طوفان اعتراضات کارگران ایرانی در آستانه روز جهانی کارگر
فرشید آذرنیوش-دانشجونیوز: در آستانه یک مه-روز جهانی کارگر- برخی از شهرهای صنعتی ایران میزبان تجمعات اعتراضی و اعتصابات گسترده کارگران بوده است.
بر اساس گزارش های قبلی وبسایت دانشجونیوز و همچنین اخبار منتشر شده از شهرهای مهم ایران، بسیاری از کارگران کارخانه ها از جمله، کیان تایر، مجتمع پتروشیمی بندر امام، کارخانه کاغذسازی پارس خوزستان، ایران خودرو تهران، پتروشیمی تبریز، ذوب آهن اصفهان، اروند، بوعلی سینا، تندگویان خوزستان، امیرکبیر، شیمیایی رازی، منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر، شركت مخابراتي راه دور شیراز، شرکت ذوب و فلزات ابهر، شركت ناز نخ و هفت تپه نیشکر قزوين، نساجی مازندران در ماهها و هفته های گذشته نسبت به سیاست های اقتصادی اعمال شده دولت در این کارخانه ها معترض شده و به اعتصاب های چند روزه پرداخته اند.
موضوع لغو واسطههای پیمانکاری و ایجاد قراردادهای مستقیم با کارفرمای اصلی در ماههای اخیر از جمله خواستههای کارگران در ایران بوده است.
اما دلايل عمده اعتصابها نارضايتی کارگران از ناچيز بودن دستمزدها، فقدان امنيت شغلی و عدم اعتماد به دولت است. برخی از تحلیلها روند نزولی سطح زندگی و دستمزد کارگران و عدم اعتماد آنها به آینده را نتیجه عدم شفافیت دولت در اقتصاد دانسته اند.
غلامرضا خادمی زاده، رئيس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری، سال گذشته گفته بود که ۴۳ درصد کارگران در ايران، زير خط فقر زندگی می کنند.
شماری از تشکل های کارگری با توجه به گرانی روز افزون و نيز پيامدهای ناشی از حذف يارانه ها خواستار افزايش حداقل دستمزد کارگران به گونه ای شده اند که هزينه های يک زندگی شرافتمندانه را برای آنان تامين کند.
با توجه به اینکه در هفته های اخیر، شورای عالی کار بر اساس نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی، سطح حداقل دستمزد ماهانه کارگران برای سال ۹۰ را ۲۷ هزار تومان افزایش داده بود، در واکنش به این موضوع سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار بیانیهای از افزایش ۳۰ هزار تومانی حداقل دستمزد ماهانه کارگران انتقاد کرده و آن ر غیرمنطقی دانسته است.
این تشکل کارگری در بیانیه خود آورده بود که تصمیم شورای عالی کار، توجيه كننده تورم و فقر موجود نيست و حداقل دستمزد كارگران بايد به گونهای باشد كه زندگی يک خانواده چهار نفره را تامين كند.
در این بیانیه با اشاره به اینکه افزایش ۳۰ هزار تومانی حداقل دستمزد کارگران بر اساس نظرات كارفرمایان و دولت تعيين شده، آمده است: با عدم حضور تشكلهای مستقل كارگری و نمايندگان واقعی كارگران در شورای عالی كار، تنها کارگران متضرر خواهند شد.
فتح الله بيات، رئيس اتحاديه کارگران قراردادی و پيمانی، نيز گفته بود که ۸۵ درصد از خانوارهای شهری ايران زير خط فقر مطلق زندگی می کنند.
در همين حال، بحث تعيين حداقل دستمزد ماهانه کارگران در حالی مطرح شده است که به گفته فتح الله بيات، رئيس اتحاديه کارگران قراردادی و پيمانی، بيش از ۸۰ درصد از هفت ميليون و ۵۰۰ هزار کارگر ايرانی، قراردادی هستند.
به عبارت ديگر، اين گروه بزرگ از کارگران حتی از حداقل دستمزد ماهانه ۳۰۳ هزار تومانی برخوردار نيستند.
بر اساس گزارش های منابع خبری از ایران، شهرهای تبریز، تهران، قائمشهر، اراک، آبادان، کرمانشاه، رشت، اهواز، اصفهان، ابهر، مازندران، شیراز و قزوین از جمله شهرهایی بوده اند که میزبان بیشترین تجمعات کارگران در هفته های اخیر بوده اند.اما همچنان رسانههای دولتی از پوشش دادن اخبار اعتراضات و اعتصابات کارگری امتناع می ورزد.
مجتمع پتروشیمی بندر امام و کاغذ سازی پارس خوزستان
بر اساس گزارش منابع حقوق بشری در ایران،اعتصابات گسترده کارگران مجتمع پتروشیمی "بندر امام" و کارخانه کاغذسازی "پارس" روز شنبه ۲۰ فروردین با حضور بیش از دو هزار نفر از کارگران برگزار شده بود.
کارگران کارخانه پارس خوزستان در اعتراض به اخراج ۶۰ نفر از کارگران دارای قرارداد موقت این کارخانه دست از کار کشیده بودند و همچنین تجمعات اعتراضی کارگران مجتمع پتروشیمی "بندر امام" در مقابل ساختمان مرکزی مجتمع پتروشیمی نسبت به اجرا نشدن مصوبه دولت مبنی بر انعقاد قرارداد مستقیم با کارگران برگزار شده بود.
بنا به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، ۲۹ فروردین ماه کارگران مجتمع پتروشیمی بندر امام در دهمین روز اعتصاب خود در مقابل دفتر مرکزی شرکت دست به تجمع گسترده زده بودند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز با انتشار اطلاعیه ای از اعتصاب کارگران ماهشهر حمایت کرده و خواستار تحقق فوری این کارگران شده است.
گفتنی است در بهمن ماه سال گذشته نیز در اثر سانحه آتشسوزی در پتروشیمی بندر امام یک نفر کشته و ۱۱ نفر مصدوم شدند.
این حادثه در حالی رخ داد که واحد در دوره انجام تعمیرات اساسی قرار داشت.
بر اساس اعلام خبرگزاری های داخلی، ابعاد آتشسوزی گستره نبود اما به دلیل تجمع نیروی انسانی در هنگام بروز حادثه منجر به کشته شدن یک نفر و مصدومیت ۱۱ نفر دیگر شد.
کارخانه کیان تایر
کارگران کارخانه کیان تایر نیز در روزهای دهم اسفند و همچنین ۲۲ اسفند دست به تحصن زده و گروهی از آنان نیز همراه خانواده هایشان، مقابل کارخانه در حاشیه آزادراه آیت الله سعیدی تهران متحصن شده بودند.
اعتراضات کارگران کارخانه کیان تایر از مدتی پیش آغاز شده همچنان ادامه داشته است.
در روزهای ۱۰ اسفند و همچنین ۲۲ اسفند صدها تن از کارگران کارخانه کیان تایر (لاستيک البرز تهران)دست به تحصن زده بودند و گروهی از آنان نیز همراه خانواده هایشان نیز بوده اند.
کارگران کیان تایر که ماههاست حقوق خود را دریافت نکرده اند روز دهم اسفند با در دست داشتن پلاکاردهایی در حاشیه آزادراه آیت الله سعیدی نشسته بودند و نیروهای یگان ویژه نیز در نزدیکی این تحصن حضور داشتند.
این کارگران روز ۱۰ اسفند ماه ۸۹ همزمان با تجمع های حامیان جنبش سبز در اعتراض به بازداشت یا حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، به علت جمعیت زیاد متحصنان نیروهای پلیس و یگان ویژه از حمله به متحصنان و درگیری با آنها خودداری کردند و تنها با محاصره کامل متحصنان از پیوستن مردم به آنها جلوگیری می کردند.
بر پایه گزارش وبسایت هرانا، شعارهایی چون “مرگ بر ستمگر”، “یا حجت ابن الحسن، ریشه ظلم رو بکن” و “مرگ بر دروغگو” از جمله شعارهای کارگران معترض کیان تایر بوده آنها با حضور در حاشیه بزرگراه آیت الله سعیدی در منطقه چهاردانگه (جنوب غرب تهران) از رانندگان خودروهای عبوری درخواست می کردند که با به صدا در آوردن بوق اتومبیل های خود با آنها همراهی کنند، که به گفته شاهدان، بسیاری از رانندگان به این درخواست عمل می کردند.
کارگران کیان تایر در ادامه سلسله اعتراضات خود به عدم تحقق وعده های کارفرما از صبح 22 اسفند ماه و در زیر باران شدید در مقابل نهاد رسیدگی به شکایتهای مردمی ریاست جمهوری دست به تجمع اعتراضی زدند در این تجمع که بیش از 900 نفر از کارگران کیان تایر در آن شرکت داشتند کارگران با سر دادن شعارهایی خواهان رسیدگی به خواستهای خود شدند.
بنا بر این گزارش از همان ساعت اولیه تجمع کارگران در مقابل نهاد ریاست جمهوری تعدادی از مسئولین این نهاد و نماینده های وزارت صنایع در میان کارگران حاضر شدند و با دادن وعده و عید از آنان خواستند به تجمع خود پایان دهند اما کارگران همه این وعده وعیدها را با شعار "وعده وعید نمیخواهیم ما حقمون میخواهیم" پاسخ می دادند و خواهان رسیدگی فوری به خواستهای خود شده اند. به دنبال این شعارها از سوی کارگران مسئولین نهاد دریاست جمهوری از نماینده های کارگران دعوت به مذاکره کردند و نماینده ها به داخل این نهاد رفتند اما کارگران بطور مرتب اقدام به دادن شعار میکردند
مجتمع پتروشيمی تبريز
کارگران مجتمع پتروشیمی تبریز نیز در روزهای انتهایی سال گذشته میزبان تجمعات و اعتراضات نزدیک به ۲۰۰۰ نفر از کارگران بوده است.
آنگونه که خبرگزاری دولتی ایرنا گزارش داده بود، از روز پنجشنبه دوازدهم اسفند، حدود ۱۸۰۰ کارگر پيمانکار مجتمع پتروشيمی تبريز به قراردادی نشدن خود از سوی مديران اين مجتمع دست به اعتراض زده بودند
کارگران مجتمع پتروشيمی تبريز همچنين خواستار افزايش دستمزد متناسب با رشد تورم و افزايش قيمت کالاها و خدمات و برخورداری از امکانات رفاهی و بيمه بوده اند.
منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر
در ادامه اعتراضات کارگری در استان خوزستان، روز پنجشنبه ١٨ فروردین ماه،صدها تن از کارکنان حراست طرحهای ساختمانی منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر، در محل فرمانداری این شهرستان با در دست داشتن پلاکاردهایی از جمله «ما را اخراج نکنید»، دست به تجمع و تحصن زده بودند.
این تجمع آرام و مسالمت آمیز کارگران با دخالت مامورین دولتی به خشونت کشیده شد تا جایی که استاندار خوزستان، رییس منطقه ویژه اقتصادی، فرماندار، رییس اداره اطلاعات، امام جمعه و فرمانده نیروی انتظامی ماهشهر به محل مراجعه نموده و برای پیگیری مشکلات کارگران به متحصنین قول مساعد داده اند.
دو شرکت ساختمانی در آبادان
روز دوشنبه، ۱۴ فروردین نیز دهها کارگر اخراجی دو شرکت ساختمانی در آبادان جهت بازگشت به کار در مقابل درب پالایشگاه این شهر تجمع کرده بودند که یورش عوامل حراست و نیروی انتظامی به تجمع کنندگان را در پی داشت
این تجمع در پی آن صورت گرفته که مسئولان پالایشگاه آبادان اخیرا در راستای تعدیل نیرو اقدام به تصفیه حساب با برخی کارگران کرده بود.
گفتنی است کارگران فضای سبز، کارگران قسمت تعمیرات و خدمات و هم چنین برخی از رانندگان که با شرکتهای پیمانی در پالایشگاه آبادان کار میکنند، بین سه تا شش ماه حقوق خود را دریافت نکردهاند و علیرغم وعدههای وزارت نفت و مقامات مسئول، هنوز حقوق این کارگران پرداخت نشده است.
شرکت مخابرات راه دور شیراز
بيش از ۱۰۰ نفر از کارگران شرکت مخابراتی راه دور ايران در شيراز روز دوشنبه ۲۹ فروردین ماه در اعتراض به عدم اجرای مصوبات دولت برای مکم ۱۵ ميليارد تومانی به اين واحد صنعتی و پرداخت نشدن ۲۰ ماه حقوق خود راهپيمايی کردند.
آنگونه که خبرگزاری دولتی ایسنا گزارش داده بود، اين کارگران در حد فاصل ساختمان استانداری فارس تا سازمان صنايع و معادن اين استان راهپيمايی کردند.
راهپيمايان با شعار «زندگی، معيشت حق مسلم ماست» ، «مصوبات دولت اجرا بايد گردد» و «۲۰ ماه حقوق کارگر پرداخت بايد گردد» خواستار تسريع در اجرای مصوبات دولت و پرداخت مطالبات معوقات کارگران شدند.
به گزارش ايسنا، شرکت مخابراتی راه دور ايران از ۲۰ ماه قبل تاکنون و پس از واگذاری به بخش خصوصی به دليل مشکلات مالی دچار بحران شده است.
نساجی مازندران
جمع كثيری از كارگران نساجی مازندران طی دو روز متوالی درمقابل نساجی طبرستان تجمع کرده بودند.
در اين تجمع اعتراضآميز كه با حضور عده كثيری از كارگران انجام گرفته بود بازنشستگان كارخانه گونیبافی نيز حضور داشتند.
تعدادی از اين بازنشستگان اظهار داشتند: عليرغم وعدههای مديران سابق گونیبافی اين عده با پرداخت حق بيمه خود كه بايد از طريق كارفرما اقدام ميشد از جيب خود وزن و بچههایمان پرداخت نموديم به اميد اينكه كارفرما به تعهد خود عمل نمايد ولی تاكنون نسبت به سنوات گذشته ما هيچگونه اقدامی انجام نگرفته است.
اين كارگران میافزايند در شرايط كنونی نيز كارفرمای جديد زير بار نمیرود و اعتقاد براين دارد كه سنوات اين عده مربوط به كسانيست كه كارخانه را واگذار نمودهاند.
اين بازنشستگان میگويند يكی از شرايط واگذاری اين كارخانه به سرمايهگذار جديد پرداخت ديون كارگران اين كارخانه میباشد كه بايد كارفرمای جديد نسبت به پرداخت اين ديون اقدام نمايد.
کشته و زخمی شدن بیش از ۲۰ تن از کارگران در اثر آتش سوزی و وقوع اعتراضات گسترده کارگران
در پی حادثه آتش سوزی پنجم بهمنماه سال گذشته در کارخانه ايرانخودرو، هشت نفر از کارگران کشته و ۱۳ تن نیز زخمی شده بودند که این امر موجب اعتراضات وسیع کارگران این کارخانه شده بود.
جمعی از کارگران ايران خودرو بيانيهای منتشر کردند و در آن مسئولان اين واقعه را مديريت و روابط عمومی منابع انسانی و حراست کارخانه ايرانخودرو دانستند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه خواهان تشکيل گروهی برای تحقيق از اين واقعه شد و «عدم ايمنی کار و حذف بازرسی کار» را از جمله دلايل اين حادثه دانست.
سنديکای کارگران فلزکار و مکانيک، اتحاديه جامعه پيشکسوتان کارگری و اتحاديه آزاد کارگران ايران جانباختن عدهای از کارگران شيفت شب ايرانخودرو را پس از اضافهکاری اجباری، تسليت گفته و با آنان ابراز همدردی کرده بود.
شرکت ذوب و فلزات ابهر
کارگران شرکت ذوب و فلزات ابهر نیز که ۱۶ ماه است حقوقی دریافت نکرده اند، در چند روز گذشته در اعتراض به این امر در مقابل فرمانداری ابهر دست به تجمع زده اند.
بر اساس آنچه روزنامه اعتدال منتشر ساخته بود، ۲۰۰ نفر از کارگران این شرکت در تجمعی، در مقابل فرمانداری ابهر بر پرداخت ۱۶ ماه حقوق و ۲ عیدی عقب افتاده خود اصرار کردند.
یکی از کارگران معترض در این باره گفت: از حدود ۷ ماه پیش با مراجعه فرمانداری، استانداری زنجان، دادگاه و دفتر نماینده مردم ابهر و خرمدره خواسته خود را مطرح کرده ایم اما تا امروز جواب قانع کننده ای دریافت نکرده ایم.
در پی این تجمع، نمایندگان کارگران به همراه نمایندگان دادگستری و معاون فرماندار ابهر تشکیل جلسه دادند و مقرر شد این موضوع از طریق دادگستری استان پیگیری شود.
شركت "ناز نخ قزوين"
صدها تن از كاركنان شركت "ناز نخ قزوين" نیز با تجمع در مقابل مجلس طی دو روز متوالی نسبت به عدم دريافت حقوق خود اعتراض كردند
به گزارش خبرگزاری فارس، نزدیک به نیروهای امنیتی حکومت ایران، تعدادي از كاركنان شركت ريسندگي و بافندگي "ناز نخ" قزوين صبح (دوشنبه ۲۹ فروردین) با تجمع در مقابل مجلس از قوه مقننه و مجريه خواستند كه حقوقشان را از شركت "ناز نخ " قزوين مطالبه كنند.
يكي از تجمع كنندگان در اين باره گفت كه ما چهارده ماه است هيچ حقوقي از شركت "ناز نخ قزوين" دريافت نكردهايم و تمام شكايتهاي ما به اداره بيمه بي نتيجه مانده است.
بر اساس گزارشی که مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران منتشر ساخته بود، در سال ۱۳۸۹، ۳۳۳۹۲۱۸ نقض موردي حقوق كارگران در ايران، توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران به ثبت رسيد و بر اساس اين آمار به ترتيب استان هاي تهران، خوزستان، كردستان و قزوين بيشترين آمار نقض حقوق كارگران را به خود اختصاص داده اند.
در ذیل برخی از احکام قضایی صادر شده برای کارگران ایرانی آمده است:
آزاد منيرنيا، فعال كارگري در كامياران به زندان محكوم شد: دادگاه تجديد نظر استان كردستان حكم زندان يك فعال كارگري در كامياران به نام "آزاد منيرنيا" را تاييد نمود.
شش ماه زندان براي رضا رخشان به دليل فعاليت سنديكايي: شعبه 13 دادگاه تجديد نظر اهواز رضا رخشان، رئيس هيأت مديره سنديكاي نيشكر هفت تپه، را به اتهام نشر اكاذيب به 6 ماه زندان محكوم كرد.
محكوميت همايون جابري از اعضاي سنديكاي شركت واحد به سه سال حبس تعليقي: در آستانه ي 1 مه روز جهاني كارگر همايون جابري، يكي از اعضاي سنديكاي شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه، از سوي شعبه 14 دادگاه انقلاب به رياست قاضي تقوي به 1 سال حبس تعزيري به مدت 3 سال تعليق محكوم شد.
دو سال زندان براي خسرو بوكاني، از فعالين كارگري: خسرو بوكاني، فعال كارگري و عضو هيات اجرايي كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري به دوسال زندان محكوم شد.
دادگاه تجديد نظر حكم كاوه گل محمدي را تاييد كرد: حكم چهار ماه حبس تعزيري كاوه گل محمدي، از فعالين كارگري در كامياران، از سوي دادگاه تجديد نظر استان كردستان تاييد شده است.
منصور اسانلو به دادگاه انقلاب كرج رفت: منصور اسانلو، رئيس زنداني سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوس راني تهران و حومه، به شعبه شش دادگاه كرج احضار شده است.
۴۰ ضربه شلاق و 7 سال حبس براي پژمان رحيمي، فعال كارگري: پژمان رحيمي، فعال كارگري خوزستاني از سوي دادگاه عمومي اهواز به يك سال حبس و 40 ضربه شلاق محكوم شد.
محكوميت منصور اسانلو به يك سال حبس ديگر: منصور اسانلو كه در غياب وكيل با اتهامي تازه محاكمه شده بود مجددا به يك سال حبس محكوم شد كه اجراي آن از پايان محكوميت فعليش آغاز مي شود.
منصور اسانلو با اتهام جديدي محاكمه شد: منصور اسانلو رئيس هيئت مديره سنديكاي شركت اتوبوسراني تهران و حومه در شعبه 1 دادگاه انقلاب كرج مورد محاكمه قرار گرفت.
محاكمه ي مجدد صديق كريمي و فواد كيخسروي دو تن از فعالين كارگري: روز چهارشنبه 31 شهريورماه، صديق
كريمي عضو هيئت مديره و فواد كيخسروي از اعضاي فعال اتحاديه آزاد كارگران ايران براي بار دوم از سوي شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج مورد محاكمه قرار گرفت.
بهنام ابراهيم زاده، فعال كارگري به 20 سال زندان محكوم شد: اتحاديه آزاد كارگران ايران اعلام كرد كه بهنام ابراهيم زاده، فعال كارگري و مدافع حقوق كودكان، از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب به اتهام هاي امنيتي به بيست سال زندان محكوم شده است.
محكوميت بهزاد عربگل، كارگر ساختماني، به 6 سال حبس تعزيري: بهزاد عربگل از بازداشت شدگان مربوط به عاشوراي سال گذشته، از سوي قاضي صلواتي در شعبه 15 دادگاه انقلاب به 6 سال حبس تعزيري در مرحله بدوي محكوم شد.
صدور حكم زندان براي يك فعال كارگري در كامياران: يك فعال كارگري اهل كامياران به نام افشين نديمي توسط دادگاه انفلاب اسلامي سنندج به زندان محكوم شد.
اخبار مرتبط در وبسایت دانشجونیوز:
خانه آزادی بیان، روز چهارشنبه ۲۰ آوریل (۳۱ فروردین)، نامزدهای عضویت در هیئت دبیران این خانه را برای اعضایی که تاکنون به عضویت درآمده اند ارسال می کند.
خانه آزادی بیان که نهادی ثبت شده و رسمی در نروژ در زمینه آزادی بیان است، با مشخص شدن اعضای هیئت دبیران، فعالیت علنی خود را از ۱۵ اردیبهشت آغاز خواهد کرد.پرتو نوری علا، نیلوفر بیضایی، منصور کوشان، فرج سرکوهی، اسفندیار منفردزاده، علی نگهبان، شهلا بهاردوست، حسین نوش آذر، عباس شکری، سیامک قهرمان، علیرضا مجلسی و مرتضی عبدالعلیان نامزدهای نهایی عضویت در هیئت دبیران خانه آزادی بیان هستند.
منصور کوشان، موسس خانه آزادی بیان، به بی بی سی فارسی گفت: "تاکنون حدود ۱۲۰ نفر از هنرمندان، اهالی قلم و کارشناسان فرهنگی به عضویت خانه آزادی بیان در آمده اند که دست کم، یک چهارم این افراد ساکن ایران اند. این اعضا تا ۱۵ اردیبهشت فرصت دارند هفت نفر را به عنوان اعضای هیئت دبیران انتخاب کنند."
به گفته آقای کوشان، بر عهده هیئت دبیران خواهد بود که متن منشور خانه آزادی بیان را به همهپرسی بگذارد، اساسنامه آن را تدوین کند و ویژگیهای لازم برای عضو پیوسته، وابسته و باز، چگونگی فعالیت، برگزاری جشنوارهها، سمینارها، کنفرانسها و تولیدهایش را مشخص کند.
منصور کوشان گفت که خانه آزادی بیان نخستین نهادی است متشکل از ایرانیان داخل و خارج ایران که مستقلا درباره آزادی بیان فعالیت خواهد کرد و "برخلاف بسیاری از نهادهای مشابه، نهادی است که همه اهالی فرهنگ و هنر - و نه فقط اهالی یک رشته هنری خاص - می توانند در آن عضویت و فعالیت داشته باشند."
ویرایش نهایی پیشنویس منشور خانه آزادی بیان برای عضویت "کسانی که در یکی از شیوههای فرهنگی فعال هستند و اثرهایی تولید کردهاند"، پانزدهم فروردین ۱۳۹۰ منتشر شد.
بر اساس متن پیش نویس منشور خانه آزادی بیان، این خانه "نهادی است آزاد و مستقل و غیرانتفاعی" که با باور به "بیانیهی جهانی حقوق بشر" (دی ۱۳۲۷)، متن ۱۳۴ نویسنده (مهر ۱۳۷۳) و منشور کانون نویسندگان ایران (شهریور ۱۳۷۵) فعالیت خود را می کند.
منشور خانه آزادی بیان
در متن پیش نویس منشور خانه آزادی بیان آمده است که فعالیت این خانه بر اساس ۹ اصل از جمله اصلهای زیر آغاز می شود:"هر شخص حقیقی و هر نهاد حقوقی در بیان حاصل اندیشه، تخیل و احساس خویش در همه عرصههای زندگی فردی و اجتماعی، و در هر یک از شکلها و شیوههای آفرینش فکری و هنری (گفتار، نوشتار، طراحی، نقاشی، کاریکاتور، گرافیک، مجسمه، معماری، نمایش، فیلم، رقص، موسیقی) آزاد است."
"پاسخ بیان هر گونه اندیشه، تخیل و همهی فرآوردههای فرهنگی، تنها بیان به یکی از شیوههای فرهنگی است و هیچ شخص حقیقی یا حقوقی، نهاد رسمی یا نارسمی نمیتواند به بهانه انتقاد و توهین به کسان، عقیدهها، دینها، قومها، ملتها و نمادهای آنها، اثرها را سانسور کند، سدی در راه انتشار اثرها ایجاد کند و آفرینشگران و تولیدکنندگان اثرها را بازداشت، شکنجه و زندانی کند."
"هر گونه سانسور و سدی در راه انتشار و گسترش آزادی بیان، به هر بهانهای و در هر وضعیتی، مخالف اصل آزادی بیان است و "خانه آزادی بیان" وظیفه خود میداند در برابر همه شیوههای سانسور بایستد و در راه امحای آنها بکوشد."
عباس شکری، از نامزدهای هیئت دبیران خانه آزادی بیان، به بی بی سی فارسی گفت که از نخستین کارهایی که خانه آزادی بیان، پس از انتخاب هیئت دبیران باید انجام دهد، فعالیت متمرکز و فراگیر برای انتشار آثار نویسندگانی است که امکان چاپ آثارشان در ایران نیست.
به گفته او ناشرانی که تاکنون در خارج از کشور اقدام به چاپ آثار غیرقابل چاپ در ایران کرده اند، عمدتا از منظر اقتصادی به این موضوع نگریسته اند در حالی که "فعالیت خانه آزادی بیان، صرفا از منظر فرهنگی خواهد بود."
از پیش نویس منشور خانه آزادی بیان
"خانه آزادی بیان وظیفه خود میداند در برابر همه شیوههای سانسور بایستد و در راه امحای آنها بکوشد."
در بخش دیگری از این منشور آمده است: "هر کس و هر نهاد حقیقی یا حقوقی که منشور "خانه آزادی بیان" را باور دارد، صرف نظر از زبان، ملیت، دین، عقیده، جنسیت، میتواند به صورت عضو وابسته یا پیوسته یا باز با آن همکاری کند."
به گفته منصور کوشان، خانه آزادی بیان با افزایش فعالیت های خود، گستره اعضای خود را به هنرمندان غیرایرانی هم تعمیم خواهد داد.
بر اساس پیش نویس منشور، خانه آزادی بیان "میتواند در راه تحقق و گسترش آزادی بیان اندیشه و تخیل و امحای هر گونه سانسوری با هر شخص حقیقی و نهاد حقوقی رسمی یا نارسمی باورمند به "بیانیه جهانی حقوق بشر" و آزادیهای دموکراتیک، همکاریهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داشته باشد".
این خانه هزینههای مادی خود را "از راه برگزاری جلسهها، سیمنارها و جشنوارههای فرهنگی، هنری، سیاسی و به وسیله تولید و فروش کالاهای فرهنگی (کتاب، مجله، سی دی، فیلم، نقاشی و .. محصول عضوها و همکاران)، و از راههایی که سدی در راه تعالیِ آزادی بیان نباشند" تأمین خواهد کرد.
تهدید به "نابودی" منتقدان احمدی نژاد از سوی سایت هوادار دولت
پس از جنجال بر سر انتشار خبر استعفای وزیر اطلاعات در برخی سایت های حامی دولت و به دنبال آن حمایت آیت الله خامنه ای از حیدر مصلحی و ابقای وی به عنوان سرپرست وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، درگیری های لفظی و تهدید به حذف در بین حامیان احمدی نژاد و منتقدان حکومتی وی به شدت بالا گرفته است.
به گزارش دانشجو نیوز، روحانیون و برخی از طرفداران دولت دهم و حامیان تندرو رهبر جمهوری اسلامی از چندی پیش با ائتلاف بر سر حمله به اسفندیار رحیم مشایی، اینک از دولت احمدی نژاد نیز انتقاد می کنند که این انتقاد ها با واکنش تند یکی از سایت های حامی دولت همراه شده است.
سایت "دولت یار" در مطلب شدیداللحنی در شماره ۳۰ فروردین خود خطاب به این منتقدان نوشته است: "اگر موج تخریب دولت به همین شکل ادامه یابد و اعتراضات به اصطلاح رسانه ای به اغتشاشات خیابانی تبدیل شود و لات ها و شعبان بی مخ ها به سمت پاستور حرکت کنند قطعا گروه های معاند با ظاهر مشابه در آنها رخنه کرده و طولی نخواهد کشید کشور به عرصه زد و خورد های خونین و بی قاعده تبدیل خواهد شد."
سایت دولت یار در ادامه مطلب اخیر خود علیه منتقدان دولت در داخل حکومت، به آنها هشدار داده است: "اگر مردم عمق فساد و جنایات برخیها را بدانند مطمئن باشید کاخهای شما را یکی بعد از دیگری فرو خواهند ریخت."
این سایت منتقدان حکومتی را به باج خواهی از احمدی نژاد متهم کرده و می نویسد: "گروه های خاص که از باج ندادن دولت به شدت عصبی هستند به این باور رسیده اند که اگر احمدی نژاد به هر شکل ادامه پیدا کند باید از هم اکنون چمدان ها را بسته و به فکر رفتن باشند لذا در چند جبهه با دولت وارد درگیری شده اند به طور مثال صدا و سیما تصاویر استقبال باشکوه مردمی از دکتر احمدی نژاد را در دو سفر اخیر سانسور می کند. دولت به اتهامات مالی و همکاری با مفسدان اقتصادی متهم میشود و در نهایت با دامن زدن به احساسات پاک بچه های حزب اللهی آنها را در مقابل دولت قرار می دهند."
اشاره این سایت به "در مقابل دولت قرار گرفتن بچه های حزب اللهی"، سخنان تندی است که چندی پیش "حدادیان" یکی از مداحان شناخته شده بیت رهبری درباره احمدی نژاد و رحیم مشایی گفته بود. حدادیان مشایی را به "عورت احمدی نژاد تشبیه کرد" و از رییس دولت دهم خواسته بود که وی را برکنار کند وگرنه بچه حزب اللهی ها اقدام خواهند کرد.
محمدتقی مصباح یزدی نیز که در گذشته جزو حامیان سرسخت دولت محمود احمدی نژاد محسوب میشده، حدود یک هفته پیش با اشاره به مواضع مشایی، نسبت به خطر شکل گیری "تشکیلاتی فراماسونی" در کشور هشدار داده و افزوده بود خطری که از ناحیه چنین مواضعی احساس میشود "شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است."
حسین شریعتمداری مدیر مسول روزنامه کیهان، هم که از نزدیکان آیت الله خامنه ای محسوب می شود، با اشاره به احتمال نامزدی مشایی برای ریاست جمهوری آینده گفته است که وی از فیلتر شورای نگهبان برای حضور در انتخابات عبور نمی کند. شریعتمداری ادامه می دهد: "حالا بر فرض نامزدی با این خصوصیات از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده باشد! آیا حدس می زنید بیشتر از آقای کروبی - یعنی کمتر از آراء باطله- رأی بیاورد؟ به یقین نه."!
احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد از دیگر منتقدان مشایی "طغیان" وی علیه حکومت را قطعی تلقی کرده و "انحراف" او را آشکار دانسته است. علم الهدی گفته است: "مشایی بین الغی و فردی است که انحرافش علنی شده از این رو می توان وی را به عنوان یک فرد منحرف معرفی کرد اما تهمت زدن به کسی که بین الغی نیست و انحرافش مشکوک است، جایز نیست."
سایت "دولت یار" در مطلب شدیداللحنی در شماره ۳۰ فروردین خود خطاب به این منتقدان نوشته است: "اگر موج تخریب دولت به همین شکل ادامه یابد و اعتراضات به اصطلاح رسانه ای به اغتشاشات خیابانی تبدیل شود و لات ها و شعبان بی مخ ها به سمت پاستور حرکت کنند قطعا گروه های معاند با ظاهر مشابه در آنها رخنه کرده و طولی نخواهد کشید کشور به عرصه زد و خورد های خونین و بی قاعده تبدیل خواهد شد."
سایت دولت یار در ادامه مطلب اخیر خود علیه منتقدان دولت در داخل حکومت، به آنها هشدار داده است: "اگر مردم عمق فساد و جنایات برخیها را بدانند مطمئن باشید کاخهای شما را یکی بعد از دیگری فرو خواهند ریخت."
این سایت منتقدان حکومتی را به باج خواهی از احمدی نژاد متهم کرده و می نویسد: "گروه های خاص که از باج ندادن دولت به شدت عصبی هستند به این باور رسیده اند که اگر احمدی نژاد به هر شکل ادامه پیدا کند باید از هم اکنون چمدان ها را بسته و به فکر رفتن باشند لذا در چند جبهه با دولت وارد درگیری شده اند به طور مثال صدا و سیما تصاویر استقبال باشکوه مردمی از دکتر احمدی نژاد را در دو سفر اخیر سانسور می کند. دولت به اتهامات مالی و همکاری با مفسدان اقتصادی متهم میشود و در نهایت با دامن زدن به احساسات پاک بچه های حزب اللهی آنها را در مقابل دولت قرار می دهند."
اشاره این سایت به "در مقابل دولت قرار گرفتن بچه های حزب اللهی"، سخنان تندی است که چندی پیش "حدادیان" یکی از مداحان شناخته شده بیت رهبری درباره احمدی نژاد و رحیم مشایی گفته بود. حدادیان مشایی را به "عورت احمدی نژاد تشبیه کرد" و از رییس دولت دهم خواسته بود که وی را برکنار کند وگرنه بچه حزب اللهی ها اقدام خواهند کرد.
محمدتقی مصباح یزدی نیز که در گذشته جزو حامیان سرسخت دولت محمود احمدی نژاد محسوب میشده، حدود یک هفته پیش با اشاره به مواضع مشایی، نسبت به خطر شکل گیری "تشکیلاتی فراماسونی" در کشور هشدار داده و افزوده بود خطری که از ناحیه چنین مواضعی احساس میشود "شدیدترین خطری است که تا کنون اسلام را تهدید کرده است."
حسین شریعتمداری مدیر مسول روزنامه کیهان، هم که از نزدیکان آیت الله خامنه ای محسوب می شود، با اشاره به احتمال نامزدی مشایی برای ریاست جمهوری آینده گفته است که وی از فیلتر شورای نگهبان برای حضور در انتخابات عبور نمی کند. شریعتمداری ادامه می دهد: "حالا بر فرض نامزدی با این خصوصیات از فیلتر شورای نگهبان عبور کرده باشد! آیا حدس می زنید بیشتر از آقای کروبی - یعنی کمتر از آراء باطله- رأی بیاورد؟ به یقین نه."!
احمد علم الهدی، امام جمعه مشهد از دیگر منتقدان مشایی "طغیان" وی علیه حکومت را قطعی تلقی کرده و "انحراف" او را آشکار دانسته است. علم الهدی گفته است: "مشایی بین الغی و فردی است که انحرافش علنی شده از این رو می توان وی را به عنوان یک فرد منحرف معرفی کرد اما تهمت زدن به کسی که بین الغی نیست و انحرافش مشکوک است، جایز نیست."
در مقابل حامیان رحیم مشایی، به شدت به جناح های منتقد دولت در حکومت ایران حمله کرده و مخالفان راست گرای دولت و حتی نزدیکان رهبر ایران را به روبرو شدن با افشاگری احمدی نژاد تهدید کرده اند.
سایت دولت یار در این باره نوشته است: "کاری نکنید دکتر(احمدی نژاد) مهر را ازدهان بردارد که اگر چنین شود با مردم خشمگینی طرف خواهید بود که فتنه شما را در نیمی از روز جمع خواهند کرد."
به نظر میرسد که افزایش اختلافات درون حکومت ایران و صف بندی های جدید برعلیه دولت حول مساله اسفندیار رحیم مشایی، در پی ماجرای استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات شدت گرفته است. بطوریکه با دخالت مستقیم خامنه ای و ابقای وزیر اطلاعات، اکنون اختلافات در بالاترین سطح خود بین رهبری و ریاست جمهوری در جریان است.
به نظر میرسد که افزایش اختلافات درون حکومت ایران و صف بندی های جدید برعلیه دولت حول مساله اسفندیار رحیم مشایی، در پی ماجرای استعفای حیدر مصلحی وزیر اطلاعات شدت گرفته است. بطوریکه با دخالت مستقیم خامنه ای و ابقای وزیر اطلاعات، اکنون اختلافات در بالاترین سطح خود بین رهبری و ریاست جمهوری در جریان است.
درخواست چهار سناتور آمریکایی برای معرفی احمدی نژاد به عنوان ناقض حقوق بشر
چهار سناتور آمریکایی با ارسال نامه ای به هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا، خواستارشناسایی محمود احمدی نژاد رئیس جمهور اسلامی ایران و 25 تن از مسئولان فعلی و سابق این کشور به عنوان ناقضان حقوق بشر شدند.
این اقدام در حالی صورت می گیرد که هفته گذشته اتحادیه اروپا 32 مسئول ایرانی را به اتهام نقض حقوق بشر مورد تحریم قرار داد. این مسئولان ایرانی از این پس نخواهند توانست به 27 کشور عضو اتحادیه اروپا سفر کنند و دارایی های آن ها در این کشورها نیز بلوکه می شود.
به گزارش خبرگزاری "رویترز" مارک کرک و جون کایل دو سناتور جمهوری خواه، کریستن گیلیبران سناتور دموکرات و جو لیبر من سناتور مستقل، در نامه خود از خانم کلینتون خواسته اند فورا تحقیقاتی را برای قرار دادن نام ۲۵ نفر از مقامات جمهوری اسلامی در لیست ناقضان حقوق بشر آغاز کند.
مساله نقض حقوق بشر در ایران تاکنون مورد انتقاد بسیاری از مجامع و شخصیت های جهانی قرار گرفته است. پیشتر شیرین عبادی برنده ایرانی جایزه صلح نوبل با ارائه لیستی از 80 مسئول ایرانی به اتحادیه اروپا خواستار تحریم آن ها به عنوان ناقض حقوق بشر شده بود.
قلع و قمع اعتراض ها پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 2009 ایران بر حجم انتقادها از نقض حقوق بشر در این کشور افزوده است.
العربیه
احمد میری، استاد دانشگاه و فعال سیاسی مازندرانی: زندان، بنیان قدرت حکومتهای استبدادی است
احکام قطعی برخی از فعالان سیاسی مازندرانی ماه گذشته توسط دادگاه انقلاب صادر شد. در این میان احمد میری فرماندار سابق و نمونه شهرهای بابلسر و رامسر به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به ۲۰ ماه زندان محکوم شد. این عضو جبهه مشارکت، بیش از یک ماه را نیز در زندان متیکلای بابل سپری کرد. وی نویسنده کتاب "دیباچهای بر فرهنگ استبداد در ایران" با مقدمه "دکتر حسین بشیریه" است. با این استاد دانشگاه و فعال مازندرانی درباره حکم صادره برای وی و همچنین وضعیت جنبش سبز در شهرستانها به گفتوگو نشسته ایم.
آقای میری شما و برخی از همفکرانتان چندی پیش از سوی دادگاه انقلاب بابل به زندان محکوم شدید. کمی درباره روند دادگاه و اتفاقاتی که در زمان بازجوییها و دادگاه افتاد برای ما بگویید.
این حکم توسط وزارت اطلاعات (شاکی پرونده) آماده وبه دادگاه اعلام وسپس به ما ابلاغ گردید. درواقع از فضای حاکم بردادگاه دقیقا مشخص بود که اراده سیاسی بر حکم قضایی سایه افکنده است.بنده در دفاعیاتم دردادگاه هم گفتم "مگر اداره اطلاعات شاکی پرونده نیست ؟ چراپشت پرده کارمی کند؟ چرا چهره خودرا پشت پرونده پنهان کرده؟ اگر عدالت دردستگاه قضایی باشد حتما ازدست رییس اداره اطلاعات و دروغ هایی که به من نسبت داد شکایت می کردم." صدور این حکم به نظرم دلیلی جز کینهّای قدیمی نداشت. زمانی که من فرماندار بابلسر و رامسر و معاونت سیاسی - امنیتی استانداری مازندران بودم، اجازه برخورد با دانشجویان منتقد را نمیدادم، به نیرهای خودسر اجازه نمی دادم درحریم خصوصی مردم دخالت کنند، گزارشاتی درخصوص عملکرد یکی از فرماندهان نظامی به مقامات مافوق ارسال کردم که منجر به شکایت وی علیه اینجانب گردید.اکنون که آنان حاکم بلا منازع شده اند می خواهند ازمن انتقام بگیرند. اتهام من اقدام علیه امنیت ملی وتبلیغ علیه نظام است. اما من ازنظام سئوال دارم :چطورکسی که بهترین ایام جوانی را صرف تثبیت نظام کرد، مخالف نظام کرده اید؟ چرا این همه رزمنده و جانباز و سردارسپاه در زندان دولت احمدی نژاد هستند؟ این دوره چه اتفاقی افتاد؟ من از رهبرمحترم نظام می پرسم آیا می ارزد به خاطر این فرد این همه دوستان دشمن نظام جلوه داده شوند؟ می ارزد دوست ۵۲ ساله را ازخود دورکنید؟ امروز خانواده های اصیل انقلاب از خانواده امام خمینی، هاشمی رفسنجانی، بهشتی، رجایی، خاتمی، کروبی، موسوی و بسیاری ازمراجع وغیره نه تنها ناراضیاند، بلکه عصبانی هستند. عامل این جدایی احمدینژاد است یا موسوی و کروبی و خاتمی؟ آیا میارزد این همه انسانهای شریف از روحانی و کارگر ومعلم و استاد دانشگاه و... در زندان باشند؟ این همه دشمن داخلی وخارجی برای نظام درست کردن هنر حکومت است؟ چه کسی مسوول این حوادث است؟البته در این جا باید به نکتهای اشاره کنم و آن هم این است که از صدور چنین حکمی تعجب نکردم. از این دولت هر کاری برمیآید و فضای دادگاه هم مشخص بود. مضافا اینکه من در دوره اصلاحات به طور قاطع از اندیشه اصلاحطلبی دفاع کردم و همیشه به رفتار غلط نظامیان و اطلاعات درمقابل دانشجویان انتقاد جدی داشتم. این حکم، انتقام از اصلاحات است و من هم به این مدال افتخار میکنم. مردم وقتی نحوه برخورد با بنده را دیدهاند، بارها به خود من گفتهاند که «این نظام چقدر بیرحم است. وقتی با شما جانبازان بیرحمی میکند، با ما چه می کند؟» البته ملت این بی رحمی را درعاشورای ۸۸ دیدند.
شما از فشار اداره اطلاعات برای صدور حکم صحبت کردید. آیا فشارهای دیگری هم برای صدور چنین حکمی برای شما وجود داشته است؟
وقتی حکم پس از قریب ۵ ماه از پایان دادگاه صادر میشود و یا در هنگام سخنرانی استاندار مازندران در نمازجمعه بابل با پارچه و پلاکارد خواهان تشدید مجازات حکم ما می شوند؛ حکمی که با فشار بیرونی و جریانات سیاسی افراطی با همکاری اطلاعات صادر شود، هیچ ارزش حقوقی ندارد، چون اراده جریان سیاسی برحکم قضایی سایه افکنده است.
با این وجود من نسبت به چنین حکمی احساس غرور و سربلندی میکنم. چون درمقابل این همه فداکاری مردم، این همه شهید و زندانی از اینکه سهم اندکی درگسترش و تعمیق دموکراسی داشتم احساس شوق وشعف دارم. بازهم حاضرم هزینه بیشتری پرداخت کنم، زیرا درجایی که آزادی نیست، زندان هست. این سنت جامعه استبداد زده است.
من و دهها مثل من، قربانی این شرایط هستیم. به قول نیچه "هر آنکس مرا نکشد قوی ترم خواهد ساخت". هر چند زندان، بنیان قدرت حکومتهای استبدادی است، اما راه آزادی را نیز فراهم می سازد. اگر سهمی در آزادی آینده ملت ایران داشته باشم بسیار خوشحالم. این محاکمه، تاوان آزادیخواهی ماست. تا هزاران مثل من، در راه آزادی فدا نشوند، راه آزادی هموار نمی گردد . احساس بدی هم دارم، از اینکه این حکومت، چهقدر بیرحم است و به هیچ کس رحم نمیکند. وقتی پدری آنقدر به فرزندش ظلم میکند، پسر چه احساسی نسبت به پدرش دارد؟ دیگر آن، پدر نیست ومن فرزند نظام نیستم.
این سرنوشت نظامهای ایدیولوژیک است که درهر دورهای مجموعه نظام، تقسیم بر۲ میشود و کمکم نیروهای وفادار، اما صادق را از دست می دهد. من بین منافع مردم و منافع نظام، منافع ملت را ترجیح دادم. همه انقلابات، فرزندان خود را میخورند. این آثار و نتیجه انقلاب است. انقلاب ما حتی پدران و نوهها را هم میخورد. باید منتظر پایان دوره احمدینژاد باشیم. کسی ازنیروهای قدیمی نخواهد ماند. این دوره جریان مشکوک و مرموزی فعال شدهاند. در حال حاضر وقتی فکر میکنم از انقلاب پشیمانانم. قبل از انقلاب فقط آزادی سیاسی نبود، ولی مردم در همه حوزهها آزاد بودند. اما امروز تمام حیطه عمومی وخصوصی را بستهاند. اگر انقلاب و جمهوری اسلامی میخواست این همه زندانی داشته باشد، رژیم شاه که زندانی کمتری داشت. حداقل دوستان خود را زندانی نمیکرد.
قبل از انقلاب، فقط روشنفکران و برخی از روحانیون زندانی بودند. اما امروز همه طبقات اجتماعی از طبقه کارگر، معلم، پزشک، مهندس، وزیر، وکیل، استاندار، فرماندار و حتی جانباز و رزمنده و سردار سپاه وغالب دوستان نظام و انقلاب در زندان هستند. آیا قبل از انقلاب ما از تمام طبقات اجتماعی زندانی داشتهایم ؟ فکر نمیکنم رژیم شاه اینقدر با یاران خود با بیرحمی برخورد میکرد. سرنوشت انقلابهای ایدئولوژیک همین است. رفتن شاه اجتنابناپذیر بود. اما ما وفا کردیم و وفا ندیدیم. وفا کردیم و جفا دیدیم ازاین حکومت.
بسیاری از آنان که در دادگاه انقلاب محکوم شدهاند از فعالان جنبش سبز در مازندران هستند. فکر نمیکنید صدور چنین حکمی به نوعی برای وادار کردن فعالان جنبش به سکوت است؟ بخصوص در شرایط امروز و بازداشت رهبران جنبش؟
فشارها هرروز با ابزارهای متعدد افزایش مییابد. روابط یا نشست اصلا امکانپذیر نیست. همه نیروهای سیاسی سکوت معناداری را در پیش گرفتهاند. اما ارتباط صرفا درجشنها و ایام سوگواری است. روبط معنادار وتاثیر گذار وجود ندارد، زیرا چنان فضای ترس وناامنی ایجاد کردهاند که کسی جرات کنار هم بودن ندارد. از طرفی فضای ترس و تهدید دردانشگاهها مضاعف است، چون موتور حرکت جامعه است. به شدت از این نیروی متراکم میترسند. بسیاری از اساتید و دانشجویان را احضار کرده و فضا را امنیتی کردهاند. حتی در بابل چند استاد غیرسیاسی، جلسه ماهانه عرفان درمنازل داشتهاند که آن را هم تعطیل کردند و یا جلسه قرآن در بابل تعطیل شده است. میدانید که در مازندران بسیاری دستگیر شدند، عده کثیری از دانشجویان از ادامه تحصیل محروم شدند. همه و همه به خاطر این که به حرکت جنبش سبز در بابل تحرک بخشیده بودند. فضای امنیتی چنان شدید است که بسیاری از دوستان اصلاحطلب میترسیدند که پس از ازادی از زندان با ما تماس بگیرند.
این فشارهایی که شما به آن اشاره کردید و ایجاد فضای امنیتی تصور میکنید تا چه حد در سکوت مردم نقش داشته است؟
چند عامل باعث سکوت مردم شد. اول دین تحریف شده که بهترین وسیله برای ساکت کردن عوام است و حکومت ابزار آن را هم دارد. دوم با پول نفت که طبقه فقیر را ساکت میکنند. سوم شبکههای رادیو و تلویزیون است. چهارم سانسور شدید، که باعث شد تا جریان آزاد اطلاعات بسته شود وحرکت تودهای اتمیزه گردد ومانع انسجام نهادهای مردمی شود. پنجم سرکوب شدید و ایجاد ترس درمیان طبقه متوسط شهری. اما سکوت جامعه سرشار از فریاد است وحرفهای ناگفته، ولی حاکمان از آن بیخبرند. امیدوارم مثل شاه سابق نباشند که در لحظات آخر صدای انقلاب مردم را شنید و دیرشنید؛ اما مردم نپذیرفتند. آقایان وقتی صدای اصلاحات را نشنوند؛ شاید صدای انقلاب مردم را بشنوند. چون تجربه نشان داده است که وقتی حاکمان به مردم اصلاحات ندهند، مردم به آنان انقلاب میدهند. حداقل مثل مبارک درمصر به مردم اجازه تجمع اعتراضآمیز، ولی آرام را بدهند تا مردم بیش از این از آنان عصبانی نشوند. حاکمان فکر نکنند مسلمان هستند و عزیز دردانه خدا وبه آسمان وصلاند. بدانند که در زمین حکومت میکنند. حکومت زمینی الزامات خود را دارد.
حسین محمدی-روزآنلاین
سایت حامی دولت: مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست/احمدی نژاد شخصا سرپرست وزارت اطلاعات شد
دانشجونیوز: پایگاه خبری دولت یار وابسته به دولت با انتشار خبری مبنی بر برکناری مجدد حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات عنوان داشت تا انتصاب وزیر جدید شخص محمود احمدی نژاد سرپرستی این وزارتخانه را بر عهده خواهد داشت.
به گزارش دولت یار، یک منبع آگاه در دولت به نقل از دکتر احمدی نژاد گفت؛ حیدر مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست.
محمود احمدی نژاد ساعتی پیش با اشاره به جلسه ای که در با رهبری داشته و دلایل خود را در خصوص پذیرش استعفای حیدر مصلحی ، وزیر اطلاعات داشته اند اعلام کرد ایشان دیگر وزیر اطلاعات نیست و در جلسه فردای هیئت دولت نیز حضور نخواهد داشت.
بر این اساس محمود احمدی نژاد هم اکنون شخصا سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده دارد.
گفتنی ست، پیش از این حیدر مصلحی با مخالفت آیت الله خامنه ای نسبت به برکناری او توسط محمود احمدی نژاد از وزارت اطلاعات در سمت خود ابقا شده بود.
لازم به ذکر است که سایت “دولتیار” پس از انتشار این خبر جنجالی به طور کامل از دسترس خارج شد.
انتشار نامه آیت اله خامنه ای در تائید ابقای وزیر اطلاعات/ سایت حامی دولت: مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست
دانشجونیوز: در حالی وبسایت دولتیار، از نزدیکترین خبرگزاری های هوادار دولت شب گذشته از قول احمدی نژاد اعلام کرده بود که مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست و احمدی نژاد شخصا سرپرست وزارت خانه اطلاعات شده است، خبرگزاری فارس نامه کامل آیت اله خامنه ای را که بر ادامه فعالیت مصلحی در وزارت اطلاعات تاکید کرده، منتشر ساخت.
به گزارش خبرگزاری فارس، نزدیک به نیروهای امنیتی، آیت اله خامنه ای در نامه از حیدر مصلحی وزیر اطلاعات خواسته است که "در انجام مأموريتهاي مهم داخلي و خارجي وزارت اطلاعات اهتمام به خرج داده و با سرمايهي عظيمي که آن وزارتخانه از نيروي انساني توانمند و انقلابي و متدين و فنآوريهاي روز برخوردار است و با حمايت دولت خدمتگزار و همکاري ساير نهادهاي اطلاعاتي اجازه ندهيد کوچکترين فترت و سستي در انجام وظائف قانوني آن دستگاه مهم پيش آيد.
این در حالی است که وبسایت دولتیار، از نزدیکترین وبسایت های خبری به احمدی نژاد، شب گذشته در خبری جنجالی اعلام کرد که مصلحی دیگر وزیر اطلاعات نیست و از فردا در جلسات هیئت دولت شرکت نخواهد کرد.
در چند روز گذشته، پس از آنکه برخی از خبرگزاری های دولتی نظیر ایرنا خبر از استعفاو برکناری وزیر اطلاعات ایران داده بود، روزنامه کیهان و برخی از خبرگزاری های وابسته به نیروهای امنیتی و سپاهی از قول رهبر جمهوری اسلامی خبری منتشر ساختند که از ابقای حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات حکایت داشت.
پس از جنگ رسانه ای پیش آماده بین رسانه های دولتی، روزنامه کیهان در یادداشتی مدعی شد که احمدی نژاد از نامه آیت الله خامنه ای برای ابقای حیدر مصلحی در سمت قبلی اش، مطلع بوده است، خبری که از سوی خبرگزاری های نزدیک به دولت تکذیب نشد.
لازم به ذکر است که سایت “دولتیار” پس از انتشار این خبر جنجالی به طور کامل از دسترس خارج شده و از صبح امروز مشمول فیلترینگ شده است.
متن كامل نامه رهبر جمهوری اسلامی خطاب به حيدر مصلحي براي ادامه فعاليت در وزارت اطلاعات:
حجةالاسلام جناب آقاي مصلحي دام توفيقه
وزير محترم اطلاعات
استحکام و انسجام و روزآمدبودن دستگاه اطلاعاتي کشور يکي از پايههاي مهم اقتدار نظام اسلامي است، لذا از شما ميخواهم بيش از پيش در انجام مأموريتهاي مهم داخلي و خارجي وزارت اطلاعات اهتمام به خرج داده و با سرمايهي عظيمي که آن وزارتخانه از نيروي انساني توانمند و انقلابي و متدين و فنآوريهاي روز برخوردار است و با حمايت دولت خدمتگزار و همکاري ساير نهادهاي اطلاعاتي اجازه ندهيد کوچکترين فترت و سستي در انجام وظائف قانوني آن دستگاه مهم پيش آيد. براي شما و معاونان و مديران محترم و همهي فرزندان عزيز انقلابيام در وزارت اطلاعات دعا ميکنم. موفق و مؤيد باشد.
سيدعلي خامنهاي
30/فروردين/1390
حسین رونقی با دست بند و پابند به بیمارستان منتقل شد
خبرگزاری هرانا - پس از گذشت چندین ماه از وضعیت جسمی وخیم حسین رونقی ملکی، مسئولان سرانجام صبح امروز چهارشنبه سی و یکم فروردین ماه وی را با دستبند و پابند از زندان به بیمارستان منتقل نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز حسین رونقی ملکی با دستبند و پابند از زندان اوین به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز حسین رونقی ملکی با دستبند و پابند از زندان اوین به یکی از بیمارستانهای تهران منتقل شد.
این در حالیست که پیشتر پزشک متخصص پس از معاینهٔ این زندانی سیاسی گفته بود که وی بایستی هرچه سریعتر در بیمارستانی مجهز تحت عمل جراحی قرار گیرد و در غیر این صورت عفونت به دیگر کلیهٔ وی نیز سرایت میکند اما شخص دادستان تهران و سایر مسئولان مربوطه در درمان وی کارشکنی میکردند.
این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر به بیماری کلیوی مبتلاست.
این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر به بیماری کلیوی مبتلاست.
طی روزهای اخیر علائم این بیماری در ظاهر حسین رونقی نیز مشهود شده بود تا جایی که تمامی صورت وی متورم شده بود.
لازم به یادآوری ست که حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و مدت ۱ سال تحت شدید ترین فشارها در سلولهای انفرادی زندان اوین به سر برد. وی چندی بعد توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد.
لازم به یادآوری ست که حسین رونقی ملکی در آذر ماه سال ۸۸ بازداشت و مدت ۱ سال تحت شدید ترین فشارها در سلولهای انفرادی زندان اوین به سر برد. وی چندی بعد توسط دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شد.
تعطیل کردن محل کسب یک شهروند بهایی در آبادان
خبرگزاری هرانا – محل کسب یک شهروند بهایی در شهر آبادان با اخطاریه اتحادیه فروشندگان و سازندگان، طلا و جواهر، ساعت، عینک آبادان تعطیل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، «ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران» در پی اعمال فشارهای گوناگون بر شهروندان بهایی ایران، محل کسب (فروشگاه عینک) یک شهروند بهایی ساکن آبادان به نام «هدایت الله رضایی» طی حکمی، تعطیل و نامبرده از ادامه کسب و کار منع گردید.
لازم به ذکر است هدایت الله رضایی در ۲۶ تیر ماه سال گذشته پس از تفتیش منزل به همراه همسر و فرزندش بازداشت که همسر وفرزندش پس از بازجویی آزاد ولی نامبرده پس از بیست روز به قید وثیقه آزاد شد.
متن اخطاریه اتحادیه فروشندگان و سازندگان طلا و جواهر، ساعت و عینک به قرار زیر است:
متن اخطاریه اتحادیه فروشندگان و سازندگان طلا و جواهر، ساعت و عینک به قرار زیر است:
رسیدگی به پرونده مائده قادری، وکیل دادگستری در دادگاه انقلاب مشهد
خبرگزاری هرانا - پرونده مائده قادری، وکیل دادگستری، در شعبه ۹۰۴ دادگاه انقلاب مشهد در حال رسیدگی است.
بر اساس گزارش کمپین استقلال کانون وکلا، این وکیل دادگستری در ۱۵اسفند ماه سال گذشته در محل سکونت خویش پس از مراجعت از زندان که به منظور ملاقات با همسرش به آنجا مراجعه کرده بود، دستگیر شده است و دو روز در انفرادی به سر برده و اکنون در بند عمومی بخش امنیتی در زندان مشهد در بازداشت موقت به سر میبرد.
گفته میشود اتهام وی و همسرش (علی پرندیان)، ارتباط با یکی از گروهای اپوزوسیون کرد اعلام شده است.
همچنین وکلای ایشان، آقایان دولتخواه و تیموری هستند.
بر اساس گزارش کمپین استقلال کانون وکلا، این وکیل دادگستری در ۱۵اسفند ماه سال گذشته در محل سکونت خویش پس از مراجعت از زندان که به منظور ملاقات با همسرش به آنجا مراجعه کرده بود، دستگیر شده است و دو روز در انفرادی به سر برده و اکنون در بند عمومی بخش امنیتی در زندان مشهد در بازداشت موقت به سر میبرد.
گفته میشود اتهام وی و همسرش (علی پرندیان)، ارتباط با یکی از گروهای اپوزوسیون کرد اعلام شده است.
همچنین وکلای ایشان، آقایان دولتخواه و تیموری هستند.
هدی صابر به زندان اوین بازگشت
خبرگزاری هرانا - هدی صابر، نویسنده و فعال ملی- مذهبی که جهت مرخصی چند روزه از زندان ترخیص شده بود، مجددا به زندان بازگشت.
به گزارش جرس، این روزنامه نگار زندانی که از دوم مرداد ماه سال گذشته- برای چندمین بار- بازداشت شده، همچنان بدون هیچ صدور هرگونه حکمی محبوس است.
به گزارش جرس، این روزنامه نگار زندانی که از دوم مرداد ماه سال گذشته- برای چندمین بار- بازداشت شده، همچنان بدون هیچ صدور هرگونه حکمی محبوس است.
هدی صابر و صدها تن از فعالان و شهروندان دیگر، در بند ٣۵۰ و بندهای دیگر زندان اوین در حبس به سر میبرند.
رامین پرچمی، به یک سال حبس تعزیری محکوم شد
خبرگزاری هرانا - رامین پرچمی، بازیگر سینما و تلویزیون طی حکمی از سوی شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی اسلامی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
اتهامات وی اقدام علیه امنیت ملی از طریق شرکت در تجمع غیرقانونی، اقدام به فیلمبرداری و نیز اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این بازیگر سرشناس چهارشنبه هفته گذشته، ۲۴ فروردین ۹۰ به دادگاه انقلاب تهران برده شده بود. انتقال این بازیگر تحت تدابیر امنیتی انجام گرفت و رامین پرچمی با دستبند و محاسنی بلند و ظاهری نه چندان مناسب به همراه چندین مامور در دادگاه انقلاب حاضر شد. وی یک شب پیش از دادگاه از قرنطینهٔ اندرزگاه ۷ زندان اوین به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده بود.
رامین پرچمی، دارای مدرک کارشناس ارشد کارگردانی و بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد، ۲۵ بهمن سال گذشته در راهپیمایی اعتراضی مخالفان در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی متولد ۲۷ شهریور ۱۳۵۲ در لاهیجان، و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است که فعالیت خود در عرصهٔ بازیگری را با بازی در سریال در پناه تو و فیلم سینمایی ضیافت آغاز کرد. پرچمی علاوه بر بازیگری، کارگردان فیلم کوتاهی با عنوان راه حل بوده است. وی برای مدتی سردبیر هفتهنامه فرهنگی هنری نقشآفرینان بود.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این بازیگر سرشناس چهارشنبه هفته گذشته، ۲۴ فروردین ۹۰ به دادگاه انقلاب تهران برده شده بود. انتقال این بازیگر تحت تدابیر امنیتی انجام گرفت و رامین پرچمی با دستبند و محاسنی بلند و ظاهری نه چندان مناسب به همراه چندین مامور در دادگاه انقلاب حاضر شد. وی یک شب پیش از دادگاه از قرنطینهٔ اندرزگاه ۷ زندان اوین به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده بود.
رامین پرچمی، دارای مدرک کارشناس ارشد کارگردانی و بازیگری تئاتر از دانشگاه آزاد، ۲۵ بهمن سال گذشته در راهپیمایی اعتراضی مخالفان در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. وی متولد ۲۷ شهریور ۱۳۵۲ در لاهیجان، و بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون است که فعالیت خود در عرصهٔ بازیگری را با بازی در سریال در پناه تو و فیلم سینمایی ضیافت آغاز کرد. پرچمی علاوه بر بازیگری، کارگردان فیلم کوتاهی با عنوان راه حل بوده است. وی برای مدتی سردبیر هفتهنامه فرهنگی هنری نقشآفرینان بود.
خودسوزی يک زن جوان در پیرانشهر
خبرگزاری هرانا - یک زن جوان اهل پیرانشهر، اقدام به خودسوزی نمود و بر اثر شدت جراحات وارده پس از چندی در بیمارستان جان سپرد.
گفته میشود این دختر جوان به علت اختلافات خانوادگی دست به خودسوزی زده و پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان جان خود را از دست داده است.
به گزارش موکریان نیوز، یکی از بستگان این دختر دلیل خودسوزی نامبرده را مخالفت خانواده با ازدواج وی با شخص مورد علاقهاش و مجبور کردن وی به ازدواج با فرد مورد نظر خانواده اعلام کرده است.
طبق بررسیهای انجام شده، خودسوزی یکی از شایعترین روشهای خودکشی زنان در کردستان ایران است.
دانشآموز قزوینی با تنبیه معلم مدرسه نقص عضو شد
خبرگزاری هرانا - تنبیه بدنی توسط معلمان در مدرسه موجب نقص عضو یک دانشآموز در استان قزوین شد.
"انصاری رامندی" که دانشآموز کلاس دوم دبیرستان رشته نقشهکشی دبیرستان هاشمینژاد شهر دانسفهان در استان قزوین است، روز گذشته بر اثر ضربه لگد معلم مدرسه از ناحیه شکم دچار عارضه شد و برای مداوا به بیمارستان شهید رجایی قزوین منتقل شد.
به گفته پدر این دانشآموز، این حادثه به علت تصور اشتباه معلم در حمل موبایل توسط پسرش روی داده است.
به گزارش مهر، وی افزود: روز گذشته پسرش بعد از شرکت در مراسم دعا، یک قطعه بیسکویت دریافت میکند که آن را در جیبش گذاشته و در مراسم صبحگاه مدرسه شرکت میکند.
رامندی تصریح کرد: معلم نقشهکشی این دانشآموز به تصور اینکه وی موبایل با خود به همراه آورده است اقدام به تنبیه بدنی او کرده و با لگد به وی ضربه میزند.
پدر این جوان تصریح کرد: لگد معلم به بیضهها و شکم کامران اصابت کرده و باعث ایجاد درد شدید در ناحیه شکم شده است.
به گفته پدر این دانشآموز بعد از انجام معاینات پزشکی و سونوگرافی مشخص شد که بدلیل ضربه وارده یکی از بیضههای پسرش از کار افتاده و با عمل جراحی امروز در بیمارستان شهید رجایی قزوین از بدنش خارج شده است.
این دانشآموز در حال حاضر در بیمارستان شهید رجایی قزوین بستری است.
"انصاری رامندی" که دانشآموز کلاس دوم دبیرستان رشته نقشهکشی دبیرستان هاشمینژاد شهر دانسفهان در استان قزوین است، روز گذشته بر اثر ضربه لگد معلم مدرسه از ناحیه شکم دچار عارضه شد و برای مداوا به بیمارستان شهید رجایی قزوین منتقل شد.
به گفته پدر این دانشآموز، این حادثه به علت تصور اشتباه معلم در حمل موبایل توسط پسرش روی داده است.
به گزارش مهر، وی افزود: روز گذشته پسرش بعد از شرکت در مراسم دعا، یک قطعه بیسکویت دریافت میکند که آن را در جیبش گذاشته و در مراسم صبحگاه مدرسه شرکت میکند.
رامندی تصریح کرد: معلم نقشهکشی این دانشآموز به تصور اینکه وی موبایل با خود به همراه آورده است اقدام به تنبیه بدنی او کرده و با لگد به وی ضربه میزند.
پدر این جوان تصریح کرد: لگد معلم به بیضهها و شکم کامران اصابت کرده و باعث ایجاد درد شدید در ناحیه شکم شده است.
به گفته پدر این دانشآموز بعد از انجام معاینات پزشکی و سونوگرافی مشخص شد که بدلیل ضربه وارده یکی از بیضههای پسرش از کار افتاده و با عمل جراحی امروز در بیمارستان شهید رجایی قزوین از بدنش خارج شده است.
این دانشآموز در حال حاضر در بیمارستان شهید رجایی قزوین بستری است.
نماینده محلات: ۱۳ هزار کارگر دلیجانی از خدمات درمانی محروماند
خبرگزاری هرانا - نماینده محلات و دلیجان با بیان اینکه ۱۳ هزار کارگر شهرستان دلیجان از خدمات درمانی و بیمه تامین اجتماعی محروم هستند، گفت: متاسفانه با وجود گفت وگوهای زیاد با مسئولان ذیربط هنوز اقدامی در این باره صورت نگرفته است.
به گزارش خانه ملت، علیرضا سلیمی گفت: محرومیت طبقه گارگران و طبقه ای که توان پرداخت هزینه درمان را ندارد، از خدمات درمانی مشکلات فروانی برای این قشر ایجاد کرده است، به طوری که کارگران ما مجبور هستند به بیمارستان دلیجان مراجعه کنند و هزینه بالاتری را پرداخت کنند.
وی ادامه داد: ما در شهرستان محلات در تمامی روزهای هفته پزشک متخصص نداریم ، البته وزیر بهداشت دراین باره قولهایی داده است که امیدواریم هرچه سریع تر محقق شود.
نماینده محلات و دلیجان در مجلس گفت: در طی سفرهای دولت به محلات، قول احداث مجتمع رفاهی برای آبگرم محلات داده شد، ولی در حال حاضر فقط چند سوئیت توسط وزرات رفاه ساخته شده است، امیدواریم با توجه به قولهایی که هیات دولت برای احداث این مجتمع داده است احداث این مجموعه رفاهی نیز تکمیل شود.
سلیمی افزود: آب شرب محلات و روستاها با مشکل جدی روبهروست که امیدواریم هرچه سریعتر این مشکلات رفع شود.
بیخبری از وضعیت بازداشت شدگان تبریز
خبرگزاری هرانا - هفت تن از بازداشت شدگان ۱۳ فروردین تبریز همچنان در بازداشت اداره اطلاعات تبریز به سر میبرند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، حجت مختارزاده به همراه شش تن دیگر از بازداشت شدگان در مقر معاونت وزارت اطلاعات تبریز تحت شرایط نامعلومی بسر میبرند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، حجت مختارزاده به همراه شش تن دیگر از بازداشت شدگان در مقر معاونت وزارت اطلاعات تبریز تحت شرایط نامعلومی بسر میبرند.
هم چنین یک نوجوان تبریزی به نام بابک حسینی مقدم که از روز ۱۱ فروردین در تبریز بازداشت شده است، خبری در دست نیست، این نوجوان پیشتر در سال ۸۷ نیز بازداشت و حدود ۴ ماهی زندانی است.
هر ۷۵ دقیقه یک نفر وارد زندانهای استان یزد میشود
خبرگزاری هرانا - حشمت الله حیات الغیب، مدیر کل زندانهای استان یزد گفته است که هر ۷۵ دقیقه یک نفر زندانی وارد زندانهای این استان میشود.
مدیر کل زندانهای یزد از حضور ۲ هزار و ۷۹۱ زندانی شامل یک هزار و ۸۰۵ محکوم و ۹۸۶ متهم در سه زندان، یک کانون اصلاح و تربیت و دو زندان باز استان یزد خبر داد.
به گزارش اداره کل زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی استان یزد، حشمتالله حیات الغیب اظهار داشت: ۲ هزار و ۸۷ زندانی در زندان مرکزی یزد، ۲۹۳ نفر در زندان اردکان، ۲۱۸ نفر در زندان طبس، ۲۴ نفر در کانون اصلاح و تربیت و ۱۹۷ نفر در زندان باز ابرکوه و ابرندآباد یزد "نگهداری" میشوند.
وی افزود: از مجموع زندانیان زندانهای استان یزد ۲/۳۶ درصد معادل یک هزار و ۱۹ نفر بومی و ۸/۶۳ درصد معادل یک هزار و ۸۱۰ نفر غیربومی هستند.
حیات الغیب تصریح کرد: ۲ هزار و ۷۱۷ زندانی مرد و ۱۱۲ زندانی زن در زندانهای استان به تناسب ۴/۹۶ درصد زندانی مرد و ۹۶/۳ درصد زندانی زن حضور دارند.
وی آمار زندانیان متاهل را با ۶۷ درصد فراوانی یک هزار و ۸۷۰ نفر و مجردین را با ۳۳ درصد فراوانی ۹۲۱ نفر اعلام کرد و افزود: یک هزارو ۷۰۲ زندانی استان فاقد سابقه بوده و برای اولین بار وارد زندان شدهاند و یک هزار و ۸۹ زندانی نیز باسابقه هستند که ۳۹ درصد زندانیان استان را شامل میشوند.
این مقام مسئول تابعیت زندانیان زندانهای استان را به ترتیب ۲ هزار و ۵۰۶ نفر معادل ۶/۸۶ درصد ایرانی، ۳۲۳ نفر معادل ۶/۱۰ درصد اتباع افغانی و ۱۷ نفر معادل ۰۸/۰ درصد را از کشورهای دیگر اعلام کرد.
مدیرکل زندانهای استان یزد همچنین گفت: ورودی زندانهای استان در سال ۱۳۸۸، ۵ هزار و ۲۹۰ نفر و در سال ۱۳۸۹، ۶ هزار و ۵۵۱ نفر بوده که با رشد ۳۰ درصدی در تعداد ورودی زندانیان همراه بوده است.
وی نسبت جمعیت کیفری استان به کل جمعیت را ۲۵ صدم درصد اعلام کرد و مدعی شد: نرم جهانی سرانه فضای زندانیان ۵/۲۲ مترمربع است که این سرانه در کشور ۱۴ مترمربع و در زندانهای استان یزد کمتر از ۸ مترمربع است که خوشبختانه به پیگیریهای استاندار یزد در سفر سوم هیات دولت به استان مصوب شد که زندان یزد به خارج از شهر در منطقه خضرآباد انتقال یابد که با این انتقال، سرانه هر زندانی به ۱۴ مترمربع افزایش خواهد یافت.
حیات الغیب ورودی روزانه و ماهیانه زندانهای استان را به ترتیب ۱۹ و ۵۷۶ نفر اعلام کرد و افزود: هر ۷۵ دقیقه یک نفر زندانی وارد زندانهای استان میشود.
حیات الغیب ورودی روزانه و ماهیانه زندانهای استان را به ترتیب ۱۹ و ۵۷۶ نفر اعلام کرد و افزود: هر ۷۵ دقیقه یک نفر زندانی وارد زندانهای استان میشود.
وی اعلام داشت: به نسبت فراوانی جرایم، مواد مخدر با یک هزار و ۳۵۱ زندانی بیشترین فراوانی را در زندانهای یزد داراست و سایر جرایم از جمله سرقت و جرایم مالی در رتبههای بعدی قرار دارند و زندانی سیاسی در زندانهای استان نداریم.
مدیرکل زندانهای یزد همچنین میانگین سنی زندانیان استان را ۳۹- ۳۰ سال اعلام کرد.
وی اعلام داشت: ۱۵ پزشک عمومی، ۶ نفر متخصص و ۱۷ نفر پرستار در زندانهای استان مشغول خدماترسانی به زندانیان هستند و سه کلینیک مثلثی نیز به آنها خدماترسانی میکند که ۵۸۰ زندانی در این مراکز تحت پوشش متادون درمانی قرار دارند.
وی از پرداخت تسهیلات اشتغال به ۶۲ زندانی معادل ۲ هزار و ۸۰۰ میلیون ریال به زندانیان آزاد شده واجد شرایط به هر نفر از ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون ریال خبر داد و افزود: ۹۸۱ مددجو از حمایتهای انجمن حمایت از زندانیان استان بهرهمند میشوند.
وی تعداد محکومین مهریه را از ۱۲۰ زندانی مالی غیرعمد زندانهای استان، ۸۰ نفر اعلام کرد و از حمایتهای ستاد دیه استان در راستای آزاد شدن زندانیان جرایم مالی غیرعمد خبر داد که در این راستا در سال گذشته ۱۲۰ زندانی با پرداخت کمک و تسهیلات از زندانهای استان آزاد شدند.
وی به اقدامات امنیتی صورت گرفته در زندانهای استان اشاره کرد و افزود: به صراحت میتوان گفت که زندانهای یزد در بحث ورود مواد مخدر به زندان تلاش شبانه روزی دارند و با قرنطینه کردن مددجویان در بدو ورود کنترلهای لازم صورت گرفته میشود.
استقبالهای غیرصمیمانه از مقامهای دولتی در دانشگاهها
دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال روز یکشنبه و در پی حضور محمد حسین صفار هرندی، معاون فرهنگی فرمانده سپاه پاسداران در این دانشگاه، سخنرانی او را بر هم زدند و با سردادن شعار مرگ بر دیکتاتور و سرود یار دبستانی به حضور او اعتراض کردند.
محمد حسین صفار هرندی که به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در این دانشگاه حاضر شده بود، در بدو جلسه با سوال در مورد تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ به چالش کشیده شد و پس از آن دانشجویان با سر دادن شعار مرگ بر دیکتاتور و همخوانی سرود یار دبستانی به حضور او در دانشگاه آزاد واحد تهران شمال اعتراض کردند.
سجاد ویس مرادی، فعال دانشجویی و عضو پیشین انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر درباره دلیل اعتراض به آقای صفار هرندی به رادیو فردا میگوید:« این حرکت اعتراضی دانشجویان دانشگاه آزاد و در مجموع حرکتهای اعتراضی که در سخنرانیهای اینچنینی رخ میدهد، برآمده از رفتار حاکمیت با دانشجویان و دانشگاه است.»
این فعال دانشجویی همچنین میافزاید:«تشکلهای منتقد دانشجویی همه لغو مجوز شدهاند، فعالان دانشجویی با احکام بلند مدت حبس مواجه میشوند و دانشگاه به عنوان سخنگوی زبان اعتراضی مردم با فشارهای شدید حاکمیت مواجه شده است. اعتراض دانشجویان به آقای صفارهرندی، اعتراض به حاکمیت و رفتارهای آن بوده. آقای صفارهرندی معاون فرهنگی فرمانده سپاه پاسداران است و از طرف دیگر، بسیج دانشجویی به عنوان ابزار پیاده نظام سپاه پاسداران در دانشگاه عمل میکند.»
محمد حسین صفار هرندی، پیش از این هم با حضور در دانشگاههای قزوین، تبریز و خواجه نصیر با اعتراض دانشجویان رو به رو شده بود.
در آبان ماه سال ۸۸ زمانی که محمد حسین صفار هرندی هنوز وزیر فرهنگ و ارشاد جمهوری اسلامی بود، در دانشگاه خواجه نصیر حاضر شد و دانشجویان در اعتراض به حضور او و سیاستهای دولت پس از ا نتخابات ریاست جمهوری دهم، به سوی او لنگه کفش پرتاب کردند و خواستار خروج او از دانشگاهشان شدند.
در دانشگاه های سهند تبریز و قزوین هم وقایع مشابهی رخ داده بود.
سجاد ویس مرادی، فعال دانشجویی میگوید پیش از این هر بار دانشجویان به حضور مقامی رسمی در دانشگاه اعتراض کردهاند، فشارها بر دانشجویان بیشتر شده است.
این فعال دانشجویی میافزاید: «بعد از هرگونه اعتراضی، دانشجویان با انواع احکام انضباطی، محرومیت از تحصیل و اخراج از دانشگاه رو به رو شدهاند. دور از ذهن نیست که این بار هم دانشجویان دانشگاه آزاد تهران شمال با چنین احکامی رو به رو شوند. طبیعتا این فشارها با مقاومت دانشجویان در برابر رسیدن به خواستههایشان نسبت مستقیم دارد.»
دانشجویان ایران تا کنون بارها به حضور مقامی رسمی در دانشگاه اعتراض کردهاند. از جمله در مهرماه ۱۳۸۸، دانشجویان دانشگاه تهران به حضور غلامعلی حداد عادل در این دانشگاه اعتراض کرده و با شعارهای خود وی را به باد انتقاد گرفتند.
در آذرماه سال ۱۳۸۵ نیز زمانیکه محمود احمدی نژاد برای دیدار با دانشجویان به دانشگاه امیرکبیر رفت، اعتراض ها به وی تا آنجا پیش رفت که دانشجویان معترض، عکس محمود احمدینژاد را به آتش کشیدند.
با آنکه محمود احمدینژاد در آن جلسه از مسئولان دانشگاه امیرکبیر و وزارت علوم خواست با دانشجویان معترض برخورد نشود، بسیاری از فعالان دانشجویی برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان امیرکبیر را تاوان اعتراض آن روز به رئیس جمهور میدانند.
فرین عاصمی-رادیو فردا
سحام نیوز: مدیران جدید روزنامه دولتی ایران به کارمندان دستور دادهاند که برخی از سایتهای منتقد را نخوانند و از شبکه «من و تو» به عنوان «الگوی رسانهای قابل قبول» یاد کرده اند.
ظاهرا این اظهارات موجب شده است گروهی از اعضای روزنامه ایران استعفا بدهند.
به گزارش وبسایت تابناک، تغییرات در روزنامه ایران از آنجایی آغاز شد که این روزنامه در نخستین شماره خود، پس از معارفه رسمی جوانفکر به عنوان سرپرست موسسه ایران، عکس اسفندیار رحیممشایی را به همراه نقل قولهایی از وی به عنوان تیتر اصلی صفحه نخست منتشر کرد و خبری از آیت الله خامنه ای را در حاشیه قرار داد.
تابناک مینویسد که روز گذشته نماینده علی اکبر جوانفکر با حضور در دفتر این روزنامه، با نام بردن از یک روزنامه و دو سایت خبری اصولگرای منتقد دولت، به خبرنگاران شبکه ایران دستور داده است، دیگر کسی از خبرنگاران ایران، مجاز به خواندن آن روزنامه نبوده و نباید به این سایت مراجعه کند. نامی از این روزنامه و وبسایتها گزارش نشده است.
با توجه به این که روزنامه کیهان در شماره احیر خود با انتقاد از نحوه جدید مدیریت ایران، از «کودتای رسانه ای مشایی» و مدیرعامل ایرنا در روزنامه رسمی دولت خبر داده است به نظر می رسد ممنوعیت یادشده به این روزنامه بر می گردد. ممنوعیت خواندن سایتها هم به احتمال زیاد از جمله شامل وبسایت «الف» است.
وبسایت الف خود در گزارشی در همین زمینه نوشته است که بعد از کنار گذاشتن پیامکی کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول حامی احمدینژاد، از ریاست روزنامه ایران، تقریبا بیشتر خبرنگاران و اعضای شورای سردبیری این روزنامه از موسسه مطبوعاتی ایران خداحافظی کردند.
به نوشته وبسایت الف این رفتنها در حالی صورت میپذیرد که در چند روز گذشته، تعدادی دیگر از «وبلاگ نویسان و خبرنگاران حزب اللهی» حامی احمدینژاد نیز اعلام کردند که به دلیل اقداماتی غیر منطقی، از حمایت از احمدینژاد توبه میکنند و دیگر به طرفداری از او قیام نمیکنند. امید حسینی نویسنده وبلاگ آهستان شروع کننده این توبه ها بوده است.
هفته گذشته گزارش شد که کاوه اشتهاردی مدیرعامل پیشین موسسه مطبوعاتی ایران از طریق پیامک از سمت خود برکنار شد و پس از آن اعلام شد که علی اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی احمدینژاد و مدیرعامل خبرگزاری ایرنا به سرپرستی این موسسه مطبوعاتی منصوب شده است.
ظاهرا این اظهارات موجب شده است گروهی از اعضای روزنامه ایران استعفا بدهند.
به گزارش وبسایت تابناک، تغییرات در روزنامه ایران از آنجایی آغاز شد که این روزنامه در نخستین شماره خود، پس از معارفه رسمی جوانفکر به عنوان سرپرست موسسه ایران، عکس اسفندیار رحیممشایی را به همراه نقل قولهایی از وی به عنوان تیتر اصلی صفحه نخست منتشر کرد و خبری از آیت الله خامنه ای را در حاشیه قرار داد.
تابناک مینویسد که روز گذشته نماینده علی اکبر جوانفکر با حضور در دفتر این روزنامه، با نام بردن از یک روزنامه و دو سایت خبری اصولگرای منتقد دولت، به خبرنگاران شبکه ایران دستور داده است، دیگر کسی از خبرنگاران ایران، مجاز به خواندن آن روزنامه نبوده و نباید به این سایت مراجعه کند. نامی از این روزنامه و وبسایتها گزارش نشده است.
با توجه به این که روزنامه کیهان در شماره احیر خود با انتقاد از نحوه جدید مدیریت ایران، از «کودتای رسانه ای مشایی» و مدیرعامل ایرنا در روزنامه رسمی دولت خبر داده است به نظر می رسد ممنوعیت یادشده به این روزنامه بر می گردد. ممنوعیت خواندن سایتها هم به احتمال زیاد از جمله شامل وبسایت «الف» است.
وبسایت الف خود در گزارشی در همین زمینه نوشته است که بعد از کنار گذاشتن پیامکی کاوه اشتهاردی، مدیر مسئول حامی احمدینژاد، از ریاست روزنامه ایران، تقریبا بیشتر خبرنگاران و اعضای شورای سردبیری این روزنامه از موسسه مطبوعاتی ایران خداحافظی کردند.
به نوشته وبسایت الف این رفتنها در حالی صورت میپذیرد که در چند روز گذشته، تعدادی دیگر از «وبلاگ نویسان و خبرنگاران حزب اللهی» حامی احمدینژاد نیز اعلام کردند که به دلیل اقداماتی غیر منطقی، از حمایت از احمدینژاد توبه میکنند و دیگر به طرفداری از او قیام نمیکنند. امید حسینی نویسنده وبلاگ آهستان شروع کننده این توبه ها بوده است.
هفته گذشته گزارش شد که کاوه اشتهاردی مدیرعامل پیشین موسسه مطبوعاتی ایران از طریق پیامک از سمت خود برکنار شد و پس از آن اعلام شد که علی اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی احمدینژاد و مدیرعامل خبرگزاری ایرنا به سرپرستی این موسسه مطبوعاتی منصوب شده است.
سحام نیوز: توزیع بدون مجوز و نشر اکاذیب اتهام سازندگان مستند “ظهور نزدیک است”، پیگیری کشف منبع مالی توزیع سی دی، اعلام وصول شکایت دفتر احمدی نژاد از یکی از مداحان بیت رهبری، رسیدگی به پرونده سیدی منتسب به هنرمندان سینما در یک پارتی شبانه در دادسرای فرهنگ و رسانه و … مهمترین موضوعات خبری مطرح شده از سوی دادستان تهران بود.
به گزارش ندای سبز آزدادی، عباس جعفری دولت آبادی صبح چهارشنبه در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرست دادسرای ناحیه ۶ خارک در جمع خبرنگاران در مورد آخرین وضعیت پرونده متهمان توزیع سی دی سوی ظهور، گفت: در همان روزهای ابتدایی توجه دادستان به این سی دی جلب شد ولی وقتی اعتراض علما به محتویات این مستند مطرح شد به خصوص در بحث تطبیق مصادیق و تعیین وقت ظهور دادستان برای مبارزه با نشر اکاذیب وارد شد.
وی افزود: به نظر میرسد تهیه کنندگان این سی دی فکر نمیکردند با چنین واکنشی گسترده از سوی علما مواجه شوند. البته حرفهایی که در این مستند اسناد آن ضعیف است جای سئوال دارد زیرا سالیان سال است که بحث ظهور در کشور عملی بوده و مردم به تنها ناجی بشر امیدوارند و این وظیفه دادستان است که برای مبارزه با اکاذیب وارد شود.
توزیع بدون مجوز و نشر اکاذیب اتهام سازندگان مستند ظهور نزدیک است
دادستان تهران با بیان اینکه در این پرونده دو اتهام اعم از توزیع بدون مجوز سی دی و نشر اکاذیب مطرح است، گفت: یکی از عوامل سی دی بازداشت و در مورد سایر متهمان پرونده در حال تحقیق و بررسی است به نظر دادستانی این سیدی فراتر از چیزی است که مطرح شده و هزینههای مالی در دست بررسی است. البته از رسانهها هم انتظار دارم اخبار صحیح را منتشر کنند.
پیگیری برای کشف منبع مالی توزیع سی دی ظهور نزدیک است
وی افزود: بازداشت این فرد روند قضایی را طی کرده ولی در حال بررسی هستیم تا ببینیم در این پرونده چه گروههایی حضور داشته و از کجا منابع مالی تامین میشده است. آقایان اعلام کردهاند که در توزیع این سی دی ۷ میلیون تومان هزینه شده در حالیکه گزارشها مبنی بر توزیع ۲ میلیون سی دی و هزینهها بیشتر از این حد است.
بازداشت مجدد سعید تاجیک
دادستان پایتخت در مورد آخرین وضعیت پرونده سعید تاجیک (شخص فحاش به فائزه هاشمی) گفت: این شخص قبل از عید بازداشت شد و در ملاقاتی که خودم با او داشتم اظهار ندامت کرد و اعلام کرد که با توجه به اظهارات رهبری از اقدام خود پشیمان شده و اظهار ندامتش موجب شد تا وی را آزاد کنیم.
وی افزود: جای تعجب دارد که پس از آزادی باز هم حرفهایی را تکرار کرده است و باز هم اهانت کرده است برای همین دوباره این شخص بازداشت شد. در مورد شخصی که از صحنه فحاشی فیلم گرفته بود هم باید بگویم این فرد قبل از عید بازداشت شده و هنوز آزاد نشده است و کار تحقیقاتی همچنان ادامه دارد.
دولتآبادی گفت: دادستانی در مورد هرگونه هتک حرمت به افراد وارد میشود ولی ممکن است کمی با تاخیر باشد مانند سیدی به سوی ظهور که یک ماه کار برد.
اعلام وصول شکایت دفتر احمدی نژاد از یکی از مداحان بیت رهبری
دادستان تهران در مورد شکایت دفتر رئیسجمهوری از یکی از مداحان معروف تهران گفت: این شکایت اعلام وصول شده و هم اکنون به بازپرس پرونده برای اقدامات بعدی ارجاع شده است.
آخرین وضعیت پروندههای آلودگی هوای تهران و ببرهای باغ وحش
وی در مورد آخرین وضعیت پروندههای آلودگی هوای تهران و ببرهای باغ وحش گفت: در این دو مورد خبر جدیدی ندارم ولی آنچه مسلم است بحث غزالهای عربی در میان آمده که از محیط زیست میخواهم در موارد زیست محیطی فعالتر باشد.
دادستان تهران در مورد آخرین وضعیت پرونده بیمه گفت: این پرونده قبل از سال ارجاع شد که یکی از متهمان به رقمهای سازمان بازرسی ایراد گرفت و اعلام کارشناس کرد که بر اساس قانون هزینه کارشناس با متهم است که پس از تکمیل پرونده دوباره پرونده به جریان میافتد.
جعفری دولتآبادی در پاسخ به این پرسش که پرونده سرقت مجسمههای تهران به کجا رسید، گفت: متاسفانه هنوز گزارش قانع کنندهای از سوی پلیس در مورد سرقت مجسمههای تهران به دادستانی ارجاع نشده و در این پرونده باید پلیس پاسخگو باشد ولی در مورد سرقت یادمان ۹ دی در مقابل دانشگاه تهران به نتایجی رسیدهایم و سرنخهایی پیدا شده است که به زودی اعلام میشود.
دستگیری ۱۵ نفر از ضاربان دکتر عباسی و دکتر شهریاری
وی در مورد آخرین وضعیت پرونده ضاربان دکتر عباسی و دکتر شهریاری گفت: جز یک مورد که در تلویزیون هم مصاحبه کرد مورد جدیدی شناسایی نشده اما افرادی که در حوزه این پرونده زیر نظر شبکههای جاسوسی اسرائیل فعالیت میکردند ۱۵ نفر بودند که شناسایی و دستگیر شدند.
دادستان تهران در پاسخ به این پرسش که در برخی از رسانهها اعلام شده عدهای از هنرمندان سینما در یک پارتی شبانه دستگیر شدهاند، گفت: چنین خبری را نشنیدهام ولی جدیدا یک سیدی در تهران پخش شده که در آن فیلم بازیگران خوشنامی بودهاند که بر اساس گزارش پلیس پرونده این سی دی در دادسرای فرهنگ و رسانه در حال پیگیری است.
دولتآبادی در مورد اتفاقات اخیر زندانیان رجاییشهر و نخوردن غذا به مدت چند روز گفت: این اخبار صحت ندارد زیرا قضات همیشه سرکشی میکنند و اعتصاب غذایی وجود نداشته است.
شکایت مجمع تشخیص مصلحت از شهرداری تهران
وی از پروندهای خبر داد که در آن شهرداری نیمهشب به یکی از املاک مجمع تشخیص مصلحت نظام حملهور شده و دیوار آن را تخریب کرده و درختان را قطع کرده است تا آن را تصاحب کند که بر اساس گزارش، مجمع تشخیص از اقدام شهرداری شکایت کرده و پرونده در دادسرای ناحیه ۷ در حال پیگیری است که یکی از عوامل از سوی یکی از عوامل شهرداری به دادسرا احضار شدهاند.
دادستان تهران خطاب به مسئولان شهری گفت: مسئولان شهری نباید اجازه دهند در تهران جرمی رخ دهد و مردم نباید شاهد آن باشند که صبح وقتی از خواب بیدار میشوند دیواری شکسته و درختانی قطع شده است.
به گزارش ندای سبز آزدادی، عباس جعفری دولت آبادی صبح چهارشنبه در حاشیه مراسم تودیع و معارفه سرپرست دادسرای ناحیه ۶ خارک در جمع خبرنگاران در مورد آخرین وضعیت پرونده متهمان توزیع سی دی سوی ظهور، گفت: در همان روزهای ابتدایی توجه دادستان به این سی دی جلب شد ولی وقتی اعتراض علما به محتویات این مستند مطرح شد به خصوص در بحث تطبیق مصادیق و تعیین وقت ظهور دادستان برای مبارزه با نشر اکاذیب وارد شد.
وی افزود: به نظر میرسد تهیه کنندگان این سی دی فکر نمیکردند با چنین واکنشی گسترده از سوی علما مواجه شوند. البته حرفهایی که در این مستند اسناد آن ضعیف است جای سئوال دارد زیرا سالیان سال است که بحث ظهور در کشور عملی بوده و مردم به تنها ناجی بشر امیدوارند و این وظیفه دادستان است که برای مبارزه با اکاذیب وارد شود.
توزیع بدون مجوز و نشر اکاذیب اتهام سازندگان مستند ظهور نزدیک است
دادستان تهران با بیان اینکه در این پرونده دو اتهام اعم از توزیع بدون مجوز سی دی و نشر اکاذیب مطرح است، گفت: یکی از عوامل سی دی بازداشت و در مورد سایر متهمان پرونده در حال تحقیق و بررسی است به نظر دادستانی این سیدی فراتر از چیزی است که مطرح شده و هزینههای مالی در دست بررسی است. البته از رسانهها هم انتظار دارم اخبار صحیح را منتشر کنند.
پیگیری برای کشف منبع مالی توزیع سی دی ظهور نزدیک است
وی افزود: بازداشت این فرد روند قضایی را طی کرده ولی در حال بررسی هستیم تا ببینیم در این پرونده چه گروههایی حضور داشته و از کجا منابع مالی تامین میشده است. آقایان اعلام کردهاند که در توزیع این سی دی ۷ میلیون تومان هزینه شده در حالیکه گزارشها مبنی بر توزیع ۲ میلیون سی دی و هزینهها بیشتر از این حد است.
بازداشت مجدد سعید تاجیک
دادستان پایتخت در مورد آخرین وضعیت پرونده سعید تاجیک (شخص فحاش به فائزه هاشمی) گفت: این شخص قبل از عید بازداشت شد و در ملاقاتی که خودم با او داشتم اظهار ندامت کرد و اعلام کرد که با توجه به اظهارات رهبری از اقدام خود پشیمان شده و اظهار ندامتش موجب شد تا وی را آزاد کنیم.
وی افزود: جای تعجب دارد که پس از آزادی باز هم حرفهایی را تکرار کرده است و باز هم اهانت کرده است برای همین دوباره این شخص بازداشت شد. در مورد شخصی که از صحنه فحاشی فیلم گرفته بود هم باید بگویم این فرد قبل از عید بازداشت شده و هنوز آزاد نشده است و کار تحقیقاتی همچنان ادامه دارد.
دولتآبادی گفت: دادستانی در مورد هرگونه هتک حرمت به افراد وارد میشود ولی ممکن است کمی با تاخیر باشد مانند سیدی به سوی ظهور که یک ماه کار برد.
اعلام وصول شکایت دفتر احمدی نژاد از یکی از مداحان بیت رهبری
دادستان تهران در مورد شکایت دفتر رئیسجمهوری از یکی از مداحان معروف تهران گفت: این شکایت اعلام وصول شده و هم اکنون به بازپرس پرونده برای اقدامات بعدی ارجاع شده است.
آخرین وضعیت پروندههای آلودگی هوای تهران و ببرهای باغ وحش
وی در مورد آخرین وضعیت پروندههای آلودگی هوای تهران و ببرهای باغ وحش گفت: در این دو مورد خبر جدیدی ندارم ولی آنچه مسلم است بحث غزالهای عربی در میان آمده که از محیط زیست میخواهم در موارد زیست محیطی فعالتر باشد.
دادستان تهران در مورد آخرین وضعیت پرونده بیمه گفت: این پرونده قبل از سال ارجاع شد که یکی از متهمان به رقمهای سازمان بازرسی ایراد گرفت و اعلام کارشناس کرد که بر اساس قانون هزینه کارشناس با متهم است که پس از تکمیل پرونده دوباره پرونده به جریان میافتد.
جعفری دولتآبادی در پاسخ به این پرسش که پرونده سرقت مجسمههای تهران به کجا رسید، گفت: متاسفانه هنوز گزارش قانع کنندهای از سوی پلیس در مورد سرقت مجسمههای تهران به دادستانی ارجاع نشده و در این پرونده باید پلیس پاسخگو باشد ولی در مورد سرقت یادمان ۹ دی در مقابل دانشگاه تهران به نتایجی رسیدهایم و سرنخهایی پیدا شده است که به زودی اعلام میشود.
دستگیری ۱۵ نفر از ضاربان دکتر عباسی و دکتر شهریاری
وی در مورد آخرین وضعیت پرونده ضاربان دکتر عباسی و دکتر شهریاری گفت: جز یک مورد که در تلویزیون هم مصاحبه کرد مورد جدیدی شناسایی نشده اما افرادی که در حوزه این پرونده زیر نظر شبکههای جاسوسی اسرائیل فعالیت میکردند ۱۵ نفر بودند که شناسایی و دستگیر شدند.
دادستان تهران در پاسخ به این پرسش که در برخی از رسانهها اعلام شده عدهای از هنرمندان سینما در یک پارتی شبانه دستگیر شدهاند، گفت: چنین خبری را نشنیدهام ولی جدیدا یک سیدی در تهران پخش شده که در آن فیلم بازیگران خوشنامی بودهاند که بر اساس گزارش پلیس پرونده این سی دی در دادسرای فرهنگ و رسانه در حال پیگیری است.
دولتآبادی در مورد اتفاقات اخیر زندانیان رجاییشهر و نخوردن غذا به مدت چند روز گفت: این اخبار صحت ندارد زیرا قضات همیشه سرکشی میکنند و اعتصاب غذایی وجود نداشته است.
شکایت مجمع تشخیص مصلحت از شهرداری تهران
وی از پروندهای خبر داد که در آن شهرداری نیمهشب به یکی از املاک مجمع تشخیص مصلحت نظام حملهور شده و دیوار آن را تخریب کرده و درختان را قطع کرده است تا آن را تصاحب کند که بر اساس گزارش، مجمع تشخیص از اقدام شهرداری شکایت کرده و پرونده در دادسرای ناحیه ۷ در حال پیگیری است که یکی از عوامل از سوی یکی از عوامل شهرداری به دادسرا احضار شدهاند.
دادستان تهران خطاب به مسئولان شهری گفت: مسئولان شهری نباید اجازه دهند در تهران جرمی رخ دهد و مردم نباید شاهد آن باشند که صبح وقتی از خواب بیدار میشوند دیواری شکسته و درختانی قطع شده است.
سحام نیوز: یک نماینده سابق مجلس، التهاب بازار سکه در روزهای اخیر را ناشی از سیاستهای عمدی بانک مرکزی دانست و هشدار داد که اگر دولت بخواهد کمبود منابع برای انجام تعهدات خود همچون هدفمندی یارانه ها را با رها کردن نرخ ارز و سکه جبران کند، قیمتها به شدت بالا میرود.
به گزارش کلمه، محمد خوش چهره ضمن اینکه خروج سپردهها از بانکها و ورود آنها به بازار طلا را پدیده نامطلوبی ارزیابی کرد، اظهار داشت: تغییر سیاستهای اعتباری بانک مرکزی نباید به گونهای باشد که موجب نااطمینانی در بازار شود.
این کارشناس اقتصادی در گفتوگو با فارس، کاهش نرخ سود سپردهها را موجب خروج سرمایهها از شبکه بانکی و جذب آنها در بازارهای دیگر سرمایهگذاری از جمله اوراق مشارکت، سرمایه و طلا دانست و افزود: بانک مرکزی باید بتواند این سپردهها را مدیریت کند و نباید اجازه افزایش التهاب در بازارهای اقتصادی را بدهد.
وی ادامه داد: طبق اقتصاد امنیتی بازارهای ارز، سکه و طلا از جمله بازارهایی است که مورد هدف دشمنان قرار دارد؛ اگر دشمن بخواهد به ایران ضربه بزند در بازار ارز و یا سکه التهاب ایجاد می کند.
خوش چهره با تأکید بر حساس بودن و شکنندگی نرخ ارز و سکه در بازار داخلی، تصریح کرد: اگر بازار بورس و سایر بازارها مشابه اوراق مشارکت دچار التهاب شود به اندازه التهابات بازار طلا و ارز خطر ندارد.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به لزوم اهمیت شناخت منتفعین در نوسانات اخیر بازار سکه، گفت: نوسانات چند دهه اخیر بازار طلا نشان میدهد که در برخی مواقع منتفع اصلی دولت بوده که سعی میکرده با اجرای سیاستها و روشهای خاصی به بازارهایی مانند طلا و ارز التهاب ببخشد.
وی اضافه کرد: به دلیل اینکه دولتها عرضه کننده اصلی طلا و ارز است برای اینکه به منابع ریالی بیشتری دسترسی پیدا کند اقدامات مشابه فوق را انجام میدهد. این سیاست درحالی صورت می گیرد که آثار تورمی در درجه اول به ضرر دولت میشود.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه التهابات اخیر بازار سکه نیز می تواند یکی از سیاست های دولت باشد، تصریح کرد: بنابراین دولت (بانک مرکزی) خود به افزایش قیمت ها در بازار سکه دامن می زند و بعد با ورود به بازار تحت عنوان مداخله در قیمت ها حدود چند درصد نرخ ها را کاهش می دهد.
خوش چهره ضمن اشاره به قیمت های اعلام شده درباره فروش سکه های بهار آزادی در بازار داخلی، بیان کرد: قیمتی که الان بانک مرکزی برای عرضه سکه اعلام می کند حدود ۴۰۰ هزار تومان است این قیمت نیز با قیمت واقعی فاصله بسیار زیادی دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: از بعد اقتصاد امنیتی نوسانات اخیر بازار سکه به اراده بانک مرکزی است به دلیل اینکه در این ایام برای انجام سیاست های خود به ریال زیادی احتیاج دارند؛ در این شرایط هرچه سکه گران تر فروخته شود به نفع بانک مرکزی خواهد بود.
خوش چهره درباره حباب سکه در بازار و وضعیت حراج در بانک کارگشایی، تصریح کرد: وضعیت موجود بازار و حراج نشان میدهد که رشد حبابی برای دولت مهم نیست بلکه افزایش قیمت پایه سکه و رساندن آن به ۴۰۰ هزار تومان برای مقامات حائز اهمیت است.
وی به اهمیت افزایش قیمت پایه سکه یک بهار طی چند ماه اخیر تأکید و اضافه کرد: قیمت طلا در ایران اگر همراستا با قیمت های جهانی افزایش پیدا می کرد الان باید رشد قیمت ها مطابق بازار بین المللی باشد اما الان رشد قیمت ها در اقتصاد ایران بیش از ۳۰ درصد است.
این استاد اقتصاد گفت: بزرگترین اشتباه استراتژیک این است که دولت ها به خاطر محدودیت منابعی که با آن مواجه می شوند به قلمروهای در انحصار خود (بازار طلا و ارز) با ضعف کنترل در بازار و سایر ابزارها ورود پیدا کرده و اجازه افزایش قیمت های کاذب را بدهند.
خوش چهره به سال های دهه ۷۰ اشاره و تصریح کرد: در آن سال ها اراده ای در مدیریت های ارزی بود که موجب استفاده نامناسب از ارز، افزایش قیمت ارز، کاهش قدرت خرید مردم، بالارفتن نرخ تورم و بحران بدهی ها در آن دوره شد. سرانجام این ماجرا با تدابیر به موقع مقام معظم رهبری برطرف شد چراکه می توانست به بحران قوی اقتصاد ملی منجر شود.
وی با تأکید براینکه سیاست های مذکور افزایش جهشی تورم و بی ثباتی در بازارهای دیگر را ایجاد می کند، افزود: این رویه خلاف وظیفه قانونی بانک مرکزی و دولت بوده چرا که حفظ ارزش پول ملی جزء وظیفه های این بانک است؛ افزایش جهشی قیمت ارز موجب تورم و کاهش ارزش قدرت خرید مردم می شود.
به گفته این کارشناس اقتصادی، باید از این اقدامات سهوی و تعمدی در مدیریت کلان اقتصادی و بخش های مختلف آن خودداری کرد.
خوش چهره تأکید کرد: نگرانی این است که دولت در مقطعی اقدام به محدویت منابع برای انجام تعهدات خود از جمله هدفمندی یارانه ها و رها کردن نرخ ارز و سکه روی بیاورد؛ در این شرایط قیمتها به شدت بالا میرود.
این اقتصاددان از دستگاه های نظارتی خواست که در این موارد هشدار باشند و به موقع تذکر خود را درباره بورس بازی ها و سفته بازی ها مطرح کنند.
وی درباره توجیه بانک مرکزی برای دیر اقدام کردن به منظور کنترل بازار سکه به خاطر سفر رئیس کل این بانک، بیان کرد: خروج رئیس کل بانک مرکزی از کشور به معنای نفی مسئولیت های وی نیست؛ امروزه ارتباطات و تماس ها به شدت در محافل جهانی برقرار است از همین رو هیچ دلیل و بهانه ای برای عدم کنترل بازار وجود ندارد.
خوش چهره ادامه داد: این بهانه ها هم می تواند دلیلی باشد بر اراده دولت به ایجاد التهاب در بازار طلا و سکه؛ گران فروختن کالا برای کسب پول بیشتر با توجیه جمع آوری پول اصلا درست نیست چراکه دولت باید برای جمع آوری نقدینگی بازارهای دیگری را انتخاب کند.
به گزارش کلمه، محمد خوش چهره ضمن اینکه خروج سپردهها از بانکها و ورود آنها به بازار طلا را پدیده نامطلوبی ارزیابی کرد، اظهار داشت: تغییر سیاستهای اعتباری بانک مرکزی نباید به گونهای باشد که موجب نااطمینانی در بازار شود.
این کارشناس اقتصادی در گفتوگو با فارس، کاهش نرخ سود سپردهها را موجب خروج سرمایهها از شبکه بانکی و جذب آنها در بازارهای دیگر سرمایهگذاری از جمله اوراق مشارکت، سرمایه و طلا دانست و افزود: بانک مرکزی باید بتواند این سپردهها را مدیریت کند و نباید اجازه افزایش التهاب در بازارهای اقتصادی را بدهد.
وی ادامه داد: طبق اقتصاد امنیتی بازارهای ارز، سکه و طلا از جمله بازارهایی است که مورد هدف دشمنان قرار دارد؛ اگر دشمن بخواهد به ایران ضربه بزند در بازار ارز و یا سکه التهاب ایجاد می کند.
خوش چهره با تأکید بر حساس بودن و شکنندگی نرخ ارز و سکه در بازار داخلی، تصریح کرد: اگر بازار بورس و سایر بازارها مشابه اوراق مشارکت دچار التهاب شود به اندازه التهابات بازار طلا و ارز خطر ندارد.
این استاد دانشگاه ضمن اشاره به لزوم اهمیت شناخت منتفعین در نوسانات اخیر بازار سکه، گفت: نوسانات چند دهه اخیر بازار طلا نشان میدهد که در برخی مواقع منتفع اصلی دولت بوده که سعی میکرده با اجرای سیاستها و روشهای خاصی به بازارهایی مانند طلا و ارز التهاب ببخشد.
وی اضافه کرد: به دلیل اینکه دولتها عرضه کننده اصلی طلا و ارز است برای اینکه به منابع ریالی بیشتری دسترسی پیدا کند اقدامات مشابه فوق را انجام میدهد. این سیاست درحالی صورت می گیرد که آثار تورمی در درجه اول به ضرر دولت میشود.
این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه التهابات اخیر بازار سکه نیز می تواند یکی از سیاست های دولت باشد، تصریح کرد: بنابراین دولت (بانک مرکزی) خود به افزایش قیمت ها در بازار سکه دامن می زند و بعد با ورود به بازار تحت عنوان مداخله در قیمت ها حدود چند درصد نرخ ها را کاهش می دهد.
خوش چهره ضمن اشاره به قیمت های اعلام شده درباره فروش سکه های بهار آزادی در بازار داخلی، بیان کرد: قیمتی که الان بانک مرکزی برای عرضه سکه اعلام می کند حدود ۴۰۰ هزار تومان است این قیمت نیز با قیمت واقعی فاصله بسیار زیادی دارد.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: از بعد اقتصاد امنیتی نوسانات اخیر بازار سکه به اراده بانک مرکزی است به دلیل اینکه در این ایام برای انجام سیاست های خود به ریال زیادی احتیاج دارند؛ در این شرایط هرچه سکه گران تر فروخته شود به نفع بانک مرکزی خواهد بود.
خوش چهره درباره حباب سکه در بازار و وضعیت حراج در بانک کارگشایی، تصریح کرد: وضعیت موجود بازار و حراج نشان میدهد که رشد حبابی برای دولت مهم نیست بلکه افزایش قیمت پایه سکه و رساندن آن به ۴۰۰ هزار تومان برای مقامات حائز اهمیت است.
وی به اهمیت افزایش قیمت پایه سکه یک بهار طی چند ماه اخیر تأکید و اضافه کرد: قیمت طلا در ایران اگر همراستا با قیمت های جهانی افزایش پیدا می کرد الان باید رشد قیمت ها مطابق بازار بین المللی باشد اما الان رشد قیمت ها در اقتصاد ایران بیش از ۳۰ درصد است.
این استاد اقتصاد گفت: بزرگترین اشتباه استراتژیک این است که دولت ها به خاطر محدودیت منابعی که با آن مواجه می شوند به قلمروهای در انحصار خود (بازار طلا و ارز) با ضعف کنترل در بازار و سایر ابزارها ورود پیدا کرده و اجازه افزایش قیمت های کاذب را بدهند.
خوش چهره به سال های دهه ۷۰ اشاره و تصریح کرد: در آن سال ها اراده ای در مدیریت های ارزی بود که موجب استفاده نامناسب از ارز، افزایش قیمت ارز، کاهش قدرت خرید مردم، بالارفتن نرخ تورم و بحران بدهی ها در آن دوره شد. سرانجام این ماجرا با تدابیر به موقع مقام معظم رهبری برطرف شد چراکه می توانست به بحران قوی اقتصاد ملی منجر شود.
وی با تأکید براینکه سیاست های مذکور افزایش جهشی تورم و بی ثباتی در بازارهای دیگر را ایجاد می کند، افزود: این رویه خلاف وظیفه قانونی بانک مرکزی و دولت بوده چرا که حفظ ارزش پول ملی جزء وظیفه های این بانک است؛ افزایش جهشی قیمت ارز موجب تورم و کاهش ارزش قدرت خرید مردم می شود.
به گفته این کارشناس اقتصادی، باید از این اقدامات سهوی و تعمدی در مدیریت کلان اقتصادی و بخش های مختلف آن خودداری کرد.
خوش چهره تأکید کرد: نگرانی این است که دولت در مقطعی اقدام به محدویت منابع برای انجام تعهدات خود از جمله هدفمندی یارانه ها و رها کردن نرخ ارز و سکه روی بیاورد؛ در این شرایط قیمتها به شدت بالا میرود.
این اقتصاددان از دستگاه های نظارتی خواست که در این موارد هشدار باشند و به موقع تذکر خود را درباره بورس بازی ها و سفته بازی ها مطرح کنند.
وی درباره توجیه بانک مرکزی برای دیر اقدام کردن به منظور کنترل بازار سکه به خاطر سفر رئیس کل این بانک، بیان کرد: خروج رئیس کل بانک مرکزی از کشور به معنای نفی مسئولیت های وی نیست؛ امروزه ارتباطات و تماس ها به شدت در محافل جهانی برقرار است از همین رو هیچ دلیل و بهانه ای برای عدم کنترل بازار وجود ندارد.
خوش چهره ادامه داد: این بهانه ها هم می تواند دلیلی باشد بر اراده دولت به ایجاد التهاب در بازار طلا و سکه؛ گران فروختن کالا برای کسب پول بیشتر با توجیه جمع آوری پول اصلا درست نیست چراکه دولت باید برای جمع آوری نقدینگی بازارهای دیگری را انتخاب کند.
سحامنیوز: فرمانده انتظامی استان قم از اخذ مجوز برای استقرار تیپ یگان ویژه تهران در این استان خبر داد.
به گزارش آفتاب، سردار مهدی توکلی شامگاه سهشنبه در حاشیه نشست مشترک با اعضای شورای اسلامی شهر قم در جمع خبرنگاران با اشاره به برخی برنامههای فرماندهی انتظامی قم برای ارتقای وضعیت انتظامی در این استان، اظهار داشت: مرکز آموزش سربازی در قم راهاندازی شد و در حال حاضر حدود ۱۵۰ سربازی در این مرکز آموزش میبینند.
وی ادامه داد: با آموزش جوانان در این مرکز آموزشی، نگرانی خانوادههای قمی از وضعیت سربازی فرزندانشان برطرف میشود و ما در صدد هستیم که ظرفیت این مرکز آموزشی را به دو هزار نفر ارتقاء دهیم.
توکلی همچنین از فراهم کردن زمینه ایجاد مرکز آموزش کادر انتظامی با ظرفیت دو هزار نفر خبر داد و تاکید کرد: برای تهیه زمین موردنیاز جهت ایجاد این مراکز آموزشی نیاز به مساعدت برخی نهادهای استان داریم.
فرمانده انتظامی استان قم تصریح کرد: همچنین مجوز استقرار تیپ یگان ویژه تهران در قم نیز اخذ شده و در مجموع با ایجاد این مراکز آموزشی، ظرفیت آموزش ۷ الی ۸ هزار نیرو در قم فراهم میشود.
به گزارش آفتاب، سردار مهدی توکلی شامگاه سهشنبه در حاشیه نشست مشترک با اعضای شورای اسلامی شهر قم در جمع خبرنگاران با اشاره به برخی برنامههای فرماندهی انتظامی قم برای ارتقای وضعیت انتظامی در این استان، اظهار داشت: مرکز آموزش سربازی در قم راهاندازی شد و در حال حاضر حدود ۱۵۰ سربازی در این مرکز آموزش میبینند.
وی ادامه داد: با آموزش جوانان در این مرکز آموزشی، نگرانی خانوادههای قمی از وضعیت سربازی فرزندانشان برطرف میشود و ما در صدد هستیم که ظرفیت این مرکز آموزشی را به دو هزار نفر ارتقاء دهیم.
توکلی همچنین از فراهم کردن زمینه ایجاد مرکز آموزش کادر انتظامی با ظرفیت دو هزار نفر خبر داد و تاکید کرد: برای تهیه زمین موردنیاز جهت ایجاد این مراکز آموزشی نیاز به مساعدت برخی نهادهای استان داریم.
فرمانده انتظامی استان قم تصریح کرد: همچنین مجوز استقرار تیپ یگان ویژه تهران در قم نیز اخذ شده و در مجموع با ایجاد این مراکز آموزشی، ظرفیت آموزش ۷ الی ۸ هزار نیرو در قم فراهم میشود.
سحامنیوز: جمعي از اعضاي فراكسيون انقلاب و نمايندگان مجلس با تشكيل جلسه در حاشيه مجلس و جمعآوري امضا بر باقي ماندن مصلحي در وزارت اطلاعات تأكيد كردند.
به گزارش فارس، اعضاي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس شوراي اسلامي از جمله مصباحيمقدم، سيدشهابالدين صدر، محمد دهقان، زاكاني و زارعي و جمعي از نمايندگان دقايقي پيش در حاشيه صحن مجلس تشكيل جلسه دادند.زارعي نماينده تهران با در دست داشتن متن نامهاي به جمعآوري امضا بين نمايندگان مشغول بود. به گفته برخي نمايندگان جمعآوري امضاها و موضوع جلسه مذكور در خصوص باقي ماندن مصلحي وزير اطلاعات در اين وزارتخانه است.
این درحالی است که شب گذشت، سایت حامی دولت در خبری از قول محمود احمدینژاد اعلام کرده بود که بعد از دیدار احمدینژاد با آیت الله خامنه ای، رهبری با برکناری حیدر مصلحی از سمت وزارت اطلاعات موافقت کرده است.
شایان ذکر است که این وب سایت لحضاتی بعد از درج این خبر از دسترس خارج شد.
در خبری دیگر از مجلس، سیدعلی آقازاده، نماینده رشت در مجلس به «تابناک» گفت: برخی از دغدغههای نمایندگان مجلس، از ماجرای استعفای وزیر اطلاعات در روزهای اخیر و حکم رهبر معظم انقلاب در این باره است که قرار شده تا نمایندگان در این زمینه، نامه ای خطاب به رییس جمهور بنویسند و از وی بخواهند که آشکارا نظر خود را درباره ادامه همکاری آقای مصلحی در دولت دهم اعلام نماید.
این نماینده که خود از امضا کنندگان نامه است، در ادامه گفت: با وجود صراحتی که حکم مقام معظم رهبری در این زمینه دارد، متأسفانه، می بینیم که برخی مسائل، باعث شده است که هنوز حکم ایشان مورد توجه از سوی دولت قرار نگیرد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با اشاره به جایگاه رهبری در قانون اساسی اظهار داشت: هم خواست عموم مردم و هم اصل 110 قانون اساسی بر این نکته تأکید دارد که نه تنها احکام رهبری، بلکه نصایح و راهنماییهای ایشان، باید از سوی مسئولان و به ویژه روسای قوای سه گانه با اهتمام خاصی به مرحله اجرا درآید.
گفتنی است، تاکنون 150 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این نامه را امضا کرده اند.
برشی از خاطرات یک مدیر ارشد وزارت کشور در سال 65
آنچه در زیر میخوانید، نگاهی به یک روایت کوتاه اما زنده تاریخی است که زمان آن به ربع قرن قبل برمیگردد، اما موضوع آن همچنان در جامعه ایران موضوعیت دارد. مطلبی که در اختیار مخاطبان محترم کلمه قرار میگیرد، بخشی از خاطرات یک مدیر ارشد معاونت سیاسی وزارت کشور در سال ۶۵ است.
در این خاطرات از دیدار مسئولان سیاسی وقت وزارت کشور با آقایان خامنهای، میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی مطالبی نقل شده که بسیار آموزنده و جالب توجه است. قضاوت اینکه این سه تن همچنان در گفتار و رفتار در مسیر پیشین خود قرار دارند و به باورهای گذشته خود در احترام به حقوق مردم و بهرهگیری از ظرفیت همه گروههای سیاسی همچنان وفادار هستند یا خیر، بر عهده خوانندگان است.
بخشی از این خاطرات مربوط به سمیناری بود که معاونان سیاسی استانداریهای سراسر کشور در آن شرکت داشتند و من به واسطه اشتغال در اداره کل سیاسی وزارت کشور در آن سمینار حضور داشتم و گوشهای از آنچه را که در این سمینار مطرح شد، به رشته تحریر درآوردم.
این سمینار در دوازدهم یا سیزدهم مهرماه ۱۳۶۵ برگزار شد و یکی از مهمترین محورهای آن بررسی شرایط سیاسی کشور و نحوه فعالیت معاونین سیاسی استانداریها بود.
شاید کمتر کسی به خاطر بیاورد و یا باور کند که آن روزها با وجود جنگ، درباره ضرورت فعالیت سیاسی و چگونگی گسترش آن سخن به میان میآمده است.
القصه؛ میخواهم گوشهای از دفتر یادداشتهای آن روزها را ورق بزنم تا نسل امروز و دوستان و همکاران دیروز به خاطر بیاورند که مسئولان چگونه به امور مینگریستند و خود مقایسهای داشته باشند میان سخنان سه مسئول بلندپایه کشور در آن روزها یعنی آقایان خامنهای، موسوی و هاشمی رفسنجانی.
«امروز جامعه ما یک جامعه سیاسی است و این سیاسی بودن به یک صنف یا قشر خاص اختصاص ندارد. قبلاً حتی علما و تحصیلکردهها هم چیزی از سیاست نمیدانستند. مانند سایر کشورها که مردم چیزی از سیاست نمیدانند، اما مردم ما سیاست را به خوبی درک میکنند. البته با وجود سیاسی بودن مردم، ما آموزش سیاسی منظم نداریم. ما به دنبال عمق بخشیدن به بینش سیاسی مردم نبودهایم، به علت توجه به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم از این مسئله غافل شدیم. شما باید این خلأ را پر کنید. برای اینکه مردم در صحنه بمانند و قدرت تحلیل پیدا کنند و انحرافها را بشناسند، بایستی که تلاش کنید و سواد سیاسی مردم را بالا ببرید.»
ایشان در ادامه گفت:
«جامعه ما به دلیل سیاسی بودن آسیبپذیر هم هست. باید مراقب بود که وجود دو جریان سیاسی که الآن مطرح است به یک برخورد خشن منتهی نشود. چون از راه اختلافات سیاسی ناهنجاریهای سیاسی ایجاد میشود که برای آینده انقلاب و نظام بسیار خطرناک است. شما معاونین سیاسی باید جلوی این برخوردها را بگیرید. شعار ما باید محکوم کردن اختلاف میان نیروهای نظام باشد، نباید انسجام سیاسی آسیب ببیند….»
«سیاست شاخهای از فرهنگ است و در حقیقت از فرهنگ متولد میشود و در جامعهی ما، امام از فرهنگ و مقولههای فرهنگی بیشترین استفاده را بردند و جامعهی متفرق و از هم گسستهی ایران را از طریق تلاش فرهنگی به هم پیوند زدند. لذا شما معاونین سیاسی باید غرق در فرهنگ مردم استان خود باشید. در یک استان اقوام و گروههای مختلفی هستند که باید آنها را خوب بشناسید. کمتوجهی به این امر موجب خسارت و آسیب جدی به حوزهی سیاسی و حتی شکست خواهد بود. هیچ تصمیم سیاسی و مدیریتی در استان نمیتوان اتخاذ کرد، مگر اینکه به شرایط فرهنگی آن استان توجه داشت. نمیتوان در مرکز نشست و بدون نظر استانها برنامهریزی کرد. باید با مطالعه دقیق پیرامون شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر منطقه به برنامهریزی پرداخت.»
آقای موسوی ادامه داد:
«ریشهی اقتدار نظام، مردم هستند. اگر مردم نباشند، انقلاب و نظام وجود ندارد. یک زمانی به ما انتقاد میکردند که چرا شعار حمایت از مستضعفین و محرومین و کارگران را مطرح میکنیم؛ ما میگفتیم: همین مردم بودند که در صحنه حضور داشتند. اگر آنها نبودند، کارخانهها با اعتصاب تعطیل میشد. همینها بودند که با ایمان و تعهد خود چرخ کارخانهها را به حرکت درآوردند. اگر خودخواهیهایی را که پست و مقام به ما میدهد، کنار بگذاریم، متوجه میشویم که مردم عامل اصلی اقتدار ما هستند. اگر تردیدی در این زمینه داشته باشیم، نمیتوانیم بر مشکلات پیروز شویم.»
«مسئله دفاع از مظلوم جزء اولویتهای کاری ما است. نظامی که نسبت به ظلم بیتفاوت است، قطعاً اسلامی نیست. معاون سیاسی استاندار اگر مخالف ظلم نباشد، شایستهی آن سمت نیست. باید چهرهی ظلمستیزی داشته باشد، همانگونه که این چهره در امام هست.»
نخستوزیر خاطرنشان کرد:
«سیاستهای ما باید به سمتی باشد که تعداد بیشتری از مردم را شامل شود. همهی ما باید متوجه کسانی باشیم که صدایشان به جایی نمیرسد. ما اگر به خدا و مکتب ایمان داریم و پیرو خط امام هستیم، باید عموم مردم را در نظر داشته باشیم. حکومت باید صبر و تحمل داشته باشد. باید با سعهی صدر با مردم و مشکلات برخورد کند. دید وسیع داشته باشد. ما با تمام مردم طرفیم. ملت که تنها یک گروه خاص نیست. تلاش کنید نابسامانیها به صورت ریشهای شناخته شود. یک معاون سیاسی باید پدیدههای نامرئی را بشناسد و اینها جز با داشتن مطالعهی عمیق و رابطهی نزدیک با متن جامعه امکانپذیر نیست. وارد اختلافات سیاسی موجود در استانها نشوید و از موضع بالا تلاش کنید همهی گروهها و جریانات را در ادارهی امور و حل مشکلات به کار بگیرید.»
آقای موسوی در پایان به ضرورت ارتباط صمیمی و نزدیک با روحانیت نیز اشاره کرد و گفت:
«ارتباط نزدیک با روحانیت به حل مشکلات کمک میکند، روحانیت از توان بسیار بالایی در بسیج مردم برخوردار است.»
«کار شما خیلی مهم است. امروز وحدت نیروها به خاطر جنگ اهمیت زیادی دارد. ما باید با دوستی و رفاقت کارها را دنبال کنیم، تا این انقلاب به حرکت خود ادامه دهد. شما معاونین سیاسی تلاش کنید برخوردها و اختلافات سیاسی تا آنجا که ممکن است کمتر شود. شما نباید تابع یک جریان سیاسی خاص باشید و بقیه با شما مخالفت کنند. امروز هر کس را کنار بگذاریم، ضرر کردهایم. این به نفع ما نیست که اگر یک جریان پیروز شد، جریان دیگر را کنار بزند. ما باید یاد بگیریم که سلیقههای مختلف را تحمل کنیم. اسلام و اخلاق هم همین را توصیه میکند. ما قبل از انقلاب و در دوران مبارزه و زندان با بسیاری از افراد در کنار هم علیه حکومت شاه مبارزه کردیم. این مایهی تأسف است که بعد از پیروزی نمیتوانیم با هم کار کنیم.»
آقای هاشمی ادامه داد:
«ما باید توقعاتمان را مهار کنیم. اگر قرار باشد هر چیزی که من میخواهم در مجلس تصویب شود که دیگر مجلس نیست. همکاری یعنی اینکه همدیگر را تحمل کنیم و به خاطر مصالح بزرگتر گاهی از نظر خود کوتاه بیاییم. امام هم همین نظر را دارند. دشمنان ما برای اختلاف و تفرقه بیشترین تلاش را میکنند، اما ما نباید به این سمت برویم و تا آنجا که میشود باید تنشها را مهار کرد. لذا وزارت کشور و استانداریها میتوانند برای جمع کردن سلیقههای مختلف تلاش کنند که انشاءالله مردم هم حمایت خواهند کرد.»
حال سخنان هر سه مقام مسئول در آن روزها را مقایسه کنید و شرایط امروز آنها و مواضع اخیرشان را نیز بسنجید و ببینید کدام یک بر همان اعتقاد و در همان راه باقی مانده است.
به راستی، آیا وزارت کشور امروز با آنچه مسئولین ۲۵ سال قبل انتظار داشتهاند، قرابتی دارد؟
صداوسیما بسیاری مخاطبان خود را از دست داده است
به گزارش کلمه، براساس یک گزارش تحلیلی که توسط مرکز پژوهشهای صدا و سیما در اسفند ۸۹ تهیه شده، میزان مراجعه مردم به شبکه های ماهوارهای به میزان زیادی افزایش یافته است.
در این گزارش تصریح شده که در گذشته بیشترین مراجعه از سوی طبقه متوسط شهری بوده، در حالی که در ماههای اخیر موج استفاده از ماهواره به مناطق حاشیهای و محروم، بهویژه در شهرستانها و روستاها، نیز رسیده است.
بر اساس این گزارش، تعدد شبکههای ماهوارهای و تنوع برنامههای آنها موجب شده تا این شبکهها طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کنند.
نویسندگان این گزارش همچنین تبعات و آسیبهای فرهنگی ناشی از این وضعیت را مطرح کرده و بر ضرورت چارهاندیشی در این زمینه تاکید کردهاند.
این در حالی است که برخی کارشناسان صداوسیما و نخبگان حوزه رسانه معتقدند رسانه ملی نه تنها بسیاری مخاطبان خود را از دست داده، که هیچگونه توانی برای حفظ مخاطبان باقیمانده فعلی خود نیز ندارد.
این دسته از صاحب نظران که نظر آنها در تابستان ۸۹ به اطلاع مسئولان صدا و سیما نیز رسیده است، صریحا اعلام کردهاند که رسانه ملی تا از دست دادن همه مخاطبان فاصله چندانی ندارد.
برخورد سپاه با تاج زاده جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است
به گزارش خبرنگار کلمه، سید مصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که ۹ ماه پیش در پی شکایت ۷ نفر از سردار مشفق دوباره به زندان اوین برگردانده شد، اکنون در شرایط جسمی نا مساعد به سر می برد.
وی که در ظاهر برای اجرای ۶ سال حکم تعزیری خود به اوین بازگردانده شده بود، از همان ابتدا با دخالت اطلاعات سپاه، به جای بند عمومی سیاسی به سلول متعلق به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی، در سلول دوالف مدتی را با محمد نوری زاد گذراند. اما پس از عاشورا و در پی اعتصاب غذای نوریزاد و انتقال وی به بیمارستان، دوباره مدت ها به صورت انفرادی در سلول نگهداری شد.
بر اساس گزارش های منابع موثق از سوی سبزهای گمنام در زندان، تاج زاده چند ماه نیز با یکی از محکومان که به ناراحتی روانی دچار بود هم سلول شد. اقدامی که از نظر زندان بان ها و زندانیان به مراتب از سلول انفرادی دشوارتر است و برای تشدید شکنجه و اعمال فشار بیشتر به زندانی سلول انفرادی تلقی می شود.
بنا بر این گزارش، در روزهای اخیر زندانیانی که سید مصطفی تاج زاده را به صورت اتفاقی هنگام جابجایی دیده اند به شدت از وضعیت وی ابراز نگرانی کرده اند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، در ۲ سال گذشته حداقل ۱۵ ماه در سلول انفرادی و ۲ نفره نگهداری شده که ۱۱ ماه آن مصداق روشن شکنجه سلول انفرادی و یا شکنجه ی تشدید شده ی سلول انفرادی بوده است.
به گفته ی کارشناسان و فعالان سیاسی، رفتار ماموران مراقب تاج زاده نیز با وی بسیار بد است و شیوه برخورد اطلاعات سپاه با این چهره ی شناخته شده ی سیاسی کاملا جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است.
به گزارش کلمه ، وی که بهمن ماه سال گذشته در پی بازداشت گسترده روزنامه نگاران بازداشت شده بود ، بعد از مدتی از زندان آزاد شد اما دادگاه برای او حکم شش ماه حبس تعزیری را صادر کرد . او اکنون برای گذراندن این مدت راهی زندان اوین شده است .
این روزنامهنگار حوزه میراث فرهنگی در حالی به زندان منتقل شده که سابقه هیچگونه فعالیت سیاسی ندارد. وی در زمان دستگیری در خبرگزاری میراث فرهنگی مشغول به کار بود.گفته می شود این روزنامه نگار به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است .
حسن ظهوری در سال ۸۸ از سوی بنیاد میراث پاسارگاد به خاطر تهیه ی گزارش هایی مستند از وضعیت حساس میراث فرهنگی ایران، که انتشار آنها موجب شد تا فرهنگ دوستان آگاه شده و به موقع از ویرانگری های عمدی و غیر عمدی آثار باستانی جلوگیری کنند،به عنوان بهترین خبرنگار میراث فرهنگی سال انتخاب شد.
به گزارش مهر، مطابق با فرمول جدید قیمت گذاری گاز خانگی، ۱۲ ماهه سال به دو بخش هفت ماهه و پنج ماهه پایانی سال تقسیم بندی شده است که الگوهای مصرف این حامل انرژی در هر یک از این دو دوره زمانی تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
از ۲۸ آذر ماه سال گذشته همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها محل سکونت مشترکان از نظر آب و هوایی به پنج اقلیم (سرد یک، دو، سه، معتدل و گرمسیری) تقسیم بندی شده و ۱۲ دامنه جدید مصرف گاز هم در این بخش مطابق با نوع اقلیم تعریف و اعمال خواهد شد.
با توجه به اجرای سیاست شهرستانی – منطقه ای در محاسبه گازبهای مشترکان بخش خانگی، متوسط مصرف گاز طبیعی در ۳۶۳ شهر ایران مطابق با پنج اقلیم آب و هوایی تعیین شد که بر این اساس شهرهای سردسیر مجاز به مصرف گاز بیشتری نسبت به شهرهای گرمسیری هستند.
بر اساس قانون هدفمندی یارانه ها دولت باید از ۱۵ فروردین ماه سالجاری جزئیات قیمت گذاری و نحوه محاسبه گازبهای بخش خانگی را اعلام می کرد که مطابق با گفته مسئولان شرکت ملی گاز جزئیات تعرفه جدید فردا یک اردیبهشت ماه به طور رسمی اطلاع رسانی خواهد شد.
اقلیم بندی ها حذف شد
مصطفی کشکولی معاون مدیر عامل شرکت ملی گاز اخیرا درباره آخرین تصمیمات گرفته شده برای محاسبه تعرفه گازبهای بخش خانگی در هفت ماهه نخست امسال گفته بود: در این مدت برای محاسبه گازبهای مشترکان خانگی اقلیم بندی شهرها لحاظ نخواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه با حذف اقلیم بندی در هفته ماهه نخست سالجاری تعیین گازبهای مشترکان خانگی به صورت یکسان محاسبه می شود، اظهار کرده است: با وجود آنکه در محاسبه گازبها برای فصول گرم سال اقلیم بندی در نظر گرفته نمی شود به منظور کمک به ساکنان مناطق سردسیر (اقلیمهای یک و دو) یک ماه بیشتر از سایر مناطق محاسبه گازبهای آنها به روش اقلیمی انجام خواهد شد.
بر این اساس محاسبه گازبهای مشترکان خانگی اقلیمهای یک و دو از ۱۵ آبان تا ۱۵ فروردین در نظر گرفته می شود به طوری که از ابتدای آبان تا پایان فروردین محاسبه تعرفه گاز این دسته از مشترکان مطابق با اقلیم بندی انجام می شود.
اولین ماه بهار سال ۹۰ سپری شد در حالی که پدرم نیز، در بند بود. دوم فروردین سی امین سالگرد ازدواج او و مادرم هم بود و این اولین سال نیست که نمی توانیم به آنها در کنار هم این روز را تبریک بگوییم اما این کوچک است در میان تغابن هایی که از این دوری احساس می کنیم. خرداد پیش رو، وارد ششمین سالی می شویم که در مجموع، پدر پشت میله های زندان گذرانده است. دهه ۸۰ هم سپری شد. دهه ای که رنج هایش بسیار بود و اواخر آن بیشتر، چه اینکه وسعت تلخی ها برای اطرافیان و مردم عزیزمان فزونی گرفته بود. دهه ۷۰ هم برای پدرم با احضار و تهدید و اخراج از دانشگاه و تعطیلی نشر و کار همراه بود اما او در دهه ۸۰، علاوه بر این دست فشارها ، نیمی از آن را در زندان بود. دهه ۸۰ را که مرور می کنم پر است از حادثه و خاطره کوچک و بزرگ و در این پیچ و خم ها دو کس همواره یار و یاور زندانیان سیاسی و خانواده آنان بودند و همراهی و همدلی شان تسکین بخش بود؛ اولی، مرحوم آیت الله منتظری بود که دغدغه زندانیان، زیر پا گذاردن حقوق آنان و معیشت خانواده هایشان همواره آزارش می داد و فرزند ایشان می گوید از تهران بازگشته بودم که بر بالین ایشان حاضر شدم. آخرین جمله ای که از آیت الله شنیده اند و سپس ایشان برای همیشه چشم از دنیا بر بسته اند ، پرس و جو از پدرم بود و اینکه « به خانواده زندانیان سر زده اید؟»
دومی، مهدی کروبی شیخ شجاع و متواضعی بود که اینک خود با حصر بودنش گویی سر همدلی با زندانیان دارد. او در دوره اصلاحات تاکنون، همراه خوبی برای ما بود و در همه دشواری ها و سختی ها تنهایمان نمی گذاشت. پایگاه محکمی بود که خانواده زندانیان به او تکیه می کردند. خانواده کسانی که اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ هم زندان را تجربه کرده بودند بر این امر اذعان خواهند کرد. مانند: خانواده اکبر گنجی، احمد زید آبادی، تقی رحمانی و خانواده های دیگری از زندانیان ملی- مذهبی و اصلاح طلب…. کروبی هنگامی که ریاست مجلس را هم بر عهده داشت درب خانه اش به روی خانواده زندانیان باز بود. او خود، حبس و بند را تجربه کرده بود شاید از این رو بود که به درستی وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده هایشان را درک می کرد و حامی عاطفی خوبی برایشان بود. این حمایت ها در حالی بود که او الزاما با همه زندانیان سیاسی هم رای و هم نظر نبود اما بر دوش خود وظایف انسانی احساس می کرد و احقاق حقوق افراد را از تفکرشان تفکیک می کرد و از مخالفانش هم انتقاد را می پذیرفت. خاطراتی که از او داریم کم نیست اما در اینجا تنها دو خاطره را نقل می کنم که اولی در سال ۸۶ و دومی دورتر و در سال ۷۹ رخ داده بود و برای بیان آن ها ناگزیرم شرایطی را که در آن قرار داشتیم توصیف کنم تا اهمیت کار آقای کروبی در آن مواقع روشن شود.
روزهای تلخی را سپری کردیم تا آنکه صبح یک روز او با مادرم تماس گرفت. صدای پدرم چنان آهسته و گرفته بود که گویی از اعماق چاهی بیرون می آمد. مادرم پرسید: عماد، خوب هستی؟ پدر تلاش می کند سخن بگوید اما ناگهان صدایش ضعیف تر و قطع می شود. مادرم فریاد می زند: چه شد؟ ماموری گوشی تلفن را بر می دارد و می گوید: باقی حالش خوب نیست، به وکیل او بگویید بیاید و گوشی را قطع می کند.
من و محمد، همسرم ، خارج از منزل بودیم که مادرم تماس گرفت و با صدای لرزان و هراسان ماجرا را باز گفت. نمی دانستیم چگونه تا رسیدن به خانه راه را پیمودیم. پدرم هیچ بیماری نداشت و در سلامت کامل بود و این برای ما شوک آور بود. با مادرم و خواهرانم رهسپار زندان شدیم. دو وکیل پدر نیز خود را به زندان رسانده بودند اما نه به وکیل اجازه ملاقات داده می شد و نه به ما. خواهرانم، منیره و مینا بی تابی می کردند. مضطرب و نگران بودیم و نمی دانستیم چه بر سر پدرمان آمده؟ فقط در دلم آرزو می کردم که او را ببینم. هرچه مادرم و وکیل پدر از طریق تلفن با مسوولین زندان صحبت می کردند، سخن روشنی بیان نمی شد و در پاسخِ درخواست ملاقات با پدر تنها می گفتند: باقی سالم است و همچنان ممنوع الملاقات است. مادرم که می دانست راست نمی گویند، گفت:من خود صدای او را شنیدم ، حرف شما را باور نمی کنم، حتما بلایی سر او آمده که نمی گذارید حتی پس از این مدت یک ملاقات کوتاه با او داشته باشیم. آنها حتی حاضر نشدند مقدماتی فراهم کنند تا اگر به قول خودشان پدر سالم است صدایش را از پشت گوشی تلفن بشنویم. این طور بود که مادرم به همراه آقای نیکبخت، وکیل عزیز راهی دادگاه انقلاب شدند تا آنجا با بازپرس پرونده و یا مسوول و مقامی صحبت کنند تا شاید حتی برای چند دقیقه اجازه ملاقات بگیرند. من و محمد و خواهرانم به همراه یکی دیگر از وکلا، پشت در زندان ماندیم. برایمان دردناک بود؛ پدر را به بهانه های واهی زندانی کرده بودند و در چنین شرایطی هم اجازه نمی دادند او را یک لحظه ببینیم و باید در دادگاهها به هر دری بزنیم تا از سلامتی او خبر بگیریم. همه احساس های ناخوشایند در درونم یک جا جمع شده بودند. اضطراب و دل نگرانی ، بغض و غمگینی، خشم و نفرت…
چشم به درب اصلی زندان دوخته بودیم؛ در انتظار یک خبر. حتی سرباز جلوی درب هم دلش به حال ما می سوخت. ناگهان درب بزرگ زندان گشوده شد و آمبولانسی از آن خارج شد. سعی کردیم جلوی آمبولانس را بگیریم اما او از میان ما با سرعت رد شد. وکیل پدر که از ما بلندتر بود توانسته بود در آمبولانس سرک بکشد و گفت کسی که داخل آن خوابیده بود آقای باقی است. ما که دلشوره مان بیشتر شده بود، گریان به سرعت سوار ماشین شدیم و سعی کردیم به آمبولانس برسیم اما آن سرعتش را بیشتر کرد و از جلوی چشمانمان دور شد. با مادرم تماس گرفتیم، آن ها که در دادگاه هم نتیجه ای نگرفته بودند، بازگشتند.
آن روز همه ما دربیمارستان های شهر به دنبال پدر می گشتیم. حتی نمی دانستیم و به ما نمی گفتند که او در کدام بیمارستان است. فقط از خدا می خواستیم که پدر را برایمان حفظ کند. دیگر غروب شده بود . لبانمان خشک و جانمان خسته و روحمان آشفته بود. گشتن نتیجه ای نداشت. با خود فکر می کردم از کجا معلوم اگر به بیمارستانی که پدر در آن بود هم سر می زدیم به ما می گفتند او آنجاست و یا او را حتما با نام خودش بستری کرده باشند. هیچ چیز آراممان نمی کرد جز یک خبر از پدر. این حق ما بود که از اوضاع او مطلع شویم. نمی دانستیم چرا واقعیت را از ما پنهان می کنند و این ما را نگران تر می کرد.
آن شب آقای کروبی به جشنی دعوت بود که همسرش میزبان آن بود. خانم کروبی، دبیر کل مجمع اسلامی بانوان در این مجمع به مناسبتی مراسمی را برگزار کرده بود و همه در آنجا منتظر آقای کروبی بودند اما حالا دغدغه ما گویی دغدغه خود آقای کروبی شده بود. همچنان مشغول تماس و ارتباط برقرار کردن با مرجع و فردی بود که بتواند خبری بگیرد اما میسر نمی شد. از طرفی ناگزیر بود در جشن شرکت کند و میهمانان چشم انتظارش بودند. محمد، پیشنهاد داد که آقای کروبی به مراسم بروند ، در راه هم می شود تماس ها را برقرار کرد. آقای کروبی هم پیشنهاد دادند که همگی با هم به مراسم برویم و بازگردیم اما با وجود اینکه مادرم هم از قبل به آن مراسم دعوت شده بود اما نمی توانستیم به آنجا برویم و روحیه مان خراب تر از آن بود که بتوانیم در میهمانی حاضر شویم. به همین دلیل آقای کروبی گفتند ما در دفتر بمانیم ، ایشان زود باز می گردند و با محمد به سمت مجمع اسلامی بانوان حرکت کردند.ما هم در اتاقی مفروش که آقای کروبی به آنجا راهنمایی مان کرد تا استراحت کنیم، ماندیم و خواهرانم که روز پر اضطراب و دشواری را پشت سر گذاشته بودند هرکدام در گوشه ای کِز کردند و کاری جز دعا از دست مان بر نمی آمد. باید منتظر می ماندیم. آقای کروبی علاوه بر آنکه خودشان موضوع را دنبال می کردند، مسوول دفترشان را هم به دفتر وزیر اطلاعات وقت فرستاده بودند تا حضوری از قضیه مطلع شوند. بعدا محمد به ما گفت که حاج آقا یکسره در راه شماره های افرادی که می توانستند موثر باشند و یا خبری بگیرند را یک به یک به او می داد تا شماره گیری کند. ظاهرا در آن زمان دولت به سفر استانی در سیستان رفته بود. آقای کروبی از طریق قناد، رئیس دفتر محسنی اژه ای با او تماس می گیرد و درباره وضع باقی هشدار می دهد و خواهان تماس پدرم با ما می شود و حتی از طریق دوستان اژه ای مانند مبشری و رازینی سعی می کند او را بیابد. در مراسم آن شب آقای کروبی بیشترین توجه اش به این بود که چه کار باید بکند و پیگیر موضوع بود. محمد هم نمی توانست بنشیند و آرام و قرار نداشت و در خارج از سالن قدم می زد. محمد می گفت هنگامی که وارد جشن شده بود خانم کروبی از او تشکر کرد که شرکت کرده است و از حال او و ما خبر نداشت تا زمانی که محمد ماجرا را به دکتر تقی کروبی گفت و آن ها هم به همدردی آمدند.خلاصه آنکه آن شب، حاج آقا همچنان پیگیری می کرد و تماس می گرفت اما یا آن افراد نبودند یا واقعیت را نمی گفتند و کتمان می کردند و وانمود می کردند مشکلی پیش نیامده یا اظهار بی اطلاعی از موضوع می کردند. زمانی که حاج آقا قصد پیگیری موضوعی را داشت هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد و حتی با افرادی که بهتر بود خود ایشان تماس نگیرد هم صحبت می کرد. گاهی ما نگران شأن ایشان می شدیم اما خودشان به این موضوع توجه نمی کرده و به این می اندیشیدند که از چه طریق می توان نتیجه گرفت.
ساعت حدود ۱۱ شب بود اما هنوز خبر دقیقی نگرفته بودیم. آن ساعت شب ، آقای کروبی هم دیگر باید به منزل می رفت.ما در تماس با او اصرار کردیم که خسته اند و به منزل بروند تا استراحت کنند ، ما هم باید بازگردیم . حاج آقا برای اینکه از تشویش ما بکاهد گفت:« اگر می خواهید بروید اما مطمئن باشید من هم با شما بیدارم و تا خبر نگیرم نمی خوابم.» این نهایت همدلی او بود. ما می دانستیم اطمینانی که او می دهد برای آرامش ماست و اگر از اوضاع پدر هم مطلع نمی شدیم، از او بابت همه تلاش هایی که کرد و ابراز همدلی اش سپاسگذار بودیم. از دفتر آقای کروبی خارج شدیم اما هرچه کردیم نتوانستیم به خانه برویم و سر بر بالین بگذاریم بی آنکه بدانیم پدر امشب کجاست؟ آیا سالم است؟
مادرم برای آرامش ما پیشنهاد داد اگر خانه نمی روید بیایید به امامزاده قاسم ( که نزدیک بود ) برویم. بخاطر دارم به امامزاده نرسیده بودیم که بغض خواهرانم ترکید و بلند بلند گریه می کردند. مادرم هم گوشه ای از خیابانی خلوت ماشین را پارک کرد و دیگر راهی برای آرام کردن خواهرانم نداشت. سرش را بر فرمان ماشین تکیه داده بود و از شانه هایش که می لرزید فهمیدم که او نیز اشک می ریخت. نیمه شب بود، چاره ای نبود جز اینکه راه خانه در پیش بگیریم. در خانه باید جلوی مادر بزرگِ چشم به راه ، سکوت و خودداری می کردیم . ساعت از ۱۲ نیمه شب گذشته بود و تازه هر کدام به کنجی خزیده بودیم و فریادی در سینه هامان حبس بود که در برابر مادر بزرگ و برای حفظ روحیه یکدیگر در گلو می شکستیم که ناگهان زنگ تلفن به صدا در آمد. همه به سمت گوشی جهیدیم. پیگیری های آقای کروبی نتیجه داده بود. پدر با صدای آهسته ای که به سختی شنیده می شد گفت:« نگران من نباشید. من در بیمارستانم. اکنون مشکلی نیست. اینجا پرستاران مراقبند. » پس از اینکه صدای او را شنیدیم مانند کسی که بغض و فریادی حبس کرده که باید خالی بشود تا راه گلویش باز شود، نا خود آگاه گریه مان گرفته بود اما با حسی متفاوت. شوق از اینکه او زنده است و بهبود نسبی دارد.اندکی آرام شدیم. اگر آن روز حتی یک خبر کوچک از وضعیت پدر به ما داده بودند آن فشار بر ما وارد نمی شد. پس از آن با آقای کروبی صحبت کردیم. تلاش های او را با هیچ جمله تشکر آمیزی نمی شد پاسخ گفت. متوجه شدیم پدر در بیمارستان قمر بنی هاشم است. ساعت یک نیمه شب خود را به آنجا رساندیم. وکیل عزیز، آقای نیکبخت هم آمده بود اما گفتند به هیچ وجه اجازه ملاقات وجود ندارد، باید فردا مراجعه کنیم. بگذریم که فردا هم با پیگیری آقای کروبی، هر کدام تک به تک و به مدت چند دقیقه موفق به دیدار پدر بر روی تخت بیمارستان شدیم و او را در آغوش کشیدیم اما اگر نبود تلاش های آقای کروبی، آن شب برای ما صبح نمی شد.
پدر از بیمارستان دوباره به زندان بازگردانده شده بود البته به بند عمومی اما دوباره در میان مدت محکومیت به ۲۰۹ برده شد که شرح آن خود مفصل است و مجال دیگری می طلبد. پس از گذشت یک سال و با پایان یافتن محکومیت!!! پدر آزاد شد اما در آن مدت در زندان دوباره دچار همان وضعیت شده و بستری شده بود و پس از آزادی هم علایم بیماری با او همراه بود. به گونه ای که در اتاق دربسته و هنگام شنیدن خبر ناگوار و استرس شدید نفسش تنگ می شد. پزشکان زندان و بیمارستان قمر بنی هاشم (که او را از بند وزارت اطلاعات به آنجا برده بودند) هم گفته بودند تکرار این حادثه و حمله شدید، خطرناک است و می تواند آثار بسیار زیانبار و دائمی به همراه داشته باشد و او نباید در محیط استرس زا و فضای بسته که جریان هوا نداشته باشد، قرار گیرد. اما سال ۸۸ برای سومین بار پدر زندانی شد و از ۶ ماه بازداشت موقت، ۵ ماه پیاپی در سلول انفرادی و بسته به سربرد. سلولی که روزنه تنفسی آن چند سوراخ کوچک بر روی یک ورقه آلمینیومی بود که بر روی پنجره آهنی کوچک درب سلول قرار داشت. پدر مجددا دچار حمله تنفسی شدید شده و به بیمارستان منتقل شد. او در آن مدت از دیسک کمر شدید هم رنج می برد که علت شدت گرفتن آن هم خود ماجرای دیگریست که در جای دیگری باید گفت. او همچنین به شدت ضعیف و لاغر شده و حدود ۲۰ کیلو کاهش وزن یافته بود.
پدرم شرح ماجرای اینکه چگونه این بیماری بر او عارض شد را در نامه ای به رئیس قوه قضائیه وقت نگاشت اما به مانند شکایت ها و شرح حال های دیگری که نوشته بود، بی نتیجه ماند.
محمد خود تازه از زندان آزاد شده بود و نمی دانست که چه حکمی در انتظار اوست و روزنامه ها و نشریاتی که در آن کار می کرد نیز توقیف شده بودند … شرایط ما و کشور بحرانی بود و روشن نبود اوضاع تا کی کمی سامان خواهد گرفت. پدر محکومیت طولانی مدت داشت و محمد می خواست اگر باز هم زندان در تقدیرش بود این بار همسرش باشم تا بتوانم به دیدارش بروم. در هر حال، به توصیه پدر، حاضر شدم در آن شرایط پای سفره عقد بنشینم به این امید که ازدواج ما دل های بی رحم و مروت را نرم کند و حداقل در مرخصی کوتاهی پدر را پس از چندین ماه در فضای آزاد ببینیم. در آن مدتی که در زندان بود تنها یک بار او را دیده بودیم؛ با لباسی راه راه ، در اتاقکی نزدیک درب ورودی اصلی زندان. تصویر او در آن روز در ذهنم حک شده بود. تماس تلفنی هم نداشت و بسیار دلمان برای او تنگ شده بود.
مراسم عقد روز نیمه شعبان در یکی از روزهای پاییزی سال ۱۳۷۹ بود. دفترخانه ازدواج ساعت ۱۱ صبح وقت داده بود و ساعت ۳ جشن عقد در سالنی نزدیکی خانه آغاز می شد اما نیمه شعبان بود و هنوز نگذاشته بودند پدر بیاید. مادرم برای مرخصی او اقدام کرده بود و آنکه همراه با پیگیری های مادرم تلاش کرده بود تا پدر بتواند در مراسم ازدواج دخترش حاضر شود، کسی نبود جز آقای کروبی. گفته بودند با مرخصی او موافقت شده است. ما تاریخ و ساعت عقد را هم به مسوولین قضایی اطلاع داده بودیم اما روز عقد فرا رسید، همه منتظر بودیم و هنوز پدرم نیامده بود. آمدن او دیر شده بود اما مدام منتظر زنگ تلفن بودیم که به دنبال او برویم یا منتظر بودیم زنگ در به صدا در آید و او بی آنکه تماس بگیرد به خانه بیاید. صبح اقوام و برخی دوستان در خانه ما گرد هم آمده بودند و منتظر خبری از پدر بودیم. باید به دفترخانه ثبت ازدواج می رفتیم. هرچه می گذشت مضطرب تر می شدم. محمد سعی می کرد آرامم کند. به فکر مادرم نیز بودم او که سیمایش خندان بود و دلش گرفته و در عین حال که باید میهمان داری می کرد ، نگران بود که اوضاع چگونه پیش می رود و باید آمدن پدر را پیگیری می کرد. هیچگاه فکر نمی کرد برای ازدواج من دست تنها بوده و پدرم کنارش نباشد. محمد از آقای کدیور، روحانی نو اندیش و دوست عزیز پدر خواسته بود ایشان خطبه عقد را جاری کند. آقای کدیور که او را به وارستگی و درستکاری می شناختیم هم آن روز صبح در خانه ما بود تا قبل از ثبت در دفترخانه ، عقد را بخواند. پدر نیامده بود ولی دیر شده بود و باید خطبه جاری می شد. وقت ثبت در دفترخانه رسیده بود و پس از آن باید برای مراسم بعد ظهر که ساعت ۳ آغاز می شد آماده می شدیم. نمی شد جشن را بر هم زد. محمد و مادرم هول بودند. محمد می گفت نگران نباشید آقای باقی تا بعد از ظهر می آید و سعی می کرد مرا آرام کند. آقای کدیور که خواندن خطبه عقد را آغاز کرد هنوز باور نمی کردم من و محمد پیوندمان برقرار شود در حالی که پدرم نیست. در چشمان پدر بزرگم اشک جمع شده بود. پس از آن به دفترخانه رفتیم. پای رفتن نبود و مانند اینکه کسی ما را هل دهد به سختی راه می رفتیم. هنوز که در عقدنامه به جای امضای پدر، امضای پدربزرگ را می بینم دلم می گیرد. نه از اینکه پدر بزرگ مهربان امضاء کرده است از اینکه پدرم نتوانسته بود آن موقع همراه ما باشد.
نزدیک ظهر بود و هنوز خبری از آمدن پدر نبود. مرتضوی در آن زمان، قاضی پرونده پدرم بود و با آنکه گفته بودند حتی آیت الله شاهرودی ، رئیس وقت قوه قضائیه هم با مرخصی پدر موافقت کرده است اما برای ما عجیب بود که مرخصی داده نشده بود و مرتضوی مانع می شد. مادرم تماس می گرفت و پیگیری می کرد تا بداند که ماجرا چیست؟ آقای کروبی هم که از ماجرا مطلع شد متعجب شده بود چه اینکه نباید مانعی برای آمدن پدر وجود می داشت. آن روز نه فقط من و مادرم و خواهرانم که اقوام و آشنایان و دوستان و حتی بسیاری که در جشن ما شرکت نداشتند نیز چشم انتظار آمدن پدرم بودند. اما ساعت از ۳ یعنی زمانی که برای جشن عقد تعیین شده بود هم گذشت اما او نیامد. میهمانی آغاز شده بود در حالی که به جشن نمی مانست. همه دست به دعا برداشته بودند. مادرم هم میهمانداری می کرد و هم دنبال می کرد که جریان از چه قرار است؟! در آخرین ارتباط او با قاضی پرونده یعنی مرتضوی، او گفته بود: باقی خودش نمی خواهد بیاید. مادرم که می دانست این موضوع امکان ندارد، دلیلش را پرسید و مرتضوی پاسخ داده بود: «باقی می تواند تحت الحفظ و با لباس زندان به مراسم بیاید و بازگردد اما خود او نمی پذیرد. » مادرم به او گفته بود: «او کار درستی می کند. اگر باقی نمی پذیرد ما هم نخواهیم پذیرفت». آن ها می دانستند پدرم هیچگاه زیر بار آمدن به مراسم، به این صورت نخواهد رفت. او پیش از آن هم حتی برای انتقال به دادگاه حاضر به پوشیدن لباس زندان نشده بود و دلیل آن تن ندادن به بی قانونی بود و آن خود شرح دیگری دارد که چگونه او و دوستانش را به زور به دادگاه بردند. گذاردن این شرایط برای شرکت پدرم در مراسم بیشتر به بهانه ای برای ممانعت از مرخصی او شبیه بود. زمانی که به میهمانان گفته شد پدر نمی آید همه محزون شدند. رخت شادی بر تن و در دل غمین بودیم. نمی توانستم به میهمانان لبخند بزنم. محمد سعی داشت من را دلداری دهد اما بی فایده بود و خود او هم مشوش بود. مادرم با تمام وجود تلاش می کرد میهمانی را عادی کند اما ممکن نبود.
آقای کروبی هم انتظار داشت با وجود قولی که برای مرخصی پدر داده شده بود او بیاید. زمانی که مطلع شد به چه دلیل و بهانه ای آمدن پدر منتفی شده است در همان مراسم شروع به پیگیری موضوع کرد . او با لحن بسیار تندی خطاب به قاضی و برخی مسوولان قضایی سخن گفته بود که ساواک هم زندانی اش را برای عروسی فرزند با لباس زندان و مامور نمی بُرد. شیخ ما در کسوت رئیس قوه مقننه با هر مقامی در قوه قضائیه که می توانست تماس گرفت. با آنکه رئیس قوه مقننه بود و در برابر بسیاری از مقامات در منصب بالاتری قرار داشت ، اگر آن ها جواب سر بالا یا منفی می دادند از پیگیری دست بر نمی داشت. پدرم بعدها بارها به آقای کروبی گفته بود که ما نگرانیم با این تماس های شما برای پیگیری کارهای ما، شان شما مخدوش شود و ما راضی به این کار نیستیم اما آقای کروبی گفته بود برای من این چیزها مهم نیست.
به هر حال آقای کروبی نفوذ خوبی داشت و اکثر اوقات خواسته اش اجابت می شد و کلامش قاطع بود. سابقه انقلابی او و دلسوزانه نگریستن او به سرنوشت انقلاب بر همه آشکار بود و این بر قوت کلام او می افزود و قدرت ایستادن، در مقابل او را سست می کرد. از این رو، با آنکه به نظر می رسید عزم کرده اند مانع آمدن پدرم شوند، او از نفود و قدرت خود استفاده کرد برای آنکه پدر را که جرمی جز نوشتن و اندیشیدن نداشت و تنها ابزار کارش قلم بود، از زندان مرخص کنند تا در عقد اولین دخترش حضور یابد. البته دوست دیگری هم در آن روز تلاش کرد. همسر آن دوست رابطه خویشاوندی دوری با همسر مرتضوی داشت . خود را به خانه او رسانده بود و گفته بود اگر با آمدن باقی موافقت نکند بعید نیست در آینده دختر او نیز چنین سرنوشتی در انتظارش باشد…
میهمانان همچنان به انتظار نشسته بودند. ساعت می گذشت و مراسم شباهتی به محفل شادی نداشت. در همان حین که آقای کروبی و آن دوست عزیز در تکاپو بودند. یک نفر از زندان تماس گرفت و گفت از سوی پدرم پیغامی دارد. پدر نمی دانست که مادرم با مرتضوی صحبت کرده و در جریان ماجرا هست. او تماس تلفنی هم با ما نداشت، به همین دلیل از یک نفر خواسته بود تا با مادرم تماس بگیرد و پیغامش را برساند و آن فرد که نمی دانستیم چه کسی است؛زندانی یا زندانبانی منصف، با مادرم تماس گرفت و گفت:« باقی گفته است از بدو تولد فرزندش منتظر چنین روزی بوده و با تمام وجود می خواسته که امروز در عقد دخترش، کنار شما باشد اما خواسته است تا از شما عذر خواهی کنم. او نمی توانسته بپذیرد که با لباس زندان و با مامور بیاید.» او گفته بود در زندان و با هم سلولی هایش جشن می گیرد و ما دلگیر نباشیم. مادرم که این پیغام را گفت صورتم از بغض سرخ شده بود اما نمی خواستم جلوی او اشک بریزم که می دانستم او خود حالی بهتر از من ندارد. هم اندوه را می شد از عمق چهره مادرم دید و هم لبخند می زد تا من را آرام کند و میزبان خوبی برای میهمانانش باشد و هم به پدر می بالید و از راسخ بودن او مشعوف بود و این احساس در بیانش پیدا بود.
هوا تاریک شده بود و هنوز خبری از آمدن پدر نبود و همه همچنان منتظر نشسته بودند . با آنکه شب شده بود اما گویی همه فراموش کرده بودند باید سالن را ترک کنند و حتی صاحبان سالن هم دیگر منتظر آمدن پدرم بودند که پیگیری های شیخ ما و آن دوست عزیز به ثمر رسید. گفتند پدر می آید. برق شادی در جمع جهید. آقای کروبی هم که همچنان در جمع میهمانان حضور داشت ، خبر داد پدر می آید و منتظر نشسته بود تا از آمدنش مطمئن شود. بعد ها برخی از میهمانانی که در مراسم عقد ما حضور داشتند هم خود طعم زندان را چشیدند و از محبت های آقای کروبی نیز برخوردار بودند.
هیچ گونه ای نمی توانم احساسم را لحظه ای که پدر وارد سالن شد توصیف کنم. دلم برای او بسیار تنگ شده بود و حال، او را پس از دلواپسی های بسیار می دیدم در حالی که رخت عروسی بر تن داشتم. میهمانان مان جلوی درب سالن جمع شده بودند و با صلوات های پیاپی او را تا ورود به سالن اصلی همراهی کردند. صدای هق هق گریه راهرو و ورودی و داخل سالن را پر کرده بود. لحظه ای که او را در آغوش کشیدم دیگر گریه امانم نمی داد. من و محمد به سینه او چسبیده بودیم و گریه مان بند نمی آمد اما او با قدرت وصف ناپذیری خود را کنترل می کرد و ما و میهمانان را به شادی دعوت می کرد. مدت ها بعد، برایمان تعریف کرد آنقدر آن شب تلاش کرده بود تا اشک نریخته و لبخند زند و بغضش را فرو خورده بود که تمام شب گلویش درد می کرد. یک بار با آنکه چند سال از آن ماجرا گذشته بود وقتی خبرنگاری در منزل، در مورد آن شب از پدرم سوال کرد و او شروع به صحبت کرد، من حضور داشتم و دیدم که ناگهان بغض راه گلویش را بست، خود را به اتاق دیگری رسانید، در را بست و تا آرام نگرفت بیرون نیامد.
او برای ما و دیگر خانواده های زندانیان سیاسی نیز مرهم بود. با همه مشغله هایی که در آن سال ها داشت و همه وظایفی که به عنوان ریاست مجلس نمایندگان به عهده اش بود، اما ماهی نبود که دو بار تماس تلفنی نداشته باشد و احوال همه اعضای خانواده را از کوچک و بزرگ جویا نشود و با آنها صحبت نکند. او حامی معنوی خوبی بود حتی اگر اختلاف سلیقه داشت و این بر ارزش حمایت او می افزود.
کروبی چه هنگامی که در حاکمیت حضور داشت و کاری از دستش ساخته بود و در برابر حمایت از حقوق زندانیان مورد هجمه قرار می گرفت، چه هنگامی که از حاکمیت فاصله گرفته بود اما مطرود آن نبود و چه هنگامی که مطرود حکومت شده بود، با زندانیان و خانواده آنان همراه بود و احوال آنان را جویا می شد و با آنان دیدار می کرد. این رویه او، باور او بود.
فراموش نمی کنم سال گذشته که همسرم در بازداشت بود حداقل هفته ای یک بار به منزل یا دفتر او مراجعه می کردم و او گویا ساعتی برای استراحت نداشت چه اینکه هر زمان به دیدارش می رفتم با روی گشاده استقبال می کرد و دغدغه هایم را می شنید، راهنمایی می کرد و دلداری ام می داد و هنگامی که پدر در زندان بود هم ، ما مشکلات خود را نزد او طرح می کردیم و او نیز به دیدار ما می آمد و سنگ صبور ما بود و اینک اما کاری از ما برای او ساخته نیست جز آنکه برای آزادی او، میر حسین موسوی و همسران گرانقدرشان دست به دعا بر داریم.
شیخ ما خود ۵ سال در زندان های شاه، طعم زندان را چشیده بود و همسرش نیز رنج خانواده زندانی بودن را. اینک او و همسرش مدتی است که در حصر و حبسند. سال نویی آغاز شده است. پدر همچون سال گذشته که بهار در زندان بود، زندانی است. کروبی که هیچگاه محبت های پدرانه اش را فراموش نخواهیم کرد نیز در حصر. بهار واقعی اما روزی است که نسیم آزادی بوزد و شکوفه های شادی بر درختان سبز ایمان و راستی و درستی بروید.
مروان در کنفرانسی خبری که در آن خلاصه ای از گزارش کمیته حقیقت یاب ارائه شد افزود، تیراندازی (به سوی تظاهرکنندگان) چند روز ادامه یافت با این حال رئیس جمهور سابق اقدام به بازخواست کسانی نکرد که تیراندازی می کردند و این مسئله مشارکت او را در مسئولیت، نشان می دهد.
بر اساس این گزارش، نتیجه ارائه شده از سوی کمیته حقیقت یاب نشان می دهد حمله به تظاهرکنندگان مصری تا شانزدهم فوریه هشتصد و چهل و شش کشته و دست کم شش هزار و چهارصد و شصت و هفت زخمی برجا گذاشته است.
گفتنی است عبدالمجید محمود دادستان کل مصر روز چهارشنبه دستور بازداشت موقت حسنی مبارک و دو پسرش علاء و جمال را به مدت پانزده روز برای بازجویی از آنان در خصوص حمله به تظاهرکنندگان صادر کرد، که رئیس جمهور سابق مصر به دلیل بیماری در بیمارستان شرم الشیخ تحت نظر است ولی فرزندانش به زندان مزرعه طره در قاهره منتقل شده اند.
دادستان مصر همچنین از مبارک و دو پسرش درباره ثروت اندوزی نامشروع بازجویی می کند. سخنگوی رسمی دادستان مصر روز سه شنبه اعلام کرد، به اظهارات عمر سلیمان رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی مصر درباره اطلاعات این دستگاه در خصوص رابطه حسنی مبارک با قتل تظاهرکنندگان و ثروت مبارک و خانواده اش گوش داده شد.
همچنین دبیرکل کمیته حقیقت یاب اعلام کرد متن گزارش خود را به دادستان کل و محمد عبدالعزیز الجندی وزیر دادگستری مصر تحویل داده است.
در این گزارش برخی سران حزب حاکم در زمان مبارک و برخی اعضای پارلمان مصر که بعد از سرنگونی مبارک منحل شد و برخی نیروهای پلیس - به ویژه اعضای اداره اطلاعات پلیس مصر - به برنامه ریزی راهپیمایی هایی در حمایت از حسنی مبارک متهم شده اند که به حمله این دسته از راهپیمایان به تحصن کنندگان در میدان التحریر منجر شد.
لازم به یادآوری است حامیان لباس شخصی حسنی مبارک، در حملات خود به مردم، از شتر و اسب و گاری و همچنین سنگ و چماق و سلاح سرد و سلاح گرم و بمبهای آتش زا استفاده کرده بودند.
مروان خاطرنشان کرد مدارکی وجود دارد که نشان می دهد افسران بخش مبارزه با جرائم تروریستی وابسته به اداره اطلاعات پلیس مصر، مسئول تیراندازی به تظاهرکنندگان در انقلاب بیست و پنجم ژانویه هستند. این گزارش می افزاید: بسیاری از قربانیان از ناحیه سر و سینه هدف گلوله قرار گرفتند که نشان می دهد تک تیراندازان عامل این قتلها و جراحتها هستند.
در این گزارش همچنین آمده است "حتی افرادی که از بالکن ها و پنجره های منازلشان تحولات را دنبال می کردند هدف گلوله پلیس قرار گرفتند، که هدف از تیراندازی به این افراد، جلوگیری از به تصویر کشیده شدن حوادث بوده است. علاوه بر این، در مواردی خودروهای پلیس به عمد تظاهرکنندگان را زیر گرفته اند."
این گزارش می افزاید: اختیارات گسترده ای که نخبگان حاکم در رژیم سابق به ویژه رئیس جمهور داشتند به وی اجازه می داد همه بخشهای کشور را در کنترل خود داشته باشد بدون آن که پاسخگو باشد.
شیخ الازهر: ایران دخالت نکند
در گزارشی دیگر پیرامون منطقه و مصر، شیخ الازهر مصر، از جمهوری اسلامی خواست تا از آنچه وی "امور داخلی بحرین و دیگر کشورهای عربی" خواند، دخالت نکند و همزمان نسبت آنچه در کشورهای عربی روی می دهد ابراز نگرانی کرد و به سران کشورهای ليبی، سوريه و يمن هشدار داد از "ريختن خون مسلمانان" خودداری کنند.
به گزارش العربیه، احمد الطيب روز سه شنبه ۱٩ آوریل در یک کنفرانس خبری در قاهره اظهار داشت "مقامات ایران از آنچه در کشورهای عربی می گذرد به عنوان مسائلی داخلی بنگرند که ملتها و فرهیختگانشان آن ها را حل خواهند کرد تا بدین ترتیب از خونریزی جلوگیری شود، روابط حسن همجواری حفظ شود و گفت و گو میان پیروان مذاهب شیعه و سنی که ایران و الازهر در پی آن هستند پابرجا بماند."
وی درباره دودستگی در مصر در خصوص محاکمه حسنی مبارک رئیس جمهور سابق این کشور گفت که شایسته نیست در باره کسی که قوه قضائیه هنوز نظر خود را درباره او نداده است سخن بگوییم و حکم خود را صادر کنیم.
انتشار پنج هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت نفتی
وی یکی از راهکارهای تامین منابع مالی طرحهای صنعت نفت و گاز کشور را انتشار اوراق مشارکت ارزی و ریالی دانست و افزود: امسال حدود پنجهزار میلیارد تومان اوراق مشارکت ریالی برای تامین مالی طرحهای صنعت نفت منتشر میشود.
احتمال افزایش صادرات گاز ایران به ترکیه
رئیس ستاد تدابیر ویژه اقتصادی وزارت نفت در خصوص پیش فروش گاز طبیعی ایران توضیح داد: در حال حاضر برخی از کشورهای غربی قصد دارند صنعت گاز ایران را در انزوا قرار دهند، اما بازارهای متعددی در کشورهای شرق و غرب ایران، منطقه خلیج فارس و برخی از کشورهای اروپایی بوجود آمده است و حتی برخی از کشورها خواستار خرید صد در صدی گاز ایران شدهاند.
سایت «صراط نیوز» نزدیک به حسین شریعتمداری، تیم احمدینژاد را جریانی «مشکوک»، «فاسد» و «جاهطلب» خواند که پروژههای سیاه آن «با نابودی دولت عدالت هم متوقف نخواهد شد.»
این سایت روز سهشنبه (۳۱ فروردین) در واکنش به اصرار تیم احمدینژاد برای برکناری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات این یادداشت را منتشر کرده است.
«صراط نیوز» نوشته که «مطابق اخبار نگران کننده هیچ تردیدی باقی نمانده است که در ورای پروژه ضدامنیتی عزل وزیر اطلاعات، جریان مشکوکی قرار داشته که با تمام توان در پی نفوذ به دژ اطلاعاتی – امنیتی نظام بوده است.»
این سایت در ادامه نوشته که «این جریان فاسد {تیم احمدینژاد) با کسی شوخی ندارد. کارنامه سیاه آنها ثابت میکند هرکسی که سد راه جاهطلبیهایشان بوده را به مسلخ بردهاند.»
غلامحسین محسنی اژهای، محمدحسین صفارهرندی، منوچهر متکی، پرویز فتاح، محمد باقری لنکرانی و داوود احمدینژاد از جمله افرادی هستند که «صراط نیوز» آنها را «قربانیان لیست سیاه این گروه منحرف» نام برده است.
این سایت در ادامه یادداشت خود خبرگزاری ایرنا را «بولتن آماتوری» نامیده که به نام خبرگزاری، «لجن پراکنی» میکند.
«صراط نیوز» در بخش دیگری از یادداشت خود از اصرار تیم احمدینژاد در برکناری حیدر مصلحی انتقاد کرده و نوشته است: «ین جریان شبه رسانهای فاسد، از حکم حکومتی حضرت آقا مطلع بودهاند.»
اشاره این سایت به خودداری خبرگزاری ایرنا از انتشار خبر مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با برکناری حیدر مصلحی است که پس از افزایش انتقادها مجبور به انتشار آن شد و پس از مدتی نیز این خبر را حذف کرد.
این سایت نزدیک به شریعتمداری در پایان هشدار داده که «پروژه سیاه این جریان با نابودی دولت عدالت متوقف نخواهد شد.»
سعید قاسمی از فرماندهان سابق جنگ و عضو «قرارگاه عمار» از سکوت معتقدان به نظام جمهوری اسلامی در قم (حزبالله) در برابر وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ انتقاد کرد.
به گزارش «خبرگزاری دانشجو» ٬ آقای قاسمی گفته که در جریان حوادث پس از انتخابات برخی خواص سکوت کردند و «صدای حزبالله از قم نیز بسیار ضعیف به گوش میرسید.»
این برای نخستینبار است که اعلام میشود مردم قم و معتقدان به جمهوری اسلامی در برخورد با وقایع پس از انتخابات «ضعیف» عمل کردهاند.
به نظر میرسد سفر سال گذشته علی خامنهای به قم و ادامه حضور وی در این شهر در ماههای گذشته٬ نشانگر این واقعیت است که مقامهای جمهوری اسلامی نگران وضعیت قم هستند.
قم محل استقرار بسیاری از مراجع تقلید است که گروهی از این مراجع با سکوت خود حاضر نشدهاند سرکوبهای پس از انتخابات را تائید کنند و گروهی دیگر نیز به صراحت برخوردهای خشونتبار دو سال گذشته را محکوم کردهاند.
اظهارات سعید قاسمی در شرایطی مطرح میشود که در ۲۰ ماه گذشته مقامهای جمهوری اسلامی بارها ادعا کردهاند که مردم در مسائل پس از انتخابات از دولت و شخص خامنهای حمایت کردهاند.
این در حالی است که قاسمی با رد تمام این ادعاها گفته حزبالله قم آن طور که از این جریان انتظار میرفته در وقایع پس از انتخابات خوب عمل نکرده است.
نیکلا سارکوزی هم چنین قول داده است که حملات هوایی را در لیبی تشدید کند.
رئیس جمهوری فرانسه هم چنین گفت که نیروهای مخالف دولت لیبی قول داده اند که دموکراسی را از طریق صندوق های رای و نه تانک در کشورشان برقرار کنند.
به گفته فرانسوا باروآن سخنگوی دولت فرانسه گروه کوچکی از مشاوران نظامی فرانسه به لیبی می روند تا با شورای انتقالی مخالفان سرهنگ قذافی برای حفاظت از شهروندان غیرنظامی لیبی همکاری کنند.
فرانسوا باروآن تاکید کرد که فرانسه نیروی زمینی به لیبی اعزام نخواهد کرد و ماموریت مشاوران نظامی در چارچوب شرایط قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد انجام خواهد گرفت.
ایتالیا هم با اعزام نیروی زمینی به لیبی شدیدا مخالف است.
فرانسه شمار مشاوران اعزامی را کمتر از ده نفر اعلام کرده است، و ایتالیا گفته است که دست کم ده مشاور به لیبی خواهند رفت.
دیروز سه شنبه 19 آوریل بریتانیا اعلام کرد که مشاوران نظامی خود را برای حفاظت از غیرنظامیان به لیبی اعزام می کند.
بریتانیا تاکید کرد که این مشاوران اقدامی در جهت آموزش و یا مسلح کردن نیروهای مخالف دولت لیبی انجام نخواهند داد و با نیروهای سرهنگ قذافی هم درگیر نخواهند شد.
به گفته آقای هیگ، نظامیان بریتانیایی به مخالفان مسلح سرهنگ قذافی توصیه خواهند کرد که چگونه سازماندهی نظامی خود را تقویت کنند.
او گفت: "به نظر ما هرگونه حضور نظامی یک گام به عقب است."
وی افزود که اگر بمباران های ناتو متوقف و آتش بس "واقعی" برقرار شود، طرفین درگیر از امکان گفتگو درباره انتخابات و اصلاحات سیاسی برخوردار خواهند شد.
خالد حکیم، معاون وزیر امور خارجه لیبی، هشدار داده است که اعزام مشاوران نظامی بریتانیایی اقدامی "تحریک آمیز" خواهد بود و آنها هدف قرار خواهند گرفت.
نیروهای مخالف دولت لیبی به خبرگزاری رویترز گفته اند که به پیشرفت هایی دست پیدا کرده اند.
گزارش ها از غرب لیبی هم حاکی از بمباران چندین شهر توسط نیروهای سرهنگ قذافی است که هزاران تن از اهالی این شهر ها را مجبور کرده است به تونس فرار کنند.
روز 11 ماه مارس سال جاری، وقوع زمین لرزه شدید و سونامی در سواحل شرقی ژاپن باعث آسیب رسیدن به نیروگاه اتمی واقع در استان فوکوشیما و نشت مواد رادیو اکتیو از این نیروگاه شد که آلودگی زیست محیطی مناطق نزدیک به آن را در پی داشته است.
در پی بروز این حادثه، کشورهای مختلف جهان به بررسی ایمنی نیروگاه های اتمی و در مواردی بازنگری سیاست خود در زمینه تولید انرژی هسته ای مبادرت کردند.
در ایران نیز، نگرانی هایی نسبت به وضعیت آتی نیروگاه هسته ای بوشهر ابراز شد، به خصوص اینکه این نیروگاه توسط مقاطعه کاران روسی ساخته شده که به نوبه خود، یادآور فاجعه زیست محیطی ناشی از انفجار در نیروگاه اتمی چرنوبیل در زمان شوروی سابق است.
همچنین، قرار داشتن ایران در منطقه ای زلزله خیز و احداث نیروگاه بوشهر در سواحل دریا به نگرانی در این مورد دامن می زد.
آقای راستخواه در این مصاحبه، به مقایسه ویژگی های فنی رآکتورها در نیروگاه های بوشهر و فوکوشیما پرداخته و با تاکید بر متفاوت بودن مسایل ایمنی در این دو رآکتور متفاوت، افزوده است که آسیب دیدگی منجر به آلودگی محیط زیست در فوکوشیما از سونامی پس از زلزله ناشی شد و به زمین لرزه اولیه ارتباطی نداشت.
وی گفت که احتمال وقوع سونامی در سواحل خلیج فارس تقریبا منتفی است.
وی افزوده است که پس از حادثه چرنوبیل در سال 1986، ضوابط ایمنی هسته ای در روسیه سختگیرانه تر شد و توسعه و بهبود یافت.
در حالیکه سابقه طرح ساخت نیروگاه بوشهر به دهه 1970 باز می گردد، آقای راستخواه بعضی انتقادها از قدیمی بودن فن آوری مورد استفاده در این نیروگاه را رد کرده و گفته است: "وقتی روس ها آمدند تا این نیروگاه را بهینه کنند، استانداردهای روز را به کار گرفتند."
وی افزوده که نیروگاه بوشهر حتی از نیروگاه های هم سن خود در آلمان هم پیشرفته تر است.
این مقام ایرانی در بخش دیگری از مصاحبه خود تلفیق فن آوری روسی و آلمانی در ساخت نیروگاه بوشهر را عاملی برای نگرانی ندانسته است.
احداث نیروگاه اتمی بوشهر در ابتدا به مقاطعه کاران آلمانی واگذار شد که آن را ناتمام رها کردند و بعدها اجرای آن در اختیار مقاطعه کاران روسی قرار گرفت.
چندی پیش، به نقل از برخی کارشناسان گزارش شد که روس ها برخی تجهیزات و قطعات قدیمی را که آلمانی ها بر جای گذاشته بودند به کار گرفته اند و تلاش برای تلفیق تجهیزات و قطعات روسی و آلمانی مشکلاتی را در نیروگاه ایجاد کرده است.
آقای راستخواه با رد این نظر، گفت: "هم آلمانی ها و هم روس ها نیروگاه ساز هستند و اگر رآکتورهای آلمانی قوی باشد، پس این باید به طراحی بوشهر هم کمک کرده باشد."
رئیس مرکز نظام ایمنی هسته ای ایران ضمن ابراز اطمینان نسبت به ایمنی نیروگاه بوشهر، گفت که اگرچه براساس مقررات، ایران نیازی به نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بر ایمنی این نیروگاه ندارد، اما جمهوری اسلامی برای شفاف سازی، از آژانس خواسته تا مدارک ایمنی اولیه نیروگاه را بررسی کند.
وی با اشاره به تاخیرهایی که در راه اندازی نیروگاه بوشهر روی داده، گفت که علت این تاخیرها بازرسی مجدد سوخت در رآکتور بوده و افزود اگر انجام آزمایش های ایمنی بیشتر باعث تعویق در راه اندازی این طرح شود، چنین وضعیتی به نفع کشور است.
آقای راستخواه در عین حال این گزارش ها را رد کرد که نفوذ ویروس استاکس نت به شبکه کامپیوتری نیروگاه بوشهر باعث تاخیر در آغاز به کار این نیروگاه شده و گفت که استاکس نت تاثیری بر روند بهره برداری از نیروگاه اتمی بوشهر نداشته و علت به تعویق افتادن آغاز به کار این تاسیسات نبوده ا ست.
آقای البدری در این مراسم، تولید فعلی اوپک را نزدیک به سی میلیون بشکه نفت در روز اعلام کرد و گفت که سازمان کشورهای صادرکننده نفت، به تلاش برای کنترل بازار نفت ادامه خواهد داد.
محمدعلی خطیبی، نماینده ایران در هیات عامل اوپک، در مراسم پنجاهمین سالگرد تاسیس اوپک گفته است که در طول تاریخ اوپک از دهه ۷۰ میلادی تا کنون اوپک نقش موثر خود را در بازارهای نفت حفظ کرده است.
آقای خطیبی گفته است که آخرین نمونه آن در سال ۲۰۰۸ بود که یکی از عمیق ترین بحران های نفت در جهان حاکم شد و قیمت ها کاهش یافت که اوپک با کاهش ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه ای از تولید خود توانست ثبات را به بازار برگرداند.
اوپک به لحاظ حقوقی یک سازمان بین المللی و دولتی در زمینه نفت است.
کشورهای ایران، الجزایر، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی٬ اکوادور، آنگولا و ونزوئلا اعضای اوپک هستند.
مقر بینالمللی اوپک در زمان تاسیس در سال ۱۳۳۹ خورشید در ژنو بود، اما در سال ۱۳۴۴ به شهر وین در کشور اتریش منتقل شد.
هدف اولیه تاسیس این سازمان، مقابله با هفت شرکت بزرگ نفتی ( پنج شرکت آمریکایی و دو شرکت اروپایی) مشهور به "هفت خواهران نفتی" بود.
هفت خواهران نفتی، بدلیل در اختیار داشتن فن آوری تولید نفت و تسلط بر شبکه حمل و نقل نفت خام، از افزایش قیمت نفت جلوگیری می کردند و ارزش آن را به صورت مصنوعی در بازار پایین نگه می داشتند.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت در سال ۱۳۳۹ به پیشنهاد ونزوئلا و طی جلسه ای در بغداد شکل گرفت. نمایندگان کشورهای ایران، عربستان، ونزوئلا، کویت و عراق اعضای اولیه اوپک بودند اما بعدها کشورهای دیگری هم به عضویت این سازمان درآمدند.
فواد روحانی، یکی از اعضای هیات ایرانی شرکت کننده در نشست بغداد به عنوان اولین دبیرکل اوپک انتخاب شد و به مدت ۴ سال این سمت را حفظ کرد.
بر اساس اساسنامه اوپک بعد از آن مقرر شد که کشورها بر اساس حروف الفبای انگلیسی به دبیرکلی اوپک انتخاب شوند و مدت زمان آن هم دو سال باشد.
درسال ۱۹۸۳ نوبت ایران بود که برای دومین بار دبیر کل اوپک شود، اما با تحولاتی که منجر به انقلاب و سپس جنگ هشت ساله با عراق شد، ایران دیگر نتوانست به دبیرکلی اوپک برسد.
فقط کشورهای صادر کننده نفت میتوانند عضو این سازمان باشند و حق عضویت سالانه آنها هم ۵ میلیون دلار است.
پنجاهمین سالگرد تاسیس اوپک سال گذشته خورشیدی بود، اما برگزاری مراسمی برای آن به زمان برگزاری نمایشگاه نفت و گاز تهران موکول شده بود.
به گزارش فارس، اعضاي فراكسيون انقلاب اسلامي مجلس شوراي اسلامي از جمله مصباحيمقدم، سيدشهابالدين صدر، محمد دهقان، زاكاني و زارعي و جمعي از نمايندگان دقايقي پيش در حاشيه صحن مجلس تشكيل جلسه دادند.زارعي نماينده تهران با در دست داشتن متن نامهاي به جمعآوري امضا بين نمايندگان مشغول بود. به گفته برخي نمايندگان جمعآوري امضاها و موضوع جلسه مذكور در خصوص باقي ماندن مصلحي وزير اطلاعات در اين وزارتخانه است.
این درحالی است که شب گذشت، سایت حامی دولت در خبری از قول محمود احمدینژاد اعلام کرده بود که بعد از دیدار احمدینژاد با آیت الله خامنه ای، رهبری با برکناری حیدر مصلحی از سمت وزارت اطلاعات موافقت کرده است.
شایان ذکر است که این وب سایت لحضاتی بعد از درج این خبر از دسترس خارج شد.
در خبری دیگر از مجلس، سیدعلی آقازاده، نماینده رشت در مجلس به «تابناک» گفت: برخی از دغدغههای نمایندگان مجلس، از ماجرای استعفای وزیر اطلاعات در روزهای اخیر و حکم رهبر معظم انقلاب در این باره است که قرار شده تا نمایندگان در این زمینه، نامه ای خطاب به رییس جمهور بنویسند و از وی بخواهند که آشکارا نظر خود را درباره ادامه همکاری آقای مصلحی در دولت دهم اعلام نماید.
این نماینده که خود از امضا کنندگان نامه است، در ادامه گفت: با وجود صراحتی که حکم مقام معظم رهبری در این زمینه دارد، متأسفانه، می بینیم که برخی مسائل، باعث شده است که هنوز حکم ایشان مورد توجه از سوی دولت قرار نگیرد.
این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، با اشاره به جایگاه رهبری در قانون اساسی اظهار داشت: هم خواست عموم مردم و هم اصل 110 قانون اساسی بر این نکته تأکید دارد که نه تنها احکام رهبری، بلکه نصایح و راهنماییهای ایشان، باید از سوی مسئولان و به ویژه روسای قوای سه گانه با اهتمام خاصی به مرحله اجرا درآید.
گفتنی است، تاکنون 150 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، این نامه را امضا کرده اند.
سحام نیوز: رييس ديوان عدالت اداري تاكيد كرد: در حال حاضر تمام اقدامات سازمان تربيت بدني و سازمان ملي جوانان با توجه به تصويب قانون تشكيل وزارت ورزش و جوانان در مجلس، خلاف صريح قانون و قابل تعقيب است.
به گزارش تابناک، محمدجعفر منتظري طي سخناني در نشست معاونان و مديران حقوقي دستگاههاي اجرايي كه صبح روز چهارشنبه در ديوان عدالت اداري برگزار شد، تصريح كرد: مجلس در تاريخ ١٢/ ١٠/ ٨٩ قانون تشكيل وزارت ورزش و جوانان را تصويب كرده بود كه در ماده واحده آن عنوان شده بود از تاريخ تصويب آن سازمان تربيت بدني و سازمان ملي جوانان با اعتبارات شامل نيروي انساني و امكانات، ادغام و به وزارت ورزش و جوانان تبديل ميشود.
وي با اشاره به انتشار اين قانون در روزنامه رسمي در تاريخ ٢٧ بهمنماه سال گذشته، ادامه داد: بنده به عنوان مقام مسئول قضايي اعلام ميكنم از آن تاريخ تمام اقدامات سازمان تربيتبدني و سازمان ملي جوانان خلاف صريح قانون و قابل تعقيب است. اگر ميگويند ما اين قانون را مصلحت نميدانيم بايد پرسيد كه مگر آنها مسئول تشخيص مصلحت هستند؟ اگر ميگويند امكانات نداريم، بايد به مجلس بگويند و مهلت بگيرند؛ نه اينكه قانوني كه در روزنامه رسمي منتشر شده، اجرا نشود.
رييس ديوان عدالت اداري با اشاره به نامه مجلس به قوهقضاييه در خصوص تشكيل وزارت ورزش و جوانان خاطرنشان كرد: به نظر ما اين دو سازمان هر فعاليتي كه انجام دهند، خلاف صريح قانون است. حتي اگر چكي امضا كنند، تصرف غيرمجاز در اموال بيتالمال است و اگر فردا شكايتي شود براي ما قانون ملاك است.
منتظري با بيان اينكه «خواهش ما از دستگاههاي اجرايي تمكينكردن در مقابل قانون است»، اظهار كرد: امروز خبر رسيد سازمان بازرسي كل كشور طي نامهاي از ديوان خواسته اين مسايل بررسي شود. ممكن است چند روز ديگر حكم صادر شود. ما نميخواهيم دستگاهها به صورت محكومعليه اين كار را انجام دهند. مردم بايد ببينند كه دولتمردانشان يعني مسئولان دستگاه قضايي، قوه مجريه و مجلس بر محور قانون عمل ميكنند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود تصريح كرد: براساس قانون برنامه پنجم و قانوني كه اكنون در مجلس است، قوانين ديوان عدالت اداري ٩٠ درصد در سال جاري تغيير پيدا ميكند. قانون اخير كه در مجلس است در مراحل نهايي شوراي نگهبان اشكالاتي را به آن وارد كرده كه درحال حل آن در كميسيون هستند و فكر ميكنم ظرف يكماه آينده پس از بحث بودجه اين قانون هم تصويب و ابلاغ شود.
رييس ديوان عدالت اداري با بيان اينكه براساس قانون برنامه پنجم توسعه موظف شدهايم كميسيونهاي كارشناسي و تخصصي تشكيل دهيم، اضافه كرد: همچنين براساس اين قانون مكلف هستيم اقدام به تشكيل دفاتر استاني در طول برنامه كنيم كه مقدمات كار تامين و استخدام نيرو در شرف انجام است و سعي ميكنيم امسال دفاتر استاني را در همه استانها راهاندازي كنيم.
منتظري تغيير ديگري را كه امسال قرار است در شيوه كار ديوان انجام شود، تخصصيشدن شعب عنوان كرد و گفت: قبلا نحوه كار در ديوان براساس تخصيص شعب به دستگاهها بود؛ يعني متناسب با شكاياتي كه از يك دستگاه داشتيم براساس يك معادله منطقي تعدادي از شعب را به رسيدگي پرونده آن دستگاه اختصاص داده بوديم و اين امر مقداري با تخصصيكردن شعب منافات داشت و در اجرا مشكلاتي ايجاد كرده بود.
وي افزود: با بررسيهاي انجامشده بنا شد از ابتداي سال براساس دستگاهها رسيدگي نكنيم؛ بلكه موضوعبندي كنيم. كارشناسان حدود ٣٥٠ الي ٣٦٠ موضوع را بررسي كردند كه در ديوان وجود دارد و ميتوان تحت آن موضوعات پروندهها را تشكيل داد. با تجميع بيشتر موضوعات و تطبيق آنها با امكانات موجود، آنها را به ١٢ عنوان رسانديم و متناسب با پروندههايي كه تحت اين عناوين مطرح بود، شعبي را اختصاص داديم.
رييس ديوان عدالت اداري افزود: فرق تغيير در شيوه كار در اينجا ظاهر ميشود كه دستگاهها ممكن بود قبلا با دو سه شعبه مرتبط باشند اما اكنون ممكن است شكاياتي كه مثلا از آموزش و پرورش ميشود، براساس موضوع به ١٠ شعبه ارجاع شود.
منتظري درباره تشكيل كميسيونهاي تخصصي اظهار كرد: يكي از كارهاي هيات عمومي ديوان آن بود كه هر هفته حداقل يك جلسه برگزار ميشد و در هر جلسه ٥ الي ١٠ موضوع را در دستور كار خود قرار ميداد. براي اينكه كار در هيات عمومي از كيفيت بالاتري برخودار باشد كميسيونهاي تخصصي را تشكيل داده بوديم. كار هيات عمومي بررسي مصوبات دولت و حل تعارض آراي بين شعب ديوان است كه اين امور، سنگين و زياد است. ما حدود سههزار و اندي پرونده در دستور كار هيات عمومي داريم.
وي با بيان اين كه طبق قانون مكلف هستيم كه كميسيونهاي تخصصي را تشكيل دهيم، خطاب به مديران دستگاهها گفت كه در هر موضوعي كه مربوط به دستگاههاست حق دارند درخواست كنند تا در كميسيون تخصصي مطرح شود و هنگامي كه هيات عمومي از آنها كارشناس ميخواهد اين مساعدت را انجام دهند.
رييس ديوان عدالت اداري افزود: در قانوني كه در مجلس وجود دارد مكلف شدهايم كميسيونهاي تخصصي حداقل از ١٥ نفر تشكيل شده باشد. ما در كميسيون قضايي مجلس مطرح كرديم اين تعداد براي ما مشكل است و درخواست كرديم كمتر شود كه نپذيرفتند. در حال حاضر كمتر از ١٠٠ نفر قاضي داريم و توانستيم فعلا شش كميسيون تشكيل دهيم و قطعا كار كميسيونها متراكمتر خواهد شد.
منتظري با بيان اينكه در سال جاري قصد داريم دفاتر استاني را تشكيل دهيم، افزود: برخي نمايندگان تاكيد داشتند كه به لحاظ نياز شديدي كه در استانها وجود دارد شعبي تشكيل دهيم اما به دلايل مختلف نپذيرفته بوديم. در اين راستا براي اينكه مردم تسهيلاتي در دست داشته باشند قرار شد در مراكز استانها با استفاده از ساختمانهاي سازمان بازرسي و دادگستري دفاتر استاني را راهاندازي كنيم و درحال حاضر در حال تدوين شرح وظايف دفاتر هستيم.
وي با بيان اينكه فايده دفاتر استاني اين است كه ديگر لازم نيست مردم به تهران بيايند، ادامه داد: زحمت ما و شما زياد خواهد شد. وارده پروندههاي ديوان افزايش مييابد و از طرفي شما هم بايد پاسخ بعضي موارد را از شهرستانها دريافت كنيد.
رييس ديوان عدالت اداري با بيان اينكه براي دسترسي بهتر مردم به ديوان سيستم انفورماتيك را فعال كرديم، اظهار كرد: افراد از طريق سايت ديوان عدالت اداري ميتوانند اطلاعات پروندهشان را فعال كنند و ضرورتي براي حضور در ديوان نخواهند داشت.
منتظري با اشاره به ارتباط خوب ديوان عدالت اداري و سازمان ثبتاحوال گفت: كد مخصوصي از طريق سازمان به افراد داده ميشود و افراد ميتوانند درخواستهاي خود را از طريق سايت يا تلفن گويا با استفاده از اين كد پيگيري كنند.
وي درباره ضرورت تعامل منطقي ميان ديوان و دستگاهها خاطرنشان كرد: ما يك مجموعه و نظامي هستيم كه بايد مكمل هم باشيم و اشكالات را به نحو مطلوبي كه خسارت كمتري در بر داشته باشد برطرف كنيم. بخشي از اشكالات را ميتوان از طريق تعامل حل كرد و نمونههاي زيادي داشتيم كه از طريق تعامل هم مشكل مردم و هم مشكل دستگاه را حل كردهايم.
رييس ديوان عدالت اداري گفت: ما در ديوان عدالت اداري اين آمادگي را داريم كه نشستي با دستگاهها داشته باشيم و آسيبشناسي كنيم كه با انجام چه كارهايي ميتوان تعداد شكايت از دستگاهها را كاهش داد. اين كار مشروط به اين است كه هم دستگاههاي اجرايي و هم ديوان به ميدان بيايند. بعضي دستگاهها به ميدان نميآيند و مقاومت ميكنند و اين مقاومت به ضرر آنها تمام ميشود چون دستگاه قضايي ابزار در اختيار دارد.
منتظري در ادامه تصريح كرد: به هيچوجه زيبنده نيست كه بخواهيم يك مقام عالي كشور را از خدمت منفصل كنيم ولي اين ابزار قانوني است كه در اختيار ما قرار دارد. هر كس در هر مكاني كه باشد براي ما فرقي نميكند. وقتي كسي ذينفع است و از حق قانوني خود استفاده ميكند ما بايد مطيع قانون باشيم. از دستگاهها هم ميخواهيم كه تعامل داشته باشند.
وي با بيان اينكه سال ٨٩ نسبت به سال ٨٨ افزايش پروندهها غيرقابل قبول بوده است، يادآور شد: شكايت ٢٧ درصد افزايش يافته است. همچنين سال ٨٩ نسبت به سال ٨٨ بيش از ١٠ درصد افزايش ورودي پرونده داشتيم. البته اين افزايش در ورودي به معناي آن نيست كه همه شكايات پذيرفته ميشود اما اين آمار براي ما نگرانكننده است. ما نگران اين هستيم كه با تشكيل دفاتر استاني آمار ما حداقل ٢٠ درصد افزايش يابد.
رييس ديوان عدالت اداري تاكيد كرد: اگر بنا را بر اجراي قانون بگذاريم قطعا يكي از عوامل كاهش ورودي خواهد بود. قوام جامعه و اصول و معيار سعادت و خوشبختي و تكامل يك جامعه بستگي به پايبندي افراد آن جامعه به ضوابط و قوانين دارد. امروز در جامعه ما ازشخص رهبر تا رييسجمهور، وزرا، وكلا، قضات، شما و بنده به موجب قانون در چنين جايگاهي قرار داريم. چرا بعضي از دستگاههاي ما از زير اجراي دقيق قانون شانه خالي ميكنند؟
منتظري تصريح كرد: اگر مردم ببينند كه مجريان قانون در مسير اجراي قانون هستند ولي به دليل محدوديت امكانات نياز به زمان بيشتري دارند، تحمل ميكنند؛ در غير اينصورت به اينجا شكايت ميكنند و ما هم حكم را به دستگاه مربوطه ميدهيم اما گاهي دستگاههاي اجرايي به احكام ما اهميت نميدهند. در نتيجه محكومله درخواست اعمال مادهاي را ميكند كه موجب انفصال آن شخص از خدمت ميشود. ما هم مدير را منفصل ميكنيم و به ديوان محاسبات اعلام ميكنيم كه اين فرد حق خدمت ندارد. ما نميخواهيم اين كار به اين صورت انجام شود بلكه ميخواهيم كارها در يك فضاي سالم پيش برود.
وي همچنين با اعلام شماره ٥١٢٠٠ براي پيگيري اطلاعات پروندهها به برخي از اقدامات ديوان عدالت اداري اشاره كرد و گفت: امضاي تفاهمنامه با سازمان ثبت احوال براي ثبت شماره ملي در دادخواستها، ايجاد امكان نصب و راهاندازي سامانه براي تبادل با سازمانهاي اجرايي و ارسال دريافت الكترونيكي پروندهها در خصوص شهرداري تهران از جمله اقدامات صورت گرفته است.
به گزارش ايسنا، رييس ديوان عدالت اداري در بخش ابتدايي سخنان خود، جلسه سال گذشته ديوان عدالت با معاونان و مديران حقوقي دستگاههاي اجرايي را مفيد و سودمند ارزيابي كرد و گفت: هدف اول اين جلسات آشنايي با يكديگر و هدف دوم آن بيان مواضع و آشنايي با شيوه كار در ديوان عدالت است.
به گزارش تابناک، محمدجعفر منتظري طي سخناني در نشست معاونان و مديران حقوقي دستگاههاي اجرايي كه صبح روز چهارشنبه در ديوان عدالت اداري برگزار شد، تصريح كرد: مجلس در تاريخ ١٢/ ١٠/ ٨٩ قانون تشكيل وزارت ورزش و جوانان را تصويب كرده بود كه در ماده واحده آن عنوان شده بود از تاريخ تصويب آن سازمان تربيت بدني و سازمان ملي جوانان با اعتبارات شامل نيروي انساني و امكانات، ادغام و به وزارت ورزش و جوانان تبديل ميشود.
وي با اشاره به انتشار اين قانون در روزنامه رسمي در تاريخ ٢٧ بهمنماه سال گذشته، ادامه داد: بنده به عنوان مقام مسئول قضايي اعلام ميكنم از آن تاريخ تمام اقدامات سازمان تربيتبدني و سازمان ملي جوانان خلاف صريح قانون و قابل تعقيب است. اگر ميگويند ما اين قانون را مصلحت نميدانيم بايد پرسيد كه مگر آنها مسئول تشخيص مصلحت هستند؟ اگر ميگويند امكانات نداريم، بايد به مجلس بگويند و مهلت بگيرند؛ نه اينكه قانوني كه در روزنامه رسمي منتشر شده، اجرا نشود.
رييس ديوان عدالت اداري با اشاره به نامه مجلس به قوهقضاييه در خصوص تشكيل وزارت ورزش و جوانان خاطرنشان كرد: به نظر ما اين دو سازمان هر فعاليتي كه انجام دهند، خلاف صريح قانون است. حتي اگر چكي امضا كنند، تصرف غيرمجاز در اموال بيتالمال است و اگر فردا شكايتي شود براي ما قانون ملاك است.
منتظري با بيان اينكه «خواهش ما از دستگاههاي اجرايي تمكينكردن در مقابل قانون است»، اظهار كرد: امروز خبر رسيد سازمان بازرسي كل كشور طي نامهاي از ديوان خواسته اين مسايل بررسي شود. ممكن است چند روز ديگر حكم صادر شود. ما نميخواهيم دستگاهها به صورت محكومعليه اين كار را انجام دهند. مردم بايد ببينند كه دولتمردانشان يعني مسئولان دستگاه قضايي، قوه مجريه و مجلس بر محور قانون عمل ميكنند.
وي در بخش ديگري از سخنان خود تصريح كرد: براساس قانون برنامه پنجم و قانوني كه اكنون در مجلس است، قوانين ديوان عدالت اداري ٩٠ درصد در سال جاري تغيير پيدا ميكند. قانون اخير كه در مجلس است در مراحل نهايي شوراي نگهبان اشكالاتي را به آن وارد كرده كه درحال حل آن در كميسيون هستند و فكر ميكنم ظرف يكماه آينده پس از بحث بودجه اين قانون هم تصويب و ابلاغ شود.
رييس ديوان عدالت اداري با بيان اينكه براساس قانون برنامه پنجم توسعه موظف شدهايم كميسيونهاي كارشناسي و تخصصي تشكيل دهيم، اضافه كرد: همچنين براساس اين قانون مكلف هستيم اقدام به تشكيل دفاتر استاني در طول برنامه كنيم كه مقدمات كار تامين و استخدام نيرو در شرف انجام است و سعي ميكنيم امسال دفاتر استاني را در همه استانها راهاندازي كنيم.
منتظري تغيير ديگري را كه امسال قرار است در شيوه كار ديوان انجام شود، تخصصيشدن شعب عنوان كرد و گفت: قبلا نحوه كار در ديوان براساس تخصيص شعب به دستگاهها بود؛ يعني متناسب با شكاياتي كه از يك دستگاه داشتيم براساس يك معادله منطقي تعدادي از شعب را به رسيدگي پرونده آن دستگاه اختصاص داده بوديم و اين امر مقداري با تخصصيكردن شعب منافات داشت و در اجرا مشكلاتي ايجاد كرده بود.
وي افزود: با بررسيهاي انجامشده بنا شد از ابتداي سال براساس دستگاهها رسيدگي نكنيم؛ بلكه موضوعبندي كنيم. كارشناسان حدود ٣٥٠ الي ٣٦٠ موضوع را بررسي كردند كه در ديوان وجود دارد و ميتوان تحت آن موضوعات پروندهها را تشكيل داد. با تجميع بيشتر موضوعات و تطبيق آنها با امكانات موجود، آنها را به ١٢ عنوان رسانديم و متناسب با پروندههايي كه تحت اين عناوين مطرح بود، شعبي را اختصاص داديم.
رييس ديوان عدالت اداري افزود: فرق تغيير در شيوه كار در اينجا ظاهر ميشود كه دستگاهها ممكن بود قبلا با دو سه شعبه مرتبط باشند اما اكنون ممكن است شكاياتي كه مثلا از آموزش و پرورش ميشود، براساس موضوع به ١٠ شعبه ارجاع شود.
منتظري درباره تشكيل كميسيونهاي تخصصي اظهار كرد: يكي از كارهاي هيات عمومي ديوان آن بود كه هر هفته حداقل يك جلسه برگزار ميشد و در هر جلسه ٥ الي ١٠ موضوع را در دستور كار خود قرار ميداد. براي اينكه كار در هيات عمومي از كيفيت بالاتري برخودار باشد كميسيونهاي تخصصي را تشكيل داده بوديم. كار هيات عمومي بررسي مصوبات دولت و حل تعارض آراي بين شعب ديوان است كه اين امور، سنگين و زياد است. ما حدود سههزار و اندي پرونده در دستور كار هيات عمومي داريم.
وي با بيان اين كه طبق قانون مكلف هستيم كه كميسيونهاي تخصصي را تشكيل دهيم، خطاب به مديران دستگاهها گفت كه در هر موضوعي كه مربوط به دستگاههاست حق دارند درخواست كنند تا در كميسيون تخصصي مطرح شود و هنگامي كه هيات عمومي از آنها كارشناس ميخواهد اين مساعدت را انجام دهند.
رييس ديوان عدالت اداري افزود: در قانوني كه در مجلس وجود دارد مكلف شدهايم كميسيونهاي تخصصي حداقل از ١٥ نفر تشكيل شده باشد. ما در كميسيون قضايي مجلس مطرح كرديم اين تعداد براي ما مشكل است و درخواست كرديم كمتر شود كه نپذيرفتند. در حال حاضر كمتر از ١٠٠ نفر قاضي داريم و توانستيم فعلا شش كميسيون تشكيل دهيم و قطعا كار كميسيونها متراكمتر خواهد شد.
منتظري با بيان اينكه در سال جاري قصد داريم دفاتر استاني را تشكيل دهيم، افزود: برخي نمايندگان تاكيد داشتند كه به لحاظ نياز شديدي كه در استانها وجود دارد شعبي تشكيل دهيم اما به دلايل مختلف نپذيرفته بوديم. در اين راستا براي اينكه مردم تسهيلاتي در دست داشته باشند قرار شد در مراكز استانها با استفاده از ساختمانهاي سازمان بازرسي و دادگستري دفاتر استاني را راهاندازي كنيم و درحال حاضر در حال تدوين شرح وظايف دفاتر هستيم.
وي با بيان اينكه فايده دفاتر استاني اين است كه ديگر لازم نيست مردم به تهران بيايند، ادامه داد: زحمت ما و شما زياد خواهد شد. وارده پروندههاي ديوان افزايش مييابد و از طرفي شما هم بايد پاسخ بعضي موارد را از شهرستانها دريافت كنيد.
رييس ديوان عدالت اداري با بيان اينكه براي دسترسي بهتر مردم به ديوان سيستم انفورماتيك را فعال كرديم، اظهار كرد: افراد از طريق سايت ديوان عدالت اداري ميتوانند اطلاعات پروندهشان را فعال كنند و ضرورتي براي حضور در ديوان نخواهند داشت.
منتظري با اشاره به ارتباط خوب ديوان عدالت اداري و سازمان ثبتاحوال گفت: كد مخصوصي از طريق سازمان به افراد داده ميشود و افراد ميتوانند درخواستهاي خود را از طريق سايت يا تلفن گويا با استفاده از اين كد پيگيري كنند.
وي درباره ضرورت تعامل منطقي ميان ديوان و دستگاهها خاطرنشان كرد: ما يك مجموعه و نظامي هستيم كه بايد مكمل هم باشيم و اشكالات را به نحو مطلوبي كه خسارت كمتري در بر داشته باشد برطرف كنيم. بخشي از اشكالات را ميتوان از طريق تعامل حل كرد و نمونههاي زيادي داشتيم كه از طريق تعامل هم مشكل مردم و هم مشكل دستگاه را حل كردهايم.
رييس ديوان عدالت اداري گفت: ما در ديوان عدالت اداري اين آمادگي را داريم كه نشستي با دستگاهها داشته باشيم و آسيبشناسي كنيم كه با انجام چه كارهايي ميتوان تعداد شكايت از دستگاهها را كاهش داد. اين كار مشروط به اين است كه هم دستگاههاي اجرايي و هم ديوان به ميدان بيايند. بعضي دستگاهها به ميدان نميآيند و مقاومت ميكنند و اين مقاومت به ضرر آنها تمام ميشود چون دستگاه قضايي ابزار در اختيار دارد.
منتظري در ادامه تصريح كرد: به هيچوجه زيبنده نيست كه بخواهيم يك مقام عالي كشور را از خدمت منفصل كنيم ولي اين ابزار قانوني است كه در اختيار ما قرار دارد. هر كس در هر مكاني كه باشد براي ما فرقي نميكند. وقتي كسي ذينفع است و از حق قانوني خود استفاده ميكند ما بايد مطيع قانون باشيم. از دستگاهها هم ميخواهيم كه تعامل داشته باشند.
وي با بيان اينكه سال ٨٩ نسبت به سال ٨٨ افزايش پروندهها غيرقابل قبول بوده است، يادآور شد: شكايت ٢٧ درصد افزايش يافته است. همچنين سال ٨٩ نسبت به سال ٨٨ بيش از ١٠ درصد افزايش ورودي پرونده داشتيم. البته اين افزايش در ورودي به معناي آن نيست كه همه شكايات پذيرفته ميشود اما اين آمار براي ما نگرانكننده است. ما نگران اين هستيم كه با تشكيل دفاتر استاني آمار ما حداقل ٢٠ درصد افزايش يابد.
رييس ديوان عدالت اداري تاكيد كرد: اگر بنا را بر اجراي قانون بگذاريم قطعا يكي از عوامل كاهش ورودي خواهد بود. قوام جامعه و اصول و معيار سعادت و خوشبختي و تكامل يك جامعه بستگي به پايبندي افراد آن جامعه به ضوابط و قوانين دارد. امروز در جامعه ما ازشخص رهبر تا رييسجمهور، وزرا، وكلا، قضات، شما و بنده به موجب قانون در چنين جايگاهي قرار داريم. چرا بعضي از دستگاههاي ما از زير اجراي دقيق قانون شانه خالي ميكنند؟
منتظري تصريح كرد: اگر مردم ببينند كه مجريان قانون در مسير اجراي قانون هستند ولي به دليل محدوديت امكانات نياز به زمان بيشتري دارند، تحمل ميكنند؛ در غير اينصورت به اينجا شكايت ميكنند و ما هم حكم را به دستگاه مربوطه ميدهيم اما گاهي دستگاههاي اجرايي به احكام ما اهميت نميدهند. در نتيجه محكومله درخواست اعمال مادهاي را ميكند كه موجب انفصال آن شخص از خدمت ميشود. ما هم مدير را منفصل ميكنيم و به ديوان محاسبات اعلام ميكنيم كه اين فرد حق خدمت ندارد. ما نميخواهيم اين كار به اين صورت انجام شود بلكه ميخواهيم كارها در يك فضاي سالم پيش برود.
وي همچنين با اعلام شماره ٥١٢٠٠ براي پيگيري اطلاعات پروندهها به برخي از اقدامات ديوان عدالت اداري اشاره كرد و گفت: امضاي تفاهمنامه با سازمان ثبت احوال براي ثبت شماره ملي در دادخواستها، ايجاد امكان نصب و راهاندازي سامانه براي تبادل با سازمانهاي اجرايي و ارسال دريافت الكترونيكي پروندهها در خصوص شهرداري تهران از جمله اقدامات صورت گرفته است.
به گزارش ايسنا، رييس ديوان عدالت اداري در بخش ابتدايي سخنان خود، جلسه سال گذشته ديوان عدالت با معاونان و مديران حقوقي دستگاههاي اجرايي را مفيد و سودمند ارزيابي كرد و گفت: هدف اول اين جلسات آشنايي با يكديگر و هدف دوم آن بيان مواضع و آشنايي با شيوه كار در ديوان عدالت است.
برشی از خاطرات یک مدیر ارشد وزارت کشور در سال 65
پس از ربع قرن، تاریخ قضاوت میکند
کلمه: تاریخ، معدن حقایق فراموششده است. انسانها تغییر میکنند، رفتارها هم تغییر میکند، تاریخ اما قضاوت خواهد کرد و خوب و بد را پیش چشم همگان نمایان خواهد ساخت.آنچه در زیر میخوانید، نگاهی به یک روایت کوتاه اما زنده تاریخی است که زمان آن به ربع قرن قبل برمیگردد، اما موضوع آن همچنان در جامعه ایران موضوعیت دارد. مطلبی که در اختیار مخاطبان محترم کلمه قرار میگیرد، بخشی از خاطرات یک مدیر ارشد معاونت سیاسی وزارت کشور در سال ۶۵ است.
در این خاطرات از دیدار مسئولان سیاسی وقت وزارت کشور با آقایان خامنهای، میرحسین موسوی و هاشمی رفسنجانی مطالبی نقل شده که بسیار آموزنده و جالب توجه است. قضاوت اینکه این سه تن همچنان در گفتار و رفتار در مسیر پیشین خود قرار دارند و به باورهای گذشته خود در احترام به حقوق مردم و بهرهگیری از ظرفیت همه گروههای سیاسی همچنان وفادار هستند یا خیر، بر عهده خوانندگان است.
«اگر مردم نباشند؛ انقلاب هم نیست.»
چند روز پیش که برحسب اتفاق نگاهی به اوراق و مدارک قدیمی خود انداختم، چشمم به برگههایی افتاد که بخشی از خاطرات دوران خدمت در وزارت کشور را شامل میشد.بخشی از این خاطرات مربوط به سمیناری بود که معاونان سیاسی استانداریهای سراسر کشور در آن شرکت داشتند و من به واسطه اشتغال در اداره کل سیاسی وزارت کشور در آن سمینار حضور داشتم و گوشهای از آنچه را که در این سمینار مطرح شد، به رشته تحریر درآوردم.
این سمینار در دوازدهم یا سیزدهم مهرماه ۱۳۶۵ برگزار شد و یکی از مهمترین محورهای آن بررسی شرایط سیاسی کشور و نحوه فعالیت معاونین سیاسی استانداریها بود.
شاید کمتر کسی به خاطر بیاورد و یا باور کند که آن روزها با وجود جنگ، درباره ضرورت فعالیت سیاسی و چگونگی گسترش آن سخن به میان میآمده است.
القصه؛ میخواهم گوشهای از دفتر یادداشتهای آن روزها را ورق بزنم تا نسل امروز و دوستان و همکاران دیروز به خاطر بیاورند که مسئولان چگونه به امور مینگریستند و خود مقایسهای داشته باشند میان سخنان سه مسئول بلندپایه کشور در آن روزها یعنی آقایان خامنهای، موسوی و هاشمی رفسنجانی.
«مردم سیاست را درک میکنند»
بعد از سمینار به دیدار آقای خامنهای رئیس جمهور رفتیم. آقای خامنهای گفت:«امروز جامعه ما یک جامعه سیاسی است و این سیاسی بودن به یک صنف یا قشر خاص اختصاص ندارد. قبلاً حتی علما و تحصیلکردهها هم چیزی از سیاست نمیدانستند. مانند سایر کشورها که مردم چیزی از سیاست نمیدانند، اما مردم ما سیاست را به خوبی درک میکنند. البته با وجود سیاسی بودن مردم، ما آموزش سیاسی منظم نداریم. ما به دنبال عمق بخشیدن به بینش سیاسی مردم نبودهایم، به علت توجه به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم از این مسئله غافل شدیم. شما باید این خلأ را پر کنید. برای اینکه مردم در صحنه بمانند و قدرت تحلیل پیدا کنند و انحرافها را بشناسند، بایستی که تلاش کنید و سواد سیاسی مردم را بالا ببرید.»
ایشان در ادامه گفت:
«جامعه ما به دلیل سیاسی بودن آسیبپذیر هم هست. باید مراقب بود که وجود دو جریان سیاسی که الآن مطرح است به یک برخورد خشن منتهی نشود. چون از راه اختلافات سیاسی ناهنجاریهای سیاسی ایجاد میشود که برای آینده انقلاب و نظام بسیار خطرناک است. شما معاونین سیاسی باید جلوی این برخوردها را بگیرید. شعار ما باید محکوم کردن اختلاف میان نیروهای نظام باشد، نباید انسجام سیاسی آسیب ببیند….»
«سیاست شاخهای از فرهنگ است»
بعد از این ملاقات، دیداری هم با آقای مهندس موسوی نخست وزیر داشتیم. آقای موسوی در این ملاقات گفت:«سیاست شاخهای از فرهنگ است و در حقیقت از فرهنگ متولد میشود و در جامعهی ما، امام از فرهنگ و مقولههای فرهنگی بیشترین استفاده را بردند و جامعهی متفرق و از هم گسستهی ایران را از طریق تلاش فرهنگی به هم پیوند زدند. لذا شما معاونین سیاسی باید غرق در فرهنگ مردم استان خود باشید. در یک استان اقوام و گروههای مختلفی هستند که باید آنها را خوب بشناسید. کمتوجهی به این امر موجب خسارت و آسیب جدی به حوزهی سیاسی و حتی شکست خواهد بود. هیچ تصمیم سیاسی و مدیریتی در استان نمیتوان اتخاذ کرد، مگر اینکه به شرایط فرهنگی آن استان توجه داشت. نمیتوان در مرکز نشست و بدون نظر استانها برنامهریزی کرد. باید با مطالعه دقیق پیرامون شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هر منطقه به برنامهریزی پرداخت.»
آقای موسوی ادامه داد:
«ریشهی اقتدار نظام، مردم هستند. اگر مردم نباشند، انقلاب و نظام وجود ندارد. یک زمانی به ما انتقاد میکردند که چرا شعار حمایت از مستضعفین و محرومین و کارگران را مطرح میکنیم؛ ما میگفتیم: همین مردم بودند که در صحنه حضور داشتند. اگر آنها نبودند، کارخانهها با اعتصاب تعطیل میشد. همینها بودند که با ایمان و تعهد خود چرخ کارخانهها را به حرکت درآوردند. اگر خودخواهیهایی را که پست و مقام به ما میدهد، کنار بگذاریم، متوجه میشویم که مردم عامل اصلی اقتدار ما هستند. اگر تردیدی در این زمینه داشته باشیم، نمیتوانیم بر مشکلات پیروز شویم.»
«دفاع از کسانی که صدایشان به جایی نمیرسد»
آقای موسوی در ادامه گفت:«مسئله دفاع از مظلوم جزء اولویتهای کاری ما است. نظامی که نسبت به ظلم بیتفاوت است، قطعاً اسلامی نیست. معاون سیاسی استاندار اگر مخالف ظلم نباشد، شایستهی آن سمت نیست. باید چهرهی ظلمستیزی داشته باشد، همانگونه که این چهره در امام هست.»
نخستوزیر خاطرنشان کرد:
«سیاستهای ما باید به سمتی باشد که تعداد بیشتری از مردم را شامل شود. همهی ما باید متوجه کسانی باشیم که صدایشان به جایی نمیرسد. ما اگر به خدا و مکتب ایمان داریم و پیرو خط امام هستیم، باید عموم مردم را در نظر داشته باشیم. حکومت باید صبر و تحمل داشته باشد. باید با سعهی صدر با مردم و مشکلات برخورد کند. دید وسیع داشته باشد. ما با تمام مردم طرفیم. ملت که تنها یک گروه خاص نیست. تلاش کنید نابسامانیها به صورت ریشهای شناخته شود. یک معاون سیاسی باید پدیدههای نامرئی را بشناسد و اینها جز با داشتن مطالعهی عمیق و رابطهی نزدیک با متن جامعه امکانپذیر نیست. وارد اختلافات سیاسی موجود در استانها نشوید و از موضع بالا تلاش کنید همهی گروهها و جریانات را در ادارهی امور و حل مشکلات به کار بگیرید.»
آقای موسوی در پایان به ضرورت ارتباط صمیمی و نزدیک با روحانیت نیز اشاره کرد و گفت:
«ارتباط نزدیک با روحانیت به حل مشکلات کمک میکند، روحانیت از توان بسیار بالایی در بسیج مردم برخوردار است.»
«هر کس را کنار بگذاریم، ضرر کردهایم.»
سپس به دیدار آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی رفتیم. ایشان هم طی سخنانی گفت:«کار شما خیلی مهم است. امروز وحدت نیروها به خاطر جنگ اهمیت زیادی دارد. ما باید با دوستی و رفاقت کارها را دنبال کنیم، تا این انقلاب به حرکت خود ادامه دهد. شما معاونین سیاسی تلاش کنید برخوردها و اختلافات سیاسی تا آنجا که ممکن است کمتر شود. شما نباید تابع یک جریان سیاسی خاص باشید و بقیه با شما مخالفت کنند. امروز هر کس را کنار بگذاریم، ضرر کردهایم. این به نفع ما نیست که اگر یک جریان پیروز شد، جریان دیگر را کنار بزند. ما باید یاد بگیریم که سلیقههای مختلف را تحمل کنیم. اسلام و اخلاق هم همین را توصیه میکند. ما قبل از انقلاب و در دوران مبارزه و زندان با بسیاری از افراد در کنار هم علیه حکومت شاه مبارزه کردیم. این مایهی تأسف است که بعد از پیروزی نمیتوانیم با هم کار کنیم.»
آقای هاشمی ادامه داد:
«ما باید توقعاتمان را مهار کنیم. اگر قرار باشد هر چیزی که من میخواهم در مجلس تصویب شود که دیگر مجلس نیست. همکاری یعنی اینکه همدیگر را تحمل کنیم و به خاطر مصالح بزرگتر گاهی از نظر خود کوتاه بیاییم. امام هم همین نظر را دارند. دشمنان ما برای اختلاف و تفرقه بیشترین تلاش را میکنند، اما ما نباید به این سمت برویم و تا آنجا که میشود باید تنشها را مهار کرد. لذا وزارت کشور و استانداریها میتوانند برای جمع کردن سلیقههای مختلف تلاش کنند که انشاءالله مردم هم حمایت خواهند کرد.»
حال سخنان هر سه مقام مسئول در آن روزها را مقایسه کنید و شرایط امروز آنها و مواضع اخیرشان را نیز بسنجید و ببینید کدام یک بر همان اعتقاد و در همان راه باقی مانده است.
به راستی، آیا وزارت کشور امروز با آنچه مسئولین ۲۵ سال قبل انتظار داشتهاند، قرابتی دارد؟
صداوسیما بسیاری مخاطبان خود را از دست داده است
نتایج یک تحقیق رسمی: افزایش استفاده مردم از شبکههای ماهوارهای
یک تحقیق رسمی از افزایش میزان استفاده مردم در شبکههای ماهوارهای خبر میدهد و تاکید مینکد که رسانه ملی تا از دست دادن همه مخاطبان فاصله چندانی ندارد.به گزارش کلمه، براساس یک گزارش تحلیلی که توسط مرکز پژوهشهای صدا و سیما در اسفند ۸۹ تهیه شده، میزان مراجعه مردم به شبکه های ماهوارهای به میزان زیادی افزایش یافته است.
در این گزارش تصریح شده که در گذشته بیشترین مراجعه از سوی طبقه متوسط شهری بوده، در حالی که در ماههای اخیر موج استفاده از ماهواره به مناطق حاشیهای و محروم، بهویژه در شهرستانها و روستاها، نیز رسیده است.
بر اساس این گزارش، تعدد شبکههای ماهوارهای و تنوع برنامههای آنها موجب شده تا این شبکهها طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کنند.
نویسندگان این گزارش همچنین تبعات و آسیبهای فرهنگی ناشی از این وضعیت را مطرح کرده و بر ضرورت چارهاندیشی در این زمینه تاکید کردهاند.
این در حالی است که برخی کارشناسان صداوسیما و نخبگان حوزه رسانه معتقدند رسانه ملی نه تنها بسیاری مخاطبان خود را از دست داده، که هیچگونه توانی برای حفظ مخاطبان باقیمانده فعلی خود نیز ندارد.
این دسته از صاحب نظران که نظر آنها در تابستان ۸۹ به اطلاع مسئولان صدا و سیما نیز رسیده است، صریحا اعلام کردهاند که رسانه ملی تا از دست دادن همه مخاطبان فاصله چندانی ندارد.
برخورد سپاه با تاج زاده جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است
وضعیت نگران کننده سید مصطفی تاج زاده/ ۱۱ ماه انفرادی مصداق روشن شکنجه
خبرهای رسیده از زندان اوین حاکی از وضعیت جسمانی نگران کننده ی سید مصطفی تاج زاده است.به گزارش خبرنگار کلمه، سید مصطفی تاج زاده، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، که ۹ ماه پیش در پی شکایت ۷ نفر از سردار مشفق دوباره به زندان اوین برگردانده شد، اکنون در شرایط جسمی نا مساعد به سر می برد.
وی که در ظاهر برای اجرای ۶ سال حکم تعزیری خود به اوین بازگردانده شده بود، از همان ابتدا با دخالت اطلاعات سپاه، به جای بند عمومی سیاسی به سلول متعلق به حفاظت اطلاعات زندان منتقل شد.
معاون سیاسی وزارت کشور دولت سید محمد خاتمی، در سلول دوالف مدتی را با محمد نوری زاد گذراند. اما پس از عاشورا و در پی اعتصاب غذای نوریزاد و انتقال وی به بیمارستان، دوباره مدت ها به صورت انفرادی در سلول نگهداری شد.
بر اساس گزارش های منابع موثق از سوی سبزهای گمنام در زندان، تاج زاده چند ماه نیز با یکی از محکومان که به ناراحتی روانی دچار بود هم سلول شد. اقدامی که از نظر زندان بان ها و زندانیان به مراتب از سلول انفرادی دشوارتر است و برای تشدید شکنجه و اعمال فشار بیشتر به زندانی سلول انفرادی تلقی می شود.
بنا بر این گزارش، در روزهای اخیر زندانیانی که سید مصطفی تاج زاده را به صورت اتفاقی هنگام جابجایی دیده اند به شدت از وضعیت وی ابراز نگرانی کرده اند.
عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، در ۲ سال گذشته حداقل ۱۵ ماه در سلول انفرادی و ۲ نفره نگهداری شده که ۱۱ ماه آن مصداق روشن شکنجه سلول انفرادی و یا شکنجه ی تشدید شده ی سلول انفرادی بوده است.
به گفته ی کارشناسان و فعالان سیاسی، رفتار ماموران مراقب تاج زاده نیز با وی بسیار بد است و شیوه برخورد اطلاعات سپاه با این چهره ی شناخته شده ی سیاسی کاملا جنبه ی انتقام گیری پیدا کرده است.
بازگشت حسن ظهوری، روزنامه نگار به زندان اوین
حسن ظهوری، خبرنگار حوزه میراث فرهنگی برای گذراندن دوران حبسش به زندان اوین بازگشت .به گزارش کلمه ، وی که بهمن ماه سال گذشته در پی بازداشت گسترده روزنامه نگاران بازداشت شده بود ، بعد از مدتی از زندان آزاد شد اما دادگاه برای او حکم شش ماه حبس تعزیری را صادر کرد . او اکنون برای گذراندن این مدت راهی زندان اوین شده است .
این روزنامهنگار حوزه میراث فرهنگی در حالی به زندان منتقل شده که سابقه هیچگونه فعالیت سیاسی ندارد. وی در زمان دستگیری در خبرگزاری میراث فرهنگی مشغول به کار بود.گفته می شود این روزنامه نگار به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شده است .
حسن ظهوری در سال ۸۸ از سوی بنیاد میراث پاسارگاد به خاطر تهیه ی گزارش هایی مستند از وضعیت حساس میراث فرهنگی ایران، که انتشار آنها موجب شد تا فرهنگ دوستان آگاه شده و به موقع از ویرانگری های عمدی و غیر عمدی آثار باستانی جلوگیری کنند،به عنوان بهترین خبرنگار میراث فرهنگی سال انتخاب شد.
قیمت گاز خانگی باز هم افزایش یافت
بر اساس تعرفه جدید گازبهای مشترکان خانگی که در دولت نهایی شده، قیمت گاز در بخش خانگی افزایش یافته است.به گزارش مهر، مطابق با فرمول جدید قیمت گذاری گاز خانگی، ۱۲ ماهه سال به دو بخش هفت ماهه و پنج ماهه پایانی سال تقسیم بندی شده است که الگوهای مصرف این حامل انرژی در هر یک از این دو دوره زمانی تفاوتهایی با یکدیگر دارند.
از ۲۸ آذر ماه سال گذشته همزمان با اجرای قانون هدفمندی یارانه ها محل سکونت مشترکان از نظر آب و هوایی به پنج اقلیم (سرد یک، دو، سه، معتدل و گرمسیری) تقسیم بندی شده و ۱۲ دامنه جدید مصرف گاز هم در این بخش مطابق با نوع اقلیم تعریف و اعمال خواهد شد.
با توجه به اجرای سیاست شهرستانی – منطقه ای در محاسبه گازبهای مشترکان بخش خانگی، متوسط مصرف گاز طبیعی در ۳۶۳ شهر ایران مطابق با پنج اقلیم آب و هوایی تعیین شد که بر این اساس شهرهای سردسیر مجاز به مصرف گاز بیشتری نسبت به شهرهای گرمسیری هستند.
بر اساس قانون هدفمندی یارانه ها دولت باید از ۱۵ فروردین ماه سالجاری جزئیات قیمت گذاری و نحوه محاسبه گازبهای بخش خانگی را اعلام می کرد که مطابق با گفته مسئولان شرکت ملی گاز جزئیات تعرفه جدید فردا یک اردیبهشت ماه به طور رسمی اطلاع رسانی خواهد شد.
اقلیم بندی ها حذف شد
مصطفی کشکولی معاون مدیر عامل شرکت ملی گاز اخیرا درباره آخرین تصمیمات گرفته شده برای محاسبه تعرفه گازبهای بخش خانگی در هفت ماهه نخست امسال گفته بود: در این مدت برای محاسبه گازبهای مشترکان خانگی اقلیم بندی شهرها لحاظ نخواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه با حذف اقلیم بندی در هفته ماهه نخست سالجاری تعیین گازبهای مشترکان خانگی به صورت یکسان محاسبه می شود، اظهار کرده است: با وجود آنکه در محاسبه گازبها برای فصول گرم سال اقلیم بندی در نظر گرفته نمی شود به منظور کمک به ساکنان مناطق سردسیر (اقلیمهای یک و دو) یک ماه بیشتر از سایر مناطق محاسبه گازبهای آنها به روش اقلیمی انجام خواهد شد.
بر این اساس محاسبه گازبهای مشترکان خانگی اقلیمهای یک و دو از ۱۵ آبان تا ۱۵ فروردین در نظر گرفته می شود به طوری که از ابتدای آبان تا پایان فروردین محاسبه تعرفه گاز این دسته از مشترکان مطابق با اقلیم بندی انجام می شود.
مریم باقی
پدر همچون بهار گذشته، زندانی است. کروبی نیز که هیچگاه محبت های پدرانه اش را فراموش نخواهیم کرد در حصر.
اولین ماه بهار سال ۹۰ سپری شد در حالی که پدرم نیز، در بند بود. دوم فروردین سی امین سالگرد ازدواج او و مادرم هم بود و این اولین سال نیست که نمی توانیم به آنها در کنار هم این روز را تبریک بگوییم اما این کوچک است در میان تغابن هایی که از این دوری احساس می کنیم. خرداد پیش رو، وارد ششمین سالی می شویم که در مجموع، پدر پشت میله های زندان گذرانده است. دهه ۸۰ هم سپری شد. دهه ای که رنج هایش بسیار بود و اواخر آن بیشتر، چه اینکه وسعت تلخی ها برای اطرافیان و مردم عزیزمان فزونی گرفته بود. دهه ۷۰ هم برای پدرم با احضار و تهدید و اخراج از دانشگاه و تعطیلی نشر و کار همراه بود اما او در دهه ۸۰، علاوه بر این دست فشارها ، نیمی از آن را در زندان بود. دهه ۸۰ را که مرور می کنم پر است از حادثه و خاطره کوچک و بزرگ و در این پیچ و خم ها دو کس همواره یار و یاور زندانیان سیاسی و خانواده آنان بودند و همراهی و همدلی شان تسکین بخش بود؛ اولی، مرحوم آیت الله منتظری بود که دغدغه زندانیان، زیر پا گذاردن حقوق آنان و معیشت خانواده هایشان همواره آزارش می داد و فرزند ایشان می گوید از تهران بازگشته بودم که بر بالین ایشان حاضر شدم. آخرین جمله ای که از آیت الله شنیده اند و سپس ایشان برای همیشه چشم از دنیا بر بسته اند ، پرس و جو از پدرم بود و اینکه « به خانواده زندانیان سر زده اید؟»
دومی، مهدی کروبی شیخ شجاع و متواضعی بود که اینک خود با حصر بودنش گویی سر همدلی با زندانیان دارد. او در دوره اصلاحات تاکنون، همراه خوبی برای ما بود و در همه دشواری ها و سختی ها تنهایمان نمی گذاشت. پایگاه محکمی بود که خانواده زندانیان به او تکیه می کردند. خانواده کسانی که اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ هم زندان را تجربه کرده بودند بر این امر اذعان خواهند کرد. مانند: خانواده اکبر گنجی، احمد زید آبادی، تقی رحمانی و خانواده های دیگری از زندانیان ملی- مذهبی و اصلاح طلب…. کروبی هنگامی که ریاست مجلس را هم بر عهده داشت درب خانه اش به روی خانواده زندانیان باز بود. او خود، حبس و بند را تجربه کرده بود شاید از این رو بود که به درستی وضعیت زندانیان سیاسی و خانواده هایشان را درک می کرد و حامی عاطفی خوبی برایشان بود. این حمایت ها در حالی بود که او الزاما با همه زندانیان سیاسی هم رای و هم نظر نبود اما بر دوش خود وظایف انسانی احساس می کرد و احقاق حقوق افراد را از تفکرشان تفکیک می کرد و از مخالفانش هم انتقاد را می پذیرفت. خاطراتی که از او داریم کم نیست اما در اینجا تنها دو خاطره را نقل می کنم که اولی در سال ۸۶ و دومی دورتر و در سال ۷۹ رخ داده بود و برای بیان آن ها ناگزیرم شرایطی را که در آن قرار داشتیم توصیف کنم تا اهمیت کار آقای کروبی در آن مواقع روشن شود.
اگر او نبود شبمان صبح نمی شد
سال ۸۶ بود. پدرم درباره پرونده انجمن دفاع از حقوق زندانیان به دادگاه انقلاب احضار شده و جلسات آخر بازپرسی او بود. ما او را تا دادگاه همراهی کردیم و خارج از دادگاه در انتظار بازگشتش بودیم. هنوز پرونده در مرحله بازپرسی بود و حکمی صادر نشده بود اما با تهدیدهایی که حین بازپرسی صورت می گرفت نگران بودیم. پیش از این سه سال از پدر دور بودیم و او در زندان بود. دوست نداشتیم بار دیگر آن تجربه تکرار شود اما به راهی که می پیمود باور راسخ داشتیم. مادرم و آقای نیکبخت ، وکیل پدر او را در دادگاه همراهی کردند. جلسه بازپرسی کمی طولانی شد و ما همچنان منتظر نشسته بودیم که نزدیک های ظهر مادرم از دادگاه بیرون آمد و گفت: برای پدر قرار مجرمیت صادر کرده و گفته اند اگر تا پایان وقت اداری امروز وثیقه تعیین شده تامین نشود، باقی به زندان می رود. تا پایان وقت اداری، حدود سه ساعت باقی مانده بود. باورمان نمی شد در این مدت بتوان وثیقه ای را آماده کرد اما تمام تلاش خود را کردیم . یکی از دوستان پس از اطلاع به سرعت سند خانه اش را آورد و کارشناسی سند نیز انجام شد و کار ثبت توقیف سند در اداره ثبت نیز با محبت کارمندان آن به سرعت انجام گرفت. چند دقیقه به پایان وقت اداری مانده بود که به دادگاه رسیدیم. مادرم با خوشحالی وصف ناپذیری سندِ آزادی پدر را در دست داشت تا خود را به بازپرس برساند که ناگهان جلوی درب دادگاه، وکیل پدر، آقای نیکبخت عزیز را دیدیم که با رنگ و رخی پریده ایستاده بود و نمی دانست در برابر خوشحالی مادرم و ما چه بگوید. وقتی از او پرسیدیم چه شده است؟ گفت: آقای باقی را بردند. متحیر مانده بودیم. پدر را به زندان برده بودند و حتی مجال خداحافظی با او را نیافته بودیم. مانند سال ۷۹ که او را از دادگاه و در میان محاکمه به زندان بردند. به خاطر دارم آن روزها وقتی پدر در دادگاه محاکمه می شد من هم در آنجا حضور پیدا می کردم حتی اگر پشت در می ماندم. اما آن روز نتوانستم بروم. با منیره و مینا، خواهران کوچکترم که تازه از مدرسه رسیده بودند در خانه بودیم که زنگ تلفن به صدا در آمد. مادرم بود و گفت می خواهند پدر را از دادگاه به زندان ببرند، سریع خود را برسانید اما وقتی ما رسیدیم تا او را در آغوش گرفته و لااقل خداحافظی کنیم او را برده بودند. پر رنگ ترین صحنه ای که از آن موقع یادم هست چهره خواهرم میناست که آن زمان کودکی دبستانی بود . می خواست گریه کند اما جلوی کسانی که جلوی درب دادگاه جمع شده بوند خجالت می کشید و از طرفی نمی خواست ما را هم ناراحت کند، خودش را پشت تنه یک درخت پنهان کرده بود و فکر می کرد متوجه او نمی شویم و آرام گریه می کرد.***
اکنون پدر دوباره به زندان برگشته بود. از آقای نیکبخت علت بردن او را به زندان پرسیدیم و متوجه شدیم هنگامی که دریافتند وثیقه در حال آماده شدن است، برای حبس کردن در پی بهانه ای بوده اند و حکم یک سال زندانی را یافته اند که پدر قبلا بابت موضوع همان حکم- که مقالاتش بود- یک بار محاکمه شده و آن سه سال زندان را تحمل کرده. به همین دلیل حتی مرتضوی دادستان وقت گفته بود آن حکم بدل به جریمه نقدی می شود اما اکنون بهانه ای برای زندانی شدن دوباره او شده بود.در هر حال، اگر قرار بود پدرم دوران محکومیت را سپری کند باید به بند عمومی زندان منتقل می شد اما او را مستقیما از دادگاه به بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات و سلول انفرادی منتقل کردند.***
حدود سه ماه گذشت و ما در بی خبری مطلق از پدر روزها و شب ها را به سر بردیم. به هر دری زدیم که بگوییم لااقل بگذارید با او مانند یک متهمِ دارای حقوق رفتار شود. ما باید بتوانیم او را ملاقات کنیم، صدایش را بشنویم، باید به بند عمومی منتقل شود و… اما گویی کسی صدایمان را نمی شنید. کسی پاسخ نمی داد و کسی نمی دانست که ما چه می کشیم و او چه می کند و…روزهای تلخی را سپری کردیم تا آنکه صبح یک روز او با مادرم تماس گرفت. صدای پدرم چنان آهسته و گرفته بود که گویی از اعماق چاهی بیرون می آمد. مادرم پرسید: عماد، خوب هستی؟ پدر تلاش می کند سخن بگوید اما ناگهان صدایش ضعیف تر و قطع می شود. مادرم فریاد می زند: چه شد؟ ماموری گوشی تلفن را بر می دارد و می گوید: باقی حالش خوب نیست، به وکیل او بگویید بیاید و گوشی را قطع می کند.
من و محمد، همسرم ، خارج از منزل بودیم که مادرم تماس گرفت و با صدای لرزان و هراسان ماجرا را باز گفت. نمی دانستیم چگونه تا رسیدن به خانه راه را پیمودیم. پدرم هیچ بیماری نداشت و در سلامت کامل بود و این برای ما شوک آور بود. با مادرم و خواهرانم رهسپار زندان شدیم. دو وکیل پدر نیز خود را به زندان رسانده بودند اما نه به وکیل اجازه ملاقات داده می شد و نه به ما. خواهرانم، منیره و مینا بی تابی می کردند. مضطرب و نگران بودیم و نمی دانستیم چه بر سر پدرمان آمده؟ فقط در دلم آرزو می کردم که او را ببینم. هرچه مادرم و وکیل پدر از طریق تلفن با مسوولین زندان صحبت می کردند، سخن روشنی بیان نمی شد و در پاسخِ درخواست ملاقات با پدر تنها می گفتند: باقی سالم است و همچنان ممنوع الملاقات است. مادرم که می دانست راست نمی گویند، گفت:من خود صدای او را شنیدم ، حرف شما را باور نمی کنم، حتما بلایی سر او آمده که نمی گذارید حتی پس از این مدت یک ملاقات کوتاه با او داشته باشیم. آنها حتی حاضر نشدند مقدماتی فراهم کنند تا اگر به قول خودشان پدر سالم است صدایش را از پشت گوشی تلفن بشنویم. این طور بود که مادرم به همراه آقای نیکبخت، وکیل عزیز راهی دادگاه انقلاب شدند تا آنجا با بازپرس پرونده و یا مسوول و مقامی صحبت کنند تا شاید حتی برای چند دقیقه اجازه ملاقات بگیرند. من و محمد و خواهرانم به همراه یکی دیگر از وکلا، پشت در زندان ماندیم. برایمان دردناک بود؛ پدر را به بهانه های واهی زندانی کرده بودند و در چنین شرایطی هم اجازه نمی دادند او را یک لحظه ببینیم و باید در دادگاهها به هر دری بزنیم تا از سلامتی او خبر بگیریم. همه احساس های ناخوشایند در درونم یک جا جمع شده بودند. اضطراب و دل نگرانی ، بغض و غمگینی، خشم و نفرت…
چشم به درب اصلی زندان دوخته بودیم؛ در انتظار یک خبر. حتی سرباز جلوی درب هم دلش به حال ما می سوخت. ناگهان درب بزرگ زندان گشوده شد و آمبولانسی از آن خارج شد. سعی کردیم جلوی آمبولانس را بگیریم اما او از میان ما با سرعت رد شد. وکیل پدر که از ما بلندتر بود توانسته بود در آمبولانس سرک بکشد و گفت کسی که داخل آن خوابیده بود آقای باقی است. ما که دلشوره مان بیشتر شده بود، گریان به سرعت سوار ماشین شدیم و سعی کردیم به آمبولانس برسیم اما آن سرعتش را بیشتر کرد و از جلوی چشمانمان دور شد. با مادرم تماس گرفتیم، آن ها که در دادگاه هم نتیجه ای نگرفته بودند، بازگشتند.
آن روز همه ما دربیمارستان های شهر به دنبال پدر می گشتیم. حتی نمی دانستیم و به ما نمی گفتند که او در کدام بیمارستان است. فقط از خدا می خواستیم که پدر را برایمان حفظ کند. دیگر غروب شده بود . لبانمان خشک و جانمان خسته و روحمان آشفته بود. گشتن نتیجه ای نداشت. با خود فکر می کردم از کجا معلوم اگر به بیمارستانی که پدر در آن بود هم سر می زدیم به ما می گفتند او آنجاست و یا او را حتما با نام خودش بستری کرده باشند. هیچ چیز آراممان نمی کرد جز یک خبر از پدر. این حق ما بود که از اوضاع او مطلع شویم. نمی دانستیم چرا واقعیت را از ما پنهان می کنند و این ما را نگران تر می کرد.
***
مایوس و ناامید از همه جا و همه کس بودیم. مگر مقامات قضایی و مسوولین زندان نباید پاسخگو می بودند ؟! از همه جا رانده و مانده بودیم باید چه کرد؟! خواهرانِ تازه جوانم عاطفی تر از آن بودند که احساس جریحه دار شده شان بر منطق شان غالب نشود، می گفتند «می رویم پشت در زندان می خوابیم و اصلا خودمان را به آنجا زنجیر می کنیم تا مجبور شوند به ما بگویند چه بر سر پدر آمده؟ تاکنون نمی گذاشتند او را ببینیم حال حتی نمی گذارند بدانیم سلامت است یا نه؟» محمد که سعی می کرد منطق را بر احساس حاکم کند و به دنبال راهی برای آرام کردن آن ها می گشت و از علاقه خواهرانم به آقای کروبی بخاطر محبت هایش به آن ها در سال های گذشته با خبر بود گفت: نزد آقای کروبی برویم. مادرم نیز از این پیشنهاد بدون وقفه حمایت کرد و ما هم بی درنگ پذیرفتیم. خواهرانم این را به بست نشینی جلوی زندان ترجیح دادند و همه بر یک نظر بودیم که در این شرایط تنها به نزد یک نفر می توان رفت. انگاری بر روی زمین جز او، کسی را نمی شناختیم که مونس مان باشد و آن آقای کروبی بود. منیره و مینا که کوچک تر بودند و بر اثر مصائب ازسیاست بیزار اما در میان مردان سیاست او را دوست می داشتند. کسی که سال های گذشته هم هنگام بروز مشکلی نقطه اتکای خانواده بود. دوره قبل که پدر زندانی بود آقای کروبی رئیس مجلس ششم بود و در حاکمیت حضور داشت و برای احقاق حقوق زندانیان سیاسی مانند مرخصی و ملاقات و … تا جایی که می توانست تلاش می کرد اما سال ۸۶، دولت، اصولگرا بود و محمود احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسیده بود. اکثریت مجلس نمایندگان ملت هم اصولگرا بودند. حاکمیت تقریبا یکدست شده بود و نفوذ آقای کروبی بسیار اندک. شاید آنچه ما را بیشتر به سوی او کشاند نیاز به همدلی و همفکری بود نه انتظار یاری برای حل مشکل اما او با آنکه در حاکمیت حضور نداشت ، همچنان از همَ خود برای گشودن گرهی فرو نمی کاست.***
غروب بود که خود را به دفتر سعد آباد که آقای کروبی اکثر اوقات در آنجا بود رساندیم. او حال آشفته ما را که دید، سعی کرد آراممان کرده و اطمینان مان دهد که اطلاعی از وضعیت پدر بیابد. با برخی مراجع عالی قضایی تماس تلفنی برقرار کرد اما پاسخ روشنی دریافت نکرد. شیخ ریش سفید به یکی از آن ها که دقیقا به خاطر ندارم چه کسی بود با صدای بلند گفت:«چه کار می کنید؟ نگذارید ماجرای زهرا کاظمی تکرار شود.»آن شب آقای کروبی به جشنی دعوت بود که همسرش میزبان آن بود. خانم کروبی، دبیر کل مجمع اسلامی بانوان در این مجمع به مناسبتی مراسمی را برگزار کرده بود و همه در آنجا منتظر آقای کروبی بودند اما حالا دغدغه ما گویی دغدغه خود آقای کروبی شده بود. همچنان مشغول تماس و ارتباط برقرار کردن با مرجع و فردی بود که بتواند خبری بگیرد اما میسر نمی شد. از طرفی ناگزیر بود در جشن شرکت کند و میهمانان چشم انتظارش بودند. محمد، پیشنهاد داد که آقای کروبی به مراسم بروند ، در راه هم می شود تماس ها را برقرار کرد. آقای کروبی هم پیشنهاد دادند که همگی با هم به مراسم برویم و بازگردیم اما با وجود اینکه مادرم هم از قبل به آن مراسم دعوت شده بود اما نمی توانستیم به آنجا برویم و روحیه مان خراب تر از آن بود که بتوانیم در میهمانی حاضر شویم. به همین دلیل آقای کروبی گفتند ما در دفتر بمانیم ، ایشان زود باز می گردند و با محمد به سمت مجمع اسلامی بانوان حرکت کردند.ما هم در اتاقی مفروش که آقای کروبی به آنجا راهنمایی مان کرد تا استراحت کنیم، ماندیم و خواهرانم که روز پر اضطراب و دشواری را پشت سر گذاشته بودند هرکدام در گوشه ای کِز کردند و کاری جز دعا از دست مان بر نمی آمد. باید منتظر می ماندیم. آقای کروبی علاوه بر آنکه خودشان موضوع را دنبال می کردند، مسوول دفترشان را هم به دفتر وزیر اطلاعات وقت فرستاده بودند تا حضوری از قضیه مطلع شوند. بعدا محمد به ما گفت که حاج آقا یکسره در راه شماره های افرادی که می توانستند موثر باشند و یا خبری بگیرند را یک به یک به او می داد تا شماره گیری کند. ظاهرا در آن زمان دولت به سفر استانی در سیستان رفته بود. آقای کروبی از طریق قناد، رئیس دفتر محسنی اژه ای با او تماس می گیرد و درباره وضع باقی هشدار می دهد و خواهان تماس پدرم با ما می شود و حتی از طریق دوستان اژه ای مانند مبشری و رازینی سعی می کند او را بیابد. در مراسم آن شب آقای کروبی بیشترین توجه اش به این بود که چه کار باید بکند و پیگیر موضوع بود. محمد هم نمی توانست بنشیند و آرام و قرار نداشت و در خارج از سالن قدم می زد. محمد می گفت هنگامی که وارد جشن شده بود خانم کروبی از او تشکر کرد که شرکت کرده است و از حال او و ما خبر نداشت تا زمانی که محمد ماجرا را به دکتر تقی کروبی گفت و آن ها هم به همدردی آمدند.خلاصه آنکه آن شب، حاج آقا همچنان پیگیری می کرد و تماس می گرفت اما یا آن افراد نبودند یا واقعیت را نمی گفتند و کتمان می کردند و وانمود می کردند مشکلی پیش نیامده یا اظهار بی اطلاعی از موضوع می کردند. زمانی که حاج آقا قصد پیگیری موضوعی را داشت هر کاری از دستش برمی آمد انجام می داد و حتی با افرادی که بهتر بود خود ایشان تماس نگیرد هم صحبت می کرد. گاهی ما نگران شأن ایشان می شدیم اما خودشان به این موضوع توجه نمی کرده و به این می اندیشیدند که از چه طریق می توان نتیجه گرفت.
ساعت حدود ۱۱ شب بود اما هنوز خبر دقیقی نگرفته بودیم. آن ساعت شب ، آقای کروبی هم دیگر باید به منزل می رفت.ما در تماس با او اصرار کردیم که خسته اند و به منزل بروند تا استراحت کنند ، ما هم باید بازگردیم . حاج آقا برای اینکه از تشویش ما بکاهد گفت:« اگر می خواهید بروید اما مطمئن باشید من هم با شما بیدارم و تا خبر نگیرم نمی خوابم.» این نهایت همدلی او بود. ما می دانستیم اطمینانی که او می دهد برای آرامش ماست و اگر از اوضاع پدر هم مطلع نمی شدیم، از او بابت همه تلاش هایی که کرد و ابراز همدلی اش سپاسگذار بودیم. از دفتر آقای کروبی خارج شدیم اما هرچه کردیم نتوانستیم به خانه برویم و سر بر بالین بگذاریم بی آنکه بدانیم پدر امشب کجاست؟ آیا سالم است؟
مادرم برای آرامش ما پیشنهاد داد اگر خانه نمی روید بیایید به امامزاده قاسم ( که نزدیک بود ) برویم. بخاطر دارم به امامزاده نرسیده بودیم که بغض خواهرانم ترکید و بلند بلند گریه می کردند. مادرم هم گوشه ای از خیابانی خلوت ماشین را پارک کرد و دیگر راهی برای آرام کردن خواهرانم نداشت. سرش را بر فرمان ماشین تکیه داده بود و از شانه هایش که می لرزید فهمیدم که او نیز اشک می ریخت. نیمه شب بود، چاره ای نبود جز اینکه راه خانه در پیش بگیریم. در خانه باید جلوی مادر بزرگِ چشم به راه ، سکوت و خودداری می کردیم . ساعت از ۱۲ نیمه شب گذشته بود و تازه هر کدام به کنجی خزیده بودیم و فریادی در سینه هامان حبس بود که در برابر مادر بزرگ و برای حفظ روحیه یکدیگر در گلو می شکستیم که ناگهان زنگ تلفن به صدا در آمد. همه به سمت گوشی جهیدیم. پیگیری های آقای کروبی نتیجه داده بود. پدر با صدای آهسته ای که به سختی شنیده می شد گفت:« نگران من نباشید. من در بیمارستانم. اکنون مشکلی نیست. اینجا پرستاران مراقبند. » پس از اینکه صدای او را شنیدیم مانند کسی که بغض و فریادی حبس کرده که باید خالی بشود تا راه گلویش باز شود، نا خود آگاه گریه مان گرفته بود اما با حسی متفاوت. شوق از اینکه او زنده است و بهبود نسبی دارد.اندکی آرام شدیم. اگر آن روز حتی یک خبر کوچک از وضعیت پدر به ما داده بودند آن فشار بر ما وارد نمی شد. پس از آن با آقای کروبی صحبت کردیم. تلاش های او را با هیچ جمله تشکر آمیزی نمی شد پاسخ گفت. متوجه شدیم پدر در بیمارستان قمر بنی هاشم است. ساعت یک نیمه شب خود را به آنجا رساندیم. وکیل عزیز، آقای نیکبخت هم آمده بود اما گفتند به هیچ وجه اجازه ملاقات وجود ندارد، باید فردا مراجعه کنیم. بگذریم که فردا هم با پیگیری آقای کروبی، هر کدام تک به تک و به مدت چند دقیقه موفق به دیدار پدر بر روی تخت بیمارستان شدیم و او را در آغوش کشیدیم اما اگر نبود تلاش های آقای کروبی، آن شب برای ما صبح نمی شد.
***
پس از آن پدر از بیمارستان مجددا برای تحمل ادامه محکومیت خود به زندان بازگردانده شد. بعدا متوجه شدیم که در تمام مدت تقریبا سه ماهی که پدر به زندان برده شده بود تا زمانی که حال او بد می شود، نه تنها او را به بند عمومی برای اجرای حکم نبرده بودند بلکه در سلولی در انتهای بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شد که شوفاژخانه بند زیر آن قرار داشت و سیستم هواکش های بند هم در سقف آن بود. کف زمین به شدت گرم بود وبه سونایی خشک شباهت داشت. لرزش و صدا از کف و سقف، همواره در سلول وجود داشت. این ها در حالی بود که تنها روزنه موجود در سلول که پنجره کوچکی بود با ورقه آهنی مشبک مانندی بسته شده بود و پدرم برای تنفس مجبور بود سرش را در زیر در قرار دهد تا از لای فاصله بسیار باریک در با کف زمین تنفس کند. مدام با کمبود اکسیژن مواجه بود و هیچ کس هم نبود که به اعتراض او برای این وضعیت توجه کند. تصورش هم برایم دشوار بود. تحمل انفرادی خود به تنهایی دشوار و نوعی شکنجه است ؛ انفرادی با چنین شرایطی چگونه قابل تحمل خواهد بود؟ حتی یک روز هم نمی توان چنین شرایطی تحمل کرد چه رسد به نزدیک سه ماه. پس از دو ماه یک نفر را به سلول پدر وارد می کنند و می روند و حتی مامور به اعتراض او نسبت به برداشتن ورقه آهنی از پنجره کوچک سلول که به منزله منفذ تنفس بود هم توجهی نمی کند. تا جایی که به خاطر دارم در فاصله کوتاهی فردی که وارد سلول پدر شد چند مرتبه تغییر کرد و جای خود را به دیگری می داد و هیچ کدام را بیش از چند روز که جنبه تنبیهی داشت در انجا نگه داری نمی شدند. در میان آن ها یکی دچار مشکلات روحی بود و مدام گریه می کرد و به در می کوبید و یکی از متهمان خطرناک بود… تا آنکه یک روز پدر زیر دوشی که کنار دستشویی سلول بود و با یک پرده از سلول کوچک جدا می شد،به علت کمبود شدید اکسیژن، نفس کم آورده ، دچار حمله تنفسی و تشنج می شود و به زمین می خورد. هم سلولی او به در می کوبد اما با تاخیر آمده و او را بر روی زمین می کشند و به بهداری زندان اوین می برند.هرگاه به این موضوع فکر می کنم تنم می لرزد که آن کسی که بر زمین می کشیدند پدر من بود که حتی نمی خواستم حتی داغی آفتاب پیشانی اش را لمس کند، دیگران نیز برایش احترام بسیاری قایل بودند و خوانندگان کتاب ها و مقالاتش قلمش را تحسین می کردند و… اینک عده ای بی رحمانه، قامت بلند او را که نای ایستادن نداشت بر زمین می کشیدند. او در بهداری به هوش می آید و دوباره به همان سلول بازگردانده می شود و به فاصله کوتاهی بار دیگر دچار حمله شدید تری شده و بیهوش می شود … این بار وخامت حالش چنان بود که او را با ویلچر از سلول خارج می کنند و در بهداری نتیجه نمی گیرند و او را به بیمارستان منتقل می کنند. نمی توانم تصور کنم پدر چه فشاری را تحمل کرده بود که به این وضع افتاد. او در سخت ترین شرایط روحیه ای پولادین داشت اما جسم انسان آیا توان قرار گرفتن در چنین شرایط و محیطی را دارد؟!پدر از بیمارستان دوباره به زندان بازگردانده شده بود البته به بند عمومی اما دوباره در میان مدت محکومیت به ۲۰۹ برده شد که شرح آن خود مفصل است و مجال دیگری می طلبد. پس از گذشت یک سال و با پایان یافتن محکومیت!!! پدر آزاد شد اما در آن مدت در زندان دوباره دچار همان وضعیت شده و بستری شده بود و پس از آزادی هم علایم بیماری با او همراه بود. به گونه ای که در اتاق دربسته و هنگام شنیدن خبر ناگوار و استرس شدید نفسش تنگ می شد. پزشکان زندان و بیمارستان قمر بنی هاشم (که او را از بند وزارت اطلاعات به آنجا برده بودند) هم گفته بودند تکرار این حادثه و حمله شدید، خطرناک است و می تواند آثار بسیار زیانبار و دائمی به همراه داشته باشد و او نباید در محیط استرس زا و فضای بسته که جریان هوا نداشته باشد، قرار گیرد. اما سال ۸۸ برای سومین بار پدر زندانی شد و از ۶ ماه بازداشت موقت، ۵ ماه پیاپی در سلول انفرادی و بسته به سربرد. سلولی که روزنه تنفسی آن چند سوراخ کوچک بر روی یک ورقه آلمینیومی بود که بر روی پنجره آهنی کوچک درب سلول قرار داشت. پدر مجددا دچار حمله تنفسی شدید شده و به بیمارستان منتقل شد. او در آن مدت از دیسک کمر شدید هم رنج می برد که علت شدت گرفتن آن هم خود ماجرای دیگریست که در جای دیگری باید گفت. او همچنین به شدت ضعیف و لاغر شده و حدود ۲۰ کیلو کاهش وزن یافته بود.
پدرم شرح ماجرای اینکه چگونه این بیماری بر او عارض شد را در نامه ای به رئیس قوه قضائیه وقت نگاشت اما به مانند شکایت ها و شرح حال های دیگری که نوشته بود، بی نتیجه ماند.
روزی که بدون تلاش او می توانست تلخ ترین روز زندگی مان باشد
آرزوی هر پدری است که روز ازدواج دخترش و اولین فرزندش در کنار او باشد و آرزوی هر دختری است که وجود دلنشین پدر را در کنارش احساس کند. چه می گویم؟! که این نه آرزو بلکه طبیعت هر پدر و دختری است و دریغِ این حق از انسان را جز جفا نمی توان نام نهاد. پس از پیگیری های بسیار قول داده بودند پدر برای مراسم عقد من و همسرم، محمد قوچانی، از زندان می آید. او به ۷ سال و نیم زندان محکوم شده بود و یکبار که توانسته بودیم ملاقاتش کنیم اصرار داشت برنامه ازدواج من و محمد که به دلیل مسایل گوناگون به تاخیر افتاده بود انجام شود و امیدوار بود که طبق قانون به او مرخصی داده شود.(بعدا حکم پدر در دادگاه تجدیدنظر به ۳ سال زندان تبدیل شد)محمد خود تازه از زندان آزاد شده بود و نمی دانست که چه حکمی در انتظار اوست و روزنامه ها و نشریاتی که در آن کار می کرد نیز توقیف شده بودند … شرایط ما و کشور بحرانی بود و روشن نبود اوضاع تا کی کمی سامان خواهد گرفت. پدر محکومیت طولانی مدت داشت و محمد می خواست اگر باز هم زندان در تقدیرش بود این بار همسرش باشم تا بتوانم به دیدارش بروم. در هر حال، به توصیه پدر، حاضر شدم در آن شرایط پای سفره عقد بنشینم به این امید که ازدواج ما دل های بی رحم و مروت را نرم کند و حداقل در مرخصی کوتاهی پدر را پس از چندین ماه در فضای آزاد ببینیم. در آن مدتی که در زندان بود تنها یک بار او را دیده بودیم؛ با لباسی راه راه ، در اتاقکی نزدیک درب ورودی اصلی زندان. تصویر او در آن روز در ذهنم حک شده بود. تماس تلفنی هم نداشت و بسیار دلمان برای او تنگ شده بود.
مراسم عقد روز نیمه شعبان در یکی از روزهای پاییزی سال ۱۳۷۹ بود. دفترخانه ازدواج ساعت ۱۱ صبح وقت داده بود و ساعت ۳ جشن عقد در سالنی نزدیکی خانه آغاز می شد اما نیمه شعبان بود و هنوز نگذاشته بودند پدر بیاید. مادرم برای مرخصی او اقدام کرده بود و آنکه همراه با پیگیری های مادرم تلاش کرده بود تا پدر بتواند در مراسم ازدواج دخترش حاضر شود، کسی نبود جز آقای کروبی. گفته بودند با مرخصی او موافقت شده است. ما تاریخ و ساعت عقد را هم به مسوولین قضایی اطلاع داده بودیم اما روز عقد فرا رسید، همه منتظر بودیم و هنوز پدرم نیامده بود. آمدن او دیر شده بود اما مدام منتظر زنگ تلفن بودیم که به دنبال او برویم یا منتظر بودیم زنگ در به صدا در آید و او بی آنکه تماس بگیرد به خانه بیاید. صبح اقوام و برخی دوستان در خانه ما گرد هم آمده بودند و منتظر خبری از پدر بودیم. باید به دفترخانه ثبت ازدواج می رفتیم. هرچه می گذشت مضطرب تر می شدم. محمد سعی می کرد آرامم کند. به فکر مادرم نیز بودم او که سیمایش خندان بود و دلش گرفته و در عین حال که باید میهمان داری می کرد ، نگران بود که اوضاع چگونه پیش می رود و باید آمدن پدر را پیگیری می کرد. هیچگاه فکر نمی کرد برای ازدواج من دست تنها بوده و پدرم کنارش نباشد. محمد از آقای کدیور، روحانی نو اندیش و دوست عزیز پدر خواسته بود ایشان خطبه عقد را جاری کند. آقای کدیور که او را به وارستگی و درستکاری می شناختیم هم آن روز صبح در خانه ما بود تا قبل از ثبت در دفترخانه ، عقد را بخواند. پدر نیامده بود ولی دیر شده بود و باید خطبه جاری می شد. وقت ثبت در دفترخانه رسیده بود و پس از آن باید برای مراسم بعد ظهر که ساعت ۳ آغاز می شد آماده می شدیم. نمی شد جشن را بر هم زد. محمد و مادرم هول بودند. محمد می گفت نگران نباشید آقای باقی تا بعد از ظهر می آید و سعی می کرد مرا آرام کند. آقای کدیور که خواندن خطبه عقد را آغاز کرد هنوز باور نمی کردم من و محمد پیوندمان برقرار شود در حالی که پدرم نیست. در چشمان پدر بزرگم اشک جمع شده بود. پس از آن به دفترخانه رفتیم. پای رفتن نبود و مانند اینکه کسی ما را هل دهد به سختی راه می رفتیم. هنوز که در عقدنامه به جای امضای پدر، امضای پدربزرگ را می بینم دلم می گیرد. نه از اینکه پدر بزرگ مهربان امضاء کرده است از اینکه پدرم نتوانسته بود آن موقع همراه ما باشد.
نزدیک ظهر بود و هنوز خبری از آمدن پدر نبود. مرتضوی در آن زمان، قاضی پرونده پدرم بود و با آنکه گفته بودند حتی آیت الله شاهرودی ، رئیس وقت قوه قضائیه هم با مرخصی پدر موافقت کرده است اما برای ما عجیب بود که مرخصی داده نشده بود و مرتضوی مانع می شد. مادرم تماس می گرفت و پیگیری می کرد تا بداند که ماجرا چیست؟ آقای کروبی هم که از ماجرا مطلع شد متعجب شده بود چه اینکه نباید مانعی برای آمدن پدر وجود می داشت. آن روز نه فقط من و مادرم و خواهرانم که اقوام و آشنایان و دوستان و حتی بسیاری که در جشن ما شرکت نداشتند نیز چشم انتظار آمدن پدرم بودند. اما ساعت از ۳ یعنی زمانی که برای جشن عقد تعیین شده بود هم گذشت اما او نیامد. میهمانی آغاز شده بود در حالی که به جشن نمی مانست. همه دست به دعا برداشته بودند. مادرم هم میهمانداری می کرد و هم دنبال می کرد که جریان از چه قرار است؟! در آخرین ارتباط او با قاضی پرونده یعنی مرتضوی، او گفته بود: باقی خودش نمی خواهد بیاید. مادرم که می دانست این موضوع امکان ندارد، دلیلش را پرسید و مرتضوی پاسخ داده بود: «باقی می تواند تحت الحفظ و با لباس زندان به مراسم بیاید و بازگردد اما خود او نمی پذیرد. » مادرم به او گفته بود: «او کار درستی می کند. اگر باقی نمی پذیرد ما هم نخواهیم پذیرفت». آن ها می دانستند پدرم هیچگاه زیر بار آمدن به مراسم، به این صورت نخواهد رفت. او پیش از آن هم حتی برای انتقال به دادگاه حاضر به پوشیدن لباس زندان نشده بود و دلیل آن تن ندادن به بی قانونی بود و آن خود شرح دیگری دارد که چگونه او و دوستانش را به زور به دادگاه بردند. گذاردن این شرایط برای شرکت پدرم در مراسم بیشتر به بهانه ای برای ممانعت از مرخصی او شبیه بود. زمانی که به میهمانان گفته شد پدر نمی آید همه محزون شدند. رخت شادی بر تن و در دل غمین بودیم. نمی توانستم به میهمانان لبخند بزنم. محمد سعی داشت من را دلداری دهد اما بی فایده بود و خود او هم مشوش بود. مادرم با تمام وجود تلاش می کرد میهمانی را عادی کند اما ممکن نبود.
***
آقای کروبی در آن وقت، رئیس مجلس ششم بود. با وجود فضای سیاسی حاکم در آن زمان و زندانی بودن پدرم، برای او شرکت در مراسم ازدواج ما بار سیاسی به همراه داشت اما او در همان ساعت اول در سالن حاضر شده بود . سالنی که پر بود از چهره های سیاسیِ اصلاح طلبِ منتقد که حضور برخی از آنها در کنار رئیس مجلس حداقل به طعنه حاکمان به کروبی منجر می شد.آقای کروبی هم انتظار داشت با وجود قولی که برای مرخصی پدر داده شده بود او بیاید. زمانی که مطلع شد به چه دلیل و بهانه ای آمدن پدر منتفی شده است در همان مراسم شروع به پیگیری موضوع کرد . او با لحن بسیار تندی خطاب به قاضی و برخی مسوولان قضایی سخن گفته بود که ساواک هم زندانی اش را برای عروسی فرزند با لباس زندان و مامور نمی بُرد. شیخ ما در کسوت رئیس قوه مقننه با هر مقامی در قوه قضائیه که می توانست تماس گرفت. با آنکه رئیس قوه مقننه بود و در برابر بسیاری از مقامات در منصب بالاتری قرار داشت ، اگر آن ها جواب سر بالا یا منفی می دادند از پیگیری دست بر نمی داشت. پدرم بعدها بارها به آقای کروبی گفته بود که ما نگرانیم با این تماس های شما برای پیگیری کارهای ما، شان شما مخدوش شود و ما راضی به این کار نیستیم اما آقای کروبی گفته بود برای من این چیزها مهم نیست.
به هر حال آقای کروبی نفوذ خوبی داشت و اکثر اوقات خواسته اش اجابت می شد و کلامش قاطع بود. سابقه انقلابی او و دلسوزانه نگریستن او به سرنوشت انقلاب بر همه آشکار بود و این بر قوت کلام او می افزود و قدرت ایستادن، در مقابل او را سست می کرد. از این رو، با آنکه به نظر می رسید عزم کرده اند مانع آمدن پدرم شوند، او از نفود و قدرت خود استفاده کرد برای آنکه پدر را که جرمی جز نوشتن و اندیشیدن نداشت و تنها ابزار کارش قلم بود، از زندان مرخص کنند تا در عقد اولین دخترش حضور یابد. البته دوست دیگری هم در آن روز تلاش کرد. همسر آن دوست رابطه خویشاوندی دوری با همسر مرتضوی داشت . خود را به خانه او رسانده بود و گفته بود اگر با آمدن باقی موافقت نکند بعید نیست در آینده دختر او نیز چنین سرنوشتی در انتظارش باشد…
میهمانان همچنان به انتظار نشسته بودند. ساعت می گذشت و مراسم شباهتی به محفل شادی نداشت. در همان حین که آقای کروبی و آن دوست عزیز در تکاپو بودند. یک نفر از زندان تماس گرفت و گفت از سوی پدرم پیغامی دارد. پدر نمی دانست که مادرم با مرتضوی صحبت کرده و در جریان ماجرا هست. او تماس تلفنی هم با ما نداشت، به همین دلیل از یک نفر خواسته بود تا با مادرم تماس بگیرد و پیغامش را برساند و آن فرد که نمی دانستیم چه کسی است؛زندانی یا زندانبانی منصف، با مادرم تماس گرفت و گفت:« باقی گفته است از بدو تولد فرزندش منتظر چنین روزی بوده و با تمام وجود می خواسته که امروز در عقد دخترش، کنار شما باشد اما خواسته است تا از شما عذر خواهی کنم. او نمی توانسته بپذیرد که با لباس زندان و با مامور بیاید.» او گفته بود در زندان و با هم سلولی هایش جشن می گیرد و ما دلگیر نباشیم. مادرم که این پیغام را گفت صورتم از بغض سرخ شده بود اما نمی خواستم جلوی او اشک بریزم که می دانستم او خود حالی بهتر از من ندارد. هم اندوه را می شد از عمق چهره مادرم دید و هم لبخند می زد تا من را آرام کند و میزبان خوبی برای میهمانانش باشد و هم به پدر می بالید و از راسخ بودن او مشعوف بود و این احساس در بیانش پیدا بود.
هوا تاریک شده بود و هنوز خبری از آمدن پدر نبود و همه همچنان منتظر نشسته بودند . با آنکه شب شده بود اما گویی همه فراموش کرده بودند باید سالن را ترک کنند و حتی صاحبان سالن هم دیگر منتظر آمدن پدرم بودند که پیگیری های شیخ ما و آن دوست عزیز به ثمر رسید. گفتند پدر می آید. برق شادی در جمع جهید. آقای کروبی هم که همچنان در جمع میهمانان حضور داشت ، خبر داد پدر می آید و منتظر نشسته بود تا از آمدنش مطمئن شود. بعد ها برخی از میهمانانی که در مراسم عقد ما حضور داشتند هم خود طعم زندان را چشیدند و از محبت های آقای کروبی نیز برخوردار بودند.
***
در حالی که میهمانی به پایان نزدیک شده بود، با خبر آمدن پدر، تازه شادی در جمع پیدا شد. دو سه نفر از دوستان و اقوام برای آوردن پدر به زندان اوین رفتند. مادرم به خانه رفت تا لباس مناسبی برای پدر به سالن بیاورد.هیچ گونه ای نمی توانم احساسم را لحظه ای که پدر وارد سالن شد توصیف کنم. دلم برای او بسیار تنگ شده بود و حال، او را پس از دلواپسی های بسیار می دیدم در حالی که رخت عروسی بر تن داشتم. میهمانان مان جلوی درب سالن جمع شده بودند و با صلوات های پیاپی او را تا ورود به سالن اصلی همراهی کردند. صدای هق هق گریه راهرو و ورودی و داخل سالن را پر کرده بود. لحظه ای که او را در آغوش کشیدم دیگر گریه امانم نمی داد. من و محمد به سینه او چسبیده بودیم و گریه مان بند نمی آمد اما او با قدرت وصف ناپذیری خود را کنترل می کرد و ما و میهمانان را به شادی دعوت می کرد. مدت ها بعد، برایمان تعریف کرد آنقدر آن شب تلاش کرده بود تا اشک نریخته و لبخند زند و بغضش را فرو خورده بود که تمام شب گلویش درد می کرد. یک بار با آنکه چند سال از آن ماجرا گذشته بود وقتی خبرنگاری در منزل، در مورد آن شب از پدرم سوال کرد و او شروع به صحبت کرد، من حضور داشتم و دیدم که ناگهان بغض راه گلویش را بست، خود را به اتاق دیگری رسانید، در را بست و تا آرام نگرفت بیرون نیامد.
***
اگر تلاش آقای کروبی برای مرخصی پدر و آمدن او در آن شب نبود، مراسم ازدواج من و محمد به تلخ ترین خاطره زندگی مان بدل می شد. برای ما آمدن پدر و بودن او کنارمان بسیار با ارزش بود و ارزش آن را نمی توان با هیچ معیاری سنجید اما اگر پدر نمی آمد یعنی علی رغم پیگیری های آقای کروبی نمی گذاشتند او بیاید این ذره ای از قدر تلاش های او نمی کاست چراکه او صادقانه، دوستانه، دلسوزانه، همدلانه ، انسان دوستانه و بی اندکی چشم داشت، تلاش می کرد و بودن او کنار ما با همه معانی سیاسی اش مایه دلگرمی بود.او برای ما و دیگر خانواده های زندانیان سیاسی نیز مرهم بود. با همه مشغله هایی که در آن سال ها داشت و همه وظایفی که به عنوان ریاست مجلس نمایندگان به عهده اش بود، اما ماهی نبود که دو بار تماس تلفنی نداشته باشد و احوال همه اعضای خانواده را از کوچک و بزرگ جویا نشود و با آنها صحبت نکند. او حامی معنوی خوبی بود حتی اگر اختلاف سلیقه داشت و این بر ارزش حمایت او می افزود.
کروبی چه هنگامی که در حاکمیت حضور داشت و کاری از دستش ساخته بود و در برابر حمایت از حقوق زندانیان مورد هجمه قرار می گرفت، چه هنگامی که از حاکمیت فاصله گرفته بود اما مطرود آن نبود و چه هنگامی که مطرود حکومت شده بود، با زندانیان و خانواده آنان همراه بود و احوال آنان را جویا می شد و با آنان دیدار می کرد. این رویه او، باور او بود.
فراموش نمی کنم سال گذشته که همسرم در بازداشت بود حداقل هفته ای یک بار به منزل یا دفتر او مراجعه می کردم و او گویا ساعتی برای استراحت نداشت چه اینکه هر زمان به دیدارش می رفتم با روی گشاده استقبال می کرد و دغدغه هایم را می شنید، راهنمایی می کرد و دلداری ام می داد و هنگامی که پدر در زندان بود هم ، ما مشکلات خود را نزد او طرح می کردیم و او نیز به دیدار ما می آمد و سنگ صبور ما بود و اینک اما کاری از ما برای او ساخته نیست جز آنکه برای آزادی او، میر حسین موسوی و همسران گرانقدرشان دست به دعا بر داریم.
شیخ ما خود ۵ سال در زندان های شاه، طعم زندان را چشیده بود و همسرش نیز رنج خانواده زندانی بودن را. اینک او و همسرش مدتی است که در حصر و حبسند. سال نویی آغاز شده است. پدر همچون سال گذشته که بهار در زندان بود، زندانی است. کروبی که هیچگاه محبت های پدرانه اش را فراموش نخواهیم کرد نیز در حصر. بهار واقعی اما روزی است که نسیم آزادی بوزد و شکوفه های شادی بر درختان سبز ایمان و راستی و درستی بروید.
بهار آمد، گل و نسرین نیاورد
نسیمی بوی فروردین نیاورد…
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد…
(ه.ا.سایه)
نسیمی بوی فروردین نیاورد…
چه افتاد این گلستان را چه افتاد؟
که آیین بهاران رفتش از یاد…
(ه.ا.سایه)
هشدار شیخ الازهر به مقامات جمهوری اسلامی در مورد "دخالت در کشورهای عربی"
جــرس: کمیته ملی حقیقت یاب مصر، حسنی مبارک رئیس جمهور مخلوع این کشور را از طریق "مشارکت کردن" یا "سکوت"، مسئول "کشته شدن صدها تظاهرکننده" در قیام مردمی دانست که به سرنگونی رژیم وی منجر شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، عمر مروان دبیرکل کمیته ملی حقیقت یاب که دولت مصر پس از سقوط حسنی مبارک در یازدهم فوریه تشکیل داد گفت: قطعا وزیر کشور سابق (حبیب العادلی) برای تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان، موافقت حسنی مبارک را به دست آورده بود . مروان در کنفرانسی خبری که در آن خلاصه ای از گزارش کمیته حقیقت یاب ارائه شد افزود، تیراندازی (به سوی تظاهرکنندگان) چند روز ادامه یافت با این حال رئیس جمهور سابق اقدام به بازخواست کسانی نکرد که تیراندازی می کردند و این مسئله مشارکت او را در مسئولیت، نشان می دهد.
بر اساس این گزارش، نتیجه ارائه شده از سوی کمیته حقیقت یاب نشان می دهد حمله به تظاهرکنندگان مصری تا شانزدهم فوریه هشتصد و چهل و شش کشته و دست کم شش هزار و چهارصد و شصت و هفت زخمی برجا گذاشته است.
گفتنی است عبدالمجید محمود دادستان کل مصر روز چهارشنبه دستور بازداشت موقت حسنی مبارک و دو پسرش علاء و جمال را به مدت پانزده روز برای بازجویی از آنان در خصوص حمله به تظاهرکنندگان صادر کرد، که رئیس جمهور سابق مصر به دلیل بیماری در بیمارستان شرم الشیخ تحت نظر است ولی فرزندانش به زندان مزرعه طره در قاهره منتقل شده اند.
دادستان مصر همچنین از مبارک و دو پسرش درباره ثروت اندوزی نامشروع بازجویی می کند. سخنگوی رسمی دادستان مصر روز سه شنبه اعلام کرد، به اظهارات عمر سلیمان رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی مصر درباره اطلاعات این دستگاه در خصوص رابطه حسنی مبارک با قتل تظاهرکنندگان و ثروت مبارک و خانواده اش گوش داده شد.
همچنین دبیرکل کمیته حقیقت یاب اعلام کرد متن گزارش خود را به دادستان کل و محمد عبدالعزیز الجندی وزیر دادگستری مصر تحویل داده است.
در این گزارش برخی سران حزب حاکم در زمان مبارک و برخی اعضای پارلمان مصر که بعد از سرنگونی مبارک منحل شد و برخی نیروهای پلیس - به ویژه اعضای اداره اطلاعات پلیس مصر - به برنامه ریزی راهپیمایی هایی در حمایت از حسنی مبارک متهم شده اند که به حمله این دسته از راهپیمایان به تحصن کنندگان در میدان التحریر منجر شد.
لازم به یادآوری است حامیان لباس شخصی حسنی مبارک، در حملات خود به مردم، از شتر و اسب و گاری و همچنین سنگ و چماق و سلاح سرد و سلاح گرم و بمبهای آتش زا استفاده کرده بودند.
مروان خاطرنشان کرد مدارکی وجود دارد که نشان می دهد افسران بخش مبارزه با جرائم تروریستی وابسته به اداره اطلاعات پلیس مصر، مسئول تیراندازی به تظاهرکنندگان در انقلاب بیست و پنجم ژانویه هستند. این گزارش می افزاید: بسیاری از قربانیان از ناحیه سر و سینه هدف گلوله قرار گرفتند که نشان می دهد تک تیراندازان عامل این قتلها و جراحتها هستند.
در این گزارش همچنین آمده است "حتی افرادی که از بالکن ها و پنجره های منازلشان تحولات را دنبال می کردند هدف گلوله پلیس قرار گرفتند، که هدف از تیراندازی به این افراد، جلوگیری از به تصویر کشیده شدن حوادث بوده است. علاوه بر این، در مواردی خودروهای پلیس به عمد تظاهرکنندگان را زیر گرفته اند."
این گزارش می افزاید: اختیارات گسترده ای که نخبگان حاکم در رژیم سابق به ویژه رئیس جمهور داشتند به وی اجازه می داد همه بخشهای کشور را در کنترل خود داشته باشد بدون آن که پاسخگو باشد.
شیخ الازهر: ایران دخالت نکند
در گزارشی دیگر پیرامون منطقه و مصر، شیخ الازهر مصر، از جمهوری اسلامی خواست تا از آنچه وی "امور داخلی بحرین و دیگر کشورهای عربی" خواند، دخالت نکند و همزمان نسبت آنچه در کشورهای عربی روی می دهد ابراز نگرانی کرد و به سران کشورهای ليبی، سوريه و يمن هشدار داد از "ريختن خون مسلمانان" خودداری کنند.
به گزارش العربیه، احمد الطيب روز سه شنبه ۱٩ آوریل در یک کنفرانس خبری در قاهره اظهار داشت "مقامات ایران از آنچه در کشورهای عربی می گذرد به عنوان مسائلی داخلی بنگرند که ملتها و فرهیختگانشان آن ها را حل خواهند کرد تا بدین ترتیب از خونریزی جلوگیری شود، روابط حسن همجواری حفظ شود و گفت و گو میان پیروان مذاهب شیعه و سنی که ایران و الازهر در پی آن هستند پابرجا بماند."
وی درباره دودستگی در مصر در خصوص محاکمه حسنی مبارک رئیس جمهور سابق این کشور گفت که شایسته نیست در باره کسی که قوه قضائیه هنوز نظر خود را درباره او نداده است سخن بگوییم و حکم خود را صادر کنیم.
مژگان مدرس علوم
جرس: در حالی به روز جهانی معلم نزدیک می شویم که بسیاری از معلمان و فعالان فرهنگی تحت شرایط بسیار نامناسبی در زندان بسر می برند. از جمله این فعالان حقوق معلمان عبدالله مومنی، رسول بداقی، هاشم خواستار، محمد داوری هستند که با محرومیت از حقوق اولیه خود در زندان بسر می برند.
خانم مالکی فر با اشاره به شرایط دشوار زندان می گوید: " انتظار ما این است که قوه قضاییه مستقل عمل کند نه اینکه هر بار که برای مرخصی همسرم اقدام می کنیم به دادستان ارجاع می دهند و دادستان می گوید باید از اطلاعات استعلام شود و اطلاعات هم که جواب نمی دهد. از این طرف هم که به حوزه نظارت بر زندان می رویم می گویند ما استعلام کرده ایم اما برای کسی که دو سال زندان گذرانده چه نیازی به استعلام است؟! مسئولین بدانند هر فشاری که بر معلم بیاورند عملا پایه های حکومت خود را می لرزانند."
گفتنی است، هاشم خواستار در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضاییه با بیان اینکه زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمی شود و اگر بخوانیم خواندنش تمام نمی شود، نوشته است: " آیا این زندان که مشابه آن در ایران کم نیست ننگ ملت ایران و بشریت نیست؟! زندان آیینه تمام نما از نحوه اداره کشور است و کشور هم بهتر از این اداره نمی شود، به کجا می رویم؟!"
متن کامل گفتگوی "جرس" با صدیقه مالکی فر همسر هاشم خواستار در پی می آید:
خانم خواستار با توجه به شرایط جسمانی نامناسب همسرتان لطفا از آخرین وضعیت جسمانی ایشان بگویید.
از نظر جسمی بهتر نشده اند. همان مشکلات جسمانی را دارند و مریض هستند وعلی رغم پیگیری هایمان مرخصی عید به ایشان ندادند. بخصوص که ایام عید برای زندانیان دو برابر زجرآور است، زیرا تعطیل است و زندانیان حق ملاقات و تلفن ندارند. خوب آدم سالم با شرایط زندان مریض می شود چه برسد به آقای خواستار که در سن پنجاه و هشت سالگی هستند و بیماری فشار خون و گوارشی دارند و بعد از عمل هم بلافاصله ایشان را به زندان منتقل کردند. آن روزهم در زندان، روز تعطیل بود و نه دستورالعمل از دکتر بیمارستان امام رضا گرفتند و نه دارویی به ایشان دادند و از آن زمان تاکنون هنوز بهبود نیافته اند.
در میان صحبتهایتان به شرایط نامناسب زندان اشاره کردید، آقای خواستارهم چندی پیش در نامه ای به رئیس قوه قضاییه با تشریح شرایط زندانها خواستار رسیدگی به وضعیت اسف بار زندان ها شدند آیا تاکنون پاسخی از سوی مسئولین به این نامه داده شده است؟
در ملاقاتی که با ایشان داشتیم گفتند یک نامه ای در رابطه با شرایط زندان نوشته اند و از طریق زندانبانان برای رئیس قوه قضاییه ارسال کرده اند. اما تاکنون هیچ پاسخی به این نامه داده نشده است.
با توجه به اینکه در آستانه روز جهانی معلم هستیم و آقای خواستار به عنوان یکی از معلمان زبده کشور خدمات ارزنده ای را در کارنامه فرهنگی خود دارند. نسبت به زندانی بودن همسرتان چه صحبتی با مسئولین دارید؟
من خودم هم یک فرهنگی بازنشسته هستم اما تصور نمی کردم یک معلم را با دستبند و پای بند روی تحت بیمارستان عمومی بیاندازند و اصلا این کار برای شخصیت یک معلم خوب نبود. من و همسرم از معلمانی بودیم که بارها تشویقی از وزیر و رئیس آموزش و پرورش دریافت کردیم یعنی با جان و دل کار کردیم و آقای خواستار از انقلابیون قبل از انقلاب هستند حالا نتیجه اینهمه سال خدمت فرهنگی زندان است؟! آقای خواستار همیشه می گویند که ما انقلاب کردیم که عقایدمان آزاد باشد اما می بینیم که ایشان را زندانی کرده اند.
انتظار ما این است که قوه قضاییه مستقل عمل کند نه اینکه هر بار که برای مرخصی همسرم اقدام می کنم به دادستان ارجاع می دهند و دادستان می گوید باید از اطلاعات استعلام شود و اطلاعات هم که جواب نمی دهد. از این طرف هم که به حوزه نظارت بر زندان می روم می گویند ما استعلام کرده ایم اما برای کسی که دو سال زندان گذرانده چه نیازی به استعلام است؟!
مسئولین بدانند هر فشاری که بر معلم بیاورند عملا پایه های حکومت خود را می لرزانند. من فکر می کنم خیلی از اطلاعاتی ها هم با این کارها مخالفند. خیلی از دست نوشته های همسرم که به بیرون از زندان می آید از او می پرسم به چه کسی دادی که به بیرون از زندان بدهد، می گوید به پای کبوتر می بندم تا همه با خبر شوند که ما در چنین جایی زندگی می کنیم.
چراغ ظلم و ظالم تا ابد نمی سوزد
اگر سوزد شبی سوزد، شب دیگر نمی سوزد
امیدوارم کسانیکه افرادی را بخاطر ابراز عقیده در زندان می کنند روزی به نتیجه کار خود برسند و سرافکنده شوند.
بعد از اینکه آقای خواستار را بازداشت و زندانی کردند واکنش دانش آموزان و اهالی فرهنگی شهرتان چه بود؟
خیلی از دانشجویان و فرهنگیان و کلا دگر اندیشان به ما سر می زنند و در ایام عید ما تمام وقت مهمان داشتیم. حتی از دانشجویان و فرهنگیانی که اصلا ما آنها را نمی شناختیم، اما بخاطر عقاید آقای خواستار و اظهار همدردی با ما آمده بودند. من جا دارد که از همین جا از تمام دانش آموزان و دانشجویان و معلمین تشکر و قدردانی کنم که هیچگاه ما را تنها نگذاشتند.
در پایان هر صحبتی دارید بفرمایید.
یک نوشته ای برای همسرم دارم:
من می دانم و تو هم می دانی بعضی لبخندها اشک هایی هستند که سرازیر نمی شوند،
تنها خوشحالیم در زندگی این است که کسی نمی داند از دوری تو تا چه حد غمگینم
در این آغاز بهار آرزوی سرور، سعادت و سربلندی برای همه می کنم،
حتی برای کسانیکه آنرا از ما گرفته اند
نیمه های شب در زندان بهترین زمان برای دعا کردن است،
از تو می خواهم در آن زمان شادی را به همه هدیه کنی حتی کسانیکه آنرا از تو و خانواده ات گرفته اند
به همه عشق بورز و آزادی و هدایت بخواه برای همه،
بخصوص آنها که زندانی ات کرده اند
و
بهار شو و بخند که هنوز خدا آن بالاست.
با تشکر و تبریک روز معلم به شما و همسر دربندتان.
من هم تشکر می کنم و انشالله روزی برسد که دیگر در کشورمان کسی برای عقایدش در زندان نباشد و بخصوص معلم در بند نداشته باشیم.
گفتنی است، هاشم خواستار در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضاییه با بیان اینکه زندان کتابی است که اگر بنویسی نوشتنش تمام نمی شود و اگر بخوانیم خواندنش تمام نمی شود، نوشته است: " آیا این زندان که مشابه آن در ایران کم نیست ننگ ملت ایران و بشریت نیست؟! زندان آیینه تمام نما از نحوه اداره کشور است و کشور هم بهتر از این اداره نمی شود، به کجا می رویم؟!"
متن کامل گفتگوی "جرس" با صدیقه مالکی فر همسر هاشم خواستار در پی می آید:
خانم خواستار با توجه به شرایط جسمانی نامناسب همسرتان لطفا از آخرین وضعیت جسمانی ایشان بگویید.
از نظر جسمی بهتر نشده اند. همان مشکلات جسمانی را دارند و مریض هستند وعلی رغم پیگیری هایمان مرخصی عید به ایشان ندادند. بخصوص که ایام عید برای زندانیان دو برابر زجرآور است، زیرا تعطیل است و زندانیان حق ملاقات و تلفن ندارند. خوب آدم سالم با شرایط زندان مریض می شود چه برسد به آقای خواستار که در سن پنجاه و هشت سالگی هستند و بیماری فشار خون و گوارشی دارند و بعد از عمل هم بلافاصله ایشان را به زندان منتقل کردند. آن روزهم در زندان، روز تعطیل بود و نه دستورالعمل از دکتر بیمارستان امام رضا گرفتند و نه دارویی به ایشان دادند و از آن زمان تاکنون هنوز بهبود نیافته اند.
در میان صحبتهایتان به شرایط نامناسب زندان اشاره کردید، آقای خواستارهم چندی پیش در نامه ای به رئیس قوه قضاییه با تشریح شرایط زندانها خواستار رسیدگی به وضعیت اسف بار زندان ها شدند آیا تاکنون پاسخی از سوی مسئولین به این نامه داده شده است؟
در ملاقاتی که با ایشان داشتیم گفتند یک نامه ای در رابطه با شرایط زندان نوشته اند و از طریق زندانبانان برای رئیس قوه قضاییه ارسال کرده اند. اما تاکنون هیچ پاسخی به این نامه داده نشده است.
با توجه به اینکه در آستانه روز جهانی معلم هستیم و آقای خواستار به عنوان یکی از معلمان زبده کشور خدمات ارزنده ای را در کارنامه فرهنگی خود دارند. نسبت به زندانی بودن همسرتان چه صحبتی با مسئولین دارید؟
من خودم هم یک فرهنگی بازنشسته هستم اما تصور نمی کردم یک معلم را با دستبند و پای بند روی تحت بیمارستان عمومی بیاندازند و اصلا این کار برای شخصیت یک معلم خوب نبود. من و همسرم از معلمانی بودیم که بارها تشویقی از وزیر و رئیس آموزش و پرورش دریافت کردیم یعنی با جان و دل کار کردیم و آقای خواستار از انقلابیون قبل از انقلاب هستند حالا نتیجه اینهمه سال خدمت فرهنگی زندان است؟! آقای خواستار همیشه می گویند که ما انقلاب کردیم که عقایدمان آزاد باشد اما می بینیم که ایشان را زندانی کرده اند.
انتظار ما این است که قوه قضاییه مستقل عمل کند نه اینکه هر بار که برای مرخصی همسرم اقدام می کنم به دادستان ارجاع می دهند و دادستان می گوید باید از اطلاعات استعلام شود و اطلاعات هم که جواب نمی دهد. از این طرف هم که به حوزه نظارت بر زندان می روم می گویند ما استعلام کرده ایم اما برای کسی که دو سال زندان گذرانده چه نیازی به استعلام است؟!
مسئولین بدانند هر فشاری که بر معلم بیاورند عملا پایه های حکومت خود را می لرزانند. من فکر می کنم خیلی از اطلاعاتی ها هم با این کارها مخالفند. خیلی از دست نوشته های همسرم که به بیرون از زندان می آید از او می پرسم به چه کسی دادی که به بیرون از زندان بدهد، می گوید به پای کبوتر می بندم تا همه با خبر شوند که ما در چنین جایی زندگی می کنیم.
چراغ ظلم و ظالم تا ابد نمی سوزد
اگر سوزد شبی سوزد، شب دیگر نمی سوزد
امیدوارم کسانیکه افرادی را بخاطر ابراز عقیده در زندان می کنند روزی به نتیجه کار خود برسند و سرافکنده شوند.
بعد از اینکه آقای خواستار را بازداشت و زندانی کردند واکنش دانش آموزان و اهالی فرهنگی شهرتان چه بود؟
خیلی از دانشجویان و فرهنگیان و کلا دگر اندیشان به ما سر می زنند و در ایام عید ما تمام وقت مهمان داشتیم. حتی از دانشجویان و فرهنگیانی که اصلا ما آنها را نمی شناختیم، اما بخاطر عقاید آقای خواستار و اظهار همدردی با ما آمده بودند. من جا دارد که از همین جا از تمام دانش آموزان و دانشجویان و معلمین تشکر و قدردانی کنم که هیچگاه ما را تنها نگذاشتند.
در پایان هر صحبتی دارید بفرمایید.
یک نوشته ای برای همسرم دارم:
من می دانم و تو هم می دانی بعضی لبخندها اشک هایی هستند که سرازیر نمی شوند،
تنها خوشحالیم در زندگی این است که کسی نمی داند از دوری تو تا چه حد غمگینم
در این آغاز بهار آرزوی سرور، سعادت و سربلندی برای همه می کنم،
حتی برای کسانیکه آنرا از ما گرفته اند
نیمه های شب در زندان بهترین زمان برای دعا کردن است،
از تو می خواهم در آن زمان شادی را به همه هدیه کنی حتی کسانیکه آنرا از تو و خانواده ات گرفته اند
به همه عشق بورز و آزادی و هدایت بخواه برای همه،
بخصوص آنها که زندانی ات کرده اند
و
بهار شو و بخند که هنوز خدا آن بالاست.
با تشکر و تبریک روز معلم به شما و همسر دربندتان.
من هم تشکر می کنم و انشالله روزی برسد که دیگر در کشورمان کسی برای عقایدش در زندان نباشد و بخصوص معلم در بند نداشته باشیم.
جرس: بدنبال گلایه های رئیس دولت از عملکرد وزارت اطلاعات و قبول استعفای وی، آقای خامنه ای در نامه ای خطاب به حیدر مصلحی وزیر اطلاعات از وی خواست بیش از پیش در انجام ماموریتهای وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهد.
به گزارش خبرگزاری مهر، رهبری در نامهای خطاب به وزیر اطلاعات آورده است: «از شما می خواهم بیش از پیش در انجام مأموریتهای مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج دهید.» متن کامل و تصویر نامه، به شرح زیر است:بسمالله الرحمن الرحیم
حجةالاسلام جناب آقای مصلحی دام توفیقه
وزیر محترم اطلاعات
وزیر محترم اطلاعات
استحکام و انسجام و روزآمدبودن دستگاه اطلاعاتی کشور یکی از پایههای مهم اقتدار نظام اسلامی است، لذا از شما می خواهم بیش از پیش در انجام مأموریتهای مهم داخلی و خارجی وزارت اطلاعات اهتمام به خرج داده و با سرمایه عظیمی که آن وزارتخانه از نیروی انسانی توانمند و انقلابی و متدین و فنآوریهای روز برخوردار است و با حمایت دولت خدمتگزار و همکاری سایر نهادهای اطلاعاتی اجازه ندهید کوچکترین فترت و سستی در انجام وظائف قانونی آن دستگاه مهم پیش آید. برای شما و معاونان و مدیران محترم و همه فرزندان عزیز انقلابیام در وزارت اطلاعات دعا میکنم. موفق و مؤید باشد.
سیدعلی خامنهای
30/فروردین/1390
30/فروردین/1390
جــرس: وزیر نفت جمهوری اسلامی با اشاره به حذف دلار از تمامی معاملات نفتی ایران از احتمال افزایش صادرات گاز به ترکیه خبر داد و گفت: دولت فعلا برنامهای برای ادغام وزارتخانههای نفت و نیرو با یکدیگر ندارد.
به گزارش مهر، مسعود میرکاظمی در حاشیه برگزاری شانزدهمین نمایشگاه بین المللی نفت، گاز، پتروشیمی، طی یک نشست خبری، با بیان اینکه در حال حاضر ایران دومین ذخایر نفت و گاز را در اختیار دارد، تصریح کرد: با توجه به حجم این ذخایر هیدروکروبی هرگونه تصمیم گیری در خصوص ادغام وزارتخانههای نفت و نیرو باید مطابق با حجم ذخایر نفت و گاز و برنامههای توسعهای آتی این صنایع گرفته شود.
این عضو کابینه دولت همچنین با تاکید بر اینکه هم اکنون دلار به طور کامل از معاملات نفتی ایران حذف شده است، اظهار داشت: در شرایط فعلی یکی از مهمترین عوامل نوسانات بازار جهانی نفت کاهش عرضه دلار به دنبال انتشار ششصد میلیارد دلار بدون پشتوانه توسط دولت آمریکا بوده است.
کاهش تولید نفت ایران طبیعی است
رئیس ستاد تدابیر ویژه اقتصادی وزارت نفت در خصوص کاهش تولید نفت ایران با تاکید بر اینکه هم اکنون یکسری نگرانیهای بینالمللی برای کاهش و افت تولید جهانی نفت تا سال ٢۰٢۰ میلادی مطرح است، اظهار داشت: هم اکنون اکثر میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود به سر میبرند و کاهش افت تولید نفت در کشورهای مختلف جهان طبیعی به نظر میرسد.
رئیس ستاد تدابیر ویژه اقتصادی وزارت نفت در خصوص کاهش تولید نفت ایران با تاکید بر اینکه هم اکنون یکسری نگرانیهای بینالمللی برای کاهش و افت تولید جهانی نفت تا سال ٢۰٢۰ میلادی مطرح است، اظهار داشت: هم اکنون اکثر میادین نفتی ایران در نیمه دوم عمر خود به سر میبرند و کاهش افت تولید نفت در کشورهای مختلف جهان طبیعی به نظر میرسد.
رئیس دوره ای اوپک با تاکید بر اینکه بر این اساس کاهش تولید نفت ایران هم طبیعی است، بیان کرد: در حال حاضر تولید نفت ایران مطابق با نظام سهمیهبندی اوپک انجام میشود.
این مقام مسئول همچنین ظرفیت تولید نفت خام ایران را بالغ بر ۴ میلیون بشکه در روز عنوان کرد و افزود: با پیشبینی جذب منابع مالی و سرمایه ای ظرفیت تولید نفت خام ایران در برنامه پنجم توسعه افزایش مییابد.
انتشار پنج هزار میلیارد تومان اوراق مشارکت نفتی
وی یکی از راهکارهای تامین منابع مالی طرحهای صنعت نفت و گاز کشور را انتشار اوراق مشارکت ارزی و ریالی دانست و افزود: امسال حدود پنجهزار میلیارد تومان اوراق مشارکت ریالی برای تامین مالی طرحهای صنعت نفت منتشر میشود.
وزیر نفت همچنین از احتمال برداشت پنج میلیارد دلار از منابع داخلی نفت برای سرمایهگذاری در این حوزه خبر داد و تصریح کرد: همچنین به تمامی پیمانکاران ابلاغ شده است که امکان سرمایه گذاری مستقیم این گروهها در پروژههای صنعت نفت وجود دارد.
احتمال افزایش صادرات گاز ایران به ترکیه
رئیس ستاد تدابیر ویژه اقتصادی وزارت نفت در خصوص پیش فروش گاز طبیعی ایران توضیح داد: در حال حاضر برخی از کشورهای غربی قصد دارند صنعت گاز ایران را در انزوا قرار دهند، اما بازارهای متعددی در کشورهای شرق و غرب ایران، منطقه خلیج فارس و برخی از کشورهای اروپایی بوجود آمده است و حتی برخی از کشورها خواستار خرید صد در صدی گاز ایران شدهاند.
وی با اعلام اینکه در برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس فرآوردههای نفتی به تدریج از سبد انرژی حذف میشود، ادامه داد: از این رو برخی از این کشورها برای واردات گاز از ایران اعلام آمادگی کردهاند.
این مقام مسئول همچنین با اشاره به مذاکرات انجام شده با برخی کشورهای اروپایی برای افزایش صادرات گاز بیان کرد: همچنین اخیرا مذاکراتی با ترکیه به منظور افزایش سقف صادرات گاز به این کشور آغاز شده است.
وی در پایان اظهار داشت "قطعا نفت عرضه شده در بورس با هرگونه ارز رایج دنیا قابل داد و ستد بوده اما قطعا با دلار معاملهای انجام نمیشود."
مقامات دولت طی یک سال اخیر با ادعای حذف دلار از مبادلات و معاملات بین المللی خود، ارز جایگزین را مشخصا اعلام نکرده اند.
سایت «صراط نیوز» خبر داد:
فتنه تیم احمدینژاد ادامه خواهد یافت
این سایت روز سهشنبه (۳۱ فروردین) در واکنش به اصرار تیم احمدینژاد برای برکناری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات این یادداشت را منتشر کرده است.
«صراط نیوز» نوشته که «مطابق اخبار نگران کننده هیچ تردیدی باقی نمانده است که در ورای پروژه ضدامنیتی عزل وزیر اطلاعات، جریان مشکوکی قرار داشته که با تمام توان در پی نفوذ به دژ اطلاعاتی – امنیتی نظام بوده است.»
این سایت در ادامه نوشته که «این جریان فاسد {تیم احمدینژاد) با کسی شوخی ندارد. کارنامه سیاه آنها ثابت میکند هرکسی که سد راه جاهطلبیهایشان بوده را به مسلخ بردهاند.»
غلامحسین محسنی اژهای، محمدحسین صفارهرندی، منوچهر متکی، پرویز فتاح، محمد باقری لنکرانی و داوود احمدینژاد از جمله افرادی هستند که «صراط نیوز» آنها را «قربانیان لیست سیاه این گروه منحرف» نام برده است.
این سایت در ادامه یادداشت خود خبرگزاری ایرنا را «بولتن آماتوری» نامیده که به نام خبرگزاری، «لجن پراکنی» میکند.
«صراط نیوز» در بخش دیگری از یادداشت خود از اصرار تیم احمدینژاد در برکناری حیدر مصلحی انتقاد کرده و نوشته است: «ین جریان شبه رسانهای فاسد، از حکم حکومتی حضرت آقا مطلع بودهاند.»
اشاره این سایت به خودداری خبرگزاری ایرنا از انتشار خبر مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با برکناری حیدر مصلحی است که پس از افزایش انتقادها مجبور به انتشار آن شد و پس از مدتی نیز این خبر را حذف کرد.
این سایت نزدیک به شریعتمداری در پایان هشدار داده که «پروژه سیاه این جریان با نابودی دولت عدالت متوقف نخواهد شد.»
سعید قاسمی٬ عضو «قرارگاه عمار»:
صدای حزبالله پس از انتخابات در قم ضعیف بود
سعید قاسمی از فرماندهان سابق جنگ و عضو «قرارگاه عمار» از سکوت معتقدان به نظام جمهوری اسلامی در قم (حزبالله) در برابر وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ انتقاد کرد.
به گزارش «خبرگزاری دانشجو» ٬ آقای قاسمی گفته که در جریان حوادث پس از انتخابات برخی خواص سکوت کردند و «صدای حزبالله از قم نیز بسیار ضعیف به گوش میرسید.»
این برای نخستینبار است که اعلام میشود مردم قم و معتقدان به جمهوری اسلامی در برخورد با وقایع پس از انتخابات «ضعیف» عمل کردهاند.
به نظر میرسد سفر سال گذشته علی خامنهای به قم و ادامه حضور وی در این شهر در ماههای گذشته٬ نشانگر این واقعیت است که مقامهای جمهوری اسلامی نگران وضعیت قم هستند.
قم محل استقرار بسیاری از مراجع تقلید است که گروهی از این مراجع با سکوت خود حاضر نشدهاند سرکوبهای پس از انتخابات را تائید کنند و گروهی دیگر نیز به صراحت برخوردهای خشونتبار دو سال گذشته را محکوم کردهاند.
اظهارات سعید قاسمی در شرایطی مطرح میشود که در ۲۰ ماه گذشته مقامهای جمهوری اسلامی بارها ادعا کردهاند که مردم در مسائل پس از انتخابات از دولت و شخص خامنهای حمایت کردهاند.
این در حالی است که قاسمی با رد تمام این ادعاها گفته حزبالله قم آن طور که از این جریان انتظار میرفته در وقایع پس از انتخابات خوب عمل نکرده است.
یک سایت وابسته به تیم احمدینژاد:
سعید حدادیان «دلقک» و مداح «زر و زور» است
سایت «محرمانهنیوز» در یادداشتی سعید حدادیان را «دلقکی وقیح» و «مداح زر و زور» نامید و به محافظهکاران منتقد احمدینژاد هشدار داد اگر به تخریبها علیه دولت ادامه دهند «خانمان و دودمان» آنها به باد خواهد رفت.
این سایت نزدیک به تیم محمود احمدینژاد روز سهشنبه (۳۰ فروردین) در واکنش به حملات اخیر محافظهکاران به خصوص سعید حدادیان به دولت دهم نوشته است: «آقای مداح و سایر آقایان چه شده است؟ دارند دستتان را از بیتالمال این مردم قطع میکنند؟ دارند خباثتتان را برای مردم افشاء میکنند؟»
«محرمانهنیوز» در یادداشت خود با معرفی دولت احمدینژاد به عنوان «دولت امام زمان»، از محافظهکاران منتقد دولت با عنوان «سفیانی» یاد کرده و نوشته است: «زنهار ای مداح فریب خورده و ای کسانی که پشت پرده نشستهاید و برای زدن ریشههای دولت امام زمان به امثال این فریب خورده {حدادیان} خط و ربط میدهید.»
این سایت در ادامه به حامیان علی خامنهای هشدار داده که «زنهار ای سفیانیها، انقلاب اسلامی پرشکوه ایران، توطئهها و فتنهها و خباثتهای خیلی شدیدتر از این را نیز پشت سر گذاشته است.»
«محرمانهنیوز» همچنین نوشته که «چه شده است که مداحان در ایران تبدیل به سیاستمدار، معلم اخلاق، اقتصاددان، فیلسوف، قاضی شرع و در نهایت دلقک شدهاند؟»
این سایت از سعید حدادیان با عنوان «دلقکی وقیح» یاد کرده که «با لودگیها و هرزه گوییهایش میخنداند. ماجرا چیست؟ مداح اهل بیت شده است بازیچه دست شیطان؟»
از سعید حدادیان یکی از مداحان تهران اخیرا فایل صوتی منتشر شده که اسفندیار رحیممشایی را «عورت» محمود احمدینژاد معرفی کرده است.
تنشها میان حامیان علی خامنهای و محمود احمدینژاد در هفتههای اخیر افزایش یافته و دو طرف حملات گستردهای علیه یکدیگر داشتهاند.
به نظر میرسد تنشها میان این دو جریان محافظهکار در هفتههای آینده افزایش قابل توجهی پیدا کند.
این سایت نزدیک به تیم محمود احمدینژاد روز سهشنبه (۳۰ فروردین) در واکنش به حملات اخیر محافظهکاران به خصوص سعید حدادیان به دولت دهم نوشته است: «آقای مداح و سایر آقایان چه شده است؟ دارند دستتان را از بیتالمال این مردم قطع میکنند؟ دارند خباثتتان را برای مردم افشاء میکنند؟»
«محرمانهنیوز» در یادداشت خود با معرفی دولت احمدینژاد به عنوان «دولت امام زمان»، از محافظهکاران منتقد دولت با عنوان «سفیانی» یاد کرده و نوشته است: «زنهار ای مداح فریب خورده و ای کسانی که پشت پرده نشستهاید و برای زدن ریشههای دولت امام زمان به امثال این فریب خورده {حدادیان} خط و ربط میدهید.»
این سایت در ادامه به حامیان علی خامنهای هشدار داده که «زنهار ای سفیانیها، انقلاب اسلامی پرشکوه ایران، توطئهها و فتنهها و خباثتهای خیلی شدیدتر از این را نیز پشت سر گذاشته است.»
«محرمانهنیوز» همچنین نوشته که «چه شده است که مداحان در ایران تبدیل به سیاستمدار، معلم اخلاق، اقتصاددان، فیلسوف، قاضی شرع و در نهایت دلقک شدهاند؟»
این سایت از سعید حدادیان با عنوان «دلقکی وقیح» یاد کرده که «با لودگیها و هرزه گوییهایش میخنداند. ماجرا چیست؟ مداح اهل بیت شده است بازیچه دست شیطان؟»
از سعید حدادیان یکی از مداحان تهران اخیرا فایل صوتی منتشر شده که اسفندیار رحیممشایی را «عورت» محمود احمدینژاد معرفی کرده است.
تنشها میان حامیان علی خامنهای و محمود احمدینژاد در هفتههای اخیر افزایش یافته و دو طرف حملات گستردهای علیه یکدیگر داشتهاند.
به نظر میرسد تنشها میان این دو جریان محافظهکار در هفتههای آینده افزایش قابل توجهی پیدا کند.
ایتالیا و فرانسه به پیروی از بریتانیا اعلام کرده اند که مشاوران نظامی خود را برای کمک به نیروهای مخالف سرهنگ معمر قذافی به لیبی اعزام می کنند.
دولت فرانسه، موضوع اعزام مشاوران نظامی را بعد از دیدار و گفتگوی نیکلا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه با رهبر مخالفان لیبی در پاریس اعلام کرد.نیکلا سارکوزی هم چنین قول داده است که حملات هوایی را در لیبی تشدید کند.
رئیس جمهوری فرانسه هم چنین گفت که نیروهای مخالف دولت لیبی قول داده اند که دموکراسی را از طریق صندوق های رای و نه تانک در کشورشان برقرار کنند.
به گفته فرانسوا باروآن سخنگوی دولت فرانسه گروه کوچکی از مشاوران نظامی فرانسه به لیبی می روند تا با شورای انتقالی مخالفان سرهنگ قذافی برای حفاظت از شهروندان غیرنظامی لیبی همکاری کنند.
فرانسوا باروآن تاکید کرد که فرانسه نیروی زمینی به لیبی اعزام نخواهد کرد و ماموریت مشاوران نظامی در چارچوب شرایط قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد انجام خواهد گرفت.
ایتالیا هم با اعزام نیروی زمینی به لیبی شدیدا مخالف است.
فرانسه شمار مشاوران اعزامی را کمتر از ده نفر اعلام کرده است، و ایتالیا گفته است که دست کم ده مشاور به لیبی خواهند رفت.
دیروز سه شنبه 19 آوریل بریتانیا اعلام کرد که مشاوران نظامی خود را برای حفاظت از غیرنظامیان به لیبی اعزام می کند.
بریتانیا تاکید کرد که این مشاوران اقدامی در جهت آموزش و یا مسلح کردن نیروهای مخالف دولت لیبی انجام نخواهند داد و با نیروهای سرهنگ قذافی هم درگیر نخواهند شد.
به گفته آقای هیگ، نظامیان بریتانیایی به مخالفان مسلح سرهنگ قذافی توصیه خواهند کرد که چگونه سازماندهی نظامی خود را تقویت کنند.
واکنش لیبی
عبد العاطی العبیدی، وزیر خارجه لیبی، به بی بی سی گفت که دولت لیبی خواهان آتش بس و نیز برگزاری انتخابات تحت نظر سازمان ملل متحد پس از گذشت حدود شش ماه از پایان درگیری هاست.او گفت: "به نظر ما هرگونه حضور نظامی یک گام به عقب است."
وی افزود که اگر بمباران های ناتو متوقف و آتش بس "واقعی" برقرار شود، طرفین درگیر از امکان گفتگو درباره انتخابات و اصلاحات سیاسی برخوردار خواهند شد.
خالد حکیم، معاون وزیر امور خارجه لیبی، هشدار داده است که اعزام مشاوران نظامی بریتانیایی اقدامی "تحریک آمیز" خواهد بود و آنها هدف قرار خواهند گرفت.
ادامه نبرد در مصراته
امروز چهار شنبه 20 آوریل از درگیری در مرکز شهر مصراته گزارش می رسد.نیروهای مخالف دولت لیبی به خبرگزاری رویترز گفته اند که به پیشرفت هایی دست پیدا کرده اند.
گزارش ها از غرب لیبی هم حاکی از بمباران چندین شهر توسط نیروهای سرهنگ قذافی است که هزاران تن از اهالی این شهر ها را مجبور کرده است به تونس فرار کنند.
یک مقام ایرانی اطمینان داده است که فاجعه زیست محیطی ناشی از آسیب دیدگی نیروگاه های اتمی در ژاپن و اوکراین در ایران تکرار نخواهد شد.
روز چهارشنبه، 31 فروردین (20 آوریل)، ناصر راستخواه، رئیس مرکز نظام ایمنی هسته ای ایران، در مصاحبه ای با خبرگزاری فارس، با اشاره به عواقب زیست محیطی حادثه آسیب دیدگی نیروگاه فوکوشیما در پی زلزله و سونامی اخیر در ژاپن، گفته که حساسیت مردم نسبت به ایمنی نیروگاه بوشهر نباید به وسواس تبدیل شود و تاکید کرده است که "نیروگاه اتمی بوشهر قابل مقایسه با نیروگاه اتمی فوکوشیما نیست."روز 11 ماه مارس سال جاری، وقوع زمین لرزه شدید و سونامی در سواحل شرقی ژاپن باعث آسیب رسیدن به نیروگاه اتمی واقع در استان فوکوشیما و نشت مواد رادیو اکتیو از این نیروگاه شد که آلودگی زیست محیطی مناطق نزدیک به آن را در پی داشته است.
در پی بروز این حادثه، کشورهای مختلف جهان به بررسی ایمنی نیروگاه های اتمی و در مواردی بازنگری سیاست خود در زمینه تولید انرژی هسته ای مبادرت کردند.
در ایران نیز، نگرانی هایی نسبت به وضعیت آتی نیروگاه هسته ای بوشهر ابراز شد، به خصوص اینکه این نیروگاه توسط مقاطعه کاران روسی ساخته شده که به نوبه خود، یادآور فاجعه زیست محیطی ناشی از انفجار در نیروگاه اتمی چرنوبیل در زمان شوروی سابق است.
همچنین، قرار داشتن ایران در منطقه ای زلزله خیز و احداث نیروگاه بوشهر در سواحل دریا به نگرانی در این مورد دامن می زد.
آقای راستخواه در این مصاحبه، به مقایسه ویژگی های فنی رآکتورها در نیروگاه های بوشهر و فوکوشیما پرداخته و با تاکید بر متفاوت بودن مسایل ایمنی در این دو رآکتور متفاوت، افزوده است که آسیب دیدگی منجر به آلودگی محیط زیست در فوکوشیما از سونامی پس از زلزله ناشی شد و به زمین لرزه اولیه ارتباطی نداشت.
وی گفت که احتمال وقوع سونامی در سواحل خلیج فارس تقریبا منتفی است.
ایمنی فن آوری نیروگاه بوشهر
رئیس مرکز نظام ایمنی ایران همچنین مقایسه نیروگاه اتمی بوشهر و نیروگاه اتمی چرنوبیل را درست ندانسته و گفته است که رآکتورهای به کار رفته در این دو طرح کاملا متفاوت است و در نتیجه، وقوع حادثه ای مشابه چرنوبیل در بوشهر محتمل نیست.وی افزوده است که پس از حادثه چرنوبیل در سال 1986، ضوابط ایمنی هسته ای در روسیه سختگیرانه تر شد و توسعه و بهبود یافت.
در حالیکه سابقه طرح ساخت نیروگاه بوشهر به دهه 1970 باز می گردد، آقای راستخواه بعضی انتقادها از قدیمی بودن فن آوری مورد استفاده در این نیروگاه را رد کرده و گفته است: "وقتی روس ها آمدند تا این نیروگاه را بهینه کنند، استانداردهای روز را به کار گرفتند."
وی افزوده که نیروگاه بوشهر حتی از نیروگاه های هم سن خود در آلمان هم پیشرفته تر است.
این مقام ایرانی در بخش دیگری از مصاحبه خود تلفیق فن آوری روسی و آلمانی در ساخت نیروگاه بوشهر را عاملی برای نگرانی ندانسته است.
احداث نیروگاه اتمی بوشهر در ابتدا به مقاطعه کاران آلمانی واگذار شد که آن را ناتمام رها کردند و بعدها اجرای آن در اختیار مقاطعه کاران روسی قرار گرفت.
چندی پیش، به نقل از برخی کارشناسان گزارش شد که روس ها برخی تجهیزات و قطعات قدیمی را که آلمانی ها بر جای گذاشته بودند به کار گرفته اند و تلاش برای تلفیق تجهیزات و قطعات روسی و آلمانی مشکلاتی را در نیروگاه ایجاد کرده است.
آقای راستخواه با رد این نظر، گفت: "هم آلمانی ها و هم روس ها نیروگاه ساز هستند و اگر رآکتورهای آلمانی قوی باشد، پس این باید به طراحی بوشهر هم کمک کرده باشد."
رئیس مرکز نظام ایمنی هسته ای ایران ضمن ابراز اطمینان نسبت به ایمنی نیروگاه بوشهر، گفت که اگرچه براساس مقررات، ایران نیازی به نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی بر ایمنی این نیروگاه ندارد، اما جمهوری اسلامی برای شفاف سازی، از آژانس خواسته تا مدارک ایمنی اولیه نیروگاه را بررسی کند.
وی با اشاره به تاخیرهایی که در راه اندازی نیروگاه بوشهر روی داده، گفت که علت این تاخیرها بازرسی مجدد سوخت در رآکتور بوده و افزود اگر انجام آزمایش های ایمنی بیشتر باعث تعویق در راه اندازی این طرح شود، چنین وضعیتی به نفع کشور است.
آقای راستخواه در عین حال این گزارش ها را رد کرد که نفوذ ویروس استاکس نت به شبکه کامپیوتری نیروگاه بوشهر باعث تاخیر در آغاز به کار این نیروگاه شده و گفت که استاکس نت تاثیری بر روند بهره برداری از نیروگاه اتمی بوشهر نداشته و علت به تعویق افتادن آغاز به کار این تاسیسات نبوده ا ست.
مراسم پنجاهمین سالگرد تاسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) در تهران برگزار شد و تمبر یادبود پنجاهمین سالگرد تاسیس این سازمان با حضور دبیر کل اوپک، امضا شد.
عبدالله البدری دبیر کل اوپک، مسعود میرکاظمی، وزیر نفت ایران و رئیس فعلی سازمان اوپک به همراه نماینده ونزوئلا در سازمان صادرکنندگان نفت در این مراسم حضور داشتند.محمدعلی خطیبی، نماینده ایران در هیات عامل اوپک، در مراسم پنجاهمین سالگرد تاسیس اوپک گفته است که در طول تاریخ اوپک از دهه ۷۰ میلادی تا کنون اوپک نقش موثر خود را در بازارهای نفت حفظ کرده است.
آقای خطیبی گفته است که آخرین نمونه آن در سال ۲۰۰۸ بود که یکی از عمیق ترین بحران های نفت در جهان حاکم شد و قیمت ها کاهش یافت که اوپک با کاهش ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه ای از تولید خود توانست ثبات را به بازار برگرداند.
اوپک به لحاظ حقوقی یک سازمان بین المللی و دولتی در زمینه نفت است.
کشورهای ایران، الجزایر، عراق، کویت، لیبی، نیجریه، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی٬ اکوادور، آنگولا و ونزوئلا اعضای اوپک هستند.
مقر بینالمللی اوپک در زمان تاسیس در سال ۱۳۳۹ خورشید در ژنو بود، اما در سال ۱۳۴۴ به شهر وین در کشور اتریش منتقل شد.
هدف اولیه تاسیس این سازمان، مقابله با هفت شرکت بزرگ نفتی ( پنج شرکت آمریکایی و دو شرکت اروپایی) مشهور به "هفت خواهران نفتی" بود.
سازمان کشورهای صادرکننده نفت در سال ۱۳۳۹ به پیشنهاد ونزوئلا و طی جلسه ای در بغداد شکل گرفت. نمایندگان کشورهای ایران، عربستان، ونزوئلا، کویت و عراق اعضای اولیه اوپک بودند اما بعدها کشورهای دیگری هم به عضویت این سازمان درآمدند.
فواد روحانی، یکی از اعضای هیات ایرانی شرکت کننده در نشست بغداد به عنوان اولین دبیرکل اوپک انتخاب شد و به مدت ۴ سال این سمت را حفظ کرد.
بر اساس اساسنامه اوپک بعد از آن مقرر شد که کشورها بر اساس حروف الفبای انگلیسی به دبیرکلی اوپک انتخاب شوند و مدت زمان آن هم دو سال باشد.
درسال ۱۹۸۳ نوبت ایران بود که برای دومین بار دبیر کل اوپک شود، اما با تحولاتی که منجر به انقلاب و سپس جنگ هشت ساله با عراق شد، ایران دیگر نتوانست به دبیرکلی اوپک برسد.
فقط کشورهای صادر کننده نفت میتوانند عضو این سازمان باشند و حق عضویت سالانه آنها هم ۵ میلیون دلار است.
پنجاهمین سالگرد تاسیس اوپک سال گذشته خورشیدی بود، اما برگزاری مراسمی برای آن به زمان برگزاری نمایشگاه نفت و گاز تهران موکول شده بود.