هرانا؛ محكوميت 20 ساله بهاييان يا انتقام روحانیت از بهائيت/ لواء متحد
خبرگزاری هرانا - اعلام حكم 20 سال زندان رهبران (يا به زعم سايتهاي بهايي ، مديران ) جامعه بهايي ايران تعجب دنيا را برانگيخت اين هفت شهروند بهايي كه بيش از دو سال در بازداشت بوده اند پس از 6 جلسه محاكمه بي آنكه هيچ كدام از اتهاماتشان ثابت شود هر كدام به بيست سال زندان محكوم شدند محكوميتي كه طي اين سالها كمتر با آن مواجه بوده ايم جالب تر آنكه بلافاصله پس از اعلام حكم فوق ، اين هفت شهروند بهايي به زندان رجايي شهر ( تبعيدگاه زندانيان سياسي عقيدتي ) منتقل شدند تا در آنجا تعدادي از زندانيان كه رگهاي ايمانيشان برافروخته شده بود شروع به فحاشي و كافر خواندن اين اشخاص كنند ! البته بهائيان بايد بيش از اين هم انتظار چنين برخوردهايي را در زندان مزبور داشته باشند چون در اين زندان ، مسلمانان هفت آتشه و مومني محبوسند كه حاضرند بخاطر يك لول ترياك يا دو روز مرخصي به هر كاري اقدام كنند و ديگر برايشان مهم نيست كه فرد مقابلشان پيرمرد هفتاد يا هشتاد ساله بهايي است كه مي تواند جاي پدرشان باشد.
آنچه در اعلان چنين حكمي موثر و در واقع صادر كننده آن بوده است نه اتهاماتي نظير جاسوسي ، چرا كه همگان مي دانند بهائيان در بيشتر كشورهاي دنيا سكونت دارند و فعاليت هايشان هم خيلي گسترده تر از ايران مي باشد ( حتي در بعضي كشورها نظير هند معابدي هم دارند ) و تا كنون در هيچ كشوري شاهد آن نبوده ايم كه فردي بهايي به دليل بهايي بودن جاسوس شناخته شود و به زندان بيافتد. چه برسد به ايران كه بهائيان در آن از حق تحصيل و كار دولتي هم محرومند لذا نمي توانند حائز سمت مهم يا مقام قابل توجهي در اين مملكت شوند تا بخواهند گزارشي هم به دول ديگر بدهند. ( با توجه به اين امر به نظر نمي آيد جاسوسي از بقال و قصاب محل به درد سازمانهاي جاسوسي دنيا بخورد البته بايد سازمان اطلاعات و امنيت ايران را از اين امر مستثني دانست چرا كه فقط ايشانند كه علاقه وافري به آگاهي از جزئيات زندگي خصوصي شهروندان دارد و حاضرند هزينه گزافي هم براي كسب اينگونه اطلاعات از جيب ملت ايران بپردازند)
پس چه چيزي مي تواند باعث صدور چنين حكمي شود به نظرم اين حكم تنها معلول يك علت مي تواند باشد و آن كينه تاريخي روحانیت – از ولايت مداران فقيه و مراجع گرفته تا ملايان روضه خوان - از بهائيت مي باشد و اين حكم را مي توان فرصتي براي انتقام ايشان از اين آئين دانست. اين ديانت نوين كه زادگاهش ايران مي باشد از همان ابتدا با نفي طبقه اي به نام روحانيت و بي واسطه دانستن ارتباط انسانها با معبودشان موجب ايجاد دلخوري و دشمني طبقه روحانيت اسلام با خود شد. چرا كه اقبال ايرانيان به اين دين جديد موجب مي شود كه ديگر كسي براي ارتباط با معبودش به دنبال واسطه اي به نام روحانی ( روحاني يا مرجع ) نباشد و اينگونه است كه كار و كسب مفسرين آيات و توضيح المسائل نويسان تخته مي شود. بايد توجه داشت طبق دستورات بهائيت همه بهائيان در درگاه " الله " برابرند و مي توانند با عقل خود دستورات پيامبرشان را تفسير و سپس اجراء كنند.
البته اين بغض و كينه روحانیت از بهائيت را فقط نمي توان منحصر به وجه تاريخي آن دانست بلكه آن در زمان معاصر ايران شدت بيشتري يافته بطوريكه موقعيت باز شدن اين دمل قديمي چركين را فراهم كرده است چرا كه ديگر طبقه روحانيت شيعه طبقه اي همراه و كنار طبقه حكام نمي باشد بلكه خود در ايران كنوني بر مسند حاكميت جلوس كرده است و انكار چنين جايگاهي در واقع برابر با متزلزل كردن حكومتشان مي باشد.
ترس حاكميت ايران يا طبقه روحانيت از بهائيان را مي توان به وضوح در اخبار يك ساله اخير مشاهده كرد بطوريكه هر روز شهروندي بهايي تحت عنوان تبليغ ، دستگير و يا ائمه جمعه و روحانيون حاكم در منابر و مواعظشان فرياد وا دينا و واويلا بر مي آورند كه بهائيت در ايران گسترش يافته و بايد به هر وسيله ممكن جلوي نفوذ آن را در بين مسلمانان گرفت تا مبادا موجب گمراهي ايشان شود.( كه البته منظور از گمراهي چيزي نيست جز رو گرداني ايرانيان از طبقه روحانيت حاكمه ) در واقع صدور چنين حكمي در امتداد تقابل تاريخي روحانیت شيعه با بهائيت مي باشد كه اين طبقه به زعم خود خواسته انتقام 170 يا 180 ساله خود را از بهائيت و بهائيان بگيرد .
آنچه در اعلان چنين حكمي موثر و در واقع صادر كننده آن بوده است نه اتهاماتي نظير جاسوسي ، چرا كه همگان مي دانند بهائيان در بيشتر كشورهاي دنيا سكونت دارند و فعاليت هايشان هم خيلي گسترده تر از ايران مي باشد ( حتي در بعضي كشورها نظير هند معابدي هم دارند ) و تا كنون در هيچ كشوري شاهد آن نبوده ايم كه فردي بهايي به دليل بهايي بودن جاسوس شناخته شود و به زندان بيافتد. چه برسد به ايران كه بهائيان در آن از حق تحصيل و كار دولتي هم محرومند لذا نمي توانند حائز سمت مهم يا مقام قابل توجهي در اين مملكت شوند تا بخواهند گزارشي هم به دول ديگر بدهند. ( با توجه به اين امر به نظر نمي آيد جاسوسي از بقال و قصاب محل به درد سازمانهاي جاسوسي دنيا بخورد البته بايد سازمان اطلاعات و امنيت ايران را از اين امر مستثني دانست چرا كه فقط ايشانند كه علاقه وافري به آگاهي از جزئيات زندگي خصوصي شهروندان دارد و حاضرند هزينه گزافي هم براي كسب اينگونه اطلاعات از جيب ملت ايران بپردازند)
پس چه چيزي مي تواند باعث صدور چنين حكمي شود به نظرم اين حكم تنها معلول يك علت مي تواند باشد و آن كينه تاريخي روحانیت – از ولايت مداران فقيه و مراجع گرفته تا ملايان روضه خوان - از بهائيت مي باشد و اين حكم را مي توان فرصتي براي انتقام ايشان از اين آئين دانست. اين ديانت نوين كه زادگاهش ايران مي باشد از همان ابتدا با نفي طبقه اي به نام روحانيت و بي واسطه دانستن ارتباط انسانها با معبودشان موجب ايجاد دلخوري و دشمني طبقه روحانيت اسلام با خود شد. چرا كه اقبال ايرانيان به اين دين جديد موجب مي شود كه ديگر كسي براي ارتباط با معبودش به دنبال واسطه اي به نام روحانی ( روحاني يا مرجع ) نباشد و اينگونه است كه كار و كسب مفسرين آيات و توضيح المسائل نويسان تخته مي شود. بايد توجه داشت طبق دستورات بهائيت همه بهائيان در درگاه " الله " برابرند و مي توانند با عقل خود دستورات پيامبرشان را تفسير و سپس اجراء كنند.
البته اين بغض و كينه روحانیت از بهائيت را فقط نمي توان منحصر به وجه تاريخي آن دانست بلكه آن در زمان معاصر ايران شدت بيشتري يافته بطوريكه موقعيت باز شدن اين دمل قديمي چركين را فراهم كرده است چرا كه ديگر طبقه روحانيت شيعه طبقه اي همراه و كنار طبقه حكام نمي باشد بلكه خود در ايران كنوني بر مسند حاكميت جلوس كرده است و انكار چنين جايگاهي در واقع برابر با متزلزل كردن حكومتشان مي باشد.
ترس حاكميت ايران يا طبقه روحانيت از بهائيان را مي توان به وضوح در اخبار يك ساله اخير مشاهده كرد بطوريكه هر روز شهروندي بهايي تحت عنوان تبليغ ، دستگير و يا ائمه جمعه و روحانيون حاكم در منابر و مواعظشان فرياد وا دينا و واويلا بر مي آورند كه بهائيت در ايران گسترش يافته و بايد به هر وسيله ممكن جلوي نفوذ آن را در بين مسلمانان گرفت تا مبادا موجب گمراهي ايشان شود.( كه البته منظور از گمراهي چيزي نيست جز رو گرداني ايرانيان از طبقه روحانيت حاكمه ) در واقع صدور چنين حكمي در امتداد تقابل تاريخي روحانیت شيعه با بهائيت مي باشد كه اين طبقه به زعم خود خواسته انتقام 170 يا 180 ساله خود را از بهائيت و بهائيان بگيرد .
لواء متحد
17آگوست2010
17آگوست2010
خبرگزاری هرانا
ابراز نگرانی وزارت خارجه بریتانیا از وضعیت حقوق بشر در ایران
مدیرکل وزارت خارجه بریتانیا روز چهارشنبه در دیدار با سفیر جمهوری اسلامی در لندن، با اشاره به مواردی نظیر حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی و حکم زندان ۷ بهایی در بند در ایران، از وضعیت حقوق بشر در ایران ابراز نگرانی کرد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، الیستر برت، مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا، روز چهارشنبه، ۲۷ مردادماه، پس از دیدار با رسول موحدیان، سفیر ایران در بریتانیا، و صحبت پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران، با انتشار بیانیهای از مقامات ایران خواست تا به تعهدات بینالمللی خود و مسئولیتهای خود در قبال مردم ایران پایبند باشند.
وی در این بیانیه به پرونده سکینه محمدی آشتیانی اشاره کرد که به اتهام زنای محصنه و همکاری در قتل همسرش به سنگسار و اعدام با دار محکوم شده است.
به دنبال انتشار خبر حکم سنگسار خانم محمدیآشتیانی، جامعه جهانی به این حکم اعتراض کرد و بریتانیا نیز با «قرون وسطایی» خواندن حکم سنگسار، خواستار لغو حکم سنگسار این متهم دربند شد که در نهایت و به دنبال بالا گرفتن اعتراضها، قاضی پرونده اجرای حکم سنگسار را به طور موقت متوقف کرد.
آقای برت در ادامه بیانیه خود به پرونده ابراهیم حمیدی، جوان ۱۸ سالهای که به اتهام «لواط» به اعدام محکوم شده است و وضعیت ۷ زندانی بهایی دربند نیز اشاره کرده است.
دادگاه ۷ بهایی که از حدود ۳ سال پیش در حبس به سر میبرند در خردادماه سال جاری برگزار شد و قاضی پرونده در مردادماه جاری هر ۷ نفر را به اتهام «جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور و محاربه» به ۲۰ سال حبس محکوم کرد.
مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا خاطرنشان کرد که این نمونهها نشان میدهد که ایران حتی تمایل ندارد از استانداردهای قضایی خود و حداقل تضمینهای آیین دادرسی جمهوری اسلامی پیروی کند.
وی با اشاره به این مطلب که جامعه بینالملل به نظارت بر وضعیت این افراد ادامه خواهد داد، تأکید کرد که دولت بریتانیا به طور مداوم به این مسائل اشاره خواهد کرد تا از پایمال شدن حقوق افرادی که «ناعادلانه مورد آزار و اذیت واقع شدهاند» جلوگیری به عمل آورد.
این بیانیه در حالی منتشر شده است که هنوز مشخص نیست آیا مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا به طور ویژه برای صحبت پیرامون این مسائل سفیر ایران را احضار کرده یا دلایل دیگری در میان بوده است.
تاکنون خبری مبنی بر واکنش جمهوری اسلامی در مورد این اظهارات منتشر نشده است.
به گزارش خبرگزاری رویترز، الیستر برت، مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا، روز چهارشنبه، ۲۷ مردادماه، پس از دیدار با رسول موحدیان، سفیر ایران در بریتانیا، و صحبت پیرامون وضعیت حقوق بشر در ایران، با انتشار بیانیهای از مقامات ایران خواست تا به تعهدات بینالمللی خود و مسئولیتهای خود در قبال مردم ایران پایبند باشند.
وی در این بیانیه به پرونده سکینه محمدی آشتیانی اشاره کرد که به اتهام زنای محصنه و همکاری در قتل همسرش به سنگسار و اعدام با دار محکوم شده است.
به دنبال انتشار خبر حکم سنگسار خانم محمدیآشتیانی، جامعه جهانی به این حکم اعتراض کرد و بریتانیا نیز با «قرون وسطایی» خواندن حکم سنگسار، خواستار لغو حکم سنگسار این متهم دربند شد که در نهایت و به دنبال بالا گرفتن اعتراضها، قاضی پرونده اجرای حکم سنگسار را به طور موقت متوقف کرد.
آقای برت در ادامه بیانیه خود به پرونده ابراهیم حمیدی، جوان ۱۸ سالهای که به اتهام «لواط» به اعدام محکوم شده است و وضعیت ۷ زندانی بهایی دربند نیز اشاره کرده است.
دادگاه ۷ بهایی که از حدود ۳ سال پیش در حبس به سر میبرند در خردادماه سال جاری برگزار شد و قاضی پرونده در مردادماه جاری هر ۷ نفر را به اتهام «جاسوسی، اقدام علیه امنیت کشور و محاربه» به ۲۰ سال حبس محکوم کرد.
مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا خاطرنشان کرد که این نمونهها نشان میدهد که ایران حتی تمایل ندارد از استانداردهای قضایی خود و حداقل تضمینهای آیین دادرسی جمهوری اسلامی پیروی کند.
وی با اشاره به این مطلب که جامعه بینالملل به نظارت بر وضعیت این افراد ادامه خواهد داد، تأکید کرد که دولت بریتانیا به طور مداوم به این مسائل اشاره خواهد کرد تا از پایمال شدن حقوق افرادی که «ناعادلانه مورد آزار و اذیت واقع شدهاند» جلوگیری به عمل آورد.
این بیانیه در حالی منتشر شده است که هنوز مشخص نیست آیا مدیر کل وزارت خارجه بریتانیا به طور ویژه برای صحبت پیرامون این مسائل سفیر ایران را احضار کرده یا دلایل دیگری در میان بوده است.
تاکنون خبری مبنی بر واکنش جمهوری اسلامی در مورد این اظهارات منتشر نشده است.
هرانا؛ پنج شهروند کرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند
خبرگزاری هرانا - بامداد 23 مردادماه، پنج شهروند کرد اهل روستای "نی" از توابع مریوان از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به اداره اطلاعت مریوان منتقل شدند.
بنا به گزراشگران هرانا، اسامی این افراد عبارتند از: بهمن فتاحزاده 35 ساله، بریار کاوه 17 ساله، برهان درخشان 18 ساله، برهان خسروی 17 ساله و اخیتار کاوه 33 ساله، که تا انتشار این خبر اطلاعی از دلایل دستگیری آنان در دست نیست.
لازم به ذکر است که فرد دیگری نیز از اهالی همان روستا به نام قانع کاوه 33 ساله، طی چند روز گذشته، چندین بار به اداره اطلاعات مریوان احضار و مورد بازجویی قرار گرفته است.
هرانا؛ انتقال مجید توکلی از قرنطینه ی رجایی شهر به بند عمومی
خبرگزاری هرانا - مجید توکلی، فعال سرشناس دانشجویی، که به تازگی و براساس حکم شخص دادستان تهران به زندان رجایی شهر کرج تبعید شده است از قرنطینه ی زندان به بند عمومی منتقل شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، مجید توکلی در تماس تلفنی که با خانواده ی خود داشته است به مادرش اطلاع داده که اکنون در بند 3 (بند کارگری) و سالن 8 زندان رجایی شهر نگهداری می شود.
در این بند مختص زندانیان سیاسی است.
مجید توکلی که از بر اساس حکم دادگاه بدوی محکوم به تحمل هشت و نیم سال حبس تعزیری است پس از اتمام اعتصاب غذا و بازگرداندن زندانیانی که به انفرادی منتقل شده بودند، به بند عمومی، به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
گفتنی است که سایت دانشجو نیوز در ارتباط با علت این تبعید می نویسد:
مقامات بلند پایه وزارت اطلاعات و نیزشخصی به نام "رشته احمدی" رئیس دادسرای مستقر در زندان اوین بیشترین نقش را در این امر داشته اند.
آن گونه که خود توکلی عنوان کرده، وی در شکل گیری اعتراضات اولیه در بند 350 هیچ نقشی نداشته و تنها پس از آنکه وی به انتقال سایر زندانیان به انفرادی معترض می شود، توسط مسئولین زندان خود نیز به انفرادی منتقل می شود.
پس از آنکه اعتصاب غذای توکلی و سایر زندانیان خاتمه می یابد، "رشته احمدی" به همراه نماینده دادستانی تهران وی را به مدت ۷ ساعت با الفاظ رکیک و تهدید آمیز مورد بازجویی قرار می دهند و نارضایتی شدید مقامات بلند پایه امنیتی را به وی ابلاغ می کنند. درپی آن مقامات دادستانی در اثر فشار مسئولین وزارت اطلاعات و به اتهام "شورش در زندان" مجید را به زندان رجایی شهر منتقل می کنند.
این درحالی است که"اتهام شورش در زندان" در میان زندانیان معترض تنها به مجید توکلی وارد شده است و وی در این زمینه شدیدا مورد تهدید قرار گرفته است. به نظر می رسد روحیه قوی منحصربه فرد توکلی مقامات امنیتی را در هراس انداخته به گونه ای که ترجیح داده اند با انتقال وی به زندان رجایی شهر تماس وی با زندانیان بند 350 را قطع کنند.
هرانا؛ مصاحبه با مادر مجید دری/ می گویند تلفن ها خراب است و ما باید تا دوشنبه انتظار بکشیم
خبرگزاری هرانا - از زندانیان محبوس در بند 350 که پس از انتقال به سلول انفرادی دست به اعتصاب غذا زده بودند، با اینکه اعتصاب غذایشان را شکسته و گفته می شود که به بند عمومی نیز منتقل شده اند، کماکان اطلاع دقیقی در دست نیست و ایشان موفق به برقراری هیچ گونه ملاقات و حتی تماسی با خانواده های خود نشده اند.
مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل، که از تیرماه سال گذشته تاکنون در زندان اوین محبوس است یکی از این زندانیان است.
در همین زمینه گزارشگر هرانا با منور هاشمی، مادر این زندانی سیاسی به گفتگو نشسته است.
متن کامل این مصاحبه را در زیر می خوانید:
خانم هاشمی، از آخرین وضعیت فرزندتان برای ما بگویید.
تا جایی که ما اطلاع داریم، دیروز که خانواده ها به مکان های مختلف مراجعه کرده بودند متوجه شدند که آن ها را به بند 350 منتقل کردند و به ما قول داده بودند که دیروز ملاقاتی خارج از برنامه عادی -چون روز ملاقات دوشنبه است- داشته باشیم. ما و دیگر خانواده ها به اوین مراجعه کردیم و تا ظهر هم آن جا بودیم ولی مثل اینکه هماهنگی نشده بود و به همین دلیل ملاقات ما منتفی شد. این در حالیست که بعضی خانواده ها از شهرهای دورتر آمده بودند...
شما در حال حاضر بیش از 20 روز است که از ایشان خبری ندارید آیا نگران نیستید ؟
بله الان بالای 20 روز است، تقریبا بیست و دو سه روز است که ما هیچ گونه اطلاعی از مجید نداریم.
ما امروز از مسئولین حتی خواهش کردیم که اگر ملاقات نمی دهند کل بچه ها یا لااقل یکی از بچه ها یک تماس تلفنی کوچک در حد یک یا دو دقیقه با خانواده ها داشته باشند. اما آن ها گفتند تلفن ها در حال تعمیر است و اگر وصل شد اجازه می دهیم که تماس بگیرند وگرنه قول ملاقات برای دوشنبه ی هفته ی آینده را به ما دادند و حالا ما مجبور هستیم باز تا دوشنبه انتظار بکشیم...
آیا وکیل ایشان هم در این زمینه اقدامی انجام داده؟
والا یکی از وکلای مجید آقای اولیایی فرد هست که درحال حاضر در همان بند 350 و هم بندی موکلش است. وکیل های دوم و سوم هم تا الان نتوانستیم خبری دریافت بکنیم مبنی بر این که کاری انجام داده باشند.
از وضعیت جسمانی فرزندتان چه اطلاعی دارید؟
از وضعیتش که اطلاع دقیقی نداریم منتها از خبرهای که به ما رسیده و دوستانی که در جریان بودند گفتند حالش خوب است اما ما تا خودشان را نبینیم و صدایشان را نشنویم واقعا آرام نمی شویم. واقعا مشخص نیست که در چه حال است...
ازچگونگی اعتراض مجید و باقی دوستانش، اطلاعی دارید ؟
ببیند هفته دوم بود که یک نفر به نام آقای نوروزی که معاون دادستان در زندان اوین هستند در زندان اوین یک جلسه تقریبا 2 ساعت و نیمه با خانواده ها گذاشتند ایشان برخورد خیلی خوبی هم با خانواده ها داشتند.
مثل اینکه بچه ها برای آزادی آقای بابک بردبار شادی می کنند و شعر معروف یاردبستانی را می خوانند. آن شب مصادف با نیمه ی شعبان بوده و به خاطر آن شعر مامورین زندان می گویند که اغتشاش شده و نظم زندان به هم خورده و همین باعث شد که شانزده-هفده نفر را به انفرادی منتقل کنند...
شعر را برای آزادی آقای بردبار می خواندند ؟
حالا بچه ها را ندیدم که بدانیم جریان دقیقا چه بوده اما مثل اینکه فقط یک شادی بوده اما همین هم به مزاج آقایان خوش نیامده و چنین مشکلاتی را برای بچه هایمان به وجود آورده...
این اعتصاب تاثیری هم در وضعیت بچه ها داشته؟
یکی از خواسته ی بچه ها آزادی اقای بردبار بود. البته بیشتر خواسته ها، داخلی بوده و مربوط به شرایط زندان و برخورد مسئولین و زندانبان ها، وضعیت غذا، وضعیت تلفن ها و ملاقات ها می شده.
تا جایی که من می دانم بچه ها صحبت کردند و با مسئولین به نتیجه هایی رسیدند اما ما هنوز نتوانستیم هیچ کدام از آن ها را ببینیم تا از جزئیات بیش تری باخبر شویم...
حالا برگردیم به جریان بازداشت و محاکمه ی آقای دری؛ خانم هاشمی لطفا جزئیات بیشتری در مورد بازداشت فرزندتان به ما بدهید...
ایشان روز 18 تیر ماه در منزل دخترم بازداشت شد. تا مدتی ما از ایشان اطلاعی نداشتیم تا اینکه فهمیدم به اوین منتقل شده بعد از مدتی دادگاه بدوی حکم یازده سال زندان را صادر کرد که 5 سال از آن مربوط به زندان و تبعید در ایذه بود. بعد ما روی این حکم اعتراض زدیم تا اینکه در دادگاه تجدبد نظر حکم شکسته شد و به شش سال تقلیل یافت منتها ما هنوز به حکم پنج سال حبس و تبعید به ایذه اعتراض داریم هم و اعتراض خودمان را به مسئولین اعلام کردیم.
مسئله ی مهم دیگری که در پرونده ی مجید بود اتهام محاربه بوده که با توجه به مدارکی که در پرونده موجود بود هیچ گونه دلیل و مدرکی مبنی بر اینکه این اتهام را بزنند نبوده و حتی ما به طور شفاهی به مسئولین گفتیم و اعلام کردیم و خود ایشان هم نوشتند که ما هیچ گونه ارتباطی با هیچ گروه؛ حزب و دسته ای خصوصا سازمان مجاهدین خلق نداشتیم و نداریم و این اتهامی که به مجید زدند را ما به هیچ عنوان قبول نداریم.
ببینید در مورد این اتهام حتی وکلا که پرونده را دیدند هم گفتند دلیل خاص و مدرکی در پرونده نیست که بر اساس آن بشود این اتهام بزرگ را به یک نفر منتسب کرد؛ البته خود قاضی هم گفته چون مدرکی نیست نیازی به دفاع هم نیست ولی در عین ناباوری 5 سال به خاطر همین اتهام، حکم صادر کردند...
آیا در پرونده ی آقای دری مورد خاصی که حاوی نقض فاحش حقوق بشر باشد و شما و وکلا به آن معترض باشید وجود داشته؟
ببنید به پسر من سه اتهام زدند. دو اتهام اول را که به هرکسی که بازداشت می شود، می زنند. ولی اتهام سوم که محاربه بود؛ ما اصلا قبول نداشتیم و خود ایشان هم در بازجویی ها این اتهام را قبول نکرد ولی باز در کمال تاسف دیدیم چندین سال فقط به خاطر همین موضوع به ایشان حکم دادند. خود مجید هم از این موضوع خیلی نگران و ناراحت است که چرا چنین اتهامی زده شده در صورتی که هیچ گونه مدرکی موجود نیست...
ما الان شاهد هستیم که آقای مجید توکلی را به زندان رجایی شهر منتقل کردند. ایا این امکان وجود دارد که چنین تبعیدی شامل حال آقای دری یا دیگر دوستان هم شود؟
والا با این وضعیتی که پیش آمده احتمال اینکه هر چیزی پیش بیاید وجود دارد. ما با مراجعه های مکرری که داشتیم و داریم سعی می کنیم که چنین اتفاقی نیفتد الان ما خودمان خیلی ناراحت هستیم که اقای توکلی را به زندان رجایی شهر فرستادند.
مثل اینکه آقایان از مصاحبه هایی که خانواده ها انجام می دادند ناراحت بودند. آن ها می گفتند که چرا این مسائل بچه هایتان را به رسانه ها اطلاع می دهید و می گفتند با این کار وضعیت خودتان سخت تر می شود و ما گفتیم خانواده ها کمتر مصاحبه کنند؛ شاید شرایط بهتر شود...حالا البته ما باز هم به مصاحبه نشستیم!
پیغام خاصی برای فرزندتان یا سایر زندانیان دارید؟
من از صمیم قلب آرزوی آزادی همه ی زندانیان به خصوص زندانیان سیاسی از جمله پسرم و کلا زندانیانی که به خاطر فکر و اندیشه خود در زندان هستند، دارم. ان شاالله که به زودی زود آزاد بشوند تا بتوانند به آغوش خانواده ی خود برگردند.
از مسئولین چه تقاضایی دارید؟
از مسئولین تقاضا دارم که در این موارد خاص یک مقدار با بچه ها راه بیایند که چنین اتفاقاتی نیفتد و جو دوستانه ای حاکم باشد. در این مورد خب تعدادی از مسئولین با خانواده ها بسیار همکاری کردند و کمک کردند که این مشکل حل بشود ما از آن ها تشکر می کنیم امیدواریم که چنین مسائلی دیگر پیش نیاید که خانواده ها در این حد نگران بشوند و ما بتوانیم در این وضعیت بچه های خودمان را ببینیم و صدایشان را بشنویم...
اگر حرف و یا نکته ی خاصی هست بنده در خدمت شما هستم...
امیدوارم که تا دوشبه ما بتوانیم بچه هایمان را ببنیم و از سلامت کاملشان مطمئن شویم.
ما به نمایندگی از تمامی خانواده ها از تمامی کسانی که طی این بیست و چند روز با ما تماس گرفتند ائم ار شخصیت ها و مردم، بیانیه صادر کردند و کمک کردند تا این مشکل هرچه زودتر حل شود سپاسگذاریم. این حمایت ها واقعا باعث دلگرمی خانواده ها می شود و شرایط را کمی قابل تحمل می کند.
از وقتی که در اختیار ما قرارداده اید سپاسگذارم. به امید آزادی آقای دری و باقی دوستان
محکومیت نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان به دو سال حبس تعزیری
خبرگزاری هرانا - محمدجواد مظفر، نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و رئیس هیأت مدیره انتشارات کویر، در شعبۀ ١۵ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی صلواتی به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش منابع خبری، این نویسنده و فعال فرهنگی، در هشتم دیماه ۸۸ و بعد از وقایع عاشورا، دستگیر و به مدت دو ماه در سلول انفرادی بند ٢۴۰ زندان اوین در بازداشت به سر برد. محمدجواد مظفر نویسندۀ کتابهای اولین رئیس جمهور، لبخندستیزان (تأملی در جامعۀ مدنی و دشمنانش) و ماجراهای محلۀ ما (مجموعۀ ٢۴طنز اجتماعی) است. وی در سومین جشنواره طنز تهران در آذرماه ۸۸ برای داستانهای مندرج در کتاب ماجراهای محلة ما عنوان نفر اول داستاننویسی طنز را به خود اختصاص داده بود.
به گزارش منابع خبری، این نویسنده و فعال فرهنگی، در هشتم دیماه ۸۸ و بعد از وقایع عاشورا، دستگیر و به مدت دو ماه در سلول انفرادی بند ٢۴۰ زندان اوین در بازداشت به سر برد. محمدجواد مظفر نویسندۀ کتابهای اولین رئیس جمهور، لبخندستیزان (تأملی در جامعۀ مدنی و دشمنانش) و ماجراهای محلۀ ما (مجموعۀ ٢۴طنز اجتماعی) است. وی در سومین جشنواره طنز تهران در آذرماه ۸۸ برای داستانهای مندرج در کتاب ماجراهای محلة ما عنوان نفر اول داستاننویسی طنز را به خود اختصاص داده بود.
بار دیگر از ملاقات خانواده ها با زندانیان اعتصاب کننده جلوگیری شد
خبرگزاری هرانا - صبح دیروز بار دیگر از ملاقات خانواده های زندانیان اعتصاب کننده با آنها ممانعت شد.
به گزارش کلمه ،در حالی که سلیمانی، رییس کل سازمان زندان های استان تهران روز سه شنبه گذ شته به خانواده یازده زندانی اعتصاب کننده که به بند عمومی 350 برگردانده شده اند، قول داده بود روز چهارشنبه امکان ملاقات با آنها را فراهم کند، اما پس از مراجعه خانواده ها به زندان به آنها اعلام شد که از ملاقات جلوگیری شده است.
این درحالی است که برخی از این خانواده ها از شهرستان و مسیرهای طولانی خود را به اوین رسانده بودند.
مسئولان زندان به طور جدا گانه خانواده ها را صدا می کردند و از آنها می خواستند بدون آنکه مشکلی ایجاد شود سالن ملاقات را ترک کنند.خانواده این زندانیان سه تا چهار هفته است که از وضعیت آنها بی خبر هستند و از زمان آغاز اعتصاب تا کنون هیچ تماسی با عزیزانشان نداشته اند، آنها ابراز نگرانی می کردند که مبادا شرایط وخیم جسمانی زندانیان سیاسی اعتصاب کننده منجر به قطع طولانی مدت تماسها شده باشد.
محکومیت حامد امیدی به ۳ سال حبس و محرومیت دایمی از تحصیل
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، این فعال دانشجویی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و با استناد به ماده 610 قانون مجازات اسلامی، به 3 سال حبس محکوم شده است. حامد امیدی بیش از 6 ماه است که در بازداشت به سر می برد. تنها دلیل محکومیت حامد امیدی یک فیلم ضبط شده از تحصن اعتراضی دانشجویان کرد دانشگاه های تهران بوده است و قاضی مقیسه با استناد به این که او در صف اول متحصنین بوده و عکس محکومان را به دست گرفته بود، او را مستحق اشد مجازات ماده مذکور دانسته و علاوه بر صدور حکم سه سال حبس به عنوان مجازات تکمیلی، حکم اخراج وی از دانشگاه و محرومیت از تحصیل در هر دانشگاه و مقطع تحصیلی را صادر کرده است.
حامد امیدی اهل تکاب و دانشجوی تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه است که روز بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته و در پی اعترض به اعدام احسان فتاحیان بازداشت شد و از آن تاریخ در بند 209 زندان اوین به سر می برد
حامد امیدی اهل تکاب و دانشجوی تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه است که روز بیست و یکم بهمن ماه سال گذشته و در پی اعترض به اعدام احسان فتاحیان بازداشت شد و از آن تاریخ در بند 209 زندان اوین به سر می برد