نامه دانشگاهیان ایرانی خارج از کشور
اخبار روز:
گروهی از استادان و دانشگاهیان ایرانی مقیم خارج از کشور در اعتراض به بازداشت دکتر فریبرز رئیس دانا نامه ای نوشته و آزادی فوری او را خواسته اند:
ما امضاء کنندگان زیر٬ استادان و مدیران دانشگاههای مختلف دستگیری همکارمان دکتر فریبرز رئیس دانا٬ اقتصاد دان و نویسنده سرشناس را محکوم می کنیم و آزادی فوری و بدون قید و شرط او را خواستاریم.
دکتر رئیس دانا روشنفکری با شهامت است که بطور پیگیر سیاست های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی را به نقد کشیده است٬ و از همین رو نیز همواره هدف تعرض دستگاههای امنیتی گوناگون رژیم بوده است. رئیس دانا، بعنوان عضو هیئت اجرائی کانون نویسندگان ایران٬ تبه کاری های حکومت را افشاء نموده و از حقوق اکثریت مردم کشور یعنی زحمتکشان و کارگران دفاع کرده است .
دولت محمود احمدی نژاد، در برابر بحران روزافزون اقتصادی و سیاسی کشور و در تدارک اجرای سیاست بحث انگیز حذف یارانه ها٬ تلاش می کند تا منتقدانی همچون دکتر رئیس دانا را خاموش کند.
ما از تمامی مردم مترقی جهان و از سازمانهای بین المللی می خواهیم که نقض مستمر حقوق بشر در ایران را محکوم کنند٬ و آزادی دکتر رئیس دانا و دیگر زندانیان سیاسی ٬ فعالین زنان٬ رهبران دانشجوئی٬ رهبران کارگری٬ هنرمندان و روزنامه نگاران را خواستار شوند.
امضاء کنندگان (بترتیب الفبا)
ما امضاء کنندگان زیر٬ استادان و مدیران دانشگاههای مختلف دستگیری همکارمان دکتر فریبرز رئیس دانا٬ اقتصاد دان و نویسنده سرشناس را محکوم می کنیم و آزادی فوری و بدون قید و شرط او را خواستاریم.
دکتر رئیس دانا روشنفکری با شهامت است که بطور پیگیر سیاست های اقتصادی و اجتماعی حکومت اسلامی را به نقد کشیده است٬ و از همین رو نیز همواره هدف تعرض دستگاههای امنیتی گوناگون رژیم بوده است. رئیس دانا، بعنوان عضو هیئت اجرائی کانون نویسندگان ایران٬ تبه کاری های حکومت را افشاء نموده و از حقوق اکثریت مردم کشور یعنی زحمتکشان و کارگران دفاع کرده است .
دولت محمود احمدی نژاد، در برابر بحران روزافزون اقتصادی و سیاسی کشور و در تدارک اجرای سیاست بحث انگیز حذف یارانه ها٬ تلاش می کند تا منتقدانی همچون دکتر رئیس دانا را خاموش کند.
ما از تمامی مردم مترقی جهان و از سازمانهای بین المللی می خواهیم که نقض مستمر حقوق بشر در ایران را محکوم کنند٬ و آزادی دکتر رئیس دانا و دیگر زندانیان سیاسی ٬ فعالین زنان٬ رهبران دانشجوئی٬ رهبران کارگری٬ هنرمندان و روزنامه نگاران را خواستار شوند.
امضاء کنندگان (بترتیب الفبا)
Abrahamian, Ervand, City University New York, USA
Alamdari, Kazem, California State University, USA
Behnia, Kamran, Ecole Supérieure de Physique et de Chimie Industrielles, France
Baraheni, Reza, York University, Canada
Behdad, Sohrab, Denison University, USA
Behtoui, Alireza, Stockhom University, Sweden
Bina, Cyrus, University of Minnesota, USA
Deraye, Minoo, York University, Canada
Farahani, Fataneh, Stockholm University, Sweden
Farhang, Mansour, Bennington College, USA
Fouladi, Marie Ladier, Centre National de la Recherche Scientifique, France
Ghorashi, Reza, Stockton University, USA
Hassanpour, Amir, University of Toronto, Canada
Hoodashtian, Ata, Management Institute of Canada
Hosseini, Hamid, Kings College, USA
Izadi, Kazem, Tehran University, former.
Jahanbegloo, Ramin, University of Toronto, Canada
Kardavani, Kazem,
Karimi-Hakkak, Ahmad, University of Maryland, USA
Khalili, Laleh, School of Oriental and African Studies, London, UK
Khosrokhavar, Farhad, Ecole des Hautes Etudes en Science Sociales, France
Mahdi, Ali Akbar, Ohio Wesleyan University, USA
Mansoor, Hassan, American Graduate School of Business & Economics, France
Moazmi Behrooz, Loyola University New Orleans, USA
Moghissi, Haideh, York University, Canada
Mojab, Shahrzad, University of Toronto, Canada
Navai, Shahin, Humbold University, Germany
Nomani, Farhad, American University of Paris, France
Pakdaman, Nasser, University of Paris, France, former
Parsa, Missagh, Dartmouth College, USA
Paivandi, Saeed, University of Paris, France
Payrow Shabani, Omid. A, University of Guelph, Canada
Rahnema, Saeed, York University, Canada
Schirazi, Asghar, Free University of Berlin, former, Germany
Tahmasebi, Victoria, University of Toronto, Canada
Tavakoli-Targi, Mohamad, University of Toronto, Canada
Tohidi, Nayereh, California State University, USA
Vahabi Mehrdad, University of Paris France
Vahabzadeh, Peyman, University of Victoria, Canada
Zanganeh, Hamid, Widener University, USA
اخبار روز: سندیکای فرانسوی ث ژ ت، با ارسال نامه ی شدیدالحنی به سفیر جمهوری اسلامی در پاریس نسبت به ادامه ی بازداشت رضا شهابی و سرکوب فعالین کارگری در ایران اعتراض کرد.
به گزارش اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران متن این نامه به شرح زیر است:
آقای سفیر،
ما یکبار دیگر اعتراضمان را بخاطر نقض مکرر آزادیهای کارگری و تلاش مداوم حکومت ایران برای سرکوب اتحادیه های مستقل کارگری اعلام میکنیم.
ث ژ ت در جریان وخیم شدن سلامتی آقای رضا شهابی که ۶ ماه است بدون دلیل در زندان نگه داشته شده است قرار دارد. ما به شدت رفتار و منش مقامات ایران را که با بکارگیری قدرت دولتی سعی در سرکوب فعالیتهای مستقل کارگری با وجود تعهدات بین المللی خود دارد محکوم میکنیم. ما بشدت از دستگیری فعالین کارگری و اعمال شکنجه گرانه و بربریک اعتراف گیری برای توجیح زندانی نمودن فعالین کارگری خشمگین هستیم. "منفعت" آقای شهابی پس از ۶ ماه زندان این بوده است که اینک جانش نیز بخاطر اعتصاب غذایی که شما در قبال آن مسئول هستید در خطر است.
ما خواهان آزادی فوری رضا شهابی و تمامی فعالین کارگری زندانی و خاتمه تعقیب قضایی آنان هستیم.
با احترم به شما،
ژان فرانسوا کورب
رئیس روابط اروپا و بریتانیا
ث ژ ت
به گزارش اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران متن این نامه به شرح زیر است:
آقای سفیر،
ما یکبار دیگر اعتراضمان را بخاطر نقض مکرر آزادیهای کارگری و تلاش مداوم حکومت ایران برای سرکوب اتحادیه های مستقل کارگری اعلام میکنیم.
ث ژ ت در جریان وخیم شدن سلامتی آقای رضا شهابی که ۶ ماه است بدون دلیل در زندان نگه داشته شده است قرار دارد. ما به شدت رفتار و منش مقامات ایران را که با بکارگیری قدرت دولتی سعی در سرکوب فعالیتهای مستقل کارگری با وجود تعهدات بین المللی خود دارد محکوم میکنیم. ما بشدت از دستگیری فعالین کارگری و اعمال شکنجه گرانه و بربریک اعتراف گیری برای توجیح زندانی نمودن فعالین کارگری خشمگین هستیم. "منفعت" آقای شهابی پس از ۶ ماه زندان این بوده است که اینک جانش نیز بخاطر اعتصاب غذایی که شما در قبال آن مسئول هستید در خطر است.
ما خواهان آزادی فوری رضا شهابی و تمامی فعالین کارگری زندانی و خاتمه تعقیب قضایی آنان هستیم.
با احترم به شما،
ژان فرانسوا کورب
رئیس روابط اروپا و بریتانیا
ث ژ ت
اخبار روز - گزارش دریافتی: امروز در یک رأیگیری، سازمان ملل بار دیگر ایران را به خاطر عمل نکردن به معیارهای بینالمللی حقوق بشر شدیداً محکوم کرد.
مجمع عمومی سازمان ملل با رأی ۷٨ به ۴۵، و تعداد ۵۹ رأی ممتنع، قطعنامه ای تصویب کرد که در آن «نگرانی عمیقی نسبت به نقض جدی، مداوم و مکرّر حقوق بشر» ابراز میشود. در مدت بیش از دو دهه که چنین قطعنامه هایی دربارهی ایران صادر شده، این رأی گیری یکی از بالاترین درصدهای موافقت را به دست آورده است.
در این قطعنامه نگرانی ویژه ای از «تشدید سرکوب مدافعان حقوق بشر و گزارش های مبنی بر استفاده ی مفرط از فشار، بازداشتهای خودسرانه، محاکمههای ناعادلانه و شواهد اعمال شکنجه» در ایران و نیز «نابرابری های جنسی فراگیر و خشونت علیه زنان» و تبعیض علیه اقلیت ها، از جمله پیروان آئین بهائی، در این کشور ابراز شده است.
بانی دوگال، نماینده ی ارشد جامعه ی جهانی بهائی در سازمان ملل متحد، گفت: «جامعه ی جهانی با روشنی گفته است که از موارد نقض مداوم و شدید حقوق بشر در ایران خشمگین است.»
خانم دوگال، نتیجه ی رأیگیری را رضایت بخش دانسته و اشاره کرد که «قطعنامه به طیف گسترده ای از موارد نقض حقوق، از شکنجه تا سرکوب زنان و تبعیض علیه اقلیت ها، استناد میکند. همه ی این موارد مدت ها ادامه داشته و زمان آن فرا رسیده که ایران به ندای جامعه ی بین المللی توجه کند و مطابق ضوابط حقوقی بین المللی رفتار کند.»
در این قطعنامه یک پاراگراف کامل به رفتار ایران با پیروان آئین بهائی اختصاص یافته و فهرست جامعی از فعالیت های ضدبهائی اخیر از جمله: «شواهد فزاینده از تلاش های دولت جهت شناسایی، تعقیب و بازداشت خودسرانه ی بهائیان، جلوگیری از ورود پیروان آئین بهائی به دانشگاه و تأمین اقتصادی خود، توقیف و تخریب اموال و ویران کردن گورستان های آن ها...» ارائه شده است.
در قطعنامه از محاکمه ی اخیر و صدور حکم برای هفت رهبر بهائی نیز ابراز نگرانی شده و آمده است که آنها «مکرّر از روند قانونی مقتضی محروم بوده اند.»
محکومیت جهانی
رأی گیری سازمان ملل با اعتراضی مجدد از سوی تعداد زیادی از حکومت ها، سازمان ها و افراد برجسته به آزار بهائیان ایران همزمان شده است.
در بیانیه ای به تاریخ ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر)، وزیر امور خارجه ی کانادا، جناب لارنس کنون، نگرانی عمیق کشور خود را از «ناتوانی مداوم مقامات ایرانی در اجرای وظایف قانونی ملّی و بین المللیشان» مجدداً ابراز کرد.
آقای کنون گفت: «حکومت کانادا در کنار مردم ایران علیه نقض حقوق بشر و تبعیض و نیز بدرفتاری با زنان و اقلیت ها استوار ایستاده است.»
چندین شهروند برجسته ی هندی نیز اخیراً از ایران خواستهاند به اقلیت های کشور احترام بگذارد. از جمله ی آنان، معاون سابق نخست وزیر، ل. ک. ادوانی، در مورد هفت رهبر زندانی بهائی تقاضای اجرای عدالت کرده است. خبرگزاری بهائیان هند در ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر) گزارش داد: «رویکرد یک کشور و یک ملّت نسبت به اقلیتهای دینی معیاری برای اندازهگیری تمدن یک کشور است.»
در بحثی پیرامون آزادی ادیان در پارلمان آلمان در روز ۱۷ دسامبر، عدهای از نمایندگان در مورد وضعیت بهائیان در ایران سخن گفتند. کریستف اشتراسر، نماینده ی پارلمان و سخنگوی حزب سوسیال دموکرات در حقوق بشر، گفت جامعه ی بهائی «از بدو تأسیساش همواره در راه صلح و تفاهم کوشیده است.»
هم زمان با مذاکرات مجلس، برنامههای خیابانی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، در شهرهای فرانکفورت، ویسبادن، ماینز و تونوستاین نیز برگزار شد.
امید نوری پور – نماینده ی فرانکفورت در پارلمان– در اجتماع این شهر گفت: «ما اینجا جمع شده ایم تا به وضعیت خطرناک بهائیان، و به طور کلی وضعیت حقوق بشر و جو وحشتی که برای بهائیان، برای زنان، برای جوانان، برای وبلاگ نویسان، برای روزنامه نگاران وجود دارد، اعتراض کنیم... و ما صدایمان را بلند میکنیم تا جهان بداند که مردم ایران به کمک ما نیاز دارند.»
انجمن همبستگی جهانی مسیحیت نیز خواهان آزادی زندانیان بهائی شده است. رئیس بخش مدافعات انجمن، اندرو جانستون، در ۱۹ آذر (۱۰ دسامبر) گفت: «روشن است که هفت رهبر بهائی صرفاً به خاطر دینشان زندانی هستند. و این یعنی نقض وظایف قانونی بینالمللی ایران.»
ماه گذشته در مجلس استرالیا، نمایندگان به طور ویژه به تبعیض در ایران علیه اقلیت ها – از جمله جوامع بهائی، صوفی، بلوچ و کرد – و زیر پا گذاشتن حقوق آنها و نیز محاکمه و صدور حکم برای هفت رهبر بهائی اشاره کردند.
گزارش صدور حکم ۱۰ سال زندان برای این افراد، پیشتر اعتراض همزمان حکومت های سراسر جهان – از جمله استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، مجارستان، هلند، زلاندنو، بریتانیا و ایالات متحده– را برانگیخت. اتحادیه ی اروپا و رئیس پارلمان اروپا نیز همراه تعداد زیادی از سازمان های حقوق بشری و گروه های دیگر و افراد بیشمار به این اعتراض پیوستند.
دفتر وزارت خارجه ی ایالات متحده امریکا، در گزارش سالانه ی آزادی مذهبی بینالمللی خود که در نوامبر منتشر شد، گزارش داد که احترام به آزادی دینی در حکومت ایران همچنان رو به وخامت داشته و «فضایی تهدیدآمیز برای تقریباً همه ی گروههای دینی غیر شیعه، و برجسته تر از همه برای بهائیان» به وجود آورده است.
در گزارش آمده: «دولت ایالات متحده رفتار با بهائیان را در قطعنامههای سازمان ملل آشکارا محکوم کرده است.»
جدیدترین قطعنامه ی سازمان ملل به پشتیبانی ۴۲ دولت مطرح شد و به صورت ابتدایی در ماه نوامبر توسط یک کمیته ی مجمع عمومی، با رأی قابل توجهی علیه ایران، به تصویب رسید.
مجمع عمومی سازمان ملل با رأی ۷٨ به ۴۵، و تعداد ۵۹ رأی ممتنع، قطعنامه ای تصویب کرد که در آن «نگرانی عمیقی نسبت به نقض جدی، مداوم و مکرّر حقوق بشر» ابراز میشود. در مدت بیش از دو دهه که چنین قطعنامه هایی دربارهی ایران صادر شده، این رأی گیری یکی از بالاترین درصدهای موافقت را به دست آورده است.
در این قطعنامه نگرانی ویژه ای از «تشدید سرکوب مدافعان حقوق بشر و گزارش های مبنی بر استفاده ی مفرط از فشار، بازداشتهای خودسرانه، محاکمههای ناعادلانه و شواهد اعمال شکنجه» در ایران و نیز «نابرابری های جنسی فراگیر و خشونت علیه زنان» و تبعیض علیه اقلیت ها، از جمله پیروان آئین بهائی، در این کشور ابراز شده است.
بانی دوگال، نماینده ی ارشد جامعه ی جهانی بهائی در سازمان ملل متحد، گفت: «جامعه ی جهانی با روشنی گفته است که از موارد نقض مداوم و شدید حقوق بشر در ایران خشمگین است.»
خانم دوگال، نتیجه ی رأیگیری را رضایت بخش دانسته و اشاره کرد که «قطعنامه به طیف گسترده ای از موارد نقض حقوق، از شکنجه تا سرکوب زنان و تبعیض علیه اقلیت ها، استناد میکند. همه ی این موارد مدت ها ادامه داشته و زمان آن فرا رسیده که ایران به ندای جامعه ی بین المللی توجه کند و مطابق ضوابط حقوقی بین المللی رفتار کند.»
در این قطعنامه یک پاراگراف کامل به رفتار ایران با پیروان آئین بهائی اختصاص یافته و فهرست جامعی از فعالیت های ضدبهائی اخیر از جمله: «شواهد فزاینده از تلاش های دولت جهت شناسایی، تعقیب و بازداشت خودسرانه ی بهائیان، جلوگیری از ورود پیروان آئین بهائی به دانشگاه و تأمین اقتصادی خود، توقیف و تخریب اموال و ویران کردن گورستان های آن ها...» ارائه شده است.
در قطعنامه از محاکمه ی اخیر و صدور حکم برای هفت رهبر بهائی نیز ابراز نگرانی شده و آمده است که آنها «مکرّر از روند قانونی مقتضی محروم بوده اند.»
محکومیت جهانی
رأی گیری سازمان ملل با اعتراضی مجدد از سوی تعداد زیادی از حکومت ها، سازمان ها و افراد برجسته به آزار بهائیان ایران همزمان شده است.
در بیانیه ای به تاریخ ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر)، وزیر امور خارجه ی کانادا، جناب لارنس کنون، نگرانی عمیق کشور خود را از «ناتوانی مداوم مقامات ایرانی در اجرای وظایف قانونی ملّی و بین المللیشان» مجدداً ابراز کرد.
آقای کنون گفت: «حکومت کانادا در کنار مردم ایران علیه نقض حقوق بشر و تبعیض و نیز بدرفتاری با زنان و اقلیت ها استوار ایستاده است.»
چندین شهروند برجسته ی هندی نیز اخیراً از ایران خواستهاند به اقلیت های کشور احترام بگذارد. از جمله ی آنان، معاون سابق نخست وزیر، ل. ک. ادوانی، در مورد هفت رهبر زندانی بهائی تقاضای اجرای عدالت کرده است. خبرگزاری بهائیان هند در ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر) گزارش داد: «رویکرد یک کشور و یک ملّت نسبت به اقلیتهای دینی معیاری برای اندازهگیری تمدن یک کشور است.»
در بحثی پیرامون آزادی ادیان در پارلمان آلمان در روز ۱۷ دسامبر، عدهای از نمایندگان در مورد وضعیت بهائیان در ایران سخن گفتند. کریستف اشتراسر، نماینده ی پارلمان و سخنگوی حزب سوسیال دموکرات در حقوق بشر، گفت جامعه ی بهائی «از بدو تأسیساش همواره در راه صلح و تفاهم کوشیده است.»
هم زمان با مذاکرات مجلس، برنامههای خیابانی در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران، در شهرهای فرانکفورت، ویسبادن، ماینز و تونوستاین نیز برگزار شد.
امید نوری پور – نماینده ی فرانکفورت در پارلمان– در اجتماع این شهر گفت: «ما اینجا جمع شده ایم تا به وضعیت خطرناک بهائیان، و به طور کلی وضعیت حقوق بشر و جو وحشتی که برای بهائیان، برای زنان، برای جوانان، برای وبلاگ نویسان، برای روزنامه نگاران وجود دارد، اعتراض کنیم... و ما صدایمان را بلند میکنیم تا جهان بداند که مردم ایران به کمک ما نیاز دارند.»
انجمن همبستگی جهانی مسیحیت نیز خواهان آزادی زندانیان بهائی شده است. رئیس بخش مدافعات انجمن، اندرو جانستون، در ۱۹ آذر (۱۰ دسامبر) گفت: «روشن است که هفت رهبر بهائی صرفاً به خاطر دینشان زندانی هستند. و این یعنی نقض وظایف قانونی بینالمللی ایران.»
ماه گذشته در مجلس استرالیا، نمایندگان به طور ویژه به تبعیض در ایران علیه اقلیت ها – از جمله جوامع بهائی، صوفی، بلوچ و کرد – و زیر پا گذاشتن حقوق آنها و نیز محاکمه و صدور حکم برای هفت رهبر بهائی اشاره کردند.
گزارش صدور حکم ۱۰ سال زندان برای این افراد، پیشتر اعتراض همزمان حکومت های سراسر جهان – از جمله استرالیا، کانادا، فرانسه، آلمان، مجارستان، هلند، زلاندنو، بریتانیا و ایالات متحده– را برانگیخت. اتحادیه ی اروپا و رئیس پارلمان اروپا نیز همراه تعداد زیادی از سازمان های حقوق بشری و گروه های دیگر و افراد بیشمار به این اعتراض پیوستند.
دفتر وزارت خارجه ی ایالات متحده امریکا، در گزارش سالانه ی آزادی مذهبی بینالمللی خود که در نوامبر منتشر شد، گزارش داد که احترام به آزادی دینی در حکومت ایران همچنان رو به وخامت داشته و «فضایی تهدیدآمیز برای تقریباً همه ی گروههای دینی غیر شیعه، و برجسته تر از همه برای بهائیان» به وجود آورده است.
در گزارش آمده: «دولت ایالات متحده رفتار با بهائیان را در قطعنامههای سازمان ملل آشکارا محکوم کرده است.»
جدیدترین قطعنامه ی سازمان ملل به پشتیبانی ۴۲ دولت مطرح شد و به صورت ابتدایی در ماه نوامبر توسط یک کمیته ی مجمع عمومی، با رأی قابل توجهی علیه ایران، به تصویب رسید.
اخبار روز:
فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر
کانون مدافعان حقوق بشر در ایران
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران
بیانیه مشترک مطبوعاتی
ایران: مجمع عمومی سازمان ملل نقض حقوق بشر را شدیدتر محکوم کرد
دبیر کل سازمان ملل باید فرستاده ویژه ای برای ایران منصوب کند
نیویورک، 22 دسامبر 2010 (1 دی 1389) - فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران از این که جامعه بین المللی قطعنامه ای قوی در باره وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسانده استقبال می کنند و به تاکید سازمان ملل را فرا می خوانند که فرستاده ویژه ای در مورد ایران برای دبیر کل منصوب نماید.
با تصویب این قعطنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای هشتمین سال پیاپی نقض مکرر حقوق اساسی بشر در ایران را محکوم کرده است. این قطعنامه همچنین به تاکید از دولت ایران می خواهد که با تمام ارگان های بین المللی حقوق بشر از جمله گزارشگران ویژه سازمان ملل در شورای حقوق بشر همکاری واقعی و کامل بنماید.
از قطعنامه امسال به ویژه باید استقبال کرد. این قطعنامه نمایانگر تشخیص اساسی بحران رو به رشد حقوق بشری در این کشور است که نه تنها نزد مراجع مختلف حقوق بشری سازمان ملل بلکه طی بررسی ادواری عمومی شورای حقوق بشر سازمان ملل در فوریه 2010 (بهمن 1388) مستند شده و با قاطعیت در گزارش 15 سپتامبر 2010 (24 شهریور 1389) دبیر کل سازمان ملل آشکار گردیده است.
برنده جایزه نوبل شیرین عبادی در دیدار ماه نوامبر (آبان) گذشته در مقر سازمان ملل در نیویورک وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران را افشا کرد. او خاطرنشان کرد که «وضعیت حقوق بشر در ایران روز به روز بدتر می شود، اختناق اکنون تمام وکلا، فعالان و افراد مستقل را در بر گرفته است.» دغدغه های عمده عبادی در قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل بازتاب یافته که به صراحت به وخیم تر شدن وضعیت پس از انتخابات مورد مناقشه ریاست جمهوری در سال 1388 اشاره دارد. بیش از یک سال است که نقض جمعی حقوق بشر ایران را فرا گرفته و نشان دهنده وضع پرمخاطره آزادی های اساسی در این کشور است. دولتمردان ایرانی در عین انکار نقض مستند شده حقوق بشر، بر کوشش های خود برای جلوگیری از نظارت از خارج افزوده اند و تا به امروز از همکاری با ارگان های حقوق بشری سازمان ملل سرباز زده و چندین توصیه بررسی ادواری عمومی را رد کرده اند که قطعنامه این موضوع را نیز تقبیح کرد.
قطعنامه علاوه بر منع تظاهرات مسالمت آمیز، دستگیری های خودسرانه، محاکمه های ناعادلانه و آزار و اذیت مدافعان حقوق بشر توسط مقامات دولتی، به تعقیب و آزار مداوم فعالان حقوق زن، مجرم شناختن فعالان حقوق اقلیت های قومی و مذهبی، به ویژه بهائیان، و افزایش اعدام زندانیان شامل مجرمان نوجوان نیز توجه نشان داده است.
فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان های عضو آن ابراز تاسف می کنند که این قطعنامه با وجود تشخیص وخیم تر شدن اوضاع، از ایجاد راه کار تازه ای برای جلوگیری از نقض حقوق بشر، به ویژه انتصاب فرستاده ویژه دبیر کل با اختیار تحقیق و گزارش در باره وضع حقوق بشر در ایران حمایت نکرده است. فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و دیگر گروه های حقوق بشر ظرف چند ماه گذشته این درخواست را ارائه کرده اند.
سوهیر بالحسن رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر توضیح داد: «این قطعنامه یک وسیله عمده دفاعی برای تمام فعالان ایرانی است که بی وقفه و در زیر حملات دائمی فعالیت می کنند. این گامی ضروری در جهت بهره مندی تمام ایرانیان از آزادی های اساسی است. با وجود این، گامی دیگر و حتا ضروری تر در این مقطع زمانی انتصاب فرستاده ویژه دبیر کل برای ایران است که آقای بان می تواند با حمایت مجمع عمومی یا بدون حمایت آن منصوب کند. و ما به تاکید از او می خواهیم این کار را بکند.»
برای اطلاعات بیشتر در باره فعالیت های اخیر فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر در مورد ایران، نگاه کنید به:
فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر
کانون مدافعان حقوق بشر در ایران
جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران
بیانیه مشترک مطبوعاتی
ایران: مجمع عمومی سازمان ملل نقض حقوق بشر را شدیدتر محکوم کرد
دبیر کل سازمان ملل باید فرستاده ویژه ای برای ایران منصوب کند
نیویورک، 22 دسامبر 2010 (1 دی 1389) - فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران از این که جامعه بین المللی قطعنامه ای قوی در باره وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسانده استقبال می کنند و به تاکید سازمان ملل را فرا می خوانند که فرستاده ویژه ای در مورد ایران برای دبیر کل منصوب نماید.
با تصویب این قعطنامه مجمع عمومی سازمان ملل برای هشتمین سال پیاپی نقض مکرر حقوق اساسی بشر در ایران را محکوم کرده است. این قطعنامه همچنین به تاکید از دولت ایران می خواهد که با تمام ارگان های بین المللی حقوق بشر از جمله گزارشگران ویژه سازمان ملل در شورای حقوق بشر همکاری واقعی و کامل بنماید.
از قطعنامه امسال به ویژه باید استقبال کرد. این قطعنامه نمایانگر تشخیص اساسی بحران رو به رشد حقوق بشری در این کشور است که نه تنها نزد مراجع مختلف حقوق بشری سازمان ملل بلکه طی بررسی ادواری عمومی شورای حقوق بشر سازمان ملل در فوریه 2010 (بهمن 1388) مستند شده و با قاطعیت در گزارش 15 سپتامبر 2010 (24 شهریور 1389) دبیر کل سازمان ملل آشکار گردیده است.
برنده جایزه نوبل شیرین عبادی در دیدار ماه نوامبر (آبان) گذشته در مقر سازمان ملل در نیویورک وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران را افشا کرد. او خاطرنشان کرد که «وضعیت حقوق بشر در ایران روز به روز بدتر می شود، اختناق اکنون تمام وکلا، فعالان و افراد مستقل را در بر گرفته است.» دغدغه های عمده عبادی در قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل بازتاب یافته که به صراحت به وخیم تر شدن وضعیت پس از انتخابات مورد مناقشه ریاست جمهوری در سال 1388 اشاره دارد. بیش از یک سال است که نقض جمعی حقوق بشر ایران را فرا گرفته و نشان دهنده وضع پرمخاطره آزادی های اساسی در این کشور است. دولتمردان ایرانی در عین انکار نقض مستند شده حقوق بشر، بر کوشش های خود برای جلوگیری از نظارت از خارج افزوده اند و تا به امروز از همکاری با ارگان های حقوق بشری سازمان ملل سرباز زده و چندین توصیه بررسی ادواری عمومی را رد کرده اند که قطعنامه این موضوع را نیز تقبیح کرد.
قطعنامه علاوه بر منع تظاهرات مسالمت آمیز، دستگیری های خودسرانه، محاکمه های ناعادلانه و آزار و اذیت مدافعان حقوق بشر توسط مقامات دولتی، به تعقیب و آزار مداوم فعالان حقوق زن، مجرم شناختن فعالان حقوق اقلیت های قومی و مذهبی، به ویژه بهائیان، و افزایش اعدام زندانیان شامل مجرمان نوجوان نیز توجه نشان داده است.
فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و سازمان های عضو آن ابراز تاسف می کنند که این قطعنامه با وجود تشخیص وخیم تر شدن اوضاع، از ایجاد راه کار تازه ای برای جلوگیری از نقض حقوق بشر، به ویژه انتصاب فرستاده ویژه دبیر کل با اختیار تحقیق و گزارش در باره وضع حقوق بشر در ایران حمایت نکرده است. فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و دیگر گروه های حقوق بشر ظرف چند ماه گذشته این درخواست را ارائه کرده اند.
سوهیر بالحسن رئیس فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر توضیح داد: «این قطعنامه یک وسیله عمده دفاعی برای تمام فعالان ایرانی است که بی وقفه و در زیر حملات دائمی فعالیت می کنند. این گامی ضروری در جهت بهره مندی تمام ایرانیان از آزادی های اساسی است. با وجود این، گامی دیگر و حتا ضروری تر در این مقطع زمانی انتصاب فرستاده ویژه دبیر کل برای ایران است که آقای بان می تواند با حمایت مجمع عمومی یا بدون حمایت آن منصوب کند. و ما به تاکید از او می خواهیم این کار را بکند.»
برای اطلاعات بیشتر در باره فعالیت های اخیر فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر در مورد ایران، نگاه کنید به:
نامه مشترک به مجمع عمومی سازمان ملل: «ایران، بحران حقوق بشر نیازمند نظارت بین المللی است» (نوامبر 2010) در:
www.fidh.org
گزارش فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران در باره تبعیض ضد اقلیت های قومی و دینی در ایران با عنوان «رُویه پنهان ایران» (مهر 1389)، در:
www.fidh.org
کارزار مشترک فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و گزارشگران بدون مرز: ایران – آزادی برای تمام زندانیان عقیدتی در ایران»، در:
www.rsf-fidh-iran.org
قطعنامه کنگره فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر در ایرَوان با عنوان «قطعنامه در باره نقض فاحش و مستمر حقوق بشر در ایران» (فروردین 1389)
www.fidh.org
گزارش فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر در باره مجازات اعدام در ایران: «سیاست دولتی ترس و وحشت» (اردیبهشت 1388 و بهمن 1389)
www.fidh.org
www.fidh.org
www.fidh.org
مسئولان تماس با مطبوعات:
Karine Appy : + 33 1 43 55 14 12 / + 33 6 48 05 91 57
Arthur Manet : + 33 1 43 55 90 19 / + 33 6 72 28 42 94
***
Arthur Manet : + 33 1 43 55 90 19 / + 33 6 72 28 42 94
***
خبرگزاری مهر: معدنچیان کرمانی پس از گذشت هشت روز از حادثه ریزش معدن هجدک همچنان در اعماق معدن مدفون هستند و تلاشهای امدادگران به دلیل ریزشهای متوالی بی نتیجه مانده است.
به گزارش خبرنگار مهر در کرمان، پس از گذشت هشت روز از ریزش معدن هجدک و مدفون شدن هشت کارگر این معدن در عمق ۶۰۰ متری تلاشها برای بیرون آوردن آنها از معدن همچنان بی نتیجه باقی مانده است.
هم اکنون گروههای ویژه امدادی در حال حفر تونل انحرافی برای رسیدن به عمق معدن هستند اما به دلیل اینکه به لایه پور مانند زغال برخورد کرده اند حفر تونل به دلیل ریزش پی درپی زغال پودر شده با مشکل مواجه شده است.
حفر تونل انحرافی بی نتیجه ماند
طی روزهای اخیر امدادگران سعی کرده اند با تثبیت دیواره های تونل انحرافی خود را به معدن برسانند اما حجم بالای ریزش ادامه عملیات را بسیار سخت کرده است.
ایجاد تونل انحرافی هم اکنون مهمترین راهکار امدادگران است اما با وجود خارج کردن صدها واگن زغال از این تونل همچنان دیواره های این کانل که به صورت عمومی به طرف محل حادثه درحال احداث است ریزش می کند و جان امداد گران را نیز تهدید می کند.
بسیاری از کارشناسان بروز چنین حادثه ای را در حوادث معادن ایران بی سابقه می دانند و این واقعه را عجیب و استثنایی تلقی کرده اند.
ایلنا: اداره کار و امور اجتماعی استان کرمان با اعلام افزایش ضریب احتمال مرگ معدنچیان اشکیلی از ادامه عملیات گروه امداد خبر داد.
هوشیار احمدی مسوول روابط عمومی اداره کار و امور اجتماعی استان کرمان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: با گذشت یک هفته از ریزش اشکیلی و مدفون شدن سه کارگر معدنچی در زیر آوار معدن امید کارشناسان معدن و مسوولان گروه امداد برای نجات کارگران کاهش یافته است.
وی افزود: به عقیده این کارشناسان در پی افزایش دمای داخلی معدن و ریزشهای مستمر ذغال سنگ در محل وقوع حادثه احتمال مرگ معدنچیان و فاسد شدن اجساد افزایش یافته است.
وی با بیان اینکه گروه نجات همچنان به عملیات جستوجو برای یافتن کارگران معدنچی ادامه میدهد گفت: همه تلاشها براین است تا حتی المقدور اجساد قربانیان از داخل معدن خارج شود.
به گزارش خبرنگار مهر در کرمان، پس از گذشت هشت روز از ریزش معدن هجدک و مدفون شدن هشت کارگر این معدن در عمق ۶۰۰ متری تلاشها برای بیرون آوردن آنها از معدن همچنان بی نتیجه باقی مانده است.
هم اکنون گروههای ویژه امدادی در حال حفر تونل انحرافی برای رسیدن به عمق معدن هستند اما به دلیل اینکه به لایه پور مانند زغال برخورد کرده اند حفر تونل به دلیل ریزش پی درپی زغال پودر شده با مشکل مواجه شده است.
حفر تونل انحرافی بی نتیجه ماند
طی روزهای اخیر امدادگران سعی کرده اند با تثبیت دیواره های تونل انحرافی خود را به معدن برسانند اما حجم بالای ریزش ادامه عملیات را بسیار سخت کرده است.
ایجاد تونل انحرافی هم اکنون مهمترین راهکار امدادگران است اما با وجود خارج کردن صدها واگن زغال از این تونل همچنان دیواره های این کانل که به صورت عمومی به طرف محل حادثه درحال احداث است ریزش می کند و جان امداد گران را نیز تهدید می کند.
بسیاری از کارشناسان بروز چنین حادثه ای را در حوادث معادن ایران بی سابقه می دانند و این واقعه را عجیب و استثنایی تلقی کرده اند.
ایلنا: اداره کار و امور اجتماعی استان کرمان با اعلام افزایش ضریب احتمال مرگ معدنچیان اشکیلی از ادامه عملیات گروه امداد خبر داد.
هوشیار احمدی مسوول روابط عمومی اداره کار و امور اجتماعی استان کرمان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا گفت: با گذشت یک هفته از ریزش اشکیلی و مدفون شدن سه کارگر معدنچی در زیر آوار معدن امید کارشناسان معدن و مسوولان گروه امداد برای نجات کارگران کاهش یافته است.
وی افزود: به عقیده این کارشناسان در پی افزایش دمای داخلی معدن و ریزشهای مستمر ذغال سنگ در محل وقوع حادثه احتمال مرگ معدنچیان و فاسد شدن اجساد افزایش یافته است.
وی با بیان اینکه گروه نجات همچنان به عملیات جستوجو برای یافتن کارگران معدنچی ادامه میدهد گفت: همه تلاشها براین است تا حتی المقدور اجساد قربانیان از داخل معدن خارج شود.
هرانا؛ استمداد یک زندانی محکوم به سنگسار از فعالان حقوق بشر
خبرگزاری هرانا – ولی جانفشانی زندانی محکوم به سنگسار که اخیرا و برای بار دوم از سوی دستگاه قضایی به اتهام زنای محصنه به همراه ساریه عبادی به اعدام از طریق سنگسار (رجم) محکوم شده است در نامهای به فعالان حقوق بشر استمداد طلبید.
حکم سنگسار وی اخیرا از سوی شعبه هم عرض صادر و حکم مذکور از سوی دیوان عالی کشور تائید و به هر دو متهم ابلاغ شده است.
متن نامه ولی جانفشانی که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است:
بنده ولی جانفشانی، ۳۵ ساله از شهرستان ارومیه هستم از اونجایی که بنده متاهل بودم و دارای یک فرزند برای گذران زندگی و معاش خانوادهام با توجه به شرایط سخت اقتصادی مجبور به رانندگی با تاکسی شدم و با مسافر کشی در خیابانها مشغول به کار شدم تا اینکه در سال ۸۷ با زنی بنام ساریه عبادی آشنا شدم و از انجایی هم که با هم همدرد بودیم بعد از مدتی به هم ابراز علاقه کردیم ولی چند ماهی نگذشت که توسط نیروی انتظامی ارومیه دستگیر شدیم و هر دوی ما را تحویل زندان مرکزی ارومیه دادند و بعد هم از انجا به دادگاه شعبه سه استان معرفی شدیم.
متاسفانه در کمترین از ۳ ماه به جرم رابطه نامشروع و زنای محسنه هر دو ما را محکوم به سنگسار کردند ولی به هر صورت حکم صادر شده به دیوان عالی کشور فرستاده شد و بعد از ۸ ماه نقض گردید تا دوباره برای رسیدگی به پرونده به یک شعبه دیگر ارسال گردید که متاسفانه برای بار دوم به سنگسار محکوم شدیم و حکم صادره از سوی دیوان عالی کشور تایید شد و به هر دو ما ابلاغ شد.
متاسفانه با پیگیریهای زیاد بنده و خانم عبادی و خانواده دو طرف نتوانستیم کاری بکنیم.
آیا واقعا چنین حکمی شایسته بشر هست؟ آیا ابراز علاقه و دوست داشتن یک زن و ارتباط با آن جرمی است که چنین حکمی داشته باشد؟
بدین وسیله از تمامی فعالان حقوق بشر و از تمام بشر دوستان و یا حداقل کسانی که حق و حقوقی برای انسان قائل هستند میخواهیم صدای ما را به گوش جهانیان برسانند و از شما تقاضای کمک داریم.
ولی جانفشانی زندانی محکوم به سنگسار
زندان ارومیه
۱ دی ماه ۸۹
زندان ارومیه
۱ دی ماه ۸۹
بازرسي محل كسب و منزل يك شهروند بهايي
خبرگزاری هرانا – چنگیز درخشانیان، شهروند بهایی ساکن قائم شهر پس از تفتیش منزل به اداره اطلاعات احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران(هرانا)، با گسترش آزار و اذيت هاي پي در پي بر شهروندان بهايي استان مازندران ، صبح روز سه شنبه 30 آذر ماه 89 ماموران امنيتي به محل كسب ( فروشگاه لوازم بهداشتي ) و منزل يك شهروند بهايي ساكن قائم شهر به نام چنگيز درخشانيان هجوم آوردند كه پس از بازرسي همراه با توهين و تهديد اين مكان ها، كامپيوتر ، كتب و جزوات مذهبي نامبرده را ضبط و چنگيز درخشانيان را هم براي روز بعد به اداره اطلاعات احضار كردند .
بازداشت فتانه نوری (قنبری) در ساری
خبرگزاری هرانا - صبح روز چهارشنبه اول دی ماه ۸۹ یک شهروند بهایی ساکن ساری به نام «فتانه نوری (قنبری)» (همسر امید قنبری) پس از مراجعه به اداره اطلاعات ساری بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، این اقدام در حالی صورت گرفت که امید قنبری (همسر خانم نوری) بیش از دو هفته است در بازداشت اداره اطلاعات میباشد. از سوی دیگر ماموران اداره اطلاعات رویا قنبری (خواهر شوهر) وی را نیز چندین روز پیش بازداشت کرده و به خانوادهاش اعلام کردهاند نامبرده را گروگان گرفتهاند تا زمانی که عروس ایشان یعنی فتانه نوری خود را معرفی نماید.
تقلیل حکم حبس یک دانشجوی معترض
خبرگزاری هرانا –داد گاه تجدید نظر استان تهران محکومیت احمد شاه رضایی، فعال دانشجویی و از بازداشت شدگان اولین سالگرد وقایع پس از انتخابات را به یک و نیم سال تقلیل داد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، فعال دانشجویی احمد شاه رضایی ۲۸ ساله از دانشجویان رشتۀ معماری دانشگاه صدوقی یزد که در جریان اعتراضات روز ۲۲ خرداد ۸۹ مقابل دانشگاه تهران با یورش لباس شخصیها و بسیجیها و با ضرب و شتم وحشیانه دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بود از سوی دادگاه تجدید نظر استان تهران به یک و نیم سال حبس تعزیری محکوم شد.
وی که در دوران بازداشت برای مدت طولانی در سلولهای انفرادی نگهداری شده است پیشتر به اتهام تبلیغ علیه نظام به دو نیم سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
کارخانههای مهم صنعتی گیلان در معرض ورشکستگی قراردارند
خبرگزاری هرانا - یک عضو مجمع نمایندگان گیلان در مجلس شورای اسلامی، گفت: گیلان با بحران شدید کارگری مواجه است و دولت باید هرچه سریعتر رسیدگی بکند.
جبارکوچکینژاد با ابراز نگرانی شدید از وضعیت کارخانههای صنعتی گیلان، افزود: کارخانههای مهم صنعتی گیلان اعم از خاور، دخانیات، ایران پوپلین و ایران کنف در معرض ورشکستگی قراردارند و این نگرانی وجود دارد که هزاران کارگر زحمتکش بیکار بشوند.
وی با تاکید بر اینکه دولت باید هرچه سریعتر مشکلات بخش کارگری گیلان را حل بکند، متذکر شد: درصورت عدم توجه به موقع، دولت را مورد سوال و فشار قرار خواهیم داد.
جبارکوچکینژاد با ابراز نگرانی شدید از وضعیت کارخانههای صنعتی گیلان، افزود: کارخانههای مهم صنعتی گیلان اعم از خاور، دخانیات، ایران پوپلین و ایران کنف در معرض ورشکستگی قراردارند و این نگرانی وجود دارد که هزاران کارگر زحمتکش بیکار بشوند.
وی با تاکید بر اینکه دولت باید هرچه سریعتر مشکلات بخش کارگری گیلان را حل بکند، متذکر شد: درصورت عدم توجه به موقع، دولت را مورد سوال و فشار قرار خواهیم داد.
عضو کمیسیون برنامهوبودجه مجلس با اعلام نارضایتی شدید از عدم دریافت حدود 6ماهه حقوق کارگران برخی از کارخانههای گیلان، مدعی شد: وقتی وزیر صنایع به گیلان آمد استاندار واقعیتها را بیان نکرد و طوری گزارش داد که انگار همهجا گلوبلبل است و صنعتوکارگران وضعیت خوبی دارند.
کوچکینژاد با طرح این سوال که وزیرصنایع بگوید که سفر اخیرش به گیلان چه دستاوردی داشته است؟، اذعان داشت: متاسفانه بهجای اینکه بر تعداد کارخانههای گیلان افزوده بشود، بهمحض خروج محرابیان از استان، کارخانه ایران پوپلین رشت بار دیگر تعطیل شد.
وی با تاکید بر اینکه وزیر صنایع باید یک تجدید نظر درسیستم کاری خودکرده و به هیچوجه به گزارشات استانی توجهی نکنند، تنها راه حل مشکلات کارخانههای بحرانزده گیلان رسیدگی از نزدیک محرابیان دانست.
کوچکینژاد با طرح این سوال که وزیرصنایع بگوید که سفر اخیرش به گیلان چه دستاوردی داشته است؟، اذعان داشت: متاسفانه بهجای اینکه بر تعداد کارخانههای گیلان افزوده بشود، بهمحض خروج محرابیان از استان، کارخانه ایران پوپلین رشت بار دیگر تعطیل شد.
وی با تاکید بر اینکه وزیر صنایع باید یک تجدید نظر درسیستم کاری خودکرده و به هیچوجه به گزارشات استانی توجهی نکنند، تنها راه حل مشکلات کارخانههای بحرانزده گیلان رسیدگی از نزدیک محرابیان دانست.
وضعیت بد جسمانی ماشالله حائری، زندانی سیاسی
خبرگزاری هرانا - وضعیت جسمی ماشاالله حائری یکی از زندانیان محبوس در زندان رجایی شهر کرج به علت عدم رسیدگی مسئولین زندان رو به وخامت گرائیده است.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران (هرانا)، ماشاالله حائری بدلیل مشکل حاد جسمی نیاز به عمل جراحی "قلب باز" دارد ولی مسئولین زندان تا کنون اقدامی برای این زندانی سیاسی نکرده اند.
وی به طور دائم به خونریزی بینی و حالت تهوع دچار است و به طور جدی به پزشک متخصص نیاز دارد.
لازم به ذکر است که نیروهای امنیتی هنگام بازداشت این زندانی با خودرو با وی برخورد کرده و این زندانی از ناحیه پا دچار شکستگی شده و در حال حاضر از عصا استفاده میکند.
ماشالله حائری به جرم عضویت در یک گروه معاند نظام بازداشت و توسط دادگاه انقلاب به 15 سال زندان محکوم شد.
اسامی بازداشت شدگان در آذر ماه ۸۹
خبرگزاری هرانا - در طی آذر ماه دست کم ۱۰۰ تن از فعالین سیاسی، مدنی و قومی و مذهبی در ایران از سوی نهادها و ارگانهای اطلاعاتی و امنیتی بازداشت شدند، اسامی ۶۹ تن از این افراد توسط واحد آمار و نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران جمع آوری شده است.
شایان ذکر است، دست کم ۱۰۰ تن از شهروندان نیز در طی آذر ماه به صورت فلهای تحت عناوین مختلفی بازداشت شدند.
شایان ذکر است، دست کم ۱۰۰ تن از شهروندان نیز در طی آذر ماه به صورت فلهای تحت عناوین مختلفی بازداشت شدند.
۱. سلطان افشاری، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر بوکان بازداشت شد.
۲. علی افشاری، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر بوکان بازداشت شد.
۳. رزگار افشاری، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر بوکان بازداشت شد.
۴. ولی افشاری، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر بوکان بازداشت شد.
۵. شورش افشاری، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر بوکان بازداشت شد.
۶. خدیجه افشاری، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر بوکان بازداشت شد.
۷. منصور دریانوش، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر مهاباد بازداشت شد.
۸. هیمن فرمان، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر مهاباد بازداشت شد.
۹. ثریا مام رحمانپور، در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر مهاباد بازداشت شد.
۱۰. رویا قنبری، شهروند بهایی در تاریخ ۲۹ آذر ۸۹ در شهر ساری بازداشت شد.
۱۱. هادی حیدری، در تاریخ ۲۸ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۱۲. فاطمه عرب سرخی، در تاریخ ۲۸ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۱۳. محمد شفیعی، در تاریخ ۲۸ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۱۴. علیرضا طاهری، در تاریخ ۲۸ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۱۵. ابوالفضل طبرزدی، برادرزاده حشمت الله طبرزدی در تاریخ ۲۸ آذر ۸۹ در شهر اهواز بازداشت شد.
۱۶. هاشم صباغیان، در تاریخ ۲۴ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۱۷. حجت الاسلام سلیمانی، در تاریخ ۲۴ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۱۸. کاوه خلیفهای، در تاریخ ۲۰ آذر ۸۹ در شهر سقز بازداشت شد.
۱۹. آزاد رستمی، در تاریخ ۲۰ آذر ۸۹ در شهر سقز بازداشت شد.
۲۰. امید محمد امینی، در تاریخ ۲۰ آذر ۸۹ در شهر سقز بازداشت شد.
۲۱. خانم ملکی، همسر نوری زاد در تاریخ ۲۵ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۲. زینب نوری زاد، در تاریخ ۲۵ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۳. فائزه نوری زاد، در تاریخ ۲۵ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۴. علی نوری زاد، در تاریخ ۲۵ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۵. فخرالسادات محتشمیپور، همسر سید مصطفی تاجزاده در تاریخ ۲۵ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۶. هاشم کریمی، نوکیش مسیحی در تاریخ ۱۵ آذر ۸۹ در شهر کرج بازداشت شد.
۲۷. فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان و پژوهشگر اقتصادی در تهران در تاریخ ۲۷ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۸. وحید نصرتی، فعال دانشجویی در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۲۹. هومن جعفری، فعال دانشجویی در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر نامعلوم بازداشت شد.
۳۰. سوین شیوا، فعال دانشجویی در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر نامعلوم بازداشت شد.
۳۱. مجید صادقی، فعال دانشجویی در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۳۲. حجت صحرایی، فعال دانشجویی در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر نامعلوم بازداشت شد.
۳۳. نامعلوم سعیدی، فعال دانشجویی در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر نامعلوم بازداشت شد.
۳۴. شاخوان حسینی، در تاریخ ۱۹ آذر ۸۹ در شهر سقز بازداشت شد.
۳۵. علی شکوریراد، در تاریخ ۱۸ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۳۶. جواد وفایی، مسئول شاخه جوانان حزب جامعه مدنی ایران در تاریخ ۱۷ آذر ۸۹ در شهر همدان بازداشت شد.
۳۷. امید قنبری، شهروند بهایی در تاریخ ۱۸ آذر ۸۹ در شهر ساری بازداشت شد.
۳۸. امیر هادی انواری، خبرنگار روزنامه شرق در تاریخ ۱۸ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۳۹. ریحانه طباطبایی، خبرنگار سرویس سیاسی روزنامه شرق در تاریخ ۲۱ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۴۰. مهران فرجی، روزنامه نگار حوزه اجتماعی در تاریخ ۱۷ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۴۱. حسین مهدوی، دبیر سابق انجمن اسلامی در تاریخ ۱۳ آذر ۸۹ در شهر خرم آباد بازداشت شد.
۴۲. محمد مهمان نواز، هوادار آیت الله بروجردی در تاریخ ۱۵ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۴۳. سراج کیان، شهروند بهایی در تاریخ ۱ آذر ۸۹ در شهر مازندران بازداشت شد.
۴۴. مجید صفری، شهروند بهایی در تاریخ ۱ آذر ۸۹ در شهر مازندران بازداشت شد.
۴۵. خانم لطفی، شهروند بهایی در تاریخ ۱ آذر ۸۹ در شهر مازندران بازداشت شد.
۴۶. احمد غلامی، سردبیر روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۴۷. علی خدابخش، سرمایه گذار روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۴۸. فرزانه روستایی، دبیر گروه بین الملل روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۴۹. کیوان مهرگان، دبیر سرویس سیاسی روزنامه اصلاح طلب شرق در تاریخ ۱۶ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۵۰. رحمان رازخدیو، اعضای شواری روستایی در مریوان در تاریخ ۸ آذر ۸۹ در شهر مریوان بازداشت شد.
۵۱. مجید مریمی، اعضای شواری روستایی در مریوان در تاریخ ۸ آذر ۸۹ در شهر مریوان بازداشت شد.
۵۲. وحید طلایی، عضو کمیته پیگیری حقوقی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در تاریخ ۱۰ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۵۳. ساجده کیانوش راد، اصلاح طلب در تاریخ ۷ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۵۴. عبدالله شهبازی، مورخ و نویسنده در تاریخ ۱۰ آذر ۸۹ در شهر فارس بازداشت شد.
۵۵. خیرالله حق جویان، پیروان اهل حق در تاریخ ۳ آذر ۸۹ در شهر کرمانشاه بازداشت شد.
۵۶. حجت ذنوریان، پیروان اهل حق در تاریخ ۶ آذر ۸۹ در شهر کرمانشاه بازداشت شد.
۵۷. ابراهیم سلیمانی، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ ۴ آذر ۸۸ در شهر مریوان بازداشت شد.
۵۸. برهان رازخدیو، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ ۴ آذر ۸۸ در شهر مریوان بازداشت شد.
۵۹. حمید مریمی، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ ۴ آذر ۸۸ در شهر مریوان بازداشت شد.
۶۰. امید نوری، فعال سیاسی و مدنی در تاریخ ۴ آذر ۸۸ در شهر مریوان بازداشت شد.
۶۱. ابوبکر یگانه، در تاریخ ۶ آذر ۸۹ در شهر مریوان بازداشت شد.
۶۲. عادل سهرابی، در تاریخ ۶ آذر ۸۹ در شهر مریوان بازداشت شد.
۶۳. رفیق سهرابی، در تاریخ ۶ آذر ۸۹ در شهر مریوان بازداشت شد.
۶۴. مرتضی کُمساری، عضو سندیکای شرکت واحد تهران و حومه در تاریخ ۲ آذر ۸۹ در شهر تهران بازداشت شد.
۶۵. سیاوش حاتم، فعال دانشجویی در تاریخ ۲ آذر ۸۹ در شهر نامعلوم بازداشت شد.
۶۶. اسماعیل سلمانپور، عضو سابق شورای عمومی انجمن اسلامی در تاریخ ۱۴ آذر در شهر تهران بازداشت شد.
۶۷. فرزاد اسلامی، دبیر سابق تشکیلات کانون دانشجویان مسلمان در تاریخ ۱۴ آذر در شهر تهران بازداشت شد.
۶۸. افشین کشتکاری، دبیر انجمن اسلامی دانشگاه شیراز در تاریخ ۱۳ آذر ۸۹ در شهر شیراز بازداشت شد.
۶۹. هژیر رنجبری، دانشجو در تاریخ ۱۷ آذرماه ۸۹ در شهر بانه بازداشت شد.
متن کامل کیفرخواست دادستان نظامی تهران علیه ۱٢عامل متهم فاجعه کهریزک
خبرگزاری هرانا - متن کامل کیفرخواست متهمان کهریزک با امضای معاون دادستان نظامی تهران عباس پارساپور به شماره ۴٧٠٣/٨٨ مورخ ٢۵ آذر ۱٣٨٨ در ٢٧ صفحه اخیرا در اختیار جرس قرار گرفته است. در این کیفرخواست نام ۱٢ نفر به عنوان متهم به چشم می خورد؛۱۱ نظامی و یک غیرنظامی از اراذل و اوباش همکار نیروی انتظامی! بالاترین متهم پرونده فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ است و اگر چه نام چند نفر از مقامات عالی رتبه قضائی در کیفرخواست ذکر شده، اما ظاهرا این آمرین به عنوان متهم به رسمیت شناخته نشده اند. به گزارش جرس، این کیفرخواست تنها عاملین و مجریان را دربرمی گیرد و به لحاظ سازمانی مجاز به پرداختن به آمرین نبوده است. نکته مهم دیگر اینکه این کیفرخواست تنها بر اساس شکایت شکنجه شدگان شکل گرفته است و از شکایت دادستان کل کشور و مدعی العموم در آن خبری نیست. معنای غیبت معنی دار مدعی العموم در این کیفرخواست این است که نظام از این متهمین شکایتی ندارد، چرا که عاملین انجام وظیفه کرده اند نه خودسری و تجری. در این زمینه اسناد دیگری نیز در اختیار جرس قرار گرفته است که بتدریج منتشر خواهد شد. جرس از کلیه حقوقدانان و وکلا دعوت به تحلیل حقوق اسناد کهریزک می کند. کهریزک آینه قضاوت و عدالت جمهوری اسلامی است.
"در هنگام پذیرش در بازداشتگاه کهریزک، تمام متهمان باید در انظار سایرین عریان شده و بعضا به صورت طولانی به همان صورت نگاه داشته می شدند...لباسهای زیر آنان اخذ و دور ریخته می شد و لباس های رویشان را به صورت وارونه به تن آنان می پوشاندند... اوباش و اراذل مستقر در بازداشتگاه نیز، به صورت نیمه عریان و عریان، در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات تردد می کردند و به آزار آنان می پرداختند... با دستور مقامات مافوق، یکی از بازداشت شدگان توسط ماموران به مدت ده ساعت بدون آب و غذا در گودالی تا کمر مدفون گردیده و مورد آزار قرار گرفته بود... با وجود فصل تابستان و گرمای طاقت فرسا، بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات را به ۴ دسته تقسیم کرده و در قفس های مخصوصِ نگهداری اوباش و اراذل می انداختند... طبق اسناد موجود، فضای کافی حتی برای نشستن وجود نداشت و بیشتر این بازداشت شدگان، به طور ایستاده شب را به روز می رساندند... برای تمام افراد، تنها دو دستشویی موجود بود که یکی از آنها خراب و دیگری فاقد درب بود و بازداشتی ها به صورت پابرهنه در تمام محیط از جمله دستشویی تردد می کردند... تمامی بازداشتی ها دچار بیماریهای عفونی چشم شدند... ضرب و شتم مداوم با باتوم ، مشت و لگد، لوله، و برخوردهای فیزیکی خشن در گرمای شدید تابستان، سبب آن شده بود که بسیاری از بازداشتی های حوادث اخیر، دچار ضعف و غش و از هوش رفتگی شوند..."
"در هنگام پذیرش در بازداشتگاه کهریزک، تمام متهمان باید در انظار سایرین عریان شده و بعضا به صورت طولانی به همان صورت نگاه داشته می شدند...لباسهای زیر آنان اخذ و دور ریخته می شد و لباس های رویشان را به صورت وارونه به تن آنان می پوشاندند... اوباش و اراذل مستقر در بازداشتگاه نیز، به صورت نیمه عریان و عریان، در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات تردد می کردند و به آزار آنان می پرداختند... با دستور مقامات مافوق، یکی از بازداشت شدگان توسط ماموران به مدت ده ساعت بدون آب و غذا در گودالی تا کمر مدفون گردیده و مورد آزار قرار گرفته بود... با وجود فصل تابستان و گرمای طاقت فرسا، بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات را به ۴ دسته تقسیم کرده و در قفس های مخصوصِ نگهداری اوباش و اراذل می انداختند... طبق اسناد موجود، فضای کافی حتی برای نشستن وجود نداشت و بیشتر این بازداشت شدگان، به طور ایستاده شب را به روز می رساندند... برای تمام افراد، تنها دو دستشویی موجود بود که یکی از آنها خراب و دیگری فاقد درب بود و بازداشتی ها به صورت پابرهنه در تمام محیط از جمله دستشویی تردد می کردند... تمامی بازداشتی ها دچار بیماریهای عفونی چشم شدند... ضرب و شتم مداوم با باتوم ، مشت و لگد، لوله، و برخوردهای فیزیکی خشن در گرمای شدید تابستان، سبب آن شده بود که بسیاری از بازداشتی های حوادث اخیر، دچار ضعف و غش و از هوش رفتگی شوند..."
با گذشت بیش از ۱۶ ماه از تعطیلی بازداشتگاه «کهـــریزک» و سپری شدن چندین ماه از ارائه گزارش کمیتۀ ویژۀ مجلس پیرامون حوادث و رخدادهای آن بازداشتگاه - که منجر به جانباختن تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات بعد از انتخابات شده بود- اینک دادنامه و کیفرخواست متهمان رده های مختلفِ این پروندۀ ملی، توسط منابع خبری در اختیار رسانه ها قرار گرفت.
چندی پیش معاون حقوقی و قضایی سازمان قضایی نیروهای مسلح، درباره آخرین وضعیت پرونده حادثه بازداشتگاه كهریزک گفته بود: از دیدگاه ما رسیدگی به پرونده كهریزک به اتمام رسیده و این پرونده طبق روال سایر پروندهها، در حال ارسال به دیوان عالی كشور برای تجدیدنظر است.
گفتنی است در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، تعداد زیادی از بازداشت شدگان اعتراضات ۱۸ تیر ماه، به دستور مقامات امنیتی و قضایی وقت- چون قاضی سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران- به بازداشتگاه مخوف کهریزک (واقع در جنوب تهران) منتقل شدند که در آنجا مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار گرفته و گروهی از آنان بر اثر شدت شکنجه ها جان باختند. مقامات ذیربط، بویژه دادستان وقت تهران، "مننژیت و بیماری" را عامل فوت آنان اعلام کردند، که این نظر قویا توسط پزشکی قانونی کشور رد شد.
سازمان قضایی نیروهای مسلح نیز، ۹ تیر (۳۰ ژوئن) امسال، دو تن از ماموران نیروی انتظامی را مسئول قتل سه بازداشتی (امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی) شناخت و آنها را علاوه بر "قصاص نفس"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم نمود. همزمان ۹ مامور انتظامی و متهم دیگر پرونده نیز، به تحمل مجازات هایی چون تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شدند. اما بلافاصله بعد از اعلام این خبر، عضو کمیته ویژه مجلس در پیگیری حوادث بعد از انتخابات اعلام اسامی متهمان و محکومان پرونده کهریزک را در مقطع فعلی خلاف قانون دانست.
در همین راستا، روز یکشنبه ٢٨ آذرماه ٨٩، پس از ماهها فراز و نشیب، منابع خبریِ توانستند دادنامه و کیفرخواست ٢٧ صفحه ای برخی از متهمان این پروندۀ ملی را در اختیار رسانه ها قرار دهند.
به گزارش جرس، طی دادنامه و کیفرخواستی تنظیمی در سازمان قضایی نیروهای مسلح که تاریخ آن ٢۵ آذرماه ٨٨ ذکر شده، ضمن شرح سابقه و وضعیت غیر انسانی و اسفناک بازداشتگاه کهریزک، به گوشه هایی از عملکرد و اقدامات ۱٢ متهم پرونده - که ۱۱ تن از آنان مامور نیروی انتظامی می باشند- بر اساس اعترافات متهمین اشاره شده و خاطرنشان گردیده که خشونت، ایراد ضرب و جرح و آزار متهمان، "رویه ای جاری" در آن بازداشتگاه بوده است.
در این کیفرخواست که متهمین "بر اساس اقاریر و اعترافات"، به "قتل" و "مشارکت در قتل" از طریق ایراد ضرب و جرح، شکنجه و آزار بازداشت شدگان، محروم نمودن زندانیان از حقوق اولیه، ارائه گزارش خلاف واقع و تهدید شاکیان پرونده متهم شده اند، موقعیت سازمانی و اتهاماتِ سرتیپ عزیزالله رجب زاده، سرهنگ فرج کمیجانی، استوار محمد خمیس آبادی، استوار ابراهیم محمدیان، سرهنگ روانبخش فلاح، سرهنگ محمد عامریان، ستوان سوم سید کاظم گنج بخش، استوار اکبر رهسپار، استوار دوم حمید زندی، استوار دوم مجید وروایی و گروهبان دوم مهدی حسینی فر شرح داده شده است.
علاوه بر این افراد، لباس شخصی محمدرضا کرمی، که از اوباش و اراذل باسابقه بوده و توسط مسئولین بازداشتگاه بعنوان «مسئولِ بند» منصوب شده و در آزار و قتل بازداشتی ها نقش جدی داشته نیز، مورد اشاره قرار گرفته است.
در بند چهارم کیفرخواست، در شرح جزئیات فوتِ جانباختگان، ضمن تایید کامل ضرب و جرح های وارده، به نقل از کارشناسان پزشکی قانونی آورده است "مرحوم محسن روح الامینی ٢۵ ساله، به دنبال استرس های فیزیکی و روحی شامل ضربات متعدد جسمانی و شرایط بد نگهداری، دچار یک واکنش التهابی سیستماتیک و نارسایی در ارگان های حیاتی شده و فوت می نماید... مرحوم امیرجوادی فر ٢۵ ساله، طبق نظر گروه کارشناسان پزشکی قانونی، بر اثر ضربات ناشی از اصابت جسم سخت و مجموع صدمات وارده در راه انتقال از کهریزک به اوین فوت می کند... مرحوم محمد کامرانی ۱٨ ساله، بر اثر شدت ضربات ناشی از جسم سخت، دچار آسیب در نسوج و همچنین نارسایی کلیوی شده و بعد از انتقال به بیمارستان، فوت می کند..."
در بخش دیگری از این کیفرخواست همچنین به رامین پوراندرجانی، پزشک بازداشتگاه کهریزک که بعد از چندی به صورت مشکوک فوت می کند، نیز اشاره شده، که براساس اعترافات متهمین، وی و پزشک مافوقش، از امضای گزارش خلاف و اعلام مرگ متهمین به دلیل بیماری مننژیت امتناع می کنند تا درنهایت گزارش خلاف با امضایِ خودِ متهمین امضا شده و به مقامات قضایی ارسال گردید.
نکته حائز اهمیت دیگر در این قسمت از کیفرخواست، آمریت و نقش سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران می باشد که آمده است "بعد از امتناع دکتر پوراندرجانی و مافوقش (دکتر فرهمندپور) از امضای گزارش خلاف در مورد علت مرگِ بازداشتی ها، نامه ای توسط سعید مرتضوی تنظیم، دیکته و به ماموران داده می شود، که مرتضوی گفته بود بدلیل مصلحت، باید چنین گزارشی را به مراجع قضایی ارائه دهند و فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز، دستور همکاری در این زمینه صادر می کند..."
ماموران ذیربط در گزارش خلاف واقع خود آورده بودند "بر اساس اعلام بیمارستان مهر، شهدای تجریش و لقمان، هر سه متهم بر اثر بیماری مننژیت فوت نموده و هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص آنها در بازداشتگاه صورت نگرفته است..."
همچنین موضوع آمریت و نقش «حداد»، معاون امنیت دادستانی تهران، در دستور به اعزام بازداشت شدگانِ روز ۱٨ تیر به کهریزک، مورد اشاره قرار گرفته است.
از نکات قابل توجه دیگر اینکه، برخلاف آنچه قبلا اعلام شده بود که دهها تن از بازداشت شدگانِ اعتراضاتِ ۱٨ تیر ٨٨ به کهریزک اعزام شده اند، مشخص گردید، گروه زیادی از معترضینِ حوادث بعد از انتخابات (قبل از ۱٨ تیر) به آن محل اعزام و بر اساس موارد مندرج، در بند اوباش و اراذل مورد آزار و اذیت و شکنجه های خاص قرار می گرفتند، که آزار جراحت و صدمات وارده به بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات که در کهریزک نگهداری می شدند، تا ماهها پس از آزادی و تشکیلِ این پرونده، بر روی بدن آنها باقی مانده بود.
در این کیفرخواست گوشه ای از موارد قابل تامل در مورد نحوۀ شکنجه ها و نقش متهمان و آمران نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
در این کیفرخواست گوشه ای از موارد قابل تامل در مورد نحوۀ شکنجه ها و نقش متهمان و آمران نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
شبکه جنبش راه سبز (جرس) اوایل هفته جاری، ضمن انتشار خبر فوق،تصاویر این دادنامه و کیفرخواست را در خروجی سایت درج کرده و در اختیار کاربران و علاقمندان قرار داده بود و هم اکنون متن کامل آن کیفرخواست (تصاویر منتشره)، به صورت متن نوشتاری (تایپ شده)، برای نخستین بار منتشر می شود:
تاریخ: ٢۵/٩/٨٨
شماره: ...
پیوست: ٨٨/۴٧٠٣
۴-۲. مرحوم امیر جوادیفر متولد ۱٣۶٣، ۲۵ ساله در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ توسط دادسرای امنیت تهران با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه کهریزک معرفی و بازداشت میگردد. وضعیت جسمانی و حال عمومی وی به دلیل ضرب و جرح در حین دستگیری و همچنین ضرب و جرح در بازداشتگاه کهریزک نامساعد بوده است. وی در تاریخ ۲٣/۴/٨٨ در ساعت ۱۲:۱۵ در حین انتقال از کهریزک به زندان اوین در داخل اتوبوس به لحاظ شرایط بد ناشی از نگهداری در بازداشتگاه و صدمات بدنی وارده فوت مینماید. در گزارش معاینه جسد به شرح صفحات ۶۵٣ و ۶۵۴ جلد ۴، آثار ضرب و جرح و صدمات متعدد در جسد وی مشاهده و گواهی شده است و کمیسیون ۱٣ نفره پزشکی قانونی نیز پس از تایید آثار ضرب و جرح متعدد روی جسد، علت مرگ وی را صدمات متعدد نسوج نرم و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم سخت تعیین نموده است. (ص۶۵۲ جلد۴)
۴-٣. مرحوم محمد کامرانی متولد ۱٣٧۰، ۱٨ ساله در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ توسط دادسرای امنیت تهران با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه کهریزک معرفی و بازداشت میگردد. مشارالیه پس از تحمل ۴ روز بازداشت در کهریزک در اثنای اعزام و تحویل به زندان اوین به حالت کما رفته و ابتدا به بیمارستان لقمان حکیم اعزام سپس توسط پدرش به بیمارستان مهر منتقل و در تاریخ ۲۵/۴/٨٨ فوت نموده و در گزارش معاینه جسد آثار ضرب و جرح و صدمات متعدد بر روی جسد وی مشاهده و گواهی شده است. (ص۶۵٩ جلد ۴)
١-٣. وضعیت اسفناک قرنطینه محل نگهداری بازداشت شدگان ( از جمله سه نفر متوفیان ) از جهت بهداشت و تغذیه و فضای نگهداری و هوای گرم تابستان و عدم تهویه و آب آشامیدنی آلوده و نبود امکانات دارو و درمان و عوامل متعدد دیگر که حداقل نیازهای اولیه است موجب تحلیل قوای جسمانی و ضعف مفرط بدنی و کاهش مقاومت بازداشت شدگان در مقابل جراحات ناشی از ضرب و جرح شده است و با عنایت به نظریه کمیسیون پزشکی قانونی در خصوص تعیین علت تامه فوت و با احراز ایراد ضرب و جرح وارده به متوفیان توسط سه نفر متهم مذکور رابطه علیت بین ایراد ضرب و جرح و فوت آنان محرز است.
١-۴. با توجه به اینکه بازداشتگاه کهریزک مختص نگهداری ارازل و اوباش بوده ایراد ضرب و جرح به بازداشت شدگان به یک رویه جاری و معمول تبدیل و حوادث اتفاق افتاده قبل از انتخابات در بازداشتگاه مذکور و عدم پاسخ خواهی از مسئولین مربوطه موجب تجری مأمورین بازداشتگاه گردیده و به تصور عدم بازخواست از آنان بازداشت شدگان از جمله سه نفر متوفیان را مورد ضرب و جرح قرار می داده اند.
١-۵. بعضی از شکات پرونده از مأمورین بازداشتگاه مطالبی تحت این عنوان که " تعدادی از آنان در زندان خواهند مرد" یا " شماره تلفن تماس خود را جهت تحویل اجساد به خانواده شان اعلام کنند." نقل کرده اند که حکایت از انجام اعمال مجرمانه ( ضرب و جرح) توسط مأموران بازداشتگاه دارد.
١-۶. با عنایت به اینکه سه نفر متهم مذکور در ایراد ضرب و جرح متوفیان عمد داشته اند و فعل ارتکابی آنان با وضعیتی که در بند ١-٣ فوق الذکر تشریح گردید ، نوعاً کشنده می باشد بنابراین نتیجه آن که قتل بوده نیز عمدی است و آماره حقوقی قوه قضائیه به شرح نظریات ۵۶۶٧/٧ مورخ ١۴/٨/١٣٨۴ و ۴٩٨١/٧ مورخ ١۶/٧/١٣٨۴ بر این امر که هرگاه عمل ارتکابی عمدی باشد نتیجه ناشی از آن نیز اعم از اینکه قتل یا ضرب و جرح باشد عمدی است تأکید نموده است.
١-٧. با توجه به نظریه پزشکی قانونی مبنی بر اینکه مجموع صدمات و جراحات وارده در ٧٢ ساعت قبل از فوت منتهی به مرگ متوفیان شده و در زمان مورد نظر هر سه نفر متهم نسبت به فوت شدگان ایراد ضرب و جرح داشته اند بنابراین صرف نظر از نوع و میزان و دفعات ایراد ضرب و جرح با عنایت به مواد ٢١۴ و ٢١۵ قانون مجازات اسلامی مشارکت آنان در قتل سه نفر محرز است.
١-٨. با توجه به شرایط بازداشتگاه و وضعیت جسمانی فوت شدگان در زمان بازداشت و نحوه ایراد ضرب و جرح توسط متهمان مذکور در ارتکاب قتل مفروض است و عمل ارتکابی آنان با بند ب ماده ٢۰۶ قانون مجازات اسلامی انطباق دارد.
٢. موضوع بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی منتهی به تلفات جانی و صدمات بدنی:
٣- موضوع گزارش خلاف واقع و آمریت در آن:
۴- موضوع محروم کردن زندانیان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی:
۵. موضوع ایراد ضرب و جرح و اهانت ( تحقیر و تخفیف) به شکات و آمریت در ایراد ضرب و جرح:
۶- موضوع فراهم نمودن موجبات بدبینی مردم نسبت به ناجا:
جرائم مذکور در تیر ماه سال ١٣٨٨ در حوزه قضایی استان تهران به وقوع پیوسته است.
تاریخ: ٢۵/٩/٨٨
شماره: ...
پیوست: ٨٨/۴٧٠٣
بسماللهالرحمنالرحین
کیفرخواست
ریاست محترم دادگاههای نظامی تهران
سلام علیکم
در این پرونده به کلاسه ۵٨٧٨/٨
الف) مشخصات متهمین و عناوین اتهامی آنان:
١- سرهنگ دوم فرج کمیجانی، فرزند حسین، متولد ۱٣۴۱، شماره شناسنامه ۲۶٨۴، صادره از کمیجان، شیعه، جمعی فائب (رئیس بازداشتگاه کهریزک)، باسواد، متاهل، فاقد سابقه کیفری، ساکن تهران، بازداشت از تاریخ ۲۵/۵/٨٨ به علت صدور قرار بازداشت موقت، متهم است به:
یک- آمریت در ایراد ضرب و جرح نسبت به بازداشتشدگان
دو- محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
سه- مشارکت در گزارش خلاف واقع
چهار-فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
٢-استوار محمد خمیسآبادی فرزند عبدالله، متولد ۱٣۵١، شماره شناسنامه۵، صادره از کنگاور، شیعه، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، باسواد، متاهل، فاقد سابقه کیفری، استخدامی ۱٣٧۶، ساکن تهران، بازداشت از تاریخ ۲۵/۵/٨٨ به علت صدور قرارداد بازداشت موقت، متهم است به:
یک) مشارکت در ضرب و جرح منجر به قتل عمدی (مرحومان محسن روحالامینی، امیر جوادیفر، محمد کامرانی)
دو) مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت نسبت به شکات (حسین باغبان، عرفان نظری، مسعود ابراهیمی، حامد صدرالدینی، شاهین فتحی، محسن صادقی اصفهانی، رضا توکلی، بهنام رضایی، حسین امامی طالقانی، پوریا رمضانیان، نادر خیره، امیر اصغری، اسحاق رضایی نیارکی، امیر آقچهلو، حامد ملکزاده، مسعود علیزاده، سید میلاد حسینی، رضا فاضلی مستخدم، میثم کارگر، علی نجاری، محمد صادقلو، هومن رجبی، هاتف سلطانی، طاها زینالی، رضا احمدی، امیر ایمنی، علی جلیلوند، مهدی بهمنزاده، سامان گنجی، صادق صولتی، پیمان شهنابی، مهدی محمدیفرد و حسین نصراصفهانی)
سه) محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
چهار) فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
٣- استوار ابراهیم محمدیان فرزند سیفالله، متولد ۱٣۶۲، شماره شناسنامه ۲، صادره از نطنز، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، فاقد سابقه کیفری، متاهل، ساکن تهران، بازداشت از تاریخ ۲۵/۵/٨٨ به علت صدور قرارداد بازداشت موقت، متهم است به:
یک) مشارکت در ضرب و جرح منجر به قتل عمدی (مرحومان محسن روحالامینی، امیر جوادیفر و محمد کامرانی)
دو)مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به شکات (حسین باغبان، عرفان نظری، مسعود ابراهیمی، حامد صدرالدینی، شاهین فتحی، محسن صادقی اصفهانی، رضا توکلی، بهنام رضایی، حسین امامی طالقانی، پوریا رمضانیان، نادر خیره، امیر اصغری، اسحاق رضایی نیارکی، امیر آقچهلو، حامد ملکزاده، مسعود علیزاده، سید میلاد حسینی، رضا فاضلی مستخدم، میثم کارگر، علی نجاری، محمد صادقلو، هومن رجبی، هاتف سلطانی، طاها زینالی، رضا احمدی، امیر ایمنی، علی جلیلوند، مهدی بهمنزاده، سامان گنجی، صادق صولتی، پیمان شهنابی، سید مسعود رضوی، مهدی محمدیفرد و حسین نصراصفهانی)
سه)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
چهار)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
۴-غیر نظامی محمدرضا کرمی فرزند علی (معروف به محمد طیفیل)، متولد ۱٣۶۲، شماره شناسنامه ٧۶٨٧، صادره از تهران، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران دارای سابقه کیفری، مجرد، بازداشت به علت صدور قرار بازداشت موقت از تاریخ ۲/۶/٨٨، متهم است به
یک)مشارکت در ایراد ضرب و جرح منجر به قتل عمدی (مرحومان محسن روحالامینی، امیر جوادیفر، محمد کامرانی)
دو)مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به شکات (حسین باغبان، عرفان نظری، مسعود ابراهیمی، حامد صدرالدینی، شاهین فتحی، محسن صادقی اصفهانی، رضا توکلی، بهنام رضایی، حسین امامی طالقانی، پوریا رمضانیان، نادر خیره، امیر اصغری، اسحاق رضایی نیارکی، امیر آقچهلو، حامد ملکزاده، مسعود علیزاده، سید میلاد حسینی، رضا فاضلی مقدم، میثم کارگر، علی نجاری، هومن رجبی، هاتف سلطانی، طاها زینالی، رضا احمدی، امیر ایمنی، علی جلیلوند، مهدی بهمنزاده، سامان گنجی، صادق صولتی، پیمان شهنابی، حسین نصر اصفهانی و مهدی محمدیفرد)
۵-سرهنگ روانبخش فلاح فرزند بهرام، متولد ۱٣۴۲،ش ش ٨٩، صادره از رودبار، شیعه، باسواد، رئیس بازرسی فاتب، استخدامی سال ۱٣۶۰، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بازداشت از تاریخ ۱٣/۶/٨٨، تا ۱۴/٩/٨٨ و سپس آزاد با تودیع وثیقه، متهم است به :
یک)مشارکت در گزارش خلاف واقع
دو)بیمبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی
سه)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
چهار)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
۶-سرهنگ محمد عامریان فرزند رحیم، متولد ۱٣۴۴، ش ش ۲٣۲، صادره از شاهرود، شیعه، ایرانی، باسواد، جمعی فاتب (رئیس اداره عملیات بازرسی فاتب)، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بازداشت از تاریخ ۲٣/۶/٨٨ تا ٣۰/٨/٨٨ و سپس آزاد با تودیع وثیقه، متهم است به:
یک)بیمبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی
دو)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
سه)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
٧-سرتیپ عزیزالله رجبزاده فرزند سلمان، متولد ۱٣٣۵، ش ش ۱۰۱۵، تهران، فرمانده انتظامی تهران بزرگ، شیعه، باسواد، استخدامی ۱٣۵٧، فاقد سابقه کیفری، ساکن تهران، متاهل، آزاد به قید التزام، متهم است به:
یک)آمریت در گزارش خلاف واقع
دو)بیمبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی
٨-ستوانسوم سید کاظم گنجبخش فرزند سید علی، متولد ۱٣۵۶،ش ش ۶۵۵، صادره از گناباد، شیعه، ایرانی، باسواد، متاهل، دارای سابقه کیفری، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، ساکن بجستان،بازداشت از تاریخ ۱۱/۶/٨٨ الی ۲۲/٩/٨٨ به علت صدور قرار بازداشت موقت و سپس آزاد با تودیع وثیقه، متهم است به:
یک)ایراد ضرب و جرح و اهانت به شاکی (مسعود علیزاده)
دو)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
سه)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
٩-استوار اکبر رهسپار فرزند جمعهعلی، متولد ۱٣۵٩، ش ش ۱۰۴، صادره از خرمآباد، شیعه ایرانی، باسواد، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، استخدامی ۱٣٧٨، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، متاهل، بازداشت از تاریخ ۱۱/۶/٨٨ الی ۲٣/٨/٨٨ و سپس آزاد با تودیع وثیقه، متهم است به:
یک)مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به شکات (هومن رجبی، هاتف سلطانی، طاها زینالی، مهدی بهمنزاده و سامان گنجی)
دو)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
سه)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
١۰-استوار دوم حمید زندی فرزند علی قربان، متولد ١٣۵٩، ش ش ۲۶٧٧، صادره از ملایر، شیعه، ایرانی، باسواد، متاهل، دارای سابقه کیفری، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، ساکن قرچک ورامین، بازداشت از تاریخ ۱۵/۶/٨٨ به علت صدور قرار بازداشت موقت و سپس آزاد با تودیع وثیقه متهم است به:
یک)مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت نسبت به شکات (حسین محمودی، سید میلاد حسینی، محمد صادقلو، پو ریا حسین و حسن نصر اصفهانی)
دو)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
سه)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
١١-استوار دوم مجید وروایی فرزند محمود، متولد ۱٣۵۶، ش ش ۱٣٧۱٨، صادره از کرمانشاه، شیعه، ایرانی، باسواد، ساکن تهران، فاقد سابقه کیفری، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، مجرد و بازداشت به علت عجز از تودیع وثیقه از تاریخ ۲٣/٨/٨٨ تا ۱۱/٩/٨٨ و سپس آزاد با تودیع وثیقه، متهم است به:
یک)مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت نسبت به شکات (یعقوب سلیمی، پوریا حسین، حسین نصر اصفهانی، مهدی محمدیفرد و مجید نخستین سرباز)
دو)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
١٢-گروهباندوم مهدی حسینیفر فرزند محمود، متولد ۱٣۶٣، ش ش ۵۶۴٨، صادره از تهران، شیعه، ایرانی، باسواد، استخدامی ۱٣٨۶، فاقد سابقه کیفری، جمعی فاتب (بازداشتگاه کهریزک)، متاهل، ساکن تهران، بازداشت از تاریخ ۱۲/٧/٨٨ الی ۲٣/٩/٨٨ به علت صدور قرار بازداشت موقت و سپس آزاد با تودیع وثیقه، متهم است به:
یک)مشارکت در ایراد ضرب و جرح و اهانت به شکات (میرمسعود رضوی، پوریا حسین، حسین نصر اصفهانی، یعقوب سلیمی و مهدی محمدیفرد)
دو)فراهم کردن موجبات بدبینی نسبت به ناجا
سه)محروم کردن بازداشتیها از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی موضوع ماده واحده قانون احترام به آزادیهای مشروع
ب) گردش کار پرونده:
در پی گزارش هیئت نظارت و بازرسی حقوق شهروندی دادگستری استان تهران و دستور معاون اول محترم قوه قضائیه و تعطیلی بازداشتگاه کهریزک به دستور مقام معظم رهبری، پروندهای در خصوص جرائم مسئولین و مامورین بازداشتگاه کهریزک در دادسرای نظامی تهران تشکیل و جهت رسیدگی به شعبه اول بازپرسی ارجاع و تحقیقات مبسوط و جامعی پیرامون موضوعات مطرح در پرونده شامل تحقیق از شاکیان، شهود و مطلعین، تحقیق و معاینات محلی، انجام استعلامات متعدد از مراجع ذیربط، معرفی شاکیان به پزشک قانونی و اخذ نظریان پزشکی قانونی در خصوص چگونگی و میزان جراحات و صدمات وارده به شاکیان و همچنین علل فوت متوفیان، احضار متهمان مطرح در پرونده و انجام تحقیقات و مواجهات حضوری متعدد قیمایین متهمان و شاکیان و گواهان به عمل میآید که خلاصه اقدامات و تحقیقات به عمل آمده و نتایج حاصله به شرح زیر میباشد:
١-سابقه و وضعیت بازداشتگاه کهریزک و اقدامات مسئولین و مامورین بازداشتگاه بر اساس آنچه که از تحقیقات استخراج شده است:
بازداشتگاه کهریزک به منظور نگهداری اراذل و اوباش در پانزده کیلومتری بخش کهریزک در جنوب تهران احداث و مستقیماً زیر نظر بازرسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ اداره میشده و سازمان زندانها نظارتی بر بازداشتگاه مذکور نداشته است. وضعیت عمومی بازداشتگاه مذکور به شرح ذیل تشریح میگردد:
۱-۱. بازداشتگاه مذکور دارای شش بند و دو قرنطینه بوده که مساحت قرنطینهای که بازداشت شدگان ۱۸ تیر ۸۸ در آن نگهداری میشدهاند حدوداً ۶۵ متر و فاقد نور و تهویه مناسب بوده است.
۲-۱. در هنگام پذیرش در زندان کهریزک به دستور افسر نگهبانان وقت، تمام متهمان بازداشتگاه در انظار سایرین عریان شده و بعضا برابر ادعای شکات به مدّت ۴۵ دقیقه عریان بودهاند و سپس لباسهای زیر آنان اخذ و دور ریخته شده و لباسهای رو، به صورت وارونه به تن آنان شده است. مامورین علت انجام این کار را جلوگیری از تخمگذاری حشراتی مانند شپش اعلام نمودهاند.
۱-۳. تمامی بازداشت شدگان ۱۸ تیر (۱۲۳ نفر) در قرنطینهای به مساحت حداکثر ۶۵ متر نگهداری میشدند و سپس مسئولین زندان ۳۷ نفر از بازداشت شدگان تحت عنوان اراذل و اوباش که از قبل در کهریزک نگهداری میشدهاند را به جمع آنان اضافه نموندهاند. با توجه به فصل تابستان، هوای داخل قرنطینه به شدت گرم و غیرقابل تحمل بوده است. سایر بازداشتیهای حوادث اخیر نیز به ۴ دسته تقسیم شده و هرچند نفر در قفسهای مخصوص نگهداری بازداشت شدگان تحت عنوان اراذل و اوباش در فضای بسیار کوچکی نگهداری میشدهاند.
۱-۴. در قرنطینه مذکور فضای کافی حتی برای نشستن نیز وجود نداشته و بیشتر بازداشت شدگان در قرنطینه به طور ایستاده شب را به روز رساندهاند.
۱-۵. در قرنطینه مذکور تنها ۲ باب دستشویی وجود داشته که یک دستگاه آن نیز خراب بوده و یکی دیگر فاقد درب بوده است بنحویکه بازداشت شدگان در نوبت طولانی دستشویی قرار گرفته و بدون رعایت مسائل بهداشتی و به صورت پابرهنه از سرویس بهداشتی مذکور استفاده میکردهاند. همچنین بازداشتگاه فاقد حمام بوده و بازداشتشدگان امکان استفاده از حمام را نداشتهاند.
۱-۷. در قرنطینه مذکور یکس آب وجود داشته که آب آن هم بهداشتی نبوده است.
۱-۸. دود گازوئیل حاصل از موتورخانه به داخل قرنطینه سرایت میکرده و موجب آلودگی هوا در فضای محدود قرنطینه ۶۵ متری میشده است.
۱-۹. یکی از بازداشت شدگان تحت عنوان اراذل و اوباش به نام محمدرضا کرمی معروف به محمد طیفیل که دارای سوابق کیفری متعدد بوده و سابقه بازداشت قبلی به مدّت ۱۳ ماه در همین بازداشتگاه را داشته و فردی خشن و فاقد صلاحیت بوده، توسط رئیس زندان (سرهنگ کمیجانی) به عنوان سروکیل بند انتخاب شده است.
۱-۱۰. افسر نگهبانان و سروکیل بند (محمد طیفیل) در موارد متعددی در زمان پذیرش بازداشتشدگان و نگهداری آنان در زندان با لوله ویویسی به شدت بازداشتشدگان را مورد ضرب و جرح و اهانت قرار میدادند.
۱-۱۱. غذای روزانه بازداشت شدگان هر وعده تنها یک عدد سیبزمینی کوچک و نصف نان لواش بوده که در شبانهروز، دوبار به آنان داده میشد و همین امر باعث ضعف مفرط جسمانی بازداشتشدگان و کاهش مقاومت بدنی آنان در مقابل بیماری و ضرب و جرح آنان شده است. جدول توزیع ناهار و شام بازداشت شدگان استخراج شده از دفاتر موجود در کهریزک به تفصیل در قرار مجرمیت (صفحه ۳۵) ذکر شده است.
۱-۱۲. ایراد ضرب و جرح شدید بازداشتشدگان توسط افسر نگهبانان بازداشتگاه و سروکیل بند، منتهی به مجروحیت آنان شده و نامناسب بودن وضع بهداشتی و فضای نامناسب در قرنطینه باعث عفونت بدن بیشتر آنان شده است. بازداشتشدگان در زمان پذیرش توسط استوار محمدیان در تاریخ ۱۹/۴/۸۸ توسط استوار خمیسآبادی در مورخ ۲۰/۴/۸۸ بیشترین ضرب و جرح را تحمل کردهاند.
۱-۱۳. علیرغم وجود پزشک در کهریزک، فضای بازداشتگاه کهریزک بسیار غیربهداشتی بوده و بوی تعفن تمامی قرنطینه را فرا گرفته بود و در صورت درخواست بازداشتشدگان برای اعزام به بهداری به درخواست آنان توجهی نمیشده و کسانیکه به بهداری اعزام شدهاند مداوای صحیح و اصولی در مورد آنان انجام نگرفته و حتی داروهای تجویز شده توسط پزشک به آنان تحویل نشده است.
۱-۱۴. قرنطینه فاقد فرش و موکت بوده و همگی افراد، پابرهنه در آن تردد داشتهاند و شرایط غیربهداشتی موجود در آن، موجب عفونت چشم تمامی بازداشتشدگان گردیده و بعضی از آنان حالت غش داشته و از دهان آنان کف خارج میشده است.
۱-۱۵. حسب اعلام شکات، چند نفر از بازداشت شدگان تحت عنوان اراذل و اوباش که به همراه آنان در قرنطینه بودهاند به صورت نیمه عریان و بعضاً عریان در بین آنان در قرنطینه تردد میکردند که این امر نیز حاکی از بیتوجهی مسئولین بازداشتگاه نسبت به مسائل شرعی و اخلاقی در بازداشتگاه میباشد.
۱-۱۶. در بازداشتگاه امکانات و فضای لازم جهت اقامه نماز و انجام فرائض دینی موجود نبوده است.
۱-۱۷. خانواده متهمین بازداشت شده از زمان دستگیری تا زمان انتقال آنان به زندان اوین در سردرگمی و ناراحتی به سر برده و از دستگیری و بازداشت بودن فرزندان خود اطلاعی نداشتهاند و همین موضوع باعث مراجعه خانوادهها به پزشکی قانونی، دادسراها، بیمارستانها و مراکز درمانی جهت اطلاع از وضعیف فرزند خود شده است. در حالیکه از تمامی بازداشتشدگان دو آدرس و دو شماره تلفن در زمان پذیر آنان اخذ شده است ولیکن اقدامی صورت نگرفه است
۱-۱۸. آثار ضرب و جرح بر روی بدن بعضی از بازداشتشدگان علیرغم گذشت چند ماه از تاریخ ضرب و جرح آنان در کهریزک در زمان رسیدگی در دادسرا مشهود بود و پزشکی قانونی نیز در گواهیهای صادره، آثار ضرب و جرح را تأیید کرده است. (صفحات ۶۲۹، ۶۳۹، ۷۸۶، ۸۷۸، ۹۷۸ و ...)
۱-۱۹. مأمورین بدرقه بازداشتشدگان از کهریزک به زندان اوین (از جمله ستوان گنجبخش و استوار رهسپار) علیرغم اینکه سایر بازداشتیها وخیم بودن و حال بعضی از بازداشتشدگان را به مامورین مراقب تذکر میدهند لیکن آنان نسبت به وضعیت جسمانی و حال عمومی آنان بیتوجه بوده و به ایشان اهانت میکردند.
۱-۲۰. مامورین بدرقه فوق از دادن آب به بازداشتشدگان امتناع نموده و پس از رسیدن به اوین نیز مرحوم روحالامینی قبل از تحویل به زندان اوین به حالت کما رفته که بازهم ستوان گنجبخش با بیتوجهی با موضوع برخورد کرده است.
۱-۲۱. سرهنگ کمیجانی که از ایراد ضرب و جرح بازداشتیها توسط مامورین مطلع بوده، پس از فوت یک نفر از بازداشتیها به نام امیر جوادیفر برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت و تلقین این موضوع که علت فوت وی مننژیت بوده و با مراجعه به دکتر فرهمندپور رئیس بهداری فاتب از وی میخواهد که علت فوت مرحوم جوادیفر را بیماری مننژیت و محل فوت وی را داخل بازداشتگاه کهریزک اعلام نماید حتی برای انجام این کار، امضاء متن از قبل آماده شدهای را از دکتر فرهمندپور تقاضا میکند لیکن نامبرده از امضاء برگه مذکور امتناع نموده و متعاقباً سرهنگ طوماری مسئول دفتر سردار رجب زاده با دکتر فرهمندپور تماس تلفنی گرفته و از وی میخواهد که آن برگه را امضاء نماید که بازهم سرهنگ فرهمندپور امتناع نموده و به همین لحاظ سرهنگ کمیجانی به پزشک وظیفه پوراندرجانی که در بهداری کهریزک شاغل بوده مراجعه و از وی میخواهد که برگه را امضاء نماید که وی نیز از انجام درخواست رئیس زندان امتناع میکند.
در نهایت، نامهای برخلاف واقع خطاب به دادستان عمومی و انقلاب تهران توسط سرهنگ فلاح تهیه و به امضاء سرهنگ کمیجانی میرسد دائر بر اینکه «۱. محسن روح الامینی پس از تحویل به زندان اوین در جمع سایر متهمین در قرنطینه دچار تشنج گردید، و توسط بهداری زندان به بیمارستان شهدای تجریش منتقل میگردد. ۲. بنا به تشخیص هر سه بیمارستان مهر، شهدای تجریش و لقمان هر سه متهم در اثر مبتلا به بیماری مننژیت فوت نمودهاند و علت فوت آنان بیماری مذکور تشخیص و اعلام شده است. ۳. بهداری بیمارستان کهریزک نیز در خصوص تشخیص علت اولیه فوت متهم جوادیفر مشکل تنفسی و مننژیت و همچنین ایست قلبی اعلام نموده است. ۴. هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص متهمین در زندان صورت نگرفته است.» (صفحه ۲۶۹۱ و ۲۶۹۲ و جلد ۱۴ پرونده)
همچنین متهمین فلاح و کمیجانی مدعی هستند که متن نامه خلاف واقع توسط دادستان سابق عمومی تهران آقای سعید مرتضوی به آنان داده شده است و آقای مرتضوی از آنان خواسته است که چنین گزارشی را به دلیل مصلحت به دادستان عمومی تهران ارائه نمایند. (صفحه ۱۸۱۴ جلد ۹ پرونده) و نیز به شرح برگه ۱۹۸۵ جلد ۱۰ پرونده سرهنگ فلاح مدعی است که از دفتر دادستان تهران با دفتر سردار رجبزاده تماس گرفته و موضوع و خواسته دادستان تهران را به ایشان منتقل نموده و سردار رجبزاده دستور داده که با ایشان همکاری شود.
۲. چگونگی پذیرش بازداشتشدگان حوادث پس از انتخابات در زندان کهریزک:
۲-۱. در مورخ ۲۵/۳/۸۸ فردی به نام مسعود میررضوی به عنوان اولین نفر از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات از طریق پلیس امنیت فاتب به زندان کهریزک تحویل گردیده و در مورخه ۲۰/۴/۸۸ از زندان آزاد شده است. مشارائیه در زمان بازداشت در بندهای متفاوت در کنار بازداشتشدگان تحت عنوان اراذل و اوباش نگهداری میشده است.
۲-۲. در مورخ ۲۹/۳/۸۸ تعداد ۱۱ نفر از بازداشتشدگان حوادث اخیر تهران (قبل از ۱۸ تیر) به نامهای حسام کمانگر، امیر ارسلان محمدزاده، حسین محمودی، امین شفیعی، علی عظیمی، آروین علیزاده، محمدرضا منیری، حسن رزاقی، سید ابوذر موسوی ، ستار رحیمی، اکبر عزتی نیز به این بازداشتگاه اعزام و بعد از گذشت ۱۱ روز در مورخه ۶/۴/۸۸ به زندان اوین منتقل شدهاند. نامبردگان در مدت حضور در کهریزک به همراه ۲۶ نفر از بازداشتشدگان تحت عنوان اراذل و اوباش در بند ۳ نگهداری شدهاند.
۲-۳. مجددا در مورخ ۲۹/۳/۸۸ دو نفر به نامهای پوریا حسین و مهدی محمدیفر به بازداشتگاه کهریزک معرفی و بازداشت و در تاریخ ۶/۴/۸۸ به زندان اوین منتقل شدهاند. یادشدگان نیز در بندهای بازداشتشدگان تحت عنوان اراذل و اوباش نگهداری شدهاند.
۲-۴. در مورخ ۳/۴/۸۸ نیز ۹ نفر به نامهای امیرحسین بابایی، امیر سهرابی، یعقوب سلیمی، نیما نخستین، رامین آقازاده قهرمانی، مجید نخستین، حجت درویشی، مجید سهرابی، سامان ابوذری به زندان کهریزک اعزام و بازداشت و در تاریخ ۶/۴/۸۸ به زندان اوین منتقل و در تاریخ ۸/۴/۸۸ از زندان اوین آزاد شدهاند.
۲-۵. در ساعت ۳۰:۱۵ مورخ ۱۹/۴/۸۸ ابتدا تعداد ۲۲ نفر به نامهای مرتضی محمدیپور، امیر اصغری، مهدی پورشابومی، مرتضی سهرابی، علی بخشایشی، حامد پولادی، شهرام کردستانچی، حافظ محتاج، وحید وکیلی، سیاوش یوسفشاهی، بهمن امیدوار، بهزاد انصاری، نادر احمدی، امیر آقچهلو، محمد آقا بالازاده، نادر جولانی، میلاد حقپور، علیرضا اردلان، محمدرضا میرزا علیاکبر، سجاد نورمحمدآبادی، فرامرز مفاخری، داود منصوری از طریق پلیس امنیت تحویل زندان کهریزک شدهاند. نامبردگان پس از پذیرش به چند دسته تقسیم و بندهای افراد یازداشتشده تحت عنوان اراذل و اوباش نگهداری شدهاند.
۲-۶. مجددا در ساعت ۳۰:۱۸ همان تاریخ یعنی ۱۹/۴/۸۸ تعداد ۱۱۸ نفر از بازداشتشدگان ۱۸ تیرماه (که اسامی آنها در دفتر ثبت وقایع زندان ثبت شده است) از طریق پلیس امنیت به بازداشتگاه کهریزک منتقل و در قرنطینه بازداشت شدهاند.
۲-۷. در ساعت ۰۰:۲۲ همان تاریخ ۱۹/۴/۸۸ تعداد ۵ نفر دیگر به اسامی یوسف امامی، حامد نادری، احمد زمانپور، سجاد آبادیآذر و شهرام رضایی از طریق پلیس امنیت تحویل بازداشتگاه کهریزک و بازداشت شدهاند.
۲-۸. تعداد ۱۴۵ نفری که طی سه مرحله در مورخه ۱۹/۴/۸۸ به بازداشتگاه کهریزک معرفی شدهاند، بعد از گذشت ۵ روز در مورخه ۲۳ تیرماه ۸۸ به دستور معاون امنیتی دادستان عمومی و انقلاب تهران، به زندان اوین منتقل شدهاند که تعداد ۳ نفر از آنان فوت نمودهاند.
۳.اظهارات شکات و مطلعین درباره موضوع ضرب و جرح بازداشتشدگان:
در پی فوت تعداد سه نفر از بازداشتشدگان و همچنین آزادی تدریجی متهمان دستگیر شده حوادث اخیر، علاوه بر اولیاء دم سه نفر از فوت شدگان تعداد ۹۸ نفر از بازداشت شدگان به عنوان شاکی طرح شکایت نمودهاند.
شکات مدعی هستند که در بدو ورود به کهریزک توسط افسر نگهبان وقت مورد اهانت و ضرب و جرح قرار گرفته و در انظار عمومی عریان شدهاند و سپس آنان را به داخل قرنطینه ۶۵ متری دلالت نموده و ۳۷ نفر از بازداشتشدگان تحت عنوان اراذل و اوباش را به آنان اضافه کردهاند. همچنین شکات مدعیاند که امکانات انجام فرائض دینی و واجبات شرعی مانند نماز در طول مدت بازداشت برای آنان فراهم نبوده و وضعیت تغذیه آنان بسیار نامناسب بوده است بنحویکه در هرروز فقط دو وعده غذا به آنان مقداری نان و یک عدد سیبزمینی میدادهاند و آب شرب آنان نیز وضعیت غیربهداشتی داشته است.
یکی از شکات به نام میرمسعود رضوی طی دادخواهی تقدیمی اعلام نموده است که افسر نگهبان وقت وی را پس از پذیرش در محوطه خارج از بازداشتگاه، در داخل گودالی تا نزدیک کمر دفن نموده و از ساعت ۲۰ مورخ ۲۵/۳/۸۸ الی ۶ صبح ۲۶/۳/۸۸ به مدت ۱۰ ساعت بدون آب و غذا و نگهبان در داخل گودال مدفون نگه داشته است. در تحقیقات به عمل آمده از افسر نگهبان (استوار حسینیفس) نامبرده معترف به انجام عمل ارتکابی خود به دستور رئیس بازداشتگاه کهریزک شده است. اما در مواجه حضوری از اظهارات قبلی خود عدول و به شرح برگه ۲۲۶۰ پرونده اظهار نمود که بدون دستور و فقط به خاطر ناراحتی اعصاب خود،اقدام به این عمل کرده است.
لازم به توضیح است که تعداد ۵۱ نفر از شکات در مرحله تحقیقات بازپرسی اعلام رضایت نمودهاند ولیکن اولیاء دم سه نفر از کشتهشدگان و بقیه شکات تقاضای رسیدگی کردند. شکایت پرونده آقایان مرتضی سهرابی به شرح (ص ٩۲ ج ۱ )، حامد نادری (ص٩۶ ج۱)، حامد پولادی (ص٩٧ ج۱)، سامان محامی (ص٩٧ ج۱)، محمدحسین رشیدنیا (ص۲۰٩ ج۲)، نیما وزیری (ص۲۱۱ ج۲)، فرید ابراهیمزاده (ص۲۱٧ جلد۲)، عماد یگانه (ص ۲۵٨ ج۲)، حامد صدرالدینی (ص ۲٧۴ ج۲)، داود منصوری (ص۲٧٧ ج۲)، شاهین فتحی (ص۲٩۲ ج ۲)، رضا ذوقی (ص٣٧٨ ج۲)، حسین امامی طالقانی (ص۴۱۱ ج۲)، امیر آقچهلو (ص۵٨٨ ج٣)، مسعود علیزاده (ص۵٧۶ ج ٣)، میلاد حسینی (ص۶٨٣ ج ۴)، سید اشکان خراسانی (ص۶٣٧ ج۴) ، میثم کارگر(ص ۶۴٣ ج۴)، علی نجاری (ص ۶٨۱ ج۴)، علیرضا حسینیان (ص٧۲۰ ج۴)، هومن رجبی (ص٧۲۶ ج۴)، هاتف سلطانی (ص٧٣۰ ج۴)، طاها زینالی (ص٧٣۵ ج ۴) مهدی بهمنزاده (ص٨۴٩ ج۵)، رضا احمدی (ص٧۵۱ ج۴)، سامان گنجی (ص ٨۵۴ ج۵)، علیرضا اصفهانی (ص ٨۶٨ ج ۵) ، نادر نجفی (ص ۱۱٣٩ ج۶)، پیمان شهنابی (ص ۱۱۵۴ ج۶)، محمد محمدپور(ص۱۲٧۰ ج ٩)، حسین نصر اصفهانی (ص۱۰۲٩ ج۱۰)، داود منصوری (ص۱۱٨۶ ج ٩، فرامرز مفاخری (ص ٩۰ ج۱)، حسین باغبان (ص ۱۵۵ ج ۱)، سامان محامی (ص ۲۲۲ ج۲)، رضا ابراهیمراد (ص۲٣٩ ج۲)، مهدی ملکی (ص٣۴٩ ج ۲)، علی اکبر خوشاخلاق (ص٣٨۰ ج۲)، محمد فرخی یگانه (ص۴٩٩ ج٣) ، حامد زندیفر (ص۵۰۵ ج٣)، محمد صادقلو (ص٧۶۶ ج۴)، حمید حجارها (ص٧٨۱ ج۴)، محمد محمدی (ص٨۱۵ ج۵)، احمد زمانپور (ص٧۴۴ ج۵)، صادق صولتی (ص۱۱۲٨ جلد ۶) و محمد فرخی یگانه (ص۴٩٩ ج ٣) ضرب و جرح با باتوم، مشت و لگد و کمربند و لوله پیویسی و برخوردهای فیزیکی و تنبیهات بدنی مانند حرکات به شکل کلاغپر و پامرغی با پای برهنه و حرکت با چهار دست و پا بر روی آسفالت داغ در وقت ظهر توسط متهمان مذکور را مورد تأیید قرار دادهاند. ضمناً خلاصه اظهارات نامبردگان فوق در صفحات ۴۰ الی ٩۲ قرار مجرمیت ذکر شده است. همچنین اولیاء دم سه نفر از فوت شدگان نیز تقاضای قصاص نمودهاند. (صفحات ۶٨٩، ۱۱۲٣ و ۱۱٧۴ پرونده)
۴-مشخصات خلاصه وضعیت و علت فوت کشتهشدگان:
۱-۴. مرحوم محسن روحالامینی متولد سال ۱٣۶٣ و ۲۵ ساله در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ توسط دادسرای امنیت تهران با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه کهریزک معرفی و بازداشت میگردد. وضعیت جسمانی وی به دلیل ضرب و جرح در کهریزک، بسیار نامساعد بوده و مامورین مراقب وی نه تنها به این موضوع توجه نکرده بلکه وی را مورد اهانت قرار دادهاند به نحوی که یاد شده قبل از تحویل به زندان اوین در تاریخ ۲٣/۴/٨٨، در اثر شدت آثار ناشی از صدمات و شرایط نامطلوب نگهداری در بازداشتگاه کهریزک به حالت کما رفته و مامورین مراقب، با تعلل و تاخیر غیرقابل توجیه، ناگزیر وی را به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و هویت وی را برخلاف واقع مجهولالهویه اعلام نمودهاند که نامبرده در ساعت ۶:۱۰ صبح مورخه ۲۴/۴/٨٨ در بیمارستان فوت مینماید. درگزارش معاینه جسد به شرح صفحات ۶۵۵، ۶۵۶ و ۶۵٧ جلد ۴ پرونده آثار ضربات و جراحات و صدمات متعدد در جسد مشاهده و گواهی شده است و کمیسون پزشکی قانونی مرکب از ۱٣ نفر پزشکان متخصص، ضمن تأیید آثار متعدد ضرب و جرح بر روی جسد، علت فوت وی را چنین اعلام نمودهاند: به دنبال استرسهای فیزیکی و روحی شامل صدمات متعدد جسمانی و شرایط بد نگهداری نامبرده دچار یک واکنش التهابی حاد سیستمیک گردیده که منجر به نارسایی ارگانهای حیاتی متعدد شده و نهایتا فوت نموده است. ضمنا با عنایت به آزمایشهای انجام شده در بیمارستان و گزارش آسیب شناسی دلیلی بر وجود عفونت منتشر خونی و مننژیت احراز نگردید و با توجه به شرح فوق علت فوت عوارض ناشی از صدمات متعدد جسمانی متعاقب اصابت جسم سخت تعیین میگردد.» (ص۶۵۰ جلد ۴)
متعاقباً کمیسیون پزشکی قانونی مرکب از ٧ نفر از پزشکان متخصص پزشکی قانونی در پاسخ استعلام بازپرس، علت فوت وی را مجموع صدمات و جراحات وارده طی ٧۲ ساعت قبل از فوت اعلام کردهاند. (ص۲۲۵۰ جلد ۱۱)
۴-۲. مرحوم امیر جوادیفر متولد ۱٣۶٣، ۲۵ ساله در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ توسط دادسرای امنیت تهران با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه کهریزک معرفی و بازداشت میگردد. وضعیت جسمانی و حال عمومی وی به دلیل ضرب و جرح در حین دستگیری و همچنین ضرب و جرح در بازداشتگاه کهریزک نامساعد بوده است. وی در تاریخ ۲٣/۴/٨٨ در ساعت ۱۲:۱۵ در حین انتقال از کهریزک به زندان اوین در داخل اتوبوس به لحاظ شرایط بد ناشی از نگهداری در بازداشتگاه و صدمات بدنی وارده فوت مینماید. در گزارش معاینه جسد به شرح صفحات ۶۵٣ و ۶۵۴ جلد ۴، آثار ضرب و جرح و صدمات متعدد در جسد وی مشاهده و گواهی شده است و کمیسیون ۱٣ نفره پزشکی قانونی نیز پس از تایید آثار ضرب و جرح متعدد روی جسد، علت مرگ وی را صدمات متعدد نسوج نرم و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم سخت تعیین نموده است. (ص۶۵۲ جلد۴)
کمیسیون ٧ نفره پزشکی قانونی در پاسخ استعلام بازپرس، علت فوت وی را مجموع صدمات و جراحات وارده طی ٧۲ ساعت قبل از فوت اعلام کرده است. (ص۲۲۵۱ جلد ۱۱)
۴-٣. مرحوم محمد کامرانی متولد ۱٣٧۰، ۱٨ ساله در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ توسط دادسرای امنیت تهران با قرار بازداشت موقت به بازداشتگاه کهریزک معرفی و بازداشت میگردد. مشارالیه پس از تحمل ۴ روز بازداشت در کهریزک در اثنای اعزام و تحویل به زندان اوین به حالت کما رفته و ابتدا به بیمارستان لقمان حکیم اعزام سپس توسط پدرش به بیمارستان مهر منتقل و در تاریخ ۲۵/۴/٨٨ فوت نموده و در گزارش معاینه جسد آثار ضرب و جرح و صدمات متعدد بر روی جسد وی مشاهده و گواهی شده است. (ص۶۵٩ جلد ۴)
کمیسیون ۱٣ نفره پزشکی قانونی پس از تایید آثار ضرب و جرح بر روی جسد آن مرحوم علت مرگ را نارسایی حاد کلیوی ناشی از آسیب متعدد نسوج عضلانی به دنبال اصابت جسم سخت اعلام نموده است. (ص۶۵۱ جلد۴)
کمیسیون ٧ نفره نیز در پاسخ استعلام بازپرس، مجموع صدمات و جراحات وارده طی ٧۲ ساعت قبل از فوت را علت مرگ وی اعلام نموده است. (ص۲۲۴٩ جلد۱۱)
4. نتیجه تحقیق از متهمان:
۵-۱. سرهنگ دوم فرج کمیجانی، رئیس بازداشتگاه کهریزک
نامبرده علیرغم محدودیت ظرفیت بازداشتگاه، دستور پذیرش بازداشت شدگان حوادث اخیر را صادر و علت آن را دستور سردار رجبزاده ، که از طریق سرهنگ عامریان به وی ابلاغ شده، اعلام نموده است. وی حسب اقاریر مامورین و اظهار شاکیان، دستور ضرب و جرح بازداشتشدگان را صادر نموده است. سرهنگ یاد شده در تحقیقات به عمل آمده اظهار داشته کلیه مسئولین بازرسی فاتب در جریان وضعیت بازداشتگاه کهریزک بوده و اقدامان با هماهنگی آنان انجام میشده است. نامبرده در مورد علت عدم تغذیه کافی برای بازداشت شدگان ضمن اعلام اینکه تصمیم در این خصوص با سلسله مراتب فرماندهی بود اظهار داشته آنجا بازداشتگاه نبوده، کثافتخانه درست کرده بودند و روزانه دو تانکر آب در اختیار بازداشتگاه میگذاشتند و دو وعده غذا برای بازداشتیها میفرستادند. نامبرده معترف است که به دستور سرهنگ فلاح نامهای خطاب به دادستان عمومی وقت تهران صادر و ارسال نموده و برخلاف واقع گزارش کرده که: «بر اساس اعلام بیمارستان مهر و شهدای تجریش و لقمان، هر سه متهم در اثر بیماری مبتلا به مننژیت فوت نمودهاند و علّت فوت آنان بیماری مننژیت بوده و بهداری زندان کهریزک نیز علت اولیه فوت جوادیفر را مننژیت و ایست قلبی اعلام نوده است و هیچگونه ضرب و شتمی در خصوص متهمین در زندان صورت نگرفته است.»
همچنین حسب محتویات پرونده و گواهی گواهان نامبرده با حضور در بازداشتگاه، شخصاً شاهد ایراد ضرب و جرح آنان توسط مامورین بازداشتگاه بوده است. (برگهای ۱۰۰۵، ٨٩٧، ٩٩٣، ٩٩٧، ۱۲۱۵، ۱٨۴٨، ۱۵۶٣، ۱٧۲۴، ۲۴۱۴ الی ۲۴۱٧ جلد ۱۲ پرونده)
۵-۲. استوار خمیس آبادی، افسر نگهبان مورخهای ۲۰ و ۲٣/۴/٨٨
نامبرده در ظهر مورخ ۲۰/۴/٨٨ بازداشتشدگان را در ساعت ۱٣:۰۰ از قرنطینه خارج نموده و پابرهنه بر روی آسفالت داغ، پامرغی، کلاغپر و چهار دست و پا میبرده و برخی از آنان را مجبور میکرده که بر روی کمر یکدیگر سوار شده و هرکس سرپیچی میکرد او را با لوله پی.وی.سی کتک میزده و مدعی است که سرهنگ کمیجانی به وی دستور ضرب و جرح بازداشتیها را داده است و بعضی از بازداشتشدگان نیز این موضوع را گواهی کردهاند.
استوار یاد شده ٣ تن از بازداشتشدگان به نامهای مسعود علیزاده، سامان محامی و احمد بلوچی را در ساعت ۲۲:۰۰ همان تاریخ به بهانه اخلال در نظم از قرنطینه خارج نموده و به شدت مورد ضرب قرار داده و دستور آویزان نمودن آنان از پا و ضربه زدن با لوله به آنان را داده است. و خود نیز به همراه محمد کرمی (متهم ردیف یازدهم) و ستوان گنجبخش هر ٣ نفر را مورد ضرب و جرح قرار داده است. (برگهای ۱۶۶، ٩۲٧ جلد ۵، ۱۱۶٣ جلد ۶، جلد ۶ ۱٣۵۴ جلد ٧، ۱٧٨٩ جلد ٩ و ٨٩٣ پرونده)
استوار خمیسآبادی در تحقیقات به عمل آمده به شرح برگه ٩٣٣ جلد ۵ پرونده صراحتا به اقدامات و ایراد ضرب و جرح بازداشتشدگان اعتراف و اقرار نموده و اظهار داشته که سرهنگ فلاح مسئول بازرسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ و سرهنگ کمیجانی و رئیس بازداشتگاه به وی دستور و تذکر دادهاند که بدون ترحم و با خشونت با زندانیان برخورد نماید و الا وی را توبیخ و تنبیه انضباطی خواهند نمود. علاوه بر آن متهم به شرح صفحه ۱۶۶ جلد ۱ و در مواجهه حضوری با تعدادی از شکات به شرح صفحات ٨٩٣ و ٩۲٧ جلد ۵ و صفحات ۱۱۶۵، ۱۱۶٧، ۱۲۱٩ جلد ۶ و صفحه ۱٣۵۴ جلد ٧ و صفحه ۱٧٨٨ و ۱٧٩۰ جلد ٩ و صفحه ۲٣۶۱ جلد ۱۲ ایراد ضرب و جرح بازداشتشدگان را قبول نموده است.
۵-٣. استوار ابراهیم محمدیان، افسر نگهبان مورخ ۱٩ و ۲۲/۴/٨٨
یاد شده حسب محتویات پرونده در مورخ ۱٩/۴/٨٨، بازداشتشدگان را در زمان پذیرش عریان نموده و آنان را مورد ضرب و جرح قرار داده است. وی در تحقیقات به عمل آمده، صراحتاً به ایراد ضرب و جرح اعتراف نموده و مدعی است این اقدامات را حسب روش جاری بازداشتگاه انجام داده است. (برگهای ۱۰۰۲، ٩٣۶ الی ٩۴۴ جلد ۵ و ۱٣۵٩ جلد ٧ پرونده)
نامبرده در مورخ ۲۲/۴/٨٨ نیز افسر نگهبان بوده و بازداشتشدگان را جهت آمارگیری از قرنطینه خارج و آنان را به همراه محمد کرمی با لوله پی.وی.سی مورد ضرب و جرح قرار داده است. علاوه بر آن متهم به شرح اوراق ٨٨٩ جلد ۵ پرونده و در مواجهه حضوری با تعدادی از شکات به شرح صفحه ٩٣۶ جلد ۵ و صفحه ۱٣۵٨ جلد ٧ و صفحه ۲٣۶۰ جلد ۱۲ ایراد ضرب و جرح بازداشتشدگان را پذیرفته است.
۵-۴. غیر نظامی محمدرضا کرمی (معروف به محمد طیفیل)
یاشده از افراد بازداشت شده تحت عنوان اراذل و اوباش و سابقهدار است که توسط رئیس زندان سرهنگ کمیجانی به عنوان سروکیل بند بازداشتگاه انتخاب شده است. در تحقیقات به عمل آمده اعتراف نموده است که حسب دستور مسئولین زندان، ضمن اهانت به بازداشتشدگان با لوله پی.وی.سی آنان را مورد ضرب و جرح قرار داده و سه نفر از بازداشت شدگان به نامهای مسعود علیزاده، سامان محامی و احمد بلوچی را با آویزان نمودن از پا، تنبیه بدنی کرده است. وی به بهانههای واهی بازداشتشدگان را مورد اهانت و آزار و اذیت قرار میداده است. (برگهای ۱٣۴٨ و ۲۴۰٧ الی ۲۴۰٩ پرونده) نامبرده در تاریخهای ۱٩/۴/٨٨ الی ۲٣/۴/٨٨ به همراه افسر نگهبان وقت، کلیه بازداشتشدگان را مورد ضرب و جرح قرار میداده است. متهم به شرح صفحات ٧٧۰ جلد ۴ و ۲۴۰٧ جلد ۲ ایراد ضرب و جرح نسبت به یکی از شکات اعتراف دارد. ضمناً یاد شده در مواجهه حضوری با تعدادی از شکات به شرح صفحه ٧٨۲ جلد ۴ ایراد ضرب و جرح آنان را پذیرفته است.
۵-۵. سرهنگ روانبخش فلاح، رئیس بازرسی فاتب:
یاد شده معترف است که در مورخه ۱٩/۴/٨٨ در پی تماس تلفنی از دفتر سردار رجبزاده مبنی بر پذیرش بازداشتشدگان اغتشاشات اخیر در زندان کهریزک موضوع دستور سردار رجبزاده را به سرهنگ عامریان ابلاغ کرده است. همچنین نامبرده معترف است که پس از هماهنگی با سردار رجبزاده به دستور دادستان عمومی تهران نامهای خلاف واقع در خصوص علت فوت متوفیان و عدم ضرب و شتم بازداشتشدگان تنظیم نموده و این نامه را جهت امضاء تحویل سرهنگ کمیجانی داده است. (برگهای ۱۰۱۵، ۱۱۵٨، ۱٨۱۴ الی ۱٨۱۶، ۲۴۵٨ و ۲۴۵٩ و نیز صورتجلسه مواجهه حضوری بین سردار رجبزاده و سرهنگ فلاح به شرح برگه ۱٩٨۵ جلد دهم پرونده)
سرهنگ فلاح به شرح برگه ۱٨۱۴ جلد ٩ پرونده معترف است که آقای مرتضوی دادستان وقت تهران از وی خواسته که چنین نامهای به لحاظ مصلحت تنظیم شود و نامه را آقای مرتضوی برای مشارالیه دیکته کرده است.
۵-۶. سرهنگ محمد عامریان، رئیس عملیات بازرسی فاتب
نامبرده معترف است که در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ به دنبال تماس تلفنی آجودان فرماندهی انتظامی تهران بزرگ مبنی بر ابلاغ دستور رجبزاده و همچنین پس از تماس تلفنی سرهنگ فلاح رئیس بازرسی فاتب، دستور پذیرش بازداشتشدگان را علیرغم فقدان فضای مناسب و استاندارد در کهریزک به افسر نگهبان وقت داده است. وی در تاریخ ۲۱/۴/٨٨ در کهریزک حاضر شده و علیرغم اینکه بر حسب اظهارات سرهنگ کمیجانی به شرح برگه ۲٣۱۴ و ۲۴۴۰ جلد ۱۲ پرنده به همراه سرهنگ کمیجانی از قرنطینه بازدید به عمل آورده و اطلاع از اینکه بازداشتشدگان از نظر آب، غذا، بهداشت و درمان در وضعیت اسفناکی به سر میبرند داشته لیکن اقدام موثری جهت رفع مشکلات بازداشتشدگان به عمل نیاورده است. (برگهای ۴٣۱، ۱۰۰٧، ۱۱۵۶، ۱٧۲۱، ۲۴٣۴ و ۲۴٣۵ جلد ۱۲ پرونده و صورتجلسه مواجهه حضوری بین سرهنگ عامریان، کمیجانی، گنجبخش و محمدیان به شرح برگه ۲۴٣٨ الی ۲۴۴۰ جلد ۱۲ پرونده)
۵-٧۵ سرتیپ عزیزالله رجبزاده، فرمانده انتظامی تهران بزرگ
نامبرده در تحقیقات به عمل آمده اختصاراً عنوان نموده که روش جاری تعیین شده از قبل در خصوص رفتار با بازداشتشدگان مورد تأیید وی نبوده است، لذا مشارالیه در اردیبهشت ٨٨ دستور داده که هیچ یک از مأمورین حق ضرب و جرح بازداشتیها را ندارند. وی در طول مدت فرماندهی تا تعطیلی بازداشتگاه یک نوبت از کهریزک بازدید نموده است. سرتیپ رجبزاده با توجه به اینکه مسئولیت فرماندهی انتظامی تهران بزرگ را بر عهده داشته و بازداشتگاه نیز زیر نظر بازرسی فرماندهی مذکور اداره میشده است توضیحات و توجیهات قابل قبولی را برای رفع مسئولیت از خود ارائه ننموده است.
در خصوص دستور گزارش خلاف واقع، صورتجلسه مواجهه حضوری بین سرهنگ فلاح و سرتیپ رجبزاده به شرح برگه ۱٩٨۵ جلد ۱۰ پرونده حاکی از این است که به دستور سرتیپ رجبزاده، سرهنگ فلاح نامه گزارش خلاف واقع را تنظیم و با امضای سرهنگ کمیجانی نزد دادستان وقت تهران ارسال نموده است. (برگهای ۱٣۰۰، ۱۵۰۲ الی ۱۵۰۶ و ۱٩٨٧ جلد ۱۰ پرونده)
۵-٨. ستوان کاظم گنجبخش، کمک افسر نگهبان مورخ ۱٩/۴/٨٨
یاد شده در حین پذیرش افراد بازداشتی در مورخ ۱٩/۴/٨٨ آنان را مورد ضرب و فحاشی قرار داده و در شب مورخ ۲۰/۴/٨٨ نیز به همراه استوار خمیسآبادی، مسعود علیزاده را از قرنطینه خارج نموده مورد ضرب و جرح قرار میدهد. همچنین نامبرده مامور بدرقه بازداشتشدگان از کهریزک به زندان اوین بوده که علیرغم وضعیت نامناسب جسمانی بازداشتشدگان با آنان برخورد مناسبی نداشته است. در تحقیقات
به عمل آمده، شهود مراتب مذکور را مورد گواهی قرار دادهاند. (برگهای ٨٩٩ جلد ۵، ۱۲۱٧، ٨۱۱ الی ٨۱٣ جلد ۴، ۲۴۲۵ و ۲۴۲۶ جلد ۱۲ پرونده)
۵-٩. استوار اکبر رهسپار، کمک افسر نگهبان مورخ ۱٩/۴/٨٨
یادشده از مامورین بازداشتگاه کهریزک بوده که در تاریخ ۱٩/۴/٨٨ به عنوان کمک افسر نگهبان وقت، در زمان پذیرش، بازداشتشدگان را مورد ضرب و جرح قرار داده است. وی در مورخه ۲٣/۴/٨٨ نیز به عنوان مامور بدرقه بازداشتشدگان به زندان اوین بوده است که در زمان انتقال ضمن بدرفتاری و فحاشی به متهمان علیرغم وخیم بودن حال مرحوم جوادیفر در داخل اتوبوس و با وجود تذکر و تقاضای مکرر سایر افراد، هیچ اقدامی جهت انتقال وی به اورژانس انجام نمیدهد که در نهایت، امیر جوادیفر در داخل اتوبوس فوت نموده و پس از آن جسد را با یک خودروی ون به بازداشتگاه کهریزک برمیگردانند.
یادشده به ایراد ضرب و جرح متهمان اعتراف نموده است و در تحقیقات به عمل آمده شهود به موارد فوق گواهی دادهاند. (برگهای ۶۰۱، ٨۲۴، ۱۰۰۲، ۱٣٧٩، ۱٨۴۰ پرونده)
۵-۱۰. استوار حمید زندی، افسر نگهبان مورخ ۲۶/٣/٨٨
یادشده بازداشتیها را هنگام پذیرش عریان نموده و آنها را مورد اهانت و ضرب و جرح قرار داده است. مشارالیه به عریان نمودن متهمان برابر روش جاری و ضرب و جرح متهمان اعتراف نموده است. (برگهای ٩۱٩، ۱۰٣٧، ۱٧۶۶، ۱٧٧۲، ۲۴۲۰ و ۲۴۲۱ جلد ۱۲ پرونده)
۵-۱۱. استوار مجید وروایی، جمعدار بازداشتگاه
یادشده که جمعدار زندان کهریزک بوده حسب اظهارات و ادعای تعدادی از شکات در تاریخ ۶/۴/٨٨ بازداشتشدگان را در هنگام انتقال به زندان اوین مورد ضرب و جرح و اهانت قرار میداده است که با عنایت به اظهارات شهود و مطلعین به شرح صفحات ۲٣٣۱ الی ۲٣٣۶ جلد ۱۲ اتهام وی محرز و انکار نامبرده بلاوجه میباشد.
۵-۱۲. گروهبان مهدی حسینیفر افسر نگهبان وقت مورخ ۲۵/٣/٨٨
یاد شده در تحقیقات به عمل آمده صریحاً اعتراف نموده که یکی از متهمین حوادث اخیر به نام سید مسعود رضوی را به قصد تهدید و ارعاب به محوطه آزاد خارج از بازداشتگاه برده و داخل گودالی انداخته و اطراف بدنش را با خاک پوشانده و سپس او را در همان مکان بدون محافظ رها نموده و روز بعد او را از لای خاک و سنگ گودال بیرون آورده است. وی همچنین به ایراد ضرب و جرح سایر بازداشتشدگان اعتراف نموده است. (برگهای ٩۲۶، ٩٩۶، الی ٩٩٨، ۱۲۴۱، ۱۲٣۴، ۱٧٨۰، ۱۵۱۶، ۱۶٩٧، ۱٧۰۵، ۲۴۲۲ و ۲۴۲٣ پرونده)
ج) دلایل اتهامات انتسابی به متهمان:
۱. موضوع قتل منتسب به استوار محمد خمیس آبادی، استوار ابراهیم محمدیان و غیرنظامی محمدرضا کرمی:
با عنایت به محتویات پرونده غیر از محتویات پرونده غیر از سه متهم مذکور، سایر متهمان به ایراد ضرب و جرح (ستوان سید کاظم گنجبخش، استوار اکبر رهسپار، استوار حمید زندی، گروهبان سید مهدی حسینیفر و استوار مجید وروایی) بر اساس تحقیقات انجام شده در ایراد ضرب و جرح سه نفر متوفی نقشی نداشتهاند؛ زیرا متهمان کاظم گنجبخش و مهدی حسینیفر نسبت به تعداد مشخصی از بازداشتشدگان که متوفیان جزو آنان نبودهاند ایراد ضرب و جرح نمودهاند و رضایت بعضی از آنها را جلب کردهاند و متهمان مجید وروایی و اکر رهسپار نیز جمعدار و مامور بدرقه زندانیان بودند و فقط در بدو پذیرش اولیه و خارج از محیط بند و قرنطینه یا هنگام اعزام آنان از کهریزک به اوین تعداد مشخصی از بازداشتشدگان را مورد ضرب و جرح قرار دادهاند و استوار حمید زندی نیز در زمان حضور بازداشتشدگان ۱٨ تیر ٨٨ در مرخصی بوده و ایراد ضرب و جرح منتسب به وی مربوط به بازداشتشدگان قبل از ۱٨ تیر میباشد. علیهذا انتساب ایراد ضرب و جرح منتهی به قتل سه نفر متوفی به سه متهم پرونده استوار محمد خمیسآبادی، استوار ابراهیم محمدیان و غیر نظامی محمد کرمی محرز است و با عنایت به دلایل ذیل قتل مذکور عمدی و از مصادیق بند ب ماده ۲۰۶ قانون مجازات اسلامی است:
١-١. در خصوص اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی منتهی به قتل سه نفر از بازداشت شدگان، سوابق موجود در زندانیان بیانگر این بوده است که استوار ابراهیم محمدیان و محمد خمیسآبادی در مدت حضور بازداشتشدگان (از تاریخ ٩/۴/٨٨ لغایت ۲٣/۴/٨٨) عهدهدار افسر نگهبانی بودهاند و محمد کرمی به عنوان وکیل بند در داخل زندان حضور داشته است و با توجه به نظریه کمیسیون هفت نفره پزشکی قانونی مبنی بر اینکه جراحات وارده در ٧۲ ساعت قبل از فوت، منتهی به مرگ متوفیان شده است و با توجه به تاریخ فوت کشتهشدگان که به ترتیب ۲٣، ۲۴ و ۲۵/۴/٨٨ بوده است، لذا انتساب قتل به سه متهم مذکور (خمیسآبادی، محمدیان و کرمی) محرز است.
١-٢ . افسران نگهبان زندان وظیفه کنترل و نظارت بر زندانیان را بر عهده داشتند و از میان کارکنان زندان غیر از رئیس زندان فقط افسر نگهبان حق ورود و تردد به داخل قرنطینه و بند های زندان را داشته اند و حتی اگر ضرورتی به حضور کارکنان زندان از جمله عوامل بهداری به داخل بند ها ایجاب می نمود صرفاً با اجازه و حضور افسر نگهبان در محل امکان ورود آنها وجود داشته است و با توجه به اینکه حسب محتویات پرونده و اظهارات شکات بیشترین ضرب و جرح ها توسط افسر نگهبان و وکیل بند ( محمد کرمی) صورت می گرفت و بر اساس صفحات ٩۰، ٩١ و ٩٢ تعدادی از شکات سه نفر متهم مذکور را در بازرسی کل ناجا شناسایی کرده اند. لذا انتساب ایراد ضرب و جرح نسبت به متوفیان توسط سه نفر متهم مذکور محرز است.
١-٣. وضعیت اسفناک قرنطینه محل نگهداری بازداشت شدگان ( از جمله سه نفر متوفیان ) از جهت بهداشت و تغذیه و فضای نگهداری و هوای گرم تابستان و عدم تهویه و آب آشامیدنی آلوده و نبود امکانات دارو و درمان و عوامل متعدد دیگر که حداقل نیازهای اولیه است موجب تحلیل قوای جسمانی و ضعف مفرط بدنی و کاهش مقاومت بازداشت شدگان در مقابل جراحات ناشی از ضرب و جرح شده است و با عنایت به نظریه کمیسیون پزشکی قانونی در خصوص تعیین علت تامه فوت و با احراز ایراد ضرب و جرح وارده به متوفیان توسط سه نفر متهم مذکور رابطه علیت بین ایراد ضرب و جرح و فوت آنان محرز است.
١-۴. با توجه به اینکه بازداشتگاه کهریزک مختص نگهداری ارازل و اوباش بوده ایراد ضرب و جرح به بازداشت شدگان به یک رویه جاری و معمول تبدیل و حوادث اتفاق افتاده قبل از انتخابات در بازداشتگاه مذکور و عدم پاسخ خواهی از مسئولین مربوطه موجب تجری مأمورین بازداشتگاه گردیده و به تصور عدم بازخواست از آنان بازداشت شدگان از جمله سه نفر متوفیان را مورد ضرب و جرح قرار می داده اند.
١-۵. بعضی از شکات پرونده از مأمورین بازداشتگاه مطالبی تحت این عنوان که " تعدادی از آنان در زندان خواهند مرد" یا " شماره تلفن تماس خود را جهت تحویل اجساد به خانواده شان اعلام کنند." نقل کرده اند که حکایت از انجام اعمال مجرمانه ( ضرب و جرح) توسط مأموران بازداشتگاه دارد.
١-۶. با عنایت به اینکه سه نفر متهم مذکور در ایراد ضرب و جرح متوفیان عمد داشته اند و فعل ارتکابی آنان با وضعیتی که در بند ١-٣ فوق الذکر تشریح گردید ، نوعاً کشنده می باشد بنابراین نتیجه آن که قتل بوده نیز عمدی است و آماره حقوقی قوه قضائیه به شرح نظریات ۵۶۶٧/٧ مورخ ١۴/٨/١٣٨۴ و ۴٩٨١/٧ مورخ ١۶/٧/١٣٨۴ بر این امر که هرگاه عمل ارتکابی عمدی باشد نتیجه ناشی از آن نیز اعم از اینکه قتل یا ضرب و جرح باشد عمدی است تأکید نموده است.
١-٧. با توجه به نظریه پزشکی قانونی مبنی بر اینکه مجموع صدمات و جراحات وارده در ٧٢ ساعت قبل از فوت منتهی به مرگ متوفیان شده و در زمان مورد نظر هر سه نفر متهم نسبت به فوت شدگان ایراد ضرب و جرح داشته اند بنابراین صرف نظر از نوع و میزان و دفعات ایراد ضرب و جرح با عنایت به مواد ٢١۴ و ٢١۵ قانون مجازات اسلامی مشارکت آنان در قتل سه نفر محرز است.
١-٨. با توجه به شرایط بازداشتگاه و وضعیت جسمانی فوت شدگان در زمان بازداشت و نحوه ایراد ضرب و جرح توسط متهمان مذکور در ارتکاب قتل مفروض است و عمل ارتکابی آنان با بند ب ماده ٢۰۶ قانون مجازات اسلامی انطباق دارد.
٢. موضوع بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی منتهی به تلفات جانی و صدمات بدنی:
سرتیپ عزیزالله رجب زاده به عنوان فرماندهی انتظامی تهران بزرگ و سرهنگ روانبخش فلاح به عنوان رئیس بازرسی فاتب و سرهنگ محمد عامریان به عنوان رئس اداره عملیات فاتب به لحاظ سمت و مسئولیتی که داشته اند وظیفه اعمال فرماندهی و مدیریت و نظارت بر یگان و واحد های تحت امر خود از جمله بازداشتگاه کهریزک را به عهده داشته اند وظیفه اعمال فرماندهی و مدیریت و نظارت بر یگان و واحد های تحت امر خود از جمله بازداشتگاه کهریزک را بر عهده داشته اند که به لحاظ عدم انجام وظیفه قانونی مسئولین و مأمورین بازداشتگاه کهریزک ضمن عدم رعایت دستورالعمل های صادره در خصوص نحوه اداره زندن و برخورد با بازداشت شدگان و عدم ضرب و جرح آنان ( صفحات ١۰٨٣ ، ١١۰۶، ١١١٢ جلد ۶ ) با بازداشت شدگان برخورد مناسبی نداشته و مرتکب ضرب و جرح آنان شده اند که در سه مورد منتهی به قتل و در موارد متعدد منجر به ضرب و جرح شده است. بدیهی است چنانچه متهمان مذکور وظیفه قانونی خود را از
جهت اعمال نظر و یا مدیریت انجام می دادند و یا با مشاهده رفتار و اعمال خلاف قانون از ناحیه مأمورین ،آانها را باز خواست می کردند ضرب و جرح بازداشت شدگان به صورت یک رویه معمول تبدیل نمی شد و این موضوع که اختیار نظارت بر باز داشتگاه و اداره آن به بازرسی تفویض گردیده است نافی مسئولیت فرماندهی انتظامی تهران بزرگ نخواهد بود زیرا طبق ماده ۴ آئین نامه انظباطی نیروهای مسلح، فرماندهی انتظامی مقامی است که در قبال انجام یا عدم انجام واحد تحت نظر خود مسئولیت دارد.
٣- موضوع گزارش خلاف واقع و آمریت در آن:
در مورد اتهام مذکور که جزئیات آن به شرح بند ١-٢١ ب کیفر خواست (صفحه ٩) تشریح شده است با عنایت به اقاریر صریح متهمان سرهنگ روانبخش فلاح و سرهنگ فرج کمیجانی به شرح صفحات (٩۶٧، ١۰١٧، ١۰١٩ جلد ۵، ١١۵٨ جلد ۶، ١٨۶۴و ١٨۶۵ جلد ٩ ) و ادعای سرهنگ فلاح مبنی بر تماس تلفنی با سرتیب رجب زاده و اعلام موضوع در خواست دادستان سابق عمومی تهران در خصوص تنظیم گزارشی در مورد اعلام علت فوت متوفیان و پاسخ سرتیپ رجب زاده مبنی بر همکاری با دادستان وقت ( ص ١٨١۴ و ١٨١۵ جلد ٩ ) و اقرار ضمنی سرتیپ رجب زاده به شرح صفحه ١٩٨۵ جلد ١۰ ، اتهام آمریت در تنظیم گزارش خلاف واقع منتسب به سرتیپ رجب زاده و مشارکت در تنظیم گزارش خلاف واقع منتسب به سرهنگ روانبخش فلاح و سرهنگ فرج کمیجانی محرز است.
۴- موضوع محروم کردن زندانیان از حقوق مقرر در قانون اساسی و عدم رعایت حقوق شهروندی:
بر اساس اصول ٢٢ و ٣٩ قانون اساسی، حیثیت و جان و حقوق اشخاص از تعرض مصون است و هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت و زندانی شده به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است و بر اساس مواد ۴و ۵ قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی لازم است با افراد در مظان اتهام و مرتکبان جرائم، اخلاق و موازین اسلامی مراعات گردیده و خانواده دستگیر شدگان در جریان دستگیری آنان قرار گیرند که با عنایت به محتویات پرونده که در مراحل قبل تشریح گردیده است اصول و موارد مذکور با اقدامات متهمین نقض شده است.
۵. موضوع ایراد ضرب و جرح و اهانت ( تحقیر و تخفیف) به شکات و آمریت در ایراد ضرب و جرح:
با توجه به شکایات شکات اظهارات مطلعین، نظریات پزشکی قانونی (صص ۶٢٨، ۶٣٩ ، ٨۶۶ ، ٨٧٨ ، ١٣٢٢ ، ١۴٩۰ ،١۵٣۰ ، ٢١١٨، ٢٣٣٨، ٢۵٣۶، ....)و اقاریر صریح متهمان به ایراد ضرب و جرح نسبت به بازداشت شدگان، اتهام ایراد ضرب و جرح و اهانت منتسب به استوار محمد خمیس آبادی، استوار ابراهیم محمدیان، ستوانسوم سید کاظم گنج بخش، استوار اکبر رهسپار ، استوار حمید زندی، گروهبان سید مهدی حسینی فر، استوار مجید وروایی و غیر نظامی محمد رضا کرمی محرز است. جزئیات این بند از اتهام به شرح بند ٣ و بند ۵-۵ الی ۵-١٢ کیفر خواست ( صص ١٢ و ١٣ و ١٨ الی٢١) تشریح شده است.
در خصوص اتهام آمریت در ایراد ضرب و جرح منتسب به سرهنگ فرج کمیجانی ( رئیس بازداشتگاه کهریزک) با توجه به ادعای بعضی متهمان از جمله استوار محمد خمیس آبادی ( صفحات ٩٢٧ جلد ۵ ،١٣۵۴ جلد ٧ و ٢٣۶١ جلد ١٢ ) و گروهبان سید مهدی حسینی فر ( صفحات ١۵١٨ جلد ٧، ١٧٧٨ جلد ٩ و ٢٢۶۰ جلد ١٢ ) ایراد ضرب و جرح به بازداشت شدگان به دستور رئیس بازداشتگاه (کمیجانی) صورت گرفته و بعضی از شکات اظهار داشته اند ایراد ضرب و جرح توسط متهمین در حضور و منظر سرهنگ کمیجانی بوده است؛ بنابراین انتساب اتهام آمریت در ایراد ضرب و جرح به وی محرز است.
۶- موضوع فراهم نمودن موجبات بدبینی مردم نسبت به ناجا:
با عنایت به سوء مدیریت و عدم نظارت صحیح بر امور بازداشتگاه توسط مسئولین بازرسی غائب و بازداشتگاه کهریزک و شرایط حاکم بر زندان از جهت وضعیت بهداشتی، تغذیه ، دارو و درمان و برخورد های نامناسب مأمورین شامل ایراد ضرب و جرح، اهانت و فحاشی و هتک حیثیت بازداشت شدگان و محروم نمودن آنان از حداقل نیاز های اولیه و سایر اقداماتیکه در قرار مجرمیت و کیفر خواست به آنها اشاره شده است و همچنین فوت سه نفر از باز داشت شدگان در اثر ضرب و جرح مأمورین و رسانه ای شدن و موضوع فوت آنان و وضع بازداشتگاه کهریزک که در نتیجه منتهی به صدور دستور تعطیلی بازداشتگاه مذکور توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی) گردید و با توجه به اینکه زندان کهریزک تحت مدیریت و نظارت نیروی انتظامی بوده است مجموع اقدامات مذکور موجب بدبینی مردم خصوصاً بازداشت شدگان و خانواده هایشان نسبت به ناجا گردیده است.
علیهذا با عنایت به مراتب مذکور اتهامات انتسابی به متهمین محرز و به استناد مواد ۵٧ (ناظر بر بند ج ماده ٧٨ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح و تبصره ماده ٢۶٩ و ۶١۴ قانون مجازات اسلامی ) و ٢۰۵، (بند ب) ، ٢١۴، ٢١۵ ، ٢۶٩ (تبصره ٢)، ٣۶٧، ۴۰٣، ۴۰٨، ۴٢۴، ۴٢۵، ۴۴٢، ۴٨۰، ۴٨١، ۴٨۴، ۴٨۵، ۵٧۰، ۶۰٨، ۶١۴ قانون مجازات اسلامی و مواد ۵۴، ۵۵، ٧٨ (بندج) قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح و رعایت مواد ۴٢، ۴٧، ۴٨ ( در خصوص سید کاظم گنج بخش و محمد رضا کرمی ) قانون مجازات اسلامی و قانون استفساریه نسبت به کلمه اهانت و توهین یا هتک حرمت مندرج در مقررات جزائی مصوب ١٣٧٩ تقاضای تعیین کیفر درباره کلیه متهمان مذکور را دارد.
جرائم مذکور در تیر ماه سال ١٣٨٨ در حوزه قضایی استان تهران به وقوع پیوسته است.
معاون دادستان نظامی تهران - عباس پارساپور
شرح جلسه دادگاه دو متهم به ترور و عضویت در کومله
خبرگزاری هرانا - جلسه رسيدگي به پرونده دو وابسته به حزب كومله روز چهارشنبه بصورت علني در شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران با حضور وكيل مدافع متهمان و تعدادي از خانواده شكات برگزار شد.
قاضي صلواتي رياست شعبه 15 دادگاه انقلاب در شروع اين جلسه گفت: در تاريخ 14 تيرماه سال 88 تروريست هاي حاضر در جلسه دادگاه همگام با فتنه گران پس از انتخابات سال گذشته و با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگلستان اقدام به شناسايي، تعقيب و ترور سه تن از شهروندان عزيز مريواني به نام هاي «س-ش»، «ع-ك» و «ه-ش» با زبان روزه و پس از بازگشت از مسجد با استفاده از اسلحه كلاشنيكف كردند كه با توجه به تاكيدات رئيس قوه قضائيه و هدايت وزير اطلاعات و مجاهدت سربازان گمنام امام زمان(عج) تروريست ها در حين عبور از مرز شناسايي و دستگير شدند. متاسفانه يكي از عوامل اصلي جنايت به نام «ج-ف» با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگليس از كشور متواري و در لندن اقامت گزيده است.
به گزارش ايسنا، در ادامه جلسه دادگاه نماينده مدعي العموم در جايگاه قرار گرفت و با قرائت كيفرخواست صادره اظهار كرد: در اين پرونده آقايان «ل-م» و «ز-م» هر دو اهل مريوان و داراي سابقه محكوميت كيفري متهم به اقدام عليه امنيت كشور از طريق محاربه و ترور سه نفر به نام هاي «س-ش»، «ع-ك» و «ه-ش» و مشاركت در وارد كردن يك قبضه اسلحه كلاشنيكف هستند.
وي ادامه داد: در اواخر مرداد 88 متهم «ز-م» در سفري كه براي كاسبي به عراق داشته در مرز با فردي به نام «ج-ف» - افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه- ديدار كرده است. «الف-م»- پدر متهم رديف دوم- كه از سركردگان گروهك كومله بوده زمينه آشنايي با افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه را فراهم كرده و ضمن دادن وعده و پيشنهاد سفر اروپا به پسرش، او را به افسر اطلاعاتي بيگانه معرفي كرده و در ادامه از «ز-م» خواسته در ازاي اخذ اقامت، نسبت به ترور پسر امام جمعه مريوان به نام «س-ش» اقدام كند. اين افسر اطلاعاتي گفته «س-ش» از اعضاي القاعده و مستحق مرگ است.
نماينده دادستان افزود: «ز-م» ضمن قبول پيشنهاد افسر اطلاعاتي به داخل كشور برگشته و موضوع را با «ل-م» در ميان گذاشته است. «ل-م» نيز قبول كرده كه اسلحه را تهيه كند و از «ز-م» خواسته يك دستگاه موتورسيكلت فراهم كند تا بتواند از محل ترور متواري شود. پس از تهيه مقدمات، نامبردگان در نيمه اول تيرماه چند بار به محل تردد سوژه مراجعه و هر بار به دليلي موفق نشده اند او را ترور كنند؛ چون دو تن از شهدا همواره همراه او بوده اند. در نهايت با توجه به ارتباط تلفني با افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه، آنها مجوز ترور دو نفر ديگر را هم دريافت كرده اند و شامگاه 14 تير 88 به ترور پسر امام جمعه و دو تن از همراهان او در حاليكه با زبان روزه از مسجد برمي گشته اند، اقدام كرده اند و سپس با موتور محل ترور را ترك و اسلحه را به درياچه پرت كرده اند كه اسلحه علي رغم تلاش ماموران پيدا نشد.
نماينده دادستان گفت: مرحوم «س-ش» از سوژه هاي سرويس اطلاعاتي بيگانه بوده و بارها نسبت به ترور او اقدام شده بود. با اين ترور، كار اطلاعاتي روي عوامل سرويس مذكور تشديد شد. عاملان ترور، شناسايي و در تاريخ 12/5/88 توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگير شدند.
وي افزود: «ج-ف» عامل اصلي ترور، با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگلستان از كشور متواري و در حال حاضر در لندن اقامت دارد.
نماينده دادستان عنوان كرد: با توجه به جو نامناسبي كه اين ترور ايجاد كرده و وابستگي متهمان به گروهك تروريستي نيز محرز است، از دادگاه تقاضاي تعيين مجازات طبق مقررات را دارم.
در ادامه جلسه علني محاكمه دو عضو گروهك كومله، قاضي صلواتي اتهامات متهم رديف اول را مبني بر اقدام عليه امنيت كشور و محاربه و مشاركت در وارد كردن يك قبضه اسلحه كلاشنيكف به كشور را به وي تفهيم كرد و از متهم خواست تا از خود دفاع كند.
«ل-م» متهم رديف اول پس از توضيحات مبسوط پيرامون نحوه ترور، ضمن پذيرش اتهامات خود، گفت: هر چه قانون بگويد.
وي درباره انگيزه اش از اين اقدام گفت: من فقط به خاطر «ز-م» ]متهم رديف دوم[ اين كار را كردم. چون به او گفته بودند پدرش را تحويل مي دهند.
متهم رديف اول در پاسخ به اين سوال كه مگر «ز-م» چه حقي به گردن شما داشت كه شما حاضر بوديد به خاطر او سه نفر را ترور كنيد؟ آن هم كساني كه در روز 13 رجب با زبان روزه از مسجد برمي گشتند. به كدامين گناه آنها را كشتيد؟ گفت: هيچ گناهي.
قاضي گفت: پس چرا آنها را ترور كرديد؟ متهم گفت: نمي دانم.
در ادامه جلسه دادگاه محاكمه دو عضو گروهك كومله، قاضي صلواتي خطاب به «ز-م» متهم رديف دوم، گفت: شما در پرونده تان اتهام عضويت و هواداري از گروهك كومله را داريد و به خاطر آن به حبس محكوم شديد.
متهم رديف دوم پاسخ داد: من حبس نداشتم. پيش خانواده ام رفته بودم و سه سال حبس تعليقي براي من صادر شد.
قاضي صلواتي در ادامه به تفهيم اتهام متهم رديف دوم مبني بر اقدام عليه امنيت كشور از طريق محاربه و ترور سه نفر و وارد كردن يك قبضه اسلحه كلاشينكف به كشور پرداخت و از وي خواست تا از خود دفاع كند.
متهم رديف دوم گفت: پدرم از موضوع ترور خبر نداشت. من «ج-ف» را مي شناختم. «ج-ف» به من گفت به پدرم تيراندازي كرده اند. من به بيمارستان رفتم. با «ج-ف» صحبت كردم. او به من گفت سرويس اطلاعاتي عراق گفته بايد كاري برايمان بكنيد و گرنه جمهوري اسلامي پدرت را مي خواهد و بايد در قبال آن كاري انجام دهي تا او را تحويل ايران ندهيم. من هم قبول كردم.
متهم رديف دوم درباره انگيزه اش از قبول انجام ترور، گفت: من به اين انگيزه كه پدرم را تحويل ندهند اين كار را كردم.
قاضي پرسيد: چه وعده اي در قبال انجام اين كار به شما دادند؟ متهم رديف دوم گفت: وعده اي ندادند، البته گفتند ما را به اروپا مي برند و كمك مالي هم مي كنند. من به «ل-م» گفتم و او با اصرار من قبول كرد. اما موضوع در ابتدا فقط ترور يك نفر بود.
متهم رديف دوم افزود: آنها به من گفتند كه سوژه پسر امام جمعه است و همه مشخصات او را بيان كردند. «ل-م» اسلحه را تهيه كرد اما دو نفر هميشه همراه سوژه بودند. من اين موضوع را به آنها گفتم. آنها از من خواستند كه آن دو نفر را هم بكشيم. پس از چند بار اصرار، من قبول نمي كردم تا اين كه فردي به نام «هـ» به من زنگ زد و گفت دو نفري كه با سوژه اصلي هستند چه كساني هستند و گفت آنها جزو گروهك القاعده هستند. من القاعده را نمي شناختم.
قاضي خطاب به متهم گفت: تو مي دانستي كه شهدا اهل سنت هستند. خودت هم اهل سنت هستي. چرا اين كار را كردي؟
متهم پاسخ داد: من قصد ايجاد اختلاف نداشتم. فتنه اي هم در كار نبود اما آنهايي كه در عراق بودند شايد قصدي داشتند. من نمي دانستم. من نه با انگلستان نه با گروهك كومله ارتباط نداشتم.
قاضي گفت: برنامه ريز اصلي اين ترور سرويس اطلاعاتي انگلستان است. به زن و بچه مقتول نگاه كن و بگو چرا اين كار را كردي؟ متهم گفت: ما فهميديم اشتباه كرديم و هرچه خانواده مقتول بخواهند همان كار را مي كنيم.
وي درباره نحوه انجام ترور توضيح داد: ساعت 30:8 الي 9 شب بود. ما به محل ترور رفتيم و مي دانستيم اين اشخاص از كجا مي آيند.
متهم رديف دوم در پاسخ به اين سؤال قاضي كه پس از ترور كجا رفتيد؟ گفت: موتور را در خانه گذاشتيم و تلفني انجام ترور را اطلاع داديم. به من اطلاع دادند كه به عراق بيا و ما هم به آنجا رفتيم.
وي در پاسخ به اين سؤال قاضي كه جواب تو در مقابل مردم اهل سنت مريوان چيست؟ گفت: من نه با اهل سنت و نه با مذاهب ديگر دشمني داشته ام. قصد من از انجام اين كار اين نبود كه اقدام عليه امنيت كشور كنم.
قاضي صلواتي گفت: با توجه به اينكه پدرت از سركرده هاي گروهك كومله است و خودت نيز عضو اين گروه هستي شكي در اين وجود ندارد كه عليه امنيت كشور اقدام كرده اي.
متهم رديف دوم گفت: من كه در مريوان بودم عضو كومله نبودم و با هيچ گروهك ديگري نيز ارتباط نداشته ام.
نقش سرويس اطلاعاتي انگليس
نماينده دادستان از متهم رديف دوم سؤال كرد كه آيا از كرده خود پشيمان هستي؟ كه وي پاسخ داد: بله.
نماينده مدعي العموم گفت: در بازجويي ها به هيچ موضوعي اقرار نكرده اي و هنگامي كه در مقابل اسناد غيرقابل انكار قرار گرفتي اقرار كردي كه متهم رديف دوم پاسخ داد: طبيعتا هيچ مجرمي به جرم خود اقرار نمي كند ولي پس از مدتي پشيمان شدم و در سلول نيز با چند زنداني صحبت كردم و پس از اينكه مدارك به من نشان داده شد اعتراف كردم.
نماينده مدعي العموم از متهم رديف دوم سؤال كرد: شما بيان مي كنيد كه با سرويس اطلاعاتي انگليس ارتباطي نداشتي پس وعده و وعيدي كه به شما داده شد چه بود؟
متهم رديف دوم پاسخ داد: به من گفت اگر بخواهي تو را به اروپا مي فرستيم.
نماينده مدعي العموم سؤال كرد: تحت چه عنواني؟
متهم رديف دوم پاسخ داد: تحت عنوان پناهنده.
نماينده مدعي العموم سؤال كرد: اكنون «ج- ف» كجاست؟
متهم رديف دوم: نمي دانم.
نماينده مدعي العموم گفت: با توجه به اظهارات متهمان نقش سرويس اطلاعاتي انگليس در اين پرونده كاملا روشن است. همچنين مداركي وجود دارد كه «ج- ف» با سرويس اطلاعاتي انگليس در ارتباط است.
متهم رديف دوم گفت: اگر من اين كار را انجام نمي دادم آنها پدرم را تحويل مي دادند من به خاطر پول كار نكردم ولي آنها به ما وعده پول داده بودند.
نماينده مدعي العموم از اين متهم سؤال كرد: آيا شما مي دانستيد كه فردي كه مي خواستيد بكشيد پسر امام جمعه مريوان است؟متهم رديف دوم پاسخ داد: بله.
قاضي از متهم رديف دوم سؤال كرد: چه تضميني وجود داشت كه اگر دستگير نمي شديد ترورهاي ديگري انجام نمي داديد؟
متهم رديف دوم پاسخ داد: اصلا بحث وابستگي به گروهي نبود. من به خاطر اين كه پدرم را تحويل ندهند اين كار را انجام دادم.
امام جمعه مريوان خطاب به انگليسي ها: دين نداريد
انصاف داشته باشيد
در ادامه امام جمعه مريوان به عنوان نماينده خانواده شكات و شهدا در جايگاه قرار گرفت و پس از قدرداني از دستگاه قضايي براي رسيدگي به اين پرونده اظهار كرد: مطمئن باشيد بزرگترين خدمت، قضاوت است. انصافا آنچه را در دل ما و خانواده آن دو عزيز ديگر است آنها بيان كردند. پسرم و دو نفر ديگر روزه دار بودند پسر من خادم مسجد بود و آن دو نيز كارگر ساده بودند. نمي دانم كه آنها براي چه اين كار را انجام دادند.
وي با بيان اين كه چرا اين افراد بايد نوكرصفت باشند؟ گفت: مي دانيم كه گروه هاي ضد انقلاب براي بلعيدن نظام جمهوري اسلامي ايران دهن باز كرده اند اين افراد چرا براي پول اين اقدامات را انجام مي دهند. به خدا قسم پس از اين ترورها وضعيت در مريوان به گونه اي بود كه مادران پاي فرزندانشان را مي گرفتند و آنها را از رفتن به مسجد منع مي كردند كه مبادا آنها كشته شوند.
امام جمعه مريوان گفت: من بارها اعلام كردم كه اگر افرادي كه اين كار را انجام داده اند نزد من بيايند و بگويند كه ما اين كار را انجام داده ايم من آنها را آزاد مي كنم ولي آنها نيامدند و در نهايت توسط نيروهاي امنيتي دستگير شدند.
وي يادآور شد: من به عنوان امام جمعه مريوان خطاب به انگليسي ها مي گويم كه اگر دين نداريد حداقل انصاف داشته باشيد. كساني كه ويزا دريافت كرده و به اين كشورها مي روند دست شان به خون هزاران نفر آلوده است. پس از انجام اين ترور در شهر مريوان غوغايي بود و تبليغات منفي در آنجا انجام مي شد.
امام جمعه مريوان گفت: خواسته من و خانواده دو شهيد ديگر اين است كه خون عزيزان ما به هدر نرود.
آخرين دفاع نيز از متهم رديف دوم گرفته شد و وي گفت: من قصد اخلال در امنيت كشور را نداشتم.
وكيل مدافع متهمان با قرار گرفتن در جايگاه با بيان اينكه براي دفاع از اين پرونده هيچ انگيزه اي مادي و سياسي ندارم گفت: من پرونده را به طور كامل مطالعه كردم وقتي كه به زندان رفتم و از موكلينم كه آنها اين كار را انجام دادند بسيار متاسف شدم.
وي با تسليت به خانواده شهدا در اين پرونده گفت: يكي از افتخارات ما در نظام جمهوري اسلامي ايران اين است كه پرونده اي را با اين خصوصيات و اين نوع اتهامات نداشتيم كه بدون حضور وكيل مورد رسيدگي قرار گيرد.
وي با بيان اينكه هدف من اين نيست كه حقي از كسي ضايع شود گفت: من با انگيزه مالي به اينجا نيامدم و تلاشم اين بوده كه پرونده را از جنبه محاربه خارج كنم و قتل عمد شود تا باب گفت وگو و رضايت را باز كنم.
وكيل مدافع متهمان يادآور شد: هر دو موكل توسط افرادي كه خصومت شخصي با شهدا داشتند اغفال شده و اقدام به اين كار كردند. اين افراد با تهديد و تطميع سعي كردند كه موكلم را وادار به انجام اين كار كنند.
قاضي صلواتي در پايان تأكيد كرد: با توجه به اينكه نقشه اين كار از قبل كشيده شده بود و به اين افراد براي انجام اين كار وعده و وعيدهايي داده شده بود و همچنين عامل اصلي جنايت اكنون در كشور انگليس به سر مي برد بدون شك اتهام اين افراد محاربه است.
براساس اين گزارش رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب پس از اتمام دفاعيات متهمان و وكيل مدافع آنان ختم جلسه رسيدگي را اعلام كرد.
قاضي صلواتي در جمع خبرنگاران گفت: براساس قانون يك هفته پس از ختم جلسه رسيدگي، حكم پرونده بايد صادر شود و پس از ابلاغ به متهمان و وكيل مدافع، فرصت 20 روزه براي اعتراض به راي صادره وجود دارد.
براساس اين گزارش، قاضي صلواتي در جمع شكات و خانواده شهدا حاضر شد و آن ها بر رسيدگي عادلانه به پرونده و اين كه در رسيدگي حق كسي ضايع نشود، تاكيد كردند.
قاضي صلواتي رياست شعبه 15 دادگاه انقلاب در شروع اين جلسه گفت: در تاريخ 14 تيرماه سال 88 تروريست هاي حاضر در جلسه دادگاه همگام با فتنه گران پس از انتخابات سال گذشته و با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگلستان اقدام به شناسايي، تعقيب و ترور سه تن از شهروندان عزيز مريواني به نام هاي «س-ش»، «ع-ك» و «ه-ش» با زبان روزه و پس از بازگشت از مسجد با استفاده از اسلحه كلاشنيكف كردند كه با توجه به تاكيدات رئيس قوه قضائيه و هدايت وزير اطلاعات و مجاهدت سربازان گمنام امام زمان(عج) تروريست ها در حين عبور از مرز شناسايي و دستگير شدند. متاسفانه يكي از عوامل اصلي جنايت به نام «ج-ف» با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگليس از كشور متواري و در لندن اقامت گزيده است.
به گزارش ايسنا، در ادامه جلسه دادگاه نماينده مدعي العموم در جايگاه قرار گرفت و با قرائت كيفرخواست صادره اظهار كرد: در اين پرونده آقايان «ل-م» و «ز-م» هر دو اهل مريوان و داراي سابقه محكوميت كيفري متهم به اقدام عليه امنيت كشور از طريق محاربه و ترور سه نفر به نام هاي «س-ش»، «ع-ك» و «ه-ش» و مشاركت در وارد كردن يك قبضه اسلحه كلاشنيكف هستند.
وي ادامه داد: در اواخر مرداد 88 متهم «ز-م» در سفري كه براي كاسبي به عراق داشته در مرز با فردي به نام «ج-ف» - افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه- ديدار كرده است. «الف-م»- پدر متهم رديف دوم- كه از سركردگان گروهك كومله بوده زمينه آشنايي با افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه را فراهم كرده و ضمن دادن وعده و پيشنهاد سفر اروپا به پسرش، او را به افسر اطلاعاتي بيگانه معرفي كرده و در ادامه از «ز-م» خواسته در ازاي اخذ اقامت، نسبت به ترور پسر امام جمعه مريوان به نام «س-ش» اقدام كند. اين افسر اطلاعاتي گفته «س-ش» از اعضاي القاعده و مستحق مرگ است.
نماينده دادستان افزود: «ز-م» ضمن قبول پيشنهاد افسر اطلاعاتي به داخل كشور برگشته و موضوع را با «ل-م» در ميان گذاشته است. «ل-م» نيز قبول كرده كه اسلحه را تهيه كند و از «ز-م» خواسته يك دستگاه موتورسيكلت فراهم كند تا بتواند از محل ترور متواري شود. پس از تهيه مقدمات، نامبردگان در نيمه اول تيرماه چند بار به محل تردد سوژه مراجعه و هر بار به دليلي موفق نشده اند او را ترور كنند؛ چون دو تن از شهدا همواره همراه او بوده اند. در نهايت با توجه به ارتباط تلفني با افسر اطلاعاتي سرويس بيگانه، آنها مجوز ترور دو نفر ديگر را هم دريافت كرده اند و شامگاه 14 تير 88 به ترور پسر امام جمعه و دو تن از همراهان او در حاليكه با زبان روزه از مسجد برمي گشته اند، اقدام كرده اند و سپس با موتور محل ترور را ترك و اسلحه را به درياچه پرت كرده اند كه اسلحه علي رغم تلاش ماموران پيدا نشد.
نماينده دادستان گفت: مرحوم «س-ش» از سوژه هاي سرويس اطلاعاتي بيگانه بوده و بارها نسبت به ترور او اقدام شده بود. با اين ترور، كار اطلاعاتي روي عوامل سرويس مذكور تشديد شد. عاملان ترور، شناسايي و در تاريخ 12/5/88 توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) دستگير شدند.
وي افزود: «ج-ف» عامل اصلي ترور، با پشتيباني سرويس اطلاعاتي انگلستان از كشور متواري و در حال حاضر در لندن اقامت دارد.
نماينده دادستان عنوان كرد: با توجه به جو نامناسبي كه اين ترور ايجاد كرده و وابستگي متهمان به گروهك تروريستي نيز محرز است، از دادگاه تقاضاي تعيين مجازات طبق مقررات را دارم.
در ادامه جلسه علني محاكمه دو عضو گروهك كومله، قاضي صلواتي اتهامات متهم رديف اول را مبني بر اقدام عليه امنيت كشور و محاربه و مشاركت در وارد كردن يك قبضه اسلحه كلاشنيكف به كشور را به وي تفهيم كرد و از متهم خواست تا از خود دفاع كند.
«ل-م» متهم رديف اول پس از توضيحات مبسوط پيرامون نحوه ترور، ضمن پذيرش اتهامات خود، گفت: هر چه قانون بگويد.
وي درباره انگيزه اش از اين اقدام گفت: من فقط به خاطر «ز-م» ]متهم رديف دوم[ اين كار را كردم. چون به او گفته بودند پدرش را تحويل مي دهند.
متهم رديف اول در پاسخ به اين سوال كه مگر «ز-م» چه حقي به گردن شما داشت كه شما حاضر بوديد به خاطر او سه نفر را ترور كنيد؟ آن هم كساني كه در روز 13 رجب با زبان روزه از مسجد برمي گشتند. به كدامين گناه آنها را كشتيد؟ گفت: هيچ گناهي.
قاضي گفت: پس چرا آنها را ترور كرديد؟ متهم گفت: نمي دانم.
در ادامه جلسه دادگاه محاكمه دو عضو گروهك كومله، قاضي صلواتي خطاب به «ز-م» متهم رديف دوم، گفت: شما در پرونده تان اتهام عضويت و هواداري از گروهك كومله را داريد و به خاطر آن به حبس محكوم شديد.
متهم رديف دوم پاسخ داد: من حبس نداشتم. پيش خانواده ام رفته بودم و سه سال حبس تعليقي براي من صادر شد.
قاضي صلواتي در ادامه به تفهيم اتهام متهم رديف دوم مبني بر اقدام عليه امنيت كشور از طريق محاربه و ترور سه نفر و وارد كردن يك قبضه اسلحه كلاشينكف به كشور پرداخت و از وي خواست تا از خود دفاع كند.
متهم رديف دوم گفت: پدرم از موضوع ترور خبر نداشت. من «ج-ف» را مي شناختم. «ج-ف» به من گفت به پدرم تيراندازي كرده اند. من به بيمارستان رفتم. با «ج-ف» صحبت كردم. او به من گفت سرويس اطلاعاتي عراق گفته بايد كاري برايمان بكنيد و گرنه جمهوري اسلامي پدرت را مي خواهد و بايد در قبال آن كاري انجام دهي تا او را تحويل ايران ندهيم. من هم قبول كردم.
متهم رديف دوم درباره انگيزه اش از قبول انجام ترور، گفت: من به اين انگيزه كه پدرم را تحويل ندهند اين كار را كردم.
قاضي پرسيد: چه وعده اي در قبال انجام اين كار به شما دادند؟ متهم رديف دوم گفت: وعده اي ندادند، البته گفتند ما را به اروپا مي برند و كمك مالي هم مي كنند. من به «ل-م» گفتم و او با اصرار من قبول كرد. اما موضوع در ابتدا فقط ترور يك نفر بود.
متهم رديف دوم افزود: آنها به من گفتند كه سوژه پسر امام جمعه است و همه مشخصات او را بيان كردند. «ل-م» اسلحه را تهيه كرد اما دو نفر هميشه همراه سوژه بودند. من اين موضوع را به آنها گفتم. آنها از من خواستند كه آن دو نفر را هم بكشيم. پس از چند بار اصرار، من قبول نمي كردم تا اين كه فردي به نام «هـ» به من زنگ زد و گفت دو نفري كه با سوژه اصلي هستند چه كساني هستند و گفت آنها جزو گروهك القاعده هستند. من القاعده را نمي شناختم.
قاضي خطاب به متهم گفت: تو مي دانستي كه شهدا اهل سنت هستند. خودت هم اهل سنت هستي. چرا اين كار را كردي؟
متهم پاسخ داد: من قصد ايجاد اختلاف نداشتم. فتنه اي هم در كار نبود اما آنهايي كه در عراق بودند شايد قصدي داشتند. من نمي دانستم. من نه با انگلستان نه با گروهك كومله ارتباط نداشتم.
قاضي گفت: برنامه ريز اصلي اين ترور سرويس اطلاعاتي انگلستان است. به زن و بچه مقتول نگاه كن و بگو چرا اين كار را كردي؟ متهم گفت: ما فهميديم اشتباه كرديم و هرچه خانواده مقتول بخواهند همان كار را مي كنيم.
وي درباره نحوه انجام ترور توضيح داد: ساعت 30:8 الي 9 شب بود. ما به محل ترور رفتيم و مي دانستيم اين اشخاص از كجا مي آيند.
متهم رديف دوم در پاسخ به اين سؤال قاضي كه پس از ترور كجا رفتيد؟ گفت: موتور را در خانه گذاشتيم و تلفني انجام ترور را اطلاع داديم. به من اطلاع دادند كه به عراق بيا و ما هم به آنجا رفتيم.
وي در پاسخ به اين سؤال قاضي كه جواب تو در مقابل مردم اهل سنت مريوان چيست؟ گفت: من نه با اهل سنت و نه با مذاهب ديگر دشمني داشته ام. قصد من از انجام اين كار اين نبود كه اقدام عليه امنيت كشور كنم.
قاضي صلواتي گفت: با توجه به اينكه پدرت از سركرده هاي گروهك كومله است و خودت نيز عضو اين گروه هستي شكي در اين وجود ندارد كه عليه امنيت كشور اقدام كرده اي.
متهم رديف دوم گفت: من كه در مريوان بودم عضو كومله نبودم و با هيچ گروهك ديگري نيز ارتباط نداشته ام.
نقش سرويس اطلاعاتي انگليس
نماينده دادستان از متهم رديف دوم سؤال كرد كه آيا از كرده خود پشيمان هستي؟ كه وي پاسخ داد: بله.
نماينده مدعي العموم گفت: در بازجويي ها به هيچ موضوعي اقرار نكرده اي و هنگامي كه در مقابل اسناد غيرقابل انكار قرار گرفتي اقرار كردي كه متهم رديف دوم پاسخ داد: طبيعتا هيچ مجرمي به جرم خود اقرار نمي كند ولي پس از مدتي پشيمان شدم و در سلول نيز با چند زنداني صحبت كردم و پس از اينكه مدارك به من نشان داده شد اعتراف كردم.
نماينده مدعي العموم از متهم رديف دوم سؤال كرد: شما بيان مي كنيد كه با سرويس اطلاعاتي انگليس ارتباطي نداشتي پس وعده و وعيدي كه به شما داده شد چه بود؟
متهم رديف دوم پاسخ داد: به من گفت اگر بخواهي تو را به اروپا مي فرستيم.
نماينده مدعي العموم سؤال كرد: تحت چه عنواني؟
متهم رديف دوم پاسخ داد: تحت عنوان پناهنده.
نماينده مدعي العموم سؤال كرد: اكنون «ج- ف» كجاست؟
متهم رديف دوم: نمي دانم.
نماينده مدعي العموم گفت: با توجه به اظهارات متهمان نقش سرويس اطلاعاتي انگليس در اين پرونده كاملا روشن است. همچنين مداركي وجود دارد كه «ج- ف» با سرويس اطلاعاتي انگليس در ارتباط است.
متهم رديف دوم گفت: اگر من اين كار را انجام نمي دادم آنها پدرم را تحويل مي دادند من به خاطر پول كار نكردم ولي آنها به ما وعده پول داده بودند.
نماينده مدعي العموم از اين متهم سؤال كرد: آيا شما مي دانستيد كه فردي كه مي خواستيد بكشيد پسر امام جمعه مريوان است؟متهم رديف دوم پاسخ داد: بله.
قاضي از متهم رديف دوم سؤال كرد: چه تضميني وجود داشت كه اگر دستگير نمي شديد ترورهاي ديگري انجام نمي داديد؟
متهم رديف دوم پاسخ داد: اصلا بحث وابستگي به گروهي نبود. من به خاطر اين كه پدرم را تحويل ندهند اين كار را انجام دادم.
امام جمعه مريوان خطاب به انگليسي ها: دين نداريد
انصاف داشته باشيد
در ادامه امام جمعه مريوان به عنوان نماينده خانواده شكات و شهدا در جايگاه قرار گرفت و پس از قدرداني از دستگاه قضايي براي رسيدگي به اين پرونده اظهار كرد: مطمئن باشيد بزرگترين خدمت، قضاوت است. انصافا آنچه را در دل ما و خانواده آن دو عزيز ديگر است آنها بيان كردند. پسرم و دو نفر ديگر روزه دار بودند پسر من خادم مسجد بود و آن دو نيز كارگر ساده بودند. نمي دانم كه آنها براي چه اين كار را انجام دادند.
وي با بيان اين كه چرا اين افراد بايد نوكرصفت باشند؟ گفت: مي دانيم كه گروه هاي ضد انقلاب براي بلعيدن نظام جمهوري اسلامي ايران دهن باز كرده اند اين افراد چرا براي پول اين اقدامات را انجام مي دهند. به خدا قسم پس از اين ترورها وضعيت در مريوان به گونه اي بود كه مادران پاي فرزندانشان را مي گرفتند و آنها را از رفتن به مسجد منع مي كردند كه مبادا آنها كشته شوند.
امام جمعه مريوان گفت: من بارها اعلام كردم كه اگر افرادي كه اين كار را انجام داده اند نزد من بيايند و بگويند كه ما اين كار را انجام داده ايم من آنها را آزاد مي كنم ولي آنها نيامدند و در نهايت توسط نيروهاي امنيتي دستگير شدند.
وي يادآور شد: من به عنوان امام جمعه مريوان خطاب به انگليسي ها مي گويم كه اگر دين نداريد حداقل انصاف داشته باشيد. كساني كه ويزا دريافت كرده و به اين كشورها مي روند دست شان به خون هزاران نفر آلوده است. پس از انجام اين ترور در شهر مريوان غوغايي بود و تبليغات منفي در آنجا انجام مي شد.
امام جمعه مريوان گفت: خواسته من و خانواده دو شهيد ديگر اين است كه خون عزيزان ما به هدر نرود.
آخرين دفاع نيز از متهم رديف دوم گرفته شد و وي گفت: من قصد اخلال در امنيت كشور را نداشتم.
وكيل مدافع متهمان با قرار گرفتن در جايگاه با بيان اينكه براي دفاع از اين پرونده هيچ انگيزه اي مادي و سياسي ندارم گفت: من پرونده را به طور كامل مطالعه كردم وقتي كه به زندان رفتم و از موكلينم كه آنها اين كار را انجام دادند بسيار متاسف شدم.
وي با تسليت به خانواده شهدا در اين پرونده گفت: يكي از افتخارات ما در نظام جمهوري اسلامي ايران اين است كه پرونده اي را با اين خصوصيات و اين نوع اتهامات نداشتيم كه بدون حضور وكيل مورد رسيدگي قرار گيرد.
وي با بيان اينكه هدف من اين نيست كه حقي از كسي ضايع شود گفت: من با انگيزه مالي به اينجا نيامدم و تلاشم اين بوده كه پرونده را از جنبه محاربه خارج كنم و قتل عمد شود تا باب گفت وگو و رضايت را باز كنم.
وكيل مدافع متهمان يادآور شد: هر دو موكل توسط افرادي كه خصومت شخصي با شهدا داشتند اغفال شده و اقدام به اين كار كردند. اين افراد با تهديد و تطميع سعي كردند كه موكلم را وادار به انجام اين كار كنند.
قاضي صلواتي در پايان تأكيد كرد: با توجه به اينكه نقشه اين كار از قبل كشيده شده بود و به اين افراد براي انجام اين كار وعده و وعيدهايي داده شده بود و همچنين عامل اصلي جنايت اكنون در كشور انگليس به سر مي برد بدون شك اتهام اين افراد محاربه است.
براساس اين گزارش رئيس شعبه 15 دادگاه انقلاب پس از اتمام دفاعيات متهمان و وكيل مدافع آنان ختم جلسه رسيدگي را اعلام كرد.
قاضي صلواتي در جمع خبرنگاران گفت: براساس قانون يك هفته پس از ختم جلسه رسيدگي، حكم پرونده بايد صادر شود و پس از ابلاغ به متهمان و وكيل مدافع، فرصت 20 روزه براي اعتراض به راي صادره وجود دارد.
براساس اين گزارش، قاضي صلواتي در جمع شكات و خانواده شهدا حاضر شد و آن ها بر رسيدگي عادلانه به پرونده و اين كه در رسيدگي حق كسي ضايع نشود، تاكيد كردند.
كارخانه موتورسيكلتسازي ياسوج باز هم تعطيل شد
خبرگزاری هرانا - دبيراجرايي خانهكارگر استان كهگيلويه و بويراحمد از تعطيلي مجدد كارخانه موتور سيكلت سازي دراين استان خبرداد.
عليرضا جنتي درگفتوگو با خبرنگار ايلنا افزود: اين واحد توليدي سال گذشته نيز تعطيل شد امادر سالجاري مجددا بازگشايي و چندي است كه دوباره تعطيل شده است.
وي با اشاره به مالكيت خصوصي كارخانه موتورسيكلت سازي باسوج، تصريح كرد: كارفرما مدعي است به علت نداشتن مشتري و نقدينگي ناچار به تعطيلي واحد خود شده است.
جنتي تاكيد كرد: موضوع كارخانه موتورسيكلتسازي ياسوج بارها دركميسيون كارگري استانداري مطرح شده اما گويا تاكنون نتيجه بخش نبوده است چرا كه اگر نتيجهاي داشت اين واحد حتما بازگشايي ميشد.
کمیساریای عالی حقوق بشر: پیگیر وضعیت نسرین ستوده هستیم
خبرگزاری هرانا - کمیساریای عالی حقوق بشر در پاسخ به نامه شیرین عبادی، وکیل دادگستری و برنده جایزه صلح نوبل اعلام کرد پیگیر وضعیت نسرین ستوده در ایران است و نگرانی های خود در این مسئله را به مقامات ایرانی منتقل می کند.
شیرین عبادی روز دوشنبه این هفته تصمیم گرفت به همراه جمعی دیگر از فعالان حقوق زنان در مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو و در اعتراض به وضعیت نسرین ستوده، وکیل دادگستری در بند در زندان اوین، تحصن کند.
قرار بود دیگر فعالان حقوق زنان از جمله خدیجه مقدم، منصوره شجاعی، پروین اردلان، شادی صدر، آسیه امینی و محبوبه عباسقلی زاده به خانم عبادی بپیوندند ولی به دلیل وضعیت بد آب و هوا و سرما و برف شدید در اروپا، امکان سفر همگی آنها میسر نشد.
شیرین عبادی در گفت وگو با رادیو فردا اطلاع داد با تمامی سختی ها توانست خود را به این مراسم برساند. خانم عبادی پس از آن نامه ای به ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر نوشت و در آن نگرانی خود از وضعیت نسرین ستوده را اعلام کرد.
در نبود خانم پیلای که در سفر به سر می برد، معاون او پاسخ کتبی به نامه خانم عبادی داد و در آن گفت که به گفت وگوی مستقیم با مقامات ایرانی ادامه می دهد و تلاش ها برای آزادی خانم ستوده ادامه دارد.
«کیونگ وا کانگ»، نایب کمیسر عالی حقوق بشر در پاسخ به نامه خانم عبادی نوشته است: «از طرف کمیسر عالی حقوق بشر، خانم ناوی پیلای ،که در حال حاضر در ژنو نیستند، از شما به خاطر نامه ۲۰ دسامبر و اطلاع رسانی در مورد وضعیت خانم ستوده تشکر می شود. همان طور که می دانید در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰ کمیسار عالی بیانیه ای در مورد وضعیت مدافعان حقوق بشر و وکلا در ایران منتشر کردند که بخشی از این نامه به طور مشخص در مورد خانم ستوده بود. ما گفت و گوی مستقیم مان را با مقام های ایرانی ادامه می دهیم.»
در این نامه آمده است: «همکاران من در گفت و گوی رو در رو با مقام های ایرانی مورد خانم ستوده را مطرح کردند. ساز و کارهای ویژه شورای حقوق بشر نیز با مقام های دولتی ایران در مورد خانم ستوده وارد عمل شدند.»
نایب کمیسر عالی حقوق بشر در این نامه گفته است: «مطمئن باشید دفتر ما این موضوع را پی گیری کرده و گام های لازم را برخواهد داشت تا نگرانی ما را در این مورد به طور خاص (نسرین ستوده) به مقام های ایرانی منتقل کند.»
تحصن در مقابل دفتر سازمان ملل در ژنو با صدور بیانیه ای به پایان رسید و در آن به نگرانی های شدید در مورد نسرین ستوده و دیگر فعالان زندانی در بند، اشاره شد.
در این بیانیه گفته شده است: «نسرین ستوده، این بار پس از دوازده روز اعتصاب غذای خود را شکسته است. او در پی بستری شدن در بهداری زندان اوین و درپاسخ به درخواست های پیاپی دوستان و نزدیکان اش و به خاطر پایبندی اش به «مسوولیت مادرانه» به اعتصاب غذای خود پایان داده است.»
این بیانیه می افزاید: «اما در همین حال اوضاع نابسامان زندانیان سیاسی و بی توجهی مقام های قضایی به ابتدایی ترین حقوق زندانیان دو فعال دیگر حقوق زنان یعنی بهاره هدایت و مهدیه گلرو را که هر دو دارای احکام سنگین زندان هستند نیز به اعتصاب غذا واداشته است.»
در این بیانیه گفته شده است: «در طول سه روزتحصن بسیاری از فعالان مدنی و نهادهای حقوق بشری از تحصن فعالان حقوق زن در ژنو اعلام حمایت کرده اند و اعتراض به شرایط نامساعد نسرین ستوده، امروز تبدیل به یک درخواست عمومی برای رسیدگی به احکام ناعادلانه همه زندانیان سیاسی در ایران شده است.»