۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

روز یکشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

دلنوشته‌ای از منصور اسانلو به مناسبت روز کارگر

خبرگزاری هرانا - منصور اسانلو فعال کارگری و رئیس سندیکای کارگران شرکت واحد تهران به مناسبت بزرگداشت روز کارگر نوشته ای را در قالب یک دلنوشته که در آن به دغدغه ها و دیدگاه های شخصی خود پرداخته، به خارج از زندان ارسال کرده است.
وی در بخشی از نامه خود ضمن برشمردن مشکلات و بیماری های جسمی خود که در زندان با آن دست به گریبان است می نویسد: "با دیده خونبار و دلی دردمند شده از آمال و آرزوهایی که بر باد رفته است و طوفان خشم جایگزین آن شده است. دلم می‌خواست این روز اول ماه می‌(۱۱ اردی بهشت) به روز خشم هم میهنان و همکارانم تبدیل شود، به روز خشم همه مزد بگیران ایران،"
 متن کامل این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
با دلی خونین به استقبال اول "ماه می‌" میروم، نمی‌خواستم حرف بزنم و یا بنویسم، شاید از روی ترس، شاید به خاطر اشتیاقی که خانواده‌ام برای دیدن و بودن با من دارند و البته تاوان حرف زدن در زندان سنگین است، همانطور که وقتی به شرایط بد و غیر انسانی و نداری زندانیان در سال گذشته اعتراض کرده و با مسئولین زندان و دادستانی گفتگو کردم، یک سال زندان به حکم قبلی‌ام در کمال بی‌رحمی اضافه شد.
آخر من هم آدم هستم با تمام نقطه ضعف‌های انسانی، آزاد شدن و با خانواده بودن را دوست دارم، مثل همه انسان‌های با شعور و با احساس. همسر، فرزندان، مادرم و باقی افراد خانواده و فامیل می‌خواهند که هر طوری هست کاری کنم که در عین حفظ شرافتم هر چه سریعتر آزاد شوم تا به جراحی قلب بپردازم تا حادثه ای جدید برایم در زندان نیافرینند و یا دوباره به میزان حبسم اضافه نکنند، خصوصا حالا که از باقی حکمم (از هر دو حکم) فقط چیزی حدود یک سال و نیم باقی مانده است و در عین حال از بیماری قلبی و دیسک کمر و مشکلات بینایی ناشی از جراحی چشمانم به هنگام دستگیری و بعد از ضرب و شتم‌هایی که شدم، حساسیت پوستی و ریوی که دارم در رنجم.
من هم همین را دلم می‌خواهد ولی چه کنم وقتی با خیل درد و رنجهایی که دیگران می‌کشند و در جلوی چشمانم چون شمع می‌سوزند و آب می‌شوند روبه رو می‌شوم، مثل محسن دکمه چی که بیرحمانه به دار ستمگری سپرده شد و همینطور مثل علی آقا صارمی، فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، مهدی اسلامیان، علی حیدریان و دیگران، و یا ده‌ها و صد‌ها نفر دیگری که به دلیل بیکاری و فقر و نداری و کم فرهنگی و کم سوادی اسیر و دربند می‌شوند و ناخواسته به فساد و تباهی و جرم و جنایت کشیده می‌شوند، آنانی که روزی از بطن مادر بیگناه و پاک پا به این دنیای ناسازگار گذاشته‌اند.
طی چند سالی که در زندان‌ها و بند‌های مختلف گذرانده‌ام چه فساد و تباهی، رنج و خشونت و جنایتی که دیده و شنیده‌ام، دامنه رنج کشیدنم و دانایی‌ام در درک ژرفای مهلک سیستمی ناهمگون بر گستره جان آدمیان گسترشی شگفت یافت، آنقدر که سکوت و سکون در برابر آن، ظلم به حقوق بشر است.
دردی عمیق و جانکاه در جانم می‌افکنند که هم چون آتش مرا هر لحظه می‌سوزاند و خاکس‌تر می‌کند و دوباره می‌سوزاند و خاکس‌تر می‌کند، گویا که در دور‌ترین جاهای جهنم بسر می‌بریم؛ جهنمی که به قدر یک تاریخ پر ستم سیاه است..
با سخن گفتن از آتش و دود و جهنم که در بیرون و درون وجودم در هر سو شعله می‌افکند به استقبال روزی کارگر میروم، با دیده خونبار و دلی دردمند شده از آمال و آرزوهایی که بر باد رفته است و طوفان خشم جایگزین آن شده است. دلم می‌خواست این روز اول ماه می‌(۱۱ اردی بهشت) به روز خشم هم میهنان و همکارانم تبدیل شود، به روز خشم همه مزد بگیران ایران،
با نگاهی به اوضاع، درد دل‌هایم را به روی این سپیدی کاغذ می‌ریزم، هر روز که می‌گذرد شرایط اقتصادی بیشتر بر ما فشار می‌آورد، تا قبل از نوروز شانه تخم مرغ را از فروشگاه زندان ۱۷۰۰ تومان می‌خریدیم، که به یکباره قیمت آن به ۵۷۰۰ تومان افزایش یافت و حالا فروشنده از قیمت ۶۰۰۰ تومان سخن می‌گوید. این نمونهٔ ست از بالا رفتن قیمت تمام اقلام خوراکی، که ما مردم مصرف می‌کنیم.
روزنامه‌هایی را که اجازه می‌دهند ما بخوانیم را ورق می‌زنیم.. (چند کلمه ناخوانا)... مجلس آقایان برای ترتیب پرداخت ۱۲ میلیارد تومانی به دولت.
متوقف شدن کار بسیاری از واحد‌های تولیدی به دلیل عدم توان تنظیم کردن هزینه‌های تولید یا قیمت فروش یا ادامه کار با حدود ۳۰ یا۲۰% توان تولید که نتیجه‌اش بیکار شدن یا کم کار شدن صد‌ها هزار کارگر است، افزایش ناگهانی قیمت گاز و بنزین، گازوئیل و دیگر سوخت‌ها و مواد پتروشیمی که فریاد خانواده‌ها و تولید گران یا رانندگان اتوبوس، کامیون داران، صاحبان تریلر و دیگر وسائل نقلیه را در آورده است. افزایش اجاره خانه‌ها و رشد قیمت کهکشانی گاز مصرفی خانواده‌ها که توان پرداخت پول گاز اعلام شده در قبض‌ها را ندارند.
بازتاب این اخبار و فریاد اعتراض ملی به درون مجلس آقایان کشیده شد و برخی از نمایندگان مجلس توضیحات نمایندگان دولت را نپذیرفته و دست به تشکیل کمیته‌ای برای تجدید نظر در قیمت گاز زدند، قبل از آن هم اعلام کرده بودند که مردم طی سه ماه و بصورت قسطی بهای قبض‌ها را بپردازند، پس نتیجه می‌گیریم قبض بعدی هم که می‌آید تاریخ آخرین تصفیه حسابش به شش ماه بعد می‌رسد و قبض سوم به نه ماه بعد و همین طور سه ماه سه ماه پرداخت‌ها عقب می‌افتد. یعنی عملا مردم که نمی‌توانند پولی بپردازند چیزی نمی‌پردازند، چون با دستمزد کم و هزینه بالا عملا پولی ندارند که بپردازند. مشخص نیست در مقابل میلیون‌ها نفر که نمی‌توانندچنین مبلغی را بپردازند چکار می‌خواهند بکنند.
از سوی دیگر افزایش بی‌رویه قیمت ارز خارجی و طلا، چشم انداز عدم اعتماد به سرمایه گذاری در بخش‌های تولیدی و اقتصادی را نشان می‌دهد، رشد ۱% اقتصاد در سال ۱۳۸۰ و رشد ۰% در سال ۱۳۹۰ گویای کوران شدید اقتصادی حکومت است.
برگشت میلیون‌ها چک بانکی بیانگر عدم توانایی بسیاری از افراد در اجرای تعهدات مالی خود می‌باشد که منجر به فرو ریختن ته مانده اقتصاد بازاری- وارداتی متکی به فروش نفت است، این بساط یعنی بیکاری میلیون‌ها کارگر دیگر و سیل جدید کارگرانی که برای ارتزاق، شغل جدیدی پیدا نمی‌کنند. نتیجه‌اش اجبار به پذیرش مشاغل پست با دست مزدهای گریه آور بین ۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان ماهیانه به خصوص از سوی بسیاری از زنان سرپرست خانواده، دختران جوان و پسران جوان کارگر در مشاغل خدماتی، تولیدی کارگاههای کوچک یا متوسط خانگی است.
واردات بی‌رویه کالاهای چینی و دیگر کشورهای ظاهرا همراه سیاسی اقایان که همیشه در بزنگاه‌ها نیز ایشان را‌‌ رها می‌کنند از سوی حزب موئتلفه و اتاق بازرگانی به سرپرستی آقای عسگر اولادی و شرکا به صورت قاچاق یا قانونی علاوه بر صنایع کفش و پوشاک، موبایل، مبلمان، لوازم خانگی، مرغداری، برنج و حتی میوه‌های وارداتی را در بر می‌گیرد در کنار رانت خوارهای کلان دیگری که با استفاده از اسکله‌های خصوصی و نظامی و مهره درشت‌هایی که سالهاست مردم منتظر معرفی شدن آن‌ها هستند، در ورشکستگی صنایع داخلی و حتی کشاورزی و باغ داری در تمام رشته‌ها نقش دارند، که این خیانت ملی، میلیون‌ها کارگر شهری و روستایی را بیکار کرده است و به رشد حاشیه نشینی و در ‌‌نهایت به بدبختی محرومان آنجا منجر شده است.
عدم اجرای تعهدات دولتی در مورد رفع بیکاری و بیمه کردن همه بیکاران، بر باد دادن میلیارد‌ها تومان در برنامه ایجاد مشاغل کوچک و خانگی زود بازده و در هم ریختگی روابط بازرگانی به گستردگی بیشتر بیکاری و از بین رفتن امنیت شغلی همه مزد بگیران انجامیده است، تا انجایی که افرادی که مشاغل ثابت هم داشتند از چرخه این ناامنی در امان نماده‌اند، سرکوب اعتراضات کارگری، نپرداختن دست مزدهای کارگری، اخراجهای فردی و دست جمعی مزدبگیران از محیط‌های کار، جلوگیری از تشکل یابی کارگری و دیگر مزدبگیران، زندانی و بازداشت کردن فعالان کارگری و رهبران آن، عدم اجرای قولهای که به نهادهای بین المللی کار همچون سندیکای (ILO) و دیگر نهادهای حقوق بشری در جهت رعایت حقوق اتحادیه‌ای سندیکایی و آزادی نمایندگان کارگران و معلمان و روزنامه نگاران و دیگران داده بودند از دیگر مصداق‌های عدم اجرای قانون کار، عدم اجرای تعهدات بین المللی در چهارچوب مساوات و کنوانسیونهای سازمان جهانی کار (ILO) است.
در زمینه اجتماعی با رشد فزاینده فساد، حوادث تلخ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، گسترش انواع جرم و جنایت‌ها، بیماریهای روانی، افسردگی و از دست رفتن ارمانهای والای انسانی و دیگر دوستی‌ها و جمع اندیشی‌ها روبرو هستیم. فحشا و اعتیاد بیداد می‌کند، اینجا از بام تا شام صد‌ها نمونه از انسانهای مستحق شده به دلیل سوء مدیریت حاکمان را می‌بینیم که خانواده‌هایشان فرو پاشیده یا در حال فروپاشی است. این قربانیان نظام نا‌عادلانه ناخواسته به محاق تیره سودجویی و به بی‌باوری به بنیادهای انسانی همچون رحم و شفقت و انسان دوستی در غلطیده‌اند و چون از مدیران اجتماع هیچ حمایت و دلسوزی ندیده‌اند به شقاوت رسیده‌اند. اکثر آن‌ها کارگران بیکار شده یا جوانان هرگز کار نیافته یا مزدبگیرانی که دستمزد آن‌ها کفاف هزینه‌های معمولی زندگی آنان را نداده است می‌باشند.
بار‌ها و بار‌ها پای صحبت آن‌ها نشسته‌ام، آن‌ها نا‌امید، بیکار، بی‌هدف و بی‌آینده‌‌ رها شده‌اند. حالا در استانه اول ماه می‌، روز جهانی کارگر چه دارم که بگویم جز بیان همین دردهای که می‌بینیم و توکل به تشکل یابی کارگران شاغل و پیدا کردن راه اتحاد آن‌ها و کارگران بیکار و خانواده‌هایشان با سایر طبقات اجتماعی در اعتراض یه وضعیت موجود و برپایی اعتصابات و تحریم‌ها و حاضر شدن در اعتراضاتی که در پیش رو است.
در شرایطی به استقبال اول ماه می‌ میرویم که دیکتاتوری و استبداد حاکم با روشهای فاشیستی مانع هرگونه حرکات اعتراضی شده‌اند و عملا به مردم می‌گویند از فقر و گرسنگی سختی بمیرید و صدایتان هم در نیاید.
تمامی آزادیهای بیان شده در قانون اساسی و حقوق بین الملل و کنوانسیونهای جهانی را زیر پا گذاشته‌اند و مانع آزادی بیان و رسانه‌ای و تشکل یابی مستقل کارگران، کارمندان، پرستاران، پزشکان، معلمان، هنرمندان، اساتید دانشگاه‌ها، و دانشجویان و حتی صنوف صنعتی و خدماتی و کشاورزی می‌شوند. عملا امکانات تصمیم گیری در مشت تعداد محدودی از کارگزاران قرار گرفته است که حتی تصمیمات و آرای مدیران دولتی، قضایی و مقننه را نیز نقص می‌کنند و به جای همه تصمیم می‌گیرند. هم اکنون نیز بر علیه احمدی‌نژاد و مشایی موضع می‌گیرند و آن‌ها را فتنه تیره و سیاهی می‌دانند که بزرگ‌ترین فتنه در طول ۳۰ سال گذشته بوده است!.
روشن است در شرایط حاضر ما مزد بگیران و بیکاران که به جز نیروی کار و استعداد خود چیزی برای عرضه کردن و در جهت تامین مایحتاج گذران عمر خود و خانواده‌هایمان نداریم و سازندگان واقعی جامعه هستیم چیزی از دعوای اقایان در داخل حکومت گیرمان نمی‌‌اید، آیا یارانه‌هایی که این چند ماه به ما داده‌اند در مقابل این گرانی وحشتناک توانست کاری برای ما بکند؟ راستی هنوز قبض‌های آب و برق و تلفن نیامده است، بعید نیست طوری بشود که نان خالی هم دست ما نرسد. تا به انجا نرسیده با سایر اقشار گرفتار و ناراضی جامعه باید به هم پیوندیم و در جهت رسیدن به آرزو‌ها و نیازهای خود تلاش کنیم. بدون باور به خود و بدون شجاعت، بدون کوشش برای کسب آگاهی و بدون همراهی عملی به جایی نمی‌رسیم و در همین وضع نابسامان فعلی و بد‌تر از آن دست و پا خواهیم زد.
آینده فرزندانمان چه می‌شود هر روز بلای تازه‌ای بر سرمان خواهد آمد برای تامین زندگی خود و خانواده‌هایمان برای بهره برداری از شادیهای زندگیمان باید که بجنبیم، برای داشتن یک جامعه متعادل اجتماعی و بهره‌مندی مردم از حداقل‌های انسانی و طبیعی، چاره‌ای نداریم به جز اینکه تکاپویی کنیم و دستهای دیگر را بیابیم و کار نیمه کاره را تمام کنیم.
همراه شو عزیز / همراه شو رفیق / تنها نمان به درد / کاین درد مشترک / هرگز جدا جدا درمان نمی‌شود/ دشوار زندگی هرگز برای ما/. بی‌رزم مشترک / آسان نمی‌شود / همراه شو، همراه شو، همراه شو رفیق

اول ماه مه روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت) در همه جا، با همگان، در کوی و خیابان، در پارک‌ها، در سر هر می‌دان، در کارخانه‌ها، مترو‌ها، اتوبوس‌ها، تاکسی‌ها، از خودمان یادی کنیم، کاری کنیم کارستان.

منصور اسانلو
هشتم اردی بهشت ۹۰ – سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر کرج



سحام نیوز: خانواده زندانیان سیاسی کارگری همزمان با فرارسیدن روز جهانی کارگر خواستار آزادی این زندانیان شدند .آنها می پرسند آیا کسی در روزجهانی کارگربه فکرآزادی این زندانیان هست ؟
به گزارش خبرنگار کلمه، یازدهم اردیبهشت روز جهانی کارگر است ، اما هنوز خبری از آزادی زندانیان کارگری و حتی اعطای مرخصی به آنها نیست .
ابراهیم مددی ، منصور اسانلو ،رضا شهابی، بهنام ابراهیم زاده تنها تعدادی از فعالان کارگری هستند که درشرایطی کاملا غیر انسانی، بدون استفاده از حق مرخصی و ملاقات حضوری هم اکنون در زندان نگهداری می شوند، خانواده این فعالان کارگری از همه مسوولان قضایی و امنیتی می خواهند که به این حبس های غیر عادلانه پایان دهند .
منصور اسانلو، رییس سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران است. او هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد، اسانلو به دلیل ناراحتی قلبی به شدت بیمار است . تا جایی که همه پزشکان زندان رای به جراحی قلب او داده اند. اما با این وجود دادستان تهران با مرخصی پزشکی این زندانی سیاسی مخالفت می کند. پروانه اسانلو همسر وی بارها در مصاحبه هایش درخواست کرده که به وضعیت این زندانی که بیش از چهار سال است از هرگونه مرخصی محروم بوده رسیدگی کنند .
همسر وی از همه خواسته است :« هر کسی به طریقی که می تواند به آزادی زندانیان سیاسی کمک کند، دریغ نکند. همسر من بیمار است و با این شرایط زندان را فقط به خاطر مردم و آرمانهایش تحمل می کند. این عزیزان را از یاد نبریم.»
رضا شهابی، دیگر فعال کارگری زندانی ماه هاست که بلاتکلیف دربند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد .وی که از اعضای هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه محسوب می شود از خردادماه ۱۳۸۹ با وجود حکم قاضی و تودیع وثیقه ۶۰ میلیون تومانی توسط خانواده همچنان در زندان است .او در تاریخ ۱۹مهر ماه، بازداشت شد .
بهنام ابراهیم زاده، دیگر فعال کارگری زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد . به تازگی حکم ۲۰ سال زندان وی توسط دیوانعالی کشور نقض و برای بررسی مجدد به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه ارسال شده است .
ابراهیم زاده روز ۲۲ خرداد سال گذشته توسط ماموران امنیتی در تهران بازداشت شد طبقه قوانین با نقض حکم صادره، بهنام باید از زندان آزاد شود اما بازجوهای وزارت اطلاعات مانع آزادی وی شده اند.
ابراهیم مددی ، نایب رئیس هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه از دیگر فعالان کارگری است که از سال ۸۵ بازداشت و هم اکنون در زندان رجایی شهر نگهداری می شود، مددی هم به شدت بیمار است و برای معالجه نیاز به مرخصی دارد اما مسوولان همچنان با مرخصی او مخالفت می کنند .
اما این همه نام های زندانیان کارگر یا فعال کارگری نیست که در روز جهانی کارگر در زندان نگهداری می شوند. هم اکنون کارگران زیادی در زندان های سراسر کشور به سر می برند، بدون اینکه کسی نامی از آنها بر زبان رانده شده باشد .گروههای مختلف حقوق بشری همزمان با روز کارگر با صدور بیانیه های متعدد گفته اند که آنها را در روز جهانی کارگر آزاد کنید . این درخواست خانواده های این زندانیان نیز هست که این روزها با نوشتن نامه به مسوولان قضایی و همین طور در مصاحبه با رسانه ها بارها و بارها بر آن تاکید کرده اند.آیا ممکن است در روز کارگر دست اندرکاران قضایی و امنیتی کشور کوچکترین توجهی به این درخواست ها نشان دهند؟

 

 

محمود صالحی بازداشت شد

به گزارش این کمیته ی هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری، محمود صالحی ساعت یک و نیم بعد از ظهر توسط پنج نفر از نیروهای اطلاعاتی دستگیر شده است.
لازم به ذکر است که وضعیت جسمی وی  وخیم گزارش شده است.
محمود صالحی از بنيانگذاران انجمن صنفی کارگران خباز شهر سقز و از اعضای هيات موسس سنديکاهای کارگری در ايران است .
 
 
 
 

شش کارگر ساختمانی در آتش سوزی در مشهد کشته شدند

خبرگزاری هرانا - روزنامه خراسان از مرگ ۶ کارگر در یک آتش سوزی در يک بلوک آپارتمانی در دست ساخت در مشهد خبر داد و نوشت: این کارگران ِ ساختمانی، زنده در شعله های آتش سوختند و ۷ تن نيز به شدت مصدوم شدند.
به گزارش رادیو فردا و به نقل از اين روزنامه، اين سانحه بعدازظهر روز شنبه در منطقه رضا شهر مشهد رخ داد.
بر اساس این گزارش، خودروی ايستگاه آتش نشانی که در مقابل اين ساختمان قرار داشت، با فريادهای کارگران و رهگذران، به محل آتش سوزی رسيد، اما در عرض چند دقيقه، آب تانکر این خودرو تمام شد.
روزنامه خراسان از قول کارگران نجات يافته، استفاده از ابزار غيراستاندارد و جوشکاری را از عوامل اين وقوع آتش سوزی اعلام کرد، اما معاون عمليات آتش نشانی گفت:علت اين حادثه هنوز مشخص نيست و کارشناسان درحال بررسی هستند.
 
 
 
 

تجمع جمعی از کارگران در مقابل فرمانداری مسجد سلیمان

خبرگزاری هرانا - چهارصد تن از کارگران شاغل در بخش هاى مختلف شهرستان مسجد سلیمان و لالى با تجمع در مقابل فرماندارى مسجد سلیمان به پرداخت نشدن حقوق معوقه خود اعتراض کرده‌اند.
به گزارش اتحادیه مستقل کارگران شمال خوزستان، این کارگران روز پنجشنبه نیز خواستار لغو قراردادهاى موقت و جلوگیرى از اخراج بى رویه کارگران شدند.
در روزهاى اخیر و در آستانۀ روز کارگر اعتراض هاى صنفى کارگران به پرداخت نشدن حقوق معوقه‌شان افزایش یافته است.
 
 
 
 

احضار چند تن از فعالان کارگری شهر سقز

خبرگزاری هرانا - در آستانه روز جهانی کارگر چند فعال کارگری در شهر سقز به ستاد خبری اداره اطلاعات احضار شدند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، طی روزهای اخیر و در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر چند تن از فعالان کارگری شهر سقز به نام های حسین مرادی، صدیق محمدی، بختیار معروفی و علی حسینی به ستاد خبری اداره اطلاعات شهر سقز احضار شدند.
گفته می شود این افراد پس از چند ساعت بازجویی و سعی در گرفتن تعهد از آنها مبنی بر عدم شرکت در مراسم روز کارگر، آزاد شده اند.
 
 
 
 

تجمع معلمان حق‌التدريسي مقابل‌مجلس

خبرگزاری هرانا - جمعی از معلمان حق التدریسی از صبح امروز مقابل مجلس تجمع کرده و از نمایندگان خواستار استمداد برای استخدام خود در آموزش و پرورش شدند.
به گزارش جام جم آنلاین، تجمع کنندگان که اکثراً معلمان زن آموزش و پرورش هستند با حضور در درب شمالی مجلس از نمایندگان خواستند تا نسبت به رفع مشکلات آنان اقدامات لازم را به عمل آورند. همچنین تعدادی از این معلمان در سمت درب شرقی مجلس در گوشه‌ای از خیابان نشسته و نسبت به عدم استخدام خود در وزارت آموزش و پرورش اعتراض دارند.
سید کاظم موسوی نماینده اردبیل و عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در جمع معلمان تجمع کننده حضور یافته و با آنان به گفتگو پرداخته است.
 
 
 
سحام نیوز: نمایندگان احزاب سوسیالیست اروپا خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی ایران بویژه رهبران جنبش آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی شدند.
براساس گزارش کلمه، احزاب سوسیالیست اروپا در بیانیه پایانی کنفرانس خود که به تازگی در تونس برگزار شده است، ضمن حمایت از جنبش آزادیخواهانه مردم ایران، سرکوب بی رحمانه این جنبش را توسط دولت ایران محکوم کردند.این کنفرانس با عنوان «فرصتی بای دمکراسی و توسعه و همچنین ضرورت بازنگری در روابط جنوب و شمال» و به منظور حمایت از نهضت های دموکراتیک در منطقه برقرار شده بود.
در این کنفرانس که نمایندگان تمامی احزاب سوسیالیست اروپا حضور داشتند، دکتر اردشیرامیرارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی به عنوان مهمان شرکت داشت .
 
 
 

بیش از ۱۵۰ شرکت هرمی پلمپ و ۸۰۰ نفر بازداشت شدند

خبرگزاری هرانا - نیروهای اطلاعاتی طی علمیات‌های مختلف در طی یکسال ۸۰۰ عضو فعال شرکتهای هرمی را شناسایی، دستگیر و با حکم دادگاه وارد زندان کردند.
به گزارش خبرگزاری مهر، نیروهای اطلاعاتی در یک سال گذشته ۱۵۰ شرکت هرمی را پلمپ و بیش از ۱۱۰ سرشاخه و بیش از ۸۰۰ عضو فعال این شرکت‌ها را دستگیر و با حکم دادگاه روانه زندان کردند.
بر اساس این گزارش ۶ سرشاخه اصلی شرکتهای هرمی به نامهای مهران عنقایی، شایان امیری، مرتضی زینعلی، دیاکو صداقت، عثمان خوش رو نصب و پدرام علی یار در سال جاری دستگیر شدند و هم اکنون در زندان اوین هستند.
روز گذشته خبرگزاری فارس نیز از بازداشت ۸۰ تن از اعضای شرکت‌های هرمی خبر داد این خبرگزاری در خبری از محکومیت یکی از سر شاخه‌های شرکت‌های هرمی به اشد مجازات خبر داد و اعلام کرد حسین غفوریان، تاپ‌لیدر کوئست به ۱۵ تا۲۰ سال زندان محکوم خواهد شد.
گفتنی است شرایط بد اقتصادی در کشور موجب سوق دادن مردم به سمت شرکت های خصوصی هرمی شده است
 
 
 

خبرگزاری هرانا - مصطفی بادکوبه ای شاعری که شعرهای اخیرش در انتقاد از دولت احمدی نژاد و حمایت از کسانی که او در شعرهایش از آنان به عنوان « فتنه گران» یاد کرده است نزدیک به یک ماه گذشته از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شده و در اوین به سر می برد.
به گزارش جرس، ماموران امنیتی اواخر سال ۸۹ صبح زود به خانه ی مصطفی بادکوبه ای هجوم برده و وسایل شخصی وی را به همراه خود بردند.
گفتنی است در همان ایام ، مشابه همین اتفاق برای هیلا صدیقی شاعر جوان منتقد نیز رخ داده بود که ماموران امنیتی با هجوم به منزل این شاعر تمامی وسائل شخصی وی را ضبط کرده و پس از آن بارها او را مورد بازجویی قرار دادند.
در مورد وضعیت مصطفی بادکوبه ای و اینکه آیا او نیز مورد بازجویی های متوالی قرار گرفته است خبری در دست نیست اما فروردین ماه امسال ماموران بار دیگر به منزل آقای بادکوبه ای رفته و او را در منزل شخصی اش بازداشت کردند.
تا کنون چندین بار خانواده این شاعر در محل دادگاه حضور یافته و خواستار روشن شدن وضیعت این شاعر شده اند که متاسفانه پاسخ روشنی دریافت نکرده اند و در نگرانی شدید نسبت به چگونگی وضیعت و حال این شاعر در بند به سر می برند.
هیلا صدیقی شاعر جوانی که از شعرهای انتقادی او با استقبال گسترده ای در عرصه های عمومی و مجازی مواجه شده است نیز پس از انتخابات تا کنون چندین بار احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
به گفته ی یک منبع مطلع، پس از آنکه در چند ماه گذشته ماموران امنیتی به خانه هیلا صدیقی رفته و وسایل شخصی او را با خود بردند، این شاعر به مدت بیش از ده روز و به صورت متوالی هر روز به مدت طولانی ۸ الی ۹ ساعت توسط وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار می گرفت اما به تازگی پرونده ی این شاعر جوان از وزارت اطلاعات به دادسرا انتقال یافته است.
یک منبع مطلع در این زمینه به جرس می گوید: به تازگی و در روز شنبه دهم اردیبهشت ۹۰، جلسه تفیهم اتهام برای هیلا صدیقی در شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین برگزار و در نهایت آزادی هیلا صدیقی منوط به ارائه سند ملکی شد .
هیلا صدیقی که اینک به قید وثیقه آزاد ست پیش از این در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی نیز فعال بوده است. این شاعر جوان و فعال مدنی و سیاسی بعد از انتخابات و پس از اتفاقاتی که برای معترضان انتخاباتی رخ داده بود، شعرهایی با مضامین اجتماعی – سیاسی سرود. وی با خواندن این اشعار انتقادی به یکی از چهره های جوان منتقد در حوزه شعر بدل شده بود که شعرهای او با استقبال بیشتری در عرصه عمومی و مجازی مواجه شده است.
 
 
 
 
 

کانون صنفی معلمان تهران: معلمان و کارگران در بند را آزاد کنید

 منبع: کلمه
طیف صنفی کانون صنفی معلمان تهران به مناسبت روز معلم بیانیه ای صادر کردند و ضمن گرامیداشت یاد و خاطره ی دکتر خانعلی و فرزاد کمانگر ، این روز را به همه فعالان صنفی دربند ، بویژه هاشم خواستار ( در زندان وکیل آباد مشهد ) و رسول بداقی (در زندان رجائی شهر کرج ) تبریک گفتند.
متن بیانیه به شرح زیر است:
به نام خداوند جان و خرد

معلمان فرهیخته ، همکاران گرامی

با تبریک ۱۲ اردیبهشت روز ملی معلم و نیز گرامی داشت یاد و خاطره ی دکتر خانعلی و فرزاد کمانگر ، این روز را به فعالان صنفی دربند ، هاشم خواستار ( در زندان وکیل آباد مشهد ) و رسول بداقی (در زندان رجائی شهر کرج ) نیز تبریک و تهنیت می گوئیم .
همکاران آگاه ، همان طور که می دانید ، سال هاست که تشکل های صنفی معلمان پی گیر حل ریشه ای و اساسی مشکلات معیشتی و منزلتی معلمان کشور هستند و هزینه های مادی و معنوی بسیاری را فعالان صنفی در این راه متحمل شده و می شوند . بارها با ارائه پیشنهاد های راه گشا نظیر: پرهیز از سیاست زدگی در امور آموزشی کشور/ اجرای کامل و صحیح قانون نظام پرداخت هماهنگ از جمله افزایش حقوق سالانه مطابق با تورم واقعی/ تاکید برشایسته سالاری و عدم تبعیض جنسیتی/ اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی وعدم خصوصی سازی در آموزش و پرورش/ رفع توقیف از هفته نامه ی قلم معلم/ تدوین و تالیف کتب درسی با توجه به علم روز و منطبق با استانداردهای جهانی/ به رسمیت شناختن شورای هماهنگی تشکل های صنفی و احترام به حق قانونی و مسلم فعالیت صنفی تشکل ها توسط وزارت کشور/اجرای مدیریت انتخابی/ قرار دادن شغل معلمی در زمره ی مشاغل سخت و … از دولتمردان می خواهند که خرد جمعی معلمان را در تصمیم گیری های کلان اموزش و پرورش دخالت دهند .
هر گونه تغییر و برنامه ریزی آموزشی بدون رکن اساسی آن یعنی معلم ، بی ثمر خواهد بود و تا امنیت شغلی و معیشت او تامین نشود هیچ طرح آموزشی موفق نخواهد شد .

همکاران گرامی
متاسفانه سال هاست که نگاه سیاسی به آموزش و پرورش و آزمون و خطا در وزارت خانه ای که باید اینده سازان جامعه را تربیت کند،هرساله شاهد اجرای برنامه هایی هستیم که فعلا” نتایج آن خروج معلمان با تجربه از آموزش و پرورش و ورود معلمان نوظهور به نام شرکتی به نظام آموزشی و کاهش معاونان مدارس وافزایش تعداد دانش آموزان کلاس ها و بسته شدن بسیاری از کتابخانه ها و آزمایشگاه های مدارس است . عدم هماهنگی بین رتبه های درجه بندی معلمان شاغل نیز با توجه به تورم موجود نمود کافی ندارد .
همکاران عزیز جا دارد که یاد و خاطره محمد بگی بنیانگزار آموزش و پرورش عشایری را که در آستانه روز معلم سال پیش بدرود حیات گفت گرامی بداریم و همچنین روز کارگر نیز به کار گران عزیز تبریک می گویم و خواهان آزادی زندانیان صنفی معلمان و کارگران هستیم
کانون صنفی معلمان تهران ( طیف صنفی )
اردیبهشت ۹۰

 
 
 

در روز جهانی کارگر، زنان کارگر ايران را دريابيم /شهلا عبقری

منبع: رایو فردا
اول ماه مه، روز جهانی کارگر، را پيش رو داريم و می‌رويم تا دگر بار اين روز را جشن گرفته و گرامی بداريم.
کارگران و زحمتکشان در ايران ساليان درازی است که اين روز را چه در خفا يا آشکار گرامی می‌دارند و خواست‌ها و حقوق انسانی خود را اعلام و برای احقاق آنها تلاش می‌کنند. اما با وجود حق‌طلبی و تلاش مداوم و پيگير کارگران در اين سال‌ها همچنان مشاهده می‌کنيم که بسياری از خواسته‌های اين طبقه تحقق نيافته است و کارگران و زحمتکشان ايران با شرايط بسيار دشواری دست به گريبانند که می‌توان گفت شايسته شان انسانی آنها نيست.


در چنين شرايطی، آن چه بيش از همه باعث نگرانی است و نياز به توجه بيش از پيش دارد، مسئله زنان کارگر در ایران است.
زنان کارگر نه تنها در شرايط دشوار مشابه با کارگران مرد قرار دارند، بلکه با معضلاتی ديگر که ناشی از تبعيض جنسيتی غالب بر جامعه است نيز مواجه‌اند.
از زمان پهلوی اول، زمانی که حجاب به زور به دور افکنده شد و زنان از اين بند رها شدند، بيش از ۸۰ سال می‌گذرد.
زنان از همان آغاز وارد بازار کار شدند و از حوزه خصوصی (اندرونی) وارد حوزه عمومی (بيرونی) شدند و به تدريج به صورت نيروی قابل توجهی در نيروی کار جامعه درآمدند.
در سال‌های اخير، بحران وسيع اقتصادی جامعه با برنامه‌های نابخردانه حکومت جمهوری اسلامی که تنها سعی بر حفظ منافع و پابرجايی خود دارد، بيش از پيش وخيم شده و سطح درآمد سرانه آن چنان پايين آمده است که اکثريت کارگران و زحمتکشان زير خط فقر قرار دارند. در چنين شرايطی، بدون مشارکت زنان کارگر چرخش زندگی خانوادگی کارگران ميسر نيست.
زهرا صادقی، مسئول اتحاديه زنان کارگر خانه کارگر استان مازندران، در بررسی‌ای که از شرايط زنان کارگر داشته است، به اين نتيجه می‌رسد که «علت اصلی کار زنان تامين نياز مالی است» (۱).
در اين ميان، در جمهوری اسلامی ايران، بدون توجه به همين موضوع و نيز نقش زنان در نيروی کار تلاش‌هايی به عمل آمده است تا آنان به خانه‌ها بازگردانده شوند. آخرين تلاش، مصوبه مجلس شورای اسلامی در جهت کاهش ساعات کار زنان شاغل است که انتقاد بسياری از فعالان کارگری و مدافعان حقوق زن را به دنبال داشته است (۲).
حکومت جمهوری اسلامی ايران از طريق گزارش‌هايی در رسانه‌های دولتی، مانند تلويزيون، تلاش کرده است تا نشان دهد که کاهش ساعت کار زنان، مزيتی است برای آنها تا بتوانند ساعات بيشتری را با کودکان و خانواده خود سپری کنند.
هر چند، شايد در نگاه اول نتوان پی برد که چنين مصوبه‌هايی چه هدفی را دنبال می‌کنند، اما با ديدی دقيق‌تر، هدف بيرون راندن زنان از گردونه نيروی کار را می‌توان در آن به خوبی مشاهده کرد.
کم شدن ساعات کار زنان سبب می‌شود که کارفرمايان برای استخدام‌شان بهانه‌هايی بيابند و در نهايت، آنها را استخدام نکنند و به اين ترتيب، هدف حکومت که همان خارج کردن زنان از عرصه اجتماع است، عملی می‌شود.
کارشناسان بر اين اعتقادند که وقتی زنان از محيط کار کنار گذاشته می‌شوند، ‌ميزان بهره‌‌وری آنان در مشاغل‌شان کاهش می‌‌يابد، زيرا قادر نخواهند بود معلومات خود را از طريق آموزش‌های حين خدمت بالا ببرند و توانايی خود را به‌روز نگه دارند و به اين ترتيب، روند ارتقاء شغلی آنان کند می‌شود و مردان سريع‌تر از آنان ارتقاء شغلی پيدا می‌کنند.
به گفته شماری از کارشناسان، خروج زنان از محيط‌ کار، آنان را از فعاليت‌های اجتماعی جدا می‌کند و ميزان فقر و بزه‌کاری‌ها در جامعه را بالا می‌برد.
در شرايط شديد فقر اقتصادی که کارگران زن قرار دارند و مرد نان‌آور خانواده نمی‌تواند به تنهايی وظيفه تامين معاش تمامی اعضای خانواده را عهده‌دار ‌شود، زنان برای گذران زندگی خانواده‌های خود مجبورند جويای کار باشند و در شرايط رقابت گسترده در جامعه برای يافتن شغل، نيروی کار خود را به ناچار ارزان‌تر بفروشند تا شغلی پيدا کنند، ضمن آن که بايد در شرايط طاقت‌فرسايی نيز کار کنند.
بنابراين با اجرای طرح کاهش ساعات کار زنان، می‌توان پيش‌بينی کرد که:
۱. ميزان اخراج کارگران زن بالا می‌رود و يا اين که شرايط کاری بسياری از آنان تغيير می‌کند و به صورت غيررسمی و روزمزدی که تابع قوانين مشخصی نيست و بستگی به توافق بين کارفرما و کارگر دارد تبديل می‌شود (۳).
۲. دستمزد کارگران زن کاهش می‌يابد و زنان از نظر اقتصادی فقيرتر می‌شوند.
۳. تعداد کارگران خانگی (کارگران زنی که در خانه‌های مردم کار می‌کنند)، زنان دست‌فروش و زنان کارگر - کشاورز بالا خواهد رفت. اين نوع کارگران غيررسمی به حساب می‌آيند و به دليل نداشتن جايگاه مشخصی در عرصه کار و توليد، تحت پوشش قانون کار قرار نمی‌گيرند.
۴. اعمال تفکر جنسيتی در محيط کار تقويت و سبب می‌شود که بيش از پيش، اين تفکر زنان کارگر را در محيط کار مانند سايه تعقيب کند و بيش از هميشه آنها را تحت فشار و استيصال قرار دهد.
۵. زمينه آزار جنسيتی و خشونت در محيط کار بيشتر فراهم می‌شود. آزار جنسيتی در محيط کار می‌تواند به اشکال مختلف شامل رفتارهای نامناسب روانی، کلامی و فيزيکی به وقوع بپيوندد که به آزار جنسی زنان منجر می‌شود. کارگران زن يا بايد به آزارهای جنسی تن دهند يا در مقابل آن استقامت کنند که می‌تواند نتايجی چون اخراج، محروميت از ارتقاء شغلی و مزايای شغلی را برای آنان به دنبال داشته باشد.
۶- در مجموع، اجرای چنين قوانينی فرصت اشتغال برابر زنان با مردان را از بين می‌برد و کارفرمايان نيز به طور کلی، شوقی برای استخدام آنان ندارند و در نتيجه، اين موضوع به استثمار بيشتر کارگران زن و از بين رفتن هرچه بيشتر همان حقوق ناچيز آنان منجر خواهد شد.
در شرايط نابه‌سامانی که زنان کارگر ايران قرار دارند، بسيار حايز اهميت است که آنان هرچه بيشتر پا به پای مردان برای کسب فعاليت‌های سنديکايی و اتحاديه‌ای مبارزه کنند.
تشکيل صف مستقل زنان در تشکل‌های کارگری برای دستيابی به حقوق حقه زنان کارگر نيز از الزامات است.
ضمن آن که بايد کوشيد تا شرايط دشوار زنان کارگر ايران و صدای حق‌طلبانه آنان را بيش از پيش به اطلاع مردم برسد تا مانع از نقض حقوق آنها شد.


 

کامران دانشجو: غرب‌زدگی را از دانشگاه‌ها برمی‌چینیم

کامران دانشجو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در جمع اساتید و اعزای هیأت علمی دانشگاه شیراز، تاکید کرد: "غرب‌زدگی را از دانشگاه‌های کشور برمی‌چینیم."
به گزارش دانشجو نیوز به نقل از خبرگزاری فارس، وزیر علوم با اشاره به اینکه باید در فضایی حرکت کنیم که آموزه‌های دینی ما آن را تعریف کرده است و از نسخه‌های که غرب برای ما می‌پیچید به هیچ عنوان واهمه نداریم، گفت: "برخی‌ها فکر می‌کنند که در دانشگاه‌های کشور ما هیچ مشکلی وجود ندارد. اما آیا انقلاب اساسی در دانشگاه‌های کشور ایجاد شده است؟"
دانشجو سپس گفت که مشکل اساسی دانشگاه های کشور این است که "سنگ بنای آن بر مبنای مناسبات و الگوهای غربی" بنا شده است.
آقای دانشجو در حالی صحبت از غرب زدگی در دانشگاه های کشور می کند که در طول ۳۲ گذشته دانشگاه ها در بازهای زمانی مختلف و به بهانه هایی همچون "غرب زدگی" و یا "اسلامی کردن" مورد هجوم، تصفیه، و اخراج دانشجویان و اساتید غیر همسو با حکومت قرار گرفته است.
وزیر علوم در ادامه سخنانش گفته است: "غرب‌زدگی از زمان قاجار در ایران آغاز شد و در دوران پهلوی به غرب‌ستایی رسید، اکنون ما می‌خواهیم غرب زدگی را بزداییم و در محتوای و ظاهر این غرب‌زدگی را برچینیم."
وی با اشاره به اینکه زدودن غرب زدگی به این معنی نیست که غرب‌ستیزی کنیم و نظریه‌‌های آنان را مورد توجه قرار ندهیم، اظهار داشت: "باید محتوای را تغییر دهیم و شکل و قالب را نیز در دانشگاه‌ها باید اسلام کنیم اصلاح کنیم."
دانشجو در ادامه به بحث حجاب و دانشگاه‌‌های تک‌جنسیتی پرداخت و گفت: "هنگامی که ما سخن از دانشگاه‌‌های تک‌جنسیتی و اشاعه حجاب و عفاف در دانشگاه‌ها می‌کنیم برخی‌ها اعتقاد دارند که اعمال این اقدامات در دانشگاه‌ها نوعی ناهنجاری است. در صورتی که محتوا باید با ظاهر دانشگاه‌ها تناسب داشته باشد."
گفتنی است در تابستان سال گذشته و پس از ابلاغ "برخورد با بدحجابی در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی" توسط حراست وزارت علوم، فشارها  بر روی دانشجویان به شدت افزایش پیدا کرده است.

 
 

کمپین گرامیداشت تولد بهمن احمدی امویی آغاز به کار کرد

کمپین گرامیداشت تولد بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی که نزدیک به دوسال است در زندان اوین به سر می برد، از سوی جمعی از دوستانش اعلام موجودیت کرد.
به گزارش دانشجو نیوز، پایه گذاران این کمپین، هدف از ایجاد آن را جلب توجه بیشتر افکار عمومی به وضعیت این زندانی سیاسی عنوان کرده و از همه علاقمندان دعوت کرده اند که به مناسبت  اول خرداد روز تولد بهمن احمدی امویی، با انتشار اخبار و مطالب در باره وی، توجه مردم را به شرایط دشوار این روزنامه نگار جلب کنند و از مقامات جمهوری اسلامی خواستار آزادی فوری وی شوند.
احمدی امویی بیش از ده ماه  است که اجازه ملاقات حضوری با همسرش را نداشته و همچنین در حدود یکسال است که حتی اجازه تماس تلفنی با مادر سالخورده اش را نیافته است. مادر وی به دلیل بیماری و زندگی در شهری دیگر امکان سفر به تهران و ملاقات با فرزندش را ندارد و در همین حال مقامات زندان حتی مانع تماس تلفنی وی با مادر هشتاد و سه ساله اش می شوند.
به گزارش این کمپین، تنها جرم بهمن احمدی امویی فعالیت های مطبوعاتی اش بوده، هرچند که بازجوهای وزارت اطلاعات به آن عناوین دیگری از قبیل تبلیغ علیه نظام یا اقدام علیه امنیت ملی داده اند. همه اتهاماتی که در پرونده وی هست، همه و همه مربوط به حرفه روزنامه نگاری اش و مستند به مقالات وی شده است .مقالات انتقادی  که وی در باره دولت نهم نوشته است، مصداق توهین به رییس جمهوری و تبلیغ علیه نظام شناخته شده است و سردبیری یک وب سایت به نام «خرداد نو » به عنوان مصداق تبانی بر ضد امنیت ملی شناخته شده است.
بهمن احمدی امویی از جمله روزنامه‌نگارانی است که پس از انتخابات پرمناقشه ریاست‌جمهوری ۱۳۸۸ دستگیر شد. انتشار شعری حماسی از فردوسی در سایت خرداد نو یکی از اتهامات وی اعلام شد. وی که در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ به همراه همسرش، ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار بازداشت شده بود، از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر انقلاب تهران به پنج سال  حبس تعزیری محکوم شده است. احمدی امویی با روزنامه‌های جامعه، توس، صبح امروز، نوروز، شرق، وقایع اتفاقیه و سرمایه همکاری داشت و تاکنون دو کتاب به نام‌های «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» و «مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند» از وی منتشر شده است
صفحه فیس بوک کمپین « تا آزادی بهمن احمدی امویی »‌ به آدرس زیر قابل دسترسی است:
http://www.facebook.com/pages/تا-آزادی-بهمن-امویی/199731156731398
 
 
 
 

فراخوان مشترکِ سه حزب و سازمان سیاسی کردستان ایران در رابطه‌ با احتمال اعدام قریب‌الوقوع شیرکو معارفی/ خانواده معارفی: دیوان عالی تخطی کرده

سه حزب و سازمان سیاسی کردستان ایران با صدور فراخوان مشترکی در رابطه‌ با احتمال قریب الوقوع شیرکۆ معارفی، رو به‌ افکار عمومی و نهادهای حقوق بشر ابراز داشته‌اند که‌ نجات جان شیرکو معارفی در گرو آخرین تلاشها است.
حزب دمکرات کردستان، جمعیت انقلابی زحمتکشان کردستان ایران و سازمان خبات کردستان در این فراخوان مشترک مردم هوشیار کردستان را به‌ این نکته‌ فرا خوانده‌اند که‌ هشیاری و ابراز نارضایتی و آمادگی شما در راستای نشان دادن عکس العمل در مقابل اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی ،می تواند این انسان را از مرگ برهاند.
متن این فراخوان مشترک در ذیل آمده‌ است:
نجات جان شیرکو معارفی در گرو آخرین تلاشها است
مردم هوشیار و پیگیر کردستان!
دستگاه قضایی رژیم حاکم بر ایران همانگونه که پیشتر اعلام کرده بود درصدد است روز 11 اردیبهشت ماه حکم ظالمانه اعدام شیرکو معارفی را به مرحله اجرا در آورد.
این زندانی سیاسی کرد که رژیم حاکم بر ایران قصد دارد به جرم آزادیخواهی جان وی را بستاند، از روز پنج شنبه 8 اردیبهشت ماه در آستانه مرگ دست به اعتصاب غذا زده است. جلوگیری از اجرای حکم اعدام این مبارز کرد در گرو آخرین تلاشهای همه ما در واپسین ساعات حیات وی می باشد.
همانگونه که در رابطه با تصمیم اعدام حبیب الله لطیفی شاهد بودیم، روند اعتراضات مردمی و آگاهی شما جهت نشان دادن واکنش در مقابل چنین جنایتی،جلادان رژیم حاکم بر ایران را در خصوص اجرای این حکم به عقب نشینی وا داشت.به همین دلیل هشیاری و ابراز نارضایتی و آمادگی شما در راستای نشان دادن عکس العمل در مقابل اجرای حکم اعدام شیرکو معارفی ،می تواند این انسان را از مرگ برهاند.
رژیم حاکم بر ایران قصد دارد در آستانه اولین سالروز جنایت اعدام فرزاد کمانگر و جمع دیگری از مبارزان کرد و نیز نخستین سالروز اعتصاب یکپارچه و سراسری 23 اردیبهشت ماه ،شما مردم آگاه کردستان را مرعوب سازد.
ما از شما می خواهیم با همبستگی قاطعانه خویش با خانواده شیرکو معارفی و ابراز نارضایتی علیه اجرای این حکم مانع به وقوع پیوستن این جنایت گردید.
باید یک بار دیگر به رژیم حاکم بر ایران نشان داده شود که زندانیان سیاسی کردستان فرزندان خلق کردو حامی خواسته های مشروع این خلق هستند و قتل آنان با اعتراض گسترده و موضع در خور خلقشان مواجه خواهد شد.بگذار یک بار دیگر سرنوشت زندانیان سیاسیمان به خمیر مایه همبستگی و اتحاد انقلابی در سراسر کردستان بدل گردد.

شیرکو محارب نیست دیوان عالی کشور تخطی کرده


حکم اعدام شیرکو معارفی در حالی در دیوان عالی کشور تایید شده است که هر دو وکیل او به "روز" می گویند دیوان عالی کشور صالح به رسیدگی به این پرونده نبوده است.
احمد سعید شیخی و خیلی بهرامیان، دو وکیل آقای معارفی می گویند که رئیس قوه قضائیه حکم اعدام و اتهام محاربه نسبت داده شده به موکلشان را خلاف شرع تشخیص داده بود و رئیس دادگستری سقز نیز با اصلاح کیفرخواست، اتهام آقای معارفی را از ماده مربوط به محاربه به ماده 500 قانون مجازات اسلامی تغییر داده بود که نهایت مجازات آن 3 سال حبس تعزیری است.
همزمان مادر شیرکو معارفی در مصاحبه با "روز" خبر از ملاقات با فرزندش در روز چهارشنبه داده و می گوید: روز چهارشنبه ملاقات کردیم حالش خیلی خوب بود روحیه اش هم خوب بود و اصلا ناراحت نبود.
رقیه ابن عباس درباره اخبار مربوط به اعتصاب غذای فرزندش می گوید: روز چهارشنبه که شیرکو را دیدیم اعتصاب غذا نبود خیلی سرحال بود و خیلی امیدوار. اما بعد از آن نمیدانم و خبری ندارم.
ازمادر شیرکو معارفی درباره تایید حکم اعدام شیرکو از سوی دیوان عالی کشور می پرسم و می گوید: من خبری ندارم. آقای شیخی و آقای بهرامیان خوب میدانند و خواهش میکنم تنها از طریق وکیل های شیرکو پی گیری کنید. من تنها امیدوار هستم شیرکو هر چه زودتر آزاد شود و واقعا این درخواست را از دولت جمهوری اسلامی دارم که اگر پسر من خطایی کرده او را ببخشند و آزادش کنند. من مدتهاست چشم انتظار شیرکو، چشم به در دوخته ام.
شیرکو معارفی از فعالان سیاسی و مدنی کرد  سال 87 در شهرستان سقز دستگیر و به اعدام محکوم شد. این فعال سیاسی، اهل بانه است و 31 سال سن دارد. اتهامات او "اقدام عليه امنيت ملي و محاربه با خدا" اعلام شده است.

عدم ابلاغ حکم به وکلا


احمد سعید شیخی و خلیل بهرامیان می گویند که حکم دیوان عالی کشور درباره موکلشان به آنها ابلاغ نشده است.
آقای شیخی به "روز" می گوید: پرونده شیرکو در تاریخ 6 اردیبهشت از دیوان عالی کشور به دادگستری استان آمده ولی هنوز به ما ابلاغ نشده است و ما خود از این قضیه مطلع شدیم.
او حکم دیوان عالی کشور را خلاف قانون ارزیابی کرده و می گوید: دیوان عالی کشور اساسا صالح به رسیدگی به این پرونده نبوه است. این دیوان تنها رسیدگی شکلی به پرونده ها میکند و حق رسیدگی ماهوی ندارد در اصل دیوان عالی کشور یا به عنوان مرجع تجدید نظر و یا به عنوان رسیدگی یکی از جهات اعاده دادرسی یعنی قبول یا رد اعاده دادرسی وارد می شود و با توجه به اینکه اعاده دادرسی پرونده شیرکو قبلا توسط رئیس قوه قضائیه قبول شده حتی نیازی به رسیدگی شکلی نبو د و این پرونده باید به شعبه هم عرض یا شعبه تجدید نظر استان می رفت و مورد رسیدگی قرار می گرفت.
به آقای شیخی می گویم بر اساس توضیحات قبلی شما، شعبه تجدید نظر استان از خود سلب صلاحیت کرده و پرونده را به دیوان عالی کشور فرستاده است. او می گوید: دقیقا اشتباه همین جا صورت گرفته و حرف ما همین است و باید این پرونده نه در دیوان عالی کشور که در دادگاه تجدید نظر استان مورد رسیدگی قرار گیرد.
از وکیل آقای معارفی می پرسم اکنون که دیوان عالی کشور رای به اعدام موکلتان داده چه اقدامی خواهید کرد؟ آیا هیچ راه قانونی برای پی گیری این پرونده باقی مانده؟
او پاسخ می دهد: ما دوباره قصد داریم این موضوع را از طریق رئیس قوه قضائیه پی گیری کنیم و امیدوار هستیم ایشان باز مداخله کنند به خصوص اینکه خود ایشان حکم را نقض کرده بودند و پس از آن روال قانونی درستی طی نشده است. منتظر هستیم حکم ابلاغ شود که بتوانیم از این طریق پی گیری کنیم.
آقای شیخی همچنین می گوید که شیرکو معارفی روز پنج شنبه با او تماس تلفنی داشته و حالش خوب بوده است. از او درباره اخبار مربوط به اعتصاب غذای موکلش می پرسم و پاسخ میدهد "من نیز شنیده ام".

تخطی دیوان عالی کشور از قانون

خلیل بهرامیان، دیگر وکیل آقای معارفی با تایید توضیحات آقای شیخی می گوید: من و آقای شیخی با هم مشورت کردیم و توضیحات ایشان کاملا درست است رئیس قوه قضائیه به صراحت گفته که این رای با موازین شرعی و قانونی انطباق ندارد. در سیستم قضایی ایران، رئیس قوه قضائیه قاضی القضات است و قضات پایین تر تکلیف دارند از او تبعیت کنند. اگر قرار بر اعمال ماده 18 بود رئیس قوه قضائیه مستقیم پرونده را به دیوالن عالی کشور می فرستاد اما ایشان حکم را منطبق بر شرع و قانون ندانسته و دستور داده پرونده در شعبه هم عرض مورد رسیدگی قرار بگیرد.
آقای بهرامیان در ادامه توضیحات خود می گوید: این پرونده وقتی از سوی رئیس قوه قضائیه به دادسرای سقز رفت، دادستان سقز ایراداتی بر پرونده گرفت با توجه به اینکه کیفر خواست را خود او صادر کرده و درخواست مجازات اعدام کرده بود این بار در 5 مورد به پرونده ایراد گرفته و نوشته که منطبق با ماده 186 و 190 که به محاربه اشاره دارند نیست و پخش سی دی و اعلامیه؛ مصداق ماده 500 است و ماده 500 حداکثر سه سال حبس دارد.
وکیل آقای معارفی می افزاید: مفهوم این مساله از نظر من و آقای شیخی این است که دادستان، کیفرخواست را اصلاح کرده و به جای محاربه با خدا، ماده 500 را گرفته و این باید در دادگاه تجدید نظر استان مورد رسیدگی قرار می گرفت و دیوان عالی کشور صلاحیت رسیدگی به آن را ندارد. به خصوص اینکه میدانیم دیوان عالی کشور به مجازات های سنگین اعدام و حبس ابد رسیدگی میکند. و در اصل دادستان سقز کار درست کرده و پرونده را به دادگاه تجدید نظر استان فرستاده اما این دادگاه متاسفانه از نظر قانونی مرتکب اشتباه شده از خود سلب صلاحیت کرده و پرونده را به دیوان عالی کشور ارجاع داده است و دیوان هم بی توجهی کرده و باید بر اساس نظر رئیس قوه قضائیه که صراحت دارد و همچنین نظر دادستان سقز اقدام میکرد.
از آقای بهرامیان درباره 5 ماده ای که دادستان سقز در پرونده آقای معارفی ایراد گرفته و منجر به تغییر اتهام او از ماده 186 و 190 به ماده 500 شده می پرسم و توضیح می دهد: ایراداتی که گرفته رسما نوشته که پخش سی دی و اعلامیه، محافظ شخصی بودن و کار در نانوایی فعالیت تاثیر گذاری نیست. در ورو به ایران صرفا به پخش سی دی و اعلامیه پرداخته، ادعای درگیری با سپاه و اقدام به تیراندازی مه در گزارش سپاه آمده نادرست بوده، اقدام به ضرب و شتم و ایجاد ارعاب روستائیان درست نیست و همچنین نوشته که اشاره به اقرار متهم به درگیری غلط و نادرست است و متهم چنین اقراری نکره است.
وکیل آفای معارفی می گوید: وقتی پرونده را خواندم متوجه شدم که متاسفانه دادگاه اولیه به گزارش مامور اطلاعات تکیه کرده و رای داده است غافل از اینکه اگر قرار بود رای را ماموران اطلاعات صادر کنند که دیگر دادگاهی تشکیل نمی شد. الان هم امیدوارم رئیس قوه قضائیه وارد شده و پرونده را به روال قانونی خود بازگرداند و این جوان از مرگ نجات پیدا کند.
 
 
 
 علی اکبر محمدزاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به بند ۳۵۰ منتقل شد

علی اکبر محمدزاده، فعال دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف، با گذشت بیش از 75 روز از زمان بازداشت به بند 350 زندان اوین منتقل شد. وی که هفته‌ی گذشته‌ پس از دو ماه تحمل سلول انفرادی در بند 240 به یک سوئیت چهار نفره در بند 209 انتقال یافته بود روز گذشته طی تماس تلفنی کوتاه با خانواده از انتقال خود به این بند خبر داد.
علی اکبر محمد‌زاده، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف 26 بهمن ماه سال گذشته مقابل دانشگاه شریف توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب وشتم قرار گرفته و بازداشت شد. این فعال دانشجویی طی دو سال گذشته چندین بار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد تهدید و بازجویی واقع شده بود.
محمدزاده پس از ملاقات هفته گذشته با عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران و به دستور وی به سلول عمومی در بند 209 منتقل شد. این فعال دانشجویی به گفته هم‌بندان پیشین‌اش در زمان بازجویی در بند 240 به دفعات مورد شکنجه‌های شدید جسمی قرار گرفته است.
کمیته گزارشگران حقوق بشر
 
 
 

حضور احمدی نژاد در غیاب مصلحی در جلسه هیئت وزیران

دانشجو نیوز: محمود احمدی‌نژاد، رییس دولت دهم، بعد از ده روز غیبت امروز در جلسه هیات دولت حاضر شد. اما اینبار حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات در این جلسه حضور نداشته است.
به گزارش خبرگزاری ها، در جلسه امروز افزون بر محمود احمدی‌نژاد، محمدرضا رحيمی، معاون اول وی و همچنين اعضای هيأت دولت شرکت داشتند. همزمان سایت "خبر آنلاین" نزدیک به رییس مجلس شورای اسلامی نوشته است که در جلسه امروز هيأت دولت، حيدر مصلحی، وزير اطلاعات حضور نداشته است.
خبرگزاری ها، همچنین اعلام کرده اند که آقای مصلحی برای دیدار با "جمعی از فضلای قم" صبح روز یکشنبه به این شهر رفته است و همین دلیل او برای غیبتش در جلسه هیات دولت اعلام شده است.
محمود احمدی‌نژاد از زمان بازگشت از سفر استانی کردستان به تهران، از حضور در مراسم رسمی، از جمله نشست‌های هیئت دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی خودداری کرده بود و تا امروز نصایح آیت‌الله خامنه‌ای و دیدارهای چهره سیاسی برای بازگرداندن وی به نهاد ریاست جمهوری بی‌نتیجه بود. اما امروز خبرگزاری فارس اعلام نمود که محمود احمدی‌نژاد در ديدار با عزت‌الله ضرغامی، رئيس صداوسيما گفته است در جلسه امروز هيأت وزيران «نقشه‌های دشمنان اسلام و انقلاب را برملا خواهد کرد.»
بنا بر اين گزارش ضرغامی به نقل از احمدی‌نژاد گفته است: «دشمنان ملت ايران از درک رابطه پدر و فرزندی رهبر انقلاب و رئيس جمهور عاجز و ناتوان‌اند و همچون گذشته آب در هاون می‌کوبند.»
اختلاف رییس جمهوری با رهبری پس از آن بر سر زبان ها افتاد که سایت های نزدیک به احمدی نژاد خبر پذیرش استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات توسط وی را منتشر کردند اما دقایقی بعد سایت های نزدیک به بیت رهبری خبر مخالفت آیت الله خامنه‌ای با این استعفا و ابقای مصلحی را منتشر کردند.
دو نوبت غیبت در جلسات هیات دولت، عدم حضور در نشست شورای عالی انقلاب فرهنگی، شرکت نکردن در جلسات حساس مجلس در مورد بودجه سال جاری و لغو سفر استانی به قم، از جمله مواردی بود که در ده روز گذشته در رسانه‌های ایران، نشانه عدم تمایل محمود احمدی‌نژاد به انجام فعالیت‌های عادی خود تلقی شده بود.
 
 
 
 
 

برای سیامک پورزند و تنهایی‌هایش

مصطفی صداقت جو
بعد از رهایی سیامک پورزند از اوین به جرم راه اندازی انقلاب مخملی! فرصتی دست داد تا یک شب مهمان او در خانه‌اش باشیم. پیرمرد میزبان ما بود. نحیف بود اما سر کیف. گل از گلش می‌شکفت وقتی از خانواده‌اش حرف می‌زد. از دخترانش و همسرش مهرانگیز که به گمانم او را مهری جان خطاب می‌کرد. می‌گفت شبها بیدار است و روزها در خواب. تمام دلخوشی‌اش همین صدایی بود که به مدد دو سیم مسی خطابش می‌کرد: بابا! غیر از درد پا که یادگار اوین بود و به گمانم تا آخر رهایش نکرد، از صدای اذان صبح مسجد نزدیک خانه اش هم گله داشت چرا که خواب سحر گاهیش را پریشان می‌کرد.
از همه چیز حرف می‌زد. از تیمورتاش و شاملو تا خاطرات ناگفته اوین. با اشتیاق حرف می‌زد. می‌شد تنهایی را از طنین صدایش فهمید. می‌گویند پیران سرد و گرم روزگار را چشیده‌اند این یکی سرد و گرم اوین را هم دیده بود. می‌گفت وقتی لیگابو -گزارشگر ویژه موضوعی سازمان ملل متحد در رابطه با حق آزادی بیان- به اوین آمد ترتیبی اتخاذ کرد که با زندانیان در حیاط اوین دیدار داشته باشد. مرا که دیگر رمقی نداشتم با برانکارد نزد او بردند بعد از اینکه مترجم او را به من معرفی کرد رو کردم به لیگابو و از او به انگلیسی پرسیدم «آقای لیگابو آیا می‌دانید اینجا کجاست» لیگابو شادمان رو کرد به من و گفت: «بله، البته که می‌دانم. اینجا اوین است.» می‌گفت نگاهی از سر حسرت به او انداختم و گفتم:‌‌ «نه آقای لیگابو. شما اشتباه می‌کنید. اینجا آخر دنیا است!»
چند باری که خواست از شکنجه های دوران زندانش سخن بگوید آه از نهادش بر می‌آمد. یقین دارم حتی یادآوریش هم مو بر اندامش استوار می‌کرد.
می‌گفت یکی از روزهایی که از خداوند آرزوی مرگ می‌کرده است دو سه پاسدار به سلولش آمدند و از او خواستند همراهشان بیاید. او امتناع می‌کند چرا که رمقی برای سر پا ایستادن نداشته. پاسدارها به کمکش می‌آیند و او را از بغل می‌گیرند و بیرون هدایت می‌کنند. می‌گفت وقتی فهمیدم می‌خواهند مرا به حمام ببرند در کالبدش نمی‌گنجید. مدتها بود اصلاح نکرد بود و به تعبیر خودش بدنش بوی چرک و کثافت می داد. یکی از پاسدارها او را سر پا نگه می‌دارد و دیگری او را لیف می‌کشد. در آخر برای اینکه مردانگیشان را ثابت کنند و نظافت را تمام، داروی نظافت را بر بدنش می‌کشند و آب را می‌بندند و به همان حال به سلول برش می‌گردانند، بی آن که داروی نظافت را بشویند. می‌گفت دو روز تمام پوست بدنم می‌سوخت!
برای من که عمری نهیب زده‌اندم که هان ای پسر پیران را ادب نگاه دار و تیمار کن، باورش سخت بود. آخر سر بازجو حتی اگر یتیم هم بوده باشد باز هم دیگر این پیر مرد را اینگونه رنجاندن در قاموس هیچ نامرامی نیست.
تا آخرین روز چشم انتظار دیدن عزیز ترین کسانش بود. نه او می‌توانست از ایران برود و نه همسر و فرزندانش به دیدارش به ایران بیایند.
پدرم همیشه می‌گوید: «پسر، بترس از انتقام طبیعت!» نمی دانم آیا در انتقام لذتی هست یا نه اما مطمئنم این ناکسان تقاص کار خویش را پس خواهند داد.
روحش شاد!
 
 
 

دکتر ملکی: دانشجویان رهبران نمادین جنبش مردمی هستند

در سالگرد انقلاب فرهنگی بحث "اسلامی کردن دانشگاه ها" بار دیگر به کانون سخنان اقتدارگرایان تبدیل شده است. در حالیکه روند اخراج اساتید منتقد، محرومیت از تحصیل دانشجویان معترض، محرومیت ها و محدودیت های مختلفی مانند تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها همچنان ادامه دارد، تغییر متون برخی از "رشته های مسئله دار علوم انسانی" نیز توسط اقتدارگرایان آغاز شده است.
با توجه به فرا رسیدن سالگرد انقلاب فرهنگی و مطرح شدن بحث اسلامی کردن دانشگاه ها در ماه های اخیر، وبسایت دانشجونیوز مصاحبه ای با دکتر محمد ملکی، اولین رییس دانشگاه تهران پس از پیروزی انقلاب انجام داده است. دکتر ملکی که یکی از پیشگامان عرصه نقد حاکمیت اقتدارگرا در میان دانشگاهیان است، این شیوه حاکمیت در برخورد با نظرات مخالف را دارای سابقه طولانی میداند: "اگر به تاریخ 32 ساله برخورد «نظام ولایی» با دانشگاه ها نظری بیافکنیم متوجه می شویم که از همان روزهای اول، حکومت وجود دانشگاههای مستقل را برنتابید و برای اینکه این مراکز را زیر سلطه ی خود در­آورد از هیچ عملی خودداری نکرد."
دکتر ملکی تلاش های حاکمیت را در انسداد فضای دانشگاه ناکام دانسته و می افزاید: "اگر مقصود از دانشگاه اسلامی دفن کردن چند استخوان در دانشگاهها، اخراج استادان و دانشجویان دگراندیش و آوردن تعدادی افراد بنام دانشجویان بسیجی است اینکارها که انجام شده. دیگر انقلاب فرهنگی و مطرح کردن چند باره آن چه مفهمومی دارد؟"
ایشان با اشاره به پیشتاز بودن دانشجویان در راه مبارزه با استبداد می گوید: "استبدادیان به تجربه آموخته اند هر تحولی که در گذشته پیش آمده و در آینده هم پیش خواهد آمد، رهبری نهادینه آن با دانشجویان است که حاضرند همه چیز خود را به پای آرمان آزادی و برابری بریزند."
دکتر محمد ملکی با اشاره به توطئه حزب حاکم در اوایل انقلاب برای حذف مخالفین از مقاومت خود در برابر اقتدارگرایان می گوید: "وقتی با توطئه حزب حاکم یعنی حزب جمهوری اسلامی به آقای حسن آیت دبیر سیاسی حزب، ماموریت داده شد تا به بهانه ی اسلامی کردن دانشگاه ها در دانشگاه ها را به روی دانشجویان و استادان ببندد، هرچه ما (مدیریت دانشگاه تهران) فریاد زدیم که این یک توطئه می باشد، کسی به حرف ما گوش نداد و آقای خامنه ای که آن روزها وکیل مجلس و امام جمعه موقت تهران بود، در نماز جمعه اردیبهشت 59 ما را به دلیل استعفا و اینکه نوشته بودیم اینکار به نفع دشمنان ایران است، «خیانتکار» نامید و هرچه تقاضای مناظره کردیم تا معلوم گردد ما دشمن انقلاب هستیم یا آنها که درب دانشگاه ها را به روی دانشجویان و استادان بستند، اعتنایی به تقاضای ما نشد و نتیجه آن شد که من را دستگیر و زیر سخت ترین شکنجه ها قرار دادند و پس از 5 سال که از زندان رها شدم تا به امروز به مدت 30 سال چوب آن اعتراض را می خورم."
دکتر ملکی در پایان دانشجویان را رهبران نمادین جنبش مردمی ایران می داند: "اما سخن من با دانشجویان و دانشگاهیان! شما رهبران نمادین جنبش مردمی هستید. من در برابر مردان و زنان دانشگاهی که امروز در زندان ها هستند و یا محروم از تحصیل شده اند یا دچار مشکلات فراوان بدلیل اظهار عقیده گردیده اند سر تعظیم فرود می آورم و در پایان عمر از آنها می­آموزم آنچه را باید آموخت." متن کامل این مصاحبه در ادامه آمده است.
در ماههای اخیر سخن از اسلامی کردن دانشگاه ها به عنوان یکی از محورهای اصلی سخنان اقتدارگرایان بسیار به چشم می خورد. به نظر شما علت پرداختن به این موضوع و طرح آن از سوی عوامل حاکمیت چیست؟
این اولین بار نیست که سخن از «اسلامی کردن دانشگاه ها» از سوی اقتدارگرایان به میان می آید. این شیوه همه استبدادیان است که در برابر هر گروه و دسته و تشکلی که در برابر آنها بایستد و روش و منش حکومت گران را به «نقد» بکشد، برآشوبند و در پی نابودی آنها باشند. اگر به تاریخ 32 ساله برخورد «نظام ولایی» با دانشگاه ها نظری بیافکنیم متوجه می شویم که از همان روزهای اول، حکومت وجود دانشگاههای مستقل را برنتابید و برای اینکه این مراکز را زیر سلطه ی خود در­آورد از هیچ عملی خودداری نکرد. هنوز یکسال از انقلاب و بازگشایی دانشگاه ها نگذشته بود که گروهی با نام «حزب الله» به دانشکده فنی دانشگاه تهران حمله کردند و به تخریب پرداختند و تعداد از دانشجویان را مجروح کردند (شرح این واقعه را بارها نوشته و گفته ام) و این جریان نشان داد، حاکمان و بخصوص حزب جمهوری اسلامی که در همه جا جز دانشگاه ها سلطه خود را گسترده بود ، تصمیم گرفته به بهانه ی انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاه ها، حمله به دانشگاه ها و بستن این مراکز را در دستور کار خود قرار دهد و به این ترتیب کودتایی را بنام «انقلاب» در دانشگاه ها بوجود آورد که چون نتوانست به اهداف خود برسد، هرچند وقت یکبار با مطرح کردن انقلاب فرهنگی به سرکوب دانشجویان و استادان می پردازد و یک نمونه­ی آن همین سرو صدایی است که حاکمیت دوباره به راه انداخته است.
به نظر می رسد تا به امروز سیاست حاکمیت در برخورد با دانشگاه ها مبتنی بر حذف حضور فیزیکی فعالین دانشگاهی به شکل اخراج و حبس اساتید منتقد، افزایش فشار بر فعالین دانشجویی با صدور احکام تعلیق، اخراج و حبس و اعمال انواع محدودیت های مختلف بر دانشجویان قرار گرفته است. با توجه به ناکارآمدی این برخوردها به نظر می رسد بازنگری در متون علوم انسانی به عنوان گزینه ای جدید از سوی اقتدارگرایان مطرح شده است. به نظر شما پروژه ی ((اسلامی کردن دروس و متون علمی)) تا چه حد قابلیت اجرا دارد؟
همانطور که بارها گفته ام و شما هم در سوال خود به آن اشاره کرده اید برخورد حاکمان با دانشگاهیان که این روزها باز تشدید شده یک هدف را تعقیب می کند و آن خاموش کردن فریاد آزادی خواهی دانشگاهیان، اعم از استاد و دانشجوست که هر روز بشکلی خودنمائی می کند. یک روز سخن از اسلامی کردن دانشگاه ها و همه دروس و برنامه ها می زنند و یک روز از «بازنگری در متون علوم انسانی»، من مدتی پیش در مصاحبه ای گفتم اگر حاکمیت در انقلاب فرهنگی و اسلامی کردن دانشگاهها موفق بوده، در اینکار هم موفق خواهد شد. این جماعت ضد فرهنگ قبل از اینکه هدف را مشخص کنند دنبال وسیله می گردند . اینها همانگونه که هرگز نگفته اند اسلامی کردن دانشگاهها یعنی چه، حال هم بدون تعریف اسلامی کردن علوم انسانی می گویند باید اینکار انجام شود. در این 32 سال هیچ کس به ما نگفت تفاوت علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی چیست؟ همانگونه که معلوم نشد تفاوت دانشگاه اسلامی با دانشگاه غیر اسلامی چیست؟ اگر مقصود از دانشگاه اسلامی دفن کردن چند استخوان در دانشگاهها، اخراج استادان و دانشجویان دگراندیش و آوردن تعدادی افراد بنام دانشجویان بسیجی است اینکارها که انجام شده . دیگر انقلاب فرهنگی و مطرح کردن چند باره آن چه مفهمومی دارد؟
با توجه به فرا رسیدن سالگرد انقلاب فرهنگی که با هدف پاکسازی دانشگاه ها از اساتید و دانشجویان مخالف و منتقد نظام شکل گرفته بود، و نیز طرح اسلامی کردن دانشگاه ها که این روزها در سخنرانی های مختلف مورد بحث اقتدارگرایان قرار گرفته است، از دیدگاه شما چه قرابتی میان این مباحث و زمینه های شکل گیری آن در اوایل انقلاب تا امروز وجود دارد؟
برای اینکه به این سوال شما پاسخ گفته باشم که چه قرابتی بین مباحثی که امروز مطرح است و آنچه در اوایل انقلاب مطرح بود وجود دارد، قسمتی از مقاله جناب استاد دکتر ناصر کاتوزیان تحت عنوان «مظلومی به نام دانشگاه» که بلافاصله بعد از انقلاب فرهنگی اول نوشته شده را در اینجا می آورم:
"تا آنجا که ما می دانیم، دانشگاهها از دیدگاه قدرتمندان یک عیب مشترک و مهم دارند که به صراحت گفته می شود و آن عیب «مقاومت در برابر زور و خودداری از تسلیم کامل» و روحیه­ی اعتراض همراه با بی تابی و پرخاشگری است. جامعه ی جوان و روشنفکر و در عین حال کم تجربه در امور اجتماعی، به حکم طبیعت و ساختمان فکری خود آرمانگرا و پژوهشگر است. گمشده ای مقدس دارد که باید در یک کلمه آن را «عدالت» نامید. برای رسیدن به این هدف مطلوب مبارزه می کند. راههای گوناگون را می آزماید و تجربه می آموزد و با شتابی تندتر از دیگران به حرکت ادامه می دهد.
چنین جامعه ای حساس و زودرنج است و به سرعت از خود واکنش نشان می هد و به مصلحت گرایی ها و محافظه کاریها کمتر می اندیشد."
کتاب زندگی من از دکتر ناصر کاتوزیان ص 252 – 253
پس همانطور که ملاحظه می کنید هدف از مطرح کردن این مسائل از اول تا امروز این بوده است که حاکمیت این مشکل جدی را از جلوی پای خود بردارد. چون استبدادیان به تجربه آموخته اند هر تحولی که در گذشته پیش آمده و در آینده هم پیش خواهد آمد، رهبری نهادینه آن با دانشجویان است که حاضرند همه چیز خود را به پای آرمان آزادی و برابری بریزند.
اگر یکی از مهمترین اهداف حاکمیت را در انقلاب فرهنگی یک دست سازی دانشگاه ها و حضور افرادی با دیدگاه های مشابه حاکمیت در عرصه دانشگاه ها قلمداد کنیم، به نظر می رسد که با توجه به پیشتازی دانشجویان در عرصه مبارزات آزادی خواهانه ایران، این پروژه ها با شکست مواجه شده است. تکرار این تجربه ی شکست خورده چه کمکی به اقتدارگرایان خواهد نمود؟
همانگونه که در جامعه اندیشه های گونه گون وجود دارد، این دیدگاهها خواه ناخواه به دانشجویان که جزئی از جامعه هستند منتقل می گردد. اگر چه حاکمیت با تمام توان تلاش نماید تا در یک دست سازی دانشجویان موفق گردد. فراموش نکنیم در انقلاب فرهنگی اول بیش از نیمی از استادان و یک سوم دانشجویان پاکسازی شدند، ولی این وضع نتوانست با تمام فشارها چند سال بیشتر دوام یابد و دیدیم همان دانشجویان تحکیم وحدتی تبدیل به بزرگترین مخالفین استبداد و دیکتاتوری شدند و کاری کردند که بارها استبدادیان تصمیم به برپا کردن انقلاب باصطلاح فرهنگی دیگر گرفتند. ولی ناموفق بودند. مطمئن باشید این پروژه نیز با شکست مواجه خواهد شد و باز روسیاهی به ذغال خواهد ماند.
ارزیابی شما از واکنش دانشجویان و دانشگاه ها به عمال سیاست های سرکوبگرانه حاکمیت در دانشگاه ها چگونه است؟
اجازه دهید کمی به عقب برگردیم و از آنجا که دانشجویان و جوانان امروز در سالهای اول انقلاب غالبا متولد نشده بودند، وقتی با توطئه حزب حاکم یعنی حزب جمهوری اسلامی به آقای حسن آیت دبیر سیاسی حزب، ماموریت داده شد تا به بهانه ی اسلامی کردن دانشگاه ها در دانشگاه ها را به روی دانشجویان و استادان ببندد، هرچه ما (مدیریت دانشگاه تهران) فریاد زدیم که این یک توطئه می باشد، کسی به حرف ما گوش نداد و آقای خامنه ای که آن روزها وکیل مجلس و امام جمعه موقت تهران بود، در نماز جمعه اردیبهشت 59 ما را به دلیل استعفا و اینکه نوشته بودیم اینکار به نفع دشمنان ایران است، «خیانتکار» نامید و هرچه تقاضای مناظره کردیم تا معلوم گردد ما دشمن انقلاب هستیم یا آنها که درب دانشگاه ها را به روی دانشجویان و استادان بستند، اعتنایی به تقاضای ما نشد و نتیجه آن شد که من را دستگیر و زیر سخت ترین شکنجه ها قرار دادند و پس از 5 سال که از زندان رها شدم تا به امروز به مدت 30 سال چوب آن اعتراض را می خورم. آن روزها هرچه به اعضای شورای انقلاب فرهنگی می گفتیم این کار توطئه است ما را وابسته خارجی می نامیدند. اما امروز پس از 30 سال یکی از مسئولین وقت شورای انقلاب فرهنگی یعنی آقای دکتر سروش رسما اعلام می کند که حرف آنروز ما درست بود و آن انقلاب باصطلاح فرهنگی از سوی حزب جمهوری و حسن آیت برنامه ریزی شده بود. خوشبختانه گذشت زمان حقیقت را روشن کرد و نشان داد که ایستادگی و واکنش دانشجویان و دانشگاه ها به اعمال سیاست های سرکوبگرانه ی حاکمیت درست بوده است.
جناب آقای دکتر ملکی! باتشکر از وقتی که در اختیار ما قرار دادید در پایان چنانچه سخنی با دانشجویان و دانشگاهیان دارید بفرمائید.
اما سخن من با دانشجویان و دانشگاهیان! شما رهبران نمادین جنبش مردمی هستید. من در برابر مردان و زنان دانشگاهی که امروز در زندان ها هستند و یا محروم از تحصیل شده اند یا دچار مشکلات فراوان بدلیل اظهار عقیده گردیده اند سر تعظیم فرود می آورم و در پایان عمر از آنها می­آموزم آنچه را باید آموخت.

 
 
 
 
حملات حامیان خامنه‌ای به احمدی‌نژاد همچنان ادامه دارد

نبوی: جریان انحرافی از توانایی بالای اجنه بهره می‌برد


مرتضی نبوی عضو عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین می‌گوید تیم احمدی‌نژاد اعتقادی به ولایت فقیه ندارد٬ از توانایی بالای «اجنه» و «شیطان» بهره می‌برد و از «بیت‌المال» سوءاستفاده می‌کند.
به گزارش روز یکشنبه (۱۱ اردیبهشت) خبرگزاری فارس٬ آقای نبوی در نشست هفتگی انصار حزب‌الله گفته که جریان انحرافی در دولت «با توسل به یک سری مسائل شیطانی که دور از واقعیت هم نیست و جزو اعتقادات مسلمانان هم هست، سعی می‌کنند، افراد را تحت تأثیر قرار دهد.»
مرتضی نبوی به مصادیق این مسائل شیطانی اشاره نکرده است٬ اما گفته که جریان انحرافی اصولگرایان «با توسل به بعضی از افرادی که از طریق راه باطل، فسادانگیز و انحرافی به برخی توانمندی‌های ماورائی رسیدند، سوء استفاده می‌کنند.»
گروهی از محافظه‌کاران حامی علی خامنه‌ای معتقدند که تیم احمدی‌نژاد تحت تاثیر القائات فردی به نام «علی یعقوبی» است که برداشت‌هایی انحرافی از دین دارد.
گفته می‌شود علی یعقوبی در هفته‌های اخیر از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده و بازداشت این فرد نیز یکی از دلایل قهر احمدی‌نژاد بوده است؛ گفته‌هایی که تاکنون از سوی هیچ مرجع رسمی تائید نشده است.
دو روز پیش حسین فدایی از نمایندگان محافظه‌کار مجلس هم گفته بود تیم احمدی‌نژاد «اجنه» را به تسخیر خود درآورده و از توانایی آن‌ها برای رسیدن به اهداف خود بهره می‌برد.
در روز‌های اخیر هم محمدتقی مصباح یزدی و غلامعلی حداد عادل به طور تلویحی از توسل مقام‌های دولتی به «طلسم، سحر و جادو» انتقاد کرده‌اند.
محافظه‌کاران حامی خامنه‌ای از اسفندیار رحیم‌مشایی مسئول دفتر احمدی‌نژاد با عنوان رئیس جریان نوینی از انجمن حجتیه به نام «انجمن راه حقیقت» یاد می‌کنند.
در سال‌های اخیر گزارش‌هایی از توسل تیم احمدی‌نژاد به طلسم٬ جادو و دعانویسی برای پیشبرد برنامه‌های خود منتشر شده بود که آقای خامنه‌ای یکی از منکران اصلی چنین گزارش‌هایی بوده و هست.
رهبر جمهوری اسلامی پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ طی سخنانی به طور غیر مستفیم از میرحسین موسوی به خاطر انتقاد از ترویج جادوگری در دولت نهم انتقاد و آن را رد کرده بود.
با گذشت کمتر از دو سال از هشدار‌های میرحسین موسوی٬ اکنون محافظه‌کاران حامی خامنه‌ای اعتراف می‌کنند که تیم احمدی‌نژاد برای پیشبرد اهداف خود از سحر و جادو بهره می‌برد.
 
 
 
 
 

بازگشت پر حرف و حدیث احمدی‌نژاد به کار

محمود احمدی‌نژاد پس از دیدار با نمایندگان ویژه خامنه‌ای٬ تعدادی از نمایندگان مجلس و وعده اصلاح سیاست‌های صدا و سیما در قبال دولت٬ در جلسه هیات دولت که بدون حضور وزیر اطلاعات برگزار شد شرکت کرد.
به گزارش خبرگزاری‌ها٬ آقای احمدی‌نژاد پس از دیدار با آیت‌الله محمد یزدی٬ حائری شیرازی٬ احمد خاتمی و احمد جنتی (نمایندگان ویژه خامنه‌ای) و دیدار غیر منتظره با عزت‌الله ضرغامی رئیس صدا و سیما روز یکشنبه (۱۱ اردیبهشت) پس از ۱۰ روز غیبت به نهاد ریاست جمهوری بازگشت.
از محتوای جلسات این دو روحانی با احمدی‌نژاد اطلاعی در دست نیست٬ نمایندگان نیز گزارش‌های ضد و نقیضی از جلسه خود با رئیس دولت دهم ارائه کرده‌اند و ضرغامی هم آن‌طور که سایت «هفت صبح» اعلام کرده است در این دیدار به احمدی‌نژاد قول داده رویه صدا و سیما در قبال دولت را اصلاح کند.
«هفت صبح» نوشته که احمدی‌نژاد در این دیدار «برخی نقاط ضعف و قوت رادیو و تلویزیون در جریان اتفاقات اخیر را به ضرغامی گوشزد کرد. ضرغامی نیز وعده داد نکات مورد نظر رییس جمهور را بررسی و رفع کند.»
خبرگزاری برنا گزارش کرده که احمدی‌نژاد پس از دیدار با ضرغامی به‌ زودی از طریق تلویزیون با مخاطبان خود سخن خواهد گفت.
سایت «شبکه ایران» نیز گزارش کرده که احمد جنتی و احمد خاتمی به عنوان نمایندگان ویژه آقای خامنه‌ای با احمدی‌نژاد دیدار و گفتگو‌هایی داشته‌اند که تاکنون صحت این خبر تائید نشده است.
احمدی‌نژاد پس از انجام این دیدار‌ها و انتشار گزارش تائید نشده‌ای مبنی بر بازداشت سعید حدادیان و حذف نام وی از مداحان بیت علی خامنه‌ای٬ در جلسه هیات دولت حاضر شد.
بازداشت سعید حدادیان به اتهام توهین به تیم احمدی‌نژاد هرچند تکذیب شده است٬ اما بی‌خبری مطلق از این مداح٬ اظهارات چند مداح در حمایت از وی و حذف نام او از برنامه عزاداری «ایام فاطمیه» در بیت آقای خامنه‌ای٬ گمانه‌ها در خصوص بازداشت وی را تقویت کرده است.
همه ساله در بیت رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت «شهادت» دختر پیامبر اسلام پنج شب مراسم سوگواری و عزاداری برگزار می‌شود که سعید حدادیان از مداحان ثابت این مراسم‌ بود.
در برخی شب‌های این مراسم طبق یک روال قدیمی٬ مقام‌های بلند‌پایه از جمله محمود احمدی‌نژاد نیز شرکت می‌کنند که به نظر می‌رسد با حذف حدادیان و امتیاز‌هایی که احمدی‌نژاد از رهبر جمهوری اسلامی گرفته است٬ در شب‌های آینده رئیس دولت دهم به صورت علنی در این مراسم حضور یاید.
در پیوند با این گزارش٬ سایت «خبر آنلاین» نیز اعلام کرده که حیدر مصلحی وزیر اطلاعات در جلسه روز یکشنبه هیات دولت غایب بوده است.
باشگاه خبرنگاران جوان نوشته است که آقای مصلحی برای دیدار با علما به قم سفر کرده و به این دلیل نتوانسته در جلسه هیات دولت شرکت کند.
در دو جلسه گذشته هیات دولت که بدون حضور احمدی‌نژاد برگزار شده بود٬ حیدر مصلحی حضور داشت.
تنش‌ها میان خامنه‌ای و احمدی‌نژاد بر سر ادامه کار حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات از دو هفته پیش آغاز شد و رئیس دولت دهم در اعتراض به ابقای مصلحی حاضر نشد در نهاد ریاست جمهوری حاضر شود.
به نظر می‌رسد محمود احمدی‌نژاد در این مدت با گرفتن امتیاز‌هایی از علی خامنه‌ای حاضر شده باشد در جلسات هیات دولت شرکت کند.
 
 
 
 
 
سحام نیوز: سایت «آئین‌نیوز» اعلام کرد احمدی‌نژاد روز‌های آینده تصمیمات «قاطع و دشمن شکنی» اتخاذ خواهد کرد که نتیجه آن به زیر کشیده شدن «صدر مناصب اعطایی الهی» خواهد بود.
به گزارش دگربان، این سایت روز شنبه (دهم اردیبهشت) نوشته که «بدون شک طی روزهای آینده با تصمیمات قاطع و دشمن شکن رئیس جمهور ایمان جوانان و ملت به شمشیر مولا؛ محمود احمدی‌نژاد صد‌ها برابر خواهد شد.»
«آئین‌نیوز» نوشته که با اقدامات احمدی‌نژاد «جریان نفاق بدون شک رسوا خواهند شد و مرجعیت و اعتبار خود نزد ملت را از دست خواهند داد» و برای «همیشه به کنج انزوا و ذلت فرو خواهند غلطید.»
این سایت نوشته است: «خشم توفنده حزب‌الله متراکم شده است و در یک نصرت معجزه گونه الهی به زودی با روشن شدن حقایق، به سوی کسانی نشانه خواهد رفت که با تدبیر و حیله این سناریو را طراحی کرده‌اند.»
این سایت وابسته به تیم احمدی‌نژاد افزوده که اقدامات روز‌های آینده رئیس دولت دهم «مقدمات نهایی آن وعده موعود را به احسن وجه فراهم خواهد {کرد} و این نقطه آغاز حرکت جهانی ملت ایران در آخرین فتنه آخرالزمانی خواهد بود.»
«آئین‌نیوز» دو ساعت پس از انتشار این یادداشت هشدارآمیز فیلتر شد.
یادداشت این سایت٬ صریح‌ترین هشدار غیرمستقیم تیم احمدی‌نژاد به علی خامنه‌ای است.
«صدر منصب الهی» در این یادداشت اشاره‌ مستفیمی است به منصب آقای خامنه‌ای در جمهوری اسلامی که به اعتقاد بسیاری از روحانیون هوادارش، این منصب از سوی خداوند به وی اعطا شده است.
این یادداشت در شرایطی منتشر می‌شود که یک خبرنگار نزدیک به احمدی‌نژاد نوشته رئیس دولت دهم اعلام کرده در جنجال‌های پیش آمده طی دو هفته اخیر «کوتاه» نخواهد آمد.
این روزنامه‌نگار نوشته که احمدی‌نژاد قرار است در روز‌های آینده دست به افشاگری بزند.


 
سحام‌نیوز در ابتدا لازم می‌داند بابت باز نشر سخنان سردار قاسمی از خواننده‌های خود عذرخواهی نماید و همچنین از محمود احمدی‌نژاد که در این گفتار به وی به عنوان یک انسان توهین شده است. اما ما لازم می‌دانیم که با توجه به رخدادهای اخیر نگاهی مجدد با این هدف به گفتار سردار قاسمی داشته باشیم، که نشان دهیم چه کسانی بر کشور حاکم شده‌اند.نگاهی مجدد به سخنان سردار قاسمی خطاب به محمود احمدی‌نژاد:
خشی از سخنان جدید سردار قاسمی در مورد احمدی نژاد: …برادر! عزیز دل! ما چند ماه پیش یک شکری خوردیم، شما چرا وِل نمی کنی؟ دیروز دیروز بود، امروز امروز است. به قول حضرت امام ملاک، وضع امروز افراد است. عزیزم! یادمان باشد که ما نوکر ولی فقیهیم نه نوکر بادمجان. بفرماید “چه عالی!” می گوییم “عالی تر از این نمی شود”. بفرماید “چه مزخرف!” می گوییم “مزخرف تر از این نمی شود”. این انتخابی که آقا کردند، و این بابا شد رئیس جمهور، خیلی قد آرنولدی و هیکل آرنولدی داشت؟ نه والله! یک چیزی بود مثل تاپاله افتاده بود وسطِ شهرداری تهران. قیافه اش زیبا بود؟ نه بالله! تیپ اش یک جوری بود که آدم از دیدن اش دچار تهوع می شد. صورت چروکیده، ریش کثیف، سر و وضع نامرتب. آقا و ما به خاطر همین چیزها گول خوردیم و انتخاب اش کردیم. متاسفانه ایشان یک عورت داشت به چه گنده گی که هر برگ انجیری رویش می گذاشت یک طرف اش پیدا بود و ما او را ندیدیم؛ راست اش را بگویم دیدیم ولی به روی خودمان نیاوردیم. طرف بوی گند می داد. شپش هم داشت. ضدانقلاب می گفت یکی بیاد این را ببره حموم، یک ماهه حموم نرفته. به خاطر همین قیافه ی گند و کثافت اش بود که آقا انتخاب اش کرد. آقا فکر کردند روستائی ها از چنین قیافه ای خوش‌شون می‌آد و می گن این چون بدن اش شپش دارد از خودمونه. امان از این دل غافل که با ما چه کرد. خدا نگذره ازت احمدی نژاد. خدا از اون عورت کثیف ات نگذره که جلوش برگ انجیر نذاشتی.
از قرآن سوخته  نگفتی و از کوروش و داریوش گفتی و ما هِی ماست‌مالی کردیم. هی روی گندکاری‌هات ماله کشیدیم. هی گفتی زنها بیان استادیوم، هِی گفتی موی دخترها به ما چه مربوطه، هِی گفتی به ما چه که کی تو خیابون دست کی را می گیره، هِی گفتی و گفتی، ما گفتیم عیبی نداره، آقا این بادمجون را پسندیده، ما هم باید بپسندیم و چشم به تلخی اش ببندیم.
خاک بر سرت کنند احمدی  نژاد. خاک بر سرت کنند که دل آقای ما را شکستی. خاک بر سرت کنند که به فرمان  ایشان عورت ات را نبریدی بندازی جلوی سگ… خاک بر سرت کنند که قدر آقا و حمایت های ایشان را ندانستی. تو به جای این که بروی موتور لری کینگ را پایین بیاوری موتور آقای ما را پایین آوردی. به جای این که زیر یک خم رئیس دانشگاه کلمبیا را بگیری زیر یک خم آقای ما را گرفتی. خدا ازت نگذره که با آقای ما چنین کردی. خدا ازت نگذره که کام آقای ما را تلخ کردی. حالا ای بادمجان تلخ! تو را تف می کنیم بیرون و می رویم دنبال کدوی سبزی، کدوی تنبلی، چیزی. والسلام.




سحام نیوز: هاشمی رفسنجانی، طی مصاحبه ای با ماهنامه مدیریت ارتباطات در خرداد ماه ۸۹ با اشاره به اینکه تاکنون از نوشتن نامه ای پشیمان نشده است تاکید کرد :متأسفانه در مناظره، آقای احمدی‌نژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده می‌‌کردند انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت .در سالگرد رحلت امام در مرقد به احمدی نژاد گفتم ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامه‌ای تهیه کردم. به هر حال در همان فرصت باقی‌مانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که می‌‌خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم.
متن کامل این مصاحبه به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی بدین شرح است :
○ آقای هاشمی ، در جایی از این گفت‌وگو به قدرت خطبه‌های نماز جمعه اشاره کردید. قدرت نامه به عنوان یک ابزار ارتباطی نیز همین‌قدر زیاد بوده است. شما در تاریخ انقلاب نامه‌نگاری‌های زیادی انجام داده‌اید. فرض بفرمایید در این یک‌ ساله گذشته، چقدر درباره نامه حضرت‌عالی به رهبری صحبت شد! چقدر در موردش نقد شد! تحلیل شد! شما به عنوان یک مدیر ارشد، قدرت نامه را چگونه می‌بینید؟
هر کدام یک خاصیت دارند. آدم گاهی یک مقاله می‌نویسد که مخاطب مشخص ندارد، اما آن مقاله تأثیرات خاص خودش را دارد. گاهی به یک شخص نامه می‌نویسد، نامه خصوصی می‌نویسد، سرگشاده نیست و محدود به خودش است. گاهی نامه سرگشاده می‌نویسد که در حکم مقاله است ولی چون مخاطب مشخصی دارد، حواشی آن باعث می‌شود که آثار دیگری نیز داشته‌ باشد؛ گاهی مثبت و گاهی منفی. نمی‌توانیم یک حکم کلی صادر کنیم. اطلاع‌رسانی از این نوع مثل نامه نوشتن‌ها، کنفرانس‌ها، سخنرانی‌ها، پیغام‌ها و… جنبه‌های مثبت و منفی دارند و آنجا که در جهت اصلاح از این ابزارها استفاده شود، خوب هستند و کم و زیاد تأثیر دارند.
○ تا الان نامه‌ای نوشته‌اید که از نوشتن آن پشیمان شده باشید؟
نه.
○ انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟ چه چیزی شما را مجبور به انتشار آن نامه کرده بود؟
دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. همه می‌‌دانستند که نسبت به دیگر نامزدها بی‌طرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی می‌‌دهند. ولی همه می‌‌دانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدی‌نژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده می‌‌کردند.
انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این‌گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفته‌اند. ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامه‌ای تهیه کردم. چون می‌‌بایست جواب آن حرفها داده می‌‌شد. می‌‌گویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟
نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه می‌‌دادم، روزنامه‌ها چهارشنبه می‌‌نوشتند و اگر چهارشنبه می‌‌دادم، پنج‌شنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام می‌شد. می‌‌خواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را می‌‌دیدم. از برنامه‌های محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقی‌مانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که می‌‌خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم.
وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر می‌‌خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظه‌ای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدی‌نژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچه‌های شما گفت. گفتم: فضا به‌گونه‌ای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد.
ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظه‌ای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می‌‌کردم. گفتم: خواست خدا بودکه شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می‌‌خواندید و به من می‌‌گفتید، منتشر نمی‌کردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر می‌‌کردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدی‌نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم.
ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.
○ ولی به نظر می‌‌رسد این نامه روابط شما را با ایشان دچار تغییرات کرده است.
نه، ایشان صراحتاً گفتند که هیچ ملاحظه‌ای درباره محتوای نامه ندارم. حتی در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر می‌‌گذارد. ولی بعد از انتخابات جواب می‌‌دهم. حتی گفتند که به آقای احمدی‌نژاد هم گفتم که حرفهای ناحقی زدید و جواب شما را می‌‌دهم.
واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند. چون روابط ما به‌گونه‌ای است که اگر گله هم داشته باشند، می‌‌گویند. الحمدلله همکاری ۶۰ ساله ما به‌گونه‌ای است که با هم رودربایستی نداریم.
○ ولی هنوز هم شاهدیم که می‌‌خواهند به بهانه آن نامه شما را مقابل رهبری قرار دهند.
اینها در سیاست طبیعی است. گروهی که وارد بازی‌های سیاسی می‌‌شوند، از این حرفها زیاد می‌‌زنند، ولی همیشه واقعیت‌ها خود را بر احتمالات سیاسی تحمیل می‌‌کند و دیر یا زود همه چیز مشخص می‌‌شود.


سحام نیوز: جلسه عصر امروز هیات دولت با حضور احمدی‌نژاد و غیبت وزیر اطلاعات، حیدر مصلحی برگزار شد.
به گزارش خبرآنلاین، اگرچه محمود احمدی‌نزاد پس از یک هفته غیبت، امروز در جلسه هیات دولت حضور یافت و این جلسه به ریاست وی برگزار شد، اما وزیر اطلاعات در این جلسه حضور نداشت.
علت غیبت حجت​الاسلام حیدر مصلحی مشخص نیست.





دلنوشته نرگس محمدی: جای هاله کنار تحت مهندس سحابی خالی است

جای هاله سحابی خالی است. اگر هاله بود، مهندس این گونه نبود. هاله عصای دست پدر بود. هاله عاشق مهندس بود و قدر گوهر گرانقدر را نیک می‌دانست. اما ماههاست که پدر از دیدار فرزند محروم است.
نرگس محمدی، همسر تقی رحمانی در دلنوشته ای آورده است: مهندس عزت الله سحابی در بستر بیماری است. بسیاری می‌آیند. آرام و بی‌صدا او را می‌نگرند و جهت مراعات حال مهندس صحبتی نمی‌کنند. یادداشتی در دفتری که کنار تخت مهندس سحابی است می‌نویسند و می‌روند. مهندس سحابی با چشمانی غمگین و با چهره‌ای خسته و رنگ‌پریده فقط نگاه می‌کند. چندان سخنی نمی‌گوید. جای هاله سحابی خالی است. اگر هاله بود، مهندس این گونه نبود. هاله عصای دست پدر بود. هاله عاشق مهندس بود و قدر گوهر گرانقدر را نیک می‌دانست. اما ماههاست که پدر از دیدار فرزند محروم است. نمی‌دانم هاله می‌داند مهندس سحابی چه حالی دارد؟
به گزارش جرس، در پی بیماری عزت الله سحابی و بستری شدن وی در بیمارستان، دادستان تهران به هاله دختر وی اجازه نداد بر بالین پدر بیمار خود حاضر شود.
وی در این نوشته می افزاید: جای رضا علیجانی و هدی صابر و تقی رحمانی بر گرد تخت مهندس خالی است. مهندس برای این سه مرد میانسال پدر بود. در کنار قامت ایستاده‌اش، به ادب می‌ایستادند و به هنگام ناراحتی و نگرانی سحابی، گرد او بودند. اما اکنون رضا آن سوی مرزهاست و هدی و تقی در بند و حبس‌اند. علیجانی آن گونه که خود گفت جور صیاد، آشیانه‌اش را بر باد داد و صبح گاهی غم‌آلود و در آخرین روزهای زمستان، مشتی خاک از باغچه آشیانه دوستش برگرفت و به یادگار با خود برد و در حالی که چشمانش به چشمان مادر پیر دوست دربندش دوخته شده بود، کوچه شهر را خداحافظی گفت و رفت. صابر و تقی هم مدت‌هاست مهندس را نه خود بلکه به جفای ناهلان ترک کرده‌اند و در بندند.
نرگس محمدی در این نوشته با اشاره به سابقه زندان این مبارز ملی می نویسد: زمانی که مهندس سحابی در سال ۷۹ بازداشت و ۱۵ ماه را در انفرادی گذراند، روزی در دادگاه انقلاب با جمعی از زنان زندانیان ملی – مذهبی بودیم که مأموران آمدند و همه ما را به اتاقی بردند. من بعد از چند دقیقه از اتاق بیرون آمدم و به سمت دست‌شویی ته سالن راه افتادم. منظره‌ای عجیب دیدم. مهندس سحابی در میان یک توده مأمور آرام‌آرام گام برمی‌داشت. لشگری دور او بودند. مهندس از میان مأموران نگاهی به من کرد. با صدایی بلند سلام گفتم و با لبخندی بر لب پاسخم را دادند. روزهای دشوار انفرادی مهندس سحابی و روزهای پر درد و رنج هاله، پدر و همسر مهندس سحابی روزهای تلخ ما بود. پیرمرد هفتاد ساله بعد از تحمل ۱۵ سال زندان در رژیم شاه و جمهوری اسلامی ایران در سلول کوچک انفرادی، بیمار و رنجور شده بود.آثار آن رنج‌ها و بیماری‌ها اکنون بر چهره خسته اسطوره مقاومت و زندان نشسته است و همراه باوفایش خانم عطایی جای خالی فرزند و دوستان را پر کرده، اما رنج‌های دوران بر قامت او نیز نقش بسته است.
در خاتمه این دلنوشته آمده است: بی‌شک این رنج‌های نقش بسته بر چهره‌ها و قامت‌ها روزی به بار خواهد نشست. ای کاش قدر این رنج‌کشیدگان در راه صلح و آزادی و عدالت را بدانیم. حتی اگر شده با شاخه گلی و لبخندی.
لازم به ذکر است خانواده مهندس سحابی پیش از این اعلام کرده بودند که وی در سه روز اخیر دو عمل جراحی ، عمل اول بر روی استخوان لگن خاصره و عمل دوم برای بیرون آوردن لخته خون از مغز، داشته است. آنان از عموم مردم خواستند تا برای سلامتی ایشان، دعا کنند.



اعتراض کواکبیان به قرارداد قرارگاه خاتم: وزارت نفت تشریفات قانونی را رعایت کند

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، از اقدام وزارت نفت در واگذاری قرارداد طرح توسعه دو میدان گازی با ترک تشریفات مناقصه به قرارگاه سازندگی خاتم‏الانبیاء انتقاد و تأکید کرد: باید تشریفات قانونی برای واگذاری مناقصه‏ های نفتی انجام شود.
“مصطفی کواکبیان” در گفت‌وگو با خبرنگار خانه ملت، از اقدام وزارت نفت در واگذاری قرارداد یک میلیارد دلاری توسعه دو میدان گازی «هالگان» و «سفید باغون» به‌صورت ترک تشریفات به قرارگاه سازندگی خاتم‏ الانبیاء انتقاد کرد.
نماینده مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: باید تشریفات قانونی در همه امور دولتی به ویژه در واگذاری مناقصه‏ های نفتی انجام شود، اما مشخص نیست مسئولان وزارت نفت برای واگذاری یک پروژه گازی بزرگ به صورت ترک تشریفات قانونی، آن هم در شرایطی که شرکت‌های توانمند ایرانی دیگری هم خواهان مشارکت در اجرای پروژه‌های ملی هستند، چه توجیهی دارند.
وی ادامه داد: هم‌اکنون پیمانکاران و شرکت‌های ایرانی توانمندی وجود دارند که خواهان شرکت در مناقصه‌ها و پذیرفتن مسئولیت اجرای طرح‌های توسعه صنعت نفت در یک فضای رقابتی عادلانه هستند و این برخورد وزارت نفت، بر خلاف سیاست‌های توسعه توانمندی‌های داخلی و حمایت از پیمانکاران ایرانی است.
آمارهای دولت با واقعیات جامعه تفاوت دارد
کواکبیان با بیان این که اقدام‌های دولت در بسیاری از زمینه‌ها خلاف واقعیات موجود در جامعه است، اظهار کرد: نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی نیز با واقعیات ملموس و محسوس متفاوت است، همچنین شاخص‌هایی که برای عرضه و تقاضا در بازار مطرح است با آمارهای ارائه شده تفاوت دارد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس یادآور شد: باید مسئولان طوری عمل کنند که باعث گسترش رفاه و عدالت در جامعه شوند و مردم نیز به آنان اعتماد کنند، نه این که با ارائه آمارهای نادرست به بی‌اعتمادی در میان مردم به نظام دامن بزنند.



معترضان در سوریه: یک هفته تظاهرات سراسری برگزار می‌کنیم

در حالی که دولت سوریه وعده تدارک «طرح جامعی برای اصلاحات» را داده است، مخالفان بشار اسد گفته‌اند از روز یکشنبه به مدت یک‌هفته برای شکستن محاصره دو شهر‌ درعا و دوما، در سراسر سوریه دست به تظاهرات می‌زنند.
رادیو فردا به نقل از خبرگزاری فرانسه گزارش داد، در پی تداوم محاصره شهرهای درعا و دوما از سوی نیروهای حکومتی و یک روز پس از کشته شدن دستکم شش تن از معترضان در درعا، مخالفان حکومت سوریه این هفته را «هفته شکستن محاصره» نامیده‌، اعلام کردند که در این مدت در شهرهای مختلف دست به تظاهرات و راهپیمایی خواهند زد.
به گزارش این خبرگزاری، ارتش سوریه روز دوشنبه، ۵ اردیبهشت، با سه تا پنج هزار نفر نیروی نظامی و به همراه چندین تانک به شهر درعا یورش برده و این شهر را به محاصره خود درآورده است. در حال حاضر آب و برق در این شهر قطع شده است.
مخالفان در حالی از راهپیمایی‌های آتی خبر داده‌اند که روز شنبه، دولت سوریه اعلام کرد که «طرح جامعی برای اصلاحات» در سوریه را در دست تهیه دارد.
خبرگزاری سوری «سانا»، به نقل از عادل سفر، نخست وزیر سوریه اعلام کرد که این اصلاحات در حوزه‌های سیاسی، امنیتی، قضایی و اقتصادی صورت خواهد گرفت و سه کمیته متشکل از نیروهای قانونی، اجرایی و فنی، روند پیشرفت این اصلاحات را تحت نظر خواهند داشت.
علاوه بر این، کابینه بشار اسد نیز با پیشنهاد ایجاد فرصت‌های شغلی بیشتر در بخش خصوصی موافقت کرده است.
وعده‌های دولت سوریه پس از آن داده شد که روز جمعه، به دنبال تظاهرات اعتراضی علیه حکومت بشار اسد و درگیری‌های گسترده میان مخالفان و نیروهای حکومتی، ناظران حقوق بشری در سوریه، از کشته شدن ۳۳ نفر در درعا، ۲۷ تن در حمص و دو نفر در لاذقیه و ادلب خبر دادند.
دولت سوریه نیز اعلام کرده است که در این کشمکش‌ها دستکم هفت نیروی امنیتی به ضرب گلوله کشته شده‌اند.
سوریه از اواسط ماه مارس شاهد اعتراضات ضدحکومتی است و به نوشته خبرگزاری فرانسه، از زمان آغاز ناآرامی‌های تا کنون، حدود ۶۰۰ نفر در شهرهای مختلف سوریه کشته شده‌اند.
در اعتراض به این سرکوب‌ها، ایالات متحده تحریم‌هایی را علیه حکومت سوریه به اجرا گذاشته و ضمن مسدود کردن اموال برادر بشار اسد و چند تن از مقامات ارشد و افراد وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی سوریه، تمامی شهروندان ایالات متحده را از انجام معاملات تجاری با مقامات ارشد دولت سوریه بر حذر داشته است.
اتحادیه اروپا نیز روز جمعه بر سر منع فروش اسلحه و تجهیزاتی که امکان دارد برای سرکوب داخلی مورد استفاده نیروهای سوری قرار بگیرد و همچنین قطع تجارت با دولت سوریه به توافق اولیه رسید. قرار بر این است این موارد طی روزهای آینده به طور رسمی به تصویب برسند.



 

کارگران در نظام تصمیم سازی کشور

قریب یکصد و بیست و پنج سال پیش در اول ماه مه سال ۱۸۸۶ میلادی، پلیس آمریکا تحت فشار سرمایه‌ داران، کارتل ‌ها و تراست ‌های آمریکایی برای در هم شکستن و فرو ریختن مقاومت کارگران در شهر شیکاگو که در اعتراض به شرایط سخت و طاقت فرسای کار در کارخانجات وعدم توجه به پیگیری کافرمایان و دولت دست به اعتصاب زده بودند همگام با چند شهر دیگر، متوسل به زور و خشونت شد؛ که در نتیجه این یورش، جمع زیادی از کارگران کشته و مجروح شده و خیابان ‌های شیکاگو به خون کارگران رنگین شد و این روز سر آغازی برای همبستگی بیشتر میان کارگران جهان شد. از این پس روز اول ماه مه به عنوان روز جهانی کارگر در میان همه کارگران دنیا فارغ از نژاد، مذهب، رنگ، ایدئولوژی و عقاید سیاسی گسترش یافت.
تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران مراسم روز کارگر یا برگزار نمی‌شد و یا گاهاً به صورت تشریفاتی و فرمایشی انجام می‌‌شد؛ اما با استقرار نظام جمهوری اسلامی از سال ۱۳۵۸، یازدهم اردیبهشت که مصادف با اول ماه مه است مراسم روز کارگر و تقدیر از این جامعه عظیم و مولد با افت‌وخیزهایی برگزار می‌شود و این روز جزء تعطیلات رسمی کارگران کشور نیز قرار گرفته است.
بنابراین، پاسداشت روز جهانی کارگر، در جمهوری اسلامی ایران، برخاسته از مبانی اعتقادی و ارزش‌های ملی است؛ چرا که به لحاظ آموزه‌‌های دینی در اسلام برای کارگر ارزش و اعتباری بسیار فراتر از سایر مکاتب و مذاهب در نظر گرفته شده و به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) از منظر اسلامی «حق تعالی مبدأ کارگری است وکارگر است » و پیشینه کهن تاریخ و تمدن ایران نیز گواهی می ‌دهد که ایران از نخستین بنیان ‌گذاران حقوق و بزرگداشت کارگران جهان بوده است.
لذا، ضمن گرامیداشت روز جهانی کارگر و تبریک این روز به تمام کارگران و سنگرنشینان تولید و خدمت، فرصت این روز را مغتنم شمرده و به آسیب شناسی دلائل عدم ارتقاء جایگاه و منزلت واقعی نیروی کار در نظام تصمیم گیری و تصمیم سازی کشور اشاراتی کوتاه خواهد شد:
رویکرد کلی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در چارچوب اسلام و با توجه به تجربیات سایر کشورها برای اداره کشور تدوین شده است، اهمیت و جایگاه ویژه‌‌ای را برای حضور و دخالت اقشار مختلف جامعه در تعیین سرنوشت خود تبیین کرده است. تا جایی که حضرت امام خمینی (ره) در چارچوب همین آموزه‌‌های دینی و بر اساس باور و اعتمادی که ایشان همواره به آراء و نظرات مردم داشته ‌اند، با این جمله تاریخی خود که «میزان، رأی ملت است» این جایگاه رفیع را به رخ حکومت ‌های استبدادی پیشین و همچنین متحجرینی که رأی مردم را فقط زینت تلقی می‌ کردند، کشاندند.
در تفکر و اندیشه دینی وحکومتی بنیانگذار جمهوری اسلامی اثر گذاری آراء مردم تا جایی ارزش و منزلت پیدا می‌ کند که یکی از معماران بزرگ تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آیت ‌الله شهید دکتر بهشتی حتی بر قراری حکومت اسلامی را در چارچوب یک قرار داد اجتماعی و بر اساس آراء مردم اجتناب ‌ناپذیر و پایدار تلقی می ‌نماید.
بنابراین، در چارچوب اندیشه های امام(ره) همه مردم حق تعیین سرنوشت خود را دارند و بر اساس اصول مصرح در قانون اساسی کسی نمی ‌تواند مانعی در برقراری و ایجاد چنین حقی ایجاد نماید.
اما به طور طبیعی حضور بخشی از اقشار جامعه به دلایل گوناگون در اکثر کشور های توسعه ‌یافته و در حال توسعه با توجه به نگرش ‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی پررنگ‌ تر از سایر اقشار جامعه خود نمایی می کند. به طور مثال؛ در ایران جنبش دانشجویی و دانشگاهیان به علت حس آزادی و عدالت‌ خواهی در کنار شجاعت و پاکی رفتاری که دارند همواره نقش تعیین‌ کننده ‌ای در مسیر سه‌ دهه انقلاب اسلامی و همچنین فعالیت های سیاسی و انتخاباتی و به عبارتی دخالت در سرنوشت مُلک ومَلِک داشته ‌اند.
البته در کنار جنبش دانشجویی و روشنفکری، کارگران و کشاورزان هم بالقوه می‌ توانند نقش تأثیر گذار و بسزایی را در راهبرد های اساسی کشور ایفا نمایند. همانطوری که در شکل ‌گیری و پیروزی انقلاب اسلامی هم با وارد شدن کارگران و صنعتگران چرخ‌ های اقتصادی رژیم فلج وبا بستن شیر های نفت توسط کارگران و متخصصین نفتی آخرین میخ را بر تابوت رژیم گذشته کوبیدند.
اما به دلایل گوناگون علیرغم پتانسیل بالقوه ‌ای که نیروی کار با توجه به رویکرد کشور به سمت صنعتی شدن دارد، نتوانسته است متناسب با این ظرفیت و قدرت چانه زنی که می تواند به همراه داشته باشد، در نظام تصمیم‌ سازی و تصمیم‌ گیری کشور حداقل در یک دهه گذشته اثر گذار باشد و نقش موثری را ایفائ کند.و این به دلایل مختلف است ، از جمله :
۱-پایین بودن قدرت چانه زنی
داگلاس نورث یکی از برجسته ‌ترین اقتصاددانان نهاد گرا اعتقاد دارد نهاد ها توسط قدرت ‌های چانه‌ زنی شکل می‌ گیرند. به عبارت دیگر، آنهایی که قدرت چانه ‌زنی از یک سو و از جهت دیگر رفتار جمعی ندارند، نمی‌ توانند از منافع خود به نحو احسن دفاع کنند. متأسفانه به علت خصلت‌ هایی که تقریباً اکثر دولت ‌ها به ویژه در کشور های در حال توسعه دارند، چندان رغبتی به تقویت اتحادیه‌ ها و تشکل های صنفی بویژه کارگری وجود ندارند.
که این مسئله کاملاً در ایران هم اتفاق افتاده است و اغلب دولت‌ ها در دوران مسئولیت های خویش با تشکل‌ های دست ‌آموز توانسته ‌اند در کنار کم‌رنگ دیده شدن منافع کارگران به بسیاری از خواسته های متداول و معقول جامعه کارگری حد اقل بی اعتنا باشند. برای مثال، در دوران اجرای سیاست ‌های تعدیل که یکی از آثار زیانبار آن اخراج گسترده کارگران در قالب به ‌اصطلاح خصوصی ‌سازی بود؛ در تمام دنیا کارگران در مقابل اینگونه سیاست‌ ها واکنش نشان می ‌دهند. تشکلات صنفی کارگری هیچ واکنش معقول و معنی داری را همراه با راه کار های عملی در خصوص به حداقل رساندن اسیب های این نحوه خصوصی سازی از خود نشان نمی دهد.
بنابراین، باید اذعان کرد که در دوران اصلاحات هم علیرغم فرصت‌ های مناسبی که برای تغییر و تحول در قانون کار در چارچوب تطبیق قوانین و مقررات این قانون با مقاوله ‌نامه‌ های بین ‌المللی به منظور شکل‌ گیری اتحادیه‌ های کارگری صنفی جامع و فراگیر ایجاد شده بود هیچ بهره ‌ای حاصل نشد. به ویژه در کنار تعلل وزارت کار و امور اجتماعی وقت بعضی از تشکل ‌های حزبی که سال‌ ها در قالب فعالیت صنفی خود نمایی می‌‌ کردند مانع بزرگی در راه این تغییرات اساسی و کلیدی شدند. عملا فرصتی که در این دوران بوجود امده بود تا کارگران بتوانند نهاد های صنفی خود را بر اساس نرم های سازمان بین المللی کار، سازمان دهند، از بین رفت و در واقع زمینه های رشد و بالندگی نیرو های کار از بین رفت.
همچنین در دولت های نهم و دهم وضعیت تشکل ‌های کارگری و حتی کارفرمایی که بر اساس بنیان‌ های غلطی که در گذشته بنا شده بود به راه خود ادامه داد و فقط بازیگران در چارچوب سیاست‌ های جدید به ایفاء نقش پرداختند، که در مجموع ماحصل این نگرش عدم جامعیت، مقبولیت و مشروعیت تشکل‌ های صنفی و در نتیجه عدم دفاع از منافع قانونی و مشروع جامعه کارگری و کارفرمایی را به دنبال داشته است و تقلیل و تنزل جایگاه شرکای اجتماعی دولت تا جایی پیشرفته است، که با اصلاح موادی از قانون خدمات کشوری عملاً نقش کارگران و کارفرمایان را در شورای عالی تأمین اجتماعی بی ‌خاصیت و بی ‌معنی کردند.
۲-ضعف رفتار های جمعی
آدام اسمیت و داگلاس نورث دو اقتصاددان برجسته در دو عصر متفاوت و با دو رویکرد اقتصادی جدا دیدگاه ‌های مشترکی دارند؛ که گویا برای شرایط امروز گفته شده است. این دو اقتصاددان می‌گویند: سرمایه ‌داران کم هستند ولی دو مشخصه بارز و قوی دارند که همواره عامل موفقیت و پیروزی آنها بوده است: اول این‌ که مکنت و سرمایه دارند و دوم اینکه رفتار جمعی بالا و هنجار بسیار قوی با یکدیگر دارند؛ که غالباً رمز موفقیت آنها است. واکنش بازاریان در چند شهر کشور و تعطیلی بازار در اعتراض به قانون مالیات بر ارزش افزوده و انعطاف‌های دولت و مجلس نمونه بارزی از تأیید سخنان این دو اقتصاددان است. اما جامعه کارگری به ویژه در ایران گرچه به لحاظ کمّی چند ده برابر سرمایه ‌داران است، اما به علت عدم رفتار جمعی و ضعف ساختار های قانون صنفی و مالی همواره در تأمین منافع خود عقب ‌تر از سرمایه‌ داران بوده ‌اند. حال سؤال این است که چه باید کرد تا این نیروی عظیم، مولد و شریف بتوانند در چارچوب مصالح ملی در صحنه ‌های مختلف حضور هدفمند و یکپارچه داشته باشند ؟
۳-توقف در تامین نیاز های اولیه معیشتی
متأسفانه به علت مشکلات معیشتی و درگیر شدن اکثر نیروی کار در به دست آوردن و تأمین حداقل‌ های زندگی مجموعه فعالیت ‌های آنان در کسب و ارتقاء سطح بینش سیاسی و اجتماعی با مشکل مواجه شده است. و در قدم‌ های اولیه نیاز های اولیه زیستی متوقف شده اند. به قول مولوی که می‌ گوید:
« آدمی اول اسیر نان بود/ چون که قوت و نان ستودن جان بود »
متأسفانه این کاستی این خطر را افزایش می‌ دهد که این خیل عظیم در مقاطعی به جای ژرف‌ اندیشی و آینده‌ نگری بیشتر توجه خود را به مسائل احساسی معطوف نماید. لذا بایسته است با بستر سازی لازم به تشکیل سازمان ‌های مدنی و نهاد های مسئول، این قشر عظیم از این حالت انفعال خارج شود.
۴- شکل گیری تشکل های صنفی با معیار های بین المللی
ایران از اولین کشور هایی بوده است که به عضویت سازمان بین ‌المللی کار در آمده است. اما متأسفانه به علت عدم پیوستن به مقاوله ‌نامه‌ های ۷۸ و ۹۸ که در خصوص آزادی ‌های صنفی و سندیکایی است این فرصت برای حضور واقعی و کار آمد نیروی کار در تعیین سرنوشت خود تا حد بسیار زیادی سلب شده است. لذا لازم است دولت با توجه به مسئولیت ‌هایی که در چارچوب قانون اساسی و همچنین تکالیف بین ‌المللی دارد زمینه لازم را برای برگزاری تشکل‌ های کارگری فراگیر و مقبول فراهم سازد که خود این مسئله نخست موجب می ‌شود که نیروی کار تمرین لازم را برای به دست گرفتن سرنوشت خود داشته باشد. دوم آنکه ورود افراد شناسنامه ‌دار مانع از اقدامات افراطی و زیر زمینی می شود و سوم آنکه نیروی کار را آماده‌تر می ‌کند تا بهتر بتواند در چارچوب منافع و مصالح خود در سطوح کلان تصمیم ‌گیری حضور فعال و هدفمند داشته باشند.
۵-استفاده ابزاری از کارگران
متأسفانه باید اذعان داشت به لحاظ پیشینه تاریخی و کارکرد های احزاب موسمی که معمولآً با قدرت ‌ها شکل می‌ گیرند و با از دست دادن قدرت فرو می‌ ریزند در این سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی هرگز احزاب فراگیر و با برنامه‌ و ماندگار وجود نداشته است. که بتواند با تدوین برنامه‌ های خود در حوزه‌ های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مخاطب‌ شناسی و سپس آراء را به سمت اهداف هدایت کند. همچنین باید اذعان داشت در انتخابات مختلف به ویژه انتخابات ریاست جمهوری بیش از آنکه برنامه ‌محور باشد اشخاص محور می ‌شود که با شعار های تند و احساسی اقشار مختلف را به سمت و سوی خود می‌ کشانند و پس از مدتی چون این شعار ها فاقد مبانی علمی و تئوریک بوده است به ضد خود تبدیل می‌ شود. متأسفانه در این وادی جامعه کارگری به دلائل پیشین بر شمرده به علت فقدان امور نهادی لازم بیش از دیگران متضرر می‌ شود.
به‌ هر حال، کارگران در کنار سایر اقشار جامعه می ‌توانند نقش کلیدی و اثر گذار در تمام حوزه ‌هایی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی داشته باشند و زمانی این حضور می‌ تواند معنی ‌دار باشد؛ که این جامعه مسائل و مشکلات خود را آسیب‌ شناسی کند و با مشورت با دانشگاهیان و سایر دلسوزان آن ها اولویت‌ بندی و راه‌ های رسیدن به آن را در چارچوب مصالح ملی ارزیابی کند و با ارتقاء سطح دانش و معرفت خود بتوانند در انتخابات و تعیین سرنوشت میهن اسلامی و خود نقش اثر گذار داشته باشند.





نوه مهندس سحابی:دادستان به هاله سحابی اجازه نداد بر بالین پدر بیمارش حضور یابدجرس: هاله سحابی فرزند مهندس عزت الله سحابی از چهره‌های مبارز در نیم قرن اخیر و رییس شورای فعالان ملی مذهبی است. او که قرآن پژوه و عضو شورای مادران صلح است سال گذشته و زمانی که برای اعتراض به تحلیف محمود احمدی‌نژاد در مجلس شورا در میدان بهارستان حاضر شده بود، توسط نیروهای امنیتی و با ضرب و شتم بازداشت شد و مدتی را در بازداشت به سر برد. وی در شعبهٔ ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی به دو سال حبس تعزیری و پرداخت جریمه نقدی محکوم و این حکم در دادگاه تجدید نظر تایید شد و وی در حال گذراندن محکومیت خود می باشد.
 گفتنی است، پس از تشدید بیماری و بستری شدن عزت الله سحابی و تقاضاهای مکرر خانواده هاله سحابی برای گرفتن ملاقات برای هاله جهت عیادت از پدر، این درخواستها  بدون پاسخ ماند.
دختر هاله سحابی در این خصوص می گوید: "با توجه به حال نامناسب پدر بزرگم ما خیلی اقدام کردیم تا مادرم بتواند پدرش را ملاقات کند اما تاکنون پاسخی به خواسته ما در این زمینه داده نشده است. ظاهرا روز دوشنبه آقای دادستان با مادرم ملاقات کرده و ایشان به مادرم گفته که "حال پدرشان بد است و خانواده برای مرخصی او اقدام کرده اند" اما مادرم شکایت هایی را مطرح کرده و خلاصه حرف هایی نزده که آنها را راضی کند و بهمین خاطرنتایج صحبت هایشان طوری نبود که به مادرم مرخصی بدهند."

متن کامل گفتگوی "جرس" با دختر هاله سحابی در پی می آید:

لطفا در خصوص آخرین وضعیت مادرتان صحبت بفرمایید.

حکمی که در دادگاه تجدید نظر برای ایشان داده شد دو سال حبس است که با توجه به اجرایی شدن حکم الان سه ماه است که مادرم در زندان بسر می برد.

وضعیت جسمانی ایشان چطور است؟

شکر خدا حال جسمانی ایشان خوب است و در کل ناراحتی جسمی خاصی ندارند.

ملاقات حضوری دارید؟

هر هفته ملاقات کابینی داریم بجز هفته اول عید که نتوانستیم ایشان را ببینیم. اما ملاقات حضوری و تلفن نداریم.

وضعیت روحی ایشان در این ملاقات ها چطور است؟

خدا را شکر از نظر روحی بسیار "مقاوم" و "خوب" هستند.

با توجه به بستری بودن مهندس سحابی در بیمارستان، پیگیری هایتان برای مرخصی مادرتان تا بتواند پدرشان را ببیند به نتیجه ای رسیده است؟

با توجه به حال نامناسب پدر بزرگم ما خیلی اقدام کردیم تا مادرم بتواند پدرش را ملاقات کند اما تاکنون پاسخی به خواسته ما در این زمینه داده نشده است.

می توانید در خصوص ملاقات دادستان با مادرتان در زندان بگویید؟

روز دوشنبه آقای دادستان با مادرم ملاقات کرده و ایشان به مادرم گفته که حال پدرشان بد است و خانواده برای مرخصی او اقدام کرده اند اما مادرم شکایت هایی از شرایطی که دارد کرده و حرف هایی نزده که آنها را راضی کند و بهمین خاطرنتایج صحبت هایشان طوری نبود که به مادرم مرخصی بدهند.

الان حال و وضعیت جسمانی مهندس سحابی چطور است؟

بعد از عمل جراحی اولشان، حالشان خیلی بهتر شده بود و قرار بود تا روز سه شنبه در بیمارستان بستری باشند و بعد مرخص شوند. ولی با توجه به شرایط جدید و جراحی جدید باید منتظر ماند.

قطعا جای خالی مادرتان در منزل و دوری او برای همه اعضای خانواده بویژه برای شما که بیست و دو سال همیشه در کنار او بوده اید خیلی سخت است. کمی از دلتنگی ها و فشارها ی زندگی در این دوران برایمان بگویید؟

خوب این شرایط هم برای او که یک مادر است و هم برای ما بسیار سخت است. کلا هاله یک وجود خاصی دارد و همه آنهایی که مادرم را می شناسند تایید می کنند که او یک مهربانی خاصی دارد. قطعا الان هم که در کنار ما نیست جای خالی اش را حس می کنیم و قدرش را بیشتر می دانیم. تا آنجایی هم که شنیدم الان در زندان حضور پر رنگ و مفیدی دارد و اگرچه وجودش از ما دریغ شده اما عده ای دیگر از وجود موثر ایشان بهره می برند. اما در هر حال هم ما و هم مادرم ایمان داریم که قطعا یک خیریتی در این قضیه است و مطمئن هستیم که یک نتیجه و اتفاق خوبی در آخر رخ خواهد داد.

در پایان هر صحبتی د ارید بفرمایید.

صحبت خاصی ندارم فقط مهمترین چیز برای ما که در این مسیر یک آرمان و هدفی داشتیم و داریم این است که "امیدمان" را حفظ کنیم و باور داشته باشیم که همه چیز درست خواهد شد.





مطالبات جنبش کارگری ایران؛ معیشت،منزلت،آزادی
جرس: گروهی از تشکل های کارگری ایران به مناسبت فرارسیدن روز جهانی کارگر از عزم خود برای برپایی تجمع های اعتراضی سخن گفته اند. بحران بی سابقه در اقتصاد ایران به ویژه پس از اجرای قانون حذف یارانه ها در سال گذشته، به تضعیف بیش از پیش موقعیت کارگران منجر شده و تنگناهای اقتصادی و تبعیض های مضاعفی را بر آنها تحمیل کرده است. موج اعتصاب های کارگری طی ماه های اخیر که دامنه آن از صنایع بزرگ تا بنگاه های تولیدی خرد را دربر می گیرد، واکنشی به استمرار این وضع اسفناک است ولی در عین حال بازتاب دهنده بزرگترین رکود اقتصادی ایران نیز هست. رکودی که صاحبان سرمایه را ناتوان از براوردن حداقل مطالبات کارگران کرده است. مقام های حکومتی که حاضر به پذیرش واقعیت نیستند در موضع گیری های حیرت برانگیزی، اعتصاب های کارگری را انکار کرده و طرح خواسته های آنان را ناشی از تحریک دشمن می دانند. آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در تازه ترین اظهارات خود گفته که " دشمن، مبارزه با جمهوری اسلامی را بر روی اقتصاد متمرکز کرده است" . "مجتبی زارعی" معاون وزارت کار و امور اجتماعی هم طی اظهاراتی منکر وجود اعتصاب های کارگری شده و آن را ساخته و پرداخته رسانه ها دانسته است.  

توهین به منزلت کارگران

در بیانیه مشترکی که هفت تشکل صنفی به مناسبت فراررسیدن روز جهانی کارگر منتشر کرده اند گوشه هایی از مصائب کارگران ایرانی مورد اشاره قرار گرفته است. در این بیانیه از افزایش سرسام آور هزینه های زندگی پس از اجرای قانون حذف یارانه ها به شدت انتقاد شده و آمده است که افزایش 9 درصدی دستمزدها در مقابل موج فزاینده گرانی به مثابه اهانت به منزلت انسانی و حق حیات کارگران است. این تشکل ها لیستی شامل 14 بند را نیز به عنوان مجموعه مطالبات خود مطرح کرده اند که مواردی مانند " آزادی بی قید و شرط برپايي تشكل هاي مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض.."،" توقف اجرای طرح قطع یارانه ها و تعیین دستمزدها توسط نماینده های واقعی کارگران بر اساس بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز"، " محو قراردادهاي موقت و سفيد امضاء، و بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری"،" توقف اخراج و بیکار سازی کارگران"، برخوراری از بیمه همگانی و اداره آن توسط نمایندگان منتخب کارگران" را دربرمی گیرد. لیست مطالبات کارگران همچنین شامل مواردی حقوق بشری مانند " لغو کار کودکان" ، لغو مجازات اعدام و آزادی کارگران زندانی" و " لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز علیه زنان" می شود.

جنبش هایی به مانند حلقه های زنجیر

همپوشانی مطالبات خاص کارگری با مطالبات عام حقوق بشری، نشان دهنده قدرت رو به فزونی شبکه های اجتماعی مخالف وضع موجود است.تلاش برای استحکام پیوندها میان گروه های مختلف اجتماعی، از اولویت های جنبش سبز نیز بوده است. "میرحسین موسوی" سال گذشته در آستانه روز کارگر طی سخنانی بر برقراری ارتباط با اقشار مختلف جامعه به ویژه کارگران، کشاورزان و روستاییان و یافتن «راه حل های دیگر» تاکید کرده بود. او گفته بود:" باید دامنه آگاهی را به روستاییان، کشاورزان، صنعتگران، کارگران و معلمان بکشانیم. به آن ها بگوییم؛ این زندگی، شایسته شما نیست. شما حق دارید که یک نماینده بفرستید. شما حق دارید که صنعت مستقل داشته باشید. اقتصاد ملی خوبی داشته باشید. از چنین حقوقی برخوردارید. شما حق دارید، در جامعه صحبت و نظر خودتان را اعلام بکنید و به نظر شما باید اهمیت داده شود" موسوی سپس در پیامی ویدیویی به مناسب روز کارگر با اشاره به وضعیت وخیم اقتصادی ریشه این مشکلات را در بحران های سیاسی مبتلا به کشور دانسته بود. او امسال در حصر خانگی به سر می برد اما شبکه های اجتماعی جنبش همچنان به شکلی مستمر از مطالبات کارگران پشتیبانی می کنند. شورای هماهنگی راه سبز امید که سازماندهی اعتراضها پس از حصر خانگی رهبران جنبش را به عهده دارد در پیامی از خواسته های کارگاران اعلام حمایت کرده است. در این پیام آمده که " کارگران شریف ما با پوست و گوشت خود شرایط وخیم اقتصادی کشور را احساس می کنند و بی پایگی آماری که دولت در مورد بهبود شرایط اقتصاری اعلان می کند قبل از هر قشر و گروه اجتماعی دیگری برایشان قابل درک است." این پیام همچنین با برشمردن مواردی از وعده های دروغین دولت درباره بهبود وضع اقتصادی کشور، از کنشگران جنبش سبز خواسته :" با توجه به مشکلات اقتصادی و خواسته ها و مطالبات کارگران و زحمتکشان و در شرایطی که حاکمیت اجازه طرح هیچگونه انتقادی به این شرایط را بر نمی تابد، در بازتاب مصائب غم انگیزی که هر روز زندگی را بر اقشار مختلف مردم دشوارتر می کند همت گمارند."

دولتی که دروغ می گوید!

چشم انداز تیره و تار پیش روی اقتصاد ایران تمام طبقات جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. گروه های کم درآمد که کارگران نیز بخشی از آن به شمار می روند نسبت به برآوردن نیازهای حداقلی معیشتی نگران هستند. طبقه متوسط جامعه نیز با شیبی تند در حال از دست دادن فرصت ها به واسطه تثبیت رکود اقتصادی است. این در حالی است که بسیاری از صاحبان سرمایه هم با مشاهده بحران عمیق کنونی ترجیح داده اند سرمایه های خود را از بازار کار ایران بیرون بیاورید و در جایی امن تر آن را به کار بیاندازند. صندوق بین المللی پول در گزارشی که اخیرا منتشر کرده است رشد اقتصادی ایران در سال 1390 را نزدیک صفر درصد تخمین زده و در همین حال گفته که ایران در سال جاری شاهد بزرگترین رکود اقتصادی خواهد بود. مقام های دولتی علیرغم گزارشهای نهادهای بین المللی همچنان بر طبل ادعایشان درباره بهبود اوضاع می کوبند. آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی به تازگی در سخنانی به مناسبت روز کارگر با اشاره به نام گذاری اش برای سال جاری به عنوان " سال جهاد اقتصادی " گفته که پایبندی همه «بخشهای دولتی، غیردولتی و مردم» به الزامات سال جهاد اقتصادی، موجب جهش در ایران خواهد شد. محمود احمدی نژاد رییس دولت دهم هم مدعی شده که در سال جاری 2 میلیون و 600 هزار شغل ایجاد خواهد کرد. تحلیلگران با واهی دانستن این ادعا می گویند دولت برای برآورده کردن حتی بخشی از این وعده نیازمند رشد اقتصادی هشت درصدی است که عملا امکان آن صفر است. ناظران همچنین با زیر سوال بردن آمارهای دولتی درباره بیکاری می گویند که نرخ واقعی بیکاری در حال حاضر نزدیک 30 درصد است. وجود نرخ بیکاری 30 درصدی به معنای وجود حداقل ۷.۵ میلیون نفر بیکار در ایران است و این در حالی است که رییس دولت ابتدای سال جاری در سخنانی مدعی وجود 2.5 میلیون بیکار در ایران شده بود. ادعاهای او حالا بیش از هر زمان با واکنش مواجه می شود. "احمد توکلی" عضو منتقد مجلس شورای اسلامی به تازگی در نامه ای سرگشاده ، دولت را به دروغ گویی متهم کرده است. نامه او نخستین مورد از طرح صریح اتهام دروغ گویی به احمدی نژاد توسط چهره های محافظه کار به شمار می رود. توکلی در این نامه ضمن استناد به آمار صندوق بین المللی پول و همچنین رابطه تولید ناخالص داخلی ، میزان بیکاری و آمار گمرگات و افزایش چک‌های برگشتی در کشور، محمود احمدی‌نژاد و دولت دهم را متهم کرده است که آمار خلاف واقع در زمینه بیکاری و نرخ رشد به مردم می‌دهد.
حاصل این اوضاع بحرانی تعطیلی پیاپی بنگاه های تولیدی و صنعتی کشور است که بزرگترین ضربه آن متوجه کارگران می شود. بحران به حدی گسترش یافته که نه فقط بنگاه های کوچک و متوسط بلکه صنایعی چون لاستیک سازی، کارخانجات پتروشیمی و کارخانه های طلاسازی را نیز گرفتار کرده است. اعتصاب های کارگری طی ماه های اخیر در کارخانجاتی مانند مجتمع پتروشیمی تبریز،پلایشگاه آبادان،منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر،نساجی مازندران،شرکت ذوب و فلزات ابهر و شرکت لاستیک سازی کیان تایر شواهدی بر عمق بحران است. پیش بینی می شود که اقتصاد ایران تحت تاثیر انزوای جهانی و بی ثباتی سیاسی داخلی آهنگی تندتر نیز در سراشیب سقوط و رکود پیدا کند. تحقق این پیش بینی راه را برای بروز اعتراضهای وسیع کارگری هموار می کند. اعتراضهایی که در هر حال حاضر هم پتانسیل آن به میزان قابل توجهی در جامعه ایران وجود دارد.




احمدی نژاد: اختلاف بین من و آقاست، بزودی حل می شود
 جرس: پس از حدود دو هفته از قهر رئیس دولت سرانجام شب گذشته احمدی نژاد نمایندگان مجلس را به حضور پذیرفت و از وجود رگه​های انحرافی در برخی بخش​های نظام سخن گفت.
به گزارش خبرآنلاین، در این دیدار که در منزل وی در پاستور انجام شده، محمود احمدی​نژاد تاکید کرده است که مسائل موجود به زودی حل می​شود.
 موسی غضنفرآبادی یکی از نمایندگان شرکت کننده در این جلسه است که در گفت​وگو با خبرنگاران پارلمانی به نقل از احمدی​نژاد گفت: «من در خدمت نظام و انقلاب و خانواده شهدا هستم و بدانید که از  ناحیه احمدی​نژاد کوچکترین خسارتی به نظام وارد نخواهد شد».
 نماینده بم ادامه داد:  احمدی​نژاد اعلام کرد که من این مساله را با انجام یک گفت​وگو حل می​کنم. این موضوعی است که بین من و آقاست و انشاء​الله حل می​شود.
غضنفر آبادی با تایید قهر رئیس دولت اظهار امیدواری کرد که وی بزودی به سرکار بازگردد. قرار است وی امروز به جلسه هیات دولت برود.
نماینده بم درباره احتمال طرح عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس و پاسخ احمدی​نژاد اظهار داشت: وی اعلام کرد که عدم کفایت دلیل می​خواهد. مگر بنده چه کار کرده​ام؟
وی نگفت در نظامی که مبتنی بر استقلال قواست نظر احمدی نژاد در خصوص عدم کفایت سیاسی چه معنایی دارد.
وی افزود: به هر حال استنباط ما از این دیدار این بود که دغدغه​های احمدی نژاد از سر دلسوزی است. آقای احمدی​نژاد معتقد است رگه​های انحرافی در برخی قسمت​های نظام وجود دارد و باید اصلاح شود.
در همین حال ضرغامی که صبح امروز با احمدی نژاد دیدار کرده است به خرسندی دشمنان و سناریوهای خباثت‌آمیز رسانه‌های بیگانه از قهر وی گفت و به نقل از رئیس دولت افزود:  او در سخنان امروز خود در هیأت وزیران تمام نقشه‌های دشمنان اسلام وانقلاب را نقش بر اب خواهد کرد ونشان خواهد داد که دشمنان ملت ایران از درک رابطه پدر وفرزندی رهبری و احمدی نژاد عاجز و ناتوانند و همچون گذشته آب در هاون می‌کوبند.




از سیامک پورزند تا بهمن امویی

قصدداشتم عنوان این نوشته را بگذارم "یک مرگ، یک تولد". مرگ دردناک یک روزنامه نگار و تولد پرمعنای دیگری. عنوان را عوض کردم تاخواننده  از همان آغاز بداند قصه، قصه چشمانیست پرآب، لیک هدف همان است که از یک مرگ بگویم و از یک تولد. مرگ و تولدی گره خورده در بستریک اندیشه: اندیشه حکومت جمهوری اسلامی؛ اندیشه ای که بزرگ ترین دشمن اش، قلم است و آگاهی.
یک مرگ: خبر، مثل همه خبرهاست. کوتاه و دردناک. سیامک پورزند، روزنامه نگارهشتاد و چند ساله، در غربت میهن، دور از فرزند وهمسر، در تنهایی، و زیر تیغ همیشه کشیده گزمه های جمهوری اسلامی، چشم ها ببست و دم آخر برکشید. راحت شد. دیگرآقایان را، دست درازی به وی ممکن نیست. دیگر جلادنمی تواند در نیمه های شب، پیرمرد را از خواب بیدار کند، او را کشان کشان تا سلولی ببرد و بعدسیلی بر صورتش زند که: وکیل می خواهی؟!
"برادر" بازجوی شکنجه گر، دیگر نمی تواند بر تعداد شلاق ها که صفیرکشان و بی رحمانه فرود می آیند بیفزاید که: بنویس.
سیامک دیگر نیست که بنویسد. نه آنچه را که خود می خواست، نه آنچه را که  آقایان می خواستند. سیامک همراه قلمش پر کشید؛ با مرگ، بر جورصیاد غلبه کرد.
یک تولد: این روزهادر دنیای مجازی، جمعی خودرا برای روز اول خرداد، سالروز تولد بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی آماده می کنند. روزنامه نگاری که گزمگان اسلامی درپرونده او هیچ ندارند جز گزارش ها و مصاحبه هایش. نوشته های اقتصادی. و همین یعنی بزرگ ترین جرم در حکومتی که با قلم دشمن است و صاحب قلم را ـ بخوان صاحب اندیشه و کلام راـ تاب نمی آرد؛ که جهل و تاریکی جزخرد و نور، دشمنی ندارد.
بهمن و بهمن ها باید در بند بمانندتا ایران جولانگاه "اراذل و اوباشی" شود که جز تباهی، توشه ای برای میهن ما نداشته و لاجرم نخواهند داشت. بهمن بایدکه همراه قلمش زندانی باشدتا آقایان آزاد.
سیامک پورزند، نسل پیشینی من است و بهمن نسل پسینی. مانیز که نسل میانی بودیم، غربت مان ارزانی شد و قلمی که باید هزاران هزار کیلومتر، خودرا دراز کند تا نوکی بزند به حقیقت، به واقعیت. به کلام دیگر، گردانندگان جرثومه ستم و جاهلیتی به نام جمهوری اسلامی، باید ازگذشته تا حال ما رانابودکنند تا به خیال خود بمانند. به سیامک باید هر تهمت، که روای خودآنان است، بزنند تا بودنش را از نقشه میهن حذف کنند. بهمن راهم  باید درحبس نگاه دارند تامیهن فراموش کند پرسشگری و روشنگری را و مغروق شود در جهل و خشونتی که خاستگاه حکومت هایی از قماش جمهوری اسلامی ست.
پیرمردان مان را باید بکشندبه این جرم که روزگاری نوشته اند؛ با هراندیشه ای. جوان مان را باید دربند نگاهدارند که دیگر ننویسند؛ با هر اندیشه ای. جز این اگر بود جای تعجب داشت؛ که شر درنبرد با خیر، جهل در رویارویی با دانایی، شمشیردر برابر قلم، راه دیگری نمی شناسد.
سیامک پورزند، قدش، بلند بود، صدایش رسا. پیر بود، پشتش اما خمیدگی نمی شناخت. اهل ادب بود، اهل کلام. باز جو باید روی دو انگشت پا بلند می شد تا سیلی اش بر صورت سیامک نشیند. باز جو باید، ادب سیامک به تمسخر می گرفت که بی ادبی خود بپوشاند. او باید سیامک را می کشت تا بماند. بازجو باید انتقام چرکی خود از پاکیزگی سیامک می گرفت که گرفت.
همان کارها که با بهمن هم می کنند: انفرادیش ارزانی می دارند چرا که گفته حداقل حقوق زندانی را مراعات کنید. شلاق و شکنجه اش ارزانی می دارند چرا که به برکشیده ناخلف "آقا" گفته ست این ره که تو می روی به ترکستان است. از دیدار با همسر، محرومش می دارند چرا که او نشستن در بالکن های پرگل و عاشقانه گرفتن دست همسرش را می شناسد؛ آقایان اما نه. آنها بالکن را جدا می نویسند: بال ـ کن. کارشان این است آخر؛ کندن بال ها. کشتن عشق ها.
سیامک در تنهایی رفت؛ بهمن اما هست و باید که بماند. اولی را یاری نکردیم، دومی و دومی ها را تنها نگذاریم. عیسی سحرخیز. احمد زیدآبادی، علی ملیحی، نازنین خسروانی، مسعودباستانی....
از اندوه مرگ سیامک، نیرویی بسازیم برای رهایی بهمن ها، برای آزادی قلم، برای یورش بر دنیای جهل و تاریکی.
از درد آنچه بر سیامک روا داشتند، فریادی برآریم برای مبارک گویی به تولد بهمن و بهمن ها.
از اشگ های فراوان مان برای سیامک، سیلابی بسازیم برای شکستن دیوار سلول بهمن و بهمن ها.
از آنچه برای سیامک باید می گفتیم و نگفتیم، کلامی قدرتمند بسازیم برای رهایی بهمن.
مهرانگیز کار را یاری نکردیم، ژیلا بنی یعقوب را اما از یاد نبریم.
بر شکستن قلم سیامک، سکوت کردیم، شکستن قلم بهمن را تاب نیاوریم.
آقای پورزند!با اجازه شما، من اشگ هایم برای مرد محترمی که هرگزلباس اش چروک نداشت و گره کراوات اش، کج نبود، ذخیره می کنم برای بهمن؛ بهمنی که در زندان از هیچ، عروسک می آفریند تا دستانش، انگشتانش، نوشتن از یادنبرند.
آقای پوزند! ما مرگ شما و تولد بهمن را از یاد نمی بریم. شما را مرگ آزاد کرد، بهمن را ما آزادمی کنیم.   




توهم احمدی نژاد یا؟

پدیدار شدن شکاف بین  رهبری  و رئیس جمهور نشان داد که حلقه یاران دولت احمدی نژاد برنامه ای برای آینده حاکمیت دارند که مورد تایید آقای خامنه ای  وجناح افراطی اصول گرا نیست. علی القاعده قهر احمدی نژاد بزودی تمام می شود  و وی برای جلو بردن برنامه اش به نهاد  ریاست جمهوری بر می گردد. اما وی با توجه به اتفاقات روی داده  وبخصوص مقابله علنی رهبری، برای تداوم برنامه اش نیاز به زمان و باز نگری در روش ها دارد.
 جریان وی می اندیشند که  رقابتی شدن  انتخابات های آینده در غیاب اصلاح طلبان می تواند آنها را به مقصود برساند. احمدی نژاد می پندارد که آراء اعلام شده به شخص وی داده شده است. لذا می تواند دوباره این آراء را به صحنه بیاورد. تا کنون این جریان با تبلیغ پروژه های عمرانی دولت در روستا ها وشهر های کوچک، توزیع کالا در مناطق محروم  جامعه   و تبلیغ گفتمان عدالت، ساده زیستی و مبارزه با فساد و ثروت های باد آورده  توانسته بود بخشی از آراء اقشار فرو دست را به دست آورد. حال تصور می کنند اجرای قانون هدفمند شدن یارانه ها وزن احمدی نژاد در این بخش را افزایش داده است.
اکنون حلقه یاران احمدی نژاد در صدد هستند بخشی از طبقه متوسط را جذب کنند که بیشتر مطالبات فرهنگی دارند و چگونگی نظام سیاسی برایشان مهم نیست و گرایشی به سمت هیچ کدام از جریانات سیاسی  ندارند. آن ها با  ترکیب آراء این عده  با اقشار محروم و روستا نشینان پیروزی خود را در انتخابات آینده تضمین شده می یابند. در راه تداوم قدرت، کسب اکثریت مجلس  برای آنها ارزشی استراتژیک دارد تا قوه مقننه را با قوه مجریه همسو سازند و سپس به صف آرایی در برابر نهاد های انتصابی بپردازند و آنها را مجبور به عقب نشینی و دنباله روی سازند.
اما چالش های جدی در سر راه این برنامه وجود دارد و موفقیت آن در شرایط معمول سیاسی را زیر سئوال می برد.
نخست جنبه متوهمانه آن است که بر مبنای ارزیابی درست و واقع بینانه از  موقعیت قرار ندارد. همانگونه که تصور پیوند استراتژیک رهبری با احمدی نژاد غلط از کار در آمد، فرض های دیگر نیز  ممکن است به چنین سرنوشتی دچار شوند.  توزيع پول، روحانیت ستیزی، نمایش چهره جدید در نظام سیاسی و مخالفت با گذشته نظام، ادبيات عوام پسند، نمایش فساد ستیزی در مناظره  های انتخاباتی، ژست هاى ناسیونالیستی، رویکرد تهاجمی و تحقیر گرایانه در برابر غرب و گرایش پوپولیستی  نقاط قوت این جریان را تشکیل می دهد منتها پایه اصلی و پشتوانه این مزیت ها حمایت نامشروط رهبری بود  که دیگر وجود ندارد. حال  در غیاب حمایت رهبری و نیروهای نظامی و امنیتی تحت هدایت وی، احمدی نژاد می خواهد به کار خود ادامه دهد؟ بدیهی است که بخش مهمی از آراء وی که بخاطر رهبری به وی رای داده بودند، ریزش خواهند کرد. وی برای جبران این ریزش باید به رای هایی  بیندیشد که خارج از سبد آراء پایگاه اجتماعی نظام هستند.
همچنین بخشی از حامیان وی با تصور حضور وی در قدرت در کنار او بوده اند. بررسی سوابق دیگر کارگزاران ارشد نظام جمهوری اسلامی نشان می دهد وقتی دچار مشکل شدند، بخشی از  طرفداران سابق به آنها پشت کردند و به صف مقابل پیوستند. این ریزش در برخی به علت فرصت طلبی سیاسی است و در برخی دیگر، ناشی از دلبستگی انها به کلیت نظام سیاسی است که در نهایت در دو راهی  پیش آمده، بقای نظام سیاسی  را بر  همراهی با فرد ارجح می شمرند. بنابراین محتمل است که برخی از سینه چاکان احمدی نژاد در صورت اصرار وی بر حفظ رابطه با مشایی و اطاعت گریزی از رهبری  از وی کناره بگیرند. اتفاقی که هشدار فاطمه رجبی آغاز آن است و توصیه محمد علی رامین  بخش دیگر آن که که وی را به چشم پوشی در استفاده از حقوق  قانونی  خود  و پیروزی در آزمون ولایت پذیری توصیه کرد، تا بمانند خود آقای خامنه ای  که از بنیان گذار جمهوری اسلامی اطاعت کرد نتیجه خوش  تبعیت محض از ولایت فقیه بچشد. این ها  روشن کننده جدایی طیف دیگری از نزدیکان کنونی وی است. اکثر سایت های گمنام و یا جدید التاسیسی که به حمایت از دولت و شخص احمدی نژاد مشغول هستند در عین حال توجه ویژه ای به رهبری دارند و می خواهند این هر دو را با هم داشته باشند. به عنوان مثال  سایت دولت یار که به دشمنان نظام هشدارمی دهد که هرگز آنان جدایی این نیرو ها از نظام را نخواهند دید، روشن می سازد اگر کار احمدی نژاد به جدایی از رهبری بکشد، کثیری از این نیروها بعید است به حمایت ا ز او ادامه بدهند.
بنابراین در شرایطی که احمدی نژاد در جناح اصول گرایان و نهاد های مهم نظام ریزش زیاد نیرو  پیدا کرده است و هیچیک از گرایش های نظامی، اطلاعاتی، امینتی و روحانی حاضر به حمایت از موضع مستقل وی نشده اند و در این جدال همه جانب رهبری را گرفته اند، او نا گزیر است بسمت مردم حرکت کند و  بن بست یار گیری در درون نظام را با جلب نظر بخش خاکستری، مستقل و ناراضی جامعه بشکند.   همان مسیری که جناح خط امام پس از نا امید شدن کنار امدن با رهبری جدید پیمود  و یا کارگزاران سازندگی در آن قدم گذاشت. البته جنس جریان احمدی نژاد با آنها تفاوت های زیادی دارد ولی جایگیری آن در جغرافیای سیاسی و الزامات جلب نظر مردم  به آنها شبیه است. همچنین در عین حال باید توجه داشت که این امر یک انتخاب نیست بلکه یک اجبار و تحمیل با توحه به سرشت بسته نظام سیاسی و تضاد ساختاری آن با  برون داد عرصه عمومی و مطالبات مردمی است.
اما حرکت احمدی نژاد به این سمت که استارت آن مدتی است زده شده و انتشار روزنامه هفت صبح و فعالیت برخی ا ز روزنامه نگاران اصلاح طلب در  آن  مهر تاییدی بر این ادعا است، گرچه با موانع جدی روبرو است.
بحران اعتماد بزرگترین چالش جریان احمدی نژاد است. آنها در بین مردم  وبخصوص نیروهای تحول خواه بد نام هستند و این مشکل بسادگی قابل حل نیست.  تمایل این   جریان برای آنکه خود را  اصول گرای پیشرو بنامد  ممکن است برخی معدود از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی را جذب بکند اما برای تبدیل به یک جریان کافی نیست و به فعالیت های بیشتری نیاز دارد. برخی از نیروهای  مدافع دموکراسی جریان  احمدی نژاد را یک گروه فاشیستی می دانند که خطر آنها از همه جریانات حکومتی بیشتر است.
از سوی دیگر نا سازگاری بین  مطالبات اقشار محروم و طبقه متوسط نیز کار را برای جذب هر دوی آنها دشوار می سازد. میر حسین موسوی در انتخابات قبلی با همین برنامه وارد شد ولی نهایتا موفق نشد  و منطق انتخابات بر خلاف خواستش او را بسمت نمایندگی طبقه متوسط راند.
بنابراین چشم انداز موفقیت بخشی برای جریان احمدی نژاد وجود ندارد و ممکن است به همان سرعتی که او را بر کشید، از صحنه کنارش بگذارد. وقوع چنین حالتی به معنای گرفتاری وی در پیله توهم خواهد بود که سیاست ورزان در جوامع  بسته و حکومت های خودکامه بسیار مستعد آن هستند. در این حکومت ها چون رشد افراد بر مبنای ارادت سالاری و پشتیبانی راس هرم قدرت  و باز گذاشتن دست مجریان برای اعمال قدرت هست، کارگزاران تا زمانی که بر مسند هستند گمان می کنند قدرت اعمالی وابسته به شخص آنها هست اما وقتی متوجه موقعیت شکننده خود می شوند که دست پشتیبان قدرت از پشت آنها برداشته می شود و  وزن واقعی آنان آشکار می شود. جمهوری اسلامی کلکسیونی از این افراد را دارد که در زمان تصدی مسئولیت خود را قدر قدرت می دانستند ولی پس از افول آنچنان وضعیت نابسامانی  پیدا کردند  حتی نتوانستند جلوی تحقیر ها و فرجام ناگوار خود  را بگیرند. صادق خلخالی، علی فلاحیان، سعید امامی و هاشمی رفسنجانی نمونه هایی از این افراد هستند. 
همچنین رهبران و افرادی که به تصادف در موقعیت های مهمی قرار می گیرند، بسهولت دچار وهم می شوند که گویی دست غیبی و ماورایی آنها را  بر این سمت گذاشته است و رسالتی تاریخی بر دوش آنها قرار داد.  تفسیر خاص آخر الزمانی و مهدویت موعود گرای حلقه یاران احمدی نژاد بستر مساعدی است که آنها را تقدیر گرا می کند  و با نا دیده گرفتن واقعیت ها  و  تنگناها آنها را دلخوش می سازد که در پیچ آخر تاریخ هستند و برودی بشارت ظهور همه موانع را از پیش روی آنان بر می دارد. احمدی نژاد زمانی زندگی در نظام ولایت فقیه را  تمرین زندگی در جامعه مهدوی می دانست حال ممکن است وی به این نتیجه رسیده باشد که این امادگی بدست امده است و با توجه به ظهور قریبا الوقع امام زمان دیگر نیازی به ولایت فقیه نیست!
نحوه رشد و ارتقاء آقای خامنه ای که کاملا بر اساس تصادف صورت گرفت  و شخصیت پردازی  کاذبی که از او در حال حاضر صورت می گیرد، می تواند  احمدی نژاد را تشویق کند که تا بدون توجه به واقعیت و صرفا با استفاده از تبلیغات انتظارات زیادی از خود و توانایی هایش داشته باشد. جوامعی که در آنها شایسته سالاری وجود ندارد و در فرایند اجتماعی شدن ساز کار هایی برای چارچوب بخشیدن و سامان دادن  به رشد و ارتقاء تعبیه نشده است، همیشه در معرض این آفت هستند که افراد چیزی را  مطالبه کنند که اصلا استحقاق آن را ندارند.
بدین ترتیب با بررسی همه جوانب موجود  ودر نظر گرفتن واقعیت ها تا کنون، در شرایط متعارف امکان پیروزی آقای خامنه ای بیشتر است. البته این پیروزی  هزینه های زیادی برای نظام به  همراه خواهد داشت.
مگر آنکه احمدی نژاد دست به کار های غیر متعارف چون افشا کردن اطلاعات محرمانه در خصوص انتخابات جنجالی 88  و سوابق مقامات نظام در وزارت اطلاعات، موضع گیری علنی بر علیه رهبری، مخالفت با ولایت مطلقه فقیه، به خیابان کشاندن طرفداران خود و... دست بزند که عمل به آنها در حکم انتحار سیاسی است و نتیجه اش به نفع جنبش سبز و نیروهای تحول خواه خواهد بود.
 البته ائتلاف نا نوشته وی با جنبش سبز و مخالفان ولایت مطلقه فقیه بشرط آنکه از صراحت و شفافیت برخوردار شود می تواند در طی  فرایندی تدریجی نتیجه متفاوتی را  در این کارزار رقم بزند. همراهی دولت با مطالبات سیاسی و فرهنگی  نیروهای خواهان تغییر، موازنه قوا را به ضرر رهبری  ونیروهای مدافع اقتدار گرایی سیاسی تغییر می دهد. اگر چه وقوع این  گزینه  از بخت زیادی برخوردار نیست و با توجه به واقعیت ها موانع زیادی پیش روی آن وجود دارد   اما بالقوه توان تاثیر گزاری زیادی برای تغییر دارد.
به هر حال در جامعه پیش بینی ناپذیر ایران، می توان انتظار  هر  اتفاق شگقت انگیزی را داشت  همانگونه که سوابق جریانات سیاسی در ایران نشان می دهد فعالان سیاسی می توانند تغییرات زیادی بکنند و موقعیت شان در اردو گاه های سیاسی جابجا شود. 




نامه ای به پدرم

پدر عزیزم، سیامک پورزند، در تهران، در انزوای دردناکی که رژیم کنونی ایران به او تحمیل کرده بود، قلب گرانبهایش از تپیدن باز ایستاد.
کابوست زمانی به واقعیت تبدیل می شود که با دوستت در کافه ای در خیابان اوترخت نشسته ای و از نوشیدنی ات لذت می بری. تلفنت زنگ می زند؛ برمی داری، صدای هق هق و فریاد خواهرت را می شنوی: "بالأخره بابا آزاد شد. دیگه تو دستشون نیست. رفت، عزیزم، رفت." شیون می کشی، گریه می کنی، دنیا دور سرت می چرخد. دوستت با ناباوری نگاهت می کند. کشور زیبای هلند ناگهان برایت جهنّم می شود. می میری. چشمانت را می بندی، سرت را در دستانت می گیری، و آرزو می کنی که بمیری. ولی زنده می مانی؛ زیرا به "میراث" او تبدیل می شوی. ناگهان قدرت می گیری؛ چشمانت را باز می کنی، با شهامت به جهان اطرافت نگاه می کنی، و تصمیم می گیری که هرگز نگذاری او بمیرد. به هق هق می افتی و می لرزی. ذهنت در هم می ریزد. سال ها تبدیل به ثانیه ای می شوند و زندگی با او همچون فیلم آشفته ای در برابر چشمانت رژه می رود. همه چیز این گونه تمام می شود: در یک بعدازظهر آفتابی کشدار، در اوترخت.
درونم لبریز از نفرت، خشم، و حس انتقامی کشنده است. ولی می دانم که انتقام نخواهم جست. در خون ما نیست که با آن ها همان کنیم که با ما و خانواده هامان کردند. یا شاید حس انتقام جویی ام را نفی می کنم که بر بی دفاعی ام سرپوش بگذارم. تنها می توانستم شاهد عذاب کشیدنش باشم. راستش حتّا این حق را هم به من نداده بودند که شاهد عذاب کشیدنش باشم. باید عذاب کشیدنش را تجسّم می کردم. این تنها حقّ من در نظام الله بود. ای الله... اگر به همان اندازه که ظالم نشانت می دهند ظالم بودی...
حتّا نمی دانم مرده اش امشب کجا افتاده است. در منطقه ای جنگلی در هلند نشسته ام؛ دلم می خواهد به ایران برگردم که دستکم جسد شکننده اش را در آغوش بکشم؛ و خانواده و دوستانم رفتن به ایران را برایم قدغن می کنند. می گویند این فرصت را نخواهم داشت که جسدش را ببینم. به نظر می رسد در آغوش کشیدن مرده ی پدرت هم خلاف موازنین اسلام انقلابی است.
و زمین بدین گونه به چرخش ادامه می دهد. این اولین شبی خواهد بود که بدون اندیشیدن به وضع او به خواب می روم. ای کاش بی خوابی ام به چشمان او جان می بخشید. اما او رفته است. برای همیشه رفته است. سه سال پیش بیست ساعت از صدایش را روی تلفنم ضبط کردم. داستان کودکی و جوانی اش را برایم می گفت. دکمه ی پخش را می زنم تا کلمات و صدایش روح مغشوشم را تسلّی دهد؛ تا دوباره مرا بخواباند؛ همان طور که سال های سال هر شب مرا با لالایی اش می خواباند.
پدرم، دوستت دارم. تو هرگز نخواهی مرد. تو بخشی از وجود من هستی. بالأخره توانستند تو را به کشتن دهند. اما من میراث تو را در این جهان زنده نگه خواهم داشت. این مهمترین عهدی است که در زندگی ام بسته ام. تو زنده خواهی ماند. عهد می کنم. برای نهایت زنده خواهی ماند.
جلوی اشکم را نمی توانم بگیرم. ولی می دانم که امشب به سویم پرواز خواهی کرد تا صورتم را با دستان نامرئی ات پاک کنی؛ درست مثل پنج سال پیش، که جمهوری اسلامی اجازه داد برای  ده روز به دیدنت بیایم. یادت هست که همان شب اول چگونه سرم را بر زانوانت گذاشتم، معادل تمام سال هایی که تو در دست آن ها و در زندان های سرّی آن ها گذراندی اشک ریختم، و تو تمام شب نوازشم کردی؟ هم تو می دانستی و هم من، که این آخرین دیدار ماست. ولی وانمود می کردیم که همه چیز عوض خواهد شد. هرگز چیزی عوض نشد. ولی حالا عوض می شود؛ حالا به سوی من پرواز می کنی.
هرگز فراموش نخواهم کرد که با تو چه کردند. هرگز فراموش نخواهم کرد که چگونه با دستان کثیفشان شکنجه ات دادند. این یک عهد است. اجازه نخواهم داد که جهان فراموش کند.




پایان زندگی یک روزنامه نگار

سیامک پورزند خودکشی کرد

سیامک پورزند، روزنامه نگار باسابقه ایرانی روز جمعه خود را از ساختمان شش طبقه در تهران به پایین پرت کرده و به زندگی خود پایان داد.
این روزنامه نگار که از سال 1380 تا لحظه مرگ ، زندگی عادی نداشت در حسرت دیدار خانواده و فرزندان خود با زندگی وداع گفت.
سیامک پورزند سالها اسیر دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی بود؛ او را بعد از مدت ها  به علت وخامت وضعیت جسمی به خانه ای فرستادند و بعد از مدتی باز دستگیرش کردند. در سه سال گذشته دیگر چنان وضعیت جسمی و روحی وی به هم ریخته بود که دیگر کاری نداشتند و فقط هر از گاه با تلفن یادآورش می شدند که حرفی نزد که بازگردانده شود. برای او چیزی نمانده بود جز آن که در تلفنی که می دانست کنترل و شنود می شود مدام از خانواده خود می خواست به ایران نیایند و وی را فراموش کنند. اما همسرش مهرانگیز کار و دخترانش از هیچ کاری برای گرفتن مجوز خروج او از کشور خودداری نکردند. اما متصدی بی رحم پرونده اش در وزارت اطلاعات چنین اجازه ای را به منزله افشای همه شکنجه ها می دانست و رضایت نداد.
آقای پورزند در سال 80 بازداشت و براساس گزارش های سازمان عفو بین الملل زیر شکنجه و فشار ناچار شد در مقابل دوربین صدا و سیما علیه خود اعتراف کند. او چند هزار برگ به اجبار و با شکنجه درباره همه نام آشنایان فرهنگ و سیاست ایران نوشت و سرانجام به یازده سال حبس تعزیری محکوم شد
لیلی پورزند، دختر این روزنامه نگار پیش از این به "روز" گفته بود: واژه خانه برای ما مفهومی جز زندان ندارد و نمی دانیم  پدرم بر مبنای چه حکمی در خارج از زندان به سر می برد چون دادگاه تجدید نظر حکم 11 سال زندان را برای ایشان تایید کرده و اکنون که 8 سال از این حکم سپری شده است، طبق قوانین جمهوری اسلامی می بایست اگر شامل عفوهای عمومی نمی شود، شامل عفو خصوصی شود. چون بر مبنای قوانین جمهوری اسلامی وقتی سن فرد زندانی زیاد است و از سویی رفتار مناسبی در زندان از خود نشان داده و دو سوم حکم اش را هم گذرانده از سوی رهبر مورد عفو قرار بگیرد. پدر من سال گذشته چندین بار تقاضای عفو کرد، اما هیچ جوابی به او نداداند".
لیلی  اکنون و با گذشت یک سال اعلام کرده است که پدرش در اعتراض به وضعیت خود به زندگی خود خاتمه داده است.
لیلی پورزند به رادیو فردا گفته است: این مرگ، مرگی بود اعتراضی و در کمال قدرت و اراده؛ ایشان تصمیم گرفت به این زندگی پایان بدهد و از طبقه ششم بالکن منزل کوچک مسکونی خودش دیروز ساعت دو بعد از ظهر خودش را به پائین پرت کرد.
دختر سیامک پورزند افزوده است: دیگر لازم نیست جسمش اسیر داشتن پاسپورت یا نداشتن پاسپورت باشد برای کوچکترین حق بشر که دیدار خانواده‌ خویش است. روحش آزاد است و ما زندگی او را جشن می‌گیریم.
سیامک پورزند که متولد 1310 بود. لیلی، فرزند او به "روز" گفته است که "پدرم در 72 سالگی در خیابان ناپدید شد و یک سال و نیم در شکنجه گاهها و زندان های مخفی رژیم، تحت شکنجه های جسمی و روحی شدید بود. تا امروز توانسته ایم سه مورد از بازداشتگاههایی راکه پدرم در آنها زندانی بوده از طریق زندانیانی که آزاد شده اند، شناسایی کنیم اما هنوز موفق به شناسایی  دو بازداشتگاه دیگر که به صورت منازل شخصی و ویلایی بوده، نشده ایم".
به گفته خانم پورزند، نتیجه شکنجه های جسمی و روحی پدرش، فیلم اعترافاتی بود که همگان شاهد پخش آن بودند.
آقای پورزند، همسر مهرانگیز کار، حقوقدان سرشناس ایرانی است و خانم کار و فرزندانش بارها در نامه هایی سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی همچنین محمود احمدی نژاد خواهان اجازه خروج آقای پورزند از ایران برای مداوا و همچنین دیدار با خانواده خود شدند اما تمام درخواست های این خانواده بی پاسخ ماند.
لیلی پورزند ، دختر این روزنامه نگار سال گذشته پس از مرخص شدن پدرش از بیمارستان به "روز" گفته بود که "پدرش از پذیرش و ملاقات دوستان و آشنایان هم امتناع می کند و این نشان دهنده این است که دست رد به زندگی می زند و دست از زندگی شسته است".
او با بیان اینکه آقای پورزند، دست رد به همه چیز می زند، می افزاید: "تنها امیدی که ممکن است پدرم را برای چند صباحی به زندگی امیدوار کند اجازه خروج از کشور و دیدار با خانواده اش است؛ پدر من با این وضعیت هیچ خطری برای جمهوری اسلامی ندارد که اجازه خروج به او نمی دهند".
لیلی پورزند همچنین به "روز" گفته بود که "چه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و چه در 4 سال گذشته ما بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ارگان ها و افراد مختلف نامه نوشته و خواسته ایم حتی به صورت لفظی به ما امان نامه بدهند تا پیش پدرمان برویم و از او پرستاری کنیم. حتی مادرم شخصا به محمود احمدی نژاد نامه نوشت و این درخواست را کرد اما تاکنون هیچ جوابی به ما نداده اند؛ برگشتن هر یک از ما به ایران هم مصادف با رفتن به ناکجا آباد است و خانواده ما واقعا توان ضربه ای دیگر را ندارد. مادرم زندان رفت و دچار سرطان شد،  پدرم را هم به این وضع دچار کرده اند".
او در عین حال تصریح کرده بود که "پدرم سالهاست که فعالیت های معمول اجتماعی خویش را کنار گذاشته و همه درها را به روی خود بسته است به این خاطر که بتواند صدای فرزندانش را بشنود و در کنارهمسر و فرزندانش باشد اما دستگاههای قضایی و امنیتی تاکنون چنین اجازه ای نداده اند. ما حاضریم هر شرطی راکه می گویند بپذیریم تا پدرمان را تحویل بگیریم".
سیامک پورزند، فعالیت های خود را در روزنامه‌نگاری در سال ۱۳۳۱ با کار در روزنامه باختر امروز به مدیریت حسین فاطمی آغاز کرده بود.




هشدار مجلس و مقامات، جنگ سایت ها و روزنامه ها

هواداران دولت: احمدی نژاد تحصن کرده و در حصرست

پس از گذشت دوازده روز  از قهر محمود احمدی‌نژاد،  و بی اعتنائی رهبر جمهوری اسلامی به آن و بالاگرفتن  اختلافات بر سر عزل حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، هشدارهائی آغاز شده که به تعبیر یکی از روزنامه های مستقل  تازه جناح راست به یاد عزل بنی صدر افتاده است. ورود  مقامات و رسانه‌های داخلی پس از چند روز سکوت، و موضع‌گیری رییس و نمایندگان مجلس  نشانه ورود درگیری‌ها به مرحله جدیدی است. 
جناح راست به دفاع از موضع آیت‌الله خامنه‌ای حملات گسترده‌ای را علیه آن‌چه که "جریان انحرافی" می‌نامند، آغاز کرده‌اند. خبر از استعفای چند مقام دولتی و تهیه نامه ای از سوی استانداران و فرمانداران می رسد که وضعیت را نگران کننده خوانده اند. در همین زمان از جناح دولت و به ویژه رحیم مشائی که هدف اصلی حملات است کمتر صدائی بلند است در حالی که روزنامه ها گفته جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران را نقل کرده اند که "رییس‌جمهور واقعی ایران رحیم‌مشایی است و نه احمدی‌نژاد".
 دو روز پس از انتشار خبری درباره دیدار روسای دو مجلس شورا و خبرگان با رییس دولت که می توانست به معنای دلجوئی از وی تلقی شود  ایت‌الله مهدوی کنی، رییس مجلس خبرگان، اعلام کرد که وی دیداری با محمود احمدی‌نژاد درباره اتفاقات اخیر نداشته است.

اختلافات را علنی نکنید
 گزارش اصلی روزنامه های یکشنبه صبح تهران این است که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری‌اسلامی برای چندمین بار در ده روز گذشته طی سخنانی با اعضای شورای عالی استان ها خواستار آن شد که مسوولان اختلافات میان خود را علنی نکنند. 
وی  بار دیگر هر گونه "ناهماهنگی و رقابت منفی" را برای كشور "بسیار مضر" توصیف کرد و تأکید کرد که "وقتی بین ما فضای چالش و درگیری به وجود می‌آید"، از هر اقدامی كه موجب "پایكوبی و جنجال دشمنان" می‌شود، و دوستان را نیز ناراحت می‌كند، باید پرهیز کرد.

گرچه در این سخنان اشاره مستقیمی به اختلاف نظر رهبر ایران و احمدی‌نژاد نشده است، در یک هفته گذشته حامیان آیت‌الله خامنه‌ای عدم تبعیت احمدی‌نژاد از وی را زمینه‌ساز  سواستفاده دشمنان خوانده‌اند.
رهبر جمهوری اسلامی شنبه گذشته، سوم اردیبهشت‌ماه، در جمع گروهی از مردم شیراز، گفته بود که بنای دخالت در کارهای دولت را ندارد، اما در ماجرای وزارت اطلاعات غفلت از مصلحتی بزرگ موجب دخالت وی شده بود. وی همچنین تأکید کرده بود که نباید گذاشت "اختلاف و شکاف به وجود آید و آنچه دشمن می‌خواهد، روی دهد". آیت‌الله خامنه‌ای روز یکشنبه نیز در جمع فرماندهان انتظامی تأکید کرد که "اگر هم اختلاف نظری است، نبايد جلوی مردم اخم کرد و بهانه به دست رسانه‌های بيگانه داد".

در حصر یا خانه نشین
نصیحت های رهبر در حالی تکرارمی شود  که یک وبلاگ‌نویس جناح راست به شرح دیدار خود با احمدی‌نژاد پس از آغاز اختلافات پرداخته است. وی به نقل از احمدی‌نزاد اعلام کرده است که در قضایای پیش آمده کوتاه نمی‌آید و دست به افشاگری خواهد زد.
مجتبی ناوندی روزنامه‌گار اصول‌گرایی است که در وبلاگ خود "روزگاری نو" نوشته که احمدی‌نژاد در این دیدار گفته است: "بنده کوتاه نخواهم آمد، چون بحث احمدی‌نژاد نیست".
ناوندی اضافه کرده که قصد انتشار سخنان احمدی‌نژاد را نداشته، اما تلاش‌ جریان اقتدارگرا برای نشان دادن این مساله که احمدی‌نژاد در مقابل علی خامنه‌ای ایستاده است٬ باعث شده که وی پس از استخاره این سخنان را منتشر کند.
اوی به نقل از احمدی‌نژاد نوشته که وی "خاکریز خامنه‌ای" است و کسانی "هدفشان این است که خاکریز را بزنند و بعد از ریختن خاکریز، به سراغ حضرت آقا بروند".
به نوشته ناوندی٬ احمدی‌نژاد در این جلسه از لایه‌های دست چندم آقای پشت صحنه سخن گفته و اعلام کرده است "کم‌کم چهره واقعی این افراد برای مردم روشن" خواهد کرد.
این روزنامه‌نگار هچنین نوشته است: "این بار ظاهرا روز گفتن ناگفته‌های احمدی‌نژاد فرارسیده است و دکتر تصمیم دارد در یک برنامه زنده تلویزیونی اسنادی درباره توطئه‌ها و مفاسد گذشته و همچنین برنامه‌های آینده این گروه، ارائه دهد که انشاالله رسانه ملی هم همکاری خواهد کرد".
اشاره این روزنامه‌نگار به قصد احمدی‌نژاد برای حضور در صدا وسیما است. گرچه برخی نزدیکان احمدی‌نژاد خبر از آن داده بودند که وی قصد حضور در تلویزیون و صحبت با مردم را دارد، اما خبرهای بعدی حکایت از برخی پیش‌شرط‌ها برای حضور احمدی‌نژاد در تلویزیون را داشت. روزنامه هفت صبح - نزدیک به اسفندیار رحیم‌مشایی - همراه شد. این روزنامه  نوشت حضور احمدی‌نژاد در صدا و سیما مشروط به آن است که برنامه وی زنده باشد و در صورتی که قرار باشد برنامه ضبط شود، وی از حضور در صدا و سیما اجتناب خواهد ورزید. در ادامه این خبر آمد یک منبع آگاه در نهاد ریاست‌جمهوری گفته مسایلی درباره پخش زنده این گفت‌وگو به وجود آمده است.
 وبلاگ "احمدی‌نژاد در محاصره" نیز با انتشار مطلبی نوشته  که احمدی‌نژاد تصمیم گرفته است به هر قیمتی که شده مقابل جبهه تحمیل‌گران بایستد. این وبلاگ نوشته که احمدی‌نژاد در اعتراض به تحمیل حیدر مصلحی به خانه رفته و خانه نشین شده و در اعتراض به تحمیل‌گران، تحصن کرده است٬ مصلحی باید استعفا دهد. نویسندگان این وبلاگ اضافه کرده‌اند که: "احمدی‌نژاد را خدا رئیس جمهور کرد. حصر احمدی‌نژاد را بشکنیم".
 روز گذشته سایت آئین‌نیوز - که پس از فیلتر شدن سایت محرمانه‌نیوز و با تیمی مشابه آغاز به کار کرد - در مطلبی اعلام کرد که  احمدی‌نژاد روز‌های آینده تصمیمات قاطع و دشمن شکنی اتخاذ خواهد کرد که نتیجه آن به زیر کشیده شدن "صدر مناصب اعطایی الهی" خواهد بود.
این سایت نوشته که "بدون شک طی روزهای آینده با تصمیمات قاطع و دشمن شکن رئیس جمهور ایمان جوانان و ملت به شمشیر مولا؛ محمود احمدی‌نژاد صد‌ها برابر خواهد شد. با این اقدامات جریان نفاق بدون شک رسوا خواهند شد و مرجعیت و اعتبار خود نزد ملت را از دست خواهند داد و برای همیشه به کنج انزوا و ذلت فرو خواهند غلطید".
این سایت نوشته است: "خشم توفنده حزب‌الله متراکم شده است و در یک نصرت معجزه گونه الهی به زودی با روشن شدن حقایق، به سوی کسانی نشانه خواهد رفت که با تدبیر و حیله این سناریو را طراحی کرده‌اند."
این سایت وابسته به تیم احمدی‌نژاد افزوده که اقدامات روز‌های آینده رئیس دولت دهم "مقدمات نهایی آن وعده موعود را به احسن وجه فراهم خواهد [کرد] و این نقطه آغاز حرکت جهانی ملت ایران در آخرین فتنه آخرالزمانی خواهد بود".
اما تنها چند ساعت پس از انتشار این مطلب، این ‌سایت که گفته می شود کار تیم حامی رحیم‌مشایی است فیلتر شد. 

مجلس به دنبال حذف جریان انحرافی
با گذشت حدود ده روز از آغاز اختلافات، نمایندگان مجلس، خواستار آن شده‌اند که برای بررسی اختلافات میان آیت الله خامنه ای و محمود احمدی‌نژاد جلسه‌ای غیرعلنی تکشیل شود. محمدمهدی صادق، نماینده آستانه‌اشرفیه،  شهری کوچک در شمال ایران و در استان گیلان، با اشاره به اختلاف میان محمود احمدی‌نژاد و رهبر جمهوری اسلامی اظهار داشت که این بحث "به همه جا حتی روستاها، شهرها و مباحثات خانگی نیز كشیده شده و همه از ما سوال می‌كنند كه چرا مجلس به این مساله مهم نمی‌پردازد". وی همچنی با اشاره به مذاکرات پشت گرده‌ای که تاکنون رد این زیمنه صورت گرفته است ادامه داد: "ما انتظار داریم این موضوع در جلسه غیرعلنی مورد بررسی قرار گیرد. آیا فكر نمی‌كنید هر چه بیشتر سكوت شود فضا برای جریانات متعدد هم باز می‌شود؟ مگر مذاكرات متعددی صورت نگرفته، آیا اثری داشته است".
سخنان این نماینده مجالس در حالی بیان شد که برخی از نمایندگان در صحن علنی مجلس با سردادن شعار "مرک بر ضد ولایت فقیه" خواستار برخورد با "جریان انحرافی" شدند. 
از سوی دیگر عباس‌علی نورا، نماینده زابل، اعلام کرد که جریان انحرافی در تلاش است "با ابزار زور دست به اقدامات نابخردانه‌ای زده و درصدد تشویش اذهان عمومی است". وی اما توضیحی درباره اقدامات احتمالی این‌چنینی نداده است. 
اعتراضات نمایندگان مجلس اما با واکنش علی لاریجانی روبه‌رو شد. وی با اعلام این نکته که "طرح این مباحث نیز ایجاد مساله می​کند"، ادامه داد: "چرا بحث را تبدیل به مساله و معضل می​کنید؟"
سخنان لاریجانی در حالی بیان شده است که مجلس در روزهای گذشته تحرکات زیادی از خود در این زمینه نشان داده است. پیش از این سایت پارلمان‌نیوز در خبری اعلام کرده بود که ۱۲ نماینده مجلس خواستار آن شده اند که استیضاح احمدی‌نژاد در دستور کار قرار بگیرد؛ این خبر اما پس از مدتی تبدیل به بحث طرح سئوال از احمدی‌نژاد شد. به دنبال انتشار این اخبار، محمد جواد ابطحی، نماينده خمينی شهر به خبرآن‌لاین گفته بود: "استيضاح منتفی است اما آقای مطهری قصد سوال از رييس جمهور را دارد و تاکنون ۵۲ امضاء هم جمع آوری کرده است". این در حالی است که وب‌سایت نهال‌نیوز اعلام کرده است که علی مطهری تاکنون موفق شده است حدود ۱۰۰ امضا برای طرح سئوال از احمدی‌نژاد در مجلس جمع‌آوری کند. این سایت اقدام علی مطهری و دیگر نمایندگان را "ننگین" توصیف کرده که با اعتراض برخی از "روحانیون و بزرگان مجلس" نیز مواجه شده است.
در همین حال رسانه‌های خبری آورده اند که روز گذشته فراکسیون اصول‌گرایان جلسه‌ای غیرعلنی برای بررسی "حوادث اخیر" تشکیل داده است. هنوز از جزییات این جلسه خبری منتشر نشده است. حسن سبحانی‌نیا، عضو هیات رییسه مجلس، نیز گفته است که امروز مجلس جلسه‌ای غیرعلنی درباره "حوادث اخیر" خواهد داشت. 
هفته گذشته هم  خبری منتشر کرد که بر مبنای آن بیش از ۱۰۰ نماینده مجلس نامه‌ای خطاب به احمدی‌نژاد نوشته‌اند. خبرگزاری فارس این نامه را "مهم" ارزیابی کرده و از آن با عنوان"توضیه‌نامه یا آگاهی‌نامه" نام برده است. گفته می‌شود این نامه که در آن توصیه‌هایی به احمدی‌نژاد "درباره قانون اساسی، وظایف اساسی ریاست جمهوری و همچنین اطاعت از رهبری و دین مبین اسلام"آمده است، قرار است در صحن علنی مجلس قرائت شود. فارس اضافه کرده: "در این نامه همچنین راجع به مسائل حاشیه‌ای اخیر توصیه هایی شده است و قرار است که این نامه ابتدا به رئیس جمهور داده شود و در صورتی که به آن عمل نشد، وکلای ملت آن را از تریبون مجلس قرائت خواهند کرد. این نامه همچنین خطاب به احمدی‌نژاد آورده‌ ‌است که شما بر اساس قانون اساسی سوگند یاد کرده‌اید که به مردم خدمت کنید و در کنار رهبر معظم انقلاب باشید؛ البته اشاره به حمایت‌های رهبری از دولت نیز نکته دیگر این نامه است". با این حال فارس پس از چند ساعت  این خبر را از خروجی خود حذف کرد.
برخی سایت‌های نزدیک به احمدی‌نژاد نیز پیش از این خبر از دیدارهای نمایندگان مجلس با احمدی‌نژاد داده بودند. خبرگزاری برنا -ـ وابسته به سازمان ملی جوانان -به نقل از یکی از نمایندگان اصول‌گرای مجلس اعلام کرده بود که احمدی نژاد در دیدار با برخی نمایندگان مجلس درباره توطئه‌ علیه خود سخن گفته است. به گفته این نماینده مجلس و به نقل از احمدی‌نژاد آیت‌الله خامنه‌ای نیز در جریان این توطئه‌ها قرار دارد. وی به نقل از احمدی‌نژاد گفته بود: "در این چند وقت اخیر رفتارها و موضع‌گیری‌هایی توسط مجلس و بعضی از نمایندگان صورت گرفته است. همچنین توطئه هایی علیه من وجود دارد که توسط برخی در این چند وقت اخیر انجام شده است".

پیش بینی هاشمی
در حالی که در این میان سکوتی در اردوی هواداران هاشمی رفسنجانی و مجمع تشخیص مصحلت نظام برپاست بخشی از یک مصاحبه هاشمی که چند ماه قبل صورت گرفته در وبلاگ ها و ئی میل های جمعی می چرخد.
در این مصاحبه، که خرداد ماه سال 89 صورت گرفته هاشمی رفسنجانی ؛ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به  ماهنامه مدیریت ارتباطات در خرداد ماه ۸۹ با اشاره به اینکه تاکنون از نوشتن نامه ای پشیمان نشده است تاکید کرد :متأسفانه در مناظره، آقای احمدی‌نژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده می‌‌کردند انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند.
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است :

 آقای هاشمی، در جایی از این گفت‌وگو به قدرت خطبه‌های نماز جمعه اشاره کردید. قدرت نامه به عنوان یک ابزار ارتباطی نیز همین‌قدر زیاد بوده است. شما در تاریخ انقلاب نامه‌نگاری‌های زیادی انجام داده‌اید.   در این یک‌ ساله گذشته، چقدر درباره نامه حضرت‌عالی به رهبری صحبت شد! چقدر در موردش نقد شد! تحلیل شد! شما به عنوان یک مدیر ارشد، قدرت نامه را چگونه می‌بینید؟
-  هر کدام یک خاصیت دارند. آدم گاهی یک مقاله می‌نویسد که مخاطب مشخص ندارد، اما آن مقاله تأثیرات خاص خودش را دارد. گاهی به یک شخص نامه می‌نویسد، نامه خصوصی می‌نویسد، سرگشاده نیست و محدود به خودش است. گاهی نامه سرگشاده می‌نویسد که در حکم مقاله است ولی چون مخاطب مشخصی دارد، حواشی آن باعث می‌شود که آثار دیگری نیز داشته‌ باشد؛ گاهی مثبت و گاهی منفی. نمی‌توانیم یک حکم کلی صادر کنیم. اطلاع‌رسانی از این نوع مثل نامه نوشتن‌ها، کنفرانس‌ها، سخنرانی‌ها، پیغام‌ها و... جنبه‌های مثبت و منفی دارند و آنجا که در جهت اصلاح از این ابزارها استفاده شود، خوب هستند و کم و زیاد تأثیر دارند.

تا الان نامه‌ای نوشته‌اید که از نوشتن آن پشیمان شده باشید؟
 
- نه. 

انگیزه شما از نگارش آن نامه سرگشاده به مقام معظم رهبری چه بود؟ چه چیزی شما را مجبور به انتشار آن نامه کرده بود؟
- دیدم کار بسیار زشتی انجام شد. همه می‌‌دانستند که نسبت به دیگر نامزدها بی‌طرف هستم کاری نداشتم که مردم به چه کسی رأی می‌‌دهند. ولی همه می‌‌دانستند که روحیه کاری من با این شیوه اداره جامعه سازگار نیست. متأسفانه در مناظره، آقای احمدی‌نژاد حرفهایی را زده بود که غیرواقعی بود. تأسف بیشتر از این بود که همان حرفهای دروغ را پایه تبلیغات خویش قرار دادند و در اجتماعات از آنها سوءاستفاده می‌‌کردند.
انتظار من و همه دلسوزان واقعی نظام این بود که رهبری عکس‌العمل نشان دهند. چون من تنها نبودم. در آن مناظره شما نوعی ستیز با روحانیت را مشاهده کردید که به بهانه مخالفت با اشخاص همه دستاوردهای انقلاب را حراج گذاشت و این‌گونه القا کرد که روحانیت در اداره جامعه کارایی ندارد. در سالگرد رحلت امام در مرقد به ایشان گفتم حرفهای ناقص گفته‌اند. ترجیح می دهم خودشان اصلاح کنند وگرنه ناچارم توضیح بدهم. چند روز هم صبر کردم و جوابی ندیدم. پس از آن نامه‌ای تهیه کردم. چون می‌‌بایست جواب آن حرفها داده می‌‌شد. می‌‌گویند چرا قبل از انتخابات نامه را دادم. این سؤال دیگر سفسطه است چون مگر ایشان هدفی غیر از انتخابات در طرح آن مباحث خلاف واقع داشت؟
نامه را تهیه کردم و در آخرین فرصت قبل از انتخابات که عصر سه شنبه بود، برای رهبری فرستادم. چون اگر سه شنبه می‌‌دادم، روزنامه‌ها چهارشنبه می‌‌نوشتند و اگر چهارشنبه می‌‌دادم، پنج‌شنبه کسی حق نداشت بنویسد. چون فرصت تبلیغات تمام می‌شد. می‌‌خواستم جواب آن حرفها را بدهم. در کنار آن کارها، در رفت و آمد و اخبار مؤثق شور و اشتیاق مردم را می‌‌دیدم. از برنامه‌های محافل مجریان انتخابات هم خبر داشتم.
به هر حال در همان فرصت باقی‌مانده برای رهبری معظم فرستادم و متأسفانه در آن فاصله ۲ ساعته باقی مانده نامه را به ایشان نداده بودند. چون جوابی به من نرسیده بود. در آخرین لحظاتی که می‌‌خواستم خدمت ایشان بروم، منتشر کردم.
وقتی رفتم، ایشان گفتند: داشتم نامه شما را از روی کامپیوتر می‌‌خواندم. یعنی پس از اینکه پخش شده بود هم، هنوز متن اصلی را به ایشان نداده بودند.
پرسیدم از نظر شما چگونه بود؟ گفتند: از لحاظ محتوا هیچ ملاحظه‌ای ندارم و فقط یک نکته دارم که آقای احمدی‌نژاد شخص شما را به فساد متهم نکرد و درباره بچه‌های شما گفت. گفتم: فضا به‌گونه‌ای بود که اگرچه از من اسم نبرد، اما همه چیز متوجه من شد.
ایشان گفتند: واقعاً هیچ ملاحظه‌ای روی نامه ندارم. ولی اگر جای شما بودم، بعد از انتخابات منتشر می‌‌کردم. گفتم: خواست خدا بودکه شما تا قبل از انتشار نبینید، چون اگر می‌‌خواندید و به من می‌‌گفتید، منتشر نمی‌کردم و این مناسب نبود. چون اگر بعد از انتخابات منتشر می‌‌کردم دو حالت داشت: اگر آقای احمدی‌نژاد شکست بخورد که درست نیست با ایشان درگیر شوم. چون اخلاقاً کار درستی نیست. اگر هم پیروز شود که اصلاً درست نیست با منتخب مردم درگیر شوم و جشن انتخابات را در کام مردم تلخ کنم.
ولی الان حق من است که جواب بدهم و دادم. ایشان هم در مقابل این منطق من اعتراض نکرد.

ولی به نظر می‌‌رسد این نامه روابط شما را با ایشان دچار تغییرات کرده است.
- نه، ایشان صراحتاً گفتند که هیچ ملاحظه‌ای درباره محتوای نامه ندارم. حتی در همان جلسه گفتند: به حق از من انتظار دارید که جواب بدهم. صلاح ندیدم که پیش از انتخابات جواب بدهم، چون روی حضور مردم تأثیر می‌‌گذارد. ولی بعد از انتخابات جواب می‌‌دهم. حتی گفتند که به آقای احمدی‌نژاد هم گفتم که حرفهای ناحقی زدید و جواب شما را می‌‌دهم.
واقعاً هیچ وقت ایشان به خاطر نامه از من گله نکردند. چون روابط ما به‌گونه‌ای است که اگر گله هم داشته باشند، می‌‌گویند. الحمدلله همکاری ۶۰ ساله ما به‌گونه‌ای است که با هم رودربایستی نداریم.

ولی هنوز هم شاهدیم که می‌‌خواهند به بهانه آن نامه شما را مقابل رهبری قرار دهند.
- اینها در سیاست طبیعی است. گروهی که وارد بازی‌های سیاسی می‌‌شوند، از این حرفها زیاد می‌‌زنند، ولی همیشه واقعیت‌ها خود را بر احتمالات سیاسی تحمیل می‌‌کند و دیر یا زود همه چیز مشخص می‌‌شود.