۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

مهمترین خبرهای روز یکشنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

به یاد و گرامی داشت حمید اشرف

مصاحبه با فرخ نگهدار یار نزدیک حمید اشرف

شهلا بهاردوست

نام حمید اشرف با نام و تاریخ «سازمان چریک های فدائی خلق ایران» گره خورده است. سازمانی که ۸ سال بعد از بنیانگذاری اش در آستانه انقلاب بهمن ماه ۵۷ و بعد از آن به مهم ترین سازمان چپ ایران تبدیل شد.
حمید اشرف بعد از بازداشت بیژن جزنی و گروهی از یارانش، جزو آن دسته از اعضای گروه جزنی (یکی از گروه های تشکیل دهنده سازمان چریک های فدائی خلق ایران در سال ۴۹) بود که از این گروه بازماندند. حمید اشرف در جریان شکل گیری سازمان چریک های فدائی خلق ایران جزو کادرهای برجسته و عضو کادر رهبری آن بود. بعد از ضربات اوائل سال ۱۳۵۰ تا ۸ تیر ماه ۱۳۵۵ که در حمله ساواک به خانه تیمی در مهرآباد تهران جان باخت، رهبر بلامنازع سازمان چریک های فدائی خلق ایران بود و در ادامه حیات آن نقش تعیین کننده داشت.
انتشار نوارهای صوتی مذاکرات بین سازمان چریک های فدائی خلق ایران با سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۵۴، چهره حمید اشرف را شفاف تر ساخت. برای شناخت جنبه های مختلف شخصیت حمید اشرف که در برهه ای از تاریخ جنبش فدائی و چپ ایران نقش بی بدیلی را ایفا نموده است، بر آن شدیم که یادی از حمید اشرف بکنیم و گفت گوئی را با فرخ نگهدار یار دیرین حمید اشرف داشته باشیم. ما نخست سوالاتی را در اختیار فرخ قرار دادیم و پاسخ های او به سوالات ما و نیز برخی از سوالات دیگر را طی یک گفت و گو صبط کردیم.
برخی از سوالات ما به شرح زیر هستند:

۱. شروع آشنایی شما و حمید اشرف از کجا بود؟ سابقه ی فعالیتهای سیاسی حمید قبل از ورود به سازمان چگونه بود و در صورت امکان کمی از خصوصیات او و نگرش او بگویید؟
۲. از گروه کوه کاوه (حمید اشرف – مشعوف یا سعید کلانتری) چه خاطراتی به یاد دارید؟
۳. از گروه جزنی - ضیاظریفی و گروه احمدزاده– پویان چه کسانی را از نزدیک می شناختید و چه خاطراتی از آنها دارید؟
۴. چگونه حمید اشرف و بیژن جزنی با هم آشنا شدند؟
۵. عضویت حمید اشرف در سازمان و روند فعالیت هایش به چه شکل بود؟
۶. از خانواده اش چه می دانید؟
۷. سابقه ی فعالیت های دانشجویی او چه بود؟
۸. رابطه ی حمید اشرف و بیژن جزنی چگونه بود؟
۹. فرخ نگهدار که خودش از پیشگامان مبارزات مسلحانه درایران بوده است، چگونه به نظرگاه امروزین اش رسیده است ؟
و...




*تیم شنای دانشگاه فنی است که حمید در وسط ایستاده و در مقابلش نشسته پرتوی است


*این برنامه شیر کوه در یزد است که سال ۴۶ اجرا شد. حمید با پلیور گل دار پشت به دوربین است


*این برنامه توچال ۴۵ است مربی برنامه ابراهیم تیبا با عینک و کابشن سفیر نشسته سمت چپ. من با کلاه سیاه و کاپشن سفیر سمت راست نشسته. حمید اشرف ایستاده نفر پنجم از سمت چپ (دندان هایش پیداست). نفر چهارم ایستاده علی پاینده است


*حمید اشرف کسی است که چراغ قوه در دست دارد. پشت سر او کسی که کلاه و عینک دارد محمد علی پرتوی است. تقی اغنیا با بلوز سفید کنار حمید نشسته. فرخ نگهدار ردیف پايین نفر دوم از راست. برنامه غار رودافشان سال ۴۶.


*برنامه غار رودافشان سال ۴۶. حمید نفر جلو که یک پای خود را در دست دارد. فرخ نکهدار نفر ایستاده منتهی الیه چپ. محمدعلی پرتوی با کلاه لبه دار وعینک.

برای دل نگرانی های یک مادر

شهین مهین فر گوینده عصر طلائی رادیو بود. دارم از دهه شصت می گویم. دوره ای که تنها یک شبکه سراسری رادیو داشتیم و تنها یک و بعدتر هم دو شبکه تلویزیونی. نمی دانم این یادداشت به مرثیه ای برای یک مادر جوان از دست داده شبیه خواهد شد یا نه!
خانم مهین فر یک گوینده توانا، با صدائی استثنائی و یک انسان شریف با قلبی آکنده از احساس بود. او را از گذشته ها می شناسم. از سالهای دور. از میدان ارک و حیاط کوچک و نقلی رادیو. نزدیک سی سال است که او را می شناسم. هم او را و هم خیلی از آدمهای خوب رادیوی دهه شصت را. آنقدر اسم یادم هست که اگر بخواهم تک تکشان را نام ببرم، باید ساعت ها بنویسم. همه کسانی که الان هستند و دهه شصت در رادیو بودند، گواهی می دهند که رادیوی دهه شصت و آدمهایش تکرار ناشدنی هستند. حتی آدمهائی که امروز در نمایش های اجتماعی، نقش منفی بازی می کنند، آنوقت ها نقش آدمهای خوب داستان را بازی می کردند.
داشتم از شهین مهین فر می گفتم و از جوانی که از دست داد. از یک گوینده، یک هنرمند صداپیشه. از یک مادر با قلب نگرانی که به عشق بچه هایش می تپید. شهین خانم همیشه برای بچه هایش دلواپس بود. می دانم، همه مادرها همینطورند، ولی بعضی ها به زبان می آورند، خیلی ها نه. خانم مهین فر از آن مادرهائی بود که همیشه نگران بچه هایش بود و آن را به زبان می آورد. انگار گوشه ای از قلبش، همیشه یک خُرده نمک پاشیده باشند، همیشه دلشوره داشت. همیشه حرف آنها را می زد. سالهاست از او بی خبرم، گمانم نزدیک بیست سالی هست. از همان روزهائی که به تلویزیون رفتم و رادیو هم مثل جام بلورینی بر زمین خورد، تکه تکه شد و هر تکه اش شد یک شبکه مستقل. در این سالها فقط صدایش را شنیده ام که آرامش خاصی دارد و دلشوره آدم را برطرف می کند.
نمی دانم چقدر به دلشوره ها می شود بها داد. از این دست قصه ها بارها شنیده ایم، اینکه همیشه از چیزی ناشناخته واهمه داریم، دلمان برای چیزی که نمی دانیم چیست شور می زند، و یک روز اتفاقی می افتد که دلیل همه آن دل نگرانی ها را می فهمیم. خیلی ها را می شناختم که از جاده هراس داشتند، از سفر جاده ای می ترسیدند، یک روز خبر می آمد که توی ماشینی بودند که در تصادفی له شد! آشنائی که می گفت کابوس دوران کودکی اش، رد شدن از جلوی حمام خانه شان در پاگرد طبقه دوم بوده است. کابوسی که برای تمام دوران کودکی، پایش را هنگام رسیدن به این قسمت از خانه می لرزانده. تا اینکه روزی به خانه می آید و با پیکر بیجان پدرش در همین حمام روبرو می شود. یا شهیدی از دوران جنگ که یک عادت تکراری باعث خنده خودش و دیگران شده بود. دوستانش می گفتند، در طول همه سالهائی که رضا در جبهه بود، همیشه و هربار صدای انفجاری می آمد، او بی اختیار صورتش را دو دستی می چسبید که نکند تیری، ترکشی به آن بخورد. روزی هم که بالاخره ترکشی به اندازه کف دست به صورتش خورد، هنوز زنده بود که دوستانش دوره اش کردند که: "رضا، آخرش صورتت..." و او با چشمان خون گرفته می خندید و همانطور که نیمه ی باقی مانده صورتش را در دست گرفته بود، با اشاره سر می گفت: آری.
اما شهین مهین فر دلشوره ای همیشگی داشت و آن فرزندانش بودند. کابوسی که به حقیقت پیوست.
ظهر عاشورا، برای آنانکه باور دارند، موقع عجیبی برای شهادت است. یادم هست، خیلی ها پُزشان این بود که پدر بزرگ یا مادر بزرگ نود ساله شان، روزهای نزدیک به عاشورا، از بستر خواب برنخواستند و به رحمت حق رفتند. روی اعلامیه ترحیم این را می نوشتند، روی سنگ قبر هم حک می کردند.
 اما "امیر ارشد تاجمیر"، پسر بیست و پنج ساله خانم مهین فر را روز عاشورای سال ۱۳۸۸کشتند و بر پیکرش خودروی نیروی انتظامی راندند. این قصه چقدر برایم آشناست! اگر بچشم خود ندیده بودم، شاید هرگز باور نمی کردم. شاید می گفتم این ها قصه هائی است که مردم از خودشان می سازند و حقیقت ندارد. اما رد شدن چندباره خودروی نیروی انتظامی از روی پیکر او و دیگران را بارها و بارها دیدم و هربار چشمانم کاسه خون شد. امیرارشد جوان بود و بقول مادر جوان از دست داده ای که می گفت: "سهراب هنوز به هیچکدام از آرزوهایش نرسیده بود..." او هم هنوز به هیچ کدام از آرزوهایش نرسیده بود.
بار سنگین آرزوهای امیرارشد و سهراب و بقیه بچه هائی که بعد از کودتای ۲۲ خرداد بر زمین افتاده اند، روی قلبم سنگینی می کند. سنگینی این بار را نمی توان با هیچ ترازوئی کشید. هرچند ما را ملتی با حافظه تاریخی ضعیف خوانده اند اما این حرف ها بیشتر مال جور در آمدن وزن و قافیه شعر است. شرافت کشیدنی نیست که وزنش کنی و کم و زیادش را با قافیه جبران کنی. اگر بود، بی شرف ها الان سبکباران روزگار بودند.
 من شبیه همین مرثیه را سال ۱۳۶۷برای عزت الله مقبلی هم نوشته ام.
قصه پدری که فرزندش را روزهای زیادی است برده اند. نیمه شبی که از آسمان، ستاره بر زمین می ریزد، در خانه اش را می زنند، و بجای پسر، چمدان خرت و پرت ها و لباس های او را به پدر می دهند. پدر می رود در چمدان را باز می کند و تازه آغاز ماجرا که خاطره های پسر، همراه چمدانش به خانه می آید. پدر واله و شیدا، همه خانه را بدنبال خاطره های پسر زیر و رو می کند. آنوقت دختری با لباس عروس به خانه می آید و می بیند از همه آنچه در دنیا آرزو داشته، تنها بوی پیراهن پسر برایش باقی مانده. دختری که هرگز رخت عروسی به تن نکرد. پسری که هرگز برای جشن دامادیش نیامد.
نمی دانم شهین مهین فر این مرثیه را می خواند یا نه، اما عزت الله مقبلی نماند تا مرثیه ای که برای پسرش نوشته بودم بخواند. عزت هم مانند شهین خانم قلبی آزرده داشت. قلبی که بعد از رسیدن چمدان پسر، خیلی دوام نیاورد.


«انتخابات آخرین پرده تلاش برای یک‌دست کردن کشور بود»

میرحسین موسوی در تازه‌ترین گفتگوی خود یادآوری کرده که اقتدارگرایان از مجلس چهارم به بعد، دنبال حذف منتقدان و معترضان بودند و مناظره‌های انتخابات دهم، هدفی جز تصفیه‌ حساب کامل با نیروهای رقیب و یک‌دست کردن کشور نداشت.

میرحسین موسوی در مصاحبه‌ای اختصاصی با نشریه اینترنتی "قلم سبز"، به دورنمای جنبش سبز، شبکه‌های اجتماعی، برنامه‌‌ریزی جریان حاکم برای تبدیل فضای ملی به موقعیتی شبیه کره شمالی با بزک مردمسالاری و ضعف مفرط در دیپلماسی خارجی جمهوری اسلامی پرداخته است.
مهندس موسوی در آغاز این مصاحبه از تشبیه جنبش سبز به "آتش زیر خاکستر" توسط خطیب نماز جمعه ( آیت‌الله احمد جنتی) استقبال کرده و افزوده که ادامه سرکوب‌ها و ندیدن واقعیت‌ها در کنار حاکمیت دروغ، قانو‌ن‌گریزی، فساد و عدم کارآمدی در سیاست‌ داخلی و خارجی، دامنه این آتش زیر خاکستر را هر روز بیشتر می‌کند.
میرحسین موسوی گفته که سبز‌ها باید با حوصله صحبت‌های آیت‌الله جنتی را بشنوند، زیرا وی تیپ نسبتا کاملی از اقتدارگرایان تمامیت‌خواه است که اطلاعات خوب خود را ناخودآگاه در سخنرانی‌ها فاش می‌کند. وی با مرور ویژگی‌های خطیب نماز جمعه چون «ولع شدید به اعدام و اعتراف‌گیری» یا «دفاع از ظلم و خشونت»، شم آیت‌الله جنتی در ارزیابی از جنبش سبز را «قوی» دانسته است.
موسوی در ادامه گفته که فضای سرکوب، مانع از آن شده که جنبش سبز تشکلی درخور داشته باشد. وی با اشاره به انحصار قدرت امنیتی، تبلیغاتی و اقتصادی دولت، افزوده که شاید تنها راه دفاع از حقوق مردم، شبکه‌های اجتماعی متولد شده در طول انتخابات باشند. او از موافقت خود با پاگرفتن یک تشکیلات سیاسی نوین در قالب یک "جبهه‌" نیز خبر داده، به شرط آن‌که به دنبال انحلال یا تضعیف احزاب و جنبش‌های موجود زنان، کارگران، دانشجویان یا معلمان نباشد.
میرحسین موسوی تصریح کرده که دو ماه پس از انتخابات، پی برده که مناظره‌های انتخاباتی احمدی‌نژاد، نه برای از میدان به‌در بردن خودش یا مهدی کروبی، بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یک‌دست کردن کشور بوده است. وی از تلاش بیست ساله جریان حاکم برای یک‌دست کردن قدرت سیاسی یاد کرده و افزوده که «ظاهرا قرار بوده این انتخابات، آخرین پرده این تلاش باشد».
به نقل از موسوی، در سایه این نگاه، مناظره‌ها و تصفیه‌های آغاز شده از مجلس چهارم بهتر فهمیده می‌شوند: «اقتدارگرایان به‌دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند. فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری.»
مهندس موسوی به موقعیت شکننده جمهوری اسلامی در منطقه نیز اشاره کرده و نداشتن یک متحد واقعی در کشورهای همسایه را نتیجه سیاست‌خارجی آشفته و خیالپردازانه حاکمیت کنونی دانسته است: « اگر به‌‌جای هفت مرتبه رفتن به نیویورک، روی کشورهای همسایه سرمایه‌گذاری می‌کردند، بیشتر نتیجه می‌گرفتند... با خیالپردازی در فکر قانع کردن واتیکان، سران اروپا و آمریکا و مدیریت جهانی خود هستند و از ارتباط سازنده با کشورهای منطقه غافل شده‌اند... به جریان کمک به سیل‌زدگان پاکستان رجوع کنید و آن را با کمک‌های سخاوتمندانه آقایان به کشورهای آمریکای لاتین مقایسه کنید.»
بخش دیگری از سخنان موسوی به اسناد منتشر شده در "ویکی لیکس"  در باره ایران اختصاص دارد. وی سند‌های این سایت در مورد تقلب‌های انتخاباتی را بسیار قابل توجه خوانده و افزوده که افشاگری‌های این سایت را باید حادثه‌ بزرگ قرن در متن پیشرفت‌های تکنولوژی ارتباطات و فضای مجازی دانست.

فساد در کشوری که رئیس جمهورش «پرچم‌دار مبارزه با فساد» است

علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، چندی پیش از ناامیدی خود در مبارزه با مفاسد اقتصادی سخن گفته بود.
حال سازمان شفافیت بین‌الملل در گزارش سال ۲۰۱۰ خود این ناامیدی رئیس مجلس را در فهرست رتبه‌بندی کشورها به تصویر کشیده است. جایی پایین‌تر از زیمبابوه، هائیتی، نیجریه، فیلیپین، گوآتمالا و جیبوتی رتبه‌ای است که ایران به آن تکیه زده است.
این صحبت‌ها را به خاطر می‌آورید؟ «احمدی‌نژاد: ما منکر فساد نیستیم. به همین خاطر داریم مبارزه می‌کنیم. البته چوبش را هم می‌خوریم. این دولت پرچم‌دار مبارزه با فساد است. بنده پرچم‌دار مبارزه با فسادم. ولی بعد به ما می‌گویند شما آبروی کشور را برده‌اید. بنده آبروی کشور را می‌برم یا شما که می‌آیید از چهار شرکت صهیونیستی آن هم به روش غیرعلمی چهار نفر که معلوم نیست که هستند، داده‌اند، آن وقت شما به عنوان یک موسسه جهانی می‌آیید و می‌زنید توی سر ملت؟ این جور ملت ایران را مخدوش می‌کنید؟»
اینها بخش‌هایی از اظهارات محمود احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی انتخابات پرحاشیه سال ۱۳۸۸ است، وقتی که میرحسین موسوی، رقیب او در انتخابات، سیاست‌های او در دولت نهم را پدیدآورنده فساد دانست.
میرحسین موسوی: «یکی از مشکلات اساسی ما... بحث فساد در چهار سال اخیر است. دائم بحث فساد می‌شود و مچ‌گیری می‌خواهد بشود. من اعتقاد دارم که آن چیزی که فساد نامیده می‌شود مجموعه‌ای از سیاست‌هاست که ما الان داریم در نظام اقتصادی‌مان می‌بینیم که در حال اتفاق افتادن است.»
البته رتبه ایران در گزارش سال ۲۰۱۰ سازمان شفافیت بین‌الملل بهبود یافته است. رتبه ایران در فهرست سال ۲۰۱۰ این سازمان نسبت به پارسال، ۲۲ پله بهبود یافته و این بار ایران در رتبه ۱۴۶ جدول ایستاده است.
سازمان غیردولتی شفافیت بین‌الملل در گزارش‌های سالانه خود کشورهای جهان را از نظر شاخص‌های مختلف بین رده‌های صفر تا ده دسته‌بندی کرده و هر قدر امتیاز کشوری به صفر نزدیک‌تر باشد دارای بیشترین میزان فساد مالی و سیاسی است.
بر اساس جدول سال ۲۰۱۰ سازمان شفافیت بین‌الملل، ایران در این سال نمره‌اش کمی بیش از دو بوده که در مقایسه با پارسال نمره بالاتری است. اما بهبود رتبه و نمره ایران در گزارش سال ۲۰۱۰ تمام ماجرا نیست.
جمهوری اسلامی همچنان با انتهای جدول یعنی فاسدترین کشورهای جهان فاصله چندانی ندارد. در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز ایران فقط بالاتر از سه کشور لیبی، یمن و عراق ایستاده است.
مقایسه رتبه ایران در گزارش سازمان شفافیت بین‌الملل در سال نخست تشکیل دولت محمود احمدی‌نژاد در این سال، یعنی ۲۰۰۵ میلادی، با رتبه ایران در همین گزارش در سال ۲۰۱۰ نشان می‌دهد که ایران در این پنج سال بیش از ۵۰ پله به انتهای لیست فاسدترین کشورهای جهان نزدیک‌تر شده است.
این در حالی است که کمی پیشتر، صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه، این چنین از عزم جدی این قوه در مقابله با مفاسد اقتصادی سخن گفته بود: «ما در بحث مفاسد اقتصادی کاملا جدی هستیم. منتها نه سیاسی‌کاری می‌کنیم و نه به دنبال کار تبلیغاتی هستیم. یک بار گفتیم پیگیری می‌کنیم و پیگیر هم هستیم.»
دیگر برادر لاریجانی‌ها،علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، نیز از بایدهای مبارزه با فساد اقتصادی می‌گوید: «باید اهتمام یعنی اراده کلی جامعه اعم از اراده ملی کشور و همچنین دستگاه‌های مسئول و نظارتی معطوف به این موضوع شود.»
اما چرا نظامی که سه دهه مبارزه با فساد را سرلوحه کار خود قرار داده و دولتی که رئیس آن پنج سال شعار مبارزه با فساد اقتصادی سر داده، موفقیتی در این حوزه کسب نمی‌کند؟ ریشه فساد اقتصادی در کجاست؟
فریدون خاوند، اقتصاددان و تحلیل‌گر مسائل اقتصادی در ایران، به این سوال پاسخ می‌دهد: ریشه‌های این مسئله به نظر من در درجه اول دولتی بودن اقتصاد ایران است.
بنابراین وقتی این حجم عظیم از امکانات و اهرم‌های اقتصادی در انحصار دولت قرار داشته باشد، طبعا زمینه‌ساز بسیار مساعدی برای فساد خواهد بود.
به‌ویژه از آن رو که ایران کشوری نفت‌خیز است و رانت نفتی در ایران اهمیت مرکزی دارد و این رانت نفتی در اختیار همین بخش دولتی نیرومند است، پخش این رانت نفتی در بین طبقاتی که به جمهوری اسلامی نزدیکند، مثل آقازاده‌ها، طبعا منشاء فساد است.
عامل دیگری که در ایران به فساد دامن می‌زند نبود یک دستگاه دادگستری شایسته این نام است، قاضیانی که به مسئله فساد بپردازند و فاسدان را به پای میز محاکمه بکشانند...
البته فریدون خاوند در ریشه‌یابی خود از عوامل فساد اقتصادی در ایران به عوامل دیگری نیز اشاره دارد:
«و بالاخره ریشه سوم فساد، نبود مطبوعات آزاد است. چون که در ایران رسانه‌های آزاد وجود ندارند. و هر چیزی که در زمینه فساد بنویسند، سیاه‌نمایی تلقی می‌شود. طبعا در چنین شرایطی شفافیت بیش از پیش کم می‌شود و زمینه بسیار بسیار راحت و آزاد و مساعدی برای فساد فراهم می‌گردد.»
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۰ سازمان شفافیت بین‌الملل، دانمارک، نیوزیلند، فنلاند، سوئد و کانادا کم‌فسادترین کشورهای جهان، و سومالی، میانمار، افغانستان، عراق و ازبکستان فاسدترین کشورهای جهان سوم معرفی شده‌اند.


پوتین و دورویی در حمایت از ویکی‌لیکس

ولادیمیر 
پوتین، نخست وزیر روسیه
ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه، در سالروز کشتار شش پرستار غربی عضو صلیب سرخ، در بیمارستان گروزنی، مرکز جمهوری مسلمان‌نشین چچن، بازداشت جولین آسانژ، موسس ویکی‌لیکس، را مورد انتقاد قرار داد و آن را «غیردموکراتیک» نامید. کشتار یاد شده خونین‌ترین حادثه علیه کارکنان صلیب سرخ طی ۱۵۰ سال گذشته محسوب می‌شود. حادثه مورد اشاره و همچنین ترور بیش از ۳۰۰ روزنامه‌نویس جستجوگر روسی مخالف دولت مستقیما به رهبران کرملین نسبت داده شده است.
روز ۲۴ نوامبر (دو هفته قبل) و در اوج افشاگری‌های ویکی‌لیکس، سرگرد الکسی پوتمکین، جاسوس روسی پناهنده به غرب، در مصاحبه با روزنامه بریتانیایی تایمز مدعی شد که کشتار شش پرستار یاد شده (یک اسپانیایی، دو نروژی، یک کانادایی، یک نیوزیلندی و یک هلندی) در دسامبر سال ۱۹۹۶ در بیمارستانی در گروزنی، مرکز چچن، توسط نیروهای مخصوص «سازمان امنیت فدرال» (اف‌اس‌بی، کاگ‌ب امروزی) روسیه صورت گرفته است.
نیروهای مخصوص سازمان امنیت روسیه، بنا بر اظهارات سرگرد پوتمکین، ۱۴ سال پیش در ادامه درگیری با جنگجویان چچن به یک بیمارستان موقت که توسط صلیب سرخ در محل مدرسه‌ای در روستای نووی آتاگی، جنوب گروزنی، برپا شده بود وارد شدند و تمامی کارکنان آن را به قتل رساندند.
پوتمکین یک مامور مخفی و عضو سابق سازمان امنیت فدرال روسیه است و شش سال پیش در آلمان به غرب پناهنده شد. وی شخصا در عملیات روستای نووی آتاگی حضور داشته و عضو گروه پشتیبانی عملیات یاد شده بوده است.
پوتمکین متن پیاده شده مکالمات رادیویی عملیات یاد شده را از سازمان امنیت فدرال روسیه به سرقت برده و همراه چندین مدرک دیگر در اختیار سازمان‌های اطلاعاتی غرب قرار داده است. در آن زمان دولت روسیه جنگجویان چچن را مسئول کشتار کارکنان صلیب سرخ معرفی کرد.

قتل لیتوی‌ننکو در لندن

چنان چه دولت روسیه به افشاگر یاد شده دسترسی می‌یافت، سرنوشت وی به هیچ وجه بهتر از الکساندر لیتوی‌ننکو یا صدها روزنامه‌نویس و نویسنده روسی افشاگر دیگر که در ۱۸ سال گذشته به قتل رسیده‌اند نمی‌بود.
لیتوی‌ننکو، مامور سابق سازمان امنیت فدرال روسیه و کاگ‌ب که به بریتانیا پناهنده شده بود، در روز اول نوامبر سال ۲۰۰۶ در لندن دچار بیماری مرموزی شده و به بیمارستان انتقال یافت. وی سه هفته بعد به دلیل مسمومیت ناشی از خوردن مواد سمی اتمی (پلونیوم ۲۱۰) در بیمارستان درگذشت.
لیتوی‌ننکو دو کتاب تحت عنوان «انفجار روسیه: ترور از درون» و همچنین «گروه جنایتکار لوبیانکا» را انتشار داده بود. کتاب اخیر حاوی اطلاعات دست اول پیرامون قتل‌های مرموز معروف به «بمب‌گذاری‌های آپارتمانی» و دیگر اقدامات سازمان امنیت فدرال روسیه است.
هزینه کتاب لیتوی‌ننکو را بروزووسکی، سرمایه‌دار مخالف پوتین، تامین کرد. بروزووسکی از جمله مخالفان پوتین و اینک در بریتانیا پناهنده سیاسی است. میلیارد ها دلار دارایی او با تصمیم پوتین مصادره شده و در اختیار دولت روسیه قرار گرفته است.
لیتوی‌ننکو، مانند تعداد دیگری از افشاگران و محققین، مدعی است که ماموران اف‌اس‌بی قتل‌های آپارتمانی را به منظور از میان بردن مخالفان دولتی و در نهایت روی کار آوردن ولادیمیر پوتین صورت داده‌اند. کتاب یاد شده از پاره‌ای جهات شبیه کتاب «عالیجناب سرخ‌پوش» اکبر گنجی و «قتل‌های زنجیره‌ای» در ایران است.
دولت بریتانیا چندی بعد با ارائه مدارکی اعلام داشت که قتل لیتوی‌ننکو در لندن به احتمال زیاد توسط مامور امنیتی دیگر روسی بنام اندری لوگایف که به این منظور به لندن اعزام شده بوده صورت گرفته است. به دنبال این رویداد مناسبات سیاسی لندن با مسکو بسیار تیره شد و در آستانه ترک مراوده قرار گرفت.
دولت پوتین اتهام شرکت داشتن در قتل لیتوی‌ننکو را انکار کرد، ولی اندکی بعد آندری لوگانف، متهم به قتل، از سوی حزب پوتین نامزد عضویت در پارلمان روسیه (دوما) شد و بعد از انتخاب شدن به نمایندگی مجلس و استفاده از مصونیت قضایی از هر نوع تحقیق معاف شد. مناسبات نزدیک آندری لوگانف با ولادیمیر پوتین در روسیه راز سربه‌مهری نیست.

سابقه سازمان امنیت فدرال

به دنبال کودتای کاگ‌ب در سال ۱۹۹۱ علیه رئیس جمهور وقت روسیه، میخائیل گورباچف، این سازمان امنیت منحل شد. به جای آن بوریس یلتسین، رئیس جمهور بعدی، سازمان امنیت تازه‌ای را به نام اف‌اس‌ک با استفاده از کادرهای کاگ‌ب به وجود آورد.
این سازمان در آوریل سال ۱۹۹۵ به سازمان امنیت فدرال یا اف‌اس‌ب تغییر نام داد و مستقیما زیر نظر یلتسین قرار گرفت. اولین رئیس سازمان امنیت تازه سرلشکر میخائیل ایوانوویج بارسیکف بود.
در سال ۱۹۹۸، با حکم یلتسین، ولادیمیر پوتین، مامور سابق کاگ‌ب، با ارتقاء مقام، جانشین بارسیکف شد. پوتین دامنه قدرت و حوزه عملیات اف‌اس‌بی را افزایش داد و علاوه بر مقابله با مخالفان داخلی، و درگیری با مافیای روسی، عملیات ضد جاسوسی و برون‌مرزی را نیز بر آن افزود.
تعدادی از روزنامه‌نویسان، نویسندگان و افشاگران روسی من‌جمله آنا پولیتکووسکایا، یوری فلشتینسکی، آلکساندر لیتوی‌ننکو، لو پاسه پا، جولیا لاتینینا مدعی شده‌اند که سازمان امنیت جدید روسیه مستقیما در سرکوب مخالفان داخلی دولت و اعمال کنترل بر جامعه دست داشته و مشابه کاگ‌ب در زمان حیات اتحاد شوروی عمل می‌کند.

قبضه دولت توسط امنیتی‌ها

از سال ۱۹۹۸ ماموران سابق کاگ‌ب که به مدیریت سازمان جدید اف‌اس‌ب رسیده بودند، دولت را در روسیه مستقیما در اختیار گرفتند. اولین رئیس دولت از این گروه یوگنی پریماکف بود و متعاقبا ولادیمیر پوتین در ۸ اوت سال ۱۹۹۹ این منصب را در اختیار گرفت.
در ماه سپتامبر همان سال و در جریان جنگ دوم علیه مسلمانان مسلح چچن، بمب‌گذاری‌های و قتل‌های آپارتمانی در روسیه آغاز شد. هدف بمب‌گذاری‌ها و قتل‌های آپارتمانی در روسیه از سوی منابع مستقل، من‌جمله دیوید ساتر، محقق موسسه جانز هاپکینز و انستیتوی هوور، و همچنین مخالفان دولت، کمک به تحکیم قدرت پوتین معرفی شد.
تاکنون انجام هر نوع تحقیق مستقل پیرامون بمب‌گذاری‌های آپارتمانی به دلیل ایستادگی دولت بی‌نتیجه مانده و تعدادی از مححقان مستقل نیز در این راه جان خود را از دست داده‌اند.
ترور خانم آنا پولیتکووسکایا، خبرنگار و نویسنده طرفدار حقوق بشر و مخالف سرکوب مسلمانان چچن، در اکتبر سال ۲۰۰۶ انعکاس جهانی گسترده‌ای یافت. کتاب «روسیه پوتین» از جمله نوشته‌های این نویسنده مخالف پوتین است.

ترور افشاگران روسی

بنا بر ادعای وسیوولدو بوگدانف، اتحادیه روزنامه‌نگاران روسیه، در ۱۸ سال گذشته در حدود ۳۰۰ روزنامه‌نویس روسی به طرز مرموزی در آن کشور به قتل رسیده‌اند (خبرگزاری ریا نووستی، نوامبر سال جاری)، حال آن که تاکنون تحقیق پیرامون هیچ یک از این قتل‌ها به نتیجه نهایی نرسیده است. تمامی روزنامه‌نویسان مورد سوء قصد قرار گرفته در ردیف مخالفان پوتین قرار داشته‌اند.
در تازه‌ترین سوء قصد علیه روزنامه‌نویسان روسی مخالف پوتین، در ابتدای ماه گذشته، کاشین، گزارشگر ۳۰ ساله نشریه کامرسانت، در مقابل آپارتمان استیجاری خود مورد حمله اشخاص ناشناس مسلح به میله آهنی قرار گرفت. در نتیجه سوء قصد هر دو آرواره کاشین شکسته شد، جمجمه او ترک خورد، و یکی از پاهای او شکست. کاشین در حال حاضر تحت مراقبت‌های ویژه پزشکی است (کامرسانت، ۱۰ نوامبر ۲۰۱۰).
بنا بر گزارش خبرگزاری روسی اینترفکس، پیرامون سوء قصد علیه کاشین، مدودف، رئیس جمهور روسیه، قول داد و ابراز اطمینان کرد که عوامل سوء قصد دستگیر و مجازات خواهند شد.
حمله به کاشین نیز مانند تمامی بیش از ۳۰۰ فقره سوء قصد منجر به قتل پیش از آن، آثار اقدام و دست داشتن عوامل حرفه‌ای را با خود داشته است. در هیچ یک از موارد سوء قصد قبلی تاکنون هیچ متهمی معرفی، دستگیر یا محاکمه نشده است.
در تمامی تحقیقات مستقل انجام شده پیرامون این قتل‌ها و همچنین قتل هزاران نفر در جمهوری چچن، انگشت اتهام به سوی کرملین نشانه می‌رود.
پوتین، نخست وزیر کنونی روسیه، که روز پنج‌شنبه بازداشت جولین آسانژ، افشاگر استرالیایی و موسس ویکی‌لیکس، را مورد انتقاد قرار داد، طی یک دهه و نیم گذشته در مسئولیت‌های مختلف، من‌جمله ریاست سازمان امنیت فدرال، نخست وزیری، ریاست جمهوری و نخست وزیری دوباره، قدرتمندترین گرداننده کرملین بوده است.


پرچم بريتانيا در اعتراض به يادداشت سفير لندن در ایران آتش زده شد

تظاهرات گروهی در تهران مقابل سفارت 
بریتانیا که در آن پرچم این کشور آتش زده شد.

به دنبال انتشار يادداشتی از سفير بريتانيا در تهران درباره وضعيت حقوق بشر در ايران، گروهی با تجمع مقابل سفارت اين کشور در تهران پرچم بريتانيا را آتش زدند و همزمان اعلام شد که کاهش سطح روابط ايران با انگليس در دستور کار کميسيون امنيت ملی مجلس قرار گرفته است.
خبرگزاری های ايران افراد تجمع کننده را «دانشجویان دانشگاه های تهران»  معرفی کرده و گزارش داده اند که آنها شعارهايی عليه انگليس، آمريکا و اسرائيل سر دادند و عکس هايی از مجيد شهرياری و مسعود علی محمدی، دو متخصص هسته ای ايران که ظرف يکسال گذشته ترور شدند، را در دست داشتند.
خبرگزاری جمهوری اسلامی، ايرنا، تجمع روز يکشنبه را «خودجوش» دانسته و گزارش داده که «دانشجويان» خواستار اخراج سايمون گس، سفير بريتانيا در تهران، شده اند.
يکی از سخنرانان اين تجمع گفته است: «سفير انگليس...اخيرا در وبلاگ خود عليه ايران مطلب نوشته و پز حقوق بشری داده است و اين در حالی است که خيابان های انگليس اين روزها صحنه نقض جدی حقوق بشر است.»
گزارش ايرنا حاکی است که «دانشجويان خشمگين از ترور دانشمندان ايرانی پرچم کشورهای آمريکا و انگليس را به نشانه اعتراض به آتش کشيدند.»
خبرگزاری فارس نيز با اعلام اينکه حميد رسايی و اسدالله بادامچيان، دو نماینده مجلس، به صف تجمع کنندگان پيوستند گزارش داد که «در پايان اين تجمع، دانشجويان با پرتاب تخم ‌مرغ به سمت سفارت انگليس خشم و نفرت خود را از اقدامات اين کشور در قبال جمهوری اسلامی ايران به نمايش گذاشتند.»
تجمع روز يکشنبه پس از آن برگزار شد که خبرگزاری فارس، نزديک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سه روز پس از انتشار يادداشت سفير بريتانيا در تهران، خبر آن را بر روی سايت خود قرار داد.
سايمون گس روز ۱۸ آذرماه در يادداشتی با عنوان «جرم نسرين ستوده، دفاع شجاعانه است» که در سايت سفارت بريتانيا در تهران منتشر شده، نوشت که «از سال گذشته تا کنون مدافعان حقوق بشر مورد آزار و اذيت قرار گرفته و زندانی شده ‌اند. يک نمونه از آن‌ها نسرين ستوده است.»
به گفته وی، « خانم ستوده وکيلی است که سال‌ها در ايران کار کرده و با استفاده از شيوه‌های قانونی و معمول در ايران به دفاع از هموطنان ايرانی خود پرداخته است. اما امروز خود او در بازداشت است و در انتظار محاکمه به سر می‌برد.»
آقای گس می افزايد: دادستان‌های ايران اتهام مبهم «اقدام عليه امنيت ملی» را عليه او مطرح کرده ‌اند اما اتهام اصلی او در واقع دفاع شجاعانه و آشکار کردن بی‌عدالتی‌هايی است که حکومت ايران ترجيح می‌دهد پنهان بمانند.
وی می گويد: «دولت بريتانيا [پيش از اين] از ايران خواسته تا به وظايفی که آزادانه پذيرفته است، عمل کند؛ از دستگيری‌های خودسرانه خودداری کند و محاکمات عادلانه برگزار کند. آزادی نسرين ستوده نقطه شروع خوبی است.»
روابط ايران و بريتانيا در سال های اخير بارها بحرانی شده است و آخرين بار، روز ۱۳ آبان ماه گروهی که برای شرکت در مراسم اين روز مقابل سفارت سابق آمريکا در تهران تجمع کرده بودند، به سمت سفارت بريتانيا رفتند و نسبت به آنچه که «سخنان ضد ايرانی» جان ساورز، رييس دفتر اطلاعاتی انگليس (MI۶) خواندند، اعتراض کردند.
روز يکشنبه همچنين دو نماينده مجلس شورای اسلامی به يادداشت سايمون گس واکنش نشان داده و خواستار برخورد با وی شدند.
علاء‌الدين بروجردی، رييس کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس، در بيانيه ‌ای يادداشت سفير بريتانيا را «گستاخانه» و «مداخله‌جويانه» توصيف کرده و گفته است:«به نظر می‌رسد ماموريت سايمون گس در تهران به جای تنظيم روابط دو جانبه تخريب روابط است چرا که اظهارات وی نشان دهنده اين واقعيت است که او بايد ادب سفير بودن را بياموزد.»
کاظم جلالی، سخنگوی اين کميسيون نيز به خبرگزاری فارس گفته است که اين کميسيون روز يکشنبه طرح کاهش سطح روابط با انگليس را نهايی می کند.
وی گفته که با توجه به «گستاخی های مکرر سفير انگليس در ايران»، «دخالت ها و تهديدهای ساورز که منجر به شهادت دکتر شهرياری شد» و«عملکرد مغرضانه بی بی سی به عنوان بازوی رسانه ای فتنه» اقدام به کاهش روابط، ضروری به نظر می رسد.
طرح کاهش سطح روابط تهران و لندن که از سوی نمايندگان تندروی مجلس شورای اسلامی ارائه شده، بيش از يکسال است که در کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس مطرح است ولی هنوز به صحن علنی مجلس نيامده است.
در روزهای اخير و به دنبال اعتراض دانشجويان در بريتانيا به افزايش شهريه دانشگاه ها که به درگيری با پليس لندن منجر شد رسانه های هوادار دولت و برخی از مقام های جمهوری اسلامی، پليس بريتانيا را به «سرکوب و برخورد خشن» با دانشجويان متهم کردند.
اين در حالی است که مخالفان با اشاره به سرکوب های گسترده سال گذشته در ايران، اظهارات مقام های جمهوری اسلامی را واکنشی به پوشش وسيع اخبار نا آرامی های ايران پس از انتخابات رياست جمهوری از سوی رسانه های غربی ارزيابی کرده اند.


باراک اوباما انتشار اسناد ویکی‌لیکس درباره اردوغان را «تاسف بار» خواند


باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا و رجب طیب 
اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه
در پی ابراز خشم رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه نسبت به انتشار یادداشت‌هایی حاوی ادعاهایی در مورد وضعیت مالی او در اسناد ویکی‌لیکس، باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده روز شنبه در تماس تلفنی با آقای اردوغان این اقدام ویکی‌لیکس را به شدت محکوم کرد و آن را «تاسف بار» خواند.
به گزارش خبرگزاری‌ها، یک سخنگوی کاخ سفید روز شنبه گفت که باراک اوباما و رجب طیب اردوغان در این گفت‌وگوی تلفنی توافق کردند که اقدامات ویکی‌لیکس تأثیری بر همکاری نزدیک میان ایالات متحده و ترکیه نگذارد.
در مکاتبات محرمانه سفارت‌های آمریکایی که به تازگی از سوی وب‌سایت ویکی‌لیکس منتشر شده از ترکیه ۱۱ هزار بار نام برده شده و از آن جمله در یکی از این اسناد مربوط به سال ۲۰۰۴، اریک اِدِلـمَن، سفیر وقت آمریکا در آنکارا می‌نویسد: «ما از دو منبع شنیده‌ایم که اردوغان هشت حساب در بانک‌های سوئیس دارد.»
این یادداشت می‌افزاید: «توضیح اردوغان مبنی بر اینکه ثروت او تشکیل شده از هدایای عروسی که میهمانان به پسرش داده‌اند و خرج تحصیل چهار فرزند اردوغان را نیز یکی از تاجران ترک با فداکاری کامل می‌پردازد ناموجه است.»
نخست‌وزیر ترکیه روز چهارشنبه در واکنش به این خبر که در رسانه‌های ترکیه بازتاب گسترده‌ای یافته‌است گفت: «من یک سنت هم در بانک‌های سوئیس ندارم و اگر این اتهام‌ها ثابت شود از منصبم کناره می‌گیرم.»
توضیح اردوغان مبنی بر اینکه ثروت او تشکیل شده از هدایای عروسی که میهمانان به پسرش داده‌اند و خرج تحصیل چهار فرزند اردوغان را نیز یکی از تاجران ترک با فداکاری کامل می‌پردازد ناموجه است.

یادداشت دیپلمات آمریکایی

علاوه بر این، یادداشت‌های دیپلماتیک منتشر شده در ویکی‌لیکس نشان می‌دهد که دیپلمات‌های آمریکایی رجب طیب اردوغان را به عنوان شخصی «ناآگاه» ترسیم می‌کنند که «حتی به خود زحمت نمی‌دهد اسناد و یادداشت‌های وزارتخانه‌های خود را بخواند.»
بر پایه اسناد ویکی‌لیکس دیپلمات‌های آمریکایی معتقدند که نخست‌وزیر ترکیه، اطلاعات خود را تنها از طریق خواندن روزنامه‌های اسلامگرا به‌دست می‌آورد و این دیپلمات‌ها، رجب طیب اردوغان را فردی می‌دانند که به خاطر مسائل مذهبی «کاملاً از اسرائیل متنفر است.»
به گزارش خبرگزاری فرانسه، از یکی از اسناد مورخ اکتبر ۲۰۰۹ که به تازگی از سوی ویکی‌لیکس منتشر شده چنین برمی‌آید که ایالات متحده آمریکا، ترکیه را از روابط تجاری با ایران برحذر داشته‌است.
بنا بر این سند، دیوید کوهن، معاون وزیر خزانه‌داری آمریکا در جلسه‌ای با ارائه این درخواست از مقام‌های ترک، اطلاعاتی را مربوط به «سوءاستفاده ایران از نظام مالی ترکیه برای دور زدن تحریم‌ها» به آنها تحویل داده‌بود.
به نوشته این سند، محمد سیسمَک، وزیر دارایی ترکیه نیز در پاسخ قول داد که بانک‌های ترکیه به هشیاری خود نسبت به «ایرانیانی که ممکن است از روش‌های فریبکارانه استفاده کنند» خواهند افزود ولی در ادامه گفت که روابط تجاری ترکیه و ایران ادامه خواهد یافت.
از سوی دیگر هفته‌نامه «اشپیگل» آلمان روز یکشنبه خبر داد که یکی از اسناد ویکی‌لیکس نشان می‌دهد مقام‌های آلمانی معتقدند کشور ترکیه بزرگ‌تر از آن است که بتوان آن را در اتحادیه اروپا پذیرفت و این کشور برای پیوستن به اروپا به اندازه کافی مدرن نیست.
به نوشته اشپیگل، این سند نشان می‌دهد که گوئیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان نسبت به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بیشتر از آن شک دارد که پیش از این تصور می‌شد.



تهدیدهای حزب‌الله لبنان به «آغاز مرحله‌ای جدید»

سید حسن 
نصرالله، رهبر حزب‌الله لبنان

تهدید حزب‌الله به «آغاز مرحله‌ای متفاوت در لبنان» و آماده‌باش اسرائیل به شهروندان خود در جهان، تحلیلگران منطقه را نگران کرده است. حزب‌الله برای تغییر موضع رقیبان‌اش در مورد نتیجه دادگاه ترور حریری چند روز مهلت داده است.


رئیس فراکسیون حزب‌الله لبنان در پارلمان این کشور، دولت و دیگر رقیبان سیاسی‌اش در ائتلاف ‌۱۴ مارس را تهدید کرد که اگر ظرف سه تا چهار روز آینده در موضع خود نسبت به نتیجه دادگاه بین‌المللی ترور رفیق حریری تجدید نظر نکنند، لبنان وارد مرحله‌ای تازه و متفاوت از گذشته خواهد شد. این دادگاه، چند عضو حزب‌الله را عاملان این ترور می‌داند.
به گزارش روزنامه "الشرق‌الاوسط" (۱۱ دسامبر / ۲۰ آذر) محمد رعد، رئيس فراكسيون حزب‌الله، گفت که زمان محدود است و حزب‌الله دلايل و شواهد خود را ارائه كرده تا برای هيچ كس بهانه‌ای باقی نماند.
وی افزود: «ما به ائتلاف ۱۴ مارس سه تا چهار روز مهلت داده‌ايم تا موضع‌گيری تعيين كننده‌ خود را اعلام كند و بعد از اين فرصت، لبنان وارد مرحله‌ای جديد خواهد شد.» مرحله‌ای که به نوشته خبرگزاری النّشرة «کاملا با گذشته متفاوت است».
این در حالی است که همین خبرگزاری به نقل از روزنامه اسرائیلی "یدیعوت احرونوت" (۱۰ دسامبر / ۱۹ آذر) نوشته است، اسرائیل به همه نمایندگان رسمی خود در سراسر جهان هشدار فوری داد که حداکثر ملاحظات امنیتی را «در برابر آدم ربایی و ترورهای احتمالی حزب‌الله و ایران» مراعات کنند.
اگرچه علت آماده‌باش اسرائیل، احتمال انتقام از ترور دو دانشمند هسته‌ای اعلام شده است، اما همزمانی این هشدارها و تهدیدها، تحلیلگران را نسبت به آینده لبنان و منطقه در روزهای آینده نگران کرده است.
دادگاه بین‌المللی ترور رفیق حریری، روز پنج‌شنبه گذشته (۹ دسامبر / ۱۸ آذر) اعلام کرد که رای نهایی دادستانی در آینده‌ای بسیار نزدیک به قاضی دادگاه ارسال خواهد شد. پیش‌بینی می‌شود به محض ارسال رای، قاضی دادگاه دستور به اتخاذ تدابیر ویژه برای اعلام رای نهایی دادگاه دهد.
هیرمن فون هیبل، منشی دادگاه، نیز گفته است: «اگر بازداشت‌های لازم صورت نگیرد، ممکن است دادگاه به صورت غیابی کار خود را آغاز کند.»
در همان روز انتشار این خبر، رسانه‌ها از حمله افراد ناشناس با کوکتل مولوتف به دفتر فؤاد سنیوره، نخست وزیر سابق لبنان و رهبر کنونی فراکسیون حزب حاکم در پارلمان، خبر دادند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، یک سخنگوی پلیس گفت، در حدود ساعت ۸ شب بود که مهاجمان ناشناس یک کوکتل مولوتف یا بمب بنزینی به دفتر سنیوره پرتاب کردند. به گفته وی، در این حمله به هیچ کس آسیبی نرسیده، اما یک افسر پلیس جراحات سطحی برداشته است.

«فرصتی برای آماده‌سازی شیعیان»

۱۰ شب نخست ماه محرم در همه جوامع شیعی به برگزاری مراسم سوگواری امام سوم شیعیان می‌گذرد. لبنان نیز از این قاعده، مستثنی نیست. اما حزب‌الله از مراسم امسال در کلیه مناطق شیعه‌نشین این کشور برای تحریک و آماده‌سازی آنچه "مرحله تازه" خوانده است بیشترین بهره‌برداری را آغاز کرده است.
 سخنرانان در این مراسم با توصیف دادگاه بین‌المللی به عنوان «نمایشی مضحک برای نفوذ آمریکا و صهیونیستها در لبنان»، رقیبان سیاسی خود را به انتخاب گزینه جنگ تهدید کرده‌اند.
به گزارش شبکه المنار، ارگان حزب‌الله لبنان، سید هاشم صفی‌الدین، رئیس شورای اجرایی حزب‌الله، در این‌باره گفت: «هر کس گمان می‌کند که می‌تواند مقاومت را با دادگاه بین المللی محاصره کند، از چیزی حرف می‌زند که در کشور مقاومت، هیچ شباهتی به حقیقت ندارد.»
طرفداران 
حزب‌الله با پرچم لبنان و  نقش رهبر حزب‌الله بر آنصفی‌الدین که از بستگان نزدیک خانواده نصرالله، دبیر کل حزب‌الله، نیز هست در مراسم بزرگداشت ماه محرم در شهر بنت جبیل (جنوب لبنان) ادامه داد: «این احمق‌ها گمان می‌کنند می‌توانند از طریق حکم فرضی یا دادگاه بین‌المللی بر مقاومت فشار وارد کنند‌، در حالی‌که این دادگاه موسوم به دادگاه بین المللی به همه چیز شباهت دارد جز دادگاه و یک نمایش مزخرف است.»
نواف الموسوی، از نمایندگان فراکسیون حزب الله در پارلمان لبنان، نیز در مراسم مشابهی در بندر جنوبی صور مدعی شد که «حزب‌الله راه‌ها و شیوه‌های فراوانی که می‌توان با در پیش گرفتن آن کشور را از توطئه اسرائیلی آمریکایی نجات داد، به شرکای خود ارائه کرد تا درباره فرضیه دست داشتن دشمن صهیونیستی در جنایت ترور رفیق الحریری به توافق برسند».
وی از ائتلاف ۱۴ مارس خواست «از شرط بندی بر امکان نابودی مقاومت از طریق توطئه‌های قضایی بین‌المللی دست بردارد»، زیرا به گفته وی «این مقاومت، امتحانات گوناگونی را پشت سر گذاشته و ایستادگی نشان داده است».
حسین الموسوی، دیگر نماینده پارلمان لبنان، نیز در مراسمی مشابه در منطقه هرمل (شرق لبنان) تاکید کرد که حکم دادگاه، بهانه‌ای برای خلع سلاح حزب‌الله است. اما به گفته وی، حزب‌الله هرگز سلاح را بر زمین نخواهد گذاشت و بر ادامه این راه ثابت قدم خواهد ماند و گزینه‌اش در نهایت جنگ خواهد بود.
نظیر چنین مراسمی در منطقه بقاع نیز برگزار شد. محمد یاغی، مسئول تشکیلات حزب الله در این منطقه، از ائتلاف ۱۴ مارس خواست که به وجدان‌های خود رجوع کنند و از زیر یوغ و سلطه و دستورات آمریکا و اسرائیل خارج شوند. به گفته وی، آنها «تنها چند روز فرصت دارند و باید مسئولیت کامل تصمیم شان را هم بر عهده بگیرند».

 دعوت به عبرت از گذشته

 حسن فضل‌الله، دیگر نماینده پارلمان لبنان، در این باره به "المنار" گفت که رقیبان سیاسی حزب‌الله «در خیال و سراب به سر می‌برند و از تجارب سالهای گذشته عبرت نگرفته‌اند».
به اعتقاد وی، حکم دادگاه حریری در دست این افراد «همچون گلوله آتشینی خواهد بود که آنها را می‌سوزاند، اما هیچ تاثیری بر مقاومت نخواهد داشت، بلکه سبب قوی‌تر شدن آن خواهد شد، اگرچه بر لبنان و ثبات این کشور و روابط گروههای سیاسی تاثیر خواهد گذاشت».
آنچه نماینده پارلمان لبنان از آن به عنوان "عبرت" یاد می‌کند، حوادث ماه می سال ۲۰۰۸ است.
آن زمان نیز در اوج تشنج بین ائتلاف ۱۴ مارس و ۸ مارس، حزب‌الله پس از تهدید رقیبان و پایان مهلت تهدیدش، فرودگاه را بست و بیروت را به محاصره نظامی خود درآورد.
ماجرا از آنجا آغاز شد که ولید جنبلاط، رهبر دروزی‌های لبنان، حزب‌الله را به کارگذاشتن دوربین‌های مخفی در فرودگاه بیروت به منظور کنترل رفت و آمد مقام‌های دولتی و خارجی برای ترور احتمالی آنها متهم کرد و خواستار قطع پرواز خطوط هوایی از ایران به بیروت و بسته شدن سفارت جمهوری اسلامی در لبنان شد.
هیئت دولت وقت لبنان به ریاست فواد سنیوره (که هم اکنون رهبری فراکسیون المستقبل در پارلمان را بر عهده دارد) تصویب کرد که شبکه مخابراتی حزب‌الله برچیده و وفیق شقیر، فرمانده امنیتی فرودگاه بیروت، نیز از کار خود برکنار شود.
این مصوبه خشم حزب‌الله و متحدانش را برانگیخت، تا آنجا که سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان، حرکت دولت در بستن شبکه مخابراتی آن را به معنی "اعلام جنگ" توصیف کرد و قسم خورد که «دست کسانی را که بخواهند این کار را بکنند، قطع خواهد کرد».
درگیری‌های ماه مه ۲۰۰۸ دهها کشته و زخمی بر جای گذاشت و ساختمان تلویزیون المستقبل به آتش کشیده شد و سرانجام با عقب نشینی کامل دولت و دخالت میانجی خارجی خاتمه یافت.
تحلیل‌گران رسانه‌های عربی معتقدند، لبنان بار دیگر در آستانه انفجار قرار گرفته است، اما شرایط منطقه چنان آسیب‌پذیر شده که پیامدهای ناگوار این انفجار به سادگی قابل مهار نیست.
به اعتقاد آنها اگر قرار بود جلوی این انفجار گرفته شود، سفر محمود احمدی نژاد به لبنان و نیز سفر سعد حریری به تهران بهترین فرصت برای مهار این موج و تداوم گفتگوها بود، اما دستاوردهای این سفرها نشان داد که نشانه‌های خوبی برای مهار وضعیت خشونت‌باری که در راه است وجود ندارد.
محمدجواد اکبرین
تحریریه: کیواندخت قهاری



شماره دهم نشریه سراسری دانشجویان ایران منتشر شد
جرس: 
دهمین شماره از نشریۀ سراسری دانشجویان ایران منتشر و در دانشگاههای کشور توزیع گردید.
به گزارش منابع خبری جرس، در صفحه اول این نشریه "برگزاری با شکوه بزرگداشت روز دانشجو در داخل کشور و بیش از ۳۰ نقطه دنیا" آمده است.
انتقال حداقل ۴ نفر از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر به زندان اوین، دیده بان حقوق بشر: به سرکوب دانشجویان پایان دهید، بی خبری مطلق از وضعیت اسماعیل سلمانپور و فرزاد اسلامی، احضار گسترده و بازداشت فعالین دانشجویی دانشگاه صنعتی شیراز، قسمتی از پیام میرحسین موسوی به مناسبت ماه محرم،محکومیت ارسلان ابدی به سه سال حبس تعزیری، و بی خبری از دو دانشجوی بازداشت شده دانشگاه رازی کرمانشاه، از دیگر مطالبی است که علاقه مندان میتوانند در نشریه دانشجو مطالعه کنند.
دست اندرکاران این نشریۀ دانشجویی خاطرنشان کرده اند "با توجه به تلاش حاکمیت برا ی سرکوب فعالین دانشجویی و خاموش کردن اعتراضات دانشجویی، جهت شکستن فضای رعب و ناکامی کودتاگران در اعمال فشار بر دانشجویان، از تمامی فعالین دانشجویی دعوت به عمل می آید به پخش گسترده "خبرنامه دانشجو" در سراسر ایران کمک نمایند."



تمام مردم دیده بانان حقوق بشر در جامعه باشندجرس: سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان خاطرنشان می کند "انتظاری که از مردم، نهادها و فعالان حوزه عمومی داریم این است که فرد فرد آنان دیده بانان حقوق بشر و یاریگیر سازمانهای حقوق بشری در کمک به بهبود وضعیت حقوق بشر و جلوگیری از نقض متعدد حقوق انسانی خود باشند."
به گزارش تارنمای انسانیت، اجلال قوامی سخنگوی سازمان حقوق بشر کردستان و از روزنامه نگاران کُرد، طی گفتگویی با این شبکۀ حقوق بشری، ضمن شرح فعالیت های این سازمان حقوق بشری کرد، اهداف و مشکلات پیش روی این سازمان حقوق بشری کرد را مورد بررسی قرار می دهد.
این فعال حقوق بشری که طی سالهای اخیر بارها بازداشت و زندانی شده است، پس از آزادی از زندان، از سوی محمدصدیق کبودوند،مسئول سازمان حقوق بشر کردستان که در حبس به سر می برد، بعنوان سخنگوی آن سازمان و عضو شورای عالی انتخاب شد.
وی هدف از تشکیل این نهاد حقوق بشری را چنین اعلام کرده است "کوشش ما برای تحقق حقوق و آزادی های تصریح شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر میثاق ها، تلاش برای اجرا و رعایت حقوق مدنی و سیاسی، فعالیت در جهت دیده بانی و پاسداری از حقوق بشر، کوشش برای آموزش و ترویج حقوق بشر و دموکراسی و تلاش برای توسعه روابط و مناسبات دوستانه در میان ملت ها و اقوام می باشد."
قوامی فعالیت های اصلی سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان را نیز شامل این فعالیت ها ذکر کرد:
1. تلاش برای الغای مجازات اعدام، جلوگیری از اعدام نوجوانان و منع مجازات سنگسار زنان و مردان.
2. تلاش برای جلوگیری از شکنجه و دیگر رفتارهای خشن یا منع مجازات های بی رحمانه غیرانسانی و تحقیرآمیز.
3. تلاش برای رفع نابرابری های حقوقی میان زنان و مردان، منع همه اشکال تبعیض جنسی و جلوگیری از خشونت علیه زنان.
4. تلاش برای منع خشونت علیه کودکان، منع هر گونه استفاده از کار کودکان، منع بکارگیری کودکان در فعالیت های تبهکارانه، غیرقانونی و یا جنگ و جلوگیری از هرگونه سوء استفاده غیراخلاقی از کودکان.
5. تلاش برای آزادی کلیه زندانیان وجدانی و عقیدتی ای که بدلیل پایبندی به عقیده و یا به خاطر تعلقات ملی، قومی، زبانی و یا دین و مذهب خود در توقیف به سر می برند.
6. کوشش برای تشکیل دادگاه های صالح و علنی و عادلانه برای تمامی زندانیان سیاسی، دادخواهی و دفاع در محاکم صلاحیت دار با امکان دسترسی به وکیل مستقل و برخورداری کلیه زندانیان از حقوق انسانی و مدنی.
7. کوشش برای رفع هرگونه تبعیض و فشار و خشونت علیه افراد آسیب پذیرشده، پناهندگان، مهاجران، کارگران، گروه های آسیب پذیر و افراد آزاردیده و برخورداری آسیب پذیرشدگان از حقوق برابر.
8. کوشش برای شناسایی موجودیت، هویت و حقوق اقلیت های ملی، قومی، زبانی و مذهبی، منع هرگونه تبعیض و نابرابری ملی و قومی و مذهبی، ارتقا رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مناطق محل سکونت اقلیت ها، تشویق آنها به مشارکت در امور سیاسی و مدنی، و تشویق به احترام و رعایت همه حقوق اقلیت ها.
9. کوشش برای رفع موانع آزادی بیان و عقیده، آ زادی اندیشه، وجدان و مذهب و منع و رفع نابردباری مذهبی و عقیدتی.
10. کوشش برای رفع موانع برگزاری تجمعات و گردهمایی ها، تشکیل اتحادیه ها و سندیکاهای مستقل کارگری و صنفی، انجمن ها و مجامع و سازمان های مدنی و غیردولتی و رفع موانع فعالیت آزادانه احزاب، گروه ها و جمعیت های مسالمت آمیز.

گفتنی است دبیر کل آن سازمان، محمد صديق كبودوند، روزنامه نگار و مدير مسئول هفته نامه پيام مردم و بنيان گذاري سازمان غير دولتي حقوق بشر در كردستان، به ۱۱ سال حبس محكوم و محبوس گرديده است.



جرس: 
اقتدارگرایان به دنبال حذف همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودندمیرحسین موسوی در مصاحبه با روزنامه اینترنتی قلم سبز در پاسخ به سوالی درباره اظهارنظر یکی از خطبای نماز جمعه تهران که جنبش سبز را به آتش زیر خاکستر تشبیه کرده بود گفت: به نظر بنده خطیب مورد اشاره شم قوی ای دارد.
  وی می افزاید: اگرچه بدلیل پایبندی به مقام و موقعیت موضع ایشان دفاع از ظلم و خشونت است وکارهائی شبیه دروغ درباره یک میلیارد دلار کمک آمریکا به مخالفان، یا ترغیب خشونت، یا ولع شدید به اعدام و اعتراف گیری و مهم تر از همه تقلبات گسترده انتخاباتی و تصفیه های وسیع کاندیداها، او را از عدالت ساقط کرده است. با این همه سبزها باید با حوصله صحبت های ایشان را بشنوند. ایشان تیپ نسبتا کاملی از اقتدار گرایان تمامیت خواه است و اطلاعات خوبی که دارد را ناخود آگاه در سخنرانی ها فاش می کند. ایشان جنبش را آتش زیر خاکستر تعبیر کرده است و من کاملا با نظر ایشان موافق هستم و اضافه می کنم ادامه سرکوبها و ندیدن واقعیتها در کنار حاکمیت دروغ و قانون گریزی و فساد و عدم کارآمدی در سیاستهای داخلی و خارجی دامنه این آتش به تعبیر ایشان زیر خاکستر را هر روز بیشتر می کند.

وی همچنین با اشاره به مناظره های قبل از انتخابات گفت: بعد از انتخابات دو ماه طول کشید که بنده اعتقاد پیدا کنم مناظره کذائی نه برای از میدان بردن بنده یا آقای کروبی بلکه برای تصفیه حساب کامل با همه نیروهای رقیب و یکدست کردن کشور بوده است. بنده یکی و فقط یکی از یکی از این هدفها و سنگهای سر راه بودم. حضرات در نوار مشهور و اخیراً از قول یک روحانی بحث یک توطئه بیست ساله کرده اند بنده می خواهم با توجه به دروغ نهفته در این ادعا بگویم که «جریان حاکم در آستانه انتخابات» بیست سال برای یکدست کردن کشور طراحی و تلاش کرده بود و ظاهرا قرار بوده که این انتخابات آخرین پرده این تلاش باشد. مناظره در سایه این نگاه معنی دیگر پیدا می کند و همچنین تصفیه هائی که از مجلس چهارم شروع شد و بعد دردوره های انتخابات بعدی گسترش یافت بهتر فهمیده می شود. اقتدارگرایان به دنبال حذف کردن همه فضای ملی از منتقدین و معترضین بودند؛ فضایی شبیه کره شمالی با کمی بزک مردمسالاری.


فیض‌الله عرب‌سرخی به زندان اوین فراخوانده شد


فیض الله عرب‌سرخی، از فعالان سیاسی اصلاح طلب و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، برای ادامه‌ی اجرای حکم زندان خود به اوین احضار شد.
به گزارش کلمه، چند روز پس از تهدید دادستان تهران به برخورد با اعضای سازمان مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت، روز شنبه معاون اجرای احکام دادستانی تهران در تماس با همسر این فعال سیاسی، از عرب‌سرخی خواست تا برای اجرای حکم به زندان اوین مراجعه نماید.
عرب‌سرخی که از رزمندگان دفاع مقدس و برادر دو شهید است، یکی از هفت چهره اصلاح طلبی است که از عوامل کودتای انتخاباتی شکایت کرده‌اند. او نخستین بار در جریان بازداشتهای پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری در ۱۶ تیرماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و پس از نه ماه بازداشت در بند ۲ الف که زیر نظر سپاه پاسداران قرار دارد، در فروردین ماه سال جاری برای نخستین بار به مرخصی آمد، اما پس از ۵ روز برای اجرای حکم حبس شش ساله‌ی خود به زندان بازگشت.
این فعال اصلاح طلب، در شش ماه اخیر در مرخصی درمانی به سر می‌برده و اکنون طبق اعلام معاون دادستان تهران، باید بار دیگر به زندان اوین بازگردد.
همچنین نیروهای امنیتی دو هفته پیش با مراجعه به منزل فرزند وی، فاطمه عرب‌سرخی، آن مکان را مورد بازرسی قرار داده و دختر وی را نیز به دادسرای اوین احضار کرده‌اند.
عرب‌سرخی در دادگاه بدوی به شش سال زندان محکوم شده بود که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر به تایید رسیده است. او فردا قرار است خود را به زندان اوین معرفی کند.


گسترش آتش به جنگل‌های گیلان و مازندران / دود، تنفس مردم محلی را هم مختل کرده

هشتاد و دومین روز پاییز درحالی آغاز شد که از آتش‌سوی جنگل‌های غرب و شمال شرق کشور خبرهای خوبی می‌رسید این درحالیست که خطر هنوز جنگل‌های شمالی کشور تهدید می‌کند.
به گزارش ایلنا، سرانجام بارش باران به داد جنگلهای زاگرس در غرب کشور رسیده و از دیروز بعدازظهر تاکنون آتش سوزی جدیدی در این مناطق رخ نداده است. ایرج قادی، عضو انجمن سبزچین در همین رابطه گفت: خوشبختانه از اواخر وقت دیروز که بارش‌هایی پراکنده در منطقه مریوان و سروآباد آغاز شده است شاهد آتش‌سوزی جدیدی نبوده‌ایم و امیدواریم که این بارش‌ها ادامه داشته باشد تا آتش دیگری در جنگل‌ها افروخته نشود.
تخریب ۱۰درصد از عرصه جنگل ابر
از جنگل ابر نیز خبر می‌رسد که آتش‌سوزی این جنگل‌ به طور کامل مهار و اطفا شده است و آتش‌ جنگل‌های حسین‌آباد و گالی کش نیز پایان یافته است. بنابر اعلام منابع محلی حدود ۴۰ هکتار از منابع جنگل‌های هیرکانی در جنگل‌های ابر دچار حریق شده‌اند و ۱۰% از این مساحت به طور کامل تخریب شده است.
درحال حاضر تعداد از نیروهای اطفاء کننده حریق، هنوز منطقه را ترک نکرده‌اند و کماکان درحال نگهبانی و گشت‌زنی در مناطق برای جلوگیری از شروع مجددآتش در منطقه هستند.
آتش افسارگسیخته درشمال کشور
اما اخبار جنگل‌های شمال کشور خبرهای خوشی نیست. خبرهای رسیده از استان گلستان حاکی است که آتشی که از پهنه جنگلی از جنگل‌های گلستان تا نزدیک‌های گرگان را فرا گرفته است، همچنان در نقاط مختلف ادامه دارد.
درحال حضار ۴۳۰ هزار هکتار عرصه جنگلی استان گلستان همچنان توسط آتش تهدید می‌شود. بر طبق گزارش منابع محلی، آتش درجنگل‌های رامیان هم سه روز است که ادامه دارد.
اسدالله کریمی محقق و کارشناسی جنگل ضمن اعلام این مطلب می‌گوید: گرچه آتش‌سوزی‌ها بیشتر به صورت سطحی و لکه‌ای است اما چون آتش‌ در مناطق حفاظت شده و صعب‌العبور با شیب زیاد رخ داده است، کار اطفا حریق با مشکل مواجه شده و همین موجب گسترش آتش می‌شود.
او ادامه داد: متاسفانه کمبود امکانات در مناطق صعب‌العبور ایجاد مشکل کرده است ومردم با پای پیاده و بیل و کلنگ و لوازم ابتدای به خاموش کردن آتش مشغول‌اند.
کریمی تصریح کرد:وجود بالگرد در این مناطق نیز به علت گستردگی عرصه نتوانسته است آنطور که باید و شاید مثمرثمر باشد زیرا اولاً این بالگردها ویژه‌ اطفا حریق نیستند و هنگامی که تانکرهای حامل آب نیز روی آنها متصل می‌شود تنها می‌توانند ۳ هزار لیتر آب در هر پرواز حمل کنند که رقم قابل توجهی نیست.
آتش در کمین جنگل‌های دست کاشت
او هشدار داد: تمام تلاش مسئولین این است که آتش به کمربندها و نوارهای کنترلی و حفاظتی جنگل‌های سوزن برگ دست کاشت منطقه نرسیده زیرا در صورت سرایت آتش به این جنگل‌ها،درختان سوزنی برگ برخلاف جنگل‌های پهن برگ که عمده درختان جنگل‌های کشور را تشکیل می‌دهند،به سرعت می‌سوزد و عملا حاصل سال‌های تلاش و زحمت ایجاد جنگل‌های دست کاشت از بین می‌رود.
او تصریح کرد:بیشترین میزان این جنگل‌ها سوزنی برگ در منطقه کلاله است که خوشبختانه هنوز آتش به این مناطق نرسیده است.
این کارشناس جنگل در مورد علت آتش‌سوزی‌های اخیر نیز گفت: خشکی اقلیم و جنگل‌ عامل شیوع آتش است اما عامل شروع آن نیست.
او تاکید کرد: بی‌شک با توجه به ساختار جنگل‌های کشور که پهن برگی است. خشکی هوا، قطرات شبنم و عوامل طبیعی کمتر موجب شیوع آتش می‌شود و عامل انسانی و رفتار بی‌ملاحظه توریسم و گردشگر نقش اصلی را در آتش افروزی ایفا می‌کند.
کریمی گفت: با وجود خشکی جنگل حتی یک برگ سوخته که توسط باد جابه‌جا می‌شود هم می‌تواند زمینه‌ساز آتش بزرگ باشد و پایش و مراقبت منطقه عرصه تا زمانی که باران نبارد باید ادامه داشته باشد.
این کارشناس در مورد مساحت عرصه‌های سوخته نیز گفت: در حال حاضر و بدون مطالعه و مونیتور کردن منطقه نمی‌توان در مورد میزان خسارات وارده نظر داد.
با وجود اینکه مسوولان در مورد وسعت عرصه‌های سوخته در گلستان اظهارنظر، نکرده‌اند اما برخی گزارشات از وسعت ۷۰ هکتاری مناطق سوخته خبر می‌دهد گرچه بیشتر این آتش‌سوزی سطحی بود و به تنه و تاج درخت آسیبی نرسانده است.
آتش‌های پراکنده سایر نقاط عرصه سبز شمال کشور را نیز در نقاطی مانند ساری، گلوگاه و قائم‌شهر در استان مازندران و درفک و سراوان، املش دشت و ارتفاعات دیلمان در استان گیلان را بی‌نصیب نگذاشته است.
گزارش‌ها حاکی است که در اثر حریق جنگل‌های منطقه «اچوفی» در شهرستان ساری به مساحت ۱ هکتار و در منطقه سوادکوه به مساحت‌ ۴ هکتار طعمه حریق شده است.
در حال حاضر منطقه درفک، سراوان، املش دشت و ارتفاعات دیلمان در حال حاضر در آتش می‌سوزند.
اوضاع بحرانی در مینو دشت گرگان
یک فعال زیست‌ محیطی می‌گوید: آتش‌ که از جنگل‌های پارک ملی گلستان تا نزدیکی‌های مینودشت گرگان ادامه داشته است درحالی که بنا براعلام استاندار گلستان مهار شده بود همچنان ادامه دارد.
علی فلاح فعال زیست‌ محیطی و استاد دانشگاه در گفت‌وگو با ایلنا در مورد آتش‌سوزی منطقه مینودشت در استان گلستان گفت: شواهد عینی حاکی است که آتش‌سوزی‌های منطقه مینودشت گلستان به حدی است که دود و آتش زندگی مردم را مختل کرده است.
او ادامه داد: این آتش‌سوزی که از جنگل‌های پارک ملی گلستان تا نزدیکی‌های مینودشت گرگان ادامه داشته است درحالی که بنا براعلام استاندار گلستان مهار شده بود همچنان ادامه دارد.
آتش جنگل‌های گلستان و مینودشت که از اول آذرماه شروع شده همچنان ادامه داشته و نه تنها برخلاف ادعای مسئولان شدت آن نه‌تنها کم نشده است بلکه گستردگی آتش‌سوزی و دود حاصل از آن به حدی است که تنفس در هوا را برای مردم محلی مختل کرده است.


ادامه محدودیت ها و شرایط نامناسب زندانیان سیاسی زن در بند متادون


کلمه -گروه اجتماعی :زندانیان سیاسی زن که از یک ماه پیش در ادامه محدودیت‌ها و فشارهای مسئولان امنیتی به بند قرنطینه متادون انتقال یافته بودند، هم‌چنان در این شرایط به سر می‌برند.
به گزارش کلمه، این درحالی است که سایر زندانیان با جرایم عادی، در زندان از امکانات رفاهی بیشتری برخوردارند. از جمله اجازه شرکت در کلاس‌های فرهنگی، کتابخانه و همچنین دسترسی روزانه به هواخوری.
زنان سیاسی که از یک ماه پیش به دلایلی نامعلوم از بند دو زندان به قرنطینه دربسته ” متادون” انتقال یافته‌اند، در این مدت از حق تماس‌های تلفنی با خانواده خود محروم شده‌اند.
” حق تماس تلفنی” از جمله حقوق ابتدایی یک زندانی به شمار می‌رود که در مورد زندانیان سیاسی نادیده گرفته می‌شود. زندانیان سیاسی زن، در طول یک ماه گذشته تنها هفته‌ای یک بار به مدت ۲۰ دقیقه با خانواده‌های خود ارتباط داشته‌اند و محدودیت‌های موجود در زندان، بر مشکلات و نابسامانی وضعیت آنان افزوده است.
زنان از دسترسی به هواخوری محروم بوده و تنها یک ساعت در روز حق استفاده از هواخوری را دارند. در حالی که حیاط زندان که از آن به عنوان هواخوری یاد می‌شود از ساعت ۷ صبح تا تاریکی هوا در اختیار زندانی های عادی است و زندانی ها می‌توانند در هر زمان دلخواه از هواخوری استفاده کنند، در مورد زنان سیاسی این حق بدیهی زیر پا گذاشته شده است.
همچنین عدم امکان استفاده از کتابخانه زندان که پیش از این، یکی از موارد سرگرم شدن و گذران وقت زندانیان سیاسی بود، موجب نارضایتی زنان سیاسی را فراهم آورده است.
۱۸ زندانی سیاسی زن، هم‌اکنون در بند متادون که به صورت یک سلول دربسته است نگه‌داری می‌شوند و از امکان هرگونه ارتباط با خارج از زندان و یا استفاده از امکانات زندان محرومند.
ادامه فشارها بر زندانیان سیاسی زن درحالی صورت می‌گیرد که حتی در بند ۳۵۰ (بند سیاسی مردان) نیز علی‌رغم فشارها و شرایط امنیتی موجود، زندانیان از هواخوری روزانه و امکان تردد آزاد در محیط بند برخوردارند.
یکی از زنان تازه‌ آزاد شده از زندان در توصیف شرایط جدید زنان در بندعمومی می‌گوید:” از زمانی که امکان حضور در کلاس‌های فرهنگی، سالن ورزشی و کتابخانه را از ما سلب کردند و به بند متادون منتقل شدیم. شرایط بسیار سخت تر از گذشته شده است. چرا که تمام زندگی ما در همان فضای بسته می‌گذرد و گاهی از این همه بی‌عملی خسته می‌شویم. مگر چقدر می‌شود از صبح تا شب خوابید و کتاب خواند.!”
وی می‌گوید:” پیش از این، از سالن ورزشی استفاده می‌کردیم و یا در کلاس‌های فرهنگی زندان شرکت می‌کردیم که به این طریق وقتمان به نحوی می‌گذشت. همچنین ارتباط با خانواده از طریق تلفن، یکی از مواردی بود که زندانیان را به لحاظ روحی تسکین می‌داد و موجب می‌شد تا بتوانیم شرایط زندان را تحمل کنیم. اما به نظر می‌رسد، قطع تمام امکانات حداقلی ما در زندان، تنها به این دلیل صورت گرفته که زندانیان زیر این فشارها بشکنند.”
او روحیه زنان زندانی را خوب توصیف می‌کند، اما می‌گوید:” شما تصور کنید که از صبح تا شب، زندگی‌تان در یک اتاق، بدون هیچ امکاناتی می‌گذرد.” وی ادامه می‌دهد :” من فکر می‌کنم شرایط زنان در زندان به مراتب بدتر از وضعیت مردان است و می‌بایست توجه بیشتری به آنان صورت گیرد، اما متاسفانه، در مورد شرایط نامناسب زنان زندانی کمتر صحبت می‌شود. کسی از غذای بسیار بد زندان حرفی نمی‌زند که زنان زندانی ناچار به استفاده از آن هستند. مردان زندانی به خاطر بهره مند بودن از امکانات آشپزخانه و دسترسی به فروشگاه، لااقل می توانند گاهی برای خود غذایی بهتر درست کنند، امکانی که زنان ار آنان بی بهره اند و به همین دلیل همواره مجبور به استفاده از غذای بی کیفیت زندان هستند.”
ادامه فشار بر زندانیان زن در شرایطی صورت می‌گیرد که چندی پیش یکی از مسئولان زندان، قول داده بود که شرایط ‌آنان پس از انتقال به بند متادون بهتر خواهد شد. قطع تماس‌های تلفنی، نداشتن هواخوری و .. از جمله موضوعاتی است که خانواده‌های زندانیان را نیز آزار می‌دهد.
همسر یکی از زنان زندانی می‌گوید:” ما دو بچه کوچک در خانه داریم، دلخوشی‌ آنها این بود که هر روز بتوانند با مادرشان صحبت کنند، اما پس از قطع تلفنها این حق از آنان سلب شد. این بچه‌ها نمی‌توانند هر هفته برای ملاقات به زندان بیایند.”
۱۸ زن سیاسی زندانی در بند عمومی زندان اوین که بیش از ۷۰ سال حکم زندان دریافت کرده‌اند، با شرایطی سخت، روزگارشان را می‌گذرانند. این درحالی است که در روزهای گذشته، لیلا توسلی نیز پس از تأیید حکم دو ساله‌اش در دادگاه تجدیدنظر به زندان برگشت و به نظر می‌رسد روند بازگرداندن زنانی که احکام حبس قطعی دریافت کرده‌اند در روزها و هفته‌های آینده ادامه پیدا کند.


وضعیت نامناسب احمد کریمی، زندانی سیاسی در گنبد کاووس


بیش از چهار ماه از تبعید احمد کریمی، زندانی سیاسی به زندان گنبد کاووس می گذرد و او هر روز شرایط بدتری را در تبعید نسبت به روز قبل تحمل می کند .
مادر کریمی در گفتگویی کوتاه با خبرنگار کلمه می گوید :«این روزها فقط احمد نیست که مجازات می شود بلکه ما هم مجازات می شویم و این اصلا انصاف نیست .»
او تاکید کرد : «احمد در زندان گنبد کاووس شرایط مناسبی ندارد و مسوولان زندان او را مورد اذیت و آزار قرار می دهند و نمی گذرانند با زندانیان عادی ارتباط داشته باشد . او به همراه هادی قایمی تنها زندانیان سیاسی زندان گنبد کاووس هستند .»
به گفته مادر این زندانی سیاسی، مسوولان زندان و به خصوص مسوول حراست زندان احمد را در زندان اذیت می کنند و حتی وسایلی را که خانواده برای او با هزار بدبختی به زندان گنبد کاووس می برند به دست او نمی رسانند. آنها تنها یک دست لباس زمستانی احمد را به او تحویل داده اند و بقیه را به دستش نرسانده اند .
او می گوید :« بعد از اینکه با هزار مکافات و بدبختی راه طولانی از اسلام شهر تهران را تا گنبد می پیماییم تا با فرزندم ملاقات کنیم با اینکه اولین نفر هستیم که در سالن ملاقات حاضر می شویم اما مسوولان زندان ما را آزار می دهند و آخرین نفر به ملاقات پسرم می برند آیا این انصاف است که پسرم را در تبعید این گونه آزار دهند ؟این با کدام دین و آیین سازگاری دارد ؟»
خانواده احمد برای ملاقات چند دقیقه ای با او نه ساعت راه می پیمایند تا به زندان گنبد کاووس برسند . هر چند آنها توانایی مالی اینکه هر هفته به ملاقات او بروند را ندارند .
احمد کریمی، زندانی سیاسی که به اعدام محکوم شده بود در دادگاه تجدید نظر، محکومیتش به ۱۵ سال حبس توام با تبعید به گنبد کاووس تبدیل شد . احمد ۳۱ ساله اکنون روزهای سختی را در زندان گنبد کاووس می گذراند .



استمداد همسر محمد نوری زاد از علما، هنرمندان و سینماگران

نوری زاد را دریابید، جان او در خطر است


کلمه: روز گذشته خبری مبنی بر تصمیم محمد نوری زاد، کارگردان سینما برای شروع اعتصاب غذای خشک در سایتهای خبری منتشر شد. نوری زاد علت این تصمیم خود را اعتراض به روند دادگاه سه دقیقه ای برای رسیدگی به شکایت وزارت اطلاعات از او و هچنین رفتار توهین آمیز قاضی در این جلسه دادگاه اعلام کرده است .
قاضی مقیسه رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب در این دادگاه سه‌دقیقه‌ای، بر سر نوری‌زاد داد و فریاد کرده و رو به وی در جلسه دادگاه گفته است “گم شو بیرون، اجنبی مزدور” و “می‌دهم شلاق بزنندت” به طوری که فریادهای او حتی در بیرون از دادگاه هم شنیده می‌شده است. محمد نوری زاد پس از خروج از این دادگاه غیر عادلانه و غیر انسانی تصمیم خود مبنی بر اعتصاب غذای خشک را اعلام می کند. این خبر از طریق یکی از زندانیان سیاسی که در دادگاه حضور داشته به خانوده نوری زاد رسیده است.
اکنون فاطمه ملکی همسر محمد نوری زاد به شدت نگران حال همسرش است، تا جایی که هنگام مصاحبه با خبرنگار کلمه از تک تک کلمات و جملاتی که بر زبان می آورد نگرانی او پیداست. با صدایی لرزان از نگرانی هایش می گوید و از همه می خواهد برای نجات جان همسرش تلاش کنند.
محمد نوری زاد روزنامه نگار، جهادگر، نویسنده و کارگردان سینماست که به اتهام نوشتن چند نامه انتقاد آمیز به رهبری و همچنین افشاگری درباره شکنجه تعدادی از زندانیان سیاسی دربند ۲۰۹ وزارت اطلاعات، به زندان محکوم شده است.
در آخرین دادگاه محمد نوری زاد که به آن اشاره شد، قاضی مقیسه وی را به دو سال زندان محکوم کرد که در مجموع و با احتساب حکم قبلی‌اش، او باید پنج سال حبس قطعی را بگذراند. گفت‌و‌گوی خبرنگار کلمه با همسر نوری زاد را بخوانید :
خانم ملکی ماجرای دادگاه اخیر آقای نوری زاد چیست؟ می خواهم بدانم آیا شما و یا وکیل مدافع ایشان از زمان برگزاری دادگاه خبر داشتید؟
متاسفانه خیر. یعنی نه خود آقای نوری زاد از قبل در جریان زمان برگزاری دادگاه بودند و نه ما. در روزهای دوشنبه و سه شنبه به طور ناگهانی همسرم را به دادگاه برده اند که حکم این دادگاه نمایشی هم دوسال حبس بوده است. در اعتراض به این روند آقای نوری زاد خطاب به قاضی گفته اند من شما را عادل نمی دانم و این دادگاه را نیز به رسمیت نمی شناسم و وقتی قاضی مقیسه از ایشان می‌خواهند که حکم را امضا کنند آقای نوری زاد از امضای آن امتناع می‌کنند. ایشان همچنین برای قاضی استدلال می‌کنند اگر بخواهید واقعا به این قضیه رسیدگی شود، ابتدا باید صحت نوشته های بنده را با مراجعه به دیگر زندانیان از جمله آقایان مومنی، کرمی، تاج زاده و خیلی های دیگر روشن کنید، سپس قضاوت کنید. من مطلبی به ناحق ننوشته ام و فقط در مورد رفتار وزارت اطلاعات افشاگری کرده ام .
یعنی در همان سه دقیقه دادگاه حکم را فورا صادر کرده اند؟ و به این صحبتهای آقای نوری زاد هم بی توجهی کرده اند؟
گویا دادگاه دو جلسه طی روزهای دوشنبه و سه شنبه بوده است. منتهی ما دقیقا از آنچه گذشته اطلاع نداریم. تنها طبق اخبار اجمالی که به ما رسیده می دانیم روز دوشنبه همسرم را تفهیم اتهام کرده اند و روز سه شنبه دوباره همسرم را به داگاه برده و حکم صادر شده را به ایشان ابلاغ کرده اند و از آقای نوری زاد درخواست امضای حکم داشته اند. همچنین آقای مقیسه گفته است که بیست روز برای درخواست تجدیدنظر به حکم وقت دارید که آقای نوری زاد بازهم رو به ایشان تاکید کرده اند اگر تا سی سال دیگر هم به من فرصت بدهید چون از اساس روند چنین دادگاهی را قبول ندارم اعتراض هم نمی‌کنم. پس هرکاری می‌خواهید، انجام بدهید. همانطور که تا الان هم همین روند حاکم بوده است، که متاسفانه با فریاد و پرخاشگری قاضی مواجه می‌شوند.
شما و وکیل مدافع آقای نوری زاد چطور؟ چه برنامه ای برای پیگیری حقوقی این حکم دارید؟ یا آنکه فعلا همه فکرتان را موضوع اعتصاب غذای همسرتان اشغال کرده است؟
دقیقا. الان اولویت برای ما نجات جان آقای نوری زاد است. ما از دیروز که خبر تصمیم او را برای اعتصاب غذای خشک شنیده ایم لحظه ای آرام و قرار نداریم. من که همسرش هستم، می‌دانم که ایشان وقتی تصمیم به انجام کاری بگیرند، مصرانه آن را عملی می‌کنند و این موضوع با توجه به شرایط جسمی شان به شدت نگرانم می کند . حتی خود آقای نوری زاد هم این مساله را می‌دانند اما با علم به این خطر چنین تصمیمی گرفته اند. همسرم به همان کسی که او را در دادگاه دیده است گفته می‌دانم طی سه روز خون من با شهدا پیوند می‌خورد. من جانم را از دست می‌دهم و آنها فرصت را..
همانطور که همه می دانند اعتصاب غذای خشک بسیار خطرناک است . به ویژه با توجه به وضعیت جسمی نامناسب آقای نوری زاد که خودتان هم به آن اشاره کردید آیا برای اینکه همسرتان را از این تصمیم منصرف کنید، برنامه ای دارید ؟ا
ما واقعا در این شرایط هیچ راهی برای خود متصور نیستیم. برای نجات جان همسرم از همه درخواست کمک دارم. در این شرایط بحرانی دست مدد بسوی مردم ،علما و بزرگان، سینماگران ، هنرمندان و همه و همه دراز میکنم و میگویم آقای نوری زاد را دریابید. جان او در خطر است. برای نجات جان همسرم از مجامع حقوق بشری داخل و خارج از کشور نیز درخواست کمک دارم .
در حال حاضر چندین نامه هم خطاب به قوه قضاییه، دادستان و مسئولان نظام تنظیم کرده ایم اما این را بدانید که واقعا کسی نیست تا به فریادمان برسد. جان همسرم در خطر است.
یعنی در این وضعیت ما با مرگ و زندگی یک انسان روبرو هستیم و کار خاصی هم از دستمان بر نمی آید … حتی شرایط گفت‌وگو با او را هم نداریم تا شاید بتوانیم منصرفش کنیم.
آقای نوری زاد همچنان ممنوع الملاقات هستند؟
بله. متاسفانه در این شرایط این ممنوع الملاقات و ممنوع از تلفن بودن وضعیت را بغرنج تر کرده است. چون به او دسترسی نداریم تا از اعتصاب غذا منصرفش کنیم. حداقل درخواستی که داریم ملاقات با همسرم است .
خانم ملکی! صحبت آخرتان ؟
وقت تنگ است و لحظه لحظه فرصت ها از دست می‌روند. باز هم تاکید می‌کنم و از همه کسانی که سالها با آقای نوری زاد همکار بوده اند، کسانی که سی سال زحمات صادقانه او را برای این کشور از نزدیک دیده اند، از علما و بزرگانمان، درخواست می کنم آقای نوری زاد را دریابید. جان او در خطر است. آیا واقعا سی سال زحمات نوری زاد مستحق اعتراض برای نجات جان او نیست؟


حسین درخشان به زندان بازگشت

خبرگزاری هرانا - حسین درخشان که در دادگاه جمهوری اسلامی به 19.5 سال حبس و جریمه نقدی محکوم و چندی پیش با قرار وثیقه دو روز از زندان مرخص شده بود، روز شنبه مجدد به زندان اوین بازگشته است.
این نخستین مرخصی این وبلاگ‌نویس در طول ۲۵ ماه گذشته بوده است.
درخشان که در مهرماه 87 بازداشت شده بود‌، در ششم مهرماه سال جاری از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی، به جرم هم‌کاری با دولت‌های غربی، تبلیغ علیه نظام، تبلیغ به نفع گروهک‌های ضدانقلاب، توهین به مقدسات و راه‌اندازی و مدیریت سایت‌ها، به 19.5 سال حبس تعزیری، پنج سال محرومیت از عضویت در احزاب و فعالیت در رسانه‌ها و بازگرداندن وجوه اخذشده به مبلغ 30هزار و 750 یورو، دوهزار و 900 دلار و 200 پوند انگلیس محکوم شده بود.


ضرب و شتم و تهدید فرزاد مددزاده توسط وزارت اطلاعات

خبرگزاری هرانا - صبح امروز فرزاد مددزاده توسط ماموران وزارت اطلاعات به سلولهای انفرادی بند 8 زندان رجایی شهر کرج منتقل شد ضمن تهدید وی اقدام به ضرب و شتم ایشان نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، فرزاد مددزاده در ساعت 15:00 امروز به سلولهای انفرادی بند 8 منتقل و ضمن ضرب و شتم این زندانی از وی خواسته اند که با گروه های حقوق بشری در خصوص وضعیت خود و خواهرش اطلاع رسانی ننماید.
فرزاد مددزاده که با چشم بند مورد ضرب و شتم و تهدید قرارگرفته است در ساعت 17:00 مجددا به بند 4 منتقل شده است.
شبنم و فرزاد مددزاده دو تن از زندانیان سیاسی که به تازگی به این زندان منتقل شده اند بارها از سوی ماموران وزارت اطلاعات مورد توهین و تهدید قرارگرفته اند و در طی ماههای اخیر مسئولین زندان به درخواست دستگاه امنیتی از ملاقات آنها در زندان جلوگیری میکند.


انتقادهای سفیر انگلستان دربارۀ نقض حقوق بشر در ایران

خبرگزاری هرانا - مطلب انتقادی که سفیر انگلستان در ایران، سیمون گس، دربارۀ اوضاع حقوق بشر در این کشور در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده خشم و اعتراض مقامات مختلف حکومت اسلامی تهران را برانگیخته است.
به گزارش رادیو فرانسه، مطلب انتقادی که سفیر انگلستان در ایران، سیمون گس، دربارۀ اوضاع حقوق بشر در این کشور در وبلاگ شخصی خود منتشر کرده خشم و اعتراض مقامات مختلف حکومت اسلامی تهران را برانگیخته است.
علاءالدین بروجردی رییس کمیسیون امور خارجی مجلس ایران در واکنش به انتقادهای سفیر انگلستان گفته است که آقای سیمون گس چیزی از وظایف خود به عنوان سفیر نمی داند و گویا وظیفۀ نابود کردن مناسبات دو کشور ایران و انگلستان را برعهده گرفته است.
در مطلب سفیر انگلستان که به روی تارنمای اینترنتی سفارتخانۀ بریتانیا منتشر شده از جمله آمده است که هیچ جای دنیا به اندازۀ ایران نویسندگان، روزنامه نگاران و وکلا در ناامنی به سر نمی برند. در این نوشته که سفیر انگلستان به مناسبت روز جهانی حقوق بشر در دهم دسامبر منتشر کرده همچنین آمده است که ارزش های حقوق بشر ارزش هایی است جهانشمول و برای صیانت از شأن و منزلت انسانی انسان و نمی توان به نام یا بهانۀ فرهنگ و تفاوت ها و تعبیرهای گوناگون فرهنگی آنها را زیر پا گذاشت.
سفیر انگلستان در تهران با اشاره به وضعیت نسرین ستوده وکیل زندانی که اعتصاب غذای نامحدودی را در اعتراض به دستگیری خود در زندان اوین آغاز کرده او را زنی شجاع توصیف نموده که تنها گناه اش رعایت قوانین و شیوه های قانونی رایج در ایران در دفاع از حقوق شهروندان و هموطنان ایرانی اش بوده است.
خبرگزاری فارس، نزدیک به سپاه پاسداران ایران، مقالۀ سیمون گس را "گستاخانه و توهین آمیز" و مصداق مداخله در امور داخلی جمهوری اسلامی ایران توصیف کرد.


رضا شهابی به دنبال یک هفته اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شد

خبرگزاری هرانا - رضا شهابی، عضو هيئت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، به دليل شرايط نامناسب جسمانی‌اش، روز شنبه به بيمارستان منتقل شده است.
حسن شهابی، برادر اين فعال کارگر زندانی، اين موضوع را در گفت‌وگو با «راديو فردا» اعلام کرد. وی که در خرداد ماه سال جاری در تهران بازداشت شد، از حدود يک هفته قبل، در اعتراض به وضعيت نامشخص خود در زندان اوين دست به اعتصاب غذا زده بود.
رضا شهابی گفت که او در آخرين ملاقات در روز پنجشنبه گفته است تا روشن شدن وضعيتش به اعتصاب غذای خود ادامه خواهد داد.
اعتصاب غذای رضا شهابی پس از آن صورت گرفت که مقام‌های قوه قضاييه، دو مرتبه با آزادی او به قيد وثيقه مخالفت کردند.
نخستين وثيقه برای وی در آبان ماه به مبلغ ۶۰ ميليون تومان و دومين وثيقه به قيمت ۱۰۰ ميليون تومان در روزهای اخير تعيين شده بودند.
همزمان، سازمان عفو بين‌الملل در بيانيه خود با توصيف رضا شهابی و ديگر اعضای بازداشت شده سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به عنوان «زندانی عقيدتی»، از مقام‌های جمهوری اسلامی ايران خواست تا فوراً آنها را آزاد کنند.
در حال حاضر، به جز آقای شهابی، منصور اسانلو، ابراهيم مددی، مرتضی کمساری، غلامرضا غلام حسينی و علی اکبر نظری زندانی هستند.
سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نيز با انتشار بيانيه‌ای، خواستار آزادی آقای شهابی و سايز فعالان کارگر زندانی شده است.
فعالان و تشکل‌های کارگری در ايران در ساليان اخير تحت فشارهای امنيتی و قضايی شديدی قرار داشته اند.
در اين ارتباط، ده‌ها فعال کارگری در اين مدت احضار، تهديد و يا بازداشت شده اند.
در مواردی نيز احکام زندان و حتی شلاق برای شماری از اين فعالان صادر و اجرا شده است.
اين برخوردها با انتقاد شديد سازمان‌های حقوق بشری و اتحاديه‌های کارگری مواجه شده است که می‌گويند جمهوری اسلامی ايران به دليل امضای مقاوله‌نامه‌های بين‌المللی، متعهد به تضمين آزادی فعاليت سنديکايی است.

زنان كارگر با كوچكترين بحراني اخراج مي‌شوند

خبرگزاری هرانا - زهرا صادقي مسئول اتحادیه زنان کارگر خانه كارگراستان مازندران گفت: اگر با نگاهی وسیع بنگریم با توجه به اینکه در فرهنگ اسلامی مادامی که زن در خانواده تامین باشد انگیزه کار خارج از خانه را ندارد، به این نتیجه می‌رسیم که علت اصلي كار زنان تامین نیاز مالی است.
به گزارش ايلنا، وي افزود: خانواده‌هایی که این قشر از آنها برخواسته‌اند، خانواده‌های بی‌سرپرست یا بدسرپرست و نیازمندی هستند که عدم حضور زن در آن خود باعث ناهنجاری‌های مضاعفی در مدیریت خانواده می‌شود و همچنین به علت سنگینی مسوولیتی که بر دوش این زنان است اکثر آنها دچار بیماری و پیری زودرس می‌شوند.
وي تاکید کرد: مشکلات اجتماعی زنان کارگر به فرهنگی که در محیط کار و اجتماع وجود دارد و بازخوردهای آن مربوط می‌شود.
زهرا صادقي در مورد بازخوردهای محیط کار گفت: اینگونه بحث‌ها به خصوص برای زنان جوان مشکلات زیادی دارد و البته شرایط فرهنگی سال‌های اخیر نیز آنها را بیشتر کرده طوری که،‌ زنان مجبورند به بسیای از ترس‌ها و تهدیدها پاسخ دهند اما پیشرفت شغلی نداشته باشند، و در كوجكترين بحران كارگري زنان كارگر اخراج مي‌شوند وتبعيض جنسي در مورد آنها كاملا مشهود است.
مسئول اتحادیه زنان کارگر خانه كارگر مازندران می‌گوید: ما فکر می‌کنیم همه باید مورد احترام باشند، در نتیجه محیط کار باید به گونه‌ای باشد که زن با حفظ اعتقاداتش بتواند آنجا کار کند و هیچ‌گونه تبعیضی در آن محیط وجود نداشته باشد.
وي بابيان اينكه در همه‌جا مساله تبعیض جنسیتی مطرح است، گفت: در کشور ما که محدودیت‌های عرفی نیز این مساله را دوچندان می‌کند اما تساوی جنسیتی و اصل عدم تبعیض از اصول بنیادی سازمان بین‌المللی کاراست كه به طور یکسان شامل مردان و زنان می‌شود كه متاسفانه در ايران اين اصول بنيادي رعايت نمي‌شود.

مردم به خاطر گرانی و بیکاری تحت فشارند

خبرگزاری هرانا - نماینده زنجان و طارم در مجلس تاکید کرد که مهم‌ترین اولویت‌ مجلس باید ارتقای شأن و جایگاه مجلس و بازگرداندن آن به رأس امور مربوط به قانونگذاری و نظارت باشد.
به گزارش خانه ملت، جمشید انصاری در گفت‌و‌گو با روزنامه «مردم نو» زنجان با بیان این مطلب گفت: یعنی جایگاهی که به بهانه «همسویی با دولت» دچار تنزل شده و نقش نظارتی مغفول واقع شده آن را بار دیگر احیا کنیم.
وی تأکید کرد: در بخش قانونگذاری هم باید ابتدا به موضوع وضع قانون و مهم‌تر از آن نظارت بر اجرای بی‌کم و کاست آن از سوی قوه مجریه توجه شود.
انصاری سپس به برشمردن مشکلات و معضلات مردم پرداخت و گفت: مشکلات در حال حاضر فشار زیادی را به اقشار مختلف جامعه وارد ساخته اما رفع برخی از آنها باید بسیار سریع و عاجل صورت گیرد. تورم و گرانی اقلام مصرفی و حتی مواداولیه و ساختمانی، نرخ روزافزون بیکاری و ضعف در نحوه به کارگیری درآمد بی‌سابقه نفت از سوی دولت، از جمله موضوعاتی است که باید به سرعت برای آن تصمیمات کارشناسی اتخاذ شود. مجلس باید با تصمیمات جدی، دولت دهم را به تغییر جدی سیاست‌ها وادار کند.
نماینده زنجان و طارم در خانه ملت گفت: بر اساس آمار رسمی دولت نرخ بیکاری در سال ۱۳۸۸، ۱۹/۱۱ درصد و نرخ فعالیت ۴۰ درصد بوده است که اگر جمعیت کشور را ۷۰ میلیون نفر در نظر بگیریم، نتیجه می‌گیریم از این آمار فقط ۳۰ میلیون نفر نیروی فعال، مشغول به کار هستند.
انصاری اعتبار مورد نیاز برای ایجاد یک فرصت شغلی در کشور را ۳۰ میلیون تومان عنوان کرد و اظهار داشت: سالانه ۵/۳ میلیون نفر نیروی مازاد بیکار در کشور داریم که برای ایجاد اشتغال این افراد اعتباری بالغ بر ۱۰۵ هزار میلیارد تومان نیاز است.

بازداشت ریحانه طباطبایی، خبرنگار سیاسی روزنامه شرق

خبرگزاری هرانا - ریحانه طباطبایی، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه شرق، هم به فهرست روزنامه‌نگاران بازداشتی این روزنامه پیوست.
به گزارش کلمه، منابع خبری از بازداشت ریحانه طباطبایی در منزل پدری‌اش در صبح امروز خبر دادند.
پیش از این هم احمد غلامی سردبیر، فرزانه روستایی دبیر سرویس بین‌الملل، کیوان مهرگان دبیر سرویس سیاسی، امیرهادی انواری از نویسندگان و علی خدابخش سرمایه‌گذار این روزنامه بازداشت شده بودند.

اخراج دکتر فلاح، مدیرمسئول روزنامه توقیف‌شده‌ی اقبال، از دانشگاه یزد

خبرگزاری هرانا - در ادامه فشار و تهدیدهای وارده بر دانشگاه‌ها و تصفیه استادان ، دکتر مرتضی فلاح مدیر مسئول سابق روزنامه توقیف‌شده‌ی اقبال که استاد گروه زبان و ادبیات دانشگاه یزد بود با حکم رئیس دانشگاه یزد، علی محمد میرمحمدی از دانشگاه اخراج شد.
به گزارش جرس، در ابتدای ترم تحصیلی جاری ابتدا درس‌های این استاد از وی گرفته شد و سپس حکم اخراج وی توسط رئیس دانشگاه صادر شد.
بر اساس این گزارش، هیچ‌گونه اتهام کتبی یا شفاهی در دوره خدمت وی در دانشگاه به او ابلاغ نشده بود. وی که از استادان اصلاح‌طلب دانشگاه است دارای چندین تألیف کتاب و مقالات متعددی در زمینه ‌های مختلف ادبیات در مجلات معتبر علمی ـ پژوهشی است که اخیراً و با دخالت حجت الاسلام متوسل نماینده ولی فقیه و میرمحمدی رئیس دانشگاه که هر دو از افرادی غیر خوشنام در میان استادان و دانشجویان هستند، از کار برکنار شد. دانشگاه یزد مدت‌هاست که پنهان و آشکار توسط انجمن حجتیه به رهبری مصباح یزدی و نهادهای امنیتی و نظامی اداره می‌شود و فضای سنگین امنیتی بر آن حاکم است.
دکتر فلاح علاوه بر سابقه تدریس در دانشگاه یزد، مدت‌ مدیدی نیز در دانشگاه آزاد یزد و میبد به تدریس اشتغال داشت و همچنین سوابق ‌زیادی در امر روزنامه‌‌نگاری و مطبوعاتی کشور دارد.