مادران در بند روزتان خجسته باد
مادران در بند
کمیته گزارشگران حقوق بشر-
در حالی که بیشتر تبلیغات رسانههای داخل کشور در روزهای اخیر به "روز مادر" اختصاص یافته است و دائما مقام " مادری" از سوی افراد مختلف مورد تکریم قرار میگیرد، هماکنون شماری از زندانیان سیاسی زن در زندان اوین به سر میبرند که علیرغم داشتن فرزندان کوچک، از حق آزادی و مادری محروم شدهاند.
این زنان که همگی به اتهامات واهی، روانه زندان شدهاند، حتی در مناسبتهای این چنینی نیز؛ حق ملاقات و بودن در کنار فرزندان خود را ندارند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن تبریک این روز به تمامی مادران دربند، در زیر به اسامی برخی از آنان اشاره می کند.
1. مريم اكبريمفرد: در وقايع عاشوراي سال 88 بازداشت شد. وي كه داراي 3 فرزند و يك دختر 5 ساله است، پس از سپري كردن 3 ماه بازداشت در بند 209 به بند عمومي انتقال يافت. مريم اكبري از سوي دادگاه به تحمل 15 سال حبس تعزيري و تبعيد به زندان رجاييشهر محكوم شد كه اين حكم در دادگاه تجديدنظر تأييد شد. در زنان بازداشت مریم اکبری، " سارا" دختر کوچک او تنها سه سال داشت و هم اکنون 5 سال و نیمه است. وی در طول این مدت از داشتن حق مرخصی محروم بوده است و چندی پیش نیز که جهت درمان بیماری اش به بیمارستان اعزام شده بود، به دلیل عدم هماهنگی ماموران اعزام، از درمان او جلوگیری شد.
2. مطهره بهرامی : به همراه شوهرش در روز عاشورای 88 در خانهاش بازداشت شد. وي نيز در جريان اعترافات تلويزيوني، مقابل دوربين قرار گرفت و از سوي دادگاه به اعدام محكوم شد. اين حكم در دادگاه تجديدنظر به 15 سال حبس و تبعيد به زندان رجاييشهر كاهش يافت. وي هماكنون در حال گذراندن دوران محكوميت خود در زندان اوین است. بهرامی دارای دو فرزند پسر است و در حالی که همسر وی نیز در زندان به سر می برد، فرزندان او تنها ملاقات کنندگانش هستند. مطهره بهرامی نیز تاکنون از حق مرخصی محروم بوده است.
3. نوشین خادم: به اتهام فعالیت در دانشگاه آنلاین بهاییان به همراه شمار دیگری از گردانندهگان این دانشگاه بازداشت شد. وی از سوی دادگاه انقلاب به تحمل 4 سال حبس تعزیری محکوم شد.
4. زهرا رهنورد: در روز 25 بهمنماه 89 به بازداشت نهادهاي امنيتي درآمد. وي به همراه همسرش مهندس ميرحسين موسوي، پس از صدور اطلاعيه و دعوت از مردم براي برپايي تظاهرات و راهپيمايي در 25 بهمنماه، در خانهاش زنداني شد. وی هماکنون بیش از یک سال است که به همراه همسرش در بازداشت خانگی به سر میبرد و دفعات اندکی حق ملاقات با خانوادهاش را داشته است.زهرا رهنورد، دارای سه فرزند دختر است که در طی این مدت بارها تحت فشار نهادهای امنیتی قرار گرفته اند.
5. نسرين ستوده: وكيل دادگستري، در شهريورماه 89 بازداشت شد. وي بيش از 4 ماه در سلول انفرادي به سر برد و سپس در شعبه 26 دادگاه انقلاب مورد محاكمه قرار گرفت. وي از سوي دادگاه به 11 سال حبس تعزيري و 20 سال محروميت از حرفه وكالت محكوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به 6 سال حبس کاهش یافت. نسرین ستوده پس از هفتماه بازداشت در بند 209، به بند عمومی منتقل شد و هماکنون دومین سال حبس خود را بدون مرخصی پشت سر میگذارد.ستوده دارای دو فرزند 6 ساله و 11 ساله است که در طی این مدت تنها توانسته اند در سالن ملاقات زندان، با مادرشان دیدار کنند.
6. مهوش شهریاری: يكي از 7 مدير بهايي است كه در اسفندماه 86 بازداشت شد. وي به مدت 6 ماه در سلول انفرادي به سر برد و پس از 2 سال بلاتكليفي و نگهداري در بند 209، سال گذشته از سوي دادگاه به تحمل 20 سال حبس تعزيري محكوم شد كه اين حكم در دادگاه تجديدنظر مورد تأیید قرار گرفت. وي هماكنون بیش از 4 سال است كه بدون داشتن مرخصي در زندان نگهداري ميشود. مهوش شهریاری دارای یک دختر دانشجو است.
7. فريبا كمالآبادي: يكي از 7 مدير بهايي است كه درفروردين 87 بازداشت شد. وي به مدت 6 ماه در سلول انفرادي به سر برد و پس از 2 سال بلاتكليفي و نگهداري در بند 209، سال گذشته از سوي دادگاه به تحمل 20 سال حبس تعزيري محكوم شد كه اين حكم در دادگاه تجديدنظر مورد تأیید قرار گرفت. وي هماكنون بیش از4 سال است كه بدون داشتن مرخصي در زندان نگهداري ميشود. فریبا کمال آبادی نیز دارای یک دختر 17 ساله است. در زمان بازداشت، فرزند او 12 ساله بوده است.
8. نرگس محمدی: نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در خردادماه 89 بازداشت شده و پس از 20 روز با سپردن قرار وثیقه از زندان آزاد شد. وی به دلیل فشارهای عصبی وارده در زندان، پس از آزادی بلافاصله در بیمارستان بستری و دچار بیماری " فلج عضلانی" شد. محمدی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به تحمل 11 سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به 6 سال حبس کاهش یافت. نرگس محمدی در حالی که دارای دو فرزند دو قلوی 6 ساله است، دو هفته پیش از سوی مأموران امنیتی بازداشت و جهت اجرای حکم به زندان منتقل شد. وی هماکنون در بند 209 زندان اوین به سر میبرد.
9. كفايت ملكمحمدي: پس از وقايع عاشوراي سال 88 بازداشت شد و از سوي دادگاه به تحمل 5 سال حبس تعزيري محكوم شد. وي با داشتن 65 سال سن، هماكنون مسنترين زنداني بند زنان است. با اين وجود مسئولان زندان از اعطاي مرخصي به وي خودداري كردهاند.
11. منيژه نصرالهي: به اتهام داشتن ديانت بهايي و تلاش براي ترويج آن، به 3 سال حبس تعزيري محكوم شد كه هماكنون بيش از 2سال از آن را تحمل كرده است.
12. فرح واضحان: در ديماه 88 توسط نيروهاي اطلاعات ارتش بازداشت و در مردادماه سال 89 از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب، به اتهام " محاربه" محاكمه شده و به اعدام محكوم شد. اين حكم سپس در ديوان عالي كشور نقض شده و به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شد. فرح واضحان، چندي پيش از سوي اين شعبه به اتهام محاربه و توهين به رهبري به 17 سال زندان و تبعيد به زندان رجاييشهر محكوم شد. وی مادر دو فرزند است.
13. معصومه یاوری : از شهروندان بازداشتشده در حوادث پس از انتخابات است. وی یک روز پیش از تظاهرات روز قدس بازداشت شد. معصومه یاوری ابتدا متهم به «محاربه» بود و نماینده دادستان تهران برای وی تقاضای مجازات اعدام کرده بود، که سپس به ۷ سال حبس تعزیری در زندان رجاییشهر محکوم شد. وی دارای دو فرزند است که در زمان دستگیری 6 ساله و 13 ساله بودند.
در حالی که بیشتر تبلیغات رسانههای داخل کشور در روزهای اخیر به "روز مادر" اختصاص یافته است و دائما مقام " مادری" از سوی افراد مختلف مورد تکریم قرار میگیرد، هماکنون شماری از زندانیان سیاسی زن در زندان اوین به سر میبرند که علیرغم داشتن فرزندان کوچک، از حق آزادی و مادری محروم شدهاند.
این زنان که همگی به اتهامات واهی، روانه زندان شدهاند، حتی در مناسبتهای این چنینی نیز؛ حق ملاقات و بودن در کنار فرزندان خود را ندارند.
کمیته گزارشگران حقوق بشر، ضمن تبریک این روز به تمامی مادران دربند، در زیر به اسامی برخی از آنان اشاره می کند.
1. مريم اكبريمفرد: در وقايع عاشوراي سال 88 بازداشت شد. وي كه داراي 3 فرزند و يك دختر 5 ساله است، پس از سپري كردن 3 ماه بازداشت در بند 209 به بند عمومي انتقال يافت. مريم اكبري از سوي دادگاه به تحمل 15 سال حبس تعزيري و تبعيد به زندان رجاييشهر محكوم شد كه اين حكم در دادگاه تجديدنظر تأييد شد. در زنان بازداشت مریم اکبری، " سارا" دختر کوچک او تنها سه سال داشت و هم اکنون 5 سال و نیمه است. وی در طول این مدت از داشتن حق مرخصی محروم بوده است و چندی پیش نیز که جهت درمان بیماری اش به بیمارستان اعزام شده بود، به دلیل عدم هماهنگی ماموران اعزام، از درمان او جلوگیری شد.
2. مطهره بهرامی : به همراه شوهرش در روز عاشورای 88 در خانهاش بازداشت شد. وي نيز در جريان اعترافات تلويزيوني، مقابل دوربين قرار گرفت و از سوي دادگاه به اعدام محكوم شد. اين حكم در دادگاه تجديدنظر به 15 سال حبس و تبعيد به زندان رجاييشهر كاهش يافت. وي هماكنون در حال گذراندن دوران محكوميت خود در زندان اوین است. بهرامی دارای دو فرزند پسر است و در حالی که همسر وی نیز در زندان به سر می برد، فرزندان او تنها ملاقات کنندگانش هستند. مطهره بهرامی نیز تاکنون از حق مرخصی محروم بوده است.
3. نوشین خادم: به اتهام فعالیت در دانشگاه آنلاین بهاییان به همراه شمار دیگری از گردانندهگان این دانشگاه بازداشت شد. وی از سوی دادگاه انقلاب به تحمل 4 سال حبس تعزیری محکوم شد.
4. زهرا رهنورد: در روز 25 بهمنماه 89 به بازداشت نهادهاي امنيتي درآمد. وي به همراه همسرش مهندس ميرحسين موسوي، پس از صدور اطلاعيه و دعوت از مردم براي برپايي تظاهرات و راهپيمايي در 25 بهمنماه، در خانهاش زنداني شد. وی هماکنون بیش از یک سال است که به همراه همسرش در بازداشت خانگی به سر میبرد و دفعات اندکی حق ملاقات با خانوادهاش را داشته است.زهرا رهنورد، دارای سه فرزند دختر است که در طی این مدت بارها تحت فشار نهادهای امنیتی قرار گرفته اند.
5. نسرين ستوده: وكيل دادگستري، در شهريورماه 89 بازداشت شد. وي بيش از 4 ماه در سلول انفرادي به سر برد و سپس در شعبه 26 دادگاه انقلاب مورد محاكمه قرار گرفت. وي از سوي دادگاه به 11 سال حبس تعزيري و 20 سال محروميت از حرفه وكالت محكوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به 6 سال حبس کاهش یافت. نسرین ستوده پس از هفتماه بازداشت در بند 209، به بند عمومی منتقل شد و هماکنون دومین سال حبس خود را بدون مرخصی پشت سر میگذارد.ستوده دارای دو فرزند 6 ساله و 11 ساله است که در طی این مدت تنها توانسته اند در سالن ملاقات زندان، با مادرشان دیدار کنند.
6. مهوش شهریاری: يكي از 7 مدير بهايي است كه در اسفندماه 86 بازداشت شد. وي به مدت 6 ماه در سلول انفرادي به سر برد و پس از 2 سال بلاتكليفي و نگهداري در بند 209، سال گذشته از سوي دادگاه به تحمل 20 سال حبس تعزيري محكوم شد كه اين حكم در دادگاه تجديدنظر مورد تأیید قرار گرفت. وي هماكنون بیش از 4 سال است كه بدون داشتن مرخصي در زندان نگهداري ميشود. مهوش شهریاری دارای یک دختر دانشجو است.
7. فريبا كمالآبادي: يكي از 7 مدير بهايي است كه درفروردين 87 بازداشت شد. وي به مدت 6 ماه در سلول انفرادي به سر برد و پس از 2 سال بلاتكليفي و نگهداري در بند 209، سال گذشته از سوي دادگاه به تحمل 20 سال حبس تعزيري محكوم شد كه اين حكم در دادگاه تجديدنظر مورد تأیید قرار گرفت. وي هماكنون بیش از4 سال است كه بدون داشتن مرخصي در زندان نگهداري ميشود. فریبا کمال آبادی نیز دارای یک دختر 17 ساله است. در زمان بازداشت، فرزند او 12 ساله بوده است.
8. نرگس محمدی: نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر در خردادماه 89 بازداشت شده و پس از 20 روز با سپردن قرار وثیقه از زندان آزاد شد. وی به دلیل فشارهای عصبی وارده در زندان، پس از آزادی بلافاصله در بیمارستان بستری و دچار بیماری " فلج عضلانی" شد. محمدی از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به تحمل 11 سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به 6 سال حبس کاهش یافت. نرگس محمدی در حالی که دارای دو فرزند دو قلوی 6 ساله است، دو هفته پیش از سوی مأموران امنیتی بازداشت و جهت اجرای حکم به زندان منتقل شد. وی هماکنون در بند 209 زندان اوین به سر میبرد.
9. كفايت ملكمحمدي: پس از وقايع عاشوراي سال 88 بازداشت شد و از سوي دادگاه به تحمل 5 سال حبس تعزيري محكوم شد. وي با داشتن 65 سال سن، هماكنون مسنترين زنداني بند زنان است. با اين وجود مسئولان زندان از اعطاي مرخصي به وي خودداري كردهاند.
11. منيژه نصرالهي: به اتهام داشتن ديانت بهايي و تلاش براي ترويج آن، به 3 سال حبس تعزيري محكوم شد كه هماكنون بيش از 2سال از آن را تحمل كرده است.
12. فرح واضحان: در ديماه 88 توسط نيروهاي اطلاعات ارتش بازداشت و در مردادماه سال 89 از سوي شعبه 15 دادگاه انقلاب، به اتهام " محاربه" محاكمه شده و به اعدام محكوم شد. اين حكم سپس در ديوان عالي كشور نقض شده و به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شد. فرح واضحان، چندي پيش از سوي اين شعبه به اتهام محاربه و توهين به رهبري به 17 سال زندان و تبعيد به زندان رجاييشهر محكوم شد. وی مادر دو فرزند است.
13. معصومه یاوری : از شهروندان بازداشتشده در حوادث پس از انتخابات است. وی یک روز پیش از تظاهرات روز قدس بازداشت شد. معصومه یاوری ابتدا متهم به «محاربه» بود و نماینده دادستان تهران برای وی تقاضای مجازات اعدام کرده بود، که سپس به ۷ سال حبس تعزیری در زندان رجاییشهر محکوم شد. وی دارای دو فرزند است که در زمان دستگیری 6 ساله و 13 ساله بودند.
سرب سنگهای طلا جان بیش از ۴۰۰ کودک در نیجریه را گرفت.
صدها کودک بخاطر عوارض ناشی از سرب موجود در سنگهای معادن طلا در
منطقه شمالی «زمفرا» نیجریه جان سپردهاند و بسیاری نیز شانس بهبودی
ندارند.
یورو نیوز: گرد وغبار آلوده ای که به امید یافتن طلا استشناق می شود و میزان بالای سربی که با شستن و شکستن سنگهای طلا بر افراد خصوصا کودکان تاثیر سوء می گذارد به مغز و سیستم عصبی آسیب میرساند و باعث کما و مرگ میشود.
اگرچه دولت نیجریه ۵ میلیون دلار برای بهبود شرایط در زمفرا اختصاص داده است اما مسئولان دولتی در کنفرانس دو روزهای که برای بررسی این موضوع در ابوجا، پایتخت، برگزار شد شرکت نکردند.
سازمان پزشکان بدون مرز میگوید ۴۶۰ کودک نیجریه ای از مسمومیت و عوارض ناشی از سرب جان باختهاند و ۴ هزار نفر نیز بیمارند که امیدی به بهبودیشان نمیرود، چرا که تا شرایط زندگی کودکان بهبود نیاید معالجه با دار و درمان نیز تاثیری نمی بخشد.
بحران مالی جهانی هم با افزایش قیمت طلا به شیوع مسمومیت ناشی از سرب دامن زده است چرا که کودکان بیشتری برای استخراج طلا چکش به سنگها میکوبند.
یورو نیوز: گرد وغبار آلوده ای که به امید یافتن طلا استشناق می شود و میزان بالای سربی که با شستن و شکستن سنگهای طلا بر افراد خصوصا کودکان تاثیر سوء می گذارد به مغز و سیستم عصبی آسیب میرساند و باعث کما و مرگ میشود.
اگرچه دولت نیجریه ۵ میلیون دلار برای بهبود شرایط در زمفرا اختصاص داده است اما مسئولان دولتی در کنفرانس دو روزهای که برای بررسی این موضوع در ابوجا، پایتخت، برگزار شد شرکت نکردند.
سازمان پزشکان بدون مرز میگوید ۴۶۰ کودک نیجریه ای از مسمومیت و عوارض ناشی از سرب جان باختهاند و ۴ هزار نفر نیز بیمارند که امیدی به بهبودیشان نمیرود، چرا که تا شرایط زندگی کودکان بهبود نیاید معالجه با دار و درمان نیز تاثیری نمی بخشد.
بحران مالی جهانی هم با افزایش قیمت طلا به شیوع مسمومیت ناشی از سرب دامن زده است چرا که کودکان بیشتری برای استخراج طلا چکش به سنگها میکوبند.
کارخانجات شکلات سازی از کار 400 هزار کودک آفریقایی سالانه هشتاد میلیارد دلار سود می برند.
در حالی که درآمد سالانه کارخانجات شکلات سازی در اروپا به هشتاد
میلیارد دلار می رسد، پارلمان اروپا می گوید این کاکائوها توسط کودکان
خردسال آفریقایی و در شرایط بسیار نامناسب در کشتزارهای خطرناک وهمچنین با
بهای بسیار نازل تولید میشود.
مجله هفتگی اروپا با اختصاص گزارشی به خطرات ناشی از کار400 هزار کودک زیر 12 سال در کشتزارهای آفریقا اعلام کرد که بسیاری از این کودکان از کشورهای همسایه خریداری شده و در شرایط خطرناک به کار در کشتزارهای تولید کاکائو گماشته می شوند.
کشورهای اتحادیه اروپا بزرگترین تولید کننده شکلات در جهان هستند.
قطعنامەایی که اخیرا از سوی پارلمان اروپا صادرشده نشان می دهد که بیش از 70 درصد کاکائوی تولیدی جهان از کشورهای غرب آفریقا و توسط کودکان خردسال تولید می شود.
در سال 2001 صنایع شکلات سازی پروتکلی را به امضا رساند که بر اساس آن بدترین شکل تولید کاکائو توسط کودکان کار در آینده حذف شود. اما با گذشت بیش از ده سال از تصویب این پروتکل، گزارش های منتشر شده نشان می دهد که وضعیت کار کودکان در کشتزارهای تولید کاکائو هیچ تغییری نکرده است.
صنایع شکلات سازی علیرغم تصویب این پروتکل، سرمایه لازم برای این کار را فراهم ننموده است.
یک مقام بنیاد بین المللی کاکائو می گوید تمام این ابتکارات کار کودکان را ممنوع می کند اما هیچ یک نمی تواند تضمین کند که در تولید کاکائو از آنها استفاد نمی شود.
منبع : NNS ROJ
مجله هفتگی اروپا با اختصاص گزارشی به خطرات ناشی از کار400 هزار کودک زیر 12 سال در کشتزارهای آفریقا اعلام کرد که بسیاری از این کودکان از کشورهای همسایه خریداری شده و در شرایط خطرناک به کار در کشتزارهای تولید کاکائو گماشته می شوند.
کشورهای اتحادیه اروپا بزرگترین تولید کننده شکلات در جهان هستند.
قطعنامەایی که اخیرا از سوی پارلمان اروپا صادرشده نشان می دهد که بیش از 70 درصد کاکائوی تولیدی جهان از کشورهای غرب آفریقا و توسط کودکان خردسال تولید می شود.
در سال 2001 صنایع شکلات سازی پروتکلی را به امضا رساند که بر اساس آن بدترین شکل تولید کاکائو توسط کودکان کار در آینده حذف شود. اما با گذشت بیش از ده سال از تصویب این پروتکل، گزارش های منتشر شده نشان می دهد که وضعیت کار کودکان در کشتزارهای تولید کاکائو هیچ تغییری نکرده است.
صنایع شکلات سازی علیرغم تصویب این پروتکل، سرمایه لازم برای این کار را فراهم ننموده است.
یک مقام بنیاد بین المللی کاکائو می گوید تمام این ابتکارات کار کودکان را ممنوع می کند اما هیچ یک نمی تواند تضمین کند که در تولید کاکائو از آنها استفاد نمی شود.
منبع : NNS ROJ
سفر یک شخصیت "ویژۀ" فرانسوی به تهران
شش روز پس از پیروزی کاندیدای حزب سوسیالیست در انتخابات ریاست
جمهوری فرانسه، یکی از شخصیتهای تاریخی و بسیار مهم این حزب، یعنی آقای
میشل روکار که قبلاً نخستوزیر فرانسوا میتران بود، به تهران رفت. با این
که این سفر خصوصی است، اما سفر یکی از شخصیتهای نمادین حزب سوسیالیست به
ایران، میتواند آغاز چرخش سیاسی در روابط پاریس و تهران باشد.
آقای میشل روکار، نخستوزیر پیشین فرانسه که یکی از نظریهپردازان تاریخی حزب سوسیالیست محسوب میشود، جمعه شب به تهران رفت.
شخصیت ویژۀ میشل روکار به این سفر معنای زیادی میدهد.
خبرگزاری فرانسه مینویسد که آقای روکار برای "یک بازدید خصوصی سه روزه" وارد تهران شد. این خبرگزاری تأکید میکند که این سفر "در چارچوب دیپلماتیک رسمی" جای نمیگیرد اما در عین حال میافزاید که آقای روکار احتمالاً با علیاکبر صالحی، وزیر خارجۀ ایران و همچنین سعید جلیلی، مسئول مذاکرات اتمی دیدار خواهد داشت.
قرار است که آقای روکار با شخصیتهای دانشگاهی ایرانی نیز ملاقات کند.
باید گفت که میشل روکار، قبل از هرچیز به عنوان یک سیاستمدار روشنفکر شناخته میشود. وی یکی از رهبران تاریخی حزب سوسیالیست فرانسه است که در کنار فرانسوا میتران و البته گاه در رقابت با وی، به این حزب قدرت و استواری بخشید. بعد از این که میتران برای بار دوم به ریاست جمهوری رسید، میشل روکار به مدت سه سال نخست وزیر او بود. وی به عنوان یک شخصیت سیاسی زیرک، بافرهنگ و دوراندیش شهرت دارد. او که اینک بیش از هشتاد سال دارد، در سالهای اخیر از مرکز صحنۀ سیاسی کنار رفته اما در پشت این صحنه همچنان فعال و بسیار پرنفوذ است. گفته میشود که رئیسجمهور تازۀ فرانسه، آقای فرانسوا هولاند، در مسیر مبارزات انتخاباتی خود، به طور خصوصی از نصایح و توصیههای آقای روکار برخوردار بوده است.
هرچند رییس جمهور جدید فرانسه هنوز رسماً قدرت را در اختیار نگرفته و دولت خود را معرفی نکرده است، اما از همان ساعات نخست، اقدامات خود را به ویژه در عرصۀ سیاست خارجی آغاز کرد.
به نوشتۀ روزنامۀ لوموند، آقای هولاند به پروندههای سیاست خارجی الویت میدهد. بلافاصله پس از اعلام خبر پیروزی آقای فرانسوا هولاند، یکی از نخستین کسانی که به دیدار وی رفت، سفیر آمریکا و سپس سفیر چین بود. ساعتی بعد، آقای هولاند یک گفتگوی تلفنی با ولادیمیر پوتین داشت.
البته به نظر میرسد که سفر میشل روکار به تهران پیش از ریاست جمهوری فرانسوا هولاند برنامهریزی شده باشد. به نوشتۀ خبرگزاری فرانسه، قرار بوده که میشل روکار در ماه آوریل گذشته به ایران برود، اما این سفر به دلیل بیماری وی به تعویق افتاده است.
اما حتی اگر این سفر در زمان دولت راست آقای سارکوزی برنامهریزی شده باشد، انجام آن شش روز پس از پیروزی فرانسوا هولاند معنای دیگری میگیرد.
آیندۀ روابط پاریس و تهران
پرسش اصلی، سیاست آیندۀ فرانسه در قبال ایران است. آقای هولاند، طی مبارزات انتخاباتی خود تأکید کرد که در صورت پیروزی، "در برابر ایران همچنان قاطعانه عمل خواهد کرد". وی برنامۀ اتمی ایران را "خطری حیاتی برای اسرائیل و صلح جهانی" توصیف کرد.
اما روزنامۀ راست فیگارو سفر آقای روکار را در جهت فعال کردن دوبارۀ روابط تهران- پاریس میداند.
یکی از نزدیکان میشل روکار نیز گفته است "امیدواریم سفر آقای روکار به ایران، نخستین تماسها میان تهران و دولت جدید فرانسه را تسهیل کند".
یک دیپلمات ارشد ایرانی نیز در گفتگو با خبرگزاری ایرنا ابراز امیدواری کرد که "روابط تهران - پاریس با روی کار آمدن فرانسوا هولاند رییس جمهوری جدید فرانسه، با تحول روبرو شود".
و بالاخره سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی قبلاً به همین خبرگزاری گفته بود: "روابط تاریخی ایران و فرانسه، زمینه همکاری های گستردهتری را فراهم کرده است که امیدواریم دوره جدیدی از بکارگیری ظرفیت های موجود تهران - پاریس را با روی کار آمدن دولت فرانسوا هولاند شاهد باشیم".
این احتمال وجود دارد که سفر آقای روکار به تهران، در چارچوب ادامۀ مذاکرات اتمی و از زمان آقای سارکوزی پیشبینی شده باشد. اما واقعیت اینست که این سفر بعد از پیروزی فرانسوا هولاند صورت میگیرد.
با توجه به پیشینۀ داد و ستد سوسیالیستها با جمهوری اسلامی، فرض بهبود روابط فرانسه با ایران، چندان غیرمنطقی نیست. وزیر خارجۀ فرانسوا میتران، آقای رولان دوما، روابط بسیار دوستانهای با همتای وقت خود، دکتر علیاکبر ولایتی داشت.
با توجه به این که در سی سال اخیر، هیچ یک از دولتهای فرانسه، به اندازۀ دولت سارکوزی با جمهوری اسلامی سختگیری نکرد، این احتمال هست که اینک زمانۀ چرخش، و بهبود روابط فرا رسیده باشد.
شخصیت ویژۀ میشل روکار به این سفر معنای زیادی میدهد.
خبرگزاری فرانسه مینویسد که آقای روکار برای "یک بازدید خصوصی سه روزه" وارد تهران شد. این خبرگزاری تأکید میکند که این سفر "در چارچوب دیپلماتیک رسمی" جای نمیگیرد اما در عین حال میافزاید که آقای روکار احتمالاً با علیاکبر صالحی، وزیر خارجۀ ایران و همچنین سعید جلیلی، مسئول مذاکرات اتمی دیدار خواهد داشت.
قرار است که آقای روکار با شخصیتهای دانشگاهی ایرانی نیز ملاقات کند.
باید گفت که میشل روکار، قبل از هرچیز به عنوان یک سیاستمدار روشنفکر شناخته میشود. وی یکی از رهبران تاریخی حزب سوسیالیست فرانسه است که در کنار فرانسوا میتران و البته گاه در رقابت با وی، به این حزب قدرت و استواری بخشید. بعد از این که میتران برای بار دوم به ریاست جمهوری رسید، میشل روکار به مدت سه سال نخست وزیر او بود. وی به عنوان یک شخصیت سیاسی زیرک، بافرهنگ و دوراندیش شهرت دارد. او که اینک بیش از هشتاد سال دارد، در سالهای اخیر از مرکز صحنۀ سیاسی کنار رفته اما در پشت این صحنه همچنان فعال و بسیار پرنفوذ است. گفته میشود که رئیسجمهور تازۀ فرانسه، آقای فرانسوا هولاند، در مسیر مبارزات انتخاباتی خود، به طور خصوصی از نصایح و توصیههای آقای روکار برخوردار بوده است.
هرچند رییس جمهور جدید فرانسه هنوز رسماً قدرت را در اختیار نگرفته و دولت خود را معرفی نکرده است، اما از همان ساعات نخست، اقدامات خود را به ویژه در عرصۀ سیاست خارجی آغاز کرد.
به نوشتۀ روزنامۀ لوموند، آقای هولاند به پروندههای سیاست خارجی الویت میدهد. بلافاصله پس از اعلام خبر پیروزی آقای فرانسوا هولاند، یکی از نخستین کسانی که به دیدار وی رفت، سفیر آمریکا و سپس سفیر چین بود. ساعتی بعد، آقای هولاند یک گفتگوی تلفنی با ولادیمیر پوتین داشت.
البته به نظر میرسد که سفر میشل روکار به تهران پیش از ریاست جمهوری فرانسوا هولاند برنامهریزی شده باشد. به نوشتۀ خبرگزاری فرانسه، قرار بوده که میشل روکار در ماه آوریل گذشته به ایران برود، اما این سفر به دلیل بیماری وی به تعویق افتاده است.
اما حتی اگر این سفر در زمان دولت راست آقای سارکوزی برنامهریزی شده باشد، انجام آن شش روز پس از پیروزی فرانسوا هولاند معنای دیگری میگیرد.
آیندۀ روابط پاریس و تهران
پرسش اصلی، سیاست آیندۀ فرانسه در قبال ایران است. آقای هولاند، طی مبارزات انتخاباتی خود تأکید کرد که در صورت پیروزی، "در برابر ایران همچنان قاطعانه عمل خواهد کرد". وی برنامۀ اتمی ایران را "خطری حیاتی برای اسرائیل و صلح جهانی" توصیف کرد.
اما روزنامۀ راست فیگارو سفر آقای روکار را در جهت فعال کردن دوبارۀ روابط تهران- پاریس میداند.
یکی از نزدیکان میشل روکار نیز گفته است "امیدواریم سفر آقای روکار به ایران، نخستین تماسها میان تهران و دولت جدید فرانسه را تسهیل کند".
یک دیپلمات ارشد ایرانی نیز در گفتگو با خبرگزاری ایرنا ابراز امیدواری کرد که "روابط تهران - پاریس با روی کار آمدن فرانسوا هولاند رییس جمهوری جدید فرانسه، با تحول روبرو شود".
و بالاخره سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی قبلاً به همین خبرگزاری گفته بود: "روابط تاریخی ایران و فرانسه، زمینه همکاری های گستردهتری را فراهم کرده است که امیدواریم دوره جدیدی از بکارگیری ظرفیت های موجود تهران - پاریس را با روی کار آمدن دولت فرانسوا هولاند شاهد باشیم".
این احتمال وجود دارد که سفر آقای روکار به تهران، در چارچوب ادامۀ مذاکرات اتمی و از زمان آقای سارکوزی پیشبینی شده باشد. اما واقعیت اینست که این سفر بعد از پیروزی فرانسوا هولاند صورت میگیرد.
با توجه به پیشینۀ داد و ستد سوسیالیستها با جمهوری اسلامی، فرض بهبود روابط فرانسه با ایران، چندان غیرمنطقی نیست. وزیر خارجۀ فرانسوا میتران، آقای رولان دوما، روابط بسیار دوستانهای با همتای وقت خود، دکتر علیاکبر ولایتی داشت.
با توجه به این که در سی سال اخیر، هیچ یک از دولتهای فرانسه، به اندازۀ دولت سارکوزی با جمهوری اسلامی سختگیری نکرد، این احتمال هست که اینک زمانۀ چرخش، و بهبود روابط فرا رسیده باشد.
"همچون یک عاشق" فیلم تازه کیارستمی برای بدست آوردن نخل طلایی جشنواره کن
"همچون یک عاشق like Someone in Love " نام آخرین ساخته عباس
کیارستمی است که در لیست 22 فیلم برتر برای بدست آوردن جایزه نخل طلایی در
جشنواره سینمایی کن انتخاب گردیده است. این جشنواره بین المللی فیلم در 21
ماه مه در شهر کن در جنوب فرانسه بر گزار خواهد شد.
پس از تهیه فیلم "کپی برابر اصل" با شرکت هنرپیشه معروف فرانسوی "ژولیت
بینوش" در سال 2010 در ایتالیا، دوربین های فیلمبرداری عباس کیارستمی این
بار به توکیو پایتخت ژاپن رفته تا به داستان آشنایی و رابطه عاشقانه مردی
سال خورده با دختری جوان جان بدمد.
در باره این کار تازه عباس کیا رستمی با محمد حقیقت فیلم ساز و منتقد هنری مقیم فرانسه به گفتگو نشسته ایم.
محمد حقیقت می گوید که تازه ترین ساخته عباس کیارستمی " همچون یک عاشق" نام دارد، این فیلم، یک فیلم بلند ملودیو- درام است که جنبه داستانی دارد ودر ژاپن فیلم برداری شده است. در این ساخته تازه کیارستمی نقش های اول را دو هنرپیشه ژاپنی به نام های Rin Takanashi وTadashi Okuno بازی می کنند. این فیلم داستان بر خورد یک دختر جوان دانشجو با مردی سالخورده است که احتمالاً استاد وی می باشد. این دو، یک شبانه روز را در کنار هم می گذرانند. در حالی که دختر جوان اظهار بی اطلاعی می کند که مرد سالخورده را می شناسد، مرد سالخورده می گوید که وی را می شناسد...
محمد حقیقت اظهار میدارد که این سومین فیلم بلند ساخته عباس کیا رستمی در خارج است. پیش از این عباس کیا رستمی فیلم های بلند "بلیط ها" و " کپی برابر اصل" را در خارج از کشور ساخته است که فیلم آخر وی یعنی " گپی برابر اصل"با اقبال بسیار زیادی در بین تماشاگران کشور های جهان روبرو شده است...
محمد حقیقت فیلم های تازه عباس کیا رستمی در خارج از کشور را در چارچوب رویکرد تازه ای از کارهای وی میداند. وی اعتقاد داردکه محدودیت هایی که در جمهوری اسلامی در زمینه فیلم سازی به وجود آمده است بسیاری از سینماگران ایرانی را متوجه ساختن فیلم در خارج از کشور نموده است...
محمد حقیقت می گوید که تازه ترین ساخته عباس کیارستمی " همچون یک عاشق" نام دارد، این فیلم، یک فیلم بلند ملودیو- درام است که جنبه داستانی دارد ودر ژاپن فیلم برداری شده است. در این ساخته تازه کیارستمی نقش های اول را دو هنرپیشه ژاپنی به نام های Rin Takanashi وTadashi Okuno بازی می کنند. این فیلم داستان بر خورد یک دختر جوان دانشجو با مردی سالخورده است که احتمالاً استاد وی می باشد. این دو، یک شبانه روز را در کنار هم می گذرانند. در حالی که دختر جوان اظهار بی اطلاعی می کند که مرد سالخورده را می شناسد، مرد سالخورده می گوید که وی را می شناسد...
محمد حقیقت اظهار میدارد که این سومین فیلم بلند ساخته عباس کیا رستمی در خارج است. پیش از این عباس کیا رستمی فیلم های بلند "بلیط ها" و " کپی برابر اصل" را در خارج از کشور ساخته است که فیلم آخر وی یعنی " گپی برابر اصل"با اقبال بسیار زیادی در بین تماشاگران کشور های جهان روبرو شده است...
محمد حقیقت فیلم های تازه عباس کیا رستمی در خارج از کشور را در چارچوب رویکرد تازه ای از کارهای وی میداند. وی اعتقاد داردکه محدودیت هایی که در جمهوری اسلامی در زمینه فیلم سازی به وجود آمده است بسیاری از سینماگران ایرانی را متوجه ساختن فیلم در خارج از کشور نموده است...
شکست اسلام گرایان و پیروزی حزب حاکم در انتخابات پارلمانی الجزایر
در انتخابات پارلمانی دیروز الجزایر حزب حاکم "جبهۀ ملی نجات"
الجزایر، حزب "اجتماع ملی برای دموکراسی" در مقام های اول و دوم قرار
دارند. احزاب اسلام گرا پس از این دو حزب ملی گرا، به مکان سوم دست یافته
اند. نزدیک به پنجاه و هشت در صد از مردم در این انتخابات شرکت نکرده اند.
انتخابات پارلمانی الجزایر که دیروز برگزار شد با پیروزی حزب حاکم این کشور همراه بوده است.در این انتخابات "جبهۀ آزادیبخش ملی" (FLN) الجزایر با کسب ٢٢٠ کرسی از ٤٦٢ کرسی پارلمان این کشور در مقام اول جای دارد.
"اجتماع ملی دموکراتیک" الجزایر که رهبری آن آن با احمد یحیی، نخست وزیر این کشور است دارای ٦٨ کرسی است و درمقام دوم جای گرفته است.
بدین ترتیب این دو حزب ملی گرای الجزایر که در "اتحاد اکثریت طرفدار رئیس جمهوری" کنونی شرکت دارند کماکان در پارلمان دارای اکثریت خواهند بود.
حرب حاکم "جبهۀ ملی آزادیبخش" الجزایر در انتخابات دیروز شمار کرسی های خود را در مقایسه با پارلمان کنونی افزایش داده و از ١٣٦ به ٢٢٠ رسانده است.
٦٨ تن از نمایندگان حزب حاکم در پارلمان جدید را زنان تشکیل می دهند.
اسلام گرایان الجزایر دارای ٦٦ کرسی هستند و در مقام سوم قرار می گیرند.
پارلمان قبلی الجزایر دارای ٣٨٩ کرسی بوده است ولی شمار کرسی ها افزایش یافته و به ٤٦٢ کرسی رسیده است.
وزیر کشور الجزایر ضمن اعلام نتایج انتخابات دیروز گفت مردم در سال ١٩٩١ با رأی خود "جبهۀ ملی آزادیبخش" را تنبیه کردند اما امسال به این حزب پناهنده شده اند.
این سخن وزیر کشور اشاره به پیروزی حزب "جبهۀ اسلامی نجات الجزایر" در سال ١٩٩١ است. البته نظامیان الجزایر در آن تاریخ نتایج انتخابات را نپذیرفتند و کشور را در جنگی داخلی درگیر کردند که از خود ٢٠٠٠٠٠ کشته بر جای گذاشت.
در صد مشارکت مردم در انتخابان دیروز چهل و دو و سی شش صدم در صد(42/36 درصد) اعلام شده است.
ابراز نگرانی سازمان بهداشت جهانی از وضعیت جسمانی زندانیان فلسطینی
سازمان بهداشت جهانی، روز جمعه ١١ می، با انتشار بیانیه ای از
دولت اسرائیل خواست تا "هر چه سریعتر زمینه دسترسی زندانیان فلسطینی به
درمان پزشکی را فراهم آورد.
این سازمان بین المللی نگرانی خود را از وضعیت جسمانی حدود هزار و
ششصد زندانی فلسطینی که بیش از دو ماه است در اعتصاب غذا به سر می برند،
اعلام کرده است.
در میان این افراد، یک بیمار مبتلا به بیماری تالاسمی که بیش از یک سال است که بدون محاکمه زندانی است، و از دریافت خون برای ادامه زندگی خودداری می کند، دیده می شود.
قدوره فارس*، رئیس باشگاه زندانیان فلسطینی، ضمن اشاره به پیشرفت گفتگوها میان زندانیان فلسطینی و مقامات زندانهای اسرائیل، متذکر شده است اختلاف رویکردهائی میان طرفین وجود دارد اما در عین حال سازمان زندانهای اسرائیل از شرایط زندگی روزانه زندانیان و دیدارهای خانوادگی زندانیان غزه با اطلاع است.
رئیس باشگاه زندانیان فلسطینی با اشاره به مسئله سلولهای انفرادی، گفت زندانیان مخالف بررسی این موضوع به صورت مورد به مورد هستند و می خواهند که موضوع سلولهای انفرادی بطور دسته جمعی مورد بررسی قرار گیرد.
سازمان بهداشت جهانی از دولت اسرائیل خواسته است تا اجازه انتقال زندانیان فلسطینی به بیمارستان را داده و امکان درمانهای پزشکی لازم برای آنان را فراهم آورد.
این سازمان همچنین، با اشاره به احتمال وادار نمودن زندانی به خوردن مواد غدائی و شکستن اعتصاب غذائی،متذکر شده است که درمان پزشکی نباید بدون رضایت زندانی صورت گیرد.
تاکنون ١٢ زندانی که در اعتصاب غدا هستند، بدلیل وضعیت بد جسمانی به بیمارستان منتقل شده اند.
سازمان جهانی بهداشت خواستار فراهم آوردن زمینه لازم برای دیدارهای خانوادگی برای تمامی زندانیان فلسطینی شد و تاکید کرد که این دیدارهای از جمله موارد ضروری برای بهداشت روحی زندانیان است.
در حدود ٤٧۰۰ فلسطینی در زندانهای اسرائیل زندانی هستند که بیش از ١٦۰۰ تن از آنان در اعتصاب غذا به سر می برند.
* Qaddoura Farès
در میان این افراد، یک بیمار مبتلا به بیماری تالاسمی که بیش از یک سال است که بدون محاکمه زندانی است، و از دریافت خون برای ادامه زندگی خودداری می کند، دیده می شود.
قدوره فارس*، رئیس باشگاه زندانیان فلسطینی، ضمن اشاره به پیشرفت گفتگوها میان زندانیان فلسطینی و مقامات زندانهای اسرائیل، متذکر شده است اختلاف رویکردهائی میان طرفین وجود دارد اما در عین حال سازمان زندانهای اسرائیل از شرایط زندگی روزانه زندانیان و دیدارهای خانوادگی زندانیان غزه با اطلاع است.
رئیس باشگاه زندانیان فلسطینی با اشاره به مسئله سلولهای انفرادی، گفت زندانیان مخالف بررسی این موضوع به صورت مورد به مورد هستند و می خواهند که موضوع سلولهای انفرادی بطور دسته جمعی مورد بررسی قرار گیرد.
سازمان بهداشت جهانی از دولت اسرائیل خواسته است تا اجازه انتقال زندانیان فلسطینی به بیمارستان را داده و امکان درمانهای پزشکی لازم برای آنان را فراهم آورد.
این سازمان همچنین، با اشاره به احتمال وادار نمودن زندانی به خوردن مواد غدائی و شکستن اعتصاب غذائی،متذکر شده است که درمان پزشکی نباید بدون رضایت زندانی صورت گیرد.
تاکنون ١٢ زندانی که در اعتصاب غدا هستند، بدلیل وضعیت بد جسمانی به بیمارستان منتقل شده اند.
سازمان جهانی بهداشت خواستار فراهم آوردن زمینه لازم برای دیدارهای خانوادگی برای تمامی زندانیان فلسطینی شد و تاکید کرد که این دیدارهای از جمله موارد ضروری برای بهداشت روحی زندانیان است.
در حدود ٤٧۰۰ فلسطینی در زندانهای اسرائیل زندانی هستند که بیش از ١٦۰۰ تن از آنان در اعتصاب غذا به سر می برند.
* Qaddoura Farès
چرا روسیه از رژیم اسد حمایت می کند؟
فیگارو می نویسد براساس اطلاعاتی که بدست آورده است شخصی که خود
را نزدیک به جریانهای رادیکال سلفی معرفی کرده در ساعات اولیه روز پنج
شنبه طی یک تماس تلفنی با یکی از فعالان سوری ساکن لندن، از انجام قریب
الوقوع "حادثه ای بزرگ" در دمشق خبر داده بود.
در حالیکه روز گذشته، پنج شنبه، دمشق یکی از خونین ترین روزها از
آغاز اعتراضات مردم سوریه علیه رژیم بشار اسد را پشت سرگذاشت و بر اساس
آماری که از سوی وزارت کشور سوریه در ساعات پایانی روز پنج شنبه منتشر شد،
انفجارها دست کم ۵۵ کشته و ٣٧٢ زخمی برجای گذاشته، فیگارو، نشریه صبح چاپ
پاریس می نویسد عمده ترین گروه اپوزیسیون سوریه، موسوم به شورای ملی سوریه و
رژیم بشار اسد، هر یک دیگری را مسئول این خشونتها معرفی می کنند.
فیگارو در شماره امروز جمعه می نویسد براساس اطلاعاتی که بدست آورده است شخصی که خود را نزدیک به جریانهای رادیکال سلفی معرفی کرده در ساعات اولیه روز پنج شنبه طی یک تماس تلفنی با یکی از فعالان سوری ساکن لندن، از انجام قریب الوقوع "حادثه ای بزرگ" در دمشق خبر داده بود.
فیگارو همچنین به نقل از یکی از رهبران مخالفان رژیم در شهر درعا می نویسد که آنها از وجود گروهی کوچک از تظاهرات کنندگان که دست به حملاتی زده اند، با خبر هستند.
او در ادامه گفته است که این گروه کوچک متشکل از تعدادی از کارمندان و دانش آموزان است که برای مبارزه با رژیم بشار اسد، ترک خدمت و ترک تحصیل کرده اند.
فیگارو، در عین حال با اشاره به انفجارهای روز گذشته در دمشق خاطرنشان می کند که عملیاتهای انفجاری روز گذشته با انفجارهائی که در سالهای اخیر در عراق رخ داده و به شاخه محلی القاعده نسبت داده شد،
شباهتهای زیادی دارد.
همین نشریه متذکر می شود که تعدادی از افراد این گروه اکنون به سوریه نیز نفوذ کرده اند.
سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز گروههای جهادی محلی را به دست داشتن در برخی از انفجارهائی که از ماه دسامبر در سوریه رخ داده، متهم می کنند.
فیگارو در مقاله ای دیگر به واکنش روسیه در قبال آنچه که در سوریه میگذرد، اشاره می کند و می نویسد صدها کشته، تنها پس از اعلام اجرای آتش بس در سوریه از روز دوازدهم آوریل و مسکو که دو قطعنامه سازمان ملل متحد علیه رژیم بشار اسد را در ماههای اکتبر ٢۰١١ و فوریه ٢۰١٢ وتو کرده است، عمده ترین مسئولیت در بالارفتن آمار کشته شدگان در نتیجه خشونتها در سوریه را بردوش می کشد.
در حالیکه برخی از تحلیلگران سیاسی بر این باور هستند که دولت جدید در روسیه در مواضع خود نسبت به سوریه تجدید نظر خواهد کرد، فیگارو می نویسد که زیاد نباید امیدوار بود و کرملین خواهان آن است تا وضع موجود را حفظ نماید.
از سوی دیگر یکی از عواملی که موجب شده تا رئیس جمهوری سوریه از حمایت دیپلماتیک سازمان ملل برخوردار شود، ریشه های اقتصادی و استراتژیکی دارد.
ارسال سلاح به سوریه که از زمان آغاز اعتراضات بی هیچ گونه وقفه ای ادامه داشته است، دلارها را به سوی کشورهای غربی سرازیر کرده است که خود، به نوشته فیگارو از جمله دلایلی است که کشورهای غربی و همچنین کشورهای عربی با اعمال تحریمها علیه سوریه مخالفت کنند.
فیگارو متذکر می شود که ولادیمیر پوتین با دقت تحولات در جهان عرب را پس از انقلاب عربی دنبال می کند و مشکل روسیه در درجه اول آن است تا موقعیت قدرتمند خود را در منطقه حفظ نماید.
لوموند، نشریه عصر چاپ فرانسه، در شماره امروز زیر عنوان "باراک اوباما خواهان آن است تا به فرانسه تعهداتش در قبال افغانستان را یادآوری نماید" می نویسد: گروهی به نمایندگی از سوی ایالات متحده آمریکا با فرانسوآ اولاند، رئیس جمهوری برگزیده فرانسه، دیدار می کنند.
فرانسوآ اولاند که پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در گفتگو با باراک اوباما، با یکدیگر، به توافقات کلی رسیده اند، خود را برای نشست آتی ناتو در شیکاگو آماده می کنند و خواهان آن هستند تا این نشست "با موفقیت" برگزار شود.
لوموند می افزاید : روز پنج شنبه نماینده آمریکا با قاطعیت اعلام کرد که تمامی ٢٨ کشور عضو ناتو به تعهدات خود در قبال افغانستان عمل می کنند و به رغم تمامی مشکلات و فشارهای اقتصادی، نیروهای خود را تا پایان سال ٢۰١٤ در این کشور نگاه خواهند داشت.
فیگارو در شماره امروز جمعه می نویسد براساس اطلاعاتی که بدست آورده است شخصی که خود را نزدیک به جریانهای رادیکال سلفی معرفی کرده در ساعات اولیه روز پنج شنبه طی یک تماس تلفنی با یکی از فعالان سوری ساکن لندن، از انجام قریب الوقوع "حادثه ای بزرگ" در دمشق خبر داده بود.
فیگارو همچنین به نقل از یکی از رهبران مخالفان رژیم در شهر درعا می نویسد که آنها از وجود گروهی کوچک از تظاهرات کنندگان که دست به حملاتی زده اند، با خبر هستند.
او در ادامه گفته است که این گروه کوچک متشکل از تعدادی از کارمندان و دانش آموزان است که برای مبارزه با رژیم بشار اسد، ترک خدمت و ترک تحصیل کرده اند.
فیگارو، در عین حال با اشاره به انفجارهای روز گذشته در دمشق خاطرنشان می کند که عملیاتهای انفجاری روز گذشته با انفجارهائی که در سالهای اخیر در عراق رخ داده و به شاخه محلی القاعده نسبت داده شد،
شباهتهای زیادی دارد.
همین نشریه متذکر می شود که تعدادی از افراد این گروه اکنون به سوریه نیز نفوذ کرده اند.
سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز گروههای جهادی محلی را به دست داشتن در برخی از انفجارهائی که از ماه دسامبر در سوریه رخ داده، متهم می کنند.
فیگارو در مقاله ای دیگر به واکنش روسیه در قبال آنچه که در سوریه میگذرد، اشاره می کند و می نویسد صدها کشته، تنها پس از اعلام اجرای آتش بس در سوریه از روز دوازدهم آوریل و مسکو که دو قطعنامه سازمان ملل متحد علیه رژیم بشار اسد را در ماههای اکتبر ٢۰١١ و فوریه ٢۰١٢ وتو کرده است، عمده ترین مسئولیت در بالارفتن آمار کشته شدگان در نتیجه خشونتها در سوریه را بردوش می کشد.
در حالیکه برخی از تحلیلگران سیاسی بر این باور هستند که دولت جدید در روسیه در مواضع خود نسبت به سوریه تجدید نظر خواهد کرد، فیگارو می نویسد که زیاد نباید امیدوار بود و کرملین خواهان آن است تا وضع موجود را حفظ نماید.
از سوی دیگر یکی از عواملی که موجب شده تا رئیس جمهوری سوریه از حمایت دیپلماتیک سازمان ملل برخوردار شود، ریشه های اقتصادی و استراتژیکی دارد.
ارسال سلاح به سوریه که از زمان آغاز اعتراضات بی هیچ گونه وقفه ای ادامه داشته است، دلارها را به سوی کشورهای غربی سرازیر کرده است که خود، به نوشته فیگارو از جمله دلایلی است که کشورهای غربی و همچنین کشورهای عربی با اعمال تحریمها علیه سوریه مخالفت کنند.
فیگارو متذکر می شود که ولادیمیر پوتین با دقت تحولات در جهان عرب را پس از انقلاب عربی دنبال می کند و مشکل روسیه در درجه اول آن است تا موقعیت قدرتمند خود را در منطقه حفظ نماید.
لوموند، نشریه عصر چاپ فرانسه، در شماره امروز زیر عنوان "باراک اوباما خواهان آن است تا به فرانسه تعهداتش در قبال افغانستان را یادآوری نماید" می نویسد: گروهی به نمایندگی از سوی ایالات متحده آمریکا با فرانسوآ اولاند، رئیس جمهوری برگزیده فرانسه، دیدار می کنند.
فرانسوآ اولاند که پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در گفتگو با باراک اوباما، با یکدیگر، به توافقات کلی رسیده اند، خود را برای نشست آتی ناتو در شیکاگو آماده می کنند و خواهان آن هستند تا این نشست "با موفقیت" برگزار شود.
لوموند می افزاید : روز پنج شنبه نماینده آمریکا با قاطعیت اعلام کرد که تمامی ٢٨ کشور عضو ناتو به تعهدات خود در قبال افغانستان عمل می کنند و به رغم تمامی مشکلات و فشارهای اقتصادی، نیروهای خود را تا پایان سال ٢۰١٤ در این کشور نگاه خواهند داشت.
امام جمعۀ موقت تهران خواستار لغو تحریم ها از سوی آمریکا شد
امامی کاشانی، خطیب امروز نماز جمعه، ضمن انتقاد از تحریم های
آمریکا علیه ایران، دولتمردان واشنگتن را به در پیش گرفتن صداقت و پرهیز از
لجاجت فراخواند و گفت پس از مذاکرات استانبول، آمریکا می بایست به تحریم
های خود علیه ایران پایان می داد.
آیت الله محمد امامی کاشانی، خطیب نماز جمعۀ تهران، از غرب خواست
به فتوای آیت الله خامنه ای- رهبر جمهوری اسلامی ایران- مبنی بر حرام بودن
سلاح هسته ای توجه کرده و در مذاکرات هسته ای بغداد عقل را معیار قرار دهد.
امام جمعۀ موقت تهران خطاب به غربی ها گفت نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی با وفا وراستگوست و رهبر جمهوری اسلامی نیز به نوبۀ خود اعلام کرده است که ایران سلاح هسته ای را حرام می داند.
امامی کاشانی در بخش دیگری از سخنان امروز خود در نماز جمعه ضمن انتقاد از تحریم های آمریکا علیه ایران، دولتمردان واشنگتن را به در پیش گرفتن صداقت و پرهیز از لجاجت فراخواند و گفت در مذاکرات بغداد باید عظمت وشخصیت ملت ایران در نظر گرفته شود.
خطیب نماز جمعۀ تهران مدعی شد که پس از مذاکرات استانبول، آمریکا می بایست به تحریم های خود علیه ایران پایان می داد.
مذاکرات هسته ای ایران و شش کشور آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان- گروه موسوم به گروه (١+٥)- پس از یک وقفۀ پانزده ماهه در ماه آوریل در استانبول از سر گرفته شد و برای نخستین بار هر دو طرف از فضای حاکم بر گفتگوها ابراز رضایت کردند.
این گفتگوها قرار است به زودی در بغداد دنبال شود.
امام جمعۀ موقت تهران خطاب به غربی ها گفت نظام جمهوری اسلامی ایران نظامی با وفا وراستگوست و رهبر جمهوری اسلامی نیز به نوبۀ خود اعلام کرده است که ایران سلاح هسته ای را حرام می داند.
امامی کاشانی در بخش دیگری از سخنان امروز خود در نماز جمعه ضمن انتقاد از تحریم های آمریکا علیه ایران، دولتمردان واشنگتن را به در پیش گرفتن صداقت و پرهیز از لجاجت فراخواند و گفت در مذاکرات بغداد باید عظمت وشخصیت ملت ایران در نظر گرفته شود.
خطیب نماز جمعۀ تهران مدعی شد که پس از مذاکرات استانبول، آمریکا می بایست به تحریم های خود علیه ایران پایان می داد.
مذاکرات هسته ای ایران و شش کشور آمریکا، روسیه، چین، فرانسه، انگلیس و آلمان- گروه موسوم به گروه (١+٥)- پس از یک وقفۀ پانزده ماهه در ماه آوریل در استانبول از سر گرفته شد و برای نخستین بار هر دو طرف از فضای حاکم بر گفتگوها ابراز رضایت کردند.
این گفتگوها قرار است به زودی در بغداد دنبال شود.
دستگیری طرفداران دولت سوریه توسط نیروهای امنیتی در ترکیه + عکس
نیروهای امنیتی ترکیه به بهانه مبارزه با تروریسم و تحت لوای عملیات
علیه اعضای گروههای تروریستی اقدام به دستگیری و بازداشت طرفداران دولت
سوریه و مخالفان سیاستهای آنکارا در قبال دمشق میکنند.
به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس؛ یکی از گروههای هنری در ترکیه به نام «گروپ یوروم» که قرار بود روز یکشنبه ۱۳ می در شهر انتاکیه کنسرتی تحت عنوان «همبستگی با مردم سوریه علیه حملات امپریالیستی» برگزار کند، به دلیل بازداشت جمع زیادی از اعضای گروه مذکور و طرفدارانش دست به تظاهرات اعتراض آمیز زد.
این عده با تجمع در میدان اولوس آنکارا اقدام به سردادن شعار علیه دولت آنکارا و سیاستهای ضد سوری مقامات ترکیه کردند.
یکی از اعضای گروه طی سخنانی در این تجمع تصریح کرد که نیروهای امنیتی ترکیه به بهانه مبارزه با ترور اقدام به شبیخون به دفاتر نشریات و انجمنهای قانونی در سطح ترکیه کرده و افراد بیگناه را دستگیر میکنند.
وی افزود که دستگیری اعضای گروه هنری در شهر انتاکیه نیز با هدف ممانعت از همبستگی مردم ترکیه با مردم سوریه صورت گرفته و این در حالی است که گروه هنری یاد شده قصد داشته تا با برگزاری این کنسرت خواستار توقف کشتار مردم سوریه توسط تروریستها شود.
عکس از گوگل
به گزارش افکارنیوز به نقل از فارس؛ یکی از گروههای هنری در ترکیه به نام «گروپ یوروم» که قرار بود روز یکشنبه ۱۳ می در شهر انتاکیه کنسرتی تحت عنوان «همبستگی با مردم سوریه علیه حملات امپریالیستی» برگزار کند، به دلیل بازداشت جمع زیادی از اعضای گروه مذکور و طرفدارانش دست به تظاهرات اعتراض آمیز زد.
این عده با تجمع در میدان اولوس آنکارا اقدام به سردادن شعار علیه دولت آنکارا و سیاستهای ضد سوری مقامات ترکیه کردند.
یکی از اعضای گروه طی سخنانی در این تجمع تصریح کرد که نیروهای امنیتی ترکیه به بهانه مبارزه با ترور اقدام به شبیخون به دفاتر نشریات و انجمنهای قانونی در سطح ترکیه کرده و افراد بیگناه را دستگیر میکنند.
وی افزود که دستگیری اعضای گروه هنری در شهر انتاکیه نیز با هدف ممانعت از همبستگی مردم ترکیه با مردم سوریه صورت گرفته و این در حالی است که گروه هنری یاد شده قصد داشته تا با برگزاری این کنسرت خواستار توقف کشتار مردم سوریه توسط تروریستها شود.
عکس از گوگل
بررسی تحلیلی حکم ارتداد شاهین نجفی
اسماعیل جلیلوند
جامعه ی ایرانی جامعه ی سفرهای ناتمام
است، بواقع ما ایرانیان تنها کوچ های فردی خود را به ثمر می رسانیم و در
گذرهای جمعی، در آن راهی که ملت های بسیاری از آن به سلامت گذشته اند و
ثمره ی این گذار را با تمام نقص هایش در زندگانی خود چشیده اند، ناکام
بوده ایم. اخیرا جنجالی در ایران بر سر سرودن و اجرای ترانه ای از «شاهین
نجفی» در فضای مجازی به پا شده است که علی الظاهر او را در در خطر اجرای
حکمی مذهبی که همه با آن آشنا هستیم قرار داده است؛ به این مساله از چند
وجه می توان پرداخت،
اول اینکه شاهین نجفی چه گفته است و در کل
چه می گوید و آیا سخن او بیانگر بخشی از افکار اجتماعی ایران است؟ پس از
قرار گرفتن دین در ردای حکومت در دوران تحولات سیاسی پس از انقلاب پنجاه و
هفت مهمترین تفاوت پیش و پس از انقلاب آشکار گردید؛ انقلابیونی که لاجرم
قدم در وادی راستگرایی اقتصادی و پرداخت امتیاز به قدرت های منطقه ای برای
حفظ موقعیت خود در منطقه گذاشته بودند، تنها یک تفاوت با حکومت پیشین خود
داشتند:
استبداد اجتماعی؛ اجرای کامل قوانین اسلامی
همواره از شعارهای اصلی رهبران سیاسی پس از انقلاب در ایران بود؛ با به
قدرت رسیدن این دیدگاه در ایران لاجرم حکومت نه تنها سدی در برابر تحولات
سیاسی گردید که در پشت همین سد انبوهی از تعارضات اجتماعی و فرهنگی را نیز
انبار کرد. یکی از نتایج مسلم این تغییر کلان اجتماعی و سیاسی ظهور نسل
دوم و سوم پس از انقلاب در قامتی متفاوت با نسل های پیشین بود. جوی کوچکی
که از زمان انقلاب مشروطه به نیروی آزادی خواهی در کوچه های ایران روان
شده بود و در سال 57 به سیلی عظیم مبدل گشته بود، قدرتمندتر از این بود که
با جنگ و سرکوب شدید اجتماعی و سیاسی از سر چشمه خشکانده شود. این تقابل
که ریشه در حرکت گریزناپذیر خواسته و ناخواسته ی تمامی ملل جهان به سوی
مدرنیته داشت، جبرا به درگیری پنهان اجتماعی و تعمیق شکاف رفتاری و فکری
میان نسل ها، علی الخصوص در شهرهای بزرگ منجر گردید. نسلی که با غریزه ی
جنسی خود در خیابان ها آشنا شده بود، راهی جز اعلام جنگی همه جانبه با
اسلاف خود نداشت و این جنگ که با انباشت ثروت رانتی و توسعه ی ارتباطات و
آموزش عالی و تمایل شدید ایرانیان به توسعه ی اجتماعی و اقتصادی همراه
بود، در تقابل با دین حکومتی که عامل اصلی عقب افتادگی کشور تلقی میشد،
تشدید گردید. بدنه ی اصلی جنبش اصلاحات در دهه ی هفتاد و جنبش سبز در دهه ی
هشتاد خورشیدی را همین نسل تشکیل می دادند. طبعا تمایل به سرکشی در برابر
ساختارهای مذهبی موجب خروج بخش قابل توجهی از جامعه از مذهب و ضدیت با آن
گردید؛ بخشی از افکار خارج شده از دین برای بازسازی هویتی و خلاء فکری
ایجاد شده، به ناسیونالیسم رو آورده و از بازگشت به ایران پیش از اسلام دم
زدند؛ همان راهی که بسیاری از ملل شکست خورده مانند آلمان، ایتالیا و
ترکیه برای بازسازی هویت جمعی خود به آن رفته اند. بخشی دیگر از افکار
خارج شده از مذهب که تمایلی برای دوباره پیمودن راه به چاه رسیده نداشتند
برای پر نمودن خلاء هویتی خویش به نقد همه جانبه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی
کشور پرداختند. پر واضح است که خوارج مذهبی جمعیت غالب را در ایران تشکیل
نمی دهند، اما نمی توان حضور اجتماعی نسبی آنان را نادیده گرفت؛ شاهین
نجفی نه به شکل کامل اما تا حدودی تریبون غیرقابل انکار بخشی از این افکار
است، نقد او تنها شامل جامعه ی مذهبی یا سیاسی نیست که حتی خودش و
خانواده اش را نیز در بر می گیرد، از این جهت ایجاد جنجال در نسبت دادن
فتوای ارتداد یکی از مراجع مذهبی در قم به ترانه «نقی» بخشی از همین جنگ
پنهان در لایه های اجتماعی را نمودار می کند. در این ترانه که زمینه ی
موضوعی آن تفاوت چندانی با کارهای پیشین نجفی ندارد، او با قسم دادن یکی
پیشوایان مذهبی تشیع، ضمن نقد رادیکال فرهنگ انتظار مذهبی برای برقراری
عدالت، وقایع و فجایع اجتماعی روز را نیز مورد اشاره قرار می دهد؛ از جمله
فساد سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در ایران با لحنی که ممکن است از سوی
بخشی از مذهبیون جامعه توهین آمیز تلقی شود. صدور حکم قتل برای نجفی و
تحریک برای اجرای آن بواقع صدور حکم کشتار اندیشه ای در ایران است که به
سادگی نابود نخواهد شد و حتی به تنومندی درخت نگاهش در آینده نیز می
اندیشد.
دوم اینکه صدور حکم ارتداد به چه معنایی می تواند تعبیر گردد؟ آیا تفکر حذف گرایانه به این شکل، ناشی از افکار و هویت اجتماعی در ایران است؟ جامعه ی ایرانی حامل ساختارهای اساسی مذهبیست، اینکه چرا؟ محل بحث نیست، اما مذهب فارغ از نام و عنوان و کتاب مقدس و محتوای اصلی خود در ایران شاکله ی اصلی فرهنگ جمعی ایرانیان است. نیاز بنیادی به مذهب در ایران شاید پیش از ظهور اولین پیامبر در این کشور شکل گرفته باشند، ناامنی جغرافیایی، خشکسالی، مهاجرت ها، جنگ های خانمان سوز، سرما و … همه می توانند شاکله های قدرتمند پیوند ایرانیان با مذهب را ساخته باشند. ملل دیگری جز ایرانیان هم به همین راه رفته اند، بطوری که همین امروز هیچ مساله ای به اندازه ی مذهب در برابر مدرن سازی سبک و شیوه ی زندگی بشر مقاومت نکرده است. مذاهبی که در ابتدا با راهبری بخش های در حال فروپاشی جامعه، زمینه ساز تحولات ساختارشکنانه می شوند، بعدها خود به شکل مانعی برای تحولات اجتماعی رخ عیان می کنند. به واقع به لحاظ شکلی و ساختاری تمام مذاهب پذیرفته شده در ایران به قامت ادیان کهن ایرانی درآمده و اصول بنیادی و ریشه های آن را حفظ کرده اند. امروزه به عینه می توان نتیجه ی این ایرانیزه شدن اسلام را در مذهب تشیع و درگیری ایدئولوژیکی و نژادی عرب و عجم در خاورمیانه مشاهده کرد. اگر تاریخ پیش از این عرصه حکمرانی مذهب و اسطوره بر زندگانی بشر بودند، مدرنیته که تلاشی پیش رونده برای عقلانی نمودن عملکرد بشر در وجوه مختلف است می کوشد که به این سیطره در هزاره ی سوم پس از میلاد مسیح پایان دهد. انسان پیشامدرن با اصول غیر قابل نقد و انکار زیست می کند؛ ارزش های ثابتی چون مذهب، شیوه ی تولید و سلسله مراتب اقتصادی، خانواده و … و در همین جا بر اساس همین اصول غیر قابل تغییر به ناچار دست به شمشیر دفاع از ارزش های خود می برد، و صدور حکم ارتداد نمودار رادیکال ترین بخش این تفکر است. پیوند مذهب با منافع اقتصادی حاکمان سیاسی و اجتماعی در ایران از موجبات تشدید همین جنگ است. صد البته راهی که امروز افغانستان و عربستان در ابتدای آن قرار دارند ایرانیان چندیست که می پیمایند، اما همانطور که رشد اقتصادی و آموزشی و ارتباطی در اسرائیل نتوانسته است مانع بروز بنیادگرایی دینی گردد، در ایران نیز کاملا موفق نبوده است، در اینجا حکومت سیاسی یا جریان مذهبی حاکم بر افکار بنیادگرا، می تواند به دلائل خودآگاه یا ناخودآگاه با استفاده از ابزار تبلیغاتی و رسانه ای، جریانی را برای حذف یکی از نمودهای بارز مخالفت بنیادین با خود براه اندازد. حکم ارتداد که بواقع علامت سئوالی در برابر دین داران در باب امکان آزاد اندیشی دینی است، واکنشی روانی و هویتی به تغییریست که رخ دادنش بدون وقوع طوفان های بزرگ امکان پذیر نخواهد بود.
سومین مساله بحث جنجال رسانه ای است. شاهین نجفی پیش از این هم چنین ترانه هایی را اجرا کرده بود؛ ایرانیان اهمیت مسائل جنسی در ادبیات گفتاری خود را به خوبی می دانند؛ ادبیات غیر رسمی و غیر رسانه ای روزمره ی فارسی ، سرشار از کنایات، استعارات و بذله گویی ها و قدرت نمایی های جنسی است. البته بسیار دشوار است که حضور افراطی واژگان جنسی در گفتگوهای روزمره را با سرکوب همه جانبه غریزه ی جنسی بی ارتباط بدانیم، اما چطور می شود که به یک باره خواندن یک ترانه با همین لحن شاید تکراری، در زبان مردم چنین جنجالی به پا می کند؟ گمان نگارنده این است که پاسخ این سئوال را باید در قدرت جریان سازی رسانه ای جست که تاثیر نمونه های کوچک و بزرگ آن را در همه ی ابعاد زندگی روزمره خود به وضوح می بینیم. زمانی که سیاستمداران تصمیم به راه اندازی جنگی می گیرند یا می خواهند رقیبی را از عرصه بدر کنند از همین مساله ی مشترک روان جمعی بشر سود می برند. تکرار بیش از حد و بزرگ نمودن مسائل با استفاده از امکانات رسانه ای امکان بررسی مساله ی مورد جنجال و اتخاذ تصمیم و اعمال واکنش عقلانی در برابر آن را کاهش می دهد. در مورد خواننده ی رپ ایرانی نیز این اتفاق با هر هدفی و به هر شکلی رخ داده است. به نظر می رسد باید در برابر چنین جریانات عقل گریزی (بدون محصور شدن در زندان عقلانیت ابزاری) واکنشی معکوس از جانب بخش روشنگر جامعه رخ دهد. مساله ی صدور این حکم بواقع تنها مثال درگیری سنت و مدرنیته نیست، که شاید یادآور جنگی بزرگ با تبعات زیاد اجتماعی و قربانیانیست که از آسیب پذیرترین بخشهای جامعه هستند، که در آینده ای نه چندان دور در ایران رخ خواهد داد و برای فروکاستن تبعات آن باید از هم اکنون به فکر چاره بود
منبع: shirazstudent
نگاهی به نظام آموزشی ایران معاصر
♦ عبدالرضا احمدی
در
هر نظام آموزشی مهمترین مسئله انتخاب مبانی و ارزشها و اهداف و روشهاست.
علت این مسئله آن است که هر نظام آموزشی در حال تربیت یک انسان است و این
انسان شکل دهنده واحد بزرگتری به نام جامعه است. نظام آموزشی با انتخاب
هدفی که برای خود بر میگیزند مبانی و روشها رسیدن به آن را انتخاب و با
استمداد از آن انسانی مطابق با آن هدفها تربیت نماید تا بتواند مدینه
فاضله خود را ایجاد نماید. لذا درک و شناخت از فلسفه تربیتی یک نظام تربیتی
میتواند ما را با ویژگیها و مفید یا غیر مفید بودن آن نظام آموزشی آشنا
کند.
در یک تقسیم بندی کلی میتوان نظام آموزشی را به نظام آموزشی مبتنی بر
ایدئولوژیک یا نظام آموزشی غیر ایدلوژیک تقسیم کرد. در این مقاله سعی
گردیده تا از نظر این تقسیم بندی نگاهی به تاریخ نظام آموزشی ایران در عصر
معاصر داشته باشیم.
نظام آموزش و پرورش رسمی ایران در واقع از انقلاب مشروطیت بوجود آمده
است. تا قبل از انقلاب مشروطیت آموزش به شیوه سنتی و در مکتب خانهها ادامه
داشت و معلمان مکتب خانهها افرادی بودند که از طریق مراکز دینی و یادگیری
فقه و اصول و درس قرآن به نعمت سواد دست یافته بودند و آنچه میدانستند و
میآموختند هم از دایره خواندن و نوشتن متون گلستان و متون عربی و قرآن و
معارف دینی خارج نبود. در آن سالها حکومت هیچگونه نظارتی بر مکتب خانهها
نداشت و دروسی که برای افراد ارائه میشد عبارت بود از خواندن، نوشتن،
حساب، خط، قرآن و صرف و نحو عربی که هیچ برنامه مدون آموزشی هم در ارائه
آنها لحاظ نگردیده بود.
در سال ۱۲۲۵ و به همت امیرکبیر و با تاسیس دارالفنون سنگ بنا سبکی نوین و
هدفمند در آموزش و پرورش ایران بنا نهاده شد تا سرانجام بعد از شش دهه در ۹
آبان ۱۲۹۰ مجلس شورای ملی قانون تعلیمات اجباری را تصویب کرد. در سال ۱۲۹۴
نظارت دولت در امر آموزش و پروش به صورت یک اصل در متمم قانون اساسی اضافه
گردید و از آن تاریخ سازمانهای آموزشی در ایران شکل منظم و متمرکزی به
خود گرفتند و نظارت دولت بر موسسات آموزشی جنبه قانونی یافت.
«در سال ۱۳۰۰ خورشیدی قانون شورای عالی فرهنگ جهت اداره امور کلیه مدارس
تصویب شد. تاسیس دانش سراهای مقدماتی و عالی برای تربیت معلم و دبیر،
تاسیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۲، گسترش مدارس در مراکز استان و شهرستانها
و بخشها، ایجاد مدارس اکابر برای آموزش بزرگسالان در سال ۱۳۱۵ و اعزام
دانشجو به کشورهای اروپایی به منظور استفاده از آنها در مراحل آموزشی
کشور، از اهم اقدامات دولت در زمینه آموزش و پرورش از ابتدایی تا عالی بود.
تا سال ۱۳۴۳ دو مقطع آموزش ابتدایی و متوسطه وجود داشت و پس از آن به سه
دوره ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان تقسیم گردیده است». از سال ۱۳۴۵ به بعد
به خاطر تحولات اجتماعی و دگر گونیهای اقتصادی ـ اجتماعی که منجر به دگر
گونی در ساخت جامعه شد، تغییرات و هدف گذاری در آموزش مطرح و پیگیری و
قانونی گردید بطوریکه «تاکید بر سواد آموزی و تعمیم آموزش اجباری ابتدا یی،
مخصوصا در روستاها»، «پرورش نیروی انسانی ماهر»، «پرورش ذوق هنری و تربیت
بدنی» و «تاکید بر اخلاق و فلسفه اجتماعی» را میتوان از مهمترین اهداف
نظام آموزشی آن سالها بر شمرد.
همچنین در این سالها و برای پراکنده کردن نقاط تصمیم گیری و جلوگیری از
تجمع قدرت تصمیم گیری اهدافی از جمله «مشارکت مردم در آموزش و پرورش»،
«مجهز نمودن منابع محلی و تشویق مردم برای مشارکت در توسعه آموزش و پرورش»،
«ترویج و آموزش شیوهها و سیاستها دموکراتیک» مطرح و در هدف گذاریهای
نظام آموزشی متقنن گردید.
اما با پیروزی انقلاب مردمی ۵۷ و اسلامی شدن انقلاب مردمی پروژه دینی
شدن شیوه نظام آموزش و پرورش نیز نظام آموزشی را دستخوش تغییرات جدی کرد به
طوری که نظام آموزشی که اهداف سکولار را در خود فربه میکرد به نظام
آموزشی ایدئولوژیک بدل کردو شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش که با
تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی از فروردین ۱۳۶۵ رسماً آغاز به کار کرده
بود بعد از ۱۵۰ جلسه بحث، طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی
ایران را تدوین و در شهریور ۱۳۶۹ تصویب کرد.
یکی از مهترین اهداف و شاخصههای نظام آموزشی بعد از تحقق جمهوری اسلامی
ایران ایجاد و بسط و تسلط گفتمان دینی و ایدئولوژیکی در ساحت نظام آموزشی
است. اسلامی کردن مدارس و دانشگاه را میتوان مهمترین ویژگی نظام آموزشی
کشور دانست ویژگی که باعث میگردد نظام آموزشی کشورمان را در گروه معدود
کشورهایی قراردهد که نظامی آموزشی ایدئولوژیک و غیر دموکراتیک داشته باشد.
برای پی بردن به ابعاد ایدئولوژیکی نظام آموزشی میتوان به بررسی قوانین
و چهارچوبهای جمهوری اسلامی در حوزه نظام آموزشی پرداخت. از میان این
قوانین بهویژه باید به قانون «اهداف و وظایف وزارت آموزش و پرورش» اشاره
کرد که در واقع نوعی قانون اساسی آموزش ایران و کارپایۀ سیاسی- ایدئولوژیک
آن، بر اساس باورها و تعلیمات مذهب شیعه، بود.
در ماده اول فصل نخست این قانون آمده است: «تعلیم اصول و معارف احکام
دین مبین اسلام و مذهب جعفری اثنیعشری براساس عقل، قرآن و سنت معصومین» و
اولویت آموزش دینی بر دیگر دروس.
همچنین در ماده دوم قانون در ١۴ مورد به اهداف آموزش و پرورش در جمهوری
اسلامی میپردازد. این اهداف از جمله عبارتاند از: «رشد فضائل اخلاقی و
تزکیه دانشآموزان بر پایۀ تعالیم عالیه اسلامی»، «تببین ارزشهای اسلامی و
پرورش دانش آموزان بر اساس آنها»، «تقویت، تحکیم روحیۀ اتکاء به خدا»،
«ایجاد روحیۀ تعبد دینی و التزام عملی به احکام اسلام»، و «ارتقاء بینش
سیاسی بر اساس اصل ولایت فقیه»، «ایجاد روحیه قداست و استواری بنیان و
روابط خانواده بر اساس تعالیم اسلام»
همچنین در بند یک فصل اول از آییننامۀ نحوۀ انتصاب مدیران و مسئولان
آموزش و پرورش نیز به «اعتقاد به اسلام و التزام عملی به احکام اسلامی و
ولایت فقیه و قانون اساسی» بهعنوان شرط عمومی برای احراز پست مدیریت اشاره
شده است. حتی برای داوطلبان عضویت در انجمن اولیاء و مربیان هم «اعتقاد به
نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ولایت فقیه» شرط لازم به شمار میرود.
بر اساس همین قوانین، از سال ١٣۵٧ تا ١٣۶٠ بیش از صد هزار نفر از کادر
آموزشی و اداری وزارت آموزش و پرورش به نوعی مشمول برنامههای پاکسازی
شدند. نهادهای «امور تربیتی» و یا «انجمنهای اسلامی» در مدارس نیز نه تنها
به کار تبلیغ و ترویج احکام و ارزشهای اسلامی و هواداری از جمهوری اسلامی
پرداختند، بلکه با حمایت مسئولان اطلاعاتی و امنیتی به نظارت بر رفتار
دانشآموزان و معلمان دست زدند و به دستگاههای رسمی اطلاعاتی تبدیل شدند.
«اسلامی کردن» نظام آموزشی که به زعم رهبران نظام اسلامی بهترین شیوه
برای نهادینه و تثبیت جمهوری نوبنیاد بود با چهار هدف اصلی «اعتلای فرهنگ
اسلامی»، «پیشگیری از نفوذ فرهنگ غربی به ایران»، «آموزش فرد مسلمان جدید
بر پایۀ ارزشهای جامعۀ اسلامی» و «تربیت نیروی انسانی ماهر برای دستیبابی
به خودکفایی علمی و فنی» پیگیری میشد. هر چند در تاریخ معاصر آموزش و
پرورش این اولین باری نبود که متعصبان مذهبی و داعیه داران شعار «بازگشت به
خویشتن» انتقاداتی را بر نظام آموزشی نوین و سکولار ایران مطرح میکردند
اما بعد از پیروزی و استقرار نظام اسلامی اولین فرصتی بود که متعصبان مذهبی
و ستیزه گران تمدن غرب و داعیه داران بازگشت به خویشتن بتوانند انتقادات
خود را برای پیگیری نظام آموزشی اسلامی مطرح نمایند که بتوانند با جدیت و
قدرت تمام به سکولار شدن نظام آموزشی پایان دهند بطوریکه «کنارگذاشتن
معلمان مخالف نظام اسلامی»، «تغییر سطحی برخی کتابهای درسی»، «تحمیل
هنجارهای جدید رفتاری و پوششی در مدرسهها مانند رعایت حجاب اجباری» و
«نیز اضافه کردن فعالیتهای فوقبرنامۀ دینی همانند اقامۀ نماز جماعت و
برگزاری مراسم تبلیغاتی سیاسی و مذهبی» و مهمتر از همه ایجاد نهاد جدیدی
در مدرسهها به نام «امور تربیتی» که نه تنها وظیفه تربیت که کنترل و نظارت
ایدئولوژیک و سیاسی کودکان و نوجوانان و حتی در برخی موارد والدین را نیز
بر عهده خود میدانست را میتوان از تصمیمات آنان در نیل به سکولار ستیزی
نام برد. تشکیل انقلاب فرهنگی میان سالهای ١٣۵٩ تا ١٣۶٢ با فرمان آیت الله
خمینی به روند اسلامی کردن آموزش، شتابی دوچندان بخشید و شورای انقلاب
فرهنگی که از جمله آقایان «عبدالکریم سروش» و «سید محمد خاتمی» نیز از اعضا
آن بودند به مرجع اصلی برنامهریزی ایدئولوژیک تبدیل شد.
«برای مثال، کتابهای فارسی سالهای دوم تا پنجم دبستان آکنده از اشعار و
مطالب متعددی از جمله نماز، زیارت قبور امامان، سفرها و بازدیدهای مذهبی،
روز میلاد علی (روز پدر)، حسین فهمیده (شهید نوجوان جنگ ایران و عراق)،
زکات و فطریه، رمضان و روزه، عید قربان و جشن تکلیف است. «برپایۀ بررسیهای
آماری انجام شده، در مجموع، خدا موضوع اصلی ۵٠ درس از ۴١٢ درس – شعر،
مطالب ادبی، آثار ادبیات کلاسیک ایران- در کتابهای فارسی است. در ۶۵ درس
نیز دربارۀ پیامبر اسلام، امامان شیعه و یا سایر شخصیتهای اسلامی گذشته و
حال و در ٩ درس دربارۀ پیامبران سایر ادیان سخن رفته است. حضور پررنگ و
منظم مطالب مذهبی و ایدئولوژیک در کتابهای درسی ایران را میتوان در آمار
مربوط به تصاویر آنها نیز مشاهده کرد. در کتابهای درسی از مجموع ٣١١۵
تصویر بررسی شده ٣١ درصد به شخصیتهای مذهبی اختصاص دارد».
به این ترتیب، محتوای کتابهای درسی در ایران بازتابندۀ اهداف طرح
سیاسی-مذهبی دولتاند از آن جمله تمرکز بر مشروعیت حکومت اسلامی از دیدگاه
مذهب شیعه. «در یک حکومت الهی، فرد یا گروهی به نمایندگی از طرف مردم طبق
دستورات و قوانین خداوند بر آنان حکومت میکند» (تعلیمات اجتماعی، سال سوم
راهنمایی)
از همین رو، توضیح و تفسیر جهان از دیدگاه دینی و برخورد به پدیدههای
اجتماعی و مسایل فردی از زاویۀ اعتقادات شیعی را شاید بتوان مهمترین ویژگی
کتابهای درسی ایران دانست. این متون احکام مذهب شیعه را به عنوان یک
برنامۀ اجتماعی و معنوی تمامعیار که زمان و مکان نمیشناسد و دارای
اعتباری جاودانه است مطرح میکنند و به عمد و آگاهانه دو حوزۀ «مقدس» و
«عرفی» دانستنیهای بشری را در هم میآمیزند و یک جهان بینی شیعی دربارۀ
دنیا و افراد و رویدادهای تاریخی به قضات مینشیند و تفاوتهایی که در
دنیای مدرن جزئی از واقعیات میباشد رابه گروهای مختلف تقسیم و قضاوت
میکنداز جمله این تقسیم بندیها «اسلام/ دشمنان اسلام»، «ایران/ دشمنان
ایران»، «امت مسلمان/غیرمسلمانان»، «مومن واقعی/منافق»، «مستضعف/مستکبر» و…
اگر بخواهیم به ویژگیها این نگاه و بطور کل نظام آموزشی ایدئولوژیک اشاره کنیم میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
۱- پرداختن به دو مفهموم «جهاد در راه دین» و «شهادت» به عنوان اصلی مهم در زندگی.
۲-به رسمیت شناختن تنها یک «سبک از زندگی» در نظام آموزشی به طوریکه که
نظام آموزشی مبتنی بر ایدئولوژیک ما سبکهای زندگی که مجموعهای از طرز
تلقیها، ارزشها، شیوههای رفتار، حالتها و سلیقهها ازموسیقی عامه،
تلویزیون، آگهیها همه و همه تصورها و تصویرهایی بالقوه از سبک زندگی را
به رسمیت نشناخته و حتی با ترویج نگاه ایدئولوژی و دینی آنرا محکوم نموده
است بطوریکه تکرار مکرر این نگاه دینی و ارزشی مطابق با سبک زندگی شیعی
باعث گردیده حتی در سطوح مترقیتر فکری جامعه نیز در قبال آزادی سبک زندگی
نگاهی تردید آمیز داشته باشند.
۲- خلط به عمد و آگاهانه دو حوزۀ «مقدس» و «عرفی» دانستنیهای بشری
بطوریکه بواسطه ترکیب این دو حوزۀ معرفتی استقلال علوم و حوزههای شناخت
«عرفی» و «عقلانی» از مباحث مذهبی از بین رفته است. اهمیت این جدایی به
ویژه از این روست که این دو حوزۀ شناخت بشری روششناسی و معرفتشناسی
همگونی ندارند و نوع شکلگیری و تحول آنها بسیار متفاوت است. با این همه،
درکتابهای تعلیمات دینی بحثهای گوناگون دربارۀ زمینشناسی، پزشکی و
زیستشناسی و علوم دیگر مطرح میشود. «شاید نتوان کتابی را درجهان یافت که
درآن به اندازۀ قرآن کریم برتعقل، تفکر و علم دوستی تأکید شده باشد… و
بدین سان بین ساخته دست انسان، علم انسان، نظام خلقت و علم بیپایان الهی
رابطه مستقیم برقرار است» (دین و زندگی، سال سوم دبیرستان).
۳- بنیان نهادن یک «ایدئولوژی جنسیتی» بر مبنای فرهنگ و بینش مذهبی که
به ارائه یک الگوی رفتاری مشخص برای زن و مرد از فردیترین حوزه و تا
اجتماعیترین نقش را در بر میگیرد. زن و مرد در نظام آموزشی دو موجود
متفاوتند، نظام آموزشی ایران با توسل به چهارچوبهای مذهبی به توجیه این
تفاوتها پرداخته و به آن مشروعیت میبخشد. «این تفاوتها به معنی برتری
ذاتی یکی بر دیگری نیست، بلکه برای ایفای نقش تکمیلی در خانواده و جامعه،
بر اساس ویژگیهای زیستی و روانشناختی و بهرهمندی مناسب و به جا از
توانمندیهای متفاوت آن دو است» (تعلیمات دینی، سال سوم دبیرستان). و
همچنین ارائه یک الگو مشخص برای خانواده، «زندگی مشترک حضرت علی بن ابی
طالب و حضرت فاطمۀ زهرا نمونۀ جالبی از روابط در یک خانوادۀ مقدس و محترم و
اسوه و سرمشق زندگی خانوادگی است. پیامبر کارهای خانه را بین این دو
بزرگوار تقسیم کرده بود؛ کارهای خارج از منزل را بر عهدۀ علی بن ابی طالب و
کارهای داخل منزل را بر عهدۀ زهرا گذاشته بود. حضرت زهرا از این تقسیم کار
بسیار خوش حال بود و میفرمود: «از اینکه کار خارج از منزل بر عهدۀ من
نیفتاد، یک دنیا خوش حال شدم». (تعلیمات دینی، سال سوم راهنمایی)
۴- پرداختن به مسئله» پوشش «در دروس آموزشی، بطوریکه بحث از بدن انسان،
زیبایی فیزیکی، لذت و هوس جنسی در حوزه ممنوعه قرار دارد و صحبت کردن
پیرامون آن در حوزه عمومی بر خلاف» عفتِ «سنتی،» اخلاق عمومی «و هنجارهای
مذهبی است. بطوریکه پرداختن به بدن و لذت بردن از جسم در ساحت عمومی به»
ارتکاب گناه «و در نتیجه» فساد اخلاقی «منجرمی شود. «برای نگهبانی از بقای
خانواده و صلاح اجتماع، اسلام به مردان و زنان و پسران و دختران سفارش
میکند که به نامحرمان نگاه ناروا ندوزند؛ زیرا این نگاه شهوت و هوس را به
هیجان میآورد و فتنه و فساد ایجاد میکند.» (تعلیمات دینی، سال سوم
راهنمایی)
۵-خلط هویت ایرانی و هویت دینی در نظام آموزشی و ارج کردن هویت دینی به
هویت ملی و مشخص کردن و تعریف نمودن منافع ملی مبنی بر ایدئولوژی شیعی را
نیز میتوان از دیگر ویژگیهای نظام آموزشی دانست که به ارائه تصویری
منتقدانه از اروپا و آمریکا و تهییج روحیه غرب ستیزی و خط کشی جهان به
مستضعف و مستکبر، اسلامی و غیر اسلامی بطوریکه نتیجه چنان نگاهی عدم درک
صحیح فرهنگ و دستاوردهای تمدن غرب را به ارمغان خواهد آورد.
۶- بسط اندیشه مهدویت که در بستری از جنگ و خونریزی برای رسیدن به جهانی
با اقلی از انسانها که در کنار هم زیست کنند به جای توسعه فرهنگ شناخت و
صلح اشاره کرد. بطوریکه نگاهی بد بینانه و به دور از واقعیت و شناخت را از
جهان واقعی در ذهن به تصویر میکشد.
۷-شکل گیری یک سیستم بسته که امکان و فرصت امتحان بعضی از استعدادهای
فرد را از او میگیرد بطوری که فرد در بسیاری مواقع از بروزاستعدادهای خود
امتناع میورزد و از طرف دیگر فرد به علت فرهنگ غلط ارزش گذاری در نظام
آموزشی بدل به فرد میگردد که از بروز و کشف استعدادهای خود برای رسیدن و
تحقق بالقوههای خویش ناامید و مایوس میگردد.
۸-ایجاد تمرکز و نظارت متمرکز توسط نظام آموزشی که این امکان را فراهم
ساخته تا نظام آموزشی کشور همانند یک برنامه سیاسی و یک ابزار توجیه کننده
سیاستها حکومت گردد.
بطور کل میتوان گفت نتیجه یک سیستم آموزشی ایدئولوژیک و بطور خاص شیعی
پرورش و تربیت فردی است که به درستیشناختی از خود و استعدادهای خود نداشته
و تصویر و شناخت صحیح از دنیای بیرون از مرز جغرافیایی خود را ندارد، فردی
که توانایی و اعتماد به نفس لازم را برای تحقق آرزوها و رویاهای خود
نداشته و نمیتواند سبک زندگی مورد نظر خود را بروز داده و در قبال حق سبک
زندگی دیگران موضع گیری ننماید، فردی با قدرت تصمیم گیری پایین و عدم
توانایی ایجاد رابطه صلح آمیز با همنوعان خود از هر رنگ ونژاد، فردی که
توان ایجاد یک رابطه سالم با جنس مخالف خود را نداشته و درک درستی از مفهوم
«لذت» ندارد بطوریکه جاری شدن این مفهوم در زندگی خود را به مثابه «ارتکاب
گناه» میداند.
برای ایجاد یک نگاه مقایسهای درکنار پرداختن به ویژگیهای نظام آموزشی
اسلامی در ادامه به معرفی و بیان ویژگیهای یک نظام لیبرال خواهم پرداخت تا
تفاوت و شناخت بهتری از این دونظام را فراهم کنم.
نظام آموزشی لیبرالیسم، نظامی مبتنی بر اصول ارزشی همچون خودگردانی
شخصی، نقدپذیری، استقلال نظام آکادمیک، تساوی فرصتها، اخلاق مستدل،
احترام به عقاید و علائق مختلف، پرهیز ازالقاء ارزشها است در آموزش و
پرورش مکتب لیبرالیسم برسه رکن «آزادی»، «عقلانیت» و «تساوی» اشاره دارد.
تاریخچه این روش مربوط به ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح است بطوریکه
میتوان اولین فیلسوفان این روش را افلاطون و ارسطو دانست که به برتری این
شیوه آموزش به شیوههای دیگر اعتقاد داشتند. اساسیترین مسئلهای که باعث
دفاع اندیشمندان از این شیوه است آن است که نظام آموزشی مبتنی بر آزادی و
لیبرالیسم بر این باور است که «کسب دانش فی نفسه سودمند» است یک نظام
آموزشی لیبرال به رهایی فرد از تعلقات معتقد است. صاحبنظران و اندیشمندان
تعلیم و تربیت لیبرالی به عنصر عقل به عنوان ارزشمندترین خصیصه انسانی
اشاره دارند و معتقداند که اگر آدمی به شیوه صحیح آن را بکاربندند به
شناخت واقعی پدیدهها خواهد رسید.
اندیشمندان این حوزه به «عقل تعلیم یافته در همه ابعاد فکر و ذهنی»،
«پرورش تفکر انتقادی»، «کسب دانش به خاطر دانش»، «پرورش فرد آزاد»، «فقدان
تبعیض در قانون»، «تکثرگرایی عقیدتی و همگانی بودن تعلیم و تربیت» اعتقاد
دارند.
نظام آموزشی لیبرالی با تفکیک دو حوزه «عرفی» و «قدسی» دانستههای بشری
در حوزه آموزش توانسته درک درستی از واقعیتها را ارائه دهد بطوریه که
انسان تربیت یافته در این حوزه میتواند به شناخت درستی از پیرامون خود دست
یابد.
در یک مقایسه بین نظام آموزش مبتنی بر ایدئولوژی و نظام آموزشی لیبرالی
میتوان گفت که در نظام آموزشی ایدئولوژی محور در واقع آموزش بعنوان ابزاری
برای تربیت فرد با هدف که همان آرمان ایدئولوژیک تعریف میگرد در حالی
که در نظام اموزشی لیبرال تنها پیشرفت ویادگیری و تعلیم عقل اهمیتی ویژه
دارد.
در خصوص ویژگیهای یک نظام لیبرالی میتوان «آشنایی با ارزشها و ایجاد
فضایل در انسانها»، «فراگیری دانش به خاطر خود دانش»، «پرورش تفکر
انتقادی»، «پرورش انسان شریف»، «ژرف نگری و قانع نبودن به ظواهر امور»،
«زندگی خوب»، «لذت معنوی ذهن و درک خیر و حقیقت»، «تربیت احساسات و عواطف»،
«پرورش عقل»، «تربیت فضلیت در انسان»، «تربیت انسان سعادتمند»، «رشد حس
تاریخی در خصوص منشاء خو» و «پرورش تمامی ابعاد وجود انسان» اشاره کرد.
در پایان با طرح ویژگیهای نظام آموزش اسلامی و لیبرالی و نگاهی به تجربه
سی ساله نظام آموزشی اسلامی و دستاوردهای عینی این نگاه در حوزه عمل به
نظر میرسد که نظام آموزشی ما نیاز به یک تغییر اساسی در جهان بینی دارد
بطوریکه بتوان با این تغییر جهان بینی و بکارگیری متدهای نوین و لیبرالیسمی
به کامیابی و توفیق بیشتر زندگی ایرانی بیانجامد.
در مقاله بعدی سعی خواهم کرد با بررسی نظرات فلاسفه حوزه لیبرالیسم به روششناختی و متدهای لیبرالیسم آموزشی بپردازم.
منابع:
۱- واقعیتهای نظام آموزشی امروز ایران-دکتر سعید پیوندی
۲- سیستم آموزشی غلط و محافظه کارانه خانواده و مدرسه-حنیف بیات موحد
۳- پیشینه نظریههای آموزش و پرورش-ویکی پدیا
۴- بررسی مبانی لیبرالیسم آموزشی-دکتر حسن میرزا خانی
۵- سرنوشت اسلامی کردن نظام آموزشی ایران-سعید پیوندی
۶- جهتگیریهای نظام آموزشی ایران پس از انقلاب-رابرت راگر
۷- تعلیم و تربیت اسلامی- علی شریعتمداری
منبع: بامداد خبر
http://bamdadkhabar.com/archives/2056
نرگس محمدی در اولین ملاقات خود پس از دستگیری:
هر بلایی اینجا سر من بیاید مسئولش وزارتاطلاعات است
تقی رحمانی فعال ملی-مذهبی
و همسر نرگس محمدی، فعال حقوق بشر که در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر می برد،
گفت که همسرش در ملاقات با خانواده اش روز سه شنبه ۱۹ اردبیهشت گفته است
هر بلایی اینجا سر من بیاید مسئولش وزارت اطلاعات است. تقی
رحمانی با اظهار اینکه وضعیت همسرش در روز ملاقات اصلا مناسب نبوده است و
هنوز مشخص نیست به چه اتهام جدیدی نرگس در حال بازجویی دوباره است گفت:« روز سه شنبه خانواده نرگس و بچه ها با او در حضور دو نگهبان ملاقات داشته اند. وضعیت جسمی او بسیار بد بوده، به سختی راه می رفته و در زمان صحبت هم دچار لکنت بوده است. به گزارش «کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران»، نرگس محمدی در این ملاقات به خانواده اش گفته که هر بلایی اینجا سر من بیاید مسولش وزارت اطلاعات ایران است. گفته است که در طول روزهای اخیر چند بار سرش به دیوار سلول خورده و یا به زمین خورده است. همین طور گفته که همچنان بر عقاید حقوق بشریم پایبندم و معتقدم هیچ جرمی مرتکب نشده ام. ولی او در حضور ماموران زندان نتوانسته چیزی از بازجویی های تازه اش بگوید.»
نرگس محمدی
که در تاریخ سوم اردبیشهت ماه توسط ماموران امنیتی برای اجرای حکم ۶ سال
حبس از خانه مادریش در زنجان به تهران برده شد به جای آنکه طبق روال قانونی
به بند عمومی زندان اوین منتقل شود سر از بند ۲۰۹ زندان اوین در آورد و در
حال حاضر در سلول انفرادی و تحت بازجویی مجدد است. هنوز وکیل و خانواده او از علت بازجویی های مجدد خانم نرگس محمدی اطلاعی ندارند.
بسیاری از فعالان حقوق بشر و فعالان سیاسی در داخل و خارج از کشور آزادی فوری او را از مقامات قضایی ایران خواستار شدند. همچنین
به گفته تقی رحمانی آیت الله موسوی اردبیلی، صانعی و بیات زنجانی طی
روزهای اخیر با مادر نرگس محمدی تماس گرفته و اظهار همدردی کرده اند.
تقی رحمانی با اعتراض به اینکه برای انتقال نرگس محمدی به بند ۲۰۹ هیچ توجیه قانونی وجود ندارد به کمپین گفت:« خانواده
نرگس اعتراض کرده اند که چرا او برای اجرای حکمش به بند عمومی نرفته است و
مسولان در جواب گفته اند حالا عیبی ندارد، حکمش را فعلا در ۲۰۹ می گذراند. علیرغم پیگیری های خانواده و وکیلش هنوز هیچ پاسخی نگرفته ایم که او برای چه بازجویی می شود و چرا در بند ۲۰۹ است.»
این فعال ملی-مذهبی با اظهار اینکه فرستادن او به بند ۲۰۹ فقط برای فشار به او و تشدید بیماریش است، گفت:« با توجه به اینکه نرگس در همین بند ۲۰۹ دچار فلج عضلانی شده است باید مسولان مراعات حالش را می کردند. اما متهم را در دقیفا به جای منتقل کرده اند که بیماریش را از آنجا گرفته است. وزارت
اطلاعات خوب می داند که نرگس در چنین شرایطی بیماریش تشدید می شود اما
ظاهرا آنها می خواهند بیماریش بیشتر شود، نمی دانم، شاید برای انتقام از من
وارد این پروسه رفتاری با نرگس شده اند. من
فقط می توانم با توجه به تجربه قبلیم از بیماری نرگس بگویم که اگر او زمان
بیشتری را در بند ۲۰۹ زیر فشار عصبی بماند معالجه اش بسیار طولانی تر و
سخت تر خواهد شد.»
تقی رحمانی با اظهار اینکه هیچ توجیه قانونی و اخلاقی برای اینگونه فشارها وجود ندارد، گفت:« طبق قانون وقتی متهمی برای اجرای حکمش به زندان می رود دیگر نباید به او کاری داشته باشند اما این قوانین برای آقایان معنی ندارد. آقای
لاجوردی که به گونه ای پدر نسل جدید بازجویان است معتقد بود زندانی سیاسی
همواره باید بین مرگ، زندان و آزادی در نسوان باشد و هیچ احساس ثبانی در او
به وجود نیاید. و به همین دلیل
وقتی زندانی سیاسی در حال گذراندن اجرای حکمش است می بینیم دوباره احضار
می شود و برای پرونده جدیدی دوباره محکوم می شود.»
نرگس
محمدی، فعال حقوق بشر و برنده جایزه سال ۲۰۱۱ “دولت و بنیاد تاریخ زنده
سوئد” در تاریخ ۱۴ اسفند سال گذشته از سوی دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس
شده است. او مهرماه امسال از
سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به سه اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت
ملی،عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام به ۱۱ سال حبس
تعزیری محکوم شد که این رای در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر به ۶ سال حبس
تغییر یافت. نرگس محمدی برنده
جایزه سال ۲۰۱۱ “دولت و بنیاد تاریخ زنده سوئد” شده است که به دلیل منع
خروجش از کشور نتوانست در این مراسم حضور یابد و جایزه اش را دریافت کند.
تقی رحمانی، فعال سیاسی که ۱۵ سال از عمرش را در زندان های ایران گذارنده است چندی پیش از کشور خارج شد واکنون در فرانسه ساکن است.
محمد علی دادخواه افشاگری کرد:
گفتند در تلویزیون بگو «کانون مدافعان» از خارجیها پول میگیرد یا برو «رجاییشهر»
محمد علی دادخواه، وکیل و فعال حقوق بشر با اظهار اینکه در روزهای اخیر تحت فشار شدید برای اعتراف تلویزنی بوده است،گفت: فردا آخرین روزی است که به او فرصت اعتراف تلویزیونی داده شده است.
محمد علی دادخواه گفت:« فردا آخرین مهلت من است که یا اعتراف تلویزیونی داشته باشم یا به زندان بروم. من هم به زندان میروم و حتی از سرزمینمم هم خارج نمیشوم.»
به گزارش سایت«کمپین بینالمللی حقوق بشر» محمد علی دادخواه در خصوص اینکه از او دقیقا خواستهاند به چه چیزهای اعتراف کند به کمپین گفت: «تحت
فشارهای شدید از من خواستند که جلوی تلویزیون بگویم که کانون مدافعان حقوق
بشر از خارجیها پول میگرفته است، یعنی در واقع ما عمله خارجیها
بودهایم در حالیکه چنین چیزی درست نیست. ما
تعدادی وکیل بودیم که به علت علاقه به سرزمین مان، توانمندیها و دانشی که
در حرفهمان داشتیم کانون را به راه انداخته بودیم و کار می کردیم. شاید
در میان حقوقدانهای ایرانی مشابه ما کمتر بود که این اشراف، توانمندی و
آگاهی به کارش را داشته باشد و همین طور علاقمند به سرزمینش باشد.»
این عضو هیات مدیره کانون مدافعان حقوق بشر با اظهار اینکه هرگز اعتراف نمیکند، افزود: «آنها به من میگفتند اگر اعتراف نکنم حکم را اجرا میکنند. مدتهای طولانی صحبت کردند و من نپذیرفتم. از هم اکنون می گویم که اگر روزی من حرفی زدم از درجه اعتبار ساقط است و حتما در شرایطی بودم که مجبور به گفتن شدهام. امیدوارم خدا توان من را همچنان حفظ کند.»
محمد علی دادخواه گفت: «من خارج از عدالت میدانم که به کسی تحت فشار بگویند برو پشت تلویزیون حرف بزن و بگو من از خارج پول گرفتهام. من نامزد چندین جایزه خارجی بودم که گفتم اگر این جایزهها همراه با پول نباشند قبول می کنم. جایزههایی را فقط پذیرفتهام که پولی نداشتهاند. همچنین من هیچ پولی از موکلانم که در موضع حقوق بشر از آنها دفاع میکردم، نگرفتم و آن را افتخار میدانم. حالا در شأن خودم نمیدانم که بروم پشت تلویزیون و این حرفها را بزنم.»
محمد علی
دادخواه که در حال حاضر وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی است در پاسخ به
اینکه وضعیت پرونده های آنها با رفتن او به زندان چه خواهد شد، گفت:« این را باید کسانی که بر خلاف حقوق بشر حقم را ساقط کردند جوابگو باشند. من کاری جز حرفه ام انجام نداده ام. من
رشته ام حقوق بین الملل است، با نمره ۲۰ پایان نامه حقوق بشرم را گذراندم
لذا اگر نظام منصفانه و عادلانه ای باشد نباید با من اینگونه رفتار شود.»
محمد علی دادخوه در تاریخ ۹ اردبیهشت ماه وقتی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب برای دفاع از یکی از موکلانش(ارژنگ داوردی، محکوم به اعدام) می
رود، قاضی دادگاه به او می گوید حق دفاع ندارد چون حکم۹ سال حبسش از سوی
دادگاه تجدید نظر تایید شده و این روزها برای رفتن به زندان به او ابلاغ می
شود.
این وکیل
برجسته که وکالت پرونده های بسیاری از فعالان سیاسی و دانشجویی مانند
ابراهیم یزدی، حسین رونقی ملکی و همین طور وکیل یوسف ندرخانی، کشیش محکوم
به محاربه را به عهده داشته است در تاریخ ۳۱ اردبیهشت ماه سال گذشته در
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به دلیل اتهام های متعددی مانند عضویت در
کانون مدافعان حقوق بشر،مصاحبه ها با رسانه های خارجی و حتی داشتن وکالت
پرونده مترو اصفهان مورد بازخواست قرار گرفت. او
بر اساس حکم دادگاه بدوی که در تیرماه اعلام شد به ۹ سال حبس تعزیری، ۱۰
سال محرومیت از وکالت و تدریس محکوم شد و دادگاه تجدید نظر این حکم را عینا
تایید کرده است.
در حال
حاضر تقریبا تمامی اعضای برجسته کانون مدافعان حقوق بشر در زندان هستند،
محمد سیفزاده، عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی ، نسرین ستوده و شیرین عبادی،
رییس کانون مدافعان حقوق بشر نیز در خارج از کشور به سر میبرد.
نصرالله ضمن تشکر از بخششهای «امام خامنهای»در جشن پایان بازسازی جنوب لبنان:
اگر کمک ایران نبود کار بازساری ویرانهها پیش نمیرفت
دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی جشن حزب الله لبنان به مناسبت پایان پروژه بازسازی منطقه ضاحیه “وعد” اعلام کرد: بسیار مایه خوشحالی است که در این جشن به شما خوشآمد بگویم. جشنی که برای همه روشن است و این مناسبت موضوع صحبتهای بنده خواهد بود. میخواهیم از بازسازی ضاحیه سخن بگوییم تا بخشی از حق کسانی که شرکای واقعی [ما در بازسازی] بودند، ادا شود.
سید حسن نصرالله که سخنانش به طور مستقیم از شبکه خبری المنار پخش میشد با اشاره به تهاجم ۳۳ روزه اسراییل به لبنان در سال ۲۰۰۶ گفت: اگر کمکهای ایران نبود کار بازسازی ویرانههای جنوب لبنان به این سرعت پیش نمیرفت.
دبیرکل حزب الله لبنان از کمکهای جمهوری اسلامی در امر بازسازی ویرانه های جنوب لبنان تشکر و قدردانی کرد و گفت: اگر کمک های ایران نبود، ما نمی توانستیم کارها را به این سرعت انجام دهیم.
وی ادامه داد: ما امروز جشن می گیریم، همانطور که در ۲۲ سپتامبر سال ۲۰۰۶ جشن
پیروزی بزرگ الهی را برگزار کردیم، ما امروز جشن پیروزی بازسازی جنگ
ویرانگر و جشن مقاومت و پایداری را می گیریم، چرا که زندگی با خفت در سایه
وجود اشغالگران، زندگی نیست، بلکه مرگ است.
وی افزود: من
قبل از پایان جنگ با برادران ایرانی تماس گرفتم و به آنها گفتم که ما می
خواهیم ویرانی های این جنگ را بسازیم، چرا که دشمن در مورد نحوه تعامل
مقاومت با شرایط انسانی و اجتماعی بعد از جنگ سخن می گوید، امام خامنهای
نیز با بخشش فراوان با این درخواست تعامل کرد و احمدینژاد رئیس جمهور
ایران نیز همینگونه برخورد کرد، کار به صورتی ادامه یافت که از همان روز
اول توقف جنگ، کار بازسازی نیز آغاز شد.
دبیرکل حزب الله لبنان ابراز داشت: در
ماههای اولیه بعد از جنگ بخش زیادی از مناطق آسیب دیده ترمیم شد و این
موضوع با کمک های مالی جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، منازل مسکونی و خانه
ها ترمیم شدند و البته این بازسازیها اگر میخواست از طریق دولت صورت
گیرد، میطلبید که دولت کمکهایی میکرد و بودجههایی را میپرداخت، این در
حالی بود که ما بحرانی در لبنان داشتیم که ناشی از بحران سیاسی و دولتی در
این کشور بود و به این ترتیب این بحث طولانی می شد. در
این صورت باید بخشی از بودجه به روستاها و برخی نیز به شهرها اختصاص داده
می شد، در این شرایط من تصمیم گرفتم و پیشنهاد دادم که غرامتها به خود
مردم داده شود، نبیه بری نیز در راستای تصویب این طرح در دولت تلاش زیادی
کرد، به این ترتیب بود که ارائه غرامت های مالی از سوی دولت آغاز شد.
سید حسن نصرالله افزود: ما
به این علت این ماجراجویی را انجام دادیم که به چند موضوع مطمئن بودیم،
موضوع اول، پروژه جایگزین بود که برای بازسازی داشتیم، مورد دوم اعتماد ما
به مردم بود، چون بیشتر آنها ایده ما در زمنیه بازسازی را قبول داشتند، از
سوی دیگر ارائه کمک های مالی از سوی دولت مشخص نبود و ما باید پولی
میداشتیم تا بازسازی های را شروع می کردیم. در
این میان ایران کمک های مالی را ارائه کرد و ما نیز صندوقی برای این موضوع
ترتیب دادیم، در آن زمان من به آنها گفتم که یا در میان خود به توافق
برسید و یا اینکه ما پروژه ای برای بازسازی و موسسه ای برای دادن هزینه ها
داریم و با مشورت شما کار بازسازی را آغاز خواهیم کرد.
دبیرکل حزب الله ادامه داد: حزب
الله هیچ کس را مجبور نکرد، مأموریت وعده در بازسازی لبنان کار سختی بود،
موضوع پیچیده بود و تمام گروه های سیاسی همکاری کردند و دولت نیز اموالی را
پرداخت کرد و مراحل بعدی را نیز پرداخت خواهد کرد. ما
نمی دانیم که اموال کدام یک از کشورهای عربی به لبنان رسیده و برای ضاحیه
هزینه شده است، اما هر کشوری که باشد، از آنها تشکر می کنیم و بویژه تشکر
ویژه ای از ملت و دولت ایران داریم، چرا که اگر کمک های ایران نبود، ما نمی
توانستیم کارها را به این سرعت انجام دهیم.
تقی روزبه
اگرکسی می خواهد طنین آوای مرگ جمهوری اسلامی را ازمنظر پوزیسیون نظام هم بشنود،آوائی که ازدیربازتوسط اپوزیسیون ساختارشکن نظام سرداده می شده است، کلیپ کوتاه نوری زاد باشاه بیت "ما آدم کشته ایم،ما آدم کشته ایم"*، نمونه بارزی از آن است.
این کلیب فریاد فریب خوردگی مردی است که با عشق وایمان به نظام اسلامی شروع کرد و تمامی توانانی وخلاقیتش را درخدمت آن بکار گرفت،اما جزفساد وانحطاط روزافزون چیزی ندید و نیافت.هرچه دوید ودوید،هرچه نصیحت کرد وهشدارداد وهرچه خود را به آب وآتش زد وازرهبری تامراجع وتا"سپاهیان شرافتمند" رامورد خطاب وعتاب قرارداد،بیشتردریافت که درب ناشنوایان را می کوبد.فهمید که جزبدنبال سراب وسایه ای گریزان روان نیست. اوکه دراین سیروسلوک و گشت وگذارطولانی ازجبهه تامعاشرت با سپاهیان واطلاعاتی ها وهمکاری باتلویزیون ورسانه ها را آزمود، سرانجام بامشاهده جنایت هائی چون کهریزک ومشاهده گوشه ای ازعملکرد ددمنشانه رژیم در پشت حصاربازداشتگاه ها وآگاه شدن ازبرخی آدم کشی های رژیم(ازجمله اعتراف مأموراطلاعاتی همکارش درحوزه فیلم،پیرامون چگونگی بریدن سر شاپور بختیار)،اکنون مدتی است که "هوائی شده" وهم چون چاووش خوان ها،فریاد "انقلابی که بدان خیانت شد" را سرداده است. گواینکه مرگ این شبه ستاره ای که او ازآن سخن می گوید،سه دهه پیش درهمان شب زایش خود اتفاق افتاد واوبا فاصله ای چندین دهه آن را دریافت کرده است. با این همه،ازآن جهت اهمیت دارد که بطورروشن گوشه ای ازفرایند فروپاشی بقایای پایگاه حمایتی رژیم را درمعرض دیدعموم قرار می دهد.
درهرحقیقت جمهوری اسلامی با شاخص های اصلی زمانه ما وعلائم حیات یک نظام ازمدتها پیش مرده است ،منتها مرده ای که دفن کننده ندارد وظاهرا تا بطورکامل نگندد وفسادش تنفس را برهمگان غیرقابل تحمل نکند و مشام همه را نیازارد،اراده معطوف به دفنش فراهم نمی شود.
حتی اگر نه ازمنظرنابهنگامی تاریخی،بلکه ازمنظرتجربی وباصطلاح پراگماتیستی هم به واقعیت حکومت اسلامی بنگریم، به مثابه یک نظام وسیستمی که خواه ناخواه تولد وجوانی ومیانه سالی ومرگ دارد،اکنون دیگردیری است با استناد به شاخص های عینی و قابل رؤیت، وارد فازانحطاط وگندیدگی کامل خود شده است.تمامی علائم بارز گندیدگی هم چون،خشکیدن پایگاه مردمی وقرارگرفتن نهاد های نظامی و ارگانهای سرکوب به مثابه تکیه گاه اصلی رژیم، فربه گی در بارولایت فقیه وولایت مطلقه که جزاقتدارکامل خود را برسمیت نمی شناسد،خوره خود خوری وشکافهای بی پایان درونی، اقتصادرانتی وغیرمولد، زیر زمینی ،ورشکسته وتا ُبن استخوان فاسد، ،افزایش هولناک شکاف های طبقاتی، میلیتاریزم ودخیل بستن به حبل المتین اقتدار هسته ای باهزینه های ده ها میلیاردی ، مالیخولیای تولیدعلوم اسلامی ودهها نشانه بارزدیگر، همه وهمه بیانگرگندیدگی تمام عیارجمهوری اسلامی است.
اگرمسامحتا برای برآمد هرحکومتی انجام یک رسالت ووظیفه تاریخی را قائل باشیم،رسالتی که می آید تا آن را تحقق بخشد،این وظیفه-گیرم بطور وارونه و به شکل طنزتاریخی - برای جمهوری اسلامی چیزی جزدین زدائی-درمعنای روبیدن اسلام سیاسی ومدعی تصرف قدرت ونجات بشر-نبوده است!. این واقعیت درترنم چاووش خوان مرگ جمهوری اسلامی این گونه بیان می شود:
" ما بايد قبول کنيم که شکست خوردهايم؛ و برای اينکه اين تتمه به گرايش ديني، باقی بماند، بايد بپذيريم که گزينهای هستيم در کنار ساير گزينهها. بايد ما مردم را باور کنيم و گرايشات فکری و اعتقادی آنها را به رسميت بشناسيم. بايد در کنار ساير نحلههای فکری و اعتقادی و گرايشات سياسی قرار بگيريم و يکی از آنها بشويم" مدتهاست که فصل ورشکستگی ما فرا رسيده و فصل خداحافظی ما؛خداحافظ آرزوهای به خاک افتاده انقلاب!
ما نشان داديم که دينداران و روحانيان، اگر بر مسند قدرت بنشينند، ميتوانند دروغ بگويند؛ ميتوانند ظلم کنند؛ ميتوانندغارت کنند؛ ميتوانند آدم بکشند.
ما دروغ گفتيم؛ ما فريب داديم؛ ما برای حفظ قدرت، چه شررها کردهايم!
ما غارت کرديم! ما آدم کشتيم! ما آدم کشتهايم! "
*****
گرچه گندیدگی یک نظام حکومتی،عینا معادل گندیدگی جامعه نیست،اما درعین حال این هم واقعیتی است که اگررابطه یک عضوگندیده ومرده، ازاندام زنده جامعه قطع نشود،کل اندام هیچگاه روی آسایش وراحتی به خود نخواهد دید.این آن پیامی است که شنیدن آوای مرگ جمهوری اسلامی با خود همراه دارد،برای دفن مرده ای که دفنش به تأخیرافتاده باید شتاب بیشتری کرد!.
2012-05-11 21-02-1391
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de/
*- کلیپ نوری زاد:
http://www.youtube.com/watch?v=3wIcG-zH83w&feature=player_embedded
اگرکسی می خواهد طنین آوای مرگ جمهوری اسلامی را ازمنظر پوزیسیون نظام هم بشنود،آوائی که ازدیربازتوسط اپوزیسیون ساختارشکن نظام سرداده می شده است، کلیپ کوتاه نوری زاد باشاه بیت "ما آدم کشته ایم،ما آدم کشته ایم"*، نمونه بارزی از آن است.
این کلیب فریاد فریب خوردگی مردی است که با عشق وایمان به نظام اسلامی شروع کرد و تمامی توانانی وخلاقیتش را درخدمت آن بکار گرفت،اما جزفساد وانحطاط روزافزون چیزی ندید و نیافت.هرچه دوید ودوید،هرچه نصیحت کرد وهشدارداد وهرچه خود را به آب وآتش زد وازرهبری تامراجع وتا"سپاهیان شرافتمند" رامورد خطاب وعتاب قرارداد،بیشتردریافت که درب ناشنوایان را می کوبد.فهمید که جزبدنبال سراب وسایه ای گریزان روان نیست. اوکه دراین سیروسلوک و گشت وگذارطولانی ازجبهه تامعاشرت با سپاهیان واطلاعاتی ها وهمکاری باتلویزیون ورسانه ها را آزمود، سرانجام بامشاهده جنایت هائی چون کهریزک ومشاهده گوشه ای ازعملکرد ددمنشانه رژیم در پشت حصاربازداشتگاه ها وآگاه شدن ازبرخی آدم کشی های رژیم(ازجمله اعتراف مأموراطلاعاتی همکارش درحوزه فیلم،پیرامون چگونگی بریدن سر شاپور بختیار)،اکنون مدتی است که "هوائی شده" وهم چون چاووش خوان ها،فریاد "انقلابی که بدان خیانت شد" را سرداده است. گواینکه مرگ این شبه ستاره ای که او ازآن سخن می گوید،سه دهه پیش درهمان شب زایش خود اتفاق افتاد واوبا فاصله ای چندین دهه آن را دریافت کرده است. با این همه،ازآن جهت اهمیت دارد که بطورروشن گوشه ای ازفرایند فروپاشی بقایای پایگاه حمایتی رژیم را درمعرض دیدعموم قرار می دهد.
درهرحقیقت جمهوری اسلامی با شاخص های اصلی زمانه ما وعلائم حیات یک نظام ازمدتها پیش مرده است ،منتها مرده ای که دفن کننده ندارد وظاهرا تا بطورکامل نگندد وفسادش تنفس را برهمگان غیرقابل تحمل نکند و مشام همه را نیازارد،اراده معطوف به دفنش فراهم نمی شود.
حتی اگر نه ازمنظرنابهنگامی تاریخی،بلکه ازمنظرتجربی وباصطلاح پراگماتیستی هم به واقعیت حکومت اسلامی بنگریم، به مثابه یک نظام وسیستمی که خواه ناخواه تولد وجوانی ومیانه سالی ومرگ دارد،اکنون دیگردیری است با استناد به شاخص های عینی و قابل رؤیت، وارد فازانحطاط وگندیدگی کامل خود شده است.تمامی علائم بارز گندیدگی هم چون،خشکیدن پایگاه مردمی وقرارگرفتن نهاد های نظامی و ارگانهای سرکوب به مثابه تکیه گاه اصلی رژیم، فربه گی در بارولایت فقیه وولایت مطلقه که جزاقتدارکامل خود را برسمیت نمی شناسد،خوره خود خوری وشکافهای بی پایان درونی، اقتصادرانتی وغیرمولد، زیر زمینی ،ورشکسته وتا ُبن استخوان فاسد، ،افزایش هولناک شکاف های طبقاتی، میلیتاریزم ودخیل بستن به حبل المتین اقتدار هسته ای باهزینه های ده ها میلیاردی ، مالیخولیای تولیدعلوم اسلامی ودهها نشانه بارزدیگر، همه وهمه بیانگرگندیدگی تمام عیارجمهوری اسلامی است.
اگرمسامحتا برای برآمد هرحکومتی انجام یک رسالت ووظیفه تاریخی را قائل باشیم،رسالتی که می آید تا آن را تحقق بخشد،این وظیفه-گیرم بطور وارونه و به شکل طنزتاریخی - برای جمهوری اسلامی چیزی جزدین زدائی-درمعنای روبیدن اسلام سیاسی ومدعی تصرف قدرت ونجات بشر-نبوده است!. این واقعیت درترنم چاووش خوان مرگ جمهوری اسلامی این گونه بیان می شود:
" ما بايد قبول کنيم که شکست خوردهايم؛ و برای اينکه اين تتمه به گرايش ديني، باقی بماند، بايد بپذيريم که گزينهای هستيم در کنار ساير گزينهها. بايد ما مردم را باور کنيم و گرايشات فکری و اعتقادی آنها را به رسميت بشناسيم. بايد در کنار ساير نحلههای فکری و اعتقادی و گرايشات سياسی قرار بگيريم و يکی از آنها بشويم" مدتهاست که فصل ورشکستگی ما فرا رسيده و فصل خداحافظی ما؛خداحافظ آرزوهای به خاک افتاده انقلاب!
ما نشان داديم که دينداران و روحانيان، اگر بر مسند قدرت بنشينند، ميتوانند دروغ بگويند؛ ميتوانند ظلم کنند؛ ميتوانندغارت کنند؛ ميتوانند آدم بکشند.
ما دروغ گفتيم؛ ما فريب داديم؛ ما برای حفظ قدرت، چه شررها کردهايم!
ما غارت کرديم! ما آدم کشتيم! ما آدم کشتهايم! "
*****
گرچه گندیدگی یک نظام حکومتی،عینا معادل گندیدگی جامعه نیست،اما درعین حال این هم واقعیتی است که اگررابطه یک عضوگندیده ومرده، ازاندام زنده جامعه قطع نشود،کل اندام هیچگاه روی آسایش وراحتی به خود نخواهد دید.این آن پیامی است که شنیدن آوای مرگ جمهوری اسلامی با خود همراه دارد،برای دفن مرده ای که دفنش به تأخیرافتاده باید شتاب بیشتری کرد!.
2012-05-11 21-02-1391
http://www.taghi-roozbeh.blogspot.de/
*- کلیپ نوری زاد:
http://www.youtube.com/watch?v=3wIcG-zH83w&feature=player_embedded
خبرگزاری سپاه پاسداران:سفارتخانه های غربی در حال جاسوسی اقتصادی از تجار ایرانی هستند
خبرگزاری فارس
سفارت کشورهای غربی در حال جمع آوری اطلاعات از تجار ایرانی هستند.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از ندای انقلاب، سفارت کشورهای غربی در حال جمع آوری اطلاعات از تجار ایرانی هستند. اخیرا برخی تجار که برای سفر به کشورهای غربی از سفارتخانه های آنان درخواست روادید کردهاند، با سوالات مختلفی درباره وضعیت اقتصادی ایران مواجه شدهاند. این سفارتخانهها، از تجار میخواهندتا لیستی از اقلامی که قرار است از کشورشان خریداری و به ایران منتقل کنند را به دفاتر آنان ارائه کنند. از سوی دیگر این سفارتخانهها درباره شرایط اقتصادی ایران نیز از تجار سوال میکنند. کارشناسان امنیتی بر این باورند که سفارتخانهها درپی جمع آوری اطلاعات درخصوص تاثیر تحریم ها در اقتصاد ایران هستند.
تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه باکو در مقابل سفارت رژیم ایران
(تیتر از جنگ خبر)
همبستگی ملی
گروهی از دانشجویان دانشگاه دولتی باکو ,روز جمعه، ۲۲ اردیبهشت ماه، مقابل ساختمان سفارت ایران در باکو تجمع اعتراض آمیز برگزار کردند.
دانشجویان با شعارهایی از جمله «ننگ به دولت ایران»، «اسلام آنگونه که میگویید نیست»، «ایران به آذربایجان مواد مخدر، تروریست و افراطگرایی میفرستد» اعتراض خود را نمایش دادهاند.
جمعی از شرکت کنندگان در تظاهرات مقابل سفارت ایران همچنین به «تبلیغات منفی ایران» علیه جمهوری آذربایجان و «نقض حقوق شهروندان آذری» اعتراض داشتند.
(تیتر از جنگ خبر)
همبستگی ملی
گروهی از دانشجویان دانشگاه دولتی باکو ,روز جمعه، ۲۲ اردیبهشت ماه، مقابل ساختمان سفارت ایران در باکو تجمع اعتراض آمیز برگزار کردند.
دانشجویان با شعارهایی از جمله «ننگ به دولت ایران»، «اسلام آنگونه که میگویید نیست»، «ایران به آذربایجان مواد مخدر، تروریست و افراطگرایی میفرستد» اعتراض خود را نمایش دادهاند.
جمعی از شرکت کنندگان در تظاهرات مقابل سفارت ایران همچنین به «تبلیغات منفی ایران» علیه جمهوری آذربایجان و «نقض حقوق شهروندان آذری» اعتراض داشتند.
بانک "ماد" با 400 ميليارد سرمایه وارد بازار پول می شود
(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاري موج
بانک ماد يا همان " کوروش"، سرمايه 400 ميلياردي را براي ورود به بازار مالي کشور آماده کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري موج، بانک ماد به زودي به عرصه بازار پول کشور وارد مي شود؛ بانک ماد همان بانکي است که اولين بار با نام موسوم به کوروش معرفي شد اما به دلايلي با نام آن موافقت به عمل نيامد.
اگرچه اين خبر تکذيب شد که طهماسب مظاهري رئيس کل سابق بانک مرکزي ايران نقشي در اين بانک ندارد اما همچنان اين شنيده ها به قوت خود باقي است و مظاهري را به عنوان موسس اصلي اين بانک معرفي مي کنند.
خبر ديگري به گوش رسيده و آن اين است که اين بانک پذيره نويسي نخواهد داشت آن هم به اين دليل که سرمايه 400 ميلياردي بانک ماد هم اکنون آماده شده و اين بانک شرايط لازم را براي دريافت مجوز تاسيس کسب کرده است.
گويا سرمايه اين بانک تماما به صورت نقدي فراهم شده؛ البته گفته مي شود که نهاد مالي وابسته به يک وزارت خانه 35 درصد سهام بانک ماد را در اختيار دارد.
(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاري موج
بانک ماد يا همان " کوروش"، سرمايه 400 ميلياردي را براي ورود به بازار مالي کشور آماده کرد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري موج، بانک ماد به زودي به عرصه بازار پول کشور وارد مي شود؛ بانک ماد همان بانکي است که اولين بار با نام موسوم به کوروش معرفي شد اما به دلايلي با نام آن موافقت به عمل نيامد.
اگرچه اين خبر تکذيب شد که طهماسب مظاهري رئيس کل سابق بانک مرکزي ايران نقشي در اين بانک ندارد اما همچنان اين شنيده ها به قوت خود باقي است و مظاهري را به عنوان موسس اصلي اين بانک معرفي مي کنند.
خبر ديگري به گوش رسيده و آن اين است که اين بانک پذيره نويسي نخواهد داشت آن هم به اين دليل که سرمايه 400 ميلياردي بانک ماد هم اکنون آماده شده و اين بانک شرايط لازم را براي دريافت مجوز تاسيس کسب کرده است.
گويا سرمايه اين بانک تماما به صورت نقدي فراهم شده؛ البته گفته مي شود که نهاد مالي وابسته به يک وزارت خانه 35 درصد سهام بانک ماد را در اختيار دارد.
امروز صورت می گیرد؛ دیدار جلیلی با وزیر خارجه دولت حماس
(تیتر از جنگ خبر)
بااشگاه خبرنگاران
وزیر خارجه دولت قانونی فلسطین با دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان دیدار می کند.
به گزارش حوزه سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران، محمد احمد عوض وزیر خارجه دولت قانونی فلسطین با سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی امروز(شنبه) ساعت 13:30 دیدار و گفتگو می کند./پ
در اعتراض به فشارها و فضای حاکم فرهنگی منتشر شد؛
جـــرس: در پی تداوم فشار بر جامعه سینمایی
کشور و همچنین وضعیت سینماها، شش سینماگر ایرانی با صدور بیانیه ای ضمن
انتقاد شدید از سیاست حاکم بر فضای فرهنگی کشور، خواستار "استفاده از
نیروهای مستقل و صاحب نظر در تصمیم سازی های کلان حرفه ای" و "کنار گذاشته
شدن افراد تندرو از صف بندی های قطبی کنونی" که صرفا در پی منافع شخصی خود
هستند، شدند.
به گزارش کافه
سینما، این بیانیه که مسعود کیمیایی، مسعود جعفری جوزانی، علی رضا
رئیسیان، جواد طوسی، علی معلم و مهدی کرم پور آنرا صادر و امضا کرده اند،
خاطرنشان و اظهار امیدواری می کند: "مسئولان ارشد کشور و مدیران فرهنگی و
هنری (اعم از وزارت ارشاد، حوزه هنری ، شهرداری ، صدا وسیما و سایر نهادهای
مرتبط با حوزه سینما ) شرایط لازم برای ایجاد یک هم اندیشی با حضور
نمایندگان مستقل سلایق فکری سینما برای بررسی وضع موجود و راه های برون رفت
از بحران فعلی را فراهم سازند."
متن این بیانیه اعتراضی به شرح زیر است:
ریشه های عمیق بحران کنونی حاکم بر سینمای ایران را باید در تعارضاتی جست و جو کرد که به صورت آشکار و نهان، این جسم وجان شکننده را به مسلخ کشانده است. تکه تکه شدن جامعه ی سینمایی این دوران می تواند ناشی از فضای ملتهب و سیاست زده ی کنونی باشد که حال سایه سنگین خود را بر صنعت سینمای ملی ما تحمیل کرده است. زیاده خواهی کسانی از درون این سینما که تعهد و اخلاق گرایی حرفه ای و صنفی را فدای منافع حزبی وفردی خود کرده و بر شاخه نشسته و بن می برند نیز در این زمانه مزید بر علت شده است. این اهداف منفعت طلبانه راه را بر هر گونه مذاکره و اعتدال و روش های عقلانی بسته و متقابلن آن چه به یغما می رود حاصل سال ها تلاش و تجربه ی مردان و زنان سخت کوشی ست که به دور از هیاهو، بدنه اصلی سینمای ایران را شکل می دهند و از این ستیز بی امان و بدون برنده ، جز سرخوردگی و یأس چیزی عایدشان نخواهد شد.
ما امضا کنندگان زیر با توجه به موقعیت کنونی و شرایط پیش روی سینمای ایران و آینده ی مبهم و بی ثبات آن بر حسب وظیفه ی تاریخی خود لازم می دانیم نکاتی را گوشزد کنیم:
١- لزوم احترام و پای بندی تمامی نهادها ، دستگاه های اجرایی و قانون گذاری به موجودیت و بقای سینمای ملی که از دستاوردهای جامعه ایرانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.
٢- ارائه تعریف شفاف و معین از ساز وکار فعالیت های سینمایی و حدود اختیارات و شرح وظایف نهادهای فرهنگی بر اساس قوانین اساسی کشور و الزام به پای بندی به قانون و تبعیت از آن.
٣- پرهیز از ورود جناح های مختلف سیاسی در امور هنری و احترام گذاشتن به استقلال فرهنگی سینما.
۴- استفاده از نیروهای مستقل و صاحب نظر سینما در تصمیم سازی های کلان حرفه ای و کنار رفتن افراد تندرو از صف بندی های قطبی کنونی که صرفن در پی منافع شخصی خود هستند.
۵- تلاش در جهت گسترش فعالیت های بخش خصوصی و باز گرداندن امنیت و ایجاد انگیزه در راستای تولید و سرمایه گذاری سالم و خاتمه دادن به دخالت های نا به جا در امر اکران و سلطه ی نهادهای دولتی و عمومی بر ابزار تولید و نمایش.
۶- پایان دادن به هرج و مرج کنونی در حوزه اعطای پروانه ساخت و نمایش و پرهیز از اعمال سلایق شخصی.
٧- توزیع عادلانه ی منابع مالی عمومی در بدنه اصلی سینمای ایران و جلوگیری از رانت خواری و ایجاد فساد مالی.
٨- حرکت جمعی در جهت رشد و و تعالی سینمای ریشه دار و مماس با مخاطب داخلی و جلو گیری از رشد بی رویه ی فیلم های سفارشی ، رسمی و سطحی.
در پایان انتظار داریم مسئولان ارشد کشور و مدیران فرهنگی و هنری (اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری ، شهرداری ، صدا وسیما و سایر نهادهای مرتبط با حوزه سینما ) شرایط لازم برای ایجاد یک هم اندیشی با حضور نمایندگان مستقل سلایق فکری سینما برای بررسی وضع موجود و راه های برون رفت از بحران فعلی را فراهم سازند.
مسعود کیمیایی ، مسعود جعفری جوزانی ، علی رضا رئیسیان ، جواد طوسی ، علی معلم ، مهدی کرم پور
جـــرس:
به گزارش منابع خبری، جدیدترین اثر
استاد علّامه محمّدرضا حکیمی، کتابی است با عنوان «حکومت اسلامی از منظر
قرآن و احادیث» که به همّت بنیاد علمی ـ فرهنگیِ الحیاة منتشر شده است و در
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران عرضه شد.
به گزارش «بازتاب»؛ حکیمی که خود از نویسندگان جریان ساز آستانه انقلاب ۵۷
به شمار می رود، هرچند در این کتاب نیز به بر شمردن ویژگی های حکومت اسلامی
از منظر احادیث امامان شیعه پرداخته، اما روشن است که این کتاب با دیدی
انتقادی و با نظر به رخدادهای پس از انقلاب نگاشته شده است.
گزارش مذکور
می افزاید که این اثر گرانقدر، برگرفته از جلد نهم دایرة المعارف حدیثیِ
الحیاة است که تا کنون، هشت جلد آن منشر شده و قرار است تعداد مجلّداتِ آن
به دوازده جلد برسد.
همچنین استاد حکیمی در این کتاب، بیش از
یکصد شاخصه را برای حکومت اسلامی معرّفی میکند و این شاخصهها را در ذیل
صدها آیه و روایت، تبیین مینماید.
نویسنده کتابهایی چون"عقل سرخ" و "فریاد
روزها" همان کسی است که دکتر شریعتی در پایان عمرش او را وصی خود کرد تا
به تشخیص خود، ایرادات کتابهایش را اصلاح کند.
وی سال ۸۸ هم زمانی که در جشنواره فارابی در
کنار برخی استادان دیگر برای خدمت پنجاه ساله به علوم انسانی مورد تجلیل
قرار گرفته بود، از حضور در این جشنواره و پذیرش این عنوان و جایزه خودداری
کرد و در پیامی ضمن سپاسگزاری از داوران اعلام کرد: تا هنگامی که در
جامعه ما فقر و محرومیت مرئی و نامرئی بیداد می کند، برگزاری چنین جشنواره
هایی از نظر اینجانب در اولویت نیست. در این جشنواره از فاضلان و استادانی،
به نام خدمت پنجاه ساله به علوم انسانی تجلیل شده است. پرسش این است آیا
این علوم برای ثبت در کتاب ها و در دنیای ذهنیت است یا برای خدمت به انسان و
حفظ حقوق انسان و پاسداری از کرامت انسان است در واقعیت خارجی و عینیت؟
به گزارش بازتاب، در بخشهایی از این کتاب تازه چاپ شده آمده است:
هر حاکمیّتی، فقط در صورتی عنوان «اسلامی» بر آن صادق است و «عقلاً» و «شرعاً» این حق را دارد که خود را «اسلامی» بنامد و بخواند که حرکت کلّیِ آن ـ بویژه حرکت معیشتی ـ اقتصادی (لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) ـ در جهت صلاح و اصلاح افراد، و صلاح و اصلاح اجتماع باشد. حاکمیّتها در اشتباهند که فکر میکنند با بیخبری از انسان محروم و مشکلات فقر و کمبودداری، حاکمیّتهایی مطلوب هستند. اینکه در تعالیم اسلامی، بر معاشرت با محرومان و اطّلاع یافتن از حال و روز آنان تأکید شده است، بیحکمت نیست ... و در این باره مسئولتر از همه، عالمانند، و حاکمان، و توانگران ...
محمدرضا حکیمی همچنین آورده است: "و (بدانید) هیچ کس ـ دارای هر مقام و منزلتی باشد، و از نظر دینی، هر فضیلت و سابقهای داشته باشد ـ در حدّی نیست که در اجرای حکومت الهی، از کمک فکری (مشورت و نظرخواهی) و همکاری عملی دیگران بینیاز باشد؛ و هر کس ـ اگرچه از افراد پایین و فراموششدة اجتماع ـ چنان نیست که نتواند در اصلاح جامعه و جریان امور کمک کند و نظر دهد."
هر حاکمیّتی، فقط در صورتی عنوان «اسلامی» بر آن صادق است و «عقلاً» و «شرعاً» این حق را دارد که خود را «اسلامی» بنامد و بخواند که حرکت کلّیِ آن ـ بویژه حرکت معیشتی ـ اقتصادی (لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) ـ در جهت صلاح و اصلاح افراد، و صلاح و اصلاح اجتماع باشد. حاکمیّتها در اشتباهند که فکر میکنند با بیخبری از انسان محروم و مشکلات فقر و کمبودداری، حاکمیّتهایی مطلوب هستند. اینکه در تعالیم اسلامی، بر معاشرت با محرومان و اطّلاع یافتن از حال و روز آنان تأکید شده است، بیحکمت نیست ... و در این باره مسئولتر از همه، عالمانند، و حاکمان، و توانگران ...
محمدرضا حکیمی همچنین آورده است: "و (بدانید) هیچ کس ـ دارای هر مقام و منزلتی باشد، و از نظر دینی، هر فضیلت و سابقهای داشته باشد ـ در حدّی نیست که در اجرای حکومت الهی، از کمک فکری (مشورت و نظرخواهی) و همکاری عملی دیگران بینیاز باشد؛ و هر کس ـ اگرچه از افراد پایین و فراموششدة اجتماع ـ چنان نیست که نتواند در اصلاح جامعه و جریان امور کمک کند و نظر دهد."
وی در بخش دیگری از کتاب می گوید: "در «انقلاب»ها نیز ... با فداکاریهای
بیدریغ و گوناگون تودههای ضعیف و پابرهنه، انقلاب به پیروزی میرسد، سپس
کار به دست اغنیا و توانگران و فرصتطلبان و «مرفّهان بیدرد» میافتد!
«فرعون» (طاغوت سیاسی) به دست محرومان ساقط میشود، امّا «قارون» (طاغوت
اقتصادی) (با نزدیک شدن به قدرتمندان) به قدرت میرسد، بلکه خود به
گونهای، به صورت قدرت حاکم و تصمیمگیرنده در میآید ... اینگونه
انقلابها ـ در واقع ـ انقلاب نیست، رفتن اشخاصی است و آمدن اشخاصی دیگر
... زیرا انقلاب آن نیست که «اشخاص دولت» عوض شوند، بلکه انقلاب آن است که
«احوال ملّت» عوض شود! ... و فقر و تبعیض و اختناق از میان برود ."
استاد حکیمی در خصوص بی ادبی و بی احترامی
سیاستمداران و مقامات به کشورهای دیگر نیز گفته است: "بدگویی و تعبیرهای
زشت دربارة دولتها و سرانِ آنها، و ملّتهای مخالف، به هیچ وجه جایز نیست،
و بر خلاف شئون انسانی و اخلاق اسلامی است. باید همواره به این موضوع مهم
توجّه بشود. تعلیمی که در آیة کریمه آمده است (فَیَسُبّوا الله...)، دلیل
بر آن است که این حکم، احکامی است نه اخلاقی، و رعایت آن واجب است، و ترک
آن مُسقط عدالت. در عرف سیاست جهانی و ارتباطات بین المللی (بویژه در میان
رجال سیاست) نیز رعایت هر گونه ادبی در گفتارها و برخوردها مفید است، و عکس
آن مضرّ، پس باید رجال سیاسی بر اعصاب خود مسلّط باشند، و حتّی با مخالفان
و دشمنان، از حدّ ادب و احترام نگذرند. و این موضوع، تأکید بیشتری پیدا
میکند، اگر رجال سیاسی، جنبة دینی و معنوی و روحانی هم داشته باشند..."
علّامه حکیمی همچنین در شرح روایتی از امام
علی، کشتن مخالفان غیر مسلّح و اپوزیسیون را در غیر زمان معصوم، رد میکند و
مینویسد: "در غیر زمان معصوم و با غیر معصوم، نمیتوان چیزی را مطلق کرد،
و دم از عملی شدنِ مطلق اسلام زد، و مدّعی عمل درست به همة اسلام شد...
اگر کسانی تصوّر کنند، که با اِعمال زور و سرکوبگری میشود حکومتی صالح
داشت، و نظامسازی اسلامی کرد، سخت در اشتباهند. اینگونه برخوردها اسلامی
نیست. و اسم اسلام، و ادّعای مسلمانی، برای اسلامی شدن، و مسلمان بودن
کفایت نمیکند. نگرانی بزرگانی از عالمان بسیار برجسته و بزرگ شیعه، مانند
آیت الله آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی (م: 1329 ق)، و آیت الله العظمی،
حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (م: 1340 ش)، در مورد اقدام برای تشکیل
حکومت دینی و نظام اسلامی، برای همین منظور بوده است، تا مبادا عملکردهایی و
برخوردهایی ـ در مقام حاکمیّت ـ با مردم بشود، که موجب سرخوردگی از دین
گردد، و زبان دشمنان را باز کند."
ناگفته های جهرمی از فساد ۳ هزار میلیارد تومانی
جـــرس: مدیر عامل معزول بانک صادرات در خصوص واکنش های "عصبی" محمود
احمدی نژاد پیرامون ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد تومانی (موسوم به فساد
بزرگ مالی) می گوید: "وی به این دلیل با عصبانیت مطالبی را بیان میکند که
نگران رو شدن دست بعضی از اطرافیانش در این فساد است."
سید محمد جهرمی، وزیر کار دولت نهم و مدیر عامل
سابق بانک صادرات، که در جریان افشای ماجرای اختلاس سه هزار میلیارد
تومانی، توسط دولتی ها معزول شد، همچنین گفته است "بنده بهعنوان وظیفه خود
در مبارزه با این فساد، این موضوعات را در اختیار مراجع ذیصلاح قضایی و
اطلاعاتی گذاشتهام... .و اعترافات خوبی هم به دست آمده و مشخص شده که
محمودرضا خاوری (مدیرعامل فراری بانک ملی) چه میزان پول گرفته یا اینکه
خواهرزاده رحیم مشایی چه مقدار دریافت کرده است. که البته در کیفرخواست
نامش آورده شده است. همچنین برخی از معاونان، مدیران کل و کارشناسان برخی
از وزارتخانهها هم هستند. دو مدیر عامل بانک دولتی در این داستان رشوه
گرفتهاند و در کیفرخواست آمده است. آنچه در کیفر خواست این ۳۲ نفر مطرح
شده است سبب شده مردم بیشتر آگاهی پیدا کنند."
جهرمی در گفتگو با هفته نامه پنجره همچنین می
گوید: "این تخلف بزرگ نشان میدهد که سیستمهای نظارت ضعیف است و بانک
مرکزی و بانکها ملزم به تقویت نظارت هستند. بگذارید درباره این تخلف چند
نکته را بگویم. اول اینکه برای رخ دادن چنین تخلفی کار مهندسی لازم است.
با یک کارمند نمیشود چنین کاری را انجام داد و قطعا این یک کار مهندسیشده
است. حلقهای تشکیل دادن و آن را به هم متصل کردن، یک کار مهندسی است. چون
اگر هر کدام از این اضلاع به هم متصل نبودند این اتفاق با این گستردگی
نمیافتاد. از روز اول هم گفتم که نمیتوان حدود ۲۸۰۰میلیارد تومان ال سی
بدون حمایت مسئولان بانکهایی که پول به آنها داده شده، به بانکها برده و
نقد شود. از این ۲۸۰۰ میلیارد تومان فقط ۲۳۰۰ میلیارد تومان در بانک ملی
بوده است؛ به غیر از تسهیلاتی که بانک ملی در حدود ۸۰۰ میلیارد تومان به
خود مه آفرید خسروی، جدای از این ال سیها داده بود. همین موضوع نشان
میدهد که مسئولان وقت بانک ملی بهطور کامل در جریان کار بودهاند. "
مدیر عامل معزول بانک صادرات افزود: "ما مدارک
دیگری حتی از بانک ملی به دست آوردیم که به بانک صادرات اعلام کرده بود که
شما در پایان سال ۸۹ هیچ ال سیای به ما بدهکار نیستید. در صورتی که اگر
همان ال. سیهای جعلی را به ما اعلام میکردند در سال ۹۰ دیگر اتفاقی
نمیافتاد. به ما در فروردین سال ۹۰ بهطور کتبی اعلام کردند که شما ال سی
ارزی و ریالی ندارید. این نشان میدهد که در بانک ملی یک تبانی در سیستم
وجود داشته است. من در این فاصله با خاوری صحبت کردم و ایشان اصرار داشت که
بیاییم و موضوع را با هم حل کنیم. او گفت بانک صادرات بدهیاش بابت ال
سیها را به بانک ملی قبول میکند اما چهار سال بعد آن را بدون سود پرداخت
خواهد كرد. این پیشنهاد غیرمعقولی بود و من نپذیرفتم و تأکید کردم تا
زمانیکه قوه قضاییه مسئولیت و بدهیای بر گردن بانک صادرات نگذارد، اجازه
ندارم بانک صادرات را بدهکار کنم. استدلال من هم بر اساس قانون این بود که
زمانی که تبانی و جعل صورت میگیرد، مسئولیتی متوجه سازمانی که مدارک آن
جعل شده، نیست. "
جهرمی افزود: "سوم ماه مبارک رمضان این اطلاعات به
من رسید سعی کردم خبر آن درز نکند تا بازجوییها تمام شود، اطلاعات جدید
به دست بیاید و مدارکی را که میتوانیم به دست بیاوریم کامل کنیم تا در
اختیار وزارت اطلاعات و قوه قضاییه قرار دهیم. فکر میکنم چند روز بعد سایت
تابناک اینچنین خبری را منتشر کرد. همان موقع من به روابط عمومی بانک
صادرات اعلام کردم که یک اطلاعات بسیار مختصر منتشر کند که از طرف بانک
صادرات پولی برداشت نشده و مدارکی از بانک صادرات جعل شده است. تلاش هم
کردیم که این موضوع علنی نشود تا مسئولان قوه قضاییه و وزارت اطلاعات
بتوانند به کارشان برسند. ما یک دفعه دیدیم پس از اینکه سایت تابناک این
خبر را منتشر کرد، بعضی با سوء استفاده از این خبر علیه من، رفتار كردند. "
این مقام ارشد سابق بانکی اضافه کرد: "ما تسهیلات
مستقیم به نام گروه آریا ندادیم. این آقا را هم تا به حال ندیدهام.
تسهیلات فقط مربوط به کارخانه بوده است. آن کارخانه هم قبل از اینکه
واگذار شود این تسهیلات را گرفته است. همگی باید اجازه بدهیم که قوه قضاییه
به وظیفه ذاتی خودش در مبارزه با فساد عمل کند. رئیس دولت هم که با
عصبانیت مطالبی را بیان میکند بیشتر ناشی از این است که نگران رو شدن دست
بعضی از اطرافیانش در این فساد است که بنده بهعنوان وظیفه خود در مبارزه
با این فساد، این موضوعات را در اختیار مراجع ذیصلاح قضایی و اطلاعاتی
گذاشتهام. "
جهرمی در واکنش به ادعای ارگان دولت گفت: "روزنامه
دولت مدعی شده كه من با وی ملاقات داشتهام و حتی وقتی جوابیه دادم آنرا
چاپ نکردند. من هم مجبور شدم موضوع را رسانهای کنم. دولت نمیخواهد متهم
باشد و طبیعی است که اتهام بزند اما ملاقاتهای خصوصی بسیاری با متهم اصلی
پرونده تشکیل شده بود. در آن مصاحبه گفتم که بیایند در اینباره توضیح
دهند. البته من نمیخواهم این موضوع را باز کنم. اجازه بدهید برخی مسایل را
بیان نكنم؛ به موقع آنها را مطرح خواهم کرد. در حال حاضر خوشبختانه قوه
قضاییه به خوبی رسیدگی كرده و مدارک کاملتری پیدا کرده است. از سوی دیگر
اعترافات خوبی هم به دست آمده و مشخص شده که آقای خاوری چه میزان پول گرفته
است یا اینکه خواهرزاده آقای مشایی چه مقدار دریافت کرده است. در
کیفرخواست نامش آورده شده است. همچنین برخی از معاونان، مدیران کل و
کارشناسان برخی از وزارتخانهها هم هستند. دو مدیر عامل بانک دولتی در این
داستان رشوه گرفتهاند و در کیفرخواست آمده است. آنچه در کیفر خواست این
32 نفر مطرح شده است سبب شده مردم بیشتر آگاهی پیدا کنند. "
جهرمی در قسمتی دیگر از اظهاراتش، پیرامون چالش با دولتی ها بعد از افشای اختلاس بزرگ گفت: "محمود بهمنی گفت: « استعفا بدهید.» من هم به ایشان گفتم: « من استعفا نمیدهم چراکه اولا مقصر شناخته میشوم و ثانیا دارم موضوع را پیگیری میکنم و در بانک ملی و بانک مرکزی، به سرنخهایی رسیدهام. همچنین پیرامون موضوع فساد بانکی در دولت، مجموعه دولت و اطرافیان آقای احمدینژاد اطلاعاتی کسب کردم که در اختیار قوه قضاییه گذاشتم و پیگیر آن هم هستم. اگر میخواهید من را عزل کنید.» از طرفی دیگر هم برخی با من مخالفتهای زیادی میکردند."
جهرمی در قسمتی دیگر از اظهاراتش، پیرامون چالش با دولتی ها بعد از افشای اختلاس بزرگ گفت: "محمود بهمنی گفت: « استعفا بدهید.» من هم به ایشان گفتم: « من استعفا نمیدهم چراکه اولا مقصر شناخته میشوم و ثانیا دارم موضوع را پیگیری میکنم و در بانک ملی و بانک مرکزی، به سرنخهایی رسیدهام. همچنین پیرامون موضوع فساد بانکی در دولت، مجموعه دولت و اطرافیان آقای احمدینژاد اطلاعاتی کسب کردم که در اختیار قوه قضاییه گذاشتم و پیگیر آن هم هستم. اگر میخواهید من را عزل کنید.» از طرفی دیگر هم برخی با من مخالفتهای زیادی میکردند."
گزارشی از ادعا و وعده های عملی نشده دولت
جـــرس: در پی
وعده های عملی نشده دولت و رشد فقر و بیکاری و تداوم بحران اقتصادی، یکی
از رسانه های خبری با انتشار گزارشی کوتاه از رشد فقر در کشور نوشت: "دولت
که محور اصلی فعالیت های خود را ایجاد عدالت اقتصادی در ایران و اخیرا در
جهان عنوان می کند، آیا توانسته است بعد از هفت سال به این وعده عمل کند؟
آیا مردم ایران عدالت را با گوشت و خون خود احساس کرده اند؟"
به گزارش افکار نیوز، خط فقر در کشور از سال ۸۷ به بعد اعلام نشد و بر اساس
آمار بانک مرکزی برای سال ۸۶ خط فقر تهرانی ها ۶۵۰ هزار تومان و برای کل
کشور ۴۰۰ هزار تومان اعلام شده است.
بر این اساس با در نظر گرفتن نرخ تورم هر سال و ضرب آن در خط فقر سال قبل می توان حدود عدد خط فقر سال بعد را به دست آورد.
بنابراین خط فقر در شروع سال ۹۰ با احتساب نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک
مرکزی، یک میلیون ۲۰۰ هزار تومان می شود که نسبت به پایه حقوق ۴۰۰ هزار
تومان تعیین شده برای کارگران بیش از ۳ برابر است.
در پایان سال ۹۰ نرخ تورم ۲۱.۵ درصد از سوی بانک مرکزی اعلام شد. (که
بسیاری در صحت آن تشکیک کرده اند) با در نظر گرفتن این عدد میزان خط فقر در
تهران فرا تر از یک میلیون ۴۰۰ هزار تومان است.
البته این آمار تنها بر مبنای نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی تبیین
شده و نمی توان نتیجه آن را کاملا دقیق دانست اما نتیجه حاصل از آن میزان
افزایش فشار اقتصادی بر طبقه کارگر را به خوبی نشان می دهد.
نکته دیگر اینکه این عدد خط فقر است یعنی یک فرد نمی تواند کلیه نیازهای
خانواده را در حد معمول تامین کند و با خط فقر مطلق که تنها هزینه لازم جهت
تامین نیازهای اساسی است متفاوت است.
در جامعه امروز که حداکثر حقوق یک کارگر در تهران کمتر از ۶۰۰ هزار تومان
است چگونه می توان از ایجاد عدالت اقتصادی سخن گفت و ضریب جینی را رو به
کاهش دانست.
دولت که محور اصلی فعالیت های خود را ایجاد عدالت اقتصادی در ایران واخیرا
در جهان عنوان می کند آیا توانسته است بعد از هفت سال به این وعده عمل کند؟
آیا مردم ایران عدالت را با گوشت و خون خود احساس کرده اند؟
جـــرس: به گزارش منابع خبری، پیمان عارف فعال دانشجویی دانشگاه تهران، مجددا به دادگاه انقلاب احضار شد.
بنا به گزارش های رسیده به جرس، طبق احضاریه ای که بامداد شنبه ۲۳ اردیبهشت
ماه از طرف شعبه دوم دادسرای اوین (شهید مقدس) به پیمان عارف، سردبیر
ماهنامه توقیف شده ایرانمهر و عضو شورای دفاع از حق تحصیل تحویل داده شد،
وی می بایست ظرف سه روز خود را به این دادسرای امنیتی معرفی نماید.
پیمان عارف که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ تاکنون چهار بار بازداشت
گردیده، از آخرین آزادیش در پانزدهم فروردین چند هفته بیشتر نمی گذرد.
این فعال سابق دانشجویی، پیشتر در تاریخهای ۲۸ خرداد ۸۸، ۲۱ بهمن ۸۹، ۸
آبان ۹۰ و نهایتا ۲۴ اسفند ۹۰ بازداشت و مدتها در زندان به سر برده بود.
هنوز از دلیل احضار مجدد این عضو جوان جبهه ملی ایران خبری منتشر نشده است.
از سرگیری فروش تسلیحات آمریکایی به بحرین
جـــرس: سران
کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس روز دوشنبه آینده در نشستی در شهر ریاض
موضوع برقراری اتحاد میان عربستان سعودی و بحرین را بررسی می کنند.
همزمان گزارش منابع بین المللی حاکی از آن است که ایالات متحده فروش بعضی از تجهیزات نظامی را به بحرین از سرگرفته است.
به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، جزئیات اتحاد تازه میان
عربستان سعودی و بحرین، در این نشست اعلام خواهد شد. نشست غیررسمی و مشورتی
سران شورای همکاری خلیج فارس قرار است علاوه بر موضوع اتحاد میان عربستان و
بحرین، تشکیل اتحادیه ای میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس را بررسی کند.
گفتنی است شش کشور کویت، قطر، بحرین، عربستان، امارات و عمان، شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل می دهند.
"سمیره رجب" وزیر مشاور در امور اطلاع رسانی بحرین هم در مصاحبه با شبکه
الجزیره با تایید موضوع برقراری اتحاد میان عربستان و بحرین گفته است که
این اتحاد ، شبیه به اتحادیه اروپا خواهد بود ولی با این اتحادیه ، تطابق
کامل نخواهد داشت.
به گفته این مقام بحرین، بخش های دفاعی و امنیتی، در راس بخش های مورد بررسی برای برقراری اتحاد میان بحرین و عربستان سعودی است.
با این حال مخالفان شیعه در بحرین با انتقاد از این اتحاد و ابراز نگرانی
از آن گفته اند که چنین موضوع مهمی، باید تمایل و خواست ملت ها باشد در
صورتی که ملت بحرین چنین خواسته ای ندارد. همچنین این موضوع باید به
رفراندوم عمومی ملت بحرین گذاشته شود.
بحرین از بیش از یک سال پیش شاهد اعتراضات مردمی اکثریت شیعیان علیه حکومت
این کشور است. قدرت در بحرین در دست خانواده پادشاهی سنی مذهب است.
مخالفان خواهان اصلاح روند انتخابات پارلمانی، افزایش اختیارات پارلمان و
تشکیل کابینه توسط اکثریت پیروز در انتخابات پارلمانی هستند. آنها معتقدند
طرح های دولتمردان ریاض و منامه برای برقراری اتحاد میان دو کشور ، طرحی
برای دخالت بیشتر عربستان در امور بحرین در راستای مقابله با معترضان داخلی
این کشور است.
آمریکا و بحرین
منابع بین المللی نیز اعلام کرده اند که ایالات متحده فروش بعضی از تجهیزات نظامی را به بحرین از سرگرفته است.
به گزارش بی بی سی، ویکتوریا نولاند، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا می
گوید تجهیزاتی که در اختیار بحرین قرار خواهد گرفت در کنترل ناآرامی ها و
عملیات ضدشورش کاربرد ندارد.
به گفته خانم نولاند، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا در دیدار با سلمان
بن حمد آل خلیفه گفته است که برای برطرف شدن موارد نقض حقوق بشر در بحرین
به تلاش بیشتری نیاز است.
به گزارش عفو بین الملل، حداقل ۶۰ نفر در ناآرامی های ۱۵ ماه گذشته بحرین جان خود را از دست داده اند.
جـــرس:
دبیرکل حزبالله لبنان از کمکهای ایران در امر بازسازی ویرانه های جنوب
لبنان تشکر و قدردانی کرد و گفت: اگر کمک های ایران نبود، ما نمی توانستیم
کارها را به این سرعت انجام دهیم.
سید حسن نصرالله با بیان اینکه هدف جنگ 33 روزه نابود کردن مقاومت بود، نه
خلع سلاح آن، تاکید کرد این جنگ در تحقق همه اهدافش شکست خورد.
به گزارش تلویزیون العالم، وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سید حسن
نصرالله در سخنرانی جشن حزب الله لبنان به مناسبت پایان پروژه بازسازی
منطقه ضاحیه "وعد" اعلام کرد: بسیار مایه خوشحالی است که در این جشن به شما
خوشآمد بگویم. جشنی که برای همه روشن است و این مناسبت موضوع صحبتهای
بنده خواهد بود. میخواهیم از بازسازی ضاحیه سخن بگوییم تا بخشی از حق
کسانی که شرکای واقعی [ما در بازسازی] بودند، ادا شود.
دبیر کل حزبالله لبنان با اشاره به تهاجم 33 روزه اسرائیل به لبنان در سال
2006 گفت: همه میدانند که هدف جنگ تموز [33 روزه] نابود کردن مقاومت بود
نه خلع سلاح یا خارج کردن آن از جنوب [رود] لیطانی و بازگرداندن دو اسیر
[اسرائیلی] بلکه هدف سرکوب مقاومت و وادار کردن لبنان به تن دادن به
تغییرات بزرگی که منطقه برای آن آماده کرده میشد بخصوص در فلسطین و سوریه و
سپس ایران جهت ایجاد خاورمیانهای جدید و در نتیجه الحاق لبنان و منطقه به
طرح آمریکایی-اسرائیلی و محور سازشکار و تسلیم اعراب.
سید حسن نصرالله در ادامه از شکست آمریکا و اسرائیل در این جنگ خبر داد و
افزود: جنگ [علیه لبنان] در همه اهدافش شکست خورد و در سالهای پس از جنگ
درباره آن و اهدافش و جریاناتش و پیامدهایش و نتایج آن در همه ابعاد سخن
گفتیم و من از بُعد اجتماعی و روانی آن و بازسازی سخن خواهم گفت.
اگر کمکهای ایران نبود کار بازسازی ویرانههای جنوب لبنان به این سرعت پیش نمیرفت
دبیرکل حزب الله لبنان از کمکهای ایران در امر بازسازی ویرانه های جنوب لبنان تشکر و قدردانی کرد و گفت: اگر کمک های ایران نبود، ما نمی توانستیم کارها را به این سرعت انجام دهیم.
سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در ادامه سخنرانی خود در مراسم
"الوعد الاجمل " که به مناسبت پایان بازسازی مناطق ضاحیه جنوبی بیروت از
خرابی های جنگ 33 روز برگزار شده است، تاکید کرد که دشمن اسرائیلی به عمد
سعی دارد تا زندگی مردم را به جهنم تبدیل کند .
وی ادامه داد: ما امروز جشن می گیریم، همانطور که در 22 سپتامبر سال 2006
جشن پیروزی بزرگ الهی را برگزار کردیم، ما امروز جشن پیروزی بازسازی جنگ
ویرانگر و جشن مقاومت و پایداری را می گیریم، چرا که زندگی با خفت در سایه
وجود اشغالگران، زندگی نیست، بلکه مرگ است.
وی تاکید کرد که لبنان همچنان مانند سایر نقاط منطقه در خطر اسرائیل قرار
دارد، در پایان جنگ 33 روزه مشخص بود که جنگ رو به پایان است و دشمن قدرتی
برای ادامه جنگ ندارد، اما کسانی که بر شکست ما حساب باز کرده بودند و با
پیروزی ما محاسبات آنها به هم ریخت، سراغ نقشه های دیگری رفتند، اما الان
بعد از اینکه صدها هزار نفر خانه های خود را ترک کرده بودند، با اراده خود
به خانه هایشان بازگشته اند.
نصرالله از بین بردن مین ها و بمب های خوشه ای را برای پناه دادن به
مهاجران بازگشته ضروری دانست و به دیگر تلاش های انجام شده در این مسیر
یعنی ترمیم خانه های آسیب دیده و بازسازی خانه های ویران شده و ایجاد
زیرساخت ها اشاره کرد، او گفت که برخی روی این حساب کرده بودند که بعد از
پایان جنگ اوضاع کشور به سوی بحران اجتماعی سوق پیدا کند.
وی افزود: من قبل از پایان جنگ با برادران ایرانی تماس گرفتم و به آنها
گفتم که ما می خواهیم ویرانی های این جنگ را بسازیم، چرا که دشمن در مورد
نحوه تعامل مقاومت با شرایط انسانی و اجتماعی بعد از جنگ سخن می گوید، امام
خامنه ای نیز با بخشش فراوان با این درخواست تعامل کرد و احمدی نژاد رئیس
جمهور ایران نیز همین گونه برخورد کرد، کار به صورتی ادامه یافت که از همان
روز اول توقف جنگ، کار بازسازی نیز آغاز شد.
دبیرکل حزب الله لبنان ابراز داشت: در ماههای اولیه بعد از جنگ بخش زیادی
از مناطق آسیب دیده ترمیم شد و این موضوع با کمک های مالی جمهوری اسلامی
صورت گرفت، منازل مسکونی و خانه ها ترمیم شدند و البته این بازسازی ها اگر
می خواست از طریق دولت صورت گیرد، می طلبید که دولت کمکهایی می کرد و بودجه
هایی را می پرداخت، این در حالی بود که ما بحرانی در لبنان داشتیم که ناشی
از بحران سیاسی و دولتی در این کشور بود و به این ترتیب این بحث طولانی می
شد. در این صورت باید بخشی از بودجه به روستاها و برخی نیز به شهرها
اختصاص داده می شد، در این شرایط من تصمیم گرفتم و پیشنهاد دادم که غرامت
ها به خود مردم داده شود، نبیه بری نیز در راستای تصویب این طرح در دولت
تلاش زیادی کرد، به این ترتیب بود که ارائه غرامت های مالی از سوی دولت
آغاز شد.
سید حسن نصرالله افزود: ما به این علت این ماجرا جویی را انجام دادیم که به
چند موضوع مطمئن بودیم، موضوع اول، پروژه جایگزین بود که برای بازسازی
داشتیم، مورد دوم اعتماد ما به مردم بود، چون بیشتر آنها ایده ما در زمنیه
بازسازی را قبول داشتند، از سوی دیگر ارائه کمک های مالی از سوی دولت مشخص
نبود و ما باید پولی می داشتیم تا بازسازی های را شروع می کردیم. در این
میان ایران کمک های مالی را ارائه کرد و ما نیز صندوقی برای این موضوع
ترتیب دادیم، در آن زمان من به آنها گفتم که یا در میان خود به توافق برسید
و یا اینکه ما پروژه ای برای بازسازی و موسسه ای برای دادن هزینه ها داریم
و با مشورت شما کار بازسازی را آغاز خواهیم کرد.
دبیرکل حزب الله ادامه داد: حزب الله هیچ کس را مجبور نکرد، مأموریت وعده
در بازسازی لبنان کار سختی بود، موضوع پیچیده بود و تمام گروه های سیاسی
همکاری کردند و دولت نیز اموالی را پرداخت کرد و مراحل بعدی را نیز پرداخت
خواهد کرد. ما نمی دانیم که اموال کدام یک از کشورهای عربی به لبنان رسیده و
برای ضاحیه هزینه شده است، اما هر کشوری که باشد، از آنها تشکر می کنیم و
بویژه تشکر ویژه ای از ملت و دولت ایران داریم، چرا که اگر کمک های ایران
نبود، ما نمی توانستیم کارها را به این سرعت انجام دهیم.
مقاومت توانایی هدف قرار دادن اهداف مشخصی در اسرائیل را دارد
دبیرکل حزب الله لبنان به اسرائیل درباره هرگونه تهاجم احتمالی به لبنان هشدار داد و گفت: امروز نه تنها می توانیم تل آویو را به عنوان یک منطقه مورد حمله قرار دهیم بلکه می توانیم به اماکن مشخصی[در فلسطین اشغالی] حمله کنیم.
مولوی عبدالحمید
جـــرس: امام جمعه اهل سنت زاهدان اظهار
داشت: "رحمت و بخشایش خداوند برای حاکمانی است که ملتهایشان در آرامش
بخوابند و خود برای پاسداری از حقوق ملتشان بیدار باشند."
مولوی عبدالحمید در خطبه های نماز جمعه زاهدان با اشاره به مسایل اخیر
بلوچستان پاکستان و تاکید بر این نکته که قصد دخالت در مسایل داخلی آن کشور
را ندارد گفت: پاکستان یک کشور بزرگ اسلامی و دارای تنوع قومی و مذهبی
فراوانی است. وضعیت کشورهایی مانند پاکستان که دارای تنوع قومی و مذهبی و
گوناگونی افکار و عقاید هستند، ایجاب می کند که برای رسیدن به وحدت و امنیت
ملی و ایجاد همگرایی در جامعه، حقوق همه اقوام و مذاهب را به طور یکسان
رعایت کنند. قوم، مذهب و زبانی را بر دیگری ترجیح ندهند. همانگونه که در
صدر اسلام رسول گرامی صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین چنین عمل کردند.
به گزارش سنی آنلاین، مولوی عبدالحمید اظهار داشت: حکومت پاکستان نیز باید
حقوق همه اقوام از جمله بلوچهای پاکستان را که در یک منطقه بزرگ و مهم قرار
دارند رعایت کند. اگر چه بلوچستان جزئی از کالبد پاکستان است اما از
محرومیتهای فرهنگی، اقتصادی و نابرابری رنج می برد. محرومترین نقطه پاکستان
که علیرغم برخورداری از معادن غنی و منابع طبیعی ارزشمند، فاقد زمینهای
زراعی و امکانات کافی است، منطقه بلوچستان پاکستان است. سطح سواد و معیشت
مردم این منطقه بسیار پائین است و دولتهای مرکزی پاکستان به این منطقه کمتر
توجه کرده اند. صدای ناامنی و مشکلات از این منطقه به گوش می رسد. بسیاری
از مردم به قتل می رسند و ترور می شوند و عده زیادی مفقود شده اند. در
خبرها آمده است که مدتی است کویته پاکستان به یک منطقه امنیتی تبدیل شده
است و زندگی برای مردم این شهر سخت شده است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ما بر این باور هستیم که علاج این ناامنی ها
ربودن و کشتن انسانها نیست. کشتن از جانب هر گروه، قوم و دولتی باشد،
دشمنی به بار می آورد. ما برادرکشی را درست نمی دانیم بلکه معتقدیم که باید
با گفتمان مسایل را حل کرد. حقوق همه اقوام و بویژه قوم بلوچ که با مشکلات
عدیده ای مواجه هستند رعایت شود و خواسته های آنان تا آنجائیکه ممکن است
برآورده شود. از راه سرکوب و کشتن این آتش خاموش نمی شود. ما برای تمامیت
ارضی و امنیت پاکستان احترام قایل هستیم. ناامنی کشورهای همسایه ناامنی
ماست و ما خود را در نگرانیها و مشکلات آنان سهیم می دانیم.
وی افزود: توصیه ما به همه کشورها و از جمله پاکستان آن است که اقلیتهای
قومی و مذهبی را به طور یکسان و به عنوان شهروندان خود ببینند. به قدرت و
امکانات سرکوب خود ننازند. برای دنیای دیگران آخرت خود را نابود نکنند. راه
حل این مشکلات فقط در گفتمان و مذاکره، رعایت حقوق مردم و خیرخواهی و گذشت
است.
مولوی عبدالحمید گفت: اسلام می گوید که همه را باید با یک دید نگریست. رسول
گرامی اسلام در صحرای عرفات فرمودند: عرب بر عجم هیچگونه برتری ندارد. ما
آرزو می کنیم همه ملتها در سایه حکومتهایشان بدون دغدغه و با آرامش و امنیت
و آزادی زندگی کنند. رحمت و بخشایش خداوند برای حاکمانی است که ملتهایشان
در آرامش بخوابند و خود برای پاسداری از حقوق ملتشان بیدار باشند.
مولوی عبدالحمید سخنان خود را با این بیت به پایان برد:
خدا را بر آن بنده بخشایش است / که خلق از وجودش در آسایش است.
این سخنان امام جمعه اهل سنت زاهدان، اشاره تلویحی به وضعیت ناامنی و در استان سیستان و بلوچستان و نیز تبعیض قومی اعمال شده توسط حاکمیت جمهوری اسلامی بر این مردم است.
خدا را بر آن بنده بخشایش است / که خلق از وجودش در آسایش است.
این سخنان امام جمعه اهل سنت زاهدان، اشاره تلویحی به وضعیت ناامنی و در استان سیستان و بلوچستان و نیز تبعیض قومی اعمال شده توسط حاکمیت جمهوری اسلامی بر این مردم است.
تهاجم بی خطر و بی هزینه به رییس دولت تحمیلی
کلمه: دولت هر قانونی را نخواهد اجرا نمی کند.
ادبیات احمدی نژاد در شان جمهوری اسلامی نیست و ادبیات محیط های دیگر است.
خودمان هزینه انتخاباتی او را تامین کردیم اما ادبیات فعلی او بی منطقی
است. امیدواریم خدا دولت را هدایت کند. خواهرزاده مشایی پول گرفته و احمدی
نژاد می ترسد تخلفات را بشنود. تا پایان دوره اش دندان روی جگر می گذاریم.
کاری نکنید که مردم مجبور باشند شما را تا پایان ماموریت تحمل کنند.
امیدواریم خدا دولت را هدایت کند…
اینها گزیده ای از اظهارنظرهای برخی چهره های اصولگرا درباره دولت بود
که تنها در دور اخیر بیان شده است. این حملات تند به احمدی نژاد در حالی
مطرح می شود که به نظر می رسد خود او نیز از چنین فضایی نگران نیست و بلکه
به جنجال سازی و وضعیت بحرانی بیشتر مایل است.
در شرایطی که طبق اعلام صریح نایب رئیس مجلس، رهبری تاکید کرده که رئیس
دولت باید دوره فعلی را به پایان برساند و هر مشکلی هم وجود داشته باشد،
استمرار کار دولت مخدوش نخواهد شد، طبیعی است که احمدی نژاد چنین فضای پر
از هیاهو و دعوایی را به یک فضای آرام که احتمالا در آن مجبور به پاسخگویی و
رفتار منطقی باشد، ترجیح می دهد.
از سوی دیگر مدعیان اصولگرایی نیز ظاهرا دریافته اند که کم هزینه ترین
کار در این شرایط، انتقاد و حمله به احمدی نژاد است؛ حمله ای که البته هیچ
نتیجه عملی در پی نخواهد داشت. از یک سو سکوت نکرده اند که مردم را ناراضی
تر از این نکنند، و از سوی دیگر کاری علیه دولت نکرده اند که رهبری برنجد
یا خلاف منویات ایشان باشد. حرف که خرجی ندارد؛ هرچقدر انتقادی تر هم بهتر!
در همین چارچوب باید سخنان جواد زمانی نماینده کنگاور در مجلس را مرور
کرد که در گفت و گو با اعتدال گفته است: طبیعتا دولت باید مابقی عمر خود را
طی کند، اما ادبیاتی که برخی مواقع رییس جمهور به کار می برد ، در شان
نظام جمهوری اسلامی نیست و ادبیات محیط های دیگر است. بنده که الان بر
دولت نقدهای جدی دارم ، مسئول ستاد انتخاباتی آقای احمدی نژاد بودم و کسی
نبودم که از دقیقه اول منتقد ایشان باشم؛ ما حتی هزینه انتخاباتی را آن
زمان خودمان پرداخت کردیم چون فکر می کردیم وی برای اداره کشور مناسب است ،
اما عملکرد فعلی دولت مناسب نیست و ادبیات آقای احمدی نژاد را به هیچ وجه
نمی پسندم ، چون ادبیات بی منطقی است و ادبیات مورد استفاده در برخی محیط
ها است.
سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس همچنین افزوده است: ادامه قانون گریزی ها
وجه مناسبی ندارد ، دولت هر قانونی را نمی پذیرد و اجرا نمی کند و این
بسیار خطرناک است ؛ ممکن یک دولت قانون مصوبی را نپسند ؛ این طبیعی است هم
در ایران هم تمام دنیا ، اما وقتی قانونی مصوب شد ، دولت نمی تواند بگوید
من اجرا نمی کنم و ما تاکنون چنین چیزی نداشته ایم ؛ دولت احمدی نژاد با
این کار بنای بسیار خطرناکی را بنیان کرد و گفت چون قانون را قبول ندارم ،
اجرا نمی کنم ؛ این ضعف بسیار بزرگی برای دولت است و امیدواریم خدا دولت را
هدایت کند. هر دولتی آزاد است نیرو های خود را انتخاب کند ، اما استفاده
کردن از افراد حاشیه ای در دولت نادرست است ؛ این کار رویه بدی است و چالش
به وجود می آورد و ارگان ها را درگیر می کند. دولت تا بچه اول بزرگ نشده ،
می رود بچه بعدی را می آورد؛ در فاز نخست هدفمندی مشکل داریم و به چالش
کشیده شده است ، اما احمدی نژاد دنبال تمام کردن این طرح در دولتش است ؛ از
نظر من آقای احمدی نژاد دنبال دعوا می گردد.
و به همین منوال باید سخنان جهرمی رئیس معزول بانک صادرات را نیز درک
کرد که برای دفاع از خود در ماجرای اختلاس، حمله بی خطر به احمدی نژاد را
انتخاب می کند و به افشای فساد نزدیکان او می پردازد و می گوید: اجازه
بدهید برخی مسایل را بیان نکنم؛ به موقع آنها را مطرح خواهم کرد. در حال
حاضر خوشبختانه قوه قضاییه به خوبی رسیدگی کرده و مدارک کاملتری پیدا کرده
است. از سوی دیگر اعترافات خوبی هم به دست آمده و مشخص شده که آقای خاوری
چه میزان پول گرفته است یا اینکه خواهرزاده آقای مشایی چه مقدار دریافت
کرده است. در کیفرخواست نامش آورده شده است. همچنین برخی از معاونان،
مدیران کل و کارشناسان برخی از وزارتخانهها هم هستند. دو مدیر عامل بانک
دولتی در این داستان رشوه گرفتهاند و در کیفرخواست آمده است.
جهرمی در مصاحبه اش با هفته نامه پنجره همچنین اضافه می کند: من با آقای
خاوری صحبت کردم و ایشان اصرار میکرد که بیاییم و موضوع را خودمان با هم
حل کنیم.من چندین جلسه در وزارت اقتصاد و بانک مرکزی با آقای خاوری داشتم.
حتی وقت هم گرفته بودم تا بروم پیش آقای احمدینژاد و به ایشان بگویم افراد
زیر مجموعهات فساد اقتصادی دارند ولی مسئولان وزارت اقتصاد و بانک مرکزی
بهگونهای ذهنیت برای آقای احمدینژاد بهوجود آورده بودند که اصلا آمادگی
پذیرش حرفهای من را هم نداشت و به همین خاطر هم وقت برای شنیدن حرفهای
من نگذاشت. ایشان گمان میکردند آن مصاحبه من ضربه بزرگی زده است. بعد از
آن هم به آقای بهمنی و آقای حسینی گفته بود که باید من را از ریاست بانک
صادرات برکنار کنند. من هر روز پیگیری میکردم و در برخی جلسات آقای
احمدینژاد را دیدم و به ایشان گفتم نیم ساعت به من وقت بدهید که دیدم
میترسد از زبان من موضوع تخلف را بشنود.
سخنان اخیر مصباحی مقدم عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هم لحنی مشابه
حملات مصنوعی و بی خطر ذکر شده به رئیس دولت دارد، آنجا که می گوید: علیرغم
عملکرد دولت ناچاریم که دندان روی جگر بگذاریم، تا این یک و نیم سال
پایانی عمر دولت نیز به اتمام برسد… رویه ما تعامل و کمک به دولت بود و به
همین دلیل در برخی موارد با دولت مهربانانه برخورد کردیم اما اینها هیچکدام
رعایت توصیه های رهبری را نکردند.
و علاوه بر اینها، باید به یادداشت دیروز احمد توکلی در شرح ماجرای
تصویب فاز دوم هدفمندی در مجلس اشاره کرد که در بخشی از آن اعتراف جالبی
آمده است: مهمترین دلیلی که موافقان پیشنهاد دولت، به شکل خصوصی بر آن
اصرار داشتند، خلاصهاش این بود که آقای احمدی نژاد در هر حال قانون را
اجرا نمیکند جز بخش پرداخت نقدی آن را و چون قیمتها را چندان دست نخواهد
زد نگرانی شما جا ندارد و آن آثار رکودی و تورمی پیدا نخواهد شد… چرا باید
به چنین رئیس جمهوری که قانون و عهد خویش را رعایت نمیکند اجازه بدهیم
تصمیمات خطیر آسیب زننده را بگیرد. او یا قانون را اجرا میکند و برای کسب
۱۳۵ هزار میلیارد تومان قیمتها را جهش شدیدی میدهد که واویلاست، یا
قیمتها را زیاد بالا نمیبرد، ولی بر اساس اجازه آن مبلغ، با چاپ اسکناس و
توزیع آن به اقتصاد آسیب میزند و باز هم واویلاست.
و البته باید یادآوری کرد که این موضع و تصویب نهایی این موضوع در مجلس،
کاملا مغایر با نظر قبلی بسیاری از نمایندگان است و تنها با دخالت و دستور
رهبری در حمایت از نظر دولت عملی شده است؛ نکته ای که آقای توکلی صراحتا
به آن اشاره نکرده است.
جالب است که این نوع موضع گیری، از چهره های سیاسی جریان مدعی اصول هم
فراتر رفته است، به طوری که امام جمعه قم نیز دیروز در خطبه هایش به دولت
هشدار داد: کاری نکنید که مردم مجبور باشند شما را تا پایان ماموریت تحمل
کنند. کاری کنید بعد از شما نام نیک باقی بماند.
سعیدی از بگو مگوی اخیر احمدی نژاد و برادران لاریجانی هم انتقاد کرد و
گفت: برخی از مسئولان محترم نظام سخنانی را مطرح می کنند که مایه رنجش مردم
است، درخواست ما و مردم از شما خدمتگزاران نظام این است که این مباحث را
خودتان حل و فصل کنید.
ادامه اخراج و حذف استادان باسابقه از دانشگاه ها
کلمه: گروه اجتماعی در حالی که اخراج و بازنشستگی
اجباری استادان دانشگاه موجب خسارت های غیرقابل جبرانی در فضای علمی کشور
شده است،اما سیاست های کامران دانشجو مبنی بر استخدام جوان تر ها و کنار
گذاشتن استادان با تجربه همچنان ادامه دارد
کامران دانشجو در اسفندماه سال ۱۳۸۸، اعلام کرده بود پرسنل علمی که «با
نظام همسو نیستند» و «التزام عملی به ولایت فقیه ندارند»، اخراج خواهند
شد. دانشجو گفته بود: «ما به دانشگاهیانی که تمایلات و فعالیتهایشان با
نظام جمهوری اسلامی همسو نیست نیازی نداریم.»
سیدعلیرضا حسینی بهشتی و قربان بهزادیان نژاد دو مشاور میر حسین موسوی
پس از حوادث انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری از دانشگاه تربیت مدرس اخراج
شدند. این استادان که هر کدام سابقه ماه ها زندانی بودن را داشتند پس از
آزادی از زندان نیز نتوانستند به محل کارشان بازگردند و نام شان از فهرست
استادان دانشگاه های کشور حذف شد.
در همین حال طی سال های گذشته و در زمان دولت نهم و دهم، دکتر ایرج
گلدوزیان، دکتر امیرناصر کاتوزیان، دکتر محمود عرفانی اساتید برجسته قانون
جزا، حقوق مدنی و قانون تجارت، دکتر ابوالقاسم گرجی استاد حقوق اسلامی،
دکتر محمد آشوری استاد آیین دادرسی کیفری، دکتر جمشید ممتاز استاد حقوق بین
الملل، دکترعزت الله عراقی استاد حقوق کار و دکتر نجات علی الماسی استاد
حقوق بین الملل خصوصی، دکتر سیدعلی آزمایش، دکتر حسین شریفی طرازکوهی و
دکتر محمدرضا ضیایی بیگدلی، محمد مجتهدشبستری، عالمزاده، علیآبادی، حسین
واله و سعید حنایی کاشانی،حسنعلی درودیان، حسین بشیریه، احمد ساعیصفایی،
میرجلالالدین کزازی و رضا رییسطوسی، حمیدرضا برادران شرکا، محمد
ستاریفر رئیس سازمان منحل شده مدیریت و برنامه ریزی، علی صادق تهرانی،
بهروز هادی زنوز، محمود ختایی، صادق بختیاری، رضا عاصی و دکتر جهرمی، دکتر
یثربی و دکتر مرتضی مردیها، سعید حجاریان، محمدتقی احمدی، محسن کدیور،
ابوالفضل شکوری، هاشم آقاجری، مسعود غفاری و حاتم قادری و ده ها استاد
برجسته به دلایل مختلف از مراکز علمی و پژوهشتی کنار گذاشته شده اند.
از سوی دیگر، سایت بازتاب خبر داده است که دکتر محسن رهامی از اعضای
هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران اشاره کرد که مفتخر به بازنشستگی
زودتر از موعد شده است! این در حالی است که برخی از مسوولان خواستار اخراج
وی میشوند، اما در نهایت مقرر گردید این استاد دانشگاه با حکم بازنشستگی
مجبور به قطع همکاری با دانشگاه شود.
همچنین دکتر تهمورث بشیریه از اساتید حقوق دانشگاه تهران و عضو هیات علمی این دانشگاه اسفند سال گذشته حکم اخراج خود را دریافت کرد.
علاوه بر آن اساتید دیگری همچون یاوری، نیک پی، نیاورانی، موثق نیز از
جمله اساتید دانشگاه شهید بهشتی هستند که با عدم تمدید قراردادشان مواجه
شدند.
بازنشستگی استادان دانشگاه بر اساس ماده ۳۶ آیین نامه استخدام اعضای
هیات علمی مصوبه هیات امنای دانشگاه تهران انجام می شود. ماده ۳۶ این آیین
نامه می گوید که اعضای هیات علمی دانشگاه ها با درجه دانشیاری و استادی با
۳۰ سال سابقه تدریس و ۶۵ سال سن بازنشسته می شوند البته بندی از این ماده
اضافه می کند اگر درجه علمی مشمولان استاد تمام باشد اظهار نظر گروه علمی
درباره ادامه تدریس آنها مدنظر قرار می گیرد. قانونی که صرفا دستاویزی برای
حذف استادان منتقد است.
اخراج استادان منتقد همواره اهرمی در دست حکومت ها بوده است. در سالهای
نهضت ملی شدن نفت دکتر علیاکبر سیاسی، رئیس وقت دانشگاه تهران، تحت فشار
حکومت، استادانی چون انور خامهای، فریدون کشاورز و دکتر جودت را که نامه
اعتراض به تشکیل کنسرسیوم نفت را امضا کرده بودند را اخراج کرد.
برنجی که جان می گیرد؛ مرگ ۴۶۰ جوان در یک سال
در حالی که آمار خودکشی رو به افزایش است، مطالعات نشان از افزایش
۱۴ درصدی مرگ بر اثر مسمومیت با قرص برنج دارد اما همچنان این قرص مرگآور
به راحتی در عطاریها فروخته می شود و برخی افراد سودجو با فروش غیرقانونی
آن بیش از ۴۶۰ نفر را در سال گذشته رقم زدند، افرادی که اغلب آنها زیر ۳۰
سال سن داشتند.
به گزارش مهر، قرص برنج که به نام فسفید آلومینیوم نیز شناخته می شود
قرصی است که یک عدد آن قادر است هزاران شته را از بین ببرد. این قرص از خود
گاز فسفید تولید می کند و از آن برای جلوگیری از آفت زدگی برنج در انبار
استفاده می شود. مسمومیت با این قرص هم از راه استنشاق، هم از راه تماس
پوستی و هم به صورت خوراکی اتفاق میافتد. مصرف خوراکی آن باعث تهوع، درد
معده ، استفراغ، اسهال، تنگی نفس، احساس سرما، عطش ، سر درد، تشنج و کما می
شود.
مرگ ۴۶۳ نفر در یک سال
بر اساس گزارش پزشکی قانونی آمار مرگ بر اثر مسمومیت طی سال های اخیر
روندی صعودی داشته به طوری که رقم ۲۱۴ مورد مرگ بر اثر مسمومیت قرص برنج
در سال ۸۷ به ۴۶۳ مورد در سال ۹۰ رسیده است. ۲۵۹ نفر از فوتیهای مسمومیت
با قرص برنج در سال گذشته مرد و ۲۰۴ نفر زن بودند.
مرگ دردناک در هوشیاری
دکتر غلامعلی جعفری- متخصص سم شناسی- در این باره به مهر گفت: سم قرص
برنج سمی است که بر روی سلولها تاثیر بدی می گذارد و تنفس سلولی را از بین
می برد و باعث آسیب جدی به اعضا و ارگانهای دیگر بدن مثل کلیه ها و قلب می
شود. مرگ با قرص برنج مرگ بسیار دردناکی است و فرد عطش زیادی به آب دارد.
در این مرگ فرد تا زمانی که زنده است هوشیار و بیدار بوده و سوزش بدی در
بدن خود احساس می کند. بر اساس علامت های بالینی فرد دچار خستگی و کمبود
اکسیژن می شود. بطوریکه بدنش رو به کبودی رفته و دچار خفگی سلولی خواهد شد.
این روند روندی غیر قابل برگشت است و مسمومیت با قرص برنج برابر با مرگ
است.
وی افزود: اغلب قربانیان کمتر از ۳۰ سال سن دارند و طی سالهای اخیر
خودکشی با قرص برنج افزایش داشته است. بطوریکه در یکی از بیمارستانهایی که
در آن مشغول به کار هستم در فروردین ماه حدود ۶ نفر که اغلب آنها خانم
بودند بر اثر مسمومیت با قرص برنج جان باختند.
مسمومیت با قرص برنج مساوی با مرگ حتمی
پزشک بخش مسمومین بیمارستان الغدیر با اشاره به نبود نظارت های لازم بر
فروش این قرص، اظهار داشت: متاسفانه برخی عطاری ها به راحتی این قرص را در
اختیار مشتریان خود قرار می دهند. در یکی از موارد نادر زنی پس از مسمویت
با قرص برنج زنده ماند. او بعد از بازگشت به زندگی اظهار داشت: برای گرفتن
قرص برنج به عطاری رفتم که او پس از مشاهده اصرارهایم چند قرص به من داد.
یکی دیگر از بیماران می گفت به عطاری رفته و ادعا کردم برای خودکشی قرص
برنج می خواهم که او محل دیگری را به من معرفی کرد و گفت در آنجا قرص های
برنج قویتری می توانم پیدا کنم تا راحت تر بمیرم.
این متخصص تاکید کرد، در مسمویت با قرص های دیگر ۹۹ درصد بیماران زنده
می مانند اما در مسمومیت با قرص برنج ۹۹ درصد بیماران جان خود را از دست می
دهند. اگر بشود قرص های برنج را از عطاری ها جمع آوری کرد و در فروش آن
نظارت های لازم را داشت می توان آمار خودکشی با قرص برنج را در جامعه کاهش
داد.
مسمومین مایعات نخورند
این متخصص با اشاره به راه هایی پیشگیری از مرگ با قرص برنج گفت: بهترین
راه این است که فردی که با قرص برنج خودکشی کرده سریع به نزدیکترین
بیمارستان منتقل شود. انتقال او به مطب و درمانگاه باعث وقت کشی خواهد شد.
به فردی که قرص برنج خورده است به هیچ عنوان نباید مایعات داد زیرا ماهیت
این قرص در معده ایجاد گاز است که این گاز به ریه ها راه یافته و در بین
سلولها پخش می شود. خوردن آب این روند را تسریع می دهد. البته اگر خانواده
ها در خانه ای جوش شیرین و یا پرمنگنات پتاسیم دارند، دادن آن به فرد مسموم
تنها راه پیش درمانی است.
مرگ در کمتر از ۲۴ ساعت
وی در مورد زمان مسمومیت و مرگ بر اثر مصرف این قرص گفت: معمولا افراد
زیر ۲۴ ساعت فوت می کنند که زمان مرگ بستگی به ایرانی یا خارجی بودن قرص،
تاریخ مصرف، میزان مقاومت فرد و تعداد آن دارد.
تهران رکورددار مسمومیت با قرص برنج
دکتر شجاعی- رئیس پزشکی قانونی- با اشاره به آمار مرگ بر اثر مصرف قرص
برنج گفت: در سال گذشته بیشترین موارد مرگ ناشی از مسمویت با قرص برنج با
۲۰۵ فوتی در استان تهران ثبت شده است که تقریبا نیمی از کل فوتی های قرص
برنج در کشور را شامل می شود.
وی افزود: پس از تهران استان های گیلان با ۹۹ فوتی، مازندران با ۴۱ فوتی
و لرستان با ۳۲ فوتی در رتبه های بعدی مرگ ناشی از مسمومیت با قرص برنج
قرار می گیرند. این در حالی است که آمار مرگ و میر ناشی از مسمومیت با قرص
برنج در دیگر استانها زیر ۲۰ نفر و عمدتا کمتر از ۱۰ نفر است، هر چند برخی
استان ها هیچ مورد فوتی با قرص برنج ندارند.
دکتر شجاعی اظهار داشت: آمار مرگ و میر ناشی از مسمومیت با قرص برنج در
سال ۸۷، ۲۱۴ نفر ( ۱۰۵ زن و ۱۰۹ مرد) بود که با رشد ۶٫۵ درصدی به ۲۲۸ نفر
(۱۲۴ مرد و ۱۰۴ زن) در سال ۸۸ رسید. همچنین آمار مرگ ناشی از مسمویت با قرص
برنج در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸ با رشد قابل توجهی مواجه شد به نحوی که با
۷۸٫۱ درصد افزایش به ۴۰۶ نفر در سال ۸۹ رسید.
رییس سازمان پزشکی قانونی کشور با اشاره به اینکه دز کشنده قرص برنج در
انسان نامشخص است یادآور شد: هر گونه واردات، توزیع و فروش قرص برنج ممنوع
اعلام شده و کاربرد آن به صورت محدود و تحت نظارت جهاد کشاورزی در سیلوها و
کشتی و … است که متاسفانه به دلیل تمایل کشاورزان به مصرف آن برای نگهداری
محصولات، ورود آن به شکل قاچاق از کشورهای همسایه وجود دارد و مسمومیت
ناشی از آن در بین جوانان دیده می شود.
قرص برنج شادی آور نیست
یکی از مشکلات موجود در راه مبارزه با این قرص انتشار شایعاتی درباره
شادی آور بودن این قرص است که این موضوع باعث شده برخی جوانان آن را به جای
قرص های روانگردان مصرف کنند.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ، درمانی شهید بهشتی در
این باره می گوید: متاسفانه چندی پیش بهدنبال مسمومیت عدهای از دانش
آموزان با قرص برنج، از قول یکی از مسوولان این قرص به عنوان روان گردان و
مشابه قرص اکستازی معرفی شد که این امر سبب شد تا مسمومیت با این قرص به
چند برابر افزایش یابد.
وی با ابراز تاسف از اینکه ” اشتباه سهوی در معرفی قرص برنج تاکنون آثار
بسیار وخیمی به همراه داشته است” ، خواستار اطلاع رسانی گسترده و دقیق
درباره مرگبار بودن این قرص شد.
با این وجود به نظر می رسد با توجه به اثرات مرگبار این قرص و افزایش
آمار مسمومیت با آن، در این زمینه باید اقدامات پیشگیرانه جدی از سوی
مسوولین انجام شود. در این زمینه باید درباره خطرات استفاده از این قرص به
نوجوانان و جوانان هشدار داده شود و پلیس و وزارت بهداشت از فروش آن در
عطاری ها جلوگیری کرده و با خاطیان برخورد کنند.
روند نزولی قیمت طلا و سکه؛ دلار ۱۵۷۵ و سکه ۶۵۰ هزار
افت قیمت طلا به زیر ۱۵۷۵ دلار، فروش تنها دو ساعته سکه در بانک
کارگشایی و تداوم افت برنامهریزی شده قیمتها در بازار ارز و سکه مهمترین
خبرهای بازار سکه و ارز است.
طی ۵ هفته گذشته در بازارهای جهانی تقاضا برای خرید طلا به پایینترین
حد خود رسیده و تقریبا بازدهی ۴ ماهه گذشته خود را مستهلک کرده است. قیمت
طلا در دی ماه سال ۹۰ تقریبا در سطح ۱۶۰۰ دلار بود و اکنون نیز از این سطح
فروافتاده است. در تحلیلهای بینالمللی آشفتگیهای سیاسی در اروپا و
افزایش خوشبینیها نسبت به بهبود اقتصاد آمریکا عوامل اصلی افت قیمت طلا
در این روزها اعلام شده است. بازگشت اعتماد دوباره به دلار در بازارهای
جهانی و تضعیف موقعیت یورو، طلا را در بازارهای جهانی به صف فروش کشانده
است. قیمت طلا در پایینترین سطح در روز گذشته به زیر ۱۵۷۵ دلار رسید، اما
تا ساعت تنظیم این گزارش در بعدازظهر دیروز قیمت آن در محدوده ۱۵۸۰ دلار در
نوسان بود.
در بازارهای مالی جهان شاخص دلار آمریکا به بالاترین سطح خود از سپتامبر
۲۰۰۸ رسید. دربازارهای جهانی بی ثباتی و نگرانیهای سیاسی در اروپا تمایل
به خرید طلا را بیشتر کرده است. در هفته گذشته اگرچه انتخابات فرانسه تا
در دو روز گذشته عامل اصلی افت قیمت طلا و تضعیف یورو بود، اما نگرانی
جدیتر خروج محتمل یونان از حوزه پولی یورو است که به کابوسی برای حامیان
یورو تبدیل شده است. گفته شده که تا پایان سال میلادی جاری ۲۰۱۲ امکان ترک
کردن یورو توسط کشور یونان بسیار محتمل است. پیشبینی میشود که اقتصاد
آمریکا در سه ماه دوم و ۶ ماه بعداز آن رشد بیشتری را تجربه کند و با
افزایش شاخصهای اقتصادی ارزش دلار در برابر یورو تقویت شود. این
پیشبینیها در صورتی است که برنانکه رییس فدرال رزرو در تازهترین اظهار
نظر با بیان اینکه نظام بانکداری آمریکا در جایگاه قدرتمندی است، در مورد
اقتصاد این کشور تاکید کرد که هنوز برای رسیدن اقتصاد به شرایط مناسب زمان
بیشتری نیاز است. در عین حال از تثبیت نرخ بهره در غرب به عنوانی عاملی
برای اقبال به طلا مرتبا نام برده میشود.
علاوه بر عوامل یاد شده افت تقاضا برای خرید طلا در هندوستان نیز عامل مهمی در افت قیمت طلا اعلام شده است.
در این میان تازهترین خبر در بازارهای مالی افت شدید قیمت نفت در
بازارهای جهانی است. افزایش غیرقابل انتظار ذخایر استراتژیک نفت در آمریکا
موجب شد تا قیمت نفت سبک آمریکا از ۱۰۷ دلار در هفتههای گذشته به ۹۶ دلار
سقوط کند که به دنبال خود قیمت طلا را نیز به کاهش بیشتر واداشت.
بازار داخلی طلا و ارز
قیمت سکه در بازار داخلی همچنان رو به کاهش دارد. بعد از ظهر پنجشنبه
سکه به نرخ ۶۳۰ هزار تومان در راسته خیابان فردوسی فروش رفت که نسبت به نرخ
روز چهارشنبه ۱۰ هزار تومان کاهش داشته است. قیمت سایر سکهها در این
منطقه نسبت به نرخ روز قبل از آن تغییر نداشت که به ترتیب سکه طرح قدیم ۶۵۰
هزار تومان، نیم سکه ۳۲۵ هزار تومان و ربع سکه ۱۷۸ هزار تومان فروخته شد.
البته سایتها و مراکز مختلف خبری قیمتهای متفاوتی از بازار در روز
جمعه ارائه دادهاند. براین اساس قیمت سکه در برخی سایتها و پایگاههای
خبری تا ۶۱۱ هزار تومان هم اعلام شده که البته اطلاع دقیقی در مورد اینکه
در این سطح معاملهای صورت گرفته، وجود ندارد. اگر چه مناسبتها در بازار
داخلی سکه سالها است که چندان نقشی در نوسان قیمتها و بالارفتن تقاضا
ایفا نمیکند، اما در بازار این روزها مناسبت روز مادر بازهم برخی را برای
خرید ربع سکه و سکههای گرمی روانه بازار میکند.
در بازار طلا قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار بدون اجرت ساخت تا ۶۳ هزار تومان و حتی اندکی پایینتر هم رسیده است.
حراج فقط دو ساعت در هفته
تازهترین خبرها از جلسات حراج بانک کارگشایی این است که تعداد این
جلسات به یک جلسه در هفته کاهش یافته است. روزهای دوشنبه از ساعت ۴ تا ۶
بعد از ظهر در این بانک سکه حراج میشود که در مقایسه با زمانی که در این
بانک هر روز هفته صبحها و بعد از ظهرها بستههای ۱۰۰ تایی سکه فروخته
میشد، از این پس تنها هفتهای ۲ ساعت سکه به صورت انبوه به بازار تزریق
میشود.
در زمان تحویل سکههای پیش فروش شده به مردم، شرایطی فراهم شده تا
کمترین میزان سکه از بانک مرکزی به بیرون راه یابد؛ اگرچه همواره تاکید شده
که این بانک برای اعطای سکهها به ثبتنامکنندگان مشکلی ندارد و این شیوه
تنها برای هدایت نقدینگی به بخش تولید است.
روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: برخی گمانهزنیها افت پیاپی قیمت سکه را
همزمان با اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانهها، سیاستی از پیش
برنامهریزی شده میدانند تا در بدترین شرایط در صورت افزایش انتظارات
تورمی و وجود برخی نگرانیهای منطقهای، قیمت سکه به روزهای اوج قیمت فراتر
از قیمتهای نجومی قبلی بازنگردد. با این حال هنوز رقمی از آمار استفاده
از گواهی سپرده توسط بانک ملی و بانک مرکزی به بیرون درز نکرده است.
در بازار ارز داخلی قیمت دلار نیز در کمترین سطح معامله شده روز
پنجشنبه بعد از ظهر ۱۶۴۰ تومان اعلام شد که البته نسبت به نرخ روز
چهارشنبه ۱۵ تومان کاهش داشت. یورو ۳۵ تومان و پوند انگلیس نیز ۳۰ تومان
افت قیمت را تجربه کرد. در سطح بازارهای جهانی برابری یورو به دلار تا ۲۹/۱
رسید.
محمدعلی دادخواه:گفتند یا علیه کانون مدافعان حقوق بشر اعتراف کن یا برو زندان، شنبه آخرین مهلتم است
محمد علی دادخواه، وکیل و فعال حقوق بشر با اظهار اینکه در روزهای
اخیر تحت فشار شدید برای اعتراف تلویزنی بوده است، به کمپین بین المللی
حقوق بشر در ایران گفت فردا آخرین روزی است که به او فرصت اعتراف تلویزیونی
داده شده است. محمد علی دادخواه گفت:« فردا آخرین مهلت من است که یا
اعتراف تلویزیونی داشته باشم یا به زندان بروم. من هم به زندان می روم و
حتی از سرزمینمم هم خارج نمی شوم.»
محمد علی دادخواه در خصوص اینکه از او دقیقا خواسته اند به چه چیزهای
اعتراف کند به کمپین گفت: «تحت فشارهای شدید از من خواستند که جلوی
تلویزیون بگویم که کانون مدافعان حقوق بشر از خارجی ها پول می گرفته است،
یعنی در واقع ما عمله خارجی ها بوده ایم در حالیکه چنین چیزی درست نیست. ما
تعدادی وکیل بودیم که به علت علاقه به سرزمین مان، توانمندی ها و دانشی که
در حرفه مان داشتیم کانون را به راه انداخته بودیم و کار می کردیم. شاید
در میان حقوقدان های ایرانی مشابه ما کمتر بود که این اشراف، توانمندی و
آگاهی به کارش را داشته باشد و همین طور علاقمند به سرزمینش باشد.»
این عضو هیات مدیره کانون مدافعان حقوق بشر با اظهار اینکه هرگز اعتراف
نمی کند، افزود: «آنها به من می گفتند اگر اعتراف نکنم حکم را اجرا می
کنند. مدت های طولانی صحبت کردند و من نپذیرفتم. از هم اکنون می گویم که
اگر روزی من حرفی زدم از درجه اعتبار ساقط است و حتما در شرایطی بودم که
مجبور به گفتن شده ام. امیدوارم خدا توان من را همچنان حفظ کند.»
محمد علی دادخواه گفت: «من خارج از عدالت می دانم که به کسی تحت فشار
بگویند برو پشت تلویزیون حرف بزن و بگو من از خارج پول گرفته ام. من نامزد
چندین جایزه خارجی بودم که گفتم اگر این جایزه ها همراه با پول نباشند قبول
می کنم. جایزه های را فقط پذیرفته ام که پولی نداشته اند. همچنین من هیچ
پولی از موکلانم که در موضع حقوق بشر از آنها دفاع می کردم، نگرفتم و آن را
افتخار می دانم. حالا در شان خودم نمی دانم که بروم پشت تلویزیون و این
حرفها را بزنم.»
محمد علی دادخواه که در حال حاضر وکیل بسیاری از زندانیان سیاسی است در
پاسخ به اینکه وضعیت پرونده های آنها با رفتن او به زندان چگونه می شود،
گفت:« این را باید کسانی که بر خلاف حقوق بشر حقم را ساقط کردند جوابگو
باشند. من کاری جز حرفه ام انجام نداده ام. من رشته ام حقوق بین الملل است،
با نمره ۲۰ پایان نامه حقوق بشرم را گذراندم لذا اگر نظام منصفانه و
عادلانه ای باشد نباید با من اینگونه رفتار شود.»
محمد علی دادخوه در تاریخ ۹ اردبیهشت ماه وقتی به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب
برای دفاع از یکی از موکلانش(ارژنگ داوردی، محکوم به اعدام) می رود، قاضی
دادگاه به او می گوید حق دفاع ندارد چون حکم۹ سال حبسش از سوی دادگاه تجدید
نظر تایید شده و این روزها برای رفتن به زندان به او ابلاغ می شود.
این وکیل برجسته که وکالت پرونده های بسیاری از فعالان سیاسی و دانشجویی
مانند ابراهیم یزدی، حسین رونقی ملکی و همین طور وکیل یوسف ندرخانی، کشیش
محکوم به محاربه را به عهده داشته است در تاریخ ۳۱ اردبیهشت ماه سال گذشته
در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به دلیل اتهام های متعددی مانند عضویت در
کانون مدافعان حقوق بشر،مصاحبه ها با رسانه های خارجی و حتی داشتن وکالت
پرونده مترو اصفهان مورد بازخواست قرار گرفت. او بر اساس حکم دادگاه بدوی
که در تیرماه اعلام شد به ۹ سال حبس تعزیری، ۱۰ سال محرومیت از وکالت و
تدریس محکوم شد و دادگاه تجدید نظر این حکم را عینا تایید کرده است.
در حال حاضر تقریبا تمامی اعضای برجسته کانون مدافعان حقوق بشر در زندان
هستند، محمد سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی ، نسرین ستوده. خانم
شیرین عبادی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر نیز در خارج از کشور به سر می
برد.
تداوم فشار و محدودیت علیه سعید مدنی در زندان اوین
منصوره اتفاق، همسر سعید مدنی، فعال ملی-مذهبی محبوس در بند ۲۰۹
اوین تصریح می کند: با وجود سپری شدن چهار ماه از بازداشت ایشان، کارشناسان
پرونده هنوز پرونده را به دادگاه نفرستاده اند.
بر اساس گزارش های رسیده به کلمه، همسر مدنی به تاکید بازپرس شعبه دو
دادسرای شهید مقدس واقع در زندان اوین، مبنی بر لزوم ارسال گردش کار پرونده
این فعال ملی-مذهبی اشاره می کند و میگوید: «با وجود سپری شدن بیش از
چهار ماه از بازداشت وی، بازجوها همچنان از تکمیل و ارسال پرونده به مراجع
قضایی خودداری می کنند.»
همسر این پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی می افزاید: «حتی دادستان نیز به
دائره اجرای احکام نامه نوشته و خواسته است که حکم محکومیت وی مربوط به
پرونده بازداشت ملی مذهبی ها در سال ۱۳۷۹ اجرا شود؛ ولی هنوز ایشان را در
همان بند امنیتی ۲۰۹ نگه داشته اند و بازجوها از انتقال وی به بند ۳۵۰
زندانیان سیاسی در اوین، جلوگیری می کنند.»
منصوره اتفاق با اشاره به آخرین ملاقات خود با همسرش میگوید: «ایشان با سه متهم غیرسیاسی دیگر در یک سلول محبوس است.»
وی از بدرفتاری با مدنی در روزهای نخست بازداشتاش خبر می دهد و به نقل
از وی می افزاید: «برخورد بازجوی اول، مشابه بدرفتاری های بازجوهای دهه ۶۰
بوده است.»
مدنی در اعتراض به این وضع، اعتصاب غذا کرده و به مقامهای ارشد امنیتی و
قضایی نامه می نویسد که درنهایت منجر به تغییر بازجو می شود.
سردبیر فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم
بهزیستی و توانبخشی، تهدید شده که در صورت عدم نگارش نامه یا مصاحبه علیه
جنبش سبز و برخی فعالان برجسته ی آن، همچنان و تا زمان برگزاری دادگاه در
بند ۲۰۹ خواهد ماند و پس از آن نیز به زندان رجایی شهر تبعید خواهد شد.
منصوره اتفاق وضع روحی و روانی همسرش را بسیار خوب توصیف می کند و با
اشاره به بیش از سه دهه سابقه فعالیت سیاسی وی، می گوید: «به آقایان هم
گفتم که مدنی از قبل از انقلاب سابقه فعالیت سیاسی داشته و در سه دهه ی
اخیر هم بارها بازداشت و احضار و تهدید شده است؛ او یک نوجوان نیست که تحت
فشار، علیه عقاید سیاسی خود چیزی بنویسد یا بخواهد علیه دیگران دروغ بگوید
یا به آنان اتهامی وارد کند.»
سعید مدنی، عضو شورای فعالان ملی-مذهبی، از پایه گذاران نشریه ایران
فردا در کنار مهندس عزت الله سحابی، مدیرمسئول آن بود. وی ازجمله پژوهشگران
ارشد در حوزه فقر، اعتیاد، خودفروشی و آسیب های اجتماعی در ایران محسوب می
شود که مقالات متعدد و چند کتاب از وی منتشر شده است.
عضو کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه همچنین ازجمله حامیان
جنبش سبز پس از کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ محسوب می شود. وی در مقالات و
گفتگوهای متعدد، جنبش سبز را از زاویه ی جنبش های اجتماعی جدید مورد تبیین و
حمایت قرار داده است. عضو انجمن جامعه شناسی ایران در بازخوانی و توضیح
مفاهیمی چون «شبکه های اجتماعی» نقشی فعال داشته است.
نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی در ماه های اخیر بارها مدنی را
مورد احضار و تهدید قرار دادند و خواستار کناره گیری وی از عمل سیاسی
شدند.
سعید مدنی ازجمله فعالان ملی مذهبی است که در جریان بازداشت گروهی
نیروهای ملی مذهبی در سال ۱۳۷۹، همراه با مهندس سحابی، دکتر پیمان، دکتر
ملکی، دکتر رییس طوسی، محمد بسته نگار و جمعی دیگر، بازداشت شد و ماهها در
سلول انفرادی محبوس ماند. وی بعدتر به قید وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد
شد. دادگاه انقلاب به ریاست قاضی حداد، این روزنامه نگار را به اتهام اقدام
علیه امنیت ملی، عضویت در گروه سیاسی غیرقانونی و تبلیغ علیه نظام، به ۶
سال زندان محکوم کرد.
از متهمان آن پرونده، در دو سال اخیر، شهید هدی صابر، علیرضا رجایی و مسعود پدرام، بازداشت و برای اجرای حکم روانه اوین شده اند.
هفدهم دی ماه ۱۳۹۰ سعید مدنی در خیابان بازداشت و روانه سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین شد.
افزون بر مدنی، رجایی و پدرام، هم اینک احمد زیدآبادی، کیوان صمیمی، و
خسرو دلیرثانی دیگر اعضای شورای فعالان ملی مذهبی هستند که در بازداشت
غیرقانونی بسر می برند.
قصه وحید و مهدیه
کلمه- آزاده همیشه بهار:*
ارغوان! شاخه ی همخوان جدا مانده ی من
آفتابی است هوا ؟
یا گرفته ست هنوز ؟
یکشنبه ١٧ اردیبهشت ١٣٩١، مهدیه گلرو و همسرش وحید لعلی پور، برای آخرین
بار در قامت دو زندانی سیاسی، در داخل زندان اوین با هم ملاقات کردند.
داستان دیوارهایی که این ٢ سال و نیم میان مهدیه و وحید جدایی انداخت
داستان پرشوری است. هر دو در آستانه ١۶ آذر ٨٨بازداشت شدند. اول بار دیوار
سلول های انفرادی لعنت آباد ٢٠٩ آن دو را جدا کرد. وحید ٣ماه بعد آزاد شد و
مهدیه در اوین ماند. این بار فاصله میان آنها فاصله آزادی و زندان بود.
حالا وحید باید هر هفته به ملاقات همسرش در زندان می آمد. اگرچه ۶ماه
آنها را از ملاقات هفتگی هم محروم کردند! مرداد ١٣٩٠ وحید هم به زندان آمد و
حالا فاصله میان این دو تنها و تنها یک دیوار است که بند ٣۵٠ را از بند
سیاسی زنان اوین جدا می کند. اینکه ماه ها از عشقت دور باشی و یکباره به
فاصله ٢٠٠ متری او برسی اما همچنان یک دیوار بلند (خیلی بلند که سیم خاردار
هم دارد!) باز شما را از هم جدا کند تجربه ای کم نظیر است.
وحید و مهدیه ٩ماه است که این شرایط استثنایی را تجربه می کنند. هر روز
صبح اگر چه جدا مانده هستند اما میدانند که آسمان بالای سرشان چه رنگ است؟
آفتابی است؟ یا گرفته است؟
آنها هر دو هفته یکبار به ملاقات هم می رفتند که امروز آخرینش بود، چون
قرار است مهدیه تا ٢ هفته دیگر آزاد شود. حالا این بار مهدیه آزاد است و
وحید جدا ماند از او در اوین! اگرچه قرار است وحید هم یک هفته بعدش آزاد
شود اما خدا می داند که آن یک هفته چگونه خواهد گذشت، روزهای رنگین کمانی
وحید و مهدیه که ٢سال ونیم است با اوین پیوند خورده دارد به پایان می رسد.
دیوارهای ظاهری تصمیم گرفته اند دست از سر مهدیه و وحید بردارند؛
دیوارهای اصلی اما همچنان وحید و مهدیه و ایران وحید و مهدیه را دست بردار
نیستند.
به امید آن روز که آرمان آزادی که جدال برای تحققش،وحید و مهدیه را سال ها از هم جدا ساخت، محقق شود.
ارغوان، بیرق گلگون بهار!
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش
تو بخوان نغمه ی ناخوانده ی من
ارغوان،شاخه همخوان جدا مانده ی من!
*هم بندی از زندان اوین و شاهدی از روزهای جدایی
بازداشت معین غمین و محمد حاجی بابائی دو فعال دانشجویی در بابل
معین غمین و محمد حاجی بابائی دو فعال دانشجویی در بابل توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه از شهرستان بابل، نیروهای امنیتی طی روزهای گذشته
اقدام به ایجاد محدودیت و فشار بیشتر به چند تن از فعالان دانشجویی و
همچنین فعالان مدنی کرده اند.
بنا بر اخبار رسیده از استان مازندران، نیروهای امنیتی شهرستان بابل در
روزهای گذشته دو تن از دانشجویان دانشگاه های بابل را بازداشت کرده اند. از
جمله دانشجویان بازداشت شده معین غمین دانشجوی سال سوم رشته صنایع دانشگاه
علوم و فنون بابل است. وی در روز دوشنبه چهارم اردیبهشت ۹۱ بازداشت شد.
علاوه بر وی محمد حاجی بابائی، دانشجوی دانشگاه علوم و فنون بابل نیز به
تازگی بازداشت شده است که از محل بازداشت و نگهداری وی تاکنون اطلاعاتی در
دست نیست.
لازم به ذکر است استان مازندران و به خصوص شهرستان بابل از جمله مناطقی
است که طی سال های بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، ماموران و نهادهای
امنیتی در آن به صورت گسترده دست به بازداشت فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی
زده اند.
با آنکه با گذشت حدود ۳ سال از انتخابات ریاست جمهوری و برخورد وسیع با
اصلاح طلبان در سطح کشور، دستگاه های اطلاعاتی امنیتی ادعای کنترل بر اوضاع
و حتی زنده نبودن جنبش سبز را دارند، مشخص نیست این موج فشار بر نهادها و
فعالان مدنی و دانشجویی در این روزها با چه دلیلی صورت می گیرد.
دستمزد بیش از ۵۰ درصد کارگران قراردادی، زیر ۴۰۰ هزار تومان/ فعالیت ۸۵ درصد کارگران با قراردادهای سه ماهه
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور اعلام کرد: ۸۵ درصد از
جامعه کارگری کشور با قراردادی سه ماهه در واحدهای تولیدی فعالیت میکنند.
فتح الله بیات رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی سراسر کشور در
گفت و گو با ایلنا ضمن بیان مطلب فوق یاد آور شد: به دلیل وضعیت بحرانی
واحدهای تولیدی کارگران مجبور هستند که با قراردادهای کوتاه مدت در واحدهای
تولیدی کشور فعالیت کنند.
بیات در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه کارگران روز مزد بیمه
نمیشوند، خاطرنشان ساخت: در حال حاضر تنها کارگران قراردادی از بیمه
برخوردار هستند و بسیاری از شرکتها حتی از ارسال لیست بیمه کارگران خود
خودداری میکنند.
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی کشور در ادامه با بیان اینکه در
حال حاضر بیش از ۵۰ درصد از اشتغال کشور ناپایدار است، یاد آور شد: نرخ
اعلامی بیکاری مرکز آمار ایران منطبق با واقعیتهای بازار ایران نیست.
بیات وضعیت واحدهای تولیدی کشور را بحرانی اعلام کرد و افزود: در حال
حاضر اکثر کارخانجات کشور به خاطر حذف حاملهای انرژی با مشکلاتی از قبیل
کمبود نقدینگی مواجه شدهاند و دولت به منظور رفع مشکلات بیکاری دولت باید
یارانه واحدهای تولیدی کشور را پرداخت کند.
رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی سراسر کشور خواستار افزایش
سیاستهای حمایتی دولت از کارگران شد و افزود: در حال حاضر بیش از ۵۰ درصد
از کارگران قراردادی حداقل دستمزد را دریافت میکنند.
حداقل دستمزد کارگران در سال جاری ۳۸۹ هزار و ۷۵۴ تومان تعیین شده است.
حال آنکه مرز خط فقر بر اساس برآوردهای مختلف از ۸۰۰ هزار تا بیش از یک
میلیون تومان برآورد شده است.
غرفهی دفتر شعر جوان و چند ناشر دیگر در نمایشگاه کتاب بسته شد
غرفهی دفتر شعر جوان در بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب از سوی وزارت ارشاد بسته شد.
صبح روز جمعه ـ ۲۲ اردیبهشت ماه ـ مدیر کمیتهی ناشران داخلی نمایشگاه
کتاب از بستن شش غرفه در این نمایشگاه به دلیل آنچه برخی تخلفات اعلام کرد،
خبر داد. اما در حالی که در این اعلام از غرفههای تعطیلشده نامی برده
نشده بود، ایسنا گزارش داد که یکی از این غرفهها مربوط به نشر دفتر شعر
جوان بوده است.
محمدرضا عبدالملکیان ـ مدیر دفتر شعر جوان ـ نیز علاوه بر انتقاداتی
نسبت به عملکرد معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در دورهی
اخیر، بسته شدن غرفه این دفتر را که به قول او چیزی جز چند کتاب از قیصر
امینپور و خود وی یا پوستر چهرههای برجستهی شعرای معاصر مانند نیما،
اخوان، سلمان، صفارزاده و … یا سیدی شعرهای سپهری و منزوی را به مخاطبان
ارائه نمیکرد، ادامهی مواضع و رفتارهای این معاونت با مجموعهی تحت
مدیریتی خویش توصیف کرد.
وی اتفاق اخیر را ادامهی قطع شدن حمایتهای فرهنگی وزارت ارشاد از دفتر
شعر جوان قلمداد کرد، و در این زمینه به عدم پرداخت اقساط باقیمانده سه
عنوان قرارداد دفتر شعر جوان با خانه کتاب در سال ۹۰، ممانعت از خرید هفت
عنوان کتاب شاعران جوان که جزو آثار برگزیده پنجمین دوره کتاب سال «جایزه
قیصر امینپور» بودند و قرار بود از هر عنوان کتاب تعداد ۵۰۰ جلد توسط
ارشاد خریداری شود، ممانعت از ادامهی حضور دفتر شعر جوان در نمایشگاههای
کتاب استانی در زمستان سال ۹۰، ممانعت از عقد قرارداد برای حمایت از اجرای
طرحهایی همانند دورههای آموزش کوتاهمدت، سفرهای فرهنگی، کتاب دوشنبهها
اشاره کرد.
عبدالملکیان همچنین در گفت و گو با ایسنا اعلام آمادگی کرد که در
جلسهای با حضور بهمن دری و در جمع خبرنگاران و رسانههای ادبی و فرهنگی،
همین موضوعات را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
خلاصه نظریات تازه منتشر شدهی استاد محمدرضا حکیمی درباره حکومت اسلامی
آیا حکومت فعلی، اسلامی است؟
کلمه: آیا حکومت فعلی، اسلامی است؟ آیا جمهوری
اسلامی را، خصوصا به شیوهای که هماکنون در ایران در حال برقراری است،
میتوان اسلامی دانست؟ و آیا معدل عملکرد حاکمیت فعلی مستقر در ایران را
میتوان حتی با معیارهای حداقلی مرام و مسلک شیعه، اسلامی فرض کرد؟
به این سؤالات پاسخهای زیادی داده شده و اهالی فکر و نظر با مبانی و
معیارهای مختلفی به این موضوع پرداختهاند؛ هرچند داوری اکثر صاحبنظران در
این باره، پاسخ منفی به کلیت سؤالات فوق بوده است.
اگرچه حاکمان مدعی اسلام فعلا همچنان راه خود را میروند و به این
پرسشهای مبنایی و حقیقتطلبانه، و نیز به نظرات و دیدگاههای مراجع و علمای
مستقل و آزاده وقعی نمینهند، اما این از مسئولیت اهل اندیشه نمیکاهد و
اتفاقا ضریهای که حاکمیت فعلی با عملکردش به دین میزند، ضرورت نقد حکومت
فعلی از منظر اندیشههای ناب و پیراسته دینی را دوچندان میسازد.
با این مقدمه، خوانندگان علاقهمند را به مطالعهی گزارشی از دیدگاههای
علامه محمدرضا حکیمی درباره حکومت اسلامی جلب میکنیم که در کتاب تازه
منتشر شدهی ایشان با عنوان «حکومت اسلامی از منظر قرآن و احادیث» به تفصیل
مطرح شده، دعوت میکنیم. کتاب مذکور را بنیاد علمی ـ فرهنگیِ الحیاة منتشر
کرده و از سوی انتشارات دلیل ما توزیع میشود؛ و این خلاصهی نظریات استاد
حکیمی به نقل از سایت بازتاب امروز منتشر میشود.
* * *
جدیدترین اثر استاد علّامه محمّدرضا حکیمی، کتابی است با عنوان «حکومت
اسلامی از منظر قرآن و احادیث» که به همّت بنیاد علمی ـ فرهنگیِ الحیاة
منتشر شده است و در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، غرفهی انتشارات «دلیل
ما» عرضه میگردد.
این اثر گرانقدر، برگرفته از جلد نهم دایرة المعارف حدیثیِ الحیاة است
که تا کنون، هشت جلد آن منشر شده و قرار است تعداد مجلّداتِ آن به دوازده
جلد برسد.
استاد حکیمی در این کتاب، بیش از یکصد شاخصه را برای حکومت اسلامی
معرّفی میکند و این شاخصهها را در ذیل صدها آیه و روایت، تبیین مینماید.
مطالعهی کتاب «حکومت اسلامی از منظر قرآن و احادیث» را به همهی
علاقمندان توصیه میکنیم و در زیر، گزیدههایی از توضیحات استاد را در ذیل
آیات و روایات تقدیم میکنیم:
• هر حاکمیّتی، فقط در صورتی عنوان «اسلامی» بر آن صادق است و «عقلاً» و
«شرعاً» این حق را دارد که خود را «اسلامی» بنامد و بخواند که حرکت کلّیِ
آن ـ بویژه حرکت معیشتی ـ اقتصادی (لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ) ـ در جهت
صلاح و اصلاح افراد، و صلاح و اصلاح اجتماع باشد. حاکمیّتها در اشتباهند که فکر میکنند با بیخبری از انسان محروم و مشکلات فقر و کمبودداری، حاکمیّتهایی مطلوب هستند.
اینکه در تعالیم اسلامی، بر معاشرت با محرومان و اطّلاع یافتن از حال و
روز آنان تأکید شده است، بیحکمت نیست … و در این باره مسئولتر از همه،
عالمانند، و حاکمان، و توانگران … (صص ۲۱- ۲۲).
• امام علی(ع): جز با حکومت صالح، جامعه اصلاح نشود و جز با پایداری و
همکاری مردم، حکومتها موفّق نخواهند بود. هرگاه مردم وظایف خود را در
برابر حاکمیّت، درست انجام دهند و حاکمیّت نیز به وظایف خود در برابر مردم
درست عمل کند، «حق» (در همه چیز) ملاک قرار میگیرد … و چون چنین شد،
- احکام تعالیآفرین دین اجرا میگردد،
- عدالتگستری فراگیر میشود،
- سنّتهای رشدآموز، هر یک در جای خود، ملاک عمل قرار میگیرد،
- آنگاه زمان، زمان زندگی میشود،
- و امید به بقای دولت حاکم، در دلها زنده میگردد،
- و دشمنان همه (داخلی و خارجی)، از هر گونه نفوذ و اخلالگری ناامید میشوند …
- عدالتگستری فراگیر میشود،
- سنّتهای رشدآموز، هر یک در جای خود، ملاک عمل قرار میگیرد،
- آنگاه زمان، زمان زندگی میشود،
- و امید به بقای دولت حاکم، در دلها زنده میگردد،
- و دشمنان همه (داخلی و خارجی)، از هر گونه نفوذ و اخلالگری ناامید میشوند …
امّا اگر جامعه، در برابر حاکمیّت (و برنامههای اصلاحیِ او) سرپیچی کند؛ یا حاکمیّت حقوق جامعه را نادیده بگیرد:
- در میان مردم اختلاف میافتد،
- بنیاد ستمگری محکم میشود،
- به نام «دین» (و اجرای احکام دین، و حفظ دین)، همه گونه خلافکاری جریان مییابد،
- معیارهای ارزشی فراموش میگردد،
- همگان در پی هوا و هوس خویش میروند،
- احکام تعالیبخش دین عملی نمیشود،
- اعتدال روانی جامعه از بین میرود …
- دیگر برای پایمال شدن حقوق عالیة اجتماع، کسی نگران نمیشود،
- و برای اقدامهای زیانبار بزرگ، انسانی دل نمیسوزاند،
- در میان مردم اختلاف میافتد،
- بنیاد ستمگری محکم میشود،
- به نام «دین» (و اجرای احکام دین، و حفظ دین)، همه گونه خلافکاری جریان مییابد،
- معیارهای ارزشی فراموش میگردد،
- همگان در پی هوا و هوس خویش میروند،
- احکام تعالیبخش دین عملی نمیشود،
- اعتدال روانی جامعه از بین میرود …
- دیگر برای پایمال شدن حقوق عالیة اجتماع، کسی نگران نمیشود،
- و برای اقدامهای زیانبار بزرگ، انسانی دل نمیسوزاند،
در چنین جامعهای، با چنین حاکمیّتی:
- انسانهای والا و نیکاندیش کنار گذاشته میشوند،
- مردمان خبیث (و اشرار امّت و نفوذیها)، بر سر کار میآیند، و «پست»های حسّاس را در دست میگیرند …
- انسانهای والا و نیکاندیش کنار گذاشته میشوند،
- مردمان خبیث (و اشرار امّت و نفوذیها)، بر سر کار میآیند، و «پست»های حسّاس را در دست میگیرند …
و چون چنین شد:
- مردمان به مؤاخذههای سنگین خدایی (و گرانی و بیپناهی …)، دچار میگردند …
پس، ای مردم! خیرخواه یکدیگر باشید، و از جان و دل با هم همکاری و همیاری کنید!!
- مردمان به مؤاخذههای سنگین خدایی (و گرانی و بیپناهی …)، دچار میگردند …
پس، ای مردم! خیرخواه یکدیگر باشید، و از جان و دل با هم همکاری و همیاری کنید!!
… و (بدانید) هیچ کس ـ دارای هر مقام و منزلتی باشد، و از نظر دینی، هر
فضیلت و سابقهای داشته باشد ـ در حدّی نیست که در اجرای حکومت الهی، از
کمک فکری (مشورت و نظرخواهی) و همکاری عملی دیگران بینیاز باشد؛ و هر کس ـ
اگرچه از افراد پایین و فراموششدة اجتماع ـ چنان نیست که نتواند در اصلاح
جامعه و جریان امور کمک کند و نظر دهد.
پس در حاکمیّتهای صالح، بنا بر نصّ سخنان علی(ع) و مؤدّای آنها، هیچ کس نباید بیاهمّیّت تلقّی گردد، و کنار گذاشته شود!!! (صص ۳۰ – ۲۷).
پس در حاکمیّتهای صالح، بنا بر نصّ سخنان علی(ع) و مؤدّای آنها، هیچ کس نباید بیاهمّیّت تلقّی گردد، و کنار گذاشته شود!!! (صص ۳۰ – ۲۷).
• استاد پس از نقل حدیثی از رسول گرامی اسلام(ص) خطاب به معاذ بن جبل، مینویسد:
مُعاذ بن جبل، از اصحاب ممتاز پیامبر اکرم(ص) بود، و از شش نفری بود که قرآن کریم را (در زمان حیات پیامبر(ص)) جمعآوری کردند … پیامبر اکرم(ص)، او را به عنوان «قاضی» و فرماندار به یمن فرستاد، و به او سفارشهایی مهم کرد، که هر کدام ـ به گونهای ـ در جهت رشد انسان، و رعایت حرمت انسان، و حفظ آزادی و کرامت انسانها، و وظایف هر حاکمیّت در این باره جای دارد؛ از جمله اینکه مُعاذ باید منزلت همة انسانها را رعایت کند و پاس دارد، چه انسانهای خوب و چه دیگران … و به همه سلام کند، و در برابر مردم و جامعه، متواضع و مؤدّب باشد، و مردم را ـ اگر مخالفتی کردند، یا نظری داشتند ـ بی خود متّهم نکند، و به اینجا و آنجا منسوب ندارد، و به افکار و آرا احترام بگذارد! (ص ۳۹).
مُعاذ بن جبل، از اصحاب ممتاز پیامبر اکرم(ص) بود، و از شش نفری بود که قرآن کریم را (در زمان حیات پیامبر(ص)) جمعآوری کردند … پیامبر اکرم(ص)، او را به عنوان «قاضی» و فرماندار به یمن فرستاد، و به او سفارشهایی مهم کرد، که هر کدام ـ به گونهای ـ در جهت رشد انسان، و رعایت حرمت انسان، و حفظ آزادی و کرامت انسانها، و وظایف هر حاکمیّت در این باره جای دارد؛ از جمله اینکه مُعاذ باید منزلت همة انسانها را رعایت کند و پاس دارد، چه انسانهای خوب و چه دیگران … و به همه سلام کند، و در برابر مردم و جامعه، متواضع و مؤدّب باشد، و مردم را ـ اگر مخالفتی کردند، یا نظری داشتند ـ بی خود متّهم نکند، و به اینجا و آنجا منسوب ندارد، و به افکار و آرا احترام بگذارد! (ص ۳۹).
• در «انقلاب»ها نیز … با فداکاریهای بیدریغ و گوناگون تودههای ضعیف و
پابرهنه، انقلاب به پیروزی میرسد، سپس کار به دست اغنیا و توانگران و
فرصتطلبان و «مرفّهان بیدرد» میافتد! «فرعون» (طاغوت سیاسی) به دست
محرومان ساقط میشود، امّا «قارون» (طاغوت اقتصادی) (با نزدیک شدن به
قدرتمندان) به قدرت میرسد، بلکه خود به گونهای، به صورت قدرت حاکم و
تصمیمگیرنده در میآید … اینگونه انقلابها ـ در واقع ـ انقلاب نیست، رفتن
اشخاصی است و آمدن اشخاصی دیگر … زیرا انقلاب آن نیست که «اشخاص دولت» عوض
شوند، بلکه انقلاب آن است که «احوال ملّت» عوض شود! … و فقر و تبعیض و اختناق از میان برود (ص ۵۶).
• بدگویی و تعبیرهای زشت دربارة دولتها و سرانِ آنها، و ملّتهای
مخالف، به هیچ وجه جایز نیست، و بر خلاف شئون انسانی و اخلاق اسلامی است.
باید همواره به این موضوع مهم توجّه بشود. تعلیمی که در آیة کریمه آمده است
(فَیَسُبّوا الله…)، دلیل بر آن است که این حکم، احکامی است نه اخلاقی، و
رعایت آن واجب است، و ترک آن مُسقط عدالت. در عرف سیاست جهانی و ارتباطات
بین المللی (بویژه در میان رجال سیاست) نیز رعایت هر گونه ادبی در گفتارها و
برخوردها مفید است، و عکس آن مضرّ، پس باید
رجال سیاسی بر اعصاب خود مسلّط باشند، و حتّی با مخالفان و دشمنان، از حدّ
ادب و احترام نگذرند. و این موضوع، تأکید بیشتری پیدا میکند، اگر رجال
سیاسی، جنبة دینی و معنوی و روحانی هم داشته باشند! (صص ۷۰ – ۶۹).
• مدارس و دبیرستانهای متفاوت، در مورد تیزهوشان و نخبگان اشکالی
ندارد، بلکه لازم است، تا استعدادهای آنان هرچه بهتر پرورش یابد و در میان
آنان، نوابغ و مخترعان بهم رسند، امّا تأسیس مدارس متفاوت ـ به اعتبار ثروتمندی و اشرافیّت ـ برای فرزندان توانگران، از نظر تعالیم اسلامی ممنوع است،
و حاکمیّتهای اسلامی باید اینگونه مدارس را جمع کنند. اینگونه مدارس بجز
اینکه ـ اغلب ـ مراکز چپاول اموال است، روحیة فرعونیّت و تفاوت را، از
آغاز، در نوجوان و جوان پرورش میدهد، و ضدّ ارزشهای الهی و اسلامی است (ص
۸۴).
• استاد پس از نقل روایتی از امیر مؤمنان علی(ع) مینویسد: حضرت علی(ع) در این سخن یادآور میشود که باید حاکم
صالح و اسلامی، حقپذیر باشد نه مستبد و خودرأی… و باید کسانی را دور خود
جمع نکند که کارهای نادرست او را تأیید کنند، و برای سوء استفاده به او
نزدیک شوند… و همواره برای او………… اصولاً در اسلام، «سلطنت» و «سلطه
بر مردم» وجود ندارد، چه سلطنت سیاسی، چه سلطنت اقتصادی، و چه سلطنت و
سلطههای دیگر؛ (ص ۱۶۱).
• علّامه حکیمی همچنین در شرح روایتی از امام علی(ع)، کشتن مخالفان غیر
مسلّح و اپوزیسیون را در غیر زمان معصوم، رد میکند و مینویسد: «در غیر
زمان معصوم(ع) و با غیر معصوم، نمیتوان چیزی را مطلق کرد، و دم از عملی
شدنِ مطلق اسلام زد، و مدّعی عمل درست به همة اسلام شد!!» (ص ۲۳۱).
• اگر کسانی تصوّر کنند، که با اِعمال
زور و سرکوبگری میشود حکومتی صالح داشت، و نظامسازی اسلامی کرد، سخت در
اشتباهند. اینگونه برخوردها اسلامی نیست. و اسم اسلام، و ادّعای مسلمانی،
برای اسلامی شدن، و مسلمان بودن کفایت نمیکند. نگرانی بزرگانی از عالمان
بسیار برجسته و بزرگ شیعه، مانند آیت الله آخوند ملّا محمّدکاظم خراسانی
(م: ۱۳۲۹ ق)، و آیت الله العظمی، حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی (م: ۱۳۴۰
ش)، در مورد اقدام برای تشکیل حکومت دینی و نظام اسلامی، برای همین منظور
بوده است، تا مبادا عملکردهایی و برخوردهایی ـ در مقام حاکمیّت ـ با مردم
بشود، که موجب سرخوردگی از دین گردد، و زبان دشمنان را باز کند (ص ۲۵۳).
• استاد در ذیل روایتی از امام حسین(ع) مینویسد: این روایتها به ما
نشان میدهد که حکومتهای صالح چگونه باید عمل کنند، و چگونه عمل نکنند: سوء
ظن را (در مورد مخالفان) ملاک ندانند، و صرف اتّهام را، سبب گرفتار کردن
مردم و اتلاف عمر افراد ـ در زندان و غیر زندان ـ قرار ندهند (ص ۲۵۷).
اظهار تاسف آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی از بازداشت نرگس محمدی
آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی طی تماس هایی با خانواده تقی رحمانی نسبت به بازداشت نرگس محمدی اظهار تاسف کردند.
به گزارش سایت ملی مذهبی، بازداشت نرگس محمدی که در نوعی تبعید در زنجان
به سر می برد باعث شد دو فرزند دو قلوی اش با دستگیری مادر و مهاجرت
اجباری پدر به خارج از کشور از محبت پدر و مادر محروم شوند. این بازداشت
انعکاس داخلی و جهانی وسیعی یافت و طیف های مختلف فکری از این بابت اظهار
تاسف کردند.
در همین راستا آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله صانعی با مادر تقی
رحمانی که اینک از علی و کیانا – فرزندان تقی رحمانی و نرگس محمدی – نگه
داری می کند، تماس گرفتند و ضمن احوالپرسی از این برخورد ناشایست اظهار
ناراحتی کردند. این دو مرجع بزرگ ساکن قم در این تماس تلفنی، ضمن دعا برای
اصلاح امورکشور، ابراز امیدواری کردند این دو کودک هر چه زودتر بتوانند از
محبت والدین شان برخوردار شوند.
شایان ذکر است قبلا نیز آیت الله بیات نسبت به بازداشت نرگس محمدی اظهار تاسف نموده بود.
یک اثر تاریخی دیگر در معرض نابودی
سحام نیوز: ساخت و ساز در حریم درجه یک قصر ابونصر به
عنوان کاخ ساخته شده در دوره هخامنشیان در حالی انجام می شود که سازمان
میراث فرهنگی تا پیش از سال ۱۳۶۰ هر گونه ساخت و ساز در این حریم را ممنوع
کرده بود.
به گزارش مهر، سیاوش آریا یکی از محققان میراث فرهنگی در شیراز، طی بازدیدی که از قصر ابونصر در پنج کیلومتری شرق شیراز انجام داده، متنی را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که وضعیت نابسامان نگهداری از این اثر دوره هخامنشیان را شرح می دهد.
به گفته آریا، این قصر بر فراز تپه ای قرار دارد که چندین دوره از تاریخ باستان را به خود دیده است. این محل با نام تخت سلیمان در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است.
در کتابی نوشته استاد علی سامی به نام شیراز شهر جاویدان، آمده است که این محل را فعلا به نام قصر ابو نصر می نامند ولی در تاریخ های بعد از اسلام تخت سلیمان نامیده شد. بنابراین تنها از یک صد سال پیش تا کنون واژه قصر ابو نصر بر این تپه تاریخی اطلاق شده است.
استاد سامی می نویسد: این کاخ در زمان هخامنشیان ساخته شده و هنگامی که شاهان پارسی از شوش به پارسه (تخت جمشید) می رفتند، چند صباحی در آن توقف می کردند و بقیه اوقات، مقر فرمانداران محلی بوده است. اما به گفته جمشید صداقت کیش، باستان شناس و تاریخ دان، این مکان از دوران پیش از تاریخ وجود داشته و مانند دژ محکم نظامی در دوره شهریاری هخامنشیان،اشکانیان و ساسانیان مورد استفاده پادشاهان بوده است و در سال ۴۲۰ هجری قمری ابونصر(پسر امیر عضدالدوله دیلمی) از والیان پارس، ازاین مکان به عنوان کاخ استفاده می کرده است.
صداقت کیش می گوید: در دهه ۵۰ پروفسور تیلیا، دو ستون و یک درگاه هخامنشی را که از پارسه در زمانی نامعلوم به این جا آورده بودند شناسایی کرد و به پارسه برگرداند.
اما اکنون قصر ابونصر به ویرانه ای تبدیل شده که تلی از خاک دامان آن را فراگرفته است. همچنین در حریم درجه یک این مکان بدون نگهبان و حصارکشی سال هاست که ساخت و ساز منازل مسکونی انجام می شود این درحالی است که طبق قانون در حریم درجه یک، دو و سه آثار تاریخی هر گونه ساخت و سازی ممنوع است.
به گفته صداقت کیش، سازمان میراث فرهنگی تا سال ۱۳۶۰ اجازه ساخت هیچ اثری را نداد ولی پس از آن ارگانهای مختلف یکی پس از دیگری آن مکان را در اختیار گرفته و اکنون در پایین این دژ تاریخی روستای کوچکی دیده می شود که چهره و منظر این اثر را دگرگون کرده است.
به گزارش مهر، سیاوش آریا یکی از محققان میراث فرهنگی در شیراز، طی بازدیدی که از قصر ابونصر در پنج کیلومتری شرق شیراز انجام داده، متنی را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که وضعیت نابسامان نگهداری از این اثر دوره هخامنشیان را شرح می دهد.
به گفته آریا، این قصر بر فراز تپه ای قرار دارد که چندین دوره از تاریخ باستان را به خود دیده است. این محل با نام تخت سلیمان در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ در فهرست آثار تاریخی ایران ثبت شده است.
در کتابی نوشته استاد علی سامی به نام شیراز شهر جاویدان، آمده است که این محل را فعلا به نام قصر ابو نصر می نامند ولی در تاریخ های بعد از اسلام تخت سلیمان نامیده شد. بنابراین تنها از یک صد سال پیش تا کنون واژه قصر ابو نصر بر این تپه تاریخی اطلاق شده است.
استاد سامی می نویسد: این کاخ در زمان هخامنشیان ساخته شده و هنگامی که شاهان پارسی از شوش به پارسه (تخت جمشید) می رفتند، چند صباحی در آن توقف می کردند و بقیه اوقات، مقر فرمانداران محلی بوده است. اما به گفته جمشید صداقت کیش، باستان شناس و تاریخ دان، این مکان از دوران پیش از تاریخ وجود داشته و مانند دژ محکم نظامی در دوره شهریاری هخامنشیان،اشکانیان و ساسانیان مورد استفاده پادشاهان بوده است و در سال ۴۲۰ هجری قمری ابونصر(پسر امیر عضدالدوله دیلمی) از والیان پارس، ازاین مکان به عنوان کاخ استفاده می کرده است.
صداقت کیش می گوید: در دهه ۵۰ پروفسور تیلیا، دو ستون و یک درگاه هخامنشی را که از پارسه در زمانی نامعلوم به این جا آورده بودند شناسایی کرد و به پارسه برگرداند.
اما اکنون قصر ابونصر به ویرانه ای تبدیل شده که تلی از خاک دامان آن را فراگرفته است. همچنین در حریم درجه یک این مکان بدون نگهبان و حصارکشی سال هاست که ساخت و ساز منازل مسکونی انجام می شود این درحالی است که طبق قانون در حریم درجه یک، دو و سه آثار تاریخی هر گونه ساخت و سازی ممنوع است.
به گفته صداقت کیش، سازمان میراث فرهنگی تا سال ۱۳۶۰ اجازه ساخت هیچ اثری را نداد ولی پس از آن ارگانهای مختلف یکی پس از دیگری آن مکان را در اختیار گرفته و اکنون در پایین این دژ تاریخی روستای کوچکی دیده می شود که چهره و منظر این اثر را دگرگون کرده است.
مرگ ۲ نفر در پی ابتلا به بیماری تب کریمه کنگو در مشهد
سحام نیوز: معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با
اشاره به فوت دانشجوی پزشکی این دانشگاه بر اثر ابتلا به بیماری تب کریمه
کنگو گفت: این دانشجوی دوره کارورزی پس از مراقبت از یک بیمار مشکوک به تب
کریمه کنگو و همچنین وجود بیماری زمینه ای فاویسم، درگذشت.
دکتر رضا سعیدی در گفتگو با مهر افزود: دانشجو امیر کیخسروی دانشجوی پزشکی ورودی سال ۸۵ بود که به همراه برادرش که دستیار تخصصی است، ساکن مشهد بود.
وی یادآور شد: موضوع از ۳۰ فروردین ماه ۹۱ از زمانی آغاز شد که فردی که کارگر قسمت “کله پاکنی” در کشتارگاه مشهد بود در حین فعالیت دست خود را می برد و پس از آن در مرکز خانه بهداشت کارگری دست اش را پانسمان می کند، ۲ روز بعد دوباره پانسمان را تجدید می کند و پس از آن با علائم تب به درمانگاه مراجعه می کند و هر زمان که مراجعه می کرده یک سری علائم را می گفته در نهایت ۱۳ اردیبهشت به بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه می کند.
سعیدی خاطرنشان کرد: بیمار با علائم تب و خونریزی شدید به اورژانس بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه می کند و بر اساس گزارش پزشک اورژانس به دلیل وخامت حال بیمار سریعاً در بخش عفونی و اتاق ایزوله پذیرش می شود و اولین نفری که با بیمار تماس داشته، دانشجو “کیخسروی” بوده است که از بیمار شرح حال دریافت کرده است.
وی اضافه کرد: دو روز بعد علائم بیماری تب کریمه کنگو به همراه افت پلاکت و تب در این دانشجو ظاهر شد که وی را در بیمارستان امام رضا (ع) بستری کردیم و به دلیل اینکه این دانشجو دارای بیماری زمینه ای خونی “فاویسم” یا کمبود آنزیم G6PD بود با احتیاط تحت درمان های لازم قرار گرفت اما متاسفانه ۲۱ اردیبهشت ماه درگذشت.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اشاره به تب کریمه کنگو و اقدامات درمانی و بهداشتی دانشگاه برای سایر افراد در معرض ابتلا، گفت: بیماری تب کریمه یک بیماری مشترک میان دام و انسان است و ۶۰ سال پیش در آفریقا شناسایی شده و متاسفانه دام مبتلا به این بیماری بدون علامت است اما در انسان با علائم شبیه سرماخوردگی به همراه خونریزی، خون مردگی و دانه زدن خود را نشان می دهد.
وی اضافه کرد: این بیماری از ترشحات و خون حیوان آلوده از جمله مهره داران مانند گاو، گوسفند، بز و همچنین کنه های آلوده به انسان منتقل می شود. پرندگان هم در حفظ نسل کنه محیط مناسبی را ایجاد می کنند. همه این عوامل موجب می شود که انسان پس از ابتلا بیش از ۵۰ درصد در معرض مرگ باشد.
سعیدی خاطرنشان کرد: کشتارگاه مشهد یک کشتارگاه صنعتی است و تمامی مراحل ذبح و قطعه کردن دام به صورت صنعتی انجام می شود و تنها مرحله ای که کارگران با دام در تماس هستند همان مرحله “کله پاکنی” است. متاسفانه بیمار نیز درگذشته است.
وی یادآور شد: ما مسیر حضور بیمار در مراکز درمانی را نیز رصد کردیم و حدود ۱۰۰ نفر از افرادی که با بیمار و دانشجو در این مدت در تماس بوده اند نیز مورد بررسی بیماری قرار دادیم و برای افرادی که نیاز بود اقدامات پیشگیرانه انجام دادیم و برای افرادی هم که نیاز بود دارو تجویز کردیم.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد توصیه کرد: به دلیل اینکه متاسفانه دام بدون علامت است، باید از مصرف گوشت تازه خودداری شود و دام پس از ذبح تا ۲۴ ساعت در دمای منفی ۱ تا ۴ قرار گیرد تا ویروس های آن کشته شوند و پس از آن مصرف شود.
دانشجوی پزشکی امیر کیخسروی ورودی سال ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی مشهد روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت درگذشت و دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای تسلای خاطر بازماندگان هزینه دفن پیکر این دانشجو را در حرم رضوی تقبل کرد این دانشجو روز شنبه ۲۳ اردیبهشت به خاک سپرده شد.
دکتر محمود شبستری – رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز در پیامی درگذشت این دانشجوی پرتلاش که با ایثار جان، به وظیفه انسانی و الهی خویش به سر حد کمال عمل کرده را ضایعه اسفناک برای جامعه دانشگاهی دانست.
دکتر رضا سعیدی در گفتگو با مهر افزود: دانشجو امیر کیخسروی دانشجوی پزشکی ورودی سال ۸۵ بود که به همراه برادرش که دستیار تخصصی است، ساکن مشهد بود.
وی یادآور شد: موضوع از ۳۰ فروردین ماه ۹۱ از زمانی آغاز شد که فردی که کارگر قسمت “کله پاکنی” در کشتارگاه مشهد بود در حین فعالیت دست خود را می برد و پس از آن در مرکز خانه بهداشت کارگری دست اش را پانسمان می کند، ۲ روز بعد دوباره پانسمان را تجدید می کند و پس از آن با علائم تب به درمانگاه مراجعه می کند و هر زمان که مراجعه می کرده یک سری علائم را می گفته در نهایت ۱۳ اردیبهشت به بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه می کند.
سعیدی خاطرنشان کرد: بیمار با علائم تب و خونریزی شدید به اورژانس بیمارستان امام رضا (ع) مراجعه می کند و بر اساس گزارش پزشک اورژانس به دلیل وخامت حال بیمار سریعاً در بخش عفونی و اتاق ایزوله پذیرش می شود و اولین نفری که با بیمار تماس داشته، دانشجو “کیخسروی” بوده است که از بیمار شرح حال دریافت کرده است.
وی اضافه کرد: دو روز بعد علائم بیماری تب کریمه کنگو به همراه افت پلاکت و تب در این دانشجو ظاهر شد که وی را در بیمارستان امام رضا (ع) بستری کردیم و به دلیل اینکه این دانشجو دارای بیماری زمینه ای خونی “فاویسم” یا کمبود آنزیم G6PD بود با احتیاط تحت درمان های لازم قرار گرفت اما متاسفانه ۲۱ اردیبهشت ماه درگذشت.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با اشاره به تب کریمه کنگو و اقدامات درمانی و بهداشتی دانشگاه برای سایر افراد در معرض ابتلا، گفت: بیماری تب کریمه یک بیماری مشترک میان دام و انسان است و ۶۰ سال پیش در آفریقا شناسایی شده و متاسفانه دام مبتلا به این بیماری بدون علامت است اما در انسان با علائم شبیه سرماخوردگی به همراه خونریزی، خون مردگی و دانه زدن خود را نشان می دهد.
وی اضافه کرد: این بیماری از ترشحات و خون حیوان آلوده از جمله مهره داران مانند گاو، گوسفند، بز و همچنین کنه های آلوده به انسان منتقل می شود. پرندگان هم در حفظ نسل کنه محیط مناسبی را ایجاد می کنند. همه این عوامل موجب می شود که انسان پس از ابتلا بیش از ۵۰ درصد در معرض مرگ باشد.
سعیدی خاطرنشان کرد: کشتارگاه مشهد یک کشتارگاه صنعتی است و تمامی مراحل ذبح و قطعه کردن دام به صورت صنعتی انجام می شود و تنها مرحله ای که کارگران با دام در تماس هستند همان مرحله “کله پاکنی” است. متاسفانه بیمار نیز درگذشته است.
وی یادآور شد: ما مسیر حضور بیمار در مراکز درمانی را نیز رصد کردیم و حدود ۱۰۰ نفر از افرادی که با بیمار و دانشجو در این مدت در تماس بوده اند نیز مورد بررسی بیماری قرار دادیم و برای افرادی که نیاز بود اقدامات پیشگیرانه انجام دادیم و برای افرادی هم که نیاز بود دارو تجویز کردیم.
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی مشهد توصیه کرد: به دلیل اینکه متاسفانه دام بدون علامت است، باید از مصرف گوشت تازه خودداری شود و دام پس از ذبح تا ۲۴ ساعت در دمای منفی ۱ تا ۴ قرار گیرد تا ویروس های آن کشته شوند و پس از آن مصرف شود.
دانشجوی پزشکی امیر کیخسروی ورودی سال ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی مشهد روز پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت درگذشت و دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای تسلای خاطر بازماندگان هزینه دفن پیکر این دانشجو را در حرم رضوی تقبل کرد این دانشجو روز شنبه ۲۳ اردیبهشت به خاک سپرده شد.
دکتر محمود شبستری – رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد نیز در پیامی درگذشت این دانشجوی پرتلاش که با ایثار جان، به وظیفه انسانی و الهی خویش به سر حد کمال عمل کرده را ضایعه اسفناک برای جامعه دانشگاهی دانست.
انتقاد عفو بین الملل از مجازات ‘وحشیانه’ کاریکاتوریست اراکی
سحام نیوز: عفو بین الملل از صدور حکم شلاق برای یک
کاریکاتوریست در ایران به عنوان اقدام تازه حکومت این کشور برای حمله به
آزادی بیان نام برده است.
به گزارش بی بی سی، این سازمان مدافع حقوق بشر با محکوم کردن حکم صادر شده برای محمود شکرائیه، مجازات او را “وحشیانه” دانسته است.
آن هریسون، معاون منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این سازمان در بیانیه ای اعلام کرد مجازات در نظر گرفته شده برای آقای شکرائیه این پیام را برای مردم ایران می فرستد که نمی توانند نظرات خود به طور آزادانه و مسالمت آمیز و بدون نگرانی از عواقب سنگین آن مطرح کند.
محمود شکرائیه، کاریکاتوریست اراکی به جرم کشیدن تصویر احمد لطفی آشتیانی، نماینده سابق این شهر در مجلس ایران، به تحمل ۲۵ ضربه محکوم شده است.
این کاریکاتور در نشریه امیر که در استان مرکزی منتشر می شود، به چاپ رسیده و آقای لطفی آشتیانی را در ظاهر یک ورزشکار نشان می دهد.
هریسون در بیانیه خود همچنین خواهان توقف مجازات شلاق در ایران شده است.
حکم صادر شده برای آقای شکرائیه با واکنش گسترده کاریکاتوریست های ایرانی همراه بوده است و گروهی از آنها برای نشان دادن اعتراض خود به کشیدن کاریکاتور آقای لطفی آشتیانی دست زده اند.
به گزارش بی بی سی، این سازمان مدافع حقوق بشر با محکوم کردن حکم صادر شده برای محمود شکرائیه، مجازات او را “وحشیانه” دانسته است.
آن هریسون، معاون منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این سازمان در بیانیه ای اعلام کرد مجازات در نظر گرفته شده برای آقای شکرائیه این پیام را برای مردم ایران می فرستد که نمی توانند نظرات خود به طور آزادانه و مسالمت آمیز و بدون نگرانی از عواقب سنگین آن مطرح کند.
محمود شکرائیه، کاریکاتوریست اراکی به جرم کشیدن تصویر احمد لطفی آشتیانی، نماینده سابق این شهر در مجلس ایران، به تحمل ۲۵ ضربه محکوم شده است.
این کاریکاتور در نشریه امیر که در استان مرکزی منتشر می شود، به چاپ رسیده و آقای لطفی آشتیانی را در ظاهر یک ورزشکار نشان می دهد.
هریسون در بیانیه خود همچنین خواهان توقف مجازات شلاق در ایران شده است.
حکم صادر شده برای آقای شکرائیه با واکنش گسترده کاریکاتوریست های ایرانی همراه بوده است و گروهی از آنها برای نشان دادن اعتراض خود به کشیدن کاریکاتور آقای لطفی آشتیانی دست زده اند.
امام جمعه زاهدان: علاج ناامنی رعایت حقوق همه اقوام به ویژه قوم بلوچ است
سحام نیوز: مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان،
در خطبه های نماز جمعه زاهدان با اشاره به مسایل اخیر بلوچستان پاکستان و
تاکید بر این نکته که قصد دخالت در مسایل داخلی آن کشور را ندارد گفت:
پاکستان یک کشور بزرگ اسلامی و دارای تنوع قومی و مذهبی فراوانی است. وضعیت
کشورهایی مانند پاکستان که دارای تنوع قومی و مذهبی و گوناگونی افکار و
عقاید هستند، ایجاب می کند که برای رسیدن به وحدت و امنیت ملی و ایجاد
همگرایی در جامعه، حقوق همه اقوام و مذاهب را به طور یکسان رعایت کنند.
قوم، مذهب و زبانی را بر دیگری ترجیح ندهند. همانگونه که در صدر اسلام رسول
گرامی صلی الله علیه وسلم و خلفای راشدین چنین عمل کردند.
مولوی عبدالحمید اظهار داشت: حکومت پاکستان نیز باید حقوق همه اقوام از جمله بلوچهای پاکستان را که در یک منطقه بزرگ و مهم قرار دارند رعایت کند. اگر چه بلوچستان جزئی از کالبد پاکستان است اما از محرومیتهای فرهنگی، اقتصادی و نابرابری رنج می برد. محرومترین نقطه پاکستان که علیرغم برخورداری از معادن غنی و منابع طبیعی ارزشمند، فاقد زمینهای زراعی و امکانات کافی است، منطقه بلوچستان پاکستان است. سطح سواد و معیشت مردم این منطقه بسیار پائین است و دولتهای مرکزی پاکستان به این منطقه کمتر توجه کرده اند. صدای ناامنی و مشکلات از این منطقه به گوش می رسد. بسیاری از مردم به قتل می رسند و ترور می شوند و عده زیادی مفقود شده اند. در خبرها آمده است که مدتی است کویته پاکستان به یک منطقه امنیتی تبدیل شده است و زندگی برای مردم این شهر سخت شده است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ما بر این باور هستیم که علاج این ناامنی ها ربودن و کشتن انسانها نیست. کشتن از جانب هر گروه، قوم و دولتی باشد، دشمنی به بار می آورد. ما برادرکشی را درست نمی دانیم بلکه معتقدیم که باید با گفتمان مسایل را حل کرد. حقوق همه اقوام و بویژه قوم بلوچ که با مشکلات عدیده ای مواجه هستند رعایت شود و خواسته های آنان تا آنجائیکه ممکن است برآورده شود. از راه سرکوب و کشتن این آتش خاموش نمی شود. ما برای تمامیت ارضی و امنیت پاکستان احترام قایل هستیم. ناامنی کشورهای همسایه ناامنی ماست و ما خود را در نگرانیها و مشکلات آنان سهیم می دانیم.
وی افزود: توصیه ما به همه کشورها و از جمله پاکستان آن است که اقلیتهای قومی و مذهبی را به طور یکسان و به عنوان شهروندان خود ببینند. به قدرت و امکانات سرکوب خود ننازند. برای دنیای دیگران آخرت خود را نابود نکنند. راه حل این مشکلات فقط در گفتمان و مذاکره، رعایت حقوق مردم و خیرخواهی و گذشت است.
مولوی عبدالحمید گفت: اسلام می گوید که همه را باید با یک دید نگریست. رسول گرامی اسلام در صحرای عرفات فرمودند: عرب بر عجم هیچگونه برتری ندارد. ما آرزو می کنیم همه ملتها در سایه حکومتهایشان بدون دغدغه و با آرامش و امنیت و آزادی زندگی کنند. رحمت و بخشایش خداوند برای حاکمانی است که ملتهایشان در آرامش بخوابند و خود برای پاسداری از حقوق ملتشان بیدار باشند.
مولوی عبدالحمید سخنان خود را با این بیت به پایان برد:
خدا را بر آن بنده بخشایش است / که خلق از وجودش در آسایش است.
این سخنان امام جمعه اهل سنت زاهدان، اشاره تلویحی به وضعیت ناامنی و در استان سیستان و بلوچستان و نیز تبعیض قومی اعمال شده توسط حاکمیت جمهوری اسلامی بر این مردم است.
مولوی عبدالحمید اظهار داشت: حکومت پاکستان نیز باید حقوق همه اقوام از جمله بلوچهای پاکستان را که در یک منطقه بزرگ و مهم قرار دارند رعایت کند. اگر چه بلوچستان جزئی از کالبد پاکستان است اما از محرومیتهای فرهنگی، اقتصادی و نابرابری رنج می برد. محرومترین نقطه پاکستان که علیرغم برخورداری از معادن غنی و منابع طبیعی ارزشمند، فاقد زمینهای زراعی و امکانات کافی است، منطقه بلوچستان پاکستان است. سطح سواد و معیشت مردم این منطقه بسیار پائین است و دولتهای مرکزی پاکستان به این منطقه کمتر توجه کرده اند. صدای ناامنی و مشکلات از این منطقه به گوش می رسد. بسیاری از مردم به قتل می رسند و ترور می شوند و عده زیادی مفقود شده اند. در خبرها آمده است که مدتی است کویته پاکستان به یک منطقه امنیتی تبدیل شده است و زندگی برای مردم این شهر سخت شده است.
امام جمعه اهل سنت زاهدان گفت: ما بر این باور هستیم که علاج این ناامنی ها ربودن و کشتن انسانها نیست. کشتن از جانب هر گروه، قوم و دولتی باشد، دشمنی به بار می آورد. ما برادرکشی را درست نمی دانیم بلکه معتقدیم که باید با گفتمان مسایل را حل کرد. حقوق همه اقوام و بویژه قوم بلوچ که با مشکلات عدیده ای مواجه هستند رعایت شود و خواسته های آنان تا آنجائیکه ممکن است برآورده شود. از راه سرکوب و کشتن این آتش خاموش نمی شود. ما برای تمامیت ارضی و امنیت پاکستان احترام قایل هستیم. ناامنی کشورهای همسایه ناامنی ماست و ما خود را در نگرانیها و مشکلات آنان سهیم می دانیم.
وی افزود: توصیه ما به همه کشورها و از جمله پاکستان آن است که اقلیتهای قومی و مذهبی را به طور یکسان و به عنوان شهروندان خود ببینند. به قدرت و امکانات سرکوب خود ننازند. برای دنیای دیگران آخرت خود را نابود نکنند. راه حل این مشکلات فقط در گفتمان و مذاکره، رعایت حقوق مردم و خیرخواهی و گذشت است.
مولوی عبدالحمید گفت: اسلام می گوید که همه را باید با یک دید نگریست. رسول گرامی اسلام در صحرای عرفات فرمودند: عرب بر عجم هیچگونه برتری ندارد. ما آرزو می کنیم همه ملتها در سایه حکومتهایشان بدون دغدغه و با آرامش و امنیت و آزادی زندگی کنند. رحمت و بخشایش خداوند برای حاکمانی است که ملتهایشان در آرامش بخوابند و خود برای پاسداری از حقوق ملتشان بیدار باشند.
مولوی عبدالحمید سخنان خود را با این بیت به پایان برد:
خدا را بر آن بنده بخشایش است / که خلق از وجودش در آسایش است.
این سخنان امام جمعه اهل سنت زاهدان، اشاره تلویحی به وضعیت ناامنی و در استان سیستان و بلوچستان و نیز تبعیض قومی اعمال شده توسط حاکمیت جمهوری اسلامی بر این مردم است.
محمدرضا معتمدنیا از بیمارستان به زندان اوین انتقال یافت
محمدرضا معتمدنیا پس از سی وسه روز اعتصاب غذا در اعتراض
به حبس خانگی میرحسین موسوی، صبح امروز از بیمارستان قلب به زندان اوین
منتقل شد.
به نوشته فیس بوک فرزند معتمدنیا، این زندانی سیاسی روز چهارشنبه به دنبال ناراحتی قلبی به بهداری اوین منتقل شد و پس از انجام معاینات و وخامت حالش وی را به بیمارستان قلب منتقل کردند.
پیش از این نیز، در اولین هفته از اعتصاب غذای این همراه شهید رجایی به علت شرایط نگران کننده قلبی به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود.
معتمدنیا که از ۲۱ فروردین ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است، پس از انتقال به بند عمومی در حالی که بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته و دچار رعشه های شدید در بدن خود شده و ضربان نامنظم قلبش نگران کننده بوده است تاکید کرده به اعتصاب خود تا پایان حبس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد ادامه خواهد داد.
بدنبال درخواست فرزندان میرحسین موسوی برای پایان دادن به اعتصاب غذا، این زندانی سیاسی و مشاور شهیدان باهنر و رجایی با وجود تمام عوارض و مشکلات جسمی که به دلیل این اعتصاب، خصوصا اعتصاب خشک چهار روزه ی خود در دوران انفرادی دچار آن شده اعلام کرده بود: آماده ام این جان ناقابل را بر خاک پاک کشور بزرگم ایران و قهرمانان نامی اش و همه ی شهدای اسلام تقدیم کنم.
مشاور شهیدان رجایی و باهنر اما گفته است تنها در صورتیکه میرحسین موسوی، نخست وزیر امام از وی بخواهد پایان این اعتصاب را خواهد پذیرفت.
این همراه سبز مردم میرحسین موسوی گفته بود: شاید برای کوتاه مدت بتوان بر پاره ای از امور سرپوش گذاشت اما به زودی همه واقعیت ها آشکار و در معرض داوری افکار عمومی، تاریخ و در مرحله بالاتر ذات اقدس الهی قرار خواهد گرفت که هیچ چیز نزد او پوشیده و مستور نیست برای شما بدنامی دارد که بگویند در برابر آنها که دشمنان خارجی و استکبار بین المللی می نامید پس از مدتی فشار تحریم و تهدید تن به گفتگو و مصالحه می دهید و اما در برابر ملت خود حاضر به خضوع و گفتگو با نمایندگان واقعی آنها نیستید و در سرکوب آنها بی پروا عمل می کنید.
معتمدنیا پیش از این در نامه ای به رهبری با اشاره به بحران جاری کشور نوشته بود: شجاعت داشته باشید و خواست ملت را بپذیرید. اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتخاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است. انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است”.
به نوشته فیس بوک فرزند معتمدنیا، این زندانی سیاسی روز چهارشنبه به دنبال ناراحتی قلبی به بهداری اوین منتقل شد و پس از انجام معاینات و وخامت حالش وی را به بیمارستان قلب منتقل کردند.
پیش از این نیز، در اولین هفته از اعتصاب غذای این همراه شهید رجایی به علت شرایط نگران کننده قلبی به بیمارستان شهدای تجریش اعزام شده بود.
معتمدنیا که از ۲۱ فروردین ماه دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است، پس از انتقال به بند عمومی در حالی که بیش از ۳۰ کیلو کاهش وزن داشته و دچار رعشه های شدید در بدن خود شده و ضربان نامنظم قلبش نگران کننده بوده است تاکید کرده به اعتصاب خود تا پایان حبس میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد ادامه خواهد داد.
بدنبال درخواست فرزندان میرحسین موسوی برای پایان دادن به اعتصاب غذا، این زندانی سیاسی و مشاور شهیدان باهنر و رجایی با وجود تمام عوارض و مشکلات جسمی که به دلیل این اعتصاب، خصوصا اعتصاب خشک چهار روزه ی خود در دوران انفرادی دچار آن شده اعلام کرده بود: آماده ام این جان ناقابل را بر خاک پاک کشور بزرگم ایران و قهرمانان نامی اش و همه ی شهدای اسلام تقدیم کنم.
مشاور شهیدان رجایی و باهنر اما گفته است تنها در صورتیکه میرحسین موسوی، نخست وزیر امام از وی بخواهد پایان این اعتصاب را خواهد پذیرفت.
این همراه سبز مردم میرحسین موسوی گفته بود: شاید برای کوتاه مدت بتوان بر پاره ای از امور سرپوش گذاشت اما به زودی همه واقعیت ها آشکار و در معرض داوری افکار عمومی، تاریخ و در مرحله بالاتر ذات اقدس الهی قرار خواهد گرفت که هیچ چیز نزد او پوشیده و مستور نیست برای شما بدنامی دارد که بگویند در برابر آنها که دشمنان خارجی و استکبار بین المللی می نامید پس از مدتی فشار تحریم و تهدید تن به گفتگو و مصالحه می دهید و اما در برابر ملت خود حاضر به خضوع و گفتگو با نمایندگان واقعی آنها نیستید و در سرکوب آنها بی پروا عمل می کنید.
معتمدنیا پیش از این در نامه ای به رهبری با اشاره به بحران جاری کشور نوشته بود: شجاعت داشته باشید و خواست ملت را بپذیرید. اینک شما بر سر یک دوراهی تاریخی قرار دارید، یک راه همسویی با اراده ملت و احترام به حق انتخاب آزادانه آنان بر سرنوشتشان است. انتخاب دیگر تقابل با ملتی است که طی ۱۵۰ سال گذشته خیزش و انقلاب را در مقابل حاکمیت فردی و تحمیل اراده سلطانی سامان داده و به سرانجام رسانده است”.
اعلام زمان برگزاری دومین نشست سفیران سبز امید
سحام نیوز: دومین نشست سفیران سبز امید در روزهای ۲۲ تا ۲۵ تیر ماه ۱۳۹۱ در گوتنبرگ سوئد برگزار خواهد شد.
به گزارش کلمه، دبیرخانه این نشست با اعلام خبر برگزاری نشست آتی سفیران سبز امید، در بیانیه ای ضمن اعلام آغاز به کار سایت رسمی خود، اهداف نشست تیرماه را “افزایش توانمندیهای تشکیلاتی تشکلهای حائز شرایط” و همچنین” آسیب شناسیجنبش سبز در حوزههای مختلف” ذکر کرده است.
نشست تیرماه که دومین نشست سفیران راه سبز امید است، به میزبانی تشکل رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ) در سوئد برگزار می شود. نشست قبلی این شبکه در مردادماه ۱۳۹۰ به میزبانی کانون دکتر شریعتی در پاریس پایتخت فرانسه برگزار شد.
سفیران سبز امید در حالی به پیشواز این نشست می روند که در طول سال گذشته به تقویت ساختار تشکیلاتی خود پرداخته اند و در تلاش اند تا بر پایه ی جمع بندی اولین نشست، اقدامات عملی را در چهارچوب منشور جنبش سبز، در خارج از کشور پیگیری کنند.
آغاز به کار وب سایت رسمی دبیرخانه نشست سفیران سبز امید، با امکان دسترسی به بخشی از نشست پیشین، و نیز امکان ارتباط مستقیم و دریافت اطلاعات به روز در مورد نشست گوتنبرگ برای علاقه مندان همراه شده است.
مشروح بیانیه دبیرخانه نشست سفیران سبز امید در ادامه می آید:
به نام خدا
“اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم. » میر حسین موسوی – بیانیه شماره ۱۱
جنبش سبز ایران از اولین روزهایی که خیابانهای ایران را مزین به حضور خود کرد و عطر تغییر را در فضای استبداد زده ایران پراکنید همواره اتکا خود را بر خیل مردمی نهاده که فارغ از محتوای فکری و محل زندگیشان، تغییر را در فضایی بدون خشونت، کینه و با محوریت قانون جستجو کرده اند تا از طریق پرداختن به ریشه ها، دست به پرورش درختی بزنند استوار و تناور تا هیچ طوفانی را یارای همآوردی آن نباشد. ملتی که اگرچه در فضای رو به انسداد ایران از داشتن کوچکترین امکانات فعالیت مدنی محروم شده اند و روز به روز در پیش چشمانشان بر خیل روزنامههای توقیف شده و احزاب ممنوع الفعالیت گشته افزوده اند، ولیباز هم با اتکا با تواناییهای تاریخیشان در بقا در چنین فضاهای اقدام به افرینش شبکههایینو و متفاوت در فضای داخل و خارج کرده اند.
در طیاین سه سال شبکه حامیان جنبش سبز در خارج از کشور که متاثر از فضای داخل ایران ترکیبینسبتا جوان دارند اقدام به آفرینش و رشد تشکلهاییدر نقطه نقطه جهان کرده اند تا از طریق به هم پیوند دادن آنها و به نظم درآوردن تواناییهای فردیشان ، مجموعههاییبسازند قدرتمند و هدفدار تا بتواند به نقش تاریخیخود در کمک به مجموعههای فعال در داخل ایران در فرایند ایجاد تغییر بپردازند. مجموعههاییکه اگر چه در جغرافیایی متفاوت حیات دارند، ولیریشههای خود را فضای داخل ایران قرار داده اند.
بر همین اساس و با توجه به تجربه گرانقدر اولین نشست سفیران سبز امید و عطف به تصمیم مجموعه تشکلهای فعال در سرتاسر دنیا، دومین نشست سفیران سبز امید را از تاریخ ۲۲ تا ۲۵ تیرماه ۱۳۹۱ در شهر گوتنبرگ سوئد به میزبانی تشکل رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ) و حضور نمایندگان تشکلهاییکه منشور سبز امید را محور فعالیتهای خود کرده اند برگزار خواهدشد.
اهداف این نشست به اختصار شامل “افزایش توانمندیهای تشکیلاتی تشکلهای حائز شرایط” و همچنین” آسیب شناسیجنبش سبز در حوزههای مختلف” میباشد که از طریق برگزاری سلسله کارگاهها و سخنرانیهای آموزشی دنبال می شود. مجموعه این فعالیتها به وسیله فعالین شناخته شده جنبش سبز اداره و سعیخواهد شد با ایجاد بستری مناسب و آرام به رشد و بالندگی شرکت کنندگان منتهیگردد.
بدیهیاست که به دلیل ظرفیت محدود نشست و هم همچنین الویتی که برای حضور تشکلهای شکل گرفته قائل شده ایم، میزبان نشست نمیتواند پذیرای تمامیفعالین باشد، فلذا از متقاضیان، خصوصاً تشکلهای فعال در تمامیدنیا دعوت میکند ضمن مراجعه به وبسایت http://www.safiranesabz.com ، درخواستهای خود را به آدرس info@safiranesabz.com ارسال نمایند تا در صورت امکان با حضور خود زینت بخش این نشست شوند.
ستاد برگزاری دومین نشست سفیران راه سبز امید
رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ)
به گزارش کلمه، دبیرخانه این نشست با اعلام خبر برگزاری نشست آتی سفیران سبز امید، در بیانیه ای ضمن اعلام آغاز به کار سایت رسمی خود، اهداف نشست تیرماه را “افزایش توانمندیهای تشکیلاتی تشکلهای حائز شرایط” و همچنین” آسیب شناسیجنبش سبز در حوزههای مختلف” ذکر کرده است.
نشست تیرماه که دومین نشست سفیران راه سبز امید است، به میزبانی تشکل رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ) در سوئد برگزار می شود. نشست قبلی این شبکه در مردادماه ۱۳۹۰ به میزبانی کانون دکتر شریعتی در پاریس پایتخت فرانسه برگزار شد.
سفیران سبز امید در حالی به پیشواز این نشست می روند که در طول سال گذشته به تقویت ساختار تشکیلاتی خود پرداخته اند و در تلاش اند تا بر پایه ی جمع بندی اولین نشست، اقدامات عملی را در چهارچوب منشور جنبش سبز، در خارج از کشور پیگیری کنند.
آغاز به کار وب سایت رسمی دبیرخانه نشست سفیران سبز امید، با امکان دسترسی به بخشی از نشست پیشین، و نیز امکان ارتباط مستقیم و دریافت اطلاعات به روز در مورد نشست گوتنبرگ برای علاقه مندان همراه شده است.
مشروح بیانیه دبیرخانه نشست سفیران سبز امید در ادامه می آید:
به نام خدا
“اولین قدم در راهحل پیشنهادی اینجانب آن است که ما ایرانیان، در هر کجای جهان که هستیم، باید این هسته های اجتماعی را در میان خود تقویت کنیم. باید خانههایمان را رو در روی یکدیگر بسازیم؛ به تعبیر قرآن خانههای خود را قبله قرار دهیم. » میر حسین موسوی – بیانیه شماره ۱۱
جنبش سبز ایران از اولین روزهایی که خیابانهای ایران را مزین به حضور خود کرد و عطر تغییر را در فضای استبداد زده ایران پراکنید همواره اتکا خود را بر خیل مردمی نهاده که فارغ از محتوای فکری و محل زندگیشان، تغییر را در فضایی بدون خشونت، کینه و با محوریت قانون جستجو کرده اند تا از طریق پرداختن به ریشه ها، دست به پرورش درختی بزنند استوار و تناور تا هیچ طوفانی را یارای همآوردی آن نباشد. ملتی که اگرچه در فضای رو به انسداد ایران از داشتن کوچکترین امکانات فعالیت مدنی محروم شده اند و روز به روز در پیش چشمانشان بر خیل روزنامههای توقیف شده و احزاب ممنوع الفعالیت گشته افزوده اند، ولیباز هم با اتکا با تواناییهای تاریخیشان در بقا در چنین فضاهای اقدام به افرینش شبکههایینو و متفاوت در فضای داخل و خارج کرده اند.
در طیاین سه سال شبکه حامیان جنبش سبز در خارج از کشور که متاثر از فضای داخل ایران ترکیبینسبتا جوان دارند اقدام به آفرینش و رشد تشکلهاییدر نقطه نقطه جهان کرده اند تا از طریق به هم پیوند دادن آنها و به نظم درآوردن تواناییهای فردیشان ، مجموعههاییبسازند قدرتمند و هدفدار تا بتواند به نقش تاریخیخود در کمک به مجموعههای فعال در داخل ایران در فرایند ایجاد تغییر بپردازند. مجموعههاییکه اگر چه در جغرافیایی متفاوت حیات دارند، ولیریشههای خود را فضای داخل ایران قرار داده اند.
بر همین اساس و با توجه به تجربه گرانقدر اولین نشست سفیران سبز امید و عطف به تصمیم مجموعه تشکلهای فعال در سرتاسر دنیا، دومین نشست سفیران سبز امید را از تاریخ ۲۲ تا ۲۵ تیرماه ۱۳۹۱ در شهر گوتنبرگ سوئد به میزبانی تشکل رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ) و حضور نمایندگان تشکلهاییکه منشور سبز امید را محور فعالیتهای خود کرده اند برگزار خواهدشد.
اهداف این نشست به اختصار شامل “افزایش توانمندیهای تشکیلاتی تشکلهای حائز شرایط” و همچنین” آسیب شناسیجنبش سبز در حوزههای مختلف” میباشد که از طریق برگزاری سلسله کارگاهها و سخنرانیهای آموزشی دنبال می شود. مجموعه این فعالیتها به وسیله فعالین شناخته شده جنبش سبز اداره و سعیخواهد شد با ایجاد بستری مناسب و آرام به رشد و بالندگی شرکت کنندگان منتهیگردد.
بدیهیاست که به دلیل ظرفیت محدود نشست و هم همچنین الویتی که برای حضور تشکلهای شکل گرفته قائل شده ایم، میزبان نشست نمیتواند پذیرای تمامیفعالین باشد، فلذا از متقاضیان، خصوصاً تشکلهای فعال در تمامیدنیا دعوت میکند ضمن مراجعه به وبسایت http://www.safiranesabz.com ، درخواستهای خود را به آدرس info@safiranesabz.com ارسال نمایند تا در صورت امکان با حضور خود زینت بخش این نشست شوند.
ستاد برگزاری دومین نشست سفیران راه سبز امید
رساگ (راه سبز امید گوتنبرگ)
هرانا؛ ممانعت از اعزام محبوبه کرمی به مرخصی درمانی
خبرگزاری
هرانا با وجود نامساعد بودن وضعیت جسمانی محبوبه کرمی و موافقت با مرخصی
استعلاجی ایشان مسئولین همچنان از پذیرش سندی که خانوادهی وی معرفی
نمودهاند، سرباز میزنند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان
خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محبوبه کرمی زندانی سیاسی در بند
نسوان زندان اوین که در شرایط نامساعد جسمی از افسردگی شدید نیز رنج
میبرد، با وجود موافقت مسئولین مبنی بر اعزام ایشان به مرخصی استعلاجی با
قرار وثیقهی صد میلیون تومانی، تاکنون دادستانی از پذیرش سندی که خانواده
وی معرفی نمودهاند سرباز زده و پذیرش آن را منوط به موافقت اجرای احکام
زندان نموده است.
گفتنیست، به موجب حکم صادره توسط شعبهی
۲۶ دادگاه انقلاب و شعبهی ۵۴ تجدید نظر، محبوبه کرمی از مدافعان حقوق
زنان و حقوق بشر، محکوم به گذراندن سه سال حبس به اتهام اقدام علیه امنیت
ملی از طریق عضویت در مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران است.
وی از اردیبهشت ۱۳۹۰ در بند نسوان زندان اوین بسر میبرد.
پلمب سه غرفه نشر کتاب اهل سنت در نمایشگاه تهران
خبر
گزاری هرانا - مدیر نشر آراس کردستان از پلمب ۳ غرفه نشر کتاب ویژه اهل
سنت در بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران خبر داد.
به گزارش تارنمای کردپرس، «سعدی سجادی»
اظهار داشت: صبح پنج شنبه ۲۱ اردیبهشت و در روزهای پایانی کار نمایشگاه
تهران مسئولین برگزاری نمایشگاه به مدت ۲۴ ساعت غرفههای مربوط به نشر
«آراس کردستان»، «حافظ ابرو» خراسان رضوی و «ایلاف» استان فارس را پلمب
کردهاند.
سجادی افزود: از روز یکشنبه مسئولین
نمایشگاه چندین بار تذکراتی در مورد جمع آوری برخی عناوین کتاب از جمله
«تاریخ سیاسی کُرد» نوشته «آیت محمدی»، «امثال قرآنی» اثر «ابن قیم جوزی» و
کتاب «دین سوزی معاصر» اثر «کمال روحانی» را به مسئولان غرفه ما دادهاند و
امروز صبح به طور کامل غرفه را پلمب کرده اندلإ در حالی که این کتابها
دارای مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند.
مدیر نشریه آراس کردستان با اشاره به
اینکه هیچ کدام از مسئولین نمایشگاه حاضر به پاسخگویی در مورد علت پلمب
کردن این غرفه نبوده اند، افزود: از میان ۱۲۰۰ غرفه داخلی شرکت کننده در
بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران فقط این ۳ غرفه تعطیل
شدهاند.
بیست و پنجمین نمایشگاه تهران از ۱۳ تا ۲۳ اردیبهشت در مصلای بزرگ امام خمینی در حال برگزاری است.
لازم به ذکر است پیش از این نیز از حضور
«انتشارات صدیقی» و «انتشارات فاروق اعظم»، با وجود ثبت نام به موقع، در
نمایشگاه امسال ممانعت به عمل آمد.
هرانا؛ حکم اعدام ۴ زندانی متهم به لواط تائید شد
خبرگزاری
هرانا - حکم چهار شهروند در استان کهگیلویه و بویراحمد که پیشتر از سوی
دستگاه قضایی به اتهام "لواط" با حکم مرگ مواجه شده بودند، تائید شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان
خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم اعدام چهار شهروند به نامهای
"سعادت عارفی"، "وحید اکبری"، "جاوید اکبری" و "هوشمند اکبری" تائید شد.
این چهار نفر که ساکن شهر "چرام" در استان "کهگیلویه و بویراحمد" هستند، به اتهام لواط با مجازات مرگ مواجه شده بودند.
اتهام لواط اتهامی است که اکثرا به ایجاد رابطه جنسی با جنس موافق اطلاق میشود.
هرانا؛ احضار یک معلم اهری به دادگاه انقلاب
خبرگزاری هرانا - عباس نظری از فرهنگیان و فعالین مدنی شهرستان اهر، به شعبهی سوم دادگاه انقلاب تبریز احضار شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مهندس عباس نظری، دبير مدارس اهر، بر
پایهی احضاریهای، ملزم شده است که ۲۴ خرداد ماه سال جاری در شعبهی سوم
دادگاه انقلاب تبریز حضور یابد.
عباس نظری در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ماه سال
۱۳۸۶ (سالگرد اعتراضات به کاریکاتور روزنامهی ایران) توسط مأموران امنیتی
در منزل شخصیاش دستگیر و پس از یک ماه بازداشت موقت در خردادماه همان سال
با قرار وثیقهی ده میلیون تومانی از زندان اهر آزاد شد،
گفتنی ست که احضاریهی اخیر، مربوط به این پرونده میباشد که بعد از گذشت پنج سال کماکان مفتوح است.
لازم به یادآوری است مهندس عباس نظری سابقهی بازداشت در زمان اعتراض دانشجویان به حذف دکتر چهرگانی از انتخابات در فروردین سال ۷۵ و مراسمات قلعه بابک و ۲۱ آذر را نیز دارد.
لازم به یادآوری است مهندس عباس نظری سابقهی بازداشت در زمان اعتراض دانشجویان به حذف دکتر چهرگانی از انتخابات در فروردین سال ۷۵ و مراسمات قلعه بابک و ۲۱ آذر را نیز دارد.
بازداشت محمد حاجی بابائی فعال دانشجویی در بابل
به گزارش کلمه از شهرستان بابل، نیروهای
امنیتی طی روزهای گذشته اقدام به ایجاد محدودیت و فشار بیشتر به چند تن از
فعالان دانشجویی نمودند و در این بین محمد حاجی بابائی، دانشجوی دانشگاه
علوم و فنون بابل نیز به تازگی بازداشت شده است که از محل بازداشت و
نگهداری وی تاکنون اطلاعاتی در دست نیست.
لازم به ذکر است استان مازندران و به خصوص
شهرستان بابل از جمله مناطقی است که طی سال های بعد از انتخابات ریاست
جمهوری ۸۸، ماموران و نهادهای امنیتی در آن به صورت گسترده دست به بازداشت
فعالان سیاسی، مدنی و دانشجویی زده اند.
با آنکه با گذشت حدود ۳ سال از انتخابات
ریاست جمهوری و برخورد وسیع با اصلاح طلبان در سطح کشور، دستگاه های
اطلاعاتی امنیتی ادعای کنترل بر اوضاع و حتی زنده نبودن جنبش سبز را
دارند، مشخص نیست این موج فشار بر نهادها و فعالان مدنی و دانشجویی در این
روزها با چه دلیلی صورت می گیرد.
هرانا؛ بازداشت و ضرب و شتم هوادران فوتبال در اصفهان و تبریز
خبرگزاری هرانا - دهها تن از هواداران باشگاه فوتبال سپاهان اصفهان و تراکتورسازی تبریز بازداشت و مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، طی روز
گذشته و در هفته پایانی لیگ فوتبال ایران، نیروهای انتظامی و ضد شورش حاضر
در ورزشگاه ها و سطح شهر تبریز و اصفهان اقدام به بازداشت و ضرب و شتم عده
ای از هوادران این دو باشگاه کردند.
بر اساس گزارش شاهدان عینی درگیری بین
نیروهای انتظامی و هوادران باشگاه سپاهان اصفهان در ورزشگاه فولاد شهر موجب
بازداشت و زخمی شدن جمع کثیری از تماشاگران شد، برخورد نیروهای انتظامی با
شهروندان به حدی بود که تا لحظاتی شعار های تندی بر علیه پرسنل این ارگان
نظامی در ورزشگاه سر داده شد.
هم چنین بر اساس گزارشات رسیده از تبریز
پس از پایان بازی باشگاه تراکتورسازی تبریز با باشگاه ملوان بندر انزلی و
کسب نائب قهرمانی این تیم در لیگ ایران هواداران تراکتورسازی در سطح شهر
تبریز اقدام به برپایی جشن کردند که با دخالت نیروهای انتظامی جمعی از
شهروندان در پارک الگولی (ائل گلی) تبریز بازداشت و عده ای نیز بر اثر
برخورد ضربات باتوم مصدوم شدند.
گفتنی است در این شهر دست کم ۱۰ تن از شهروندان توسط نیروهای انتظامی بازداشت شدند.
هرانا؛ مجری برنامه سینمایی "هفت" از کار برکنار شد
خبرگزاری
هرانا – با مخالفت جمعی از نیروهای تندرو در نحوه اجرای برنامه سینمایی
"هفت" مجری آن فریدون جیرانی از فعالیت در این برنامه برکنار شد.
به گزارش هرانا حذف فریدون جیرانی از این
برنامه مربوط به انتقادهایی است که برخی از نیروهای تندرو پس از پخش برنامه
در روز جمعه ۲۵ فروردینماه سال جاری است که در آن مناظره علی معلم،
تهیهکننده، کارگردان و محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بر سر
سینمای پس از انقلاب و رویکردهای آن برگزار شد.
سال ۱۳۹۱ که سومین سال فعالیت این برنامه و
به نوعی سال تثبیت آن به شمار میرفت، با حرفها و حدیثهای مختلفی آغاز
شد. جیرانی در برنامهاش سرمقالهای را خواند و رویکرد این برنامه را در
سال ۱۳۹۱ اعلام کرد. او در این سرمقاله با تشریح وضعیت سینما، به دو قطبی
شدن فضای هنر هفتم در ایران اشاره کرد و گفت که برنامه هفت مدافع تفکری است
که نمیخواهد سینمای ایران دولتی شود و به دهه ۶۰ باز گردد.
پس از پخش برنامه روز ۲۵ فروردین، ۲۱
رسانه حامی حکومت علیه برنامه "هفت" نامهای خطاب به عزتالله ضرغامی
نوشتند و خواهان مناظره با دستاندرکاران این برنامه شدند.
این رسانهها از فریدون جیرانی انتقاد
کرده و گفتند وی در برابر "سینمای ارزشی" و "سینمای دفاع مقدس" موضع منفی
دارد و در برنامههای "هفت" از سینماگران مخالف پشتیبانی میکند.
پس از این نامه انتقادی فضلالله
شریعتپناهی مدیر اجتماعی شبکه سه با اشاره به بیانیه ۲۱ رسانه و انتقاد به
اجرای جیرانی، گفت: "جیرانی نیز نقطه نظراتی را در زمینه این بیانیه عنوان
کرد، که این نظرات کاملا شخصی بوده و بدون اطلاع ما اقدام به این کار
کردند و آقای ضرغامی نیز به جیرانی تذکر داده بود."
پس از پخش شایعاتی در مورد برکناری تیم
جیرانی ۳۴ چهره سینمایی نیز با انتشار نامهای سرگشاده به عزتالله ضرغامی
رئیس سازمان صدا و سیما از جیرانی و برنامه «هفت» حمایت کردند، مسعود
کیمیایی، داریوش مهرجویی، مسعودجعفری جوزانی، ابراهیم حاتمی کیا، احمدرضا
درویش، رضا میرکریمی، بهروز افخمی از جمله حامیان این برنامه بودند.
سر انجام روز گذشته فریدون جیرانی در
ابتدای برنامه گفت که "هفت" امشب آخرین برنامهای است که با حضور او روی
آنتن میرود و از هفته بعد یک «تیم جدید» این برنامه را اجرا میکنند.
این برنامه با تاخیر زیادی روی آنتن رفت و
جیرانی با اشاره به این تاخیر گفت که از پخش محترم تشکر میکنیم که در این
مدت طولانی به صورت زیرنویس اعلام نکردند که امشب برنامه «هفت» روی آنتن
میرود.
او که در ابتدای برنامه اعلام کرده بود،
این آخرین برنامه اوست، افزود: "من از بدرقه خوب پخش محترم سپاسگذارم و از
دوستان ممنونم به خاطر این بدرقه."
برنامه "هفت" از هفته آینده با تهیه کنندگی محمدخزائی دبیر دوره گذشته جشنواره فیلم فجر و تهیه کننده سینما روی آنتن میرود و محمود گبرلو منتقد سینما هم مجری این برنامه است.
برنامه "هفت" از هفته آینده با تهیه کنندگی محمدخزائی دبیر دوره گذشته جشنواره فیلم فجر و تهیه کننده سینما روی آنتن میرود و محمود گبرلو منتقد سینما هم مجری این برنامه است.
مرگ یک زندانی در زندان سنندج
خبرگزاری هرانا - صبح روز گذشته ۲۰ اردیبهشت ماه ۹۱، یک زندانی عادی محبوس در زندان سنندج براثر بیماری درگذشت.
به گزارش موکریان، هم بندیهای این زندانی
ضمن اعلام این خبر، اظهار داشتند: سامان امینی اهل سنندج که حدود ۶ ماه
بود از بیماری در ناحیه گردن رنج میبرد صبح روز گذشته در زندان مرکزی
سنندج جان خود را از دست داد.
یادآور میگردد براساس ماده ۱۱۸ آئیننامه
اجرایی سازمان زندانها معاینه و معالجه محکومان بیمار در زندانها به
عهده اداره زندان میباشد.
هرانا؛ چهار تن در زندان کرمان اعدام شدند / تصاویری از تحویل اجساد
خبرگزاری
هرانا - صبح چهارشنبه در زندان کرمان چهار نفر به اتهام حمل مواد مخدر
اعدام شدند و رسانههای رسمی وابسته به دولت از پوشش خبری آن ممانعت کردند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح چهار شنبه هفته جاری چهارتن از
زندانیان متهم به حمل و نگهداری مواد مخدر که از سال گذشته در زندان کرمان
نگهداری میشدند و فاقد هر نوع سوء پیشینه کیفری بودند در زندان کرمان
اعدام شدند. رسانههای رسمی وابسته به دولت از هر گونه پوشش خبری آن تاکنون
امتناع کردهاند.
گفتنیست، مجلس ترحیم دوتن از ایشان در تاریخ ۲۰ اردیبهشت برگزار شد.
در زیر میتوانید تصاویری از تحویل اجساد دو تن از اعدام شدگان به خانواده قربانیان را مشاهده کنید.
بررسی موراد حقوقی نقض شده در این گزارش:
• ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
• بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمیتوان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
• بند ۲ ماده ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ: کشورها، تمام اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی خود، بعمل آورند.
• بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمیتوان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
• بند ۲ ماده ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ: کشورها، تمام اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی خود، بعمل آورند.