۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

مهمترین خبرهای روز چهارشنبه بخش اوّل تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


مصاحبه کیهان با یک نیروی امنیتی در خصوص فعالیت های دانشجویی و اساتید در دانشگاه ها

دانشجونیوز: روزنامه کیهان در شماره روز سه شنبه خود اقدام به انتشار مصاحبه ای از قول یک مقام امنیتی در خصوص وضعیت فعالیت های دانشجویی کرد. جالب آن که این روزنامه بدون هیچ گونه پرده پوشی این مصاحبه امنیتی را منتشر کرده است. نیروی مصاحبه کننده سعی کرده توهمات و سناریوسازی های امنیتی را که در سازمان های مربوطه بر علیه فعالیت های دانشجویان و اساتید مطرح است، در این گفتگو بازگو کند. برخی توصیفات از وضعیت امنیتی دانشگاه ها به حدی اغراق آمیز است که به نظر می رسد در آستانه بررسی لایحه بودجه سال آینده در مجلس تیم مربوطه در این سازمان امنیتی به دنبال بالا بردن سهم خود از بودجه است.
به گزارش دانشجونیوز نیروی امنیتی مصاحبه کننده آن قدر کم اطلاع است که "منصور حکمت" را به عنوانی یکی از خط دهندگان به جریانات چپ دانشجویی معرفی کرده است. این در حالی است که منصور حکمت سال هاست فوت کرده است. همچنین از خلال مباحث مطرح شده به راحتی می توان فهمید که بسته شدن فضای دانشگاه ها، از جمله دانشگاه امیرکبیر، و تعطیلی کانون های فرهنگی-هنری یک پروژه امنیتی از پیش طراحی شده، بوده که توسط مسئولین دانشگاه ها در طول سالیان گذشته به اجرا درآمده است. متن کامل این مصاحبه به این شرح است:
گفت وگوي اختصاصي كيهان با يك مقام آگاه درباره ي نقش گروه هاي دانشجويي معارض در فتنه ي88: نيمه پنهان جريان هاي معارض دانشجويي
دانشگاه همواره آماج حملات بي شمار دشمنان نظام بوده است . اين مساله از آن رو اهميت دو چنداني مي يابد كه كلام نوراني امام راحل را باز يابيم كه:«دانشگاه مبدا تحولات كشور است». آن چه در كارنامه درخشان دانشگاه هاي ما پس از پيروزي انقلاب اسلامي نمايان است پيشرفت هاي حيرت زايي است كه غرب و شرق را به گزيدن انگشت واداشته است ، با اين وجود اما دشمن از شيطنت و خباثت خود نكاسته و طرح توطئه هاي شومي را تدارك ديده است تا شايد به قدر سوزني ازين رشد شتابنده بكاهد. از آن جا كه بخشي از سناريوهاي مذكور در لايه هاي پنهان در حال اجراست كيهان سير فعاليت هاي اين گروه ها را در گفت وگو با يك مقام آگاه به بررسي نشسته است. قبل از ورود به بحث تذكر اين نكته را ضروري مي دانيم كه قاطبه دانشگاهيان كشورمان از اساتيد گرفته تا دانشجويان سال هاي سال است كه وفاداري ملي و قانوني خود را به كيان نظام اسلامي به اثبات رسانيده اند و اين تحليل به واكاوي بخش كوچكي از حركت هايي دشمنانه پرداخته است كه به هيچ روي قابليت تعميم به عموم دانشگاهيان سرافراز كشورمان را ندارد.

درباره ي نقش گروه هاي اپوزيسيون دانشگاهي جريان هاي تأثيرگذار در كشور و به طور خاص فتنه ي 88 ، توضيح بفرماييد:
به عنوان مقدمه عرض كنم كه اكثر اتفاق هايي كه در كشور رخ داده به طور معمول يا دانشجويي بوده يا سر منشأ آن از دانشگاه بوده است؛ مانند فتنه ي سال88 يا اتفاق هاي سال 78 كه از دانشگاه شروع شد و تا قبل از آن هم منشأ بحران هاي كشور اعم از بحران هاي سياسي و امنيتي، جريان هاي دانشجويي بوده است. در اتفاق هاي سال 88 به دلايل مختلف، توجهي كه در سال هاي پيش به دانشگاه مي شد، نشد و به نوعي دشمن دچار خطا گرديد.
جريان فتنه هم در خارج از دانشگاه پر رنگ تر از داخل دانشگاه بود؛ يعني موضوع، غيردانشجويي بود، هر چند دانشگاه نقش به سزايي در آن داشت. به هر صورت بيرون از محيط دانشگاه ها اعتراض ها شكل گرفت و اندكي از دانشگاه ها غافل شدند و اتفاق هاي بسيار مهمي طي آن چند ماه فتنه، رخ داد ولي خيلي پوشش خبري به خود نگرفت و اخبار بيرون داغ تر بود و اين مسأله باعث شد آن طور كه بايد و شايد از دانشجويان يا جنبش دانشجويي به نفع خودشان استفاده نكنند و آن بخش از قشر دانشگاهي كه از قبل آموزش ديده و سازمان دهي شده بودند را نتوانند با جريان فتنه هماهنگ كنند و سرخورده شدند؛ بنابراين در داخل دانشگاه فعاليت مي كردند، اما تا اواخر تابستان بازخورد بيروني نداشت. هنگامي كه اتفاق هاي خياباني به اتمام رسيد و اقبال مردمي از دست رفت و به نوعي دست فتنه گران رو شد، ماجراهايي اتفاق افتاد و چون اجازه ي ورود به خيابان را نداشتند به دانشگاه رو آوردند؛ يعني به اين نتيجه رسيدند كه اگر ما نتوانستيم از حضور خياباني مردم به سر منزل مقصود برسيم و نتيجه ي مطلوب را بگيريم، دليلش اين است كه به جريان هاي دانشجويي توجه جدي نكرده ايم؛ لذا از اول مهر سال گذشته و شروع سال تحصيلي به جريان دانشجويي و گروه هايي كه از قبل سازمان دهي شده بودند، رو آوردند؛ مانند دفتر تحكيم طيف علامه و مجموعه هايي كه قانوني و يا غيرقانوني در دانشگاه فعاليت مي كردند مانند افرادي كه تمايل به ديدگاه هاي ماركسيستي و گروه هاي چپ داشتند. البته با برخي از آن ها برخوردهاي قانوني شده و از سال 86 به اين طرف ضعيف گرديدند اما هم چنان وجود داشتند. يك سري افراد هم بودند كه هيچ اعتقادي نداشتند نه مي شود گفت طرفدار ايده يا جبهه ي خاصي هستند و نه اين كه با نظام ميانه ي خوبي داشتند و به هر شكلي كه مي توانستند، ضربه مي زدند؛ مثل اتفاق هايي كه در كوي دانشگاه افتاد. اين گروه ها به طور معمول هميشه فعال بودند.
يك گروه ديگر، بخش اندكي از قوميت ها بودند كه بيش تر از كردها و ترك ها تشكيل شده بودند، صرف نظر از اين كه دانشجوي كرد و ترك بسيار مذهبي داريم، بخشي از اين ها توسط پان كرديسم يا پان تركيسم سازمان دهي شدند و بخش قليلي از كردها به خاطر اين كه از قبل يك سابقه ي مبارزه با نظام را داشته اند و در دوران اصلاحات زمينه ي حضورشان در دانشگاه و طي مدارج بالاتر و رسيدن به مقام استادي، فراهم شده بود، روي آن ها سرمايه گذاري كردند و ارتباط شان با خارج كشور برقرار گرديد و گروه هاي داخلي در غرب كشور حضور يافتند و به وسيله ي آن ها يا غيرمستقيم با خارج كشور ارتباط برقرار مي كردند كه با شروع جريان فتنه اين ها نيز فعال تر شدند.
گروهي به عنوان پان تركيسم بودند كه سال85 بعد از اتفاق كاريكاتور روزنامه ي ايران نمود پيدا كردند، اين گروه نيز از قبل سازمان دهي شده بودند، منتها از آن به بعد فعال شدند و در فعاليت شان فراز و نشيب وجود داشت ولي بودند و گروه اندكي را تشكيل مي دادند و تقريباً در جنبش هاي دانشجويي به عنوان گروه هاي مبارز تأثيرگذار از آن ها ياد مي شد.
بخشي از بهايي ها ـ كه از نظر تعداد كم هستند ـ هم وجود داشتند. آن ها از نظر كميت كم هستند اما از لحاظ كيفيت خوب كار مي كنند، از نظر اعتقادي فعال هستند و قبل از جريان فتنه هيچ حضور بيروني نداشتند و كاملاً درون خودشان فعاليت مي كردند، كلاس هايي داشتند و جذب نيرو مي كردند و بعد از جريان فتنه همان طور كه ديديم، غائله ي عاشوراي سال گذشته توسط بخشي از بهايي ها رقم خورد. اينان در دانشگاه ها هم به همين شكل مجدد فعال شدند؛ آن بخش متعلق به نفاق كه سال گذشته مطرح شد و خيلي پررنگ گرديد، از نظر كمي خيلي اندك ولي از نظر كيفي بسيار فعال شدند. البته جريان نفاق در سال هاي گذشته مكرر كار تئوريك خود را نفر به نفر، چهره به چهره خيلي محدود با بعضي از دانشجوها ادامه مي داد. اين اواخر از نظر كيفي فعاليت شان بيش تر شده بود و بعد از جريان فتنه اين ها كار علني خودشان را علني تر كردند و مي شود به يكي از گروه هايي كه فعال بودند، اشاره كرد.
بيش تر همين چند گروه بودند كه در جريان فتنه نقش آفريني مي كردند و جالب اين كه با شروع فتنه تمامي اين ها كه بعضاً با هم تلپاتي فكري زيادي داشتند، مانند گروه چپ با دفتر تحكيم ـ هر چند شايد 15 آذر يا ايام دانشجويي سال 85 و 86 با هم به طور مشترك برگزار كردند ـ اما اختلافات بسيار جدي نيز با يك ديگر داشتند؛ يعني گروه هاي چپ آمده بودند دفتر تحيكم را تخريب كرده بودند؛ حتي اعضاي دفتر شوراي مركزي دفتر تحكيم آمده و آن جا بودند و حضور داشتند و از يك مقطعي به آن طرف جريان ماركسيسم و ليبراليسم با هم تضاد داشتند، اختلاف بسيار شديدي با هم پيدا كردند و حاضر نبودند با هم جلسه اي داشته باشند. بعضي از گروه ها خيلي با هم تعارض داشتند ولي در جريان فتنه تقريباً تمامي اين ها دور هم جمع شدند؛ يعني مجالي و عرصه اي به وجود آمد كه همه ي اين گروه ها با هم شروع به فعاليت كنند. عرصه هاي مختلفي در دانشگاه هاي متعدد از جمله تهران تشكيل دادند كه در 2 دانشگاه كاملاً بارز بود: دانشگاه اميركبير و تهران، در دانشگاه آزاد هم علوم و تحقيقات و يكي دو تا از دانشكده هاي تهران مركز، فعال بودند كه اغتشاشات هم بيش تر در آن ايام در همين دانشگاه ها صورت مي گرفت.
اين گروه به سرعت فعال شدند، به خصوص پس از شروع سال تحصيلي كه اين ها از اتفاق هاي جامعه و گروه هاي ديگر نااميد شدند. فتنه گران به سراغ دانشگاه آمده و شروع به سازمان دهي كردند، گروه هايي تشكيل شد با عنوان هاي مختلف و بعضي از كانون هاي غيرسياسي و شوراهاي صنفي آمدند آن جا، نفوذ و لانه كردند. هم زمان با آن جريان و قبل از آن هم دفتر غيرقانوني تحكيم اعلام كرده و كسي متوجه نشده بود.
آن ها آمدند تا به عنوان دفتر تحكيم علامه و انجمن هاي وابسته به آن خيلي در دانشگاه ها فعاليت داشته باشند، غير از انجمن دو دانشگاه كه تا آن موقع منحل نشده بودند مابقي انجمن ها منحل شده بودند. بنابراين استراتژي شان در جهت رخنه در كانون هاي غير سياسي تغيير كرد تا بتوانند از آن محيط ها براي مقاصد سياسي استفاده كنند؛ لذا همان طور كه از قبل به آن ها رو آورده بودند فعاليت خودشان را به صورت هسته هاي مختلف شروع كردند و آن هسته ها متأسفانه گروه هاي نفاق، گروه هاي برانداز ضدانقلاب و آن هايي كه گرايش هاي چپ داشتند و گرايش هاي قوميتي داشتند، بودند. به عنوان مثال گروه هاي ضد نظام بودند و مستقيم يا غيرمستقيم تغذيه مي شدند؛ يعني ارتباط به وسيله ي اينترنت و گروه هايي كه اين ها را تشكيل دادند كاملاً تغذيه ي فكري مي كردند و اين گروه ها به سرعت شكل گرفتند و قرار بود در دو سه موقعيت نقش آفريني كنند، يعني اميد جريان فتنه به خصوص از آبان به اين طرف آمد سمت دانشگاه؛ 13 آبان بنا بود كه دانشگاه تهران و اميركبير اتفاقي بيافتد.
به دليل اين كه در دانشگاه اميركبير نيروهاي ارزشي مقابل آنان قرار گرفتند، اتفاق دانشگاه تهران يعني تجمع غيرقانوني شكل نگرفت و از آن جا بيرون آمدند. در زمان برگزاري مراسم رسمي 13 آبان اين گروه خود را به آن جا رساند كه منجر به درگيري و دخالت نيروي انتظامي شد و تقريباً از آبان ماه به بعد غير از دانشجويان، افراد ديگر جرآت نمي كردند به كف خيابان ها ريخته و غائله درست كنند.
از همين رو، سازمان دهي اين دانشجويان بود كه منجر به اين اتفاقات شد. البته نمود بيروني آن دانشجويي نبود، نمونه اش اتفاق هايي بود كه اطراف لانه ي جاسوسي افتاد، به سرعت متفرق شده و زياد مؤثر نبودند.
سپس 16 آذر را در نظر گرفتند و براي آن بسيار برنامه ريزي كردند و معدودي از اساتيد در اين روز فعال شدند زيرا خيال شان راحت بود كه دانشجوها را از لحاظ فكري ساپورت كرده اند و هم چنين بعضي از دانشجويان را از لحاظ فكري و بعضي ديگر را از لحاظ عملي خط دهي مي كردند. اينان به 16 آذر خيلي اميد بسته بودند كه اتفاقي داخل دانشگاه ها بيافتد كه منجر به يك جرقه شده و به داخل شهر سرايت كند. گروه اراذل و اوباش را هم سازمان دهي كرده بودند كه اگر توانستند آشوب را به بيرون دانشگاه بكشند، آن ها هم پشتيباني كنند.
16 آذر به دليل هوشياري نيروهاي مذهبي دانشجويي و تشكل هاي ارزشي مخصوصاً بسيج دانشجويي كه نقش زيادي داشته و عرصه را از اين ها گرفتند، خنثي شد. در دانشگاه اميركبير نتوانستند اثرگذاري داشته باشند، حتي در دانشگاه تهران كه به طور معمول اگر هيچ جا خبري نباشد دانشگاه تهران يك راه پيمايي داخلي دارد و داخل دانشگاه قرار بر اين بود كه اتفاقي كه هر سال درون دانشگاه مي افتد، امسال تندش كنند و به بيرون از دانشگاه بكشانند. به دليل هوشياري نيروهاي حزب الهي نتوانستند كاري كنند، حتي دو سه روز هم پشت سر هم آمدند ولي هر چه نيرو هم اضافه مي كردند، مي ديدند كه نيروهاي بسيجي هم از لحاظ كمي و هم كيفي تعدادشان بيش تر و حضورشان پررنگ تر است.از سويي اقبال عمومي دانشجويان به جريان هاي هوچي گر و آشوب طلب بسيار كم بود لذا نااميد و سرخورده شدند و اتفاق هايي مثل توهين به عكس حضرت امام و رهبري كه در 16 آذر اتفاق افتاد، اعتراض مردمي را به همراه داشت. اتفاق هايي اين چنيني يعني تحريك احساسات طرف مقابل و ايجاد درگيري و آشوب با او كاملا با فرمول هاي بيروني وبه واسطه برخي فريب خوردگان به اجرا در مي آمد. پس از آن، اقدام به برنامه ريزي براي 22 بهمن كردند كه در واقع فتنه، آخرين نفس هايش را مي كشيد و تمام اميدش به دانشگاه ها بود و همان گروه هايي كه تشكيل داده بودند.
در همان مقطع بعد از جريان 16 آذر نقش جريان نفاق خيلي پررنگ تر ديده شد؛ بعضي از آن ها درون اين هسته ها، گروه هاي اينترنتي داشتند و جرأت نمي كردند در جلسه هاي گروهي شركت كنند و به وسيله ي گروه هاي اينترنتي با هم ارتباط برقرار مي كردند. افرادي بودند كه با اسم هاي مستعار بيانيه ي رجوي را مطرح مي كردند و توصيه هاي جريان نفاق و راه كارهايي كه آن ها مي دادند را بازخواني مي كردند، آموزش مي دادند و در آن مقطع كاملاً مشخص شد كه جريان نفاق دارد نيرو سازمان دهي مي كند.
اين جماعت ها براي 22 بهمن سازمان دهي شده بودند، بنا هم براين بود كه روز 22 بهمن همان پروژه ي خنده داري كه آقاي نراقي مطرح كرده بود، درون ميدان آزادي اجرا شود، بنا براين بود كه اين ها با ظاهر معمولي و حزب الهي وارد شوند؛ خانم ها با چادر و آقايان لباس مثل بسيجي ها بپوشند و هيچ ممانعتي براي ورود آن ها به داخل ميدان آزادي نشود. اگر اين ها شد در يك جا جمع شده و گروه هاي ده پانزده نفري در اطراف ميدان آزادي تشكيل دهند و وقتي آقاي رييس جمهور صحبت مي كنند، به هم ديگر علامت داده و نمادهاي سبزشان را در بياورند و شعار دهند؛ حتي براي چند ثانيه با خبرنگارهاي خارجي هماهنگ شده بود. چون كار از خارج از كشور هدايت مي شد، بحث نفاق و سازمان هاي اطلاعاتي خارج از كشور اين افراد را سازمان دهي مي كردند و تئوريش را هم امثال نبوي در خارج از كشور مطرح كردند و بحث عملي اش را هم دانشجوها داشتند انجام مي دادند؛ همان هسته هاي سازمان دهي شده، درون اين ها بهايي بود، دفتر تحكيم بود، چپ بود، كرد بود؛ همه ي اين ها كه معارضه داشتند با نظام درون سازمان دهي مردم براي اين كار قرار داشتند كه بلافاصله دوربين هاي خارجي براي چند ثانيه هم كه شده، ضبط كرده باشد.
قرار بود اين اتفاق، بيافتد ولي از آن جايي كه اين ها شناسايي شده بودند و نيروهاي امنيتي با بعضي از آن ها برخورد كرده بودند، متوجه شدند كه طرح لو رفته و جرأت نكردند وارد ميدان آزادي شوند و فقط تعداد اندك شان به ميدان صادقيه رفتند و با كروبي يك غائله درست كردند.
اين اتفاق در حاشيه ي راه پيمايي افتاد و اين ها كه تمامي توان خود را گذاشته بودند، 22 بهمن را همانند 16 آذر از دست دادند و نتوانستند كاري كنند؛ كاملاً سرخورده شدند و برخورد كميته هاي انضباطي در داخل دانشگاه با اين ها آغاز شد، افرادي كه شناسايي شده بودند و شناسايي شدن شان ضربه ي محكمي به اين ها زد، منتها به سرعت بخشي از اساتيد مسأله دار وارد ميدان شدند تا نگذارند كه اين جمع از هم بپاشد. با شروع جريان فتنه بعضي اساتيد مسأله دار كه برخي وابسته به اين گروه ها و يا تحصيل كرده ي خارج از كشور هستند و تعدادشان زياد نيست؛ فعال شده و مقابل اساتيد متعهد يا اساتيدي كه خيلي بي تفاوت هستند، ايستادند. بعضي از اين ها فقط نظريه ي تئوريك را مطرح مي كردند و اكثر اين افراد كه براي هسته ها سازمان دهي شده بودند، در اين جلسات حضور داشتند؛ به عنوان مثال هم در جلسه ي استاد خودشان شركت مي كردند، هم جلسه ي آن استاد كه در دانشگاه ديگر بود؛ يعني جمعي بودند كه به صورت ثابت وجود داشتند، بعضي از اين ها كار تئوريك مي كردند؛ بعضي از اين ها كار عملي مي كردند و بعضاً هم بحث سياسي مطرح نمي كردند و به صورت مستقيم مباني اعتقادي را زير سؤال مي بردند. متأسفانه اكثر اين جلسات، هنوز هم ادامه دارد و در حال برگزاري است و بعضي مخفيانه و بعضي با پوشش در آن جلسات شركت نمي كنند؛ متأسفانه محيط دانشگاهي يعني دانشگاه يك محيطي را در اختيارشان قرار داده و اگرچه اين ها كلاس رو برگزار مي كنند، ولي هيچ نظارتي بر اين ها نيست. وقتي كه جلسه برگزار مي شود و دانشجو مي رود آن جا مواجهه مي شود با يك سري ابهامات و شبهات نسبت به مسايل اعتقادي، سياسي و امثالهم كه اين ها را دچار مشكل مي كند و مخاطبين شان خاص هستند، يعني همان گروه دانشجوياني كه عرض كردم. به صورت افرادي شناخته شده در جلسات شان راه مي دهند، اين ها مدتي است كه شروع كردند روي دانشجويان كار كردند؛ هم به لحاظ اعتقادي كه مباني اعتقادي آن ها را تحت تأثير قرار دهند، هم سياسي و هم تئوريك.
بعضي از اين ها هم به صورت محدود، حركت عملي هم داشتند. آموزش عملي هم به اين ها مي دهند تمامي سعي شان اين است كه اين جمع را حفظ كنند؛ چراكه اين جماعت پاي كار آن ها هستند كه البته كم تر از صد نفر هستند. اينان به خصوص در دانشگاه تهران جمع شدند و نيروهاي پاي كار خود را شناسايي كرده و حفظ مي كنند.
اتفاق ديگر كه در اين ماجرا افتاد، فعال شدن جبهه ي چپ بود. از سال 86 با چپ برخورد امنيتي شد، زيرا اقدام به برگزاري جلسات و يك سري بحث هاي مسلحانه و توليد مواد انفجاري در اطراف دانشگاه كردند و اسلحه به دست گرفتند، وثيقه هايي براي آن ها به وسيله ي دادگاه تعيين شد و از راه خارج از كشور تأمين گرديد و اين ها فرار كردند و به خارج از كشور رفتند. وثيقه هاي دويست ميليوني و پانصد ميليوني براي آزادي آن ها پرداخت شد كه از خارج كشور تأمين مي گرديد. مدتي به دليل اين كه اين ها رهبر پاي كاري نداشتند كه هدايت شان بكند فعاليت هاي خود را به حداقل رساندند و بعضي جاها مناسبت ها در مسجد، ردي از اين ها ديده نمي شد اگر هم بود به صورت انفرادي بود. منتها بعد از اين غائله شروع به سازمان دهي كردند و خودشان از راه خارج از كشور اقدام كردند. البته از قبل فعاليت ها را شروع كرده بودند ولي نمي گرفت يعني هركاري مي كردند داخل كشور خيلي اقبالي نداشتند. اين اتفاقات كه افتاد فتنه گران بر آن شدند تا سازمان دهي خودشان را بتوانند به سرعت درون دانشگاه ها ايجاد كرده و شروع به جذب نيرو كنند.

وضعيت اين گروه ها در حال حاضر چگونه است؟
در حال حاضر اين ها فعال هستند و در 3،4 مكان (به خصوص در تهران، البته شهرستان ها هم از تهران خط مي گيرند.) اين ها سه چهار طيف فكري شدند كه منتها هميشه گرايش اصلي شان، سطح ماركسيستي شان هست و از دو كشور اروپايي دارند، خط مي گيرند و منشأشان همان كساني هستند كه اين جا بازداشت و زنداني بودند و از فرصت استفاده كردند و از كشور به صورت غيرقانوني فرار كردند. اون دو سه نفري كه خارج از كشوراند كه يكي از آن ها »منصور حكمت« است كه در كشور هلند نفوذ دارد و پايگاه او آن جاست و به وسيله ي آن ها هدايت مي شوند. هم از راه فكري هدايت مي شوند و هم ساپورت مادي مي شوند.

از نظر مالي كاملاً از آن طرف پشتيباني مي شوند؟
بله، آن ها از لحاظ مالي كاملاً از خارج كشور پشتيباني مالي مي شوند. اساتيدي كه گفتم به اين شكل دارند كار مي كنند و از جاي ديگر خط مي گيرند، اساتيدي هستند كه از لحاظ فكري به جاي ديگري وصل اند. آن اساتيدي كه به صورت انفرادي كار مي كنند حالا فقط سركلاس يك سري مطالب را عنوان مي كنند. آن هايي كه جلسه مي گذارند كساني نيستند كه بخواهند سركلاس مطالب ضدنظام بگويند، اين ها كاملاً سازمان دهي شده اند و از يك طرف ما فعاليت اساتيد را داريم، مي بينيم و از طرف ديگر هسته هايي كه از سال گذشته تشكيل شده اند هم چنان انسجام خودشان را حفظ كرده اند. بحث منافقين هم هم چنان ادامه دارد و در تشكل هاي غير قانوني دانشجويي مثل تحكيم علامه و امثالهم نفوذ پيدا كردند و هنوز ارتباط خودشان را دارند و جذب نيرو مي كنند و در تصميم گيري ها تأثيرگذاري دارند.

شيوه هاي جذب چگونه بود؟
يكي از شيوه هاي جذب، بحث ابتذال است. هم ابتذال فكري و هم ابتذال اخلاقي؛ چيزي كه ما از سال گذشته به خصوص از 22 بهمن به اين طرف -كه اين ها ناكامي داشتند - ديديم كه جهت اجرايي و عملياتي كردن طرح شان به اين مسأله رو آورده اند كه در سطح جامعه هم مطرح شد. سال گذشته و اواخر سال، پس از 22 بهمن و حالا ماه آخر سال بحث ابتذال و بدحجابي مطرح و از دانشگاه ها شروع شد و در سطح جامعه فروكش كرد ولي در دانشگاه هنوز ادامه دارد. ظاهر اين موضوع حالا شايد يك بحث اجتماعي يا فرهنگي باشد اما كاملاً منشأ آن سياسي است و اين ها از شيوه هاي جذب است. در واقع جريان فتنه براي جذب دانشجوها و سازمان دهي آن ها از شيوه هاي تبليغي و جذب نيرو به وسيله ي فضاهاي مجازي استفاده مي كند، البته يك سري گروه ها از قبل بودند ولي خيلي كم رنگ كه از جريان فتنه به اين طرف، نقش آن ها بسيار پررنگ تر گرديد و هم چنان، هم به لحاظ جذب نيرو و هم به لحاظ تبليغي داخل سطح مجازي و جاهاي مختلف ديگر، فعاليت مي كنند.
گروه هايي هستند كه تفكرات الحادي دارند، حالا حتي كه شده ضديت با خدا يعني بي ديني و بي خدايي، اين شيوه ي تفكر در حال رواج پيدا كردن است. نويسنده هايي بودند كه به عنوان افراد فراري سال هاي گذشته از كشور فرار كردند كه حتي اسمي هم ازشان در درون كشور مطرح نبود. تقريباً الان بخش عمده اي از دانشجويان يا دانشگاهيان حالا كتاب هاي اين ها را يا مي بيند يا اسم شان را مي شنوند. اين روزها كساني كه دارند كتاب هاي الحادي توليد مي كنند و در ضديت با دين، خدا و ائمه ي اطهار كتاب هايشان درون دانشگاه ها به صورت فايل هاي رايانه اي و به صورت جزواتي كه در خارج از كشور تكثير شده، به صورت نمونه هايي كه از خارج كشور مي آيد و اين جا تكثير مي شود، در اين جا دست به دست مي شود؛ يعني روي اين موضوع به شدت كار مي كنند؛ شايد ظاهر اين موضوع هم اعتقادي باشد و سياسي نباشد ولي همه ي اين ها طرح هايي است كه جريان فتنه، فتنه كه عرض مي كنم كلاً ممكن است بخشي از آن خارج از كشور باشد. ايراني هاي فراري خارج از كشور باشند يا سازمان هاي اطلاعاتي با برنامه ريزي باشند، يك بخش هم همين گروه هاي سياسي داخل كشور هستند. تمام تلاش شان اين است كه به لحاظ اعتقادي و فكري چون داخل آن كلاس هاي اساتيدي كه عرض كردم مباني اعتقادي و فكري دانشجويان را مي زنند و اين متأسفانه دارد رواج پيدا مي كند و زياد مي شود.
ديگري هم بحث ابتذال، همان طور كه گفتم يك بخش آن بدحجابي در صحن دانشگاه ها و يك بخش آن هم كه به صورت حادتري مشاهده مي شود، برگزاري اردوهاي غيررسمي و بدون اجازه و بعضاً با اطلاع مسؤول دانشگاه ها است كه بدون مجوز برگزار مي شود. اتفاق هاي بسيار بدي در گروه هاي دانشجويي در حال وقوع است كه به اعتقاد ما اين ها همه شيوه هاي جذب دانشجوهاست. آن ها براي سازمان دهي كردن و بدنه ي سازمان دهي شده ي شان براي مقاصد سياسي بعدها احتمالاً برنامه ريزي مي كنند و از آن ها استفاده مي كنند.
هم اكنون در خارج و داخل كشور دارند، هماهنگ عمل مي كنند؟
بله، كاملاً هماهنگ اند.

يعني هم اكنون گروه هاي خارجي ما داخل اين چارتي كه شما مطرح كرديد، مي گنجند؟
بله، چارت را گفتم، هم داخلي و هم خارجي بود، اين ها همان افرادي هستند كه رفتند خارج از كشور، گروهي از آن ها همان فراري هاي خارج از كشوراند، مثل منصور حكمت كه در دانشگاه «استاردو» بود. گزينه ي ديگر، افراد و دانشجوهاي فراري يا فارغ التحصيل هستند كه يا فعاليت داخلي را نيمه تمام رها كرده و خارج از كشور كار مي كنند و يا داخل اند. داخل كشور هم دارند جذب نيرو مي كنند كه افرادش هم بعضاً مشخص اند و اين ها هم شروع كردند، گروه هاي مختلف تشكيل دادند. جلسه گذاشتند و دارند كار مي كنند.
هسته هاي دانشجويي كه گفتم، براي 22 بهمن برنامه ريزي كرده اند و توسط خارج نشينان پشتيباني مي شوند يعني خارج از كشور، افرادي مثل مهاجراني، نبوي، فاطمه حقيقت جو و ... هستند كه هسته اي تشكيل داده و كار مي كنند. از آن جا خط فكري داده مي شود و اين ها هم كار عملياتي شان را در داخل انجام مي دهند و بعضي از آن ها نيز با خارج ارتباط مستقيم دارند. نفاق هم همين طور است و بيش تر خارج از كشور تصميم گيري مي شود. از طريق فتح الهي كه دارند ارتباط مي گيرند و به بهانه هاي مختلف، بهانه ي مثل رسانه ها، سايت ها و آژانس هاي مختلف مثل ايران خبر و امثالهم به عنوان خبرنگار افتخاري دانشجو را جذب مي كنند و در واقع جذب سازمان منافقين شده، هم براي شان نوعي جاسوسي مي كنند و اخبار از درون دانشگاه مي فرستند و هم دارند مقاصدي كه اين ها دنبال مي كنند را داخل كشور اجرا مي كنند. همه ي اين ها در واقع يك سر منشأ در خارج از كشور، دارند.

در اين بحث حجم بالايي از بورسيه ها كه ما از پارسال تا حالا با آن مواجهه هستيم، در همين قاعده ارزيابي و تحليل خواهند شد؟
بله، ما سا ل هاي گذشته نيز بورسيه داشتيم، منتها به لحاظ كمي اصلاً قابل مقايسه نبود، بعضي از دانشگاه ها متأسفانه با اين بورسيه ها هماهنگ هستند مثل دانشگاه آزاد، در واقع اين ها آمدند در خارج از كشور هماهنگ كردند مانند كشور انگلستان و بورسيه گرفتن سپس فردي كه مسؤول دانشگاه آزاد در ايران است در شعبه ي خارج از كشور نيز حضور مي يابد.
فتنه گران همگي به سازمان هاي جاسوسي خارج از كشور وصل هستند كه هم اكنون دارند به صورت بورسيه دانشجويان جذب مي كنند. تمامي اين گروه ها، سرپل دارند .... دانشگاه آزاد جهت تأسيس شعبه ي جديد، فعال شده است.
براي فعاليت هاي دانشگاهي به سرپل ها و بعضي از اساتيد نياز دارند. به عنوان نمونه در دانشگاه مطرحي مثل شريف، اميركبير و تهران و امثال اين ها كه از قبل هم اتفاق مي افتاد، هم اكنون خيلي جلوه ي پررنگ تر و رسمي تري دارد. حتي با مؤسساتي كه به هيچ وجه مجوز هم ندارند، اما اطلاعيه مي گذارند داخل دانشگاه ها، بورسيه ي فلان كشور، پست الكترونيك و آدرس مي دهند و دانشجو مي رود به اين ها وصل شده و راحت توسط اين ها جذب مي شود.
دانشگاه آزاد به دعوت بعضي از دانشگاه ها، سفرهاي علمي خارج از كشور مي برد و در اين سفر به ظاهر علمي، جلسه تشكيل مي دهد. اين ها دو هفته در آن جا مي ماندند و آموزش هاي لازم را مي بينند، آموزش نافرماني مدني و آموزش نافرماني انتخاباتي. حالا كه فتنه گران پس از انتخابات سال 88 در ايران به مشكل برخوردند، بايد جنبش هاي اجتماعي به چه شكلي عمل كنند. جالب اين جاست كه از اين ميان افرادي انتخاب مي گردند مثلاً دانشجويان علوم سياسي در مقاطع دكتري يعني هر دانشجويي رو نمي برند افرادي را كه به طور قطع تأثيرگذاري بيش تري در دانشگاه ها دارند و به حتم تا يك سال ديگر يك ترم ديگر به عنوان استاد دانشگاه يا همين الان هم به عنوان استاد دانشگاه مطرح است، هستند. هم تحصيل مي كنند و هم درس مي خوانند به طور حتم افرادي كه از لحاظ علوم سياسي دكتراي شان را دريافت مي كنند در همين دانشگاه هاي ايران، استاد خواهند داشت. يعني دارند سرمايه گذاري مي كنند، از همين الان مي برند آن جا به عنوان اردوهاي علمي و تفريحي در واقع آموزش براندازي مي دهند.برخي بورسيه هاي افراد هم در همين راستاست.
دانشجو را جذب مي كنند، مي برند آ ن جا 4سال، 5سال يا 6 سال تحصيل مي كند و آن وقت اين ها رو بر مي گردانند و همان اتفاقي كه شايد حالا قبل از دوره اصلاحات افتاد بعضي از اين افراد درون دولت اصلاحات را مطرح مي كردند دقيقاً افرادي بودند كه از زما ن هاي گذشته، زماني كه هيچ كس فكرش را هم نمي كرد در دوران جنگ و بحران هاي كشور كه همه فكر دفاع از كشورشان بودند، متأسفانه اين افراد رفتند با همين بورسيه هاي دولتي خارج از كشور تحصيل كردند؛ به ظاهر ولي در حقيقت آموزش ديدند، آمدند داخل كشور مسؤوليت هاي مختلفي را در دوره ي اصلاحات گرفتند و بالاخره آن ضربه اي كه مي خواستند تا حدي به كشور وارد شد. اكنون همين اتفاق دارد به شكل ديگري تكرار مي شود، آن موقع بورسيه از ادارات دولتي مي گرفتند، يعني از وزارت علوم و بهداشت و مي رفتند خارج از كشور و تحصيل مي كردند و در آنجا آموزش مي ديدند و برمي گشتند؛ حالا به شكل ديگري است، دولت بورسيه نمي كند، مؤسساتي هستند كه تسهيلات براي اين ها قايل مي شوند و مبالغ بسيار بالايي به اين ها مي پردازند كه اصلاً قابل تصور نيست كه به يك دانشجو ماهيانه اين همه پول بدهند فقط به اين خاطر كه برود و در آن كشور تحصيل كند و اين ها را به او آموزش مي دهند تا دوباره برگردند داخل كشور و اهداف آن ها را دنبال كنند و به همين راستاست.

به طور خاص فرموديد اين ها مركز فعاليت شان دانشگاه اميركبير، تهران و علوم و تحقيقات و دو دانشگاه ديگر است. در همه ي دانشگاه هستند و نيروگيري مي كنند؟
شهرستان هاي ما هم فعال اند اما فعاليت هاي دانشجويي الان به اين شكل است كه تمام نگاهشان به تهران است، تهران معمولاً منشأ تمام تحولاتي است كه تو دانشگاه هاي ديگر ميخواهد اتفاق بيافتد. داخل تهران هم 5، 6 دانشگاه مهم است كه معمولاً هر اتفاقي بخواهد بيافتد از اين ها شروع مي شود و به دانشگاه هاي ديگر سرايت مي كند.
در جريان فتنه دو تا دانشگاه خيلي نقش برجسته اي داشتند: يكي اميركبير بود؛ به دليل سرمايه گذاري كه از قبل در اين دانشگاه كرده بودند، […] آن افراد نفوذي داشتند كه همان ها را حفظ كردند و ارتباط شان را با اين دانشگاه ها دارند؛ به دليل زمينه اي كه در اين دانشگاه وجود دارد حالا اين دانشگاه اهميت بيش تري داشت، دانشگاه تهران نيز به عنوان دانشگاه مادر مطرح است و در حال حاضر از نظر حجمي و كمي و از نظر تعداد، دانشجوي بيش تري دارد و به هرجهت به عنوان دانشگاه مادر مطرح است و نگاه ها همه به سمت دانشگاه تهران است.
دانشگاه شريف و خواجه نصير هم تا حدي در دانشگاه هاي دولتي و دانشگاه علوم و تحقيقات مركز هم در دانشگاه آزاد در واقع مي شود گفت در جريان فتنه نقش آفريني كردند و آن افرادي كه به صورت سازمان دهي كار مي كنند، بيش تر در اين دانشگاه ها هستند، منتها دانشگاه اميركبير و تهران بين اين دانشگاه ها، اهميت بيش تري دارند.

فعاليت هاي زيرزميني كه فرموديد را مصداقي بگوييد، درحال حاضر با گذشت از فعاليت هاي انجام شده ا ي كه شناسايي و سركوب شده، صحبت بفرماييد؟
بعضي از اين ها را نيروهاي امنيتي و حراست دانشگاه شناسايي كرده و با آن ها برخورد مي كنند. همين هسته هايي كه خدمت تان عرض مي كنم كه در دانشگاه اميركبير و شوراهاي صنفي در دانشگاه تهران وجود دارند و نفوذ كردند و در دست بعضي افراد شناخته شده هستند كه طبيعتاً نمي شود نام برد، به طور كلي بيش تر كانون هاي فرهنگي، مطالعاتي و كوهنوردي حتي قرآن و عترت در اين دانشگاه ها توسط جريان فتنه ثبت شده و دست اين ها افتاده و دارند فعاليت مي كنند. بعضي از اين ها راه در 22 بهمن و اين كه عرض كردم به خاطر تسلط اطلاعاتي كه دستگاه هاي مربوط داشتند، اين ها رو دستگير كردند. دانشگاه هوشيار شد و اينها رو شناسايي كردند و اين كانون ها رو بست. بعضي از اين ها منحل شدند و بسته شدند يا اين كه نيروهاي ارزشي درونشان نفوذ كردند و مثل سابق نمي توانند فعاليت سياسي بكنند.

نوع فعاليت هايشان چه بود؟
عرض مي كنم كه اين ها ظاهر قضيه ي كانون قرآن و عترت بود، بعد فردي كه وهابي است و از انگلستان مدرك دكتراي افتخاري دريافت كرده، آمده است، كانون قرآن و عترت را گرفته و تفكرات وهابي را در جلسات آموزشي خويش ارايه مي دهد كه حتي در اين ماجرا از دانشجويان مذهبي نيز استفاده كرده اند. به دليل آن فضايي كه به وجود آمد و ديدگاه هاي مختلف و سليقه هاي مختلف سياسي كه در كشور وجود داشت در جريان انتخابات سال هاي گذشته درون دانشگاه هم، همين طور بود. خيلي نه اين كه منحصر به قشر خاص، به ديد فكري مذهبي خاص نبود، اين ها آمدند از اين فرصت استفاده كردند افراد مذهبي كه به لحاظ سياسي خيلي موافق نبودند به اين گروه از لحاظ سياسي جذب شدند و نتيجه اش اين شد كه اين افراد آمدند توسط كانون هاي قرآني و كتاب خواني جذب شدند و به مرور جلسات سياسي براي اين ها برگزار مي شد، اين ها هم مكان در اختيارشان بود و هم دانشجو، در واقع اين ها مكان نداشتند و به عنوان پوشش فعال، جلسات سياسي برگزار مي كردند و آموزش مي دادند و از درون اين ها افرادي رو شناسايي مي كردند يعني از يك كانون مثلاً 50 نفري،10 يا 5 نفر رو شناسايي مي كردند. از كانون ديگر يك يا دو نفر و در نهايت جمع آن ها مي شد يك تعداد 50 نفره ي ناب و يك دست و محفلي بود براي شناسايي افرادي كه به خودشان نزديك بودند و آن وقت آن جمع را مي آمدند دو يا سه قسمت مي كردند به هر كدام يك وظيفه مي دادند.
گروه هاي اينترنتي تشكيل مي دادند و از راه اينترنت يا بعضاً حضوري، ولي بيش تر جلسات آن ها به وسيله ي اينترنت و گروه هاي قضايي كه حالا به سرعت در حال افزايش است و متنوع تر مي شود، خارج از كشور ايجاد مي كنند و اين فضاها براي فعاليت هاي ضدنظام، تازه همان زمان شكل گرفته بود، در اختيار آن ها گذاشته شده تا در اختيار سايت هاي مختلف قرار دهند و جلسات شان را برگزار نمايند، خط فكري به آن ها مي دادند و براي مراسمي مثل 16آذر و 22 بهمن سازمان دهي مي شدند و خود را آماده مي كردند و مي آوردند درون دانشگاه ها يا درون مناسبات ها براي ايجاد اغتشاشات، درگيري و به هرجهت مقاصدي را كه دنبال مي كردند. اين ها هم نقش آفريني مي كردند كه عمده نقش آفريني شان اين بود. هدف شان از نفوذ در اين كانو ن ها و شوراها اين بود كه تا حدي در اين مقطع موفق شوند ولي به دليل اشرافي كه وجود داشت اينها ضربه خوردند و به شكل سابق دنبال نكردند يعني از 22 بهمن به بعد شكل كارشان عوض شد و در حال حاضر همان جلساتي كه با اساتيد دارند، محور كارشان است.

حقيقت وضعيت مجروحين با توجه به شايعاتي كه مطرح است از كشته و غيره چيست، يعني ميزان آسيبي كه دانشجويان ديدن چقدر است؟
ببنيد باز مدل همان سال 78، چون زماني اين ها موفقيت داشتند و مي توانستند احساسات عمومي و دانشجويان را تحريك كنند و اعلام كنند كه نظام از اين ها كشته گرفته است، سال 78 هم اين كار را كردند و دو يا سه روز طول كشيد تا همه فهميدند كسي كشته نشده است و فقط يك نفر در آن ماجرا كشته شد كه »عزت ابراهيم نژاد« بود كه اين فرد اصلاً سرباز بود يعني دانشجو نبود، فارغ التحصيل شده بود و داشت خدمت سربازي مي كرد و به طور مشكوكي آن شب آورده بودنش به عنوان ميهمان در كوي دانشگاه و جزو نفرات اولي بود كه با اين حادثه مواجه شده بود و عكس هايش هم موجود است، حتي عكس هايي كه بعضي از روزنامه ها انداخته بودند، عكس اين فرد است يعني فردي بود كه به عنوان يك ليدر داشت نقش آفريني مي كرد و خودش هم دانشجو نبود. جالب است، تيري كه به ايشان خورده بود از هيچ سلاح سازماني شليك نشده است، سلاح كوچكي بود كه به صورت غيرقانوني وارد كشور شده و از زمان شاه بعضي از افرادي كه به شاه و طاغوت وابسته و ساواكي بودند براي دفاع از خودشان از اين نوع سلاح ها داشتند؛ يعني سلاح شخصي بوده و سازماني نبوده است. زاويه ي شليك هم از داخل خورده بود يعني فردي كه مي خواسته اين كار را بكند مي خواسته چنين اتفاقي براي تحريك دانشجويان و مردم بيافتد و چند روز طول كشيد تا بفهمند هيچ اتفاقي جز كشته شدن همان فرد مشكوك نيفتاده است. سال 88 هم همين اتفاق افتاد، دقيقاً مشابه سال78. بلافاصله اعلام كردند تعداد زيادي كشته شدند و به كوي خواهران وارد شده و اتفاق هايي آن جا افتاده و حريم خواهران رو حفظ نكردند و امثالهم كه هيچ كدام از آن ها صحت نداشت؛ يعني هيچ فردي چه نيروهاي انتظامي چه نيروهايي كه پشت سر نيروي انتظامي وارد شده بودند و خودسربودند، اصلاً وارد فاطميه نشدند؛ در صورتي كه يكي از بحث هايي كه مطرح بود همين بود كه مي گفتند كوي فاطميه، 70 كشته داده و به دختران دانشجو بي حرمتي شده، در صورتي كه اصلاً در آن جا هيچ وقت باز نشد؛ چه روي نيروهاي انتظامي، چه غيرانتظامي.
يكي از اين موضوعات كه خيلي درباره اش شايعه سازي كردن، همين بحث كشته شده هاي كوي دانشگاه بود در صورتي كه هيچ اتفاق، چنين شكلي نيفتاده بود. ضرب و شتم صورت گرفته بود عرض كردم كه بيش تر توسط همين افرادي كه به اسم حزب الهي رفته بودند داخل كه اكثرشان و اصلي هاشون به سرعت متواري شدند، چون آموزش ديده بودند و فقط توسط اين ها يك سري افراد مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و يك بخش اندكي هم توسط نيروي انتظامي كه سربازها بودند و توجيه نبودند به دليل حجم فشارهاي كه روي نيروي انتظامي بود و فحاشي هاي كه مي كردند و شعارهايي كه مي دادند ولي هيچ موردي نبود كه موجب كشته شدن كسي شود.
يك سري از اين افراد در خارج از كوي دانشگاه دستگير شدند، يك شب بودند و بعد آزاد كردند و يك سري اندك را هم دو، سه روز بعد آزاد كردند. يعني نماندند، بازداشتي هم در كوي دانشگاه داشتيم ولي نه به صورت طولاني مدت. نه كشته اي وجود داشت، نه مجروح خيلي وخيمي كه منجر به بستري طولاني مدت در بيمارستان يا نقص عضو بشود؛ خيلي محدود بود. اين اتفاقات عمليات رواني بود براي كساني كه مي خواستند به مقاصد خودشون برسند و احساسات مردم و دانشجويان را تحريك كنند و به چنين شايعاتي نياز داشتند كه درست كرده و حداقل دو يا سه شب خوب موج سواري كنند و بيرون از دانشگاه هم بحث ندا آقاسلطان اتفاق افتاد كه اين ها همه مشكوك است و نمي شود گفت. مشخص شد كه همه شان كار دشمن بوده و به همين خاطر بوده مي خواستند كشته بگيرند و موج سواري كنند و اين غائله رو ادامه بدهند كه خيلي آن جا موفق نشدند و وقتي مشخص شد كه كوي كشته نداده، ماجرا فروكش كرد.
اگر فكر مي كنيد نكته اي مانده در خصوص جريان معارض دانشجويي، حالا يك ذره ا ي هم آينده رو نگاه كنيم بد نيست ما چه راه كارهايي مي توانيم استفاده كنيم هم براي بيداري دانشجويان يا به نوعي مبارزه عليه اين ها و جريان سازي در جبهه ي مدافع نظام؟
اول، يك جمع بندي كنيم، جريان فتنه براي دانشگاه ها چند آفت داشت و مشكلاتي براي دانشگاه ايجاد كرد كه به چند دسته تقسيم، مي شوند. كه عبارت انداز:
1- آفت تحصيلي و علمي در دانشگاه اتفاق افتاد يعني اين وقايع هم دانشجو و هم استاد را درگير كرد البته يك سري افراد هم هستند كه كار خودشان را انجام دادند و وارد ماجراها نشدند ولي به هر حال يك عده از دانشجويان دچار افت تحصيلي شدند، يك سال حداقل درگير اين ماجرا شدند، بعضي از دانشجويان كه درگير اين ماجرا شدند بعدها خودشون متوجه شدند كه مورد سوءاستفاده قرار گرفتند و منجر به اين شد كه به دليل اقداماتي كه انجام داده بودند يا توسط دانشگاه يا دستگاه قضايي بالاخره اخراج شوند و بعضي خودشان ترك تحصيل كردند چون دچار مشكل شدند تحصيل را رها كردند، بعضي هم تعليق، بعضي هم اخراج شدند و در كل اين اتفاق ضربه اي بود كه به دانشگاه وارد شد.
متأسفانه بعضي از افرادي كه ترك تحصيل كردند، در دانشگاه نخبه بودند، ما يك مورد در دانشگاه اميركبير داشتيم كه تازه قرار بود از سال تحصيلي جديد، مقطع دكتراشون را آغاز كنند، نخبه ي دوره ي ليسانس و فوق ليسانس هم فراوان بود، اختراعاتي داشت، صداوسيما رفته بود از ايشان به خاطر اختراعاتش فيلم برداري كرده بودند كه به عنوان جوان مخترع مطرح بشود و متأسفانه اين فرد درگير اين جريا ن هاي سياسي شد، يكي از افرادي بود كه جذب گروه ضد دين شده بود كه همان جرياني كه عرض كردم جريان ضد خدا بودند و بعد از اين كه بازداشت شد چند هزار از اين كتاب هاي الحادي داخل نوت بوكش بود كه اين فرد پخش مي كرد و ترويج مي داد. فعاليت در سايت هاي اينترنتي و كاريكاتورهاي خيلي مهم كه بيش تر خارج از كشور تهيه شده بود، با مضمون اهانت به حضرت رسول و ائمه اطهار(عليهم السلام) و خداوند متعال كه به مرور اين كاريكاتورها را داخل سايت هاي خيلي مهم و مختلف و دانشجويان مي گذاشتند. اين افراد جذب اين گروه ها شدند اين ضربه اي است كه به كشور وارد مي شود يعني نخبه اي كه بايد الان دانشجوي دكترا باشد و بعد به عنوان يك مخترع و دانشمند ايفاي نقش بكند، ترك تحصيل كرده و خودش قبل از آن ترك تحصيل كرده بود، لطمه هاي اين چنيني به ما بسيار وارد آمد.
2- در بخش اساتيد هم همين طور، بخشي از اساتيد هم به جاي اين كه به بخش علمي بپردازند يا سركلاس بحث علمي را مطرح كنند به بيان مطالب مغاير با شريعت مي پردازند. بالاخره اين ها لطمه هايي است كه خورده ايم.
3- از همه ي اين ها مهم تر همان بحث ابتذال فكري و اخلاقي است كه من عرض كردم، به حدي اين بخش، قسمتي از دانشگاه ما را درگير كرده كه درون همين ماجرا اتفاق افتاد اگر جريان فتنه نبود شايد سال ها طول مي كشيد كه به راحتي بتوانند چنين فضايي را داخل دانشگاه ايجاد كنند و دانشجو جذب گروه هاي متأسفانه جنسي بشود، جذب گروه هاي الحادي بشود، جذب گروه هاي منحرف فكري بشود يا همان بحث ابتذال، بي بندوباري و ارتباط هايي كه بين دانشجويان هست و اين ها كه به سرعت دارد رواج پيدا مي كند و دارند پول خرج اين ماجراها مي كنند. فضاي فتنه متأسفانه باعث اين ها شد، به هر جهت شايد همه ي دانشجوها جذب بخش هاي سياسي نشوند كه آن ها مدنظرشان است و نتوانند بهره برداري سياسي بكنند اما به هر جهت ابتذال را راه اندازي كردند و آن ابتذال فكري و اخلاقي در دانشگاه ايجاد كردند و پرده ها كنار رفته است.
4- متأسفانه آسيبي كه ما مي بينيم از اين طرف به دانشجوهاي ما خورده از طرف خيلي از گروه هايي است كه هيچ وقت مجال آن رو پيدا نمي كردند به اين شكل داخل دانشگاه ها جذب نيرو كنند مثل جريان منافقين كه بالاخره دشمني شان با نظام سال هاست آشكار شده؛ مثل جريان پژاك، بهايي ها، جريان كموله كه سال ها بود ديگر منحل شده تلقي مي شد همه ي اين ها بعد از جريان فتنه حتي نفوذشان درون دانشگاه ها بيش تر شد و شروع كردند و در حال حاضر هم دارند جذب نيرو مي كنند براي مقاصد خودشون و الان در اين دوران بحث هاي اعتقادي فكري رو دارند مطرح مي كنند تا فضايي مثل سال گذشته ايجاد شود و بحث هاي عملي شان را شروع كنند.
چپ هايي كه منحل شده بودند به نوعي و همه ي ليدرها و اصلي هاي شان كه خارج از كشور رفته بودند و هيچ كسي نبود اين ها را سازمان دهي كند، بعد فتنه سازمان دهي شدند. الان خانه هاي تيمي در تهران خريدند جالب اين است كه پول دارد براي شان مي آيد، خانه خريدند در نقاط خوب تهران و آن جا دارند جلسه برگزار مي كنند، آن جا دارند به صورت گروهي زندگي مي كنند و به صورت مشترك زندگي مي كنند. اين ها آسيب ها و تهديدهاي است كه متوجه دانشگاه ما شده به دليل ايجاد همين قضاياي غبارآلود فنته ؛
5- اتفاق ديگري هم در حال روي دادن است. در حال حاضر كه فكر مي كنم بد نيست كه ذكر شود متأسفانه بعضي از جريان هاي انحرافي منتسب به برخي جريان هاي اصول گرايي هستند- اگر چه بدنه اصولگرايي نسبت به اين افراد به شدت بيزاري جسته است - بعضي هاي آن ها به خصوص اين ها هم از بعد از جريان فتنه مجالي پيدا كردند كه فعاليت خودشان را شروع كنند. اين ها هم داخل دانشگاه مشاهده مي شوند يعني آن بخشي كه داخل جامعه درون نظام نفوذ كرده و فعاليت مي كنند داخل دانشگاه هم فعاليت آن ها مشاهده مي شود و عملكرد آن ها به طوري بوده كه باعث ا يجاد انشعاب و دو دستگي و حتي چند دستگي در داخل تشكل هاي ارزشي شده درون نيروهاي حزب الهي شده است. اين ها آفت هايي است كه از درون و به صورت موريانه وار درون دانشگاه ما را مورد تهديد قرار مي دهد. نيروهاي ارزشي ما افراد شناخته شده اي هستند كه اگر اقدام علمي، ضد نظام و امنيتي انجام بدهند بلافاصله با آن ها برخورد مي شود، نظام نشان داده است كه اين قدرت را دارد كه اين كار را بكند. به نظر من اين ها وارد فاز جديد شده اند كه آن شكست را در سال گذشته خوردند، در واقع وارد فازي شدند كه از درون انحراف بكنند و انحرافات را فكري و اعتقادي درون نيروهاي اصول گرا چه درون جامعه و چه دانشگاه و درون دانشگاه دارد به سرعت رشد مي كند و سرعتي كه اين رشد فكري مدعي اصول گراي درون دانشگاه دارد از بيرون از دانشگاه بيش تر است، يعني مهم ترين عرصه اي كه اين ها براي فعاليت پيدا كردند درون دانشگاه هاست كه دارند جذب مي كنند و متأسفانه باعث ايجاد انشعاب و چند تشكل شده و دارد مي شود حتي شايد تشكل هاي بسيج دانشجويي هم درگير اين ماجرا شده اند كه نتوانستند به آن شكل آسيب برسانند اين هم يك بحث بسيار جديدي است كه متأسفانه بعد از غائله ي فتنه ي سال گذشته همه ي اين ها عرصه و بسترش به وجود آمد، فضايي به وجود آمد كه همه ي اين ها بتوانند فعاليت كنند. اين ها تهديداتي است جريان فتنه ي سال گذشته در دانشگاه داشتيم و مهمش اين ها بود.
اما اين كه در آينده فرموديد، همان طور كه مقام معظم رهبري فرمودند: «كه به هر جهت شايد آتش شعله هاي فتنه خاموش شده باشد« به هيچ وجه فتنه فروكش نكرده است. طبق صحبتي كه ايشان فرموده اند ما در درون دانشگاه مي بينيم كه آن ها عرصه اي ندارند، به عنوان مثال 16 آذر اتفاق بيافتد مثل امسال كه باز اميدشان بود كه بعد از يك سال درون دانشگاه استارتي بزنند و خوشبختانه نتوانستند هيچ اقدامي كنند شايد فضا دست شان نباشد كه اين اقدامات را در دانشگاه ها انجام دهند ولي دشمن به هيچ وجه بيكار ننشسته است. وقتي كه اساتيد مسأله دار و وابسته به جريان هاي سياسي مي گذارند، استاد كلاس خودش را تعطيل مي كند اما آن جلسه اي كه در موردش صحبت كرديم را نمي گذارد خللي به آن وارد شود و به شدت دارند كار مي كنند و مخصوصاً با اين چيزهايي كه داريم درون دانشگاه ها مي بينيم مثل همين ابتذال و مطمئنيم و يقين داريم كه برنامه ريزي شده است و فعاليت هاي گروه محارب به طور قطع اين ها برنامه ريزي دارند و منتظر اين هستند كه مركز فرمان كه عمدتاً هم خارج از كشور است كي زمان در واقع آن فرصت به اصطلاح پيش بيني شده رو اعلام مي كند تا فضايي را ايجاد كنند همين اين ها را سازمان دهي مي كنند و به كار مي گيرند يعني ما به هيچ وجه اميدوار نيستيم با اين برخوردهايي كه صورت گرفته جريان فتنه در دانشگاه فروكش كرده باشد و دست از فعاليت برداشته و كنار نشسته باشند. هم بخش اساتيد كه عرض مي كنم از نظر كمي زياد نيستند يعني نمي شود درصد بالايي براي اين ها در نظر گرفت ولي اين ها بسيار مؤثر كار مي كنند يعني با انگيزه كار مي كنند و كار زيربنايي دارند انجام مي دهند.
در بخش اساتيد وابسته به جريان فتنه، اينان افرادي هستند كه در دوره ي اصلاحات مسؤوليت داشته و در وزارت علوم و وزارت خانه هاي سياسي ديگر نيز فعاليت داشته اند و اسم و رسم دارند. بعضي از اين افراد معاون وزير بودند و در بخش هاي مختلف فعاليت مي كردند و هم اكنون دارند دانشجو رو آماده مي كنند، نمي شود ساده به اين مطلب نگاه كرد به هيچ وجه اين ها بدون برنامه نيستند و به طور قطع مي خواهند استفاده ي ابزاري از دانشجو كنند و نتيجه ي بگيرند و باز اين نتيجه را گسترش دهند. بايد از افرادي كه روي تفكرات دانشجويان كار مي كنند خواست بحث هاي زير بنايي فكري مطرح نموده و مباحثه كنند.
ما نبايد به آن ها بهانه ي لازم را بدهيم كه دانشجو را بكشانند به كف خيابان و دانشگاه و بخواهند از وي استفاده ي ابزاري كنند و در مواضعي كه در زمان اصلي اعلام جنگ خواهد آمد در آينده حتي بخش اصول گرايي كه مطرح كردم به طور قطع و بدون شك اين افرادي كه دارند جذب مي شوند و كم نيستند به هيچ وجه اطلاع ندارند يعني نمي دانند كه در حال ورود به چه بازي خطرناكي هستند اما به طور يقين آن كسي كه دارد هدايت مي كند اين بخش را براي همان جا هدايت مي كند يعني براي همان مقطع حساسي كه بخواهند جريان و فتنه ي ديگري ايجاد كنند از اين بخش ها استفاده خواهند كرد و اين بار يقين داريم كه از دانشگاه غافل نخواهيم شد و آن غفلتي كه سال گذشته داشتند و خودشان به آن اذعان مي كنند كه از همان ابتدا ما آن طوري كه بايد به دانشگاه توجه نكرديم، اين دفعه به طور قطع دانشگاه را محور قرار مي دهد حالا به هر بهانه اي باشد، انتخابات باشد يا چيز ديگر، از دانشگاه غلفت نخواهند كرد و گروه هايي كه دارند سازمان دهي مي كنند و از آن ها استفاده خواهند كرد.





دعوت "دانشجویان شیراز" از مردم و نیروهای نظامی: دعوتمان با شعار و فرار نخواهد بود، که با شاخه گلی و لبخندی

جمعی از دانشجویان شیراز با انتشار بیانیه ای نسبت به درگیری روز گذشته در دانشگاه شیراز در جریان مراسم بزرگداشت شهید "حامد نورمحمدی" واکنش نشان داده و از همه نیروهای نظامی و امنیتی خواسته اند تا به صف مبارزاتی مردم بپیوندند.
به گزارش دانشجونیوز، پس از آنکه تجمعات دیروز دانشجویان شیراز در حمایت از شهید حامد نورمحمدی با دخالت نیروهای حراستی به خشونت کشیده شد, دانشجویان آزادی خواه دانشگاه شیراز با انتشار بیانیه ای، این برخورد ماموران حراست را غیر قابل قبول خوانده و از همه نیروهای نظامی و انتظامی خواسته اند تا با پیوستن به مردم از کشتار و سرکوب مردم دست بردارند و به دعوت شان با شاخه گلی و لبخندی پاسخ دهند.
در بخشی از این بیانیه خطاب به نیروهای امنیتی و نظامی آمده است: دعوتمان با شعار و فرار نخواهد بود، که با شاخه گلی و لبخندی. هنر ما تسخیر ساختمان ها و جسد ها نیست، هنر ما تسخیر قلب هاست.
متن کامل بیانیه که در اختیار دانشجونیوز قرار گرفته است به شاره زیر است:
امروز سوم اسفند در پردیس ارم دانشگاه شیراز شاهد بودیم که مأموران حراست دانشگاه به جان دانشجویانی افتادند که تنها حرفشان، اعتراض به مرگ دردناک و ناجوانمردانه ی هم کلاسیشان بود، همان گونه که نیروهای امنیتی سوگواران محمد و صانع را در شیراز، تهران، رشت، مریوان، مهاباد و ... به خاک و خون کشیدند.
آیا وظیفه ای که اینان بدان مأمورند چیزی جز حراست از شهروندان و حقوق انسانی شان است؟!
مردم صلح جو و آزادی خواه ایران همه از هر نژاد و دین و آیین، فردا در گرد همایی بزرگمان ترسی به دل راه نخواهیم داد، چرا که اگر حرفمان حق نبود پس چرا خون عزیزانمان را روانه ی جوی های شهرهامان کردیم؟ آیا دیگر وقت آن نیست که از نیروهای نظامی و انتظامی دعوت کنیم که به مردمشان، به خانواده هایشان و به صف آزادی خواهان بپیوندند؟ آزادی آنان را واجب تر است چرا که فشاری مضاعف بر آنان است در اطاعت از فرمان کشتار برادرانشان...
دعوتمان با شعار و فرار نخواهد بود، که با شاخه گلی و لبخندی. هنر ما تسخیر ساختمان ها و جسد ها نیست، هنر ما تسخیر قلب هاست.




جرس:
طی نامه ای که به امضای دو تشکل دانشجویی همبستگی دانشجویان ایرانی در آمریکا (دانشگاه برکلی) و انجمن دانشجویان دموکراتیک در دانشگاه جورج واشنگتن رسیده، دانشجویان طرفدار حقوق شهروندی در ایران از دبیر کل سازمان ملل و کمیسر عالی حقوق بشر آن نهاد بین المللی خواستار توجه جدی به موضوع ایران و اعزام نمایندگان ویژه به این کشور شدند.


به گزارش وبگاه «دانشجویان طرفدار حقوق شهروندی در ایران»، این تشکل طی یک ماه گذشته تلاش زیادی در بسیج گروه فراوانی از دانشجویان در حمایت از رخدادهای حاضر در خاورمیانه داشته است، تا آگاهی اجتماعی در سطح دانشگاه و ایالت کالیفرنیا درباره قیام مردم تونس، مصر و رخدادهای ٢۵ بهمن ماه در ایران گسترش یابد.

با توجه به اخبار بازداشت بیش از ۱۵۰۰ نفر در ایران، دانشجویان طرفدار حقوق شهروندی در ایران از شورای امنیت سازمان ملل متحد و کمیسیون حقوق بشر آن درخواست دارند تا اقدامات لازم برای پایان بخشیدن به نقض حقوق بشر توسط حکومت جمهوری اسلامی داشته باشند.

در بیانیه ای که توسط همبستگی دانشجویان ایرانی در امریکا (دانشگاه برکلی) و انجمن دانشجویان دموکراتیک در دانشگاه جورج واشنگتن به امضا رسیده است، دانشجویان طرفدار حقوق شهروندی در ایران از بان کی مون ، دبیر کل سازمان ملل و ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر درخواست فرستادن نمایندگان ویژه را دارند:
در هفته های اخیر، دنیا شاهد به حرکت در آمدن جنبش های مردمی در خاورمیانه بوده است که با تظاهرات مسالمت آمیز خود به رژیم های سرکوبگر منطقه اعتراض کرده اند. این حرکت های اعتراضی که با سقوط دیکتاتوری تونس آغاز شد و با برکناری دولت در مصر ادامه پیدا کرد، به ادامه حرکت اعتراضی مردم ایران، موسوم به جنبش سبز منجر شد و ما همچنان شاهد بروز اعتراضات مردم منطقه بصورت مسالمت آمیز هستیم.
در ٢۵ بهمن (۱۴ فوریه)، مردم ایران به دعوت رهبران جنبش سبز دست به یک راهپیمایی مسالمت آمیز در حمایت از جنبش های مردم تونس و مصر زدند که با اعمال خشونت و استفاده از باطوم و گاز اشک آور توسط نیروهای حکومت به خاک و خون کشیده شد. طبق آمارهای رسمی بیش از ۱۵۰۰ نفر از مردم عادی در این تظاهرات دستگیر شدند و دو نفر نیز به ضرب گلوله کشته شده اند. همچنین نمایندگان مجلس ایران درخواست صدور حکم اعدام را برای رهبران جنبش سبز کرده اند و این در حالیست که رهبران جنبش در حال حاضر در حبس خانگی به سر می برند.
علاوه بر رخدادهای چند ماهه اخیر، رژیم حاکم بر ایران در سالیان گذشته در موارد متعددی با عدم رعایت حقوق شهروندی ایرانیان برخلاف موازین جامعه جهانی عمل کرده است. اعدام ها، زندان های مخوف و شکنجه و تجاوز از نمونه اقدامات ضد حقوق بشری حکومت ایران بوده است.
ما بدینوسیله از سازمان ملل متحد تقاضا داریم هرچه سریعتر اقدامات لازم جهت توقف اقدامات ضد حقوق بشری حکومت ایران را مبذول دارد. همچنین از شخص آقای بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل تقاضا داریم هر چه سریعتر اقدام به فرستادن بازرسانی به ایران جهت بررسی وضعیت حقوق بشر و آنچه در زندان های ایران و نیز بر وکلای آنان اتفاق می افتد نماید.
ما دانشجویان و گروههای دانشجویی نگرانی خود از وضعیت حقوق بشر در ایران را اعلام می داریم و تقاضا داریم سازمان های بین المللی و حقوق بشری هر چه سریعتر به این مسائل رسیدگی کنند. از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل تقاضا داریم تمام امکانات خود را در جهت توقف این اقدامات حکومت ها و حمایت از حرکتهای مردم منطقه در راه دستیابی به دموکراسی بکار گیرد.





سلاح های استفاده شده درسرکوب های اخیر
جرس: 
در حالیکه بعد از کشته و زخمی شدن گروهی از حامیان جنبش سبز در جریان تجمعات ٢۵ بهمن، مقامات انتظامی و نظامی جمهوری اسلامی مدعی شده بودند که هیچگونه سلاحی جز پینت بال به نیروهایشان تحویل داده نشده، اما تصاویر و فیلمهای منتشره از وقایع و حملات گاردهای ضد شورش به مردم حاکی از ادعای دروغ مقامات و مسلح بودن نیروهای انتظامی- امنیتی به سلاح هایی کشنده از جمله «صیاد ٢»، است.
بر اساس گزارش یکی از منابع خبری ، این سلاح پس از ساخت و آزمایش سلاح نخجیر۱،٢ و ٣ در کشور تولید شد. این سلاح ابتدا توسط ارتش و سپس تولید آن از اردیبهشت سال ٨٩ در اختیار سپاه قرار گرفت و سپاه خط تولید این سلاح را تا تیر سال ٩۰ در اختیار گرفته است.
بر اساس گزارش فوق ، نسل اول این اسلحه به صورت ۱+۵ تیر ساخته شد و از زمانی که در اختیار سپاه قرار گرفت با قابلیت ٩ تیر در خط تولید قرار گرفت.
کالیبر این سلاح ۱٢ و همچنین طول لوله بلند آن، دقت شلیک مناسبی را برای سلاح فراهم آورده است .
در ادامه آمده است : نکته مهمی که باعث گردیده نیروهای امنیتی برای سرکوب و کنترل اعتراضات خیابانی از آن استفاده کنند، این است که نوع گلوله هایی که در این سلاح به کار گرفته میشود گلوله گیج ۱٢ شات با طول ٧۰ میلیمتر و با ساچمه های فولادی سخت می باشد .
این گلوله ها مقادیر زیادی ساچمه را با خود حمل می کند و زمان اصابت تیر ساچمه های فولادی سخت تا شعاع قابل توجهی را تحت پوشش خود قرار می دهد و به دلیل پخش شدن ساچمه ها، جراحات ناشی از این اسلحه ها وحشت آور و باعث تضعیف روحیه همراهان مضروب می گردد و همینطور امکان کشته شدن فرد را به حداقل رسانده و شرایط دستگیری و بهره برداری را برای مامورین فراهم می آورد . 

(البته شخصی که از فاصله کمتر از ۵۰ متر مورد اصابت این سلاح قرار بگیرد امکان کشته شدنش بسیار زیاد است.)
در ادامه این گزارش همچنین ذکر شده است که برد مفید این سلاح ٢۰۰متر، برد موثر حدود ٣٢۰ و برد نهایی آن تقریبا ۵۵۰ متر بوده و بنا براین ماموران مسلح سعی می کنند خود را به سوژه هایشان نزدیک کنند و از فاصله نسبتا نزدیک اقدام به تیراندازی کنند.

منبع خبری فوق افزود "شاید از فاصله دور این سلاح «CTI-105» از خانوادۀ رمینگتون به نظر برسد، اما با کمی توجه (به سلاح در دست مامور) مشخص می گردد فاصله غلاف لوله با ماشه نسبتا زیاد است و در رمینگتون ها چنین فاصله ای وجود ندارد همچنین گلوله های رمینگتون به دلیل تحریم، بسیار سخت وارد ایران می شود.گزارش ارسالی به جرس خاطرنشان کرد "حتما آقایان فرماندهان نظامی و انتظامی فرق بین صیاد ٢ با سلاح های پینت بال را نمی دانند که می گویند پینت بال دادیم تا معترضان را نشانه گذاری کنند. هر چند مطابق اخباری که دریافت شده مشخص گردید که برخی مامورین سلاح هایی بسیار شبیه به پینت بال حمل میکنند که در واقع پینت بال نیست بلکه یک اسلحه ی تمام اتوماتیک جدید با نام «TAC-700 » است که می تواند با فشار ۱۴۰۰ کیلو گرم هوای فشرده را به سمت مهاجمین رهنمود سازد و تا فضای ۷۰ متری را پوشش می دهد .
گفتنی است با این احتساب، مقامات و نهادهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی، هم در بیان حقایق در نحوه مضروب شدن تظاهر کنندگان و هم در هویت ضاربین و جانباختگان، به دروغ سازی و جعل و قلب وقایع مبادرت کرده اند.
 




نقدی بر سکوت مراجع و اصلاح طلبان پیرامون فشارهای وارده بر خانواده کروبی و حصر موسوی
جرس: 
در واکنش به ادامۀ حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همچنین یورش ها و حملات متناوب ماموران یونیفورم پوش و لباس شخصی به خانه و خانوادۀ آنها، پایگاه اطلاع رسانی سحام نیوز طی یادداشتی انتقادی آورده است که "چرا مراجعی که انسان را به پرهیز از خشونت و دروغ و ظلم فرا می خوانند؛ برای حکومت چنین چیزی را قائل نیستند و سکوت کرده اند؟"
متن کامل این یادداشت که در پایگاه اطلاع رسانی حزب اعتمادملی منتشر شده، به شرح زیر است:
نزدیک به ۲۰ماه از انتخابات دهم ریاست جمهوری می گذرد. اتفاقاتی که طی این ماه ها بر بدنه نیروهای مخالف از جانب حکومت وارد شد، جای هیچ تردیدی را باقی نمی گذارد که مخالفین حکومت پای در کارزاری سخت گذاشته اند. در یک طرف صحنه مخالفینی که تنها ابزارشان نافرمانی های مدنی و اعتراضات آرام است و تنها در جستجوی رسیدن به مطالبات خود از روش های مسالمت آمیز بوده و طرف دیگر این صحنه نبرد نیروهای حکومتی از هر دسته و گروه و ارگان، با شنیع ترین رفتارها و تا بن دندان مسلح و مجهز به توپخانه ی رسانه ی به اصطلاح ملی و تریبون های مختلف اعم از نماز جمعه و مجلس و …قرار دارد.
شیوه جنبش اعتراضی مردم حضور است و شیوه حکومت فرار رو به جلو!! حکومتی که خودش شهید می کند و برای آن شهید مراسم می گیرد!! ماجرای استالین است و تروتسکی! گویا حکومت اصل را بر دروغ و نفاق و نیرنگ بنا نموده است. پس از ماه ها سکوت جنبش سبز و عدم حضور آنها در خیابان ها، ۲۵بهمن نقطه عطفی شد برای این آتش زیر خاکستر. پس از درخواست مشترک کروبی و موسوی از وزارت کشور برای صدور مجوز راه پیمایی۲۵بهمن در حمایت از مردم مصر و تونس، دامنه فشارها بر این دو مبارز خستگی ناپذیر و همراه مردم، بیشتر شد.
چند روز مانده به راهپیمایی، مهدی کروبی و همسرش به طور کامل حصر خانگی شده و از دیدار فرزندان و خانواده محروم گردیدند. تمام خطوط تلفن همراه و ثابت مهدی کروبی، همسر و فرزندان قطع می شود. این نخستین نشانه های یک کودتای نظامی آرام بر علیه این خانواده بود. تظاهرات ۲۵بهمن نشانه های خوبی را برای حکومت به همراه نداشت. مردم به خیابان ها آمدند. آرام اما مصمم!
ساعاتی پس از پایان تظاهرات، حکومت شکست خورده و وحشت زده که به دنبال انتقام گیری بود شروع به انجام رفتارهای نخ نما شده و مشابه قبایل وحشی نخستین نمود. شیوه ایجاد رعب و وحشت! دوباره قشون کشی عده ای عربده کش و مزدور حقوق بگیر با استفاده از نام بسیجی و جبهه رفته و انقلابی، به همراه تنی چند از روحانی نماها،با عقبه ای که البته واضح بود از کجا پشتیبانی می شود، جلوی منزل مهدی کروبی تجمع کردند. اندک بودند، اما گستاخ و بی شرم! به نام اسلام و دین، بدترین الفاظ و رکیک ترین کلمات را با افتخار بر زبان می راندد. ناگاه آدم را یاد سال های نخستین اسلام می انداختند که بنی امیه و خوارج چه با این اسلام کردند!
پنج شب متوالی تجمع و آشوب و دریغ از دخالت صریح مقامات قضایی و انتظامی! در ظاهر معلوم نبود که چطور می شود عده ای قلیل با مسدود نمودن آن محله و با عربده کشی در آن ساعت از نیمه شب و آن هم طی چندین شب، بتوانند دست به آشوب بزنند. مگر اینکه اراده شخص دیگری در میان باشد! از این دست افراد حداقل در تاریخ ۱۰۰ساله حکومت بسیار داشتیم. روزی با کت و شلوار مشکی و یقه های باز و کلاه شاپو و دستمال یزدی بر گردن؛ و امروز که با چفیه و پوتین و … . بی مخ بی مخ است؛ شعبان و غیر شعبان ندارد!
طی همان شبها مامورین امنیتی در اقدامی بی سابقه با شکستن درب منزل محمد حسین کروبی،برای یافتن وی اقدام ورود به ساختمان وی را می کنند که خوشبختانه ناکام مانده و برای جبران این ناکامی از آن روز تاکنون منزل وی را پاتوق قرارهای شخصی خود نموده و معلوم نیست فردا روز مدارک شخصی و عکس ها و فیلم های خانوادگی و … این خانواده از کدامین سایت و کوی برزن سر برآورد؟!
ماموران اطلاعات با مراجعه به مدرسه فرزندان حسین کروبی موجبات ترس این دو دانش آموز را فراهم آورده تا آنجا که این دو به خاطر ترس از ماموران امنیتی درس و مدرسه را ترک کرده اند.
محمد تقی کروبی هم در شروع این ترم دوباره و برای سومین بار ممنوع التدریس می شود و همچنین وی را که جانباز جبهه و جنگ است را از یک درمان عادی برای گوش مجروح خود محروم می کنند تا آنجا که وی را اکنون تا آستانه از دست دادن شنوایی رسانده اند.
پس از راهپیمایی خودجوش و مردمی ۱اسفند، حکومت چهره واقعی خود را نشان داد. شدیدترین نوع برخورد را در خیابان ها با مردم انجام داد. از بی رحمانه ترین شیوه ها برای سرکوب اعتراض آرام مردم استفاده نمود و سعی داشت با تمام پشتوانه خبری و رسانه ای خود این راهپیمایی مردمی را خفه نماید که البته ناکام ماند.
عقده گشایی ها دوباره ادامه پیدا کرد و در شب این راهپیمایی و پاسی از نیمه شب گذشته به منزل علی کروبی هجوم برده و وی و همسرش را دستگیر می کنند. جالب است که دلیل دستگیری علی کروبی، به آن صورت و آنهم در آن زمان را بحث نخ نما شده ارتباط با سرویس های جاسوسی بیگانه و … عنوان کردند! حکومت در اقدامی از روی ناچاری و دستپاچگی به دنبال حسین کروبی بودند که پس از دست نیافتن به وی برای ایجاد فشار بر مهدی کروبی و خانواده اش، علی را دستگیر کردند.
همزمان با این ماجرا به منزل مهدی کروبی یورش برده و با ورورد به منزل، مهدی کروبی را در یک اتاق و همسرشان را نیز در اتاق دیگری محبوس می کنند. تفتیش ها آغاز می شود و اسناد و مدارک و کتب و … دوباره به تاراج می رود. مهدی کروبی در آخرین نامه خود خطاب به آملی لاریجانی، رئیس قوه قضائیه گفته بود” بنده درخواستی دارم از جنابعالی که به زودی و از طریق قانونی، وعده هایی را که در سخنرانی ها داده اند، عملی گردد و دادگاهی علنی تشکیل گردد تا کیفرخواست و دفاعیات مطرح گردد. باشد که در دادگاهی عادل و علنی، مردم به حقیقت آگاهی یابند” .
این اتفاق رخ نداد و ماموران هیچ مجوزی از دادگاه عادل نداشتند، اما مردم به خوبی به حقیقت ماجرا پی بردند.
اکنون ۳۶ ساعت از این اقدام می گذرد و هیچ گونه اطلاعی از شرایط مهدی کروبی و فاطمه کروبی در دسترس نیست. نگرانی ها پیرامون این موضوع برای مهندس میر حسین موسوی هم بوجود آمده و بیم آن می رود تا نیروهای تندرو و ناشنوا از صدای ملت، اقدامی نابخردانه در جهت خفه کردن صدای این دو رهبر جنبش اعتراضی مردم ایران انجام دهند.
حال جای این سوال باقیست: مراجعی که انسان را به پرهیز از خشونت و دروغ و ظلم فرا می خوانند؛ چرا برای حکومت چنین چیزی را قائل نیستند و سکوت کرده اند؟
چرا جریان اصلاحات و سران آن که دولت شان ۱۶ سال بر این کشور حکومت کرد سکوت کرده اند؟
چرا افرادی که خود را داعیه دار دفاع از مظلوم و ستم دیده می دانند سکوت کرده اند؟ این همه سکوت از روی ناچاری و ترس است یا از روی دنیا خواهی و عقاید پوشالی؟

حمله لباس شخصی ها با شوكر به خانواده هاشمی
جرس:
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: درحالی كه تنها دو هفته تا انتخابات هیات رئیسه خبرگان باقی مانده است، تعرض به رئیس مجلس خبرگان رهبری توسط عناصر خودسر، حتی به خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در حرم حضرت عبدالعظیم و در مراسم ترحیم هم كشیده شد.
به نوشته این روزنامه، پیش از ظهر سه شنبه درحالی كه دو تن از فرزندان و تعدادی از اعضای خانواده آیت‌الله هاشمی برای برگزاری مراسم درگذشت یكی از بستگان خود در حرم حضرت عبدالعظیم حضور یافته بودند، پس از گذشت حدود 2 ساعت از آغاز مراسم و قرائت قرآن، دو نفر از نیروهای لباس شخصی هنگام خروج خانواده آیت‌الله هاشمی با منافق خطاب كردن آنها به یكی از دختران ایشان حمله كردند كه با نزدیك شدن لباس شخصی‌ها به وی برادرزاده و خواهرزاده وی كه او را همراهی می‌كردند درحالی كه قصد داشتند مانع شوند، حمله كنندگان با شوكر آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
  در این حین محسن هاشمی فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی كه وی نیز جهت شركت در مراسم ختم در حرم حضرت عبدالعظیم حضور داشت از لباس شخصی‌ها خواست نسبت به خانواده وی ایجاد مزاحمت نكنند كه افراد مذكور با شعار مرگ بر هاشمی به فحاشی به وی مبادرت كرده و قصد درگیری با محسن هاشمی را داشتند كه مردم حاضر در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی كه در طول مراسم با تسلیت گویی و تكریم به خانواده آیت‌الله هاشمی احترام گذاشته بودند مانع درگیری شده و ضمن اظهار نگرانی از خطرناك بودن عناصر لباس شخصی‌ها و اعلام قصد قبلی آنها برای ایجاد درگیری و اغتشاش، از خانواده آیت‌الله هاشمی با اصرار خواستند كه نسبت به توهین این افراد بی‌تفاوت بوده و از محل حضور آنها فاصله بگیرند.
پس از تظاهرات 25 بهمن، حامیان افراطی دولت با فشار بر هاشمی رفسنجانی از او خواسته اند که سکوت را نسبت به سران جنبش سبز بشکند. اصولگرایان از مواضع رئیس مجمع تشیخص در نماز جمعه 26 تیر ناراضی هستند و آن را در مقابل سخنان رهبری می دانند.هفته گذشته پس از آنکه صدا وسیما شعار بر مرگ بر هاشمی را بارها پخش کرد، موتورسواران در دو نوبت به جماران رفته و در مقابل منزل هاشمی شعار دادند.




جرس: خانواده کروبی حکومت و نیروهای امنیتی را از انجام هرگونه برنامه برای حذف فیزیکی مهدی کروبی و فاطمه کروبی برحذر داشت.
به گزارش سحام نیوز، خانواده مهدی کروبی در نامه ای با توجه به این موضوع که تا قبل از حبس خانگی؛ مهدی کروبی و همسر ایشان در کمال صحت و سلامت بوده اند، اعلام کردند که هر گونه پیش آمد و اتفاقی پس از این و به جهت استفاده از اقلام خوراکی تهیه شده توسط ماموران اطلاعات برای ایشان، به عهده مقامات حکومتی خواهد بود.
فرزندان مهدی کروبی در اخطاری صریح به مقامات امنیتی و نیروهای اطلاعاتی گوش زد نمودند که با توجه به این که از دوهفته قبل امکان تهیه مایحتاج برای منزل پدرشان فراهم نبوده و حتی ماموران امنیتی میوه خریداری شده توسط یکی از فرزندان را هم قبول نکرده بودند؛ حکومت و نیروهای امنیتی را از انجام هرگونه برنامه برای حذف فیزیکی مهدی کروبی و فاطمه کروبی برحذر داشته و صریحا اعلام نمودند عواقب این اقدامات، دودیست که به چشم حکومت خواهد رفت.
 پس از یورش دو روز قبل نیروهای امنینی به منزل مهدی کروبی و حبس وی و فاطمه کروبی در اتاق های جداگانه، آخرین شنیده ها حاکی از آن است که ماموران امنیتی با مستقر شدن در داخل ساختمان، کوچه را تخلیه نموده اند.
به گزارش سحام نیوز، ماموران اطلاعاتی از صبح امروز با انتقال خودرو و تجهیزات خود به داخل ساختمان، این مجتمع را به صورت کامل اشغال نمودند. بنا به اخبار رسیده مایحتاج آقای کروبی وهمسر ایشان در حال حاضر و از ۱۰ روز قبل توسط نیروهای امنیتی تامین می گردد که این موضوع باعث نگرانی از ایجاد یک برنامه حذف فیزیکی با استناد به موارد مشابه می شود.




نامه احمد هادوی به رئیس قوه قضاییه

محمد امین هادوی بی‌گناه است؛ آزادش کنید

احمد هادوی، برادر محمد امین هادوی که بیش از ١٣۰ روز از بازداشت او می‌گذرد، در نامه‌ای به رئیس قوه قضاییه، خواستار آزادی برارد بی‌گناهش شد و از رئیس دولت نیز خواست طبق سوگندی که خورده، دستور آزادی این زندانی سیاسی را که از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده، آزاد کند.
به گزارش کلمه، محمد امین هادوی، فرزند اولین دادستان کل انقلاب ایران و فعال اقتصادی بخش خصوصی که دارنده ده ها عنوان تالیفات و مقالات در مباحث اقتصادی است، از بیش از ١٣۰ روز پیش در بازداشت موقت است.
وی در سحرگاه روز ٢٣ مهرماه ١٣٨٩ در فرودگاه و هنگام خروج از کشور به قصد سفر تجاری دستگیر شد. چند روز بعد از آن، در تاریخ ۴ آبان ماه ١٣٨٩ فرزندش شفیق هادوی نیز بازداشت و پس از ۶٩ روز با قرار وثیقه ی ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
احمد هادوی، برادر محمد امین، در وبلاگ شخصی اش می نویسد: اولین ملاقات با امین ٧۶ روز بعد از بازداشتش بود. بسیار تکیده و لاغر شده بود. سرش شکسته بود که خودش گفت زمین خورده است. پشتش هم قوز پیدا کرده بود. او گفت کل این مدت را در انفرادی و بیشتر آن را روزه بوده است.
احمد هادوی در نامه ای به رییس قوه ی قضاییه و رییس دولت دهم، آنان را به مسئولیت سنگینی که برای آن قسم خورده اند یاد آور می شود و خواستار آزادی سریع برادر خود شده است.
پیش تر نیز مهدی هادوی، نخستین دادستان انقلاب در پی بازداشت فرزند و نوه‌اش و نحوه برخورد با آنان، درنامه ای سرگشاده خطاب به وزیر اطلاعات، از نبود استقلال در قوه قضاییه ابراز نگرانی و تاسف کرده و گفته بود: هیچ دولتی نمی‌تواند مملکت را دزدانه اداره کند.
متن نامه احمد هادوی، در وبلاگ شخصی اش منتشر شده، بدین شرح است:
سخنی با ریاست محترم قوه قضائیه
محمد امین هادوی با آگاهی و حکم زیر مجموعه شما در زندان است و آن مجموعه شرعاً و قانوناً ضامن حفظ سلامتی جسمی و روحی او و خانواده اش و زیان به کار و زندگیش می باشد. با توجه به بیگناهی او و ارجاع پرونده به قوه قضائیه و دادستانی، دستور فرمائید ایشان را آزاد کنند.
و سخنی با همبازی سابق خودم در تیم هاکی دانشگاه علم و صنعت ایران، آقای دکتر محمود احمدی نژاد
جنابعالی دو بار سوگند یاد کرده اید که پاسدار اجرای قانون اساسی باشید. آنچه تاکنون از شما در این زمینه شنیده یا خوانده ام اعتراضات شما درباره اختیارات شخص رئیس جمهور و دولت بوده است. امیدوارم پاسداری شما از قانون اساسی تنها منحصر به چند ماده آن نباشد و شما همواره حافظ و پاسدار تمام قانون اساسی و حقوق تک تک شهروندان باشید. وزارت اطلاعات تحت امر شما برادرم را دستگیر و ناظر بازداشتش است. از شما میخواهم دستور فرمائید با وجود اتمام مدت بازداشت موقت که بیش از دو ماه قبل بوده، ایشان را آزاد کنند.
دکتر احمد هادوی – استاد دانشگاه
٣ اسفند ماه ١٣٨٩



تلویزیون دولتی لیبی هم کشتن مردم را تکذیب کرد!

خبرگزاری‌ها و شبکه‌های تلویزیونی خبری جهان همچنان به پوشش تحولات جاری و کشتار مردم معترض به سیاست‌های معمر قذافی، رییس جمهوری این کشور می‌پردازند.
روزنامه فرانسوی لوپاریزین نوشت:  واحدهای ارتش و نیروهای پلیس لیبی مجهز به سلاح‌های خودکار و نفربرهای زرهی در خیابان‌های طرابلس، پایتخت و دیگر شهرهای این کشور در حال تردد هستند.
بنابر این گزارش، در میان نیروهای ارتش و مسلح دولتی، مزدوران خارجی نیز دیده می‌شوند که در خیابان‌های مختلف به گشت‌زنی مشغولند.
در همین حال شبکه تلویزیونی فرانس ۲۴ نیز گزارش داد که تلویزیون دولتی لیبی کشتار مردم معترض به قذافی را تکذیب و اعلام کرد: این اطلاعات نادرستی است که از سوی رسانه‌های بیگانه و دشمن لیبی برای ایجاد فضای رعب و وحشت مخابره می‌شود!
از سوی دیگر روزنامه فرانسوی لوموند نیز گزارش داد که معمر قذافی، رییس‌جمهوری لیبی با ظاهر شدن بر صفحه تلویزیون دولتی این کشور فرار خود به ونزوئلا را تکذیب و تصریح کرد که به زودی با جوانان کشورش در میدان سبز طرابلس دیدار خواهد کرد.
خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که شاهدان در طرابلس اعلام کردند: خانواده‌های لیبیایی به صورت گروهی و دسته‌جمعی کنار هم در یک مکان و خانه به سر می‌برند تا بتوانند در برابر مزدوران خارجی که در خدمت ارتش و نیروهای امنیتی لیبی قرار دارند، از خود دفاع کنند.
بنابر این گزارش،‌ برق و آب مناطق زیادی از شهرهای مهم لیبی قطع است و این کمبودها زندگی را برایشان دشوار کرده است.



طرح سبز/ دیوار آهنی…




ادعای جدید وزیر مسکن: اجاره‌بها افزایش نیافته است!

وزیر مسکن گفت: «بر اساس شواهد و گزارش های ارسالی در سطح بنگاه‌های معاملات ملکی و بازدیدهای مستمر اجاره‌بهای مسکن در کشور طی چند ماه اخیر افزایش نیافته است.»
وزیر مسکن و شهرسازی در گفت وگوی اختصاصی با پایگاه اطلاع رسانی دولت ادعاها درباره افزایش اجاره بها و قیمت مسکن را کذب خواند و افزود: «با توجه به بررسی های صورت گرفته، نه اجاره بها و نه قیمت مسکن در هیچ کجا افزایش نیافته است و چنین ادعاهایی صحت ندارد.»
وی همچنین به برنامه های دولت برای کنترل و رونق بازار مسکن اشاره کرد و گفت: «گسترش حمایت ها از مسکن مهر، ارائه تسهیلات برای احیای بافت های فرسوده، کنترل بازار مصالح ساختمانی، نظارت بر اجاره بها و قیمت مسکن، ارائه تسهیلات بانکی از جمله برنامه هایی است که برای رونق و کنترل بازار مسکن دنبال می کنیم.»
نیکزاد خاطر نشان کرد: «همچنین بسته حمایتی برای بخش مسکن تدوین شده است تا با تمهیداتی همچون اعطای یارانه به تولید کنندگان مصالح ساختمانی، اعطای یارانه به مسکن مهر، تشویق صنعتی سازی، ‌افزایش بهره وری و … از ورود التهاب قیمتی به حوزه مسکن جلوگیری شود.»
نیکزاد تصریح کرد: «البته خوشبختانه امسال با اقدامات ویژه دولت در مسکن مهر، رونق بازار مسکن بیشتر نمایان شد.»
این در حالی ست که گزار ش ها از سطح شهر حاکی از آن است که اجاره بهای مسکن در دو ماه گذشته بی دلیل افزایش داشته است و پیشتر کارشناسان مسکن با ابراز تعجب از این افزایش نگرانی خود را از تابستان ۹۰ اعلام کرده بودند.



عربستان هم به اصلاحات اجتماعی- اقتصادی تن داد

«ملک عبدالله»، پادشاه عربستان پیش از بازگشتش از مغرب به عربستان دست به اصلاحات اقتصادی و اجتماعی زد.
به گزارش ایلنا به نقل از رویترز، ملک عبدالله اعلام کرد که هزینه‌های اختصاص داده شده در زمینه مسکن و تامین اجتماعی را افزایش می‌دهد. همچنین به کنفرانس‌های ادبی و دانشجویانی که خارج از کشور تحصیل می‌کند، هزینه‌های بیشتری اختصاص خواهد داد.
این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که کشورهای عربی شاهد تظاهرات مردمی گسترده در اعتراض به فقر و فساد و سرکوب سیاسی است.
پادشاه عربستان پس از گذراندن چندین ماه برای درمان در خارج از عربستان قرار است چهارشنبه ـ‌امروز‌ـ به این کشور بازگردد.




حاکمیت یا کانون‌های غیر قانونی قدرت؟

متصدیان موضع خود را مشخص کنند؛ مسوول حصر غیر قانونی کیست؟

کلمه: اخبار حاکی از آن است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی به همراه همسران خود زهرا رهنورد و فاطمه کروبی توسط نیروهایی امنیتی، در خانه‌های خود به صورت کامل محصور شده‌اند و هر گونه امکان ارتباط با خارج از منزل را از دست داده‌اند.
اگرچه «این رفتار» با رهبران جنبش سبز، از ماهها  قبل  با ایجاد محدودیت های شدید در رفت و آمدها و  تماس ها و حتی بازداشت ملاقات کنندگان آغاز شده بود   اما اتفاقات جدید و  حصر کامل  همراهان  مردم در جنبش سبز،  یادآور «دغدغه‌های احمد جنتی» در بارهٔ پیام دادن و پیام گرفتن رهبران جنبش است و بیش از هر چیز به «سفارش‌های جنتی» در خصوص قطع ارتباط با مردم، بستن درخانه و محدود کردن رفت و آمد‌ها شباهت دارد، اما جایگاه قانونی دبیر شورای نگهبان در ساختار فعلی قانون اساسی! به او اجازه نمی‌دهد که مستقیماً به این سفارش‌ها عمل کرده و یا قوهٔ قضائیه را به انجام آن وادار کرده باشد.
رئیس قوهٔ قضائیه هم، اگرچه پیشاپیش رهبران جنبش را «مجرم» می‌خواند و می‌گوید «دستگاه قضا راه را بر اطلاعیه پراکنی آن‌ها خواهد بست» اما سرجمع سخنان او در یکسال اخیر نشان می‌دهد که صادق لاریجانی در این ماجرا به آنچه «مصلحت» می‌نامد اکتفا کرده است و به تعبیر خود دراین خصوص بجز از مقام رهبری از کسی «سفارش» نمی‌گیرد.
با این همه؛ سکوت نهاد‌ها و مقامات رسمی کشور در خصوص این اقدام غیر قانونی، حاکی از آن است که تاکنون هیچ مقامی حاضر نشده «مسوولیت» آن را به عهده بگیرد و «عنوان قانونی» این رفتار را اعلام کند و به «ماخذ قانونی» آن استناد کند. اهمیت این تعلل بیشتر می‌شود وقتی بدانیم که این بار امکان فرافکنی به هیچ وجه وجود ندارد و حاکمیت نمی‌تواند مسوولیت این رفتار مستقیم خود را متوجه کسانی کند که دشمنان خارجی، عوامل بیگانه و سران فتنه می‌نامد.
البته سکوت نهادهای قانونی در این باره می‌تواند حامل این پیام باشد که «کانون‌های غیرقانونی قدرت» آشکار‌تر از همیشه قانون اساسی و نظام را نشانه رفته‌اند و در این اقدام بی‌توجه به همهٔ ارکان قانونی، اقدام به حصر کرده‌اند.
در این وضعیت، «موضوع حصر» و در صدرِ آن «مسئولیت حصر»، دغدغهٔ جدیدی است که احتمالاً رفع آن به مهم‌ترین خواستهٔ جنبش سبز تبدیل خواهد شد. بدیهی است هیچ کس نمی‌تواند واکنش – و واکنش‌های – جنبش سبز را به «این موضوع» پیش بینی و یا هدایت کند، اما شناسایی مسئولان اصلی «این واکنش‌ها» ممکن و بل لازم است. افکار عمومی و مجامع بین المللی، همراه با موضعگیری دربارهٔ «تعبیر مبهم و غیر حقوقی حصر»، حاکمیت را وادار خواهد کرد که «عنوان حقوقی و مرجع قانونی و مسئول یا مسئولان اصلی» آن را معرفی کند.
حصر میر حسین موسوی، مهدی کروبی، ‍زهرا رهنورد و فاطمه کروبی اگر بردوام بماند، می‌تواند به بزرگ‌ترین «آزمون‌های ملت و دولت» تبدیل شود و مردود شدگان این آزمون شرمندگان تاریخ ملت‌ها خواهند بود. نلسون ماندلا شاهد زنده‌ای بر این ماجراست.



جو متشنج دانشگاه شیراز و بازداشت ده‌ها دانشجو

خبرگزاری هرانا - تجمع مسالمت آمیز دانشجویان دانشگاه شیراز بار دیگر با حضور نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شد و ده‌ها دانشجو در جریان این تجمع بازداشت شدند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، ظهر امروز چهارشنبه، چهارم اسفند ماه، همزمان با سومین روز درگذشت "حامد نور محمدی"، دانشجوی دانشگاه شیراز، طبق قرار قبلی دانشجویان دانشگاه شیراز در پردیس اصلی این دانشکده دست به تجمع زدند.
این تجمع که صدها تن از دانشجویان در آن حضور داشته اند، با خواندن سرود "یار دبستانی" آغاز شد و در ادامه دانشجویان با سر دادن شعارهایی نظیر "برادر شهیدم خونتو پس می­گیرم"، "برادر شهیدم آزادیت مبارک"، "نترسید نترسید ما همه با هم هستیم"، "گر تیر و فتنه بارد جنبش ادامه دارد" و... نسبت به کشته شدن حامد نورمحمدی دانشجوی دانشگاه شیراز در روز ۱ اسفندماه، اعتراض کرده و خواستار پاسخگویی مسئولین دانشگاه شدند.
گفته می‌شود حضور پر تعداد نیروهای امنیتی، حراست دانشگاه، بسیج و لباس شخصی به قدری بوده که چهرهٔ دانشگاه به پادگانی نظامی بدل شده بود؛ این افراد با حضور در میان دانشجویان اقدام به فیلمبرداری و شناسایی دانشجویان معترض نمودند.
بر همین اساس در ‌‌نهایت، تجمع مسالمت ­آمیز دانشجویان با یورش افراد مذکور به خشونت کشیده شد و تعداد زیادی از دانشجویان متحصن مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. همچنین، این نیرو‌ها به بازداشت دانشجویان پرداختند، که در پی آن ده‌ها تن از دانشجویان بازداشت شدند.
تاکنون اطلاع دقیقی از اسامی دانشجویان بازداشتی و یا نهاد بازداشت کنندهٔ ایشان در دست نیست.
تا لحظهٔ تنظیم خبر بسیاری از نیروهای امنیتی و لباس شخصی در بیرون از دانشگاه مستقر هستند، تا در صورت لزوم وارد عمل شوند.
شایان ذکر است که آقای رجبی رئیس حراست دانشکده مهندسی دانشجویان را تهدید نمود که در صورت بازداشت دانشجویان توسط نیروهای موضع گرفته در بیرون از دانشگاه، حراست دانشگاه شیراز هیچ گونه مسئولیتی را به عهده نخواهد گرفت.
لازم به یادآوری ست که نیروهای امنیتی، بسیج و لباس شخصی سابقه حمله­ به دانشگاه شیراز در ۱۳آبان ۸۸ را در کارنامه خود دارند. همچنین، نیروهای امنیتی و انتظامی نیز در روزهای ۲۳ و ۲۵ خرداد ۸۸، به دانشگاه شیراز حمله کردند.



وزیر اطلاعات: "عوامل ترور" صانع ژاله را شناسایی کرده ایم

خبرگزاری هرانا - حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، از "شناسایی" کسانی که در قضیه کشته شدن "صانع ژاله"، دانشجوی جان باخته در تظاهرات ۲۵ بهمن، نقش داشتند خبر داد و گفت که "اقدامات لازم در این خصوص صورت گرفته‌است."
وی از کشته شدن صانع ژاله در راهپیمایی ۲۵ بهمن به عنوان "ترور" یاد کرده است.
به گزارش رادیو زمانه، وزیر اطلاعات ایران در حاشیه جلسه هیئت دولت در گفت و گو با خبرنگاران گفت که "منافقان و جریان ضدانقلاب"، در روز ۲۵ بهمن "از اول طی طراحی و برنامه‌ریزی‌هایی که انجام داده بودند، فردی را از قبل شناسایی کرده و او را ترور کردند."
وی جزئیاتی در مورد "شناسایی عوامل ترور" و هویت آنها ارائه نکرد ولی گفت "اقدامات لازم در خصوص کسانی که شهید ژاله را ترور کردند، صورت گرفته و اقدامات بعدی به اطلاع مردم خواهد رسید."
مقام‌های جمهوری اسلامی از صانع ژاله، دانشجوی رشته هنر و از کردهای اهل سنت پاوه به عنوان "شهید بسیجی" یاد می‌کنند.
این در حالی است که قانع ژاله، برادر صانع، روز ۲۷ بهمن در گفت و گو با صدای آمریکا هر گونه ارتباط برادرش با بسیج و هواداری از حکومت را تکذیب کرد. وی به فاصله کمی از این مصاحبه از سوی ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
حیدر مصلحی روز چهارشنبه با ذکر اینکه در مورد صانع ژاله "اطلاعات قابل توجهی در اختیار داریم که نشان می‌دهد این فرد از خانواده مذهبی و حافظ قرآن بوده"، این "اطلاعات" را دلیل آن دانست که "مسائلی که در مورد او از سوی جریان نفاق و ضدانقلاب مطرح می‌شود، صحت ندارد."
وی مدعی شد: "البته ضدانقلاب نهایت تلاش را در رسیدن به هدف خود با ترور شهید ژاله و پس از آن با تهدید و تطمیع خانواده این شهید انجام داد که به نتیجه نرسید، چراکه خانواده این شهید یک خانواده مذهبی بوده و از همراهی با جریان نفاق اعلام برائت کردند."
اظهارت وزیر اطلاعات در حالی صورت می گیرد که مخالفان با انتشار عکس ها و فیلم هایی از صانع ژاله تاکید کردند که وی از هواداران جنبش اعتراضی مردم ایران بوده و در تظاهرات گذشته بر ضد حکومت شرکت داشته است.
مخالفان از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته اعتراض های دامنه داری علیه جمهوری اسلامی انجام داده اند که این اعتراض ها با سرکوب شدید روبرو شده و در جریان آنها، دهها نفر کشته شده اند.
این در حالی است که مقام های دولتی و رسانه های هوادار جمهوری اسلامی ایران همواره مخالفان را به "کشته سازی" متهم کرده اند.



مرگ يک زندانی در زندان مهاباد

خبرگزاری هرانا - روز یکشنبه یکم بهمن ماه یک زندانی عادی محبوس در زندان مرکزی شهر مهاباد جان خود را از دست داد.
به گزارش آژانس خبری موکریان، اسماعیل کیوان‌پور، اهل شهر مهاباد حدود یک سال پیش بازداشت و به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شده بود.
لازم به ذکر است این زندانی که تحت درمان ترک اعتیاد، در بند متادون زندان مهاباد ایام محکومیت خود را سپری می‌کرد که روز یکشنبه در این زندان جان خود را از دست داد.



حمله لباس شخصی ها به خانواده هاشمی رفسنجانی

خبرگزاری هرانا - در حالی که تنها دو هفته تا انتخابات هیات رئیسه خبرگان باقی مانده است، تعرض به رئیس مجلس خبرگان رهبری توسط عناصر خودسر، حتی به خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در حرم عبدالعظیم و در مراسم ترحیم هم کشیده شد.
به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، پیش از ظهر سه شنبه درحالی که دو تن از فرزندان و تعدادی از اعضای خانواده آیت‌الله هاشمی برای برگزاری مراسم درگذشت یکی از بستگان خود در حرم عبدالعظیم حضور یافته بودند، پس از گذشت حدود ۲ ساعت از آغاز مراسم و قرائت قرآن، دو نفر از نیروهای لباس شخصی هنگام خروج خانواده آیت‌الله هاشمی با منافق خطاب کردن آنها به یکی از دختران ایشان حمله کردند که با نزدیک شدن لباس شخصی‌ها به وی برادرزاده و خواهرزاده وی که او را همراهی می‌کردند درحالی که قصد داشتند مانع شوند، حمله کنندگان با شوکر آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
در این حین محسن هاشمی، فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که وی نیز جهت شرکت در مراسم ختم در حرم حضرت عبدالعظیم حضور داشت از لباس شخصی‌ها خواست نسبت به خانواده وی ایجاد مزاحمت نکنند که افراد مذکور با شعار مرگ بر هاشمی به فحاشی به وی مبادرت کرده و قصد درگیری با محسن هاشمی را داشتند که مردم حاضر در حرم عبدالعظیم که در طول مراسم با تسلیت گویی به خانواده آیت‌الله هاشمی احترام گذاشته بودند مانع درگیری شده و ضمن اظهار نگرانی از خطرناک بودن عناصر لباس شخصی‌ها و اعلام قصد قبلی آنها برای ایجاد درگیری و اغتشاش، از خانواده آیت‌الله هاشمی با اصرار خواستند که نسبت به توهین این افراد بی‌تفاوت بوده و از محل حضور آن ها فاصله بگیرند.
پس از تظاهرات ۲۵ بهمن، حامیان افراطی دولت با فشار بر هاشمی رفسنجانی از او خواسته اند که سکوت را نسبت به رهبران معترضان موسوم به "سران جنبش سبز"، بشکند. اصولگرایان از مواضع رئیس مجمع تشیخص در نماز جمعه ۲۶ تیر ناراضی هستند و آن را در مقابل سخنان رهبری نظام جمهوری اسلامی می دانند.
گفتنی ست در هفته گذشته نیز پس از آنکه صدا وسیما شعار بر مرگ بر هاشمی را بارها پخش کرد، موتورسواران در دو نوبت به جماران رفته و در مقابل منزل هاشمی شعار دادند.



اطلاعیه مطبوعاتی: لزوم واکنش جامعه بین الملل در قبال سلب امنیت دو تن از رهبران معترضین در ایران

خبرگزاری هرانا - در پی حصر خانگی دو تن از رهبران معترضین در ایران دبیر خانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با صدور بیانیه ای ضمن هشدار به حکومت ایران در خصوص برخوردهای غیرقانونی با آقایان موسوی و کروبی اعلام داشت یقیناْ این امر به افزایش خشونت و تنش در کشور منجر خواهد داشت،
دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشز دولت ایران را مسئول حفظ سلامت، امنیت جسمی و جانی این افراد دانسته و خواستار تضمین حقوق شهروندی و انسانی آنان شد.
این نهاد حقوق بشری در ادامه عنوان داشت : اکنون بر عهده جامعه بین الملل است که با سرلوحه قرار دادن میثاق‌های حقوق بشری بعنوان قاعده‌ای جهانشمول از اقدامات محافظه کارانه و سیاسی در این خصوص دست کشیده و ضمن اتخاذ مواضعی قاطع، حکومت ایران را برای رعایت حقوق انسانی شهروندان خود با توسل به تمامی روش‌های مشروع مجاب کنند.
متن کامل این بیانیه که در وب سایت رسمی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران درج شده است به قرار زیر است:
اطلاعیه مطبوعاتی
حکومت ایران که به امید فرونشاندن اعتراضات مردمی در طی حدود ده ماه گذشته همواره خشن‌ترین روش‌های پلیسی و امنیتی و البته فرا قانونی را برای برخورد با معترضان برگزیده بود، در آخرین اقدام غیرقانونی خود به بازداشت خانگی آقایان موسوی و کروبی به همراه همسرانشان با کشیدن درب و میله‌ های آهنی و همینطور گماشتن نیروهای امنیتی اقدام کرده است.
این اقدام در حالی است که فارغ از نبود احکام قضایی در این رابطه، اساسا در هیچ دادگاه صالحه‌ای این افراد محکومیتی نیافته‌اند که بازداشت خانگی آنان از حداقل وجاهت قانونی برخوردار باشد. در واقع این اقدام نقض مواد ۵، ۶، ۷، ۸، ۹ و ۱۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر است و همچنین نقض حق بر تمامیت جسمانی مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی است که همانطور که اشاره شد این حق در اسناد متعدد حقوق بشری نیز مورد توجه قرار گرفته است. مهم‌ترین رکن این حق پس از ممنوعیت شکنجه و حق بر آزادی جسمانی، ممنوعیت سلب آزادی است که بر اساس آن، بازداشت، حبس و مواردی از این دست که به نوعی سالب آزادی هستند بدون طی قانونی ممنوع شناخته می‌شوند. متاسفانه باید اشاره کرد این تنها حقوق اجتماعی و آزادی‌های فردی بازداشت شدگان نیست که نقض شده است بلکه با در نظر گرفتن تمامی تحرکات نیروهای تندرو در حکومت باید گفت سلامت و جان این افراد نیز در معرض خطر قرار دارد. در این رابطه باید یادآور شد علاوه بر اعلامیه جهانی حقوق بشر و مقاوله نامه‌های جاری اصول دیگری نیز در قانون اساسی وجود دارد که ناظر بر حقوقی از قبیل حق بر امنیت و ممنوعیت تعرض به تمامیت جسمانی افراد است. اصل بیست و دوم قانون اساسی در این زمینه مقرر می‌دارد: حیثیت، جان، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در این رابطه، لازم می‌داند با تکیه بر معاهدات و مقاوله نامه های جاری، نگرانی خود را از امنیت جانی بازداشت شدگان مذکور با عنایت به اینکه حتی نیروهای امنیتی حصر کننده از بعهده گیری حداقل امنیت آن‌ها نیز شانه خالی می‌کنند ابراز کند. در این رابطه و در میان خیل اقدامات نگران کننده دستگاه امنیتی لازم است اشاره  شود در نیمه شب دوم اسفند ماه سال جاری نیروهای موسوم به لباس شخصی که نزدیکی آن‌ها به حکومت محرز است، با حمله به منزل آقای کروبی به پرتاب نارنجک صوتی و شکستن شیشه‌های منزل ایشان مبادرت کرده‌اند.
همچنین لازم است برای تنویر افکار عمومی و درک بهتر عمق نگرانی یادآور شود، دستگاه امنیتی حکومت ایران  که با بیرون راندن سایر ساکنان منازل و مرخص کردن محافظان آنان، حفاظت از این افراد و اعمال حصر خانگی را بر عهده گرفته، خود در پرونده‌هایی چون قتل‌های زنجیره‌ای و بسیاری پرونده‌های مشابه، آمر در قتل عام روشنفکران و منتقدان بوده است، بنابراین می‌توان نتیجه گرفت امنیت حصرشدگان را دستگاه‌هایی بعهده گرفته‌اند که در زمینه اقدامات غیرقانونی سابقه‌ای شرم آور و نگران کننده دارند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به جد معتقد است در زمانی که در تریبون‌های نمازجمعه که بازتاب دهنده نظرات منتخبان رهبری است، حکم بازداشت و برخورد برای رهبران معترضان صادر می‌شود (۱) و همینطور در زمانی که در مجلس شورای اسلامی که جزوی از قوای قانون گذار است به جای قوه قضاییه درخواست اعدام آقایان موسوی و کروبی مطرح می‌شود (۲) و همینطور در نیمه شب دوم اسفدماه که نیروهای لباس شخصی حصر کننده منازل افراد مورد اشاره ،‌ با خواندن قطعنامه‌ای این عملیات را «بخش کوچکی از حکم جهاد آیت‌الله خامنه‌ای»، رهبر جمهوری اسلامی خوانده و اعلام می کنند: «منتظر فرمان نهایی خامنه‌ای برای بریدن سر کروبی و همسرش و آویزان کردن آن‌ها در میادین شهر هستیم»، مورد حتی نقد دستگاه قضایی قرار نمی‌گیرد. نمی‌توان دیگر از دستگاه قضایی انتظار اجرای وظابف خود را داشت.
بنابراین مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران حسب رسالت خود، ضمن هشدار به حکومت ایران در خصوص برخوردهای غیرقانونی با آقایان موسوی و کروبی بعنوان دو تن از رهبران معترضین در ایران که یقیناْ به افزایش خشونت و تنش در کشور منجر خواهد داشت، دولت ایران را مسئول حفظ سلامت، امنیت جسمی و جانی این افراد دانسته و خواستار تضمین حقوق شهروندی و انسانی آنان است. همچنین این تشکل معتقد است اکنون بر عهده جامعه بین الملل است با سرلوحه قرار دادن میثاق‌های حقوق بشری بعنوان قاعده‌ای جهانشمول از اقدامات محافظه کارانه و سیاسی در این خصوص دست کشیده و ضمن اتخاذ مواضعی قاطع، حکومت ایران را برای رعایت حقوق انسانی شهروندان خود با توسل به تمامی روش‌های مشروع مجاب کنند.

دبیرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
چهارم اسفندماه ۱۳۸۹ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۰۱

پی نوشت
۱‫‬ - رجوع شود به سخنرانی احمد جنتی در نماز جمعه تهران مورخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۹
۲‫‬ - ۲۲۳ تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس در تاریخ ۱۳۸۹/۱۱/۲۶ با سردادن شعار بر علیه مهدی کروبی و میرحسین موسوی و انتشار بیاینیه‌ای خواستار اعدام ایشان شدند


علی صابری، فعال دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد، بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - علی صابری، فعال دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد، روز یکشنبه اول اسفند ماه در حالی که در کلاس درس بود، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
به گزارش یکی از سایت های وابسته به اصلاح طلبان، دوستان این فعال دانشجویی که از اعضای نهضت آزادی هم محسوب می شود، بعد از دو روز بی خبری کامل از او، امروز متوجه شدند که همکلاسی شان به زندانی در مشهد منتقل شده و پرونده اش نیز به دادگاه انقلاب ارسال شده است.
خانواده علی صابری با اعلام بی خبری از وضعیت فرزندنشان، اطلاعات خود را بر پایه خبری که همکلاسی های علی از دادگاه انقلاب مشهد دریافت کرده اند دانسته و خواهان آن شدند که پسرشان حداقل در تماسی تلفنی با منزل سلامتش را اعلام کند.
همکلاسی های علی می گویند: وقتی ماموران وزارت اطلاعات علی را از کلاس درس خارج کردند، قصد داشتند در دفتر آموزش به او دستبند بزنند که با ممانعت مسوولان دانشگاه از این کار خودداری کرده و سپس در مقابل در دانشگاه او را با دستبند و دو خودروی "زانتیا" که منتظرش بودند به مکانی نامعلوم می برند. آنها هنوز هم نمی دانند که او در کدام زندان مشهد به سر می برد.
شایان ذکر است که پیش از این هم دو مورد از بازداشت دانشجویان در محوطه‌ی دانشگاه از سوی منابع دانشجویی گزارش شده بود که به نظر می‌رسد روال خطرناکی است که از سوی نهادهای امنیتی آغاز شده و به حرمت‌شکنی بیش از پیش نهاد دانشگاه انجامیده است.



جمع آوری آنتن‌های ماهواره‌ای در غرب تهران

خبرگزاری هرانا - نیروی انتظامی در چند نقطه از شهر تهران اقدام به جمع آوری آنتن‌های ماهواره‌ای جهت جلوگیری از انتشار آزاد اطلاعات نموده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح امروز، سه شنبه، ماموران نیروی انتظامی با یورش به برخی مناطق غربی تهران نظیر شهرک غرب و اکباتان اقدام به جمع آوری آنتن‌های ماهوارهٔ ساکنان مجتمع‌های مسکونی نموده است.
گفته می‌شود تعداد ماموران نیروی انتطامی به قدری زیاد بوده که بالای پشت بام هر مجتمع ۶ نفر حضور یافته و جلوی درب خانه‌ها نیز دو ون مستقر شده بودند.
این اقدام نیروهای امنیتی که کم سابقه نیز نبوده، در جهت جلوگیری از  گردش آزاد اطلاعات در بین شهروندان صورت می‌گیرد.
براساس موارد مشابه پیشین، شهروندان پس از ضبط کلیهٔ تجهیزات ماهواره‌ای به جریمهٔ نقدی نیز محکوم خواهند شد.
شایان ذکر است که طی روزهای اخیر هم چنین ارسال پارازیت بر روی کانال‌های ماهواره‌ای نیز افزایش یافته است.
بر اساس تحقیقات محققان ارسال پارازیت جدا از توقف انتشار تصاویر ماهواره‌ای موجب به خطر افتادن سلامت شهروندان نیز می‌شود.



بازداشت سخنگوی ستاد ۸۸ استان گلستان

خبرگزاری هرانا - حسن رضایی سخنگوی ستاد ۸۸ استان گلستان ۱ اسفند در گرگان بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، حسن رضایی سخنگوی ستاد ۸۸ استان گلستان و رییس شاخه جوانان جبهه مشارکت این استان می‌باشد که یکشنبه ۱ اسفند، همزمان با فراخوان جنبش سبز برای تظاهرات سراسزی در گرگان بازداشت شده است.
هنوز از علت بازداشت و مکان نگهداری نامبرده اطلاعی در دست نیست. بنظر میرسد دستگیری وی در رابطه با عاشورای سال گذشته گرگان باشد.
پیش از این نیز محمدحسین مهیمنی، دانشجوی حقوق دانشگاه آزاد تهران و عکاس خبری در همین رابطه بازداشت شده بود که پس از گذشت ۱۴ روز هنوز هیچگونه اطلاعی از وی در دست نیست.



خارجی‌ها از اغتشاشات لیبی می گریزند

دهها هزار شهروند خارجی در حال فرار از آشوب و ناآرامی های لیبی هستند.
کشورهای زیادی نیز سرگرم تدارک تدابیری هستند تا آنها را از لیبی خارج کنند.
دولت های چین، آمریکا، کشورهای اروپایی و دیگر کشورها برای شهروندان سرگردان خود در لیبی، هواپیما و کشتی اجاره کرده اند.
چین از جمله چهار کشتی یونانی را اجاره کرده تا شهروندان چینی را از لیبی به جزیره کرت منتقل کند.
ایالات متحده به شهروندانش در طرابلس گفته است به بندر بروند و در آنجا منتظر بمانند تا به خارج منتقل شوند.
کشتی های ترکیه پنج هزار شهروند ترک را تاکنون از لیبی بیرون آورده اند.
دولت ترکیه می گوید عملیات مذکور در تاریخ این کشور امری بی سابقه است.
اکثر یک میلیون مهاجر آفریقایی که در لیبی زندگی می کنند نیز در تلاشند که این کشور را ترک کنند.
لیبی مدت هاست که برای مهاجران آفریقایی راه ترانزیت به اروپا قلمداد می شود.
مهاجران آفریقایی ساکن لیبی برای فرار از بحران در این کشور از راه زمینی، از جمله به کشورهای مصر و تونس گریخته اند.
نیروپاما رائو، وزیر امور خارجه هند، گفت عملیات عظیمی برای تهیه هواپیما و کشتی و مجوز خروج از لیبی لازم است.
هواپیماهای حامل شهروندان هلندی و بلغاری لیبی را ترک کرده اند.
"سازمان بین المللی برای مهاجرت"، گفت که دولت های آسیایی، آفریقایی و اروپایی از این سازمان تقاضا کرده اند به خروج شهروندان آنها کمک کند.

مقاومت در شرق لیبی

نطق خشمگین معمر قذافی، رهبر لیبی، که سه شنبه (22 فوریه)، ایراد کرد، واکنش شدید عمومی را در شرق این کشور در پی داشت.
عبدالفتاح یونس العبیدی، وزیر کشور لیبی، که فردی نظامی است و مرد شماره دو حکومت سرهنگ قذافی قلمداد می شد، از جمله مقامات عالی رتبه ای است، که به جبهه مخالفان او پیوسته است.
او از نیروهای ارتش خواسته به مردم ملحق شوند.
جان لاین، گزارشگران بی بی سی در گزارشی از شرق لیبی، منطقه ای که مردمش علیه آقای قذافی دست به قیام زده اند، می گوید نه تنها از خشم و سرسختی مردم علیه رهبر لیبی کاسته نشده بلکه آنها در ابراز نارضایتی خود نترس تر و بی پرواتر شده اند.
گزارشگر بی بی سی می گوید لیبیایی ها بر این باورند که دولت در حال حاضر فقط بخش محدودی از قلمرو لیبی را تحت کنترل دارد که شامل بخش هایی از طرابلس، پایتخت، و شهرستان سبها، در جنوب لیبی هم می شود.
به گفته گزارشگر بی بی سی، مردم شرق لیبی در عین حال بیم دارند که سرهنگ قذافی تصمیم دارد قبل از آن که از قدرت برکنار شود، لیبی را نابود کند.

جاناتان لیتهد، یکی دیگر از گزارشگران بی بی سی در شرق لیبی، می گوید مخالفان پس از فرار نظامیان مستقر در منطقه یا پیوستن آنها به اعتراضات احساس پیروزی و شادمانی می کنند اما تهدیدات آقای قذافی آنها را بیمناک کرده که دور دیگری از خشونت های مرگبار در راه است.
آقای قذافی در تازه ترین نطق خود گفت که برای یافتن معترضان و کشتن آنها دست به جستجوی خانه به خانه خواهد زد.
گزارش ها از طرابلس محدود است اما ظاهرا تدابیر امنیتی شدیدتر شده است.
در همین حال، گزارش ها حاکی است که برخی از نظامیان وفادار رهبر لیبی، که احتمالا مزدور خارجی هستند، به پایگاهی نظامی در شرق این کشور حمله کرده اند.
اما جان لاین، گزارشگر بی بی سی در شرق لیبی، می گوید این گزارش ها قابل اغماضند و به نظر می رسد که رهبر لیبی در کل، کنترل این بخش از لیبی را از دست داده است و اکنون شبه نظامیان محلی در آن گشت می زنند.
بسیاری از شخصیت های نظامی لیبی، از جمله ژنرال محمود که فرماندهی شرق لیبی را در دست داشته و در انقلاب 1969 عضو فعالی بوده است، به جبهه مخالفان پیوسته اند.
گزارشگر بی بی سی می گوید حمایت از سرهنگ قذافی به هسته مرکزی قدرت در این کشور محدود شده اما مشهود است که او نمی خواهد دست از ستیز بردارد.
مصمم بودن آقای قذافی برای این که در قدرت بماند یا شهید شود باعث شده که کشورهای بیشتری درصدد برآیند شهروندان خود را از لیبی خارج کنند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد سرکوب معترضان در لیبی را محکوم کرده و خواهان آن شده است که حکومت معمر قذافی به درخواست های "مشروع" مردم رسیدگی کند.
این بیانیه ساعاتی پس از آن صادر شد که سرهنگ قذافی علیه مخالفان نطق تلویزیونی ایراد کرد.

تقاضای صدور قطعنامه

در همین حال، نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، از اتحادیه اروپا خواسته تا روابط اقتصادی با لیبی را به حال تعلیق درآورد چون رهبر لیبی و دستگاه حکومتی او دست به سرکوب معترضان زده اند.
آقای سارکوزی گفت که جامعه بین المللی نباید ناظر نقض گسترده حقوق بشر در لیبی بماند.
رئیس جمهوری فرانسه گفت قطعنامه های سریع الاجرا به مسئولان در لیبی نشان می دهد که آنها باید در آینده نسبت به اعمال خود پاسخگو باشند.
فرانکو فرتینی، وزیر امور خارجه ایتالیا، وقایع جاری در لیبی را حمام خون توصیف کرده و گفته است که گزارش های موثقی در دست است که تا کنون بیش از هزار نفر در در خشونت های اخیر در این کشور کشته شده اند.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درصدد است روز جمعه (25 فوریه)، جلسه ای ویژه در مورد وضعیت در لیبی برگزار کند.
ناوی پیلای، کمیسر حقوق بشر سازمان ملل، هشدار داده است که حملات علیه معترضان را می توان جنایت علیه بشریت تعریف کرد.




علی مطهری: قادر به حذف رفسنجانی نیستند

هاشمی رفسنجانی
علی مطهری نماینده تهران در مجلس، با اشاره به تلاش‌های مخالفان اکبر هاشمی رفسنجانی برای کنار زدن او از صحنه سیاسی ایران گفت: "این افراد قادر به حذف هاشمی نیستند؛ ولی اگر چنین اتفاقی رخ دهد، انقلاب و نظام لطمه می‌خورد."
وی که از منتقدان سیاست‌های دولت در جناح محافظه کار است، با اشاره به محکوم کردن "کارهای غیرقانونی" از سوی آقای هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن تاکید کرد: "مواضع وی روشن است و نباید برای وی تعیین تکلیف کرد."
آقای مطهری دیروز هم در مصاحبه‌ای با سایت خبرآنلاین، بسیاری از رسانه‌های حامی حکومت و از جمله صدا وسیما را متهم کرد که با "به مبارزه طلبیدن" مخالفان دولت پیش از تظاهرات اعتراضی اخیر، باعث "تحریک" آنها شده‌اند.
بعد از تظاهرات مخالفان دولت، بسیاری از شخصیت‌ها و رسانه‌های حامی رهبر جمهوری اسلامی ایران، حملات تبلیغاتی شدیدی را علیه منتقدان دولت و از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی انجام داده و آنها را به همراهی با معترضان خیابانی متهم کرده‌اند.
علی مطهری در اظهارات دیروز خود در مصاحبه با خبر آنلاین، با وجود انتقاد شدید از تظاهرات اعتراضی ۲۵ بهمن، گفت: "وقتی صدا و سیمای ما به شکل مداوم عده‌ای را خطاب قرار می‌دهد که شما هیچ طرفداری ندارید و از صحنه سیاسی خارج شده و مرده سیاسی هستید، آنها تحریک می‌شوند تا خودی نشان دهند."
نماینده تهران اظهار داشت: "این داستان از مناظره‌ها و بعد ادعای تقلب شروع شد. اینکه توجهی به ریشه نداشته باشیم و فکر کنیم طرف مقابل هیچ نقشی در ایجاد زمینه آن حوادث نداشته، تحلیل درستی نیست."
آقای مطهری چند روز پیش نیز خواستار آن شده بود که علاوه بر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران اصلاح طلبان معترض به دولت که تظاهرات ۲۵ بهمن با فراخوان آنها صورت گرفت، محمود احمدی‌نژاد نیز به دلیل "اتهام زنی‌های" خود در مناظره‌های انتخاباتی و "زمینه سازی فتنه" محاکمه شود.
محمود احمدی‌نژاد در جریان مناظره‌های تلویزیونی خود قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم، تعدادی از سیاستمداران رقیب و از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی را هدف اتهامات شدید قرار داده بود.
علی مطهری در مصاحبه اخیر خود، با تاکید بر لزوم برخورد همزمان با مقصران بروز "بحران" در کشور گفته است: "تا زمانی که این اقدام انجام نشود و مردم احساس عدالت و انصاف نکنند وجدان جامعه آرام نمی‌گیرد. تا زمانی که یک طرف را حضرت عباس و حضرت علی اکبر بدانیم و طرف دیگر را ابن زیاد و عمر سعد، این بحران ادامه خواهد داشت."
این نماینده جناح اکثریت، همچنین با انتقاد از حملات انجام شده علیه هاشمی رفسنجانی در روزهای بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن گفته است: "در چند روز اخیر اظهار نظر‌هایی درباره آقای هاشمی شده که برخی از آنها از انصاف به دور است."
اظهارات علی مطهری در حالی منتشر می‌شود که همزمان با افزایش حملات عده‌ای از مسئولان حکومتی به اکبر هاشمی رفسنجانی، روزنامه جمهوری اسلامی از حمله فیزیکی نیروهای لباس شخصی به اعضای خانواده رئیس مجلس خبرگان خبر داده است.
به نوشته این روزنامه، دیروز درحالی که دو تن از فرزندان و تعدادی از اعضای خانواده آقای هاشمی رفسنجانی برای برگزاری مراسم درگذشت یکی از بستگان خود در "حرم حضرت عبدالعظیم" (واقع در شهر ری) حضور داشته‌اند، دو نفر از نیروهای لباس شخصی اعضای این خانواده را "منافق" خطاب کرده و یکی از دختران وی را مورد حمله قرار داده‌اند.
این روزنامه افزوده است که در جریان این حمله، مهاجمان دو تن از نوه‌های اکبر هاشمی رفسنجانی را هدف ضربات "شوکر" (دستگاه شوک دهنده الکتریکی) قرار داده و قصد درگیر شدن با محسن هاشمی، فرزند رئیس مجلس خبرگان را داشته‌اند.





مجلس قانون استفاده از تسهیلات ذخیره ارزی مترو را تمدید کرد

متروی تهران
رئیس جمهور ایران با پرداخت بودجه مترو مخالفت کرده است
نمایندگان مجلس ایران با تمدید قانون استفاده از تسهیلات ذخیره ارزی برای حمل و نقل ریلی و عمومی موافقت کردند.
به گزارش خبرگزاریهای ایران روز ۳ اسفند ( ۲۲ فوریه) نمایندگان مجلس با دو فوریت، این قانون را که مصوب ۲۲ دیماه سال ۸۸ است را تا پایان سال ۹۰ تمدید کردند.
مجلس ایران سال گذشته طرحی را تصویب کرد که بر اساس آن دولت باید دو میلیارد دلار از حساب ذخیره ارزی برای توسعه مترو در تهران و دیگر شهر‌ها اختصاص دهد.
از این مبلغ، یک میلیارد دلار سهم متروی تهران بود و پیش بینی شده بود که ۷۰۰ میلیون دلار دیگر برای متروی دیگر شهر‌ها و ۳۰۰ میلیون دلار هم به توسعه حمل و نقل عمومی اختصاص داده شود.
قانون مصوب مجلس برای اختصاص دو میلیارد دلار برای توسعه مترو، تنها تا پایان سال جاری خورشیدی اعتبار داشت.
اما محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران، با پرداخت این بودجه مخالفت کرد و گفت که دولت لزومی به اجرای این قانون نمی بیند.
او با اشاره به اینکه شورای نگهبان هم این مصوبه را غیر قانونی دانسته است، گفت: "این موضوع که مجلس محل تامین این بودجه را از صندوق ارزی تعیین کرده، اشتباه است زیرا برای همه موجودی حساب ذخیره ارزی برنامه ریزی شده و نمی‌توان خارج از آن عمل کرد."
به نظر می‌رسید که دولت منتظر بود تا دوره زمانی این قانون مصوب مجلس به پایان برسد و به این ترتیب قانون از قدرت اجرایی ساقط شود اما نمایندگان با تصویب این طرح دو فوریتی راه فرار دولت را در عدم اجرای این قانون بسته اند.
برخی صاحب نظران اختلافات بر سر متروی تهران را با انتخابات ریاست جمهوری مرتبط می‌دانند و معتقدند که آقای احمدی نژادحاضر نیست با اختصاص بودجه از محل حساب ذخیره ارزی، توسعه مترو به نام کسانی نظیر محمدباقر قالیباف شهردار تهران و محسن هاشمی مدیر عامل مترو تمام شود.