برای کشتن شاهین نجفی ۱۰۰ هزار دلار جایزه تعیین شد
اشتراک: شاهین نجفی خواننده رپ ایرانی مقیم آلمان که اخیرا آهنگی خطاب به امام نقی روانه بازار کرده، موجب خشم مسلمانان تند رو و بعضی از نیروهای نزدیک به اصلاح طالبان شده است.
در پی انتشار این آهنگ، آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه، با صدور فتوایی حکم منتقدان امام نقی را اعلام کرد.
به گزارش سایت اشتراک، بر همین اساس آیت الله صافی گلپایگانی در پاسخ به استفتائی در مورد انتقاد به ائمه و به ویژه امام هادی، گفته است: چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند.
در همین حال پایگاه خبری شیعه آنلاین نیز برای کشتن «شاهین نجفی» مبلغ 100 هزار دلار جایزه تعیین کرده است.
به گفته ی این پایگاه خبری فردی از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، داوطلب شده که این مبلغ را به عنوان جایزه از طرف شیعه آنلاین به قاتل این خواننده پرداخت کند.
در همین راستا صفحات و وبلاگ هایی از سوی تندروان اسلامی تشکیل شده و هم اکنون در حال سازماندهی برای اجرای حکم مذهبی ارتداد و قتل این خواننده ایرانی هستند.
گفتنی است در یک سال گذشته بسیاری از ایرانیان به اتهام شرکت در فعالیتهای صفحه ای در فیسبوک به نام "کمپین یاد آوری امام نقی به شیعیان" از سوی مسلمانان تند رو تهدید به قتل و افشای اطلاعات شده و یا با انتشار عکسها و اطلاعاتشان در فضای مجازی خواستار مجازاتشان شده اند.
در پی انتشار این آهنگ، آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید شیعه، با صدور فتوایی حکم منتقدان امام نقی را اعلام کرد.
به گزارش سایت اشتراک، بر همین اساس آیت الله صافی گلپایگانی در پاسخ به استفتائی در مورد انتقاد به ائمه و به ویژه امام هادی، گفته است: چنانچه اهانت و جسارت به حضرت نموده باشد مرتدند.
در همین حال پایگاه خبری شیعه آنلاین نیز برای کشتن «شاهین نجفی» مبلغ 100 هزار دلار جایزه تعیین کرده است.
به گفته ی این پایگاه خبری فردی از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، داوطلب شده که این مبلغ را به عنوان جایزه از طرف شیعه آنلاین به قاتل این خواننده پرداخت کند.
در همین راستا صفحات و وبلاگ هایی از سوی تندروان اسلامی تشکیل شده و هم اکنون در حال سازماندهی برای اجرای حکم مذهبی ارتداد و قتل این خواننده ایرانی هستند.
گفتنی است در یک سال گذشته بسیاری از ایرانیان به اتهام شرکت در فعالیتهای صفحه ای در فیسبوک به نام "کمپین یاد آوری امام نقی به شیعیان" از سوی مسلمانان تند رو تهدید به قتل و افشای اطلاعات شده و یا با انتشار عکسها و اطلاعاتشان در فضای مجازی خواستار مجازاتشان شده اند.
دوقلوهای تقی رحمانی٬ آينههای مقعر کودکیهای من
نامه سوم زندانی شماره هيچ٬ به محمد نوریزاد
ويژه خبرنامه گويا
زندان ابد٬ قطعا حکم بهتری بود از اعدام٬ ۱۵ سال حبس٬ از ابد کوتاه تر بود٬ ۱۰ سال٬ قابل شمارش تر و ۵ سال دست يافتنی تر. مامان بعد از پنج سال آمد و اين زمان کوتاه شده٬ مديون نامه ها٬ تلاش ها و اين در و آن در زدن های اطرافيانی بود که با همه اختلاف شان با عقايد مامان٬ ما را رها نکردند. و بی شک٬ معصوميت کودک شش ساله بی مادر٬ دست آويز خوبی برای به رحم آوردن دل زندان بانان و زندانی سازان بود. آن روزها٬ من و خواهرم٬ پای ثابت بست نشينی خانه بزرگان و متن نامه های ارسالی به دفتر وابستگان و با نفوذان حکومت بوديم.
پدر! تو که مرا برای بست نشينی در دفتر حضرت آقا٬ می آراستی٬ تو که همراه من بودی در خانه آيت اله تا چشمان طفل خردسالت٬ نامه و کلامت را قدرت بخشد٬ ذره ای به خود من هم فکر می کردی؟ هرگز آيا به اين انديشيدی که من در چه حالم؟
پدر! تو بهترين کاری را کردی که می توانستی٬ اما با اطمينان می گويم که من و آن چه بر من می گذرد٬ از فهم آن روز تو بيرون بود. همچنان که نرگس محمدی٬ در نامه نگاری ها و خبر نويسی ها و مصاحبه هايش بعد از دستگيری همسرش٬ و تقی رحمانی٬ در شرح وضعيت همسر دستگير شده اش٬ خبر از حال بچه هايشان نداشته و ندارند. آن ها هم علی و کيانا را برای به درد آوردن قلب مدافعان حقوق بشر و همراه کردن قلم ها و دل ها در تلاش برای آزادی همسرانشان به ميدان می کشند٬ همچنان که پای فرزندان ديگر زندانيان نيز برای همين مظلوم نمايی ها به ميان آورده شده و می شود.
پدر! من٬ نه تو را محکوم می کنم و نه آن ها را. تنها می خواهم بدانی و بدانند که با فرزندان شان چه می کنند. اگر آن ها نيز مانند تو٬ مادر و خيلی های ديگر چون شما٬ راه مبارزه يا فعاليت سياسی و اجتماعی را انتخاب کرده اند٬ فرزندان شان اما٬ قدرتی برای انتخاب نداشته اند. حرف از عقب نشستن و منفعل بودن نيست. انصاف هم نيست قربانی کردن اين محکومان کوچک٬ پای بازی های بزرگ سياسی.
پدر! من کودک شر و ناآرام تو بودم٬ مانند بسياری کودکان چهار - پنج ساله ديگر. شايد آرامش سال های بعد من٬ خيالت را آسوده کرده بود. نبودن مامان٬ تو را کفايت می کرد و نيازی نبود تا نگران خراب کاری های کودک ات نيز باشی. اما پدر! ادب و تواضع آن سال های من٬ رفتار طبيعی من نبود؛ نقشی بود که بازی کردم٬ نقشی که تو و اطرافيانم بی گفت و گو٬ از من انتظار داشتيد. يک کودک محجوب و آرام و مظلوم٬ بيشتر می توانست حس دلسوزی ديگران را بر انگيزد و من اين را خوب فهميده بودم. من اين نقش را بازی کردم و از آن زمان٬ مظلوم نمايی٬ جزو طبيعت من شد. من نيز دوست داشتم چون کودکان ديگر شيطنت کنم٬ مثل همه آن ها٬ از برف بازی٬ قرار و مدار های بعد از مدرسه و خوش گذرانی٬ خوشم می آمد. اما تمام دوران کودکی٬ نوجوانی و جوانی ام در خلوت خودم گذشت٬ چون خود را به رام و بی سر و صدا بودن٬ عادت داده بودم. و امروز٬ در دهه سوم عمر خود٬ آداب در جمع بودن و تفريح کردن را نمی دانم.
پدر! نمی دانم آن ها که تصاوير دوقولوهای نرگس محمدی و تقی رحمانی را نمايش عمومی می دهند٬ معنی چشمان آن ها را می دانند يا نه. آيا حرف چشمان کودکانی که نه آغوش مادرشان را درک کرده اند٬ نه محبت پدرشان را فهميده اند٬ درک می کنند؟ آن ها که در خبری کوتاه٬ می نويسند:«دوقلوها٬ نزد پدر و مادر پير تقی رحمانی نگهداری می شوند تا پدر به وضعيت همسرش برسد»٬ معنی زندگی اجباری با پدربزرگ و مادربزرگ و دوری از سايه پدر و مادر را می فهمند؟ پدری – تقی رحمانی - که در نقل شکايت فرزندانش از بی خانمانی هميشه شان٬ ادعا می کند:« … و خيلی زود فراموش می کنند » خود را به نفهميدن می زند يا کودکانش را نفهم فرض می کند؟ ناقلان داستان دستگيری نرگس محمدی٬ می دانند کودکی که هجوم سربازان به خانه اش را ديده٬ چه شب هايی را می گذراند؟ آن ها که با تصوير سازی شب های دستگيری پدر و مادر اين دو کودک٬ احساسات ديگران را قلقلک می دهند٬ ده٬ بيست و سی سال ديگر هم از اين دو و ده ها کودک چون آن ها خبر خواهند گرفت؟ مگر کسی حال من و نسل مرا پرسيد؟ مگر کسی در ميان همه خاطره جمع کردن ها و شعر و شعار نوشتن ها٬ حرف من و نسل پشت زندان ها را شنيد؟ مگر کسی از من پرسيد که شب هايی که از وحشت خيس کردن دوباره رختخواب٬ خوابم نمی برد٬ چه بر من٬ نوجوان سيزده ساله می گذشت؟ مگر کسی کلنجار من با خودم را٬ وقتی شش سال بيشتر نداشتم٬ می ديد وقتی به دنبال رد پای مادرم در خاطره هايم بودم و هيچ نمی يافتم؟
پدر! اين روزها می گذرند٬ اين دو کودک نيز چون من٬ جوان و پا به سال خواهند شد و کسی از درد آن ها نخواهد نوشت. کسی نخواهد نوشت کودکانی که از هم آغوشی به اختيار پدر و مادری به زندگی تن در دادند٬ چگونه بی اختيار٬ از آغوش همان دو باز خواهند ماند. اصلا چرا آن ها که از رفتار حاکمان و مجريان امر حکومتی شاکی اند٬ از اين دو مبارز سياسی و اجتماعی نمی پرسند شما که رسالت خود را در مبارزه تعريف کرده بوديد٬ چرا پای نسل ديگری را به ميان کشيديد؟ تو که خود پدری٬ تو که خود٬ جوانی ات را در جنگ و ميان سالی ات را در زندان يا تهديد به زندان گذرانده ای٬ پاسخی به اين سوال داری؟
پدر! من همچنان که به تو احترام می گذارم٬ برای انسان های آزاده ای چون محمدی ها٬ رحمانی ها و همراهانشان نيز احترام قايلم. از آن ها و از درست و غلط رفتارهايشان٬ بسيار آموخته ام و مديون خيلی از آن هايم. اما آيا آن ها هم پاسخ گوی جبری که بر فرزندان شان تحميل کردند٬ هستند؟ پدر! به تمام دهه ها مبارزه سياسی و تجربه مبارزاتی و ادعای پيش کسوتی شان شک خواهم کرد اگر خود را به بی خبری بزنند از نتيجه تصميمی که بر آن مصمم اند. در سرزمينی که برای بديهی ترين خواسته هايت بايد مبارزه کنی٬ پايان مبارزه سياسی و اجتماعی٬ جز اين رنجی است که اين دو و فعالانی چون اين ها می برند؟ سوال من تنها به ميان آمدن ناخواسته پای من است در ميانه اين رنج و عتاب.
پدر! اين نامه را نيز به تو نوشتم٬ که لااقل با من و رنج من همراه بودی در آن سال های تنهايی و حرف و حديث های بيرون گود نشينان را نيز می شناسی. من نه حرفی با مدعيان سياسی دارم و نه با آنانی قلم به قلم می شوم که نام اين زندانيان بی شماره را چون کلمات٬ به بازی می گيرند و پشت تمام دلسوزی هايشان٬ تاملی بر زندگی اين خردسالان نيست. تو٬ نازنين پدر٬ باز هم مونس دلتنگی های منی! از من رنجه مشو! اما من از پدران و مادران مبارز٬ در رنجم! پدر! هيچ گاه آغوشی که از من دريغ شد٬ دوباره گشوده نخواهد شد. امروز که مادرم٬ نقش مادربزرگ مهربان را برای نسل سوم خانواده بازی می کند٬ نمی توانم حسدم را پنهان کنم. پدر! محمدی ها و رحمانی ها٬ چگونه پاسخ فرزندانشان و فرزندان فرزندان شان را خواهند داد؟ آن ها نيز چون مادر من٬ از يک دلجويی ساده ابا خواهند کرد؟ نکند می خواهند منت مبارزات شان را بر سر فرزندان و نوه هايشان بگذارند؟ دريغ٬ که نسل من و بعد از من٬ با همه احترام مان به ايشان٬ اگر برای برخی از ما٬ همچنان احترامی باقی مانده باشد٬ راه مبارزه٬ جز راه آن هاست.
هرانا؛ وقتی که زن بالاجبار همسر دوم را تحمل میکند / فواد حقیقی
مجلس ایران پس از چندین سال مناقشه میان طرفداران و مخالفان برسر ماده ۲۳ از لایحه موسوم به حمایت از خانواده سرانجام آنرا حذف نمود.این ماده به مرد اجازه میداد تا بدون احراز «رضایت» زن اول و فقط با اجازه دادگاه آنهم پس از احراز توانایی مالی مرد و تعهد به اجرای عدالت در بین همسران، زن دوم اختیار کند.
تصویب ماده ۲۳ از این لایحه گرچه میتوانست به تنزل موقعیت زن در سطح خانواده منجر شود، اما قانون کنونی نیز که با اجازه همسر، مرد میتواند همسری دیگر اختیار کند به اندازه کافی تبعیضآمیز میباشد.
در ماده ۱۶ از قانون حمایت از خانواده ایران آمده است که «مرد نمیتواند با داشتن زن همسر دوم اختیار کند»، ولی در ادامه نه مورد برشمرده شده است که درصورت وجود یکی از آنها مرد میتواند همسری دیگر اختیار کند. یکی از این موارد «رضایت همسر اول (بند ۱ ـ ماده ۱۶ قانون حمایت از خانواده)» میباشد.
این نص قانونی این امکان را به مرد داده است تا بتواند بدون توجه به «ماده ۱۶» که تعدد زوجات را ممنوع کرده، زنی دیگر را اختیار کرده و عملا به سادگی براین ماده قانونی فارغ آید.
این نص قانونی هرچند موقعیت زن را در خانواده مستحکمتر ـ البته نسبت به ماده ۲۳ از لایحه حمایت از خانواده ـ نموده اما در مواردی مرد میتواند همسرش را ـ بدون وجود اراده سلیم ـ وادار به رضایت کند، یا همسر بنابه دلایلی در مقابل درخواست شوهر به خواسته او تمکین کند.
دلایلی که همسر بدون رضایت سلیم و بینقص خود مجبور خواهد بود به درخواست شوهر جهت اختیار همسر دوم در دادگاه رضایت دهد، به شرح زیر است:
۱ـ از حیث روحی. اگر همسر بچهدار باشد ممکن است، الف: به خاطر حفظ مصالح و منافع کودکان و ب: از لحاظ عاطفی و احساسی قادر به جدایی از کودکان و زندگی خود نباشد، بالاجبار در مقابل درخواست شوهرش برای اختیار زن دوم تمکین کند و رضایت بدهد.
۲ـ از حیث اقتصادی و معیشت. اگر همسر از لحاظ مالی مورد حمایت نباشد، یا دارای شغلی نباشد، یا کسی را نداشته باشد که به وی سرپناهی بدهد و در سایه او و حمایتهای او زندگی کند، ممکن است برخلاف میل خود مجبور به رضایت شود.
۳ـ تهدید به طلاق توسط شوهر. یکی از سنتهای قبیحی که تاکنون در جوامع شرقی و بهویژه جامعه ایرانی کماکان به بقای خود ادامه داده، تابوی طلاق است. این جوامع تاکنون نتوانستهاند طلاق را بعنوان انتخابی دمکراتیک، که زوجین حتی پس از زندگی زناشویی نیز میتوانند به آن متوسل شوند، در خود هضم کنند. عقد ازدواج تا چه اندازه مشروط به رضایت عاقدین است، تدوام زندگی زناشویی نیز به همان اندازه نیازمند رضایت دو طرف است. بدین معنا که اگر زندگی زناشویی در مرحلهای به بنبست رسید باید همسر و شوهر آنقدر آزادی داشته باشند که بتوانند به شکلی مسالمتآمیز و بدون ترس و واهمه از عواقب جدایی از همدیگر، از هم جدا شوند. همچنانکه در بستن عقد ازدواج دارای آزادی بودهاند. وجود تابوی طلاق بهویژه عواقب منفی آن در زندگی زنان، بستر نابرابریها و وجود تبعیضات در میان زن و مرد را فراهم آورده است. ولیکن جوامع شرقی با حفظ این سنت وضعیت زنان را با دشواری مواجه کردهاند. این وضع سبب شده است تا زوجین و بهویژه همسر به جای انتخاب راهی تلخ برای همیشه (طلاق)، متحمل یک زندگی تلخ همیشگی شوند.
۴ـ ترس از سرزنش و طعنه اطرافیان، نزدیکان و اقوام درصورت جدایی. در جوامع سنتی ما درصورت عدم سازگاری زوجین، معمولا همسر مقصر شناخته میشود، که گویا نتوانسته است با شوهر خود سازگاری کند و او را راضی نگه دارد.
۵ـ عدم آشنایی و آگاهی زنان به حق و حقوق خود. زنان جامعه ما از روی عمد و آگاهی یا بالعکس نسبت به حقوق خود کم توجهی میکنند. زنان به بالادستی مردها تن داده و آنها را برخود ارجحیت میدهند. این موضوع سبب شده است زنان به فرامین و اوامر مردها پایبند بوده و عدم تمکین و پایبندی به تصمیمگیریها و فرامین مردها را خلاف سنت به حساب آورند، خلافی که حتی میتواند مجازاتی هم به دنبال داشته باشد. پس حتی اگر مواضع مرد با حقوق، مصالح و عقاید زن در تضاد قرار بگیرد، باز هم رویکردها و مواضع مردسالار دارای ارجحیت خواهند بود. و این موضوع باعث شده است که زن به سادگی نتواند از تصمیمات و فرامین مرد رهایی یابد و شخصیت حقیقی خود در جامعه را باز یابد.
۶ـ ترس از شخصیت. در جامعه ما زنان باید بسی بیشتر از مردان سعی به حفظ شخصیت خود کنند. در جوامع شرقی اگر یک زن حدود سنتهای رایج جامعه را بشکند، دشوار خواهد توانست به زندگی عادی بازگردد و جامعه به سختی وی را مورد پذیرش قرار میدهد. چرا که این زن نزد جامعه کسی بیشرم و بیآبرو قلمداد میشود. و درصورت طلاق نیز ممکمن است این زن توسط جامعه طرد شود که این هم یک مجازات جمعی عرفی است. لذا زنان در رابطه با موضوعات مختلف همیشه با حذر برخورد میکنند و حتی با حذر درپی کسب حقوق خود هستند، که مبادا با موضع خشن و تند جامعه مواجه شوند.
۷ـ از حیث روانی و عاطفی. انقطاع و گسستن زندگی زناشوی به یکباره و پس از گذشت مدتی مدید، بهویژه اگر پای فرزند و یا فرزندانی در میان باشد، مسئلهای سهل و ساده نیست. انقطاع زندگی زناشویی میتواند از لحاظ روانی و عاطفی لطمات جبران ناپذیری متوجه زنان کند و حتی آنها را به بیماریهای روانی بعنوان مثال افسردگی مبتلا نماید. ترس از تنهایی، طرد شدن، به حاشیه رانده شدن و بحرانهای روحی، روانی و عاطفی میتواند همسر را مجبور به قبول همسر دوم توسط مرد کند.
پس احراز رضایت همسر در جامعه ما توسط شوهر کار دشواری نیست، بلکه شوهر میتواند با استفاده یا سوءاستفاده از برخی حالات و با اعمال فشار همسرش را در مقابل قاضی و در دادگاه مجبور به رضایت کند. و حتی شروطی هم که در قانون حمایت از خانواده برای پیشگیری از سوءاستفاده از نص قانونی فوقالذکر مندرج شده است، نمیتوانند مانعی جدی در مقابل اراده شوهر برای اختیار همسر دوم ایجاد کند.
«احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت» میان همسران تنها شروطی هستند که قانون حمایت از خانواده ایران برای عدم سوءاستفاده از بند ۱ ماده ۱۶ مدنظر قرار داده است، که هیچ یک از آنها نمیتوانند مانعی جدی ایجاد کنند تا مرد نتواند همسر دوم اختیار کند.
فواد حقیقی، دانشجوی حقوق در کردستان عراق
اخبار روز:
چند روزی از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران می گذرد، نمایشگاهی که نه تنها
ناشران لغو مجوز شده¬ای¬ چون «آگاه»، «بازتابنگار»، «دیگر»، «کویر»،
«نیکا»، بلکه نشر«چشمه»¬ی مجوزدار نیز از شرکت در آن محروم شده¬اند. به
گفتهی معاون فرهنگی وزارت ارشاد، «تخلفات» نشر چشمه چندان زیاد است که
کمیته تخلفات ناشران هیچ راهی جز صدور حکم محرومیت این ناشر از شرکت در
نمایشگاه نداشته است. هر آنکس که با واژگان گردانندگان وزارت ارشاد از
جمله معاون فرهنگی این وزارت ناآشنا باشد با شنیدن واژهی «تخلفات»
میپندارد که این ناشر جرم بزرگی مرتکب شده است! حالآنکه، بر اساس
شنیدهها، پروندهای که برای این ناشر تشکیل شده حاوی امتیازات منفی است که
او به علت تقاضای نشر کتابهایی دریافت کرده که وزارت ارشاد نهتنها
انتشار بلکه حتی تقاضا برای انتشار آنها را ممنوع کرده است! این «ابتکار»
و «رکورد» تازه برای سانسور کتاب را باید به نام وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی ثبت کرد؛ ابتکار و رکوردی که محصول اجتنابناپذیر سیاستی است که
کمترین سنخیتی با حق مسلّم همگان برای بیان آزادانهی آرا و عقاید خود
ندارد.
از نظر کانون نویسندگان ایران موارد مورد استناد کمیتهی تخلفات ناشران، تا آنجا که به نشر کتاب مربوط میشود، مصداق تخلف به شمار نمیآید و اینها همه بهانههایی است برای اعمال فشار بیشتر بر ناشران مستقل. نشر کتاب و شرکت در نمایشگاه کتاب حقِّ همهی ناشران است از جمله ناشرانِ لغو مجوز شده و محروم از شرکت در نمایشگاه. البته، این نمایشگاه نیز دست پخت همان گردانندگان وزارت ارشاد است که، همانگونه که گفتیم، جز سانسور و جلوگیری از نشر آزادانهی کتاب و مطبوعات ارمغانی برای مردم نداشتهاند. این همان نمایشگاهی است که تا کنون و در همین چند روزی که از افتتاح آن گذشته است به گفته¬ی متولیِ اصلی آن ۱۲۰ عنوان و به گفته¬ی شاهدان صدها عنوان کتاب در آن جمع آوری شده است. با این همه، حق شرکت ناشران حتی در چنین نمایشگاهی را نیز نمی توان و نباید از آنان دریغ داشت.
کانون نویسندگان ایران
۱۹ اردیبهشت ۱٣۹۱
از نظر کانون نویسندگان ایران موارد مورد استناد کمیتهی تخلفات ناشران، تا آنجا که به نشر کتاب مربوط میشود، مصداق تخلف به شمار نمیآید و اینها همه بهانههایی است برای اعمال فشار بیشتر بر ناشران مستقل. نشر کتاب و شرکت در نمایشگاه کتاب حقِّ همهی ناشران است از جمله ناشرانِ لغو مجوز شده و محروم از شرکت در نمایشگاه. البته، این نمایشگاه نیز دست پخت همان گردانندگان وزارت ارشاد است که، همانگونه که گفتیم، جز سانسور و جلوگیری از نشر آزادانهی کتاب و مطبوعات ارمغانی برای مردم نداشتهاند. این همان نمایشگاهی است که تا کنون و در همین چند روزی که از افتتاح آن گذشته است به گفته¬ی متولیِ اصلی آن ۱۲۰ عنوان و به گفته¬ی شاهدان صدها عنوان کتاب در آن جمع آوری شده است. با این همه، حق شرکت ناشران حتی در چنین نمایشگاهی را نیز نمی توان و نباید از آنان دریغ داشت.
کانون نویسندگان ایران
۱۹ اردیبهشت ۱٣۹۱
اخبار روز:
شیر آلوده به وایتکس، پسته آلوده به افلاتوکسین، قند آلوده به
بلانکت مضر و شاید خیلی چیزهای آلوده دیگر. در خبرها آمده که جای نگرانی
نیست و تمامی این مواد غذایی آلوده جمعآوری شدهاند اما مردم همچنان
نگرانند.
برنج آلوده، شیر آلوده، پسته آلوده، قند آلوده و هوای آلوده. اتفاق جدیدی
نیفتاده، معاون وزیر بهداشت اعلام کرده تنها "بعضی" از دامداران در شیر
وایتکس میریزند و نه همه آنها!
معاون غذای سازمان غذا و داروی وزرات بهداشت به سایت جوان گفته: «این مشکل به صورت گسترده در تولیدات کارخانههای لبنی ما وجود ندارد، چراکه هم سازمان دامپزشکی بر سلامت شیرهایی که تحویل کارخانه میشود مهر تأیید میزند و هم مسئول فنی کارخانه این موضوع را کنترل میکند».
وی همچنین تایید کرده که "برخیهای" دیگر هم به جای وایتکس، جوش شیرین به شیر اضافه میکنند که البته به گفتهی وی این افزودنی غیرمجاز به راحتی قابل تشخیص است.
خبرنگار "جوان" از آقای جنت درباره آلودگی پسته به سم افلاتوکسین نیز پرسیده که وی این آلودگی را تایید کرده و گفته سم مزبور از قارچهایی تولید میشود که در خاک کشاورزی ایران وجود دارند و این قارچها زمانی که در دما یا رطوبت بالا قرار میگیرند، سم افلاتوکسین تولید میکنند.
این سم البته تنها مختص پسته نیست و غلاتی مانند برنج و گندم را نیز آلوده میکند. بهروز جنت درباره آلودگی غلات به این سم به سایت جوان گفته: «تمامی محصولاتی که بر سر سفره مردم کشور میآید از نظر سلامت کنترل میشود، اما مشکلی که ما در ایران داریم کمبود سیلو برای نگهداری غلات است که مجوز ساختن سیلو با همکاری بخش خصوصی صادر شده اما به هر حال شرایط چندان کنترل شده نیست و ممکن است مشکل ایجاد شود».
معاون سازمان غذا و دارو تصریح کرده که تکنولوژی مقابله با این قارچها تنها دراختیار یک شرکت آمریکایی است اما وزارت بهداشت با همکاری وزارت جهاد سازندگی از محققان ایرانی دعوت کردهاند تا درباره راههای مقابله با این قارچ سمی تحقیق کنند.
برنج آلوده در برابر نفت
چندی پیش کمیسیون بهداشت و درمان مجلس فهرستی از برنجهای وارداتی آلوده به فلز سنگین سرب را اعلام کرد. هشت مارک عطر گل باز، دل مبارکه کامونگی، سارال، کیمیا، جادوگر، هاشمی ۱۱۲۱، عررمان و حاجی مرادی برنجهایی بودند که مصرف آنها ممنوع اعلام شد.
این در حالی است که پس از جنجال برنجهای مسموم وارداتی از هند، دوباره واردات برنج از این کشور از سر گرفته شده است.
پس از اینکه به دلیل تحریم بانک مرکزی، کشور هند نتوانست بهای نفت خریداریشده از ایران را بپردازد، مسئولان اعلام کردند در ازای بهای نفت، برنج باسماتی از هند وارد خواهند کرد.
قند حبه هم میتواند آلوده باشد
خبرگزاری مهر از قول مدیر دارو و غذای دانشگاه علوم پزشکی اردبیل نوشت: «میزان تولید قند حبهای آلوده در سطح استان اردبیل از ۴۸ درصد به کمتر از ۲۵ درصد رسیده است».
البته در این خبر اشارهای به این موضوع نشده که اصولا چه زمان اعلام شد که ۴۸ درصد قندهای حبهای تولیدشده آلوده هستند.
مدیر دارو و غذای دانشگاه اردبیل توضیح داده که با آزمایش قندهای حبه مشخص شده حدود ۴۸ درصد آنها آلوده به بلانکت مضر هستند. وی البته تاکید کرده که این قندها از دیگر استانها به اردبیل وارد شده بودند و به محض تشخیص آلودگی تمامی آنها از فروشگاهها جمعآوری شدند.
بلانکت مادهای است که برای سفیدتر شدن قند به آن افزوده میشود.
وزیر بهداشت هم نگران است
آلودگی مواد غذایی وزیر بهداشت را نیز آشفته کرده. مرضیه وحید دستجردی که معمولا اینگونه اخبار را تکذیب میکند این بار درباره آلودگی مواد غذایی گفته: «مردم به سلامت همه مواد غذایی اطمینان ندارند».
به گزارش روزنامه تهران امروز، وزیر بهداشت در عین حال به این نکته نیز اشاره کرده که «وسعت كار در اين زمينه بالاست و اگر آزمايشگاههای مرجع، كار خود را بهدرستی انجام ندهند بر سرگردانیهای مردم افزوده خواهد شد».
خانم دستجردی همچنین به وجود نمکهای مشکلدار در بازار ایران اشاره کرده و گفته: «برخی نمكهای ما مشكل يد دارند كه لازم است با همكاری دستگاههای ذیربط مورد بررسی قرار گرفته و حل شود».
هرچند مانند همیشه مسئولان دولتی اطمینان میدهند که جای نگرانی نیست و مواد غذایی آلوده جمعآوری شده و خاطیان نیز تنبیه شدهاند اما بر اساس گزارشهای منتشرشده، اطمینان مردم نسبت به سلامت مواد غذایی به شدت آسیب دیده است.
معاون غذای سازمان غذا و داروی وزرات بهداشت به سایت جوان گفته: «این مشکل به صورت گسترده در تولیدات کارخانههای لبنی ما وجود ندارد، چراکه هم سازمان دامپزشکی بر سلامت شیرهایی که تحویل کارخانه میشود مهر تأیید میزند و هم مسئول فنی کارخانه این موضوع را کنترل میکند».
وی همچنین تایید کرده که "برخیهای" دیگر هم به جای وایتکس، جوش شیرین به شیر اضافه میکنند که البته به گفتهی وی این افزودنی غیرمجاز به راحتی قابل تشخیص است.
خبرنگار "جوان" از آقای جنت درباره آلودگی پسته به سم افلاتوکسین نیز پرسیده که وی این آلودگی را تایید کرده و گفته سم مزبور از قارچهایی تولید میشود که در خاک کشاورزی ایران وجود دارند و این قارچها زمانی که در دما یا رطوبت بالا قرار میگیرند، سم افلاتوکسین تولید میکنند.
این سم البته تنها مختص پسته نیست و غلاتی مانند برنج و گندم را نیز آلوده میکند. بهروز جنت درباره آلودگی غلات به این سم به سایت جوان گفته: «تمامی محصولاتی که بر سر سفره مردم کشور میآید از نظر سلامت کنترل میشود، اما مشکلی که ما در ایران داریم کمبود سیلو برای نگهداری غلات است که مجوز ساختن سیلو با همکاری بخش خصوصی صادر شده اما به هر حال شرایط چندان کنترل شده نیست و ممکن است مشکل ایجاد شود».
معاون سازمان غذا و دارو تصریح کرده که تکنولوژی مقابله با این قارچها تنها دراختیار یک شرکت آمریکایی است اما وزارت بهداشت با همکاری وزارت جهاد سازندگی از محققان ایرانی دعوت کردهاند تا درباره راههای مقابله با این قارچ سمی تحقیق کنند.
برنج آلوده در برابر نفت
چندی پیش کمیسیون بهداشت و درمان مجلس فهرستی از برنجهای وارداتی آلوده به فلز سنگین سرب را اعلام کرد. هشت مارک عطر گل باز، دل مبارکه کامونگی، سارال، کیمیا، جادوگر، هاشمی ۱۱۲۱، عررمان و حاجی مرادی برنجهایی بودند که مصرف آنها ممنوع اعلام شد.
این در حالی است که پس از جنجال برنجهای مسموم وارداتی از هند، دوباره واردات برنج از این کشور از سر گرفته شده است.
پس از اینکه به دلیل تحریم بانک مرکزی، کشور هند نتوانست بهای نفت خریداریشده از ایران را بپردازد، مسئولان اعلام کردند در ازای بهای نفت، برنج باسماتی از هند وارد خواهند کرد.
قند حبه هم میتواند آلوده باشد
خبرگزاری مهر از قول مدیر دارو و غذای دانشگاه علوم پزشکی اردبیل نوشت: «میزان تولید قند حبهای آلوده در سطح استان اردبیل از ۴۸ درصد به کمتر از ۲۵ درصد رسیده است».
البته در این خبر اشارهای به این موضوع نشده که اصولا چه زمان اعلام شد که ۴۸ درصد قندهای حبهای تولیدشده آلوده هستند.
مدیر دارو و غذای دانشگاه اردبیل توضیح داده که با آزمایش قندهای حبه مشخص شده حدود ۴۸ درصد آنها آلوده به بلانکت مضر هستند. وی البته تاکید کرده که این قندها از دیگر استانها به اردبیل وارد شده بودند و به محض تشخیص آلودگی تمامی آنها از فروشگاهها جمعآوری شدند.
بلانکت مادهای است که برای سفیدتر شدن قند به آن افزوده میشود.
وزیر بهداشت هم نگران است
آلودگی مواد غذایی وزیر بهداشت را نیز آشفته کرده. مرضیه وحید دستجردی که معمولا اینگونه اخبار را تکذیب میکند این بار درباره آلودگی مواد غذایی گفته: «مردم به سلامت همه مواد غذایی اطمینان ندارند».
به گزارش روزنامه تهران امروز، وزیر بهداشت در عین حال به این نکته نیز اشاره کرده که «وسعت كار در اين زمينه بالاست و اگر آزمايشگاههای مرجع، كار خود را بهدرستی انجام ندهند بر سرگردانیهای مردم افزوده خواهد شد».
خانم دستجردی همچنین به وجود نمکهای مشکلدار در بازار ایران اشاره کرده و گفته: «برخی نمكهای ما مشكل يد دارند كه لازم است با همكاری دستگاههای ذیربط مورد بررسی قرار گرفته و حل شود».
هرچند مانند همیشه مسئولان دولتی اطمینان میدهند که جای نگرانی نیست و مواد غذایی آلوده جمعآوری شده و خاطیان نیز تنبیه شدهاند اما بر اساس گزارشهای منتشرشده، اطمینان مردم نسبت به سلامت مواد غذایی به شدت آسیب دیده است.
رئیس جمهور روسیه به گونهای غیرمنتظره در نشست گروه هشت در آمریکا
شرکت نخواهد داشت. گفته میشود که پوتین پیش از تشکیل کابینه آتی روسیه
خواهان گفتوگوی مستقیم با وزیران است. مدودف به جای وی به آمریکا میرود.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در نشست رهبران گروه هشت در آمریکا شرکت
نمیکند. در حالیکه انتظار میرفت ملاقات پوتین با باراک اوباما به حل
برخی از مشکلات کنونی بینالمللی یاری رساند، غیبت رئیسجمهور روسیه بیش از
پیش تاملبرانگیز تلقی میشود.
نشست ۷ کشور بزرگ صنعتی جهان و روسیه در ۱۸ و ۱۹ ماه مه در کمپ دیوید آمریکا برگزار خواهد شد. پوتین ضمن پوزش از عدم حضورش در این نشست، تدارک برای تشکیل دولت جدید روسیه را سبب این غیبت خوانده است.
به گفته کاخ سفید پوتین در تماسی تلفنی در روز چهارشنبه (۹ مه/۲۰ اردیبهشت) تاسف خود را از شرکت نکردن در این اجلاس ابراز داشته است. کرملین نیز این خبر را پس از سکوت اولیه تایید کرده است. ناتالیا تیماکوا، سخنگوی دولت روسیه تصریح کرد که پوتین مایل است شخصاَ با وزیران جدید کابینه پیش از معرفی آنان در اواسط ماه مه دیدار و گفتوگو داشته باشد.
در نشست گروه هشت کشور بزرگ به جای پوتین، دمیتری مدودف، نخستوزیر کنونی روسیه شرکت خواهد داشت. وزارت امورخارجه آمریکا اعلام کرد که پرزیدنت اوباما تصمیم اخیر پوتین را درک میکند. قرار است که ملاقات سران دو کشور به تاریخ دیگری موکول شود.
به گفته منابع دولتی آمریکا به احتمال زیاد در حاشیه نشست گروه ۲۰ در مکزیک در تاریخ ۱۸ و ۱۹ ژوئن امسال این دیدار صورت خواهد گرفت. آمریکا، آلمان، ژاپن، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، کانادا و روسیه عضو گروه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان موسوم به "جی۸" هستند.
توضیحات دو کشور در راستای تنشزدایی
پوتین در جریان مبارزه انتخاباتی در روسیه به شدت به مواضع آمریکا پیرامون استقرار پدافند موشکی در اروپا انتقاد کرده بود. روسیه و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) کماکان راهحلی قابلقبول برای سامانه دفاع موشکی در اروپا نیافتهاند. در حالیکه ناتو مدعی است این سامانه دفاع موشکی علیه کشورهایی نظیر ایران و کرهشمالی است، روسیه آن را تهدیدی برای امنیت خود تلقی میکند.
سپر دفاع موشکی ناتو تا سال ۲۰۲۰ باید در مراحل پایانی خود بتواند از تمامی اعضای اروپایی ناتو در برابر حملات احتمالی موشکی محافظت کند. کرملین تهدید کرده است که در صورت ادامه این اقدام، در صورت لزوم روسیه پاسخی نظامی به سپر دفاع موشکی ناتو خواهد داد. به گفته کارشناسان نظامی، روسیه میتواند با استقرار سامانههای موشکی در مرزهای غربی خود به مقابله مستقیم دست زند.
کاخ سفید با انتشار اطلاعیهای تاکید کرده است که آمریکا به "تنظیم مجدد مناسبات" خود با روسیه علاقهمند است. در این اطلاعیه به مسايلی نظیر جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای، امنیت اتمی در جهان، افغانستان، سازمان تجارت جهانی و روبط اقتصادی دو کشور اشاره شده است.
از سوی دیگر دولت آمریکا تا کنون بارها نگرانی خود را از رفتار رهبران کرملین با مخالفان ابراز داشته است. روسیه متقابلاَ آمریکا را متهم میکند که با پتشیبانی از مخالفان درامور داخلی این کشور مداخله میکند. آخرین برخورد میان نیروهای انتظامی روسیه و مخالفان در روز سهشنبه (۸ مه) پیش از مراسم تحلیف ولادیمیر پوتین رخ داد.
نشست ۷ کشور بزرگ صنعتی جهان و روسیه در ۱۸ و ۱۹ ماه مه در کمپ دیوید آمریکا برگزار خواهد شد. پوتین ضمن پوزش از عدم حضورش در این نشست، تدارک برای تشکیل دولت جدید روسیه را سبب این غیبت خوانده است.
به گفته کاخ سفید پوتین در تماسی تلفنی در روز چهارشنبه (۹ مه/۲۰ اردیبهشت) تاسف خود را از شرکت نکردن در این اجلاس ابراز داشته است. کرملین نیز این خبر را پس از سکوت اولیه تایید کرده است. ناتالیا تیماکوا، سخنگوی دولت روسیه تصریح کرد که پوتین مایل است شخصاَ با وزیران جدید کابینه پیش از معرفی آنان در اواسط ماه مه دیدار و گفتوگو داشته باشد.
در نشست گروه هشت کشور بزرگ به جای پوتین، دمیتری مدودف، نخستوزیر کنونی روسیه شرکت خواهد داشت. وزارت امورخارجه آمریکا اعلام کرد که پرزیدنت اوباما تصمیم اخیر پوتین را درک میکند. قرار است که ملاقات سران دو کشور به تاریخ دیگری موکول شود.
به گفته منابع دولتی آمریکا به احتمال زیاد در حاشیه نشست گروه ۲۰ در مکزیک در تاریخ ۱۸ و ۱۹ ژوئن امسال این دیدار صورت خواهد گرفت. آمریکا، آلمان، ژاپن، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، کانادا و روسیه عضو گروه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان موسوم به "جی۸" هستند.
توضیحات دو کشور در راستای تنشزدایی
پوتین در جریان مبارزه انتخاباتی در روسیه به شدت به مواضع آمریکا پیرامون استقرار پدافند موشکی در اروپا انتقاد کرده بود. روسیه و پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) کماکان راهحلی قابلقبول برای سامانه دفاع موشکی در اروپا نیافتهاند. در حالیکه ناتو مدعی است این سامانه دفاع موشکی علیه کشورهایی نظیر ایران و کرهشمالی است، روسیه آن را تهدیدی برای امنیت خود تلقی میکند.
سپر دفاع موشکی ناتو تا سال ۲۰۲۰ باید در مراحل پایانی خود بتواند از تمامی اعضای اروپایی ناتو در برابر حملات احتمالی موشکی محافظت کند. کرملین تهدید کرده است که در صورت ادامه این اقدام، در صورت لزوم روسیه پاسخی نظامی به سپر دفاع موشکی ناتو خواهد داد. به گفته کارشناسان نظامی، روسیه میتواند با استقرار سامانههای موشکی در مرزهای غربی خود به مقابله مستقیم دست زند.
کاخ سفید با انتشار اطلاعیهای تاکید کرده است که آمریکا به "تنظیم مجدد مناسبات" خود با روسیه علاقهمند است. در این اطلاعیه به مسايلی نظیر جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای، امنیت اتمی در جهان، افغانستان، سازمان تجارت جهانی و روبط اقتصادی دو کشور اشاره شده است.
از سوی دیگر دولت آمریکا تا کنون بارها نگرانی خود را از رفتار رهبران کرملین با مخالفان ابراز داشته است. روسیه متقابلاَ آمریکا را متهم میکند که با پتشیبانی از مخالفان درامور داخلی این کشور مداخله میکند. آخرین برخورد میان نیروهای انتظامی روسیه و مخالفان در روز سهشنبه (۸ مه) پیش از مراسم تحلیف ولادیمیر پوتین رخ داد.
دو روزنامهنگار در ماه اردیبهشت به زندان فرا خوانده شدند. یک
ماهنامه توقیف موقت شد. یک کاریکاتوریست به شلاق محکوم شد و یک خبرنگار
مورد حمله لفظی و فیزیکی یک نماینده مجلس قرار گرفت.
هنوز ۱۰ روزی به پایان ماه اردیبهشت باقی مانده اما این ماه تا کنون ماه سیاهی برای روزنامهنگاران ایران بوده است.
دهم اردیبهشت، ماهنامه نسیم بیداری به صاحب امتیازی محمد مهدی طباطبایی به مدت دو ماه توقیف شد. این ماهنامه در آخرین شماره خود مصاحبهای از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران را منتشر کرده بود.
وزارت ارشاد در نامه توقیف این نشریه، علت توقیف را "تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی" عنوان کرده بود، نهادی که قانونا به منظور تصمیمگیری درباره مسائل کلانی تشکیل شده که به امنیت ملی ایران مربوط میشوند.
رضا معینی در مصاحبهای که در روز جهانی آزادی مطبوعات (سوم مه) با دویچهوله انجام داده بود به تعدد ارگانهای تصمیمگیری درباره مطبوعات در ایران اشاره کرد و گفت: «ما ۹ ارگان متفاوت داریم که سانسور را بر مطبوعات اعمال میکنند. یعنی از خود مجموعهی وزارت ارشاد که چندین گروهاند تا شورای امنیت ملی و وزارت اطلاعات، دادستانیها و... همه اینها به خودشان اجازه میدهند به روزنامهنگاران درس یا اخطار دهند و یا عملاً موارد ممنوعه را اعلام میکنند».
وی به مواردی اشاره کرد که در بعضی از شهرستانها بخشدار یا فرماندار تلفن میکند و روزنامه را از نوشتن یک مطلب یا زدن یک تیتر منع میکند.
١٤ اردیبهشت، رضا انصاریراد عضو هیأت سردبیری روزنامه وقایع اتفاقیه و همکار تعدادی دیگر از روزنامههای اصلاحطلب برای سپری کردن محکومیت یک ساله خود به زندان اوین احضار شد. وی به اتهام " تبلیغ علیه نظام" در شهریور ١٣٨٩ به یکسال زندان محکوم شده بود و این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شد.
یک روز پس از ورود رضا انصاریراد به زندان اوین، خبر رسید که یک کاریکاتوریست به دلیل طراحی کاریکاتور یک نماینده مجلس، به ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
محمود شکرایه کاریکاتوریست هفتهنامهی نامه امیر که در اراک منتشر میشود، کاریکاتوری از احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک در مجلس رسم کرد که او را با لباس یک فوتبالیست نشان داده بود.
این نماینده طرح عجیبی ارائه داده بود مبنی بر اینکه تیم فوتبال نفت تهران که در لیگ برتر است، به اراک منتقل شود.
در پی اعلام خبر محکومیت این کاریکاتوریست به شلاق، مانا نیستانی کاریکاتوریست مطرح ایرانی، همکارانش را دعوت کرد که برای اعلام همبستگی با محمود شکرایه، کاریکاتور نماینده اصولگرای مجلس ایران را بکشند.
بیستم اردیبهشت یک روزنامهنگار دیگر به زندان رفت. مهسا امرآبادی در اسفند ماه ۱۳۹۰ به جرم "نوشتن گزارش و حمایت از همسر زندانیاش" به ٥ سال زندان که چهارسال آن تعلیقی است، محکوم شد. وی برای گذراندن حبس یکساله خود به اوین رفت.
مسعود باستانی همسر خانم امرآبادی از تیرماه ۱۳۸۸ در زندان به سر میبرد. وی به شش سال حبس محکوم شده و هماکنون در زندان رجاییشهر به سر میبرد.
یک بار دیگرمجلس و یک بار دیگر توهین به خبرنگار
مهدی کوچکزاده نام آشنایی برای خبرنگاران است. وی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی است و سابقه چندین مورد برخورد لفظی با خبرنگاران داشته است.
روز ۱۹ اردیبهشت وی در ناهارخوری مجلس با خبرنگار هفتهنامه آسمان که برای پیگیری تقاضای مصاحبهاش رفته بوده درگیر میشود و ضمن فحاشی به محمد قوچانی سردبیر نشریه آسمان، با خبرنگار گلاویز میشود به طوری که سایر نمایندگان دخالت کرده و خبرنگار را از دست آقای کوچکزاده نجات میدهند.
کوچکزاده که شعار "دانستن حقیقت، حق مردم است" را بر بالای صفحه وبلاگ خود نوشته، در توضیح این ماجرا چنین آورده است: «به این بیبهرگان از هوش سیاسی یادآور میشوم که به تقدیر و خواست الهی بخشی از محبت رای دهندگان به اینجانب به خاطر فحاشیها و هتاکیهای امثال علی مطهری و نمایندهای که وظیفه دلالی واردکنندگان خودرو را در مجلس برعهده داشت و دروغپردازیهای شما و همپالکیهایتان بوده است که درس دروغگویی و هتاکی را در مکتب اصلاحطلبان رسوایی چون قوچانی و جمشیدی آموختهاید».
اعتراض گزارشگران بدون مرز
سازمان گزارشگران بدون مرز، روز ۲۱ اردیبهشت، ۱۰ مه طی بیانیهای مجموعه وقایع رویداده برای روزنامهنگاران در ماه اردیبهشت را برشمرده و از آنها با عنوان "ائتلاف سه قوه جمهوری اسلامی علیه روزنامهنگاران" یاد کرده است.
این سازمان تشدید سرکوب علیه روزنامهنگاران و رسانهها در جمهوری اسلامی را به شدت محکوم کرده و خواهان پایان دادن به این روند شده است.
در پایان این بیانیه، سازمان گزارشگران بدون مرز مراتب نگرانی خود از وضعیت نرگس محمدی و نگهداری او در سلول ۲۰۹ اوین با وجود بیماری را اعلام کرده است.
دهم اردیبهشت، ماهنامه نسیم بیداری به صاحب امتیازی محمد مهدی طباطبایی به مدت دو ماه توقیف شد. این ماهنامه در آخرین شماره خود مصاحبهای از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق ایران را منتشر کرده بود.
وزارت ارشاد در نامه توقیف این نشریه، علت توقیف را "تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی" عنوان کرده بود، نهادی که قانونا به منظور تصمیمگیری درباره مسائل کلانی تشکیل شده که به امنیت ملی ایران مربوط میشوند.
رضا معینی در مصاحبهای که در روز جهانی آزادی مطبوعات (سوم مه) با دویچهوله انجام داده بود به تعدد ارگانهای تصمیمگیری درباره مطبوعات در ایران اشاره کرد و گفت: «ما ۹ ارگان متفاوت داریم که سانسور را بر مطبوعات اعمال میکنند. یعنی از خود مجموعهی وزارت ارشاد که چندین گروهاند تا شورای امنیت ملی و وزارت اطلاعات، دادستانیها و... همه اینها به خودشان اجازه میدهند به روزنامهنگاران درس یا اخطار دهند و یا عملاً موارد ممنوعه را اعلام میکنند».
وی به مواردی اشاره کرد که در بعضی از شهرستانها بخشدار یا فرماندار تلفن میکند و روزنامه را از نوشتن یک مطلب یا زدن یک تیتر منع میکند.
١٤ اردیبهشت، رضا انصاریراد عضو هیأت سردبیری روزنامه وقایع اتفاقیه و همکار تعدادی دیگر از روزنامههای اصلاحطلب برای سپری کردن محکومیت یک ساله خود به زندان اوین احضار شد. وی به اتهام " تبلیغ علیه نظام" در شهریور ١٣٨٩ به یکسال زندان محکوم شده بود و این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شد.
یک روز پس از ورود رضا انصاریراد به زندان اوین، خبر رسید که یک کاریکاتوریست به دلیل طراحی کاریکاتور یک نماینده مجلس، به ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده است.
محمود شکرایه کاریکاتوریست هفتهنامهی نامه امیر که در اراک منتشر میشود، کاریکاتوری از احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک در مجلس رسم کرد که او را با لباس یک فوتبالیست نشان داده بود.
این نماینده طرح عجیبی ارائه داده بود مبنی بر اینکه تیم فوتبال نفت تهران که در لیگ برتر است، به اراک منتقل شود.
در پی اعلام خبر محکومیت این کاریکاتوریست به شلاق، مانا نیستانی کاریکاتوریست مطرح ایرانی، همکارانش را دعوت کرد که برای اعلام همبستگی با محمود شکرایه، کاریکاتور نماینده اصولگرای مجلس ایران را بکشند.
بیستم اردیبهشت یک روزنامهنگار دیگر به زندان رفت. مهسا امرآبادی در اسفند ماه ۱۳۹۰ به جرم "نوشتن گزارش و حمایت از همسر زندانیاش" به ٥ سال زندان که چهارسال آن تعلیقی است، محکوم شد. وی برای گذراندن حبس یکساله خود به اوین رفت.
مسعود باستانی همسر خانم امرآبادی از تیرماه ۱۳۸۸ در زندان به سر میبرد. وی به شش سال حبس محکوم شده و هماکنون در زندان رجاییشهر به سر میبرد.
یک بار دیگرمجلس و یک بار دیگر توهین به خبرنگار
مهدی کوچکزاده نام آشنایی برای خبرنگاران است. وی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی است و سابقه چندین مورد برخورد لفظی با خبرنگاران داشته است.
روز ۱۹ اردیبهشت وی در ناهارخوری مجلس با خبرنگار هفتهنامه آسمان که برای پیگیری تقاضای مصاحبهاش رفته بوده درگیر میشود و ضمن فحاشی به محمد قوچانی سردبیر نشریه آسمان، با خبرنگار گلاویز میشود به طوری که سایر نمایندگان دخالت کرده و خبرنگار را از دست آقای کوچکزاده نجات میدهند.
کوچکزاده که شعار "دانستن حقیقت، حق مردم است" را بر بالای صفحه وبلاگ خود نوشته، در توضیح این ماجرا چنین آورده است: «به این بیبهرگان از هوش سیاسی یادآور میشوم که به تقدیر و خواست الهی بخشی از محبت رای دهندگان به اینجانب به خاطر فحاشیها و هتاکیهای امثال علی مطهری و نمایندهای که وظیفه دلالی واردکنندگان خودرو را در مجلس برعهده داشت و دروغپردازیهای شما و همپالکیهایتان بوده است که درس دروغگویی و هتاکی را در مکتب اصلاحطلبان رسوایی چون قوچانی و جمشیدی آموختهاید».
اعتراض گزارشگران بدون مرز
سازمان گزارشگران بدون مرز، روز ۲۱ اردیبهشت، ۱۰ مه طی بیانیهای مجموعه وقایع رویداده برای روزنامهنگاران در ماه اردیبهشت را برشمرده و از آنها با عنوان "ائتلاف سه قوه جمهوری اسلامی علیه روزنامهنگاران" یاد کرده است.
این سازمان تشدید سرکوب علیه روزنامهنگاران و رسانهها در جمهوری اسلامی را به شدت محکوم کرده و خواهان پایان دادن به این روند شده است.
در پایان این بیانیه، سازمان گزارشگران بدون مرز مراتب نگرانی خود از وضعیت نرگس محمدی و نگهداری او در سلول ۲۰۹ اوین با وجود بیماری را اعلام کرده است.
در پی انتقادهای مجلس و رسانههای افغانستان از سفیر ایران در
کابل، وزارت خارجه جمهوری اسلامی کاردار افغانستان در تهران را احضار کرد.
عقد پیمان همکاری امنیتی با آمریکا روابط کابل و تهران را تیره کرده است.
روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت (۱۰ مه) وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران
شاهمردان قل کاردار سفارت افغانستان در تهران را احضار کرد. هدف اینکار،
اعتراض به انتقادهائی اعلام شد که اخیرا از سوی مجلس و رسانههای افغانستان
متوجه ابوالفضل ظهرهوند سفیر جمهوری اسلامی در کابل شده است.
سفیر جدید جمهوری اسلامی پیشتر در گفتوگو با عبدالرئوف ابراهیمی رئیس مجلس سنای افغانستان پیمان همکاری استراتژیک درازمدت افغانستان و آمریکا را مغایر با منافع کشورهای منطقه دانسته و از وی خواسته بود که مانع از تصویب آن در مجلس سنا شود.
پیمان همکاری راهبردی میان افغانستان و آمریکا روز سهشنبه اول ماه مه در جریان سفر باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا به کابل به امضای وی و حامد کرزای رئیسجمهور افغانستان رسید. این پیمان تنها در صورت تصویب مجلس نمایندگان و سنای افغانستان ضمانت اجرائی خواهد یافت. پیمان همکاری راهبردی به آمریکا اجازه میدهد پس از خروج نیروهای بینالمللی در سال ۲۰۱۴ میلادی به حضور امنیتی خود در افغانستان ادامه دهد.
طرح اولیه پیمان همکاریراهبردی میان افغانستان و آمریکا در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی مورد تایید لویجرگه افغانستان قرار گرفته بود. جمهوری اسلامی از همان زمان مخالفت خود را با این پیمان نشان داد. پس از امضای آن به وسیله اوباما و کرزای، وزارتخارجه جمهوری اسلامی نسبت به نتایج این کار ابراز نگرانی کرد.
رامین میهمانپرست سخنگوی وزارتخارجه روز یکشنبه (۶ مه/ ۱۷ اردیبهشت) به خبرگزاری مهر گفت:«وجود ابهام در وضعیت آینده پایگاههای آمریکا در افغانستان و عدم شفافیت نحوه وظایف امنیتی آمریکا از محورهای نگرانی ایران و کشورهای منطقه است.»
حمله رسانههای افغانی به ایران
پس از ابراز نگرانی وزارت خارجه، اظهارات ابوالفضل ظهرهوند سفیر جدید جمهوری اسلامی در کابل در دیدار با رئيسمجلس سنای افغانستان خشم مجلس و رسانههای افغانستان را برانگیخت.
پارلمان افغانستان در نشست روز هفتم ماه مه خود اظهارت سفیر جمهوری اسلامی را غیرمسئولانه خواند. پیش از آن نیز، عبدالرئوف ابراهیمی رئیس مجلس سنای افغانستان اظهارات ظهرهوند را «غیرمسئولانه، مخالف موازین دیپلماتیک و حسن همجواری نامید.» وی همچنین ایران را به مداخله در امور داخلی افغانستان متهم کرد.
در پی اعتراض مجلس نمایندگان و رئیس مجلس سنا، رسانههای افغانستان نیز، با اشاره به تهدیدهای جمهوری اسلامی مقالات تندی علیه سیاستهای مداخلهجویانه ایران منتشر کردند. جمهوری اسلامی تهدید کرده بود که در صورت تصویب پیمان همکاری استراتژیک امنیتی، مهاجران افغانی را از ایران اخراج خواهد کرد.
احضار کاردار سفارت افغانستان در تهران
احضار کاردار سفارت افغانستان به وزارت خارجه، تازهترین فراز بحران در مناسبات ایران و افغانستان است. بهگزارش خبرگزاری مهر، در جریان احضار شاهمردان قل، محسن پاکآئین رئیس ستاد افغانستان در وزاتخارجه جمهوری اسلامی به «فضاسازیهای برخی رسانههای افغانستان علیه جمهوری اسلامی» اعتراض و ابراز امیدواری کرد که دولت افغانستان این وضعیت را مدیریت کند.
شاهمردان قل کاردار سفارت افغانستان در تهران نیز ضمن تاکید بر «ضرورت استحکام و تقویت مناسبات برادرانه دو کشور» گفت که مراتب نگرانی جمهوری اسلامی را به دولت افغانستان ابلاغ خواهد کرد.
بسیاری از ناظران امور ایران و افغانستان نگران آن هستند که بحرانی شدن مناسبات تهران و کابل، در جوسازی علیه مهاجران افغانی که دهها سال است در ایران کار و زندگی میکنند موثر واقع شود و دولت شرایط را بر آنها تنگتر از آنچه هست کند.
سفیر جدید جمهوری اسلامی پیشتر در گفتوگو با عبدالرئوف ابراهیمی رئیس مجلس سنای افغانستان پیمان همکاری استراتژیک درازمدت افغانستان و آمریکا را مغایر با منافع کشورهای منطقه دانسته و از وی خواسته بود که مانع از تصویب آن در مجلس سنا شود.
پیمان همکاری راهبردی میان افغانستان و آمریکا روز سهشنبه اول ماه مه در جریان سفر باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا به کابل به امضای وی و حامد کرزای رئیسجمهور افغانستان رسید. این پیمان تنها در صورت تصویب مجلس نمایندگان و سنای افغانستان ضمانت اجرائی خواهد یافت. پیمان همکاری راهبردی به آمریکا اجازه میدهد پس از خروج نیروهای بینالمللی در سال ۲۰۱۴ میلادی به حضور امنیتی خود در افغانستان ادامه دهد.
طرح اولیه پیمان همکاریراهبردی میان افغانستان و آمریکا در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی مورد تایید لویجرگه افغانستان قرار گرفته بود. جمهوری اسلامی از همان زمان مخالفت خود را با این پیمان نشان داد. پس از امضای آن به وسیله اوباما و کرزای، وزارتخارجه جمهوری اسلامی نسبت به نتایج این کار ابراز نگرانی کرد.
رامین میهمانپرست سخنگوی وزارتخارجه روز یکشنبه (۶ مه/ ۱۷ اردیبهشت) به خبرگزاری مهر گفت:«وجود ابهام در وضعیت آینده پایگاههای آمریکا در افغانستان و عدم شفافیت نحوه وظایف امنیتی آمریکا از محورهای نگرانی ایران و کشورهای منطقه است.»
حمله رسانههای افغانی به ایران
پس از ابراز نگرانی وزارت خارجه، اظهارات ابوالفضل ظهرهوند سفیر جدید جمهوری اسلامی در کابل در دیدار با رئيسمجلس سنای افغانستان خشم مجلس و رسانههای افغانستان را برانگیخت.
پارلمان افغانستان در نشست روز هفتم ماه مه خود اظهارت سفیر جمهوری اسلامی را غیرمسئولانه خواند. پیش از آن نیز، عبدالرئوف ابراهیمی رئیس مجلس سنای افغانستان اظهارات ظهرهوند را «غیرمسئولانه، مخالف موازین دیپلماتیک و حسن همجواری نامید.» وی همچنین ایران را به مداخله در امور داخلی افغانستان متهم کرد.
در پی اعتراض مجلس نمایندگان و رئیس مجلس سنا، رسانههای افغانستان نیز، با اشاره به تهدیدهای جمهوری اسلامی مقالات تندی علیه سیاستهای مداخلهجویانه ایران منتشر کردند. جمهوری اسلامی تهدید کرده بود که در صورت تصویب پیمان همکاری استراتژیک امنیتی، مهاجران افغانی را از ایران اخراج خواهد کرد.
احضار کاردار سفارت افغانستان در تهران
احضار کاردار سفارت افغانستان به وزارت خارجه، تازهترین فراز بحران در مناسبات ایران و افغانستان است. بهگزارش خبرگزاری مهر، در جریان احضار شاهمردان قل، محسن پاکآئین رئیس ستاد افغانستان در وزاتخارجه جمهوری اسلامی به «فضاسازیهای برخی رسانههای افغانستان علیه جمهوری اسلامی» اعتراض و ابراز امیدواری کرد که دولت افغانستان این وضعیت را مدیریت کند.
شاهمردان قل کاردار سفارت افغانستان در تهران نیز ضمن تاکید بر «ضرورت استحکام و تقویت مناسبات برادرانه دو کشور» گفت که مراتب نگرانی جمهوری اسلامی را به دولت افغانستان ابلاغ خواهد کرد.
بسیاری از ناظران امور ایران و افغانستان نگران آن هستند که بحرانی شدن مناسبات تهران و کابل، در جوسازی علیه مهاجران افغانی که دهها سال است در ایران کار و زندگی میکنند موثر واقع شود و دولت شرایط را بر آنها تنگتر از آنچه هست کند.
به گفتهی محمود احمدینژاد مراکز جهانی خواستار استفاده از طرح
هدفمندی یارانهها و بهرهگیری از تجربه متخصصان ایرانی در این زمینه
شدهاند. وی بار دیگر از "توطئه بدخواهان" در مسیر اجرای این قانون انتقاد
کرد.
در حالی که انتقادها به قانون هدفمندی یارانهها روز به روز افزایش
مییابد و پیآمدهای آن هر روز به شکلی جدید در زندگی روزمره شهروندان
ایران بروز میکند، رئیس جمهوری ایران از برگزیدهشدن این طرح بهعنوان
"طرح نمونه" در سطح جهانی خبر داد. وی پیش از ظهر پنجشنبه (۱۰ مه/ ۲۱
اردیبهشت) مشهد گفت: «مراکز جهانی از کشورها خواستند که از این طرح استفاده
کنند، آموزش ببینند و از متخصصان ایرانی راهنمایی بگیرند و در واقع باید
گفت که این طرح موجب عزت بینالمللی ملت ایران شده است.»
گرانی افسارگسیخته، هجوم شهروندان به سمت طلا و ارزهای خارجی برای حفظ ارزش دارایی و بیکاری روزافزون در سایه واردات گسترده که دامن آن به خرید سنگ قبر از چین هم رسید، از جمله مشکلاتی بودند که حتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم به آن واکنش نشان داد.
محمود احمدینژاد اما این مشکلات را "حاصل توطئه مشترک داخلی و خارجی" میداند. او روز در یکصومین سفر استانی هیئت دولت در مشهد گفت: «دائما شایعه پراکنی میکردند ، اخبار دروغ و جعلی منتشر میکردند و با کمک بیگانگان و برخی عناصر داخلی در یک توطئه و اقدام ضد مردمی در بازار ارز و طلا که مطلقا ارتباطی به هدفمندی یارانهها ندارد،اخلال کردند.»
رئیس دولت دهم در سخنان خود هیچ اشارهی روشنی به دستاندرکاران این "توطئه" نکرد.
انتقاد دوباره از اعمال تغییرات در نحوه اجرا
احمدینژاد در سفر استانی به خراسان رضوی قانون موسوم به هدفمندی یارانهها را "از مهمترین طرحهای دولت" خوانده که دولت برای اجرای آن «برنامه ۱۰ ساله تدوین کرد، اما طی یک سال بیش از پنج بار این قانون تغییر کرد و اصلاح شد.»
رئیس جمهوری اسلامی قانون یادشده را مقدمه تحولات بزرگ اقتصادی و اصلاح "ساختارها و روابط اقتصادی معیوب " دانست که میتواند اقتصاد ایران را جزو چند اقتصاد بزرگ دنیا کند.
مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی پیش از این از اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها با مختصات مورد مطالبه دولت پیشگیری کرده بود. لاریجانی برای این منظور حتی نامهای به علی خامنهای نوشت و از رهبر جمهوری اسلامی خواست از اختیارات خود برای توقف اجرای مرحله دوم قانون یادشده استفاده کند.
نمایندگان مجلس پس از مدتی کشمکش با دولت سرانجام به تحقق حدود نیمی از درآمدهای درخواستی دولت از محل اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها رضایت دادند. احمدینژاد ممانعت مجلس با اجرای طرح مطلوب دولت را "تلاش برای زیر سوالبردن قانون هدفمندی یارانهها" خوانده و تغییرات اعمالشده در نحوه اجرای مرحله دوم این قانون را به "بستن دست دولت" تعبیر کرده است.
به گفتهی رئیس دولت دهم در مشهد در جریان اجرای قانون هدفمندی یارانهها گروهی میخواهد «از موضع اجرا وارد شود، دخالت کند و جزئیات را تعیین کند؛ بدون آن که مسئولیت تبعات آن را بپذیرد.»
محمود احمدینژاد روز پنجشنبه در مشهد مصرف بنزین و کاهش برخی فاصلهها بین اقشار پردرآمد و کمدرآمد در جامعهی ایران را از "دستاوردهای عظیم" اجرای قانون هدفمندی یارانهها دانست.
به گفتهی وی «برای اولین بار در تاریخ کشور دولت با صرفهجویی مردم در اجرای قانون هدفمندی یارانهها ۳۵ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی ذخیره کرد که تمام آن در اختیار تولیدکنندگان، کشاورزان و صنعتگران قرار میگیرد.»
این ادعای احمدینژاد در حالی است که شهرداری تهران هنوز اعتبارات مصوب مجلس از صندوق ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ برای متروی پایتخت را بهطور کامل دریافت نکرده است. رئیس دولت دهم در جلسه "سوال از رئیس جمهور" در اسفند ماه ۱۳۹۰ به نمایندگان مجلس گفته بود: «حساب ذخیره ارزی موجودیاش صفر است. چگونه به مترو وام بدهیم؟».
گرانی افسارگسیخته، هجوم شهروندان به سمت طلا و ارزهای خارجی برای حفظ ارزش دارایی و بیکاری روزافزون در سایه واردات گسترده که دامن آن به خرید سنگ قبر از چین هم رسید، از جمله مشکلاتی بودند که حتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هم به آن واکنش نشان داد.
محمود احمدینژاد اما این مشکلات را "حاصل توطئه مشترک داخلی و خارجی" میداند. او روز در یکصومین سفر استانی هیئت دولت در مشهد گفت: «دائما شایعه پراکنی میکردند ، اخبار دروغ و جعلی منتشر میکردند و با کمک بیگانگان و برخی عناصر داخلی در یک توطئه و اقدام ضد مردمی در بازار ارز و طلا که مطلقا ارتباطی به هدفمندی یارانهها ندارد،اخلال کردند.»
رئیس دولت دهم در سخنان خود هیچ اشارهی روشنی به دستاندرکاران این "توطئه" نکرد.
انتقاد دوباره از اعمال تغییرات در نحوه اجرا
احمدینژاد در سفر استانی به خراسان رضوی قانون موسوم به هدفمندی یارانهها را "از مهمترین طرحهای دولت" خوانده که دولت برای اجرای آن «برنامه ۱۰ ساله تدوین کرد، اما طی یک سال بیش از پنج بار این قانون تغییر کرد و اصلاح شد.»
رئیس جمهوری اسلامی قانون یادشده را مقدمه تحولات بزرگ اقتصادی و اصلاح "ساختارها و روابط اقتصادی معیوب " دانست که میتواند اقتصاد ایران را جزو چند اقتصاد بزرگ دنیا کند.
مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی پیش از این از اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها با مختصات مورد مطالبه دولت پیشگیری کرده بود. لاریجانی برای این منظور حتی نامهای به علی خامنهای نوشت و از رهبر جمهوری اسلامی خواست از اختیارات خود برای توقف اجرای مرحله دوم قانون یادشده استفاده کند.
نمایندگان مجلس پس از مدتی کشمکش با دولت سرانجام به تحقق حدود نیمی از درآمدهای درخواستی دولت از محل اجرای مرحله دوم قانون هدفمندی یارانهها رضایت دادند. احمدینژاد ممانعت مجلس با اجرای طرح مطلوب دولت را "تلاش برای زیر سوالبردن قانون هدفمندی یارانهها" خوانده و تغییرات اعمالشده در نحوه اجرای مرحله دوم این قانون را به "بستن دست دولت" تعبیر کرده است.
به گفتهی رئیس دولت دهم در مشهد در جریان اجرای قانون هدفمندی یارانهها گروهی میخواهد «از موضع اجرا وارد شود، دخالت کند و جزئیات را تعیین کند؛ بدون آن که مسئولیت تبعات آن را بپذیرد.»
مجلس شورای اسلامی با تحقق حدود نیمی از درآمدهای دولت از محل اجرای مرحله دوم قانون "هدفمندی یارانهها" موافقت کرد
پیش از این و در جریان کشمکش دولت و مجلس بر سر نحوه اجرای مرحله دوم
قانون هدفمندی یارانهها روزنامه اعتماد در مقالهای نوشته بود: «قانون
هدفمند کردن یارانهها با شکست روبهرو شده و نتایج نامطلوبی به بار آورده و
از سوی دیگر آنچه را که وعده داده بودند، محقق نشده است. در شرایطی که
دولت با مسئلهای شبیه به رفتار سیاستزده، کل بار هزینههای سیاسی،
اجتماعی و اقتصادی را به گردن مجلس انداخته و با توجه به اینکه مطالبه دولت
دو برابر آن چیزی است که مجلس پذیرفته، داوری این است که مجلس از توانایی
محدود خود استفاده کرده و زیادهخواهی دولت را ۵۰ درصد کاهش داده است.»محمود احمدینژاد روز پنجشنبه در مشهد مصرف بنزین و کاهش برخی فاصلهها بین اقشار پردرآمد و کمدرآمد در جامعهی ایران را از "دستاوردهای عظیم" اجرای قانون هدفمندی یارانهها دانست.
به گفتهی وی «برای اولین بار در تاریخ کشور دولت با صرفهجویی مردم در اجرای قانون هدفمندی یارانهها ۳۵ میلیارد دلار در صندوق توسعه ملی ذخیره کرد که تمام آن در اختیار تولیدکنندگان، کشاورزان و صنعتگران قرار میگیرد.»
این ادعای احمدینژاد در حالی است که شهرداری تهران هنوز اعتبارات مصوب مجلس از صندوق ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ برای متروی پایتخت را بهطور کامل دریافت نکرده است. رئیس دولت دهم در جلسه "سوال از رئیس جمهور" در اسفند ماه ۱۳۹۰ به نمایندگان مجلس گفته بود: «حساب ذخیره ارزی موجودیاش صفر است. چگونه به مترو وام بدهیم؟».
شماری از سایتهای خبری در ایران خواستار تجدید نظر در حکم صادرشده
برای یک کاریکاتوریست شدهاند. حکم این هنرمند که کاریکاتور نمایندهی
اراک در مجلس را کشیده بود، با بازتابهای بینالمللی نیز مواجه شده است.
برخی از سایتهای خبری ایران با صدور بیانیهای از حکم ۲۵ ضربه شلاق برای
محمود شکرایه انتقاد کرده و خواستار تجدید نظر در آن شدهاند. اقدام این
کاریکاتوریست در بیانیهی یادشده "متعارف و معمول" و محتوای آن فاقد
"کوچکترین بیحرمتی و توهین" خوانده شده است.
نشریه محلی "نامه امیر" در اراک پیش از این کاریکاتوری از احمدی لطفی آشتیانی، نمایندهی اراک در مجلس شورای اسلامی در لباس ورزشی منتشر کرد که توسط شکرایه کشیده شده بود.
در بیانیه سایتهای خبری در این مورد آمده است: «وقتی خبر را شنیدیم که محکمهای کاریکاتوریست یک رسانه محلی را به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده اراک در مجلس شورای اسلامی "مجرم" شناخته و حکم داده که ۲۵ ضربه شلاق به او بزنند، گمان اصلیمان این بود که یا با شایعهای مضحک مواجهیم و یا کاریکاتور ترسیمی، واجد وصف مجرمانه "توهین" - آن هم در حد اعلا - بوده است که باعث شده اولاً یک نماینده با آن همه مشغله کاری ره به شکایت برد و ثانیاً دادگاه اراک نیز با بررسی تخصصی کاریکاتور آن را مصداق توهین بداند و چنان حکم سنگین و عجیبی را صادر نماید!»
به اعتقاد امضاکنندگان بیانیه، «اگر قرار بود که کشیدن کاریکاتور چهرههای سیاسی، ورزشی، هنری و ... مستوجب شلاق و تعزیر باشد، میبایست در هر شهری، شعب متعددی از محاکم به بررسی کاریکاتورها و صدور احکام شلاق برای کاریکاتوریستها اختصاص مییافت و افرادی مانند مرحوم صابری فومنی و همکارانش در "گل آقا" بارها و بارها به شلاق و حبس و اعدام محکوم میشدند!»
این سایتهای خبری در پایان خواستار لغو حکم دادگاه علیه کاریکاتوریست اراکی و «اصلاح اسلوب و روشهای تعامل نهادهای حاکمیتی با رسانهها» شده و نسبت به برخورد «سلیقهای و سفارشی» با رسانهها هشدار دادهاند.
حکم صادرشده برای محمود شکرایه در سطح بینالمللی و همچنین دنیای مجازی بازتاب گستردهای داشته است. روزنامه انگلیسی "گاردین" یکی از نشریاتی است که به این موضوع واکنش نشان داده است. پایگاه اینترنتی "گاردین" در مقالهی خود به شرح ماجرا پرداخته و به کمپین بینالمللی برای حمایت از کاریکاتوریست ایرانی اشاره کرده است.
کاریکاتوریستهای ایرانی در سرتاسر جهان نیز در روزهای اخیر با کشیدن کاریکاتورهایی از نماینده اراک به حمایت از محمود شکرایه پرداختهاند.
نشریه محلی "نامه امیر" در اراک پیش از این کاریکاتوری از احمدی لطفی آشتیانی، نمایندهی اراک در مجلس شورای اسلامی در لباس ورزشی منتشر کرد که توسط شکرایه کشیده شده بود.
در بیانیه سایتهای خبری در این مورد آمده است: «وقتی خبر را شنیدیم که محکمهای کاریکاتوریست یک رسانه محلی را به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده اراک در مجلس شورای اسلامی "مجرم" شناخته و حکم داده که ۲۵ ضربه شلاق به او بزنند، گمان اصلیمان این بود که یا با شایعهای مضحک مواجهیم و یا کاریکاتور ترسیمی، واجد وصف مجرمانه "توهین" - آن هم در حد اعلا - بوده است که باعث شده اولاً یک نماینده با آن همه مشغله کاری ره به شکایت برد و ثانیاً دادگاه اراک نیز با بررسی تخصصی کاریکاتور آن را مصداق توهین بداند و چنان حکم سنگین و عجیبی را صادر نماید!»
به اعتقاد امضاکنندگان بیانیه، «اگر قرار بود که کشیدن کاریکاتور چهرههای سیاسی، ورزشی، هنری و ... مستوجب شلاق و تعزیر باشد، میبایست در هر شهری، شعب متعددی از محاکم به بررسی کاریکاتورها و صدور احکام شلاق برای کاریکاتوریستها اختصاص مییافت و افرادی مانند مرحوم صابری فومنی و همکارانش در "گل آقا" بارها و بارها به شلاق و حبس و اعدام محکوم میشدند!»
این سایتهای خبری در پایان خواستار لغو حکم دادگاه علیه کاریکاتوریست اراکی و «اصلاح اسلوب و روشهای تعامل نهادهای حاکمیتی با رسانهها» شده و نسبت به برخورد «سلیقهای و سفارشی» با رسانهها هشدار دادهاند.
حکم صادرشده برای محمود شکرایه در سطح بینالمللی و همچنین دنیای مجازی بازتاب گستردهای داشته است. روزنامه انگلیسی "گاردین" یکی از نشریاتی است که به این موضوع واکنش نشان داده است. پایگاه اینترنتی "گاردین" در مقالهی خود به شرح ماجرا پرداخته و به کمپین بینالمللی برای حمایت از کاریکاتوریست ایرانی اشاره کرده است.
کاریکاتوریستهای ایرانی در سرتاسر جهان نیز در روزهای اخیر با کشیدن کاریکاتورهایی از نماینده اراک به حمایت از محمود شکرایه پرداختهاند.
وزیر ارتباطات طی بخشنامهای دستگاههای دولتی را مکلف کرد که برای
نشانی اینترنتی خود تنها از دامنهی«.IR» استفاده کنند و تهیه سرویس
میزبانیاز خارج از کشور نیز ممنوع شد.این اقدام گامی دیگر در راهاندازی
اینترانت ملی است.
رضا تقیپور، وزیر ارتباطات و فنآوری در بخشنامهای که رونوشت آن به
همهی دستگاههای دولتی و اجرایی کشور ارسال شد، همهی دستگاههای اجرایی
را موظف کرد که زین پس برای نشانی اینترنی خود از دامنهی «IR» استفاده
کنند.
در این بخشنامه همهی نهادهای دولتی و اجرایی کشور همچنین موظف شدهاند که زین پس برای ارتباطات ایمیلی میان دستگاههای اجرایی، از نشانیهای ایمیلی که در سرویسهای ایمیلی داخلی ثبت شده است یا ایمیلهای محل کار با پسوند دات آی آر استفاده کنند.
دراینباره بیشتر بخوانید: ممنوعیت استفاده از «ایمیلهای خارجی» در سیستم بانکی ایران
در متن بخشنامهی وزیر ارتباطات و فنآوری آمده است:«با توجه به ماده ۴۶ قانون برنامهی پنجم توسعه این وزارتخانه مکلف به ایجاد شبکهی ملی ارتباطات است. در این راستا ضروری است دستور فرمایید همهی سازمانها و شرکتهای زیرمجموعه آن دستگاه نسبت به موارد ذیل اقدام لازم را به عمل آورند.»
بنا به این بخشنامه استفاده از پسوند دامنهی کشوری .IR در همهی وبسایتها، پورتالها، دستگاه مرکزی، سازمانها و شرکتها و ادارههای تابع اجباری شد. در این بخشنامه تاکید شد که استفاده از پسوندهایی مثل دات کام به عنوان دامنهی اصلی در این دستگاهها و همهی شرکتهای تابع ممنوع است. وزیر ارتباطات تاکید کرده که دامنههای غیر از "دات آی آر" باید به دامنهی اصلی منتقل شوند.
رضا تقیپور در این بخشنامه تاکید کرده که ضروری است تا میزبانی سایتهای همهی دستگاههای اجرایی و اداری در داخل صورت گیرد و تهیهی هاست از شرکتهای خارج از ایران ممنوع اعلام شد.
دستگاه،های اجرایی همچنین موظف شدند که نسبت به اتصال مرکز دادههای خود به شبکه ملی اطلاعات و "اینترانت ملی" اقدام کنند.
این بخشنامه گامی دیگر از تلاشهای عملی جمهوری اسلامی ایران برای راهاندازی اینترانت ملی و محدود کردن ارتباط سیستم اینترنت کشور با اینترنت جهانی است. روز دوشنبه، ۱۸ اردیبهشت نیز وزیر ارتباطات در نامهای خطاب به محمود بهمنی، مدیرکل بانک مرکزی ایران، همهی بانکهای کشور را موظف کرد تا در هنگام افتتاح حساب، تنها "ایمیل از سرویسهای داخلی" از مشتریان قبول کنند و از ارائه خدمات اینترنتی به کاربرانی که ایمیلی از سوریسهای خارجی دارند، خودداری کنند.
تقیپور در نامهی خطاب به رئیس بانک مرکزی تاکید کرد که ایمیلهای عمومی با میزبانی سرویسهای خارجی، "ابزاری برای خروج اطلاعات از کشور" است و بانکهای ایرانی موظف شدند تنها از سرویسهایی استفاده کنند که در وبسایت مرکز مدیریت توسعهی ملی اینترنت (متما) فهرست شده و بهروزرسانی میشوند.
جمهوری اسلامی ایران چندسالی است که به دنبال راهاندازی اینترانت ملی و محدود کردن ارتباط اینترنت کشور با اینترنت جهانی هستند. کارشناسان دربارهی توان فنی و زیرساختی جمهوری اسلامی ایران برای چنین طرح عظیمی ابراز تردید میکنند. با اینحال اقدامهای عملی مقامات جمهوری اسلامی برای این پروژه ملی کلید خورده است.
در این بخشنامه همهی نهادهای دولتی و اجرایی کشور همچنین موظف شدهاند که زین پس برای ارتباطات ایمیلی میان دستگاههای اجرایی، از نشانیهای ایمیلی که در سرویسهای ایمیلی داخلی ثبت شده است یا ایمیلهای محل کار با پسوند دات آی آر استفاده کنند.
دراینباره بیشتر بخوانید: ممنوعیت استفاده از «ایمیلهای خارجی» در سیستم بانکی ایران
در متن بخشنامهی وزیر ارتباطات و فنآوری آمده است:«با توجه به ماده ۴۶ قانون برنامهی پنجم توسعه این وزارتخانه مکلف به ایجاد شبکهی ملی ارتباطات است. در این راستا ضروری است دستور فرمایید همهی سازمانها و شرکتهای زیرمجموعه آن دستگاه نسبت به موارد ذیل اقدام لازم را به عمل آورند.»
بنا به این بخشنامه استفاده از پسوند دامنهی کشوری .IR در همهی وبسایتها، پورتالها، دستگاه مرکزی، سازمانها و شرکتها و ادارههای تابع اجباری شد. در این بخشنامه تاکید شد که استفاده از پسوندهایی مثل دات کام به عنوان دامنهی اصلی در این دستگاهها و همهی شرکتهای تابع ممنوع است. وزیر ارتباطات تاکید کرده که دامنههای غیر از "دات آی آر" باید به دامنهی اصلی منتقل شوند.
رضا تقیپور در این بخشنامه تاکید کرده که ضروری است تا میزبانی سایتهای همهی دستگاههای اجرایی و اداری در داخل صورت گیرد و تهیهی هاست از شرکتهای خارج از ایران ممنوع اعلام شد.
دستگاه،های اجرایی همچنین موظف شدند که نسبت به اتصال مرکز دادههای خود به شبکه ملی اطلاعات و "اینترانت ملی" اقدام کنند.
این بخشنامه گامی دیگر از تلاشهای عملی جمهوری اسلامی ایران برای راهاندازی اینترانت ملی و محدود کردن ارتباط سیستم اینترنت کشور با اینترنت جهانی است. روز دوشنبه، ۱۸ اردیبهشت نیز وزیر ارتباطات در نامهای خطاب به محمود بهمنی، مدیرکل بانک مرکزی ایران، همهی بانکهای کشور را موظف کرد تا در هنگام افتتاح حساب، تنها "ایمیل از سرویسهای داخلی" از مشتریان قبول کنند و از ارائه خدمات اینترنتی به کاربرانی که ایمیلی از سوریسهای خارجی دارند، خودداری کنند.
تقیپور در نامهی خطاب به رئیس بانک مرکزی تاکید کرد که ایمیلهای عمومی با میزبانی سرویسهای خارجی، "ابزاری برای خروج اطلاعات از کشور" است و بانکهای ایرانی موظف شدند تنها از سرویسهایی استفاده کنند که در وبسایت مرکز مدیریت توسعهی ملی اینترنت (متما) فهرست شده و بهروزرسانی میشوند.
جمهوری اسلامی ایران چندسالی است که به دنبال راهاندازی اینترانت ملی و محدود کردن ارتباط اینترنت کشور با اینترنت جهانی هستند. کارشناسان دربارهی توان فنی و زیرساختی جمهوری اسلامی ایران برای چنین طرح عظیمی ابراز تردید میکنند. با اینحال اقدامهای عملی مقامات جمهوری اسلامی برای این پروژه ملی کلید خورده است.
در جریان حمله هوایی به خانهای واقع در یمن، ۸ عضو القاعده که در
آن محل گردهم آمده بودند، کشته شدند. معلوم نیست که این حمله توسط نیروی
هوایی یمن صورت گرفته یا توسط یک پهپاد آمریکا.
خبرگزاری فرانسه در خبر خود اعلام کرده است که یک هواپیمای بدون سرنشین
آمریکا روز پنجشنبه ۱۰ ماه مه خانهای را در یمن هدف قرار داده و ۸ عضو
القاعده را کشته است. این در حالی است که سایت اشپیگل آنلاین ضمن انتشار
همین خبر در مورد این موضوع که این حمله توسط یک پهپاد آمریکایی صورت گرفته
باشد، ابراز تردید کرده است.
هدف این حمله خانهای بوده که گفته میشود اعضای القاعده از آن برای برگزاری جلسات خود بهره میگرفتند و اطلاعات مربوط به این تجمع توسط فردی فاش شده است که همین هفته اطلاعات مربوط به طرح سوءقصد به یک هواپیمای مسافربری آمریکایی را در اختیار مقامات سازمان سیا قرار داده است.
این فرد که یک جاسوس دو جانبه نفوذی بوده با دادن به موقع اطلاعات به مقامات سازمان سیا مانع از انجام این حمله تروریستی شده است. طبق اطلاعات منتشر شده، قرار بر آن بوده که طرح حمله به یک هواپیمای مسافربری در سالروز کشته شدن اوسامه بن لادن، یعنی روز دوم ماه مه صورت گیرد.
حمله دیشب هوایی به محل تجمع اعضای القاعده در یمن حکایت از آن دارد که اطلاعات بیشتری از فعالیتهای این شبکه تروریستی در اختیار مقامات امنیتی یمن و همچنین سازمان سیا قرار گرفته است. این نخستین باری نیست که پهپادهای آمریکایی نقاطی از خاک یمن را هدف حمله قرار میدهند.
حال خبرگزاری فرانسه اعلام کرده است که فرماندهی نظامی آمریکا در منطقه بر اساس اطلاعاتی که توسط این جاسوس دو جانبه به دست آورده است، با اعزام یک پهپاد محل تجمع اعضای القاعده را هدف حمله هوایی قرار داده و هشت تن از اعضای این سازمان را به هلاکت رسانده است.
دولت جدید یمن به ریاست موقت منصور هادی رسما اعلام کرده است که تمام تلاش خود را برای مقابله با نیروهای القاعده و شبکه تروریستی موجود در خاک این کشور به کار خواهد بست. حملات هوایی اخیری که در یمن صورت گرفته و از جمله حمله سحرگاه روز پنجشنبه در همراهی بین فرماندهی نظامی آمریکا و نیروهای نظامی یمنی انجام شدهاند.
هدف این حمله خانهای بوده که گفته میشود اعضای القاعده از آن برای برگزاری جلسات خود بهره میگرفتند و اطلاعات مربوط به این تجمع توسط فردی فاش شده است که همین هفته اطلاعات مربوط به طرح سوءقصد به یک هواپیمای مسافربری آمریکایی را در اختیار مقامات سازمان سیا قرار داده است.
این فرد که یک جاسوس دو جانبه نفوذی بوده با دادن به موقع اطلاعات به مقامات سازمان سیا مانع از انجام این حمله تروریستی شده است. طبق اطلاعات منتشر شده، قرار بر آن بوده که طرح حمله به یک هواپیمای مسافربری در سالروز کشته شدن اوسامه بن لادن، یعنی روز دوم ماه مه صورت گیرد.
حمله دیشب هوایی به محل تجمع اعضای القاعده در یمن حکایت از آن دارد که اطلاعات بیشتری از فعالیتهای این شبکه تروریستی در اختیار مقامات امنیتی یمن و همچنین سازمان سیا قرار گرفته است. این نخستین باری نیست که پهپادهای آمریکایی نقاطی از خاک یمن را هدف حمله قرار میدهند.
حال خبرگزاری فرانسه اعلام کرده است که فرماندهی نظامی آمریکا در منطقه بر اساس اطلاعاتی که توسط این جاسوس دو جانبه به دست آورده است، با اعزام یک پهپاد محل تجمع اعضای القاعده را هدف حمله هوایی قرار داده و هشت تن از اعضای این سازمان را به هلاکت رسانده است.
دولت جدید یمن به ریاست موقت منصور هادی رسما اعلام کرده است که تمام تلاش خود را برای مقابله با نیروهای القاعده و شبکه تروریستی موجود در خاک این کشور به کار خواهد بست. حملات هوایی اخیری که در یمن صورت گرفته و از جمله حمله سحرگاه روز پنجشنبه در همراهی بین فرماندهی نظامی آمریکا و نیروهای نظامی یمنی انجام شدهاند.
احمدی نژاد: بنزين دو هزار تومانی «دروغ» است
محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری اسلامی ايران، می گويد که دولت وی تصميمی
برای عرضه بنزين به قیمت دو هزار تومان ندارد و منتقدان خود را متهم کرده
است که «می خواهند در اجرا دخالت کنند و فقط تصميمات غلط می گيرند.»
آقای احمدی نژاد که در چهارمین سفر استانی خود به خراسان رضوی، به مشهد سفر کرده است، روز پنجشنبه در جمع تعدادی از مردم اين شهر به اجرای طرح حذف يارانه ها اشاره کرد و مخالفان خود را متهم کرد که «مدام با شايعه پراکنی و انعکاس اخبار دروغ» در صدد هستند تا «اطلاعات غلطی به مردم ارائه دهند.»
به گفته وی، «توطئه گران به هر شکل تلاش کردند تا بازار ارز را به هم بريزند» و تاکيد کرد که دولت وی «تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا بازار ارز را به همان دوران سابق برگرداند.»
رييس جمهوری ايران «مخالفان» طرح حذف يارانه ها را به دو دسته تقسيم کرد و بدون نام بردن از علی لاريجانی، رييس مجلس ايران، اظهارات اخير وی درباره بنزين دو هزار تومانی را «دروغ» خواند.
بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، آقای احمدی نژاد گفت: «افرادی اطلاعات نادرست منعکس می کنند و می گويند که بنزين به دو هزار تومان می رسد. من به شما بگويم اين دروغ است. پرداختن به اين موضوع ادامه همان طرحی است که عده ای دنبال آن بودند. می خواهند طرح يارانه ها به خوبی اجرايی نشود.»
علی لاريجانی روز ۱۵ ارديبهشت، گفته بود که دولت میخواهد «بنزين دو هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئيل سه برابر شود» و افزود: «قطعا مجلس روی اين موضوع حساس است که تبديل به اوج گرانی در کشور نشود.»
رييس مجلس ايران پيشتر در روز ۱۵ فروردين ماه نامه ای به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، نوشته بود و با انتقاد از پرداخت مابه التفاوت يارانه مرحله اول و دوم حذف يارانه ها گفت که « اين اقدام نه تنها کمکی به جلوگيری از گرانی نمی کند بلکه آن را تشديد خواهد کرد. اين تصميم کمکی به حل مسئله بيکاری نمیکند و هيچ افق روشنی را برای توليد کشور ترسيم نخواهد کرد.»
محمود احمدی نژاد در سخنان روز پنجشنبه خود در اشاره های صريحی به اظهارات و اقدامات اخير علی لاريجانی گفت: «دولت کار بزرگی را انجام داده است اما تمام تغييرات در جهت کاهش اختيارات دولت است. عده ای بر اين باورند که اجرای اين طرح باعث گرانی بيشتر در جامعه می شود در حالی که دولت می خواهد گرانی ها را بخشکاند.»
وی افزود: «افرادی مسووليت اجرايی ندارند ولی می خواهند در اجرا دخالت کنند و مدام فرياد می زنند که تصميم دولت در اين باره ضرر است و فقط تصميمات غلط می گيرند و ما بايد تصميمات غلط آنها را پاسخ دهيم.»
اختلافات دولت محمود احمدی نژاد با ساير قوای جمهوری اسلامی ايران و بويژه مجلس هشتم همواره در صدر اخبار رسانه های داخلی ايران بوده است و از زمان اجرای قانون حذف يارانه ها تنش ميان دولت و مجلس به اوج خود رسيده است.
در حالی که دولت می گويد برای متعادل کردن قيمت ها با نرخ های جهانی بايد يارانه بسياری از کالاهای اساسی حذف شود و پول آن در اختيار مردم قرار گيرد، نمايندگان مجلس شورای اسلامی دولت را متهم می کنند که از مصوبات مجلس تخطی کرده و اقدام به افزايش بی رويه قيمت کالاها در يک فاصله زمانی يکساله کرده است، در حالی که اين کار بايد ظرف پنج سال انجام شود.
مجلس در آخرين واکنش خود به تصميمات دولت، اقدام به تعديل شديد درآمد دولت از طريق حذف يارانه ها، به ميزان ۵۰ درصد کرده و رقم پيشنهادی دولت در لايحه بودجه را از ۱۳۵ هزار ميليارد تومان به ۶۶ هزار ميليارد تومان کاهش داده است.
از زمان اجرای مرحله نخست قانون هدفمندی يارانهها، بنزين معمولی يارانهای ۴۰۰ تومان و بنزين معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه میشود.
آقای احمدی نژاد که در چهارمین سفر استانی خود به خراسان رضوی، به مشهد سفر کرده است، روز پنجشنبه در جمع تعدادی از مردم اين شهر به اجرای طرح حذف يارانه ها اشاره کرد و مخالفان خود را متهم کرد که «مدام با شايعه پراکنی و انعکاس اخبار دروغ» در صدد هستند تا «اطلاعات غلطی به مردم ارائه دهند.»
به گفته وی، «توطئه گران به هر شکل تلاش کردند تا بازار ارز را به هم بريزند» و تاکيد کرد که دولت وی «تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا بازار ارز را به همان دوران سابق برگرداند.»
رييس جمهوری ايران «مخالفان» طرح حذف يارانه ها را به دو دسته تقسيم کرد و بدون نام بردن از علی لاريجانی، رييس مجلس ايران، اظهارات اخير وی درباره بنزين دو هزار تومانی را «دروغ» خواند.
بر اساس گزارش خبرگزاری مهر، آقای احمدی نژاد گفت: «افرادی اطلاعات نادرست منعکس می کنند و می گويند که بنزين به دو هزار تومان می رسد. من به شما بگويم اين دروغ است. پرداختن به اين موضوع ادامه همان طرحی است که عده ای دنبال آن بودند. می خواهند طرح يارانه ها به خوبی اجرايی نشود.»
علی لاريجانی روز ۱۵ ارديبهشت، گفته بود که دولت میخواهد «بنزين دو هزار تومان شود، گاز دو برابر شود و گازوئيل سه برابر شود» و افزود: «قطعا مجلس روی اين موضوع حساس است که تبديل به اوج گرانی در کشور نشود.»
رييس مجلس ايران پيشتر در روز ۱۵ فروردين ماه نامه ای به آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، نوشته بود و با انتقاد از پرداخت مابه التفاوت يارانه مرحله اول و دوم حذف يارانه ها گفت که « اين اقدام نه تنها کمکی به جلوگيری از گرانی نمی کند بلکه آن را تشديد خواهد کرد. اين تصميم کمکی به حل مسئله بيکاری نمیکند و هيچ افق روشنی را برای توليد کشور ترسيم نخواهد کرد.»
محمود احمدی نژاد در سخنان روز پنجشنبه خود در اشاره های صريحی به اظهارات و اقدامات اخير علی لاريجانی گفت: «دولت کار بزرگی را انجام داده است اما تمام تغييرات در جهت کاهش اختيارات دولت است. عده ای بر اين باورند که اجرای اين طرح باعث گرانی بيشتر در جامعه می شود در حالی که دولت می خواهد گرانی ها را بخشکاند.»
وی افزود: «افرادی مسووليت اجرايی ندارند ولی می خواهند در اجرا دخالت کنند و مدام فرياد می زنند که تصميم دولت در اين باره ضرر است و فقط تصميمات غلط می گيرند و ما بايد تصميمات غلط آنها را پاسخ دهيم.»
اختلافات دولت محمود احمدی نژاد با ساير قوای جمهوری اسلامی ايران و بويژه مجلس هشتم همواره در صدر اخبار رسانه های داخلی ايران بوده است و از زمان اجرای قانون حذف يارانه ها تنش ميان دولت و مجلس به اوج خود رسيده است.
در حالی که دولت می گويد برای متعادل کردن قيمت ها با نرخ های جهانی بايد يارانه بسياری از کالاهای اساسی حذف شود و پول آن در اختيار مردم قرار گيرد، نمايندگان مجلس شورای اسلامی دولت را متهم می کنند که از مصوبات مجلس تخطی کرده و اقدام به افزايش بی رويه قيمت کالاها در يک فاصله زمانی يکساله کرده است، در حالی که اين کار بايد ظرف پنج سال انجام شود.
مجلس در آخرين واکنش خود به تصميمات دولت، اقدام به تعديل شديد درآمد دولت از طريق حذف يارانه ها، به ميزان ۵۰ درصد کرده و رقم پيشنهادی دولت در لايحه بودجه را از ۱۳۵ هزار ميليارد تومان به ۶۶ هزار ميليارد تومان کاهش داده است.
از زمان اجرای مرحله نخست قانون هدفمندی يارانهها، بنزين معمولی يارانهای ۴۰۰ تومان و بنزين معمولی آزاد ۷۰۰ تومان در بازار عرضه میشود.
شش نماینده مجلس: در صورت ابقای مرتضوی، وزیر کار استیضاح میشود
شش تن از نمایندگان خواهان استیضاح وزیر کار جمهوری اسلامی میگویند در
صورت ابقای سعید مرتضوی در سمت مدیریت صندوق تامین اجتماعی، استیضاح وزیر
تعاون، کار و رفاه اجتماعی در مجلس نهم پیگیری خواهد شد.
خبرگزاری مهر روز چهارشنبه، ۲۰ اردیبهشتماه، گزارش داد که احمد توکلی، علی مطهری، محمد دهقان، الیاس نادران، علیرضا زاکانی، مسعود پزشکیان و حسین نجابت، در اطلاعیهای خطاب به مردم ایران آوردهاند که استیضاح وزیر تعاون به دلیل صدور حکم مدیر عاملی صندوق تامین اجتماعی برای سعید مرتضوی، در دیوان عدالت اداری در حال رسیدگی است و افزودهاند که «امید زیادی به لغو این حکم غیر قانونی» وجود دارد.
در این اطلاعیه تاکید شده است: «چون اکثریت امضا کنندگان استیضاح، به لطف خدا و به رای مردم در مجلس نهم خدمتگزار مردم شریف ایران و کارگران شریف خواهند بود، در صورت لزوم استیضاح در مجلس بعدی قابل پیگیری خواهد بود.»
طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی اواسط فروردینماه و در واکنش به انتصاب سعید مرتضوی به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی مطرح شد.
این طرح پس از آنکه اعلام شد سعید مرتضوی پذیرفته است از مقام خود استعفا دهد، از دستور کار مجلس خارج شد.
با اینحال به دنبال منتفی شدن طرح استیضاح وزیر کار، معاون پارلمانی محمود احمدینژاد اعلام کرد که دولت هیچ وعدهای برای کنار گذاشتن آقای مرتضوی نداده است و رسانههای جمهوری اسلامی در روزهای بعد گزارش دادند که سعید مرتضوی در سمت ریاست تامین اجتماعی ماندگار شده است.
در همین زمینه علی مطهری، نماینده تهران، ۱۸ اردیبهشتماه، اعلام کرد که سعید مرتضوی برای مشاورانش حکم صادر کرده است.
آقای مطهری اظهار داشت: «خبر دارم که ایشان در چند وقت اخیر احکامی را هم امضا کرده است و بنده این موضوع را امروز صبح دیدم که احکام مشاورین را امضا کرده است.»
به دنبال این اظهارات، پرویز سروری، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، روز ۱۹ اردیبهشتماه از تشکیل جلسه طراحان استیضاح برای پیگیری استیضاح وزیر کار خبر داد و گفت: «در راستای دریافت اخبار نگران کننده مبنی بر عدم پایبندی سعید مرتضوی به قول و قرار خود با طراحان استیضاح، طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلام، مجددا در صحن علنی مجلس مطرح خواهد شد.»
از سعید مرتضوی به عنوان متهم ردیف اول در پرونده وقایع بازداشتگاه کهریزک در سال ۱۳۸۸ نام برده میشود، وقایعی که به دنبال اعتراضات سال ۱۳۸۸ دستکم چهار کشته در کهریزک بر جای گذاشت و باعث برچیده شدن این بازداشتگاه «غیر استاندارد» و برکناری سعید مرتضوی شد.
آن طور که در گزارش کمیته ویژه مجلس در این باره آمده است، بازداشتشدگان ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ «با دستور و اصرار» سعید مرتضوی به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافتهاند.
نمایندگان امضاکننده طرح استیضاح وزیر کار با اشاره به «اسناد زیادی» درباره آقای مرتضوی در زمینه سوءاستفاده از منابع مالی و مقامها و پرونده کهریزک، انتصاب او به مقام ریاست صندوق تأمین اجتماعی را «خلاف مصالح کشور و معارض قانون» توصیف کردهاند.
خبرگزاری مهر روز چهارشنبه، ۲۰ اردیبهشتماه، گزارش داد که احمد توکلی، علی مطهری، محمد دهقان، الیاس نادران، علیرضا زاکانی، مسعود پزشکیان و حسین نجابت، در اطلاعیهای خطاب به مردم ایران آوردهاند که استیضاح وزیر تعاون به دلیل صدور حکم مدیر عاملی صندوق تامین اجتماعی برای سعید مرتضوی، در دیوان عدالت اداری در حال رسیدگی است و افزودهاند که «امید زیادی به لغو این حکم غیر قانونی» وجود دارد.
در این اطلاعیه تاکید شده است: «چون اکثریت امضا کنندگان استیضاح، به لطف خدا و به رای مردم در مجلس نهم خدمتگزار مردم شریف ایران و کارگران شریف خواهند بود، در صورت لزوم استیضاح در مجلس بعدی قابل پیگیری خواهد بود.»
طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی اواسط فروردینماه و در واکنش به انتصاب سعید مرتضوی به عنوان رییس سازمان تامین اجتماعی مطرح شد.
این طرح پس از آنکه اعلام شد سعید مرتضوی پذیرفته است از مقام خود استعفا دهد، از دستور کار مجلس خارج شد.
با اینحال به دنبال منتفی شدن طرح استیضاح وزیر کار، معاون پارلمانی محمود احمدینژاد اعلام کرد که دولت هیچ وعدهای برای کنار گذاشتن آقای مرتضوی نداده است و رسانههای جمهوری اسلامی در روزهای بعد گزارش دادند که سعید مرتضوی در سمت ریاست تامین اجتماعی ماندگار شده است.
در همین زمینه علی مطهری، نماینده تهران، ۱۸ اردیبهشتماه، اعلام کرد که سعید مرتضوی برای مشاورانش حکم صادر کرده است.
آقای مطهری اظهار داشت: «خبر دارم که ایشان در چند وقت اخیر احکامی را هم امضا کرده است و بنده این موضوع را امروز صبح دیدم که احکام مشاورین را امضا کرده است.»
به دنبال این اظهارات، پرویز سروری، عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس، روز ۱۹ اردیبهشتماه از تشکیل جلسه طراحان استیضاح برای پیگیری استیضاح وزیر کار خبر داد و گفت: «در راستای دریافت اخبار نگران کننده مبنی بر عدم پایبندی سعید مرتضوی به قول و قرار خود با طراحان استیضاح، طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلام، مجددا در صحن علنی مجلس مطرح خواهد شد.»
از سعید مرتضوی به عنوان متهم ردیف اول در پرونده وقایع بازداشتگاه کهریزک در سال ۱۳۸۸ نام برده میشود، وقایعی که به دنبال اعتراضات سال ۱۳۸۸ دستکم چهار کشته در کهریزک بر جای گذاشت و باعث برچیده شدن این بازداشتگاه «غیر استاندارد» و برکناری سعید مرتضوی شد.
آن طور که در گزارش کمیته ویژه مجلس در این باره آمده است، بازداشتشدگان ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ «با دستور و اصرار» سعید مرتضوی به بازداشتگاه کهریزک انتقال یافتهاند.
نمایندگان امضاکننده طرح استیضاح وزیر کار با اشاره به «اسناد زیادی» درباره آقای مرتضوی در زمینه سوءاستفاده از منابع مالی و مقامها و پرونده کهریزک، انتصاب او به مقام ریاست صندوق تأمین اجتماعی را «خلاف مصالح کشور و معارض قانون» توصیف کردهاند.
ايران فروش نفت خام توسط بخش خصوصی داخلی را مجاز اعلام کرد
مجلس شورای اسلامی روز پنجشنبه با تصويب بخشی از لايحه بودجه سال ۱۳۹۱ به
بخش خصوصی اجازه داد تا نسبت به واردات و فروش نفت خام و فرآورده های نفتی
اقدام کند. همزمان وزير نفت ايران گفته است که دغدغه ای برای فروش نفت به
مشتريان خارجی نداريم.
نمايندگان مجلس ايران در جريان بررسی جزئيات لايحه بودجه سال جاری ايران که با چند ماه تاخير صورت می گيرد، تصويب کردند که «واردات و فروش فرآورده های نفتی با رعايت کيفيت و استانداردهای عرضه هر فرآورده با رعايت قوانين و مقررات مربوط، توسط بخش خصوصی مجاز است.»
همزمان خبرگزاری ايسنا گزارش داده که وزارت نفت مجوز فروش نفت خام توسط بخش خصوصی را صادر کرده و رييس اتحاديه صادرکنندگان فرآورده های نفتی نيز گفته است که به موجب اين مجوز، بخش خصوصی میتواند صادرات روزانه ۲۰ درصد (معادل ۴۰۰ هزار بشکه) از نفت خام صادراتی ايران را انجام دهد.
حسن خسروجردی افزوده است: «وزارت نفت برای فروش نفت خام توسط بخش خصوصی شروطی نيز قرار داده است که داشتن قرارداد تامين خوراک يک پالايشگاه خارجی يا قرارداد فروش و عدم مذاکره با مشتری های شرکت ملی نفت ايران از جمله اين شروط است.»
به گفته وی، فروش نفت ايران توسط بخش خصوصی با نرخ روز و ارز آزاد صورت می گيرد و فروش نفت به پالايشگاه های دو کشور انگليس و فرانسه از جمله دو شرکت توتال و شل از شروط شرکت ملی نفت ايران برای انجام اين کار است.
آقای خسروجردی با اشاره به تحريمهای صورت گرفته عليه بانك مركزی، فروش نفت خام توسط بخش خصوصی داخلی را راهی برای دور زدن اين تحريمها دانست.
اجازه فروش نفت توسط بخش خصوصی ايران که برای نخستين بار صورت می گيرد پس از آن در دستور دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت که تحريم های آمريکا و اتحاديه اروپا در زمينه ممنوعيت خريد نفت از ايران، قرار است از ماه ژوئيه اجرايی شود.
بر اساس اين تحريم ها، کشورهای اروپايی بايد جايگزينی برای نفت وارداتی از ايران پيدا کنند و آمريکا نيز خريداران نفت ايران را تهديد کرده است که در صورت عدم توقف واردات از ايران، از دسترسی به بازارهای مالی آمريکا محروم خواهند شد.
هدف از اين تحريم ها، اعمال فشار بر ايران برای همکاری در زمينه راستی آزمايی فعاليت های هسته ای خود است که از سوی کشورهای غربی متهم به پنهانکاری و تلاش برای ساخت سلاح اتمی است.
به رغم اينکه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران در گزارشی رسمی اعلام کرده است که صادرات نفت خام در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹ نسبت به سه ماهه قبل از آن، هفت درصد کاهش يافته است ولی رستم قاسمی، وزير نفت می گويد که تهران دغدغه ای برای فروش نفت ندارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای قاسمی تحريم های بين المللی عليه ايران را «فرصت بسيار مناسبی برای توسعه کشور» عنوان کرده و گفته است: «دشمنان در برنامه ريزی خود برای تحريم ايران در گام اول جلوگيری از فروش نفت ايران را هدف قرار دادند اما مرغوبيت نفت ايران همواره مانع از تحقق اين هدف دشمنان می شود.»
بر اساس گزارش بانک مرکزی که در هفته جاری منتشر شد، صادرات نفت خام ايران در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹، با هفت درصد کاهش به زير دو ميليون بشکه در روز رسيده و رقم يک ميليون و ۹۹۵ هزار بشکه را به ثبت رسانده است.
اين آمار در حالی منتشر می شود که مدير عامل شرکت ملی نفت ايران ميزان صادرات روزانه نفت خام کشور را بيش از دو ميليون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز اعلام کرده است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی، توليد نفت خام ايران در سه ماهه چهارم سال گذشته نسبت به سه ماهه سوم قبل از آن نيز يک درصد کاهش نشان می دهد.
در جريان بررسی لايحه بودجه سال ۱۳۹۱ ايران در مجلس شورای اسلامی همچنين به وزارت نفت اجازه داده شد تا سقف ده ميليارد دلار اوراق مشارکت برای فروش عرضه کند.
نمايندگان مجلس ايران در جريان بررسی جزئيات لايحه بودجه سال جاری ايران که با چند ماه تاخير صورت می گيرد، تصويب کردند که «واردات و فروش فرآورده های نفتی با رعايت کيفيت و استانداردهای عرضه هر فرآورده با رعايت قوانين و مقررات مربوط، توسط بخش خصوصی مجاز است.»
همزمان خبرگزاری ايسنا گزارش داده که وزارت نفت مجوز فروش نفت خام توسط بخش خصوصی را صادر کرده و رييس اتحاديه صادرکنندگان فرآورده های نفتی نيز گفته است که به موجب اين مجوز، بخش خصوصی میتواند صادرات روزانه ۲۰ درصد (معادل ۴۰۰ هزار بشکه) از نفت خام صادراتی ايران را انجام دهد.
حسن خسروجردی افزوده است: «وزارت نفت برای فروش نفت خام توسط بخش خصوصی شروطی نيز قرار داده است که داشتن قرارداد تامين خوراک يک پالايشگاه خارجی يا قرارداد فروش و عدم مذاکره با مشتری های شرکت ملی نفت ايران از جمله اين شروط است.»
به گفته وی، فروش نفت ايران توسط بخش خصوصی با نرخ روز و ارز آزاد صورت می گيرد و فروش نفت به پالايشگاه های دو کشور انگليس و فرانسه از جمله دو شرکت توتال و شل از شروط شرکت ملی نفت ايران برای انجام اين کار است.
آقای خسروجردی با اشاره به تحريمهای صورت گرفته عليه بانك مركزی، فروش نفت خام توسط بخش خصوصی داخلی را راهی برای دور زدن اين تحريمها دانست.
اجازه فروش نفت توسط بخش خصوصی ايران که برای نخستين بار صورت می گيرد پس از آن در دستور دولت جمهوری اسلامی قرار گرفت که تحريم های آمريکا و اتحاديه اروپا در زمينه ممنوعيت خريد نفت از ايران، قرار است از ماه ژوئيه اجرايی شود.
بر اساس اين تحريم ها، کشورهای اروپايی بايد جايگزينی برای نفت وارداتی از ايران پيدا کنند و آمريکا نيز خريداران نفت ايران را تهديد کرده است که در صورت عدم توقف واردات از ايران، از دسترسی به بازارهای مالی آمريکا محروم خواهند شد.
هدف از اين تحريم ها، اعمال فشار بر ايران برای همکاری در زمينه راستی آزمايی فعاليت های هسته ای خود است که از سوی کشورهای غربی متهم به پنهانکاری و تلاش برای ساخت سلاح اتمی است.
به رغم اينکه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران در گزارشی رسمی اعلام کرده است که صادرات نفت خام در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹ نسبت به سه ماهه قبل از آن، هفت درصد کاهش يافته است ولی رستم قاسمی، وزير نفت می گويد که تهران دغدغه ای برای فروش نفت ندارد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای قاسمی تحريم های بين المللی عليه ايران را «فرصت بسيار مناسبی برای توسعه کشور» عنوان کرده و گفته است: «دشمنان در برنامه ريزی خود برای تحريم ايران در گام اول جلوگيری از فروش نفت ايران را هدف قرار دادند اما مرغوبيت نفت ايران همواره مانع از تحقق اين هدف دشمنان می شود.»
بر اساس گزارش بانک مرکزی که در هفته جاری منتشر شد، صادرات نفت خام ايران در سه ماهه چهارم سال ۱۳۸۹، با هفت درصد کاهش به زير دو ميليون بشکه در روز رسيده و رقم يک ميليون و ۹۹۵ هزار بشکه را به ثبت رسانده است.
اين آمار در حالی منتشر می شود که مدير عامل شرکت ملی نفت ايران ميزان صادرات روزانه نفت خام کشور را بيش از دو ميليون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز اعلام کرده است.
بر اساس گزارش بانک مرکزی، توليد نفت خام ايران در سه ماهه چهارم سال گذشته نسبت به سه ماهه سوم قبل از آن نيز يک درصد کاهش نشان می دهد.
در جريان بررسی لايحه بودجه سال ۱۳۹۱ ايران در مجلس شورای اسلامی همچنين به وزارت نفت اجازه داده شد تا سقف ده ميليارد دلار اوراق مشارکت برای فروش عرضه کند.
کتاب «ایران، جامعه کوتاهمدت»؛ روایتی تازه از توسعهنیافتگی در ایران
اخيرا کتابی با عنوان «ايران، جامعه کوتاهمدت و سه مقاله ديگر» به قلم
دکتر محمدعلی همايون کاتوزيان، استاد دانشگاه آکسفورد، به ترجمه عبدالله
کوثری از سوی نشر نی منتشر شده است که در فاصله خيلی کوتاهی به چاپ دوم
رسيد.
در شرايطی که حتی کتابهای رمان و شعر هم در ايران کمتر به چاپ دوم میرسد اين نکته جالب است که چگونه اثری در حوزه جامعهشناسی به اين سرعت به چاپ دوم میرسد. در گفتوگو با محمدعلی همایون کاتوزیان درباره موضوعات مورد بحث در این کتاب و علت استقبال از آن را جویا شدیم.
آقای کاتوزيان مقاله «جامعه کوتاهمدت» را شما اولين بار کجا و در چه سالی منتشر کرديد؟
اين مقاله اولين بار به زبان انگليسی در مجله ميدل ايست (خاورمیانه) که يک مجله آکادميک تخصصی در خاورميانه است و در مدرسه اقتصاد و علوم سياسی لندن ويراسته میشود، در ژانويه ۲۰۰۴ منتشر شد.
شما اگر بخواهيد به طور خلاصه طرح موضوع کنيد که ايده محوری نظريه «جامعه کلنگی» يا جامعه کوتاهمدت چیست به کدام محورها اشاره میکنيد؟
نکته اصلی همان کوتاهمدت بودن است. يعنی جامعهای که در آن چشم انداز بلندمدتی چه در زندگی کلان و چه در زندگی خرد وجود ندارد. يعنی اينکه هم در چشم انداز جامعه کوتاه مدت است و هم در زندگی فردی. اين ضرب المثل هايی که در ادبيات ما وجود دارد که «شش ماه ديگر کی مرده، کی زنده؟» يا «از اين ستون تا آن ستون فرج است» يا «يک سيب را که بيندازی بالا ده تا چرخ می خورد تا بيايد پايين» همه اينها صحبت از اين می کند که هيچ معلوم نيست چه اتفاقی می افتد.
اين مسئله از نظر تاريخی وجوه گوناگونی دارد. مثلا فرض بفرماييد که طبقات اجتماعی هميشه در ايران وجود داشته اند. پولدار بوده است، فقير و مالک و تاجر هميشه وجود داشته اند، ولی طبقات اجتماعی در ايران هميشه کوتاه مدت بوده اند. بدين معنا که ترکيب طبقات اجتماعی تفاوت می کرده است. يعنی فرض کنيد در ظرف ۵۰ سال بسياری از آنها که جزو طبقه مالکين بوده اند، ديگر الان جزو مالکين نيستند. يعنی خانواده و بازماندگان شان ديگر مالک نبوده اند و تداوم در اين مورد ديگر وجود نداشته است.
اين مسئله عدم استمرار در جامعه را نشان می دهد که جامعه را کوتاه مدت می کند و همه مناسبات فردی و اجتماعی بر اساس کوتاه مدت بودن جامعه طرح ريزی می شود. مثلا فرض کنيد که انباشت بلند مدت سرمايه در ايران هرگز وجود نداشته است. برای اينکه انباشت بلند مدت سرمايه به يک چشم انداز بلند مدت سرمايه نياز دارد. بدين معنا که آن کسی که می خواهد سرمايه را انباشت کند بايد اطمينان داشته باشد که دو سال ديگر اموالش غارت نمی شود.
اگر هم کسانی موفق می شدند که مقداری از سرمايه خود را انباشت کنند بعد از مدتی آن سرمايه غارت می شد و به همين دليل هم انباشت بلند مدت سرمايه در جامعه هرگز پديد نيامد.
در اين نظريه که شما مطرح کرديد نتيجه مستقيم يا بلافاصله اين عدم انباشتگی فرهنگی، سياسی يا اقتصادی يا اين عدم تداوم در جامعه ايران که آن را جامعه کوتاه مدت می دانيد چيست؟
نتيجه اش عدم توسعه است. نه اينکه جامعه اصلا توسعه پيدا نمی کند. البته جامعه ايران توسعه پيدا کرده است. تکنولوژی که امروز به کار برده می شود با صد سال پيش فرق دارد. اما منظور من توسعه اجتماعی و از جمله توسعه سياسی است و اين امر فقط ممکن است در بلندمدت انجام گيرد.
با چشم اندازهای کوتاه مدت شما از يک کوتاه مدت به کوتاه مدت ديگری می رويد. جامعه کلنگی که شما به آن اشاره کرديد اين است که مثلا يک ساختمان ۲۰ يا ۳۰ ساله می شود. هنوز هم استقامت دارد و سرپاست ولی کلنگ برمی دارند و خرابش می کنند و می گويند که کلنگی است.
اساس و مبنای جامعه بر پايه همين کلنگی بودن و کوتاه مدت بودنش قرار دارد.
برای اينکه همه بدون اينکه تئوری بدانند از اين واقعيت آگاهند. چنانچه گفتم
وقتی ضرب المثل ما می گويد «شش ماه ديگر کی مرده، کی زنده» در آن تئوری
وجود ندارد، بلکه يک واقعيت تجربی را بيان می کند.
عامل اصلی کوتاه مدت بودن جامعه ايران از نظر شما چيست؟ آيا عناصر فرهنگی است يا مختصات درونی خود جامعه ايران است؟ چه عاملی را شما برای تحقق تئوری کوتاهمدت بودن جامعه ايرانی عامل اصلی فرض می کنيد؟
بله. عامل خارجی که به هيچ وجه موثر نيست. مهمترين مبنای قضيه همان استبدادی بودن جامعه است. هم جامعه و هم دولت استبدادی هستند. منظورم از استبدادی بودن صرفا ديکتاتوری يا حکومت قهرآميز نيست، بلکه يک ويژگی اجتماعی است که بر مبنای آن دولت از يک سويی بر مبنای قانون و قانونمداری رشد نکرده است و از سوی ديگر جامعه هم از سوی ديگر بر مبنای انضباط و نظم طراحی نشده است. يعنی از يک سو قانون متزلزل است و از سوی ديگر انضباط. و به همين جهت هم هيچ گاه معلوم نيست که چند وقت ديگر قرار است چه اتفاقی رخ دهد.
نظريه جامعه کوتاه مدت يا جامعه کلنگی ديدگاهی بوده است که در زمان طرحش در ايران به روی ديدگاه بسياری از تحليلگران تاثيرگذار بوده است. اما يک سری از نظريهپردازان اجتماعی هم هستند که ايده پيوستگی و تداوم و استمرار تاريخ فرهنگ ايرانی را در طول چند هزار سال گذشته در برابر ديدگاه شما می پذيرند.
در واقع آنها می گويند که مشترکات فرهنگی در ايران وجود دارد. اين مشترکات را در تمام دوره ها و فراز و نشيب ها در ايران می شود ديد و به طور مشخص يک هويت فرهنگی ايرانی تداوم يافته را فرض می گيرند.
وجود کهنالگوهای فرهنگی يا اسطوره های فرهنگی يا زبان فارسی که تداوم پيدا کرده است يا داشتن سرزمين واحد يا مجموعه ای از تجارب و خاطرات مشترک را در برابر اين نظريه ای که شما مطرح کرده ايد قرار می دهند.
بايد عرض کنم که يک سلسله ويژگی های فرهنگی که البته هميشه يکسان نمی مانند بلکه متحولند، در تاريخ ايران وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. بله. ادبيات کلاسيک وجود دارد. نقاشی و معماری ايرانی وجود دارد. اينها هيچ گونه ملاک و معيار آن نمی شود که آن چه من بسيار دقيق با توسل به اصول جامعه شناسی تاريخی ايران عرض کرده ام را اشتباه نشان دهد. اينها مانعهالجمع نيستند.
شما بحث «تئوری توطئه» را هم رد می کنيد. آن چه در ايران یا در تحليل مسائل ايران بسيار به آن اشاره می شود يا بسياری مسائل در همان چهارچوب مورد بررسی قرار می گيرد. چرا شما اصلا اين تئوری توطئه را رد می کنيد؟
تئوری توطئه يکی از بلاهای بزرگی است که بر سر جامعه ايران آمده است. چون حداقل دليل مخل بودن آن اين است که اين تئوری فلجکننده است.
شما وقتی فکر کنيد که زندگی شما دست ديگران است. اختيارتان دست ديگران است و هر چه برايتان اتفاق می افتد به علت تصميم ديگران است، ديگر کاری نمی توانيد انجام بدهيد. يعنی تصورش ديگر برای شما ممکن نيست که بتوانيد اقدامی بکنيد. برای اينکه دست شما نيست بلکه بسته به اين است که اگر آنها بخواهند می شود و اگر نخواهند هم نمی شود. البته هزار دليل ديگر هم می شود برای نه فقط مخل بودن بلکه مخرب بودن تئوری توطئه ارائه کرد.
پرسش آخر اين که کتاب «ايران، جامعه کوتاهمدت و سه مقاله ديگر» که به ترجمه عبدالله کوثری در تهران منتشر شد در زمان کوتاهی تمام نسخه های آن به فروش رفت و به چاپ دوم رسيد. علت استقبال از اين نظريه و ديدگاه را شما خودتان در چه می بينيد؟
من گمان می کنم به اين دليل که اين ديدگاه واقع بينانه است. به خاطر اينکه هر چه افسانه و تئوری نامناسب درباره فرهنگ ايران ساخته شده است، نتيجه نداده است. جواب سوال های مطرح شده در ذهن را نمی دهد. مثلا فرض بفرماييد جواب اين سوال را نمی دهد که چرا در ايران و در زمان انقلاب مشروطه، کل جامعه بر ضد دولت قيام کرد؟ يعنی حتی يک طبقه اجتماعی در مقابل انقلاب مشروطه نايستاد. در زمان وقوع انقلاب بهمن ۵۷ يک طبقه اجتماعی در مقابل آن ايستادگی نکرد. اما شما در زمان وقوع انقلاب در جوامع اروپايی می بينيد که جامعه تقسيم می شد و يک عده انقلابی اند و برخی طبقات هم در مقابل انقلاب می ايستند.
جواب اين سوال ها را ساير تئوری های ديگر نمی توانند بدهند. در حالی که تئوری من پاسخ اين سوالات را می دهد و می گويد که به خاطر ويژگی های استبدادی و کوتاه مدت بودن جامعه يک تضاد دائمی بين دولت و ملت همواره در جامعه ايران در جريان بوده است.
در شرايطی که حتی کتابهای رمان و شعر هم در ايران کمتر به چاپ دوم میرسد اين نکته جالب است که چگونه اثری در حوزه جامعهشناسی به اين سرعت به چاپ دوم میرسد. در گفتوگو با محمدعلی همایون کاتوزیان درباره موضوعات مورد بحث در این کتاب و علت استقبال از آن را جویا شدیم.
آقای کاتوزيان مقاله «جامعه کوتاهمدت» را شما اولين بار کجا و در چه سالی منتشر کرديد؟
اين مقاله اولين بار به زبان انگليسی در مجله ميدل ايست (خاورمیانه) که يک مجله آکادميک تخصصی در خاورميانه است و در مدرسه اقتصاد و علوم سياسی لندن ويراسته میشود، در ژانويه ۲۰۰۴ منتشر شد.
شما اگر بخواهيد به طور خلاصه طرح موضوع کنيد که ايده محوری نظريه «جامعه کلنگی» يا جامعه کوتاهمدت چیست به کدام محورها اشاره میکنيد؟
نکته اصلی همان کوتاهمدت بودن است. يعنی جامعهای که در آن چشم انداز بلندمدتی چه در زندگی کلان و چه در زندگی خرد وجود ندارد. يعنی اينکه هم در چشم انداز جامعه کوتاه مدت است و هم در زندگی فردی. اين ضرب المثل هايی که در ادبيات ما وجود دارد که «شش ماه ديگر کی مرده، کی زنده؟» يا «از اين ستون تا آن ستون فرج است» يا «يک سيب را که بيندازی بالا ده تا چرخ می خورد تا بيايد پايين» همه اينها صحبت از اين می کند که هيچ معلوم نيست چه اتفاقی می افتد.
اين مسئله از نظر تاريخی وجوه گوناگونی دارد. مثلا فرض بفرماييد که طبقات اجتماعی هميشه در ايران وجود داشته اند. پولدار بوده است، فقير و مالک و تاجر هميشه وجود داشته اند، ولی طبقات اجتماعی در ايران هميشه کوتاه مدت بوده اند. بدين معنا که ترکيب طبقات اجتماعی تفاوت می کرده است. يعنی فرض کنيد در ظرف ۵۰ سال بسياری از آنها که جزو طبقه مالکين بوده اند، ديگر الان جزو مالکين نيستند. يعنی خانواده و بازماندگان شان ديگر مالک نبوده اند و تداوم در اين مورد ديگر وجود نداشته است.
اين مسئله عدم استمرار در جامعه را نشان می دهد که جامعه را کوتاه مدت می کند و همه مناسبات فردی و اجتماعی بر اساس کوتاه مدت بودن جامعه طرح ريزی می شود. مثلا فرض کنيد که انباشت بلند مدت سرمايه در ايران هرگز وجود نداشته است. برای اينکه انباشت بلند مدت سرمايه به يک چشم انداز بلند مدت سرمايه نياز دارد. بدين معنا که آن کسی که می خواهد سرمايه را انباشت کند بايد اطمينان داشته باشد که دو سال ديگر اموالش غارت نمی شود.
اگر هم کسانی موفق می شدند که مقداری از سرمايه خود را انباشت کنند بعد از مدتی آن سرمايه غارت می شد و به همين دليل هم انباشت بلند مدت سرمايه در جامعه هرگز پديد نيامد.
در اين نظريه که شما مطرح کرديد نتيجه مستقيم يا بلافاصله اين عدم انباشتگی فرهنگی، سياسی يا اقتصادی يا اين عدم تداوم در جامعه ايران که آن را جامعه کوتاه مدت می دانيد چيست؟
نتيجه اش عدم توسعه است. نه اينکه جامعه اصلا توسعه پيدا نمی کند. البته جامعه ايران توسعه پيدا کرده است. تکنولوژی که امروز به کار برده می شود با صد سال پيش فرق دارد. اما منظور من توسعه اجتماعی و از جمله توسعه سياسی است و اين امر فقط ممکن است در بلندمدت انجام گيرد.
با چشم اندازهای کوتاه مدت شما از يک کوتاه مدت به کوتاه مدت ديگری می رويد. جامعه کلنگی که شما به آن اشاره کرديد اين است که مثلا يک ساختمان ۲۰ يا ۳۰ ساله می شود. هنوز هم استقامت دارد و سرپاست ولی کلنگ برمی دارند و خرابش می کنند و می گويند که کلنگی است.
تئوری توطئه يکی از بلاهای بزرگی است که بر سر جامعه ايران آمده است. چون
حداقل دليل مخل بودن آن اين است که اين تئوری فلج کننده است.
شما وقتی فکر کنيد که زندگی شما دست ديگران است. اختيارتان دست ديگران است و هر چه برايتان اتفاق می افتد به علت تصميم ديگران است، ديگر کاری نمی توانيد انجام بدهيد.
شما وقتی فکر کنيد که زندگی شما دست ديگران است. اختيارتان دست ديگران است و هر چه برايتان اتفاق می افتد به علت تصميم ديگران است، ديگر کاری نمی توانيد انجام بدهيد.
عامل اصلی کوتاه مدت بودن جامعه ايران از نظر شما چيست؟ آيا عناصر فرهنگی است يا مختصات درونی خود جامعه ايران است؟ چه عاملی را شما برای تحقق تئوری کوتاهمدت بودن جامعه ايرانی عامل اصلی فرض می کنيد؟
بله. عامل خارجی که به هيچ وجه موثر نيست. مهمترين مبنای قضيه همان استبدادی بودن جامعه است. هم جامعه و هم دولت استبدادی هستند. منظورم از استبدادی بودن صرفا ديکتاتوری يا حکومت قهرآميز نيست، بلکه يک ويژگی اجتماعی است که بر مبنای آن دولت از يک سويی بر مبنای قانون و قانونمداری رشد نکرده است و از سوی ديگر جامعه هم از سوی ديگر بر مبنای انضباط و نظم طراحی نشده است. يعنی از يک سو قانون متزلزل است و از سوی ديگر انضباط. و به همين جهت هم هيچ گاه معلوم نيست که چند وقت ديگر قرار است چه اتفاقی رخ دهد.
نظريه جامعه کوتاه مدت يا جامعه کلنگی ديدگاهی بوده است که در زمان طرحش در ايران به روی ديدگاه بسياری از تحليلگران تاثيرگذار بوده است. اما يک سری از نظريهپردازان اجتماعی هم هستند که ايده پيوستگی و تداوم و استمرار تاريخ فرهنگ ايرانی را در طول چند هزار سال گذشته در برابر ديدگاه شما می پذيرند.
در واقع آنها می گويند که مشترکات فرهنگی در ايران وجود دارد. اين مشترکات را در تمام دوره ها و فراز و نشيب ها در ايران می شود ديد و به طور مشخص يک هويت فرهنگی ايرانی تداوم يافته را فرض می گيرند.
وجود کهنالگوهای فرهنگی يا اسطوره های فرهنگی يا زبان فارسی که تداوم پيدا کرده است يا داشتن سرزمين واحد يا مجموعه ای از تجارب و خاطرات مشترک را در برابر اين نظريه ای که شما مطرح کرده ايد قرار می دهند.
بايد عرض کنم که يک سلسله ويژگی های فرهنگی که البته هميشه يکسان نمی مانند بلکه متحولند، در تاريخ ايران وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. بله. ادبيات کلاسيک وجود دارد. نقاشی و معماری ايرانی وجود دارد. اينها هيچ گونه ملاک و معيار آن نمی شود که آن چه من بسيار دقيق با توسل به اصول جامعه شناسی تاريخی ايران عرض کرده ام را اشتباه نشان دهد. اينها مانعهالجمع نيستند.
شما بحث «تئوری توطئه» را هم رد می کنيد. آن چه در ايران یا در تحليل مسائل ايران بسيار به آن اشاره می شود يا بسياری مسائل در همان چهارچوب مورد بررسی قرار می گيرد. چرا شما اصلا اين تئوری توطئه را رد می کنيد؟
تئوری توطئه يکی از بلاهای بزرگی است که بر سر جامعه ايران آمده است. چون حداقل دليل مخل بودن آن اين است که اين تئوری فلجکننده است.
شما وقتی فکر کنيد که زندگی شما دست ديگران است. اختيارتان دست ديگران است و هر چه برايتان اتفاق می افتد به علت تصميم ديگران است، ديگر کاری نمی توانيد انجام بدهيد. يعنی تصورش ديگر برای شما ممکن نيست که بتوانيد اقدامی بکنيد. برای اينکه دست شما نيست بلکه بسته به اين است که اگر آنها بخواهند می شود و اگر نخواهند هم نمی شود. البته هزار دليل ديگر هم می شود برای نه فقط مخل بودن بلکه مخرب بودن تئوری توطئه ارائه کرد.
پرسش آخر اين که کتاب «ايران، جامعه کوتاهمدت و سه مقاله ديگر» که به ترجمه عبدالله کوثری در تهران منتشر شد در زمان کوتاهی تمام نسخه های آن به فروش رفت و به چاپ دوم رسيد. علت استقبال از اين نظريه و ديدگاه را شما خودتان در چه می بينيد؟
من گمان می کنم به اين دليل که اين ديدگاه واقع بينانه است. به خاطر اينکه هر چه افسانه و تئوری نامناسب درباره فرهنگ ايران ساخته شده است، نتيجه نداده است. جواب سوال های مطرح شده در ذهن را نمی دهد. مثلا فرض بفرماييد جواب اين سوال را نمی دهد که چرا در ايران و در زمان انقلاب مشروطه، کل جامعه بر ضد دولت قيام کرد؟ يعنی حتی يک طبقه اجتماعی در مقابل انقلاب مشروطه نايستاد. در زمان وقوع انقلاب بهمن ۵۷ يک طبقه اجتماعی در مقابل آن ايستادگی نکرد. اما شما در زمان وقوع انقلاب در جوامع اروپايی می بينيد که جامعه تقسيم می شد و يک عده انقلابی اند و برخی طبقات هم در مقابل انقلاب می ايستند.
جواب اين سوال ها را ساير تئوری های ديگر نمی توانند بدهند. در حالی که تئوری من پاسخ اين سوالات را می دهد و می گويد که به خاطر ويژگی های استبدادی و کوتاه مدت بودن جامعه يک تضاد دائمی بين دولت و ملت همواره در جامعه ايران در جريان بوده است.
فروش سهام فیسبوک، رویدادی تاریخی در بازار بورس
بالاخره انتظار چندماهه برای فروش اولین سهام فیسبوک به عنوان یک شرکت سهامی در بازار بورس به پایان میرسد.
مارک زاکربرگ، موسس و مدیر عامل جوان، و سایر مدیران ارشد این شرکت از روز دوشنبه، ۱۸ اردیبهشت، ملاقاتهای مهمی را برای جلب نظر موسسات مالی بزرگ به خرید سهام فیسبوک آغاز کردهاند. چند شرکت مالی بزرگ آمریکایی از جمله جی پی مورگان و گلدمن زکس نقش واسطه و ضامن مالی این معاملات بزرگ را برعهده خواهند داشت.
روزنامه بریتانیایی گاردین در این مطلبی در این باره یادآوری میکند که بعید است فروش سهام فیسبوک به مشکلی برخورد کند. از روز دوشنبه و به هنگام اقامت مارک زاکربرگ در یکی از هتلهای شهر نیویورک، صف بزرگی از مشتاقان خرید سهام فیسبوک در مقابل این محل تشکیل شده است.
در اولین مرحله از عرضه سهام فیسبوک در بازار حدود ۳۳۸ میلیون سهم به بهای ۲۸ تا ۳۵ دلار فروخته خواهد شد که رویهمرفته رقمی بین ۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تا ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار پول نقد به حساب فیسبوک خواهد ریخت و به طور بالقوه ارزش مالی این شرکت را به مرز ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد رساند.
برخی پیشبینی میکنند که فیسبوک حتی ممکن است نرخ فروش سهام خود را افزایش داده و به مرز ۴۰ دلار برای هر سهم برساند. از نظر حجم پولی که از طریق فروش سهام عاید فیسبوک خواهد شد این چهارمین حراج بزرگ سهام در طول تاریخ است. قرار است قیمت نهایی سهام فیسبوک روز هفدهم ماه مه اعلام شود.
بالاخره پس از سالها که فیسبوک فعالیت تجاری خود را به نوعی در خفا مدیریت میکرد اکنون عملیات مالی آن کاملا علنی خواهد شد. اساس درآمد فیسبوک از محل فروش تبلیغات تجاری هوشمند و هدفمند برای مشترکان این شبکه اجتماعی تامین میشود. فیسبوک با ردیابی و سنجش تمایلات، عادات و علایق هر یک از کاربران خود به خوبی متوجه میشود که چه نوع تبلیغاتی را روی آنها متمرکز کند و با حدود ۹۰۰ میلیون کاربر و عضو در سطح جهان بزرگترین بازار برای شرکتهای تبلیغاتی است.
روزنامه «گاردین» یادآوری میکند که موسسه فیسبوک در سه ماهه چهارم سال گذشته میلادی حدود ۳۰۰ میلیون دلار سود داشته، اما میزان سود آن در سه ماهه اول سال ۲۰۱۲ حدود ۱۰۰ میلیون دلار کاهش یافته که بخش اعظم آن صرف فعالیتهای تبلیغاتی شده است. در مجموع درآمد سالانه فیسبوک در سال گذشته حدود یک میلیارد دلار بوده که به نسبت سال پیش از آن ۴۵ درصد افزایش را نشان میدهد.
در ویدئوی تبلیغاتی که به مناسبت عرضه سهام فیسبوک در بازار بورس تهیه شده، این موسسه آمار خیرهکنندهای ارائه میدهد. برای مثال، فیسبوک از طریق هر مشترک خود در طول سال به طور متوسط حدود ۴ دلار درآمد تبلیغاتی کسب میکند. در آمریکا که پردرآمدترین منطقه فعالیت فیسبوک است درآمد سالانه از محل تبلیغات برای هر مشترک حدود ۱۰ دلار، در اروپا حدود ۵ دلار و در آسیا حدود ۲ دلار است. در مجموع بیش از ۸۰ درصد از درآمد فیسبوک از محل فروش آگهیهای تجاری تامین میشود.
حقوق و درآمد سالانه اعضای هیئت مدیره فیسبوک ارقامی نجومی است و گاه به مرز سی میلیون دلار در سال میرسد.
ولی در عین حال ظرفیتهای بالقوه و بازارهای بزرگی هنوز در انتظار فیسبوک است. برای مثال، فیسبوک هنوز در چین ممنوع است، ولی به نظر میرسد که مارک زاکربرگ در دوره اخیر برای تماس با مقامات دولت چین به این کشور سفر کرده است. البته اگر تجربه فعالیت گوگل در چین را معیار بگیریم، مسلما فیسبوک نیز برای کسب اجازه کار در چین باید به نوعی امتیاز داده و با دولت آن کشور مماشات کند.
شاید مارک زاکربرگ بر اساس تصمیم شخصی خود فیسبوک را به چین ببرد. فراموش نکنیم که حتی پس از عرضه سهام فیسبوک در بازار وی ۲۳.۵ درصد از کل سهام فیسبوک را در اختیار دارد و با توجه به ساختار ویژه مدیریت این موسسه، او به تنهایی صاحب ۵۷ درصد از حق رای در هیئت مدیره است. بنابراین بدون داشتن نظر موافق سایر اعضای مدیریت نیز او میتواند نظر خود را اعمال کند. نمونه آن خرید وبسایت اشتراک عکس به نام «اینستاگرام» در ماه آوریل بود که سایر اعضای هیئت مدیره پس از ختم معامله از آن باخبر شدند.
در این میان برخی از صاحبنظران بازار رسانههای جدید خرید «اینستاگرام» توسط فیسبوک را اقدامی نگرانکننده میدانند. به گفته آنها، فیسبوک تاکنون از همه نظر موفق بوده، ولی در عین حال نشان داده که به خوبی و مهارت یک شرکت تجاری باسابقه هزینههای خود را کنترل نمیکند. اگر فیسبوک میخواهد سرمایهگذاریهای بزرگ را جلب کند باید بتواند خود را با معیارهای متعارف و مورد قبول بازیگران بزرگ در عرصه سرمایهگذاری انطباق دهد.
روزنامه «گاردین» در پایان مینویسد که مسلما بزرگترین خطری که آینده فیسبوک را تهدید میکند از ناحیه رقبا نخواهد بود. فیسبوک اکنون غیر از چین، در سطح جهان یکهتاز است. ولی در عین حال مارک زاکربرگ به خوبی میداند که عمر نسل قبلی شبکههای اجتماعی مثل «مایاسپیس» و امثال آن بسیار کوتاه بود. به همین خاطر راهبرد اصلی وی همواره افزودن ابزارها و امکانات جدیدی به صفحات فیسبوک بوده که مشترکان را به این شبکه اجتماعی پایبند نگاه دارد.
و بالاخره مسئله کلیدی در میزان گسترش و ادامه موفقیت فیسبوک درک متعارف از حریم و اطلاعات خصوصی و نحوه برخورد کاربران و مراجع قانونگذار با این مسئله مهم است. در حال حاضر از این منظر نیز خطر بزرگی فیسبوک را تهدید نمیکند. این موسسه توانسته در برابر انتقادها و حتی تهدیدهای مراجع قانونگذاری ملی و بینالمللی مقاومت کند. آخرین نظرسنجی و تحقیقاتی که توسط موسسه حمایت از حقوق مصرفکنندگان در آمریکا انجام شده نیز نشان میدهد که بخش اعظم مشترکان فیسبوک نسبت به این عامل نگرانکننده کاملا بیتفاوت هستند.
و این دقیقا همان چیزی است که مارک زاکربرگ میخواهد.
مارک زاکربرگ، موسس و مدیر عامل جوان، و سایر مدیران ارشد این شرکت از روز دوشنبه، ۱۸ اردیبهشت، ملاقاتهای مهمی را برای جلب نظر موسسات مالی بزرگ به خرید سهام فیسبوک آغاز کردهاند. چند شرکت مالی بزرگ آمریکایی از جمله جی پی مورگان و گلدمن زکس نقش واسطه و ضامن مالی این معاملات بزرگ را برعهده خواهند داشت.
روزنامه بریتانیایی گاردین در این مطلبی در این باره یادآوری میکند که بعید است فروش سهام فیسبوک به مشکلی برخورد کند. از روز دوشنبه و به هنگام اقامت مارک زاکربرگ در یکی از هتلهای شهر نیویورک، صف بزرگی از مشتاقان خرید سهام فیسبوک در مقابل این محل تشکیل شده است.
در اولین مرحله از عرضه سهام فیسبوک در بازار حدود ۳۳۸ میلیون سهم به بهای ۲۸ تا ۳۵ دلار فروخته خواهد شد که رویهمرفته رقمی بین ۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تا ۱۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار پول نقد به حساب فیسبوک خواهد ریخت و به طور بالقوه ارزش مالی این شرکت را به مرز ۱۰۰ میلیارد دلار خواهد رساند.
برخی پیشبینی میکنند که فیسبوک حتی ممکن است نرخ فروش سهام خود را افزایش داده و به مرز ۴۰ دلار برای هر سهم برساند. از نظر حجم پولی که از طریق فروش سهام عاید فیسبوک خواهد شد این چهارمین حراج بزرگ سهام در طول تاریخ است. قرار است قیمت نهایی سهام فیسبوک روز هفدهم ماه مه اعلام شود.
بالاخره پس از سالها که فیسبوک فعالیت تجاری خود را به نوعی در خفا مدیریت میکرد اکنون عملیات مالی آن کاملا علنی خواهد شد. اساس درآمد فیسبوک از محل فروش تبلیغات تجاری هوشمند و هدفمند برای مشترکان این شبکه اجتماعی تامین میشود. فیسبوک با ردیابی و سنجش تمایلات، عادات و علایق هر یک از کاربران خود به خوبی متوجه میشود که چه نوع تبلیغاتی را روی آنها متمرکز کند و با حدود ۹۰۰ میلیون کاربر و عضو در سطح جهان بزرگترین بازار برای شرکتهای تبلیغاتی است.
روزنامه «گاردین» یادآوری میکند که موسسه فیسبوک در سه ماهه چهارم سال گذشته میلادی حدود ۳۰۰ میلیون دلار سود داشته، اما میزان سود آن در سه ماهه اول سال ۲۰۱۲ حدود ۱۰۰ میلیون دلار کاهش یافته که بخش اعظم آن صرف فعالیتهای تبلیغاتی شده است. در مجموع درآمد سالانه فیسبوک در سال گذشته حدود یک میلیارد دلار بوده که به نسبت سال پیش از آن ۴۵ درصد افزایش را نشان میدهد.
در ویدئوی تبلیغاتی که به مناسبت عرضه سهام فیسبوک در بازار بورس تهیه شده، این موسسه آمار خیرهکنندهای ارائه میدهد. برای مثال، فیسبوک از طریق هر مشترک خود در طول سال به طور متوسط حدود ۴ دلار درآمد تبلیغاتی کسب میکند. در آمریکا که پردرآمدترین منطقه فعالیت فیسبوک است درآمد سالانه از محل تبلیغات برای هر مشترک حدود ۱۰ دلار، در اروپا حدود ۵ دلار و در آسیا حدود ۲ دلار است. در مجموع بیش از ۸۰ درصد از درآمد فیسبوک از محل فروش آگهیهای تجاری تامین میشود.
حقوق و درآمد سالانه اعضای هیئت مدیره فیسبوک ارقامی نجومی است و گاه به مرز سی میلیون دلار در سال میرسد.
ولی در عین حال ظرفیتهای بالقوه و بازارهای بزرگی هنوز در انتظار فیسبوک است. برای مثال، فیسبوک هنوز در چین ممنوع است، ولی به نظر میرسد که مارک زاکربرگ در دوره اخیر برای تماس با مقامات دولت چین به این کشور سفر کرده است. البته اگر تجربه فعالیت گوگل در چین را معیار بگیریم، مسلما فیسبوک نیز برای کسب اجازه کار در چین باید به نوعی امتیاز داده و با دولت آن کشور مماشات کند.
شاید مارک زاکربرگ بر اساس تصمیم شخصی خود فیسبوک را به چین ببرد. فراموش نکنیم که حتی پس از عرضه سهام فیسبوک در بازار وی ۲۳.۵ درصد از کل سهام فیسبوک را در اختیار دارد و با توجه به ساختار ویژه مدیریت این موسسه، او به تنهایی صاحب ۵۷ درصد از حق رای در هیئت مدیره است. بنابراین بدون داشتن نظر موافق سایر اعضای مدیریت نیز او میتواند نظر خود را اعمال کند. نمونه آن خرید وبسایت اشتراک عکس به نام «اینستاگرام» در ماه آوریل بود که سایر اعضای هیئت مدیره پس از ختم معامله از آن باخبر شدند.
در این میان برخی از صاحبنظران بازار رسانههای جدید خرید «اینستاگرام» توسط فیسبوک را اقدامی نگرانکننده میدانند. به گفته آنها، فیسبوک تاکنون از همه نظر موفق بوده، ولی در عین حال نشان داده که به خوبی و مهارت یک شرکت تجاری باسابقه هزینههای خود را کنترل نمیکند. اگر فیسبوک میخواهد سرمایهگذاریهای بزرگ را جلب کند باید بتواند خود را با معیارهای متعارف و مورد قبول بازیگران بزرگ در عرصه سرمایهگذاری انطباق دهد.
روزنامه «گاردین» در پایان مینویسد که مسلما بزرگترین خطری که آینده فیسبوک را تهدید میکند از ناحیه رقبا نخواهد بود. فیسبوک اکنون غیر از چین، در سطح جهان یکهتاز است. ولی در عین حال مارک زاکربرگ به خوبی میداند که عمر نسل قبلی شبکههای اجتماعی مثل «مایاسپیس» و امثال آن بسیار کوتاه بود. به همین خاطر راهبرد اصلی وی همواره افزودن ابزارها و امکانات جدیدی به صفحات فیسبوک بوده که مشترکان را به این شبکه اجتماعی پایبند نگاه دارد.
و بالاخره مسئله کلیدی در میزان گسترش و ادامه موفقیت فیسبوک درک متعارف از حریم و اطلاعات خصوصی و نحوه برخورد کاربران و مراجع قانونگذار با این مسئله مهم است. در حال حاضر از این منظر نیز خطر بزرگی فیسبوک را تهدید نمیکند. این موسسه توانسته در برابر انتقادها و حتی تهدیدهای مراجع قانونگذاری ملی و بینالمللی مقاومت کند. آخرین نظرسنجی و تحقیقاتی که توسط موسسه حمایت از حقوق مصرفکنندگان در آمریکا انجام شده نیز نشان میدهد که بخش اعظم مشترکان فیسبوک نسبت به این عامل نگرانکننده کاملا بیتفاوت هستند.
و این دقیقا همان چیزی است که مارک زاکربرگ میخواهد.
زندانيان «سياسی عقيدتی» کيستند؟ ملاقات با مهدی (کوروش) کوهکن
شايد اين برای نخستين بار بود که بيمارستان طالقانی تهران ميزبان بيماری
دست و پا بسته به تخت بيمارستان بود که با دستبند و پابند به اتاق عمل
میرفت. اين شرط مسئولان زندان با خانواده مهدی کوهکن بود تا با خرج خود
برای درمان پای آسيبديدهاش به بيمارستان منتقل شود.
آن گونه که مهدی يا آن طور که همبندیهايش صدايش میزنند، کوروش کوهکن در نامههای پرتعداد خود به مقامهای قضايی نوشته، پارگی مينيسک پای راستش حاصل تحمل «شکنجهها و بدرفتاری» بازجويان در بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات است.
مهدی کوهکن زندانی سياسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در بهمنماه ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و روانه بند ۲۴۰ زندان اوين شد.
آن طور که او در نامهای به دادستان تهران، عباس جعفری دولتآبادی، نوشته، آن قدر درمان پارگی مينيسک پايش طول کشيده و چنان اين درد طاقتفرسا بوده که او ناگزير شده يک سال و نيم از دوره زندان خود را با خوردن روزانه انواع داروهای مسکن سر کند و همين مصرف مداوم مسکنها، مشکلات گوارشی برايش رقم زده است.
مهدی کوهکن زندانی سياسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در شهريورماه سال ۹۰ با نگارش نامهای از زندان خطاب به دادستان تهران تصريح کرد که در مدت دو سال بازداشتش، يک روز هم مرخصی نداشته است و همچنان تکليف پرونده دومش که به حوادث پس از انتخابات برمیگردد بلاتکليف است.
اين فعال فرهنگی در پرونده پيشين خود به همراه هفت تن ديگر به اتهام راهاندازی «انجمن آشويی ايران» و عضويت در انجمن «فرزندان ايران بزرگ» در دادگاهی به رياست قاضی پيرعباسی محاکمه شد.
آقای کوهکن در آن دادگاه، به سه سال و شش ماه و چهار روز حبس تعزيری، تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت دو ميليون و پانصد هزار ريال جريمه نقدی محکوم شد.
نوروز ۱۳۹۱، سومين نوروزی بود که اين فعال فرهنگی در زندان گذراند.
مادر سالخورده مهدی (کوروش) کوهکن ساکن فيروزآباد استان فارس است و نمیتواند برای ملاقات حضوری يا کابينی با پسرش به تهران مراجعه کند. از آنجا که تماسهای تلفنی زندانيان بند ۳۵۰ زندان اوين برای مدتی طولانی قطع بوده، عملا اين زندانی سياسی – عقيدتی ماهها از احوال مادرش بیخبر میماند، اتفاقی که در يکی از نامههايش با اشاره به آن، از دادستان پرسيده که «آيا با اعمال اين محدوديت «بهشتِ زيرپای مادران» را به «دوزخ» تبديل نکردهايد؟»
آن گونه که مهدی يا آن طور که همبندیهايش صدايش میزنند، کوروش کوهکن در نامههای پرتعداد خود به مقامهای قضايی نوشته، پارگی مينيسک پای راستش حاصل تحمل «شکنجهها و بدرفتاری» بازجويان در بند ۲۴۰ وزارت اطلاعات است.
مهدی کوهکن زندانی سياسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در بهمنماه ۱۳۸۸ توسط وزارت اطلاعات بازداشت و روانه بند ۲۴۰ زندان اوين شد.
آن طور که او در نامهای به دادستان تهران، عباس جعفری دولتآبادی، نوشته، آن قدر درمان پارگی مينيسک پايش طول کشيده و چنان اين درد طاقتفرسا بوده که او ناگزير شده يک سال و نيم از دوره زندان خود را با خوردن روزانه انواع داروهای مسکن سر کند و همين مصرف مداوم مسکنها، مشکلات گوارشی برايش رقم زده است.
مهدی کوهکن زندانی سياسی محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوين در شهريورماه سال ۹۰ با نگارش نامهای از زندان خطاب به دادستان تهران تصريح کرد که در مدت دو سال بازداشتش، يک روز هم مرخصی نداشته است و همچنان تکليف پرونده دومش که به حوادث پس از انتخابات برمیگردد بلاتکليف است.
اين فعال فرهنگی در پرونده پيشين خود به همراه هفت تن ديگر به اتهام راهاندازی «انجمن آشويی ايران» و عضويت در انجمن «فرزندان ايران بزرگ» در دادگاهی به رياست قاضی پيرعباسی محاکمه شد.
آقای کوهکن در آن دادگاه، به سه سال و شش ماه و چهار روز حبس تعزيری، تحمل ۱۴۸ ضربه شلاق و پرداخت دو ميليون و پانصد هزار ريال جريمه نقدی محکوم شد.
نوروز ۱۳۹۱، سومين نوروزی بود که اين فعال فرهنگی در زندان گذراند.
مادر سالخورده مهدی (کوروش) کوهکن ساکن فيروزآباد استان فارس است و نمیتواند برای ملاقات حضوری يا کابينی با پسرش به تهران مراجعه کند. از آنجا که تماسهای تلفنی زندانيان بند ۳۵۰ زندان اوين برای مدتی طولانی قطع بوده، عملا اين زندانی سياسی – عقيدتی ماهها از احوال مادرش بیخبر میماند، اتفاقی که در يکی از نامههايش با اشاره به آن، از دادستان پرسيده که «آيا با اعمال اين محدوديت «بهشتِ زيرپای مادران» را به «دوزخ» تبديل نکردهايد؟»
ائتلاف نتانیاهو با اپوزیسیون بر موضع اسرائیل در قبال ایران چه اثری دارد؟
خبر ائتلاف حزب لیکود، حزب حاکم اسرائیل، با حزب اپوزیسیون کادیما طی دو
روز اخیر مورد توجه رسانههای جهانی قرار گرفته است، زیرا این خبر تنها یک
روز پس از آن منتشر شد که بنیامین نتانیاهو موافقتش برای برگزاری انتخابات
زودهنگام را اعلام کرده بود.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز یکشنبه گذشته اعلام کرده بود که با انتخابات زودهنگام موافق است و بر این اساس قرار بود انتخابات زودهنگام پارلمانی اسرائیل چهارم سپتامبر یعنی حدود ۴ ماه دیگر برگزار شود.
دولت آقای نتانیاهو این تصمیم را در پی شدت گرفتن فشارهای احزاب اپوزیسیون بر حزب حاکم گرفته بود.
اما بامداد سهشنبه ناگهان خبر رسید که حزب حاکم اسرائیل با حزب اپوزیسیون کادیما به توافق رسیده است، بنابراین انتخابات زودهنگام برگزار نمیشود و دولت اسرائیل در چارچوب ائتلاف به کارش ادامه میدهد.
فرنوش رام، خبرنگار ساکن اسرائیل، معتقد است در صورت برگزاری انتخابات باز هم حزب لیکود حزب حاکم اسرائیل اکثر کرسیها را کسب میکرد.
خانم رام میگوید: «حزب لیکود که یکی از قدیمیترین و دیرپاترین احزاب در اسرائیل است، در سه سال و نیم اخیر حزب حاکم بوده و تمام نظرسنجیهای روزهای اخیر هم کاملاً نشان میداد که حتی اگر انتخابات برگزار میشد، حزب لیکود تقویت میشد و باز هم حاکم میشد.»
دو حزب لیکود و کادیما سند ائتلافشان را روز سهشنبه به کنست پارلمان اسرائیل ارائه کردند و پس از آن بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و شائول موفاز رهبر حزب کادیما در یک کنفرانس خبری مشترک به سؤالات خبرنگاران پاسخ دادند.
یکی از موضوعات مورد بحث در این کنفرانس خبری موضوع ایران بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در این باره گفت: «ما سالهاست که به طور جدی درباره ایران با هم صحبت میکنیم و من به شما قول میدهم که بحث و بررسی بر سر مسئله ایران همچنان به طور جدی و مسئولانه پیگیری شود.»
شائول موفاز هم آمادگیاش برای همکاری با دولت را این طور اعلام کرد: «این مرحله یعنی تشکیل دولت وحدت ملی یک گام تاریخی است. تشکیل این ائتلاف در آینده اسرائیل نقش مهمی خواهد داشت و من اینجا هستم تا با وجود تمام چالشهای پیش رو آینده اسرائیل را بسازیم.»
حال سؤال اینجاست که با وجود ائتلاف حزب حاکم با حزب اپوزیسیون موضع دولت اسرائیل نسبت به ایران چه تغییری خواهد کرد؟
مئیر جاودانفر، تحلیلگر مسائل اسرائیل و استاد دانشگاه در تلآویو، در این باره میگوید: «ملحق شدن حزب کادیما به دولت ائتلافی کنونی، به دو دلیل روی سیاستهای کنونی دولت اسرائیل درباره ایران تأثیری نخواهد داشت. دلیل اول این است که آقای موفاز به خاطر دلایل داخلی اسرائیل و دلایل محلی به دولت پیوست و مسئله ایران مطرح نبود. دلیل دوم هم این است که اگر آقای موفاز بخواهد در درون دولت نتانیاهو تأثیری داشته باشد حزب او به اندازه کافی قدرت ندارد که بتواند مسیر سیاستهای کنونی دولت نتانیاهو در قبال ایران را عوض کند.»
فرنوش رام، خبرنگار ساکن اسرائیل، نیز معتقد است حزب کادیما از تصمیم نخست وزیر اسرائیل حمایت خواهد کرد، حتی اگر این تصمیم حمله نظامی به ایران باشد.
خانم رام میگوید:«الان وجود ۹۴ حامی این همپیمانی ِ دولت در کنست پارلمان اسرائیل، دست دولت را در تصمیمگیری در قبال ایران باز میگذارد. حقیقت این است که در طول یکی دو سال اخیر ایران تنها یک انگیزه و دستاویز سیاسی برای احزاب مختلف به خصوص احزاب راستگرا بوده تا منافع و غرضهای سیاسی خود را پیش ببرند. دو هفته پیش که قرار بود انتخابات زودهنگام برگزار شود، مسائل مرتبط با ایران اصلاً مطرح نبود و کسی در این باره صحبت نمیکرد.»
به عقیده خانم رام، «اگر آقای نتانیاهو روزی تصمیم بگیرد برخلاف خواسته آمریکا و جامعه جهانی به طرف اقدام نظامی پیش برود، شائول موفاز در کنار بنیامین نتانیاهو خواهد بود و هرگز در برابر او صفآرایی نخواهد کرد.»
شائول موفاز روز چهارشنبه آینده به عنوان قائممقام نخست وزیر و وزیر مشاور دولت جدید در کنست پارلمان اسرائیل سوگند خواهد خورد.
حزب آقای موفاز یعنی کادیما ریاست کمیسیون اقتصادی و مالی در دوره کنونی کنست را نیز در دست خواهد گرفت و بدین ترتیب در تعیین بودجه و مسائل مالی دولت، حرف نخست را خواهد زد.
شائول موفاز از یک خانواده یهودی اصفهانیالاصل است که در تهران به دنیا آمده و تا ۹ سالگی در ایران زندگی کرده است.
او که بیش از ۴۰ سال در ارتش اسرائیل خدمت کرده و مدتی هم رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل بوده در سال ۲۰۰۲ وارد حزب کادیما شده است.
با پیوستن کادیما و ۲۸ کرسی آن به دولت موجود، این کابینه از حمایت ۹۴ نماینده از ۱۲۰ نماینده کنست برخوردار میشود که در تاریخ دورههای اخیر پارلمان این کشور کمسابقه است.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز یکشنبه گذشته اعلام کرده بود که با انتخابات زودهنگام موافق است و بر این اساس قرار بود انتخابات زودهنگام پارلمانی اسرائیل چهارم سپتامبر یعنی حدود ۴ ماه دیگر برگزار شود.
دولت آقای نتانیاهو این تصمیم را در پی شدت گرفتن فشارهای احزاب اپوزیسیون بر حزب حاکم گرفته بود.
اما بامداد سهشنبه ناگهان خبر رسید که حزب حاکم اسرائیل با حزب اپوزیسیون کادیما به توافق رسیده است، بنابراین انتخابات زودهنگام برگزار نمیشود و دولت اسرائیل در چارچوب ائتلاف به کارش ادامه میدهد.
فرنوش رام، خبرنگار ساکن اسرائیل، معتقد است در صورت برگزاری انتخابات باز هم حزب لیکود حزب حاکم اسرائیل اکثر کرسیها را کسب میکرد.
خانم رام میگوید: «حزب لیکود که یکی از قدیمیترین و دیرپاترین احزاب در اسرائیل است، در سه سال و نیم اخیر حزب حاکم بوده و تمام نظرسنجیهای روزهای اخیر هم کاملاً نشان میداد که حتی اگر انتخابات برگزار میشد، حزب لیکود تقویت میشد و باز هم حاکم میشد.»
دو حزب لیکود و کادیما سند ائتلافشان را روز سهشنبه به کنست پارلمان اسرائیل ارائه کردند و پس از آن بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و شائول موفاز رهبر حزب کادیما در یک کنفرانس خبری مشترک به سؤالات خبرنگاران پاسخ دادند.
یکی از موضوعات مورد بحث در این کنفرانس خبری موضوع ایران بود.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در این باره گفت: «ما سالهاست که به طور جدی درباره ایران با هم صحبت میکنیم و من به شما قول میدهم که بحث و بررسی بر سر مسئله ایران همچنان به طور جدی و مسئولانه پیگیری شود.»
شائول موفاز هم آمادگیاش برای همکاری با دولت را این طور اعلام کرد: «این مرحله یعنی تشکیل دولت وحدت ملی یک گام تاریخی است. تشکیل این ائتلاف در آینده اسرائیل نقش مهمی خواهد داشت و من اینجا هستم تا با وجود تمام چالشهای پیش رو آینده اسرائیل را بسازیم.»
حال سؤال اینجاست که با وجود ائتلاف حزب حاکم با حزب اپوزیسیون موضع دولت اسرائیل نسبت به ایران چه تغییری خواهد کرد؟
مئیر جاودانفر، تحلیلگر مسائل اسرائیل و استاد دانشگاه در تلآویو، در این باره میگوید: «ملحق شدن حزب کادیما به دولت ائتلافی کنونی، به دو دلیل روی سیاستهای کنونی دولت اسرائیل درباره ایران تأثیری نخواهد داشت. دلیل اول این است که آقای موفاز به خاطر دلایل داخلی اسرائیل و دلایل محلی به دولت پیوست و مسئله ایران مطرح نبود. دلیل دوم هم این است که اگر آقای موفاز بخواهد در درون دولت نتانیاهو تأثیری داشته باشد حزب او به اندازه کافی قدرت ندارد که بتواند مسیر سیاستهای کنونی دولت نتانیاهو در قبال ایران را عوض کند.»
فرنوش رام، خبرنگار ساکن اسرائیل، نیز معتقد است حزب کادیما از تصمیم نخست وزیر اسرائیل حمایت خواهد کرد، حتی اگر این تصمیم حمله نظامی به ایران باشد.
خانم رام میگوید:«الان وجود ۹۴ حامی این همپیمانی ِ دولت در کنست پارلمان اسرائیل، دست دولت را در تصمیمگیری در قبال ایران باز میگذارد. حقیقت این است که در طول یکی دو سال اخیر ایران تنها یک انگیزه و دستاویز سیاسی برای احزاب مختلف به خصوص احزاب راستگرا بوده تا منافع و غرضهای سیاسی خود را پیش ببرند. دو هفته پیش که قرار بود انتخابات زودهنگام برگزار شود، مسائل مرتبط با ایران اصلاً مطرح نبود و کسی در این باره صحبت نمیکرد.»
به عقیده خانم رام، «اگر آقای نتانیاهو روزی تصمیم بگیرد برخلاف خواسته آمریکا و جامعه جهانی به طرف اقدام نظامی پیش برود، شائول موفاز در کنار بنیامین نتانیاهو خواهد بود و هرگز در برابر او صفآرایی نخواهد کرد.»
شائول موفاز روز چهارشنبه آینده به عنوان قائممقام نخست وزیر و وزیر مشاور دولت جدید در کنست پارلمان اسرائیل سوگند خواهد خورد.
حزب آقای موفاز یعنی کادیما ریاست کمیسیون اقتصادی و مالی در دوره کنونی کنست را نیز در دست خواهد گرفت و بدین ترتیب در تعیین بودجه و مسائل مالی دولت، حرف نخست را خواهد زد.
شائول موفاز از یک خانواده یهودی اصفهانیالاصل است که در تهران به دنیا آمده و تا ۹ سالگی در ایران زندگی کرده است.
او که بیش از ۴۰ سال در ارتش اسرائیل خدمت کرده و مدتی هم رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل بوده در سال ۲۰۰۲ وارد حزب کادیما شده است.
با پیوستن کادیما و ۲۸ کرسی آن به دولت موجود، این کابینه از حمایت ۹۴ نماینده از ۱۲۰ نماینده کنست برخوردار میشود که در تاریخ دورههای اخیر پارلمان این کشور کمسابقه است.
اعترافات ویدئویی دو مرد متهم به جاسوسی برای ایران
مسئولان امنیتی افغانستان دو مرد را به اتهام جاسوسی برای ایران و تلاش در راه حملات تروریستی و خرابکارانه بازداشت کردهاند.
در یک نوار ویدیویی که نسخهای از آن از یک منبع بینام و نشان امنیتی به دست رادیوفردا نیز رسیده است، این دو شهروند افغان به اتهامات ایراد شده به خود صریحاً اعتراف میکنند.
رادیوفردا گزارشی دارد در همین زمینه، با این یادآوری که رادیوفردا به هیچ وجه نمیتواند چند و چون ضبط این نوار ویدیویی و ادعاهای مطرح شده در آن را مستقلاً تایید یا رد کند.
در این برش ویدیویی هر دو مرد بازداشت شده خود را از اعضای سپاه محمد، گروهی از پناهندگان افغان، میخوانند که به گفته آنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران آنها را آموزش داده است.
دو مرد یاد شده به نامهای سید کمال و سید حسین همزمان، خود را از اعضای گروهی معرفی میکنند که برای گردآوری اطلاعات و حملات تروریستی روانه افغانستان شدهاند.
کمال که ۱۲ سال پیش از ایران به افغانستان بازش گرداندهاند، اعضای گروه خود را مجهز به سلاحهایی میداند که ساخت یکی از کارخانههای اسلحهسازی سپاه پاسداران است.
ویدیوی یاد شده تصویر کمال را نشان میدهد که چند سلاح از جمله ابزاری برای انفجار از راه دور را به نمایش میگذارد.
در یک نوار ویدیویی که نسخهای از آن از یک منبع بینام و نشان امنیتی به دست رادیوفردا نیز رسیده است، این دو شهروند افغان به اتهامات ایراد شده به خود صریحاً اعتراف میکنند.
رادیوفردا گزارشی دارد در همین زمینه، با این یادآوری که رادیوفردا به هیچ وجه نمیتواند چند و چون ضبط این نوار ویدیویی و ادعاهای مطرح شده در آن را مستقلاً تایید یا رد کند.
در این برش ویدیویی هر دو مرد بازداشت شده خود را از اعضای سپاه محمد، گروهی از پناهندگان افغان، میخوانند که به گفته آنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران آنها را آموزش داده است.
دو مرد یاد شده به نامهای سید کمال و سید حسین همزمان، خود را از اعضای گروهی معرفی میکنند که برای گردآوری اطلاعات و حملات تروریستی روانه افغانستان شدهاند.
کمال که ۱۲ سال پیش از ایران به افغانستان بازش گرداندهاند، اعضای گروه خود را مجهز به سلاحهایی میداند که ساخت یکی از کارخانههای اسلحهسازی سپاه پاسداران است.
ویدیوی یاد شده تصویر کمال را نشان میدهد که چند سلاح از جمله ابزاری برای انفجار از راه دور را به نمایش میگذارد.
کمال همچنین میگوید: سپاه پاسداران گرم استخدام و به کارگیری شهروندانی از افغانستان، عراق و لبنان است و به آنها در اردوگاههایی در گوشه و کنار ایران از جمله در مشهد، زاهدان و حتی در مناطقی در تهران آموزش میدهد.
حسین، دیگر مرد بازداشت شده، توضیح میدهد که سپاه پاسداران به اعضای افغان گروه او گفته است که آمریکا دشمن آنهاست و آنها برای بیرون راندن آمریکاییها از افغانستان باید به جان و دل بکوشند.
حسین که میگوید عمدتا برای گردآوری اطلاعات در افغانستان به سر میبرد و به عنوان پیک فعالیت داشته، ظاهرا میگوید با گروهی مشارکت داشته که میکوشیدهاند دو بمب را در کنار خیابانی در کابل کار بگذارند.
به گفته حسین، این عملیات در نهایت نافرجام مانده است. چون نیروهای افغان دو بمب جاسازی شده را پیش از آن که از راه دور منفجر شود، یافته و خنثی کردهاند.
خبر بازداشت حسین و کمال در حالی منتشر میشود که بر پایه خبری دیگر، مسئولان امنیتی افغانستان یکی دیگر از شهروندان افغان را به اتهام جاسوسی برای جمهوری اسلامی بازداشت کردهاند.
عبدالواحد حکیم، رئیس دفتر محلی خبرگزاری نیمهرسمی فارس در کابل، به اتهام دادن اسناد محرمانه افغانستان به ایران در بازداشت به سر میبرد.
خبرگزاری فارس خبر بازداشت عبدالواحد حکیم را تایید کرده و نوشته است: از محل بازداشت او اطلاعی در دست نیست.
همین خبرگزاری از قول همسر عبدالواحد حکیم مینویسد که او شنبه شب گذشته خبر بازداشت خود را تلفنی به آگاهی او رسانده است. به نوشته خبرگزاری فارس این بازداشت میتواند ناشی از سوء تفاهم باشد.
آثار باستانی سه هزار ساله از داستان داوود و جالوت
حفاریهای باستانشناسی در حومه شهر بیتالمقدس شواهد جدیدی را در مورد
آداب مذهبی قوم بنی اسرائیل در حدود سه هزار سال پیش و نکات تازهای را از
روایات و اساطیر مربوط به زندگی داوود پیامبر و ملک سلیمان برملا کرده است.
یوزف گارفینکل، باستانشناس دانشگاه عبری بیتالمقدس، در این باره میگوید: «ما بقایای شهری را پیدا کردهایم که ساکنان آن پیرو پادشاهی از قوم یهود بودهاند. این قلمرو پادشاهی از آن چه در تاریخ تحت عنوان ملک پادشاهی فیلستاین یا اسرائیل کهن شناخته میشود کاملا متفاوت است.»
این منطقه که نام امروزی آن «خیربت قیافا» است در سی کیلومتری جنوب غربی شهر بیتالمقدس واقع شده و بر فراز تپهای قرار دارد که بر دره «الاه» مشرف است. این شهر در فاصله نزدیکی از شهر باستانی «گت» قرار داشته و طبق اساطیر انجیل غولی موسوم به جالوت از این شهر برمیآید تا به جنگ قوم بنی اسرائیل برود. اما در این نبرد به ضرب قلوهسنگی که به دست داوود پیامبر پرتاب میشود از پای درمیآید.
یوزف گارفینکل حقیقی بودن این داستان را نمیتواند تایید کند، اما میگوید که اسلحهها، ابزارهای فرقه مذهبی ساکن در این شهر و حتی استخوان حیوانات که در اطراف این منطقه کشف شده نشان میدهد که این شهر یکی از مراکز نظامی در قلمرو تحت کنترل خاندان داوود و مدتها در حال جنگ بوده است.
بر اساس آزمایش تشخیص قدمت ماده کربن در چوبهای زیتونی که در این منطقه سوزانده شده، باستانشناسان معتقدند که این شهر باستانی فقط ۴۰ سال، یعنی از سال ۱۰۲۰ تا ۹۸۰ قبل از میلاد پا برجا بوده و پس از آن ویران شده است.
برخی از منتقدان این فرضیات میگویند که «خیربت قیافا» نیز یک روستای دیگر از قلمرو پادشاهی کهن اسرائیل در ساحل غربی رود اردن بوده و داوود در بهترین حالت یک فرمانده دونپایه محلی یا شخصی نظیر رابین هود بوده است.
اما یوزف گارفینکل میگوید که وسایلی که در ویرانههای این روستای باستانی کشف شده فرضیههای مربوط به وجود پادشاهی داوود پیامبر و مراسم مذهبی که در انجیل و تورات توصیف شدهاند را تقویت میکند.
برای مثال، وی خاطرنشان میکند که پرهیز از نقاشی چهره انسان یکی از ویژگیهای قلمرو قوم یهود بوده، در صورتی که در سایر نقاط پادشاهی اسرائیل باستان ترسیم و نقاشی چهره انسان بسیار متداول بوده است.
بخشی از وسایل مربوط به مراسم مذهبی ساکنان این شهر پنج سنگ بزرگ در حالت ایستاده و دو حرم یا مقبره سیار هستد که به گفته آقای گارفینکل این مقبرههای سیار تحت تاثیر معماری رایج در بینالنهرین ساخته شدهاند که قرنها قبل وجود داشته و به احتمال زیاد در ساختمان کاخ ملک سلیمان، پسر داوود، نیز از همین سبک الهام گرفته شده است.
این باستانشناس اسرائیلی میگوید: «به نظر میرسد که ملک سلیمان نمیخواسته جزئی از فرهنگ و قلمرو اسرائیل باستان باشد و به همین خاطر در معماری و شهرسازی از سبک مرسوم در بینالنهرین استفاده میکرده است.»
اما آیا این یافتههای باستانشناسی میتواند مباحث و اختلاف نظرها در مورد داوود پیامبر و واقعیتهای مربوط به این شخصیت تاریخی و افسانهای را روشن کند؟
یوزف گارفینکل در این باره میگوید: «اکنون مشخص میشود که فرضیههایی که سنتهای انجیل و تورات و وجود داوود را انکار کرده یا او را در حد شخصیتی افسانهای و رهبر قبیلهای کوچک تنزل داده اشتباهاند.»
اما آرن مائیر، مسئول حفاریهای باستانشناسی در شهر باستانی «گت»، در مصاحبهای با روزنامههای اسرائیلی گفته است که اکتشافات جدید هیچ مدرک تازهای برای مباحث مربوط به جایگاه تاریخی داوود پیامبر ارائه نمیدهند.
روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل نیز از قول یک باستانشناس دیگر نقل میکند که ساکنان پادشاهی کهن اسرائیل همچون قوم یهود گوشت خوک را حرام میدانستند.
آرن مائیر میگوید آن چه واقعا در انجیل و تورات در مورد تفاوتهای قوم یهود و ساکنان پادشاهی کهن اسرائیل نقل شده در حقیقت بسیار مبهمتر از تفاسیری است که امروزه از قول کارشناسان نقل میشود.
یوزف گارفینکل، باستانشناس دانشگاه عبری بیتالمقدس، در این باره میگوید: «ما بقایای شهری را پیدا کردهایم که ساکنان آن پیرو پادشاهی از قوم یهود بودهاند. این قلمرو پادشاهی از آن چه در تاریخ تحت عنوان ملک پادشاهی فیلستاین یا اسرائیل کهن شناخته میشود کاملا متفاوت است.»
این منطقه که نام امروزی آن «خیربت قیافا» است در سی کیلومتری جنوب غربی شهر بیتالمقدس واقع شده و بر فراز تپهای قرار دارد که بر دره «الاه» مشرف است. این شهر در فاصله نزدیکی از شهر باستانی «گت» قرار داشته و طبق اساطیر انجیل غولی موسوم به جالوت از این شهر برمیآید تا به جنگ قوم بنی اسرائیل برود. اما در این نبرد به ضرب قلوهسنگی که به دست داوود پیامبر پرتاب میشود از پای درمیآید.
یوزف گارفینکل حقیقی بودن این داستان را نمیتواند تایید کند، اما میگوید که اسلحهها، ابزارهای فرقه مذهبی ساکن در این شهر و حتی استخوان حیوانات که در اطراف این منطقه کشف شده نشان میدهد که این شهر یکی از مراکز نظامی در قلمرو تحت کنترل خاندان داوود و مدتها در حال جنگ بوده است.
بر اساس آزمایش تشخیص قدمت ماده کربن در چوبهای زیتونی که در این منطقه سوزانده شده، باستانشناسان معتقدند که این شهر باستانی فقط ۴۰ سال، یعنی از سال ۱۰۲۰ تا ۹۸۰ قبل از میلاد پا برجا بوده و پس از آن ویران شده است.
برخی از منتقدان این فرضیات میگویند که «خیربت قیافا» نیز یک روستای دیگر از قلمرو پادشاهی کهن اسرائیل در ساحل غربی رود اردن بوده و داوود در بهترین حالت یک فرمانده دونپایه محلی یا شخصی نظیر رابین هود بوده است.
اما یوزف گارفینکل میگوید که وسایلی که در ویرانههای این روستای باستانی کشف شده فرضیههای مربوط به وجود پادشاهی داوود پیامبر و مراسم مذهبی که در انجیل و تورات توصیف شدهاند را تقویت میکند.
برای مثال، وی خاطرنشان میکند که پرهیز از نقاشی چهره انسان یکی از ویژگیهای قلمرو قوم یهود بوده، در صورتی که در سایر نقاط پادشاهی اسرائیل باستان ترسیم و نقاشی چهره انسان بسیار متداول بوده است.
بخشی از وسایل مربوط به مراسم مذهبی ساکنان این شهر پنج سنگ بزرگ در حالت ایستاده و دو حرم یا مقبره سیار هستد که به گفته آقای گارفینکل این مقبرههای سیار تحت تاثیر معماری رایج در بینالنهرین ساخته شدهاند که قرنها قبل وجود داشته و به احتمال زیاد در ساختمان کاخ ملک سلیمان، پسر داوود، نیز از همین سبک الهام گرفته شده است.
این باستانشناس اسرائیلی میگوید: «به نظر میرسد که ملک سلیمان نمیخواسته جزئی از فرهنگ و قلمرو اسرائیل باستان باشد و به همین خاطر در معماری و شهرسازی از سبک مرسوم در بینالنهرین استفاده میکرده است.»
اما آیا این یافتههای باستانشناسی میتواند مباحث و اختلاف نظرها در مورد داوود پیامبر و واقعیتهای مربوط به این شخصیت تاریخی و افسانهای را روشن کند؟
یوزف گارفینکل در این باره میگوید: «اکنون مشخص میشود که فرضیههایی که سنتهای انجیل و تورات و وجود داوود را انکار کرده یا او را در حد شخصیتی افسانهای و رهبر قبیلهای کوچک تنزل داده اشتباهاند.»
اما آرن مائیر، مسئول حفاریهای باستانشناسی در شهر باستانی «گت»، در مصاحبهای با روزنامههای اسرائیلی گفته است که اکتشافات جدید هیچ مدرک تازهای برای مباحث مربوط به جایگاه تاریخی داوود پیامبر ارائه نمیدهند.
روزنامه هاآرتص چاپ اسرائیل نیز از قول یک باستانشناس دیگر نقل میکند که ساکنان پادشاهی کهن اسرائیل همچون قوم یهود گوشت خوک را حرام میدانستند.
آرن مائیر میگوید آن چه واقعا در انجیل و تورات در مورد تفاوتهای قوم یهود و ساکنان پادشاهی کهن اسرائیل نقل شده در حقیقت بسیار مبهمتر از تفاسیری است که امروزه از قول کارشناسان نقل میشود.
بنابر گزارش تلویزیون دولتی سوریه، وقوع دو انفجار شدید در پایتخت بیش از ۵۵ کشته و صدها زخمی بر جای گذاشته است.
بامداد روز پنجشنبه، ۲۱ اردیبهشت (۱۰ مه)، تقریبا
به طور همزمان دو انفجار در مناطق جنوبی دمشق روی داد که در نتیجه آن، دود
بخشی از آسمان شهر را پوشاند.ساعاتی بعد، تلویزیون دولتی سوریه تصاویری از محل انفجار پخش کرد. گزارش تلویزیون دولتی، تصاویری از دو حفره بزرگ ناشی از انفجار و اتومبیل های نیمه سوخته ای را هم نشان داد که در تعدادی از آنها، اجساد قربانیان این انفجار هنوز دیده می شد.
از زمان آغاز نا آرامیها در سوریه، گزارش های رسانه های دولتی این کشور از وقوع انفجار و یا حمله به نیروهای دولتی معمولا با تصاویر دلخراش و تکان دهنده همراه بوده است.
براساس گزارش تلویزیون دولتی، هدف بمبگذاران دو ساختمان نظامی و امنیتی از جمله مرکز اداره مبارزه با تروریسم واقع در محله القراز در جنوب پایتخت بوده است.
تا کنون هیچ فرد یا گروهی مسئولیت این انفجارها را برعهده نگرفته اما تلویزیون دولتی گفته است که "تروریست ها" مسئول این بمب گذاری بوده اند.
از زمان آغاز اعتراضات ضد حکومتی در سوریه و به خصوص با گسترش عملیات مسلحانه مخالفان علیه نیروهای دولتی، مقامات و رسانه های دولتی "گروه های تروریستی" و سازمان های افراطگرای وابسته به بیگانگان را مسئول ادامه اعتراضات و عملیات خشونت آمیز معرفی کرده اند.
مخالفان نیز گفته اند که برخی تشکیلات حکومتی به منظور اثبات ارتباط اعتراضات سیاسی با گروه های تندرو مسلح، به این بمب گذاری ها مبادرت میکنند و همزمانی این انفجارها با حضور ناظران یا میانجیگران خارجی را به عنوان دلیل ادعای خود ذکر کرده اند.
در همان حال، در شرایط نابسامان کنونی، نمی توان امکان نفوذ گروه های تندرو در صفوف مخالفان، و یا اقدامات تلافی جویانه گروه های کوچک و پراکنده در واکنش به خشونت نیروهای دولتی را به عنوان انگیزه این نوع اقدامات نادیده گرفت.
همچنین امکان اقدام خودسرانه سازمان ها و نهادهای متعدد امنیتی و سیاسی طرفدار حکومت وجود دارد.
به گزارش رسانه های خبری، ژنرال رابرت مود، سرپرست نیروهای ناظر صلح سازمان ملل در سوریه از محل وقوع انفجارهای روز پنجشنبه بازدید کرده است.
ناظران صلح سازمان ملل بر اساس طرح آتش بس کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل برای پایان دادن به خشونت در سوریه، به این کشور اعزام شده اند.
با وجود اینکه دولت سوریه و مخالفان با این طرح موافقت کرده و متعهد شده اند آن را به اجرا بگذارند، عملیات خشونت آمیز، هر چند کاهش یافته اما متوقف نشده است.
از جمله روز گذشته، مخالفان دولت سوریه گفتند که واحدهای ارتشی به گلوله باران شدید شهر حمص، از مراکز اصلی اعتراضات ضد حکومتی، ادامه دادهاند.
روز گذشته انفجاری هم در مسیر حرکت ستون خودروهای ناظران سازمان ملل در شهر درعا، در جنوب سوریه روی داد که چند نظامی سوری را زخمی کرد اما به ناظران آسیبی نرساند.
ژنرال مود سرنشین یکی از این خودروها بود.
وزارت خارجه ایران، کاردار سفارت
افغانستان در ایران را در اعتراض به "جوسازیهای منفی رسانهای افغانستان"
علیه جمهوری اسلامی، احضار کرده است.
ایرنا خبرگزاری رسمی ایران، نوشته که محسن
پاکآیین رئیس ستاد افغانستان در وزارت خارجه ایران در دیدار با شاه مردان
قل، کاردار سفارت افغانستان در تهران، نگرانی دولتش را در مورد موافقتنامه
استراتژیک افغانستان و آمریکا اظهار کرده است.این مقام وزارت خارجه ایران گفته است: "امیدوارم این وضعیت از سوی دولت افغانستان مدیریت شود."
محسن پاکآیین همچنین در این دیدار گفته است: "مقامات جمهوری اسلامی ایران بارها نگرانی خود را نسبت به تهدیدات امنیتی آمریكا در منطقه و به خصوص ابقای پایگاههای نظامی در افغانستان را به مقامات این كشور اعلام و در مجامع بین المللی بیان كرده اند."
ایرانا افزوده که شاه مردان قل به این مقام ایرانی گفته است که "مراتب نگرانی جمهوری اسلامی ایران را به دولت افغانستان ابلاغ خواهد كرد."
دو روز پیش وزارت خارجه افغانستان نیز ابوالفضل ظهرهوند، سفیر ایران در کابل را احضارات او در مورد موافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان احضار کرده بود.
آقای ظهرهوند اخیرا از فضلهادی مسلمیار، رئیس مجلس سنای افغانستان خواسته بود این موافقتنامه را در مجلس سنا امضا نکند.
به دنبال امضای موافقتنامه استراتژیک آمریکا و افغانستان، ایران تنها کشور در منطقه است که به امضای این موافقتنامه واکنش نشان داده است.
اظهارات مقام های ایرانی به ویژه سفیر ایران در کابل سبب بروز تنش های دیپلماتیک در روابط دو کشور شده است.
افغانستان همیشه تاکید می کند که به عنوان یک کشور مستقل حق دارد، با هر کشوری که لازم ببیند، در سطوح مختلفی موافقتنامه هایی را امضا کند.
اما ایران تاکید دارد که امضای این موافقتنامه، سبب حضور نیروهای آمریکایی در منطقه خواهد شد.
ایران حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان را غیر ضروری و سبب نا آرامی در منطقه می داند.
کارکنان بخش عمومی در اعتراض به سیاست اقتصادی دولت بریتانیا دست به اعتصاب زده اند.
روز پنجشنبه، ۲۱ اردیبهشت (۱۰ مه)، صدها هزار نفر
از کارمندان دولت و کارکنان بخش عمومی در اعتراض به سیاست دولت بریتانیا
برای تغییر در شرایط و مزایای بازنشستگی در یک اعتصاب بیست و چهار ساعته
شرکت کردند.در مقابل، اتحادیه های صنفی کارکنان بخش عمومی، دولت ائتلافی را به "سرقت آشکار" حقوق کارکنان دولتی متهم کرده و گفته اند که با اجرای سیاست جدید، این کارکنان باید بیشتر کار کنند، حق بیمه بیشتری بپردازند و مستمری کمتری بگیرند.
در اعتصاب روز پنجشنبه، چند هزار تن از کارمندان ادارات دولتی، معلمان، استادان دانشگاه ها، بخش درمان و بهداشت، و ماموران اداره امور مهاجرت شرکت داشتند و هزاران نفر با راهپیمایی در مرکز لندن، علیه رهبران دولتی شعار دادند و سیاست آنان را محکوم کردند.
به تخمین سازمان پلیس لندن، حدود سی و دو هزار مامور پلیس نیز در راهپیمایی اعتراضی علیه سیاست دولت شرکت کرده اند.
رهبران اتحادیه های کارگری تعداد اعتصاب کنندگان را تا چهارصد هزار نفر اعلام کرده اند اما دولت این تعداد را به مراتب کمتر دانسته اند.
وزارت دادگستری اقدام ماموران زندان در ترک پست آنان را غیرقانونی خوانده و گفته است که این افراد حق پیوستن به اعتصاب را نداشته اند و دولت می تواند آنان را مجبور به بازگشت به سر کار خود کند، هر چند هنوز معلوم نیست که این تهدید عملی شده است یا نه.
در یک مورد، برگزاری جلسه دادگاهی امکانپذیر نشد زیرا، به گفته قاضی، ماموران زندان که قرار بود متهم را به محل دادگاه بیاورند در اعتصاب بودند.
بخشی از برنامه دولت برای تغییر در شرایط بازنشستگی شامل افزایش تدریجی سن بازنشستگی کارکنان دولت به ۶۸ سال است که به منزله کار بیشتر و پرداخت حق بیمه بیشتر است.
در حال حاضر، سن بازنشستگی برای زنان شصت سال و برای مردان شصت و پنج سال است و مدافعان برنامه دولت گفته اند که این ارقام در زمانی تعیین شد که عمر متوسط مردم به مراتب کمتر از حال حاضر بود و در حال حاضر، لازم است این سن افزایش یابد.
رهبر حزب محافظه کار، که حزب اصلی در دولت ائتلافی است، گفته است که با اجرای "اصلاحات" مورد نظر، از کارمندان خواسته می شود کمی بیشتر کار کنند، حق بیمه کمی بیشتری بپردازند و در مقابل، از حقوق بازنشستگی منطبق با نرخ تورم برخوردار شوند.
از جمله اخبار جالب در مورد اعتصاب روز پنجشنبه، خودداری نمایندگان پارلمان محلی ولز از دو حزب مخالف دولت بود که به تقاضای کسانی که در مقابل در ورودی پارلمان ولز اجتماع کرده و خواستار اعتصاب نمایندگان شده بودند، از ورود به این ساختمان خودداری ورزیدند.
آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان گفته
است که در مقابله با بحران حوزه یورو تغییر سیاست نخواهد داد، هر چند که حل
و فصل بحران جریانی طولانی و خسته کننده خواهد بود.
او به پارلمان آلمان گفته است که کاهش بدهی ها و
احیای رشد اقتصادی هر دو ضروری هستند اما رشد اقتصادی از طریق استقراض شیوه
ای غلط خواهد بود.در همین راستا، بانک مرکزی آلمان هم گفته است که برای تسهیل واردات حاضر است افزایش نرخ تورم را به عنوان یک چاره در نظر بگیرد.
افزایش نرخ تورم در آلمان می تواند با تسهیل صدور کالا از سوی یونان و دیگر کشورهای دچار بحران اقتصادی در اروپا، به آن کشور سبب تحریک رشد اقتصادی در آنها شود.
با این حال خانم مرکل گفته است که برنامه ریاضت اقتصادی حوزه یورو نباید تغییر پیدا کند.
این در حالی است که در یونان احزاب مخالف برنامه ریاضت اقتصادی در انتخابات عمومی اخیر تقویت شده اند و آن کشور ممکن است در صورت ادامه سرسختی دولت آلمان نسبت به ادامه سیاستهای ریاضتی، با نکول از پرداخت بدهی ها از حوزه یورو خارج شود و دراخما، واحد پول پیشین خود را مجددا احیا کند.
چنین اقدامی بر اقتصادهای ۱۶ کشور دیگر حوزه یورو و همچنین کشورهای دیگر اروپایی که از یونان طلبکار هستند، فشار جدی وارد خواهد کرد.
.
محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور
ایران سخنان علی لاریجانی، رئیس مجلس در باره تصمیم دولت به افزایش قیمت هر
لیتر بنزین به دو هزار تومان را رد کرده و گفته این "دروغ" است.
آقای احمدی نژاد که در سفر استانی به مشهد در
استان خراسان رضوی رفته، گفته است: "افرادی اطلاعات نادرست منعکس می کنند و
می گویند بنزین به ۲ هزار تومان می رسد، من به شما بگویم که این دروغ
است."یک هفته پیش علی لاریجانی رئیس مجلس گفته بود که "دولت میخواهد قیمت گاز را دو برابر و قیمت گازوئیل را سه برابر کند و نرخ بنزین را هم به دو هزار تومان برساند."
بعد از انتشار سخنان رئیس مجلس، دفتر ریاستجمهوری ایران با رد آن، اعلام کرد که "این اظهارات کاملا عاری از حقیقت است."
دفتر ریاستجمهوری ایران توضیح داد که تعیین دو هزار تومان برای هر لیتر بنزین "غیرواقعی" است و "دولت هیچگاه و در هیچیک از برنامههای خود چنین ارقامی را در نظر نداشته و در تمام طرحهای خود کلیه اطلاعات لازم را مستقیما در اختیار مردم قرار داده و خواهد داد."
اختلاف دولت و مجلس
آقای احمدی نژاد همچنین گفت گروهی "که مسئولیت اجرایی ندارند ولی می خواهند در اجرا دخالت کنند و مدام فریاد می زنند که تصمیم دولت در این باره ضرر است و فقط تصمیمات غلط می گیرند و ما باید تصمیمات غلط آنها را پاسخ دهیم."در ماههای اخیر اختلافات دولت و مجلس افزایش پیدا کرده است و کمیسیون تلفیق بودجه مجلس به دلیل نگرانی از تورم و گرانی، با نظرات دولت در بودجه یارانهها مخالفت کرد. در حالی که دولت به دنبال گنجاندن بودجه ۱۰۰ تا ۱۳۰ هزار میلیارد تومانی برای یارانه ها در بودجه سالانه بود، کمیسیون تلفیق بودجه مجلس، تقریبا با نصف بودجه مورد نظر دولت موافقت کرده که آن هم باید در صحن علنی مجلس به تصویب برسد.
نمایندگان مجلس می گویند اگر دولت بخواهد چنین درآمدی از محل افزایش قیمت ها داشته باشد باید قیمت کالاها را دو تا سه برابر کند در حالی که جامعه توان تحمل چنین فشاری را ندارد.
آقای احمدینژاد گفته که "دولت کار بزرگی انجام داده است اما تمام تغییرات در جهت کاهش اختیارات دولت است. عده ای بر این باورند که اجرای این طرح باعث گرانی بیشتر در جامعه می شود در حالی که دولت می خواهد گرانی ها را بخشکاند."
دولت ایران در چارچوب طرح هدفمند کردن یارانهها، یارانه پرداختی به برخی کالاها از جمله حاملهای انرژی را حذف و در مقابل، مبالغی را تحت عنوان یارانه نقدی به حساب شهروندان واریز میکند.
مرحله اول برنامه حذف یارانهها در زمستان سال ۱۳۸۹ شروع شد و براساس گزارشها، در طول این مدت دولت ۴۵ هزار میلیارد تومان بابت پرداخت یارانه نقدی به خانوارها هزینه کرده است، در حالی که درآمدهای حاصل از افزایش قیمتها حدود ۲۹ هزار میلیارد تومان بود و دولت با کسری ۱۶ هزار میلیارد تومانی روبهرو شده است.
گزارش شده است که دولت برای تامین بخشی از این کسری بودجه از بانک مرکزی قرض گرفته و بخشی از منابع مالی بخش نفت را به صورت نقدی به خانوارها پرداخت کرده است.
یکی از انتقادهای اصلی به دولت در بخش یارانه ها این است که دولت بخشی از قانون را نادیده گرفته و پولی به بخش تولید اختصاص نداده در حالی که بر اساس قانون باید ۳۰ درصد از درآمدهای حاصل از افزایش قیمت ها باید به تولید اختصاص پیدا می کرد.
برای همین هم نمایندگان مجلس معتقدند که ادامه این روش بخش تولید را که اکنون به دشواری روزگار می گذراند، زمینگیر خواهد کرد در حالی که آقای احمدینژاد می گوید: "باز یک عده تاکید می کنند با اجرای این طرح (حذف یارانه ها) تولید صفر می شود اما از موقعی که این طرح اجرا شده است هیچ اتفاقی نیفتاده و تولید نیز صفر نشده است."
مقامهای افغان و ناتو از پایان
برنامهریزی برای آغاز مرحله سوم روند واگذاری مسئولیت امنیتی از نیروهای
خارجی به نیروهای افغان خبر دادهاند.
اشرف غنی احمدزی، رئیس کمیسیون انتقال مسئولیتهای
امنیتی به نیروهای داخلی، روز پنجشنبه، ۲۱ ثور/اردیبهشت در یک نشست خبری
گفت که مناطق تحت پوشش این برنامه مشخص شده اند.به گفته او، اسامی این مناطق یکشنبه هفته آینده از سوی حامد کرزی، رئیس جهموری افغانستان رسما اعلام خواهد شد.
ژنرال جان آلن فرمانده کل نیروهای ناتو در افغانستان در این نشست آغاز مرحله سوم روند انتقال مسولیت امنیتی به نیروهای افغان را گامی مهم برای تحقق طرحهای نشست گذشته سران ناتو در لیسبون خواند.
نشستی که در آن افغانستان و متحدان غربی اش توافق کردند مسئولیت های امنیتی مرحله به مرحله به نیروهای افغان سپرده شود و در نهایت در سال ۲۰۱۴ میلادی، نیروهای خارجی افغانستان را ترک کنند.
علی رغم شدت گرفتن حملات شورشیان، دولت افغانستان و ناتو مصمم است مرحله سوم، انتقال مسئولیت های امنیتی به نیروهای افغان را عملی کنند.
رایان کروکر، سفیر آمریکا در افغانستان هم که در نشست خبری روز پنجشنبه حضور داشت، مرحله سوم برنامه انتقال را پرچالش خواند.
آقای کروکر گفت: "این مرحله سخت و پر از مشکلات خواهد بود، اما من مطمئن هستم که موفق خواهد بود."
مقامهای دولت افغانستان برنامه انتقال مسئولیت تامین امینت به نیروهای افغان را برای گسترش حاکمیت دولتی در این کشور بسیار مهم دانسته اند.
اخیرا عملیات شبانه که قبلا توسط نیروهای ناتو و عمدتا در مناطق نا آرام جنوب و شرق انجام می شد نیز به عهده ارتش افغانستان سپرده شده است.
از حدود شش ماه پیش گهگاه
روزنامۀ آیندگان را ورق زده ام. همین جا بگویم که مقصودم آیندگان دورۀ
انقلاب نیست بلکه آن روزنامه ای است که از آذرماه ۴۶ تا سال ۵۷ انتشار
یافته است. روزنامه های دورۀ انقلاب حساب جداگانه ای دارند. تصور من این
است که گذشته از هر اهمیت دیگر، آیندگان از دو نظر قابل بحث است: یکی اینکه
سطح بحث و نقد را در ایران بالا کشید و دیگر اینکه روزنامۀ شامگاهی را در
ایران به روزنامه صبحگاهی بدل کرد، به گونه ای که امروز ۴۵ سال بعد از شروع
انتشار آن روزنامه، اساسا روزنامۀ عصر بی معنی شده و تمامی روزنامه هایی
که در شروع انتشار آیندگان، عصرها منتشر می شدند، اینک صبح ها منتشر می
شوند.
در زمینۀ بالا کشیدن سطح بحث و نقد، باید به
دقت دوره های آن روزنامه را تورق کرد و دید چه کسانی در این زمینه سهم
دارند، اما تورق های کوتاه مدت من می گوید یکی از کسانی که در این کار به
ویژه نقد هنری سهم اساسی دارد، دکتر پرویز ممنون است که از شروع انتشار آن
روزنامه دست به نقد تئاتر در ایران زد و سالها دربارۀ تئاتر نوشت. دکتر
ممنون که مقیم وین است اواخر اسفند ماه گذشته برای دیدار کوتاهی به تهران و
اصفهان – زادگاهش - سفر کرد. در دو سه روزی که در تهران حضور داشت این
فرصت به دست آمد که سه چهار ساعتی با او به گپ و گفت بنشینم. آنچه می
خوانید حاصل این دیدار است.ده سالی می شد او را ندیده بودم. وارد که شدم از پنجرۀ آپارتمان، البرز باشکوه نمایان بود. پشت به البرز نشست و من رو به رویش، رو به البرز. اگر چهل سال بعد هم کسی رو به روی البرز بنشیند مثل امروزش و مثل چهارصد سال و چهار هزار سال پیشش جوان می نماید. البرز جوان می ماند اما آدم ها نه. در دل گفتم خب ده سال کم نیست، آن هم فاصلۀ شصت تا هفتاد سالگی. با وجود این چندان با نشاط و سرزنده بود که خود را در همان سالهای جوانی احساس کردم. گفتم من چیزهایی را که چهل سال پیش باید می خواندم تازه شروع کرده ام به خواندن، از جمله همین نوشته های تو را در "آیندگان". گفت من هم در غروب زندگی یادم افتاده است که کارهای پیش از ظهرم را انجام نداده ام. وقتی از احوالاتش جویا شدم گفت حالا دیگر باید یک ساعت ورزش کنم تا بتوانم یک ساعت هم کار کنم.
پرویز ممنون روزنامه نویس نیست اما منتقدی چون او هم در صحنۀ تئاتر ایران ظاهر نشده است. در شروع کار آیندگان نقدهای او ارکان تئاتر ایران را به جنب و جوش در آورد و نشان داد که اگر فرصت فراهم شود، نویسندگان برجسته ای در هر زمینه بروز خواهند کرد. پیش از آیندگان، او تنها گهگاه برای مجلۀ موسیقی قلم زده بود. دست به قلم نداشت. اما ناگهان کسی در عرصۀ نقد تئاتر ایران ظهور کرد که اهل بخیه همه انگشت حیرت به دندان گرفتند. این از تخصص او می آمد که از وین دکترای تئاتر گرفته بود. البته همان قدر که او صفحات آیندگان را زنده کرد، صفحات آیندگان هم به شکوفایی او یاری داد.
پرسیدم چطور شد به نوشتن روی آوردی و تئاتر نوشتی؟ گفت خب، من درس تئاتر خوانده بودم. دکترای تئاتر گرفته بودم؛ و شروع کرد به تعریف کردن اینکه چطور برای تحصیل در رشتۀ کشاورزی به وین رفت و چگونه از دهات و خوکدانی های منطقه ای سر در آورد که زادگاه شیللر هم همان حوالی قرار دارد و بعد چرا به وین بازگشت و امتحان تئاتر داد. و در آن اثنا گفت: «اما حدیثش دراز است. بهتر است رها کنم ».
چنان استادانه حکایت می کرد که دلم نمی خواست رها کند. گفتم نه، رها نکنید. وقتی سخن می گفت سخن نمی گفت، بازی می کرد. نه خیال کنید ادا در می آورد. ادایی در کار نبود. زندگی گذشتۀ خود را بازآفرینی می کرد، چونان که من سراپا گوش شده بودم. یاد نقالی هایی افتادم که ده دوازده سال پیش در تئاتر شهر گذاشته بود و با تبحر نقل خسرو شیرین و لیلی مجنون می گفت، و یاد مقاله ای افتادم که دربارۀ علی محمد رجایی ( بازیگر تئاتر ) نوشته بود و نشان داده بود که غایت بازیگری، هنر بازی نکردن است.
او هم بازی نمی کرد. غایت بازیگری خود را نشان می داد.
گفت اگر تعریف کنم به "آیندگان" نمی رسیم. من خود این بیم را داشتم که مسافر را از دست بدهم و به آیندگان نرسم، اما دریغم می آمد که رها کنم. گفتم «با وجود این». و او از جایش برخاست و بی آنکه چیزی بگوید به داخل اتاق رفت. مدتی گشت و برگشت. یک سی دی تصویری با خود آورد که روی آن نوشته بود «علی بابا و دکتر فاوست».
نمایشی بود از قصه ها و داستانهایی که در اولین سال اقامتش در اروپا بر او گذشته بود؛ دقیقا همان چیزی که داشت برای من تعریف می کرد؛ به قول خودش «کاری در جهت گفتگوی میان فرهنگ ها». اما من احساس کردم بیشتر از آنکه دنبال سی دی باشد، در پی زنگ تنفسی می گشت، چون حکایت کردن روزگار رفته از او انرژی بسیار می گرفت. رفته بود خستگی در کند. البته وقتی برگشت بیشتر استنباطم این شد که او خود نیز از شگردی که در کار روایت به کار می برد مست می کند و نمی خواهد پیش از آنکه تمام مزه اش را سر بکشد، مستی اش بپرد و گفتن و حکایت کردن به پایان آید.
هر چه بود باز دوباره شروع کرد به گفتن و حکایت کردن و بازگشت به روزگار جوانی، روزگاری که دیگر بازگشتی نداشت. ندارد.
تئاتر و تابو
گفت من از اول می خواستم تئاتر بخوانم اما آن موقع حرف از تئاتر زدن در اصفهان تابو بود. ما کسی نداشتیم که در اصفهان به طور حرفه ای به تئاتر روی آورده باشد. در تهران هم نداشتیم. ۹۵ درصد هنرمندان تئاتر، کارمند بودند. علی اصغر گرم سیری کارمند بود، ارحام صدر در اصفهان کارمند بیمه و رئیس تشکیلات هتل شاه عباس بود. تابو بود که بروم وین تئاتر بخوانم. ناگزیر رفتم کشاورزی بخوانم. با خودم می گفتم « برمی گردم اطراف اصفهان یک باغ گل راه می اندازم و شبها اتللو بازی می کنم!»ضمن سخن گفتن از سرگذشت خود یک دی وی دی – از همانها که در پی جستجو در اتاق با خود آورده بود - برداشت و در لب تاپ گذاشت تا اجرای خود را از روایت شهرزاد به من نشان دهد. اجرایی همراه با سمفونی شهرزاد کورساکف با ارکستر سمفونیک وین، در تالار بزرگ کنسرت هاوس این شهر. اما لب تاپ لعنتی بازی در آورد و ما هر دو را محروم کرد؛ او را از ذوق نمایش دادن، مرا از دیدار نمایش.
پرویز ممنون در وین پس از آنکه چند ماه در رشتۀ کشاورزی تلوتلو خورد و به جایی نرسید، سرانجام به دانشکدۀ تئاتر روی آورد اما دانشکدۀ تئاتر جز امتحانات تئوریک، امتحان عملی داشت. باید یک پرده ای را روی صحنه اجرا می کرد. با آن زبانی که نمی دانست و آن لهجه ای که داشت هیچ جور نمی شد چیزی اجرا کرد که نمرۀ قبولی بیاورد. به او گفتند در زبان مادری خودت آیا هیچ چیز به خاطر داری که اجرا کنی؟
«من "اشک هنرپیشه"، محمد عاصمی را از حفظ داشتم و بارها آن را دکلمه کرده بودم. شعر، داستان کمدین پیری است که می خواهد برود روی صحنه، اما به او خبر می دهند که بچه اش مرده است. می گوید می روم روی صحنه و به مردم می گویم که بچه ام مرده و دارم می روم که برای آخرین بار او را ببینم. می رود روی صحنه می گوید من بچه ام مرده. مردم شروع می کنند به خندیدن، و او شروع می کند به گریستن. می گوید باور کنید بچه ام مرده، این حرف بازی نیست. بالاخره برایش دست می زنند که چه بازیگر خوبی است »!
آقای ممنون که این شعر عاصمی را حفظ بود و بارها در تنهایی خود، مقابل آینه اجرا کرده بود، تصمیم گرفت همان را اجرا کند. «این شعری است که در کتاب هنر تئاتر عبدالحسین نوشین هم آمده. کتابی که در ایام جوانی کتاب مقدس ما بود». ولی این کار با مشکلاتی همراه بود. «من هر کاری می کنم که روی صحنه گریه ام نمی گیرد. ولی آن بار که رفتم امتحان بدهم، از بدبختی های خودم، از بی پولی خودم، از غربت خودم، از اینکه جمعه ها باید بروم توالت بشویم، گریه ام گرفت. ششصد هفتصد نفر شرکت کرده بودند، ۱۴ نفر می گرفتند. مرا صدا زدند گفتند این که تو اجرا کردی افتضاح بود اما به نظر می رسد احساست خیلی قوی است! تا شش ماه می توانی آزمایشی ادامه بدهی تا دربارۀ شما تصمیم بگیریم».
البته بعد از شش ماه چندان درخشیده بود که نه تنها قبول شد، بلکه به او جایزه و بورس هم دادند. اما آن بورسیه برای هزینۀ تحصیلی کافی نبود. آقای ممنون نامه ای به پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر نوشت که من دارم اینجا تئاتر می خوانم و پدرم – به علت تغییر رشته - نمی تواند برای من پول بفرستد. اتریشی ها هم به من بورسی داده اند اما کافی نیست. یک سال است که دارم بدبختی می کشم و چنین و چنان. پهلبد مدارکش را خواست و برای او ماهی ۴۰۰ تومان کمک هزینۀ تحصیلی معین کرد که حدود ۲۰۰ مارک می شد و دو سوم هزینه های یک دانشجوی مقتصد را تأمین می کرد.
تعزیه، رودکی
دورۀ لیسانس را که گذراند تازه ۲۲ سال داشت. به تهران آمد، و موافقت پهلبد را برای گرفتن درجۀ دکترا جلب کرد. از پدرش هم کمک گرفت با این شرط که بعدها پولی را که از او گرفته به بچه های کوچک ترش پس بدهد. با چنین شرایطی دورۀ دکتری خود را گذراند و رسالۀ خود را دربارۀ تعزیه نوشت.برای این کار – نوشتن رساله - شش ماه به ایران آمده بود و دربارۀ تعزیه و تئاتر ایران مطالعه کرده بود. همچنین دیده بود که تالار رودکی در دست ساختن است و قرار است به باله و اپرا اختصاص یابد. پیش از آنکه رسالۀ دکتری خود را بگذراند، از وین طرحی برای پهلبد فرستاد و نوشت بگذارید در تالار رودکی تئاتر بگذاریم. نمایش جهانی در تهران اجرا نمی شد. « من هشت نه سال در تئاترهای وین شنا کرده بودم. گفتم من از همین نیرویی که حالا عاطل و باطل مانده استفاده می کنم، خودم هم سالی یکی دو تا کار می گذارم و کارگردانی و بازیگری می کنم. ضمنا برنامه ریزی می کنیم که تئاترهای جهان اینجا روی صحنه بیاید ». پهلبد در جواب نوشت که هرچه زودتر بیایید. بلیت هم فرستاده بود تا دعوتش خشک و خالی نباشد.
وقتی « آقای دکتر پرویز ممنون » در شهریور ماه ۴۶ به تهران بازگشت، پهلبد عابد روحانی - مسئول کل نمایشهای وزارت فرهنگ و هنر را صدا کرد و دکتر ممنون را به او معرفی کرد تا امکانات لازم را در اختیارش بگذارد. روحانی اگرچه مرد خوبی بود ولی این کاره نبود. لیسانس معقول و منقول داشت. این هفته و آن هفته کرد، طوری که دکتر ممنون از دست او ذله شد. تا اینکه یک روز عصبانی شد، پیش او رفت و گفت من به شما دین دارم اما دین من این نیست که بیایم در کریدورها راه بروم. باید کار کنم. عابد روحانی هم در مقابل از او خواست گروهی درست کند تا هرچه پول می خواهد در اختیارش بگذارد. دیگرانی هم که بیکار می گشتند گروه داشتند. «دیدم گروه درست کنم که چه بشود؟ گفتم من آمده ام کار کنم. واقعا مالامال از شوق بودم. شوق کار کردن. سالهای آخری که در وین بودم له له می زدم بیایم ایران کار کنم. دنبال پول نبودم که! می خواستم خودم را اثبات کنم. می خواستم خودم را تأیید کنم. می خواستم مهر خودم را بزنم. همۀ ما اینطوری هستیم.»
پیش از اینکه وارد تهران شود دکتر مهدی فروغ رئیس دانشکدۀ هنرهای دراماتیک با او تماس گرفته بود و برایش درس گذاشته بود. درس تئاتر معاصر. « کسی نبود که درس بدهد. دکتر فروغ خودش در تئاتر کلاسیک کار کرده بود و من وقتی آمدم مجزا از کارهای دیگر رفتم دانشکدۀ هنرهای دراماتیک درس دادم ».
شاگردان کلاس او در سال چهارم کسانی مانند رکن الدین خسروی، محمدعلی کشاورز، سعید نیک پور، اردوان مفید، خسرو حکیم رابط و امثال آنها بودند، و در دانشگاه تهران که یک سال و نیم بعد شروع به تدریس کرد، مشهورترین شاگردش سعید سلطان پور. در دوره های بعد هنرهای دراماتیک هم کسانی مثل لاله تقیان که خود بعدها به "آیندگان" پیوست و همایون علی آبادی که دکتر ممنون او را به "آیندگان" آورد. دکتر فروغ از دکتر ممنون ( تنها دو نفری که در آن زمان دکترای تئاتر داشتند ) خواسته بود که نزد او بماند. می کوشید دانشکدۀ هنرهای دراماتیک را به صورت رسمی در آورد ولی دکتر ممنون هنوز نمی دانست چه باید بکند. تازه آمده بود و می خواست بداند کجا چه خبر هست. آیا می تواند به اصفهان برود و رؤیای باغ گل و نمایش اتللو را به بار بنشاند؟ « اصفهان محیط بسته ای بود. بازیگر زن اصلا نداشت. کار کردن ناممکن بود.» دانشگاه تهران هم پی او فرستاده بود اما او خود را مدیون فرهنگ و هنر می دانست. می خواست ادای دین کند. بنابرین برای یک سال و نیم به دانشگاه نرفت و بعدتر که رفت، سرپرست رشتۀ تئاتر شد و در آن رشته به درجۀ استادی رسید. دکتر ممنون اولین کسی است که به درجه استادی در رشتۀ تئاتر دانشگاه تهران مفتخر شده است.
همکاری با آیندگان
چطور به "آیندگان" وصل شدید؟«من یک خانه ای در خیابان نواب تهران گرفته بودم، در طبقۀ چهارم، که هشتاد و خورده ای پله می خورد می رفت بالا. خوب یادم است که چهل تومان هم داده بودم براش پردۀ چیت دوخته بودم. یک روز بهرام بیضایی با داریوش آشوری پله ها را گرفتند آمدند بالا. داریوش آشوری را اول بار بود که می دیدم. ولی بیضایی را از زمان مجلۀ موسیقی می شناختم. چون زمانی که من در مجلۀ موسیقی می نوشتم او داشت « نمایش در ایران » را که هنوز چاپ نشده بود، مقاله مقاله در آنجا چاپ می کرد. و چون در آن زمان من روی تعزیه کار می کردم علاقه مند شدم او را ببینم. بعدها، در سفرهای ایران زیاد او را دیدم. یک بار هم قصد داشتیم با هم رستم و سهراب را به صورت تعزیه بنویسیم. به هر حال آن روز آمد آنجا گفت بچه های جوان و ناراضی روزنامه های دیگر دور هم جمع شده اند و می خواهند روزنامۀ تازه ای دربیاورند. گفت اینها می خواهند فرهنگ و هنر را جدی بگیرند و قرار شده که هر روز یک صفحه برای هنر داشته باشند که آنجا بحث و نقد بکنند. دیگر روزنامه ها گاهی چیزهایی در این باب می نوشتند. گفت مرا هم دعوت کرده اند که نقد تئاتر بنویسم. من هم قبول کرده ام اما حالا که تو آمده ای من فکر می کنم تو برای این کار بهتری، چون از اروپا داری می آیی. می دانی در دنیا چه خبر هست. من این خبرها را ندارم. گفتم آخر من کارم این نیست. من توی دانشگاه نقد علمی نوشته بودم اما در روزنامه ننوشته بودم. گفت ما در ایران نقد نداریم. سطح نقد اینجا پائین است و تو می توانی سطح این کار را بالا ببری. دردسرتان ندهم. با این حرف ها مرا نرم کرد. رضایت دادم. وعده کردیم و یک روز با بیضایی رفتیم آیندگان، با مدیرش آشنا شدیم. به همایون گفتم ممکن است کارم درست شود بروم و یک ماه بیشتر نباشم. ولی به هر حال من کار حرفه ای می کنم. همه جا حرف حرفه ای می زدم! در تلویزیون هم که رفتم گفتم من پول می گیرم می آیم حرف می زنم. گفتند آقاجان اینجا می آیند پول می دهند که حرف بزنند. گفتم آنها احتیاج به تبلیغ دارند. برای کار دیگر اگر خواستید من می آیم و پول هم نمی گیرم اما برای نقد تئاتر پول می گیرم. خوششان آمد و قرار گذاشتند هر جلسه صد تومان به من بدهند که نقد تئاتر بکنم. به آقای دکتر ذبیح الله صفا هم صد تومان می دادند. اینها را ول کنیم. به داریوش همایون گفتم اگر من ماندم ماهی ۱۵۰۰ تومان می گیرم. قاه قاه خندید گفت سردبیر کیهان هم اینقدر نمی گیرد. گفتم من دکتر پرویز ممنون هستم و اینقدر می گیرم. قرار شد هفته ای سه تا مقاله بنویسم. آنچه مرا دلبسته می کرد این بود که حرف گفتنی زیاد داشتم. فکر کردم یک جایی پیدا شده که می توانم حرف بزنم و تحقیقاتم را منتشر کنم. به محض اینکه عاشورا تاسوعا می شد تعزیه چاپ می کردم. رو حوضی در می آوردم. همۀ اینها را آنجا معرفی کرده ام. من یک سری گزارش نوشتم راجع به تئاترهای لاله زار. به قدری گل کرد که نگو. همان سبب شد که قطبی مرا به تلویزیون دعوت کرد. یک مطلب راجع به بانو دلکش نوشتم که در کاباره می خواند. خیلی محترمانه شگردهایش را رو کردم. خانم قطبی که دیده بود تعجب کرده بود. من کارهای مردمی زیاد نوشتم. راجع به کاباره ها هم نوشته ام. چون کار نمایشی می کردند. خلاصه همایون گفت نه، ۱۵۰۰ تومان زیاد است. گفتم من یک ماه می نویسم بعد با هم صحبت می کنیم. شروع کردم به نوشتن. اولین کارم راجع به کارهای بیضایی بود، راجع به "ضیافت و میراث". بعد هم یک کار تلویزیونی بود راجع به آنتیگون، اثر سوفوکل.»
شاید هیچ کس در روزنامۀ آیندگان به اندازۀ دکتر ممنون روشن ننوشته باشد. در این کار تخصص داشت. معلومات داشت. می دانست چه می گوید. اما خودش از کارهای اولیه اش راضی نیست. می گوید گاهی لج کرده و دربارۀ تئاترهایی که باید تأیید می کرد و « زمانه نشان داد که شاهکارند » حق مطلب را ادا نکرده است. مثل "پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگواره های قرن بیست و پنجم زمین شناسی یا چهاردهم، بیستم، فرقی نمی کند"، عباس نعلبندیان (۱). به اشکال کارهای اولیه اش هم وقوف دارد. « نقدهای اولیۀ من دو اشکال داشت. یک سری خیلی آکادمیک بود. مخصوص مجلۀ تخصصی نمایش بود. دیگر اینکه انشای من در آن زمان انشای آلمانی بود، گنجینۀ کلام و ادب کم داشت. خیلی بلند می نوشتم. مثلا نمایش بیضایی ( ضیافت و میراث ) را در یک شماره نقد کرده ام، در شمارۀ دیگر اجرا را نقد کرده ام و این درست نبود. ناصر نیرمحمدی و جهانگیر بهروز ( ۲ ) به من گفتند که باید کوتاه نوشت. حدود یک ماهی بود کار می کردم که گذارم به تئاتر لاله زار افتاد. نوشین ها و گرمسیری ها را در آنجا دیده بودم. می رفتم آنجا تئاتر می دیدم. عاشق محمد علی جعفری بودم. در دبیرستان که بودم درام بازی می کردم و جعفری درام باز اول بود. به تهران که می آمدم می رفتم لاله زار که او را ببینم. صبح ها می رفت تو کافه معینی می نشست. من دانش آموز بودم می رفتم از پشت شیشۀ کافه، او را دید می زدم. بعدها نمایشی کارگردانی کردم که او هم در آن بازی می کرد؛ « ببر گراز دندان ».
وقتی اولین گزارش تئاترهای لاله زار را نوشتم ناصر نیر محمدی به من گفت آقا این کارت خیلی خوب است دنبالش را بگیر و چند شماره بنویس. صالحیار ( ۳ ) که نوشته هایم را خوانده بود آمد گفت خیلی خوب بود، دستت درد نکند، برو دنبال هوشنگ سارنگ. با خودم گفتم مگر مردمی که اینجا توی تئاتر لاله زار نشسته اند مردم ما نیستند؟ مگر وزارت فرهنگ و هنر فقط مسئول فرهنگ همان ۲۵۰ نفری است که توی تئاتر سنگلج جا می شوند؟ رفتم تاریخ تئاترهای لاله زار را در آوردم، درآمدشان را درآوردم. سابقه شان را درآوردم. وقتی من این کارها را چاپ کردم، تازه کیهان شروع کرد به درآوردن « شبهای جمعه در تئاترهای لاله زار ». آیندگانی ها خیلی خوشحال شدند. گفتند ببین چه کردی. فریدون رهنما زنگ زد. گفت می خواهم با شما آشنا شوم. گفت من اینجا شورای تئاتر تلویزیون دارم بیا اینجا عضو شو. رفتم عضو شدم. هژیر داریوش زنگ زد. گفت من یک گروهی دارم درست می کنم و می خواهم بهترین نقدها را اینجا بگذارم. سه نفر را در نظر گرفته ام. ایران درودی، هوشنگ طاهری ( ۴ ) و شما، بنشینید و کارهای هفته را نقد بکنید ».
در این زمان یک ماه از کارش در آیندگان گذشته بود. وقتی ناصر نیر محمدی خواست مطلبی به او سفارش دهد گفت اجازه بدهید من اول یک موضوعی را با آقای همایون حل کنم. «خوب یادم هست رفتم دفتر همایون. داشت می نوشت. من در زدم رفتم تو. گفتم آقای همایون یک ماه من به سر آمده است. به جان خودت همینطور که داشت می نوشت گفت شما دبّه در نیار، من دبّه در نمی آرم.»
پانوشت ها:
۱ – عباس نعلبندیان متولد ۱۳۲۸ روزنامه فروش بود. نمایشنامۀ معروف خود، «پژوهشی ژرف و سترگ در سنگوارههای قرن بیست و پنجم زمینشناسی یا چهاردهم، بیستم فرقی نمیکند» را در سال ۴۷ نوشت و به شهرت رسید. این نمایش در جشن هنر شیراز به اجرا در آمد. نعلبندیان در سال ۴۸ عضو شورا و مدیر کارگاه نمایش شد و تا سال ۵۷ در آن سمت ماند. وی به املای ویژه ای که داشت ( سندلی به جای صندلی و خاهر به جای خواهر ) معروف بود. در سال ۶۸ خودکشی کرد.
۲ – ناصر نیر محمدی در آن زمان دبیر صفحۀ علوم و هنرهای روزنامۀ آیندگان بود و جهانگیر بهروز رئیس هیأت تحریریه روزنامه آیندگان.
۳– غلامحسین صالحیار اولین سردبیر روزنامۀ آیندگان و از مطبوعاتی های برجسته و مشهور که بیشتر دوران روزنامه نگاری خود را در روزنامۀ اطلاعات گذراند. بعدها چندی سردبیری خبرگزاری رادیوتلویزیون را به عهده گرفت و چندی نیز سردبیر روزنامه مردم – ارگان حزب اقلیت - به عهده او بود.
۴ – هوشنگ طاهری مترجم، نویسنده و منتقد سینما و تئاتر. او چندی همکار دکتر پرویز ناتل خانلری در مجلۀ سخن بود و سردبیری آن را بر عهده داشت.
ویژهنامه مجله معتبر «اروپا» درباره ادبیات ایران؛ برای اولینبار
مصطفی خلجی
ماهنامه
«اروپا»، یکی از معتبرترین نشریات ادبی فرانسه با قدمت نود ساله، شماره
جدید خود را به «ادبیات ایران» اختصاص داده است؛ این برای اولین بار است که
این مجله قدیمی، ویژهنامهای درباره ایران منتشر میکند.
مجله
«اروپا» که سال ۱۹۲۳ در فرانسه پایهگذاری شده، یکی از معتبرترین نشریات
ادبی و فرهنگی قاره اروپاست که نشانگر سیر ادبی اروپا به ویژه فرانسه در
قرن بیستم است.رومن رولان، نویسنده شهیر فرانسوی، پایهگذار این ماهنامه بوده و نویسندگان بزرگ دیگری همچون لویی آراگون، پل الوآر و آنتوان ویتِز در این ماهنامه نوشتهاند.
شماره جدید این ماهنامه یعنی شماره نهصد و نود و هفتم به «ادبیات ایران» اختصاص یافته است.
این اولین بار است که طی مدت نود سال انتشار این مجله، ویژهنامهای درباره ایران از سوی این نشریه منتشر میشود.
ویژهنامه ادبیات ایران مجله اروپا از قسمتهای مختلفی تشکیل شده و مطالبی از نویسندگان ایرانی و خارجی را در خود جای داده است.
در بخش مقالات، فرهاد خسروخاور، احمد کریمیحکاک، شهلا لاهیجی، در کنار نویسندگان فرانسویزبان مقالاتی را درباره ادبیات ایران نوشتهاند.
در بخش داستان این ویژهنامه هم، ترجمه فرانسوی داستانهایی از بزرگ علوی، سیمین دانشور، جلال آلاحمد، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، محمود دولتآبادی، مهشید امیرشاهی، غزاله علیزاده، شهرنوش پارسیپور، منیرو روانیپور، فرزانه کمانپور، محمدرضا صفدری، ترانه علوی و فریبا وفی به چاپ رسیده است.
در بخش شعر هم اشعاری از شاملو، بهبهانی، سپهری، نادرپور، آتشی، رویایی، فرخزاد، خویی، سپانلو، کیارستمی، صفاری، لنگرودی، نفیسی، بیدج، گراناز موسوی، علیرضا روشن، گروس عبدالملکیان، روجا چمنکار منتشر شده است.
شماره ماه مه ۲۰۱۲ نشریه «اروپا» با قیمت ۱۸/۵ یورو در فرانسه و ۲۰ یورو در دیگر کشورهای جهان به فروش میرسد.
علاقهمندان میتوانند برای خواندن مقدمه این شماره و همچنین فهرست کامل مطالب، به سایت نشریه اروپا مراجعه کنند.
تبعیض در وزارت ارشاد؛ کتاب نویسنده حکومتی یک هفتهای مجوز گرفت
یک خبرنگار
حوزه کتاب در ایران با اعلام این خبر که کتاب یکی از نویسندگان حکومتی طی
مدت یک هفته مجوز نشر گرفته، از تبعیض وزارت ارشاد نسبت به صدور مجوز کتاب
برای آثار نویسندگان مختلف انتقاد کرده است.
یک خبرنگار حوزه کتاب، در وبلاگ خود خبر داده است که کتاب تازه رضا امیرخانی، نویسنده نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، طی مدت یک هفته مجوز نشر گرفته است.این در حالی است که کتابهای نویسندگان مستقل نظیر محمود دولتآبادی ماهها و سالها در اداره کتاب وزارت ارشاد معطل میماند.
این خبرنگار حوزه کتاب از معاون فرهنگی وزیر ارشاد پرسیده: «جناب دری اخوی یك هفتهای مجوز گرفتن کتاب رضا امیرخانی مصداق تبعیض نیست؟! اگر كارشناسان و بررسان و ممیزان ادارهی كتاب میتوانند یك هفته سهبار یك رمان چند صد صفحهای را بخوانند، چرا كتابهای متعدد از نویسندههای مختلف را روزها، ماهها، گاه سالها معطل میكنند؟! جناب بهمن دری اخوی این رفتار اگر رانت نیست چیست، اینكه امتیازی را برای كسی قائل شوید و برای دیگران نه. آیا این را رانت نمیگویند؟! آیا این رفتار تخطئی از قانون نیست؟»
این خبرنگار میافزاید: «میگویید حجم كتابهای رسیده زیاد است میگویم درست است میگویید زمان میبرد میگویم درست است. میگویم چطور «برخیها» میتوانند خیلی زود مجوز بگیرند «برخیها» هم نه، سالی میگذرد و آخر هم خبری نمیشود. همهی این «برخیها»، یعنی آن «برخیها» كه یك هفتهای مجوز میگیرند و آن «برخیها» كه یك سال – دو سال معطل میشوند همه ضوابط را پذیرفتهاند اگر نپذیرفته بودند لابد مانند آن دست از كسانی كه اصلا به ممیزی باور ندارند از ایران رفته بودند. بله خُب انتقاد دارند به اجرای این ضابطه اما به هر حال آن را پذیرفتهاند آن كسانی كه ماهها معطل مجوز میمانند هم كتبشان را با همینساز و كار منتشر میكنند میبیند این دو در پذیرش «قاون» تفاوت ندارند اما چرا «برخی» رانت دارند و برخی دیگرنه.»
لازم به ذکر است به عنوان نمونه، رمان «زوال کلنل» نوشته محمود دولتابادی که به زبانهای مختلف ترجمه شده و نامزد جایزه بوکر آسیایی هم شده است، هنوز نتوانسته در ایران مجوز نشر بگیرد.
فراخوانده شدن مجدد مهدی هاشمی به دادگاه
مهدی هاشمی
نخستین بار در سال ۱۳۸۴ به دادگاه عالی انتاریو برای دفاع از اتهامهایی که
هوشنگ بوذری علیه او طرح کرده بود، فراخوانده شد. اینک دوباره پس از
محکومیت اولیه هاشمی به پرداخت ۱۳ میلیون دلار خسارت به خانوده بوذری،
دادگاه دستور داده است که وی برای پاسخگویی به موارد مطروحه در
شهادتنامهاش به کانادا برود.
مهدی هاشمی بهرمانی، پس از اعلام عمومی
محکومیتش در دادگاه عالی انتاریو، با استخدام وکیل تلاش کرده مانع اجرای
حکم شود. به همین خاطر در شهادتنامهای به دادگاه مدعی شد که از دادرسی و
تشکیل پرونده از سال ۱۳۸۴ در کانادا بیخبر بوده است. از سوی دیگر، تیم
حقوقی شاکیان با ارائه اسناد و مدارکی، ادعا کردند که فرزند رئیس اسبق
جمهوری ایران احضاریه برای آغاز دادرسی را دریافت و نیز در طول سالهای
منتهی به صدور حکم، از وجود دادرسی و وجود چنین پرونده و شکایتی علیه خود
با خبر بوده است. خودنویس در سال ۱۳۸۹ اقدام به انتشار نسخهای از احضاریه
سال ۱۳۸۴ کرده بود. همچنین در تماس با آقای مهدی هاشمی در باره شاکی از او
سوال شده بود که ایشان ضمن رد پیشنهاد برگزاری مناظره با شاکی، قول داد
مدارکی علیه هوشنگ بوذری را در اختیار خودنویس قرار دهد. مهدی هاشمی
بهرمانی با وجود ارسال مدارکی علیه آیتالله خامنهای و اعضای خانوده ایشان
به سردبیر خودنویس، هیچگاه مدارک مورد ادعا در باره هوشنگ بوذری را در
اختیار خودنویس قرار نداد. او در گفتگویی تلفنی که فایل آن در اختیار
دادگاه قرار گرفته است، مدعی شد که هوشنگ بوذری حقوقبگیر دستگاه اطلاعاتی
ایران است و از «طائب» پول میگیرد.بر اساس شهادتنامه هوشنگ بوذری، کامبیز فروهر، یکی از خبرنگاران برجسته «بلومبرگ» از سال ۲۰۰۳ تا کنون، با افرادی از خانوداه هاشمی و نیز عباس یزدانپناه یزدی، شریک مهدی هاشمی در باره پرونده علیه خانواده هاشمی ملاقات و گفتگو کرده است و برپایه سخنان فروهر، این افراد از وجود پرونده شکایتی در کانادا مطلع بودهاند.
بر اساس رای دادگاه عالی انتاریو، مهدی هاشمی بهرمانی به خاطر مباشرت در آدمربایی و شکنجه هوشنگ بوذری پس از خودداری از حضور در دادگاه به طور غیابی به پرداخت ۱۳ میلیون دلار خسارت محکوم شد.
در دهه شصت، جنتی یکی از سانسورچیان موسیقی بود
به تازگی یک
آهنگساز در ایران از نقش احمد جنتی در انتشار یا عدم انتشار برخی از
آلبومهای موسیقی در دهه شصت خبر داده و گفته انتشار آلبومهای موسیقی در
آن زمان منوط به اجازه شخص احمد جنتی بود.
«محسن نفر» در بخشی از یک گفتوگوی بلند، درباره انتشار آثار موسیقی هنرمندان موسیقی در دهه شصت زیر نظر احمد جنتی، دبیر فعلی شورای نگهبان سخن گفته است.
وی گفته است: سال ۶۵ بود؛ در آن زمان آيتالله جنتي رئيس سازمان تبليغات اسلامي بود و آثار موسيقي ميبايست به امضاي شخص ايشان ميرسيد تا اجازه انتشار پيدا ميكرد.
وی سپس به یکی از آلبومهایش در آن زمان اشاره میکند و میگوید تا جنتی تمام موسیقی آن آلبوم را کاملا گوش نکرد، مجوز آن صادر نشد.
این آهنگساز گفته است که جنتی حتی با وی حضورا جلسه گذاشته است.
با وقوع انقلاب اسلامی محدودیتهای شدیدی در زمینه موسیقی ایران اعمال شد؛ اوج این محدودیتها دهه شصت بود.
گزارشگران بدون مرز ائتلاف سه قوه علیه روزنامهنگاران را محکوم کرد
سازمان
گزارشگران بدون مرز، با اشاره به روزنامه نگارانی که طی روزهای اخیر قربانی
سرکوب شده اند، ائتلاف سه قوه حکومت جمهوری اسلامی علیه روزنامهنگاران
ایرانی را محکوم کرده است.
متن بیانیه اخیر این سازمان که مقر آن در پاریس است به این شرح است:
گزارشگران بدون مرز، تشدید سرکوب حکومت جمهوری اسلامی علیه
روزنامهنگاران و رسانهها را قویا محکوم میکند. در کمتر از دوهفته دو
روزنامهنگار: مهسا امرآبادی و رضا انصاری راد برای گذراندن مدت محکومیت
خود به زندان احضار شدهاند، محمود شکرایه کاریکاتوریست به ٢٥ ضربه شلاق
محکوم شده است و ماهنامه نسیم بیداری برای مدت دو ماه توقیف شده است.
بسیاری از روزنامهنگاران زندانی، در زندانهای کشور، از این میان نرگس
محمدی در شرایط غیرانسانی و تحقیرآمیز و محروم از حقوق ابتدایی خود
نگاهداری میشوند.٢٠ اردیبهشت، مهسا امرآبادی روزنامهنگار و همسر روزنامهنگار زندانی مسعود باستانی برای سپری کردن یک سال محکومیت خود به زندان اوین احضار شد. وی در تاریخ اول اسفند ماه ١٣٩٠ مطلع شده بود که از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برای «نوشتن گزارش و حمایت از همسر زندانیاش» به ٥ سال زندان که چهارسال آن تعلیقی است، محکوم شده است. این روزنامهنگار پیش از این نیز در تاریخ ٢٢ مهرماه ١٣٨٩ از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، به یکسال زندان محکوم شده بود. مسعود باستانی همسر این روزنامهنگار، که همچنان در زندان رجاییشهر زندانی است، در تاریخ ١٢ تیرماه ١٣٨٨ بازداشت و مرداد ماه همان سال در سری دادگاههای استالینی محاکمه و از سوی شعبه ١٥ دادگاه انقلاب اسلامی به شش سال زندان محکوم شد.
١٤ اردیبهشت، رضا انصاری راد همکار بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب نیز برای سپری کردن مدت محکومیت به زندان اوین احضار شده بود. وی برای «تبلیغ علیه نظام» در شهریور ١٣٨٩ به یکسال زندان محکوم شده بود، این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شده است.
١٥ اردیبهشت ماه محمود شکرایه کاریکاتوریست هفتهنامهی نامه امیر (در شهر اراک) مطلع شد که برای انتشار کاریکاتوری از یکی نمایندگاه شهر اراک به ٢٥ ضربه شلاق محکوم شده است. احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک، کمیجان و خنداب، کاریکاتور خود به شکل فوتبالیست در این نشریه را «توهینآمیز» دانسته و از مدیر هفتهنامه و کاریکاتوریست به دادگاه شکایت کرده بود. در دادگاه مدیر مسئول تبرئه شد اما محمود شکرایه به ٢٥ ضربه شلاق محکوم شده است.
١٠ اردیبهشت سید محمد مهدی طباطبایی، صاحب امتیاز ماهنامه نسیم بیداری، با دریافت نامهای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از توقیف دو ماههی این ماهنامه در پی دستور قضایی بازپرس شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه مطلع شد. در این دستور اتهام نشریه «تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی در شماره های ٢٥ و٢٦ ماهنامه» اعلام شده است. شورای عالی امنیت ملی یکی از نهادهای است که بنا بر وضعیت جاری کشور معمولا هر هفته، فهرست موضوعات ممنوعه را به رسانهها ابلاغ میکند.نسیم بیداری در اخرین شماره خود مصاحبهای را از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق و اصلاحطلب جمهوری اسلامی ایران، منتشر کرده بود.
گزارشگران بدون مرز نگرانی عمیق خود را از وضعیت سلامت نرگس محمدی روزنامهنگار و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر اعلام میکند. وی که در تاریخ دوم اردیبهشت ماه در شهر زنجان بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود، به گفته خانوادهاش به سلول انفرادی بند ٢٠٩ اوین که تحت مسئولیت مأموران وزارت اطلاعات است، منتقل و دچار شوک عصبی و انقباظ عضلانی شده است.
تهدید کم سابقه احمدی نژاد علیه مخالفان داخلی خود:"ملت، دشمنان خود را پشیمان خواهد کرد!"
نکته حیرت انگیز درسخنرانی امروز احمدی نژاد، اعتراض ضمنی او به
ماموران وزارت اطلاعات بود که بعقیده او در ماجرای بحران ارز و طلا دچار
"غفلت" شدند و توطئه گران با یک "طراحی پیچیده، ذهن و اندیشه عناصر
اطلاعاتی ما را به حوزه های غیر اصلی و غیر واقعی معطوف کردند تا بتوانند
توطئه خود را اجرا کنند."
رئیس جمهوری اسلامی ایران صبح امروز در یک سخنرانی شدیدالحن که
در مقابل گروهی از شهروندان مشهد انجام شد، بی آنکه نام "دشمنان" خود را بر
ملا سازد گروهی از مخالفان دولت را به سازماندهی "توطئه" علیه اقدامات
دولت متهم کرد و جلوه های عینی این توطئه ها را یکی در "اخلال در بازار
ارز و طلا" و دیگری "زیر سئوال بردن اجرای قانون هدفمندی یارانه ها" معرفی
کرد.
احمدی نژاد که معتقد است "تا جان در بدن دارد" از اهداف خود کوتاه نخواهد آمد، در این سخنرانی – در نخستین روز از سفر استانی اش به خراسان – افشا کرد که عده ای تلاش می کنند تا قانون هدفمندی یارانه ها را زیر سئوال ببرند. او سپس این عده را متهم کرد که دائماً شایعه پراکنی می کنند، اخبار دروغ و جعلی منتشر می کنند و با کمک بیگانگان و "برخی عناصر داخلی" در یک توطئه و اقدام ضد مردمی در بازار ارز و طلا – که مطلقاً ارتباطی با هدفمندی یارانه ها ندارد- اخلال کرده اند. او تاکید کرد که این حادثه حاصل " توطئه مشترک داخلی و خارجی" بود. او البته به "ملت " اطمینان داد که قاطعانه با این توطئه برخورد کند.
نکته حیرت انگیز در این سخنرانی ، اعتراض ضمنی محمود احمدی نژاد به ماموران وزارت اطلاعات بود که بعقیده او دچار "غفلت" شدند و توطئه گران با یک"طراحی پیچیده، ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزه های غیر اصلی و غیر واقعی معطوف کردند تا بتوانند توطئه خود را اجرا کنند."
رئیس جمهوری اطمینان داد که این توطئه زشت را خنثی و ریشه کن خواهد کرد.
گر چه از سخنان احمدی نژاد نمی توان فهمید که توطئه گران بازار ارز چه کسانی بوده اند، اما در مورد کسانی که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه مخالفند و " می خواستند کاری کنند که شیرینی آن در کام ملت تلخ شود"، در سخنرانی امروز اشاره ها و کنایه های زیادی وجود دارد که شنونده را بسوی نمایندگان مجلس اسلامی هدایت می کند.
با این حال احمدی نژاد کمترین کوششی نمی کند که این دو گروه را از هم جدا کند. او که مخالفانش را " بدخواهان" می نامد آنها را متهم می کند که از یک سو بدنبال اخلال در بازار بودند و "از سوی دیگر می خواستند تا به این بهانه اجرای موفق هدفمندی یارانه ها را زیر سئوال ببرند."
احمدی نژاد در این سخنرانی "دشمنان" را ابتدا نصیحت کرد که دست از این رفتار ها بردارند و سپس آنان را تهدید کرد که در غیر این صورت ملت " دشمنان خود را پشیمان خواهد کرد."
در حالیکه اخیراً خبرگزاری رسمی ایرنا و روزنامه ایران-ارگان دولت- محلی برای اعتراض
احمدی نژاد که معتقد است "تا جان در بدن دارد" از اهداف خود کوتاه نخواهد آمد، در این سخنرانی – در نخستین روز از سفر استانی اش به خراسان – افشا کرد که عده ای تلاش می کنند تا قانون هدفمندی یارانه ها را زیر سئوال ببرند. او سپس این عده را متهم کرد که دائماً شایعه پراکنی می کنند، اخبار دروغ و جعلی منتشر می کنند و با کمک بیگانگان و "برخی عناصر داخلی" در یک توطئه و اقدام ضد مردمی در بازار ارز و طلا – که مطلقاً ارتباطی با هدفمندی یارانه ها ندارد- اخلال کرده اند. او تاکید کرد که این حادثه حاصل " توطئه مشترک داخلی و خارجی" بود. او البته به "ملت " اطمینان داد که قاطعانه با این توطئه برخورد کند.
نکته حیرت انگیز در این سخنرانی ، اعتراض ضمنی محمود احمدی نژاد به ماموران وزارت اطلاعات بود که بعقیده او دچار "غفلت" شدند و توطئه گران با یک"طراحی پیچیده، ذهن و اندیشه عناصر اطلاعاتی ما را به حوزه های غیر اصلی و غیر واقعی معطوف کردند تا بتوانند توطئه خود را اجرا کنند."
رئیس جمهوری اطمینان داد که این توطئه زشت را خنثی و ریشه کن خواهد کرد.
گر چه از سخنان احمدی نژاد نمی توان فهمید که توطئه گران بازار ارز چه کسانی بوده اند، اما در مورد کسانی که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه مخالفند و " می خواستند کاری کنند که شیرینی آن در کام ملت تلخ شود"، در سخنرانی امروز اشاره ها و کنایه های زیادی وجود دارد که شنونده را بسوی نمایندگان مجلس اسلامی هدایت می کند.
با این حال احمدی نژاد کمترین کوششی نمی کند که این دو گروه را از هم جدا کند. او که مخالفانش را " بدخواهان" می نامد آنها را متهم می کند که از یک سو بدنبال اخلال در بازار بودند و "از سوی دیگر می خواستند تا به این بهانه اجرای موفق هدفمندی یارانه ها را زیر سئوال ببرند."
احمدی نژاد در این سخنرانی "دشمنان" را ابتدا نصیحت کرد که دست از این رفتار ها بردارند و سپس آنان را تهدید کرد که در غیر این صورت ملت " دشمنان خود را پشیمان خواهد کرد."
در حالیکه اخیراً خبرگزاری رسمی ایرنا و روزنامه ایران-ارگان دولت- محلی برای اعتراض
تحویل و تحول اختیارات در ریاست جمهوری فرانسه
درفرانسه، تحویل- تحول دستگاه اداری کشوراز رئیس جمهوری سابق نیکولا سارکوزی به رئیس جمهوری منتخب ادامه دارد.
فرانسوا هُولاند، درنظردارد طی هفته های آینده، اولین اقدامات خود
را درجهت تحقق وعده های داده شده درجریان مبارزات انتخاباتی به عمل آورد.
تحویل وتحول درکاخ الیزه قراراست روزپانزدهم ماه مه یک هفته دیگر انجام گیرد. فرانسوا فیون نخست وزیرامروز استعفای خود را تسلیم نیکول سارکوزی خواهد کرد، و قراراست روز پانزدهم ماه مه فرانسوا هُولاند شخصیت مورد نظر خود را برای تشکیل دولت جدید منسوب نماید.
روزنامه های امروز فرانسه بیشترین تیترها و گزارش های خود را همچنان مانند روزهای اخیر به رویدادهای داخلی فرانسه و جابه جائی قدرت از راست میانه به احزاب چپ فرانسه اختصاص داده اند.
دررویدادهای بین المللی انتخابات امروز الجزایر، ادامه بحران درسوریه، مشکلات آلمان به اسلامیون تند روی مقیم این کشور و بالاخره روابط ترکیه و عراق پس از رویداد های تنش الود ماه های اخیرمیان رجب طیب اردوغان نخست وزیرترکیه و نوری المالکی همتای عراقی خود ازتیترهای عمده روزنامه های امروز هستند.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا نیز مبارزات انتخاباتی خود را با اظهارنظرهای جسته گریخته آغازکرده است.
فیگارو گزارشی را به اوباما و تلاش های وی برای دوردوم ریاست جمهوری اختصاص داده است. اوباما اولین رئیس جمهوری خواهد بود که درصورت پیروزی دردور دوم، همانگونه که اعلام کرده است قانون به رسمیت شناخته شدن ازدواج همجنسگرایان را قبول خواهد کرد. اوباما روزچهارشنبه با اعلام این نظرشخصی گفت که با این حال درنظرندارد قانونی را دراین مورد به کنگره ارائه نماید، بلکه به گفته ی وی هرایالت خود می تواند دراین مورد تصمیم لازم را اتخاذ نماید.
به نوشته فیگارو درآمریکا براساس نظرسنجی ها 50 درصد شهروندان با چنین قانونی موافقند و 48 درصد مخالف دادن چنین حقی هستند.
واما همانگونه که گفته شد، امروزاز میلیون ها شهروند الجزایر دعوت شده است تا با حضوردرپای صندوق های رای نمایندگان مجلس این کشوررا برگزینند.
لیبراسیون روزنامه صبح پاریس درگزارشی پیرامون این انتخابات به نقش اسلامیون دراین دوره ازتشکیل مجلس اشاره می کند.
لیبراسیون می نویسد: درکنار44 حزب رسمی که نامزدهای خود رابرای مجلس معرفی کرده اند، بسیاری نیزبه صورت نامزدهای مستقل وارد مبارزات انتخاباتی شده اند. لیبراسیون می افزاید: دراین میان چندی تشکل اسلامی نیزوارد میدان شده اند و امیدوارند پیروزی همتایان
خود درکشورهای همجوار، تونس، مراکش و مصررا تکرارنمایند.
لیبراسیون می نویسد: عبدالله جاب الله یکی از این اسلامیون است که روابطی با اخوان المسلین دارد . وی درسال 1999 نیزنامزد ریاست جمهوری بود که باشکست مواجه شد. عبدالله جاب الله به نوشته لیبراسیون براین باوراست که وی درحال حاضرتنها کسی است که می تواند اسلام را آنگونه که برای الجزایرتوسعه و پیشرفت به همراه خواهد داشت معرفی نماید.
لیبراسیون ازاحتمال کاهش شدید شماررای دهندگان درالجزایرخبرداده است. لیبراسیون می نویسد: تنها 44 درصد حائزین شرایط درفهرست های رای دهی ثبت نام کرده اند.
فیگارو دربخش بین المللی خود گزارشی را به روابط پرتنش عراق و ترکیه اختصاص داده. همانگونه که درگزارش های هفته های اخیرآمده بود طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری عراق که ازسوی دستگاه قضائی دولت نوری المالکی، به اتهام دخالت درتروریسم تحت تعقیب قراردارد، به ترکیه پناه برده است. وی می گوید حاضرنیست تحت حکومت المالکی محاکمه شود. طارق الهاشمی هنوزاستعفاء نداده است و هم اکنون در ترکیه به سرمی برد. این هفته پلیس بین المللی به درخواست دولت عراق قرار بازداشتی را برای معاون رئیس جمهور عراق صادرکرد، ولی نخست وزیر ترکیه روز گذشته اعلام داشت که حاضرنیست الهاشمی را به بغداد مسترد نماید.
فیگارو می نویسد: ترکیه از طارق الهاشمی حمات می کند، زیرا ازیک طرف می مانند اکثریت ترکیه سنّی است وخواهان حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی عراق و واقعیت این است که دولت اردوغان تنها کابوسی دارد، تجزیه عراق و اعلام استقلال دولت خود مختارکردستان است که با توجه به بخش وسیعی ازمنطقه کردنشین ترکیه می تواند برای ترکیه گران تمام شود. ترکیه نوری المالکی را به تحریک گرایش های مذهبی و قومی متهم می کند، این درحالی است که، همزمان با این اتهامات، نوری المالکی دولت ترکیه را به دخالت درامور داخلی عراق متهم کرده است.
تحویل وتحول درکاخ الیزه قراراست روزپانزدهم ماه مه یک هفته دیگر انجام گیرد. فرانسوا فیون نخست وزیرامروز استعفای خود را تسلیم نیکول سارکوزی خواهد کرد، و قراراست روز پانزدهم ماه مه فرانسوا هُولاند شخصیت مورد نظر خود را برای تشکیل دولت جدید منسوب نماید.
روزنامه های امروز فرانسه بیشترین تیترها و گزارش های خود را همچنان مانند روزهای اخیر به رویدادهای داخلی فرانسه و جابه جائی قدرت از راست میانه به احزاب چپ فرانسه اختصاص داده اند.
دررویدادهای بین المللی انتخابات امروز الجزایر، ادامه بحران درسوریه، مشکلات آلمان به اسلامیون تند روی مقیم این کشور و بالاخره روابط ترکیه و عراق پس از رویداد های تنش الود ماه های اخیرمیان رجب طیب اردوغان نخست وزیرترکیه و نوری المالکی همتای عراقی خود ازتیترهای عمده روزنامه های امروز هستند.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا نیز مبارزات انتخاباتی خود را با اظهارنظرهای جسته گریخته آغازکرده است.
فیگارو گزارشی را به اوباما و تلاش های وی برای دوردوم ریاست جمهوری اختصاص داده است. اوباما اولین رئیس جمهوری خواهد بود که درصورت پیروزی دردور دوم، همانگونه که اعلام کرده است قانون به رسمیت شناخته شدن ازدواج همجنسگرایان را قبول خواهد کرد. اوباما روزچهارشنبه با اعلام این نظرشخصی گفت که با این حال درنظرندارد قانونی را دراین مورد به کنگره ارائه نماید، بلکه به گفته ی وی هرایالت خود می تواند دراین مورد تصمیم لازم را اتخاذ نماید.
به نوشته فیگارو درآمریکا براساس نظرسنجی ها 50 درصد شهروندان با چنین قانونی موافقند و 48 درصد مخالف دادن چنین حقی هستند.
واما همانگونه که گفته شد، امروزاز میلیون ها شهروند الجزایر دعوت شده است تا با حضوردرپای صندوق های رای نمایندگان مجلس این کشوررا برگزینند.
لیبراسیون روزنامه صبح پاریس درگزارشی پیرامون این انتخابات به نقش اسلامیون دراین دوره ازتشکیل مجلس اشاره می کند.
لیبراسیون می نویسد: درکنار44 حزب رسمی که نامزدهای خود رابرای مجلس معرفی کرده اند، بسیاری نیزبه صورت نامزدهای مستقل وارد مبارزات انتخاباتی شده اند. لیبراسیون می افزاید: دراین میان چندی تشکل اسلامی نیزوارد میدان شده اند و امیدوارند پیروزی همتایان
خود درکشورهای همجوار، تونس، مراکش و مصررا تکرارنمایند.
لیبراسیون می نویسد: عبدالله جاب الله یکی از این اسلامیون است که روابطی با اخوان المسلین دارد . وی درسال 1999 نیزنامزد ریاست جمهوری بود که باشکست مواجه شد. عبدالله جاب الله به نوشته لیبراسیون براین باوراست که وی درحال حاضرتنها کسی است که می تواند اسلام را آنگونه که برای الجزایرتوسعه و پیشرفت به همراه خواهد داشت معرفی نماید.
لیبراسیون ازاحتمال کاهش شدید شماررای دهندگان درالجزایرخبرداده است. لیبراسیون می نویسد: تنها 44 درصد حائزین شرایط درفهرست های رای دهی ثبت نام کرده اند.
فیگارو دربخش بین المللی خود گزارشی را به روابط پرتنش عراق و ترکیه اختصاص داده. همانگونه که درگزارش های هفته های اخیرآمده بود طارق الهاشمی معاون رئیس جمهوری عراق که ازسوی دستگاه قضائی دولت نوری المالکی، به اتهام دخالت درتروریسم تحت تعقیب قراردارد، به ترکیه پناه برده است. وی می گوید حاضرنیست تحت حکومت المالکی محاکمه شود. طارق الهاشمی هنوزاستعفاء نداده است و هم اکنون در ترکیه به سرمی برد. این هفته پلیس بین المللی به درخواست دولت عراق قرار بازداشتی را برای معاون رئیس جمهور عراق صادرکرد، ولی نخست وزیر ترکیه روز گذشته اعلام داشت که حاضرنیست الهاشمی را به بغداد مسترد نماید.
فیگارو می نویسد: ترکیه از طارق الهاشمی حمات می کند، زیرا ازیک طرف می مانند اکثریت ترکیه سنّی است وخواهان حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی عراق و واقعیت این است که دولت اردوغان تنها کابوسی دارد، تجزیه عراق و اعلام استقلال دولت خود مختارکردستان است که با توجه به بخش وسیعی ازمنطقه کردنشین ترکیه می تواند برای ترکیه گران تمام شود. ترکیه نوری المالکی را به تحریک گرایش های مذهبی و قومی متهم می کند، این درحالی است که، همزمان با این اتهامات، نوری المالکی دولت ترکیه را به دخالت درامور داخلی عراق متهم کرده است.
انتخابات پارلمانی در الجزایر زیر نظارت بین المللی
در حدود ٥٠٠ ناظر خارجی از جمله ١٥٠ ناظر اتحادیۀ اروپا بر این
انتخابات نظارت می کنند. ٢١ میلیون و ٥٠٠ هزار الجزایری واجد شرایط رأی
دهی برای انتخاب ٤٦٢ نمایندۀ پارلمان به پای صندوق های رأی می روند.
شهروندان الجزایری حائز شرایط شرکت در انتخابات امروز به پای صندوق های می روند تا اعضای پارلمان این کشور را برگزینند.
انتخابات پارلمانی امروز الجزایر نخستین انتخابات در این کشور پس از آغاز جنبش های اعتراضی در جهان عرب یا "بهار عربی" است و مهم ترین عامل و جنبۀ آن میزان آراء اسلام گرایان و در صد مشارکت مردم است.
٢١ میلیون ٥٠٠ هزار الجزایری واجد شرایط رأی دهی از ساعت هشت بامداد امروز به وقت محلی می توانند برای انتخاب ٤٦٢ نمایندۀ پارلمان به پای صندوق های رأی بروند.
حوزه های رأی گیری تا ساعت هفت بعد از ظهر باز خواهد بود.
عبدالعزیر بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر، دیروز مردم این کشور به ویژه جوانان را به شرکت در انتخابات امروز فراخواند. خبرگزاری فرانسه در گزارش خود از الجزیره ضمن نقل فراخوان بوتفلیقه یادآور می شود که بخش اعظم جوانان الجزایری نسبت به این انتخابات و به طور کلی سیاست بی اعتنا و بی تفاوتند.
در حدود ٥٠٠ ناظر خارجی از جمله ١٥٠ ناظر اتحادیۀ اروپا بر این انتخابات نظارت می کنند. ناظران دیگر، ناظران اتحادیۀ عرب، سازمان همکاری اسلامی، سازمان ملل متحد و سازمان های غیر دولتی آمریکائی هستند.
میزان مشارکت پس از بسته شدن حوزه های رأی گیری و نخستین نتایج این انتخابات فردا (جمعه) اعلام خواهد شد.
الجزایر در سال های اخیر به کرات صحنۀ تظاهرات و شورش های مردم و به ویژه جوانان علیه مسائل روزمرۀ زندگی از جمله بیکاری، گرانی، کمبود مسکن و نبود امکانات درمانی کافی بوده است بدون آن که کشور شاهد جنبشی اعتراضی عظیمی چون جنبش اعتراضی مردم تونس باشد.
٤٠ تن کشته و ١٧٠ زخمی در دو انفجار در دمشق، پایتخت سوریه
از نظر شورای ملی سوریه، که رژیم را به دست داشتن در این
انفجارها متهم کرده است، رژیم از دست زدن به این اقدامات دو هدف را دنبال
می کند. نخست ارسال این پیام به ناظران بین المللی که جان آنان در سوریه در
خطر است و دوم نشان دادن و اثبات این ادعا که سازمان تروریستی القاعده و
دیگر گروه های تروریستی مسلح در سوریه فعال هستند.
در اثر دو انفجار تروریستی که صبح امروز در دمشق، پایتخت سوریه، روی داد ده ها تن کشته یا زخمی شدند.
نخستین گزارش رسیده از دمشق، حکایت از ٢٩ کشته در این دو انفجار داشت اما لحظاتی بعد تلویزیون دولتی سوریه اعلام کرد در این دو انفجار ٤٠ تن کشته و ١٧٠ نفر زخمی شده اند.
در تصاویر پخش شده از تلویزیون ده ها اتومبیل سوخته و جنازه های تکه تکه شده در برخی از این خودروها به چشم می خورد.
به گفتۀ ساکنان محل، دو انفجار تروریستی امروز دقایقی پس از ساعت هشت بامداد روی داده است و محل انفجار یکی از محلات دمشق است که مجموعه ای از بناهای سرویس های اطلاعاتی سوریه را در خود جای داده است.
پس از وقوع این دو انفجار، ژنرال "رابرت مود"*، فرمانده نروژی ناظران اعزامی سازمان ملل متحد جامعۀ بین المللی را به کمک برای پایان دادن به خشونت ها در سوریه فراخواند.
ژنرال "مود" گفت جامعۀ بین المللی در کنار مردم سوریه قرار دارد و او از همۀ مردم دنیا و مردم سوریه می خواهد که کمک کنند تا به این خشونت ها پایان داده شود.
امروز نیز چون دیروز، شورای ملی سوریه، تشکل اصلی اپوزیسیون سوریه که طیف گسترده ای از گروه های مخالف رژیم را در بر می گیرد دولت دمشق را به دست داشتن در این دو انفجار تروریستی متهم کرد.
دیروز نیز پسی از وقوع انفجاری بر سر راه خودروهای حامل ناظران سازمان ملل متحد، شورای ملی سوریه انگشت اتهام را به سوی رژیم نشانه رفته و مدعی شده بود رژیم بشار اسد با دست زدن به اقدامات تروریستی می خواهد به اثبات این ادعا بپردازد که تروریست های سلفی در سوریه فعالیت دارند.
در بیانیۀ امروز شورای ملی سوریه می خوانیم رژیم از دست زدن به این اقدامات دو هدف را دنبال می کند. نخست ارسال این پیام به ناظران بین المللی که جان آنان در سوریه در خطر است و دوم نشان دادن و اثبات این ادعا که سازمان تروریستی القاعده و دیگر گروه های تروریستی مسلح در سوریه فعال هستند.
در بخش دیگری از این بیانیه، شورای ملی سوریه بر این نکته انگشت گذاشته است که سستی و کندی جامعۀ بین المللی بدبختانه فرصت بیشتری به رژیم سوریه برای ارتکاب چنین اعمالی می دهد.
شمار کشته ها در سوریه از ماه مارس سال گذشته، زمان آغاز اعتراض ها به رژیم، از مرز ١٢٠٠٠ نفر گذشته است.
رد اتهام فعالیت های پاکسازی در پارچین از سوی ایران
در پی انتشار گزارش یک نهاد تحقیقاتی در آمریکا که در آن جمهوری
اسلامی ایران به تلاش برای پاک کردن آثار فعالیت های هسته ای نظامی در
مرکز نظامی "پارچین" متهم شده است، رامین مهمان پرست این اتهام را رد کرد و
آن را یک شوخی دانست.
رامین مهمان پرست مدعی شد که این نهاد تحقیقاتی آمریکائی یعنی
"مؤسسۀ علوم و امنیت بین المللی" کمی بی تجربه است و اگر تجربۀ بیشتری می
داشت می دانست فعالیت های هسته ای آن هم فعالیت هائی که این مؤسسه مدعی آن
است قابل پاک شدن نیست.
سخنگوی وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران چنین نتجه گیری کرد که این مؤسسۀ تحقیقاتی با ملت ایران شوخی کرده است.
"مؤسسۀ علوم و امنیت بین المللی" دیروز با انتشار شماری عکس های ماهواره ای که در ماه آوریل برداشته شده است از احتمال وجود فعالیت هائی برای پاک سازی و زدودن آثار فعالیت های هسته ای نظامی در پارچین خبر داده بود.
این تصاویر ماهواره ای بنائی را نشان می دهد که می تواند در بردارندۀ "اتاق انفجار" یا "آشیانۀ انفجار" باشد و به آزمایش های مربوط به پرتاب کلاهک هسته ای مرتبط باشد.
آژانس بین المللی انرژی اتمی تا کنون چند بار از جمهوری اسلامی ایران خواسته است به بازرسان آژانس اجازه دهد از مرکز پارچین دیدن کنند اما این درخواست تا کنون پذیرفته نشده است.
علی اصغر سلطانیه، نمایندۀ ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، اخیراً امکان بازدید بازرسان آژانس از پارچین در آینده را منتفی ندانسته است.
از نظر اسرائیل نرسید ن به توافق هسته ای با ایران بهتر از یک توافق نامطلوب است
"دنی ایالون"*،معاون وزارت امورخارجۀ اسرائیل، گفت به توافق
نرسیدن با جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با پروندۀ هسته ای تهران بهتر از
نیل به توافقی نامطلوب است. به باور او دادن امکان غنی سازی و ذخیره کردن
اورانیم به ایران به معنای سوق دادن این کشور به سوی ساخت بمب اتمی است.
این مقام اسرائیلی ضمن یادآوری این نکته که حل و فصل این مسأله از طریق
مسالمت آمیز بهترین راه خروج از بحران است گفت قدرت های بزرگ که با ایران
مذاکره و گفتگو می کنند باید مصراً خواهان آن شوند که ایران از برنامۀ
هسته ای خود چشم پوشی کند.
در پی از سرگیری مذاکرات کشورهای عضو گروه موسوم به گروه (١+)٥ در استانبول بعد از یک وقفۀ پانزده ماهه، گزارش هائی در رسانه های غربی منتشر شد که حکایت از آن داشت غرب قصد دارد با غنی سازی اورانیوم به میزان ٥٪ و حتا تا ٢٠٪ به وسیلۀ ایران تحت شرایطی موافقت کند اما در روز سه شنبه (پریروز) اتحادیۀ اروپا در بیانیه ای از جمهوری اسلامی ایران خواست دست از هرگونه غنی سازی اورانیوم بر دارد.
معا.ن وزارت امور خارجۀ اسرائیل که از اعضای حزب راست افراطی "اسرائیل، خانۀ ما" به رهبری اویگدور لیبرمن- وزیر امورخارجۀ این کشور است گفت گزارش ها و شایعاتی که به حصول چنین توافقی دامن بسیار خطرناک است.
به باور او دادن امکان غنی سازی و ذخیره کردن اورانیم به ایران به معنای سوق دادن این کشور به سوی ساخت بمب اتمی است.شایان یادآوری است که بنیامین نتانیاهئو، نخست وزیر اسرائیل نیر دیروز (چهارشنبه) همزمان با "دنی ایالون" در دیدار با خانم کاترین اشتون- مسئول سیاست خارجی اتحادیۀ اروپا- که در مذاکرات اخیر گروه کشورهای موسوم به گروه (١+٥) با ایران در استانبول شرکت کرده است خواستار توقف کامل هر نوع غنی سازی اورانیوم از سوی ایران، خارج کردن کلیۀ مواد غنی شده از این کشور و بالاخره برچیده سدن و تخریب مرکز غنی سازی "فردو" در نزدیکی قم شده بود.
این نکته را نیز نباید ناگفته گذاشت که جمهوری اسلامی ایران بارها تأکید کرده است مکه به هیچ وجه غنی سازی اورانیوم را متوقف نخواهد کرد.
مذاکرات ایران و گروه (١+٥) قرار است در ماه جاری میلادی در بغداد از سر گرفته شود.
وضعيت علي نجاتي بحراني شده است
بر اساس خبر ارسالي به كميته هماهنگي، وضعيت جسمي علي نجاتي كارگر و
عضو هيات مديره ي سنديكاي كارگران نيشكر هفت تپه به حالت بحراني درآمده
است.
با وجود تاييد پزشك قانوني استان خوزستان، كميسيون پزشكي بيمارستان گلستان، تاييد پزشك قانوني شوش و تاييد و هشدار پزشكان زندان دزفول مبني بر وخامت اوضاع جسمي علي نجاتي و لزوم آزاد كردن وي، به دلايل نامعلوم، دستور آزادي علي نجاتي صادر نميشود.
همچنين با وجود صدور نامه ي مرخصي پزشكي براي مراجعه ي نجاتي به پزشكان متخصص و انجام آنژيوگرافي و قرار گرفتن تحت مداوا و با وجود اينكه دادستان شوش نيز نامه ي مربوطه را امضا و تاييد كرده است، از آزادي موقت نجاتي براي مرخصي پزشكي و پي گرفتن مداوا، به دلايل نامشخصي جلوگيري شده و نجاتي در شرايط بسيار بحراني در زندان دزفول درد ميكشد و هر لحظه بيم سكته ي قلبي وي ميرود.
اكنون فشار خون نجاتي در هر روز چند بار به بالاي 16 ميرسد، تنگي نفس و درد در قفسه ي سينه دارد، به هنگام راه رفتن چشمش سياهي ميرود و تپش قلب شديد ميگيرد.
نجاتي اكنون با احتساب ايام بازداشت موقت بيش از نيمي از مدت حبس خود ( 7.5 ماه از 12 ماه ) را با درد و رنج سپري كرده و به واسطه ي صدور حكم قضايي و پزشكي مبني بر عدم تحمل كيفر " قانونا" بايد آزاد شود.
كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري، مسوليت ِهرگونه عواقب ناشي از نگهداري نجاتي در زندان را مستقيما متوجه مقامات قضايي و مسوولان زندان ميداند و خواهان آزادي فوري علي نجاتي است.
با وجود تاييد پزشك قانوني استان خوزستان، كميسيون پزشكي بيمارستان گلستان، تاييد پزشك قانوني شوش و تاييد و هشدار پزشكان زندان دزفول مبني بر وخامت اوضاع جسمي علي نجاتي و لزوم آزاد كردن وي، به دلايل نامعلوم، دستور آزادي علي نجاتي صادر نميشود.
همچنين با وجود صدور نامه ي مرخصي پزشكي براي مراجعه ي نجاتي به پزشكان متخصص و انجام آنژيوگرافي و قرار گرفتن تحت مداوا و با وجود اينكه دادستان شوش نيز نامه ي مربوطه را امضا و تاييد كرده است، از آزادي موقت نجاتي براي مرخصي پزشكي و پي گرفتن مداوا، به دلايل نامشخصي جلوگيري شده و نجاتي در شرايط بسيار بحراني در زندان دزفول درد ميكشد و هر لحظه بيم سكته ي قلبي وي ميرود.
اكنون فشار خون نجاتي در هر روز چند بار به بالاي 16 ميرسد، تنگي نفس و درد در قفسه ي سينه دارد، به هنگام راه رفتن چشمش سياهي ميرود و تپش قلب شديد ميگيرد.
نجاتي اكنون با احتساب ايام بازداشت موقت بيش از نيمي از مدت حبس خود ( 7.5 ماه از 12 ماه ) را با درد و رنج سپري كرده و به واسطه ي صدور حكم قضايي و پزشكي مبني بر عدم تحمل كيفر " قانونا" بايد آزاد شود.
كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري، مسوليت ِهرگونه عواقب ناشي از نگهداري نجاتي در زندان را مستقيما متوجه مقامات قضايي و مسوولان زندان ميداند و خواهان آزادي فوري علي نجاتي است.
جنگ روانی «مجتمع اطلس» علیه یک خواننده
سایت «نسیم آنلاین» از مجموعه سایتهای وابسته به این مجتمع رسانهای٬ روز سهشنبه (۱۹ اردیبهشت) برای نخستینبار از صدور فتوای «ارتداد» شاهین نجفی از سوی یک مرجع تقلید خبر داد.
آنطور که رسانههای وابسته به این مجتمع خبر دادهاند٬ این فتوا از سوی لطفالله صافی گلپایگانی از مراجع تقلید قم صادر شده است.
تصویر این فتوا در شرایطی امروز چهارشنبه (۲۰ اردیبهشت) از سوی خبرگزاری فارس٬ دیگر رسانه وابسته به سپاه منتشر شده که این فتوا در سایت اصلی آقای صافی گلپایگانی وجود ندارد.
تاریخ انتشار این «حکم» کلی مربوط به ۱۷ روز پیش است در حالی که آخرین اثر شاهین نجفی حدود دو روز است که در فضای مجازی فارسی زبان منتشر شده است.
شبکه اجتماعی «افسران جوان جنگ نرم» به عنوان یکی از مهمترین بازوهای رسانهای «مجتمع اطلس» نیز امروز از تشکیل «کمپین مجازات» شاهین نجفی خبر داده است.
سایر سایتهای محافظهکار نیز طی دو روز گذشته همسو با رسانههای وابسته به این مجتمع حملات و تهدیدهای گستردهای علیه نجفی آغاز کردهاند.
به نظر میرسد رسانههای محافظهکار در روزهای آینده به بهانه توهین وی به یکی از امامان شیعه٬ دامنه جریان سازی خبری خود را گسترش دهند.
احمدینژاد مصوبه مورد حمایت رهبر را ابلاغ کرد
آقای احمدینژاد روز دوشنبه (۱۸ اردیبهشت) طی نامهای رسمی خطاب به محمود هاشمی شاهرودی٬ رئیس هیات عالی حل اختلاف و تنظیم روابط قوا این مصوبه را غیرقانونی اعلام کرده بود.
وی با گذشت دو روز از انتشار این نامه٬ به طور غیرمنتظره آن را برای اجرا به دستگاههای اجرایی ابلاغ کرده است.
طرح نظارت بر رفتار نمایندگان که دو سال پیش به خواست علی خامنهای در دستور کار مجلس قرار گرفته بود عاقبت پس از کش و قوسهای فراوان روز ۱۵ اردیبهشت امسال برای اجرا به دولت ابلاغ شد.
مهدی کروبی، رئیس مجلس ششم سال ۱۳۸۹ در نامهای به نمایندگان در در مورد این طرح هشدار داده بود که با تصویب آن، نمایندگان مجلس به «نوکران قدرت» تبدیل خواهند شد.
آقای کروبی نوشته بود این طرح سه ایراد اصلی دارد و باعث «تحقیر نماینده»، «تهدید نماینده در لوای نظارت» و «اخلال در وظیفه نمایندگی» خواهد شد.
سایت «عصر ایران» گزارش کرد:
فحاشی علنی کوچکزاده به یک خبرنگار در مجلس
سایت محافظهکار «عصر ایران» گزارش کرد مهدی کوچکزاده٬ عضو «جبهه پایداری» با فحاشی به خبرنگار هفتهنامه «آسمان» در مجلس٬ برخورد «تند» و «زشتی» با وی کرده است.
«عصر ایران» نوشته که آقای کوچکزاده در واکنش به درخواست خبرنگار هفتهنامه «آسمان» برای گفتگو با این نشریه٬ حملات تندی به وی و محمد قوچانی کرده است.
آنطور که این سایت نوشته است٬ کوچکزاده «حرفهای رکیکی درباره قوچانی به کار برده و نسبت به او فحاشی» کرده است.
به نوشته سایت «عصر ایران»٬ این عضو «جبهه پایداری» در رستوران مجلس با خبرنگار هفتهنامه «آسمان» گلاویز شده و گفته که «قوچانی از سگ مرتضوی هم کمتر است.»
محمد قوچانی در حال حاضر سردبیری هفتهنامه «آسمان» را بر عهده دارد.
مهدی کوچکزاده یکی از تندروترین نمایندگان محافظهکار مجلس است که رابطه بسیار نزدیکی با محمدتقی مصباحیزدی و محمود احمدینژاد دارد.
کوچکزاده در سالهای اخیر جنجالهای فراوانی در صحن علنی مجلس به راه انداخته و بارها حملات تندی به نمایندگان منتقد دولت به خصوص علی لاریجانی٬ رئیس مجلس کرده است.
وی در دوران نمایندگی در مجلس هفتم هم یکبار در صحن مجلس با خبرنگار روزنامه شرق درگیر شد که این موضوع انتقادات زیادی را برانگیخت.
جـــرس:
اعلام افزایش تعرفههای درمانی در سال ۹۱ به میدان زورآزمایی متولیان تعیین تعرفهها تبدیل شده است.
روزنامه شرق طی گزارشی اعلام کرده است که سازمان نظامپزشکی میزان افزایش تعرفهها را ۳۰ تا ۳۵درصد اعلام نموده، اما وزارت بهداشت اما ۱۵ تا ۲۵درصد و وزارت رفاه نهایتا اعلام کرد فقط تا سقف ۱۸درصد را قبول دارد.
بر اساس این گزارش، همزمان اظهارنظرهای متناقض مسوولان در رابطه با تعیین تعرفههای درمانی روز گذشته به بالاترین حد خود رسیده است.
در همین زمینه نایبرییس سازمان نظامپزشکی روز گذشته تعرفه ویزیت پزشکان در سال جدید را ۳۰درصد و حقالزحمه جراحی، بیهوشی و متخصصان داخلی را نیز ۲۰درصد اعلام کرد.
پس از آن وزیر بهداشت تعرفهگذاری از سوی نظامپزشکی را غیرقانونی خواند و اعلام کرد: سازمان نظامپزشکی نمیتواند این کار را کند و بر اساس قانون، سازمان نظامپزشکی حق تعرفهگذاری ندارد و همه ما از جمله سازمان نظامپزشکی باید به مر قانون عمل کنیم.
در ادامه نیز معاون وزیر کار تعاون و رفاه اجتماعی قدمی بالاتر از مسوولان وزارت بهداشت و سازمان نظامپزشکی برداشت و عنوان کرد: سازمان نظامپزشکی افزایش ۳۰درصدی و وزارت بهداشت و درمان افزایش حدود ۲۳درصدی تعرفههای درمانی را در سالجاری پیشنهاد دادهاند اما هیچکدام از این دو تعرفه هنوز نهایی نشده است.
عمادی اضافه کرد: تا قبل از نهایی شدن بودجه سال ۹۱ نمیتوان به طور قاطع این را عنوان کرد اما چون بودجه بیمهها در سال ۹۱ حدود ۱۸درصد افزایش یافته است، مطمئنا افزایش تعرفههای درمانی نیز در همین حد خواهد بود.
تعیین تعرفههای درمانی در حالی طی دوسال گذشته برای وزارت بهداشت، سازمان نظامپزشکی و وزارت رفاه مهم و حیاتیتر از قبل شده است که تبعات اجرای قانون هدفمندی یارانهها در افزایش هزینههای بیمارستانهای عمومی، خصوصی و مطب پزشکان بیشترین فشارهای اقتصادی را به وزارت بهداشت و بیمارستانهای دولتی تحمیل کرده و سهم مردم در پرداخت هزینههای درمانی را بیش از پیش افزایش داده است.
بیمارستانها و مطبهای خصوصی نیز با توجه به افزایش قیمت حاملهای انرژی و تجهیزات پزشکی نرخ ویزیت و خدمات درمانی را افزایش دادهاند تا بتوانند مابهالتفاوت افزایش قیمتها از پول دریافتی خود را از مردم جبران کنند.
وزیر بهداشت و قانون
بر اساس گزارش مذکور، وزیر بهداشت افزایش دلبخواه تعرفهها را غیرقانونی میخواند. مرضیه وحیددستجردی در شرایطی سخن از «قانون» به میان میآورد که وزارت تحت مدیریتش طبق «قانون» باید تعرفهها را در اولین روزهای سال جدید اعلام کند، طبق «قانون» باید سهم مردم از پرداخت هزینههای درمان را به ۳۰درصد برسانند نه بالای ۶۰درصد، طبق قانون باید بخشی از درآمدهای ناشی از هدفمندی یارانهها را در جهت کاهش هزینههای درمانی صرف کنند، طبق قانون باید تعرفههای واقعیای اعلام کنند تا مسایلی مانند افزایش دلبخواه قیمتها و دریافت زیر میزی پزشکان را مدیریت کند، در صورتی که همه اینها محقق نمیشود.
از سوی دیگر بستر اقدام غیرقانونی پزشکان برای افزایش دلبخواه تعرفهها به دلیل اقدام غیرقانونی دولت تاخیر در تعیین تعرفهها ایجاد شده است.
مرضیه وحیددستجردی با اشاره به اینکه مشکل اصلی در تاخیر تعرفهها تشکیل نشدن شورایعالی سلامت است، میگوید: در حال حاضر اگر افزایشی صورت گرفته باشد، بلاوجه است و هنوز اجازه افزایش تعرفههای پزشکی برای هیچ فرد یا مرکزی وجود ندارد و هر گونه افزایش تعرفهها باید با نظر وزارت بهداشت و دولت باشد.
او میافزاید: هر سال البته یک فاصلهای تا زمان اعلام تعرفهها داریم و از پزشکان میخواهیم تا تصویب نهایی تعرفهها صبر کنند.
وزیر بهداشت در پاسخ به این پرسش که آیا تعرفههایی که سازمان نظامپزشکی برای بخش خصوصی اعلام و عنوان کرده و ابلاغ شده است، قانونی است، گفت: سازمان نظامپزشکی نمیتواند این کار را بکند و بر اساس قانون، سازمان نظامپزشکی حق تعرفهگذاری ندارد و همه ما از جمله سازمان نظامپزشکی باید به مر قانون عمل کنیم.
نظامپزشکی و تعرفههای خاص خود
سازمان نظامپزشکی که در این روزها با نادیده گرفتن نظر وزارت بهداشت و وزارت کار تعرفههای مورد نظر خود را اعلام میکند و به شکلی غیرمستقیم مجوزی برای افزایش دلبخواه تعرفهها به پزشکان میدهد، روایت دیگری از شیوه اعلام تعرفهها دارد.
مدیرعامل صندوق رفاه و تعاون سازمان نظامپزشکی با بیان اینکه هزینههای سنگین تحمیلشده بر جامعه پزشکی، آنها را تحت فشارهای جدی اقتصادی قرار داده است، میگوید: در پایان سال ۹۰ مراکز درمانی بزرگ از جمله بیمارستانهای خصوصی پس از تحقیقات جامع و کارشناسیهای لازم اعلام کردند تعرفههای خدمات درمانی و پزشکی مراکز غیردولتی دستکم باید ۴۷درصد افزایش یابد. این رقم برای مراکز کوچک جامعه پزشکی نیز حدود ۲۰درصد تخمین زده شد. وی تصریح کرد: در چنین شرایطی و با توجه به افزایش سرسامآور قیمت وسایل و تجهیزات پزشکی وابسته به ارز، کیتهای آزمایشگاهی، وسایل یدکی، دستگاههای پزشکی و سایر موارد مشابه، به طور قطع ادامه فعالیت در این بخشها به طور عملی وجود نداشت. به همین دلیل نیز شاهد اعتراضهای جدی و گسترده گروههای پزشکی از سراسر کشور بودیم. نوروزی گفت: از آنجا که در برنامه پنجم توسعه، تعیین تعرفهها به شورایعالی بیمه سلامت واگذار شده بود، انتظار میرفت با راهاندازی و آغاز به کار این شورا و انتخاب اعضای آن توسط دولت و مجلس و ورود نمایندگان سازمانهای صنفی به این شورا بتوان برای مشکلات بسیار جدی و گسترده گروههای پزشکی بخش غیردولتی کشور چارهای جدی اندیشیده شود که متاسفانه این مهم نیز محقق نشد. نوروزی اظهار داشت: بر اساس مصوبه شورایعالی نظامپزشکی، تعرفه ویزیت پزشک عمومی و دندانپزشک عمومی برای امسال ۱۰۵هزارریال، پزشک متخصص و دندانپزشک متخصص ۱۷۰هزارریال و فوقتخصص، فلوشیپ و دانشیار و استاد ۲۱۰هزارریال تعیین شده است.
وزارت رفاه در غیاب شورایعالی بیمه که باز هم به دلیل عدم تشکیل شورایعالی سلامت در دولت باید نظر نهایی در اعلام تعرفهها را بدهد، بیش از مردم سنگ سازمانهای بیمهگر را به سینه میزند؛ سازمانهای بیمهگری که در عدم پرداخت مطالبات بیمارستانهای دولتی و مراکز درمانی یدطولایی دارد.
طی روزهای اخیر معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با اظهارات خود مثلث اظهارات متناقض در رابطه با تعرفهها را تکمیل و با اشاره به اینکه هر سازمان و دستگاهی میتواند در بخش تعرفههای درمانی پیشنهاد بدهد، اعلام کرد: تعرفههای درمانی سال ۹۱ در جلسه شورایعالی بیمه نهایی خواهد شد.
سیدعبدالله عمادی با اشاره به اینکه پیشنهادات از سوی سازمانها و دستگاهها درخصوص تعرفههای درمانی یک امر عادی محسوب میشود، اظهار داشت: این پیشنهادات هیچکدام ملاک اجرایی ندارد و تا قبل از اعلام نهایی از سوی شورایعالی بیمه هیچیک از تعرفههای درمانی تغییری نخواهد یافت. وی تصریح کرد: سازمان نظامپزشکی افزایش ۳۰درصدی و وزارت بهداشت و درمان افزایش حدود ۲۳درصدی تعرفههای درمانی را در سالجاری پیشنهاد داده اما هیچکدام از این دو تعرفه هنوز نهایی نشده است.
عمادی در پاسخ به این پرسش که وزارت تعاون، کار و رفاه چه تعرفهای را برای سال ۹۱ در شورایعالی بیمه پیشنهاد خواهد داد، اظهار داشت: تا قبل از نهایی شدن بودجه سال ۹۱ نمیتوان به طور قاطع این را عنوان کرد اما چون بودجه بیمهها در سال ۹۱ حدود ۱۸درصد افزایش یافته است، مطمئنا افزایش تعرفههای درمانی نیز در همین حد خواهد بود.
جـــرس:
در پی انتشار خبر محکومیت یک کاریکاتوریست اراکی به ۲۵ ضربه شلاق ، به دلیل کشیدن کاریکاتوری از نماینده این شهر در مجلس شورای اسلامی ، تعدادی از سایت های خبری داخل ایران با صدور بیانیه مشترکی ، خواستار تجدید نظر در این باره و اصلاح روش های برخورد با رسانه ها شدند.
به گزارش تارنمای ندای سبز آزادی، دراین بیانیه که نسبت به صدور حکم شلاق برای محمود شکرایه (کاریکاتوریست) اعتراض شده، آمده است:
"مطلع شده ایم که چندی پیش ، یک کاریکاتوریست اراکی به دلیل یک اقدام متعارف و معمول رسانه ای ، به تحمل تازیانه محکوم شده است. وقتی خبر را شنیدیم که محکمه ای ، کاریکاتوریست یک رسانه محلی را به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده اراک در مجلس شورای اسلامی "مجرم" شناخته و حکم داده که ۲۵ ضربه شلاق به او بزنند ، گمان اصلی مان این بود که یا با شایعه ای مضحک مواجهیم و یا کاریکاتور ترسیمی ، واجد وصف مجرمانه "توهین" - ان هم در حد اعلا - بوده است که باعث شده اولاً یک نماینده با آن همه مشغله کاری ، ره به شکایت برد و ثانیاً دادگاه اراک نیز با بررسی تخصصی کاریکاتور ، آن را مصداق توهین بداند و چنان حکم سنگین و عجیبی را صادر نماید!
با این حال، مشاهده و بررسی کاریکاتور - که نماینده مذکور را در لباس ورزشی نشان می دهد- حاکی از آن است که کوچکترین بی حرمتی و توهینی در آن مستتر نبوده و معلوم نیست محکمه اراک ، بر چه اساسی چنین حکم عجیبی را انشاء کرده است؟!
اگر قرار بود که کشیدن کاریکاتور چهره های سیاسی ، ورزشی ،هنری و ... مستوجب شلاق و تعزیر باشد ، می بایست در هر شهری ، شعب متعددی از محاکم به بررسی کاریکاتورها و صدور احکام شلاق برای کاریکاتوریست ها اختصاص می یافت و افرادی مانند مرحوم صابری فومنی و همکارانش در "گل آقا" بارها و بارها به شلاق و حبس و اعدام محکوم می شدند!
این بیانیه می افزاید: واقعاً چگونه است که گاه یک روزنامه نگار را به دلیل نوشتن مطلبی در وبلاگش ، متهم به ریختن آب به آسیاب دشمن می کنند ولی کسی درباره افرادی که در مسندهای مهم با سخنان و کارها و آرایشان ، حیثیت ایران و انقلاب و نظام را لکه دار می کنند ، چیزی نمی گوید و جلودارشان نمی شود؟!
عصرایران - تابناک - اعتدال - مشرق نیوز - انتخاب - قانون آنلاین - آتی نیوز - افکار نیوز - صراط نیوز - عصرخبر - پول نیوز - بازتاب امروز - بی باک - افق نیوز -ایران ویج - جذاب نیوز - ۵۹۸ - همراهان نیوز - زیست نیوز - بولتن نیوز - شفاف – پارسینه سایتهای امضا کننده این بیانیه هستند.
در پی انتشار خبر محکومیت یک کاریکاتوریست اراکی به ۲۵ ضربه شلاق ، به دلیل کشیدن کاریکاتوری از نماینده این شهر در مجلس شورای اسلامی ، تعدادی از سایت های خبری داخل ایران با صدور بیانیه مشترکی ، خواستار تجدید نظر در این باره و اصلاح روش های برخورد با رسانه ها شدند.
به گزارش تارنمای ندای سبز آزادی، دراین بیانیه که نسبت به صدور حکم شلاق برای محمود شکرایه (کاریکاتوریست) اعتراض شده، آمده است:
"مطلع شده ایم که چندی پیش ، یک کاریکاتوریست اراکی به دلیل یک اقدام متعارف و معمول رسانه ای ، به تحمل تازیانه محکوم شده است. وقتی خبر را شنیدیم که محکمه ای ، کاریکاتوریست یک رسانه محلی را به دلیل کشیدن کاریکاتور نماینده اراک در مجلس شورای اسلامی "مجرم" شناخته و حکم داده که ۲۵ ضربه شلاق به او بزنند ، گمان اصلی مان این بود که یا با شایعه ای مضحک مواجهیم و یا کاریکاتور ترسیمی ، واجد وصف مجرمانه "توهین" - ان هم در حد اعلا - بوده است که باعث شده اولاً یک نماینده با آن همه مشغله کاری ، ره به شکایت برد و ثانیاً دادگاه اراک نیز با بررسی تخصصی کاریکاتور ، آن را مصداق توهین بداند و چنان حکم سنگین و عجیبی را صادر نماید!
با این حال، مشاهده و بررسی کاریکاتور - که نماینده مذکور را در لباس ورزشی نشان می دهد- حاکی از آن است که کوچکترین بی حرمتی و توهینی در آن مستتر نبوده و معلوم نیست محکمه اراک ، بر چه اساسی چنین حکم عجیبی را انشاء کرده است؟!
اگر قرار بود که کشیدن کاریکاتور چهره های سیاسی ، ورزشی ،هنری و ... مستوجب شلاق و تعزیر باشد ، می بایست در هر شهری ، شعب متعددی از محاکم به بررسی کاریکاتورها و صدور احکام شلاق برای کاریکاتوریست ها اختصاص می یافت و افرادی مانند مرحوم صابری فومنی و همکارانش در "گل آقا" بارها و بارها به شلاق و حبس و اعدام محکوم می شدند!
این بیانیه می افزاید: واقعاً چگونه است که گاه یک روزنامه نگار را به دلیل نوشتن مطلبی در وبلاگش ، متهم به ریختن آب به آسیاب دشمن می کنند ولی کسی درباره افرادی که در مسندهای مهم با سخنان و کارها و آرایشان ، حیثیت ایران و انقلاب و نظام را لکه دار می کنند ، چیزی نمی گوید و جلودارشان نمی شود؟!
عصرایران - تابناک - اعتدال - مشرق نیوز - انتخاب - قانون آنلاین - آتی نیوز - افکار نیوز - صراط نیوز - عصرخبر - پول نیوز - بازتاب امروز - بی باک - افق نیوز -ایران ویج - جذاب نیوز - ۵۹۸ - همراهان نیوز - زیست نیوز - بولتن نیوز - شفاف – پارسینه سایتهای امضا کننده این بیانیه هستند.
جـــرس:
یك عضو هیات رییسه مجلس نسبت به درج مطالبی در یكی از روزنامهها در مورد روند تصویب كلیات لایحه بودجه تذكر داد.
به گزارش ایسنا، جهانبخش محبینیا در ابتدای جلسه علنی روز پنجشنبه و پیش از شروع بررسی جزییات لایحه بودجه سال ۹١ گفت: بنده قصد بیان تذكر و اخطار را نداشته و اگر جزو نمایندگان منتخب مجلس نهم بودم باز هم تذكر میدادم.
وی افزود: برخی روزنامهها بخشی از مذاكرات مجلس را بهانه قرار داده و كملطفی و شاید شیطنتهایی كردند كه حقیقتا انسان را یاد دوران استبداد قاجار یا رضا شاه میاندازد.
این نماینده اصولگرا بدون اشاره به عقب نشینی مجلس از وظایف قانونی و ملی خود در برابر قانون شکنی ها مدعی شد: "امام خامنهای درباره اینكه مجلس در راس امور است و نقشه راه كشور را تهیه میكند سفارشات زیادی دارند. مجلس تابلوی دموكراسی، مردمسالاری، آزادی و حریت است."
محبینیا در ادامه به تیتر یكی از روزنامهها اشاره و ادعا کرد: در این روزنامه این تیتر زده شده است كه تعیین تكلیف كلیات بودجه بدون مشخص شدن سقف درآمدها. البته امیدوارم این موضوع در سایه اشتباه و ندانمكاری باشد؛ چون روز گذشته ماده واحده لایحه بودجه ۹١بین نمایندگان توزیع شد، در حالی كه برای بررسی كلیات بودجه نیازی به مشخص بودن سقف درآمدها نبود."
وی افزود: در این رابطه گلهای از همكاران به عنوان اعاظم مجلس دارم كه تذكرات آنها دستمایهای برای برخی شده است كه به روند مذاكرات توجه لازم را نكردند.
این عضو هیات رییسه مجلس ادامه داد: دردآورتر از این موضوع و مایه مصیبت آن است كه روزنامهای تیتر زده هفتصد میلیون تومان برای هر نماینده و ۵۵ هزار تومان یارانه مردم.
محبینیا در ادامه خطاب به مردم گفت: ای مردم شریف و بزرگ ایران كه مشروطیت و انقلاب كردید و هشت سال در مقابل آمریكا و شوروی استقامت كردید، سوگند میخورم كه این تیتر دروغ است.
وی اضافه كرد: البته زیركی آنها این بود كه بودجه عمرانی كشور یعنی مبلغی بالغ بر چهل هزار میلیارد تومان را بر تعداد نمایندگان تقسیم كرده و به این عدد رسیدند.
این نماینده مجلس خطاب به نمایندگان گفت: آیا شما محلی برای مراجعه مردم نیاز ندارید تا آنها دردهایشان را به شما بگویند و شما این دردها را در قالب سیاستگذاریها به قانون تبدیل كنید؟ آیا به خودرویی كه از آن برای مهمانان و مراجعهكنندگانتان استفاده كنید احتیاجی ندارید؟
این عضو فراكسیون اصولگرایان مجلس افزود: آیا ما هم نمیتوانیم از این مغالطه استفاده كنیم كه بودجه عمرانی كل كشور را تقسیم بر تعداد وزرا یا برخی از مسوولان كنیم و به اعداد نجومی برسیم و خدای نكرده این رقمها را به حساب وزرای عزیز و تلاش كرده بگذاریم؟ آیا این به معنای بر باد دادن و به تاراج گذاشتن حیثیت نظام نیست؟
وی افزود: آیا مقام معظم رهبری نفرمودند كه اركان نظام را نشكنید و آبروی نظام را به خاطر مصالح شخصی و جناحی بر باد ندهید؟
محبینیا در پایان گفت: از قوه قضاییه خواستار اقدام قانونی در مقابل این كجفهمیها، مغالطه و بردن آبروی نظام هستم و از اعضای هیات رییسه نیز درخواست دارم تا موضوع را به شكل حقوقی پیگیری كند.
به گزارش ایسنا، محمدرضا باهنر كه ریاست جلسه را به عهده داشت در پاسخ به این تذكر اظهار كرد: روزنامهای كه چنین تیتری (در مورد حقوق و مزایای نمایندگان) زده روزنامه ایران (ارگان دولت) است، اما بهتر بود اگر میخواهند افشاگری هم بكنند حداقل ضرب و تقسیمها را درست انجام میدادند.
وی افزود: در روزنامه ایران تیتر زدند كه هفتصد میلیون تومان برای هر نماینده و ۵۵هزار تومان برای مردم. ولی من فكر میكنم كه این عددها باید بزرگتر از این مقدار باشد؛ چون قاعدتا اگر بودجه عمرانی با رقم چهل هزار میلیارد تومان در تمامی حوزههای انتخابیه تقسیم شود به ازای هر نماینده باید صد میلیارد تومان كار عمرانی انجام شود.
نایب رییس مجلس اضافه كرد: دوستان در این روزنامه اشتباه و رقم هفتصد میلیون تومان را برای مجلس محاسبه كردند. اگر آنها محاسبه درستتری انجام میدادند باید رقم بیشتر از این برای كارهای عمرانی به هر نماینده در حوزه انتخابیهاش اختصاص مییافت. البته زحمت كارهای عمرانی را دولت میكشد.
باهنر خطاب به ارگان دولت تصریح كرد: حداقل اگر میخواهید سیاهنمایی هم كنید تلاش كنید مقداری اعداد و ارقام را درست بگویید و در زمینه سیاهنمایی، دروغ و خلاف نگویید.
وی ادامه داد: ما از این موضوع تاسف میخوریم اما چه كنیم كه كشور درگیر این بیانصافیها و مسائل شده است.
در این هنگام برخی از نمایندگان خواستار بیان تذكرات شدند كه باهنر در پاسخ به آنها درخواست كرد از بیان تذكرشان منصرف شوند.
وی تاكید كرد حتما از این تیتر روزنامه به عنوان دفاع از حقوق نمایندگان ملت شكایت میشود.
یك عضو هیات رییسه مجلس نسبت به درج مطالبی در یكی از روزنامهها در مورد روند تصویب كلیات لایحه بودجه تذكر داد.
به گزارش ایسنا، جهانبخش محبینیا در ابتدای جلسه علنی روز پنجشنبه و پیش از شروع بررسی جزییات لایحه بودجه سال ۹١ گفت: بنده قصد بیان تذكر و اخطار را نداشته و اگر جزو نمایندگان منتخب مجلس نهم بودم باز هم تذكر میدادم.
وی افزود: برخی روزنامهها بخشی از مذاكرات مجلس را بهانه قرار داده و كملطفی و شاید شیطنتهایی كردند كه حقیقتا انسان را یاد دوران استبداد قاجار یا رضا شاه میاندازد.
این نماینده اصولگرا بدون اشاره به عقب نشینی مجلس از وظایف قانونی و ملی خود در برابر قانون شکنی ها مدعی شد: "امام خامنهای درباره اینكه مجلس در راس امور است و نقشه راه كشور را تهیه میكند سفارشات زیادی دارند. مجلس تابلوی دموكراسی، مردمسالاری، آزادی و حریت است."
محبینیا در ادامه به تیتر یكی از روزنامهها اشاره و ادعا کرد: در این روزنامه این تیتر زده شده است كه تعیین تكلیف كلیات بودجه بدون مشخص شدن سقف درآمدها. البته امیدوارم این موضوع در سایه اشتباه و ندانمكاری باشد؛ چون روز گذشته ماده واحده لایحه بودجه ۹١بین نمایندگان توزیع شد، در حالی كه برای بررسی كلیات بودجه نیازی به مشخص بودن سقف درآمدها نبود."
وی افزود: در این رابطه گلهای از همكاران به عنوان اعاظم مجلس دارم كه تذكرات آنها دستمایهای برای برخی شده است كه به روند مذاكرات توجه لازم را نكردند.
این عضو هیات رییسه مجلس ادامه داد: دردآورتر از این موضوع و مایه مصیبت آن است كه روزنامهای تیتر زده هفتصد میلیون تومان برای هر نماینده و ۵۵ هزار تومان یارانه مردم.
محبینیا در ادامه خطاب به مردم گفت: ای مردم شریف و بزرگ ایران كه مشروطیت و انقلاب كردید و هشت سال در مقابل آمریكا و شوروی استقامت كردید، سوگند میخورم كه این تیتر دروغ است.
وی اضافه كرد: البته زیركی آنها این بود كه بودجه عمرانی كشور یعنی مبلغی بالغ بر چهل هزار میلیارد تومان را بر تعداد نمایندگان تقسیم كرده و به این عدد رسیدند.
این نماینده مجلس خطاب به نمایندگان گفت: آیا شما محلی برای مراجعه مردم نیاز ندارید تا آنها دردهایشان را به شما بگویند و شما این دردها را در قالب سیاستگذاریها به قانون تبدیل كنید؟ آیا به خودرویی كه از آن برای مهمانان و مراجعهكنندگانتان استفاده كنید احتیاجی ندارید؟
این عضو فراكسیون اصولگرایان مجلس افزود: آیا ما هم نمیتوانیم از این مغالطه استفاده كنیم كه بودجه عمرانی كل كشور را تقسیم بر تعداد وزرا یا برخی از مسوولان كنیم و به اعداد نجومی برسیم و خدای نكرده این رقمها را به حساب وزرای عزیز و تلاش كرده بگذاریم؟ آیا این به معنای بر باد دادن و به تاراج گذاشتن حیثیت نظام نیست؟
وی افزود: آیا مقام معظم رهبری نفرمودند كه اركان نظام را نشكنید و آبروی نظام را به خاطر مصالح شخصی و جناحی بر باد ندهید؟
محبینیا در پایان گفت: از قوه قضاییه خواستار اقدام قانونی در مقابل این كجفهمیها، مغالطه و بردن آبروی نظام هستم و از اعضای هیات رییسه نیز درخواست دارم تا موضوع را به شكل حقوقی پیگیری كند.
به گزارش ایسنا، محمدرضا باهنر كه ریاست جلسه را به عهده داشت در پاسخ به این تذكر اظهار كرد: روزنامهای كه چنین تیتری (در مورد حقوق و مزایای نمایندگان) زده روزنامه ایران (ارگان دولت) است، اما بهتر بود اگر میخواهند افشاگری هم بكنند حداقل ضرب و تقسیمها را درست انجام میدادند.
وی افزود: در روزنامه ایران تیتر زدند كه هفتصد میلیون تومان برای هر نماینده و ۵۵هزار تومان برای مردم. ولی من فكر میكنم كه این عددها باید بزرگتر از این مقدار باشد؛ چون قاعدتا اگر بودجه عمرانی با رقم چهل هزار میلیارد تومان در تمامی حوزههای انتخابیه تقسیم شود به ازای هر نماینده باید صد میلیارد تومان كار عمرانی انجام شود.
نایب رییس مجلس اضافه كرد: دوستان در این روزنامه اشتباه و رقم هفتصد میلیون تومان را برای مجلس محاسبه كردند. اگر آنها محاسبه درستتری انجام میدادند باید رقم بیشتر از این برای كارهای عمرانی به هر نماینده در حوزه انتخابیهاش اختصاص مییافت. البته زحمت كارهای عمرانی را دولت میكشد.
باهنر خطاب به ارگان دولت تصریح كرد: حداقل اگر میخواهید سیاهنمایی هم كنید تلاش كنید مقداری اعداد و ارقام را درست بگویید و در زمینه سیاهنمایی، دروغ و خلاف نگویید.
وی ادامه داد: ما از این موضوع تاسف میخوریم اما چه كنیم كه كشور درگیر این بیانصافیها و مسائل شده است.
در این هنگام برخی از نمایندگان خواستار بیان تذكرات شدند كه باهنر در پاسخ به آنها درخواست كرد از بیان تذكرشان منصرف شوند.
وی تاكید كرد حتما از این تیتر روزنامه به عنوان دفاع از حقوق نمایندگان ملت شكایت میشود.
جـــرس:
در پی بازداشت مهسا امرآبادی روزنامه نگار و همسر مسعود باستانی جهت اجرای حکم حبس، مادر این روزنامه نگار دربند از مسئولان کشور خواست که "نگاهشان را تغییر دهند و از حبس و زندانی کردن این جوانان دست بردارند."
مادر مهسا امر آبادی، همچنین از مسئولان قضایی کشور می خواهد "در حال حاضر که مهسا در اوین است، حداقل لطفی که می توانند بکنند این است که مسعود را هم از زندان رجایی شهر به اوین منتقل کنند."
به گزارش کلمه، خانم مریم نقی، مادر مهسا با اشاره به حبس دامادش در زندان رجایی شهر، خاطرنشان می کند: "برایمان خیلی سخت است که هر هفته بخواهیم برای دیدار عزیزانمان به رجایی شهر و اوین برویم. حداقل اگر هر دو در یک زندان باشند، راحت تر می توانیم آنان را ملاقات کنیم."
گفتنی است، مهسا امرآبادی روز گذشته برای اجرای حکم حبس خود به زندان اوین رفت. این روزنامه نگار در دو پرونده جداگانه، هر یک به حبس یک ساله محکوم شده که مشخص نیست بازداشت امروز او برای یکی از این دو پرونده است یا هردو. این در حالی است که همسر وی مسعود باستانی نیز هم اکنون در حال گذراندن محکومیت خود در زندان رجایی شهر کرج است.
مهسا امرآبادی که در پرونده بازداشت خود در سال ۸۸ به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بودٰ سال قبل نیز در پرونده ای توسط دادگاه شعبه ۲۶ انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان که ۴ سال آن به تعلیق در آمد، محکوم شد.
بدین ترتیب در حال حاضر او به اندازه دو سال منهای ایام بازداشتش محکومیت دارد، اگرچه احتمال می رود که تنها یکی از محکومیت های حبس او در حال اجرا باشد.
اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش عنوان شده است.
پس از صدور این حکم، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن محکوم نمودن برخوردهای ضورت گرفته با مهسا امرآبادی، حمایت همه جانبه خود را از این خانواده مظلوم اعلام کردند. در بخشی از این بیانیه آمده بود:"جرم مهسا چه بود جز وفاداری به همسرش و انجام وظیفه اطلاع رسانی درخصوص وضعیت نامطلوب جسمی او براثر برخوردهای ناهنجار در زندانی که هرگز جای او و دیگر مردان فرهنگ و سیاست نیست؟!"
این روزنامهنگار در ۱۰ اسفند سال نود برای بار دوم توسط اطلاعات سپاه بازداشت و با قید وثیقه آزاد شد. امرآبادی پیش از این و در خرداد سال ۸۸ هم بازداشت و به یک سال زندان تعزیری محکوم شده بود. مسعود باستانی همسر مهسا امرآبادی از دیگر روزنامهنگاران زندانی است که از تیر ماه سال ۸۸ بدون یک روز مرخصی در زندان رجاییشهر به سر میبرد و به ۶ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.
مادر مهسا امرآبادی با بیان این نکته که هیچیک از جرم هایی که برای مهسا و مسعود گفته اند را نمی پذیرد می گوید: اینها بچه های این مملکت هستند و دلشان برای این کشور سوخته است. اینها خارجی نیستند و مسئولان باید نگاهشان را تغییر دهند.
سرمایه های این مملکت
بر اساس گزارش ها، در پی فراخوانده شدن امرآبادی برای اجرای حکم، فخرالسادات محتشمی پور، فعال جنبش سبز و همسر زندانی سیاسی مصطفی تاجزاده در صفحه فیس بوک خود نوشته است:
مهسا می آید گوشه ای می نشیند و به خیرهای زندانی ها گوش می دهد. نوبت خودش که می رسد می گوید: مسعود هم خوب است باید بماند دیگر تا پایان حکمش بدون حتی یک روز مرخصی و ما سرهایمان را می اندازیم پایین از شرم.
سوار ماشین قرمز رنگ مهسا می شویم و می رسیم مرکز شهر ترافیک زیادی است مثل همیشه یا کمی بیشتر. مهاجمین می ریزند دور ماشین قرمزرنگ مهسا و ما را پیاده می کنند. مهسا می گوید: کجا؟ چرا؟؟ ماشینم؟؟؟ می گویند ماشینت را می بریم پارکینگ. مهسا می گوید کیفم را چرا می گیرید تازه حقوقم را گرفته ام. حقوقش: چهارصد هزار تومان!
مهسا می گوید: مادرمان را کجا می برید دخترش تنهاست جوابش را چه بدهیم؟ قرار نیست مهسا جواب گوی دختر تنهای من باشد. قرار است او با من باشد و من بعدها جواب گوی بی عرضگی خودم باشد به مسعودش. شب اول بازجویی صدایم را بلند می کنم تا مهسا بشنود دل گرم شود بداند مادر کنار اوست. صدای مهسا را می شنوم که علت بازداشتش را متعجبانه پرسش می کند!
از مراقب هر روز سراغ مهسا را می گیرم و از او جواب سربالا می گیرم. دیگر حضورش را آن نزدیکی ها حس نمی کنم. دخترم می گوید مهسا آزاد شده و من شاد می شوم و وقتی می شنوم با مسعود در اتاق ملاقات دو الف دیدار داشته شادتر می شوم.
مهسا به دادگاه احضار می شود در پایان محاکمه قاضی او را می فرستد نزد بارجوهای سپاه که با او گفتگو کنند! و دست آخر مهسا به آنان می گوید: من جاسوس و خبربیار شما نمی شوم هرکاری می خواهید بکنید.
مهسا نگران مسعود است وقتی مأمور زندان او را هل داده و او سرش خورده به میله ها و بی حال شده و مهسا مانده در بی خبری و … به مهسا می گویند از تو شکایت می کنیم! مهسا باید خاموش باشد.
به بازجو می گویم این بچه ها را رها کنید این ها سرمایه های این مملکتند هیچ جای دنیا با سرمایه هایش این گونه رفتار نمی کند. می گویم لجبازی با این بچه ها بس است. زورتان زیاد است قبول ولی بگذارید ما خودمان تاوان انقلابی که کردیم بپردازیم و تا پایان عمر هزینه بدهیم برای اصلاحش این بچه ها را بگذارید بروند سرخانه و زندگیشان. بازجو می گوید این ها که دست ما نیستند!
صدای مهسا مانند کودکانی که بهترین هدیه عمرشان را گرفته اند، شاد است و من دلم غنج می زند که او را کنار مسعودش ببینم. می روم بیمارستان. مسعود آرام و قرار ندارد. مهسا شادِ شاد است در همان بیمارستان کنار تخت مسعودش. مسعود به من می گوید ممنون که مواطب مهسا هستید من سرم را زیر می اندازم مسعود می خندد و می گوید ولی لطفا دیگر سوار ماشین مهسا نشوید. ما با هم قرار می گذاریم که از این پس مهسا سوار ماشین من بشود شاید مشکل آقایان حل شود!
مهسا می گوید: فشار آورده اند به وثیقه گذار باید بروم زندان. می گویم مگر می شود مسعود رجایی شهر تو اوین اصلا امکان ندارد.
شب دوستان دور هم جمعند همه چشم ها تر است همه نگاهشان را از هم می دزدند. کسی غذا نمی خورد همه بازی بازی می کنند. دیر شده مهسا می خواهد برود خانه مادرش منتظر است. می بوسمش و می گویم تنها نرو. با وکیلش صحبت می کنم می گویم مهسا نباید برود. مسعود هست. از هر خانواده یکی کافی است که زندانی باشد برای این نطام مقدس !
به بازجو زنگ می زنم. تلفنش جواب نمی دهد. می خواهم بگویم تنها یک جو شعور لازم است برای تشخیص این که همسر یک زندانی سیاسی را به زندان نمی برند مگر این که بخواهند خانواده های دیگر زندانیان سیاسی را تحریک کنند تا دست به اقداماتی بزنند که شاید به صلاح نباشد!
مهسا زنگ می زند می گوید گفتند فعلا برو خبرت می کنیم. من نفسی عمیق می کشم. مادر دست او را می گیرد می برد رشت که آرامش باشد و امنیت باشد. مهسا دلتنگ مسعود است به تهران بازمی گردد راه کرج را پیش می گیرد. مهسا می خواهد زندگی کند. زندگی آرام و بی دغدغه حق اوست و حق همه جوانک های بی گناه اسیر ستم.
خانه مهسا در محدوده طرح های عمرانی شهرداری است باید خراب شود. مهسا خانه به دوش می شود. می گوید اسباب و اثاثیه را می گذارم انبار و خودم می روم زندان تا مجبور نباشم اینقدر هزینه کنم. خرد شدم زیربار مخارج زندگی بی مسعود! دعوایش می کنم مادرانه و به زودی یک اعلان کوچک در فضای مجازی مشکل خانه به دوشی او را حل می کند. مهسا دلش می خواهد ما را در خانه کوچک ۵۰ متری اش پذیرا باشد وقت نمی شود. امروز و فردا می شود تا سفر کیش. سفر کیش یک فرصت استثنایی است تا ما دور هم باشیم. حالا مهسا میان دو مادرش کیف می کند و من در کنار همه فرزندانم و خواهرانم در شب تولد چهل و نه سالگی عیشی ناتمام دارم. دلتنگی هایمان را به آب های خلیح فارس می ریزیم که به دوردست ها ببرد اما همراه با امواج نزدمان بازمی گردند. جشن میلاد روی کشتی در میان بخشی از خانواده بزرگ زندانیان سیاسی. در کنار کوچولوهایی که دو سه روز طعم شادی را می چشند تا دوباره آماده شوند برای گذران روزهای سخت زندگی بدون بابا.
مهسا آخرین جرعه می ناب آزادی را کنار دوستانش می نوشد و هنوز بازنگشته فرامی خوانندش به زندان!
دیشب که زنگ زد برای خداحافظی من از تا مدتی از حرف هایش سر در نمی آوردم چون باورم نمی شد که رفتنی است. مهسا گفت که دیگر به کسی خبر نمی دهد رفتنش را شاید دوباره برگردد. گفت که این بار نخواسته مادرش هم از رشت بیاید. گفت که رفتنی باید برود و او عزم رفتن کرده است. من باورم نمی شد که رفتنی است وگرنه همان شبانه می رفتم برای بوسه آخر برای وداع. باورم نمی شد رفتنش را وگرنه تا درب ورودی اوین خوشبخت شده با حضور آرادگان سرفراز مشایعتش می کردم و تا لحظه آخر درگوشش دعا می خواندم و وصیت ها می کردم و سفارش ها.
من باورم نمی آمد که ریحانه پس ار پی گیری های من عاقبت بعدازظهر زنگ بزند و با بغض بگوید: مهسا رفت که بماند! و باورم نمی آمد که ناگهان آن قدر سنگ دل شوم که سرش داد بکشم: گریه می کنی ریحانه؟آن هم باوجود گوش نامحرم؟؟؟ وقتی ریحانه گفت دلتنگی هایمان را چه کنیم من دیگر سکوت کردم…
جمعا به میزان دو سال حبس تعزیری... خود به زندان اوین فراخوانده شد.
در پی بازداشت مهسا امرآبادی روزنامه نگار و همسر مسعود باستانی جهت اجرای حکم حبس، مادر این روزنامه نگار دربند از مسئولان کشور خواست که "نگاهشان را تغییر دهند و از حبس و زندانی کردن این جوانان دست بردارند."
مادر مهسا امر آبادی، همچنین از مسئولان قضایی کشور می خواهد "در حال حاضر که مهسا در اوین است، حداقل لطفی که می توانند بکنند این است که مسعود را هم از زندان رجایی شهر به اوین منتقل کنند."
به گزارش کلمه، خانم مریم نقی، مادر مهسا با اشاره به حبس دامادش در زندان رجایی شهر، خاطرنشان می کند: "برایمان خیلی سخت است که هر هفته بخواهیم برای دیدار عزیزانمان به رجایی شهر و اوین برویم. حداقل اگر هر دو در یک زندان باشند، راحت تر می توانیم آنان را ملاقات کنیم."
گفتنی است، مهسا امرآبادی روز گذشته برای اجرای حکم حبس خود به زندان اوین رفت. این روزنامه نگار در دو پرونده جداگانه، هر یک به حبس یک ساله محکوم شده که مشخص نیست بازداشت امروز او برای یکی از این دو پرونده است یا هردو. این در حالی است که همسر وی مسعود باستانی نیز هم اکنون در حال گذراندن محکومیت خود در زندان رجایی شهر کرج است.
مهسا امرآبادی که در پرونده بازداشت خود در سال ۸۸ به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بودٰ سال قبل نیز در پرونده ای توسط دادگاه شعبه ۲۶ انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس و به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۵ سال زندان که ۴ سال آن به تعلیق در آمد، محکوم شد.
بدین ترتیب در حال حاضر او به اندازه دو سال منهای ایام بازداشتش محکومیت دارد، اگرچه احتمال می رود که تنها یکی از محکومیت های حبس او در حال اجرا باشد.
اتهامات امرآبادی عدم اعلام برائت از مهندس موسوی و کروبی؛ حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش عنوان شده است.
پس از صدور این حکم، جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با صدور بیانیه ای ضمن محکوم نمودن برخوردهای ضورت گرفته با مهسا امرآبادی، حمایت همه جانبه خود را از این خانواده مظلوم اعلام کردند. در بخشی از این بیانیه آمده بود:"جرم مهسا چه بود جز وفاداری به همسرش و انجام وظیفه اطلاع رسانی درخصوص وضعیت نامطلوب جسمی او براثر برخوردهای ناهنجار در زندانی که هرگز جای او و دیگر مردان فرهنگ و سیاست نیست؟!"
این روزنامهنگار در ۱۰ اسفند سال نود برای بار دوم توسط اطلاعات سپاه بازداشت و با قید وثیقه آزاد شد. امرآبادی پیش از این و در خرداد سال ۸۸ هم بازداشت و به یک سال زندان تعزیری محکوم شده بود. مسعود باستانی همسر مهسا امرآبادی از دیگر روزنامهنگاران زندانی است که از تیر ماه سال ۸۸ بدون یک روز مرخصی در زندان رجاییشهر به سر میبرد و به ۶ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.
مادر مهسا امرآبادی با بیان این نکته که هیچیک از جرم هایی که برای مهسا و مسعود گفته اند را نمی پذیرد می گوید: اینها بچه های این مملکت هستند و دلشان برای این کشور سوخته است. اینها خارجی نیستند و مسئولان باید نگاهشان را تغییر دهند.
سرمایه های این مملکت
بر اساس گزارش ها، در پی فراخوانده شدن امرآبادی برای اجرای حکم، فخرالسادات محتشمی پور، فعال جنبش سبز و همسر زندانی سیاسی مصطفی تاجزاده در صفحه فیس بوک خود نوشته است:
مهسا می آید گوشه ای می نشیند و به خیرهای زندانی ها گوش می دهد. نوبت خودش که می رسد می گوید: مسعود هم خوب است باید بماند دیگر تا پایان حکمش بدون حتی یک روز مرخصی و ما سرهایمان را می اندازیم پایین از شرم.
سوار ماشین قرمز رنگ مهسا می شویم و می رسیم مرکز شهر ترافیک زیادی است مثل همیشه یا کمی بیشتر. مهاجمین می ریزند دور ماشین قرمزرنگ مهسا و ما را پیاده می کنند. مهسا می گوید: کجا؟ چرا؟؟ ماشینم؟؟؟ می گویند ماشینت را می بریم پارکینگ. مهسا می گوید کیفم را چرا می گیرید تازه حقوقم را گرفته ام. حقوقش: چهارصد هزار تومان!
مهسا می گوید: مادرمان را کجا می برید دخترش تنهاست جوابش را چه بدهیم؟ قرار نیست مهسا جواب گوی دختر تنهای من باشد. قرار است او با من باشد و من بعدها جواب گوی بی عرضگی خودم باشد به مسعودش. شب اول بازجویی صدایم را بلند می کنم تا مهسا بشنود دل گرم شود بداند مادر کنار اوست. صدای مهسا را می شنوم که علت بازداشتش را متعجبانه پرسش می کند!
از مراقب هر روز سراغ مهسا را می گیرم و از او جواب سربالا می گیرم. دیگر حضورش را آن نزدیکی ها حس نمی کنم. دخترم می گوید مهسا آزاد شده و من شاد می شوم و وقتی می شنوم با مسعود در اتاق ملاقات دو الف دیدار داشته شادتر می شوم.
مهسا به دادگاه احضار می شود در پایان محاکمه قاضی او را می فرستد نزد بارجوهای سپاه که با او گفتگو کنند! و دست آخر مهسا به آنان می گوید: من جاسوس و خبربیار شما نمی شوم هرکاری می خواهید بکنید.
مهسا نگران مسعود است وقتی مأمور زندان او را هل داده و او سرش خورده به میله ها و بی حال شده و مهسا مانده در بی خبری و … به مهسا می گویند از تو شکایت می کنیم! مهسا باید خاموش باشد.
به بازجو می گویم این بچه ها را رها کنید این ها سرمایه های این مملکتند هیچ جای دنیا با سرمایه هایش این گونه رفتار نمی کند. می گویم لجبازی با این بچه ها بس است. زورتان زیاد است قبول ولی بگذارید ما خودمان تاوان انقلابی که کردیم بپردازیم و تا پایان عمر هزینه بدهیم برای اصلاحش این بچه ها را بگذارید بروند سرخانه و زندگیشان. بازجو می گوید این ها که دست ما نیستند!
صدای مهسا مانند کودکانی که بهترین هدیه عمرشان را گرفته اند، شاد است و من دلم غنج می زند که او را کنار مسعودش ببینم. می روم بیمارستان. مسعود آرام و قرار ندارد. مهسا شادِ شاد است در همان بیمارستان کنار تخت مسعودش. مسعود به من می گوید ممنون که مواطب مهسا هستید من سرم را زیر می اندازم مسعود می خندد و می گوید ولی لطفا دیگر سوار ماشین مهسا نشوید. ما با هم قرار می گذاریم که از این پس مهسا سوار ماشین من بشود شاید مشکل آقایان حل شود!
مهسا می گوید: فشار آورده اند به وثیقه گذار باید بروم زندان. می گویم مگر می شود مسعود رجایی شهر تو اوین اصلا امکان ندارد.
شب دوستان دور هم جمعند همه چشم ها تر است همه نگاهشان را از هم می دزدند. کسی غذا نمی خورد همه بازی بازی می کنند. دیر شده مهسا می خواهد برود خانه مادرش منتظر است. می بوسمش و می گویم تنها نرو. با وکیلش صحبت می کنم می گویم مهسا نباید برود. مسعود هست. از هر خانواده یکی کافی است که زندانی باشد برای این نطام مقدس !
به بازجو زنگ می زنم. تلفنش جواب نمی دهد. می خواهم بگویم تنها یک جو شعور لازم است برای تشخیص این که همسر یک زندانی سیاسی را به زندان نمی برند مگر این که بخواهند خانواده های دیگر زندانیان سیاسی را تحریک کنند تا دست به اقداماتی بزنند که شاید به صلاح نباشد!
مهسا زنگ می زند می گوید گفتند فعلا برو خبرت می کنیم. من نفسی عمیق می کشم. مادر دست او را می گیرد می برد رشت که آرامش باشد و امنیت باشد. مهسا دلتنگ مسعود است به تهران بازمی گردد راه کرج را پیش می گیرد. مهسا می خواهد زندگی کند. زندگی آرام و بی دغدغه حق اوست و حق همه جوانک های بی گناه اسیر ستم.
خانه مهسا در محدوده طرح های عمرانی شهرداری است باید خراب شود. مهسا خانه به دوش می شود. می گوید اسباب و اثاثیه را می گذارم انبار و خودم می روم زندان تا مجبور نباشم اینقدر هزینه کنم. خرد شدم زیربار مخارج زندگی بی مسعود! دعوایش می کنم مادرانه و به زودی یک اعلان کوچک در فضای مجازی مشکل خانه به دوشی او را حل می کند. مهسا دلش می خواهد ما را در خانه کوچک ۵۰ متری اش پذیرا باشد وقت نمی شود. امروز و فردا می شود تا سفر کیش. سفر کیش یک فرصت استثنایی است تا ما دور هم باشیم. حالا مهسا میان دو مادرش کیف می کند و من در کنار همه فرزندانم و خواهرانم در شب تولد چهل و نه سالگی عیشی ناتمام دارم. دلتنگی هایمان را به آب های خلیح فارس می ریزیم که به دوردست ها ببرد اما همراه با امواج نزدمان بازمی گردند. جشن میلاد روی کشتی در میان بخشی از خانواده بزرگ زندانیان سیاسی. در کنار کوچولوهایی که دو سه روز طعم شادی را می چشند تا دوباره آماده شوند برای گذران روزهای سخت زندگی بدون بابا.
مهسا آخرین جرعه می ناب آزادی را کنار دوستانش می نوشد و هنوز بازنگشته فرامی خوانندش به زندان!
دیشب که زنگ زد برای خداحافظی من از تا مدتی از حرف هایش سر در نمی آوردم چون باورم نمی شد که رفتنی است. مهسا گفت که دیگر به کسی خبر نمی دهد رفتنش را شاید دوباره برگردد. گفت که این بار نخواسته مادرش هم از رشت بیاید. گفت که رفتنی باید برود و او عزم رفتن کرده است. من باورم نمی شد که رفتنی است وگرنه همان شبانه می رفتم برای بوسه آخر برای وداع. باورم نمی شد رفتنش را وگرنه تا درب ورودی اوین خوشبخت شده با حضور آرادگان سرفراز مشایعتش می کردم و تا لحظه آخر درگوشش دعا می خواندم و وصیت ها می کردم و سفارش ها.
من باورم نمی آمد که ریحانه پس ار پی گیری های من عاقبت بعدازظهر زنگ بزند و با بغض بگوید: مهسا رفت که بماند! و باورم نمی آمد که ناگهان آن قدر سنگ دل شوم که سرش داد بکشم: گریه می کنی ریحانه؟آن هم باوجود گوش نامحرم؟؟؟ وقتی ریحانه گفت دلتنگی هایمان را چه کنیم من دیگر سکوت کردم…
جمعا به میزان دو سال حبس تعزیری... خود به زندان اوین فراخوانده شد.
قانقاریای فساد در کشور؛ پول مردم را بالا می کشند و خون به جگر همه کرده اند
اکبر ترکان وزیر اسبق راه و ترابری در گفتگو با فرارو بیان میکند که مسئله اصلی کنونی کشور فساد اقتصادی است. وی ضمن ریشه یابی این مسئله راهکارهایی هم برای جلوگیری از آن پیشنهاد می کند.ترکان گفت: «فساد هم اکنون خرخره کشور را گرفته است. هر کجا می روید از شما پول می خواهند. اگر زمانی این موضوع به صورت پنهانی انجام می گرفت اکنون اینطور نیست و خیلی راحت مذاکره می کنند و این امر برای کشور خیلی خطرناک است.»
وی گفت: «فساد یک موضوعی است که اگر آن را رها کنیم تا به استخوان برسد مثل قانقاریا می شود و باید استخوان را قطع کرد. خدا نکند این فسادی که ما اکنون در بخش های اجرایی کشور مشاهده می کنیم نهادینه شود. اگر نهادینه شود به آسانی درمان نخواهد شد. من می شنوم اکنون در ادارات و سازمانهای متعدد همه گرفتن پول را جزء کار خود حساب می کنند و این امر تبدیل به یک موضوع علنی شده است. یعنی کار شما در این ادارات زمانی انجام می شود که پول بدهید.»
ترکان درباره علت اصلی فساد مالی موجود در کشور گفت: «ریشه اولیه و آغاز فساد در کشور ما از انتخابات شروع می شود؛ هر انتخاباتی که در کشور برگزار می شود. شما ببینید هزینه تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای محترم مجلس از حقوق چهار سال نمایندگی آنها بیشتر است. وقتی حقوق چهار سال نمایندگی جوابگوی هزینه های تبلیغاتی نیست پس این کاندیدا خرج تبلیغات خود را ازکجا بیاورد؟ باید برود با یک نفر وا ببندد. وقتی با کسی وا ببندد آن طرف برای رضای خدا که این پول را به او نمی دهد.»
وی ادامه داد: «ممکن است اوایل انقلاب واقعا کسی برای ثواب و برای رضای خدا این کار را می کرد؛ اما امروز اگر کسی برای کاندیدای نمایندگی هزینه ای می کند این کار را نوعی بیزنس و کسب و کار حساب می کند. یعنی امروز هزینه می کند که بعدا از منافع آن برخوردار شود.»
وزیر اسبق دفاع افزود: «بنابراین وقتی آن کاندیدا رای آورد شخصی که هزینه کرده بود نزد این نماینده می آید و از این نماینده می خواهد که برایش کارهای خلاف قانون انجام دهد. بنابراین به نظر من نقطه آغاز فساد در کشور ما اینجاست.»
مدیرعامل اسبق شرکت نفت و گاز پارس خاطرنشان ساخت: «این امر فقط مربوط به انتخابات نمایندگی مجلس نیست. شما فکر می کنید سایر انتخابات دیگری که ما برگزار می کنیم، آقای x و y و z از ارث مرحوم پدرشان خرج هزینه های تبلیغات خود می کنند؟ چه کسی این هزینه ها را متقبل می شود؟ عده ای این هزینه ها را می پردازند و بعد زمانی که آن کاندیدا رای آورد سراغ او می آیند و از اینجا فساد آغاز و فراگیر می شود.»
ترکان درباره راه حل ریشه کن کردن فساد اقتصادی موجود در کشور گفت: «مگر کشورهای اروپایی مسئله فساد مالی ندارند؟ آنها چه کار کردند؟ این کشورها قوانین متعددی برای جلوگیری و برخورد با این موضوع وضع کردند. یکی از این قوانین این است که اشخاص سیاسی اعم از شخص حقوقی سیاسی مانند احزاب، موسسات و سازمان ها و یا شخص حقیقی سیاسی باید ترازنامه مالی خود را به دادستان کل کشور بدهند.»
وی ادامه داد: «اکنون بعضی از کشورهای اروپایی این قانون را اجرا می کنند. یعنی مثلا فلان حزب باید عنوان کند که چقدر پول و از چه کسانی گرفته و در چه مواردی هزینه کرده است. این کار جلوی بخش بزرگی از فساد را می گیرد.»
ترکان گفت: «اجازه بدهید مثالی بزنم. هلموت کهل صدراعظم سابق آلمان بود که ادغام دو آلمان در زمان او انجام شد. او را به عنوان قهرمان اتحاد دو آلمان می شناسند. اما همین فرد را به این دلیل که ۵۰۰ هزار مارک برای حزب خود از جایی کمک گرفته بود و این موضوع را به مقامات مربوطه اعلان نکرده بود به دادگاه کشاندند. چون این موضوع یک تخلف محسوب می شود و اگر پولی گرفته می شود باید آن را آشکار کرد.»
وی افزود: «بنابراین یکی از راه حل های جلوگیری از انجام فساد همین تجربیاتی است که در کشورهای دیگر انجام شده است. شفافیت، اعلان گردش مالی و ترازنامه هر حزب، ارائه بیلان مالی هر کاندیدا و نماینده ای می تواند مانع از سوءاستفاده های احتمالی شود. بنابراین ما باید از این تجربیات استفاده کنیم.»
این وزیر اسبق راه و ترابری گفت: «شما نمی دانید در هفته چند پدر با شرافت و با عزت به من مراجعه و برای اشتغال فرزند فارغ التحصیل دانشگاهی خود التماس می کنند. آنها فکر می کنند من هنوز مسئولیتی دارم. حال در چنین وانفسایی عده ای دارایی کشور را بالا کشیدند که خون به جگر همه ما کردند.»
وی گفت: «اگر در آلمان، اتریش یا سوئیس خلافی ببینیم ممکن است بگوییم آنها که مسلمان نیستند. بنابراین آیا نباید میزان خلاف در کشور ما کمتر از این کشورها باشد؟ آیا نباید میزان دروغ گویی در کشور ما کمتر از این کشورها باشد؟ آیا نباید میزان فساد اقتصادی در کشور ما کمتر از این کشورها باشد؟ باید حتما کمتر باشد و امیدورایم همین طور شود.»
وضعیت جسمی نگرانکننده ی نرگس محمدی
رحمانی در گفت و گویی با بی بی سی گفته است که خانم محمدی در تماسی با خانه پس از گفت و گو با فرزندانش با مادر آقای رحمانی صحبت کرده و گفته است که یکشنبه شب (۱۷ اردیبهشت) “چندین بار حالش بهم خورده و به زمین افتاده است و یک بار نیز سرش با زمین برخورد کرده است.”
به گفته آقای رحمانی خانم محمدی که برای اجرای حکمش از حدود دو هفته پیش در زندان به سر می برد، دوباره تحت بازجویی قرار گرفته است.
آقای رحمانی که اکنون در خارج از ایران به سر می برد، گفت که خانم محمدی را برای زیر فشار قرار دادن او دوباره بازجویی کرده اند که به گفته او مصداق “گروگانگیری” است.
آقای رحمانی گفت که همسرش در جریان بازداشتش در سال ۱۳۸۹ دچار شوک عصبی شده بود که ماه ها طول کشید مداوا شود و حالا به گفته او با بازداشت و بازجویی مجدد او، دوباره دچار این بیماری شده است.
دادگاه انقلاب، خانم محمدی را به اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” و “اجماع و تبانی علیه امنیت ملی” ابتدا به یازده سال و سپش در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال زندان محکوم کرد.
نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرایی شورای ملی صلح که به گفته اطرافیانش “وضعیت جسمی نگرانکنندهای” دارد، روز شنبه، دوم اردیبهشت، توسط ماموران امنیتی در خانه پدری اش در زنجان بازداشت شد و به زندان اوین در تهران منتقل شد.
او در اردیبهشت سال ۱۳۸۹به دلیل عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای وی قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی صادر شد؛ اما در تاریخ ۲۰ خردادماه سال همان سال توسط مأموران امنیتی، شبانه و در منزل خود بازداشت شد و بعد از گذشت یک ماه آزاد شد.
آقای رحمانی پیشتر درباره دو فرزند خردسالش گفته بود که وضعیت آنها مناسب نیست و اعضای خانواده از آنها نگهداری میکنند.
همسر نرگس محمدی: فشارهای دوباره در بازجویی مصداق گروگانگیری است+ گزارش تصویری
تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر که در زندان به سر می برد، می گوید که همسرش در تماس تلفنی با خانواده اش از بازگشت بیماری عصبی و فلج عضلانی اش خبر داده است.رحمانی در گفت و گویی با بی بی سی گفته است که خانم محمدی در تماسی با خانه پس از گفت و گو با فرزندانش با مادر آقای رحمانی صحبت کرده و گفته است که یکشنبه شب (۱۷ اردیبهشت) “چندین بار حالش بهم خورده و به زمین افتاده است و یک بار نیز سرش با زمین برخورد کرده است.”
به گفته آقای رحمانی خانم محمدی که برای اجرای حکمش از حدود دو هفته پیش در زندان به سر می برد، دوباره تحت بازجویی قرار گرفته است.
آقای رحمانی که اکنون در خارج از ایران به سر می برد، گفت که خانم محمدی را برای زیر فشار قرار دادن او دوباره بازجویی کرده اند که به گفته او مصداق “گروگانگیری” است.
آقای رحمانی گفت که همسرش در جریان بازداشتش در سال ۱۳۸۹ دچار شوک عصبی شده بود که ماه ها طول کشید مداوا شود و حالا به گفته او با بازداشت و بازجویی مجدد او، دوباره دچار این بیماری شده است.
دادگاه انقلاب، خانم محمدی را به اتهام “تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی” و “اجماع و تبانی علیه امنیت ملی” ابتدا به یازده سال و سپش در دادگاه تجدید نظر به ۶ سال زندان محکوم کرد.
نرگس محمدی، نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر و رئیس هیئت اجرایی شورای ملی صلح که به گفته اطرافیانش “وضعیت جسمی نگرانکنندهای” دارد، روز شنبه، دوم اردیبهشت، توسط ماموران امنیتی در خانه پدری اش در زنجان بازداشت شد و به زندان اوین در تهران منتقل شد.
او در اردیبهشت سال ۱۳۸۹به دلیل عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای وی قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی صادر شد؛ اما در تاریخ ۲۰ خردادماه سال همان سال توسط مأموران امنیتی، شبانه و در منزل خود بازداشت شد و بعد از گذشت یک ماه آزاد شد.
آقای رحمانی پیشتر درباره دو فرزند خردسالش گفته بود که وضعیت آنها مناسب نیست و اعضای خانواده از آنها نگهداری میکنند.
منبع عکس: سایت ملی مذهبی
انفجار شدید در دمشق؛ حمص زیر باران گلوله
در ساعات اولیه بامداد روز پنجشنبه، ۲۱ اردیبهشت (۱۰ مه)، صدای دو انفجار شدید در دمشق، پایتخت سوریه، به گوش رسید و در پی آن، ستون های دود بخشی از آسمان شهر را پوشاند.دلیل انفجارهای روز پنجشنبه و مسئول این اقدام مشخص نیست اما در گذشته، مقامات دولتی گروه های مخالف را که از آنان با عنوان “تروریست” یاد می کنند مسئول بمب گذاری دانسته اند.
مخالفان این اتهام را رد کرده و گفته اند که عملیات نظامی آنها شامل بمب گذاری نمی شود و دولت را متهم کرده اند به منظور اثبات اینکه اعتراضات کنونی توسط گروه های اسلامگرای تندرو هدایت می شود به چنین انفجارهایی مبادرت می کند.
در شرایط نابسامان کنونی، امکان نفوذ گروه های تندرو در صفوف مخالفان، و همچنین اقدامات تلافی جویانه گروه های کوچک و پراکنده مخالفان علیه خشونت نیروهای دولتی و حتی تصمیمات خودسرانه سازمان ها و نهادهای متعدد امنیتی و سیاسی طرفدار حکومت را نمی توان در این زمینه نادیده گرفت.
ناظران سازمان ملل در چارچوب طرح صلح سازمان ملل و اتحادیه عرب برای پایان دادن به خشونتها در سوریه به این کشور اعزام شدهاند
از شهر حمص سوریه گزارش می رسد که آتش باران سنگین ارتش سوریه علیه مخالفان دولت بشار اسد در این شهر ادامه دارد.
روز گذشته، مخالفان دولت سوریه از شهر حمص گزارش کردند که با وجود حدود یکماه از آغاز طرح آتش بس در این کشور، نیروهای ارتش به گلوله باران شدید این شهر ادامه داده اند.
این در حالی است که یازده نفر از ناظران صلح سازمان ملل و اتحادیه عرب در این شهر سوریه حضور دارند. حمص از زمان آغاز ناآرامی ها در سوریه همواره یکی از مراکز اصلی اعتراضات بوده است.
همزمان گزارشگر بی بی سی که به همراه ناظران صلح سفر می کند، می گوید اجرای آتش بس در سوریه “غیر ممکن” به نظر می رسد چرا که هر دو طرف درگیر به طور مکرر آن را نقض می کنند.
روز چهارشنبه همچنین در نزدیکی خودروی سربازان اسکورت کننده خودروی ناظران صلح سازمان ملل در سوریه و به هنگام بازدید آنها از شهر درعا در جنوب این کشور، یک بمب کنار جادهای منفجر شد.
دست کم شش سرباز ارتش سوریه که این ناظران را همراهی میکردند، در جریان این انفجار زخمی شدند.
فعالان مخالف دولت سوریه میگویند دولت مسئول این انفجار بوده تا ناظران صلح را از ماموریت خود بازدارد اما دولت سوریه تا کنون حملاتی از این دست را به مخالفان مسلح خود نسبت داده است.
این بمب کنار جادهای پس از عبور خودروی حامل ناظران سازمان ملل منفجر شد.
هیچ یک از ناظران سازمان ملل نیز زخمی نشدهاند.
ناظران سازمان ملل در چارچوب طرح صلح سازمان ملل و اتحادیه عرب برای پایان دادن به خشونتها در سوریه به این کشور اعزام شدهاند.
در حال حاضر نزدیک به سی ناظر در سوریه حضور دارند اما قرار است تعداد این ناظران افزایش یابد.
حضور این ناظران تا کنون تاثیر چندانی در پایان دادن به خشونتها نداشته است.
شهر درعا که امروز این بمب کنار جادهای در آن منفجر شد، جایی است که تظاهرات ضد دولتی علیه بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه از آن آغاز شد.
در ماه مارس سال گذشته اعتراضها از این شهر آغاز شد و اندک اندک به شهرهای حمص و حماة کشیده شد.
طبق طرح صلح کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب، توافقنامه آتشبسی از ۱۲ آوریل در سوریه به اجرا در آمده است.
از آن زمان میزان خشونتها در این کشور کاهش یافته است.
اما ناظران صلح سازمان ملل در سوریه که به تازگی فعالیتهای خود را آغاز کردهاند، از ادامه خشونتها در این کشور خبر داده و گفتهاند که هر دو طرف با نقض تعهدات خود، کماکان به استفاده از سلاحهای سنگین در مناطق مسکونی ادامه میدهند.
مقامهای رسمی دولت بشار اسد میگویند گروههای “تروریستی” مورد حمایت خارجیان، مسئول خشونتها و کشتار بیش از ۲۴۵۰ غیرنظامی و ۱۳۴۰ سرباز از زمان آغاز تظاهرات ضد دولتی در این کشور در ماه مارس ۲۰۱۱ هستند.
سازمان ملل میگوید بیش از ۹ هزار نفر تا کنون در خشونتهای این کشور کشته شدهاند.
وزارت ارشاد محکوم شد: ۲ و نیم میلیارد جریمه توقیف فیلم سنتوری
وزارت ارشاد به دلیل توقیف نگه داشتن یک فیلم به دو نیم میلیارد جریمه نقدی محکوم شد.به گزارش آفاق در پی توقیف اکران فیلم سینمایی سنتوری در زمان ریاست صفارهرندی در منصب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، عوامل فیلم سنتوری به دیوان عدالت اداری شکایت کردند.
برپایه این خبر پس از اعلام خبر رفع توقیف فیلم سنتوری از سوی معاونت سینمایی به نقل از علیرضا سجادپور، مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم و پیگیریهای عوامل فیلم دادگاه مربوطه اخیراً خسارت ناشی از توقیف این فیلم، پس از صدور مجوز از سوی وزارت ارشاد را تایید کرد و این وزارتخانه را مکلف به پرداخت ضرر و زیان ناشی از این توقیف کرد.
گفته می شود که مبلغ ضرر و زیان ناشی از این توقیف ۲ونیم میلیارد براورد شده است.
محمدحسین صفار هرندی در زمان ریاست خود بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در باره این توقیف به روزنامه جامجم گفته بود: «فیلمنامه سنتوری در سال ۸۱ با نامی دیگر به معاونت سینمایی ارائه شد اما به دلیل مشکلاتی که داشت نتوانست مجوز ساخت دریافت کند. اما حالا که فیلم ساخته شده، قابلیت نمایش عمومی ندارد. زیرا «برخی» معتقدند فیلم با فیلمنامهای که مجوز گرفته متفاوت است.»؛ «فیلم سنتوری در حال حاضر قابلیت نمایش ندارد و تغییراتی هم که در آن اعمال شده مناسب نبوده است.»
فیلم سنتوری فیلمی ایرانی در ژانر درام است. این فیلم ساخته داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۵ خورشیدی است که به عقیده بسیاری از کارشناسان به سیاه نمایی علیه فضای داخل کشور ایران پرداخته است.
از بهرام رادان؛گلشیفته فراهانی،مسعود رایگان؛رویا تیموریان؛مائده طهماسبی؛نادر سلیمانی؛مهیار پورحسابی؛سیامک خواهانی؛محمد سلوکی به عنوان بازیگران این فیلم میشود یاد کرد.
داستان دنباله دار سعید مرتضوی، متهم جنایت کهریزک در مجلس نهم
میانجیگری ناکام احمد توکلی و حداد عادل در متقاعد کردن مرتضوی به استعفا، داستان متهم جنایت کهریزک را به مجلس نهم راهی کرد.بی کفایتی نمایندگان در استفاده از حق قانونی خود در اعتراض به یک انتصاب تا آنجا بود که حتی شکایت آنان در دیوان عدالت اداری نیز تاکنون بی جواب مانده است.
جمعی از استیضاح کنندگان وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اطلاعیه ای خطاب به مردم ایران اعلام کردند با توجه به پیگیری حکم غیر قانونی مرتضوی در دیوان عدالت اداری منتظر رسیدگی به این حکم خواهند بود و در صورت به سرانجام نرسیدن این پرونده استیضاح را در مجلس نهم به جریان خواهند انداخت.
آنان در نامه خود نگفتند در حالی که مجلس آماده استیضاح وزیر کار بود، نامه شبانه حداد عادل به نمایندگان چه معنایی داشت و با کدام پشتوانه حقوقی و قانونی، این نماینده تهران بر مبانی ” قول شرفی” که تکذیب شد، روند قانونی مجلس را مختل کرد.
سعید مرتضوی در مجالس هفتم و هشتم هم پرونده ناتمام دارد و حال باید دید این پرونده در مجلس نهم چه سرنوشتی خواهد داشت.
در اطلاعیه این نمایندگان آمده است: درباره استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که به علت صدور حکم سعید مرتضوی به مدیرعاملی صندوق تامین اجتماعی صورت گرفته بود به اطلاع می رسانیم که چون دیوان عدالت اداری در حال رسیدگی به شکایت نمایندگان در همین زمینه است و امید زیادی به لغو این حکم غیر قانونی توسط آن نهاد حقوقی وجود دارد و نیز چون اکثریت امضا کنندگان استیضاح به لطف خدا و به رای مردم در مجلس نهم خدمتگزار مردم شریف ایران و کارگران شریف خواهند بود در صورت لزوم استیضاح در مجلس بعدی قابل پیگیری خواهد بود.
این اطلاعیه به امضای احمد توکلی، علی مطهری، محمد دهقان، الیاس نادران، علی رضا زاکانی،مسعود پزشکیان و حسین نجابت رسیده است
پشت پرده واردات گوشت و سود برزیلی ها
این روزها افزایش قیمت گوشت در حالی خبرساز شده است که دولت تلاش دارد با تخصیص بخشی از ۲۴میلیارددلار مربوط به واردات، این قیمت را تا حد قابل قبولی کاهش دهد، اما ظاهرا در پس پرده موضوع واردات گوشت، مسایلی نهفته است که اجازه نمیدهد این اتفاق رخ دهد.هماکنون شرکتهایی به واردات گوشت اقدام میکنند که از برخی رانتها در این حوزه برخوردارند. درحالی که واردات منوط به استفاده از ارز دولتی و افتتاح ال.سی است، هر دو بخش با موانعی روبهرو است و واردکنندگان برای افتتاح ال.سی با مشکلات ناشی از تحریمها مواجه هستند. هماکنون شرکتهای اقماری دارای رانت دولتی با پشتوانه بانکی، واردات گوشت را بهطور محسوسی در اختیار خود گرفتهاند. وجود نهادهای مختلف در حوزه واردات باعث شده یک رقابت چندضلعی برای واردات گوشت شکل گیرد، اما ظاهرا این رقابت نابرابر است و برخی از این نهادها با داشتن رانتهایی توانستهاند انحصار بازار گوشت را در اختیار گیرند.
ایسنا نوشت: مجمع عالی واردات، اتحادیه واردکنندگان گوشت، برخی اعضای اتاق بازرگانی و بخش دولتی، مجموعهای هستند که هماکنون به واردات گوشت در کشور مشغولاند، اما میان آنها یک رقابت نامتوازن وجود دارد.
برزیل که صادرکننده عمده گوشت قرمز به ایران است، پس از اعلام اختصاص ۲۴میلیارددلار توسط دولت برای تنظیم بازار – از جمله مواد غذایی – تلاش کرده قیمت گوشت صادراتی را افزایش دهد. در همین زمینه برخی عوامل منتسب به صادرکنندگان گوشت به ایران با حضور در بازارهای ایران و تخمینزدن قیمت این کالا با سوءاستفاده از آن در مقاطع مختلف قیمتها را بیشتر از آنچه که هماکنون در بازار است، به طرف واردکننده اعلام میکنند.
از سوی دیگر شرکتهای صادرکننده گوشت ایران پس از اطلاع از نوسانهای قیمت و افزایش نرخ ارز در ایران و همچنین تحریمهایی که بر ایران اعمال شده است، برخلاف رویه قبلی که فروش گوشت به ایران در ازای درصدی از کل مبلغ معامله بود، هماکنون تمام مبلغ آن را به صورت نقدی دریافت میکنند. در حال حاضر هر تن گوشت برزیلی در بندرعباس ۴۰۰۰تا ۴۲۰۰یورو تحویل ایران داده میشود. همچنین گفته میشود که بخشی از پرونده فساد بانکی اخیر مرتبط با بازار گوشت بوده است، بهطوری که واردات این کالا به دلیل ارزبری زیاد محفل خوبی برای سوءاستفاده مالی بوده است.
گوشت کالایی است که نمیتوان آن را قاچاق کرد و به نظر میرسد همه گوشت وارداتی کشور از مبادی رسمی عبور کرده است. همچنین به دلیل تخصصینبودن کارتهای بازرگانی هماکنون هر دارنده کارت بازرگانی میتواند هر محصولی را پس از ثبت سفارش وارد کند و به همین دلیل برخی واردکنندگان کالاهای الکتریکی یا گل و گیاه پس از نوسانهای اخیر نرخ گوشت، ثبت سفارشهایی را برای واردات آن داشتهاند.
عسل هم روی دست کشاورزان ماند
مدیرعامل اتحادیه زنبورداران، با اظهار شگفتی از واردات بیرویه و غیرقانونی عسل گفت: در حالیکه در کشور مازاد تولید عسل نسبت به سرانه مصرف داریم، تحت عناوین مختلف شاهد واردات عسل از آفریقا و کشورهای دیگر هستیم.عفت رییسیسرحدی مدیرعامل اتحادیه زنبورداران کشور گفت: اگرچه در یکی، دو سال اخیر با تشکیل صندوقهای حمایت از توسعه سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و تصویب قوانین خوب در زمینه ایجاد این نهاد مالی، گامی بزرگ در مسیر توسعه سرمایهگذاری در بخش کشاورزی صورت پذیرفته است اما با توجه به سهم بخش کشاورزی از میزان سرمایهگذاری انجامپذیرفته در کشور در مقایسه با سهم بخش کشاورزی در اشتغال (۲۲درصد)، تولید ناخالص داخلی (۱۴درصد) و سهم از صادرات کشور (۳۶درصد) و سهم از صادرات غیرنفتی (۲۱درصد)، هنوز از نقطه مطلوب خود فاصله داریم.
به گفته رییسی واردات بیرویه، لجامگسیخته و بیبرنامه، کابوس تولیدکنندگان داخلی شده و دغدغههای آنها را در از دست رفتن ماحصل سالها کار و فعالیت افزایش داده است. چگونه ممکن است در برخی محصولات خاص در حالی که بیش از ۷۰درصد تولید داخلی به مصرف نرسیده است و قیمت در بازار ثبات دارد، به یکباره مجوز واردات همان محصول صادر میشود.
رییسی در مورد اینکه واردات و مدیریت بر واردات چه نقشی در تولید ملی دارد، همچنین عسلهای وارداتی چه تاثیری در تولید داخلی عسل داشته است، گفت: طبق قانون واردات عسل ممنوع است، ولی واردات عسل انجام میشود و ما تولیدکنندگان عسل با مشکل واردات این محصول دست و پنجه نرم میکنیم، عسلهای وارداتی تحت عنوان عسل گیاهی، عسل آفریقایی و انواع و اقسام نامهای دیگر به کشور وارد میشود.
گرانی اجاره بها، به خوابگاه های دانشجویی رسید
موج گرانیها و افزایش نرخ خدمات، علاوه بر سطح عمومی جامعه به خوابگاههای دانشجویی نیز رسیده است. تبعات سیاست جدید وزارت علوم مبنی بر خصوصیسازی خدمات دانشجویی در دانشگاههای کشور بیش از پیش خود را نشان داده است و پس از افزایش ۳۰ تا ۵۰درصدی نرخ اجارهبهای خوابگاههای دانشجویی در سال گذشته زمزمههای افزایش قیمت دوباره در سال ۹۱ هم به گوش میرسد.محمود ملاباشی معاون دانشجویی وزیر علوم با اشاره به اقدامات جدید در زمینههای ایجاد تنوع در غذای دانشجویی، حفظ کیفیت غذای دانشجویی و برونسپاری و تحول در مدیریت خوابگاهها اعلام کرد: «علاوه بر این، اقداماتی در جهت ایجاد خوابگاههای جدید انجام شد و امسال نیز سیاستهای جدیدی در دستور کار قرار دارد.»
سیاستهای جدیدی که به موجب آن وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قصد دارد به موجب آن دیگر بودجه صرف مدیریت خوابگاهها و سلفهای غذای دانشجویی نکند تا بخش خصوصی با قیمتهای خاص خود خدمات دانشجویی را به دست بگیرد.
پیش از این نیز کیوان مرادیان رییس صندوق رفاه دانشجویان ضمن اذعان به افزایش اجاره بهای خوابگاهها در سالجاری تاکید کرده بود: «اگر هم اجاره بهای خوابگاهها افزایش یابد این مبلغ بین سه تا پنجهزار تومان خواهد بود. مبلغ اجاره بهای دریافت شده از دانشجویان صرف وام یا ودیعه مسکن دانشجویانی میشود که امکان استفاده از خوابگاه ندارند.» این درحالی است که توجیه وزارت علوم برای افزایش نرخ اجاره بها در عمل با آنچه در دانشگاهها اتفاق میافتد متفاوت است. در حال حاضر با توجه به کاهش بودجه وام دانشجویی در بودجه سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ پرداخت وام با توجه تقاضای بالای دانشجویان با مشکلات عمدهای مواجه شده است. همچنین افزایش صدور مجوز به سلفها و بوفههای خصوصی در دانشگاههای کشور راه را برای مسوولان وزارت علوم در جهت واگذاری سلفهای دانشگاهها به بخش خصوصی هموارتر کرده است و همراه شدن این مسایل با کاهش کیفیت غذاهای سلفهای دانشجویی در دانشگاه، اقبال و مشتری بوفهها و سلفهای خصوصی در دانشگاهها را افزایش داده است.
شرق نوشت: از برخی دانشگاههای دولتی هم خبر میرسد کیفیت غذایهای ارایه شده در سلفهای دانشجویی پایین آمده و این مساله با انتقاد اغلب دانشجویان مواجه شده است. به طوریکه احسان مرادی دبیر شورای صنفی دانشگاه بیرجند با بیان اینکه «قیمت غذای دانشجویان این دانشگاه از ۱۷۵تومان به ۴۸۰تومان رسیده است»، به مهر میگوید: «در بند اول بخشنامه اجرایی غذای دانشجویی به قیمت غذا و اینکه تا چه اندازه میتواند افزایش یابد اشاره شده، در بند دوم آن آمده است که برای این افزایش باید در هر وعده غذایی دو نوع غذا ارایه شود و در بند سوم آن آمده که باید در کنار سلف سرویس دانشگاه یک رستوران آزاد دانشجویی راهاندازی شود.» دبیر شورای صنفی دانشگاه بیرجند میگوید: «این درحالی است که دانشگاه فقط بند اول این بخشنامه را اجرایی کرده و نه رستوران آزادی راهاندازی شده و نه اینکه در هر وعده غذایی دو نوع غذا ارایه میشود و این مساله باعث شده تا موجبات نارضایتی دانشجویان دانشگاه بیرجند فراهم شود.»
دانشجویان دانشگاه مازندران نیز در وضعیتی مشابه دانشگاه بیرجند هفته گذشته اعتراضاتی نسبت به کیفیت پایین غذاهای دانشجویی ایراد کردند.
وضعیت کنونی در شرایطی است که دولت سال گذشته ۲۰درصد از خوابگاههای دولتی و سلفهای دانشجویی را به بخش خصوصی واگذار کرده است. مسالهای که اجرای آن زمینه افزایش بیش از صددرصدی اجاره بهای خوابگاههای دانشجویی را ایجاد کرده است. در حال حاضر بیش از هزار و صد خوابگاه دانشجویی در کشور وجود دارد که از این رقم، ۸۰درصد آن متعلق به وزارت علوم است و بقیه به صورت خودگردان و استیجاری اداره میشود. طبق برنامه وزارت علوم از سالی که گذشت قرار است سالانه ۲۰درصد خوابگاههای دولتی به بخش خصوصی واگذار شود.
هماکنون دانشجویان خوابگاهنشین در خوابگاههای دولتی ماهانه به طور میانگین ۳۵هزار تومان اجارهبها پرداخت میکنند که این مساله درصورت خصوصی شدن میزان اجارهبهای دانشجویان را تا مرز ۱۲۰هزار تومان در ماه افزایش میدهد. از سوی دیگر مشکلات فراوان دانشجویان خوابگاهی از فضا و امکانات آموزشی گرفته تا اتاقهای بیشتر از ظرفیت و وعدههای غذایی نامناسب بهخصوص در خوابگاههای خودگردان بهترین کارنامه برای اجرایی شدن خصوصیسازی در بحث خوابگاههای دانشجویی است.
گسترش قراردادهای سفید امضا در واحدهای کوچک تولیدی
نایب رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران اعلام کرد: بیش از ۵۵ درصد کل قراردادها بین کارگران و کارفرمایان سفید امضا منعقد میشود.علی دهقان کیا عضو هیات مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران در گفتگو با ایلنا ضمن بیان اینکه بیش از ۸۰ درصد کل بنگاههای کشور خرد و کوچک هستند یاد آور شد: گسترش قراردادهای سفید امضا در این بنگاههای اقتصادی نشان از بیاعتبار شدن قراردادهای کاری و فقدان امنیت شغلی کارگران دارد و از اهمیت بالایی برخوردار است.
او با تاکید بر لزوم حمایت دولت از بنگاههای کوچک اقتصادی یاد آور شد: از دولت درخواست میشود تا با حمایت از بنگاههای تولیدی موجبات تقویت بدنه تولید کشور را فراهم کند.
دهقان کیا با اشاره به افزایش تعداد کارگران قراردادی در بسیاری از بنگاههای تولیدی که فعالیت مستمر انجام میدهند خواستار انعقاد قراردادهای رسمی کار با این کارگران شد و خاطرنشان ساخت: با انعقاد قراردادهای رسمی کار، کارگران از امنیت شغلی بیشتری برخوردار میشوند.
عضو هیات مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران با بیان این مطلب که کارگران پیمانی از امنیت شغلی پایداری برخوردار نیستند، خاطرنشان ساخت: دولت باید از موضع کارگران مسئله امنیت شغلی را مورد توجه قرار دهد.
دهقان کیا ورود بیرویه کالاهای خارجی را موجب افزایش بیش از پیش نرخ بیکاری در کشور عنوان کرد و گفت: دولت باید به منظور کاهش نرخ بیکاری از واردات بیرویه کالاهای خارجی به داخل کشور جلوگیری کند.
استقبال از حضور هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه؛ مردم دنبال حرف های جدی هستند
کلمه: در حالی که سه سال از آخرین نماز جمعه هاشمی رفسنجانی می گذرد، مشاور رئیس جمهور سابق کشورمان با دفاع از بازگشت هاشمی رفسنجانی به تریبون نماز جمعه، تاکید کرد: حضور هاشمی در تریبون نماز جمعه شرایط را از وضعیت فعلی بهتر میکند، چرا که مردم به دنبال حرفهای جدیتری در نماز جمعه هستند.هاشمی رفسنجانی ۲۶ تیرماه ۱۳۸۸ در خطبه های نماز جمعه، با تاکید مکرر به حق مردم و جایگاه آن در قانون اساسی و تقدیر از حضور پرشکوه آنان بر سر صندوقهای رای آرزو کرد” ایکاش همان شرایط تا امروز ادامه می یافت و امروز ما سربلندترین شرایط را و نتیجه انتخابات هم هر چه می خواست باشد. و در دنیا می توانستیم داشته باشیم ولی آنطوری که می خواستیم نشد .”
در این نماز جمعه که میرحسین موسوی، مهدی کروبی و عبدالله نوری نیز حضور داشتند، هاشمی شرایط کش ور را بحرانی خواند و پیشنهادات ۵ گانه ای را مطرح کرد.
پایبندی همه به قانون: ما باید همه چه نظام حکومت دولت مجلس نیروهای امنیتی و نظامی و انتظامی و مردم یعنی معترضان همه باید در چارچوب قانون حرکت کنیم. ما اگر از قانون تجاوز کنیم دیگر هیچ مرزی ندارد. و باید با قانون مسائلمان را حل کنیم و همه قانع باشیم. حالا هرچه شد با این قانون حالا اگر کسانی از بعضی قوانین دل خوشی ندارند باید بعداً سعی کنند که قوانین اصلاح شود و هر وقت که لازم است این اشکالاتی که دیده شده یکروزی حل میشود ولی بیائیم چارچوب را قانون قرار دهیم و همه آنرا بپذیرند.
فضای بحث برای جلب اعتماد: یک فضایی بوجود بیاوریم که همه اطراف بتوانند آنجا حرفشان را بزنند و هر طرف منطقی و بدون دعوا و بدون مشاجره و منطق حاکم باشد البته عمده اینکار مال صدا و سیماست که باید انجام بدهد که مستمعین زیادتری دارد و سایر رسانهها هم باید اینکار را بکنند و بحثها باید منطقی باشد برادرانه خواهرانه بنشینند با هم حرف بزنند و دلیلش را بگوید و آنهم دلیلش را بگوید و بالاخره مردم در این بین خودشان میفهمند و آخرش هم میتوان از مردم پرسید و طوری باشد که ما این اعتماد را برگردانیم.
آزادی زندانیان سیاسی: لازم نیست در این شرایط ما افرادی را که به این نامی که الان هست در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم اینها به آغوش خانوادههایشان بازگردند. (تکبیر نمازگزاران) نگذاریم بخاطر زندانی بودن یک عده دشمنان ما ما را سرزنش کنند شماتت کنند به ما بخندند.
دلجویی از آسیبدیدگان: آسیبدیدگان این حوادثی که اتفاق افتاد باید همدردی و دلجوئی بشود آنهائی که عزا دارند هم به آنها تسلیت بدهیم و هم دل آنها را دوباره با نظام نزدیک کنیم و اینکار شدنی است. کسانیکه وفادار به انقلاب باشند و ببینند که نظام به سراغشان میرود آنها زود میتوانند با دل و جانشان با ما همراهی کنند و اینکار را باید انجام دهیم و از آنان دلجوئی کنیم.
آزادی رسانهها و مطبوعات: بگذاریم رسانه هایمان بالاخره این رسانهها با معیارهای قانونی اجازه گرفتهاند محدودشان نکنیم و در حد قانون زیرا ملاک و چارچوب قانون است که نه رسانهها انتظار داشته باشند بیشتر از اجازه قانونی عمل کنند و نه نظام از آنها توقع کند که حق قانونی آنها را ندیده بگیرند و همه با هم بگذاریم یک فضای آرام آزاد انتقادی یا تائیدی هر دوی آن بوجود بیاید.
وی در این خطبه ها خواستار دلجویی از آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات شد و بر لزوم آزادی همه زندانیان تاکید کرد.
پیشنهادات هاشمی رفسنجانی مورد استقبال سیدمحمد خاتمی، مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت و گرو ه ها و شخصیت های سیاسی کشور قرار گرفت.
اما پس از خطبه های نماز جمعه و سخنانی که وی در مشهد در خصوص حق حاکمیت مردم داشت، انتقادات زیادی از سوی گروه های تند رو، علیه هاشمی رفسنجانی عنوان شد.
اینک پس از نزدیک به سه سال عدم حضور هاشمی رفسنجانی، مصطفی درایتی در گفتوگو با ایلنا، با بیان اینکه تریبون نماز جمعه متعلق به جناح خاصی نیست، تاکید کرد: هر چه سخنرانان نماز جمعه غیر جناحیتر باشند میزان شرکت کنندگان نیز افزایش میابد.
وی ادامه داد: برخی شرکت در نماز جمعه را به عنوان یک رفتار سنتی نگاه میکنند و توجهی بر اینکه سخنران چه فردی است، ندارند.
درایتی با تاکید بر اینکه نماز جمعهها نباید به یک عادت سنتی تبدیل شود، تصریح کرد: حضور افرادی که بیشتر مورد توجه نظام هستند و از تنوع سلایق بیشتری برخوردارند با اقبال بیشتری از سوی مردم روبرو خواهد شد.
در حادثه امروز بازار مبل؛ ۳۰۰ مبل فروشی سوختند
سحام نیوز: دبیر انجمن صنفی دکوراسیون مبل ایران در مورد
آتشسوزی در بازار مبل یافتآباد گفت: به دلیل تغییر دکوراسیون یکی از
فروشگاهها و سهلانگاری یکی از کارگران آتشسوزی در منطقه یافتآباد شروع
شد و با توجه به اینکه فروشگاه مذکور در بازار مبل یافتآباد است و در
بازار مبل مواد آتشزا وجود دارد، آتشسوزی به سرعت گسترش پیدا کرد.
رامین سمیعزاده در مصاحبه با ایسنا با تاکید بر اینکه هنوز برای تخمین خسارت وارده زود است، گفته: با کمک شهرداری منطقه، نیروی انتظامی، ستاد بحران، بسیج و مسوولان منطقه یافتآباد، آتشسوزی کنترل شده اما بهطور کامل موفق نشدهاند آن را مهار کنند. خوشبختانه خسارت جانی نداشتهایم و پس از شروع آتش فروشندهها و مشتریان به سرعت از منطقه دور شدند. خودروها نیز که احتمال آتشگرفتن آنها بود، از منطقه خارج شدند و منطقه و بازار مبل تحت کنترل درآمد.
دبیر انجمن صنفی دکوراسیون مبل ایران با بیان اینکه نیروهای زیادی از آتشنشانی در محل حاضر هستند و همچنان برای خاموشکردن آتش تلاش میکنند، گفت: با اینکه خوشبختانه خسارت جانی نداشتیم، اما پیشبینیهای لازم صورت گرفته است و اورژانس نیز در منطقه حاضر است. سمیعزاده با تاکید بر اینکه هنوز نتوانستیم وارد منطقه آتشسوزی شویم، گفت: در حال حاضر از توسعه آتش جلوگیری کردند و از این نظر آتش مهار شده است.
خسارت سنگین به بیش از ۳۰۰ واحد صنفی در آتشسوزی بازار مبل
حسن احمدیان، رییس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مبل ایران درباره آتشسوزی امروز (پنجشنبه) بازار مبل یافتآباد گفت: آتشسوزی در طبقه برترینهای بازار مبل شماره یک یافتآباد شروع شده و به طبقات پایین سرایت کرده است. آتش از طبقه برترینها طبقهبهطبقه پایین میآید، امیدوارم آتشنشانان بتوانند آتش را مهار کنند، چرا که این روند با توجه به اینکه کالاهای موجود متشکل از مبل، چوب، فوم، پارچه، مواد آتشزا و … است، بسیار خطرناک است.
بازار مبل شماره یک یافتآباد واقع در نبش خیابان یافتآباد که بزرگترین بازار منطقه است و بیش از ۳۰۰ واحد صنفی در آن فعالیت میکردند، بهطور کلی آسیبدیده است.
رامین سمیعزاده در مصاحبه با ایسنا با تاکید بر اینکه هنوز برای تخمین خسارت وارده زود است، گفته: با کمک شهرداری منطقه، نیروی انتظامی، ستاد بحران، بسیج و مسوولان منطقه یافتآباد، آتشسوزی کنترل شده اما بهطور کامل موفق نشدهاند آن را مهار کنند. خوشبختانه خسارت جانی نداشتهایم و پس از شروع آتش فروشندهها و مشتریان به سرعت از منطقه دور شدند. خودروها نیز که احتمال آتشگرفتن آنها بود، از منطقه خارج شدند و منطقه و بازار مبل تحت کنترل درآمد.
دبیر انجمن صنفی دکوراسیون مبل ایران با بیان اینکه نیروهای زیادی از آتشنشانی در محل حاضر هستند و همچنان برای خاموشکردن آتش تلاش میکنند، گفت: با اینکه خوشبختانه خسارت جانی نداشتیم، اما پیشبینیهای لازم صورت گرفته است و اورژانس نیز در منطقه حاضر است. سمیعزاده با تاکید بر اینکه هنوز نتوانستیم وارد منطقه آتشسوزی شویم، گفت: در حال حاضر از توسعه آتش جلوگیری کردند و از این نظر آتش مهار شده است.
خسارت سنگین به بیش از ۳۰۰ واحد صنفی در آتشسوزی بازار مبل
حسن احمدیان، رییس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مبل ایران درباره آتشسوزی امروز (پنجشنبه) بازار مبل یافتآباد گفت: آتشسوزی در طبقه برترینهای بازار مبل شماره یک یافتآباد شروع شده و به طبقات پایین سرایت کرده است. آتش از طبقه برترینها طبقهبهطبقه پایین میآید، امیدوارم آتشنشانان بتوانند آتش را مهار کنند، چرا که این روند با توجه به اینکه کالاهای موجود متشکل از مبل، چوب، فوم، پارچه، مواد آتشزا و … است، بسیار خطرناک است.
بازار مبل شماره یک یافتآباد واقع در نبش خیابان یافتآباد که بزرگترین بازار منطقه است و بیش از ۳۰۰ واحد صنفی در آن فعالیت میکردند، بهطور کلی آسیبدیده است.
درباره شهر کتاب
سیدابوالحسن مختاباد
آغاز| یکی از اصول اخلاق حرفهیی کار روزنامهنگاری «توازن» یا همان «بیطرفی» است. در این اصل و به ویژه هنگام ارائه گزارش و خبر، فرد خبرنگار باید سعی کند به نحوی اطلاعرسانی کند که شائبه طرفداری از امری خاص و ضدیت با امری دیگر به ذهن خواننده متبادر نشود. فلسفه وجودی چنین اصلی بازمیگردد به حرمتی که یک رسانه برای مخاطب و خریدار خود قائل است. به این معنا که رسانه بر این باور است که ما اطلاعات را در اختیار خواننده قرار میدهیم با رعایت اصل توازن یا همان بیطرفی و این خواننده یا مخاطب است که قضاوت میکند و به تصمیم میرسد که آن موضوع چه جایگاهی دارد. نگارنده همه گاه درباره رعایت این اصل آن داستان معروف مثنوی را مثال میآورد که شاگردی احول (یا همان دوبین که همه اشیا را دوتایی میبیند) به دستور استادش به اتاقی دیگر میرود تا شیشهیی را بیاورد، اما به دلیل آنکه هر شیء را دوتا میبیند، تنها شیشه داخل قفسه را هم دوتا دیده و به محاجه با استادش میپردازد که کدام شیشه را بیاورد و در نهایت ماجرا استاد چون نمیتواند قانعش کند که شیشه یکی است و تو هستی که آن را دوتا میبینی! به او میگوید یکی را بشکن و دیگری را بیاور. ختم این داستان به آنجا میانجامد که شاگرد شیشه را میشکند و متوجه میشود که دیگر شیشه سالمی وجود ندارد و آن بیت معروف مثنوی از زبان مولانا بیان میشود:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل درون دیده شد
میانه| هفته گذشته گزارشی چند شمارهیی درباره «شهر کتاب» در روزنامه کیهان منتشر شد که مصداق همان بیتوازنی در زمینه ارائه یک مطلب و گزارش است. محتوای کلی این گزارش به گونهیی تنظیم شده بود تا مخاطب و خواننده در ذهنش به این قضاوت و داوری برسد که بگوید شهر کتاب نهادی است در خدمت استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل و مروج سکولاریسم و بیدینی و در آن بویی و عطری از فرهنگ غنی اسلام و ایران نیست، فروشگاههای آن تنها کتابهای ضد اسلام و ایران و فرهنگ شیعه را عرضه میکنند. در حالی که اصل ماجرا این نیست و نگارنده که سالهاست رصد کردن نهادها و جریانات مربوط به کتاب و نشر جزو کار حرفهیی و علاوه بر آن در زمره علائق شخصیاش است، و حضور در برنامههای شهر کتاب (نشستها، همایشها و کلاسها) و سرکشی به کتابفروشیهای تحت این عنوان هم همانند هر کتابفروشی دیگر را پی میگیرم، با چنین تصویر و تصوری مواجه نمیشوم. درباره مباحث و میزگردهای شهر کتاب تمرکز اصلی بر فرهنگ کهن ایران است. برگزاری کلاسها و مباحث سالانه (تا ۵۰ و ۷۰ نشست در سال درباره یک موضوع) برای بزرگانی چون مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی، عطار، نظامی و… موید این نگاه است که متاسفانه در آن گزارش هیچ اشارهیی به این برنامهها نشد و جالب اینکه برخی منتقدان عکس این نظر را دارند و مدام به مسوول برگزاری این نشستها اعتراض دارند که چرا این همه به ادبیات کلاسیک ایران بها میدهید و آنها را به افراط در این زمینه متهم میکنند. اگر چه نظر نگارنده این نیست، چون خود، شیفته مولوی و حافظ و سعدی و عطارم و معتقدم که هر چه از این بزرگان بگویند باز هم کم است و شهر کتاب باید همین مسیر را استمرار دهد. درباره فروشگاههای شهر کتاب هم وضعیت همین است با این تفاوت که منطق فروش کتاب منطقی اقتصادی است، به این معنا که اولا فروشگاههای کتاب در کل کشور از جمله شهر کتاب، کتابهایی را عرضه میکنند که مجوز وزارت ارشاد را دارند و اگر از نظر گزارشگران یادشده بنگریم، ایراد بر ممیزی وزارت ارشاد است ثانیا اگر کتابی بفروش باشد، قطعا آن کتاب در سبد عرضه قرار میگیرد و حتی روی ویترین میآید، چرا که چرخه اقتصادی یک کتابفروشی اگر خوب نگردد، عملا ورشکست و تعطیل میشود. برای همین است که در تمام کتابفروشیها قرآن و مفاتیح و نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و مثنوی و حافظ و کلیات و آثار کلاسیک ادب فارسی وجود دارد، چون مردم همه گاه خریدار این کتابها هستند، اما سایر کتابها به تناسب موقعیتی که در فروش کسب میکنند روی ویترین و قفسه قرار میگیرند و به مرور جای خود را به کتابهای تازه میدهند.
انجام| داستان بیتوازنی ما خبرنگاران در ارائه یک خبر و عدم رعایت اخلاق حرفهیی روزنامهنگاری، اما در فضای رسانهیی ایران و به ویژه درباره برخی نهادها و موسسات فرهنگی بخش خصوصی، وضعیتی حساستر دارد، چرا که این اخبار و گزارشها وارد فضای ذهنی برخی سیاستگذاران فرهنگی میشود و به دلیل آنکه فکر میکنند آنچه میخوانند صحیح، دقیق و کامل است، لذا بر داوری و قضاوت آنان هم تاثیر میگذارد. در حالی که نمیدانند برخی از این گزارشها لا اله ماجرا را گفتهاند و از نقل الا الله کار اجتناب ورزیدهاند.
* منبع: روزنامه اعتماد
آغاز| یکی از اصول اخلاق حرفهیی کار روزنامهنگاری «توازن» یا همان «بیطرفی» است. در این اصل و به ویژه هنگام ارائه گزارش و خبر، فرد خبرنگار باید سعی کند به نحوی اطلاعرسانی کند که شائبه طرفداری از امری خاص و ضدیت با امری دیگر به ذهن خواننده متبادر نشود. فلسفه وجودی چنین اصلی بازمیگردد به حرمتی که یک رسانه برای مخاطب و خریدار خود قائل است. به این معنا که رسانه بر این باور است که ما اطلاعات را در اختیار خواننده قرار میدهیم با رعایت اصل توازن یا همان بیطرفی و این خواننده یا مخاطب است که قضاوت میکند و به تصمیم میرسد که آن موضوع چه جایگاهی دارد. نگارنده همه گاه درباره رعایت این اصل آن داستان معروف مثنوی را مثال میآورد که شاگردی احول (یا همان دوبین که همه اشیا را دوتایی میبیند) به دستور استادش به اتاقی دیگر میرود تا شیشهیی را بیاورد، اما به دلیل آنکه هر شیء را دوتا میبیند، تنها شیشه داخل قفسه را هم دوتا دیده و به محاجه با استادش میپردازد که کدام شیشه را بیاورد و در نهایت ماجرا استاد چون نمیتواند قانعش کند که شیشه یکی است و تو هستی که آن را دوتا میبینی! به او میگوید یکی را بشکن و دیگری را بیاور. ختم این داستان به آنجا میانجامد که شاگرد شیشه را میشکند و متوجه میشود که دیگر شیشه سالمی وجود ندارد و آن بیت معروف مثنوی از زبان مولانا بیان میشود:
چون غرض آمد هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل درون دیده شد
میانه| هفته گذشته گزارشی چند شمارهیی درباره «شهر کتاب» در روزنامه کیهان منتشر شد که مصداق همان بیتوازنی در زمینه ارائه یک مطلب و گزارش است. محتوای کلی این گزارش به گونهیی تنظیم شده بود تا مخاطب و خواننده در ذهنش به این قضاوت و داوری برسد که بگوید شهر کتاب نهادی است در خدمت استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل و مروج سکولاریسم و بیدینی و در آن بویی و عطری از فرهنگ غنی اسلام و ایران نیست، فروشگاههای آن تنها کتابهای ضد اسلام و ایران و فرهنگ شیعه را عرضه میکنند. در حالی که اصل ماجرا این نیست و نگارنده که سالهاست رصد کردن نهادها و جریانات مربوط به کتاب و نشر جزو کار حرفهیی و علاوه بر آن در زمره علائق شخصیاش است، و حضور در برنامههای شهر کتاب (نشستها، همایشها و کلاسها) و سرکشی به کتابفروشیهای تحت این عنوان هم همانند هر کتابفروشی دیگر را پی میگیرم، با چنین تصویر و تصوری مواجه نمیشوم. درباره مباحث و میزگردهای شهر کتاب تمرکز اصلی بر فرهنگ کهن ایران است. برگزاری کلاسها و مباحث سالانه (تا ۵۰ و ۷۰ نشست در سال درباره یک موضوع) برای بزرگانی چون مولانا، سعدی، حافظ، فردوسی، عطار، نظامی و… موید این نگاه است که متاسفانه در آن گزارش هیچ اشارهیی به این برنامهها نشد و جالب اینکه برخی منتقدان عکس این نظر را دارند و مدام به مسوول برگزاری این نشستها اعتراض دارند که چرا این همه به ادبیات کلاسیک ایران بها میدهید و آنها را به افراط در این زمینه متهم میکنند. اگر چه نظر نگارنده این نیست، چون خود، شیفته مولوی و حافظ و سعدی و عطارم و معتقدم که هر چه از این بزرگان بگویند باز هم کم است و شهر کتاب باید همین مسیر را استمرار دهد. درباره فروشگاههای شهر کتاب هم وضعیت همین است با این تفاوت که منطق فروش کتاب منطقی اقتصادی است، به این معنا که اولا فروشگاههای کتاب در کل کشور از جمله شهر کتاب، کتابهایی را عرضه میکنند که مجوز وزارت ارشاد را دارند و اگر از نظر گزارشگران یادشده بنگریم، ایراد بر ممیزی وزارت ارشاد است ثانیا اگر کتابی بفروش باشد، قطعا آن کتاب در سبد عرضه قرار میگیرد و حتی روی ویترین میآید، چرا که چرخه اقتصادی یک کتابفروشی اگر خوب نگردد، عملا ورشکست و تعطیل میشود. برای همین است که در تمام کتابفروشیها قرآن و مفاتیح و نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و مثنوی و حافظ و کلیات و آثار کلاسیک ادب فارسی وجود دارد، چون مردم همه گاه خریدار این کتابها هستند، اما سایر کتابها به تناسب موقعیتی که در فروش کسب میکنند روی ویترین و قفسه قرار میگیرند و به مرور جای خود را به کتابهای تازه میدهند.
انجام| داستان بیتوازنی ما خبرنگاران در ارائه یک خبر و عدم رعایت اخلاق حرفهیی روزنامهنگاری، اما در فضای رسانهیی ایران و به ویژه درباره برخی نهادها و موسسات فرهنگی بخش خصوصی، وضعیتی حساستر دارد، چرا که این اخبار و گزارشها وارد فضای ذهنی برخی سیاستگذاران فرهنگی میشود و به دلیل آنکه فکر میکنند آنچه میخوانند صحیح، دقیق و کامل است، لذا بر داوری و قضاوت آنان هم تاثیر میگذارد. در حالی که نمیدانند برخی از این گزارشها لا اله ماجرا را گفتهاند و از نقل الا الله کار اجتناب ورزیدهاند.
* منبع: روزنامه اعتماد
تسهیلات ۲۰۰ میلیاردی برای نمایندگان مجلس
سحام
نیوز: در حالی که وام های بلاعوض ۱۰۰ میلیونی نمایندگان مجلس هشتم هنوز هم
با اعتراض های فراوانی روبرو است روز گذشته در جلسه کمیسیون تلفیق پیشنهاد
شد تا تسهیلات ۲۰۰ میلیارد تومانی برای رهن دفاتر منتخبان مجلس نهم و
همچنین منازل مسکونی آنها اختصاص داده شود که همین موضوع با اعتراض برخی از
نمایندگان از جمله حسن کامران، نماینده اصفهان و اسماعیل کوثری نماینده
تهران مواجه شد.
به گزارش بولتن نیوز اعضای کمیسیون تلفیق روز گذشته در جلسه ای در خصوص تسهیلات ۲۰۰ میلیارد تومانی برای دادن وام به منتخبان مجلس نهم وارد بحث و بررسی و تبادل نظر شدند که هنگام طرح این موضوع برخی از نمایندگان از جمله حسن کامران نماینده اصفهان و اسماعیل کوثری نماینده تهران نسبت به این مضوع اعتراض کرده و آن را در شأن مجلس ندانستند و در اعتراض به این اقدام جلسه کمسیون تلفیق را ترک کردند.
یکی از اعضای کمیسیون تلفیق با تأیید این خبر گفته است: روز گذشته در کمیسیون تلفیق این بحث مطرح شد که به نمایندگان مجلس نهم وام های بلاعوض داده شود اما اعضای کمیسیون تلفیق با این موضوع مخالفت کرده و آنرا به صورت تسهیلات مصوب نمودند.
وی افزود بر اساس این مصوبه کمیسیون تلفیق برای هزینه های دفاتر ، اسکان و همچنین امکانات رفاهی و ایاب و ذهاب آنها حدود ۲۰۰ میلیارد تومان تسهیلات در نظر گرفت که اگر بین ۲۹۰ نماینده تقسیم گردد به هر نماینده حدود ۷۰۰ میلیون تومان تسهیلات اهدا خواهد شد.
این عضو کمسیون تلفیق گفت: ۱۵۰ میلیارد تومان از این اعتبار برای هزینه دفاتر، ۴۳ میلیارد تومان برای هزینه اسکان، و ۷ میلیارد تومان نیز برای ایاب و ذهاب منتخبان مجلس نهم می باشد.
این نماینده مجلس گفت: اگر چه این مصوبه کمیسیون تلفیق با اعتراضاتی روبرو بود اما مصوب شد.
تصویب این مصوبه جنجالی در حالی است که وام های بلاعوض ۱۰۰ میلیونی که در ابتدای مجلس هشتم به نمایندگان پرداخت شده بود با اعتراض های فراوانی از سوی مردم مواجه شده بود . همان زمان نیز حسن کامران نماینده اصفهان از اولین کسانی بود که موضوع پرداخت این وام ها را رسانه ای کرد و با انتقاد بسیاری از همکارانش موجه شد اما در صورتی که لاریجانی قول داده بود وام های صد میلیونی از حالت بلا عوض خارج شده و به خزانه مجلس باز گردد هیچ گاه تکلیف آن وام ها روشن نشد .
حال در روزهای پایانی مجلس هشتم در حالی پرداخت ۷۰۰ میلیون وام به هر نماینده به تصویب رسیده است که مردم برای وام های یک تا ۵ میلیونی مدت ها باید در صف انتظار موسسات پولی و اعتباری قرار بگیرند . آیا شعار های ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی که مطلوب مجلس نهم در نظر گرفته شده اینگونه بود؟
به گزارش بولتن نیوز اعضای کمیسیون تلفیق روز گذشته در جلسه ای در خصوص تسهیلات ۲۰۰ میلیارد تومانی برای دادن وام به منتخبان مجلس نهم وارد بحث و بررسی و تبادل نظر شدند که هنگام طرح این موضوع برخی از نمایندگان از جمله حسن کامران نماینده اصفهان و اسماعیل کوثری نماینده تهران نسبت به این مضوع اعتراض کرده و آن را در شأن مجلس ندانستند و در اعتراض به این اقدام جلسه کمسیون تلفیق را ترک کردند.
یکی از اعضای کمیسیون تلفیق با تأیید این خبر گفته است: روز گذشته در کمیسیون تلفیق این بحث مطرح شد که به نمایندگان مجلس نهم وام های بلاعوض داده شود اما اعضای کمیسیون تلفیق با این موضوع مخالفت کرده و آنرا به صورت تسهیلات مصوب نمودند.
وی افزود بر اساس این مصوبه کمیسیون تلفیق برای هزینه های دفاتر ، اسکان و همچنین امکانات رفاهی و ایاب و ذهاب آنها حدود ۲۰۰ میلیارد تومان تسهیلات در نظر گرفت که اگر بین ۲۹۰ نماینده تقسیم گردد به هر نماینده حدود ۷۰۰ میلیون تومان تسهیلات اهدا خواهد شد.
این عضو کمسیون تلفیق گفت: ۱۵۰ میلیارد تومان از این اعتبار برای هزینه دفاتر، ۴۳ میلیارد تومان برای هزینه اسکان، و ۷ میلیارد تومان نیز برای ایاب و ذهاب منتخبان مجلس نهم می باشد.
این نماینده مجلس گفت: اگر چه این مصوبه کمیسیون تلفیق با اعتراضاتی روبرو بود اما مصوب شد.
تصویب این مصوبه جنجالی در حالی است که وام های بلاعوض ۱۰۰ میلیونی که در ابتدای مجلس هشتم به نمایندگان پرداخت شده بود با اعتراض های فراوانی از سوی مردم مواجه شده بود . همان زمان نیز حسن کامران نماینده اصفهان از اولین کسانی بود که موضوع پرداخت این وام ها را رسانه ای کرد و با انتقاد بسیاری از همکارانش موجه شد اما در صورتی که لاریجانی قول داده بود وام های صد میلیونی از حالت بلا عوض خارج شده و به خزانه مجلس باز گردد هیچ گاه تکلیف آن وام ها روشن نشد .
حال در روزهای پایانی مجلس هشتم در حالی پرداخت ۷۰۰ میلیون وام به هر نماینده به تصویب رسیده است که مردم برای وام های یک تا ۵ میلیونی مدت ها باید در صف انتظار موسسات پولی و اعتباری قرار بگیرند . آیا شعار های ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی که مطلوب مجلس نهم در نظر گرفته شده اینگونه بود؟
ائتلاف سه قوهی حکومت جمهوری اسلامی علیه روزنامهنگاران
سحام نیوز: گزارشگران بدون مرز، تشدید سرکوب حکومت
جمهوری اسلامی علیه روزنامهنگاران و رسانهها را قویا محکوم کرده است. به
گزارش ارگان خبری این مجموعه، در کمتر از دوهفته دو روزنامهنگار؛ مهسا
امرآبادی و رضا انصاری راد، برای گذراندن مدت محکومیت خود به زندان احضار
شدهاند، محمود شکرایه کاریکاتوریست به ٢۵ ضربه شلاق محکوم شده است و
ماهنامه نسیم بیداری برای مدت دو ماه توقیف شده است. بسیاری از
روزنامهنگاران زندانی، در زندانهای کشور، از این میان نرگس محمدی در
شرایط غیر انسانی و تحقیرآمیز و محروم از حقوق ابتدایی خود نگاهداری
میشوند.
٢٠ اردیبهشت، مهسا امرآبادی روزنامهنگار و همسر روزنامهنگار زندانی مسعود باستانی برای سپری کردن یک سال محکومیت خود به زندان اوین احضار شد. وی در تاریخ اول اسفند ماه ١٣٩٠ مطلع شده بود که از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برای “نوشتن گزارش و حمایت از همسر زندانیاش” به ۵ سال زندان که چهارسال آن تعلیقی است، محکوم شده است. این روزنامهنگار پیش از این نیز در تاریخ ٢٢ مهرماه ١٣٨٩ از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، به یکسال زندان محکوم شده بود. مسعود باستانی همسر این روزنامهنگار، که همچنان در زندان رجاییشهر زندانی است، در تاریخ ١٢ تیرماه ١٣٨٨ بازداشت و مرداد ماه همان سال در سری دادگاههای استالینی محاکمه و از سوی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب اسلامی به شش سال زندان محکوم شد.
١۴ اردیبهشت، رضا انصاری راد همکار بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب نیز برای سپری کردن مدت محکومیت به زندان اوین احضار شده بود. وی برای ” تبلیغ علیه نظام” در شهریور ١٣٨٩ به یکسال زندان محکوم شده بود، این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شده است.
١۵ اردیبهشت ماه محمود شکرایه کاریکاتوریست هفتهنامهی نامه امیر ( در شهر اراک) مطلع شد که برای انتشار کاریکاتوری از یکی نمایندگاه شهر اراک به ٢۵ ضربه شلاق محکوم شده است. احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک، کمیجان و خنداب، کاریکاتور خود به شکل فوتبالیست در این نشریه را “توهین آمیز” دانسته و از مدیر هفته نامه و کاریکاتوریست به دادگاه شکایت کرده بود. در دادگاه مدیر مسئول تبرئه شد اما محمود شکرایه به ٢۵ صربه شلاق محکوم شده است.
١٠ اردیبهشت سید محمد مهدی طباطبایی، صاحب امتیاز ماهنامه نسیم بیداری، با دریافت نامهای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از توقیف دو ماههی این ماهنامه در پی دستور قضایی بازپرس شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه مطلع شد. در این دستور اتهام نشریه ” تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی در شماره های ٢۵ و٢۶ ماهنامه ” اعلام شده است. شورای عالی امنیت ملی یکی از نهادهای است که بنا بر وضعیت جاری کشور معمولا هر هفته، فهرست موضوعات ممنوعه را به رسانهها ابلاغ میکند.نسیم بیداری در اخرین شماره خود مصاحبهای را از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق و اصلاحطلب جمهوری اسلامی ایران، منتشر کرده بود.
گزارشگران بدون مرز نگرانی عمیق خود را از وضعیت سلامت نرگس محمدی روزنامهنگار و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر اعلام میکند. وی که در تاریخ دوم اردیبهشت ماه در شهر زنجان بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود، به گفتهی خانوادهاش به سلول انفرادی بند ٢٠٩ اوین که تحت مسئولیت ماموران وزارت اطلاعات است، منتقل و دچار شوک عصبی و انقباظ عضلانی شده است.
٢٠ اردیبهشت، مهسا امرآبادی روزنامهنگار و همسر روزنامهنگار زندانی مسعود باستانی برای سپری کردن یک سال محکومیت خود به زندان اوین احضار شد. وی در تاریخ اول اسفند ماه ١٣٩٠ مطلع شده بود که از سوی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برای “نوشتن گزارش و حمایت از همسر زندانیاش” به ۵ سال زندان که چهارسال آن تعلیقی است، محکوم شده است. این روزنامهنگار پیش از این نیز در تاریخ ٢٢ مهرماه ١٣٨٩ از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب اسلامی تهران، به یکسال زندان محکوم شده بود. مسعود باستانی همسر این روزنامهنگار، که همچنان در زندان رجاییشهر زندانی است، در تاریخ ١٢ تیرماه ١٣٨٨ بازداشت و مرداد ماه همان سال در سری دادگاههای استالینی محاکمه و از سوی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب اسلامی به شش سال زندان محکوم شد.
١۴ اردیبهشت، رضا انصاری راد همکار بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب نیز برای سپری کردن مدت محکومیت به زندان اوین احضار شده بود. وی برای ” تبلیغ علیه نظام” در شهریور ١٣٨٩ به یکسال زندان محکوم شده بود، این حکم از سوی دادگاه تجدید نظر تائید شده است.
١۵ اردیبهشت ماه محمود شکرایه کاریکاتوریست هفتهنامهی نامه امیر ( در شهر اراک) مطلع شد که برای انتشار کاریکاتوری از یکی نمایندگاه شهر اراک به ٢۵ ضربه شلاق محکوم شده است. احمد لطفی آشتیانی نماینده اراک، کمیجان و خنداب، کاریکاتور خود به شکل فوتبالیست در این نشریه را “توهین آمیز” دانسته و از مدیر هفته نامه و کاریکاتوریست به دادگاه شکایت کرده بود. در دادگاه مدیر مسئول تبرئه شد اما محمود شکرایه به ٢۵ صربه شلاق محکوم شده است.
١٠ اردیبهشت سید محمد مهدی طباطبایی، صاحب امتیاز ماهنامه نسیم بیداری، با دریافت نامهای از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از توقیف دو ماههی این ماهنامه در پی دستور قضایی بازپرس شعبه نهم دادسرای فرهنگ و رسانه مطلع شد. در این دستور اتهام نشریه ” تخلف از مصوبات شورای عالی امنیت ملی در شماره های ٢۵ و٢۶ ماهنامه ” اعلام شده است. شورای عالی امنیت ملی یکی از نهادهای است که بنا بر وضعیت جاری کشور معمولا هر هفته، فهرست موضوعات ممنوعه را به رسانهها ابلاغ میکند.نسیم بیداری در اخرین شماره خود مصاحبهای را از محمد خاتمی، رئیس جمهور اسبق و اصلاحطلب جمهوری اسلامی ایران، منتشر کرده بود.
گزارشگران بدون مرز نگرانی عمیق خود را از وضعیت سلامت نرگس محمدی روزنامهنگار و سخنگوی کانون مدافعان حقوق بشر اعلام میکند. وی که در تاریخ دوم اردیبهشت ماه در شهر زنجان بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بود، به گفتهی خانوادهاش به سلول انفرادی بند ٢٠٩ اوین که تحت مسئولیت ماموران وزارت اطلاعات است، منتقل و دچار شوک عصبی و انقباظ عضلانی شده است.
هرانا؛ مرگ چهار کارگر در طی هفته اخیر در تهران و غرب کشور
خبرگزاری هرانا – هفته گذشته یک کارگر ساختمانی در کرمانشاه بر اثر سقوط از ارتفاع جانباخت.بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، محمد صدیق قربانی اهل روستایی در کامیاران (بزوهش) که برای کارگری روزمزد به کرمانشاه رفته بود بر اثر سقوط از دیوار ساختمان جان باخت.
هم چنین بر اساس گزارش کمیته هماهنگی، روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱، «غالب زارعی» کارگر سازمان آب سنندج در محل کار بر اثر نبود امکانات ایمنی جان خود را از دست داد.
این کارگر نیز در حین کار در تالار پردیس سنندج بر اثر ریزش چاه، زیر آوار ماند و جان باخت.
سامانه خبری ۱۲۵ نیز امروز گزارش داد، یک دستگاه کامیون حمل سیمان در حال حرکت از سمت جنوب به شمال بزرگراه به علت نامعلومی از مسیر اصلی منحرف وپس از برخورد با دو کارگر صافکار که در حاشیه بزرگراه به صورت سیار، صافکاری خودروها را انجام میدادند، آنها را بشدت به گارد ریل کنار بزرگراه زده و پس از طی مسافتی حدود ۵۰ متر درون جوی آب در اثر برخورد با چهاردیواری از حرکت باز ایستاده بود.
هرانا؛ جلوگیری از اعزام دکتر نادر بابایی، زندانی سیاسی به بیمارستان
خبرگزاری
هرانا - روز گذشته چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه از اعزام دکتر نادر بابایی
زیدی به بیمارستان برای بستری شدن ایشان جلوگیری به عمل آمد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، روز گذشته
چهارشنبه ایشان با اجازه دادستان تهران و تایید پزشک قانونی میبایست به
بیمارستان قلب منتقل میشدند اما مسئول اعزام زندان رجایی شهر کرج به نام
اصغر صمیمی از اعزام آقای بابایی جلوگیری کردند.
این مخالفت در حالی اتفاق می افتد که پس از چهار ماه دوندگی در اتاق های دادستانی تهران خانواده ایشان موفق به اجازه بستری شدن ایشان را از دادستان تهران دریافت کرده بودند، و بنا بود روز گذشته ایشان را به بیمارستان منتقل کنند.
قابل به ذکر است پزشک قانونی زندان در طی نامه ای به دادستانی تهران گواهی عدم تحمل کیفر را برای آقای بابایی صادر کرده است.
دکتر نادر بابایی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر که جانباز ۴۵% میباشد در حال حاضر با بیماری های عدیده ای از جمله ناراحتی قلبی و دیسک کمر ربرو است،
این مخالفت در حالی اتفاق می افتد که پس از چهار ماه دوندگی در اتاق های دادستانی تهران خانواده ایشان موفق به اجازه بستری شدن ایشان را از دادستان تهران دریافت کرده بودند، و بنا بود روز گذشته ایشان را به بیمارستان منتقل کنند.
قابل به ذکر است پزشک قانونی زندان در طی نامه ای به دادستانی تهران گواهی عدم تحمل کیفر را برای آقای بابایی صادر کرده است.
دکتر نادر بابایی زندانی سیاسی زندان رجایی شهر که جانباز ۴۵% میباشد در حال حاضر با بیماری های عدیده ای از جمله ناراحتی قلبی و دیسک کمر ربرو است،