کروبی خطاب به جنتی: نتیجه سخنان شما همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد
جرس: دبیر کل حزب اعتماد ملی، در واکنش به گفتههای روز جمعه جنتی از تریبون نماز جمعه مبنی بر این که "مرخصی دادن به توطئه گران مانند مرخصی دادن به سارقان است" گفت: آقای جنتی مواردی را در خطبههای هفته پیش گفتند که باعث شگفتی من شد. وی راوی سخنان نیروهای اطلاعاتی بود که از دستگاه قضایی گله مند بودند.
دبیرکل حزب اعتمادملی گفت: من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.
مهدی کروبی در گفتگو با سحام نیوز گفت: بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.
مهدی کروبی افزود: اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. هم کنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟ مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند و یا زندان کنند. مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به او نزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟ آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذرد وچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟
دبیر کل حزب اعتماد ملی ادامه داد: من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست. آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته، شما پسرتان حسین در زندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟
وی سپس خطاب به احمد جنتی که از قوه قضاییه خواستار برخورد شدیدتر با زندانیان سیاسی بود، گفت: موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و در درگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک، مسلمان و غیرمسلمان، سنی و درویش و غیره چه می تواند باشد. یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود.
کروبی ادامه داد: آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحرخیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.
وی خطاب به دبیر شورای نگهبان اظهار داشت: آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات. همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم! شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!
کروبی افزود: آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد. این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.
دبیر کل حزب اعتماد ملی خاطرنشان کرد: آقای جنتی شما به این افراد می گویی فتنه گر. و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را می زنی و فتنه به پا می کنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.
کروبی تصریح کرد: آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟
وی همچنین تاکید کرد: آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟
کروبی افزود: آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما هم اکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.
دبیرکل حزب اعتمادملی در پایان گفت: در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.
مهدی کروبی در گفتگو با سحام نیوز گفت: بنده چند نکته در خصوص این سخنان بیان می کنم و آرزومندم که در آینده شاهد اینگونه رفتارها و سخنان نباشیم.
مهدی کروبی افزود: اولین نکته جایگاه روحانیت وعلما است. که در تمام ادوار پناهگاه مردم بودند در مقابل حکومتها. فراوان در تاریخ داریم که علما وقتی از حکومت ناراحت می شدند در خصوص دستگیری و آزار مردم، با حکومت برای آزادی زندانیان وساطت و رایزنی می کردند. هم کنون نیز بنا به گفته خانواده زندانیان سیاسی مراجع عظامی همچون آیت الله العظمی وحید خراسانی وعده پیگیری وضعیت زندانیان را به خانواده شان داده اند. من سخنی با ایشان دارم. مگر خودمان در دوران خفقان وقتی عده ای زندانی می شدند و در خطر اعدام بودند به خانه علما و مراجع نمی رفتیم؟ مگر در ماجرای قتل حسن علی منصور خود شما آقایان بست ننشستید که مراجع وساطت کنند که این افراد اعدام نشوند؟ مگر مرحوم آیت الله العظمی حکیم بارها تذکر و وساطت برای زندانیان نمی کرد؟ از جمله آقای کاظم موسوی بجنوردی رهبرحزب ملل اسلامی که محکوم به اعدام شده بود و درخواست عفوی هم نکرده بود، وساطت نکردند؟ که آن حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید. حالا چه شده که چون حاکمیت از خود ماست باید تشویق کنیم که مردم را بکشند و یا زندان کنند. مگرامیرالمومنین کسی را که شمشیر بر فرقش زد سفارش نکرد که او را شکنجه نکنید واگرشهید شدم یک ضربه بیشتر به او نزنید حالا یک حادثه ای پیش آمده و عده ای را گرفته اند. آیا این افرادی را که گرفته اند قاتل امیرالمومنین هستند؟ دست به اسلحه برده اند؟ یک جمعیتی از خود همین نظام آمده اند و گفته اند رای ما چه شد؟ آیا جمعی را که دستگیر کرده اید باید با آنان با خشونت رفتار کرد؟ بیایید آمار بگیریم و ببینیم این افرادی که در زندانند چه کسانی هستند؟ این افراد مردم همین کشورند. جزو خانواده شهدا و یا جبهه ای هستند. دانشجو و استاد هستند. شما به جای اینکه بیایید تشویق به رفتارانسانی و اسلامی نمایید، دادگاه ها را توصیه به خشونت می نمایید؟ آقای جنتی آیا از درون خانواده این افراد خبر دارید که چه بر آنان می گذرد وچه چهره ای از روحانیت و اسلام در پیش آنها ترسیم خواهد شد؟ وقتی خانواده محمد نوری زاد، زیدآبادی و مومنی – که با همسر برادر شهیدش ازدواج کرده است وبرای اعتراف گیری سرش رادرچاه توالت می کردند- و یا وقتی این حرف ها را خانواده دو شهید مانند طبرزدی وعرب سرخی بشنود چه احساسی به آنها دست می دهد؟
دبیر کل حزب اعتماد ملی ادامه داد: من به خانواده این زندانیان می گویم که به خدا این روحانیت نیست. آقای جنتی سن زیادی از شما گذشته، شما پسرتان حسین در زندان بود. می دانید مادر آن فرزند چه احساسی داشته؟
وی سپس خطاب به احمد جنتی که از قوه قضاییه خواستار برخورد شدیدتر با زندانیان سیاسی بود، گفت: موضوعی را بازگو می کنم که نقد و توصیه به شماست و نه سرزنش. مگر حسین شما زندانی و جزو مجاهدین خلق (منافقین) نبود؟ مگر بعد از زندان در خانه شما نبود؟ مگر همسر و زندگی برایش فراهم نکردید؟ اما وی و همسرش در همان سالهای اولیه انقلاب درخانه تیمی و در درگیری با نیروهای انقلاب کشته شدند. فرزند ایشان را خود شما گرفتی و بزرگ کردی. مگر کسی به شما خرده گرفت؟ من قصد سرزنش ندارم اما می خواهم حس و حال پدر بودن را برایتان زنده کنم. می خواهم بدانید احساس خانواده زندانی از هرمسلک، مسلمان و غیرمسلمان، سنی و درویش و غیره چه می تواند باشد. یکی از بزرگان از قول آیت الله طاهری نقل می کرد که اختلاف جنتی با من به خاطر ندادن ملاقات از طرف من به فرزند منافقش حسین بود.
کروبی ادامه داد: آقای جنتی شما فکر کن خانواده حسین مرعشی، عیسی سحرخیز، مهدی خزعلی، محمد داوری که از خانواده جانبازان و شهدا هستند و نیز نسرین ستوده که بنا به قول همسرش که وی را در دیدار اخیر نشناخته بود، چه سختی هایی را تحمل می کنند؟ آقای جنتی صحبت های من و شما که روحانی هستیم از دیدگاه مردم به حساب شخص گذاشته نمی شود بلکه به حساب روحانیتی که بیش از هزار سال خدمت کرده و از حقوق مردم دفاع کرده است، می گذارند. آقای جنتی این رفتار تو است که افراد سرخورده از نظام این صحبت ها را به حساب روحانیت می گذارند.
وی خطاب به دبیر شورای نگهبان اظهار داشت: آقای جنتی در چه فضایی زندگی می کنید؟ چه کسانی به شما مشاوره می دهند؟ به تعببیر خودتان سپاه واطلاعات. همین افراد اتاق فکر ومشاوران شما هستند. اینها که گله می کنند می خواهد که احکام این زندانیان نیز زیر نظر سپاه و اطلاعات باشد. آقای جنتی آیا شما در نماز جمعه از خون آنان که زیر شکنجه کشته شدند دفاع کردی و از این شکنجه ها سخنی گفتی؟ آیا شد در نماز جمعه بگویی که آقایان اطلاعاتی و نیروهای مسلح، سه پزشک تا به حال ترور شده اند، ببینید چه کسی آنان را کشته؟ چرا از پزشکان و اساتید دانشگاه کشته شده سخن نمی گویید؟ پرونده دکتر معتمدی چه شد؟ آن پرونده استاد دانشگاه مرحوم محمدی به کجا رسید؟ شما که ادعا می کنید ما در هوا تروریست را می گیریم و از داخل پاکستان عطارزاده را می آوریم! شما ببینید چه هیولای زشت و پلیدی از روحانیت در ذهن بچه های این مردم و خانواده های آنان با این سخنان بوجود می آورید!
کروبی افزود: آقای جنتی تو دبیر شورای نگهبانی که کارش نظارت بر انتخابات و قوانین مجلس است! شما را با قوه قضائیه چه کاری است؟ می دانید نتیجه این سخنان شما چیست؟ نتیجه اش همان قتل های خودسرانه ای است که در گوشه و کنار مملکت اتفاق افتاد. نتیجه این حرف ها همان قتل های زنجیره ای کرمان شد. این رفتارها و سخنان است که باعث این اقدامات می شود.
دبیر کل حزب اعتماد ملی خاطرنشان کرد: آقای جنتی شما به این افراد می گویی فتنه گر. و آنان هم به شما می گویند فتنه گر که این حرف ها را می زنی و فتنه به پا می کنی.شما جواب اعمال خودت را بده. اگر یک دستگاه عادلانه ای در کشوروجود داشت و یک هیات منصفه ای تشکیل می شد آن وقت به شما نشان می دادیم که طی این ۲۱ سال شما چه کرده اید و چقدر حقوق مردم را ضایع کرده اید؟ با نظامیان و اطلاعاتی ها که می نشینید و بررسی می کنید و هر کسی را بخواهید رد می کنید و یا تایید می کنید. همین ها اعضای مجلس خبرگان را تعیین می کنند. چقدر حوزه های انتخاباتی را باطل اعلام کردید که حوادثی مانند کوهدشت و فریدون کنار و قزوین در آن رخ داد؟ چه اتفاقی در آن حوزه ها افتاد و چند نفر کشته شدند؟ شما مسئول آن اتفاقات هستید.
کروبی تصریح کرد: آقای جنتی همین رفتارهاست که باعث ضربه زدن به استقلال قوه قضائیه می شود. حرف های شماست که باعث می شود بازجوها به زندانیان بگویند که قاضی کاره ای نیست و همه کاره ما هستیم! من تعجب می کنم چرا جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به ایشان چیزی نمی گویند؟ همیشه بزرگان ما در این کارها پیش قدم بوند اما حالا نمی دانم چرا اینطور نیست؟
وی همچنین تاکید کرد: آقای جنتی شما به عنوان دبیروهمه کاره شورای نگهبان اقدام به تهدید نمایندگان مجلس در برابر حق استیضاح وزرا می نمایید، و قصد قطع نمودن بازوهای نظارتی نمایندگان بر دولت و وزرا را دارید؛ آیا با این رفتارها چیزی از رسالت مجلس و نمایندگان مردم باقی خواهد ماند؟
کروبی افزود: آقای جنتی به شما یادآور می شوم که برخی از این افرادی که اکنون در زندان هستند و نیز افرادی که شما هم اکنون آنان را فتنه گر می خوانید و تقاضای برخورد شدیدتر با آنان را دارید، کسانی بودند که در سال های آغازین انقلاب در مقابل امثال فرزند تروریست شما مبارزه و ایستادگی کردند. متاسفانه سخنان تان آنقدربه دور از انصاف و منطق است که از دیدگاه برخی افراد مغرض این شائبه بوجود می آید که شما می خواهید انتقام خون پسرتان را از این زندانیان، جبهه رفته ها و مبارزین سابق بگیرد، که البته من به این دیدگاه اعتقاد ندارم.
دبیرکل حزب اعتمادملی در پایان گفت: در پایان من از تمامی مراجع و بزرگان می خواهم که برای حفظ آبروی اسلام و روحانیت و نیز جلوگیری از ضایع شدن حقوق زندانیان اقدامی را انجام دهند تا مبادا خدای ناکرده در آینده شاهد اقداماتی باشیم که دیگر راهی برای جبران آن نباشد.
جرس:
حکم آرش صادقی در دادگاه تجدید نظر به پنج سال حبس تعزیری تایید شد.
به گزارش جرس، آرش صادقي دانشجوي كارشناسي ارشد فلسفه دانشگاه علامه طباطبايي و عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي آن دانشگاه كه تا اطلاع ثانوي از تحصيل محروم است در دادگاه تجديد نظر به پنج سال حبس تعزيري محكوم شد .
لازم به ذكر است که آرش صادقی همزمان به اوج گیری اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته ایران بازداشت و بيش از يك سال را در بازداشت موقت گذرانده است. او دوره بازداشت خود را در بندهای 2- الف سپاه و 209 وزارت اطلاعات گذرانده بود.
صادقی هم اکنون به قید وثیقه ای 500 میلیون تومانی به طور موقت آزاد است. با وجود آزاد بودنش به قید وثیقه اما چندی پیش مامورین امنیتی به منظور بازداشت او به منزل پدریش یورش می برند. او در زمان یورش ماموران در منزل حضور نداشت اما یورش ماموران باعث شوکه شدن مادر او و در نتیجه حمله قلبی و پس از اندکی فوت او می شود. پدر آرش صادقی نیز از جانبازان جنگ تحمیلی است.
جرس: ماموران نیروی انتظامی پاسخ مردم معترض روستای "گندابه شیر اوند" از توابع شهرستان کوهدشت در استان لرستان را با گاز اشک آور و شلیک تیر هوایی دادند.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، در ادامهی اعتراض ساکنان روستای «گندابه شیرآوند» از توابع شهرستان کوهدشت نسبت به عبور لولهی نفت از زمینهایشان، نیروی انتظامی با باتوم و گاز اشک آور با آنها برخورد کرد.
بر اساس این گزارش، مردم این روستا نسبت به عبور لوله های نفت از زمینهای کشاورزی خود معترض بودند که نیروی انتظامی و مسئولان استان به جای اتخاذ رویکرد منطقی، مذاکره با کشاورزان، راه برخورد فیزیکی و انتظامی و امنیتی را در پیش گرفت.
این برخوردها در حالی صورت گرفته است که مردم خواستار حق خود و پول زمینهای تصرف شده هستند.
جرس: دادگاه رسیدگی به اتهامات نوید محبی، وبلاگنویس و فعال کمپین یک میلیون امضاء برگزار شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، دادگاه این فعال اجتماعی ۱۸ ساله، امروز یکشنبه ۲۳ آبان در دادگاه انقلاب شهر آمل برگزار شد.
قاضی دادگاه، محبی را به «اقدام علیه امنیت ملی، توهین به بنیانگذار و رهبر فعلی جمهوری اسلامی، تبلیغ علیه نظام از طریق ارتباط با رسانههای بیگانه» و «عضویت در کمپین یک میلیون امضاء و حمایت از اعضای آن» متهم کرده است. گفته میشود برای اتهام «توهین به بنیانگذار و رهبر فعلی جمهوری اسلامی» به دفتر خاطرات ۱۲ تا ۱۶ سالگی این وبلاگنویس استناد شده است.
دادگاه نوید محبی، بدون حضور و وکیل و تنها با حضور پدرش برگزار شده است.
همچنین وضعیت بهداشتی و غذایی زندان ساری نامناسب گزارش شده و اصل تفکیک جرایم نیز در مورد وی به اجر در نیامده است چرا که این وبلاگنویس همراه با زندانیان عادی نگهداری میشود.
محبی، از ۲۷ شهریورماه در بازداشت به سر میبرد. وی در منزل پدریاش در شهرستان آمل، طی یورش هشت نیروی امنیتی بازداشت شده و هم اکنون به زندان ساری منتقل شده است.
گفته میشود بازداشت وی همراه با «ضرب و شتم شدید» بوده و نیروهای امنیتی با نشاندادن سلاح گرم، خانواده محبی را تهدید کردهاند.
جرس: زینب بحرینی، رییس ستاد جوانان میرحسین موسوی در فارس و دانشجوی تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز بازداشت شد.
بنا بر گزارش های رسیده به جرس، امروز 23 آبان ماه زینب بحرینی رییس ستاد جوانان موسوی در فارس ساعت 2بعدظهر در منزلشان بازداشت شد.عمده فعالیت های زینب بحرینی باز می گردد به دوران تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری سال گذشته. او در ماه های اخیر مشغول نگارش پایان نامه خود برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشته فیزیک از دانشگاه شیراز بود.
گفته می شود بحرینی توسط وزارت اطلاعات بازداشت شده و الان در بازداشتگاه اطلاعات شیراز معروف به پلاک 100 است.
از جمله دیگر بازداشتی های استان فارس محمد صابر عباسیان رئیس ستاد جوانان 88 این استان است که از هفت ماه پیش تا کنون در بازداشت موقت به سر می برد.
جرس: مراسم سالگرد داریوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران و پروانه اسکندری روز اول آذر برگزار می شود.
به گزارش جرس، بنا بر اعلام خانواده فروهر، مراسم سالگرد پروانه و داریوش فروهر در منزل شان روز اول آذر ماه سال 89 برگزار می شود.
بنا بر این گزارش، مراسم سالگرد از سوی پرستو و آرش فرزندان آن مرحومان در منزل فروهرها واقع در خیابان هدایت روز اول آذرماه سال 89 از ساعت 16: 30 دقیقه برگزار می شود.
گفتني است داريوش فروهر، رهبر حزب ملت ايران و همسرش پروانه اسکندرى، در اول آذرماه سال 1377 در جريان قتل هاي زنجيره اي در منزلشان بر اثر ضربات چاقو کشته شدند..
جرس:
کارکنان استانداری اردبیل امروز صبح به دلیل قطع کمک هزینه هایشان دست به تجمع اعتراضی زدند.
بنا بر گزارش های رسیده به جرس، کارکنان استانداری اردبیل صبح امروز نسبت به قطع کمک هزینه هایشان در محل استانداری دست به تجمع زدند.
بنا بر این گزارش، این کارمندان خواستار احقاق حقوق خود، ارایه پاداش ها و کمک هزینه ها از جمله حق عایله مندی و فرزند و ناهار خود شدند.
یکی از کارمندان در این خصوص به خبرنگار جرس گفت: هم اکنون دولت در حال اجای طرح هدفمند کردن یارانه ها است و ما با افزایش قیمت ها روبرو هستیم به جای اینکه به حقوق کارمندان اضافه شود، ما شاهد کاهش آن در ادارات هستیم.
وی این تجمع را صنفی دانست و گفت: کارمندان تنها خواستار احقاق حقوقشان هستند."
گفتنی است در ماههای اخیر کارگران و کارمندان بیش از گذشته از احقاق نشدن حقوقشان ناراضی هستند.
یک فعال کارگری دیگر در سقز بازداشت شد
خبرگزاری هرانا - روز پنچ شنبه مورخ ۲۰ / ۸ / ۸۹، عمر اسماعیل پور فعال کارگری، در شهرستان نقده از طرف حفاظت سپاه پاسداران احضار و بازداشت شد
به گزارش کمیته هماهنگی، تا کنون هیچ اطلاعی از محل و وضعیت این فعال کارگری به دست نیامده است پیشتر نیز دو تن از فعالان کارگری این شهر به نامهای صدیق خسروی و ابراهیم اسماعیل پور بازداشت و به زندان مرکزی نقده منتقل شدند.
دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی در هفته های اخیر فشار بر فعالین کارگری را به دلیل شدت یافتن اعتراضات ایشان افزایش داده است و بازداشت آنها را در دستور کار خود قرار داده است.
یک جوان معترض به رهبر ایران به طرز مشکوکی در بازداشتگاه سپاه جانباخت
خبرگزاری هرانا – هفته گذشته یک جوان سی ساله به نام "حمید مدملی" که به اتهام توهین به رهبر ایران در تماس با یک شبکه فارسی زبان توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شده بود به طرز مشکوکی در بازداشتگاه نامعلومی جانباخت.
بنابه اطلاع گزارشگران هرانا، حمید مدملی اهل محله سرآسیاب شهرستان مسجد سلیمان چندی پیش به دلیل ارتباط با یک شبکه فارسی زبان ماهواره ای و انتقاد به رهبر ایران و رئیس جمهوری توسط اطلاعات سپاه پاسداران در منزل مسکونی اش در تهران بازداشت شد.
ماموران امنیتی سپاه در هنگام مراجعه به منزل این شهروند، با ضرب و شتم شدید وی را به مکان نامعلومی منتقل کردند و پیگیری های خانواده این زندانی با گذشت چندین ماه از زمان بازداشت راه به جایی نبرد.
سر انجام پس از پیگیری های مستمر ماموران اطلاعاتی جسد این جوان را با تدابیر امنیتی در زادگاه اش "مسجد سلیمان" به خاک سپرده و برادر وی را نیز به دلیل شکایت از ارگان مربوطه تهدید کردند.
اعتصاب کارگران و استادکاران شرکت ساختمانی بناپی مهاباد
خبرگزاری هرانا - بیش از ۲۰ نفر از کارگران شرکت ساختمانی بنا پی مهاباد به دلیل نبود بیمه و حقوق معوقه چندین ماهه خویش دست از کار کشیدند و از رفتن به سر کار امتناع ورزیدند.
شرکت ساختمانی مذکور با بیش از ۵۰ نفر استاد کار و کارگر مدت چند سال است که در شهرستان مهاباد مشغول مدرسه سازی و کارهای ساختمانی است. متاسفانه به دلیل نبود پیگیریهای جدی از طرف اداره کار و سازمان تامین اجتماعی پرسنل این شرکت همیشه با مشکلات حقوقی دست به گریبان بودهاند. به گزارش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، این کارگران که از شهرهای دیگر همچون تبریز و استان لرستان برای کار به این منطقه آمده اند با وجود تمام مشکلات کاری و مهاجرتی اکنون نیز ، بیش از ۳ ماه است حقوق دریافت ننمودهاند.
شایان ذکر است که کارگران اعلام داشتهاند تا زمانی که حقوق معوقه آنان و بیمه تامین اجتماعی آنان از طرف شرکت پرداخت نگردد از رفتن به سر کار امتناع خواهند ورزید و به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.
شرکت ساختمانی مذکور با بیش از ۵۰ نفر استاد کار و کارگر مدت چند سال است که در شهرستان مهاباد مشغول مدرسه سازی و کارهای ساختمانی است. متاسفانه به دلیل نبود پیگیریهای جدی از طرف اداره کار و سازمان تامین اجتماعی پرسنل این شرکت همیشه با مشکلات حقوقی دست به گریبان بودهاند. به گزارش کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، این کارگران که از شهرهای دیگر همچون تبریز و استان لرستان برای کار به این منطقه آمده اند با وجود تمام مشکلات کاری و مهاجرتی اکنون نیز ، بیش از ۳ ماه است حقوق دریافت ننمودهاند.
شایان ذکر است که کارگران اعلام داشتهاند تا زمانی که حقوق معوقه آنان و بیمه تامین اجتماعی آنان از طرف شرکت پرداخت نگردد از رفتن به سر کار امتناع خواهند ورزید و به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.
دو وکیل دیگر دادگستری بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا - پس از انتشار خبر بازداشت سه وکیل دادگستری در فرودگاه خمینی، امروز، دادستان تهران از بازداشت دو وکیل دیگر خبر داد.
به گزارش فارس، دادستان تهران گفت: تعداد پنج نفر از وكلای دادگستری اخيرا به دستور بازپرس شعبه امنيت دادسرای شهيد مقدس بازداشت شدهاند.
جعفری دولتآبادی با اعلام اين خبر افزود: سه نفر از اين افراد در فرودگاه امام خمينی به هنگام بازگشت از سفر آنتاليای تركيه بازداشت شدند.
وی ادامه داد: دو نفر ديگر از وكلای دادگستری مرتبط با افراد ياد شده نيز در تهران بازداشت شدهاند.
دادستان تهران اتهام وكلای بازداشت شده را ارتكاب جرايم امنيتی و انجام اعمال خلاف شئونات جمهوری اسلامی در خارج از كشور اعلام كرد و گفت: رسيدگی به پرونده متهمان ياد شده كماكان ادامه دارد.
روز گذشته خبر بازداشت سارا صباغيان، مريم كيانارثي و مريم كرباسي سه وكيل دادگستري هنگام مراجعت از کشور تركيه در فرودگاه امام خميني تهران، توسط مأمورين امنيتي منتشر شد.
کیوان مهرگان به سه سال حبس تعلیقی محکوم شد
خبرگزاری هرانا - کیوان مهرگان، دبیر سیاسی ضمیمه روزنامه اعتماد ملی به سه سال حبس به مدت چهار سال تعلیق محکوم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" کیوان مهرگان دبیر سیاسی ضمیمه روزنامه اعتماد ملی که پس از حوادث عاشورا بازداشت و در زندان اوین محبوس بود که پس از مدتی با قرار وثیقه 100 میلیون تومانی آزاد شد.
اتهامات وی به فعالیت های مطبوعاتی او باز می گردد. لازم به یاد آوری است که وی در دوران بازداشت خود چندین بار بهداری زندان اوین منتقل شد.
گزارشی از فوروم سراسری اتحادیه کارمندان اتریش: تجربه ای جدید
فرزانه عظیمی
زیرنویس ها:
۱- اتحادیه گ.پ.آ- دی.ید.پ، اتحادیه کارمندان بخش خصوصی در اتریش می باشد.
(GPA- djp: Gewerkschaft der Privatangestelten, Druck, Journalismus, Papier).
سایت این اتحادیه به زبان آلمانی:
۲- تا قبل از جنگ جهانی دوم هر حزبی اتحادیه های خاص خودش را داشت. ولی پس از پایان جنگ جهانی دوم و ممنوع شدن حزب نازی و انحلال اتحادیه آن، از سال ۱۹۴۵ ، بقیه اتحادیه ها در هم ادغام شده و یک اتحادیه مشترک به نام فدراسیون اتحادیه های اتریش (Österreich Gewerkschaft Bund: ÖGB) را بوجود آوردند که انحصاری و بی رقیب بوده و در عین تقسیم بر اساس رشته های کاری، همه زیر پوشش اتحادیه مادر قرار دارند.
۳- برای مقایسه این مقدار در آلمان ۲۴ درصد است
۴- در اتریش مدل مشارکت اجتماعی (Sozialpartnerschaft) به معنای حل مشکلات از طریق نمایندگان کارفرمایان و کارگران و کارمندان شکل گرفته است که تقریبا در کشورهای اروپایی از لحاظ میزان مشارکت کم نظیر است و در قویترین شکل آن عملی می شود. این مشارکت اجتماعی تنها با شرکت سه ارگان که یک مثلث تصمیم گیری را تشکیل می دهند ممکن می گردد. یک سر این مثلث را نمایندگان کارگران و کارمندان که شامل اتحادیه سراسری اتریش ÖGB و Arbeiterkammer:AKمی باشد و سر دیگر آن را نمایندگان کارفرمایان که شامل Wirtschaftskammer:WK Landwirtschaftskammer: LWKÖ و Industriellenvereinigung:IV است و سر سوم آن را دولت تشکیل می دهد. لازم به ذکر است که دو سر مثلث بطور عمودی نمایندگان حزب سوسیال دمکرات و سوسیال مسیحی را تشکیل می دهند و اگر دولت با این توافقات موافق نباشد، می تواند از اجرا و قانونی کردن تصمیمات آن سرباز زند.
۵- لازم به ذکر است که رابطه اتحادیه های اتریش با دولت نیز همیشه یکسان نیست. مثلا پس از سر کار آمدن دولت ائتلافی نمایندگان حزب دست راستی «آزادی» FPÖ و حزب محافظه کار« مردم اتریش» , ÖVP در سال ۲۰۰۳، دولت، تغییرات در قانون بازنشستگی را که در نهایت به ضرر بازنشستگان تمام می شد و نمایندگان سازمان های بازنشستگان و اتحادیه ها با آن توافقی نداشتند، پیش برد؛ یا پس از علنی شدن تخلفات مالی یکی از بانکهای وابسته به اتحادیه کارگران، حزب سوسیال دمکرات برای حفظ آرا خود در انتخابات پیش رو، نقش اتحادیه را در شرکت در دولت بسیار کمرنگ کرد. اما پس از روی کار آمدن دولت جدید سوسیال دمکرات و انتخاب رئیس اتحادیه های سراسری به سمت وزیر امور اجتماعی، روابط تیره بین دولت و اتحادیه دوباره رو به بهبودی گذاشت.
۶ - از آنجا که بحث فراکسیون ها در تشکیلات مختلف از جمله زمانی نیز در اتحاد جمهوریخواهان ایران وجود داشت، رجوع به این تجربه ضروری به نظر می رسد. چرا که تقسیم تشکیلات به فراکسیون، عملا نقش اقلیت سازمانی را بسیار ضعیف تر می کند و فراکسیون اکثریت تقریبا شانسی برای تصمیم گیری و دخالت برای فراکسیون اقلیت نمی گذارد.
۷- در رای گیری ها ۱۰ کمیسیون دو نفره تعیین شد. نمایندگان با توجه به نام فامیلشان، رای خود را به یکی از این کمیسیون ها می دادند. قبل از گرفتن ورقه رای، برگه حق رای از روی کاغذی که هر نماینده هنگام ورود دریافت می کرد، جدا می شد. روی برگه اولیه برای انتخابات مختلف فراکسیون ها و نیز فوروم، کوپن های مختلف شماره گذاری شده بود، به طوری که هر نماینده فقط یک بار می توانست در یکی از انتخابات شرکت کند. اسامی نمایندگان پیشنهادی برای دو ارگان که از قبل تعیین شده بودند، بر روی دو کاغذ مختلف با رنگ های متفاوت چاپ شده بود و البته قبلا بر سر این نمایندگان نیز توافق حاصل شده بود و مقابل نام هر نماینده ای تعلق فراکسیونی وی تا آن جا که موجود بود، ذکر شده بود. هر رای دهنده می توانست کاغذ چاپ شده را بدون تغییر در صندوق بیاندازد یا این که اگر با نماینده ای موافق نبود، نام وی را خط بزند. این پروسه جلوی باطل شدن آرا به دلیل نوشتن نام اشتباه، یا نوشتن تعداد نمایندگان اضافی و غیره را گرفته و همچنین سرعت نوشتن آرا را بالا می برد. برای کمیسیون شمارش نیز کار شمارش بسیار راحت تر شده، به طوری که برای شمارش آرا بیش از ۴۰۰ نفر که دو ارگان مختلف را هم زمان انتخاب می کردند، فقط نیم ساعت وقت لازم بود، در حالیکه ما در همایش ها برای شمارش یک چهارم این آرا، گاهی بیش از سه ساعت وقت لازم داشته ایم.
۹- آلفرد دارلینگر ( Alfred Dallinger)از فعالین اتحادیه و از سال ۱۹۷۴ رئیس اتحادیه کارمندان بخش خصوصی بود که بعدها نماینده پارلمان و وزیر امور اجتماعی اتریش شد. وی در۲۳ فوریه ۱۹۸۹در یک حادثه هوائی جان خود را در سن ۶۳ سالگی از دست داد.
فیسبوک و گوگل در آستانه تقابلی جدی و تحولآفرین
فیسبوک، بزرگترین شبکه اجتماعی آنلاین در جهان، قصد دارد در روز دوشنبه سرویس ایمیل خود را ارائه کند. این سرویس بیش از هر چیز سرویس جیمیل گوگل را به چالش خواهد کشید و به رقابت این دو کمپانی ابعاد تازهای خواهد داد.
رقابت شدید گوگل و فیسبوک اکنون به نقطه حساسی رسیده و فردا روز سرنوشتسازی برای دو غول بیبدیل جهان مجازی خواهد بود. آنچه روز دوشنبه روی میدهد، دنیای فنآوری را هم دستخوش تغییراتی اساسی خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، کمپانی فیسبوک با ارسال نامهای به رسانهها از آنها دعوت کرده است تا روز دوشنبه (۲۴ آبان/ ۱۵ نوامبر) در مراسم ویژهای که این کمپانی برگزار خواهد کرد شرکت کنند. گفته میشود مارک زاکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل فیسبوک قصد دارد در این مراسم سیستم جدید پیامرسانی (Messaging System) فیسبوک را که نتیجه ایجاد تغییرات اساسی در سیستم قبلی است، معرفی کند.
پیت کشمور، سردبیر سایت Mashable که از معتبرترین وبسایتهای حوزه آیتی است میگوید، احتمال معرفی سرویس چت فیسبوک بر روی گوشیهای موبایل نیز وجود دارد.
این حدس و گمانها بر مبنای پاکتهای حاوی دعوتنامههای ارسالی برای رسانهها شکل گرفته است؛ پاکت نامههای پست هوایی که پشت آن لوگوی Inbox فیسبوک نقش بسته است. «مراسم ویژه» فیسبوک در حاشیه نشست سه روزه وب ۲ در سنفرانسیسکو برگزار میشود. نشستی که بسیاری از کمپانیهای برجسته در حوزهی فنآوری اطلاعات و ارتباطات در آن حضور خواهند داشت.
Bildunterschrift: نمونه دعوتنامه «مراسم ویژه» ارسال شده از سوی فیسبوک برای رسانههای
مارک زاکربرگ و اریک اشمیت، مدیرعامل گوگل، از سخنرانان اصلی این نشست هستند. بسیاری از سرمایهگذاران در این نشست حضور مییابند تا استراتژیهای گوگل برای حضور در شبکههای اجتماعی را بررسی کنند. گوگل در ماههای اخیر چندین شبکه اجتماعی کوچک را خریده و اریک اشمیت از مدتها پیش وعده داده که این کمپانی در پاییز سال ۲۰۱۰ «لایههای اجتماعی» را نیز به محصولات خود خواهد افزود.
سرویس پیام رسانی «جیمیل کُش» فیسبوک
از مدتها پیش متخصصان و تحلیلگران با اشاره به ضعفهای سیستم پیامرسانی فیسبوک گفته بودند که با افزایش چشمگیر کاربران این شبکهی پیشتاز اجتماعی، اعمال تغییر یا ارائه نسخه جدیدی از آن ضروری خواهد بود. سیستم کنونی پیامرسانی فیسبوک از قابلیت ارسال پیام به دیگر سرویسها (نظیر یاهو، جیمیل یا هاتمیل) و نیز امکان فوروارد کردن پیامها برخوردار نیست.
شاید اینها همان نیازهایی است که فیسبوک در پروژهای که آن را "تیتان" نام نهاده، به آن پاسخ گفته و به نظر میرسد این تغییرات به حدی چشمگیر است که مقامات گوگل را نگران کرده است. آنطور که تککرانچ گزارش داده، متخصصان فیسبوک و طراحان این سیستم از آن با عنوان پروژه "جیمیل کُش" یاد میکنند.
احتمالا نام کاربری کاربران فیسبوک تبدیل به آدرس ایمیل آنها خواهد شد (username@facebook.com). همه رقبای اصلی فیسبوک خدمات ایمیل هم ارائه میکنند و با پتانسیلی که فیسبوک دارد، ارائه این سرویس اگر از کارآمدی بیشتری نسبت به رقبا برخوردار باشد، میتواند فیسبوک را به هاب ارتباطات آنلاین تبدیل کند. این یعنی جذب کاربران بیشتر، ارتباطات گستردهتر بر مبنای سرویسهای فیسبوک، کسب درآمد بیشتر از طریق تبلیغات، سبقت گرفتن از رقبای قدرتمند دیگر و حرکت با شتابی بیشتر به سوی تسخیر فضای مجازی که آرمان فیسبوک و مدیر بلندپرواز و جاهطلبش، مارک زاکربرگ است.
اما آیا سرویس ایمیل فیسبوک میتواند به سادگی فراگیر و جایگزین سرویسهای رایج شود؟ به اعتقاد پیت کشمور، نمیتوان با قاطعیت از فراگیری قطعی این سرویس سخن گفت، چون در بسیاری از شرکتها و سازمانها در سراسر جهان، دسترسی به فیسبوک به دلایل امنیتی یا برای جلوگیری از اتلاف وقت کارمندان مسدود شده است. در کشورهایی نظیر ایران هم که این شبکه اجتماعی زیر تیغ فیلترینگ دولتی رفته و بدون دسترسی به فیلترشکن یا پراکسی، دسترسی به آن ممکن نیست.
نبرد برای جذب کاربران بیشتر؛ بهخاطر چند میلیارد دلار
رقابت گوگل و فیسبوک در ماههای اخیر بیش از هر زمان دیگری تقابلجویانه شده و پس از مراسم روز دوشنبه احتمالا این رقابت ابعاد تازهای خواهد یافت. بخش اصلی درآمدهای هر دو کمپانی از طریق تبلیغات آنلاین تامین میشود و رقابت بر سر سرویس ایمیل و سایر سرویسهای اجتماعی در فضای مجازی برای جذب تعداد بیشتری از کاربران است که میتوانند به افزایش درآمدهای این کمپانیها کمک کنند. گوگل و فیسبوک از منظر تجارت و بازاریابی، اهداف مشترک و منافع همسان و گاه متضادی دارند و پیشرفت برقآسای فیسبوک، احتمال تلاقی منافع و برخورد در آیندهای نزدیک را افزایش داده است.
کوچ متخصصان و مدیران ارشد گوگل به فیسبوک نیز از دیگر مسائلی است که مقامات گوگل را نگران کرده است. حقوق پیشنهادی فیسبوک به این متخصصان رقم بسیار بالاتری است. گوگل هفته گذشته تصمیم گرفت برای جلوگیری از این موج کوچ به فیسبوک، ۱۰ درصد به حقوق همه کارکنان خود اضافه کند.
در ادامه تنشهای فزاینده میان این دو کمپانی، هفته گذشته گوگل امکان ورود اتوماتیک اطلاعات تماس کاربران از طریق حساب کاربری جیمیل به فیسبوک را مسدود کرد و اعلام کرد برای فعال شدن مجدد آن، فیسبوک نیز باید چنین امکانی به گوگل بدهد.
فیسبوک از مدتها پیش برای گسترش سرویسهای آنلاین خود و تسخیر جهان مجازی گام برداشته و شاید تنها کمپانی موجود در جهان است که در مدتزمانی کوتاه، در عرصههای گوناگون قابلیت رقابت با غولی نظیر گوگل را پیدا کرده است؛ از تبلیغات آنلاین گرفته تا سرویس ایمیل. بیش از ۵۰۰ میلیون کاربر فیسبوک که کشوری پرجمعیت و بدون مرز را در فضای سایبر خلق کردهاند، بزرگترین سرمایه فیسبوکاند.
احسان نوروزی
تحریریه: داود خدابخش
تحریریه: داود خدابخش
وقتی وزیر از منع تنبیه بدنی دانشآموزان ناتوان است!
مرگ یک دانشآموز در نیکشهر سیستان و بلوچستان در اثر تنبیه معلماش، کتک زدن کودکان خردسال در استخر توسط معلم شنا و وادار کردن دو همکلاس به سیلی زدن به یکدیگر از سوی معلم، اخباری بودند که در هفتههای اخیر به طور سراسری در رسانههای الکترونیکی منتشر شدند.
در حادثه نیکشهر معلم یک مدرسه از شاگردی که کتابش را همراه نیاورده بود پرسید چرا کتاب ندارد و شاگرد گفت که فراموش کرده. معلم با شیرازهی کتابی که در دست داشت بر سر شاگرد کوبید.
شاگرد پس از مدرسه به خانه میرود و بعد از دو سه ساعت دچار تهوع و استفراغ میشود. وی پس از رسیدن به بیمارستان به کما رفته و چندین ساعت بعد فوت میکند.
در فیلم دیگری که در شبکههای اینترنتی پخش شد، معلم یک مدرسه در سیستان و بلوچستان دو دانشآموز همکلاس را که یکی دیگری را کتک زده بوده مقابل هم قرار داده و مدام با صدای بلند از دانشآموز کتکخورده میخواهد که ضاربش را سیلی بزند. پس از چندبار سیلی زدن، معلم از هردوی آنها میخواهد که به یکدیگر سیلی بزنند و مدام فریاد میزند محکمتر بزنید!
آخرین مورد که در نیکشهر اتفاق افتاد و مرگ دانشآموز را در پی داشت، آنچنان تاسفبار بود که وزیر آموزش و پرورش را نیز وادار به موضعگیری کرد.
حمیدرضا حاجیبابایی به خبرنگار ایلنا گفت: «معلمان ما با شیوههای جدید، نوین، موثق و با عشق کار میکنند اما به هر حال در هر کشوری ممکن است اتفاقی بیفتد که مورد تایید کسی نیست و هرکس هم بشنود ناراحت میشود.» وی افزود که برای این اتفاقهای ناگوار نمیشود برنامهریزی کرد.
بر اساس قوانین ایران، تنبیه بدنی ممنوع است. طبق ماده ۷۷ آییننامه اجرایی مدارس، تنبیه بدنی مطلقا ممنوع است و اگر دانشآموزی مرتکب خطایی شود باید ابتدا به او تذکر شفاهی فردی داد، سپس تذکر شفاهی جمعی، در مرحله بعد تذکر کتبی به خانواده و در آخرین مرحله تعویض مدرسه.
اما این قانون از سوی برخی معلمان نادیده گرفته میشود. علت چیست؟ آیا قوانین بازدارنده در این زمینه دچار کمبود هستند؟ آیا معلمان به درستی آموزش داده نمیشوند؟ و یا اینکه فرهنگ حاکم بر جامعه ایران تنبیه دانشآموز توسط معلم را مشروعیت میبخشد؟ جایگاه خشونت جاری در جامعهی ایران در این پدیده کجاست؟ اجرای حکم اعدام در ملاء عام، ضرب و شتم متهمان موسوم به "اراذل و اوباش" در مقابل دیدگان مردم و اجرای احکامی چون سنگسار و قطع دست تا چه اندازه باعث بازتولید خشونت از سوی معلمان میشود؟
اینها پرسشهایی است که با دکتر سعید پیوندی کارشناس آموزشی مقیم پاریس در میان گذاشتیم.
دویچهوله: آقای دکتر پیوندی، چند وقتی است که خبرهایی مربوط به تنبیه بدنی دانشآموزان در ایران منتشر میشود و ناگوارترین و آخریناش مربوط میشد به خبر تنبیه بدنی یک دانشآموز در نیکشهر استان سیستان که منجر به مرگ این دانشآموز شد. بعضیها معتقدند که اصولاً این رویداد از نظر آماری در ایران بیشتر شده و برخی دیگر میگویند که قبلاً هم بوده، فقط الان بهواسطهی اینترنت، خبرش سریعتر پخش میشود. آیا آماری داریم از اینکه میزان تنبیه بدنی دانشآموزان توسط معلمان در ایران، افزایش پیدا کرده باشد؟
سعید پیوندی: نه هیچ آمار کارشدهای در این زمینه وجود ندارد. برای اینکه از وقتی در کلاس بسته میشود، این رابطهی تربیتی، آموزشی و اجتماعی در یک محیط بسته بین معلم و دانشآموز جریان پیدا میکند و مانند جعبهی سیاه هواپیماست که درش خیلی کم گشوده میشود؛ جز در مواقعی که حادثهی مهمی اتفاق میافتد، مانند همین حادثهی دردناکی که شما به آن اشاره کردید.
اما بههرحال میشود گفت که مسئلهی تنبیه بدنی دانشآموزان که تقریباً در اکثر فرهنگهای دنیا در قرنهای گذشته، وجود داشته و یک نوع هنجار آموزشی بوده و خیلی راحت هم توسط افکار عمومی و پدرومادرها، معلمها و دانشآموزها پذیرفته شده بوده، در یک قرن اخیر، موضوع بحثهای خیلی مهمی بوده و همین هم باعث شده که علیه این خشونت بدنی و اثرات مخرباش، کارهای زیادی در دنیا انجام بشود.
در ایران هم، همانطور که میدانید، این نه تنها امر رایجی بوده، بلکه امر پسندیدهای هم بوده است. حتی در ادبیات ایران میتوان موارد زیادی پیدا کرد که این نوع برخورد تحسین میشود. سعدی میگوید: «جور استاد، به ز مهر پدر». برای همین هم این مسئله احتیاج به کار و برخورد خیلی جدی دارد. میدانید که در ایران مادهی ۷۷ آییننامهی اجرایی مدارس، هرنوع برخورد بدنی را ممنوع میکند. ولی این در چهارچوب قانون مانده و در حد اجرایی، هنوز شاید کارهای زیادی انجام نگرفته و یا خیلی کم انجام گرفته است. برای همین هم ما هنوز شاهد تکرار این نوع حوادث هستیم؛ حتی در اشکال بسیار دردناکاش که شما هم در ابتدا به آن اشاره کردید.
با وجود آنچه شما اشاره کردید که همه جای دنیا سعی کردهاند این قضیه را مهار کنند و تحت کنترل درآورند، وزیر آموزش و پرورش ایران ادعا کرده این اتفاقی است که در هر کشوری ممکن است بیفتد و برای این اتفاقهای ناگوار نمیشود برنامهریزی کرد. نظرتان راجع به این صحبت ایشان چیست؟
من فکر میکنم موضعگیری آقای وزیر، موضعگیری بسیار حیرتآوری است. برای اینکه ایشان، به عنوان وزیر آموزش و پرورش باید اطلاع داشته باشند که پیشرفتهای خیلی خیلی اساسی در کشورهای مختلف دنیا، در اروپا، آمریکای شمالی و جاهای دیگر حاصل شده و نه تنها تنبیه بدنی بهکلی ممنوع شده، حتی راهکارهای خیلی جدیای برای نظارت بر آن بهوجود آمده است. چون خارج از چهارچوبهای آموزشی، حتی مادهی ۱۹ کنوانسیون جهانی حقوق کودک، آشکارا به ممنوعیت آزار جسمی و هرنوع آزار بدنی کودکان، در مدرسه و خارج از مدرسه اشاره دارد.
در بسیاری از کشورهای جهان تدابیری اندیشیده شده تا کودک و کسانی که قربانی این نوع حوادث هستند، بتوانند به مراجع قانونی و حقوقی مراجعه کنند. حتی شماره تلفن مجانی در اختیار بچهها و خانوادهها قرار داده شده و یک کار آموزشی و فرهنگی زیادی انجام شده که عواقب این نوع برخورد را برای جامعه، برای پدرومادرها، برای معلمها روشن کنند و حتی بچهها را آگاه کنند که جزو حقوقشان است که اعتراض کنند.
این که یک وزیر آموزش و پرورش بگوید ما کاری نمیتوانیم بکنیم یا کار زیادی نمیشود انجام داد، خیلی تأسفانگیز است. البته من میفهمم. شاید در درک ایشان، نوعی از تنبیه یک نوع مشروعیت دارد. بهخاطر همین هم ایشان شاید از زیر بار چنین مسئولیتی شانه خالی میکند.
این مسئولیت اولیهی دولت و وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی مدارس است که راهکارهای جدی و عملیای برای مبارزه با خشونت در مدارس پیدا کند. چون خشونتی که در مدارس انجام میشود، دوتا مشکل اساسی برای جامعه بهوجود میآورد؛ اول در بعد فردی آن شهروندانی خواهیم داشت با تنشها و اضطرابهای درونی ناشی از این خشونتها، چه در مدرسه و چه در بیرون از مدرسه توسط پدرومادرها یا کسان دیگری.
از طرف دیگر، وقتی شما در مدرسه چنین چیزی را مجاز میکنید و نمیتوانید جلوی آن را بگیرید، به نوعی میشود گفت که ما خشونت را در جامعه نهادی میکنیم. یعنی وقتی بچههای ما با چنین خشونتی تربیت میشوند، خود آنها بعدها این خشونت را در سطح وسیعتر و در سطح جامعه بازتولید میکنند.
این دو پیامد، هردو برای آیندهی جامعه مسائل بسیار منفی و خطرناکی هستند و یک مبارزهی فرهنگی دائمی، قانونی احتیاج دارد و برای این هم ما نیاز به یک قانون داریم و یک سری راهکارهای اجرایی و یکسری کار جدی تربیتی بر روی مربیان و پدرومادرها، با این هدف که چنین رویههایی اعمال نشود. گفتن اینکه کاری نمیشود کرد، نوعی تسلیم شدن در مقابل این شرایط است و شاید در یک تحلیل بدبینانه، نوعی پذیرش این شرایط و حتی مشروعیت دادن به آن است.
در صحبتهایتان اشاره کردید به اینکه در فرهنگ ما هم تا حدی این قضیه متأسفانه پذیرفته شده و در ادبیات کهن ما حتی به آن اشاره شده است. تا چه اندازه این مسئلهی فرهنگی را که به آن اشاره کردید، و تا چه اندازه نقش معلمها را در این مسئله مؤثر میدانید. زیرا کارشناسانی هستند که معتقدند، برخی از معلمها از این نظر درست تربیت نمیشوند.
به عنوان مسئلهی اساسی و حیاتی، پیش از همه باید اشاره کنم که مسئلهی مجازات بچهها و نوجوانان و یا مجازات بهطور کلی، در یک جامعه، بُعد انسانشناسانه و فرهنگی عمیقی دارد که در حافظهی جمعی یک جامعه هک شده است. بنابراین تغییر این بازنماها، تغییر این نظام ارزشی در مورد مجازات، امری زمانبر است که کار زیادی میخواهد و ارادهی سیاسی و اجتماعی خیلی قویای هم میخواهد.
آنچه در ایران مرا در مقابل یک تردید قرار میدهد، این است که تا چه حد مسئولان واقعاً به جلوگیری از چنین مجازاتهایی معتقدند. برای اینکه ما در سطح گفتمان عادی و عمومی جامعه، این نظام ارزشی را کاملاً داریم. یعنی مسئولان درجه اول کشور فکر میکنند از طریق خشونت و از طریق تنبیه و ارعاب است که میتوانند جامعه را اداره کنند و این امر به این ترتیب وارد ذهنیت همهی گروههای اجتماعی هم میشود و آنها هم میپذیرند که برای ادارهی جامعه، باید جامعه را ادب کرد. همانطوری که گفته میشود، باید جامعه را سر جایاش نشاند و این کار هم از طریق خشونت، اعمال زور، ترساندن و کارهای مشابه این انجام میشود و نه از طریق قانع کردن، از طریق فرهنگی از طریق ارتباط فکری و دیالوگ.
ما نمیتوانیم مدرسه را از کل جامعه جدا کنیم. ما نمیتوانیم بگوییم در آینده مدرسهای خواهیم داشت که در آن هیچ خشونتی انجام نمیگیرد، ولی اشکال مختلف این خشونت و برخورد با شهروند در سطوح دیگر جامعه جریان دارد. همان چیزی که در همهجای دنیا وجود دارد. یعنی ارتباط نزدیکی بین گفتمان عمومی و نوع برخورد نهادهای رسمی با همهی شهروندان، با آنچه در مدرسه میگذرد، وجود دارد.
یعنی معتقدید که آموزش معلمها در چنین جامعهای تا زمانی که پیشزمینههای خشونت در آن از بین نرفته، نمیتواند خیلی تأثیرگذار باشد؟
نمیگویم نمیتواند خیلی تأثیرگذار باشد، میگویم که تأثیرش به آن اندازه که انتظار داریم نیست. نمیشود دلمان خوش باشد به اینکه فقط در نظام تربیت معلم ما، در دانشگاههایی که معلمان ما تربیت میشوند، گفته شود که خشونت روی بچهها کار بدی است و کار منفیای است و این هم کاملاً تأثیرگذار باشد و انتظار داشته باشیم که فردا همه چیز عوض خواهد شد.
من فکر میکنم این مسئلهی خیلی مهمی است که معلمان ما با چنین روانشناسیای تربیت شوند، با چنین گفتمان تربیتیای تربیت شوند که در آن خشونت نقد بشود و دیالوگ و گفتوگو و درک دانشآموز و درک نوجوان و جوان محور اعمال آموزشی باشد. ولی همزمان هم باید فکر کرد که این گفتمان محدودیتهای خود را دارد. برای اینکه در سطح کل جامعه گفتمان دیگری در جریان است.
من معتقدم وجود آن بههرحال بسیار مثبتتر از عدم وجودش است. برای اینکه بههرحال آن گفتمان کلی هم تا حدود زیادی تحت تأثیر آن رفتارهای عمومی جامعه است. ما باید از جایی شروع کنیم و با آن برخورد کنیم. ولی همزمان هم این یک موضوع خیلی اساسیتر است و شاید هم در بعد عمومی باید به این مسئله توجه کرد و هم در بعد خاص آموزشی. هردوی اینها توأمان لازماند و یکی بدون دیگری، سخت است که به نتیجهی مطلوب برسد. همانطور که تجربهی کشورهای دیگر این را نشان میدهد.
توجه کنید که رابطهی نسلها با همدیگر یکی از گرهگاههای اصلی زندگی اجتماعی همهی ماست. یعنی رابطه با نسل جوان، با روح زمانه و با موقعیتی که یک نسل در هر دورهی تاریخی و در هر فضای جغرافیایی دارد، موضوع خیلی پیچیدهای است که نیاز به فکر کردن، بازاندیشی و بازنگری دائمی دارد. چیزی که در جامعهی ما انجام نمیشود و پدران نمادین جامعهی ما، که رهبران جامعهی ما باشند، اینها بهطور منظم در گفتمانشان خشونت، چه به صورت خشونت فیزیکی و چه به صورت خشونت نمادین یا سرد، بهطور دائمی وجود دارد و جامعهی ما هم تحت تأثیر این گفتمان عمومی است.
به تازگی دو فیلم در اینترنت پخش شد که حتماً شما هم دیدهاید. در یکی از این فیلمها یک معلم، بازهم در استان سیستان و بلوچستان، دو شاگرد را وادار میکرد که یکدیگر را کتک بزنند و مدام از آن یکی میخواست که محکمتر به همشاگردیاش سیلی بزند. فیلم دیگر هم مربوط به معلم شنایی در امجدیه بود که یکی یکی بچهها را میخواباند و آنها را تنبیه بدنی میکرد. این نشان میدهد که بعضی از معلمهای ما اصلاً خودشان مشکل دارند و از این نظر مورد گزینش قرار نگرفتهاند. در حالیکه برای شغل معلمی در ایران گزینشهای خیلی سخت ایدئولوژیک وجود دارد، ولی گویا از این نظر مورد گزینش قرار نمیگیرند. آیا در دیگر کشورهای دنیا چنین چیزی وجود دارد؟
هیچ نوع گزینشی در این رابطه در دنیا وجود ندارد. ولی در آموزشهایی که به معلمان داده میشود که دورهی آن خیلی طولانی هم هست، به این امر پرداخته میشود. برای مثال در آلمان، فرانسه و خیلی کشورهای دیگر، معلمان پنج سال دورهی آموزشی دانشگاهی میبینند، برای اینکه بتوانند معلم بشوند. بخش مهمی از این آموزش به رویکردها و تئوریهای تربیتی و روانشناسانه برمیگردد که آنها باید هنگام کار آموزشی، به عنوان معلم به آن توجه کنند. در ایران به این جنبه، نه اینکه بهکلی توجه نمیشود، ولی بهایی که به آن داده میشود خیلی کم است و از همه مهمتر، بعدها در پراکتیک عادی آموزشی هیچ نوع چارچوب و برخورد تربیتی و آموزشی و حقوقی وجود ندارد. برای اینکه اگر چنین اتفاقی افتاد، ما بتوانیم جلوی آن را بگیریم و با آن برخورد کنیم.
آنچه مثبت است، به نظر من این است که این نوع اتفاقات، امروز در جامعهی ایران انعکاس خیلی وسیع پیدا میکند و افکار عمومی نسبت به آن خیلی منفی برخورد میکند. این نکتهی خیلی مثبت این حادثه است. یعنی نشان میدهد که این نوع اعمال، این نوع برخورد با جوانها و کلاً استفاده از خشونتهای بدنی و یا تنبیه بدنی علیه جوانها، امروز امری ناپسند برای افکار عمومی است و برای همین هم آنها به این ترتیب واکنش نشان میدهند. اما همزمان، متأسفانه راهکارهای لازم در جامعه برای اینکه با این مسئله برخورد بشود، وجود ندارد و همین هم باعث میشود امر مبارزه با خشونت در محیطهای آموزشی خیلی کند پیش برود.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: داود خدابخش
دادستان تهران خبر بازداشت ۵ وكيل دادگستری را تاييد كرد
به گزارش خبرگزاری فارس، عباس جعفری دولتآبادی، دادستان تهران، روز یکشنبه (۱۴ نوامبر/ ۲۳ آبان) خبر بازداشت ۵ وکیل دادگستری در روز شنبه را تائید کرد. وی گفت:«سه نفر از اين افراد در فرودگاه امام خمينی به هنگام بازگشت از سفر آنتاليای تركيه بازداشت شدند، ۲ نفر دیگر از وکلای دادگستری مرتبط با افراد یاد شده نیز در تهران بازداشت شدهاند.» دادستان تهران اسامی دو وکیل بازداشت شده در تهران را فاش نکرد. وی اتهام این وکلا را "ارتکاب جرائم امنیتی و انجام اعمال خلاف شئونات" اعلام کرد. سارا صباغیان، مریم کیانارثی و مریم کرباسی سه وکیل دادگستری هستند که در فرودگاه بازداشت شدهاند. آنها به منظور شرکت در یک سمینار حقوقی به ترکیه سفر کرده بودند.
مجلس احمدینژاد را از ریاست مجمع عمومی بانک مرکزی کنار گذاشت
با پیشنهاد محمدرضا باهنر، از نمایندگان اصولگرای مجلس شورای اسلامی، و رأی موافق اکثریت مجلس، محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، از ریاست مجمع عمومی بانک مرکزی کنار گذاشته شد.
به گزارش خبرگزاری مهر، در جلسه علنی عصر روز یکشنبه، محمدرضا باهنر پیشنهاد تغییر ترکیب و نحوه انتخاب مجمع عمومی بانک مرکزی را مطرح کرد که این پیشنهاد با ۱۰۶ رای موافق، ۸۵ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع با موافقت نمایندگان روبهرو شد.
بر پایه این مصوبه، ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی از پنج نفر به ۱۱ نفر افزایش یافت که بر این اساس رئیس جمهور از ریاست مجمع عمومی کنار گذاشته شد و از این پس اعضا مجمع عمومی از بین خود فردی را به عنوان رئیس مجمع انتخاب میکنند.
بر اساس مصوبه جدید، دادستان کل کشور و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران به همراه هفت اقتصاددان به ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی اضافه شدند.
در این جلسه، محمود بهمنی به عنوان نماینده دولت و رئیس کنونی بانک مرکزی، از مخالفان تصویب این پیشنهاد بود. وی در این جلسه به عنوان نماینده دولت گفت: «این پیشنهاد استقلال بانک مرکزی را خدشهدار خواهد کرد و ورود ۷ نفر از بخش خصوصی در برابر ۴ نفر نماینده دولت در این مجمع به صلاح اقتصاد و کشور نیست.»
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به این مخالفت اظهار داشت که «این افراد نمایندگان بخش خصوصی نیستند و اقتصاددادنهای باتجربهای هستند که توسط دولت معرفی و توسط مجلس تأیید میشوند.»
بنا بر این گزارش، موافقان پیشنهاد محمدرضا باهنر، تصویب این پیشنهاد را «جهشی برای مستقل کردن بانک مرکزی از دولت و جلوگیری از آسیبهای ناشی از وابستگی این بانک به دولت» توصیف کردهاند.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، محمدرضا باهنر به عنوان یکی از دلایل تغییر ترکیب کنونی مجمع عمومی بانک مرکزی به مسئله «تلاش برخی کشورهای غربی در مصادره اموال این بانک به عنوان اموال دولتی» اشاره کرد و گفت: «بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران باید مستقل از دولت باشد.»
وی همچنین در توجیه کنار گذاشتن محمود احمدینژاد از ریاست این مجمع افزود: «از آنجا که دولتها به صورت دستوری، کسری بودجه خود را با استقراض از بانک مرکزی تامین میکنند بهتر است سیاستهای پولی کشور از سیاستهای مالی جدا شود.»
نماینده تهران در مجلس ادامه داد: «از زمان دولت سازندگی تاکنون این مسئله به اشتباه عرف شدهاست که سیاستهای پولی کشور در خدمت سیاستهای مالی قرار گیرد.»
به گفته وی: «در حال حاضر با ترکیب کنونی مجمع عمومی بانک مرکزی؛ استقلال این بانک در صندوق بینالمللی پول و محافل اقتصادی دنیا زیر سوال رفتهاست که این امر به نفع نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.»
محمدرضا باهنر، نماینده محافظهکار مجلس، رئیس کمیسیون تلفیق برنامه پنجم توسعه، و دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، روز شانزدهم آبان به عنوان نایب دوم رئیس مجلس انتخاب شد.
وی پیش از این، در واکنش به این گفته محمود احمدینژاد که «دورهای که مجلس در رأس امور بود، سپری شدهاست»، از قابلیت مطرح شدن بحث عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس، سخن گفتهبود.
محمدرضا باهنر روز ۳۰ شهریور با بیان این که اختیارات رئیس جمهور در بخشهایی حتی کاهش هم یافته، گفت: «نقشه راه را مجلس طراحی و تدوین میکند و دولت موظف است به دنبال مجلس حرکت کند.»
به گزارش خبرگزاری مهر، در جلسه علنی عصر روز یکشنبه، محمدرضا باهنر پیشنهاد تغییر ترکیب و نحوه انتخاب مجمع عمومی بانک مرکزی را مطرح کرد که این پیشنهاد با ۱۰۶ رای موافق، ۸۵ رای مخالف و ۱۱ رای ممتنع با موافقت نمایندگان روبهرو شد.
بر پایه این مصوبه، ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی از پنج نفر به ۱۱ نفر افزایش یافت که بر این اساس رئیس جمهور از ریاست مجمع عمومی کنار گذاشته شد و از این پس اعضا مجمع عمومی از بین خود فردی را به عنوان رئیس مجمع انتخاب میکنند.
بر اساس مصوبه جدید، دادستان کل کشور و رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران به همراه هفت اقتصاددان به ترکیب مجمع عمومی بانک مرکزی اضافه شدند.
در این جلسه، محمود بهمنی به عنوان نماینده دولت و رئیس کنونی بانک مرکزی، از مخالفان تصویب این پیشنهاد بود. وی در این جلسه به عنوان نماینده دولت گفت: «این پیشنهاد استقلال بانک مرکزی را خدشهدار خواهد کرد و ورود ۷ نفر از بخش خصوصی در برابر ۴ نفر نماینده دولت در این مجمع به صلاح اقتصاد و کشور نیست.»
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به این مخالفت اظهار داشت که «این افراد نمایندگان بخش خصوصی نیستند و اقتصاددادنهای باتجربهای هستند که توسط دولت معرفی و توسط مجلس تأیید میشوند.»
بنا بر این گزارش، موافقان پیشنهاد محمدرضا باهنر، تصویب این پیشنهاد را «جهشی برای مستقل کردن بانک مرکزی از دولت و جلوگیری از آسیبهای ناشی از وابستگی این بانک به دولت» توصیف کردهاند.
به گزارش خبرگزاری ایرنا، محمدرضا باهنر به عنوان یکی از دلایل تغییر ترکیب کنونی مجمع عمومی بانک مرکزی به مسئله «تلاش برخی کشورهای غربی در مصادره اموال این بانک به عنوان اموال دولتی» اشاره کرد و گفت: «بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران باید مستقل از دولت باشد.»
وی همچنین در توجیه کنار گذاشتن محمود احمدینژاد از ریاست این مجمع افزود: «از آنجا که دولتها به صورت دستوری، کسری بودجه خود را با استقراض از بانک مرکزی تامین میکنند بهتر است سیاستهای پولی کشور از سیاستهای مالی جدا شود.»
نماینده تهران در مجلس ادامه داد: «از زمان دولت سازندگی تاکنون این مسئله به اشتباه عرف شدهاست که سیاستهای پولی کشور در خدمت سیاستهای مالی قرار گیرد.»
به گفته وی: «در حال حاضر با ترکیب کنونی مجمع عمومی بانک مرکزی؛ استقلال این بانک در صندوق بینالمللی پول و محافل اقتصادی دنیا زیر سوال رفتهاست که این امر به نفع نظام جمهوری اسلامی ایران نیست.»
محمدرضا باهنر، نماینده محافظهکار مجلس، رئیس کمیسیون تلفیق برنامه پنجم توسعه، و دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، روز شانزدهم آبان به عنوان نایب دوم رئیس مجلس انتخاب شد.
وی پیش از این، در واکنش به این گفته محمود احمدینژاد که «دورهای که مجلس در رأس امور بود، سپری شدهاست»، از قابلیت مطرح شدن بحث عدم کفایت رئیس جمهور در مجلس، سخن گفتهبود.
محمدرضا باهنر روز ۳۰ شهریور با بیان این که اختیارات رئیس جمهور در بخشهایی حتی کاهش هم یافته، گفت: «نقشه راه را مجلس طراحی و تدوین میکند و دولت موظف است به دنبال مجلس حرکت کند.»
مقاله ای واشنگتن پست درباره اتم و هسته ای
فشار سبز بر دولت ایران
ري تکیه
آمریکا و ایران در طي یک تشریفات کاملا آشنا، بار دیگر از رقص دیپلماتیک خود تمجید کردند. سووالي که دائما ایران و متحدانش را آزار مي دهد این است که چطور مي توان حکومت مذهبي در ایران را واداشت تا دست از اقداماتش که باعث اعتراض مي شود، دست بردارد. آمریکا بعنوان یک به عنوان یک نظام سیاسی دمکراتیک و عملگرا امیدوار است فشارهای اقتصادی رهبران ایران را وادار کند تا به اقدامات و استراتژی های زیان آور خود پایان دهد. اما سابقه عملکرد حکومت ایران نشان داده فشارهاي اقتصادي به تنهایي کارساز نیست. در عین حال جمهوري اسلامي نقطه ضعف هاي دیگري نیز دارد که یکي از عمده ترین آنها بی توجهی این حکومت به مبانی حقوق بشر است. تاکید بر حقوق بشر و تقویت جنبش سبز در ایران مي تواند راه را براي گذار ایران به سمت جامعه اي آزاد تر باز کند ومي تواند اهرم فشار بهتری براي غرب باشد که جمهوري اسلامي را به تجدید نظر در برنامه هستهاي خود وادارد.
یکي از تناقضهاي مهم در تاریخ حکومت استبداد مذهبي ایران، تولد پر طراوت ترین جنبش هاي روشنفکري و دموکراسي خواهي در خاومیانه است. جنبش سبز که لایههاي اجتماعي مختلف در جامعه ایران را در برمي گیرد تعریف جدیدي از مناسبات بین مردم و قدرت سیاسي و همین طور تفسیر متفاوتي از رابطه دین و دموکراسي ارائه داده. شالودههای اصلی این جنبش تاکید بر راي و اراده عمومي مردم، احترام به افکار عمومي در سطح بینالمللي و پایان دادن به محدودیتها و استبداد سیاسي است که توسط رهبر، علي خامنه اي، و رئیس جمهور، محمود احمدي نژاد، اعمال مي شود.
با وجود فشار شدید، زندان و دادگاه هاي نمایشي طي یک سال و نیم گذشته جنبش به فعالیت خود ادامه داده وبتدریج جامعه را از زیر کنترل کامل دولت بیرون آورده است. این جنبش در مقایسه با جنبش هاي دهه هشتاد اروپاي شرقي که با کمک غرب به نتیجه رسید و به ظلم کمونیسم و قدرت آن پایان داد، بهتر سازماندهي شده است و از حمایت عمومي بیشتری برخوردار است. گسترش ابعاد اختلافات در درون حکومت و ناامیدي بسیاري از وفاداران سابق جمهوري اسلامي به آینده این نظام نشان مي دهد که جنبش سبز مشروعیت نظام سیاسي حاکم بر ایران را بهشدت تضعیف کرده است.
غرب باید در هر گونه مذاکره با ایران علاوه بر سیاستهاي هستهاي، در حوزه حقوق بشر نیز حکومت تهران را تحت فشار قرار دهد. باید خواستار آزادی تمام زندانیان سیاسي، رفع محدودیت فعالیت نهادهای مدنی و آزادی انتشار مطبوعات و فعالیت رسانههایی شد که توقیف شدهاند. مادامي که ایران به این خواست ها تن نداده، باید با تحریم اقتصادي و انزواي سیاسي روبرو باشد. دولت آمریکا با تاکید بر یک چنین خواستها و شروطی میتواند انتقاد و مخالفت با حکومت ایران را تقویت کند. از این طریق میتوان همزمان با فشارهای اقتصادی از خارج، فضای انتقاد و مخالفت سیاسی در داخل ایران را نیز تشدید کرد. جمهوري اسلامي در این حالت با دو عامل نیرومند روبهرو خواهد شد و ممکن است به پذیرش برخی شروط یا عقبنشینی از سیاستهای خود وادار شود. برای خلع سلاح هستهاي و تقویت دموکراسی در ایران باید یک مسیر مشترک را در پیش گرفت و هماهنگ با اهداف جنبش سبز باید ایران را وادار کرد که براي عادیسازي روابط خود با جامعه بینالملل ابتدا رفتار خود را در قبال شهروندان ایران تغییر دهد.
دولت آمریکا دستور کار مذاکرات خود را با ایران باید گسترش داده و تحولات آرام در جامعه ایران را نیز در نظر بگیرد. خامنه اي با همه اشتباهاتش، ملاتی است که اجزای مختلف حکومت را به هم متصل می دارد. با کنار رفتن رهبر سالخورده ایران از صحنه، نظام بشدت تجزیه مي شود و فقدان پایه هاي اجتماعي باعث مي شود به راحتي جانشین دیگري انتخاب شود. خامنه اي در روند مستحکم کردن پایه هاي قدرتش و مطمئن شدن از یک انتخابات تقلبي دیگر بمنظور انتخاب شدن حامي اش، همه چیز را در اختیار دارد اما مطمئن نخواهد بود با این کار به نظام خدمتی کرده است. او می داند در چنان شرایطی جمهوری اسلامی با بحرانهای ساختاری روبهرو خواهد شد.
تاریخ نشان داده است که تاکید و دفاع از مسئله حقوق بشر مي تواند تاثیر بسیار مهمي بر تحولات و تغییرات سیاسي داشته باشد. نمونه برجسته آن پیمان هلسینکي در سال 1975 بود که زمینه را برای رشد و فعالیت گروههاي طرفدار دموکراسي در اروپاي شرقي پشت پرده آهنین فراهم کرد و زمینه فروپاشی نظامهاي کمونیستي را به وجود آورد. تاکید بر مسئله حقوق بشر در مذاکرات با ایران علاوه بر تقویت جنبش سبز باعث خواهد شد که حکومت مذهبي یا بخشهایی از صاحبان قدرت تحت فشار این واقعیت را بپذیرند که برای بهبود مناسبات با جامعه بینالملل و حفظ حدي از منافع ملي ایران باید به تغییراتی تن بدهند. بعید نیست نسل بعدي از کساني که رهبري ایران را در دست مي گیرند در حوزه تعهدات خود در قبال حقوق شهروندان و خواستهای جامعه با حساسیت بیشتری عمل کنند. در عین حال آمریکا با مرتبط کردن فشارهای سیاسی و اقتصادی با مسئله حقوق بشر و دموکراسی میتواند در بحران هستهای نیز به ایران فشار بیشتری وارد کند. از این طریق راه براي عبور مسالمت آمیز از استبداد دیني به سمت یک دولت مسئول در قبال حقوق بشر، فراهم خواهد شد.
واشنگتن پست، 11 نوامبر