۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

روز سه شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

سایت کلمه گزارش داده است مسئولان امنیتی و قضایی به فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد که اجازه نداده‌اند که در نوروز با آنها دیدار کنند.

کلمه می‌نویسد خانواده میرحسین موسوی بارها به مقابل خانه پدر و مادرشان واقع در خیابان پاستور مراجعه کرده اما ماموران امنیتی از نزدیک شدن آنها به این خانه جلوگیری کرده‌اند.
  برپایه این گزارش، ماموران امنیتی هنگام مراجعه فرزندان میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، با آنها «با بی‌ادبی و تندی» رفتار کرده‌اند.
سایت کلمه یادآور شده است که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، تنها روز نخست فروردین اجازه یافته‌اند تماس تلفنی کوتاهی با خانواده خود داشته باشند.
برپایه گزارش کلمه، یک در آهنی دیگر نیز که  «خیابان قابل مشاهده نیست، در پشت در قبلی ساخته شده است» و میله‌های آهنی تازه‌ای نیز برای «جوش دادن به درها و دیوارها» در محل مشاهده شده است.
 کلمه با یادآوری اینکه هنوز هیچ ارگان رسمی‌ای مسئولیت حصر و بازداشت میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را به عهده نگرفته، نسبت به سلامت آنها ابراز نگرانی کرده است.
میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی و فاطمه کروبی کروبی از پیش از تظاهرات ضدحکومتی روز ۲۵ بهمن در شهرهای مختلف ایران در بازداشت به سر می‌برند و در این مدت تنها به طور کنترل شده و بسیار محدود توانسته‌اند با خانواده خود ملاقات داشته باشند.
پس از تظاهرات اعتراضی روز ۲۵ بهمن، که شماری از تحلیلگران آن را به غافلگیری حاکمیت تعبیر کردند، چهره‌های سیاسی همسو با آیت‌الله خامنه‌ای خواستار برخورد با رهبران معترضان در ایران شدند.
در روز ۲۶ بهمن، در حالی که علی لاریجانی، رئیس مجلس، خواستار برخورد قاطع با عوامل اعتراض‌های روز ۲۵ بهمن شد، نمایندگان به گرد مجلس می‌چرخیدند و خواستار اعدام میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند.
آیت‌الله جنتی، دبیر شورای نگهبان هم، در نماز جمعه تهران، خواهان قطع ارتباط رهبران مخالفان با بدنه اجتماعی‌شان شد.
این در حالی بود که صادق لاریجانی، قاضی‌القضات نظام، هر گونه برخورد با رهبران معترضان را منوط به تصمیم شخصی آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دانسته بود.
از سوی دیگر با وجود آنکه آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از انتخابات ریاست جمهوری، یکی از محورهای اصلی سخنرانی‌هایش به «جریان فتنه» اختصاص داشت، پس از اعتراض‌های گسترده ۲۵ بهمن، کمتر به طور علنی به این موضوع پرداخته است.


آموزه‌ اوباما در ياری جنبش‌های دمکراسی خواهی

"اين تغيير [در منطقه‌ی خاورميانه و شمال آفريقا] جهان را برای مدتی پيچيده تر خواهد ساخت. پيشرفت نا متوازن خواهد بود و تغيير برای کشورهای مختلف به صور متفاوتی ظاهر خواهد شد. در نقاطی مثل مصر اين تغيير الهام بخش ما خواهد بود و اميدهای ما را افزايش خواهد داد. و در عين حال مناطقی خواهد بود مثل ايران که تغيير با شدت سرکوب می شود. بايد نيروهای تاريک جنگ داخلی و مقابله‌ی خشونت آميز قومی و مذهبی را متوقف کرد و به دغدغه‌های دشوار سياسی و اقتصادی توجه نشان داد. ايالات متحده نمی تواند مسير و چشم انداز اين تغيير را ديکته کند. تنها مردم منطقه می توانند چنين کنند. اما ما می توانيم موثر واقع شويم."

رئيس جمهور اوباما، ۲۸ مارس ۲۰۱۱
اوباما در روزهايی که ديپلماسی برای اقدام عليه قذافی و نيروهايش در جريان بود با دو ديدگاه متقابل در ايالات متحده و منطقه‌ی خاورميانه و ديگر نقاط جهان مواجه بود: عدم دخالت نظامی به خاطر خاطره‌ی تلخ حمله‌ی نظامی ايالات متحده به عراق، و دخالت تا حد سقوط قذافی و تغيير رژيم به خاطر خلاص کردن يک کشور و جهان از شر يک ديکتاتور ديوانه و شقی. اوباما راه ديگری را در پيش گرفت: ايجاد توازن قوا ميان قذافی و مخالفانش با ايجاد منطقه‌ی پرواز ممنوع با کمک ديگر کشورها و گرفتن تاييد شورای امنيت در عرض ۳۱ روز از شروع تنش در ليبی و دادن اين امکان به مردم ليبی که خود رژيم قذافی را براندازند.

چند جانبه گرايی و رعايت عرف بين الملل
اين دخالت از دو جهت بنيادی با حمله‌ی ايالات متحده به عراق در دوران جرج دبليو بوش متفاوت است. تفاوت اول رعايت عرف بين الملل با رفتن به شورای امنيت و گرفتن مصوبه‌ی مربوط به ايجاد منطقه‌ی پرواز ممنوع بود. اقدام دولت امريکا به همراه متحدانش به ديکتاتورهای منطقه نشان داد که مصوبات شورای امنيت ورق پاره نيستند (چنانکه ديکتاتورهای ايران اين عبارت را مکررا به زبان آورده‌اند). تفاوت دوم ايجاد يک جبهه‌ی متحد واقعی از کشورهای عضو ناتو تا اعضای شورای همکاری خليج فارس بود که در عمليات نظامی شرکت داشته‌اند و پس از حدود ۱۰ روز نيز فرماندهی عمليات به ناتو منتقل شد.

ضد امپرياليست‌ها و ترجيح استبداد
نفرت تا آن حد چشمان مخالفان ايالات متحده و قدرت نظامی آن را کور کرده است که برای مخالفت با دخالت نظامی اين کشور در ليبی حاضر بودند صدها هزار نفر توسط قذافی ضد امپرياليست قتل عام شوند به همان ترتيب که از حکومت ولايت فقيه و سی سال سرکوب و کشتار و شکنجه‌اش برای وفادار ماندن به نظريه‌های ضد امپرياليستی و نظريه‌ی استقلال مبتنی بر ترجيح استبداد بر استعمار(با تعريف قرن نوزدهمی از آن) حمايت کرده‌اند.
 ديدگاه تحليلی اقتضا دارد که از دخالت نظامی ايالات متحده در جنگ جهانی دوم عليه فاشيسم و نازيسم، در افغانستان عليه اسلامگرايی طالبانی، در بوسنی عليه کشتار مردم بی دفاع (و مسلمان) و در ليبی دفاع کنيم و از عدم دخالت نظامی اين کشور در دوران نسل کشی در رواندا انتقاد بورزيم اما با دخالت نظامی در عراق يا برخی کشورهای امريکای لاتين در دهه‌های گذشته مخالفت ورزيم. نفس دخالت نظامی مذموم نيست، روش و نوع و هدف دخالت "می تواند" مذموم باشد.
روش و نتيجه اهميت بيشتری از اصلِ دخالت دارند. دخالت نظامی برای قدرت بخشيدن به يک ملت برای برپايی دمکراسی بر اساس موازين بين المللی و چند جانبه گرايی در حالی که مردم عليه حکومت استبدادی برخاسته‌اند و حکومت با قساوت به سرکوب آنها می پردازد يا کشتار جمعی در جريان است نه تنها مذموم نيست بلکه ضرورت دارد.

ارتقای دمکراسی با حمله‌ی نظامی
ارتقای دمکراسی با کمک و دخالت نظامی آنجا بی فايده يا حتی مضر است که مردمی خود با اين امر مخالف باشند. اما اگر نيروهای ضد ديکتاتوری در يک جامعه از قدرت‌های بين المللی ياری بجويند و ظرفيت برقراری تماس و مذاکره‌ی ديپلماتيک را نيز داشته باشند (ليبيايی ها نشان داده‌اند که اين ظرفيت را دارند) دخالت نظامی مشروعيت ملی می يابد.

در هنگامه‌ی جنبش سبز در سال ۲۰۰۹ نه ايالات متحده و نه رهبران جنبش سبز در پی حمايت اين کشور از جنبش دمکراسی خواهی مردم ايران بودند. اوباما تازه دست دوستی به رهبران جمهوری اسلامی دراز کرده بود تا بلکه مسئله‌ی اتمی ايران را با مذاکره حل کند و کار به تنش و بن بست و مداخله‌ی نظامی نينجامد. رهبران جنبش سبز و بسياری از فعالان سياسی مخالف اما اسلامگرا و ضد امپرياليست نيز هنوز در پارادايم دهه‌ی شصت خود يعنی فاصله گيری از قدرت‌های بيگانه تنفس می کردند و حکومت ولايت فقيه را بر زندگی در سايه‌ی قدرت‌ دمکراسی امريکا ترجيح می دادند.
بسياری از اين ضد امپرياليست بارها اعلام کرده‌اند که در صورت حمله‌ی ايالات متحده به ايران حتی برای رهايی مردم اين کشور از ستم حکومت اسلامی يا حتی نجات آنها از اعمالی مثل بمباران هوايی از سوی ولی فقيه در کنار احمدی نژاد و خامنه ای خواهند ايستاد.
تغيير جهت سياست خارجی خارجی امريکا نسبت به جمهوری اسلامی
اوباما در پيام نوروزی خويش و نيز در سخنانش در مورد حمله‌ی نظامی به ليبی نشان داد که از آن وضعيت ذهنی سال ۲۰۰۹ گذشته است و به مردم ايران برای حل مشکلات فی مابين دو دولت ايالات متحده ايران اميد دارد. او تلويحا (با مقايسه‌ی ايران و مصر) به اين نکته اشاره کرد که در صورت نياز مردم ايران حاضر است به ياری آنها نيز مانند مردم ليبی بشتابد. اما رهبران و بسياری از فعالان جنبش سبز هنوز پارادايم ضد امپرياليستی خود را رها نکرده‌اند و حاضر نيستند از ايالات متحده حتی در شرايط ليبی برای دخالت نظامی کمک بخواهند.
اين فعالان که بسياری از آنها هنوز ايدئولوژی مارکسيستی و اسلامگرايی را در پس ذهن خود دارند از ظرفيت جامعه و دولت امريکا برای پيشبرد دمکراسی در ديگر جوامع غافلند و نيروهای دمکراسی خواه و نهادهای مدنی و رسانه‌های آزاديخواه اين کشور را با گروه های جنگ طلب اين کشور يکی می گيرند.
 آنها از قدرت گفتمان آزادی و دمکراسی خواهی در جامعه‌ی امريکا شناخت کافی ندارند. اگر اين قدرت گفتمانی نبود اوباما نمی توانست در شرايطی که نيروهای اين کشور با دو جنگ در افغانستان و عراق درگيرند و کشور هنوز از زير بار رکود اقتصادی کمر راست نکرده به همراه متحدانش دستور حمله به ليبی را صادر کند. بسياری از روشنفکران ليبرال و نيروهای چپ دمکرات در امريکا از حمله‌ی نظامی به نيروهای قذافی حمايت کرده‌اند.

انگاره‌ی اوباما برای کمک به جنبش های سياسی خاورميانه
اوباما در سخنرانی خود در دانشگاه دفاع ملی طرح دولت ايالات متحده را برای کمک به جنبش‌های دمکراسی خواهی روشن ساخت.
روش عمل سياست خارجی ايالات متحده در دوران اوباما در جنبش‌هايی مثل مصر و تونس وارد آوردن فشار به دولت‌ها برای خود داری از کاربرد خشونت و تلاش برای کاهش هزينه‌ها در گذار به شرايط جديد بود. دوستی ايالات متحده با ديکتاتورهای اين کشورها در شرايط جنبش سياسی به نفع مردم آن‌ها تمام شد.
در کشورهايی مثل سوريه و ايران که در جبهه‌ی مقابل ايالات متحده قرار می گيرند و امکان وارد کردن فشار بر دولت‌ها پايين است سياست صبر و انتظار در پيش گرفته می شود چون با سياست کشتار قطره‌ای اين دولت‌ها و عدم آمادگی همکاری رهبران مخالفان با کشورهای غربی ايجاد اجماع بين المللی عليه آنها و تصور بديلِ قابل اطمينان دشوار است.
اما در کشورهايی مثل ليبی که هم سابقه‌ی ياغيگری بين المللی دارند، هم جنون و سرکوب ديکتاتور آنها از کنترل خارج است (تا حد حمله‌ی هوايی به مردم خود)، هم مردم عليه حکومت به طور جدی به پا خواسته‌اند و هم رهبران سياسی مخالفان آمادگی مذاکره با قدرت‌های غربی را دارند امکان ايجاد اجماع برای حمله‌ی نظامی بالاست و افکار عمومی نيز با مداخله همراهی می کند.

شروط لازم و کافی حمايت بين المللی
انگاره فوق شروط لازم و کافی برای پيشبرد جنبش‌های سياسی در کشورهای ديکتاتوری با رژيم های ضد غربی (مثل ليبی قذافی و ايران خامنه‌ای) را ترسيم می کند. اگر مردم به پا خيزند و استقامت ورزند و رهبران آنها از اجرای بی تنازل قانون اساسی نظام ديکتاتوری يا بازگشت به دوران طلايی ديکتاتور سابق اما همراه گذر کرده و آماده‌ی همکاری با جامعه‌ی بين المللی باشند آنگاه در صورت استفاده‌ی بی تناسب از نيروی نظامی ديکتاتوری عليه مردم بی دفاع، دول غربی می توانند تا حد دخالت نظامی (بدون حمله‌ی زمينی) برای ايجاد تناسب قوا به حمايت از مخالفان بپردازند؛ چنانکه رئيس جمهور اوباما می گويد: " بايد نيروهای تاريک جنگ داخلی و مقابله‌ی خشونت آميز قومی و مذهبی را متوقف کرد."
اين حمايت يک بازی برد- برد است: از يک سو ايالات متحده با خلاصی از رژيم لیبی در جهت منافع ملی خود حرکت خواهد کرد، زمينه های رشد اسلامگرايی و خشونت کاهش خواهد يافت و امريکا متحدی تازه در منطقه خواهد يافت و از سوی ديگر طرفداران دمکراسی از رژيمی استبدادی خلاصی خواهند يافت.




«معيارهای دو گانه غرب به نفع اسلام گرايان خواهد بود»

یکی از شورشیان لیبی
« از زمان وقوع انقلاب اسلامی ايران در سال ۱۹۷۹ غرب همواره نگران وقوع جنبش های مشابهی در کشورهای عربی بود. اما در عمل طی سه دهه گذشته، سياست داخلی کشورهای عربی شاهد هيچ تغييرمهمی نبود. با اين همه از اوايل سال ۲۰۱۱ به اين سو حوادث در کشورهای خاورميانه با سرعت سرگيجه آوری در حال وقوع اند.»
«عمر تاشپينار»  کارشناس ارشد مسائل ترکيه در مرکز پژوهشی «بروکينگز» در واشیگتن،در تحليلی که در بخش ديدگاه های شبکه خبری « سی ان ان » چاپ شده، با اشاره به سرنگونی رژيم های مصر و تونس ، تشديد بحران ليبی و دخالت نظامی جامعه بين المللی، گسترش اعتراضات در سوريه، يمن و بحرين می گويد که حوادث سه ماهه اخير نقطه آغاز تغييرات سريع و سراسری در کل خاورميانه است.
اين کارشناس امور استراتژيک بين المللی، يادآوری می کند که تاکنون هيچيک از اين جنبش ها عليه غرب سازماندهی و رهبری نشده اند. ترکيبی از فساد سياسی و اقتصادی رژيم های حاکم، رکود سياسی، بيکاری گسترده جوانان و محروميت چشمگير مردم اين کشورها دلايل اصلی بروز ناآرامی بوده اند. ولی متاسفانه اين پويايی مثبت و خودجوش ممکن است در آينده نزديک به پايان رسيده و اين جنبش ها راه ديگری را در پيش بگيرند.
از نگاه بسياری در جهان عرب يک معيار دوگانه در برخورد با اين حوادث درغرب در حال شکل گيری است. به عنوان مثال يک سئوال مهم که از سوی بسياری در جهان عرب مطرح می شود اين است که چرا غرب حاضر است در ليبی دست به دخالت نظامی بزند ولی دربرابر سرکوب مخالفان در بحرين کاملا سکوت کرده است؟ به نظر می رسد که غرب در نحوه و ميزان حمايت خود از « بهار اعراب» کاملا گزينه ای برخورد می کند.
همانطور که « رامی خوری » کارشناس لبنانی سياست عرب به درستی هشدار می دهد:« غرب در برخورد با حقوق شهروندان کشورهای مختلف در جهان عرب معيارهای متفاوتی دارد. در مورد مصر، تونس و ليبی از تحولات سياسی با هدف اصلاح نظام حکومتی آن کشورها حمايت می کند ولی درمورد بحرين به خاطر ملاحظات امنيتی و نياز به نفت، حقوق شهروندان آن کشور ثانوی است.»
«عمر تاشپينار» در ادامه تحليل خود که در شبکه خبری « سی ان ان » به چاپ رسيده يادآوری می کند که اعزام نيروی نظامی توسط عربستان و امارات متحده عربی به بحرين نشان دهنده هراس اين دولت های محافظه کار و نفتی از احتمال سرايت بحران به ساير کشورهاست.
نگرانی ديگر در مورد بحرين احتمال دخالت ايران از طريق گروه های شيعه وابسته به حکومت آن کشور است. بخش عمده شهروندان بحرين شيعه مذهب اند و يمن نيز يک اقليت شيعه پرشمار دارد. بنابراين اعزام نيروی نظامی عربستان وامارات متحده عربی را می توان با محور تنش بين نفوذ شيعيان و سنی ها درمنطقه نيز توضيح داد.
حضور القاعده در يمن البته يک عامل نگران کننده ديگر است که می تواند در صورت سقوط حکومت مرکزی به يک بازيگر مهم بدل شود. البته شايد مهمتر از همه اين ها، اين سئوال باشد که اگر شورش و اعتراضات مشابهی در عربستان سعودی روی دهد غرب چه موضعی خواهد گرفت؟
به نوشته اين کارشناس، ملاحظات امنيتی و انرژی که غرب به آن پايبند است پاسخگوی پرسش های افکار عمومی در جهان عرب نيست. آنها می پرسند چرا « معيار و اصل محافظت از جان غيرنظاميان که توسط سازمان ملل متحد اجرا می شود» فقط در مورد ليبی به کار گرفته شده در حاليکه مخالفان در بحرين و يمن نيز با سرکوب مشابهی روبرو هستند؟
« عمر تاشپينار» يادآوری می کند که معيار يا برخوردهای دوگانه در سياست های حکومت عربستان سعودی نيز به وضوح ديده می شود. دولت اين کشور از دخالت نظامی در ليبی حمايت کرده تا از اين طريق به شورشيان کمک شود ولی درمورد بحرين به حکومت سرکوبگر آن کشور کمک می کند. از نگاه بسياری از مردم بحرين، به خصوص اکثريت شيعه مذهب، اقدام دولت عربستان تجاوز و اشغال نظامی توسط يک کشور بيگانه تلقی می شود.
غرب تا اين مقطع به خاطر غيبت اسلام گرايان در رهبری جنبش های اعتراضی جهان عرب خوش اقبال بوده است. ولی اگر آمريکا و اروپا در دفاع خود از دمکراسی در منطقه با معیارهای دوگانه عمل کنند، به زودی اسلام گرايان و دشمنان غرب در اين تحولات دست بالا را خواهند گرفت.




اگر شورشيان ليبی واقعا پيروز شوند چه خواهد شد؟

«جيمز تراوب» نويسنده و تحليلگر سياست خارجی آمريکا در مطلبی در وب سايت «فارن پاليسی» به پيامدهای احتمالی بحران ليبی پرداخته و با يادآوری تجارب قبلی دخالت نظامی آمريکا هشدار می دهد که درصورت نداشتن نقشه روشن و بی توجهی به روند جايگزينی و بازسازی قدرت سياسی اين کشور نيز ممکن است به سرنوشت عراق بدل شود.
وی تاکيد می کند که بی توجهی و اغماض دولت جورج بوش در اين زمينه باعث شد که پس از ساقط نمودن يک ديکتاتور عرب جنگ داخلی عراق را در بربگيرد. درست به همين دليل است که « ليسا اندرسون» يکی از معدود کارشناسان تاريخ معاصر ليبی و رييس دانشگاه آمريکايی شهر قاهره هشدار می دهد:« هرگونه مداخله نظامی در ليبی از همان آغاز بايد با تمام تدارکات و ساز و کارهای لازم جهت بازسازی سياسی اين کشور همراه باشد.»
تحليلگر « فارن پاليسی» معتقد است که آمريکا در حال حاضر چنين کاری را در دستور قرار نداده و مقامات دولت تکرار می کنند که اوضاع در ليبی بسيار سيال است . شايد در شرايط فعلی دولت آمريکا با مسائل متعددی در نقاط مختلف خاورميانه روبرو است، از بحران در بحرين و يمن و سوريه گرفته تا روند انتقال قدرت در مصر و تونس. برای آمريکا تمام کشورهای بحرانی ديگر از اهميت بيشتری برخوردار هستند و به گفته مقامات دولتی هدف برقراری منطقه ممنوعه پرواز به پيروزی رساندن شورشيان نيست که در آن صورت شايد داشتن يک طرح و تدارکات لازم برای بازسازی قدرت سياسی فعال ضروری نباشد.
اما در عين حال اوضاع ليبی با عراق متفاوت است. بافت قبيله ای ليبی به پيچيدگی اختلافات و رقابت های قومی و مذهبی عراق نيست. و اگر شورشيان در اين نبرد به پيروزی برسند مشروعيت مردمی خواهند داشت در صورتيکه در مورد عراق حکومت پس از صدام حسين برای بسياری دست نشانده آمريکا بود.
« جيمز تراوب» البته ياداوری می کند که يکی از درس های نمونه عراق اين بود که هميشه اوضاع در عمل برتر از آن چيزی است که تصور می شود. يکی از اين موارد می تواند فعال شدن گروههای « جهادی » در ليبی باشد. اگر معمر قذافی در تنگنای شديدی قرار بگيرد بعيد نيست که دست اين گروهها را باز بگذارد تا نقشه سياسی کشور را به هم بريزند.
آمريکا قرار نيست ليبی را اشغال کند و دراين حالت هم امکان مانور و هم مسئوليت کمتری خواهد داشت. اما به خاطر روش حکومتگری قذافی کشور ليبی زير ساخت و استخوانبدی اداری – سياسی بسيار ضعيفی دارد و هر کس يا گروهی که بخواهد در آينده در ليبی حکومت کند به کمک خارجی فراوانی نياز دارد.
بسياری از کارشناسان تاکيد دارند که عامل تامين امنيت پس از سقوط رژيم هايی نظير حکومت قذافی بسيار مهم است و از اين نظر ليبی را بايد با افغانستان مقايسه کرد که فقدان امنيت بزرگترين مشکل دوران بازسازی سياسی است . شايد آمريکا و متحدانش بايد به سرعت به فکر آموزش نيروهای انتظامی و امنيتی آينده ليبی باشند.
« جيمز تراوب» در ادامه تحليل خود در وب سايت « فارن پاليسی» از قول ديگر کارشناسان به عامل شناخت نزديک و واقعی از شرايط هر کشور اشاره کرده و يادآوری می کند که دليل اصلی ناکامی های آمريکا در سالهای اول اشغال عراق تکيه دولت جورج بوش و پنتاگون به گروهی از تبعيديان و معارضين عراقی بود که برخلاف ادعاهای خود اکثرا در فکر منافع شخصی و گروهی خود بودند.
در حال حاضر « شورای ملی انتقالی» ليبی که رهبری شورشيان را برعهده دارد شامل دو وزير سابق و تکنوکرات ها است. اما اگر جنگ داخلی ليبی ادامه يابد ممکن است ترکيب رهبری شورشيان دگرگون شود.
نويسنده يادآوری می کند که تشويق و حمايت از ابتکارهای داخلی به احتمال زياد مفيد تر از راه حلهای حساب شده ولی وارداتی است. ولی در عين حال هر گروهی که در ليبی روی کار بيايد به حمايت خارجی نياز دارد. حاميان خارجی دولت آينده ليبی چه کشورهايی خواهند بود؟ مسلما دولت آمريکا با درس هايی که از عراق و افغانستان گرفته است مسئوليت و هزينه های اين کار را برعهده نخواهد گرفت.
کشور ليبی پس از استقلال در سال ۱۹۵۱ برای مدتی تحت قيموميت و اداره سازمان ملل متحد بود. شايد اينبار نيز بايد مسئوليت حمايت و نظارت بر احيای سياست داخلی ليبی را به اين نهاد سپرد. تجربه سازمان ملل متحد در مواردی مثل تيمور شرقی و کوسو مثبت بوده است.
برخی از کارشناسان پيشنهاد می کنند که در اين زمينه بايد از مشارکت و همکاری کشورهايی نظير آفريقای جنوبی و يا شيلی استفاده کرد که به مرور نظام سياسی خود را از حکومت های ديکتاتوری به دمکراسی انتقال داده اند. کارشناسان اين روش را الگوی دولت سازی به روش قرن بيست و يکم نام داده اند.
«جيمز تراوب » در پايان خاطر نشان می کند که کشورهايی مثل ليبی که تجربه دولت سازی قرن بيستم را طی نکرده اند بعيد است بتوانند از الگوهای قرن بيست و يکمی به خوبی استفاده کنند. اما آنچه که مسلم است جامعه بين المللی در قبال روند بازسازی سياسی ليبی پس از جنگ مسئول است. هر چند نمونه های افغانستان و عراق چندان موفق نبوده اند ولی اين نبايد باعث شود که جامعه بين المللی در وظيفه و اعتماد به نفس خود ترديد کند.
اگر زمانی شورشيان ليبی به قدرت رسيده و از جامعه بين المللی تقاضای کمک کردند نبايد مثل «دونالد رامزفلد» وزير دفاع آمريکا در دوران اوليه جنگ عراق به آن جواب داد که «دمکراسی پر دردسر است.»



زندگی از چشمِ فروید

ونداد زمانی- به‌‌ همان‌گونه که فروید معتقد است «داستان» شکل مخدوش شده، جابجا شده و حتی فشرده شده‌ای از بروز «ضمیر ناخودآگاه» در هیبت «رؤیا»ست، به اعتقاد سیستم نقد روانکاوانه او، به عنوان مثال، رمان «بیداری» ۳ با الگوی دیدن متن به عنوانِ تفسیر یک رؤیا، داستانی است که نه فقط تلاش دارد رفتارِ قهرمان ۲۸ ساله داستان «ادنا»، مادر جوان، جذاب و حساس قصه را بازگو کند، بلکه کل داستان را آیینه‌ تمام‌نمایی از امیال، آرزو‌ها و حتی بازتاب «ضمیر ناخودآگاه» نویسنده امریکایی، کیت چوپن می‌بیند.
دلیل مهم دیگری که نقد و نگاه فروید از آثار ادبی را تفسیری از رؤیا می‌داند به این اصل برمی‌گردد که به نظر فروید، فعالیت خلاق و هنری افراد در ذات خود واکنشی دفاعی بدن است در برابر ناهنجاری‌ها و درجا زدن‌هایی که در حین عبور از دوره‌های تحول جنسی به ناچار بروز می‌دهد.
  به عبارت دیگر اگر به دلائل بسیار متفاوت، بشر نتواند دوران رشد جنسی خود از کودکی تا بزرگسالی را با سلامت طی کند، در بعضی موارد لازم می‌بیند تا برای عبور از چنبره‌ی مشکلات و سدهای طبیعی که برای لیبیدو (غریزه جنسی) ایجاد می‌گردد به ترفند «آفرینش هنری» متوسل گردد. توضیح بیشتر ادعای فوق به اعتقاد کلی‌تر فروید مربوط می‌گردد که معتقد است تمدن و فرهنگ بشری در حقیقت چیزی نیست جز افساری که بشر به ذات حیوانی خود می‌زند. بنا براین دیدگاه، بشر این توانایی را دارد که موتور اصلی زندگی‌اش (لیبیدو) را گاهی به ناچار مهار کند و انرژی آن را بر حسب ضرورت‌های زندگی به سمت آفرینش هنری (تعالی هر چه بیشتر تمدن) سوق دهد.
دیر یا زود باید این توضیح لایه در لایه و مربوط به هم درباره «فرویدیسم» را متوقف کنم و امیدوار باشم که به صرف ایجاد کنجکاوی اولیه و به خاطر تشریح بسیار کلی سیستم فکری فروید، عطش دانستن بیشتر در باره‌ی نظرات فروید را (به دور از هیاهوهای کلی و عمدتاً غلطی که درباره او صورت گرفته است) به خودتان واگذارم و همین مقدار نقب زدن کمابیش اصولی در درون نقد روانکاوانه را برای بررسی داستان «بیداری» کافی بدانم و به داستان کیت چوپن بپردازم.
تنها مشکل و ابهامی که باز هم اشاره به آن به‌ویژه درباره داستان «بیداری» و نقد فرویدی آن حتمی است همانطور که در مقاله اول اشاره کردم در این نهفته است که قصد دارم رمان فوق را بر اساس یکی از آخرین دستاوردهای نظری فروید یعنی «تمنای مرگ» ۴ مورد بازبینی قرار دهم. برای همین اشاره گذرایی به این تئوری خواهم داشت و مطمئن هستم که به خاطر تشریح و قرار دادن سنگ بنای تئوریک کمابیش همه‌جانبه از چشم و منظر فروید، کالبد شکافی داستان را در صریح‌ترین شکل ممکن به انجام برسانم.
فروید در اواخر عمرش به این باور رسیده است که در ورای توانایی و بنیانی بودن قدرت لیبیدو در شکل‌گیری همه اعمال بشری، قدرت و تمنای دیگری موتور و محرکه اصلی اعمال موجود زنده را رقم می‌زند. فروید با شگفتی تمام این ادعا را مطرح می‌کند که ماجرای تنازع و تکامل بقا به این ختم نمی‌شود که بشر می‌تواند به کمک انرژی لذت‌بخش غریزه جنسی، زندگی را با عطشی بی‌نظیر به پیش ببرد و حتی آنجاهایی که نمی‌تواند به دستورات غریزی لیبیدو گردن نهد به شیوه‌های فرخنده‌ای دست یابد که باعث پیدایش فرهنگ، اخلاق، مذهب و حقوق متعالی‌تر انسانی ‌گردد. بلکه قضیه اصلی این است که مشکل اصلی بشر خود «حیات» است و از زنده بودن در رنج است و به همین دلیل به هر دری می‌زند تا به «تمنای مرگ» پاسخ دهد.
داستان «بیداری» بر طبق الگوی فوق داستان رشد برعکس مادر ۲۸ ساله‌ای است که هم جذاب است، هم شوهر ثروتمند دارد و به تعبیری در اوج شکوفایی و خوشبختی است که همه سخت به دنبال دست‌یابی به آن هستند. رشد وارونه‌ای که «ادنا» از اوج فوق به آن دامن می‌زند در حقیقت مسیر بازگشتی است از جوانی تا نوجوانی و بعد به کودکی و در ‌‌نهایت بازگشت به زهدان مادر.
شادی و آرامش «ادنا» به دلیل آنکه در دوران نوجوانی نتوانسته است از یکی از دوره‌های تحول جنسی‌اش عبور نماید با چند حادثه پشت سر هم که در تعطیلات تابستانی ۲۸ سالگی‌اش اتفاق می‌افتد به هم می‌خورد و در ظرف کمتر از یک سال او را به زنی آگاه و هنرمند تبدیل می‌کند که ناگزیر و تنها خود را به دریا می‌سپارد تا به آرامشی که «مرگ» برایش به ارمغان خواهد آورد تن دهد.
نویسنده داستان را با توهینی از طرف شوهر نسبت به همسرش آغاز می‌کند که او را به گریه می‌اندازد. ادنا که از قدم زدن در ساحل برگشته است با نگاه کاسبکارانه شوهر ثروتمندش روبرو می‌گردد که به او: «به چشم یکی از دارایی‌های گران‌قیمت نگاه می‌کند و می‌گوید چرا خودت را به این روز درآوردی؟ آفتاب دمار از روزگارت در آورده است». حمله بعدی شوهر به همسرش در پی اعتراضی است که او به ادنا دارد مبنی بر اینکه او مادر خوبی نیست و مثل بقیه زن‌های متمولی که مانند آن‌ها به ییلاق تابستانی آمده‌اند به فرزندانش اهمیت نمی‌دهد.
مورد دومی که ادنا را ناخودآگاه از جماعت دور و برش جدا می‌کند، تسلط ناگهانی اوست در زدودن ترس از شنا و دریا و در‌‌ همان آن پدیدار شدن این میل که: «دلش می‌خواهد بیشتر از همه زن‌های دیگر از ساحل فاصله بگیرد و در جاهایی شنا کند که هیچ زنی هنوز نتوانسته است». سومین تلنگر عاطفی که در‌‌ همان تابستان دوست‌داشتنی او را به فکر فرومی‌برد افزایش احساس دوستی است که بین او و مرد جوانی به نام «رابرت» شکل گرفته است. چهارمین جرقه عاطفی در یک میهمانی شبانه به وقوع می‌پیوندد وقتی که زن تندخو، مسن و مجردی که با زیبایی و تسلط تمام قطعه‌ای موسیقی را می‌نوازد و همه‌ی موارد فوق دست به دست هم‌می‌دهد تا به یک‌باره ادنا به حالت اشراقی دست پیدا‌ کند که همه‌ی جهان پیرامونش در نظر او ناآشنا، غریبه و کلیشه‌ای جلوه می‌کند.
از آن لحظه به بعد شاهد تلاش وارونه ادنا هستیم که یک به یک، منزلت‌های اجتماعی را از خود جدا می‌سازد. به دوست صمیمی‌اش خانم باتینگولو که زن جذابی است و تقریباً هر سال یک بچه به دنیا می‌آورد با صراحت تمام می‌گوید: «من زندگی و جانم و همه زندگی معمولی‌ام را نثار بچه‌هایم می‌کنم ولی شخصیت درونی و «خودم» را قربانی آن‌ها نخواهم کرد». در ادامه بنای اعتراض به شوهرش را با تبعیت نکردن از فرامینش می‌گذارد و بعد از برگشت به شهر و پایان تعطیلات، خانه شوهرش را ترک می‌کند و با درآمد کوچکی که از ثروت پدر به ارث رسیده‌است، خانه ساده و کوچکی برای خود مهیا می‌کند.
ادنا از آن پس مسیر پرقدرت و بدون کنترلی را به سمت مرگ و خودکشی در پیش‌میگیرد. در ادامه به خاطر ایجاد استقلال مادی به نقاشی روی‌ می‌آورد و همه‌ی وقتش را صرف آفرینش تابلوهایی می‌کند که امیدوار است بفروشد. او به وسوسه‌های جنسی خود که در دوران نوجوانی سرکوب شده و از او دختر گوشه‌گیر و کتابخوانی ساخته که با دختران سر‌به زیر ولی کتابخوانی مثل خودش رفت و آمد دارد، میدان می‌دهد. او به یاد می‌آورد که در نوجوانی عاشق افسر جوانی «با چشمان غمگین» شده بود که شباهت نسبی به پدر خودش داشت. پدر ادنا هم افسری بود که یکشنبه‌ها کتاب مقدس را با لحنی «غمگینانه» برایش می‌خواند.
ادنا مادرش را در کودکی از دست داده بود و خواهر بزرگش مارگریت «نقشِ مادر» را در خانواده ایفا می‌کرد. او به چندین مرد دیگر تا اوایل بزرگسالی دورادور دل بسته بود ولی هیچکدام به رابطه‌ای دو طرفه تبدیل نشده بود. ادنا که بعد از شنای گستاخانه‌اش حس دوگانه‌ی ترس و دلپذیری مرگ بر وجودش سایه افکنده، عشق‌اش به رابرت را به او اعلام کرد. مدتی نیز با جوان خوش‌تیپی به نام «آروبین» که در میهمانی‌های اجتماعی دیده بود رابطه پیدا می‌کند ولی عمیقاً می‌‌داند که: «دیگر برایم مهم نیست، حوصله‌اش را ندارم... امروز آروبین خواهد بود و فردا یک نفر دیگر». ‌ادنا حتی دیگر عشق پرشورش به رابرت نیز برایش مهم نیست.
نگرانی و رنجی که ادنا بعد از «بیداری»‌اش در تعطیلات تابستانی داشته است تنها در دریا و شنای ابدی، در آغوش دلپذیر و آرام‌کننده آب‌هایی که «آفتاب عمق آن را گرم کرده است» قابل تحمل و قابل برطرف شدن خواهد بود. گویی ادنا سفر عقب‌گردی داشته است در زمان و قدم به قدم به نوجوانی، بچگی و در ‌‌نهایت با بازگشتش به دریا به کودکی خود می‌رسد. در فصل آخر کتاب، ادنای کنده‌شده از همه‌ی غل و زنجیرهای تحمیلی، تنها و لخت همچون نوزادی در زیر آسمان ایستاده است. او پا به درون دریا می‌گذارد و در پاسخ به «تمنای مرگ» شیرجه دلپذیری می‌زند در عمق گرم و لطیفی که بی‌شباهت به زهدان مادر نیست.
ادنا در آخرین لحظات در حالی که خستگی و ضعف را در خود حس می‌کند، ولی همچنان در حال شنا کردن و فاصله گرفتن از دریاست با عقده‌ی اصلی‌اش در دوران نوجوانی و عشق کوتاه‌مدتی که شاید به پدرش داشته و نفرت و حسادتی که به خواهر بزرگش که جای مادرش را گرفته بود خداحافظی می‌کند: «صدای پدرش و خواهر بزرگش را می‌شنود، بعد از آن صدای قدم زدن افسر جوانی که عاشقش شده بود به گوش می‌رسد...»

در همین زمینه:
رهایی جن درونی بشر توسط فروید، ونداد زمانی

پانویس‌ها:
1- The Interpretation of Dreams is a book by Sigmund Freud
2- Delusion and Dream in Jensen's Gradiva (1907) is an essay by Sigmund Freud
3- Kate, Chopin. The Awakening ,
Electronic Text Center, University of Virginia Library
4- The “ Death Drive"



نفت و فعالان عرب اهواز

محسن کاکارش
محسن کاکارش- بر اساس گزارش‌های منتشر شده در روزهای گذشته یکی از فعالان اجتماعی اهواز زیر شکنجه جان خود را از دست داده است. سایت اهوازنیوز در این زمینه نوشته است، یک فعال عرب اهوازی به نام رضا مغامسی از ساکنان شهر دزفول در یکی از زندان‌های مخفی شهر اهواز زیر شکنجه کشته شده است.
  این پایگاه خبری که اخبار مربوط به عرب‌های اهواز را پوشش می‌دهد، نوشته است: «وی روز چهارشنبه سوم فروردین ۱۳۹۰ بر اثر ضربه‌های شدید بر روی لگن خاصره و خونریزی داخلی کشته شد. همچنین حال هادی راشدی که طی روزهای اخیر دستگیر شده بر اثر شکنجه‌های پیاپی، وخیم است و زیر اکسیژن قرار دارد و هم اکنون بیهوش است.»
این در حالی است که برخی از گزارش‌ها حاکی است طی دوماه گذشته بیش از ۲۳۰ تن از فعالان فرهنگی و اجتماعی عرب‌تبار شهر اهواز بازداشت شده‌اند. از سوی دیگر در ماه‌های گذشته شماری از زندانیان در اهواز همزمان با دور جدید اعدام‌ها در ایران به دار آویخته شدند.

در پیوند با وضعیت فعالان اجتماعی عرب‌‌تبار اهواز و با تاکید بر حوادث اخیر با دکتر کریم عبدیان، یکی از فعالان سازمان حقوق بشر اهواز گفت‌وگویی کرده‌ام و نخست از او پرسیده‌ام: در چند روز گذشته اخباری مبنی بر كشته شدن یکی از فعالان اجتماعی عرب‌تبار اهواز در زیر شکنجه منتشر شده است. شما چه اطلاعی از وضعیت آنها دارید؟


دکتر کریم عبدیان:
شهروندی که زیر شکنجه در زندان خلف‌آباد کشته شد، آقای رضا مغامسی بود. ایشان یکی از فعالان فرهنگی معروف عرب بود و صرفاً کار فرهنگی می‌کرد و هیچگونه فعالیت سیاسی نداشت. آقای مغامسی جزو ۲۳۵ نفری است که طی دوماه اخیر دستگیر شدند. ایشان از فعالان حقوق بشر در اهواز، دزفول و شوشتر بودند. همچنین یکی دیگر از فعالان عرب که هم اکنون در زندان و در اغما به سر می‌برند، آقای هادی راشدی هستند. ما وضعیت این دو نفر را از طریق سازمان حقوق بشر اهواز پی‌گیری کرده‌ایم و اخبار منتشر شده را تایید می‌کنیم. شخص دیگری که زیر شکنجه هستند و از وضعیت‌شان هیچ اطلاعی در دست نیست، آقای رضا خالدی است. همچنین آقای عبدالرحمان اساطره، معلم شیمی در اهواز هم بازداشت شده است. وی در سال‌های گذشته در زمینه فرهنگ، حقوق مردم و اجرای ماده ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی فعالیت داشته‌اند. همانطور که اشاره کردم از بین ۲۳۵ نفر بازداشت شده می‌توان به افراد سرشناسی مانند هاشم شعبانی و سعید عمویی اشاره کرد. هاشم شعبانی معلم دبیرستان‌های اهواز هستند و دانش‌آموزان وی متوجه شده‌اند که مدتی است سر کلاس‌های درس حاضر نمی‌شود. سعید عمویی هم از شاعران شناخته شده عرب هستند. همچنین حبیب‌الله راشدی از خلف‌آباد که معلم شیمی نیز هستند، بازداشت شده‌اند و هیچ اطلاعی از وضعیت ایشان در دست نیست.

فعالان عرب در اهواز چه خواسته‌هایی دارند؟

عمدتاً خواسته‌های مردم عرب‌تبار اهواز خارج از خواسته‌های دمکراتیک تمام مردم ایران نیست. برای آن بخش از ملیت‌های ایرانی که زبان‌شان فارسی نیست در مرحله اول تدریس به زبان مادری مهم هست که یک حق اساسی و بنیادی هر انسانی است. مسئله دیگر برای عرب‌ها مسئله نفت است و این‌که نزدیک به ۹۰ درصد از نفت کشور در آنجا تامین می‌شود در حالی‌که مردم منطقه در فقر وحشتناکی به سر می‌برند. به هر حال با رشد آگاهی ملی، سیاسی و اجتماعی، مردم به این پرسش رسیده‌اند که چرا از این همه ثروت حقوقی ندارند؟ چرا بی‌کاری بین جوانان عرب ۳۰ تا ۳۵ درصد است؟
دلایل آنان سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و مردم عرب به اصطلاح می‌خواهند خودشان امور سیاسی، اقصادی و سیاسی خودشان را در دست بگیرند. در تاریخ ایران یک استاندار و فرماندار عرب نبوده است و اکثر شهردارها و بخشدارها غیر بومی هستند.

می‌توانید بیشتر توضیح بدهید که چرا علی‌رغم این‌که بیشتر نفت ایران از مناطق اهواز تامین می‌شود، فقر و بیکاری در این مناطق وجود دارد؟

از بیشتر از ۱۰۰ میلیارد دلار پول نفت و چهار و نیم میلیون بشکه نفت در روز که از منطقه صادر می‌شود حتی یک درصد هم به مردم و به منطقه خاستگاه آن تعلق نمی‌گیرد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی در حدود ۱۰، ۱۵ سال گذشته خواستند لایحه‌ای به مجلس بدهند که نیم در صد درآمد نفت منطقه اهواز یا خوزستان برای آبادی منطقه تخصیص داده شود. این مسئله چهاربار در چهار مجلس رد شده است.
بنابراین وقتی حکومت حاضر نیست یک درصد از درآمد نفت را به مردم بدهد، فقر وجود دارد. از طرف دیگر حکومت برای این‌که مردم ملت عرب اهواز را از کاشانه خود براند زمین‌های کشاورزان را در سال‌های گذشته گرفت و حدود ۳۰۰، ۳۵۰ هزار هکتار از زمین‌های دو طرف کارون و کرخه را به سپاه و خانواده آنان داده است. این کشاورزان به شهرهای بزرگی مانند اهواز و تهران روی می‌آورند و در حاشیه شهرها ساکن می‌شوند.
مسئله دیگر زبان است. طبق آماری که حاکمیت می‌دهد در حدود دو سوم دانش‌آموزان عرب در ابتدایی و متوسطه ترک تحصیل می‌کنند و از چهار دانش‌آموز عرب که به مدرسه می‌روند تنها یک نفر می‌تواند دیپلم بگیرد. پس یک عرب از طریق زبان نمی‌تواند با یک فارس زبان در بازار کار رقابت داشته باشد.
مسئله دیگر کوچ اجباری عرب‌ها به دیگر استان‌ها و سکونت دادن غیر بومی‌ها در این منطقه است. حاکمیت می‌خواهد به اصطلاح غلظت عربی منطقه را به ضرر عرب‌ها تغییر بدهد و این کار حاکمیت بیشتر از زمانی است که صدام حسین با کردها در عراق کرده است.
عدم استخدام مردم عرب در شرکت‌های نفت و گاز هرچه بیشتر به بیکاری و فقر دامن زده است. تنها ۱۰ درصد از شغل‌های دولتی در دست عرب‌هاست. عرب‌ها در شرکت‌های دولتی استخدام نمی‌شوند و شرکت‌های خصوصی هم تعهدی در این زمینه ندارند.
آیا دستگیری‌های اخیر در اهواز می‌تواند با جنبش سبز و اعتراض‌ها در تهران و دیگر شهرها رابطه‌ای داشته باشد؟

بدون شک رابطه دارد. این مسئله تازگی ندارد از همان ابتدا که جنبش سبز شروع شد رژیم به انواع مختلف سعی کرد فعالان عرب را تحت فشار قرار دهد. ما اطلاع داریم در زندان‌ها صدها زندانی سیاسی عرب در شهرهای مختلف ایران تحت فشار هستند و به آنان گفته‌اند شما نباید در این جنبش شرکت می‌کردید. دستگیری برخی از فعالان اهوازی که در زمان آقای ریاست جمهوری آقای خاتمی فعال بودند و در پیوند با جنبش سبز هستند، نشان می‌دهد که رژیم می‌خواهد از پیوند جنبش در منطقه عرب‌نشین استان اهواز با جنبش دمکراسی‌خواهی در تهران، در کردستان و جاهای دیگر جلوگیری بکند. شاید با دستگیری‌های اخیر حاکمیت می‌خواهد ضرب شصتی نشان بدهد که به هیچ عنوان انعطاف‌پذیری در این زمینه‌ها ندارد. اگر شما به فهرست اشخاصی که دستگیر شدند توجه کنید می‌بینید اکثر آنها فعالان فرهنگی، اجتماعی و حقوق بشری هستند و رژیم ترس از این دارد که به جنبش سبز بپیوندند یا به طور ارگانیک با آن در ارتباط باشند.

در ماه‌های اخیر شماری از شهروندان در زندان اهواز به دار آویخته شدند. شما علت این اعدام‌ها را چگونه می‌بینید؟

به نظر می‌رسد حاکمیت می‌خواهد زهرچشم بگیرد و به مردم عرب بگوید به هیچ‌وجه انعطاف نشان نمی‌دهد زیرا عرب‌ها از لحاظ خواست تدریس به زبان مادری با دیگر ملیت‌هایی مانند کردها، بلوچ‌ها و آذربایجانی‌ها نقطه اشتراک دارند.

نکته دیگر، رشد جنبش‌های دمکراسی‌خواهی در کشورهای عربی بر عرب‌های اهواز بی‌تاثیر نبوده است. هم اکنون کانال‌های بسیاری مانند العربیه و الجزیره در اهواز قابل دسترسی هستند و مردم از طریق آنان وضعیت کشورهای منطقه را پیگیری می‌کنند. به نظر می‌رسد رژیم به این نتیجه رسیده که باید جلوی فعال شدن همگانی عرب‌ها را در جنوب بگیرد و فاکتور دیگری که بسیار به آن اشاره شده این است که جنبش سبز نتوانسته از تهران خارج بشود به خاطر این که رهبران آن نتوانسته‌اند خواسته‌های مردم عرب، کرد، بلوچ و... را منعکس کنند.
هم اکنون ولی برخی از رهبران جنبش برخورد جدی با این مسئله دارند و حداقل در بین برخی از رهبران جا افتاده که اگر جنبش سبز می‌خواهد به موفقیت برسد بایستی همگانی و به اهواز، کردستان و بلوچستان منتقل بشود. بنابراین این یکی از دلایلی هست که رژیم می‌خواهد از بروز آن پیشگیری کند و با رعب، وحشت، کشتار و شکنجه می‌خواهد به مردم ثابت بکند که در این مورد به هیچ‌وجه اغماص نخواهد کرد.


موفقیت دیپلماسی زنانه در کاخ سفید

فروغ. ن. تمیمی
فروغ. ن. تمیمی- حوزه تصمیم‌گیری‌های مهم در سیاست خارجی امریکا تا دو دهه پیش در انحصار مردان بود. اما با ورود دیپلمات‌های زن کارآمد در سطح رهبری این سنت شکسته شد. پس از مادلن آلبرایت و کاندولیزا رایس، وزرای سابق خارجه، اکنون نسل جدیدی از زنان سیاست‌مدار در سیاست خارجی امریکا در قدرت‌اند. کسانی مثل سوزان رایس، نماینده امریکا در سازمان ملل که چند روز پیش توانست با موفقیت طرح خود برای حمله به لیبی را به تصویب شورای امنیت سازمان ملل و شخص باراک اوباما برساند.
سوزان رایس دیپلمات چهل و شش ساله از سال ۲۰۰۹ نماینده امریکا در سازمان ملل است. او در میان شگفتی همکارانش توانست هم شورای امنیت سازمان ملل و هم هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه امریکا را با خود همراه کند و طرح حمله به لیبی را به دولت امریکا بقبولاند. سوزان رایس با همکاری دیپلمات زن دیگری یعنی سامانتا پاور، یک ژورنالیست قدیمی و مشاور امنیت ملی فعلی موفق شد، اوباما و وزیر دفاع رابرت گیتس را در مورد ضرورت حمله به لیبی قانع کند، تا بتوان از قتل عام مردم به دست قذافی جلوگیری کرد.
  در واقع از آغاز بحران سیاسی در لیبی، باراک اوباما و وزرای او تمایلی به شرکت امریکا در جنگی جدید و در کشوری مسلمان نداشتند. وزیر دفاع رابرت گیتس قبلا در مورد اوج گیری مجدد احساسات ضد امریکایی درخاورمیانه و شمال افریقا در صورت دخالت نظامی این کشور در لیبی هشدار داده بود. بسیاری از سیاست‌مداران امریکایی با تکیه بر تجربه تلخ، مشکلات و هزینه سنگین حمله به عراق و افغانستان با یک مداخله نظامی جدید مخالف بودند.
  موج تازه‌ای از قیام‌های آزادی‌خواهانه و بحران‌های سیاسی از لیبی تا سوریه تا بحرین و یمن گسترش یافته و این طوفان را دیگر سر باز ایستادن نیست. دیکتاتورهای مادام العمر این روز‌ها با وعده و عید و هم چنگ و دندان، تهدید به کشتار و قتل عام به میدان آمده‌اند.
متحدان غربی دولت‌های عربی هم ناگزیر از اتخاذ سیاست‌های واقع‌بینانه و پشتیبانی ازخواسته‌های مردم در کشورهای عربی‌اند. هرچند که سیاست‌های دوپهلو و اخلاق دوگانه سیاست‌مداران غربی همواره نتایج مخربی برای پیشرفت در جهان عرب داشته است. اکنون اما واقعیت‌های موجود نشان می‌دهند که قیام‌های فعلی مردم در این منطقه بدون پشتیبانی سیاسی و گاهی حتی نظامی غرب نمی‌توانند پیروز شوند، چرا که دیکتاتورهای حاکم از کشتن هزاران نفر از شهروندان خود ابایی ندارند.
  دولت‌های غربی در آغاز با تامل در تجربه پیروزمندانه انقلاب مردم درتونس و مصر امیدوار بودند که سرهنگ قذافی هم مانند همتایش حسنی مبارک سرانجام از ایستادگی در برابر خواسته‌های مردم وهم کشتار شهروندان دست بردارد، اما سخنرانی‌های جنون آمیز قذافی و فرزندانش خلاف آن را نشان داد. او ظاهرا بیدی نبود که از این باد‌ها بلرزد و برای حفظ کیان سلطانی مردم را بار‌ها به قتل عام تهدید کرد.
  روزنامه فولکس کرانت چاپ هلند در مورد بررسی روزنامه نیویورک تایمز از تصمیم امریکا در مورد دخالت نظامی در لیبی می‌نویسد، به نوشته نیویورک تایمز، در آغاز بحران سیاسی در لیبی، هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه و هم رابرت گیتس وزیر دفاع با دخالت نظامی در این کشور مخالف بودند. اما سوزان رایس در این میان با تکیه بر فاجعه جنگ داخلی و کشتار هشت صد هزار نفر در کشور افریقایی رواندا در سال ۱۹۹۴، با طرح خود برای شکست قذافی به میدان آمد. عدم دخالت امریکا و دولت‌های غربی در رواندا در دفاع از شهروندان، زنان و کودکان به یک فاجعه بشری و نسل کشی باور نکردنی منجر شد.
  علیرغم هشدار سازمان «دیده‌بان حقوق بشر» به دولت بیل کلینتون، این رئیس جمهور خواهان دخالت نظامی در رواندا نبود. در سال ۱۹۹۴ سوزان رایس جوان‌ترین عضو شورای امنیت ملی امریکا بود. سامانتا پاور ژورنالیست و همکار فعلی سوزان رایس، کتابی در باره جنگ داخلی رواندا نوشته و در این کتاب او درباره مخالفت رایس با دخالت امریکا در رواندا و مواضع سرسختانه‌اش در جلسه‌ای که سامانتا هم درآن حضور داشت می‌نویسد. سامانتا می‌گوید برای فعالان حقوق بشر شوکه کننده بود که شاهد بی‌تفاوتی امریکا و متحدانش دربرابر این قتل عام هولناک به بهانه مشکلات و مسائل داخلی باشند.
  اما سوزان رایس پس از بازدید از کشور رواندا و دیدن هزاران جسد قطعه قطعه شده از مردان، زنان و کودکان بیگناه در مورد عدم دخالت نظامی امریکا برای جلوگیری از این فاجعه اظهار تاسف کرد. کابوسی که او با چشم خود آن را دید بدون شک حال در تدوین طرح فوری‌اش برای مداخله نظامی امریکا در لیبی برای جلوگیری از یک قتل عام دیگر موثر بوده است. بیل کلینتون هم بعد‌ها از عدم دخالت دولتش در رواندا ابراز پشیمانی کرد.
  سوزان رایس توانست در چهاردهم مارچ امسال با سرعت موافقت شورای امنیت سازمان ملل را در حمله هوایی به لیبی با ده رای موافق جلب کند. از آنجا که کشورهای عضو لیگ عربی هم خواهان دخالت نظامی شده بودند، روسیه و چین هم این طرح را وتو نکردند.
پس از آن در یک جلسه اینترنتی که رایس از نیویورک، باراک اوباما و گیتس در واشنگتن و هیلاری کلینتون از پاریس در آن شرکت داشتند. این دو زن با تدبیر توانستند برای جلوگیری از کشتار بیشتر مردم، رئیس جمهور امریکا را برای حمله به لیبی قانع کرده و با خود همراه کنند.
  حمله هوایی دولت امریکا و متحدانش برای کمک به شورشیان لیبی و سرنگون کردن دیکتاتور معمر قذافی در چند روز گذشته باعث پیشروی و پیروزی مردم در چند منطقه این کشور شده و احتمال می‌رود که تا چند روز دیگر شهر تریپولی پایتخت لیبی توسط مخالفان دولت فتح شود.




سوریه و حکومت دیکتاتور سکولار

سراج‌الدین میردامادی
تحولات دنیای عرب بالاخره به سوریه هم رسید. شباهت‌ها و تفاوت‌های میان جنبش مردم مصر و تونس با جنبش مردم سوریه، چه بسا ممکن است موجب رقم خوردن سرنوشت مشابهی برای این کشور عربی در قلب تحولات خاورمیانه نشود.

در گفت‌وگو با دکتر علیرضا نوری‌زاده، روزنامه‌نگار و کارشناس دنیای عرب، نخست پرسیده‌ام: به طور کلی ارزیابی شما از جنبش اعتراضی مردم در سوریه تا امروز چیست؟

دکتر علیرضا نوری‌زاده: با توجه به وضع خاص و ویژه‌ای که سوریه دارد، باید این نکته را در نظر بگیریم که وضعیت این کشور بالمآل عین مصر و تونس نخواهد بود. حتی مثل لیبی هم نخواهد بود. چون در سوریه یک نظام متمرکز وجود دارد که تکیه‌اش روی ارگان‌های امنیتی و همینطور ارتش است. ارتش بخش بخش شده و احتمالاً اگر دولت سوریه بخواهد همین کاری را که لاذقیه کرد در جاهای دیگر هم ادامه دهد، می‌تواند منجر به ازهم پاشیده شدن ارتش سوریه شود. بنابراین تکیه عمده روی نیروهای سرکوبگر و امنیتی است و نیروهایی که با عنوان "سرایا الدفاع" یا واحدهای دفاع از ریاست جمهوری هستند؛ همان‌هایی که قبلاً رفعت اسد، برادر حافظ اسد فرمانده‌اش بود و با تکیه بر آن‌ها مردم شهر حما را قتل عام کرد.
الان در سوریه ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که اگر دولت با یک سلسله اقدامات ضربتی- اصلاحی وارد میدان شود که در چشم مردم واقعی جلوه کند، ممکن است بتواند این موج خشم را که همه جا را هم گرفته تا حدی آرام کند، اما این‌ها موقت خواهند بود. یعنی الان بعد از ۴۰ سال مردم به نقطه‌ای رسیده‌اند که از ریخت خاندان اسد بیزارند و دیگر نمی‌خواهند آن‌ها را ببینند. ۱۰ سال بشار اسد فریب‌شان داد. او به‌عنوان یک تحصیلکرده انگلیس بازگشت و در مقابل برای‌شان یکسری مافیای اقتصادی‌، امنیتی و مالی در کشور آورد که همه هم برادر و قوم و خویش‌ و برادر زن و پسرعمو و افراد خودش هستند. این است که مردم واقعاً یک تغییرات بنیادین می‌خواهند. فعلاً به نظر می‌رسد حکومت مسلط است. فعلاً به نظر می‌رسد حکومت با تکیه بر نیروهای امنیتی، بخش‌هایی از علوی‌ها و طرفداران خودش، می‌تواند سلطه‌اش را حفظ کند، اما اگر شورش عمومی‌تر شود، همانطور که مثلاً روز جمعه در مسجد اموی در دمشق و یا در لاذقیه دیدیم، آن وقت به نظر من قادر به کنترل اوضاع نخواهد بود.

اپوزیسیون داخل یا خارج از کشور سوریه دارای چه گرایش سیاسی هستند؟ در صورتی که این جنبش با این اپوزیسیون موجود پیروز شود و بشار اسد سقوط کند، آیا حکومت جانشین نزدیک به غرب خواهد بود یا ممکن است بازهم متمایل به دنیای اسلام انقلابی و تندرو باشد؟

اخوان‌المسلمین در سوریه خیلی قوی بود؛ تا همان دهه‌ی ۸۰، تا زمانی که حافظ اسد سرکوب‌شان کرد. بعد از آن اخوان‌المسلمین دچار ازهم پاشیدگی شد. مثلاً آقای بیانونی علیه دولت موضع تند گرفت، ولی حامی‌ای جز مثلاً عربستان سعودی نداشت و عربستان سعودی هم بعد که روابطش با سوریه خیلی بهبود پیدا کرد و گسترده شد، اگرهم حمایتی می‌کرد در حد دادن حقوق و خانه‌ای به این‌ها در عربستان بود. همینطور پایگاه‌های داخل‌شان را هم از دست دادند. به‌هرحال علاوه بر این که جهشی صورت گرفت که در واقع فرهنگ غرب را وارد کشور کرد؛ به‌ویژه در ده‌سال گذشته و اقتصاد باز باعث شد که مردم با زندگی غربی الفت پیدا کنند. در این صورت می‌توان گفت اخوان‌المسلمین فقط می‌تواند روی لایه‌های مسن‌تر در بعضی از شهرهای سوریه مثل همان حما، حمص و حلب حساب کنند.

اپوزیسیونی که در خارج از کشور است، یعنی جبهه نجات سوریه آقای قدری و همین طور گروه‌های سوسیالیست و ناصری‌هایی که اینجا و آنجا هستند و لیبرال‌هایی که در فرانسه به‌خصوص متمرکزند، قدرتی به آن معنا ندارند. اگرچه در بین مردم معروف هستند. نویسنده‌ای هست که در داخل کشورش دارای اعتبار است، ولی قادر نیست که جمعیتی به خیابان بیاورد یا کابینه تشکیل بدهد. این است که خیلی‌ها هنوز چشم امیدشان روی گروه‌هایی است که در درون نظام بودند و بعد جدا شده‌اند. مثل عبدالحلیم خدام که هنوز اعتبار اندکی دارد و یا گروه‌های دیگر مثل آقای عمادی که زمانی وزیر اقتصاد بود و پروژه‌هایی بسیار انقلابی وارد صحنه کرده بود.

افرادی هستند که می‌توانند دوران گذار را تشکیل دهند. از روشنفکران، نویسندگان، دیپلمات‌های سابق و همینطور دولتمردان سابق، ولی بعد از آن واقعاً اپوزیسیون نیاز به زمانی طولانی‌تر دارد که خود را به مردم بشناساند. برای این که در این دوران غیبت ۴۰ ساله‌ی گروه‌های سیاسی، غیر از گروه بعث و چند حزب عروسکی که اگر بعث می‌گفت بله قربان، آن‌ها بله بله قربان می‌گفتند، در محیط سیاسی سوریه مجالی برای رشد گروه و حزبی نبوده است. این است که همه این کشورهای عربی را که نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که با این مشکل روبه‌رو هستند. اگر مصر با این مشکل روبه‌رو نبود، برای این است که آزادی در مصر اصلاً قابل مقایسه با سوریه و همین طور با تونس نیست. این است که در آنجا گروه‌ها بودند و سریع وارد میدان شدند، ولی در لیبی می‌بینیم نیست یا در سوریه هم خیلی به‌ندرت و کم است.


علی‌رغم این که گفته می‌شود حاکمیت در سوریه در دست علوی‌ها هست و آنها به‌نوعی به ایران شیعه و حزب‌الله لبنان شیعه نزدیک هستند، اما به نظر می‌رسد که حکومت بشار به نوعی یک حکومت عرفی و سکولار است. چگونه یک حکومت اقلیت علوی با دولت‌ها و نظام‌های سیاسی شیعه در دنیا پیوند پیدا کرد، در حالی که بیشتر یک حکومت سکولار است؟

به طور قطع حکومت سوریه یک حکومت سکولار است، منتهی سکولار از نوع فاسد و دیکتاتورش و شاید همین مسئله بود که تا حدودی اسلام‌گرایی را در سوریه رشد داده است. یعنی وقتی این نوع نظام شکست می‌خورد، مردم رو به آسمان می‌کنند که شاید راه حل آنجا است: الاسلام هو الحل. اما این که چه ارتباطی دارد؟ ببینید! سوریه از زمان حافظ اسد هم ارتباط نزدیکی با شیعیان داشت. شاید بتوان گفت اولین کسی که پایه ارتباط نزدیک سوریه را با شیعیان گذاشت، امام موسی صدر بود که روابط بسیار نزدیکی با آقای حافظ اسد داشت. افرادی مثل مرحوم قطب‌زاده مرتب با سوریه در آمد و شد بودند. قطب‌زاده گذرنامه سوریه‌ای هم داشت و آقای خمینی هم وقتی از عراق بیرون آمد ، دعوتی از سوریه دریافت کرد برای رفتن به آنجا. سوریه تسهیلاتی می‌داد به شیرازی‌ها مثلاً به آیت‌الله شیرازی، آقای آسید حسن شیرازی و برادرش آسید محمد و همینطور برادرزادگانش. این‌ها همه در سوریه امکانات وسیعی داشتند و هنوزهم دارند. یعنی سوریه این ارتباط نزدیک را حفظ کرد.

اهل سنت به علوی‌ها، نصیری می‌گویند و اصلاً آن‌ها را مسلمان نمی‌‌دانند. مراسم مذهبی‌شان هم به کلی با مسلمانان فرق دارد. گو این که حالا آقای بشار یا حافظ اسد در نمازجمعه می‌آمدند و پشت سر مفتی سوریه نماز می‌خواندند، ولی این‌ها به طور کلی سنت‌های خاصی دارند و مثل دروزیها می‌مانند. آقای خمینی اولین مرجعی بود که گفت این‌ها هم از خودمان هستند و شیعه هستند. این حرف باعث شد روابط خیلی نزدیک‌تر شود و بعدهم دشمنی حافظ اسد با صدام و حمایتش از ایران در جنگ ایران و عراق مسئله دیگری بود که بر نزدیکی این روابط افزود. تشکیل حزب‌الله بدون کمک سوریه محال بود که انجام شود. آقای محتشمی، سفیر ایران در دمشق بود که حزب‌الله را به طریقه سزارین از شکم جنبش امل بیرون آورد؛ جنبش املی که بسیار به سوریه نزدیک بود. همه این‌ها را باید در محاسبا‌ت‌مان بیاوریم. آن وقت می‌فهمیم که چطور یک رژیم سکولار می‌تواند با جمهوری اسلامی این قدر رفیق و نزدیک باشد.

آیا ممکن است تحولات در سوریه، همچون مصر و تونس پیش نرود و بیشتر به سرنوشت بحرین یا سایر کشورهای عربی دچار شود که وقتی میزان خشونت بالاتر رفت، در عمل جنبش‌ها منجر به پیروزی و موفقیت نشدند؟ آیا ممکن است که در سوریه هم همان اتفاق بیفتد که در بحرین افتاد و تا امروز در یمن با سرکوب خشن حکومتی، جنبش‌های مردمی نتوانستند نظام این کشورها را ساقط کنند؟

بله، کاملاً با شما موافق هستم که سوریه حتماً مثل مصر و تونس نخواهد شد. برای این که ازهم‌ اکنون در آنجا می‌بینیم که مثلاً شدت خشونتی که این‌ها در لاذقیه به‌کار بردند و یا در درعا، نشان‌دهنده‌ی این است که رژیم سوریه به این آسانی‌ها دست بردار نیست. من گمانم این است که ما با یک نوع لیبیایی شدن اوضاع سوریه روبه‌رو خواهیم بود، با این تفاوت که در سوریه به‌هرحال جامعه‌ی مدنی وجود دارد، بدون این که رنگ سیاسی داشته باشد و همین طور بخش‌های بزرگی از ارتش از سنی‌ها هستند. این است که می‌توان این نگرانی را داشت که در سوریه هم ما به جنگ و درگیری‌های داخلی برسیم.






از دختران افغان برای حل اختلافات قبیله ای استفاده می شود. بر اساس برخی گزارش های رسمی ازدواج های اجباری و زودهنگام ، لت و کوب زنان و جلوگيری از فعاليت های اجتماعی آنان هنوز هم به عنوان عادات قبيله ای در مناطق مختلف افغانستان به خصوص در روستاها ادامه دارد

یک منبع پزشکی در افغانستان روز سه شنبه 29-3-2011 اعلام کرد خشونت علیه زنان در سال گذشته باعث شده است تنها در ولایت هرات 88 زن خودکشی کنند.
به گزارش پارسینه وبه نقل از العربیه، محمد عارف جلیلی رئیس بیمارستان سوانح سوختگی شهر هرات در گفتگو با خبرنگاران با اعلام این خبر افزود که علت مرگ 50 نفر از آنها " ضرب و جرح " شدید بوده است.
بر اساس برخی گزارش های رسمی ازدواج های اجباری و زودهنگام ، لت و کوب زنان و جلوگيری از فعاليت های اجتماعی آنان هنوز هم به عنوان عادات قبيله ای در مناطق مختلف افغانستان به خصوص در روستاها ادامه دارد.
سازمان ملل در گزارشی در مورد وضعیت زنان افغانستان در سال 2010 تاکید کرده بود که زنان در سراسر افغانستان همچون گذشته مورد تجاوز قرارمی ¬گيرند.
بر اساس این گزارش بسياری از مردان افغان با تکيه بر سنت¬هاي فئودالی، با زنان مانند اموال شخصی خانه رفتار می ¬کنند و بدون نگرانی از مجازات، آن¬ها را آزار می¬دهند و بنا بر برخی گزارش های محلی افغانستان گاهی دیده شده است که برای حل و فصل اختلافات قبیله ای از دختران استفاده می کنند.
با اين وجود برخی گزارش ها وضعیت اجتماعی زنان پس از سرنگونی طالبان را رو به بهبود می دانند.
زنان ‏پس از سقوط طالبان به تازگی به سمت های وزارت منصوب شده اند و به عضویت پارلمان در آمده اند و در مشاغلی همچون معلمی و دیگر ‏مشاغل مشغول به کارشده اند‏.
این درحالی است که امروز سه شنبه یک زن جوان که از سوی همسرش در ولایت نیمروز مورد اصابت چاقو قرار گرفته و به شدت زخمی شده بود، برای مداوا به شفاخانه هرات منتقل شده است.
بنا بر گزارش سایت کابل پرس همسر این زن، پس از لت و کوب شدید او با چاقو به او حمله کرده و علاوه بر پاره کردن دهنش با چاقو، و قطع دو بند از انگشتانش، قصد داشته چشمش را نیز از حدقه درآورد.




پيشنهاد معمر قذافی به نشست لندن

معمر قذافی، رهبر ليبی در پيامی خطاب به ائتلاف بين‌المللی عمليات نظامی آنان را با جنايت‌های هيتلر در اروپا مقايسه کرد و درخواست نمود که اتحاديه آفريقا بحران ليبی را حل کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سرهنگ قذافی در پيامی به نشست لندن، که قرار است امروز در رابطه با آينده ليبی برگزار شود، خواست تا به «حملات وحشيانه خود عليه کشورش» پايان دهند.
قذافی در پيام خود که به‌شکل رسمی در خبرگزاری ليبی منتشر شده است، گفت: «حملات وحشيانه و ظالمانه عليه ليبی را متوقف کنيد.»
معمر قذافی افزود: «ليبی را به ليبيايی‌ها واگذار کنيد. شما از نابودی ملتی که در امنيت به‌سر می‌برد و کشوری که در حال توسعه است بهره‌برداری می‌کنيد.»
حکومت سرهنگ قذافی از ۱۵ فوريه درگير شورش‌های مردمی است و حمله هوايی ائتلاف بين‌المللی به منظور «حمايت از شهروندان ليبی» و ايجاد منطقه پرواز ممنوع، از سوی شورای امنيت سازمان ملل به تصويب رسيد و از يک هفته پيش به اجرا در آمد.
اين حمله که با رهبری فرانسه، بريتانيا و آمريکا صورت گرفت از دو روز پيش به اين سو زير پوشش ناتو قرار گرفت.
قذافی در پيام خود افزوده است: «شما در اروپا و ايالات متحده تصورش را هم نمی‌کنيد که اين عمليات وحشيانه و شوم نظامی چقدر به عمليات تصرف اروپا توسط هيتلر و بمباران بريتانيا شبيه است.»
  وی که از ۴۲ سال پيش بر ليبی حکومت می‌کند و معتقد است شورشيان ليبی از طرفداران بن‌لادن، رهبر گروه تروريستی القاعده هستند، در بخش ديگری از پيام خود آورده است: «چرا شما به کسی حمله می‌کنيد که عليه شبکه القاعده مبارزه می‌کند.»
معمر قذافی در اين نامه پيشنهادی را نيز مطرح کرده و نوشته است: «بگذاريد اتحاديه کشورهای آفريقايی بحران را حل کند. ليبی هر تصميمی را که اتحاديه آفريقا بگيرد خواهد پذيرفت.»
امروز در لندن نشست بزرگی با شرکت نمايندگان نزديک به ۴۰ کشور شامل اعضای ائتلاف بين‌المللی عليه ليبی، سازمان ملل متحد، ناتو، اتحاديه آفريقا و اتحاديه عرب برگزار خواهد شد.
هدف از برگزاری اين نشست بحث و تبادل نظر درباره آينده سياسی ليبی پس از حکومت قذافی است.
  به گفته صاحب‌نظران سياسی در حالی‌که عمليات نظامی نيروهای ائتلاف بين‌المللی در ليبی هم‌اکنون تحت هدايت ناتو به پيش می‌رود بر سر آينده اين کشور توافق نظر و حتا چشم‌اندازی وجود ندارد.
نشست امروز لندن در واقع آغازی برای بررسی چشم‌اندازهای آينده در ليبی به‌شمار می‌رود.
 




نيم ميليارد کليک در يوتيوب برای ترانه‌ای از جاستين بی‌بر

با بيش از نيم ميليارد کليک در يوتيوب، ويدئوی جاستين بی‌بر، خواننده و بازيگر ۱۷ ساله کانادايی رکورد را شکست.


به گزارش خبرگزاری فرانسه، جاستين بی‌بر با انتشار نماهنگ خود به نام Baby بر روی تارنمای يوتيوب رکورد بی‌سابقه‌ای بر جای گذاشت و پربيننده‌ترين کليپ ويدئويی شد.
  تا امروز سه‌شنبه ۲۹ مارس ۵۰۰ ميليون نفر به صفحه اين نماهنگ در يوتيوب رجوع کرده‌اند.
در اين نماهنگ جاستين بی‌بر با گروهی از دوستان نوجوان خود به سالن بولينگ می‌رود. بی‌بر مسابقه را نمی‌برد اما دل دختری را که در کنار آن‌ها مشغول بازی است به‌دست می‌آورد.
بدين ترتيب کليپ ترانه جاستين بی‌بر فيلم آماتور «چارلی انگشتم رو گاز بگير ـ دوباره» را که ۳۶۲ ميليون بار کليک شده بود، کنار زد.
«چارلی انگشتم رو گاز بگير» فيلم پيش پا افتاده‌ای است که در آن دو برادر کوچک در کنار هم نشسته‌اند و يکی انگشت ديگری را گاز می‌گيرد. سخنان شيرين برادر بزرگ‌تر موجب خنده تماشاگران می‌شود.
"Justin Bieber - Baby ft. Ludacris" عنوان اصلی نماهنگ جاستين بی‌بر است که با اين حال همه به آن رأی مثبت نداده‌اند.
بيش از ۵۷۹ هزار نفر به اين کليپ رأی مثبت و بيش از يک ميليون و ۱۰۰ هزار نفر به آن رأی منفی داده‌اند.
اين موفقيت جاستين بی‌بر در ادامه موفقيت او در يوتيوب و در آغاز فعاليت هنری‌اش است؛ زمانی که مادرش فيلم اين «بت نوجوانان» را در حالی که تقليد ترانه‌های جاستين تيمبرليک و استيوی واندر را می‌کرد، به روی يوتيوب منتشر نمود.
جاستين بی‌بر از سال ۲۰۰۹ تا کنون در هفت فيلم نيز بازی کرده است که آخرين آن «هرگز نگو هرگز» است.
اين فيلم مستندی درباره جاستين بی‌بر و کنسرت‌هايش در کشورهای مختلف است که به شکل سه حجمی ساخته شده است.
«هرگز نگو هرگز» از روز ۱۱ فوريه ۲۰۱۱ به روی پرده سينماها رفت.




محمد ورشوچی درگذشت

محمد ورشوچی بازيگر قديمی سينما، تلويزيون و تئاتر بامداد امروز در سن ٨٦ سالگی ديده از جهان فرو بست.
به گزارش خبرگزاری‌های ايران، وی عصر روز گذشته در خانه خود دچار شکستگی پا شد و پس از انتقال به بيمارستان پارس تهران به‌دليل کهولت سن ساعت چهار بامداد امروز درگذشت.
پيکر اين هنرمند فردا چهارشنبه نهم فروردين از بيمارستان پارس به منزل شخصی‌اش منتقل شده و سپس در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده می‌شود.
محمدعلی ورشوچی بيش از ‌٦٥ سال در تئاتر، سينما و تلويزيون ايران به ايفای نقش پرداخت و چهره‌ای آشنا برای علاقمندان به اين سه عرصه هنری بود.
وی در سال ۱۳۰۴ در تهران به‌دنيا آمد. تئاتر را از دبستان آغاز کرد، تا اول دبيرستان درس خواند و سپس با نمايش افسانه خواجه همايون در تئاتر مينا (‌١٣٢٥)، به فعاليت حرفه‌ای پرداخت.
  ورشوچی در تماشاخانه‌های مينا، جامعه باربد، نصر و دهقان فعاليت کرد و با دوست‌اش نعمت‌الله گرجی، بازيگر سينما، تئاتر و تلويزيون که ۱۱ سال پيش درگذشت؛ يک گروه تئاتر بنياد گذاشت و در شهرهای مختلف به اجرای نمايش پرداخت.
از نمايش‌های او می‌توان به نادرشاه، هارون‌الرشيد، فناشدگان، آيدين، بارگاه يزيد، ليلی و مجنون، ماجرای يک بوسه، ناموس و يوسف و زليخا اشاره کرد.
محمد ورشوچی با فيلم سه تا نخاله، ساخته محمد متوسلانی (‌١٣٤٤) وارد عرصه سينما شد.
وی در بيش از ۵۰ فيلم بازی کرد که معروف‌ترين آن‌ها عبارتند از گوزن‌ها (مسعود کيميايی ۱۳۵۳)، سازش (محمد متوسلانی ۱۳۵۳)، صمد در راه اژدها (پرويز صياد ۱۳۵۶)، کمال‌الملک (علی حاتمی ۱۳۶۲)، خارج از محدوده (رخشان بنی‌اعتماد ۱۳۶۶) و ای ايران (ناصر تقوايی ۱۳۶۸).
با اين حال بازی او در مجموعه تلويزيونی دايی جان ناپلئون و در نقش «آسپيران غياث‌آبادی» يکی از به‌يادماندنی‌ترين نقش‌های او به‌شمار می‌رود. مجموعه پربيننده دايی جان ناپلئون را ناصر تقوايی در سال ۱۳۵۵ بر اساس رمانی به همين نام نوشته ايرج پژشک‌زاد برای تلويزيون ملی ايران ساخت.
محمد ورشوچی در مجموعه‌های تلويزيونی ديگری چون قصه عشق، هزاردستان، ديد و بازديد، رؤياهای احتکارالسطان، وارث، تعطيلات نوروزی، آرايشگاه زيبا و ... بازی کرده است.
او از سال ۱۳۸۲ به اين سو عملاً از صحنه بازيگری دور بود.



احتمال اعدام سه نفر در کویت به اتهام جاسوسی برای ایران

دادگاهی در کویت روز سه‌شنبه ۲۹ مارس، دو ایرانی و یک شهروند کویت را به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی ایران به اعدام محکوم کرد. فرد دیگری از این "شبکه جاسوسی" که سوری‌تبار است به زندان ابد محکوم شده است.

رأی دادگاه کویت در مورد اعضای شبکه‌ی متهم به جاسوسی برای ایران روز سه‌شنبه ۲۹ مارس صادر شد. احکام صادرشده قابل تجدیدنظرخواهی هستند. به گزارش خبرگزاری فرانسه دو متهم دیگر این شبکه‌ که یک زن و مرد ایرانی‌تبار هستند، از اتهام‌های وارده تبرئه شده‌اند.
سه متهم محکوم به اعدام و فرد سوری‌تباری که به حبس ابد محکوم شده، هنگام بازداشت در ماه مه ۲۰۱۰ در ارتش کویت خدمت می‌کرده‌اند.
دادگاه افراد متهم به جاسوسی در تابستان گذشته (اوت ۲۰۱۰) به‌طور علنی آغاز شد. افراد تحت محاکمه متهم بودند که اطلاعاتی درباره ارتش کویت و واحدهای نظامی آمریکا که در کویت مستقر هستند، جمع‌آوری کرده و همراه تصاویری از تاسیسات نظامی این کشور به سپاه پاسداران ایران تحویل داده‌اند.
کشف شبکه
خبر کشف شبکه جاسوسی سپاه پاسداران ایران در کویت در روز اول ماه مه  ۲۰۱۰ (۱۱اردیبهشت ۱۳۸۹) در روزنامه کویتی القبس منتشر شد. این روزنامه به نقل از مقام‌های ارشد اطلاعاتی کویت نوشت که دست‌کم ۷ فرد مظنون دستگیر شده‌اند. برخی از این افراد در وزارت دفاع و وزارت کشور کویت کار می‌کردند. بنابر این گزارش ۶ یا ۷ نفر دیگر از اعضای شبکه موفق به فرار شده‌اند.
براساس گزارش روزنامه القبس، از محل بازداشت افراد شبکه، یک سیستم مخابراتی پیشرفته، مدارک محرمانه و ٢٥٠هزار دلار پول نقد نیز به دست آمده است. اعضای شبکه‌ی کشف‌شده، به عنوان توریست یا برای درمان پزشکی و زیارت از اماکن مذهبی، بارها به ایران سفر کرده‌اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه متهمان در دادگاه، ضمن رد اتهام‌های وارده، ادعا کردند که زیر شکنجه وادار به اعتراف شده‌اند.
دولت ایران هر نوع ارتباط با این شبکه متهم به جاسوسی را رد کرده است. سخنگوی وزارت امور خارجه ایران یک روز پس از انتشار گزارش‌های مربوط به کشف شبکه جاسوسی ایران، این گزارش‌ها را "بی‌پایه و اساس" خواند. روابط عمومی سپاه پاسداران نیز گفت که انتشار این گونه اخبار بخشی از "پروژه سپاه‌هراسی" است. در کویت ۴۵ هزار ایرانی‌تبار کار و زندگی می‌کنند.
کویت یکی از کشورهای مهم منطقه خلیج فارس برای نقل و انتقال نیروهای نظامی آمریکا به عراق است. در این کشور چندین پایگاه نظامی آمریکایی وجود دارد که بزرگترین آن پایگاه "اریفجان" است که در ۷۰ کیلومتری شهر کویت قرار دارد. در این پایگاه حدود ۱۵ هزار سرباز آمریکایی مستقر هستند.




دولت سوریه قربانی رئیس جمهوری

پس از دوهفته اعتراضات خیابانی در شهرهای گوناگون سوریه، تمامی اعضای دولت این کشور ‌استعفا دادند. به عقیده ناظران بی‌طرف، این حرکت اقدامی برای انحراف افکار عمومی از کانون اعتراضات مردمی، یعنی شخص رئیس‌جمهور بوده است.

اعضای کابینه‌ی دولت سوریه سه‌شنبه (۲۹ مارس/ ۹ اسفند) استعفای خود را تقدیم نخست‌وزیر، ‌ناجی عطری کردند. ساعاتی پس از آن، رسانه‌های دولتی سوریه اعلام کردند که رئیس‌جمهور، بشار اسد استعفای تمامی اعضای دولت و شخص نخست‌وزیر را پذیرفته است.
ناجی عطری، نخست‌وزیر مستعفی اما، به درخواست بشار اسد تا تشکیل دولت جدید سرپرستی امور را بر عهده خواهد داشت. هنوز مشخص نیست که وی در مقام خود باقی خواهد ماند یا خیر. ناجی عطری دولت خود را در سال ۲۰۰۳ تشکیل داد و آخرین بار در آوریل ۲۰۰۹ دست به تغییراتی در آن زد.
دولت جدید ظرف ۲۴ ساعت آینده
تغییر ناگهانی تمامی اعضای دولت واکنشی است که بشار اسد به اعتراضات فزاینده‌ی دو هفته‌ی اخیر نشان داده است. به نقل از خبرگزاری آلمان در طول این اعتراضات بیش ۱۰۰ نفر در سطح کشور کشته شده‌اند. آشکار است که معترضان مخالف سیاست‌های شخص رئیس‌جمهور، بشار اسد هستند.
از سوی دیگر روز سه‌شنبه (۲۹ مارس) ده‌ها هزار نفر در طرفداری از بشار اسد در دمشق تجمع کردند. آنها شعار می‌دادند "خدا، سوریه، بشار و لاغیر". طرفداران اسد که در میدان "بانک مرکزی" در دمشق تجمع کرده بودند، در شعارهای خود مردم سوریه را به وحدت دعوت می‌کردند.
به عقیده ناظران بی‌طرف، تغییر کابینه دولت، ترفندی برای انحراف افکار عمومی در این کشور است. بشار اسد خود روز سه‌شنبه به نخست‌وزیر این کشور، ناجی عطری دستور داد کابینه را منحل کند. همزمان یک نماینده‌ی عالیرتبه‌ی دولت به خبرگزاری فرانسه گفت که در عرض ۲۴ ساعت آینده دولت جدید این کشور تشکیل خواهد شد.
لغو قانون وضعیت اضطراری هنوز به اجرا در نیامده
معترصان سوری در شهر درعابشار اسد پس از فوت پدرش حافظ اسد، در تابستان سال ۲۰۰۰ میلادی همزمان با تصدی پست ریاست جمهوری وعده داده بود که قانون وضعیت فوق‌العاده را در سوریه لغو کند. این وعده رئیس‌جمهور جوان هرگز جامه عمل به خود نپوشید. اکنون ۱۱ سال پس از آن تاریخ، به دلیل افزایش فشار در پی اعتراض‌های مردمی، بشار اسد مجبور شد روز یکشنبه ‌(۲۷ مارس) رسمأ اعلام کند که این قانون را لغو می‌کند.
قانون وضعیت فوق‌العاده به مدت پنج دهه هرگونه حقوق شهروندی را از مردم سلب کرده بود. لغو این قانون از مدت‌ها پیش خواست نیروهای اپوزیسیون بوده است. با وجود این هنوز هم مشخص نیست که لغو این قانون چه زمان اجرا خواهد شد. انتظار می‌رود که بشار اسد به زوی نطقی در رابطه با اصلاحاتی که وعده‌ی آن را داده است، ایراد کند.
بشار اسد پس از مرگ پدرش، حافظ اسد، از سال ۲۰۰۰ زمام امور کشور را در دست گرفته است. وی که چشم‌پزشک است، در آغاز کار، مجموعه‌ای از اصلاحات را اعلام کرده بود، ولی امیدی را که مردم به تحقق این اصلاحات بسته بودند، ناکام گذاشت.




نشت ماده سمی پلوتونیوم در فوکوشیما

نائوتو کان نخست‌وزیر ژاپن وضعیت پایگاه هسته‌ای فوکوشیما را "غیرقابل پیش‌بینی" توصیف کرد و گفت که دولت در "آماده باش کامل" به‌سر می‌برد. از قرار معلوم نشت ماده‌ی بسیار سمی پلوتونیوم به زمین همچنان ادامه دارد.

دو هفته پس از نخستین انفجار در تأسیسات هسته‌ای فوکوشیما، شرکت "تپکو" که مسئول اداره‌ی این پایگاه اتمی است، هنوز نتوانسته رآکتورها را زیر کنترل درآورد.
به گفته‌ی مقامات ژاپنی، هنوز ماده‌ی پلوتونیوم وارد زمین می‌شود. عنصر پلوتونیوم جزو فلزهای سنگین محسوب می‌شود که دارای ماده رادیواکتیو و بسیار سمی است. به گفته‌ی مسئولان شرکت تپک، در نقاط مختلف محدوده‌ی تأسیسات پلوتونیوم کشف شده است، ولی برای انسان خطرآفرین نیست.
خطر جدی است!
یوکیو ادانو، سخنگوی دولت روز سه‌شنبه (۲۹ مارس/ ۹ اسفند) گفت شواهدی در دست است که رادیواکتیو آزادشده برخاسته از میله‌های سوختی آسیب‌دیده هستند. وی افزود: «وضعیت جدی است. ما از هر امکانی که داریم بهره خواهیم گرفت تا آسیب را به حداقل برسانیم.»
هیدهیکو نیشیاما، سخنگوی اداره امنیت اتمی در این رابطه گفت، تأسف‌آور است که نتوانسته‌ایم مانع از خروج ماده‌ی رادیواکتیو از رآکتورهای هسته‌ای شویم.
روز دوشنبه برای نخستین بار اعلام شد که زمین تأسیسات هسته‌ای آغشته به ماده‌ی بسیار سمی پلوتونیوم است. ولی بنا به اعلام شرکت تپکو، این میزان از پلوتونیوم برای انسان‌ها خطرناک نیست.
نخست‌وزیر ژاپن زیر ضرب انتقاد اپوزیسیون
نائوتو کان نخست‌وزیر ژاپن روز سه‌شنبه (۲۹ مارس) در کمیسیون بودجه‌ی مجلس اعلای ژاپن گفت که وضعیت در فوکوشیما همچنان "غیرقابل پیش‌بینی" است. وی افزود که دولت وی در "آماده‌باش کامل" به سر می‌برد.
جناح‌های اپوزیسیون از نخست‌وزیر انتقاد می‌کنند که سفر اعلام‌نشده‌ی وی در ۱۲ مارس به فوکوشیما و پرواز هلیکوپتر او بر فراز رآکتورها مانع از کار شرکت تپکو شده است.
شرکت تپکو مدعی است که بازدید نخست‌وزیر از تأسیسات مانع از آن شده که مهندسان بتوانند در رآکتور شماره یک فوکوشیما دریچه‌ی اضطراری را بگشایند و فشار هوا را از آن خارج کنند.
در روز ۱۲ مارس به دلیل تراکم گاز هیدروژن در رآکتور شماره ۱ انفجاری رخ داد. کوتاه پیش از آن نخست‌وزیر با هلیکوپتر بر فراز رآکتور پرواز کرده بود.
کائوتو کان در برابر نمایندگان مجلس اعلای ژاپن گفت که بازدید از محل تأسیسات برای او امری اجتناب‌ناپذیر بوده تا او وضعیت را از نزدیک مورد ارزیابی قرار دهد. وی می‌گوید که گفت‌وگو با همکاران تأسیسات اتمی به او برای تصمیماتی که بعدا اتخاذ کرد، کمک کرده است.
احتمال دولتی‌شدن شرکت تپکو
شرکت تپکو که شرکتی‌خصوصی و سازنده‌ی تأسیسات هسته‌ای و ازجمله مدیریت فوکوشیما را برعهده دارد، هرچند یکبار خبرهای جدیدی را به بیرون درز می‌دهد که دولت ژاپن از آن بی‌اطلاع است.
حال دولت ژاپن قصد دارد شرکت تپکو را دولتی کند. کویی‌شیرو گمبا، وزیر سیاست ملی ژاپن گفت که دولتی شدن تپکو یک گزینه است. سخنگویان دولت و شرکت تپکو طرح دولتی شدن این شرکت را تأیید نکردند.
پس از فاجعه‌ی فوکوشیما سهام تپکو در بورس توکیو چنان سقوط کرد که از بازار بورس خارج شد. شرکت تپکو به احتمال بسیار قوی با موجی از پرداخت خسارت به قربانیان مواجه خواهد شد.
آثار رادیواکتیو در آمریکا، ژاپن، کره‌جنوبی
در سئول، پایتخت کره جنوبی و دیگر نقاط این کشور آثار ید رادیواکتیو در فضا اندازه‌گیری شده است. به گمان انستیتوی امنیت هسته‌ای "تیون"، منشاء رادیواکتیو یود۱۳۱ تأسیسات اتمی فوکوشیما بوده است. این نهاد علمی افزود که میزان اندازه‌گیری‌شده‌ی رادیواکتیو پایین است و برای سلامت انسان مضر تشخیص داده نشده است.
آثار رادیواکتیو در منطقه‌ی شمال غربی آمریکا نیز کشف شده است، از جمله در آب باران در کلولند واقع در ایالت اوهایو. کارشناسان پیش از آن افزایش تشعشعات رادیواکتیو در ایالت‌های ماساچوست و پنسیلوانیا را تشخیص داده بودند.
در بخشی‌هایی از مناطق چین نیز پیوسته اجزای رادیواکتیو یافت می‌شود. آثار ید ۱۳۱ در مناطق جیانگسو، شانگهای، ژیانگ، آنهویی، گانگدونگ و گوانگژی در جنوب شرقی کشور یافت شده‌اند. این میزان از رادیواکتیو هنوز برای سلامت انسان مضر تشخیص داده نشده است.



مقاومت شدید نیروهای قذافی در برابر پیشروی مخالفان

مخالفان قذافی

پیشروی مخالفان قذاقی در مسیر طرابلس توسط واحدهای وفادار به قذافی متوقف شده. همزمان درگیری در شهرهای سرت و مصراته ادامه دارد و نیروهای قذافی و مخالفان او می‌کوشند کنترل این دو شهر مهم را به دست گیرند.

خبرگزاری رویترز ظهر سه‌شنبه از شهر "بن‌جواد" گزارش داد شهرک کوچک "ناوفلیجه" در نزدیکی "سرت" پس از آتش‌بار سنگین راکت و خمپاره، توسط نیروهای وفادار به قذافی پس گرفته شده و پیشروی مخالفان متوقف شده است.
مخالفان قذافی صبح روز دوشنبه ادعا کردند که  شهر "سرت"، زادگاه قذافی را به تصرف خود در آورده‌اند، اما ساعاتی بعد این ادعای خود را پس گرفتند. گزارش‌ها حاکی است که درگیری در پیرامون و بخش‌هایی از این شهر ادامه دارد و واحدهای نظامی سرهنگ قذافی مقاومت شدیدی در این منطقه از خود نشان می‌دهند.
به گفته ناظران، شهر سرت از اهمیتی فوق‌العاده و نمادین برخوردار است و اگر به دست مخالفان بیافتد، "پیروزی تعیین‌کننده‌ای" برای آنها در مسیر پیش‌روی به سوی طرابلس خواهد بود.
براساس گزارش خبرگزاری رویترز، در درگیری در داخل شهر سرت، در پاره‌ای موارد برخی ساکنان شهر نیز همراه سربازان قذافی به مقابله با مخالفان برخاسته‌اند. به نظر گزارشگر رویترز، این نشانه‌ها بر این امیدواری کشورهای غربی سایه می‌اندازد که مردم هرچه بیشتر از رژیم قذافی جداشده و به صفوف مخالفان بپیوندند. بدون حمایت جنگنده‌های نیروهای ائتلاف بین‌المللی مخالفان فذافی توانایی دفاع از مواضع خود را ندارند.
به عقیده ناظران سرنوشت جنگ در سرت نشان خواهد داد که مخالفان قذاقی تا حد از قدرت پیشروی به سوی طرابلس، پایگاه اصلی سرهنگ قذافی، برخوردار هستند.
سربازان وفادار به قذافی در شهر مصراته
دریادار بیل گارتنی، از مقام‌های ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا می‌گوید که مخالفان قذافی در چند روز اخیر موفقیت کمی داشتند. گارتنی در واشنگتن گفت، مخالفان به قدر کافی قوی نیستند.
همچنین روز سه‌شنبه ۲۹ مارس، درگیری شدیدی در مصراته، واقع در شرق طرابلس که تنها بخش‌هایی از آن در کنترل واحدهای قذافی است، گزارش شده است. مصراته سومین شهر بزرگ لیبی به‌شمار می‌رود و واحدهای نظامی قذافی چندین روز است که در تلاش‌اند به موقعیت برتری در این شهر دست یابند.
پیام قذافی به ائتلاف بین‌المللی
در همین‌حال معمر قذافی روز سه‌شنبه (۲۹ مارس) در پیامی خطاب به کشورهای عضو ائتلاف بین‌المللی که اجرای "ماموریت لیبی" را در چارچوب  قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت بر عهده دارند، از آنها خواست به حملات خود علیه لیبی پایان دهند. قذافی این حملات را  "وحشیانه" و "ظالمانه" خواند.
معمر قذافی در پیام خود که خبرگزاری رسمی لیبی آن را منتشر کرد، گفته است: «امور لیبی را به خود مردم لیبی واگذار کنید».
قذافی در پیام خود با اشاره به میانجی‌گری اتحادیه افریقا در جنگ لیبی گفت: «حملات خود را متوقف کنید! ما آنچه اتحادیه افریقا پیشنهاد کند، می‌پذیریم.»
بنا به گزارش‌ها اتحادیه افریقا در روزهای اخیر در جستجوی راه‌حلی برای بحران لیبی، قذافی را تشویق کرده که از سمت خود استعفا دهد. سرهنگ قذافی از پایه‌گذاران "اتحادیه افریقا" است.
پیام قذافی در حالی منتشر شده که وزیران خارجه ۴۰ کشور جهان روز سه‌شنبه در لندن گردهم آمدند تا درباره بحران لیبی و آینده سیاسی این کشور رایزنی کنند.



رئیس جمهور قزاقستان: زنان ما هرگز با حجاب فرسوده نمی‌شوند!

نورسلطان نظربایف، رئیس‌جمهور قزاقستان

در روز سوم آوریل (۱۴ فروردین) انتخابات ریاست جمهوری قزاقستان برگزار می‌شود. سخنان "صریح و قاطع" نظربایف درباره‌ی حجاب در آستانه‌ی انتخابات جنجال برانگیخته است. قزاقستان امسال ریاست "کنفرانس اسلامی" را نیز برعهده دارد.

قزاقستان درسال گذشته ریاست "سازمان امنیت و همکاری اروپا" را بر عهده داشت. در این سازمان ۵۶ کشور جهان از جمله آمریکا، روسیه، آلمان و کشورهای آسیای میانه عضویت دارند. امسال قزاقستان ریاست "کنفرانس اسلامی" و "سازمان همکاری‌های شانگهای" را نیز عهده‌دار شده است.
براساس قانون اساسی این کشور، نظام سیاسی حاکم لائیک و دین از دولت جداست. در عین حال، هم‌اکنون گرایش‌های تند مذهبی‌ای در جامعه‌ی قزاقستان موجود است که مقام‌های این کشور نسبت به آن اظهار نگرانی می‌کنند.
نظربایف: قزاق‌ها مسلمانند ولی راه خود را می‌روند
دو زن جوان در پارکی در آستانه، پایتخت قزاقستان
"خبرگزاری قزاقستان امروز" سخن نورسلطان نظربایف را بدین گونه نقل می‌کند: «من همیشه مخالف روسری و حجاب بوده‌ام. زنان ما هرگز فرسوده نمی‌شوند و نیازی به پنهان کردن چهره‌ی خود ندارند. ما به اسلام احترام می‌گذاریم، اما راه خودمان را داریم و ارزش‌های فرهنگی خودمان را حفظ می‌کنیم. برخی از جوانان ما در مدارس و دانشگاه‌ها روسری و حجاب می‌پوشند که من مخالف آن هستم.»
نظربایف در صحبت‌های خود صراحتا حجاب را مغاير با فرهنگ دينی و امری انحرافی در اسلام دانسته است.
یک کارشناس: «مخالفت نظربایف با حجاب تبلیغاتی است»
به‌ گفته یوسف پیلتن، روزنامه‌نگار ایرانی مقیم قزاقستان، اظهار عقیده نظربایف پیرامون حجاب در جامعه‌ی قزاقستان مخالفت‌هایی را برانگیخت و مخالفان دلیل آوردند که این نظر او مغایر قوانین مربوط به "آزادی‌های دینی" در کشور است و زنان در انتخاب پوشش آزادند.
قوانچ‌بگ قاری، روزنامه‌نگار و رئیس بخش رادیو آزادی در قزاقستانقوانچ‌بگ قاری، روزنامه‌نگار و رئیس بخش رادیو آزادی در قزاقستان، در گفتگو با دویچه وله گفته‌های نظربایف درباره‌ی حجاب را بیشتر سیاسی ارزیابی می‌کند. وی می‌گوید: «اهالی شهر تاریخی ترکستان که در جنوب کشور واقع است بیشتر مخالف حجابند و مردم این منطقه گرایش‌های ملی و سنتی دارند.»
کارشناسان محلی به این هم اشاره می‌کنند که پوشش‌های ملی زنان قزاق مغایرتی با اسلام ندارد و حفظ و حراست آن به معنای احیاء سنت‌های ملی و تاریخی آنها به حساب می‌آید.
«دولت ایران رسما مخالفت نکرده»
اما از سخنان رئیس جمهور قزاقستان پیرامون حجاب در رسانه‌ها و وبسایت‌های دینی و "نزدیک به دولت ایران" انتقاد شده است. ایکنا، خبرگزاری قرآنی ایران، سخنان نظربایف را «عجیب، اسلام ستیزانه و در راستای نادیده گرفتن سنت‌های اسلامی و همگام شدن با مدرنیته و اصل دمکراسی پوشالی غرب» ارزیابی کرد.
یوسف پیلتن درباره‌ی "موضعگیری ایران" به دویچه وله می‌گوید: «دولت ایران نمی‌تواند نظر رسمی خود را از طریق وزارت خارجه‌ی کشور بیان کند و واکنش نشان دهد. اما از طریق انتشار اینگونه نظرها در سایت‌ها و رسانه‌ها قصد دارد نظر دولت قزاقستان را به این مسئله جلب کند.»
این روزنامه‌نگار ایرانی مقیم قزاقستان تاکید می‌کند که مسئله‌ی حجاب به معضل اجتماعی بزرگی در قزاقستان تبدیل شده و تمایل به حجاب در میان زنان رشد کرده است. به گفته او، حدودا از هر ۱۰ زن قزاق یک نفر حجاب می‌پوشد.
چرا نظربایف می‌گوید مخالف حجاب است؟
آیا مخالفت با حجاب در آستانه‌ی انتخابات سبب کاهش محبوبیت نظربایف نخواهد شد؟ یوسف پیلتن به این سئوال دویچه وله چنین پاسخ می‌دهد: «نظربایف مسئله‌ی حجاب را در جامعه مطرح کرد تا نظر روس‌ها را که مسیحی هستند و مخالف حجابند جلب کند. مردم روس‌زبان که تعداد آن‌ها ۶ میلیون نفر برآورد می‌شود به نظربایف رای خواهند داد. از این رو نظربایف خواست از این ژست سیاسی استفاده کند تا نفوذ و اعتبار خود را در میان روس‌زبان‌ها افزایش دهد.»
محمدرضا شیرازی، مدیر"پایگاه اطلاع رسانی قزاقستان"، به دویچه وله می‌گوید: «بیشترهدف این بوده است که سیاست‌گذاری آینده را مشخص کنند. برای من جالب است که نظربایف در خصوص بحث حجاب نظر خودش را اینقدر قاطعانه اعلام کرده و پیش از این ما این نوع دیدگاه را مستقیما از خود ایشان نشنیده بودیم. وی می خواهد به مردم نشان بدهد که به دنبال سیاست‌ها‌یی است که یک مقدار از تندروی و در واقع فضای اسلامی کاسته شود و به آمریکا و اروپا بیشتر خود را نزدیک کند.»
یک کلاس درس دانشگاهی در شهر آلماتی قزاقستانآقای شیرازی در ادامه اشاره می‌کند، انتخاب مجدد نظربایف به ریاست جمهوری حتمی است و سخنان او برای کسب آرا‌ء مردم نبوده و بیشتر برای جهت‌گیری آتی سیاسی این کشور است.
حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها ممنوع است
ژنسئیت تومبایف، وزیر آمورزش عالی قزاقستان، نیز به مناسبت آغاز سال تحصیلی در این کشور بار دیگر با پوشش حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها به شدت مخالفت کرد و آن را مغایر با عادات و رسوم مردم قزاق دانست.
وی تاکید کرد: «در کشوری دموکرات و سکولار، حجاب نشان‌دهنده‌ی تعلقات خاص مذهبی یک فرد به دین خاصی است، از این رو پوشیدن لباس‌هایی که بر تعلقات مذهبی دانش‌آموز تأکید می‌کند در قزاقستان ممنوع شده است.»
در پایان سال ۲۰۱۰ وزارت آموزش عالی طی مصوبه‌ای رسما استفاده از پوشش حجاب را در مدارس و دانشگاه‌های کشور ممنوع کرد. این پروژه فعلا مسکوت مانده است، اما با سخنان کنونی رئیس جمهور این کشور انتظار می‌رود مخالفت با حجاب در این کشورجنبه‌ی قانونی بیشتری بگیرد.
در قزاقستان بیش از ۱۴۰ اقلیت قومی و دینی زندگی می‌کنند. مقام‌های این کشور بر این باور هستند که "گرایش های تند اسلامی" می‌تواند به وحدت کشور و همزیستی مسالمت‌آمیز شهروندان آن لطمه وارد کند.

طاهر شیرمحمدی
تحریریه: کیواندخت قهاری



نگرانی عربستان از تاثیرات بحران‌های سیاسی منطقه

ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی (سمت راست) نگران قدرت گرفتن شیعیان در منطقه است

عربستان سعودی نگران است که بحران سیاسی در کشورهای همسایه بر این کشور نیز تاثیر گذارد. اگر بحران بحرین به مناطق شرقی عربستان، که دارای بزرگ‌ترین مخازن نفت دنیاست برسد، مقامات این کشور را با مشکلاتی جدی روبرو خواهد کرد.

خانم آنه بآتریس کلازمان، خبرنگار خبرگزاری آلمان، در گزارشی در روز دوشنبه (۸ فروردین/ ۲۸ مارس) به موضوع نگرانی مقامات عربستان سعودی نسبت به تاثیرگذاری بحران کشورهای منطقه و بخصوص بحرین در امور عربستان می‌پردازد. او می‌گوید که مقامات عربستان بخصوص در مناطق شرقی این کشور، جایی که بزرگ‌ترین مخازن نفت جهان قرار دارند، نگران تحولات سیاسی منطقه هستند. این مناطق در مرز بحرین قرار دارند و با پلی به این کشور وصل می‌شوند. 
نگرانی در شرق عربستان
خبرنگار خبرگزاری آلمان در گزارش خود به زندگی روزمره پیرامون مسجد امام فیصل ابن ترکی در مرکز شهر نفتی دمام اشاره می‌کند و در این مورد می‌نویسد که این مسجد در روزهای جمعه پر از نمازگزاران می‌شود. هر که دیر به مسجد برسد باید جانماز خود را در حیاط مسجد پهن کند، یعنی در نزدیکی ماموران پلیسی که با خودروهای سفید خود در اطراف مسجد درگذرند و مراقبت امور را به عهده دارند. چندین مامور نیز مراقب‌اند که پس از پایان نماز هر که به راه خود رود و تجمعی اعتراضی در گوشه و کنار مسجد صورت نگیرد. همه می‌دانند که موقعیت سیاسی این شهر بندری ِ مهم، که یکی از غنی‌ترین مناطق نفت‌خیز جهان است، با مشکلاتی روبروست.
پلی که بندر دمام را به کشور پادشاهی بحرین وصل کرده دیگر بسته است. ساکنان دمام معمولا در روزهای آخر هفته با علاقه از این پل عبور می‌کردند و خود را به بحرین می‌رساندند. آنها در بحرین برای مدتی کوتاه از قوانین دست و پا گیر اسلامی شدید در عربستان رها می‌شدند و از آزادی‌های موجود در بحرین بهره می‌بردند.
کمک عربستان به بحرین برای سرکوب شیعیان معترض

خبرنگار خبرگزاری آلمان در ادامه می‌نویسد که اکنون تنها سربازان عربستان از این پل عبور می‌کنند؛ سربازانی که اواسط ماه مارس به دستور ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، برای کمک به نیروهای بحرینی به آن کشور اعزام شده‌اند. این سربازان قرار است با کمک به نیروهای بحرینی به اختلافات میان سنیان حاکم در بحرین و شیعیان این کشور که در اکثریت هستند، پایان دهند.
تظاهرات مخالفان دولت در منامه، پایتخت بحریناما مناطق شرقی عربستان به دلیل دیگری نیز چون آتش زیر خاکستر می‌مانند. در این مناطق شیعیان زندگی می‌کنند و در چند هفته اخیر چندین حرکت اعتراضی در این مناطق دیده شده است. شهروندان شیعی عربستان با شیعیان بحرین ابراز همدردی می‌کنند و همین امر هیئت حاکم را در عربستان به شدت نگران کرده است. البته هنوز کسی علیه پادشاه عربستان سعودی، شعاری نداده ، اما همین اعتراض‌های کوچک نیز برای حکمرانان به شدت نگران کننده‌اند.
عربستان و کشورهای منطقه نگران پیشروی ایران

به نوشته خبرنگار خبرگزاری آلمان، بیشتر رهبران کشورهای خلیج فارس نگران پیشروی ایران در منطقه هستند. آنها بر این نظرند که با سرنگونی صدام حسین، دیکتاتور پیشین عراق، و قدرت یافتن شیعیان این کشور، اکنون نوبت بحرین است که شیعیانش قدرت را به دست گیرند و باز بر قدرت ایران در منطقه بیافزایند. آنها نگرانند که ایران مردم کشورهای خلیج فارس را علیه زمامداران این کشورها بشوراند. بحرین حتا اعلام کرده است که شیعیان لبنان نیز در ناآرامی‌های موجود در این کشور نقش داشته‌اند، زیرا آنها به خاطر مخالفت‌شان با اسرائیل از حمایت شیعیان بحرین برخوردارند.
ملك عبدالله نگران پيشرفت شيعيان است. او در مصاحبه‌اى با يكى از روزنامه‌هاى كويتى در مخالفت با ايران اعلام كرده كه هر گونه سعى شيعيان براى تحكيم موقعيت خود بايد با شكست مواجه شود و سنيان باید همچنان اكثريت مسلمانان را در سراسر جهان به دست داشته باشند. ملك عبدالله اما سعى مى‌كند روابط خود با ايران را به خطر نياندازد. او مشاور اول امنيتى خود را به ايران مى‌فرستد و وزير امور خارجه این کشور اعلام مى‌كند كه به همراه مقامات ايرانى راهكارى براى برقرارى صلح و امنيت در عراق و لبنان خواهد يافت.



آیا آلمان مخالف تحریم سیاسی ایران است؟

اتحادیه اروپا قصد دارد تحریم ۸۰ تن از مقام‌ها و مسئولان ایرانی را بررسی کند که در برخورد با جنبش اعتراضی در ایران موازین حقوق بشر را نقض کرده‌اند. گفته شده که آلمان از جمله مخالفان این تحریم است. آیا این خبر صحت دارد؟

اگرچه خشونت و کشتار مخالفان در لیبی، سوریه، بحرین و یمن در سرخط خبرهای جهان قرار دارد، اما گزارش‌ها نشان می‌دهد که نقض حقوق بشر در ایران به هیچ رو به پشت صحنه نرفته است. هفته گذشته شورای حقوق بشر سازمان ملل گزارشگری ویژه برای رسیدگی به وضع ایران تعیین کرد؛ که اگر دولت ایران به او اجازه بازرسی از وضع زندان‌ها و بررسی وضعیت حقوق بشر را ندهد، برایش گران تمام می‌شود.
هم‌زمان با این تصمیم نیز موضوع تحریم ۸۰ تن از مقام‌های ارشد نظامی و امنیتی ایران مطرح شد. فهرست یاد شده شامل اسامی روسا و فرماندهان ستاد کل نیروهای مسلح ایران، سپاه، بسیج، پلیس تهران و هم‌چنین وزرای کشور فعلی و پیشین، وزرای دادگستری، ارشاد اسلامی، ارتباطات و فناوری و علوم و برخی از مسئولان زندان‌های اوین و رجایی‌شهر است؛ تحریم سیاسی گسترده‌ای که اگر به تصویب و اجرا درآید، گامی بسیار مهم در برخورد با بخشی از ناقضان حقوق بشر در ایران است و پیامدهای سنگینی برای حکومت ایران به دنبال دارد.
اولین قدم را سال گذشته ایالات متحده آمریکا در این زمینه برداشت و ۸ تن از مقام‌های ایرانی را تحریم کرد. گفته شد که این افراد در اعمال خشونت، بازداشت و یا کشتن مخالفان در حرکت‌های اعتراضی پس از انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم نقش اساسی داشتند.
 با اوج گرفتن اعدام‌ها در ایران، فشار مدافعان حقوق بشر و سازمان‌هایی که در این زمینه فعال هستند بر اتحادیه اروپا نیز شدت گرفت. بسیاری چهره‌های مطرح در عرصه جهانی مدت‌هاست تلاش می‌کنند حساسیت و آگاهی نسبت به وضع حقوق بشر در ایران را به سیاست فعال در قبال ایران تبدیل کنند.
هنوز روشن نیست که بررسی تحریم‌ مقام‌های ایرانی به کجا می‌رسد و آیا با موافقت همه اعضای اتحادیه اروپا روبرو خواهد شد یا نه. اما بنا به خبری که هفته گذشته در سایت فارسی بی بی سی و به نقل از یک دیپلمات اروپایی  منتشر شد، این تحریم با مخالفت ایتالیا و آلمان روبرو شده است. "دویچه‌وله" برای آگاهی بیشتر از چند و چون این ماجرا با علی محجوبی، رئیس دفتر کلاودیا روت، نماینده سبزها در پارلمان آلمان، گفتگو کرده است.
دویچه‏وله: آقای محجوبی، گفته شده که آلمان با تحریم گروهی از مقام‏های امنیتی و نظامی ایران مخالفت کرده است. آیا این خبر صحت دارد و اگر آری، چرا؟
علی محجوبی، رئيس دفتر کلاودیا روت، نماینده حزب سبزها در پارلمان آلمان
علی محجوبی: اگر این خبر صحت داشته باشد، واقعاً جای نگرانی است. چون این لیست و فهرست ناقضان حقوق بشر، علامت هشدار بسیار مهمی می‏تواند باشد و خواسته‏ای است که در آلمان روی آن توافق عمومی وجود دارد. این‏که دولت آلمان، واقعاً با گسترش این لیست مخالف است، باید روی آن تحقیق کنیم و اگر این‏طور باشد، باید به شدت در عرصه سیاست داخلی، علیه چنین سیاستی پیش رفت. چون به‏هیچ‏وجه، هیچ دست‏آویز قانونی و حقوق بشری و منطق سیاسی‏ پشت این تصمیم نمی‏تواند باشد.
به نظر شما، اگر این خبر صحت داشته باشد، چه انگیزه‏ای می‏تواند پشت آن باشد؟
محجوبی: یکی از انگیزه‏ها می‏تواند روابط اقتصادی باسابقه و نسبتاً خوب بخشی از اقتصاد و بوروکراسی آلمان با ایران باشد که آن‏ها فکر می‏کنند با گسترش یک فهرست اسامی، موانع جدیدی در عرصه‏هایی پیش بیاید که احتمالاً به تحریم‏ها ربطی ندارد. ولی از نظر سیاست حقوق بشری، قطعاً نشانه‏ای بسیار بد و منفی است.
با توجه به موضعی که آلمان در رابطه با لیبی گرفت، اگر این خبر هم درست باشد، چه قضاوتی درباره آلمان می‌شود؟
محجوبی: آلمان مجموعاً در عرصه‏ی جهانی اسم و چهره‏ی خوبی دارد و من فکر می‏کنم هم‏نشینی با حکومت ایتالیا، هم در مورد لیبی و هم در مورد ایران (اگر این خبر صحت داشته باشد) قطعاً ضربه‏ای به نام و حیثیت آلمان در افکار عمومی جهان خواهد داشت.  ولی این فقط بخش خارجی قضیه است. ما در داخل آلمان باید تمام تلاش‏مان را بکنیم که دولت آلمان موظف به تاکید روی حفظ حقوق بشر در ایران باشد و یکی از اهرم‏هایی که الآن در دست دولت‏های خارجی است، برجسته کردن نقض حقوق بشر در ایران است.
قرار بوده که این هفته جلسه‏ای در این زمینه برگزار شود و مسئله‏ی تحریم ایران، در اتحادیه‏ی اروپا (در مورد این ۸۰ نفر) مورد بررسی قرار گیرد. در این زمینه، آیا خبری دارید که چنین جلسه‏ای برگزار خواهد شد یا نه و اگر برگزار شود، چه انتظاری از آن می‏رود؟
محجوبی: من از جلسات و قرارهای سطح اروپایی چندان خبری ندارم و نمی‏دانم که این هفته باید جلسه‏ای تشکیل می‏شد یا نه. ولی یک توافق عمومی در سطح اروپا حاصل شده که فهرست اسامی افرادی که در ایران دخیل در نقض حقوق بشر هستند، حتماً گسترش پیدا کند. این یک توافق عمومی است، ولی اگر الان دولت فدرال آلمان به همراه دولت ایتالیا، مخالف گسترش این فهرست باشند، قطعاً نشانه‏ای منفی است و با مقاومت نه فقط نیروهای اپوزیسیون در داخل آلمان، بلکه در پارلمان اروپا و در سطح اروپا روبرو خواهد شد.
آیا با موفقیت حزب شما در انتخابات دو ایالت آلمان، می‏شود امید داشت که در زمینه‏ی حقوق بشر هم مانند مبارزه با انرژی هسته‏ای و مبارزه برای حفظ محیط زیست، بتوانید سیاست حزب سبزها را بهتر به کرسی بنشانید؟
محجوبی: این قطعاً تأثیر دارد، ولی این تأثیر هیچ‏وقت مستقیم نیست. چون ایالت‏ها در آلمان، اساساً در عرصه‏ی سیاست خارجی حرفی برای گفتن ندارند. به این معنا که قدرت در آلمان، در سطح فدرال طوری تقسیم شده که این ایالت‏ها هرچند از طریق شوراهای ایالتی تصمیمات جدی می‏توانند بگیرند، ولی همه‏ی این‏ها مربوط به عرصه‏ تقسیم پول، سیاست مالیاتی، سیاست آموزشی و تا حدی محیط زیست است. ولی در مورد سیاست خارجی تمام مسئولیت‏ها در دست دولت فدرال است. البته طبیعی است که با افزایش وزن احزاب اپوزیسیون در شورا‏های ایالتی و در برخی ایالت‏ها و به تبع آن، در کنفرانس وزرای ایالت‏ها، شکافی در سیستم حکومتی و قدرت فدرال پیش می‏آید که در نهایت می‏تواند به نفع سیاستی باشد که بیشتر متوجه حقوق بشر است و کم‏تر صرفاً منافع کوتاه و درازمدت اقتصادی را در نظر می‏گیرد.
مریم انصاری
تحریریه: علی امینی


نمایندگان بیش از ۲۰ کشور جهان در کنفرانس لندن توافق کردند تا گروهی برای کمک به لیبی بعد از قذافی تشکیل دهند. گروهی که رئیس آن فعلا قطر خواهد بود. بعضی از بلند پایه‌ترین مقامات که در نشست لندن حاضر‌ اند، درباره یک نکته توافق نظر دارند: قذافی دیگر نباید رهبر لیبی باقی بماند.
پوشش تحولات لیبی در گزارش از فرداد فرحزاد.




آزاد راه
مبلغ عوارضی غیرقانونی دریافت شده از رانندگان خودروها، یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال است
قاضی یک دادگاه کاشان، اعلام کرد که دریافت افزایش عوارض در آزاد راه امیرکبیر کاشان در ایام سفرهای نوروزی سال جاری، عملی خودسرانه بوده است.
به گزارش واحد مرکزی خبر، قاضی فرزین، قاضی تعزیرات کاشان گفت: "در پی گزارشات مردمی مبنی بر دریافت عوارضی غیر قانونی در مسیر آزادراه کاشان _ اصفهان و کاشان _ قم از ۲۸ اسفند تا ششم فروردین، نرخ عوارض این آزادراه به حالت اول بازگردانده شد."
او با اشاره به اینکه در این مسیرها، مبلغ چهار هزار تا هفت هزار ریال از هر راننده دریافت می شد، کل مبلغ عوارضی غیرقانونی دریافت شده را یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون ریال اعلام کرد.
آقای فرزین از شناسایی متصدیان متخلف عوارضی خبر داد.
همزمان به گزارش خبرگزاری فارس، علی نطاقی، رئیس اداره بازرگانی کاشان، با اعلام اینکه کمیته رسیدگی به شکایات ستاد نوروزی مامور رسیدگی به این تخلف بوده است، گفت: "طرح نظارتی ویژه نوروز نود در سراسر کشور از اول اسفند آغاز شده و تا دهم اردیبهشت ادامه دارد."
او با اعلام اینکه این پرونده تخلف در قالب پرونده گرانفروشی رسیدگی می شود، گفت که روزانه بیش از ۴۰ هزار خودرو در این مسیر تردد می کنند.
این در حالیست که مسئولان مشخص نکرده اند که رانندگانی که بیش از نرخ مجاز، عوارض پرداخت کرده اند چگونه باید پول خود را پس بگیرند.
۳۵۰۰ کشته و زخمی در تصادفات نوروزی امسال
به گزارش خبرگزاری مهر، هلال احمر ایران با انتشار گزارشی اعلام کرده است که از آغاز سفرهای نوروزی ۳۵۰۰ نفر در تصادفات جاده ای کشته و زخمی شده اند.
در این گزارش آمده است: "از ۲۵ اسفند سال گذشته تا نهم فروردین سال جاری خورشیدی، ۲۲۸ نفر کشته و ۳۲۶۱ نفر مجروح شده اند."
در این گزارش همچنین اشاره شده است که تا صبح نهم فروردین، چهار هزار و نهصد نفر که بر اثر حوادث مختلف در جاده ها دچار مشکل شده بودند، در عملیات امدادی نجات یافته اند.
از آغاز تعطیلات نوروزی در ایران، گزارش های متعددی از کشته و مجروح شدن مسافران نوروزی بر اثر حوادث جاده ای در این کشور منتشر شده است.
سالانه حدود۸۰۰ هزار تصادف در ایران روی می دهد و ایران در ردیف نخستین کشورها از نظر حوادث مرگبار جاده ای قرار دارد.




قطر مخالفان حکومت لیبی را به رسمیت شناخت

مخالفان قذافی
قطر تشکیلات سیاسی مخالفان در لیبی را به عنوان دولت قانونی آن کشور به رسمیت شناخته است.
پایگاه اطلاع رسانی وزارت امور خارجه امیرنشین قطر با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرده است که این کشور تصمیم گرفته است شورای ملی انتقالی را به عنوان تنها نماینده مشروع مردم لیبی به رسمیت بشناسد.
در این اطلاعیه آمده است که تصمیم به شناسایی شورای ملی انتقالی نشان از اعتقاد به این است که این شورا، و نمایندگان آن در مناطق مختلف لیبی، عملا نمایندگان مردم لیبی محسوب می شوند و مردم این کشور نیز، شورای انتقالی را مورد قبول قرار داده اند.
به این ترتیب، قطر نخستین کشور عرب است که رسما شناسایی خود از حکومت به رهبری معمر قذافی را پس گرفته و شورای ملی انتقالی را به رسمیت شناخته است.
پیش از این ، دولت فرانسه نیز به عنوان نخستین کشور خارجی، شورای مخالفان حکومت لیبی را به عنوان نمایندگان مشروع این کشور مورد شناسایی قرار داده بود.
در حال حاضر، تنها فرانسه و قطر به طور رسمی مخالفان حکومت سرهنگ قذافی را به عنوان دولت قانونی لیبی شناسایی کرده اند.
دو هفته پیش، وزیران خارجه شورای همکاری خلیج فارس، متشکل از قطر، عربستان سعودی، عمان، بحرین، کویت و امارات عربی متحده، در بیانیه ای از اتحادیه عرب خواستند تا برای "خاتمه دادن به خونریزی" در لیبی اقدام کند و در صدد تماس با مخالفان حکومت قذافی برآید.
در آن زمان، وزیر امور خارجه قطر تاکید کرد که رژیم لیبی "مشروعیت خود را از دست داده است."

قطر همچنین نخستین کشور عربی است که در اجرای قطعنامه شماره 1973 شورای امنیت، راجع به حمایت غیرنظامیان لیبیایی در برابر عملیات مسلحانه حکومت، تعدادی هواپیما برای شرکت در اعمال منطقه پرواز ممنوع در اختیار نیروهای بین المللی قرار داده است.
در اعمال مصوبه منطقه پرواز ممنوع و حمایت هوایی از مخالفان رژیم لیبی، نیروی هوایی کشورهایی مانند ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه نقش اصلی را ایفا می کنند و در نتیجه، مشارکت چند هواپیمای قطری تاثیر عملیاتی چندانی ندارد.
با اینهمه، به اعتقاد ناظران، حضور هواپیماهای قطری در این عملیات به عنوان نشانه ای از حمایت عملی کشورهای عرب از اجرای محتوای قطعنامه مصوب شورای امنیت، جنبه بین المللی عملیات نظامی علیه نیروهای دولتی لیبی را تقویت کرده و این عملیات را، دست کم برای افکار عمومی در کشورهای عربی قابل قبول تر جلوه می دهد.
روز سه شنبه، 9 فروردین (29 مارس)، نمایندگان حدود چهل کشور و سازمان بین المللی برای بررسی نگرش سیاسی جامعه بین المللی نسبت به لیبی در لندن تشکیل جلسه می دهند و قطر از جمله شرکت کنندگان در این اجلاس است.
قرارداد نفتی با مخالفان
تصمیم دولت قطر در شناسایی مخالفان قذافی پس از آن اعلام می شود که منابع مخالفان در لیبی از امضای یک قرارداد نفتی با قطر خبر دادند.
هواپیمای قطری
براساس این قرارداد، قطر وظیفه بازاریابی و صدور نفت خام از مناطق تحت اختیار نیروهای مخالف در لیبی را برعهده می گیرد.
نیروهای مخالف در لیبی بخش قابل توجهی از مناطق نفت خیز و تاسیسات صدور نفت این کشور را در اختیار گرفته اند و سخنگوی شورای ملی انتقالی، تولید نفت خام از این مناطق را حدود یکصد و سی هزار بشکه در روز اعلام کرده است.
به گفته وی، تلاش می شود تا این میزان در روزهای آینده به سیصد هزار بشکه افزایش یابد.
لیبی از اعضای سازمان کشورهای صادر کننده نفت - اوپک - است و تا پیش از درگیری های کنونی، روزانه حدود یک میلیون و ششصد هزار بشکه نفت تولید می کرد.
نفت لیبی از نوع مرغوب است و بخش اعظم آن به کشورهای اروپایی، به خصوص ایتالیا، صادر می شد.
هنوز کشورهای دیگر در مورد شناسایی رسمی مخالفان حکومت معمر قذافی اقدامی نکرده اند اما برخی ناظران گفته اند که احتمال دارد دولت کویت به زودی از قطر تبعیت کند.
در طول چهار دهه حکومت معمر قذافی بر لیبی، روابط او با بسیاری از کشورهای عرب، به خصوص کشورهای محافظه کار حاشیه جنوبی خلیج فارس، دستخوش فراز و نشیب های فراوان بوده است.
سرهنگ قذافی نظام سیاسی تحت رهبری خود را نمونه ای کامل برای گرته برداری سایر کشورهای جهان، به خصوص کشورهای عرب، می دانسته و از زمان به قدرت رسیدن، همواره در پی وحدت کشورهای عربی، احتمالا در یک نظام سیاسی به رهبری خود بوده است.
در مقابل، بسیاری از رهبران کشورهای عربی سیاست ها و اقدامات تندروانه سرهنگ قذافی را قابل قبول نمی دانستند و کمتر از دیدگاه های سیاسی او استقبال می کردند.
در سال های اخیر، معمر قذافی توجه خود را بیشتر به وحدت با کشورهای قاره آفریقا و ایفای نقش رهبری در این قاره معطوف کرده بود.



تصویری از محسن دکمه چیمرگ یکی از زندانیان سیاسی در ایران

تصویری از محسن دکمه چی که وبسایت های نزدیک به مخالفان دولت منتشر کرده اند
محسن دکمه چی، زندانی سیاسی در ایران که به دلیل بیماری به بیمارستان منتقل شده بود، درگذشت.
مریم النگی، همسر آقای دکمه چی، روز سه شنبه نهم فروردین ۱۳۸۹۰ (۲۹ مارس) به بی بی سی فارسی گفت که آقای دکمه چی به خاطر وخامت وضعیت جسمی، طی روزهای گذشته از زندان به بیمارستان منتقل شده بود و در حال دریافت خدمات ویژه پزشکی از جمله شیمی درمانی بود.
به گفته خانواده دکمه چی، وی به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق و حمایت مالی از خانواده های زندانیان سیاسی به تحمل ۱۰ سال حبس در زندان گوهردشت محکوم شده بود.
به گفته آنها، دختر آقای دکمه چی در اردوگاه سازمان مجاهدین خلق در عراق (قرارگاه اشرف) حضور دارد.
خانم النگی همچنین گفت که روز گذشته (دوشنبه هشتم اسفند) در بیمارستان محل بستری آقای دکمه چی با او ملاقاتی کوتاه داشته و به همین علت از دریافت خبر مرگ او تنها ساعاتی پس از این ملاقات "شگفت زده" شده است.
به گفته خانم النگی، جسد همسر او اکنون برای شناسایی دقیق علت مرگ در اختیار پزشکی قانون قرار دارد.
طی ماههای گذشته، گزارش های متعددی در وبسایت های نزدیک به مخالفان دولت در ارتباط با وخامت وضعیت جسمی آقای دکمه چی و نیاز فوری او به دریافت خدمات پزشکی منتشر شده بود.
هنوز مقام های قضایی ایران درباره علت مرگ این زندانی سیاسی اظهار نظر نکرده اند.



نیروهای معمر قذافی مخالفان را عقب راندند

نیروهای سرهنگ معمر قذافی برشدت حملات خود به مخالفان مسلح دولت افزوده اند و آن ها را وادار به عقب نشینی به شهر بن جواد کرده اند .
نیروهای مسلح مخالف معمر قذافی در چند روز اخیر در پیشروی خود از بنغازی به سمت غرب به پیشرفت های سریعی دست پیدا کرده بودند .
حملات هوایی نیروهای ائتلاف کمک زیادی به نیروهای مخالف معمر قذافی کرد و آن ها موفق به تصرف بسیاری از شهر های ساحلی و تاسیسات نفتی، از جمله شهرهای راس لانوف، بریقه، و بن جواد شدند .
اما نیروهای وفادار به معمر قذافی، امروز سه شنبه نهم فروردین (29 مارس)، با استفاده از سلاح های سنگین نیروهای مخالف را هدف حملات شدیدی قرار داده و مانع از پیشروی آن ها به سوی شهر سرت شدند .
مخالفان می گویند که در اثر این حملات مجبور به عقب نشینی از شهر نفلیه واقع در 120 کیلومتری سرت، زادگاه معمرقذافی، به سمت شهر ساحلی بن جواد شدند .
نیروهای دولت لیبی که در غرب بن جواد مستقر شده بودند با آتش توپخانه نیروهای مسلح مخالف دولت را هدف حملات شدید قرار دادند .
پیش از این دریادار دوم بیل کورتنی یکی از سخنگویان وزارت دفاع آمریکا گفته بود که نیروهای مخالف از سازماندهی خوبی برخوردار نیستند و ممکن است پیروزهای آن ها ادامه نداشته باشد .

خطری که شهر مصراته را تهدید می کند

در تحولی دیگر، خبرگزاری رویترز به نقل از مقام های نیروی دریایی آمریکا از حمله ناوگان ششم این کشور به سه کشتی لیبیایی خبر داده است.
بنا بر این گزارش، چند کشتی تجاری در بندر مصراته مورد حمله کشتی های دولت لیبی قرار گرفته بودند که این امر منجر به دخالت ناوگان ششم آمریکا شد .
به گفته رهبران نیروهای مخالف در شهر بنغازی طی نه روز گذشته دست کم 124 نفر در مصراته کشته شده اند .
یکی از سخنگویان نیروهای مخالف به خبرگزاری فرانسه گفت که مصراته در معرض خطر قرار دارد .
این سخنگو از پیشروی نیروهای معمر قذافی به سمت مصراته خبرداد که بدون استثنا این شهر را هدف آتش توپخانه قرار می دهند .


دولت سوریه استعفا کرد

ده ها هزار نفر در حمایت از بشار اسد تظاهرات کردند
بشار اسد رییس جمهور سوریه با پذیرش استعفای دولت، محمود ناجی عطری را به عنوان نخست وزیر موقت این کشور منصوب کرده است.
پیشتر و به دنبال بیش از یک هفته نا آرامی، تلویزیون دولتی سوریه اعلام کرده بود که دولت این کشور استعفا داده است.
محمود ناجی عطری که از سوی آقای اسد به عنوان نخست وزیر موقت سوریه منصوب شده، نخست وزیر دولت مستعفی سوریه بود.
ناظران معتقدند انتصاب مجدد آقای عطری احتمالا موجب ناخوشنودی مخالفان در سوریه خواهد شد.
انتظار می رود ترکیب دولت آینده سوریه در چند روز آینده مشخص شود.
گزارش های پیشین حاکی بود که بشار اسد رییس جمهور سوریه در واکنش به نا آرامی های یک هفته گذشته این کشور که موجب کشته شدن ده ها نفر شده، در روزهای آینده یک رشته برنامه های اصلاحی را اعلام خواهد کرد.
این اصلاحات از جمله احتمالا شامل لغو وضعیت فوق العاده است که نزدیک به پنجاه سال از به اجرا گذاشته شدن آن می گذرد.
به گفته خبرنگار بی بی سی، بسیاری در سوریه امیدوارند که به دنبال اعلام برنامه اصلاحات رئیس جمهوری، وضع این کشور آرام شود.

تظاهرات طرفداران بشار اسد

نقشه سوریه
پیشتر ده ها هزار نفر از مردم در حمایت از بشار اسد رییس جمهوری این کشور، در مرکز دمشق دست به تظاهرات زده بودند.
تظاهر کنندگان با سر دادن شعارهایی مانند 'خدا، سوریه، بشار اسد' به حمایت از رییس جمهور سوریه پرداختند.
خبرگزاری آسوشیتد پرس گزارش داده که مدارس امروز در سوریه تعطیل بودند و به کارمندان بانک و سایر کارکنان دولت نیز برای شرکت در راهپیمایی امروز دو ساعت مرخصی داده شده است.
انتظار می رود مشابه این تظاهرات، که با فراخوان دولت سوریه برگزار شده، در سایر شهرهای این کشور نیز برگزار شود.
پیشتر و در آخرین رشته از اعتراضات مردم، ماموران امنیتی سوری روز دو شنبه (۲۸ مارس) برای متفرق ساختن صدها تظاهر کننده در شهر درعا به گاز اشک آور متوسل شده بودند.
به گفته شاهدان عینی تظاهر کنندگان خواستار آزادی سیاسی بوده اند.
هم چنین گزارش ها حاکی از شنیدن صدای تیراندازی در این شهر بود اما این موضوع از سوی مقامات دولتی رد شد.
نا آرامی های سوریه از شهر درعا در نوزدهم ماه مارس آغاز شد و سپس به چند شهر دیگر سوریه سرایت کرد.
این بزرگترین خطری است که بشار اسد در دوران ریاست جمهوری خود از سال ۲۰۰۰ تاکنون با آن مواجه بوده است.

واکنش ها به تحولات سوریه

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا در گفتگویی با شبکه تلویزیونی سی بی اس این کشور، دخالت ایالات متحده در تحولات سوریه به شکلی که در لیبی جریان دارد را رد کرده است.
خانم کلینتون خشونت ها در سوریه را تقبیح کرده اما گفته اوضاع لیبی که در آن معمر قذافی از نیروی هوایی و تسلیحات نظامی سنگین علیه غیر نظامیان استفاده کرد، با شرایط کنونی در سوریه متفاوت است.
هیلاری کلینتون با اشاره به وجود نداشتن توافق بین المللی در مورد آنچه در سوریه جریان دارد، به خبرنگار شبکه تلویزیونی سی بی اس گفته بسیاری از نمایندگان کنگره آمریکا از هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات که در ماه های اخیر از سوریه دیدار کرده اند گفته اند که بشار اسد طرفدار اصلاحات در سوریه است.
در ایران خبرگزاری ها و سایت های طرفدار دولت که در روزهای گذشته عمدتا تظاهرات مخالفان در سوریه را اغتشاش نامیده بودند، امروز به پوشش گسترده خبری تظاهرات طرفداران بشار اسد پرداختند.
محمد کرمی راد نماینده کرمانشاه در مجلس نیز نا آرامی ها در سوریه را با دیگر کشورهای منطقه متفاوت دانسته و غرب را متهم کرده که قصد دارد سوریه را نا آرام کند تا 'منافع اسراییل تامین شود'.



جنجال بر سر حضور زن مسلمان بریتانیایی در مسابقه ملکه زیبایی

شانا بخاری
شانا بخاری می گوید مسلمانان در بریتانیا باید حق داشته باشند به میل خود به سبک غربی زندگی کنند
یک مانکن مسلمان بریتانیایی که در رقابت برای انتخاب نماینده کشورش در مسابقه ملکه زیبایی جهان شرکت کرده در واکنش به انتقادهایی که علیه او صورت گرفته بود، از تصمیم خود دفاع کرد.
در صورتی که شانا بخاری موفق شود به عنوان ملکه زیبایی بریتانیا به مسابقه ملکه زیبایی جهان (Miss Universe) راه پیدا کند، اولین نماینده مسلمان بریتانیا در چنین رقابتهایی خواهد بود.
البته پیش از این هم در سال ۲۰۰۵ یک دختر مسلمان افغانی الاصل به نمایندگی از بریتانیا در مسابقه مشابهی تحت عنوان Miss World برای انتخاب ملکه زیبایی جهان شرکت کرده بود.
حماسه کوهستانی تا مرحله نیمه نهایی این مسابقه که در شهر سن یای چین برگزار شد، رسید.
خانم بخاری که ۲۴ سال دارد و ساکن شهر منچستر انگلستان است، می گوید از زمانی که به فینال مسابقه انتخاب ملکه زیبایی بریتانیا راه یافته، پیامهایی نژادپرستانه و توهین آمیز دریافت کرده است.
شانا بخاری می گوید که مسلمانان در بریتانیا باید حق داشته باشند به میل خود به سبک غربی زندگی کنند، اما گروههای مسلمان او را متهم به بی احترامی به اسلام کرده اند.
شانا که متولد شهر بلکبرن انگلستان است، بعد از اینکه تحصیلات دانشگاهی خود را در مقطع لیسانس به پایان رساند، به عنوان یک مانکن (مدل) تمام وقت شروع به فعالیت کرد.
او می گوید رویایش این است که تاج مسابقه ملکه زیبایی جهان بر سر او گذاشته شود، اما منتقدین به او گفته اند که با شرکت در این مسابقه علیه دین اسلام عمل کرده است.
شانا می گوید از شنیدن چنین نظراتی ناراحت می شود چون به اعتقاد او شرکت در این مسابقات او را به یک مسلمان بد تبدیل نمی کند.
جنجال بر سر تن کردن مایو
یکی از مسایل اصلی ای که باعث خشم بعضی از مسلمانان شده، این است که شانا در یکی از مراحل مسابقه باید مایو به تن کند.
محمد شفیق، از اعضای بنیاد رمضان که در زمینه ارائه مشاوره به جوانان مسلمان فعالیت می کند، یکی از کسانی است که با حضور شانا در مسابقه ملکه زیبایی جهان مخالف است.
او می گوید: "اسلام به صراحت مشخص کرده که زن باید در پوشش و لباس خود رعایت حجب و حیا را بکند و ما فکر نمی کنیم که پوشیدن مایوی دو تیکه کار درستی باشد."
آقای شفیق گفت که قبول دارد که زنان مسلمان باید حق داشته باشند، نوع پوشش و لباس خود را انتخاب کنند، اما اضافه کرد که به هر حال آنها باید به اصول اسلام احترام بگذارند، حتی اگر در جامعه غربی زندگی می کنند.
با این حال شانا می گوید که بیشتر مردم از او حمایت می کنند، از جمله خانواده اش در پاکستان.
او در عین حال تاکید کرد که تصمیم ندارد از بیکینی (مایو دو تکه) استفاده کند و به جای آن مایوی یک تکه و دامن سنتی سارونگ به تن خواهد کرد.
اما با این همه، سمیرا خواهر بزرگتر او اذعان کرد که اظهارات توهین آمیزی که علیه شانا صورت گرفته مایه نگرانی او شده است.
سمیرا گفت: "حالا چه خواهد شد، وقتی خواهرم در خیابان راه می رود باید منتظر پرتاب سنگ و آجر باشد؟"
واکنش شانا بخاری به انتقادات
اگر شانا در مرحله نهایی مسابقه ملکه زیبایی بریتانیا که اول ماه مه برگزار می شود، برنده شود نخستین زن مسلمانی خواهد بود که به عنوان نماینده بریتانیا به فینال جهانی این مسابقات که امسال در برزیل برگزار می شود، راه پیدا می کند.
او می گوید: "مردم دارند با استفاده از ابزار مذهب به من حمله می کنند. اما آیا واقعا مسئله مذهب است؟ یا اینکه حسودی می کنند که دختری قدم جلو گذاشته که نمی گذارد دیگران به او حرف زور بزنند؟"
مسابقه ملکه زیبایی جهان نخستین بار در سال ۱۹۵۲ برگزار شد.
عنوان ملکه زیبایی جهان در حال حاضر در اختیار شیمنا ناوارته از کشور مکزیک است.