم.
آنها در ادامه خطاب به میرحسین موسوی افزوده اند: نیروهای مزدور وابسته به دیکتاتور بار دیگر وحشت و زبونی خود را در مراسم تشییع پدر بزرگوارتان به نمایش گذاشتند و شما را حتی از آخرین وداع محروم ساختند. اینان همچون گذشته ترس و وحشت خود را از حضور مردم عزادار در کنار شما نشان دادند و فکر می کنند با رفتار زبونانه خویش میتوانند جلو سیل خروشان دوستداران شما را بگیرند.




در پی انتشار پیام تسلیت به خاندان موسوی

تهدید هاشمی رفسنجانی در رسانه دولت

انتشار پیام تسلیت علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئس مجلس تشخیص مصلحت نظام به مناسبت درگذشت پدر میرحسین موسوی خشم حامیان و رسانه های وابسته به دولت را  برانگیخت و موجب شد تا هاشمی بار دیگر در کانون حملات آنان قرار گیرد.
در  پیام هاشمی رفسنجانی که خطاب به "خاندان موسوی" منتشر شد از میر حسین موسوی که هم اکنون در بازداشت خانگی به سر می برد و حتی اجازه شرکت در مراسم خاکسپاری پدر خود را هم نداشت، به عنوان " فرزند خدوم و برومند" یاد شده بود.
این پیام تسلیت کوتاه که روز پنجشنبه گذشته منتشر شد، با واکنش های وسیعی در محافل حامی حکومت مواجه شده است و حتی روزنامه ای مانند کیهان آن را نشانه عدم مرزبندی هاشمی با "جریان فتنه" دانسته اند.
 روزنامه کیهان درباره پیام هاشمی می نویسد: "عجله آقای هاشمی رفسنجانی در صدور پیام تسلیت خطاب به میرحسین موسوی نشان می دهد وی همچنان به عدم مرزبندی با فتنه 88 اصرار دارد. گفتنی است هاشمی رفسنجانی به دلیل عدم مرزبندی جدی با جریان فتنه و اطلاع از عدم رویکرد اکثریت قریب به اتفاق اعضای مجلس خبرگان، ترجیح داد در انتخابات اسفندماه 89 هیات رئیسه این مجلس کاندیدا نشود".
کیهان همچنین با  وجود اظهارات فرزندان میرحسین موسوی و برخی از شرکت کنندگان در مراسم خاکسپاری مدعی شده است که موسوی و زهرا رهنورد "بدون هیچ مانعی" در مراسم تشییع و خاکسپاری شرکت کرده اند.
 علاوه بر روزنامه کیهان، جهان نیوز، ارگان نزدیک به بسیج دانشجویی نیز در گزارش اصلی خود با عنوان "درباره پیام تسلیت آیت الله هاشمی به خاندان حاج میر اسماعیل موسوی"،  نفس انتشار پیام را "نه عجیب و نه دور از انتظار" دانسته اما مشکل را در "محتوای پیام" تشخیص داده است.
جهان نیوز نوشته: "تعریف و تمجید از میرحسن موسوی در متن پیام تسلیت پدرش اگر با هدف ایجاد فرصت بهره برداری برای مخالفان نظام و انقلاب نبوده پس چه هدفی دیگری را دنبال کرده است.چه دلیلی دارد که در متن پیام تسلیت بجای فرد فوت شده، از زحمات فرزند تقدیر و تشکر شود.آنهم پس از ماهها خیانت های آشکار میرحسین به نظام و انقلاب و حتی خانواده و پدر خود".
این سایت می افزاید: "رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پیش از انتخابات خبرگان مواضع صریحی علیه فتنه گرفتند و علاقه مندان به انقلاب و سوابق وی این موضع گیری دیرهنگام را به فال نیک گرفتند. با این حال برخی اینطور تحلیل کردند که این مواضع بی ارتباط به انتخابات خبرگان که تا آنروز وی از کاندیداتوری آن کناره گیری نکرده بود، نیست.در هر صورت جای شکر گذاری داشت. اما پیام تسلیت جدید آقای هاشمی مجددا بر مواضع مبهم وی در خصوص جریان فتنه افزود و مشخص نیست که آیت الله هاشمی با مبهم و غبارآلود نشان دادن موضع خود در قبال فتنه چه هدفی را دنبال می کند".
در همین حال دیگر حامیان دولت در وبلاگ ها با ادبیاتی تند تر به هاشمی رفسنجانی حمله کرده اند و فردی به نام مجید بذر افکن که خود را "دکتر تاریخ" و "پژوهشگر و معاون مرکز اسناد انقلاب اسلامی" با 29 سال سن معرفی کرده در مطلبی که در وبلاگ خود با عنوان "تاملات" منتشر کرده، و سایت رجانیوز نیز آنرا باز نشر داده است، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را به "حصر خانگی" تهدید کرده و در ذیل عنوان "آقای هاشمی تو هم دلت حبس خانگی می خواهد، بسم الله!" نوشته است: "عجیب است که باید به این سرعت بعد موضع گیری های دیرهنگام و پشمکی شما پس 25 بهمن 89 خداوند لطف و عنایتش را دوباره شامل حال ملت بکند تا رگه های بغض و نفرت شما نسبت به حرکت کنونی جمهوری اسلامی بیرون بریزد. این بار به اسم تسلیت به مناسبت فوت مرحوم میراسماعیل موسوی. چقدر خوشحالیم که تنش همچنان باقی است، نه اینکه التهاب و ناآرامی در مملکت امر مطلوبی است. بلکه اثبات کینه های شتری نسبت به حرکت اصیل انقلاب که ممکن است طی رونمایه های لطیف و ظریف مدتی پنهان بماند، به مدد لطف خداوند رونمایی می شود. بلکه خوشحالیم آنانی که از دو دندان زدن شما نسبت به فتنه، عروسی گرفته بودند و بزدلی و بی عرضگی شان را در محکومیت تو و امثال تو، چندروزی پنهان کردند؛ دوباره به چه کنم چه کنم می افتند و مجبورند در برابر خیانت جدید شما موضعی داشته باشند".
این فرد که نامش به عنوان سردبیر سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دکتر و استاد دانشگاه می آیددر انتهای مطلب خود آورده است: "بلاشک ناخدای مملکت ما، حضرت آقاست و حکم آن است که او فرماید. باقی همه طفیلی حضرت ایشان. اما بدین نوشته نه به شما، به کسانی که ممکن است در دلشان جرأتی پیدا کنند هشداری است، تا بدانند، امت حزب الله کینه و نفرت خود را از سران فتنه و هواداران فتنه و سکوت کنندگان فتنه از خاطر نبرده و نمی برد.آقای هاشمی رفسنجانی شما هم اگر دلت حبس خانگی می خواهد بسم الله!"
 درهمین ارتباط سایت شبکه ایران که به سردبیری علی اکبر جوانفکر و با بودجه دولتی و در دل سازمان انتشاراتی ایران، زیر نظر دفتر احمدی نژاد سامان گرفته است پیام هاشمی رفسنجانی را "خوش رقصی برای فتنه" نامیده و نوشته است: "این خوش رقصی هاشمی در تجدید بیعت با سران فتنه در حالی صورت گرفت که پروژه سواستفاده از مراسم تشییع جنازه پدر موسوی با شکست مواجه شد و اتاق فکر جریان سبز باید برای از بین نرفتن این فرصت به زعم خودشان عالی سوژه سازی می کردند و چه سوژه‌ای بهتر و مناسب‌تر از هاشمی رفسنجانی برای احقاق این امر!"



جمهوری اسلامی و بلوغ سياسی

ناهيد پيلوار

ناهيدپيلوار
با گذشت ۳۳ سال از رفراندوم آری يا نه به جمهوری اسلامی، آيا ايران به بلوغ سياسی رسيده است و توانسته فرايند رشد و توسعه‌ی سياسی خود را متناسب با معيارهای موجود بين‌المللی و به صورت متوازن طی کند؟
بدون شک ۳۳ سال ميتواند زمان مناسب و کافی برای رشد و تکامل يک ايده ،يک حرکت و يک انقلاب باشد.
برای پاسخ به اين سوال بايد ابتدا بلوغ سياسی را تعريف کرد که منظور از بلوغ سياسی چيست ؟
بر اساس تعاريف جامعه شناسان در بعد از جنگ جهانی دوم ، همکاری ۴ عامل در رشد وتوسعه و نهايتا بلوغ سياسی يک رژيم ميتواند موثر باشد که اگر اين عوامل به طور همسان و متعادل از سوی تصميم گيرندان و حاکمان مورد توجه و عمل قرار بگيرد ،رژيم به بلوغ ميرسد،اين چهار عامل که باز و بستر توسعه سياسی در هر کشوری محسوب ميشوند عبارتنداز ساخت اجتماعی، ساخت سياسی، فرهنگ سياسی و رفتار سياسی.
ساخت اجتماعی
ساخت اجتماعی در واقع بستر ساخت سياسی است و زمانی ساخت اجتماعی به مدار توسعه يافتگی وارد ميشودکه طبقات ،اقشار، اقوام و اقليت ها اجتماعی بتوانند با تاسيس نهادهای صنفی و سياسی، توانايی های خود را به ظهور برسانند، در چنين ساخت اجتماعی ،انعطاف و تنوع نهادهای مدنی جايگزين ايستايی و نهادهای اجتماعی همسان ميشود و نوعی تفکيک وظايف به وجود ميايد.
با نگاهی کوتاه به سه دهه از گذشته انقلاب اسلامی در ايران به خوبی مشحض ميشود درساخت اجتماعی ايران که درواقع ساخت سياسی حکومت از آن برميخيزد، همه گروهها حضور نداشته اند و درست بعد از چند ماه از پيروزی انقلاب، به انحصار دراوردن قدرت توسط روحانيون و حزب جمهوری اسلامی اغاز شد.
حکومت اسلامی با حذف گروههای که غير خودی ميناميد ،اقليت های دينی ،قومی و زنان، ساخت اجتماعی را از تنوع و تکثرخارج و با يک دست سازی آن فرمی نامتوازن به ساخت اجتماعی کشور تحميل کرد .
اين تغيير ساخت اجتماعی از همان قانون اساسی نشأت گرفته است و تبعيض های اعمال شده به قوميت ها ،زنان واقليت های مذهبی در قوانين مختلف مانند قانون مجازت اسلامی، قانون استخدامی و محروميت انها در استخدام در ارتش دادگستری و سمت های دولتی محروميت از تحصيل در سطوح تخصصی و فوق تخصصی دردانشگاهها از جمله اين تبعيض ها و تغيير ساخت اجتماعی نامتوازن و نامتعادل است .
ساخت سياسی
به مجموع ای از نهادها ، دستگاهها و سازو کارهای سياسی گفته ميشود که در فضای سياسی دخالت دارند.
ساخت سياسی با معيارهای مانند گسترش نهادهای سياسی غير دولتی ، حضور گروههای اجتماعی مختلف در پارلمان و انعکاس منافع آنها در قوانين کشور ،کارآمدی نهادهای حقوقی ، نظام اداری و دستگاههای ايدئولوژی ساز ، مانند رسانه ها و آموزش و پرورش که برای تحقق رقابت های سياسی در جامعه تلاش کنند ،تعريف ميشود.
ساخت سياسی ايران در بعد از انقلاب با توجه به اينکه از ساخت اجتماعی کشور نشأت گرفته است به همان اندازه و حتی بيشتر از آن بيمار و نامتوازن شده است .
طی اين سی سال گذشته، شورای نگهبان با حذف گروههای که انها را با معيارهای خود برای ورود به دايره قدرت نامناسب تشخيص داده از حضور گروهها ی سياسی مختلف به قدرت جلوگيری کرده و قدرت را در يک گروه سياسی متمرکز نموده است.
علاوه بر دخالت شورای نگهبان ،نهادهای وا بسته به رهبری نيز که در بخش های مختلف اقتصادی ،امنيتی اطلاعاتی ، فرهنگی و قضايی به صورت فرارسمی قدرت را در دست دارند، هيچ گاه اجازه نداده اند ساخت سياسی در ايران خارج از ميل انها شکل بگيرد .
فرهنگ سياسی
فرهنگ سياسی جامعه در هر حکومتی در بخش های مختلف ،وقتی توسعه ميابد که شاخص هايی مانند فرهنگ مدارا، تحمل پذيری گروههای سياسی مختلف با ايدئولوژی های گوناگون بين يگديگر، گسترش حس اعتماد به دولت ، گسترش فرهنگ مشارکت نخبگان،غير شخصی بودن سياست و غلبه فرهنگ فراگير بر فرهنگ دولت ،مشهود و قابل ارزيابی باشد.
اگر از زمان تشکيل حکومت اسلامی تا به امروز، رفتار حکومت مداران را بنگريم، مشاهده ميشود گروه های سياسی گوناگون، به بهانه های مختلف از سوی قدرت برتر، حذف شده اند و گروه حاکم و انحصار طلب وقت، هيچ گاه آنها را تحمل نکرده و هيچ مدارايی نسبت به آنها نداشته؛به طوری که هر جريان فکری و عقيدتی ناهمسو با قدرت حاکم، دشمن تلقی شده وحذف گرديده است.
راه حل مشکلات سياسی در ايران به علت بی فرهنگی سياسی حاکمان ، همواره خشونت ، چماق و قداره بوده است .
به گونه ای که هر چه مسئولان حکومتی از فرهنگ سياسی دور شده فرهنگ امنيتی پررنگتر و کشور از نظر سياسی بی ثبات تر شده است.
رفتار سياسی
رفتار سياسی که مبين رشد و تکامل سياسی حکومت است با شاخص های مانند تغيير رابطه قدرت از آمريت (دستور دادن) به مشارکت، مشخص بودن دولت به عنوان نماد آشتی طبقات و مستقل از منافع خاص گروهی ، اقتدار دولت با اتکابه توان پاسخگويی او به نيازهای مردم و اصلاح درونی خود و افزايش قانون گرايی تعيين ميشود.
از همان ماههای اول انقلاب همواره ،امام خمينی خود قانون تلقی ميشد و اين روند توسط جانشين او علی خامنه ای نيز ادامه يافت ، به گونه ای که قانون به عنوان عامل وحدت دهنده مردم ،جای خود را به شخص ولی فقيه داده است.
رابطه حکومت و مردم همواره به شکل فرمانده و فرمانبردار بوده است ،اين را ميتوان حتی از نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم دريافت.
حکومت و دولت در ايران هيچ گاه توان پاسخ گويی به نيازهای مردم را نداشته و تنها تامين کننده منافع گروهی بوده که از او حمايت ميکرده اند.
به طور کلی فرايند همکاری چهار عامل ياد شده، بلوغ سياسی را به همراه مياورد که محصول ان چنين است:
۱ ثبات و تعادل سياسی
۲ دموکراسی و توزيع قدرت
۳ تحکيم پايگاه مشروعيت نظام ، جذب نخبگان و نمايندگان گروهها و اقشار اجتماعی مختلف
۴ اقتدار دولت به معنای بالا بودن توان پاسخگويی به نيازهای مردم
۵ قانون گرايی و استقلال قانون گذار
حال رژيم جمهوری اسلامی ايران پس از گذشته سه دهه از عمر خود، به چنديک از موارد توسعه و بلوغ سياسی دست يافته است ؟
آيا با ثبات است و تعادل سياسی دارد ؟
آيا کثرت گرايی و جذب نخبگان درآن ديده ميشود؟
آيا دولت قادر به پاسخگويی به نيازهای جامعه بوده ؟
آيا قانون گذاران در تدوين قانون استقلال دارند؟
و ايا دولت و حکومت قانون گرا هستند؟
روشن است، حکومت ايران طی اين مدت هرگز نتوانسته حتی به يکی از اين دستاورها نايل شود و هيچ نشانه ای از بلوغ در او ديده نميشود، اقتدار حکومت درايران با چماق ،تهديد و ايجاد ترس است ، قانون گذار استقلال ندارد، قوه قضاييه وسيله ارعاب است، نخبگان يا در غربت اند و يا در عزلت و قدرت در انحصار نهادهای فرارسمی و غير رسمی در امده و رژيم در حسرت ثبات و تعادل سياسی به سر ميبرد.




دولت در خصوص سفر پادشاه اردن عقب‌نشینی نکرده است

رویارویی دوباره احمدی‌نژاد با علی خامنه‌ای


محمود احمدی‌نژاد پس از لغو سفر پادشاه اردن به ایران به دلیل مخالفت‌های علی خامنه‌ای گفت که دولت در این زمینه عقب‌نشینی نکرده و این سفر انجام خواهد شد.
سال گذشته اسفندیار رحیم‌مشایی با سفر به اردن به نمایندگی از احمدی‌نژاد از ملک عبد‌الله برای سفر به ایران دعوت کرده بود که این سفر با مخالفت رهبر جمهوری اسلامی لغو شد.
عبد‌الله قرار بود یکی از مهمانان جشن‌های نوروزی دولت باشد که علی خامنه‌ای حتی حاضر نشد با مهمانان شرکت کننده در این جشن برخلاف سال گذشته دیدار کند.
احمدی‌نژاد جشن‌های نوروزی را در حالی با وجود مخالفت‌های تلویحی رهبر جمهوری اسلامی برگزار کرد که دو هفته پیش از آن ترجیح داده بود سفر عبد‌الله را برای کاهش تنش‌ها لغو کند.
رئیس دولت دهم پس از برگزاری جشن‌های نوروزی و بدرقه مهمانان خود روز گذشته (دوشنبه ۱۵ بهمن) اعلام کرد در خصوص سفر عبد‌الله مقابل رهبر جمهوری اسلامی عقب‌نشینی نکرده است.
به گزارش خبرگزاری‌ها٬ احمدی‌نژاد تاکید کرده که این سفر به دعوت وی بوده و در آینده صورت خواهد گرفت.
در ماه‌های اخیر دولت احمدی‌نژاد تلاش‌هایی برای نزدیک شدن به برخی کشور‌های عربی منطقه آغاز کرده که این اقدام با واکنش تند حامیان خامنه‌ای مواجه شده است.
این دسته از محافظه‌کاران می‌گویند علت اصلی نزدیکی دولت دهم به کشور‌های عربی به خصوص اردن٬ به خاطر اعتقاد تیم احمدی‌نژاد مبنی بر ظهور قریب‌الوقوع امام دوازدهم شیعیان در این کشور است.
ملک عبد‌الله با وجود مخالفت خامنه‌ای با سفر وی به ایران، روز جمهوری اسلامی (۱۲ فروردین) را به وی تبریک گفته است.


کاهش شدید تولید خاویار در دریای خزر

خبرگزاری مهر در گزارشی از ته‌نشین شدن مروارید خزر خبر داد و نوشت: کارشناسان حوزه شیلات با هشدار اینکه انقراض گونه‌های ماهیان خاویاری نگران‌کننده است یادآور می‌شوند که در دوره ۲۰ ساله، تولید خاویار در خزر ۲۰ برابر کاهش یافته است. در حال حاضر، ۴۵ درصد صادرات خاویار دریای خزر مربوط به ایران است و برای حفظ جایگاه ایران و گلستان در این عرصه باید تهدیدهای فراروی را کاهش دهیم.
در فصل صید گذشته تنها ۶۵۰ کیلوگرم خاویار در استان استحصال شد که نسبت به مدت مشابه سال قبل برابر بوده است، این درحالی است که تولید این گونه ارزشمند در گذشته‌های نه چندان دور در گلستان چند برابر بوده است.
در حال‌ حاضر ۲۷ گونه‌ ماهی‌ خاویاری‌ در دنیا وجود دارد که‌ ۶ گونه‌ آن‌ در دریای‌ خزر و رودخانه‌‌های‌ منتهی‌ به‌ آن‌ زیست‌ کرده‌ و ۹۰ درصد خاویار جهان‌ را تأمین‌ می‌کنند.
به تاکید کارشناسان، ارزیابی ذخایر ماهیان خاویاری در دریای خزر نیاز به وجود اطلاعات مشترک ۵ کشور حاشیه این دریا دارد. مدیر امور ماهیان خاویاری گلستان افزود: خاویار ایران دارای استاندارد بین المللی است، بطوریکه تمام جهان در برابر عظمت خاویار ایران زانو زده است.
سید مصطفی عقیلی نژاد از لغو ممنوعیت صادرات خاویار از سال ۲۰۱۰ خبر داد و گفت: در حال حاضر بحث ممنوعیت تجاری خاویار در کشور وجود ندارد.
وی میزان خاویار تولید شده در ۶ ماه گذشته در استان را ۶۵۰ کیلوگرم اعلام کرد و افزود: هیچ سرانه‌ای برای مصرف ماهیان خاویاری تعریف نشده است.
متاسفانه ذخایر گونه‌های ارزشمند خاویاری در حال انقراض است و این گونه‌‌ها کمیاب شده‌اند که این عامل می‌تواند از جمله دلایل نبود سرانه مصرف باشد. تمام تلاش همت این مدیریت تکثیر این گونه‌ها برای نسل‌های آینده است و تلاش‌هایی در این زمنیه نیز صورت گرفته است.
عقیلی‌نژاد قیمت بالای ماهیان خاویاری را از دیگر عواملی برشمرد که موجب می‌شود این گونه‌ها در سبد خانوار جایی نداشته باشد.
مدیر ماهیان خاویاری گلستان بیان کرد: مدت ۱۷ سال طول می‌کشد تا این گونه‌ها در طبیعت رشد کنند تا به بلوغ برسند.
مدیرکل شیلات گلستان نیز افزود: تاکنون ۳ مرکز فروش خاویار و گوشت ماهیان خاویاری در گرگان، ۲ مرکز در گنبد کاووس، ۳ مرکز در بندر ترکمن و یک مرکز در شهرستان کردکوی راه‌اندازی شده است.
علی اکبر پاسندی گفت: راه‌اندازی این مراکز فروش می‌تواند خطرات ناشی از فروش خاویار قاچاق، غیر بهداشتی یا شبه خاویار و عرضه گوشت ماهیان خاویاری غیر مجاز را به شدت کاهش دهد. راه‌اندازی این مراکز توزیع و فروش خاویار و گوشت ماهیان خاویاری می‌تواند رضایتمندی مردم را فراهم کند.
وی گفت: وجود عاملان توزیع و فروش خاویار و گوشت ماهیان خاویاری در استان با توجه به جلوگیری از عرضه خاویار آلوده و غیر بهداشتی و عرضه گوشت ماهیان خاویاری غیرمجاز از اهمیت زیادی برخوردار است.
پاسندی افزود: خاویار یک ماده غذایی پر انرژی است که طعم و بویی بسیار خوشایند دارد. مصرف خاویار می‌تواند از ابتلا به بیماری افسردگی و بیماری‌های قلبی عروقی پیشگیری کند چرا که در خاویار غلظت اسید‌های چرب از نوع امگا ۳ بسیار بالاست. در کشورها و مناطقی که ماهی و خاویار در عادات غذایی مردم جایگاه ویژه‌ای دارد، میزان ابتلا به افسردگی بسیار کمتر از دیگر کشور‌ها و مناطق است.
مدیرکل شیلات گلستان گفت: مصرف خاویار در پیشگیری از ابتلا به بیماری‌های دستگاه گوارش و بعضی از سرطان‌ها بسیار موثر است و از آنجایی که خاویار از نظر عنصر آهن نیز غنی است به همین دلیل مصرف آن به افراد مبتلا به کم خونی ناشی از فقر آهن نیز توصیه می‌شود.
تکثیر پاییزه ماهیان خاویاری برای اولین بار در کشور در استان گلستان تا حدی می‌تواندی در احیای نسل مروارید سیاه موثر باشد.
رئیس مرکز تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری شهید مرجانی گفت: ابتدای پاییز امسال از ۵ مولد ماهی خاویاری قره برون و فیل ماهی بیش از ۱۳۰ هزار قطعه لارو این ماهیان تولید شد.
محمد قمصری افزود: این لاروها پس از ۴۰ روز به وزن یک تا دو گرم رسیدند و تا یک ماه دیگر با رسیدن به وزن ۱۵ گرم برای رهاسازی مهیا می‌شوند. امسال این تعداد بچه ماهی را برای تکثیر بیشتر بین ۱۰ مرکز خصوصی پرورش و تکثیر ماهی خاویاری توزیع می‌کنیم تا سال آینده تعداد کافی بچه ماهی برای رهاسازی در خزر داشته باشیم.
رئیس مرکز تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری شهید مرجانی افزود: هرسال تکثیر و پرورش ماهیان خاویاری در بهار و تابستان انجام می شد اما امسال در فصل‌های سرد سال هم تکثیر ماهیان با موفقیت انجام شد.




نماینده بوشهر: عملکرد وزارت نفت، شفاف نیست

غلامعلی میگلی نژاد، نماینده بوشهر و گناوه و بندر دیلم در مجلس، از شفاف نبودن عملکرد وزارت نفت انتقاد کرد و گفت: وزارت نفت برای برنامه های خود یک استراتژی روشن و شفافی ندارد و سیاستهایش یک سیاست منطقی نمی تواند باشد.
به گزارش اعتدال، این عضو کمیسیون انرژی مجلس تاکید کرد: این عدم شفافیت دردیدگاه آقای وزیر به عینه دیده می شود و اینکه ایشان اشاره می کند که اگر تولید بیشتر داشته باشیم ، باعث تورم در جامعه می شود ، یک نگاه انحرافی است .
میگلی نژاد افزود: وزارت نفت در سال ۸۹ تا کنون روزانه ۷۴ هزار بشکه کسری تولید دارد که برخاسته از عدم هماهنگی در سیاست های توسعه ای این وزارتخانه است.
وی ادامه داد: ضرورتی ندارد بین گزینه های مختلف به دلیل افزایش تولید و صیانت از چاه های نفت، گاز ترش را به چاه ها تزریق کنیم، می توان راهکارهای دیگری که در دنیا و حتی کشورهای دیگر تجربه شده مثل تزریق آب یا گاز غیر ترش استفاده نمود.
نماینده بوشهر افزود: انتقال گاز ترش خطر بسیار بزرگی است که منطقه را تهدید می کند کافی است کمترین نشتی در انتقال گاز ترش صورت بگیرد که مواجه می شود با یک فاجعه بزرگ و قابل جبران نسیت.
غلامعلی میگلی نژاد در خاتمه تاکید کرد: اساسا انتقال گاز ترش برای تغذیه چاه های نفت کار درست و عقلانی نیست.



تذکر لاریجانی به احمدی‌نژاد درباره تعلل در تشکیل وزارت ورزش

رئیس کمیته تربیت بدنی مجلس از ارسال نامه تذکر آمیز رئیس مجلس به احمدی نژاد خبر داد.
سید جلال یحیی زاده در گفت و گو با مهر در پاسخ به این سؤال که مجلس عدم معرفی وزیر برای وزارت ورزش و جوانان را چگونه ارزیابی می کند و تاکنون چه اقدامی انجام داده است، گفت: متاسفانه دولت هیچ عزم جدی برای معرفی وزیر ورزش و تشکیل این وزارتخانه ندارد و در ۷ سال گذشته نیز هیچگاه سازمان تربیت بدنی تا به این اندازه در مقابل مجلس عدم پاسخگویی نداشته است.
وی با تاکید بر اینکه همه نمایندگان از عدم پاسخگویی سازمان تربیت بدنی ناراضی هستند، گفت: متاسفانه در چند ماه اخیر وضعیت بسیار بدتر شده است و کسانی که در این سازمان مسئولیت دارند به دلیل اینکه احساس می کنند ساختارها تغییر کرده است و وزیر باید پاسخگو باشد، هیچ پاسخی نمی دهند.
یحیی زاده یاد آور شد: بیستم فروردین ماه آخرین مهلت دولت برای تشکیل وزارت ورزش است و مجلس از راهکارهای نظارتی و تذکرات برای اجرایی شدن این قانون استفاده می کند.
رئیس کمیته تربیت بدنی مجلس در پایان گفت : رئیس مجلس نیز نامه تذکر آمیزی به رئیس جمهور درباره اجرای این قانون داده است و ما نیز در انتظار اجرایی شدن آن هستیم.
تشکیل وزارت ورزش و جوانان ۱۳ دیماه سال ۸۹ در مجلس تصویب شد و معاون اول احمدی نژاد در همان تاریخ در مصاحبه با خبرنگاران گفت: دولت به تصویب طرح ادغام سازمان های تربیت بدنی و ملی جوانان و تشکیل وزارت ورزش و جوانان در مجلس انتقاد دارد اما به قانون عمل خواهد کرد.



نماینده میبد: شش ماه است که حقوق کارگران شرکت فولاد میبد پرداخت نشده است

امیدواریم با تذکر کتبی به احمدی نژاد در صحن علنی مجلس، مسئولان امر بیدار شوند و به خود بیایند
نماینده مردم تفت و میبد در مجلس در تذکر کتبی خود به رئیس جمهوری در صحن علنی مجلس، (دوشنبه ۱۶ فروردین) خواستار پرداخت حقوق معوقه ۶ ماهه کارگران شرکت فولاد میبد شد.
به گزارش موج، سید جلال یحیی زاده گفت: هم اکنون ۶ ماه است که شرکت فولاد میبد یک ریال از حقوق ۶ ماه گذشته کارگران خود را پرداخت نکرده است و حتی حق بیمه این کارگران را نیز مسدود کرده است.
یحیی زاده با بیان سوابق و ویژگی‌های شرکت فولاد میبد، گفت: شرکت فولاد میبد ۱۷ سال سابقه فعالیت دارد. این شرکت تولید فولاد به لحاظ ساختاری یک تولیدی کوره بلند است و برای ادامه حیات به کک و آهن نیاز دارد.
وی با اشاره به واگذاری ۴۹ درصد از سهام شرکت فولاد میبد به بخش خصوصی در آبان ماه سال گذشته، تصریح کرد: بخش عمده ۵۱ درصد باقی مانده سهام شرکت فولاد میبد متلعق به روس‌هاست و آنها نیز نفوذ و نظارت خاصی بر فعالیت این شرکت ندارند.
یحیی زاده ادامه داد: بخش خصوصی که سهام شرکت فولاد میبد را خریداری کرده است، نفوذ جانبه خود را بر این شرکت مسلط کرده است و هیچ نظارت و اعمال نظری بر فعالیت‌های آن صورت نمی‌گیرد.
نماینده مردم تفت و میبد با انتقاد از سوء مدیریت بخش خصوصی در شرکت فولاد میبد، اظهار داشت: خصوصی سازی بر اساس اصل ۴۴ به این معنا نیست که ما شرکتی را به بخش خصوصی بدهیم و آن را به حال خود رها کنیم. ظلمی که در حق کارگران شرکت فولاد میبد می‌شود با اصل ۴۴ و قانون کار تناسبی ندارد.
یحیی زاده با اشاره به پرداخت نشدن حقوق ۶ ماه کارگران شرکت فولاد میبد، تأکید کرد: کارگران شرکت فولاد میبد در آستانه سال جدید بارها تجمعات اعتراضی برپا کردند و خواستار پرداخت حقوق معوقه خود شدند، اما مسئولان توجهی به این اعتراضات نداشتند.
وی افزود: وزارت کار در آستانه عید نوروز قول پرداخت ۳ ماه از حقوق معوقه این کارگران را داده بود که متأسفانه هنوز این امر محقق نشده است و کارگران زحمت کش فولاد میبد در شروع سال جدید با مشکلات بسیاری روبرو شده اند.
یحیی زاده در پایان ابراز امیدواری کرد با تذکر کتبی به رئیس جمهوری در صحن علنی مجلس، مسئولان امر بیدار شوند و به خود بیایند و حقوق حقه کارگران زحمتکش و مستضعف شرکت فولاد میبد را پرداخت کنند.




کلیه‌های این وبلاگ‌نویس زندانی عفونت کرده، اما به او اجازه درمان نمی‌دهند

پدر حسین رونقی ملکی: حال فرزندم هر روز بدتر می‌شود، کسی هم پاسخگو نیست

Kaleme Newsکلمه: حسین رونقی ملکی، وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر که به خاطر ناراحتی کلیه در وضعیت جسمی بسیار بدی در زندان اوین به سر می‌برد، همچنان از مرخصی استعلاجی و رسیدگی پزشکی محروم است.
خانواده حسین رونقی ملکی که امروز با وی در زندان دیدار کردند، در گفت و گو با خبرنگار کلمه، از حاد شدن وضعیت جسمی وی خبر دادند و گفتند: هر هفته که او را در زندان می‌بینیم، دارای وضعیت بدتری نسبت به گذشته است.
پدر حسین رونقی ملکی گفت: «مثل دو سه ماه اخیر، باز هم به مراجع قضایی و زندان مراجعه کرده و درخواست مرخصی حسین را مطرح کردیم، اما باز هم کسی پاسخگوی ما نیست. نمی‌گذارند حسین درمان شود، نمی‌دانیم دیگر باید چه کاری انجام دهیم.»
پدر این وبلاگ‌نویس اضافه کرد: «برای ملاقات او هر هفته به تهران می‌آییم، نگرانیم که با این وضعیت سلامتش به خطر بیفتد، کلیه‌هایش عفونت کرده‌اند و پزشکان گفته‌اند هر چه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد، اما اجازه این کار را نمی‌دهند. باز هم در این روزها در تهران می‌مانیم تا شاید بتوانیم کاری برای فرزندم انجام دهیم.»
لازم به ذکر است که اواخر دی ماه به خاطر وخامت حال جسمی، رونقی را شبانه از زندان به بیمارستان مدرس تهران منتقل کردند و پزشکان بیمارستان مدرس گفتند که وضعیت وی اورژانسی است و هرچه سریع‌تر باید مورد عمل جراحی قرار بگیرد.
همچنین در بهمن ماه نیز بار دیگر با توجه به وضعیت نامناسب جسمی که این وبلاگ‌نویس زندانی پیدا کرده بود، بار دیگر او را به بیمارستان بقیه‌الله در خیابان ملاصدرا منتقل کردند، که پزشکان بیمارستان بقیه‌الله درخواست عمل فوری وی را مطرح کردند، اما به علت بالا بودن هزینه عمل، او را به زندان بازگرداندند.
مسئولان زندان در آن زمان گفته بودند که نمی‌توانند هزینه عمل این زندانی را تامین کنند. این در حالی است که خانواده حسین رونقی ملکی هزینه درمان وی را تقبل کرده و به مسئولین اعلام کرده‌اند که خودشان هزینه درمان را پرداخت خواهند کرد، با این وجود همچنان از درمان و رسیدگی پزشکی نسبت به وضعیت وی خودداری می‌شود.
حسین رونقی ملکی در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد. وی حدود ۱۰ ماه را در سلول‌های انفرادی بند ۲ الف سپاه پاسداران در زندان اوین، تحت فشارهای جسمی و روحی شدید گذراند. در مهر ماه سال گذشته، وی در یک پروسه قضایی غیر شفاف از طرف دادگاه انقلاب به ۱۵ سال زندان محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر عینا مورد تایید قرار گرفت. وی هم اکنون در بند ۳۵۰ زندان اوین نگهداری می‌شود.





پیام 23 زندانی حوادث پس از انتخابات خطاب به ملت

بیانیه تحلیلی زندانیان سیاسی: بازداشت خانگی موسوی و کروبی، چشم‌انداز راه‌حل‌های اصلاحی را تیره‌تر کرد

کلمه :جمعی از زندانیان سیاسی کشور به مناسبت سال نو پیامی خطاب به مردم ایران نوشته اند . امضا کنندگان این بیانیه ی تحلیلی، اکنون در زندان اوین ( بند ۳۵۰ ، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران ، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین )، زندان رجایی شهرکرج و زندان های استان خوزستان به سر می برند . این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیه های قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازی های جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، به ابتکار و درخواست خانواده های زندانیان سیاسی و برخی از فعالان سیاسی بیرون از زندان فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه در نزد کلمه محفوظ می ماند و منتشر نمی شود .کلمه امیدوار است که در آینده ای نزدیک و در شرایط مناسب تر اسامی امضا کنندگان را منتشر کند.
به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :
ملت شریف ایران
نوروزتان پیروز و بهاران تان خجسته باد
از درون زندانهای جمهوری اسلامی ایران با دلهایی مالامال از باور و اعتقاد به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ظلم و ستم و سرشار از امید به فردایی سبز ،بارور، پر افتخار، پر نشاط و با عزت برای ایران و ایرانیان سال آگاهی تا رهایی را به شما تبریک می گوییم .
قریب به دو سال پیش ، در خرداد ماه ۱۳۸۸،با صدور احکام قضایی بازداشت جمعی از فعالان سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی کشور، آغاز وعملیاتی کلید خورد که از هفته ها و شاید ماه ها قبل توسط گروهی از ماموران نظامی –اطلاعاتی و امنیتی طراحی و برنامه ریزی شده بود .عملیاتی که امروز پس از نزدیک به دو سال، خسارات وسیعش برای میهن عزیز و نظام اسلامی هر روز فزاینده تر می شود .
دخالتهای پنهان نیروهای امنیتی و نظامی در فرایند انتخابات، حمله به ستاد انتخاباتی حامیان میر حسین موسوی در زمان برگزاری انتخابات، دستگیری گسترده شخصیت های اصلاح طلب که بعضا حتی در انتخابات فعال نبودند و بحرانی کردن شرایط سیاسی کشور با حملات خشونت بار به تظاهرات آرام اعتراضی مردم مراحل اولیه این عملیات بود . عملیاتی که با دستگیری ده ها هزار شهروند زن و مرد بی گناه، فعالان سیاسی و مطبوعاتی ، جوانان، دانشجویان و دانشگاهیان، کارگران، معلمان و دیگر آحاد جامعه در هفته ها و ماه های بعد تداوم یافت و هرروز با تبعیدها، محرومیت شهروندان از حقوق اجتماعی و حتی اعدام متهمانی که اتهام و جرمشان هیچ نسبتی با اعدام نداشت برای ربط دادن اعتراضات مردم به نتایج انتخابات به گروه های تروریست، تبلیغات دروغ و جعل و قلب حقایق، ابعاد فاجعه بارتری پیدا کرد و پیش از همه به حیثیت و اعتبار جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام مدعی مردم سالاری دینی لطمه زده است، عملیاتی که آثار مخرب آن در تحولات حساس ماه های گذشته به شرح ذیل بیان می شود :
۱-سی و دو سال اراده ملت ایران به استقرار نظامی دمکراتیک، سازگار با دین ،مستقل، استعمار ستیز و متعهد به احقاق حقوق انسانها، منجر به سقوط دیکتاتوری شاهنشاهی و برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران شد .آرمانهای انقلاب که در مواضع بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی متجلی بود نظامی پای بند به دفاع از آزادی های قانونی آحاد جامعه را نوید می داد اما امروز در میانه دهه چهارم انقلاب ، برای دومین سال متوالی، زندانهای کشور محبس خیل بزرگ زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری شده است .
زندانیانی که با ادعاهایی جعلی و اتهاماتی دروغین وپرونده های ساختگی با هدف قلع و قمع هر حرکت اصلاح طلبانه در کشور روانه زندان شده اند . ما امروز پس از ماه ها ارتباط با سایر زندانیان می توانیم به صراحت اعلام کنیم که تقریبا هیچ تخلف و جرمی از محکومان حوادث پس از انتخابات سر نزده واتهاماتی همچون ارتباط با بیگانگان و گروه های تروریستی نیز موضوعاتی ساختگی و موهوم است که بازجویان برای تکمیل سناریوی تبلیغاتی و عملیات روانی خود جعل کرده اند و متاسفانه زندانیان غیر مشهور زیادی به دلیل تن ندادن به اقرار دروغ مورد نظر بازجویان در چارچوب این سناریوهای ساختگی سختی های زیادی متحمل شده و از دادگاه های تحت حاکمیت کامل نیروهای امنیتی –نظامی محکومیتهای سنگینی دریافت کرده اند و در یک کلام نه تنها پرونده های ما بلکه نوع پرونده های محکومان حوادث پس از انتخابات فاقد کمترین ادله و مستندات حقوقی است و این نیز در کنار اظهاراتی همچون سخنان بی پروای سردار مشفق گواهی آشکار بر توطئه بودن اقدامات نظامی ،امنیتی و اطلاعاتی در ایام انتخابات و پس از آن است .پدیده هایی که نهایتا روزی یک کمیته حقیقت یاب قدرتمند ملی ممکن است بتواند ابعاد پنهان و مخوف آن را روشن کند .
۲- شیوه مبارزه و مقاومت خشونت گریز و بردبارانه ملت ایران در برابر استبداد تا بن دندان مسلح شاهنشاهی ، برای همیشه به الگویی معتبر برای ایستادگی ملتها در برابر ظلم و بی عدالتی بدل شد .شیوه ای که ملت ایران بار دیگر در دفاع قانونی از حقوق خود برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم و اعتراض به نتیجه غیر واقعی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به کار گرفت و حرکتی را دنبال کرد که جنبش سبز نام گرفت .
امروز ملتهای آزاده مصر، تونس، اردن، بحرین، لیبی و یمن علیه حکومت های استبدادی و برای استقرار دمکراسی در کشورشان همان روش ها را به کار گرفته اند و همچون ملت ایران بار دیگر نشان داده اند که در برابر عزم ملتها، جنگ افزارها ، خشونت، نظامی گری، تهدید و ارعاب راه به جایی نمی برد و می روند که تا استقرار حکومتهایی متکی به رای آنان و پاسخگو به مردم از پای ننشینند .
باور ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن بود که نظام مردم سالار برخاسته از این انقلاب استبداد ستیز به الگویی برای تمام ملتهای مسلمان و آزادی خواه بدل خواهد شد.باوری که بار دیگر در سالهای پایانی دهه دوم انقلاب در روند اصلاحات در کشور معنی و مفهوم یافت و حتی برای روشنفکران جهان غرب به عنوان یک الگوی دمکراسی سازگار با دین توجه برانگیز شد.اما عملکرد سوال برانگیز و توطئه آمیز جریانی که در مقابل اعتراضات مردم به نتایج انتخابات سال ۸۸ چهره ای نظامی –پلیسی ، غیر مردمی ،دمکراسی ستیز و خشونت گرا با انتخاباتی ساختگی را از نظام به نمایش گذاشت، به کلی فضای نسبت به جمهوری اسلامی ایران را تغییر داد در حدی که تقریبا تمام رهبران جنبش های مردمی در این کشورها از هر گونه ارتباط با ایران تبری جسته و تصریح می کنند که نظام مورد نظر آنان هیچ شباهتی با جمهوری اسلامی ایران ندارد .
دخالت نظامیان و ماموران امنیتی در شئونات مختلف جامعه و حکومت، انتخابات فرمایشی، رقابت های فرمایشی میان نامزدهای منتخب حکومت، حذف فیزیکی منتقدان حکومت، نظام قضایی تحت سلطه ماموران امنیتی و اطلاعاتی و نظامی ،زندان های پر از نخبگان و روشنفکران و شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بخش عمده ای از ویژگی هایی است که در این کشورها مشروعیت حکومتها را برای مردم زیر سوال برده است .
ویژگی هایی که کم و بیش تماما با عملکرد سوء این گروه نظامی- اطلاعاتی و امنیتی در این مدت برچهره جمهوری اسلامی ایران نشسته است و البته تحریف تاریخ انقلاب اسلامی توسط رسانه های حکومتی به ویژه صدا و سیما و تلاش برای مشابهت سازی میان این عملکرد سوء و آرمان های انقلاب زمینه ساز تخریب چهره انقلاب نیز شده است .
بی تردید اگر نظام به جای تن دادن به روش های خشونت بار و عملکرد فاجعه آمیز این گروه امنیتی – اطلاعاتی با احترام به اعتراضات مردمی نسبت به نتیجه انتخابات، بدون اغماض تمامی حقایق پشت پرده انتخابات را آشکار می کرد و متخلفان را مجازات می کرد امروز جمهوری اسلامی ایران به یمن فعالیتهای اصلاحی مردم سالارانه اش در یکی از حساس ترین تحولات تاریخی در خاورمیانه و جهان اسلام به جای چهره مخدوش و انزوای تحقیر کننده ی کنونی به بازیگری قدرتمند، الگوساز و هدایت گر در این تحولات بدل می شد ومنادی دمکراسی سازگار با دین در جهان اسلام می شد .
۳ -در ماه های اخیر همچون تمامی ۲۲ ماه گذشته توصیه ها و هشدارهای خردمندانه و مشفقانه شخصیتهای اصلاح طلب و دلسوزان کشور با واکنش های تند و موهن مواجه شده است .اظهارات جامع و سنجیده آقای خاتمی درباره ضرورت و شرایط برگزاری انتخابات آزاد و سالم به عنوان رکن اساسی دمکراسی، ضرورت رعایت حقوق شهروندی بر اساس قانون اساسی و بحران ناشی از عملکرد دمکراسی ستیزان در کشور با وقیح ترین واکنش ها از سوی کسانی مواجه شد که از تحریف محتوای قانون اساسی درباره آزادی ها و حقوق اساسی مردم نیز پروایی نداشتند و متاسفانه رسانه ملی نیز با وقاحت مبلغ این هتاکی ها ،دروغ پردازی ،تهمت زدن ها و پرده دری ها بود .
در ادامه همین رویه مواضع روشنگرانه دیگر شخصیتها ی اصلاح طلب و جنبش سبز، مراجع عالی مقام دینی و شخصیتهای متعهد و دلسوز کشور نیز با واکنش های ناشایست مشابهی از سوی مبلغان خشونت و خرد ستیزان پاسخ داده شد .
این واکنش های تند و ناشایست و بی مبنای افراطیون در قبال طرح مطالبات قانونی در دفاع از حقوق شهروندان و انتخابات آزاد و سالم گواه دیگری برای این حقیقت است که آنچه اعتراضات قانونی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را به یک بحران بدل کرد مقاصد و اقدامات از پیش طراحی شده گروهی افراطی و تمامیت خواه بود که نه برای برقراری امنیت بلکه برای تخریب ساز و کار مردم سالاری در نظام جمهوری اسلامی این اعتراضات قانونی را بهانه عملیات خود قرار دادند و کشور را در بحران امنیتی فرو بردند و در شرایطی پلیسی، هر اقدام خلاف و هر روش فاسد غیر قانونی و غیر اسلامی را برای حذف رقیبان سیاسی خود به کار بستند .
۴ -دستگیری و بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی آخرین اقدام جریان افراطی نظامی – امنیتی حاکم بر سرنوشت کشور در واکنش به تداوم اعتراضات ملت شریف علیه حاکمیت و اقدامات این جریان بود. اقدامی که وضعیت را پیچیده تر و چشم انداز راه حل های اصلاحی را تیره تر کرده است، طبعا مسوولیت پیامدهای این اقدامات بر عهده حکومت است .
قطعا اگر تاریخ شخصیتهای جمهوری اسلامی نگاشته شود آقایان موسوی و کروبی جزو برجستگان آنها هستند که ازمدعیان امروزی به مردم و نظام خدمات بیشتری داشته اند .
با چه ملاکی می توان بازداشت خانگی این شخصیت ها را توجیه کرد ؟ اصولا تنها در نظام های دیکتاتوری نخست وزیر سابق و رییس مجلس سابق کشور را به خاطر انتقاد و اعتراض به عملکرد حکومت به زندان و بازداشت خانگی محکوم می کنند .
تاریخ کشورهای مختلف به خوبی گویای این حقیقت است . در ایران عزیز هم در تاریخ آزادیخواهی ملت ایران بزرگان زیادی به شهادت رسیده اند ، تحت شکنجه و فشار قرار گرفته اند و یا عمر خود را در زندان و بازداشت خانگی گذرانده اند . ملت ایران هرگز سرنوشت بزرگانی چون امیر کبیر، مدرس و مصدق را از خاطر نبرده است و عاملان شهادت، اسارت و بازداشت خانگی آنان را نبخشیده است . تاسف عمیق آن است که عملکرد جریان افراطی نظامی – امنیتی حاکم ، علیه این شخصیت های مورد حمایت و احترام مردم ، می رود که چهره ای مشابه آن رژیم های ضد مردمی را برای جمهوری اسلامی رقم بزند .
در پایان ما ضمن قدر دانی از همه آنانی که برای پایان دادن به حبس ظالمانه زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تلاش می کنند تاکید می کنیم که به رغم همه دشواری های تحمل حتی یک روز زندان ظالمانه ، ایجاد فضای آزاد برای احزاب، گروه های سیاسی و رسانه های مستقل، پایبندی همه به خصوص مسوولان نظام به اجرای کامل قانون اساسی ، پایان حاکمیت نظامیان و ماموران امنیتی و اطلاعاتی بر همه شئونات کشور از جمله قوه قضاییه ، استقرار یک نظام قضایی مستقل ، عادل، مسوول، پاسخگو و ضامن دمکراسی و فراهم شدن ساز و کار برگزاری انتخابات آزاد و سالم در کشور را خواستاریم .چرا که این موارد مواهبی است که می تواند ضامن دمکراسی و فراهم شدن ساز و کار برگزاری انتخابات آزاد و سالم در کشور باشد همچنین اجرای این موارد می تواند ضامن احقاق حقوق اساسی ملت ایران، بازسازی چهره نظام و بازگشت عزت و اقتدار به کشور و جبران کننده خسارات وارده به ملت ایران از جمله زندانیان سیاسی حوادث دو سال گذشته باشد . انتظار زندانیان سیاسی از شما دلسوزان و حق طلبانی که برای آزادی آنان تلاش می کنید آن است که علاوه بر دل نگرانی نسبت به زندانیان سیاسی، بیشتر از آنها نگران این دل نگرانی های آنان باشید .
سرفراز و سر بلند و سبز باشید .
فروردین ۱۳۹۰

جمعی از زندانیان سیاسی کشور(۲۳ زندانی حوادث پس از انتخابات






جــرس:
درحالیکه سال گذشته علیرغم تاکیدات قوه قضاییه مبنی بر برخورد قاطع با تمامی عوامل فساد اقتصادی، معاون اول رئیس دولت و از متهمین اصلی همین پرونده - با دخالت نهادهای فراقانونی - در حاشیه امنیت کامل به سر برد، این مقام ارشد دولت در اولین جلسه کاری سال جدید، بر "ضرورت شفاف‌سازی هرچه بیشتر فعالیت‌های اقتصادی" تاكید كرد.
به گزارش ایلنا، محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس دولت و رئیس «ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی»، در نخستین جلسه این ستاد در سال جدید، بر ضرورت شفاف‌سازی هرچه بیشتر فعالیت‌های اقتصادی تاكید كرد و گفت: باورم این است كه اگر شفاف‌سازی در تمامی امور اقتصادی به شكل صحیح صورت گیرد و همه فعالیت‌ها به صورت واضح و آشكار قابل بررسی باشد، بخش قابل توجهی از سوء استفاده‌های اقتصادی برچیده خواهد شد.
اظهارات وی در حالیست که رسیدگی به پرونده های دانه درشت های فساد و اختلاس و جعل و زمین خواری، که از نزدیکان دولت و شبه دولتی ها معرفی شده اند، کماکان امکان رسیدگی ندارد.
رحیمی همچنین با اشاره به نقطه نظرات رئیس دولت در خصوص تحولات اقتصادی و اصلاح نظام بانكی كشور خاطرنشان كرد: ستاد هماهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی می‌تواند گام‌های موثر و سازنده‌ای در جهت تحقق بخشیدن هرچه سریع‌تر به اجرای این برنامه‌ها بردارد.




جــرس:
یک روز پس از آنکه محمود احمدی نژاد در نشست مطبوعاتی خود اعلام کرد که "دعوت از پادشاه اردن برای سفر به ایران همچنان به قوت خود باقی است و وی سفر قبلی را شخصا عقب انداخته است"، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به این تاکید رئیس دولت خاطرنشان کرد "احمدی نژاد باید براساس مصلحت کشور تصمیم بگیرد. "
به گزارش پايگاه اطلاع رساني خانه ملت، علاءالدین بروجردی با بیان اینکه "طبق سخنان رهبری، سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر پایه سه اصل عزت، حکمت و مصلحت استوار است"، افزود "با وجود آن که دعوت از روسای سایر کشورها، جز حقوق رئیس جمهور است، اما رئیس جمهور باید براساس مصلحت، حکمت و عزت کشور در این حوزه‌ها تصمیم بگیرد. "
 رئیس کمیسیون امنیت ملی با اشاره به این موضوع که این دعوت از قبل صورت گرفته بود، تصریح کرد: در مقطع فعلی با توجه به وضعیتی که در منطقه وجود دارد، این دعوت مناسب نیست.
گفتنی است پیش از تعطیلات عید نوروز خبر دعوت از پادشاه اردن برای حضور در جشن جهانی نوروز در رسانه ها منتشر شد، که این دعوت با واکنش منفی برخی مسئولان و رسانه های اصولگرا روبرو شد، تا اینکه موجب لغو این سفر و عدم حضور پادشاه اردن در جشن جهانی نوروز گردید.
همان زمان رامین مهمانپرست سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی اعلام کرد که "دعوت از پادشاه اردن مربوط به گذشته است"، اما محمود احمدی نژاد، در نشست خبری روز دوشنبه پانزدهم فروردین ماه خود تاکید کرد: سفر پادشاه اردن به ایران همچنان به قوت خود باقیست.



بیانیه سازمان عفو بین الملل: آذربایجانی های بازداشتی را آزاد کنیدجــرس: 
سازمان عفو بین الملل، با صدور بیانیه ای خواستار اقدام فوری برای آزادی بازداشت شدگان حوادث روز سیزدهم فروردین در آذربایجان شد.
روز سیزدهم فروردین ماه امسال، جمع گسترده ای از شهروندان ارومیه و تبریز، در اعتراض به سیاست های دولت در بی توجهی به وضعیت دریاچه ارومیه (که در آستانه خشک شدن و مرگ تدریجی قرار دارد)، دست به تجمعاتی اعتراضی زدند، که با خشونت ماموران انتظامی و امنیتی و بازداش روبرو شدند.
به گزارش تارنمای عفو بین الملل، در بیانیه سازمان عفو بین الملل آمده است:
در جریان یک تظاهرات مسالمت آمیز در روز دوم آوریل بر طبق گزارشات، قریب 70 شهروند آذربایجانی در تبریز و حدود 20 نفر دیگر در ارومیه در شمال غرب ایران دستگیر شده اند. تظاهر کنندگان درخواست میکردند که دریاچه ارومیه که بدلیل سد سازی در خطر خشک شدن قرار دارد نجات داده شود. بیشتر دستگیر شدگان آزاد شده اند اما از محل نگهداری حداقل 5 تظاهر کننده اطلاعی در دست نیست.
تظاهرات در شهرهای تبریز، ارومیه و بنا به گزارشات در شهر های دیگری که آذربایجانی های ایران زندگی میکنند صورت گرفته و طی آن از مقامات ایرانی درخواست شده که سدهای رودخانه های منتهی به دریاچه ارومیه که در خطر خشک شدن میباشد باز شود. مشابه تظاهرات گذشته، شرکت کنندگان باخود بطری های آب به همراه آورده و آنها را در رودخانه های منتهی به دریاچه و یا خود دریاچه ریختند. آنان همچنین پلاکاردهائی با خود حمل میکردند که در آن شعارهائی از قبیل «سد ها را باز کنید و بگذارید تا آب به دریاچه بریزد»، «دریچه ارومیه آب ندارد و اگر آذربایجان همین الان بپا نه خیزد دیگر دیر خواهد بود» و «زنده باد آذربایجان» نوشته شده بود.
در تظاهراتی که در تبریز در نزدیکی تلخه رود (آجی چای) صورت گرفت، پلیس لباس شخصی و نیروهای مسلح قریب 70 نفر را دستگیر و خیلی ها را مصدوم کردند. عده ای از دستگیر شدگان از جمله حبیب پورولی، جلیل علمدار میلانی، علی سلیمی، و سعید صیامی همچنان در بازداشت هستند. تظاهرات ارومیه در پارکی در داخل شهر صورت گرفت و بر اساس گزارشات رسیده، قریب 20 نفر از جمله سعید خیضیرلو در این شهر بازداشت شدند. بیشتر آنهائی که بازداشت شدند، احتمالاً، در فاصله 24 تا 48 ساعت آزاد شده اند. محل نگهداری آنهائی که هنوز در بازداشت بسر میبرند هنوز معلوم نیست.

این سازمان از عموم خواسته است است تا از مقامات جمهوری اسلامی خواستار آزادی بازداشت شدگان شوند و آورده است:
لطفا به فوریت بزبان فارسی، انگلیسی و یا زبان خودتان بنویسید:
- درخواست از مقامات ایرانی تا به سرعت و بدون قید و شرط حبیب پورولی، جلیل علمدار میلانی، علی سلیمی، سعید صیامی و سعید خیضیرلو و معترضان دیگر را آزاد کنند. کسانی که در ارتباط با ابراز نظرات خود به طور مسالمت آمیز و شرکت در تجمعات صلح آمیز دستگیر شده اند و زندانی عقیده به حساب میایند.
- اصرار به مقامات که هر چه سریعتر محل نگهداری آنان را مشخص کرده و اطمینان بدهند که آنان در معرض شکنجه و بدرفتاری های دیگر قرار نگرفته و به وکیل، اعضا خانواده خود و امکانات درمانی مورد نیاز دسترسی خواهند داست.
- تاکید به مقامات که محدودیتهای غیر قانونی در مورد آزادی ابراز عقیده و تجمع و تشکل در ایران را لغو نمایند.

لطفا درخواست خود را قبل از ۱۶ ماه مه (٢۶ اردیبهشت) بفرستید:
رئیس قوه قضائیه استان آذربایجان شرقی
حجت الاسلام شریفی
قوه قضائیه آذربایجان شرقی
مجتمع مرکزی
ابتدای تپه ولی عصر
تبریز-آذربایجان شرقی 5157733135 جمهوری اسلامی ایران
فاکس: 009841133201109 

رئیس قوه قضائیه استان آذربایجان غربی
حجت الاسلام سید محمد علی موسوی
قوه قضائیه آذربایجان غربی
میدان انقلاب
ارومیه،آذربایجان غربی
جمهوری اسلامی ایران
Email: info (at) dadgostary-ag.ir

و رونوشت ها به :
دبیر کل، شورای عالی برای حقوق بشر
محمد جواد لاریجانی
شوری عالی برای حقوق بشر
از طریق دفتر رئیس قوه قضائیه، خیابان پاستور، خیبابن ولی عصر، جنوب سه راه جمهوری، تهران
1316814737جمهوری اسلامی ایران
Email: info (at)humanrights-iran.ir
قابل توجه محمد جواد لاریجانی

سازمان عفو بین اللمل همچنین خطاب به ساکنین خارج از کشور اعلام کرد که رونوشت را به نماینده سیاسی ایران در کشور خود بفرستید و اگر درخواست خود را پس از پایان تاریخ بالا میفرستید لطفا با مسئول دفتر عفو بین الملل هماهنگ کنید.
 





جــرس:
بنا به گزارش خبرگزاری ها، هزاران کرد معترض در اربیل عراق، روز دوشنبه پانزدهم فروردین (چهارم آوریل)، ضمن تجمعات گسترده، خواهان برکناری دولت خودمختار کردستان عراق شدند.
به گزارش رویترز، معترضان می گویند این دولت در ایجاد دموکراسی و عدالت در این منطقه ی خودمختار، ناتوان بوده است.
بر اساس این گزارش، کردهای معترض از حدود دو ماه پیش اعتراضات خود را آغاز کرده اند و خواهان تغییرات در این منطقه هستند.
این در حالی است که سخنگوی مسعود بارزانی رئیس جمهوری کردستان عراق در واکنش به این اعتراضات گفته: دولت بارزانی با کودتا به قدرت نرسیده بلکه در انتخابات پیروز شده است و تغییرات در کردستان عراق تنها با رفرم و انتخابات، ممکن است. 
ماه گذشته در جریان اعتراضات خونینی که در شهر سلیمانیه رخ داد، گروهی از معترضین کشته و زخمی شدند.






جــرس: 
بنا به گزارش منابع خبری، در جریان برگزاری شانزدهمین اجلاس حقوق بشر که ماه مارس ٢۰۱۱ در ژنو انجام شد، نامه ارسالی سیدحسین کاظمینی بروجردی به این اجلاس، قرائت شد.
به گزارش تارنمای «بام آزادی»، در بخشی از نامه آقای بروجردی از درون زندان به شانزدهمین اجلاس حقوق بشر آمده است: رژیم حاکم بر ایران که یک نمونه بارز از حکومت های دینی می باشد، هیچ اعتقادی به حق آزادی قلم، بیان و اندیشه ندارد. در چنین فضائی، اقلیتهای مذهبی که شامل سنی ها، مسیحیان، زرتشتیان، بهائیان، یهودیان و.... می شوند، همچنین دراویش و حتی شیعیانی که اعتقاد به قرائتی نو از اسلام دارند، تحت آزار و فشار قرار می گیرند.




جنبش سبز،جنبش “تعیین تکلیف” نیست. جنبش “تعیین حق” است.
 
تقدیم به آیت­ الله منتظری و آیت الله طالقانی پرچمداران آزادی در عصر جدید

«پدر،‌مادر، ما باز هم متهمیم!»
 بازخوانی انتقادی رویکردها و رویه‌هایی بود که در سه دهه گذشته، به نام اسلام و انقلاب و نظام فعلیت یافت ولی در عمل جامعه را از اهداف و آرمان های انقلابی که در آن ایرانیان به خلق راهی نو برای تحقق خواسته های تاریخی خود دست زده بوند، دور و محروم می کرد. این نوشته از یک سو به ظرفیت ها و توانایی های کم نظیری اشاره داشت که در پرتو بیداری،اتحاد و مشارکت مردم برای کشور به وجود آمده بود و از جمله خود را در دوران اصلاحات و نیز در جنبش سبز نشان داد و ازسوی دیگر به قصورها و تقصیرهایی پرداخت که به جای ساختن بنای جامعه آزاد و پیشرفته ایران در جهان جدید، خشت کج می گذاشت و دیوار کج بالا می برد و چنین شد که نسل دیروز در مواقع بسیار در برابر نسل امروز بر صندلی اتهام نشست. تلاش اصلی من مطالعه و درک انتقادی گذشته و به کار بستن آن میراث برای ساختن آینده بود. مطالعه ای که نتیجه آن آشکار شدن تفاوت های دو قرائت دموکراتیک و استبدادی از اسلام وانقلاب و نظام از سویی و ازانسان و جامعه و جهان از سوی دیگر بود.مطالعه ای که آثار حقوقی، سیاسی، فرهنگی، دینی، اخلاقی، اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللی آن دو نوع نگاه و روش را در زندگی امروز نشان می­دهد.
این نوشته خوشبختانه در سطوح مختلف در داخل و خارج از کشور خوانده شد و در شرایطی که سبزها از کمترین حق و ابزار ارتباط قانونی با مردم محروم اند، مورد بحث و گفت وگو قرار گرفت و با ارزیابی ها و نقدهای گوناگون همراه شد. من به سهم خود از این بذل توجه فراگیر، به ویژه از نقدهای مکتوب جوانان فرهیخته و اصحاب اندیشه و فعالان سیاسی صمیمانه تشکر می کنم و ضمن مطالعه و بهره برداری وآموختن از نوشته هایی که از آن‌ها اطلاع یافتم، چند نکته را به اختصار یادآور می شوم:

۱. در مقاله ” پدر، مادر، ما باز هم متهمیم!” علاوه بر قربانیان انحصارطلبی و خشونت ورزی، نسل جدید مخاطب من بود که نقشی در آن رخدادها نداشت،اما وارث خطاهاو نیز دستاوردهای “نسل انقلاب” است.  باوجود این نقد دهه اول انقلاب به هیچ وجه نباید ما را زیر آوار گذشته مدفون کند یا تلاش های اصلاحی و دموکراتیک نسل من را به ویژه در دهه سوم انقلاب نادیده انگارد . مهم­تر آن­که مارا از آینده بازندارد. به باور من چیزی که مانع توقف در گذشته می شود، به میدان آمدن و سخن گفتن نسل جوان است. زیرا آنچه امر  نقد گذشته را امکان پذیر کرده، فضایی است که جنبش سبز خلق کرده است؛بدون به­میدان­آمدن نسل  پرسش­گر و تلاش­گر جدیدی که فضای عطرآگین در هم جوشی قشرها و نسل های اول ،دوم و سوم را فراهم آورد، آن مقاله نمی توانست نوشته شود. به این اعتبارمن “پیشتاز” نقد گذشته و  عذرخواهی از خطاهای نسل انقلاب نبودم؛ پیشتاز اصلی همین نسلی است  که با حضور خود در عرصه انتخابات و پس از آن در میادین و خیابان ها، معادلات داخلی و خارجی را به هم زده و افق روشنی را برای آینده ایران ترسیم کرده است.نسلی که یک­بار دیگر”باهم بودن”را معنا و  جنبش سبز را به  صحنه وفاق قشرها و اقوام و نسل­ها و ادیان مذاهب تبدیل کرده است؛ صحنه وفاقی که هر کاری را آسان و هر تحولی را ممکن می کند. وقتی دیدم نسلی که نقشی در حوادث دهه اول انقلاب نداشت، نسل ما را به احاطه مهر و عطوفت خود در آورده است، احساس شرمندگی کردم؛ شرمندگی در قبال نسلی که ما را پیش از آنکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ببریم بخشوده است (۱).

۲. این نوشته در پی آن بودکه آرمان های نسل انقلاب را  به اختصار تشریح کند و مانع قضاوت فله ای نسل جدید درباره تلاش های پدران  و مادران خود شود، تا هم از درست ها و هم از نادرست های نسل انقلاب بیاموزند و هم از تلاش های خود با پرداخت کمترین هزینه و بیشترین تضمین بهترین نتیجه را بگیرند. من امروز بیش از هر زمانی همگانی شدن نقد را میان همه نیروهای سیاسی و اصحاب اندیشه ممکن می­ بینم و فکر می­کنم جامعه ما آن قدر بالغ شده است که  با همه وجود درک می­کند نقد به معنای تخریب و تخطئه نیست، به معنای جدا کردن سره و ناسره و بستن سرچشمه انحرافات با بیل است، تا که سیل‌های بنیان کن به راه نیفتد و همه را با هم نبرد. افزون بر آن پس از پیروزی محتوم،‌هیچ فرد و گروهی نتواند آرمان­ها و وعده ها را فراموش کند یا خدای ناکرده جامعه را به عقب برگرداند. در این جهت درست ترآن می دانم که ضمن نقد دیگری یا حتی پیش از نقد دیگران، خود را نقد کنیم وبه این ترتیب به شعور عمومی احترام بگذاریم و بپذیریم که در نهایت این آحاد شهروندان­اند که از مطالعه و ارزیابی نقدهای گوناگون راه مناسب تر را انتخاب می کنند. من نقد را در شرایط کنونی  نه خودزنی، که راه رسیدن به تعادل و عقلانیت  می­دانم و مطلق‌نگری و خودمداری را از هر موضع و از سوی هر کس که باشد مخرب عقیده و عمل سیاسی ارزیابی می­کنم. تجربه ۳۵ سال فعالیت سیاسی-حرفه ای به من آموخته است کسانی کمتر اشتباه می کنند که بفهمند اشتباه کرده اند و ممکن است اشتباه کنند و مهمترین راه اشتباه نکردن آموختن از اشتباهات خود ودیگران است.

۳ . تجربیات یک قرنه ما به ما هشدار می‌دهد که در جامعه متکثر و متنوع ایرانی جز” استقرار دموکراسی” و “تامین حقوق همه ایرانیان” راه حلی برای زندگی اجتماعی- سیاسی مسالمت آمیز وجود ندارد.پس چاره ای نداریم که با این معیار گذشته خود را نقد،وضعیت کنونی را تحلیل و برای آینده راه کار ارائه دهیم تا هیچ فرد و گروهی ،با هیچ اسم و عنوانی نتواند درصورت به قدرت رسیدن خود محوری کند و به خودکامگی بپردازد و حقوق و آزادی های مدنی،سیاسی،فرهنگی واجتماعی ایرانیان را ،با همه تنوعات دینی ،مذهبی ،قومی،زبانی،جنسیتی،جغرافیایی آنان نقض کند.گسترش فرهنگ وفضای نقد برترین راه برای جلوگیری از خطا و بهترین تضمین عدم انحراف اشخاص و احزاب سیاسی در آینده است.

۴. «پدر، مادر ،ما باز هم متهمیم!» نوشته ای است که اگر چه به گذشته نگاه می کند و تا فصل ششم به بررسی و نقد  عملکرد پیشینیان و کودتای انتخاباتی۸۸ می‌پردازد اما نیازاصلی جامعه امروز را نگاه منتقدانه به آینده می بیند، چنان که در فصل هفت به آن پرداخته است. این نوشته به دنبال محاکمه گذشتگان نیست واز همه نمی خواهد که تکلیفشان را نسبت به هر مساله ای در  گذشته تعیین کنند. این کار نه ضروری است و نه مفید، ممکن هم نیست. به نظر من نباید دوباره به همان خطاهایی برگشت که نسل ما در ایامی آن ها را عین صواب و «تنها راه رهایی» می دید. اصرار بر  تعیین تکلیف با شخصیت­ها یا حوادث تاریخی آن هم به سبک و سیاقی که برخی دوستان تمامیت­پسند در این سو یا آن سو می خواهند و می پسندند، حتما با نیت خیر انجام می شود  اما نتیجه اش حاکمیت تمامیت خواهی و توتالیتاریسم است که از هر نوعی که باشد (به نام اسلام یا به اسم سکولاریزم) بازگشت به همان اشتباهاتی است که زمینه مشکلات امروز را فراهم کرد. ما باید به فکر ساختن آینده ای باشیم که در آن بیشترین بخش‌های جامعه سهیم باشند و کمترین خطاها در آن صورت بگیرد. پس لازم است در پی آن باشیم که افراد، نیروها، گروه های سیاسی و اجتماعی با پس زمینه­های متفاوت و حتی مخالف فرهنگی،اقتصادی،قومی،جنسیتی،جغرافیایی و تاریخی و ‌ازراه های مختلف به این  نتیجه برسند ‌که دموکراسی  راه رهایی است و رعایت حقوق دیگران شرط رسیدن به ایران مستقل ،یکپارچه، آباد،‌مرفه و آزاد است، که در آن عدالت و اخلاق حرف نخست را می­زند و هرشهروند علاوه بر رعایت قانون،‌ آنچه بر خود نمی پسندد، برای دیگری نیز روا نمی­شمارد. به ­علاوه جنبش سبز،جنبش “تعیین تکلیف” نیست.جنبش “تعیین حق” است. بر این اساس ضرورت ندارد که شخصیت ها و اندیشمندان موثر در مقاطع مختلف را رودرروی هم قرار دهیم حتی اگر خود آنان درمقطعی یا د­رموضعی در برابر هم قرار گرفته باشند. از یاد نبریم که ما در امروز زندگی می کنیم نه در دیروز. به علاوه پا به دهه چهارم انقلاب نهاده ایم و در دوره جهانی شدن،عصر ارتباطات وحاکمیت گفتمان دموکراسی به سر می بریم، پس می توانیم و باید با گفتمانی  جدید و روزآمد مقابله جویی ها یا مقابل سازی های گذشته را پشت سر بگذاریم (۲). ما امروز می توانیم «امام خمینی» و «دکتر مصدق» رادر راه ساختن ایرانی آزاد و مستقل و پیشرفته در کنار هم ببینم. ما می توانیم امروز از «استادمطهری» و «دکترشریعتی» با همه تفاوت ها و حتی اختلاف هایشان در راه ارائه اسلام به دور از تحجر و استبداد و خرافات بهترین و بیشترین بهره ها را ببریم. ما امروز می توانیم تصویرآرمان و خواست مهندس «بازرگان» و «دکتر بهشتی»را در قاب واحدی ببنیم که در آن اسلامیت با جمهوریت و دین با دموکراسی ناسازگار نیست. همچنان که می توانیم “گاندی”، “چه گوارا” و “مارتین لوترکینگ” را به رغم روش های گوناگون مبارزه با ظلم واستبداد و استعمار دوست داشته باشیم. امروز همه قله های شعر وادب، فلسفه و عرفان، موسیقی و سینما و… را با همه اختلافاتشان می توان و باید از آن همه ایرانیان دانست و به آن ها مفتخر بود. بزرگی هر کس و هر اندیشه ای جا را درقلب­ ما بر دیگری تنگ نمی کند. آسمان با ستاره های متعدد و متفاوتش زیباست. من همه این بزرگان را دوست می دارم و به همه آنان حرمت می گذارم اگرچه هیچ کدام را معصوم نمی دانم و ارزیابی انتقادی عملکردشان را نه تنها جایز، بلکه لازم می بینم چرا که نقد همدلانه اما همه جانبه اندیشه و عملکرد بزرگان به ویژه از سوی دوستدارانشان، بهداشتی ترین و مفیدترین شیوه بزرگداشت آنان و زنده نگه داشتن یاد و نام و آرمانشان است. چنین اقدامی راه بر روش ناصواب کسانی می بندد که «نقد» را با “انتقام” وکینه توزی یکی می بینند و پذیرش خطا  را همچون بازجوها مساوی  ”اعتراف کردن” و “تواب شدن”  آنان از یک سو و ” حقانیت ” بینش ،منش و روش خود  از سوی دیگر تلقی می کنند. چنین اشخاصی نقش دادستان، بازجو، بازپرس، قاضی و هیأت منصفه را یک تنه خود ایفا و حکم نهایی دادگاه را که عین اتهام اولیه است، بدون شنیدن دفاعیه‌ها پیشاپیش صادر می­کنند! ماهیت روش این گروه با بازجوهای اوین یکی است.

۵. من معیار را در نقد گذشته تکیه به سخن جاویدی می­دانم که از زبان رهبرفقید انقلاب شنیدم:“پدران و مادران ما چه حقی داشتند که برای ما سرنوشت تعیین کنند. هرکس سرنوشت اش با خودش است. مگر پدر و مادرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعد ما وجود پیدا می­کنند، آنها تعیین بکنند؟”(۲). خوشبختانه نسل جوان این سخن تاریخی را از رجعت طلبان به عصر دیکتاتوری قبل از انقلاب گرفت و به تملک خود درآورد. چاره آن را نیز صندوق انتخابات یافت. اما هنگامی که  مطالبه‌ی “رأی من کو؟” با توهین و تحقیر و کهریزک و گلوله مواجه شد،  نسل من باید این پرسش راعمیق تر از همیشه مطرح کند که ما درکجا دچار اشتباه استراتژیک شدیم؟ وقتی رهبر فقید انقلاب این سؤال را درباره نسل پیش از خود مطرح کرد، ” کنار رفتن” قشرهای گوناگون را از فرایند مشروطیت خطای اصلی آنان خواند. در واقع او با آشنایی با معضلات هر نهضت، حل مشکلات را کناره روی از مشروطیت نمی دانست، بلکه مشارکت مستمر و گسترده و در واقع “مشروطیت بیشتر” و”مشارکت بیشتر” را پیشنهاد می­کرد. ما نمی توانیم همان ایراد را به نسل جدید وارد کنیم، زیرا آنها با تمام وجود و با بهره گیری از تمام ظرفیت های خود در فرایند انتخابات ، قبل و بعد از ۲۲خرداد ماه ۸۸مشارکت کردند اگرچه با کمال تاسف سهم آنها از اعتراضشان به تخلف­ها و تقلب­ها سرکوب بود و زندان. اما نسل انقلاب در تحقق “گفتمان حق تعیین سرنوشت هر نسل به دست آن نسل ” چه خطایی کرد که امروز با حاکمیت انسدادطلبان یکه­سالار مواجه شده‌ایم؟ (۳)

۶. فضای آلوده ای که هسته مافیایی-کودتایی بر انتخابات وحوادث پس از آن حاکم کرد، حتی سخن گفتن از “اکثریت” و “اقلیت” را نیز بی معنا کرده است. اکثریت و اقلیت یا برنده و بازنده در جایی معنا دارد که قواعد بازی رعایت شود. اگر برای اقتدارگراها نفس انتخابات (مستقل از اکثریت و اقلیت) مهم بود و اگر به اکثریت بودن جناح خود واقعاً باور داشتند،  می توانستند در فضای آزاد انتخاباتی موقعیت خود را تثبیت کنند و رقیب خود را در وضعیت اقلیت قرار دهند. یعنی با پذیرش حقوق شهروندی کسانی که آنان را اقلیت معرفی می کردند ،ازجمله در رسیدگی به شکایاتشان جایگاه اکثریت را برای خود وسربلندی را برای کشور به دست آورند  و به این ترتیب به جهانیان نشان بدهند که در ایران دموکراسی حاکم است و رأی مردم اصالت دارد. اما جناح اقتدارگرا عکس آن عمل کرد.چرا که اقلیت بودن یک جماعت با بهره‌وری از حقوق شهروندی معنا می یابد و نه با ” خس و خاشاک” نامیده شدن.  در واقع کرسی ریاست جمهوری یا جام بازی، نهایتاً به یک طرف رقابت تعلق می گیرد در عین حال شکایت و اعتراض به نتیجه بازی نیز یک قاعده پذیرفته شده است که باید با مواجهه دموکراتیک و قانونی به آن پاسخ داد. اگر کسی قبل از اتمام این فرایند به طور یک طرفه “پایان بازی” را اعلام کند یا نتیجه بازی را غیر قابل تردید و تغییر بخواند، عدم اعتقاد خود را به اصل رقابت لو می دهد. چنین اقدامی همچون “خس و خاشاک” خواندن رقیب به معنای بر هم زدن نفس انتخابات است و سیاست‌ورزی قانونی را منتفی می‌کند.

۷. بعضی چهره ها که باید بیش از من و دوستانم در قبال خطاهای دهه نخست انقلاب و فرصت­سوزی­های عصر اصلاحات به نسل جدید پاسخ بدهند، متأسفانه خود را در موضع بازجوها قرار داده وما را درباره همه امور ،حتی درباره حماسه های بزرگ  دهه اول و نیز تلاش­های اصلاحی­مان در دهه سوم انقلاب مورد انتقاد و بعضاً انتقام قرار می دهند. به نسل جوان عرض می کنم تسلط اندیشه مارکسیسم تمامیت خواه روسی  و چینی به طور کلی گفتمان “غیر دموکراتیک” و”خشونت پرست” بسیاری از گروههای  ”انقلابی” در هنگام پیروزی انقلاب، اساساً جایگاه چندانی برای  آزادی های مدنی و سیاسی  و به خصوص  انتخابات آزاد باقی نمی­گذاشت.این گروه­ها”رسالت” و “وظیفه تاریخی” خود را تغییر جامعه و جهان می دیدند و کاری نداشتند که چنین رسالتی از سوی شهروندان و صندوق انتخابات به آنان واگذار می­شود یا نه.نوع گروه­های اپوزیسیون آن دوره، مستقل از رای مردم  خود را”قادر مطلق، دانای کامل، عادل مقدس و همراه با یک نقش تاریخی در جهت رهایی کارگران یا مستضعفان” می­دانستند و لازم می­دیدند ایرانیان صرف نظر از اراده، عواطف و خواست اعلام شده و بر زبان آمده خودرهبری آنها رابپذیرند. در غیر این صورت مردم را تحت  القاءات امپریالیست ها یا ایادی آنها می­خواندند. همان روشی که فرقه مصباحیه در حال حاضر دنبال می­کند. در واقع برای گروه هایی که “اسلحه” اصالت داشت نه “اصلاحات”و “استالینیسم”مکتب راهنمای عملشان، مسئله این نبود که مردم در تظاهرات ضد ستمشاهی چه مطالباتی بر زبان آوردند یا در انتخابات به چه نظامی رأی دادند، بلکه مسئله این بود که “ماهیت مستضعفان یا پرولتاریا» چیست و بر پایه آن “چیستی”چه باید انجام داد و چگونه باید رهبری حزب “پیشتاز” و “پیشاهنگ” را به مردم قبولاند.این درحالی بود که جمهوری اسلامی مورد مخالفت آنان با همه پرسی رسمیت یافت و بر انتخابات تأکید می‌کرد.(۴)

۸. دیدگاه قیم مآبانه‌ای که در دهه نخست انقلاب متعلق به گروه هایی بود که در برابر جمهوری اسلامی ایران متکی به رأی مردم ایستادند، متاسفانه درحال حاضر به تسخیر آقایان جنتی و مصباح درآمده است. برای هر دو جریان مهم نیست که مردم چه می خواهند و مایلند به چه کسی رای دهند. آنان به حاکمیت باورهای خویش و درواقع به حاکمیت خویش به هرقیمت معتقدند، مردم بخواهندیانخواهند. خداوند یا تاریخ چنین اراده کرده است. به این اعتبار یکه­سالاری نه فقط خطاهای ما در دهه اول انقلاب را در ابعاد وسیعتر تکرار می کند بلکه همزمان خطاهای شاه­پرستان، مجاهدین خلق و مارکسیست­های استالینیست را مرتکب می­شود. به عنوان مثال به متن کیفرخواست دادگاه­های نمایشی سال۸۸ بنگرید؛ چند درصد استدلال های بکار رفته در آن “حقوقی”و “اسلامی” است و چند درصد”سیاسی ” است و به ادبیات و تقسیم بندی اردوگاهی سالهای نخست انقلاب توسط گروه های خشونت پرست شباهت دارد و ملهم از مارکسیسم تمامیت­خواه و ضدآزادی روسی است؟” مجاهدین خلق” و” استالینیست ها” که زمانی مبلغ و مروج این قبیل دشمن­شناسی­ها بودند، اگر نیک بنگرند، گفتمان و ادبیات خود را در کیفرخواست دادستانی تهران علیه ما خواهند دید. ادبیات کمونیستی کیفرخواست، حقوقی،اسلامی و شیعی نیست و با گفتمان “نوفل لوشاتو” نسبتی ندارد. به همین دلیل شوقی برنمی انگیزد(۵). امیدوارم “پدر،مادر،مابازهم متهمیم!” در پیامد منطقی خود، نقادی صمیمانه و صادقانه گروهها و چهره هایی را برانگیزد که زمانی خود آموزگاران این قبیل دشمن شناسی و در حقیقت پیشتازان یا نظریه­پردازان خشونت ورزی بودند(۶).

۹. تأکید بر دستاوردهای انقلاب هرگز به معنای انکار خطاهای بزرگی نیست که به نام دفاع از انقلاب یا حفظ نظام صورت گرفته است ،یا می­گیرد. منظورم یادآوری این مسئله است که انقلاب اسلامی ملت ما را متحول و زنده  و برسرنوشت خود حاکم کرد، اما این موجود زنده و حاکم بر سرنوشت خود و پر از آزمون و خطا، با ملت مرده عهد قاجارو عصر پهلوی (به استثنای دومقطع نهضت مشروطه و ملی شدن نفت) قابل مقایسه نیست. همین مردم در جریان  جنبش سبز نه تنها زندگی از سرگرفتند و اکنون می­کوشند برسرنوشت خود حاکم شوند، بلکه نشان داده اند که آماده پذیرش بخشایش طلبی و عبور انتقادی و سازنده از اشتباهات همه طرف های منازعههستند. ازطرف دیگرسرکوب ها، بگیر و ببند ها و خشونت بی حد و حصر حزب پادگانی در وقایع پس از انتخابات به رغم تلخی ها و زیان های بعضاً جبران ناپذیر خود، این حسن را داشت که فهم ما را از دستاوردهای انقلاب عمیق تر کند، چشمان ما را به روی خطا ها و لکه های تاریک دوران تولد و رشد انقلاب بیشتر از پیش بگشاید،موجب رشد بی‌سابقه آگاهی‌های عمومی شود و لکنت زبان ما  و حتی رهبران جنبش را بر طرف کند.به علاوه در جریان عبور از قانون اساسی و نقض حقوق تصریح شده ملت در آن سند، زبان اقتدارگراها الکن شده است. مهم تر آنکه در همه لحظات محاکمه متهمان انتخاباتی و در همه لحظات سرکوب و  خشونت ورزی حزب پادگانی فرصتی نیکو و مبارک برای تبار شناسی خشونت گری و بحث عمومی درباره حقوق شهروندی به وجود آمده است. به همین دلیل یکی از محصولات جنبش سبز را آن می­دانم که بین بلوغ و رشد خط امامی‌های اصلاح‌طلب و سبز اندیشی که از خطاهای دوران جوانی خود درس­ها گرفته و تجربه های گرانسنگی ارمغان ملت کرده‌اند با عقب ماندگی غیر قابل توجیه اقتدارگراهایی که در این مرحله از بیداری ورشد آگاهی های ملی، به تکرار وتکثیر و تعمیم خطاهای نسل انقلاب با گرایش­های گوناگونش پرداخته اند، شکاف عظیمی به نمایش گذاشته شده است؛ صف کسانی که صادقانه با ملت خویش سخن می گویند و خود انتقادی را نشانه ضعف خویش نمی دانند با پیروان  گفتمان طالبانی-پادگانی که استثناها و خطا های عصر بی تجربگی ملی و عصر گفتمان انقلابی غیردموکراتیک را آن هم در دوره‌ای که ایران در حال جنگ بود و از تروریسم رنج می برد، به قاعده و مکتب راهنمای عمل خشونت گرای خود در دوران صلح و در عصر ارتباطات،جهانی شدن و گفتمان دموکراسی تبدیل کرده‌اند، بیش از پیش شفاف شده و در معرض دیدگان ملت و جهانیان قرار گرفته است؛ تفاوت میان مسجد وکانونی که استاد مطهری می خواست میکرفون و تریبون در اختیار مخالفان و ملحدان قرار دهد و با آنان در همان محل به بحث بنشیند و خاطره آزادی‌های صدر اسلام را زنده کند، با مسجد پادگانی که زیر زمین آن به محل ضرب وشتم و اهانت به منتقدان و معترضان اختصاص می یابد، هرگز به این روشنی به نمایش عمومی در نیامده بود؛ خط شهیدان بروجردی، باکری، خرازی، همت و دیگر حماسه آفرینان دفاع مقدس که “بسیج” را “مدرسه عشق” می دانستند، از خط کسانی که جامه بسیجی به عاریت به تن کرده و مقابل انبوه معترضان ایرانی ایستاده‌اند، تفکیک شد؛ همان ها که بسیج را “مکتب خشونتورزی” می خواهند. سرانجام توجه اکثریت ملت معطوف کوشش عظیمی شد که به منظور برآمیختن مرزهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامی با نظام های ستم‌شاهی، طالبانی، فاشیستی، نازیستی و حتی استالینیستی به عمل آمده و می‌آید. به این ترتیب تلاش گسترده ای که در جهت بی خاصیت سازی نهادهای دموکراتیک و انتخاباتی و اعتبار سوزی ملی صورت گرفته و می‌گیرد، افشا و تا حدود زیادی خنثی شد.

۱۰. آن چه درباره احیای مناسبات ارتجاعی شاهنشاهی در جامعه سبز ایران می گویم، نباید ما را از ظرفیت و توانمندی های ویژه چنین شرایطی غافل کند. امروزه اکثریت کارگزاران و عاملان اجتماعی نظیر کارگران، کشاورزان، معلمان، دانشگاهیان، هنرمندان، فرهنگیان، جامعه شناسان، مددکاران اجتماعی، اقتصاددانان، کارآفرینان، ورزشکاران، دانشگاهیان، کاربران کامپیوتر و اینترنت، حوزویان و به ویژه طلاب جوان ، پزشکان، پیشه‌وران و خلاصه همه زنان و مردانی که در رشته ای حامل هنر، دانش و فن هستند، در جریان تنش های هر روزه کار تخصصی خود و در مواجهه با مشکلات بلافصل محیط کار و محیط زیست خود اندیشه و نقشی سیاسی می یابند. به علاوه نارضایتی گسترده اجتماعی ناشی از انسداد سیاسی، صرفاً گونه­ای ناخرسندی عام و سیاسی باقی نمی‌ماند بلکه تخصصی و علمی نیز می‌شود. به این ترتیب یک هنرمند در پیوند مستقیم با حرفه خود و برای حفاظت از استقلال شخصیت و اثر هنری خود و نیز در جریان دفاع از استقلال حوزه هنر و مقاومت در مقابل فرمایشی شدن و پذیرفتن سفارش های آمرانه  حکومتی برای تولید آثار هنری، خود را در موقعیتی سیاسی می یابد و به انحاء گوناگون  به مقاومت می‌پردازد و خالق آثار منحصر به فرد می‌شود. همچنان که امر سیاسی در دوران کنونی از دل خانه و کاشانه و روابط خانوادگی می جوشد چرا که نگرانی از آینده فرزندان و جوانانی که به دلیل تحقیر روزانه و تحمیل های  روز افزون و سلب حق تعیین مقدرات خود از یک طرف و ناکارآمدی حکومتی و بیکاری و تورم در نتیجه طرد و به حاشیه رانده شدن از طرف دیگر، در معرض انواع بزه های اجتماعی و بیماری های روحی و افسردگی ها قرار گرفته اند، والدین و حتی نسل جوان را سیاسی می کند و به دموکراسی و به انتخابات آزاد و منصفانه با مقدمات و لوازم آن مانند آزادی بیان،حزب،تجمع و… برای تعیین سرنوشت و پیشرفت همه جانبه کشور گره می‌زند.

۱۱.   “پدر،مادر، ما باز هم متهمیم!”تنها یک آغاز است که بستر و انگیزه نوشته شدن آن را نسل جوان ،یعنی  دختران و پسرانی فراهم کرده­اندکه در خلق جنبش سبز نقش اول را داشته­اند و امیددارم با یاری خداوند و با جدیت و استقامت و هوشیاری و با استفاده از تجارب پدران و مادران خود ،ایران را سبز سبز کنند.


 پانوشت­ها:
۱. بخشایش ­طلبی از قربانیان تمامیت خواهی و پرستش قهر و ازنسل جدید در عین اینکه یک فرایند مستقل است، با انتخابات نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. من نه فقط به عنوان یک فعال سیاسی و نه به عنوان کسی که پیشینه خط­ امامی و اصلاح­طلب را با خود حمل می کند، و اکنون خود را سبز می داند بلکه به عنوان کسی که انتخابات آزاد همواره دغدغه او بوده است و در یکی از آزادترین انتخابات ایران، افتخار صندوق بانی این ملت را داشتم، وظیفه  و مسئولیت ویژه ای برای “تحقق انتخابات آزاد” احساس می کنم.  شاید فردی که شغل اصلی او در دو دهه گذشته تجمیع میلیاردی ثروت بوده است و از قضای روزگار تجمیع آرای ملت  در یک انتخابات به عهده او واگذارشود، بتواند به ” انتخابات” ابزاری نگاه کند و پس از انجام وظیفه خود وزارت کشور را ترک کند. اما برای من جدایی از وزارت کشور هرگز به مفهوم پایان مسئولیتم در پاسداری از آرای ملت و تلاش برای برپایی انتخابات آزاد نبوده است.به همین دلیل شکایتم علیه آقای جنتی را پیگیری  و با  عنایت الهی و پشتیبانی ملت شریف آن را تا آخر عمر و تا کسب نتیجه نهایی که محکومیت متخلفان و متقلبان و برپایی انتخابات آزاد است، دنبال خواهم کرد. انتخابات در ایران باید آزاد شود و به یاری خداوند آزاد خواهد شد. به آن دین دارم.
۲. صحیفه نور، جلد‏۶، ص ۱۲٫
۳. شاید نسل جدید بتواند این اتهام را متوجه نسل انقلاب کنند که چرا در مقاطعی کنار کشیدیم ودلسردی و کناره گیری فرصت مناسبی برای یکه تازی استبدادطلبان فراهم کرد.به نظر من انتقاد  فوق به ما وارد است.برای مثال عدم شرکت قشرهای وسیعی از مردم در انتخابات دور دوم شوراهای اسلامی شهر و روستادر سال ۸۱ ضربه سنگینی به اصلاحات  وارد کرد و به ­اقتدارگراها روحیه داد.
۴. ازنظرمن،منطق ورفتارکسانی که آن روز در مقابل انتخاب و رأی مردم ایستادند تفاوتی با اندیشه و عملکرد آقایان جنتی و مصباح ندارد که امروز مقابل رأی مردم ایستاده­اند.
۵. جالب آن­که “کیهان نویسان”یا همان “کیفرخواست نویسان” معتقدند”جمهوری اسلامی ایران”بیشترین شباهت را با نظام­های کمونیستی دارد که در آنها انقلاب­های مخملی رخ داده است.
۶. تجربه من از “پدر ،مادر، ما بازهم متهمیم!” نشان می دهد که مردم  ما ،به ویژه نسل جوان اعتراف به خطا را نشانه ضعف تلقی نمی­کنند و مسئولانه با آن مواجه می­شوند و از آن استقبال می­کنند.






وضعیت پیچیده تر و چشم انداز راه حل های اصلاحی تیره شده استجرس: جمعی از زندانیان سیاسی کشور در پیامی به مناسبت سال نو پیامی خطاب به مردم ایران با ابراز تاسف از ادامه حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی آورده اند: -دستگیری و بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی آخرین اقدام جریان افراطی نظامی – امنیتی حاکم بر سرنوشت کشور در واکنش به تداوم اعتراضات ملت شریف علیه حاکمیت و اقدامات این جریان بود. اقدامی که وضعیت را پیچیده تر و چشم انداز راه حل های اصلاحی را تیره تر کرده است، طبعا مسوولیت پیامدهای این اقدامات بر عهده حکومت است .
  امضا کنندگان این بیانیه ی تحلیلی، اکنون در زندان اوین ( بند ۳۵۰ ، بند ۲- الف تحت اختیار سپاه پاسداران ، بند ۲۰۹ تحت اختیار وزارت اطلاعات و بازداشتگاه تحت اختیار حفاظت اطلاعات زندان اوین )، زندان رجایی شهرکرج و زندان های استان خوزستان به سر می برند . این بیانیه توسط بیست و سه نفر از این زندانیان تهیه و امضا شده است اما با توجه به فشارهای سنگین وارده به آنان به خاطر امضای بیانیه های قبلی که منجر به ساعتها بازجویی و سرانجام پرونده سازی های جدید برای جمعی از زندانیان سیاسی شد، به ابتکار و درخواست خانواده های زندانیان سیاسی و برخی از فعالان سیاسی بیرون از زندان فعلا نام امضا کنندگان این بیانیه در نزد کلمه محفوظ می ماند و منتشر نمی شود.
به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است :
ملت شریف ایران
نوروزتان پیروز و بهاران تان خجسته باد
از درون زندانهای جمهوری اسلامی ایران با دلهایی مالامال از باور و اعتقاد به پیروزی حق بر باطل و عدالت بر ظلم و ستم و سرشار از امید به فردایی سبز ،بارور، پر افتخار، پر نشاط و با عزت برای ایران و ایرانیان سال آگاهی تا رهایی را به شما تبریک می گوییم .
قریب به دو سال پیش ، در خرداد ماه ۱۳۸۸،با صدور احکام قضایی بازداشت جمعی از فعالان سیاسی، فرهنگی و مطبوعاتی کشور، آغاز وعملیاتی کلید خورد که از هفته ها و شاید ماه ها قبل توسط گروهی از ماموران نظامی –اطلاعاتی و امنیتی طراحی و برنامه ریزی شده بود .عملیاتی که امروز پس از نزدیک به دو سال، خسارات وسیعش برای میهن عزیز و نظام اسلامی هر روز فزاینده تر می شود .
دخالتهای پنهان نیروهای امنیتی و نظامی در فرایند انتخابات، حمله به ستاد انتخاباتی حامیان میر حسین موسوی در زمان برگزاری انتخابات، دستگیری گسترده شخصیت های اصلاح طلب که بعضا حتی در انتخابات فعال نبودند و بحرانی کردن شرایط سیاسی کشور با حملات خشونت بار به تظاهرات آرام اعتراضی مردم مراحل اولیه این عملیات بود . عملیاتی که با دستگیری ده ها هزار شهروند زن و مرد بی گناه، فعالان سیاسی و مطبوعاتی ، جوانان، دانشجویان و دانشگاهیان، کارگران، معلمان و دیگر آحاد جامعه در هفته ها و ماه های بعد تداوم یافت و هرروز با تبعیدها، محرومیت شهروندان از حقوق اجتماعی و حتی اعدام متهمانی که اتهام و جرمشان هیچ نسبتی با اعدام نداشت برای ربط دادن اعتراضات مردم به نتایج انتخابات به گروه های تروریست، تبلیغات دروغ و جعل و قلب حقایق، ابعاد فاجعه بارتری پیدا کرد و پیش از همه به حیثیت و اعتبار جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام مدعی مردم سالاری دینی لطمه زده است، عملیاتی که آثار مخرب آن در تحولات حساس ماه های گذشته به شرح ذیل بیان می شود :
۱-سی و دو سال اراده ملت ایران به استقرار نظامی دمکراتیک، سازگار با دین ،مستقل، استعمار ستیز و متعهد به احقاق حقوق انسانها، منجر به سقوط دیکتاتوری شاهنشاهی و برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران شد .آرمانهای انقلاب که در مواضع بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی متجلی بود نظامی پای بند به دفاع از آزادی های قانونی آحاد جامعه را نوید می داد اما امروز در میانه دهه چهارم انقلاب ، برای دومین سال متوالی، زندانهای کشور محبس خیل بزرگ زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری شده است .
زندانیانی که با ادعاهایی جعلی و اتهاماتی دروغین وپرونده های ساختگی با هدف قلع و قمع هر حرکت اصلاح طلبانه در کشور روانه زندان شده اند . ما امروز پس از ماه ها ارتباط با سایر زندانیان می توانیم به صراحت اعلام کنیم که تقریبا هیچ تخلف و جرمی از محکومان حوادث پس از انتخابات سر نزده واتهاماتی همچون ارتباط با بیگانگان و گروه های تروریستی نیز موضوعاتی ساختگی و موهوم است که بازجویان برای تکمیل سناریوی تبلیغاتی و عملیات روانی خود جعل کرده اند و متاسفانه زندانیان غیر مشهور زیادی به دلیل تن ندادن به اقرار دروغ مورد نظر بازجویان در چارچوب این سناریوهای ساختگی سختی های زیادی متحمل شده و از دادگاه های تحت حاکمیت کامل نیروهای امنیتی –نظامی محکومیتهای سنگینی دریافت کرده اند و در یک کلام نه تنها پرونده های ما بلکه نوع پرونده های محکومان حوادث پس از انتخابات فاقد کمترین ادله و مستندات حقوقی است و این نیز در کنار اظهاراتی همچون سخنان بی پروای سردار مشفق گواهی آشکار بر توطئه بودن اقدامات نظامی ،امنیتی و اطلاعاتی در ایام انتخابات و پس از آن است .پدیده هایی که نهایتا روزی یک کمیته حقیقت یاب قدرتمند ملی ممکن است بتواند ابعاد پنهان و مخوف آن را روشن کند .
۲- شیوه مبارزه و مقاومت خشونت گریز و بردبارانه ملت ایران در برابر استبداد تا بن دندان مسلح شاهنشاهی ، برای همیشه به الگویی معتبر برای ایستادگی ملتها در برابر ظلم و بی عدالتی بدل شد .شیوه ای که ملت ایران بار دیگر در دفاع قانونی از حقوق خود برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم و اعتراض به نتیجه غیر واقعی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به کار گرفت و حرکتی را دنبال کرد که جنبش سبز نام گرفت .
امروز ملتهای آزاده مصر، تونس، اردن، بحرین، لیبی و یمن علیه حکومت های استبدادی و برای استقرار دمکراسی در کشورشان همان روش ها را به کار گرفته اند و همچون ملت ایران بار دیگر نشان داده اند که در برابر عزم ملتها، جنگ افزارها ، خشونت، نظامی گری، تهدید و ارعاب راه به جایی نمی برد و می روند که تا استقرار حکومتهایی متکی به رای آنان و پاسخگو به مردم از پای ننشینند .
باور ملت ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن بود که نظام مردم سالار برخاسته از این انقلاب استبداد ستیز به الگویی برای تمام ملتهای مسلمان و آزادی خواه بدل خواهد شد.باوری که بار دیگر در سالهای پایانی دهه دوم انقلاب در روند اصلاحات در کشور معنی و مفهوم یافت و حتی برای روشنفکران جهان غرب به عنوان یک الگوی دمکراسی سازگار با دین توجه برانگیز شد.اما عملکرد سوال برانگیز و توطئه آمیز جریانی که در مقابل اعتراضات مردم به نتایج انتخابات سال ۸۸ چهره ای نظامی –پلیسی ، غیر مردمی ،دمکراسی ستیز و خشونت گرا با انتخاباتی ساختگی را از نظام به نمایش گذاشت، به کلی فضای نسبت به جمهوری اسلامی ایران را تغییر داد در حدی که تقریبا تمام رهبران جنبش های مردمی در این کشورها از هر گونه ارتباط با ایران تبری جسته و تصریح می کنند که نظام مورد نظر آنان هیچ شباهتی با جمهوری اسلامی ایران ندارد .
دخالت نظامیان و ماموران امنیتی در شئونات مختلف جامعه و حکومت، انتخابات فرمایشی، رقابت های فرمایشی میان نامزدهای منتخب حکومت، حذف فیزیکی منتقدان حکومت، نظام قضایی تحت سلطه ماموران امنیتی و اطلاعاتی و نظامی ،زندان های پر از نخبگان و روشنفکران و شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی بخش عمده ای از ویژگی هایی است که در این کشورها مشروعیت حکومتها را برای مردم زیر سوال برده است .
ویژگی هایی که کم و بیش تماما با عملکرد سوء این گروه نظامی- اطلاعاتی و امنیتی در این مدت برچهره جمهوری اسلامی ایران نشسته است و البته تحریف تاریخ انقلاب اسلامی توسط رسانه های حکومتی به ویژه صدا و سیما و تلاش برای مشابهت سازی میان این عملکرد سوء و آرمان های انقلاب زمینه ساز تخریب چهره انقلاب نیز شده است .
بی تردید اگر نظام به جای تن دادن به روش های خشونت بار و عملکرد فاجعه آمیز این گروه امنیتی – اطلاعاتی با احترام به اعتراضات مردمی نسبت به نتیجه انتخابات، بدون اغماض تمامی حقایق پشت پرده انتخابات را آشکار می کرد و متخلفان را مجازات می کرد امروز جمهوری اسلامی ایران به یمن فعالیتهای اصلاحی مردم سالارانه اش در یکی از حساس ترین تحولات تاریخی در خاورمیانه و جهان اسلام به جای چهره مخدوش و انزوای تحقیر کننده ی کنونی به بازیگری قدرتمند، الگوساز و هدایت گر در این تحولات بدل می شد ومنادی دمکراسی سازگار با دین در جهان اسلام می شد .
۳ -در ماه های اخیر همچون تمامی ۲۲ ماه گذشته توصیه ها و هشدارهای خردمندانه و مشفقانه شخصیتهای اصلاح طلب و دلسوزان کشور با واکنش های تند و موهن مواجه شده است .اظهارات جامع و سنجیده آقای خاتمی درباره ضرورت و شرایط برگزاری انتخابات آزاد و سالم به عنوان رکن اساسی دمکراسی، ضرورت رعایت حقوق شهروندی بر اساس قانون اساسی و بحران ناشی از عملکرد دمکراسی ستیزان در کشور با وقیح ترین واکنش ها از سوی کسانی مواجه شد که از تحریف محتوای قانون اساسی درباره آزادی ها و حقوق اساسی مردم نیز پروایی نداشتند و متاسفانه رسانه ملی نیز با وقاحت مبلغ این هتاکی ها ،دروغ پردازی ،تهمت زدن ها و پرده دری ها بود .
در ادامه همین رویه مواضع روشنگرانه دیگر شخصیتها ی اصلاح طلب و جنبش سبز، مراجع عالی مقام دینی و شخصیتهای متعهد و دلسوز کشور نیز با واکنش های ناشایست مشابهی از سوی مبلغان خشونت و خرد ستیزان پاسخ داده شد .
این واکنش های تند و ناشایست و بی مبنای افراطیون در قبال طرح مطالبات قانونی در دفاع از حقوق شهروندان و انتخابات آزاد و سالم گواه دیگری برای این حقیقت است که آنچه اعتراضات قانونی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را به یک بحران بدل کرد مقاصد و اقدامات از پیش طراحی شده گروهی افراطی و تمامیت خواه بود که نه برای برقراری امنیت بلکه برای تخریب ساز و کار مردم سالاری در نظام جمهوری اسلامی این اعتراضات قانونی را بهانه عملیات خود قرار دادند و کشور را در بحران امنیتی فرو بردند و در شرایطی پلیسی، هر اقدام خلاف و هر روش فاسد غیر قانونی و غیر اسلامی را برای حذف رقیبان سیاسی خود به کار بستند .
۴ -دستگیری و بازداشت خانگی رهبران جنبش سبز آقایان میر حسین موسوی و مهدی کروبی آخرین اقدام جریان افراطی نظامی – امنیتی حاکم بر سرنوشت کشور در واکنش به تداوم اعتراضات ملت شریف علیه حاکمیت و اقدامات این جریان بود. اقدامی که وضعیت را پیچیده تر و چشم انداز راه حل های اصلاحی را تیره تر کرده است، طبعا مسوولیت پیامدهای این اقدامات بر عهده حکومت است .
قطعا اگر تاریخ شخصیتهای جمهوری اسلامی نگاشته شود آقایان موسوی و کروبی جزو برجستگان آنها هستند که ازمدعیان امروزی به مردم و نظام خدمات بیشتری داشته اند .
با چه ملاکی می توان بازداشت خانگی این شخصیت ها را توجیه کرد ؟ اصولا تنها در نظام های دیکتاتوری نخست وزیر سابق و رییس مجلس سابق کشور را به خاطر انتقاد و اعتراض به عملکرد حکومت به زندان و بازداشت خانگی محکوم می کنند .
تاریخ کشورهای مختلف به خوبی گویای این حقیقت است . در ایران عزیز هم در تاریخ آزادیخواهی ملت ایران بزرگان زیادی به شهادت رسیده اند ، تحت شکنجه و فشار قرار گرفته اند و یا عمر خود را در زندان و بازداشت خانگی گذرانده اند . ملت ایران هرگز سرنوشت بزرگانی چون امیر کبیر، مدرس و مصدق را از خاطر نبرده است و عاملان شهادت، اسارت و بازداشت خانگی آنان را نبخشیده است . تاسف عمیق آن است که عملکرد جریان افراطی نظامی – امنیتی حاکم ، علیه این شخصیت های مورد حمایت و احترام مردم ، می رود که چهره ای مشابه آن رژیم های ضد مردمی را برای جمهوری اسلامی رقم بزند .
در پایان ما ضمن قدر دانی از همه آنانی که برای پایان دادن به حبس ظالمانه زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تلاش می کنند تاکید می کنیم که به رغم همه دشواری های تحمل حتی یک روز زندان ظالمانه ، ایجاد فضای آزاد برای احزاب، گروه های سیاسی و رسانه های مستقل، پایبندی همه به خصوص مسوولان نظام به اجرای کامل قانون اساسی ، پایان حاکمیت نظامیان و ماموران امنیتی و اطلاعاتی بر همه شئونات کشور از جمله قوه قضاییه ، استقرار یک نظام قضایی مستقل ، عادل، مسوول، پاسخگو و ضامن دمکراسی و فراهم شدن ساز و کار برگزاری انتخابات آزاد و سالم در کشور را خواستاریم .چرا که این موارد مواهبی است که می تواند ضامن دمکراسی و فراهم شدن ساز و کار برگزاری انتخابات آزاد و سالم در کشور باشد همچنین اجرای این موارد می تواند ضامن احقاق حقوق اساسی ملت ایران، بازسازی چهره نظام و بازگشت عزت و اقتدار به کشور و جبران کننده خسارات وارده به ملت ایران از جمله زندانیان سیاسی حوادث دو سال گذشته باشد . انتظار زندانیان سیاسی از شما دلسوزان و حق طلبانی که برای آزادی آنان تلاش می کنید آن است که علاوه بر دل نگرانی نسبت به زندانیان سیاسی، بیشتر از آنها نگران این دل نگرانی های آنان باشید .
سرفراز و سر بلند و سبز باشید .
فروردین ۱۳۹۰

جمعی از زندانیان سیاسی کشور(۲۳ زندانی حوادث پس از انتخابات)





عبدالعلی بازرگان: مصاحبه ایرنا با دكتر يزدي ساختگی، مونتاژ شده و فاقد اعتبار است
جرس: مهندس عبدالعلی بازرگان،  از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی، مصاحبه‌ی منتشر شده توسط ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی را «ساختگی و مونتاژ شده» و فاقد اعتبار ارزیابی می کند.
  جرس: مهندس عبدالعلی بازرگان،  از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی، مصاحبه‌ی منتشر شده توسط ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی را «ساختگی و مونتاژ شده» و فاقد اعتبار ارزیابی می کند.قرآن پژوه، نواندیش دینی و از اعضای ارشد نهضت آزادی ایران در گفت‌وگویی اختصاصی با جرس، دیدگاه‌های خود را در مورد آنچه به‌نام «مصاحبه اختصاصی ایرنا با دکتر ابراهیم یزدی» منتشر شده، بیان کرده است.
روز گذشته، دوشنبه 15 فروردین ماه، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی که مواضع کودتاگران در ایران را منعکس می کند، متن گفت و گویی با دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل نهضت آزادی ایران را منتشر کرد و مدعی شد این مصاحبه در روز آخر اسفندماه گذشته انجام شده است.  
قابل اشاره است که دکتر یزدی پس از  حدود 6 ماه بازداشت، در 29 اسفندماه آزاد شد. ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت احمدی نژاد، نخستین خبرگزاری بود که خبر آزادی دبیرکل نهضت آزادی را منتشر کرد. و متعاقب این خبر، بیانیه‌ای یک خطی از دکتر یزدی را به روی خروجی خود فرستاد. در آن بیانیه یک خطی که تاریخ 29 اسفند89 را ذیل خود داشت، آمده بود: « بسمه تعالی. بدین وسیله استعفای خود را از پست دبیرکلی نهضت آزادی ایران اعلام می‌دارم. ابراهیم یزدی »
اینک، دو هفته پس از آزادی وزیر خارجه اسبق جمهوری اسلامی، عضو شورای انقلاب و سیاستمدار 80 ساله، که مسن‌ترین زندانی سیاسی ایران محسوب می‌شد، خبرگزاری دولت کودتا مصاحبه ی مزبور را منتشر کرده است. مصاحبه ی ایرنا که در تمامی روزهای پس از انتخابات 22 خرداد 88 خبرهای دروغ علیه حامیان جنبش سبز و رهبران آن منتشر کرده، بیش از آنکه شکل و شمایل یک گفتگو داشته باشد، و پیش از آن که دیدگاه های یک فعال سیاسی دیرپا را بازتاب دهد، سیمای یک بازجویی دارد.
مهندس عبدالعلی بازرگان همرزم و همفکر و همراه دکتر یزدی، این مصاحبه را در گفت و گوی اختصاصی با جرس، مورد نقد و ارزیابی قرار داده است.

 خبرگزاري رسمي جمهوري اسلامي (ایرنا) طي مصاحبه اي با دبیر کل نهضت آزادی ایران آقاي دكتر ابراهيم يزدي در روز ۱۴ فرودين سال جاري نكاتي را مطرح كرده اند كه خواستيم نظر شما را به عنوان يكي از اعضاي شوراي مركزي نهضت آزادي ايران جويا شويم. ايشان علت استعفاي خود از دبيركلي نهضت را عمل جراحي قلب اعلام كرده و گفته اند: "با اين شرايط جسماني نمي توانستم وظايفم را به عنوان دبيركل انجام دهم ولذا استعفا كردم". بنظر شما تا چه حد اين استدلال مي تواند قابل قبول باشد؟
 اعتبار اين گونه مصاحبه هاي ساختگي و مونتاژ شده از بازجوئي ها همانقدر است كه مصاحبه هاي تلويزيوني با اسيران جنبش سبز در راديو تلويزيون جمهوري اسلامي اعتبار دارد.  اين مصاحبه تماما مصرف داخلي دارد و براي توجيه طرفداران خودشان است وگرنه مردم  آگاه ما با اين دروغ گوئي هاي دولتي آشنا هستند. آخر اينها فكر نمي كنند مردم مي پرسند مگر دكتر يزدي در سلول انفرادي و خانه امن وزارت اطلاعات فعاليت حزبي مي كرده كه به دليل خستگي و شرايط جسماني مجبور به استعفا شده باشد؟ مگر براي حزبي كه ماههاست به اجبارو تهديد تمام فعاليت هايش را به تعطيل كشانده اند، امكان نفس كشيدني گذاشته اند كه دبيركلش را خسته كند؟ استعفاي دبيركل يك حزب در شرايط آزاد و به شوراي مركزي آن حزب تقديم مي گردد، نه به بازجويان و خبرنگاران اطلاعاتي!!  مي گويند آنكه دروغي گفته، اگرراستش را نگويد،  براي توجيه آن مجبور مي شود دهها دروغ ديگر هم ببافد! اين مصاحبه توجيه دروغ يك خطي قبلي اين خبرگزاري در استعفاي دكتر يزدي مي باشد.

 ايشان در مصاحبه انتسابی گفته اند: " من با نظام هيچ مسئله اي ندارم. فقط با برخي رفتارها كه خلاف قانون اساسي است مشكل دارم". آيا واقعا ايشان با نظامي كه بر مبناي ولايت فقيه بنا شده مسئله اي ندارند؟
ببينيد، هر سخني را بايد با قبل و بعد آن، و به اصطلاح در فحواي كلام شخص فهم كرد. اولا اين حرف تازه اي نيست؛ هم نهضت وهم خود دكتريزدي در اين ۳۲ ساله بارها اعلام كرده اند كه با نظام جمهوري اسلامي ايران كه در آن "جمهور" مردم، "اسلام واقعي" و منافع "ايران" وجود داشته باشد، موافق و مدافع آن هستند، در مورد "ولايت فقيه" نيز نهضت در همان سال هاي حيات و حضور قدرتمند  آقاي خميني جزوه اي ۸۰ صفحه اي در رد كامل اين نظريه نوشته است و چوبش را بارها خورده و پاي لرزش هم نشسته است. چه كسي شك دارد كه نهضت با تمام وجودش با اصل ولايت فقيه مخالف است و آنرا ريشه اصلي انحرافات انقلاب مي داند؟

بنام آقاي دكتر يزدي دو بار در مصاحبه مورد ادعاي خبرگزاري ايرنا ، راه پيمائي مسالمت آميز و قانوني را مصلحتا موكول به هماهنگي هاي لازم با مبادي ذيربط شده و گفته شده است: " وقتي بدون هماهنگي انجام شود، تنها هواداران شما به خيابان نمي آيند، بلكه گروه هاي معاند هم مي آيند". در شرايطي كه همواره پاسخ اين هماهنگي ها از طرف دولت منفي است، آيا نتيجه گرفته نمي شود كه چون هميشه معاندين هم مي آيند پس اصولا نبايد راه پيمائي شود؟
 دقيقا همينطور است. اين حرف وزارت اطلاعات است كه به حساب دكتر يزدي گذاشته مي شود! يعني چه اگر اجازه راه پيمائي بدهيم گروه هاي معاند هم مي آيند؟ مگر قرار است فقط مدافعان سينه چاك شما راه پيمائي كنند؟ آنها كه قانون اساسي را نوشتند نظرشان به آزادي همه مردم در تظاهرات مسالمت آميز بود نه فقط خودي ها. از آن گذشته، "معاند" بودن را چه كسي و از كجا تشخيص مي دهد، به تعبيري از پيامبر اسلام: "آيا شما سينه آنها را شكافته و از درون قلبشان فهميده ايد معاند هستند"!؟ چه كسي به شما حق تفسير قانون اساسي را داده؟  مسئله اين است كه اينها با هزارتا "لَيتَ و لَعَلَ" مي خواهند تعطيل اين اصل كاملا شفاف قانون اساسي را توجيه كنند.

 از كلام منسوب به ايشان چنين بر مي آمد كه با شعارهاي ساختار شكنانه مخالف هستند. در متن خبرگزاري ايرنا از قول دكتر يزدي آمده است:" در آن زمان نقدي به موسوي كردم كه شما يا نبايد مردم را به حضور در خيابان ها دعوت مي كرديد، يا اگر اعلام مي كنيد مردم بيايند، بديهي است همه آنان كه مي آيند، هوادار شما نيستند و شعارهاي خود را مي دهند و ساختار شكني مي كنند"
 شما از كجا اطمينان مي كنيد اين حرف دكتر يزدي، نه حُقه بازجويان باشد؟ در اين شرايط خفقان، با اين همه مراقبت هاي اطلاعاتي، و حساسيت هائي كه بخصوص آقاي موسوي در ارتباط با احزاب مخالف داشت، چگونه ممكن است اين دو نفر ملاقات كرده باشند؟ اگر مي گويند نامه شخصي يا بيانيه حزبي بوده، چرا آنرا در اختيار عموم قرار نمي دهند تا سيه روي شود هركه در او غش باشد!... از آن گذشته، اصلا ساختار شكني يعني چه!؟ اگرساختار اصلي همان انقلاب و اهداف اوليه آن باشد، كه نهضت خودش از پايه گزارانش بوده، اگر ولايت فقيه است، كه بلي سي سال است نهضت با بيانيه هايش صريحا آنرا شكسته است و افتخار هم مي كند! اگر هم شخص رهبري است، كجاي قانون اساسي گفته شده نظام مساوي شخص معيني است كه انتقاد به عملكردش ساختارشكني باشد؟ اگرقرار بود شخص پرست باشيم، كه با شاه مخالفت نمي كرديم.

 در بخش هائي از اين مصاحبه ادعائي تعرضاتي به آقاي ميرحسين موسوي شده است. از جمله از قول دكتريزدي گفته شده: "بايد بررسي كرد كه چه طور شد نخست وزير چند ساله مملكت به اينجا كشيده شد؟ بايد بحث كرد و موضوع را ريشه يابي كرد زيرا اين حادثه كوچكي نيست". منظور دكتر يزدي از جمله " به اينجا كشيده شدن" بنظر شما چيست؟
 تنظيم كنندگان اين مصاحبه از قول دكتر يزدي خواسته اند چنين القاء كنند كه مثلا چرا مهندس موسوي با چنان سوابقي، آخرعاقبت خود را خراب كرد! در حالي كه سخن ايشان متوجه حاكمان است كه شما بايد ببينيد چه كارنامه اي داشته ايد كه حتي نخست وزير خط امامي دوران هشت سال جنگ هم به شما اعتراض دارد؟ اتفاقا چندي پيش هم در داخل كشور همين سئوال را در مناظره اي رسمي، آقاي دكتر زيبا كلام از حجه الاسلام رسائي (نماينده مجلس و طرفدار احمدي نژاد) كرده بود كه چه اتفاقي در جمهوري اسلامي در اين ۳۲ ساله افتاده است كه همه نخست و زيران ، روساي جمهور و روساي مجلس، به غير از آنها كه از دنيا رفته اند،از ابتداي انقلاب تا كنون همگي مغضوب واقع شده اند؟ آيا به غير ازشوروي سابق، هيچ نظامي با پايه گذارانش چنين كرده است؟

 در قسمت ديگري از مصاحبه از قول دکتر یزدی آمده است: " من با كانديداتوري او مخالف بودم، پذيرفتني نيست كه كسي رئيس جمهور شود و با رهبري مشكل داشته باشد. اگر موسوي انتخاب مي شد، براي كشور فاجعه بود. زيرا رهبري و رئيس جمهور بايد باهم هماهنگ باشند". اگر دكتر يزدي با كانديداتوري موسوي مخالف بوده، آيا يكي از كانديدهاي ديگر را تاييد ميكرده يا اصلا با همه آنها مخالف بوده است؟

 من نميدانم آيا بازجوياني كه اين مصاحبه ها را تنظيم مي كنند، فكر نمي كنند چه پاسخي بايد به اين سئوال مقدر مردم بدهند كه اگر نظر دكتر يزدي و نهضت اين چنين فكر مي كرده، پس چرا در طول اين مدت سه بار ايشان را زنداني كرده و در خانه امن نگه داشته بوديد تا كسي از نظرياتش مطلع نگردد؟ مي گذاشتيد آزادانه اين نظر را به نفع شما تبليغ كند و مردم را از حمايت موسوي منصرف نمايد؟  در ثاني، بيانيه هاي نهضت و مصاحبه هاي دكتر يزدي قبل و بعد از انتخابات خلاف اين منطق را نشان مي دهد. ديدگاه يك شخص را كه نمي شود از متن تهيه شده وزارت اطلاعات استنباط كرد! آيا كسي باور مي كند كه دكتر يزدي اعتقاد داشته رئيس جمهور بايد ذوب در ولايت رهبري باشد تا هماهنگي حاصل شود؟ چرا چيزي مي گويند كه هر آدم عاقلي را به خنده مي اندازد؟
 ولي اين را هم كه نمي شود نديده گرفت كه هم نهضت و هم شخص دكتر يزدي به عملكرد آقاي موسوي در دوران نخست وزيري ايشان انتقاداتی داشته اند. آيا شما فكر مي كنيد آنچه از اين باب در مصاحبه نقل شده دروغ است؟
 نه من چنين نمي گويم. انتخاب گزينشي از برگه هاي بازجوئي و تحريف و تغيير آن به شكل مصاحبه رسمي اصالتي ندارد. مخالفت با برخي سياست هاي دولت سابق آقاي موسوي  را بيانيه هاي نهضت، كه در مجموعه اسنادش درج شده به وضوح نشان مي دهد. اما فرق است ميان سياست هاي ديروز مهندس موسوي در مقام نخست وزيري، و سياست هاي سبز امروزش در مقام يكي از رهبران جنبش سبز. اين طبيعي است كه يك حزب سياسي به برخي عملكردهاي يك دولت در زمان حاكميتش انتقاد داشته باشد، همه جاي دنيا چنين است. اين چه ربطي به عملكرد بعدي يك دولت مرد در زمان و مكان و موقعيت ديگر دارد؟ از آن گذشته، آدم ها عوض مي شوند. تغيير و تحول خصلت ممتاز انسان است، موسوي امروز با موسوي سه دهه قبل فرق دارد. اگرتغيير نكرده بود، بايد در صلاحيتش شك مي كرديم.

 نكته ديگردر اين مصاحبه، انتساب جمله: "التزام" به قانون اساسي به دكتر يزدي است. ايرنا از قول ايشان نقل كرده :" من به جمهوري اسلامي وفادار هستم، به قانون اساسي التزام دارم، اما به برخي سياست ها و رفتارهاي مسئولين معترضم، ولي با نظام مسئله اي ندارم". آيا شما باور مي كنيد دكتر يزدي چنين عقيده اي داشته باشد؟
 البته! اين را شما در گفته هاي قبلي ايشان و بيانيه هاي نهضت هم مي توانيد پيداكنيد، يادم مي آيد سالها قبل در جواب كسي كه اين سئوال را از ايشان كرده بود، مي گفت: "به قانون بايد التزام داشت، نه اعتقاد!" التزام همان ملازمت و اجباري است كه اگر قانوني تصويب شد، همه را مكلف به پيروي از آن مي كنند، اما مي توان با بخش هائي از قانون مخالف بود و از مجاري مسالمت آميزي كه در قانون پيش بيني شده، مثل فعاليت هاي حزبي يا تظاهرات قانوني در جهت تغييرش تلاش كرد. در مورد وفاداري به نظام هم قضيه همينطور است، مگر نظام مساوي هيئت حاكمه است كه اگركسي با عملكردشان مخالف بود، در وفاداري اش به نظام خدشه اي وارد شود، ويا به دليل عملكرد انحرافي حاكمان، دفاع از نظام ننگ باشد؟. نظام همانست كه مردم در تظاهرات قبل از انقلاب خواستارش بودند. مردم به جمهوري راي دادند و به ارزش هاي اصلي اسلام، مثل آزادي انسان، عدالت اجتماعي، حاكميت مردم و بالاخره سعادت مردم ايران.

 اجازه دهيد بحث را عوض كنيم. در بخشي از اين مصاحبه انتقادي هم از قول دكتر يزدي متوجه سياست خارجي آمريكا و دوگانگي عملكردشان در ليبي و بحرين شده است، همچنين عدم تمايلشان به مصاحبه با صداي آمريكا. شما فكر مي كنيد خبرگزاري ايرنا چه قصدي از طرح اين سئوال داشته است؟
من نمي توانم قصد كسي را بخوانم ، اما اين هم حرف تازه اي نيست،  خط مشي نهضت آزادي همواره اتكاء به ملت ايران در مبارزه براي آزادي و حاكميت ملي بوده است. . چنين اعتراضاتي را قبلا هم نهضت آزادي يا شخص ايشان به تناقضات عملكرد آمريكا در سياست خارجي اش داشته اند،. مسلم است كه هر ملتي منافع ملي خود را تعقيب مي كند و عاشق چشم و ابروي ملت هاي ديگر نيست، مگر ما غير از اين هستيم؟ هرچند عملكرد اين چند دهه حاكمان ما به ضرر منافع ملي و به نفع بيگانگان تمام شده است.

 به عنوان آخرين سئوال مي خواستم برداشت كلي خودتان را از تنظيم چنين مصاحبه اي، اگر نكته ناگفته اي داريد بيان كنيد.
مي دانم سن و سال شما  اجازه نمي دهد. اما نسل گذشته به خاطر مي آورند وقتي شادروان دكتر شريعتي را پس از دو سال اسارت در سلول انفرادي آزاد كردند، روزنامه اطلاعات به دستورساواك شروع به درج سلسله مقالاتي ازايشان در نقد ماركسيسم كرد تا به اين وسيله دشمني و تفرقه اي ميان نيروهاي چپ و مذهبي ايجاد كند. نوشته ها البته از دكتر بود، اما سالياني قبل نوشته شده بود و اينك بي اطلاع او بدون آنكه امكان تكذيب داشته باشد چاپ مي شد. درج اين مصاحبه توسط خبرگزاري دولتي ايرنا نيز از همان سنخ است. آنها مي خواهند با طرح نظرياتي از زبان دكتر يزدي، در شرايطي كه همه مي دانند، عليه آقاي موسوي يا جنبش سبز، در صفوف اين حركت شكاف ايجاد كنند. البته همانطور كه ساده دلاني در آن روزگار فريب چنان ترفندي را خوردند و از شريعتي گله كردند، امروز نيز مي توان ديد بي خبراني اين دروغ ها را باورمي كنند، اما اگردروغي در كوتاه مدت موثر واقع شود، در بلند مدت مسلما به زيان دروغگو تمام خواهد شد.
در خاتمه، خاطره اي را از مرحوم مهندس بازرگان يادآوري مي كنم كه حتما شما مي دانيد و بيشتر مردم هم آنرا شنيده اند. ايشان در پايان يكي از سخنان انتقادي تندشان عليه حاكميت گفتند: " مردم، حرف هاي من همين هاست كه گفتم، اگرمرا گرفتند و فردا ديديد پاي تلويزيون حرف هاي ديگري مي زنم، آن حرفها مال من نيست، حرف هاي من همين هاست" . حرف هاي دكتر يزدي وسايراسيران آزاده را بايد از گفته ها و نوشته هاي قبل از زندان آنها استخراج كرد. نه از آنچه از ذهن بازجويانشان تراوش مي كند.

 از وقتي كه در اختيار ما گذاشتيد بسيار تشكرمي كنم.
 بنده نيز از زحمت و خدمت شما سپاسگزارم. موفق باشيد.



ویژه نامه سالروز تولد بهاره هدایت

بهاره هدایت، متولد بهار ۱۳۶۰، از سال ۸۹ و هنگام تحصیل در دانشکده علوم اقتصاد و دارایی دانشگاه تهران به سرعت به یکی از اعضای فعال انجمن دانشجویی در آن دانشگاه تبدیل شد و از همان زمان فعالیت خود را در دفتر تحکیم وحدت آغاز کرد. ایجاد کمیسیون زنان در سال ۱۳۸۴ برای ترویج فعالیت دانشجویی دختران در دانشگاه ها از دستاوردهای قابل توجه وی به شمار می رود. وی همچنین یکی از اعضای فعال کمپین جمع آوری یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان بوده است.
بهاره هدایت در سال ۱۳۸۴ با بالاترین تعداد آرا به عنوان تنها عضو دختر در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شد. او به دلیل فعالیت‌های مسالمت آمیز و مدنی خویش تاکنون ۵ بار بازداشت شده است. بهاره در روز جهانی زن۱۳۸۵ در سازمان دهی اعتراضات به قوانین تبعیض آمیز علیه زنان مشارکت داشت که با برخورد خشونت آمیز پلیس با تجمع اعتراضی سال ۱۳۸۵، اولین بازداشت وی رقم خورد و نهایتا به اتهام برگزاری "تجمع غیرقانونی" حکم ۲ سال زندان که به مدت ۵ سال تعلیق شده بود، برای وی صادر شد. یک سال بعد، (۱۸ تیر ماه ۱۳۸۶) پس از سازمان دهی اعتصاب در مقابل دانشگاه امیرکبیر در اعتراض به بازداشت خودسرانه و شکنجه دانشجویان، همراه با 6 تن دیگر از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت مجددا بازداشت شد. در ۲۲ تیرماه ۱۳۸۷ باز هم بازداشت شد و پس از یک ماه فشار شدید در بازداشت انفرادی مجددا از زندان آزاد شد. بهاره هدایت یک بار دیگر همزمان با سال تحویل ۱۳۸۸ به دلیل شرکت در تجمع مسالمت آمیز خانواده های زندانیان سیاسی در مقابل زندان اوین بازداشت شد. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸، بهاره هدایت به همراه دفتر تحکیم وحدت از منتقدان سرسخت سیاست های محمود احمدی نژاد بود. پس از آن انتخابات مخدوش و با رخ دادن جنایت هایی نظیر حمله شبانه به کوی دانشگاه تهران، بهاره هدایت مجددا به هدف دستگیری نیروهای امنیتی تبدیل شد اما موفق به بازداشت بهاره نشدند. وی پس از ارسال پیامی خطاب به دانشجویان اروپا در روز دانشجوی سال ۱۳۸۸، در دی ماه همان سال بازداشت و در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به ۹ سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد. اتهامات وی در این دادگاه فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه‌های بیگانه، توهین به رهبر، توهین به رییس جمهور، اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی، ورود غیرقانونی و تخریب درب دانشگاه امیرکبیر هنگام ورود مهدی کروبی به این دانشگاه عنوان شده است. وی در کل به ۷ سال و نیم زندان بابت این اتهامات محکوم شده است، هم‌چنین حکم دو سال حبس تعلیقی بهاره هدایت به اتهام اقدام علیه امنیت از طریق برگزاری تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۵ نیز به اجرا درآمده و به این حکم اضافه شده است. این حکم در دادگاه تجدیدنظر شعبه ۵۴ دادگه انقلاب در تیر ماه ۱۳۸۹ نیز به تایید رسیده است.
در آبان ماه بهاره هدایت از مسئولیت کتابخانه کوچک زندان برکنار و سپس کلیه تماس های تلفنی زندانیان سیاسی زن قطع شد، چند روز پس از آن همه زندانیان سیاسی به بند قرنطینه متادون که به مجرمین معتاد و جهت ترک آنان اختصاص دارد، انتقال یافتند که امکان هر گونه تماس و ارتباط با دنیای خارج از آن‌ها سلب شد.
بهاره هدایت پس از آن به مناسبت ۱۶ آذر ماه ۱۳۸۹ پیامی خطاب به دانشجویان ایران از زندان اوین صادر کرد که در پی آن تمامی ملاقات های هفتگی و کابینی وی قطع و پرونده قضایی جدیدی در شعبه ۲۸ نیز تشکیل شد. در حال حاضر وی ممنوع الملاقات و تماس است و تنها پس از سه ماه در شب سال نو ۱۳۹۰ ملاقاتی چند دقیقه‌ای با همسرش در دفتر معاون دادستانی داشت اما روند ممنوع الملاقاتی وی پس از آن تاکنون ادامه یافته است. در طی یک سال و نیم سپری شده از بازداشت بهاره علیرغم ابتلا به بیماری سنگ کیسه صفرا، اجازه مرخصی به وی داده نشده است.
کمپین آزادی بهاره هدایت که به مناسبت تولد وی در ۱۶ فروردین ماه و سالگرد ازدواج وی رقم خورد، توسط جمعی از فعالان دانشجویی، زنان و حقوق بشر شکل یافته است و در پی آن است که توجه نهادهای دانشجویی، دولتمردان دنیا و نهادهای حقوق بشری را به شرایط ویژه او، جلب کند. این کمپین فعالیت‌های خویش را تا آزادی بهاره هدایت، یکی از برجسته‌ترین فعالان دانشجویی ایران ادامه خواهد داد.

نگاهی بر مقاله های منتشر شده در مورد بهاره هدایت



چهره ای که ایستادگی اش از یاد نمی رود


برای دخترم بهاره هدایت
"تکیده شده اما سر خم نکرده"، او هیچ وقت سر خم نکرد. او ایستاد تا به همه ما درس ایستادگی دهد. بر صراحت و صداقتش پای فشرد تا الگوی ما باشد در بی پروایی و راستی.
اوین اما مغرور و سربلند ، که باز هم عطر بهار از روزنه های آن به مشام می رسد و شکوفه ها به سوی میله هایش سرک می کشند. باز امسال پرستوها خسته از کوچ زمستانی به شوق بهار و بهاری ها به اوین پر می کشند و بال بر دیوارهای کهن می سایند تا فرو ریزد.
بیچاره اوین ، گوشه گوشه اش شرمنده است ، آن تپه بعد از گذشت این همه سال هنوز نفهمیده است گناهش چیست که روزی هزار بار خراب شدنش را آرزو می کنند.
او می خواهد نشان دهد که مجازات خللی در اراده وی ايجاد نمی کند. ديوار های زندان هر چه قدر هم بلند باشند نمی توانند جلوی پخش صدا و موضعگيری های وی را بگيرند. او آزاده است. انسان آزاده را نمی توان به بند کشيد.
بهاره بدان اندیشه هایت از لا به لای تک تک آجرها و بلوک های سنگین سلول ها پرواز می کند و آغازی دیگر برای دانشجویان می سازند. ما از ایستادگی ات الهام می گیریم و چراغ آگاهی و بیداری را در ظلمات حاکم روشن می داریم.  برای آزادی ات می کوشیم و چشم به راهت هستیم.


پیام های ویدئویی برای بهاره هدایت
در پی تشکیل "کمپین آزادی بهاره هدایت" و فراخوان این کمپین، تعدادی از فعالین دانشجویی، سیاسی و اجتماعی با ضبط پیام های صوتی تصویری، سالروز تولد و ازدواج بهاره هدایت را به وی تبریک گفتند. مجموعه ای از این پیام های تصویری ضبط شده را می توانید در این لینک مشاهده کنید.

گزارش های تصویری به مناسبت سالروز تولد بهاره هدایت
گرامیداشت تولد بهاره هدایت در شهر دورتموند-آلمان گرامیداشت سالروز تولد بهاره هدایت در واشنگتن(رادیو کوچه) Amnesty International Ireland's Annual Conference Bahareh's Memorial on her Birthay- USA
کاشت نهال آزادی بهاره کارت پستال عفو بین الملل با اسم بهاره هدایت همدلی دانش آموزان دبیرستان بلیر مونتگمری با بهاره هدایت تبریک شیرین عبادی به مناسبت تولد بهاره هدایت

به قلم بهاره هدایت
بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، نشانه ای روشن از پیوند جنبش دانشجویی و زنان است. وی در سال های گذشته در نوشته هایی به مسائل جنبش زنان و مشکلات پیشروی آنان پرداخته است. ۳ نوشته از بهاره هدایت در همین زمینه در این ویژه نامه مجددا بازنشر می شود تا مروری شود بر دیدگاه های بهاره هدایت. برای مشاده این یادداشت های بهاره هدایت به این لینک مراجعه کنید.
در این لینک همچنین ۳ فیلم از پیام های دانشجویی بهاره هدایت که طی سالهای اخیر منتشر شده، قرار گرفته است.


پیام بهاره هدایت از زندان به مناسبت "روز دانشجو" در ۱۶ آذر ۸۹


پیام بهاره هدایت به نمایندگی از دانشجویان ایران به نشست اتحادیه دانشجویان اروپا پاییز ۸۸


آغاز یک راه: داستان بهاره از زبان همسرش



حاکمان نظامی: رهبر مصر خمینی دیگری نخواهد بود

شورای عالی نیروهای مسلح مصر که حکومت این کشور را در دست دارد نشستی با سردبیران نشریات و اعضای هیئت مدیره بنگاههای مطبوعاتی داشت تا آنان را در جریان اقدامات خود برای برآوردن خواسته های مردم و روند انتقال قدرت به حکومتی غیرنظامی در آینده بگذارد.
هدف از برگزاری این نشست که بیش از سه ساعت به طول انجامید، اطمینان دادن به مطبوعات بود که ارتش قصد بازگرداندن وضعیت به دوران پیش از حسنی مبارک را ندارد و در عزم خود برای برپایی حکومتی دموکراتیک و غیرنظامی در مصر جدی است.
در این نشست که دو تن از معاونان و یکی از مدیران کل وزارت دفاع در آن با مدیران مطبوعات سخن گفتند، موضوعات مختلفی از انتخابات آتی ریاست جمهوری و مجلس گرفته تا لغو تصمیمهایی که در زمان حسنی مبارک گرفته شده بود مطرح و بررسی شد اما در گزارشهایی که از نشست منتشر شده، عنوان اصلی و صدر خبر به آن بخش از سخنان اعضای شورا اختصاص داده شده که گفته اند مصر، ایران یا غزه نخواهد شد و رهبری اش را "خمینی دیگری" در دست نخواهد گرفت.
این در حالی است که در گزارشهای این نشست هیچ اشاره دیگری به ایران و آیت الله خمینی در مذاکرات جلسه نیامده و مشخص نشده که به چه دلیل، اعضای شورای عالی نظامی نام ایران و بنیانگذار حکومت جمهوری اسلامی را مطرح کرده اند.
در گزارشهای مذاکرات نشست تنها اشاره کوتاهی به جریانهای اسلامگرا به چشم می خورد که در بخش پایانی و کم اهمیت تر گزارشها درج شده و بنابر آن، شورای عالی نیروهای مسلح اطمینان داده است که جریانهای اسلامگرا از خارج به این کشور نفوذ نخواهند کرد.
اما در این بخش از گزارشها هیچ اشاره ای به نام آیت الله خمینی و ایران و اینکه آیا منظور از نفوذ جریانهای اسلامگرای خارجی، ایران و جنبشهای تحت حمایتشند یا نه مطرح نشده است.
بدین ترتیب به نظر می رسد که اشاره به ایران و آیت الله خمینی در اظهارات اعضای شورای عالی نیروهای مسلح، اشاره ای گذرا بوده اما بیش از دیگر سخنان آنان مورد توجه رسانه های مصری قرار گرفته است، تا آنجا که این اشاره، تیتر اصلی گزارشهای این نشست شده است.
چنین برخوردی از جانب رسانه های مصر، بیانگر حساسیتی است که در این کشور نسبت به رشد اسلام سیاسی و قدرت گرفتن جریانهای اسلامگرا در مصر پس از حسنی مبارک پدیدار شده است.
با اینکه اخوان المسلمین، عمده ترین جریان اسلامگرای مصری تأکید کرده که ایران را الگوی خود برای حکومت آینده مصر نمی داند اما برخی ناظران در مصر همچنان احتمال می دهند که گروههایی چه درون اخوان المسلمین و چه خارج از آن، به دنبال برقراری حکومت اسلامی در مصر باشند.
بدنبال تحولات مصر و برکناری حسنی مبارک از قدرت یک شورای نظامی کنترل قدرت را در مصر برعهده دارد. پیشتر این رهبران نظامی اعلام کردند که انتخابات ریاست جمهوری این کشور تا دو ماه بعد از انتخابات پارلمانی برگزار خواهد شد.انتخابات عمومی در مصر قرار است در ماه سپتامبر برگزار شود.
بی بی سی




میلاد اسدی، عضو دفتر تحکیم وحدت، به زندان اوین بازگشت

میلاد اسدی، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و فعال دانشجویی دانشگاه خواجه نصیر به زندان اوین بازگشت.
به گزارش دانشجونیوز میلاد اسدی که از روز ۲۹ اسفند ماه به مرخصی آمده بود، روز گذشته و پس از پایان یافتن تعطیلات نوروزی به زندان اوین فراخوانده شد.
میلاد اسدی، دبیر واحد فرهنگی- اجتماعی پس از ۱۶ ماه حبس بدون مرخصی، توانسته بود از "مرخصی نوروزی" استفاده کند.
میلاد اسدی آذرماه سال ۸۸ دستگیر و نوزدهم اردیبهشت ماه همان سال در شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه به هفت سال و نیم زندان محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تائید گردید.
اتهامات این فعال دانشجویی، "اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری" بوده است.
وی همچنین در دادگاهی دیگر در چهاردهم شهریورماه سال ۸۸، به همراه بهاره هدایت دیگر عضو این سازمان که به ۹ سال زندان محکوم شده، به اتهام "اخلال در نظم عمومی" از طریق حضور در مقابل زندان اویل در سال تحویل سال ۱۳۸۸، در شعبه ۱۰۵۳ دادگاه عمومی جزایی مجددا مورد محاکمه قرار گرفت.





صدور حکم زندان برای یک شهروند در مهاباد

خبرگزاری هرانا - یک شهروند مهابادی به نام "امیر امینی اعلم" توسط دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به یک سال زندان محکوم شد.
امینی اعلم که اهل روستای ایندرقاش از توابع شهر مهاباد است توسط دادگاه انقلاب اسلامی مهاباد به اتهام همکاری با احزاب غیرقانونی به یک سال حبس محکوم شده است.
به گزارش آژانس خبری موکریان، این شهروند که سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شده بود، هم اکنون در زندان مرکزی مهاباد دوران محکومیت خود را سپری می‌نماید.
همچنین یک شهروند مهابادی به نام خالد قادرپور که حدود دو هفته پیش دستگیر شده بود اخیراً به زندان مرکزی این شهر منتقل شده است
گفته می‌شود اتهام خالد قادرپور همکاری با یکی از احزاب مخالف می‌باشد




دکتر محمد شریف از دانشگاه اخراج شد

خبرگزاری هرانا - دکتر محمد شریف، وکیل برجسته دادگستری و استاد حقوق دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی، در اولین روز بازگشایی دانشگاهها در سال ٩۰، از دانشگاه علامه طباطبایی اخراج شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، شریف ضمن تایید این خبر اظهار داشت: "در اولین روز دانشگاه نامه‌ای به دستم دادند و گفتند که صلاحیت عمومی من رد شده و به خدمات دانشگاهی‌ام پایان داده می‌شود."
این اخراج که به گفته‌ی محمد شریف با ابلاغ کتبی انجام شده است، در شرایطی صورت می‌گیرد که اول بهمن ماه گذشته نیز، مسئولان دانشگاه علامه، بدون هیچ گونه توضیح و دلیل قانونی، کلیه واحدهای این استاد دانشگاه، در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا را حذف کرده بودند.
محمد شریف در خصوص این که مبنای این رد صلاحیت چه بوده است، گفت:"تنها یک نامه چهار صفحه‌ای است مبنی بر اینکه صلاحیت عمومی من در وزارت علوم رد شده و در واقع انشای ان اینطور است که صلاحیت عمومی در اولویت قرار نگرفته و تقریبا مشابه همان نامه‌ای است که برای دکتر مردیها هم صادر شده بود. قبلا در مواردی اساتید را بازنشسته می‌کردند و من هم با وجود ۲۵ سال سابقه این امکان را داشتم اما بی‌انصافی کردند."
این استاد دانشگاه با اشاره به این که این برخوردها از پیش هم سابقه داشته است گفت: "با توجه به این‌که من قبلا عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد بودم و جاهای دیگر و بعد به دانشگاه علامه آمدم، حدود ۲۵ سال سابقه کار در دانشگاه را دارم. قبل از آن در دوره دکترا یک بار سال ۷۱ در دانشگاه قبول شده و از گزینش رد شدم و این سومین بار بود که بعد از پیش دفاع از دکترا اخراج شدم. چون وقتی دفاع اصلی انجام می‌شود پیش دفاع حالت فرمی را پیدا می‌کند. در مرحله ی بعد واحدهای درسی را از من گرفتند و بعد هم در سومین برخورد، یک نامه‌ای مبنی بر اینکه به دلیل قرار نگرفتن صلاحیت‌های عمومی در اولویت قرار ندارم به ادامه وضعیت استخدامی‌ام خاتمه داده می‌شود و اعلام کرده اند که برای تسویه حساب مراجعه کنم."
دکتر شریف در خصوص حذف واحدهای درسی خود در بهمن ماه گذشته گفت: "این اقدام بدون هیچ گونه نامه و دلیل مکتوب و تنها با تلفن رییس دانشگاه به رییس دانشکده و بی‌هیچ توضیحی انجام شد و کلیه کلاس‌هایم در مقاطع مختلف را حذف کردند."
این وکیل برجسته دادگستری و استاد دانشگاه، با اعلام این که موضوع اخراج خود را در دیوان عدالت اداری پیگیری خواهد کرد، ادامه داد: "من طرح قضیه در دیوان عدالت اداری را انجام می‌دهم برای اینکه بعد‌ها با این ایراد مواجه نشوم که چرا راه حل‌های قانونی را طی نکردید، اما قبلا در مورد وضعیت آقای دکتر مردی‌ها پیگیری کردم که به نتیجه‌ای نرسید ولی به هر روی این را هم پیگیری می‌کنم."
محمد شریف که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی را بر عهده دارد در انتها گفت: "من چون تقریبا پرونده‌های وکالتی‌ام انحصارا پرونده‌های سیاسی بوده و با توجه به این آب باریکه، همیشه تمام وقتم را صرف این پرونده‌ها می‌کردم. برای همین این موضوع اخراج مسالهٔ جدی مالی پیش می‌آورد و این نگرانی است که در حال حاضر ذهنم را به خود مشغول کرده است."
روند اخراج اساتید از دانشگاه از زمانی شدت گرفت که کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در اسفندماه سال ۱۳۸۸، اعلام کرده بود پرسنل علمی که "با نظام همسو نیستند" و "التزام عملی به ولایت فقیه ندارند"، اخراج خواهند شد. دانشجو با اعلام این سیاست جدید وزارت علوم، گفته بود:"ما به دانشگاهیانی که تمایلات و فعالیت هایشان با نظام جمهوری اسلامی همسو نیست نیازی نداریم."
در پی این اعلام موضوع از سال گذشته تا کنون، اساتید مجرب و پرسابقه ی بسیاری از دانشگاه اخراج شده اند که از جمله می توان به دکتر مرتضی مردیها، استاد فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی، سید علی اصغر بهشتی شیرازی؛ استاد برجسته ارتباطات و باسابقه در دانشگاه علم و صنعت، پرفسور محمد شهری، استاد سابق مهندسی الکترونیک، پرفسور تورج محمدی؛ اشاره کرد. در ادامه اجرای سیاست اعمال فشار و سرکوب دانشگاهیان، در سال گذشته، بیش از ۵۰ استاد برجسته به صورت اجباری بازنشسته یا اخراج شدند که در میان این گروه نیز نام اساتید برجسته ای همچون امیر ناصر کاتوزیان، کریم مجتهدی، علی شیخ الاسلام، حسن بشیریه، محمد عرفانی، ابولقاسم گرجی، محمد آشوری، جمشید ممتاز، محمد رضا شفیعی کدکنی، رضا داوری به چشم می خورد.




تجمع خانواده های بازداشتی ۱۳ فروردین در تبریز

خبرگزاری هرانا - در پی بازداشت بیش از ۷۰ تن از شهروندان و فعالان قومیتی در شهرهای ارومیه و تبریز در جریان تجمعات ۱۳ فروردین مردم این شهرها در اعتراضی به وضعیت نامناسب دریاچه ارومیه، خانواده های این  بازداشت شدگان در مقابل زندان تبریز تجمع کرده و خواستار آزادی این زندانیان شده اند. و این در حالی است که مامورین زندان ها با برخورد های تند و زننده سعی در پراکنده کردن این خانواده داشته اند.
به گزارش دانشجونیوز، پس از آنکه بیش از ۷۰ تن از شهروندان تبریز و ارومیه در جریان تجمعات ۱۳ فروردین، روز طبیعت در ایران، توسط نیروهای امنیتی و حکومتی بازداشت و به نقاط نامعلومی منتقل شده اند، خانوادههای این زندانیان با تجمعات پراکنده در مقابل زندان تبریز، به ادامه بازداشت بستگان خویش معترض شدند.
بر اساس این گزارش، نیروهای امنیتی و ماموران زندان تبریز با برخورد های بسیار تندی سعی در پراکنده کردن خانواده های این زندانیان داشتند.
تاکنون هیچکدام از مراجع قانونی زندان ها هزار به پاسخگویی نبوده و از سرنوشت این بازداشت شدگان هیچ خبری در دست نیست.
نیروهای امنیتی ایران، روز شنبه سیزدهم فروردین، بیش از 70 شهروندان شهرهای ارومیه و تبریز را به جرم شرکت در تجمعات اعتراضی در خصوص وضعیت دریاچه اورمیه در شهرهای تبریز و اورمیه بازداشت و عده ای را زخمی کردند.
معترضین پارچه نوشته های به زبانهای انگلیسی و ترکی در دست داشتند که جملاتی مانند، "دریاچه اورمیه تشنه است"، "مرگ دریاچه اورمیه مرگ آذربایجان است" و "دریاچه اورمیه را محافظت کنید" روی آنها نوشته شده بود. آنها همچنین شعارهایی مانند "یاشاسین آذربایجان" و "سدها را باز کنید، دریاچه اورمیه را پر کنید" سر داده بودند.
گفتنی است بر اساس اخبار منتشر شده از شهرهای تبریز و ارومیه، از دستگیر شدگان در اورمیه می توان به  اسم سعید خضرلو و از دستگیر شدگان تبریز اسامی علی بالنده، علی باباپور، جلال برقی، رسول بهاری، وحید پوررضا، حبیب پورولی، بابک حسینی، حامد حسینی، محمد خطیبی، حسن خویی، بابک رضایی دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی،  سعید سیامی، علی سلیمی، الیاس شکری، کریم شیرازی فر، رحیم طربناک، حسین عبدالهی، جلیل علمدار میلانی، صمد کریمی، حجت مختارزاده، کاظم واحدی و عادل یوسفی اشاره کرد.




تمدید قرار بازداشت هوشنگ فناییان، شهروند بهایی

خبرگزاری هرانا - قرار بازداشت موقت هوشنگ فناییان، شهروند بهایی ساکن آمل تمدید شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مسئولان برای هوشنگ فناییان، شهروند بهایی، که صبح روز بیست و دوم اسفندماه، توسط مامورین اطلاعات ساری بازداشت شده بود قرار بازداشت ۲۰ روزه صادر نموده بودند.
مسئولین تاکنون علاوه بر اینکه مدت تمدید را اعلام نکرده اند از ارائهٔ دلیل قانع کننده‌ای در رابطه با این اقدام نیز خودداری نموده‌اند.




آزادی محمدامین هادوی، فرزند اولین دادستان نظام جمهوری اسلامی

خبرگزاری هرانا - محمد امین هادوی، فرزند مهدی هادوی، اولین دادستان نظام جمهوری اسلامی از زندان آزاد شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی محمد امین هادوی وی در آستانه سال جدید از زندان آزاد شده است.
محمد امین هادوی (متولد ۱۳۳۷) فرزند مهدی هادوی اولین دادستان انقلاب روز جمعه ۲۳ مهر از سوی ماموران امنیتی در حالی که به یکی از سفرهای کاریش می‌رفت در فرودگاه امام خمینی تهران بازداشت شد.
وی که در حال حاضر در بخش خصوصی مشغول به فعالیت اقتصادی ست، فرماندهی جنگهای نامنظم تحت امر مصطفی چمران در فتح سوسنگرد و عضویت در اتاق بازرگانی تهران را در پرونده خود دارد. فرزند وی شفیق نیز که به فاصله کوتاهی بعد از وی بازداشت شده بود قبل از وی آزاد شده است.





صبح فردا و در شعبه دوم دادگاه نظامی تهران پنج دانشجوی دیگر محاکمه می شوند

دادگاه رسیدگی به پروندهٔ وقایع کوی دانشگاه در سال ۱۳۸۸ فردا برگزار می‌شود.
افروز مغزی وکیل تعدادی از دانشجویان که در این پرونده تحت پیگرد قضایی قرار گرفته‌اند با تایید برگزاری زمان این دادگاه، به کمیته گزارشگران حقوق بشر گفت: «در ارتباط با این پرونده تا کنون چندین جلسه رسیدگی در شعبه دوم دادگاه نظامی تهران برگزار شده است. فردا هم دادگاه به همین منظور تشکیل جلسه خواهد داد».
افروز مغزی با ذکر اینکه وکالت چهار تن از دانشجویان متهم در واقعهٔ کوی دانشگاه را بر عهده دارد، ادامه داد: «شعبه دوم دادگاه نظامی در این پرونده به اتهامات حدود سی نفر از دانشجویان و بیست نفر از حمله کنندگان به کوی رسیدگی می‌کند و در هر جلسه دادگاه، اتهامات پنج تن از دانشجویان بررسی می‌شود».
روز ۲۵ تیرماه ۱۳۸۸ و در جریان حملهٔ نیروهای لباس‌شخصی و پلیس به کوی دانشگاه تهران که در جریان نا‌آرامی‌های پس از انتخابات رخ داد، شمار زیادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم شدید واقع شده و بسیاری نیز بازداشت شدند که با انتقال به بازداشتگاه‌های مخفی وزارت کشور تحت شکنجه و اذیت و آزار قرار گرفتند. بنا به گزارش‌های دانشجویی که توسط منابع دولتی تایید نشد ۵ نفر به قتل رسیدند. این در حالی است که ورود نیروهای نظامی به کوی دانشگاه ممنوع بوده و تنها در صورت درخواست ریاست دانشگاه امکان پذیر است.
به گفته افروز مغزی اتهاماتی که در این پرونده به موکلان دانشجوی وی وارد شده است بسته به مورد «اخلال در نظم عمومی»، «تمرد در مقابل مامورین دولتی» و «تخریب اموال عمومی» عنوان شده است.
این وکیل دادگستری در خصوص روند رسیدگی حقوقی به پرونده دانشجویان توضیح داد: «برخلاف اینکه در دادسرا اجازه شرکت در جلسه رسیدگی را به ما ندادند و برخورد مناسبی هم نداشتند، در مرحله که دادگاه نظامی است شاهد یکی از منظم‌ترین و معقول‌ترین دادگاه‌هایی هستیم که روال حقوقی بر آن حاکم است، به این ترتیب که استدلالات حقوقی مطرح می‌شود و دادگاه اجازه می‌دهد که ما دفاعیه‌های لازم و حقوقی را مطرح کنیم و همینطور به متهمان اجازه داده می‌شود که در دادگاه حرف بزنند. معاون دادستان رفتار معقول و حقوقی دارد و البته امیدوارم که با مجموعهٔ این شرایط در انتها نیز رای خوبی برای موکلانم صادر شود».
در حالی که حمله به کوی دانشگاه از اقدامات گروه‌های خودسر قلمداد شده بود، انتشار فیلمی از حمله به کوی دانشگاه در سوم اسفندماه ۱۳۸۸، ابعاد تازه‌ای از این واقعه را آشکار ساخت که طی آن روشن شد، حمله به کوی دانشگاه بر خلاف ادعاهای مطرح شده کار عناصر خودسر نبوده و از پیش برنامه ریزی شده بود. مهاجمان در این فیلم می‌گویند، سردار رجب‌زاده -رییس وقت نیروی انتظامی تهران- دستور حمله به کوی دانشگاه را صادر کرده است.
دفتر تحکیم وحدت دو روز بعد از حمله نیروهای امنیتی به خوابگاه دانشجویان در بیانیه ای اعلام کرد: «در این حمله ناجوانمردانه به دانشجویان، حداقل ۵ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. محیط زندگی دانشجویان را به آتش کشیدند و به راستی ۱۸ تیر دیگری با ابعاد گسترده تر و ناپاکی و سفاکی بیشتر بر جای گذاشتند. باز هم اتاق های خوابگاه دانشگاه تهران منهدم شده و باز هم خون پاک دانشجویان بر در و دیوار آن برجای مانده است».
برگزاری دادگاه برای دانشجویان کوی دانشگاه در حالی صورت می‌گیرد که فعالان دانشجویی بر این باورند که در این پرونده جای شاکی و متهم عوض شده است و دانشجویان کوی دانشگاه پس از این وقایع همچنان تحت فشارهای شدید قرار دارند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر

شروط دولت موقت مصر برای برقراری رابطه با ایران

پس از آنکه مقامات ایرانی از موج بیداری اسلامی در خیزش های خاورمیانه و خصوصا تغییر و تحول در دولت مصر سخن به میان آورده بودند، دولت موقت مصر نیز همانند دولتمردان سابق برای از سرگیری رابطه با ایران شرط تعیین می‌کند.
روزنامه جمهوری اسلامی به نقل از نبیل العربی وزیر امورخارجه آورده است که دولت موقت مصر به عنوان پیش شرط برقراری روابط سیاسی با جمهوری اسلامی ایران گفت: باید نام "شهید خالد اسلامبولی" از خیابان تهران برداشته شود.
به گزارش روزنامه القبس کویت، نبیل العربی ادامه داد: ایران پس از انقلاب سال 1357 می‌خواهد نقش تاثیرگذاری در منطقه داشته باشد و این حق این کشور است اما نباید این وضعیت باعث شود ایران به یک کشور دشمن تبدیل شود.
البته وزیر خارجه دولت موقت مصر این مطلب را هم گفته است که "مصر صفحه جدیدی را در روابط با همه کشورهای جهان باز خواهد کرد. همه کشورهای جهان به جز اسرائیل و آمریکا در تهران سفارتخانه دارند. می‌توان مشکلات امنیتی میان تهران و مصر را حل کرد و به مبادله سفیر میان دو کشور اقدام کرد.
العربی هر چند افزوده "مصر از این به بعد مانند دوره حسنی مبارک، گنج استراتژیک اسرائیل باقی نمی‌ماند." ولی هیچ تعهدی برای قطع رابطه قاهره با رژیم صهیونیستی نداده است.