ارتش واقعی در خدمت جنگ نرم خيالی !
شايد در دو سال گذشته کمتر واژه ای مانند "جنگ نرم" تا اين اندازه در ادبيات سياسی ايران رايج شده باشد. استفاده امروزی از اين نظريه تازه کشف شده به آن اندازه گسترده شده که دولتمردان و دست اندرکاران سياسی، امنيتی و نظامی برای برخورد يا توضيح پديده های اجتماعی گوناگون به اين واژه متوسل می شوند و معنا و مصداق های آن هم هر روز گسترده تر می شود.
جنگ نرم به چه معناست؟
جنگ نرم که در ابتدا به نظر می رسيد بيشتر جايگزين واژه "تهاجم فرهنگی" و يا "توطئه فرهنگی" شده باشد امروز زمينه های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و سياسی را در بر می گيرد و فضای مجازی را هم شامل می شود. بطوريکه می توان در يک تعريف کلی جنگ نرم در گفتمان رسمی را شامل کليه فعاليت های سياسی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی در حوزه واقعی و يا در دنيای مجازی دانست که که بنوعی با ستمگيری های رسمی ناهمسو باشند. کافيست به گفته های مسئولين بازگشت تا با مصداق های بسيار متفاوت جنگ نرم آشنا شد.
سردار نقدی رئيس سازمان بسيج مستضعفين جنگ نرم را "جنگی بر سر جذب افکار عمومی، عواطف و احساسات مردم" می داند (مهر، ۶ آبان ۱۳۸۹). وزير اطلاعات جنگ نرم را در حوزه های اقتصادی و فرهنگی تعريف می کند (ايرنا، ۱۸ شهريور ۱۳۸۹). وی حتی اعتصاب و يا گران کردن کالاها را هم بخشی از همين جنگ نرم می داند. سردار جزايری معاون ستاد کل نيروهای مسلح جمهوری اسلامی جنگ نرم را جنگی ميان جمهوری اسلامی و "ليبراليسم" می داند که "فراتر از جنگ جهانی اول و دوم است و جهان را در بر خواهد گرفت." (فارس ۶ آبان ۱۳۸۹) وزير ارشاد در پاسخ به کسانی که درباره جنگ نرم ترديد به خود را می دهند مدعی است که "در قران ۱۵۰۰ آيه در رابطه با جنگ نرم وجود دارد." (ايسنا، ۴ آبان ۱۳۸۹)
خبرگزاری فارس که در طرح خبرهای جنگ نرم بسيار فعال است از قول يک "کارشناس مذهبی" می نويسد که با "توجه به اين که علايق، احساسات و تمايلات در سن جوانی بيشتر از هر سن ديگر موج میزند به همين لحاظ جوانان بيشتر مورد هجمه و صدمات اهداف شوم دشمن در جنگ نرم قرار میگيرند و بيشترين ابزارها نيز در جنگ نرم به منظور پاسخگويی به تمايلات جوانان طراحی شده است." حجتالاسلام محمود ابوالقاسمی در اين گفتوگو با ادعا می کند جنگ نرم جنگی نيست که مربوط به چند سال اخير باشد بلکه از زمانی که حضرت آدم خلق شد انسان با يک جنگ نرم درگير است." (فارس، ۱۲ مهر ۱۳۸۹). از نظر وی بايد مواظب حواس پنج گانه (حس بينايی، شنوايی، بويايی، چشايی و لامسه) باشيم چرا که "دشمن در جنگ نرم برای هر پنج حس برنامهريزی دارد."
به اين گونه است که جنگ نرم گاه به شکل فعاليت های هنری مانند موسيقی، فيلم و يا نقاشی ظاهر می شود، گاه می توان آن را به يک نوع لباس پوشيدن يا نحوه آرايش اطلاق کرد و يا در صورت لزوم حتی اعتصاب، اعتراض و مشارکت در فعاليت سياسی برای تغيير اوضاع را هم نوعی جنگ نرم دانست. مسئولين امنيتی چندی پيش از دخترانی بد حجابی سخن گفتند که گويا برای تبليع بی حجابی دستمزد هفتگی به دلار دريافت می کنند و در خيابانها پرسه ميزنند. در دانشگاه ها جنگ نرم آنگونه که وزير علوم و برخی ديگر از دولتيان ادعا ميکند نظری است و از طريق علوم انسانی سکولار و غربی انجام می گيرد. هدف جنگ نرم در اين چهارچوب ايجاد تغييرات بدون حمله نظامی از طريق تغييرات تدريجی و يا "انقلاب مخملی" اعلام می شود.
نکته جديد در رابطه با نظريه جنگ نرم در مقايسه با گذشته بخش "تهاجمی" اين جنگ ادعايی است. در جنگ نرم بر خلاف گذشته جمهوری اسلامی فقط قربانی منفل "توطئه های دشمن" نيست بلکه تلاش می کند به مقاومت خود شکلی تهاجمی دهد و آنرا به سرزمين دشمن هم بکشاند. نوع برخورد به کمک های مالی جمهوری اسلامی به برخی کشورها و سياست های لبنانی نشانه های اين گرايش هستند.
جنگ نرم واقعی و يا خيالی
بررسی حرف های گوناگونی که درباره جنگ نرم زده ميشود نشان می دهد که نه تنها تفسيرهای متفاوتی از اين کشف سياسی نوظهور و مفهوم آن ارائه می شود که کمتر کسی شواهد مدارکی را نشان می دهد که بر پايه آن بتوان گفت چند و چون اين جنگ تازه کشف شده کدام است، چه دامنه ای دارد و هزينه اش از کجا تامين ميشود و يا اتاق فرمان آن کجاست.
پرسشگری در اين زمينه البته راه به جايی هم نخواهد برد چرا که در گفتمان رسمی اين جنگ آنقدر آشکار و بديهی است که حتی نيازی هم به اثبات و شواهد و مدرک هم ندارد. بويژه آنکه گفته می شود جنگ نرم بيشتر "نامرئی" است و با راهکارهای پيچيده و مرموز کارش را پيش می برد و هر کسی توانايی درک آن را ندارد. پرداختن به ريشه های قرآنی و يا تاريخی جنگ نرم را هم شايد بتوان تلاشی برای بديهی جلوه دادن آن و قانع کردن شنونده کنجکاوی که درباره ميزان عينی بودن اين ادعا ترديد کند دانست.
نگاهی به موقعيت کسانی که بيش از ديگران بر طبل جنگ نرم می کوبند نشان می دهد که اين نظريه بطور عمده از سوی نظامی ها و امنيتی ها و دست اندرکاران با سابقه نظامی و يا نظريه پردازان حکومتی طرح می شود. در حاليکه اگر اين نظريه نتيجه بررسی های عينی و پژوهشی بود شايد کسان ديگری با دلايل و بحث های عميق تر و متفاوت می بايست به آن می پرداختند.
وزير اطلاعات از هزينه چند ده ميليادر دلاری که صرف اين جنگ می شود سخن می گويد بدون آنکه معلوم شود اين مبلغ هنگفت چگونه محاسبه شده، چه کسی آنرا می پردازد و چگونه در خارج و يا داخل ايران هزينه می شود. در "همايش ملی جنگ نرم" که در روزهای ۳ و ۴ آبان در دانشگاه تهران برگزار شد سخنرانان اصلی از محمود احمدی نژاد گرفته تا وزير اطلاعات و معاون و نمايندگان مجلس همگی گزاره وجود جنگ نرم را بديهی دانستند و فقط بروجردی نماينده مجلس با اشاره به بودجه چند ده ميليونی کنگره امريکا برای "مقابله با جمهوری اسلامی" آنرا مصداق تدارک جنگ نرم ناميد. (مهر، ۴ آبان ۱۳۸۹)
مخاطبان و عاملان جنگ نرم
در تلقی کسانی که نظريه جنگ نرم را به ميان می کشند "طرف مقابل" از سه نيروی اصلی تشکيل شده است: خودی هايی که بخاطر عدم برخورداری از "بصيرت" و يا "ناآگاهی" و يا از روی جاه طلبی "فريب دشمن" را خورده اند و يا از دانش لازم برای "دشمن شناسی" برخوردار نيستند. نيروهای داخلی که برای تغيير شرايط ايران تلاش می کنند و آگاهانه يا ناآگاهانه تحت تاثير دشمن هستند و گاه بظور مستقيم از او کمک مالی هم می گيرند (نمونه ادعای کمک يک ميلياردی به "سران فتنه" از سوی جنتی). نيروی سوم هم "بيگانگان و عوامل آنها" هستند. در يک تعريف کلی شايد بتوان گفت که در نگاه بخش افراطی مبلغان پيگير جنگ نرم همه کسانی که با گفتمان امروزی حکومت همسو نيستند به گونه ای قربانی يا عامل جنگ نرم به شمار می روند.
اما مبلغان رسمی جنگ نرم از جوانان به عنوان "طعمه" و هدف اصلی اين نبرد فرهنگی و ايدئولوژيک نام می برند. اين نظريه بارها به اشکال مختلف توسط مسئولين درجه اول کشور از آيت الله خامنه ای تا وزير علوم و روحانيون دولتی تکرار شده است.
آيت الله خامنه ای دانشجويان را افسران جنگ نرم ميداند و آنها را دعوت به "دشمن شناسی" می کند (ايرنا، ۸ مهرماه). از نظر برخی مانند وزير آموزش و پرورش جنگ نرم از همان کودکستان آغاز می شود. کامران دانشجو وزير علوم از دانشگاهها به عنوان مرکز جنگ نرم ياد می کند و استادان را به همين دليل "فرماندهان جنگ نرم" نام می دهد که بايد دانشجويان را در برابر اين جنگ حفظ کنند. او به سخنان آيت الله خامنه ای درباره "قرار دادن دانشجويان توسط دشمن در دايره قرمز" استناد می کند و رسالت وزارت علوم و دانشگاه ها را جلوگيری از عملی شدن اين "نقشه های شوم" می داند (مهر، ۷ شهريور ۱۳۸۹).
عبدالکريم خيامی که فارس از او به عنوان "کارشناس" و "جامعه شناس" ياد می کند می گويد جوانان به دليل اينکه بيشترين و وسيعترين ارتباط را با فناوریهای ارتباطی و نوين دارند و از طرفی هم مهمترين ابزار جنگ نرم در دنيای کنونی همين فناوریهای نوين است بيشترين تأثير را از اين ناحيه میپذيرند." (فارس، ۱۶ شهريور ۱۳۸۹)
اميرحسين بانکی به عنوان کارشناس فرهنگی و استاد دانشگاه در هم بر اين باور است که "دشمن در جنگ نرم برای اينکه بر قشرجوان تسلط يابد از تمام عواملی که به ايمان جوانان آسيب میزند استفاده میکند." (فارس، ۲۰ شهريور ۱۳۸۹).
لشگر واقعی برای جنگ نامرئی ادعايی
هر چند پيدا کردن مصداق های واقعی و ملموس برای اثبات جنگ نرم ادعايی کار دشواری است در عوض سياست ها و اقداماتی که برای مقابله به اين جنگ از نوع نرم ادعايی انجام می شود همه جا قابل مشاهده و عينی است. اگر فقط بخواهيم به بخش آموزش نظر کنيم می توان گفت که بسياری از طرح های سياسی-مذهبی يک سال گذشته بطور مستقيم و يا غير مستقيم در رابطه با جنگ نرم به ميان کشيده شده اند. وزير علوم می گويد استاد بايد "مطيع ولايت" باشد و "ميدان جنگ نرم را به دفاع مقدس ديگری" تبديل کند. (مهر، ۶ شهريور ۱۳۸۹)
در آموزش و پرورش هم در بر همين پاشنه می گردد و دغدغه اصلی مسئولين رويارويی با جنگ نرم است. طرح های بزرگ "فرهنگی" دولت مانند اعزام روحانيون به مدارس، ايجاد ۵۰ هزار مدرسه قرآنی، تغيير در محتوی کتاب های درسی، فعال کردن بسيج در مدارس، اجباری شدن "زنگ نماز"، اجرای گسترده برنامه "عفاف و حجاب" همگی در خدمت اين جنگ قرار دارند.
بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش، «رابطان سياسی» به دانشآموزان راهکارهای مقابله با جنگ نرم را آموزش میدهند و علاوهبر اين آموزش و پرورش اقدام به انتشار کتابها و نشرياتی در باره «جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن» و توزيع آن در ميان دانشآموزان کرده است (آفتاب، ۲۸ مهرماه ۱۳۸۹). بر اساس همين منبع برای آگاهی رابطان سياسی آموزش و پرورش استانها از رويدادهای روز سياسی ايران و جهان و راهکارهای مقابله با جنگ نرم، در همه استانها به طور مجزا، کارگاههای آموزشی برگزار میشود. قرار است رابطان سياسی "آموزههای خود را در اختيار حدود ۴۸ هزار مربی پرورشی قرار دهند."
قربانی توطئه باوری
همه شواهد نشان می دهد که گفتمان جنگ نرم و يا تهاجم فرهنگی و يا توطئه فرهنگی در ايران امروز بيش از هر چيز کارکرد توجيهی و تبليغاتی در رابطه با سياست ها و برنامه های فرهنگی دارد که سمت و سوی اصلی آنها تربيت نسل جوانی همسو و مطيع را در برابر خود قرار داده است. سياست "مهندسی فرهنگی" و تلاش برای نظارت همه جانبه سياسی بر جامعه و رسانه ها همگی در خدمت جنگ نرم هستند. اين گفتمان همچنين می تواند برای گروه های هوادار نوعی حفاظ ايدئولوژيک و توجيه سياسی و فرهنگی ايجاد کند.
اما هم زمان پی آمد ناگزير گفتمان های اينچنينی که بيشتر ساخته و پرداخته دستگاه تبليغاتی هستند پرده کشيدن بروی واقعيت های جامعه و نديدن و نفهميدن آنچه در جامعه واقعی می گذرد است. بدين گونه است که ديواری بلند ميان گفتمان رسمی تبليغاتی و افکار عمومی بوجود می آيد و شکاف ميان نسل جوان و در بعد وسيع تر افکار عمومی با فرهنگ و ذهنيت گروههای حاکم ژرف تر می شود. ذهنيتی که همه چيز را توطئه دشمن قلمداد می کند خود اولين قربانی اين توطئه باوری افراطی است. گفتمان جنگ نرم نوعی سلب مسئوليت، ناتوانی در ديدن خويشتن و انداختن گناه همه چيز به گردن دشمنی موهومی است که ديده نمی شود و درباره آن می تواند بيمارگونه به خيال بافی بی انتها دست زد.
جنگ نرم به چه معناست؟
جنگ نرم که در ابتدا به نظر می رسيد بيشتر جايگزين واژه "تهاجم فرهنگی" و يا "توطئه فرهنگی" شده باشد امروز زمينه های مختلف زندگی اجتماعی، اقتصادی و سياسی را در بر می گيرد و فضای مجازی را هم شامل می شود. بطوريکه می توان در يک تعريف کلی جنگ نرم در گفتمان رسمی را شامل کليه فعاليت های سياسی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و اقتصادی در حوزه واقعی و يا در دنيای مجازی دانست که که بنوعی با ستمگيری های رسمی ناهمسو باشند. کافيست به گفته های مسئولين بازگشت تا با مصداق های بسيار متفاوت جنگ نرم آشنا شد.
سردار نقدی رئيس سازمان بسيج مستضعفين جنگ نرم را "جنگی بر سر جذب افکار عمومی، عواطف و احساسات مردم" می داند (مهر، ۶ آبان ۱۳۸۹). وزير اطلاعات جنگ نرم را در حوزه های اقتصادی و فرهنگی تعريف می کند (ايرنا، ۱۸ شهريور ۱۳۸۹). وی حتی اعتصاب و يا گران کردن کالاها را هم بخشی از همين جنگ نرم می داند. سردار جزايری معاون ستاد کل نيروهای مسلح جمهوری اسلامی جنگ نرم را جنگی ميان جمهوری اسلامی و "ليبراليسم" می داند که "فراتر از جنگ جهانی اول و دوم است و جهان را در بر خواهد گرفت." (فارس ۶ آبان ۱۳۸۹) وزير ارشاد در پاسخ به کسانی که درباره جنگ نرم ترديد به خود را می دهند مدعی است که "در قران ۱۵۰۰ آيه در رابطه با جنگ نرم وجود دارد." (ايسنا، ۴ آبان ۱۳۸۹)
خبرگزاری فارس که در طرح خبرهای جنگ نرم بسيار فعال است از قول يک "کارشناس مذهبی" می نويسد که با "توجه به اين که علايق، احساسات و تمايلات در سن جوانی بيشتر از هر سن ديگر موج میزند به همين لحاظ جوانان بيشتر مورد هجمه و صدمات اهداف شوم دشمن در جنگ نرم قرار میگيرند و بيشترين ابزارها نيز در جنگ نرم به منظور پاسخگويی به تمايلات جوانان طراحی شده است." حجتالاسلام محمود ابوالقاسمی در اين گفتوگو با ادعا می کند جنگ نرم جنگی نيست که مربوط به چند سال اخير باشد بلکه از زمانی که حضرت آدم خلق شد انسان با يک جنگ نرم درگير است." (فارس، ۱۲ مهر ۱۳۸۹). از نظر وی بايد مواظب حواس پنج گانه (حس بينايی، شنوايی، بويايی، چشايی و لامسه) باشيم چرا که "دشمن در جنگ نرم برای هر پنج حس برنامهريزی دارد."
به اين گونه است که جنگ نرم گاه به شکل فعاليت های هنری مانند موسيقی، فيلم و يا نقاشی ظاهر می شود، گاه می توان آن را به يک نوع لباس پوشيدن يا نحوه آرايش اطلاق کرد و يا در صورت لزوم حتی اعتصاب، اعتراض و مشارکت در فعاليت سياسی برای تغيير اوضاع را هم نوعی جنگ نرم دانست. مسئولين امنيتی چندی پيش از دخترانی بد حجابی سخن گفتند که گويا برای تبليع بی حجابی دستمزد هفتگی به دلار دريافت می کنند و در خيابانها پرسه ميزنند. در دانشگاه ها جنگ نرم آنگونه که وزير علوم و برخی ديگر از دولتيان ادعا ميکند نظری است و از طريق علوم انسانی سکولار و غربی انجام می گيرد. هدف جنگ نرم در اين چهارچوب ايجاد تغييرات بدون حمله نظامی از طريق تغييرات تدريجی و يا "انقلاب مخملی" اعلام می شود.
نکته جديد در رابطه با نظريه جنگ نرم در مقايسه با گذشته بخش "تهاجمی" اين جنگ ادعايی است. در جنگ نرم بر خلاف گذشته جمهوری اسلامی فقط قربانی منفل "توطئه های دشمن" نيست بلکه تلاش می کند به مقاومت خود شکلی تهاجمی دهد و آنرا به سرزمين دشمن هم بکشاند. نوع برخورد به کمک های مالی جمهوری اسلامی به برخی کشورها و سياست های لبنانی نشانه های اين گرايش هستند.
جنگ نرم واقعی و يا خيالی
بررسی حرف های گوناگونی که درباره جنگ نرم زده ميشود نشان می دهد که نه تنها تفسيرهای متفاوتی از اين کشف سياسی نوظهور و مفهوم آن ارائه می شود که کمتر کسی شواهد مدارکی را نشان می دهد که بر پايه آن بتوان گفت چند و چون اين جنگ تازه کشف شده کدام است، چه دامنه ای دارد و هزينه اش از کجا تامين ميشود و يا اتاق فرمان آن کجاست.
پرسشگری در اين زمينه البته راه به جايی هم نخواهد برد چرا که در گفتمان رسمی اين جنگ آنقدر آشکار و بديهی است که حتی نيازی هم به اثبات و شواهد و مدرک هم ندارد. بويژه آنکه گفته می شود جنگ نرم بيشتر "نامرئی" است و با راهکارهای پيچيده و مرموز کارش را پيش می برد و هر کسی توانايی درک آن را ندارد. پرداختن به ريشه های قرآنی و يا تاريخی جنگ نرم را هم شايد بتوان تلاشی برای بديهی جلوه دادن آن و قانع کردن شنونده کنجکاوی که درباره ميزان عينی بودن اين ادعا ترديد کند دانست.
نگاهی به موقعيت کسانی که بيش از ديگران بر طبل جنگ نرم می کوبند نشان می دهد که اين نظريه بطور عمده از سوی نظامی ها و امنيتی ها و دست اندرکاران با سابقه نظامی و يا نظريه پردازان حکومتی طرح می شود. در حاليکه اگر اين نظريه نتيجه بررسی های عينی و پژوهشی بود شايد کسان ديگری با دلايل و بحث های عميق تر و متفاوت می بايست به آن می پرداختند.
وزير اطلاعات از هزينه چند ده ميليادر دلاری که صرف اين جنگ می شود سخن می گويد بدون آنکه معلوم شود اين مبلغ هنگفت چگونه محاسبه شده، چه کسی آنرا می پردازد و چگونه در خارج و يا داخل ايران هزينه می شود. در "همايش ملی جنگ نرم" که در روزهای ۳ و ۴ آبان در دانشگاه تهران برگزار شد سخنرانان اصلی از محمود احمدی نژاد گرفته تا وزير اطلاعات و معاون و نمايندگان مجلس همگی گزاره وجود جنگ نرم را بديهی دانستند و فقط بروجردی نماينده مجلس با اشاره به بودجه چند ده ميليونی کنگره امريکا برای "مقابله با جمهوری اسلامی" آنرا مصداق تدارک جنگ نرم ناميد. (مهر، ۴ آبان ۱۳۸۹)
مخاطبان و عاملان جنگ نرم
در تلقی کسانی که نظريه جنگ نرم را به ميان می کشند "طرف مقابل" از سه نيروی اصلی تشکيل شده است: خودی هايی که بخاطر عدم برخورداری از "بصيرت" و يا "ناآگاهی" و يا از روی جاه طلبی "فريب دشمن" را خورده اند و يا از دانش لازم برای "دشمن شناسی" برخوردار نيستند. نيروهای داخلی که برای تغيير شرايط ايران تلاش می کنند و آگاهانه يا ناآگاهانه تحت تاثير دشمن هستند و گاه بظور مستقيم از او کمک مالی هم می گيرند (نمونه ادعای کمک يک ميلياردی به "سران فتنه" از سوی جنتی). نيروی سوم هم "بيگانگان و عوامل آنها" هستند. در يک تعريف کلی شايد بتوان گفت که در نگاه بخش افراطی مبلغان پيگير جنگ نرم همه کسانی که با گفتمان امروزی حکومت همسو نيستند به گونه ای قربانی يا عامل جنگ نرم به شمار می روند.
اما مبلغان رسمی جنگ نرم از جوانان به عنوان "طعمه" و هدف اصلی اين نبرد فرهنگی و ايدئولوژيک نام می برند. اين نظريه بارها به اشکال مختلف توسط مسئولين درجه اول کشور از آيت الله خامنه ای تا وزير علوم و روحانيون دولتی تکرار شده است.
آيت الله خامنه ای دانشجويان را افسران جنگ نرم ميداند و آنها را دعوت به "دشمن شناسی" می کند (ايرنا، ۸ مهرماه). از نظر برخی مانند وزير آموزش و پرورش جنگ نرم از همان کودکستان آغاز می شود. کامران دانشجو وزير علوم از دانشگاهها به عنوان مرکز جنگ نرم ياد می کند و استادان را به همين دليل "فرماندهان جنگ نرم" نام می دهد که بايد دانشجويان را در برابر اين جنگ حفظ کنند. او به سخنان آيت الله خامنه ای درباره "قرار دادن دانشجويان توسط دشمن در دايره قرمز" استناد می کند و رسالت وزارت علوم و دانشگاه ها را جلوگيری از عملی شدن اين "نقشه های شوم" می داند (مهر، ۷ شهريور ۱۳۸۹).
عبدالکريم خيامی که فارس از او به عنوان "کارشناس" و "جامعه شناس" ياد می کند می گويد جوانان به دليل اينکه بيشترين و وسيعترين ارتباط را با فناوریهای ارتباطی و نوين دارند و از طرفی هم مهمترين ابزار جنگ نرم در دنيای کنونی همين فناوریهای نوين است بيشترين تأثير را از اين ناحيه میپذيرند." (فارس، ۱۶ شهريور ۱۳۸۹)
اميرحسين بانکی به عنوان کارشناس فرهنگی و استاد دانشگاه در هم بر اين باور است که "دشمن در جنگ نرم برای اينکه بر قشرجوان تسلط يابد از تمام عواملی که به ايمان جوانان آسيب میزند استفاده میکند." (فارس، ۲۰ شهريور ۱۳۸۹).
لشگر واقعی برای جنگ نامرئی ادعايی
هر چند پيدا کردن مصداق های واقعی و ملموس برای اثبات جنگ نرم ادعايی کار دشواری است در عوض سياست ها و اقداماتی که برای مقابله به اين جنگ از نوع نرم ادعايی انجام می شود همه جا قابل مشاهده و عينی است. اگر فقط بخواهيم به بخش آموزش نظر کنيم می توان گفت که بسياری از طرح های سياسی-مذهبی يک سال گذشته بطور مستقيم و يا غير مستقيم در رابطه با جنگ نرم به ميان کشيده شده اند. وزير علوم می گويد استاد بايد "مطيع ولايت" باشد و "ميدان جنگ نرم را به دفاع مقدس ديگری" تبديل کند. (مهر، ۶ شهريور ۱۳۸۹)
در آموزش و پرورش هم در بر همين پاشنه می گردد و دغدغه اصلی مسئولين رويارويی با جنگ نرم است. طرح های بزرگ "فرهنگی" دولت مانند اعزام روحانيون به مدارس، ايجاد ۵۰ هزار مدرسه قرآنی، تغيير در محتوی کتاب های درسی، فعال کردن بسيج در مدارس، اجباری شدن "زنگ نماز"، اجرای گسترده برنامه "عفاف و حجاب" همگی در خدمت اين جنگ قرار دارند.
بر اساس اعلام وزارت آموزش و پرورش، «رابطان سياسی» به دانشآموزان راهکارهای مقابله با جنگ نرم را آموزش میدهند و علاوهبر اين آموزش و پرورش اقدام به انتشار کتابها و نشرياتی در باره «جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن» و توزيع آن در ميان دانشآموزان کرده است (آفتاب، ۲۸ مهرماه ۱۳۸۹). بر اساس همين منبع برای آگاهی رابطان سياسی آموزش و پرورش استانها از رويدادهای روز سياسی ايران و جهان و راهکارهای مقابله با جنگ نرم، در همه استانها به طور مجزا، کارگاههای آموزشی برگزار میشود. قرار است رابطان سياسی "آموزههای خود را در اختيار حدود ۴۸ هزار مربی پرورشی قرار دهند."
قربانی توطئه باوری
همه شواهد نشان می دهد که گفتمان جنگ نرم و يا تهاجم فرهنگی و يا توطئه فرهنگی در ايران امروز بيش از هر چيز کارکرد توجيهی و تبليغاتی در رابطه با سياست ها و برنامه های فرهنگی دارد که سمت و سوی اصلی آنها تربيت نسل جوانی همسو و مطيع را در برابر خود قرار داده است. سياست "مهندسی فرهنگی" و تلاش برای نظارت همه جانبه سياسی بر جامعه و رسانه ها همگی در خدمت جنگ نرم هستند. اين گفتمان همچنين می تواند برای گروه های هوادار نوعی حفاظ ايدئولوژيک و توجيه سياسی و فرهنگی ايجاد کند.
اما هم زمان پی آمد ناگزير گفتمان های اينچنينی که بيشتر ساخته و پرداخته دستگاه تبليغاتی هستند پرده کشيدن بروی واقعيت های جامعه و نديدن و نفهميدن آنچه در جامعه واقعی می گذرد است. بدين گونه است که ديواری بلند ميان گفتمان رسمی تبليغاتی و افکار عمومی بوجود می آيد و شکاف ميان نسل جوان و در بعد وسيع تر افکار عمومی با فرهنگ و ذهنيت گروههای حاکم ژرف تر می شود. ذهنيتی که همه چيز را توطئه دشمن قلمداد می کند خود اولين قربانی اين توطئه باوری افراطی است. گفتمان جنگ نرم نوعی سلب مسئوليت، ناتوانی در ديدن خويشتن و انداختن گناه همه چيز به گردن دشمنی موهومی است که ديده نمی شود و درباره آن می تواند بيمارگونه به خيال بافی بی انتها دست زد.
مادران کمپين، نامه درخواست خود برای رسيدگی به وضعيت نسرين ستوده را تحويل ستاد حقوق بشر قوه قضائيه دادند
تغيير برای برابری
تغییر برای برابری: جمعی از مادران کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز، نامه درخواست خود برای پیگیری وضعیت نسرین ستوده، حقوقدان و عضو کمپین میلیون امضا، را به دفتر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه تحویل دادند.
این مادران در عین حال که خواستار رسیدگی به حقوق سایر زندانیان هم هستند، در نامه ای خطاب به محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، خواستار برخورداری نسرین ستوده از حقوق اولیه خود در دوران بازداشت شده اند و همچنین این خواسته را مطرح کرده اند که نسرین ستوده را به دلیل دفاع از حق و عدالت مجارات نکنند.
نسرین ستوده که از روز 13شهریور ماه در بند 209اوین به سر می برد، از حقوق اولیه اش همچون ملاقات حضوری، و مکالمه تلفنی با اعضای خانواده اش محروم بوده است. نسرین ستوده در این مدت، تنها سه تماس تلفنی کوتاه با خانواده اش داشته است. نه تنها به نسرین ستوده در زمان مرگ پدرش، اجازه مرخصی ندادند، بلکه اجازه برقراری تماس تلفنی با خانواده اش را هم نداده بودند. همان طور که خود وی در آخرین تماس تلفنی سه ثانیه ای اش اعلام کرده بود اگر اجازه ندهند هرچهار روز یکبار با خانواده اش تماس بگیرد، اعتصاب غذا خواهد کرد. پس از آن نسرین ستوده در اعتراض به وضعیت غیرقانونی بازداشت خود، به مدت 27روز دست به اعتصاب غذا زده بود. بالاخره بعد از اعتراض ها و پیگیری های مکرر خانواده ستوده، وی توانست در روز چهارم آبان ماه ملاقاتی حضوری با خواهرش داشته باشد.
مادران کمپین که روز چهارشنبه، 5آبان ماه، برای تحویل نامه مراجعه کرده اند، بارها با درهای بسته مواجه شده اند. آنان می گویند:« ساعت ده صبح به ستاد حقوق بشر واقع در خیابان اسفندیاری مراجعه کردیم ولی با درهای بسته ساختمانی مواجه شدیم که حتی تابلویی هم سر در آن نصب نشده بود».
مادران کمپین ادامه می دهند:« دوباره با تماس هایی که با روابط عمومی های مختلف برقرار کردیم، به دفتر حقوق بشر واقع در خیابان ولی عصر نرسیده به میرداماد، راهنمایی شدیم. و بالاخره ساعت یک و نیم بعد از ظهر موفق شدیم نامه را به دفتر دبیر ستاد حقوق بشر برسانیم و درخواست وقت ملاقات با آقای لاریجانی، را داشتیم که به هفته آینده موکول شد».
در نامه مادران کمپین به دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه آمده است:« می خواهیم از شما بپرسیم چرا زنی حقوقدان و وکیل دلسوز زنان و کودکان و انسان های بی پناه باید از حقوق اولیه یک زندانی محروم باشد . به کدامین مجوز با او و فرزندان اش این چنین رفتار می شود؟»
مادران کمپین یک میلیون امضا در نامه خود با اشاره به وضعیت فرزندان خردسال نسرین ستوده نوشته اند:« بعد از نزدیک به دو ماه هنوز کودک سه ساله ی او صدای مادر را حتی از پشت تلفن نشنیده است و دختر خردسال اش دچار افسردگی شده است. همسر خانم ستود هم از تمام مجراهای قانونی برای گرفتن یک خبر سلامتی از ایشان اقدام نموده ولی متاسفانه هیچ کس پاسخگو نیست».
مادران کمپین در پایان نامه خود خطاب به دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه خواستار شده اند:« ما از شما که بر مسند دفاع از حقوق بشر تکیه زده اید تقاضا داریم به حقوق زندانیان توجه نشان دهید و نسرین ستوده وهمسر و فرزندانش را به خاطر دفاع از حق و عدالت مجازات نکنید».
«در فرانسه کسی را برای اعتراف به تلويزيون نمی آورند»
مطلب «آخر و عاقبت يکی از کشورهای حامی فتنه ۱۳۸۸» که در صفحه نخست کيهان ۲۹ مهرماه چاپ شده يکی از صدها نمونه انعکاس گسترده اعتراضات سنديکايی و احزاب چپ فرانسه عليه طرح قانون بازنشستگی در رسانه های دولتی و همسو در ايران است.
پوشش اين اخبار در رسانه های رسمی و يا نزديک به محافل قدرت مانند رسالت، کيهان، ايران، فارس، ايرنا و يا رجا نيوز و تلويزيون با گذشته های دورتر تفاوت می کند. اين بار نه تنها صحبت از «بحران سراسری»، «فلج اقتصادی»، «نارضايتی عمومی»، «آتش و آشوب»، «صحنه جنگ در خيابان های فرانسه» و يا «درگيری های گسترده خيابانی» و «امنيتی شدن فضای جامعه» است، که اينجا و آنجا به «خشونت پليس»، «نقض حقوق بشر» و «سرکوب تظاهر کنندگان» در فرانسه اعتراض هم می شود.
اين نوع برخوردها در ميان مقامات حکومتی هم ديده می شود. ریيس «کميته حقوق بشر مجلس» نامه اعتراضی به دبيرکل سازمان ملل و دبير حقوق بشر اين سازمان درباره «برخورد غيرانسانی نيروهای ويژه فرانسه با معترضان سارکوزی» (فردا، ۲مهر ۱۳۸۹) ارسال می کند و سخنگويان دولت هم از نقض حقوق بشر در اين کشور اظهار نگرانی می کنند.
تحريف خبرها فقط به اغراق در وخيم و بحرانی بودن اوضاع محدود نمی شود. برخی رسانه های ايران مانند کيهان، تلويزيون دولتی و خبرگزاری فارس و يا ايرنا تلاش می کنند با بزرگ کردن گروه های محدود جوانان که در حاشيه تظاهرات مسالمت آميز و قانونی دست به تخريب و اغتشاش بزنند و با پليس درگير شوند را نوعی پديده فراگير و همگانی جلوه دهند و اين گونه وانمود می کنند که گويا جمعيت ميليونی معترض تمايل به شورش و طغيان عمومی دارد و درگيری پليس با ميليون ها تظاهر کننده صورت می گيرد و حتی ارتش هم برای سرکوب مردم به کمک پليس اين کشور شتافته است.
کيهان ۲۹ مهر ماه ۱۳۸۹ می نويسد: «آخرين خبرها از فرانسه حاکی است، به دنبال دستور سارکوزی برای شکستن اعتصاب و محاصره اطراف مخازن سوخت، نيروهای امنيتی به سوی مردم حمله کردند.»
تيترهايی که برخی از رسانه ها برای توصيف شرايط فرانسه انتخاب می کنند و يا نوع بازتاب خبر به گونه ای است که مخاطب فکر می کند که به سقوط حکومت در اين کشور چند روزی بيشتر نمانده و انقلاب بزرگی در راه است. نگاه به حوادث فرانسه و ساير کشورهای دمکراتيک از پشت عينک فرهنگ سياسی رايج در دستگاه حکومتی می تواند تا اندازه ای چنين برداشت هايی را توضيح دهد.
در کشوری که گاه اعتصاب ها و اعتراض های کوچک کارمندی و کارگری با امنيت ملی و بود و نبود نظام ارتباط پيدا می کند و دست اندرکاران سنديکايی سر از زندان درمی آورند، شايد اين نگاه و درک از اعتصابات و تظاهرات فرانسه چندان هم عجيب نباشد.
کيهان در همان مطلب پيش گفته می نويسد: «ترس از برگزاری تظاهرات گسترده به حدی است که نيروهای ارتش نيز در برخی از نقاط حساس شهر مستقر شده اند.» اين در حالی است که از چند هفته گذشته ۶ تظاهرات گسترده قانونی بطور همزمان در بيش از ۲۰۰ شهر برگزار شده و قرار است معترضين به اين قانون بازهم به راهپيمايی و اعتراض دست زنند.
شمشير دولبه
پرداختن يکسويه و جانبدارانه به اين اخبار نوعی شمشير دولبه سياسی هم هست که شايد دستگاه های تبليغاتی کمتر بدان توجه دارند. مشاهده گسترگی جنبش اعتراضی و آزادی برای به خيابان آمدن، به چالش کشيدن دولت، مسدود کردن مراکز اقتصادی، بستن دبيرستان ها و دانشگاه ها می تواند ذهن کنجکاو مخاطب را متوجه شرايط ايران در مقايسه با اروپا کند.
هر اندازه که دستگاه سانسور کار خود را ماهرانه انجام دهد و اغراق و تحريف اخبار گسترده باشد باز هم سير حوادث و روديدادها به اندازه کافی گويا و آموزنده هستند و رسانه های غيردولتی نيز روايت ديگری از اين خبرها را به گوش مردم کنجکاو شده می رسانند.
در حقيقت اين رويدادها و خبرهای گزينشی به گونه ای غير مستقيم به «تحليلگر» مسائل داخلی ايران تبديل می شود. يادداشت های کوتاه خوانندگان برخی سايت ها در رابطه با خبرهای فرانسه در اين چند هفته نشان می دهد که بسياری از آنها با هوشياری با خواندن مطالب به شرايط ايران و حوادث سال گذشته و نوع برخورد با معترضين داخلی اشاره می کنند.
در لابلای خبرها و هياهوی تبليغاتی آنچه که می تواند برای افکار عمومی ما پرسش برانگيز شود، شرايط واقعی ايران در مقايسه با کشورهای اروپايی و يا ديگر کشورهای دمکراتيک در زمينه آزادی های عمومی، ظرفيت و راهکارهای جامعه برای برخورد با بحران های بزرگ، رابطه مردم با دولت و يا نقش نيروی های مخالف و جايگاه آنهاست.
چگونه است که در ايران معلمان و کارگران و يا ساير حقوق بگيران و کسبه حق اعتراض و تظاهرات ندارند و اگر هم با همه مشکلات دست به چنين کاری بزنند با سکوت خبری مواجه می شوند ولی مردم فرانسه و ساير کشورها می توانند هر اندازه که لازم بود به خيابان بيايند و نارضايتی خود را ابراز کنند و از سوی رسانه های دولتی هم با هيجان مورد استقبال قرار گيرند.
فرانسه و کشور ما
افکار عمومی با وجود همه تحريف ها و اغراق ها شاهد آن است که در اروپا با وجود تداوم يک جنبش بزرگ اجتماعی و شعارهای تند و تيزی هم که در خيابان ها داده می شود با ميليون ها تظاهر کنندگان ناراضی و معترض هيچ برخوردی صورت نمی گيرد، خبرهای اعتصاب و تظاهرات در رسانه های جمعی و حتی دولتی بازتاب وسيعی هم پيدا می کند، رهبران مخالفان و مردم عادی بطور گسترده در رسانه ها خواست های خود را مطرح می کنند و ساعات و مسيرهای تظاهرات به اطلاع مردم رسانده می شود.
رسانه های دولتی اين جا (فرانسه) از نظر قانونی وظيفه دارند زمان برابری را برای طرح نظرات در اختيار دولت و مخالفان بگذارند. مقامات رسمی هر چند بار که مخالفان بخواهند به آنها اجازه تظاهرات و راه پيمايی می دهند و اعتصاب حق قانونی همگان است.
در اينجا لباس شخصی ها و بسيجی های مسلح به سوی مردم حمله نمی کنند، تيراندازی به سوی مردم صورت نمی گيرد و کسی هم در تظاهرات کشته نمی شود. کسانی که به دليل آتش زدن و تخريب بازداشت می شوند از همان ابتدا از حق داشتن وکيل برخورداند، دستگير شدگان برای «اعتراف» به تلويزيون دولتی آورده نمی شوند، از دادگاه های جمعی خبری نيست و زندانيان ماه ها در سلول های انفرادی مورد بازجويی قرار نمی گيرند.
در اين جا کسی برای شرکت در تظاهرات و يا ابراز مخالفت به سال ها حبس و محروميت از حقوق مدنی محکوم نمی شود، وکلا به پرونده زندانيان و متهمان دسترسی دارند و هيچ وکيلی به خاطر وکالت يک معترض سر از زندان در نمی آورد.
کسی در اين جا (فرانسه) جنبش اعتراضی گسترده را «فتنه» نمی خواند و مردم معترض و رهيران سياسی و سنديکايی مخالف به همدستی با دشمن و دريافت کمک مالی از خارجی متهم نمی شوند.
اين جا مسئولان کشور حق ندارند مخالفان خود را «خش و خاشاک» و «ميکروب» نام دهند و کسی هم نمی تواند مانع از آمدن رهبران مخالفان به ميان مردم و فرا خواندن آنها به ادامه جنبش اعتراضی شود.
در اين جا سازمان های غير دولتی حقوق بشر آزادانه رفتار پليس و مقامات قضايی را تحت نظر دارند و خطاهای حقوق بشری در رسانه ها بازتاب می يابند و مسئولان بايد در دادگاه و در برابر افکار عمومی و رسانه ها پاسخگوی رفتار خود باشند.
در اين جا روزنامه ای بسته نمی شود، سايه سنگين سانسور دولتی بروی رسانه ها وجود ندارد و هيچ خبرنگاری هم بخاطر انعکاس رويدادها و بازتاب ديدگاه ها و مواضع مخالفان به زندان نمی رود و ممنوع القلم نمی شود.
در نتيجه کسی هم برای دسترسی به خبرهای واقعی به ماهواره و رسانه های خارجی روی نمی آورد. اتفاقی هم نيست که «جنگ نرم» و «توطئه دشمن» جايی در بحث های سياسی ندارند کسی از تغيير نظام جمهوری و براندازی سخن نمی گويد.
در آستانه اجرای قانون «هدفمند کردن يارانه ها» بسياری از دست اندرکاران و رسانه ها خبر از گسترش احتمالی اعتراضات مردمی داده اند و حتی از آمادگی پليسی و امنيتی برای حفظ «آرامش» سخن به ميان می آيد.
کسانی که امروز از آمدن گسترده فرانسوی ها به خيابان برای مقابله با طرح های دولت خود و يا گسترش حرکات اعتراضی در ساير کشورها اين گونه به هيجان آمده اند فردا در برابر واکنش احتمالی به افزايش قيمت ها چه برخوردی خواهند داشت؟ آيا حقوق بگيران ايرانی هم خواهند توانست مانند فرانسوی ها، امريکايی ها، آلمانی ها و يا انگليس ها آزادانه به خيابانها بيايند و مخالفت خود را با سياست های دولتی نشان دهند؟
پوشش اين اخبار در رسانه های رسمی و يا نزديک به محافل قدرت مانند رسالت، کيهان، ايران، فارس، ايرنا و يا رجا نيوز و تلويزيون با گذشته های دورتر تفاوت می کند. اين بار نه تنها صحبت از «بحران سراسری»، «فلج اقتصادی»، «نارضايتی عمومی»، «آتش و آشوب»، «صحنه جنگ در خيابان های فرانسه» و يا «درگيری های گسترده خيابانی» و «امنيتی شدن فضای جامعه» است، که اينجا و آنجا به «خشونت پليس»، «نقض حقوق بشر» و «سرکوب تظاهر کنندگان» در فرانسه اعتراض هم می شود.
اين نوع برخوردها در ميان مقامات حکومتی هم ديده می شود. ریيس «کميته حقوق بشر مجلس» نامه اعتراضی به دبيرکل سازمان ملل و دبير حقوق بشر اين سازمان درباره «برخورد غيرانسانی نيروهای ويژه فرانسه با معترضان سارکوزی» (فردا، ۲مهر ۱۳۸۹) ارسال می کند و سخنگويان دولت هم از نقض حقوق بشر در اين کشور اظهار نگرانی می کنند.
تحريف خبرها فقط به اغراق در وخيم و بحرانی بودن اوضاع محدود نمی شود. برخی رسانه های ايران مانند کيهان، تلويزيون دولتی و خبرگزاری فارس و يا ايرنا تلاش می کنند با بزرگ کردن گروه های محدود جوانان که در حاشيه تظاهرات مسالمت آميز و قانونی دست به تخريب و اغتشاش بزنند و با پليس درگير شوند را نوعی پديده فراگير و همگانی جلوه دهند و اين گونه وانمود می کنند که گويا جمعيت ميليونی معترض تمايل به شورش و طغيان عمومی دارد و درگيری پليس با ميليون ها تظاهر کننده صورت می گيرد و حتی ارتش هم برای سرکوب مردم به کمک پليس اين کشور شتافته است.
کيهان ۲۹ مهر ماه ۱۳۸۹ می نويسد: «آخرين خبرها از فرانسه حاکی است، به دنبال دستور سارکوزی برای شکستن اعتصاب و محاصره اطراف مخازن سوخت، نيروهای امنيتی به سوی مردم حمله کردند.»
تيترهايی که برخی از رسانه ها برای توصيف شرايط فرانسه انتخاب می کنند و يا نوع بازتاب خبر به گونه ای است که مخاطب فکر می کند که به سقوط حکومت در اين کشور چند روزی بيشتر نمانده و انقلاب بزرگی در راه است. نگاه به حوادث فرانسه و ساير کشورهای دمکراتيک از پشت عينک فرهنگ سياسی رايج در دستگاه حکومتی می تواند تا اندازه ای چنين برداشت هايی را توضيح دهد.
در کشوری که گاه اعتصاب ها و اعتراض های کوچک کارمندی و کارگری با امنيت ملی و بود و نبود نظام ارتباط پيدا می کند و دست اندرکاران سنديکايی سر از زندان درمی آورند، شايد اين نگاه و درک از اعتصابات و تظاهرات فرانسه چندان هم عجيب نباشد.
کيهان در همان مطلب پيش گفته می نويسد: «ترس از برگزاری تظاهرات گسترده به حدی است که نيروهای ارتش نيز در برخی از نقاط حساس شهر مستقر شده اند.» اين در حالی است که از چند هفته گذشته ۶ تظاهرات گسترده قانونی بطور همزمان در بيش از ۲۰۰ شهر برگزار شده و قرار است معترضين به اين قانون بازهم به راهپيمايی و اعتراض دست زنند.
شمشير دولبه
پرداختن يکسويه و جانبدارانه به اين اخبار نوعی شمشير دولبه سياسی هم هست که شايد دستگاه های تبليغاتی کمتر بدان توجه دارند. مشاهده گسترگی جنبش اعتراضی و آزادی برای به خيابان آمدن، به چالش کشيدن دولت، مسدود کردن مراکز اقتصادی، بستن دبيرستان ها و دانشگاه ها می تواند ذهن کنجکاو مخاطب را متوجه شرايط ايران در مقايسه با اروپا کند.
هر اندازه که دستگاه سانسور کار خود را ماهرانه انجام دهد و اغراق و تحريف اخبار گسترده باشد باز هم سير حوادث و روديدادها به اندازه کافی گويا و آموزنده هستند و رسانه های غيردولتی نيز روايت ديگری از اين خبرها را به گوش مردم کنجکاو شده می رسانند.
در حقيقت اين رويدادها و خبرهای گزينشی به گونه ای غير مستقيم به «تحليلگر» مسائل داخلی ايران تبديل می شود. يادداشت های کوتاه خوانندگان برخی سايت ها در رابطه با خبرهای فرانسه در اين چند هفته نشان می دهد که بسياری از آنها با هوشياری با خواندن مطالب به شرايط ايران و حوادث سال گذشته و نوع برخورد با معترضين داخلی اشاره می کنند.
در لابلای خبرها و هياهوی تبليغاتی آنچه که می تواند برای افکار عمومی ما پرسش برانگيز شود، شرايط واقعی ايران در مقايسه با کشورهای اروپايی و يا ديگر کشورهای دمکراتيک در زمينه آزادی های عمومی، ظرفيت و راهکارهای جامعه برای برخورد با بحران های بزرگ، رابطه مردم با دولت و يا نقش نيروی های مخالف و جايگاه آنهاست.
چگونه است که در ايران معلمان و کارگران و يا ساير حقوق بگيران و کسبه حق اعتراض و تظاهرات ندارند و اگر هم با همه مشکلات دست به چنين کاری بزنند با سکوت خبری مواجه می شوند ولی مردم فرانسه و ساير کشورها می توانند هر اندازه که لازم بود به خيابان بيايند و نارضايتی خود را ابراز کنند و از سوی رسانه های دولتی هم با هيجان مورد استقبال قرار گيرند.
فرانسه و کشور ما
افکار عمومی با وجود همه تحريف ها و اغراق ها شاهد آن است که در اروپا با وجود تداوم يک جنبش بزرگ اجتماعی و شعارهای تند و تيزی هم که در خيابان ها داده می شود با ميليون ها تظاهر کنندگان ناراضی و معترض هيچ برخوردی صورت نمی گيرد، خبرهای اعتصاب و تظاهرات در رسانه های جمعی و حتی دولتی بازتاب وسيعی هم پيدا می کند، رهبران مخالفان و مردم عادی بطور گسترده در رسانه ها خواست های خود را مطرح می کنند و ساعات و مسيرهای تظاهرات به اطلاع مردم رسانده می شود.
رسانه های دولتی اين جا (فرانسه) از نظر قانونی وظيفه دارند زمان برابری را برای طرح نظرات در اختيار دولت و مخالفان بگذارند. مقامات رسمی هر چند بار که مخالفان بخواهند به آنها اجازه تظاهرات و راه پيمايی می دهند و اعتصاب حق قانونی همگان است.
در اينجا لباس شخصی ها و بسيجی های مسلح به سوی مردم حمله نمی کنند، تيراندازی به سوی مردم صورت نمی گيرد و کسی هم در تظاهرات کشته نمی شود. کسانی که به دليل آتش زدن و تخريب بازداشت می شوند از همان ابتدا از حق داشتن وکيل برخورداند، دستگير شدگان برای «اعتراف» به تلويزيون دولتی آورده نمی شوند، از دادگاه های جمعی خبری نيست و زندانيان ماه ها در سلول های انفرادی مورد بازجويی قرار نمی گيرند.
در اين جا کسی برای شرکت در تظاهرات و يا ابراز مخالفت به سال ها حبس و محروميت از حقوق مدنی محکوم نمی شود، وکلا به پرونده زندانيان و متهمان دسترسی دارند و هيچ وکيلی به خاطر وکالت يک معترض سر از زندان در نمی آورد.
کسی در اين جا (فرانسه) جنبش اعتراضی گسترده را «فتنه» نمی خواند و مردم معترض و رهيران سياسی و سنديکايی مخالف به همدستی با دشمن و دريافت کمک مالی از خارجی متهم نمی شوند.
اين جا مسئولان کشور حق ندارند مخالفان خود را «خش و خاشاک» و «ميکروب» نام دهند و کسی هم نمی تواند مانع از آمدن رهبران مخالفان به ميان مردم و فرا خواندن آنها به ادامه جنبش اعتراضی شود.
در اين جا سازمان های غير دولتی حقوق بشر آزادانه رفتار پليس و مقامات قضايی را تحت نظر دارند و خطاهای حقوق بشری در رسانه ها بازتاب می يابند و مسئولان بايد در دادگاه و در برابر افکار عمومی و رسانه ها پاسخگوی رفتار خود باشند.
در اين جا روزنامه ای بسته نمی شود، سايه سنگين سانسور دولتی بروی رسانه ها وجود ندارد و هيچ خبرنگاری هم بخاطر انعکاس رويدادها و بازتاب ديدگاه ها و مواضع مخالفان به زندان نمی رود و ممنوع القلم نمی شود.
در نتيجه کسی هم برای دسترسی به خبرهای واقعی به ماهواره و رسانه های خارجی روی نمی آورد. اتفاقی هم نيست که «جنگ نرم» و «توطئه دشمن» جايی در بحث های سياسی ندارند کسی از تغيير نظام جمهوری و براندازی سخن نمی گويد.
در آستانه اجرای قانون «هدفمند کردن يارانه ها» بسياری از دست اندرکاران و رسانه ها خبر از گسترش احتمالی اعتراضات مردمی داده اند و حتی از آمادگی پليسی و امنيتی برای حفظ «آرامش» سخن به ميان می آيد.
کسانی که امروز از آمدن گسترده فرانسوی ها به خيابان برای مقابله با طرح های دولت خود و يا گسترش حرکات اعتراضی در ساير کشورها اين گونه به هيجان آمده اند فردا در برابر واکنش احتمالی به افزايش قيمت ها چه برخوردی خواهند داشت؟ آيا حقوق بگيران ايرانی هم خواهند توانست مانند فرانسوی ها، امريکايی ها، آلمانی ها و يا انگليس ها آزادانه به خيابانها بيايند و مخالفت خود را با سياست های دولتی نشان دهند؟
گامی درجهت وحدت آفرینی جنبش کارگری وارتش میلیونی اخراجی ها وبیکاران
امير جواهری لنگرودی
مسئول بخش زمین ای تی اف مک اوراتا در این نامه میگوید بی عدالتی ادامه دارد، امید کمی بود که امکان داشت خزانه دار سندیکا واحد امروز آزاد شود ولی به نظر میرسد که درست نبود. وعده تو خالی ای بود همانند آزادی منصور اسانلو
طبق اطلاعات موثق رضا شهابی زیر بازجوییهای سخت قرار دارد، علیرغم اینکه وضعیت جسمی ایشان خوب نیست و ایشان محروم است از مشاوره قانونی و خانواده نگران ایشان است. خانواده ایشان ۶۰ میلیون تومان وثیقه را که دادگاه خواسته بود را گذاشتهاند ولی آزادی ایشان هنوز عملی نشده است
رضا شهابی در ۱۱ ژوئن دستگیر شده بدون اینکه جرمی به ایشان نسبت داده شود از طرف مقامات زندان. در چهل دومین کنگره ای تی اف در شهر مکزیک قطعنامه ضروری برای آزادی ایشان، منصور اسانلو و ابراهیم مددی تصویب شد.
29 اکتبر 2010
ITF deplores continuing imprisonment of Shahabi, Osanloo and Madadi Commenting on the continuing imprisonment of members of the Vahed Syndicate, ITF Inland Transport Secretary Mac Urata said: “The injustice continues. There had been some hopes that the union’s treasurer, Reza Shahabi, might be released today, but they look like they will come to nothing - just like the regime’s empty promises to release Mansour Osanloo. We invite the Iranian government to prove us wrong and show that they can still do the decent thing and release these innocent workers.” He continued: “We are reliably informed that Reza Shahabi is being heavily interrogated, despite reported health issues, and being denied legal advice and contact with his deeply worried family. His family have paid 60 million Toman (USD 60,000) in bail, but his release is still nowhere in sight.” Reza Shahabi was arrested on 12 June this year without any charges being specified by the authorities. In August the ITF’s 42nd Congress in Mexico City unanimously adopted an emergency resolution to demand his and Mansour Osanloo and Ebrahim Madadi’s immediate release. ENDS
طبق اطلاعات موثق رضا شهابی زیر بازجوییهای سخت قرار دارد، علیرغم اینکه وضعیت جسمی ایشان خوب نیست و ایشان محروم است از مشاوره قانونی و خانواده نگران ایشان است. خانواده ایشان ۶۰ میلیون تومان وثیقه را که دادگاه خواسته بود را گذاشتهاند ولی آزادی ایشان هنوز عملی نشده است
رضا شهابی در ۱۱ ژوئن دستگیر شده بدون اینکه جرمی به ایشان نسبت داده شود از طرف مقامات زندان. در چهل دومین کنگره ای تی اف در شهر مکزیک قطعنامه ضروری برای آزادی ایشان، منصور اسانلو و ابراهیم مددی تصویب شد.
29 اکتبر 2010
ITF deplores continuing imprisonment of Shahabi, Osanloo and Madadi
Commenting on the continuing imprisonment of members of the Vahed Syndicate, ITF Inland Transport Secretary Mac Urata said: “The injustice continues. There had been some hopes that the union’s treasurer, Reza Shahabi, might be released today, but they look like they will come to nothing - just like the regime’s empty promises to release Mansour Osanloo. We invite the Iranian government to prove us wrong and show that they can still do the decent thing and release these innocent workers.”
He continued: “We are reliably informed that Reza Shahabi is being heavily interrogated, despite reported health issues, and being denied legal advice and contact with his deeply worried family. His family have paid 60 million Toman (USD 60,000) in bail, but his release is still nowhere in sight.”
Reza Shahabi was arrested on 12 June this year without any charges being specified by the authorities. In August the ITF’s 42nd Congress in Mexico City unanimously adopted an emergency resolution to demand his and Mansour Osanloo and Ebrahim Madadi’s immediate release.
ENDS
شطحيات سياسی و دنيای «ماليخوليايی»مقامات جمهوری اسلامی
گفتههای مقامات جمهوری اسلامی در دوران اخير در حد و اندازهای هستند که ديگر نمی توان آنها را تنها با عناوينی مثل دروغ، صحنه سازی، دورويی و آمار سازی توضيح داد. اين گفتهها در سطحی است که عقل و خرد انسانی از فهم آنها عاجز می ماند. دنيايی که بر اساس اين گفتهها شکل می گيرد همان دنيای ذهنی و ماليخوليايی مقامات جمهوری اسلامی است. در اين دنيا مرز ميان تخيل و واقعيت، راست و دروغ، و عينی و ذهنی برداشته شده است. تناقض، ناسازگاری و غير ممکن در اين دنيا راه ندارد. مقامات جمهوری اسلامی در دنيای مارکزی خود پس از بيداری از خوابی صد ساله و تجربهی«يک صد سال تنهايی» اسب خيال را همان طور که می خواهند می رانند. گفتههای مقامات جمهوری اسلامی منبعی بسيار غنی برای نويسندگان سبک رئاليسم جادويی است.
خودکفايی با واردات بيشتر
مقامات جمهوری اسلامی در دنيای خاصی زندگی می کنند. در دنيای آنها با واردات انبوه می توان به خود کفايی رسيد: «در سالهای بعد از خودکفايی گندم [در دولت خاتمی] جمعا ۱۱ ميليون تن واردات داشتيم و امسال مجددا با توليد ۱۴ ميليون تن و خريد ۱۱ ميليون تن گندم توسط دولت به خودکفايی در توليد گندم رسيدهايم..» (وزير جهاد کشاورزی، آفتاب، ۹ مهر ۱۳۸۹) در دنيای ديگران وقتی کشوری ۱۱ ميليون تن گندم وارد می کند اين به اين معناست که کشور از لحاظ توليد گندم خودکفا نيست. در دنيای خيالی مقامات جمهور ياسلامی واژهها ضد خود را معنا می دهند.
حکومت پليسی به تشخيص يک نفر
در اين دنيای ماليخوليايی مردم آمريکا تحت يک حکومت پليسی زندگی می کنند: «اهانت جنون آميز و نفرت انگيز و مُشمئز کننده به قرآن مجيد در کشور آمريکا که درسايه ی امنيت پليسی آن کشور اتفاق افتاد حادثه ی تلخ و بزرگی است.» (علی خامنه ای، ۲۲ شهريور ۱۳۸۹) سالانه دهها ميليون نفر به عنوان مهاجر و جهانگرد به ايالات متحده وارد می شوند و کسی از آنها حتی از ميان مخالفان حکومت اين کشور نگفته است که جامعهی امريکا پليسی است. يکی از عوارض نظريه توطئه توهمات گسترده و ديرپاست. فرد قائل به اين نظريه عينکی توهم زا به چشمانش می زند که دنيا را چنانکه می خواهد می بيند و نه چنانکه هست. با اين عينک در دنيای دشمنان وجود پليس در خيابانها به معنای حکومت پليسی است اما حمله و ضرب و شتم پليس به مردم معترض به معنی حکومت عدل الهی است.
حتما شايد
در اين دنيای پارادکسيکال يا تناقض نما مرز ميان احتمال و يقين برداشته شده است. شطحيات غير معنوی و غير ادبی مقامات ايرانی تا آنجا بسط يافته که سخنگوی اقتصادی دولت در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اين که آيا اظهارات رئيس کميسيون اقتصادی مجلس شورای اسلامی مبنی بر عرضه بنزين ۴۰۰ تومانی در آبان ماه صحت دارد يا خير می گويد: «حتما شايد بشود.» (الف، ۱۰ مهر ۱۳۸۹)
مهاجرت نخبگان و نه فرار مغزها
يکی ديگر از هنرهای مقامات جمهوری اسلامی پاک کردن صورت مسائل با تغيير عناوين است. در دنيای اين مقامات، نخبگان علمی و فنی کشور از شرايط موجود و محدود کننده نمی گريزند بلکه صرفا مهاجرت می کنند. به همين علت اعلام می کنند که فرار مغزها را قبول ندارند.
مقامات جمهوری اسلامی به فرار مغزها که می رسند جهان وطن می شوند: «من فرار مغزها را قبول ندارم چرا که دنيای امروز دنيايی نيست که تصور کنيم نخبگان حتما بايد در مکانی خاص يا موطن خود مستقر شوند.» (محمد مهدی زاهدی، وزير سابق علوم، تابناک، ۲۶ فروردين ۱۳۸۸) يا «فرار مغزها نداريم.» (احمدی نژاد، آفتاب، ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۶؛ کامران دانشجو، وزير علوم، تحقيقات و فناوری، آفتاب، ۳۰ مهر ۱۳۸۹) در دنيايی که وزير سابق علوم زندگی می کند مهاجرت يک مسافرت موقتی برای کار و تحصيل است و نه رحل اقامت افکندن در جامعهای ديگر: «مهاجرت افراد ليسانس و فوق ليسانس به ديگر کشور برای ادامه تحصيل يا کار بسيار خوب است چون بسياری از اين افراد به کشور بازمی گردند و کشور از وجود آنان بهره مند می شود.» (محمد مهدی زاهدی، وزير سابق علوم، تابناک، ۲۶ فروردين ۱۳۸۸) مشکل حقوقی زندانيان سياسی نيز در ايران با تغيير نام آنها به عوامل بيگانه و زندانيان امنيتی حل شده است.
۲.۲ ميليارد کامنت و ۵.۵ ميليارد طرفدار
اداره کنندگان رسانه های دولتی در ايران برای خشنودی حاکمان از بيان هر گونه شطحيات سياسی ابايی ندارند. در دنيای کافکايی اين رسانهها «برای بخشی از اظهارات رئيس جمهور کشورمان در سفر به نيويورک که در اين خبرگزاری [فرانس ۲۴] منتشر شده، حدود ۲ ميليارد و ۲۰۰ ميليون «کامنت » درج شده است.» (فرزاد جمشيدی در اجرای مراسم افتتاح هزار و دو واحد مسکن مهر در شهر جديد هشتگرد و هنگام دعوت از احمدینژاد برای سخنرانی، فارس، ۱۲ مهر ۱۳۸۹) در دنيای واقعی تنها ۱.۲ ميليارد نفر به اينترنت دسترسی دارند (در زمان برگزاری مراسم) و تعداد کامنت بر يک خبر بسيار هيجان انگيز مورد مناقشه در حدود چند صد يا به ندرت چند هزار است اما در دنيای مقامات جمهوری اسلامی ۲.۲ ميليارد نفر مجذوب سخنان احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل هستند. از همين جنس است سخن محمد کريم عابدی، عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی مبنی بر اين که از شش ميليارد جمعيت جهان، ۵/۵ ميليارد نفر اعم از مسلمان و غيرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند. (ايرنا، ۲۲ مهر ۱۳۸۹)
مقامات جمهوری اسلامی بر اساس ميزان رانتها و امتيازاتی که دريافت می کنند در روياپردازیهايشان تنها در مقياس صدها ميليون فکر می کنند مثل اين ادعا که تنها برای اختلاف افکنی رسانهای ميان شيعه و سنی در موضوع زنان پيامبر اسلام ۶۰۰ ميليون دلار از سوی ايالات متحده و اسرائيل در نظر گرفته شده است. (سفير جمهوری اسلامی در سوريه، الف، ۲۵ مهر ۱۳۸۹) اين نوع آمار سازیها بر اساس اين توصيه رئيس دولت انجام می گيرد که«اطلاعات آماری بايد انگيزاننده باشد نه رکود آفرين.» (محمود احمدی نژاد، تابناک، ۱ آبان ۱۳۸۹) در توليد اطلاعات انگيزاننده (و نه حاکی از واقع) است که اعداد و ارقام صدها و هزاران برابر می شوند.
سه هزار کانال ماهوارهای عليه جمهوری اسلامی
به اعتقاد رئيس سازمان بسيج مستضعفين «سه هزار شبکه ماهوارهای عليه ملت ايران تبليغات منفی و انحرافی میکنند.» (محمدرضا نقدی در گردهمايی رزمندگان دوران جنگ در خرمآباد، تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۷ مهر ۱۳۸۹) در دنيای خيالی حاکمان جمهوری اسلامی همهی قدرتمندان و ثروتمندان عالم (آنجا که تحت قدرت همراهان جمهوری اسلامی نيست) که رسانهای در اختيار دارند به تبليغ عليه جمهوری اسلامی مشغولند و اصولا چيزی برای ارائه به مخاطبانشان غير از تبليغ عليه اين نظام ندارند.
اما در دنيای واقعی حدود ۱۷۶۰۰ کانال تلويزيونی محلی (روسيه حدود هفت هزار، چين حدود سه هزار، اتحاديه اروپا حدود سه هزار، ايالات متحده حدود دو هزار و دويست، و هند حدود هزار چهار صد) حدود نيمی از مردم جهان را تحت پوشش خود دارند. در ۱۴۰ کشور دنيا عمدتا کانال های سراسری ملی ( از يک تا حدود سی) مردم خود را تحت پوشش دارند. در بقيه نقاط دنيا نيز تعداد اين کانل ها به حدود ۹۰۰۰ کانال تلويزيونی محلی (عمدتا در کشورهای توسعه يافته) وجود دارد. ماهيت کانال های تلويزيونی محلی پرداختن به اخبار محلی، اطلاع رسانی و سرگرمی است و حتی بسياری از اخبار ملی نيز به اين شبکهها راه نمی يابد چه برسد به اخبار بين المللی. به همين دليل بسياری از مردم دنيا اصولا خبری از رخدادهای جاری در ايران نمی گيرند.
در اين شرايط، سه هزار کانال تلويزيونی تنها در عالم خيال به تبليغ عليه حکومت جمهوری اسلامی مشغول هستند. اگر در شبکههای ملی کشورهای همسايه (در مقياس دهها) يا چند شبکهی فارسی زبان ماهواره ای (در مقياس دهها) تنها به اخبار و رويدادهای داخلی آن هم عمدتا از منابع داخلی کشور بپردازند اين به معنی آن است که همهی دنيا به تبليغ عليه جمهوری اسلامی مشغولند.
دويست ميليون پايان نامه عليه شيعه
رئيس مجمع جهانی شيعه شناسی اعلام کرد که سالانه ۲۰۰ ميليون پايان نامه عليه شيعه نوشته می شود (سايت قطره، ۵ مهر ۱۳۸۹). در دنيای مقامات مذهبی و سياسی جمهوری اسلامی ميلياردها دانشجوی فوق ليسانس و دکترا وجود دارد و شيعه آن قدر مورد توجه است که نه تنها بسياری از اين دانشجويان در حوزهی اسلام مطالعه دارند بلکه عموم آنها در مورد شيعه مطالعه می کنند. در دنيای واقعی کل تعداد دانشجويان تحصيلات تکميلی در جهان، کمتر از رقم ذکر شده است و مجموع پايان نامههای آنان در سال به ۲۰ ميليون نيز نمی رسد واز اين ميان تنها دهها هزار پايان نامه به حوزه دين مربوط است و سهم شيعه از اين رقم به چند هزار نيز نمی رسد و پايان نامههای عليه شيعه به صدها نيز نمی رسد. يک روز پس از انتشار سخنان اين مسئول در رسانه ها، اظهارات وی اصلاح شد و ۲۰۰ ميليون به ۲۰۰ هزار تبديل شد که البته باز هم عدد واقعی را صدها برابر کرده است.
هنگامی که رهبر و رئيس جمهور کشور اعلام می کنند همهی چشمها و گوشهای مردم عالم به اين مقامات است و همهی قدرتمندان عالم همهی نيروهايشان را برای مقابله با نظام عدل الهی بسيج کردهاند طبعا بايد داستانهايی مثل ۲۰۰ ميليون پايان نامه عليه شيعه يا سه هزار شبکهی ماهوارهای عليه جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته شود. اما مهم تر از اين داستانها آن فضای ذهنی است که اين داستانها را هضم می کند و در رسانهها عرضه می دارد. در اين فضای ذهنی هيچ محدوديتی برای تخيل وجود ندارد و مرز ميان واقعيت خيال از ميان رفته است. مقامات جمهوری اسلامی نه تنها بر اين باورند که اذهان و ابدان آدميان را دستکاری و کنترل و مهندسی می کنند بلکه عالم واقع و آمار و ارقام نيز در اختيار آنان قرار دارند.
تورم يک رقمی
در دنيای خيالی مقامات جمهوری اسلامی مردم تنها با نان سوبسيدی و بنزين کوپنی روزگار می گذرانند، مترو و تاکسی و هواپيما و قطار سال قبل را سوار می شوند، گوشت و قند و ميوه سال قبل را می خرند و اجاره مسکن سال قبل را می پردازند تا نرخ تورم يک رقمی شود. تکنيک رئاليسم جادويی در اين موارد بازگشت به گذشته است برای هميشه. اما در دنيای واقعی نرخ خدمات حمل و نقل و خوراکیها حدود سی درصد افزايش يافته است، بسياری نان خود را از نانوايیهای آزاد پز تهيه می کنند و يک سوم فروش بنزين با نرخ آزاد با سه برابر قيمت صورت می گيرد. در آمار سازیها نيز مرزهای ميان دنيای خيالی (بقالی سرکوچهی مقامات) و دنيای واقعی کاملا در هم فرو رفته است.
نظر سنجی با نمونه ۱۴۲۰۰۰ نفری
در دنيای مقامات رسانه ای حکومت نظاميگرايان نظر سنجیها با نمونه ای ۱۴۲ هزار نفری انجام می شود تا عدد آن قدر بزرگ باشد که مخالفان در برابر آن سکوت پيشه کنند. در نتيجهی اين نظر سنجی می بايست ۷۵ درصد مردم برنامههای جريان فتنه را در راستای اهداف دشمنان خارجی تلقی کنند، ۸۲ درصد امريکا را دشمن تلقی کنند و ۷۶ درصد نيز توطئهها را به انگلستان ربط دهند. (نظرسنجی موسسه افکارسنجی خبرگزاری فارس، کيهان، ۱۴ مهر ۱۳۸۹) اما در دنيای متخصصان نظر سنجی، نمونه های تصادفی يک صدم اين رقم يعنی ميان ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ نفر را در بر می گيرند. در دنيای متخصصان اصولا نرم افزارهای تحليل داده ها بر اساس همان ارقام تنظيم شده اند. همچنان هزينهی نظر سنجی آن قدر سرسام آور است که هيچ عاقلی رقم نمونه را چند برابر نمی کند چه برسد به صد برابر. همين عدد ۱۴۲۰۰۰ به متخصصان نظر سنجی نشان می دهد که اصولا اين کار انجام نشده و آشپزهای خبرگزاری فارس آن را در پشت ميز خود پخته اند.
خودکفايی با واردات بيشتر
مقامات جمهوری اسلامی در دنيای خاصی زندگی می کنند. در دنيای آنها با واردات انبوه می توان به خود کفايی رسيد: «در سالهای بعد از خودکفايی گندم [در دولت خاتمی] جمعا ۱۱ ميليون تن واردات داشتيم و امسال مجددا با توليد ۱۴ ميليون تن و خريد ۱۱ ميليون تن گندم توسط دولت به خودکفايی در توليد گندم رسيدهايم..» (وزير جهاد کشاورزی، آفتاب، ۹ مهر ۱۳۸۹) در دنيای ديگران وقتی کشوری ۱۱ ميليون تن گندم وارد می کند اين به اين معناست که کشور از لحاظ توليد گندم خودکفا نيست. در دنيای خيالی مقامات جمهور ياسلامی واژهها ضد خود را معنا می دهند.
حکومت پليسی به تشخيص يک نفر
در اين دنيای ماليخوليايی مردم آمريکا تحت يک حکومت پليسی زندگی می کنند: «اهانت جنون آميز و نفرت انگيز و مُشمئز کننده به قرآن مجيد در کشور آمريکا که درسايه ی امنيت پليسی آن کشور اتفاق افتاد حادثه ی تلخ و بزرگی است.» (علی خامنه ای، ۲۲ شهريور ۱۳۸۹) سالانه دهها ميليون نفر به عنوان مهاجر و جهانگرد به ايالات متحده وارد می شوند و کسی از آنها حتی از ميان مخالفان حکومت اين کشور نگفته است که جامعهی امريکا پليسی است. يکی از عوارض نظريه توطئه توهمات گسترده و ديرپاست. فرد قائل به اين نظريه عينکی توهم زا به چشمانش می زند که دنيا را چنانکه می خواهد می بيند و نه چنانکه هست. با اين عينک در دنيای دشمنان وجود پليس در خيابانها به معنای حکومت پليسی است اما حمله و ضرب و شتم پليس به مردم معترض به معنی حکومت عدل الهی است.
حتما شايد
در اين دنيای پارادکسيکال يا تناقض نما مرز ميان احتمال و يقين برداشته شده است. شطحيات غير معنوی و غير ادبی مقامات ايرانی تا آنجا بسط يافته که سخنگوی اقتصادی دولت در نشست خبری خود در پاسخ به سوالی مبنی بر اين که آيا اظهارات رئيس کميسيون اقتصادی مجلس شورای اسلامی مبنی بر عرضه بنزين ۴۰۰ تومانی در آبان ماه صحت دارد يا خير می گويد: «حتما شايد بشود.» (الف، ۱۰ مهر ۱۳۸۹)
مهاجرت نخبگان و نه فرار مغزها
يکی ديگر از هنرهای مقامات جمهوری اسلامی پاک کردن صورت مسائل با تغيير عناوين است. در دنيای اين مقامات، نخبگان علمی و فنی کشور از شرايط موجود و محدود کننده نمی گريزند بلکه صرفا مهاجرت می کنند. به همين علت اعلام می کنند که فرار مغزها را قبول ندارند.
مقامات جمهوری اسلامی به فرار مغزها که می رسند جهان وطن می شوند: «من فرار مغزها را قبول ندارم چرا که دنيای امروز دنيايی نيست که تصور کنيم نخبگان حتما بايد در مکانی خاص يا موطن خود مستقر شوند.» (محمد مهدی زاهدی، وزير سابق علوم، تابناک، ۲۶ فروردين ۱۳۸۸) يا «فرار مغزها نداريم.» (احمدی نژاد، آفتاب، ۲۳ ارديبهشت ۱۳۸۶؛ کامران دانشجو، وزير علوم، تحقيقات و فناوری، آفتاب، ۳۰ مهر ۱۳۸۹) در دنيايی که وزير سابق علوم زندگی می کند مهاجرت يک مسافرت موقتی برای کار و تحصيل است و نه رحل اقامت افکندن در جامعهای ديگر: «مهاجرت افراد ليسانس و فوق ليسانس به ديگر کشور برای ادامه تحصيل يا کار بسيار خوب است چون بسياری از اين افراد به کشور بازمی گردند و کشور از وجود آنان بهره مند می شود.» (محمد مهدی زاهدی، وزير سابق علوم، تابناک، ۲۶ فروردين ۱۳۸۸) مشکل حقوقی زندانيان سياسی نيز در ايران با تغيير نام آنها به عوامل بيگانه و زندانيان امنيتی حل شده است.
۲.۲ ميليارد کامنت و ۵.۵ ميليارد طرفدار
اداره کنندگان رسانه های دولتی در ايران برای خشنودی حاکمان از بيان هر گونه شطحيات سياسی ابايی ندارند. در دنيای کافکايی اين رسانهها «برای بخشی از اظهارات رئيس جمهور کشورمان در سفر به نيويورک که در اين خبرگزاری [فرانس ۲۴] منتشر شده، حدود ۲ ميليارد و ۲۰۰ ميليون «کامنت » درج شده است.» (فرزاد جمشيدی در اجرای مراسم افتتاح هزار و دو واحد مسکن مهر در شهر جديد هشتگرد و هنگام دعوت از احمدینژاد برای سخنرانی، فارس، ۱۲ مهر ۱۳۸۹) در دنيای واقعی تنها ۱.۲ ميليارد نفر به اينترنت دسترسی دارند (در زمان برگزاری مراسم) و تعداد کامنت بر يک خبر بسيار هيجان انگيز مورد مناقشه در حدود چند صد يا به ندرت چند هزار است اما در دنيای مقامات جمهوری اسلامی ۲.۲ ميليارد نفر مجذوب سخنان احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل هستند. از همين جنس است سخن محمد کريم عابدی، عضو کميسيون امنيت ملی و سياست خارجی مجلس شورای اسلامی مبنی بر اين که از شش ميليارد جمعيت جهان، ۵/۵ ميليارد نفر اعم از مسلمان و غيرمسلمان از سفر آقای احمدی نژاد به لبنان خوشحال شدند. (ايرنا، ۲۲ مهر ۱۳۸۹)
مقامات جمهوری اسلامی بر اساس ميزان رانتها و امتيازاتی که دريافت می کنند در روياپردازیهايشان تنها در مقياس صدها ميليون فکر می کنند مثل اين ادعا که تنها برای اختلاف افکنی رسانهای ميان شيعه و سنی در موضوع زنان پيامبر اسلام ۶۰۰ ميليون دلار از سوی ايالات متحده و اسرائيل در نظر گرفته شده است. (سفير جمهوری اسلامی در سوريه، الف، ۲۵ مهر ۱۳۸۹) اين نوع آمار سازیها بر اساس اين توصيه رئيس دولت انجام می گيرد که«اطلاعات آماری بايد انگيزاننده باشد نه رکود آفرين.» (محمود احمدی نژاد، تابناک، ۱ آبان ۱۳۸۹) در توليد اطلاعات انگيزاننده (و نه حاکی از واقع) است که اعداد و ارقام صدها و هزاران برابر می شوند.
سه هزار کانال ماهوارهای عليه جمهوری اسلامی
به اعتقاد رئيس سازمان بسيج مستضعفين «سه هزار شبکه ماهوارهای عليه ملت ايران تبليغات منفی و انحرافی میکنند.» (محمدرضا نقدی در گردهمايی رزمندگان دوران جنگ در خرمآباد، تارنمای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۷ مهر ۱۳۸۹) در دنيای خيالی حاکمان جمهوری اسلامی همهی قدرتمندان و ثروتمندان عالم (آنجا که تحت قدرت همراهان جمهوری اسلامی نيست) که رسانهای در اختيار دارند به تبليغ عليه جمهوری اسلامی مشغولند و اصولا چيزی برای ارائه به مخاطبانشان غير از تبليغ عليه اين نظام ندارند.
اما در دنيای واقعی حدود ۱۷۶۰۰ کانال تلويزيونی محلی (روسيه حدود هفت هزار، چين حدود سه هزار، اتحاديه اروپا حدود سه هزار، ايالات متحده حدود دو هزار و دويست، و هند حدود هزار چهار صد) حدود نيمی از مردم جهان را تحت پوشش خود دارند. در ۱۴۰ کشور دنيا عمدتا کانال های سراسری ملی ( از يک تا حدود سی) مردم خود را تحت پوشش دارند. در بقيه نقاط دنيا نيز تعداد اين کانل ها به حدود ۹۰۰۰ کانال تلويزيونی محلی (عمدتا در کشورهای توسعه يافته) وجود دارد. ماهيت کانال های تلويزيونی محلی پرداختن به اخبار محلی، اطلاع رسانی و سرگرمی است و حتی بسياری از اخبار ملی نيز به اين شبکهها راه نمی يابد چه برسد به اخبار بين المللی. به همين دليل بسياری از مردم دنيا اصولا خبری از رخدادهای جاری در ايران نمی گيرند.
در اين شرايط، سه هزار کانال تلويزيونی تنها در عالم خيال به تبليغ عليه حکومت جمهوری اسلامی مشغول هستند. اگر در شبکههای ملی کشورهای همسايه (در مقياس دهها) يا چند شبکهی فارسی زبان ماهواره ای (در مقياس دهها) تنها به اخبار و رويدادهای داخلی آن هم عمدتا از منابع داخلی کشور بپردازند اين به معنی آن است که همهی دنيا به تبليغ عليه جمهوری اسلامی مشغولند.
دويست ميليون پايان نامه عليه شيعه
رئيس مجمع جهانی شيعه شناسی اعلام کرد که سالانه ۲۰۰ ميليون پايان نامه عليه شيعه نوشته می شود (سايت قطره، ۵ مهر ۱۳۸۹). در دنيای مقامات مذهبی و سياسی جمهوری اسلامی ميلياردها دانشجوی فوق ليسانس و دکترا وجود دارد و شيعه آن قدر مورد توجه است که نه تنها بسياری از اين دانشجويان در حوزهی اسلام مطالعه دارند بلکه عموم آنها در مورد شيعه مطالعه می کنند. در دنيای واقعی کل تعداد دانشجويان تحصيلات تکميلی در جهان، کمتر از رقم ذکر شده است و مجموع پايان نامههای آنان در سال به ۲۰ ميليون نيز نمی رسد واز اين ميان تنها دهها هزار پايان نامه به حوزه دين مربوط است و سهم شيعه از اين رقم به چند هزار نيز نمی رسد و پايان نامههای عليه شيعه به صدها نيز نمی رسد. يک روز پس از انتشار سخنان اين مسئول در رسانه ها، اظهارات وی اصلاح شد و ۲۰۰ ميليون به ۲۰۰ هزار تبديل شد که البته باز هم عدد واقعی را صدها برابر کرده است.
هنگامی که رهبر و رئيس جمهور کشور اعلام می کنند همهی چشمها و گوشهای مردم عالم به اين مقامات است و همهی قدرتمندان عالم همهی نيروهايشان را برای مقابله با نظام عدل الهی بسيج کردهاند طبعا بايد داستانهايی مثل ۲۰۰ ميليون پايان نامه عليه شيعه يا سه هزار شبکهی ماهوارهای عليه جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته شود. اما مهم تر از اين داستانها آن فضای ذهنی است که اين داستانها را هضم می کند و در رسانهها عرضه می دارد. در اين فضای ذهنی هيچ محدوديتی برای تخيل وجود ندارد و مرز ميان واقعيت خيال از ميان رفته است. مقامات جمهوری اسلامی نه تنها بر اين باورند که اذهان و ابدان آدميان را دستکاری و کنترل و مهندسی می کنند بلکه عالم واقع و آمار و ارقام نيز در اختيار آنان قرار دارند.
تورم يک رقمی
در دنيای خيالی مقامات جمهوری اسلامی مردم تنها با نان سوبسيدی و بنزين کوپنی روزگار می گذرانند، مترو و تاکسی و هواپيما و قطار سال قبل را سوار می شوند، گوشت و قند و ميوه سال قبل را می خرند و اجاره مسکن سال قبل را می پردازند تا نرخ تورم يک رقمی شود. تکنيک رئاليسم جادويی در اين موارد بازگشت به گذشته است برای هميشه. اما در دنيای واقعی نرخ خدمات حمل و نقل و خوراکیها حدود سی درصد افزايش يافته است، بسياری نان خود را از نانوايیهای آزاد پز تهيه می کنند و يک سوم فروش بنزين با نرخ آزاد با سه برابر قيمت صورت می گيرد. در آمار سازیها نيز مرزهای ميان دنيای خيالی (بقالی سرکوچهی مقامات) و دنيای واقعی کاملا در هم فرو رفته است.
نظر سنجی با نمونه ۱۴۲۰۰۰ نفری
در دنيای مقامات رسانه ای حکومت نظاميگرايان نظر سنجیها با نمونه ای ۱۴۲ هزار نفری انجام می شود تا عدد آن قدر بزرگ باشد که مخالفان در برابر آن سکوت پيشه کنند. در نتيجهی اين نظر سنجی می بايست ۷۵ درصد مردم برنامههای جريان فتنه را در راستای اهداف دشمنان خارجی تلقی کنند، ۸۲ درصد امريکا را دشمن تلقی کنند و ۷۶ درصد نيز توطئهها را به انگلستان ربط دهند. (نظرسنجی موسسه افکارسنجی خبرگزاری فارس، کيهان، ۱۴ مهر ۱۳۸۹) اما در دنيای متخصصان نظر سنجی، نمونه های تصادفی يک صدم اين رقم يعنی ميان ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ نفر را در بر می گيرند. در دنيای متخصصان اصولا نرم افزارهای تحليل داده ها بر اساس همان ارقام تنظيم شده اند. همچنان هزينهی نظر سنجی آن قدر سرسام آور است که هيچ عاقلی رقم نمونه را چند برابر نمی کند چه برسد به صد برابر. همين عدد ۱۴۲۰۰۰ به متخصصان نظر سنجی نشان می دهد که اصولا اين کار انجام نشده و آشپزهای خبرگزاری فارس آن را در پشت ميز خود پخته اند.
نیما رایین
جرس:کالای چینی برای ایرانی ها معرف چند چیز است که در سرمقاله دنیای اقتصاد به آن پرداخته شد. اما آنچه در سرمقاله نیامده برجسته شدن ورود کالای چینی به بازارهای ایران در سالهای اخیر و پس از روی کار آمدن دولت احمدی نژاد است که به خاطر تحریم وسردی روابط با دول غربی بازار کالای ایران در اختیار چینی ها قرار گرفت.
این مسئله در سرمقاله دنیای اقتصاد در روز دوشنبه نبود. اما محمود صدری به ظرافت چرخش چین را در حمایت از ایران نشان می دهد در بخشی از این نوشته آمده است :« آن گونه که یک مقام بانک مرکزی چین گفته است، در مذاکرات اخیر آمریکا و چین راجع به آینده پول چین (یوآن) پیشرفتهایی حاصل شده و ممکن است دو کشور در اجلاس آینده گروه 20 به توافقهایی دست یابند. آمریکا و اروپا معتقدند چین به منظور پایین نگهداشتن هزینه تولید داخلی و افزایش صادرات، ارزش پول خود را به صورت مصنوعی پایین نگه میدارد. چین تا چندی پیش این موضع آمریکا و اروپا را اتهام تلقی میکرد و حاضر به اصلاح نرخ برابری یوآن نبود؛ اما از چندی پیش رویهای منعطف پیش گرفته و حالا از احتمال توافق در این زمینه خبر میدهد. اگر چینیها در مذاکرات ماه آینده با آمریکا و اروپا، متقاعد شوند که ارزشزدایی از یوآن را متوقف کنند، حادثهای مهم در تجارت جهانی رخ خواهد داد؛ زیرا اصلاح ارزش یوآن هم تولید چین را کاهش خواهد داد و هم اینکه کالاهای صادراتی این کشور را گرانتر خواهد کرد.آخرین آمارهای فصلی درباره اقتصاد چین که هفته گذشته منتشر شد، نشان میدهد که آهنگ رشد اقتصادی، حتی پیش از اصلاح ارزش یوآن، رو به کاهش گذاشته است. رشد اقتصادی چین در سه ماهه اول امسال 9/11درصد بود، در سه ماهه دوم به 3/10درصد کاهش یافت و براساس پیشبینیها، سال آینده به 9 درصد میرسد. بنابراین، با توجه به کاهش رشد اقتصادی چین و افزایش احتمالی نرخ برابری یوآن در ماههای آینده، میتوان تصور کرد که دوران کالاهای ارزان چینی اندک اندک به خط پایان نزدیک میشود. این اتفاق نزدیک نیست؛ اما ظاهرا گریزناپذیر است. این تحول بر همه کشورهای جهان تاثیر خواهد گذاشت و سهم هر کشوری از این تاثیرپذیری به میزان واردات آن از چین بستگی دارد. ایران از مصرفکنندگان اصلی کالاهای چینی است و لاجرم بیش از بسیاری از کشورها از تحولات اقتصادی چین تاثیر خواهد پذیرفت»
مینیاتور واگذار می شود
در ادامه مرور اقتصادی این هفته ،خبر خوب اینکه از سوی شرکت سایپا اعلام شد که بالاخره تیبا یا همان مینیاتور که به فرموده رهبر اسمش عوض شد بالاخره به کسانی که پیش خرید کرده بودند واگذار می شود.خبر آن لاین از قول مدیرعامل سایپا این خبر را رو یخط فرستاد :«امسال تیبا به متقاضیان قدیمی آن 9میلیون و 900 هزار تومان عرضه خواهد شد اما در سال آینده این خودرو با قیمت جدید عرضه می شود.»
این متقاضیان قدیمی کسانی اند که از نیمه دوم سال 87 (شش ماه قبل از انتخابات)هر کدام مبلغ 5میلیون تومان به حساب شرکت سایپا ریختند تا خودرویی ملی تحویل بگیرند ،تعداد این افراد هم 12هزار نفر بود .این موضوع در زمان مهرداد بذر پاش اتفاق افتاد ومبلغ دریافتی ازمردم 60میلیارد تومان شد .طبق قرار یکسال دیگه یعنی نیمه دوم سال 88 باید متقاضیان (قدیمی)خودوری خود را دریافت می کردند که سایپا به آنها اعلام کرد فعلا مقدور نیست وبه جای مینیاتور ،میتوانند پراید دریافت کنند.بعد از آن در نوروز 89 رهبر ایران در بازدید از کارخانه سایپا خواهان آن شد که اسم مینیاتور تغییر کند که اینگونه هم شد .در این بازدید همه چیز گفته شد الا اینکه چرا شرکت سایپا 60میلیارد تومان پول مردم را گرفته وخودرو تحویل نمی دهد .
اکنون به گفته مدیرعامل سایپا متقاضیانی که سه سال پیش خودروی تیبا را پیش خرید کرده بودند این خودرو را با قیمت 9میلیون و 900 دریافت می کنند ، درحالیکه در سند آنها قیمت 11 میلیون و 700 هزار تومان قید شده است .اما در سال آینده قیمت تیبا قطعا برای خریداران افزایش خواهد یافت.
نرخ رشد اقتصادی
همچنین در تحولی دیگر در این هفته بنا بر گزارشی که دنیای اقتصاد منتشر ساخت صندوق بین المللی پول نرخ رشد اقتصادی ایران را منتشر ساخت بنا بر گزارش این روزنامه :«اگرچه آمار رشد اقتصادي ايران به صورت رسمي از سوي بانك مركزي اعلام نشده است، اما تازهترين گزارش صندوق بينالمللي پول كه آمار اعلامي آن از ذخاير ارزي ايران، مورد استناد رييسكل بانك مركزي قرار گرفت، رشد اقتصادي كشورهاي منطقه خاورميانه و آسياي مركزي را اعلام كرده ،حاكي از آن است كه رشد اقتصادي ايران در سال 2008 ميلادي (1387) افت محسوسي يافته است؛ البته در همين سال، عمده كشورهاي جهان كاهش رشد را تجربه كردهاند.»
براساس اين گزارش، رشد اقتصادي ایران در سال 2007 ميلادي (1386) معادل 6/8 درصد بود، به يكباره در سال 1387 به يكدرصد تنزل مييابد؛ اين رقم در سال 2009 ميلادي (1388) به 1/1 درصد رسيده و براساس برآورد صندوق بينالمللي پول در سال 2010 ميلادي (1389) حدود 6/1 درصد خواهد بود؛ اما پيشبيني ميشود كه در سال 2011 ميلادي (1390) به حدود 3 درصد افزايش يابد.
براساس گزارش صندوق بينالمللي پول، كشور قطر مقام پيشتازي رشد اقتصادي در منطقه را به خود اختصاص داده؛ اگرچه بحران جهاني اقتصاد، رشد اين كشور را نيز تحت تاثير قرار داده است.
به عبارت ديگر، قطر كه در سالهاي 2007 و 2008 رشدي بالغ بر 27 و 25درصد را تجربه كرده است در سال 2009 به رشدي در حدود 6/8درصد محدود ميشود؛ اما برآورد شده است كه در سال 2010، صعود رشد اقتصادي قطر از سرگرفته شده و به 16درصد بالغ شود و پيشبيني ميشود كه اين شاخص در سال 2011 به 6/18درصد برسد.آمارهاي صندوق بينالمللي پول نشان ميدهد كه اكثر كشورهاي منطقه، كاهش رشد در سال 2009 ميلادي يعني سال 1388 را تجربه كردهاند؛ اما افت محسوس رشد در سال 2008 (1387) مختص ايران است.در اين ميان، به نظر ميرسد رشد 5/22درصدي رشد اقتصادي افغانستان در سال 2009 جالب توجه است. لبنان نيز در همين سال رشدي 9درصدي را به خود اختصاص داده است. صندوق بينالمللي پول در حالي رشد 6/1درصدي را براي ايران در سالجاري (2010) برآورد كرده است كه ميانگين رشد اقتصادي منطقه را 2/4درصد برآورد و اعلام كرده است كه رشد عربستان در همين سال 4/3درصد، يمن 8درصد، امارات 4/2درصد، عمان 7/4درصد، ليبي 6/10درصد و بحران 4درصد خواهد بود. كشور آذربايجان نيز كه در سال 2009 داراي رشد اقتصادي 3/9درصدي بود، در سال 2010 رشد 3/4درصدي را تجربه خواهد كرد و رشد اقتصادي تركمنستان نيز به 4/9درصد خواهد رسيد.
تاييد كاهش تورم در ايران
صندوق بينالمللي پول تاييد كرده است كه نرخ تورم در ايران در سال 2010 به 8درصد تنزل مييابد كه البته از ميانگين 1/7درصدي منطقه بالاتر است. در اين ميان دو كشور سودان و يمن تورمي بالاتر از ايران دارند كه اين رقم در سودان 10درصد و در يمن 8/9درصد است. كشور قطر با يكدرصد تورم كمترين تورم را دارد و امارات و بحرين به ترتيب با 2درصد و 6/2درصد تورم سكوي دوم و سوم را به خود اختصاص دادهاند. نرخ تورم در عراق 1/5درصد، در كويت 1/4درصد، در ليبي 5/4درصد، در عمان 4/4درصد و در عربستان سعودي 5/5درصد است.
ذخاير ارزي و تجارت خارجي
براساس گزارش صندوق بينالمللي پول، ذخاير ارزي ايران در سال 2010 ميلادي معادل 89ميليارد دلار است كه در سال 2011 به 102ميليارد دلار خواهد رسيد. اين شاخص براي كشور عربستان در سال 2011 معادل 456ميليارد دلار، براي الجزاير 152ميليارد دلار، براي ليبي 123ميليارد دلار، براي امارات 40ميليارد دلار و براي عراق 45ميليارد دلار خواهد بود.
صندوق بينالمللي پول از صادرات 95ميليارد دلاري ايران (نفتي و غيرنفتي) در سال 2010 خبر داده است كه اين شاخص براي عربستان 242ميليارد دلار، براي امارات 220ميليارد دلار، براي كويت 75ميليارد دلار، براي قطر 73ميليارد دلار و براي عراق 54ميليارد دلار است.براساس گزارش صندوق، ارزش واردات ايران در سال 2010 معادل 81ميليارد دلار خواهد بود.
تاسیس بانک نفت
خبر مهم دیگر این هفته تاسیس بانک نفت واعلام میزان سرمایه اولیه این بانک بود.به گزارش ایسنا هیات موسس بانک نفت میزان سرمایه اولیه را یک هزار میلیارد تومان مصوب کرد.»
بنا بر این گزارش ،در اولین جلسه رسمی هیات موسسین بانک نفت که سه شنبه برگزار شد افزایش سرمایه اولیه از رقم 400 میلیارد تومان به یک هزار میلیارد تومان به تصویب رسید.
بر همین اساس قرار شد فهرست اعضای هیات موسس نهایی نشود و پس از بررسی درخواست متقاضیان که در حال حاضر بیش از 40 شرکت ارایه درخواست کرده اند در مورد اعضای جدید هیات موسس بانک نفت اتخاذ تصمیم شود.
قابل ذکر است در حال حاضر اعضای هیات موسس بانک نفت شامل شرکتهایی است که در بخشهای مختلف بالا دستی و پایین دستی فعالیت دارند و البته به رغم اینکه در اولین فراخوان برای ورود به جمع صاحبان سرمایه بانک نفت که اردیبهشت ماه صورت گرفت استقبال چشم گیر نبود ولی با قطعی شدن تاسیس بانک و اظهارات رئیس کل بانک مرکزی در مورد بانک نفت در ماه گذشته استقبال صاحبان سرمایه از این بانک افزایش پیدا کرده است.
اگرچه در حال حاضر بانک ملت در جمع سهامداران این بانک وجود دارد ولی هیات موسس امیدوارند موسسات مالی واعتباری بیشتری از جمله بانکهای خصوص به زودی در جمع هیات موسس بانک نفت حضور پیدا کنند.
قابل ذکر است که در این جلسه پیشنهاد شد هریک از اعضا که بتواند 15 درصد آرا را جمع کند برای معرفی اعضای هیات مدیره پیشنهاد خود را مطرح کند تا از این طریق در فرایندهای اداری مربوطه با تاسیس بانک در بانک مرکزی تسریع شود.
وضعیت امنیتی فوق العاده در فرودگاههای جهان
مقامهای آمریکایی می گویند از پرواز چندین هواپیمای باربری در فرودگاههای مختلف این کشور جلوگیری کرده اند و اکنون سرگرم بررسی بسته های مشکوک در این هواپیماها هستند.
بدنبال پیدا شدن دو بسته مشکوک در بریتانیا و دبی، وضعیت فرودگاه های آمریکا، بریتانیا و چند کشور خاورمیانه فوق العاده اعلام شده است.کاخ سفید طی بیانیه ای اعلام کرد مسئولین امنیتی و اطلاعاتی آمریکا شب گذشته باراک اوباما را در جریان وجود دو بسته مشکوک در هواپیماهای باربری عازم آمریکا گذاشتند.
بر اساس این بیانیه دو بسته یاد شده که مبدا آنها یمن بود در دبی و لندن شناسایی شده است.
کارشناسان در حال بررسی و ارتباط احتمالی این دو بسته با گروه القاعده در یمن (القاعده در شبه جزیره عربستان) هستند.
گفته می شود این بسته ها حاوی بمب نبوده اما بطور بالقوه خطرناک است.
در حال حاضر بازرسی ها در فرودگاههای "نیو آرک" و "فیلادلفیا" در آمریکا ادامه دارد.
بر اساس گزارش ها این هواپیماها برای انجام بازرسی امنیتی به نقاطی دور دست منتقل شده اند.
این گزارش ها حاکی از آن است که ماموران موفق شده اند در یکی از هواپیماهای خطوط هوایی UPS که از یمن به مقصد شیکاگوی آمریکا در حرکت بوده، هنگام توقف در شهر لندن یک بسته مشکوک کشف کنند.
هشدار امنیتی در لندن بر اساس احتمال وجود بمب در کارتریج یک دستگاه چاپگر اعلام شد.
یک مقام اطلاعاتی آمریکا در شیکاگو گفت که از کلیساها، کنیسه ها و مساجد خواسته شده تدابیر امنیتی لازم را رعایت کنند و مراقبت بسته های مشکوک باشند.
پلیس بریتانیا تایید کرده است که در حال بازرسی یک بسته مشکوک در فرودگاه "ایست میدلندز" است. پلیس می گوید فعالیت بخشی از مرکز توزیع بار در این فرودگاه به حالت تعلیق درآمده است.
اوباما: بستههای پستی ارسالی از يمن حاوی مواد منفجره بودند
به دنبال کشف دو بسته مشکوک در بريتانيا و دبی و اعلام وضعيت فوقالعاده در فرودگاههای آمريکا، بريتانيا و چند کشور ديگر، باراک اوباما، رييس جمهوری آمريکا، روز جمعه گفت دو بسته پستی مشکوک کشف شده ظاهرا حاوی مواد منفجره بودند که از يمن به مقصد دو مرکز يهوديان در شيکاگو ارسال شده بودند.
باراک اوباما که در کاخ سفيد با خبرنگاران صحبت میکرد، گفت: مشاور عالی مبارزه با تروريسم شب گذشته وجود دو بسته مشکوک در هواپيماهای باربری عازم آمريکا را اطلاع داد.
آقای اوباما اضافه کرد: نيروهای امنيتی «تهديد معتبر تروريستی» عليه آمريکا را کشف کردند و بنابراين تدابير امنيتی برای مقابله با چنين حوادثی تا هر زمانی که لازم باشد افزايش خواهد يافت.
باراک اوباما میگويد رييس جمهوری يمن قول داده تا با تحقيقات در اين باره همکاری کند.
باراک اوباما همچنين میگويد: احتمالا القاعده در شبه جزيره عربستان (گروه القاعده در يمن) در پشت اين اقدام قرار دارد، و اين گروه همچنان درصدد تدارک حمله عليه آمريکا است.
يکی از بستههای مشکوک از يک هواپيمای «يو. پی. اس» در فرودگاه «ميدلند شرقی» در ۲۶۰ کيلومتری شمال لندن کشف شد.
دومين بسته در تاسيسات شرکت پستی «فدکس» در دبی کشف شد.
در همين زمينه، مايوری لين، يک سخنگوی فدکس، گفته است: «در راستای اقدامات بيشتر امنيتی، فدکس دريافت مراسلات پستی از يمن را متوقف کرده است.»
مايوری لين همچنين گفته است: اين بسته در محموله هواپيماهای فدکس نبوده است و فدکس پروازی به يمن ندارد.
منابع امنيتی میگويند: بسته کشف شده در هواپيمای «يو. پی . اس» که در راه يمن به آمريکا بود، يک مخزن جوهر چاپگر پيدا کردند که سيمپيچی شده و به صورت بمب درآمده بود.
پيش از اظهارات باراک اوباما، يک مقام پليس «اف بی ای» به رويترز گفته بود: آزمايشهای اوليه حاکی از ان بود که بسته کشف شده در بريتانيا حاوی مواد منفجره نيست.
يک منبع امنيتی امارات متحده عربی نيز میگويد: بسته پستی «حاوی مواد منفجره ارسال شده از يمن» همانند بسته پستی کشف شده در بريتانيا است.
باراک اوباما که در کاخ سفيد با خبرنگاران صحبت میکرد، گفت: مشاور عالی مبارزه با تروريسم شب گذشته وجود دو بسته مشکوک در هواپيماهای باربری عازم آمريکا را اطلاع داد.
آقای اوباما اضافه کرد: نيروهای امنيتی «تهديد معتبر تروريستی» عليه آمريکا را کشف کردند و بنابراين تدابير امنيتی برای مقابله با چنين حوادثی تا هر زمانی که لازم باشد افزايش خواهد يافت.
باراک اوباما میگويد رييس جمهوری يمن قول داده تا با تحقيقات در اين باره همکاری کند.
باراک اوباما همچنين میگويد: احتمالا القاعده در شبه جزيره عربستان (گروه القاعده در يمن) در پشت اين اقدام قرار دارد، و اين گروه همچنان درصدد تدارک حمله عليه آمريکا است.
يکی از بستههای مشکوک از يک هواپيمای «يو. پی. اس» در فرودگاه «ميدلند شرقی» در ۲۶۰ کيلومتری شمال لندن کشف شد.
دومين بسته در تاسيسات شرکت پستی «فدکس» در دبی کشف شد.
در همين زمينه، مايوری لين، يک سخنگوی فدکس، گفته است: «در راستای اقدامات بيشتر امنيتی، فدکس دريافت مراسلات پستی از يمن را متوقف کرده است.»
مايوری لين همچنين گفته است: اين بسته در محموله هواپيماهای فدکس نبوده است و فدکس پروازی به يمن ندارد.
منابع امنيتی میگويند: بسته کشف شده در هواپيمای «يو. پی . اس» که در راه يمن به آمريکا بود، يک مخزن جوهر چاپگر پيدا کردند که سيمپيچی شده و به صورت بمب درآمده بود.
پيش از اظهارات باراک اوباما، يک مقام پليس «اف بی ای» به رويترز گفته بود: آزمايشهای اوليه حاکی از ان بود که بسته کشف شده در بريتانيا حاوی مواد منفجره نيست.
يک منبع امنيتی امارات متحده عربی نيز میگويد: بسته پستی «حاوی مواد منفجره ارسال شده از يمن» همانند بسته پستی کشف شده در بريتانيا است.
مورالس: ایران قصد دارد به برنامه هستهای در بولیوی کمک کند
اوو مورالس، رئیس جمهور بولیوی، میگوید ایران قصد دارد برای دست یافتن به انرژی هستهای صلحآمیز به بولیوی کمک کند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، اوو مورالس در باره جزئیات طرح ساخت نیروگاه هستهای در بولیوی توضیحی نداد، اما روز جمعه گفت که قصد دارد در کشورش یک نیروگاه هستهای بسازد و مقداری از برق تولیدی آن را صادر کند.
رئیس جمهور بولیوی که روز چهارشنبه از سفر خود به تهران بازگشته، از همپیمانان نزدیک محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، و هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، است.
به گزارش خبرگزاری شینهوآ، اوو مورالس روز جمعه در یک نشست خبری در کوچابامبا، پایتخت فرهنگی بولیوی، گفت: «بولیوی و ایران تمایل خود را در زمینه توسعه همکاریها برای استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای اعلام کردهاند.»
وی افزود: «بولیوی حق استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را دارد و هیچ کس نمیتواند در این امر دخالت کند.»
آقای مورالس در سفر چهار روزه خود به ایران که دومین سفر او به ایران در دو سال گذشته به حساب میآید پنج یادداشت تفاهم همکاری نیز با مقامهای جمهوری اسلامی امضا کرد.
بولیوی در سپتامبر ۲۰۰۷ روابط دیپلماتیک خود را با ایران آغاز و در سال ۲۰۰۸ روابط با اسرائیل را قطع کرد.
هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا، نیز گفته است که کشورش قصد دارد با احداث یک نیروگاه هستهای هزار و دویست کیلوواتی با کمک روسیه، از وابستگی خود به سوختهای فسیلی بکاهد. به گفته کارشناسان، احداث این نیروگاه هستهای حدود ده سال طول خواهد کشید.
رئیس جمهور ونزوئلا سال گذشته اعلام کرد که ایران در امر اکتشاف اورانیوم با کشورش همکاری دارد و یک ماه پیش از آن، وزیر معادن این کشور نیز اعلام کرد که با همکاری ایران در امر اکتشاف اورانیوم گامهایی برداشته شده است.
هوگو چاوز که از همپیمانان نزدیک دولت جمهوری اسلامی در ایران است تاکنون همواره از برنامه هستهای ایران دفاع کرده و اظهار داشته که از صلحآمیز بودن کامل آن برنامه «اطمینان» دارد.
این در حالی است که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، سال گذشته به کشورهای آمریکای لاتین نسبت به گسترش روابط با جمهوری اسلامی هشدار داده و «نزدیکی بیش از حد» این کشورها به ایران را «ایدهای بد» قلمداد کرد که ممکن است «پیامدهایی» برای آنها در پی داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، اوو مورالس در باره جزئیات طرح ساخت نیروگاه هستهای در بولیوی توضیحی نداد، اما روز جمعه گفت که قصد دارد در کشورش یک نیروگاه هستهای بسازد و مقداری از برق تولیدی آن را صادر کند.
رئیس جمهور بولیوی که روز چهارشنبه از سفر خود به تهران بازگشته، از همپیمانان نزدیک محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران، و هوگو چاوز، رئیس جمهور ونزوئلا، است.
به گزارش خبرگزاری شینهوآ، اوو مورالس روز جمعه در یک نشست خبری در کوچابامبا، پایتخت فرهنگی بولیوی، گفت: «بولیوی و ایران تمایل خود را در زمینه توسعه همکاریها برای استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای اعلام کردهاند.»
وی افزود: «بولیوی حق استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را دارد و هیچ کس نمیتواند در این امر دخالت کند.»
آقای مورالس در سفر چهار روزه خود به ایران که دومین سفر او به ایران در دو سال گذشته به حساب میآید پنج یادداشت تفاهم همکاری نیز با مقامهای جمهوری اسلامی امضا کرد.
بولیوی در سپتامبر ۲۰۰۷ روابط دیپلماتیک خود را با ایران آغاز و در سال ۲۰۰۸ روابط با اسرائیل را قطع کرد.
هوگو چاوز، رئیس جمهوری ونزوئلا، نیز گفته است که کشورش قصد دارد با احداث یک نیروگاه هستهای هزار و دویست کیلوواتی با کمک روسیه، از وابستگی خود به سوختهای فسیلی بکاهد. به گفته کارشناسان، احداث این نیروگاه هستهای حدود ده سال طول خواهد کشید.
رئیس جمهور ونزوئلا سال گذشته اعلام کرد که ایران در امر اکتشاف اورانیوم با کشورش همکاری دارد و یک ماه پیش از آن، وزیر معادن این کشور نیز اعلام کرد که با همکاری ایران در امر اکتشاف اورانیوم گامهایی برداشته شده است.
هوگو چاوز که از همپیمانان نزدیک دولت جمهوری اسلامی در ایران است تاکنون همواره از برنامه هستهای ایران دفاع کرده و اظهار داشته که از صلحآمیز بودن کامل آن برنامه «اطمینان» دارد.
این در حالی است که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، سال گذشته به کشورهای آمریکای لاتین نسبت به گسترش روابط با جمهوری اسلامی هشدار داده و «نزدیکی بیش از حد» این کشورها به ایران را «ایدهای بد» قلمداد کرد که ممکن است «پیامدهایی» برای آنها در پی داشته باشد.
احمد مطلبی
جرس:
از دوازده مرجعی که بیشترین تعداد مقلد را در میان ایرانیان دارند، تنها نیمی با آقای خامنه ای دیدار کردند، دیدارهائی که معادل موافقت با سیاستهای پیش گرفته نیست، والا تنها به عکس یادگاری و احوالپرسی اکتفا نمی شد. هشت مرجع تقلید به ملاقات رهبر جمهوری اسلامی نرفتند. در این میان عدم ملاقات آیت الله وحید خراسانی از یک سو و حضرات آیات موسوی اردبیلی، صانعی و بیات زنجانی از سوی دیگر از اهمیت زائدالوصفی برخوردار است.
دیدار پر هزینه مقام رهبری از شهر قم پس از ده روز به پایان رسید. دفتر رهبری هر شب عکس و نام علمائی که به محضر ایشان مشرف شده بودند را منتشر کرد. از فقیهان صاحب رساله که به ملاقات مقام رهبری نائل آمدند دوازده مرجع زیر قابل ذکرند:
حضرات آیات سید موسی شبیری زنجانی، شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، شیخ ناصر مکارم شیرازی، شیخ عبدالله جوادی آملی، شیخ جعفر سبحانی، شیخ حسین نوری همدانی، شیخ مسلم ملکوتی، سید محمد حسینی شاهرودی، سید محمد علی علوی گرگانی، شیخ عباس محفوظی، شیخ محمد ابراهیم جناتی، سید کاظم حسینی حائری.
برخی از این مراجع تنها برای بازدید دیدار غیرعلنی و خصوصی آقای خامنه ای، از ایشان با وی ملاقات کردند، که با تجمع عکاسان و خصوصی نبودن دیدار مواجه شدند، از قبیل ملاقات آقایان شبیری و صافی.
آگاهان مسائل حوزه، در تحلیل تعدادی از ملاقاتها از تعبیر "داد و ستد"استفاده کردند و گفتند: رهبری با بحران عمیق مشروعیت مواجه است، و برخی از این فقیهان طالب تسهیلات و امکانات. برخی برای ادای وام گذشته به ملاقات آمدند و گروهی نیز مشروعیت را نقد دادند، تا در آینده تسهیلات و امکانات را به نسیه دریافت کنند.
شش نفر اول حوزه درسی قابل اعتنائی دارند، از میانشان حوزه درسی آقای مکارم شلوغ ترین است.
در هیچ یک از این دیدارها جز احوالپرسی و تعارف سخنی رد و بدل نشد. مهمترین رکن این ملاقاتها عکس یادگاری بود و دیگر هیچ.
اخبار و گزارشها حاکیست که دفتر رهبری از تک تک مراجع دعوت کرد، مصرانه هم دعوت کرد، حتی برخی را تهدید کرد که بر شما آن خواهد رفت که بر منتظری و صانعی رفت. به هر حال از بیست مرجع صاحب رساله در قم ، نام هشت نفر از مراجع در فهرست ملاقات کنندگان با آقای خامنه ای دیده نمی شود. این هشت نفر به ترتیب تاریخ تولد عبارتند از:
آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی
آیت الله وحید خراسانی (متولد 1300 نیشابور) صاحب پررونق ترین درس خارج اصول حوزه علمیه قم است. معظم له شاگرد حضرات آیات سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خوئی است. تعلیقات وی بر منهاج الصالحین استادش آیت الله خوئی در سه جلد منتشر شده است. ایشان 53 سال قبل تدریس خارج را در نجف آغاز کردند، بعد از 12 سال تدریس در نجف به ایران بازگشتند، یک سال در مشهد و از سال 1352 مستمرا در حوزه علمیه قم به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارند. در محضر ایشان روزانه بیش از سه هزار طلبه شرکت می کنند. شیخ صادق لاریجانی از شاگردان و داماد معظم له می باشد. آیت الله وحید از جمله فقهای سنتی و قائل به جدائی حوزه از سیاست است.
آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی
آیت الله موسوی اردبیلی (متولد 1304 اردبیل) از شاگردان حضرات آیات بروجردی، داماد و علامه طباطبائی است. معظم له عضویت در شورای انقلاب، عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی، نمایندگی دورهٔ اول مجلس خبرگان رهبری، دادستان کل کشور، ریاست دیوان عالی کشور، عضویت در شورای عالی قضائی و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را در کارنامه خود دارد. پس از رحلت مرحوم آیت الله خمینی در 1368 به قم بازگشت و تدریس خارج فقه و اصول را از سر گرفت. از وی تا کنون آثار زیر منتشر شده است: فقه القضاء 2 جلد، فقه الحدود و التعزیرات 4 جلد، فقه الدیات، فقه القصاص، فقه الشرکة و التامین، فقه المضاربة، فقه الشهادات. نخستین دانشگاه علوم انسانی قم بنام دانشگاه مفید زیر نظر معظم له اداره می شود. معظم له از مراجع نزدیک به جنبش سبز محسوب می شود
آیت الله سید محمد صادق روحانی
آیت الله روحانی (متولد 1305 قم) از شاگردان حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی، بروجردی و خوئی است. در سال 1330 تدریس خارج فقه و اصول را در قم آغاز کرده است. از جمله تالیفات وی کتاب فقه الصادق در 41 جلد، زبدة الاصول در 6 جلد و منهاج الفقاهة در 6 جلد است. ایشان از جمله مراجع سنتی محسوب می شوند.
آیت الله شیخ محمد صادقی تهرانی
آیت الله صادقی تهرانی (متولد 1305 تهران) شاگرد حضرات آیات بروجردی، شاه آبادی و علامه طباطبائی است. از آثار ایشان است: تفسیر الفرقان در 30 جلد، الفقه المقارن بین الکتاب و السنة در 8 جلد، تبصرة الفقهاء، اصول الاستنباط. ایشان از جمله مفسران قرآن کریم و فقیهان قرآنی محسوب می شوند و در جنبش اعتراضی ملت ایران از مواضع ملت جانبداری کردند.
آیت الله شیخ یوسف صانعی
آیت الله صانعی (متولد 1316 اصفهان) از شاگردان حضرات آیات خمینی، داماد و اراکی است. تدریس خارج فقه را از سال 1352 آغاز کرده است. عضویت در شورای نگهبان، عضویت در شورای عالی قضائی و دادستانی کل کشور را در پرونده خود دارد. قبل از رحلت استادش مرحوم آیت الله خمینی به قم بازگشت و تدریس را از سر گرفت. تا کنون سه جلد از آثارش در فقه استدلالی بنام فقه الثقلین در طلاق، قصاص و مواریث به عربی منتشر شده است. چاپ اول رساله توضیح المسائل ایشان در سال ۱۳۷۲ منتشر شد. پس از مواضع صریح ایشان در دفاع از جنبش سبز ملت ایران، در دی ۱۳۸۸ نهاد حکومتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم عدم صلاحیت وی را برای تصدی مرجعیت اعلام کرد. بامداد روز ۲۴ خرداد ۱۳۸۹ دفتر ایشان در قم با حمله ماموران لباس شخصی حکومت تخریب و غارت شد. آیت الله صانعی صاحب آرائی متفاوت با دیگر فقیهان در حوزه حقوق زنان است.
آیت الله شیخ محمد علی گرامی قمی
آیت الله گرامی قمی (متولد 1317 قم) از شاگردان مرحوم آیات خمینی، داماد و اراکی است. نزدیک سی سال است به تدریس خارج فقه اشتغال دارد. از آثار منتشر شده وی است: المعلقات در 4 جلد و منهاج الفلاح. ایشان در عداد فقیهان سنتی است.
آیت الله سید صادق حسینی شیرازی
آیت الله شیرازی (متولد 1320 کربلا) از شاگردان حضرات آیات سید مهدی حسینی شیرازی، سید محمد حسینی شیرازی و محمد هادی میلانی است. تدریس خارج را از 1359 در کویت آغاز کرد و اکنون سالهاست در قم به تدریس اشتغال دارد. از آثار اوست: بیان الفقه فی شرح العروة الوثقی، بیان الاصول فی شرح قاعدة لاضرر، شرح الشرایع. ایشان از فقیهان سنتی هستند.
آیت الله شیخ اسدالله بیات زنجانی
آیت الله بیات زنجانی (متولد 1320 زنجان) از شاگردان حضرات آیات خمینی و داماد است. ایشان نمایندگی سه دوره اول مجلس شورای اسلامی، عضویت در هیأت رئیسه مجلس و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را در کارنامه خود دارد. از آثار اوست: دراسات فی علم الاصول (تا کنون 2 جلد) و رساله احکام و مناسک حج. ایشان چندین سال است به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارد. وی از فقیهان مدافع جنبش سبز است.
***
مراجعی که به ملاقات رهبر جمهوری اسلامی نرفتند، همگی دعوت شده بودند، هرچند از سلیقه واحد سیاسی برخوردار نیستند. برخی اصولا سیاسی نیستند (همانند آیت الله وحید خراسانی)، برخی مخالف سیاستهای جمهوری اسلامی در زمان رهبر فقید و فعلی هستند، برخی نیز از شاگردان و ارادتمندان رهبر فقید جمهوری اسلامی و منتقد سیاستهای ظالمانه اخیر بویژه دو ساله اخیر هستند، همانند حضرات آیات صانعی، موسوی اردبیلی، صادقی تهرانی و بیات زنجانی.
اگرچه تحت فشار بسیار شدید بر زعیم حوزه علمیه قم آیت الله وحید خراسانی، دو فرزند ایشان مجبور شدند، به ملاقات رهبری بروند، اما به ملاقات نرفتن آیت الله وحید، بسیار معنی دار است. معظم له بنا داشتند در این ده روز در مشهد باشند ، که با فشار نیروهای امنیتی مجبور به اقامت در قم شدند. گفته می شود که ایشان مشوق اصلی رئیس قوه قضائیه به نگارش نامه شهریور جاری به رهبری بوده اند.
در دی ماه گذشته آیت الله موسوی اردبیلی علیرغم کسالت جهت نصیحت به آقای خامنه ای در وقایع اخیر به ملاقات ایشان رفت. اما آقای خامنه ای در سفر ده روزه اش به قم به بازدید این مرجع تقلید که در بستر بیماری است نرفت، اگرچه فرزند آیت الله اردبیلی در حرم حضرت معصومه در زمره مستقبلین بود.
به هر حال 40 درصد مراجع صاحب رساله به ملاقات رهبر جمهوری اسلامی نرفتند. به زبان دقیق تر از دوازده مرجعی که بیشترین تعداد مقلد را در میان ایرانیان دارند، تنها نیمی با آقای خامنه ای دیدار کردند، دیدارهائی که معادل موافقت با سیاستهای پیش گرفته نیست، والا تنها به عکس یادگاری و احوالپرسی اکتفا نمی شد. با نقشه راه رهبری اکثر مراجع حوزه علمیه قم "خواص بی بصیرت" هستند. بصیرت مورد نظر ایشان تنها در مراجع موافق و همراه سیاستهای رهبری یافت می شود.
اندیشه و پیکار
فراخوان کمک برای مشارکت
در ترجمهء مقالات ششمین کنگرهء بین المللی مارکس
کنگرهء بین المللی مارکس که از سال 1995 به ابتکار فصلنامهء آکتوئل مارکس هر سه سال یک بار اجلاس خود را در دانشگاه پاریس تشکیل داده است، امسال از 22 تا 25 سپتامبر ششمین کنگرهء خود را برگزار کرد. حدود 350 مقاله از سراسر جهان برای این کنگره ارسال شده بود. موضوع محوری این اجلاس عبارت بود از: بحران ها، شورش ها، اتوپی ها.
در زیر لیست 14 مقاله را که برای ترجمه به فارسی برگزیده ایم و در جلسات عمومی (پلنوم) ارائه شده می آوریم. مقالات به زبان انگلیسی یا فرانسوی ست و در مواردی به هر دو زبان:
1) SASSEN Saskia,sjs2@columbia.edu, www.saskiasassen.com, Sociologue et économiste, Robert S.Lynd Professor of Sociology, Department of Sociology and Committee on Global Thought, Columbia Universityhttp://actuelmarx.u-paris10.fr/cm6/com/MI6_Plenum_Sassen1.pdf, New York
On peut consulter : When Complexity produces Brutality - Quand la complexité produit de la brutalité
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9987
2) ZIZEK Slavoj, szizek@yahoo.com, Philosophe, Directeur de recherche à l’Institut des études sociales de Ljubljana (Slovénie), Directeur de l’Institute for the Humanities, Birkbeck (University of London)
Welcome to the Interesting Times
Vidéo :http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9988
3) DUMÉNIL Gérard, gerard.dumenil@u-paris10.fr, Économiste, Directeur de recherche émérite au CNRS
Présentation
Les crises structurelles dans la dynamique historique du changement social Structural Crises in the Historical Dynamics of Social change
Vidéo :http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9990
4) DEJOURS Christophe, dejours@cnam.fr, Psychiatre et psychanalyste, professeur au CNAM titulaire de la chaire Psychanalyse-Santé-Travail
Suicide au travail et crise de la culture Suicide at work and the crisis of culture
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9993
5) LINHART Danièle, Daniele.Linhart@u-paris10.fr, Sociologue, Directrice de recherche au CNRS
Le Monde du travail : une spécificité française?
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9992
6) BALIBAR Etienne, ebalibar@uci.edu, Philosophe, Professeur à l’Université de Paris-Ouest et à l’Université de Californie
Onze thèses sur Marx et le Marxisme, extraits : Thèse 6 : Sur les révolutions et les bifurcations (Histoire, I : le temps) ; Thèse 7 : Sur la mondialisation : “monde” et “planète” (Histoire, II : l’espace)
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9981
7) ISRAËL Liora, liora.israel@ehess.fr, Sociologue du droit, Maître de Conférences à l’EHESS
Mobiliser le droit au service de la révolte : une utopie? Mobilizing the law for the benefit of revolt: is it utopian?
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9980
8) KOTRONAKI Loukia, kotronakiloukia@gmail.com, Sociologue, chercheure à l’Université de Sciences Politiques et Sociales –Panteion
SEFERIADES Seraphim, ssefer@ath.forthnet.gr, Politologue, professeur associé à l’Université de Sciences Politiques et Sociales –Panteion
Along the pathways of rage: the space-time of a revolt (Athens, December, 2008)
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9982
9) ZGANG Shuangli, , shuanglizhang@hotmail.com, Philosophe, Professeure à l’Université de Fudan, Shanghai
Sur le déclin des utopies concrètes en Chine On the Decline of Concrete Utopias in China
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9999
10) LÖWY Michaël, michael.lowy@orange.fr, Sociologue, Directeur de recherche émérite au CNRS
L'utopie écosocialiste Ecosocialist utopia
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=10000
11) BIDET Jacques, j.bidet@wanadoo.fr, philosophie, professeur émérite à l'Université Paris-Ouest Nanterre La Défense
Plenière Comment Marx invente la biopolitique : la “valeur-travail”, l’âge de la retraite et celle de la mort
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9972
12) BIDET Jacques j.bidet@wanadoo.fr, philosophie, professeur, Université Paris-Ouest Nanterre
Le concept d’Etat-monde
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9933
Dans Théorie générale (PUF, 1999), j’ai introduit le concept d’ « Etat-monde », qui ne signifie pas « Etat mondial » (World State), mais s’interprète généalogiquement à partir d’ « Etat-nation ». Il ne désigne ni un projet, ni une utopie, ni une idée régulatrice, mais un état de fait en gestation, un terme de la « modernité » : une étaticité de classe, rampante, à l’échelle ultime, imbriquée dans un Système-monde. Cette hypothèse est appelée à s’expliquer et à se développer face aux controverses qu’elle ne peut manquer de susciter.
13) BALIBAR Etienne, e.balibar@wanadoo.fr, philosophie, professeur, Université Paris-Ouest Nanterre
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9934
Le « renversement » du nomos de la terre qui succède maintenant à la décolonisation (avec le déplacement des « centres » ou régions motrices de l’accumulation du capital, et de son modèle dominant, vers les anciennes « semi-périphéries » : avant tout la Chine, secondairement l’Inde et le Brésil) conduit non pas sans doute à une transformation de l’Europe en une nouvelle zone sous-développée, mais en un champ clos entre forces antagonistes dans la concurrence mondiale, donc virtuellement à un éclatement de la construction politique européenne, pour en rien dire de son « modèle social », sauf très improbable initiative politique « communautaire » impulsée d’en bas…. Rien de plus éloigné, bien sûr, des perspectives d’un « Etat mondial », plus utopique que jamais. Tout ceci naturellement est lié à l’idée que le marxisme et le post-marxisme s’obnubilent sur des schèmes d’évolution temporelle, au lieu de prendre en compte l’espace, la géographie, la géopolitique et la géo-économie…
14) TRAVERSO Enzo, e.traverso@wanadoo.fr, Professeur de science politique, Université de Picardie Jules Verne, Amiens
Etat-nation, Etat-monde. Conceptualisation et historisation
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9935
http://actuelmarx.u-paris10.fr/cm6/index6.htm
http://www.peykarandeesh.org/articles/431-congress-marx-6.html
اندیشه و پیکار که از آغاز با کنگرهء بین المللی مارکس همکاری داشته در نظر دارد برخی از مقالات کنگرهء ششم را نیز به فارسی ترجمه و منتشر کند. علاقه مندانی که مایل اند ما را در این فعالیت نظری یاری دهند می توانند در لیستی که در زیر می آوریم مقاله ای را برای ترجمه به فارسی برگزینند و به ما اطلاع دهند تا از دوباره کاری جلوگیری شود. همچنین زمان ارسال متن نهائی ترجمه را به ما بگویند. مهلت ما برای دریافت ترجمه ها 25 ژانویه 2011 است. هر تغییری در ویراستاری با اطلاع و اجازهء مترجم انجام خواهد شد. آدرس ما برای دریافت پاسخ این است: http://www.peykarandeesh.org/articles/431-congress-marx-6.html
در زیر لیست 14 مقاله را که برای ترجمه به فارسی برگزیده ایم و در جلسات عمومی (پلنوم) ارائه شده می آوریم. مقالات به زبان انگلیسی یا فرانسوی ست و در مواردی به هر دو زبان:
1) SASSEN Saskia,sjs2@columbia.edu, www.saskiasassen.com, Sociologue et économiste, Robert S.Lynd Professor of Sociology, Department of Sociology and Committee on Global Thought, Columbia Universityhttp://actuelmarx.u-paris10.fr/cm6/com/MI6_Plenum_Sassen1.pdf, New York
On peut consulter : When Complexity produces Brutality - Quand la complexité produit de la brutalité
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9987
2) ZIZEK Slavoj, szizek@yahoo.com, Philosophe, Directeur de recherche à l’Institut des études sociales de Ljubljana (Slovénie), Directeur de l’Institute for the Humanities, Birkbeck (University of London)
Welcome to the Interesting Times
Vidéo :http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9988
3) DUMÉNIL Gérard, gerard.dumenil@u-paris10.fr, Économiste, Directeur de recherche émérite au CNRS
Présentation
Les crises structurelles dans la dynamique historique du changement social Structural Crises in the Historical Dynamics of Social change
Vidéo :http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9990
4) DEJOURS Christophe, dejours@cnam.fr, Psychiatre et psychanalyste, professeur au CNAM titulaire de la chaire Psychanalyse-Santé-Travail
Suicide au travail et crise de la culture Suicide at work and the crisis of culture
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9993
5) LINHART Danièle, Daniele.Linhart@u-paris10.fr, Sociologue, Directrice de recherche au CNRS
Le Monde du travail : une spécificité française?
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9992
6) BALIBAR Etienne, ebalibar@uci.edu, Philosophe, Professeur à l’Université de Paris-Ouest et à l’Université de Californie
Onze thèses sur Marx et le Marxisme, extraits : Thèse 6 : Sur les révolutions et les bifurcations (Histoire, I : le temps) ; Thèse 7 : Sur la mondialisation : “monde” et “planète” (Histoire, II : l’espace)
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9981
7) ISRAËL Liora, liora.israel@ehess.fr, Sociologue du droit, Maître de Conférences à l’EHESS
Mobiliser le droit au service de la révolte : une utopie? Mobilizing the law for the benefit of revolt: is it utopian?
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9980
8) KOTRONAKI Loukia, kotronakiloukia@gmail.com, Sociologue, chercheure à l’Université de Sciences Politiques et Sociales –Panteion
SEFERIADES Seraphim, ssefer@ath.forthnet.gr, Politologue, professeur associé à l’Université de Sciences Politiques et Sociales –Panteion
Along the pathways of rage: the space-time of a revolt (Athens, December, 2008)
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9982
9) ZGANG Shuangli, , shuanglizhang@hotmail.com, Philosophe, Professeure à l’Université de Fudan, Shanghai
Sur le déclin des utopies concrètes en Chine On the Decline of Concrete Utopias in China
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9999
10) LÖWY Michaël, michael.lowy@orange.fr, Sociologue, Directeur de recherche émérite au CNRS
L'utopie écosocialiste Ecosocialist utopia
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=10000
11) BIDET Jacques, j.bidet@wanadoo.fr, philosophie, professeur émérite à l'Université Paris-Ouest Nanterre La Défense
Plenière Comment Marx invente la biopolitique : la “valeur-travail”, l’âge de la retraite et celle de la mort
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9972
12) BIDET Jacques j.bidet@wanadoo.fr, philosophie, professeur, Université Paris-Ouest Nanterre
Le concept d’Etat-monde
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9933
Dans Théorie générale (PUF, 1999), j’ai introduit le concept d’ « Etat-monde », qui ne signifie pas « Etat mondial » (World State), mais s’interprète généalogiquement à partir d’ « Etat-nation ». Il ne désigne ni un projet, ni une utopie, ni une idée régulatrice, mais un état de fait en gestation, un terme de la « modernité » : une étaticité de classe, rampante, à l’échelle ultime, imbriquée dans un Système-monde. Cette hypothèse est appelée à s’expliquer et à se développer face aux controverses qu’elle ne peut manquer de susciter.
13) BALIBAR Etienne, e.balibar@wanadoo.fr, philosophie, professeur, Université Paris-Ouest Nanterre
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9934
Le « renversement » du nomos de la terre qui succède maintenant à la décolonisation (avec le déplacement des « centres » ou régions motrices de l’accumulation du capital, et de son modèle dominant, vers les anciennes « semi-périphéries » : avant tout la Chine, secondairement l’Inde et le Brésil) conduit non pas sans doute à une transformation de l’Europe en une nouvelle zone sous-développée, mais en un champ clos entre forces antagonistes dans la concurrence mondiale, donc virtuellement à un éclatement de la construction politique européenne, pour en rien dire de son « modèle social », sauf très improbable initiative politique « communautaire » impulsée d’en bas…. Rien de plus éloigné, bien sûr, des perspectives d’un « Etat mondial », plus utopique que jamais. Tout ceci naturellement est lié à l’idée que le marxisme et le post-marxisme s’obnubilent sur des schèmes d’évolution temporelle, au lieu de prendre en compte l’espace, la géographie, la géopolitique et la géo-économie…
14) TRAVERSO Enzo, e.traverso@wanadoo.fr, Professeur de science politique, Université de Picardie Jules Verne, Amiens
Etat-nation, Etat-monde. Conceptualisation et historisation
Vidéo : http://www.canalc2.tv/video.asp?idvideo=9935
با سپاس از همکاریتان
انتشارات اندیشه و پیکار، 27 اکتبر 2010الله کرم: اگر در مورد بدحجابی اقدامی نشود، شاهد حرکات آنارشیستی حزب الله خواهیم بود
حسین الله کرم، عضو شورای هماهنگی نیروهای حزب الله، تهدید کرد که “اگر امر به معروف و نهی از منکر از طرف مردم تعطیل شود و یا مسئولان ساز و کار لازم را برای ظهور و بروز آن به وجود نیاورند ما به زودی شاهد یک حرکت آنارشیستی ( هرج و مرج طلبی) مجدد از سوی جریان های حزب اللهی خواهیم بود.”
به گزارش مهر، این عضو شورای هماهنگی نیروهای حزب الله، در خصوص اجرای طرح موسوم به “عفاف و حجاب” در جامعه، مدعی شد “ما با لایه های مختلفی از پدیده بدحجابی در داخل کشور روبرو هستیم که یکی از این لایه ها لایه ای است که از سوی دشمن خارجی در قالب گروه ها و مانکن ها فرهنگ مبتذل غربی را در جامعه ترویج می کنند که باید نیروهای اطلاعاتی و انتظامی با آنها برخورد شدید و قاطع کنند.”
این عضو سابق انصار حزبالله با بیان اینکه لایه دوم بدحجابی در جامعه لایه ای است که تحت تاثیر فضای دیجیتالی دشمن قرار گرفته است و عمدتا سیاسی عمل می کند، اظهار عقیده کرد: “امروز ما با بدحجابی سیاسی روبرو هستیم که برای مقابله با این لایه هم نیازمند برخورد امنیتی و هم نیازمند آگاه سازی توده های مردم هستیم.”
الله کرم اضافه کرد: “اما لایه عموم تری وجود دارد که آن توده مردم هستند که عمدتا اسلام را دوست دارند و حجاب اسلامی را رعایت می کنند اما متاسفانه با این وجود بخشی از این لایه سوم تحت تاثیر لایه اول ( مانکن نماها) و لایه دوم ( بدحجابان سیاسی) قرار گرفته اند.”
این فعال سیاسی- اقتصادی خاطر نشان کرد: “برخی معتقدند با این دسته افراد باید به طور نرم افزاری برخورد کرد و به گسترش تولید فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه پرداخت تا بدحجابی جایگاه خود را از دست بدهد.”
سردار الله کرم همچنین تهدید کرد: “اگر امر به معروف و نهی از منکر از طرف مردم تعطیل شود و یا مسئولان ساز و کار لازم را برای ظهور و بروز آن به وجود نیاورند ما به زودی شاهد یک حرکت آنارشیستی ( هرج و مرج طلبی) مجدد از سوی جریان های حزب اللهی خواهیم بود.”
الله کرم با بیان اینکه البته ما جایگاه دولتی را برای خود دولت محفوظ می دانیم و معتقدیم که دولت باید عملکرد قانونی در همه زمینه ها به ویژه اجرای طرح عفاف و حجاب در جامعه داشته باشد، گفت: “اما همین قوانین اسلامی برای مردم جایگاهی قائل شده اند که این جایگاه با حضور در صحنه و امر به معروف و نهی از منکر صورت می گیرد اما فقط در چارچوب لسانی نه اجرایی.”
وی ابراز امیدواری کرد که دولت و مسئولان ذیربط بتوانند فضا و جایگاهی را برای حضور مردم در صحنه ایجاد کنند و در عین حال تهدید کرد که در غیر این صورت مردم بیکار نخواهند نشست.
گفتنی است در راستای حملات لباس شخصی ها به بیوت و دفاتر مراجع، فعالان سیاسی و منتقدین دولت، اخیرا سازماندهی آنها توسط فرماندهان و مقامات نظامی و سیاسی شکل خاصی به خود گرفته است.
به گزارش منابع خبری جرس، اواسط هفته اخیر، گروهی از همین نیروهای لباس شخصی مستقر در دانشگاه اصفهان، سعی در اخلال در برنامه بزرگداشت امام موسی صدر در آن دانشگاه را داشتند، که خبرگزاری فارس (وابسته به نهادهای امنیتی – نظامی) آنها را “دانشجویان ولایتمدار” نامید.
حسین الله کرم، از فرماندهان سپاه پاسداران بود، که در دهه هفتاد، به همراه پروازی، سردار نقدی، سردار ذوالقدر، عبدالحسین محتشم و .. اقدام به تاسیس “انصار حزب الله” نمودند؛ که با آغاز به کار دولت اصلاحات، نیروهای انصار حزب الله با مانورهای خیابانی و حمله به جلسات سخنرانی، تجمعات دانشجویی- صنفی، دفاتر نشریات و جراید، مراسم ختم و بزرگداشت ها، به ایجاد رعب و وحشت، ضرب و شتم و همچنین دستگیری مردم و انتقال آنها به بازداشتگاههای ناشناس می کردند.
این گروه در ماجرای کوی دانشگاه در سال ٧٨ ، حمله به سینما قدس در سال ٧۴، محاصره فرودگاه خرم آباد در سال ٧٩ و بسیاری اقدامات تشنج آفرین دیگر، نقش آفرینی جدی کرده اند.
حسین الله کرم در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی یکی از فعالترین چهرههای حزبالله بود. مسئولین وزارت کشور اصلاحات از الله کرم و دار و دستهاش با عنوان “گروه فشار” و “لباس شخصی” یاد میکردند
جـــرس: جمعی از استادان و اعضای هئیت علمی دانشگاههای استان خوزستان، در اعتراض به تشدید فضای امنیتی حاکم بر دانشگاههای کشور و همچنین فشارهای وارده بر استادان دانشگاهها، با انتشار نامه ای از مقامات کشور خواستار آن شدند که از ادامه اجرای سیاست های ناسنجیده و مخرب در بخش آموزش عالی کشور- "که بنیان های علمی و فرهنگی کشور را هدف گرفته است"- جلوگیری نمایند.
به گزارش منابع خبری جرس، امضا کنندگان این نامه که اعضای هیئت علمی شش دانشگاه و موسسه آموزش عالی استان خوزستان می باشند، همچنین نسبت به حملات حکومت نسبت به رشته های علوم انسانی هشدار دادند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به نام خدا
با گذشت نزدیک به هجده ماه از برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و به رغم انتظار مردم و روحانیت معظم از مسئولان کشور مبنی بر لزوم کوشش و اتخاذ سیاست های منطقی برای آرام نمودن فضای عمومی کشور و بالا بردن اعتماد مردم به نظام اسلامی، متاسفانه هر از گاه شاهد انجام اقدامی تشنج زا در جامعه و به ویژه در محیط های آموزشی و دانشگاهها از سوی دستگاههای اجرایی هستیم و هیچ نشانه ای از اراده بازگرداندن وضع روانی و سیاسی جامعه به دوران پیش از انتخابات دیده نمی شود.
برای نمونه در بخش آموزش عالی و دانشگاه های زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، می توان به اقداماتی مانند بازنسشته کردن و عدم تبدیل وضعیت استخدامی برخی اساتید منتقد دولت، عدم اجرای آیین نامه های حمایتی و اخلال در فعالیت علمی عده ای از اساتید، و جلوگیری از گسترش رشته های علوم انسانی در دانشگاهها اشاره نمود. جای شگفتی است که این اقدامات که به بهانه های واهی مانند معاند و برانداز خواندن اعضای هیات علمی مورد نظر انجام می شود، اخیرا شامل آن دسته از اعضای هیات علمی ای شده است که پیشینه درخشانی در خدمات اجرایی و حتی حضور در میدان های هشت سال دفاع مقدس داشته اند، که برای نمونه می توان به جلوگیری از تدریس برادر ایثارگر جناب آقای دکتر ولی ا.. شجاعپوریان، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز و نماینده مردم بهبهان در دوره های ششم و هقتم مجلس شورای اسلامی اشاره نمود.
اینجانبان اعضای هیئت علمی دانشگاه های دولتی استان خوزستان ضمن اعتراض به روند کنونی حاکم شدن فضای تهدید و دلهره بر دانشگاه ها و بر هم خوردن امنیت شغلی و حرفه ای اساتید، از بلند پایگان نظام می خواهیم تا با دور اندیشی، از ادامه اجرای سیاست های ناسنجیده و مخرب در بخش آموزش عالی کشور، که بنیان های علمی و فرهنگی کشور را هدف گرفته است، جلوگیری نمایند. بی گمان نابودی سرمایه های کشور از جمله محروم کردن میهن اسلامی از خدمات نیروهای شایسته و دلسوز عواقب ناگوار و غیر قابل جبرانی را در فرداهای پیش روی کشور در پی خواهد داشت.
والسلام علی من اتبع الهدی
ششم آبان ماه ٨٩
امضای گروهی از اعضای هیئت علمی:
دانشگاه پیام نور خوزستان
دانشگاه شهید چمران اهواز
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین
دانشگاه علوم دریایی خرمشهر
دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
مجتمع فنی مهندسی خاتم الانبیاء بهبهان
والسلام علی من اتبع الهدی
ششم آبان ماه ٨٩
امضای گروهی از اعضای هیئت علمی:
دانشگاه پیام نور خوزستان
دانشگاه شهید چمران اهواز
دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین
دانشگاه علوم دریایی خرمشهر
دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول
مجتمع فنی مهندسی خاتم الانبیاء بهبهان
جرس: دبيركل خانه كارگر گفت: هدف اصلي از اصلاحيه قانونكار ماده 27 قانون است كه مربوط به نحوه اخراج كارگران ميشود. وی می گوید: اگر چيزي براي كارگران نداريد حداقل چيزي هم از آنها نگيريد.
به گزارش ايلنا، عليرضا محجوب درهمايش سالانه نمايندگان كارگري، كارفرمايي و دولت درهياتهاي تشخيص و حل اختلاف ادارات كار استان تهران در بندرانزلي افزود: آقايان به دنبال اين هستند كه آراي هياتهاي تشخيص و حل اختلاف خنثي شود و همين ميزان قدرت اجرايي هيات ها هم كاهش يابد.
نماينده مردم تهران در مجلس با بيان اينكه قانون دست نويس بشر قابل تغيير و اصلاح است، گفت: قانون كار براي حمايت از كارگران است بنابراين نبايد براي اصلاح آن در اتاقهاي در بسته تصميم گيري شود.
محجوب با بيان اينكه برخيها در مجلس به دنبال جدا كردن درمان از تامين اجتماعي و اخذ فرانشيز 20 درصدي از بيمه شدگان تامين اجتماعي بودند، اظهار داشت: سازمان تامين اجتماعي متعلق به كارگران است و نميتوان منابع وامكانات آن را با منابع دولتي مختلط كرد بنابراين از وزير رفاه انتظار داريم كه پاسخگوي اين مسائل باشد.
دبيركل خانه كارگر با تاكيد بر اينكه از وزراي كار و رفاه انتظار بيشتري داريم، اظهار داشت: اگر چيزي براي كارگران نداريد حداقل چيزي هم از آنها نگيريد.
محجوب با اشاره به جلسه خصوصي خود با مديرعامل تامين اجتماعيگفت: در اين جلسه آقاي حافظي گفت مستمري بازنشستگان تا 18 درصد افزايش خواهد يافت كه متاسفانه اين گونه نشده است.
دبيركل خانه كارگر با اشاره به اينكه بيمههاي اجتماعي در سال 1353 و با نام كارگران ساختماني آغاز شد، گفت: متاسفانه در قانون برنامه بودجه بندي آورده شده كه بيمه كارگران ساختماني كه قانون مصوب مجلس است معلق بماند.
وي تاكيد كرد: تعطيلي قانون چه معنا دارد و چرا بايد موضوعي كه تبديل به قانون شده اجرا نشود.
وي تاكيد كرد: تعطيلي قانون چه معنا دارد و چرا بايد موضوعي كه تبديل به قانون شده اجرا نشود.
محجوب ماده 10 قانون نوسازي صنايع (بازنشستگي 25 ساله )را برابر با مفاد قانون برنامه چهارم توسعه دانست وگفت: هر كسي اين قانون را عمل نميكند خلاف ميكند چون برنامه چهارم تا پايان سالجاري تمديد شده است، البته شنيده ام كه حافظي براجراي اين قانون تاكيد دارد.
وي با اشاره به بحث اصلاح قانون بيمه بيكاري گفت: برخيها ميخواهند سقف 50 ماه را بردارند كه ما قبول نداريم.
محجوب گفت: البته در كميسيون اجتماعي مجلس پيشنهاد جديدي هم راجب قراردادهاي كار مطرح است.
«سهام عدالت، مسئلهای مبهم و بغرنج»
مجلس ایران با ۱۲۹ رای موافق گزارش کمیسیون نظارت بر خصوصیسازی که ناظر بر نحوه اعطای سهام عدالت نیز است را تصویب کرد. حدودا ۲۰ هزار میلیار تومان باید بین مردم ایران تقسیم شود. مجلس ایران همچنین با تعیین اصلاحاتی درباره نحوه واگذاری شرکتهای دولتی همچون پالایشگاهها به بخش خصوصی، دولت ایران را موظف به اجرای این تصمیمات کرده است.
به گزارش خبرگزاری «ایلنا»، مجلس ایران به دولت هشدار داده که در صورت تخلف از اجرای این مصوبه، قوه قضاییه باید وارد عمل شود. پیشتر دیوان محاسبات ایران از انحراف ۸۵ درصدی در اجرای طرح خصوصیسازی در ایران خبر داده بود. در گزارش این نهاد گفته میشود که اغلب شرکتهای دولتی به جای بخش خصوصی به موسسات شبهدولتی واگذار شده است.
تخلفات دولت ایران در روند خصوصیسازی
در همین زمینه روز پنجشنبه ۶ آبان ۱۳۸۹، مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کشور درباره تخلفات دولت ایران گفته است: «برخی از دوستان انتقاد میکنند چرا آمار یکسان و جامعی درباره فساد در دستگاههای دولتی به اطلاع مردم نمیرسد. در جواب باید گفت، در بررسی تخلفات اجرای اصل ۴۴ و نیز قانون بودجه سال گذشته و همچنین میزان دستیابی به برنامه توسعه چهارم، گزارشهای دقیق و جامع تهیه شد و در اختیار دستگاه قضایی قرار گرفت تا رسیدگی شود.»
به نقل از خبرگزاریهای داخل ایران، رئیس سازمان بازرسی کشور در جمع مدیران این سازمان و مدیران دیوان عدالت اداری و مدیر کل وزارت اطلاعات ایران گفته است: «اگر بخواهیم تخلفات دولت ایران را رسانهای کنیم، پروندههای زیادی در دستگاههای اجرایی از تخلفات تشکیل شده که میتوانیم با گفتن هر کدام از آنها، تمام فضای رسانهای کشور را اشغال کنیم.»
سهام عدالت، مسئلهای مبهم و بغرنج است
جلال جلالیزاده، نماینده مجلس ششم ایران در گفتوگو با دویچه وله معتقد است که بسیاری از مردم، سهام عدالت را فراموش کردهاند. او میگوید: «آنچه که تا کنون مشخص شده و من خودم از مردم پرسیدم، جز تعداد معدودی از مردم، از این سهم استفاده نکردهاند. سهام عدالت برای مردم یک نوع مسئله بغرنج و مبهمی شده است. عدهای از مردم این مسئله را فراموش کردهاند و دنبال قضیه را نمیگیرند.»
این نماینده مجلس ششم درباره واگذاری شرکتهای دولتی به شرکتهای شبهدولتی در روند خصوصیسازی معتقد است: «متاسفانه خصوصیسازی صورت نگرفته است. یعنی واگذاری شرکتهای دولتی به شرکتهای شبهدولتی با کسانی بوده که به نوعی در دولت نفوذ دارند و از رانت برخوردار هستند. وقتی ما خصوصیسازی را اعلام میکنیم باید بدون هیچگونه رابطه و بدون هیچگونه آشنایی و شناسایی افراد واگذار شود. هر کس بتواند آزادانه و بدون هیچ گونه محدودیت و ممنوعیتی در بازار رقابت و بورس شرکت بکند. تا کنون خصوصیسازی نتیجه مثبتی نداشته است و شاید بدبینی را در جامعه بیشتر کرده باشد.»
ماه گذشته دولت ایران مبلغ ۴۱ هزار تومان برای هر ایرانی تحت عنوان "یارانه" در نظر گرفت که پرداخت آن هنوز صورت نگرفته است. اما آیا این پول غیر از آن پولی است که قرار است تحت عنوان "سهام عدالت" به ایرانیان داده شود. جلال جلالیزاده میگوید:«بله، این دو جدا از هم هستند. یارانهها با سهام عدالت هیچ ارتباطی ندارد. حالا این پول کی پرداخت میشود و چه مقدار خواهد بود، خدا میداند.»
حسین کرمانی
تحریریه: داود خدابخش
جرس: خانواده مجید دری، فعال دانشجویی دربند، برای اولین بار پس از تبعید وی، در زندان بهبهان خوزستان با فرزندشان به صورت حضوری ملاقات کردند.
مادر مجید دری درباره سفر به بهبهان و شرایط دشوار پیمودن این راه، به جرس گفت: از صبح چهارشنبه تا ساعت یازده شب بدون توقف در راه بهبهان بودیم. پیموندن هر هفته این مسیر برای من و پدر مجید که سنی ازمان گذشته واقعا سخت است.
وی که جمعه شب در راه بازگشت به منزلشان در کرج بود، ادامه داد: پنج شنبه توانستیم با مجید ملاقات حضوری کنیم. حالاش بد نبود، اگر هم باشد به ما چیزی نمیگوید. اما از وضع بهداشت زندان خیلی شکایت داشت. شکایت دیگرش هم از تفکیک نکردن زندانیها بر اساس جرم بود. دزد و قاتل و قاچاقچی را با مجید در یک جا ساکن کرده بودند.
خانواده دری برای این ملاقات ۲۰ دقیقهای که از هفته آینده کابینی خواهد شد، سه روز را در مسیر رفتوآمد طی کردهاند و همچنان خواستار بازگرداندن مجید به زندان اوین هستند.
مادر این فعال دانشجویی در این باره گفت: به مرگ میگیرند که به تب راضی شویم. دیگر حرفام این نیست که مجیدم را آزاد کنند. برش گردانند زندان اوین. تنها دلخوشی من دیدن هفتهای یک بار پسرم است.
مجید دری، فعال دانشجویی و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، 26 مهر ماه با دستبند و پابند به زندان بهبهان در استان خوزستان منتقل شد.
وی ۱۸ تیرماه در منزل خواهرش بازداشت شد و دادگاه وی در شعبه 26 دادگاه توسط قاضی پیرعباس و به جرم محاربه آغاز برپا شد. در این جلسه و به هنگام طرح اتهامات، قاضی اتهام محاربه از طریق ارتباط با سازمان مجاهدین را به دلیل عدم وجود مارک کافی منتفی دانسته و وقت و اجازه ای برای دفاع به وی و وکلایش نداد.
با این حال سه ماه بعد دادگاه بدوی این دانشجو را با اتهامهایی از جمله محاربه، اقدام علیه امنیت ملی و بر هم زدن نظم عمومی به یازده سال زندان محکوم کرد. این حکم در دادگاه تجدید نظر به شش سال حبس کاهش پیدا کرد، اما حکم تبعید وی به زندان ایذه همچنان در حکم باقی ماند.
این دانشجوی دربند در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه، ابتدا چند ترم از تحصیل تعلیق و سپس به طور کلی از ادامه تحصیل محروم شد.
در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس از آنکه رئیسجمهوری وقت، محمود احمدینژاد، وجود دانشجویان ستارهدار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای این شورا در تجمعهای اعتراضآمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد، شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند؛ دانشجویانی که بیدلیل از حق تحصیل محروم شدهاند.
مجید دری در طول ۱۵ ماه بازداشت خود، نامهها و درخواستهای متعددی را از طریق خانواده خود برای مراجع قضایی ارسال کرده که تاکنون پاسخی از طرف مسئولان به آنها داده نشده است.
پیش از مجید دری، ضیا نبوی عضو دیگر شورای دفاع از حق تحصیل به زندان کارون اهواز منتقل شد.
در راستای طرح خروج دستگاههای اجرایی از تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران منحل شد
وزیر بهداشت در راستای اجرای تصمیمات دولت مبنیبر خروج دستگاههای اجرایی از استان تهران و در جهت تامین یکپارچگی در ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی، درمانی استان تهران و کاهش تصدی گری امور موازی اعلام کرد کلیه واحدهای دانشگاه علوم پزشکی ایران به دو دانشگاه تهران و شهیدبهشتی منتقل شد.
به گزارش مهر، در این ابلاغیه آمده است: واحدهای آموزشی، پژوهشی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ایران به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل شد.
وزیر بهداشت با ابلاغ نامهای به دکتر باقر لاریجانی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران دستور داد تمامی واحدهای آموزشی، پژوهشی و دانشجویی منتزع از دانشگاه علوم پزشکی ایران اعم از دانشکدهها و مراکز تحقیقاتی، بیمارستانهای آموزشی، واحدهای پردیس مرکزی و بینالملل و سایر واحدهای دانشگاه که به نحوی با مراکز آموزشی، پژوهشی و دانشجویی مرتبط هستند و نیز واحدهای رفاهی و پشتیبانی مرتبط اعم از خوابگاههای دانشجویی و فضاهای فوق برنامه و فرهنگی به دانشگاه علوم پزشکی تهران منتقل شوند.
دکتر مرضیه وحید دستجردی همچنین در نامه خود به دکتر لاریجانی آورده است: مجموعه تشکیلات و پستهای سازمانی مرتبط با واحدهای اشاره شده در بالا اعم از اعضای ارجمند هیأتهای علمی و کارمندان محترم آن واحدها و همچنین کلیه اموال و داراییهای منقول و غیرمنقول اعم از احصاء شده متعلق و در اختیار به همراه منابع و تعهدات یکایک آنها نیز باید منتقل شود.
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی این ابلاغ را در راستای اجرای تصمیمات دولت مبنیبر خروج دستگاههای اجرایی از استان تهران و در جهت تامین یکپارچگی در ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی، درمانی استان تهران و کاهش تصدیگری امور موازی اعلام کرده و به ابلاغ مصوبه شماره ۶۷۷/۱۱۰ معاون محترم توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیسجمهوری اشاره کرده است.
دکتر وحیددستجردی در پایان نامه خود خواستار تداوم فعالیت یکایک واحدهای ارائه خدمات تا بازنگری در ساختار سازمانی و تشکیلاتی مجموعه شده و اظهار امیدواری کرده است با بهرهگیری از کلیه منابع و امکانات موجود، مسیر تحقق این فرآیند مهم هموار و گامهای استوار در جهت دستیابی به قلههای رفیع تولید علم در کشور و نیل به اهداف چشمانداز ۲۰ ساله برداشته شود.
همچنین وزیر بهداشت در نامه جداگانهای تصدی تمامی واحدهای بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران را به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی واگذار کرد.
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طی نامهای به رئیس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، دستور انتقال تمامی واحدهای بهداشتی و درمانی و نیز بیمارستانهای متعلق به دانشگاه علوم پزشکی ایران، اعم از شبکههای بهداشتی، درمانی و واحدهای مرتبط با آنها را به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی صادر کرد.
دکتر مرضیه وحیددستجردی در نامه خود به دکتر محمدرضا رزاقی با اشاره به تصمیم دولت مبنیبر خروج دستگاههای اجرایی از استان تهران و تامین یکپارچگی در ارائه خدمات آموزشی، بهداشتی و درمانی استان تهران و نیز کاهش تصدیگری امور موازی آورده است: “پیرو ابلاغ مصوبه شماره ۶۷۷/۱۱۰ معاون محترم توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور، ضمن انتقال کلیه فعالیتهای بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران واقع در استان البرز به دانشکده علوم پزشکی کرج، کلیه واحدهای بهداشتی، درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران نیز به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی منتقل میگردد.”
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نامه خود همچنین خواستار تسریع در اجرای این ابلاغیه با تجمیع واحدهای هم نام دارای فعالیتهای موازی و تداوم فعالیت یکایک واحدهای ارائه خدمات تا بازنگری در ساختار سازمانی و تشکیلاتی مجموعه شده است.
بر اساس اعلام وزارت بهداشت، دکتر وحید دستجردی در پایان نامه خود اظهار امیدواری کرد با بهرهگیری از کلیه منابع و امکانات موجود مسیر تحقق این فرایند مهم، هموار و دستیابی به پوشش کامل و گسترده خدمات بهداشتی، درمانی در کلانشهر تهران خصوصاً مناطق نیازمند، مستحکمتر از گذشته شود.
چرا دولت احمدی نژاد براي چند همسري مردان تلاش می کند؟
تهدیدی بزرگ برای نهاد خانواده
کلمه
گروه اجتماعی:
لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده بالاخره چه سرنوشتی پیدا کرد؟ آیا ماد ه ای که چند همسری را برای مردان آسان می کند بالاخره در مجلس به تصویب نهایی می رسد؟ این سوالی است که بسیاری از زنان و مردان ایرانی می پرسند؟ آنها در همه این سا لها نظاره گر آن بوده اند که چگونه دولت تمام تلاش خود را برای تصویب این لایحه که شرایط چند همسری مردان را در جامعه آسان می کند به کار گرفته. آنچنان اصراری که گویی مهم ترین مشکل جامعه ایران همین است. این لایحه در سال ۸۶ توسط قوه قضاییه تصویب شد اما همان موقع دولت نهم دو بند به آن افزود. دو بندی که به عقیده خیلی ها ضدیت اساسی با حقوق زنان دارد. طبق ماده ۲۳ این لایحه شرایط چند همسری برای مردان بسیار آسان می شود، چرا که مردان برای ازدواج مجدد دیگر مجبور نیستند از همسر اول شان اجازه بگیرند و تنها لازم است توانایی مالی خود برای داشتن زن جدید را به دادگاه اثبات کنند. بند دیگر این لایحه نیز به مالیات بر مهریه اشاره داشت. ماده ای که داشتن همسر دوم را برای مردان آسان می یکند در زما نهای مختلف مورد اعتراض بسیاری از زنان و مردان آگاه قرار گرفت. اما سرانجام بررسی آن با تغییرات جزیی در کمیسیون حقوقی مجلس پایان یافته. هر چند تصویب نهایی آن منوط ب طرح آن در صحن علنی مجلس است.
قربانی، عضو کمیسیون حقوقی درباره موارد بحث برانگیز این لایحه یعنی مواد ۲۲ ، ۲۳ و ۲۴ گفته: «کل ماده ۲۴ که بیشتر به موضوع مهریه می پرداخت، حذف شد و به جای آن ماده دیگری جایگزین شد. »
او همچنین در ادامه به تغییرات جزیی که در ماده ۲۳ و ماده ۲۲ این لایحه رخ داده نیز اشار های کرده است. اما آنچه در ماده ۲۳رخ داده است تغییر اساسی را با قبل نشان نمی دهد. این ماده همچون سابق تنها شرایط چند همسری را برای مردان آسان می کند.کارشناسان حقوق و حوزه زنان درباره تصویب این لایحه معتقدند: «هیچ توجیهی برای طرح و پیگیری تصویب چنین قوانینی در جامعه ما وجود ندارد. » به گفته آنها قانون اساسی به طور صریح حفظ بنیا نهای نهاد خانواده را مورد تأ کید قرارداده و این قانون و روحش در مغایرت با چنین اصلی قرار دارد و نهاد خانواده را مورد تهدید قرار می دهد.
کارشناسان معتقدند با توجه به مجموعه مسائل و مشکلاتی که جامعه ایران و زنان ایرانی با آن روبرو هستند هیچ توجیه معقولی برای اصرار دولت احمدی نژاد برای اعمال و مطرح شدن چنین قوانینی وجود ندارد و نه تنها توهین به زنان بلکه توهین به مردان و درذنهایت خانواده را به دنبال دارد.
آمارها نشان می دهد روند طلاق مخصوصاً در دوره دولت کنونی به سرعت در حال افزایش است و به طور متوسط در طول سال های عمر این دولت، طلاق سالیانه حدود ۵/ ۸ درصد رشد داشته و برعکس ازدواج کاهش پیدا کرده است. با توجه به این آمارها توجه به تصویب قوانینی که چند همسری را تسهیل می کند امری عجیب و باورنکردنی بهدنظر می رسد قوانینی که بنیان خانواده را نیز در معرض تهدید جدی قرار م یدهد و بر تحکیم آن اثری عکس می گذارند.
فعالان جنبش زنان این بار نیز پس از مطرح شدن این لایحه، پنج هزار امضا که به این طرح اعتراض می کرد تقدیم نمایندگان مجلس کردند و بار دیگر خواستند که در این لایحه بازگری های لازم را انجام دهند. این بار باید ببینیم که سرنوشت این لایحه به کجا خواهد رسید؟ و آیا چند همسری در کشور سر انجام تبدیل به قانون خواهد شد؟
نامه اولین دادستان پس از انقلاب به مصلحی
آقای وزیر اطلاعات! این مناصب غنیمت نیست، آزمون آخرت است
نخستین دادستان انقلاب در پی بازداشت فرزندانش و نحوه برخورد با آنان نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر اطلاعات نوشت و از نبودن استقلال در قوه قضایی ابراز نگرانی و تاسف کرد. او در این نامه تاکید کرده که در هر کجای دنیا برای دستگیری متهمین حکم قضایی نشان می دهند اما در ایران دیگر چنین حکمی نشان داده نمی شود و ماموران هر رفتاری که بخواهند انجام می دهند. مهدوی هادوی در این نامه خطاب به حجت الاسلام مصلحی نوشته است: ” آقای وزیر آیا میدانید هنگامی که ابن زیاد وارد کوفه شد گفت “من به تهمت میگیرم”. آیا شما نیز به تهمت میگیرید یا با دلیل و مدرک؟ فردای روزی که پسرم را گرفتند، نوهام را بردند و به او گفتند می خواهی الان برویم و جاسبی را کتک بزنیم!. آقای وزیر دنبال چه هستید؟”
محمد امین هادوی فرزند اولین دادستان انقلاب روز جمعه ۲۳ مهر از سوی ماموران امنیتی بازداشت شده و به مکان نامعلومی برده شد است. محمد امین هادوی فعال اقتصادی بخش خصوصی و دارنده چندین عنوان مقاله در مباحث اقتصادی است. سه شنبه ۲۴ آبان نیز شفیق هادوی فرزند محمد امین هادوی و نوه نخستین دادستان انقلاب بازداشت شد. مهدوی هادوی رئیس دادگستری شهر قم در سال ۱۳۴۲ بود که حاضر نشد حکم تبعید امام خمینی را امضا کند و به همین دلیل از دادستانی قم برکنار و به تهران منقل شد. او پس از انقلاب به دلیل اطمینان بنیانگزار جمهوری اسلامی به او به عنوان نخستین دادستان انقلاب نصوب شد و مدتی نیز عضو شورای نگهبان قانون اساسی بود. هادوی همچنین در تاسیس بسیج عشایر نقش داشته و پسرش نیز که اکنون در بازداشت به سر می برد از فرماندهان مورد علاقه شهید چمران در جنگ بوده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
بسمه تعالی
حجت الاسلام و المسلمین مصلحی وزیر محترم اطلاعات
من تنها دادستان کل انقلاب ایران (۱) هستم که علیرغم میل باطنی خود به این سمت منصوب شدم. امام در جواب کسانی که برای دیگری حکم نوشته و پهلوی ایشان آورده بودند گفت : “من فقط هادوی را قبول دارم”. بعد از دو ماه و نیم بخاطر آخرت خویش و هول المطلع تقاضا کردم دیگری را به این سمت بگمارند که پس از چهل روز پذیرفته شد.
آقای وزیر اطلاعات، این مناصب غنیمت نیست، آزمون آخرت است که کفر را میپسندید یا ایمان را که گروهی این ، گروهی آن پسندند.
چند روز پیش به همراه خانوادهام برای ملاقات با شما و برای اطلاع از حال فرزندم محمد امین هادوی؛ که فرمانده مورد علاقه دکتر چمران و از فرماندهان ستاد بسیج عشایر خوزستان بود که خود آنرا تاسیس کرده بودم؛ به آن وزارتخانه مراجعه کردم. بعد از یکساعت و نیم کسی آمد که جوابی بدهد. گفت نگران نباشید. قاضی باید در اینباره تصمیم بگیرد و ما مجری هستیم. او گمان میکرد من از کره مریخ آمدهام و از وضع دستگاه قضایی خبر ندارم که مسئول سابقش این دستگاه را بدترین دستگاه قضایی جهان و قضاتش را بدترین قضات و بنابراین احکامش را بدترین احکام میدانست. در سال ۸۰ وی این دستگاه را قابل مقایسه نه با کشورهای پیشرفته بلکه با کشورهای جهان سوم نیز ندانست. (روزنامه نوروز ۱۳۸۰/۱۱/۲۰ ص ۱۶)
این وضع دستگاه قضایی است و قاضی در این دستگاه مامور اجراست. نه تنها مامور اجرای شما که قدرت دارید بلکه حتی مامور اجرای بخش خصوصی است. من نامهای که برای یکی از علماء فرستادهام به پیوست میفرستم تا ببینید در یک پرونده حکم قبل از وقوع واقعه صادر گردیده است، در پروندهای دیگر قاضی برای تبرئه دکتر جاسبی چهار دروغ مینویسد و در پروندهای صورت جلسه سران سه قوه را دلیل برائتش میداند در صورتیکه صورتجلسه مزبور نظر کمیسیون ماده ۵ است. چنین قضاتی هر که را شما متهم کنید محکوم میکنند و مسئولیت زندانی شدن و محکومیتش بعهده شماست. به دستور شما عدهای مسلمان و مومن در زندان هستند. شنیدهام اخیرا برخی را به جرم نماز خواندن غیر قانونی! گرفتهاید. آیا از خدا پروا نمیکنید؟
در سنن ابن ماجه (حدیث ۳۹۳۲) حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که آن حضرت به کعبه گفت : “حرمت مومن از تو بیشتر است، مالش و خونش و اینکه جز به خوبیش گمان نبریم”.
آقای وزیر اطلاعات، هیچ دولتی نمیتواند مملکت را یواشکی و دزدانه اداره کند. تشکیلات رسمی نمیباید مانند دزدان مسلح و آدم ربایان عمل کند. دیروز فرزندم از کسانی که دارای لباس نامناسب بودند و نوهام را بازداشت کرده بودند حکم قانونی برای ورود و بازرسی خواست. آنها با استهزا گفتند به ایشان نشان دادهایم و نوهام را نشان دادند و او که رنگش پریده بود و معلوم بود چه نشانش دادهاند، سرش را پایین انداخت و به زمین نگاه کرد و بدون حکم برای بازرسی وارد شدند.
فرستادن اشخاص با این وضع باعث میشود تا شیادان نیز به همین گونه مراجعه کرده، مردم را گروگان گرفته و اخاذی کنند. مگر وزارت اطلاعات ارگان رسمی نیست. چرا اقدام به دستگیری دزدکی میکنند و هیچ اطلاعی به کسانش نمیدهند. هویت زندانیان گوانتانامو و ابوغریب مشخص بود ولی در اینجا معلوم نیست چه کسی میگیرد چرا میگیرد و بکجا میبرد. آیا بازداشت کنندگان مامور رسمی هستند یا شیادان؟ چرا از نشان دادن حکم قضایی ابا دارند؟ ما که میدانیم قضات مامورند و تمایل شما را برآورده میکنند. پس چرا حکمشان را نشان نمیدهید. بنظرم برای نشان دادن این واقعیت است که دستگاه قضا هیچکاره است و ماموران شما هر کاری بخواهند میتوانند بکنند.
آقای وزیر آیا میدانید هنگامی که ابن زیاد وارد کوفه شد گفت “من به تهمت میگیرم”. آیا شما نیز به تهمت میگیرید یا با دلیل و مدرک؟ فردای روزی که پسرم را گرفتند، نوهام را بردند و به او گفتند میخواهی الان برویم و جاسبی را کتک بزنیم. آقای وزیر دنبال چه هستید؟ و ما هو التسکین ان للبیت ربّاً
مهدی هادوی
روزنامه ی جمهوری اسلامی از شروع مجدد فعالیت دفتر بی بی سی در تهران خبر داده است.
بنا بر گزارش این روزنامه، یک ایرانی، سرپرست شبکه رادیو تلویزیونی "بی. بی. سی" در تهران شد. به گزارش عصر ایران، فعالیت رسمی شبکه بی بی سی که با اخراج مدیر نمایندگیاش در ایران، دچار تعلیق و وقفه شده بود، با مشخص شدن رئیس جدید این دفتر در تهران، مجدداً آغاز میشود. جان لاین مسئول دفتر سابق
بی. بی. سی، در تهران بود که پس از حوادث انتخابات به پوشش یکسویه اخبار توسط مقامات جمهوری اسلامی متهم و از ایران اخراج شد.
براساس این گزارش، در پی اخراج جان لاین، مسئولان ارشد بی بی سی درصدد بودند تا یک خبرنگار دیگر انگلیسی را جایگزین وی در تهران کنند ولی با مذاکراتی که اخیراً بین مقامات اداره رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شبکه جهانی بی بی سی صورت گرفت، سرانجام این شبکه با تغییراتی در ساختار مدیریت دفتر خود در تهران آغاز به کار کرد و مدیریت آن را بر خلاف رویه ده سال گذشته، به یک ایرانی سپرد که در دفتر بی. بی. سی سابقه کار دارد.
بنا بر گزارش این روزنامه، یک ایرانی، سرپرست شبکه رادیو تلویزیونی "بی. بی. سی" در تهران شد. به گزارش عصر ایران، فعالیت رسمی شبکه بی بی سی که با اخراج مدیر نمایندگیاش در ایران، دچار تعلیق و وقفه شده بود، با مشخص شدن رئیس جدید این دفتر در تهران، مجدداً آغاز میشود. جان لاین مسئول دفتر سابق
بی. بی. سی، در تهران بود که پس از حوادث انتخابات به پوشش یکسویه اخبار توسط مقامات جمهوری اسلامی متهم و از ایران اخراج شد.
براساس این گزارش، در پی اخراج جان لاین، مسئولان ارشد بی بی سی درصدد بودند تا یک خبرنگار دیگر انگلیسی را جایگزین وی در تهران کنند ولی با مذاکراتی که اخیراً بین مقامات اداره رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شبکه جهانی بی بی سی صورت گرفت، سرانجام این شبکه با تغییراتی در ساختار مدیریت دفتر خود در تهران آغاز به کار کرد و مدیریت آن را بر خلاف رویه ده سال گذشته، به یک ایرانی سپرد که در دفتر بی. بی. سی سابقه کار دارد.
به پیشنهاد حبیب الله عسگر اولادی و دعوت احمدی نژاد جلسه ای با حضور ٣۰ تن از سران و چهره های جریان اصولگرا شب گذشته (پنجشنبه) در ساختمان شهید بهشتی نهاد ریاست جمهوری تشکیل شد.
به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، برای این جلسه از آقایان غلامعلی حداد عادل،علی اکبر ولایتی،محمد رضا باهنر،علی لاریجانی، حسین فدایی، عزت الله ضرغامی، حبیب الله عسگر اولادی، علی اکبرابوترابی، علیرضا زاکانی،مهرداد بذرپاش، مجتبی ثمره هاشمی،محمد فروزنده،محمد رضا آشتیانی ،بیژن ذبیحی، محمد رضامیرتاج الدینی، مرتضی آقا تهرانی، مهدی کوچک زاده، حمید رسایی،علی اصغر زارعی، محمد رضا رحیمی، مسعود زریبافان، ابراهیم عزیزی، حمیدرضاحاج بابایی، صادق محصولی ، اسدالله بادامچیان،محمد نبی حبیبی، محسن کوهکن و حیدر مصلحی دعوت به عمل آمده بود.
از میان جمع دعوت شده آقایان لاریجانی، آشتیانی، رحیمی و زریبافان به دلیل سفر مقام معظم رهبری در قم بودند و زاکانی نیز به دلیل کسالت نتوانست در این جلسه شرکت کند.
دکتر احمدی نژاد در ابتدای این جلسه درباره فلسفه تشکیل این نشست گفت: در پی جلسه ای که حدود دو ماه قبل با آقای عسگراولادی داشتیم و پیشنهاد ایشان جهت تحکیم هرچه بیشتر جبهه اصولگرایی با شرکت همه چهره های اصولگرا، این جلسه انشاالله وحدت بخش را برگزار کرده ایم.
پس از سخنان احمدی نژاد تعدادی از حاضران از جمله عسگر اولادی،ولایتی،باهنر، فدایی، کوچک زاده،کوهکن،رسایی،مصلحی و ذبیحی مباحثی درباره راه های تحکیم وحدت اصولگرایان، ترسیم دقیق مرزهای اصولگرایی، استحکام بخشیدن به جریان اصولگرایی، پالایش های ضروری در جبهه اصولگرایی، ضرورت ترسیم مرزبندی دقیق و جدی با جریان فتنه و مبنا قرار دادن فرمایشات مقام معظم رهبری در قم درباره لزوم وحدت ملی نقطه نظراتی را ارائه کردند.
به پیشنهاد برخی حاضران قرار شد در جلسه آینده از برخی چهره های غایب اصولگرا همچون محسن رضایی، محمد باقر قالیباف، احمد توکلی، مرتضی نبوی و مهدی چمران نیز برای حضور در این نشست دعوت به عمل آید.
این جلسه به میزبانی دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور برگزار شد و حاضران توافق کردند جلسات بعدی به میزبانی گروه های دیگر اصولگرا برگزار شود.
احمدی نژاد در پایان این جلسه با تشکر از حضور چهره های اصولگرا از آقایان حداد عادل، ولایتی و عسگر اولادی خواست چنانچه وی نتوانست به صورت منظم در نشست های آتی شرکت کند، این جلسات را با جدیت برگزار کنند.
شاید بتوان غایب بزرگ این جلسه را اسفندیار رحیم مشایی دانست که البته هیچ پیشنهادی هم درباره دعوت از وی برای حضور در جلسات آتی ارائه نشد. به نظر می رسد چهره های اصولگرا با درک مواضع و حساسیت های موجود در جامعه درباره مشایی و اینکه حضور وی قطعا مشکلاتی را برای جلسات بعدی و اهداف این نشستها در آینده فراهم خواهد آورد، از نام وی صرف نظر کردند.
این نشست در حالی برگزار شد که پیش از این دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی جلساتی را جهت بررسی وحدت اصولگرایان با دعوت از برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین و جبهه پیروان آغاز کرده است. از نگاه لاریجانی محور وحدت در جبهه اصولگرایی باید مبتنی بر حضور پررنگ روحانیت اصیل همچون آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی باشد.
به گزارش خبرنگار سیاسی مشرق، برای این جلسه از آقایان غلامعلی حداد عادل،علی اکبر ولایتی،محمد رضا باهنر،علی لاریجانی، حسین فدایی، عزت الله ضرغامی، حبیب الله عسگر اولادی، علی اکبرابوترابی، علیرضا زاکانی،مهرداد بذرپاش، مجتبی ثمره هاشمی،محمد فروزنده،محمد رضا آشتیانی ،بیژن ذبیحی، محمد رضامیرتاج الدینی، مرتضی آقا تهرانی، مهدی کوچک زاده، حمید رسایی،علی اصغر زارعی، محمد رضا رحیمی، مسعود زریبافان، ابراهیم عزیزی، حمیدرضاحاج بابایی، صادق محصولی ، اسدالله بادامچیان،محمد نبی حبیبی، محسن کوهکن و حیدر مصلحی دعوت به عمل آمده بود.
از میان جمع دعوت شده آقایان لاریجانی، آشتیانی، رحیمی و زریبافان به دلیل سفر مقام معظم رهبری در قم بودند و زاکانی نیز به دلیل کسالت نتوانست در این جلسه شرکت کند.
دکتر احمدی نژاد در ابتدای این جلسه درباره فلسفه تشکیل این نشست گفت: در پی جلسه ای که حدود دو ماه قبل با آقای عسگراولادی داشتیم و پیشنهاد ایشان جهت تحکیم هرچه بیشتر جبهه اصولگرایی با شرکت همه چهره های اصولگرا، این جلسه انشاالله وحدت بخش را برگزار کرده ایم.
پس از سخنان احمدی نژاد تعدادی از حاضران از جمله عسگر اولادی،ولایتی،باهنر، فدایی، کوچک زاده،کوهکن،رسایی،مصلحی و ذبیحی مباحثی درباره راه های تحکیم وحدت اصولگرایان، ترسیم دقیق مرزهای اصولگرایی، استحکام بخشیدن به جریان اصولگرایی، پالایش های ضروری در جبهه اصولگرایی، ضرورت ترسیم مرزبندی دقیق و جدی با جریان فتنه و مبنا قرار دادن فرمایشات مقام معظم رهبری در قم درباره لزوم وحدت ملی نقطه نظراتی را ارائه کردند.
به پیشنهاد برخی حاضران قرار شد در جلسه آینده از برخی چهره های غایب اصولگرا همچون محسن رضایی، محمد باقر قالیباف، احمد توکلی، مرتضی نبوی و مهدی چمران نیز برای حضور در این نشست دعوت به عمل آید.
این جلسه به میزبانی دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور برگزار شد و حاضران توافق کردند جلسات بعدی به میزبانی گروه های دیگر اصولگرا برگزار شود.
احمدی نژاد در پایان این جلسه با تشکر از حضور چهره های اصولگرا از آقایان حداد عادل، ولایتی و عسگر اولادی خواست چنانچه وی نتوانست به صورت منظم در نشست های آتی شرکت کند، این جلسات را با جدیت برگزار کنند.
شاید بتوان غایب بزرگ این جلسه را اسفندیار رحیم مشایی دانست که البته هیچ پیشنهادی هم درباره دعوت از وی برای حضور در جلسات آتی ارائه نشد. به نظر می رسد چهره های اصولگرا با درک مواضع و حساسیت های موجود در جامعه درباره مشایی و اینکه حضور وی قطعا مشکلاتی را برای جلسات بعدی و اهداف این نشستها در آینده فراهم خواهد آورد، از نام وی صرف نظر کردند.
این نشست در حالی برگزار شد که پیش از این دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی جلساتی را جهت بررسی وحدت اصولگرایان با دعوت از برخی اعضای جامعه روحانیت مبارز، جامعه مدرسین و جبهه پیروان آغاز کرده است. از نگاه لاریجانی محور وحدت در جبهه اصولگرایی باید مبتنی بر حضور پررنگ روحانیت اصیل همچون آیت الله مهدوی کنی و آیت الله یزدی باشد.
خشونت در مدارس به تنبيه بدني محدود نميشود
سعيد مابين جيغ و داد همكلاسيهايش هاج و واج مانده، پاككن، تهمداد را داخل گوش كرده و ناخن دستش را ميجود... معلم چند دقيقهاي دير كرده.... ناظم مدرسه كه هميشه يك چوب دو متري همراه دارد و تمامش را داخل آستينش نگاه ميدارد، در كلاس را با هجوم و حمله باز ميكند و با تمام توان چوب يكمتري را به روي ميز ميكوبد، جمعيت 20 نفره كلاس كه حالا ديگر تمام و كمال ترسيدند سكوت ميكنند و هيچ يك دم نميزنند... اما سعيد، اين بار نه تنها ميلرزد، ناخنش را هم سريعتر ميجود.
چوب بلند ناظم و پس گردني هميشگي معلم
زنگ تفريح كه ميخورد انگار براي بچهها جشن گرفتهاند؛ از خوشحالي رفتن به حياط مدرسه و جدا شدن از كلاس درس حتي دستشويي رفتن و دست و صورت شستن را هم فراموش ميكنند...!
ناظم مدرسه هم كه در اين مواقع كنترل بچهها از دستش در ميرود، چند تا از بچههاي سال بالايي را مامور برقراري نظم در حياط ميكند. اگر توقعات بچههاي سال بالايي برآورده شده و سهمي از تغذيه همكلاسيها داشته باشند كه هيچ، در غير اين صورت شيطنتشان گل ميكند و آمار و گزارشهاي نادرست به ناظم مدرسه ميدهند. ناظم مدرسه هم كاري به صحت و سقم گزارشها ندارد و تر و خشك را با هم يكجا ميسوزاند.
مادر پارسا ميگويد: پارسا از چوب بلند ناظم مدرسه تشويش گرفته و همكلاسيهايش هم همين حس را دارند، وقتي ناظم چوب را روي ميز يا ديوار ميزند سر و صداي بلندي به پا ميشود و بچهها خصوصا كلاس اوليها كه با اين صدا آشنا نيستند، وحشت ميكنند و رنگ از صورتشان ميپرد.
فرهاد به جاي حل كردن تمرين رياضي مشغول نقاشي است؛ به خيال خودش تصوير كاملي از معلمش را نقاشي كرده و با نشان دادن به بغل دستياش هر دو ميخندند.
معلم رياضي كه متوجه سر و صداي انتهاي كلاس ميشود، فرهاد را با پسگردني از كلاس بيرون مياندازد و او را جريمه درسي ميكند، فرهاد تا 12 شب بيدار ميماند تا جريمهها را به دور از چشم مادرش انجام دهد!
چوب بلند ناظم و پس گردني هميشگي معلم
زنگ تفريح كه ميخورد انگار براي بچهها جشن گرفتهاند؛ از خوشحالي رفتن به حياط مدرسه و جدا شدن از كلاس درس حتي دستشويي رفتن و دست و صورت شستن را هم فراموش ميكنند...!
ناظم مدرسه هم كه در اين مواقع كنترل بچهها از دستش در ميرود، چند تا از بچههاي سال بالايي را مامور برقراري نظم در حياط ميكند. اگر توقعات بچههاي سال بالايي برآورده شده و سهمي از تغذيه همكلاسيها داشته باشند كه هيچ، در غير اين صورت شيطنتشان گل ميكند و آمار و گزارشهاي نادرست به ناظم مدرسه ميدهند. ناظم مدرسه هم كاري به صحت و سقم گزارشها ندارد و تر و خشك را با هم يكجا ميسوزاند.
مادر پارسا ميگويد: پارسا از چوب بلند ناظم مدرسه تشويش گرفته و همكلاسيهايش هم همين حس را دارند، وقتي ناظم چوب را روي ميز يا ديوار ميزند سر و صداي بلندي به پا ميشود و بچهها خصوصا كلاس اوليها كه با اين صدا آشنا نيستند، وحشت ميكنند و رنگ از صورتشان ميپرد.
فرهاد به جاي حل كردن تمرين رياضي مشغول نقاشي است؛ به خيال خودش تصوير كاملي از معلمش را نقاشي كرده و با نشان دادن به بغل دستياش هر دو ميخندند.
معلم رياضي كه متوجه سر و صداي انتهاي كلاس ميشود، فرهاد را با پسگردني از كلاس بيرون مياندازد و او را جريمه درسي ميكند، فرهاد تا 12 شب بيدار ميماند تا جريمهها را به دور از چشم مادرش انجام دهد!
خشونت در مدارس به تنبيه بدني محدود نميشود
گزارشها متفاوت است؛ اگر كودك يا نوجواني به دليل امكانات مالي پدر و مادرش در مدرسه غيردولتي درس بخواند، در مدرسه پذيرايي هم ميشود و به قول معروف با انواع تشريفات فارغالتحصيل ميشود اما اگر در يك مدرسه دولتي درس بخواند بايد به دليل مشكلات روزمره مسئولان مدرسه و بيحوصلگيهايشان، محدوديتها و فضاي خشك و سنگين را تحمل كند.
ميلاد با آنكه در مدرسه غيرانتفاعي درس ميخواند و به قول مادرش از ديوار راست بالا ميرود، بارها طعم«پسگردني» را توسط معلم يا ناظم مدرسه چشيده است.
با وجود آنكه فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش اعلام ميكند كه تنبيه بدني دانشآموزان در مدارس ممنوع است اما جاي تاسف دارد كه چطور اين مسئول با مصاديق تنبيه در مدارس و كودكآزاري آشنا نيست و در مورد ساير تنبيه و خشونتهاي اعمال شده بر روي كودكان در محيط مدرسه و كلاسهاي درس موضعي ندارد.
معاون وزير آموزش و پرورش در آخرين اظهاراتش تمام موارد خشونت بر روي كودكان را به تنبيه بدني معطوف كرده و اعلام كرده كه هيچ يك از معلمان و معاونان تحت هيچ شرايطي به دليل انجام ندادن تكاليف درسي و يا موارد انضباطي حق تنبيه بدني دانشآموزان را ندارند.
آيا معاون وزير آموزش و پرورش نميداند كه دانشآموزاني كه در معرض تنبيه غيربدني، «عاطفي و رواني» قرار ميگيرند، آثار و تبعاتش به مراتب بدتر از تنبيه جسمي است؟ آيا اين مسئول آموزش و پرورش نميداند كه مادران و اولياي دانشآموز اغلب حتي نگران اعتراض از برخي رفتارهاي مسئولان مدرسه در قبال فرزندانشان هستند؟
گزارشها متفاوت است؛ اگر كودك يا نوجواني به دليل امكانات مالي پدر و مادرش در مدرسه غيردولتي درس بخواند، در مدرسه پذيرايي هم ميشود و به قول معروف با انواع تشريفات فارغالتحصيل ميشود اما اگر در يك مدرسه دولتي درس بخواند بايد به دليل مشكلات روزمره مسئولان مدرسه و بيحوصلگيهايشان، محدوديتها و فضاي خشك و سنگين را تحمل كند.
ميلاد با آنكه در مدرسه غيرانتفاعي درس ميخواند و به قول مادرش از ديوار راست بالا ميرود، بارها طعم«پسگردني» را توسط معلم يا ناظم مدرسه چشيده است.
با وجود آنكه فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش اعلام ميكند كه تنبيه بدني دانشآموزان در مدارس ممنوع است اما جاي تاسف دارد كه چطور اين مسئول با مصاديق تنبيه در مدارس و كودكآزاري آشنا نيست و در مورد ساير تنبيه و خشونتهاي اعمال شده بر روي كودكان در محيط مدرسه و كلاسهاي درس موضعي ندارد.
معاون وزير آموزش و پرورش در آخرين اظهاراتش تمام موارد خشونت بر روي كودكان را به تنبيه بدني معطوف كرده و اعلام كرده كه هيچ يك از معلمان و معاونان تحت هيچ شرايطي به دليل انجام ندادن تكاليف درسي و يا موارد انضباطي حق تنبيه بدني دانشآموزان را ندارند.
آيا معاون وزير آموزش و پرورش نميداند كه دانشآموزاني كه در معرض تنبيه غيربدني، «عاطفي و رواني» قرار ميگيرند، آثار و تبعاتش به مراتب بدتر از تنبيه جسمي است؟ آيا اين مسئول آموزش و پرورش نميداند كه مادران و اولياي دانشآموز اغلب حتي نگران اعتراض از برخي رفتارهاي مسئولان مدرسه در قبال فرزندانشان هستند؟
ارشاد دانش آموزان با ادبيات خشن!
فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش در حالي اعلام ميكند كه علت اصلي خطاي دانشآموزاني كه موارد انضباطي دارند و يا تكاليف خود را انجام نميدهند، از روي ناآگاهي است و بايد براي ارشاد آنها وقت صرف كرد كه به تازگي مسئولان يك مدرسه دخترانه، دختر 15 سالهاي را به دليل تميز كردن ابروهايش، به مدت دو روز اخراج كرده و يا در بسياري از مدارس نه تنها اخراج موقت و چند روزه به يك روال عادل تبديل شده بلكه اگر اخراج هم صورت نگيرد، دانشآموز تهديد به اخراج شده و از نگراني احتمال اين تنبيه، ضربه روحي زيادي ميخورد، چه بسا اينكه بارها به دانشآموزان پسر ميگويند: «پروندهات را زير بغلت ميگذاريم» دانشآموزان با وجود چنين ادبياتي چطور قرار است ارشاد شوند؟ ناظم مدرسهاي كه به خودش جرات جيغ و داد در حياط مدرسه و يا راهروي كلاسها را ميدهد قرار است چگونه ديگران را ارشاد كند؟ مشاوران مدرسه كه نقشي جز تفتيش اطلاعات از كودكان، نقش ديگري ندارند و اعتماد دانشآموزان به مشاوران مدارس بسيار كم است، چه نقشي در ارشاد محصلان ايفا ميكنند؟
قربان، معاون آموزشي ابتدايي كه در برابر سئوال خبرنگار ايلنا در مورد خشونت در مدارس به جاي ارايه توضيحات شفاهي، به چند پاراگراف و ارسال يك نامه اكتفا كرده اعلام كرده است: «از آنجايي كه بيش از 80 درصد معلمان ابتدايي را خانمها تشكيل ميدهند، حس مادري باعث ميشود آموزگاران با دانشآموزان مانند فرزندان خود رفتار كنند به همين دليل تنبيه بدني در اين مقطع غيرممكن است»
به اين مسئول در آموزش و پرورش اعلام ميكنيم چطور توقع ميرود كه يك زن معلم قادر به تقسيم مهر مادرياش در ميان 400 دانشآموز ديگر باشد؟
فاطمه قربان معاون وزير آموزش و پرورش در حالي اعلام ميكند كه علت اصلي خطاي دانشآموزاني كه موارد انضباطي دارند و يا تكاليف خود را انجام نميدهند، از روي ناآگاهي است و بايد براي ارشاد آنها وقت صرف كرد كه به تازگي مسئولان يك مدرسه دخترانه، دختر 15 سالهاي را به دليل تميز كردن ابروهايش، به مدت دو روز اخراج كرده و يا در بسياري از مدارس نه تنها اخراج موقت و چند روزه به يك روال عادل تبديل شده بلكه اگر اخراج هم صورت نگيرد، دانشآموز تهديد به اخراج شده و از نگراني احتمال اين تنبيه، ضربه روحي زيادي ميخورد، چه بسا اينكه بارها به دانشآموزان پسر ميگويند: «پروندهات را زير بغلت ميگذاريم» دانشآموزان با وجود چنين ادبياتي چطور قرار است ارشاد شوند؟ ناظم مدرسهاي كه به خودش جرات جيغ و داد در حياط مدرسه و يا راهروي كلاسها را ميدهد قرار است چگونه ديگران را ارشاد كند؟ مشاوران مدرسه كه نقشي جز تفتيش اطلاعات از كودكان، نقش ديگري ندارند و اعتماد دانشآموزان به مشاوران مدارس بسيار كم است، چه نقشي در ارشاد محصلان ايفا ميكنند؟
قربان، معاون آموزشي ابتدايي كه در برابر سئوال خبرنگار ايلنا در مورد خشونت در مدارس به جاي ارايه توضيحات شفاهي، به چند پاراگراف و ارسال يك نامه اكتفا كرده اعلام كرده است: «از آنجايي كه بيش از 80 درصد معلمان ابتدايي را خانمها تشكيل ميدهند، حس مادري باعث ميشود آموزگاران با دانشآموزان مانند فرزندان خود رفتار كنند به همين دليل تنبيه بدني در اين مقطع غيرممكن است»
به اين مسئول در آموزش و پرورش اعلام ميكنيم چطور توقع ميرود كه يك زن معلم قادر به تقسيم مهر مادرياش در ميان 400 دانشآموز ديگر باشد؟
گزارش مواردي از كودك آزاري در مدارس به سامانه “صداي يارا”
طاهره پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان ميگويد: متاسفانه تنبيه بدني، رواني و تحقير دانشآموزان در مدارس نه تنها ريشهكن نشده است بلكه به دليل عدم نظارت جدي از سوي مسئولين آموزش و پرورش، در حال تبديل شدن به يك رويه است.
او ادامه ميدهد: با آنكه مدت زيادي از شروع سال تحصيلي جديد سپري نشده است، خانوادههايي از شهرهاي قائمشهر، كرج و تهران با صداي ياراي انجمن حمايت از حقوق كودكان تماس گرفته و از تنبيه بدني و رواني فرزندان خود در مدارس شكايت كردهاند.
پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودك با اشاره به لطمات جبرانناپذير تنبيه كودكان در مدارس تصريح ميكند: يكي از كودكان عضو خانه كودك ناصرخسرو كه در كلاس اول يكي از مدارس محله ناصرخسرو درس ميخواند به علت تنبيه معلم كلاس اول، از چرخه تحصيل خارج شد و اين كودك دومين كودك عضو اين مركز بوده كه به دليل ترس از مدرسه حاضر به ادامه تحصيل در مدرسه نيست.
اين فعال حقوق كودك اخراج موقت و يا تنبيه فرد را پاك كردن صورت مسئله ميداند و ادامه ميدهد: استفاده از شيوههاي اينچنيني فقط بر اساس سليقه شخصي نبوده و اصل قضيه كه نگرش نادرست به كودكان و مسئله تنبيه است همچنان باقي ميماند.
پژوهش رويه تنبيه و اعمال فشار بر كودكاني كه با هزار اميد براي كسب دانش به مدرسه ميروند را غيرقانوني و غيرانساني اعلام ميكند و خطاب به وزير آموزش و پرورش و ساير مسئولان اين وزارتخانه ميگويد: اگر با اين رويه مقابله نشود و با كساني كه هنوز از روشهاي منسوخ شده براي آرام كردن و دست از پا خطا نكردن بچهها استفاده ميكنند برخورد نشود، تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل به دليل ترس از آزار مجدد افزايش مييابد و مسئوليت مستقيم آن نيز بر عهده آموزش و پرورش است.
طاهره پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان ميگويد: متاسفانه تنبيه بدني، رواني و تحقير دانشآموزان در مدارس نه تنها ريشهكن نشده است بلكه به دليل عدم نظارت جدي از سوي مسئولين آموزش و پرورش، در حال تبديل شدن به يك رويه است.
او ادامه ميدهد: با آنكه مدت زيادي از شروع سال تحصيلي جديد سپري نشده است، خانوادههايي از شهرهاي قائمشهر، كرج و تهران با صداي ياراي انجمن حمايت از حقوق كودكان تماس گرفته و از تنبيه بدني و رواني فرزندان خود در مدارس شكايت كردهاند.
پژوهش عضو هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودك با اشاره به لطمات جبرانناپذير تنبيه كودكان در مدارس تصريح ميكند: يكي از كودكان عضو خانه كودك ناصرخسرو كه در كلاس اول يكي از مدارس محله ناصرخسرو درس ميخواند به علت تنبيه معلم كلاس اول، از چرخه تحصيل خارج شد و اين كودك دومين كودك عضو اين مركز بوده كه به دليل ترس از مدرسه حاضر به ادامه تحصيل در مدرسه نيست.
اين فعال حقوق كودك اخراج موقت و يا تنبيه فرد را پاك كردن صورت مسئله ميداند و ادامه ميدهد: استفاده از شيوههاي اينچنيني فقط بر اساس سليقه شخصي نبوده و اصل قضيه كه نگرش نادرست به كودكان و مسئله تنبيه است همچنان باقي ميماند.
پژوهش رويه تنبيه و اعمال فشار بر كودكاني كه با هزار اميد براي كسب دانش به مدرسه ميروند را غيرقانوني و غيرانساني اعلام ميكند و خطاب به وزير آموزش و پرورش و ساير مسئولان اين وزارتخانه ميگويد: اگر با اين رويه مقابله نشود و با كساني كه هنوز از روشهاي منسوخ شده براي آرام كردن و دست از پا خطا نكردن بچهها استفاده ميكنند برخورد نشود، تعداد كودكان خارج از چرخه تحصيل به دليل ترس از آزار مجدد افزايش مييابد و مسئوليت مستقيم آن نيز بر عهده آموزش و پرورش است.
سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان
به گزارش خبرنگار ايلنا، ثريا عزيزپناه يكي ديگر از اعضاي هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان نيز در گفتوگو با خبرنگار ايلنا از حاكم بودن سيستم سنتي تشويق و تنبيه در نظام آموزش ابراز نگراني كرده و در زمان آغاز بازگشايي مدارس تاكيد كرده است كه هنوز موارد زيادي براي فعالان حقوق كودك به صورت ابهام باقي مانده و هنوز معلوم نيست كه سياستهاي سنتي و جديد آموزشي مانند سياست تشويق و تنبيه بر چه اساسي تدوين و بازبيني ميشود چرا كه همچنان مواردي از خشونتهاي بدني و غيربدني در مدارس گزارش ميشود .
به هر حال با وجود آنكه مسئولان مدارس ميدانند كه تنبيه بدني در مدارس ممنوع است اما در قبال حرف گوشكن نبودن برخي از دانشآموزان و اينكه به هر قيمتي بايد سر بهراه بيايند و انضباط مدرسه را رعايت كنند، به برخي شيوهها رو ميآورند تا مدركي براي پيگيري نماند و از سوي اولياي دانشآموز جاي اعتراض باقي نماند... تحقير زباني، تنبيه روحي ـ رواني، سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان و اغلب نيز اجبار دانشآموزان به انجام تكاليف سنگين و جريمههاي بلندبالا به بهانه تنبيه از جمله مصاديق اين مسئله است.
به گزارش خبرنگار ايلنا، ثريا عزيزپناه يكي ديگر از اعضاي هيات مديره انجمن حمايت از حقوق كودكان نيز در گفتوگو با خبرنگار ايلنا از حاكم بودن سيستم سنتي تشويق و تنبيه در نظام آموزش ابراز نگراني كرده و در زمان آغاز بازگشايي مدارس تاكيد كرده است كه هنوز موارد زيادي براي فعالان حقوق كودك به صورت ابهام باقي مانده و هنوز معلوم نيست كه سياستهاي سنتي و جديد آموزشي مانند سياست تشويق و تنبيه بر چه اساسي تدوين و بازبيني ميشود چرا كه همچنان مواردي از خشونتهاي بدني و غيربدني در مدارس گزارش ميشود .
به هر حال با وجود آنكه مسئولان مدارس ميدانند كه تنبيه بدني در مدارس ممنوع است اما در قبال حرف گوشكن نبودن برخي از دانشآموزان و اينكه به هر قيمتي بايد سر بهراه بيايند و انضباط مدرسه را رعايت كنند، به برخي شيوهها رو ميآورند تا مدركي براي پيگيري نماند و از سوي اولياي دانشآموز جاي اعتراض باقي نماند... تحقير زباني، تنبيه روحي ـ رواني، سركوفتهاي رايج در ادبيات برخي از معلمان و اغلب نيز اجبار دانشآموزان به انجام تكاليف سنگين و جريمههاي بلندبالا به بهانه تنبيه از جمله مصاديق اين مسئله است.
احساس تبعيض و افسردگي در دانش آموزان
فاطمه قاسمزاده روانشناس با اشاره به مراجعه گسترده والدين كه از افسردگي دانشآموزان خود رنج ميبرند براي مشاوره خبر ميدهد و ميگويد: نظامهاي آموزشي رقابتي كه دانشآموزان را به رقابت، برنده شدن و اخذ نمره 20 ترغيب ميكند، باعث افسردگي و ايجاد اختلالات رفتاري در آنها ميشود.
او ادامه ميدهد: مراجعان اعلام ميكنند كه دانشآموزشان تا ساعت 12 شب بيدار مانده تا تكاليفش را تمام كند، اين در حالي است كه يك محصل بايد در طول شبانهروز هشت ساعت به طور مفيد خواب و استراحت كافي داشته باشد اما براي انجام تكاليف مدرسه بيدار ميمانند و در كلاس درس هم به شيوه خودش چرت ميزند و كسل است.
قاسمزاده روانشناس ميگويد: اغلب دانشآموزان تحت عنوان مشكلات درسي به مطب مراجعه ميكنند اما با بررسي معلوم ميشود كه مشكل حافظه ندارند بلكه مشكل آنها افسردگي است چرا كه احساس تبعيضي كه اغلب در مدارس نهادينه ميشود براي كودكان بسيار دردناك است.
فاطمه قاسمزاده روانشناس با اشاره به مراجعه گسترده والدين كه از افسردگي دانشآموزان خود رنج ميبرند براي مشاوره خبر ميدهد و ميگويد: نظامهاي آموزشي رقابتي كه دانشآموزان را به رقابت، برنده شدن و اخذ نمره 20 ترغيب ميكند، باعث افسردگي و ايجاد اختلالات رفتاري در آنها ميشود.
او ادامه ميدهد: مراجعان اعلام ميكنند كه دانشآموزشان تا ساعت 12 شب بيدار مانده تا تكاليفش را تمام كند، اين در حالي است كه يك محصل بايد در طول شبانهروز هشت ساعت به طور مفيد خواب و استراحت كافي داشته باشد اما براي انجام تكاليف مدرسه بيدار ميمانند و در كلاس درس هم به شيوه خودش چرت ميزند و كسل است.
قاسمزاده روانشناس ميگويد: اغلب دانشآموزان تحت عنوان مشكلات درسي به مطب مراجعه ميكنند اما با بررسي معلوم ميشود كه مشكل حافظه ندارند بلكه مشكل آنها افسردگي است چرا كه احساس تبعيضي كه اغلب در مدارس نهادينه ميشود براي كودكان بسيار دردناك است.
رسيدگي به شكايات پس از مرگ سهراب
آموزش و پرورش اعلام ميكند كه اگر شكايتي از سوي والدين دانشآموزان به مدير مدرسه يا مسئولان مناطق آموزش و پرورش گزارش شود به موضوع رسيدگي شده و در صورت تائيد با معلم متخلف برخورد ميشود اما آيا آزار روحي حاصل از هر گونه تنبيه و يا ترس دانشآموزان از مدارس و حتي افت تحصيلي اين دسته از دانشآموزان قابل جبران است؟
قربان معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش همچنين با ارايه نامهاي به خبرگزاري ايلنا اعلام كرده است كه معلمان مانند تمام كاركنان دولت قبل از استخدام از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور ميكنند اما با وجود 16 هزار حقالتدريس در كشور و محقق نشدن مطالبات آنها چگونه ممكن است كه فشار حاصل از ضايع شدن حقشان در اين وزارتخانه آنها را تحت تاثير قرار ندهد و با طبيعيترين شيطنت بچهگانه دانشآموزان طاقتشان تاب نشود؟
اين در حالي است كه، بر اساس جديدترين بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد شرايط گزينش و شرايط عمومي استخدام 40هزار نيرو در آموزش وپرورش و با نگاهي به اين شرايط به راحتي ميتوان دريافت كه هيچكدام از اين نيروها از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور نميكنند.
در عين حال مگر شرايط استخدام حقالتدريسها در آموزش و پرورش فراهم شده كه گزينشها در اين سطح انجام شود، ضمن آنكه اين گزينشها هر چند سال يك بار نيز تكرار نميشود و هيچ ضمانتي وجود ندارد كه روحيات و ويژگيهاي فردي و اجتماعي يك فرد استخدام شده در آموزش و پرورش با گذر زمان دستخوش تحول نشود.
گزارش: سميه جاهدعطائيان
آموزش و پرورش اعلام ميكند كه اگر شكايتي از سوي والدين دانشآموزان به مدير مدرسه يا مسئولان مناطق آموزش و پرورش گزارش شود به موضوع رسيدگي شده و در صورت تائيد با معلم متخلف برخورد ميشود اما آيا آزار روحي حاصل از هر گونه تنبيه و يا ترس دانشآموزان از مدارس و حتي افت تحصيلي اين دسته از دانشآموزان قابل جبران است؟
قربان معاون ابتدايي وزارت آموزش و پرورش همچنين با ارايه نامهاي به خبرگزاري ايلنا اعلام كرده است كه معلمان مانند تمام كاركنان دولت قبل از استخدام از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور ميكنند اما با وجود 16 هزار حقالتدريس در كشور و محقق نشدن مطالبات آنها چگونه ممكن است كه فشار حاصل از ضايع شدن حقشان در اين وزارتخانه آنها را تحت تاثير قرار ندهد و با طبيعيترين شيطنت بچهگانه دانشآموزان طاقتشان تاب نشود؟
اين در حالي است كه، بر اساس جديدترين بخشنامه وزارت آموزش و پرورش در مورد شرايط گزينش و شرايط عمومي استخدام 40هزار نيرو در آموزش وپرورش و با نگاهي به اين شرايط به راحتي ميتوان دريافت كه هيچكدام از اين نيروها از فيلترهاي مختلف از جمله گزينش، سوء پيشينه، معاينات پزشكي و ... عبور نميكنند.
در عين حال مگر شرايط استخدام حقالتدريسها در آموزش و پرورش فراهم شده كه گزينشها در اين سطح انجام شود، ضمن آنكه اين گزينشها هر چند سال يك بار نيز تكرار نميشود و هيچ ضمانتي وجود ندارد كه روحيات و ويژگيهاي فردي و اجتماعي يك فرد استخدام شده در آموزش و پرورش با گذر زمان دستخوش تحول نشود.
گزارش: سميه جاهدعطائيان
نامه " محمد داوری " به مادر - در اعتراض به قطع بودن تلفن زندان ، از هفته ی آینده به ملاقات من نیایید !
محمد داوری، معلم زندانی و عضو سازمان معلمان ایران که از ۱۷ شهریورماه سال گذشته در زندان به سر میبرد در نامهای خطاب به خانوادهاش از آنان خواسته که علیرغم میل باطنیاش و در اعتراض به قطع بودن تلفن بند ۳۵۰ زندان اوین به ملاقات او نیایند.
متن این نامه که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به شرح زیر است: به نام خدا
خدمت خانواده ی محترم و عزیزم مادر مهربان و صبورم وبرادران و خواهران مهربانم
یک سال بیشتر است که رنج رفت و آمد وسفر را تحمل می نمایید تا با چند دقیقه ملاقات با هم تسکین یابیم ،می دانم خم به ابرو نمی آورید و با افتخار این همه مشقت را به جان می خرید و هر بار که به ملاقات می آیید ده ها خاطره ی شیرین نیز به همراه می آورید، خاطرات شیرینی که پر است از لطف و بزرگواری اقوام ،دوستان و آشنا یان و حتی کسانی که من آنها را نمی شناختم اما گویا آشنا تراز هر کسی هستنند، خاطراتی که هر کدام برایم مایه ی افتخار است. پس از هر ملاقات نیز قلبتان را با تپش های امید بخش تازه تری اینجا جا می گذارید و قلبم را با خود می برید تا هم من هم شما ، شب ها با طنین قلب یکدیگر بخوابیم و آرام گیریم و می دانم بعد از هر ملاقات با ده ها خاطره از دیدار با خانواده های زندانیان و پرسنل زندان و همسفران و .... بر می گردید . عزیزان من ، هرچند به دیدار شما سخت نیازمندم و اگر هر روز هم شما را به ویژه مادر عزیزم را ببینم باز هم شوق دیدن و گفتن و شنیدن ها کاهش نمی یابد ،اما علی رغم اینکه سخت است خودم را از دیدار با شما محروم کنم خواهش می کنم شما هم تحمل پیشه نمایید و به اعتراض قطع بودن تلفن زندان ،از هفته ی آینده به ملاقات من نیایید و چنانچه، مسئولین زندان اقدام به وصل تلفن بند 350 نمودند ،من با شما تماس خواهم گرفت و دوباره از فرصت اندک زمان ملاقات استفاده خواهیم نمود .
برای اطلاع شما ، به دلایل این تصمیم اشاره ای دارم:
1. چون همه ی شما ساکن شهرستان(خراسان)هستید ،در صورت وصل بودن تلفن نیاز به ملاقات حضوری کاهش می یابد.
2.چون مادرم ، مسن و مریض احوال می باشد ،رنج سفر مسیر هزار کیلومتری ، سلامتی او را تهدید می کند و در هر سفر روزها من نگران هستم که آیا به سلامت بر می گردد یا نه.
3.چون تلفن های بند 350 قطع می باشد پس از هر ملاقات من از برگشت شما بی اطلاع می مانم وهمیشه این بی اطلاعی تا ملاقات بعدی مرا آزار می دهد.
4.محدودیت زمان ملاقات کابینی (تلفنی)که حداکثر 20 دقیقه می باشد،ارزش تحمل رنج این سفر طولانی را ندارد.
5.محدودیت صدور مجوز برای ملاقات حضوری نیز مزید بر این علت است.
6.مشکل گرفتن مجوز ملاقات حضوری ، که مدت هاست در اختیار شخص دادستان است ،در حالی که قبلا توسط رئیس زندان صادر می شد،دلیل دیگری بر اهمیت وصل تلفن می باشد.
7.اگر شما ساکن تهران و یا شهر های نزدیک بودید،کمی قابل تحمل تر بود ولی، متاسفانه در هر سفر شما مجبورید دو هزار کیلو متر راه طی کنید که تحمیل این رنج بر شما مرا می آزارد.
8.و نکته ی دیگر اینکه برای گرفتن مجوز ملاقات حضوری که حداکثر نیم ساعت در ماه می باشد باید خانواده ها شخصا،روز های قبل از ملاقات به دادستانی مراجعه کنند ، که این مسئله نیز برای شما دردسر آفرین است. دلایل فوق و دلایل دیگری که ذکر آنها را ضروری نمی دانم و همچنین مشاهده ی اثرات مخرب قطع تلفن بر روح و روان دوستان هم بندی ام که خیلی از آنها ، همسران ، فرزندان وخانواده هایشان سخت به ارتباط با آنها نیازمند هستنند ،مرا وا داشت تا ضمن اتخاذ این تصمیم شخصی ،قدمی را بردارم تا شاید در رفع این محدودیت و جلوگیری از استمرار این تضییع حق موثر واقع شود.
بدرود - دوشنبه 19 مهر 89 بند 350 اوین - محمد داوری
خدمت خانواده ی محترم و عزیزم مادر مهربان و صبورم وبرادران و خواهران مهربانم
یک سال بیشتر است که رنج رفت و آمد وسفر را تحمل می نمایید تا با چند دقیقه ملاقات با هم تسکین یابیم ،می دانم خم به ابرو نمی آورید و با افتخار این همه مشقت را به جان می خرید و هر بار که به ملاقات می آیید ده ها خاطره ی شیرین نیز به همراه می آورید، خاطرات شیرینی که پر است از لطف و بزرگواری اقوام ،دوستان و آشنا یان و حتی کسانی که من آنها را نمی شناختم اما گویا آشنا تراز هر کسی هستنند، خاطراتی که هر کدام برایم مایه ی افتخار است. پس از هر ملاقات نیز قلبتان را با تپش های امید بخش تازه تری اینجا جا می گذارید و قلبم را با خود می برید تا هم من هم شما ، شب ها با طنین قلب یکدیگر بخوابیم و آرام گیریم و می دانم بعد از هر ملاقات با ده ها خاطره از دیدار با خانواده های زندانیان و پرسنل زندان و همسفران و .... بر می گردید . عزیزان من ، هرچند به دیدار شما سخت نیازمندم و اگر هر روز هم شما را به ویژه مادر عزیزم را ببینم باز هم شوق دیدن و گفتن و شنیدن ها کاهش نمی یابد ،اما علی رغم اینکه سخت است خودم را از دیدار با شما محروم کنم خواهش می کنم شما هم تحمل پیشه نمایید و به اعتراض قطع بودن تلفن زندان ،از هفته ی آینده به ملاقات من نیایید و چنانچه، مسئولین زندان اقدام به وصل تلفن بند 350 نمودند ،من با شما تماس خواهم گرفت و دوباره از فرصت اندک زمان ملاقات استفاده خواهیم نمود .
برای اطلاع شما ، به دلایل این تصمیم اشاره ای دارم:
1. چون همه ی شما ساکن شهرستان(خراسان)هستید ،در صورت وصل بودن تلفن نیاز به ملاقات حضوری کاهش می یابد.
2.چون مادرم ، مسن و مریض احوال می باشد ،رنج سفر مسیر هزار کیلومتری ، سلامتی او را تهدید می کند و در هر سفر روزها من نگران هستم که آیا به سلامت بر می گردد یا نه.
3.چون تلفن های بند 350 قطع می باشد پس از هر ملاقات من از برگشت شما بی اطلاع می مانم وهمیشه این بی اطلاعی تا ملاقات بعدی مرا آزار می دهد.
4.محدودیت زمان ملاقات کابینی (تلفنی)که حداکثر 20 دقیقه می باشد،ارزش تحمل رنج این سفر طولانی را ندارد.
5.محدودیت صدور مجوز برای ملاقات حضوری نیز مزید بر این علت است.
6.مشکل گرفتن مجوز ملاقات حضوری ، که مدت هاست در اختیار شخص دادستان است ،در حالی که قبلا توسط رئیس زندان صادر می شد،دلیل دیگری بر اهمیت وصل تلفن می باشد.
7.اگر شما ساکن تهران و یا شهر های نزدیک بودید،کمی قابل تحمل تر بود ولی، متاسفانه در هر سفر شما مجبورید دو هزار کیلو متر راه طی کنید که تحمیل این رنج بر شما مرا می آزارد.
8.و نکته ی دیگر اینکه برای گرفتن مجوز ملاقات حضوری که حداکثر نیم ساعت در ماه می باشد باید خانواده ها شخصا،روز های قبل از ملاقات به دادستانی مراجعه کنند ، که این مسئله نیز برای شما دردسر آفرین است. دلایل فوق و دلایل دیگری که ذکر آنها را ضروری نمی دانم و همچنین مشاهده ی اثرات مخرب قطع تلفن بر روح و روان دوستان هم بندی ام که خیلی از آنها ، همسران ، فرزندان وخانواده هایشان سخت به ارتباط با آنها نیازمند هستنند ،مرا وا داشت تا ضمن اتخاذ این تصمیم شخصی ،قدمی را بردارم تا شاید در رفع این محدودیت و جلوگیری از استمرار این تضییع حق موثر واقع شود.
بدرود - دوشنبه 19 مهر 89 بند 350 اوین - محمد داوری
نامه تظلم خواهی همسر سعید ملک پور(متهم محکوم به اعدام) به لاریجانی
خبرگزاری هرانا - همسر سعید ملک پور یکی از متهمین پرونده موسوم به “مضلین ” در نامهای به ریاست قوه قضأییه به شرح گوشهای از آنچه بر همسرش رفته است پرداخته و با توجه به شواهد موجود و اظهارات همسرش مبنی بر اخذ اعترافات زیر شکنجه از وی درخواست کرده است تا دستور رسیدگی به موارد نقض قانون در پروندهٔ همسرش را صادر کند. گفتنی است قاضی مقیسه پیشاپیش به وکیل سعید ملک پورگفته است که حکم وی اعدام میباشد. متن کامل نامه فاطمه افتخاری که در اختیار سایت تحول سبز قرار گرفته است در پی میآید:
بسمه تعالی
محضر آیت الله صادق لاریجانی دامت برکاته،
ریاست محترم قوه قضاییه
با اهداء سلام و آرزوی توفیق برای جناب عالی،اینجانب فاطمه افتخاری همسر سعید ملک پور، متهم معرفی شده در پرونده موسوم به مضلین ۲ مربوط به جرائم رایانه ای، با شماره پرونده د – ط ۹۶۳۱- ۸۷ میباشم. اکنون پس از گذشت بیش از ۲ سال از بازداشت موقت و بلاتکلیفی، همسرم با اتهاماتی خلاف واقع رو به رو گشته که با حضور یک متخصص کامپیوتر در دادگاه می توان عدم صحت آنها را اثبات کرد. قابل ذکر است که همسرم بیش از ۱۲ ماه از زمان بازداشت موقت را در سلول انفرادی و تحت انواع شکنجههای روحی، روانی و جسمی گذرانده است.
پرونده سعید پس از ۱۷ ماه بلاتکلیفی به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه فرستاده شد. ایشان با رد اتهامات خود در دادگاه به قاضی اعلام کرده است که زیر شکنجه و فشار روانی وادار به اعتراف علیه خود شده است. این در حالی است که شکنجه فیزیکی و روانی یکی دیگر از متهمین همین پرونده که ماه ها توسط گروه پدافند سایبری سپاه مورد بازجویی قرار گرفته بود، طبق گفته خانواده و قاضی ایشان (قاضی صلواتی) توسط پزشک قانونی تائید شده است. متاسفانه با اینکه برخی از آثار شکنجه همسرم همچنان مشهود است، اما جناب قاضی مقیسه درخواست ایشان را جهت ارجاع به پزشکی قانونی رد کرده است. همچنین با توجه به نوع اتهامات وارده و مستندات ارائه شده توسط گروه پدافند سایبری سپاه، همسرم جهت نوشتن لایحه دفاعیه نیاز به استخدام کارشناس رایانه بیطرف مورد وثوق قوه قضاییه و همچنین دسترسی کافی به کارشناس و وکیل قانونی خود در محیطی مجهز به امکانات فنی مناسب، مانند دسترسی به کامپیوتر و اینترنت دارد. اما قاضی مقیسه این درخواست قانونی سعید را هم نپذیرفته است.
متاسفانه با وجود اینکه تا همین امروز از سوی هیچ دادگاهی برای همسرم حکمی صادر نشده است و علیرغم موارد مندرج قانونی و البته اخلاق اسلامی، اعترافات همسرم تا کنون بارها و بارها در برنامه هایی با عنوان مستند شوک و گرداب از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش گردیده است. برنامههای تلویزیونی مذکور همراه با افکت های صوتی و تصویری فراوان بصورت کاملاً حرفه ایی به منظور تخریب و هتک آبروی افراد از جمله سعید تهیه شده بود، در صورتی که تا یک سال بعد از اولین زمان پخش آن، برای همسرم اصلا دادگاهی تشکیل نشد. همچنین متاسفانه طی صحبت اخیری که قاضی مقیسه با وکیل پرونده، جناب آقای علیزاده طباطبایی، داشته اند خبردار شدیم که حکم مد نظر قاضی اعدام می باشد. و این در حالی است که تا کنون در مجموع تنها به مدت ۱۵ دقیقه برای پرونده سعید دادگاه تشکیل شده است. همین امر نشان میدهد که حکم از قبل صادر شده است بدون اینکه همسرم امکان دفاع از خود را بیابد.
جناب آیت الله لاریجانی،
در طول این مدت چندین نامه به مسئولان قضائی فرستادیم، ولی دریغ از یک پاسخ. این شد که این نامه را به صورت سرگشاده منتشر کردم، به امید آنکه پاسخی بشنویم. عدم اطلاع سعید ازجزییات موارد اتهامی و استنادات آن (مخصوصا اینکه در ابتدای بازداشت ایشان، او را مجبور کرده اند که پایین کاغذهای سفیدی را امضا کند)، عدم اجازه ملاقات مستمر وی با وکیلش و رد درخواست قانونی سعید مبنی بر بررسی پرونده اش توسط کارشناسان فنی بیطرف در جهت تشخیص اتهامات، بزرگنمایی ها و سند سازی های غیر واقعی که از نظر فنی و کارشناسی به راحتی نادرستی آنها اثبات میشود و ارایه آنها به قاضی به عنوان اتهامات سعید، همگی به عنوان مصداقهای زیر پا گذاشته شدن قوانین حقوقی و کیفری جمهوری اسلامی ایران می باشند، قوانینی که در آن برای متهم، مجرم، زندانی، فرای اتهامشان، تنها به جهت کرامت انسانی، حق و حقوقی قائل شده اند.
همسرم چند ماه پیش طی تماس تلفنی، تمام موارد نقض حقوق شهروندی و انسانی مندرج در قوانین جمهوری اسلامی ایران که در جریان دستگیری و بازجویی از وی اتفاق افتاده است را برشمرد و از من خواست تا فایل صوتی آن را جهت پیگیری در اختیار مسئولان قوه قضائیه قرار دهم، که به پیوست تقدیم حضور می گردد و از شما به عنوان قاضی القضات که بنا است ملجا و ماوای مظلومان و ستمدیدگان باشد تقاضا دارم تا پیش از صدور حکم دستور بررسی موارد مطرح شده در این فایل و دیگر موارد نقض حقوق قانونی وی را صادر فرمائید.
با احترام
فاطمه افتخاری
فدراسيون بين المللی کارگران حمل و نقل به ادامه بازداشت رضا شهابی اعتراض کرد
خبرگزاری هرانا - فدراسيون بين المللی کارگران حمل و نقل، به ادامه يافتن بازداشت رضا شهابی – از فعالان کارگری ايران – اعتراض کرد.
مک اراتا دبيرکل حمل و نقل داخلی در اين فدراسيون گفت که آزاد نشدن رضا شهابی به رغم وعده هايی که به خانواده اش داده شده و وثيقه ۶۰ ميليون تومانی که از خانوادهاش اخذ شده، «ناعادلانه» است. فدراسيون بين المللی کارگران حمل و نقل پيش از اين، در ماه اوت، نيز با صدور بيانيه ای خواستار آزادی رضا شهابی، منصور اسانلو و ابراهيم مددی شده بود.
هر سه اين افراد از اعضای سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران هستند.
مک اراتا دبيرکل حمل و نقل داخلی در اين فدراسيون گفت که آزاد نشدن رضا شهابی به رغم وعده هايی که به خانواده اش داده شده و وثيقه ۶۰ ميليون تومانی که از خانوادهاش اخذ شده، «ناعادلانه» است. فدراسيون بين المللی کارگران حمل و نقل پيش از اين، در ماه اوت، نيز با صدور بيانيه ای خواستار آزادی رضا شهابی، منصور اسانلو و ابراهيم مددی شده بود.
هر سه اين افراد از اعضای سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران هستند.
آمار رو به رشد زندانیان و ناتوانی مقامات قضایی از ادامه روند موجود
خبرگزاری هرانا - در پی تراکم بیش از اندازه زندانهای کشور، رئیس کل دادگستری استان تهران طی نامه ای خطاب به مجتمع های قضایی، ضمن اشاره به "آمار رو به تزاید زندانیان" و "سه برابر ظرفیت بودن آمار" آنها، خواستار تعیین مجازات های جایگزین و صدور قرارهایی شد، که "حتی المقدور منتهی به بازداشت متهمین نگردد."
به گزارش جرس، علیرضا آوایی در نامه ای که اخیرا به سرپرست های مجتمع های قضایی ارسال و ابلاغ کرده، به "نتایج بررسی های بعمل آمده پیرامون زندان های مختلف" اشاره کرده و خاطرنشان نموده است:
"گزارش های واصله و نتایج بازرسی های به عمل آمده از برخی ندامتگاه ها توسط هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی و بازدید دادستان ها و روسای محترم داگستری های تابعه در معیت معاونت قضایی و مسئول دفتر امور زندانیان که شرح تفصیلی مشاهدات عینی خود را برای قضات محترم بازگو خواهند نمود، حاکی از رشد رو به تزاید آمار زندانیان است به نحوی که در برخی از ندامتگاه ها آمار زندانیان به بیش از سه برابر ظرفیت اسمی آن رسیده و به دلیل کمبود فضا و متناسب نبودن امکانات، نگهداری آنان مخاطره آمیز شده است و بیم آسیب های جدی و جبران ناپذیر می رود، با این وضع پر واضح است که نتیجه ی کیفر حبس، تنها سلب آزادی نیست و از هدف اصلی خود دور شده است، بلکه تبعات ناگوار و مجازات های نانوشته و ناخواسته ی دیگری را در بر می گیرد.
بنابراین توصیه می گردد تا آنجایی که در اثر آزادی متهمین، به امنیت استان لطمه ای وارد نمی گردد، از مجازات های جایگزین استفاده شود مهم تر آنکه در خصوص قرار های تامین صادره نیز به نحوی اقدام شود که حتی المقدور منتهی به بازداشت متهمین نگردد تا علاوه برمشکلات و معضلات یاد شده به دلیل تراکم زندانیان اعزام به موقع آنان متعسر نگردد."
بنابراین توصیه می گردد تا آنجایی که در اثر آزادی متهمین، به امنیت استان لطمه ای وارد نمی گردد، از مجازات های جایگزین استفاده شود مهم تر آنکه در خصوص قرار های تامین صادره نیز به نحوی اقدام شود که حتی المقدور منتهی به بازداشت متهمین نگردد تا علاوه برمشکلات و معضلات یاد شده به دلیل تراکم زندانیان اعزام به موقع آنان متعسر نگردد."
لازم به ذکر است چند روز پیش مسئولان سازمان زندانهای کشور از تراکم فوق العاده زیاد زندانیان در زندانهای کشور خبر داده و گفته بودند تعداد زندانیان، نسبت به سال گذشته، بیش از ٣۵ درصد افزایش یافته است.
آنها همچنین خاطرنشان کردند "متوسط جهانی حضور شهروندان در زندان، ١٣٣ نفر در هر یکصدهزار نفر است، در حالی که آمار نشان می دهد در برخی استانهای ایران، تعداد زندانیان بیش از سه برابر، حد معمول در جهان است.
آنها همچنین خاطرنشان کردند "متوسط جهانی حضور شهروندان در زندان، ١٣٣ نفر در هر یکصدهزار نفر است، در حالی که آمار نشان می دهد در برخی استانهای ایران، تعداد زندانیان بیش از سه برابر، حد معمول در جهان است.
خبرگزاری های رسمی کشور اوایل پاییز امسال گزارش داده بودند که یکی از مقامات سازمان زندانها درباره آخرین آمار تعداد زندانیان کشور گفته است "تا پایان شهریور ماه امسال، بیش از ٢۰۴ هزار نفر در زندانهای کشور محبوس بودند.
محمد علی زنجیره ای، معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور، در گفتگو با ایسنا، آمار کل زندانیان کشور را نسبت به سال قبل با افزایش ٣۵ درصدی اعلام کرده و گفته بود "در نیمه نخست سال ٨٩، تعداد زندانیان به طور مداوم در حال افزایش بوده است."
با توجه به روند موجود و آمار زندانیان و وضعیت زندانها، شاید پیش بینی آینده ای با مشکلات فراوان برای مسئولان، چندان مشکل نباشد.
زمزمه اعتصاب غذا در میان کارگران نورد لوله صفا و پروفیل ساوه
خبرگزاری هرانا - کارگران نورد لوله صفا و لوله و پروفیل ساوه در اعتراض به عدم دریافت حقوق خود دست به اعتصاب غذا خواهند زد.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، عدم پرداخت دستمزد کارگران نورد لوله صفا که تعداد آنان حدود 1300 نفر است در حالی از سال گذشته به یک روال در این کارخانه تبدیل شده است که کارخانه لوله و پروفیل ساوه نیز از دو ماه پیش تاکنون دستمزدهای کارگران این کارخانه را که تعداد آنان نیز حدود 1300 نفر است، پرداخت نکرده است.
لازم به یاد آوری است مالکیت هر دوی این کارخانه ها متعلق به یک نفر است.
بنا بر این گزارش بدنبال عدم پرداخت دستمزدهای کارگران این دو کارخانه، زمزمه اعتصاب غذا در میان کارگران نورد لوله صفا بالا گرفته است و کارگران نورد لوله و پروفیل ساوه نیز اعلام کرده اند که از همکاران خود در کارخانه نورد لوله صفا حمایت خواهد کرد.
محكوميت يك شهروند بهايي ساكن قائم شهر به حبس
خبرگزاری هرانا - طبق حكم شعبه دوم دادگاه انقلاب شهرستان ساري به رياست قاضي سواد كوهي يك شهروند بهايي ساكن قائم شهر به نام " فخرالدين صميمي " به اتهام ترويج بهائيت به شش ماه حبس تعزيري محكوم شد .
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، پرونده مذكور در حال حاضر به دادگاه تجديد نظر استان ارسال شده است .
قابل ذكر است نامبرده در 10 خرداد ماه سال جاري پس از تفتيش منزل توسط ماموران امنيتي ، بازداشت شده كه پس از سه هفته حبس در زندان شهيد كچويي ساري آزاد گرديد.
کوهیار گودرزی به بند 3 زندان رجایی شهر منتقل شد
خبرگزاری هرانا –کوهیار گودرزی، فعال حقوق بشر که از روز گذشته در قرنطینه زندان رجایی شهر کرج بسر می برد به بند 3 این زندان منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این فعال حقوق بشر در پی درخواست ۱۴ تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین برای تشکیل یک کمیته حقیقتیاب مستقل ملی، به منظور کشف حقایق مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و حوادث پس از آن به این زندان تبعید شده است.
هم اکنون به غیر از این زندانی در بند 3 زندان رجایی شهر آقایان حشمت الله طبرزدی ، منصور رادپور، مصطفی اسکندری، مسعود باستانی، احمد زید آبادی، مهدی محمودیان، رضا رفیعی، منصور اسانلو، علیرضا کرمی خیر آبادی، ارژنگ داودی، رسول بداغی، عیسی سحر خیز، داود سلیمانی و مجید توکلی نگهداری می شوند.
ادامه ی فشارها بر فعالین دانشجویی چپ دانشگاه یزد
خبرگزاری هرانا - فشار و تهدید بر فعالین دانشجویی چپ دانشگاه یزد کماکان ادامه دارد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، علاوه بر محسن وفایی مدیر مسئول و سردبیر نشریه "بیان آزاد" که در هفته های اخیر خبر دستگیری و سپس آزادی اش منتشر شد، نیما کاویانی، سردبیر نشریه "پرومته و زمین" نیز بازداشت شده است.
این دانشجوی آزادیخواه و برابری طلب پس از 11 روز بازداشت به قید ضمانت موقتا آزاد شده است.
این در حالی است که فرخ باستانی دیگر دانشجوی چپ این دانشگاه و مدیر مسئول نشریه "پرومته" نیز در تابستان گذشته مدتی را در بازداشت به سر برده است.
هم چنین غیر از نیما کاویانی و فرخ باستانی چند تن دیگر از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب یزد در معرض بازداشت اطلاعات این استان قرار دارند.
فرمانده پلیس تهران از برقراری طرح جدید امنیتی در 2 هزار نقطه پایتخت خبر داد
خبرگزاری هرانا - فرمانده انتظامی تهران بزرگ از اجرای طرح موسوم به "امنیت محلهمحور" در بیش از دو هزار نقطه پایتخت از بامداد شنبه هشتم آبان ماه ٨٩ خبر داد.
سردار حسین ساجدینیا، روز جمعه هفتم آبان ماه، در جریان بازدید از هفدهمین نمایشگاه بینالمللی مطبوعات و خبرگزاریها، اعلام کرد: طرح امنیت محله محور از فردا (شنبه) در بیش از دو هزار نقطه در محدوده ٣٧۵ محله شهر تهران اجرا خواهد شد.
سردار حسین ساجدینیا، روز جمعه هفتم آبان ماه، در جریان بازدید از هفدهمین نمایشگاه بینالمللی مطبوعات و خبرگزاریها، اعلام کرد: طرح امنیت محله محور از فردا (شنبه) در بیش از دو هزار نقطه در محدوده ٣٧۵ محله شهر تهران اجرا خواهد شد.
به گزارش آفتاب، وی با بیان اینكه در اجرای مطابق با جرایم شناسایی شده هر منطقه، طرح ویژه از سوی پلیس اجرا میشود، ادامه داد: این طرح براساس مطالبات مردمی در حوزههای مختلفی انجام میشود.
به گفته ساجدینیا طرح امنیت محلهمحور مقطعی نیست و كلانتریها حوزه استحفاظی خود را پس از اجرای طرح مورد رصد قرار میدهند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ از مردم درخواست كرد كه گزارشها در زمینه جرایم مختلف را از طریق مركز فوریتهای پلیسی ١١۰اعلام كنند تا پلیس پس از صحت موضوع، برخورد با جرایم موردنظر را در دستوركار خود قرار دهد.
به گفته ساجدینیا طرح امنیت محلهمحور مقطعی نیست و كلانتریها حوزه استحفاظی خود را پس از اجرای طرح مورد رصد قرار میدهند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ از مردم درخواست كرد كه گزارشها در زمینه جرایم مختلف را از طریق مركز فوریتهای پلیسی ١١۰اعلام كنند تا پلیس پس از صحت موضوع، برخورد با جرایم موردنظر را در دستوركار خود قرار دهد.
یک زندانی سیاسی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد
خبرگزاری هرانا - بر اساس حكم صادره از سوي دادگاه انقلاب اسلامي زاهدان يك فعال سیاسی به اتهام 'محاربه و افساد في الارض' روز پنجشنبه در زندان مركزي زاهدان اعدام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، عبدالعزيز نوتي زهي به اتهام ارتباط و همکاری با ملك نوتي زهي و عضويت در گروه های معاند نظام، درگيري با ماموران انتظامي،حمل و نگهداري سلاح غير مجاز و قتل پنج تن از پرسنل نيروي انتظامي محاكمه و اعدام شد. شایان ذکر است، از پذیرفتن اتهامات مذکور از شخص زندانی و وکیل وی اطلاعی در دست نیست.
اخراج پیام حیدر قزوینی فعال دانشجویی دانشگاه بینالمللی قزوین
خبرگزاری هرانا - پیام حیدر قزوینی، دانشجوی ترم آخر دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین و دبیر سابق تشکل اصلاحطلب این دانشگاه، با حکم قطعی "اخراج و سه سال محرومیت از تحصیل در تمامی دانشگاهها" از ادامه تحصیل محروم شد.
به گزارش جرس، این حکم که به تازگی و توسط کمیته تجدید نظر دانشگاه صادر گشته است، سنگینترین حکمی است که تا به حال در دانشگاه بینالمللی قزوین و در پی حوادث پس از انتخابات خرداد88 صادر گشته است.
پیام حیدر قزوینی که مسئول شاخه دانشجویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در استان قزوین نیز بوده است، سه ترم پیش به تعلیق به مدت دو نیمسال محکوم شده بود، اما در ترم گذشته ودر حکمی دیگر به اتهام شرکت در اغتشا شات توسط کمیته بدوی انضباطی به اخراج و محرومیت سه ساله از حق کنکور مجدد محکوم شده بود که اینک این حکم توسط کمیته تجدید نظر تایید گشته است.
این در حالی است که این فعال دانشجویی از ترم گذشته ممنوع الورود گشته بود و بیش از 9 ماه است که در دانشگاه حضوری نداشته است. بنا به گزارشات رسیده، حکم اخراج وی در حالی تایید گشته است که در اقدامی بیسابقه بیش از 1070 تن از دانشجویان این دانشگاه با امضای نامهای ضمن حمایت از وی خواستار بازگشت او به دانشگاه شده بودند.
این فعال دانشجویی در جریان حوادث پس از انتخابات دو بار توسط نیروهای امنیتی استان قزوین بازداشت شده بود که هم اینک در انتظار صدور حکم دادگاه خویش است.
به گزارش جرس، این حکم که به تازگی و توسط کمیته تجدید نظر دانشگاه صادر گشته است، سنگینترین حکمی است که تا به حال در دانشگاه بینالمللی قزوین و در پی حوادث پس از انتخابات خرداد88 صادر گشته است.
پیام حیدر قزوینی که مسئول شاخه دانشجویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در استان قزوین نیز بوده است، سه ترم پیش به تعلیق به مدت دو نیمسال محکوم شده بود، اما در ترم گذشته ودر حکمی دیگر به اتهام شرکت در اغتشا شات توسط کمیته بدوی انضباطی به اخراج و محرومیت سه ساله از حق کنکور مجدد محکوم شده بود که اینک این حکم توسط کمیته تجدید نظر تایید گشته است.
این در حالی است که این فعال دانشجویی از ترم گذشته ممنوع الورود گشته بود و بیش از 9 ماه است که در دانشگاه حضوری نداشته است. بنا به گزارشات رسیده، حکم اخراج وی در حالی تایید گشته است که در اقدامی بیسابقه بیش از 1070 تن از دانشجویان این دانشگاه با امضای نامهای ضمن حمایت از وی خواستار بازگشت او به دانشگاه شده بودند.
این فعال دانشجویی در جریان حوادث پس از انتخابات دو بار توسط نیروهای امنیتی استان قزوین بازداشت شده بود که هم اینک در انتظار صدور حکم دادگاه خویش است.
قوه قضاييه آماده است، لايحه جدیدی برای «جرم سیاسی» تدوین کند
خبرگزاری هرانا - آيت ا...آملي لاريجاني در ديدار اعضاي فراکسيون دانشگاهيان مجلس شوراي اسلامي با تشريح فعاليتهاي دستگاه قضايي در طول يکسال گذشته و مثبت ارزيابي کردن روند برنامههاي دستگاه قضايي، اظهار داشت: متأسفانه امکانات و بودجه قوه قضاييه تناسبي با وظايف دادگستريها و سازمانهاي تابعه قضايي ندارد.
به گزارش ایلنا، وی با تأکيد بر اين نکته که مجموعه مديران دستگاه قضايي در دوره جديد رياست اين قوه با انگيزه و توان مضاعف درصدد خدمترساني به مردم و حل مشکلات دستگاه قضايي هستند، افزود: سالانه به صورت متوسط 500 قاضي بازنشسته ميشوند يا به دلايل مختلف از دستگاه قضايي خارج ميشوند و دستگاه قضايي نيازمند جذب قضات جديد و تکميل نيروي انساني است اما متأسفانه همکاري و تعامل مناسبي به منظور اختصاص اعتبارات مورد نياز اين استخدامها با قوه قضاييه نشده است و در بودجه سالانه و برنامه پنج ساله نيز نيازمنديهاي دستگاه قضايي حتي به صورت حداقلي تأمين نشده که اميدواريم در آينده اين روند اصلاح شود تا بتوانيم با توجه به حجم ورودي پروندهها توسعه شهرها و روستاها و ضرورت به روز کردن سيستمهاي خدمترساني در قوه قضاييه و نيز جذب قضات و کارمندان موردنياز گامهاي مناسبي برداريم.
رئيس قوه قضاييه با اشاره به سختي کار قضات و فشارهاي طاقتفرسايي که از جهات مختلف به آنان وارد ميشود، گفت: باتوجه به کمبود امکانات و بودجه در قوه قضاييه، نخبگان حوزه و دانشگاه تمايل چنداني به حضور در قوه قضاييه و مواجه شدن با حجم انبوه کارها ندارند و اميدواريم دولت و مجلس نسبت به اين موضوع حساسيت بيشتري به خرج دهند چرا که ارتقاي خدمترساني قضايي مستلزم ارتقاي بودجه و موافقت با جذب کارمند است.
آيت الله لاريجاني افزود: قوه قضاييه درصدد تکميل نيروي انساني خود از حوزه و دانشگاه است و در آزمون اخيري که به منظور جذب قاضي برگزار شده نيز حدود 13 هزار نفر از دانشگاهها و قريب 500 نفر از حوزههاي علميه شرکت کردند که جذب افراد متناسب با ميزان شرکتکنندگان و واجد بودن شرايط خواهد بود.
رئيس قوه قضاييه همچنين از امکان جذب نخبگان ممتاز حوزه ودانشگاه بدون آزمون براي تصدي امر قضاوت خبر داد.
آيت الله لاريجاني توسعه طرحهاي IT در قوه قضاييه، تکميل شدن اجراي طرح کاداستر در سازمان ثبت و بازسازي و نوسازي بافتها و ساختمانهاي فرسوده قوه قضاييه را از مسائل جدي دستگاه قضايي برشمرد که نيازمند حمايت مالي موکد و اختصاص بودجه مناسب است.
رئيس قوه قضاييه در ادامه به موضوعات و مباحث مورد اشاره نمايندگان پاسخ داد و از جمله درباره موضوع اعمال ماده 18 گفت: متأسفانه درخصوص اعمال ماده 18 تبليغات ناآگاهانه و يا آگاهانه اما خلاف واقعي صورت گرفته است تا افکار عمومي گمان کنند که قوه قضاييه باب اين مسئله را بسته و از اين جهت مشکلي به مشکلات قضايي مردم اضافه شده است در حاليکه اين چنين نيست و محدوديتهاي اعمال شده در اجراي ماده 18 براي جلوگيري از اطالهدادرسي و براساس قانون بوده است.
وی سپس با تشريح مباني قانوني تصميم قوه قضاييه در ايجاد محدوديتها در اعمال ماده 18، گفت: محدود نبودن اعمال ماده 18 و عمل براساس اين طرز تلقي که ماده 18 حقي براي محکوم عليه است که ميتواند آن را از رئيس دستگاه قضايي بخواهد، نادرست است چرا که قانون اين حق را براي رئيس قوه قضاييه قائل شده است که هر جا خلاف بيِّن شرعي برايش احراز شد اعمال ماده 18 کند نه اينکه هر فرد محکوم عليه، حق داشته باشد تقاضاي اعمال ماده 18 کند.
رئيس قوه قضاييه افزود: اين طرز تلقي و برداشت از اعمال ماده 18 در واقع مرحلهاي به مراحل متعدد بررسيهاي قضايي اضافه ميکرد و موجب اطاله دادرسي ميشد و در واقع دور تسلسلي بود که موجب ميشد هيچگاه حکم قضايي قطعي و پرونده مختومه نشود.
رئيس دستگاه قضایی تاسيس معاونت نظارت بر کار محاکم از طريق ديوان عالي کشور، نظارتهاي مستمر و دورهاي از کار قضات در سراسر کشور از سوي دادسراي انتظامي قضات و نظارتهاي الکترونيک از طريق سيستم cms را از راهکارهاي قوه قضاييه به منظور افزايش ضريب اطمينان و رسيدگي دقيق قضات به پروندهها برشمرد و گفت: يکي از ايراداتي که به تبع محدوديت اعمال ماده 18 ممکن است وارد باشد اين است که قضات احساس ميکنند نظارتي بر کار آنان نيست اما دستگاه قضايي از طريق تاسيس معاونت نظارت ديوان عالي کشور و بازرسيهاي دورهاي و مستمر از سوي دادسراي انتظامي قضات که به عنوان نمونه اخيرا در پنج استان انجام شده، درصدد رفع اين شبهه و ذهنيت است.
به گزارش ایلنا، وی با تأکيد بر اين نکته که مجموعه مديران دستگاه قضايي در دوره جديد رياست اين قوه با انگيزه و توان مضاعف درصدد خدمترساني به مردم و حل مشکلات دستگاه قضايي هستند، افزود: سالانه به صورت متوسط 500 قاضي بازنشسته ميشوند يا به دلايل مختلف از دستگاه قضايي خارج ميشوند و دستگاه قضايي نيازمند جذب قضات جديد و تکميل نيروي انساني است اما متأسفانه همکاري و تعامل مناسبي به منظور اختصاص اعتبارات مورد نياز اين استخدامها با قوه قضاييه نشده است و در بودجه سالانه و برنامه پنج ساله نيز نيازمنديهاي دستگاه قضايي حتي به صورت حداقلي تأمين نشده که اميدواريم در آينده اين روند اصلاح شود تا بتوانيم با توجه به حجم ورودي پروندهها توسعه شهرها و روستاها و ضرورت به روز کردن سيستمهاي خدمترساني در قوه قضاييه و نيز جذب قضات و کارمندان موردنياز گامهاي مناسبي برداريم.
رئيس قوه قضاييه با اشاره به سختي کار قضات و فشارهاي طاقتفرسايي که از جهات مختلف به آنان وارد ميشود، گفت: باتوجه به کمبود امکانات و بودجه در قوه قضاييه، نخبگان حوزه و دانشگاه تمايل چنداني به حضور در قوه قضاييه و مواجه شدن با حجم انبوه کارها ندارند و اميدواريم دولت و مجلس نسبت به اين موضوع حساسيت بيشتري به خرج دهند چرا که ارتقاي خدمترساني قضايي مستلزم ارتقاي بودجه و موافقت با جذب کارمند است.
آيت الله لاريجاني افزود: قوه قضاييه درصدد تکميل نيروي انساني خود از حوزه و دانشگاه است و در آزمون اخيري که به منظور جذب قاضي برگزار شده نيز حدود 13 هزار نفر از دانشگاهها و قريب 500 نفر از حوزههاي علميه شرکت کردند که جذب افراد متناسب با ميزان شرکتکنندگان و واجد بودن شرايط خواهد بود.
رئيس قوه قضاييه همچنين از امکان جذب نخبگان ممتاز حوزه ودانشگاه بدون آزمون براي تصدي امر قضاوت خبر داد.
آيت الله لاريجاني توسعه طرحهاي IT در قوه قضاييه، تکميل شدن اجراي طرح کاداستر در سازمان ثبت و بازسازي و نوسازي بافتها و ساختمانهاي فرسوده قوه قضاييه را از مسائل جدي دستگاه قضايي برشمرد که نيازمند حمايت مالي موکد و اختصاص بودجه مناسب است.
رئيس قوه قضاييه در ادامه به موضوعات و مباحث مورد اشاره نمايندگان پاسخ داد و از جمله درباره موضوع اعمال ماده 18 گفت: متأسفانه درخصوص اعمال ماده 18 تبليغات ناآگاهانه و يا آگاهانه اما خلاف واقعي صورت گرفته است تا افکار عمومي گمان کنند که قوه قضاييه باب اين مسئله را بسته و از اين جهت مشکلي به مشکلات قضايي مردم اضافه شده است در حاليکه اين چنين نيست و محدوديتهاي اعمال شده در اجراي ماده 18 براي جلوگيري از اطالهدادرسي و براساس قانون بوده است.
وی سپس با تشريح مباني قانوني تصميم قوه قضاييه در ايجاد محدوديتها در اعمال ماده 18، گفت: محدود نبودن اعمال ماده 18 و عمل براساس اين طرز تلقي که ماده 18 حقي براي محکوم عليه است که ميتواند آن را از رئيس دستگاه قضايي بخواهد، نادرست است چرا که قانون اين حق را براي رئيس قوه قضاييه قائل شده است که هر جا خلاف بيِّن شرعي برايش احراز شد اعمال ماده 18 کند نه اينکه هر فرد محکوم عليه، حق داشته باشد تقاضاي اعمال ماده 18 کند.
رئيس قوه قضاييه افزود: اين طرز تلقي و برداشت از اعمال ماده 18 در واقع مرحلهاي به مراحل متعدد بررسيهاي قضايي اضافه ميکرد و موجب اطاله دادرسي ميشد و در واقع دور تسلسلي بود که موجب ميشد هيچگاه حکم قضايي قطعي و پرونده مختومه نشود.
رئيس دستگاه قضایی تاسيس معاونت نظارت بر کار محاکم از طريق ديوان عالي کشور، نظارتهاي مستمر و دورهاي از کار قضات در سراسر کشور از سوي دادسراي انتظامي قضات و نظارتهاي الکترونيک از طريق سيستم cms را از راهکارهاي قوه قضاييه به منظور افزايش ضريب اطمينان و رسيدگي دقيق قضات به پروندهها برشمرد و گفت: يکي از ايراداتي که به تبع محدوديت اعمال ماده 18 ممکن است وارد باشد اين است که قضات احساس ميکنند نظارتي بر کار آنان نيست اما دستگاه قضايي از طريق تاسيس معاونت نظارت ديوان عالي کشور و بازرسيهاي دورهاي و مستمر از سوي دادسراي انتظامي قضات که به عنوان نمونه اخيرا در پنج استان انجام شده، درصدد رفع اين شبهه و ذهنيت است.
رئيس قوه قضاييه با اشاره به انتقاداتي که از قوه قضاييه و عملکرد قضات درخصوص اطاله دادرسي ميشود، ضمن پرهيز دادن اصحاب رسانه و افراد حقيقي و حقوقي صاحب نفوذ و تريبون از طرح انتقادات کلي و بدون پشتوانه کار علمي و آماري، تصریح کرد: البته نميگوييم که اطاله دادرسي و ياعملکرد هاي ناصواب در قوه قضاييه وجود ندارد اما قوه قضاييه با اجراي طرح آمارگيري از طريق سيستم cms و بررسي وروديها، خروجيها و سير پروندههاي قضايي در مدتهاي زماني خاص، درصدد انجام کارهاي آماري و مشخص کردن ميانگين زمان بررسي پروندهها است و از آمار بدست آمده در ماههاي اخير مشخص شده است که متوسط زمان رسيدگي به پروندههاي حقوقي حدود 3ماه و پروندههاي کيفري حدود 2 ماه است گرچه قطعاً پروندههايي نيز وجود دارد که به لحاظ پيچيدگيهاي خاص خود سالها از طرح و پيگيري آن در دستگاه قضايي ميگذرد.
آيت الله لاريجاني درباره مديريت پروندهها و احکامي که جنبه ملي و حتي بينالمللي به خود ميگيرد گفت: قطعاً بايد درباره احکامي که جنبه ملي و بينالمللي به خود ميگيرند و عدهاي در داخل و خارج اهداف سياسي خود را در پيگيري اين پروندهها و احکام دنبال ميکنند بايد دقت نظر و نوعي مديريت ديپلماسي صورت گيرد تا در عين اجراي قاطع قانون و عدالت، هزينههايي را متحمل نظام نکند.
رئيس قوه قضاييه در خصوص رسيدگي به معوقات بانکي از تشکيل کارگروهي به رياست دادستان کل کشور خبر داد و افزود: قوه قضاييه و اين کار گروه در تعامل با بانکها و درصدد حل مشکلات آنان است و فهرستي از افراد نيز آماده شده است تا مورد رسيدگي قرار گيرد.
وی همچنين درباره لايحه جرم سياسي گفت: طرحي درخصوص جرم سياسي سالهاست که در مجلس مسکوت مانده است که امکان اصلاح و پيگيري دارد اما قوه قضاييه نيز آماده است تا لايحه جديدي را تدوين و جهت تصويب به دولت و مجلس ارسال کند.
رئيس قوه قضاييه در ابتداي سخنان خودتعامل با مجلس شوراي اسلامي را از رويکردهاي جدي قوه قضاييه برشمرد و گفت: مجلس برحسب متفاهم از قانون اساسي، در رأس امور است و قوه قضاييه ترديدي در تعامل با مجلس شوراي اسلامي ندارد .
در ابتداي اين ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نظرات خود را درباره اعمال ماده 18 ، اطاله دادرسي، عملکرد قضات، لايحه جرم سياسي ، بودجه و امکانات قوه قضاييه، تعامل قواي سه گانه در حل و فصل مشکلات و مسايل و مشکلات حقوقي قضايي حوزههاي انتخابيه خود را مطرح کردند.
آيت الله لاريجاني درباره مديريت پروندهها و احکامي که جنبه ملي و حتي بينالمللي به خود ميگيرد گفت: قطعاً بايد درباره احکامي که جنبه ملي و بينالمللي به خود ميگيرند و عدهاي در داخل و خارج اهداف سياسي خود را در پيگيري اين پروندهها و احکام دنبال ميکنند بايد دقت نظر و نوعي مديريت ديپلماسي صورت گيرد تا در عين اجراي قاطع قانون و عدالت، هزينههايي را متحمل نظام نکند.
رئيس قوه قضاييه در خصوص رسيدگي به معوقات بانکي از تشکيل کارگروهي به رياست دادستان کل کشور خبر داد و افزود: قوه قضاييه و اين کار گروه در تعامل با بانکها و درصدد حل مشکلات آنان است و فهرستي از افراد نيز آماده شده است تا مورد رسيدگي قرار گيرد.
وی همچنين درباره لايحه جرم سياسي گفت: طرحي درخصوص جرم سياسي سالهاست که در مجلس مسکوت مانده است که امکان اصلاح و پيگيري دارد اما قوه قضاييه نيز آماده است تا لايحه جديدي را تدوين و جهت تصويب به دولت و مجلس ارسال کند.
رئيس قوه قضاييه در ابتداي سخنان خودتعامل با مجلس شوراي اسلامي را از رويکردهاي جدي قوه قضاييه برشمرد و گفت: مجلس برحسب متفاهم از قانون اساسي، در رأس امور است و قوه قضاييه ترديدي در تعامل با مجلس شوراي اسلامي ندارد .
در ابتداي اين ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نظرات خود را درباره اعمال ماده 18 ، اطاله دادرسي، عملکرد قضات، لايحه جرم سياسي ، بودجه و امکانات قوه قضاييه، تعامل قواي سه گانه در حل و فصل مشکلات و مسايل و مشکلات حقوقي قضايي حوزههاي انتخابيه خود را مطرح کردند.