۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

مهمترین خبرهای روز شنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

موسوی لاری: احمدی نژاد اثبات کرد مجلس وقت در راس امور نیست

سید عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات در مصاحبه‌ای با ویژه‌نامه پایان سال ماهنامه «نسیم بیداری» به اختلافات دولت و سایر قوا پرداخته است.
وی نبود اقتدار لازم در مجلس را سبب تایید اظهارات احمدی‌نژاد مبنی بر در راس نبودن مجلس می‌داند.
در این مصاحبه آمده است:
* یکی از بدعت‌هایی که از بدو پیروزی انقلاب تاکنون در نظام جمهوری اسلامی اتفاق نیفتاده بود توسط آقای احمدی‌نژاد و وزیرش صورت گرفت و آن هم عدم حضور رئیس‌جمهور و وزیرش در جلسه استیضاح بود و این دهن‌کجی به قانون، ملت و مجلس و همه باورها و ارزش‌هایی است که به نام نظام مقدس جمهوری اسلامی ثبت شده بود وزیر حق ندارد که رودر روی مجلس بایستد و بگوید من در جلسه حاضر نمی‌شوم و بدتر از آن نامه جناب احمدی‌نژاد بود، آقای احمدی‌نژاد متاسفانه با ذهنیتی که از مجلس دارند به نوشتن این نامه پرداخته و این نامه، نامه بسیار بدی بود اگر به خاطر داشته باشید، وی جمله حضرت امام منوط بر در راس امور بودن مجلس را رد کرده و اظهار داشت این جمله مربوط به آن زمان است و امروز مجلس در راس امور نیست.
* نرفتن وزیر برای پاسخ‌گویی به استیضاح یک پیام کلی داشت و آن پیام این بود که گفته احمدی‌نژاد مبین بر اینکه مجلس در راس امور نیست را ثابت و عملی کرد.
*متاسفانه مشکل در دولت نیست و مشکل در مجلس است. مجلس نقطه ثقل و لنگر نظام است اما به شرطها و شروط‌ها.
* من نمی‌گویم دولت قانون شکنی نکرده است، من می‌گویم نادیده گرفتن قوانین توسط دولت منشایی جز ضعف مجلس ندارد. شما نگاه کنید چند ماهی است که می‌شنوید آقای دکتر علی مطهری و عده‌ای از نمایندگان طرح سوال از رئیس‌جمهور را می‌خواهند به مجلس عرضه کنند اما هنوز به دستور کار مجلس قرار نگرفته است و علت هم عدم کفایت تعداد سوال کنندگان است که به عدد ۷۵ نرسیده است. یعنی در مجلس ۲۹۰ نفری ۷۵ نماینده وجود ندارد که بتواند جرات سوال از رئیس‌جمهور را داشته باشد و با وجود چنین مجلسی می‌بینیم که رئیس‌جمهور هم از قانون تخطی کرده و به اجرای قوانین تمکین نمی‌کند و دیده می‌شود که در عمل این مجلس است که دنباله‌رو تصمیمات رئیس‌جمهور است و این خود مجلس بوده است به صحت گفته رئیس‌جمهور که “مجلس امروز در راس امور نیست” کمک کرده است.


 

دورنمای روابط ایران و مصر

محمدجواد حق‌شناس
زیربنای تحولات در مصر
تحولاتى که در مصر رقم خورد قطعه‌اى از پازلى است که در منطقه خاورمیانه در حال شکل گیرى است. تحولاتى که از منتهى الیه شمال غربى افریقا یعنى از تنگه جبل الطارق تا شبه جزیره عربستان در تنگه باب المندب را شامل مى‌شود. این حوادث مبتنى بر مجموعه‌اى از اعتراض‌هاى مردمى ‌و جنبش‌هاى فروخفته‌اى است که ریشه در چندین دهه از فشارهاى ناشى از استبداد حاکمان آنها که متکى بر دنیاى غرب بوده و از طرف دیگر مجموعه اى از ناکارامدى‌ها و فساد در حوزه‌هاى مالى، ادارى و اجتماعى را در کشورشان رقم زدند و از طرفى با ایجاد محدودیت‌هاى سنگین و قابل توجهى در عرصه ازادیهاى سیاسى و واگذارى حقوق اساسى مردم به انها زمینه فشار را به حداکثر رساندند و با اتخاذ سیاست‌هاى خارجى در رابطه با مناقشه اعراب واسراییل به نوعى مشکل افکار عمومى‌ را در سطح نخبگان، جوانان و نظامیان این کشورها دامن زدند. این مجموعه عوامل موجب ایجاد رفتارها و واکنش‌هایى شده که برخى از نتایج ان بازتاب‌هاى منطقه‌اى و برخى از انها بازتاب‌هاى بین‌المللى و برخى از آنها داراى بازخورد ملى بوده است.
در دهه گذشته دنیا پس از فروپاشى شوروى و پایان یک جهان دو قطبى حدود یک دهه را با تلاش‌هاى صورت گرفته توسط امریکا که قصد شکل دهى یک جهان تک قطبى و یک هژمونى خاص داشت، شاهد یک اتفاق نادر در حوزه مسایل بین المللى بوده و ان تهاجمى‌بود که به منافع استراتژیک و حیاتى امریکا در نیویورک و واشنگتن توسط گروهى که بعدها به القاعده شهرت یافت، صورت گرفت. بزرگترین مرکز اقتصادى نظام بین الملل یعنى برج‌هاى دوقلو و مرکز نظامى‌ جهان پنتاگون در اثر این تهاجم به اتش کشیده و ویران شد. ضلع سوم کاخ سفید بود که به عنوان قطب سیاسى بود و به نتیجه نرسید.
بعد از این اتفاقات ما شاهد دو تهاجم بزرگ در اروپا بودیم، متروى لندن و مادرید در شمال و جنوب اروپا از این تهاجم در امان نماند. این اتفاقات نشان از پدیده جدید در عرصه روابط بین الملل بود که بعدها به عنوان جایگزین جدى در رابطه با رقابتى که قبلا امریکا به عنوان مقابله با شوروى در یک دنیاى دو قطبى اعمال مى‌کرد. دنیای غرب تمام هم وغم خود را براى مقابله با این پدیده نوین و نگران کننده که در اعماق صدها میلیون انسان غربى ریشه دوانده، گذاشته بود.
در بررسى میان مدت و بلند مدت شکل گیرى این پدیده بخش زادگاه این حرکت و واکنش در منطقه خاورمیانه و از دورن کشورهایى همچون عربستان که زادگاه بن لادن و مصر که زادگاه الظواهرى مرد شماره دو القاعده و عنصر تشکیلاتى القاعده است و همچنین عزام به عنوان رهبر ایدوئولوگ این مجموعه در فلسطین و مجموعه اى از افرادى که با گرایش‌هاى شدید رادیکالى و ضد غربى نوعى برگرفته از خوانش ایدوئولوژى اسلامى، عامل و محرک این اتفاقات قلمداد مى‌شدند.
در بررسى بیشتر مشخص مى‌شود که وجود دولت‌هاى مستبد و وابسته به غرب، به نوعى در رابطه با سیاست‌هاى اعراب و اسراییل در چهره‌هایى چون بن على و مبارک و برخى از رهبران کشورهاى حوزه خلیج فارس ظهور پیدا مى‌کند. زمینه بروز و ظهور چنین رفتارهاى رادیکالى در این کشورها لزوما بازخورد منطقه اى ندارد و مى‌تواند تبدیل به یک حرکت و جنبش جهانى شود و متکى بر افکار عمومى‌و گسترده بر تمام دنیا نتیجه چنین رفتارى در سطح منطقه بوده است.
از طرف دیگر به نظر مى‌رسد گفتمانى که غرب در دوره‌اى که حاکم بر دنیاى دو قطبى در برابر خطر کمونیسم و براى حفظ منافع خودش در منطقه‌اى که شریان انرژى در دستان آن بود، نیاز به یک متحد چشم و گوش بسته و گوش بفرمان داشت که با پایان دوره دوقطبى و فروپاشى شووروى ما شاهد تغییر و تحولات جدى در اروپا هستیم. به عبارت دیگر اروپاى شرقى دچار تحول شد اما این تحولات در منطقه خاورمیانه که در ان دوران شکل گرفته بود، خودش را نشان نمى‌داد و به نوعى با انجماد سایسى در منطقه روبرو بودیم. به نظر مى‌رسد با توجه به مجموعه سیل دانایی و اگاهى‌هایى که در سطح این جوامع که عمدتا جوان و داراى اقشار قابل توجهى که داراى تحصیلات عالیه دانشگاهى هستند و مراودات زیادى با دنیاى خارج دارند، شرایط به گونه دیگری درحال شکل‌گیری بود.از جمله همانند مصر با حدود ۱۰ میلیون توریست در سال و تونس با حدود ۷ میلیون توریست در سال و با گسترش تکنولوژى در عرصه رسانه‌اى همانند تویتر و فیس بوک و دسترسى گسترده به اینترنت که از کنترل دولت‌هاى سنتى و نظامى‌با عمق بیش از سه دهه خارج است، تغییر و تحول اساسى در میان اقشار مختلف مردم در این جوامع ایجاد مى‌شود. آن نگرانى و یا خشم فروخفته‌اى که از نوع رابطه با اسراییل شکل گرفته در یک ارتش با سابقه و مقدر در مصر عملا زمینه تداوم جکومتى مثل مبارک را با علامت سوال مواجهه کرده است. این امر زمانى خود را بیشتر نشان مى‌دهد که ما شاهد هستیم که مبارک براى تداوم حکومت خودش فرزند خود را که جمال است به عنوان کاندیداى بعد از خودش معرفى مى‌کند. درحالیکه ماشاهد هستیم مصر از سال ۱۹۵۲ با کودتاى افسران جوان نزدیک به شصت سال است که توسط ارتشیان مصرى اداره شده است. ارتش در مصر داراى سازمان قوى، منسجم و داراى اعتبار ملى و منطقه‌اى است. شاید بتوان نقش ارتش در مصر را با نقش ارتش ترکیه یا پاکستان قبل از ۱۹۷۰ مقایسه کرد. به نظر مى‌رسد با مجموعه اتفاقات در مصر بخصوص بعد از تحولات در امریکا در انتخابات ریاست جمهورى و به قدرت رسیدن اوباما و شعار تغییر، ما باید منتظر تغییرات اساسى در منطقه خاورمانه بودیم که دیر یا زود این سیاست‌ها نتیجه خود را نشان دهد. سیاستى که در برهه‌اى پس از یازده سپتامبر توسط دولت جمهورى خواه بوش تحت عنوان خاورمیانه بزرگ در عراق و افغانستان دنبال شد اما با شیوه کاملا مستقیم و خشن و با دخالت مستقیم نظامیان و بدون همراهى با سایر متحدین خودش و با هزینه بسیار بالاى مالى و انسانى دنبال شد.
به نظر مى‌رسد با رویکردى که حزب دموکرات واوباما داشته و با اعلام حضورى که در دانشگاه الازهر داشت و با جهان عرب سخن خود را مطرح کرد. این بود که به دنبال حل مسایل بنیادین خودش براى تغییر استراتژى مقابله با نیروهاى بنیادگرا و از بین بودن انهاست. طبیعى است که در این رابطه اتفاقاتى که در منطقه شکل گرفت با توجه به نوع کنترلى که غرب بر شبکه‌هاى اجتماعى مثل فیس بوک دارندو نقشى که شبکه‌ها در راه اندازى جنبش‌هاى اخیر مردمى‌داشتند. به نظر مى‌رسد که به نوعى مدیریت سیاسى و بین المللى غرب در جهت نوعى کنترل و هدایت این امواج برخاسته از موج اتشفشان مردمى‌است که خسته از استبداد سى ساله، خسته از تحقیر بلند مدتى که رهبرانشان در قبال اسراییل به مردم و نخبگانشان تحمیل کردند. مردم خسته از تفاوت رفتار و ناکارامدى این حکومت‌ها به خصوص در حوزه‌هاى اجتماعى و اقتصادى این حرکت‌ها را رقم زده اند. غرب نیز زمینه هدایت و انتقال اثار این جنبش که خیلى با منافع درازمدت غرب تضاد نداشته باشد، را برعهده گرفته است. گرچه شروع ماجرا شاید در ابتدا با برخى از سردرگمیها و به نوعى اتفاقاتى که ناشى از عدم امادگى اولیه به دلیل سرعت این حرکت در رهبران و سیاست مداران غربى شکل گرفت.
اما اتفاقاتى که نتیجه شکل گیرى این مسایل در مصرشده، می‌توان به این مورد نیز اشاره کرد که شاهد بى طرفى و سکوت ارتش در مصر بودیم و با توجه به نوع وابستگى ارتش این کشور به امریکا در خلال سى سال گذشته که یک میلییارد و سیصد میلیون دلار از امریکا کمک مالى مى‌گرفت، عملا نوعى چراغ سبز برای جنبش که در قاهره شکل گرفته، محسوب می‌شد. همچنین نوعى اقدام عدم حمایت مبارک و خاندانش و عمر سلیمان که نماینده سازمان اطلاعاتى در مصر رانیز یدک مى‌کشید. نهایتا شاهد تصمیم گیرى ستاد عالى ارتش هستیم که با درخواست مبارک موافقت نمى‌کند و مبارک مجبور مى‌شود که علیرغم خواستش و خواست سازمان اطلاعاتى مصر از قدرت کناره‌گیرى کند.
اولین واکنش ارتش پس از این ماجرا اعلام وفاداریست به پیمان‌هایى که مصر با همسایگان خود مى‌بندد. نکته‌اى که امروزه مدنظر است با توجه به اینکه ارتش مهلت شش ماهه‌اى گرفته که بتواند با تغییراتى که در قانون اساسى شکل خواهد گرفت زمینه یک انتخابات را فراهم اورد. ما باید حداقل تا یک سال اینده منتظر نوع تغییراتى که نظامیان وعده اش را داده باشیم، باید ببینیم که چه آینده‌اى براى مصر رقم خواهد خورد.
اما درباره موضع گیرى وزیرخارجه جدید مصر نیز باید گفت،به نظر مى‌رسد براى اینکه مصر به ارامى‌بتواند به عنوان یک کشور تاثیر گذار در جهان عرب، افریقا و در دنیاى اسلام با توجه به سابقه‌اى که دارد و نخبگان تاثیرگذارى که در جهان سوم داشته همچون جمال عبدالناصر، البرادعى و عمر موسى و پطروس قالى، موقعیت خود را پیدا کند. نیاز به بازسازى چهره خود دارد وپاسخ به جنبش‌ها درنتیجه تحرک‌هایى که در قاهره و مناطق دیگر و برکنارى مبارک از قدرت داشت، داده شود.این بخش باید در سیاست‌هاى سى سال گذشته در مصر حداقل براى بازسازى وجهه عمومى‌مصر و پاسخ به انتظارات جوانان و انقلابیون باشد، باید درباره اسراییل از خود موضع جدیدى نشان دهد. طبیعى است که این خواسته درباره محاسبه‌اى که توسط مصر در رفح و غزه شکل گرفته بود، پایان پذیرد.
مصر به سمت مدلى که در خاورمیانه جواب داده حرکت مى‌کند، و ان مدل حکومتى که حزب عدالت وتوسعه در ترکیه از خود نشان داده و ترکیبى از مسلمانان تکنوکراتى است که با تکیه بر منافع ملى و افزایش رفاه در میان شهروندان و ایجاد یک اعتبار در میان کشورهاى خاورمیانه حرکت مى‌کنند و در عین حال مشکلى رابراى نظم جهانى و یا غرب فراهم نمى‌کنند. امروزه ترکیه به عنوان عضوى از ناتو و کشورى که خواهان پیوستن به اتحادیه اروپاست و در عین حال در برابر رفتارهاى خشونت امیز و مغایر با حقوق بشر اسراییل مقابله مى‌کند. همچنین رییس جمهور و نخست وزیر این کشور به شرایع اسلام پایبندى نشان مى‌دهند ولى در عین حال با اسراییل هم رابطه دارند و تا زمانى این رابطه برقرار است که منافع ملى ترکیه را مورد خطر قرار ندهد و با اهدافی که ترکیه در منطقه دنبال مى‌کند مغایرت نداشته باشد. این مدل به عنوان مدل موفق و کم هزینه داراى طرفدارانى در نخبگان ارتش و در سایر جوامع است. طراح سیاست خارجى ترکیه یعنى داوود اغلو مورد توجه الگوى اقاى العربى شده است. به دلیل اینکه اقاى نبیل العربى سابقه بسیار خوبى که در دنیای سیاست داشته و به عنوان نماینده در سازمان ملل و دادگاه لاهه بوده، طبیعى است که ما شاهد تعدیل رفتار مصر با اسراییل هستیم وعدم تکرار سیاست مبارک و ابوالغیظ و رفع محدودیت‌ها در رابطه با غزه هستیم. از غزه کمک‌هاى انسان‌دوستانه و بشردوستانه به آنها بیشتر برسد و به نوعى شاهد تقویت موقعیت فلسطینى‌ها خواهیم بود. بنابراین اسراییلى‌ها از روش‌های خشونت‌امیزى که طى چندسال اخیرداشته‌است به ویژه در خصوص شهرک‌سازی، دست برخواهد داشت.
به نظر می‌رسد با تغییراتی که در مصر و اردن و لبنان صورت گرفته اسراییل به صرافت بیفتد که برای منافع ملی خودش این نگرانی‌ها و تحولات را جدی بگیرد. و برای اینکه فرصت را از دست ندهد به سمت یک مصالحه حداقلی به سمت فلسطینی‌ها برود و با شناختن مرزهای بین المللی و به رسمیت شناختن سرزمین‌های فلسطینی که هم افکار عمومی جهان و هم کشورهای همچون کشورهای اتحادیه اروپا و امریکا را پاسخ دهد. با توجه به اینکه اسراییل در طول این دو سال به خواسته‌های اوباما و حزب دموکرات پاسخ مناسبی نداده است، بنابراین باید تلاش بیشتری در جهت تامین منافع این کشورها گام بردارد.
با توجه به تحولاتی که در شمال افریقا در حال رخ دادن است، به نظر می‌رسد که اسراییل بخواهد خود را هماهنگ کند و درراه تثبیت موقعیت خودش گام بردارد.
تحول در روابط سیاسی با ایران
طبیعی است که رابطه خصمانه‌ای که در دوران مبارک به دلیل برخی حساسیت‌های وی که به جهاد اسلامی و ترور سادات و مواضعی که قبلا تهران داشت از یک طرف و عدم اصرار تهران به مواضع گذشته خود و موضعی که اقای احمدی نژاد اصرار به برقراری ارتباط با مصر و مواضعی که در امارات در قبال مصر داشت و حتی اعزام نماینده ویژه خودش به دیدار مبارک، نشان از اشتیاق طرف ایرانی برای برقراری رابطه با مصر داشته و بیشتر طرف مصری بود که استنکاف می‌کرد. اما امروز دیگر دلیلی برای این استنکاف وجود ندارد و همانطور که دیدیم همراهی برای عبور ناوگان نظامی ایران از کانال سوئز از خود نشان داد و نقشی که امروزه اخوان‌المسلمین با موقعیتی که در میان مسلمانان و روشنفکران دارد که شاهد حضور یکی از رهبران اخوان در ایران بودیم. تمامی این عوامل نشان دهنده آن است که نظامیان حاکم بر مصر مشکل جدی برای ایجاد یک رابطه معقول حداقلی با ایران نداشته باشند. به نظر می‌رسد که دو کشور به سمت برقراری یک ارتباط معقول با پیش‌شرطهایی که منجر به سوء تفاهم یا بحث مداخله نشود، پیش بروند.
درباره حزب‌الله هم باید که دیگر آن رفتار تند و دفعی حکومت مبارک که در مقابل حزب‌الله برای شکستن محاصره غزه وجود داشت، پیگیری نشود. و این روابط به نوعی بازسازی شود که با توجه به موقعیت حزب‌الله که در میان جوانان عرب دارد دیگر سیاست‌هایی که مبارک در قبال آنها داشت، به مرور زمان تغییر خواهد کرد. البته ذکر این نکته ضروری است که ما چرخش صدوهشتاد درجه‌ای نخواهیم داشت و ارام ارام یخ روابط سرد و نامناسبی که بین ایران و مصر و حزب‌الله و مصر وجود داشته با تغییراتی که در مصر بوجود امده، شاهد بهبود روابط باشیم.
منبع: دیپلماسی ایرانی



قیمت پنبه سه برابر شد / اشتباه وزارت جهاد، تاوان سنگینی داشت

یک عضو هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران با اشاره به افزایش قیمت پنبه در بازارهای جهانی به بیش از شش هزار تومان، گفت: اشتباه وزارت جهاد کشاورزی در ممنوعیت واردات پنبه در آن زمان موجب شد که بهترین فرصت برای تامین پنبه مورد نیاز صنعتگران داخلی از دست برود.
حسن کاردان، در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام این خبر افزود: علاوه بر افزایش قیمت، این محصول در بازار‌های داخلی و جهانی کمیاب شده است.
وی ادامه داد: در این شرایط با توجه به کمبود پنبه و روند صعودی قیمت این محصول، تولیدکنندگان داخلی پنبه نیز از عرضه مقدار ناچیز موجودی این محصول به بازار خودداری می‌کنند.
او تصریح کرد: این شرایط در حالی است که پنج، شش ماه پیش پنبه در بازارهای جهانی به قیمت دو هزار تومان به وفور عرضه می‌شد، اما اشتباه وزارت جهاد کشاورزی در ممنوعیت واردات پنبه در آن زمان موجب شد که بهترین فرصت برای تامین پنبه مورد نیاز صنعتگران داخلی از دست برود.
به گفته کاردان، البته در همان زمان صنعتگران چینی پنبه را به قیمت دو تا ۲٫۵ دلار خریداری کردند و در حال حاضر محصولات تولید شده از آن پنبه به قیمتی ارزان‌تر از قیمت فعلی پنبه وارد کشور می‌شود.
عضو هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران، گفت: در شرایطی که قیمت پنبه افزایش حدود سه برابری داشته است، دولت باید با اتخاذ سیاست‌های حمایتی همچون معافیت مالیاتی و کمک به واردات پنبه مورد نیاز، واحدهای نساجی را برای عبور از این بحران یاری کند.






یادداشت محمدتقی کروبی درباره «مرگ اخلاق»

عامل توهین به فائزه خانم، در مقابل هتاکان جلوی منزل پدر، استاد اخلاق است!

محمد تقی کروبی، فرزند مهدی کروبی، در یادداشتی با عنوان “مرگ اخلاق” که در وب سایت خود منتشر کرده، به بررسی رفتار های غیر اخلاقی نیروهای لباس شخصی تحت حمایت برخی از مراکز قدرت پرداخته است.
او در بخشی از یادداشت خود، با توجه به رفتارهای غیر انسانی این افراد در قبال مردم و سیاسیون اظهار امیدواری کرده است که بعد از ناپدید شدن دو یار و همراه واقعی مردم کروبی و موسوی و همسران شان و نیز حذف رسمی آقای رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان، ماموریت این جماعت بی مقدار پایان گرفته باشد و اراده ای در حاکمیت مبنی بر جمع آوری آنان به وجود آمده باشد.
وی در بخش دیگری از این مطلب می نویسد: اظهار علاقه و تنفر نسبت به سیاستمداران امری رایج در دنیا است و هر آن کس پا به این عرصه می گذارد، باید بپذیرد که روزی با محبوبیت می آید و مردم شعار “درود” سر می دهند و روزی مانند شاه، قذافی، موگابه  باید برود و اگر نرود، آنگاه مردم شعار “مرگ” سر می دهند.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
دکتر علی مطهری از معدود نمایندگان مجلس فعلی است که استقلال خود را همواره حفظ کرده و دیدگاه هایش را در مقاطع مختلف، صرف نظر از اینکه مطلوب چه جریانی است، بیان می کند. از این باب احترام خاصی برای ایشان قائل هستم. فرزند استاد برجسته انقلاب در واکنش به انتشار فیلم شرم آور که درآن به خانم فائزه هاشمی اهانت های ناموسی می شود در  نامه ای به رئیس قوه قضائیه، لباس شخصی های مهاجم را اراذل سیاسی بی بصیرت نام برده و به تعبیر امیرالمومنین علی علیه السلام اشاره کرده که  اگر مسلمان از غم این حادثه دق کند و بمیرد نه تنها مورد ملامت نیست، بلکه سزاوار است. ایشان همچنین اضافه کردند که این اراذل ” دشنام​هایی به ایشان و پدر بزرگوارشان می​دهند که قابل ذکر نیست و بی تردید مصداق حد قذف یعنی هشتاد ضربه شلاق است … اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. ”  مطلبی بسیار غم انگیز تر نیز به قلم شیوای آقای غلامعلی رجایی با عنوان ”سپاه کوفه در جماران چه می کند” در وب سایت کلمه منتشر شد که ابعاد دقیق تری از افعال لباس شخصی ها ی تحت الحمایه را به نمایش می گذارد.
میدانم شنیدن چنین الفاظ رکیک و مشمئزکننده ای از سوی پیاده نظام مدعیان اصول گرایی بسیار سخت و دردناک است. نمی توان مسلمان، نه مهمتر انسان بود و چنین برخوردهایی را بنام دین، شریعت و انسانیت شاهد بود و دم بر نیاورد.  به نظر می رسد که بعد از ناپدید شدن دو یار دیرین امام و مردم و همسران شان و نیز حذف رسمی آقای رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان اراده ای در حاکمیت مبنی بر جمع آوری این جماعت بی مقدار بوجود آمده باشد. سخنان رهبری و مقامات قضایی در چند روز گذشته گواهی است بر این مدعا.
به بهانه طرح این موضوع من نیز می خواهم روایت شب های عملیات لباس شخصی ها  تحت الحمایه در لیالی قدر امسال و شش شب متوالی در چند هفته گذشته مقابل منزل پدر و مادرم را بیان کنم تا با اذعان به مرگ اخلاق در این کشور به فکر احیای اصول اولیه اخلاقی بود، اگرچه به باور نگارنده بسیار دیر مقامات ارشد نظام از رفتار های خلاف شرع، اخلاق و انسانیت این بی مقداران مسلح و تحت الحمایه برخی مراکز قدرت انتقاد کرده اند، با این حال باید آن را به فال نیک گرفت.  پیش از ورود به این بحث اجازه می خواهم برای آندسته از هموطنان که معنای قذف در فقه اسلامی و مجازات آن را در  نظام حقوقی کشور نمی دانند،  به اجمال به بررسی آن بپردازم.
لغت قذف  عربی است به معنای پرتاب کردن است (قذف الحجر او بالحجر).  بدین معنی که  دشنام دهنده، کلمات اذیت کننده و ناموسی  را به سوی کسی پرتاب می کند. قذف افترا ناموسی است که در آن نسبت دادن زنا و یا آنچه در معنی زنا باشد مطرح می شود. الفاظی که دایره آن افترا ناموسی و بی عفتی است در قالب جرم قذف است. هر گاه قذف با لفظ صریح انجام گیرد، به هر زبان و به هر شکل بوده باشد حد آن هشتاد تازیانه است. مستند مجازات آن هم آیه چهارم سوره نور قرآن کریم  است:
وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.
اگرالفاظ بکار رفته صراحت در افترای ناموسی نداشته باشد آنگاه مشمول حکم تعزیر است. صاحب جواهر قذف را یکی از گناهان هفت گانه نابخشودنی دانسته است. آبرو انسان و شخصیت معنوی او  در شریعت اسلامی  جایگاه خاصی دارد. لذا موضوع ایراد قذف بقدرى اهمیت دارد که اگر مورد اتهام واقع شده از دنیا برود، ورثه او مى توانند اقامه دعوا کرده و مطالبه اجراء حد کنند. قانون مجازات اسلامی در باب پنجم کتاب دوم به این مهم مستقلا پرداخته است. احکام توهین هم در فصل دوم و پانزدهم کتاب پنجم قانون جزاء و افتراء در فصل بیست و هفتم قانون مجازات اسلامی بیان شده است. اثبات فعل قذف با دو بار اقرار مرتکب  و یا شهادت دو مرد عادل صورت می‌گیرد. قذف از جمله جرایمی است که جنبه ی عمومی نداشته و مقذوف باید آن را مطالبه کند. ماده ۱۴۰ قانون مجازات اسلامی اشعار می دارد که  ”اجرای حد قذف منوط به مطالبه مقذوف است”.
در لیالی قدر امسال که درست از شب ضربت خوردن امیر المومنین علی علیه السلام آغاز و در شب ۲۳ به اوج خود رسید، عده ای در مقابل منزل پدرم تجمع می کردند. در ابتدا له حاکمان و سپس علیه رهبران معترض شعار سر می دانند. تا این اندازه را پذیرفته بودیم اگرچه آرامش منطقه،  همسایگان و اهل خانه را به هم می ریختند. اما داستان به اینجا ختم نشد و آمران و مجریان اصلی از جمله فرماندار شمیران و برخی دیگر از افراد راضی به این مقدار آزار و اذیت نبودند، لذا گروهی دیگر را که برای ماموریت خاص هتاکی و تخریب آورده بودند وارد عمل کردند. آنان در چند شب متوالی رکیک ترین الفاظ ناموسی را به سه خانواده کروبی، موسوی و خاتمی وارد ساختند و همانطور که مادرم در نامه ای در روز بیست یکم رمضان به رهبری نوشتند، فیلم و تصویر آنان هر شب توسط پلیس و نیروهای امنیتی تهیه می شد. در شب آخر عملیات علاوه بر هتاکی به تخریب منزل و اموال همسایگان اقدام کردند. درب مجتمع را آتش زدند و با تیر اندازی قصد ورود و احتمالا ارتکاب  جنایت در سر داشتند که با مقاومت تعداد اندکی از محافظان  روبرو شدند و از آنجا که بسیار بزدل و ترسو بودند و تنها در پناه حمایت کامل دل شیر داشتند، بلافاصله عقب نشینی کردند. برای من تلخ تر از حوادث انجام شده، الفاظ بسیار رکیک ناموسی بود که بنام حکومت دینی و در شب های مقدس رمضان فریاد زده می شد. در آن مقطع یکی از نیروهای امنیتی برای آنکه هیچ مقاومتی از ما در قبال این جماعت انجام نشود، دائما با قلب واقعیت ما را تهدید می کردند که چنین و چنان می کنیم. شنیده بودم که برداشت های غلط از شریعت اسلامی موجب افراط گری، جنگ و خونریزی می گردد اما تا بحال نشنیده و ندیده بودم که افعال خط قرمز شریعت،  در تنها حکومت شیعه که مدعی ام القرای اسلام است، بنام شریعت انجام گیرد. سلاح خانواده کروبی تنها انتشار بخش کوچکی از تصاویر گرفته شده بود، سلاحی که عرصه را بر مهاجمان چنان تنگ کرد  که سپاه پاسداران رسما تبری خود را از آن ماجرا با صدور بیانیه ای اعلام کرد و فرمانده نیروی انتظامی از شناسائی صد نفر از اوباش خودسر سخن گفت. اما در عمل چه شد، به جای دستگیری و محاکمه آنان، این سرتیم محافظان برکنار شده پدر بود که در شب حادثه تا حد مرگ کتک خورد، راهی بیمارستان شد و سپس دادگاهی. مهاجمان یا همان اوباش های مسئله دار در مقام شاکی قرار گرفتند  و سرهنگ وظیفه شناس در جایگاه متهم!!!
اما تهاجم اخیر لباس شخصی ها در شب های قبل از ناپدید شدن پدر و مادرم تلخ تر از شب های رمضان است. در تهاجم شش شب اخیر مهاجمان وقاحت را به اوج خود رساندند و اگر در مقام قیاس با فیلم منتشر شده مربوط به فائزه خانم برآیم باید اعتراف کنم که آن فرد در مقابل جماعت هتاک منزل پدر استاد بزرگ اخلاق است و می توان به وی کرسی استاد تمام واگذار کرد. آنچنان که اینبار همسایگان برای اولین بار اقدام به نامه نگاری با مقامات کشوری کردند و انزجار خود را شنیدن چنین الفاظ رکیک ناموسی در نیمه های شب در مقابل همسران و فرزندان شان اعلام کردند. متاسفم که بنگارم مهاجمان لباس شخصی هر آنچه لایق خود و خانواده خود بود در این مرحله به بیت بنیانگذار این نظام، خانواده های آقایان هاشمی، موسوی، خاتمی و برخی مراجع تقلید نسبت دادند. جالب آنکه رئیس قوه قضائیه را نیز تحقیر می کردند و از آقای اژه ای بعنوان فردی انقلابی و مدیر تقدیر می کردند. سخنان و الفاظ کثیف این جماعت بدون شک مطابق شریعت اسلامی مستوجب حد و در مواردی مستوجب تعزیر است.
بارها گفته ام و باز می گویم  اظهار علاقه و تنفر نسبت به سیاستمداران امری رایج  در دنیا است و هر آنکس پا به این عرصه می گذارد باید بپذیرد که روزی  با محبوبیت می آید و مردم شعار “درود” سر می دهند و روزی مانند شاه، قذافی، موگابه  باید برود و اگر نرود آنگاه مردم شعار “مرگ”  سر می دهند. این امر در بسیاری از کشورها دیده شده و در آینده نیز مشاهده خواهد شد. اما یک جریان سیاسی در این کشور گروهی تربیت کرده اند که با در اختیار داشتن سلاح و حمایت نیرو های رسمی  می تواند در هر زمان و در هر مکانی بدون مجوز تجمع کند، هر آنچه می خواهند نسبت به مخالفان خود بگوید و بر در و دیوار الفاظ کثیف بنویسد. آنها مجوز سرخودند و تنها کسانی هستند که به اعمال بی حد و حصر حق تجمع و راهپیمائی مبادرت می کنند. نگفتم مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی زیرا هم مسلح هستند و  رفتار و الفاظ آنان مخل مبانی اسلام. برای آنان نه جنسیت، نه لباس، نه نسب و نه سابقه مهم است. از خانواده امام گرفته تا دیگر مراجع تقلید منتقد، از کروبی مبارز گرفته تا موسوی محبوب امام، از هاشمی ریشه دار گرفته تا خاتمی اندیشمند.
بد نیست مدیران فعلی به عاقبت خود فکر کنند که اگر روزی مطابق نظر خود بخواهند عمل کنند آنگاه با این جماعت روبرو خواهند بود.  جماعتی که با صحابه نزدیک امام و قدمای این نظام چنین کرده و می کند، وای به حال مسئوولان فعلی که نه سابقه انقلابی و مبارزه  دارند و نه اکثر آنها یک عکس یادگاری از جبهه و جنگ!!
حال از خود بپرسیم هنگامی که این افراد با چهره های شناخته شده در مقابل دوربین بی محابا چنین وحشیانه برخورد می کنند پس با مردم، جوانان و زنان و دختران بی نام و نشان این سرزمین که غریبانه در چنگ آنها گرفتار می شوند، چه می کنند؟   به نظر می رسد در شرایط کنونی اراده ایی در حاکمیت در برخود با ارتکاب سازمان یافته این جرم که به آمریت برخی از مراکز قدرت انجام می شده بوجود آمده،  لذا امیدوارم دادستان محترم تهران با فراهم کردن فضای اعتماد به رسیدگی، مرتکبین ذی نفوذ را نیز به پای میز محاکمه بکشاند و ان شاالله شاهد  اجرای حدود الهی باشیم. حاکمیت فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی ادعای اصلی انقلاب ۱۳۵۷ بوده است اما تا دیر نشده بپذیریم در این زمینه شکست خورده ایم و بعد از سه دهه وضعیت مان چنین است.


اعتراض شدید خبرگزاری فارس به سانسور خبری اعتراضات مردمی، البته در عربستان

خبرگزاری فارس از اینکه روزنامه‌های عربستان، اخبار اعتراضات مردمی دیروز را پوشش نداده‌اند، به شدت انتقاد کرد؛ اما نمونه‌هایی که این خبرگزاری حامی دولت به آنها اشاره کرده، برای ایرانیان آشناست.
از هشدار امام و خطیب مسجد الحرام درباره فتنه‌انگیزی‌هایی که در رسانه‌ها ترویج می‌شود و هشدار امام مسجد النبی به جوانان درباره پیوستن به موج فتنه و فراخوان ناآرامی‌ها گرفته، تا تیترهای روزنامه های الریاض و عکاظ درباره حضور نیافتن مردم در ناآرامی‌ها و وفاداری آنها به کشور و رهبران خود؛ مواضع و تیترهایی است که همگی برای ایرانیان آشناست.
خواندن خبر کامل فارس و مقایسه‌ی آن با وضعیت مشابه در ایران، با خوانندگان:
دیروز همزمان با جمعه خشم در عربستان، مردم این کشور در شهرهای مختلف به خیابان‌ها ریختند تا با وجود تدابیر شدید امنیتی و تهدیدهای صورت گرفته توسط سران آل‌سعود، اعتراض خود را نسبت به خفقان موجود در این کشور اعلام کنند.
به گزارش فارس، روزنامه‌های دولتی عربستان و همچنین رسانه‌های فرامنطقه‌ای که از سوی خاندان آل سعود حمایت مالی می‌شوند امروز هیچ خبری حاکی از این تظاهرات به ویژه در شرق این کشور را پوشش ندادند و در مقابل با سرپوش گذاشتن بر اعتراضات مردم را تهدید کردند.
روزنامه سعودی الریاض در راس اخبار داخلی صفحه اول خود این تیتر را آورده است: “شهروندان به سوی پارک‌ها سرازیر شدند نه به سوی شرکت در ناآرامی “.
این روزنامه در ادامه اخبار صفحه اول خود نوشت: امام و خطیب مسجد الحرام درباره فتنه‌انگیزی، تحصن‌ها و اعتراضاتی که برای آن در رسانه‌ها ترویج می‌شود، هشدار داد.
از عناوین اصلی روزنامه الریاض اظهارات امام مسجد النبی نیز بود که به جوانان درباره پیوستن به موج فتنه و فراخوان ناآرامی‌ها هشدار داد و یا اینکه دعوت به ناآرامی‌ها با شکست مواجه است.
هیئت علمای بزرگ عربستان که ائمه جماعات مساجد این کشور را نیز تعیین می‌کنند و از سوی خاندان آل سعود حمایت می‌‌شوند هفته گذشته با صدور فتوایی شرکت در تظاهرات را حرام اعلام کردند.
الریاض در یکی دیگر از اخبار اصلی صفحه اول خود با اقدامی فریبکارانه اظهارات امیر منطقه مکه درباره اهمیت اجرای دستورات پادشاه و ارائه بسته‌های حمایت مالی به مردم را آورد و به نقل از وی با تیتر بزرگ نوشت: بدهی ۱۴۱ هزار شهروند تا ۲۸ روز دیگر کاملا بخشوده می‌شود.
روزنامه “عکاظ ” نیز در تیتری به نقل از کسانی نام‌نبرده که آنها را شهروندان سعودی خواند نوشت: مردم فریب نمی‌‌خورند و در متن این خبر آورد: مردم عربستان به کشور و رهبران خود وفادارند.
این روزنامه اخبار مهم دیگر صفحه اول خود را به خبر وزارت خدمات شهروندی عربستان اختصاص داد که اسامی ۷۶۰ هزار نامزد استخدام در دارات دولتی را اعلام کرده است.
روزنامه الریاض و عکاظ هیچ کدام بزرگ‌ترین تظاهرات دیروز مردم بحرین را همچنین پوشش ندادند.
روزنامه “الوطن ” نیز که همواره تلاش می‌کند در بین روزنامه‌های وابسته به حکومت خود را به گونه‌‌‌‌ای بی‌طرف نشان دهد نیز اشاره‌‌‌ای به تظاهرات دیروز مردم عربستان و حتی تظاهرات بحرین نکرده و تنها در میان اخبار بین‌‌‌الملل خود خبر تشکر ولی‌عهد بحرین از کمک مالی شورای همکاری خلیج فارس به کشورش را آورده است.
روزنامه فرامنطقه‌ای “الشرق الاوسط “نیز خبر زلزله ژاپن را در راس اخبار خود قرار داد و در فهرست اخبار بین‌المللی خود هیچ اشاره‌‌ای به تظاهرات در عربستان نکرده است این در حالی است که از سطحی‌ترین اخبار در لیبی نیز نمی‌گذرد.
این روزنامه به رغم پوشش اخبار تحولات منطقه تظاهرات روزانه مردم بحرین وحتی تظاهرات صدها هزار نفری دیروز این کشور را پوشش نمی‌دهد و تنها برای خالی نبودن عریضه خبری را با این تیتر منتشر کرد که “نیروهای امنیتی بحرین مانع بروز درگیری بین اهل تسنن و شیعیان در راهپیمایی دیروز شدند. ”
این در حالی است که مردم بحرین دیروز در بزرگ‌ترین تظاهرات خود یکصدا شعار وحدت سر داده و خواستار سرنگونی رژیم آل خلیفه بودند.
روزنامه فرامنطقه‌ای “الحیات ” نیز بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای به اعتراضات مردم عربستان تیتر صفحه اول خود را به اظهارات بان‌کی‌مون دبیر کل سازمان ملل در دیدارش با ترکی الفیصل در نیویورک اختصاص داد و نوشت: بان کی‌مون نقش ملک عبدالله در دعوت به گفت‌وگو را ستود.
این روزنامه در بخش اخبار حوزه خلیج فارس در تیتری عجیب نوشت: جمعه آرامش در عربستان نشان از همبستگی ملی داشت.
این در حالی است که شبکه خبری راصد از رسانه‌های معارض در عربستان اعلام کرد مردم این کشور به ویژه در شهرهای قطیف، دمام، احساء منطقه شرق عربستان و حتی در ریاض، پایتخت این کشور به خیابان‌ها آمده و تظاهرات اعتراضی خود را نشان دادند اگر چه با حمله نیروهای امنیتی مواجه شدند که به دستگیری ده‌ها تن از آنها از جمله شیخ علی الوایل روحانی شیعی شهر احساء منجر شد.
نیروهای امنیتی عربستان پنچشنبه شب گذشته نیز به روی مردم شهر قطیف که در تظاهرات مسالمت‌آمیزی خواستار آزادی زندانیان سیاسی به ویژه ۹ زندانی فراموش شده بودند تیراندازی کردند که به زخمی شدن دستکم سه تن منجر شد.
وزارت کشور عربستان شنبه هفته گذشته برگزاری هرگونه تظاهرات در عربستان را ممنوع کرد و به دنبال آن هیئت علمای بزرگ این کشور که همان شورای مفتی‌های وهابی است تظاهرات را حرام اعلام کردند اما مردم عربستان دیروز بزرگ‌ترین تظاهرات علیه خاندان آل سعود در تاریخ این رژیم را به ثبت رساندند.




به گزارش خبرنگار کلمه، سایت خبری راهبردی سلام که چند روز قبل، پس از یک دوره تعطیلی، فعالیت خود را از سر گرفته بود، از عصر امروز – شنبه ۲۱ اسفندماه – در اکثر نقاط کشور فیلتر شده است.
سایت آینده نیز عصر روز چهارشنبه ۱۸ اسفند از فیلتر شدن خود  خبر داد. این سایت از آن زمان تاکنون به‌روز نشده است.



رئیس سازمان استاندارد: کیفیت بنزین عرضه شده در سال گذشته، به مراتب کمتر از حد استاندارد

برخلاف ادعاهای رئیس دولت درخصوص استقلال یک شبه در تولید بنزین و ادعای دیگری مسئولان دولت احمدی نژاد مبنی بر کیفیت بالای بنزین تولید داخل، رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی کشور در جمع خبرنگاران اذعان کرد که بنزین تولیدی از کیفیتی به مراتب پایین‌تر از استانداردهای لازم برخوردار بوده و در عین حال هشدار داد که بنزین غیر استاندارد باعث افزایش مصرف و نیز آلودگی هوا خواهد بود.
این در حالی است که کارشناسان نیز پیش از این، در واکنش به ادعاهای دولتمردان، اعلام کرده بودند که تولید بنزین با کیفیت مناسب که بی‌شک حق مصرف کنندگان است، تنها با سرمایه‌گذاری دراز‌مدت و صحیح به دست می‌آید و از این تبلیغات دولت درباره خودکفایی در تولید بنزین، واهی و غیر واقعی است.
این کارشناسان می‌گویند برای تولید بنزین استاندارد در ایران، حداقل لازم است واحدهای کراکینگ برشهای سنگین در پالایشگاه‌های موجود اضافه شوند که بنا به اظهار نظر متخصصان این صنعت، این کار با توجه به شرایط کاری فعلی و وابستگی صنایع دولتی به رانت، در کمتر از پنج سال غیر ممکن است.
اکنون پس از مدت‌ها انکار دولتی‌ها، رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی هم به صحت هشدار منتقدان مبنی بر بی‌کیفیت بودن بنزین داخلی و لزوم رسیدن آن به سطح استاندارد اذعان کرد.
به گزارش نفت نیوز، نظام الدین برزگری در جمع خبرنگاران تصریح کرد: سال آینده خودروهایی که نتوانند استانداردهای موردنظر را رعایت کنند، شماره گذاری نخواهند شد.
وی افزود: در سال جاری تنها یک خودرو نتوانست استانداردهای ۵۱ گانه را رعایت کند که با اعمال تغییرات کلی در تولید، این خودرو نیز تمام تست ها را پاس کرد، به گونه ای که در سال آینده هیچ خودروی بدون استاندارد تولید و به بازار عرضه نخواهد شد.
برزگری سپس به بنزین مورد استفاده خودروهای تولید داخل اشاره کرد و گفت: سوخت خودروها اگر استاندارد نباشد و با اکتان پایین عرضه شود سبب افزایش مصرف و آلایندگی خواهد شد.
وی استاندارد کنونی بنزین تولیدی و قابل عرضه در جایگاه های سوخت را با اکتان ۸۷ عنوان کرد و افزود: استانداردی که قرار بود از امسال اجرا شود عرضه بنزین با اکتان ۹۳ تا ۹۵ یا استاندارد یورو ۴ است که بنا به دلایلی اجرایی نشد.
رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی با بیان اینکه براساس مصوبه دولت از ابتدای سال ۹۱ بنزین یورو ۴ باید در جایگاه های سوخت کشور عرضه شود، تصریح کرد: با هماهنگی که با وزارت نفت صورت گرفت این وزارتخانه قول داده در نیمه دوم سال ۹۰ عرضه بنزین با استاندارد یورو ۴ اجرایی شود و خودروسازان نیز با تغییری که در موتور و سیستم سوخت خواهند داد شاهد اجرای معیار مصرف استاندارد در بنزین خودروها باشیم.
رئیس سازمان استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران در ادامه با تاکید بر اینکه تا پایان سال جاری خودروی بدون ABS نخواهیم داشت، گفت: براساس همکاری مشترکی که بین سازمان استاندارد و پلیس راهور ناجا صورت گرفته است خودروهایی که سال آینده مجهز به سیستم ترمز ضد قفل (ABS) نباشند، شماره گذاری نخواهند شد.
برزگری سپس به مصوبه شورای عالی استاندارد اشاره کرد و گفت: براساس این مصوبه از سال آینده تمام خودروهای تولید داخل به صورت اجباری باید به سیستم کیسه هوا (ایربگ) مجهز شوند.
وی افزود: تعدادی از خودروهای تولید داخل قبل از این مصوبه به سیستم کیسه هوا مجهز بودند اما از سال ۹۰ خودروسازانی که نتوانند خودروی تولیدی خود را با ایربگ ارایه دهند، در شماره گذاری مشکل خواهند داشت.



در حالیکه محمد طاهر حائری شیرازی معروف به شجاع، فرزند آیت الله حائری شیرازی، به اتهام زمین خواری و فروش زمین های عمومی بدون داشتن سند مالکیت به شش سال حبس و بازگرداندن اموال عمومی محکوم شد، کماکان دستگاه قضایی فارس از زندانی کردن وی استنکاف می ورزد.
به گزارش تارنمای «صبح امید»، شجاع حائری فرزند محی الدین حائری، معلم اخلاق دولت و امام جمعه سابق شیراز، تحت عنوان شرکت تعاونی «طوبی»، چند صد قطعه زمین با عنوان باغ شهر را، به قطعات ۲۰ میلیون تومان و بیشتر، و با واسطه کامران باقری لنکرانی (وزیر دولت نهم) و مریم اردبیلی(همسر شجاع و مشاور امور بانوان استانداری فارس در دوره محمد رضا رضازاده) به پزشکان شیراز و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز فروخته بود، بدون اینکه این شرکت و یا خانواده حائری مالکیتی بر زمین های منطقه دالین شیراز داشته باشند.
این گزارش همچنین افزود “نکته مهم در خصوص شرکت تعاونی طوبی این است که اعضای این شرکت را خانواده حائری و علیرضا نجابت داماد حائری تشکیل می دهند.”
همچنین یادآوری شده است “پیش‌تر برخی شاکیان شجاع حائری، دادگاه را به خودسوزی تهدید کرده بودند، چرا که علی رغم شکایات مستند این عده، به پرونده آنها رسیدگی نشده بود. اما اکنون و پس از گذشت ۳ سال، دادگاه بدوی حکم اولیه را در خصوص شجاع حائری صادر کرده است.”
گفتنی است چند وقت پیش نیز، علی رغم حکم جلب فرزند آیت الهد حائری شیرازی، او با قید وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی آزاد شده بود.
شجاع حائری از جمله کسانی است که در شیراز متهم به زمین خواری است و یک قطعه زمین در مناطقی از فارس فروخته، بدون آنکه مالکیتی بر آن داشته باشد.
به گزارش صبح امید، دستگاه قضایی فارس در حالی از زندانی کردن شجاع حائری استنکاف می ورزد که صابر عباسیان دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه سیاسی از ۱۷ اسفند سال پیش تا کنون در بازداشت موقت به سرمی‏برد و پس از اعتراضات مردمی بهمن و اسفندماه امسال نیز تعدادی از دانشجویان دانشگاه‏های شیراز بازداشت و از وضعیت آنان اطلاعی در دست نیست.



مراسم آیین تجلیل از هیئت انتخاب و هیئت داوری بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر با انتقاد معاون سینمایی از خانه سینما همراه بود.مراسم تجلیل از هیئت انتخاب و هیئت داوری بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر صبح امروز شنبه 21 اسفندماه در باغ زیبا برگزار شد.
در این مراسم داوران جشنواره و جواد شمقدری معاون امور سینمایی، علیرضا سجادپور مدیر اداره کل نظارت و ارزشیابی، مهدی مسعوددشاهی دبیر جشنواره، فریدون جیرانی، طهماسب صلحجو، سعید سهیلی، امیر اسفندیاری، منوچهر اکبرلو، علی معلم، جهانگیر الماسی ، شفیع آقامحمدیان، عباس رافعی و …حضور داشتند.
جواد شمقدری معاون امور سینمایی در این مراسم گفت: حرف‌هایی که امروز قرار است بزنم ممکن است برای بعضی از افراد تلخ باشد، اما امیدواریم که سال آینده سالی شیرین و پربار برای سینماگران ایرانی باشد. عده‌ای متاسفانه در جشنواره امسال علیرغم شکوه و جلالی که داشت تلاش کردند تصویر دیگری را به نمایش بگذارند.
وی افزود: کسانی که از ابتدای مدیریت جدید عزم کرده بودند که این مدیریت در اهداف و پیگیری برنامه‌هایش به نتیجه نرسد اوج تلاششان را در جشنواره امسال به نمایش گذاشتند. جشنواره فیلم فجر جشنواره‌ای ملی است و همه دیدگاه‌ها به سوی جشنواره است. مدیران جشنواره در طول برگزاری باید همه آسیب‌ها را تحمل کنند و لب به سخن نگشایند. اما دشمنان از این فرصت استفاده کرده‌اند که جشنواره را دچار بحران کنند.
معاون سینمایی ادامه داد: من محاسبه کرده‌ام که در طول برگزاری جشنواره 12 بحران برای ما به وجود آمده است که بخشی از این بحران‌ها به داوران جشنواره مربوط می‌شد. دشمنان تلاش کردند که هیچ هنرمندی داوری جشنواره را قبول نکند و کسانی هم که حاضر به قبول این مسئولیت شدند با اس ام اس و پیام تهدید شدند و به تهمت زدن و انتقاد کردن از آنها پرداختند. این خودزنی‌ها تا کی باید ادامه داشته باشد.
وی ادامه داد: اهرم این دشمنی‌ها باید جایی متوقف شود باید انتقاد روشن و شفاف انجام گیرد اما نه اینکه داوران را متهم به صلاحیت نداشتن کنند این به نفع سینما نیست. دو بحران از 12 بحران شناسایی شده در جشنواره متوجه داوران شده است.
شمقدری خاطرنشان کرد: مسئول اول و آخر تصمیمات سینمایی من هستم. در هر بخشی نباید فرافکنی کرد و مسئولیت را به گردن دیگران انداخت. من معتقد نیستم که گفتمان امنیتی را در حوزه فرهنگ حاکم کنیم. حوزه فرهنگ باید با نگاه فرهنگی مدیریت شود حوزه امنیتی نتایج نامطلوبی را در پی دارد.
وی افزود: شاید تلخی که این روزها وجود دارد ناشی از این باشد که بعضی از افراد نمی‌توانند ببینند که تعداد فیلم‌ها افزایش یافته و امنیت شغلی که دغدغه همه هنرمندان است سامان پیدا کرده است و یا نمی‌توانند ببینند بعضی از فیلم‌ها رفع توقیف شده است. من به عنوان مسئول سینمای ایران دوست ندارم روزهای تلخی را داشته باشیم. ما تلاش می‌کنیم که همه مشکلات را برطرف کنیم.
معاون امور سینمایی درباره اختلاف با خانه سینما گفت: باید جمعی قانونی دور هم بنشینند و بررسی شود که آیا خانه سینما جایگاه قانونی دارد یا نه؟ این مسایل باید مشخص شود که آیا خانه سینما با توجه به تعریفی که از آن شده است در حال حاضر جایگاه قانونی دارد و یا تبدیل به یک موسسه خصوصی شده است که در اختیار چند نفر قرار دارد. به نظر ما خانه سینما جایگاه قانونی ندارد. خانه سینما نیاز به اصلاح دارد. سینمای ایران دارد به رشدی متعالی می‌رسد و نیازمند ورود به حوزه جدیدی است.
وی خاطرنشان کرد: بسیاری از زیرساخت‌ها باید تغییر کند و یکی از آنها هم تغییر صنوف سینمایی است. مثلاً صنف فیلمنامه‌نویسان باید مستقل عمل کنند در غیر این صورت حق بیشتر صنوف خورده خواهد شد. یکی از دلایل مستقل شدن صنوف این است که مثلاً سطح درآمد صنف‌ها یکسان نیست و شرایط و مشکلات کاری‌شان نیز متفاوت است. بنابراین نمی‌توانند زیر یک سقف جمع شوند.
شمقدری ادامه داد: عده خاصی از حمایت‌های دولت بهره می‌برند اما این حمایت‌ها به عده خاصی تعلق نمی‌گیرد. در سال آینده سازمان سینمایی به وجود می‌آید و فاصله این صنوف را یکسان می‌کند.
وی بیان کرد: به نظر می‌رسد یک نظام صنفی در آینده باید برای سینمای ایران تعریف شود و لازمه آن این است که هر کس بتواند در دامنه فعالیت‌های خودش از امکانات بهره ببرد و بتوانند درباره صنف خود اظهار نظر کند.
معاون امور سینمایی ادامه داد: باید پیش از اینکه به فکر حساب شخصی خود باشیم برای سینمای ایران دل بسوزانیم. سینمای ایران باید وارد دوره جدیدی شود و نظام صنفی جدیدی برای آن تعریف شود. اصناف باید از یکدیگر جدا و مستقل کار کنند. در سازمان سینمایی جدید هم حق و حقوق همه صنوف رعایت شود و هم انتقاداتی که در جهت تخریب نباشد پذیرفته می‌شود. امیدوارم سال آینده سال پرباری برای سینمای ایران باشد.
در ادامه این مراسم جواد شمقدری، مهدی مسعودشاهی و هاشم میرزاخانی قائم مقام جشنواره از داوران و دست اندرکاران جشنواره بیست و نهم فیلم فجر تقدیر کردند.
در این مراسم از هیئت انتخاب آثار ویدئویی سینمایی ایران، هیئت داوران مسابقه سینمای ایران، هیئت انتخاب بخش بین‌الملل، هیئت داوران آثار ویدئویی جشنواره، هیئت داوران فیلم‌های اول مسابقه سینمای ایران، هیئت داوران بخش ملی و بین‌الملل سینمای ایران، روسای کمیته‌های جشنواره و بخش شورای سیاست‌گذاری، مدیران و پرسنل معاونت سینمایی تقدیر شد.



اتحادیه عرب روز شنبه ۱۲ مارس ۲۰۱۱ (۲۱ اسفند ۱۳۸۹) به اتفاق آرا تصویب کرد که از شورای امنیت سازمان ملل خواسته شود بر فراز لیبی منطقه پرواز ممنوع اعلام کند.همچنین هر بیست و دو عضو این اتحادیه، تصمیم گرفتند تماس های رسمی را با شورای ملی انتقالی لیبی که توسط مخالفان معمر قذافی تشکیل شده، آغاز کنند.این تصمیم ها در نشست اضطراری اعضای این اتحادیه که در قاهره و برای بررسی بحران لیبی تشکیل شده بود، اتخاذ شد. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در این نشست حضور داشت.
پیشتر اتحادیه اروپا و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) اعلام کرده بودند برای هر گونه اقدام نظامی در لیبی، به پشتیبانی کشورهای منطقه نیاز دارند که با این تصمیم اتحادیه عرب در دفاع از منطقه پرواز ممنوع، به نظر می رسد این پشتیبانی را به دست آورده باشند.پیشتر عمرو موسی، دبیرکل اتحادیه عرب، در اظهاراتی که در هفته نامه آلمانی اشپیگل منتشر شد، از برقراری منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی حمایت کرده و گفته بود که اتحادیه عرب باید در مبارزات مردم لیبی برای آزادی، نقشی داشته باشد.
روز جمعه، سران اتحادیه اروپا در بروکسل در نشست خود گفتند که تمام گزینه های لازم برای دفاع از شهروندان لیبیایی را مد نظر قرار خواهند داد.
آمریکا و اتحادیه اروپا بار دیگر از رهبر لیبی خواسته اند تا کناره گیری کند.
خروج نیروهای شورشی از راس لانوف
نیروهای وفادار به معمر قذافی، رهبر لیبی وارد شهر نفتی راس لانوف در شمال این کشور شده اند.طبق گزارش ها، شورشیان مجبور به ترک این شهر شده اند.نیروهای دولتی، تعدادی از خبرنگاران را در شهر راس لانوف چرحانده اند تا شاهد بازپس گیری آن از مخالفان باشند.فرماندهان نیروهای مخالف به گزارشگران گفته اند که نیروهای آنها بیست کیلیومتر از حومه این شهر عقب نشینی کرده اند.نیروهای دولتی اکنون این شهر و پالایشگاه نفت آن را کنترل می کنند.ژنرال عبدالفتاح یونس، وزیر کشور سابق لیبی که به مخالفان پیوسته به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است نیروهای تحت فرمانش، تا یکشنبه به مواضع سابق خود باز می گردند.طی چند روز گذشته، درگیری های شدیدی میان نیروهای دولتی و مخالفان مسلح در راس لانوف در 600 کیلومتری شرق طرابلس روی داد.
جنگنده های دولت لیبی بارها مواضع مخالفان را بمباران کردند.اوائل این هفته، نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی، شهر زاویه را از کنترل نیروهای مخالف خارج کردند.روزنامه نگاران خارجی که اجازه یافتند از این شهر دیدن کنند، با خرابی های گسترده مواجه شدند.گزارش شده که تقریبا تمام ساختمان های این شهر به علت درگیری ها، با خاک یکسان شده یا آسیب شدیدی دیده اند.



جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی روز جمعه به دیدار مراجع تقلید و علما در قم رفتند.
کلمه نوشت، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی که عزیزانشان، پس از انتخابات بازداشت و روانه ی زندان ها شدند، دیروز، با چند تن از علمای قم دیدار و گفتگو کردند.
در این دیدارها خانواده ها ضمن تشریح وضعیت زندانیان به توصیف شرایط غیر انسانی و غیر قانونی ایجاد شده برای زندانیان پرداختند.
زندانیانی که از حقوق ابتدایی هر زندانی مانند تماس تلفنی، ملاقات حضوری و مرخصی محروم شده اند.
در این دیدار مادرانی که  بهاره هدایت، مهدیه گلرو و مجید توکلی دانشجویان زندانی را مانند فرزندان خود می دانستند از ممنوع الملاقات بودن این سه دانشجو طی سه ماه اخیر خبر دادند و تاکید کردند که بهاره هدایت به دلیل مشکل جسمی که در زندان بر وی عارض شده نیاز به عمل جراحی دارد.
همچنین خانواده ها با انتقاد از برخوردهای صورت گرفته با فعالین سیاسی به اطلاع مراجع رساندند که به هر گونه درخواست مرخصی برای عید نوروز بی اعتنایی می شود و این در حالی ست که بعضی از زندانیان بیش از ۲۰ ماه است که بدون یک روز مرخصی در زندان به سر می برند.
در این دیدار مراجع عظام ضمن ابراز تاسف از رعایت نشدن حقوق اولیه ی انسانی در زندان ها و بی توجهی به وضعیت خانواده های آنها تصریح کردند: در سختی ها و گرفتاری ها، یاس به خود راه ندهید که شما در راه حق گام برداشته اید. در راه خدا تحمل سختی ها نتیجه خواهد داد و یقین بدانید نفس انجام وظیفه، خود، پیروزی ست.
علمای میزبان ضمن محکوم کردن رفتارهای خشونت بار و غیر قابل دفاع عده ای منتسب به برخی نهادهای مردمی در مقابل معترضین در خیابان ها هشدار دادند: بسیج و سپاه نهادهایی برخاسته از درون مردم هستند. محبوبیت این نهادها در ابتدای انقلاب، مردمی بودن آن بوده است. ما همچنان آن ها را محبوب، در کنار و بر آمده از مردم می خواهیم نه در مقابل آن ها در خیابان. آگاه باشید دست هایی در کار بوده و جریاناتی شکل گرفته است که قصد کرده اند این نهادهای در اصل مردمی را در مقابل مردم قرار دهند. اما لازم به تذکر است که قدرت مردم از خداست درنتیجه قدرتشان جاودانه است.





تکنوکراسی با حذف هاشمی دچار بحران می شود و حکومت کارآئی خود را از دست می دهد.
انتخاب مهدوی کنی، روحانی قدیمی هشتاد ساله ای که به عنوان چهره نسبتا مورد قبول محافظه کاران، تندروها و روحانیت سنتی است، به جای هاشمی رفسنجانی، ضربه مهمی به آینده کشور خواهد زد. مهم این نیست که چرا مهدوی کنی بر صندلی ریاست خبرگان تکیه زده است، این است که چرا هاشمی رفسنجانی از ریاست خبرگان حذف شده است؟ حکومت از این طریق اگرچه پشتوانه مهمی برای جنبش آزادی ایران را کمرنگ کرد، اما ضربه ای که از حذف هاشمی به حکومت می خورد، بیشتر از ضربه ای است که به جنبش سبز می خورد. جستجوی این واقعه بی تردید ما را به بازی قدرتی که در حکومت جریان دارد می کشاند. تردیدی نیست که گروهی که امروز به نام عماریون خوانده می شوند و در حد فاصل احمدی نژاد و خامنه ای، نظام قدرت را اداره می کنند، قصد داشتند که یزدی یا جنتی را بر صندلی خبرگان بنشانند، اما تردید بر سر اینکه روحانیون خبرگان، در انتخاب نهایی میان یکی از این دو، و هاشمی رفسنجانی به وی رای بدهند، ضربه بزرگی بود که قطعا آنان را برای مدتی طولانی دچار بحران می کرد و هاشمی را همچنان در جایگاه قدرت می نشاند. آنچه حکومت می خواست از آن بگریزد، در ابتدا ریاست هاشمی نبود، بلکه رای آوردن هاشمی به عنوان کسی بود که در وضع دوقطبی حکومت، در قطب مخالف رهبری قرار داشت. در حقیقت اگر هاشمی علیرغم میل خود یک گام به پس برداشته و ریاست خبرگان را واگذار کرده است، اما آمدن مهدوی کنی یک گام به جلوست، چرا که خبرگان دیگر نمی تواند براحتی برنامه مورد نظر آیت الله خامنه ای و احمدی نژاد را اجرا کند.
گمان می کنم که هاشمی موضع گیری های اخیرش علیه برخی تندروی های جنبش سبز را نه برای به دست آوردن ریاست خبرگان، بلکه به دلیل مخالفت خود با رادیکالیزه شدن جنبش سبز ، اتخاذ کرده است. به نظر می رسد رادیکال شدن جامعه که بخشی از آن ناشی از تاثیرپذیری احساسی جامعه از جنبش های انقلابی دنیای عرب و بخشی از آن ناشی از زنده بودن جنبش سبز است، بیش از آنکه به رهبری جنبش، و مواضع موسوی و کروبی بستگی داشته باشد، یک اتفاق درونی در بدنه جنبش سبز است. از همین رو بعید به نظر می رسد انتقادات هاشمی متوجه کسانی چون موسوی و کروبی باشد. هاشمی تمام تلاش خود را برای باقی ماندن در مجلس خبرگان کرد. سکوتی طولانی به مدت چند ماه، بدون زیرپا گذاشتن مواضعی که در آن نماز جمعه سبز اعلام کرده بود، مفید واقع نشد. اما از سوی دیگر خریدن سی روحانی مجلس خبرگان- یعنی فاصله حامیان هاشمی و حامیان تندروها- به نظر می رسید، عملا هاشمی را به این نتیجه رساند که تقریبا شانسی برای ماندن ندارد، به همین دلیل آمدن یک نیروی محافظه کار مثل مهدوی کنی، خوش ترین عاقبت ممکن برای هاشمی و میانه روها بود. این احتمال وجود دارد که تندروها، در گام دیگر قصد برکناری او از شورای تشخیص مصلحت، حصر هاشمی، محاکمه فرزندانش و خلع لباس او را دارند. اما هیچ کدام از این موارد مانند ریاست خبرگان اهمیت نداشت.
در این میان هاشمی در یک بازی محتوم، امتیازی را که در هر صورت از دست می داد، چنان واگذار کرد، انگار که امتیازی را به حریف داده است. اینکه او بتواند با دادن این امتیاز، امتیازاتی را بگیرد، مثلا باعث بیرون آمدن موسوی و کروبی از حصر شود، یا زندانیان سیاسی آزاد شوند، یا آلترناتیو " لاریجانی- قالیباف" به جای احمدی نژاد و گروهش قدرت پیدا کنند، یا هاشمی به منتقد حکومت، و نه الزاما حامی جنبش سبز، تبدیل شود، همه امتیازاتی است که از روغن ریخته ای که وقف بیت رهبری خواهد شد، می تواند به دست بیاید. اگر هاشمی چنان بازی کند که قدرت تعامل خود را در سطحی بالاتر از مجلس و شورای نگهبان و خبرگان حفظ کند، بازی را برده است، اما اگر سیاستهای مکارانه آیت الله خامنه ای او را هم بدنام و هم خلع قدرت کند، بازی را باخته است. نه تنها بازی سیاسی این سی سال را باخته است، بلکه در مقابل هزینه سنگینی که در این چهار سال خودش و خانواده اش پرداخته اند، هیچ فایده ای نصیب او و مردم نخواهد شد.
ریاست هاشمی بر خبرگان چه اهمیتی داشت؟
شاید برای خیلی از افراد این سووال مطرح باشد که اصولا مجلس خبرگان چه اهمیتی دارد که برکناری یا ماندن هاشمی در آن اهمیت داشته باشد. و شاید برای ناظران سیاسی ایران، اهمیت حضور هاشمی در ریاست خبرگان، چندان آشکار نباشد، اگر توجه نکنند که خبرگان در آینده ای نزدیک احتمالا مجبور به تصمیماتی اساسی خواهد شد. آینده ای که دور نیست؛ مرگ آیت الله خامنه ای، شدت یافتن بحران در کشور، ورود حکومت ایران به یک دشواری بزرگ و تصمیم برای جانشینی رهبر جدید، مواردی است که مجلس خبرگان را معنی دار می کند، بخاطر داشته باشیم که اگر بنا باشد تغییری اساسی در کشور رخ بدهد، وجود یک مجلس خبرگان همسو با تغییر و مجلس خبرگانی مخالف با تغییر یا ناهمسو با آن، تفاوت هزینه سیاسی بسیار بالایی خواهد داشت. وجود هاشمی می توانست همه چیز را به نفع جنبش مردم، پیش ببرد. حالت بدتر این بود که یزدی یا مصباح یا جنتی در موضع ریاست قرار بگیرند که در آن صورت همه چیز با شکل خطرناک تری پیش می رفت. با روی کار آمدن مهدوی کنی، در حقیقت بازی به زیان جنبش و هاشمی و نه به سود احمدی نژاد و خامنه ای پیش خواهد رفت.
اما این نخستین بار نیست که هاشمی خانه نشین می شود، او قبلا در سال 1379 یک بار چنین تجربه ای را کرده است. هاشمی رفسنجانی قبلا یک بار در همین موقعیت قرار گرفت. او که در سال 1378 متهم به اجرای قتلهای روشنفکران شد، و بازی همیشگی اش را انجام داد. او میان حیثیت خودش و حیثیت نظام، دومی را انتخاب کرد. حیثیت حکومت حفظ شد، گروهی از بازیگران عصر اصلاحات زندانی شدند و هاشمی رفسنجانی، با بی سیاستی برخی اصلاح طلبانی که بعد از رادیکال شدند، به سوی جناح محافظه کار هل داده شد. این در حالی بود که هاشمی نه ماهیتا و نه در بازیهای پس از اصلاحات در جبهه محافظه کاران نبود. بعید می دانم اشتباهی بزرگتر از هل دادن هاشمی به دامن محافظه کاران، در هشت سال دولت خاتمی صورت گرفته باشد. سالها پس از زدن اتهام قتلهای زنجیره ای به هاشمی، اکبر گنجی به عنوان عامل اصلی اشتباه اصلاح طلبان، در بی بی سی اعلام کرد که منظورش از عامل قتلهای زنجیره ای هاشمی نبود و خامنه ای بود.
مروری بر نقش هاشمی در دولت سازندگی، اهمیت او و همچنین علت ناراحتی آیت الله خامنه ای از او را آشکار می کند. هاشمی نخستین شخصیت بزرگ نظام بود که به اهمیت غیرسیاسی شدن تکنوکراسی پی برد. وقتی آیت الله خمینی حکومت را در دست گرفت، نوع حکومت او جزو حکومت های آسان بود. حکومت آسان حکومتی است که یک رهبری دستور می دهد، گروهی هم دستورات را اجرا می کنند. در چنین حکومتی، چیزی به نام دیپلماسی، کارآمدی، تولید، فرهنگ و بسیاری از جنبه های دیگر زندگی پیچیده وجود ندارد. وجود کاریزما همیشه می تواند یک سیستم یا نظام اجتماعی را دچار " بی کارکردی" کند. اگر فرض کنیم که یک حکومت یا سیستم است، آنگاه می فهمیم که برای بقای سیستم نیاز به کارآمد بودن نهادهای آن وجود دارد. نهادهایی مانند آموزش که وظیفه اش تربیت نیروی انسانی است، نهادی مانند اقتصاد که معیشت را کنترل و تعادل را ایجاد می کند، نهادی به نام دین که کارش رسیدگی به امور معنوی جامعه است، نهادی به نام سیاست که کارش ایجاد تعادل و اداره قدرت است و نهادی به نام خانواده که وظیفه دارد تا روابط عاطفی را در جامعه بسامان بیاورد.
وقتی طوفان خمینی سرزمین ایران را به هم ریخت، عملا همه نهادهای اجتماعی به دلیل وجود کاریزمای خمینی فونکسیون یا کارآیی خود را از دست دادند. نهاد خانواده تبدیل به یک جمع ایدئولوژی دو تا سه نفری و بیشتر شد که کارش بجز رفع غرایز جنسی همفکری زن و مرد بود( اکثر خانواده هایی که در آن دوره ازدواج ایدئولوژیک کردند یا دچار فروپاشی خانواده شده و یا بعدا تخلیه ایدئولوژیک شدند.)، نظام آموزش به جای بالا بردن سطح دانش اجتماعی و آماده کردن افراد برای ورود به جامعه، نقش تربیت سیاسی جامعه را بر عهده گرفت، آموزش نظامی و آموزش های ایدئولوژیک مورد توجه قرار گرفت و نظام دینی که موظف بود به پالایش معنوی جامعه بپردازد، کارکردی سیاسی برای دفاع از حکومت یافت.( در نتیجه، نحله های مختلفی از آموزش های دینی و اخلاقی توسط جامعه برای جایگزینی صورت گرفت.) نهاد اقتصاد نیز به جای حفظ تعادل های فعال که می توانست باعث پیشرفت جامعه شود، عملا تبدیل به مجموعه ای از موسسات شد که کارشان پشتیبانی از نظام ایدئولوژیکی بود. با مرگ خمینی یک خلاء بزرگ در جامعه ایجاد شد.
آنچه باعث شد که جامعه ایران از یک نظام ایدئولوژیک- کاریزماتیک و شبه توتالیتر، به یک حکومت پیچیده نزدیک شود، سیاست هایی بود که دولت هاشمی در پیش گرفت. او با تاسیس دانشگاه آزاد به تولید انبوه طبقه متوسط پرداخت. نهادها را در جای خود گذاشت و کارکرد موهوم و انقلابی نهادها را از آنها گرفت و کارکرد اصلی را به آنان برگرداند. نقش امور تربیتی و حراست که پولیت بوروی اداره کننده تکنوکراسی بود، کمرنگ شد و سیاست نیز به حوزه واقعی خود نزدیک شد. شاید پایان همزمان جنگ و مرگ خمینی نگذاشت تا جامعه ایران متوجه شود که در حقیقت این دولت هاشمی بود که توانست ایدئولوژیزه شدن نظام را متوقف کند و نظام را کارکردی کند. بسیاری گمان کردند این نتیجه طبیعی مرگ خمینی یا پایان جنگ است، در حالی که این وضع حاصل سیاستهای هاشمی بود.
آیت الله خامنه ای بعد از سقوط کمونیسم دائما دچار هراس پارانوئید فروپاشی بود و گمان می کرد راه حل هایی مانند در دست گرفتن سیستم نظامی امنیتی و تبلیغاتی و سیاسی می تواند مشکل را حل کند. به همین دلیل بود که در دوره دوم دولت هاشمی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات، حوزه هنری، ارتش، سپاه و پلیس، وزارت کشور و وزارت خارجه زیر نظر خامنه ای قرار گرفت. وزارت اطلاعات در همان آغاز کار در دست رهبری بود. معاونین وزارت عملا بیت رهبری را اداره می کردند و از سال 1368 تا 1377 که وزارت اطلاعات زیر نظر شخص خامنه ای و بیت بود، دقیقا همان دوره ای بود که پروژه سگ کشی برای کشتن قلدرهای محلی، دستگیری میلیاردرها، از جمله افراشته ها و فاضل خداداد و بسیاری دیگر، حذف هنرمندان و روشنفکران در داخل( حدود 50 نفر) حذف مخالفان سیاسی در خارج( در حدود هشتاد نفر) آغاز شد.
هاشمی، بتدریج چهره اش را تغییر داد. او که با کارگزاران میانه روی پیشه کرده بود، با مردم عهد بست که انتخابات را به درستی برگزار کند و درست زمانی که دو قوه یعنی مجریه و قضائیه در انحصار اصولگرایان بود، با انتخاب خاتمی که در حقیقت حاصل حمایت کارگزاران بود، خاتمی روی کار آمد. هاشمی گوشه ای نشست و بسیاری گمان کردند، ماه عسل بازنشستگی پیرمرد انقلاب رسیده است. او که مانند فرزند آیت الله خمینی و یارغار و عامل انتخاب خامنه ای به عنوان رهبر بود، تا توانست از اصلاح طلبان حمایت کرد. اما بازی دو قطبی کردن انتخابات که در حقیقت با بی سیاستی رادیکال های اصلاح طلب، و اشتباه آقای مغز متفکر، یعنی سعید حجاریان آغاز شده بود، عملا باعث شد تا خامنه ای یک سال قبل از پایان دوره اول خاتمی او را خلع ید کند. اگر چه خاتمی مثل هاشمی دستها را بالا نبرد و وزارت اطلاعات را هم به بیت لو نداد، اما انداختن هاشمی به بغل اصولگرایان، چیزی نبود که بتوان از آن صرف نظر کرد. حالا دیگر تردیدی نیست که اگر هاشمی ریاست مجلس را برعهده داشت قطعا بازی مجلس ششم را بهتر از کروبی پیش می برد.
تبدیل هاشمی از مرد دوم حکومت، به " خواص بی بصیرت"، عبارتی که خامنه ای برای او به کار برد، در پروسه ای صورت گرفت که دولت نهم تقریبا تمام برنامه های شانزده ساله هاشمی و خاتمی را ویران کرد. احمدی نژاد با پروژه " حکومت آسان" تصمیم گرفت تا مجددا به احیای انقلابیگری و ایدئولوژیک کردن حکومت بپردازد، کاری که بیست سال قبل هاشمی درست برعکس آن عمل کرده بود و از همین طریق ایران را از افتادن به سرنوشت عراق و پاکستان و افغانستان و تاجیکستان نجات داده بود. احمدی نژاد دقیقا پروژه های هاشمی را ویران کرد؛ برنامه ریزی کشور را متوقف کرد، دانشگاه آزاد را دچار بحران کرد، فرار مغزها را شدت بخشید، توسعه اقتصادی را کاملا متوقف کرد، روابط بین المللی را به بحران کشید، بودجه نویسی را از بین برد، بخش خصوصی را نابود کرد و توسعه فرهنگی را دچار اختلال کرد، از همه مهم تر اینکه وزن ایران را در دیپلماسی منطقه کاهش داد و ناامنی و آزادی اجتماعی را نیز لطمه زد.
حالا، با حذف هاشمی از خبرگان، یکی از حالات زیر ممکن است رخ بدهد:
اول، احمدی نژاد و گروهش، عماریون، فشار را تشدید کنند و بخواهند تا پای اعدام موسوی و کروبی و برخی عناصر تاثیرگذار و اصلی پیش بروند و مشت آهنین را محکم تر بکوبند. نیروی اجتماعی خود را سازمان بدهند و میانه روها را در فهرست بعدی سرکوب بگذارند و تا می توانند درها را ببندند. این سیاست جامعه را رادیکالیزه می کند، گروهی از ترس خانه نشین می شوند و گروهی با تمام نیرو به میدان می آیند. تشکیل جمعیت بزرگ ناممکن می شود و فشار اجتماعی بر حکومت کاهش پیدا می کند، در مقابل وحشت و هراس جامعه را به وضع انفجاری می رساند. وضع انفجاری قابل پیش بینی نیست، ممکن است به شورشی غیرقابل محاسبه منجر شود، یا حتی منجر به دخالت خارجی شود یا فضای سیاسی محافظه کاران به شکافی عمیق و بعد فروپاشی دچار شود. واقعیت های رخ یافته در یکی دو روز گذشته نشان نمی دهد که این راه اتفاق بیافتد، اما به هیچ وجه نباید قدرت گروه احمدی نژاد را برای اجرای چنین پروژه ای دست کم گرفت.
دوم، همیشه یک احتمال را بطور خاص در مورد ایران باید در نظر گرفت. و آن " بی عملی" مخالفان حکومت از یک سو، و " بی تصمیمی" رهبر حکومت از سوی دیگر است. بخش اعظم سالهای زندگی مردم ما با چنین وضعی تلف شده است. در این حالت تنها راه باقیمانده، احتمال بازسازی نیروهای اصلاح طلب با همراهی آنان در کنار نیروهای میانه رو است. اینکه حکومت نداند چه کند و مخالفان نیز دست روی دست بگذارند، عملا یک حالت ممکن است، حالتی که در آن نومیدی ادامه پیدا می کند.
سوم، خامنه ای بعد از حذف هاشمی، سعی می کند به جای سرکوب جامعه، فشارهای اجتماعی را کنترل کند. روابط میان نیروهای رهبری در داخل را کاملا بسته نگاه دارد، تعداد بیشتری را در بازداشت خانگی نگه دارد و از پیشروی بیشتر احمدی نژاد خودداری کند. از حالا نامزد ریاست جمهوری بعدی را تعیین کند و به جای سرمایه گذاری روی احمدی نژاد، روی میانه روها سرمایه گذاری کند. در چنین حالتی، جنبش سبز اگر دچار نومیدی، بی نظمی و تردید شود، بازی را باخته است، اما اگر هشیارانه و با قدرت و با ایجاد شبکه های اجتماعی برخورد کند، جنبش پیش می رود و در اولین فرصت سیاسی بازی را در دست می گیرد. آنچه تا امروز رخ داده، این است که محافظه کاران و گروه احمدی نژاد، نه تنها قدرت و سرمایه و امکانات بیشتری داشته اند، بلکه در استفاده از آن بهتر رفتار کرده اند. با چنین حالتی، خامنه ای ممکن است، نیروهایی همشکل مهدوی کنی را از جمله موتلفه را وارد بازی کند تا بدون اینکه درگیر تنش بزرگ بشود، با تغییراتی محدود خود را حفظ کند. در این حالت، و اگر سبزها خلاقانه و با کار بیشتر مبارزه را پیش نبرند، فقط مرگ خامنه ای و یا حمله خارجی یا بحران اقتصادی اوضاع را دگرگون می کند.
حذف هاشمی اگرچه به زیان جنبش سبز است، اما به زیان حکومت نیز هست. تکنوکراسی با حذف هاشمی دچار بحران می شود و حکومت کارآئی خود را از دست می دهد. از سوی دیگر جنبش سبز که پس از یک سال سکوت در 25 بهمن امسال نشان داد که زنده است، همچنان راههای بقای خود را در زیر لایه های سطحی جامعه حفظ می کند. آنچه اهمیت دارد، رهبری جنبش سبز است. به نظر می رسد جنبش سبز باید از انحصار نیروهای تعریف شده تا کنون، خارج شود و دایره آن به اندازه دایره خصوصیات اجتماعی ایرانیان وسعت پیدا کند، جنبش سبز باید از بی دقتی، بی عملی، بی تشکیلاتی، خارج شود و بتواند نماینده تمام ایرانیان شود. اگر جنبش بتواند راههای ارتباطی خود را باز کند و بخوبی نفس بکشد و راههایی مانند جنگ روانی، تولید رسانه، حقیقی کردن روابط مجازی، بکارگیری دقیق شبکه های اجتماعی را انجام دهد، بازی را خواهد برد. آنچه محتوم است اینکه حکومت جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد، اما اینکه جنبش سبز بتواند پیروز میدان شود و بازی را ببرد، نیاز به گسترش دامنه جنبش سبز، کار دقیق و حساب شده و یافتن راههای انسجام در داخل کشور و بیرون دارد.




مواضع مقامهای امنیتی؛ جعل واقعیت با پرخاشگری و دستپاچگی
 جرس : ادبیات مقام های قضایی و امنیتی ایران روز به روز پرخاشگرانه تر می شود و آنها حالا حتی از فحاشی کردن و کاربردن واژه های سخیف علیه معترضان نیز ابایی ندارند. دور تازه اعتراضهای جنبش سبز عامل اساسی آشفتگی ذهنی و زبانی هواداران حکومت است. پس از حضور قدرتمند خیابانی سبزها در 25 بهمن ماه، رادیکال شدن ادبیات حکومت را می توان به وضوح مشاهده کرد. نمایندگان محافظه کار در صحن علنی مجلس با سردادن شعار مرگ علیه رهبران جنبش سبز عصبانیت خود را نشان دادند و مقام های قضایی و امنیتی نیز با خط و نشان کشیدنهای تازه و دامن زدن به تهدیدها خشم و آشفتگی روانی خود را تخلیه می کنند.

چهار تا سر و صدا!

تقریبا تردیدی وجود ندارد که حکومت نسبت به دور تازه اعتراضهای جنبش سبز به شدت نگران است. تبدیل خیابان های تهران و برخی از شهرهای بزرگ به پادگانی نظامی در روزهای راهپیمایی سبزها نشان می دهد که آنها علیرغم تظاهر به تسلط بر اوضاع از شکنندگی وضع موجود آگاهی دارند.برخی مقام ها در اظهارنظرهای اخیرشان تضادها و تناقض های رفتاری حکومت را بازتاب داده اند. برای نمونه "عباس جعفری دولت آبادی" دادستان تهران در آخرین موضع گیری اش پیرامون اعتراضهای خیابانی جنبش سبز گفته :" اینجا مصر نیست كه با چهار سر و صدا تكان بخورد." این موضع گیری علاوه بر آنکه در تضاد با تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی درباره تحولات مصر قرار دارد این سوال را پیش می کشاند که اگر به ادعای دادستان تهران وضعیت ایران متفاوت از مصر است چرا اجازه برگزاری اعتراض ازادانه به شهروندان معترض داده نمی شود و معترضان با شدیدترین شیوه ها مورد سرکوب قرار می گیرند. مقام های ایرانی پس از بروز جنبش ضد دیکتاتوری در مصر خواست مردم آن کشور برای سقوط حسنی مبارک را یک خواست سراسری و همگانی عنوان کردند اما اکنون دادستان تهران تعبیر " چهار سر و صدا " را درباره اعتراض های جنبش مصر به کار برده تا به این ترتیب اعتراضهای مشابه در ایران را بی اهمیت جلوه دهد. تضاد این جاست که از نظر ایران " چهار سر و صدا در مصر" یک حماسه است اما همین " چهار سر و صدا " در داخل کشور چیزی جز فتنه و آشوب نیست.

توهم توطئه

توطئه اندیشی و تراشیدن دشمن فرضی مکانیزمی است که غالب حکومت های اقتدارگرا برای مقابله با مخالفان خود از آن بهره می گیرند. تجربه تحولات اخیر خاورمیانه نیز نشان داده که حکومت های دستخوش بحران به محض مواجهه با اعتراضهای عمومی به جای مذاکره با مخالفان آنها را به همدستی با بیگانگان متهم می کنند. "زین العابدین بن علی" در تونس و "حسنی مبارک" در مصر دو نمونه متاخر از رفتار حکومت های دیکتاتوری در وارونه جلوه دادن و تحریف مبانی اعتراض های عمومی را به نمایش گذاشتند. در لیبی و اردن و بحرین هم همین رویه از سوی حکومت ها پی گرفته شده و "معمر قذافی" رییس دولت لیبی تا جایی پیش رفته که معترضان را آلت دست "اسامه بن لادن" رهبر گروه القاعده معرفی می کند.
متهم کردن معترضان داخلی به همدستی با دشمن خارجی در ایران هم سابقه ای طولانی دارد. آقای خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی هایش بیشترین تاکید را روی واژه دشمن دارد و از نظر او همه مخالفان یا فریب خورده دشمن هستند یا از سوی دشمن اجیر شده اند. از سال گذشته که نارضایتی شهروندان نسبت به حکومت ابعاد گسترده تری پیدا کرده است اصرار حکومت به همدست نشان دادن معترضان با بیگانگان بیشتر هم شده است. مقام های سیاسی و امنیتی که حاضر نیستند هویت مستقل جنبش اعتراضی ایران را بپذیرند همواره کوشیده اند خاستگاهی غیر واقعی برای آن تعریف کنند. سخنرانی اخیر دادستان تهران نمونه ای از این تلاش برای جعل واقعیت است. او در سخنرانی خود با منتسب کردن اعتراض ها به غرب گفته " آمریكایی‌ها بر این باورند كه تحولات منطقه حول كشور ایران شكل می‌گیرد و به همین دلیل سعی دارند تا كشور ما را ملتهب كنند تا به این ترتیب تحولات منطقه شكل نگیرد." وی در بخش دیگری هم ادعا کرده که " جریان غرب بی‌پرده به موضوع ورود پیدا كرده و آشكارا از جریان فتنه حمایت می‌كند و بدین ترتیب نشان داده شد عقبه این ماجرا به غربی‌ها می‌رسد." از دید ناظران بیان این ادعاها نه تنها کمکی به حکومت برای تثبیت وضع موجود نخواهد کرد بلکه معترضان را مصمم می سازد تا گام های بلندتری را برای نشان دادن هویت مستقل خود بردارند.

ثمره سرکوب

گفتارهای متضاد و تناقض آمیز مقام های سیاسی و امنیتی به حدی رایج شده که تقریبا هر هفته نمونه هایی از آن را می توان لابلای موضع گیریهای رسمی سراغ گرفت. آنها طی یکسال گذشته مدام بر طبل این ادعا می کوبیدند که شعله اعتراضهای عمومی خاموش شده و بحران به پایان رسیده است. شوک ناشی از تجمع صدها هزار نفری هواداران جنبش سبز در 25 بهمن ادعاهای یک ساله را باطل کرد و از آن زمان حکومت با آشفتگی بیشتری نسبت به تحولات واکنش نشان می دهد. آنها رهبران جنبش را بازداشت کردند، گروهی دیگر از معترضان روانه زندان ها کردند و در تضاد با ادعاهای چندی پیش خود اکنون می گویند که سال آینده هم اعتراض ها ادامه خواهد یافت.
 "حسن طائب" رییس حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران طی یک سخنرانی که هفته گذشته ابراز داشت مدعی شد :" آمریکایی‌ها در پی آن هستند تا در فصل اول سال ۱۳۹۰ با گره زدن تحریم‌ها به موج جدید هدفمندی یارانه‌ها، مردم را ناراضی جلوه دهند و سپس در فصل چهارم به کودتای مخملی دست بزنند." این سخنان از یک سو بازتاب دهنده نگرانی مقام های ایران نسبت به انباشت نارضایتی های اقتصادی در سال آینده است ولی از سوی دیگر اصرار بر جعل و تحریف خاستگاه اعتراضهای داخلی را نشان می دهد. جالب اینجاست که مقام های ایران از یک سو دست دشمن خارجی را در همه اعتراضهای داخلی می بینند و هر اتفاقی را به غرب و ایالات متحده و اسراییل نسبت می دهند و از دیگر سو مدعی هستند که دشمنان هیچ کاری نمی توانند بکنند.
ناظران می گویند مقام های جمهوری اسلامی باید به این سوال پاسخ دهند که اگر به ادعای آنها دشمن کاری نمی تواند بکند پس چطور است که دست دشمن را پشت هر اتفاقی می بینند؟ برای حکومت اما ضرورتی به پاسخ دادن این سوال وجود ندارد. آنها ادعاهای خود را در خدمت یک هدف یعنی تراشیدن توجیه برای سرکوب مخالفان قرار می دهند و به سرکوب افتخار هم می کنند. چنانکه دادستان تهران در اظهارات اخیر خود با اشاره به اعتراضهای هفتگی جنبش سبز گفته :" آنها فكر می‌كردند با مشغول سازی نظام ما خسته می‌شویم و با تبدیل كردن این شورش‌ها به صورت هفتگی سعی داشتند ما را از مسائل كلی غافل كنند و همچنین هزینه‌هایی را در بحث حقوق بشر به ما تحمیل كنند اما هیچكدام اینها محقق نشد و آنها در روز اول اسفند و دهم اسفند نیز شكست خوردند." این سخن اقراری تلویحی به سرکوب است. منظور جعفری دولت ابادی از هزینه های حقوق بشری ، سرکوبی است که علیه شهروندان معترض صورت می گیرد. او گرچه ادعا می کند که برنامه های مخالفان شکست خورده است اما سیل بازداشهایی که در هفته های اخیر انجام شده گویای این است که حکومت هزینه سرکوبگری خود را دست کم در میان افکار عمومی جهان می پردازد. نتایج نظر سنجی تازه " بی بی سی" حکومت ایران را منفورترین حکومت در سال گذشته میلادی معرفی کرده و بدبینی جهانی به ایران بیش از هر چیز ثمره همین سرکوبگری علیه معترضان است.

شوکی که از راه می رسد

عصبانیت و پرخاشگری مقام های ایرانی درباره جنبش سبز و رهبرانش قابل درک است. سیستم عصبی حکومت دچار اختلال شده و تئوری هایی که از خرداد سال گذشته برای سرکوب تجویز شده بود ناکارآمدی خود را نشان داده اند. حالا کار به جایی رسیده که نمایندگان مجلس در صحن علنی خواهان اعدام رهبران مخالف می شوند، وزیر اطلاعات تجمع صدها هزار نفری معترضان را در 25 بهمن خرید شب عید می نامد و "محمد رضا نقدی" فرمانده بسیج هم می گوید که طلب مرگ و مجازات اعدام برای سران مخالف افراط تلقی نمی شود. ادبیات عصبی و به غایت پرخاشگرانه وی در سخنرانی اخیرش که با ردیف کردن توهین ها و اتهام هایی مانند " فاسق و مفسد فی الارض و نوكر و جیره خوار اجنبی" برای رهبران جنبش سبز توام بوده بیش از هر چیز ناشی از ناتوانی او و همفکرانش در کنترل اوضاع است. تنها استراتزی آنها ارعاب و وحشت به قصد خاموش کردن شعله اعتراض های عمومی بوده و همچنان نیز همین استراتژی حرف اول و آخر را می زند. این رادیکالیسم بی حد و حصر از دید ناظران عوارض خود را زودتر از آنچه تصور می شود نشان خواهد داشت. به عقیده ناظران همانطور که 25 بهمن شوکی بزرگ را به مقام های حکومت تحمیل کرد و تحلیل یکساله آنها را نقش بر آب ساخت، حبس و حصر رهبران جنبش و دور تازه سرکوبها هم زمینه ساز شوک بعدی خواهد بود. شوکی که شاید به مراتب تکان دهنده تر از 25 بهمن باشد.





ضیا نبوی برای انجام مصاحبه تلویزیونی تحت فشار استجرس: 
ضیا نبوی، سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل که از یک ماه پیش از زندان کارون اهواز به نقطه نامعلومی منتقل شده بود، هم اکنون در سلول انفرادی بازداشتگاه اطلاعات اهواز به سر می برد.در همین حال اخبار تایید نشده ای نیز مبنی بر بازگرداندن وی در شب گذشته به زندان کارون وجود دارد.

براساس اخبار رسیده به کلمه، این دانشجوی زندانی به مدت یک ماه است که در سول انفرادی تحت فشار بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد، تا با انجام مصاحبه تلویزیونی، وجود ” دانشجویان ستاره دار” را انکار کند.
ضیا نبوی، از موسسان و سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل در تاریخ ۲۵ خردادماه ۸۸ بازداشت شد. وی پس از ۵ ماه بلاتکلیفی از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب مورد محاکمه قرار گرفت و به ۱۵ سال حبس و تبعید به زندان ایذه محکوم شد. این حکم سپس در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان ایذه تبدیل شد.
ضیا نبوی، در مهرماه ۸۹ جهت گذراندن ادامه محکومیت خود به زندان کارون اهواز منتقل شد.این فعال دانشجویی زندانی، در تماسهایی با خانواده اش شرایط زندان اهواز را بسیار ناگوار توصیف کرده بود.
وی از جمله دانشجویان ستاره داری است که در مدت بازداشت خود، به جهت انجام مصاحبه تلویزیونی و انکار ” وجود دانشجویان ستاره دار”، به شدت تحت فشار قرار گرفته بود، ماموران امنیتی به وی وعده داده بودند در صورت انجام مصاحبه، زمینه کاهش حکم و آزادی او را فراهم می آورند، با این حال این دانشجو، تاکنون در برابر فشارهای غیرقانونی وارد بر خود، مقاومت کرده است.



پدرشهیدعبادی: قاضی گفته که نمی تواند بسیجی ها را دستگیر کندجرس:
اصغر عبادی، پدر شهید میثم عبادی می گوید:« راستش را بخواهید مدتهاست که برای پی گیری وضعیت پرونده پسرم به دادگاه یا دادگستری نرفته ام معلوم است که نمی خواهند به این پرونده ها رسیدگی شود. باور کنید هر بار که به دادگاه یا دادستانی می روم آن قدر با من بد برخورد می کنند که خیلی اوقات گریه ام می گیرد .»
 
 عبادی این جملات را در گفت و گو با خبرنگار کلمه گفته و تاکید کرده است: قاضی خودش به من گفت «من نمی‌توانم این بسیجی‌ها را دستگیر کنم و با اینکه پرونده‌ی شما چند سال باز می‌ماند، من نمی‌توانم کاری کنم.» او با زبان خودش به من گفت که نمی‌تواند بسیجی‌ها را بازداشت کند. گفت که خانواده دارم و نمی‌توانم. یعنی قاضی هم از یک بچه‌ی ۱۵ ساله حساب می‌برد. حالا نمی‌دانم باید برای پیگیری چه کنم.
میثم عبادی، جوانترین شهید جنبش سبز است. او ۲۴ خرداد ماه سال گذشته در روز سخنرانی احمدی نژاد در میدان ولی عصر به مناسبت انتخاب دوباره اش از سوی حکومت، مورد اصابت گلوله قرار گرفت . میثم کارگری بود که برای کمک به خانواده اش از چهارده سالگی در یک کارگاه خیاطی کار می کرد . او در تجمع های اعتراضی آن روز در چهار پارک وی از ناحیه شکم گلوله خورد و به شهادت رسید.
خواهر میثم نیز که گاهی اوقات برای پی گیری پرونده برادرش به مراجع قضایی مختلف مراجعه می کند عقیده ای مشابه پدرش دارد و معتقد است :« پی گیری هایشان هیچ نتیجه ای نداشته است .»
او می گوید :« هر بار برای پی گیری پرونده برادرم به جایی مراجعه می کردم به من می گفتند برادرت اغتشاشگر بوده ، از آن طرف هم شنیده ایم اسم برادرم را در فهرست شهدای بنیاد شهید قرار داده اند، بالاخره برادر من شهید است یا اغتشاشگر و اگر شهید است چرا با ما این گونه رفتار می کنند ؟»
چندی پیش نیز پدر میثم عبادی در گفتگو با کلمه از آخرین وضعیت پی گیری هایش درباره پرونده پسرش خبر داده بود. او همچنین گفته بود که ماموران بنیاد شهید روزی به خانه آنها مراجعه کرده و کارت شهید به آنها داده اند .
اصغر عبادی می گوید :«به جای اینکه بروند از قول من مصاحبه های دروغین علیه آقایان موسوی و کروبی منتشر کنند، قاتل فرزندم را معرفی و محاکمه کنند. باید به من بگویند فرزند من چرا کشته شد و گناهش چیست. یعنی هر کس گفت «رای من کو» باید کشته شود؟ البته پسر من حق رای هم نداشت و رای نداده بود، اما همراه با بقیه‌ی مردم و به خاطر رای آنها این شعار را فریاد می‌زد. یعنی اگر کسی این شعار را می‌گفت، باید کشته می‌شد؟ می‌خواهم بدانم به چه گناهی پسر ۱۶ ساله را در روز روشن در خیابان کشته‌اند.»
چندی پیش برخی از خبرگزاری های دولتی از قول پدر شهید عبادی مطالبی را بر ضد میرحسین موسوی و مهدی کروبی منتشر کرده بودند.
میثم عبادی در اعتراض به رفتار یکی از لباس شخصی هایی که دختری را به شدت کتک می زد به شهادت رسید .



  جرس: 
فرد هتاک به فائزه خانم در مقابل جماعت هتاک جلوی منزل پدر، استاد بزرگ اخلاق است.    
جرس: محمدتقی کروبی در سایت خود در نوشته ای تحت عنوان مرگ اخلاق به بررسی عملکرد لباس شخصی ها در ایامی که در مقابل منزل مهدی کروبی تجمع می کردند پرداخته، می نویسد:" تهاجم اخیر لباس شخصی ها در شب های قبل از ناپدید شدن پدر و مادرم تلخ تر از شب های رمضان است. در تهاجم شش شب اخیر مهاجمان وقاحت را به اوج خود رساندند و اگر در مقام قیاس با فیلم منتشر شده مربوط به فائزه خانم برآیم باید اعتراف کنم که آن فرد در مقابل جماعت هتاک منزل پدر استاد بزرگ اخلاق است و می توان به وی کرسی استاد تمام واگذار کرد. آنچنان که اینبار همسایگان برای اولین بار اقدام به نامه نگاری با مقامات کشوری کردند و انزجار خود را از شنیدن چنین الفاظ رکیک ناموسی در نیمه های شب در مقابل همسران و فرزندان شان اعلام کردند. متاسفم که بنگارم مهاجمان لباس شخصی هر آنچه لایق خود و خانواده خود بود در این مرحله به بیت بنیانگذار این نظام، خانواده های آقایان هاشمی، موسوی، خاتمی و برخی مراجع تقلید نسبت دادند. جالب آنکه رئیس قوه قضائیه را نیز تحقیر می کردند و از آقای اژه ای بعنوان فردی انقلابی و مدیر تقدیر می کردند. سخنان و الفاظ کثیف این جماعت بدون شک مطابق شریعت اسلامی مستوجب حد و در مواردی مستوجب تعزیر است."
 
وی در بخش دیگری از نوشته اش آورده است:" بد نیست مدیران فعلی به عاقبت خود فکر کنند که اگر روزی مطابق نظر خود بخواهند عمل کنند آنگاه با این جماعت روبرو خواهند بود. جماعتی که با صحابه نزدیک امام و قدمای این نظام چنین کرده و می کند، وای به حال مسئوولان فعلی که نه سابقه انقلابی و مبارزه دارند و نه اکثر آنها یک عکس یادگاری از جبهه و جنگ."
متن کامل این نوشته به نقل از وبسایت شخصی محمدتقی کروبی بشرح زیرست:

"دکتر علی مطهری از معدود نمایندگان مجلس فعلی است که استقلال خود را همواره حفظ کرده و دیدگاه هایش را در مقاطع مختلف، صرف نظر از اینکه مطلوب چه جریانی است، بیان می کند. از این باب احترام خاصی برای ایشان قائل هستم. فرزند استاد برجسته انقلاب در واکنش به انتشار فیلم شرم آور که درآن به خانم فائزه هاشمی اهانت های ناموسی می شود در نامه ای به رئیس قوه قضائیه، لباس شخصی های مهاجم را اراذل سیاسی بی بصیرت نام برده و به تعبیر امیرالمومنین علی علیه السلام اشاره کرده که اگر مسلمان از غم این حادثه دق کند و بمیرد نه تنها مورد ملامت نیست، بلکه سزاوار است. ایشان همچنین اضافه کردند که این اراذل ” دشنامهایی به ایشان و پدر بزرگوارشان میدهند که قابل ذکر نیست و بی تردید مصداق حد قذف یعنی هشتاد ضربه شلاق است … اگر امروز کوتاهی شود، این پدیده شوم دامن همه را خواهد گرفت و این لکه ننگ بر دامان انقلاب اسلامی باقی خواهد ماند. ” مطلبی بسیار غم انگیز تر نیز به قلم شیوای آقای غلامعلی رجایی با عنوان” سپاه کوفه در جماران چه می کند” در وب سایت کلمه منتشر شد که ابعاد دقیق تری از افعال لباس شخصی ها ی تحت الحمایه را به نمایش می گذارد.
 
میدانم شنیدن چنین الفاظ رکیک و مشمئزکننده ای از سوی پیاده نظام مدعیان اصول گرایی بسیار سخت و دردناک است. نمی توان مسلمان، نه مهمتر انسان بود و چنین برخوردهایی را بنام دین، شریعت و انسانیت شاهد بود و دم بر نیاورد. به نظر می رسد که بعد از ناپدید شدن دو یار دیرین امام و مردم و همسران شان و نیز حذف رسمی آقای رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان اراده ای در حاکمیت مبنی بر جمع آوری این جماعت بی مقدار بوجود آمده باشد. سخنان رهبری و مقامات قضایی در چند روز گذشته گواهی است بر این مدعا.
به بهانه طرح این موضوع من نیز می خواهم روایت شب های عملیات لباس شخصی های تحت الحمایه در لیالی قدر امسال و شش شب متوالی در چند هفته گذشته مقابل منزل پدر و مادرم را بیان کنم تا با اذعان به مرگ اخلاق در این کشور به فکر احیای اصول اولیه اخلاقی بود، اگرچه به باور نگارنده بسیار دیر مقامات ارشد نظام از رفتار های خلاف شرع، اخلاق و انسانیت این بی مقداران مسلح و تحت الحمایه برخی مراکز قدرت انتقاد کرده اند، با این حال باید آن را به فال نیک گرفت. پیش از ورود به این بحث اجازه می خواهم برای آندسته از هموطنان که معنای قذف در فقه اسلامی و مجازات آن را در نظام حقوقی کشور نمی دانند، به اجمال به بررسی آن بپردازم.
 
لغت قذف عربی است به معنای پرتاب کردن است (قذف الحجر او بالحجر). بدین معنی که دشنام دهنده، کلمات اذیت کننده و ناموسی را به سوی کسی پرتاب می کند. قذف افترا ناموسی است که در آن نسبت دادن زنا و یا آنچه در معنی زنا باشد مطرح می شود. الفاظی که دایره آن افترا ناموسی و بی عفتی است در قالب جرم قذف است. هر گاه قذف با لفظ صریح انجام گیرد، به هر زبان و به هر شکل بوده باشد حد آن هشتاد تازیانه است. مستند مجازات آن هم آیه چهارم سوره نور قرآن کریم است:
وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ.
اگرالفاظ بکار رفته صراحت در افترای ناموسی نداشته باشد آنگاه مشمول حکم تعزیر است. صاحب جواهر قذف را یکی از گناهان هفت گانه نابخشودنی دانسته است. آبروی انسان و شخصیت معنوی او در شریعت اسلامی جایگاه خاصی دارد. لذا موضوع ایراد قذف بقدرى اهمیت دارد که اگر مورد اتهام واقع شده از دنیا برود، ورثه او مى توانند اقامه دعوا کرده و مطالبه اجراء حد کنند. قانون مجازات اسلامی در باب پنجم کتاب دوم به این مهم مستقلا پرداخته است. احکام توهین هم در فصل دوم و پانزدهم کتاب پنجم قانون جزاء و افتراء در فصل بیست و هفتم قانون مجازات اسلامی بیان شده است. اثبات فعل قذف با دو بار اقرار مرتکب و یا شهادت دو مرد عادل صورت می‌گیرد. قذف از جمله جرایمی است که جنبه ی عمومی نداشته و مقذوف باید آن را مطالبه کند. ماده ۱۴۰ قانون مجازات اسلامی اشعار می دارد که ”اجرای حد قذف منوط به مطالبه مقذوف است”.
 
در لیالی قدر امسال که درست از شب ضربت خوردن امیر المومنین علی علیه السلام آغاز و در شب ۲۳ به اوج خود رسید، عده ای در مقابل منزل پدرم تجمع می کردند. در ابتدا له حاکمان و سپس علیه رهبران معترض شعار سر می دانند. تا این اندازه را پذیرفته بودیم اگرچه آرامش منطقه، همسایگان و اهل خانه را به هم می ریختند. اما داستان به اینجا ختم نشد و آمران و مجریان اصلی از جمله فرماندار شمیران و برخی دیگر از افراد راضی به این مقدار آزار و اذیت نبودند، لذا گروهی دیگر را که برای ماموریت خاص هتاکی و تخریب آورده بودند وارد عمل کردند. آنان در چند شب متوالی رکیک ترین الفاظ ناموسی را به سه خانواده کروبی، موسوی و خاتمی وارد ساختند و همانطور که مادرم در نامه ای در روز بیست یکم رمضان به رهبری نوشتند، فیلم و تصویر آنان هر شب توسط پلیس و نیروهای امنیتی تهیه می شد. در شب آخر عملیات علاوه بر هتاکی به تخریب منزل و اموال همسایگان اقدام کردند. درب مجتمع را آتش زدند و با تیر اندازی قصد ورود و احتمالا ارتکاب جنایت در سر داشتند که با مقاومت تعداد اندکی از محافظان روبرو شدند و از آنجا که بسیار بزدل و ترسو بودند و تنها در پناه حمایت کامل دل شیر داشتند، بلافاصله عقب نشینی کردند. برای من تلخ تر از حوادث انجام شده، الفاظ بسیار رکیک ناموسی بود که بنام حکومت دینی و در شب های مقدس رمضان فریاد زده می شد. در آن مقطع یکی از نیروهای امنیتی برای آنکه هیچ مقاومتی از ما در قبال این جماعت انجام نشود، دائما با قلب واقعیت ما را تهدید می کردند که چنین و چنان می کنیم. شنیده بودم که برداشت های غلط از شریعت اسلامی موجب افراط گری، جنگ و خونریزی می گردد اما تا بحال نشنیده و ندیده بودم که افعال خط قرمز شریعت، در تنها حکومت شیعه که مدعی ام القرای اسلام است، بنام شریعت انجام گیرد. سلاح خانواده کروبی تنها انتشار بخش کوچکی از تصاویر گرفته شده بود، سلاحی که عرصه را بر مهاجمان چنان تنگ کرد که سپاه پاسداران رسما تبری خود را از آن ماجرا با صدور بیانیه ای اعلام کرد و فرمانده نیروی انتظامی از شناسائی صد نفر از اوباش خودسر سخن گفت. اما در عمل چه شد، به جای دستگیری و محاکمه آنان، این سرتیم برکنار شده پدر بود که در شب حادثه تا حد مرگ کتک خورد، راهی بیمارستان شد و سپس دادگاهی. مهاجمان یا همان اوباش های مسئله دار در مقام شاکی قرار گرفتند و سرهنگ وظیفه شناس در جایگاه متهم!!!

اما تهاجم اخیر لباس شخصی ها در شب های قبل از ناپدید شدن پدر و مادرم تلخ تر از شب های رمضان است. در تهاجم شش شب اخیر مهاجمان وقاحت را به اوج خود رساندند و اگر در مقام قیاس با فیلم منتشر شده مربوط به فائزه خانم برآیم باید اعتراف کنم که آن فرد در مقابل جماعت هتاک منزل پدر استاد بزرگ اخلاق است و می توان به وی کرسی استاد تمام واگذار کرد. آنچنان که اینبار همسایگان برای اولین بار اقدام به نامه نگاری با مقامات کشوری کردند و انزجار خود را از شنیدن چنین الفاظ رکیک ناموسی در نیمه های شب در مقابل همسران و فرزندان شان اعلام کردند. متاسفم که بنگارم مهاجمان لباس شخصی هر آنچه لایق خود و خانواده خود بود در این مرحله به بیت بنیانگذار این نظام، خانواده های آقایان هاشمی، موسوی، خاتمی و برخی مراجع تقلید نسبت دادند. جالب آنکه رئیس قوه قضائیه را نیز تحقیر می کردند و از آقای اژه ای بعنوان فردی انقلابی و مدیر تقدیر می کردند. سخنان و الفاظ کثیف این جماعت بدون شک مطابق شریعت اسلامی مستوجب حد و در مواردی مستوجب تعزیر است.
 
بارها گفته ام و باز می گویم اظهار علاقه و تنفر نسبت به سیاستمداران امری رایج در دنیا است و هر آنکس پا به این عرصه می گذارد باید بپذیرد که روزی با محبوبیت می آید و مردم شعار “درود” سر می دهند و روزی مانند شاه، قذافی، موگابه باید برود و اگر نرود آنگاه مردم شعار “مرگ” سر می دهند. این امر در بسیاری از کشورها دیده شده و در آینده نیز مشاهده خواهد شد. اما یک جریان سیاسی در این کشور گروهی تربیت کرده اند که با در اختیار داشتن سلاح و حمایت نیرو های رسمی می تواند در هر زمان و در هر مکانی بدون مجوز تجمع کند، هر آنچه می خواهند نسبت به مخالفان خود بگوید و بر در و دیوار الفاظ کثیف بنویسد. آنها مجوز سرخودند و تنها کسانی هستند که به اعمال بی حد و حصر حق تجمع و راهپیمائی مبادرت می کنند. نگفتم مطابق اصل ۲۷ قانون اساسی زیرا هم مسلح هستند و رفتار و الفاظ آنان مخل مبانی اسلام. برای آنان نه جنسیت، نه لباس، نه نسب و نه سابقه مهم است. از خانواده امام گرفته تا دیگر مراجع تقلید منتقد، از کروبی مبارز گرفته تا موسوی محبوب امام، از هاشمی ریشه دار گرفته تا خاتمی اندیشمند.
بد نیست مدیران فعلی به عاقبت خود فکر کنند که اگر روزی مطابق نظر خود بخواهند عمل کنند آنگاه با این جماعت روبرو خواهند بود. جماعتی که با صحابه نزدیک امام و قدمای این نظام چنین کرده و می کند، وای به حال مسئوولان فعلی که نه سابقه انقلابی و مبارزه دارند و نه اکثر آنها یک عکس یادگاری از جبهه و جنگ.

حال از خود بپرسیم هنگامی که این افراد با چهره های شناخته شده در مقابل دوربین بی محابا چنین وحشیانه برخورد می کنند پس با مردم، جوانان و زنان و دختران بی نام و نشان این سرزمین که غریبانه در چنگ آنها گرفتار می شوند، چه می کنند. به نظر می رسد در شرایط کنونی اراده ای در حاکمیت در برخود با ارتکاب سازمان یافته این جرم که به آمریت برخی از مراکز قدرت انجام می شده بوجود آمده، لذا امیدوارم دادستان محترم تهران با فراهم کردن فضای اعتماد به رسیدگی، مرتکبین ذی نفوذ را نیز به پای میز محاکمه بکشاند و ان شاالله شاهد اجرای حدود الهی باشیم. حاکمیت فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی ادعای اصلی انقلاب ۱۳۵۷ بوده است اما تا دیر نشده بپذیریم در این زمینه شکست خورده ایم و بعد از سه دهه وضعیت مان چنین است.

 



ابهام دروضعیت نگهداری رهبران جنبش همچنان ادامه داردجــرس: 
در حالیکه تارنمای اطلاع رسانی حزب اعتماد ملی (سحام نیوز)، به نقل از یکی از اعضای خانواده مهدی کروبی نوشته است که پنج شنبه شب ۱۹ اسفند ماه، چراغ های منزل مهدی کروبی و همسرش فاطمه کروبی روشن بوده و این اولین بار است که پس از ۱۸ روز چراغ های خانه آنها روشن دیده شده، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران تاکید می کند "همچنان ابهام هایی در خصوص بازداشت و محل نگهداری رهبران معترض ایران وجود دارد."
یکی از اعضای خانواده کروبی به سحام نیوز گفته است "هنوز هم معتقدیم که پدر و مادرمان در یک عملیات بازداشت – ربایش به محل نامعلومی منتقل شده اند و اگر هم بر اساس فشارهای فراوان داخلی و خارجی و اقدامات قهرمانانه ملت به خانه باز گردانده شوند، تا آنها را در منزل نبینیم، فریب اقدامات حکومت را نخواهیم خورد." او همچنین گفته است که حتی اگر مهدی کروبی و همسرش به خانه منتقل شده باشند، این امر به معنای پایان بازداشت آنها تلقی نخواهد شد.
درحالی که برخی از منابع خبری از انتقال میرحسین موسوی و همسرش زهرا رهنورد به منزلشان خبر داده اند یک منبع مطلع به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران با تایید این خبر گفت که آنها از خانه امنی که در آن قرارداشته اند به منزلشان منتقل شده اند. این منبع مطلع در مورد شرایط مهدی و فاطمه کروبی نیز گفت :"دستور انتقال این دو به خانه هایشان نیز صادر شده است ولی علت تاخیر در اجرای این دستور تا کنون نامشخص است."
این منبع مطلع به کمپین گفت: "میرحسین موسوی و زهرا رهنورد هفته گذشته و به دستور دفتر رهبری از مکان بازداشتشان در خانه امن در اطراف تهران به منزلشان در خیابان پاستور بازگردانده شده اند."‏ این منبع افزود: "انتقال میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان به مکانی در خارج از تهران به دلیل نگرانی از اقدام مردم برای شکستن حصر خانگی انها صورت گرفته است. و به خاطر همین نگرانی نیز چندین بار مکان نگهداری این چهار تن تغییر کرد ، انها در چند خانه امن در اطراف تهران نگهداری می‌شدند."
این منبع همچنین گفت: اعتراضات خیابانی، واکنش های بین المللی و اعتراض های برخی افراد ذی نفوذ در داخل کشور باعث شد که مقامات حکومتی از ابتدا “حصر خانگی” و سپس “بازداشت در خانه امن” را تکذیب کنند و نهایتا مجبور به بازگرداندن رهبران جنبش سبز به خانه هایشان شوند. در عین حال همچنان موسوی ، مهدی و فاطمه کروبی و رهنورد از هرگونه ارتباط با بستگانشان محروم هستند و در شرایط بازداشت قرار دارند.
این منبع همچنین به کمپین گفت: "همه اتفاقهای روی داده برای میرحسین موسوی ، مهدی کروبی ، فاطمه کروبی و زهرا رهنورد از حصر خانگی تا انتقال به خانه امن و مجددا بازگشت به شرایط بازداشت خانگی و همچنین بازداشت و اعمال فشار بر فرزندان این چهار تن، از غروب ۲۵ بهمن تا کنون با هدف اعمال فشار بر رهبران جنبش سبز و توسط مقامات ارشد سپاه و با نظارت کامل رهبری صورت گرفته است."



باهنر: 'مکتب ایرانی' عامل فتنه عظیم آینده است

محمدرضا باهنرآقای باهنر می گوید که اصولگرایان باید زیر چتر جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به وحدت برسند
در حالی که محمدرضا باهنر، یکی از نمایندگان پرنفوذ جناح اصولگرا در مجلس ایران از سر برآوردن "فتنه آینده" در میان اصولگرایان و توسط معتقدان به نظریه "مکتب ایرانی" خبر داده، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران از این نظریه دفاع کرده است.
آقای باهنر امروز شنبه ۲۱ اسفند (۱۲ مارس) در اجلاس دبیران استان های حزب موتلفه اسلامی گفت: "فتنه آینده که در حال اوج گیری است، فتنه ای است که می خواهد از درون اصولگرایی در آید و بگوید اصولگرا است، اما حوزه های علمیه و شریعت را قبول ندارد. این فتنه عظیم در حال شکل گیری است و بیان مکتب ایرانی و تفکر لیبرال در مسائل فرهنگی در همین راستا است".
همزمان آقای احمدی نژاد در یک همایش بین المللی در موزه ملی ایران گفت: "این که بر روی ایران تأکید می کنیم، یک نوع ناسیونالیسم خودخواهانه نیست، بلکه یک مسئولیت و مأموریت برآمده از یک تاریخ مقاومت و ایستادگی است".
اصولگرایان منتقد دولت در ماه های اخیر به شدت از مطرح شدن عبارت "مکتب ایرانی" توسط اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر و یکی از نزدیک ترین یاران آقای احمدی نژاد، انتقاد کرده اند.
منتقدان می گویند که هواداران دولت با تأکید بر ملی گرایی ایرانی، از جمله تجلیل کم سابقه از کورش هخامنشی، قصد دارند که آرای مخالفان حکومت مذهبی ایران را در انتخابات آینده ریاست جمهوری، به نفع طیف خود جذب کنند.
اصولگرایان منتقد دولت و بسیاری از روحانیان سنتی همچنین از سیاست های فرهنگی آقای احمدی نژاد ناراضی هستند و آن را "لیبرالی" و "غیر اسلامی" توصیف می کنند.
آقای باهنر در این مورد گفته است: "اگر از مرجعیت، شریعت و روحانیت را از ولایت بگیریم، چیزی برای آن نمی ماند. کسانی را که به بهانه دفاع از ولایت، با روحانیت و مرجعیت مشکل دارند، محکوم می کنیم".
به نظر می رسد که آقای احمدی نژاد در سخنان امروز خود عمدا عباراتی را به کار برده است که منتقدان اصولگرای او به آنها حساسیت دارند.
سخنان امروز آقای باهنر تازه ترین نشانه از بالا گرفتن اختلافات میان اصولگرایان سنتی و هواداران دولت است که به نظر می رسد از رقابتی زودهنگام برای کسب اکثریت کرسی های دوره بعدی مجلس ایران حکایت دارد.
اصولگرایان سنتی می گویند که هواداران دولت، به رهبری آقای رحیم مشایی، تبلیغات و سازماندهی گسترده ای را در شهرستان ها آغاز کرده اند و پول های کلانی در این راه خرج می کنند.
دو روز پیش حبیب الله عسگراولادی، یکی از اعضای کمیته سه نفره اصولگرایان برای انتخابات سال آینده مجلس ایران، گفته بود که آیت الله خامنه ای معتقد است اصلاح طلبان در این انتخابات شرکت می کنند و اصولگرایان نباید بیش از یک فهرست داشته باشند.
او گفته بود که نگرانی ها در مورد "سرازیر کردن پول به استان ها" باید از طریق "علما و بزرگان" به اطلاع رهبر ایران برسد.
آقای احمدی نژاد خود اعضای کمیته سه نفره اصولگرایان را معرفی کرده است تا برای وحدت اصولگرایان تلاش کنند، اما ظاهرا دامنه اختلافات میان هواداران او و اصولگرایان سنتی رو به گسترش است.

اشارات احمدی نژاد

به نظر می رسد که آقای احمدی نژاد در سخنان امروز خود عمدا عباراتی را به کار برده است که منتقدان اصولگرای او به آنها حساسیت دارند.
او به "تاریخ ۲۵۰۰ ساله" ایران اشاره کرده و گفته است که ایرانیان در این تاریخ "حتی در یک مقطع کوتاه، به دنبال تجاوز و تحقیر سایر ملت ها نبوده اند".
رئیس جمهوری ایران همچنین به "منشور کورش" اشاره کرده و گفته است که در این منشور، ظلم، برده داری، تحقیر انسان ها و چپاول حقوق ملت ها ممنوع شده است.
آقای احمدی نژاد گفته است که "عشق" خمیرمایه و ذات فرهنگ ایرانی است و "ملت ایران همواره به دنبال عدالت و عشق، نه تنها برای خود بلکه برای همه ملت ها بوده است".
به گفته او "ملت ایران، اگر نگوییم تنها ملت، بلکه جزو انگشت شمار ملت هایی است که همیشه داشته های خود را سخاوتمندانه با سایر ملت ها شریک شده است".
این در حالی است که منتقدان اصولگرای آقای احمدی نژاد دعوت دولت از سران ۱۲ کشور برای شرکت در مراسم نوروز سال ۱۳۹۰ را با جشن های "۲۵۰۰ ساله" دوران سلطنت محمدرضا پهلوی مقایسه می کنند، ستایش او از کورش هخامنشی و تأکید او بر محتوای منشور کورش را نمایشی می دانند، از "تأکید افراطی او بر محبت" گلایه دارند و می گویند که او در مورد فضیلت های ملت ایران اغراق می کند.
اخیرا احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش های مجلس ایران در نامه ای سرگشاده به آقای احمدی نژاد، سخنان "ملی گرایانه" او را باعث "وهن اسلام و تمدن ایرانی" دانسته بود.
چند نماینده مجلس شورای اسلامی، از جمله رئیس فراکسیون روحانیان مجلس هم در روزهای اخیر از احتمال طرح سئوال از رئیس جمهوری در مورد سیاست های فرهنگی دولت و عدم اجرای مناسب طرح "عفاف و حجاب" خبر داده بودند.



انتقاد احمد توکلی از محرمانه بودن جلسات خبرگان

پیشنهاد علنی شدن جلسات مجلس خبرگان، در گذشته نیز توسط برخی شخصیت‌های سیاسی و مذهبی مطرح شده ولی مورد حمایت اکثر اعضای این مجلس قرار نگرفته است
احمد توکلی، اصولگرای منتقد دولت و رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس ایران خواهان محرمانه تلقی نشدن نطق‌ها، مذاکرات و تصمیم‌های مجلس خبرگان شد.
آقای توکلی در یادداشتی که امروز ۲۱ اسفند (۱۲ مارس) در سایت الف به چاپ رسید، با بازگو کردن برخی اخبار منتشر نشده مربوط به نشست اخیر مجلس خبرگان، انتشار چنین اخباری را برای اطلاع افکار عمومی مفید دانست.
نهمین اجلاس دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری، در روزهای ۱۷ و ۱۸ اسفند برگزار شد و طی آن، علاوه بر انتخاب محمدرضا مهدوی کنی به عنوان رئیس جدید مجلس خبرگان، بیانه‌ای نیز منتشر شدکه آیت الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی را یک "نعمت الهی" توصیف می کرد و مردم ایران را به "قدر‌شناسی بیشتر" از او فرا می خواند.
مجلس خبرگان رهبری، طبق قانون اساسی وظیفه انتخاب رهبر جمهوری اسلامی، نظارت بر ویژگی‌ها و عملکرد او و برکناری وی را در صورت از دست دادن شرایط لازم بر عهده دارد.
طبق آیین نامه داخلی مجلس خبرگان، مذاکرات و نطق‌های این مجلس غیرعلنی بوده و صرفا بخشی از مراسم افتتاحیه این اجلاس علنی است.

'از همین اجلاس اخباری رسیده که انتشار آنها مفید است'

احمد توکلی در بخش از یادداشت امروز خود، به ذکر قسمت هایی از سخنرانی های انجام شده در جلسه اخیر مجلس خبرگان پرداخته که به عقیده وی، انتشار آنها به "افزایش منزلت" این مجلس کمک خواهد کرد.
آقای توکلی به عنوان نمونه، به سخنرانی محی الدین حائری شیرازی نماینده استان فارس در مجلس خبرگان اشاره کرده که در بخشی از آن، از برخی اعضای شورای نگهبان گلایه شده است که وقتی از اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس سابق مجلس خبرگان انتقاد می‌کنند، نتیجه آن می‌شود که "عده‌ای جوان مخلص هم فحاشی‌های خلاف شرع را مرتکب شوند، یا پیامک بیاید که... سقوط کرد."
رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در ادامه از قول آقای حائری شیرازی آورده است: "هاشمی سقوط نکرد؛ او نصیحت پذیرفت و صعود خواهد کرد و آنها که در این فتنه اخیر نصیحت نپذیرفتند سقوط کردند."
اگرچه در نقل قول فوق مشخص نشده که مخاطب گوینده، کدام اعضای شورای نگهبان بوده‌اند، اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم برخی فقهای عضو این شورا چون محمد یزدی، که نایب رئیس فعلی مجلس خبرگان نیز هست، انتقاداتی را نسبت به مواضع اکبر هاشمی رفسنجانی بیان کرده‌اند.
به گفته احمد توکلی، محی الدین حائری شیرازی نماینده استان فارس در مجلس خبرگان از برخی اعضای شورای نگهبان گلایه کرده که وقتی از اکبر هاشمی رفسنجانی انتقاد می‌کنند، نتیجه آن می‌شود که "عده‌ای جوان مخلص هم آن فحاشی‌های خلاف شرع را مرتکب شوند، یا پیامک بیاید که... سقوط کرد"
احمد توکلی به عنوان نمونه‌ای دیگر از اظهارات بیان شده در اجلاس اخیر خبرگان رهبری، نوشته است که یوسف طباطبایی‌نژاد، امام جمعه اصفهان و عضو مجلس خبرگان، در نشست اخیر این مجلس گله کرده که "جوانانی متدین در نماز جمعه خطاب به وی فریاد می‌زنند: امام جمعه ما، بصیرت، بصیرت".
پیش‌تر پایگاه اطلاع رسانی اکبر هاشمی رفسنجانی، نوشته بود که در جریان دیدار بیش از ۶۰ عضو مجلس خبرگان با آقای رفسنجانی، وی با اشاره به سخنان یوسف طباطبایی‌نژاد امام جمعه اصفهان و غلامعلی نعیم‌آبادی امام جمعه بندرعباس در مجلس خبرگان رهبری، در مورد "برخی حرکت‌های افراطی" گفته است: "متأسفانه روش ضدارزشی و زشتی توسط گروهی افراطی در بعضی مناطق در برخورد با برخی روحانیون انجام می‌شود و می‌گویند آن‌گونه که ما فکر می‌کنیم، ائمه جمعه هم باید همان‌گونه بیاندیشند و خلاف سخنان آنان سخنی نگویند. "
آقای توکلی در پایان یادداشت خود، پیشنهاد کرده است برای آنکه مردم بدانند اعضای مجلس خبرگان "وظیفه نظارت بر رهبری را چگونه انجام می‌دهد و چه مواضع جمعی اتخاذ می‌کنند"، در هر نشست این مجلس "تیم دو-سه نفره‌ای از اصحاب رسانه که به نظام وفادار و به حرفه خویش مسلط‌ باشند در کنار هیات رئیسه مجلس خبرگان قرار گیرند."
پیشنهاد علنی شدن جلسات مجلس خبرگان، در گذشته نیز توسط برخی شخصیت‌های سیاسی و مذهبی مطرح شده ولی مورد حمایت اکثر اعضای مجلس خبرگان قرار نگرفته است.



زنان روزنامه نگار و ستم سه گانه

نسبت دستگیری مردان و زنان روزنامه نگار و وب نگار پس از انتخابات، نصف به نصف نیست اما زنان یک سوم این دستگیری ها را (که بین 175 تا 200 نفر است) به خود اختصاص دادند ودر بسیاری موارد آسیب های جدی دیدند. در این خصوص با رضا معینی، عضو سازمان گزارشگران بدون مرز به گفت وگو نشستیم...

سهم زنان روزنامه نگار و وب نگار در سرکوب هایی که پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهموری در ایران صورت گرفت، چقدر بود وارزیابی "گزارشگران بدون مرز" در این زمینه چیست؟
تنها جایی که در ایران، زنان با مردان حقوق برابر دارند در زندان وشکنجه وسر کوب است وبدرستی از آن صحبت می کنید.
از اواسط دهه هفتاد، درست همان زمانی که تعداد دانشجویان زن در ایران، با رشد قابل توجهی روبرو بود، ما شاهد بیشتر و پررنگ تر شدن حضورروزنامه نگاران و وب نگاران زن، در عرصه مطبوعات کشوربودیم . چند نکته مشخص درارتباط با زنان داریم درحالت کلی زنان در ایران قربانیان مضاعف هستند اما در اتفاقات بعد ازانتخابات برآنان ستم سه گانه رواداشته اند. این درحالی است که به جرات می توان بگویم که در تحریریه های کمتر کشوری می توان حضور زنان رااینقدر پررنگ دید. معمولا بازدید های "گزارشگران بدون مرز" می تواند یکی از شاخصه ها باشد، در تمامی بازدید هایی که "گزارشگران" ازتحریریه روزنامه های کشورهای مختلف داشته وهمین طور گروه هایی که از سوی سازمان ما، دعوت شدند ودر سفرهای مختلف با آنها ملاقات داشتیم، تعداد حضور روزنامه نگاران زن ایرانی، نسبت به سایرکشورها، بی نظیر بوده است. حداقل اززمانی که من در"گزارشگران بدون مرز" بودم تحریریه های ایران، برخلاف تحریریه سایر کشورهای جهان که بیشتر مردانه هستند، مختلط بودند. همزمان با این حضور، طی سال های گذشته این نقشی که زنان ایفا می کردند تاثیر مشخصی در جامعه هم داشت، به طور کلی کمتر، جنبش ترقی خواهانه ای در ایران می توان یافت ومثال زد که زنان از بانیان اصلی آن نباشند (البته منظورم فقط کمپین یک میلیون امضاء نیست. در سطح کنشگری مدنی می گویم مثل حقوق کودکان).
بیشترین گزارش ها را درحوزه های اجتماعی، زنان روزنامه نگار می نویسند، انگار همیشه زنان باید دراین حوزه کار کنند. حال اگراین نقش رابه جنبش آزادی خواهانه ای که پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در ایران شکل پررنگ تری گرفت، نزدیک کنیم بدون شک اثرات این است که تعداد زیادی از زنان روزنامه نگار در جنبش آزادی خواهی قرار گرفتند وبسیاری هم مادران این زنان هستند وخب طبیعی است که درعین حال ضربه هم می خورند.

آیا آمار دقیقی ازدستگیری زنان روزنامه نگار ووب نگار دارید؟
فکر کنم در خاورمیانه برای اولین بار بود که 33 روزنامه نگار همزمان دستگیر شدند و یک سوم آنان زن بودند. البته پیش از این، دستگیری فعالان کمپین "یک میلیون امضاء" بیشتر منعکس می شد وما از جاهای دیگر هم افرادی را که در حوزه های اجتماعی فعال بودند، داشتیم که دستگیر می شدند وکمتر کسی از دستگیری آنان با خبر می شد. نسبت دستگیری مردان وزنان روزنامه نگار و وب نگاری پس از انتخابات، نصف به نصف نیست اما زنان یک سوم این دستگیری ها را(که بین 175 تا 200 نفر است) به خود اختصاص دادند ودر بسیاری موارد آسیب های جدی دیدند.
اکثریت قریب به اتفاق زنان روزنامه نگاری که در عرصه های مختلف سیاسی واجتماعی فعالیت داشتند یک یا دوبار، بازجویی را تجربه کردند. حتا در برخی موارد زنانی که با رسانه های دولتی هم کار می کردند آسیب های جدی دیدند. در راس این مجموعه می توان به زنان عکاس خبرنگار اشاره داشت که با دوربین براحتی نمی توانستند حرکت کنند. باید بگویم که در نوع محکومیت هایی که به خبرنگاران داده شد، یک بیرحمی خاص در نگاه حکومت بود. درکنارمحکومیت های سنگین حدود 3500 روزنامه نگار بیکار شدند که تعداد قابل توجهی از آنان را زنان تشکیل می دهند که همه این موارد را باید در چارچوب سرکوب گنجاند با این که درشهرستان ها شاهد تظاهرات اعتراضی کمتری بودیم اما فشار به بدنه مطبوعات آنجاها هم کشیده شد.

به رغم همه اینها که می گوئید ورشد چشمگیر ودر خور توجه زنان دردهه اخیر در مطبوعات ایران، همچنان سقف شیشه ای برجای خود استوار ماند وما بین آن همه روزنامه مدیر مسئول وصاحب امتیاز وحتی سردبیر زن نداشتیم روزنامه زن هم که توسط فائزه هاشمی راه اندازی شد، به نوعی وابسته حکومتی بود اما آن را هم تاب نیاوردند و در دوره اصلاحات جلوی انتشارآن هم گرفته شد، حتی بین دبیران سرویس هم این سد برای زنان وجود داشت ودرتحریریه ها بیشتردوندگی ها مال خبرنگاران زن بود، آیا این تاثیر حکومتی بود یا ناشی از جو مردسالارانه داخل کشوراست؟
فکر می کنم در ایران مشکل اصلی حکومت است. اگر همان روندی که در سال 77 به بعد ویواش یواش جلو آمد ادامه پیدا می کرد زنان این توانایی را داشتند که جو مرد سالارانه را بشکنند. ببینید الان در افغانستان فریده نیکزاد، سردبیر است ویک آژانس خبری دارد یا این که "زکیا زکی" اولین زن گوینده رادیوی آزاد افغانستان بود.
در ایران اگر فضای، حکومتی نبود زنان بیشتر پیش می رفتند. این به آن معنی نیست که فرهنگ نیست. طی 10 سال گذشته فضای تحریریه ها دائم عوض می شد وماشاهد آن هستیم که در برخی تحریریه ها این زنان روزنامه نگار بودند که چارچوب برای حضورشان تعیین می کردند. می بینیم که در روزنامه سیاسی اقتصادی "سرمایه" صفحه زنان راه اندازی می شود. در همین تحریریه ها زنانی را با قلم های توانمند داریم، زنانی که جلوی کارشان گرفته شده است وقربانی شده اند (قربانی را به معنی قربانی قضایی می گویم). می دانید که مسئله طلاق، یکی از تابوهای جامعه ما بود وروزنامه نگاران زن در شهرستان هایی مثل "ایلام" و"لرستان" تابو شکنی کردند ودر مورد خودسوزی زنان بسیار نوشتند ودر برخی موارد توانستند به برخی از مسئولان محلی، نقش خود را نشان بدهند. در این گزارش های تاثیر گذار اجتماعی به ندرت گزارشگران مرد را می بینیم و بیشترین کارهای تحقیقاتی ومیدانی در حوزه های اجتماعی را زنان عهده دار بودند.

با توجه به اتفاقات اخیرخاورمیانه آیامصر، تونس ولیبی هم با این میزان سرکوب مطبوعات ودستگیری زنان روزنامه نگارمواجه بودند؟
"مصر" همیشه در مجموع یک جامعه منسجم داشته وزیر فشارهای دیکتاتوری بوده اما عملا با ایران قابل مقایسه نیست. نقش خبرنگاران خارجی زن در اینجا پررنگ است ویک آسیب اجتماعی جدی هم داریم که یکی از خبرنگاران زن مورد تجاوز قرار گرفت. ما ازدو جامعه کاملا متفاوت حرف می زنیم وقابل مقایسه نیستند. وحتی تعداد حضور روزنامه نگاران زن وحضورشان هم قابل مقایسه نیست. در جنبش آزادی خواه مردم ایران، می توان همین حالا حداقل 20 روزنامه نگار زن را اسم برد که نقش پررنگی داشته اند (البته منظورم الزاما جنبش سبز نیست).

چشم انداز این سرکوب راچطور می بینید؟
فشارروی زنان بیشتر است. حتی در مواردی مانند زیدآبادی که نمونه برجسته روزنامه نگاری کشور است بازهم فشار روی همسر او خانم محمدی که خودش هم روزنامه نگاراست مضاعف می باشد، یا این که شاهد دستگیری فرزانه روستایی هستیم که به واقع یکی از زنان فرزانه درعرصه روزنامه نگاری بین المللی است ودرکمترروزنامه ای ما شاهد حضور دبیرسرویس بین الملل زن با این توانایی ها هستیم.
اما باید بگویم که به رغم همه سرکوب ها می بینیم که زنان روزنامه نگارهمچنان فعال هستند وکارمی کنند. حتی آن تعداد هم که مجبور به ترک کشور شدند نسبت به مردان روزنامه نگار تبعیدی زودتر به دنیای کاری خود بازگشتند وبا جامعه جدید، ارتباط برقرار کردند. اما اگر شرایط به این گونه پیش برود برای روزنامه نگاران دولتی وحکومتی هم چشم انداز روشنی نمی توان دید. تفاوت ایران با دیگر کشورها این است که باز تولید می شود، اساسا بحث ام سیاسی نیست از نیازهای مشخص یک جامعه صحبت می کنم روزنامه نگاران یا باید دروغ بنویسند یا آنچه در جامعه اتفاق می افتد، را بنویسند وبا روند موجود، مجبورند، پای بندی های شان به حقیقت رازیر پا بگذارند. به طورکلی سرکوب مطبوعات مارا به عقب برده است.
اصلی ترین قربانیان این دور تسلسل سرکوب (که همواره وجود داشته است) روزنامه نگاران هستند وبه تبع آن زنان روزنامه نگار.

مصاحبه از دلبر توکلی
رادیو فرانسه



آرزوی بازیکن سابق تیم ملی پشت میله‌های زندان

خیلی از نامرد‌ها را شناختم. همان‌هایی که تلفن‌هایم را جواب نمی‌دهند. حیف که آن موقع دو رو برم شلوغ بود و نمی‌توانستم مرد را از نامرد تشخیص بدهم.
استاد ابراهیم افشار روزنامه‌نگار پیشکسوت ورزشی در شماره نوروزی هفته‌نامه تماشاگر، گفت‌و گوی ویژه‌ای را با علی اکبریان ستاره سال‌های نه چندان دور، استقلال، پرسپولیس و البته تیم ملی انجام داده است. مصاحبه‌ای که در زندان قزل حصار گرفته شده و در آن اکبریان از تمام زیر و بم زندگی‌اش حرف زده است. از سقف فعلی آرزو‌هایش که داشتن یک دست گرمکن آبی استقلال است.

"توی سلولی که سایه‌هایمان، ترحم لازم داشتند، وقتی اشک‌های «علی روماریو»، قطره، قطره، قطره از چشم‌های ویرانش ریخت و زیر کفش‌های غمگین ما می‌رقصید و نمی‌دانم پای کدام سرو خشکیده قزل حصار چکید، نه چشم‌های سیاه نوزادی سیاه نوزادی به یادم آمد که قهرمان وقتی در حبس بوده به دنیا آمده و هنوز نمی‌داند اسم سهرابش چیست و نه گیس‌های نقره‌ای مادری در جغرافیای کبود «نعمت‌آباد»، چشم‌هایم را سوگوار کرد؛ مادری که از وقتی فهمیده بچه‌اش در حریقی عظیم، تمام شناسنامه قهرمانی‌اش را سوزانده هنوز در کوچه‌های قدیمی آفتابی نمی‌شود. بله نمی‌شود. چون آدم‌هایی که تا دیروز او را با انگشت نشان می‌دادند و می‌گفتند که این مادر قهرمان است حالا پچپچه‌های منهدم کننده دارند. مادر بزرگ از روزی که شنیده نوه قهرمانش تا پای اعدام فقط یک جفت دمپایی و یک وصیتنامه لازم دارد قلب فندقی‌اش را گرفت و به قبرستان رفت. زندگی آتشفشانی شد پر از مذاب «دل گداز» مورفین و کرک و شیشه و بدبختی. روزنامه‌ها تیتر‌هایشان را فروختند و جوانی بی‌رویا و بی‌معلم، شب‌ها همه‌اش کابوس نارفیقی‌ها و کله‌شقی‌ها را دید. و حالا چشم روشنی تمام مدیرانی که دلبندانشان سوز زمستان قزل حصار را ندیده‌اند و به پاگشایی تمام معلم‌های مفقودالاثر ورزش، نه کلاهی دارم که از سر بردارم و نه سیبی گندیده که شب عیدی بر هفت سین علی روماریو بگذارم."

فکر می‌کنم متعلق به جغرافیایی جنوب تهران باشی؟

بله. پاسگاه نعمت‌آباد. ۱۵ دی ۱۳۵۰-تهران.

وقتی وارد زندان شدی، کسی تو را شناخت؟ کسی زل زد به چشم‌هایت با تعجب بگوید: این علی اکبریان، روماریوی ایران است؟

آره، چند نفری که زندانی یا مامور بودند و خاطرات فوتبالی داشتند، شناختند.
هیچ وقت توی این ۸ ماه حبس، توی تنهایی، زیبا‌ترین گلی که در دوران فوتبالت زده‌ای را مجسم کرده‌ای؟

آره. بازی استقلال-کشاورز در جام حذفی سال ۷۴ ما یک بر صفر باخته بودیم که دقیقه ۹۴ با یک حرکت آکروباتیک گل زدم. امیر (قلعه) سان‌تر کرد، ادموند اختر پاس داد و من زدم. هیچ وقت یادم نمی‌رود ۲۰ دقیقه قبلش تماشاگران داشتند منصورخان (پورحیدری) را فحش می‌دادند. با‌‌ همان گلی که زدم منصورخان در تیم ماندگار شد. آن سال در لیگ، ششم شدیم اما در جام حذفی بعد از پیروزی مقابل کشاورز، رفتیم فینال، برق شیراز را هم زدیم و قهرمان شدیم.

خب، وقتی تنها می‌شوی بیشتر یاد چه صحنه‌هایی می‌افتی؟

تنهایی معمولا خاطرات قدیمی را به یاد می‌آورد. یاد رفقای قدیم و خانواده و فامیل.

خواب آن روزهای فوتبالت را هم می‌بینی در زندان؟

آره، بعضی وقت‌ها هم که در زندان بازی می‌کنیم، بعضی حرکت‌ها را می‌کنم که یاد گذشته می‌افتم.

از همدوره‌ای‌هایت چه کسانی یادت می‌کنند؟
ستار همدانی، محمد نوازی، محسن گروسی، علی شوری، می‌رشاد ماجدی، هاشم حیدریو... آمدند دیدنم. از طرف پرسپولیسی‌ها هم رضا شاهرودی آمده بود. حاج مجید قدوسی و حاج آقا کریمی هم یادمان کردند.
دیدن کدام یک خیلی حال داد بهت؟

هر دو سری که بچه‌ها آمدند تاثیر خاصی داشت. سری دوم فکر نمی‌کردم ۱۵-۱۰ نفری بیایند. سری آخر هم که رضا شاهرودی آمد و کلی روحیه داد. صحبت‌هایی از قدیم کرد که جالب بود.

دوست داری وقتی شب می‌خوابی و صبح از خواب بیدار می‌شوی کدام صحنه از زندگی‌ات پاک شود؟

دوست دارم اتفاقی نیفتد. همه این اتفاقات خواب باشد.

یعنی هرگز بیدار نشوی؟

دوست دارم همه اتفاقات در خواب افتاده باشد.

اولین قراردادت یادت هست؟ چقدر گرفتی؟

پولی نگرفتم. من عاشق استقلال بودم. ماشین زیر پایم را فروختم و با پول خودم از پارس خودرو رضایت‌نامه‌ام را گرفتم. رضایت‌نامه‌ام را گرفتم بردم دادم استقلال. دادم به علی جباری. هیچ پولی هم نگرفتم. جباری گفت یک روز جبران می‌کنم محبت تو را. آن سال هم استقلال فوروارد خوب نداشت. یادم نیست حدود‌های ۲۰ هزار تومان شاید بعد‌ها دادند.
پس بهترین پولی که در عمرت از فوتبال در آوردی چقدر و کی بود؟

آخرین سال فوتبالم که در پرسپولیس بازی کردم. قرار بود ۱۰ میلیون بدهند که ۵ میلیونش را هم ندادند.

پروین بود؟

آره پروین بود. ناصر ابراهیم و محمدخانی کمک‌هایش بودند. اگر یادتان باشد آن سال پرسپولیس مشکل مدیریتی داشت.

امیر چرا نیامده پیشت؟ زنگ هم نزده حالت را بپرسد؟

نه. شاید در روزنامه‌ها چیزی گفته، نمی‌دانم.

آخرین بازی‌ات یادت هست؟

بازی جام در جام باشگاه‌های آسیا بود. با پرسپولیس رفتیم قطر، الوکره را ۲-۴ بردیم و یک گل هم من زدم با کریمی و استیلی.

قبلش می‌دانستی که آخرین بازی توست؟

نه. بعد که آمدیم تهران برای بازی برگشت پایم آسیب دید و بازی نکردم.

حالا باید جای فوتبال را با چیز دیگری پر می‌کردی. آن چیز چه بود؟

من سه-چهار بار به فدراسیون رفتم برای کار مربیگری. روسا را که مستقیم نمی‌شد دید. گفتند باید بروی از باشگاهت نامه بیاوری. کی به کی بود. پس برای کلاس مربیگری به نتیجه نرسیدم.

خب زندگی خرج داشت. پول از کجا می‌آمد. وقتی فوتبال قهرمان تمام می‌شود مگر نانوا و بقال و کاسب حاضرند برای اسم آدم دو تا تافتون و پفک مجانی بدهند؟
مغازه نانوایی پدرم را اجاره داده بودیم و زندگی را از‌‌ همان جا تامین می‌کردیم.
تو توی فوتبال ما مرد زیاد دیدی یا نامرد؟

از جفت‌اش هم بود. ولی مرد‌هایش خیلی انگشت‌شمار بودند. به هر حال در آن زمان‌ها نمی‌توانستم حس کنم مرد کیست و نامرد کیست. آن زمان‌ها سرمان شلوغ بود. ولی الان می‌فهمم تفاوت مرد‌ها و نامرد‌ها را. چرا بعضی‌ها جواب تلفن آدم را نمی‌دهند؟ همان‌ها که روزی دو رو برم بودند.

الان چند وقت هست که قزل حصار هستی؟

۸ ماه.
اگر آقای رییس قوه قضاییه الان از در وارد شوند چه درخواستی می‌کنی؟

خواهش می‌کنم اشتباهاتم را ببخشند.

اگر قرار باشد یک نفر، فقط یک نفر را در زندگی‌ات نفرین کنی قیافه چه کسی جلوی چشم‌هایت می‌آید.

فکر نمی‌کنم کسی را نفرین کنم.
یکی داشت می‌پرسید علی‌آقا چرا دنبال کارت نرفته؟

شنیدم علی آقا دنبال کارم بوده. دادگاه هم رفته.

من دلم می‌خواست در این مطلب، یک کمی هم در مورد عفو و بخشش صحبت کنیم. وقتی کلمه عفو را می‌شنوی چشمانت پر نمی‌شود؟

اولش این را بگویم که راستش حضورم در این زندان خیلی به من کمک کرد. حالا فکر می‌کنم چرا می‌گویند زندان چشم آدم را باز می‌کند. شرایطی را دیده‌ام که حس می‌کنم کسی که جرمی را مرتکب نشده بهتر است بیاید و زندگی در زندان را هم تجربه کند تا بعد‌ها در زندگی‌اش موفق باشد. تا دقت کند که دیگر بلایی سرش نیاید. من هم از این زندگی تجربیاتی به دست آوردم. انشاالله اگر قسمت شد و آزاد شدم باید بروم دنبال زندگی از جنس دیگری. باید کمکم کنند که بروم توی ورزش. توی مربیگری. دنیای خودم.
رفقای تو ورزشی نبودند؟

شاید از طرفدارهای فوتبال بودند ولی مورد خوبی برای رفاقت نبودند. توی رشته من و دنیای من نبودند که بیایند برویم همه‌اش توی فوتبال باشیم. بیشتر برای خوشگذرانی من را انتخاب کرده بودند.

دست‌هایت چرا سوخته؟

اثر داروی بیهوشی است روی پوست.
وقتی وارد اینجا شدی چه حسی داشتی؟ قبلا به قزل حصار نیامده بودی؟

وقتی وارد خیلی دلتنگ شدم. تا حالا حبس نکشیده بودم. البته سال ۷۵ با بچه‌های تیم ملی آمدیم اینجا برای فوتبال بازی کردن با زندانی‌ها. وقتی وارد بند شدم خاطرات آن روز‌ها یادم آمد. به خودم گفتم خدایا چه روزهای خوبی بود. بازی‌های روزگار را از سر گذراندم که یک روز اینجا آمدم به عنوان قهرمان و همه زندانی‌ها برایم هورا کشیدند و حالا خودم در انتظار ملی‌پوشان هستم که برای تشویق زندانی‌ها به اینجا بیایند. وقتی وارد بند شدم به خودم گفتم خدایا ممکن است الان زمان برگردد و من چشم‌هایم را باز کنم و فکر کنم که برای بازی دوستانه آمده‌ام و بعد از بازی به خانه‌مان بر می‌گردم. به زندگی دوباره. اما همه این‌ها وهم‌ و خیال است و باز به دیوار‌ها و می‌له‌ها و زمستان ۸۹ و دادگاهم که شنبه آینده است فکر می‌کنم.

اگر صمیمی‌ترین رفیقت به ملاقاتت بیاید، دوست داری چه برایت سوغاتی بیاورد؟

یک خبر خوش راجع به عفو من را شما دادی، اگر خبر خوش تکمیلی‌اش را هم او بدهد دیگر همه چیز کامل است.
منظورم یک چیزی دنیوی است. مثلا یک توپ، یک گرمکن یا سیگار یا سیب یا مجله و...
نمی‌دانم والله. ولی اگر یک دست لباس استقلال برایم بیاورد شادم می‌کند.
پس پرسپولیس چی؟

اینجا پرسپولیسی زیاد است، آبی کم است.

روزی که خبر دستگیری‌ات پیچید همه کپ کردند. مطبوعات هر کدام چیزی نوشتند. یک روزنامه تیتر زد «ملی پوش سابق در یک قدمی اعدام.» هرکس چیزی نوشت. یک کلاغ را کردند چهل کلاغ. حالا خودت دوست نداری ماجرا را واقعی‌تر و شفاف‌تر بگویی؟

نوشتند ۴۰ گرم «کرک» داشتم و موتورم دزدی. البته ۴۰ گرم بوده کلا ولی ۲۰ گرم کرک بوده و ۲۰ گرم داروی ترک اعتیاد که برای دوستانم گرفته بودم. قرار بود یکی بیاید بهش بدهم. دوستم زنگ زد پرسید آماده است؟ گفتم آره. وقتی رسید گرفتنش. آگاهی شک کرد بهش و می‌بیند موتورسیکلتش دزدی بوده. من هم که آمدم گرفتنم. این چیز‌ها چیه که می‌نویسند. فلانی لابراتور کرک داشته. این‌ها چیه. لابراتور چیه. من در خانه پدری‌ام زندگی می‌کردم و ۵۰ نفر آدم بودیم. آنجا مگر می‌شود لابراتور راه انداخت.

آن پسره چی؟ او را هم گرفتند؟

بله، اما با فیش حقوقی‌اش آزاد شد. چون جرمش فقط موتور دزدی بود.

اگر یک روز این در باز شود و بیرون بیایی واقعا چه افقی را برای خودت ترسیم می‌کنی؟

سعی می‌‌کنم محبتی که در حقم شده را جبران کنم. سعی می‌کنم شرایطی را به وجود بیاورم که آنهایی که دنبال کارم بودند خوشحال شوند و از امداد خود پشیمان نشوند. به آن‌ها ثابت می‌کنم که کار درستی در دستگیری از یک دردمند داشته‌اند.
پسرت چند سال دارد؟

من اینجا بودم به دنیا آمد.

اسمش؟

نمی‌دانم.
عجب، عجب، نمی‌دانی اسمش را؟

«ابرش» می‌گذاریم.

ابرش؟

فکر می‌کنم اسم یکی از سرداران ایرانی باشد.

بچه دیگری هم داری؟

دخترم سه سال و نیم‌اش است. نیوشا.

سرگرمی‌ات اینجا چیه؟

هفته‌ای ۳ جلسه فوتبال. مسابقات دهه فجر خیلی خوب گذشت. ۸ تیم داشتیم. یکی از تیم‌ها مال افغانی‌هاست. خب تفریحاتمان فقط فوتبال است. مامور‌هایشان هم اهل فوتبالند. خوشبختانه از شانس من در واحد ما اکثریتشان فوتبالی هستند. گل کوچک‌بازهای خوبی هستند.

روماریوی ایران. این لقب چه حس و حالی به تو می‌دهد.

مگر می‌شود از یاد آدم برود. همین جا هم بچه‌های فوتبالی زندان می‌گفتند.

آفتاب




بیانیهٔ کانون صنفی معلمان به مناسبت چهارمین سالگشت ۲۳ اسفند ۸۵

خبرگزاری هرانا - کانون صنفی معلمان ایران، به مناسبت سالگشت ۲۳ اسفند ۸۵، روز تجمع گستردهٔ معلمان در اعتراض به بازپس گیری لایحه قانون خدمات کشوری، بیانیه‌ای صادر کرده است.
در بخشی از این بیانیه که در اختیار ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران "هرانا" قرار گرفته است، این تشکل صنفی هم چنین ضمن تبریک پیشاپیش نوروز یادی از معلمان دربند، هاشم خواستار، سول بداقی، محمد داوری، نبی الله باستان، عبدالله مومنی و ... نموده است.
به گزارش هرانا، متن کامل بیانیهٔ مذکور به شرح زیر است:

به نام خداوند جان و خرد
همکاران ارجمند
پیشاپیش فرارسیدن جشن بزرگ نوروز را به شما و خانوادهٔ گرامیتان تبریک می‌گوییم. امیدواریم همچون این جشن کهن ملی - جهانی، که نماد رویش و سرزندگی است، در تکاپوی آموزش و آموختن، سرزنده و پویا باشید.
همراهان فرهیخته
این روز‌ها برای ما فرهنگیان، یادآور روزهای پایانی سال ۸۵ می‌باشد. روزهای حق طلبی، دادخواهی و اعتراض به تبعیض هاو بی‌عدالتی‌ها؛ روزهای گردهمایی‌های باشکوه و به یادماندنی، که بی‌گمان در تاریخ بیداری و جنبش‌های حق خواهانهٔ جامعه ایرانی، از جایگاه برجسته‌ای برخوردار است. آن گردهمایی‌ها، در اعتراض به تصمیم دولت در بازپس گیری لایحه‌ای انجام پذیرفت که بعد‌ها به نام «قانون خدمات کشوری» معروف شد. قانونی که می‌خواست تبعیض میان کارکنان دولت را از میان بردارد، اما دولت، پس از مدت‌ها که فرهنگیان چشم به تصویب و اجرای آن داشتند، ناگهان تصمیم به پس گیری آن نموده بود. ما فرهنگیان در اعتراض به چنین اقدام نادرست و نسنجیده‌ای، بنا به اصل ۲۷ قانون اساسی، دست به اعتراض و گردهمایی مسالمت آمیز زدیم؛ روبروی خانه مردم، که باید محلی باشد برای شنیدن درد‌ها و فریادهای شهروندان. اما متاسفانه، در ۲۳ اسفند ۸۵ حقوق شهروندی ما پایمال گردید و شآن و جایگاه فرهنگ و فرهنگیان، سخت آسیب دید و تن و جان آن‌ها، زخم‌ها برداشت. با بسیاری از ما، آن چنان رفتار شد که باورناپذیر بود و شمار زیادی دستگیر و روانه زندان شدند. اینکه آموزگاران یک مملکت، خواستار حقوق برابر با دیگر کارکنان دولت گردند، «گناهی» نمی‌توانست باشد که این چنین حرمتشان نادیده گرفته شود! ما خواستار منزلت و معیشت فراخور شآن انسانی و صنفی خویش بودیم – و البته هنوز هم هستیم – و در چارچوب قانون، به پیگیری خواست و طلب خود برآمده بودیم. ما،‌‌ همان پرورش دهندگان فرزندان این مرز و بوم بوده و هستیم، کسانی که بر پایهٔ آیین‌های ملی و دینیمان، باید از ارزش و جایگاه شایسته‌ای برخوردار باشند. اما متاسفانه، آن روز شآن و منزلت انسانی و حقوق شهروندی ما زیر پا گذاشته شد و به خواست‌های حق مدارانهٔ ما توجهی نگردید.
برای ما آموزگاران، درد بزرگ آن روز، رفتار کسانی بود که دانش آموز و دانش آموختهٔ همین دستگاه آموزشی‌اند. کسانی که باید یاد می‌گرفتند حقوق انسانی و قانونی افراد را پاس بدارند. ۲۳ اسفند ۸۵ و رخدادهای تلخ فراموش ناشدنی‌اش، خبر از ضعف و کاستی‌های بسیاری می‌داد که متآسفانه پاره‌ای دستگاه‌ها و مسئولان حکومتی از آن رنج می‌برند. آن روز، برای ما معلمان به ویژه، نارسایی و ناتوانی نظام‌های آموزشی را آشکار‌تر ساخت و نشان داد که هدف‌های آموزشی ما، درست برگزیده نشده‌اند. در بند ۲ مادهٔ ۲۶ اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر می‌خوانیم: «هدف آموزش، رشد کامل شخصیت انسانی، تقویت احترام به حقوق بشر و آزادی‌های بنیادین خواهد بود. آموزش باید تفاهم، مدارا و دوستی در میان همهٔ ملت‌ها و گروه‌های نژادی و مذهبی را ترویج کند و به فعالیت‌های (سازمان) ملل متحد در راه حفظ صلح یاری رساند.» اما دستگاه آموزشی ما، سخت در دست یابی به این هدف‌ها، درمانده و ناتوان است و اصولآ چنین رویکردی در دستور کارش نیست. از این رو دانش آموختگان آن نیز، در زندگی‌های شخصی و حرفه‌ای خویش، دغدغهٔ رعایت این مفاهیم بلند انسانی را ندارند و یا آنچنان که شایسته زندگی نوین است، به آن اهمیت نمی‌دهند. باری روزهای پایانی اسفند۸۵ و پیامدهای گوناگونش را می‌توان از زاویه‌های بسیاری نگریست و واکاوید؛ به ویژه در بستر کنش‌های پرفراز و نشیب اجتماعی ایرانیان، بی‌گمان این روز‌ها، درخور درنگ و سزاوار وارسی هاست. روشن است که این مهم، فرصت بسیار می‌خواهد.
کانون صنفی معلمان، در آستانهٔ چهارمین سالگشت ۲۳ اسفند، یک بار دیگر از همهٔ فرهنگیان ارزنده‌ای که با حضور دلیرانه و با شکوه خویش، سرزندگی و پویایی این قشر فرهیخته را به نمایش گذاشتند، سپاسگزاری می‌نماید و از آن‌ها درخواست دارد یاد، بررسی و روشنگری رخدادهای آن روز‌ها را پیگیر باشند و اهتمام ورزند.

در پایان بایسته است یادی کنیم از همکاران بزرگوار دربندمان: هاشم خواستار، رسول بداقی، محمد داوری، نبی اله باستان، عبداله مومنی و... که مدت هاست در زندان بسر می‌برند. این نوروز دوم است که برخی از این دوستان، جشن نوروز خویش را، به دور از همسر و فرزند در زندان برپا می‌کنند.
کانون صنفی معلمان
۱۹/۱۲/۸۹



بازداشت تعدادی از شهروندان بهایی در کرمان و تهران

خبرگزاری هرانا - دادستان عمومی و انقلاب شهرستان بم از بازداشت تعدادی از شهروندان بهایی در بم، کرمان و تهران خبر داده است.
بر اساس گزارش ایسنا، محمدرضا سنجری، دادستان عمومی و انقلاب بم گفته است که این شهروندان در پی ۹ ماه کار اطلاعاتی نیروهای اطلاعاتی موسوم به"سربازان گمنام امام زمان" شناسایی و بازداشت شده‌اند.
وی علت بازداشت این افراد را "ترویج و گسترش بهائیت در پوشش کارهای آموزشی فرهنگی در تعدادی از مهد کودک‌های بم، کرمان و تهران" عنوان کرده است.
این مقام قضایی در ادامه اظهار داشته است که "این گروه در یکی از نشریات محلی استان کرمان نفود یافته و به القاء مطالب و دیدگاه‌های فرقه بهائیت در قالب داستان و قصه های کودکانه از اقدامات این افراد در نشریه مذکور پرداخته است."
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در تاریخ چهاردهم اسفندماه از بازداشت سحر بیرام آبادی، فعال حقوق کودکان و از شهروندان بهایی ساکن کرمان که در یک انجمن خیریه کمک به کودکان آسیب دیده شهرستان بم مشغول به فعالیت و همکاری بوده،  خبر داده بود.
سنجری در پایان این گفتگو مدعی شده است که "تشکیلات بهائیت از فضای بعد از زلزله سال ۸۲ در شهرستان بم که نیازمند انجام اقدامات فرهنگی، اجتماعی و آموزشی مختلفی بود،سوء استفاده کرده اند."



سرنوشت نامعلوم دستمزد کارگران ایران

خبرگزاری هرانا - کم تر از ۱۰ روز به پایان سال جاری باقی است و هنوز موضوع تعیین دستمزد کارگران در سال آینده در هاله ای از ابهام قرار دارد. آن هم در شرایطی که به نوشته روزنامه مردم سالاری، "چندماهی است که پس از تعيين اهداف قانون هدفمندسازی يارانه ها اين قانون براي ايجاد فضای رقابتی معين شده درکشور به اجرا درآمد اما متاسفانه براساس عملکرد دولت هيچ فضايی براي ايجاد رقابت در سيستم های اقتصادی کشور فراهم نشده است."
به گزارش صدای آمریکا، این روزنامه می افزاید: "همان طور که در طول اين مدت مشاهده شد، تمام اجزا و ارکان اقتصادی کشور در يد دولت قرار گرفتند و رد پای دولت در اين امور هم چون تعيين قيمت نهاده ها در حوزه هاي بازرگانی، صنعتی، حکم دستوری تعيين قيمت فروش محصولات و خدمات بخش خصوصي و حتی دخالت در بازار برخي محصولات و در انتها تعيين ميزان افزايش حقوق و دستمزد کارگران بخش دولتي و غيردولتي بيش از پيش مشاهده می شود."
هر چند روزنامه جهان صنعت، در یادداشتی با عنوان "وقت کشی برای تعیین دستمزد کارگران" نوشته است: "موکول شدن تعیین حداقل دستمزد کارگران به روز دوشنبه ۲۳ اسفند ماه، می تواند یک پیام داشته باشد و آن این است که شورای عالی کار عجله ای برای تعیین دستمزد ها ندارد و طرح عدم افزایش دستمزد کارگران که این روزها با سخنان وزیر اقتصاد و اشاره های تلویحی وزیر کار وارد دوره تازه ای شده، رنگ واقعیت به خود بگیرد."
به نوشته این روزنامه، "تعیین مزدها به ۲۳ اسفندماه می‌تواند نشانه وقت‌کشی مجموعه عوامل دولتی و غیردولتی برای تعیین دستمزد باشد تا در آخرین روزهای سال با عدم افزایش مزد کارگران هدف دولت برای تغییر تعیین نظام حقوق و دستمزد کارگران و هماهنگی آن با استانداردهای پذیرفته شده" آن هم در نظام اقتصادی کاملا آزاد عملی شود.




"ستاره‌دخت ایران اسلامی" انتخاب می شود

خبرگزاری هرانا - طرح دختر نمونه ایرانی از اردیبهشت سال آینده در دبیرستان‌های دخترانه اجرا می‌شود و مهارت‌های خانه‌داری از جمله مدیریت کارهای خانه، بهره‌وری زمان و راه‌های کوتاه و اقتصادی پختن غذا دارای ۱۰۰ امتیاز است.
به گزارش فارس، دستورالعمل انتخاب "ستاره‌دخت ایران اسلامی" چندی پیش از سوی سید جمال صبح‌خیز مشاور وزیر و مدیر کل دفتر وزارتی به مدیران کل آموزش و پرورش استان‌ها ابلاغ شد.
در این طرح که به گفته مهری سویزی، رئیس اداره امور بانوان وزارت آموزش و پرورش قرار است از اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ اجرا شود، ملاک‌های علمی، دینی، اخلاق، اجتماعی و خانواده برای انتخاب در نظر گرفته می‌شود.
در بخش ملاک‌های دینی این بخشنامه آماده است: "حافظان قرآن کریم با سنجش کافی و تأیید کمیته اجرایی طرح در مدرسه به ازای حفظ هر جزء قرآن کریم ۵ امتیاز و در مجموع ۱۵۰ امتیاز را کسب می‌کنند؛ تلاوت صحیح قرآن کریم و نماز ۷۵ ـ ۱۰ امتیاز دارد؛ حجاب بر‌تر (چادر) ۱۵۰ امتیاز و پوشش دانش‌آموزان در چارچوب اسلامی ۷۰ امتیاز دارد."
در بخش خانواده، "رضایتمندی والدین" و "مهارت‌های خانه‌داری" (دانایی و توانایی نسبت به بهداشت، پاکی و طهارت خانه، مدیریت کارهای خانه و بهره‌وری زمان و راه‌های کوتاه و اقتصادی پختن غذا، چگونگی تغذیه سالم برای تأمین سلامت و چگونگی طبخ و تهیه غذاهای اصلی ایرانی و محلی) مجموعاً ۱۰۰ امتیاز دارند.
گفتنی است در این بخشنامه عضویت در "نیروی مقاومت بسیج" نیز برای دانش‌آموزان دختر، ۲۰ امتیاز به همراه خواهد داشت.



پلیس راه: با بدحجاب‌ها برخورد می‌کنیم

خبرگزاری هرانا - رئیس پلیس راه کشور از کنترل نامحسوس ماموران پلیس راه در طرح نوروزی خبر داد و گفت: "برخورد با بدحجاب‌ها در خودروها هرساله در دستور کار پلیس راه بوده اما امسال با دقت بیشتری انجام می‌شود."
به گزارش مهر، محمدرضا مهماندار روز شنبه در یک نشست خبری با اشاره به تمهیدات ویژه پلیس راه در طرح نوروزی، گفت: ‌"اولین هدف پلیس راه ارتقا انضباط ترافیکی در راه‌های کشور است زیرا این هدف مبنایی برای افزایش ایمنی راه‌های کشور است."
وی ادامه داد: "همچنین کنترل استفاده از کمربند ایمنی،‌ کلاه ایمنی، سرعت و سبقت غیرمجاز و حرکات مخاطره‌آمیز از دیگر اقداماتی است که به منظور افزایش میزان انضباط ترافیکی انجام می‌شود."
رئیس پلیس راه کشور با اشاره به بحث توسعه تجهیزات الکترونیکی گفت: "با گسترش راه‌ها و افزایش هرساله وسایل نقلیه و کاربران ترافیکی جدید خطر در راه‌ها افزایش می‌یابد. بر همین اساس برای کنترل راه‌ها باید از تجهیزات جدید استفاده کرد."
رئیس پلیس راه کشور افزود: "نیروی انسانی نمی‌تواند در تمام شبانه‌روز در تمامی جاده‌ها حضور داشته باشد. بر همین اساس استفاده از تجهیزات به روز بسیار حائز اهمیت است که گسترش نصب GPS و دوربین‌های کنترلی از جمله این اقدامات است."
وی تصریح کرد: "برخورد ماموران پلیس راه با بدحجابان در خودروها هرساله در دستور کار بوده اما امسال با تاکید فرمانده نیروی انتظامی با دقت بیشتری انجام می‌شود."



دکتر محمد رضا ملکیان و ایمان صدیقی آزاد شدند

خبرگزاری هرانا - روز گذشته دکتر محمدرضا ملکیان از اعضای ستاد مهندس موسوی در مازندران و ایمان صدیقی دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل با سپردن وثیقه ۵۰ و ۳۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شدند.
به گزارش دانشجونیوز، اتهام دکتر ملکیان از سوی دادستانی شهرستان آمل اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با بیگانگان برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ذکر شده است.
ملکیان دبیر سابق تشکیلات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز و عضو فعال شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت در دهه ۷۰ بوده که در سال ۷۳ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شده بود. این عضو فعال ستاد مهندس موسوی در مازندران در روز ۲ اسفند از سوی نیروهای امنیتی در آمل دستگیر و به بند انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری (شهید کچوئی) منتقل شد.
ایمان صدیقی هم که در روز ۱ اسفند توسط نهادهای امنیتی بازداشت شده بود ابتدا به حفاظت اطلاعات سپاه شهرستان بابل منتقل و سپس راهی زندان متی کلای بابل شد. این عضو فعال ستاد دانشجویی مهدی کروبی در مازندران در زندان متی کلای بابل در اعتراض به عدم رسیدگی به پرونده اش دست به اعتصاب غذای نامحدود زد و پس از ۴ روز از اعتصاب غذا به زندان اداره اطلاعات ساری (شهید کچوئی) منتقل شد.
ایمان صدیقی که عضو شورای عمومی دفتر تحکیم بوده در بند انفرادی زندان اداره اطلاعات ساری پس از ۱۱۸ ساعت اعتصاب غذا به درمانگاه این زندان منتقل شد و به اعتصاب غذایش پایان داد. اتهام این فعال دانشجویی از سوی دادستانی شهرستان بابل اقدام علیه امنیتی ملی و تحریک مردم به تظاهرات و ایجاد اغتشاش و تبلیغ علیه نظام ذکر شده است.



کارگران چینی اسپیدار ۳ ماه مطالبات معوقه طلبکارند

خبرگزاری هرانا - دبیر اجرایی خانه کارگر ساوه از تاخیر کارفرمای شرکت "چینی اسپیدار" در پرداخت سه ماه مطلبات معوقه کارگران خود ناموفق عمل کرده است.
مهدی زمانی نوری در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، گفت: "این کارخانه که یکی از واحدهای تولید کننده به‌نام انواع ظروف چینی بهداشتی بوده است در پرداخت مطالبات ۳۰۰ کارگر خود با مشکل مواجه است."
وی تصریح کرد: "نزدیک به یک‌سوم کارگران این واحد تولیدی در تشکیلات خانه کارگر ساوه عضویت دارند."
به گفته این فعال کارگری تاخیر در پرداخت مطالبات معوقه کارگران چینی اسپیدار به عدم وصول مطالبات معوقه این شرکت از سفارش‌دهندگان، برخی مشتریان و نیز شرکت بیمه آسیا باز می‌گردد.
به گفته زمانی نوری مطالبات معوقه کارگران چینی اسپیدار شامل دستمزد ماه‌های آذر، دی، بهمن و عیدی و پاداش سال ۸۹ می‌شود.
وی بابیان اینکه مسوولان کارخانه می‌گویند که تاکنون برای پرداخت مطالبات معوقه کارکنان خود چندین بار به بانک‌های عامل مراجعه کرده‌اند؛ گفت: "از قرار معلوم تاکنون بانک‌های عامل به این درخواست کارفرما توجهی نکرده‌اند."
زمانی نوری از مسوولان خواست تا با توجه به نزدیک شدن سال نو هرچه زود‌تر نسبت حل شدن مشکل کارگران این. احد تولیدی اقدام کنند.



بازداشت سه شهروند کرد در بوکان

خبرگزاری هرانا - سه شهروند بوکانی به نام‌های "جلال ناصری"، "جمال ناصری" و "قاسم رحیمی آذر"، توسط نیروهای امنیتی در این شهر دستگیر شدند.
به گزارش وبلاگ موکریان، این سه شهروند که با هم خویشاوند هستند روز ۱۷ اسفند ماه در منزل خود دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده‌اند.
تاکنون هیچ علت یا عللی برای بازداشت این شهروندان از سوی مراجع قضائی در بوکان اعلام نشده اما شنیده‌ها حاکی از آن است که این افراد به همکاری با یکی از احزاب متهم شده‌اند.



ضیاء الدین نبوی به زندان کارون اهواز بازگردانده شد

خبرگزاری هرانا - ضیاءالدین نبوی، دانشجوی ستاره دار دربند، پس از گذشت بیش از دو هفته، به زندان کارون اهواز بازگردانده شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ضیاء الدین نبوی که از پنجم اسفندماه سال جاری به اداره ی اطلاعات اهواز منتقل شده بود، عصر روز جمعه، بیستم اسفندماه به زندان کارون این شهر بازگردانده شد.
این زندانی سیاسی در طی این مدت به علت انتشار بعضی مطالب و خاطراتش در رسانه‌ها، که گفته می‌شود آن‌ها را در زندان نگاشته است، تحت بازجویی و فشار ماموران وزارت اطلاعات قرار داشت.
شایان ذکر است ضیاء نبوی، در طی سه ماه اخیر به شدت تحت فشار مسئولان زندان کارون اهواز قرار داشته و از حداقل حقوقی که سایر زندانیان برخوردار هستند نیز محروم مانده بود.
لازم به یادآوری ست که ضیاءالدین نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل، که پیشتر از سوی دادگاه انقلاب به ۱۰ سال حبس و تبعید به زندان کارون اهواز محکوم شد، از ۲۵ خرداد ۸۸ تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان محبوس می باشد.




عدم برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات حجت کلاشی

خبرگزاری هرانا - دادگاه رسیدگی به اتهامات حجت کلاشی، فعال سیاسی پان ایرانیست، به دلیل عدم حضور قاضی تشکیل نشد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، بر اساس احضاریه‌ای که پیش‌تر به حجت کلاشی ابلاغ شده بود، وی در روز پنجشنبه ۱۹ اسفندماه در شعبه ۱۲ دادگاه انقلاب اهواز، به ریاست قاضی احمدی مورد محاکمه قرار می گرفت.
اما با وجود اینکه وی از تهران برای حضور در این جلسه به خوزستان مراجعت نمود، به دلیل عدم حضور قاضی این جلسه تشکیل نگردید و به زمان دیگری موکول شد.
حجت کلاشی مسئول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به همراه میلاد دهقان از اعضای این حزب به اتهام "تبلیغ علیه نظام" و "عضویت در حزب پان ایرانیست" یکم بهمن ماه جاری در مراسم یکمین سالگرد دکتر ابراهیم میرانی در بهشت آباد اهواز توسط ماموران اطلاعاتی دستگیر و پس از یک هفته حبس در بند امنیتی زندان کارون، با قرار ویقه آزاد شده بود.




حسین مرعشی آزاد شد

خبرگزاری هرانا - سید حسین مرعشی، صبح امروز از زندان آزاد شد.
به گزارش آفتاب، حسین مرعشی که اسفندماه سال گذشته از سوی دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود، با پایان یافتن دوران محکومیتش، صبح امروز از زندان اوین آزاد شد.
بر اساس حکم صادر شده از سوی دادگاه، وی از شرکت و فعالیت در هرگونه حزب و موسسه‌ای که به کارهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بپردازد، منع شده و در این زمینه محرومیت مادام‌العمر برای وی صادر شده است.



۲۴ واحد تولیدی در ساوه شکل عدم پرداخت به کارگران دارند

خبرگزاری هرانا - دبیراجرایی خانه ‌کارگر ساوه می‌گوید: حداقل ۲۴ واحد تولیدی در این منطقه به دلیل داشتن شرایط بحرانی در پرداخت مطالبات کارگران خود دچار تاخیر جدی هستند."
مهدی زمانی نوری در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، گفت: "در این کارخانه‌ها که در زمینه‌های متفاوت تولیدی چون ساخت لوله و پروفیل، آلومینوم، فولاد، چوب، شیشه و شیر و لبنیات فعالیت دارند بیش از ۱۸۰۰ کارگر مشغول فعالیت هستند."
وی ‌تصریح کرد: "تعداد کارگران در کوچک‌ترین واحد بحران‌زده ۹ نفر و در بزرگ‌ترین واحد بحران‌زده ۴۰۳ نفر است."
این فعال کارگری با بیان اینکه بیشتر مطالبات معوقه کارگران این واحدهای تولیدی مربوط به سال‌های اخیر و عیدی پاداش پایان سال است، گفت: "در برخی از این کارخانه‌ها با کارگران حتی بابت پرداخت مطالبات مربوط به چهار سال اخیر نیز تسویه حساب نشده است."



لغو مجوز نشریهٔ دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بناب

خبرگزاری هرانا - مجوز یکی از نشریات دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب لغو شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مسئولان دانشگاه به دلایل واهی مانع از توزیع شمارهٔ جدید نشریهٔ مذکور شده و مجوز آن را لغو کرده‌اند.
گویا این نشریه به زبان ترکی چاپ می‌شده است.
لغو مجوز این نشریه در حالیست که درصد قابل توجهی از دانشجویان این واحد دانشگاهی را به لحاظ شرایط منطقه‌ای، شهروندان آذری زبان تشکیل می‌دهند.


اعتصاب کارگران کارخانه پارسیلون خرم آباد

خبرگزاری هرانا - کارگران کارخانهٔ پارسیلون واقع در خرم آباد لرستان از آغاز اسفند ماه تاکنون دستکم چهار روز دست به اعتصاب زدند.
این کارگران در اعتراض به عدم پرداخت چهار ماه از حقوق خود، در محوطهٔ کارخانه دست به تجمع اعتراضی زده‌اند.
کارخانهٔ پارسیلون تولید کننده انواع نخ‌های نایلونی می‌باشد که پیش‌تر بالغ بر ۲۰۰۰ کارگر داشت و در اثر بازخرید و اخراج اکنون فقط در حدود ۵۰۰ کارگر دارد.
این کارخانه در سالیان اخیر همواره شاهد اعتراضات بسیاری از سوی کارگران بوده است.


سه تن به اتهام محاربه به اعدام محکوم شدند

خبرگزاری هرانا - قاضی سلمانی، رئیس یکی از شعب دادگاه انقلاب مشهد سه مرد را محارب شناخته و به اعدام محکوم نمود.
گفته می‌شود این سه فرد عضو اصلی یک باند "سرقت مسلحانه" بودند.
بر اساس گزارش روزنامهٔ ایران متهمان در "بازجویی‌های تخصصی" به سرقت از ۳۵ طلافروشی در شهرهای مشهد، بهشهر، گرگان و نیشابور اعتراف کردند.
گفتنی ست که پیش‌تر یکی از اعضای این گروه به نام "علی" در درگیری مسلحانه با مأموران کشته شده بود.
این پرونده برای رسیدگی هم اکنون در دیوان عالی کشور قرار دارد.





عسگراولادی: رهبری گفته‌اند که اصولگرایان یک فهرست داشته باشند

حبیب الله عسگراولادی
آقای عسگراولادی گفته است که نگرانی‌ها در مورد فعالیت‌های زودهنگام انتخاباتی را باید به رهبر ایران اطلاع داد
حبیب الله عسگراولادی، یکی از اعضای کمیته سه نفره اصولگرایان برای انتخابات سال آینده مجلس ایران گفت که آیت الله خامنه ای معتقد است اصلاح طلبان در این انتخابات شرکت می کنند و اصولگرایان نباید بیش از یک فهرست داشته باشند.
به گزارش ایسنا، او روز پنجشنبه ۱۹ اسفند (۱۰ مارس) در اجلاس سراسری دبیران استان های حزب موتلفه اسلامی گفت: "در جلسه ای که با جامعتین داشتیم، یکی از برادران که به محضر مقام معظم رهبری رفته بودند گزارشی ارائه دادند و گفتند که آقا در آن جلسه فرمودند که ما نمی پسندیم اصولگرایان بیش از یک فهرست داشته باشند".
آقای عسگراولادی از شخصی که این گفته ها را نقل کرده، نام نبرد.
او به نقل از این شخص گفت: "مقام معظم رهبری در مورد اصلاح طلبان گفته اند که نمی شود به آنها گفت بیایید یا نیایید و استنباط در آن جلسه این بود که اصلاح طلبان در انتخابات شرکت می کنند".
آقای عسگراولادی تأکید کرد: "اصولگرایان باید با هم کنار بیایند و تفاهم کنند".
او گفت که عده ای از همفکرانش نگران فعالیت های انتخاباتی ای هستند که در شهرستان ها آغاز شده و می گویند که "پول به استان ها سرازیر شده است".
گروهی از اصولگرایان منتقد دولت اخیرا از فعالیت های زود هنگام انتخاباتی هواداران محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران و اسفندیار رحیم مشایی، مشاور و رئیس دفتر او انتقاد کرده بودند.
آقای عسگراولادی گفت که این نگرانی ها باید توسط "علما و بزرگان" به اطلاع رهبر ایران برسد.
این در حالی است که مجتبی ثمره هاشمی، دستیار ارشد رئیس جمهوری ایران، امروز جمعه ۲۰ اسفند (۱۱ مارس) در گفت و گو با خبرگزاری جمهوری اسلامی، در مورد انتقادات مربوط به فعالیت های زودهنگام انتخاباتی دولت گفت: "دولت به معنای دولت وارد این مباحث نمی شود، اما ممکن است طرفداران گفتمان دولت تحرکاتی در استان های مختلف داشته باشند".
او گفت که این گونه تحرکات از زمان انتخاب آقای احمدی نژاد به ریاست جمهوری آغاز شده و طرفداران او "همه جا مشغول سازماندهی هستند".
اصولگرایان منتقد دولت در ماه های اخیر از قدرت گرفتن طیف نزدیک به آقای رحیم مشایی ابراز نگرانی کرده اند و تلویحا از آن به عنوان "فتنه دوم" یا "جریان انحراف" نام می برند.





فعالان بحرینی "تهدید به مرگ" شدند

بحرینهمزمان با ادامه تظاهرات مخالفان در بحرین، سه فعال برجسته حقوق بشر در این کشور می گویند تهدید به مرگ شده اند.
این افراد می گویند همزمان با تلاش معترضان برای راهپیمایی به سوی کاخ سلطنتی به مرگ تهدید شده اند.
راهپیمایی معترضان با ممانعت افرادی مواجه شد که مخالفان از آنها به عنوان "اوباش سنگ پران" نام برده اند.
این افراد با پرتاب سنگ مانع از نزدیک شدن مخالفان به کاخ سلطنتی شدند. حمله به معترضان در حضور پلیس رخ داد و نیروهای امنیتی واکنشی برای توقف اعمال خشونت آمیز نشان ندادند.
افراد مورد تهدید محمد المسقطی و ناجی فتیل، از اعضای جمعیت جوانان بحرینی طرفدار حقوق بشر و عبدالهادی الخواجه از سازمان مدافعان حقوق بشر هستند.
گروه های ناشناس تصویر، مشخصات فردی و اطلاعات این سه نفر را در شبکه های اجتماعی در اینترنت منتشر کرده اند و در پیام هایی آنها را به قتل تهدید کرده اند.
یکی از این پیام ها می نویسد: "اینها عاملان بی نظمی و سازمان دهندگان خرابکاری هستند. سران اغتشاش و بی نظمی در بحرین عزیز باید کشته و تصفیه شوند."
معترضانی که خواهان دموکراسی و کناره گیری خاندان خلیفه از قدرت در بحرین هستند، از سوی هواداران حکومت به دمیدن در آتش اختلافات مذهبی متهم شده اند.
محمد المسقطی می گوید از زمان انتشار مشخصات او در اینترنت در دهم مارس، بارها افراد ناشناس با او تماس گرفته اند و تهدید به مرگش کرده اند.
عبدالله الخواجه هم دولت را به دست داشتن در تهدیدها متهم کرده است.
سخنگوی دولت بحرین این موضوع را رد کرد.
در این حال، گزارش هایی هم درباره تهدید بعضی از روزنامه نگاران به مرگ منتشر شده است.
کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد این گزارش ها را نگران کننده خوانده است.
خاندان خلیفه سنی مذهب است و اکثریت مردم بحرین شیعه هستند ولی از حضور در رده های بالای دولت محروم شده اند.
اما سنی ها هم در جمع معترضان دیده می شوند. یک تظاهرکننده سنی به خبرنگار بی بی سی گفت: "خاندان خلیفه از کشور محافظت نمی کند، آنها مراقب خودشان هستند. آنها جنایتکار هستند. آنها باید بروند."
رسانه های طرفدار حکومت بحرین، معترضان و به خصوص فعالان شیعه را به هواداری از قدرت های خارجی متهم کرده اند.



پنج اسرائیلی در کرانه غربی به قتل رسیدند

مقام های اسرائیلی اعلام کرده اند که یک فلسطینی پنج عضو یک خانواده اسرائیلی را در یکی از شهرک های یهودی نشین کرانه غربی رود اردن کشته است.
به گفته ارتش اسرائیل، این واقعه در شهرک إیتمار در حوالی شهر نابلس رخ داده است.
گزارش ها حاکیست یک نوزاد چند ماهه و دو کودک سه و ۱۱ ساله به همراه پدر و مادرشان توسط مهاجم کشته شده اند.
ارتش و پلیس اسرائیل در تلاشند که قاتل را دستگیر کنند.
به گزارش رسانه های اسرائیل، متهم شبانه وارد خانه قربانیان شد و آنها را با سلاح سرد کشت.
این واقعه طی سال های گذشته در إیتمار کم سابقه بوده است.
در سال ۲۰۰۲ میلادی یک فلسطینی در شهرک إیتمار پنج اسرائیلی را به ضرب گلوله کشت و شماری را هم زخمی کرد.
روند مذاکرات صلح اسرائیل و فلسطینی ها به سبب اختلاف آنها درباره شهرک سازی های اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطینیان متوقف شده است.
تشکیلات خودگران فلسطینی که در کرانه غربی مستقر است می گوید پیش از توقف شهرک سازی ها، با اسرائیل مذاکره نخواهد کرد.
تلاش اخیر این گروه در شورای امنیت سازمان ملل متحد برای محکوم کردن شهرک سازی های اسرائیل به علت وتوی قطعنامه توسط آمریکا شکست خورد.


 

تحصن گروهی از ایرانیان در برابر مقر سازمان ملل در ژنو

تجمع ایرانیان در ژنو
گروهی از تجمع‌کنندگان در مقابل مقر سازمان ملل، کسانی هستند که در اثر وقایع پس از انتخابات سال گذشته ایران مجبور به خروج از ایران شده‌اند
گروهی از ایرانیان منتقد حکومت ایران امروز شنبه ۲۱ اسفند (۱۲ مارس) با تجمع در مقابل مقر سازمان ملل در شهر ژنو به بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی و سرکوب مخالفان دولت در ایران اعتراض کردند.
تجمع کنندگان به بازداشت گسترده مخالفان و بدرفتاری با آنها در دوره بازداشت، "کشتار" معترضان در خیابان ها و صدور احکام سنگین قضایی علیه منتقدان حکومت ایران معترض هستند.
مصطفی خسروی، یکی از شرکت کنندگان در این تجمع به بی بی سی فارسی گفت: "این تجمع به دعوت جمعی از فعالان دانشجویی خارج از کشور که در سال های اخیر از ایران خارج شده اند، برگزار شده است."
به گفته آقای خسروی دانشجویانی از کشورهای سوئد، ایتالیا، نروژ، آلمان و فرانسه از روز شنبه در این تجمع شرکت کرده اند.
این تجمع همزمان با اجلاس سالانه حقوق بشر در ژنو برگزار می شود و هدف آن تشویق شرکت کنندگان در این اجلاس به محکوم کردن نقض حقوق بشر در ایران و به ویژه تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران است.
سازمان دهندگان این تجمع می گویند که قصد دارند تا روز ۲۳ اسفند در مقابل مقر سازمان ملل تحصن کنند.













 

 

 

 

 

 

 

انفجار بزرگ در یکی از نیروگاه های هسته ای ژاپن

ژاپن
در نیروگاه هسته ای فوکوشیمای ژاپن که در اثر زلزله روز جمعه به شدت آسیب دیده، انفجاری بزرگ رخ داده است.
تصاویر تلویزیونی، وقوع یک انفجار قوی در نیروگاه هسته ای فوکوشیما را نشان دادند که دیوارها و سقف یک ساختمان را تخریب کرد و ابری بزرگ از دود خاکستری را بر فراز آن باقی گذاشت.
یکی از مقام های بلندپایه دولت ژاپن (یوکیو ادانو) گفته است محفظه فلزی که راکتور هسته ای در داخل آن قرار داشته، در اثر این انفجار آسیب ندیده است.
آقای ادانو گفت بعد از انفجار، هیچ گونه افزایشی در میزان تشعشعات رادیواکتیو در نیروگاه هسته ای فوکوشیما (در دویست و پنجاه کیلومتری شمال توکیو) تغییر نکرده است.
در حال حاضر آب دریا به داخل هسته مرکزی نیروگاه پمپ می شود تا دمای راکتور را پایین بیاورد. کارشناسان می گویند این راکتور دیگر قابل استفاده نیست.
در اثر این انفجار، چهار تن از کارکنان نیروگاه مجروح شده اند.
آژانس ایمنی هسته ای ژاپن پیشتر گفته بود که در اطراف نیروگاه فوکوشیما عنصر رادیواکتیو سزیم یافت شده که نشانگر آن است که سوخت هسته ای نیروگاه ممکن است آغاز به ذوب شدن کرده باشد.
واژه "ذوب شدن سوخت هسته ای" یادآور دو فاجعه اتمی در سال های اخیر است: تری مایل آیلند در آمریکا در سال 1979 و چرنوبیل در اوکراین در سال 1986.
در هر دو فاجعه، حرارت زیاد در راکتور باعث ذوب شدن هسته فلزی آن شد. اکنون سوال این است که آیا در فوکوشیما نیز چنین اتفاقی افتاده است یا نه. به نظر می رسد این راکتور قبل از "ذوب" بسته شده بوده که این موضوع، به میزان قابل توجهی خطر ورود مواد هسته ای به محیط زیست را کم می کند.
اما یافت شدن ایزوتوپ های سزیوم در بیرون ساختمان های نیروگاه می تواند نشانگر آن باشد که هسته فلزی راکتور در معرض هوا قرار گرفته است. با آنکه ژاپن از سال ها قبل دارای یک برنامه موفق انرژی هسته ای بوده، مقام های این کشور در مورد حوادث هسته ای قبلی صداقت چندانی نداشته اند و بعید است اطمینان هایی که این بار به مردم می دهند، همه را متقاعد کند.
ریچارد بلک، خبرنگار بی بی سی در امور محیط زیست
نائوتو کان، نخست وزیر ژاپن گفته است سلامتی مردمی که در اطراف نیروگاه هسته ای فوکوشیما زندگی می کنند، اولویت اصلی دولت اوست.
وی گفته است دولت ژاپن تمام توان خود را به کار می گیرد که اطمینان پیدا کند که "حتی یک نفر هم دچار مشکلات جسمی نشود."
یکی از سخنگویان دولت ژاپن گفته است سطح تشعشعات نزدیک به این نیروگاه تحت مراقبت است. وی از ساکنان منطقه خواست آرامش خود را حفظ کنند.
آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید به شکل اضطراری در پی اطلاعات بیشتر در باره این موضوع است.
مقام های ژاپنی وسعت منطقه تخلیه اطراف نیروگاه را از ده کیلومتر به بیست کیلومتر افزایش داده اند. اما یکی از خبرنگاران بی بی سی می گوید پلیس منطقه ای واقع در فاصله شصت کیلومتری نیروگاه را بسته بود و او نتوانست جلوتر برود.
به خبرنگار بی بی سی گفته شده که نزدیک تر شدن به نیروگاه بسیار خطرناک است. خبرنگار ما شاهد ماشین ها و اتوبوس هایی بوده که در حال ترک منطقه بوده اند.
پیشتر و در پی از کار افتادن سیستم خنک کننده نیروگاه هسته ای فوکوشیما، مقام های ژاپنی ده ها هزار نفر از ساکنان مناطق اطراف این نیروگاه را از محل های سکونتشان منتقل کردند.
گزارش های قبلی از افزایش فشار راکتورهای آسیب دبده این نیروگاه حکایت داشت و گفته شده بود که تلاش برای کاهش فشار این نیروگاه ها، ممکن است به نشت مواد هسته ای منجر شود.
پس از آنکه زلزله به سیستم های خنک کننده آسیب رساند، مقام های ژاپنی در پنج راکتور حالت فوق العاده اعلام کردند.
زلزله روز جمعه، شدیدترین زلزله ای است که تا کنون در ژاپن ثبت شده و گفته می شود که بیش از یک هزار نفر در اثر وقوع سونامی ناشی از آن در سواحل شرقی ژاپن کشته شده اند.
دولت ژاپن هزاران نیروی نظامی، صدها هواپیما و ده ها کشتی را روانه مناطق زلزله زده کرده است.
تصاویر هوایی از مناطق آسیب دیده بیانگر جابجایی و تخریب صدها کشتی، خودرو و ساختمان در اثر سونامی است.

کانون زلزله در ۴۰۰ کیلومتری شمال شرقی توکیو و در عمق ۲۴ کیلومتری گزارش شده است.
زلزله روز جمعه در ژاپن از نظر قدرت، پنجمین زلزله سهمگینی است که از سال ۱۹۰۰ در جهان گزارش شده است.
سونامی ناشی از این زلزله، با سرعت ۸۰۰ کیلومتر در ساعت (معادل سرعت یک هواپیمای مسافربری) عرض اقیانوس آرام را طی کرد و به جزایر هاوایی و ساحل غربی آمریکا رسید.
در اثر وقوع این زمین لرزه و سونامی ناشی از آن، بیش از یک میلیون نفر به آب آشامیدنی دسترسی ندارند، برق چهارمیلیون خانه در پایتخت ژاپن قطع شده و توقف فعالیت قطار زیرزمینی در این شهر سرگردانی مسافران را به همراه داشته است.
نقشه