مقدمه
جای تردید نیست که در اکثر جوامع زنان در مقایسه با مردان نسبت به وضعیت زیبایی و ظاهر خود و آنچه به چشم میآید دقتنظر بیشتری داشته و حساسیت و توجه بیشتری نشان میدهند. این توجه وافر ایشان را وا میدارد تا رفتارهایی گاه افراطی را به منظور مطابقتدادن ویژگیهای بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی چهره و اندام که در رسانههای جمعی
جای تردید نیست که در اکثر جوامع زنان در مقایسه با مردان نسبت به وضعیت زیبایی و ظاهر خود و آنچه به چشم میآید دقتنظر بیشتری داشته و حساسیت و توجه بیشتری نشان میدهند. این توجه وافر ایشان را وا میدارد تا رفتارهایی گاه افراطی را به منظور مطابقتدادن ویژگیهای بدن خود با الگوهای فرهنگی زیبایی چهره و اندام که در رسانههای جمعی
و عوامل تبلیغاتی صنعت زیبایی تبلیغ میشود، اتخاذ کنند که بعضاَ تبعات سوئی ببار میآورد. تصویری که زنان از خود در ذهن دارند تا چه حد بر احساس رضایتمندی زنان از خویش ، و نهایتاً بر سلامت روانی و جسمانی زنان و بر نحوهی درک و ارتباطشان با بدنهایشان تاثیر میگذارد. پرسشهایی است که در چارچوب بررسیهای جامعهشناسی بویژه جامعهشناسی جنسیت و جامعهشناسی بدن مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است. از آنجا که جامعهشناسی بدن یکی از تخصصهای نسبتاً جدید در حوزه جامعهشناسی پزشکی و در نتیجه برای بسیاری هنوز ناشناخته است، در ابتدا مختصری به معرفی این زیر-شاخهی جامعهشناسی میپردازم. سپس در تلاشی برای پاسخگویی به پرسشهای مطروحه به برخی از شواهد و یافتههای بررسیهای علمی در این ارتباط استناد خواهم کرد.
سوابق نظری جامعهشناسی بدن
توجه میشل فوکو Michel Foucault (1984- 1926) نظریهپرداز اجتماعی فرانسوی به تاریخ حرفهی پزشکی و پرداختن وی به بدن انسان به عنوان موضوعی که دستمایه اعمال کنترل و مداخله پزشکی قرار میگیرد و نیز تحلیلهای وی در مورد نظارتی که توسط دولت، کلیسا و پزشکی به خصوصیترین فعالیتهای بدنی یعنی امورجنسی انسان اعمال میشد به ایجاد تخصصی جدیدی در عرصه جامعهشناسی به نام جامعهشناسی بدن sociology of body - بویژه با ظهور کتاب برایان ترنر Bryan Turner ( جامعهشناس انگلیسی متولد 1945) تحت عنوان “بدن و جامعه” (1984) به عنوان یکی از اولین آثار اساسی این رشته - منجر شد (کاکرهام، 2001). کاکرهام که خود از جامعهشناسان بنام امریکایی است پیشرفتهای نظری در سالهای اخیر در ارتباط با درک جامعهشناختی از کنترل، استفاده، و تجربهی پدیدارشناختی phenomenological بدن مشتمل بر عواطف و احساسات را در بریتانیا که این موضوع به یکی از عناوین عمده در جامعهشناسی پزشکی مبدلشده، چشمگیرتر از هر جای دیگر میداند (کاکرهام، 2001).
توجه میشل فوکو Michel Foucault (1984- 1926) نظریهپرداز اجتماعی فرانسوی به تاریخ حرفهی پزشکی و پرداختن وی به بدن انسان به عنوان موضوعی که دستمایه اعمال کنترل و مداخله پزشکی قرار میگیرد و نیز تحلیلهای وی در مورد نظارتی که توسط دولت، کلیسا و پزشکی به خصوصیترین فعالیتهای بدنی یعنی امورجنسی انسان اعمال میشد به ایجاد تخصصی جدیدی در عرصه جامعهشناسی به نام جامعهشناسی بدن sociology of body - بویژه با ظهور کتاب برایان ترنر Bryan Turner ( جامعهشناس انگلیسی متولد 1945) تحت عنوان “بدن و جامعه” (1984) به عنوان یکی از اولین آثار اساسی این رشته - منجر شد (کاکرهام، 2001). کاکرهام که خود از جامعهشناسان بنام امریکایی است پیشرفتهای نظری در سالهای اخیر در ارتباط با درک جامعهشناختی از کنترل، استفاده، و تجربهی پدیدارشناختی phenomenological بدن مشتمل بر عواطف و احساسات را در بریتانیا که این موضوع به یکی از عناوین عمده در جامعهشناسی پزشکی مبدلشده، چشمگیرتر از هر جای دیگر میداند (کاکرهام، 2001).
کانون توجه جامعهشناسی بدن این است که بدنهای ما و از جمله سلامت و رفتار جنسیمان، چگونه تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارد ( گیدنز، 2003). یکی از حوزههای مورد بررسی آن، رابطهی دیالکتیکی میان بدن فیزیکی (جسم) و ذهنیت انسانی human subjectivity یا همان تجربهی پدیدارشناختی یا زیستشدهی (lived) دارابودن یک بدن یا بودن در یک بدن است (کاکرهام، 2001: 14). محسنی (1376: 22 با ارجاع به Le Breton, 1992 ص3 ) مینویسد بدن انسان واسطی میان فرد و دنیای خارج است. وجود انسانی در بدو امر دارای یک مظهر بدنی است. اعضای مختلف بدن دارای ارزشهای مساوی فرهنگی نیستند. صورت بیش از هر منطقه عضوی دیگر، محل تمرکز ارزشهاست، احساس هویت شخص بیش از هر عضو دیگر در صورت متجلی است. صورت شناسایی فرد در رابطه با دیگری را ایجاد میکند. کیفیتهای مربوط به جذابیت در صورت متجلی میشود، و عامل نخست شناسایی جنسیت است.
الن آنندال (1998: 57) جامعهشناس پزشکی انگلیسی نیز با مروری بر سابقه تفکر نظری غرب که به تضاد ذهن و جسم متاثر از اندیشهی افلاطون فیلسوف یونانی قائل بوده است، هدف جامعهشناسان بدن را مشخصکردن و تاکید بر وجود رابطهی دیالکتیکی (یا دو طرفهی) میان بدن فیزیکی و ذهنیت انسانی human subjectivity میداند که غالباً به آن از طریق مفهوم بدن زیستشده lived body ارجاع میشود. وی به اثر مرلو پونتیMerleau-Ponty (1962) که بر نوعی همآمیزی غیرقابل تقلیل irreducible fusion ذهن و بدن اصرار میورزد، ارجاع میدهد که درهمآمیختگی روح و بدن را امری دائمی میداند که در هر مرحله از حرکت وجود movement of existence متحقق میشود. بنابر این تجربهی ما، و بودن ما در این جهان، بواسطهی رابطهی مالوف بدنمان با جهان محقق میشود. جامعهشناسی بدن به جریان داشتن نوعی بازخورد یا فید بکfeed back قائل است که طی آن محیطهای اجتماعی بدنها را میسازند، و این ساختهشدن بدنها به نوبه خود بر رفتار اجتماعی تاثیر میگذارد، و رفتار اجتماعی باز بر تحولات و تغییرات بدنی موثر واقع میشود (همان: 57).
آنندال با اشاره به مثالی از تحقیق کانل (1987) به روشنتر شدن فرایند دیالکتیکی میان بدن فیزیکی و محیط اجتماعی کمک میکند. کانل در بحث خود در مورد اینکه چگونه هویتهای جنسیتی در تضاد با فیزیولوژی قرار میگیرند توضیح میدهد که معمولاً وقتی دختربچههای ده ساله را توصیف میکنند ایشان را ضعیف و شکننده معرفی میکنند درحالیکه در واقع، بدنهایشان معمولاً در مقایسه با پسرهای همسن و سالشان درشتتر است. این “هویت جنسیتی” بنوبه خود به درون بدنهایشان از طریق روابط اجتماعی تزریق میشود؛ و در نتیجه این احتمال شکلمیگیرد که بدنهایشان عملاً در نتیجهی اعمال اجتماعی که در مورد آنها صادق است، ضعیفتر بشود! برای مثال، معمولاً آن دسته از اعمالشان که بیشتر جنبهی منفعلانه داشته باشد تا فعالانه، مورد تائید قرار میگیرد و در نتیجه زمینهی رشد بدنشان کاهش مییابد!
حوزهی دیگر مطرح در جامعهشناسی بدن، ساختن اجتماعی social construction بدن، و عواطف است. یعنی که چگونه جامعه، بدن و عواطف را ساخته و پردازش میکند. رویکرد “ساختن اجتماعی” social construction نیز در جامعهشناسی پزشکی تا حد زیادی با افکار میشل فوکو پیوند خورده است که بدن را به عنوان فرآوردهی قدرت و دانش مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد (آنندال، 1998؛ نتلتون، 1995؛ بری، 1986 ارجاع شده توسط کاکرهام، 2001 ) و بر شیوههایی که انسانها بدنهایشان را تغییر شکل میدهند، تزیین میکنند، عرضه میکنند، مدیریت میکنند و از نظر اجتماعی مورد ارزیابی قرار میدهند تاکید دارد. یکی از مثالهای ملموس مرتبط با این حوزه تاثیر طبقه اجتماعی است. کاکرهام به مفهوم تجسم طبقه embodiment of class که کریس شیلینگ Shilling (1993) بکار برده ارجاع نموده و مینویسد طبقهی اجتماعی تاثیر عمیقی میگذارد بر این که چگونه افراد بدنهایشان را به شکل خاصی رشد بدهند و ارزشهای سمبولیک خاصی را به اشکال بدنی خاص نسبت بدهند. شیلینگ دریافت که بدن ها در حکم نوعی “سرمایهی اجتماعی”اند که ارزششان از طریق توانایی گروههای مسلط در معرفی بدن و سبک زندگی خودشان به عنوان بدنها و سبک زندگیهای والاتر یا ارزشمندتر - که خود به طور استعاری و به معنای دقیق کلمه همان تجسم طبقه است- ، تعریف و تعیین میشود (کاکرهام، 2001: 15).
کاکرهام جامعهشناس امریکایی به ریشههای مابعدساختارگرایی poststructural نظریه فمینیستی در عرصهی جامعهشناسی پزشکی بویژه در ارتباط با روایتهای ساختگرایانهی اجتماعی social constructionist آن از بدن زنانه/ مونث female body و تنظیم یا به قاعدهدرآوردن regulation بدن توسط جامعهی تحت سلطهی مردان اشاره دارد (همان: 15). در اینجا هم مفروضات اجتماعی و فرهنگی درکارند تا درک ما را نسبت به بدن تحت تاثیر قرار دهد ، از جمله در مورد استفاده از بدن مردانه /مذکر male body به عنوان استاندارد یا معیار در آموزشهای پزشکی، یا نسبت دادن ویژگیهای عاطفی و جسمانیای که از نظر اجتماعی مطلوبیت کمتری دارد به زنان، و نیز از راه ساختن (و تعریف) اجتماعی بیماریهای زنان (همان: 15).
آنندال (1998: 58) به عنوان انتقاد نسبت به حیطه عمل محققان جامعهشناسی بدن به این اشاره میکند که توجه ایشان تاکنون غالباً به مشکلات یا نابسامانیهای دوران زندگی افراد معطوف شده است، به عنوان مثال، اختلالات تغذیه و بیماریهایی چون آنورکسیای عصبی مورد تحقیق قرار گرفته است. درحالیکه ما همچنان دربارهی تجربهی زیستشدهی “بدن سالمند” یا بدنهایی که دچار مشکل خاصی نبودهاند، مثلاً بدن مردان میانسال سالم خیلی کم میدانیم. خلاصه اینکه، نیازی احساس میشود که تجربههای “معمولی” بدن در شرایط سلامت و بیماری نیز مورد بررسی قرار گیرد.
فشارهای فرهنگی اجتماعی موثر بر بدن زنان
گیدنز (2003) جامعهشناس معاصر انگلیسی معتقد است زنان بهویژه بر اساس ویژگیهای جسمانیشان مورد قضاوت قرار میگیرند، و احساس شرمساری نسبت به بدنشان رابطهی مستقیمی با انتظارات اجتماعی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیهای قرار میگیرند که وی آنرا ناشی از چند دلیل عمده میداند: اول اینکه هنجارهای اجتماعی ما در مورد زنان به نسبت بیشتری بر جذابیت جسمانی تاکید دارد. دوم اینکه، آنچه به لحاظ اجتماعی تصویری مطلوب از بدن تعریف میشود، در مورد زنان تصویری لاغراندام و نه عضلانی است. سوم اینکه، هرچند امروزه زنان در عرصهی عمومی و زندگی اجتماعی نسبت به قبل، فعالتر شدهاند ، اما همچنان همانقدر بر اساس پیشرفتها و موفقیتهایشان مورد ارزیابی قرار میگیرند که بر یایهی وضعیت ظاهریشان.
در هر جامعهای یکسری الگوها و ایدهآلهای فرهنگی در ارتباط با خصوصیات زیبایی اندام و چهره در مورد زنان مورد تبلیغ و اشاعه قرار میگیرد. با توجه به پدیدهی انتشار گستردهی الگوهای فرهنگی غربی در سطح بینالمللی که از طریق رسانههای جمعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی تشدید و تسهیل میگردد، ارزشهای خاصی مرتبط با اشکال و اندازههای بدنی ایدهآل و مطلوب مورد تاکید قرار میگیرد. اینگونه ارزشها به عنوان ایدهآلها و اهداف عینی بر رفتارهای افراد بویژه زنان در جوامع مختلف برای هماهنگ کردن یا نزدیکتر کردن خصوصیات بدن خود با این ارزشها مورد توجه قرار میگیرند. نمونهی مشخصی از این ارزشها که امروزه در مورد زنان در اکثر جوامع مورد توافق قرار گرفته، باریکاندامی slimness است. گروگن (2000: 356) با ارجاع به تحقیقی از بوردو (1993) مینویسد: در جوامع غربی باریکاندامی صفت با ارزشی برای زنان تلقی میگردد که با جذابیت، کنترل بر نفس، مهارت اجتماعی، موفقیت شغلی، و جوانی تداعی میشود.
در چند دههی اخیر لاغری در ایران نیز به عنوان معیار زیبایی اندام مورد توجه دختران و زنان جوان قرار گرفته است و اقدام برای رعایت رژیم غذایی لاغری جهت دستیابی به تناسب اندام به دغدغهی بسیاری از دختران و زنان ایرانی تبدیل شده است. در حالیکه در مورد نسلهای پیشین چنین تاکید شدیدی بر لاغری موجود نبوده است و حتی میتوان ادعا نمود که ادبیات عامیانه با کاربرد اصطلاحاتی چون ضرورت وجود “یک پرده گوشت” سلیقهی ایرانی را در مورد معیار زیبایی اندام برای زنان تا حدی در تضاد با لاغری افراطی آنچنان که در کشورهای غربی در حال حاضر تبلیغ میشود، نشان میدهد. باید دانست حتی در غرب نیز همچنانکه گروگن (2000: 356) یادآور گردیده، تغییر سلیقه عمومی مبنی بر ترجیح لاغری بر چاقی در واقع پدیدهی نسبتاً جدیدی است که ظهور آن به آغاز قرن بیستم باز میگردد.
مطالعه رفتار مترتب بر اینگونه ارزشگذاریها بدلیل اهمیت و حساسیت پیامدهای حاصل از اتخاذ این رفتارها بر سلامت روانی و جسمانی زنان اهمیت مییابد. پیش از آنکه به شواهد و نمونههایی از اقدامات رایج در جهت تغییر شکل اندام و صورت و برخی تبعات جسمانی و روانی اینگونه رفتارهای مرتبط با بدن زنان بپردازیم باید به مفاهیمی چون تصویر از بدن یا تصویر از خود و رضایتمندی اشاره شود.
سارا گروگن Grogan (2000:356) تصویر از بدن body image را به ادراک، احساسات و افکار زنان نسبت به بدن خود مربوط میداند و آنرا شامل برآورد اندازه بدن، ارزیابی از میزان جذابیت بدن و عواطف مرتبط با شکل و حجم آن میداند. تصویر از بدن یک سازهی اجتماعی socially constructed است که با رضایتخاطر فرد نسبت به بدنش رابطه دارد.
دبورا لوپتن (1998 مورد ارجاع از سوی کاکرهام، 2001) توضیح میدهد تصویری که هر فرد از بدن خود در سر دارد بر نحوهی درک و تجربهی احساسات جسمانیاش تاثیر میگذارد. تصویر از بدن همچنین در مورد اینکه فرد چگونه خود را در فضای اجتماعی قرار دهد، چگونه خود را به عنوان موجودی مجزا از سایر پدیدههای فیزیکی مفهومسازی کند، خود را حفظ کند، درون را از بیرون خود تمیز دهد، یا خود را در حکم فاعل یا مفعول بکارگیرد، تاثیر میگذارد. مطالعاتی که در بریتانیا، ایالات متحده و استرالیا به انجام رسیده نشان داده که زنان در هر سنی که باشند معمولاً از شرایط بدنی خود ناراضیاند و آرزو میکنند که لاغرتر از آنچه هستند بشوند (گروگن، 2000: 356). چندین مورد از تحقیقات بعمل آمده در سالهای دههی هشتاد و نود میلادی حکایت از این داشته که هنجارهای زیبایی غربی، ایدهآلهایی را برای زنان تعیین میکند که دستیابی به آنها عملاً غیرممکن است و این ایدهآلها و اهداف غیرواقعی زنان را در موقعیت فرودستیposition subordinate قرار میدهد که وادارشان میسازد دائماً با تمام قوا در حال آماده باش و نظارت بر تغییرات بدن خود قرار داشته باشند (همان منبع: 357).
سوزان براون میلر (1984، مورد ارجاع توسط گروگن، 2000: 357 ) نشان میدهد که چگونه بدن زنان در طول تاریخ محدود و کنترل شده تا با معیارهای زیباشناختی aesthetics (از طریق پوشیدن کرستهای مخصوص و اخیراً از طریق رژیمهای لاغری) هماهنگ شود و چگونه این مراقبت فوقالعاده موجب ضعف و ناتوانی جسمانی ایشان میشود.
تحقیقی که چوی (2000: 373) به انجام رسانده نشان میدهد که در میان زنان و مردانی که ورزش میکردهاند، زنان بطور معنیداری بیشتر از مردان علت پرداختن به فعالیت جسمانی خود را کنترل وزن و ظاهر فیزیکی خود گزارش نمودهاند. در نظر زنان فعالیت ورزشی یک فعالیت به قصد دستیابی به زیبایی تلقی میگردید نه یک فعالیت بهداشتی بمنظور ارتقای سلامت.
احمدنیا (1380 : 84 با ارجاع به برک، 1999: 538) ذکر نموده که در نتیجهی تاثیر عمیق ارزشهای فرهنگی حاکم بر جامعه، وضعیت ظاهر جسمانی در دوره نوجوانی از اهمیت خاصی برخوردار میشود، یعنی نوجوانان به شدت نسبت به تصویری که از بدن خود ادراک مینمایند، حساس میگردند. وی همچنین با ارجاع به نتایج تحقیقات (Williams and Currie, 2000) مینویسد تحقیقات متعددی در زمینهی رابطهی میان بلوغ، تصویر از بدن، و عزت نفس نوجوانان در غرب به عمل آمده است که نشان میدهد دخترانی که نسبت به شکل ظاهری بدن خود یا وزن خود ابراز نارضایتی کردهاند، نسبت به آنان که تصویر مثبتی از بدن خود در سر داشتند، از عزتنفس پایینتری برخوردار بودند. افراد جوان که مرحله بلوغ خود را پشت سر میگذارند، معمولاً تلاش میکنند تا خود را هر چه بیشتر به شرایط ایدهآلی الگوهای فرهنگی که توسط رسانههای جمعی، بویژه در غرب تبلیغ میشوند نزدیک کنند (همان: 84). در این شرایط هنگامیکه فاصلهی میان واقعیت وجودی ایشان و شرایط ایدهآلی که در ذهن میپرورند زیاد میشود، به انواع فشارهای روانی و اختلالات ناشی از آن دچار میگردند که اثرات مخربی برای سلامت ایشان بدنبال دارد. نتایج تحقیقی در مورد چهار هزار نوجوان در اسکاتلند نشان داد که 40 درصد از افراد 15 ساله معتقد بودند باید وزن کم کنند و نیمی از ایشان در زمان تحقیق در حال رعایت رژیم غذایی بمنظور لاغری بودند (شاکاسمیت و هندری، 1998).
پیامدهای سوء برای سلامت روانی و جسمانی زنان
احمدنیا ( 1380: 85) متذکر گردیده که هنگامیکه لاغری به عنوان شرایط مطلوب بدنی در رسانهها تبلیغ میشود، دختران و پسران جوان در طلب رسیدن به وزن ایدهآل، خود را در معرض رژیمهای سخت غذایی قرار میدهند و در واقع خود را در حساسترین دوران رشد بدنی، از شرایط تغذیه سالم و متعادل محروم میسازند. لطفآبادی (1378: 171) نیز مینویسد، مساله تناسب اندام برای دختران به قدری مهم است که آنان ممکن است نسبت به چاقشدن خود حالتی وسواسی پیدا کنند. ادامهی این وسواس به احتمال بروز نوعی بیماری به نام بیاشتهایی عصبی (Anorexia nervosa) منجر میشود که همراه با تحمیل محدودیتهای شدید در رژیم غذایی، کاهش شدید وزن و ترس از افزایش وزن و فربهی است (همان: 171). بیماری دیگری که لطفآبادی نام میبرد “ پر اشتهایی عصبی” (bulimia nervosa) است یعنی اختلال غذایی دیگری همراه با ابتلای مکرر به پرخوری و مصرف فوقالعاده زیاد مواد غذایی که باز در مورد افرادی عمدتاً دختران اتفاق میافتد که نسبت به وزن خود وسواس و حساسیت دارند.
احمدنیا ( 1380: 85) متذکر گردیده که هنگامیکه لاغری به عنوان شرایط مطلوب بدنی در رسانهها تبلیغ میشود، دختران و پسران جوان در طلب رسیدن به وزن ایدهآل، خود را در معرض رژیمهای سخت غذایی قرار میدهند و در واقع خود را در حساسترین دوران رشد بدنی، از شرایط تغذیه سالم و متعادل محروم میسازند. لطفآبادی (1378: 171) نیز مینویسد، مساله تناسب اندام برای دختران به قدری مهم است که آنان ممکن است نسبت به چاقشدن خود حالتی وسواسی پیدا کنند. ادامهی این وسواس به احتمال بروز نوعی بیماری به نام بیاشتهایی عصبی (Anorexia nervosa) منجر میشود که همراه با تحمیل محدودیتهای شدید در رژیم غذایی، کاهش شدید وزن و ترس از افزایش وزن و فربهی است (همان: 171). بیماری دیگری که لطفآبادی نام میبرد “ پر اشتهایی عصبی” (bulimia nervosa) است یعنی اختلال غذایی دیگری همراه با ابتلای مکرر به پرخوری و مصرف فوقالعاده زیاد مواد غذایی که باز در مورد افرادی عمدتاً دختران اتفاق میافتد که نسبت به وزن خود وسواس و حساسیت دارند.
حساسیت زنان و دختران به ویژگیهای اندام و چهره زمینهی گسترش انواع جراحیهای پلاستیک و زیبایی به عنوان مثال در مورد بینی، و اندامهای دیگر نظیر پستانها و نیز اقدامات دیگری همچون خالکوبی روی چهره در مورد ابروها، لبها و اطراف چشم را بدنبال داشته است که علیرغم نگرانیها و مخاطرات بهداشتی مربوطه، در ایران نیز همچون کشورهای غربی مطلوبیت روز افزون یافته است. آنندال (1998: 14-15) در مورد رواج جراحی سینه آماری را ارائه داده است. وی مینویسد، در محدودهی سالهای دههی هشتاد و ابتدای دههی 90 میلادی تقریباً یک میلیون نفر از زنان اقدام به جراحی و کاشت implants بافت مصنوعی پستانها به دلایل مختلف از زیبایی اندام گرفته تا جبران برش سینه ناشی از عمل سرطان پستان نموده بودند. برآوردها نشان داد که رقمی بین 30 هزار تا 50 هزار از این موارد در انگلستان به انجام رسیده بود. تا سال 1994، 36 هزار مورد از زنانی که اقدام به جراحی پلاستیک نموده بودند گزارش دادند که در نتیجهی این عمل دچار آسیب و ناراحتیهایی شده بودند و در پی اخذ خسارت برآمدند. دو خطر عمدهأی که آشکار گردیده بود یکی در مورد نشت ژل سیلیکون بکاررفته به درون بدن بوده که با بیماریهای جدی خاصی نظیر تصلب سیستمی systemic sclerosis, و لوپوس و بیماریهای دیگر مرتبط با سیستم ایمنی و بیماریهای عصبشناختی مرتبط است که در مواردی این بیماریها دورهی نهفتگی تا سی سال را نیز دارند که عوارض خود را آشکار نمیسازد. مشکل دوم مسئلهی در پوشینه یا کپسول سازی encapsulation که واکنش بدن در مقابل سیلیکون است که قشر سختی بافتهای اطراف سینه را در بر میگیرد. مسئلهی دیگر، تاثیر وجود ژل سیلیکون در مورد انجام رادیولوژی سینه است که کار تشخیص سرطان سینه را برای رادیولوژیستها دشوار میسازد. تعدادی از زنان تاکنون در نتیجهی عوارض جانبی کاشت سیلیکون جان خود را از دست دادهاند و تعداد بیشتری به بیماریهای مزمن گرفتار شدهاند که تاثیر عمیقی بر زندگیشان بجا گذاشته است (همان منبع).
آمار مربوط به جراحیهای زیبایی در ایران نیز هشداردهنده است. بنابر ارزیابی پزشکان 60 درصد متقاضیان جراحی های پلاستیک و زیبایی در ایران از نظر علمی و زیبایی شناسی نیازی به این جراحی ها ندارند. دکتر مهدی فتحی، فوق تخصص جراحی پلاستیک و ترمیمی در حاشیه کنگره علمی جامعه جراحان ایران در مصاحبه خود (روزنامه جام جم، 20/11/1382 ، ص 17) اظهار می دارد که مهمترین انگیزه ای که باعث می شود این افراد اقدام به این نوع جراحی ها کنند، تبلیغات ماهواره و مجلات خارجی و چشم و هم چشمی با اطرافیان است. وی با اشاره به اینکه جراحی های زیبایی مهمترین جراحی های پلاستیکی در کشور است، گفت : بیشتر متقاضیان جراحی بینی دختران مجردی هستند که در فاصله سنی 17 تا 22 سال قرار دارند و در مقاطع تحصیلی آخر دبیرستان و اوایل دانشگاه به سر می برند. وی با اشاره به مخاطرات جراحی های پلاستیکی صورت در سن پایین و دوران بلوغ افزود جراحی بینی و یا دیگر اعضای صورت در سنین زیر 17 سال برای دختران و زیر 18 سال برای پسران مخاطرات زیادی دارد، زیرا استخوانها در این سنین در حال رشد هستند و اقدام به جراحی باعث به وجود آوردن عوارض خطرناکی در بزرگسالی می شود (همان منبع).
هنگامیکه نتایج تحقیقات متعدد در ایران (من جمله تحقیق ارزشها و نگرشهای ایرانیان، موج دوم، که از سوی وزارت ارشاد به انجام رسیده و تحقیق احمدنیا و مهریار، 1383) اهمیت معیار زیبایی ظاهری را در انتخاب همسر ایده آل از سوی مردان ایرانی تائید میکند، جای تعجب ندارد که زنان به زیباییهای ظاهری اهمیت بیشتری داده و به انحاء گوناگون و به قیمت هزینههای کلان درصدد تاثیرگذاری بر بدن خویش برآیند و از روند همگانی توجه افراطی به وضعیت ظاهری خود در جهان تبعیت نمایند. درد دل یکی از زنان در روزنامه همشهری( 14 اسفند 1382، ص 4 ضمیمه بازارچه) حکایتگر برخی واقعیتهاست:
“ … سبب اینکه بعضی از خانمها به سمت جراحیهای پلاستیک و آرایش کشیده میشوند این است که همسرانشان اینگونه دوست دارند. روزگار به گونهأی پیش میرود که برخی فکر میکنند دیگر نمیتوان حتی بدون آرایش از منزل خارج شد وگرنه فردی متحجر و عقب افتاده به حساب میآیند! …. من زمانی که ازدواج نکرده بودم معتقد بودم استفاده زیاد از لوازم آرایش پوست را خراب میکند و دختری ساده بودم، ولی اکنون تنها به این دلیل که شوهرم را راضی نگاهدارم. به این کار و یا انجام عمل جراحی و خرج مبالغ هنگفت تن میدهم! زنان دیگر هم همینطور هستند. حاضرند دهها هزار تومان هزینه کنند تا همان عروسکی شوند که همسرانشان میخواهند!”.
“ … سبب اینکه بعضی از خانمها به سمت جراحیهای پلاستیک و آرایش کشیده میشوند این است که همسرانشان اینگونه دوست دارند. روزگار به گونهأی پیش میرود که برخی فکر میکنند دیگر نمیتوان حتی بدون آرایش از منزل خارج شد وگرنه فردی متحجر و عقب افتاده به حساب میآیند! …. من زمانی که ازدواج نکرده بودم معتقد بودم استفاده زیاد از لوازم آرایش پوست را خراب میکند و دختری ساده بودم، ولی اکنون تنها به این دلیل که شوهرم را راضی نگاهدارم. به این کار و یا انجام عمل جراحی و خرج مبالغ هنگفت تن میدهم! زنان دیگر هم همینطور هستند. حاضرند دهها هزار تومان هزینه کنند تا همان عروسکی شوند که همسرانشان میخواهند!”.
بنظر میرسد ویژگیهای ظاهری برای زنان بیشتر اهمیت دارد چراکه تصور میکنند چهره و بدنهای زیباتر میتواند آنها را در دستیابی به اهداف و ایدهآلهای اقتصادی و اجتماعی خود یاری رساند. در واقع زنان با نوعی دید ابزاری به بدنهای خود مینگرند. بدن و چهرهی مطلوبتر عملاً فرصتهای بیشتر و بهتری را در شرایط جامعهی مردسالار برای زنان فراهم میسازد تا بتوانند به موفقیتهای بیشتری در پیشبرد اهداف خود نظیر موفقیت در ازدواج، احراز یا ترقی در شغل یا حفظ و تداوم توجه همسر و نظایر آن دست یابند. بهر ترتیب فقدان تحقیقات در ارتباط با مسائل فوقالذکر در حوزه جامعهشناسی بدن و جنسیت در ایران باعث میشود بسیاری از پرسشهای مطروحه اولیه همچنان بیپاسخ باقی بماند و در این مرحله از سطح حدس و گمانی که میبایستی به محک تجربه آزموده شود فراتر نرود.
فهرست منابع:
- احمدنیا، شیرین (1380) بلوغ، انگیزه سلامت و رفتارهای بهداشتی نوجوانان و جوانان، نمایه پژوهش، سال پنجم، شماره 17 ، صص 90-80.
- احمدنیا، شیرین و مهریار، امیرهوشنگ (1383) نگرش و ایدهآلهای نوجوانان تهرانی در زمینهی همسرگزینی، فرزندآوری و تنظیم خانواده، مجموعه مقالات دومین همایش انجمن جمعیت شناسی ایران، بررسی مسائل جمعیتی ایران با تاکید بر جوانان، دانشگاه شیراز، 23-24 اردیبهشت 1383،در شرف انتشار.
- روزنامه همشهری، 14 اسفند ،1382 نامه از الهه صفری تحت عنوان هزینه های اجباری ص 4 ضمیمه ی بازارچه.
- لطف آبادی، ح. (1378) روانشناسی رشد (2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
- محسنی، منوچهر (1376) جامعهشناسی پزشکی، چاپ پنجم (با تجدید نظر) تهران: کتابخانه طهوری.
- احمدنیا، شیرین (1380) بلوغ، انگیزه سلامت و رفتارهای بهداشتی نوجوانان و جوانان، نمایه پژوهش، سال پنجم، شماره 17 ، صص 90-80.
- احمدنیا، شیرین و مهریار، امیرهوشنگ (1383) نگرش و ایدهآلهای نوجوانان تهرانی در زمینهی همسرگزینی، فرزندآوری و تنظیم خانواده، مجموعه مقالات دومین همایش انجمن جمعیت شناسی ایران، بررسی مسائل جمعیتی ایران با تاکید بر جوانان، دانشگاه شیراز، 23-24 اردیبهشت 1383،در شرف انتشار.
- روزنامه همشهری، 14 اسفند ،1382 نامه از الهه صفری تحت عنوان هزینه های اجباری ص 4 ضمیمه ی بازارچه.
- لطف آبادی، ح. (1378) روانشناسی رشد (2) نوجوانی، جوانی و بزرگسالی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت).
- محسنی، منوچهر (1376) جامعهشناسی پزشکی، چاپ پنجم (با تجدید نظر) تهران: کتابخانه طهوری.
- Annandale, Ellen (1998) The sociology of Health and Medicine, A critical introduction, Cambridge: The Polity Press.
- Choi, Percilla, Y. L. (2000) Looking good and feeling good: why do fewer women than men exercise?, pp. 372-378, in pp. 423-430. In Jane M. Ussher (Ed.) Women’s Health, Leicester: The British Psychological Society.
- Cockerham, William, C. (2001) The Blackwell Companion to Medical Sociology, Oxford: Blackwell Publishers.
- Giddens, A. (2003), http://www.wwnorton.com/giddens4/chapters/chapter18/welcome.htm
- Choi, Percilla, Y. L. (2000) Looking good and feeling good: why do fewer women than men exercise?, pp. 372-378, in pp. 423-430. In Jane M. Ussher (Ed.) Women’s Health, Leicester: The British Psychological Society.
- Cockerham, William, C. (2001) The Blackwell Companion to Medical Sociology, Oxford: Blackwell Publishers.
- Giddens, A. (2003), http://www.wwnorton.com/giddens4/chapters/chapter18/welcome.htm
- Grogan, Sarah (2000) Body Image, pp. 356-363, in Jane M. Ussher (Ed.) Women’s Health, Leicester: The British Psychological Society.
- Shucksmith J. and Hendry, L. B. (1998) Health Issues and Adolescents. Growing up, speaking out, London: Routledge.
- این مقاله نخستین بار در سال 1384 در این منبع به چاپ رسیده است: "فصل زنان"، به کوشش نوشین احمدی و پروانه اردلان، شماره 5، تهران: انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، صص 143-132.
زینت میرهاشمی
قدرت گیری بیشتر دولت پاسداران در مجادله با مجلس
روند مجادله دولت با مجلس بر سر اعمال قدرت بر منابع عمومی کشور، با تکیه بر حمایتهای ولی فقیه سرانجام به نفع دولت احمدی شد. بر اساس خبر ایلنا 25 مهر، «با فشارهای دولت، مجلس ارگان نظارتی خود را از برنامه پنجم حذف کرد.»
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، «دیوان محاسبات کشور» که زیر نظر مجلس کار می کند ارگانی است که بر کلیه حسابهای وزارتخانه ها، موسسات، شرکتهای دولتی و سایر نهادهایی که از بودجه کل کشور استفاده می کردند، نظارت دارد. این نظارت شامل رسیدگی و حسابرسی هزینه های این نهادها است. ماجرای مفقود شدن پول حاصل از فروش نفت یکی از چالشهای این نهاد با دولت بود. موضوع «نظارت» این نهاد حتا در شکل فرمایشی آن سبب بگومگوهای زیاد بین مجلس و دولت شده بود تا جایی که احمدی نژاد شخص خود را بالاترین نهاد و بالاتر از قوه مقننه دانست. برای خاتمه دادن به این مشاجره و هموار کردن نیات دولت نظامی – امنیتی، «کمیته حل اختلاف مجلس و دولت» موافقت کرد که نقش «دیوان محاسبات مجلس» را از لایحه برنامه پنجم توسعه حذف کند و نقش این نهاد را به کمیسیونهایی بسپارد که زیر نفوذ دولت خواهد بود. بدین ترتیب سپاه پاسداران برای چپاول بیشتر بودجه عمومی کشور، خود را از دردسرها و فضولیهای شرکایش رها کرد تا جایی که قانون خود نظام را هم زیر پا گذاشت.
افزایش نرخ بیکاری
در تابستان امسال پایوران رژیم با ادعاهای پوچ صحبت از رشد اشتغالزایی و پایین آوردن نرخ بیکاری نسبت به سال گذشته کردند اما نرخ بیکاری همچنان سیر صعودی دارد و طرحهای اشتغالزایی مانند طرح زودبازده بار بحران بیکاری را کاهش نداده است.
ولی الله داوود آبادی عضو شواری عالی اشتغال، در گفتگویی با خبرگزاری حکومتی مهر، اعتراف می کند که تا کنون «ساز و کار مشخصی» برای دستیابی به تصمیم شورای عالی اشتغال برای تحقق یک و یک دهم میلیون فرصت شغلی تعریف نشده است. وی می گوید:«این موضوع جای نگرانی دارد، چون مشخص نیست در چند ماه باقیمانده از سال قرار است چگونه به این هدف برسیم.» (منبع:جام جم دوشنبه 15 شهریور)
این عضو شورای عالی اشتغال با تاکید بر نرخ بیکاری در عدد 14.6 می گوید:«با روند فعلی اگر بتوانیم نرخ بیکاری را ثابت نگه داریم نیز خوشبینانه است.» (سایت آفتاب یکشنبه 18 مهر) این افزایش نرخ بیکاری زنان جویای کار را بیش از همیشه در بر می گیرد.
دنیای اقتصاد در سزمقاله روز یکشنبه 11 مهر می نویسد:«آمار نرخ بیکاری را با میزان ایجاد اشتغال در کشور باید سنجید تا واقعیتها نمایان خواهد شد چنان که در سال 86 حدود 289 هزار شغل ایجاد شده و در سال 87 نه تنها شغلی ایجاد نشده، بلکه 592 هزار شغل از دست رفته و در نهایت در سال 88 معادل 491 هزار شغل ایجاد شده است...جالبترین نکته مربوط به سال 87 است.....همزمان با کاهش نرخ بیکاری به پایینترین سطوح، بازار کار ایران یکی از بحرانیترین سالها را تجربه كرد؛ چرا که در سال 87، نه تنها شغلی در اقتصاد ایران ایجاد نشده، بلکه 592 هزار شغل از دست رفته است!»
بر اساس گزارش 5 مهر صدای آلمان، نرخ بیکاری رنان بین سن 15 تا 24 ساله در بهار سال جاری، 46 درصد بوده است. بر اساس گفته همین منبع «یک میلیون و 231 هزار زن ایرانی در این فصل در جستجوی کار بوده اند.» این منبع نرخ غیر رسمی بیکاری زنان را تا 65 درصد اعلام می کند.
جنبش اعتراضی و هراس رژیم
بحرانی شدن بازار ارز و سقوط بی سابقه ارزش ریال در ماه گذشته انعکاس بحران اقتصادی و آشفتگی سیاستهای اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی و پیامد تحریمهای بین المللی و محدودیت مراودات بانگ مرکزی با بانکهای اروپایی و برخی بانکهای آسیایی است. فرمانده نیروی انتظامی، احمدی مقدم ماجرای کمبود ارز در بازار را همچون مشکلات دیگر به غربیها نسبت داد و آن را «ضرب آهنگ فتنه اقتصادی» دانست. وی ادعا کرد که «دشمن با جمع آوی ارز از بازار داخلی می خواست به سیستم اقتصادی ضربه وارد کند.»
سخن پراکنی اسماعیل احمدی مقدم در نماز جمعه 16 مهر، نشان از درهمریختگی سیاستهای رژیمی است در برابر زمینی که زیر پایش می لرزد و برای حفظ تعادل به هر ریسمانی متوسل می شود. این رژیم همه را توطئه گر و دشمن و همه مخالفتها را «فتنه» می خواند و به قول کارشناسانش اتاق فکرشان مرتب در حال خنثی کردن «توطئه» ها هستند. در این شرایط فرمانده نیروی انتظامی به دروغ همچون همکیشانش، درجه امنیت را در بالاترین مرحله می داند.
وی می گوید:«جمهوری اسلامی همچون جزیره ای امن در میان امواج سهمگین تهدیدات و آسیبها زندگی می کند.» (خبرگزاری فارس شنبه 17 مهر)
در حالی که شرایط بحرانی جامعه به ویژه به دنبال حذف یارانه ها، از فقر بیشتر و در نتیجه شروع اعتراضهای صنفی خبر می دهد و حتا کارگزاران اقتصادی رژیم از «شورشهای اجتماعی» حرف می زنند، پایوران رژیم پیشاپیش این حرکتهای اعتراضی را «فتنه» نامیده و شرایط را برای به کارگیری خشونت و سرکوب آنها آماده می کنند.
رئیس پلیس رژیم «فتنه امروز» را تلاش کسانی دانست که پس از «اجرای طرحهای تحول اقتصادی دولت»، می خواهند «اعتصاب» کنند. وی آنها را به سرکوبی تهدید کرد.
در آستانه اجرایی شدن طرح حذف یارانه ها که پیشاپیش بر بهای کالاهای حاملهای انرژی سیر صعودی گذاشته است و مردم را دچار شوک نموده است، عدم پرداخت حقوق کارگران و مزدبگیران، ناامنی کار و تعطیلی واحدهای تولیدی در پیامد این طرح، همراه با اعتراضهای کارگری بوده است.
در زیر به گزیده ای از اعتراضهای کارگری در ماه گذشته اشاره می کنیم.
برخی از مهمترین حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در مهر 1389
*کارگران کارخانه ریسندگی خاور رشت صبح روز شنبه 3 مهر با تجمع مقابل استانداری گیلان خواستار دریافت حقوق معوقه خود از مسئولان شدند.
به فارس، یکی از کارگران این کارخانه با اشاره به اینکه مدت هفت ماه است حقوق دریافت نکرده است، اظهار داشت: بالغ بر ۳۰۰ نفر از کارگران مرد و زن کارخانه خاور مدت هفت ماه است هیچگونه حقوق و مزایایی از کارخانه دریافت نکردهاند.
*به گزارش ایلنا بيش از 600 معلم خريد خدمتي روز یکشنبه 4 مهر در مقابل مجلس رژیم تجمع کردند. اين معلمان در اعتراض به سياستهاي جديد وزارت آموزش و پرورش در بحث استعلام و مديريت نيروي انساني در آموزش و پرورش اقدام به تجمع كردند.
اكثر این معلمان سه تا چهار سال سابقه براي آموزش و پرورش و سيستم آموزشي دارند و با مدارك بالا همچون ليسانس و فوقليسانس تدريس ميكنند.
*روز يكشنبه 4 مهر کارگران کارخانه کرپ ناز کرمانشاه، پس از تجمع در مقابل اداره کار و امور اجتماعی و استانداری، برای چندمین بار مقابل ساختمان مرکزی بانک ملت کرمانشاه تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران در تجمع خود، خواهان اجرایی شدن مصوبات جلسه استاندار و مسئولان این کارخانه از سوی بانک ملت کرمانشاه که سیاست گذار و سهام دار اصلی این کارخانه است، شدند.
*روز يكشنبه 4 مهر 200 تن از كارگران معترض كارخانه ريسندگي نازنخ قزوين در مقابل اين كارخانه تجمع كردند. به گزارش ايران كارگر اين كارگران در مرداد ماه امسال نيز براي پيگيري حقوق معوقه خود به مدت 4 روز در تهران مقابل مجلس تجمع كرده بودند و خواهان حقوق معوقه خود و همچنين تعيين تكليف وضعيت شغلي خود شده بودند.
*روز يكشنبه 4 مهر کارگران کا رخانه چینی البرز قزوین برای پیگیری مطالبات و حقوقهای خود مقابل این شرکت تجمع کردند. به گزارش آسمان دیلی نیوز، مسئول این کارخانه خواهر زاده واعظ طبسی امام جمعه مشهد است که علاوه بر کارخانه های مشهد چندین کارخانه دیگر نیز در شهرهای مختلف دارد اما حقوق کارگران رانمی دهد.
*حدود سه هزار و پانصد کارگر لاستیک بارز از ظهر روز یکشنبه 4 مهر در اعتراض به شرایط اسفبار کارشان و عدم پرداخت اضافه کاری روتین خود که ماهیانه به آنان پرداخت می شد به طور یکپارچه ای دست از کار کشیدند و تا صبح روز چهارشنبه هفتم مهر ماه به اعتصاب ادامه دادند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، 90 درصد کارگران این کارخانه با قرارداد موقت یکماهه و بقیه با قرار داد موقت یکساله مشغول به کار هستند.
کارخانه لاستیک البرز روزانه 240 تن لاستیک تولید می کند و سود خالص آن در سال گذشته مبلغ 40 میلیارد تومان بوده است.
*كارگران كارخانه روغن نباتي پارس قو (واقع در تهران) دراعتراض به عملكرد مديريت اين شركت و پرداخت حقوق كارگران از محل فروش املاك شركت قو روز سه شنبه 6 مهر دست ازكار كشيدند.
به گزارش ايلنا به نقل از یکی از کارگران، این شركت از نظر مالي وضعيت خوبي ندارد و با 20 تا 30 درصد ظرفيت توليدي كار ميكند. اين كارخانه زماني بيش از 1700 كارگر داشت كه درحال حاضر تعداد آنها به حدود 420 كارگر كاهش پيدا كرده كه 375 نفر از آنان رسمي و 75 نفر ديگر قراردادي هستند. مالك این شرکت بنياد شهيد است.
*روز سه شنبه 6 مهر کارگران کارخانه کنف کار(ایران کنف) در مقابل استانداری گیلان واقع در خیابان معلم رشت تجمع کردند. به گزارش فعالان ضدسرمایه داری گیلان، کارگران پس از گفتگو با نگهبانی سه نماینده از بین خود انتخاب کردند و نمایندگان خود را به داخل فرستادند تا با مسئولان استانداری در مورد شرایط خود صحبت کنند. پس از یک ساعت سرگردانی به آنها گفتند باید سلسله مراتب رعایت کنند و کارگران نماینده را به خارج از ساختمان استانداری هدایت کردند. کارگران درخواست ملاقات با استاندار و یا نماینده وی را کردند که در جواب به آنان گفتند الان ظهر و وقت نماز است. کارگران پس از سرگردانی کم کم پراکنده شدند و دست از پا درازتر محل را ترک کردند.
در حال حاضر بیش از 120 کارگر کنف کار در طول 6 ماهه سال 1389 فقط 400 هزار تومان آن هم در چند بار و هر بار 100 یا 150 هزار تومان دریافت کرده اند، در حالی که مطالبات هر یک از کارگران بابت دستمزدهای معوقه بالغ بر 7 میلیون تومان است.
*طبق خبر دريافتي توسط انجمن برق و فلزكار كرمانشاه، روز پنجشنبه 9 مهر حدود 100 تن از كارگران شركت پرهون اعتصاب كرده و به مدت سه روز اعتصاب خود را ادامه دادند. كارگران شركت پرهون طي هفته هاي گذشته چندين بار براي گرفتن حقوقهاي معوقه خود از جمله حقوق خرداد و تیر اعتصاب كرده بودند كه در نتيجه توانستند ضمن ناچار كردن كارفرما مبني دادن وعده پرداخت حقوق تیر ماه در تاريخ 30 شهریور حقوق خرداد ماه خود را دريافت كنند.
*كاركنان دانشگاه فردوسي مشهد روز یکشنبه 11 مهر در مقابل ساختمان مركزي دانشگاه تجمع كردند و خواستار برقراري عدالت در پرداخت حقوق و مزايا ميان كاركنان و كادر هيات علمي دانشگاه فردوسي شدند. به گزارش خبرگزاری دولتی فارس، يكي از كاركنان بخش تربيتبدني دانشگاه فردوسي با اشاره به مصوبه وزارت علوم در ارتباط با افزايش حقوق كاركنان و كادر هيات علمي اظهار داشت؛ براساس مصوبه وزارتخانه مقرر شد كه حقوق اعضاي هيات علمي در حدود 700 هزار تومان و كاركنان و نيروي اداري در حدود 200 هزار تومان افزايش يابد كه بر اين اساس حقوق اعضاي هيات علمي افزايش يافت، ولي خبر از افزايش حقوق كاركنان نشد.
*بنا بر گزارشهای دریافتی توسط اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران کیان تایر از صبح روز شنبه 10 مهر در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود و سایر مشکلات موجود در کارخانه دست به اعتصاب زدند اما مدیریت کارخانه هیچگونه توجهی به خواستهای آنان نکرد و همین امر باعث شد کارگران ضمن تداوم اعتصاب خود، از صبح روز یکشنبه 11 مهر دست به تجمع در مقابل انتظامات کارخانه بزنند و در ادامه، ظهر همین روز از خوردن غذای کارخانه خودداری کرده و اعتصاب غذا کردند.
بدنبال این اعتصاب که منجر به يورش كارگران به مديران كارخانه و اخراج آنان از محل كارخانه شد اين كارگران روز دوشنبه 12 مهر با برگزاری يك مجمع عمومی نماینده های خود را به شورای تامین استان جهت مذاکره اعزام کردند.
روز چهارشنبه 14 مهر 50 درصد دستمزد کارگران کیان تایر به حسابهای آنان واریز شد و این کارگران همزمان اقدام به برگزاری یک مجمع عمومی بزرگ کردند.
*روز چهار شنبه 14 مهر رانندگان مسکن مهر سنندج واقع در ویلا شهر برای گرفتن مطالباتشان دست به اعتصاب زدند .
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، پرداخت حقوق معوقه 4 ماهه، لغو کاراجباری و شیفت اجباری شبانه که کارفرما برای آن مزد شیفت روزانه را پرداخت می کند از خواست این رانندگان است.
*جمعی از از ناجيان غريق طرحهاي سالم سازي دريا در اعتراض به عدم دریافت حقوق معوقه خود در مقابل استانداري گیلان تجمع کردند.
شمال نیوز در روز جمعه 16 مهر گزارش داد که؛ با وجود ورود 7 میلیون گردشگر به سواحل گیلان ناجيان مـوفق شدنـد جان صدها شناگر را از کـام مـرگ نجـات دهند و کارنامه درخشانی داشته باشند با این حال با پایان طرح بـا مشکل معيشتي روبرو شده و دو ماه حقوق خود را دریافت نکرده اند .
*روز شنبه 17 مهرماه شماری از کارگران پروژه ساخت نیروگاه سیکل ترکیبی یزد در اعتراض به عدم پرداخت 6 ماه دستمزدهای معوقه خود دست به اعتصاب زدند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض در جریان اعتصاب خود، برق قسمت ساخت «بویلر» را قطع کردند و از ادامه کار ممانعت به عمل آوردند. در ادامه این اعتصاب ماموران حراست نیروگاه قصد متفرق ساختن کارگران را داشتند، اما کارگران ضمن مقاومت در برابر آنان بر ادامه اعتصاب تاکید نمودند
*روز یكشنبه 18 مهرماه کارگران کارخانه كاغذسازی كارون در اعتراض به برخی كمبودهای صنفی خود در مقابل مجلس رژیم تجمع كردند.
به گزارش ایسنا، در این تجمع اعتراضی افراد معترض با در دست داشتن پلاكاردهایی خواستار رسیدگی به مطالبات و خواستهای خود شدند. روي برخي از پلاكاردهاي آنها نوشته شده بود:«آيا شما به عنوان امانتدار مردم وضعيت ما را درك ميكنيد؟»، «هيچ مقام مسئولي در استان در جهت حل مشكل ما اقدامي انجام نميدهد، آيا افسردگي، فقر و بيماري خانوادههاي ما براي شما اهميتي دارد؟ مگر ما ايراني نيستيم.»
*به گزارش خبرگزاری هرانا روز یکشنبه 18 مهرماه تعدادی از معلمان خرید خدمتی با هدف پیگیری مطالبات صنفی خود در مقابل مجلس رژیم در تهران دست به تجمع اعتراضی زدند.
معلمان شرکت کننده در این تجمع به نحوه همکاری خود با وزارت آموزش و پرورش رژیم معترض و خواستار استخدام رسمی هستند. پیش از این نیز در هفته اول بازگشایی مدارس بیش از 500 معلم حق التدریسی، خرید خدمتی و شرکتی، با خواستی مشابه در مقابل مجلس رژیم اقدام به بر پایی تجمع اعتراضی نموده بودند.
*روز یکشنبه 18مهر شماري از کارگران البرز بافت و شرکت فرنخ قزوین در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تجمعی اعتراضی برگزار کردند.به گزارش آژانس ايران خبــــــــر این کارگران از اینکه حدود یک سال حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده اند معترض هستند. این کارگران که بارها در شهر قزوین با تجمع در مقابل استانداری و مقابل کارخانه اعتراض خود را اعلام کرده بودند چون جوابی نگرفته اند به تهران آمده و در مقابل ریاست جمهوری دست به تحصن زدند.
*روز دوشنبه 19 مهر کارگران کارخانه های آونگان اراک، کمباین سازی و واگن پارس با تجمع در مقابل کارخانه و انسداد ورودی شهر اراک، نسبت به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود اعتراض کردند.
به گزارش هرانا، کارگران معترض کارخانه «آونگان اراک» که در اعتراض به عدم پرداخت 9 ماه دستمزد معوقه خود در مقابل درب کارخانه و ورودی شهر اراک تحصن کرده بودند، خواستار دریافت تمامی دستمزدهای معوقه خود شدند. کارگران معترض قصد عزیمت به تهران و تجمع در مقابل مجلس رژیم را داشتند که این اقدام آنان با دخالت نیروهای انتظامی به تعویق افتاد. از سوی دیگر کارگران کارخانه های «کمباین سازی، واگن پارس» نیز که به عدم پرداخت 4 ماه دستمزدهای معوقه خود معترض بودند با تجمع در مقابل درب کارخانه و ورودی شهر اراک، خواستار دریافت مطالبات معوقه خود شدند.
*روز چهارشنبه 21 مهر دهها تن از کارگران کارخانه ریسندگی فرنخ قزوین در اعتراض به عدم پرداخت 9 ماه دستمزدهای معوقه خود در مقابل درب اصلی این کارخانه تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ایران خبر، روز سه شنبه 20 مهر نیز بیش از 200 تن از کارگران این کارخانه با برپایی تجمع در مقابل درب اصلی کارخانه خواستار دریافت دستمزدهای معوقه خود شده بودند.
*کارگران معترض کارخانه روغن نباتی پارس قو روز چهارشنبه 21 مهرماه در این کارخانه تجمع اعتراضی برگزار کردند. به گزارش آژانس ایران خبر کارگران این واحد تولیدی که برای دومین بار در مهر ماه اقدام به حرکت اعتراضی کرده اند خواستار تثبیت شرایط کاری و امنیت شغلی خود شدند.
*کارگران پیمانکاری شاهین کاران، تحت پوشش شهرداری منطقه یک آبادان در اعتراض به عدم پرداخت چندین ماه دستمزدهای معوقه خود در روز شنبه 24 مهر در مقابل ساختمان مرکزی شهرداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش ایلنا به نقل از کارگران معترض، پرداخت نشدن چهار ماه حقوق مشکلاتی را برای کارگران به لحاظ امرار معاش، پرداخت کرایه خانه، هزینه تحصیلی فرزندان، پرداخت قبوض آب، برق و غیره در پی داشته است.
*به گزارش آژانس ایران خبر، روز دوشنبه 26 مهر کارگران نساجی خامنه در تبریز در اعتراض به تعطیلی این کارخانه و عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود در مقابل فرمانداری این شهر دست به تجمع زدند.
هيات حل اختلاف شوش اخراج كارگران هفت تپه را تاييد كرد
هيات حل اختلاف اداره كار شهرستان شوش راي به اخراج چهار نفر از كارگران كارخانه نيشكرهفتتپه داد.
رضا رخشان از فعالان كارگري در كارخانه نيشكر هفت تپه در گفتوگو با ايلنا اعلام كرد: هيات حل اختلاف اداره شوش در تازهترين احكام خود اخراج فريدون نيكوفرد، جليل احمدي، قربانعليپور و محمد حيدري مهر را تاييد كرد.
وي افزود: اين افراد از كارگران عضو سنديكاي كارگري نيشكر هفت تپه بودند كه در ارتباط با اعتراضهاي كارگري و فعاليت صنفي توسط كارفرما اخراج شدهاند.
كارخانه نيشكر هفتتپه كه يكي از بزرگترين واحدهاي توليد كننده شكر خام در ايران است در پي بحران شدن صنايع قند شكر به يكي از واحدهاي بحراني تبديل شده بود.
گرچه كارگران وضعيت كنوني اين واحد توليدي را نسبت به گذشته مطلوب توصيف ميكنند اما درماههاي گذشته اخباري در خصوص اخراج فعالان كارگري اين واحد توليدي به گوش ميرسد.
گزارشی از شرکت اندیشه شمال
فعالان ضدسرمایه داری گیلان
21 مهر 1389
این شرکت وابسته به بخش خصوصی است و در کیلومتر 3 جاده رشت - تهران پشت پمپ بنزین دولت آباد قرار دارد. محصول این کارخانه فیلترهای صنعتی است. این کارخانه متعلق به سه نفر به نامهای حمیدی، صبحی، مهرپور است. در این میان، مهرپور بیشتر در کشورهای دیگر در جهت خرید مواد اولیه برای کارخانه به سر می برد. کارگران کارخانه در حدود 30 نفر هستند. مواد اولیه کارخانه کاغذ فیلتر است که محصول آمریکاست و توسط شرکتهای وابسته به آمریکا از طریق دبی وارد ایران می شود. ساعت کار 8 ساعت در روز طبق معمول است و کارخانه در 2 شیفت کار می کند. البته در بعضی از قسمتها مانند تراشکاری و قالب سازی ساعت کار بیش از 8 ساعت است. در قبال هر ساعت اضافه کار مبلغ 1650 تومان به کارگران پرداخت می شود. دستمزد کارگران طبق مصوبه ی اداره کار است. تمامی کارگران قراردادی هستند. کارخانه سابقه تولیدی 20 بیست ساله دارد. قدیمی ترین کارگر کارخانه بیش از 13 سال سابقه کار دارد. بقیه کارگران نیز در حدود 7 الی 8 سال سابقه کار دارند. در کارخانه از غذای گرم خبری نیست زیرا سالن غذاخوری ندارد و به کارگران شیفت مبلغ هزار تومان بابت نهار پرداخت می شود. از شام نیز خبری نیست. کارخانه فاقد سرویس ایاب و ذهاب است. در کارخانه از حمام حمام خبری نیست. در روزهای گرم کارگران بدن خود را با شیلنگ آب سرد می شویند. در سرویس بهداشتی حتی از مایع دستشویی نیز خبری نیست و کارگران مجبورند از همان چندرغاز دستمزد خود مواد شوینده هم برای شستن دستهای روغنی خود بخرند. خطرناک ترین قسمت کارخانه بخش پرس است. در این بخش با توجه به فرسودگی زیاد دستگاهها و قدیمی بودن آنها سالانه به طور متوسط کارگران شاهد حداقل 8 حادثه هستند که حتی منجر به قطع انگشت و سایر آسیبها می شود. علت این مساله نیز روشن است. پرسها ضربه ای بوده که توسط پایه به آن انتقال می شود و این اتفاقها زمانی می افتد که قطعات فلزی کاسه های سرو ته فیلتر زده می شود. چون در دستگاههای پرس مسایل ایمنی رعایت نشده است این اتفاقات و حوادث متوجه کارگران می شود. از کفش و لباس کارگری خبری نیست. از نظر پرداخت بیمه بیشتر کارگران مشکل دارند و بیشتر مواقع حق بیمه ناچیز آنها پرداخت نمی شود که مشمول ماده 103 قانون تأمین اجتماعی می شود که با شعار حمایت از کارآفرین اجرایی شده است و سعی در تخفیف بیمه دریافتی از کارفرما را دارد. عدم تمدید دفترچه بیمه هم از مشکلات همیشگی کارگران است.
سرکوب، آزار، پرونده سازی، دستگیری، شکنجه و محاکمه فعالان کارگری در ایران را به شدت محکوم می کنیم.
منبع: نیرد خلق شماره 304، شنبه 1 آبان 1389 - 24 اکتبر 2010
قدرت گیری بیشتر دولت پاسداران در مجادله با مجلس
روند مجادله دولت با مجلس بر سر اعمال قدرت بر منابع عمومی کشور، با تکیه بر حمایتهای ولی فقیه سرانجام به نفع دولت احمدی شد. بر اساس خبر ایلنا 25 مهر، «با فشارهای دولت، مجلس ارگان نظارتی خود را از برنامه پنجم حذف کرد.»
بر اساس قوانین جمهوری اسلامی، «دیوان محاسبات کشور» که زیر نظر مجلس کار می کند ارگانی است که بر کلیه حسابهای وزارتخانه ها، موسسات، شرکتهای دولتی و سایر نهادهایی که از بودجه کل کشور استفاده می کردند، نظارت دارد. این نظارت شامل رسیدگی و حسابرسی هزینه های این نهادها است. ماجرای مفقود شدن پول حاصل از فروش نفت یکی از چالشهای این نهاد با دولت بود. موضوع «نظارت» این نهاد حتا در شکل فرمایشی آن سبب بگومگوهای زیاد بین مجلس و دولت شده بود تا جایی که احمدی نژاد شخص خود را بالاترین نهاد و بالاتر از قوه مقننه دانست. برای خاتمه دادن به این مشاجره و هموار کردن نیات دولت نظامی – امنیتی، «کمیته حل اختلاف مجلس و دولت» موافقت کرد که نقش «دیوان محاسبات مجلس» را از لایحه برنامه پنجم توسعه حذف کند و نقش این نهاد را به کمیسیونهایی بسپارد که زیر نفوذ دولت خواهد بود. بدین ترتیب سپاه پاسداران برای چپاول بیشتر بودجه عمومی کشور، خود را از دردسرها و فضولیهای شرکایش رها کرد تا جایی که قانون خود نظام را هم زیر پا گذاشت.
افزایش نرخ بیکاری
در تابستان امسال پایوران رژیم با ادعاهای پوچ صحبت از رشد اشتغالزایی و پایین آوردن نرخ بیکاری نسبت به سال گذشته کردند اما نرخ بیکاری همچنان سیر صعودی دارد و طرحهای اشتغالزایی مانند طرح زودبازده بار بحران بیکاری را کاهش نداده است.
ولی الله داوود آبادی عضو شواری عالی اشتغال، در گفتگویی با خبرگزاری حکومتی مهر، اعتراف می کند که تا کنون «ساز و کار مشخصی» برای دستیابی به تصمیم شورای عالی اشتغال برای تحقق یک و یک دهم میلیون فرصت شغلی تعریف نشده است. وی می گوید:«این موضوع جای نگرانی دارد، چون مشخص نیست در چند ماه باقیمانده از سال قرار است چگونه به این هدف برسیم.» (منبع:جام جم دوشنبه 15 شهریور)
این عضو شورای عالی اشتغال با تاکید بر نرخ بیکاری در عدد 14.6 می گوید:«با روند فعلی اگر بتوانیم نرخ بیکاری را ثابت نگه داریم نیز خوشبینانه است.» (سایت آفتاب یکشنبه 18 مهر) این افزایش نرخ بیکاری زنان جویای کار را بیش از همیشه در بر می گیرد.
دنیای اقتصاد در سزمقاله روز یکشنبه 11 مهر می نویسد:«آمار نرخ بیکاری را با میزان ایجاد اشتغال در کشور باید سنجید تا واقعیتها نمایان خواهد شد چنان که در سال 86 حدود 289 هزار شغل ایجاد شده و در سال 87 نه تنها شغلی ایجاد نشده، بلکه 592 هزار شغل از دست رفته و در نهایت در سال 88 معادل 491 هزار شغل ایجاد شده است...جالبترین نکته مربوط به سال 87 است.....همزمان با کاهش نرخ بیکاری به پایینترین سطوح، بازار کار ایران یکی از بحرانیترین سالها را تجربه كرد؛ چرا که در سال 87، نه تنها شغلی در اقتصاد ایران ایجاد نشده، بلکه 592 هزار شغل از دست رفته است!»
بر اساس گزارش 5 مهر صدای آلمان، نرخ بیکاری رنان بین سن 15 تا 24 ساله در بهار سال جاری، 46 درصد بوده است. بر اساس گفته همین منبع «یک میلیون و 231 هزار زن ایرانی در این فصل در جستجوی کار بوده اند.» این منبع نرخ غیر رسمی بیکاری زنان را تا 65 درصد اعلام می کند.
جنبش اعتراضی و هراس رژیم
بحرانی شدن بازار ارز و سقوط بی سابقه ارزش ریال در ماه گذشته انعکاس بحران اقتصادی و آشفتگی سیاستهای اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی و پیامد تحریمهای بین المللی و محدودیت مراودات بانگ مرکزی با بانکهای اروپایی و برخی بانکهای آسیایی است. فرمانده نیروی انتظامی، احمدی مقدم ماجرای کمبود ارز در بازار را همچون مشکلات دیگر به غربیها نسبت داد و آن را «ضرب آهنگ فتنه اقتصادی» دانست. وی ادعا کرد که «دشمن با جمع آوی ارز از بازار داخلی می خواست به سیستم اقتصادی ضربه وارد کند.»
سخن پراکنی اسماعیل احمدی مقدم در نماز جمعه 16 مهر، نشان از درهمریختگی سیاستهای رژیمی است در برابر زمینی که زیر پایش می لرزد و برای حفظ تعادل به هر ریسمانی متوسل می شود. این رژیم همه را توطئه گر و دشمن و همه مخالفتها را «فتنه» می خواند و به قول کارشناسانش اتاق فکرشان مرتب در حال خنثی کردن «توطئه» ها هستند. در این شرایط فرمانده نیروی انتظامی به دروغ همچون همکیشانش، درجه امنیت را در بالاترین مرحله می داند.
وی می گوید:«جمهوری اسلامی همچون جزیره ای امن در میان امواج سهمگین تهدیدات و آسیبها زندگی می کند.» (خبرگزاری فارس شنبه 17 مهر)
در حالی که شرایط بحرانی جامعه به ویژه به دنبال حذف یارانه ها، از فقر بیشتر و در نتیجه شروع اعتراضهای صنفی خبر می دهد و حتا کارگزاران اقتصادی رژیم از «شورشهای اجتماعی» حرف می زنند، پایوران رژیم پیشاپیش این حرکتهای اعتراضی را «فتنه» نامیده و شرایط را برای به کارگیری خشونت و سرکوب آنها آماده می کنند.
رئیس پلیس رژیم «فتنه امروز» را تلاش کسانی دانست که پس از «اجرای طرحهای تحول اقتصادی دولت»، می خواهند «اعتصاب» کنند. وی آنها را به سرکوبی تهدید کرد.
در آستانه اجرایی شدن طرح حذف یارانه ها که پیشاپیش بر بهای کالاهای حاملهای انرژی سیر صعودی گذاشته است و مردم را دچار شوک نموده است، عدم پرداخت حقوق کارگران و مزدبگیران، ناامنی کار و تعطیلی واحدهای تولیدی در پیامد این طرح، همراه با اعتراضهای کارگری بوده است.
در زیر به گزیده ای از اعتراضهای کارگری در ماه گذشته اشاره می کنیم.
برخی از مهمترین حرکتهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران در مهر 1389
*کارگران کارخانه ریسندگی خاور رشت صبح روز شنبه 3 مهر با تجمع مقابل استانداری گیلان خواستار دریافت حقوق معوقه خود از مسئولان شدند.
به فارس، یکی از کارگران این کارخانه با اشاره به اینکه مدت هفت ماه است حقوق دریافت نکرده است، اظهار داشت: بالغ بر ۳۰۰ نفر از کارگران مرد و زن کارخانه خاور مدت هفت ماه است هیچگونه حقوق و مزایایی از کارخانه دریافت نکردهاند.
*به گزارش ایلنا بيش از 600 معلم خريد خدمتي روز یکشنبه 4 مهر در مقابل مجلس رژیم تجمع کردند. اين معلمان در اعتراض به سياستهاي جديد وزارت آموزش و پرورش در بحث استعلام و مديريت نيروي انساني در آموزش و پرورش اقدام به تجمع كردند.
اكثر این معلمان سه تا چهار سال سابقه براي آموزش و پرورش و سيستم آموزشي دارند و با مدارك بالا همچون ليسانس و فوقليسانس تدريس ميكنند.
*روز يكشنبه 4 مهر کارگران کارخانه کرپ ناز کرمانشاه، پس از تجمع در مقابل اداره کار و امور اجتماعی و استانداری، برای چندمین بار مقابل ساختمان مرکزی بانک ملت کرمانشاه تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران در تجمع خود، خواهان اجرایی شدن مصوبات جلسه استاندار و مسئولان این کارخانه از سوی بانک ملت کرمانشاه که سیاست گذار و سهام دار اصلی این کارخانه است، شدند.
*روز يكشنبه 4 مهر 200 تن از كارگران معترض كارخانه ريسندگي نازنخ قزوين در مقابل اين كارخانه تجمع كردند. به گزارش ايران كارگر اين كارگران در مرداد ماه امسال نيز براي پيگيري حقوق معوقه خود به مدت 4 روز در تهران مقابل مجلس تجمع كرده بودند و خواهان حقوق معوقه خود و همچنين تعيين تكليف وضعيت شغلي خود شده بودند.
*روز يكشنبه 4 مهر کارگران کا رخانه چینی البرز قزوین برای پیگیری مطالبات و حقوقهای خود مقابل این شرکت تجمع کردند. به گزارش آسمان دیلی نیوز، مسئول این کارخانه خواهر زاده واعظ طبسی امام جمعه مشهد است که علاوه بر کارخانه های مشهد چندین کارخانه دیگر نیز در شهرهای مختلف دارد اما حقوق کارگران رانمی دهد.
*حدود سه هزار و پانصد کارگر لاستیک بارز از ظهر روز یکشنبه 4 مهر در اعتراض به شرایط اسفبار کارشان و عدم پرداخت اضافه کاری روتین خود که ماهیانه به آنان پرداخت می شد به طور یکپارچه ای دست از کار کشیدند و تا صبح روز چهارشنبه هفتم مهر ماه به اعتصاب ادامه دادند.
به گزارش اتحادیه آزاد کارگران ایران، 90 درصد کارگران این کارخانه با قرارداد موقت یکماهه و بقیه با قرار داد موقت یکساله مشغول به کار هستند.
کارخانه لاستیک البرز روزانه 240 تن لاستیک تولید می کند و سود خالص آن در سال گذشته مبلغ 40 میلیارد تومان بوده است.
*كارگران كارخانه روغن نباتي پارس قو (واقع در تهران) دراعتراض به عملكرد مديريت اين شركت و پرداخت حقوق كارگران از محل فروش املاك شركت قو روز سه شنبه 6 مهر دست ازكار كشيدند.
به گزارش ايلنا به نقل از یکی از کارگران، این شركت از نظر مالي وضعيت خوبي ندارد و با 20 تا 30 درصد ظرفيت توليدي كار ميكند. اين كارخانه زماني بيش از 1700 كارگر داشت كه درحال حاضر تعداد آنها به حدود 420 كارگر كاهش پيدا كرده كه 375 نفر از آنان رسمي و 75 نفر ديگر قراردادي هستند. مالك این شرکت بنياد شهيد است.
*روز سه شنبه 6 مهر کارگران کارخانه کنف کار(ایران کنف) در مقابل استانداری گیلان واقع در خیابان معلم رشت تجمع کردند. به گزارش فعالان ضدسرمایه داری گیلان، کارگران پس از گفتگو با نگهبانی سه نماینده از بین خود انتخاب کردند و نمایندگان خود را به داخل فرستادند تا با مسئولان استانداری در مورد شرایط خود صحبت کنند. پس از یک ساعت سرگردانی به آنها گفتند باید سلسله مراتب رعایت کنند و کارگران نماینده را به خارج از ساختمان استانداری هدایت کردند. کارگران درخواست ملاقات با استاندار و یا نماینده وی را کردند که در جواب به آنان گفتند الان ظهر و وقت نماز است. کارگران پس از سرگردانی کم کم پراکنده شدند و دست از پا درازتر محل را ترک کردند.
در حال حاضر بیش از 120 کارگر کنف کار در طول 6 ماهه سال 1389 فقط 400 هزار تومان آن هم در چند بار و هر بار 100 یا 150 هزار تومان دریافت کرده اند، در حالی که مطالبات هر یک از کارگران بابت دستمزدهای معوقه بالغ بر 7 میلیون تومان است.
*طبق خبر دريافتي توسط انجمن برق و فلزكار كرمانشاه، روز پنجشنبه 9 مهر حدود 100 تن از كارگران شركت پرهون اعتصاب كرده و به مدت سه روز اعتصاب خود را ادامه دادند. كارگران شركت پرهون طي هفته هاي گذشته چندين بار براي گرفتن حقوقهاي معوقه خود از جمله حقوق خرداد و تیر اعتصاب كرده بودند كه در نتيجه توانستند ضمن ناچار كردن كارفرما مبني دادن وعده پرداخت حقوق تیر ماه در تاريخ 30 شهریور حقوق خرداد ماه خود را دريافت كنند.
*كاركنان دانشگاه فردوسي مشهد روز یکشنبه 11 مهر در مقابل ساختمان مركزي دانشگاه تجمع كردند و خواستار برقراري عدالت در پرداخت حقوق و مزايا ميان كاركنان و كادر هيات علمي دانشگاه فردوسي شدند. به گزارش خبرگزاری دولتی فارس، يكي از كاركنان بخش تربيتبدني دانشگاه فردوسي با اشاره به مصوبه وزارت علوم در ارتباط با افزايش حقوق كاركنان و كادر هيات علمي اظهار داشت؛ براساس مصوبه وزارتخانه مقرر شد كه حقوق اعضاي هيات علمي در حدود 700 هزار تومان و كاركنان و نيروي اداري در حدود 200 هزار تومان افزايش يابد كه بر اين اساس حقوق اعضاي هيات علمي افزايش يافت، ولي خبر از افزايش حقوق كاركنان نشد.
*بنا بر گزارشهای دریافتی توسط اتحادیه آزاد کارگران ایران، کارگران کیان تایر از صبح روز شنبه 10 مهر در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود و سایر مشکلات موجود در کارخانه دست به اعتصاب زدند اما مدیریت کارخانه هیچگونه توجهی به خواستهای آنان نکرد و همین امر باعث شد کارگران ضمن تداوم اعتصاب خود، از صبح روز یکشنبه 11 مهر دست به تجمع در مقابل انتظامات کارخانه بزنند و در ادامه، ظهر همین روز از خوردن غذای کارخانه خودداری کرده و اعتصاب غذا کردند.
بدنبال این اعتصاب که منجر به يورش كارگران به مديران كارخانه و اخراج آنان از محل كارخانه شد اين كارگران روز دوشنبه 12 مهر با برگزاری يك مجمع عمومی نماینده های خود را به شورای تامین استان جهت مذاکره اعزام کردند.
روز چهارشنبه 14 مهر 50 درصد دستمزد کارگران کیان تایر به حسابهای آنان واریز شد و این کارگران همزمان اقدام به برگزاری یک مجمع عمومی بزرگ کردند.
*روز چهار شنبه 14 مهر رانندگان مسکن مهر سنندج واقع در ویلا شهر برای گرفتن مطالباتشان دست به اعتصاب زدند .
به گزارش کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری، پرداخت حقوق معوقه 4 ماهه، لغو کاراجباری و شیفت اجباری شبانه که کارفرما برای آن مزد شیفت روزانه را پرداخت می کند از خواست این رانندگان است.
*جمعی از از ناجيان غريق طرحهاي سالم سازي دريا در اعتراض به عدم دریافت حقوق معوقه خود در مقابل استانداري گیلان تجمع کردند.
شمال نیوز در روز جمعه 16 مهر گزارش داد که؛ با وجود ورود 7 میلیون گردشگر به سواحل گیلان ناجيان مـوفق شدنـد جان صدها شناگر را از کـام مـرگ نجـات دهند و کارنامه درخشانی داشته باشند با این حال با پایان طرح بـا مشکل معيشتي روبرو شده و دو ماه حقوق خود را دریافت نکرده اند .
*روز شنبه 17 مهرماه شماری از کارگران پروژه ساخت نیروگاه سیکل ترکیبی یزد در اعتراض به عدم پرداخت 6 ماه دستمزدهای معوقه خود دست به اعتصاب زدند.
به گزارش آژانس ایران خبر، کارگران معترض در جریان اعتصاب خود، برق قسمت ساخت «بویلر» را قطع کردند و از ادامه کار ممانعت به عمل آوردند. در ادامه این اعتصاب ماموران حراست نیروگاه قصد متفرق ساختن کارگران را داشتند، اما کارگران ضمن مقاومت در برابر آنان بر ادامه اعتصاب تاکید نمودند
*روز یكشنبه 18 مهرماه کارگران کارخانه كاغذسازی كارون در اعتراض به برخی كمبودهای صنفی خود در مقابل مجلس رژیم تجمع كردند.
به گزارش ایسنا، در این تجمع اعتراضی افراد معترض با در دست داشتن پلاكاردهایی خواستار رسیدگی به مطالبات و خواستهای خود شدند. روي برخي از پلاكاردهاي آنها نوشته شده بود:«آيا شما به عنوان امانتدار مردم وضعيت ما را درك ميكنيد؟»، «هيچ مقام مسئولي در استان در جهت حل مشكل ما اقدامي انجام نميدهد، آيا افسردگي، فقر و بيماري خانوادههاي ما براي شما اهميتي دارد؟ مگر ما ايراني نيستيم.»
*به گزارش خبرگزاری هرانا روز یکشنبه 18 مهرماه تعدادی از معلمان خرید خدمتی با هدف پیگیری مطالبات صنفی خود در مقابل مجلس رژیم در تهران دست به تجمع اعتراضی زدند.
معلمان شرکت کننده در این تجمع به نحوه همکاری خود با وزارت آموزش و پرورش رژیم معترض و خواستار استخدام رسمی هستند. پیش از این نیز در هفته اول بازگشایی مدارس بیش از 500 معلم حق التدریسی، خرید خدمتی و شرکتی، با خواستی مشابه در مقابل مجلس رژیم اقدام به بر پایی تجمع اعتراضی نموده بودند.
*روز یکشنبه 18مهر شماري از کارگران البرز بافت و شرکت فرنخ قزوین در مقابل ساختمان ریاست جمهوری تجمعی اعتراضی برگزار کردند.به گزارش آژانس ايران خبــــــــر این کارگران از اینکه حدود یک سال حقوق و مزایای خود را دریافت نکرده اند معترض هستند. این کارگران که بارها در شهر قزوین با تجمع در مقابل استانداری و مقابل کارخانه اعتراض خود را اعلام کرده بودند چون جوابی نگرفته اند به تهران آمده و در مقابل ریاست جمهوری دست به تحصن زدند.
*روز دوشنبه 19 مهر کارگران کارخانه های آونگان اراک، کمباین سازی و واگن پارس با تجمع در مقابل کارخانه و انسداد ورودی شهر اراک، نسبت به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود اعتراض کردند.
به گزارش هرانا، کارگران معترض کارخانه «آونگان اراک» که در اعتراض به عدم پرداخت 9 ماه دستمزد معوقه خود در مقابل درب کارخانه و ورودی شهر اراک تحصن کرده بودند، خواستار دریافت تمامی دستمزدهای معوقه خود شدند. کارگران معترض قصد عزیمت به تهران و تجمع در مقابل مجلس رژیم را داشتند که این اقدام آنان با دخالت نیروهای انتظامی به تعویق افتاد. از سوی دیگر کارگران کارخانه های «کمباین سازی، واگن پارس» نیز که به عدم پرداخت 4 ماه دستمزدهای معوقه خود معترض بودند با تجمع در مقابل درب کارخانه و ورودی شهر اراک، خواستار دریافت مطالبات معوقه خود شدند.
*روز چهارشنبه 21 مهر دهها تن از کارگران کارخانه ریسندگی فرنخ قزوین در اعتراض به عدم پرداخت 9 ماه دستمزدهای معوقه خود در مقابل درب اصلی این کارخانه تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش آژانس ایران خبر، روز سه شنبه 20 مهر نیز بیش از 200 تن از کارگران این کارخانه با برپایی تجمع در مقابل درب اصلی کارخانه خواستار دریافت دستمزدهای معوقه خود شده بودند.
*کارگران معترض کارخانه روغن نباتی پارس قو روز چهارشنبه 21 مهرماه در این کارخانه تجمع اعتراضی برگزار کردند. به گزارش آژانس ایران خبر کارگران این واحد تولیدی که برای دومین بار در مهر ماه اقدام به حرکت اعتراضی کرده اند خواستار تثبیت شرایط کاری و امنیت شغلی خود شدند.
*کارگران پیمانکاری شاهین کاران، تحت پوشش شهرداری منطقه یک آبادان در اعتراض به عدم پرداخت چندین ماه دستمزدهای معوقه خود در روز شنبه 24 مهر در مقابل ساختمان مرکزی شهرداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش ایلنا به نقل از کارگران معترض، پرداخت نشدن چهار ماه حقوق مشکلاتی را برای کارگران به لحاظ امرار معاش، پرداخت کرایه خانه، هزینه تحصیلی فرزندان، پرداخت قبوض آب، برق و غیره در پی داشته است.
*به گزارش آژانس ایران خبر، روز دوشنبه 26 مهر کارگران نساجی خامنه در تبریز در اعتراض به تعطیلی این کارخانه و عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود در مقابل فرمانداری این شهر دست به تجمع زدند.
هيات حل اختلاف شوش اخراج كارگران هفت تپه را تاييد كرد
هيات حل اختلاف اداره كار شهرستان شوش راي به اخراج چهار نفر از كارگران كارخانه نيشكرهفتتپه داد.
رضا رخشان از فعالان كارگري در كارخانه نيشكر هفت تپه در گفتوگو با ايلنا اعلام كرد: هيات حل اختلاف اداره شوش در تازهترين احكام خود اخراج فريدون نيكوفرد، جليل احمدي، قربانعليپور و محمد حيدري مهر را تاييد كرد.
وي افزود: اين افراد از كارگران عضو سنديكاي كارگري نيشكر هفت تپه بودند كه در ارتباط با اعتراضهاي كارگري و فعاليت صنفي توسط كارفرما اخراج شدهاند.
كارخانه نيشكر هفتتپه كه يكي از بزرگترين واحدهاي توليد كننده شكر خام در ايران است در پي بحران شدن صنايع قند شكر به يكي از واحدهاي بحراني تبديل شده بود.
گرچه كارگران وضعيت كنوني اين واحد توليدي را نسبت به گذشته مطلوب توصيف ميكنند اما درماههاي گذشته اخباري در خصوص اخراج فعالان كارگري اين واحد توليدي به گوش ميرسد.
گزارشی از شرکت اندیشه شمال
فعالان ضدسرمایه داری گیلان
21 مهر 1389
این شرکت وابسته به بخش خصوصی است و در کیلومتر 3 جاده رشت - تهران پشت پمپ بنزین دولت آباد قرار دارد. محصول این کارخانه فیلترهای صنعتی است. این کارخانه متعلق به سه نفر به نامهای حمیدی، صبحی، مهرپور است. در این میان، مهرپور بیشتر در کشورهای دیگر در جهت خرید مواد اولیه برای کارخانه به سر می برد. کارگران کارخانه در حدود 30 نفر هستند. مواد اولیه کارخانه کاغذ فیلتر است که محصول آمریکاست و توسط شرکتهای وابسته به آمریکا از طریق دبی وارد ایران می شود. ساعت کار 8 ساعت در روز طبق معمول است و کارخانه در 2 شیفت کار می کند. البته در بعضی از قسمتها مانند تراشکاری و قالب سازی ساعت کار بیش از 8 ساعت است. در قبال هر ساعت اضافه کار مبلغ 1650 تومان به کارگران پرداخت می شود. دستمزد کارگران طبق مصوبه ی اداره کار است. تمامی کارگران قراردادی هستند. کارخانه سابقه تولیدی 20 بیست ساله دارد. قدیمی ترین کارگر کارخانه بیش از 13 سال سابقه کار دارد. بقیه کارگران نیز در حدود 7 الی 8 سال سابقه کار دارند. در کارخانه از غذای گرم خبری نیست زیرا سالن غذاخوری ندارد و به کارگران شیفت مبلغ هزار تومان بابت نهار پرداخت می شود. از شام نیز خبری نیست. کارخانه فاقد سرویس ایاب و ذهاب است. در کارخانه از حمام حمام خبری نیست. در روزهای گرم کارگران بدن خود را با شیلنگ آب سرد می شویند. در سرویس بهداشتی حتی از مایع دستشویی نیز خبری نیست و کارگران مجبورند از همان چندرغاز دستمزد خود مواد شوینده هم برای شستن دستهای روغنی خود بخرند. خطرناک ترین قسمت کارخانه بخش پرس است. در این بخش با توجه به فرسودگی زیاد دستگاهها و قدیمی بودن آنها سالانه به طور متوسط کارگران شاهد حداقل 8 حادثه هستند که حتی منجر به قطع انگشت و سایر آسیبها می شود. علت این مساله نیز روشن است. پرسها ضربه ای بوده که توسط پایه به آن انتقال می شود و این اتفاقها زمانی می افتد که قطعات فلزی کاسه های سرو ته فیلتر زده می شود. چون در دستگاههای پرس مسایل ایمنی رعایت نشده است این اتفاقات و حوادث متوجه کارگران می شود. از کفش و لباس کارگری خبری نیست. از نظر پرداخت بیمه بیشتر کارگران مشکل دارند و بیشتر مواقع حق بیمه ناچیز آنها پرداخت نمی شود که مشمول ماده 103 قانون تأمین اجتماعی می شود که با شعار حمایت از کارآفرین اجرایی شده است و سعی در تخفیف بیمه دریافتی از کارفرما را دارد. عدم تمدید دفترچه بیمه هم از مشکلات همیشگی کارگران است.
سرکوب، آزار، پرونده سازی، دستگیری، شکنجه و محاکمه فعالان کارگری در ایران را به شدت محکوم می کنیم.
منبع: نیرد خلق شماره 304، شنبه 1 آبان 1389 - 24 اکتبر 2010
گفتوگو با دو تن از نمایندگان پیشین مجلس؛ محمدتقی محصل همدانی، و قاسم شعلهسعدی
«نمایندهی مردم باید آزاد باشد»
مریم محمدی
«مجلس نسبت به دستگاههای اجرایی کشور، شأن نظارتی دارد. یک شأن نظارتی هم برای خود مجلس و برای آحاد نمایندگان تعریف کنید.» این بخشی از سخنان آقای خامنهای در دیدار با نمایندگان مجلس در روز هجدهم خرداد سال جاری بود که اساس ارائهی طرحی از جانب ۱٥٠ نماینده به مجلس شورای اسلامی قرار گرفت.
با وجود اینکه در امضای این طرح، اسامی برخی نمایندگان اصلاحطلب و اقلیت مجلس، نظیر داریوش قنبری، رییس فراکسیون اقلیت مجلس و مصطفی کواکبیان و برخی دیگر از نمایندگان منتسب به اصلاحطلبی قرار داشت، در روز بیست و پنجم خرداد، در صحن علنی مجلس طرح و با مخالفت نیمی از امضاکنندگان اولیه، فوریت آن از دستور خارج و برای بررسیهای عادی، به کمیسیون اصل ٩٠ سپرده شد.
مناقشه بر سر این طرح اما از همینجا آغاز شد. برخی اصولگرایان در بیرون و داخل مجلس، با حملات شدید به کسانی که امضای خود را پس گرفته بودند، این امر را مصداق بیاعتنایی به بیانات رهبری یا واهمه از برخوردهای نظارتی عنوان کردند. در حالی که قرار است این طرح فردا (سهشنبه چهارم آبان ماه) بار دیگر در مجلس مورد بحث و بررسی قرار گیرد، روز شنبه مهدی کروبی نامهای در مخالفت با این طرح به نمایندگان مجلس نوشت که در سایت «پارلماننیوز»، متعلق به نمایندگان اقلیت، منتشر شد.
کروبی در این نامه، تصویب این طرح را «تیر خلاص بر نهاد قانونگذاری مملکت» خوانده است. در حالی که چالشها بر سر این طرح ادامه دارد، در این زمینه به گفتوگو با حجتالاسلام محمدتقی محصل همدانی، نمایندهی مردم یزد در مجلس هفتم و همچنین قاسم شعلهسعدی، نمایندهی دورههای سوم و چهارم مجلس از شهر شیراز، پرداختهام.
از محصل همدانی دربارهی شکایت اصولگرایان پرسیدهام که چرا طرحی که مبتنی بر بیانات رهبری بوده، در مجلس رأی نیاورده است؟
محمد تقی محصل همدانی: این طرح رد نشده، فوریت آن رد شده است. این به معنای آن نیست که طرح رد شده است. این به معنای دقت و تعمق بیشتر است و نه به معنای رد شدن. فوریت را معمولاً در کارهایی میگذارند که خیلی ضروری است و وقت هم برای تحقیق و در برنامه رفتن و در نوبت قرار گرفتن نیست، اما یک وقت هست که کاری باید بررسی شود، روی آن دقت شود، جوانب آن دیده شود، مواردی که میخواهند معین کنند تا در آن نظارت شود، مشخص شود.
گاهی میشود که با عجله انجام میگیرد و چیز خوبی از آب درنمیآید. برای اینکه نماینده آزاد است. نماینده در هرگونه اظهارنظری و پیشنهادی آزاد است. گاهی میشود که نماینده را محدود میکنند که اینجا نباید اینکار را بکنی، اینجا نباید حرف بزنی یا در فلانجا باید حتماً رأی بدهی، فلانجا باید حتماً رأی ندهی. خُب اینها چیزهایی است که دقت لازم دارد. این کار خوبی بوده که انجام شده، کار بدی نبوده است.
از بحثهایی که در اطراف این طرح صورت میگیرد، بهنظر میآید که بعد از این چالشها، طرح از صحن علنی خارج شده است. یکی از بحثها این است که نمایندگان با نظارت استصوابی وارد مجلس شدهاند.
ضرورتی برای اینکه در طی چهار سال نمایندگی هم مورد نظارت قرار بگیرند، وجود ندارد و بهنظر میرسد که این طرح همان اصل آزادی نمایندگان را که شما اشاره کردید، میخواهد محدود و کنترل کند.
آنچه شما میفرمایید، با این دعواها و با این نزاعها، ممکن است پنج نفر، ده نفر بشنوند و اینجور چیزها در ذهنشان باشد، ولی اصل طرح پذیرفته شده است. فوریت ندارد. طرح عادی است. میرود بررسی میشود. اگر به مجلس آمد، مطرح شد و بازهم رأی نیاورد، آن وقت جای بحث هست که چرا رأی نیاورد.
ولی نظر شما چیست؟ چرا باید نمایندگان مورد نظارت مجدد قرار بگیرند و این آیا نمیتواند در شرایط گوناگون، تهدیدی برای آزادی عمل و بیان نمایندهها بشود؟
کمیسیون اصل ٩٠ کارش همین است و بر نمایندگان، وزرا، بر دولت و بر کار مجلس میتواند نظارت داشته باشد. این چیز تازهای نیست. البته این به معنای آن نیست که بر عموم کارهای نماینده نظارت بشود.این به معنای آن است که اگر نماینده به جاهایی که نباید وارد شود، دخالت کند عملکردش مورد بررسی قرار بگیرد. همین الان هم کمیسیون اصل ٩٠ این کار را میکند. در گذشته هم این کار را کردهاند. اعلام هم کردهاند و حتی با بعضی از نمایندهها در مورد کارهایی که کردهاند، صحبت شده است. مسئلهی تازهای نیست و مشکلی هم ایجاد نمیکند.
خب اگر کمیسیون اصل ٩٠ هست، چه ضرورتی به یک قانون جدید برای نظارت بر نمایندگان هست؟
نظارت شاید حالا یک خرده وسیعتر باشد. الان کاری که نمایندهها در استانها انجام میدهند یا برخوردهایی که با دولت دارند، یا تقاضاهایی که از دولت دارند، گاهی مورد شبه است که آیا وظیفهی نماینده تا این حد است که هرکاری را بکند یا اینکه نه. حال اگر مشخص شود، قانون شود که نمیتواند این کارهار را بکند، اشکالی ندارد.
بهعقیدهی من، اصل طرح مشکلی ندارد. طرح هم پذیرفته شده است. منتها مسیر عادی را طی میکند و این مسیر عادی را طی کردن، به معنای دقت بیشتر روی موضوع است و تصویب لایحهی جمعوجوری که مشکلی هم برای نمایندگان و اساساً برای کشور بهوجود نیاورد.
تهدید آزادی نمایندگان
(گفتوگو با قاسم شعله سعدی)
(گفتوگو با قاسم شعله سعدی)
طرح بر سه محور نظارت مجلس بر مجلس، نظارت مجلس بر نمایندگان و کمیسیونهای تخصصی و نظارت مردم بر نمایندگان و مجلس استوار است. منظور از نظارت مردم بر نمایندگان و مجلس چیست؟
قاسم شعله سعدی: نمایندگان مجلس در همهی کشورها دارای مصونیت پارلمانی هستند. فلسفهی مصونیت پارلمانی این است که چون نمایندگان معمولاً به نیابت از طرف مردم، قوهی مجریه را تحت انتقاد قرار میدهند، نقد میکنند و به عملکرد آن اعتراض و انتقاد میکنند. یعنی نمایندگانی که میخواهند خوب انجام وظیفه کنند، در واقع میشوند مزاحم قوهی مجریه و طبیعتاً قوهی مجریه از مزاحم و نقاد خوشش نمیآید.
از طرفی دیگر، ابزارهایی در اختیار قوهی مجریه هست که میتواند این نمایندههای مزاحم و نقاد را از سر راه خودش بردارد. لذا برای اینکه قوهی مجریه نتواند چنین سوءاستفادهای بکند و آزادی نمایندهها را محدود و یا سلب کند، مصونیت پارلمانی پیشبینی شده است. مصونیت پارلمانی به این معنی است که نماینده را نمیشود تحت تعقیب قرار داد. در رژیم سابق هم این مصونیت وجود داشته، خیلی بیشتر از مصونیت فعلی نمایندگان ایران که محدود به دو مورد است؛ یکی رأی دادنشان و دیگری اظهاراتشان در مجلس.
یعنی اگر نمایندهای خارج از مجلس اظهاراتی بکند، ممکن است او را تحت تعقیب قرار بدهند. اما بعد از آن هم مشکلات دیگری پیدا شده است؛ از جمله نظارت استصوابی که تفسیر مندرآوردی شورای نگهبان بود و بر اساس همان تفسیر غلط هم عمل کردند. آنها نامزدها را از همان ابتدا به میل خودشان غربال کردند و از ورود نامزدهای مستقل و کسانی که نقد دارند، جلوگیری کردند. یعنی نظارت استصوابی فیلتر وحشتناکی است که از ورود نمایندگان مستقل، واقعاً جلوگیری میکند.
بنابراین نمایندههایی که از این فیلتر میگذرند، اصلاً نمیتوانند اقدامی کنند. از سوی دیگر، اصل ٩٠ قانون اساسی هم برای نظارت بر طرز کار مجلس پیشبینی شده است. مجلس غیر از نماینده است. مجلس ممکن است به عنوان یک شخصیت حقوقی در عملکردش نقصان، تخلف و تعللی باشد. امکان اینکه از عملکرد مجلس، قوهی مقننه و قوهی مجریه، به کمیسیون اصل ٩٠ شکایت کرد، وجود دارد. علاوه بر همهی اینها، باز امری در قانون اساسی پیشبینی شده به نام «امر به معروف و نهی از منکر».
در قانون اساسی پیشبینی شده که همهی مردم نسبت به یکدیگر و مردم نسبت به حکومت، میتوانند امر بهمعروف و نهی از منکر کنند که در این چهارچوب نمایندهی مجلس هم مستثنی نیست.
اگر طرح «امر بهمعروف و نهی از منکر» به ترتیبی که میگویید وجود دارد و شامل نمایندگان هم میشود، چرا برخی از نمایندگان به این طرح جدید و بهخصوص به بخش نظارت مردم بر نمایندگان مجلس ایراد دارند.
در این بند (مادهی ٢٩) آمده است که «هریک از اشخاص حقیقی و حقوقی میتوانند شکایات، اسناد و گزارشهای مستند خود را در بارهی عملکرد نمایندگان مجلس و کمیسیونها - طبق ضوابطی - ارسال کنند.» این چگونه میتواند تهدید آزادی نمایندگان از طرف مردم باشد؟
این تهدید آزادی نمایندگان است. البته الان مشکل از این حرفها فراتر رفته است. در واقع میخواهند نماینده را کنترل کنند که جرئت نکند حرف بزند، جرئت نکند انتقاد کند و این مکمل نظارت استصوابی میشود. یعنی مجلسی که خودش اختیارات خود را کم کرده است. همین طرح هم به معنی کاهش اختیارات مجلس است. در تاریخ اولین باری است که مجلسی تلاش میکند اختیارات خود را کم کند. یا خودش را تحت کنترل بیشتری قرار بدهد.
مثلاً قبلاً این بحث مطرح بود که در نهادهای مجلس حتی حق تحقیق و تفحص هم ندارند. حالا آمدهاند خود را به این ترتیب تحت کنترل بیشتری قرار میدهند. فلسفهای که پشت آن است، این است که نماینده فکر نکند همین که اعتبارنامهاش تصویب شد، دیگر از پل گذشته است و کسی نمیتواند نسبت به او معترض بشود. اگر نمایندهی حرفشنویی نباشد و مزاحم باشد و بخواهد از حدودی که برایش ترسیم میشود، عبور کند، صلاحیتش را میشود دوباره رد کرد.
یعنی اصلاً فلسفهی اصلی این قضیه که زمزمهی آن از سابق هم مطرح بود، این است که نظارت شورای نگهبان فقط محدود به زمان انتخابات نباشد. یعنی شورای نگهبان بتواند حتی نمایندهای را که از فیلتر شورای نگهبان گذشته، بعد از اینکه اعتبارنامهاش تصویب شد، هروقت که دلش خواست بیاید و از صلاحیتی که تعریف کرده، عدول کند و ترتیبی بدهد که نمایندگان مجلس، از مجلس اخراج شوند.
به این ترتیب که با قوانین فعلی نظارت استصوابی هم مغایرت دارد.
در واقع مغایر همه چیز هست؛ نه تنها حقوق پارلمانی، حتی مغایر حقوق شهروندی شهروندان است. دیگر شهروندان هم نمیتوانند نمایندهای به مجلس بفرستند و اعتماد داشته باشند که او طی چهارسال میتواند نمایندهشان بماند. هروقت دیدند این نماینده، نمایندهای است که ساز ناساز میزند، میتوانند اخراجش کنند. اگر این روند ادامه پیدا کند، کار به آنجا میرسد.
آنطور که اسامی نشان میدهد، الان نمایندگان اصولگرا پشت این طرح هستند و با توجه بهاینکه در مجلس اکثریت دارند، کمیسیون نظارتی که تشکیل بشود، با اکثریت آنها تشکیل میشود.
آیا این امکان وجود ندارد که در انتخابات بعدی، با تغییر ترکیب نمایندگان، باز این قانون مورد ایراد عدهی دیگری واقع بشود؟
دقیقاً همین است. برای اینکه معلوم نیست همیشه اکثریت مال محافظهکارها و اصولگراها باشد. ممکن است در تحولات اجتماعیای که رخ میدهد، مثلاً در یک انتخابات، مردم به آنهایی که الان جزو اقلیت هستند و اصولگرا نیستند، رأی بدهند. بعد همین حربه میافتد دست آنها برای اینکه با اصولگراها برخورد کنند.
بنابراین اینکه میگویند مصونیت، تجربهی دهها سال و صدها سال دنیا است و فلسفهی آن هم این بوده که نماینده آزاد باشد، بتواند نقد کند، بتواند انتقاد کند، بتواند تحقیق و تفحص کند. نه اینکه همیشه دلهره داشته باشد که با خود او برخورد میکنند، تحت تعقیبش قرار میدهند و جرئت نکند یک کلمه حرف بزند.
محاکمهی خیرت ویلدرز رهبر حزب آزادی در هلند به جرم نفرتپراکنی و تبلیغ علیه دین اسلام
بیطرف نبودن قاضی و لغو دادرسی علیه ویلدرز
فروغ.ن. تمیمی
آزادی بیان چیست و حدود آن کدام است؟ آیا یک سیاستمدار میتواند با استناد به قوانین دموکراتیک کشورش به مقدسات مذهبی مردم حمله کند و هم توهین و تحقیر را در مورد آنان روا دارد؟
آیا او در مورد عواقب بهکارگیری سیاست نفرتپراکنی و تفرقهافکنی میان شهروندان یک کشور مسئول است و هم در مورد نتایج در پیش گرفتن این سیاست و تاثیر آن روی روابط کشورش با ممالک دیگر؟ آیا دین اسلام یک ایدئولوژی فاشیستی است که قتل کافران را مجاز میداند و زنان را سرکوب میکند؟
در دادگاهی که خیرت ویلدرز رهبر عوامگرای هلندی را به جرم توهین به اسلام، مسلمانان، ایجاد ترس، ناامنی و تفرقه محاکمه میکند، قرار است به این سئوالات پاسخ داده شود. آخرین جلسه دادگاه روز جمعه برگزار شد.
برام مسکوویچ وکیل ویلدرز در یکی از جلسات دادگاه تا آنجا پیش رفت که موکلش و نوع اتهام او را با دادگاه گالیلهی دانشمند عصر رنسانس مقایسه کرد، اما مسلمانان شاکی خیرت ویلدرز را یک هیتلر کوچک میخوانند و نسبت به اوجگیری تبعیض نژادی در هلند و اروپا هشدار میدهند.
در جلسهی روز جمعه، وکیل خیرت ویلدرز، برام مسکویچ یکی از قضات این دادرسی را متهم به عدم رعایت بی طرفی کرد و در نتیجه بنا به رای صادر شده از طرف هیئت دادرسی تمام جلسات برگزار شده باید از اول تکرار شود.
وکیل خیرت ویلدرز این قاضی را متهم کرد که چندماه پیش در جلسه ای خصوصی تلاش کرده تا هانس یانسن متخصص تاریخ اسلام را که قرار است به نفع خیرت ویلدرز شهادت دهد، از این کار منصرف کند. خبر کوتاهی در مورد تماس این قاضی با هانس یانسن دیروز در روزنامه دوپرس، چاپ شد. قاضی نامبرده درجلسهی دیروز دادگاه حاضر نشد این اسلامشناس را به جایگاه شهود احضار کند!
هانس یانسن اسلامشناس با استناد به آیات قران میگوید که قتل کافران و هم زدن زنان در دین اسلام مجاز است.
خیرت ویلدرز پیش از این هم دربارهی عدم رعایت بیطرفی قضات این دادرسی هشدار داده بود. به این ترتیب باید تمام جلسات این محاکمهی دادرسی دوباره تکرار شوند. در جلسات قبلی دادگاه نمایندهی دادستان و وزارت کشور، اظهارات خیرت ویلدرز علیه اسلام را در چهارچوب قانون اساسی این کشور که در آن آزادی عقیده و بیان برای همهی افراد و جمعیتها تامین شده، دانست و تقاضا کرد که دادگاه تمام اتهامات وارد شده به این سیاست مدار را رد کند.
حزب آزادی به رهبری خیرت ویلدرز یکی از برندگان انتخابات تابستان گذشته بود. کابینهی جدید هلند از ائتلاف حزب لیبرال با حزب دموکرات مسیحی و هم با همکاری همهجانبهی حزب راست افراطی « آزادی» تشکیل شده است. اسلامستیزی، مخالفت شدید با مهاجرت مسلمانان به هلند و به کار گیری انواع سیاستهای رادیکال محبوبیت این حزب عوامگرا را روزبهروز در میان بخشهایی از مردم هلند بیشتر کرده است.
خیرت ویلدرز در چند سال گذشته بارها در پارلمان این کشور، در مصاحبه با رسانهها و افراد، به اسلام و مسلمانان توهین کرده و حتی تا آنجا پیش رفته است که قرآن مجید را با کتاب «نبرد من» اثر آدولف هیتلر مقایسه کرده است. به همین علت بیش از هفده سازمان و جمعیت در هلند و هم تعدادی از شهروندان خواهان محاکمهی او به علت توهین و تحقیر به مقدسات مسلمانان و هم تلاش در ایجاد تنش اجتماعی و نفرت نژادی هستند.
در سالهای گذشته تبعیض و خشونت علیه مسلمانان هلند به شدت افزایش یافته است. کشته شدن شدن تئو وانگوگ، فیلمساز هلندی به دست یک هلندی مراکشیالاصل یکی از دلایل رشد اسلامستیزی است.
مردم هلند از دیرباز به عنوان حامیان آزادی بیان و پیشگامان فرهنگ تساهل و تحمل مشهور بودهاند. در قرن هفدهم این کشور یکی از امنترین نقاط اروپا برای یهودیان و هم فیلسوفان عصر روشنگری بود. دکارت و ولتر اغلب برای چاپ کتابهای ممنوع شدهی خود به هلند میآمدند.
اولین مهاجرت وسیع مسلمانان به این کشور در دههی شصت قرن گذشته و به علت نیاز شدید اقتصاد این کشور به کار کارگران مهاجر بود، اما به علت عدم وجود سیاستهای مناسب برای افزایش قابلیت تطبیق مسلمانان در کشور جدید، شکاف فرهنگی عمیقی میان آنان و سایر شهروندان هلندی وجود دارد.
یکی از دلایل اصلی رشد اسلامگرایی و پناه بردن به هویت قومی در نسل سوم مهاجران، موقعیت اجتماعی متزلزل و آسیبپذیر آنان است. با وجود آن که آنها در این کشور به دنیا آمده و بزرگ شدهاند، هنوز هم خارجی محسوب میشوند. رشد بیکاری و بزهکاری به خصوص در میان جوانان مراکشیالاصل، یکی از دلایل اسلامستیزی و مخالفت با ورود مهاجران جدید مسلمان به هلند است.
آزادی بیان و نشر، آزادی مذاهب، ممنوع بودن تبعیض نژادی و مذهبی در اصول قانون اساسی هلند و برای همهی شهروندان تامین شده است. نتایج یک همهپرسی در سال ۲۰۰۷ نشان میدهد که اکثریت مردم در هلند اهمیت فوقالعادهای برای حق آزادی بیان قائلند و حتی آن را مهمتر از داشتن یک اقتصاد با ثبات و امنیت اجتماعی میدانند. خیرت ویلدرز با استناد به قانون اساسی این کشور، انتقاد و توهین به مقدسات اسلامی را مجاز و حق مسلم خود میداند.
از سوی دیگر طبق همان قانون اساسی تبعیض نژادی، تبعیض مذهبی و اشاعهی نفرت هم جرم محسوب میشود.با استناد به قوانین دموکراتیک مسلمانان دهها مسجد و مدرسهی اسلامی در هلند برپا کردهاند و باز با استناد به قانون آنها توانستهاند از خیرت ویلدرز به عنوان کسی که مخالف آزادی ادیان در این کشور است، شکایت کنند.
این محاکمه هم چنین به صفآرایی دو گروه از مردم در برابر یکدیگر منجر شده است. گروهی از آنان خواهان آزادی بی قید و شرط ابراز عقیده و فکر هستند و عده ای آزادی بیان بیحد و مرز را به دلیل ایجاد هرج ومرج و تنش اجتماعی مردود میدانند.
با لغو دادرسی فعلی و آغاز یک محکمهی جدید، محاکمهی خیرت ویلدرز به جرم توهین به مقدسات اسلامی ماهها طول خواهد کشید. او همچنان مهمترین چهرهی خبر ساز در رسانههای هلند خواهد بود.
يک روزنامه آمريکايی از پيشنهاد هسته ای تازه غرب به تهران خبر داد
به نوشته يک روزنامه آمريکايی، اين کشور و متحدان اروپاييش در حال آماده کردن يک پيشنهاد هسته ای جديد با سخت گيری های تازه ای برای ايران هستند.
روزنامه نيويورک تايمز روز چهارشنبه گزارش داد که در اين پيشنهاد تازه، ميزان اروانيوم غنی شده ای که ايران بايد به روسيه بفرستد به ميزان دو سوم افزايش خواهد يافت.
در ازای اين اقدام ايران، فرانسه سوخت رآکتور تحقيقاتی تهران را در اختيار ايران قرار می دهد.
ايران سال گذشته که قرار بود اورانيوم کمتری را به روسيه تحويل دهد، اين پيشنهاد را رد کرده بود، اما در پيشنهاد تازه، از آنجا که تحريمهای گسترده ای عليه تهران اعمال می شود، شرايط مذاکره برای طرف ايرانی، سخت تر شده است.
روزنامه نيويورک تايمز روز چهارشنبه گزارش داد که در اين پيشنهاد تازه، ميزان اروانيوم غنی شده ای که ايران بايد به روسيه بفرستد به ميزان دو سوم افزايش خواهد يافت.
در ازای اين اقدام ايران، فرانسه سوخت رآکتور تحقيقاتی تهران را در اختيار ايران قرار می دهد.
ايران سال گذشته که قرار بود اورانيوم کمتری را به روسيه تحويل دهد، اين پيشنهاد را رد کرده بود، اما در پيشنهاد تازه، از آنجا که تحريمهای گسترده ای عليه تهران اعمال می شود، شرايط مذاکره برای طرف ايرانی، سخت تر شده است.
آمريکا: ايران هنوز به پيشنهاد گروه ۱+۵ برای مذاکره پاسخ نداده است
فيليپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، روز چهارشنبه گفت: ایران هنوز به پیشنهاد کاترين اشتون، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا ،برای برگزاری دور تازه مذاکرات هسته ای با گروه ۱+۵ در ماه آينده ميلادی،پاسخ نداده است.
کاترين اشتون که در مذاکرات هسته ای با ايران نمايندگی گروه ۱+۵ را برعهده دارد، پيشتر طی نامه ای به سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ایران، پيشنهاد کرده بود که مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی طی روزهای ۱۵ تا ۱۷ نوامبر در وین برگزار شود.
مقامات جمهوری اسلامی از جمله منوچهر متکی، وزير امور خارجه ايران، و سعيد جليلی از برگزاری اين مذاکرات استقبال کرده اند، اما تاکنون به پيشنهاد کاترين اشتون به صورت رسمی پاسخ نداده اند.
درهمين زمينه، فيليپ کراولی روز چهارشنبه در خصوص از سرگيری مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی گفت:«نخستين موضوعی که در انتظار آن هستيم، پاسخ ايران است.»
فيليپ کراولی می گويد، آمريکا، فرانسه، بريتانيا، چين و روسيه به همراه آلمان، گروه ۱+۵، در صورت «جدی بودن ايران» برای مذاکره، آماده اند در خصوص مبادله سوخت هسته ای با جمهوری اسلامی گفت گو کنند.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا همچنين گفت:«ايران همزمان بايد نشان دهد که به تعهدات خود عمل می کند و برنامه هسته ايش برای مقاصد صلح آميز است .»
در صورتی که ايران پيشنهاد کاترين اشتون برای مذاکره در ماه نوامبر را بپذيرد اين گفت وگوها نخستين دور مذاکرات پس از گفت گوهای هسته ای در ماه اکتبر سال ۲۰۰۹ در ژنو خواهد بود.
آژانس بين المللی انرژی اتمی در اکتبر سال گذشته به ايران طرحی را پيشنهاد کرد که بر اساس آن تهران ۷۵ درصد از اورانيوم با غنای ۳.۵ درصد خود را به روسيه ارسال می کند و اين سوخت پس از فرآوری به فرانسه ارسال خواهد شد تا پس از تبديل به ميله های سوخت برای مصرف در راکتور تحقيقاتی تهران، به ايران فرستاده شود.
کشورهای آمريکا، فرانسه و روسيه از اين طرح استقبال کردند ولی مقام های تهران بارها پاسخ به اين پيشنهاد را به تاخير انداختند و در نهايت اعلام کردند که مبادله سوخت تنها بايد در خاک ايران انجام شود.
اما ایران در آستانه تصويب چهارمين قطعنامه شورای امنيت عليه جمهوری اسلامی، در توافقی با ترکيه و برزيل پذيرفت که سوخت هسته ای در ترکيه مبادله شود.
اين بار کشور های غربی توافق ايران با ترکيه و برزيل را کافی ندانستند و شورای امنیت سازمان ملل دور تازه تحريم عليه ايران را در خردادماه تصويب کرد.
با اين حال فيليپ کراولی روز چهارشنبه تاکيد کرد بحث بر سر پيشنهاد مبادله سوخت هسته ای نمی تواند جايگزين مساله «نگرانی ها ی موجود در خصوص ماهيت برنامه هسته ای ايران شود.»
سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا خواستار« گفت وگوی جدی و پايدار» با ايران شد تا اين کشور بتواند «جامعه بين المللی را از طريق اجرای تعهدات بين المللی اش اقناع کند»
کشورهای غربی ايران را متهم می کنند که در پوشش برنامه هسته ای خود در صدد دستيابی به تکنولوژی لازم برای ساخت سلاح اتمی است. ايران اين اتهام را رد می کند و می گويد برنامه هسته ای اين کشور در راستای توليد انرژی است
کاترين اشتون که در مذاکرات هسته ای با ايران نمايندگی گروه ۱+۵ را برعهده دارد، پيشتر طی نامه ای به سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ایران، پيشنهاد کرده بود که مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی طی روزهای ۱۵ تا ۱۷ نوامبر در وین برگزار شود.
مقامات جمهوری اسلامی از جمله منوچهر متکی، وزير امور خارجه ايران، و سعيد جليلی از برگزاری اين مذاکرات استقبال کرده اند، اما تاکنون به پيشنهاد کاترين اشتون به صورت رسمی پاسخ نداده اند.
درهمين زمينه، فيليپ کراولی روز چهارشنبه در خصوص از سرگيری مذاکرات هسته ای با جمهوری اسلامی گفت:«نخستين موضوعی که در انتظار آن هستيم، پاسخ ايران است.»
فيليپ کراولی می گويد، آمريکا، فرانسه، بريتانيا، چين و روسيه به همراه آلمان، گروه ۱+۵، در صورت «جدی بودن ايران» برای مذاکره، آماده اند در خصوص مبادله سوخت هسته ای با جمهوری اسلامی گفت گو کنند.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا همچنين گفت:«ايران همزمان بايد نشان دهد که به تعهدات خود عمل می کند و برنامه هسته ايش برای مقاصد صلح آميز است .»
در صورتی که ايران پيشنهاد کاترين اشتون برای مذاکره در ماه نوامبر را بپذيرد اين گفت وگوها نخستين دور مذاکرات پس از گفت گوهای هسته ای در ماه اکتبر سال ۲۰۰۹ در ژنو خواهد بود.
آژانس بين المللی انرژی اتمی در اکتبر سال گذشته به ايران طرحی را پيشنهاد کرد که بر اساس آن تهران ۷۵ درصد از اورانيوم با غنای ۳.۵ درصد خود را به روسيه ارسال می کند و اين سوخت پس از فرآوری به فرانسه ارسال خواهد شد تا پس از تبديل به ميله های سوخت برای مصرف در راکتور تحقيقاتی تهران، به ايران فرستاده شود.
کشورهای آمريکا، فرانسه و روسيه از اين طرح استقبال کردند ولی مقام های تهران بارها پاسخ به اين پيشنهاد را به تاخير انداختند و در نهايت اعلام کردند که مبادله سوخت تنها بايد در خاک ايران انجام شود.
اما ایران در آستانه تصويب چهارمين قطعنامه شورای امنيت عليه جمهوری اسلامی، در توافقی با ترکيه و برزيل پذيرفت که سوخت هسته ای در ترکيه مبادله شود.
اين بار کشور های غربی توافق ايران با ترکيه و برزيل را کافی ندانستند و شورای امنیت سازمان ملل دور تازه تحريم عليه ايران را در خردادماه تصويب کرد.
با اين حال فيليپ کراولی روز چهارشنبه تاکيد کرد بحث بر سر پيشنهاد مبادله سوخت هسته ای نمی تواند جايگزين مساله «نگرانی ها ی موجود در خصوص ماهيت برنامه هسته ای ايران شود.»
سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا خواستار« گفت وگوی جدی و پايدار» با ايران شد تا اين کشور بتواند «جامعه بين المللی را از طريق اجرای تعهدات بين المللی اش اقناع کند»
کشورهای غربی ايران را متهم می کنند که در پوشش برنامه هسته ای خود در صدد دستيابی به تکنولوژی لازم برای ساخت سلاح اتمی است. ايران اين اتهام را رد می کند و می گويد برنامه هسته ای اين کشور در راستای توليد انرژی است
قدرتالله علیخانی: پرداخت نقدی و غیررسمی به برخی کشورها نگرانکننده است
یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی با انتقاد از «کمکهای نقدی و غیر رسمی» دولت جمهوری اسلامی به برخی از کشورها، پرداخت پول نقد به رئیس دفتر حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، اقدامی مغایر با قانون اساسی ارزیابی کرده است.
به نوشته سایت اینترنتی پارلماننیوز، قدرتالله علیخانی، نماینده اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه در نطق میان دستور خود با بیان این که در میان مردم این بحث به طور جدی مطرح است که دولت منابع زیادی به برخی کشورها کمک میکند، «کمکهای نقدی و غیررسمی» به کشورهای دیگر را «نگران کننده» خوانده است.
قدرتالله علیخانی با اشاره به انتشار گزارشهایی در باره پرداخت پول از سوی دولت جمهوری اسلامی به رئیس دفتر حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، گفته است: «طبق اصل هشتادم قانون اساسی هر گونه کمک به دولتها وکشورهای دیگر باید با تصویب مجلس باشد. ما مخالف کمک به مردم افغانستان نیستیم، اما باید این کمک در قالب بودجه سنواتی و به صورت رسمی و علنی صورت گیرد و نه نقدی و غیر رسمی.»
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز روز یکشنبه گزارش داده بود که عمر داودزی، رئیس دفتر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان، به طور مستمر از ایران پول دریافت کردهاست.
به دنبال انتشار این خبر، سفارت جمهوری اسلامی در کابل آن را «قویاً» تکذیب کرده و این گونه گزارشها را «دروغ، مضحک و توهینآمیز» قلمداد کرده و از آن با عنوان «گمانهزنیهای بیپایهای» نام برده بود که «توسط برخی رسانههای غربی پخش میشوند تا افکار عمومی را سر در گم کرده و به روابط استوار میان افغانستان و ایران لطمه بزنند.»
این در حالی بود که همزمان حامد کرزی دریافت پول نقد از ایران را تأیید کرده و گفته بود، «کشورهای دوست با این پرداختهای شفاف» به کمک دفتر رئیس جمهور افغانستان میشتابند.
همچنین رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز روز سهشنبه در کنفرانس خبر خود تایید کرد که ایران «در جهت بازسازی افغانستان کمکهای زیادی کردهاست و در آینده نیز آن را پیگیری خواهد کرد.»
به دنبال انتشار این خبر و تایید آن از سوی مقامهای رسمی جمهوری اسلامی، روز سهشنبه هفت نماینده اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی از جمله قدرتالله علیخانی، در قالب سوال از وزیر امور خارجه، از منوچهر متکی درباره پرداخت پول از سوی جمهوری اسلامی به دولت افغانستان توضیح خواسته بودند.
نمایندگان اصلاحطلب مجلس در متن سوال خود از وزیر امور خارجه آوردهاند: «میزان این کمکها در طول پنج سال گذشته به تفکیک هر سال چه قدر بوده است؟ مستند قانونی این پرداختها چه بوده و اصل و میزان آن به تصویب چه مرجعی در کشور رسیده است؟ آیا دولت ایران از محل و نحوه هزینه این کمکها از سوی رییس جمهور افغانستان اطلاع داشته است و امکان ارایه گزارشی در این مورد وجود دارد یا خیر؟ محل تامین منابع این کمکها در قوانین بودجه سنواتی را اعلام فرمایید.»
در این میان قدرتالله علیخانی، نماینده قزوین در مجلس شورای اسلامی نیز در سخنرانی خود در این باره اظهار داشته است: «کدامیک از نمایندگان مجلس از چنین پرداختهایی اطلاع دارند؟ چرا رئیس جمهور که باید سوگند قانون اساسی را پاس بدارد اینچنین خلاف قانون اساسی عمل میکند؟»
در مقابل علاءالدین بروجردی، از نمایندگان حامی دولت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در دفاع از پرداختهای ایران به رئیس دفتر رئیس جمهور افغانستان گفته است: «کرزی در اظهارات خود از رییس دفترش دفاع و علیه آمریکا موضعگیری کرده است و مطالبی که در رسانهها مطرح میشود تنها برای تخریب روابط ایران و همسایههاست.»
وی همچنین با بیان این که رئیس جمهور افغانستان گفته است، کمکهای ایران به افغانستان در چارچوب معاهدات و قراردادهای رسمی بوده، افزوده است: «در گذشته نیز مجلس برای کمک به کشورهای همسایه مبالغی را تصویب کرده است و این کمکها همواره انجام میشده و نکته مهم این است که در جریان اخیر، اروپاییها به دنبال مطرح کردن این دروغها بودند و نباید اظهارات آنها مبنای سخنان نمایندگان در مجلس قرار گیرد.»
این درحالی است که قدرتالله علیخانی با رد سخنان علاءالدین بروجردی به انتشار گزارشهای دیگری درباره کمکهای ایران به کشورهای دیگر اشاره کرده و گفته است: «در مواردی آنقدر اعداد و ارقام بزرگ و زیاد اعلام میشود که برای مردم نگران کننده است، مثلاً سفیر جمهوری اسلامی در کشور سوریه اعلام کرده است که ما پنج میلیارد دلار در حال سرمایه گذاری و هزینه کردن در سوریه هستیم. واقعاً این اعداد درست است؟ این حجم اعتبار از چه محل سرمایه گذاری میشود؟ کل بودجه عمرانی دولت در یک سال چقدر میباشد؟»
این نماینده اصلاحطلب همچنین با بیان این که میزان بودجه عمرانی کشور بیشتر از از میزان اعلام شده برای سرمایهگذاری ایران در سوریه نیست، گفته است: «چرا جوانان کشور که جویای کار هستند باید از این نعمت سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال بینصیب بمانند؟ این در حالی است که گزارشهای نگرانکنندهای از بیکاری دو رقمی در کشور به مجلس میرسد.»
از سوی دیگر در حالی که سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، هدف از کمکهای تهران به حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان را «آماده کردن زیرساختهای اقتصادی این کشور» اعلام کرده است، مقامهای آمریکایی کمکهای ایران به رئیس جمهور افغانستان را با تلاش جمهوری اسلامی برای گسترش نفوذ خود افغانستان مرتبط دانسته و نسبت به «نفوذ منفی» ایران در افغانستان ابراز نگرانی کردهاند.
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز دوشنبه دراین باره گفته بود، واشنگتن با توجه به «پیشینه ایران در برهم زدن ثبات در کشورهای همسایه خود» به «نیات ایران» مشکوک است.
به نوشته سایت اینترنتی پارلماننیوز، قدرتالله علیخانی، نماینده اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی، روز چهارشنبه در نطق میان دستور خود با بیان این که در میان مردم این بحث به طور جدی مطرح است که دولت منابع زیادی به برخی کشورها کمک میکند، «کمکهای نقدی و غیررسمی» به کشورهای دیگر را «نگران کننده» خوانده است.
قدرتالله علیخانی با اشاره به انتشار گزارشهایی در باره پرداخت پول از سوی دولت جمهوری اسلامی به رئیس دفتر حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، گفته است: «طبق اصل هشتادم قانون اساسی هر گونه کمک به دولتها وکشورهای دیگر باید با تصویب مجلس باشد. ما مخالف کمک به مردم افغانستان نیستیم، اما باید این کمک در قالب بودجه سنواتی و به صورت رسمی و علنی صورت گیرد و نه نقدی و غیر رسمی.»
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز روز یکشنبه گزارش داده بود که عمر داودزی، رئیس دفتر حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان، به طور مستمر از ایران پول دریافت کردهاست.
به دنبال انتشار این خبر، سفارت جمهوری اسلامی در کابل آن را «قویاً» تکذیب کرده و این گونه گزارشها را «دروغ، مضحک و توهینآمیز» قلمداد کرده و از آن با عنوان «گمانهزنیهای بیپایهای» نام برده بود که «توسط برخی رسانههای غربی پخش میشوند تا افکار عمومی را سر در گم کرده و به روابط استوار میان افغانستان و ایران لطمه بزنند.»
این در حالی بود که همزمان حامد کرزی دریافت پول نقد از ایران را تأیید کرده و گفته بود، «کشورهای دوست با این پرداختهای شفاف» به کمک دفتر رئیس جمهور افغانستان میشتابند.
همچنین رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی نیز روز سهشنبه در کنفرانس خبر خود تایید کرد که ایران «در جهت بازسازی افغانستان کمکهای زیادی کردهاست و در آینده نیز آن را پیگیری خواهد کرد.»
به دنبال انتشار این خبر و تایید آن از سوی مقامهای رسمی جمهوری اسلامی، روز سهشنبه هفت نماینده اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی از جمله قدرتالله علیخانی، در قالب سوال از وزیر امور خارجه، از منوچهر متکی درباره پرداخت پول از سوی جمهوری اسلامی به دولت افغانستان توضیح خواسته بودند.
نمایندگان اصلاحطلب مجلس در متن سوال خود از وزیر امور خارجه آوردهاند: «میزان این کمکها در طول پنج سال گذشته به تفکیک هر سال چه قدر بوده است؟ مستند قانونی این پرداختها چه بوده و اصل و میزان آن به تصویب چه مرجعی در کشور رسیده است؟ آیا دولت ایران از محل و نحوه هزینه این کمکها از سوی رییس جمهور افغانستان اطلاع داشته است و امکان ارایه گزارشی در این مورد وجود دارد یا خیر؟ محل تامین منابع این کمکها در قوانین بودجه سنواتی را اعلام فرمایید.»
در این میان قدرتالله علیخانی، نماینده قزوین در مجلس شورای اسلامی نیز در سخنرانی خود در این باره اظهار داشته است: «کدامیک از نمایندگان مجلس از چنین پرداختهایی اطلاع دارند؟ چرا رئیس جمهور که باید سوگند قانون اساسی را پاس بدارد اینچنین خلاف قانون اساسی عمل میکند؟»
در مقابل علاءالدین بروجردی، از نمایندگان حامی دولت و رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در دفاع از پرداختهای ایران به رئیس دفتر رئیس جمهور افغانستان گفته است: «کرزی در اظهارات خود از رییس دفترش دفاع و علیه آمریکا موضعگیری کرده است و مطالبی که در رسانهها مطرح میشود تنها برای تخریب روابط ایران و همسایههاست.»
وی همچنین با بیان این که رئیس جمهور افغانستان گفته است، کمکهای ایران به افغانستان در چارچوب معاهدات و قراردادهای رسمی بوده، افزوده است: «در گذشته نیز مجلس برای کمک به کشورهای همسایه مبالغی را تصویب کرده است و این کمکها همواره انجام میشده و نکته مهم این است که در جریان اخیر، اروپاییها به دنبال مطرح کردن این دروغها بودند و نباید اظهارات آنها مبنای سخنان نمایندگان در مجلس قرار گیرد.»
این درحالی است که قدرتالله علیخانی با رد سخنان علاءالدین بروجردی به انتشار گزارشهای دیگری درباره کمکهای ایران به کشورهای دیگر اشاره کرده و گفته است: «در مواردی آنقدر اعداد و ارقام بزرگ و زیاد اعلام میشود که برای مردم نگران کننده است، مثلاً سفیر جمهوری اسلامی در کشور سوریه اعلام کرده است که ما پنج میلیارد دلار در حال سرمایه گذاری و هزینه کردن در سوریه هستیم. واقعاً این اعداد درست است؟ این حجم اعتبار از چه محل سرمایه گذاری میشود؟ کل بودجه عمرانی دولت در یک سال چقدر میباشد؟»
این نماینده اصلاحطلب همچنین با بیان این که میزان بودجه عمرانی کشور بیشتر از از میزان اعلام شده برای سرمایهگذاری ایران در سوریه نیست، گفته است: «چرا جوانان کشور که جویای کار هستند باید از این نعمت سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال بینصیب بمانند؟ این در حالی است که گزارشهای نگرانکنندهای از بیکاری دو رقمی در کشور به مجلس میرسد.»
از سوی دیگر در حالی که سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، هدف از کمکهای تهران به حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان را «آماده کردن زیرساختهای اقتصادی این کشور» اعلام کرده است، مقامهای آمریکایی کمکهای ایران به رئیس جمهور افغانستان را با تلاش جمهوری اسلامی برای گسترش نفوذ خود افغانستان مرتبط دانسته و نسبت به «نفوذ منفی» ایران در افغانستان ابراز نگرانی کردهاند.
فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز دوشنبه دراین باره گفته بود، واشنگتن با توجه به «پیشینه ایران در برهم زدن ثبات در کشورهای همسایه خود» به «نیات ایران» مشکوک است.
علم و آزادی: اولین قربانیان "جنگ نرم"
دویچهوله: آقای دکتر نفیسی! چندی است که اصطلاح جنگ نرم بسیار در ادبیات سیاسی ایران مورد استفاده قرار میگیرد. به نظر شما مفهومی که دولتمردان جمهوری اسلامی از این واژه استنباط میکنند چیست؟
دکتر رسول نفیسی: اجازه دهید در ابتدا بگویم که برداشت دولت جمهوری اسلامی از جنگ نرم در دو سطح صورت میگیرد. سطح اول مقابله با تکنولوژیهای آزادیبخش است، مثل اینترنت، که اینها باعث میشوند مردم به هم و به اخبار دسترسی داشته باشند و آگاهی بگیرند و آگاهی دهند. پس در یک سطح جمهوری اسلامی در مقابله با تکنولوژیآزادیبخش اینترنت برخاسته است. در سطح دیگر در کل مسئلهای که با غرب دارد و غرب را قادر به درگیری نظامی با خودش نمیبیند و معتقد است، و تا حدی هم به نظر من این اعتقاد درست است، که غرب از رسانهها و غیره استفاده میکند برای این که ریشههای رژیم را سست کند. بنابراین دولت اسلامی دو هدف را در نظر دارد، هدف اول این است که در مقابل تکنولوژیهای آزادیبخش مقاومت کند و در قسمت دوم این که به طور کلی کشور را به طرف سیستمی شبیه به سیستمهای توتالیتر قدیمی و حتی جدید مثل دولت کره شمالی ولی با محتوای مذهبی ببرد و حتی ما میبینیم که مبارزه با دانشگاه با شدت در جریان است. آقای خامنهای به طور مشخص گفته که با علوم انسانی مخالف است و این حرکت کلی که دارد انجام میشود، به طرف محدودکردن فکر و محدودکردن آزادی است. پس وقتی گفته میشود جنگ نرم، در واقع یک طیف بسیار وسیع را دربرمیگیرد که از اینترنت شروع میشود تا اساتید دانشگاه و علوم انسانی و غیره و تمام اینها از نظر جمهوری اسلامی دشمن بهحساب میآیند و باید با تمام اینها مقابله شود و سیستم جدیدی جاانداخته شود که در این سیستم فقط یک برداشت محدود و مشخص از مذهب شیعه و تفکر شیعی و زندگی شیعی در ایران رواج پیدا کند.
ولی در همایش "مقابله با جنگ نرم" آقای رحیم صفوی مشاور رهبر در قوای انتظامی، گفته که یکی از اهداف جنگ نرم تسلط اقتصادی بر نیمکرهی شرقی است و ما با هدفمند کردن یارانهها قرار است که جلوی این تسلط اقتصادی بر نیمکرهی شرقی را بگیریم. بنابراین به نظر میرسد که مفهوم جنگ نرم از مسئلهی رسانه و مسائل فرهنگی دارد به مسائل اقتصادی هم کشیده میشود. در این مورد نظر شما چیست؟
ارتباط دادن یارانهها به این مسئله به نظر من درست نیست. این دو تا حدودی فاصلهی بعیدی باهم دارند و آقای رحیم صفوی فقط میخواهد که از این سیاست جدید دربارهی یارانهها دفاع کند وگرنه من بههیچوجه ارتباط مشخصی بین این دو نمیبینم و برای غرب باید علیالسویه باشد که مردم ایران یارانه بدهند یا ندهند. فقط آن چیزی که محقق است این است که با گذراندن این قطعنامهی چهارم تا حدود زیادی وضع اقتصادی ایران آشفته شده، مسئلهی بیمه کردن کشتیها دیگر وجود ندارد، شرکتهای هواپیمایی و غیره دچار مشکل هستند. اگر کل اینها را در نظر گیریم، ایران را مجبور میکند تا از دادن این یارانههای وسیع به همه نوع مواد اولیه و غیره و حاملهای انرژی دست بردارد. بنابراین شاید آقای رحیم صفوی ارتباطی به این شکل بین مسئلهی یارانهها و مسائلی که بعد از قطعنامهی چهارم برای ایران ایجاد شده در ذهنش برقرار کرده است.
استفادهی مکرر از واژهی دشمن، جنگ، مقابله در ادبیات سیاسی ایران در این سیسال گذشته خیلی رایج بوده و در این یکسال اخیر بسیار زیادتر شده است. از نقطه نظر جامعه شناسی استفادهی مکرر از این گونهواژهها، چه تأثیری بر گروه مخاطبان میتواند بگذارد؟ آیا واقعاً جامعهی امروز ایران جامعهای است که تحت تأثیر این گونه سخنان قرار گیرد و آن ترس و وحشتی را که بهکاربرندگان این واژهها میخواهند، در دل مردم ایجاد شود؟
این اشاره به دشمن البته ویژهی آقای خامنهای است که یکنوع مسئلهی روانی نسبت به دشمن و دشمنان دارد که فکر میکرده و همیشه فکر میکند که تحت محاصرهی دشمنان است و چون این مسئلهی مورد نظر ایشان است، بقیه هم این امر را تکرار میکنند. ولی ما دیدیم که مفهوم "دشمن" بهخصوص از انتخابات ریاست جمهوری گذشته تا امروز طیف بسیاری را دربرگرفته و تقریباً کسانی که قبلاً توسط آقای خامنهای غیرخودی گفته میشدند، الان اینها تحت عنوان دشمن معرفی میشوند. بنابراین دولت جمهوری اسلامی بیش از این که علاقه داشته باشد خودش را در نزد ایران به طور کلی و در نزد جامعه ایران محبوب کند، نظرش به آن گروهی است که به قول آقای خامنهای به آن گفته میشود خواص و این خواص اصولاً در حول و حوش همین بسیج و کسانی هستند که به طور مشخص به دولت جمهوری اسلامی سرسپردگی دارند.
به نظر میرسد اهمیتی برای احمدینژاد یا آقای خامنهای نداشته باشد که کلیت مردم ایران را بیگانه میکنند و فقط یک تعداد معدود را در دایرهی بستهی خواص میآورند. ولی سیاستی که دنبال شده است محدود کردن است. و ما خواهیم دید که این مسئلهی یارانهها هم به شکلی همین خواهد بود. یعنی با برداشتن یارانهها، کمکها به لایههای پایین جامعه افزایش پیدا خواهد کرد و اینها گروهی هستند که مورد نظر جمهوری اسلامی هستند، برای تقویت کردن پایههایش. وگرنه جمهوری اسلامی تحت نظارت رهبری آقایان خامنهای و احمدینژاد توجهی به رأی عمومی ندارد، بلکه فقط میخواهد پایههایش را در میان لایههای پایین و در میان بسیجیها محکم کند و اصولاً به طبقهی متوسط اعتنایی ندارد. ولی اگر بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم، باید بگویم که اشارهی دائم به دشمن و به خودی و غیرخودی به طور اعم به بیگانه کردن اکثریت مردم، بهخصوص طبقهی متوسط دانشگاهی، میانجامد و خواهد انجامید.
کاربرد سیاسی بهکارگیری این واژهها و برگزاری چنین همایشهایی چه میتواند باشد؟ وقتی که مثلا معاون رئیس جمهور میگوید یکی از اهداف جنگ نرم زیر سئوال بردن کارآمدی نظام است، این چه کاربردی میتواند داشته باشد برای هرچه بیشتر در تنگنا قراردادن مخالفان؟
ما دقیقاً دیدیم که نسبت به دانشگاه چه رفتاری شد و میشود. بنابراین این یک نمونه یا مشتی از خروار است. یعنی این که از این به بعد هر نوع صدایی را که کوچکترین اختلافی با سیاستهای رهبری داشته باشد، اینها میخواهند خاموش کنند. فرضاً من شنیدم که یکی از اساتید دانشکدهی علوم سیاسی دانشگاه تهران را اخیراً برای مدت کوتاهی دستگیر کردهاند و نسبت به او توهین و تهدید و کتک اعمال شده است که برای من واقعاً قابل تعجب بود. چون ایشان فردی است بسیار محافظهکار و حتی میشود گفت رسماً طرفدار آقای خامنهای بود. پس وقتی که کار به اینجا رسیده، نشان میدهد که دولت اصولاً در نظر دارد کسانی را که خارج تحصیل کردهاند، بهخصوص تحصیلکردههای آمریکا را محروم کند و اصولاً درصدد این است که یک جامعهی هرچه بستهتر و نزدیک به جوامعی مثل کره شمالی یا عربستان را ایجاد کند و در این جریان عظیم با کمال تأسف علم و آزادی از اولین قربانیان چنین جامعهی نظامیـ مذهبی بهحساب خواهند آمد.
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی
سازمان شفافیت جهانی: «ایران یکی از فاسدترین کشورها»
سازمان شفافیت جهانی Transparency International که مقر آن در شهر برلین است، گزارش سالانهی ۲۰۱۰ خود را در ۲۶ اکتبر انتشار داد. در گزارش این سازمان که وظیفهاش افشای فساد و مبارزه با آن در سطح جهان است، گفته میشود، ایران و کشورهای همسایه آن، به لحاظ رشوه و فساد مالی در بدترین وضعیت قراردارند.
در گزارش سالانه همچنین آمده است، عراق در ردیف ۱۷۵، ترکمنستان در ردهی ۱۷۲، پاکستان ۱۴۳و جمهوری آذربایجان هم در رتبهی ۱۳۴ قرار گرفتهاند. اما مسئولین سازمان شفافیت جهانی به دویچهوله گفتند، رواج فساد یک پدیدهی منطقهای هم هست و با مسائل سیاسی و رژیم حاکم در این کشورها ارتباط دارد، نه با تاریخ و فرهنگ این ملتها.
«کشورهای فاسد، فاسدتر شدند»
میکولوش مارشال، کارشناس و مسئول کشورهای اروپائی و آسیای مرکزی سازمان شفافیت جهانی، در گفتوگو با دویچهوله گفت که در مقایسه با سال پیش، امسال رشوهخواری و فساد مالی و دولتی بهویژه در کشورهای جهان سوم بدتر شده است.
وی مهمترین عامل رشد فساد مالی و دولتی را عدم وجود دمکراسی در این کشورها میداند و میافزاید: «در کشورهائی که فساد گسترش یافته، دولتمردان علاقهای برای اصلاحات ندارند وحاکمان فاسد کشور را به قعر فساد مالی و دولتی سوق دادهاند».
«ایران شبیه کشورهای کمونیستی سابق»
سازمان شفافیت جهانی از دولتها درخواست میکند، طبق اصول كنوانسیون سازمان ملل درارائهی اطلاعات خود، شفافیت به خرج دهند و در برابر جامعه پاسخگو باشند.
آقای مارشال، وضعیت ایران را شبیه به اوضاع کشورهای کمونیستی سابق ارزیابی میکند. وی با اشاره به اینکه جمعآوری اطلاعات پیرامون رشوهخواری در ایران بسیار دشواراست، تاکید دارد: «بر اساس آماری که سازمان ما توانست به دست آورد، جمهوری اسلامی ایران از لحاظ فساد اداری و مالی در ردهی فاسدترین کشورهای دنیا قراردارد».
«کمکها به افغانستان باید شفاف باشند»
دریافت کمک نقدی ایران از سوی رئیس دفترحامد کرزای، رئیس جمهور افغانستان نیز نظر سازمان شفافیت جهانی را به خود جلب کرده است.
آقای مارشال به این سئوال که آیا میلیونها یورو پرداخت نقدی ایران به افغانستان را باید "کمک" دانست یا رشوه، چنین پاسخ میدهد: « آنچه در افغانستان اتفاق افتاده، سوء استفاده یک ارگان عالی دولتی است. مهم این است که کنترل و تعادل بایستی باشد. اما در ایران و افغانستان چنین ساختاری عمل نمیکند و دولتمردان پاسخگو نیستند. امکانی هم برای شهروندان نیست که رهبران سیاسی خود را تغییر دهند. امکان تغییررهبران سیاسی این کشورها مسئلهی اساسی است تا مشکل رشوه. چونکه فساد و رشوه فقط عوارضی ناشی از نارسائیهای جامعه است.»
تفاوت کمک غربیها و ایران
عالم کوهکن تحلیل گرمسائل افغانستان در کابل به دویچهوله میگوید: «کمک ایران باید به شکل علنی و شفاف صورت میگرفت. اکنون این مسئله برای مردم و همچنین نخبگان افغانستان سئوال برانگیزاست».
پس از افشای تحویل میلیونها دلار پول نقد از سوی ایران به دفتر ریاستجمهوری افغانستان، حامد کرزای در یک کنفرانس خبری گفته بود:«کشورهای زیادی در ۹ سال گذشته به افغانستان کمک کردهاند و ایران نیز از این جمع مستثنا نیست.»
آقای کوهکن دربارهی تفاوت کمک کشورهای غربی و ایران به دولت افغانستان توضیح میدهد: «شکی وجود ندارد که افغانستان یکی از فاسدترین کشورهاست. این را دولتمردان افغانستان هم اعتراف میکنند. ولی تا بهحال کمکهای دولتهای غربی بصورت شفاف بوده و اخبار آن منتشر شده است. اما اگر کمک نقدی ایران به دستیار کرزای در"نیویورکتایمز" افشا نمیشد، مردم افغانستان بی خبر بودند».
اهداف سیاسی ایران
بهنظر کارشناسان سازمان شفافیت جهانی، پرداخت پول از سوی ایران با مقاصد سیاسی انجام میگیرد و شفاف نیست. میکولوش مارشال در این خصوص چنین توضیح میدهد:«ما صریحا اعلام میکنیم که این گونه اقدام ایران رشوه دادن است و فقط اهداف سیاسی را دنبال میکند».
مسئولین سازمان شفافیت جهانی در گفتگو با دویچهوله خاطرنشان میکنند: «اصلاحات، گسترش دمکراسی، انتخابات آزاد، کثرت احزاب سیاسی و آزادی بیان و همچنین رعایت حقوق شهروندی، زمینههائی هستند که برای مبارزه علیه فساد مالی و ادارای تابحال کمک شایانی کردهاند».
ترانسپارسی اینترنشنال که یک سازمان بینالمللی و غیر دولتی است، یکصد شعبه در مناطق مختلف جهان دارد و برای مقابله با فساد و رشوهخواری به دولتها کمک میکند. کارشناسان این سازمان، به سازمان ملل و اتحادیه اروپا نیز در امر مبارزه علیه فساد مالی یاری میرسانند.
طاهر شیرمحمدی
تحریریه: جواد طالعی
سکاندار اصلی جمهوری اسلامی چه کسی است؟
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی در گردهمایی مسئولان سیاسی نیروهای مسلح به صراحت از "مسیری" سخن گفت که رهبر جمهوری اسلامی طراحی کرده تا دولتهای نهم و دهم شکل بگیرند.
وی در این همایش که در روز سهشنبه چهارم آبان ماه برگزار شد، گفت: «امروز مسیری که مقام معظم رهبری طراحی کردهاند وضعیت را به گونهای شکل داده که دولت نهم و دهم بر سر کار آید و نظام در مسیر درست قرار گیرد و به این ترتیب مقابلههایی که با آن صورت میگیرد یک مقوله کاملا جدی است».
این سخن یک بار دیگر بحث "مهندسی انتخابات" را در بین ناظران سیاسی زنده کرد. همان نظری که طرفداران آن معتقدند اعلام محمود احمدینژاد به عنوان رئیسجمهور از پیش مشخص شده بود.
آنگونه که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی بیان کرده، طراح این پروژه نیز شخص آیتالله خامنهای بوده است. این سخنان مسئله قدرت آقای خامنهای را یک بار دیگر در مجامع سیاسی برجسته ساخته؛ طرح این پرسش که آیا گرداننده اصلی صحنه سیاست کنونی ایران، شخص آیتالله خامنهای است؟
حسن یوسفی اشکوری نویسنده و پژوهشگر معتقد است، ساختار کنونی جمهوری اسلامی به گونهای است که چند عامل گوناگون باهم و در راستای اهداف فعلا مشترکشان ریسمان تمامی امور را به دست دارند.
او میگوید: «شاید بشود گفت که یک شرکت سهامی تشکیل شده و منافع، تشخیصها و افکارشان به هم گره خورده و چند ضلع اینجا با هم دارند همکاری میکنند. در یکطرف آقای خامنهای هست، در یکطرف نیروهای نظامی و امنیتی هستند و در طرف دیگر باند افراطی حول و حوش آقای احمدینژاد هستند. فعلا همه با هم به نوعی به همگرایی رسیدهاند و منافعشان اقتضا میکند که با هم همکاری داشته باشند. ولی تصور من این است که همچنان سر نخ این تصمیمگیریها و تحولات و ابتکار عمل در دست خود آقای خامنهای است».
حذف یک جناح توسط جناح دیگر
عدهی دیگری معتقدند که در حال حاضر یکی از اضلاع این "شرکت سهامی" در پی حذف دیگران است. بنابرنظر اینها، احمدینژاد و آیتالله خامنهای بر سر رحیم مشایی بشدت با یکدیگراختلافنظر دارند. حتی عدهای پا را از این نیز فراتر گذاشته و به این نتیجه رسیدند که این اختلافها به حدی است گروه احمدینژاد در پی جانشینی برای آیتالله خامنهای است.
آقای اشکوری اما این موضوع را منتفی میداند. وی میگوید شخص احمدینژاد بسیار "بیریشهتر" از آن است که بخواهد مثلا آقای خامنهای را دور بزند. اما به طور کلی وی معتقد است که جریان اطراف احمدینژاد اصولا اعتقادی به ولایت فقیه ندارند.
او میگوید: «آقایان احمدینژاد و رحیم مشایی و این گروهی که در این سی سال باهم بودند و گروهی هستند که ایدئولوژی و تفکر خاص دارند، اینها با توجه به آن افکار و اندیشههایی که دارند و خط مشیای که تا بهحال پیش گرفتهاند، در نهایت "گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند"، اگر بتوانند در نظام جمهوری اسلامی باقی بمانند، من هیچ تردیدی ندارم که سرانجام اینها نه به آن اسلام فقاهتی باور دارند، نه به علما و مراجع و نهاد سنتی روحانیت و نه طبعاً به ولایت فقیه و به آقای خامنهای اعتقاد دارند».
وی به ذکر یکی از مواردی میپردازد که چند سال پیش، از جلسه ملاقات احمدینژاد با آیتالله خامنهای به بیرون درز کرده بود: «چند سال پیش مطلبی از احمدینژاد را آقای منتجب نیا در روزنامهی اعتماد ملی چاپ کرد که یک روز هم روزنامه را بستند و البته هیچ کس هم تکذیب نکرد. ایشان گفت که آقای احمدینژاد در یکجایی که ظاهرا با آقای خامنهای جلسهای و گفتوگویی داشته، حالا چه گفتوگویی صورت گرفته بوده اعلام نشد، ولی ظاهرا بگومگویی بینشان بوده و آقای احمدینژاد از آن جلسه بیرون میآید و با ناراحتی میگوید که ایشان فکر میکند که من رئیس جمهور ایشانم، من رئیس جمهور امام زمانم. این تفکر و این ایدئولوژی، حالا صادقانه است یا بازیست من نمیدانم، ولی این تفکر اصولاً نمیتواند به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشد».
چه کسی میتواند رهبری را کنترل کند؟
آنگونه که اکثر تحلیلگران معتقدند اکنون شخص آیتالله خامنهای سکاندار حکومت ایران است. طبق قانون اساسی، مجلس خبرگان وظیفه نظارت بر عملکرد رهبری را بر عهده دارد. این بدان معناست که تنها نهادی که میتواند رهبر را مورد پرسش قرار دهد مجلس خبرگان است. ولی تا کنون به این وظیفه قانونی خود عمل نکرده است.
تحلیلگران میگویند، چرخه باطل انتخابات نمایندگان مجلس خبرگان در سیستم کنونی ایران عملا آنها را به فرمانبرداران رهبر تبدیل کرده است. چرا که صلاحیت نامزدهای این مجلس را شورای نگهبان تایید میکند و شورای نگهبان نیز برگزیده رهبر است. بدین ترتیب کسانی باید رهبر را مورد پرسش قرار دهند که جایگاهشان در خبرگان را به طور غیرمستقیم از رهبر گرفتهاند.
زمانی که این نمایندگان به وظیفه قانونی خود عمل نمیکنند، چه نهاد دیگری در چارچوب کنونی قوانین ایران میتواند بر کارکرد رهبری نظارت کرده و وی را مورد پرسش قرار دهد؟
یوسفی اشکوری چنین پاسخ میدهد: «نهادی نداریم، جز افکارعمومی. در همین اروپا و غرب هم که شما نگاه میکنید، مسائل مملکت همه از طریق نهادها یا آدمها حل نمیشود، بلکه عمدتاً این نهادهای مدنی، مطبوعات یا رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و افکارعمومی را بسیج میکنند و سیاستمداران و دولتمردان را وادار به پاسخگویی میکنند. چون در شرایط فعلی ایران، رسانهای وجود ندارد، نهادهای مدنی به آن شکل وجود ندارد، از این جهت آن زمینه هم وجود ندارد. فقط تک مضرابهایی مثل آقای دستغیب یا آقای کروبی و یا کسان دیگری هستند که در این زمینه گاهی نامهای مینویسند و اعتراضی میکنند و یا سخنی میگویند که آن هم بیشتر در رسانههای خارج از کشور انعکاس پیدا میکند تا در داخل».
آقای اشکوری در مورد جایگاه ریاست خبرگان معتقد است این مقام نیز ریاست همان نمایندگان را بر عهده دارد و کاری فراتر از آنان نمیتواند انجام دهد اما درباره شخص هاشمی رفسنجانی، وی نظر دیگری دارد. او میگوید: «اگر نظام جمهوری اسلامی روزی دچار بحران جدی و چالش عظیمی شود، به شکلی که دیگر از آقای خامنهای هم کاری برنیاید، یعنی آقای خامنهای هم مستاصل شود و این بحران جوری شود که ایشان هم نتواند این گره کور را باز کند، در آن صورت تنها یک شخصیت در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد که میتواند توازنبخش و تعادل بخش نیروهای درون حاکمیت، از اصلاحطلبانی که حالا از دایره قدرت بیرون افتادهاند تا اصولگرایانی که در درون آن هستند، باشد. آقای هاشمی تنها کسی است، من واقعاً تأکید میکنم، که در ساختار کنونی نظام جمهوری اسلامی تنها کسی است که میتواند به این کشتی توفانزده تعادلی ببخشد که البته اگر در آن روز، توفان آن قدر عظیم نشده باشد که اساساً چیزی به نام کشتی جمهوری اسلامی باقی نماند. ولی بههرحال اگر امیدی باشد که کسی بتواند نقشی ایفا کند، آقای هاشمی است. کس دیگری نیست».
میترا شجاعی
تحریریه: مصطفی ملکان
تحریریه: مصطفی ملکان
«بنزین ساخت ایران: غیراقتصادی و سرطانزا»
معاون کمیسیون انرژی در مجلس ایران میگوید: «بنزین تولید شده در پالایشگاههای ایران غیراستاندارد و سرطانزا است.» در گزارشی که به قلم عسگر جلالیان، نماینده مجلس ایران در سایت «خبرآنلاین» منتشر شده، هزینه تولید بنزین در پالایشگاهها بسیار بالاست و بهصرفه نیست.» او معتقد است: «خطر عصبانیت مردم از کمبود بنزین، کمتر از خطر سرطان و مرگ برای آنها است.»
این بنزین را بو نکنید
عسگر جلالیان معتقد است، تماس این بنزین با دست و یا استشمام آن، بسیار خطرناک است. او در گزارش خود نوشته است: «در شرایطی که میدانیم سرطانیها هیچ حمایتی نمیشوند و هزینههای این بیمارپی کمرشکن است، ادامه این روند به هیچ وجه جایز نیست. دولت اگر قرار است بنزین تولید کند نباید به بهای مرگ و سرطان تمام شود.»
پیشتر، محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران گفته بود: «اگر فروش بنزین به ایران را تحریم کنند، در عرض یک هفته بنزین مورد نیاز را تولید خواهیم کرد.» در ماههای گذشته به علت تحریم ایران، شرکتهای بزرگ نفتی همچون توتال، شل، استات اویل، انی و...به فعالیت خود در زمینه توسعه میادین نفت در ایران پایان داده بودند.
بنزین تولیدی مجتمعهای پتروشیمی
ایران دارای نه پالایشگاه نفت در شهرهای تهران، تبریز، شیراز، اصفهان، بندرعباس، اراک، آبادان، کرمانشاه و جزیره لاوان است. این پالایشگاهها بخش کوچکی از بنزین مورد نیاز ایران را تامین میکنند. بر اساس آمارهای رسمی، سالانه حدود شش و نیم میلیارد دلارهزینه واردات بنزین به ایران است که بر اساس آمارهای غیر رسمی این رقم به ۱۰ میلیارد دلار میرسد
با آغاز تحریمهای جدید اتحادیه اروپا، آمریکا و سازمان ملل متحد علیه ایران، مسعود میرکاظمی وزیر نفت ایران از اجرای طرح ظربتی تولید بنزین در ایران خبر داده بود. بر اساس این طرح، مجتمعهای پتروشیمی ایران همچون، امیرکبیر، جم، نوری و اراک، موظف شدند با تغییر کاربری بخشی از واحدهای تولیدی خود در کنار پالایشگاههای نفت ایران، بنزین تولید کنند.
اقدام دولت ایران درخود محافل نزدیک به دولت نیز با انتقاد روبرو شده است. حمیدرضا کاتوزیان، رئیس کمیسیون انرژی مجلس گفته است: «رقم هزينه تمام شده برای هر ليتر بنزين از رقم بنزين فوب خليج فارس كه در بنادر جنوب تخليه شود خيلي بيشتر است. از طرف ديگر در نتيجه خودكفایی، بخشهايي از پتروشيمی كه مورد استفاده قرار ميگيرد دچار مشكل تعمير و نگهداری و فرسودگی ميشود و با كمبود منابع روبرو میشوند زيرا اين مراكز خودشان از قبل تعهدی نسبت به توليد برخی محصولات دارند كه بايد در مقابل آنها پاسخگو باشند.» کاتوزیان، خودکفایی کنونی در بنزین را موجب عقبیافتادگی صنایع پتروشیمی و آسیبرساندن به آنها دانسته و آن را در بلندمدت مضر توصیف کرده است.
آلایندههای سرطانزا در بنزین تولیدی ایران
در همین حال، کیفیت بنزین تولیدی در تاسیسات پتروشیمی ایران نیز با سوالها و انتقادهایی روبروست. علیمحمد بساق، مدیر کنترل تولید صنایع پتروشیمی ایران در گفت و گو با خبرگزاری داخلی «مهر»، تفاوت بنزین تولید شده در پالایشگاهها و مجتمعهای پتروشیمی را تایید کرده و گفته است: «بنزین تولید شده توسط مجتمعهای پتروشیمی، مستقیما در خودروها مصرف نمیشود.»
رضا امیری، مدیر مجتمع پتروشیمی بندر امام خمینی (بندر شاهپور سابق) نیز میگوید: «بنزین تولید شده در مجتمعهای پتروشیمی با بنزین پالایشگاهها مخلوط میشود و در نهایت بنزین بر اساس استاندارها پخش میشود.»
مسئولان محیطزیست کشور نیز سخنانی در تایید ارزیابیهای یادشده بر زبان آوردهاند. برای مثال، دكتر يوسف رشيدی، مديرعامل شركت كنترل كيفيت هوای تهران با استناد به میزان اندازهگيریهای انجام شده در شهریور امسال، ميزان آلاينده سرطانزای بنزین در هوای تهران را حداقل ۱۰ برابر استانداردهای جهانی اعلام کرده است.
جعفر پویه
از پرده برون افتادن بذل و بخشش احمدی نژاد به حامد کرزای، رییس جمهور برگمارده آمریکا در افغانستان، بخشی از اعمال غیر قانونی دولت برکشیده ولی فقیه را افشا کرد. رژیم جمهوری اسلامی و رییس دولت آن از این خاصه خرجیها فقط در افغانستان انجام نمی دهند. خبر کمک 25 میلیون دلاری احمدی نژاد به حزب اسلام گرای "عدالت و توسعه" ترکیه جهت هزینه برای انتخاب مجدد اردوغان، چندی پیش برملا شده بود. رژیم ولایت فقیه همچنین مبالغ گزافی صرف حمایت از گروه های تروریستی در منطقه و جهان می کند که کمتر کسی از آنها آگاه است.
افشای کمابیش از پرده برون افتاده اینگونه کمکها به دلیل عدم توجه افکار عمومی و عدم قطعیت آنها چندان پیگیری نمی شود اما کمکهای علنی و بی شمار رژیم از کیسه مردم ایران آنقدر هست که موجب تعجب بسیاری در کنار و گوشه جهان گردیده است؛ لیستی که از کشورهای منطقه همچون پاکستان، افغانستان و سریلانکا تا سوریه، لبنان و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین را در بر می گیرد. معلوم نیست رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی و رییس جمهور برگزیده رهبر آن، احمدی نژاد با چه مجوز و به چه دلیل، ثروت ملی مردم ایران را اینگونه حاتم بخشی می کنند و بدون حساب و کتاب برباد می دهند.
به راستی کمکهای عجیب و غریب به اکوادر، نیکاراگوئه، کوبا، بولیوی و ونزوئلا و ساخت و ساز مدرسه، نیروگاه، خانه و بیمارستان در این کشورها چه نفعی برای ملت ایران دارد؟ در کنار این ساخت و سازها، اقلام بسیار کلانی یا به عنوان وامهای بلا عوض و یا طولانی مدت قرار می گیرد. پاکستان و سریلانکا و سوریه و عراق از جمله کشورهایی هستند که این وامهای بلا عوض را دریافت می کنند.
اگر در ایران کارگران بسیاری از کارخانه ها به علت دریافت نکردن چندین ماه حقوق معوقه دست به اعتصاب و تجمع اعتراضی می زنند و به دلیل درخواست حق شان مورد سرکوب واقع می شوند، در عوض رژیم نه تنها حقوق کارمندان حزب الله را می پردازد، بلکه به جز حقوق کارمندان، مستمری ماهیگیران بیکار شده غزه را نیز پرداخت می کند.
اگر بسیاری از کارگران برای دریافت حقوق بیکاری از این در به آن در می زنند و نمی توانند همان حقوق اندک خود را به دست بیاورند، در عوض رژیم حقوق بیکاری 100 هزار کارگر فلسطینی بیکار در لبنان را پرداخت می کند.
بسیاری از کودکان ایرانی در کپر به جای مدرسه درس می خوانند. در بسیاری از شهرستانها مردم از داشتن بیمارستان محروم اند اما رژیم در سریلانکا و آمریکای مرکزی و آفریقا، مدرسه و بیمارستان می سازد. قبض برق ماهانه مردم سیر صعودی دارد و بسیاری توان پرداخت آنرا ندارند اما دولت ولی فقیه در کشورهای دیگر نیروگاه برق می سازد.
همه اینها منهای دزدی و غارت آخوندها و پایوران رژیم از ثروت ملی مردم است که خود حدیث مفصل دارد.
کسی هست از علی خامنه ای و رییس جمهور برکشیده او بپرسد شما با چه مجوزی و به چه حقی ثروت ملی مردم ایران را برای خریدن طرفدار و به بهانه حمایتهای بی خاصیت بین المللی و بیرون کشیدن رژیم منحوس تان از انزوا بر باد می دهید؟ این حق و حقوق کودکان، زنان و مردانی است که برای حداقل نیازهای اولیه خود باید روزانه چند شیفت کار کنند تا بتوانند فقط زنده بمانند.
رژیم جمهوری اسلامی و ولی فقیه و رییس جمهور برکشیده او همچون آفت به جان ثروت ملی مردم افتاده اند. باید برای دفع این آفت ثروت ملی برباد ده فکری اساسی کرد.
افشای کمابیش از پرده برون افتاده اینگونه کمکها به دلیل عدم توجه افکار عمومی و عدم قطعیت آنها چندان پیگیری نمی شود اما کمکهای علنی و بی شمار رژیم از کیسه مردم ایران آنقدر هست که موجب تعجب بسیاری در کنار و گوشه جهان گردیده است؛ لیستی که از کشورهای منطقه همچون پاکستان، افغانستان و سریلانکا تا سوریه، لبنان و کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین را در بر می گیرد. معلوم نیست رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی و رییس جمهور برگزیده رهبر آن، احمدی نژاد با چه مجوز و به چه دلیل، ثروت ملی مردم ایران را اینگونه حاتم بخشی می کنند و بدون حساب و کتاب برباد می دهند.
به راستی کمکهای عجیب و غریب به اکوادر، نیکاراگوئه، کوبا، بولیوی و ونزوئلا و ساخت و ساز مدرسه، نیروگاه، خانه و بیمارستان در این کشورها چه نفعی برای ملت ایران دارد؟ در کنار این ساخت و سازها، اقلام بسیار کلانی یا به عنوان وامهای بلا عوض و یا طولانی مدت قرار می گیرد. پاکستان و سریلانکا و سوریه و عراق از جمله کشورهایی هستند که این وامهای بلا عوض را دریافت می کنند.
اگر در ایران کارگران بسیاری از کارخانه ها به علت دریافت نکردن چندین ماه حقوق معوقه دست به اعتصاب و تجمع اعتراضی می زنند و به دلیل درخواست حق شان مورد سرکوب واقع می شوند، در عوض رژیم نه تنها حقوق کارمندان حزب الله را می پردازد، بلکه به جز حقوق کارمندان، مستمری ماهیگیران بیکار شده غزه را نیز پرداخت می کند.
اگر بسیاری از کارگران برای دریافت حقوق بیکاری از این در به آن در می زنند و نمی توانند همان حقوق اندک خود را به دست بیاورند، در عوض رژیم حقوق بیکاری 100 هزار کارگر فلسطینی بیکار در لبنان را پرداخت می کند.
بسیاری از کودکان ایرانی در کپر به جای مدرسه درس می خوانند. در بسیاری از شهرستانها مردم از داشتن بیمارستان محروم اند اما رژیم در سریلانکا و آمریکای مرکزی و آفریقا، مدرسه و بیمارستان می سازد. قبض برق ماهانه مردم سیر صعودی دارد و بسیاری توان پرداخت آنرا ندارند اما دولت ولی فقیه در کشورهای دیگر نیروگاه برق می سازد.
همه اینها منهای دزدی و غارت آخوندها و پایوران رژیم از ثروت ملی مردم است که خود حدیث مفصل دارد.
کسی هست از علی خامنه ای و رییس جمهور برکشیده او بپرسد شما با چه مجوزی و به چه حقی ثروت ملی مردم ایران را برای خریدن طرفدار و به بهانه حمایتهای بی خاصیت بین المللی و بیرون کشیدن رژیم منحوس تان از انزوا بر باد می دهید؟ این حق و حقوق کودکان، زنان و مردانی است که برای حداقل نیازهای اولیه خود باید روزانه چند شیفت کار کنند تا بتوانند فقط زنده بمانند.
رژیم جمهوری اسلامی و ولی فقیه و رییس جمهور برکشیده او همچون آفت به جان ثروت ملی مردم افتاده اند. باید برای دفع این آفت ثروت ملی برباد ده فکری اساسی کرد.
آمریکا ۳۷ شرکت کشتیرانی دیگر ایرانی را تحریم کرد
وزارت خزانهداری آمریکا روز چهارشنبه (۵ آبان/۲۷ اکتبر) اسامی ۳۷ شرکت کشتیرانی که بهطور پوششی برای جمهوری اسلامی فعالیت میکردهاند را بر روی فهرست تحریمهای خود قرار داد. این شرکتها در کشورهای آلمان، مالت و قبرس مستقر هستند، اما جمهوری اسلامی مالکیت و یا مدیریت آنها را در اختیار دارد.
آمریکا همچنین نام پنج شهروند ایرانی را که در همین رابطه به عنوان مدیران و مسئولان این شرکتهای کشتیرانی معرفی شدهاند را به فهرست افراد تحریمی خود افزوده است. این افراد با نامهای محمد طلایی، احمد سرکندی، منصور اسلامی، ناصر باطنی و قاسم نبیپور به عنوان مدیران این شرکتها ذکر شدهاند.
وزارت خزانهداری آمریکا این شرکتها را متهم میکند که در ارتباط با برنامه مشکوک اتمی و پروژههای موشکی ایران فعالیت داشتهاند.
دولت آمریکا در سپتامبر ۲۰۰۸ میلادی شرکتهای حمل ونقل دریایی ایران را به خاطر پشتیبانی لجستیکی از برنامههای تسلیحاتی این کشور، بر روی فهرست تحریمهای یکجانبه خود قرار داده بود. اما به گفته مقامات آمریکایی، جمهوری اسلامی میکوشد با تاسیس شرکتهای گمنام و پوششی از این تحریمها فرار کند.
آمریکا تاکنون بیش از ۷۰ شرکت کشتیرانی و حدود ۱۰۰ کشتی ایرانی را شناسایی کرده و آنها را مشمول تحریمهای خود ساخته است. بنا به ارزیابی وزارت خزانهداری آمریکا، ایران با «روشها و تاکتیکهای ظریف و پیچیده» میکوشد به تجارت غیرقانونی خود ادامه دهد.
تشدید فشارها بر ایران
دولت آمریکا و کشورهای اروپایی خواهان طرح شرایط سختتری از سوی گروه ۱+۵ در مذاکرات اتمی با ایران هستند. به گفته روزنامه نیویورک تایمز، این گام نخست در زمینه تحریمهای اقتصادی برداشته شده است.
در گزارش این روزنامه آمده است که ایران از زمان قطع مذاکرات تاکنون کماکان به غنیسازی ادامه داده است. این روزنامه مینویسد که ایران دستکم برای ساخت یک بمب اتمی، اورانیوم غنیشده در اختیار دارد.
از سوی دیگر تاکنون ایران پاسخی رسمی به پیشنهاد کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای از سرگیری مذاکرات در ماه نوامبر نداده است. فیلیپ کراولی، سخنگوی وزرات امورخارجه آمریکا اعلام کرد، که «نخست باید در انتظار پاسخ ایران نشست.» به گفته وی کشورهای گروه ۱+۵ زمانی حاضر به گفتوگو با ایران هستند که مقامات این کشور به «مذاکراتی جدی» علاقه نشان دهند.
سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا افزود: «ایران باید گامی به پیش نهد و نشان دهد که پایبند به تعهدات خود بوده و برنامه اتمیاش نیز اهدافی صلحآمیز را دنبال میکند.» وی تاکید کرد که پیشنهاد تبادل سوخت ربطی به نگرانی جامعه جهانی پیرامون برنامه اتمی بطور کلی ندارد.
نیویورک تایمز مینویسد که بسیاری از مقامات آمریکایی بر این باورند که امکان شکست تلاشهای جدید وجود دارد، اما باراک اوباما خواهان ادامه مذاکرات است و در صورت لزوم بر شدت تحریمها علیه ایران خواهد افزود.
بن لادن فرانسویها را تهدید به مرگ کرد
بریس هورتفو، وزیر کشور فرانسه روز چهارشنبه (۲۷ اکتبر / ۵ آبان) گفت که خطر بروز حمله تروریستی علیه فرانسه، یک خطر واقعی است. وی همچنین خواستار آن شد که همه با چشمانی باز مراقب این تهدید باشند.
اسامه بنلادن، رهبر شبکه تررویستی القاعده پیش از این با ارسال یک پیام صوتی، ربوده شدن چند تبعه فرانسوی در نیجر را ناشی از سیاستهای فرانسه دانسته و عقبنشینی نیروهای فرانسوی از افغانستان را کلید امنیت این کشور خواند.
هورتفو در سخنان خود در مجلس فرانسه گفت که اظهارات بنلادن، تلاش ما برای مقابله با خطر تروریسم را توجیه میکند.
به گفته وزیر کشور فرانسه، متخصصان فرانسوی مشغول بررسی پیام بنلادن هستند و چنانچه این پیام صحیح باشد بیانگر خطر جدی است که فرانسه و اتباع آن را در داخل و خارج خاک خود تهدید میکند.
فرانسه در حال اجرای طرحی امنیتی خود است که ظرف مدت اخیر درجه خطر به قرمز و تنها یک درجه قبل از بالاترین مرحله خطر قرار دارد. رسانهها ماه گذشته به نقل از گزارشهای امنیتی اعلام کرده بودند که برخی شهرهای اروپا از جمله پاریس، هدف حملاتی احتمالی از طرف القاعده قرار دارند.
بنلادن در پیام صوتی خود گفته که ربوده شدن متخصصان فرانسوی که چهل روز قبل در نیجر رخ داده و جریان القاعده در مغرب اسلامی مسئولیت آن را بر عهده گرفت، پاسخی به ظلم فرانسه در قبال امت اسلامی است.
وی این سوال را مطرح کرد که آیا القاعده حق دارد در حالی که فرانسه مسلمانان را از پوشیدن نقاب و برقع منع میکند،به ظلمها و تجاوزهای این کشور پاسخ دهد یا خیر.
به گفته رهبر جریان القاعده، تنها راه حفظ امنیت فرانسویها، خاتمه دادن به ظلم و در راس آنها عقبنشینی از «جنگ شومی» است که جورج بوش در افغانستان شروع کرده است.
بنلادن همچنین خطاب به فرانسویها گفت که چگونه در اشغال کشور ما و قتل فرزندان و زنان ما مشارکت میکنید و انتظار دارید که بتوانید در امنیت و صلح زندگی کنید؟
ارزیابی متخصصان فرانسوی از پیام بنلادن
به گزارش الجزیره و فرانسپرس، سه متخصص فرانسوی در امور امنیتی در حال بررسی پیام اسامه بنلادن بوده و این پیام را «نگرانکننده» و «تهدیدی جدی» خواندهاند.
این متخصصان، اظهارات جدید رهبر القاعده را شروع روشی برای ربودن اتباع کشورهای غربی به خصوص فرانسوی تحت تفکر جهادی و ضربه زدن به منافع این کشورها در نقاط مختلف جهان خواندهاند.
متیو گیدر، متخصص فرانسوی امور استراتژی گفت که اظهارات بنلادن بسیار خطرناک است چرا که برای نخستین بار است که وی شخصا یک کشور اروپایی را تهدید میکند.
به گفته گیدر، بنلادن از طریق این پیام میخواهد به مردم فرانسه هشدار داده و سیاستهای القاعده را در ربودن اتباع فرانسوی و اجرای حملات احتمالی توجیه کند.
گیدر همچنین افزود: «پیام بنلادن در واقع به تمامی تندروهای اسلامگرا در فرانسه و کشورهای غربی چراغ سبز میدهد تا منافع این کشورها را به خطر بیاندازند».
در همین حال آن جیودچلی، مدیر مرکز «خطر تروریستی» در فرانسه گفت که پیام بنلادن تهدیدی جدی برای دولت فرانسه است، چرا که پیش از این پیامهای تهدیدآمیز توسط ایمن الظواهری صادر میشد و هنگامی که برای نخستین بار رهبر القاعده شخصا کشوری را تهدید میکند، باید این تهدید را جدی تلقی کرد.
این متخصص امور امنیتی افزود که القاعده قصد دارد فرانسه را در راس کشورهایی قرار دهد که مورد حمله تروریستی واقع خواهند شد.
به گفته جیودچلی، هدف دیگر بنلادن از ارسال این پیام، تقویت جایگاه جریان القاعده در مغرب اسلامی در مذاکراتی است که اکنون برای آزادسازی گروگانهای فرانسوی جریان دارد.
ژرژ مالبرونو، روزنامهنگار فیگارو نیز گفت که بیشترین موضوعی که در این پیام نگرانکننده مینماید، این است که بنلادن از تمامی تندروهای اسلامگرا در مغرب عربی و نقاط مختلف جهان خواسته تا فرانسویها را مورد حمله قرار دهند.
مالبرونو که تاکنون مقالات و کتابهای متعددی در مورد القاعده نوشته و خود ۱۲۴ روز در عراق گروگان بوده، افزود که القاعده قصد دارد به اعلام جنگ نیکلا سارکوزی، رئیسجمهور فرانسه علیه جریان القاعده در مغرب اسلامی پاسخ دهد و دولت فرانسه باید این تهدیدات را جدی تلقی کند.
بیش از دو ماه است که فرانسه تدابیری بسیار شدید را برای مقابله با حمله تروریستی احتمالی اتخاذ کرده و از آن جمله کنترل امنیتی شدیدی بر متروها و نقاط مهم شهر از جمله برج ایفل در پاریس اجرا میشود.
پس از آنکه جریان القاعده در مغرب اسلامی یک گروگان فرانسوی را در ماه ژوئن گذشته و در پی عملیات ناموفق کوماندوهای فرانسوی اعدام کرد، این جریان در شانزدهم سپتامبر اعلام کرد که پنج تبعه دیگر فرانسه را در نیجر ربوده است.
در فرانسه، بیش از پنج میلیون مسلمان زندگی میکنند و این کشور بیشترین جمعیت مسلمان در میان کشورهای اروپایی را دارد.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور:برخورد با سران فتنه رفع فساد نمی شود بلکه خود فتنه آور است که نباید انجام شود.
یک ماه قبل از دستور رهبری گزارش مفصلی را از این بازداشتگاه تهیه کرده و به مسئولان عالی ارسال کردیمرئیس سازمان بازرسی کل کشور گفت: یکی از مواردی که ما اخیرا در پرونده قضایی شهرام جزایری به آن رسیده ایم این است که او بجای پرداخت جریمه ای که به آن محکوم شده درحال فروش داراییهای خود بوسیله سندسازی است.
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام مصطفی پورمحمدی عصر امروز سه شنبه در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که در محل آمفی تئاتر مرکزی این دانشگاه برگزار شد در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان در رابطه با اتهامات وارد شده در مناظره های انتخاباتی درباره برخی از مسئولان کشور گفت: تا جایی که من از زیرمجموعه های قضایی خبر دارم مدرک، سند یا گزارشی در خصوص این اتهامات که در مناظره ها مطرح شد، ارائه نشده و البته این سئوال جدی است که چرا این مدارک به دستگاه قضایی جهت رسیدگی ارسال نشده است.وی افزود: باید به سمتی برویم که سخنان خود را مستند کرده و به گونه ای مطالب خود را در منظر عمومی بیان کنیم که بتوان با استناد به مدارک مربوط به آن متخلفین را تحت تعقیب قرار دهیم.
پورمحمدی تصریح کرد: البته من از سوی سازمان بازرسی کل کشور اعلام می کنم که آماده ایم هرگونه مدرک و مستندی ارائه شود مورد تعقیب و بازرسی قرار بدهیم.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در رابطه با قضایای پیش آمده در بازداشتگاه کهریزک گفت: ما یک ماه قبل از دستور مقام معظم رهبری گزارش مفصلی را از این بازداشتگاه تهیه کرده و به مسئولان عالی ارسال کردیم و چندی بعد نیز گزارشی خدمت مقام معظم رهبری رسید که رهبر انقلاب به سرعت دستور تعطیلی این بازداشتگاه را صادر کردند.
وی در پاسخ به سئوالی درباره نحوه نظارت بر قوه قضائیه گفت: شکایات بسیاری از قضات در دادسرای عالی قضات مورد رسیدگی قرار می گیرد و علاوه بر آن حفاظت قوه قضائیه نیز نظارت خود را بر اجرای قانون در قوه قضائیه دارد.
طرح نظارت سازمان بازرسی بر قوه قضاییه در ۱۴۱۴ صفحه
پورمحمدی به برخی از فعالیت های سازمان بازرسی در نظارت بر امور اداری قوه قضائیه اشاره کرد و گفت: یکی از طرح های نظارتی سازمان بازرسی طرح جامع نظام اطلاعات و آمار قوه قضائیه است که در ۱۴۱۴ صفحه و با بررسی ۷۰ هزار برگ گردش اداری پرونده ها را مورد بررسی قرار داده است و در ۳۰ مرکز استان از ۵ هزار مراجعه کننده، ۴ هزار قاضی و کارمند قوه قضائیه نظرخواهی شده است و همچنین ۲۲ هزار نفر ساعت کار در این مورد انجام شده که اگر از یک دستگاه اجرایی می خواستیم این بازرسی ها را انجام دهیم صدای آنها در می آمد.
اطلاعت جدید درباره پرونده شهرام جزایری
پورمحمدی با اشاره به پرونده شهرام جزایری گفت: یکی از مواردی که ما اخیرا در پرونده قضایی وی به آن رسیده ایم این است که او بجای پرداخت جریمه ای که به آن محکوم شده است درحال فروش داراییهای خود بوسیله سندسازی است که پرونده ای هم در این زمینه تشکیل شده است.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در پاسخ به سئوال دیگری در رابطه با علت عدم برخورد با سران فتنه گفت: در برخی از مسائل باید توجه داشت که برخورد جدی، نه تنها عاملی برای رفع فساد نمی شود بلکه خود فتنه آور است که نباید انجام شود.
وی در ادامه با بیان اینکه ما پرونده های بسیار زیادی از طیف های مختلف سیاسی را در دست داریم ، افزود: از بالاترین سطح تا پائین ترین سطح به تمامی آنها بدون محدودیت رسیدگی خواهد شد و هیچ مصلحت اندیشی در برقراری عدالت نبوده و معتقدیم که بالاترین مصلحت اندیشی اجرای عدالت است.
گزارش سازمان بازرسی از سفرهای استانی آماده شد
پورمحمدی در پاسخ به سئوالی درباره پروژه های عمرانی دولت گفت: ما به تناسب و تناوب بر تمامی پرونده ها نظارت داریم و آنها را کنترل و بازرسی می کنیم و همچنین اگر لازم بود در معاملات حضور پیدا کرده و در صورت مشاهده ضرر و زیانی معامله را باطل اعلام می کنیم.
وی برای نمونه به سفرهای استانی اشاره کرد و خاطرنشان کرد: در رابطه با سفرهای استانی چندین بازرسی را انجام داده و گزارشی نیز از اجرا یا عدم اجرای مصوبات استانی را تهیه کرده ایم که این گزارش را به مقامات مسئول ارسال می کنیم.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور تاکید کرد که سازمان بازرسی در زمینه پیشگیری از جرم متمرکز شده و سعی دارد که قبل از وقوع جرم اقدامات لازم را صورت دهد تا هزینه ای از این بابت متوجه کشور نشود.
لازم به ذکر است در ابتدای این نشست پورمحمدی رئوسی از بیانات امام راحل درباره قضاوت و تاثیر قضاوت کارآمد بر اصلاح جامعه را بیان کرد.
جرس: حدود ۳۰ نفر از کارگران سازمان فضای سبز شهرداری آبادان در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق و بيمه خود در مقابل شهرداری مرکزی آبادان تجمع کردند.
به گزارش ایلنا، کارگران معترض گفتهاند، دريافتنکردن سه ماهه حقوق، سبب بروز مشکلاتی برای آنها در تامين امرار معاش، پرداخت قبوض، تحصيل فرزندان و غيره شده است.
سرپرست شهرداری آبادان، دليل تاخير در پرداخت حقوق و بيمه کارگران را مسدود بودن حساب اين سازمان از سوی سازمان ماليات ارزش افزوده عنوان کرده است.
تعطیلی کارخانجات و عدم پرداخت حقوق کارگران از جمله دلایل اصلی تجمع کنندگان کارگری است که در شهرهای مختلف انجام می شود.
به گزارش ایلنا، کارگران معترض گفتهاند، دريافتنکردن سه ماهه حقوق، سبب بروز مشکلاتی برای آنها در تامين امرار معاش، پرداخت قبوض، تحصيل فرزندان و غيره شده است.
سرپرست شهرداری آبادان، دليل تاخير در پرداخت حقوق و بيمه کارگران را مسدود بودن حساب اين سازمان از سوی سازمان ماليات ارزش افزوده عنوان کرده است.
تعطیلی کارخانجات و عدم پرداخت حقوق کارگران از جمله دلایل اصلی تجمع کنندگان کارگری است که در شهرهای مختلف انجام می شود.
جرس: مصطفی شکوری راد، فرزند علی شکوری راد در نامه ای به بازجوی پدرش با ذکر خصوصیات اخلاقی این فعال سیاسی می نویسد: دلم به حالت مي سوزد بازجو که زندگيت در اين روزها براي فشار به چنين مردي حيف ميشود.
شکوری راد بیست مهرماه بدنبال انتشار مطلبی در پاسخ به ادعاهای محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضاییه بازداشت شد.
شکوری راد در نوشته خود تحت عنوان "افتضاح روی افتضاح؛ تناقضگویی و دروغهای جدید"، خاطرنشان کرده بود "آقای محسنی اژه ای کم کم نشان می دهد، بعد از قاضی مرتضوی که حقیقتاً یک پدیده تاریخی در دستگاه قضا بود، تمایل به پدیده شدن دارد با این تفاوت که قاضی مرتضوی، هم با هوش بود و هم مسائل را شخصی نمی کرد و به همین دلیل بموقع لیز می خورد و توانست ده سال بر کرسی دادستانی تکیه بزند اما آقای اژه ای بر حسب اشتهار این قابلیت ها را ندارد. لذا بعید است دوام چندانی بخصوص در سمت سخنگویی داشته باشد."
قرار بود روز گذشته شکوری راد بدنبال تودیع وثیقه آزاد شود که هنوز اطلاعی از عدم آزادی وی در دست نیست.
قرار بود روز گذشته شکوری راد بدنبال تودیع وثیقه آزاد شود که هنوز اطلاعی از عدم آزادی وی در دست نیست.
متن این نامه که در اختیار جرس قرار گرفت به شرح زیر است:
نمي دانم در کجا و در چه تاريخ و خانواده اي بدنيا آمده اي .نمي دانم دوران کودکي و نوجواني و جواني خود را چگونه سپري کرده اي .نمي دانم تا چه اندازه سواد داري و آخرين مدرک تحصيلي تو چيست .نمي دانم به دانشگاه رفته اي يا نرفته اي .نمي دانم اگر دانشجو بوده اي در چه زمينه اي درس خوانده اي .نمي دانم چطور شد که وارد کادر نظام شده اي.نمي دانم چطور زندگيت ورق خورده است که هم اکنون در اين جايگاه قرار گرفته اي و بازجو شده اي .
ولي بازجو، آنکس که امروز در مقابل تو قرار گرفته است را به خوبي مي شناسم، او دکتر علي شکوريراد، پدر من است.
او در تاريخ 11/11/1340 در تهران در خانواده اي مذهبي بدنيا آمد.پدر او (يعني پدر بزرگم که او را آقا جان صدا مي کرديم ،خدا بيامرزدش)از طلاب حوزه علميه قم بود و فوق ليسانس الهيات داشت . وي از دوستان نزديک برخي از روحانيون طراز اول قم در حال حاضر بوده است .وي بعد از آمدن به تهران کارهاي فرهنگي فراواني را انجام داد، که از آن جمله راه اندازي دبيرستان مفيد مي باشد که جزء مدارس طراز اول ايران است و در زمان جنگ شهيدان زيادي از اين دبيرستان داده ايم و بسياري از افراد سرشناس و موفق جامعه کنوني از اين مدرسه فارغ التحصيل شده اند، و در جايگاه خود حق به گردن اين نظام و مملکت دارد.
دوران کودکي پدرم همانند ساير کودکان هم سن و سال خود در آن زمان سپري شده است با اين تفاوت که او دوران تحصيل خود را به سرعت و سريعتر از ديگران طي کرده و کلاسها را با هوش و ذکاوت فراواني که داشته است به صورت جهشي سپري کرده است بطوريکه توانسته در سن 16 سالگي وارد دانشگاه تهران شود .به نقل از خودش "وقتي وارد دانشگاه شدم هنوز سيبيل در نياورده بودم" آن هم وارد دانشگاهي که آن زمان در بحبوحه ي کارهاي سياسي و فرهنگي قرار داشته است و تعداد احزاب و اختلافات شديد بين آنها بيداد مي کرده است هر حزب و مکتبي در صدد جذب افراد بيشتر بوده است و هر دانشجوي تازه واردي در مقابل هجمه ي شديد نظرات و عقايد قرار مي گرفته بطوريکه دو دوست صميمي آنطور که من شنيده ام ممکن بوده در سال دوم دانشگاه در مقابل هم قرار مي گرفتند و شايد در مواردي نقشه ي ترور همديگر را مي کشيدند .
در اين شرايط، پدرم با آن سن کم خود راهي را انتخاب کرد که تا روز قبل از دستگيريش بر آن بود و پافشاري ميکرد و هيچگاه از آن فاصله نگرفت و روز به روز بر استواري عقيده اش در اين راه افزوده شد .او شيفته ي امام و راه امام شده بود ، او شيفته انقلاب و نظام جمهوري اسلامي شده بود .ولي آنچه که فکر مي کرد انجام داده است کمي متفاوت تر از آن بود که رخ داد و قرار بود که رخ دهد.
يادم هست که يکبار برايم گفت: " اولين ضربه اي که من بعد از انقلاب خوردم اين بود که وقتي 17 يا 18 سالم بود(در ان زمان با آن سن کم جزء فعال ترين دانشجويان خط امام بوده است) طبق معمول با دوچرخه به دانشگاه رفتم .موقع پياده شدن به خودم گفتم ما انقلاب کرده ايم و نظام جمهوري اسلامي بوجود آورده ايم ، فکر کنم نياز به قفل کردن دوچرخه در نظام اسلامي نباشد.مگر نظام جمهوري اسلامي دزد دارد !؟ زمانيکه برگشتم و ديدم دوچرخه ام نيست و آن را دزديده اند اولين ضربه را خوردم "
اين ضربات در سالهاي بعد از انقلاب گهگاه به صورت ها و مدل هاي ديگر بر او وارد مي شد و او را مجبور مي کرد در مقابل غير قانوني عمل کردن ها و کج روي ها فرياد بر آورد. اين فرياد ها در سالهاي اخير و به خصوص در سال گذشته به شدت افزايش يافت بطوريکه او که جزء فعالان براي اين انقلاب بوده است را متهم به اختلال در امنيت (حالا امنيت کي با حرف زدن به خطر مي افته !!!) دانسته و در زندان کرده اند.
بازجو، اينقدر حرف در سينه دارم که داشت فراموشم مي شد که دلم به حال تو سوخت که شروع به نوشتن اين نامه کردم .
بازجو ، امروز اين شخص که فقط قطره اي از اقيانوس شخصيتش را که من توانستهام درک کنم براي تو گفتم و خود نيز بر اين امر حتماّ واقف هستي در جلوي تو نشسته است .کسي که مي دانم راه او و راه انقلاب و امام همواره دو خط همراستا و به هم پيوسته بوده است .کسي که ميدانم هرگز از عقيدهاي که داشته است تخطي نکرده است ،کسي که مي دانم اگر به چيزي عقيده و ايمان داشته باشد تا پاي جانش ميايستد.
بازجو، اگر منطق و استدلال کافي براي آنچه که فکر مي کني صحيح است و خلاف عقيده ي پدرم هست نداري و خود را نيز به خواب زده اي و حرف منطقي که بر خلاف ميلت هست را نمي شنوي ،در حال تلف کردن عمرت هستي .بازجو کاش مي توانستم از وصف حالم در آن لحظه که بعد از چهار روز بيخبري پدرم به خانه زنگ زد و من را با آن صداي دلنشين و آرامش بخشش پسرم صدا کرد برايت بگويم. نميداني چه بر من گذشت و نميدانم چه بر او گذشت ولي بازجو اين را براي تو ميگويم که اگر من را در جلوي چشمانش آتش بزني تا از عقيدهاش برگردد ،شايد خم شود ،شايد بر زمين افتد ،شايد به خود بپيچد ،شايد زاري کند ،شايد فرياد بر آسمان بر دارد و خاک بر سر بريزد ولي مطمئن هستم از عقيده اي که به آن ايمان دارد هرگز بر نمي گردد.
دلم به حالت مي سوزد بازجو که زندگيت در اين روزها براي فشار به چنين مردي حيف ميشود.
نامه بيش از ۵۰ تن از روشنفکران، فعالين زنان و اساتيد دانشگاهها به سازمان عفو بينالملل، در حمايت از نسرين ستوده
به عفو بين الملل با احترام
حکومت برای ادامه ماندن در قدرت سرکوب و خفه کردن هر ذره اعتراض و حق خواهی را حتی به وکلايی که حرفه شان دفاع از حق انسانهاست، گسترش داده است. نظام حاکم حتی وکلای سرشناسی مانند خانم نسرين ستوده و آقای اوليائی فر را دستگير نمود و ساير وکلا را نيز تحت آزار و اذيت و پيگيری قرار داده است.
در حال حاضر خانم نسرين ستوده حقوقدان متعهد دادگستری که به الزامات حرفه خودش در کادر قوانين اوليه حقوق انسانی و قانون اساسی پای بند مانده و به قيمت گذشتن از آزادی و زندگی خودش حاضر به کوتاه آمدن از پرنسيبهای حرفه وکالت نشده، به بند کشيده شده و در شرايط سخت جسمی و روحی در زندان به سر می برد. او که وکالت بسياری از دانشجويان و فعالين حقوق بشر را بر عهده داشت توسط مامورين حکومت دستگير شده و در زندان اوين در چنان شرايطی از فشارهای روحی و جسمی و بی حرمتی قرار دارد که از تاريخ۳مهر۸۹ دست به اعتصاب غذا دست زده است و در حال حاضر در وضعيت جسمی خطرناکی می باشد. اما باز هم در همين وضعيت شوک آور از ارتباط او با بيرون به شدت ممانعت می شود و دستگير کنندگان او اجازه هيچ گونه ملاقاتی با خانواده اش را به وی نميدهند.
خانم نسرين ستوده دارای دو فرزند خردسال است ولی در شرايط وخيم جسمی تنها به جرم شرافت شغلی و آزادمنشی يک وکيل با وجدان، از ملاقات با کودکانش هم منع شده است. همسر نسرين ستوده (رضا خندان) هنوز پس از گذشت بيش از يک ماه و نيم از بازداشت وی نتوانسته با او ملاقات کند و نزديک به يک ماه است که نسرين ستوده با خانواده و فرزندانش نتوانسته تماس تلفنی داشته باشد، اما متاسفانه دادسرای اوين فقط حق ملاقات را به خواهر نسرين ستوده داده اند و از ملاقات با همسرش جلوگيری کرده اند.
ما جمعی از حاميان اين وکيل برجسته و اين زن آزاده و شريف برای نجات جان او و آزادی بدون قيد و شرط اين وکيل ارزشمند دست کمک به سوی شما دراز می کنيم و شما را به اعتراض به اين نقض وحشتناک اوليه ترين حق حيات انسانی فرامی خوانيم.
هراقدام کوچک شما دريچه ای است به سوی رساندن اميد زندگی شرافتمندانه به همه کسانی که مانند خانم ستوده در بندند و اميدی است برای کودکان معصوم و چشم به راه او که علاوه بردوری ازمادر لحظات بيم و اميد زندگی يا مرگ او کابوس روز و شبهايشان شده است.
جمعی از روشنفکران ، فعالين زنان و اساتيد دانشگاهها
در حمايت از نسرين ستوده
۱- لاله شفيعی
۲- شهلا بهاردوست
۳- ناهيد مير حاج
۴- حميد زنگنه
۵- حسن مکارمی
۶- ناهيد جعفری
۷- نرگس طيبات
۸- سهيلا ستاری
۹- فاطمه خانی
۱۰- حسن جعفری
۱۱- بهروز خليق
۱۲- مليحه تيره گل
۱۳- عطا هودشتيان
۱۴- جمشيد اسدی
۱۵- فيروزه فولادی
۱۶- محمد برقعی
۱۷- پرتو نوری علا
۱۸- مليحه محمدی
۱۹- نيلوفر شميرانی
۲۰- منصور سحرخيز
۲۱- محمد برزنجه
۲۲- فاطمه رضايی
۲۳- حاميان مادران پارک لاله – مادران صلح دورتموند
۲۴- حاميان مادران پارک لاله - مادران ايرانی هامبورگ
۲۵- علی شاکری
۲۶- مهشيد راستی
۲۷- مهدی خانبابا تهرانی
۲۸- محسن نژاد
۲۹- فرشته فراهانی
۳۰- منصوره بهکيش
۳۱- علی مختاری
۳۲- سوفيا صديق پور
۳۳- رضا کريمی
۳۴- پروين قاسمی
۳۵- کاظم علمداری
۳۶- شهرام تهرانی
۳۷- رضا فانی يزدی
۳۸- مهدی فتاپور
۳۹- صبری نجفی
۴۰- آينده آزاد
۴۱- حسن نايب هاشم
۴۲- سعيد شروينی
۴۳- ناهيد عرجونی
۴۴- سروه بهامين
۴۵- آرش نيازی
۴۶- شهين الله مرادی
۴۷- نوشين عرجونی
۴۸- کمال امينی
۴۹- شيما کلباسی
۵۰- شهرام م
۵۱- کيوان صميمی
۵۲- تورج ب
۵۳- هادی يوسفی
۵۴- فريبا مرزبان
۵۵- هرمز باقرپور
۵۶- ميترا …
جامعه جهانی بهائیان خواهان آزادی سه بهایی زندانی در شیراز شد
جامعه جهانی بهایی خواهان آزادی سه ایرانی بهایی شده است که از حدود سه سال پیش در یک بازداشتگاه موقت در شیراز زندانی بوده اند.
هاله روحی، رها ثابت و ساسان تقوا در ماه نوامبر ۲۰۰۷ به جرم تبلیغ علیه جمهوری اسلامی، به چهار سال زندان محکوم شدند.
دیان علایی، نماینده جامعه جهانی بهایی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو سوئیس، به بی بی سی فارسی گفت که این سه نفر هنوز در بازداشتگاه موقت بسر می برند و تلاش خانواده هایشان برای انتقال آنان به زندان عمومی بی نتیجه بوده است.
خانم علایی گفت: "اینها در واقع کاملا بیگناه هستند و نمی بایست در زندان باشند."
او گفت که این سه نفر در چند ماه اول حبس در سلول خود تخت نداشتند و روی زمین می خوابیدند.
مقام های امنیتی ایران در ماه مه ۲۰۰۶ بیش از ۵۰ بهایی را در شیراز به اتهام فعالیت های تبلیغی دستگیر کردند.
بر اساس گزارش ها، بیشتر این افراد در نهایت به یک سال حبس تعلیقی محکوم شدند، اما دادگاهی در نوامبر ۲۰۰۷ برای هاله روحی، رها ثابت و ساسان تقوا چهار سال زندان در نظر گرفت.
به گفته خانم علایی، این بهائیان در محله های فقیرنشین شیراز کلاس هایی برای رفع اشکالات درسی و آموزش مهارت های زندگی به کودکان و نوجوانان خانواده های کم بضاعت دایر کرده بودند.
اما مقام های قضایی ایران فعالیت این افراد را تبلیغ کیش بهائی ارزیابی کرده و آنها را مجرم شناخته اند.
بهائیت در ایران به عنوان یک دین به رسمیت شناخته نمی شود و پیروان آن از بسیاری از حقوق اجتماعی مانند حق تحصیل در دانشگاه ها و نیز حضور در مشاغل دولتی محرومند.
این در حالیست که هفت تن از سرپرستان سابق جامعه بهائیان ایران نیز در حال حاضر در زندان بسر می برند.
فریبا کمال آبادی، جمال الدین خانجانی، عفیف نعیمی، سعید رضایی، بهروز توکلی، وحید تیزفهم و مهوش ثابت در ماه اوت امسال به ۲۰ سال زندان محکوم شدند اما پس از مدت کوتاهی، مجازت آنان به ۱۰ سال حبس تقلیل یافت.
آنها به جاسوسی، اقدام علیه امنیت ملی و محاربه متهم شده بودند.
وکلای آنها و جامعه بهائیان این اتهامات را بی اساس دانسته اند.
بیانیه تحلیلی دانشجویان منتقد و مستقل دانشگاه بین الملل قزوین در اعتراض به تشدید برخورد های قضایی و امنیتی با دانشجویان با بازگشایی دانشگاهها
صندلیهای خالی یاران دبستانی مان به مثابه یکسان شدن دانشگاه با خاک
این روزها سایه استبدد و تمامیت خواهی فرصت طلبان و انسانیت ستیزان، سیاهی و سنگینی اش را بر فضای دانشگاهها گسترنیده است وما همچنان با تمام وجود، گرچه خسته و دلتنگ، حسرت تلخ دیدار رفیقان را به امید و باور فصلی سبز هر روز و هر ساعت به لحظه رهایی پیوند می دهیم.
زندانبانان و پرچمداران کذایی حقیقت و مهرورزی سیاهچالهها و بیداد گاههای سرکوب و خفقانی که برپا کرده اند تمام تلاش خویش را برای نابودی و کمرنگ کردن کامل دگر اندیشان و منتقدین به کار بسته اند.سفله پرستان پست سیرت که در خیال و وهم باطل، خود را پرچمدار عدالت و مهرورزی در سکان حقیر اقتدار صناعی جار می زنند با سیاهچال ها وبیدادگاه های نمایشی از هول و وراع توحش عیان می کنند و تمام خود را ازبرای محو و بی رنگ نمودن دگراندیشان و منتقدین به غمار "کوچک زمانی" پاکباخته اند.
تن فروشان عقیده، در پوستین هاله های کذایی، مشروعیت را بابهای دربند ساختن گرانقدرترین فرزندان این مرز و بوم چون شرف اهل قلم/دکتر احمدزیدآبادی، مبارزین نستوه/عبدالله مومنی، ضیاء نبوی، مجید دری،بهاره هدایت، میلاد اسدی، شبنم مددزاده؛حامد روحی نژاد، شرف جنبش دانشجویی/ مجید توکلی عزیز و دهها دانشجو و دانشگاهی دیگر و همچنین هم کلاسی همیشه در خاطرمان "ارسلان ابدی" در تصور بیمار خود به اسارت گرفته اند. در هر کوی و برزن در برابرتریبون ها حنجره می درند در وصف فضایل قانون مداری و عدالت محوری،جایی که گر کس به تظلم خواهیِ بیدادی نجوایی کند، زندان و شکنجه و تجاوزپیش کش می دارندش. دروغ می گویند، بی تعارف! فرزندان را یتیم می کنند ووالدین را داغدار، با لبخندی چرک مظلوم نمایی! اینجا هر روز بین آغوش پدران و مادران و فرزندان از سر مهرورزی خاک گور بر سنگ لحد افاضه میکنند و یا میله و دیوار و سیم خاردار می کارند.
اینجا هر روز از برای((حفظ)) لقمه ای چرب از کثافت و خون و عفونت بهر سیری شکمِ مفلوج فکرِپلشتی قربانی نذر می کنند برای طناب دار.عشق را هم بازیچه کرده اند، نخبهای را گروگان می گیرند برای التیام عقده های حقارت و پستی شان. دانشجو درتفکر سیاه آنان یعنی مجرم، زن یعنی مجرم، هرکس که می فهمد یا سعی بر آندارد که بفهمد مجرم می دانندش؛عهد بسته بودیم تسلیم این صفحه آرایی خطرناک نخواهیم شد،عهد بسته بودیم پاسدار آزادگی و حقانیت درسال صبر و استقامت خواهیم بود.
امید نیمه جانمان بر این بود که بعد از گذشت بیش از ۱۶ ماه از انتخابات مخدوش دور دهم ریاست جمهوری و همچنین فرا رسیدن ماه مهر تحصیلی مسئولین از تصمیم برای برای یکسان سازی دانشگاهها با خاک تجدید نظر کرده و با آزادی تنی چند از فعالان دانشجویی در بند مهرمان را با "مهر" پاسخ دهند اما نه تنها این چنین نشد بلکه احکام سنگین تری صادر شد و بسیاری نیز طی پروژه "سازگار کردن دانشگاه با فرهنگ بسیجی" بار دیگر احضار و دستگیر شده اند. تعبیر مسئولین وزارت علوم از اتخاذ تصمیم بسیجی سازی دانشگاهها مرادف است با تصفیه کامل آنهم با دستگیری ها و اخراج های گسترده و نهایتا انقلاب (ضد) فرهنگی توام با قهقرا شده است. اقدامات چند ماه اخیر سلطه جویان این مفهوم را به ذهن متبادر میسازد که اینان هیچ تمایلی به بازگشت آرامش و استقلال کم و بیش به فضای دانشگاهها ندارند بلکه با اجیر ساختن شعبان بی مخهایشان در فضای دانشگاه عملا فصل جدیدی از خشونت و بربریت چندین باره خویش را به نمایش گذشته اند،
غیبت بیش از ۹ ماه همکلاسی رنجور از هجو قانونمان ((ارسلان ابدی)) قصه پر غصه ای را برایمان به ارمغان آورده که هیچ گاه از خاطرمان نرفته و نخواهد رفت .اقتدار طلبان نیک میدانند که روانه کردن منتقدان و معترضان به سیاهچالههای خود ساخته شان حاصلی جز همگرایی و گسترش تفکر و مطالبات ازدیخواهان و قدرت ستیزان ندارد،فریادها و مطالبات همهٔ آن زندانیان و دگر اندیشان دانشگاهی آمیزهای از مطالبات فراموش شده ملتی است که تنها جرمشان غیر خودی بودن و بیزاری از افراطیون و خشونت طلبان است.
سیاستهای مفتضح و عوامفریبانه نا اهلان و نا محرمان انقلاب حاصلی جز زندانی کردن بیش از ۷۰ دانشجو،صد ها چهره فرهنگی،مدنی و نخبه های تراز اول ملی و دانشگاهی در بر نداشته است .براستی اینان پازل درماندگی و نا امیدی شان را با اعمال شکنجه و سرکوب دانشگاهیان و منتقدان تکمیل کرده اند براستی که شرف اهل قلم،احمد زید آبادی به درستی پیام مان را به دیکتاتورها رسانده بود،پیامی که این روزها تبدیل به کابوس بازجویان و شکنجه گران شده است او زیر سختترین شکنجهها و فشارها اعلام کرد که "حتّی اگر گردنم را زیر گیوتین بگذارید حاضر نیستم از مواضعم کوتاه بیایم" نامههای حماسه سازان اسطورههای مقاومت و جوانمردی عبدالله مومنی،مجید توکلی،ضیاءنبوی و مجید دری با صراحت و قاطعیت تمام پاسخ بازجویان شکنجه گران را داده اند، باشد تا مایه عبرت سرکوبگران و عوام فریبان باشد.
به قول مجید دری ((جنبش دانشجویی جنبش دانشجویی لقمه ای نیست که از گلوی هیچ دیکتاتوری پایین رفته باشد طلایه دار انتقاد و اعتراض هیچگاه سلاح بر زمین نمیگذرد و کنار دریای خروشان مردم علیه زور و استبداد و دیکتاتور می ستیزد))مسئولین دانشگاه بین الملل قزوین نیز همگام با انحصار طلبان و زورگویان تلخکامی شکست و درمانده گی خویش را با صدور احکام بی سابقه و همچنین ممنوع الورود کردن تعدادی کثیری از فعالان دانشجویی و نیز اقدام برای شکایتهای گسترده بر علیه دانشجویان و اساتید منتقد و سبز اندیش کرده اند که عملا به رسوایی اخلاقی و کاری شان منجر گشته است،رسوایی که اینان با وارد کردن چهرههای امنیتی و دانشجونما، استقلال و وجهه نیمه جانشان رانیز به فروش گذاشته و کنترل عرصه را به طور کامل از آنها گرفته است.طوری که آنها را تبدیل به ملعبه های مضحک در پنجههای نیروهای امنیتی قرار داده است ، درطول چند ماه اخیر تمامی احضارها و دستگیریهای دانشگاه و توام با آن پرونده سازیهای گسترده برای فعالان دانشجویی حکایت از آن دارد که آنها فرسنگها با فرهنگ دانشگاهی و انسانی فاصله داشته و شرف و عزّت خویش را فدای افراطی گری و تند روی پوپولیستهای چوبین ساخته اند،
بر این اساس جنبش فعال دانشجویی امیدوار است مسئولین دانشگاهها خرد دانشگاهی و انسانی خویش را بازیابند و جهت احقاق حقوق دانشجویان و و مادران مظلومشان و ملت ستمدیده به صف طویل مبارزه با دیکتاتورها و سرکوبگران قرون وسطایی بپیوندید،ما جمعی از دانشجویان منتقد و مستقل دانشگاه بین الملل امام خمینی قزوین مصرانه خواستار آزادی بی قید و شرط تمامی دانشجویان و زندانیان سیاسی و توقف احکام سنگین قضایی از جمله هم دانشگاهی دیرینه مان "ارسلان ابدی" و "یاشار دارالشفا (دانشجوی سابق این دانشگاه)" و حمایت کامل خویش را از احضار شدگان به دادگاه های انقلاب از جمله پیام حیدر قزوینی،فرهاد فتحی،سعید سکاکیان،فرزام معینی،مریم شفیع پور را اعلام کرده و نهایتا خواستار توقف سرکوبها و قانون شکنیهای پی در پی مسوولین قضایی و بازگرداندن آرامش و همچنین امنیت فعالان دانشگاه هستیم..خون های ریخته بی گناهان، آه و فغان دردکشیدگان رنجور، بر سریر زمان جاری خواهد ماند تا آن زمان که در وجود، با سلاله ی ایمان با دم بهشتی بازدمی کفری از سینه سوخته بر تار و پود خرمان ظلم و بی عدالتی برفشانیم.سفر سخت است و جان کاه، توشه بردار بی هیچ کم که ره دراز در پیش داریم.این راه سبز را پایانی نیست به جز صبحی نزدیک، روشن پر از آزادی، صلح وعشق
تقدیر آذرخش را کس نمی داند؟!/ برای محمد غزنویان
محمد غزنویان فعال حقوق زنان و فعال حوزه کودکان کار در قزوین است . او در سال پس از وقایع عاشورا در قزوین بازداشت شد . محمد اکنون به قید وثیقه صد میلیون تومانی آزاد است و به 5 سال حبس محکوم شده است . پرونده وی هنوز در مرحله تجدید نظر می باشد.متن زیر دست نوشته های عده ای از دوستان محمد و فعالین حقوق زنان است که پس از دریافت 5 سال محکومیت وی نوشته شده است :
"به جای به حبس کشیدن محمد، افکار و عملکرد او را تکثیر کنید"/ جلوه جواهری
اولین روزی که برای جمع آوری امضاء برای «ممنوعیت چند همسری» به خیابان رفتم، طعم تلخی از نگاه های نابرابر برخی از مردان حس کردم، طعمی که تلخی آن را تا این حد پیش از آن حس نکرده بودم. بسیاری از پسران جوان که شاید در ذهنمان روشن اندیش تر باشند، بسیاری از سبز پوشان جوان که فکر می کنیم شاید برای برابری میان شهروندان ایرانی مبارزه ای در حد توان خودشان انجام می دهند، به راحتی به تو نگاه می کردند و می گفتند، «ازدواج مجدد حق مردان است و این را اسلام گفته است». شاید تعداد این افراد کم بود اما به قدری حق به جانب از چندبرابری حقوقی که ناعادلانه به آنها اعطاء شده دفاع می کردند که با خود می اندیشیدم برای چه آنها به حکومت داران اعتراض دارند؟ آنها هم حقوقی نابرابرتر را حق مسلم خود می دانند.
این لحظه ها شاید می فهمیم که چقدر وجود پسران جوان برابر اندیش هم چون محمد غزنویان باارزش و مغتنم است. پسرانی که با همه ایمان خود از برابری میان زنان و مردان دفاع کرده و هزینه آن را نیز می پردازند. در نوشتار، گفتار و کردار خود نگاه برابر به زنان دارند و از این لحاظ نیز فکر نمی کنند منتی بر دوش زنان باید بگذارند و کاملا رفتار خود را طبیعی و رفتار کسانی که نابرابر می اندیشند و عمل می کنند را غیرطبیعی می انگارند.
اکنون محمدغزنویان، از کنشگران کمپین یک میلیون امضاء و از فعالان حقوق کودکان تنها به دلیل فعالیت های برابر خواهانه خود در زمینه زنان و تلاش های بی وقفه برای کمی بهتر شدن حقوق کودکان و فراهم کردن شرایطی بهتر برای زندگی آنان در قزوین به 5 سال حبس محکوم شده است. گویی داشتن رویکرد و عملکرد عادلانه و برابری خواهانه مستلزم زندانی شدن است تا شاهد ترویج گسترده تر هر چی به عدالتی و نابرابری باشیم، تا مروج نگاه مردانی باشیم که به راحتی به زنان و کودکان شان خشونت می ورزند تا سرانجام به خودکشی و قتل زنان و کودکان، یا قتل خودشان بیانجامد. به حبس کشیدن امثال محمد گسترش جراحت وارد آمده بر پیکره زنانی است که هربار زیر بار خشونت های چندگانه علیه شان، زندگی شان به یغما رفته است. به جای حبس چنین اندیشه هایی باید به ترویج آن پرداخت تا بتوانیم امیدوار باشیم که در جهانی بهتر زندگی کنیم، جهانی که در آن مردان و زنان آن به جای جنگیدن دائم بر سر حقوق شان، زندگی زیباتری را برای خود و فرزندان شان به ارمغان آورند.
"تو ماه های بعد کدام سوی این مرز نابرابر خواهی ایستاد؟"/ نیکزاد زنگنه
زندان...زندان در تبعید...تحصیل در تبعید...اعتصاب غذا...قطع تلفن و ملاقات...بی خبری...بیم خطر جانی...نگرانی...نگرانی...نگرانی. این روزهایمان پر است از این تیترهای گزنده. ناب ترین فرزندانمان یا در اسارت بیدادند و یا در دل دلِ به بند کشیده شدن و فریادها را راه به جای نیست. نسرین، مهدیه، بهاره، مجید، علی، مسعود، احمد، بهمن، مصطفی و که و که و که و که کافی نیستند. محبس هنوز جا دارد و انگار دارند نوبت های جدید را می خوانند. دارند پاداش تلاش های بی پایان، پیمودن بی خستگی راه های نرفته، ایمان های سست نشده، قلب های امیدوار و پویش های پایدار را تقسیم می کنند. محمد جان...جغرافیای این کشور دارد تغییر می کند. تو ماه های بعد کدام سوی این مرز نابرابر خواهی ایستاد؟
"برای ساده ترین عموی دنیا"/ سمانه عابدینی
خبر ابلاغ 5 سال حبس تعزیری برای محمد غزنویان بهت زده ام میکند.اصلا انتظارش را ندارم و دلیلش را نمیفهمم. محمد غزنویان دغدغه اش برابری زنان سرزمینش است و ساعاتش را با آموزش کودکان بی سرپرست این سرزمین میگذراند. شاهد این بوده ام که کودکان زیادی از او درس نوشتن آموختند و عمو محمد برایشان ساده ترین و مهربانترین عموی دنیا بود . قلمش جز به برابری خواهی به حرکت در نمی آید و تحلیلش از وقایع روز همیشه برایم ستودنی بوده است. براستی آیا پاسخ حق خواهی او این است؟این سوال را با خودم تکرار میکنم و امنیتی را سراغ ندارم که با فعالیت های او به خطر افتاده باشد...
"نبود محمد برای جامعه درد آور است"/ عماد خیاطی
گر ملحد و گر دهری و کافر باشد/گر دشمن خلق و فتنه پرور باشد باید بکشد عذاب تنهایی را /مردی که ز عصر خود فراتر باشد!
حکم محمد دل و جانم را به درد می آورد. گاهی می گویم که ای کاش قاضی پرونده اش 2 روز پیش از به دست گرفتن پرونده محمد با او دوست می بود تا بداند که کسی که از ریشه با گروهی مخالف است نمی تواند عضو آن گروه باشد. نبود محمد بیش از اینکه برای ما دوستانش سخت باشد برای جامعه ای که از آگاهی ها و دانشش بهره می برد درد آور است. هنوز هم امیدوارم که حکم محمد را آنچنان که استحقاقش را دارد به او بدهند و او را از این اتهامات بی اساس و پایه تبرئه کنند. در پایان اینکه اگر کار دادگاه برقراری عدالت است حتا 1 روز هم برای محمد حبس بریدن بی عدالتی ست. باز هم امیدوارم این پسر آرام و با وقار تبرئه شود و از مسئولین پرونده و به نمایندگی از همه ی دوستان تقاضای حکم برائت دارم.
"کسانی که توان تحمل خانواده برابر را ندارند"/ فروغ سمیع نیا
برای بار اول که هم صحبت شدیم با تعجب نگاهت می کردم هرگز فکر نمی کردم مردی بتواند اینچنین برابری خواه باشد . وقتی از برابری حقوق زن و مرد و مشکلات زنان جامعه حرف میزدی نشان میداد مهمترین دغدغه زندگیت است . بعدها کم کم که آشناتر شدیم برابری خواهی را در زندگیت و رفتاربا خانواده و بعدها هم با همسرت که دیدم به راستی باور کردم که بر ایمانت استواری . همیشه فکر می کردم کاش میشد زندگیت الگوی مردان ایرانی باشد همان مردانی که با تمسخر فمنیست خطابت می کردند و تو باز به امید تغییری در آنها می ایستادی و توضیح می دادی. اما محمد عزیز آنان که باید زندیگیت را الگوی خویش و دیگران می ساختند ناباورانه به 5 سال حبس محکومت کردند. آنان که توان تحمل یک خانواده برابر و یک مرد برابری خواه را در جامعه ندارند.
تغییر برای برابری
ملاحظاتی حقوقی درباره ی محکومیت ژیلا بنی یعقوب
یک) روند صدور و تایید احکام سنگین برای روزنامه نگاران ایرانی همچنان ادامه دارد. از آخرین این موارد، روز گذشته اعلام شد که حکم محکومیت "ژیلا بنی یعقوب" روزنامه نگار و وبلاگ نویس با سابقه که چند جایزه مهم بین المللی نیز گرفته است، به تایید شعبه 54 دادگاه تجدید نظر استان تهران رسیده. پیش تر، خانم بنی یعقوب در شعبه 26 دادگاه انقلاب که به ریاست قاضی پیرعباسی تشکیل شده بود به یک سال حبس تعزیزی و نیز سی سال محرومیت از حرفه ی روزنامه نگاری محکوم شده بود. با تایید و ابلاغ این حکم، ژیلا بنی یعقوب نیر می باید همچون بسیاری دیگر از روزنامه نگاران و فعالین اجتماعی همچون همسراش[1] برای تحمل مجازات زندان، خود را به دایره ی اجرا احکام دادگاه انقلاب معرفی کند.
صدور احکام زندان برای روزنامه نگاران ایرانی امر تازه ای نیست. به گفته مسئولین سازمان گزارش گران بدون مرز، ایران بزرگ ترین زندان روزنامه نگاران در سراسر جهان است. اما صدور حکم محرومیت از فعالیت های اجتماعی و روزنامه نگاری که پیش تر نیز در پرونده ی احمد زید آبادی تکرار شده بوده، تا حدودی برخورد و رویه ی تازه ای است که شاید نمونه های مشابه آن در کشورهای دیگر به سختی یافت شود.
به موجب حکم قطعی دادگاه تجدید نظر، احمد زید آبادی برای همیشه از فعالیت مطبوعاتی و روزنامه نگاری منع شده و اینک نیز "ژیلا بنی یعقوب" در دادگاه انقلاب به سی سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم می شود. بدون تردید چنین احکامی برای یک روزنامه نگار در معنای نابودی کامل هویت حرفه ای و منبع درآمد و حق انتخاب حرفه و کار است.
هویت کاری سازنده ی هویت اجتماعی فرد است و از نابودی آن به مثابه نابودی چنین هویتی است. هیچ یک از رژیم های کیفری مدرن به گونه ای تنظیم نشده اند که هویت حرفه ای و کاری مجرم را برای همیشه از میان ببرند. آزادی انتخاب نوع شغل ( دست کم در ظاهر و نگرش لیبرالی) یکی از ابتدایی ترین حقوق اجتماعی فرد است. جدای از اسناد و کنوانسیون های بین المللی، قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز در اصل 28 خود به آزادی انتخاب شغل اذعان کرده است.
دو) "محرومیت از حقوق اجتماعی" یک مجازات تبعی و عرفی است که تنها در برخی از جرایم بسیار سنگین به موجب قانون و آن نیز تنها برای مدت محدودی قابل اجرا است. در اینجا صحبت بر سر کارآیی و یا ناکارآمدی چنین ساز و کار کیفری نیست. بلکه اجرای چنین مکانیسم تنبیهی، حتا به موجب قوانین داخلی ایران و یا همان قانون مجازات اسلامی تشریفاتی دارد که در آرای تصمیمات تازه دادگاه انقلاب رعایت نمی شود.
در حقوق جزا قاعده ای وجود دارد که به "اصل قانونی بودن جرم و مجازات" مشهور است. خود این قاعده، برآمده از اصل برائت و یا بی گناهی افراد است. به این معنا که تنها اقدامی مجرمانه تلقی می شود که پیش تر به عنوان "رفتار جرم" تعریف شده باشد. در همین راستا، محکومیت افراد به مجازاتی به غیر از آن چه که در قانون آمده نیز ممنوع شده است. این اصول نه تنها در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده ( اصل 36 )[2] بلکه در قوانین عادی جزایی کشور نیز به آن ها اشاره شده است.( فرضاً ماده در2 قانون مجازات اسلامی)
از مفاد پرونده خانم ژیلا بنی یعقوب و یا آقای زید آبادی اطلاعی در دسترس نیست . اما من اطمینان دارم که در سراسر رژیم کیفری ایران، حکم به محرومیت دائمی یا طولانی مدت، حتا از یکی از "حقوق اجتماعی" به مانند حق رای، نامزدی در انتخابات، عضویت در انجمن ها و احزاب، استخدام در داویر دولتی و... به عنوان مجازات امکان پذیر نمی باشد.
متاسفانه "محرومیت از حقوق اجتماعی" از جمله " اشتغال به مشاغل آموزشی و روزنامه نگاری" ( به نقل از ماده شصت و دو قانون مجازات اسلامی) به عنوان مجازات در چهارچوب قوانین جزایی ایران پیش بینی شده است. اما این مجازات یک مجازات تبعی است. به این معنا که نه تنها در حکم دادگاه قید نمی شود، بل که مدت آن نیز به موجب همین ماده[3]، حداکثربرای پنج سال تعین می شود.
به هر روی این طور به نظر می رسد که نفس صدور چنین احکامی نه تنها با روح رژیم های کیفری مترقی به روشنی منافات دارد، بلکه با موازین حقوقی خود جمهوری اسلامی نیز هم خوانی ندارد. در واقع "محرومیت از حقوق اجتماعی" به این شکل و ترتیبی که در دادگاه های انقلاب موضوع احکام قضایی قرار می گیرد، نشان از قصد و نیتی خاص دارد. قصد و نیتی که به دنبال پایمال کردن واپسن پایگاه های جامعه مدنی در ایران است.
بهنام دارایی زاده
26 اکتبر 2010
4 آبان 1389
[1] بهمن احمدی امویی همکار و همسر خانم بنی یعقوب به ۵ سال زندان محکوم شده است و هم اینک در تهران مشغول گذراندن دوران محکومیت خود است.
[2] اصل 36 قانون اساسی: حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
[3] ماده 62 قانون مجازات اسلامی ( اصلاحی سال 77 ) محكوميت قطعي كيفري در جرايم عمدي به شرح ذيل ، محكوم عليه را از حقوق اجتماعي محروم مي نمايد و پس از انقضا مدت تعيين شده و اجراي حكم رفع اثر مي گردد :
1 ـ محكومان به قطع عضو در جرايم مشمول حد ، پنج سال پس از اجراي حكم .
2 ـ محكومان به شلاق در جرايم مشمول حد ، يك سال پس از اجراي حكم .
3 ـ محكومان به حبس تعزيري بيش از سه سال ، دو سال پس از اجراي حكم .
تبصره 1 ـ حقوق اجتماعي عبارتست از حقوقي كه قانونگذاري براي اتباع كشور جمهوري اسلامي ايران و ساير افراد مقيم در قلمرو و حاكميت آن منظور نموده و سلب آن به موجب قانون يا حكم دادگاه صالح مي باشد از قبيل :
الف ـ حق انتخاب شدن در مجالس شوراي اسلامي و خبرگان و عضويت در شوراي نگهبان و انتخاب شدن رياست جمهوري .
ب ـ عضويت در كليه انجمنها و شوراها و جمعيتهايي كه اعضاي آن به موجب قانون انتخاب مي شوند .
ج ـ عضويت در هياتهاي منصفه و امنا .
د ـاشتغال به مشاغل آموزشي و روزنامه نگاري .
هـ ـ استخدام در وزارتخانه ها ، سازمانهاي دولتي ، شركتها ، موسسات وابسته به دولت شهرداريها ، موسسات مامور به خدمات عمومي ، ادارات مجلس شوراي اسلامي و شوراي نگهبان و نهادهاي انقلابي .
و ـ وكالت دادگستري و تصدي دفاتر اسناد رسمي و ازدواج و طلاق و دفتر ياري .
ز ـ انتخاب شدن به سمت داوري و كارشناسي در مراجع رسمي .
ح ـ استفاده از نشان و مدالهاي دولتي و عناوين افتخاري .
تماس تلفنی زهرا رهنورد با مادر سید ضیاء نبوی، دانشجوی زندانی
چکیده : رهنورد در یک گفت و گوی تلفنی از آخرین وضعیت این دانشجوی محروم از تحصیل کسب اطلاع کرد و ضمن آرزوی آزادی هر چه زودتر وی، برای خانواده اش نیز آرزوی صبر و مقاومت بیشتر کرد .در این مکالمه تلفنی مادر ضیا از آخرین وضعیت فرزند خود در زندان اهواز و شرایط بسیار سختی که این روزها بر ضیا و خانواده می گذرد، سخن گفت . چرا که ضیا در زندانی به سر می برد که از داشتن کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی محروم است.
به دنبال تبعید سید ضیاء نبوی، دانشجوی دربند و محروم از تحصیل به زندان اهواز و شرایط نامناسب وی در این زندان، زهرا رهنورد ،نویسنده و استاد دانشگاه طی تماسی تلفنی با مادر وی ، صبر و استقامت این مادر رنجدیده را ستود و مقاومت فرزند برومندش را موجب سرفرازی ملت توصیف کرد.
به گزارش کلمه، رهنورد در این تماس تلفنی از آخرین وضعیت این دانشجوی محروم از تحصیل کسب اطلاع کرد و ضمن آرزوی آزادی هر چه زودتر وی، برای خانواده اش نیز آرزوی صبر و مقاومت بیشتر کرد .
در این مکالمه تلفنی مادر ضیا از آخرین وضعیت فرزند خود در زندان اهواز و شرایط بسیار سختی که این روزها بر ضیا و خانواده می گذرد، سخن گفت . چرا که ضیا در زندانی به سر می برد که از داشتن کوچکترین امکانات رفاهی و بهداشتی محروم است و آب آشامیدنی سالم هم ندارد . اعضای خانواده هم مجبورند از استان سمنان تا اهواز بروند تا بتوانند چند دقیقه ای فرزندشان را ببینند که همه اینها فشار روانی زیادی را به خانواده این زندانی تبعیدی وارد می کند .در همین حال مادر ضیا، روحیه فرزندش را با همه این مشکلات مقاوم و خوب توصیف کرد.
سید ضیاء نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل به ده سال حبس تعزیری محکوم شده است. او به تازگی از زندان اوین به زندان کارون اهواز تبعید شده است. ضیا همچنین پس از ورود به زندان اهواز از سوی نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار گرفت .
سید علی اکبر نبوی (پدر ضیاء) هم هفته گذشته، پس از بازگشت از زندان اهواز و ملاقات با فرزندش، به اداره اطلاعات فرا خوانده شد و بابت مصاحبه ها و پیگیری وضعیت فرزندش تحت فشار و بازجویی قرار گرفت.
تشکر چاوز از ده هزار آپارتمان اهدایی ایران
هوگو چاوز رییس جمهوری ونزوئلا که از سفر دوره ای به چند کشور متحد ونزوئلا به کشورش بازگشته در گزارشی که از تلویزیون دولتی این کشور درباره دستاوردهای سفر منطقه ای خود ارایه کرد گفت که ایران به همراه روسیه، بلاروس و پرتغال بیش از ۳۷ هزار خانه در ونزوئلا خواهند ساخت.
به گزارش عصر ایران؛ چاوز با اشاره به دستاوردهای سفرش گفت: ساخت خانه شرکت های این چهار کشور برای ما به صرفه تر از ساخت خانه از سوی شرکت های داخلی ما است.
چاوز که مدعی بود انعقاد قرار داد ساخت این واحدهای مسکونی یکی از مهم ترین دستاوردهای سفر منطقه ای خود به کشورهای روسیه، بلاروس، اوکراین، ایران، سوریه، لیبی و پرتغال بوده است، افزود: روسیه قرار شده ۱۰ هزار واحد مسکونی در زمین های متعلق به ارتش در کاراکاس بسازد، شرکت های ایرانی نیز قرار است در ساخت ۱۰ هزار واحد مسکونی یاری مان دهند، پرتغال ۱۲ هزار و ۵۱۲ واحد مسکونی خواهد ساخت و بلاروس نیز تعهد داده تا ۵ هزار واحد مسکونی برایمان بسازد.
چاوز به شهروندان آسیب دیده از طوفان و رانش زمین اخیر در کاراکاس وعده داد که ۵۲۰ واحد از این خانه ها به شهروندانی تحویل خواهد شد که خانه هایشان در اثر رانش زمین اخیز در کاراکاس از بین رفته است.
به گفته چاوز آپارتمان ها ۳ خواب، دو حمام، یک هال و یک آشپرخانه خواهند داشت.
یکی از تکنیک های تبلیغی چاوز در ۱۰ سال گذشته اختصاص زمین و واحدهای مسکونی به بی خانمان ها و فقرای ونزوئلایی بوده است و حامیان اصلی چاوز در ونزوئلا نیز از میان همین طبقه هستند.
روزنامه اعتماد منتشر میشود
مدیر مسئول روزنامه اعتماد از انتشار این روزنامه در آینده نزدیک خبر داد.
الیاس حضرتی با بیان اینکه روزنامه اعتماد انشاء الله منتشر خواهد شد، به خبرآنلاین گفت: جزییات بیشتری در این ارتباط نمی توانم بدهم و تاریخ انتشار آن هم مشخص نشده است.
روزنامه اعتماد که یکی از بادوامترین روزنامههای اصلاح طلب بود، هفته دوم اسفندماه سال گذشته توسط هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شد. در هفته پایانی سال نیز خبرهایی درباره رفع توقیف این روزنامه و احتمال انتشار آن از آغاز سال ۸۹ مطرح شد، اما تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.
دادگاه روزنامه اعتماد در خردادماه امسال برگزار شد و در نهایت هیت منصفه، با تبرئه این روزنامه در برخی موارد، در مورد دو شکایت، مدیرمسئول اعتماد را مجرم شناخت و در عین حال مستحق تخفیف دانست.
پس از اعلام نظر هیئت منصفه مطبوعات نیز، قاضی سیامک مدیر خراسانی رئیس شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، مدیر مسئول روزنامه اعتماد را در مورد اتهام نشر مطالب خلاف واقع به قصد تشویش اذهان عمومی به پرداخت ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس، محکوم کرد.
الیاس حضرتی با بیان اینکه روزنامه اعتماد انشاء الله منتشر خواهد شد، به خبرآنلاین گفت: جزییات بیشتری در این ارتباط نمی توانم بدهم و تاریخ انتشار آن هم مشخص نشده است.
روزنامه اعتماد که یکی از بادوامترین روزنامههای اصلاح طلب بود، هفته دوم اسفندماه سال گذشته توسط هیئت نظارت بر مطبوعات توقیف شد. در هفته پایانی سال نیز خبرهایی درباره رفع توقیف این روزنامه و احتمال انتشار آن از آغاز سال ۸۹ مطرح شد، اما تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده است.
دادگاه روزنامه اعتماد در خردادماه امسال برگزار شد و در نهایت هیت منصفه، با تبرئه این روزنامه در برخی موارد، در مورد دو شکایت، مدیرمسئول اعتماد را مجرم شناخت و در عین حال مستحق تخفیف دانست.
پس از اعلام نظر هیئت منصفه مطبوعات نیز، قاضی سیامک مدیر خراسانی رئیس شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران، مدیر مسئول روزنامه اعتماد را در مورد اتهام نشر مطالب خلاف واقع به قصد تشویش اذهان عمومی به پرداخت ۲۰ میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس، محکوم کرد.
آزادی موقت امیرحسین کاظمی، عضو نهضت آزادی
امیرحسین کاظمی، عضو نهضت آزادی ایران، موقتا از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش جرس، امیر حسین کاظمی، از فعالان ملی- مذهبی و عضو نهضت آزادی ایران که ١۵ اسفند ماه سال گذشته در زندان اوین به سر می برد، غروب چهارشنبه پنجم آبان ماه ٨٩ به مرخصی آمد.
این عضو شاخه جوانان نهضت آزادی ایران و نویسنده وبلاگ “با مردم”، از سوی قاضی مقیسه، رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به سه سال حبس تعزیری محکوم شده و دادگاه تجدید نظر شعبه ۵۴ به ریاست قاضی موحد نیز، تابستان امسال، حکم سه سال حبس تعزیری وی را تایید کرده است.
اتهامات کاظمی، “عضویت در نهضت آزادی”، “تاسیس وبلاگ” و “حضور در اغتشاشات عاشورا” اعلام شده بود؛ که نامبرده در هیچکدام از بازجوییها و همچنین در دادگاه، حاضر به پذیرش اتهام “شرکت در اغتشاشات عاشورا” نشده بود. این درحالی است که دادگاه بدوی کاظمی نیز تنها ده دقیقه به طول انجامیده بود و در پرونده وی هیچ گونه مدارک مستدل و مستندی پیرامون اتهامات وارده وجود نداشته است.
کاظمی بعد از شش ماه نگهداری در بند ۲۰۹ اوین، اواسط تابستان امسال، نخست به قرنطینه بند ۳۵۰ اوین و سپس به قرنطینه ی اندرزگاه یک منتقل شده بود، که محل نگهداری معتادین و متهمین به ارتکاب جرائم خطرناک بود.
دستگيری بيش از سههزار نفر به اتهام اخلال در نظم عمومی در آذربايجان، رهانا
خبرگزاری حقوق بشر ايران - رهانا
رئيس پليس امنيت عمومی آذربايجان از دستگيری ۳ هزار و ۸۲۹ نفر تحت عنوان جرائم مختلفی اعم از «شرکت در اردوهای مختلط» در سال جاری خبر داد.
رئيس پليس امنيت عمومی آذربايجان غربی گفت: در سال جاری ۳ هزار و ۸۲۹ نفر به خاطر آنچه که داشتن «مصداق مظاهر علنی فساد» خواند، در آذربايجان غربی دستگير شدند.
به گزارش فارس، خيبر تيبا اظهار داشت: در نيمه نخست سال جاری مسئولان انتظامی استان تعدادی از افراد به گفته او، مخل نظم عمومی دستگير و برای رسيدگی بيشتر همچنين صدور حکم لازم به مراجع قضايی استان تحويل شدند تا مرتکبان مرعوب شوند و برای ساير متخلفان نيز عبرت باشد.
وی تصريح کرد: اين افراد که در سال جاری با عنوان مذکور دستگير شدند اغلب جرايمی از قبيل «شرکت در اردوهای مختلط»، «فعاليت در باند قاچاق مواد مخدر و ماهواره»، «ايجاد مزاحمت برای نواميس در معابر به عبارتی ارتکاب مزاحمت خيابانی» مرتکب شدند از اين رو متخلفان مذکور برای تشکيل پرونده همچنين ريشهيابی موضوع دستگيرشدند.
مجازات اعدام برای تولید مخدر صنعتی
خبرگزاری هرانا - سردار حسینآبادی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه بهزودی قانون جدید مبارزه با مواد مخدر از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام به دولت ابلاغ میشود، گفت: در قانون جدید مجازات مرگ برای تولیدکنندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر صنعتی پیشبینی شده است.
سردار حمیدرضا حسینآبادی با حضور در غرفه مهر در نمایشگاه مطبوعات با بیان اینکه پلیس تلاش خود را برای دستگیری قاچاقچیان و فروشندگان مواد مخدر انجام میدهد، افزود: از دستگاه قضائی درخواست داریم زحمات پلیس را با محاکمه به موقع عاملان خرید و فروش مواد مخدر بر اساس قوانین جبران کند. وی افزود: اگر دستگاه قضائی با سرعت عمل بیشتر و قاطعیت با قاچاقچیان مواد مخدر برخورد کند دیگر هیچ قاچاقچی جرات وارد کردن مواد مخدر از مرزهای ایران را ندارد.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه اعتیاد به مواد مخدر بستر تمامی جرائم و آسیبهای اجتماعی است، اظهار داشت: بخش زیادی از پروندههای طلاق، سرقت و قتل با مواد مخدر ارتباط دارد و آمار 40 درصدی زندانیان مرتبط با مواد مخدر حاکی از این آسیب اجتماعی است.
سردار حسین آبادی در پاسخ به اینکه چرا معتادان به شیشه در کمپهای ترک اعتیاد سنتی و بدون تخصص سرگردانند، گفت: تا زمانی که پروتکل درمانی ترک اعتیاد شیشه و مخدرهای صنعتی ابلاغ نشود نمیتوانیم بگوئیم که کدام مرکز، سازمان یا NGO میتواند متولی درمان معتادان شیشه باشد.
وی افزود: معتادان به مواد مخدر صنعتی فعلا میتوانند با ارتباط با روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب درمان کوتاه مدت داشته باشند ولی درمان قطعی برای این معتادان وجود ندارد و باید تا تدوین پروتکل درمانی صبر کنند.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر در پاسخ به اینکه چرا هر روز تعداد آشپزخانههای تهیه مواد مخدر صنعتی افزایش مییابد، گفت: در برخورد قاطعانه با تولیدکنندگان مواد مخدر صنعتی با چالش قانونی مواجه بودیم که با اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر هم اکنون این قانون به مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده و منتظر ابلاغ مجمع به دولت هستیم.
وی افزود: در قانون جدید بازدارندگی بسیار زیادی در مبارزه با مواد مخدر صنعتی لحاظ و مجازاتهایی تا حد مرگ برای تولید کنندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر صنعتی در این قانون پیشبینی شده است.
سردار حسینآبادی گفت: چند باند بزرگ تولید مواد مخدرصنعتی تحت تعقیب پلیس قراردارند که منتظر ابلاغ قانون جدید هستیم تا برخورد جدی نسبت به این مجرمان انجام شود.
سردار حمیدرضا حسینآبادی با حضور در غرفه مهر در نمایشگاه مطبوعات با بیان اینکه پلیس تلاش خود را برای دستگیری قاچاقچیان و فروشندگان مواد مخدر انجام میدهد، افزود: از دستگاه قضائی درخواست داریم زحمات پلیس را با محاکمه به موقع عاملان خرید و فروش مواد مخدر بر اساس قوانین جبران کند. وی افزود: اگر دستگاه قضائی با سرعت عمل بیشتر و قاطعیت با قاچاقچیان مواد مخدر برخورد کند دیگر هیچ قاچاقچی جرات وارد کردن مواد مخدر از مرزهای ایران را ندارد.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر با بیان اینکه اعتیاد به مواد مخدر بستر تمامی جرائم و آسیبهای اجتماعی است، اظهار داشت: بخش زیادی از پروندههای طلاق، سرقت و قتل با مواد مخدر ارتباط دارد و آمار 40 درصدی زندانیان مرتبط با مواد مخدر حاکی از این آسیب اجتماعی است.
سردار حسین آبادی در پاسخ به اینکه چرا معتادان به شیشه در کمپهای ترک اعتیاد سنتی و بدون تخصص سرگردانند، گفت: تا زمانی که پروتکل درمانی ترک اعتیاد شیشه و مخدرهای صنعتی ابلاغ نشود نمیتوانیم بگوئیم که کدام مرکز، سازمان یا NGO میتواند متولی درمان معتادان شیشه باشد.
وی افزود: معتادان به مواد مخدر صنعتی فعلا میتوانند با ارتباط با روانشناسان و متخصصان مغز و اعصاب درمان کوتاه مدت داشته باشند ولی درمان قطعی برای این معتادان وجود ندارد و باید تا تدوین پروتکل درمانی صبر کنند.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر در پاسخ به اینکه چرا هر روز تعداد آشپزخانههای تهیه مواد مخدر صنعتی افزایش مییابد، گفت: در برخورد قاطعانه با تولیدکنندگان مواد مخدر صنعتی با چالش قانونی مواجه بودیم که با اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر هم اکنون این قانون به مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شده و منتظر ابلاغ مجمع به دولت هستیم.
وی افزود: در قانون جدید بازدارندگی بسیار زیادی در مبارزه با مواد مخدر صنعتی لحاظ و مجازاتهایی تا حد مرگ برای تولید کنندگان و توزیع کنندگان مواد مخدر صنعتی در این قانون پیشبینی شده است.
سردار حسینآبادی گفت: چند باند بزرگ تولید مواد مخدرصنعتی تحت تعقیب پلیس قراردارند که منتظر ابلاغ قانون جدید هستیم تا برخورد جدی نسبت به این مجرمان انجام شود.
احضار تعدادی از اصناف مهاباد به دادسرای انقلاب اسلامی
خبرگزاری هرانا - طی روزهای اخیر تعدادی از بازاریان شهر مهاباد به دادسرای عمومی و انقلاب این شهر احضار شدند.
به گزارش آژانس خبری موکریان، این بازاریان به علت تعطیلی مغازه ها و بازار در 23 اردیبهشت سال جاری که در اعتراض به اعدام چند شهروند کرد صورت گرفت، احضار شده اند.
شایان ذکر است که پس از اعدام تنی چند از شهروندان ایرانی در اردیبهشت ماه سال جاری مغازه ها و بازار در بخشی از شهرهای کردستان در اعتراض به این اقدام تعطیل شد.
مسموميت غذايي 60 دانشجوي دانشگاه علوم پزشکي زنجان
خبرگزاری هرانا - معاون دانشجويي و فرهنگي دانشگاه علوم پزشکي زنجان با تأييد خبر مسموميت60 نفر از دانشجويان اين دانشگاه، گفت: دلايل مسموميت دانشجويان يکي از خوابگاههاي اين دانشگاه در اثر مصرف غذاي خوابگاه در دست پيگيري است.
مهدي موسائي فرد در گفتوگو با بيان اينکه دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي زنجان در دو بلوک خوابگاه مرکزي و7 خوابگاه ديگر متفرق در سطح شهر اسکان داده شدهاند، اظهارکرد: مسموميت غذايي چند روز پيش در يکي از بلوکهاي خوابگاه مرکزي که از ظرفيت270 دانشجو برخوردار ميباشد، رخ داده است.
وي با يادآوري اينکه60 نفر از دانشجويان پس از مصرف غذاي خوابگاه دچار مسموميت شدهاند، تصريح کرد: پس از اطلاع از بروز اين حادثه، بلافاصله تمامي اين دانشجويان تحت درمان قرار گرفتند و خوشبختانه هم اکنون اين دانشجويان در سلامت کامل به سر ميبرند.
معاون دانشجويي و فرهنگي دانشگاه علوم پزشکي زنجان با بيان اينکه غذاي کليه خوابگاههاي دانشگاه علوم پزشکي زنجان به صورت يکسان و در يک محل تهيه و طبخ ميشود، ادامه داد: با توجه به اينکه مسموميت تنها در يکي از خوابگاهها رخ داده است و احتمال ميرود که آلودگي در زماني غير از زمان پخت و يا در حين توزيع در اين خوابگاه ايجاد شده باشد.
موسائي فرد از ارسال نمونه غذاي مسموم به تهران جهت تشخيص عامل آلودگي خبر داد و يادآور شد: مراتب از طريق دانشگاه و مرکز بهداشت در حال پيگيري است و در صورت دستيابي به نتيجه نهايي، موارد اعلام خواهد شد.
تجمع اعتراضی کارگران شهرداری آبادن
خبرگزاری هرانا - حدود ۳۰ نفر از کارگران سازمان فضای سبز شهرداری آبادان در اعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق و بيمه خود در مقابل شهرداری مرکزی آبادان تجمع کردند.
به گزارش آفتاب، کارگران معترض گفتهاند، دريافتنکردن سه ماهه حقوق، سبب بروز مشکلاتی برای آنها در تامين امرار معاش، پرداخت قبوض، تحصيل فرزندان و غيره شده است. سرپرست شهرداری آبادان، دليل تاخير در پرداخت حقوق و بيمه کارگران را مسدود بودن حساب اين سازمان از سوی سازمان ماليات ارزش افزوده عنوان کرده است.
به گزارش آفتاب، کارگران معترض گفتهاند، دريافتنکردن سه ماهه حقوق، سبب بروز مشکلاتی برای آنها در تامين امرار معاش، پرداخت قبوض، تحصيل فرزندان و غيره شده است. سرپرست شهرداری آبادان، دليل تاخير در پرداخت حقوق و بيمه کارگران را مسدود بودن حساب اين سازمان از سوی سازمان ماليات ارزش افزوده عنوان کرده است.
محمد رضا رزاقی در حال سپری کردن محکومیت حبس در زندان اوین است
خبرگزاری هرانا - محمدرضا رزاقی ، وکیل پایه یک دادگستری، به مدت دو ماه است که در زندان اوین در حال سپری کردن محکومیت حبس یکساله است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محمدرضا رزاقی که در زمان انتخابات سال 88 در کمیته حقوقی ستاد میرحسن موسوی حضور داشته است از سوی شعبه 28 ددگاه انقلاب تهران به اتهام تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت ملی داخلی به 2 سال حبس محکوم شد . شعبه 36 دادگاه تجدید نظر یکسال حبس وی را به حالت تعلیق درآورده و یکسال حبس رزاقی را تایید کرد .
این وکیل دادگستری ، 2 ماه پیش برای اجرای حکم ، خود را به زندان اوین معرفی کرده و در حال سپری کردن یکسال زندان تایید شده در دادگاه تجدید نظر می باشد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محمدرضا رزاقی که در زمان انتخابات سال 88 در کمیته حقوقی ستاد میرحسن موسوی حضور داشته است از سوی شعبه 28 ددگاه انقلاب تهران به اتهام تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت ملی داخلی به 2 سال حبس محکوم شد . شعبه 36 دادگاه تجدید نظر یکسال حبس وی را به حالت تعلیق درآورده و یکسال حبس رزاقی را تایید کرد .
این وکیل دادگستری ، 2 ماه پیش برای اجرای حکم ، خود را به زندان اوین معرفی کرده و در حال سپری کردن یکسال زندان تایید شده در دادگاه تجدید نظر می باشد.
تشدید فشار بر بهزاد کردستانی و وضعیت وخیم جسمانی وی
خبرگزاری هرانا - با گذشت بیش از دو ماه از بازداشت بهزاد کردستانی ادیب دربند کرد، گزارش ها از وضعیت وخیم جسمانی نامبرده و تشدید فشارها بر وی حکایت دارد.
به گزارش کردیش پرسپکتیو، بهزاد کردستانی شاعر و نویسنده کرد که در تاریخ سوم شهریور ماه از سوی ماموران امنیتی در شهرستان مریوان دستگیر و پس از آن به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد تحت شدیدترین فشارها به منظور "اخذ اعتراف" قرار دارد. این فعال کرد که از زمان بازداشت تاکنون در سلول انفرادی به سر می برد، به دلیل اعمال شکنجەهای جسمی و روحی و همچنین ابتلا به بیماریهای گوارشی و کمر درد مزمن ناشی از این فشارها، دچار کاهش وزن شدید شده و در وضعیت جسمانی وخیمی به سر می برد.
آقای کردستانی طی دو ماه گذشته چند بار دست به اعتصاب غدا زده است، که تنها اخبار مربوط به اولین اعتصاب غذای ایشان در رسانەها منتشر گردید و به دلیل محدودیتهای شدید اعمال شده بر خانوادە و دوستان وی از جزئیات مربوط به این اعتصاب غذاها اطلاعی در دست نیست.
لازم به ذکر است که دو هفته پیش، قرار بازداشت موقت بهزاد کردستانی به مدت یک ماه دیگر تمدید گردید.
همزمان با تمدید قرار بازداشت ایشان، بازجویان به خانواده وی اعلام نمودند "تا هنگامی که او حرف نزند در سلول انفرادی خواهد ماند."
به دنبال دور جدید بازداشت فعالان فرهنگی و ادبی در کردستان، مختار هشمند و عزیز ناصری نیز طی چند ماه گذشته از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند.
مختار هوشمند، نقاش و کارگردان اهل مریوان از سوی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر روز دوشنبه 29 شهریور ماه به اتهام جاسوسی، تبلیغ علیه نظام و همکاری با گروههای مخالف نظام به ۱۶ سال زندان محکوم گردید.
از سوی دیگر عزیز ناصری نویسنده، دبیر دبیرستانهای مریوان و از فعالین سرشناس فرهنگی کردستان ایران ماه گذشته از سوی نیروهای اطلاعات بازداشت و همچنان در وضعیت نامشخصی به سر می برد.
به گزارش کردیش پرسپکتیو، بهزاد کردستانی شاعر و نویسنده کرد که در تاریخ سوم شهریور ماه از سوی ماموران امنیتی در شهرستان مریوان دستگیر و پس از آن به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد تحت شدیدترین فشارها به منظور "اخذ اعتراف" قرار دارد. این فعال کرد که از زمان بازداشت تاکنون در سلول انفرادی به سر می برد، به دلیل اعمال شکنجەهای جسمی و روحی و همچنین ابتلا به بیماریهای گوارشی و کمر درد مزمن ناشی از این فشارها، دچار کاهش وزن شدید شده و در وضعیت جسمانی وخیمی به سر می برد.
آقای کردستانی طی دو ماه گذشته چند بار دست به اعتصاب غدا زده است، که تنها اخبار مربوط به اولین اعتصاب غذای ایشان در رسانەها منتشر گردید و به دلیل محدودیتهای شدید اعمال شده بر خانوادە و دوستان وی از جزئیات مربوط به این اعتصاب غذاها اطلاعی در دست نیست.
لازم به ذکر است که دو هفته پیش، قرار بازداشت موقت بهزاد کردستانی به مدت یک ماه دیگر تمدید گردید.
همزمان با تمدید قرار بازداشت ایشان، بازجویان به خانواده وی اعلام نمودند "تا هنگامی که او حرف نزند در سلول انفرادی خواهد ماند."
به دنبال دور جدید بازداشت فعالان فرهنگی و ادبی در کردستان، مختار هشمند و عزیز ناصری نیز طی چند ماه گذشته از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شدهاند.
مختار هوشمند، نقاش و کارگردان اهل مریوان از سوی دادگاه انقلاب اسلامی این شهر روز دوشنبه 29 شهریور ماه به اتهام جاسوسی، تبلیغ علیه نظام و همکاری با گروههای مخالف نظام به ۱۶ سال زندان محکوم گردید.
از سوی دیگر عزیز ناصری نویسنده، دبیر دبیرستانهای مریوان و از فعالین سرشناس فرهنگی کردستان ایران ماه گذشته از سوی نیروهای اطلاعات بازداشت و همچنان در وضعیت نامشخصی به سر می برد.
حکم اعدام دو مرد به جرم قتل در دیوان عالی کشور تائید شد
خبرگزاری هرانا - دستگاه قضایی برای دو شهروند ایرانی به نامهای "سعید" و "رامین" حکم قصاص صادر کرده است.
شعبه 5 دادگاه کیفری استان فارس "سعید" را به جرم قتل به اعدام محکوم کرد این حکم پس از اعتراض به دیوان عالی کشور ارجاع شد که در دیوان عالی تایید شد تا در صورت استيذان رئيس قوهقضائيه سعيد در نوبت اعدام قرار گيرد. در پرونده دیگری که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شد فردی به نام "رامین"به جرم قتل به اعدام محکوم شد این حکم به شعبه 11 دیوان عالی کشور ارجاع شد و قضات این شعبه حکم دادگاه بدوی را تایید کردند.
۱۵ نفر به اتهام جاسوسی در زندان به سر میبرند
خبرگزاری هرانا - دادستان کل تهران روز سه شنبه اعلام کرد که دو پرونده «جاسوسی» آماده ارسال به دادگاه است و ۱۵ نفر دیگر نیز با همین اتهام در حال حاضر در حال گذراندن حکم حبس خود هستند.
به گزراش خبرگزاریهای داخل ایران، عباس جعفری دولتآبادی، چهارم آبان، اعلام کرد که پرونده دو شهروند ایرانی که به گفته وی با سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در ارتباط بوده و «به آنها وصل شده بودند تا اطلاعاتی را به آنها برسانند»، روز دوشنبه برای ارسال به دادگاه آماده شده است. وی با اشاره به اینکه این دونفر «جذب سرویسهای جاسوسی شده بودند» و وجوهی را نیز از سوی سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل دریافت کرده بودند، گفت: یکی از آنان بر روی فعالیتهای ضد انقلاب کار میکرد و دیگری بر روی مسائل داخلی ایران که صلاح نیست این موارد را اکنون تشریح کنم.»
آقای جعفری دولتآبادی در ادامه تصریح کرد که ۱۵ ایرانی دیگر نیز در حال حاضر به اتهام «جاسوسی» با حکم محکومیت «۱۰ تا ۱۵ سال حبس» در زندانها به سر میبرند و افزود که برای حفظ حرمت خانواده این افراد اسامی آنها رسما اعلام نمیشود.
دادستان تهران در تاریخ ۲۱ مهرماه از تشکیل پنج پرونده جاسوسی با اتهام فروش اطلاعات به کشورهای خارجی توسط پنج شهروند ایرانی خبرداده و اعلام کرد که آمریکاییها در این زمینه و «برای خروج اطلاعات از کشور» تلاشهای گستردهای کردهاند.
وی در آن زمان با اشاره به همکاری این افراد با دستگاههای دولتی و اجرایی، از جمله «همکاری در حوزه هوایی و فضایی و مؤسسات مالی»، به «مسئولان کشور» هشدار داده بود که «مراقب افرادی باشند که در دست آنها اطلاعاتی سپرده شده است.»
در اوایل مهرماه نیز حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که این وزارتخانه برای جلوگیری از «فعالیت تخریبی دشمن»، تعدادی از «جاسوسان هستهای» را بازداشت کرده است که به دنبال این اظهارات علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اذعان کرد که عدهای از کارمندان زیردستش اطلاعاتی را «به بیرون درز میدادند».
پس از آن که به دنبال آغاز اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری موج گستردهای از دستگیریها در ایران آغاز شد و عده بسیاری به اتهام همکاری با «دشمن» و همکاری در «جنگ نرم» روانه زندانها شدند، اخیرا مقامات جمهوری اسلامی از پدیده جاسوسی از سوی شهروندان ایرانی و دستگیری در این زمینه خبر میدهند.
به گزراش خبرگزاریهای داخل ایران، عباس جعفری دولتآبادی، چهارم آبان، اعلام کرد که پرونده دو شهروند ایرانی که به گفته وی با سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در ارتباط بوده و «به آنها وصل شده بودند تا اطلاعاتی را به آنها برسانند»، روز دوشنبه برای ارسال به دادگاه آماده شده است. وی با اشاره به اینکه این دونفر «جذب سرویسهای جاسوسی شده بودند» و وجوهی را نیز از سوی سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل دریافت کرده بودند، گفت: یکی از آنان بر روی فعالیتهای ضد انقلاب کار میکرد و دیگری بر روی مسائل داخلی ایران که صلاح نیست این موارد را اکنون تشریح کنم.»
آقای جعفری دولتآبادی در ادامه تصریح کرد که ۱۵ ایرانی دیگر نیز در حال حاضر به اتهام «جاسوسی» با حکم محکومیت «۱۰ تا ۱۵ سال حبس» در زندانها به سر میبرند و افزود که برای حفظ حرمت خانواده این افراد اسامی آنها رسما اعلام نمیشود.
دادستان تهران در تاریخ ۲۱ مهرماه از تشکیل پنج پرونده جاسوسی با اتهام فروش اطلاعات به کشورهای خارجی توسط پنج شهروند ایرانی خبرداده و اعلام کرد که آمریکاییها در این زمینه و «برای خروج اطلاعات از کشور» تلاشهای گستردهای کردهاند.
وی در آن زمان با اشاره به همکاری این افراد با دستگاههای دولتی و اجرایی، از جمله «همکاری در حوزه هوایی و فضایی و مؤسسات مالی»، به «مسئولان کشور» هشدار داده بود که «مراقب افرادی باشند که در دست آنها اطلاعاتی سپرده شده است.»
در اوایل مهرماه نیز حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که این وزارتخانه برای جلوگیری از «فعالیت تخریبی دشمن»، تعدادی از «جاسوسان هستهای» را بازداشت کرده است که به دنبال این اظهارات علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران اذعان کرد که عدهای از کارمندان زیردستش اطلاعاتی را «به بیرون درز میدادند».
پس از آن که به دنبال آغاز اعتراضات مردم به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری موج گستردهای از دستگیریها در ایران آغاز شد و عده بسیاری به اتهام همکاری با «دشمن» و همکاری در «جنگ نرم» روانه زندانها شدند، اخیرا مقامات جمهوری اسلامی از پدیده جاسوسی از سوی شهروندان ایرانی و دستگیری در این زمینه خبر میدهند.
کاهش حکم یک زندانی سیاسی کرد
خبرگزاری هرانا - دادگاه انقلاب شهر سنندج حکم 20 سال زندان سعید صلواتی را در دادگاه تجدید نظر به 12 سال زندان و تبعید به زندان شهر بندر عباس کاهش داد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" سعید صلوانی زندانی سیاسی کرد که بهمن ماه سال گذشته توسط نیروهای انتظامی بازداشت و بعدا تحویل اداره اطلاعات این شهر داد می شود، ابتدا از سوی شعبه دو دادگاه انقلاب شهر سنندج به ریاست قاضی طیاری به اتهام " اقدام علیه امنیت ملی از طریق همکاری با احزاب اپوزسیون کرد به 20 سال زندان محکوم گردید. بعد از اعتراض نامبرده به حکم صادر دادگاه تجدید نظر استان کردستان این حکم را به 12 سال زندان همراه با تبعید به زندان شهر بندرعباس کاهش داده است.