تمهیدات اطلاعاتی - امنیتی برای طرح هدفمندی یارانهها
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی روز چهارشنبه (۲۰ اکتبر/ ۲۸ مهر) در مورد راهکارهای وزارت اطلاعات برای بوجود نیامدن مشکل در مسیر اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها گفت: «همه دستگاهها با هم هماهنگ هستند، ضمن اینکه با نمایندگان صنوف و تجار نیز همکاریهای خوبی داریم». به گزارش خبرگزاری مهر، مصلحی افزود: «در این زمینه پیشبینیهای لازم صورت گرفته تا اگر کسی در این خصوص برنامهای داشته باشد با آن برخورد و به دستگاه قضایی معرفی شود».
با کاهش قیمت طلا در بازارهای جهانی، قیمت سکه و طلا روز چهارشنبه در بازار ایران نیز کاهش یافت.
به گزارش خبرگزاری مهر، بهای هر سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم روز چهارشنبه 355 هزار تومان بود که نسبت به روز سه شنبه، 5 هزار تومان کاهش داشت. قیمت هر سکه تمام بهار آزادی طرح جدید نیزبه 341 هزار تومان رسید.
به گزارش خبرگزاری مهر، بهای هر سکه تمام بهار آزادی طرح قدیم روز چهارشنبه 355 هزار تومان بود که نسبت به روز سه شنبه، 5 هزار تومان کاهش داشت. قیمت هر سکه تمام بهار آزادی طرح جدید نیزبه 341 هزار تومان رسید.
مشکلات ایران در تامین سوخت هواپیما
برخی فروشندگان بنزین در اروپا، قرارداد فروش خود با خطوط هواپیمایی ایرانی را در ماههای اخیر لغو کردهاند. این اقدام موجب شده که پارهای پروازها به مقصد تهران طولانیتر و گرانتر شوند. بهطور نمونه، عدم تحویل سوخت به هواپیماهای ایرانی در فرودگاه هیثرو، مسیر ۶ ساعتهی لندن/ تهران را به ۹ ساعت افزایش داده است. این هواپیماها ناچارند در وین فرود آمده و پس از سوختگیری و توقفی سهساعته، راهی تهران شوند.
گفته میشود که در صورت تداوم این شرایط، هزینه پروازهای خارجی خطوط ایرانی تا ۴۰ درصد افزایش خواهند یافت.
سخنگوی وزارتخارجه ایران در تازهترین واکنش به این موضوع، از "مقابله بهمثل" جمهوری اسلامی و محدود کردن گردشگری کشورهایی گفته که مانع سوختگیری هواپیماهای ایرانی در فرودگاههای خود میشوند.
رامین میهمانپرست تاکید کرده که این اقدام فراتر از تحریمهای شورای امنیت و خلاف مقررات بینالمللی است و ایران میتواند خطوط پروازی مستقیم از اروپا به تهران را به خطوط غیرمستقیم و الزام فرود در استامبول یا دوبی تغییر دهد.
رجانیوز، سایت خبری نزدیک به دولت نیز پیش از این نوشته بود که "نبرد بنزینی" در فرودگاه لندن، نیازمند تلافی در تهران است. این سایت توصیه کرده بود که فرودگاه تهران از جمله از تحویل سوخت به هواپیماهای انگلیسی خودداری کند.
دکتر رضا تقیزاده، کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با دویچهوله تاکید میکند که هرگونه تهدید ایران برای تلافیجویی، زیانهای اقتصادی و سیاسی بیشتری برای جمهوری اسلامی در بر خواهد داشت.
دویچهوله: فرودگاههای اروپایی از فروش بنزین به هواپیماهای ایرانی خودداری میکنند و تنها در وین و هامبورگ امکان سوختگیری برای هواپیماهای ایرانی موجود است. این رفتار تا چه اندازه با مقررات بینالمللی هماهنگی دارد؟
رضا تقیزاده: بر اساس بخشی از تحریمهای یکجانبه آمریکا، شرکتهایی که با ایران معامله میکنند، از ادامه کار و داد و ستد با آمریکا محروم میشوند. شرکتهایی که از ارائه سوخت هواپیما به ایران خودداری میکنند، شرکتهایی هستند که معاملات بزرگتری در آمریکا دارند. البته اگر آنها تعهدی برای فروش بنزین به هواپیماهای ایرانی داشته باشند، مکلفاند تا خاتمه زمان قرارداد، کار خود را ادامه دهند.
این شرکتها از طرف دیگر آزادند به هر مشتری که میخواهند، بنزین بفروشند یا نفروشند و این تصمیمی نیست که فرودگاههای محلی اروپا گرفته باشند. در واقع این شرکتهای نفتی و فروشندگان بنزین هستند که از ادامه معامله با ایران خودداری میکنند و این مورد استقبال جامعه اروپا نیز هست.
سخنگوی وزارت خارجه از مقابله به مثل ایران و محدود کردن گردشگری کشورهای اروپایی گفته و اینکه جلوی پروازهای مستقیم از اروپا را میگیرد تا آنها در دوبی یا استامبول فرود آیند. آیا اگر این تهدید عملی هم بشود، از نظر نتیجه، مقابله به مثل خواهد بود؟
این تهدید مهم بود اگر ایران چنین قدرتی میداشت. جمهوری اسلامی در حال حاضر به اندازه کافی زیر فشار هست و عاقلانه نیست که سیاستمداران ایرانی به ابتکار خود، این فشارها را افزایش دهند. ایران سالانه پنج میلیون مسافر را از راه هوایی به خارج میفرستد و بر میگرداند. بخش کوچکی از این حجم را هواپیماهای ایرانی و بخش بزرگتری را شرکتهای خارجی جابهجا میکنند.
اگر این محدودیتها برای شرکتهای خارجی اعمال شود، عملا صدها هزار مسافر ایرانی امکان سفر به خارج را پیدا نمیکنند و این تبدیل به یک بحران خواهد شد. اگرهم اجازه پرواز صادر کنند و امکان سوخت ندهند، آنچه وسیله درآمد برای ایران خواهد بود، به کشورهای بینراه مانند امارات میرسد.
این نه از نظر سیاسی و نه از نظر اقتصادی و نه از نظر رفاهی مسافران ایرانی به نفع دولت نیست. نتیجه عملی تلافیجویی ایران در این زمینه، تحمیل یک محاصره هوایی به خویش است.
نباید فراموش کرد که تا چندی پیش آقای رییس جمهور اعلام میکرد که تحریمها حتی ارزش کاغذی را که رویش نوشته میشوند، ندارند. اما الان سخنگوی وزارت خارجه ایران با عصبانیت از تلافیجویی یاد میکند و این نشان میدهد که فشارهای خارجی موثر بودهاند.
آیا چون موضوع عدم فروش سوخت هواپیما در تحریمهای مصوب شورای امنیت نیست، جمهوری اسلامی میتواند علیه شرایط موجود شکایت حقوقی کند؟
مشکل اینجاست که ایران پیش از این، موقعیت خود را از نظر حقوقی در جامعه جهانی تضعیف کرده است. سخنگوی وزارت خارجه ایران، مصوبات شورای امنیت را غیرقانونی اعلام میکند و آقای احمدینژاد آنها را کاغذ پاره میخواند. در این حالت و وقتی ارزش قانونی مراجع بینالمللی را مورد تردید قرار دادهاند، چگونه میخواهند به آنها شکایت کنند؟
هیچ کشور ثالثی هم نمیتواند برای ورود به این مقوله، استدلالی قوی بکند. آنها که تحریمها را اعمال میکنند، طبق خواست شورای امنیت کار میکنند و این جای اعتراض برای ایران باقی نمیگذارد.
با توجه به اینکه شرکتهای هواپیمایی زیان ناشی از تهیه سوخت و فرسایشهای مربوط به آن را به مسافران سرشکن میکنند، آسیب مردم از اختلال در سفر و پرواز بیشتر است یا حاکمیت؟
هر دو زیان میبینند. سالانه یک میلیون ایرانی تنها به سمت ترکیه میروند. ما در طول سال یک میلیون زایر حج داریم. صدها هزار مسافر سالانه به اروپا میایند. اینها اگر امکان مسافرت نداشته باشند، تبدیل به یک گروه ناراضی میشوند. دولت هم که نسبت به افزایش نارضایتیها حساسیت دارد، طبعا از این پیامدها استقبال نخواهد کرد.
مهیندخت مصباح
تحریریه: مصطفی ملکان
تحریریه: مصطفی ملکان
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه نسب به "تغییر جای شاکی و متهم و سناریوسازی علیه فعالین دانشجویی" هشدار داد.
به گزارش دانشجونیوز شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در بیانیه خود نسبت ضمن محکوم کردن بازداشت های اخیر دانشجویان دانشگاه تهران، نسبت به وضعیت و سلامت دانشجویان این دانشجویان و همچنین روند رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه ابراز نگرانی کرده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
با گذشت بیش از یک سال از فاجعه حمله به کوی دانشگاه تهران، این روزها شاهد بازگشایی پرونده متهمان این حادثه در قالب برگزاری دادگاه و احضار و بازداشت تنی چند از دانشجویان بوده ایم. همان طور که انتظار می رفت بار دیگر عاملین این فاجعه در صدد برآمدند تا با هدف پاک کردن صورت مسئله و تبرئه خود از این جنایت هولناک، به وارونه نمودن واقعیات و تغییر جای شاکی و متهم دست زنند. برگزاری دادگاه های غیر علنی و پرابهام در پشت درهای بسته و احضار و بازداشت دانشجویان بی گناهی که اتهامشان دفاع از حریم دانشگاه و آزادی است، آن هم از طریق سازمان قضایی نیروهای مسلح حاصل افتتاحیه ی جدید پرونده ی کوی دانشگاه تهران است.
در این راستا برخی دانشجویان از جمله نعیم آقایی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران، ایوب نعمتی، دبیر سابق شورای صنفی دانشگاه تهران، حبیب فرحزادی، سجاد شریفی و کاوه اکبری و برخی دیگر در این مدت بازداشت شدند و همچنان از وضعیت آنان خبری در دست نیست. همچنین جمع کثیر دیگری از دانشجویان نیز پیش از این در جریان همین پرونده بازداشت شدند و با قرارهای وثیقه سنگین از زندان آزاد شدند. اخباری که این روزها جسته و گریخته از وضعیت چند دانشجوی زندانی به گوش می رسد، بر دامنه نگرانی ها از سرنوشت این پرونده به شدت دامن زده است. متاسفانه روند رسیدگی به این پرونده می رود تا بار دیگر خاطره تلخ دادگاه رسیدگی به حمله به کوی در سال ١٣٧۸ زنده کند. در حالی که فرماندهان و آمران و عاملین این فاجعه در دادگاه تبرئه می شوند، جمع زیادی از دانشجویان بیگناه به جرم ناکرده سال ها در زندان شرایط سخت را سپری کنند.
در سکوت خبری، مجریان حمله ی هولناک به کوی دانشگاه و همدستان آنان به طراحی صحنه ی رفع و رجوع آن حادثه در قالب فشار و بازداشت و سناریو سازی علیه دانشجویان نشسته اند تا در پس ایجاد فضای ترس ناشی از برگزاری دادگاه های نظامی برای دانشجویان و سپردن آنان به دست ماموران امنیتی، از این پرونده و پاسخگویی در مقابل اعمالشان خلاصی یابند. در کنار تمام سناریوسازی هایی که این روزها در حال انجام است، فیلمی که چندی پیش از حمله به کوی دانشگاه تهران منتشر شد، خود به روشنی گویای بسیاری از مسایل بود و مجرمان و قانون شکنان این فاجعه و اعمال و رفتارشان را با دانشجویان به خوبی نشان می داد. اما متاسفانه این سرنخ های واضح و آشکار رها شده و رسیدگی به پرونده به بازداشت و استنطاق از فعالین دانشجویی محدود شده است.
هنوز داغ فاجعه ی دردناک حمله به کوی دانشگاه تهران در ١۸ تیر ١٣٧۸ پاک نشده و آن پرونده به سرانجامی عادلانه نرسیده، اقتدارگرایان به دنبال از سر باز کردن جنایت بعدی پس از انتخابات ٢٢ خرداد هستند. بازداشت دانشجویان بی پناه کوی دانشگاه تهران در روزهای اخیر به بازداشت خانواده ی یکی از قربانیان حادثه تلخ ده سال گذشته گره خورده و این نشان از عمق حساسیت مسئله کوی دانشگاه و نشانگر حساسیت پیچیده این مجتمع و حملات چندین باره به آن طی سالیان گذشته دارد. چه آن که دانشگاه تهران و کوی دانشگاه از دیرباز به عنوان یکی از مراکز اصلی فعالیت های آزادی خواهانه دانشجویان و جنبش دانشجویی بوه است.
بر همین اساس شاهد هستیم که در کنار رسیدگی معوج و مبهم به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران و متهم کردن دانشجویان در این زمینه، پس از حمله به کوی و بازداشت ها و جنایت های روزهای اولیه، دیری نپایید که مسئولان دست به ایجاد تغییر و تحولات گسترده در سطح کوی دانشگاه تهران زدند و با کاستن از تعداد دانشجویان حاضر در کوی و پخش کردن ساکنین در خوابگاه های بی کیفیت و دور از هم در سطح شهر به طراحی نظمی جدید در کوی دانشگاه پرداختند. در همین اثنا اخراج دانشجویان فعال و تاثیرگذار از محوطه ی کوی و بازداشت فعالین دانشجویی ساکن در کوی نیز در دستور کار قرار گرفته است.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ضمن محکومیت بازداشت دانشجویان، نسبت به وضعیت و سلامت دانشجویان در بند و همچنین روند رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه هشدار می دهد. چرا که اخبار رسیده در روزهای گذشته حکایت از آغاز انحراف در رسیدگی به این پرونده دارد. در چنین شرایطی لازم است که منادیان راه آزادی، رهبران جنبش اعتراضی، فعالین سیاسی و مدافعین حقوق بشری، اعتراض خود را در این زمینه اعلام و صدای حق طلبی و مظلومیت دانشجویان را به گوش دیگران برسانند.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت
٢۸ مهرماه ١٣۸٩
به گزارش دانشجونیوز شورای تهران دفتر تحکیم وحدت در بیانیه خود نسبت ضمن محکوم کردن بازداشت های اخیر دانشجویان دانشگاه تهران، نسبت به وضعیت و سلامت دانشجویان این دانشجویان و همچنین روند رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه ابراز نگرانی کرده است.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
با گذشت بیش از یک سال از فاجعه حمله به کوی دانشگاه تهران، این روزها شاهد بازگشایی پرونده متهمان این حادثه در قالب برگزاری دادگاه و احضار و بازداشت تنی چند از دانشجویان بوده ایم. همان طور که انتظار می رفت بار دیگر عاملین این فاجعه در صدد برآمدند تا با هدف پاک کردن صورت مسئله و تبرئه خود از این جنایت هولناک، به وارونه نمودن واقعیات و تغییر جای شاکی و متهم دست زنند. برگزاری دادگاه های غیر علنی و پرابهام در پشت درهای بسته و احضار و بازداشت دانشجویان بی گناهی که اتهامشان دفاع از حریم دانشگاه و آزادی است، آن هم از طریق سازمان قضایی نیروهای مسلح حاصل افتتاحیه ی جدید پرونده ی کوی دانشگاه تهران است.
در این راستا برخی دانشجویان از جمله نعیم آقایی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه تهران، ایوب نعمتی، دبیر سابق شورای صنفی دانشگاه تهران، حبیب فرحزادی، سجاد شریفی و کاوه اکبری و برخی دیگر در این مدت بازداشت شدند و همچنان از وضعیت آنان خبری در دست نیست. همچنین جمع کثیر دیگری از دانشجویان نیز پیش از این در جریان همین پرونده بازداشت شدند و با قرارهای وثیقه سنگین از زندان آزاد شدند. اخباری که این روزها جسته و گریخته از وضعیت چند دانشجوی زندانی به گوش می رسد، بر دامنه نگرانی ها از سرنوشت این پرونده به شدت دامن زده است. متاسفانه روند رسیدگی به این پرونده می رود تا بار دیگر خاطره تلخ دادگاه رسیدگی به حمله به کوی در سال ١٣٧۸ زنده کند. در حالی که فرماندهان و آمران و عاملین این فاجعه در دادگاه تبرئه می شوند، جمع زیادی از دانشجویان بیگناه به جرم ناکرده سال ها در زندان شرایط سخت را سپری کنند.
در سکوت خبری، مجریان حمله ی هولناک به کوی دانشگاه و همدستان آنان به طراحی صحنه ی رفع و رجوع آن حادثه در قالب فشار و بازداشت و سناریو سازی علیه دانشجویان نشسته اند تا در پس ایجاد فضای ترس ناشی از برگزاری دادگاه های نظامی برای دانشجویان و سپردن آنان به دست ماموران امنیتی، از این پرونده و پاسخگویی در مقابل اعمالشان خلاصی یابند. در کنار تمام سناریوسازی هایی که این روزها در حال انجام است، فیلمی که چندی پیش از حمله به کوی دانشگاه تهران منتشر شد، خود به روشنی گویای بسیاری از مسایل بود و مجرمان و قانون شکنان این فاجعه و اعمال و رفتارشان را با دانشجویان به خوبی نشان می داد. اما متاسفانه این سرنخ های واضح و آشکار رها شده و رسیدگی به پرونده به بازداشت و استنطاق از فعالین دانشجویی محدود شده است.
هنوز داغ فاجعه ی دردناک حمله به کوی دانشگاه تهران در ١۸ تیر ١٣٧۸ پاک نشده و آن پرونده به سرانجامی عادلانه نرسیده، اقتدارگرایان به دنبال از سر باز کردن جنایت بعدی پس از انتخابات ٢٢ خرداد هستند. بازداشت دانشجویان بی پناه کوی دانشگاه تهران در روزهای اخیر به بازداشت خانواده ی یکی از قربانیان حادثه تلخ ده سال گذشته گره خورده و این نشان از عمق حساسیت مسئله کوی دانشگاه و نشانگر حساسیت پیچیده این مجتمع و حملات چندین باره به آن طی سالیان گذشته دارد. چه آن که دانشگاه تهران و کوی دانشگاه از دیرباز به عنوان یکی از مراکز اصلی فعالیت های آزادی خواهانه دانشجویان و جنبش دانشجویی بوه است.
بر همین اساس شاهد هستیم که در کنار رسیدگی معوج و مبهم به پرونده حمله به کوی دانشگاه تهران و متهم کردن دانشجویان در این زمینه، پس از حمله به کوی و بازداشت ها و جنایت های روزهای اولیه، دیری نپایید که مسئولان دست به ایجاد تغییر و تحولات گسترده در سطح کوی دانشگاه تهران زدند و با کاستن از تعداد دانشجویان حاضر در کوی و پخش کردن ساکنین در خوابگاه های بی کیفیت و دور از هم در سطح شهر به طراحی نظمی جدید در کوی دانشگاه پرداختند. در همین اثنا اخراج دانشجویان فعال و تاثیرگذار از محوطه ی کوی و بازداشت فعالین دانشجویی ساکن در کوی نیز در دستور کار قرار گرفته است.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ضمن محکومیت بازداشت دانشجویان، نسبت به وضعیت و سلامت دانشجویان در بند و همچنین روند رسیدگی به پرونده حمله به کوی دانشگاه هشدار می دهد. چرا که اخبار رسیده در روزهای گذشته حکایت از آغاز انحراف در رسیدگی به این پرونده دارد. در چنین شرایطی لازم است که منادیان راه آزادی، رهبران جنبش اعتراضی، فعالین سیاسی و مدافعین حقوق بشری، اعتراض خود را در این زمینه اعلام و صدای حق طلبی و مظلومیت دانشجویان را به گوش دیگران برسانند.
شورای تهران دفتر تحکیم وحدت
٢۸ مهرماه ١٣۸٩
اخبار روز: معاون دانشگاه آزاد تایید کرد که چند عضو هیات علی داانشگاه آزاد که مسجل شده دارای نگرشهای سکولاریستی هستند «شناسایی» و «اخراج» شده اند. وی گفت: به این اعضای هیئت علمی که درباره آنها گزارشهایی رسیده بود تذکر داده شد اما وقتی با تذکر اصلاح نشدند عذرشان را خواستیم.
کریم زارع در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه ۶ سال و ۶ ماه مسئولیت گزینش استاد را با حکم رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بر عهده داشته است افزود: یکسری قوانین است که بر اساس آنها گزینش اساتید صورت می گیرد. سال ۶٣ که مسئولیت گزینش استاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی را بر عهده گرفتم کل آئین نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای دفع افرادی که نگرشهای سکولاریستی داشتند از کرسی هیئت علمی دانشگاهها تجدید نظر شد و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: به هر حال در دانشگاه یک مجموعه انسانی هستیم و ارتباطمان با دنیا نیز اجتناب ناپذیر است لذا توقع نداریم یکروزه به اهداف بهینه برسیم. ولی در مسیری که می رویم باید نظارت و کنترل کنیم. دانشگاه آزاد اسلامی در این زمینه در حال نظارت و کنترل است و ادعا ندارد صد در صد هر کاری کرده درست است بلکه مانند دانشگاههای دیگر است که انسانهای متفاوت در آن تدریس می کنند.
زارع خاطرنشان کرد: انسانها خیلی متفاوت تربیت شده اند لکن باید جهتمان درست باشد و کار فرهنگی صورت گیرد. البته کار فرهنگی انجام شده ولی قوی تر از اینها می تواند انجام شود. اگر کسانی درباره سکولار بودن یک عضو هیئت علمی گزارش داده اند و دیده ایم با تذکر درست نشده اند، عذرشان خواسته شده است.
عضو هیئت امناء دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به اینکه تعداد اعضای هیئت علمی که عذرشان خواسته شده چه تعداد بوده است به مهر گفت: "آمار زیادی نبوده ولی داشته ایم افرادی که عذرشان خواسته شده است. اگر عضو هیئت علمی رسمی قطعی نبودند و پیمانی یا رسمی آزمایشی باشند که خیلی راحت عذرشان خواسته می شود اما تعدادی رسمی قطعی بوده اند که هیئت های انتظامی اعضای هیئت علمی درباره آنها تصمیم گیری می کند. از این دست مواردی داشته ایم."
حسن احدی معاون آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر در این باره گفت: اوایل انقلاب که شاید رفتارمان هم خیلی هیجانی تر بود در جلسه ای مسیری مبنی بر بیرون کردن اساتید سکولار را مطرح کردم اما شهید عضدی گفت با بیرون کردن استادهای سکولار کار درست نمی شود ولیکن خواستار اصلاحشان شد.
معاون آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی بر برگزاری جلساتی توسط دانشگاهها با آن دسته از اعضای هیئت علمی که به زعم دانشجویان افرادی با نگرش های سکولاریستی هستند تاکید کرد و گفت: با این اساتید می شود به صورت فردی یا در گروههای کوچک بحث کرد. اسلام قوی ترین منطق را دارد. بالاخره استاد دانشگاه هم در یک حدی است که اگر عقاید دیگری داشته باشد می شود با منطق وی را قانع کرد. بنابراین احساسم این است و به دانشجویان توصیه می کنم که باید خودمان را بر روی مسائلی که آنها مطرح می کنند قوی کنیم.
وی افزود: همیشه به دانشجویان در کلاس یادآور می شوم که اصلا درست نیست بنا را بر این بگذاریم که وقتی در کلاس حرفی زده می شود شما نیز همه را قبول کنید، یک مقدار هم داد بزنید و بگویید من این حرف را قبول ندارم. در این صورت است که ما می توانیم مقداری پرورش پیدا کنیم.
کریم زارع در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه ۶ سال و ۶ ماه مسئولیت گزینش استاد را با حکم رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بر عهده داشته است افزود: یکسری قوانین است که بر اساس آنها گزینش اساتید صورت می گیرد. سال ۶٣ که مسئولیت گزینش استاد در شورای عالی انقلاب فرهنگی را بر عهده گرفتم کل آئین نامه شورای عالی انقلاب فرهنگی در راستای دفع افرادی که نگرشهای سکولاریستی داشتند از کرسی هیئت علمی دانشگاهها تجدید نظر شد و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید.
معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: به هر حال در دانشگاه یک مجموعه انسانی هستیم و ارتباطمان با دنیا نیز اجتناب ناپذیر است لذا توقع نداریم یکروزه به اهداف بهینه برسیم. ولی در مسیری که می رویم باید نظارت و کنترل کنیم. دانشگاه آزاد اسلامی در این زمینه در حال نظارت و کنترل است و ادعا ندارد صد در صد هر کاری کرده درست است بلکه مانند دانشگاههای دیگر است که انسانهای متفاوت در آن تدریس می کنند.
زارع خاطرنشان کرد: انسانها خیلی متفاوت تربیت شده اند لکن باید جهتمان درست باشد و کار فرهنگی صورت گیرد. البته کار فرهنگی انجام شده ولی قوی تر از اینها می تواند انجام شود. اگر کسانی درباره سکولار بودن یک عضو هیئت علمی گزارش داده اند و دیده ایم با تذکر درست نشده اند، عذرشان خواسته شده است.
عضو هیئت امناء دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به اینکه تعداد اعضای هیئت علمی که عذرشان خواسته شده چه تعداد بوده است به مهر گفت: "آمار زیادی نبوده ولی داشته ایم افرادی که عذرشان خواسته شده است. اگر عضو هیئت علمی رسمی قطعی نبودند و پیمانی یا رسمی آزمایشی باشند که خیلی راحت عذرشان خواسته می شود اما تعدادی رسمی قطعی بوده اند که هیئت های انتظامی اعضای هیئت علمی درباره آنها تصمیم گیری می کند. از این دست مواردی داشته ایم."
حسن احدی معاون آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر در این باره گفت: اوایل انقلاب که شاید رفتارمان هم خیلی هیجانی تر بود در جلسه ای مسیری مبنی بر بیرون کردن اساتید سکولار را مطرح کردم اما شهید عضدی گفت با بیرون کردن استادهای سکولار کار درست نمی شود ولیکن خواستار اصلاحشان شد.
معاون آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی بر برگزاری جلساتی توسط دانشگاهها با آن دسته از اعضای هیئت علمی که به زعم دانشجویان افرادی با نگرش های سکولاریستی هستند تاکید کرد و گفت: با این اساتید می شود به صورت فردی یا در گروههای کوچک بحث کرد. اسلام قوی ترین منطق را دارد. بالاخره استاد دانشگاه هم در یک حدی است که اگر عقاید دیگری داشته باشد می شود با منطق وی را قانع کرد. بنابراین احساسم این است و به دانشجویان توصیه می کنم که باید خودمان را بر روی مسائلی که آنها مطرح می کنند قوی کنیم.
وی افزود: همیشه به دانشجویان در کلاس یادآور می شوم که اصلا درست نیست بنا را بر این بگذاریم که وقتی در کلاس حرفی زده می شود شما نیز همه را قبول کنید، یک مقدار هم داد بزنید و بگویید من این حرف را قبول ندارم. در این صورت است که ما می توانیم مقداری پرورش پیدا کنیم.
بیست ساعت تا خاش/ شرح وضعیت مهران بندی
خبرگزاری هرانا - جاده ای که یزد را به شهر خاش می رساند حدود 20 ساعت مسافت زمانی دارد. مسافران زیادی این جاده را طی می کنند اما چند ماهی است که یک زن جوان با دو فرزندش این مسیر طاقت فرسا را برای دیدار همسرش طی می کند.همسر او مرد جوانی است که نزدیک به دو سال و نیم پیش به خاطر ابراز عقیده ایمانیش و پاسخ به سوالات و رفع شبهات هم شهریان خود در خصوص دیانت بهایی محکوم به سه و نیم سال زندان و 4 سال تبعید شده است .
مهران بندی بعد از بازداشت و بازجویی در اداره اطلاعات استان یزد برای گذراندن محکومیت خود به بند عمومی زندان یزد منتقل شد. در اولین مرخصی (بعد از 6 ماه )که جهت معالجه و درمان بیماری قلبی اش به او داده شد با روحیه قوی و محکم خود سبب تسکین قلب خانواده و دوستان و آشنایان گردید. از احساسات با ارزش روحانی خود صحبت کرد و اینکه تا چه اندازه استقامت در راه معبود الهی را تجربه کرده است . از هم صحبتی و مراوداتش به هم بندیان خاطرات گفت و اینکه در برخی فعالیتهای فرهنگی و آموزشی زندان شرکت می کند.
نتیجه اقدامات درمانی او در مدت مرخصی این شد که پزشکان متخصص معالج و پزشکی قانونی حکم عدم تحمل حبس را (به جهت دو بار حمله قلبی که در زندان به او دست داده بود و بستری شدنش در زندان )برایش مقرر کردند. اما نادیده انگاشتن این رای توسط دادستان و اداره اطلاعات سبب شد که دوباره به زندان باز گردد. در مرخصی نوبت دوم بعد از گذشت چند ماه او مجددا جهت معالجات به پزشک متخصص مراجعه کرد ناراحتی قلبی او احتیاج به مراقبتهای پزشکی مداوم داشت اما باز هم با مخالفتهای دادستان روبرو شد. اینبار او از محدود شدن و آزار و اذیت هایی که در زندان برایش بوجود آورده بودند صحبت کرد اما قدرت و پاکی روح بزرگش نشان از صبر و شکیبایی بی حدو حصرش می داد. در برگشت از مرخصی دوم به او اعلام شد که دیگر به او مرخصی داده نخواهد شد و او از این حق محروم گردید.
بنا به قانون حقوق زندانی بیمار باید معالجه شود و از مرخصی درمانی برخوردار باشد . او نه تنها از این حقوق محروم است بلکه از سایر حقوق یک زندانی مثل استفاده از فعالیتهای فرهنگی و آموزشی و اشتغال به کار نیز محروم است .در حقیقت او در زندان زندان است . چه کسی می تواند جز یک عاشق و مومن واقعی چنین محکم و استوار طوق بندگی معبود را برگردن نهد و سر تسلیم بر اراده اش فرود آورد. امثال مهران بندی ها در طول تاریخ دیانت بهایی و ادیان مقدسه کم نبوده اند به یاد آورید اذیت و آزاری را که حواریون حضرت مسیح تحمل فرمودند .بلایا و مشقاتی که مومنین اولیه در صدر اسلام چون ابوذر – بلال – سلمان فارسی و دیگران در راه اعتلای اسلام تحمل کردند.رشادتی که اصحاب قائم آل محمد (حضرت اعلی) در میدان عشق و ایمان به نمایش گذاشتند . استقامتی که پیروان حضرت بهاالله در میدان فدا به رخ عالمیان کشاندند و حال استقامت بهاییان ایران. همه و همه براهین و حجج محکمه متقنه از برای حقانیت دیانت بهایی و استعلا و استقرار امرالله در جای جای کره ارض است.
محدویتها برای مهران بندی تمام نشده است .بیش از 8 ماه است که او را بدون ارائه هیچ حکم قانونی و سند محکمه پسند و یا حتی بیان دلیلی به زندان خاش منتقل کرده اند. زندانی که حدود 20 ساعت با شهر یزد فاصله دارد. زندانی که محرومیت ها و دست یابی به پزشک را برایش دشوار تر کرده است . او فاصله زیاد و رنج سفر برای همسر و فرزندانش را خوب درک کرده بود که از آنها خواسته است تا به مکالمه تلفنی قناعت کنند و به ملاقات حضوری او نروند . خضوع و خشوع و فداکاری و استقامت او تا به حدی است که عرق شرم بر پیشانی هر انسان با غیرتی می نشاند.
کجایند مدعیان حقوق بشر اسلامی ؟کجایند مدعیان عدالت امیرالمومنین ؟ کجایند مدعیان اسلام ناب محمدی ؟ کجایند داعیان ارائه برنامه های اصلاحی برای جها ن؟ بیایند و ببینند که چطور جهل و تعصب مذهبی خط بطلان بر همیت انسانیشان کشیده تا چشم عالمیان گواهی دهد بر کذب ادعاهایشان .
ای پروردگار از تو میطلبیم که ما را راه نمائی و هدایت فرمائی توئی قادر و توانا و عالم و بینا .
مهران بندی بعد از بازداشت و بازجویی در اداره اطلاعات استان یزد برای گذراندن محکومیت خود به بند عمومی زندان یزد منتقل شد. در اولین مرخصی (بعد از 6 ماه )که جهت معالجه و درمان بیماری قلبی اش به او داده شد با روحیه قوی و محکم خود سبب تسکین قلب خانواده و دوستان و آشنایان گردید. از احساسات با ارزش روحانی خود صحبت کرد و اینکه تا چه اندازه استقامت در راه معبود الهی را تجربه کرده است . از هم صحبتی و مراوداتش به هم بندیان خاطرات گفت و اینکه در برخی فعالیتهای فرهنگی و آموزشی زندان شرکت می کند.
نتیجه اقدامات درمانی او در مدت مرخصی این شد که پزشکان متخصص معالج و پزشکی قانونی حکم عدم تحمل حبس را (به جهت دو بار حمله قلبی که در زندان به او دست داده بود و بستری شدنش در زندان )برایش مقرر کردند. اما نادیده انگاشتن این رای توسط دادستان و اداره اطلاعات سبب شد که دوباره به زندان باز گردد. در مرخصی نوبت دوم بعد از گذشت چند ماه او مجددا جهت معالجات به پزشک متخصص مراجعه کرد ناراحتی قلبی او احتیاج به مراقبتهای پزشکی مداوم داشت اما باز هم با مخالفتهای دادستان روبرو شد. اینبار او از محدود شدن و آزار و اذیت هایی که در زندان برایش بوجود آورده بودند صحبت کرد اما قدرت و پاکی روح بزرگش نشان از صبر و شکیبایی بی حدو حصرش می داد. در برگشت از مرخصی دوم به او اعلام شد که دیگر به او مرخصی داده نخواهد شد و او از این حق محروم گردید.
بنا به قانون حقوق زندانی بیمار باید معالجه شود و از مرخصی درمانی برخوردار باشد . او نه تنها از این حقوق محروم است بلکه از سایر حقوق یک زندانی مثل استفاده از فعالیتهای فرهنگی و آموزشی و اشتغال به کار نیز محروم است .در حقیقت او در زندان زندان است . چه کسی می تواند جز یک عاشق و مومن واقعی چنین محکم و استوار طوق بندگی معبود را برگردن نهد و سر تسلیم بر اراده اش فرود آورد. امثال مهران بندی ها در طول تاریخ دیانت بهایی و ادیان مقدسه کم نبوده اند به یاد آورید اذیت و آزاری را که حواریون حضرت مسیح تحمل فرمودند .بلایا و مشقاتی که مومنین اولیه در صدر اسلام چون ابوذر – بلال – سلمان فارسی و دیگران در راه اعتلای اسلام تحمل کردند.رشادتی که اصحاب قائم آل محمد (حضرت اعلی) در میدان عشق و ایمان به نمایش گذاشتند . استقامتی که پیروان حضرت بهاالله در میدان فدا به رخ عالمیان کشاندند و حال استقامت بهاییان ایران. همه و همه براهین و حجج محکمه متقنه از برای حقانیت دیانت بهایی و استعلا و استقرار امرالله در جای جای کره ارض است.
محدویتها برای مهران بندی تمام نشده است .بیش از 8 ماه است که او را بدون ارائه هیچ حکم قانونی و سند محکمه پسند و یا حتی بیان دلیلی به زندان خاش منتقل کرده اند. زندانی که حدود 20 ساعت با شهر یزد فاصله دارد. زندانی که محرومیت ها و دست یابی به پزشک را برایش دشوار تر کرده است . او فاصله زیاد و رنج سفر برای همسر و فرزندانش را خوب درک کرده بود که از آنها خواسته است تا به مکالمه تلفنی قناعت کنند و به ملاقات حضوری او نروند . خضوع و خشوع و فداکاری و استقامت او تا به حدی است که عرق شرم بر پیشانی هر انسان با غیرتی می نشاند.
کجایند مدعیان حقوق بشر اسلامی ؟کجایند مدعیان عدالت امیرالمومنین ؟ کجایند مدعیان اسلام ناب محمدی ؟ کجایند داعیان ارائه برنامه های اصلاحی برای جها ن؟ بیایند و ببینند که چطور جهل و تعصب مذهبی خط بطلان بر همیت انسانیشان کشیده تا چشم عالمیان گواهی دهد بر کذب ادعاهایشان .
ای پروردگار از تو میطلبیم که ما را راه نمائی و هدایت فرمائی توئی قادر و توانا و عالم و بینا .
«دست احمدینژاد از مدیریت دانشگاه آزاد کوتاه شد»
بعد از ابلاغ نامه آیتالله خامنهای، درباره باطل اعلام کردن وقف دانشگاه آزاد، روزنامه «جامجم» و سایتهای نزدیک به اصولگرایان در ایران، خبر از اعلام موافقت هاشمی رفسنجانی با نظر دادهاند.
روزنامه «جامجم» درهمین زمینه نوشته است: «اخیرا هاشمی رفسنجانی با اسدالله بادامچیان و قدرتالله علیخانی دیدار داشته است. او در این دیدار صراحتا موضع خود را در خصوص وقف دانشگاه آزاد، اعلام کرده است. هاشمی رفسنجانی در این جلسه گفته است، من خودم مجتهد هستم. نظرم بر وقف بوده است و اعتقاد هم داشتم که این وقف درست و شرعی است. اما امروز نظر رهبری را میپذیرم.»
بحث بر سر وقف نیست
پیشتر بسیاری از ناظران سیاسی در ایران، کشاکش میان دولت محمود احمدینژاد و هیات موسس دانشگاه آزاد، درباره مدیریت دانشگاه آزاد را دعوایی «سیاسی» که ربطی به امور فقهی ندارد خوانده بودند. صادق زیبا کلام در گفتوگو با سایت «فرارو»، گفته است، «مسئله سادهتر و ابتداییتر از این است که اشخاص بزرگی در دو طرف این ماجرا صفآرایی کردهاند که وقف صحیح است یا نه. بحث بر سر موقوفه بودن نیست.»
زیباکلام در ادامه گفته است: «دانشگاه آزاد، از زمانی که در سال ۱۳۶۲ توسط عدهای از مسئولین شکل گرفت، اساسا یک نهاد خصوصی است.مالکیت آن را هر طور تعریف کنیم، دانشگاه آزاد یک نهاد خصوصی محسوب میشود و دولت نمیتواند آن را تصرف و مصادره کند.»
اما نظر آیتالله خامنهای درباره دانشگاه آزاد چیز دیگری است. او ضمن باطل اعلام کردن وقف دانشگاه آزاد، در ابلاغیه خود خطاب به هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد نوشته است: « با توجه به ماهیت غیرخصوصی و غیردولتی دانشگاه آزاد اسلامی، لازم است بندهای ۵ و ۱۰ مصوبه جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد اساسنامه آن دانشگاه مورد بررسی مجدد قرار گرفته و اصلاح شود.»
بنیاد شهید و بنیاد مستضعفان هم وضعیت دانشگاه آزاد را دارند
یک کارشناس مسائل سیاسی که خواست ناماش فاش نشود، در گفتوگو با دویچه وله درباره خواست دولت محمود احمدینژاد در مدیریت دانشگاه آزاد، میگوید: «اگر قرار باشد مدیریت دانشگاه آزاد با دولت باشد، پس مدیریت بنیاد مستضعفان و همینطور مدیریت بنیاد شهید و هر جای دیگری که به گفته دولت، عمومی است ولی تحت کنترل دولت نیست، همگی باید زیر نظر دولت باشند، چرا فقط دانشگاه آزاد؟»
دست احمدینژاد از مدیریت دانشگاه آزاد کوتاه شد
یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی که او نیز نخواست ناماش فاش شود، در گفتوگو با دویچه وله ضمن تایید موافقت هاشمی رفسنجانی با باطل شدن وقف این دانشگاه، درباره آخرین اخبار مربوط به دانشگاه آزاد گفت: «قرار شد دانشگاه آزاد به حالت اولیه خود برگردد. اقای خامنهای دستور دادهاند که هم وقف باطل شود و هم آن دو بندی که شورای انقلاب فرهنگی به اساسنامه دانشگاه اضافه کرده بود تا دست هیئت امنا برای مدیریت دانشگاه کوتاه شود، آن دو بند هم باطل شد. قرار بر این است که آقایان هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی، حسن خمینی بهعنوان جانشین احمد خمینی و آیتالله موسوی اردبیلی و یک نفر دیگر که جزو هیئت موسس دانشگاه آزاد هستند، جلسه بگذارند و هیئت امنای دانشگاه آزاد را انتخاب کنند. بعد از آن هیئت امنا، رئیس دانشگاه آزاد را انتخاب خواهد کرد.»
جایگزین جاسبی معرفی خواهد شد
این منبع در ادامه به دویچه وله گفت: «قبلا، شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست محمود احمدینژاد، با تغییر اساسنامه دانشگاه آزاد و اضافه کردن دو بند و یک تبصره به آن، انتخاب بیشترین اعضای هیئت امنا را به عهده خود درآورده بود ولی الان با باطل شدن تغییرات شورای عالی انقلاب فرهنگی، دوباره قدرت به هیئت موسس برگشت. هیئت موسسی که ریاست آن با آقای هاشمی خواهد بود.»
این منبع نزدیک به هاشمی رفسنجانی درباره رئیس بعدی دانشگاه آزاد میگوید: «هیئت موسس، تصمیم داشت رئیس دانشگاه آزاد را عوض کند ولی بهخاطر این جار و جنجالها دست نگه داشته بودند. چون نمیخواستند این احساس بهوجود بیاید که به دولت باج دادهاند. الان فرد دیگری جایگزین آقای جاسبی خواهد شد. به احتمال ۹۹ درصد، حمید میرزاده که در هیئت امنای دانشگاه حظور دارد، رئیس دانشگاه آزاد خواهد شد.»
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان
تحریریه: مصطفی ملکان
ادامه فشار بر زندانیان معترض، به جای برخورد با زندانبانان توهینکننده
پروندهسازی جدید برای اعتصابکنندگان زندان اوین
کلمه: برای تعدادی از زندانیان اعتصاب کننده زندان اوین، پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس گزارشهای رسیده از زندان اوین به کلمه، هفته گذشته دو تن از اعتصاب کنندگانبه دادسرای اوین احضار شده و به دلیل اعتصاب غذای بیستروزهای که در مرداد ماه داشتهاند، مورد بازجویی قرار گرفتهاند و پرونده جدیدی برایشان تشکیل شده است.
مجید دری، فعال دانشجویی، و حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی، دو تن از زندانیانی هستند که تاکنون برایشان پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس همین گزارشها، این نگرانی وجود دارد که در روزهای آینده، سایر زندانیان اعتصابکننده نیز به بهانه اعتصاب غذای چند ماه قبل خود، برای تشکیل پرونده جدید به دادسرای اوین فراخوانده شوند و خطر پروندهسازی جدید برای آنان متصور است
این برخوردهای امنیتی و همچنین تداوم قطع تماسهای تلفنی در بند ۳۵۰ زندان اوین موجب نگرانی خانواده زندانیان سیاسی این بند شده است. آنها میپرسند چرا مسئولان زندان و زندانبانان به خاطر اهانتهایی که به زندانیان کردند و موجب اعتصاب غذایشان شدند، تنبیه نمیشوند و این فقط زندانیان هستند که هر روز فشارهای جدیدی را تحمل میکنند.
آنها از دادستان تهران میخواهند که از پروندهسازیهای جدید برای زندانیان این بند جلوگیری کند و زمینه وصل تماسهای تلفنی زندانیان با خانوادههایشان را نیز فراهم کند.
علی ملیحی، فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت؛ بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار؛ عبدالله مومنی، فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم؛ علی پرویز، فعال دانشجویی؛ حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی؛ جعفر اقدامی، فعال مدنی؛ ضیاء نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل؛ ابراهیم (نادر) بابایی، فعال مدنی و از جانبازان دفاع مقدس، کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و وبنگار؛ مجید دری، فعال دانشجویی؛ مجید توکلی، فعال دانشجویی؛ کیوان صمیمی، روزنامهنگار؛ غلامحسین عرشی و محمدحسین سهرابی راد از جمله زندانیان بودند که دست به اعتصاب غذا زدند و اکنون ممکن است پروندههای جدیدی برایشان تشکیل شود.
هفده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، مرداد ماه امسال به خاطر اعتراض به رفتارهای توهینآمیز ماموران بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شدند. آنها پس از این انتقال، به مدت سه هفته دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان اعتصاب کننده که به خاطر اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران بند ۳۵۰ راهی سلول انفرادی شده بودند، خیلی زود پس از آغاز اعتصاب غذایشان خواستههای خود را برای پایان بخشیدن به این اعتصاب اعلام کردند و تا رسیدن به بخش بزرگی از آنها، از پای ننشستند. آنها از مسئولان زندان خواستند حقوق کامل زندانیان مندرج در آییننامه سازمان زندانها را رعایت کنند. آنها همچنین خواستار آن شدند تا مسئولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانیها تجاوز کردهاند، برخورد کنند. آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری که موعد آزادیاش فرا رسیده بود اما درسلول انفرادی به سر میبرد، از دیگر خواستههای زندانیان بود.
افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی و اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص به زندانیان داده میشود، از دیگر درخواستهای زندانیان اعتصابکننده بود.
در نهایت پس از نزدیک به بیست روز، این زندانیان در واکنش به پیامهای رهبران جنبش سبز و اقشار مختلف مردم ایران که از آنها میخواستند به اعتصاب غذایشان پایان دهند، به این درخواست پاسخ مثبت دادند.
میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز در آن روزها طی پیامی خطاب به اعتصاب کنندگان زندان اوین گفته بود: «آزادمردان زندانی! همه آزادیخواهان و حقطلبان پیام شما را شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند. درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که میتوان بدنها را به محبس کشید، اما نمیتوان بر جان آنها چیره شد.»
او در این پیام خطاب به اعتصابکنندگان تاکید کرد: «عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانوادههای مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایههای سبز کشورند. ما از همه شما درخواست میکنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.»
این زندانیان پس از دریافت این پیامها که توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین به آنها میرسید، در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، آن را شکستند.
اعتصابکنندگان در پیامی کوتاه از داخل ازندان اوین خطاب به مردم ایران نوشتند: «ما همچنان بر خواستههای بر حق خود که حقوق انسانی و اولیه یک زندانی است، پافشاری میکنیم و با شما عهد میبندیم به مبارزه خود برای تحقق کامل حقوق قانونی همه زندانیان که بخشی از حقوق ملت است، ادامه بدهیم. ما اینک به احترام همراه بزرگ جنبش سبز، میرحسین موسوی، و دیگر شخصیت های جنبش مهدی کروبی، آیت الله بیات زنجانی، زهرا رهنورد، عبدالله نوری، عزت الله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، حبیبالله پیمان، ابراهیم یزدی و … تک تک یاران جنبش سبز به اعتصاب غذای خود پایان میدهیم .»
بر اساس گزارشهای رسیده از زندان اوین به کلمه، هفته گذشته دو تن از اعتصاب کنندگانبه دادسرای اوین احضار شده و به دلیل اعتصاب غذای بیستروزهای که در مرداد ماه داشتهاند، مورد بازجویی قرار گرفتهاند و پرونده جدیدی برایشان تشکیل شده است.
مجید دری، فعال دانشجویی، و حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی، دو تن از زندانیانی هستند که تاکنون برایشان پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس همین گزارشها، این نگرانی وجود دارد که در روزهای آینده، سایر زندانیان اعتصابکننده نیز به بهانه اعتصاب غذای چند ماه قبل خود، برای تشکیل پرونده جدید به دادسرای اوین فراخوانده شوند و خطر پروندهسازی جدید برای آنان متصور است
این برخوردهای امنیتی و همچنین تداوم قطع تماسهای تلفنی در بند ۳۵۰ زندان اوین موجب نگرانی خانواده زندانیان سیاسی این بند شده است. آنها میپرسند چرا مسئولان زندان و زندانبانان به خاطر اهانتهایی که به زندانیان کردند و موجب اعتصاب غذایشان شدند، تنبیه نمیشوند و این فقط زندانیان هستند که هر روز فشارهای جدیدی را تحمل میکنند.
آنها از دادستان تهران میخواهند که از پروندهسازیهای جدید برای زندانیان این بند جلوگیری کند و زمینه وصل تماسهای تلفنی زندانیان با خانوادههایشان را نیز فراهم کند.
علی ملیحی، فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت؛ بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار؛ عبدالله مومنی، فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم؛ علی پرویز، فعال دانشجویی؛ حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی؛ جعفر اقدامی، فعال مدنی؛ ضیاء نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل؛ ابراهیم (نادر) بابایی، فعال مدنی و از جانبازان دفاع مقدس، کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و وبنگار؛ مجید دری، فعال دانشجویی؛ مجید توکلی، فعال دانشجویی؛ کیوان صمیمی، روزنامهنگار؛ غلامحسین عرشی و محمدحسین سهرابی راد از جمله زندانیان بودند که دست به اعتصاب غذا زدند و اکنون ممکن است پروندههای جدیدی برایشان تشکیل شود.
هفده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، مرداد ماه امسال به خاطر اعتراض به رفتارهای توهینآمیز ماموران بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شدند. آنها پس از این انتقال، به مدت سه هفته دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان اعتصاب کننده که به خاطر اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران بند ۳۵۰ راهی سلول انفرادی شده بودند، خیلی زود پس از آغاز اعتصاب غذایشان خواستههای خود را برای پایان بخشیدن به این اعتصاب اعلام کردند و تا رسیدن به بخش بزرگی از آنها، از پای ننشستند. آنها از مسئولان زندان خواستند حقوق کامل زندانیان مندرج در آییننامه سازمان زندانها را رعایت کنند. آنها همچنین خواستار آن شدند تا مسئولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانیها تجاوز کردهاند، برخورد کنند. آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری که موعد آزادیاش فرا رسیده بود اما درسلول انفرادی به سر میبرد، از دیگر خواستههای زندانیان بود.
افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی و اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص به زندانیان داده میشود، از دیگر درخواستهای زندانیان اعتصابکننده بود.
در نهایت پس از نزدیک به بیست روز، این زندانیان در واکنش به پیامهای رهبران جنبش سبز و اقشار مختلف مردم ایران که از آنها میخواستند به اعتصاب غذایشان پایان دهند، به این درخواست پاسخ مثبت دادند.
میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز در آن روزها طی پیامی خطاب به اعتصاب کنندگان زندان اوین گفته بود: «آزادمردان زندانی! همه آزادیخواهان و حقطلبان پیام شما را شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند. درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که میتوان بدنها را به محبس کشید، اما نمیتوان بر جان آنها چیره شد.»
او در این پیام خطاب به اعتصابکنندگان تاکید کرد: «عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانوادههای مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایههای سبز کشورند. ما از همه شما درخواست میکنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.»
این زندانیان پس از دریافت این پیامها که توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین به آنها میرسید، در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، آن را شکستند.
اعتصابکنندگان در پیامی کوتاه از داخل ازندان اوین خطاب به مردم ایران نوشتند: «ما همچنان بر خواستههای بر حق خود که حقوق انسانی و اولیه یک زندانی است، پافشاری میکنیم و با شما عهد میبندیم به مبارزه خود برای تحقق کامل حقوق قانونی همه زندانیان که بخشی از حقوق ملت است، ادامه بدهیم. ما اینک به احترام همراه بزرگ جنبش سبز، میرحسین موسوی، و دیگر شخصیت های جنبش مهدی کروبی، آیت الله بیات زنجانی، زهرا رهنورد، عبدالله نوری، عزت الله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، حبیبالله پیمان، ابراهیم یزدی و … تک تک یاران جنبش سبز به اعتصاب غذای خود پایان میدهیم .»
نامه سرگشاده خانوادههای زندانیان سیاسی به مراجع تقلید
از رهبر نظام اسلامی سؤال کنید
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی به مناسبت سفر مقام رهبری به قم، در نامه ای سرگشاده خطاب به علما و مراجع، از آنها خواستند درباره شرایط کشور و برخورد با منتقدان از رهبری نظام سؤال کنند.
به گزارش کلمه خانواده های زندانیان سیاسی در بخشی از این نامه خطاب به مراجع نوشتند: به یاد داشته باشید که ما با همین نامه، درب خانه های شمایان را کوفتیم و با شرم و عزت نفس مسلمانی خویش، گوشه ای از رنج و تعب شب و روزمان را با شما در میان گذاردیم. شما از جانب ما از رهبر کشور اسلامیمان بپرسید آیا هیچ حکمروا و فرمانروایی به این سهولت سرمایه اجتماعی خود را و بخش عمده ای از ملت و مردم خویش را از دست می دهد و به راحتی آنان را در سپاه دشمن تصور می کند؟
نویسندگان این نامه سرگشاده همچنین از مراجع خواستهاند از رهبری استفسار کنند که: آیا راز غربت اسلام و مسلمانی ما در این ملک سلمانی و دلیل عدم گرایش مردمان به اسلامی که ما ساخته و پرداخته ایم، جز فاصله آن با اسلام ناب محمدی(ص) و سیره علوی است؟
آنها همچنین خطاب به مراجع نوشتهاند: بپرسید که مگر می شود جمع کثیری از هنرمندان و اندیشمندان و متفکران و سیاست مداران و استادان و دانشجویان و مردم کوچه و بازار سراسر کشور همگی فتنه گر و عامل دشمن و سرسپرده اجنبی باشند؟ بپرسید که چرا باید اعتراض بدیهی و مدنی یک شهروند به حساب دشمنی او گذارده شود؟
خانوادههای زندانیان سیاسی همچنین ابراز امیدواری کردهاند آنان که مسئولیت هایی برای راهبری این ملت حق جوی به طریق سلم و سلامت و حق و حقیقت دارند، هرچه زودتر به خود آیند و جبران مافات کنند.
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
به نام خدای مظلوم خدای عدالت
سلام ای بزرگانی که سال های سال سر به اقیانوس دین خدا فروبرده اید تا مگر به ذات زیبای آن دست یابید. شنیده ایم که شما قرار است این روزها، میزبان رهبر جمهوری اسلامی ایران باشید پس چه نیک است اگر در کنار هر سخنی که با ایشان به میان می آورید، به سوز دل ما نیز اشاره فرمایید. اگر فلسفه از آن جا، برمی کشد که «شک» پای پیش می نهد، چرا با شما این نگوییم که «رشد» نیز به شوکت «شرم» مبتنی است که تا مردمی با طعم «شرم» نیامیزند و با آن خو نکنند و از آن جا به حریم «حیا» پا نگذارند، به حقیقت حق و به شأن بلند «توبه» دست نخواهند یازید. ای بزرگان دینی، ما را که دست نامهربان دستگاه قضا، از همسران و فرزندانمان و پدران و مادرانمان جدا ساخته، چاره ای جز پناه بردن به همان وادی شرم و حیا نیست تا مگر بدین طریق شمایان را واسطه حقی کنیم که به جفا از ما دریغ شده است.
ای مراجع عالیقدر، اینک ما زنان مسلمان ستم دیده و بی پناه این سرزمینیم. همسران و مادران و خواهران و فرزندان مردان و زنانی که بی گناه به بند گران اسیرند. چگونه است که صدای تظلم خواهی ما شنیده نمی شود تا پرسشمان کنند شما را چه می شود که این سان آرام و قرار از کف داده و از این سو به آن سو و از این خانه به آن خانه در جستجوی گوشی شنوا می روید؟ امروز برای ما که درب خانه های زیادی را برای گشودن سفره دل و شِکوه از جور جباران زده ایم، تجسم آوارگی زهرای عزیز آن جا که برای اثبات حقانیت شویش به در خانه مهاجر و انصار می رفت و از آنان طلب همراهی می کرد، کاملا ملموس و قابل درک است.
و اینک بار دیگر شما پرچمداران تشیع علوی را مخاطب قرار می دهیم با امید تخلقتان به خوی و خصلت مولایمان علی (ع) که ما را به قدر همان زن یهودیِ مرزنشین حوزه حکومت علی (ع) به حساب آورید که جماعتی خدانشناس به جای خلخال، عزیزانشان، نورچشمان و چراغ خانه هاشان را به تاراج ستم برده اند. و ای کاش کسی پیدا می شد تا از اندوه شنیدن این خبر جانکاه بلکه از تماشای این ظلم آشکار، جان می باخت تا سایه سنگین ملامت امیرمؤمنان شامل حال او نشود.
ای مراجع عظام
ما امروز از هر کجای این نظام اسلامی، به شما پناه آورده ایم و قطعا فردای قیامت، با هر حقی که از ما ضایع شده با شما به احتجاج خواهیم پرداخت. این روزها که رهبر کشور اسلامیمان میهمان شماست از او بپرسید اگر علی (ع) که امروز کودتاگران به نام او بر سر قدرتند، با ما بود، با نویسنده یک نامه، با سخنران یک مجلس، با امضاکننده یک بیانیه، با یک وبلاگ نویس و دارنده یک سایت اینترنتی، با یک معترض با یک دختر یا پسر شرکت کننده در تظاهراتی آرام و با یک خیرخواه منتقد، آیا این می کرد که شما کردید؟ از ایشان بپرسید چرا باید در دستگاه قضای یک نظام اسلامی، دروغ بزرگی به اسم «فتنه» را برگردن رقیبان خویش بیاویزند تا چهره فتنه گران واقعی آشکار نشود. از رهبری بپرسید شما که به کرات از حضور چهل میلیونی مردم درانتخابات سال گذشته با افتخار یاد کرده اید چگونه همه صاحبان رأی های سبز و نقش ستادهای رقیب و تلاشگران خدوم فعال در آن ها را که همسران و فرزندان ما باشند، ندیده می گیرید؟
بپرسید که مگر می شود جمع کثیری از هنرمندان و اندیشمندان و متفکران و سیاست مداران و استادان و دانشجویان و مردم کوچه و بازار سراسر کشور همگی فتنه گر و عامل دشمن و سرسپرده اجنبی باشند؟ بپرسید که چرا باید اعتراض بدیهی و مدنی یک شهروند به حساب دشمنی او گذارده شود؟ این روزها مگر مردم فرانسه سراسر کشور خود را به اعتصابی باشکوه فرانخوانده اند و مگر همه دستگاه های اقتصادی و تولیدی و خدماتی فرانسه را برای دست یابی به حقوق شهروندی خود فلج نکرده اند؟ آیا دولت و مجلس و قوه قضائیه فرانسه این مردم معترض را فتنه گر و عامل اجنبی دانسته و سران آنان را به تنگنای تهمت و افترا درانداخته است و هم زمان بصیرت خود را به رخ جهانیان می کشند؟ آخر چرا باید به جای مداخله گران و کودتاگران حادثه های سال گذشته، همسران و فرزندان ما زندانی باشند؟
رهبران دینی ما
به یاد داشته باشید که ما با همین نامه، درب خانه های شمایان را کوفتیم و با شرم و عزت نفس مسلمانی خویش، گوشه ای از رنج و تعب شب و روزمان را با شما در میان گذاردیم. شما از جانب ما از رهبر کشور اسلامیمان بپرسید آیا هیچ حکمروا و فرمانروایی به این سهولت سرمایه اجتماعی خود را و بخش عمده ای از ملت و مردم خویش را از دست می دهد و به راحتی آنان را در سپاه دشمن تصور می کند؟
عزیزان بزرگوار
همه ما و شما در محضر خدای متعالیم. زمان با شتاب سپری می گردد و محکمه عدل الهی برای واشکافی چند و چون رفتار ما و شما به پا می شود. عزیزان دربندِ ما دیر یا زود دوران محکومیتشان را سپری کرده به زندگی عادی بازخواهندگشت اما به واقع در محکمه الهی پاسخ این سؤال که چرا ظلم را به چشم دیدید و سکوت کردید را چگونه خواهید داد و خاموشی امروز را که علامت رضا تعبیر می کنند، چگونه توجیه می کنید؟ وقایع این روزها در تاریخ ثبت و ضبط خواهد شد و آیندگان درباره ما و شما داوری خواهند کرد. امروز نیز نسل جوان تردید کرده در اصول و تعالیم اسلامی براثر رفتار ظالمانه قدرتمندان خشونت طلب پویشگرانه و گاه ناباورانه به شما و واکنش هایتان به همه مظالمی که بر مردم بی پناه ایران و خانواده های مظلوم زندانیان سیاسی و آسیب دیدگان پس از انتخابات رفته است، چشم دوخته اند. امروز روز امتحان است نه فقط برای ما بلکه برای همه عناصر تأثیرگذار، گروه های مرجع و برای شما بزرگواران خادم دین و پاسداران فقه جعفری و تعالیم نبوی و سیره علوی. ما از این فرصت برای رساندن پیاممان و انتقال مصائب و آلاممان به شما بهره می بریم و انتظارمان سکوت و بی تفاوتی و عدم اعتنا نیست.
نیک می دانید در مقایسه با مسئولینی که بر کوهی از رانت خواری و فتنه های رفتاری خانه ساخته اند، همسران و فرزندان و پدران و مادران ما مجاهدان پاک نهادِ راه خدایند. جرم آنان جز هیچ، هیچ نیست.
جرم عزیزان ما نقد مشفقانه است و اقدام به اصلاح اندیشه ها و رفتارهای انحرافی و تاوان این همه دلسوزی و خیرخواهی، بند و حبس و داغ و درفش بوده است. روندی که گویی تمامی ندارد و هر روز در ازای آزادی یک تن، چند تن به اسارت در می آیند و مکافات باور سبز و اندیشه روشنشان را می پردازند.
باری بزرگان دینی ما از رهبر کشور اسلامیمان استفسار کنید که آیا راز غربت اسلام و مسلمانی ما در این ملک سلمانی و دلیل عدم گرایش مردمان به اسلامی که ما ساخته و پرداخته ایم، جز فاصله آن با اسلام ناب محمدی(ص) و سیره علوی است؟ کاش آنان که مسئولیت هایی برای راهبری این ملت حق جوی به طریق سلم و سلامت و حق و حقیقت دارند، هرچه زودتر به خود آیند و جبران مافات کنند که همه ما آرزومند فردایی نیکوتر و خدایی تر برای جامعه خویشیم و صبح را نزدیک می دانیم.
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی
سه شنبه بیست و هفتم مهرماه ۱۳۸۹
هم زمان با میلاد فرخنده ثامن الائمه علی بن موسی الرضا(ع)
سه شنبه بیست و هفتم مهرماه ۱۳۸۹
هم زمان با میلاد فرخنده ثامن الائمه علی بن موسی الرضا(ع)
نامه جمعی از شاگردان آیت الله دستغیب به علما و مراجع تقلید
از حوزهها و مرجعیت در برابر تخریبها دفاع کنید
جمعی از شاگردان آیت الله دستغیب با ارسال نامهای برای علما و مراجع تقلید، از آنها خواستند نمایندهای برای رسیدگی به موضوع توهین به مراجع و علما و حمله به مسجد آیتالله دستغیب تعیین کنند تا مقصر و محرک اصلی این تخریبها معلوم و به مردم معرفی شود.
به گزارش کلمه، در این نامه که در وبسایت حدیث سرو متعلق به علاقهمندان آیتالله دستغیب منتشر شده، امضاکنندگان خواستار ایفای نقش مراجع به عنوان “متولّی و حافظ حوزه های علمیّه” شدهاند تا “ملّت شریف ایران بدانند که حوزه ها صاحب و مدافع دارد تا ان شاء الله دیگر تعرّضی به روحانیّت و بیوت مراجع در هیچ جای مملکت صورت نگیرد.”
متن کامل نامه شاگردان آیت الله دستغیب به علما و مراجع تقلید در ادامه میآید:
بسمه تعالی
خدمت مراجع عظام و علمای اعلام، ادام الله ظلّهم علی رئوس المسلمین
سلام علیکم
قال الله تبارک و تعالی: «لا یحبّ الله الجهر بالسوء من القول إلّا من ظلم و کان الله سمیعاً علیماً». (نساء: ۱۴۸)
خداوند پاسداری از ولایت اهل بیت(علیهم السلام) را به دست فقهای تهذیب نفس شده و نایبان عامّ ائمّه اطهار(علیهم السلام) داده است که آنها در برابر این نعمت بزرگ مسئولند:
«ثمّ لتسئلنّ یومئذ عن النعیم». (تکاثر: ۸)
«وقفوهم إنّهم مسئولون». (صافات: ۲۴)
«وقفوهم إنّهم مسئولون». (صافات: ۲۴)
حفظ و استمرار احکام نورانی قرآن و سنّت رسول اکرم(ص) باید از طریق مجتهدین و علمای بزرگوار صورت پذیرد و پرواضح است که ظهور و بروز این معنی به وسیله¬ی تدریس و تدرّس در مراکز علمی و حوزه¬های علمیّه میباشد که قهراً متولّی حوزه¬های علمیّه، شما مراجع و علمای اعلام می¬باشید.
با این مقدّمه، سؤال این جاست که نسبت به این روند انحرافی و تخریب حوزه¬ها و روحانیّت، اقدامی صورت گرفته؟ نسبت به مسائل اتّفاق افتاده در مورد روحانیّت، تصمیمی گرفته شده است؟ بد نیست یادآوری شود که برای تخریب آیت الله هاشمی رفسنجانی، نامزد دوره نهم ریاست جمهوری، چه کسانی و چه خرج هایی از بیت المال کردند تا آن مطلب صورت گرفت و در دوره بعد، آن مناظره های کذایی به دست چه کسانی اتّفاق افتاد و غرض از این کار چه بود. توجّه داشتید که در این مناظره چه بر سر اسلام و روحانیّت آمد که هنوز هم ادامه دارد.
حتماً مستحضرید که چه کسانی به بیت و دفاتر مراجع و علمای اعلام حمله کردند و غرض آنها چه بود. آیا به سمع شما رسیده است که در شیراز به بیت، دفتر و حوزه علمیه وابسته به حضرت آیت الله سیّد علی محمّد دستغیب چگونه حمله کردند و علّت آن چه بوده. اسناد آن کاملاً موجود است و در حال حاضر برای وارونه جلوه دادن حمله به مسجد و حوزه علمیّه، تدارکات وسیعی از بیت المال، من جمله چاپ پوسترها و عکس های رنگی و تکثیر CDهای گزینش شده در سطح استان، بلکه در کلّ ایران انجام داده اند.
حمله به مسجد و حوزه علمیّه حضرت آیت الله دستغیب را چند روز قبل از روز قدس تدارک دیدند و تهدید کردند و آن گاه پس از اتمام راهپیمایی و اقامه نماز جمعه، یعنی دو ساعت بعد از ظهر ـ نه پیش از ظهر و در وقت راهپیمایی ـ به مسجد و حوزه حمله کردند ـ آن هم عدّه¬ای معدود ـ و بعداً طلّاب حوزه را به دادگاه ویژه روحانیّت فرا خواندند و می¬گویند چرا شما در موقع حمله به مسجد و حوزه، از خود و محلّ سکونت خویش دفاع کردید؟!! یک نفر نیست که از آنها سؤال کند: وقتی که از همه طرف به این طلّاب حمله می شود، به کجا روند و چگونه از خود دفاع کنند؟ اوّلاً: به چه مجوّزی حمله صورت گرفته؟ ثانیاً: چرا نیروی انتظامی که در محل حاضر بود، مانع از حمله آنها نشد؟ آیا یک محلّی برای دریافت مطالب حقّ این طلّاب وجود دارد؟
به هر صورت ما از شما به عنوان متولّی و حافظ حوزه های علمیّه می خواهیم برای رفع این فتنه ها، نماینده ای تعیین فرمایید تا هر چه زودتر به این انحرافات، یعنی تخریب روحانیّت، اقدام صحیحی صورت گیرد و مقصّر اصلی و محرّک اصلی این قضایا معلوم شود و به مردم معرّفی گردد تا ملّت شریف ایران بدانند که حوزه ها صاحب و مدافع دارد تا ان شاء الله دیگر تعرّضی به روحانیّت و بیوت مراجع در هیچ جای مملکت صورت نگیرد.
طالبین مکتب امام جعفر صادق(ع)
و شاگردان حضرت آیت الله سیدعلی محمد دستغیب
و شاگردان حضرت آیت الله سیدعلی محمد دستغیب
۲۷/۷/۸۹
دبیرکل خانه پرستار: وزارت بهداشت به اسم پرستاران اعتبار میگیرد و در جای دیگر خرج میکند
در روزهای اخیر مبلغی برای پرداخت اضافه کار پرستاران به حساب وزارت بهداشت واریز شد، اما واکنش وزیر بهداشت در این رابطه این بود که تا زمانی که اعتبار به صورت کامل تامین نشود برای پرداخت اضافه کار پرستاران اقدام نمیکنیم، این درحالی است که این مقام مسئول به پرستاران وعده داده بود که تا پایان مهرماه اضافه کاریها به حساب پرستاران پرداخت میشود.
محمد شریفیمقدم در گفتوگو با ایلنا افزود: قرار بود پس از منتفی شدن استخدام ۲۳ هزار نیروی پرستار مابهالتفاوت ناشی از آن را در قالب اضافه کار به پرستاران بدهند.
وی ادامه داد: اما متاسفانه وزارت بهداشت ابتدا اعلام کرد که به دلیل تمام شدن شش ماهة نخست سال جاری از پایان مهر ماه میزان اضافه کاری در فیشهای حقوقی پرستاران واریز میشود.
دبیر کل خانه پرستار ایران گفت: در روزهای اخیر از سوی دولت اعلام شده که حدود ۸۶ میلیارد تومان به وزارت بهداشت داده شده تا اضافه کاریها را پرداخت کند. اما هماکنون که به پایان مهر نزدیک شدهایم باز هم بهانه تراشی میکنند با این بهانه که رقم واریز شده کفاف یک ماه را میدهد. بنابراین این اعتبار به پرستاران پرداخت نمیشود.
وی گفت: سیاستی که وزارت بهداشت در پیش گرفته بسیار نادرست است چرا که تنها وعده میدهد و اجرا نمیکند. باید پرسید چرا زمانی که نمیتوانید اعتبار را به پرستاران بدهید میگوئید پایان مهر ماه واریز میشود؟! این مسئله همانند وعده استخدام پرستاران مشکل را از دوش خود برداشته و به جای دیگری میگذارد.
شریفی مقدم گفت: به نظر میرسد اعتبار داده شده از سوی دولت برای چند ماه اضافه کاری پرستاران کافی باشد. اما وزارت بهداشت میخواهد چالههای خود را با این اعتبار پر کند. در واقع به اسم پرستار اعتبار میگیرند و به کام دیگران خرج میکنند.
دبیر کل خانه پرستار گفت: دلیل وزارت بهداشت به عدم واریز اضافه کاری تنها بهانهجوئی است و جامعة پرستار به این روند و وعدهها عادت کرده و به تحقق آن امیدوار نیست.
سوقصد به جان یک روحانی اهل سنت در زاهدان
خبرگزاری هرانا - روز گذشته افراد ناشناسی به حافظ محمد اسلام، استاد دارالعلوم زاهدان و امام مسجد جامع عزيزي (مسجد جامع قديم زاهدان پيش از مسجد مکي) حمله کردند.
به گزارش سنی نیوز، حافظ محمد اسلام بر اثر این سوقصد و به علت اصابت ضربات متعدد چاقو از ناحيه هاي مختلف بدن دچار جراحات هاي جدی شده است. بر اساس این گزارش وی توانسته سلامت نسبی خود را بازیابد اما کماکان در بیمارستان و تحت مراقبت پزشک به سر می برد.
به گزارش سنی نیوز، حافظ محمد اسلام بر اثر این سوقصد و به علت اصابت ضربات متعدد چاقو از ناحيه هاي مختلف بدن دچار جراحات هاي جدی شده است. بر اساس این گزارش وی توانسته سلامت نسبی خود را بازیابد اما کماکان در بیمارستان و تحت مراقبت پزشک به سر می برد.
اخراج مازیار معصومی، فعال دانشجویی چپ دانشگاه اصفهان
خبرگزاری هرانا - مازیار معصومی دانشجویی دانشگاه اصفهان طی حکمی از کمیته مرکز وزارت علوم از ادامه تحصیل محروم شد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" مازیار معصومی دانشجو چپ دانشگاه اصفهان اولین بار در سال 86، دو ترم از تحصیل محروم شد که بعدها این حکم به یک ترم کاهش یافت وی در سال 87 بار دیگر به دو ترم محرومیت از تحصیل محکوم شد که این حکم به اجرا در امد.
در آذر ماه سال 88 ستاد خبری وزارت اطلاعات به مسئولین دانشگاه گفت: "مازیار معصومی صلاحیت دانشجو بودن را ندارد" بنا بر همین دستور فایل تحصیلی وی در همان سال به کلی بسته شد. با پیگیریهای انجام شده توسط کمیته انضباطی اخراج این دانشجو را به احتساب سنوات با 3 ترم در سال 89 به ایشان ابلاغ کردند؛ وی در نهایت با 6 ترم محرومیت از تحصیل از دانشگاه اخراج گردید.
مازیار معصومی در 21 مهر ماه سال گذشته به همراه ارسلان صادقی بازداشت و پس از 18 روز با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
لازم به ذکر است که ارسلان صادقی یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه اصفهان نیز طی حکمی از نهاد نامبرده از دانشگاه اصفهان اخراج شده است.
با آغاز سال تحصیلی وزارت علوم تمهیدات جدیدی را برای فشار به فعالین دانشجویی و خاموش کردن صداهای اعتراضی دانشجویان در دستور کار خود قرار داده است.
مازیار معصومی در 21 مهر ماه سال گذشته به همراه ارسلان صادقی بازداشت و پس از 18 روز با قرار وثیقه 50 میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
لازم به ذکر است که ارسلان صادقی یکی دیگر از دانشجویان دانشگاه اصفهان نیز طی حکمی از نهاد نامبرده از دانشگاه اصفهان اخراج شده است.
با آغاز سال تحصیلی وزارت علوم تمهیدات جدیدی را برای فشار به فعالین دانشجویی و خاموش کردن صداهای اعتراضی دانشجویان در دستور کار خود قرار داده است.
پروندهسازی جدید برای اعتصابکنندگان زندان اوین
خبرگزاری هرانا - برای تعدادی از زندانیان اعتصاب کننده زندان اوین، پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس گزارشهای رسیده از زندان اوین به کلمه، هفته گذشته دو تن از اعتصاب کنندگانبه دادسرای اوین احضار شده و به دلیل اعتصاب غذای بیستروزهای که در مرداد ماه داشتهاند، مورد بازجویی قرار گرفتهاند و پرونده جدیدی برایشان تشکیل شده است. مجید دری، فعال دانشجویی، و حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی، دو تن از زندانیانی هستند که تاکنون برایشان پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس همین گزارشها، این نگرانی وجود دارد که در روزهای آینده، سایر زندانیان اعتصابکننده نیز به بهانه اعتصاب غذای چند ماه قبل خود، برای تشکیل پرونده جدید به دادسرای اوین فراخوانده شوند و خطر پروندهسازی جدید برای آنان متصور است
این برخوردهای امنیتی و همچنین تداوم قطع تماسهای تلفنی در بند ۳۵۰ زندان اوین موجب نگرانی خانواده زندانیان سیاسی این بند شده است. آنها میپرسند چرا مسئولان زندان و زندانبانان به خاطر اهانتهایی که به زندانیان کردند و موجب اعتصاب غذایشان شدند، تنبیه نمیشوند و این فقط زندانیان هستند که هر روز فشارهای جدیدی را تحمل میکنند.
آنها از دادستان تهران میخواهند که از پروندهسازیهای جدید برای زندانیان این بند جلوگیری کند و زمینه وصل تماسهای تلفنی زندانیان با خانوادههایشان را نیز فراهم کند.
علی ملیحی، فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت؛ بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار؛ عبدالله مومنی، فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم؛ علی پرویز، فعال دانشجویی؛ حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی؛ جعفر اقدامی، فعال مدنی؛ ضیاء نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل؛ ابراهیم (نادر) بابایی، فعال مدنی و از جانبازان دفاع مقدس، کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و وبنگار؛ مجید دری، فعال دانشجویی؛ مجید توکلی، فعال دانشجویی؛ کیوان صمیمی، روزنامهنگار؛ غلامحسین عرشی و محمدحسین سهرابی راد از جمله زندانیان بودند که دست به اعتصاب غذا زدند و اکنون ممکن است پروندههای جدیدی برایشان تشکیل شود.
هفده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، مرداد ماه امسال به خاطر اعتراض به رفتارهای توهینآمیز ماموران بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شدند. آنها پس از این انتقال، به مدت سه هفته دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان اعتصاب کننده که به خاطر اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران بند ۳۵۰ راهی سلول انفرادی شده بودند، خیلی زود پس از آغاز اعتصاب غذایشان خواستههای خود را برای پایان بخشیدن به این اعتصاب اعلام کردند و تا رسیدن به بخش بزرگی از آنها، از پای ننشستند. آنها از مسئولان زندان خواستند حقوق کامل زندانیان مندرج در آییننامه سازمان زندانها را رعایت کنند. آنها همچنین خواستار آن شدند تا مسئولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانیها تجاوز کردهاند، برخورد کنند. آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری که موعد آزادیاش فرا رسیده بود اما درسلول انفرادی به سر میبرد، از دیگر خواستههای زندانیان بود.
افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی و اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص به زندانیان داده میشود، از دیگر درخواستهای زندانیان اعتصابکننده بود.
در نهایت پس از نزدیک به بیست روز، این زندانیان در واکنش به پیامهای رهبران جنبش سبز و اقشار مختلف مردم ایران که از آنها میخواستند به اعتصاب غذایشان پایان دهند، به این درخواست پاسخ مثبت دادند.
میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز در آن روزها طی پیامی خطاب به اعتصاب کنندگان زندان اوین گفته بود: «آزادمردان زندانی! همه آزادیخواهان و حقطلبان پیام شما را شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند. درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که میتوان بدنها را به محبس کشید، اما نمیتوان بر جان آنها چیره شد.»
او در این پیام خطاب به اعتصابکنندگان تاکید کرد: «عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانوادههای مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایههای سبز کشورند. ما از همه شما درخواست میکنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.»
این زندانیان پس از دریافت این پیامها که توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین به آنها میرسید، در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، آن را شکستند.
اعتصابکنندگان در پیامی کوتاه از داخل ازندان اوین خطاب به مردم ایران نوشتند: «ما همچنان بر خواستههای بر حق خود که حقوق انسانی و اولیه یک زندانی است، پافشاری میکنیم و با شما عهد میبندیم به مبارزه خود برای تحقق کامل حقوق قانونی همه زندانیان که بخشی از حقوق ملت است، ادامه بدهیم. ما اینک به احترام همراه بزرگ جنبش سبز، میرحسین موسوی، و دیگر شخصیت های جنبش مهدی کروبی، آیت الله بیات زنجانی، زهرا رهنورد، عبدالله نوری، عزت الله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، حبیبالله پیمان، ابراهیم یزدی و … تک تک یاران جنبش سبز به اعتصاب غذای خود پایان میدهیم .»
بر اساس گزارشهای رسیده از زندان اوین به کلمه، هفته گذشته دو تن از اعتصاب کنندگانبه دادسرای اوین احضار شده و به دلیل اعتصاب غذای بیستروزهای که در مرداد ماه داشتهاند، مورد بازجویی قرار گرفتهاند و پرونده جدیدی برایشان تشکیل شده است. مجید دری، فعال دانشجویی، و حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی، دو تن از زندانیانی هستند که تاکنون برایشان پرونده قضایی جدید تشکیل شده است.
بر اساس همین گزارشها، این نگرانی وجود دارد که در روزهای آینده، سایر زندانیان اعتصابکننده نیز به بهانه اعتصاب غذای چند ماه قبل خود، برای تشکیل پرونده جدید به دادسرای اوین فراخوانده شوند و خطر پروندهسازی جدید برای آنان متصور است
این برخوردهای امنیتی و همچنین تداوم قطع تماسهای تلفنی در بند ۳۵۰ زندان اوین موجب نگرانی خانواده زندانیان سیاسی این بند شده است. آنها میپرسند چرا مسئولان زندان و زندانبانان به خاطر اهانتهایی که به زندانیان کردند و موجب اعتصاب غذایشان شدند، تنبیه نمیشوند و این فقط زندانیان هستند که هر روز فشارهای جدیدی را تحمل میکنند.
آنها از دادستان تهران میخواهند که از پروندهسازیهای جدید برای زندانیان این بند جلوگیری کند و زمینه وصل تماسهای تلفنی زندانیان با خانوادههایشان را نیز فراهم کند.
علی ملیحی، فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت؛ بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار؛ عبدالله مومنی، فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم؛ علی پرویز، فعال دانشجویی؛ حمیدرضا محمدی، فعال سیاسی؛ جعفر اقدامی، فعال مدنی؛ ضیاء نبوی، دانشجوی محروم از تحصیل؛ ابراهیم (نادر) بابایی، فعال مدنی و از جانبازان دفاع مقدس، کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر و وبنگار؛ مجید دری، فعال دانشجویی؛ مجید توکلی، فعال دانشجویی؛ کیوان صمیمی، روزنامهنگار؛ غلامحسین عرشی و محمدحسین سهرابی راد از جمله زندانیان بودند که دست به اعتصاب غذا زدند و اکنون ممکن است پروندههای جدیدی برایشان تشکیل شود.
هفده زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین، مرداد ماه امسال به خاطر اعتراض به رفتارهای توهینآمیز ماموران بند ۳۵۰ به سلول انفرادی منتقل شدند. آنها پس از این انتقال، به مدت سه هفته دست به اعتصاب غذا زدند.
زندانیان اعتصاب کننده که به خاطر اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران بند ۳۵۰ راهی سلول انفرادی شده بودند، خیلی زود پس از آغاز اعتصاب غذایشان خواستههای خود را برای پایان بخشیدن به این اعتصاب اعلام کردند و تا رسیدن به بخش بزرگی از آنها، از پای ننشستند. آنها از مسئولان زندان خواستند حقوق کامل زندانیان مندرج در آییننامه سازمان زندانها را رعایت کنند. آنها همچنین خواستار آن شدند تا مسئولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانیها تجاوز کردهاند، برخورد کنند. آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری که موعد آزادیاش فرا رسیده بود اما درسلول انفرادی به سر میبرد، از دیگر خواستههای زندانیان بود.
افزایش فضای سرانه، زمان تلفن، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی و اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص به زندانیان داده میشود، از دیگر درخواستهای زندانیان اعتصابکننده بود.
در نهایت پس از نزدیک به بیست روز، این زندانیان در واکنش به پیامهای رهبران جنبش سبز و اقشار مختلف مردم ایران که از آنها میخواستند به اعتصاب غذایشان پایان دهند، به این درخواست پاسخ مثبت دادند.
میرحسین موسوی از رهبران جنبش سبز در آن روزها طی پیامی خطاب به اعتصاب کنندگان زندان اوین گفته بود: «آزادمردان زندانی! همه آزادیخواهان و حقطلبان پیام شما را شنیدند و استواری شما را بر سر مطالبات انسانی و مشروع مشاهده کردند. درود بر شما! ایستادگی شما گواه بر آن است که میتوان بدنها را به محبس کشید، اما نمیتوان بر جان آنها چیره شد.»
او در این پیام خطاب به اعتصابکنندگان تاکید کرد: «عزیزان ملت و پیشتازان جنبش سبز! اکنون که پیام شما و خانوادههای مبارزتان در سطح جهان و داخل کشور منتشر شده است، مردم نگران سلامتی شما به عنوان سرمایههای سبز کشورند. ما از همه شما درخواست میکنیم اعتصاب غذای خود را پایان دهید.»
این زندانیان پس از دریافت این پیامها که توسط یاران گمنام جنبش سبز در زندان اوین به آنها میرسید، در شانزدهمین روز اعتصاب غذای خود، آن را شکستند.
اعتصابکنندگان در پیامی کوتاه از داخل ازندان اوین خطاب به مردم ایران نوشتند: «ما همچنان بر خواستههای بر حق خود که حقوق انسانی و اولیه یک زندانی است، پافشاری میکنیم و با شما عهد میبندیم به مبارزه خود برای تحقق کامل حقوق قانونی همه زندانیان که بخشی از حقوق ملت است، ادامه بدهیم. ما اینک به احترام همراه بزرگ جنبش سبز، میرحسین موسوی، و دیگر شخصیت های جنبش مهدی کروبی، آیت الله بیات زنجانی، زهرا رهنورد، عبدالله نوری، عزت الله سحابی، احمد صدر حاج سیدجوادی، حبیبالله پیمان، ابراهیم یزدی و … تک تک یاران جنبش سبز به اعتصاب غذای خود پایان میدهیم .»
لاله حسن پور، فعال حقوق بشر در آبان ماه محاکمه خواهد شد
وکیل مدافع این فعال حقوق بشر در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت تاریخ برگزاری دادگاه وی 19 آبان ماه سالجاری در شعبه 26 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی برگزار خواهد شد.
وی خاطر نشان کرد از آنجایی دادسرای دادگاه انقلاب به وکلا اجازه مطالعه پرونده را تا یک هفته پیش از برگزاری دادگاه نمی دهد به همین دلیل موفق به مطالعه پرونده نشده است.
نامبرده روز چهارشنبه مورخ بیست و هفتم مرداد ماه، جهت اخذ آخرین دفاعیات به شعبه ی 3 بازپرسی دادگاه انقلاب تهران، مستقر در زندان اوین احضار شد و علاوه بر اتهامات نظیر اقدام عليه امنيت ملي از طریق امضا کمپین نوجوانان محکوم به اعدام، عضويت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران و شركت در اغتشاشات مورد تفهیم اتهامی جدیدی مبنی بر توهین به رهبری، توهین به مقدسات و ریاست جمهوری قرار گرفت.
لاله حسن پور، فعال حقوق بشر روز سه شنبه بیست و پنجم اسفندماه در منزل پدری اش در تهران توسط اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به بند 2 الف زندان اوین منتقل شد.
وی چهارم خردادماه با قرار وثیقه ی صد میلیون تومانی از زندان اوین به صورت موقت آزاد شد.
وعده دولت برای استخدام پرستاران عملی نشد
خبرگزاری هرانا - سخنگوی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس گفت: وعده دولت برای استخدام 23 هزار پرستار عملی نشده است.
حسن تامینی لیچایی افزود: کمیسیون بهداشت و درمان بزودی طرحی برای استخدام 23 هزار پرستار که دولت در روز پرستار وعده آن را داده بود، تهیه می کند. به گزارش مهر، نماینده مردم رشت در مجلس با تاکید بر اینکه این طرح باید از سوی دولت ارائه می شد، اظهارداشت: متاسفانه دولت طرح استخدام پرستاران را ارائه نکرد و مجلس این کار را بر عهده گرفت تا هرچه زودتر مشکل این پرستاران که در انتظار استخدام هستند، برطرف شود.
وی یادآور شد: محمود احمدی نژاد در روز پرستار دستور استخدام 23 هزار پرستار را به وزارت بهداشت و درمان ابلاغ کرده بود.
تامینی لیچانی با اشاره به مشکل کمبود متخصص در مناطق محروم اظهار داشت: با توجه به اینکه از نظر پزشکان متخصص در برخی از نقاط محروم وجود دارد، با هماهنگی وزارت بهداشت مقرر شد راهکار در این باره پیدا شود.
وی با بیان اینکه متخصصان زیادی دراین چند سال اخیر تربیت شده اند، گفت: با توجه به وجود متخصصان، مناطق محروم کشور از نبود پزشک متخصص اظهار نارضایتی می کنند، در حالی که نباید این گونه باشد.
نماینده مردم رشت با تاکید براینکه بسیاری از متخصصان نیز از نبود پزشک در استانهای محروم گلایه دارند، خاطرنشان کرد: برای رفع این مشکل، کمیسیون و وزارت علوم به دنبال راهکار موثر هستند که با تبادل نظر و بحث و بررسی در مناطق ایران، برآمدی از نیازهای متخصصان هر منطقه و با توجه به رشته های مورد نیاز تهیه شود.
مرد از نگاه صدا و سیما
چندی پیش در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، حجت الاسلام دهنوی در پاسخ به سئوال یک بیننده خانم که به وفاداری شوهرش شک کرده و تصمیم گرفته بود به همسرش بی اعتنایی کند، چنین توصیه کرد که خانم عزیز مردان عشقباز هستند و رفع غرایز برای مردان بسیار مهم است. رفع غرایز برای مردان اولویت اول است و بدون تعارف هر کس بخواهد آن را انکار کند انکار واقعیت کرده است و خداوند اینجور زن و مرد را کاملا بر خلاف یکدیگر خلق کرده است. پس اگر یقین هم پیدا کردید به او بی اعتنایی نکنید بلکه مهربانتر باشید. چرا که وقتی مرد وقتی قربان و صدقه خانمش میرود برای رسیدن به غرائزش است و برای همین است که اسلام به زنان سفارش نموده به غرائز شوهرانتان توجه کنید.
این جناب حجت الاسلام که خود را زن شناس معرفی میکند و البته معلوم نیست این تخصص را از کجا گرفته در ادامه می گوید: ما روایات عجیبی در این مورد داریم. در روایت آمده است در هر موقعیت مکانی و زمانی که هستید دست رد به نیازهای غریزی همسرتان نزنید که رسول اکرم چنین زنانی را لعنت کرده است.
ایشان سپس می گوید: مردی که در خانه سیر نمیشود به دنبال ساندویچ و فست فوت میرود و سپس میگوید نسخه من اگرچه یک نسخه کوفت و زهر ماری است اما برای حیات لازم است. الان که فهمیدید شوهرتان سرو گوشش می جنبد به رغم میل باطنی و با هر جان کندنی است بیشتر به او محبت کنید.
آنچه خواندید نگاه جناب حجت الاسلام بود به جایگاه مرد و زن و رابطه بین این دو در یک رسانه ملی که میلیونها زن و مرد و جوان به آن نگاه میکنند و میخواهند از این طریق آموزش ببینند و یا زندگی آینده خود را طراحی کنند و یا اسلام را بشناسند.
اما آنچه بدیهی است پخش چنین برنامه و انتخاب چنین کارشناسانی، نه اتفاقی ست و نه بدون برنامه. برنامه سازان صدا و سیما آگاهانه به مهندسی افکار عمومی، فرهنگ و افکار عمومی می پردازند و به دنبال تحمیل افکارو عقاید خود والگو سازی برای سبک زندگی مردم هستند.
جناب دهنوی فرض خود را، بدون آنکه در مقام اثبات آن بر آید، نابرابری میان زنان و مردان قرار داده است و با پیش فرض دیگری که مردان عشقباز هستند و تنها به دنبال غرائز خود میروند نتیجه گرفته که چنانچه مردان به زنان خود خیانت کردند و زنان هم یقین پیدا کردند باز به آنان محبت کنند و این توصیه را که مانند داروی کوفت و زهرماری است به رغم میل باطنی سر بکشند؛این آقا البته معلوم نکرده اند ضمانت اجرایی و نتایج چنین توصیه هایی چیست و این دیدگاه چه آسیب هایی را مبتلا به خانواده میکند. و اساسا خانواده ای که مرد آن میتواند زنان متعدد بگیرد و خیانت بکند و زن به او در نهایت اکراه محبت کند، چگونه خانواده ای است. در خانواده ای که زن در حد یک ابزار جنسی برای رفع غرائز مردانه پایین آورده می شود و مرد میتواند شرکای متعدد جنسی داشته باشد، نقش محبت و عشق رضایت مندی و همان تسکینی که در قران امده است چه می شود؟ فرزندانی که در چنین محیط های بدون چارچوب و علاقه و هر گونه پای بندی رشد میکنند، دچار چه آسیب های روانی خواهند شد؟
آنچه بدیهی است در سایه چنین نگاه مسلطی، به زودی خانواده در ایران از هم خواهد پاشید.آمار طلاق بالا خواهد رفت و خشونت و نگاه نا برابر روز به روز گسترده تر خواهد شد.
در نگاه جناب حجت الاسلام دهنوی که خانواده را با حرمسرا اشتباه گرفته، مرد یک مصرف کننده است و زن یک کالای مصرفی که به تعبیر ایشان میتواند در بهترین حالت، اگر در هر شرایطی محبت کند رطب باشد و اگر رطب نبود زنان دیگر فست فوت و سانویچ هایی هستند که باید بوسیله مردان برای رفع غرایز مصرف شوند. اما اینکه خود زنان چه هستندو چه نیاز هایی دارند، در نگاه این روحانی زن شناس یا جایی ندارد و یا اگر جایی دارند تنها به عنوان همان کشتزارهایی است که خداوند برای مردان آفریده است.
همچنین این استاد کارشناس معلوم نمیکند که اگر مردی به زن شک کرد حکمش چیست.اگر یقین پیدا کرد که زنش به او خیانت میکند حالا مرد باید چه کاری انجام دهد. ایا مرد هم به زن محبت کند یا چنین زنی خونش حلال است و مرد میتواند مطابق قانون و شرع در دم جان او را بگیرد و محاکمه هم نشود و به عنوان یک مرد غیرت مند سرش را بالا بگیرد و در خیابان راست راست راه برود چون مردی است که در دفاع از ناموس و شرفش رفع ننگ کرده است و باید به این همه غیرت ببالد .
در کمال تاسف رسانه ها و دولت و حکومت و علمای اسلام در سیاست گذاری فرهنگی و اجتماعی به تمامی به خطا میروند. نتیجه منطقی چنین نگاهی، عمیق تر شدن تبعیضی است که بر علیه زنان طراحی کرده اند، اما باید بدانند که نتیجه منطقی تر چنین نگاهی، نه تنها زنان ایرانی را به عقب نمیراند که انان را در کسب حقوق خود مصر تر و تلاش انها برای کسب ازادی های اساسی را بیشتر میکند.
نتیجه چنین دیدگاهی نه تنها موجب کنترل رفتارهای جنسی زنان برای خدمت به مردان نمی شود که ممکن است نتیجه ای کاملا برعکس با زاویه بسیار شدید ایجاد کند.
اینجا وظیفه همه زنان و مردان ایرانی است که بر علیه چنین تفکر منحط و عقب افتاده ای که تنها در نگاه برده داران دیده میشود به پا خیزند. این نگاه اخلاق و فرهنگ جامعه ایرانی را نابود خواهد کرد و زنان را تا حد یک خدمتگزار و مردان را در حد موجوداتی عشق باز تنزل خواهد داد.
این جناب حجت الاسلام که خود را زن شناس معرفی میکند و البته معلوم نیست این تخصص را از کجا گرفته در ادامه می گوید: ما روایات عجیبی در این مورد داریم. در روایت آمده است در هر موقعیت مکانی و زمانی که هستید دست رد به نیازهای غریزی همسرتان نزنید که رسول اکرم چنین زنانی را لعنت کرده است.
ایشان سپس می گوید: مردی که در خانه سیر نمیشود به دنبال ساندویچ و فست فوت میرود و سپس میگوید نسخه من اگرچه یک نسخه کوفت و زهر ماری است اما برای حیات لازم است. الان که فهمیدید شوهرتان سرو گوشش می جنبد به رغم میل باطنی و با هر جان کندنی است بیشتر به او محبت کنید.
آنچه خواندید نگاه جناب حجت الاسلام بود به جایگاه مرد و زن و رابطه بین این دو در یک رسانه ملی که میلیونها زن و مرد و جوان به آن نگاه میکنند و میخواهند از این طریق آموزش ببینند و یا زندگی آینده خود را طراحی کنند و یا اسلام را بشناسند.
اما آنچه بدیهی است پخش چنین برنامه و انتخاب چنین کارشناسانی، نه اتفاقی ست و نه بدون برنامه. برنامه سازان صدا و سیما آگاهانه به مهندسی افکار عمومی، فرهنگ و افکار عمومی می پردازند و به دنبال تحمیل افکارو عقاید خود والگو سازی برای سبک زندگی مردم هستند.
جناب دهنوی فرض خود را، بدون آنکه در مقام اثبات آن بر آید، نابرابری میان زنان و مردان قرار داده است و با پیش فرض دیگری که مردان عشقباز هستند و تنها به دنبال غرائز خود میروند نتیجه گرفته که چنانچه مردان به زنان خود خیانت کردند و زنان هم یقین پیدا کردند باز به آنان محبت کنند و این توصیه را که مانند داروی کوفت و زهرماری است به رغم میل باطنی سر بکشند؛این آقا البته معلوم نکرده اند ضمانت اجرایی و نتایج چنین توصیه هایی چیست و این دیدگاه چه آسیب هایی را مبتلا به خانواده میکند. و اساسا خانواده ای که مرد آن میتواند زنان متعدد بگیرد و خیانت بکند و زن به او در نهایت اکراه محبت کند، چگونه خانواده ای است. در خانواده ای که زن در حد یک ابزار جنسی برای رفع غرائز مردانه پایین آورده می شود و مرد میتواند شرکای متعدد جنسی داشته باشد، نقش محبت و عشق رضایت مندی و همان تسکینی که در قران امده است چه می شود؟ فرزندانی که در چنین محیط های بدون چارچوب و علاقه و هر گونه پای بندی رشد میکنند، دچار چه آسیب های روانی خواهند شد؟
آنچه بدیهی است در سایه چنین نگاه مسلطی، به زودی خانواده در ایران از هم خواهد پاشید.آمار طلاق بالا خواهد رفت و خشونت و نگاه نا برابر روز به روز گسترده تر خواهد شد.
در نگاه جناب حجت الاسلام دهنوی که خانواده را با حرمسرا اشتباه گرفته، مرد یک مصرف کننده است و زن یک کالای مصرفی که به تعبیر ایشان میتواند در بهترین حالت، اگر در هر شرایطی محبت کند رطب باشد و اگر رطب نبود زنان دیگر فست فوت و سانویچ هایی هستند که باید بوسیله مردان برای رفع غرایز مصرف شوند. اما اینکه خود زنان چه هستندو چه نیاز هایی دارند، در نگاه این روحانی زن شناس یا جایی ندارد و یا اگر جایی دارند تنها به عنوان همان کشتزارهایی است که خداوند برای مردان آفریده است.
همچنین این استاد کارشناس معلوم نمیکند که اگر مردی به زن شک کرد حکمش چیست.اگر یقین پیدا کرد که زنش به او خیانت میکند حالا مرد باید چه کاری انجام دهد. ایا مرد هم به زن محبت کند یا چنین زنی خونش حلال است و مرد میتواند مطابق قانون و شرع در دم جان او را بگیرد و محاکمه هم نشود و به عنوان یک مرد غیرت مند سرش را بالا بگیرد و در خیابان راست راست راه برود چون مردی است که در دفاع از ناموس و شرفش رفع ننگ کرده است و باید به این همه غیرت ببالد .
در کمال تاسف رسانه ها و دولت و حکومت و علمای اسلام در سیاست گذاری فرهنگی و اجتماعی به تمامی به خطا میروند. نتیجه منطقی چنین نگاهی، عمیق تر شدن تبعیضی است که بر علیه زنان طراحی کرده اند، اما باید بدانند که نتیجه منطقی تر چنین نگاهی، نه تنها زنان ایرانی را به عقب نمیراند که انان را در کسب حقوق خود مصر تر و تلاش انها برای کسب ازادی های اساسی را بیشتر میکند.
نتیجه چنین دیدگاهی نه تنها موجب کنترل رفتارهای جنسی زنان برای خدمت به مردان نمی شود که ممکن است نتیجه ای کاملا برعکس با زاویه بسیار شدید ایجاد کند.
اینجا وظیفه همه زنان و مردان ایرانی است که بر علیه چنین تفکر منحط و عقب افتاده ای که تنها در نگاه برده داران دیده میشود به پا خیزند. این نگاه اخلاق و فرهنگ جامعه ایرانی را نابود خواهد کرد و زنان را تا حد یک خدمتگزار و مردان را در حد موجوداتی عشق باز تنزل خواهد داد.
مقاله تلگراف درباره مقابله بغداد با تهران
ايران به دنبال انتقام از خاورميانه
ريچارد اسپنسر
اياد علاوی با حزب ملی گرای العراقيه برنده انتخابات پارلمانی مارس عراق شد اما به نظر می رسد در نتيجه ائتلاف تحت حمايت ايران، از صحنه قدرت کنار زده شده است. وی پس از ديدار محمود احمدی نژاد از لبنان در هفته گذشته، صدای اعتراض خود را بلند کرد.
احمدی نژاد بر حمايت کشورش از حزب الله، گروه شبه نظامی شيعه لبنانی، در نبرد عليه اسرائيل پافشاری کرد. در عين حال به نظر می رسد ايران به گروه های تروريستی سراسر منطقه و از جمله عراق نيز کمک مالی می کند.
آقای علاوی در مصاحبه با سی ان ان گفت: "ما می دانيم که متأسفانه ايران مشغول دسيسه در منطقه است و سعی می کند از طريق بی ثبات کردن عراق، لبنان و فلسطين، کل منطقه را بی ثبات کند."
وی گفت: "متأسفانه عراق و در نگاه کلی تر، خاورميانه، قربانی تروريست هايی شده است که مسلماً از سوی ايران حمايت مالی می شوند و تحت پشتيبانی دولت های متعددی در منطقه هستند."
آقای علاوی اکنون برای بقای سياسی خود مبارزه می کند. وی پس از کسب 91 کرسی از 325 کرسی پارلمان، دو کرسی بيشتر از ائتلاف حاکميت قانون به رهبری نوری المالکی نخست وزير فعلی کشور، بر حق خود برای تشکيل دولت جديد پافشاری کرد.
اما حزب حاکميت قانون به عنوان بزرگترين گروه شيعه در کشور به ساير احزاب شيعه متوسل شد. اين حزب ماه گذشته از ائتلاف با گروه طرفدارصدر، حزب خشونت گرای مخالف ايالات متحده به رهبری روحانی تندرو مقتدی صدر، خبر داد.
طرفداران صدر همواره اعلام کرده اند که تحت نظارت هيچ "نيروی خارجی" قرار ندارند اما آقای صدر اکنون در ايران زندگی می کند و مشغول تحصيل است و مقامات ايران نقش بسيار مؤثری در سازماندهی ائتلاف وی با حزب مالکی برعهده داشتند.
اکنون کافی است آقای مالکی تنها با احزاب شبه مستقل منطقه خودمختار کردنشين توافق کند، احزابی که قبل از انتخابات نيز برای بازگشت به صحنه قدرت حاضر به ائتلاف بودند.
ممکن است سخنان تند و تيز آقای علاوی عليه ايران، در واقع خطاب به کردها باشد.
آنها قبلاً اعلام کرده بودند تنها به دولتی ملحق می شوند که در برگیرنده قوميت های مختلف از جمله نمايندگانی از اقليت سنی باشد. اغلب سنی ها نيز از حزب العراقيه حمايت می کنند.
از سوی ديگر، ايران خود سرگرم سرکوب جدايی طلبان کرد در امتداد مرزهايش است.
با اين حال، آقای علاوی که خود را شيعه می انگارد نزديکی بسياری به عربستان سعودی و ساير کشورهای سنی خاورميانه دارد. اين کشورها از قدرت گرفتن ايران نگران هستند.
تلاش های ديپلماتيک آقای احمدی نژاد در ماه های گذشته از طريق تقويت روابط با سوريه و ترکيه و نيز پشتيبانی از حزب الله و حماس سبب به حاشيه رفتن اتحاد کشورهای سنی شده است.
شايد ديدار اخير بشار اسد رئيس جمهور سوريه از عربستان و ديدار مالکی از ايران در جهت نهايی کردن شرايط رهبری مالکی بر دولت جديد باشد.
عربستان سعودی و سوريه هر دو به مالکی بی اعتماد هستند اما ممکن است با ادامه حکومت وی بر عراق کنار آمده باشند.
سفير ايران در عراق اظهارات آقای علاوی را رد کرد.
حسن دانايی فر گفت: "اين اظهارات نادرست هستند. وی اين اظهارات را در آستانه سفر به ساير کشورها عنوان می کند و همگی بی اساس هستند."
وی گفت: "اين سخنان قديمی شده اند و اين دوستان بارها سخنانی را به زبان آورده اند که هيچکس به آن گوش نمی دهد."
منبع: تلگراف- 18 اکتبر
جمهوری اسلامی؛ پیش وپس از انتخابات
سال ها پیش هر از چند گاهی که در جمع های دوستانه خانوادگی و آشنایان دور و نزدیک فرصتی دست می داد تا حاضر شویم، به تبع حرفه ام (روزنامه نگاری) همواره مخاطب پرسش های مختلفی قرار می گرفتم. معمولا اکثریت این جمع ها از بخش هایی از جامعه بودند که بیشتر درگیر گذران زندگی بودند و کمتر علاقه ای به سرک کشیدن در چم و خم های مسایل سیاسی داشتند.
از طرفی هم من علاقه وافری به مسایل سیاسی داشتم و هم روزنامه نگاری بودم که همواره درگیر حوزه سیاست بود. در نگاه بخش هایی از جامعه ایران (حداقل آن بخش هایی که من با آنها رابطه داشتم) روزنامه نگار "کلید دار" همه خبرها و پشت پرده های روزگار قلمداد می شد. به همین خاطر وقتی یکی از این جمع (روزنامه نگار) به تور کسی می افتاد پرسش ها بود که سرازیر می شد.
پایه ای ترین پرسش هم همواره به این ختم می شد که "خلاصه چه کسی این سیستم را می چرخاند؟" "مسوول و هدایتگر چه کسی و کدام نهاد است؟"
همه همیشه دنبال این بودند که چگونگی کارکرد نهادها و قدرت های پیدا و پنهان نظام مستقر را بفهمند. البته بخش وسیعی از جامعه ایران عادت کرده بود که زیاد به جزییات توجه نکند و یا یک جمله "همه سراپا یک کرباسند" و یا "سگ زرد برادر شغال است" کل صورت مساله را حذف کند. البته این نگرش همچنان وجود دارد هم در درون ایران و هم در خارج ایران.
اما نکته جالب برای من این است که در بیرون از ایران و برای غربی ها هم این پرسش بسیار قدیمی و همچنان بی جواب مانده است. به هرکسی می رسی چه روزنامه نگار و چه فعال مدنی و سیاسی و حتی سیاستمداران، اولین پرسش آنها همین پرسش همیشگی بخش هایی از مردم ایران است: "چه کسی در جمهوری اسلامی واقعا مسوول است؟"
خب! اگر پاسخ به این پرسش راحت بود که جمهوری اسلامی "جمهوری اسلامی" نمی شد. خود ترکیب این دو کلمه برای بسیاری، نشان از پیچیدگی هایی دارد که هرچه عمر سیستم گذشت پیچیده تر هم شد.
در این یادداشت تلاش می کنم در حد فهم خود از سیستم جمهوری اسلامی به ساختار قدرت در جمهوری اسلامی بپردازم.البته پرداختن به همه جنبه ها و تاریخچه رویداد ها نیازمند چندین ترم تحقیق و تدوین است. من در این فرصت تنها به تغییراتی که پس از انتخابات جنجالی سال گذشته (۱۳۸۸) در ساختار قدرت روی داد می پردازم.
از نظر من تاریخ جمهوری اسلامی در نقطه انتخابات سال گذشته به دو بخش قبل و بعدش تبدیل شده است. این تقسیم بندی تاثیرات شگرفی در ساختار قدرت ایجاد کرده است. تا پیش از انتخابات نهادهای قدرت در جمهوری اسلامی اینگونه بود:
- رهبری جمهوری اسلامی در راس همه ارکان قرار داشت و ….
- شورای نگهبان
- مجلس
- دولت
- قوه قضاییه
- مجلس خبرگان
- نیروهای نظامی و امنیتی
- مجمع تشخیص مصلحت نظام
- صدا و سیما
- بنیادها و نهاد های اقتصادی
لیست بالا اصلی ترین منابع قدرت در جمهوری اسلامی بود. هر چند به لحاظ قانونی همه این منابع قدرت به طور مستقیم یا غیرمستقیم زیر مجموعه قدرت ولایت فقیه (رهبری) بود اما خاصیت "انتخابی" برخی از این نهادها، این امکان را ایجاد می کرد تا نیروهای منتقد نیز به ساختار قدرت وارد شوند. اما عملا چرخه قدرت به گونه ای بود که "اراده رهبری" قادر به سد کردن پیشبرد برخی برنامه ها (از جمله برنامه های اصلاحی) بود.
تجربه دوران اصلاحات یکی از آزمون های "میزان انعطاف پذیری ساختار قدرت" در جمهوری اسلامی بود.رهبری جمهوری اسلامی تا پیش از انتخابات تلاش می کرد حداقل در ظاهر خود را مستقل از جریان ها قرار دهد و در مواقع حساس مستقیما سردسته یک جریان سیاسی نشود. البته این تلاش همواره موفقیت آمیز نبود و نمونه هایی وجود داشت که موضع گیری یا دستوری از سوی وی، جانبداری از یک جریان بود. البته در این بین، هرچند نابرابر اما هر از چندگاهی به هر دو جریان امتیازی می داد. مثلا در نمونه دستور حذف قانون مطبوعات در ابتدای مجلس ششم علیه اصلاح طلبان عمل کرد اما پیش از آن با دستور دیگری از ابطال انتخابات تهران توسط شورای نگهبان جلوگیری کرد. شورای نگهبان با توجه به پیروزی اصلاح طلبان در آن دوره از انتخابات قصد داشت انتخابات پایتخت را باطل کند. یا در موردی دیگر، دستور بازنگری در ردصلاحیت شدگان انتخابات دوره هفتم مجلس را داد (هرچند شورای نگهبان به این دستور اهمیتی نداد). یا در موردی دیگر دستور توقف موج استیضاح های وزیران محمد خاتمی توسط مجلس هفتم را داد که اکثریتی محافظه کار داشت.
در نمونه دیگر نیز در انتخابات ریاست چمهوری دوره نهم، زمانی که یکی از نامزدهای اصلاح طلبان از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شد (مصطفی معین) دستور بازگرداندن وی به مبارزات انتخاباتی و لغو تصمیم شورای نگهبان را داد.
از نظر من اکثریت این اقدامات همان "حفظ ظاهر بی طرفانه رهبری" بود چون در عمل منویات وی بر خلاف این دستورها اجرا شد.
ـ تا پیش از انتخابات برخی نهادها مانند قوه قضاییه و مجلس، به مانند رهبری تلاش داشتند تا حداقل هایی از استقلال را به نمایش بگذارند. مثلا روندهای قضایی هر چند در پرونده های خاص تحت تاثیر جریان های قدرت قرار داشت اما همواره تلاش می شد تا ظاهر اقدامات بگونه ای باشد که مستند به قانون باشد. تا پیش از انتخابات هم موارد بسیاری از اعمال نظرهای سیاسی در روند پرونده های قضایی را شاهد بودیم اما همواره تلاش می شد تا رسوایی های معدودی بوجود بیاید؛ اصولا توجه به هزینه های سیاسی و بین الملی سبب برخی خرد ورزی ها می شد.
ـ مجلس شورای اسلامی هر چند از میانه دوران اصلاح طلبان محدودتر شد اما هرگز جایگاه کلیت قدرت مجلس به عنوان نهاد قانون گذار و ناظر مورد خدشه جدی قرار نگرفت. اختلاف در زمینه ردصلاحیت ها و روند برگزاری انتخابات وجود داشت اما اختیارات مجلس و قدرت، با همه محدودیت ها سرجایش بود.
- نیروهای نظامی و امنیتی و بخصوص سپاه پاسداران تا پیش از انتخابات در ظاهر تلاش می کردند پشت پرده قدرت بمانند. هر چند از سال ها پیش در عرصه ها مختلف اقتصادی سیاسی به صورت زیر پوستی گسترش یافته بودند اما عملا همچنان جسارت اعلام رسمی قبضه قدرت را نداشتند. نیروهای شبه نظامی از سال ها پیش حرکت خزنده برای کنترل کامل روند انتخابات ها در ایران را آغاز کرده بودند اما هر از چند گاهی که مورد اعتراض برخی شخصیت ها قرار می گرفتند ( از جمله هاشمی رفسنجانی- مهدی کروبی- سید حسن خمینی) به طور کلی منکر می شدند.
- مجمع تشخیص مصلحت نظام که در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی نقش پررنگ تری در ساختار قدرت جمهوری اسلامی یافته بود با روی کار آمدن احمدی نژآد کم رنگ شد. هاشمی رفسنجانی از ابتدای تشکیل این مجمع (در دوران ریاست جمهوری خودش) ریاست این مجمع را برعهده دارد. آیت الله خامنه ای از وی و این مجمع بنابر موقعیت های مختلف سیاسی استفاده ابزاری می کند. در دوران اصلاحات با بال و پر دادن به آن، نهادی موازی و قانون گذار ساخت و پس از روی کار آمدن احمدی نژاد (که از دیدگاه های مختلف به خامنه ای نزدیک تر است) همین نهاد را به سمت تشریفاتی شدن برد و عملا اختیاراتش را محدود می کند.
- مجلس خبرگان رهبری نیز که مدت هاست در ساختار قدرت جمهوری اسلامی مجلسی تشریفاتی است، در حالیکه به لحاظ قدرت قانونی، قدرتمندترین نهاد برای کنترل و هدایت حرکت کلی سیستم سیاسی است.
با همه این تفاصیل در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی همیشه تا پیش از انتخابات سال گذشته همواره روزنه هایی برای بازی بازیگران منتقد و تغییر خواه (هرچند محدود) یافت می شد. اما …
پس از انتخابات
اما جمهوری اسلامی پس از انتخابات و با گذشت یکسال و اندی از آن، تغییرات شگرفی را شاهد بوده است. ساختار سیاسی جمهوری اسلامی پس از انتخابات با پیش از آن تفاوت های عمیقی یافته است.
منابع قدرت و نهادهای برآمده از آن، تغییرات ماهیتی یافته اند و اگر یک جمع بندی از آنچه روی داده بخواهیم داشته باشیم این است که "جمهوری اسلامی پرده ها و ظاهر سازی های گذشته را کنار نهاده" و شفافیت در آن بیشتر شده است. البته این شفافیت در جهت "اقتداگرایی" بیشتر بوده است.
- سپاه پاسداران که یک نیروی نظامی بود و در سال هایی اخیر به یک قدرت اقتصادی نیز تبدیل شده، سیطره کامل خود را در همه مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی گسترانده است. نیروهای امنیتی سپاه پس از انتخابات حاکمیت کامل بر روندهای قضایی دارند. بزرگ ترین پروژه های اقتصادی روز به روز در اختیار سپاه قرار می گیرد.
- مجلس شورای اسلامی نه تنها از نمایندگان واقعی ملت خالی شده که حتی ماهیتا فلسفه وجودی اش در حال انقراض است. تایید وزرای کابینه و تدوین و تصویب طرح ها و لوایح و نظارت بر اجرای آنها از جمله موارد اعمال قدرت مجلس است. پس از انتخابات عملا دو وظیفه اصلی مجلس (یعنی قانون گذاری و نظارت) توسط دستورات پیدا و پنهان رهبری و زیرمجموعه هایش نادیده انگاشته شده است.
- مجمع تشخیص مصلحت نظام که روزگاری بازوی رهبری بود امروز به مزاحمی تبدیل شده که عملا از آن سلب اختیار شده و در معادلات قدرت "هیچ" جایگاهی ندارد.
- قوه قضاییه عملا ابزار دست نیروهای امنیتی در سپاه است. همان ظاهر سازی های پیشین نیز امروز وجود ندارد و شعب دادگاه ها و دادسراها ابایی از ابراز آن ندارند.
- مجلس خبرگان رهبری نیز به مانند گذشته مجلسی تشریفاتی است. هر چند تعداد معدودی از اعضای آن سازمخالفی را سر می دهند اما عملا این مجلس در معادلات قدرت "هیچ" است.
بازیگران قدرت در جمهوی اسلامی پس از انتخابات محدودتر شده اند. بسیاری از نهادهای رسمی عملا از خاصیت ظاهری نیز افتاده اند. رهبری جمهوری اسلامی رسما یک طرف دعوا قرار گرفته است. سپاه پاسداران بازوی اصلی رهبری در اداره امور کشور است. یکدستی کنونی در ساختار قدرت جمهوری اسلامی همان نکته ای است که عمر جمهوری اسلامی را کوتاه تر خواهد کرد.
پرسش ابتدای این یادداشت، پس از انتخابات پاسخ اش راحت تر شده است. پیچیدگی هر سیستمی قدرت درک آن را توسط دیگران سخت تر می کند و به تبع آن راه حل مواجه با آن را دشوارتر، اما وقتی تغییرات به یکدستی کنونی می رسد قدرت درک بالاتر و دستیابی به راه حل آسان تر می شود.
من همه این برهم خوردن معادلات قدرت در جمهوری اسلامی را اعتبار "جنبش سبز" می دانم. برای ایجاد تغییرات با دوام و در جهت حقوق مردم در جمهوری اسلامی (پیش از انتخابات) نیاز بود تا در کنار ایجاد یک جنبش اجتماعی و مدنی موازنه قدرت و معادلات ناشی از آن را بهم زد.در یک سال و اندی گذشته "موازنه قدرت" در جمهوری اسلامی به هم خورده است. حالا هیچ تصمیمی در جمهوری اسلامی بدون در نظر گرفتن "جنبش سبز" گرفته نخواهد شد، چه در عرصه مسایل بین المللی و چه در عرصه مسایل روزمره زندگی.