۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

مهمترین خبرهای روز، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

کارگران کیان تایر در اعتراض به وضعیت خود اقدام به آتش زدن لاستیک در محل کارخانه کردند

خبرگزاری هرانا - کارگران کیان تایر با توجه به نبود روزنه ای برای تحقق خواستهایشان تا پایان وقت اداری امروز،  از ساعت 10 صبح تا 12 ظهر  اقدام به آتش زدن لاستیک در محل کارخانه و مشرف به جاده اسلامشهر (روبروی بخشداری چهاردانگه) کردند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران، کارگران خشمگین کیان تایر تمامی پارچه نوشته هایی را که از بیرون و با مضامین تبریک به بخشدار چهاردانگه به عنوان بخشدار نمونه بر قسمت بیرونی نرده های کارخانه نصب شده بود پایین کشیده و آنها را نیز آتش زدند. همزمان با اعنراض کارگران در محل کارخانه، نماینده های آنان نیز از ساعت 11 صبح عازم وزارت صنایع شدند و در جلسه ای که برای رسیدگی به خواستهای این کارگران تشکیل شده بود، شرکت کردند. در این جلسه ابتدا مسئولین وزارت صنایع  تلاش کردند با یادآوری این نکته که خیلی از کارگران 17 ماه است حقوق نگرفته اند و صدایشان در نمی آید نماینده های کارگران کیان تایر را تحت فشار قرار بدهند اما این نماینده ها قاطعانه اظهار داشتند: این مایه افتخار شماست که 17 ماه دستمزد کارگران را ندهید و آنها را گرسنه نگه دارید، اما ما خواهان روشن شدن تکلیف خود و پرداخت دستمزدهای معوقه مان هستیم و اگر به خواستهای کارگران کیان تایر رسیدگی نشود آنان فردا همینجا در مقابل وزارت صنایع دست به تجمع خواهند زد و ما مسئولیتی در این زمینه نداریم.
بدنبال این اظهارات از سوی نماینده های کارگران کیان تایر، مسئولین وزارت صنایع اعلام کردند 5 میلیارد تومان وام آماده پرداخت به کارخانه کیان تایر است و بزودی این وام پرداخت خواهد شد. در ادامه این جلسه کارفرمای کیان تایر نیز وعده داد تا آخر امشب 50 درصد باقی مانده دستمزد شهریور ماه کارگران به حساب آنان واریز خواهد شد و طی چند روز آینده چهل تن مواد اولیه نیز وارد کارخانه خواهد شد.
بنا بر آخرین گزارشهای دریافتی توسط اتحادیه آزاد کاگران ایران، با توجه به توافقی که امروز در وزارت صنایع میان نماینده های کارگران و کارفرما و مسئولین این وزارتخانه صورت گرفته است کارگران کیان تایر اعلام کرده اند چنانچه فردا توافقات صورت گرفته عملی نشود از پس فردا سه شنبه چهارم آبانماه اعتراضات خود را از سر خواهند گرفت.

اخبار روز: 











شما درد مشترک کارگران جهان را فریاد می زنید!
همبستگی سندیکاهای کارگری ایران با زحمتکشان فرانسه  

اخبار روز: 


اخبار روز: سندیکاهای کارگری ایران با انتشار پیامی از مبارزات کارگران و زحمتکشان فرانسوی حمایت کردند و نوشتند: شما درد مشترک کارگران جهان را فریاد می زنید.
به گزارش وبسایت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه در این اطلاعیه چنین آمده است:

کارگران، یاران و همرزمان؛
دولت فرانسه جهت پیشبرد جهانی سازی و گذر از بحران اقتصادی، برای پایمال کردن حقوق بازنشستگی کارگران که طی سالها مبارزه به دست آورده اند، برنامه ای را به پیش می برد که ناقض دست آوردهای شما می باشد.
سندیکاهای کارگری ایران ضمن حمایت کامل از حرکت شکوهمند شما زحمتکشان با صدایی رسا اعلام می دارد: «شما درد مشترک کارگران جهان را فریاد می زنید». هجوم به تمام دست آوردهای کارگران تحت عنوان جهانی سازی از برنامه های اکثر دولت های سرمایه داری است که جز فقر، فلاکت و بیکاری کارگران هیچ نتیجه ای را به دنبال نخواهد داشت، پیروزی شما در این نبرد، پیروزی همه کارگران جهان محسوب می شود.
ما را در این مبارزه در کنار خود بدانید.

همانطور که می دانید کارگران سندیکایی در ایران به دلیل ابتدایی ترین حقوق کارگری که در سطح جهان پذیرفته شده جهت ایجاد تشکل مستقل کارگری طی سالیان گذشته تحت شدیدترین فشارها قرار دارند و کماکان تعدادی از کارگران در زندان و بسیاری دیگر در دادگاههای متفاوت سرگردان و از نعمت کارکردن محروم می باشند.
ما پیروزی شما در این مبارزه را پیروزی همه کارگران قلمداد می کنیم و تنها راه نجاتمان را اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران و مبارزه برای رفع این بی عدالتی ها در راه رسیدن به یک زندگی در خور شان همه انسانها می دانیم.
بار دیگر حمایت خود را از اعتصاب پر قدرت شما اعلام داشته و برایتان در این مبارزه متحدانه امید موفقیت داریم.

با امید به گسترش صلح و عدالت و آزادی در سراسر گیتی.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای کارگران فلزکار مکانیک
آبان ۱٣٨۹


اکبر گنجی، جنبش سبز و تقلب در انتخابات

1 ـ اکبر گنجی، روزنامه نگار و از فعالان سیاسی، در دو مقاله پی در پی، به بحث امکان تقلب در انتخابات دهم ریاست جمهوری پرداخته است. [1] گنجی در مقام "روشنفکر حوزه عمومی" به این مساله نگریسته و صراحتا اعلام کرده است که گرچه "راقم اين سطور هميشه از وقوع تقلب در انتخابات دفاع کرده و می کند... راقم اين سطور مدافع وقوع تقلب تأثيرگذار در انتخابات است و احمدی نژاد را برنده ی انتخابات نمی داند" اما معتقد است، میرحسین موسوی، برنده قطعی انتخابات نبوده است.
مدعای اصلی گنجی هم آن است که اولا تاکنون هیچ فعال سیاسی، از پیروزی قطعی میرحسین موسوی درانتخابات سخن نرانده و تنها خود موسوی در شب انتخابات و در یک کنفرانس مطبوعاتی، این خبر را داده است.مدعای دوم وی هم استناد به سخنان برخی فعالان سیاسی زندانی است. وی استناد به سخنان مصطفی تاج زاده ـ در فیلمی منتشر شده از وی در زندان ـ می کند و سخنانی ک از بهزاد نبوی و عبدالله رمضان زاده که در کیفرخواست قرائت شده توسط نماینده دادستان در دادگاه متهمان حوادث پس از انتخابات آمده بود.
مدعای دیگر گنجی آن است که حسین قاضیان، از جمله جامعه شناسان مشهور ایرانی که دستی هم در انجام نظرسنجی و افکار سنجی جامعه دارد، و دو تجربه موفق ـ انتخابات 76 و 80 ـ را در کارنامه خود، اعلام کرده است که: "در سراسر کشور محمود احمدی نژاد با اندکی فاصله از میر حسین موسوی پیش بوده است، اما در تهران، در 10 روز آخر، میر حسین موسوی از محمود احمدی نژاد جلو زد. بدین ترتیب، میر حسین موسوی برنده ی انتخابات نبود[یعنی هیچ کدام از کاندیداها نصف به علاوه ی یک آرا را به دست نیاورده بود]."
استناد دیگر گنجی، به عدم حضور آرایی است که به نفع میرحسین موسوی در انتخابات به صندوق ها ریخته شده، اما حداقل در شهرستان ها، ظهور و بروزی در خیابان‌ها نداشته است. صحبت پیرامون این بحث را ارجاع می دهم به مقاله یکی از دوستان در این زمینه. [2]
2- جنبش سبز و اکبر گنجی، در یک نکته با یکدیگر هم عقیده اند: در انتخابات تقلب شده است و آرای اعلام شده، آرای شمارش شده نیست. بلاشک نه احمدی نژاد 24 میلیون رای آورده و نه موسوی 13 میلیون و نه کروبی 300 هزار.
نکته در این جاست که گنجی می گوید میزان تقلب در انتخابات در آن حد نبوده است که موسوی در انتخابات به کرسی ریاست جمهوری برسد در حالی که هواخواهان جنبش سبز بر این عقیده اند که چه بسا اساسا آرای اعلام شده، برعکس است.
هواخواهان جنبش سبز "مدرک حقوقی" ـ یعنی آنچه مورد قبول یک محکمه عادل و منصف باشد ـ برای اثبات پیروزی موسوی در انتخابات ندارند. تحلیل آنان از شرایط این است که موسوی پیروز انتخابات در دور اول بوده است ـ براساس آنچه که در خیابان ها و در روزها و هفته های منتهی به انتخابات دیده اند، هم چون نگارنده ـ و تحلیل گنجی این است که انتخابات به دور دوم می رفته است. وی دو قطبی دور دوم را، موسوی ـ احمدی نژاد می داند. گنجی تحلیل خود را نیز به "نظرسنجی از سوی حسین قاضیان و تیم همراهش" مستند می کند.
تحلیل گنجی، در این جا با تحلیل احمد زیدآبادی ـ شرف اهل قلم، که گنجی چندی پیش جایزه ای را به نیابت از وی دریافت کرد - تفاوت دارد. زیدآبادی که در انتخابات، به شهرهای مختلف سفر کرده بود، در تحلیل انتخابات می نویسد: "به این نتیجه رسیده‌ام كه آقای احمدی نژاد از بازی انتخابات اوت شده و به سختی خواهد توانست رای پنج میلیونی دور نخست انتخابات نهم را به دست آورد. آقای كروبی در بین كسانی كه اصرار دارند بر مبنای تحلیلی روشن از شرایط و چشم اندازی كم و بیش روشن از آینده رای دهند، جایگاه بسیار خوبی دارد و با اندكی تقلا می‌تواند خود را به دور دوم انتخابات بكشاند. آقای موسوی اما سوار بر موجی توده وار شده است، موجی كه او را پیشتاز انتخابات كرده است."[3]
فراموش نکنیم که احمد زیدآبادی در انتخابات دهم ریاست جمهوری، به عنوان یکی از حامیان مهدی کروبی حمایت می کرد. و به عنوان یک تحلیلگر به طور حتم، از نظرات عباس عبدی ـ دیگر یار خود در ستاد مهدی کروبی ـ استفاده برده است. عباس عبدی را می شناسید؟ مدیر موسسه نظرسنجی آینده که "سابقه دو نظر سنجی موفق در سال های 76 و 80 را در کارنامه خود دارد." زیدآبادی براساس مشاهدات خود، به نتیجه ای غیر از آنچه که اکبر گنجی رسیده، دست یافته و آن را اعلام کرده است. اکنون کدام نظر را می توان بر دیگری رحجان داد؟نظر زیدآبادی هم متکی بر مشاهدات عینی است و هم متکی بر نظر یک کارشناس نظرسنجی.
فراموش نکنیم پیش از انتخابات مهدی کروبی و میرحسین موسوی، هر دو از نیروهای "خودی" محسوب می شدند و به برخی نظرسنجی های محرمانه نهادهایی چون وزارت اطلاعات، صدا و سیما و وزارت کشور دسترسی داشتند.
4- قضیه در آن جاست که اساسا انتخابات دهم ریاست جمهوری 88، کمترین مشابهت را با دو انتخاباتی که با کاندیداتوری محمد خاتمی انجام شد دارد و شباهتی بسیار به انتخابات نهم ریاست جمهوری. برخلاف انتخابات سال های 76 و 80، انتخابات دو قطبی نبود. در یکی تقابل خاتمی ـ ناطق نوری برجسته بود و در دیگری، تقابل اصلاحات (خاتمی) ـ ضداصلاحات (کاندیداهای دیگر). برعکس انتخابات سال 84 که همگان مثلث هاشمی ـ معین ـ قالیباف را مثلث اصلی انتخابات می دانستند، اما با انجام انتخابات همگان دیدند که آرای کروبی ـ احمدی نژاد، آرایی بوده که در هیچ موسسه نظرسنجی روی آن ها بحث و تحلیل نشده است. انتخابات سال 88 نیز وضعیت مشابهی دارد و مثلث موسوی ـ کروبی ـ احمدی نژاد، مثلث اصلی انتخابات بوده اند. هر چه قدر نیروهای اصلاح طلب، گرد میرحسین موسوی گردآمده بودند، تحریمیان سال 84 ـ که در انتخابات سال 84 حدود 19 میلیون نفر بودند، گرداگرد مهدی کروبی، جمع شده بودند. مشکل تحلیلی که اکبر گنجی به آن استناد می کند، آن است که اساسا نقش مهدی کروبی را در انتخابات ـ خواسته یا ناخواسته ـ در نظر نمی گیرد و آرای وی را ـ تقریبا و یا با تقریبی نزدیک ـ آرای واقعی فرض می کند.
اتفاقی که در اعتراضات پس از انتخابات افتاد چگونه تحلیل می شود؟ گنجی می نویسد: "مردم بر اساس باورهای خود عمل می کنند". باور مردم در انتخابات سال 76 آن بود که محمد خاتمی پیروز انتخابات شده است. اصلاح طلبان بارها اعلام کرده اند که اتفاقی مشابه آنچه در خرداد 88 رخ داد، قرار بود در خرداد 76 رخ دهد، اما به هر دلیلی این اتفاق نیفتاد. چون باور عمومی مردم پیروزی خاتمی بود. چرا اکنون این باور عمومی دست کم گرفته می شود؟
اکبر گنجی خود بارها و بارها، جمهوری اسلامی را حکومتی سلطانی دانسته که برای بقا، دست به هر سرکوبی می زند. آیا حضور 3 میلیون نفر در خیابان ها تهران در روز 25 خرداد ـ به اعتراف شهردار "اصول گرای" تهران ـ نمی تواند نشانه ای از برتری عددی هواخواهان دو گانه موسوی ـ کروبی باشد؟ حضور مردم در مناسبت هایی چون روز قدس، 13 آبان، روز عاشورا چطور؟
گنجی که معتقدست شهرستان ها در سال گذشته، خاموش بوده اند هرگز فیلم های تظاهرات در شهرهایی چون اصفهان، مشهد، شیراز، بابل، رشت و... را دیده است؟
از اکبر گنجی به عنوان متفکری که معتقد به گذار مسالمت آمیز به سوی دموکراسی و از هواخواهان لیبرال دموکراسی است، باید پرسید، اساسا در تمامی گذارهای رخ داده به دموکراسی، طبقه متوسط، تا چه حد حاضر به دادن هزینه و حضور در خیابان است؟ نقش سرکوب حاکم در این میان چیست؟
و از اکبر گنجی باید پرسید وی چه مدرک و سندی دارد که محمود احمدی نژاد موفق شده است آرای لازم را کسب کند تا به دور دوم انتخابات برسد؟ کدام سند و مدرک "حقوقی" سخنان گنجی را تایید می کند؟
5 ـ  بسیاری مقاله اکبر گنجی را "نابهنگام" توصیف کرده و از اینکه وی آب به آسیاب دشمن ریخته و سوژه به دست رسانه های حامی محموداحمدی نژاد، هم چون کیهان، داده است ناخرسندند. برخی مقالات وی را مخالف مصلحت عمومی جنبش سبز دانسته و برخی دیگر، اعلام کرده اند که در حال حاضر، زمان طرح چنین بحث هایی نیست.
نگارنده بر این باور است که هر سه این مدعیات، محلی از اعراب ندارد. نفس نوشتن چنین مقالاتی از سوی گنجی، نابهنگام نبوده و نیست. بخصوص آنکه وی خود را "روشنفکر حوزه عمومی" می بیند و نه یک فعال سیاسی. گنجی خود سال ها پیش و زمانی که در زندان بود، در نوشته ای با عنوان "روشنفکر حوزه عمومی، روشنفکر حوزه خصوصی"، نظر خود را در این باره بیان کرد و صراحتا نوشت که (نقل به مضمون) نقش روشنفکر حوزه عمومی، آن نیست که برای خوشامد صاحبان قدرت یا هواخواهان آن ها، حقیقت را وارونه جلوه دهد یا از آنچه که در ذهن دارد دست بشوید. [4]
نگارنده بر این باور است که هواخواهان جنبش سبز، باید از حق ازادی بیان اکبر گنجی دفاع کنند و در صورتی که معتقدند وی در استدلال های خود راه به خطا رفته و بر این باورند که "پای استدلالیون چوبین بود/پای چوبین سخت بی تمکین بود"، خطاهای نقد گنجی را نشانه می رفتند و نه خود وی را.
از سوی دیگر، مقاله اکبر گنجی، سئوالی را با هواخواهان جنبش سبز مطرح کرده است. دغدغه گنجی، دغدغه ای بجا است. همه ما که معتقدیم، موسوی در انتخابات پیروز شده و اکنون باید رییس جمهور باشد، چه سندی برای اثبات پیروزی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری داریم؟
بیایید شرایطی را متصور شویم: فرض کنیم که مقامات جمهوری اسلامی، حاضر شده اند در یک دادگاه بی طرف بین المللی، به بحث درباره انتخابات ریاست جمهوری بپردازند و به رای دادگاه نیز گردن نهند. آن ها معتقدند که محمود احمدی نژاد پیروز انتخابات است. طرف مقابل ـ که همه ما سبزها هستیم ـ چه سند و مدرک "حقوقی" داریم که اثبات کنیم میرحسین موسوی در همان دور اول انتخابات پیروزشده است؟

پی‌نوشت:
1 ـ دو مقاله اکبر گنجی را می توانید در آدرس های زیر بخوانید:
الف- سبز بودن چه معنایی دارید
ب- پیروزی موسوی یا تقلب در انتخابات
2 ـ نگاه کند به مقاله "علی هنری" در سایت تهران ریویو با عنوان "سه دهه تحول و بی‌خبری اکبر گنجی"
3 ـ  احمد زیدآبادی، شرایط انتخابات تا این لحظه، سایت روز، 11 خرداد 1388
4 ـ  اکبر گنجی، روشنفکر حوزه عمومی، روشنفکر حوزه خصوصی، در: مجمع الجزایر زندان گونه، انتشارات طرح نو، چاپ اول، 1381

 

 

مقاله اي از فوربس

کبوتر با کبوتر، باز با باز

ایلان برمان

هفته گذشته، ایران براي یک مقام عالیرتبه غیرمعمول، فرش قرمز انداخت. این مهمان، شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله لبنان نبود که  گروه نظامی شیعه است که ایران در اوایل دهه هشتاد ایجاد کرد. این مهمان نوري المالکي نخست وزیر دوباره تایید شده عراق هم نبود که در انتخابات اخیر موفق نشد راي موافق سیاستمداران قابل انعطاف بیشتري را بدست بیاورد و حالا ایران به شکلي فعال از او دلجویي می کند. این مهمان کسي نبود بجز رئیس جمهوری کشوري که ایران پرخرج ترین پذیرایي هاي دیپلماتیک را از او می کند، هوگو چاوز، مرد قدرتمند ونزوئلا که در سال های گذشته یکي از وفادارترین متحدان بین المللي ایران بوده است.
شراکت ایران و ونزوئلا به بهار سال 2001 بر مي گردد، زماني که رئیس جمهور ونزوئلا که در آن دوران هنوز اعتقادات سفت و سخت ضد امپریالیستي و ضد آمریکایي داشت و براي "آماده سازي جاده صلح و عدالت و ثبات و پیشرفت بسوی قرن بیست و یکم" به ایران آمد. از آن زمان به بعد همکاری بین دو کشور شکوفا شد و به یکي از اصول اساسي سیاست خارجی ونزوئلا بدل گشت. چاوز در نهمین دیدارش از ایران ، از ادامه همکاري با آیت الله هاي ایران که در مقابل فشار هاي بین المللي قرار گرفته اند حمایت کرد و آن را "هدف مقدس" دولت خود نامید.
ونزوئلا با اقدامات مختلف نشان داده است که بر سر عهد خود باقي است. بعنوان بخشي از تفاهم نامه نوامبر سال 2008، ایران به ونزوئلا کمک می کند تا  معادن اورانیوم کشف کنند و در این کار موفق هم شده اند. برت استفنز، از روزنامه وال استریت ژورنال گزارش مي دهد که ایران در مرز ونزوئلا و گویان در حال حفاري معدن است، این همان جایی است که یک شرکت کانادایي مدعي شده است، کي از بزرگترین معادن اورانیوم جهان آن جاست.
چنین همکاري این توانایي را دارد که همه محاسبات بر سر مسئله اتمي ایران را تغییر بدهد. ایران با همه هیاهویي که در مورد برنامه اتمي اش مي کند، مواد اولیه لازم براي تبدیل شدن به قدرت اتمي را ندارد. غرب این موضوع را بخوبي مي داند و در گذشته هم تلاش کرده است که معاملات اورانیوم ایران را متوقف کند و براي این کار تلاش کرده است تا کشورهایي مانند قزاقستان را  که احتمال مي دهد با ایران وارد معامله بشوند، متقاعد کند که دست از این کار بردارند. با این حال چاوز،چنین درخواست هایي را رد کرده است و همکاري با ایران را به همکاري با آمریکا و متحدانش ترجیح داده است.
این همزیستي مسالمت آمیز در همین جا ختم نمي شود. مرد قدرتمند ونزوئلا به دلیل افزایش فشار هاي بین المللي روي ایران پیشنهاد کمک براي مقابله با تحریم ها را داده است. در اوج تحریم هاي انرژي از سوي کنگره آمریکا در تابستان امسال، ونزوئلا باردیگر بر پیشنهاد سال گذشته اش مبني بر فرستادن روزانه 20 هزار بشکه بنزین به ایران، تاکیید کرد. لازم به گفتن نیست که چنین تعهدي  تلاش هاي آمریکا را براي ایجاد فشار اقتصادي روي ایران که پاشنه آشیل این کشور محسوب مي شود و همان نیاز به نفت تصفیه شده خارجي است،برباد مي دهد.
اخیرا، ایران و ونزوئلا اعلام کرده اند که مي خواهند یک شرکت صادرات نفتي ایجاد کنند و در مورد احتمال سرمایه گذاري ونزوئلا در میدان گاز طبیعي پارس جنوبي، گفتگو هایي شده است. آگاهان معتقدند که هر دو قدم براي آسان کردن تحریم ها براي ایران، طراحي شده است.
ایران هم این محبت ها را جبران مي کند. منابع اطلاعاتي معتقدند که ارتش ایدئولوژیک اسلامی، سپاه پاسداران، از سال 2006، سرویس هاي اطلاعاتي و پلیس ونزوئلا را تعلیم مي دهد. ونزوئلا با کمک ایران به پیشرفت هاي اتمي دست یافته است که این روند بصورت پنهاني اما اصولي پیش مي رود و این امکان را به حکومت چاوز مي دهد که به شکلي ناگهاني تبدیل به یکي از قدرت هاي اتمي بشود.
در زیر این همکاري، یک لایه عمیق ضد آمریکایي و یک رویاي مشترک براي برتري یافتن در منطقه اي است که هر دو کشور در آن قرار گرفته اند. لوئیز فلیشمن، کارشناس آمریکاي لاتین، توضیح مي دهد: "رئیس جمهور ونزوئلا مثل منبع الهامش، سیمون بولیوار انقلابي است و  آرزو دارد آمریکاي لاتین را تحت یک حکومت متحد کند. براي رسیدن به این آرزو چاوز فعالانه تلاش مي کند که بدنه سیاسي آمریکاي لاتین جدید را کنار هم بچیند بطوریکه ونزوئلا در مرکز آن قرار بگیرد." در نتیجه ، چاوز در سال هاي اخیر تلاش کرده است که نفوذ اقتصادي آمریکا را در منطقه کاهش بدهد و یک شبکه تلویزیوني براي اتحاد کشورهاي آمریکاي لاتین ایجاد کرده است تا از این طریق پیام هاي تندورانه اش را پخش کند و کشورهاي همسایه اش مثل بولیوي و برزیل را بیشتر به ضدیت با آمریکا تشویق کند.

اگر همه آنچه گفته شد برایتان آشناست، تعجبي ندارد. احمدي نژاد در سخنراني اخیرش در نیویورک و در نشست سالانه سازمان ملل، در روز 23 سپتامبر، گفت: "مردم ایران و اکثریت ملت ها و دولت هاي جهان با مدیریت تبعیض آمیز جهان، مخالفند." این پیام کاملا مشخص است: ایران به دنبال ایجاد جهاني نو است که در آن قدرت آمریکا کمرنگ باشد.
کشورهاي آمریکاي لاتین درصدر فهرست احمدي نژاد از کشور هایي که می توانند شرکاي احتمالي اقتصادي ایران باشند، قرار دارند و به همین دلیل است که در پنج سال گذشته، روابط اقتصادي ایران و آمریکاي لاتین بشدت توسعه یافته است.اواخر سال گذشته، سازمان جهاني پول اعلام کرد که معاملات ایران با آمریکاي لاتین نسبت به چند سال گذشته سه برابر شده است و به 2.9 میلیارد دلار رسیده است. این درحالي است که با وجود اینکه ونزوئلا مهم ترین شریک اقتصادي در منطقه نیست، اما همکاري اتمي اش با ایران و تعهدش در مخالفت آمریکا، این کشور را بدل به مهم ترین سرمایه استراتژیک ایران در آن منطقه کرده است. شاید روشن ترین نشانه این روند را بتوان در سال 2006 و زماني که رئیس جمهور ایران، محمود احمدي نژاد، عالي ترین نشان کشورش را به رئیس جمهور ونزوئلا تقدیم کرد، پیدا کرد. او هنگام دادن این نشان، چاوز را چنین معرفي کرد: "حامي مواضع ایران در عرصه بین المللي."
پاسخ چاوز در آن مناسبت، چنین بود: "بیایید بشریت را نجات بدهیم، بیایید به امپراطوري آمریکا پایان بدهیم." این پیام که در آخرین سفر رئیس جمهور ونزوئلا به ایران گفته شده، کاملا نشان مي دهد که چرا آیت الله هاي ایران او را متحد خود مي دانند و چرا ما باید او را دشمن خود بدانیم.

فوربس، 25 اکتبر

 

هان ای شرم! سرخی‌ات پيدا نيست، درباره نامه آرامش دوستدار به يورگن هابرماس و واکنش‌ها به آن، مهدی اصلانی - ايرج مصداقی

چرايی نوشتن اين مکتوب با امضای مشترک؟
ما دو تن از زندانيانِ سياسی دهه‌ی شصت می‌باشيم و به هنگام دست‌‌گيری با دو تفکر و جهان‌نگری متفاوت قريب به پانزده سال از جوانی‌ غارت‌شده‌مان را در زندان‌های مختلف حکوت اسلامی گذرانده‌ايم. ما جان‌بدر‌برده‌گانِ نيمه‌جانی هستيم که شاهدِ قتلِ تبه‌کارانه‌ی نزديک‌ترين پاره‌های تن‌مان بوده‌ايم. استخوانِ هزاران جانِ جوان در خاک‌پشته‌های اسلامی شيار شد و خاطره‌ی عظيم ملتی در گورستان‌ها پَر‌پَر. و آن همه جان و جوان، البته به ياری و مددِ "اسلامِ عزيز"! توسطِ اصلاح‌‌شده و ناشده از ايران دريغ شد. ما در دورانِ حبسِ خود شاهد دو کشتار جمعی شنيع در زندان‌های اسلامی بوده‌ايم. جوان‌کُشی سال ۶۰ و اسير‌کُشی تابستانِ ۶۷.
از قضا در هر دو دوره‌ی مورد بحث کسانی از چپ‌های مسلمانِ ديروز و اصلاح‌طلبان امروز در مصدرِ مناصب کليدی امنيتی-قضايی قرار داشتند. مکث بر اين مهم و برخی اسامی نه از سرِ تيز‌کردنِ شمشير‌ِ انتقام که با نيتِ تاخت‌زدنِ "ياد" با "فراموشی" اهميت دارد. ما را با کار‌به‌دستانِ امروزين کاری نيست، که تمامی قدرت‌مدارانِ دين‌خو در تمامی کشتارهای نظام اسلامی از فردای بهمنِ‌ يخ‌زده در پشت‌بام مدرسه علوی، کردکُشی و ترکمن‌کُشی، و تک‌تيرهای شمارش شده در اوين، تمام‌کُش کردن‌های خيابانی و اعدام‌های جمعی شبانه‌، پس از سی خرداد ۶۰ و سپس کشتار جمعی زندانيان سياسی تابستان ۱۳۶۷، فرود آوردنِ هجده ضربه‌ی کارد بر تن تب‌دار پروانه فروهر، طناب‌کُشی شاعر و شرم‌ساری جبران‌ناپذيرِ کهريزک، ردپای خونينی از ساز‌و‌کار "اسلام عزيز" در نگاه به فکر مخالف ديده می‌شود. ما در طول ساليان تبعيد خود جدا از انتشارِ خاطرات زندان، به قدرِ بضاعتِ دانسته‌های‌مان در شناساندنِ نظامِ جهنمی زندان اسلامی کوشيده‌ايم.بهانه‌ی اين مکتوب مشترک اما، انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ی انديشمند ايرانی آرامش دوستدار و سپس پاسخ اکبر گنجی به آرامش دوستدار و به دنبالِ آن نامه‌ای ديگر با امضای سه تن از "اساتيد" دانشگاهی خارج کشور (حميد دباشی، احمد صدری، محمود صدری) به يورگن هابرماس فيلسوف و نظريه‌پرداز آلمانی است.

انتشار نامه‌ی سرگشاده‌ی آرامش دوستدار به يورگن هابرماس، آن را به يکی از بحث‌انگيز‌ترين موضوعاتِ سامانه‌های اينترنتی بدل کرد. نامه‌ی سه تن اما زنگ‌خطری بود برای جامعه‌ی تبعيد که چگونه بخشی از اپوزيسيونِ ملا‌خور‌شده و "دين‌خو" به بهانه‌ی دفاع از اسلام و فرهنگ اسلامی، وظيفه‌ پاسداری آشکار و نهان از حکومت مذهبی و اسلامی را عهده‌دار شده است. آرامش دوستدار انديشمند کهن‌سال ايرانی بی‌ترديد سرشناس‌ترين اهلِ فلسفه در خارج از کشور است. اين اشتهار بيش‌ از هرچيز وام‌دارِ طرحِ مباحثی چونان "دين‌خويی" و "امتناع تفکر در فرهنگ دينی" می‌باشد. دوستدار، فرهنگ ايرانی را "دين‌خو" و فاقدِ انديشيدن يا به عبارتِ ديگر فرهنگِ دينی را ناپُرسا و ممنوع کننده‌ی فکر می‌داند. افزون بر اين، دوستدار در حوزه‌ی سياست، انقلاب اسلامی را آغازِ تباهی بزرگ دانسته و بنيادِ نظامِ اسلامی با تمامی جناح‌ها و دسته‌بندی‌هايش را اصلاح‌ناپذير می‌شناسد. اين همه جرايمی! است کافی که کسانی با انگيزه‌های متفاوت و يک مخرج‌مشترک بر وی تاخته و او را نه مورد نقد که هجوم قرار دهند. هجوم به دوستدار با پاسخ اکبر گنجی تحت عنوان "سکوت يورگن هابرماس يا عدم اطلاع آرامش دوستدار" (۱) کليد خورد. اين متن پيش‌پرده‌ی نمايشِ رسوای نامه‌نگاری شرم‌آور و سرگشاده‌ی سه تن از "اساتيد" دانشگاهی خارج کشور (حميد دباشی، احمد صدری، محمود صدری) به يورگن هابرماس بود. (۲)
آن چه در پاسخ اکبر گنجی به دوستدار و نامه و يا راپرت و چغلی غير‌اخلاقی سه تن به هابر‌ماس چشم‌آزار بود همانا شستن حساب‌های عهد ماضی از جانبِ اين جمع با انگيزه‌های متفاوت بود. چرا که مضامين نامه‌ی سرگشاده‌ی دوستدار به هابرماس، پيش‌تر در گفتگوهايش با عبدی کلانتری و نيز آثارِ قلمی وی به ويژه اثرِ "خويشاوندی پنهان" بيان شده بود. (۳)
اکبر گنجی: چهار سال پيش به واسطه‌ی آشنايی اکبر گنجی با محمد‌رضا نيکفر، و ابلاغِ تمايلِ گنجی به ديدار با آرامش دوستدار، از اين طريق، حضور دوستدار در جلسه سخنرانی گنجی در کلن، منجر به درج تصويری از آرامش دوستدار با اکبر گنجی بر روی برخی سامانه‌های اينترنتی شد. آرامش دوستدار به بهانه‌ی رسانه‌ای شدن آن تصوير، در مقاله‌ای با عنوان "اشاره‌ای به اکبر گنجی و وضع او" ياد‌آور شد "عکسی که از او و من در رسانه‌های اينترنتی منعکس گشته، به آسانی می‌تواند اکبر گنجی و من را هم‌نظر جلوه دهد و موجب اين تصور نادرست شود که ما در برخورد به مسايل و سنجش آنها ديدگاهی مشترک داريم و بر چنين اساسی در يکسو گام بر می‌داريم. اين سوء‌تفاهم، اگر ايجاد شده، ميل دارم رفع کنم، و اگر نشده، مانع بروز آن گردم. " سپس دوستدار در همان يادداشت کوتاه به بهانه‌ی تز "فراموش کردن و بخشيدن" اکبر گنجی اين امر را خارج از "صلاحيت" وی دانسته و ياد‌آور می‌شود که اکبر گنجی "در دوره‌ای نه چندان کوتاه در تحکيم و سپس در شستشوی مواد و مصالح جمهوری اسلامی دست داشته. [...] و به سهم خود در استقرار جمهوری اسلامی، و در اين حد ناگزير با ستمکاران همسنگر بوده است. [...] اکبر گنجی زمانی با ستمکاران همراه بوده. از چند و چونی اين همراهی و همکاری فقط خود او می‌داند و بس. [...] او می‌تواند کسانی را ببخشد که به او ستم کرده‌اند. اما نمی‌تواند به ستم‌ديده‌ها توصيه کند يا از آنان بخواهد که ستمکاران را که او نيز زمانی در جبههٌ آنان بوده عفو کنند. بخشيدن ستمکاران حقی‌ست منحصراً از آن ستمديده‌ها. [...] اکبر گنجی می‌تواند بدون کمترين انتظاری از کردهٌ خود پوزش بخواهد و برای خودش طلب بخشش نمايد. پذيرفتن آن و بخشيدن او مطلقاً با ستمديده‌هاست.[...] تکليف اخلاقی اکبر گنجی ايجاب می‌نمايد که بگويد در دورهٌ خدمتش چه می‌کرده. با ستمديده و کلاً با ايرانيان مخالف جمهوری اسلامی است که او را، اگر خطايی کرده، ببخشند يا نه. " اما مهم‌ترين بخش از انتقاد دوستدار به گنجی که به نظر کينه‌ای استخوان‌گير در گلوی اکبر گنجی شد آن که: "اکبر گنجی در مانيفست سومش با استناد به سخنان متفکرانی که نام بسياری از آنها برای من شناخته نيست، وقتی به لزوم نظامی اخلاقی برای جهان می‌رسد و از تئوريسين آن که کانت باشد نام می‌برد، به‌جا می‌بيند در اين ارتباط سخنی نيز از علی‌بن ابی‌طالب نقل نمايد، تا کانت در گشودن اين عرصه بی‌يار و ياور نماند! ما اصلاً به آنجا نمی‌رسيم که از مآخذ اينگونه سخنان بپرسيم. [...] نبايد فراموش کرد که کانت يکی از چند فيلسوف بزرگ سراسر تاريخ است و علی‌بن ابی‌طالب يکی از ياران و ياوران پيغمبر در استيلا يافتن بر حجاز به ضرب شمشير. بيش از اين ميل ندارم نام اين دو نفر را کنار هم ببرم. " (۴)
اکبر گنجی از تمامی نامه‌ی اخير دوستدار به هابرماس بخشی را گزين کرده که به نقش خود وی مرتبط است. او با لحنی غير‌مؤدبانه خود را نگران وضعيتِ جسمی و روانی آرامش دوستدار نشان می‌دهد: "راستش من نگران شدم مبادا آقای دوستدار نامه‌ای به ماريو بارگاس يوسا بنويسد که چرا به ترجمه‌ی رمان‌هايت به زبان فارسی اعتراض نکرده‌ای؟" (۵)
نکته‌ی کانونی حرف دوستدار به هابرماس، آن است که "شما" در حوادث پانزده ماهه‌ی گذشته و تظاهرات ميليونی مردم ايران در مقابلِ بی‌شمار کسانی که "به زندان افتادند، به قتل رسيدند، زير شکنجه جان دادند و از زن و مرد مورد تجاوز قرار گرفتند . ... " سکوت کرديد. (۶) اکبر گنجی با جعلی آگاهانه و پيراهن عثمان کردن اين فراز از نوشته دوستدار، پيش از هر چيز به شستن حساب تسويه نشده‌اش ماجرا دارد. وی در نوشته و پاسخش به دوستدار، منيت خود را که روز به روز غليظ‌تر از پيش می‌شود به رخ کشيده و "منم رستم دستان"‌وار ياد‌آور می‌شود: "ده روز پس از آن حوادث با هابرماس، چارلز تيلور، مارتا نسبام، نوآم چامسکی، ماريو وارگاس يوسا (برنده ی نوبل ادبی ۲۰۱۰) و... تماس گرفتم و متن نامه‌ای را جهتِ امضا برای آنها فرستادم. هابرماس به سرعت نامه را امضا کرد" (۷) پرانتز از اکبر گنجی است. گنجی برای آن‌که خواننده‌ دچار اشتباه نشود مقابلِ نام وارگاس يوسا پرانتزی بازکرده و می‌نويسد (برنده نوبلِ ادبی ۲۰۱۰) حال آن‌که در زمان اخذ امضاء، ماريو وارگاس يوسا نمی‌توانست نوبل ادبی را برده باشد. به حرف اصلی آرامش دوستدار توجه کنيد تا عيارِ جعلِ اکبر گنجی مشخص شود. دوستدار به هابرماس ياد‌آور می‌شود: "اگر شما از آنان (مردم ايران) در تظاهراتی که به خاطرِ خواست‌های برحق‌شان می‌کردند شخصاً و رسماً حمايت کرده بوديد. ... " گنجی برخود لازم ندانسته روی تاًکيدِ دوستدار بر "رسماً و شخصاً" مکث کند. گنجی خوب می‌داند، اعتراضی که بيان بيرونی و مادی نيابد را هرگز نمی‌توان اعتراض نام نهاد. اما گنجی را با اين همه کاری نيست. راستای فعاليت اکبر گنجی از ابتدای مهاجرت و سفر قانونی‌اش به خارج کشور (تاريخ اپوزيسيون از بدو ورود ايشان شکل يافته و پيش از آن چيزی به نام اپوزيسيون موجوديت نداشته) به جهت موج ايجاد شده حرکت در ميان روشنفکران غربی و بدين واسطه هم‌راه و مال‌ِخود‌کردن بخشی از روشنفکرانِ جامعه‌ی مهاجرت از جمله سه تن معروف (دباشی، صدری‌ها) بود. متاًسفانه کسانی از روشنفکران "نام‌دار" ايرانی که قامت خود را تا اندازه هم‌قدی با وی تنزل دادند، با هم‌راهی‌شان به تک‌روی‌های وی، ميدانی خارج از اندازه بخشيدند.
حميد دباشی: "دکتر" حميد دباشی از "اساتيد" دانشگاهی در آمريکا می‌باشد که در دورانِ موجِ سبز برنامه‌ای تلويزيونی موسوم به هفته‌ی سبز را بروی آنتن می فرستاد. وی به همراه دکتر احمد صدری از اعضای هيئت مشاوران (؟!) سازمانِ "معروف" و "مشهور"ِ!! «ناياک» می‌باشند. (۸) آرامش دوستدار در بخشی از کتاب "خويشاوندی پنهان" تحت عنوان "نوسازی‌ نادانی برای نادانی نو‌خواه" به نقد نظريات کسانی مانند سروش، داريوش شايگان، حسين نصر پرداخته و در همين بخش نوشته‌ای از حميد دباشی، با عنوان "تاًملی بر صناعت روايت گلستان" که دباشی آن‌را "متافيزيک معنی" خوانده بود، يک‌سر با زبان تند و صريح‌اش مورد نقد قرار می‌دهد. (۹)
موج سبز آزادی که دباشی از همکاران نزديک آن است وی را اين گونه معرفی کرده است: در حالی که وی غالباً ايدئولوژی و زيباشناسی انقلاب اسلامی را در ارتباط با باورهای اسلام شيعی تفسير کرده، اما اين بار در حوادث اخير از يک چرخش معرفتی در جامعه ايرانی سخن می گويد.
http://www.newsecularism.com/2009/09/3.Thu/090309-Hamid-Debashi-Green-movement-and-etc.htm

دباشی، پيش از حوادثِ موجِ سبز و تغيير موضع از جمله در سال ۲۰۰۷ در کنار محمد‌جواد ظريف، نماينده‌ی پيشين حکومت اسلامی در سازمان ملل يکی از صحنه‌گردان‌های سخنرانی ظريف در آمريکا بود
http://www.youtube.com/watch?v=hnk-9N2o7KY
از جمله برخی نظريات مشعشع دباشی، در باره اپوزيسيون اين گونه است: نيروهای اپوزيسيون نظام اما به قولی "از اينجا رانده، و از آنجا مانده‏اند. " يعنی نه در بطن تجارب اجتماعی ايران‏اند، نه در بطن تجارب اجتماعی جوامعی که در آنها زندگی می کنند و يک زندگی زالو‌وار عجيب و غريبی دارند.
http://www.newsecularism.com/2009/09/3.Thu/090309-Hamid-Debashi-Green-movement-and-etc.htm
آرامش دوستدار يا مصباح يزدی؟ مسئله اين است
مهم‌ترين بخش سرگذشت سه‌تن اما به برادارن صدری، به ويژه احمد صدری مرتبط است که برای فينال اين نوشته در نظر گرفته‌ايم. در تاريخ ۲۸-۲۷ مارس سال ۲۰۱۰ همايشی تحت عنوان"آينده سکولاريسم در ايران و نقش دين در حوزه عمومی" در شيکاگو برگزار شد. اين همايش با مديريت دکتر احمد صدری و حمايت دپارتمان مطالعات اسلامی کالج "ليک فارست" برگزار شد. حضور چهره‌هايی از جمله عبدالکريم سروش، مهرزاد بروجردی، نادر هاشمی، رفيا زکريا، احمد و محمود صدری، آرش نراقی، محمد امينی، علی ميرسپاسی، حميد دباشی، حسن شريعتمداری، محمد برقعی، علی افشاری و اکبر گنجی از نکات قابل توجه کنفرانس بود. اين کنفرانس با اختصاص کرسی "مطالعات جهانی اسلام" و بودجه يک ميليون دلاری آن به رياست دکتر احمد صدری برگزار شد: "نخست اينکه می‌دانيم چندی پيش، به مدد کمکی يک ميليون دلاری به دانشگاه «فارست ليک" در نزديکی شيکاگو، يک کرسی "مطالعات جهانی اسلامی" در آن دانشگاه بوجود آمده و آقای دکتر احمد صدری گرداننده‌ی آن شده‌اند و به نظر می‌رسد که يکی از اقدامات بلافاصله‌ی ايشان هم براه انداختن همين کنفرانس بوده است. سايت دانشگاه ليک فارست، پس از ذکر مراتب علمی و تحقيقاتی و آثار قلمی آقای دکتر صدری، در معرفی ايشان می‌نويسد: «صدری در ماه سپتامبر گذشته موفق شد محمد خاتمی، رئيس جمهور پيشين ايران را به عنوان بخشی از گردش ايشان در ايالات متحده، به بازديد از کالج ما ترغيب کند. صدری، بعنوان يکی از شرکت‌کنندگان فعال در جنبش اصلاح‌طلبی روشنفکرانه‌ی ايران، ستون نويس سابق نشريه لبنانی و انگليسی زبان "ديلی استار" بوده و در حال حاضر برای تنها نشريه بازمانده اصلاح طلبان، اعتماد ملی، مقاله می نويسد. (۱۰)
احمد صدری و انجمن حجتيه. از جمله نظريات استاد دکتر احمد صدری، نظر ايشان در مورد هدف اصلی تشکيل انجمن حجتيه و بهاييت است. به نظر استاد صدری: "هدف اصلی تشکيل اين جمعيت که توسط يک فردی به نام شيخ محمود تولايی معروف به شيخ محمود حلبی ايجاد شده است مبارزه علمی و مناظره منطقی با بهائيان بود. و اين پاسخی بود که در واقع به طور نهادينه جامعه تشيع به اين تبليغ بسيار وسيع و بسيار تهاجمی که از سوی بهائيان از آن زمان داشت می شد."
http://haghighat.mihanbb.com/printthread.php?tid=460
دکتر احمد صدری، در اوج سرکوب جنبش مردمی در ايران در مصاحبه با سايت جرس معتقد است: اصلاح دينی بدون روحانيت و مناسک مذهبی !؟ شدنی نيست. تنها به بخش‌هايی از اين گفتگو اشاره‌ای مختصر می‌کنيم: "مراسم عاشورا يا شام غريبان ميدان محسنی تنها ناشی از ميل جوانها به تفريح در قالب مذهبی نيست.به نظرمن (احمد صدری) اين نشانه‌ی خود جوشی علائق مذهبی در ايران است. [...]کسانی هستند که از شنيدن نام روحانی بدنشان کهير می‌زند. وقتی که ما صحبت از روحانيون می‌کنيم، هزار جور تصور در اذهان زنده می شود که هيچ کدام هم مثبت نيستند. اما نهاد روحانيت در همه اديان وجود دارد و در هرموردی که دينِ اصلاحی از سخنرانی‌ها و محيط‌های دانشگاهی خارج شده و به يک واقعيت اجتماعی تبديل شده، با وساطت روحانيون اصلاح طلب عملی شده است. تغيير شکل مذهب، نيازمند آن است که عده ای ۲۴ ساعته خود را وقف اين کار کنند. اين نه کارِ روشنفکر است و نه کارِ استادِ دانشگاه. کار آدمی است که مطالعات و روحيات لازم را داشته باشد و خود را وقف اين زندگی مذهبی کرده باشد. آدم ديندار، حتی اگر اصلاح طلب باشد، به هر حال می خواهد مراسم گذار زندگی‌اش در چارچوب دين باشد. [...] در تربيت اين روحانی‌ها هم بايد برنامه‌ی درسی يک حوزه علميه جديد را پايه‌گذاری کنيم. بايد بپرسيم يک روحانی اصلاح طلب بايد چه نوع ادبيات و کلام و فلسفه و فقه بخواند؟" (۱۱)
روحانيت مترقی مورد نظر احمد صدری که قرار است دست به کار اصلاح دين شود و "حوزه علميه جديد" برپا کند کسی نيست جز "آيت‌الله محمد تقی مصباح يزدی و پژوهشگران بنياد فرهنگی باقر‌العلوم" وابسته به مصباح يزدی در قم! مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی (ره) با مديريت مصباح‌يزدی، تاًسيس و از زير‌مجموعه‌های حوزه عليمه قم می‌باشد، که هزينه‌های آن مستقيما توسط دفتر رهبری تاًمين می‌شود. در اساسنامه اين مؤسسه از جمله آمده است: تربيت متخصص (؟) با برخورداری از آگاهی‌های کافی در زمينه‌های معارف اسلامی و علوم انسانی که صلاحيت علمی لازم را برای مقابله با انديشه‌های انحرافی والتقاطی داشته باشد.
ماهنامه معرفت شماره ۳ و ۴ در تاريخ ۳ شهريور ۱۳۸۹ در دو قسمت خبر از "گفتگو و نشستی" (؟) می‌دهد با حضور "آيت‌ الله استاد محمد تقی مصباح يزدی، استاد دکتر احمد صدری و تنی چند (؟) از اساتيد و محققان دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، اين نشريه در معرفی آقای احمد صدری می‌نويسد: " آقای دکتر احمد صدری از اساتيد ايرانی و ممتاز رشته جامعه شناسی در دانشگاههای آمريکا هستند که هم اينک (؟) در ايران بسر می‌برند و در تهران و قم تدريس دارند." توجه داشته باشيد که سفر دکتر احمد صدری به ايران آن هم به قم نه برای ديداری عادی با بستگان و يا پاسخ به کنجکاوی و حس ميهن‌دوستی و نوستالژيک‌شان !! و نه حتا از جنس ييلاق قشلاق کردن‌های برخی اساتيد که يک پايشان ينگه دنيا و پای ديگرشان در ام‌القرای اسلامی است و نه برای خريد سوهان، بلکه برای ديدار با مصباح‌يزدی و تدريس در حوزه علميه قم به ايران تشريف برده‌اند. محمد تقی مصباح يزدی، تئوريسين و فتوا دهنده‌ی قتل روشنفکران و فعالان سياسی، محرک قتل‌های محفلی در کرمان، تئوريسين سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوز در کودتای خرداد ۸۸، صادرکننده جواز شرعی تقلب در انتخابات در معرفی "دکتر" احمد صدری می‌گويد: "بسم الله الرحمن الرحمن، حضور جناب دکتر صدری را در اين بنياد فرهنگی که خانه دوم خودشان حساب می‌شود تبريک عرض می‌کنيم و نيز خوش آمد می‌گوييم خدمت شما عزيزان و به اطلاعتان می‌رسانيم که ايشان از استادان ممتاز جامعه شناسی هستند. بنده قبل از انقلاب در معيت شهيد دکتر بهشتی با ايشان از همان وقت مايه اميد آينده فرهنگ ايران بودند و در مدت انقلاب هم انتظار بازگشت ايشان را داشتيم که از حضور ايشان برای ارتقاء سطح فرهنگ به خصوص در رشته جامعه شناسی که تخصص دارند استفاده کنيم. تا اينکه خدای متعال توفيق داده و فعلا خدمت ايشان رسيديم و اميدواريم که اين طليعه استفاده بيشتر از حضور ايشان در آينده باشد و بتوانيم از تدريس ايشان و همکاری‌های علمی شان در راه ترقی سطح فرهنگ کشور و به خصوص در رابطه با حوزه و در ارتباط با علوم انسانی و رشته جامعه شناسی از حضور ايشان استفاده کنيم حالا تقاضا داريم در همين چند دقيقه که در خدمت ايشان هستيم ما را مستفيض بفرمايند و مژده اينکه در آينده همکاری مستمر و فعالی داشته باشند را به ما بدهند. انشاء الله"

و "دکتر" احمد صدری با زبانی آشنا برای اساتيد حوزه خدمت استاد مصباح! می‌‌گويد: "بسم الله الرحمن الرحيم، عرض کنم که بنده خيلی متشکر هستم از الطاف جنابعالی و برای خود من هم يک سعادتی است .[...] تقريبا يک سال قبل از انقلاب بود که در آن جلسه خدمت استاد آيت الله مصباح و مرحوم آيت الله بهشتی و يکی دو نفر ديگر از فضلا رسيديم و اين مرکز آن موقع مقدماتش تشکيل شده بود و قرار بر اين بود که رشته جامعه شناسی در اين جا تاسيس شود و اظهار لطف کردند که ما شايد قدمی برداريم و تدريس يک سری از درسها را شروع کنيم که متاسفانه داستان رفتن ما و اتمام دوره فوق ليسانس ما در دانشگاه تهران پيش آمد. [...]خيلی خوشحال و خوشبخت هستم که اين مرکز تاسيس شده و اين علاقه وجود دارد که در واقع يک ارتباطی حاصل شود بين تحصيل و تدريس علوم قديمه و سنتی با علوم غربی.[...] اينجانب خدمت استاد عرض می کنم که اينجا يک مؤسسه‌ای (بنياد فرهنگی باقر العلوم (ع) است که در واقع يک حلقه مفقوده‌ای را پيدا کرده و آن همان ارتباط علوم جديده و علوم قديمه و آوردن قدرتهای علوم قديمه به ميدان علوم جديده و جدی گرفتن هم علوم قديمه و هم علوم جديده است. [...]من نگرانی‌ام يک مقدار اين است که در دانشگاهها اين مساله محقق نمی‌شود. آن چيزهايی که من در عرض يکی دو ماه اقامت و تدريس در دانشگاههای مختلف تهران ديدم اين است که واقعا اين تلفيق در آن جا در حال صورت گرفتن نيست."

"استاد مصباح" که چانه "دکتر" صدری را گرم يافته از وی می‌پرسد: "از مسائلی که در محافل جامعه شناسی دنيا در ارتباط با اسلام مطرح است مقايسه ای است که گاهی انجام ميگيرد بين اسلام و مسيحيت در ارتباط با پيشرفت علوم و به خصوص علوم انسانی، آيا اين مقايسه صحيح است؟ و دکتر صدری در پاسخ: "عرض کنم که مسيحيت دوران تاريکی را پشت سر گذاشت و الان هم با آن دست به گريبان است و من تصور نمی‌کنم که هيچ تاريخ‌دان قابل توجهی بتواند اسلام و مسيحيت را با هم مقايسه کند و بيان کند که اسلام هم ضد عقل يا ضد تفکر علمی بوده است. البته ممکن است گوشه‌های تاريکی هم در تاريخ ما باشد ولی يک چنين مقايسه ای توسط افرادی که مطالعه کرده باشند نمی‌تواند صورت گيرد. [...] دو مطلبی که من می‌خواستم عرض کنم در هم‌صدايی جناب استاد مصباح اين بود که اولا: يک چنين مقايسه‌ای اصلا مقايسه درستی بين اسلام و مسيحيت نيست. [...] بعنوان نمونه می‌خواهم عرض کنم: واقعيت اين است که در اين شهر-قم- و در اين مکان و در اين حاشيه کوير افرادی جمع شدند که اساس کارشان همين سنت فکری يعنی آشتی دين و عقل است و رسالتشان آشنا کردن مردم با دين و عقل است. [...] ما هم اينک اين جا نشسته‌ايم و شاهد اجتماع علم و دين هستيم."

در خاتمه نيز استاد مصباح می‌فرمايند:‌"همه اين نشست‌ها و نعمت‌ها به نحوی از برکات وجود امام است که حرکت اسلامی را در منطقه و حرکت علمی را در حوزه زنده کردند و کارهايی که در اين زمينه شروع شده با تشويق ايشان گسترش پيدا کرد. پروردگارا روح منور ايشان را با ارواح انبياء و اولياء خودت محشور بفرما و به ايشان بهترين پاداشی که شايسته کرم توست عطا بفرما." و همگی از جمله استاد دکتر صدری بلند می‌گويند آمين!
بر ما دانسته نيست زمانی که دکتر احمد صدری در جلسه معارفه، و ديد و بوس با استاد مصباح يزدی زمانی که با ايشان دست می‌داد کمی! فقط کمی به اين فکر نکرد که همين دستان، فرمان قتل دو جامعه شناسِ با شرافت، که می‌توانستند هم‌کاران دانشگاهی و علمی دکتر احمد صدری باشند را صادر کرد؟ لمس کردنِ دستانِ آلوده و تبه‌کارانه‌ای که فرمان به قتل محمد‌جعفر پوينده و مجيد شريف دو جامعه شناس سرشناس کشورمان داد چه حسی به آدمی می‌دهد. اگر بتوان پس از ديد و بوس با مصباح‌يزدی سر به آسايش بر بالين نهاد ما از چنان آدمی بيزاری می جوييم. و هان! ای شرم سرخی‌ات پيدا نيست!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
http://news.gooya.com/politics/archives/2010/10/112010.php -۷-۵-۱
۲ - http://news.gooya.com/politics/archives/2010/10/112294.php
۳- نگاه کنيد به سايت نيلگون، مجموعه مصاحبه‌های عبدی کلانتری با آرامش دوستدار سال ۲۰۰۶.
هم چنين "خويشاوندی پنهان" کتاب فروغ.
۴- نگاه کنيد به آرامش دوستدار "اشاره‌ای به اکبر گنجی و وضع او" گويا نيوز ۲۵ تيرماه ۱۳۸۵
۶- http://news.gooya.com/politics/archives/2010/10/111817.php
۸- http://www.niacouncil.org/site/PageServer?pagename=About_staff_board
۹- نگاه کنيد به آرامش دوستدار. "خويشاوندی پنهان" کتاب فروغ چاپ اول ۱۳۸۷
۱۰- نگاه کنيد به جمعه‌گردی‌های اسماعيل نوری‌علاء هشتم فروردين ۱۳۸۹
۱۱- نگاه کنيد به "جرس" گفتگوی فريد اديب‌هاشمی با احمد صدری. بيستم اسفند ۱۳۸۸
۱۲- تمامی نقل‌قول‌های اين بخش به نقل از ماهنامه معرفت شماره‌های ۴-۳ از لينک‌های زير قابل دريافت است.
http://www.bashgah.net/pages-45667.html
http://www.bashgah.net/pages-45668.html




در پاسداری از آزادی اندیشه، بیان و قلم

بیانیه ده ها استاد دانشگاه، نویسنده، شاعر، هنرمند و فعال حقوق بشر

در پاسداری از آزادی اندیشه، بیان و قلم 
آرامش دوستدار، فیلسوف ایرانی‌، در نامه خود به تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۱۰، به یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی‌، وضعیت ایران را در طول سی‌ و یک سال گذشته تشریح کرده است.
او ترفندهای استبداد دینی را در سوء استفاده از شهرت اندیشمندان خارجی‌ به هابرماس گوشزد نموده است و با ذکر اشتباه تاریخی‌ میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، هابرماس را از شیادی و چرب زبانی‌های رژیم اسلامی و مباشران ریز و درشت آن بر حذر داشته است.
دوستدار تنها این واقعیت‌ها را که نظام حاکم بر ایران دشمن آزادی است، دشمن علم است، ضدّ فرهنگ است، رژیمی است ستمگر و جنایتکار بیان کرده است. مخاطبِ نامه دوستدار همه هابرماس‌ها می‌توانند باشند تا در دام این رژیم نیفتند، شریک جنایات آن نشوند و فردا نگویند ما نمی‌دانستیم، کسی‌ به ما نگفته بود.
در پی‌ انتشار ترجمه فارسی نامه، دوستدار مورد حملات ناروا قرار گرفته است. ما بی‌ آنکه الزاماً با تمام‌ نظرات دوستدار موافق باشیم، حمله کنندگان را به رعایت آزادی اندیشه، بیان و قلم دیگران و هم‌چنین رعایت اصول نزاکت و انصاف فرا می‌خوانیم. انتقاد آزاد است و حق هر کسی‌ است. افترا، بهتان و حمله به شخصیتِ دیگری، چیزی دیگر است. 
ما این گونه حملات را محکوم می‌کنیم.

28 اکتبر 2010

رضا آیرملو؛ مظفر ادب؛ مهدی اصلانی؛ بهمن امینی؛ جلال ایجادی؛ کاظم ایزدی؛ ناهید باقری؛ تیمور بزرگی؛ شهلا بهاردوست؛ نیلوفر بیضایی؛ مهشید پگاهی؛ ملیحه تیره گل؛ محمد جلالی (م. سحر)؛ امیر جواهری؛ رضا دانشور؛ مهرداد درویش پور؛ البرز دشتی؛ مهشید راستی؛ قاضی ربیحاوی؛ ناصر رحمانی نژاد؛ فرهمند رُکنی؛ کیانوش رمضانی؛ صدرالدین زاهد؛ بیژن سینا؛ کامبیز شبانکاره؛ شهلا شفیق؛ کاظم شهریاری؛ سیاوش عبقری؛ شهلا عبقری؛ میکائل عزیزخانی؛ یاسر عزیزی؛ حمید عظیمی؛ حبیب رضا علی؛ شاهین فاطمی؛ سیاوش فرجی؛ ویدا فرهودی؛ فرهنگ قاسمی؛ پروانه قاسمیان؛ پرویز قلیچ خانی؛ هایده قهرمانی؛ فرشین کاظمی نیا، مینو گلبهار؛ کریم لاهیجی؛ سیما محضری؛ ایرج مصداقی؛ مهدی مظفری؛ نجمه موسوی؛ باقر مومنی؛ حمید مهدی پور؛ انور میرستاری؛ محسن نژاد؛ مسعود نقره کار؛ شهین نوایی؛ پرتو نوری علا؛ منوچهر یزدیان.

  


خانواده حشمت الله طبرزدی در مصاحبه با روز:

اگر می توانستم برای شکایت به نجف می رفتم

خانواده حشمت الله طبرزدی در مصاحبه با "روز" اعلام کردند دادگاه هیچ مستندی برای اتهامات انتسابی به این فعال سیاسی نداشته و حکم صادره برای او غیر قانونی است.
آقای طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به نه سال و نیم حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم شده است. این فعال سیاسی در حالی از نه ماه پیش در زندان به سر می برد که دادگاه تجدید نظر هنوز درباره حکم او اظهار نظری نکرده است و سکینه زیبایی، مادر او به "روز" می گوید تاکنون علیرغم همه پی گیری ها، حتی یک روز هم به فرزندش مرخصی نداده اند.
مادر حشمت الله طبرزدی که ساکن شهرگلپایگان است به دلیل بیماری امکان سفر به کرج و ملاقات با فرزندش را که در زندان رجایی شهر است ندارد. او می گوید: "خانواده تاکنون خیلی پی گیری کرده و خودم هم به هر جایی که می توانستم زنگ زده و گفته ام که کمر من شکسته و نمی توانم برای ملاقات بروم، گفته ام که من دو بچه ام شهید نشده اند که امروز بچه دیگرم را به زندان ببرید و مرا در حسرت دیدار او و دل نگران از وضعیت او بگذارید، لااقل بگذارید برای دو روز فقط بیاید و او را ببینم، باز او را به زندان برگردانید اما قبول نکردند.نمیدانم این چه ظلمی است که به ما می کنند."
خانم زیبایی می افزاید: "نه بیت رهبری جوابی میدهد و نه هیچ مسئول دیگری؛اگر کمرم نشکسته بود می رفتم نجف، پیش آقای سیستانی و می پرسیدم که این چه جور مسلمانی است؟ این اسلام است که پسر مرا تنها به این دلیل که حرف حق میزند بگیرند و بعد بگویند که مرخصی میدهیم به شرطی که بگوید اشتباه کرده است. چه اشتباهی؟ حرف حق زدن اشتباه است؟ حشمت اصلا توی تجمعات هم نبوده اما بعد از اینکه بچه های مردم را کشتند نتوانست سکوت کند؛ الان 9 ماه است او را زندانی کرده اند چون گفته آقای خامنه ای نباید اجازه دهد مردم را بکشند."
مادر آقای طبرزدی سپس با اشاره به تماس های تلفنی فرزندش از زندان رجایی شهر می گوید: "حشمت زنگ میزند و مرا دلداری میدهد. می گوید حالش خوب است، اما میدانم که برای آرام کردن من می گوید. من 78 سال دارم، مریض ام، چگونه می توانم به دیدنش بروم؟ یادم که می آید که پسرم را  دوماه در سلول انفرادی که مثل سردخانه بود نگهداشته بودند قلبم می گیرد. خیلی اذیت اش کردند؛من هم دستم به جایی نمی رسد.می نشینم دعا میخوانم و قرآن به سر می گیرم و نفرین شان می کنم که الان 15 سال است آرامش ما را گرفته اند، مدام پسرم را می گیرند و آزاد می کنند و باز دوباره به بهانه دیگری می گیرند؛ کسی هم به داد ما نمی رسد. کسی هم به کسی نیست یعنی مملکت چنان به هم ریخته که معلوم نیست کی به کی هست."
خانم زیبایی سپس از مسئولان میخواهد فرزندش را آزاد کنند: "حداقل بگذارید بیاید مرخصی تا بتوانم او را ببینم. من یک مادرم؛ مادری که دو دسته گلش را داد تا مملکتش آزاد باشد؛ تا فرزندان اش و مردم در آرامش باشند. آن دو شهید شدند و این پاداش ماست که بچه دیگرم چون حرف حق میزند در زندان باشد".

9 سال زندان برای نوشتن مقاله
"اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی و برهم زدن نظم از طریق شرکت در تجمعات به قصد تخریب اموال عمومی" اتهامات منتسب به آقای طبرزدی است که حکم 9 سال و نیم زندان و 74 ضربه شلاق را به دنبال داشته.
علی طبرزدی، فرزند حشمت الله طبرزدی با اشاره به این اتهامات به "روز" می گوید که هیچ مستند حقوقی برای چنین اتهاماتی وجود نداشته است.
او می گوید: "چند مقاله پدرم و همچنین یکی دو مصاحبه ایشان را به عنوان مستندات حکم گفته اند و هیچ گونه استناد و مدرکی دال بر توهین به رهبری یا اجتماع و تبانی و اتهامات پدرم وجود ندارد. پدرم در مقالات خود و در مصاحبه هایش، رهبری را نقد کرده اما هیچ توهینی نکرده است."
به گفته او آقای طبرزدی، حکم دادگاه را غیر قانونی میداند و هنگام ابلاغ حکم  در ذیل حکم نوشته است که از دادگاه امنیتی، انتظار صدور چنین حکمی را داشته و دادگاه را به رسمیت نمی شناسد.
فرزند آقای طبرزدی در این زمینه توضیح میدهد: "پدرم از روز نخست هم گفته بود که صلاحیت دادگاه را قبول ندارد. در جلسه اول دادگاه پدرم یکی از ماموران وزارت اطلاعات حضور یافته و به قاضی گفته بود که اشد مجازات را برای پدرم در نظر بگیرد. در اصل به گفته پدرم دادگاه زیر نظر و تحت نفوذ وزارت اطلاعات برای پدرم حکم داده است. از طرفی من بارها از پدرم شنیده ام که ماموران وزارت اطلاعات پیش از صدور حکم او را بارها به اعدام تهدید کرده بودند."
حشمت الله طبرزدی در نامه سرگشاده ای از مهرانگیز کار، شیرین عبادی، عبدالکریم لاهیجی، محمد مصطفایی و سایر وکلای بین المللی و نهادهای مربوطه و حقوق بشر خواسته است که شکایت رسمی او از آیت الله خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی را پی گیری کنند.
از علی طبرزدی در همین زمینه می پرسم. او می گوید: "من در جریان این نامه بودم از مدت ها قبل پدرم چنین درخواستی داشت اما دست نگهداشت شاید تغییری حاصل شود اما وقتی دید هیچ تغییری حاصل نشده و اوضاع بدتر هم شده چاره ای ندید جز اینکه درخواست خود را به صورت مکتوب درآورد و به گوش جهانیان برساند. ما نیز از وکلایی که در خارج از کشور هستند و می توانند به شکل قانونی و حقوق بشری این مساله را پی گیری کنند خواهش میکنیم حتما اقدام کنند و پی گیر خواسته هایی باشند که زندانیان از داخل زندان اعلام می کنند. متاسفانه در داخل کشور فضای سرکوب چنان شدید است که نمی توان هیچ کاری کرد."
وی سپس با اشاره به مخالفت با مرخصی پدرش می گوید: "بارها پی گیری کردیم اما هیچ نتیجه ای نداد؛ میدانیم که دست های امنیتی پشت پرده مانع می شوند. ما هم در واقع ناامید شده ایم؛هر چند به خاطر مادربزرگم که مریض است پی گیری میکنیم. اما امید چندانی نداریم که برای حتی یک روز هم که شده به پدرم مرخصی بدهند."
آقای طبرزدی حکم سنگین پدرش را ناعادلانه میداند:" حکم هنوز قطعی نشده و ما منتظر رای دادگاه تجدید نظر هستیم اما با توجه به فضایی که الان وجود دارد امیدی به تخفیف یا شکستن حکم نداریم چون قصدشان از صدور چنین احکامی شکستن زندانی است و اینکه او وادار شود از موضع خود کوتاه بیاید؛ اگر ببینند بر مواضع قبلی خود پافشاری میکند حکم را تایید می کنند."
حشمت الله طبرزدی در زندان رجایی شهر و با احمد زیدآبادی، عیسی سحرخیز، مسعود باستانی و داوود سلیمانی و تعدادی دیگر از زندانیان سیاسی و مطبوعاتی در یک جا نگهداری می شود. فرزندش از رجایی شهر به عنوان تبعیدگاه زندانیان سیاسی یاد میکند و در پاسخ به سئوالم درباره آخرین وضعیت پدرش می گوید: "ما هر هفته ملاقات داریم یعنی یک هفته خانم ها، مادرم و خواهرانم و یک هفته هم من و برادرانم با پدرم ملاقات میکنیم که 15 دقیقه تا 20 دقیقه زمان این ملاقات ها است. از لحاظ جسمی با شرایطی که از نظر سلامتی و تغذیه وجود دارد، پدرم دچار ضعف جسمی شدید شده است. متاسفانه ضعف بینایی نیز پیدا کرده. از نظر روحی واقعا روحیه بسیار بالایی دارد که از خصوصیات شخصیتی ایشان است. البته ما این روحیه را در زندانیان دیگری هم که با پدرم در یک بند هستند شاهدیم. وقتی متوجه می شوند که اخبار مربوط به آنها منتقل می شود و بازتاب پیدا میکند امیدواری شان چند برابر می شود و ما این مساله را در ملاقات ها به وضوح می بینیم."
حشمت الله طبرزدی در نامه سرگشاده خود اعلام کرده است: "طی 16 سال گذشته بارها و بارها، به صورت غیر قانونی و خود سرانه بازداشت شده ام و به ویژه از 27 خرداد ماه 1378 تا کنون زندانی بوده و تا کنون حدود 11 سال و 8 ماه را در زندان های مختلف گذرانده ام؛ نزدیک به 33 ماه را در سلول های انفرای در بازداشتگاه های امنیتی و زیر شکنجه بوده ام. و پس از گذران این مدت، حال حکم 9 سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق را در برابر نگاهم قرار دادند."
از فرزندش در این مورد می پرسم. علی طبرزدی می گوید: "این بار که پدرم را بازداشت کردند در حال گذراندن حکم 10 سال محرومیت اجتماعی بود.ما داریم به این ظلم ها عادت می کنیم، ضمن اینکه افتخار میکنیم که پدرمان در راه احیای حقوق مردم گام برمیدارد و به انسانیت می اندیشد.همین باعث می شود خیلی از ظلم ها را بتوانیم تحمل کنیم."
فرزند حشمت الله طبرزدی می افزاید: "این همه مدت با بازداشت و زندان و حکم های رنگارنگی که برای پدرم صادر کردند می خواستند او را وادار به سکوت کنند. حتی گفته بودند تو سکوت کن و بیرون باش اما پدر من نمی تواند سکوت کند؛ همیشه هم هر اتفاقی می افتد اول از همه می آیند و پدرم را بازداشت می کنند حتی در مواردی که نقش محوری نداشته یا اصلا نقشی نداشته است."
آقای طبرزدی سپس در مورد خواسته هایش از مسئولین می گوید: "تاکنون همه برخوردهایشان غیر قانونی بوده.ما درخواست زیادی نداریم فقط میخواهیم براساس قوانین کشور با پدرم رفتار کنند و در رایی که صادر کرده اند بازنگری کنند. استنادات صدور حکم پدرم اینقدر قابل تامل است که من خواهش میکنم اگر واقعا مدعی این هستند که پیرو امام علی هستند این مستندات را منتشر کنند تا مردم بدانند قضیه چیست."




تخلف دولت در توزیع سود سهام عدالت در دوران انتخابات

۵ هزار میلیارد ریال را به خزانه بازگردانید

درست در روزیکه رهبر جمهوری اسلامی در قم گفت "دولت نهم ودهم پرکارتر از دولت های قبل از خود بوده است"، در تهران نمایندگان مجلس هنگام قرائت گزارش سود سهام عدالت، خواستار برخورد قوه قضاییه با دولت برای تخلفات در توزیع این سود شدند. در طول چند سال گذشته سود سهام عدالت یکبار توزیع شده، آنهم درست در زمان انتخابات که شائبه خرید رای را به ذهن بسیاری آورد. این در حالی بود که دولت میگفت این سود را بعدا نیز توزیع میکند اما چند ماه بعد از این انتخابات، این صحبت ها فراموش واعلام شد سودسهام عدالت توزیع نمیشود. مجلس تاکنون دوبار با تهیه گزارش نسبت به این موضوع واکنش نشان داده است اما مراجع ذی صلاح دیگر مانند قوه قضاییه تاکنون ورودی به این موضوع نداشته اند. مجلس رسما رفتار دولت را تخلف می داند.
 دومین گزارش کمیسیون نظارت بر اصل 44 که ناظر بر نحوه اعطای سهام عدالت بود، در جلسه علنی دیروز مجلس قرائت و خواسته شد مراتب به قوه قضائیه و سایر مراجع ذی صلاح ارسال شود.
در این گزارش که از سوی مخبر کمیسیون نظارت بر اصل 44 قرائت شد، آمده است: "سود سهام عدالت که تا پایان سال مالی منتهی به تیرماه 1389 مبلغ 19.6 هزار میلیارد ریال است از شرکت سرمایه پذیر دریافت گردد و از سوی دیگر اقساط باقیمانده سهام که تا پایان سال مالی منتهی به تیر ماه 1389 مبلغ 5.5 هزار میلیارد ریال است به خزانه واریز شود."
ینا بر گزارش آفتاب، پس از قرائت گزارش مذکور، حمیدرضا فولادگر و نادر قاضی‌پور رئیس و عضو کمیسیون نظارت بر اصل 44، خواستار رای‌گیری شدند که با ارائه 129 رای موافق، 7 رای مخالف و 22 رای ممتنع، به تصویب رسید.

نمایندگی دولت زیر سئوال
بر اساس گزارش خبر ان لاین، برخی از بندهای این گزارش از این قرار است: در بند یک این گزارش آمده است: "مطابق با مواد 34 یا 38 قانون اصلاح برنامه چهارم و اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی، قانون تفسیر نحوه اجرای ماده 35 این قانون و آئین‌نامه اجرایی سهام عدالت مصوب 29/1/88 شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی هر چه سریعتر مشمولین بندهای الف و ب ماده 34 به عنوان سهامداران شرکت‌های سرمایه گذاری استانی ساماندهی شوند و با ورود آنها به بورس در قالب شرکت‌های سهام عام و فعال شدن کانون سهام عدالت، امکان مالکیت کامل و مدیریت مردم در سهام عدالت فراهم شود."
دربند سوم این گزارش نمایندگی دولت از سوی سهامداران عدالت زیر سئوال رفته است وآمده است: "با توجه به ضرورت اجرای نظر هیات تطبیق مصوبات دولت با قوانین و نامه شماره 62163/814/ب مورخ 13اسفند ماه 88 ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به ریاست محترم جمهوری مبنی بر لغو تصویب نامه شماره 169213/43653 مورخ 25 آبان 88 هیات وزیران در خصوص تصدی نمایندگی سهام عدالت در شرکت‌های واگذار شده، لازم است احکام صادره اعضاء هیات مدیره توسط دستگاه‌های اجرایی لغو شود و ترکیب هیات مدیره بر اساس معرفی نمایندگان سهام عدالت توسط شرکت‌های سرمایه گذاری استانی و کانون مربوط، موضوع ماده 8 آئین نامه مصوب 29فروردین 89 شورای عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 اصلاح شود."
همچنین در بند پنجم اشاره میشود که دولت هنوز جامعه هدف این سهام را هنوز شناسیایی نکرده؛این در حالی است که سال گذشته درست زمان انتخابات سود سهام 30درصدی عدالت از سوی دولت بین اقشار پایین جامعه توزیع شد. در گزارش مجلس آمده است: "جامعه هدف سهام عدالت (واجدین شش دهک درآمدی کشور) مطابق با بندهای الف، ب تبصره‌های 1 و 2 ماده 34 قانون، به ویژه با شناسایی و ثبت نام اقشار محروم‌تر در جومع روستایی و عشایری، شهری و حاشیه شهرها و کارگران باقیمانده تکمیل گردد."
بر اساس این گزارش، در بند ششم میخوانیم: "سود سهام عدالت که تا پایان سال مالی منتهی به تیر ماه 1389 مبلغ 19.6 هزار میلیارد ریال است از شرکت سرمایه پذیر دریافت گردد. و از سوی دیگر اقساط باقیمانده سهام که تا پایان سال مالی منتهی به تیر ماه 1389 1389 مبلغ 5.5 هزار میلیارد ریال است به خزانه واریز شود و همچنین به منظور رفع مشکلات موجود در تسویه بدهی اقساط سهام عدالت و ایجاد ارتباط بین تخفیف مبلغ و نحوه انتقال سهام و پرداخت سود با تسویه اقساط معرفی و سررسید شده، پیشنهاد می‌گردد اصلاحات لازم در قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل 44 صورت پذیرد."

همچنین در آخرین بند این گزارش آمده است: "در صورت عدم اجراء تکالیف قانونی مذکور در بندهای فوق، خصوصا بندهای 3 و 4 مطابق با مطابق با تبصره 1 ماده 233 آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی مراتب به قوه قضائیه و سایر مراجع ذی صلاح ارسال می‌گردد."

رای خریدن در آستانه انتخابات
مساله سهام عدالت در حوزه اقتصاد سیاسی دولت نهم بسیار بحث برانگیز بود؛موضوعی که به موازات اجرای بند(ج) اصل 44زاده شد. از همان ابتدا دولت خود را نماینده سهامداران عدالت کرد؛کاری که با مخالفت نمایندگان مجلس هفتم رو به رو شد ولی ثمری نبخشید. این موضع با حساسیت کم دنبال میشد تا اینکه دولت در اردبیهشت سا ل 88یک ماه قبل از انتخابات در تبلیغاتی پر سروصدا اقدام به توزیع سهام عدالت کرد. مخالفین ورقبای سیاسی احمدی نژاد از این کار به عنوان "رای خریدن" در آستانه انتخابات یاد کردند ولی مسئولین دولتی ان را کاملا طبیعی دانستند وابراز داشتند این یک روال طبیعی است وبعد از انتخابات هم دنبال میشود. اما این پاسخ برای نمایندگان وافکارعمومی قانع کننده نبود چرا که در تیرماه 88این موضع به مجلس وسئوال از وزیر اقتصاد کشیده شد. قنبری عضو فراکسیون اقلیت در آن روزها حتی سخن از استیضاح وزیر اقتصاد سخن به میان آورد، اما به گزارش تابناک این الیاس نادران بود که به عنوان پرسش کننده وزیررا به مجلس کشاند. وی در آن جلسه این سئوال را مطرح کرده بود که: "كارمندان و مسوولين دولتي در هيات مديره‌هاي اين بنگاه‌هاي واگذار شده به عنوان نماينده حضور دارند كه جاي سئوال دارد كه چرا دولت خود را در معرض اتهامات قرار مي دهد؟
وي با طرح اين سئوال كه چگونه مي‌شود سود سهام عدالت در كل كشور 40 هزار تومان باشد؟، يادآور شد: "آيا همه بنگاه‌ها دقيقا به شكل يكديگر عمل كرده‌اند كه سودشان يكسان بوده است؟ "
نادران همچنين از زمان توزيع سود سهام عدالت در زمان انتخابات رياست جمهوري 88 انتقاد كرد و گفت: "تاخير در توزيع سهام عدالت سبب شد تا دولت با اين كار، خود را در معرض اتهام قرار دهد."
عضو كميسيون اقتصادي مجلس همچنين تاكيد كرد كه "حسيني بايد در مقابل زياده‌خواهي مسوولين اجرايي مقاومت كند. درصورتيكه هنوز به بخشنامه‌هايي برخلاف قانون عمل مي‌شود و نمايندگان دولت در واحدهاي مختلف شركت مي‌كنند."
نادران با بيان اينكه ارزش سهام واگذار شده براي چهار دهك دوم و 50 درصد آن براي دو دهك اول مي‌بايست بازپرداخت شود، گفت: "اين موضوع تحقق نيافته است. با اينكه بيش از 3 سال از زمان واگذاري‌ها گذشته است، اما هنوز بخش اعظم اين سهام هنوز به خزانه پرداخت نشده است."
به گزارش خبر آن لاین یکی از اعضای کمیسیون اقتصادی مجلس هم گفت: "پرداخت سود سهام عدالت قبل از انتخابات خلاف قانون بوده است و وزیر اقتصاد باید در این‌باره توضیح قانع‌کننده بدهد."
انصاری همچنین گفته بود: "اگر وزیری خلاف قانون عمل کرده باشد، به دلیل تخلف و سرپیچی از قانون باید استیضاح شود."
 وی درباره پرداخت سود سهام عدالت در آستانه انتخابات افزود: "این کار بدون شک اقدام غلطی بوده و با هدف خرید رأی انجام گرفته است و توجیه دیگری نمی‌تواند داشته باشد."

سود بی سود؛ دیگر نداریم
حسینی استیضاح نشد اما این داستان به اینجا هم ختم نشد. در ابان 88اولین گزارش از سود سهام عدالت در واگذاری های اصل 44توسط مجلس قرائت شد که وزارت اقتصاد پاسخ مبسوطی به آن داد. ولی بعد از آن علی مصدر، مدیرعامل کارگزاری سهام عدالت به گزارش ایلنا گفت: "امسال در مجمع عمومی شرکت ها، ۱۹۰۰ میلیارد تومان بابت سود سهام عدالت در نظر گرفته شده است که ۱۵۰۰ میلیارد تومان آن بابت قسط دولت است و ۴۰۰ میلیارد تومان بقیه نیز بابت بدهی های سال های گذشته به دولت است. به گفته آقای مصدر، با توجه به سودی که برای سهام عدالت در نظر گرفته شده، پولی برای پرداخت به سهامداران باقی نمی ماند."
در ادامه نیز "نماينده مردم بهار و کبودرآهنگ در مجلس با بيان اينکه تنها 30 درصد سهام عدالت پرداخت شده است، تصريح کرد: مردم حوزه انتخابيه اينجانب به دليل پرداخت نشدن مابقي سود سهام عدالت، از دولت ناراضي هستند."
به گزارش خانه ملت عيسي جعفري با اشاره به مشکلات حوزه انتخابيه خود، تاکيد کرد: "در سرکشي به روستاهاي حوزه انتخابيه متوجه شدم، مردم از عدم پرداخت 70 درصد سهام عدالت گلايه دارند."
وي همچنین ادامه داد: "دولت در زمان دوره جديد انتخابات رياست جمهوري 30 درصد از سهام عدالت را به مردم روستا پرداخت کرده است، اما پس از آن ديگر سهام عدالت پرداخت نشد."
نماينده مردم بهار و کبودرآهنگ با بيان اينکه اين موضوع را از مسئولان کشوري پيگيري کرده است، گفت: "با وجود پيگيري از علل عدم پرداخت مابقي سود سهام عدالت، هيچ مسئولي پاسخگو نبود."
در ادامه این رخداد، خبر آن لاین نیز در گزارشی آورد: "تا قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، نزدیک به 9 میلیون نفر سود سهام عدالت گرفتند و به گفته مدیر‌عامل کارگزاری سهام عدالت از 8 میلیون و 900 هزار نفر از مشمولان مرحله اول و دوم به میزان هر نفر 80 هزار تومان خبر داد. مدیرعامل شرکت کارگزاری توسعه صنایع دنیا نیز پرداخت سود سهام عدالت قبل از انتخابات ریاست جمهوری را از امکانات دولتی می‌داند و به ایلنا گفته است: با توجه به کاهش سودآوری شرکت‌های مشمول سهام عدالت و نبود سود پرداختی در این شرکت‌ها به سهام عدالت درمی‌یابیم که پرداخت سود سهام عدالت قبل از انتخابات ریاست جمهوری به مشمولین سهام عدالت، طبعاً از امکانات دولتی بوده و نمی‌توان از منابع این شرکت‌ها چنین سودی را پرداخت کرد؛ لذا سهام عدالت با توجه به فشارهای وارده به شرکت‌ها و حاکمیت رخوت در اقتصاد کشور نمی‌تواند تداوم داشته باشد."

با هدفمند سازی یارانه ها عدالت برای چی؟
بی بی سی در تحلیلی بر این موضوع نوشت: "به نظر می رسد دولت، دیگر توان پرداخت سود سهام عدالت را ندارد و در بهترین شرایط فقط می تواند، سهم خود را از سود بردارد تازه اگر سودی در کار باشد. در زمان شروع اجرای طرح سهام عدالت، این بحث مطرح بود که بسیاری از شرکت های دولتی زیان ده هستند بنابر این، انتقال آنها به خانوارهای ایرانی نمی تواند به کاهش فقر منجر شود. در همان زمان، برخی برآوردها نشان می داد که میانگین سود شرکت های دولتی حدود سه درصد است و واگذاری سهام آنها به خانوارهای ایرانی سود چندانی را نصیب آنها نخواهد کرد. اما دولت معتقد بود که با واگذاری این سهام به مردم، هم دولت کوچک خواهد شد و هم وضعیت زندگی خانوارهای کم درآمد از محل این سود این شرکت ها بهتر خواهد شد. به نظر می رسد با گذشت حدود چند سال از اجرای این طرح، دولت رویه سابق خود برای توزیع پول نقد بابت سهام عدالت را گذاشته و سعی دارد تا ذهن سهامداران را آماده کند که تا هفت هشت سال دیگر پولی بابت سهام به آنها داده نخواهد شد. برخی کارشناسان می گویند که با قانونی شدن برنامه هدفمند کردن یارانه ها، دولت راه تازه ای برای تقسیم پول نقد بین خانوارهای کم درآمد پیدا کرده است و شاید همین مسئله باعث شده تا دولت توزیع سود سهام عدالت را کنار بگذارد و در انتظار پولهایی بماند که برخلاف سود نامطمئن سهام عدالت، قطعا به خزانه واریز می شود و دولت با دست باز می تواند آن را توزیع کند."




گفت‌وگو با علی محقق نسب، اسلام‏شناس و پژوهشگر دینی

«خامنه‌ای تهدید می‌کند»

مریم محمدی
سفر آقای خامنه‏ای به شهر قم، با توجه به ادامه‏ی اقامت ایشان در این شهر، نه تنها هنوز محور خبرهای داخلی ایران است، بلکه چالش‏های سیاسی تازه‏ای را در بحث‏های جاری میان اصولگرایان و اصلاح‏طلبان و از آن مهم‏تر جنبش سبز، در جامعه ایجاد کرده است.
Download it 
Here!
سخنان آقای خامنه‏ای در شهر قم که برای چندمین بار برخی خواص را به بی‏بصیرتی متهم می‏کرد و عافیت‏طلبی و منافع شخصی را عامل آن خواند، دیروز و امروز تیتر اول بسیاری از رسانه‏ها و روزنامه‏های اصولگرا شد و در پیوند با اظهارات حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات که حجیته، انجمن بهاییت، منافقین، کمونیست‏ها و دیگران را عامل وقایع سال گذشته خواند، واکنش‏های دیگری را نیز از جانب موافقان و مخالفان برانگیخته است.
در گفت‏وگویی با حجت‏الاسلام علی محقق‏نسب، اسلام‏شناس و پژوهشگر دینی، به مجموعه‏ای از این بحث‏ها پرداخته‏ام. پرسش اول من از او درباره‏ی برداشت سیاسی‏ از مفهوم «بی‏بصیرتی» است که از جانب آقای خامنه‏ای ابراز شد.
آیت‌الله خامنه‏ای گفته‏اند: «بی‏بصیرتی گناه نیست، اما ادامه‏ی آن تحمل نمی‏شود.» آیا این گفته را باید به معنای مدارایی با رهبران جنبش سبز که مرتکب گناه نشده‏اند تلقی کرد یا تهدیدی در ارتباط با ادامه‏ی روند گذشته از جانب آنها؟
منظور جناب آقای خامنه‏ای از اینکه عده‏ای بصیرت ندارند، این است که عقاید و افکار رهبری را درک نمی‏کنند. آقای خامنه‏ای توقع دارند حتماً هرچه رهبری اشاره می‏کند و به نحوی طرح می‏دهد، باید همه هماهنگی کنند و همراهی کنند.
از نظر ایشان، کسانی که با رهبری همراهی نمی‏کنند، بصیرت ندارند، خیلی انقلابی نیستند، در خط نیستند و ممکن است در خط ضد انقلاب و افراد دیگر قرار گرفته باشند. بنابراین بیان ایشان تقریباً می‏تواند عنوان تهدید را داشته باشد.

آیت‌الله خامنه‏ای به استقلال حوزه اشاره کردند. بحثی که مخالفان هم به همان استناد می‏کنند و از این زاویه به او انتقاد دارند. چگونه است که هم آیت‌الله خامنه‏ای از استقلال حوزه‏ها حرف می‏زند و هم منتقدین و مخالفین او؟
آقای خامنه‏ای انتظار دارد که حوزه کاملاً در اختیارشان باشد. دلیل اینکه ایشان می‏خواهند با حوزه به نحوی جدی برخورد کنند و طرح‏هایی را بریزند که حوزه در اختیارشان باشد، این است که آقای خامنه‏ای اولاً خودشان به مقام مرجعیت نرسیده‏اند. ایشان دانش اجتهاد را ندارند.
کلاً ایشان پنج سال در حوزه بوده‏اند. حال چقدر تحصیل کرده‏اند را ما نمی‏دانیم. زندگی‏نامه‏ی آقای خامنه‏ای را به قلم خودشان در سایت ایشان می‏توانید بخوانید. در پنج سال کسی نمی‏تواند حتی سطوح عالیه را هم تمام کند. چه برسد به این‏که به مقام مرجعیت برسد.
بنابراین تمام کوشش آقای خامنه‏ای در این مسافرت طولانی ۹، ۱۰ روزه به قم، بر این است که صدای مخالفان را به‏نحوی خاموش کنند و جبهه‏ی طرفداران رهبری را تقویت کنند. اگر سخن از استقلال هم می‏زنند، آن استقلال به معنای طرفداری از رهبری است و نه استقلال در برابر رهبری.
در شهر قم، آیت‌الله خامنه‏ای چند بار بر حمایت از دولت محمود احمدی‏نژاد- حمایت از قوه‏ی مجریه- تاکید کردند. امروز هم به صراحت گفتند: «کارهایی که دولت‏های نهم و دهم انجام داده‏، در همین مدت، چند برابر دولت‏های گذشته بوده است.» از طرف دیگر، واعظ موسوی از اعضای خبرگان رهبری، امروز اعلام کردند که «دولت نباید در کار حوزه دخالت کند و ارتباط حوزه با دولت بر مبنای نصیحت و اظهار تذکر به دولت است.» علت این اصرار آیت‌الله خامنه‏ای را به حمایت از دولت، در حالی‏که به‏نظر می‏آید از جانب مراجع اکراه وجود دارد، در چه می‏بینید؟
حکومت‏ نهم و دهم، یعنی دوران آقای احمدی‏نژاد را جناب آقای خامنه‏ای خود سردمداری کرده‏اند و طرح ریخته‏اند؛ چنان‏چه وزیر اطلاعات هم بیان کردند. یعنی اصل طرح مال خود حاج آقای خامنه‏ای است. از طرف دیگر هم بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری، عده‏ی زیادی از علما اظهار مخالفت کردند؛ هم با طرح خود آقای خامنه‏ای و هم با نظام موجود تحت ریاست آقای احمد‏ی‏نژاد.
چون آقای خامنه‏ای نقطه‏ی ضعف دارد، الان کاملاً احساس خطر می‏کند و سعی دارد به ‏هر بهانه، به هر دلیلی، با هر برنامه‏ای، حوزویان را در اختیار و کنترل خود قرار بدهد.
اظهاراتی هم دادستان تهران در مورد وقایع سال گذشته داشتند و گفتند که انجمن حجتیه، بهاییت، کمونیست‏ها و سایرین در وقایع سال گذشته دست داشته‏اند. به‏خصوص در مورد انجمن حجتیه و احتمال رابطه‏اش با بهاییت، چه می‏شود گفت؟
البته این‏که آقایان، شرق و غرب- از انجمن حجتیه تا اقلیت بهایی- را در این قضیه دخالت می‏دهند و ممکن است عده‏ی زیادی از مخالفین نظام، همه را با هم سازماندهی کنند و در برابر حکومت خودشان قرار بدهند، برداشتی است که آنها دارند؛ اما در مجموع می‏‏تواند بین کل مخالفان یک جمله وجود داشته باشد و یک توافق‏نظر باشد و آن عدم پذیرش ولایت‏فقیه یا حکومت اسلامی به معنای شخص‏سالاری یا شاهنشاهی اسلامی است. این‏که کسی مادام‏العمر حاکم اسلامی باشد را اکثر حوزویان یا اکثر دانشمندان یا اکثر تحصیل‏کرده‏ها قبول ندارند. از متون دینی هم چنین چیزی برداشت نمی‏شود که در اسلام ما کسی را مادام‏العمر به عنوان حاکم یا زمامدار یا پادشاه داشته باشیم.
ولایت فقیهی که آقایان ساخته‏اند، معنای حکومت مطلقه را دارد ولیکن این حکومت مورد تایید اسلام نیست و یا لااقل از متون اسلامی درنمی‏آید. آنها همین‏که هرکسی ولایت فقیه یا حکومت آقای خامنه‏ای یا رفتارهای آقای احمدی‏نژاد را قبول نکند، همه را در کنار هم قرار می‏دهند و می‏گویند: اینها برادر هم هستند، رفیق هم هستند و با هم کار می‏کنند.
اما به‏ویژه بین این طیف مخالفان، بهاییت و حجتیه دو جریان دینی هستند. ارتباط اینها با هم‏دیگر چگونه می‏تواند باشد؟
البته این رابطه را من هرگز نمی‏توانم درک کنم. بهایی با آخوند هیچ‏وقت قابل جمع نیست. انجمن حجتیه عده‏ای از آقایان علما هستند که در زمان نظام شاهنشاهی ایران سعی می‏کردند با بهاییان مبارزه کنند.
آن آقایان (انجمن حجتیه) عقیده دارند که اصلاً حکومت اسلامی امکان‏پذیر نیست و باید ما فساد را زیاد کنیم، ظلم را زیاد کنیم یا فحشا و منکرات را زیاد کنیم تا امام زمان ظهور کند و دنیا به‏وسیله‏ی ایشان اصلاح بشود. افکار حجتیه‏ای متکی به ظهور امام‏زمان است. آنها بر اساس روایات، چنین عقیده دارند که «علی فسدالعالم یا فسدالزمان…» آن وقت امام زمان ظهور می‏کند.
چون انجمن حجتیه یا علمایی از این قبیل با حکومت اسلامی، مخصوصاً با حکومت آقای خامنه‏ای و با بحث ولایت فقیه مخالفند، حالا که مخالفت‏شان را اظهار می‏کنند، آقایان آنها را می‏چسبانند به بهایی و به غرب و به شرق و نوعی تهمت‏پراکنی می‏کنند. والا اصل قبول نداشتن ولایت فقیه، بحثی است که علمای سنتی و علمایی مثلاً با افکار سلفی حکومت اسلامی و مخصوصاً ولایت فقیه را نمی‏پذیرند.
سفر آیت‌الله خامنه‏ای به قم در چهارچوب ارتباط‌‌‏شان با مراجع و حضور مراجع در اطراف ایشان را چگونه ارزیابی می‏کنید؟ فکر می‏کنید انتظار او از مراجع در قم، برآورده شد؟
البته هرگز انتظار ایشان برآورده نشد. علمای قم، اکثرشان، به ملاقات آقای خامنه‏ای نیامدند. در دیدارهای اولیه هیچ‏یک از مراجع حاضر نشدند. البته در بین ایرانیان و در بین علما این رسم هست که اگر کسی از مسافرت بیاید، چه خوش‏مان بیاید چه نیاید، ملاقات یا دیداری با ایشان می‏کنیم. این دلیل بر آن نمی‏شود که بعد از سه یا چهار روز، فلان مرجع به ملاقات آقای خامنه‏ای آمده باشد و بگوییم که فلان مرجع با آقای خامنه‏ای موافق است. چنین چیزی از آن استنباط نمی‏شود. اگر آنها مشتاق بودند، همان روز اول می‏آمدند یا حتی در راهپیمایی و تظاهرات روز اول، در همان استقبال اولیه، شرکت می‏کردند.
چنان‏که دیدید، وحید خراسانی خودشان شخصاً مراجعه نکردند. با این‏که داماد آقای وحید خراسانی، آقای لاریجانی که رییس قوه‏ی قضاییه است، جزو کارکنان آقای خامنه‏‌ای است. پس قرابت خیلی نزدیک است. بین علمای تراز اول قم، مخصوصاً آقای وحید حرف اول را می‏زند. اینکه ایشان از آقای خامنه‏ای دیدار نمی‏کند، معنایش آن است که آقای خامنه‏ای پایگاه علمی و حوزه‌ای‏اش بسیار ضعیف شده است. ایشان در حوزه جایگاه کافی ندارند.



گفت‌وگو با دکتر سعید محمودی، رئیس دانشکده‌ی حقوق دانشگاه استکهلم‌ـ سوئد

«ایران هنوز عضوی از باشگاه اتمی دنیا نیست»

ایرج ادیب‌زاده
ایران بارگذاری سوخت هسته‌ای نیروگاه اتمی بوشهر را آغاز کرد. تلویزیون دولتی ایران، روز سه شنبه، خبر آغاز سوخت‌‌گذاری نیروگاه بوشهر را گزارش داد.
Download it 
Here!
نیروگاه یک میلیارد دلاری اتمی بوشهر با ظرفیت تولید هزار مگاوات انرژی ساخت روسیه است و سوخت هسته‌ای آن را هم روسیه تأمین می‌کند. این نیروگاه پس از راه‌اندازی کامل دو تا سه ماه دیگر، اوایل سال ۲۰۱۱، تولید برق را آغاز می‌کند.
تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی آغاز کار نیروگاه بوشهر را اشتباه غرب توصیف کرد که می‌گوید ایران به دنبال ساخت سلاح اتمی است.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفت، همکاری روسیه در تأمین سوخت این نیروگاه نشان‌دهنده‌ی بی‌نیازی ایران به غنی‌سازی اورانیوم است.
ساخت نیروگاه هسته‌ای بوشهر در زمان شاه در سال ۱۹۷۵ توسط کمپانی‌های آلمانی آغاز شد و قرار بود سوخت مورد نیاز آن هم از فرانسه تأمین شود. با وقوع انقلاب ساخت این نیروگاه به مدت ۲۰ سال متوقف شد، تا این که روسیه قراردادی با ایران به منظور تکمیل این نیروگاه و تأمین سوخت آن امضا کند.
آیا از نظر پروتکل‌های بین‌المللی از امروز با سوخت‌گذاری در نیروگاه اتمی بوشهر، ایران وارد باشگاه کشورهای هسته‌ای جهان شده است؟
این پرسشی‌ است که با دکتر سعید محمودی، رئیس دانشکده‌ی حقوق دانشگاه استکهلم‌ـ سوئد، درمیان گذاشته‌ام.


به‌نظر من این‌طور نیست. به خاطر این که داشتن نیروگاه اتمی به خودی خود مفهومش این نیست که کشوری وارد باشگاه کشورهای اتمی خواهد شد. معمولاً این اصطلاح در مورد کشورهایی به‌کار برده می‌شود که اولاً توانایی کاربرد نظامی را در این مورد دارند و بعدهم این که پیش از آن که به این مرحله برسند، به طور پیشرفته در این زمینه موفقیت‌هایی داشته‌اند. از نظر فنی البته ایران موفق شده است.
این موفقیت بسیار مهمی بود که ایران در سال ۲۰۰۶ توانست به فناوری غنی‌سازی دستیابی پیدا کند. البته در همان مرحله‌ی ابتدایی فعلاً مانده است. راه‌اندازی این نیروگاه اتمی هم اصولاً با همکاری جدی و یا با عملکرد تقریباً کامل متخصصین روسی صورت گرفته است. بنابراین به نظر من فعلاً هنوز زود است که بخواهیم ایران را جزو باشگاه اتمی دنیا محسوب کنیم.
کارشناسان می‌گویند، بهره‌برداری از نیروگاه یک میلیاردی بوشهر ایران را به ساخت بمب اتمی نزدیک‌تر نمی‌کند. دلیل این امر را هم این می‌دانند که اورانیوم غنی‌شده را روسیه تأمین می‌کند و بازمانده‌های آن را نیز پس از مصرف، پس می‌گیرد. چون در تولید بمب پولوتونیوم می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. جایگاه این نیروگاه را شما در کجا می‌دانید؟
من راه‌اندازی این نیروگاه را بیش‌تر از نظر نمادین خیلی مهم می‌دانم. برای ایران این مسئله مهم بود که در منطقه‌ی خودش به‌‌عنوان نخستین کشوری مطرح شود که استفاده از نیروی اتمی را به صورت صلح‌آمیز شروع کرده است. خود این البته مهم است. گرچه این کار با کمک متخصصین خارجی صورت گرفته است، ولی همین که اراده‌ی سیاسی بوده مهم است؛ با توجه به همه‌ی مشکلاتی که به‌خصوص در طول چند سال اخیر ایران با آن مواجه بوده است به‌هرصورت موفق شدند این نیروگاه را به‌راه بیاندازند.
این خود از نظر نمادین همان طور که گفتم مهم است. این البته در همین حد باقی می‌ماند و نباید بیش از این هم درباره‌ی آن اغراق کرد. مسئله‌ی مهم این است که سوخت این نیروگاه، صرف‌نظر از ظرفیت آن که نسبت به نیروگاه‌های مشابهی که کشورهای دیگر دارند، بسیار محدود است، از جانب روسیه تأمین می‌شود و هم اورانیوم سوخته‌شده را‌ بعد از تولید برق به طور مستقیم در اختیار می‌گیرد و از ایران خارج می‌کند. بنابراین این حرکت تضمین این مسئله است که هیچ خطری دنیا را تهدید نمی‌کند و به‌کارافتادن این نیروگاه از نظر نظامی، تهدیدی برای هیچ‌کس نخواهد بود.
به نظر شما روس‌ها در راه‌اندازی این نیروگاه چه چیزی به‌دست می‌آورند، یا به‌دست آورده‌اند: ایجاد بازار بیشتر انرژی هسته‌ای یا معرفی خودشان به‌عنوان میانجی میان تهران و غرب؟
به نظر من هیچ کدام. روس‌ها تنها کاری که کرده‌اند، این بوده که وظیفه‌شان را انجام داده‌اند. یک قرارداد لازم‌الاجرای حقوقی با ایران داشتند و موظف بودند این قرارداد را انجام دهند. تاکنون هم به خاطر فشارهای شدیدی که در این چند سال گذشته به‌خصوص در دوران بوش روی دوش روسیه بود، این کار را به تعویق انداختند. کاری که می‌شد خیلی سریع‌تر انجامش داد. چاره‌ای هم جز این نداشتند که این نیروگاه را در نهایت به‌ کار ‌اندازند. مگر این که البته عواقب نقض یک قرارداد حقوقی محکم را بخواهند به‌عهده بگیرند.
فکر نمی‌کنم که بیش از این هم انتظاری از اجرای این قرارداد داشته باشند. برای کشورهای دیگری که الان در آن منطقه هستند و صحبت این را می‌کنند که ما هم شروع به ساختن نیروگاه‌های اتمی خواهیم کرد، گزینه‌های بهتر و شاید ارزان‌تر هم وجود داشته باشد؛ به‌خصوص گزینه‌های غربی که از نظر فنی هم پیشرفته‌ترند. لزومی ندارد که این نمونه‌ای شود تا آنها هم چنین امکاناتی را از روسیه بخرند.
یک روزنامه‌ی چاپ تهران امروز راه‌اندازی این نیروگاه را نقطه‌ی پایانی بر احتمال حمله‌ی نظامی به آن توصیف کرده است. آیا چنین احتمالی اصلاً وجود دارد؟
به نظر من این اظهار نظر روزنامه‌ی ایرانی هیچ پایه‌ای ندارد. مسئله‌ی استفاده‌ از نیروی نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران یک مسئله‌ی مجزاست و آن این است که دنیای غرب اصرار داشته و دارد که ایران غنی‌سازی اورانیوم را کنار بگذارد؛ به هر دلیل و به هر جهتی. گرچه این خواست از نظر حقوقی به‌کلی بی‌پایه است و قابل قبول نیست، ولی از نظر سیاسی به‌هرحال مطلبی است که دنیای غرب برآن فشار آورده است و این کار را می‌خواهد و تا زمانی هم که ایران غنی‌سازی را کنار نگذارد به تهدیدات خود ادامه می‌دهد. در حال حاضر در ایران تصمیم سیاسی راجع به این مسئله نیست. یعنی ایران اصرار دارد که چون هدف، نظامی نیست و این حق قانونی ماست- که البته صحیح هم هست که حق قانونی ایران است- غنی‌سازی را ادامه دهد.
از سویی دیگر تا زمانی که غنی‌سازی قطع نشود، ما باید منتظر این نوع تهدیدات غرب باشیم. این ریسک متأسفانه وجود دارد. یعنی با توجه به اینکه چقدر غنی‌سازی شود، در چه حد و میزانی این غنی‌سازی صورت گیرد، و این که برداشت غرب به طور کلی از این غنی‌سازی این باشد که اکنون به حد خطر رسیده و احتمال استفاده‌ی نظامی از غنی‌سازی در ایران هست، متأسفانه باید بگویم که این امکان وجود دارد.
در سال ۱۹۷۵ در زمان شاه ایران که بنای این نیروگاه اتمی برای تولید برق آغاز شد، برخی کارشناسان غربی همان زمان اظهار نظر کرده بودند که ایران با وجود داشتن ذخیره‌های بزرگ نفت و گاز، نیازی به تولید برق اتمی ندارد. در حال حاضر هم برخی استدلال‌ها این گونه مطرح می‌شود. به نظر شما در حالی که در سراسر جهان در حال حاضر چهارهزار نیروگاه برق هسته‌ای ۱۸درصد برق جهان را تأمین می‌کنند، این استدلال درستی‌ است؟
در حال حاضر می‌دانیم که این ذخایر نفتی همیشگی نیستند و کشور پرجمعیتی مثل ایران، نیاز به برق دارد؛ به‌خصوص با آهنگ روند صنعتی‌شدن آن که در آینده شاید خیلی بیش‌تر هم شود. به همین دلیل هم باید منابع مختلف را در نظر گیرد. بعدهم من اصولاً با این استدلال به کلی مخالفم که چون ایران یک کشور نفت‌خیز است و نفت و گاز دارد، بنابراین چه احتیاجی به تولید نیروی اتمی دارد. الان این طور است، این استدلال الان صحیح است. ولی در مورد همه‌ی کشورها صحیح است. حاکمیت هر کشوری مختار است که خودش تصمیم بگیرد با توجه به ذخایر و منابع داخلی‌اش چه ارجحیت‌هایی وجود دارند.
در آمریکا هم الان نفت به حد کافی وجود دارد، ولی قسمت عمده‌ی نفت را از خارج وارد می‌کند، برای این که سیاست ملی‌شان این است که نفت را باید برای آینده ذخیره کرد. هر کشوری این اختیار را دارد که با توجه به منافع خودش تصمیم‌گیری کند. البته در رابطه با ایران هم باید این ریسک را در نظر گرفت که منابع نفتی روزی تمام ‌شود. آن موقع دیگر نمی‌شود تازه شروع کرد و ۲۰ سال صبر کرد که نیروگا‌ه‌های اتمی تأسیس شوند. از این دیدگاه به نظر من این انتقاد یا استدلال، بی‌پایه‌ است.



 گزارش اختصاصی «زمانه» از پارلمان اروپا، بروکسل

مراسم گشایش یورونیوز فارسی در پارلمان اروپا

پژمان اکبرزاده
بعد از ظهر چهارشنبه، ۲۷ اکتبر ۲۰۱۰ مراسم گشایش بخش فارسی یورونیوز در پارلمان اروپا برگزار شد. این مراسم در بروکسل به طور همزمان با آغاز پخش برنامه‌های یورونیوز به فارسی از شهر لیون در فرانسه در جریان بود.

در آغاز این مراسم، فیلیپ کایلا، رییس هیئت مدیره یورونیوز، در سخنانی دلیل برگزاری مراسم در پارلمان اروپا را نقش این نهاد به عنوان سفارش‌دهنده در شکل‌گیری بخش فارسی یورونیوز خواند‌. او با اشاره به حضور شانزده همکار این بخش در فرانسه و همچنین منابع خبری این شبکه، یورونیوز را یک شبکه ملی و در عین حال، جهانی ارزیابی کرد و گفت: «برنامه‌های فارسی یورونیوز از راه پنج ماهواره، مخاطبان گسترده‌ای را در جهان تحت پوشش قرار خواهد داد.»
فیلیپ کایلا همچنین معتقد بود: «با توجه به پخش برنامه‌ به سه زبان اصلی در خاورمیانه (عربی، ترکی و پارسی) از یورونیوز، این شبکه حضور گسترده‌ای در این منطقه خواهد داشت.» مدیر شبکه خبری یورونیوز، به رادیو زمانه گفت: «هنوز برای داشتن دفتری در تهران درخواست نکرده‌‌ایم ولی درصدد هستیم چنانچه مقام‌های ایرانی چنین اجازه‌ای به ما ندهند، در دوبی یا نقطه‌ای دیگر در منطقه خلیج فارس این دفتر را ایجاد کنیم.»
دقایقی مانده به ساعت هفت‌ونیم بعد از ظهر به وقت اروپای مرکزی که ساعت آغاز پخش برنامه‌های فارسی یورونیوز بود، ارتباط ماهواره‌ای زنده با همکاران این بخش در لیون برقرار شد. ماریا سرسالاری، سردبیر این بخش به کوتاهی از هیجان خود برای ایجاد شدن بخش فارسی یورونیوز صحبت کرد و ده ثانیه مانده به ساعت هفت و نیم، همکاران بخش، به شکل گروهی از ده تا یک شمردند و دقایقی از برنامه‌های یورونیوز به زبان پارسی برای حاضران پخش شد.
در این مراسم از اعضای سفارت جمهوری اسلامی در بروکسل نیز حضور داشتند. عین‌الله سروری، رایزن سفارت، در گفتگویی کوتاه به «رادیو زمانه» گفت: «یورونیوز هنوز اهداف خود را به شکل روشن بیان نکرده، آنچه ما شنیده‌ایم، هدف برای تاثیرگذاری روی جامعه مدنی ایران است که اگر بخواهد یک‌طرفه باشد گمان نمی کنیم به نتایج مثبت برسد». عین الله سوری، که به تازگی برای ماموریت کاری به بلژیک آمده اظهار داشت سخنان او تنها باید به عنوان اظهار نظر شخصی تلقی شود.
در مراسم آغاز به کار بخش فارسی یورونیوز، تعدادی از فعالان سیاسی و حقوق بشر ایرانی نیز حضور داشتند. برخی از آنها با توجه آخرین گزارش‌ها در رابطه با وضعیت روزنامه‌نگاران و فعالان حقوق بشر در ایران به حضور مقام‌هایی از سفارت ایران در مراسم معترض بودند.
فیلیپ کایلا، رییس هیئت مدیره یورونیوز در ارتباط با حضور مقام‌های ایرانی به «زمانه» گفت: «این شبکه دعوتی از مقام‌های سفارت ایران در بروکسل انجام نداده است. دعوت‌نامه تنها برای اعضای پارلمان اروپا ارسال شده ولی اعضای سفارت هم لابی خودشان را در پارلمان دارند و احتمالا از آن طریق به مراسم آمده‌اند.»
برگزارکنندگان مراسم گشایش شبکه فارسی یورونیوز ظاهرا کوشیده بودند تا این مراسم تنها به عنوان یک جشن برگزار شود. در سخنرانی‌های کوتاه در مراسم، هیچ اشاره‌ای به وضعیت رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران در ایران نشد و از نمایندگان رسانه‌های گروهی نیز حضور پررنگی در مراسم دیده نمی‌شد.
سخنرانان در ابتدا و پایان سخنرانی‌های خود از چند واژه پارسی استفاده می‌کردند و یکی از روزنامه‌نگاران باسابقه یورونیوز گفت: «خوشحال است که اکنون یورونیوز به زبانی که بیش از صد میلیون نفر در جهان به آن صحبت می‌کنند نیز برنامه پخش می‌کند.»



بیانیه جمعی از زنان زندانی سیاسی به مناسبت آزادی هنگامه شهیدی

جمعی از زنان زندانی سیاسی زندان اوین به مناسبت آزادی هنگامه شهیدی بیانیه ای خطاب به مسئولین قوه قضاییه و زندان اوین منتشر کردند.
به گزارش دانشجونیوز، در این بیانیه نسبت به شیوه های رذیلانه و غیرانسانی و سوء استفاده از زندانیان و تحقیر آنان انتقاد شده است. به گزارش دانشجونیوز متن این بیانیه که توسط مهدیه گلرو، بهاره هدایت، عاطفه نبوی و جمعی دیگر از زندانیان سیاسی صادر شده، به شرح زیر است:
گفتیم اندوه نشسته بر دل را
با استعاره هایی با اهل راز گوییم،
دیدیم دیگر به غیر از آینه یاری نمانده است
این روزها گویا تحمیل احکام ناعادلانه و سنگین حبس و شلاق و تبعید برای فعالان مدنی و سیاسی کفاف کینه، کینه توزان را نمی دهد که همچنان  مجدانه و وپیوسته کمر به آزار و ایذاء زندانیانی که به گذران احکام ناعادلانه خود نشسته اند، بسته اند و متاسفانه در این راه از هیچگونه عمل غیراخلاقی و کریهی فرو گذار نمی کنند.
ظاهرا محرومیت های زندانیان سیاسی از حقوق اولیه و قانونی خویش چون بهداشت، تغذیه، ملاقات، عدم تفکیک زندانیان و... کافی نیست که این بار با فشار روحی و روانی بر زندانیان آسیب دیده وکم تجربه و سوء استفاده از نقاط ضعف افراد، کمر بر ایجاد تفرقه و تحقیر زندانیان و وادار کردن معدودی از افراد به کارهای مذمومی از قبیل خبرچینی و پرونده سازی بر علیه هم بندان خود پرداخته اند. ما جمعی از زنان زندانی بند نسوان اوین  ضمن تقبیح و محکوم کردن این اعمال زشت و غیر انسانی  اعلام می داریم که ادامه این رویه نامیمون خللی در روحیه مقاوم  زندانیان سیاسی وارد نخواهد کرد.
ما همچنین ضمن ابراز خوشحالی از آزادی خانم هنگامه شهیدی و تبریک به ایشان و خانواده محترمشان، خواستار توقف ادامه سوء استفاده از برخی زندانیان بوده اعلام می داریم که حقوق قانونی زندانیان همچون مرخصی و آزادی مشروط و... نباید دستاویزی جهت اعمال فشار بر زندانیان برای تن دادن به خواسته های حقیر و غیراخلاقی مسئولین زندان قرار گیرد. چرا که این قبیل اعمال را فشار مضاعف و رفتاری غیرانسانی با زندانیان سیاسی می دانیم.
ما ضمن همدلی با خانم هنگامه شهیدی که  چندین ماه شرایط ناگوار و سخت زندان را در کنار ما متحمل شده است، علل برخی از رفتارهای ایشان در تن دادن به خواسته های مسئولین زندان برای پرونده سازی و فشار بر سایر زندانیان را را درک نموده و مسئولیت اصلی رفتار های سر زده از ایشان را متوجه سیستم غیراخلاقی حاکم بر بخشی از مسئولین امنیتی زندان میدانیم و امیدواریم که حداقل بر عهد خود برای عدم باز گرداندن ایشان به زندان پایبند بمانند.



توصیه کارشناسان خارجی: زدن قید مبادله سوخت با ایران


در گزارشی که دیوید البرایت، پل برانان و اندریا استرایکر، کارشناسان موسسه علوم و امنیت بین‌المللی تهیه کرده‌اند، توصیه شده است که از پرداختن به گزینه‌هایی که در آن مبادله ذخیره اورانیوم غنی‌شده ایران با سوخت مورد مصرف در رآکتور بوشهر منظور شده باشد پرهیز شود. توصیه‌ها و نظریات کارشناسان یاد شده که معمولا به صورت گسترده از سوی موسسات خبری انتشار می‌یابد، در مراکز تصمیم‌گیری سیاسی غرب نیز از اعتبار خاص برخوردار است.
تهیه‌کنند گان گزارش یاد شده مدعی شده‌اند که در بعضی از کشورهای غربی پیشنهاد ارسال اورانیوم غنی‌شده با غلظت کم ایران به روسیه به منظور مبادله با سوخت اتمی مورد مصرف در رآکتور بوشهر، به عنوان یک راه حل برای رسیدن به توافق هسته‌ای با تهران، مورد بررسی قرار گرفته است.
هدف اولیه غرب، شورای امنیت و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در رابطه با برنامه اتمی ایران خارج ساختن اورانیوم غنی‌شده با غلظت ۳.۵ تا ۵ درصد از آن کشور و خنثی ساختن خطر افزایش غلظت آنها به منظور تولید بمب اتمی است.
ایران در حال حاضر حدود سه هزار کیلوگرم اورانیوم با غلظت کم و بیش از ۲۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد را تولید و ذخیره کرده است. با تبدیل این حجم از اورانیوم غنی‌شده به ماده انفجاری، تولید حداقل سه بمب اتمی امکان‌پذیر است.

دست یافتن به بمب

گزارش یاد شده به این نگرانی عمده در غرب اشاره می‌کند که ایران ممکن است پنهانی یا اعلام‌شده مبادرت به افزایش غلظت اورانیوم غنی‌شده در اختیار خود نموده و در نتیجه فرصت هرگونه اقدام سیاسی به منظور پیشگیری از دست یافتن تهران به بمب اتمی را از جامعه جهانی سلب کند.
در گزارش البرایت همچنین بر این نکته اشاره شده است که مفهوم مبادله اورانیوم غنی‌شده با سوخت برای رآکتور بوشهر مشروعیت دادن به غنی‌سازی اورانیوم در ایران است. در چنین صورتی ایران حرکت برای دست یافتن به ظرفیت تولید بمب را سریع‌تر خواهد ساخت.
عدم همکاری ایران با جامعه جهانی نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی برای دست یافتن به ظرفیت نظامی اتمی مصمم است و به این دلیل هیچ راه حل و گزینه‌ای را که موجب انحراف از این راه شود نخواهد پذیرفت.
در گزارش یاد شده همچنین نسبت به افزایش میزان ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصد غنی‌شده ایران ابراز نگرانی به عمل آمده و توصیه شده که از ادامه این روند پیشگیری به عمل آید.

مبادله سوخت برای بوشهر

در این گزارش گفته شده است که به دلیل نیاز محدود رآکتور آزمایشگاهی تهران به سوخت، شاید مبادله اورانیوم غنی‌شده با سوخت اتمی برای رآکتور بوشهر توجیه بهتری داشته باشد. این مقایسه در حالی است که انجام عملی آن منطقی به نظر نمی‌رسد.
مصرف سالانه سوخت در رآکتور بوشهر در حدود ۱۰۰ تن است، در حالی که مجموع ذخیره اورانیوم غنی‌شده در اختیار ایران کمتر از سه تن است. ظرفیت کنونی غنی‌سازی اورانیوم در ایران نیز از یک تن در سال فرا تر نمی‌رود. برای تولید سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر می‌باید ۵۰ تا ۶۰ هزار سانتریفیوژ به کار گرفته شوند. از این رو در حال حاضر ایران حتی در یک سال قادر به تولید یک درصد از سوخت مورد نیاز بوشهر نیز نخواهد بود.
به علاوه حتی در صورت افزودن به تعداد سانتریفیوژها، ایران با مشکل تامین کیک زرد و سنگ اورانیوم روبه‌روست. در حال حاضر از دو معدن ایران در بند عباس (گچین) و نطنز (ساغند) اورانیوم محدودی استخراج می‌شود و کار در ساغند به حال توقف درآمده است. در صورت بهره‌برداری کامل از دو معدن یاد شده، ذخیره آنها تنها برای یک رآکتور در اندازه‌های بوشهر به مدت حداکثر ۱۰ سال کافی خواهد بود.

چه باید کرد؟

در گزارش تازه البرایت که پیش از آغاز دور تازه‌ای از گفت‌وگوهای ایران و گروه ۵+۱ انتشار یافته است، پیش‌بینی شده است که ایران در هر صورت تلاش برای دست یافتن به تعداد بیشتری سانتریفیوژ را طی سال‌های آینده ادامه دهد.
گروهی از ناظران اعتقاد دارند که حتی به بهای افزایش قابلیت‌های ایران برای دست یافتن به ظرفیت بالقوه نظامی اتمی، می‌باید از راه تبدیل اورانیوم غنی‌شده جمهوری اسلامی به سوخت اتمی، مانع از افزایش ذخیره اورانیوم غنی‌شده در کشور شد.
گروه دیگری معتقدند که مبادله اورانیوم غنی‌شده با سوخت برای مصرف در رآکتور بوشهر یا حتی استفاده از آن برای تولید سوخت در داخل ایران، نه تنها موجب کند شدن روند حرکت تهران به سوی بمب اتمی نخواهد شد، که این حرکت را سرعت و گسترش بیشتری خواهد داد.
توصیه نهایی گزارش این است که گروه ۵+۱ از پیشنهاد مبادله اورانیوم غنی‌شده ایران با سوخت اتمی برای رآکتور بوشهر منصرف شده و در عوض ادامه وضع موجود و تامین کامل سوخت رآکتور بوشهر توسط روسیه را (حداقل به مدت ۱۰ سال) مورد حمایت قراردهد.
این گزارش به گروه ۵+۱ تاکید می‌کند که تا برقراری یک روش بازرسی کامل (پذیرفتن اجرای معاهده الحاقی) در ایران، همچنان خواستار توقف غنی‌سازی اورانیوم در ایران بشود، و در صورت تداوم سرپیچی ایران، از راه افزایش فشارهای سیاسی و اقتصادی انزوای ایران را تشدید کند.


 

فنلاند به دیپلمات ایرانی پناهندگی سیاسی اعطا کرد

به گزارش روزنامه "هلسینکین سانومات" در روز پنج‌شنبه (۲۸ اکتبر/ ۶ آبان) دولت فنلاند به حسین علیزاده، دیپلمات ایرانی پناهندگی سیاسی داده است. حسین علیزاده، رایزن سوم سفارت ایران در فنلاند بود که در ماه سپتامبر به منظور اعلام پشتیانی از اعتراض مردم در جریان انتخابات ریاست جمهوری از سمت خود استعفا کرد و به جنبش سبز پیوست. روزنامه "هلسینکین سانومات" به نقل از این دیپلمات سابق نوشت که جواب مثبت به تقاضای پناهندگی وی از سوی مقامات فنلاند نشانی از "درک عمیق" از حوادث و شرایط ایران است.



تظاهرات مجدد در فرانسه در اعتراض به دولت


نزدیک به دویست هزار نفر در فرانسه روز پنج‌شنبه (۲۸ اکتبر / ۶ آبان) بار دیگر در اعتراض به اصلاح نظام بازنشستگی دست به تظاهرات و اعتصاب زدند. اتحادیه‌های مختلفی که در سازماندهی تظاهرات دست داشتند، صبح پنج‌شنبه اعلام کردند که به دلیل تعطیلات پاییزی مدارس و خستگی اعتصاب‌کنندگان احتمال دارد مشارکت در تظاهرات و اعتصاب کم باشد، ولی هدف این اتحادیه‌ها بر جای گذاشتن رکورد در زمینه مشارکت نیست. مجلس فرانسه روز چهارشنبه با تصویب طرح دولت که پیش از این به تصویب مجلس سنا نیز رسیده بود، اصلاح نظام بازنشستگی را به قانون تبدیل کرد.


رئیس MI6: تروریست‌ها غرب را هدف قرار خواهند داد


جان سوئرز، رئیس سازمان اطلاعات بریتانیا گفت که تروریست‌ها در آینده، غرب را با هزینه بشری هنگفتی هدف قرار خواهند داد، اما در عین حال خطر گسترش سلاح‌های هسته‌ای، خطری بسیار دورتر است. وی که برای نخستین بار به شکل عمومی سخن می‌گفت، افزود که خطر شکست در تعامل با رفتارهای کشوری مثل ایران بسیار فاجعه‌آمیز خواهد بود. به نظر سوئرز مبارزه با تروریسم بسیار دشوار است و علیرغم تلاش‌های بریتانیا در مبارزه با آن، سرانجام هدف حمله‌ای تروریستی قرار خواهد گرفت، هر چند نظام دموکراتیک و کشور پس از این حمله سقوط نخواهند کرد. وی در پایان تاکید کرد که شکست اطلاعاتی غرب در عراق قبل از شروع جنگ در سال ۲۰۰۳ ثابت کرد که منابع خبر را باید به دقت انتخاب کرد.




احمدی‌نژاد همچنان در آرزوی حکومت بر جهان

محمود 
احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم

در حالی‌که مداخلات مستقیم جمهوری اسلامی در منطقه و در سطح بین‌المللی سبب نگرانی جامعه جهانی شده است، محمود احمدی‌نژاد در سخنانی نقش مدیریت راهبردی را معطوف به ایران ندانست و هدف آن را برقراری حکومتی جهانی خواند.

محمود احمدی‌نژاد در همایش نقش مدیریت راهبردی در تحقق چشم‌انداز بیست ساله، مدعی شد که جمهوری اسلامی وظیفه دارد «افقی را تعریف کند که جهانی باشد.» وی بر فراملی‌ بودن وظایف دولت و حکومت اسلامی تأکید ورزید و کار‌آیی آن در بعد ملی را مدیون هماهنگی‌های بین‌المللی دانست.

این سخنان در حالی ابراز می‌شود که مداخلات ایران در کشورهای همسایه همچون عراق و افغانستان نه تنها از طریق اسناد محرمانه ویکی‌لیکس، بلکه در گفته‌ها و رفتار رهبران کشورهای همسایه نیز مشهود است.

پیشبرد سیاست دوگانه در منطقه

به گفته ایاد
 علاوی، گفت‌وگوهای مالکی با مقامات ایرانی، مداخله مستقیم جمهوری اسلامی 
در سیاست عراق محسوب می‌شود
اولریش پیک، گزارشگر شبکه اول تلویزیون آلمان در تفسیری می‌نویسد که «احمدی‌نژاد استراتژی دوگانه‌ای را در عراق و افغانستان پیش می‌برد.»
 به گفته این گزارشگر آلمانی، سیاست خارجی و رسمی ایران، مبتنی بر همکاری با همسایگان و عدم مداخله در سیاست داخلی آنان است، اما «فعالیت‌های سازنده» جمهوری اسلامی در منطقه معناهایی گوناگون دارد.
اولریش پیک می‌نویسد که حکومت اسلامی از یک‌سو از طریق همکاری با مقامات رسمی کشورهای همسایه، ظاهراَ در جهت ایجاد ثبات در این کشورها می‌کوشد، اما از سوی دیگر «با مساعدت به ساختارهایی که در مقابله با تلاش‌های آمریکا هستند، در فکر تامین منافع خویش است.»
 از نظر کارشناسان سیاسی، اسناد ویکی‌لیکس به روشنی نشان می‌دهند که ایران به شورشیان عراقی اسلحه ارسال می‌داشته و در کمک به شورشیان طالبان و مخالفان دولت مرکزی افغانستان نیز فعال بوده است. افشای کمک‌های نقدی به داودزی، رئیس‌دفتر کرزای و پناه دادن به خانواده القاعده و گروه حکمت‌یار در ایران، تنها بخشی از این سیاست‌های دوگانه‌ی تهران به شمار می‌آید.
 "پیک" همچنین به فشارهای ایران به مقتدا صدر، یکی از رهبران تندرو شیعه، برای پشتیبانی از نامزدی نوری مالکی به عنوان نخست‌وزیر آتی عراق اشاره دارد که به نظر برخی گروه‌های سیاسی عراق، نشانه مداخله‌ی آشکار تهران در امور این کشور است.

کمک‌های بین‌المللی در خدمت مدیریت جهانی

سفر پرهزینه 
احمدی‌نژاد به لبنان بخشی از مدیریت راهبردی در منطقه به شمار می‌آیدبرطبق آمار منتشر شده، بیشترین کمک‌های ایران به کشورهای خارجی، در سال‌های اخیر روانه آن گروه از کشورهای آمریکای لاتین شده که جایگاه "حیاط خلوت آمریکا" را دارند. اکوادور‌، نیکاراگوئه، کوبا، بولیوی و ونزوئلا از آن جمله‌اند. دولت محمود احمدی‌نژاد در اسفند ۸۷ متعهد به تامین مالی ساخت دو نیروگاه برای اکوادور و همچنین پرداخت یک وام ۴۰ میلیون دلاری به یک مرکز مالی دولتی این کشور شد.
 به این فهرست باید کمک‌های صدها میلیون دلاری ایران به حزب‌الله در لبنان، حماس در غزه و گروه‌های افراطی و همسو در منطقه را افزود.
 احمدی‌نژاد ‌آشکارا در همایش مدیریت راهبردی می‌گوید: «حال فرض کنید ایران را به نقطه مطلوب برسانیم، اما آیا اگر در محیط بین‌المللی اتفاقی نیفتد، ایران به آن نقطه خواهد رسید؟» وی خود صریحاَ پاسخ می‌دهد : «حتماَ نمی‌رسد، زیرا ایران یک موجود مجرد نیست، بنابراین، اگر در مناسبات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنیا تغییری ایجاد نشود، ایران نیز به نقطه مطلوب خود نمی‌رسد.»

حکومت جهانی، هدف مدیریت راهبردی

برخی تحلیل‌گران سیاسی، مناقشه اتمی را تنها یکی از چالش‌های جمهوری اسلامی در عرصه جهانی می‌دانند و نه همه آن. احمدی‌نژاد در همین راستا گفت: «چشم‌انداز آتی کشور موفق نخواهد شد، مگر با هماهنگ شدن سایر نیروها، ارزش‌ها و توانمندی‌ها در صحنه بین‌المللی؛ یعنی زمانی سند چشم‌انداز ما متحقق می‌شود که ما افقی را تعریف کنیم که جهانی باشد.»
 رئیس دولت دهم با اشاره به مناقشه هسته‌ای گفت: «در مسئله هسته‌ای به ما فشار می‌آورند و به خیال خود محدودیت ایجاد می‌کنند، اما اگر افق ما جهانی باشد، همه آنها تبدیل به فرصت می‌شود.»
 پیش‌تر نیز برخی تحلیل‌گران سیاسی بازگشت به شعارهای نخستین انقلاب اسلامی را در سخنان مقامات حکومتی گوشزد کرده بودند. اما احمدی‌نژاد به نقش محوری ایران تاکید می‌کند و می‌گوید: «مدیریت راهبردی، مدیریتی است که مجموعه تحت امر خود را در مسیری قرار دهد که نقطه پایانی آن حکومتی جهانی است.»



انتشار علنی بودجه سازمان‌های امنیتی آمریکا

سازمان امنیت
 آمریکا معروف به

جیمز کلاپر، هماهنگ‌کننده ۱۶ سازمان امنیتی در آمریکا اعلام کرد که بودجه سازمان‌های امنیتی مجموعاَ ۸۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰ بوده است. حدود ۲۰۰ هزار نفر برای این سازمان‌های اطلاعاتی کار می‌کنند.

گرچه انتشار خبر بودجه سازمان‌های امنیتی آمریکا بسیار کوتاه بود، اما انتشار آن از سوی دفتر جیمز کلاپر، سرپرست و هماهنگ‌کننده سازمان‌های امنیتی در آمریکا، به عنوان تغییری اصولی در سیاست امنیتی آمریکا به شمار می‌آید.
این نخستین بار در تاریخ آمریکا است که کلیت بودجه سازمان‌های امنیتی به آگاهی همگان می‌رسد. کلاپر با ارائه گزارشی اعلام کرد که بودجه‌ی سازمان‌های امنیتی مختلف آمریکا در سال ۲۰۱۰ مجموعاَ بالغ بر ۸۰ میلیارد دلار بوده است.
 در آمریکا ۱۶ سازمان امنیتی مشغول فعالیت هستند که از میان آنها سازمان امنیت آمریکا در امور اطلاعات و امنیت خارجی یعنی "سیا" (CIA) از همه معروف‌تر است. سهم سازمان‌های امنیتی حدود ۵۳ میلیارد دلار بوده و ۲۷ میلیارد نیز به سازمان امنیت نظامی ارتش آمریکا اختصاص یافته است.
 معرفی لئون 
پانتا، رئیس کنونی استیون افترگود، کارشناس مسایل امنیتی در آمریکا تصریح کرد که این خبر کوتاه تاکنون جامع‌ترین گزارش درباره بودجه سازمان‌های امنیتی محسوب می‌شود و باید به اهمیت آن واقف بود.

سازمان‌های امنیتی ‌آمریکا در زیر یک سقف

پیشتر جمیز کلاپر وعده داده بود که مایل به علنی کردن بودجه‌ی سازمان‌های امنیتی است. کلاپر بیش از ۳۰ سال در خدمت نیروی هوایی آمریکا بود تا این‌که در سال ۱۹۹۵ ارتش را ترک کرد.
 کلاپر از موافقان جنگ در افغانستان و عراق است و از سال ۲۰۰۷ میلادی در پنتاگون مسئولیت بخش اطلاعاتی این وزارتخانه را به عهده داشت. وی در اوت ۲۰۱۰ با توافق همه‌ی اعضای مجلس سنا به عنوان هماهنگ‌کننده سازمان‌های امنیتی آمریکا برگزیده و جانشین دنیس بلر شد.
 سمت هماهنگ‌کننده‌ی ملی سازمان‌های امنیتی (DNI) در آمریکا در سال ۲۰۰۵ میلادی در آمریکا بنا به توصیه‌ی "کمیسیون ۱۱ سپتامبر" ایجاد شد. وظیفه‌ی این اداره تنظیم و هماهنگی فعالیت‌های ۱۶ سازمان اطلاعاتی و امنیتی در آمریکاست.
 به گفته کارشناسان امور امنیتی، هم‌اکنون حدود ۲۰۰ هزار نفر در ۱۶ سازمان امنیتی آمریکا مشغول به خدمت هستند.


انتشار آمارهای متناقض؛ «نرخ واقعی بیکاری در ایران دو برابر آمار رسمی است»


انتشار آمارهای متناقض از سوی مسئولان جمهوری اسلامی در حوزه های مختلف بدبینی های زیادی در میان صاحبنظران در باره واقعیت های اقتصادی ایران برانگیخته است و آنها را درباره وعده های دولت دهم برای بهبود اوضاع اقتصادی به تردید انداخته است.
فریدون خاوند، کارشناس اقتصادی رادیو فردا در این زمینه به بررسی آمارهای تازه اعلام شده از سوی وزیر کار و امور اجتماعی ایران در باره ایجاد فرصت های شغلی در شش ماهه نخست سال جاری پرداخته و نرخ بیکاری را حدود ۳۰ درصد یعنی دو برابر آمارهای رسمی می داند.

راديو فردا: خبرگزارى دانشجويان ايران (ايسنا) روز چهارشنبه به نقل از عبدالرضا شيخ الاسلام زاده، وزير كار و امور اجتماعى جمهورى اسلامى، گزارش داد كه طى شش ماه اول سال جارى خورشيدى، بيش از نيم ميليون شغل در كشور ايجاد شده و تا پايان سال، يك ميليون و يكصد هزار شغل در كشور ايجاد خواهد شد. آمار ارائه شده از سوى آقاى شيخ الاسلام زاده تا چه اندازه منطبق است بر واقعيت هاى اقتصادى ايران؟

فريدون خاوند: ارائه چنين آمارى از طرف وزير كار و امور اجتماعى، آن هم در مورد يكى از حساس ترين شاخص هاى اقتصادى و اجتماعى كشور، نشان مي دهد كه چرا افكار عمومى ايران تا اين حد بد بين است نسبت به آمارى كه از سوى مسئولين ارشد جمهورى اسلامى اعلام مي شود.
در طول دو برنامه پنج ساله سوم و چهارم، از آغاز سال ۱۳۷۹ تا پايان سال ۱۳۸۸، جمعا ده سال، شمار شغل هاى ايجاد شده در كشور، به طور متوسط، از ۶۰۰ هزار شغل در سال بيشتر نبوده.
چه اتفاقى افتاده كه يك باره شمار شغل هاى ايجاد شده در كشور، آن گونه كه وزير كار و امور اجتماعى مي گويد، تقريبا دو برابر شده، آن هم در شرايطى كه نرخ رشد اقتصادى ايران به پايين ترين سطح در سال هاى پس از جنگ با عراق سقوط كرده، و به همین دلیل، بانك مركزى جمهورى اسلامى از سال ۱۳۸۷ به اين طرف از انتشار آمار مربوط به رشد توليد ناخالص داخلى يا همان شاخص رشد اقتصادى خود دارى مي كند.

ترديدى نيست كه از حدود سه سال پيش به اين طرف، متوسط نرخ رشد سالانه كشور حدود يك در صد بوده. با نرخ رشدى چنين پايين، اقتصاد ايران چطور مى تواند سالانه بالاى يك ميليون شغل ايجاد كند؟ اصولا بازار كار ايران، از لحاظ نرخ بيكارى در چه وضعيتى است؟

مركز آمار ايران مي گويد كه نرخ بيكارى كشور از ۱۰.۴ در صد در سال ۱۳۸۷ رسيده است به ۱۱.۹درصد در سال ۱۳۸۸ و در بهار سال جارى هم رسيده است به ۱۴.۶ درصد.
نكته مهمى كه حتما بايد بر آن تاكيد كرد اين است كه مركز آمار در ارزيابى هاى خودش هر كس را كه در هفته قبل از آمار گيرى تنها يك ساعت كار كرده باشد، شاغل به حساب مي آورد. همين طور در محاسبات مركز آمار، كسانى مثل سربازان، دانشجويان و دانش آموزان، و زنان خانه دار شاغل ارزيابى مي شوند.
ولى حتى همين آمار رسمى و به خصوص تحول آن طى سه سال گذشته، يعنى افزايش آن از بالاى ده در صد به مرز پانزده درصد، از اوج گيرى شديد تنش ها در بازار كار ايران خبر مي دهد.

فارغ از آمار رسمى، از ديدگاه محافل مستقل كارشناسى، نرخ واقعى بيكارى ايران چقدر است؟

دستكم دو برابر آمار رسمى، يعنى حدود سى درصد. پديده بيكارى در ايران دو ويژگى عمده دارد كه يكى سطح بسيار بالاى بيكارى جوان هاى ۱۴ تا ۲۵ ساله هست و دوم در صد بالاى بيكارى در ميان فارغ التحصيلان دانشگاه ها.




شرکت های اروپايی به خاطر تحريم ها در خريد نفت ايران تجديد نظر می کنند


به گفته منابع مطلع در صنعت نفت و انرژی برخی از شرکت های اروپايی به خاطر مشکل معاملات ارزی با دولت ايران تحت تاثير تحريم های بين المللی اخير برای خريد نفت ايران در سال آينده ترديد دارند.
به گزارش خبرگزاری رويترز، شرکت نفتی پرتقالی « گالپ » در اوايل سال جاری ميلادی ميزان خريد نفت از ايران را کاهش داد و به گفته سخنگوی اين شرکت بعيد است که برای سال آنيده به ايران سفارشی داده شود.
اين منبع مطلع در شرکت « گالپ» گفت:« بعيد می دانم که خريد نفت از ايران از سرگرفته شود و دليل اصلی آن فشارهای سياسی موجود است.»
رويترز يادآوری می کند که در ماه ژوئن سال جاری شورای امنيت سازمان ملل متحد مجموعه جديدی از تحريم های اقتصادی را عليه حکومت ايران تصويب کرد. به دنبال آن دولت آمريکا و برخی متحدان آن و همينطور اتحاديه اروپا هر يک تحريم های جداگانه و افزوده ای را عليه ايران به اجرا گذاشتند. دليل اين مجازاتها ادامه غنی سازی در ايران است ولی جمهوری اسلامی ايران بارها تاکيد کرده که برنامه های هسته ای اين کشور اهداف صلح آميز دارند.
شرکت های آمريکايی از سالها پيش به خاطر تحريم های دولت آن کشور حق انجام معاملات نفتی با ايران را نداشتند اما شرکت های ديگر شامل اين محدوديت ها نبودند. منابع بازار بين المللی نفت و انرژی می گويند به دنبال تصويب و اجرای دور جديد تحريم ها معاملات مالی و پرداخت مبلغ نفت خريداری شده از ايران با ارزهايی مثل دلار و يورو بسيار دشوار شده است.
خبرگزاری رويترز از قول منبعی در يکی از شرکت های نفتی اروپايی که هم اکنون ايران از تامين کنندگان اصلی نفت خام آن شرکت است می نويسد که هيئت مديره اين شرکت به زودی در مورد ادامه خريد نفت از ايران تصميم گيری خواهد کرد. اين منبع افزود:« ما تا پايان ماه دسامبر قراردادهايی با ايران داريم و برای تصميم گيری در مورد ادامه و يا قطع معاملات با ايران منتظر تصميم مديريت هستيم.»
به گفته وی معمولا تصميم برای خريد نفت از منابع ديگر توسط مديران سطوح پايين تر اتخاذ می شود. ولی در مورد ايران علاوه بر عوامل فنی و اقتصادی مسائل مهم سياسی در ميان است و به همين خاطر اين تصميم گيری حساس است.

بازاری مهم

خبرگزاری رويترز خاطر نشان می کند که اروپا برای صادرات نفت ايران يک بازار بسيار مهم است و شرکت های اروپايی در سال جاری نيز حجم فراوانی از نفت خام ايران را خريداری کرده اند.
آمارهای آژانس بين المللی انرژی که يک نهادی مشورتی برای ۲۸ کشور صنعتی جهان است، نشان می دهد که حجم صادرات نفت خام ايران به کشورهای پيشرفته اروپايی تابستان امسال به ۲/۱ ميليون بشکه در روز رسيد که در مقايسه با آغاز سال جاری ميلادی تقريبا دو برابر است.
به عنوان نمونه ميزان خريد نفت ايران توسط شرکت هايی ايتاليايی در شش ماهه اول سال جاری يک جهش محسوس داشت . اين افزايش به خصوص در هفته های قبل تصويب و اجرای تحريم های بين المللی در ماه ژوييه به اوج خود رسيد. برخی از بانکهای ايتاليايی هنوز هم حاضراند نقل و انتقال ارز و مراسلات بانکی مربوط به خريد نفت از ايران را انجام دهند.
با اين همه نشانه هايی در دست است که ميزان صادرات نفت خام ايران به اروپا از اواسط تابستان رو به کاهش گذاشته است. يک منبع مطلع در بازار بين المللی نفت به خبرگزاری رويترز می گويد که صادارت نفت ايران به اروپا در ماه اکتبر امسال به حدود ۵۵۰ هزار بشکه در روز کاهش يافته است. اما همزمان صادرات نفت ايران به آسيا رو به افزايش است.
خبرگزاری رويترز می افزايد از جمله شرکت های نفتی بزرگی که مرکز آنها در اروپاست کمپانی شل معامله نفت خام با ايران را ادامه می دهد و برای انجام امور مالی آن از يک بانک چينی استفاده می کند و به اين شکل از مشکلات معامله با ايران فعلا پيشگيری کرده است.
منابع مطلع در بازار نفت می گويند که برخی از خريداران اروپايی نفت از هم اکنون به دنبال گزينه های ديگری برای جبران کاهش معاملات نفتی با ايران هستند. صادرکنندگان ديگر نفت خام از کاهش صادرات ايران بهره خواهند برد و در اين ميان روسيه وکشورهای خليج فارس بيش از همه سود خواهند برد.

شل تاثیر تحريم ها عليه ايران را ارزيابی می کند

شرکت نفتی «رويال داچ شل» اعلام کرد تاثیر و  پيامدهای تحريم های اتحاديه اروپا عليه همکاری های نفتی خود با ايران را بررسی می کند. اين شرکت می گويد پس از تحريم های يکجانبه آمريکا عليه ايران برخی از فعاليت های خود را متوقف کرده است.
تحريم تازه اتحاديه اروپا عليه ايران که درماه ژوئيه اعلام شد و در هفته جاری به قانون بدل شد، به دنبال جلوگيری از سرمايه گذاری در بخش نفت و گاز ايران است.
هنری سيمون، مسئول مالی شل، روز پنجشنبه گفت معامله تجاری با ايران، در چارچوب اجرای قراردادها دراز مدت (گذشته) است.
هنری سيمون همچنين گفت:« براساس اين قراردادها، ما به (خريد نفت خام) ايران ادامه می دهيم، ولی ما نياز داريم تاثير قوانين اروپا (بر اين قراردادها) را ارزيابی کنيم.»
اين مقام شرکت شل تصريح می کند که قوانين تازه اتحاديه به صورت شفاف بر برخی از پرداخت ها را تحت تاثير قرار خواهد داد.
با اين حال هنری سيمون تاکيد کرده است که شرکت شل در چارچوب قوانين اروپا عمل کرده و به همين دليل پس از تحريم های امريکا برخی از فعاليت های مرتبط با ايران را متوقف کرده است.
اين مقام شرکت شل می گوی:«ميزان فعاليت ها نسبتا کم است و ما سرمايه گذاری زيادی آنجا (در ايران) نداريم.»
هنری سيمون همچنين اضافه می کند:«ما عرضه فرآوردهای (نفتی) را سال گذشته قطع کرديم و اکنون نيز سوخت هواپيما در خارج ايران را عرضه نمی کنيم.»
طی ماههای اخير گزارش‌هايی درباره مشکل هواپيماهای ايران برای تامين سوخت در فرودگاههای اروپايی منتشر شده است و مقامات ايران نيز به اين اقدام اعتراض کرده‌اند.
رامين مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ايران، ۲۷ مهرماه، در رابطه با خودداری از سوخت‌رسانی به هواپيماهای ايران در برخی فرودگاه‌های اروپايی از جمله فرودگاه هيتروی لندن، گفته بود که جمهوری اسلامی اين رفتار را تحمل نمی‌کند و در صورت تکرار، «مقابله به مثل» با اين برخوردها در دستور کار جمهوری اسلامی قرار می دهد.



«توقیف یک محموله تسلیحاتی به مقصد سرزمین‌های فلسطینی»


پس از آنکه دولت نيجريه توقف يک محموله بزرگ تسليحاتی در بندری در اين کشور را تاييد کرد، مقام‌های اسرائيلی با استناد به «همکاری‌های اطلاعاتی اين کشور با نيجريه مدعی شده‌اند که سخن از محموله‌های تسليحاتی‌ است که برای نيروهای فلسطينی هم‌پيمان با ايران درخاورميانه ارسال شده بود.»
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، سخنگوی گمرک کشور نيجريه، واله ادينيی، پنجشنبه گفت محموله تسليحات با يک فروند کشتی که پيشتر توقفی نيز در هند داشته، به بندرلاگوس در نيجريه رسيده بود.
بخش «آپاپا» در گمرکات در بندر لاگوس نيجريه، منطقه‌ای بسيار شلوغ از نظر ترافيک گمرکات است.
 بنا برگزارش‌های منتشر شده،‌کشتی‌ای که تسليحات را منتقل کرده است، متعلق به کمپانی سی.ام.ای- سی.جی.ام بوده است.
مقر اين شرکت در فرانسه است. وب‌سايت اين شرکت کشتيرانی نشان می‌دهد که کشتی ياد شده در جزاير مارشال ثبت شده بود.
به گزارش خبرگزاری آسوشيتدپرس، ماموران نيجريه‌ای با باز کردن اين محموله‌ها راکت‌های ۱۰۷ ميليمتری پنهان شده در آن را مشاهده کرده‌اند. عکس‌های ماموران نيجريه‌ای در کنار محموله‌های راکت‌ها از سوی خبرگزاری رويترز نيز منتشر شده است.
يک مقام بلندپايه اطلاعاتی اسرائيل، که نام او برده نشده، به روزنامه اسرائيلی هاآرتص درباره اين ماجرا گفته است که مقامات نيجريه ماجرا را به سفارت اسرائيل و ساير مقامات اسرائيلی اطلاع داده‌اند.
به نوشته هاآرتص، اسرائيل ارزيابی می‌کند که قرار بوده کانتينرهای تسليحات از راه زمينی به کشور آفريقايی چاد رسانده شود و سپس با عبور از سودان و آن گاه با رسيدن به مصر، به صحرای سينای در شمال شرق مصر انتقال يابد و سرانجام از راه تونل‌های زيرزمينی که باريکه غزه را به مصر وصل می‌کند، به دست حماس و تشکل‌های مسلح فلسطينی همسو با ايران در غزه رسانده شود.
به گزارش رسانه‌های نيجريه، این کشتی تنها چند ساعت در ساحل نيجريه توقف کرده بود و با تحويل ۱۳ کانتينر به دست افرادی به راه خود ادامه داد.
براساس گزارش رسانه‌های نيجريه، دولت آبوجا از رسيدن محموله‌های تسليحاتی برخی آگاهی های قبلی داشت.
به گزارش روزنامه هاآرتص، افرادی که کانتينرها را تحويل گرفته بودند، به ماموران گمرک نيجريه پيشنهاد رشوه پولی دادند تا آنها بدون بازرسی اجازه دهند که محموله‌ها از گمرک لاگوس بگذرد و برگه ترخيص بگيرد.
اما ماموران اين امر را به آگاهی نيروهای امنيتی نيجريه رساندند، و نظر به آگاهی‌های قبلی که اين تشکيلات داشتند، تصميم گرفتند که دستور به گشودن کانتينرها دهند.
 برپایه گزارش‌های منتشر شده،‌ در بارنامه رسمی کانتينرها نوشته شده بود که حاوی مصالح ساختمانی است. اما در ميان موزاييک‌ها و مواد ساختمانی، جعبه‌های حاوی راکت ۱۰۷ ميليمتری به دست آمد. جعبه‌های ديگری حامل نارنجک، تفنگ، خشاب و انواع گلوله‌های فشنگ نيز قرار داشت.
به نوشته هآرتص، مقامات امنيتی اسرائيل ارزيابی می‌کنند که ايران پس از آنکه برای انتقال تسليحات برای سازمان‌های مسلح هم پيمان خود در خاورميانه با مانع‌هايی روبرو شد، در جستجوی مسيرهای جديدی برای انتقال تسليحات به دست اين گروه‌ها برآمده است.
ايالات متحده به اسرائيل در تعقييب مسيرهايی در جهان که ممکن است از طريق آن محموله‌های تسليحاتی برای حماس ارسال شود، بر اساس يک يادداشت تفاهم رسمی کمک می‌کند. اين يادداشت تفاهم ماه ژانويه ۲۰۰۹ ، در آخرين روز عمليات نظامی اسرائيل عليه حماس در باريکه غزه امضاء شده بود.
مقامات اسرائيلی می‌گويند توقيف محموله‌های تسليحات در کشور نيجريه، چندمين رخداد در امر توقيف محموله‌های جنگ‌افزار در يک سال اخير است.
در مورد اکثر اين کشتی‌ها اين اتهام مطرح شده که کانتينرهای حامل تسليحات که بروی کشتی‌ها با پرچم کشورهای مختلف بارگيری شده بود،  متعلق به ايران بوده است.
مارس ۲۰۰۹ رسانه‌های جهانی گفتند که جنگنده‌های اسرائيلی کاروان‌های متعددی از کاميون‌های حامل تسليحات را که از سودان به سوی مصر در حرکت بود، بمباران کردند. دولت سودان در اين ماجرا سکوت را ترجيح داد.
در نوامبر ۲۰۰۹ ، نيروی دريايی اسرائيل کشتی «فرانکوپ» را با دهها تن انواع اسلحه توقيف کرد.
سپتامبر امسال نيز کشور ايتاليا از توقيف محموله‌های «تسليحات رسيده از ايران» در راه ارسال به سوريه در يکی از بنادر ايتاليا خبر داد.
يونان نيز به تازگی از توقيف محموله‌های تسليحاتی که ظاهرا از کره شمالی برای سوريه «با درخواست ايران» ارسال شده بود، خبر داد.
همچنين قبرس سال گذشته يک فروند کشتی را به دليل تلاش برای قاچاق تسليحات از ايران برای گروه‌های مسلح عرب، مدتی در بندری در قبرس توقيف کرد.
تايلند نيز اوايل امسال يک هواپيمای حامل تسليحات را مدت‌ها در بانکوک متوقف کرد.
روزنامه فيگار» دوشنبه در گزارش مشروحی به نقل از سازمان جاسوسی فرانسه و با استناد به اظهارات بلندپايگان دولت پاريس «جزئيات» کمک‌های تسليحاتی ايران و سوريه به سازمان حزب الله لبنان را تشريح کرده بود، که ايران و سوريه به آن واکنش نشان ندادند.
ايران هنوز به توقيف محموله‌های تسليحاتی در نيجريه نيز واکنشی ابراز نکرده است.
اسرائيل و نيجريه همکاری‌های اطلاعاتی دارند. سال گذشته هنگامی که آويگدور ليبرمن، وزير خارجه اسرائيل از آبوجاو ديدار کرد، رئيس ستاد اسرائيلی «مبارزه با ترور»، سرتيپ احتياط نيسان نوريئل نيز وی را همراهی کرده بود.
جمهوری نيجريه، يکی از بزرگ‌ترين کشورهای قاره افریقا با ۱۴۸ نفر ميليون جمعيت و داشتن مقام بزرگترين توليد کننده نفت در آفريقا با جمهوری اسلامی ايران نيز مناسبات حسنه‌ای دارد.
ايران در سال ۲۰۰۸ موافقت کرد که دانش اتمی خود را در اختيار نيجريه بگذارد. ايران برای خانه‌سازی در نيجريه نيز به آن کشور قول همکاری داده بود.
اسرائيل از سال گذشته تلاش کرد مناسبات با آفريقا را بهبود بخشد و درگير رقابتی اعلام نشده با ايران بر سر يارگيری در  این قاره شد، و نيجريه يکی از کشورهای اصلی در اين رقابت بود.
کشف محموله‌های تسليحاتی در نيجريه در حالی است که این کشور در اوج التهابات سياسی برای تعيين موعد انتخابات همزمان پارلمانی، رياست و استانداری‌ها در سال ۲۰۱۱ است.
پارلمان اين کشور در آبوجا، پايتخت نيجريه، پنجشنبه تعيين کرد که اين انتخابات سراسری آوريل برگزار شود.

آمریکا:‌ شرایط سخت‌تری برای مبادله سوخت با ایران در نظر گرفته شده است


رابرت گیبس، 
سخنگوی کاخ سفید
پس از آن که روزنامه آمریکایی نیویورک‌ تایمز اعلام کرد، ایالات متحده آمریکا و متحدانش پیشنهاد تازه‌ای را برای مبادله سوخت هسته‌ای با ایران آماده کرده‌اند، ‌سخنگوی کاخ سفید اظهار داشته است، در این پیشنهاد در مقایسه با پیشنهاد سال گذشته، شرایط دشوارتری برای ایران در نظر گرفته شده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، به دنبال انتشار گزارشی درباره آماده شدن بسته پیشنهادی تازه‌ای از سوی ایالات متحده آمریکا و متحدان اروپایی‌اش درباره مبادله سوخت هسته‌ای با ایران، رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید، گفته است، چنانچه ایران به دنبال لغو تحریم‌های اعمال شده علیه این کشور است، باید شرایط سخت‌تری را برای مبادله سوخت هسته‌ای برآورده سازد.
روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز در شماره روز پنجشنبه خود گزارش داده بود که ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش بسته پیشنهادی تازه‌ای را برای مبادله اورانیوم غنی شده با سوخت اتمی مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران آماده کرده‌اند که بر اساس آن ایران باید حدود دو هزار کیلوگرم از اورانیوم کمتر غنی‌شده خود را به خارج از کشور منتقل کند.
ایالات متحده و متحدانش امیدوارند با خروج این میزان اورانیوم غنی شده از ایران، از استفاده احتمالی از این مواد هسته‌ای برای ساخت جنگ‌افزارهای هسته‌ای توسط جمهوری اسلامی جلوگیری کنند.
میزان اورانیوم کمتر غنی‌شده ایران که باید در چارچوب پیشنهاد تازه کشورهای غربی از ایران خارج شود، حدود ۸۰۰ کیلوگرم بیشتر از میزان در نظر گرفته شده در پیشنهاد قبلی این کشورها به جمهوری اسلامی است که در نهایت از سوی تهران رد شد.
در اواخر مهر ماه سال ۸۸ و همزمان با بالا گرفتن دوباره تنش‌ها بر سر برنامه‌ اتمى ایران به دلیل افشاى ساخت تأسیسات غنى‌سازى سری ایران در نزدیکى شهر قم، نمایندگان جمهورى اسلامى با شرکت در مذاکراتى در مقر آژانس بین‌المللى انرژى اتمى در وین «موافقت اصولى» خود را با پیشنهاد مبادله سوخت هسته‌اى اعلام کرده بودند.
با این حال تعلل مقام‌های ایرانی در ارائه پاسخ نهایی به این پیشنهاد و عزم ایران برای غنی‌سازی ۲۰ درصدی در داخل کشور، موجب بالا گرفتن تنش بر سر برنامه اتمی جمهوری اسلامی و در نهایت تصویب تحریم‌های تازه بین‌المللی و نیز تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا و متحدانش علیه ایران شد.
در این میان رابرت گیبس، سخنگوی کاخ سفید، علت سخت‌تر شدن شرایط مبادله سوخت هسته‌ای با جمهوری اسلامی را ادامه فرایند غنی‌سازی اورانیوم در ایران از زمان برگزاری آخرین دور گفت و گوها میان این کشور و نمایندگان کشورهای گروه پنج بعلاوه یک اعلام کرده است.
وی در این باره گفته است: «آنها (ایرانی‌ها) در چارچوب اقدامات یک‌جانبه خود غنی‌سازی اورانیوم را گسترش داده‌اند.»
سخنگوی کاخ سفید همچنین افزوده است: «آنها برای عمل به تعهدات خود و نیز برای لغو تحریم‌ها باید مسئولیت سنگینی برعهده گیرند،» ‌مسئولیتی که به گفته وی هر روز که می‌گذرد، به دلیل تاثیر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران سنگین‌تر هم می‌شود.
انتظار می‌رود، بسته پیشنهادی تازه آمریکا ومتحدان اروپایی‌اش به عنوان مبنایی برای گفت و گوهای تازه غرب با ایران بر سر برنامه اتمی این کشور مورد توجه قرار گیرد.
بر اساس پیشنهاد اتحادیه اروپا قرار است این مذاکرات در روزهای ۱۵ تا ۱۷ نوامبر در وین برگزار شود؛ هر چند ایران تاکنون به این پیشنهاد پاسخ رسمی نداده است، اما از برگزاری دور تازه‌ای از مذاکرات استقبال کرده است.
در این میان به نوشته نیویورک‌ تایمز، بسیاری از مقام‌های رسمی غربی از هم اکنون پیش‌بینی می‌کنند که پیشنهاد تازه غرب برای تبادل سوخت هسته‌ای نیز، از سوی تهران رد می‌شود.
اما ارایه این پیشنهاد گامی در راستای عمل به تعهد دولت باراک اوباما، برای تداوم مذاکرات همزمان با افزایش فشارها علیه ایران محسوب می‌شود.
نیویورک تایمز به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی نوشته است که این پیشنهاد نشان خواهد داد که طرف ایرانی آماده مذاکره است یا اینکه از این کار طفره خواهد رفت.
این مقام آمریکایی که به دلیل خاتمه نیافتن مذاکرات آمریکا و اروپا بر سر بسته جدید حاضر به افشای نام خود نبود، افزوده است که غرب باید ایران را متقاعد کند که در صورتی که شروع به حرکت نکند «شرایط بدتر می‌شود، نه بهتر.»

درخواست از سازمان ملل برای رسیدگی به 'بحران حقوق بشر در ایران'

درگیری های پس از انتخابات
سازمان های حقوق بشر نگران وضع معترضان به دولت هستند
چند سازمان جهانی مدافع حقوق بشر طی بیانیه ای خواستار اقدام مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای رسیدگی به 'بحران حقوق بشر' در ایران شدند.
این بیانیه مشترک که توسط عفو بین الملل، دیده بان حقوق بشر، پروژه ائتلاف دمکراسی، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران و فدراسیون جهانی حقوق بشر صادر شده از دبیر کل سازمان ملل متحد خواسته است گزارش جامع تری درباره وضع حقوق بشر در ایران تهیه و وضع حقوق بشر در ایران را بطور مرتب به شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد گزارش کند.
این سازمان ها همچنین خواستار آن شده اند که دبیر کل سازمان ملل متحد نماینده ویژه ای را برای بررسی و گزارش وضع حقوق بشر در ایران منصوب کند.
هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، به بی بی سی فارسی گفت تلاش های سازمان های حقوق بشر این است که ایران در دستور کار نشست های آینده سازمان ملل متحد باشد و نه فقط هر سال بلکه هر چند ماه یکبار گزارش وضع حقوق بشر ایران به شورای مربوطه ارائه شود.
وی گفت که به دنبال حوادث پس از انتخابات، به دلیل آنکه توجه کشورها عمدتا به برنامه هسته ای ایران منحصر شده، سازمان ملل به اقدام کافی برای حمایت و کمک به مردم ایران دست نزده است.
سازمان های مدافع حقوق بشر در بیانیه خود ایران را متهم کرده اند که از همکاری در زمینه حقوق بشر خودداری کرده و توصیه های شورای جهانی حقوق بشر را در نشست پیشین رد کرده است.
ایران در جلسه سالانه شورای حقوق بشر ژنو که در فوریه گذشته برگزار شد بسیاری از اتهام های مطرح شده توسط کشورهای غربی را رد کرد.
به دنبال انتخاباتریاست جمهوری ایران در سال گذشته، بسیاری از معترضان دستگیر شدند و گزارش های متعددی درباره شکنجه و آزار و اذیت آنها انتشار یافته است.
چند تن از بازداشت شدگان نیز اعدام و یا محکوم به اعدام شده اند.
در نشست ژنو کشورهای غربی خواستار اعزام نماینده ویژه سازمان ملل متحد برای بررسی شکنجه در ایران شدند، اما جواد لاریجانی، نماینده ایران دراین جلسه، با این درخواست مخالفت کرد.
هیات اعزامی ایران اتهام های مطرح شده درباره موارد نقض حقوق بشر در این کشور مانند محدود بودن رسانه ها، ممانعت از دسترسی آزاد شهروندان به اینترنت و محدودیت شدید آزادی بیان را نیز رد کرد.
جواد لاریجانی ایران را سردمدار حقوق بشر در جهان دانست.
اما سازمان های حقوق بشر یاد شده در بیانیه خود به "برگزاری دادگاه های نمایشی"، لغو فعالیت احزاب سیاسی، دستگیری خبرنگاران و فعالان حقوق بشر، اعدام نوجوانان، سنگسار متهمین به زنا و آزار پیروان اقلیت های دینی و قومی اشاره کرده و خواستار پاسخ قوی تر جامعه جهانی به "بحران حقوق بشر" در ایران شده اند.


اعتراض به نامزدی ایران برای عضویت در نهاد 'زنان سازمان ملل'

عضویت ایران در نهاد زنان سازمان ملل انتقاداتی در پی آورده است
معرفی ایران به عنوان نامزد عضویت در نهاد مدافع حقوق زنان سازمان ملل اعتراضاتی را به همراه داشته است.
قرار است یازده روز دیگر رای گیری برای انتخاب اعضای هیات اجرایی نهاد جدید موسوم به "زنان سازمان ملل" صورت گیرد اما فهرست پیشنهادی گروه کشورهای آسیایی برای نامزدی در این انتخابات به دلیل معرفی ایران با اعتراضات شدیدی مواجه شده است.
آرم نهاد زنان سازمان ملل
کشورهای آسیایی فهرستی شامل ده کشور را برای نامزدی عضویت در هیات اجرایی نهاد حمایت از حقوق زنان سازمان ملل معرفی کرده اند که به تعداد سهمیه تعیین شده این قاره برای عضویت در "زنان سازمان ملل" است و هیچ کشور آسیایی دیگری داوطلب نامزدی در این انتخابات نبوده است.
رای گیری برای انتخاب اعضای هیات اجرایی نهاد زنان سازمان ملل روز 10 نوامبر صورت می گیرد و اعضای این هیات با رای شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل انتخاب می شوند.
منطقه آسیا، جمهوری اسلامی را به عنوان یکی از نامزدهای انتخابی برگزیده و عربستان سعودی هم به عنوان حامی مالی زنان سازمان ملل برای عضویت در هیات اجرایی این نهاد معرفی شده است.
در حالیکه شرایط زنان در عربستان سعودی، از جمله محرومیت از حقوقی مانند حق رانندگی، باعث ناخرسندی از حضور این کشور در هیات اجرایی یک نهاد متعهد به پیشبرد تساوی حقوق زنان شده، نحوه برخورد حکومت ایران با زنان از سوی شماری از کشورها و سازمان های جهانی مورد انتقاد شدید قرار گرفته است.
زنان در تهران
منتقدان عضویت ایران از نادیده گرفتن حقوق زنان در ایران سخن گفته اند
سخنگوی هیات نمایندگی ایالات متحده در سازمان ملل گفته است که عضویت ایران در نهاد زنان سازمان ملل "درست در آغاز به کار یک طرح ابتکاری و هیجان انگیز، انتخاب ایران علایم نادرستی را به جهانیان ارسال می دارد."
وی گفت که نهاد زنان سازمان ملل یکی از تشکیلات حیاتی این سازمان برای پیشبرد تساوی حقوق و توانمندسازی زنان در سرتاسر جهان است و افزود: "ما و بسیار دیگری از کشورهای جهان، با توجه به سابقه نامناسب ایران در زمینه رعایت حقوق بشر و رفتار با زنان، نگران تبعات منفی عضویت این کشور در هیات اجرایی این نهاد هستیم."
اخیرا اخبار مربوط به احتمال اجرای یک حکم دیگر سنگسار در ایران به طور گسترده در رسانه های همگانی جهان انتشار یافت و به اعتراضات متعدد و تلاش های گسترده، از جمله از سوی رهبران دولت های دوست جمهوری اسلامی، برای جلوگیری از اجرای این حکم، منجر شد.
وضعیت حقوق بشر در ایران
همچنین، مجمع عمومی سازمان ملل در اجلاس قبلی خود با صدور قطعنامه ای، نسبت به افزایش اجرای احکام اعدام، سنگسار، شکنجه، شلاق و قطع اندام ها در ایران و "سیاست تبعیض آمیز دولت این کشور نسبت به اقلیت های دینی و قومی و سایر اقلیت ها" ابراز نگرانی کرد.
در واکنش به نامزدی جمهوری اسلامی برای عضویت در هیات اجرایی نهاد زنان سازمان ملل، فیلیپ بولوپوئن، سخنگوی عفو بین الملل در سازمان ملل، گفته است: "جسارت ایران برای نامزدی در انتخابات هیات اجرایی کاملا تعجب آور است و تعجب آورتر اینکه گروه منطقه ای آسیا به این کشور اجازه داده است که چنین جسارتی کند."
اعتراض به سنگسار در ایران
صدور و اجرای احکامی مانند سنگسار باعث اعتراضاتی علیه ایران شده است
آقای بولوپوئن اظهار داشت که عضویت ایران در هیات اجرایی "توهین به زنان در سرتاسر جهان است که به نهاد زنان سازمان ملل امید بسته اند" اما گفت که حتی با عضویت ایران، ترکیب هیات اجرایی به صورتی است که به هیچ کشوری اجازه نمی دهد از موقعیت خود برای تضعیف اقدامات این نهاد بهره برداری کند.
در مقابل، کورا ویس، رئیس سازمان "تلاش برای صلح در لاهه" گفته است "اگر عضویت در هیات اجرایی به تغییر روش ایران در قبال رعایت حقوق زنان کمک کند، باید از چنین تحولی استقبال کرد اما اگر این کشور در صدد جلوگیری از تحقق رویاها و دستیابی به چشم انداز تساوی حقوق زنان باشد، باید عضویت آن را فاجعه بار دانست."
در ماه ژوئیه سال جاری، شصت و چهارمین مجمع عمومی سازمان ملل به اتفاق آرا قطعنامه تشکیل نهاد "زنان سازمان ملل" را به منظور حمایت از زنان و پیشبرد حقوق آنان در چارچوب فعالیت تمامی نهادهای این سازمان تصویب کرد و تمامی وظایف و اختیارات دفتر مشاور ویژه در امور جنسیتی و پیشبرد وضعیت زنان و سایر تشکیلات فعال در این زمینه را به این نهاد انتقال داد.
براساس این مصوبه، قرار شد که چهل و یک عضو هیات اجرایی نهاد جدید، متشکل از سی و پنج کشور به نمایندگی از مناطق مختلف جهان و شش کشور به نمایندگی از کمک کنندگان مالی به طرح های آن، توسط اعضای شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل انتخاب شوند.
در آن زمان، عفو بین الملل و برخی دیگر از نهادهای مدافع حقوق بشر با عضویت در نهاد جدید براساس سهمیه بندی منطقه ای مخالفت ورزیده اند و توصیه کردند که نامزدی در این نهاد آزاد باشد و کشورهای عصو هیات اجرای این نهاد با توجه به عملکرد آنها در پیشبرد حقوق زنان انتخاب شوند.
عضویت در بسیاری از نهادهای سازمان ملل متحد، از جمله شورای امنیت، براساس سهمیه بندی منطقه ای صورت می گیرد تا هر یک از مناطق جهان نمایندگانی در این نهادها داشته باشند.




خاتمی: غصب آزادی غیرعادلانه ترین اقدام یک حکومت استجرس: سید محمد خاتمی معتقد است: عدالت مستلزم پرداخت سهم هر صاحب حقی به او است. فقدان آزادی و غصب آن غیرعادلانه ترین اقدام یک حکومت است. حکومتی عادل است که در گام اول زنجیز از پای مردمان برگیرد و آنان را چون زنان و مردان آزادی بداند که در پی ایجاد عادلانه ترین مناسبات اجتماعی کوشش می کنند.
به گزارش وبسایت سید محمد خاتمی، وی افزوده است:  عدالت با آزادی هم عنان است. تعارض مشهوری که میان عدالت و آزادی در فلسفه متأخر غرب ادعا شده است در حقیقت تعارض نیست بلکه ناشی از عدم تأمل کافی در فهم نسبت میان این دو است. چگونه می توان سهم هر یک از شهروندان را از آزادی مصادره کرد و ادعای عدالت داشت؟
سید محمد خاتمی که نتوانست دعوت برگزارکنندگان سمپوزیوم بین المللی دین و صلح جهانی در اسنابروک آلمان را اجابت نموده و به عنوان سخنران اختتامیه در این نشست حضور یابد، متن سخنرانی خود را برای قرائت در آیین اختتامیه اجلاس در اختیار میزبانان این نشست فرهنگی قرار داد. متن کامل این سخنرانی در پی می آید
   
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر صلح را به معنی نفی و رفع جنگ بدانیم، هم به لحاظ مفهوم و هم از نظر تحقق خارجی از جنگ متأخر است. تاریخ نیز این امر را تأیید می کند. در اسطوره های ملل و اقوام نیز از جنگ و جنگاوری ستایش شده است، چنانکه سلحشوری و دلاوری دست کم برای آنان که وظیفه دفاع از قبیله و افراد و شهر و شهروند در برابر تجاوز را دارند یک فضیلت به حساب آمده و ستوده شده است.
  «صلح» نزد یونانیان دوره «هومر» جایگاهی ندارد. «هکتور» به هنگام وداع با همسرش بر بیدادگری و زشتی جنگ «تروا» افسوس می خورد و پسرش را در آغوش می گیرد و برای او نه زندگی صلح آمیز، بلکه زندگی جنگاوران را آرزو می کند تا پسرش دل مادر خویش را با به غنیمت آوردن سلاح های خونین دشمنان خود به خانه شاد کند. چنانکه «اورپید» تراژدی نویس و «اریستوفان» کمدی نویس هر دو سخنانی در مخالفت با جنگ می گویند. و چرا راه دور می رویم؟ در دنیای مدرن نیز نظریه «تنازع بقاء» از مؤثرترین نظریاتی بوده است که در صدد تبیین تحول زیستی در تاریخ بوده است؛ امری که در عرصه حیات اجتماعی به صورت جنگ هایی ویرانگر که در آن قوی، پیروز می شود و عملا حق با کسی است که قوی تر است بروز و ظهور کرده است.
در دوره ای نزدیک به خودمان از «نیچه» می شنویم که: «جنگ قانون ابدی زندگی است و صلح راحت باش میان دو جنگ است» و پیش از او فیلسوف بلند آوازه ای چون «لایبنیتس» طرح صلح دائمی میان زمامداران مسیحی را که در سال ۱۷۱۳ مطرح شده بود مسخره کرد و گفت: «صلح دائمی (Pax Pertua) او را به یاد نوشته ای بر سر در گورستان می اندازد. اما چندی نگذشت که فیلسوف نام آور و انسان دوستی چون «کانت» عنوان «صلح دائمی» را از سردر گورستان برگرفت و بر پیشانی طرح های سیاسی و اخلاقی خود (Zum ewigen Frieden) برافراشت و کوشید تا ثابت کند که صلح از جهات اخلاقی الزام آور و از جهت تجربی تحقق پذیر است.
آنچه باعث امیدواری است اینکه علی رغم سرگذشت تلخ انسان و آسیب های فراوانی که از جنگ و بی عدالتی دیده است امروز هیچ جان فرهیخته و انسان خیرخواهی نیست که فضیلت و رجحان گفت و گو و صلح را بر ستیز و جنگ مورد تأکید قرار ندهد و این امر فرخنده نشانه سیر تکاملی تاریخ بشری با همه فراز و نشیب هایش و دلیل تحول خرد آدمی با گذشت زمان از راه آزمون و خطا است. گویا می بایست قرن ها زمین با خون انسان های بی شماری آبیاری شود تا این رجحان و فضیلت پذیرفته شود. گرچه به روشنی در می یابیم که میان پذیرش ذهنی موضوعی چون صلح تا تحقق خارجی و واقعی آن در مناسبات سیاسی و بین المللی فاصله ای بسیار طولانی وجود دارد. همانگونه که امروز غلبه جنگ و ستیز را بر صلح و همزیستی کم و بیش در همه جای این کره خاکی می بیینیم و اگر احیانا صلحی نیز هست، در پناه سهمناک ترین سلاح های ویرانگر و زرادخانه هایی است که می تواند به چشم بر هم زدنی زمین را به جهنمی سوزان برای ساکنان آن مبدل کند. و عدالت نیز که همراه صلح واقعی است چنین سرنوشتی داشته و دارد و مگر نه این است که از این مطلوب زیبای انسان در همیشه و همه جا در واقعیت تاریخ کمتر نشان می بینیم و همین جا بیفزایم که اگر واقعا خواستار صلح هستیم باید بدانیم که جز در سایه عدالت تحقق نمی یابد. صلح و عدالت گرچه مفهوماً متغایرند ولی در عمل یکی بدون دیگری تحقق نخواهد یافت و این هر دو با «محبت» که اکسیر زندگی درخور انسان است همراه و هم عنان اند، چرا که محبت آفریننده صلح و عدالت است و نفرت و کین پدید آورنده جنگ و بیداد.
در ورای همه بحثهای تاریخی و فلسفی و جامعه شناختی در باب صلح باید گفت که بیش و پیش از همه دینهای بزرگ بخصوص اسلام و مسیحیت به صلح و عدالت فراخوانده اند و این دو موضوع می تواند مهم ترین موضوع گفت و گوی تمدنها و فرهنگ ها و بخصوص گفت و گوی ادیان باشد.
کلمه عربی «سلام» هم به معنی «صلح» است و همه به معنی «درود». بهشت جاویدان از نظر قرآن مجید «خانه صلح» و دارالسلام است و در آنجا هیچ شری وجود ندارد و خداوند در قرآن کریم همه مردمان را به خانه صلح دعوت می کند: «والله یدعوا الی دارالسلام»
  سلام به معنی عدم آلودگی به آفات ظاهری و باطنی و از اسماء الهی در قرآن است، زیرا ذات متعال خداوند نفس خیری است که در او هیچ شری راه ندارد.
و اگر عدالت پایه صلح واقعی است قرآن به صراحت اعلام می دارد که «خداوند پیامبران را فرستاده است و با آنان کتاب و میزان برای داوری درباره خیر و شر فرو فرستاده است تا مردمان به قسط برخیزند» و نکته جالب اینکه فاعل «قیام» خود مردم اند نه پیامبران، یعنی این مردم هستند که اصیل اند و در اثر آگاهی و بیداری، عدالت و صلح را می شناسند و با اراده تقویت شده با ایمان، آن را بر پا می دارند و از آن پاسداری می کنند.
از نظر متفکران مسیحی قرون وسطی نیز صلح جاویدان که مطلوب خداوند و در خور شأن انسان است در هفتمین دوره تاریخ نوع بشر پدید خواهد آمد، دوره ای که به هفتمین روز آفرینش شباهت دارد.
این دوره ای است که مدینه زمینی مطابق «مدینه الله» در آسمان خواهد شد و مهم ترین دستاورد آن دوره فرجامین، «صلح» است و مقصد نهایی فیلسوفان مسیحی تمهید مقدمات استقرار «مدینه خدا» و استقرار صلح بیان شده است، زیرا فلسفه از نظر آنان معلم عدالت و راهگشای محبت است.
طبق اعتقاد ما مسلمانان (همانگونه که مسیحیان و یهودیان به نحوی همین اعتقاد را دارند) جهان در انتظار منجی آخر الزمان است تا با ظهور او مدینه زمینی به اصل آسمانی خود یعنی «مدینه الله» نزدیک شود و در آن زمان عدالت و صلح واقعی بر جامعه بشری حاکم می گردد.
اگر خواستار صلح هستیم باید بدانیم که میان صلح و عدالت از یک سو و صلح و حیات مدنی و اجتماعی از سوی دیگر ارتباط محکمی وجود دارد. بی عدالتی مخل زندگی سالم اجتماعی است.

همچنین عدالت با آزادی هم عنان است. تعارض مشهوری که میان عدالت و آزادی در فلسفه متأخر غرب ادعا شده است در حقیقت تعارض نیست بلکه ناشی از عدم تأمل کافی در فهم نسبت میان این دو است. چگونه می توان سهم هر یک از شهروندان را از آزادی مصادره کرد و ادعای عدالت داشت؟ عدالت مستلزم پرداخت سهم هر صاحب حقی به او است. فقدان آزادی و غصب آن غیرعادلانه ترین اقدام یک حکومت است. حکومتی عادل است که در گام اول زنجیز از پای مردمان برگیرد و آنان را چون زنان و مردان آزادی بداند که در پی ایجاد عادلانه ترین مناسبات اجتماعی کوشش می کنند.
تعبیر «زنجیر از پای برگرفتن» تعبیر قرآنی است و یکی از وظایف مهمی است که قرآن برای پیامبر بر می شمرد و چون در جای دیگر الگوی لازم الاتباع مؤمنان را پیامبر می داند و در واقع فرمان آزادی و برگرفتن غل و زنجیرهای مختلفی که خود معلول نظامهای ظالمانه تاریخی و اجتماعی است فرمان قرآنی خطاب به همه انسان هاست.
اگر عدالت بدون آزادی چیزی جز ظلم نیست، آزادی بدون عدالت نیز آزادی تجاوز و غارت و اشاعه فقر و فساد و ظلم است. آنچه در زبان جامعه شناسان به «همبستگی»(Solidarity) اجتماعی تعبیر شده است تنها در صورت تلائم و حضور توأمان عدالت و آزادی است که متحقق می شود و هرچه همبستگی، دوام و قوام بیشتری داشته باشد صلح ثبات و استحکام بیشتری دارد.
باری، صلح واقعی هنگامی پدید خواهد آمد که بر زندگی انسان ها عدالت،‌ آزادی و محبت حاکم گردد. صلح در سطح یک ملت و میان مردم یک کشور هنگامی برقرار می شود و نظم اجتماعی وقتی شایسته صلح است که مبتنی بر آزادی و عدالت و محبت باشد وگرنه هر ثبات نسبی و هر سکون گورستانی دور از شأن و کرامت و فضیلت انسانی را نمی توان وضعیت صلح آمیز خواند.
صلح میان ملل نیز از این حیث کاملا شبیه صلح میان مردمان یک کشور است.
تسلسل بی انتهای جنگها،‌ ناشی از فقدان صلح واقعی است و در زمان ما بخصوص ناشی از نظامهای بین المللی غیرعادلانه ای است که با کمال تأسف بیشتر تأمین کننده منافع قدرتهایی است که به غلط منافع خود را منافع کل بشریت می دانند و به خاطر و به بهانه تأمین و حفظ آن حاضراند بدترین ستیزها و جنگ ها را بر ملتها و جهان تحمیل کنند و بر میزان فقر و جهل و بیماری و تبعیض بیفزایند و حتی منشاء پیدایش خشونت متقابل و تروریسم ویرانگر شوند.
استقرار صلح علاوه بر لوازم و زمینه های اجتماعی نیازمند جانهای صلح طلب نیز هست و جان صلح طلب جانی است که در گرو محبت و زیبایی مطلق باشد.
اکسیر اعظم که کیمیاگران در پی آن بودند «محبت خداوند» است و با نام پر لطف و آرام بخش او است که بر جنگ پیروز خواهیم شد. نام خداوند به هر زبان که باشد نام همه کمالات و خیرات و زیبایی ها و حقایق است و نمی توان آن را سرلوحه جنگ و قدرت قرار داد و جاهلانه سخن از جنگ های صلیبی گفت یا به نام خدا به ترور و کشتار دست زد و چه دردآور است که به نام خدای لطیف و مهربان بر انسان ستم شده است و در دوران جدید نیز نام خدا و فرمان او یا مورد انکار قرار گرفته یا از صحنه زندگی انسانی حذف شده است یا به گونه ای مورد تحریف قرار گرفته است که توجیه کننده تجاوز به حقوق انسان ها و کشتار و بیداد باشد.
و کلام آخر اینکه: صلح بی درد و عشق حاصل نمی شود. مولانای بزرگ ما که شاید بتوان او را شاعرترین شاعر جهان نامید وقتی می خواهد توجه ما را به اهمیت بی مثال «درد» در کسب فضائل جلب کند با زیبایی تمام داستان مریم عذرا را به نقل از قرآن کریم باز می گوید تا نشان دهد که حضرت عیسی علیه السلام این ثمره شیرین خلقت، بی درد به مریم عطا نمی شود:
«درد مریم را به خرما بن کشید» که اشاره به آیه قرآن است که «فاجاء المخاص الی جذع النخله». نشستن در سایه سار نخل و چیدن خرمای شیرین، بی درد برای مریم حاصل نشد، چنانکه محبت ازلی بی تاجی از خار و بی تازیانه و درد بر معلم جاودانه عشق و صلح حضرت عیسی علیه السلام ممکن نشد.
در روایات اسلامی از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم نقل شده است که ایشان از عیسی به عنوان برادر خود نام می برد. به پیامبر ما، آموزگار بزرگ محبت و صلح و عدالت و خردمندی، داستان عیسی و مریم یعنی داستان درد و عشق با بلاغت و زیبایی تمام وحی شده است.
آیا بشر امروز گوش شنیدن آن زیباترین سرود را دارد؟ و هنگامی انسان به صلح واقعی می رسد که در این باب گوش شنوا پیدا کند و به فرمان و خطاب الهی که پیامبران بزرگوارش برای ما خوانده ند گوش فرا دهیم. و این واقعه چندان دور نیست.



خانه مطبوعات ایران گشایش یافت

ساختمان اصلی خانه مطبوعات، روز گذشته، پنجم آبان ماه طی مراسمی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گشایش یافت. این در حالی است که گزارشگران بدون مرز می‌گوید سرکوب بی‌وقفه مطبوعات نمایانگر چهره واقعی رژیم است.
به گزارش خبرگزاری مهر، همزمان با برگزاری نمایشگاه مطبوعات در تهران، سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک نشست خبری از افتتاح خانه مطبوعات خبر داد.
علی محدثی، نایب رئیس خانه مطبوعات نیز همزمان در یک نشست خبری دیگر اعلام کرد که خانه مطبوعات با حضور مجتبی ثمره هاشمی، مشاور ارشد رئیس جمهور که از او به‌عنوان یکی از ۲۰ شخصیت بانفوذ ایران یاد می‌کنند، افتتاح می‌شود.
علی محدثی خانه مطبوعات را یک نهاد صنفی توصیف کرد که می‌بایست در آینده ۳۰۰ نشریه و خبرگزاری در تهران و شهرستان‌ها را پوشش دهد و ارتباط بین روزنامه‌نگاران و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را سامان دهد.
به گفته علی محدثی، خانه مطبوعات می‌بایست پل ارتباطی بین مطبوعات و مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد. وی اظهار امیدواری کرد که وزارت ارشاد بیمه تأمین اجتماعی روزنامه‌نگاران را به خانه مطبوعات واگذار کند.
در افتتاحیه خانه مطبوعات، کاظم‌پور، مدیر عامل خانه مطبوعات گفت: «با افتتاح خانه مطبوعات ایران یکی از بزرگ‌ترین آرزوهای اهالی رسانه برای تعامل مناسب با مسئولان اجرایی و رفع مشکلات این حوزه برآورده شد و امروز شاهد آغاز به کار فراگیرترین تشکل مطبوعاتی کشور هستیم.»
مدیر عامل خانه مطبوعات ایران افزود: «این شبکه با حمایت اهالی مطبوعات و فعالیت‌های مناسب می‌تواند بازویی توانا برای تحقق اهداف رسانه‌ای نظام جمهوری اسلامی ایران باشد.»
این سخنان در حالی ایراد شد که نمایشگاه مطبوعات، امسال بی‌رونق بود، تا آن‌جا که علی محدثی، نایب رئیس خانه مطبوعات ناگزیر به این موضوع اشاره کرد و عدم استقبال مردم از نمایشگاه مطبوعات را به دلیل چگونگی استقرار غرفه‌ها، نحوه تبلیغات و سوءمدیریت دانست.
گزارشگران بدون مرز همزمان با این رویدادها بیانیه‌ای انتشار داد و اعلام کرد که «سرکوب بی‌وقفه مطبوعات، چهره واقعی رژیم ایران» است.
گزارشگران بدون مرز، همچنین در این بیانیه که در تارنمای فارسی‌زبان این نهاد مستقل منتشر شده است، بازداشت دوباره محمدرضا مقیسه، عضو هیأت مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و نهایی شدن حکم یک سال حبس و ٣٠ سال محرومیت از روزنامه‌نگاری برای ژیلا بنی یعقوب را، تأییدی بر جایگاه ١٧٥ ایران در زمینه آزادی مطبوعات در جهان خواند.
هفته گذشته، گزارشگران بدون مرز که انجمنی بین‌المللی در زمینه دفاع از آزادی رسانه‌هاست، رده‌بندی جهانی آزادی مطبوعات در سال ٢٠١٠ را منتشر کرد.
بر اساس این گزارش از بین ١٧٨ کشور ارزیابی شده، ایران در زمینه آزادی مطبوعات از رتبه ١٦٠ در سال ٢٠٠٣ به رتبه ١٧٥ در سال ٢٠١٠ سقوط کرده است.
گزارشگران بدون مرز در این گزارش تأکید کرده که ایران در آستانه سقوط به «جهنم رسانه‌ای» قرار دارد و ممکن است به یکی از سه کشوری تبدیل شود که حکومت‌های آن‌ها شدیدترین محدودیت‌ها را علیه رسانه‌ها اعمال می‌کنند.




جرس: دبير كل خانه كارگر گفت: برداشت غلط و نادرست نمايندگان مجلس باعث شده است تا موضوع حذف بيمه اجباري كارگران ساختماني در كليات قانون برنامه پنجم توسعه گنجانده شود.
به گزارش ايلنا، عليرضا محجوب در گردهمايي هيات‌هاي اجرايي خانه‌هاي كارگر در اردوگاه سراسري كارگران كشور با يادآوري اين‌كه سرانجام پس از گذشت دو سال از زمان تصويب قانون بيمه اجباري كارگران ساختماني، دولت در بهار امسال آئين‌نامه اجراي آن را تصويب و ابلاغ كرد، گفت: در پي اين موفقيت صنفي، شهرداران و شوراهاي شهر در سراسر كشور به بهانه ركود بازار مسكن خواستار توقف اجراي اين قانون شده‌اند.
به گفته محجوب با وجود بازنگري كه از سوي نمايندگان مجلس، وزارت مسكن، رفاه و كارفرمايان انبوه‌ساز و كارگران ساختماني در آئين‌نامه اجرايي قانون بيمه اجباري كارگران ساختماني صورت گرفت، باز هم مخالفان و معترضان به اين قانون در شهرداري‌ها و شوراهاي شهر به اعتراض خود ادامه دادند.
وي افزود: در نتيجه اين اقدامات معترضان، سرانجام كميسيون تلفيق برنامه پنجم توسعه، كليات مربوط به حذف موضوع بيمه اجباري كارگران ساختماني را تصويب كرد.
رئيس فراكسيون كارگري مجلس شوراي اسلامي گفت: اين اقدام محروم كردن يك گروه اكثريتي از كارگران زحمت‌كش از ابتدايي‌ترين حقوق صنفي است.
محجوب افزود: اگر واقعا هزينه‌هاي ساختماني بالاست چرا مخالفان اين قانون از هزينه‌هاي اضافي كه خود به اين صنعت تحميل كردند، نمي‌كاهند.
دبيركل خانه كارگر گفت: هر چند با اجراي قانون بيمه كارگران ساختماني بر هزينه‌هاي تمام شده ساخت و ساز افزوده مي‌شود، اما در مقابل كارگران ساختماني علاوه بر برخورداري از بيمه حوادث از بيمه‌هاي ديگري چون، بازنشستگي، از كارافتادگي و خدمات درماني نيز بهره‌مند مي‌شوند.
وي يادآور شد: محروميت كارگران ساختماني، قدمتي 100 ساله دارد و در پي اين سال‌ها هر بار اين موضوع بدون دستيابي به نتيجه مطلوب مطرح مي‌شده است.
محجوب با بيان اين‌كه، مجلس حق توقف و يا حذف قانون مصوب را ندارد، گفت: قانون بيمه كارگران ساختماني نيز از اين قاعده مستثني نيست.
وي از فعالان كارگري در شهرستان‌هاي مختلف كشور خواست تا از نمايندگان حوزه انتخابيه خود بخواهند در زمان بررسي تصويب لايحه برنامه پنجم توسعه، با محروم شدن كارگران ساختماني از مزاياي بيمه اجباري، مخالفت كنند.
محجوب همچنين در خصوص بازنگري كليات قانون بيمه بيكاري، كه هم‌اكنون در دستور كار مجلس شوراي اسلامي است، گفت: اصلاح قانون بيمه بيكاري به منظور حمايت بيشتر از شاغلان، بيكاران در مجلس با يك فوريت تصويب شده و رسيدگي به آن در دستور كار است.
وي با يادآوري اين‌كه سابقه بازنگري در قانون بيمه بيكاري، به سال‌هاي نخستين فعاليت مجلس ششم بازمي‌گردد، گفت: در آن زمان اين موضوع راي نياورد.
دبير كل خانه كارگر افزود: در پيش‌نويس جديد حمايت‌هاي بيشتري از كارگران، كارمندان و بيكاران صورت گرفته كه در صورت تصويب از يكسو امكان ارائه خدمات بيشتر به مشمولان اين قانون فراهم شده و از سوي ديگر امكان سوء استفاده نيز كاهش مي‌يابد.
وي همچنين در خصوص انجام تحقيق و تفحص در سالن تامين اجتماعي گفت: مسئولان سازمان تامين اجتماعي هنوز پاسخ قانع‌كننده‌اي به هيات‌هاي تحقيق و تفحص از سازمان تامين اجتماعي ارائه نكرده‌اند.
محجوب با يادآوري اين‌كه ممانعت از پاسخگويي مسئولان سازمان تامين اجتماعي مي‌تواند تبعات و پيگردهاي قضايي را متوجه آنها كند، گفت: يكي از پرسش‌هايي كه تاكنون سازمان تامين اجتماعي از پاسخ به آن طفره رفته است، به ميزان حقوق مشاوران و مديران سازمان بازمي‌گردد.
دبيركل خانه كارگر تاكيد كرد: با وجود مصوبات مجلس متاسفانه مسئولان سازمان تامين اجتماعي نه در وصول مطالبات معوقه خود از دولت موفق عمل كرده‌اند و نه در پاسخگويي به پرسش‌هايي كه مطابق قانون در رابطه با مسئوليت‌هاي آنها پرسيده شده، جواب داده‌اند.
وي با يادآوري اين‌كه مجلس هر سال براي بازگرداندن مطالبات معوقه سازمان، مصوباتي را تصويب مي‌كند، گفت: قبول داريم كه دولت در بازپرداخت بدهي‌هاي خود خوش‌‌حساب نيست، اما مسئولان سازمان تامين اجتماعي نيز نبايد نسبت به اين مسئله بي‌تفاوت بمانند.
دبير كل خانه كارگر گفت: بديهي است كه دولت تعهدات خود را داوطلبانه پرداخت نخواهد كرد و اين مسئولان سازمان هستند كه بايد براي دريافت طلب خود به استناد مصوبات مجلس اقدام كنند.



نامه مادر مهدی محمودیان به رییس قوه‌قضاییه: آقای لاریجانی، دادگاه دیگری هم هست

خبرگزاری هرانا - مادر مهدی محمودیان، روزنامه‌نگار دربند و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی در نامه‌ای خطاب به صادق لاریجانی، رییس قوه‌قضاییه نوشته است: اگر در این دنیا مشکل ما حل نشود، منتظر دادگاه عدل الهی می‌شویم، آنجا ما دامنتان را خواهیم گرفت که به چه گناهی باید عذاب دوری فرزندمان را تحمل کنیم. اگر حق‌گویی این اندازه مشکل دارد و جرم است، ما دیگر حرف حق نخواهیم گفت.
گفتنی است مهدی محمودیان از شهریور سال گذشته در زندان به سر می‌برد و علی‌رغم بیماری‌های گوناگون نظیر آسم و نفس تنگی با مرخصی وی موافقت نشده است. وی در دادگاه بدوی به 5 سال زندان محکوم و این حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.
متن نامه مادر این روزنامه‌نگار که در اختیار سایت "تا آزادی روزنامه‌نگاران زندانی" قرار گرفته، به شرح زیر است:
بسم‌ الله الرحمان الرحیم
ریاست محترم قوه قضاییه
جناب آقای آملی لاریجانی
با سلام
من مادر مهدی محمودیان که در 25 شهریور 88 بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، هستم. فرزندم حدود سه ماه تحت شکنجه‌های بسیار سخت و بازجویی‌های فراوان و طولانی مدت قرار داشت. فرزندم مدت سه ماه در سلول انفرادی نگه‌داری شد و طی این مدت از بسیاری از حقوق اولیه و انسانی‌اش محروم بود. برای مثال در طول این سه ماه که در سلول انفرادی به سر می‌برد، در صورت احتیاج به سرویس بهداشتی، برادران عزیز هر 6 ساعت یکبار به او اجازه استفاده از سرویس بهداشتی می‌دادند.
لازم است بدانید در دی ماه سال گذشته که او زودتر از وقت تعیین شده احتیاج به استفاده از سرویس بهداشتی داشت، سه تن از برادران مهربان تا آنجا که می‌توانستند او را ضرب و شتم کردند و سپس با چشم‌بند و دستبند و به صورت عریان او را به مدت 8 ساعت در حیاط و در سرما نگه داشتند.
از همان جا فرزندم دچار آنفولانزای شدید و مریض شد و هرچقدر تلاش کردیم او را معالجه کنیم، به ما اجازه این کار را ندادند و با دادن داروهای موقت و بی اثر از معالجه او سر باز زدند.
تا اسفند ماه همان سال فرزندم چهار بار دیگر به شدت بیمار شد. من مادر او هستم و طبیعی است که نگران حال پسرم باشم، به هرجا که فکر می‌کردم شاید به سوالات من پاسخ دهند، رفتم. به گفته زندانیان محبوس در بند 350 و 209 زندان اوین بارها فرزندم به دلیل تنگی نفس بی‌هوش شده است و به درمان فوری خارج از زندان احتیاج دارد اما تا کنون برای درمان او پاسخی به ما نداده‌اند.
با پیگیری‌های بسیار و هر روزه من بالاخره یک بار پزشک قانونی او را معاینه کرد و گواهی داد که باید در خارج از زندان و در بیمارستان بستری شود.
آقای لاریجانی
با وجود بیماری شدید فرزندم، او را به جای اینکه در بیمارستان بستری کنند، از زندان اوین به زندان کچوئی و پس از یک یا دوماه به زندان رجایی‌شهر منتقل کردند.
تا کنون فرزندم در این مدت به مرخصی نیامده است. در این یک سال و اندی دختر او بسیار بی‌قراری و بی‌تابی می‌کند.
نگرانی‌های ما برای مهدی کم بود، نگرانی برای سلامت دختر او هم افزوده شده است. دختر هشت ساله هر روز از پدرش می‌پرسد که چرا به خانه نمی‌آید. هرگاه مهدی تلفن می‌زند می‌گوید می‌خواهم با پدرم درد و دل کنم و همیشه در حین صحبت اشک می ریزد اما می‌گوید: "گریه نمی‌کنم فقط اشک‌هایم می‌آید."
رییس قوه قضاییه
به داد ما برسید. خانواده فرزندم از هم پاشیده‌اند و من نیز به شدت بیمار هستم و بیش از این یک مادر پیر بیمار را آزار ندهید، من در انتظار مرخصی یا آزادی فرزندم هستم تا سپس به درمان خودم بپردازم.
آقای لاریجانی
دادگاه دیگری هم هست. اگر در این دنیا مشکل ما حل نشود، منتظر دادگاه عدل الهی می‌شویم، آنجا ما دامنتان را خواهیم گرفت که به چه گناهی باید عذاب دوری فرزندمان را تحمل کنیم. اگر حق‌گویی این اندازه مشکل دارد و جرم است، ما دیگر حرف حق نخواهیم گفت. قضاوت با شما.
با تشکر
مادر مهدی محمودیان
روزنامه‌نگار دربند



یک زندانی سیاسی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد

خبرگزاری هرانا - بر اساس حكم صادره از سوي دادگاه انقلاب اسلامي زاهدان يك فعال سیاسی به اتهام 'محاربه و افساد في الارض' روز پنجشنبه در زندان مركزي زاهدان اعدام شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، عبدالعزيز نوتي زهي به اتهام ارتباط و همکاری با ملك نوتي زهي و عضويت در گروه  های معاند نظام، درگيري با ماموران انتظامي،حمل و نگهداري سلاح غير مجاز و  قتل پنج تن از پرسنل نيروي انتظامي محاكمه و اعدام شد. شایان ذکر است،  از پذیرفتن اتهامات مذکور از شخص زندانی و وکیل وی اطلاعی در دست نیست.


اخراج پیام حیدر قزوینی فعال دانشجویی دانشگاه بین‌المللی قزوین

خبرگزاری هرانا - پیام حیدر قزوینی، دانشجوی ترم آخر دانشگاه بین‌المللی امام خمینی قزوین و دبیر سابق تشکل اصلاح‌طلب این دانشگاه، با حکم قطعی "اخراج و سه سال محرومیت از تحصیل در تمامی دانشگاه‌ها" از ادامه تحصیل محروم شد.
به گزارش جرس، این حکم که به تازگی و توسط کمیته تجدید نظر دانشگاه صادر گشته است، سنگین‌ترین حکمی است که تا به حال در دانشگاه بین‌المللی قزوین و در پی حوادث پس از انتخابات خرداد88 صادر گشته است.
پیام حیدر قزوینی که مسئول شاخه دانشجویی ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در استان قزوین نیز بوده است، سه ترم پیش به تعلیق به مدت دو نیمسال محکوم شده بود، اما در ترم گذشته ودر حکمی دیگر به اتهام شرکت در اغتشا شات توسط کمیته بدوی انضباطی به اخراج و محرومیت سه ساله از حق کنکور مجدد محکوم شده بود که اینک این حکم توسط کمیته تجدید نظر تایید گشته است.
این در حالی است که این فعال دانشجویی از ترم گذشته ممنوع الورود گشته بود و بیش از 9 ماه است که در دانشگاه حضوری نداشته است. بنا به گزارشات رسیده، حکم اخراج وی در حالی تایید گشته است که در اقدامی بی‌سابقه بیش از 1070 تن از دانشجویان این دانشگاه با امضای نامه‌ای ضمن حمایت از وی خواستار بازگشت او به دانشگاه شده بودند.
این فعال دانشجویی در جریان حوادث پس از انتخابات دو بار توسط نیروهای امنیتی استان قزوین بازداشت شده بود که هم اینک در انتظار صدور حکم دادگاه خویش است.



اجرای حکم هادی حکیم شفایی، استاد دانشگاه آزاد بجنورد و اعزام به زندان

خبرگزاری هرانا - با فرا رسیدن موعد اجرای حکم یکسال حبس هادی حکیم شفایی استاد زبان انگلیسی دانشگاه آزاد بجنورد، وی به اجرای احکام دادگاه احضار گردید و قرار است طی روزهای آینده خود را به زندان معرفی نماید.
به گزارش جرس، هادی حکیم شفایی که از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری بود، به اتهاماتی چون "اقدام علیه امنیت ملی کشور"، "فعالیت تبلیغی علیه نظام" و همچنین "توهین به رهبری" توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی بجنورد به سه سال زندان محکوم شده بود.
این حکم توسط شعبه چهارم دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی به ریاست قاضی پیرگزی نقض و بدلیل برائت از اتهام اقدام علیه امنیت ملی، وی به یک سال حبس محکوم گردید.
طبق احضاریۀ ارسالی به این استاد سبز دانشگاه، وی طی سه روز آینده به زندان بجنورد اعزام خواهد شد.



صدها کارگر کارخانه « نورد و لوله صفا» اعتصاب غذا کردند

خبرگزاری هرانا -  صدها کارگر کارخانه « نورد و لوله صفا» در جاده تهران – ساوه، در پی پرداخت نشدن دو ماه حقوق شان دست به اعتصاب غذا زده اند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران، در پی اعتصاب غذای کارگران این کارخانه که ۱۳۰۰ پرسنل دارد، کارفرما اعلام کرد دستمزدهای معوقه را تا چند روز آینده پرداخت خواهد کرد. کارگران کارخانه « نورد و لوله صفا» در ماه های گذشته نیز در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق شان دست به اعتصاب زده بودند.



اعتصاب ۱۳۰۰ کارگر کارخانه لاستیک البرز تهران ادامه دارد

خبرگزاری هرانا - گزارش ها از تهران حاکیست که اعتصاب ۱۳۰۰ کارگر کارخانه لاستیک البرز تهران همچنان ادامه دارد.
به گزارش رادیو فردا، کارگران این کارخانه از حدود دوهفته پیش، دست به اعتصاب زده اند. اعتصاب کارگران در شرایطی ادامه دارد که کارفرما هنوز از پرداخت حقوق معوقه کارکنان کارخانه لاستیک البرز خودداری کرده است. کارگران کارخانه لاستیک البرز خواستار دریافت حقوق چهار ماه سال ۸۷ و عیدی و دو ماه حقوق سال گذشته خود و نیز فراهم آوردن مواد اولیه برای ادامه ی کار این واحد تولیدی هستند.
تاکنون وعده های وزارت صنایع و کارفرما برای تحقق خواسته های کارگران تحقق نیافته است.




مهدی نظام الاسلامی بازداشت شد

خبرگزاری هرانا - مهدی نظام الاسلامی فرزند مرحوم نظام الاسلامی، نماینده بروجرد در دوره ششم مجلس شورای اسلامی  شب گذشته بازداشت و به محل نامعلومی برده شد.
به گزارش جرس، شب گذشته تعدادی از جوانان در منزل نظام الاسلامی میهمان بودند که توسط ماموران امنیتی به صورت جمعی بازداشت شدند.
بر اساس این گزارش، همه بازداشت شدگان میهمانی شب گذشته به جز مهدی نظام الاسلامی آزاد شده اند.
هنوز دلایل بازداشت مهدی نظام الاسلامی مشخص نیست.



پریسا کاکایی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا - پریسا کاکایی، فعال حقوق زنان و کودکان، از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست پیرعباسی به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، کاکایی، به اتهام "اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی" به پنج سال و به اتهام "تبلیغ علیه نظام" به یک سال حبس محکوم شده است. دادگاه این فعال حقوق بشر، ۲۶ مهرماه برگزار شد.
پریسا کاکایی، ۱۱ دی‌‌ماه سال گذشته پس از احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت و ۲۸ بهمن‌ماه از زندان اوین آزاد شد


انتقاد گزارشگران بدون مرز از بازداشت مقیسه و محکومیت بنی‌یعقوب و امرآبادی

سازمان گزارشگران بدون مرز با صدور اطلاعیه‌ای ضمن تاکید بر اینکه سرکوب مطبوعات در ایران همچنان ادامه دارد، به بازداشت مجدد محمدرضا مقیسه و تائید حکم محکومیت ژیلا بنی‌یعقوب و مهسا امرآبادی اشاره کرده و نوشته است که «این اقدامات نشانگر ادامه سیاست سرکوب بی‌وقفه و تبعیض‌آمیز علیه مطبوعات» در ایران است.
محمدرضا مقیسه روزنامه‌نگار دوم آبان ماه برای دومین بار بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
در همین تاریخ، حکم یک سال زندان و ٣٠ سال ممنوعیت فعالیت مطبوعاتی ژیلا بنی‌یعقوب، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر تهران تایید شد.
حکم یک سال حبس تعزیری مهسا امرآبادی خبرنگار روزنامه توقیف شده اعتماد ملی نیز از سوی دادگاه تجدیدنظر تائید شده است.
ایران در نهمین رده بندی آزادی مطبوعات در جهان که از سوی سازمان گزارشگران منتشر شده، در رده ١٧۵ قرار دارد که از آخر جدول، چهارمین رتبه محسوب می‌شود



تبعید کوهیار گودرزی به رجایی شهر کرج

خبرگزاری هرانا – کوهیار گودرزی زندانی سیاسی محبوس در بند 350 زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، گزارشات تائید نشده حکایت از تبعید وی به زندان رجایی شهر کرج دارد و هم اکنون نامبرده در قرنطینه این زندان در انتظار انتقال به بند عمومی بسر می برد.
وی از جمله افرادی بود که در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم و هنگامیکه برای شرکت در مراسم تشییع آیت‌الله منتظری عازم قم بود در ۲۹ آذر بازداشت شد و حکم یک سال حبس تعزیری وی اخیرا از سوی دادگاه تجدید نظر مورد تائید قرار گرفته است.



کارگران منطقه آزاد چابهار 4 ماه است حقوق نگرفته اند

خبرگزاری هرانا - کارگران شرکت مخابرات منطقه آزاد چابهار که حدود 80 نفر میباشند 4 ماه است حقوق نگرفته اند  این در حالی است که مدیر حراست منطقه ازاد با مدرک دیپلم و با سابقه 6 ماهه بیش از 5 میلیون تومان حقوق میگیرد.
با توجه به اینکه کلیه کارگران در معرض بیکاری بومی هستند این موضوع بر شدت فقر و ناامنی و گریز سرمایه از چابهار  تاثیر میگزارد.
خبرگزاري فارس روز 2 آبان به نقل از مدير امور مجامع و حسابرسي داخلي سازمان منطقه آزاد چابهار گزارش داده بود: شركت‌هاي تابعه اين سازمان برابر مفاد بودجه سال 88 مناطق آزاد و اصل 44 قانون اساسي و با توجه به تأكيد سلسله مراتب مناطق آزاد منحل شد.
وي افزود: كاركنان شرکت های تابعه كه تعداد آنان اندك است با توجه به انحلال شركت‌ها، برابر قانون تجارت با حداكثر مساعدت سازمان و جلب رضايت آنها تسويه حساب و با پرداخت سال‌هاي خدمت و معرفي به سازمان تأمين اجتماعي چابهار براي دريافت بيمه بيكاري اقدام مي‌شود.
ولی گزارشها حاکی از آن است کارگرانی که قرار است اخراج شوند حتی نتوانسته اند حقوق معوقه خود رانیز دریافت کنند.




روایت مرگ مشکوک آِیت‌الله لاهوتی در اوین


آیت‌الله حسن لاهوتی (عکس زندان در زمان شاه) رادیوفردا روزهای یک‌شنبه، سه‌شنبه و پنج‌شنبه سلسله برنامه‌هایی را با عنوان «مروری بر تاریخ سی‌ساله جمهوری اسلامی ایران» ارائه می‌کند . جدیدترین قسمت از این برنامه اختصاص دارد به بررسی مرگ مشکوک آِیت‌الله لاهوتی در زندان اوین.
ششم آبان‌ماه ۱۳۶۰ مصادف است با سال‌ مرگ مشکوک آیت‌الله حسن لاهوتی اشکوری در زندان اوین.
آیت‌الله لاهوتی که از روحانیون سرشناس جمهوری اسلامی بود به فرمان اسدالله لاجوردی، دادستان وقت انقلاب اسلامی، بازداشت و کمتر از چند ساعت بعد در زندان به طور مشکوکی درگذشت. (۱)
روایت رسمی جمهوری اسلامی از درگذشت آیت‌الله لاهوتی سکته قلبی اعلام شده است(۲)، ولی دو سال قبل و پس از گذشت ۲۵ سال از این واقعه، خانواده لاهوتی از جمله حمید، فرزند وی، و نیز فائزه و فاطمه هاشمی، عروس‌های وی، در مصاحبه با هفته‌نامه شهروند امروز اعلام کردند که پزشکی قانونی در معده آیت‌الله لاهوتی اثر سم استریکنین به دست آورده و این نشان می‌دهد که آِیت‌الله لاهوتی در زندان به مرگ طبیعی نمرده است. (۳)
آیت‌الله حسن لاهوتی اشکوری که از زندانیان سیاسی برجسته در دوران حکومت پهلوی بود، از کسانی بود که هنگام مارکسیست شدن اعضای سازمان مجاهدین خلق در زندان‌های حکومت پهلوی، از این تصمیم آنها انتقاد کرد.
وی که در فاصله سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ در زندان بود پس از آزادی به پاریس رفت و در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ از همراهان آیت‌الله خمینی در پرواز معروف پاریس - تهران بود و عکس وی در کنار آیت‌الله خمینی بر روی پلکان هواپیما دیده می‌شود.
آیت‌الله لاهوتی پس از انقلاب به عنوان نماینده رشت به مجلس اول راه یافت. او قبل از نمایندگی مجلس، با حکم مستقیم آیت‌الله خمینی مدتی فرماندهی کمیته‌های انقلاب اسلامی و نیز فرماندهی سپاه پاسداران را نیز بر عهده داشت. (۴) او همچنین امام جمعه رشت بود.
پس از پیروزی انقلاب وی از جمله روحانیونی بود که به سازمان مجاهدین خلق، نهضت آزادی وابوالحسن بنی‌صدر نزدیک بود، و با حزب جمهوری اسلامی و رهبران روحانی آن نظیر آیت‌الله بهشتی و حجت‌الاسلام خامنه‌ای دارای اختلاف نظر بود. فائزه هاشمی رفسنجانی، عروس وی، بعدها اعلام کرد که آیت‌الله لاهوتی از انحصارطلبی‌های حزب جمهوری اسلامی ناراضی بوده است.
به همین دلیل آیت‌الله لاهوتی در انتخابات ریاست جمهوری در بهمن سال ۱۳۵۸ در حالی که حزب جمهوری اسلامی از نامزدی حسن حبیبی حمایت می‌کرد به حمایت از ابوالحسن بنی‌صدر پرداخت، امری که باعث حمله طرفداران حزب جمهوری به سخنرانی آیت‌الله لاهوتی در کوچصفهان گیلان شد. (۵)
دو سال بعد در سال ۱۳۶۰ نیزهنگامی که آیت‌الله لاهوتی با اکثریت مجلس برای برکناری ابوالحسن بنی‌صدر همراه نشد، رابطه وی با جریان حاکم سردتر و تیره‌تر شد. (۶)
آیت‌الله لاهوتی سپس به سخنرانی‌های انتقادی روی آورد و طرفداران جریان حاکم نیز به سخنرانی‌های وی حمله کرده و رسانه‌های طرفدار حکومت نیز به انتقاد از او روی آوردند.
سرانجام در آبان‌ماه ۱۳۶۰ که درگیری‌های خیابانی بین نیروهای حکومت و سازمان مجاهدین خلق اوج گرفت، آیت‌الله لاهوتی همراه با افرادی چون مهدی بازرگان به نحوه برخورد حکومت با اعضای سازمان مجاهدین اعتراض کرد. اما حکومت وحید لاهوتی، پسر وی، را در چهارم آبان بازداشت کرد و در بعدازظهر ششم آبان نیز نیروهای دادستانی به منزل آیت‌الله لاهوتی یورش برده و خود وی را بازداشت کردند (۷) و کمتر از ۲۴ ساعت بعد جنازه وی را از اوین بیرون آوردند.
حتی در روز تشییع جنازه نیز مسئولان نمی‌خواستند جنازه آیت‌الله لاهوتی را تحویل خانواده وی بدهند یا اجازه دهند که جنازه او تشییع شود كه موضوع با توصیه اکبر هاشمی رفسنجانی تا حدودی حل شد.
بعدها فاطمه هاشمی رفسنجانی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی و عروس آِیت‌الله لاهوتی، اعلام کرد که هاشمی رفسنجانی به دختران و دامادهای خود یعنی سعید و حمید لاهوتی توصیه کرده است که برای حفظ مصالح نظام درباره نحوه مرگ پدرشان سکوت کنند. (۸)

توضیحات

۱- برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، خاطرات روز ششم آبان سال ۱۳۶۰.
۲- مصاحبه حمید لاهوتی، فرزند ارشد آیت‌الله لاهوتی با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰
۳- مصاحبه فائزه هاشمی رفسنجانی، همسر حمید لاهوتی و عروس آیت‌الله لاهوتی با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰
۴- خاطرات محمدرضا مهدوی کنی، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صفحه ۲۲۷
۵- حمله به سخنرانی آیت‌الله لاهوتی و سپس نامه احمد خمینی در دفاع از آیت‌الله لاهوتی و انتقاد وی از پدیده چماق‌داری در آن زمان باعث انتقاد متقابل علی‌اکبر ناطق نوری از احمد خمینی شد. برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به خاطرات علی‌اکبر ناطق نوری، چاپ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، ص ۲۱۶
۶- مصاحبه نگارنده با احمد صدر حاج سید جوادی، نماینده وقت مجلس اول درباره آیت‌الله لاهوتی
۷- خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی، خاطرات روز ششم آبان سال ۱۳۶۰
۸- مصاحبه فاطمه هاشمی رفسنجانی، همسر سعید لاهوتی و عروس آیت‌الله لاهوتی، با نشریه شهروند امروز شماره ۷۰