۱۳۸۹ اسفند ۱۶, دوشنبه

مهمترین خبرهای روز دوشنبه بخش اوّل، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


همسر مهدیه گلرو: خبر سلامتی مهدیه را فقط از طریق هم بندی هایش می شنویم

مهدیه گلرو فعال دانشجویی محروم از تحصیل،‌ دبیر انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی، نائب دبیر انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۵، بعد از برگزاری انتخابات و تلاش‌هایش در جهت حفظ انجمن اسلامی و همچنین انتقادهایش به دولت محمود احمدی‌نژاد در حالی که تنها دوماه به فارغ التحصیلی‌اش از دانشگاه مانده بود، از ادامه‌ی تحصیل محروم شد.
به گزارش دانشجو نیوز، وی پیش‌ تر دو بار به خاطر پیگیری‌های خود در مورد وضعیت حق تحصیل خود و دیگر دانشجویان بازداشت شده بود. وی در سال ۱۳۸۶ بعد از تحصن در مقابل دانشگاه علامه طباطبایی تهران به خاطر محرومیتش از تحصیل بازداشت و مدت یک هفته را در زندان سپری کرده بود.
گلرو به خاطر یکی از همین بازداشت‌ها، قبل از بازداشت آخرش به یک‌سال زندان محکوم شده بود که این حکم در همین دوره‌ی زندان به اجرا در آمده و به حکم وی اضافه شده است.
مهدیه گلرو در تاریخ ۱۱ آذر ماه۱۳۸۸ همراه همسرش، وحید لعلی‌پور، در ساعت هفت صبح با ورود بدون حکم تعداد زیادی از مأموران امنیتی به خانه‌اش بازداشت و به زندان اوین و سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
مهدیه گلرو به همراه بهاره هدایت، دیگر فعال جنبش دانشجویی، در پی صدور بیانیه ای در آستانه ۱۶ آذر، ممنوع الملاقات شده و به همراه مجید توکلی برای تفهیم اتهام جدید ، به دادگاه انقلاب احضار شدند و اعلام کردند که در دادگاهی که تنها با حضور وکیل برگزار شود از اتهامات خود دفاع خواهند کرد. این ٣ فعال دانشجویی همچنین به روند برگزاری این دادگاه و اظهارات قاضی مقیسه به شدت اعتراض کردند. در پی این اعتراض ها، قاضی مقیسه با کار بردن الفاظی توهین آمیز مجید توکلی را از دادگاه اخراج کرده بود.
برای پیگیری اخرین وضعیت سلامتی و پرونده مهدیه گلرو، دانشجو نیوز مصاحبه ای کوتاه با وحید لعلی پور، همسر این فعال دانشجویی انجام داده است که در زیر می خوانیم:
جناب آقای لعلی پور لطفا آخرین وضعیت جسمانی و پرونده خانم مهدیه گلرو را بیان کنید.
وحید لعلی پور: همانطور که مستحضرید مهدیه در حال گذراندن حکم 2 سال حبس خود است که تا کنون حدود 1 سال و 3 ماه از این مدت را بدون حتی 1 روز مرخصی گذرانده است. و از حدود 5 ماه پیش به دلایل نا معلومی از داشتن تلفن به همراه بقیه زندانیان زن سیاسی در بند نسوان زندان اوین محروم شده است. و البته از 2.5 ماه پیش هم به دستور دادستان و باز هم به دلایل نا معلوم همراه با بهاره هدایت از ملاقات کابینی هم محروم گشته است. و در همین ارتباط 3 هفته پیش به اتهام دادن بیانیه از زندان همراه با بهاره هدایت و مجید توکلی به شعبه 28 دادگاه انقلاب برده شد که به دلیل نداشتن وکیل درخواست استمحال نموده و تا این لحظه هم دادگاه تشکیل نشده است. به هر حال این هفته هم ملاقات به ما داده نشد و تنها خبر ما از سلامتی مهدیه تنها خبر هایی است که هم بندی های مهدیه از طریق خانواده هاشون به ما می دهند



گشودن جبهه های جدید

عباس محمودی
اعتراضات اخیر در 25 بهمن و روزهای پس از آن به همراه مشاهدات و تصاویر این راهپیمایی ها نشان داد؛ علی رغم گذشت بیش از 20 ماه از عمر جنبش سبز ایران نه تنها سوالات و مطالبات این جنبش مرتفع نشده بلکه سقف خواسته ها و رویکرد آن ماهیتی رادیکالیستی ( به معنای پرداختی ریشه ای و بنیان برافکن) یافته است.
در رابطه با اعتراضات اخیر ذکر برخی نکات قابل تامل می نماید:
1- بنا بر گواه تصاویر و مشاهدات کمیت معترضان در تهران تا یک میلیون نفر تخمین زده می شود که این بر آورد با توجه به پراکندگی؛ طول زمان اعتراضات و تعدد و تنوع نیروهای نظامی؛ انتظامی و میلیشیای بسیج حاکمیت سیاسی ایران قابل تصور و تامل می نمایاند. در این زمینه نباید از خیل بازداشت ها که در هر روز برگزاری تجمعات از سوی نیروهای امنیتی و نظامی صورت می گیرد، همین طور ضرب و شتم و جراحات وارده از سوی مزدوران رژیم به جنبش سبزبه سادگی گذشت. چه آنکه ابعاد سرکوب گسترده مخالفان رژیم ایران در شرایط بایکوت رسانه ای برای ناظران خارجی و حتی فعالان داخل ایران به طور کامل پوشش داده نمی شود. در واقع تصاویر و مشاهدات موجود تنها بخش بسیار محدودی از نتایج سیاست مشت آهنین رژیم حاکم در مقابله با معترضین است.
2- فارغ از میزان و حجم معترضان؛ انتخاب روز و زمان برگزاری راهپیمایی ها به عنوان ابتکار جالب توجهی در جنبش سبز محسوب می شود. چه آنکه خود نمودی از تغییر مشی رهبران جنبش در تحلیل برخورد با موضوعیت؛ مشروعیت و ماهیت شکلی حاکمیت سیاسی ایران است. به همین مناسبت انتخاب این روزها برای به رخ کشیدن وزن و بدنه ی گسترده اجتماعی جنبش سبز قابل توجه می نماید.همچنان که گواهیم نتیجه این اقدام روزهای بحرانی ای را برای رژیم حاکم به ارمغان آورده و با کوچکترین پیام و فراخوان جنبش سبز نیروهای امنیتی و نظامی در شرایط آماده باش کامل قرار می گیرند.
3- اما در این میان نکته جالب توجه دیگر، ابزار اطلاع رسانی جنبش سبز است. چه آنکه حاملان جنبش سبز توانسته اند در طی این مدت با شکل تازه ای از اطلاع رسانی مدرن در قالب فضای مجازی شامل اینترنت؛ شبکه های اجتماعی مجازی و شبکه های محدود ماهواره ای؛ پیام خود را به مردم رسانده و در شرایط خفقان و اضطراری که به جرات حتی با اتمسفر پیش از انقلاب 57 قابل قیاس و ارزیابی نیست به فعالیت بپردازند. این امر لزوما 2 نکته را به اثبات می رساند. ابتدا جدیت مخالفان در پیگیری اهداف جنبش که از اصالت مطالبات ایشان سرچشمه می گیرد و دوم توانایی حاملان جنبش در سازماندهی و حفظ شبکه های اجتماعی موجود علی رغم محدودیت کامل رسانه ای
4- همواره خواست و مطالبات جنبش های سیاسی و اجتماعی در شعار ها و اقدامات نمادین ایشان تجلی می یابد. از این جهت وقایع اخیر نشان داد که سقف مطالبات جنبش ترقی یافته و تغییر در راس نظام حاکم را خواستار است. اگر در 20 ماه گذشته از دولت کودتا؛ ابطال انتخابات تقلبی ویا مخالفت با رئیس دولت انتصابی سخن می رفت این روزها قاطبه ی شعارهای جنبش؛ سرنگونی نظام سیاسی و خروج رهبر جمهوری اسلامی را نشانه گرفته که حاکی از رادیکال شدن جنبش در عالم نظر و خواسته می کند.
همچنان که انتظار می رفت فشار و خفقان موجود در به محاق بردن شبه احزاب سیاسی؛ مجموعه ها و محافل سیاسی و موج بازداشت ها فعالان سیاسی و اجتماعی؛ ناخودآگاه به تسریع در روند رادیکالیسم موجود در جنبش و بدنه ی جامعه افزود. رادیکالیسم به معنای طرح مطالبات ریشه ای و پرداختی تمام عیار و بنیان برافکن در شعار سرنگونی دیکتاتور و برابر نهادن نام علی خامنه ای در کنار دیکتاتور های ساقط شده ی منطقه عیان شده است.
موارد اخیر حکایت از آن دارد که جنبش سبز ایران بر خلاف تصور حاکمیت نظامی ایران نه تنها به محاق نرفته که علی رغم ایجاد ارعاب و تهدید و تحدید و عوامفریبی و سناریوسازی ضمن حفظ انسجام؛ شبکه های اجتماعی و شکل خاص ارتباطی؛ توانایی ایجاد ابتکار؛ آسیب شناسی؛ تغییر و بهینه سازی شکل مبارزات خود را داشته است.
لیکن به نظر می رسد جنبش سبز همچنان نسبت به بدنه ی اجتماعی وسیع و پایگاه های اجتماعی متنوع و پتانسیل های موجود خود غافل بوده و علی رغم نکات مذکور؛ همچنان به سبب عدم تغییر در شکل مبارزات خود متحمل هزینه ها و ضربه های سهمگینی بوده است. نگارنده پیش از این نیز در باب آسیب شناسی جنبش سبز ضمن بر شمردن دلایلی فقدان تغییر در شکل و قالب مبارزات جنبش و نحوه ی ابراز اعتراضات را به نقد و چالش کشیده است لیکن به اختصار به اصلی ترین دلیل خواهد پرداخت. مبرهن است که کلیه ی نظام های سیاسی توتالیتر و میلیتاریستی که جمهوری اسلامی خود شکل نوینی از آن است در برخورد با اعتراضات و جنبش های اجتماعی و سیاسی آزادی خواه تنها و تنها رویکردی قهر آمیز و پلیسی را بر می گزیند؛ دلیل این انتخاب روشن است. چراکه حاکمیت سیاسی تمامیت خواه یا حکومت نظامی نه تنها تمایلی به شنیدن و جذب صدای مخالف نداشته که هر روزه در صدد گستردن خوان حاکمیت خود بر گلیم به اصطلاح رعیت خود است لذا تنها ابزار سیاستش سرکوب است و سرکوب. به همین واسطه جز به گستردن راه سرکوب؛ ایجاد ارعاب و خفقان به مشی دیگری نمی اندیشد. اما جنبش های اجتماعی به سبب تنوع پایگاه های اجتماعی و وسعت بدنه ی اجتماعی خود؛ قدرت مانور بالایی در ایجاد جبهه های جدید مقاومت و مطالبه گری در پیش روی حاکمیت نظامی دارند، این قدرت مانور شامل به چالش کشیدن مشروعیت و کارکرد حاکمیت در کلیه ی عرصه های سیاسی و اجتماعی؛ فرهنگی و هنری و استفاده از اشکال متنوع و متکثر مبارزاتی و استفاده از ابتکار و حرکات سمبلیک در تجلی و تبیین خواسته های حاملان جنبش می گردد. حال آنکه حاکمیت تنها مسیر یک سوی سرکوب را در پیش می گیرد و چاره ای جز آن نمی بیند.
به نظر می رسد قدرت مانور و بسط کمی و کیفی جنبش های سیاسی و اجتماعی ای که مشی ای مسالمت آمیز را در پیش گرفته اند را می توان در قالب یک مفهوم قرار داد: "نافرمانی مدنی" (یعنی تخطی از اجرای قانون نامشروع)؛ قانونی که بواسطه ی قدرت اسلحه و اجباری قهر آمیز به تصویب رسیده و با حمایت اسلحه و بدون پشتوانه افکار عمومی به اجرا در می آید.
مجموعه اقدامات بسیاری را می توان ذیل مفهوم نافرمانی مدنی تعریف نمود: برگزاری راهپیمایی های اعتراضی؛ اعتصاب از کار؛ عدم اجرای دستور العمل ها و آیین نامه های دولت نامشروع؛ عدم پرداخت مالیات و عوارض به دولت؛ انجام اقدامات و تحرکات نمادینی که عدم مشروعیت دولت را فریاد می زند؛ بسط و انتقال اعتراضات و مخالفت ها به محلات پارک ها و هرگونه گردهم آیی اجتماعی و خانوادگی؛ توزیع بولتن های خبری و اطلاع رسانی در محلات و ...
همانگونه که شاهدیم نافرمانی مدنی طیف وسیعی از تحرکات را شامل می شود اما میزان توجه جنبش سبز ایران به مفهوم نافرمانی مدنی چه بوده است؟
در واقع نقد وارده به جنبش سبز دقیقا از همین زاویه و ثبات در شکل و قالب شیوه مطالبه گری و مبارزاتی خود است. شکل غالب تحرکات جنبش سبز ایران به برگزاری راهپیمایی مسالمت آمیز از یک مسیر مشخص و یکسان ختم می شود و اما چه باید کرد؟
" گشودن جبهه های متنوع و متکثر در برابر حاکمیت نظامی ایران"
1- "تغییر مسیر های راهپیمایی"
علی رغم استراتژیک بودن مسیر فعلی راهپیمایی در تهران؛ مسئله ی هزینه زا بودن و شناسایی دقیق نقاط برخورد با معترضین برای نیروهای امنیتی و نظامی و میلیشیای بسیج به امری بدیهی بدل گردانده و در عین حال همچنان نتوانسته بازار و نقاط جنوبی شهر های بزرگ خصوصا تهران را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین ضروری است در انتخاب مسیر های راهپیمایی به نکات زیر نظر داشت:
- استراتژیک بودن مسیر راهپیمایی: بدین منزله که مسیر ضمن برخورداری از چهار راه های اصلی و مراسلاتی؛ نزدیکی به مرکز شهر؛ از وسعت لازم برای ازافزایش تحرک معترضین برخوردار باشد.
- اثرگذاری بر بازار:نبض اقتصادی حاکمیت نظامی ایران در بازار سنتی و سرمایه داری رانت خوار می تپد؛ واکنش های یکسال اخیر بازار نسبت به مسئله ی مالیات ها؛ اثباتی بر گزاره ی فوق است. لذا ضروری است مسیر راهپیمایی از نقاط نزدیک به بازار آغاز گردیده و بازاریان را به قیاس و پرسشگری نسبت به وضع موجود و میزان سرکوب رژیم برآشوبد.
- اثر گذاری بر نقاط جنوبی شهر های بزرگ
- نزدیکی به سفارت خانه ها و ساختمان های دولتی و اداری
لذا به عقیده نگارنده در کلان شهرتهران مسیر میدان امام خمینی- خیابان فردوسی- میدان فردوسی- میدان انقلاب از چنین ویزگی هایی برخوردار است.
2- "اعتصابات"
تجربه ی جنبش های کامروای اجتماعی دنیا نشان داده؛ مقوله ی "هویت" نقش فوق العاده ای را در جنبش های سیاسی و اجتماعی ایفا می کند. هویت به معنای " شناسانده شدن به عنوان یک حامل و عامل جنبش" جریان خواست و مطالبات جنبش در زندگی روزمره و اجتماعی حاملان جنبش
گزافه نیست که بدنه ی اصلی جنبش سبز ایران را ذیل طبقه ی متوسط شهری به شمار آوریم. مجموعه دانشجویان؛معلمان؛ اساتید دانشگاه؛ پرستاران؛ پزشکان و طیفی از افرادی که در غالب دیوانسالاران رژیم حاکم به اشتغال مشغولند. گروه های فوق ضمن برخورداری از امتیاز مرجعیت اجتماعی و سیاسی هریک به واسطه ی نقش حداقلی در سازمان و بروکراسی دولتی می توانند با اعتصاب خود چالشی هرچند حداقلی و به تعبیر بهتر " جبهه ی نبرد تازه ای" را پیش روی رژیم سرکوبگر حاکم بگشایند. ضمن آنکه می توان تدابیری برای سازماندهی ایجاد زنجیره ی اعتصابات روزانه مختص به هر گروه یا صنف اندیشید به شکلی که هر صنف خاص؛ روز و برهه ی خاص را برای اعتصاب برگزیند. تعطیلی کلاس های دانشگاه؛ اعتصاب اساتید دانشگاه؛ اعتصاب معلمان؛ پرستاران؛ روزنامه نگاران؛ پزشکان و رانندگان
3- "اعتراض و مبارزه را باید از مراکز اصلی رژیم سرکوبگر آغاز کرد"
همانگونه که در تئوری های دفاعی همواره نیروهای نظامی و امنیتی لایه های دفاعی خود را از نقاط استراتژیک آغاز و به سایر نقاط کم اهمیت تر بسط می دهند؛ ضروری است جنبش؛ اعتراض خود را از همان نقاط اصلی و استراتزیک رژیم آغاز کند. " بهترین دفاع؛ مبارزه در خانه ی رژیم است".
لذا به نظر می رسد لازم است جرقه های اولیه اعتراضات و راهپیمایی ها و اقدامات نمادین در نقاط استراتژیک رژیم که البته آسیب پذیرترین نقاط هستند؛ شکل گیرد.
4- بی توجهی به آیین نامه ها؛ قوانین مصوب نامشروع رژیم و دولت جعلی مستقز در غالب عدم پرداخت مالیات و عوارض
5- آماده سازی؛ تهیه و توزیع گسترده ی بولتن های خبری در گستره ی محلات که ضرورتا توسط فعالان بومی همان محلات سامان می یابد. دلیل این امر، اثر گذاری؛ ماندگاری، قابلیت انتقال سریع و موثر و فعال نمودن سایر اقشار و طبقات اجتماعی توسط رسانه های مکتوب و نوشتاری است.
6- برقراری ارتباط گسترده با گروه های مرجع اجتماعی شامل: اساتید دانشگاه، معلمان؛ نخبگان علمی، فرهنگی و هنری و ورزشی و ارائه آمار دقیق سرکوب ها؛ کشته شدگان جنبش آزادی خواه، بازداشت ها و تبیین شرایط بحرانی کنونی و لزوم حمایت گسترده ایشان از گفتمان و مطالبات آزادی خواهانه و حق طلبانه ی جنبش سبز ایران



در برابر استبداد: زنان پیشاپیش مردان

علی رضا مجلسی
دموکراسی یا ترجمه آن مردمسالاری یک روش حکومت است. یک متد است. نظام شاهنشاهی هم یک متد است. نظام ولایت فقیه هم یک متد است. اما باید دانست که هر متدی با خود پیش زمینه‌ای فکری به همراه دارد. هر متدی در پشت سر و همراه با خود متعاقب و متضمن یک رفتار جمعی است. نظام شاهنشاهی متضمن قبول یک نفر یا یک خاندان به مثابه‌ی تصمیم‌سازان مملکتی است. شکل افراطی آن این است که شاه تنها تصمیم‌گیر جامعه است که حرف اول و آخر را می‌زند و شکل ملایم‌تر آن نظامی است که در آن خاندان شاه از دایره تصمیم گیری دور می‌شوند اما همچنان به عنوان یک خاندان متفاوت، تافته جدا بافته، بر سایر افراد برتری دارند (هرچند این برتری به ظاهر دیگر حقوقی نیست ).
این سؤال مطرح است که نظام ولایت فقیه متعاقب و متضمن چه اندیشه و رفتار اجتماعی است؟
نظام ولایت فقیه نیز همچون بسیاری از نظامات رهبر- محور، حول محور کسی است که بر تمامی خلق رجحان دارد. این رجحان یک برتری علمی یا آگاهی مدیریتی نیست (گرچه هوادارن چنین نظامی آن را نیز ضمیمه مدعای خود می‌کنند)، بلکه این رجحان یک برتری تمام عیار انسانی در برابر انسان دیگر، نفسی در برابر نفوس دیگر است. در این نظام یک فرد به همراه یک گروه خاص هوادار (و خاندان خود با نام جدید اهل بیت)‌ تمامی ارکان مملکت را در دست گرفته و شعار محوری آنها این است که "هر چه رهبر بگوید"، درست مانند آن که بگوییم "هرچه شاه بگوید" یا "هرچه پیشوا بگوید". این گفتمان ساده در ضدیت محتوایی با گفتمان مردمسالاری است که بنای آن این است که "هرچه مردم بگوید" یا درست‌تر آن "هرچه گروه منتخب مردم بگوید".
شکل حکومت‌داری ولایت فقیه نیز بسیار مشابه شکل افراطی هر حکومت دیکتاتوری است که در آن فرمان و حکم تنها متعلق به یک تن است. یک تن در برابر جمع و جمعی فدایی یک تن!
برتری تحمیلی این یک نفر بر کلیت جامعه از هر منظری همچون مذهب، علم، آگاهی، تقوا و مدیریت هرکدام به تنهایی یک فاجعه انسانی است، چه برسد به این که منصب و جایگاه ولی فقیه یک برتری جنسیتی نیز هست. نظام استبدادی ولی‌فقیه پیرو یک تفکر 'مردسالارانه' است که در آن بر خلاف شعار‌های غیرواقعی دستگاه اداری و قضایی، زنان همچنان 'جنس دوم' و 'نیمه ضعیف‌تر' جامعه‌اند.
این برتری مردانه نهان در پیش زمینه‌ی فکری نظام ولایت فقیه است و بدون تردید ریشه در رفتار اجتماعی ما دارد و پسامد و برآمده از روابط اجتماعی ما ایرانیان است.
نمی‌توان این اصل را از نظر دور داشت که روش اداره حکومت مقدم بر اندیشه‌ی ایجاد آن نیست بلکه این اندیشه‌ی برتری جویی مردانه، دیکتاتور پروری و گرایش به شاه و ولی‌فقیه است که چنین نظامات اخلاقی و مدیریتی را در ایران ما شکل می‌دهد وگرنه بدون پیش‌زمینه‌ی فکری و آماده بودن بستر جامعه برای ایجاد یا تحمل چنین روش حکومت داری، پدیداری و دوام آنها میسر نیست.
۱. زنان در کنار مردان
امروز در جنبش‌های مدنی ایرانیان می‌توان دید که بستری جدید برای حکومت در حال مهیا شدن است.
اما چنین بستری که ریشه‌های آن جوان و سختی آن اندک است می‌تواند به سادگی مورد تخریب قرار گیرد. تضمین دوام این بستر ریشه‌داری آن در میان اقشار مختلف جامعه و حساسیت رفتاری اکثریت مردم است. برای حفظ و دوام جنبش آزادی خواهی که متضمن حکومت مردمسالار است نمی‌توان نیمی از جامعه را نادیده گرفت!
ایرانیان (منظور پدران ماست) چندین بار در مرحله‌ی گذر به مردمسالاری با نادیده گرفتن حقوق زنان و اقلیت‌ها خود موجب ضعف این جنبش و فروپاشی آن شدند. نخستین گام‌ها به سوی مبانی حقوقی مردمسالاری یعنی تبیین قانون اساسی در حدود صد سال پیش با فراموشی حقوق زنان و اقلیت‌ها کج گذاشته شد. در دومین حرکت به سوی نظام عاری از دیکتاتوری مطلقه در دوران جنبش ملی-مذهبی که منجر به شکل گرفتن دولت دکتر مصدق شد بازهم نشان ندادن حساسیت اکثریت جامعه به حفظ مبانی مردمسالاری کار کودتاگران را آسان کرد. در انقلاب ۵۷ نیز نیمه‌ی برتری خواه مردانه همچنان درگیر تضاد میان آزادی (احترام به حقوق برابر همگان در جامعه) و سنت (اداره‌ی مردانه‌ی جامعه) اولی را به نفع دومی مصادره کرد و این مصادره به دست گروهی انجام شد که تفسیرشان از آزادی و سنت، سرکوب دسته‌جمعی همگان را به دنبال داشت.
نگاهی گذرا به تاریخ تحولات جنبش‌های اجتماعی ما نشان می‌دهد که نمی‌توانیم به دنبال حذف استبداد و پیامد آن یعنی حذف دیکتاتوری باشیم اما حقوق نیمی از جامعه را پایمال کنیم. منظور از چنین بازخوانی‌ای انداختن حلقه ندامت به گردن هیچ گروهی نیست چرا که پدیداری هرگونه ستمی در جامعه متوجه کلیت آن و فرد فرد ماست.
امروز زنان نیز در کنار مردان در این جنبش جمعی علیه دیکتاتوری شرکت می‌کنند و باید برای همیشه در صحنه باقی بمانند. گذر به دموکراسی، گذر از کوچه‌ای نیست که به باغی پر از گل ختم شود که باغبانی‌اش را تنها به یک دسته محدودی بسپریم و قیلوله کنیم. هر عده‌ای که به خواب غفلت امر آب‌یاری و مراقبت را به دیگران بسپرند به زودی باز در همان کوچه‌ی نخست باید به دنبال همان باغ و آزادی در سرگردانی و مبارزه باشند.
۲. برآوردن حقوق زنان متضمن آزادی جامعه؛ زنان پیشاپیش مردان
شاید این ادعا دیگر اغراق آمیز به نظر نرسد که نه تنها حقوق زنان مقدم بر آزادی جامعه که برشمردن حقوق تمامی‌ اقلیت‌ها مقدم بر آزادی جامعه است. زمانی می‌توان دم از آزادی‌خواهی و مردم‌دوستی و برابری و مساوات زد که به حقوق همگان و تک تک افراد جامعه توجه کنیم.
حذف حقوق یک گروه یا طبقه‌ی اجتماعی یعنی بستر سازی برای ایجاد تعارضات اجتماعی. عدم شناخت حقوق برابر انسانها نه تنها با شعار‌های بشردوستانه هم‌خوانی ندارد که در عمل نیز موجب واکنش‌های غیرمسئولانه اجتماعی خواهد شد؛ ببینید رفتار با اقلیت‌های مذهبی، قومی، زبانی، هم‌جنسگرایان را در جامعه که چگونه امتناع از بازشناسی حقوق‌ اولیه اجتماعی‌شان موجب ایجاد تفرقه‌ در روابط اجتماعی شده است به طوری که تمسخر و ایذای مذاهب و اقوام و زبانها و همجنسگرایان یا دگرجنس‌شدگان در سطحی وسیع در جامعه قابل مشاهده است.
زنان نیز گرچه هرگز اقلیت نبوده و در پاره‌ای از برهه‌های تاریخ همچون امروز به تعداد نفرات از مردان پیش بوده‌اند اما همچون اقلیت‌ها از حقوق اولیه‌ی اجتماعی خویش محرومند. تمسخر و ایذای زنان و تابوی زنانگی در روابط میان فردی نشان دهنده‌ی پیشینه‌ی رفتاری جامعه با نیمی از جامعه است.
از ادبیات ما که نشانه‌ی بارز نگرش اخلاقی ما به دنیای پیرامون ماست تا رفتار روزمره‌ی ما پر است از شواهد بدبینی و عدم تحمل زن به عنوان یک موجود همسان با مرد. با انواع حیل و مغالطه می‌کشیم که جامعه را بنا بر حیث دو جنس باز تعریف کنیم که این دو جنس با یکدیگر متفاوتند و بالطبع حقوق متفاوتی دارند. این شعبده بازی در تعریف اجتماعی جنسیتی و مخلوط کردن آن با مباحث فیزیولوژی اندام انسان‌ها را چنان با الفاظ دهن پرکن به خورد جامعه داده‌ایم که گویی این اظهر‌من‌الشمس است که زنان می‌باید جنس دوم قلمداد شوند و حقوقی نابرابر با مردان داشته باشند. برای اقناع جامعه نیز شاهد از تاریخ می‌آوریم و ادله از شاعران و ادبا که زنان هم‌تراز مردان نیستند و حتا دست به دامن خدا می‌شویم، شاهد از غیب می‌آوریم و ادله از امامان و زعمای مذهبی تا عقلانیت نیمی از بشر را به زیر سؤال ببریم.
بدون تعارف باید از حماقت تاریخی از اجرای سنن گذشته بدون در نظر گرفتن تغییرات فرهنگی امروز جامعه‌ی خود سخن بگوییم. باید با صدای بلند از قانون چندهمسری انتقاد کنیم که مردان را محق به داشتن روابط آزاد زناشویی با چندین زن کرده و زنان را مجبور به پذیرفتن چنین سنت مردسالارانه‌ می‌کند.
باید از حق بارداری زنان دفاع‌ کرد و اختیار اندام زنان را به ایشان بازگرداند. باید از برابری زن و مرد در حق سرپرستی کودکان دفاع کرد و از مصرف تاریخی مذهب برای پایمال کردن حقوق زنان در انتخاب همسر، برابری در قانون ارث و معامله‌گری و پرداخت وجه مالی برای ازدواج با زنان دست برداشت.
به همین خاطر است که بر این نکته تأکید مکرر می‌کنم که حرکت به سوی مردمسالاری تنها با پیش ‌شرط آزادی‌ای میسر است که ضامن حقوق همه افراد از جمله زنان باشد. و این ضمانت نه تنها بار حقوقی دارد بلکه می‌بایست با دگرگونی نگرش و رفتار جامعه همراه باشد وگرنه بدون بهبود پیش‌زمینه‌ی فکری یعنی باور به برابری همه انسان‌ها با هم، بسترسازی برای ایجاد یک جامعه‌ی آزاد برای همه ایرانیان میسر نیست.
بنابراین شایسته است که نه تنها زنان در جنبش مدنی امروز ما در کنار مردان بلکه پیشاپیش مردان در صف این گفت و گوی مداوم اجتماعی قرار گیرند و با حق خواهی در روابط اجتماعی زمینه را برای بهبود شرایط حقوقی خود و سایر اقشار جامعه فراهم کنند.
لازم است تا جنبش مدنی امروز را به یک جنبش اجتماعی/فرهنگی بدل کنیم که در آن نوسازی روش‌های حکومت‌داری ابتدا با نوسازی روابط میان فردی و اجتماعی پی‌ریزی شود. و در این روابط حقوق هیچ انسانی که در ایران زندگی می‌کند و یا تابعیت ایران را می‌پذیرد، پایمال نگردد.



سالگرد روز جهانی زن و موقعیت زنان ایرانی/ شهلا لاهیجی

امروز در آستانه‌‌ی یکصدمین سالگرد روز جهانی زن، وقتی به اوضاع اجتماعی‌مان نگاه می‌‌کنیم متوجه می‌‌شویم که نشانه‌‌های آشکاری از تلاش زنان برای کسب حقوق برابر و عادلانه، همچنان حضور دارد. این تلاش بی‌‌وقفه به هیچ وجه منحصر به طبقه مرفه جامعه نیست. امروز زن کارگری که کار خدماتی انجام می‌‌دهد، که ظاهراَ یکی از مشاغل پایین جامعه تلقی می‌‌شود از قضا او هم در تکاپو و طلب حقوق خویش است زیرا در خیلی موارد، این زنان زحمتکش شوهرانی دارند که معتاد هستند و کار درآمدی هم ندارند و اغلب سربار خانواده هستند. بار‌ها دیده‌‌ام که این زنان برای جستجوی حق‌شان به قوه قضاییه و دادگاه مراجعه می‌‌کنند و وقتی که به آن‌ها گفته می‌‌شود ما نمی‌‌توانیم به تو حقی بدهیم زیرا در قانون پیش‌‌بینی نشده است، آن‌ها فریاد می‌‌زنند خوب قانون را عوض کنید و حق مرا بدهید. واکنش این زنان حاکی است که آن‌ها می‌‌فه‌مند آنچه که هست غیر عادلانه است. پس این مطالبات برای ایجاد قانون عادلانه و حقوق برابر، دیگر منحصر و محدود به زنان طبقه مرفه نیست. طبقه مرفه شاید نیاز عاجلی هم ندارد زیرا آن ضمانت‌‌های مالی را برای دور زدن قانون، در اختیار دارد. چون هم از نظر وضعیت اقتصادی در شرایط بالاتری است و هم قدرت سامان دادن به این روابط را دارد.
به همین دلایل است که دیده می‌‌شود این مشکلات ناشی از بی‌‌حقوقی زنان، در بین طبقات مرفه و حتی نیمه مرفه، ساده‌‌تر حل می‌‌شوند. آن‌ها با تدارک و پیش‌‌بینی‌‌های مالی یا حقوقی، آنچه را که می‌‌خواهند تا حدودی به دست می‌‌آورند. بنابراین شما هرگز نمی‌‌توانید در اقشار مختلف جامعه ما زنی را پیدا کنید که بگوید من حق‌‌ام را نمی‌‌خواهم. یعنی طلب حق در کشور ما یک الزام عمومی است. اما نحوه‌‌ی مواجهه زنان برای کسب این حقوق، البته که متفاوت و متنوع است: گاهی به صورت دسته‌‌جمعی و آگانه است، و اغلب هم به صورت فردی، و آزمودن راه‌‌های گوناگون (و عمدتاَ پُر هزینه) به این تلاش مقدس می‌‌پردازند.
برخی دولت‌‌زنان امروز به ما گوشزد می‌‌کنند که طرح مسائل زنان ضرورتی ندارد، این توصیه در حالی صورت می‌‌گیرد که خودشان همه این حقوق را قبلا کسب کرده‌‌اند، برای نمونه می‌‌گویند که بهترین وظیفه‌‌ی زن، مادری و در خانه نشستن است در حالی که خودشان در خانه نمی‌‌نشینند. این ثابت می‌‌کند که توصیه‌‌ آن‌ها فقط برای عرضه به دیگران است چرا که خودشان را ملزم به رعایت این قاعده و قانون نمی‌‌دانند. همه می‌‌دانیم که تعداد دختران دانشجو بیش از پسران است و در نتیجه، مدیریت فردا در یک جامعه خردگرا و معقول، به ناگزیر باید بخش عمده‌‌اش به زنان سپرده شود. به این دلیل روشن و انکارناپذیر که زنان متخصص هستند و مردان جامعه این تخصص را ندارند پس زنان باید این مدیریت را داشته باشند. این ضرورتی برای پیشرفت و توسعه پایدار است. پس این اتفاق باید بیفتد نه به خاطر جنسیت زنان و مردان، بلکه به خاطر نیازِ جامعه‌ای که می‌‌خواهد به توسعه پایدار برسد. آنچه که ما می‌‌گوییم به هیچ وجه مسائلی در جهت صرف منافع یک جنس (زنان) نیست. زیرا ما معتقد نیستیم که آنچه مربوط به زنان هست در جامعه ما صرفاَ برای در نظر گرفتن نفع زنان است. حرف ما برای رفع مشکلات زنان صرفاَ برای حمایت از نیمی از جامعه نیست (آنچنان که در کشورهای غربی اتفاق افتاد)، بلکه در کشور ما تحقق توسعه پایدار خواهی‌‌نخواهی نیازمند بسیج و حضور فعال زنان است از همه اقشار.
علاوه بر اینکه مسیر بغرنج و پُرسنگلاخ رشد اجتماعی و اقتصادی جامعه ما (به عنوان یک مملکت وابسته به درآمد نفت و واردکننده کالا) مشارکت حداکثری مردم ـ اعم از زن یا مرد ـ را به یک الزام عاجل تبدیل کرده است در عین حال می‌‌بینیم که میزان تکامل و رشد اجتماعی که در جامعه ایرانی وجود دارد در هیچ یک از کشورهای آسیایی به غیر از چین دیده نمی‌شود. حتی در کشورهایی که امروزه به عنوان کشورهای توسعه یافته یا کشورهای نوتوسعه وجود دارند- مانند کره جنوبی، اندونزی، مالزی. ولی مقایسه کنید حقوق زنان ایرانی را حتی با زنان اندونزی یا مالزی با هند یا حتی پاکستان. پس ما می‌‌توانیم امروز ادعا کنیم که جنبش زنان در ایران پدیداری واقعی، و شخصیتی حقیقی دارد و هر چند که تا به امروز نتایج و دستاوردهای ملموس و بزرگی نداشته است ولی به گمان من حتما به ثمر نشستنی است. مسلم است که هر کسی اگر بخواهد این کشور را اداره کند، همانطور که باید چرخ‌‌های تولید را راه بیندازد و نمی‌‌تواند به پول نفت اتکا کند، مجبور است که سنگینیِ بارِ ایجاد نهادهای اجتماعی را نیز بپذیرد و از ایجاد این نهاد‌ها نهراسد.

یکی دیگر از ویژگی‌‌های تلاش حقوقی جنبش امروز زنان این است که منحصر به زنان نیست، من معتقدم که بخشی از مردان جامعه ما نیز به این واقعیت رسیده‌‌اند که باید به دنبال حقوق عادلانه برای زنان باشند همان‌‌طور که ما نشانه‌های آن را در انتخابات سال ۸۸ دیدیم.
مسئله دیگر این است که پتانسیل اجتماعی برای احقاق حقوق زنان فراهم است که شاید مهم‌‌ترین عامل در این راه، «آموزش» است و ما در سیستم آموزشی این رشد زنان را به خوبی شاهدیم. این رشد حتا به جایی رسیده که بالا‌تر از میزان توانایی مصرف جامعه است، یعنی میزان تولید نیروی آموزش دیده در جامعه ما بیش از میزانی است که بازار کار ایران توان جذبش را دارد. خیلی از کسانی که انتقاد می‌‌کنند به مسئله آموزش زنان و حتی محدودیت‌هایی را برای آموزش زنان پیشنهاد می‌‌کنند بر این نظرند که ما این زن‌های تحصیل کرده را می‌‌خواهیم چه کار کنیم. آن‌ها به جای اینکه مسئله را حل کنند می‌‌خواهند صورت مسئله را پاک کنند. من هیچ وقت نشنیدم جامعه‌ای بگوید که من این میزان زن تحصیل کرده را نمی‌‌خواهم و برای آن‌ها محدودیت ایجاد کند. این تبعیض مضاعف و مرئی و بیرحمانه است که دختر و پسری را با شرایط مساوی آمادگی ورود به دانشگاه دارند ولی دختر را به خاطر جنسیت‌‌اش رد می‌‌کنند و به جای او یک پسر را می‌‌پذیرند تا به خیال خودشان عدالت را رعایت کرده باشند. اما این، ‌‌نهایت بی‌‌عدالتی است و جامعه نمی‌‌تواند همچین چیزی را پذیرا باشد.
تن‌ها زنان نیستند که نمی‌‌توانند این تبعیض را بپذیرند بلکه مردان هم نخواهند پذیرفت. از همین روست که به جرات می‌گویم امروز مسئله زنان یک نیاز عمومی است؛ هر چند زنان به طور اخص در این راه تلاش می‌کنند. اگر خاطره یک سال نیم پیش را مرور کنیم می‌‌بینیم که زنان توانستند از همه گروه‌‌ها کنار هم جمع شوند. حالا با توجه به همه اتفاقات یک سال و نیم گذشته خیلی طبیعی است که جنبش زنان مانند همه بخش‌‌های دیگر جامعه مدنی دچار رکود شده است. زمانی لازم است، عقب‌‌نشینی کنید اما این به معنای فراموش کردن آرمان یا هدف نیست بلکه این قبض و بسط‌‌ها در واقع طبیعی است یعنی از جنم خصلت و منش تحول اجتماعی است. گاهی باید چهار قدم حرکت رو به جلو داشته باشید و دو قدم حرکت به عقب. در این‌‌ بین اما آن‌‌چه که از بقیه مؤلفه‌‌ها مهم‌‌تر است همانا آماده‌‌سازی جامعه برای پذیرش تحول و نوسازی است چون ممکن است در جریانات و در فضاهایی به جامعه اجازه حرکت داده نشود ولی این، به مفهوم آن نیست که حقیقت، تمام یا ابطال شده است. حقیقت هیچ‌‌وقت تمام نمی‌‌شود. مسئله زنان و رفع بی‌‌عدالتی‌‌ها در تمام شئون جامعه یک حقیقت است. مانند روشنی روز است و هیچ کس در جامعه نمی‌‌تواند منکر شود که ما در جامعه عدالت نمی‌‌خواهیم، و یا نمی‌‌خواهیم که تبعیض‌‌ها برداشته شود.
بسیاری بر این باورند که تغییر قوانین مدنی، اولویت اصلی جنبش زنان است اما من بر این باورم اگر قوانین مدنی را تغییر بدهیم برای زنی که شغل ندارد عملا چه اتفاقی می‌‌افتد؟ شما حق طلاق و نگه‌‌داری فرزند به زن بدهید ولی آن زنی که استقلال اقتصادی نداشته باشد چه سرنوشتی در انتظار اوست. اگر زنی طلاق بگیرد و نتواند زندگی‌‌اش را از راه شرافتمندانه و یک اشتغال سالم حل کند واقعاَ چه می‌‌شود؟
به باور من، مهم‌‌ترین مسئله که زنان باید به‌‌طور پی‌‌گیر دنبال کنند اشتغال و ورود به صحنه تولید است. ما می‌‌دانیم که این مشکل مرد‌ها هم هست. پس نیازی عاجل و مشترک بین دو جنس است. من به شدت معتقدم مسائل اقتصادی و ایجاد اشتغال مهم‌‌تر است و اگر زنان موفق بشوند در فرایند تولید حضور داشته باشند حتا دریافت حقوق مدنی و اجتماعی‌شان بسیار آسان‌‌تر خواهد شد. از این روست که شاید ما باید توانایی‌ها و پتانسیل‌های موجود در میان زنان را بیابیم و با انگشت گذاردن بر این پتانسیل‌ها بتوانیم آن‌ها را در جامعه زنان تقویت کنیم. برای نمونه دو سال پیش یکی از شخصیت‌‌های مهم اقتصادی در بورس تهران یک زن بود. در عرصه صنعت نیز زنان حضور دارند برای نمونه زییس بزرگ‌ترین گاوداری ایران نیز یک زن است و در آن‌‌جاست که گوسفند را با تلقیح مصنوعی به وجود می‌‌آورند یعنی یک موسسه کاملا صنعتی است. حال یکی از وظایف ما این است که این پتانسیل‌‌ها را شناسایی و الگوسازی کنیم.
باز هم تاکید می‌‌کنم که به نظر می‌‌رسد که ما زنان ما باید بیشتر روی مسائل اشتغال تأکید و پافشاری بکنیم و از ورود به حوزه عمومی و حتا به عرصه بین‌‌المللی نهراسیم. جهان کنونی ما به‌‌گونه‌‌ای حیرت‌‌انگیز به هم مرتبط شده است و خوشبختانه فضای بین‌‌المللی از انحصار چند شرکت بزرگ فراملیتی خارج شده است. در نتیجه ما زنان ایرانی هم می‌‌توانیم در این عرصه، سهمی داشته باشیم. موقفیت زنان نه فقط در حوزه اشتغال و درآمد بل‌‌که در همه حوزه‌‌ها از جمله ورزش، هنر، صنعت و دانش، بسته به میزان مشارکت و حضور فعال ما در عرصه‌‌ی بین‌‌المللی است. با این حال درباره ورزش هم دیدیم که فتوایی از جانب برخی علما صادر شد و آن‌ها حضور زنان را در فضاهای بین‌‌المللی حرام اعلام کردند. من واقعاَ نمی‌‌دانم در جامعه‌‌ای با این میزان رشد اجتماعی چطور علمای دینی ما نمی‌‌خواهند بپذیرند که این نوع راهنمایی و نگرش واپس‌‌گرایانه عواقب‌‌اش چه خواهد بود؟ این خواهد بود که کسی به فتاوی گوش نکند زیرا شما دیگر نمی‌‌توانید در هیچ زمینه‌‌ای صحنه‌‌های بین‌‌المللی را خالی بگذارید. همان‌‌طور که در زمینه سینما یا علوم هسته‌‌ای نمی‌‌توانید در رابطه با ورزش هم نمی‌‌توانیم عرصه‌‌های بین‌‌المللی را نادیده بگیریم. بخش قابل‌‌ملاحظه‌‌ای از مردم جهان مشتاق همکاری و مشارکت در این عرصه‌اند و به سوی ورزش پیش می‌‌روند. بنابراین شما نمی‌‌توانید با این فتاوی، رشد اجتماعی جامعه ایران را در نظر نگیرید. زمانی یکی از آقایان اعلام کرد که زنان مسابقات کشتی مردان را نگاه نکنند، این حرف‌‌ها به هیچ وجه باعث پذیرش آن‌‌ها نمی‌‌شود بلکه اعتبار گوینده‌‌اش از بین می‌‌رود. در این‌‌جا باید یادآوری کرد که ادیان غیرمسلمان در جاهای دیگر دنیا سعی کردند خود را با جامعه وفق بدهند تا جذب بیشتری داشته باشند. علمای دینی ما هم باید به این‌‌ها اقتدا کنند و یک جامه‌‌ی نو بپوشانند به آن‌‌چه که نیاز جامعه است.
نمونه دیگر آن مسئله تفکیک جنستی در کلاس‌‌های درس است. در صورتی که کاملا می‌‌توان حدس زد که با طرح این مسائل، حتا مسئله اخلاق هم در جامعه ما حل نمی‌‌شود. چون مسئله اخلاقی جامعه ما ناشی از این نیست که دختر و پسر با هم درس می‌‌خوانند بلکه ناشی از این است زنان و مردان بی‌‌کار هستند. در دانشگاه و از کتاب خواندن نیست، از علوم اجتماعی دانستن نیست. اگر شما جنسیت‌‌ها را تفکیک کنید و فضا‌ها را جدا کنید این‌ها به نظر من اتلاف وقت، هرز دادن نیرو، اتلاف بودجه، و هدر دادن انرژی کشور است. همه باید بپذیرند که جامعه در حال تحول و پویایی است. اگر هفتاد و شش سال پیش یعنی در سال ۱۳۱۴ در ایران دختر و پسر توانستند کنار هم درس بخوانند در سال ۱۳۹۰ هم می‌‌توانند و هیچ اتفاق خاصی هم نمی‌‌افتد.

شهلا لاهیجی
مدرسه فمنیستی


 اگر ملتى دست روى دست گذاشته و به انتظار امدادهاى غيبى در دفع ظالمان بنشيند، هيچ ظالمى دفع نخواهد شد

قدرت‌هاى تماميت طلب كه سه رأس مثلث زور و زر و تزوير را در انحصار مى‌گيرند، روز به روز بر قدرت خود مى‌افزايند و با سركوب مخالفين، روز به روز ملت‌هاى خود را در موضع استضعاف بيشترى قرار مى‌دهند. ظواهر امر دلالت بر دوام دولت و طولانى‌تر شدن عمرحكومت مى‌كند، اما اگر منحنى اقتدار آنها را ترسيم كنيم، هرچند تا مدتى سير صعودى دارند، اما پس از رسيدن به قله و رأس منحنى، تماماً سير نزولى طى مي كنند. چرا چنين است، درحالى كه پس از سركوبِ مخالفين بايد با سرعت بيشترى صعود كنند؟ نمونه محسوسش همين انقلاب سال ۵۷ خودمان است كه براى هيچيك از دو طرف و حتى براى پشتيبانان غربى آن نظام، مطلقا قابل پيش‌بينى نبود.

به خاطر داريم كه پرونده مبارزات پارلمانى مسالمت جويانه و قانونى را شاه از همان سال ۱۳۴۱ با دستگيرى رهبران جبهه ملى و نهضت آزادى در آستانه اعلام انقلاب سفيد خود به كلى بسته بود و مبارزات مسلحانه را نيز كه در سال ۱۳۴۹ از جنگل‌هاى سياهكل و جنگ‌هاى چريكى شهرى به سبك آمريكاى لاتين آغازشده بود، پس ازسه چهار سالى، بالاخره با سركوب هر دو سازمان چپ و مذهبى چريك‌هاى فدائى و مجاهدين خلق و سايرگروه‌هاى زير زمينى مهار كرده بود. نسل قبل از انقلاب كه همچون قهرمان افسانه‌اى "آرش كمانگير" آخرين تير تركش خود را با فداكردن جان جوانانش در خيابان‌ها و زندانها رها كرده و به هدف نرسيده بود، نوميدى‌هاى دو سه سال مانده به انقلاب را به خوبى به خاطر دارد.

چه شد كه در اوج نوميدى‌ها، نور اميدى تابيد و پيروزى از جائى كه در محاسبات خوش‌بين‌ترين تحليل‌گران هم نمى‌گنجيد حاصل گرديد؟ هدف اين نوشته بررسى علل و عواملى است كه موجبات سير نزولى و سقوط چنين نظاماتى را فراهم مى‌كند. آن هم درست در زمانى كه جاده جباريت هموار شده وجنبنده‌اى باقى نمانده باشد!

اين مسئله البته ابعاد گسترده‌اى دارد و از مناظر مختلف فلسفه تاريخ، جامعه شناسى، سياست بين‌الملل و ... مى‌توان بررسى كرد، از آنجائى كه ما با نظامى مدعى رسالتى مذهبى مواجه هستيم، در اين نوشته تنها به نگاهى درون‌دينى در شناخت عوامل ثبات و سقوط نظامات سياسى بسنده مى‌كنيم.

اين سخن معروف از پيامبر اسلامۖ نقل شده است كه: "مملكت با كفر مى‌ماند، ولى با ظلم نمى‌ماند" (الملك يبقى مع الكفر ولايبقى مع الظلم)، و بديهى است كه دوام دولت‌ها به عدالت است، نه دين دولتى كه از كفر خانمان‌سوزتر است. اما اينكه چگونه و چرا ظلم بدترين بى‌دينى است، حتى اگر مرتكبش مرجع دينى باشد و عدالت اساس دين و شرط بقاء دولت است، حتى اگر عاملش ادعاى دينى نداشته باشد، محتاج تأمل بيشترى است كه در اين مختصر به برخى آيات قرآن كريم و منشور حكومتى اولين امام شيعيان اشاره مى‌كنيم.
۱- اراده و قانون هميشگى خدا درحاكميت بخشيدن به ملت‌هاى تحت ظلم وستم.

در سرآغاز سرنوشت تاريخى و تجربه پيروزى قوم ِ به اسارت و استضعاف كشيده شده "بنى‌اسرائيل" برنظام فرعونى، كه نمادِ نيرومندى قدرت‌هاى حاكم است، قرآن قانونى را يادآور مى‌شود كه اراده هميشگى خدا را براى آزادى ملت‌هاى مظلوم از چنگال ظالمان و به پيشوائى و حاكميت رساندن آنان بر سرنوشت خويش نشان مى‌دهد. پيروزى قوم بنى‌اسرائيل، تنها مثال و مصداق بارزى از تحقق اين اصل در تاريخ گذشته بود، وگرنه اين قانون قرارى هميشگى است:

قصص ۵ - وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِى الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ

اين حقيقت و واقعيت تاريخى كه سرانجام اصلاح‌گران به حاكميت سرزمين خود خواهند رسيد (۱) و پيروزى نهائى از آنِ پرواپيشگان (مسالمت جويان مسلط بر خود، نه خشونت گران) است، از اصول وعده داده شده قرآنى است. (۲)

۲- نقش ملت ها در استقامت و پايمردى

بديهى است، اگر ملتى دست روى دست گذاشته و به انتظار امدادهاى غيبى در دفع ظالمان بنشيند، هيچ ظالمى دفع نخواهد شد، امداد الهى فعل و انفعالى درونى است، خداوند در تشنگى و نيازى كه تلاش و تكاپوئى را توليد كند، توانى قرار داده است كه حتما به آب خواهد رسيد

آب كم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست.

اين هم وعده‌اى قرآنى است: "اگر خدا (ارزش هاى معنوى را) را يارى كنيد، خدا نيز شما را يارى مى‌كند و گام‌هايتان را (در مواجهه با دشمن) استوار مى‌سازد"

محمد۷- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ

۳- همراهى خدا با پايداران

در قرآن بارها تكرار شده است كه: خدا با صابران است (۳بار): ان الله مع الصابرين، خدا با پارسايان است (۴بار): ان الله مع المتقين، و خدا با نيكوكاران است (۲بار): ان الله مع المحسنين. همراه بودن خدائى كه هيچ زمان و مكانى خالى از او نيست و چون جاذبه همه جائى است، به چه معنائى است؟ جز پشتيبانى و حمايت نظاماتش از صبر و مقاومت، خويشتن‌دارى و تسلط بر نفس، نيكوكارى و احسان، كه منطبق با آن نظامات مى‌باشند؟

۴- دوست داشتن و نداشتن خدا

در قرآن درست ۴۰ بار (نماد عدد كامل)، از دوست داشتن‌ها (ان الله يحب)، و دوست نداشتن‌هاى خدا (ان الله لايحب) سخن گفته شده است! بديهى است كه خداوند منزه و مبراى از احساسات بشرى است و اين كلمات درمحدوده فرهنگ و فهم بشرى بيان شده است. همانطور كه ما نسبت به فرزندانمان رفتارى را مى‌پسنديم كه مطابق اصول و معيارهاى اخلاقى باشد، پسنديدن خدا نيز استعاره‌اى است براى هدايت ما به رفتارهائى كه منطبق با اصول اخلاقى و موجب رشد و كمال باشند. (۳)

دوست داشتن يا نداشتن‌هاى ما امورى قلبى و احساسى هستند كه معلوم نيست هميشه تأثير بيرونى داشته و منجر به عملى شود، اما چنين امورى از جانب خدا و تأكيد بر اين كه او صابرين، متقين و مقسطين (عدالت گران) را دوست دارد و فاسدين، ظالمين و مستكبرين را دوست ندارد، نشان دهنده رفتارهاى هماهنگ يا در تضاد با نظامات جهان است. بنابراين مى‌توان گفت ستمگران در سرازيرى سقوط قرار دارند و ملت‌هاى مقاوم، مسلط بر خود و مبارز در راه عدالت و آزادى در سيرى صعودى به سوى پيروزى.

كاربرد كلمات: "رضايت" و رضوان، يا: "سخط" (خشم) و "غضب" در باره خدا نيز همان حالت را دارد و تمثيلى است از حالات قابل فهم بشرى براى تفهيم مثبت يا منفى بودن اعمال و رفتارهايمان.

۵- تأثيرات متفاوت فرآيند عمل

تعابير فراوانى در قرآن در تأييد و به نتيجه رساندن برخى اعمال آدميان و يا تباه كردن برخى ديگر به كار رفته است كه تماماً نشان‌گر توفيق حركت‌هاى حق طلبانه و توقف و تباهى حركات باطل در بلند مدت است. از جمله:

نساء۷۶-....إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (نيرنگ‌هاى شيطانى ضعيف است).
انفال۱۸- ....وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ (خدا نيرنگ‌هاى انكارورزان را سست مى‌كند).
يوسف۵۲- وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِى كَيْدَ الْخَائِنِينَ (خدا نيرنگ‌هاى خائنين را به نتيجه نمى‌رساند).
غافر ۲۵- .... وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِى ضَلَالٍ (نيرنگ‌هاى انكارورزان جز دربيراهه نيست - به جائى نمى‌رسد).
طور ۴۲- ....فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ (نيرنگ‌هاى انكارورزان به خودشان بر مى‌گردد).

معناى كلمه "كيد" در زبان عربى معادل و بيانگر: توطئه، طرح و نقشه و نيرنگ‌هائى است كه معمولا ستمگران عليه حق طلبان و ملت‌هاى مبارز به كار مى‌برند.


فرازهائى از منشور حكومتى حضرت على(ع)

از آنجائى كه حاكميت فعلى نظام جمهورى اسلامى ايران مشروعيت خود را به ولايت امامان شيعه پيوند مى‌زند، استناد به مواردى كه در "عهدنامه مالك اشتر" (معروف به منشور حكومتى امام على) در ثبات يا سقوط حكومت‌ها آمده است، مى‌تواند عبرت‌آموز باشد. ذيلا به فرازهائى از هر دو حالت اشاره مى‌كنيم:

الف – شرط ثبات حكومت (عدالت در شهرها و رضايت مردم)

وَأَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ، وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ، وَاللُّطْفَ بِهِمْ، وَلاَ تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِى الدِّينِ، وَإمّا نَظِيرٌ لَكَ فِى الْخَلْقِ، يَفْرُطُ
دل خويش را مالامال از دلسوزى و محبت و لطف به مردم كن و هرگز چون حيوانى درنده، خوردنشان را غنيمت مشمار، زيرا مردم دو گروهند، يا هم دين تواند و يا همنوع تو!
وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلاَةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِى الْبِلاَدِ، وَظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ. وَإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بَسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ، وَلاَ تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلاّ بِحِيطَتِهِمْ (۷۵) عَلَى وُلاَةِ الْأُمُورِ، وَقِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَتَرْكِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ.

بهترين مايه شادمانى حاكمان، بايد برقرارى عدالت در شهرها و ظاهر شدن آثار دوستى ملت باشد، و اين دوستى حاصل نمى‌شود مگر به سلامت سينه‌هاشان (توافقشان) و چنين خيرخواهى سامان نمى‌يابد مگر به گرد آمدنشان پيرامون حاكمان (طرفدارى و حمايت از آنان) وسنگين احساس نكردن بار حكومت بر پشت خويش و عدم تمايل بر بريده شدن مدت دولت آنان.

ب- علل سقوط حكومت ها

وَلَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللهِ وَتَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ، فَإِنَّ اللهَ سَميِعٌ دَعْوَةَ الْمَضْطَهَدِينَ، وَهُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ
هيچ عاملى در سلب نعمت خدا و تسريع دركيفرش (در جامعه) از برپائى قدرت بربناى ستمگرى نيست، چرا كه خدا شنواى دعاى آزارديدگان و در كمين ستمكاران است.
إِيَّاكَ وَالدَّمَاءَ و َسَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا، فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ، وَلاَ أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ، وَلاَ أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ، وَانْقِطَاعِ مُدَّةٍ، مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا. وَاللهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِىءٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ، فِيَما تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامةِ، فَلاَ تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ، فَإِنَّ ذلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَيُوهِنُهُ، بَلْ يُزيِلُهُ وَيَنْقُلُهُ،

بپرهيز از خون! و ريختن بناحق آن. زيرا هيچ عاملى در انتقام الهى، پى آمدهاى سوء، زوال نعمت و بريده شدن مدت حكومت مؤثرتر از ريختن خون بناحق (مردم بيگناه) نيست و خداوند سبحان در روز قيامت داورى را از خون‌هائى كه مردم از يكديگر ريخته‌اند آغاز مى‌كند. پس مبادا پايه‌هاى حكومت خود را با ريختن خون (مخالفين) تقويت كنى! كه چنين شيوه‌اى نه تنها حكومت را ضعيف و سُست مى‌سازد، بلكه آنرا نابود مى‌كند و به ديگران منتقل مى‌سازد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- سوره انبياء آيه ۱۰۵
۲- اعراف ۱۲۸، هود ۴۹، قصص ۸۳، طه ۱۳۲
۳- آنهائى را كه خدا دوست دارد عبارتند از: محسنين، متقين، مطهرين، صابرين، توابين، متوكلين، مقسطين (عدالت گران). الذين يقاتون فى سبيله صفا (آنها كه به صف در راه حق جهاد مى‌كنند) ؛ و آنهائى يا اعمالى را كه دوست ندارد: معتدين (متجاوزان)، كافرين، ظالمين، مسرفين، مفسدين، مستكبرين، فرحين (خودستايان مرفه)، خوان كفور (خائنين انكارگر)، خوانا اثيما (خائنين خود پرست)، مختالا فخورا ( فخر فروشان خيال پرداز)، جهربالسوء من القول (بد زبانى با صداى بلند)





 جرس:
 يك عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز با مزدور خواندن مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین، از مردم خواست بريزند و موسسه نشر آثار امام را از دست موسوي خوييني‌ها و اين‌ها نجات دهند.به گزارش ایسنا، جعفر شجوني در جلسه هفتگي انصار حزب‌الله گفت: خدا مي‌داند ذره‌اي بدجنسي و پدرسوختگي در وجودم نيست، نه از رهبري پول مي‌گيرم نه از احمدي‌نژاد، سه ماه درس آقاي اردبيلي رفتم بعد رها كردم، رفتم سر درس آيت‌الله بهجت. ما روي اهداف امام و شهدا ارادت داريم و هدفي هستيم نه علفي!
وي در ادامه در پاسخ به سوالي اظهار كرد: يكي از مهلكات لجاجت است و هر دوطرف گرفتار اين شده‌اند آن طرف روي لجاجت مي‌خواهد كمر رهبري را بشكند و اين طرف روي مشايي لجاجت مي‌كند. نبايد بعضي مسائل را زياد بزرگ كرد، اين آقا مگر چند سال ديگر رييس دفتر خواهد ماند، صبر كنيد يكي دو سال ديگر مي‌رود.


مجمع روحانیون و  محققین و مدرسین مزدورند

وي هم‌چنين با بيان اين‌كه «هاشمي بر دهان فتنه نزد، سكوتش معنادار بود و از هر زهري كشنده‌تر» ابراز عقيده كرد: هاشمي هم حق را خواست نگه دارد و هم باطل را. مزدوراني مثل مجمع روحانيون و مجمع محققين و مدرسين از اين ضربه خوشحالند.
وي در بخش ديگري از سخنانش با ابراز علاقه به سيدحسن خميني و با اشاره به هشداري كه نسبت به برخي از نزديكان او داده است، در عين حال گفت: مردم بايد بريزند و موسسه نشر آثار امام را از دست موسوي خوييني‌ها و اين‌ها نجات دهند.
اين عضو جامعه روحانيت مبارز در مورد كانديداتوري مهدوي كني براي رياست مجلس خبرگان نيز گفت: آقاي كني آمدند و گفتند من قبول مي‌كنم و مي‌ايستم. ما خيلي كيف كرديم از اين بابت و به همين خاطر يكي از آقايان هم به ما بستني دادند.

خدا فائزه را بزند

وي در مورد استعفاي محسن هاشمي از مسووليت مترو نيز گفت: لابد خسته شده حالا استعفاء داده، اگر بماند مي‌گوييد چرا مانده حالا كه رفته مي‌گوييد چرا رفته؟. در مورد فائزه هم چه بگويم، خدا او را بزند.
وي تاكيد كرد: نظام را بايد با چنگ و دندان نگه داشت و عيب‌هاي آن را برطرف كرد. كسي كه بگويد اين نظام عيبي ندارد دروغ گفته است؛ چراكه نمي‌توان گفت به همه اهداف رسيده‌ايم، البته در راهيم كه برسيم.




 رئيس سازمان بسيج مستضعفين بر این باور است که بسيج در سياست دفاع از ارزش‌هاي انقلاب ترديد ندارد و در جنگ دائمي با كساني كه ضد انقلاب و ارزش‌هاي آن هستند.
سردار محمدرضا نقدي در گفت‌وگو با خبرنگار ايلنا با انتقاد از بحث‌هايي كه تحت عنوان تشكيل وزارت خانه امر به معروف و نهي از منكر مطرح شده است ، اظهار كرد: امر به معروف و نهي از منكر وظيفه شرعي و قانوني ما بوده و آحاد مردم در اين خصوص مسئول هستند، بنابراين كاري كه وظيفه عمومي مي‌باشد را نمي‌توان محدود به ساختار و تشكيلات خاصي كرد.

 بسيج رسانه ای
وي ادامه داد: امور سازماني ما در بسيج به قدري است كه غالب برنامه‌هاي ما به صورت فشرده مي‌باشد اما اميدواريم با پيش‌بيني زير ساخت‌ها، امكانات و ملزومات آن، كار بسيج رسانه نيز به زودي آغاز شود.

بسيج در دفاع از ارزش‌هاي انقلاب ترديد ندارد
وي در پاسخ به هجمه‌هاي صورت گرفته نسبت به دخالت این نهاد در سیاست گفت: باتوجه به اين كه بسيج آحاد مردم است، بنابراين نمي‌توان انتظار داشت كه بعنوان مثال 20 ميليون از جميعت كشور بعدي از زندگي اجتماعي خود را كنار گذارند يا فراموش كنند و يا در مورد آن تصميم نگيرند.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين تاكيد كرد:بسيج در سياست دفاع از ارزش‌هاي انقلاب ترديد ندارد و در جنگ دائمي با كساني كه ضد انقلاب و ارزش‌هاي آن هستند، در راس آنها آمريكا و اسرائيل؛ خواهد ماند.

تعدادي كه شايستگي همراهي با مردم ما را نداشتند جا ماندند
رئيس سازمان بسيج مستضعفين در ادامه گفت: مردم ما بيدارند، خوش اخلاقند و بصيرت دارند، نقش خود را نيز خوب ايفا كردند و تعدادي كه شايستگي همراهي با مردم را نداشتند جا ماندند.
وي گفت: البته طبيعي است كه برخي به خاطر دلبستگي‌ها به دنيا و برخي مسائل، در مسير انقلاب جا بمانند، همچنين نبايد انتظار داشت كه همه يكسان عمل مي‌كنند و همراهي كنند، زيرا برخي اصطلاحا زودتر بريده و جا مي‌مانند.
نقدي تاكيد كرد: حركت چه عقب‌تر و چه جلوتر از رهبري صحيح نيست، هركس خلاف ولايت عمل كند خلاف است طبيعتاً همه بايد پيرو رهبري باشيم.
وي تصريح كرد: جذب حداكثري هم لازمه‌اش اين است كه آنها نيز بازگردند، نمي‌شود انتظار داشت كه آنها در مواضع قبلي خود بمانند و مشمول به اصطلاح "جذب حداكثري" قرار گيرند.




حمایت تشکل ها و گروههای مدنی از مراسم اعتراضی سه شنبه ۱٧ اسفندجــرس: در پی اعلام فراخوان «شورای هماهنگی راه سبز امید» برای برگزاری تجمعات ، بویژه تجمع سه شنبه هفدهم اسفند (هشتم مارس) در بزرگداشت روز جهانی زن، چندین گروه و تشکل مدنی، سیاسی و دانشجویی، ضمن اعلام حمایت از این فراخوان، ازحضور خود در صحنه و راهپیمایی های عصر سه شنبه خبر داده اند.  

شورای هماهنگی راه سبز امید
طی بیانیه شماره پنج خود، با بیان اینکه "روز سه شنبه ۱٧ اسفند(هشتم مارس) فرصت دیگری برای پیوند «روزجهانی زن » با جنبش سبز مردم ایران در پیگیری مطالبات جامعه زنان ماست"، همراهی و همگامی خود را با برنامه های فعالان و نهادهای حوزه زنان برای پاسداشت این روز اعلام و از تبدیل آن به تجمع های اعتراضی نسبت به زندانی بودن دو بانوی سبز و رهبران جنبش حمایت کرده و همزمان از همراهان سبز خواسته بود که فعالانه در برنامه های این روز شرکت نمایند.

به گزارش وبگاه تشکل مدنی «مادران صلح کردستان»، این گروه بعنوان اولین تشکل مدنیِ حامی این فراخوان، ضمن اعلام پشتیبانی از این اقدام، خاطرنشان ساخته بود "بی شک تاریخ مبارزات زنان در کردستان و ایران ما را هرچه بیشتر به سوی خواست آ‌زادی و کرامت شهروندی سوق می دهد و رسمی بدیهی ست که روز جهانی زن را نیز در این پروسه‌ی حق‌طلبی بیش از پیش گرامی بداریم. در همین راستا ما به عنوان مادران صلح کردستان پشتیبانی خود را از تمامی برنامه های اعتراضی روز جهانی زن به شیوه ای مادرانه‌ و مسالمت‌جویانه‌ اعلام می داریم، و از مردم ایران و به‌ویژه‌ کردستان خواستاریم در راه اجابت حقوق و خواستهای دمکراتیک خود این روز را گرامی و حرمت خون‌های ریخته‌ی دختران و زنان راه آزادی و اشکهای مادران داغدیده‌ را نگه‌ دارند."

در ادامه اعلام حمایت ها از فراخوان حامیان جنبش سبز برای برگزاری مراسم روز زن گروه مدنیِ «مادران داغدار» و حامیان آنها نیز، با صدور بیانیه ای در همین زمینه، از حضور خود در ساعت چهار بعد از ظهر همان روز در محل خیابان فاطمی، چهارراه امیرآباد تهران خبر دادند.
به گزارش تارنمای این گروه، که از سال گذشته و در جریان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری توسط گروهی از مادران و خانواده های جانباختگان، مفقودین و زندانیان آن حوادث تشکیل شده است، در بیانیه اعلام حضور آنها در مراسم سه شنبه تاکید شده است که "ما مادران داغدار و حامیان آنها همراه و همدوش با همه زنان جامعه خود اعتراضات آرام و مدنی خود را برگزار خواهیم کرد و این روز را همراه با دیگر زنان جهان گرامی خواهیم داشت" و تصیرح شده "ما حامیان مادران پارک لاله در داخل کشور باز هم می گوییم : نه حزبیم، نه دسته ایم، نه گروهیم، نه تشکیلات بلکه ما مادران و زنان خودجوشی هستیم که بعد از وقایع انتخابات در کنار دیگران خانواده های داغدارمرهمی بر دل داغدارشان می باشیم."

همچنین جمعی از فعالان جنبش زنان ایران نیز اعلام کرده اند که سه شنبه ۱۷ اسفند امسال "همگام و هم دوش با برادران هم وطن خود" به خیابان ها خواهند آمد، تا اعتراضات خود را پیگیری نمایند.
فعالان جنبش زنان در بیانیه خود خاطرنشان کرده اند "ما هم صدا با خواهرانمان که صدای اعتراضشان در ایران حتا در روز جهانی زن، با انعکاس صدای مهیب سرکوب روبروست، و هم کلام با زنانی که در زندانها هزینه سنگین آزادی را با دقیقه دقیقه عمرشان پرداخت می کنند، هم نفس با مادرانی که داغ فرزندانشان، گلی همیشه سرخ بر سینه هایشان کاشته است، از سوی دختران و زنانی که در ازای نه گفتن به ستم ، جانشان ستانده شد، همدل با دخترانی که هیچ قانونی آنها را از تعصب های کور مردانه پاس نمی دارد تا قربانی خشم قتلهای ناموسی نشوند، ما به جای فریاد خاموش شده زنانی که قربانی خشونت اند و نیز دوش به دوش خواهرانمان در تونس و مصر و لبنان و … که در این روز، همچون ما ندای برابری جنسیتی سر داده اند، خیابانها را از آن خود می کنیم و می دانیم که برادران برابری خواهمان نیز در این راه در کنار ما خواهند بود."

در همین زمینه، گروه «اتحاد زنان برای آینده خاورمیانه» نیز، در بیانیه‌ای از زنان کشورهای خاورمیانه را دعوت کرده است تا در یک حرکت جمعی، در صد سالگی روز جهانی زن، روز سه شنبه، هشتم مارس (۱۷ اسفند) در خیابان‌ها حاضر شوند. در این بیانیه آمده است که این دعوت "الهام گرفته از قدرت مردمی است که دنیای ما و آینده منطقه را در هفته‌های گذشته تغییر داده‌اند." اعضای این گروه تصریح کرده‌اند که "این روزها صدای زنان خاورمیانه در اعتراض به دیکتاتوری، خشونت و تبعیض طنین‌افکن است. این صدا خاموش‌شدنی نیست و در آستانه صدمین سالگرد مبارزات زنان در روز ۸ مارس، بار دیگر خیابان‌ها را از آن خود می‌کنیم."

در ادامه اعلام حمایت ها از فراخوان فوق، فعالان تشکل «جنبش سبز آذربایجان» نیز خواستار حضور آحاد ملت ایران به ویژه آذربایجانیان در تظاهرات روز سه شنبه هفدهم اسفند شدند.
به گزارش ندای سبز آزادی، جنبش سبز آذربایجان در اطلاعیه‌ای ضمن تشکر از حضور مردم در تجمع روز دهم اسفند، از آنها دعوت نمود تا در تجمع روز ۱٧ اسفند و روز زن شرکت کنند و خاطرنشان کرد که با در نظر گرفتن توصیه های ذیل در تجمع سه شنبه شرکت نمایند:
"زمان و مکان راه پیمایی، ساعت ۱٧ از چهار راه آبرسان و در مسیر فلکه دانشگاه می باشد. مسیر های اعلام شده در فضای مجازی احیانا از طرف عوامل حکومت در جهت جلوگیری از شکل گیری تجمع گسترده صورت می گیرد.
برای امنیت راهپیمایی حتما به صورت گروهی: خانوادگی و گروه دوستان حضور بیابد. و در صورت دستگیری دوستان و اعضای خانواده تا سر حد امکان تلاش کنید در همان لحظه زمینه آزادیشان فراهم شود.
مسیر راه پیمای پیاده روهای فلکه دانشگاه و چهار راه آبرسان می باشد.
در مراحل اول راه پیمایی از دادن شعار اجتناب شود، اما بعد از شکل گیری تجمع، شعارهایی در رفع حصر رهبران داده شود.
در صورتی که امکان حضور در پیاده رو برای برخی ها فراهم نیست با ایجاد ترافیک ماشینی و زدن بوق ممتد در مسیر خیابان آبرسان و فلکه دانشگاه به طرح اعتراض ها کمک شود.

در ادامه اعلام حمایت ها، «حرکت دموکراتیک آذربایجان ایران» نیز، ضمن گرامیداشت "رشادت مردان و زنان تبریزی در برگزاری تجمع اعتراضی ۱۰ اسفند در آن شهر"، دستاورد بزرگ این روز را به عموم ملت ایران خصوصا مردم قهرمان آذربایجان تبریک گفته و "از مردم آگاه و فرهیخته آذربایجان جهت برگزاری تجمعات اعتراضی در روز‌های آتی خصوصا سه شنبه‌های اعتراضی وبرگزاری تجمع اعتراضی هفدهم اسفند و روز جهانی زن دعوت به عمل آورد.

در همین زمینه و در حمایت از تظاهرات سه شنبه ۱٧ اسفند و صدمین سالگرد روز جهانی زن، شیرین عبادی، در بیانیه‌ای از مردم ایران خواست تا در این روز زنان ایرانی را در دستیابی به حقوق برابر تنها نگذارند.
برنده ایرانی جایزه صلح نوبل در این بیانیه طی پیامی به زنان ایرانی، این سه شنبه را نیز از روزهای اعتراضی مردم ایران نامید و خاطرنشان کرد "مبادا در گیر و دار حوادث سیاسی، خواسته بر حق و همیشگی خود را که تساوی حقوق است فراموش کنیم . در این روز همگام و هم دوش با برادران هم وطن خود به خیابان ها آمده و از خواست همگانی حمایت می کنیم، زیرا دسترسی به حقوق برابر، جز در یک حکومت دموکراتیک امکان پذیر نیست."




چرا دولت احمدی‌نژاد به صراحت علیه قذافی موضع نمی‌گیرد؟

دیپلماسی ایرانی در یادداشتی به قلم هومان دوراندیش، به بحث درباره علت موضع گیری متفاوت دولت احمدی نژاد در موضوع لیبی، نسبت به مصر و تونس، پرداخت و نوشت:
رژیم قذافی ظاهراً روزهای آخر عمر خود را سپری می‌کند. قذافی اکنون به نوعی در حال تجربه وضعیتی به مراتب بدتر از وضعیتی است که مبارک در آخرین روزهای حکمرانی‌اش تجربه کرد. او اینک متهم به جنایت علیه بشریت است. یکی از پسرانش به او خیانت کرده و به انقلابیون لیبی پیوسته است. مقامات خرد و کلان دولتش او را ترک گفته اند و همگی در برابر رسانه‌های بین المللی سقوط و نابودی وی و حکومتش را خواستار شده اند.
انتقاد از قذافی در شرایط کنونی، به مراتب سهل­ تر و ضروری­ تر از انتقاد از مبارک و بن­‌علی است. اما دولت ایران با آن شدت و حدتی که دولت مصر و حسنی مبارک را محکوم کرد، علیه سرهنگ قذافی موضع گیری نکرده است. علی‌رغم اینکه رئیس جمهور ایران از سرکوب مردم لیبی انتقاد کرده، اما کمتر کسی می‌تواند مدعی شود که موضع ایران در قبال لیبی، سرنگونی معمر قذافی یا حکومت وی بوده است.
چنانکه احمدی نژاد در سخنان چندی پیش خود در نکوهش خشونت به کار رفته در لیبی گفت: “رفتاری که در لیبی اتفاق افتاد، خیلی بد بود و امیدوارم بتوانند جبران کنند” و در آخرین موضع­گیری‌اش در قبال لیبی، هرگونه مداخله نظامی‌ غرب در این کشور را محکوم کرد. البته مواردی از این دست لزوماً به معنای موافقت ایران با تداوم عمر رژیم قذافی نیست ولی سئوال اساسی این است که چرا دولت ایران علیه رژیم قذافی با همان سبک و سیاقی که علیه رژیم مبارک موضع گیری کرد، موضع گیری نمی‌کند؟
طبیعتاً سهل­ترین و به روزترین پاسخ ممکن برای سئوال فوق این است که موضع‌گیری شدید علیه دولت لیبی، در شرایطی که ایالات متحده آمریکا در صدد مداخله نظامی ‌در این کشور است، نوعی حمایت ضمنی از مداخله نظامی ‌جهان غرب در کشورهای اسلامی ‌مخالف آمریکا است. با توجه به اینکه ایران در پنج سال اخیر با تهدیدات نظامی ‌مکرر آمریکا مواجه بوده است، بدیهی است که دولت ایران از هر گونه موضع‌گیری در حوزه سیاست خارجی که ولو به طور ضمنی و غیرمستقیم به ایالات متحده آمریکا مجوز اقدام نظامی‌ علیه کشورهای مخالف خود را بدهد، پرهیز می‌کند.
اگر دولت­های فرانسه و ترکیه مجازند به خاطر منافع اقتصادی خود در تونس و لیبی، موضع سفت و سختی علیه رژیم‌های این دو کشور نگیرند، دولت ایران نیز این حق را برای خود قائل است که به خاطر منافع امنیتی خود بر طبل “سرنگونی قذافی به هر قیمت ممکن” نکوبد.
اما گذشته از پاسخ “به روز” فوق، پاسخ دیگری هم به سئوال مذکور می‌توان داد که آبشخورش تامل در سنت سه دهه اخیر روابط ایران و آمریکا است. جهان غرب و در راس آن ایالات متحده آمریکا، باطناً خواستار تداوم حکومت مبارک بود اما از سرنگونی قذافی استقبال می­کند.
هر چند که دولت آمریکا به مبارک توصیه کرد از قدرت کناره گیری کند ولی همه می‌دانند که آمریکایی‌ها از باب مدیریت تحولات مصر پشت مبارک را خالی کردند. در واقع آنها مبارک را کنار گذاشتند تا از تحولات مصر عقب نمانند و به جای اینکه صرفاً نظاره­گر وقایع سیاسی مصر شوند، خود به یکی از بازیگران اصلی پشت پرده صحنه سیاسی این کشور بدل شوند. اما ایالات متحده آمریکا کوچکترین تمایلی به تداوم حکومت قذافی در لیبی ندارد. هم از این روست که اکنون ناوهای آمریکایی در اطراف لیبی لنگر انداخته اند.
اما این فرض که اگر مبارک قدرت را رها نمی‌کرد و همچنان در مقام خویش باقی می‌ماند، دولت آمریکا در امور مصر مداخله نظامی‌ می‌کرد، فرض محالی است. بنابراین، با توجه به حمایت دیرینه دولت آمریکا از مبارک و مخالفت قدیمی‌اش با قذافی و نیز با توجه به تقابل مرسوم در مواضع دولت ایران و دولت آمریکا در قبال اکثر حوادث سیاسی جهان در سی و دو سال گذشته، چندان عجیب نیست که دولت ایران نیز آن گونه که علیه مبارک موضع‌گیری کرد، علیه قذافی موضع گیری نکند. چه مبارک دوست آمریکایی‌ها بود و قذافی دشمن آمریکا است.
علاوه بر این، از نظر دولتمردان ایرانی، کنار رفتن مبارک نه تنها ممکن است نفوذ آمریکایی­ها را در مصر کاهش دهد بلکه می­تواند بسط ید ایران در مصر را نیز در پی داشته باشد. اما سرنگونی قذافی، بویژه اگر با مداخله آمریکا صورت گیرد، موجب افزایش چشمگیر نفوذ آمریکا در لیبی می­شود و لیبی فردا را، از حیث میزان نفوذ و تاثیرگذاری ایالات متحده آمریکا، به سرنوشت عراق امروز دچار می­سازد. این امر برای دولت ایران فی­نفسه نامطلوب است.
سومین پاسخ به سئوال فوق، به سرشت سیاست خارجی ایران و لیبی و همسویی­های این دو کشور در عرصه روابط بین الملل بازمی­گردد. هر چند که روابط ایران و لیبی هیچ گاه جنبه استراتژک نداشته اما لیبی در موضوع پرونده هسته‌ای ایران، حمایت­های زیادی از دولت ایران کرده است. لیبی عضو غیردائم شورای امنیت است و در این شورا بارها از حق و حقوق هسته‌ای ایران دفاع کرده است.
بدیهی است در شرایطی که رژیم قذافی بارها در اصلی‌ترین مساله سال‌های اخیر سیاست خارجی ایران، به حمایت از دولت ایران برخاسته است، امروز برای دولتمردان ایرانی دشوار است که خواستار نابودی نظام سیاسی فعلی لیبی شوند. هم از این رو دولتمردان ایران در قالب جملاتی نه چندان تند و تیز از قذافی می‌خواهند به خواست مردم لیبی گردن نهد.
این بدین معناست که دولت ایران در شرایط کنونی تمایل خود را به کنار رفتن قذافی ابراز کرده اما، بر خلاف مورد مصر، به سرنگونی تام و تمام رژیم سیاسی کنونی لیبی اشاره‌ای نمی‌کند. در همین زمینه باید افزود که ایران و لیبی هر دو عضو اوپک هستند و تا مدتها سیاست­های مشترک در اوپک داشتند و در مقابل جناح محافظه­کار اوپک، به رهبری عربستان سعودی، بودند. سابقه همسویی دو کشور در مهمترین مسائل سیاست خارجی، آن هم در مواجهه با جهان غرب و متحدان استراتژیکش در خاورمیانه، مهمترین موانع ذهنی و عینی پیش روی دولت ایران است که مانع از این می‌شود که ایران رژیم مبارک و قذافی را به یک چوب براند. چنانکه ترکیه نیز چنین نمی‌کند.
علاوه بر حمایت لیبی از فعالیت­های هسته‌ای ایران و همسویی اش با ایران در تقابل با عربستان، مواضع لیبی در خصوص مساله فلسطین و اصولاً در تقابل با اسرائیل، تا حد زیادی شبیه مواضع ایران و یا لااقل برای دولت ایران رضایت­بخش است. مثلاً لیبی در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل و لبنان، از مواضع حزب الله لبنان با قاطعیت حمایت کرد و در جنگ ۲۲ روزه نیز مواضعی مشابه ایران داشت. نیز ایران و لیبی هر دو عضو جنبش عدم تعهد هستند و در جناح انقلابی این جنبش قرار دارند.
بنابراین اگر چه ایران و لیبی پیوندی استراتژیک ندارند ولی سرنگونی بی چشم­انداز رژیم کنونی لیبی، ممکن است پاره­ای از مواضع رادیکال و به اصطلاح ضد استکباری لیبی را در حوزه بین المللی منتفی سازد. این امر به غیر از اینکه بالذات برای دولت ایران مطلوب نیست، بالتبع می‌تواند پاره­ای از حمایت­های موجود در عرصه بین المللی را نیز از ایران دریغ کند.
چهارمین پاسخ به سیاست­های مذهبی دولت فعلی لیبی بازمی­گردد. از نظر دولت ایران، رژیم قذافی هر عیبی که داشته باشد، لااقل این دو حسن را دارد که اولاً در تنور اختلافات شیعه و سنی نمی‌دمد و ثانیاً شیعه­ستیز نیست.
دولت کنونی لیبی نه تنها شیعه­ستیز نبوده بلکه حامی ‌شیعیان نیز بوده است. قذافی موضع خود در قبال شیعیان را این گونه توضیح می­دهد: شیعه فقط ایرانی نیست، شمال آفریقا هم شیعه است. ما دولت فاطمی ‌دوم را در شمال آفریقا ایجاد خواهیم کرد. “نخستین حکومت شیعی تاریخ، یعنی حکومت فاطمی، در شمال آفریقا ایجاد شد و بر مغرب، مصر و خاور نزدیک حکمرانی می­کرد. قذافی تشکیل “حکومت فاطمی ‌دوم” را زمینه­ساز امحاء اختلافات شیعه و سنی می­داند.
هر چند که از نظر دولت ایران حرفهای قذافی درباره شیعه بودن و تشکیل حکومت شیعی چندان جدی محسوب نمی‌شود و خیلی محل اعتنا نیست، اما همین که دولت لیبی برخلاف بسیاری از دولت­های عربی شیعه­ستیز نیست و حتی در موارد متعدد از شیعیان حمایت کرده است، امری مغتنم و واجد اهمیت برای دولت ایران است. کافی است که مروری بر مواضع قذافی و حسنی مبارک در دو واقعه جنگ ۳۳ روزه و محاصره غزه بیفکنیم تا به تفاوت­های رژیم قذافی و رژیم مبارک از منظر علائق ایران در حوزه سیاست خارجی پی ببریم.
در خصوص سیاست­های مذهبی رژیم قذافی این نکته نیز حائز اهمیت است که قذافی به رغم اینکه از نظر شیعیان ایرانی چهره­ای کاملاً غیر اسلامی‌ است، ولی تا پیش از این در شمال آفریقا، بیش یا کم، کلامش نفوذ و نفاذی داشت و مخاطبان و مستمعانی به سمع قبول. وی اگر چه سیاست­هایش در بسیاری از حوزه­ها اسلامی ‌نبوده است ولی دست کم مفهوم “حکومت اسلامی‌” را بارها مطرح کرده و به سهم خود مسلمانان آفریقا را با این مفهوم آشنا ساخته و به تامل در آن واداشته است.
به عبارت دیگر قذافی با طرح مفهوم حکومت اسلامی، چنین حکومتی را به عنوان آلترناتیو حکومت­های فعلی کشورهای مسلمان آفریقایی مطرح کرده است؛ ولو که حکومت خود وی مصداق حکومت اسلامی ‌نبوده باشد. بنابراین می­توان گفت سیاست­های مذهبی دولت فعلی لیبی و اساساً نگاه قذافی به مقوله پیوند دین و حکومت، در جهان اسلام و در حوزه روابط بین الملل کارکردهایی برای دولت ایران دارد؛ کارکردهایی که دولت پیشین مصر و شخص حسنی مبارک فاقدشان بودند.
البته علاوه بر قرابت‌ها و همسویی‌های فوق، روابط ایران و لیبی گرفتار اختلافاتی عمیق و دیرپا نیز بوده است. مشهورترین مورد اختلافی بین دو کشور، سرنوشت امام موسی صدر است؛ امامی که در بلاد غریب به اشارت قذافی ربوده شد و اکنون سال‌هاست که پشت هیچستان است و هیچ‌کس به سراغش نمی‌تواند برود. عدم همکاری رژیم قذافی در حل و فصل معمای سرنوشت امام موسی صدر، همواره مانعی در مسیر تعمیق تام و تمام روابط ایران و لیبی بوده است. دومین اختلاف جدی ایران و لیبی به حمایت قذافی از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بازمی­گردد. قذافی در مقاطع گوناگون کمابیش حمایت خود را نثار این سازمان کرده است و این امر یکی از موارد کدورت‌آمیز در روابط ایران و لیبی بوده است. بر لیست کدورت­های موجود میان دول لیبی و ایران می‌توان موارد دیگری را نیز اضافه کرد اما از آنجایی که این بحث در چارچوب موضوع یادداشت حاضر نمی‌گنجد، از بسط و اطاله آن پرهیز می‌کنیم.
به نظر می­رسد مجموعه نکاتی که در باب موقعیت کنونی ایران در نظام بین الملل، همسویی‌های قابل توجه در سیاست خارجی ایران و لیبی در مواجهه با جهان غرب و نیز جهت‌گیری و سیاست­ مذهبی دولت لیبی اقامه شد، دلایلی هستند که کمابیش از ادای پاسخ دادن به این سئوال برمی‌آیند که چرا موضع دولت ایران در قبال رژیم قذافی، در قیاس با رژیم مبارک، به نحو محسوسی متفاوت بوده است.





در حاشیه هتاکی تکراری کیهان به مراجع و مردم

حسین شریعتمداری و بلایی که نازل شده است

کلمه- آل طا ها: از قدیم گفته‌اند «چوب را که برداری، گربه دزده فرار می‌کند». آشفتگی حسین شریعتمداری هم از بیانیه آیت الله العظمی اردبیلی حکایت همین ضرب المثل مشهور است.
در بیانیه‌ای که چند روز پیش در سایت رسمی آیت الله العظمی اردبیلی منتشر شده بود، بدون آنکه از کسی نامی برده شود، «نگرانی» یک مرجع تقلید نسبت به «رفتارهایی که موجب تشویش سیمای نورانی تعالیم متعالی اسلام» اعلام شده است و مراتب تاسف و تأثر او از «رفتارهایی که از جانب برخی به نام دفاع از اسلام و حکومت اسلامی انجام می‌شود» ابلاغ شده است.
حسین شریعتمداری هم به اقتضای طبیعت خود باز هم شمشیر از نیام کشیده و در «سرمقاله کیهان نازل شده» و بر آیت الله اردبیلی تاخته است که چرا «بی‌موقع» امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید!؟
براستی اگر شریعتمداری خود را از مصادیق اصلی این «نگرانی» نمی‌داند و از زمره کسانی نیست که «موجب تشویش سیمای نورانی اسلام» شده است چرا از بیانیهٔ یک مرجع تقلید این گونه برآشفته است؟ بخصوص که برآشفتگی نمایندهٔ رهبری در کیهان کارش را به هتاکی نیز کشانده است و باز هم پا را از گلیم خود فرا‌تر گذاشته است و از موضع قدرت برای مراجع تعیین تکلیف کرده است که چرا مانند او فکر نمی‌کنند و اوهام‌های او را در خصوص یاران انقلاب باور نمی‌کنند و به آئین او نمی‌گروند و به «وظیفه شرعی» خود عمل نمی‌کنند.
و آشفتگی حسین شریعتمداری بیشتر نمایان می‌شود وقتی از سر یاس آرزو کرده است که «برخی نزدیکان به نام آن بزرگوار بیانیه داده باشند!» و احتمال «سوءاستفاده از اعتماد حضرت ایشان» را داده است. گویا هر کس که منکرات آقایان را یادآوری کند اگر دشمن نباشد، فتنه جوست، یا فریب خورده است و یا مورد سوء استفاده قرار گرفته است.
حقیقت این است که مجیزه نویس کیهان با مجیزه گویان دربار قدرت تنها مانده است و از این تنهایی عصبانی است که چرا هیچ کس تهمت‌ها و دروغ‌های او را دربارهٔ مردم سبز اندیش و سران جنبش باور نکرده است. عصبانی است که پس از دو سال تکرار و هزار بار گفتن باز هم ناامیدانه می‌پرسد آیا سبز‌ها به امام حسین اهانت نکردند و عکس امام را پاره نکردند؟ و می‌بیند که پاسخ مراجع عظام به درووغ بافی های باند او و سناریو سازی هایشان منفی است. مجبور است که مایوسانه بپرسد آیا سبز‌ها عامل آمریکا و اسرائیل و انگلیس نیستند؟ و خشمگین است که پاسخ مطلوب خود را نمی‌شنود و هیچ کس حاضر نیست در توهمات بافته شدهٔ او شریک شود و به فرمول‌های یافته شده! او اعتنا کند. او سوال‌های تکراری خود را می‌پرسد و می‌پرسد اما جواب انکار آمیز آن‌ها را نمی‌شنود و نمی‌خواهد بشنود. او نمی‌داند که نمی‌داند.
براستی اگر مراجع عظامی چون آیات عظام اردبیلی و صانعی و بیات زنجانی و دستغیب و همهٔ مراجعی که بنا به سنت خویش سکوت پیشه گرفته‌اند دست کم یکی از دروغ‌ها و اتهامات شریعتمداری‌ها را در خصوص انحراف و وابستگی آقای موسوی و کروبی و جنبش سبز باور می‌کردند، به صراحت علیه آن‌ها موضع نمی‌گرفتند؟ براستی شریعتمداری‌ها نمی‌دانند که پاکی سران جنبش بر بزرگان دین و علما مسجل است؟ آیا نمی‌دانند که هیچکدام از علما تهمت‌هایشان را علیه سبز‌ها باور نکرده‌اند؟ آیا نمی‌دانند چرا از پس دو سال آیت الله العظمی اردبیلی این گونه سکوت شکسته است و از نزول بلا می‌گوید؟ آیا آنان نمی‌دانند که هر روز با اوهام و تهمت‌ها و بدفتارهای خود تنها‌تر می‌شوند و پیلهٔ دروغشان هر روز تنگ‌تر می‌شود؟ آیا این همه ندانستن و ندانستن‌ها نشانه‌های جهل مرکب نیست؟ آیا این جهل مرکب‌‌ همان بلایی نیست که نازل شده است؟ فاعتبرو یا اولی الابصار….



صادق لاریجانی، وظایف خبرگان رهبری را بسیار سنگین برشمرد و گفت: مجلس خبرگان رهبری به همین مقدار که در قانون اساسی مطرح است، وظیفه بسیار سنگینی بر عهده دارد و به همین جهت در اجلاسیه‌های مختلف نسبت به مسائل متعدد کشور بحث و بررسی می‌کند و گزارش آن را در پایان به عرض رهبری می‌رسانند.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، صادق آملی لاریجانی طی سخنانی در جلسه روز یکشنبه مسئولان عالی قضایی با تشریح جایگاه مجلس خبرگان رهبری در قانون اساسی و آیین‌نامه داخلی این مجلس، شان و جایگاه آن را بالاتر از تعابیر برخی رسانه‌ها دانست و تصریح کرد: مجلس خبرگان رهبری با توجه به مفاد اصول هفتم و هشتم و یکصد و یازدهم قانون اساسی دارای وظایف و اختیارات خاصی از جمله تشخیص وجود صفات ضروری در رهبری و بقای آن است ولی تعبیر «نظارت بر رهبری» در قانون اساسی وجود ندارد.
وی با تقبیح جریان رسانه‌یی خارجی که در روزهای اخیر جوسازی‌هایی نسبت به اجلاسیه مجلس خبرگان و انتخابات درونی آن مطرح می‌کنند و مطالبی را که خواسته خودشان است، در قالب اخبار بیان می‌کنند، ادامه داد: اجلاس خبرگان رهبری بر اساس آیین‌نامه داخلی باید هر سال دو بار تشکیل شود و علمای بلاد که افرادی عالم و متدین و آگاه به امور سیاسی و اوضاع کشور هستند، گردهم آمده و موضوعات کلان را بررسی ‌کنند. مساله انتخابات داخلی مجلس خبرگان هم یک امر طبیعی است و هیات رئیسه هر دو سال یک‌بار انتخاب می‌شوند. ما دائما این انتخابات را داشته‌ایم و هیچ مساله خاصی هم وجود ندارد.
آملی لاریجانی یادآور شد: خبرگان رهبری وقتی گرد هم می‌آیند نسبت به مسائل و مشکلات کشور بحث‌های زیادی مطرح می‌کنند و طبعا نسبت به اوضاع کشور، جهت‌گیری‌های خاصی هم دارند ولی چیزی که می‌توان به آن عنایت کرد این است که این بزرگان تابع جوسازی‌های رسانه‌یی نیستند و به آنچه که مصلحت جامعه و نظام تشخیص دهند، عمل می‌کنند.
وی وظایف خبرگان رهبری را بسیار سنگین برشمرد و افزود: مجلس خبرگان رهبری به همین مقدار که در قانون اساسی مطرح است، وظیفه بسیار سنگینی بر عهده دارد و به همین جهت در اجلاسیه‌های مختلف نسبت به مسائل متعدد کشور بحث و بررسی می‌کند و گزارش آن را در پایان به عرض رهبری می‌رسانند.




در اعتراض به ادامه بازداشت و بی خبری از وضعیت و سرنوشت راهبران جنبش سبز،  ادامه بازداشت دو شخصیت لر از راهبران جنبش یعنی مهدی کروبی و زهرا رهنورد را غیر قابل تحمل دانست.
به گزارش رسیده به جرس، در پی نشست و هم اندیشی گروه کثیری از ایثارگران، فرهنگیان و طبقات مختلف مردم استان لرستان در حمایت از میرحسین موسوی و مهدی کروبی وهمسران آنها، بیانیه ای روز یکشنبه پانزدهم اسفند ماه صادر شد.

در این بیانیه از حاکمان خواسته شده است که با پند گیری از تاریخ به ظلم خود پایان دهند.



همزمان با اعلام حمایت ها از فراخوان حامیان جنبش سبز برای برگزاری تجمعات اعتراضی، اعضای جنبش دانشجویی تبریز نیز با صدور بیانیه ای حمایت خود را  اعتراضات مردمی جنبش سبز اعلام کرده است.
در این بیانیه آمده است:  ”این جنبش، جنبش قشر پارسی زبان یا مشابه آن نیست. این جنبش حرکت تمامی زخمی‌های حاکمیت است… و اکنون از تمامی کسانی‌که با هر بهانه و دلیلی خود را کنار کشیده و سکوت اختیار کرده‌اند، درخواست کنار گذاشتن سستی‌ها و اختلافات را داریم. آگاه باشید که این تفرقه ها و این بهانه‌های ما، همان مقصود اصلی حاکمیت است.»
در این بیانیه  که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت، آمده است: «هم اکنون دست یاری به‌سوی تمام اقشار ملت دراز می‌کنیم . دستگاه سرکوب حکومت سابقه‌ای چندین و چند ساله دارد… وامصیبتا به ملتی که جوانان آن در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌ها از بین می‌روند و آنان سکوت کرده‌اند.

بیانیه مزبور تصریح دارد که با یاری و همبستگی تمام آحاد ملت عزیز خیزشی دوباره آغاز می‌کنیم که یاد‌آور قیام بابک خرمدین و ستارخان باشد.


سحام نيوز: شوراي هماهنگي راه سبز اميد در نامه به بان كي مون، دبير كل سازمان ملل متحد، از وي خواست تا سازمان ملل در چهار چوب منشور این سازمان و اسناد بین المللی حقوق بشر، کلیه اقدامات مقتضی را انجام دهند تا نقض آشکار حقوق شهروندی این چهرهای ملی متوقف و فورا آزاد شوند.
متن نامه بدين شرح است:
جناب اقای بانکی مون
دبیر کل سازمان ملل متحد
پس از انجام انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹ در ایران، موج اعتراضات مسالمت آمیز و وسیعی نسبت به نتیجه اعلامی انتخابات کشور را فرا گرفت. معترضین خواهان به رسمیت شناختن و تضمین حق تعیین سرنوشت خویش از طریق انتخابات آزاد، غیر گزینشی و منصفانه بودند.
در مقابل حکومت با انسداد یا کنترل مجاری اطلاع رسانی آزاد، توقیف و سانسور مطبوعات مستقل و انحلال احزاب منتقد مبادرت به سرکوب شدید شهروندان معترض نمود. حدود ۵۰ هزار نفر از زنان، جوانان، فعالان سیاسی، سران احزاب، و اعضای انجمنهای غیردولتی صنفی قانونی بویژه انجمنهای روزنامه نگاران، دانشجویان، معلمان و کارگران را با نقض آشکار قانون اساسی، قوانین کشور و موازین بین المللی حقوق بشر مندرج در میثاق حقوق مدنی و سیاسی که دولت ایران رسما و قانونا مکلف به رعایت آنها شده است، بازداشت و زندانی کرده اند.
۴ نفر پس از شکنجه در زندان و حداقل ۸۰ نفر در جریان تظاهرات مسالمت آمیز خیابانی کشته شده اند. آمران این جنایتها تا کنون رسما شناسایی و محاکمه نشده اند. دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و رسانه های دولتی با نشر اکاذیب، تهمت و افترا نسبت به رهبران و فعالان جنبش، آنها را از حق پاسخ گویی محروم کرده اند. هر کسی که به رویه خلاف قانون حکومت در انتخابات انتقاد می کند از مشاغل دولتی محروم می شود. شرط تحصیل در دانشگاهها عدم انتقاد به رویه حاکمان است.
پس از فراخوان راهپیمائی ۲۵ بهمن در حمایت از قیام مردم تونس و مصر از سوی میرحسین موسوی و مهدی کروبی کلیه طرق ارتباطی این دو رهبر جنبش سبز مسدود شد. دولت با نقض کلیه حقوق شهروندی ارتباط این دو کاندیدای ریاست جمهوری ۲۰۰۹، و همسران آنها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی را با جهان خارج قطع کرده، از ملاقات فرزندانشان با ایشان ممانعت به عمل آورده و عملا آنها را زندانی کرده است. اعضای خانواده این شخصیتهای برجسته ملی و افکار عمومی هیچ اطلاعی از محل نگهداری، سلامتی و حتی شرایط تغذیه آنها ندارند. در حالیکه این افراد در هیچ دادگاه قانونی تا کنون محاکمه و محکوم نشده اند.
شورای هماهنگی راه سبز امید از سازمان ملل متحد و نهادهای حقوق بشری آن درخواست می کند که در چهار چوب منشور این سازمان و اسناد بین المللی حقوق بشر، کلیه اقدامات مقتضی را انجام دهند تا نقض آشکار حقوق شهروندی این چهرهای ملی متوقف و فورا آزاد شوند.
پیشاپیش از شما تشکر می کنیم.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۱۶ اسفند ۱۳۸۹



فراخوان فعالان دانشجویی: تحصن مقابل دفتر سازمان ملل متحد در اعتراض به بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی

در پی بازداشت مهدی کروبی و میرحسین موسوی و همسرانشان فاطمه کروبی و زهرا رهنورد، جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی ایران با انتشار فراخوانی ضمن اعتراض به بازداشت رهبران جنبش سبز و سرکوب گسترده مردم ایران توسط حاکمیت، خواستار تجمع و تحصن مقابل مقر سازمان ملل در شهر ژنو همزمان با ارائه گزارش دبیرکل این سازمان در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران شدند.
به گزارش دانشجونیوز در بخشی از این فراخوان آمده است: "از تمامی گروه ها و افراد که دل در گروی آزادی و رهایی ایران از استبداد دارند دعوت به عمل می آوریم تا از روز ١٢ الی ١٤ مارس (٢٣-٢١ اسفند ماه) در تجمع و تحصن اعتراضی نسبت به موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران؛ از جمله کشتار مردم بیگناه و دانشجویان آزادیخواه، بازداشت گسترده، شکنجه و صدور احکام سنگین حبس برای دانشجویان و همراهان جنبش سبز و بازداشت غیرقانونی رهبران آن؛ در مقابل مقر سازمان ملل در شهر ژنو شرکت نمایند. "

متن کامل فراخوان که نسخه کامل آن در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته است به شرح زیر است :

احترام به حقوق بشر و تضمین آزادی های انسانی از مسائل جهان شمولی است که پا را از عرصه‌ی محدوده‌های جغرافیایی و مرزهای عقیدتی فراتر می‌گذارد. متاسفانه با گذشت بیش از ٣٢ سال از پیروزی انقلاب سال ١٣۵۷، همچنان شاهد نقض گسترده آزادی‌های اجتماعی و سیاسی از سوی حاکمیت اقتدارگرای جمهوری اسلامی علیه شهروندان ایران با عقاید و دیدگاه‌های گوناگون هستیم.
پس از کودتای انتخاباتی ٢٢ خرداد ماه سال ١٣۸۸، اعتراض شهروندانی که تنها خواستار احترام به آرا و دیدگاهشان بودند، با سرکوب سیستماتیک و گسترده کسانی مواجه شد که به جای دفاع و پشتیبانی از ملت بزرگ ایران، به دست بوسی مسندنشینان نالایق و قدرتمندان ناشایست شتافتند. شمشیر خیانت به مردم را به نام دروغین دین از رو بستند و جوانان وطن را به خاک و خون کشیدند.
با تداوم اعتراضات گسترده مردم علیه حاکمیت استبدادی و گسترش دامنه تجمعات به سراسر کشور، نهادهای نظامی و امنیتی در حالی به بازداشت غیرقانونی آقایان میرحسین موسوی، مهدی کروبی و همسرانشان خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی اقدام کرده اند که با طرح ادعاهای مضحک در مجامع داخلی و بین المللی از پذیرش مسئولیت اقدامات غیرقانونی خود که ناقض اصول مسلم اعلامیه جهانی حقوق بشر و حتی قوانین جاری کشور می باشد، طفره میروند.
ما، جمعی از فعالان سابق جنبش دانشجویی ایران، از تمامی گروه ها و افراد که دل در گروی آزادی و رهایی ایران از استبداد دارند دعوت به عمل می آوریم تا از روز ١٢ الی ١٤ مارس (٢٣-٢١ اسفند ماه) در تجمع و تحصن اعتراضی نسبت به موارد متعدد نقض حقوق بشر در ایران؛ از جمله کشتار مردم بیگناه و دانشجویان آزادیخواه، بازداشت گسترده، شکنجه و صدور احکام سنگین حبس برای دانشجویان و همراهان جنبش سبز و بازداشت غیرقانونی رهبران آن؛ در مقابل مقر سازمان ملل در شهر ژنو شرکت نمایند. این تحصن هم زمان با ارائه گزارش دبیرکل سازمان ملل متحد، جناب آقای بان کی مون، در مورد موارد نقض حقوق بشر در ایران برگزار خواهد شد.

1- احمد احمدیان، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران
2- فرشید آذرنیوش، دبیر کمیته پیگیری حقوق دانشجویان و عضو سابق تشکل اصلاح طلب دانشگاه بین المللی قزوین
3- آرنوش ازرحیمی، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
4- مرتضی اصلاحچی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی
5- امیرحسین اعتمادی، عضو سازمان ادوار تحکیم و عضو انجمن دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
6- علی افشاری، دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت
7- مقداد بریمانی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان
8- آرش بهمنی، عضو سازمان ادوار تحکیم و فعال سابق دانشجویی دانشگاه گیلان
9- صدیقه بیگدلی، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
10- امیرحسین توکلی، فعال سابق دانشجویی دانشگاه آزاد قزوین
11- پویا جهاندار، عضو سازمان ادوار تحکیم و عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه طباطبائی
12- ستاره حسن پور، عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
13- عباس حکیم زاده، دبیر سیاسی سابق دفتر تحکیم وحدت
14- مصطفی خسروی، عضو سازمان ادوار تحکیم و عضو سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت
15- امیر رشیدی، عضو سازمان ادوار تحکیم
16- تارا سپهری فر، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
17- نسیم سرابندی، دبیر سابق کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت
18- سلمان سیما، عضو سازمان ادوار تحکیم و فعال سابق دانشجویی دانشگاه آزاد تهران
19- صادق شجاعی، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی
20- محمد صادقی، عضو شورای مرکزی سازمان ادوار تحکیم و عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان
21- سیاوش صفوی، دبیر روابط عمومی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
22- حسن طالبی، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی
23- علی عبدی، دبیر سیاسی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف
24- فرزاد عنایتی، فعال سابق دانشجویی دانشگاه آزاد تهران
25- امیرحسین فتوحی، دبیر تشکیلات سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان
26- ناصح فریدی، دبیرکل سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج
27- سعید قاسمی نژاد، عضو سازمان ادوار تحکیم و عضو انجمن دانشجویان و دانش‌آموختگان لیبرال دانشگاه‌های ایران
28- پویان محمودیان، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
29- نریمان مصطفوی، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
30- امیر معماریان، دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد ابهر
31- امیرحسین میرابیان، فعال سابق دانشجویی دانشگاه آزاد تهران-جنوب
32- علی نظری، دبیر اجرایی سابق انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران
33- سجاد ویس مرادی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر
34- رحیم همتی، مسئول شاخه دانشجویی و جوانان جنبش مسلمانان مبارز
35- علی هنری، عضو سابق سازمان دانشجویان و دانش آموختگان جبهه ملی ایران
36- رضا یونسی، عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیرکبیر




اعتراض دانشجويان دانشگاه صنعتی شاهرود به ۵ برابر شدن قيمت غذای دانشگاه

بيش از صد تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی شاهرود، یکشنبه ۱۵ اسفند در تجمعی خود جوش به افزايش پنج برابري قيمت غذاي سلف دانشگاه ها اعتراض كردند.
به گزارش دانشجو نيوز، دانشجویان با سردادن شعار هایی اعتراض خود را نسبت به اطلاعیه روز گذشته معاونت دانشجویی نشان دادند. در این اطلاعیه آمده است که طبق مصوبه وزارت علوم و در راستای طرح هدقمندی یارانه ها از ابتدای سال آینده قیمت غذای دانشجویان با افزایش ۵ برابری به ۱۰۰۰ تومان خواهد رسید. در پایان تجمع دانشجویان که خواستار پاسخگویی مسولیین نسبت به مطالبات صنفی خود بودند با سر دادن شعار هایی اعلام داشتند که این قبیل تجمعات تا حصول به نتیجه ادامه خواهد داشت.
این در حالی است که حسن نیکوفرد، معاون دانشجویی دانشگاه شاهرود پس از پایان این تجمع ضمن تهدید دانشجویان به برخورد های انضباطی این اطلاعيه دانشجويان را در راستای اهداف دولت دهم دانست.
شايان ذكر است برخي از اعضاي منتسب به بسيج دانشجويي با حضور در حاشیه این تجمع و طرح مباحث انحرافی سعی در پراکنده نمودن دانشجویان داشتندکه با واکنش شدید دانشجویان مواجه شدند.
دانشجويان دانشگاه صنعتي شاهرود اعلام كرده اند كه در رزوهاش آتي نيز به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
گفتني است وزارت علوم دولت احمدي نژاد در بخشنامه هايي به دانشگاه هاي مختلف دستور حذف و كاهش شديد خدمات رفاهي به دانشجويان را داده است.‏
پيش بيني ميشود با اجراي طرح وزارت علوم در ديگر دانشگاه هاي كشور نيز اعتراضات مشابه اي برگزار شود.‏



فشار بر دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز با اخراج ۱۰ نفر از دانشجویان از خوابگاه شدت گرفت

در پی اعلام سه شنبه های اعتراضی، دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز نیز همچون سایر دانشگاه ها نسبت به زندانی کردن میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان دست به اعتراض زدند. این اعتراضات باعث شده است که ۱۰ نفر از دانشجویان بدون برگزاری هیچگونه جلسه کمیته انظباطی و یا محاکمه ای و بدون تذکر قبلی نامه تخلیه خوابگاه دریافت کنند.
به گزارش دانشجو نیوز، دانشجویان این دانشگاه در ادامه روند اعتراضات خود پس از برگزاری اعتراضات ۱۶ آذر و اعتراض به حضور صفار هرندی در این دانشگاه این بار با شعار های شبانه در خوابگاه حمایت خود را از جنبش سبز اعلام کردند. آنها با شعارهای نظیر الله اکبر، یا حسین میر حسین، مرگ بر دیکتاتور و با خواندن سرود یار دبستانی همبستگی خود را با جنبش سبز اعلام کردند. در پی این اعتراض ۱۰ نفر از دانشجویان بدون برگزاری هیچگونه جلسه کمیته انظباطی و یا محاکمه ای و بدون تذکر قبلی نامه ی تخلیه ی خوابگاه را دریافت کردند. در این نامه بدون اشاره به علت اخراج تنها نوشته شده بود در اسرع وقت اقدام به تخلیه خوابگاه نمائید. دانشجویان با مراجعه به مسئولین دانشگاه تا کنون هیچ جوابی دریافت نکردند.
همچنین حراست دانشگاه با احضار عده ای از دانشجویان به حراست، به تهدید و ارعاب آنها پرداخته است. این احضارها توسط آقای غفوری که به تازگی ریاست حراست دانشگاه را به عهده گرفته است صورت میگیرد و بدون هیچگونه پایه و اساسی تنها صرف اشاره به اینکه دانشجویان نظم خوابگاه را بهم ریخته اند به تهدید علیه آنها پرداخته است. در این روزها تعداد زیادی از دانشجویان به طور پیاپی و به بهانه های مختلف جهت بازجویی و تهدید و ارعاب به طرق مختلف به حراست دانشگاه احضار می شوند.
مسئولین دانشگاه با توجه به جو اعتراضی موجود در دانشگاه سعی دارند مانع از ادامه ی روند اعتراضی شوند آنها اندکی پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری و شروع اعتراضات دانشجویی به طرق مختلف از جمله با بستن درب انجمن اسلامی طیف علامه ی این دانشگاه و احضار دانشجویان به کمیته های انظباطی و ... همه ی تلاش خود را در جلوگیری از این اعتراضات انجام داده اند که تا کنون موفق به انجام این کار نشده اند.
روز یکشنبه دانشجویان با پخش تراکت و زدن برچسب به در و دیوار دانشگاه همه را دعوت می کردند تا به رغم هم ی فشارها در تظاهرات ساعت ۱۷ روز سه شنبه در چهار راه آبرسان تبریز شرکت کنند تا اعلام کنند با اینگونه فشارها هرگز دست از اعتراض برنخواهند داشت.




احضار رضا كريم زاده فعال دانشجويي شهركرد به ستاد خبری اداره اطلاعات

در ادامه ی فشارها وزارت اطلاعات به فعالين دانشجويي شهركرد، رضا کریم زاده از اعضای فعال انجمن اسلامی دانشگاه آزاد شهرکرد به ستاد خبری اداره اطلاعات احضار شد.
به گزارش دانشجونيوز این دانشجوی ساکن شهرکرد که در رشته ی مهندسی عمران دانشگاه آزاد تحصیل می کند در روز پانزده اسفند در بدو ورود به دانشگاه ، توسط حراست دانشگاه مطلع گردید که باید به ستاد خبری اداره اطلاعات شهرکرد مراجعه کند.
رضا کریم زاده بمدت هفت ساعت در ستاد خبری اطلاعات با توهین و تهدید بسیار مورد بازجویی قرار گرفت، بطوریکه به گفته ی اطرافیانش پس از خروج از این مکان شرایط روحی مساعدی نداشت.
اداره اطلاعات شهركرد اتهام وی را " تشکیل شورای احیای انجمن اسلامی دانشجویان شهرکرد " اعلام نمود و پس از اخذ تعهد کتبی مبنی بر این که هیچگونه فعالیت سیاسی انجام ندهد و ارتباطش با فعالین سیاسی را نیز قطع کند، وی را آزاد نمود.
این فشارها بر در حالی اتفاق می افتد که به گزارش منابع دانشجویی بیش از هشتاد و نه دانشجو در روزهای اخیر توسط حکومت ایران بازداشت شده اند.




افشین اسانلو، برادر منصور اسانلو بازداشت شده است

خبرگزاری هرانا - افشین اسانلو، برادر منصور اسانلو، رئیس زندانی هیئت مدیرهٔ سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه از اول آذرماه سال جاری توسط ماموران امنیتی ناپدید شده است.
این در حالیست که همکاران وی گفته اند وی توسط چند تن از ماموران لباس شخصی در ترمینال جنوب بازداشت شده است.
مادر افشین اسانلو در گفتگو با تلوزیون صدای آمریکا ضمن تایید این خبر گفته است که وی در ترمینال جنوب و هنگامی که قصد گرفتن دفترچهٔ اتوبوس جهت حرکت را داشته، دستگیر شده است.
وی تاکید کرد که فرزند کوچکش هیچ گونه فعالیت سندیکایی و یا سیاسی نداشته و در رابطه با یک تصادف بازداشت شده است.
این در حالیست که وی در طی این مدت تنها موفق به برقراری یک تماس تلفنی کوتاه با خانوادهٔ خود شده که در ان نیز موفق به اعلام محل نگهداری خود نشده است.
خانم گلگزی از سرنوشت فرزند کوچترش، افشین اسانلو، ابراز نگرانی کرد و گفت: من باید لااقل بدانم کدام بند نگهش می دارند. اما من حتی نمی دانم برای پیگیری وضعیتش به کجا مراجعه کنم.
این در حالیست که خانوادهٔ منصور اسانلو عموما و عروس وی خصوصا، بار‌ها مورد آزار و اذیت نیروهای امنیتی جهت تحت فشار گذاشتن این فعال کارگری، قرار گرفته‌اند.
هم چنین مادر این زندانی سیاسی در ادامه در مورد وضعیت منصور اسانلو می گوید چندی پیش که وی در بیمارستان بستری شده بود، اجازهٔ حتی دقیقه‌ای ملاقات در بیمارستان به وی را نداده‌اند.
فاطمه گلگزی در ادامه گفت که ماموران در حالی که پسرم نیمه هوش بود جلوس چشمان من به آن دستبند و پابند زدند، و حتی مامورانی که مراقب وی بودند دست من را گرفته و محکم کشیدند.




تجمع اعتراضی کارگران در شیراز، همزمان با سفر احمدی‌نژاد

خبرگزاری هرانا - همزمان با سفر محمود احمدی نژاد به شیراز، کارگران مجتمع صنعتی گوشت صبح امروز مقابل استانداری فارس تجمع کردند.
سایت صبح امید، نزدیک به اصلاح طلبان شیراز، گزارش داده که کارگران مجتمع صنعتی گوشت در نزدیکی تالار سخنرانی احمدی نژاد با در دست داشتن پلاکاردها تجمع کرده بودند که نیروهای امنیتی آنها را مجبور به ترک محل کردند.
بر اساس این گزارش، ۱۰۷ نفر از کارگران مجتمع صنعتی گوشت فارس در حالی از اسفند ۱۳۸۸ از کار اخراج شده‌اند که تاکنون حق سنوات آن‌ها پرداخت نشده و بازنشستگی‌شان نیز برقرار نشده است. مطالبات فعلی این کارگران بیش از ۲۷ میلیارد ریال است.
پس از آغاز به کار دولت احمدی ن‍ژاد از سال ۱۳۸۴ صنایع متعددی در استان فارس دچار مشکل شده‏اند و امنیت شغلی تعداد زیادی از کارگران در معرض خطر قرار گرفته، به گونه‏ای که در سومین سفر استانی احمدی ن‍ژاد به شیراز، کارگران صنایع بحرانی فارس تنها میزبانان او در ورزشگاه حافظیه بودند که با در دست داشتن پلاکاردهایی همچون “ما همچنان گرسنه‏ایم” و “ما کارگران را به سرمایه داران خون آشام فروخته‏اند” به استقبال او رفته بودند.
احمدی نژاد هم در پاسخ به فریادهای کارگران گفت: "وزرای صنایع و ارتباطات باید مشکلات شما را حل و به این مشکلات رسیدگی کنند، در صورتی که این اتفاق نیفتد آن دو را تحویل شما می‌دهم که هر کاری که خواستید با آن‌ها بکنید!"
احمدی نژاد امروز برای افتتاح چند طرح صنعتی و شرکت در همایش صنعت و معدن به شیراز سفر کرده است.



تجمع مال‌باختگان تعاونی بهمن ایثار در مقابل استانداری مازندران

خبرگزاری هرانا - جمعی از مالباختگان شرکت تعاونی اعتبار بهمن ایثار صبح امروز برای پیگیری وضعیت این تعاونی از سوی مسئولین استانی در مقابل استانداری مازندران تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، به دنبال مسدود شدن حسابهای تعاونی اعتبار بهمن ایثار در بانک‌های دیگر و تعطیلی شعب در استان مازندران تعداد زیادی از مشتریان این تعاونی برای دومین روز متوالی با تجمع در مقابل شعب و استانداری مازندران خواستار بازپس‌دهی سپرده‌های خود شدند.
در این تجمع تعدادی از مالباختگان اظهار داشتند: "علیرغم وعده مسئولین این تعاونی نسبت به پرداخت مطالبات در مورخ ۱۵ اسفند ۸۹ تاکنون وعده‌های آنان تحقق پیدا ننموده است و در این استان نیز هیچ مسئولی پاسخ‌گوی مردم نمی‌باشد."
بنابراین گزارش این تجمع در حالی صورت گرفته که طبق اطلاعیه روابط عمومی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران این بانک اعلام کرده است که بر اساس هماهنگی‌های به عمل آمده موسسه مالی و اعتباری مولی الموحدین کفالت شرکت تعاونی بهمن ایثار را پذیرفته است و استرداد سپرده‌های مردم و وصول اقساط وام‌های پرداخت شده را عهده دار خواهد بود.



تداوم کارشنی دادستانی در رسیدگی پزشکی به حسین رونقی

خبرگزاری هرانا - دادستانی تهران، کماکان در رسیدگی پزشکی به حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین، کارشکنی می‌کند.
یکی از نزدیکان حسین رونقی ملکی بعد از ظهر امروز در مصاحبه با گزارشگر هرانا گفت: "علی رغم اینکه حسین رونقی ملکی در وضعیت حاد جسمانی بر اثر ابتلا به نارسایی کلویی، قرار دارد، دادستانی تهران پاسخ روشنی به خانوادهٔ این زندانی سیاسی که خواستار رسیدگی پزشکی به وی هستند، نمی دهد."
وی در ادامه افزود: "خانواده ی حسین رونقی ملکی طبق روال هر هفته به تهران آمدند و باز هم با وضعیت وخیم جسمی فرزندشان روبه رو شدند."
خانوادهٔ رونقی ملکی در شهرستان ملکان(آذربایجان شرقی) زندگی می کنند.
او تاکید کرد تمام این سنگ اندازی ها در حالیست که حسین رونقی تا قبل از دوران زندان، هیچ گونه مشکل کلیوی نداشت.
دادستان تهران هفتهٔ گذشته نیز خانوادهٔ این دانشجوی دربند را فریب داده و گفته بود که وی در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفته است.

لازم به یادآوری ست که این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر از آذرماه سال ۸۸ تاکنون بدون حتی یک روز مرخصی در زندان اوین محبوس است.



سه مرد افغانی در زندان اوین اعدام شدند

خبرگزاری هرانا - سه مرد افغان بامداد روز شنبه چهاردهم اسفندماه، در محوطهٔ زندان اوین به دار آویخته شدند.
به گزارش روزنامهٔ ایران، این سه تن سال گذشته زن بارداری را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده بودند.
بر پایهٔ این گزارش افراد مذکور در اردی بهشت ماه سال ۸۸ با ورود به خانهٔ یک زن و مرد جوان به قصد سرقت ابتدا دست و پای مرد جوان را بسته و سپس زن باردار وی را مورد آزار و اذیت قرار دادند.
گفته می‌شود بدین‌ترتیب کارآگاهان با ردیابی‌های پلیسی، متهمان را شناسایی و دستگیر کردند و آن‌ها نیز در دادگاه به جرم خود اعتراف کردند.
این حکم پس از تایید مراجع قضایی سحرگاه شنبه با دستور رئیس قوه قضائیه و در حضور قاضی علی جمشیدی، سرپرست اجرای احکام دادسرای جنایی تهران، و جمعی از مسئولان در محوطه زندان اوین اجرا شده است.
شایان ذکر است که این اولین سابقهٔ دستگاه قضایی ایران در اعدام مردان افغانی نبوده است.



بیکاری بیش از هزار کارگر در پی تعطیلی ۱۰ مرغداری

خبرگزاری هرانا - در هفته‌های اخیر بیش از هزار کارگر در نتیجه انتشار یک بیماری خاص در بیش از ۱۰ مرغداری شغل خود را از دست داده‌اند.
دبیر اجرایی خانه کارگر قزوین می‌گوید: "تاکنون تمامی طیور، تخم مرغ‌ها و خوراک دام موجود در این مرغداری‌ها معدوم شده و پیش‌بینی می‌شود بازگشایی دوباره این واحدهای تولیدی حداقل ۴ ماه زمان ببرد."
عید علی کریمی در گفت‌و‌گو با خبرنگار ایلنا گفت: "با وجود تعطیلی بیش از ۱۰ واحد مرغداری در استان البرز، کارگران ثابت این واحدهای تولیدی از ترس محروم شدن از مزایای بازنشستگی پیش از موعد حاضر به استفاده ازمزایای بیمه بیکاری نیستند."
این فعال کارگری در خصوص دلیل مخالفت این کارگران از معرفی شدن به صندوق بیمه بیکاری گفت: "تمامی این کارگران دارای سابقه طولانی در انجام کارهای سخت وزیان آور هستند و از ترس محروم شدن از مزایای بازنشستگی پیش از موعد در موضع مخالفت قرار دارند."



اخراج ۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاه سهند تبریز از خوابگاه

خبرگزاری هرانا - ۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز با حکم اخراج از خوابگاه مواجه شدند.
در پی اعلام سه شنبه های اعتراضی، دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز نیز همچون سایر دانشگاه ها نسبت به زندانی کردن میر حسین موسوی و مهدی کروبی و همسرانشان دست به اعتراض زده که این اعتراضات منجر به اخراج ۱۰ نفر از دانشجویان بدون برگزاری هیچگونه جلسه کمیته انظباطی و یا محاکمه ای و بدون تذکر قبلی از خوابگاه شده است.
به گزارش دانشجو نیوز، دانشجویان این دانشگاه در ادامه روند اعتراضات خود پس از برگزاری اعتراضات ۱۶ آذر و اعتراض به حضور صفار هرندی در این دانشگاه این بار با شعار های شبانه در خوابگاه حمایت خود را از جنبش مردمی ایران اعلام کردند. آنها با شعارهای نظیر الله اکبر، یا حسین میر حسین، مرگ بر دیکتاتور و با خواندن سرود یار دبستانی همبستگی خود را با جنبش سبز اعلام کردند.
در پی این اعتراض ۱۰ نفر از دانشجویان بدون برگزاری هیچگونه جلسه کمیته انظباطی و یا محاکمه ای و بدون تذکر قبلی نامه ی تخلیه ی خوابگاه را دریافت کردند. در این نامه بدون اشاره به علت اخراج تنها نوشته شده بود در اسرع وقت اقدام به تخلیه خوابگاه نمائید. دانشجویان با مراجعه به مسئولین دانشگاه تا کنون هیچ جوابی دریافت نکردند.
همچنین حراست دانشگاه با احضار عده ای از دانشجویان به حراست، به تهدید و ارعاب آنها پرداخته است. این احضارها توسط آقای غفوری که به تازگی ریاست حراست دانشگاه را به عهده گرفته است صورت میگیرد و بدون هیچگونه پایه و اساسی تنها صرف اشاره به اینکه دانشجویان نظم خوابگاه را بهم ریخته اند به تهدید علیه آنها پرداخته است. در این روزها تعداد زیادی از دانشجویان به طور پیاپی و به بهانه های مختلف جهت بازجویی و تهدید و ارعاب به طرق مختلف به حراست دانشگاه احضار می شوند.
مسئولین دانشگاه با توجه به جو اعتراضی موجود در دانشگاه سعی دارند مانع از ادامه ی روند اعتراضی شوند آنها اندکی پس از انتخابات بحث برانگیز ریاست جمهوری و شروع اعتراضات دانشجویی به طرق مختلف از جمله با بستن درب انجمن اسلامی طیف علامه ی این دانشگاه و احضار دانشجویان به کمیته های انظباطی و ... همه ی تلاش خود را در جلوگیری از این اعتراضات انجام داده اند که تا کنون موفق به انجام این کار نشده اند.
روز یکشنبه دانشجویان با پخش تراکت و زدن برچسب به در و دیوار دانشگاه همه را دعوت می کردند تا به رغم همه ی فشارها در تظاهرات ساعت ۱۷ روز سه شنبه در چهار راه آبرسان تبریز شرکت کنند تا اعلام کنند با اینگونه فشارها هرگز دست از اعتراض برنخواهند داشت.




زنان ایرانی در صدمین سالگرد روز جهانی زن از بدیهی ترین حقوق خود محروم اند

خبرگزاری هرانا - حقوق زنان اصطلاحیست که اشاره به آزادی و حقوق زنان در تمامی سنین دارد؛ هر چند عموما این حقوق توسط قانون گذار یا رسوم غالب در یک جامعه به رسمیت شناخته‌ نمی شود. با این حال مدافعان حقوق زنان نشان می‌دهند که به دلایل تاریخی و فرهنگی زنان و دختران بیشتر مورد تبعیض قرار می گیرند که این شاید مهم ترین علت گروه بندیِ خاص این حقوق تحت عنوان "زنان" و جدا کردن آن از حقوق عام‌تری چون حقوق بشر است که بنا بر تئوری، این حقوق در بدو زاده شدن برای تمام بشر به رسمیت شناخته شده است.
در رابطه با به رسمیت شناخته نشدن حقوق زنان در ایران باید اشاره کرد حسب سنت و قانون بعنوان دو شاخص اجرایی، زنان بیش از مردان در جامعه ایران به صورت روزمره مورد تبعیض قرار می‌گیرند، در این رابطه به صورت مصداقی می‌توان به، نوع پوشش و حجاب اجباری، عدم دستمزد برابر با مردان، محسوب شدن به عنوان نیم جنس مذکر در رابطه با موارد ارث، دیه و شهادت، عدم ایجاد شرایط برابر در راستای حضور در اجتماع تحت عنوان خانه داری و مادری، قرار گرفتن در معرض قتل‌های ناموسی، اذیت و آزار جسمی توسط پدر و یا همسر یا شکنجه روحی در سایه حمایت قانون گذار، اقدام به خودسوزی برحسب محدودیت‌های اجتماعی، ختنه و ناقص سازی جنسی، استفاده از زنان و قاچاق آن‌ها در بازار روابط جنسی، ازدواج‌های اجباری در سنین پایین و عدم تملک بر تمامیت بدنی و خودمختاری آنان اشاره کرد.
در ۸ مارس ۲۰۱۱ در حالی زنان در بسیاری از کشورهای جهان این روز را گرامی می‌دارند که در برخی کشور‌ها منجمله ایران، ایشان بعنوان نیمی از جمعیت کشور از بدیهی‌ترین حقوق انسانی که در فوق به آن اشاره شد محروم‌اند.
خبرگزاری "هرانا"، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به این مناسبت گزارشی تفصیلی از یک سال نقض حقوق زنان در بازهٔ زمانی ۱۷ اسفند۱۳۸۸ تا ۱۶ اسفند ۱۳۸۹، منتشر می‌کند که البته با توجه به مشکلات جمع آوری گزارشات حقوق بشری و موارد مطرح شده که اکثرا موردی و تنها توسط واحد، آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران از خروجی رسانه‌ها به ثبت رسیده، این گزارش تنها بیانگر درصد ناچیزی از ستمی ست که بر زنان در جامعه ی ایران تحمیل می شود.


۱۸/اسفند/۱۳۸۸

تجمع دانشجویان دانشگاه آزاد قم در اعتراض به تبعیض جنسیتی

در پی فشارهای روزافزون بر دانشجویان در دانشگاه آزاد قم از طرف حراست این دانشگاه، دانشجویان این دانشگاه در اعتراض به شرایط موجود و به مناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن و به صورت خودجوش در مقابل ساختمان دانشکده علوم انسانی واقع در پردیسان دست به تجمع زدند.

۲۶/اسفند/۱۳۸۸

لاله حسن‌پور بازداشت شد

لاله حسن‌پور، نویسنده و فعال جنبش زنان و از همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امروز سه‌شنبه ۲۵ اسفندماه طی یورش نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

۶/فروردین/۱۳۸۹

عالیه اقدام‌دوست به اتهام خوانش تاریخچه هشت مارس در زندان دادگاهی شد

عالیه اقدام دوست به اتهام خواندن تاریخچه هشتم مارس در جمع کوچکی از زنان زندانی در بند نسوان اوین، توسط سرپرست دادسرای اوین احضار شد و علاوه بر تحمل یک هفته انفرادی اتهامات "خواندن مقاله، نطق و سخنرانی بین بانوان در روز جهانی زن و تهییج درباره فعالیت‌های زنان؛ تبلیغ سوء علیه نظام؛ توهین به رئیس جمهور، رهبر؛ و تبلیغ به سوسیالیسم" به وی تفهیم شد.

۱۱/ اردی بهشت/۱۳۸۹

سازمان ملل عضویت ایران در کمیسیون مقام زن را تصویب کرد

با وجود اعتراض‌هایی که علیه عضویت ایران در "کمیسیون مقام زن" سازمان ملل متحد صورت گرفت، شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل به اتفاق آرا، عضویت ایران در این کمیسیون را تصویب کرد.

۲۶/ اردی بهشت/۱۳۸۹

محکومیت شادی صدر به حبس و شلاق

شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب شادی صدر را به ۶ سال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم نموده است.

۲۶/ اردی بهشت/۱۳۸۹

محبوبه عباس قلی‌زاده به حبس و شلاق محکوم شد

محبوبه عباس قلی‌زاده از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی پیرعباس، به ۲ سال و شش ماه حبس تعزیری و تحمل ۳۰ ضربه شلاق محکوم شده است.

۳/خرداد/۱۳۸۹

لباس فرم برای زنان فعال در مشاغل آزاد

رئیس مجمع امور صنفی، توزیعی و خدماتی شهر تهران از بررسی طرحی خبر داد که در صورت تصویب و اجرای آن تمام زن‌هایی که در مشاغل آزاد فعالیت می‌کنند باید از لباس های فرم و حجاب اسلامی استفاده کنند.

۵/خرداد/۱۳۸۹

حمیده فرج‌زاده (پینار) بازداشت شد

حمیده فرج‌زاده (پینار) فعال شناخته شده زن آذربایجانی روز چهارم خرداد ۱۳۸۹ در ارومیه بازداشت شد.

۹/خرداد/۱۳۸۹

ممنوع الکار شدن زنان به خاطر استفاده از پوشش غیر اسلامی

سیاست‌های خاص حاکم بر صداوسیما و سینما به تازگی منجر به واکنش رسانه‌های دولتی و در نتیجه ممنوع الکار شدن یک مجری و یک بازیگر سر‌شناس شده است.

۱۷/خرداد/۱۳۸۹

پرونده محبوبه کرمی به دادگاه انقلاب منتقل شد

پرونده محبوبه کرمی از اعضای سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و عضو کمپین یک میلیون امضا به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب منتقل شد.

۳۰/خرداد/۱۳۸۹

دو سایت فمنیستی مجددا فیلتر شدند

"تا قانون خانواده برابر" برای بار دوم و "تغییر برای برابری" برای بار بیست و پنجم فیلتر شدند.

۸/تیر/۱۳۸۹

خودسوزی یک زن جوان در مهاباد

یک زن جوان به نام "سیران-ع"، اهل روستای "دایماو" از توابع شهرستان مهاباد، روز دوشنبه اقدام به خودسوزی نمود که بر اثر شدت جراحات وارده پس از چندی در بیمارستان جان سپرد.

۸/تیر/۱۳۸۹

حبس و جریمه نقدی برای زنان بدحجاب

دادستان طبس گفت: "زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه یا از ۵۰ هزار ریال تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد."

۱۲/تیر/۱۳۸۹

خودکشی یک دختر جوان در پیرانشهر

یک دختر جوان پیرانشهری به نام "شیوا"، در زیر زمین خانه‌ای که در آن مستأجر بودند اقدام به خودکشی نمود.

۱۶/تیر/۱۳۸۹

زنان با مقنعه به تمرین فوتبال بپردازند

مرضیه اکبرآبادی معاون زنان سازمان تربیت بدنی در حالی که در مراسم رونمایی از لباس جدید و مورد تایید فیفا در محل زمین چمن مصنوعی آکادمی فوتبال شرکت کرده بود پس از رونمایی از این لباس آن را مورد تایید قرار نداد و گفت زنان بهتر است با مقنعه به تمرین فوتبال بپردازند!

۱۸/تیر/۱۳۸۹

سایت مدرسه فمنیستی فیلتر شد

سایت مدرسه فمینیستی روز ۱۸ تیرماه مجددا فیلتر شد.

۲۰/تیر/۱۳۸۹

تجاوز و قتل در تبریز به بهانه مبارزه با بدحجابی

سه عضو نهاد شبه نظامی بسیج با سوء استفاده از مدارک شناسایی خود، دختر جوانی را در شهر تبریز ربوده و پس از ضرب و شتم و تعرض و تجاوز به وسیله سلاح گرم او را به قتل رسانده و جسد وی را در بیرون شهر‌‌ رها کرده‌اند.

۲۴/تیر/۱۳۸۹

هیچ منعی در برخورد صریح نیروی انتظامی با افراد بدحجاب نیست!

وزیر کشور به صراحت اعلام کرده که هیچ منعی در برخورد صریح نیروی انتظامی با افراد بدحجاب وجود ندارد.

۱۴/مرداد/۱۳۸۹

سرنوشت مبهم سکینه محمدی آشتیانی

یک مقام قضایی ایران، مصدق کهنمویی، در ژنو در مقابل کمیتۀ رفع تبعیض سازمان ملل گفت که جمهوری اسلامی ایران هنوز تصمیمی در مورد سرنوشت سکینه محمدی- آشتیانی که به جرم زنا یا در واقع رابطۀ جنسی آزاد محکوم به سنگسار شده تصمیمی نگرفته است.

۱۴/مرداد/۱۳۸۹

برگزاری دادگاه دو تن از فعالان حقوق زنان در قم

چهارشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۹، دادگاه مریم بیدگلی و فاطمه مسجدی، دونفر از فعالان حقوق زنان در قم در شعبه دوم دادگاه انقلاب قم برگزار شد.

۱۸/مرداد/۱۳۸۹

دادگاه محبوبه کرمی برای دومین بار به تعویق افتاد

به دلیل عدم حضور قاضی شعبه ۲۶، آقای پیرعباسی، جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات محبوبه کرمی برای بار دوم به تعویق افتاد.

۲۱/مرداد/۱۳۸۹

تهدید کویستان گلکار توسط نیروهای امنیتی

کویستان گلکار، از فعالان حوزهٔ زنان کرد در سنندج، توسط نیروهای امنیتی تهدید به بازداشت شده است.

۲۴/مرداد/۱۳۸۹

یک چهارم زنان ایرانی به دلیل حاملگی‌های پرخطر می‌میرند

معاون اداره تنظیم خانواده و جمعیت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت: ۲۵ درصد از علت مرگ و میر زنان کشور به دلیل بارداری های پرخطر در سنین زیر ۱۸ و بالای ۳۵ سال است.

۱/شهریور/۱۳۸۹

نمایندگان زن ادوار مجلس برای اعتراض به لایحه حمایت از خانواده به مجلس می‌روند

نمایندگان ادوار مختلف مجلس فردا در مجلس حاضر می‌شوند تا انتقادات خود را در رابطه با لایحه حمایت از خانواده مطرح کنند؛ این نمایندگان خواستار ملاقات و مذاکره با رئیس مجلس هستند.

۳/شهریور/۱۳۸۹

دادستان تهران می‌گوید بدحجابی جرم است!

دادستان تهران با تاکید بر اینکه بدحجابی جرم است گفت: "تامین امنیت اجتماعی جامعه باید وظیفه اولیه و جدی همه نهاد‌ها و سازمان‌های متولی باشد و نباید مقابله با جرایم مرتبط با امنیت اجتماعی به دستگاه‌های انتظامی و قضایی محدود شود."

۵/شهریور/۱۳۸۹

مجلس شورای اسلامی سقف مهریه را تعیین کرد

یک عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، با بیان اینکه ماده ۲۴ لایحه حمایت از خانواده به بحث مهریه متعارف و غیر متعارف می‌پردازد، گفت: "بر اساس این لایحه، مهریۀ متعارف تا سقف ده میلیون تومان تعیین شده است."

۶/شهریور/۱۳۸۹

محکومیت مریم بیگدلی و فاطمه مسجدی به یک سال حبس تعزیری

مریم بیدگلی و فاطمه مسجدی از فعالان کمپین یک میلیون امضاء در قم، بر اساس رای دادگاه بدوی هر کدام به یک سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم شدند.

۶/شهریور/۱۳۸۹

محبوبه کرمی، فعال حقوق زنان به چهار سال حبس محکوم شد

محبوبه کرمی، فعال حقوق بشر از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرعباسی، به تحمل چهار سال حبس تعزیری محکوم شده است.

۸/شهریور/۱۳۸۹

فوت مادر یک زندانی مقتول بر اثر خودسوزی

مادر یک زندانی که به دلیل قتل پسرش در زندان، دست به خودسوزی زده بود، در بیمارستان ارومیه فوت کرد.

۱۳/شهریور/۱۳۸۹

محکومیت مجدد سکینه محمدی آشتیانی به شلاق

سکینه محمدی آشتیانی که به اتهام زنا (رابطۀ جنسی آزاد) به سنگسار محکوم شده، به خاطر چاپ عکس یک زن بی‌حجاب که به ادعای یک روزنامۀ انگلیسی تصویر وی بوده، متهم به اشاعۀ فساد و مجدداً محکوم به ۹۹ ضربه تازیانه شد.

۱۸/شهریور/۱۳۸۹

خودسوزی دو دختر در یک روز در استان ایلام

در اوایل هفتهٔ جاری سه دختر در یک روز، در استان ایلام دست به خودکشی زدند که دو تن از آن‌ها از طریق ریختن نفت به روی بدنشان و خودسوزی قصد پایان بخشیدن به زندگی خود را داشتند.

۱۹/شهریور/۱۳۸۹

آخرین اخبار از سرنوشت سه ماده جنجالی لایحه حمایت خانواده

عضو هیأت رییسه کیمسیون حقوقی و قضایی مجلس گفت: "براساس مباحث و اظهارنظرهای مطرح شده در کمیسیون، درباره مفاد ارجاع داده شده از لایحه حمایت از خانواده برای بررسی بیشتر بعید است که ماده ۲۲ و ۲۳ تغییر آن‌چنانی کنند اما ماده ۲۴ به احتمال زیاد حذف می‌شود."

۲۱/شهریور/۱۳۸۹

مهلت ۲ ماهه استاندار یزد برای جداسازی کارمندان زن و مرد

استاندار یزد به اهمیت اجرای طرح عفاف و حجاب در جامعه تاکید کرد و گفت: "این طرح ابتدا باید در ادارات استان اجرا شود و زنان کارمند از مردان جدا شوند که این کار در استانداری یزد آغاز شده است."

۲۸/شهریور/۱۳۸۹

۵۰ درصد زنان روسپی تهران ناقل ایدز هستند

مرضیه وحید دستجردی گفت: "۵۰ درصد از زنان روسپی تهران ناقل ایدز است که هر کدام از این افراد در طول سال می‌توانند حداقل پنج نفر را به ایدز مبتلا کنند."

۳۱/شهریور/۱۳۸۹

نوشین احمدی خراسانی بازداشت شده است

نوشین احمدی خراسانی سردبیر سایت "مدرسه فمینیستی" در پی دریافت یک احضاریه کتبی از سوی شعبه ۵ دادسرای اوین و مراجعه به شعبه مذکور، بازداشت شد.


۴/مهر/۱۳۸۹

ثبت پنج هزار امضای اعتراضی به لایحه حمایت از خانواده در دبیرخانه مجلس

بیش از ۴۰ زن ایرانی امروز با حضور در مجلس شورای اسلامی با تحویل بیش از پنج هزار امضا را که در آن ایرانیان از نمایندگان خواسته‌اند "چندهمسری را ممنوع کنید" به دبیرخانه دفتر رئیس مجلس شورای اسلامی، برای چندمین بار از نمایندگان مجلس خواستند که برای ترویج ازدواج‌موقت و چندهمسری تلاش نکنند، بلکه به جای آن برای "ممنوعیت چندهمسری" قانون تصویب کنند.

۱۰/مهر/۱۳۸۹

فیروزه صابر، مادر کارآفرینی ایران ممنوع الخروج شد

شب گذشته فیروزه صابر هنگام عزیمت به بوستون جهت شرکت در کارگاه آموزش رهبری زنان در دانشگاه ماساچوست و متعاقب آن شرکت در نشست (PGN) شبکه زنان فارسی زبان در دانشگاه شیکاگو که با همکاری بانک جهانی (در ماه اکتبر) بود، در فرودگاه امام خمینی (ره) بدون هیچگونه توضیحی از سفر منع شد و پاسپورتش ضبط شد.

۲۵/مهر/۱۳۸۹

بازداشت چند تن از مادران پارک لاله

مادران پارک لاله (مادران عزادار)، در بیانیه‌ای اعلام کردند که روز شنبه، هفدهم مهرماه اکرم نقابی و ژیلا ترمسی، دو تن از مادران عزادار به همراه دخترانشان بازداشت شده‌اند.

۴/آبان/۱۳۸۹

قتل یک دختر به دست پدرش در سردشت

یک دختر جوان که "سروه- ش" نام داشت به دست پدرش در سردشت کشته و جسدش در سد مهاباد پیدا شد.

۱۳/آبان/۱۳۸۹

وقوع یک قتل ناموسی در خیابان سعادت آباد تهران

پیش از ظهر روز پنجشنبه ششم آبان ماه سال جاری یک بنگاه دار به نام "یعقوب"، اقدام به کشتن مردی به نام "یزدان" به خاطر یک زن در خیابان سعادت آباد، نمود.

۲۰/آبان/۱۳۸۹

دادگاه لاله حسن‌پور، فعال حقوق بشر و زنان برگزار شد

دادگاه رسیدگی به اتهامات لاله حسن‌پور، فعال حقوق بشر و حقوق زنان روز گذشته در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب ساعت ۹ صبح برگزار شد.

۲۵/آبان/۱۳۸۹

مشکل اصلی زنان خیابانی اشتغال و تأمین سرپناه است

رئیس پلیس امنیت اخلاقی گفت: "مشکل اصلی این زنان اشتغال و تأمین سرپناه مناسب برای زندگی بعد از آزادی از زندان است."

۲۹/آبان/۱۳۸۹

در ۱۸ درصد از قتل‌های خانوادگی مرد‌ها زنانشان را کشتند

"سرهنگ مصطفایی" معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا، ۳۰درصد از قتل‌های شش ماهه نخست سال جاری درکل کشور را خانوادگی می‌داند و از این رقم ۱۸ درصد مربوط به قتل زنان توسط شوهرانشان بوده است.

۲۹/آبان/۱۳۸۹

حکم سنگسار سکینه محمدی ‌آشتیانی در صورت تایید نهایی لازم‌الاجرا‌ست

رئیس دادگستری آذربایجان شرقی، حجت‌الاسلام مالک اژدر شریفی گفت: "حکم سنگسار سکینه محمدی ‌آشتیانی در صورت تایید نهایی لازم‌الاجرا‌ست."

۱/آذر/۱۳۸۹

نگهداری زنان خیابانی متولی ندارد

رئیس پلیس تهران بزرگ گفت: "ما قصد داریم زنان خیابانی راجمع آوری کنیم اما به دلیل اینکه هیچ سازمانی متولی نگهداری از این زنان نمی‌شود نمی‌توان اقدامی برای دستگیری آنان انجام داد."

۱۳/آذر/۱۳۸۹

لاله حسن‌پور به پنج سال حبس محکوم شد

لاله حسن‌پور، فعال حقوق بشر و زنان از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به یک سال حبس تعزیری و چهار سال حبس تعلیقی محکوم شد.

۱۵/آذر/۱۳۸۹

۱۵ تن از مادران عزادار بازداشت شدند

۱۵ نفر از مادران عزادار در تهران که مادران ندا آقاسلطان و سهراب اعرابی نیز بین ایشان بودند در پارک لاله بازداشت شدند.

۱۶/آذر/۱۳۸۹

۱۵ درصد زنان کشور از خشونت خانگی رنج می‌برند

رئیس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی تهران با بیان اینکه مسئله آزار زنان یکی از مهم‌ترین مسائل در کشورهای در حال پیشرفت است، گفت: "در کشور ما آمار‌ها نشان می‌دهد ۱۵ درصد زنان از خشونت خانگی رنج می‌برند."

۱۹/آذر/۱۳۸۹

آزادی موقت سکینه محمدی جهت اعتراف تلویزیونی دیگر

سکینه محمدی آشتیانی، زن محکوم به سنگسار، برای اخذ اعترافات تلوزیونی و بازسازی صحنه قتل مدت کوتاهی از سوی نیروهای امنیتی به خانه‌اش برده شد.

۱/دی/۱۳۸۹

مادر و ۳ دختر خردسالش قربانی اسیدپاشی شدند

زن جوان و ۳ دختر خردسالش که میهمان یکی از بستگانشان بودند، نیمه‌های شب از سوی زن صاحبخانه هدف اسیدپاشی هولناک قرار گرفتند.

۴/دی/۱۳۸۹

حکم قطعی برای فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی صادر شد

فاطمه مسجدی و مریم بیدگلی، دو تن از فعالان جنبش زنان در قم، در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و دو میلیون ریال جزای نقدی برای فاطمه مسجدی و یک میلیون ریال جزای نقدی برای مریم بیدگلی محکوم شدند.

۱۲/دی/۱۳۸۹

احضار گروهی از حامیان مادران پارک لاله (عزادار) به دادگاه انقلاب

گروهی از حامیان مادران پارک لاله (عزادار) به نام‌های ژیلا کرم‌زاده مکوندی، دکتر لیلا سیف الهی، فاطمه رستگاری نسب و الهام احسنی به شعبۀ ۲۸ دادگاه انقلاب برای محاکمه احضار شدند.

۲۱/دی/۱۳۸۹

خودسوزی پنج زن باردار در لرستان

از ابتدای سال جاری تاکنون، پنج زن باردار در استان لرستان خودسوزی کرده‌اند.

۳۰/دی/۱۳۸۹

ورود زنان تماشاگر فوتبال به سینما هم ممنوع شد!

پردیس‌های سینمایی، که این روز‌ها فوتبال‌های جام ملت‌های آسیا را پخش می‌کنند، از پذیرش خانم‌های تماشاگر مسابقات فوتبال منع شدند.

۳/بهمن/۱۳۸۹

حضور زنان کارتن خواب در خیابان‌های تهران

مرتضی طلایی، رییس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر تهران گفت: "متاسفانه شرایط خانواده و بنیاد اجتماعی آن در جامعه دچار مشکلات عدیده‌ای شده و آمار قابل توجه طلاق در جامعه و افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، باعث حضور پررنگ زنان کارتن‌خواب در خیابان‌های تهران شده است."

۶/بهمن/۱۳۸۹

محکومیت سمیه فرید، فعال حقوق زنان، به دوسال حبس تعزیری

سمیه فرید، فعال حقوق زنان و عضو سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) از سوی قاضی مقیسه به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.

۹/بهمن/۱۳۸۹

فاطمه مسجدی، فعال کمپین یک میلیون امضا بازداشت شده است

فاطمه مسجدی، یکی از دو فعال حقوق زنان در قم که به زندان محکوم شده، در حالی‌که قصد سفر به تهران را داشته، بازداشت شده است.

۱۰/بهمن/۱۳۸۹

حذف حق طلاق زن درصورت عدم‌تمکین

بر اساس رای وحدت رویه دیوان عالی کشور حق طلاق زنان در صورت اثبات عدم‌تمکین؛ از زن گرفته می‌شود.
۱۱/بهمن/۱۳۸۹
محکومیت محبوبه کرمی، به سه سال حبس قطعی
محبوبه کرمی، فعال حقوق بشر و عضو کمپین یک میلیون امضا، در شعبه ۵۴ تجدید نظر دادگاه انقلاب به ریاست قاضی موحد به سه سال حبس تعزیری محکوم شد.

۱۶/بهمن/۱۳۸۹

سه مرجع تقلید، اعزام ورزشکاران زن به خارج را "حرام" اعلام کردند

آیت‌ الله صافی گلپایگانی، علوی ‌گرگانی و حسینی زنجانی، از مراجع تقلید ایران، در پاسخ به استفتاء یک خبرگزاری دولتی، اعزام ورزشکاران زن ایرانی به رقابت‌های برون مرزی را "مخالف عفاف" و حرام اعلام کردند.

۱۸/بهمن/۱۳۸۹

طراحی لباس برای مراجعان و خبرنگاران در مجلس

عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان می‌گوید‌ برخی از خبرنگاران زن در مجلس متناسب با فضا و شرایط حاکم در مجلس لباس نمی‌پوشیدند و بهتر دیدیم جهت هماهنگی بیشتر برای خبرنگاران زن مجلس لباس ویژه‌ای طراحی شود.

۱۹/بهمن/۱۳۸۹

پانزده تن از ماداران عزادار به ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شدند

پانزده تن از اعضای "ماداران عزادار" روز گذشته از سوی ستاد خبری وزارت اطلاعات احضار شدند.

۲۱/بهمن/۱۳۸۹

نرگس محمدی، در پی حمله مأموران امنیتی در بیمارستان بستری شد

در پی حمله‌ شبانه ماموران امنیتی به منزل تقی رحمانی فعال ملی مذهبی و دستگیری وی، همسرش نرگس محمدی دچار حمله عصبی شد و به بیمارستان ایرانمهر تهران بستری شد.

۲۷/بهمن/۱۳۸۹

گام به گام به سوی خانه نشین کردن زنان شاغل

مریم مجتهد‌زاده، رییس مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، اعلام داشت که باید ساز و کار حضور زنان به نحوی طراحی شود که ساعات حضور زنان در محیط‌های کاری فرسایش کننده نبوده و با مسئولیت مادری و همسری ایشان در تعارض نباشد.

۲۸/بهمن/۱۳۸۹

هومن فخار مقدم، فعال حقوق زنان بازداشت شد

هومن فخار مقدم از فعالین حقوق زنان و از اعضای کمپین یک میلیون امضا بازداشت شد.

۱۴/اسفند/۱۳۸۹

ممنوعیت حضور خانم‌ها در نقد و بررسی‌ فیلم آتشکار

فیلم سینمایی "آتشکار" به کارگردانی محسن امیریوسفی اخیرا برای نقد و بررسی دانشجویی‌ به یکی از دانشگاه‌ها دعوت شده است که به کارگردان آن اعلام کرده‌اند، این نشست تنها با حضور آقایان قابل برگزاری است.

۱۵/اسفند/۱۳۸۹

تنها ۱۳درصد از زنان ایرانی مشغول به کار هستند

بر اساس گزارش سازمان کار هم‌اکنون ۱۳درصد از زنان ایرانی مشغول به کار هستند که این آمار بر اساس وعده‌های مسئولان در رتبه پایینی قرار دارد.



پارسا بهمنی، خبرنگار شیرازی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - پارسا بهمنی، خبرنگار روزنامه‌ی افسانه، در جریان تجمعات ۱۰ اسفند در شیراز بازداشت شده است.
به گزارش کلمه، پارسا بهمنی سال گذشته نیز در جریان اعتراضات به نتیجه‌ی انتخابات، به مدت دو هفته در بازداشت بود و چند ماه قبل از سوی شعبه‌ی اول دادگاه انقلاب شیراز به پرداخت یک میلیون تومان جریمه‌ی نقدی محکوم شده بود.
از محل نگهداری این خبرنگار و وضعیت وی اطلاعی در دست نیست.



دادگاه رضا شهابي بار دیگر به تعویق افتاد

خبرگزاری هرانا - صبح امروز، یکشنبه ۱۵ اسفند ماه علی رغم اعلام قبلی، دادگاه رضا شهابی از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، برگزار نشد.
به گزارش وبسایت رسمی سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، دادگاه رضا شهابی به دلیل ارسال پروندهٔ ایشان به دادستانی، تجدید و به زمان دیگری موکول شده است.
مسئولان قضایی گفته‌اند که تاریخ برگزاری جلسه دادگاه، متعاقبا به وکیل ایشان اعلام می‌گردد.
این درحالیست که جلسهٔ دادگاه این فعال کارگری، یکبار دیگر و در تاریخ ۲٨ دی ماه ٨۹ نیز برگزار نشده، و به تعویق افتاده بود.
شایان ذکر است رضا شهابی که هم اکنون در بند ۲۰۹ زندان اوین محبوس است، در تاریخ ۲۲ خرداد ۱٣٨۹ دستگیر و از آن زمان تاکنون در بازداشت موقت به سر می‌برد.



ایران و ترکیه در پی ویزای "شامگن"

در حالی که مقامات ایرانی امیدوارند منطقه ویزایی شامگن به افزایش توریست منجر شود ، مقامات ترکیه امیدوارند موقعیت تازه ای در چانه زنی با اتحادیه اروپا پیدا کنند
ایران و ترکیه به دنبال ایجاد منطقه ویزایی جدیدی به نام "شامگن" هستند و مقامات هر دو کشور خواهان پیوستن چهار کشور ایران ، ترکیه، سوریه و عراق به یک منطقه ویزایی تازه به نام شامگن شده اند.
علی آقا محمدی، قایم مقام معاون اول رییس جمهوری ایران، به خبرگزاری ایسنا گفته است که چهار کشور برای ایجاد این منطقه مشترک ویزا توافق کرده اند.
به گفته آقای آقا محمدی ، پیشنهاد ایجاد منطقه مشترک ویزایی شامگن با هدف ساده سازی رفت و آمد گردشگران میان چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق و افزایش توریست از طرف رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه مطرح شده است.
همچنین آقای آقا محمدی از توافق چهار کشور برای ایجاد یک منطقه آزاد تجاری خبر داده است.
در حال حاضر اتباع ایران برای ورود به ترکیه نیازمند ویزا نیستند اما در صورت اجرایی شدن طرح ویزایی شامگن، ممکن است ایرانیان ناگزیر باشند برای سفر به ترکیه ویزای شامگن بگیرند.
نگاه ترکیه
مقامات ترکیه منطقه شامگن را بر اساس همکاری با 9 کشور شامل ایران، ترکیه ، سوریه ، عراق ، یمن ، لبنان ، لیبی، مراکش و تونس تعریف کرده اند.
نام شامگن، بر اساس کنار هم نهادن واژه شام به معنای سوریه کهن و پسوند "گن" به عنوان یاد آور منطقه ویزایی اتحادیه اروپا – شینگن- توسط مقامات ترکیه ساخته شده است.
منطقه شام در معنای کهن آن بخش هایی میان بین النهرین و شرق دریایی مدیترانه و اسراییل و فلسطین امروزی و اردن را شامل می‌شده است.
ترکیه در حال حاضر منطقه شامگن را یک منطقه بی نیاز به ویزا می‌داند که بر اساس آن اتباع این کشورها می توانند بدون ویزا به ترکیه سفر کنند.
اما مقامات اتحادیه اروپا و ترکیه و بلغارستان در ماه های اخیر نگرانی خود را از وجود منطقه بدون ویزای شامگن ابراز کرده اند.
مقامات اتحادیه اروپا و یونان و بلغارستان می گویند ترکیه مسیر اصلی تردد مهاجرانی است که از کشور های منطقه، بدون ویزا به ترکیه وارد شده و از آنجا به طور غیر قانونی وارد اروپا و به ویژه یونان و بلغارستان می شوند.
سال گذشته جاکویی بارو، کمیسر سابق دادگستری اتحادیه اروپا ترکیه را متهم کرد که چشم خود را بر روی عبور غیرقانونی مهاجران به یونان می بندد.
در مقابل ، مقامات ترکیه گفته اند که مسوول جلوگیری از مهاجرت غیر قانونی کسانی که از کشور هایی مانند عراق و پاکستان می آیند نیستند.
مقامات ترکیه امیدوار هستند با توسعه منطقه ویزایی به کشور هایی مانند ایران و جلب همکاری امنیتی مقامات مرزی این کشور ها و صدور روادید شامگن تا حدی فشار وارده بر خود را از سوی مقامات اتحادیه اروپا کاهش دهد.
نگاه ایران
در ایران، مقامات امیدوارند ایجاد منطقه ویزایی شامگن صنعت توریسم ایران را توسعه دهد.
موید حسینی صدر، نماینده خوی و عضو گروه پارلمانی دوستی ایران و ترکیه با اشاره به لزوم لغو روادید میان ایران و ترکیه و عراق و سوریه، گفته است این اقدام میزان رفت و آمد توریسم بین این چهار کشور را افزایش خواهد داد.
آقای حسینی صدر تشکل این منطقه ویزایی را عامل همکاری بیشتر این کشور ها و زمینه ساز قدرت گرفتن کشور های منطقه در برابر قدرت‌های غربی دانسته است.
همچنین حشمت الله فلاحت پیشه نماینده اسلام آباد غرب و عضو کمیسیون سیاست خارجی مجلس می گوید: "امروز عزم سياسی برای تنش زدايی، ايجاد روابط تجاری، کنسولی و ديپلماتيک بين تهران، آنکارا، دمشق و بغداد فراهم شده است و اگر اين پيمان عملی پرسود به امضا برسد، گروه‌های پارلمانی آن کشور‌ها نيز تمام تلاش خود را براي تصويب اين معاهده به کار خواهند بست."
این خوشبینی ها در حال ابراز می شود که مقامات اروپایی از ترکیه خواسته اند تا نظارت امنیتی بر کسانی را افزایش دهد که به ترکیه وارد می شوند. به هر حال به نظر می رسد ایجاد منطقه ویزایی جدید نیازمند توسعه همکاری های امنیتی تازه میان کشور های عضو این پیمان است. همکاری امنیتی که در شرایط بحران سیاسی و امنیتی جاری در این کشور ها موجب ترتیبات تازه امنیتی میان کشورهای منطقه است.


وزیر دفاع آمریکا بدون اعلام قبلی به افغانستان سفر کرده است

رابرت گیتس و ژنرال پترائوس
یک روز پس از انتقاد رئیس جمهوری افغانستان از تلفات غیرنظامی عملیات نیروهای خارجی در این کشور، وزیر دفاع آمریکا وارد کابل شده است.
روز دوشنبه، 16 حوت/اسفند (7 مارس)، رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا، در سفری از قبل اعلام نشده وارد کابل شد و قرار است در جریان سفر دو روزه خود به افغانستان، با حامد کرزی، رئیس جمهوری این کشور دیدار و گفتگو کند.
آقای گیتس هنگام ورود به کابل، مورد استقبال ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده عالی نیروهای ناتو در افغانستان قرار گرفت و ملاقات با نیروهای آمریکایی و فرماندهان ائتلاف بین المللی در افغانستان نیز در برنامه سفر او گنجانده شده است.
سفر وزیر دفاع آمریکا به افغانستان یک روز پس از آن صورت می گیرد که حامد کرزی ناخرسندی خود را نسبت به جدیدترین مورد از تلفات غیرنظامی در عملیات نیروهای ناتو در این کشور، ابراز داشت.
آقای کرزی در سخنانی خطاب به ژنرال پترائوس گفت که عذرخواهی ناتو از کشته شدن نه کودک در شرق افغانستان کافی نیست و خواستار اقدامات عملی برای جلوگیری از تلفات غیرنظامی در جریان عملیات نیروهای ائتلاف شد.
این کودکان روز سه شنبه گذشته در اثر حمله "اشتباهی" هلیکوپترهای ناتو به هدف هایی در ولایت کنر در شرق افغانستان کشته شدند و نیروهای ناتو گفتند که آنان را با شورشیان مسلح اشتباه گرفته بودند.
اظهارات حامد کرزی به نشانه ای از تیرگی در روابط او با متحدان غربی افغانستان بر سر نحوه اداره عملیات نیروهای ناتو علیه شورشیان در این کشور تعبیر شده است.
پترائوس
قرار است اواخر ماه جاری میلادی، آقای کرزی آغاز برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی از نظامیان خارجی به نیروهای افغان را طبق جدول زمانبندی شده، اعلام کند.
منابع رسمی گفته اند که دیدار وزیر خارجه آمریکا از افغانستان به منظور ارزیابی عملکرد نیروهای ائتلاف صورت گرفته است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، جف مورل، دستیار مطبوعاتی آقای گیتس، گفته است که این دیدار "سفری برای تصمیم گیری نیست."
آقای مورل گفته است که آقای گیتس در این سفر، از مناطق مختلف دیدن خواهد کرد و "با احساس بهتری در این مورد که ظرف سه ماه گذشته چه اندازه پیشرفت به دست آمده" به آمریکا بازخواهد گشت.
دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا گفته است که نیروهای آمریکایی از ماه جولای (ژوئیه) سال جاری، برنامه خروج تدریجی خود از افغانستان را آغاز خواهند کرد و این برنامه تا سال ۲۰۱۴ به پایان خواهد رسید.
اما آقای گیتس تاکید داشته که هنوز زود است که بتوان مشخص کرد چه تعداد از نیروی نود و هفت هزار نفری آمریکا در افغانستان از این کشور خارج خواهند شد.
تلفات غیرنظامی در عملیات نیروهای ائتلاف یکی از عوامل ناخرسندی مردم در افغانستان و بروز تنش در روابط دولت افغانستان و آمریکا بوده است.
روز یکشنبه، دیروز، چند صد نفر در یک راه پیمایی اعتراضی در شهر کابل تلفات غیرنظامیان را محکوم کردند.
تظاهرکنندگان در شعارها و پلاکاردهای خود، هم نیروهای ائتلاف و هم شورشیان طالبان را به خاطر تلفاتی که در جریان عملیات آنها به غیرنظامیان وارد می شود مورد سرزنش قرار دادند.