۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش سوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها

ابوالحسن بنی‌صدر

ابوالحسن بنی‌صدر

دست‌کم از سال دوم انقلاب بدين سو، امری که همه‌روزه روی می‌دهد و عيان است، اين است که مثلث زورپرست بر ضد بنی‌صدر تبليغ می‌کنند. در ايران، يک کس است که يک‌سره سانسور می‌شود و نام بردن از او در وسائل ارتباط جمعی، مجازات دارد. در بيرون ايران نيز، هر سه رأس مثلث زورپرست، کارشان جعل دروغ و جدا کردن جمله‌ای از متنی و زشت کردن زيبائی و دروغ کردن راستی و نسبت دادن آن به بنی‌صدر هستند
پاسخ به پرسشهای ايرانيان از ابوالحسن بنی صدر

آقای محمد از ايران، يک رشته پرسشها کرده است که، در اين نوبت، به يک چند از آنها، پاسخ می دهم. پيش از آن، خاطر نشان می کنم که محکی بس دقيق وجود دارد و آن «وفای به عهد» است. دين يا مرامی که روش عهد شناسی و وفای به عهد نباشد و نقض عهد را توجيه کند، قول زور و بيان قدرت است. مشکل انسانها، بخصوص استبداد زده ها، عهد ناشناسی، بنا بر اين، قدرت باوری و دين و مرام را وسيله توجيه وفا نکردن به عهد و تن دان به حکم زور گرداندن است:
• پرسش اول:
۱ – آيا در زمان خروجتان از ايران با افکارعمومی آشنا بوديدکه بعدها چه خواهند گفت؟ آيا خرد جمعی از خروجتان آنهم با آقای رجوی دفاع کرد و ميکند؟ من نمی دانم ولی همينقدر بگويم که اگر حاکمان ميليونها خرج کنند نمی توانند آقايان بازرگان و خاتمی را در دل مردم بد نام کنند و قطعا آنها هميشه در دلها جا دارند. اما متاسفانه و عليرغم ميل باطنی اينجانب، اين موضوع در مورد شما صدق نمی کند. چرا؟ چرا بسياری از شما متنفرند؟ آيا نه اين است که مومن نبايد خود را در معرض اتهام قرار دهد؟به نظر خودتان ناخواسته با احساسات مردم بازی نکرديد؟
❊پاسخ به پرسش اول:
نخست به ياد شما می آورم که زمانی که صحبت از لغو «نظارت استصوابی» شد، مدافعان اين «نظارت»، استدلال کردند که هرگاه نظارت استصوابی لغو شود، مجلس از طرفداران بنی صدر پر می شود. اين امر که مثلث زور پرست همه روز به بنی صدر ناسزا می گويند و او را سانسور می کنند و دروغ می سازند و به او نسبت می دهند، لاجرم دليلی دارد و بطور قطع دليل آن اين نيست که او چون آنان است. اينست که بر خلاف آنان، بر حق ايستاده است:
۱- از زمانی که بازسازی استبداد در دستور کار قرار گرفت، دست کم از سال دوم انقلاب بدين سو، امری که همه روزه روی می دهد و عيان است، اينست که مثلث زور پرست بر ضد بنی صدر تبليغ می کنند. در ايران، يک کس است که يکسره سانسور می شود و نام بردن از او در وسائل ارتباط جمعی، مجازات دارد مگر اينکه بقصد ناسزا گفتن به او و جعل کردن دروغی و نسبت دادن به او باشد. در بيرون ايران نيز، هر سه رأس مثلث زور پرست، کارشان جعل دروغ و جدا کردن جمله ای از متنی و زشت کردن زيبائی و دروغ کردن راستی و نسبت دادن آن به بنی صدر هستند. از ياد نبريد که اين اول بار است که پيشروان در راه استقلال و آزادی، همزمان، با هر سه رأس مثلث زورپرست رويارو هستند و در ازای دروغها و ناسزاها و بهتان های زورپرستان، آنها را به ترک زورپرستی و بازيافتن استقلال و آزادی خويش می خوانند.
۲ – مردم از آنچه من در آن ايام اطلاع داشتم اطلاع نداشتند. آنها از سازشهای پنهانی ملاتاريا با امريکا و انگلستان و اسرائيل و... (اکتبر سورپرايز و ايران گيت ) اطلاع نداشتند. برغم هشدار ۲۲ خرداد ۶۰ ، به مردم ايران، اين مردم از پيوند ارگانيک ريگانيسم و تاچريسم و خمينيسم آگاه نبودند و نمی دانستند که قرار است در سود انگلستان و امريکا و اسرائيل (واقعيتی که ديرتر، وزير دفاع انگلستان، آلن کلارک و سفير وقت انگلستان در عراق بر زبان آوردند)، آقای خمينی و دستياران او جنگ را به مدت ۸ سال ادامه دهند، فرصت رشد از ميان ببرند و يک نسل ايرانی را نفله کنند و بخشی از ايران ويران بگردد. پس داوری آنها در آن روز و بعد از آن، از روی آگاهی نبوده است. آنکس که بر حقايق آگاه شد يا می شود و آدمی را به حق می شناسد، تصديق می کند که تن ندادن به خطر و تن دادن به تقدير قدرت، کاری آسان بود و زندگی را بر منتخب مردم ايران نيز آسان تر می کرد. اما تن دادن به زندگی در ترور، برای دفاع از استقلال ايران و استقلال و آزادی ايرانيان، کاری بود و هست که منتخب مردم ايران نمی بايد از آن تن می زد.
۳ - مردم ايران می بايد فرهنگ استقلال و آزادی را خلق کنند تا بتوانند شخص را به حق بسنجند. وگرنه، به قول شما، شخص را به محک «احساسات» ناپايدار خود می سنجند. منتخب يک ملت می بايد نماد توانائی های آن ملت باشد و بر او نبود و نيست که به بازسازی استبداد و زيست در حاکميت جبار تن دهد. ايرانيان برای برخاستن و ايستادن در برابر جبار به الگو نياز دارند. زيست در استبداد و مماشات با آن، نه کار يک منتخب و دوستان و همکاران او است. او برای اجرای برنامه ای انتخاب شده بود که، با اجرای آن، رشد در استقلال و آزادی و بر ميزان عدالت اجتماعی تحقق می يافت.
۴ – چون بر حق ايستادی، اهل حق با تو موافق می شوند و اهل قدرت از تو متنفر می گردند. هرگاه پندار و گفتار و کردار آدمی چنان باشد که همگان را خوش بيايد و کسی از او متنفر نشود، بی ترديد، او وسط باز است و دير يا زود، جانب جبار را می گيرد. به ياد شما می آورم که تبليغات دستگاه اموی، علی (ع) را اول کافر و ... باوراند و مردم شام در قنوت نماز به او ناسزا می گفتند برای تقرب به خداوند! اما امروز، نزد مسلمانان، او و پيامبر (ص) تنها دو شخصيت مقبول و محبوب جمهور مسلمانان هستند.
۵ - درنتيجه، آدمی همواره می بايد پندار و گفتار و کردار خود را به محک حق بسنجد. چراکه، چون حق ذاتی حيات است و ناحق عارض بر حيات، حق ماندنی و ناحق رفتنی است. چنانکه استقلال و آزادی انسان ماندنی و قدرت و قدرتمداری رفتنی هستند. چون چنين است، زمان بسود ايستاده برحق گواهی می دهد. آن زمان که دو جريان آزاد انديشه ها و اطلاع ها و داده ها برقرار می شوند، ايستاده برحق، الگوئی ماندگار می گردد. بنا براين،
۶ – ايران تا بوده در استبداد زيسته است. تجربه ها برای بيرون بردن ايران از استبداد و جانشين ضد فرهنگ قدرت کردن فرهنگ استقلال و آزادی، نيمه کاره رها شده اند. اين بار، جمع ما بنا ندارد تجربه را رها کند. بعد از سه دهه استقامت، اينک مطمئن شده ايم که ايران از ظلمات استبداد به روشنائی استقلال و آزادی می آيد و می ماند و رشد می کند. جامعه باز و مردم حقوق و کرامتمند و منزلت جسته، اينست آن آرمان دست يافتنی که جمع ما را به وجد می آورد و همچنان بر هيجان کار ما می افزايد.
• پرسش دوم:
۲ – آيا سخنان شما و بيانيه هاتان ما را به سمت اصلاح نظام دعوت ميکند يا دشمنی با او؟ آيانمی شود اين سيستم را اصلاح کرد؟ اگر پيامبر بود و يا ائمه بودند چه می کردند؟ ميگفتند بياييم حکومت را ناکار کنيم يا می فرمودند: همه باهم بياييم خودمان را اصلاح کنيم. در واقع آيا نمی گفتند که بود اين حاکميت از مردم و اين جامعه است. تا آنها اصلاح نشوند حاکمان هم اصلاح نمی شوند؟
❊ پاسخ به پرسش دوم:
۲– به اين پرسش نيز چند نوبت پاسخ نوشته ام. باوجود اين، نکاتی در آنست که پرداختن به آنها می تواند مفيد باشد:
۲/۱- سخنان و نوشته های من شما را به دشمنی نمی خوانند، «برضد» نمی خوانند برای هدفی می خوانند. هر نظامی که بر محور قدرت پديد می آيد و عنصر فعالش عامل و آلت قدرت است و عناصر فعل پذيرش، مطيع امر جبار، مدار بسته ای دارد که، در آن، تنها در جهت فعال مايشائی عنصر فعال و فعل پذيرتر شدن مطيع های امر جبار قابل اصلاح است. ادعای اصلاح چنين نظامی در جهت کاستن از فعال مايشائی عنصر فعال وکاستن از فعل پذيری عناصر مطيع، ادعائی ناممکن و دروغ است. آيا هنوز تجربه به شما و همه ايرانيان نشان نداده است که اصلاحات در چهارچوب نظام حاکم در جهت کاستن از فعال مايشائی ولی فقيه و افزودن بر اندازه اختيار کارکنان رژيم و برخورداری مردم از حقوق خويش، ميسر نگشت اما در افزودن بر فعال مايشائی ولی فقيه و فعل پذيری همگان، ممکن گشت؟ پس گفته ها و نوشته های من شما را به تغيير نظام می خواند. به ايجاد نظام باز و تحول پذيری می خواند که، در آن، جمهور مردم، بر ميزان حقوق، بر يکديگر ولايت دارند. يعنی بايکديگر نه رابطه قوا که رابطه حق با حق برقرار می کنند و همگان، در جريان رشد، فعال هستند و جمهوری شهروندان را تشکيل می دهند. برای اين کار،
۲.۲ – پيامبر (ص) ما را به اصل «تغيير کن تا تغيير دهی» فرا خوانده است. بهوش باشيد که بنا بر رهنمود قرآن، فرا خواندن طاغوت به ترک فرعونيت ( سوره طه آيه های ۱۴ و ۴۳ و النازعات آيه ۱۷ و...) و به مبارزه برخاستن با طاغوت
( بقره آيه ۲۵۶ و نساء، آيه ۶۰ ) نيز بخشی از «تغيير کن تا تغيير دهی» است. بسيارند کسانی که فعل پذيری و تسليم شدن به حکم جبار را توجيه می کنند به ضرورت اصلاح خويش و يا «مبارزه فرهنگی». حال اينکه زورزدائی از پندار و گفتار و کردار، بنا بر اين که انسان در جامعه زندگی می کند، جدائی ناپذير است از مبارزه با ضد فرهنگ قدرت و نيز جدائی ناپذير است از مبارزه با دولت جباران. چنان که پيامبر اسلام نيز چنين می کرد. در حقيقت، از زمانی که عقل آدمی استقلال و آزادی خود را باز می يابد و پندار و گفتار و کردارش از زور خالی می شوند، زورپرستان با او رويارو می گردند. بر او است که از زورپرستان اثر نپذيرد و عقل مستقل و آزاد خويش را به کار طبيعی خود که ابتکار و ابداع و خلق است، واگذارد. الگو بگردد و انسانها را به استقلال و آزادی و حقوق ذاتی خويش بخواند. رابطه قدرتی که در کله ها، بر مسند خدائی نشسته است را با دولت جباران، خاطر نشان کند و فراخوانی بگردد به رهائی از جبر قدرت، خواه در شکل دولت جباران و هم در شکلها که بت قدرت می يابد و هر دربند تقدير قدرتی، شکلی از آن را می پرستد.
۲/۳- مبارزه با دولت جبار، از راه پيشنهاد بيان استقلال و آزادی بمثابه انديشه راهنما به مردم و الگوی اين انديشه راهنما گشتن و مردم را به تغيير خواندن و پذيرش اين فراخوان از سوی مردم، به ثمر نمی رسد، هرگاه مردم برای خلع يد از جبار نيز برنخيزند. اگر فرمود برو بطرف فرعون، بدين خاطر بود و هست که تغيير کردن و تغيير دادن در گرو رها شدن از جبر جبار است. چراکه دولت جبار تنها فرآورده قدرت باوری و روابط قدرت در سطح جامعه و ميان جامعه و جامعه های ديگر نيست، بلکه بنابر تمرکز طلبی و برخود افزائی روز افزون قدرت، دولت جباران، بزرگ ترين ويرانگر نيروهای محرکه می شود و جامعه را بی توان می کند. از ميان برداشتن چنين قدرت ويرانگری، وقتی حاصل تغيير کردن انسانها و توان تغيير دادن آنها می شود، انقلابی است که، بدان، جامعه ای با نظام اجتماعی باز و اعضائی مستقل و آزاد و رشد ياب، تحقق پيدا می کند.
۲/۴- حق و ناحق را نمی توان در هم آميخت و اگر چنين کنيم، اصالت قدرت (= زور) را پذيرفته ايم و ناحق را بر حق غالب گردانده ايم. باورهای جبرگرايانه ای از نوع مصلحت و حقيقت و تقدم مصلحت بر حقيقت و ترجيح بد بر بدتر و خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو و مشت با درفش نمی جنگد و يک دست صدا ندارد و دولت جباران را رها کن و به اصلاح خود بپرداز و تقدم با مبارزه فرهنگی يا سياسی است و تقدم استقلال بر آزادی و يا آزادی بر استقلال و... ، ترجمان طرز فکرهائی هستند که به قدرت اصالت می دهند. صاحبان اين طرز فکرها گمان می برند که می توان ميان قدرت و حق، وسط را گرفت. غافل از اين که نسبت حق به قدرت (= زور) نسبت تضاد است و اين دو وسطی ندارند که بتوان آن را گرفت. در حقيقت، وقتی حق است قدرت (= زور) نيست و چون قدرت را پديد آوردی از حق غافل گشته ای. پس وسطی وجود ندارد که بتوان آن جا را اقامتگاه خويش کرد و با زور، از راه تسليم شدن، کنار آمد و در همان حال، به حق عمل کرد.
• پرسش سوم:
۳ – خرد جمعی"ميتواند اطمينان بخش و قابل اتکا و معيارسنجش افراد قرار گيرد. البته تا جايی که بنده به آن رسيده ام. چرا هيچيک از گروهها و اشخاص ميانه رو(لااقل در ظاهر هم که شده) از شما جانبداری نکرده اند؟ بنظرتان همه بخاطر زوری که بالای سرشان است سکوت کرده اند؟ آقای منتظری(ره)هم گويا با شما مخالف بوده اند. من فقط به قوه خرد خودم شما را تاييد کرده ام و اين عين ثواب است ولی بنظرم کافی نيست.
❊پاسخ پرسش سوم:
۳- خرد جمعی در استقلال و آزادی و بر فرض برقراری دو جريان آزاد انديشه ها و اطلاعات، در زمانی که وجدانهای تاريخی و همگانی و علمی جامعه غنی هستند و وجدان اخلاقی جامعه با معيار حقوق، می سنجد و داوری می کند، آرائی صادر می کند که به حق نزديک تر هستند. حق ويژگی های خود را دارد و معيار شما می بايد سنجيدن هر پندار و گفتار و کرداری به اين ويژگی ها باشد.
با اين وجود، از آنجا که ادامه حيات هر ملتی به ميزان معرفت آن ملت به حقوق خود و حقوق هر انسان و طبيعت و جانداران و عمل به اين حقوق بستگی دارد، خرد جمعی، حتی در شرائط سانسور، می تواندحق را از ناحق تميز دهد.
۳/۱- ميانه رو، بنا بر اين که معيار سنجش شما حق باشد و يا کنار آمدن با قدرت، دو معنای متضاد پيدا می کند:
• راه حق مستقيم و بيراهه قدرت (= زور) ناراست و پر پيچ و خم است. تنها راهی که مستقيم است راه حق است و اين راه، دو بيراهه در دو سوی چپ و راست خود دارد. هر دو بيراهه قدرتمداری هستند. کسی که بر راست راه حق است، «امت وسط» بدين معنی است که نه زور مدار راست و نه زورمدار چپ است. پس آنها که بر صراط مستقيم حق هستند، نه بر آن و نه بر اين افراط هستند.
• اما در علم سياست بمعنای علم بر راه و روش دست يافتن به قدرت و بکاربردن قدرت و حفظ آن، ميانه رو تعريف دارد و او کسی نيست که راست راه حق را در پيش می گيرد و در آن می شود، بلکه کسی است که نه افراطی راست (از نوع استبدادهای فراگير راست چون نازيسم و فاشيسم و فرانکيسم و...) و نه افراطی چپ (از نوع استالينيسم و...) است. بلکه کسی است که بيان قدرتی را در سر دارد که فوکو آن را «بيان قدرت دموکراتيک» نام می نهد. بدين قرار، در اينجا، سه نوع تنظيم رابطه عمومی نه با حق که با قدرت وجود دارند: افراطی راست و افراطی چپ و ميانه رو. تازه، هريک از اينها نيز گرايشهايی دارند. چنانکه ميانه روها نيز بنوبه خود، وسط و راست و چپ دارند.
• قرآن از نوع ديگری از آدمها سخن گفته است: منافقان. يعنی کسانی که در ظاهر اهل حق می نمايند و در باطن، بندگان قدرت هستند.
وسط ها، هم وقتی مراد کسانی هستند که در رابطه با قدرت، جای خود را وسط توصيف می کنند و هم نفاق پيشگان، در روياروئی نهائی، همواره جانب قدرت و قدرتمدارها را می گيرند.
۳/۲- اما آنها که بر صراط مستقيم حق هستند، ويژگی هايی دارند. از ويژگی هايشان يکی اينست که برای خود ولايت مطلق قائل نمی شوند و بر مسند قضاوت نمی نشينند و حکم غيابی در باره کسی صادر نمی کنند. آنها که خود را قاضی ديگران می کنند و در ذهن خويش برای آنها حکم محکوميت صادر می کنند و حق فرجام خواهی نيز برای محکوم قائل نمی شوند، زورپرست هستند و چون در روشهای عقل قدرتمدار – با آنکه هر روز بارها آنها را بکار می برند – خويش تأمل نمی کنند، متوجه نمی شوند که اين عقل، جبراً، با تخريب شروع می کند و اندر نمی يابد که با تخريب خود شروع می کند.
حال برای اين که ببينيم فرق بيان استقلال و آزادی با بيان قدرت در چيست و چگونه می توان بيان قدرت را به بيان استقلال و آزادی برگرداند، تمرينی را انجام می دهيم:
• تنها وقتی انسان بر راست راه حق است، زور بی محل می شود. علت نيز اينست که رابطه ای که نياز به بدل کردن نيرو به زور و بکار بردن آن باشد، بوجود نمی آيد. بدين قرار،
الف - هر بيان قدرتی اين يا آن نوع تنظيم رابطه با قدرت است و در هر بيان قدرتی، زور کاربرد دارد.
ب – هرگاه به حق عمل شود، خلاء بوجود نمی آيد و با غفلت از حق، خلاء بوجود می آيد و اين خلاء را قدرت (=زور) پر می کند.
• وقتی انسان بر راست راه حق است، پندار و گفتار و کردار او، خالی از تناقض و تضاد می شود. به سخن ديگر، پندار و گفتار و کردار او خالی از تناقض و او نه با حقوق ذاتی خود و نه با حقوق ذاتی ديگران، تضاد پيدا نمی کند. ممکن است گوينده ای بگويد: اما با قدرت تضاد پيدا می شود. به او يادآور می شوم که چون بر حق عمل کنيم، قدرت وجود پيدا نمی کند تا عمل به حق آدمی را در تضاد با قدرت قرار دهد. قدرت فرآورده يک رابطه، رابطه قوا، ميان دو کس و يا دو گروه است. اين رابطه را نيز، انسانها با غفلت از حقوق ذاتی خويش برقرار می کنند.
• بدين قرار، راست افراطی و ميانه رو و چپ افراطی، وقتی رابطه انسان با قدرت تنظيم می شود، با اين تناقض ها و تضادها روبرو می شوند: با حقوق انسان در تضاد می شوند. پس هم با يکديگر و هم با خود، در تضاد می شوند. قول و فعل آنها نيز متناقض می شود. زيرا وقتی حق نمی گويند و به حق عمل نمی کنند، راست نمی گويند و دروغ به ضرورت تناقض آميز است. اما تضاد با خود و تضاد با ديگری، با معرفت بر حقوق و عمل به حقوق (قرارگرفتن در راست راه حق) از ميان بر می خيزد. و قول و فعل متناقض نيز
الف - با خالی کردن آنها از زور، بنا براين،
ب – منطبق کردنشان با حق، بی تناقض می گردد. بدين سان، انسان راست راه حق را باز می يابد، استقلال و آزادی خويش را باز می يابد زيرا قدرتی که استقلال او در گرفتن تصميم و آزادی او را در گزيدن نوع تصميم، نقض و يا محدود کرده بود، از ميان برخاسته است. بيانی که بدين سان بازيافته می شود و راهنمای انديشه و عمل انسان می گردد، بيان استقلال و آزادی است.
وقتی انسان از حقوق ذاتی خود غافل می شود و گرفتار جبر قدرت می گردد، به ضرورت، به قدرت اصالت می دهد و اگر هم به حقی قائل باشد، آن را تابع قدرت می شناسد. از اين رو، هر سه گروه تضاد قدرت با حق را بسود قدرت «حل» می کنند. غافل از اين که حق هستی دارد و قدرت هستی ندارد مگر وقتی دو کس بايکديگر رابطه ای برقرار می کنند که ترجمان حقوق آنها نيست و نيرو را در تخريب يکديگر بکار می برند. پس قدرت جز نيروی تغيير جهت يافته نيست. هرگاه نيرو را به حال طبيعی بازگردانيم، قدرت از ميان بر می خيزد. از اين جاست که هر حکمی که ميان دو کس رابطه قوا برقرار کند، گويای غفلت از حق و اکراهی است حاصل تغيير جهت دادن به نيرو. اين حکم ناقض حق و متناقض کننده نيرو با خود (زور همان نيرو و بلحاظ ويرانگری ناقض نيرو است که در حيات کاربرد دارد)، بنا براين، نه تنها از اسلام نيست که ضد آنست. بدين قرار، هرگونه ولايتی که اعمال قدرت يکی بر ديگری معنی دهد، حکم زور است و از اسلام نيست. معنی در دين اکراه نيست، همين است.
• اما منافق با تضاد ديگری نيز روبرو است: تضاد ظاهر با باطن. رفع اين تضاد به اينست که ظاهر و باطن او عارف و عامل به حق بگردد. هرگاه او چنين کند، از بند اين تضاد و تضاد و تناقض های ديگری که در رابطه با ديگران، بدانها گرفتار می شود، رها می گردد. بدين رهائی، او استقلال و آزادی و حقوق و کرامتمندی خويش را باز می يابد.
۳/۳- در آنچه به آقای منتظری مرحوم، مربوط می شود، يک دوره او مخالف من بود از جمله به اين خاطر که مخالف ولايت فقيه بودم. اطلاعات نادرستی که به او می دادند نيز مؤثر بودند. با اين وجود، وقتی رژيم به حقوق انسانی و کرامت او تعرض کرد، از حقوق و کرامت او، با تمام توان، دفاع کردم. در سالهای پايانی حيات او، رابطه برقرار شد و با واسطه، مکاتبه نيز شد. او نخستين مرجع شيعه شد که در باب حقوق انسان جزوه ای انتشار داد. برحق ايستاد و ولايت مطلقه فقيه را از مصاديق شرک شمرد.
• پرسش چهارم:
۴ - ايراداتی که به جامعه و حاکميت ايران داريد اين تصوير را مينماياندکه اين سيستم يک سيستم سرطانی است. پس چرا سی واندی سال دوام دارد؟ سيستم سرطانی بايد زود از هم بپاشد. چرا نپاشيده؟چرا فدايی"آقا" بسيار داريم؟ شما گفته ايد آقای خامنه ای در اقليت است. درست. اما نه پنج درصد. شايد برای تبليغ ميگوئيد. ولی برای من اين آمار جای تامل دارد. مردمی هم که من ديدم فقط نگران گرانيها هستند و بس. پس فقط قشر روشنفکر و انديشمند سخنان شما را در می يابند. باور کنيد مردم از انقلاب ۵۷ زده شده اند و ديگر مايل نيستند انقلاب کنند.
❊ پاسخ پرسش چهارم:
۴ – سرطان وقتی موجود زنده را از پا در می آورد که نيروی حياتيش را به پايان می برد. پس تا وقتی رمقی برای مردم باقی است، سرطان می ماند و سرتاسر پيکر جامعه را نيز فرا می گيرد. برای جامعه يکی از دو کار می ماند: حق حيات خويش را به ياد آوردن و زندگی را عمل به حقوق خويش کردن و تغيير کردن و تغيير دادن. به ديگر سخن، رها کردن خود از سرطان ولايت مطلقه جبار. و يا فعل پذيرانه تسليم تقدير بی شفقت قدرت ماندن و دم فرو بسته بکام مرگ رفتن. جامعه ايران جوان است و به يمن انقلاب ايران، ايرانيان تغيير کرده اند و حقوق ذاتی خويش را به ياد می آورند و بر می خيزند. علامتها می گويند که عزم بر ادامه حيات ملی در ايرانيان استوار است. دو علامت از علامتها مشاهده کردنی تر هستند: يکی اين که اين رژيم هيچگاه نتوانسته است به اکثريت بدل شود. و ديگری اين که هنوز سه دهه از عمرش نگذشته، همه روز، بر زبان ايرانيان اين جمله جاری است: چه وقت از شر اين رژيم می آسائيم؟ اين رژيم چه وقت می رود؟ اين پرسش آنقدر همگانی است که سران و مبلغان رژيم نيز فکر و ذکرشان «انقلاب مخملی» به قصد تغيير رژيم است. آيا شما نمی شنويد که، هربار، آقای خامنه ای، سخن خود را با دشمن آغاز و با دشمن به پايان می برد
۴/۱- «فدائی آقا» نداريم. شيفته قدرت و فدائی نماد قدرت داريم. در رژيم های استبدادی، بخصوص در آنها که به استبداد فراگير متمايل هستند، نماد قدرت فدائيان دارد. اگر تأمل کنيد، در شگفت می شويد که همه آنها فدائی داشته اند. هيتلر فدائی بسيار داشت. استالين نيز فدائی بسيار داشت و صدام نيز «فدائی » داشت و... و قذافی و اسد و خامنه ای هم «فدائی» داشته اند و دارند. سازمانهائی که بر محور قدرت ايجاد می شوند، نيازمند «فدائی» هستند وگرنه برجا نمی مانند. چنانکه القاعده نيز «فدائی» بسيار دارد. کسانی را دارد که آماده عمليات انتحاری هستند. وجود اين فدائی ها، جز بر شدت جباريت اينگونه رژيم ها گواهی نمی دهند. چرا که در جامعه های باز که ولايت با جمهور مردم است، نماد قدرتی وجود ندارد تا نياز به «فدائی» داشته باشد. از راه درس عبرت گرفتن يادآور می شوم که علی (ع) فدائی نداشت و معاويه «فدائی» داشت. او بود که خطاب به ايرانيان گفت: شاهان را شاه پرستان سودی نمی رسانند. و بر شما است که وجود «فدائيان آقا» را دليل قوت کيش شخصيت و پرستش نماد قدرت، بنا بر اين، ضعف فکری و اخلاقی جامعه و ضعف رژيم بشماريد که نماد زور است و وجود «فدائی آقا» دليل زورمداری آقای خامنه ای و رژيم ولايت مطلقه فقيه است.
۴/۲ – در نخستين انتخابات رياست جمهوری، در ۵ بهمن ۱۳۵۸، نامزد حزب جمهوری اسلامی، حدود ۴ درصد رأی داشت. در انتخابات فرمايشی مجلس، در ۱۲ اسفند ۱۳۹۰، کسانی که به هر دو فهرست متعلق به «اصول گرايان» رأی داده اند، ۴ درصد دارندگان حق رأی هستند. آرائی که برای منتخب اول تهران، آقای حداد عادل خوانده اند، ۱.۱ ميليون رأی است که کمتر از ۱۴ درصد دارندگان حق رأی در تهران است. از تهران، تنها ۵ تن در دور اول رأی داشته اند. بقيه کمتر از ۲۵ درصد رأی دهندگان رأی داشته اند. آرای آنها را که نسبت به دارندگان حق رأی در تهران بسنجيم، حدود ۵ درصد می شود. می دانم که در شهرهای متوسط و کوچک و مناطق روستائی شمار بيشتری رأی داده اند. اما وقتی با وجود تمامی امکاناتی که رژيم در اختيار دارد و از آنها (از جمله تهديد به قطع يارانه ) استفاده می کند، تحريم وسيع انتخابات نمی تواند از وجدان ملی فرمان نبرده باشد.
و نيز بدانيد در مبارزه با استبداد ضد دين و ايران، جز برحق نبايد ايستاد و جز حق نبايد گفت. تبليغ دروغ ضد تبليغ و به زيان آنها است که بر حق می ايستند. پس محض تبليغ، خلاف حقيقت نمی گويم. به برآورد من، وقتی ايران استقلال و آزادی خويش را بازيافت و ايرانيان در استقلال و آزادی رأی دادند، مشاهده خواهد شد که زور پرستی (مثلث زور پرست) در جامعه ايرانی پايگاه ۵ درصدی نيز ندارد.
۴/۳– وقتی شما می نويسيد مردم تنها نگران گرانی هستند، توصيفی از جامعه بدست می دهيد که سخت هشدار دهنده است. توضيح اينکه استبداد وقتی ويرانگری بر ويرانگری می افزايد و جو خشونت را هرچه سنگين تر می کند، جز خوردن آنهم بقدر «بخور و نمير»، ذهن ها را به خود مشغول نمی کند. وقتی کار جامعه ای به جائی رسيد که ابعاد زندگی اعضايش در حداقل زندگی خلاصه شد و گرانی او را با خطر از دست دادن همان حداقل روبرو کرد، آنهم باوجود فروش ثروت ملی کشور، رژيم پيش از آنکه تصور شود، ويرانگر گشته است و دارد کار جامعه را به جائی می رساند که اعضای آن، زندگی خويش را در زندگی گياهی ناچيز کنند.
با اين وجود، بنا بر پاسخ دوم، مردم ايران نيز مسئول وضعيتی که درآنند، هستند. مردمی که ندانند حقوق ذاتی دارند و اين حقوق مجموعه ای را تشکيل می دهند و غفلت از حقی غفلت از بقيه حقوق نيز هست، وقتی ندانند کسی که از دو حق استقلال و آزادی محروم است، حق کار و نان را نيز از دست می دهد، سرنوشتی را پيدا می کنند که مردم ايران پيدا کرده اند. مردمی که فکر می کنند نان واجب است اما استقلال و آزادی را اگر هم نداشتی زندگيت لنگ نمی شود، چگونه ممکن است وضعيتی را نيابند که اينک مردم ايران يافته اند؟
دانستنی است که استبدادهائی نيز وجود داشته اند و دارند که جامعه را به مصرف خو می دادند و می دهند. جامعه های تحت اين استبدادها، با غفلت از حقوق ذاتی خويش، در نمی يابند که محروم شدن از استقلال و آزادی، محروم شدن از اقتصاد توليد محور است. زمانی به خود می آيند و بر می خيزند که بسيار دير است. وضعيت های ليبی و سوريه و عراق و ايران و ...، حاصل اقتصاد مصرف محور و غفلت از استقلال و آزادی و ديگر حقوق ذاتی هستند.
• پرسش پنجم که نظر پرسش کننده است:
به هررو، من احساس ميکنم اگرروحانيت وکارگزاران درهمان بدو انقلاب به سيره و روش پيامبرکه دائم هم از آن دم ميزنند جلو ميرفتند و واقعا دغدغه دين داشتند و بازيگری در کار نبود و"من من کردنها"حذف می شد و همه گروهها را به مشارکت دعوت ميکردند، حتی آقای رجوی و گروهشان و قتل و خونريزی صورت نمی گرفت و به همه عفو عمومی ميدادند، عاقبت اينگونه نميشد. بسيار متاسفم از حرفهای بدون عمل.

❊ توضيح در باره نظر پرسش کننده:
نظر صحيح امروز شما هم بهنگامی که آقای خمينی در نوفل لوشاتو (فرانسه) بود و هم بهنگام بازگشت به تهران، مرتب به او پيشنهاد شد. اما حتی تعهدهايی که در برابر جهانيان بر عهده گرفته بود، نيز نقض شدند:
۱ – در نوفل لوشاتو، او متعهد شد که ولايت با جمهور مردم است و ميزان رأی مردم است و هر عاقلی می داند که تصدی امور مردم با خود آنها است. پيش نويس قانون اساسی نيز بر پايه ولايت جمهور مردم تدوين شد. اما او و دستيارانش عهد بشکستند و ولايت مطلقه فقيه را برقرار کردند.
۲ – او متعهد شد، نه خود او و نه روحانيان ديگر در دولت نخواهند بود. اما دولت را تصرف و استبداد را مرگبارتر و ويرانگرتر برقرار کردند.
۳ – او متعهد شد که آزادی عقيده برقرار شود و همه طرز فکرها حق تبليغ فکر خود را بيابند. اما امروز، مراجع نيز آزادی فتوا دادن را ندارند.
۴ – او متعهد شد که زنان در پوشش خود آزادند و با مردان در حقوق برابر هستند. اما امروز، وضعيت زنان کشور چنان است که بانويی چون نسرين ستوده به جرم دفاع از حقوق زنان به ۱۱ سال زندان محکوم می شود و ...
۵ – او به استقلال و آزادی متعهد شد و گروگانگيری را که نقض آشکار استقلال ايران بود، انقلاب دوم خواند. آن را دست آويز بازسازی استبداد کرد و جنگ ۸ ساله را ببار آورد. در همان حال، دستيارانش، سازشهای پنهانی اکتبر سورپرايز و ايران گيت را بعمل آوردند و هم اکنون، قدرت خارجی محور سياست داخلی و خارجی رژيم است.
۶ – او به رعايت حقوق انسان متعهد شد و در اعدام کردن از جباران تاريخ گوی سبقت ربود. به دستور او، در سه شب، حدود ۴۰۰۰ تن را اعدام کردند.
۷ – او متعهد شد که انقلاب کسانی را بر سر کار آورد که اقتصاد کشور را در راه رشد اندازند. اما چون ديد داريم اسباب اقتصاد توليد محور را تدارک می کنيم و کار دارد پيشرفت می کند، گفت: اقتصاد مال خر است. بنی صدر می خواهد ايران را سوئيس و فرانسه کند و مردم برای اسلام انقلاب کرده اند!
۸ – او متعهد شد تبعيض ها را از ميان بردارد و وجود تبعيض ها در جامعه را فرآورده استبداد شاه دانست. اما خود تبعيض را اساس گرداند. روحانيان قشر ويژه شدند. و ديگران، به چهار گروه مکتبی و ضد مکتبی و نيمه مکتبی و بی تفاوت تقسيم گشتند و مقرر کرد که اقليت ۵ درصدی (حزب اللهی و مکتبی) بر اکثريت ۹۵ درصدی حکومت کند.
۹ – او متعهد شد که افراد نيروهای مسلح در زندگی مردم مداخله نداشته باشند. هرچند «نهادهای انقلاب» را حکومت موقت ساخت، اما اين او و دستياران او بودند که اين «نهاد» ها را در سرکوب مردم بکار گرفتند و امروز، دولت و اقتصاد کشور در قبضه سپاه پاسداران است.
۱۰ – او متعهد شد که احزاب و سازمانهای سياسی آزادند و هم او بود که احزاب را تعطيل کرد. حتی حزبها و سازمانهائی را نيز که به طرفداری و با حمايت او ساخته بودند (حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی)، منحل کرد.
۱۱- او متعهد شد که انسان ايرانی منزلت و کرامت خود را باز می يابد. اما کار را بجائی رساند که مشاور رئيس جمهوری را به جاسوسی او گماشت و از او خواست آبروی خود را «بخاطر اسلام» از دست بدهد. بديهی است در ضد اسلامی که وسيله استبداد کرده بود، عمل به «دين» آبرو می برد. وگرنه، دين برای آن نيست که کسی بخاطرش آبرو ببازد. دين برای اينست که آدمی حقوقمندی خود را دائم به ياد داشته باشد و روش عمل به حقوق را بداند و به يمن عمل کردن به حقوق خويش، کرامت خويش افزون کند.
او بدتر از اين کرد: برخلاف نص قرآن، ايرانيان را به جاسوسی يکديگر گماشت. در آغاز، ساواک شاه منحل شد اما واواک را جانشين ساواک کرد و امروز، چندين دستگاه تفتيش عقيده و سانسور و سرکوب و جنايت وجود دارند.
۱۲ – او به فساد زدائی متعهد شد. اما امروز، ايران در شمار فاسدترين کشورهای جهان است. فساد را نيز دستگاه او و دستياران «روحانی» او آغاز کردند و کار را به جائی رساندند که امروز دولت و منابع ثروت کشور در دست مافياهای نظامی – مالی رانت خوار است.
۱۳ - او متعهد شد که ايران جامعه سالمی خواهد يافت. در آغاز، از جمله، مبارزه با مواد مخدر نيز فرصتی به آقای خلخالی داد که عطش اعدام کردن خود را فرو نشاند. و امروز، ايران ۱۵ درصد مواد مخدر را مصرف می کند و در جهان مقام اول را دارد. در فحشاء، تهران مقام دوم را دارد و...
۱۴ – او می گفت رژيم شاه استعدادها را از کشور فراری می دهد و متعهد شد که با پيروزی انقلاب، استعدادها به کشور بازگردند و کشور را بسازند. در آغاز، شماری به وطن بازگشتند اما به زودی، «مکتبی» های بی سواد که بی قرار تصدی مقامها بودند، دستيار ملاتاريا در تاراندن استعدادها شدند و آقای خمينی گفت: می روند به جهنم! و امروز، سالانه، ۱۵۰ هزار استعداد از ايران مهاجرت می کنند. صندوق بين المللی پول اين مهاجرت را معادل خروج سالانه ۵۰ ميليارد دلار از کشور برآورد می کند. اما چه کسی نمی داند که چنين نيروی محرکه ای را نمی توان کالا گرداند و ارزش آن را به دلار برآورد کرد.
۱۵ – او، در برابر جهانيان، به اسلام بمثابه بيان استقلال و آزادی و رشد بر ميزان عدالت اجتماعی، متعهد شد و ضد اسلام زور را جانشين آن کرد.
و...
عفو عمومی به او پيشنهاد شد و از او خواسته شد که همان روش انسان متعالی را بکار برد که پيامبر (ص) بهنگام ورود به مکه بکار برد. و او، ضد آن روش را بکار برد و امروز، ايران سرزمين خشونت گريها است. و نيز، از او خواسته شد به تعهد خود عمل کند و بگذارد همه سازمانهای سياسی، در آزادی، خويشتن را به جامعه بشناسانند. به او پيشنهاد شد که همگان را به بحث آزاد بخواند تا که رابطه ها ميان گروه های سياسی، سياسی بگردد و خشونت محل پيدا نکند. موافقت کرد و از همه خواست با بنی صدر به بحث آزاد بپردازند. اما چون ديد اينگونه بحثها هم مردم را در صحنه نگاه می دارند و هم سبب ارتقای ايرانيان به مقام شهروندی می گردند و سازمانهای سياسی را در برابر مردم مسئول می کنند و محلی برای آمريت قدرتمدارانه يک فرد باقی نمی گذارند. اما، نه تنها بحث آزاد ممنوع شد، بلکه از مردم خواسته شد «تحليل نکنند و اطلاعت کنند»!
با اينهمه، مردم ايران مبّرا از مسئوليت نيستند. توضيح اين که انديشه راهنمای آنها اين ضد اسلام نبود. چراکه اگر انديشه راهنمای آنها اين ضد اسلام بود، اولا˝ دليلی برای برخاستن برضد استبداد پهلوی نمی ماند و ثانيا˝ ممکن نبود يک ملت با فرهنگ، با «دين ولايت فقيه» ضد حقوق و کرامت انسان و جامعه ملی، نمی توانستند به چنان جنبش بی مانندی برخيزند که، در آن، گل بر گلوله پيروز شد. بر مردم ايران بود که شخص را به حق بسنجد و عهد شکنی آقای خمينی و دستياران او را برنتابند و برخيزند. بر آنها بود که «سی و پنج ميليون بگويند بله من می گويم نه» را بی پاسخ نگذارند. برآنها بود و هست که خود را تحقير نکنند و نپذيرند که اسلام، همين ضد اسلام بوده و انديشه راهنمای آنها در انقلاب، همين ضد اسلام بوده است. برآنها بود و هست که اجازه ندهند که از سوئی ملاتاريا و از سوی ديگر ضد انقلاب مطرود اين ضد اسلام را اسلام بخوانند و اسلام استقلال و آزادی و رشد بر ميزان عدالت اجتماعی را که انديشه راهنما در انقلاب بود، از خاطره ها پاک کنند و بيزاری از اسلام را بر ذهن ها حک کنند. چراکه، بدين کار، تنها حق را ناحق نکرده اند، خود را سخت تحقير کرده اند و تحقير شده سرنوشتی جز زيست در استبداد ندارد.





بزرگداشت اول ماه مه روز جهانی کار و کارگر
فراخوان شبکه «همبستگی برای حقوق بشر در ایران»


اخبار روز: 

امسال، بزرگداشت روز جهانی کارگر (۱۱اردیبهشت۱۳۹۱ ) در فضای ویژه ای برگزار می شود. از یک طرف، ما شاهد حمله بی امان سرمایه و بنیادگرایان به دستاوردهای مبارزات کارگران در کشورهای مختلف جهان هستیم. و از طرف دیگر، اوجگیری مبارزات کارگری و شهروندی و بروز اعتصاب های سراسری، به ویژه پیدایش و گسترش جنبش های عظیم شهروندیِ «برآشفتگان» در اروپا و «اشغال وال استریت» در آمریکا را می بینیم.
حاکمیت سرمایه مالی بر اقتصاد جهانی، از چند سال پیش بحران بی سابقه ای را در همه کشورهای پیشرفته به وجود آورده است. سرمایه جهانی از فرصت استفاده کرده و بیشترین فشار را بر کارگران و زحمتکشان وارد می کند. دولت ها با افزایش مالیات های عمومی و محدود کردن امکانات رفاهی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی، طبقات محروم جامعه را بیش از پیش در فشار گذاشته اند. رشد بی سابقه بیکاری در کشورهای پیشرفته در سال گذشته، همراه با کاهش دستمزدها و کاهش بودجه های رفاهی، میلیون ها نفر را به زیر خط فقر رانده است. شرایط دشوار کارگران و زحمتکشان در کشورهای یونان، ایتالیا، اسپانیا و پرتقال، نمونه های روشن این واقعیت است.
انقلاب های مردمی در جهان عرب هم که با سقوط دیکتاتورها می بایست چشم اندازی برای رفاه و پیشرفت اجتماعی طبقات محروم جامعه بگشایند، مورد هجوم بنیادگرایان اسلامی قرار گرفته اند. این امر، پی ریزی جامعه ای را که در آن حقوق برابر همه شهروندان و رفاه کارگران و زحمتکشان تامین شود، دشوار می کند.
در سال گذشته در ایران نیز نبرد کارگران و زحمتکشان علیه بنیادگرایی اسلامی و حاکمیت سرمایه ادامه داشت. طبقه کارگر ایران همچنان از داشتن اصلی‌ترین حق خود، یعنی داشتن تشکل‌های مستقل صنفی محروم است. جمهوری اسلامی به جـای پاســخ مثبت به درخواست‌های به حق کارگران، هر مطالبه ای را با اخراج، سرکوب، زنــدان و شکنجــه پاسخ می‌دهد. باز هم مبارزان جنبش کارگری و فعالان سندیکایی مستقل به خاطر دفاع از منافع کارگران و زحمتکشان ایران از کار اخراج شده و یا به زندان محکوم شده اند و به رغم افشای این سیاست ضدکارگری و درخواست مکرر مجامع بین المللی ده ها فعال جنبش‌کارگری ایران هم‌چنان در زندان به سر می‌برند.
بهره کشی از کودکان در ایران به صورت گسترده ای رواج دارد. میلیون ها کودک در ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. درصد بالایی از این کودکان به دلیل محرومیت، مجبور به فروش نیروی کارشان می باشند. در جمهوری اسلامی قانون منع بهره کشی از کار کودکان اجرا نمی شود و بهره کشان از کار کودکان مجازات نمی شوند.
روزی نیست که در مراکز تولیدی و صنعتی کشور خبر از سوانح کار و کارگری نباشد. هرساله بیش از ۱۰۰۰ سانحه کاری در محیط های کارگری رخ می دهد. کارگران در محیط کار از کمترین امکانات ایمنی برخوردارند. بحران جهانی، سیاست های اقتصادی ویرانگر دولت، سودجویی بی حساب سرمایه داران، تحریم های فلج کننده که نتیجه مستقیم سیاست هسته ای ماجراجویانه جمهوری اسلامی است، بیکاری را گسترش داده است. اضافه بر بیکاری، کاهش و یا نپرداختن دستمزد، کارگران و زحمتکشان را بیش از پیش در گرداب فقری سیاه غرق کرده است.
امروز بیش از هر زمانی اقتصاد ایران در انحصار نظامیان قرار گرفته و سپاه پاسداران را به بزرگترین کارفرما و سرمایه دار کشور تبدیل کرده است. کارگران و زحمتکشان ایران که از ابتدای روی کارآمدن جمهوری اسلامی، برای دستمزد بیشتر، بهبود شرایط کار و به دست آوردن حقوق اجتماعی خود پیکار کرده اند، همچنان مبارزه علیه حکومت استبدادی و نهادهای بزرگ انحصاری ـ نظامی و رانت‌خواران فاسد حاکم بر ایران را ادامه می دهند. آن‌ها می‌کوشند با اعتصاب، گردهمایی، تظاهرات اعتراضی و تحصن به حقوق خود دست‌یابند. آنان در این نبرد عدالت خواهانه از پشتیبانی دیگر جنبش‌های اجتماعی برخوردارند، امری که زمینه ساز پیوند مبارزه آنان با جنبش گسترده دموکراتیک و ملی ایران می‌باشد.
خواست‌های کارگران، زحمتکشان و کارکنان بخش‌های تولیدی و خدماتی که در منشورهای تشکل‌های مستقل کارگری تدوین شده اند عبارتند از:

مطالبات صنفی
دستمزدهاـ پرداخت فوری دستمزدهای معوقه کارگران.ـ افزایش فوری حداقل دستمزدها با دخالت نظر نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگران.ـ تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزدبگیران.ـ توقف اخراج و بیکارسازی کارگران.ـ لغو قراردادهای موقت و سفید امضا.
ـ افزایش حقوق بازنشستگی، رفع هرگونه تبعیض در پرداخت آن.
ـ بهره مندی زنان از مرخصی زایمان (دو ماه قبل و دو ماه پس از زایمان) با حقوق کامل.
ـ بهره مندی بازنشستگان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی.
ـ پرداخت حقوق کارگرانی که خودسرانه بازداشت شده و یا کارشان را از دست داده اند.
تشکلـ به رسمیت شناخته شدن بی‌قید و شرط حق ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و حق اعتصاب.ـ برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیط های کار.

اصلاح قوانین
ـ پذیرش قوانین و استانداردهای بین المللی کار در تدوین و تصوب قانون کارحدبد با دخالت مستقیم نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران.
ـ اجرای قانون کار در مناطق آزاد تجاری.
ـ برخورداری تمام بیکاران از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی تا زمان اشتغال به کار.
ـ تعطیلی رسمی اول ماه مه و گنجاندن آن در تقویم رسمی کشور و لغو ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز .

مطالبات سیاسی و اجتماعی
ـ آزادی فوری و بی قید و شرط تمام زندانیان سیاسی و لغو فوری مجازات اعدام.ـ به رسمیت شناخته شدن بی‌قید و شرط حق اعتراض، تجمع، تحزب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات.
ـ لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی‌قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه های زندگی خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی.ـ برخورداری تمامی کودکان از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یکسان و رایگان، جدا از نوع جنسیت و وابستگی‌های ملی، نژادی و مذهبی آنان و موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین شان.
ما ایرانیان برون مرزی در روز اول ماه مه، همراه و هماهنگ با جهان کار، سندیکاها، اتحادیه ها و نهادهای کارگری به پشتیبانی از مبارزات کارگران و زحمتکشان میهن‌مان برای رسیدن به حقوق‌شان برمی‌خیزیم. ما بر این باوریم که رسیدن کامل به این حقوق در گرو تغییرات ساختاری در جامعه ماست.
ما با شرکت گسترده در جشن جهانی روز کارگر و با طرح شعارها و خواسته های کارگران میهن‌مان، بر اعتبار جنبش کارگری و نقش موثر آن در تداوم، پیشرفت و تکامل جنبش دموکراسی خواهی ایران تاکید می‌کنیم و می‌کوشیم به جنبش دادخواهانه و عدالت گسترانه کارگران و ملت ایران یاری رسانیم.
ما از آزادیخواهان، نهادهای کارگری، نهادهای حقوق بشری و عدالت‌خواه در سراسر جهان می‌خواهیم که در سالـروز اول ماه مه با برگزاری کنفرانس، سمینار، گردهمایی، راه پیمایی، نوشتن نامه به سازمان ملل، جمع آوری امضا و کارهای ابتکاری دیگر نقض حقوق کارگران و سندیکاهای کارگری در ایران را محکوم کنند، خواستار لغو قوانین ضد کارگری در ایران شوند و به مبارزه برای آزادی فعالیت‌ِ سندیکاهای کارگری در ایران یاری رسانند.
ما از همه نیروهای دمکرات و مترقی دعوت می کنیم تا در رسانـدن صــدای کارگران ایران به گـوش سازمان‌هــای جهانــی حقوق بشر و سازمانهای بین المللی کارگری، برای فراهم نمودن شرایط زندگی بهتر کارگران و یکایک مردم ایران با حداکثر توان و نیرو تلاش کنند.
ما خواهان لغو حکم اعدام در ایران و آزادی فوری تمام زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم.

شبکه سراسری «همبستگی برای حقوق بشر در ایران»

برگزار کنندگان:

۱ـ اتحاد برای ایران ـ بلژیک
۲ـ اتحاد برای پیشبرد سکولاردموکراسی در ایران ـ آمریکای شمالی
۳ـ -اتحاد برای پیشبرد سکولاردموکراسی در ایران ـ تورنتو
۴ـ اتحاد برای پیشبرد سکولاردموکراسی در ایران ـ شیکاگو
۵ـ اتحاد برای پیشبرد سکولاردموکراسی در ایران ـ لوس آنجلس
۶ـ اتحاد برای پیشبرد سکولاردموکراسی در ایران ـ نیویورک
۷ـ انجمن حقوق بشرو دموکراسی ـ هامبورگ
۸ـ جامعه دفاع ازحقوق بشر در ایران ـ اتریش
۹ـ جامعه دفاع ازحقوق بشر و دموکراسی در ایران ـ سوئد
۱۰ـ جبهه متحد دانشجوئی ـ کانادا
۱۱ـ جمعیت دفاع از حقوق مردم ایران در اتریش
۱۲ـ حامیان مادران پارک لاله ـ ژنو
۱۳ـ حامیان مادران پارک لاله ـ هامبورگ
۱۴ـ حامیان مادران پارک لاله - مادران صلح دورتموند
۱۵ـ حامیان مادران پارک لاله ـ کلن
۱۶ـ خانه همبستگی مهر ـ کلن
۱۷ـ شبکه همبستگی ملی ایرانیان ـ فرزنو(کالیفرنیا)
۱۸ـ صدای موج سبز ـ جنبش سبز لندن
۱۹ـ کمیته مستقل ضدسرکوب شهروندان ایرانی ـ پاریس
۲۰ـ مونیخ همیار ایران ـ مونیخ
۲۱ـ حامیان مادران پارک لاله ـ لوس آنجلس/ولی
۲۲ ـ حامیان مادران پارک لاله ـ وین

اگر به عنوان یک نهاد می‌خواهید با سازماندهی حرکتی در شهرتان به صورت مستقل، و یا در همکاری با نهادهایی از شهر شما که در حرکت سراسری اول ماه مه شرکت دارند، به لیست برگزارکنندگان این حرکت بپیوندید، و یا می‌خواهید از این حرکت پشتیبانی کنید، با ایمیل زیر تماس بگیرید :
‏free.iran.for.all.iranians@gmail.com

پشتیبانان

ما از حرکت سراسری ایرانیان برون مرزی برای بزرگداشت روز جهانی کارگر و همبستگی با مبارزات کارگران ایران، پشتیبانی می کنیم.

۱ـ انتشارات خاوران ـ پاریس
۲ـ بنیاد اسماعیل خویی ـ آتلانتا
۳ـ فدراسیون اروپرس
۴ـ انجمن گفتگو و دموکراسی-ـ پاریس
۵ـ کمیته ۳۱-میدی پیرنه- برای دفاع از جنبش حقوق مدنی در ایران
۶ـ کانون حقوق بشر سیمرغ ـ دورتموند
۷ـ کانون ایران آزاد ـ آلمان



سوریه شریک استراتژیک شوروی سابق و روسیه کنونی به حساب می‌آید. اکنون روسیه نگران است تنها پایگاه نظامی‌اش را در خارج از محدوده‌ی شوروی سابق از دست دهد. اما منافع روسیه فراتر از این پایگاه نظامی است.
به رغم فشار افکار عمومی جهان، روسیه همچنان به پشتیبانی از رژیم بشار اسد ادامه می‌دهد. مقامات این کشور تاکنون از شرکت در دو کنفرانس "دوستان سوریه" که در تونس و ترکیه برگزار شد، خودداری کرده‌اند.
روسیه در بندر طرطوس پایگاه نظامی دارد. این پایگاه در زمان جنگ سرد ایجاد شد، اما پس از سقوط شوروی در دست مسکو باقی ماند. کارشناسان روس در گفت‌وگو با دویچه وله تاکید می‌کنند، اهمیت سوریه برای روسیه فراتر از یک پایگاه نظامی است.
منافع روسیه در خاورمیانه
به‌گفته یوگنی ساتانوسکی، رئیس "انستیتو خاور نزدیک مسکو" رژیم بشار اسد به دلیل حمایت روسیه و چین تاکنون سقوط نکرده است. وی بر این باور است که ادامه‌ی چنین سیاستی به ضرر منافع روسیه در خاورمیانه است. ساتانوفسکی به دولتمردان روسیه پیشنهاد می‌کند از رژیم بشار اسد پشتیبانی نکنند تا نفرت عرب‌ها از روسیه بیشتر و مناسبات کشورهای عربی با مسکو بدتر نشود.
کارشناسان روس خاطرنشان می‌کنند که بخشی از طبقه حاکمه روسیه از پایان رژیم بشاراسد صحبت می‌کنند، اما بخش عمده‌ی حاکمیت این کشور از رژیم کنونی سوریه حمایت می‌کنند.
مستشاران روس در ارتش و سازمان امنیت سوریه
پاول فلگن‌هاور، تحلیلگر نظامی که مقالاتش در "نزاویسیمایا گازیتا"، "سگودنیا" و همچنین در "نووایا گازیتا" منتشر می‌شود، به دویچه وله می‌گوید: «حتی در بحرانی‌ترین روزها هم همکاری دو کشور در عرصه‌ی نظامی و امنیتی ادامه دارد. مستشاران روس در ارتش و سازمان امنیت سوریه حضور گسترده و فعالی دارند.»
این کارشناس نظامی مقیم مسکو تاکید می‌کند که پایگاه نظامی روسیه در بندر طرطوس برای روسیه فقط نوعی "پرستیژ" به حساب می‌آید و اهمیت استراتژیکی ندارد و ناوی که در آن حضور دارد یکی از قدیمی‌ترین و فرسوده‌ترین ناوهای روسیه به شمار می‌آید که به آن "ستارژی‌ویک" می‌گفتند. این ناو قراراست در ماه مه امسال به سواستوپول روسیه برگردد و بجای آن ناو دیگری در سواحل سوریه مستقر شود.

پاول فلگن‌هاور، کارشناس مسائل نظامی روس
فلگن‌هاور می‌افزاید: «سوریه قراداد خرید سلاح‌های سنگین و هواپیماهای جنگی با روسیه امضا کرده و اگر رژیم بشاراسد سقوط کند، این قراردادها لغو و احتمالا پایگاه نظامی روسیه نیز برچیده خواهد شد.»
شکاف در حاکمیت روسیه بر سر حمایت از بشار اسد
فلگن‌هاور به این مسئله هم اشاره می‌کند که با اوج گرفتن بحران سوریه در بدنه‌ی حاکمیت روسیه ناخرسندی از سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی اسد بیشتر شده است.
وی در این رابطه می‌گوید: «میخاییل مارگلوف، نماینده ویژه رئیس‌جمهور روسیه، در امور کشورهای آفریقایی، سال پیش از سیاست غرب علیه قذافی حمایت کرد. گرچه او اکنون با روی کارآمدن پوتین نقش تعیین کننده‌ای در سیاست روسیه ندارد، اما دیدار او با برخی از نمایندگان اپوزسیون سوریه نشان می‌دهد که بخشی از حاکمیت روسیه از رژیم اسد ناخرسند است. میخاییل مارگلوف فکر می کند که بشار اسد بازنده است و دیگر شانسی برای حیات رژیم او نیست.»
روسیه از تجربه‌ی لیبی درس می‌گیرد

تحلیلگران روس نقش ولادیمیر پوتین را در سیاست کنونی روسیه تعیین کننده می‌دانند. روسیه از برنامه‌ی کوفی عنان، نماینده ویژه سازمان ملل در بحران سوریه  پشتیبانی می‌کند. سیاست کنونی روسیه بر این اساس استوار است که بشار اسد بتواند فرصت و زمان بیشتری کسب کند تا بتواند ثبات را در کشور برقرار کند.

پوتین به عقیده‌ این کارشناسان سقوط سرهنگ قذافی و موافقت روسیه با قطعنامه‌ی سازمان ملل متحد درباره‌ی لیبی را اشتباه می‌داند. به نظر پوتین اکنون در لیبی وضعیت بدتر شده و در رابطه با سوریه نباید سناریوی لیبی تکرار شود.
رجب صفراف، رئیس "مرکز مطالعات ایران معاصر در روسیه"، در گفت‌وگو با دویچه وله می‌گوید: «سوریه برای حضور روسیه در فضا و سیاست خاورمیانه  نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. این کارشناس سوریه را هم پیمان استراتژیک روسیه می‌داند که تاثیر زیادی برای امنیت روسیه دارد.
وی در این رابطه توضیح می‌دهد: «سوریه سپری است در راه نزدیک شدن غرب به سوی ایران. روسیه احساس خطر می‌کند که اگر رژیم کنونی اسد تغییر کند، آمریکا و کشورهای غرب می‌کوشند رژیمی را در سوریه بر سر کار بیاورند که تابع منافع غرب باشد و قضیه حمایت سوریه از حزب الله و حماس به هم می‌خورد.
از سوی دیگر روسیه نفوذ و تاثیرگذاری خود را از طریق سوریه از دست می‌دهد و همچنین با تغییر رژیم سوریه امکان تاثیرگذاری ایران در خاورمیانه هم ضعیف خواهد شد. همه این‌ها نشان می‌دهد که غربی‌ها به مرزهای ایران نزدیک خواهند شد و این مسئله برای روسیه خطرناک خواهد بود. روسیه نمی‌خواهد کار به اینجا بکشد.»
ولید معلم، وزیر امور خارجه سوریه، (چپ) و سرگئی لاوروف، همتای روسی او، در کنفرانسی خبری در مسکو (آوریل ۲۰۱۲)آیا روسیه به اپوزسیون سوریه نزدیک می‌شود؟

ولید معلم، وزیر امور خارجه سوریه، (چپ) و سرگئی لاوروف، همتای روسی او، در کنفرانسی خبری در مسکو (آوریل ۲۰۱۲)
به‌گزارش رسانه‌های روسیه نمایندگان "کمیته ملی هماهنگی اپوزیسیون سوریه" تاکنون با سرگی لاوروف وزیر امور خارجه، و میخاییل باگدانوف و میخائیل مارگلوف نمایندگان ویژه رئیس‌جمهور روسیه در امورخاورنزدیک و آفریقا دیدار داشته‌اند. در عین حال برخی از روزنامه‌های روسیه انتقاد کرده‌اند که این‌ها اپوزسیون واقعی سوریه نیستند.
رجب صفراف بر این باور است که به رغم این دیدار و مذاکره، روسیه از اپوزسیون سوریه پشتیبانی نمی‌کند.  وی درباره‌ی انگیزه دیدار مقام‌های روسیه با سران برخی از گروه‌های مخالف در سوریه می‌گوید: «جلسه‌ی دیدار با بخشی از مخالفین بشاراسد به این دلیل انجام شد که رهبران روسیه خواستند با نظر اپوزسیون آشنا و مانع از آن شوند که جامعه جهانی به خصوص غرب تصمیم‌گیری روسیه را یک‌جانبه حساب کند.»
رجب صفراف از مرکز مطالعات ایران معاصر در روسیه، و پاول فلگن‌هاور، تحلیلگر نظامی مقیم مسکو، مثل بسیاری دیگر از کارشناسان روسیه، بر این باورهستند که سیاست روسیه در حمایت از رژیم بشاراسد تغییری نخواهد کرد و برخلاف لیبی این بار روسیه به پشتیبانی از رژیم بشاراسد ادامه خواهد داد.

سازمان "عدالت برای ایران" می‌گوید پخش برنامه‌های شبکه تلویزیونی "پرس‌تی‌وی" باید متوقف شود. به گفته‌ی شادی صدر یکی از موسسان این سازمان، این شبکه دیگر نه یک رسانه که ابزار شکنجه است.
ماجرا با شکایت مازیار بهاری خبرنگار ایرانی نیویورک تایمز از شبکه انگلیسی زبان پرس‌تی‌وی آغاز شد. این خبرنگار که در حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ در تهران بازداشت شده بود، تحت شکنجه مجبور به اعتراف جلوی دوربینی شد که فکر می‌کرد متعلق به وزارت اطلاعات است و فیلم ضبط‌شده‌ی آن تنها در آرشیو این وزارتخانه باقی می‌ماند. اما این فیلم از یک رسانه برون مرزی متعلق به دولت ایران پخش شد.
مازیار بهاری پایش که به لندن رسید از این شبکه به بنیاد نظارت بر رسانه‌های انگلستان، "آفکام" شکایت کرد. دادگاه به نفع آقای بهاری رای داد و پرس تی‌وی را به پرداخت ۱۰۰ هزار پوند جریمه به مازیار بهاری محکوم کرد.
این جریمه هرگز پرداخت نشد بنابراین در ژانویه ۲۰۱۲نهاد آفکام مجوز پخش پرس تی‌وی در انگلستان را لغو کرد و به این ترتیب، پخش این شبکه از ماهواره اسکای (Sky Sattelite) پایان یافت.
سوم آوریل، رئیس ماهواره سس آسترا (SES Astra) اعلام کرد که نهاد نظارت بر رسانه ها در مونیخ آلمان تصمیم گرفته که پخش برنامه‌های این شبکه در آلمان را متوقف کند چرا که این شبکه مجوز پخش در آلمان ندارد. وکیل پرس تی‌وی در آلمان اما این بار بیکار ننشست و با اعتراض به این دستور، پرونده را به نهاد بالاتر در برلین ارجاع داد.

شادی صدر می‌گوید پرس‌تی‌وی حتی از یک رسانه‌ی تبلیغاتی برای جمهوری اسلامی نیز فراتر رفته و خود تبدیل به یک ابزار نقض حقوق بشر شده است
شادی صدر می‌گوید پرس‌تی‌وی حتی از یک رسانه‌ی تبلیغاتی برای جمهوری اسلامی نیز فراتر رفته و خود تبدیل به یک ابزار نقض حقوق بشر شده است
با ارجاع پرونده پرس تی‌وی به نهاد نظارت بر رسانه‌ها در کل آلمان، بنیاد عدالت برای ایران مشغول جمع‌آوری اسنادی شد که نشان می‌داد شبکه تلویزیونی پرس‌تی‌وی چهار اصل از اصول اساسی رسانه‌ها در آلمان را نقض کرده است: اصل لزوم رعایت استقلال و بی‌طرفی، حفظ حریم خصوصی، حفظ منزلت انسانی و حق پاسخگویی.
شادی صدر یکی از موسسان سازمان عدالت برای ایران در این باره به دویچه وله می‌گوید: «ما در اسنادی که در دست داریم و تسلیم مقامات آلمان کردیم و قصد داریم تسلیم مقامات ذی‏صلاح دیگر هم بکنیم، کاملاً نشان داده‏‌ایم که چگونه "پر‌‌س‌‏تی‏‌وی" فیلم‏‌ها و برنامه‏‌هایی را از اعترافات زندانیان سیاسی تهیه کرده که این اعترافات تحت شکنجه و اجبار گرفته شده و حتی بر خلاف قوانین ایران، چهره‏‌ها و اسامی زندانیان سیاسی را نشان می‏‌دهند، بدون این‏که آن‏ها در محاکمه‏‌ای محکوم شده باشند و حتی رسماً به هیچ جرمی متهم شده باشند».

بشنوید: گفت و گو با شادی صدر

وی می‌گوید موارد متعددی بوده ‏که "پرس‏‌تی‏‌وی" حق زندانیان سیاسی و خانواده‏‌های آن‏ها را برای پاسخ‏گویی نقض کرده؛ در حالی‏‌که در برنامه‏‌های متعدد آن‏ها را به "تروریست بودن"، "اقدام علیه امنیت ملی" و جرایمی متهم کرده که این جرایم در ایران حکم اعدام دارد.
این حقوقدان ادامه می‌دهد: «بدین ترتیب پرس‏‌تی‏‌وی حتی از حد رسانه‌‏ای که برای سیاست‏‌های جمهوری اسلامی تبلیغ و پروپاگاندا می‏‌کند هم فراتر رفته و از نظر ما خودش به یک ابزار نقض حقوق بشر تبدیل شده است».

مرز آزادی رسانه و حریم خصوصی

بر اساس قانون رسانه‌ها در آلمان، آزادی رسانه‌ها و حریم شخصی در آلمان هر دو از حقوق اولیه محسوب می‌شوند. در صورت تعارض این دو حق با یکدیگر، دادگاه در این مورد که کدامیک از این دو برتری دارد، تصمیم خواهد گرفت.  اما مبنای ارزیابی، "منزلت انسانی" به عنوان محور سیستم ارزشی قانون اساسی آلمان خواهد بود.
بر اساس گزارش مفصلی که سازمان عدالت برای ایران منتشر کرده، رسانه پرس‌تی‌وی در موارد زیادی منزلت انسانی متهمان و خانواده‌های آنان را زیر پا گذاشته است.
در یکی از این موارد به دو متهم کرد لقمان و زانیار مرادی اشاره شده که تحت شکنجه‌های شدید وادار به اعتراف به قتل فرزند امام جمعه مریوان شده‌اند.
بازجویان زندان این دو زندانی را وادار کرده‌اند که به خانه امام جمعه مریوان بروند و مقابل دوربین‌های پرس‌تی‌وی به او بگویند پسرش را کشته‌اند. در این دیدار خانواده‌های سه تن دیگر از کشته‌شدگان این حادثه نیز حضور داشته‌اند.
یک شاهد عینی به نقل از لقمان مرادی به "عدالت برای ایران" گفته:  «لقمان می‌گفت برای رفتن پیش امام جمعه، دو سه روز مدام  مرا حد زدند و من قبول نکردم. جلو خودم زنگ زدند خانه‌ام و به خانواده‌ام گفتند حق ندارید از خانه بیرون بروید. بعد به من گفتند اگر آنچه ما می‌خواهیم جلو امام جمعه نگویی، همه خانواده‌ات را می آوریم اینجا. ناچار قبول کردم. رفتیم خانه امام جمعه. نشستیم. بعد امام جمعه گفت این خانواده آن سه نفری هستند که کشته شده‌اند. من هم گفتم: ما اشتباه کرده‌ایم. این گفته‌ای بود که آنها از من خواسته بودند».
لقمان مرادی ادامه می‌دهد: «هر کاری من کردم مثل یک ربات بودم. گفتند بغل امام جمعه، دوربین و همه چیز گذاشتیم، باید آنجا بنشینی و یک میکروفون هم وصل کردند. گفتند این فیلمبرداری برای خودمان است، می‌ماند روی پرونده. من اصلا خبر نداشتم که پخش می‌شود. کلا چند دقیقه‌ای طول کشید و ما آمدیم بیرون. من فقط به بدبختی خودم و بدبختی آن سه تا خانواده که همه توی یک بازی سیاسی افتاده بودیم فکر می‌کردم و گریه می‌کردم…اصلا ما نمی‌دانستیم که کانالی به اسم پرس تی وی وجود دارد. اصلا ما اطلاعی درباره پخش شدن این فیلم‌ها در ماهواره نداشتیم. فقط به ما گفتند این فیلم‌ها را روی یک سی دی ضبط می‌کنیم و می‌گذاریم روی پرونده‌تان».

مازیار بهاری خبرنگاری که مقابل دوربین پرس‌تی‌وی مجبور به اعتراف به جاسوسی شد
این فیلم در بخشی به نام "اختصاصی" از شبکه پرس‌تی‌وی پخش شده است.
به دلیل چنین رفتارهایی شادی صدر معتقد است بسته شدن پرس‌تی‌وی نقض آزادی رسانه‌ها نیست چرا که به عقیده‌ی او این شبکه دیگر رسانه نیست.
خانم صدر می‌گوید: «ما به عنوان سازمانی که مدافع حقوق بشر هستیم، قطعاً از آزادی بیان و آزادی رسانه‏‌ها، به عنوان یک حق بنیادین بشر دفاع می‏‌کنیم. ولی مسئله این است که در تمامی موازین حقوق بشر، این موضوع به رسمیت شناخته شده که وقتی اعمال یک آزادی، به حقوق بنیادین دیگران لطمه وارد می‏کند، این حقوق بنیادین دیگران است که اولویت پیدا می‏کند. وقتی رسانه‏‌ای با استفاده از حق آزادی بیان، حق انسان‏ها برای پاسخ‏گویی و کرامت انسانی آدم‏ها را زیر پا می‏گذارد، حیثیت آدم‏ها را زیر سئوال می‏برد، این‏جاست که این رسانه دیگر اسم‏‌اش رسانه نیست، این‏جا رسانه ابزاری می‏شود برای نقض حقوق بشر و در این‏جاست که شبکه‏‌ای مثل "پرس‌‏تی‏‌وی" باید خاموش شود، باید پخش‏‌اش متوقف شود برای این‏که دیگر اسم‏‌اش رسانه نیست، ابزار شکنجه است».
تصمیم‌گیری نهایی درباره فعالیت شبکه پرس‌تی‌وی در آلمان روز سه‌شنبه به پایان نرسید و این جلسه به روز بعد یعنی چهارشنبه ۲۵ آوریل، ششم اردیبهشت موکول شد.
شادی صدر اما می‌گوید بر اساس اطلاعاتی که از جلسه روز سه‌شنبه داشته بسیار امیدوار است که موضوع دادن مجوز به پرس‌تی‌وی در آلمان کاملا منتفی شود و این کمیسیون اساسا مجوزی به پرس‌تی‌وی در آلمان نخواهد داد.
وی اما تاکید می‌کند که سازمان عدالت برای ایران به فعالیت‌هایش ادامه می‌دهد تا تمام ۱۴ ماهواره‌‌ی دیگری که هم‌اکنون برنامه‌های پرس‌تی‌وی از آنها پخش می‌شوند نیز همکاری خود با این شبکه را قطع کنند.


در پی بالا گرفتن تنش‌ها میان مصر و اسرا‌ئیل، نخست‌وزیر اسرائیل تحولات مصر را مایه نگرانی تل‌آویو خواند. او شبه جزیره سینا را "غرب وحشی" و محلی برای سازماندهی حملات گروه‌های تندروی اسلامی علیه اسرائیل نامید.
بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، نسبت به تحولات کنونی در مصر اظهار نگرانی کرد. او در گفت‌وگویی با فرستنده‌ی ارتش این کشور در روز سه‌شنبه (۲۴ آوریل/۵ اردیبهشت) از آمادگی خود برای همکاری با هر رئیس‌جمهوری منتخب در مصر خبر داد اما این امر را مشروط بر محترم شمردن پیمان صلح میان دو کشور دانست.
نتانیاهو در سخنان خود شبه جزیره سینا را "غرب وحشی" توصیف کرد که مکان فعالیت‌های گروه‌هایی همچون حماس‌، جهاد اسلامی و القاعده در زمینه‌ی قاچاق سلاح و سازماندهی حملات علیه اسرائیل شده است. او تهران را نیز به پشتیبانی از این گروه‌ها متهم کرد.
اسرائیل همچنین به دلیل شرایط موجود و "خطر بالقوه" به اتباع خود در مورد سفر به شبه جزیره سینا هشدار داده است. به نوشته‌ی مجله اینترنتی "اسرائیل امروز" گزارش‌های مأموران اطلاعاتی نشان داده‌اند که تروریست‌ها از کشور لیبی با هدف حمله به گردشگران اسرائیلی به شبه جزیره سینا آمده‌اند.
موشه یلعون، معاون نخست‌وزیر اسرائیل نیز با تأیید این اخبار شبه جزیره سینا را "آشیانه تروریست‌ها" تعبیر کرده است. مصری‌ها معتقدند که اظهارات مقام‌های اسرائیلی در مورد عدم امنیت در شبه جزیره سینا تعمدی و با هدف ضربه زدن به صنعت گردشگری مصر صورت می‌گیرد.

آمادگی مصر برای از سرگیری صادرات در صورت موافقت با شرایط جدید
در روزهای گذشته در پی تنش‌های ایجاد شده در روابط میان تل‌آویو و قاهره، مصر انتقال گاز به اسرائیل را متوقف کرد و خط لوله‌ی گاز در مسیر شبه جزیره سینا بار دیگر مورد حمله قرار گرفت. گروه‌های اسلام‌گرا مسئول این خرابکاری‌ها خوانده می‌شوند.

گروه‌های اسلام‌گرا مسئول ایجاد خرابکاری‌ها در خط لوله انتقال گاز خوانده می‌شوند
با این حال بنیامین نتانیاهو، در سخنان روز سه‌شنبه‌ی خود توقف انتقال گاز را به دلایل سیاسی ندانسته و آن را مرتبط با اختلاف میان یک شرکت خصوصی اسرائیلی و شرکت ملی گاز مصر خواند. او همچنین افزود "اسرائیل خود دارای ذخایر گازی است و از همین رو وابسته به واردات گاز نیست."
سخنگوی شرکت ملی گاز مصر پیش‌تر اعلام کرده بود که اسرائیل به توافق‌های عنوان شده در قرارداد پای‌بند نبوده و همین امر موجب فسخ این قرارداد و در نتیجه توقف انتقال گاز بوده است.

در همین راستا مصری‌ها اظهار داشته‌اند که در صورت ایجاد تغییر در مفاد شرایط قرارداد و افزایش قیمت حاضر به از سرگیری انتقال گاز به اسرائیل هستند. مقام‌های اسرائیل هنوز به این پیشنهاد واکنشی نشان نداده‌اند. وزیر امور همکاری‌های بین‌المللی مصر خاطر نشان ساخته که به طرف اسرائیلی پیشتر "پنج بار" در مورد پرداخت‌های مالی تذکر داده شده است و آخرین مهلت پرداخت روز ۳۱ مارس بوده که اسرائیلی‌ها به آن توجهی نکرده‌اند.
لغو قرارداد صادرات گاز طبیعی مصر به اسرائیل باعث ایجاد نگرانی‌هایی بر سر قرارداد صلح میان دو کشور شده است. آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل، پایبندی به این قرارداد را که تاریخ امضای آن به سال ۱۹۷۹ باز می‌گردد، در جهت "منافع دو کشور" خواند. او فسخ یک طرفه قرارداد از سوی مصر را "نشانه خوبی" ندانست و اظهار امیدواری کرد که این اختلاف "همانند همه اختلاف‌های اقتصادی دیگر" از بین برود.
بر اساس آمار ارائه شده از سوی وزارت انرژی اسرائیل کشور مصر در سال ۲۰۱۰ نزدیک به ۴۰ درصد از گاز مصرفی در اسرائیل را تأمین کرده است. گاز طبیعی به طور عمده در اسرائیل برای تولید برق استفاده می‌شود و انتظار می‌رود در پی قطع صادرات از سوی مصر قیمت برق در این کشور افزایش یابد و قطعی برق در تابستان به مشکلی عمده برای اسرائیل تبدیل شود.



وزیر امور خارجه اسرائیل گزار‌ش‌ها درباره دسترسی جنگنده‌های اسرائیلی به پایگاه‌های نظامی آذربایجان برای حمله احتمالی به ایران را "داستان‌هایی علمی تخیلی" خواند. اسرائیل می‌گوید ایران به دنبال نسل کشی یهودیان است.
آویگدور لیبرمن، وزیر امور خارجه اسرائیل دوشنبه (۲۴ آوریل/۵ اردیبهشت) گزارش‌های منتشره در مورد دسترسی جنگنده‌های اسرائیلی به پایگاه‌های نظامی آذربایجان برای حمله به ایران را "برخاسته از داستان‌های علمی تخیلی" خواند که "با واقعیت مطابقت ندارند". آقای لیبرمن در کنفرانسی مطبوعاتی در باکو، پایتخت آذربایجان گفت: «افرادی با قوه تخیل قوی این داستان‌ها را می‌سازند و رسانه‌ها نیز حدس‌و گمان‌های زیادی را چاپ می‌کنند.»
وزیر امور خارجه اسرائیل محتوای گفت‌وگوها در دیدار با الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان را روابط دو جانبه میان تل‌آویو و باکو عنوان کرد و اظهار داشت: «روابط با آذربایجان نمی‌توانست از این بهتر باشد. این روابط هم قابل اعتماد و هم سودمندند.» آقای لیبرمن بدون ذکر جزئیات بیشتر اضافه کرد که موضوع ایران نیز در این دیدار مطرح شده است.
در ماه‌های اخیر بحث بر سر امکان استفاده اسرائیل از پایگاه‌های هوایی آذربایجان برای حمله به ایران موضوع گزارش‌های متعددی در رسانه‌ها بود تا جایی که مقامات ایران و آذربایجان در اظهارات جداگانه‌ای مجبور به تکذیب این گزارش‌ها و تأکید بر روابط دوستانه دو کشور شدند.

در ماه‌های پایانی سال‌۱۳۹۰ روابط ایران و آذربایجان به ویژه روزهای پر تنشی را پشت سر گذاشت
سردار احمد وحیدی، وزیر دفاع ایران نیمه فروردین‌ماه در واکنش به خبرهای منتشره گفت که "دوستان آذری" در مورد "عدم صحت این اطلاعات" به ایران اطمینان خاطر داده‌اند. این در حالی بوده است که در ماه‌های پایانی سال‌۱۳۹۰ روابط ایران و آذربایجان به ویژه روزهای پر تنشی را پشت سر گذاشت.
در بهمن ماه سال گذشته سفیر آذربایجان به وزارت امور خارجه ایران فراخوانده شد. این وزارتخانه دلیل احضار سفیر آذربایجان را ارائه توضیح در مورد "تردد برخی تروریست‌های مرتبط با ترور دانشمندان هسته‌ای به جمهوری آذربایجان" خواند. تهران همچنین باکو را به "در اختیار گذاشتن تسهیلات لازم برای این افراد جهت عزیمت به تل‌آویو و همکاری با شبکه‌های جاسوسی اسرائیل" متهم کرد.
نزدیک به یک ماه بعد از این فراخوانی وزارت امنیت آذربایجان خبر دستگیری ۲۲ مظنون را به اتهام همکاری با سپاه پاسداران ایران و جاسوسی برای این کشور اعلام کرد. مقام‌های امنیتی آذربایجان اعلام کردند که افراد بازداشت‌شده قصد حمله به سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل را در شهر باکو داشته‌اند.

"حذف اسرائیل به اسم برتری دینی"
همزمان با بالاگرفتن زمزمه‌ها در مورد حمله احتمالی نظامی اسرائیل به ایران و نزدیکی به فصل تابستان که پیش‌تر به عنوان زمان احتمالی رخداد این حمله در رسانه‌ها منتشر شده بود، وزیر دفاع اسرائیل اظهار داشت که این کشور خواهان درگیری نظامی با ایران نیست اما در صورت وقوع چنین حمله‌ای دلیلی برای تلفات سنگین در جبهه‌ی اسرائیل وجود ندارد.
در همین حال بنیامین نتانیاهو در سخنانی تازه بر سر پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی، تهران را متهم به تلاش برای "نابودی میلیون‌ها اسرائیلی" کرد. نخست‌وزیر اسرائیل ‌در یک گفت‌وگوی رادیویی با یکی از فرستنده‌های این کشور در روز سه‌شنبه (۲۴ آوریل) انگیزه‌های انجام چنین اقدامی از سوی ایران را متفاوت برشمرد و گفت: «این درست است که ایرانی‌ها این کار را به اسم برتری نژادی انجام نخواهند داد ولی آن را برتری دینی خواهند نامید.»
آقای نتانیاهو تهدیدهای مقام‌های ایرانی در مورد "حذف اسرائیل" را خطرناک خواند اما در عین حال اظهار امیدواری کرد که تهران به واسطه تحریم‌های اعمال شده مواضع خود را در مورد برنامه‌های هسته‌ای تغییر دهد زیرا در غیر این‌ صورت "تنها گزینه‌ی پیش رو حمله‌ی نظامی به این کشور خواهد بود."

هشدار جیمی کارتر نسبت به حمله نظامی علیه ایران
ایران بارها اعلام کرده است که در صورت حمله نظامی به این کشور پایگاه‌های متحدان کشورهای مهاجم را در منطقه هدف قرار می‌دهد. مقام‌های ایالات متحده آمریکا تحریم‌ها علیه ایران به ویژه صنعت نفت این کشور را تا کنون مثبت ارزیابی کرده و خاطر نشان ساخته‌اند که این تحریم‌ها موانع زیادی را بر سر فعالیت‌های هسته‌ای ایران از جمله تأمین هزینه‌های مالی آنها ایجاد کرده‌اند. آمریکا حمله نظامی علیه ایران در شرایط کنونی رد می‌کند اما آن را یکی از گزینه‌های موجود در شرایط اضطراری خوانده است.
جیمی کارتر، یکی از رؤسای پیشین جمهور آمریکا نسبت به وقوع جنگ علیه ایران هشدار داده هر چند در پیش گرفتن آن را "در مواقع ضروری لازم دانسته است." آقای کارتر در نشستی در روز سه‌شنبه (۲۴ آوریل) گفت: «جنگ تنها در صورتی به عنوان یک گزینه به شمار می‌رود که تنها راه حل موجود باشد و تمامی راه‌های صلح‌آمیز ممکن بدون نتیجه مانده‌اند.»
او در سخنان خود وقوع جنگ را تنها در شرایطی معقول دانست که "تمامی تدابیر برای حفاظت غیرنظامیان اندیشیده شده و هدف رویارویی نظامی بهتر کردن شرایط و نه وخیم کردن آن باشد."




رئیس جمهور آمریکا دستور وضع تحریم علیه نهادهای امنیتی و همچنین شرکت‌های اینترنتی و مخابراتی یاری‌رسان به آنها در ایران و سوریه را صادر کرد. نام یک شرکت اینترنتی ایرانی در فهرست جدید دیده می‌شود.
باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، روز دوشنبه (۲۳ آوریل/ ۴ اردیبهشت) به وقت محلی حکم اجرای تحریم‌های این کشور علیه افراد و نهادهایی را امضا کرد که با استفاده از خدمات اینترنتی  و مخابراتی در سرکوب اعتراض‌ها در ایران و سوریه نقش داشته‌اند.
پیش از این روزنامه آمریکایی "واشنگتن پست" از قصد ایالات متحده به تحریم اشخاصی خبر داده بود که به رژیم‌های سرکوبگر نظیر ایران و سوریه در تهیه فناوری‌های پیشرفته ردیابی تلفن همراه و اینترنت کمک می‌رسانند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت اطلاعات، نيروی انتظامی جمهوری اسلامی و شرکت "داتک تلکام" از جمله نهادهای ایران هستند که در فهرست تحریم‌های جدید از آنها نام برده شده است. در این میان تنها "داتک تلکام"، ارائه‌کننده‌ی خدمات اینترنتی در ایران، به فهرست تحریم‌ها افزوده شده است.
بنا بر اعلام وزارت خزانه‌داری ایالات متحده، "داتک تلکام" برای نظارت و پیگرد کاربران ایرانی اینترنت با حکومت جمهوری اسلامی همکاری کرده و اطلاعات افرادی که سعی در دور زدن سانسورهای اینترنتی در ایران داشته‌اند را در اختیار نهادهای امنیتی قرار داده است.
از سوریه نیز سازمان اطلاعات این کشور و علی مملوک، رئیس آن، به همراه شرکت دولتی "سوريه تل" در فهرست تحریم‌ها هستند. "سوریه تل" ۵۵ درصد شبکه‌ی تلفن همراه سوریه را در اختیار دارد.
این تحریم‌ها شامل توقیف دارایی‌های افراد و نهادها یا محدودیت در صدور روادید برای برخی از افراد مرتبط با این نهادها می‌شود.
پیش از این اخباری مبنی بر فروش سامانه کنترل ارتباطات تلفنی و اینترنتی از سوی شرکت چینی "ZTE" به ایران منتشر شدند
تهران و دمشق هدف تحریم‌های جدید
تحریم‌های جدید وزارت خزانه‌داری ایالات متحده دامن دیگر کشورها همچون چین را نمی‌گیرد. چین شهروندان خود را از دسترسی آزاد به اینترنت منع می‌کند. برخی از شرکت‌های این کشور نیز در فروش فناوری‌های ردیابی مخابراتی و اینترنتی به کشورهای دیگر نقش دارند.

خبرگزاری رویترز پیش از این از فروش سامانه‌های پیشرفته‌ی نظارت و کنترل ارتباطات تلفنی و اینترنتی از سوی شرکت چینی "ZTE" به شرکت مخابرات ایران پرده برداشته بود.
به گفته‌ی جی کارنی، سخنگوی کاخ سفید، تحریم‌های جدید آمریکا، حکومت‌های ایران و سوریه را در کانون توجه دارند. البته او افزود که «این دو تنها رژیم‌هایی نیستند که شهروندان خود را زیر فشار می‌گذارند یا از فناوری‌های مختلف برای فشار بر شهروندان‌شان سوء استفاده می‌کنند».
اوباما در فاصله چند ماه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از جانب حزب رقیب، یعنی جمهوری‌خواهان به نرمش در مقابل سرکوبگری رژیم اسد در سوریه و همچنین برخورد با تهران در برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی متهم می‌شود.
او روز دوشنبه در موزه‌ی هولوکاست آمریکا و در مراسم یادبود قربانیان کشتار یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم در اروپا، بار دیگر به موضوع ایران اشاره کرد. اوباما تأکید کرد که واشنگتن متعهد به جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به تسلیحات هسته‌ای است. این موضوع در صدر نگرانی‌های رأی‌دهندگان یهودی در آمریکا قرار دارد.



دولت اسرائیل سه شهرک غیرقانونی در کرانه غربی رود اردن را به رسمیت شناخت. این تصمیم یک هفته پس از آن اتخاد شد که رئیس‌تشکیلات خودگردان فلطسینی از آمادگی خود برای از سرگیری هرچه سریعتر مذاکرات صلح خبر داده بود.
دولت اسرائیل سه شهرک‌غیرقانونی در کرانه غربی رود اردن را به رسمیت شناخت. دفتر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل سه شنبه  (۲۴ آوریل/ ۵ اردیبهشت) اعلام کرد که کمیته وزرا در نشست شب گذشته خود تصمیم گرفته است برای سه شهرک غیرقانونی در کرانه باختری رود اردن مجوز عطف به ماسبق صادر کند.
این تصمیم درحالی اتخاذ شده است که پافشاری اسرائيل بر ادامه سیاست اسکان  یهودیان در سرزمین‌های اشغالی بزرگترین مانع پیش‌رو در مذاکرات صلح میان این کشور و فلسطینیان است.

سیاست شهرک‌سازی مغایر با پیمان ژنو
سازمان ملل متحد  شهرک‌سازی در سرزمین اشغالی حتی اگر بدون مجوز دولت اسرائیل آغاز شده باشند را غیر قانونی می‌داند. شهرک‌های کرانه غربی رود اردن و شرق اورشلیم (بیت‌المقدس) بر اساس قوانین بین‌المللی غیرقانونی هستند.

دولت نتانیاهو حاضر به توقف شهرک‌سازی نیست
ساخت این شهرک ‌ناقض پیمان ژنو و اصل حفاظت از غیرنظامیان در زمان جنگ است. در ماده ۴۹ پیمان ژنو آمده است: «هیچ دولت اشغالگری اجازه ندارد بخشی از جمعیت خود را در سرزمین‌هایی که اشغال کرده سکونت دهد.»
اسرائیل در مقابل معتقد است بخش‌هایی از کرانه غربی رود اردن که در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ به تصرف این کشور درآمدند بر اساس توافق، نه "اشغالی" بلکه سرزمین‌های "مورد مناقشه" هستند. دولت اسرائيل شهرک‌هایی را غیرقانونی می‌د‌اند که بدون مجوز دولت ساخته شدند.

اسکان نیم میلیون نفر در کرانه غربی رود اردن و شرق اورشلیم
بر اساس آمار رسمی و طبق قوانین اسرائیل در حاضر ۱۲۱ شهرک قانونی در سرزمین‌های اشغالی فلسطینیان وجود دارد. علاوه بر آن در این منطقه ۱۰۰ شهرک نیز بدون مجوز ساخته شدند که از طرف دولت اسرائیل "تحمل" می‌شوند.
تصمیم دولت اسرائیل در به رسمیت شناختن سه شهرک غیرقانونی روخین، ریحالیم و سانسانا در واکنش به درخواست دادگاه عالی این کشور صورت گرفته است. دادگاه عالی اسرائيل از دولت این کشور خواسته بود وضعیت این سه شهرک را که آغاز دهه ۹۰ میلادی ساخته شدند، روشن کند.
در مجموع بیش از ۸۰۰ نفر در این سه شهرک زندگی می‌کنند. در کرانه غربی رود اردن بیش از ۳۴۰ هزار یهودی مهاجر ساکن شدند. این آمار در در شرق بیت‌المقدس به بیش از  ۲۰۰ هزار نفر می‌رسد.

"پاسخ نتانیاهو به نامه محمود عباس"
سازمان یهودی "صلح اکنون" از تصمیم کمیته وزرای اسرائيل انتقاد کرده است. نماینده این نهاد به خبرگزاری فرانسه گفته است که مصوبه کنونی "سیاست‌ حقیقی" دولت اسرائیل را نشان می‌د‌هد که در پی ساخت شهرک‌های تازه‌است و گامی در راه صلح برنمی‌د‌ارد.
یک هفته پیش هیئتی از نمایندگان فلسطینی در دیدار با بنیامین نتانیاهو نامه محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین را تسلیم وی کردند. محمود عباس در این نامه از آمادگی خود برای از سرگیری "هرچه سریعتر" مذاکرات صلح خبر داده بود.
رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در عین‌حال تأکید کرده بود که بدون توقف شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی و به رسمیت شناختن مرزهای سال ۱۹۶۷ مذاکره‌ای در کار نخواهد بود.
سخنگوی محمود عباس در نخستین واکنش، تصمیم دولت اسرائیل برای به رسمیت شناختن سه شهرک غیرقانونی را "پاسخ نتانیاهو" به نامه رئیس‌تشکیلات خودگردان فلسطین خوانده است.  



در آستانه نشست گروه ۱+۵ در بغداد سخنگوی وزارت خارجه ایران مدعی شد که ناامنی در عراق به دلیل "نگرانی برخی" از این نشست است. او ضمن تأکید بر "دید مثبت" ایران به این نشست خواستار گام مثبت گروه ۱+۵ با لغو تحریم‌ها شد.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزرات خارجه جمهوری اسلامی در نشست خبری هفتگی خود ضمن اشاره به انفجارهای اخیر در بغداد مدعی شد که ناامنی در عراق با "دخالت خارجی" دنبال می‌شود. وی این ناامنی‌ها را بی‌ارتباط با مذاکرات آتی ایران با نمایندگان گروه ۱+۵ ندانست و گفت: «برخی قصد دارند با ناامن جلوه دادن عراق مانع برگزاری نشست ایران و ۵+۱ بغداد شوند.»
سخنگوی وزرات خارجه جمهوری اسلامی در توجیه سخنان خود در نشست خبری روز سه‌شنبه (۵ اردیبهشت/۲۴ آوریل) افزود: «مشخص می‌شود چه کشورهایی خواهان به نتیجه رسیدن گفت‌وگوهای ایران و ۱+۵ هستند و چه کشورهایی موفقیت این گفت‌وگوها را در جهت مخالف منافع خود تلقی می‌کنند. همچنین مشخص می‌شود چه کشورهایی امنیت را در منطقه برقرار می‌کنند و چه کشورهایی در ناامنی کشورهای منطقه از جمله عراق نقش دارند.»


سخنگوی وزارت خارجه ایران ناامنی‌های بغداد را با نشست ۵+۱ و ایران مرتبط می‌د‌اند
"همواره با آژانس همکاری کامل داشتیم"
رامین مهمانپرست در نشست خبری روز سه‌شنبه مدعی شد که ایران همواره با آژانس‌بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کامل داشته است. وی ضمن اشاره به سابقه پرونده اتمی ایران گفت: «ما یک بار توافق کردیم کلیه ابهاماتی را که راجع به فعالیت هسته‌یی کشورمان وجود دارد یک جا طرح کنند و در صورت پاسخگویی به این ابهامات پرونده بسته شود.»
وی در ادامه تأکید کرد که ایران "به همه‌ی‌سوالات" آژانس پاسخ داده و مقامات مسئول این سازمان هم اعلام کردند که "قانع شدند". مهانپرست افزود: ‎«اما به تعهدات خود عمل نکردند و پرونده (برنامه اتمی ایران) بسته نشد.»
این در حالی است که در سال‌های اخیر ابعاد تازه‌ای از برنامه غنی‌سازی اورانیوم جمهوری اسلامی روشن شده که نگرانی آژانس‌بین‌المللی انرژی اتمی را برانگیخته است. فعالیت تأسیسات هسته‌ای پارچین یکی از این موارد است.
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ به سوالی در مورد امکان نظارت آژانس بر سایت پارچین گفت: «تا جایی که از ان پی تی برداشت می‌شود این درخواست‌ها شامل این مواد نیست و خارج از تعهدات است مگر اینکه به صورت موردی و داوطلبانه باشد.»
یکی از خواست‌های اصلی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از ایران شفاف‌سازی درباره فعالیت سایت پارچین در جنوب شرقی تهران است. کشورهای غربی به نوع فعالیت ایران در این سایت مشکوک هستند و احتمال می‌دهند که در این مکان آزمایش انفجار هسته‌ای صورت گرفته باشد.
سازمان‌های اطلاعاتی نیز در ماه نوامبر گزارشی را منتشر کردند مبنی بر اینکه ایران در سایت پارچین یک انفجار اتمی را شبیه‌سازی کرده است. مبنای این گزارش تصاویر ماهواره‌ای بودند که نشان از وجود یک محفظه بزرگ فولادی در پارچین داشت.
با این حال رامین مهانپرست روز سه‌شنبه خاطر نشان کرد: «باید مشخص شود مجموعه سئوالات و ابهامات آژانس چه مواردی است و در صورت رفع ابهامات آژانس چه اقدام عملی دنبال می‌کند.»

افزایش ادامنه تحریم‌ها علی‌رغم خواست مقامات جمهوری اسلامی
مقامات جمهوری اسلامی اقدام عملی را بسته شدن پرنده مناقشه‌برانگیز برنامه اتمی ایران می‌د‌انند. سخنگوی وزرات خارجه نیز روز سه‌شنبه ضمن تأکید بر این نکته که ایران با "دید مثبت" به گفت‌وگوهای اتمی بغداد می‌نگرد، خواستار اقدام مثبت گروه ۱+۵ شد.
رامین مهانپرست گفت: «آنچه که معتقدیم می‌‌تواند گام مثبت در مسیر درستی برای ادامه همکاری‌‌ها و گفت‌وگوها در نشست‌های بعدی با ۱+۵ باشد، این است که تحریم‌های غیرقانونی‌کنار گذاشته شود.»
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا دوشنبه هفته گذشته (۱۶ آوریل) با رد درخواست ایران مبنی بر لغو تحریم‌های بین‌المللی گفت که این تحریم‌ها و "فشار بر ایران" با وجود از سرگیری مذاکره‌ی نمایندگان جمهوری اسلامی با گروه ۱+۵ همچنان برقرار خواهند ماند.
یلی سوندال، وزیر خارجه دانمارک که کشورش ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، نیز در همین روز تأکید کرد که تا زمانی که ایران گام‌هایی درجهت متقاعد کردن جامعه بین‌المللی نسبت به صلح‌آمیزبودن برنامه‌های اتمی‌اش برندارد، تغییری در تحریم‌ها علیه این کشور روی نخواهد داد.
علی‌رغم پافشاری مقامات جمهوری اسلامی بر لغو تحریم‌ها، باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، روز دوشنبه (۲۳ آوریل/ ۴ اردیبهشت) حکم اجرای تحریم‌های این کشور علیه افراد و نهادهایی را امضا کرد که با استفاده از خدمات اینترنتی و مخابراتی در سرکوب اعتراض‌ها در ایران و سوریه نقش داشته‌اند. ‎
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی و شرکت "داتک تلکام" از جمله نهادهایی هستند که در فهرست تحریم‌های جدید از آنها نام برده شده است. در این میان تنها نام "داتک تلکام"، ارائه‌کننده‌ی خدمات اینترنتی در ایران، به فهرست تحریم‌ها افزوده شده است.





دیپلمات رسوایی برزیل به ایران بازگشت؛ «با او برخورد می‌شود»

سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی روز سه‌شنبه، پنجم اردیبهشت، در واکنشی دوباره به رسوایی بازداشت دیپلمات ایرانی به دلیل تعدی به دختران نوجوان اعلام کرد که این فرد «به کشور بازگشت داده شده» و «با او برخورد خواهد شد».
اشاره رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در گفت‌وگو با خبرنگاران به دیپلمات سفارت ایران در برزیل است که ۲۶ فروردین‌ماه در استخری در برازیلیا، پایتخت برزیل، بازداشت شد.
به گفته پلیس برزیل به نقل از شاهدان عینی، این دیپلمات ایرانی در حالی که تظاهر می‌کرد در حال شنا است زیر آب می‌رفت و زیر آب «عورت» دختران را که سن آنها ۹ تا ۱۵ سال و تعداد آنها دست‌کم چهار نفر قید شده لمس می‌کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای مهمان‌پرست در گفت‌وگو با خبرنگاران داخلی و خارجی گفته است که حضور این دیپلمات ایرانی در استخر مختلط «تخلف انضباطی» است و او که در رسانه‌های برزیلی «حکمت‌الله قربانی» معرفی شده به خاطر همین «تخلف» به کشور فراخوانده شده است.
این در حالی است که وزارت خارجه ایران در ابتدا اصلا به حضور این فرد در استخر مختلط اشاره‌ای نمی‌کرد و آقای مهمان‌پرست خود در نخستین واکنش اعلام کرد که «اتهام مطرح‌شده» با سوابق این دیپلمات جور درنمی‌آید.
در آن زمان آقای مهمان‌پرست در گفت‌و‌گو با خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، گفت: «بررسی‌های به عمل آمده نشان می‌دهد که مطلب منتشر شده توسط این‌گونه رسانه‌ها، خلاف واقع و فاقد صحت است.»
ماجرا آنجا بالا گرفت و در رسانه‌های آن‌لاین غوغایی به پا کرد که سفارت ایران در برزیل در واکنشی مستقل اتهام تعدی و آزار جنسی دختربچه‌ها در استخر را ناشی از «سوء‌تفاهم فرهنگی» توصیف و رسانه‌ها را متهم کرد که نسبت به برخی کشورها، از جمله ایران، «مغرضانه» برخورد می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به پرسشی درباره همین «سوء‌تفاهم فرهنگی» به موضوع حضور این دیپلمات در استخر مختلط اشاره کرده و از موضوع «سو‌ء‌تفاهم» بدون تشریح آن گذشته است.
خبرگزاری فرانسه به نقل از سخنگوی وزارت خارجه ایران می‌گوید که قرار است «برابر با قوانین انضباطی وزارتخانه» با این دیپلمات «خاطی» برخورد شود.
رامین مهمان‌پرست تغییر موضع خود در این امر را توضیح نداده، اما به نظر می‌رسد این تغییر و چرخش به دلیل آن باشد که وزارت خارجه برزیل اعلام کرده است در این باره تحقیق خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، دستگاه دیپلماسی برزیل اعلام کرده است که این مسئله را بررسی کرده و «رسما» سفارت ایران را در جریان خواهد گذاشت.
رسانه‌های برزیلی دیپلمات ایرانی را حکمت‌الله قربانی، ۵۱ ساله، متاهل و دارای فرزند معرفی کرده و گفته‌اند که او دو سال در پست سفارت ایران در برازیلیا مشغول به کار بوده است.




نیویورک‌تایمز: تأسیس سرویس جدید اطلاعاتی پنتاگون با محور ایران

وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، قصد دارد یک سازمان جدید اطلاعاتی تأسیس کند که تمرکز آن بر ایران و چین خواهد بود.
روزنامه نیویورک‌تایمز روز دوشنبه با درج این خبر نوشت که مرکز توجه اطلاعاتی ایالات متحده تاکنون بر مناطق جنگی در عراق و افغانستان بوده‌، اما این امر هم‌اینک در حال تغییر است.
به گزارش نیویورک‌تایمز، سازمان جدید اطلاعاتی پنتاگون حالتی مخفیانه دارد و برای ردیابی تهدیدهای نوظهور، از مأموران، مقامات و امکانات موجود استفاده خواهد کرد و در این رابطه با سازمان سیا نیز همکاری تنگاتنگ خواهد داشت.
یکی از مقام‌های ارشد وزارت دفاع آمریکا که نام او ذکر نشده در زمینه ایجاد این نهاد تازه به نیویورک‌تایمز گفت: «این، حوزه پوششی ما را فراگیرتر می‌کند.»
به گفته این مقام ارشد، سرویس جدید اطلاعاتی قرار است با پرسنل «چند صد نفر» آغاز به کار کرده و طی سال‌های آینده «چند صد نفر دیگر» هم به آن اضافه شود و این کار از طریق جابه‌جایی پرسنل و بودجه از مأموریت‌های فعلی به سرویس جدید انجام خواهد شد.
به نوشته نیویورک‌تایمز، افسران بخش اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا که مأموریت‌های ویژه دریافت کرده‌اند هم‌اکنون نیز به طور مخفیانه در بیرون از محدوده‌های مرسوم جنگی به گردآوری اطلاعات مشغولند و ایجاد این سرویس جدید همکاری میان نظامیان با سازمان سیا را تحکیم خواهد کرد.
اعلام ایجاد سازمان جدید اطلاعاتی در پنتاگون یک هفته پس از آن صورت می‌گیرد که وزارت دفاع آمریکا ژنرال مایکل فلین را به ریاست بخش اطلاعات نظامی خود منصوب کرد؛ ژنرال فلین پیش از این در ستاد «فرماندهی مشترک عملیات ویژه» که ستادی محرمانه‌ است مشغول به کار بود.
مایکل فلین از زمانی که در سال ۲۰۱۰ به عنوان افسر ارشد اطلاعاتی در افغانستان خدمت می‌کرد از منتقدان اصلی سازمان‌دهی اطلاعات نظامی پنتاگون بوده‌ و انتخاب وی به ریاست بخش اطلاعات نظامی نشان‌دهنده قدرت گرفتن نیروهای ویژه در پنتاگون طی سال‌های اخیر است.
ستاد «فرماندهی مشترک عملیات ویژه» در سال‌های اخیر در کشتن شمار زیادی از افراد مهم مظنون در صفوف شورشیان در عراق و افغانستان دست داشته ‌است و حمله‌ای نیز که حدود یک سال پیش انجام شد و به کشته شدن اسامه بن‌لادن انجامید ازجمله عملیات‌های این ستاد بوده‌ است.
در همین زمینه جمهوری اسلامی آذرماه سال گذشته از شناسایی و دستگیری «یک جاسوس سازمان سیا» در خاک ایران خبر داد. در بیانیه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در این زمینه، فرد دستگیر شده «یک تحلیل‌گر اطلاعاتی ایرانی‌تبار» معرفی شده که از طریق خاک افغانستان به ایران وارد شده ‌است.
اعلام دستگیری «یک جاسوس سازمان سیا» در ایران، نزدیک به یک ماه پس از آن صورت گرفت که دادستان عمومی و انقلاب تهران از صدور کیفرخواست برای «۱۵ جاسوس آمریکایی و صهیونیستی» خبر داده بود.
این موضوع چند هفته پس از آن بود که چندین مقام کنونی و پیشین امنیتی در آمریکا از دستگیری بیش از ۱۰ جاسوس آمریکایی در ایران و لبنان خبر داده بودند، مأمورانی که به گفته این مقام‌های امنیتی از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.
وزارت اطلاعات ایران اواخر اردیبهشت سال جاری نیز اعلام کرده بود که با شناسایی «شبکه پیچیده جاسوسی و خرابکاری وابسته به سازمان جاسوسی آمریکا» این شبکه را متلاشی و «۳۰ نفر از جاسوسان آمریکا» را بازداشت کرده‌ است.



هاشمی: قانون‌گریزی لطمات جبران‌ناپذیری بر کشور وارد کرده ‌است

علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز دوشنبه، چهارم اردیبهشت، «اوضاع کنونی اقتصاد، اشتغال و تولید» در ایران را نامطلوب دانست و افزود که قانون‌گریزی و قانون‌ستیزی «لطمات جبران‌ناپذیری بر کشور وارد کرده‌ است».
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، هاشمی رفسنجانی که در دیدار با اعضای شورای شهر تهران و اعضای اتاق بازرگانی تهران سخن می‌گفت در ادامه و در انتقادی تازه از دولت محمود احمدی‌نژاد «کینه، تقابل‌های خصمانه، تهمت و دروغ» را از آفت‌های فضای کنونی ایران دانست و افزود که انتظار می‌رود «از این رذایل و حبّ و بغض‌ها» دوری شود.
وی در این دیدارها افزود: «برای رفع مشکلات و معضلات موجود در جامعه و نیز حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت لازم است همه در مدار قانون حرکت کنیم و از تفسیر جناحی و باندی آن نیز بپرهیزیم.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه گفت: «برخی مشکلات مانند مسائل اقتصادی برای مردم قابل لمس است، ولی ممکن است مسائل و مشکلاتی در جامعه بروز کند که در کوتاه‌مدت قابل لمس و مشاهده مستقیم نباشد، ولی در بلندمدت و به تدریج مانند موریانه پایه‌های قدرت و توان کشور را از بین می‌برد.»
سخنان روز دوشنبه هاشمی رفسنجانی در فضایی بیان می‌شود که از سویی گرانی‌ها در ایران رشد فزاینده‌ای به خود گرفته به طوری که محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران، خود نیز به معضل گرانی اذعان کرده ‌و از سوی دیگر تقابل میان دولت و مجلس بر سر اجرای قوانین نیز تشدید شده‌ است.
اکبر هاشمی رفسنجانی پیش از این بارها به انتقاد از سیاست‌های داخلی و خارجی دولت پرداخته و ازجمله در اسفندماه گذشته در گفت‌وگو با روزنامه «اعتماد»، چاپ تهران، مسئله طرح «هدفمندی یارانه‌ها، واگذاری‌ها، خصوصی‌سازی‌ها، کم نشدن وابستگی کشور به نفت، و در عوض وابستگی بیشتر و سال به سال به نفت» را از جمله مواردی نامید که از «تخلفات» هستند.
اگرچه مخالفان و منتقدان آقای رفسنجانی ماه‌ها بود که از پایان عمر سیاسی او و کنار گذاشتنش از مجمع تشخیص مصلحت نظام سخن می‌گفتند، روز چهارشنبه، ۲۴ اسفند گذشته، رهبر جمهوری اسلامی او را در منصب ریاست مجمع تشخیص مصلحت ابقا کرد.
پس از آن نیز محمود احمدی‌نژاد که به گفته شماری‌ از مقام‌ها و نمایندگان، در سه سال گذشته به خاطر اختلاف با اکبر هاشمی رفسنجانی از  شرکت در جلسات مجمع تشخیص مصلحت خودداری می‌کرد روز سوم اردیبهشت در جلسه این مجمع حضور یافت.
در کنار هاشمی رفسنجانی، مجلس شورای اسلامی نیز به طور فزاینده به «قانون‌گریزی» دولت انتقاد داشته و این امر حتی به احضار رئیس دولت به مجلس در روز چهارشنبه، ۲۴ اسفند ۱۳۹۰، انجامید.
وی اما در این جلسه انتقادهای نمایندگان را نپذیرفت و پرسش‌های آنان را در اغلب موارد با لحنی تمسخرآمیز جواب داد.
پرسش‌های نمایندگان از رئیس‌جمهور به نکاتی چون «ضعف مدیریتی، در رأس امور ندانستن مجلس توسط محمود احمدی‌نژاد، و رعایت نکردن قوانین توسط دولت» مربوط می‌شد.




حمله اینترنتی به وزارت نفت «از اسفند ۹۰» آغاز شده ‌است

گزارش‌ها حاکی است که حمله اینترنتی به سیستم مخابرات و رایانه‌ای وزارت نفت ایران که روز یک‌شنبه، سوم اردیبهشت، گزارش شد با ویروسی کامپیوتری به نام «وایپر» انجام شده و این حمله‌ها «از اسفندماه سال ۹۰» در این حوزه اتفاق افتاده و روز یک‌شنبه به اوج خود رسیده‌ است.
خبرگزاری‌های داخلی ایران روز دوشنبه خبر دادند که حمله سایبری به شبکه اینترنت و مخابرات وزارت نفت کشور نفوذ کرده و «مادربردهای کامپیوترها را سوزانده و برای پاک کردن اطلاعات اقدام کرده ‌است».
خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، روز دوشنبه نوشت: «این حمله سایبری که از اسفند ۹۰ در این حوزه اتفاق افتاده و در روز گذشته به اوج خود رسیده ناشی از ورود ویروسی به نام «وایپر» است که اطلاعات برخی از رایانه‌های این شرکت‌ها را پاک کرده و سرور آنها را از کار انداخته‌ است.»
در عین حال حمدالله محمدنژاد، جانشین وزیر نفت در حوزه پدافند غیرعامل، روز سه‌شنبه به ایسنا گفت که این حمله سایبری روز یک‌شنبه به شبکه مخابراتی و رایانه‌ای وزارت نفت و شرکت‌های تابعه اتفاق افتاده و «خسارت آن‌چنانی» نداشته ‌است.
در همین حال به گزارش خبرگزاری ایرنا، علیرضا نیکزاد رهبر، سخنگوی وزارت نفت، روز دوشنبه در ارتباط با این حمله اینترنتی با اشاره به «آسیب‌دیدگی جزیی اطلاعات عمومی» اظهار داشت: «البته این که گفته شود هیچ بخشی از اطلاعات آسیب ندیده، درست نیست و صرفا اطلاعات بخشی از کاربران دچار صدمه شده‌ است.»
به گفته علیرضا نیکزاد، این حمله به شکل ویروس بوده‌ است که موجب بروز مشکل برای دیسک سخت سیستم کاربران شده و موضوع بازآوری اطلاعات کاربران نیز در حال بررسی است.
خبرگزاری ایسنا روز دوشنبه از یک کارشناس امنیت شبکه، بدون نام بردن از او، پرسیده‌ است که «چرا با توجه به سابقه موضوع در سال گذشته، اقدام خاصی برای مقابله با چنین حمله‌هایی نشده‌ است؟» وی در پاسخ گفته‌ است که «با توجه به این که سال گذشته اطلاعات کافی در این زمینه در دسترس نبود، نتیجه خاصی حاصل نشد ولی این احتمال وجود دارد که فعالیت ویروس «وایپر» برنامه‌ریزی شده باشد، چرا که به تدریج کار خود را شروع کرد تا زمانی که تعداد زیادی از کامپیوترها و سرورها را آلوده کند و یک‌باره کلیه آنها را از کار بیندازد.»
این کارشناس امنیت شبکه در ادامه گفت: «با توجه به این که تعدادی از کامپیوترها و سرورها به یک‌باره دچار مشکل شده‌اند این احتمال که یک حمله سازمان‌دهی شده سایبری نیز باشد وجود دارد.»
به گفته وی، تاکنون هیچ یک از آنتی‌ویروس‌های خارجی و سازمان‌های رصدکننده امنیت اینترنت گزارشی در این خصوص منتشر نکرده‌اند. ضمن این که شبکه انرژی نفت ایران (شانا) نیز دیروز با همین مشکل مواجه بوده ‌است.
خبرگزاری ایسنا همچنین گزارش می‌دهد در حالی که علی‌محمد قلی‌ها، معاون فنی و اطلاعات شرکت بهره‌برداری مترو تهران، اعلام کرده بود که از ساعت هفت و ۳۰ دقیقه بامداد دوشنبه یک تیم ۵۰ نفره از مهندسان آی‌تی این شرکت به وزارت نفت اعزام شده‌اند، جانشین وزیر نفت در حوزه پدافند غیرعامل، کمک برخی از سازمان‌ها برای رفع این اختلال را رد کرده ‌است.
به نوشته این خبرگزاری‌ها، برای مقابله با این حمله، ستاد بحرانی در وزارت نفت تشکیل شده که «در حال برنامه‌ریزی برای خنثی‌سازی این حملات» در فضای مجازی است.
وزارت نفت تاکنون هیچ گزارشی هم درباره نوع این حمله سایبری یا انتشار ویروس در سیستم این وزارتخانه منتشر نکرده است، اما روز دوشنبه گزارش شد که از روز یک‌شنبه سیستم اینترنت در مناطق عملیاتی نفت در خارگ، بهرگان، سیری، لاوان،‌ قشم و کیش قطع شده است.
گرچه برنامه هسته‌ای ایران پیشتر چندین بار به‌ویژه با ویروس استاکس‌نت هدف حمله سایبری قرار گرفته،‌ این نخستین بار است که درباره حمله اینترنتی به وزارت نفت کشور گزارشی مخابره شده است.
با این همه رئیس پدافند غیرعامل ایران پیشتر گفته بود که حوزه انرژی در کشور «بیشترین حملات سایبری» در دو سال گذشته را داشته است.



تصورات نادرست در مورد حکومت ايران

 «پيتر هويسی» کارشناس ارشد امنيت ملی در مرکز پژوهشی «شورای روابط خارجی» در آمريکا هشدار می دهد که اميد بستن به تحليل های خوشبينانه از رژيم جمهوری اسلامی و رفتار آن حکومت در مورد بحران هسته ای، منافع آمريکا را به خطر خواهد انداخت.
اين کارشناس آمريکايی در مقدمه تحليل خود که در روزنامه « واشنگتن تايمز» منتشر شده با اشاره به تعدادی از تحليل های منتشر شده در رسانه های آمريکايی تاکيد می کند که بسياری به نادرست چنين تصور می کنند که دور جديد مذاکرات بر سر برنامه های هسته ای ايران واقعا می تواند راه حلی برای اين بحران باشد. آنها معتقدند که حتی اگر اين دور از مذاکرات شکست بخورد ايران نمی تواند يک خطر جدی برای آمريکا محسوب شود.
« پيتر هويسی» می افزايد اين خوش باوری برخی از تحليلگران بر استدلال های بسيار شکننده ای استوار شده است. اولين استدلال نادرست آنها اين است که ايران هيچگاه از سلاح هسته ای استفاده نخواهد کرد حتی اگر به يک چنين زرادخانه ای دست پيدا کند.

 استدلال دوم آنها اين است که ايران می کوشد در مقابل فشارهای آمريکا و سياست تغيير رژيم از خود دفاع کند. استدلال سوم اين است که استفاده از سلاح هسته ای توسط هر حکومتی از جمله ايران به سرعت کشف و برملا خواهد شد. استدلال چهارم اين است که موشک های باليستيک ايران نيز يک ابزار دفاعی در برابر تهديد همسايگان است. استدلال پنجم آنها اين است آمريکا به سرعت می تواند ساخت کلاهک های هسته ای در ايران را کشف کند. استدلال ششم آنها اين است که آمريکا و متحدانش به غير ديپلماسی هيچ گزينه واقعی ديگری ندارند. و استدلال هفتم آنها اين است که سياست مهار ايران همراه با مجبور ساختن ايران به رعايت تعهداتش در برابر پيمان منع گسترش سلاح هسته ای می تواند ايران را مجبور کند که برنامه های هسته ای خود را فقط برای اهداف صلح آميز به پيش ببرد.
«پيتر هويسی» در ادامه تحليل خود در روزنامه « واشنگتن تايمز» تک تک اين استدلال ها را بررسی کرده و نقد می کند.
نکته اول : دستيابی ايران به سلاح هسته ای به هيچ وجه صلح آميز نخواهد بود. رهبران ايران بارها خواستار نابودی اسرائيل و يا جهانی بدون وجود آمريکا شده اند. ايران همواره از يک نظم جديد جهانی دفاع کرده و توسط گروههای تروريستی وابسته سعی کرده است جبهه نيروهای خشونت طلب در خاورميانه را تقويت کند. دستيابی به سلاح هسته ای توانايی های ايران برای پيشبرد يک چنين سياست هايی را افزايش خواهد داد.
نکته دوم : حکومت ايران صرفا يک سياست دفاعی را پيش نمی برد. همانطور که دخالت های آن کشور در عراق ، افغانستان و نقاط ديگر نشان داده ، اقدامات ايران در سطح منطقه برای تغيير توازن قوا به نفع آن کشور و عليه منافع آمريکا است. ايران صاحب سلاح هسته ای مسلما بر ميدان و گستره اين تلاش ها خواهد افزود و خطرهای ناشی از آن برای آمريکا افزايش خواهد يافت.
نکته سوم : وقوع يک حمله هسته ای را نمی توان به سادگی تشخيص داد. با وجود پيشرفت فن آوری و علوم مربوط به تشخيص حملات هسته ای در سالهای اخير ما هنوز هم نمی توانيم منشاء يک انفجار هسته ای را به دقت تشخيص دهيم.
استفاده از روشهای پيچيده مثل ماشه های انفجاری الکترومغناطيسی کار رديابی منشاء انفجارهای هسته ای و در نتيجه تحليل دقيق از چگونگی وقوع اين حملات را بسيار دشوار می کند.
نکته چهارم : تاريخ به ما نشان می دهد که موشک های دوربرد ايران نه يک ابزار دفاعی بلکه وسيله ای برای گسترش هژمونی  ايران در سطح منطقه است. آنها ابزارهايی برای ايجاد هراس و براساس آن حق حساب گرفتن از کشورهای ديگر است. ايران در دهه های اخير از گروههايی نظير حزب الله و حماس نيز برای همين کار استفاده کرده است. اين ها نيز خطرهای فزاينده ای برای منافع آمريکا و متحدان آن هستند.
نکته پنجم : سيستم اطلاعات آمريکا از شکاف و ضعف های جدی رنج می برد. از پايان جنگ سرد تا به امروز سيستم اطلاعاتی آمريکا در موارد مهمی نتوانسته است تهديدهای جدی را به موقع تشخيص دهد. نمونه های آشکار آن توسعه برنامه های هسته ای و موشکی کره شمالی در سالهای دهه ۱۹۹۰ و يا آغاز فعاليت های هسته ای سوريه بود.
نمونه ايران نيز هيچ تفاوتی با اين موارد را نشان نمی دهد. آمريکا و متحدان غربی آن کشور هنوز هم تصور کامل و دقيقی از ميزان توسعه برنامه های هسته ای ايران ندارند. واقعيت اين است که مهمترين تحولات در برنامه های هسته ای ايران را گروههای مخالف حکومت آن کشور کشف کردند و نه دستگاههای اطلاعاتی و امنيتی کشورهای غربی.
نکته ششم : ديپلماسی با وجود برتری های آشکار خود به عنوان روش مديريت يک بحران اما لزوما راه حل نهايی برای يک بحران نيست.
به عنوان مثال يک توافق ديپلماتيک بر سر بحران هسته ای ايران چه خواهد بود.؟ چگونه می تواند اقدامات و نقشه های زيانبار ايران را مهار کند؟ حکومت ايران ثابت کرده که همواره با غرب در جنگ است. اين مذاکرات ممکن است چگونگی مهار خطر ايران را به تاخير بياندازد ولی نمی تواند راه حل و پاسخ نهايی برای رفع خطرات ناشی از اقدامات ايران را فراهم کند. در عين حال اين مذاکرات می تواند فرصت لازم برای تکميل روند توليد سلاح هسته ای را در اختيار ايران قرار دهد.
نکته هفتم : در نهايت بايد پذيرفت که سياست « مهار » يک خطر در بسياری از موارد به نتيجه می رسد ولی در موارد بسياری هم به نتيجه نمی رسد. به عنوان مثال در دوران جنگ سرد آمريکا و اتحاد شوروی يک سياست آگاهانه  برای « مهار » طرف ديگر را به پيش می بردند. ولی در نهايت آنچه که به پايان دوران جنگ سرد منجر شد، سياست پرزيدنت ريگان برای ساقط کردن حکومت اتحاد شوروی بود و نه تداوم روش انفعالی و دادن حق حساب به مسکو. در مورد ايران هم همين منطق حاکم است.
با وجود تمام فشاهاری بين المللی حکومت ايران هنوز هم به منافع آمريکا در خاک افغانستان حمله می کند و در سالهای گذشته نيز هيچيک از اين فشارها از حملات ايران به اهداف آمريکايی در خاک عراق جلوگيری نکرد. تمام اين حملات ايران در شرايطی روی دادند که اين کشور هنوز تا رسيدن به مرز توليد سلاح های هسته ای فاصله زيادی داشت. بنابراين چطور می توان تصور کرد که رژيم ايران در شرايطی که به توليد سلاح هسته ای بسيار نزديک تر شده است از چنين حملاتی دست بردارد.
« پيتر هويسی » کارشناس امور امنيت ملی در مرکز پژوهشی « شورای سياسی خارجی » در پايان تحليل خود در روزنامه « واشنگتن تايمز » می نويسد :« بدون هيچ ترديدی گزينه هايی که در برابر آمريکا و متحدان آن کشور قرار دارند بسيار دشوار هستند. اما تکيه يک جانبه و خوشبينانه بر درک متعارف ما از سياست « مهار» و تعقيب ديپلماسی در برخورد با رژيم حاکم بر ايران امنيت ما را بهبود نمی بخشد. در حقيقت حتی ممکن است امنيت ما را به نسبت گذشته بيشتر به خطر بياندازد.»



نقش نفت در بازی ترکيه با کارت کردستان در عراق

حضور روز يکشنبه نوری مالکی نخست وزير عراق در تهران، بعد از ديدار خبر ساز مسعود بارزانی، رييس اقليم خود گردان کردستان از ترکيه، و مبادله حملات تند لفظی مابين رهبران آنکارا و بغداد، نشانه بالا گرفتن مناقشه بر سر کنترل نفت کردستان و ورود اين بحران خفته به مرحله ای تازه و خطرناک است.

در ابتدای ماه جاری، دولت خود مختار کردستان با انتقاد از دولت مالکی در بغداد تهديد کرد در صورت ادامه تاخير در پرداخت هزينه های توليد و سهم شرکت های نفتی بين المللی فعال در منطقه کردستان، ارسال نفت اين منطقه به شبکه سراسری نفت عراق را متوقف خواهد ساخت.

دولت مالکی نيز متقابلا تهديد کرد که سهم دولت خود مختار کردستان از صادرات نفت را کاهش ميدهد.

جنگ نفت از سال ۲۰۰۷ تا کنون در قلب اختلاف های داخلی عراق قرار داشته، و تحرکات هفته های اخير حاکی است که ترکيه با محاسبه جوانب تحولات سياسی يک سال گذشته در منطقه، تصميم به ايفای نقش فعال در اين بازی پيچيده گرفته است.

نفت کردستان

چشم انداز توليد نفت در عراق حاکی از وجود ذخاير شگفت انگيز اعلام شده و اعلام نشده مواد هيدرو کربوری در اين کشور بحران زده است.

کارشناسان نفتی، ذخاير هيدرو کربوری عراق را يکی از آخرين ذخاير بهر برداری نشده بزرگ جهان ميدانند. بخش مهمی از اين ذخاير در مناطق کرد نشين عراق قرار گرفته است.
عراق طی يک برنامه جاه طلبانه، قصد دارد توليدات نفت خام خود را تا ۵ سال آينده  به ۱۰ تا ۱۲ ميليون بشکه در روز افزايش دهد.

از سال ۲۰۰۷ تاکنون، دولت خود مختار کردستان، با وجود بر خورداری از سهم خود، بر اساس قانون توليد و تقسيم درآمد هيدرو کربور های عراق، مستقلاً امتيازها يی برای اکتشاف و توليد نفت و گاز به شرکتهای کوچک نفتی واگذار کرده است.

در ماه نوامبر سال گذشته، شرکت اکسان موبيل، بزرگترين غول نفتی جهان، بی اعتنا به نارضايتی دولت مرکزی عراق، قرارداد هايی را برای اکتشاف و توليد نفت و گاز با دولت خود مختار کردستان امضاء کرد.
پيش از ورود اکسان موبيل به کردستان عراق، شرکت های کوچکتری از جمله تاليسمن، نيکو، ماراتون اويل، هانت اويل در اين منطقه فعال بودند، در حالی که هرگز توافق نامه ای برای دادن اجازه اکتشاف و توليد به شرکتهای خارجی مابين دولت مرکزی و دولت خود مختار کردستان امضاء نشده است.

شرکت اکسان موبيل، هم اکنون در جنوب عراق به اجرای طرح های عظيم اکتشاف و توليد نفت مشغول است. از اين لحاظ رفتن شرکت ياد شده
به منطقه کردستان، در ابتدا بسيار سئوال بر انگيز تلقی شد.

انتظار ميرود، بعد از اکسان موبيل، شرکت شورون، غول نفتی دوم  آمريکا، به علاوه دو شرکت بزرگ ديگر نيز به کردستان وارد شوند.
ظاهرا هدف شورون در اختيار گرفتن ميدان نفتی شيخان در اين منطقه با برآورد ۱۰ ميليارد بشکه ذخيره است که پيشتر توسط شرکت کوچک، کی استون، کشف شده. ارزش سهام سهم شرکت ياد شده در فاصله کوتاهی ۱۰۰ در صد افزايش يافته است.    
در انتهای ماه ژانويه سال جاری گفته شد که توتال غول نفتی فرانسه نيز در شرف عقد قرارداد اکتشاف و توليد با دولت خود مختار کردستان است.بدنبال غول های نفتی فرامنطقه ای، اينک ترکيه نيز به بازی بزرگ نفت  کردستان عراق وارد شده است.

تغيير سياست ترکيه؟
ترکيه تا پيش از شروع بهار عربی در شمال آفريقا، و بخصوص آغاز بحران جاری در سوريه، يکپارچگی عراق و حفظ دولت فدرال آن کشور را در جهت منافع ملی خود ميديد. دولت عراق اينک ترکيه را دشمن خود معرفی ميکند. رسيدن به اين جمع بندی در بغداد، ميبايد بر پايه تغيير سياست در ترکيه صورت گرفته باشد.
تغييرات سياسی يک سال گذشته در منطقه، موقعيت ترکيه را ناگهان تغيير داده است. در نتيجه اين تحولات، آنکارا به يک قدرت تعيين کننده در منطقه و الگوی تغييرات آينده در کشور های مسلمان تبديل شده است.
ادامه رشد ثابت اقتصادی ترکيه طی ده سال گذشته نيز، به ايفای اين نقش در منطقه کمک بسياری کرده. نقطه ضعف ترکيه، بی بهره بودن از منابع انرژی و از اين لحاظ، نياز آن به کشور های نفت خيز همسايه است.

ايران و عراق بروی هم بيش از ۷۰ در صد از نياز واردات نفت و گاز ترکيه را تامين ميکنند.
سوريه نيز تا پيش از حاد شدن بحران کنونی، يکی از تامين کنند گان نفت ترکيه بود.
نگرانی ترکيه ادامه بحران در سوريه، کاهش محسوس توليد نفت ايران و در نتيجه کاهش ظرفيت صادرات آن در ۵ سال آينده است. به اين ترتيب، تلاش برای افزايش ضريب امنيت انرژی، ظاهرا ترکيه را به ورود در بازی پيچيده نفت عراق ترغيب کرده است.

خط لوله تازه

هم زيستی ۹۰ ساله کردها در عراق، با اعراب آن کشور، هرگز مطلوب طبع آنها نبوده است. بنا بر پاره ای گزارش ها، اخيرا مسعود بارزانی به بازديد کنند گان خارجی خود گفته که در صورت بروی کار ماندن دولت مالکی در بغداد تا سال ۲۰۱۴ ، اقليم کردستان به راه جداگانه خود خواهد رفت.
تصادفی نيست که تکميل لوله نفت مستقل کردستان به ترکيه نيز قرار است در سال ۲۰۱۴ تکميل شود.

در وضعيت موجود، کردستان برای صدور نفت خود متکی به استفاده از شبکه لوله سراسری نفت عراق است. به اين ترتيب، وصول درآمد های نفتی، بجز حق امتياز های مستقل که کردستان برای امضاء قرارداد ها دريافت ميکند، موکول به همراهی دولت مرکزی بغداد است.
اما کشيدن خط لوله مستقل و صدور نفت کردستان از راه ترکيه، اين وضعيت را کاملا تغيير خواهد داد.

تلاش های کردستان برای يافتن راههای مستقل صدور نفت دولت شيعه عراق را بشدت نگران ساخته است. نگرانی شخص مالکی، ضعيف تر شدن موقعيت آن در داخل و در منطقه، و رانده شدن از قدرت تا سال ۲۰۱۴ و در پايان عمر مجلس و دولت کنونی است.

اگرچه در صورت جدايی کردستان از حکومت مرکزی عراق، ترکيه ممکن است بيش از گذشته با مشکل کردهای خود در داخل روبرو شود، ظاهرا، دست يافتن به اهرم های بزرگتر قدرت در منطقه، و افزايش ضريب امنيت انرژی خود را به مسئله کردها ترجيح داده است.
به علاوه، ترکيه دارای روابط خوبی با ملی گرايان، شيعيان ميانه رو و سنی های آن کشور به رهبری اياد ال علاوی و ائتلاف العراقيه است.

يارگيری های آشکار کردها و دولت مالکی در آنکارا و تهران، نشان ميدهد که تلاش های دولتمردان معتدل آن کشور، مانند جلال طالبانی، برای حل اختلاف های ظاهرا داخلی در عراق به نتيجه نرسيده و عراق طی ماه های آينده آبستن حوادث تازه ای است.  




نقش نفت در بازی ترکيه با کارت کردستان در عراق

حضور روز يکشنبه نوری مالکی نخست وزير عراق در تهران، بعد از ديدار خبر ساز مسعود بارزانی، رييس اقليم خود گردان کردستان از ترکيه، و مبادله حملات تند لفظی مابين رهبران آنکارا و بغداد، نشانه بالا گرفتن مناقشه بر سر کنترل نفت کردستان و ورود اين بحران خفته به مرحله ای تازه و خطرناک است.

در ابتدای ماه جاری، دولت خود مختار کردستان با انتقاد از دولت مالکی در بغداد تهديد کرد در صورت ادامه تاخير در پرداخت هزينه های توليد و سهم شرکت های نفتی بين المللی فعال در منطقه کردستان، ارسال نفت اين منطقه به شبکه سراسری نفت عراق را متوقف خواهد ساخت.
دولت مالکی نيز متقابلا تهديد کرد که سهم دولت خود مختار کردستان از صادرات نفت را کاهش ميدهد.

جنگ نفت از سال ۲۰۰۷ تا کنون در قلب اختلاف های داخلی عراق قرار داشته، و تحرکات هفته های اخير حاکی است که ترکيه با محاسبه جوانب تحولات سياسی يک سال گذشته در منطقه، تصميم به ايفای نقش فعال در اين بازی پيچيده گرفته است.

نفت کردستان
چشم انداز توليد نفت در عراق حاکی از وجود ذخاير شگفت انگيز اعلام شده و اعلام نشده مواد هيدرو کربوری در اين کشور بحران زده است.

کارشناسان نفتی، ذخاير هيدرو کربوری عراق را يکی از آخرين ذخاير بهر برداری نشده بزرگ جهان ميدانند. بخش مهمی از اين ذخاير در مناطق کرد نشين عراق قرار گرفته است.

عراق طی يک برنامه جاه طلبانه، قصد دارد توليدات نفت خام خود را تا ۵ سال آينده  به ۱۰ تا ۱۲ ميليون بشکه در روز افزايش دهد.

از سال ۲۰۰۷ تاکنون، دولت خود مختار کردستان، با وجود بر خورداری از سهم خود، بر اساس قانون توليد و تقسيم درآمد هيدرو کربور های عراق، مستقلاً امتيازها يی برای اکتشاف و توليد نفت و گاز به شرکتهای کوچک نفتی واگذار کرده است.

در ماه نوامبر سال گذشته، شرکت اکسان موبيل، بزرگترين غول نفتی جهان، بی اعتنا به نارضايتی دولت مرکزی عراق، قرارداد هايی را برای اکتشاف و توليد نفت و گاز با دولت خود مختار کردستان امضاء کرد.

پيش از ورود اکسان موبيل به کردستان عراق، شرکت های کوچکتری از جمله تاليسمن، نيکو، ماراتون اويل، هانت اويل در اين منطقه فعال بودند، در حالی که هرگز توافق نامه ای برای دادن اجازه اکتشاف و توليد به شرکتهای خارجی مابين دولت مرکزی و دولت خود مختار کردستان امضاء نشده است.

شرکت اکسان موبيل، هم اکنون در جنوب عراق به اجرای طرح های عظيم اکتشاف و توليد نفت مشغول است. از اين لحاظ رفتن شرکت ياد شده به منطقه کردستان، در ابتدا بسيار سئوال بر انگيز تلقی شد.

انتظار ميرود، بعد از اکسان موبيل، شرکت شورون، غول نفتی دوم  آمريکا، به علاوه دو شرکت بزرگ ديگر نيز به کردستان وارد شوند.

ظاهرا هدف شورون در اختيار گرفتن ميدان نفتی شيخان در اين منطقه با برآورد ۱۰ ميليارد بشکه ذخيره است که پيشتر توسط شرکت کوچک، کی استون، کشف شده. ارزش سهام سهم شرکت ياد شده در فاصله کوتاهی ۱۰۰ در صد افزايش يافته است.     
در انتهای ماه ژانويه سال جاری گفته شد که توتال غول نفتی فرانسه نيز در شرف عقد قرارداد اکتشاف و توليد با دولت خود مختار کردستان است.
بدنبال غول های نفتی فرامنطقه ای، اينک ترکيه نيز به بازی بزرگ نفت  کردستان عراق وارد شده است.

تغيير سياست ترکيه؟

ترکيه تا پيش از شروع بهار عربی در شمال آفريقا، و بخصوص آغاز بحران جاری در سوريه، يکپارچگی عراق و حفظ دولت فدرال آن کشور را در جهت منافع ملی خود ميديد. دولت عراق اينک ترکيه را دشمن خود معرفی ميکند. رسيدن به اين جمع بندی در بغداد، ميبايد بر پايه تغيير سياست در ترکيه صورت گرفته باشد.

تغييرات سياسی يک سال گذشته در منطقه، موقعيت ترکيه را ناگهان تغيير داده است. در نتيجه اين تحولات، آنکارا به يک قدرت تعيين کننده در منطقه و الگوی تغييرات آينده در کشور های مسلمان تبديل شده است.

ادامه رشد ثابت اقتصادی ترکيه طی ده سال گذشته نيز، به ايفای اين نقش در منطقه کمک بسياری کرده. نقطه ضعف ترکيه، بی بهره بودن از منابع انرژی و از اين لحاظ، نياز آن به کشور های نفت خيز همسايه است.

ايران و عراق بروی هم بيش از ۷۰ در صد از نياز واردات نفت و گاز ترکيه را تامين ميکنند.
سوريه نيز تا پيش از حاد شدن بحران کنونی، يکی از تامين کنند گان نفت ترکيه بود.
نگرانی ترکيه ادامه بحران در سوريه، کاهش محسوس توليد نفت ايران و در نتيجه کاهش ظرفيت صادرات آن در ۵ سال آينده است. به اين ترتيب، تلاش برای افزايش ضريب امنيت انرژی، ظاهرا ترکيه را به ورود در بازی پيچيده نفت عراق ترغيب کرده است.

خط لوله تازه
هم زيستی ۹۰ ساله کردها در عراق، با اعراب آن کشور، هرگز مطلوب طبع آنها نبوده است. بنا بر پاره ای گزارش ها، اخيرا مسعود بارزانی به بازديد کنند گان خارجی خود گفته که در صورت بروی کار ماندن دولت مالکی در بغداد تا سال ۲۰۱۴ ، اقليم کردستان به راه جداگانه خود خواهد رفت.

تصادفی نيست که تکميل لوله نفت مستقل کردستان به ترکيه نيز قرار است در سال ۲۰۱۴ تکميل شود.

در وضعيت موجود، کردستان برای صدور نفت خود متکی به استفاده از شبکه لوله سراسری نفت عراق است. به اين ترتيب، وصول درآمد های نفتی، بجز حق امتياز های مستقل که کردستان برای امضاء قرارداد ها دريافت ميکند، موکول به همراهی دولت مرکزی بغداد است.
اما کشيدن خط لوله مستقل و صدور نفت کردستان از راه ترکيه، اين وضعيت را کاملا تغيير خواهد داد.
 تلاش های کردستان برای يافتن راههای مستقل صدور نفت دولت شيعه عراق را بشدت نگران ساخته است. نگرانی شخص مالکی، ضعيف تر شدن موقعيت آن در داخل و در منطقه، و رانده شدن از قدرت تا سال ۲۰۱۴ و در پايان عمر مجلس و دولت کنونی است.

اگرچه در صورت جدايی کردستان از حکومت مرکزی عراق، ترکيه ممکن است بيش از گذشته با مشکل کردهای خود در داخل روبرو شود، ظاهرا، دست يافتن به اهرم های بزرگتر قدرت در منطقه، و افزايش ضريب امنيت انرژی خود را به مسئله کردها ترجيح داده است.
به علاوه، ترکيه دارای روابط خوبی با ملی گرايان، شيعيان ميانه رو و سنی های آن کشور به رهبری اياد ال علاوی و ائتلاف العراقيه است.

يارگيری های آشکار کردها و دولت مالکی در آنکارا و تهران، نشان ميدهد که تلاش های دولتمردان معتدل آن کشور، مانند جلال طالبانی، برای حل اختلاف های ظاهرا داخلی در عراق به نتيجه نرسيده و عراق طی ماه های آينده آبستن حوادث تازه ای است.  



ملاقات: محمدصادق ( آرش) هنرورشجاعی

  «ملاقات» روايتی است کوتاه از کسانی که روزگارشان محدود به چهارديواريی است به نام زندان. در هر بخش از اين رشته برنامه به ملاقات يکی از کسانی می رويم که از سوی سازمان های حقوق بشری «زندانی سياسی عقيدتی» خوانده می شوند.
برنامه ملاقات از شنبه تا پنج شنبه راس ساعت های ۱۱صبح، ۱۶ و ۲۲ به وقت تهران از راديو فردا پخش می شود.
درجه اجتهاد دارد و مدرس حوزه علميه قم بوده، زمانی که او را بازداشت کردند در دفتر آيت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقليد شيعيان کار می کرد. او از شاگردان و مريدان آيت الله محمدکاظم شريعتمداری و از اشاعه‌دهندگان آثار و افکار اوست، با اين حال به محاربه با خدا متهم شده است.
 آرش يا به قول هم درسی هايش در حوزه علميه، محمدصادق هنرور شجاعی، فرزند محمد تقی هنرور شجاعی، استاد دانشگاه، مترجم و فعال سياسی چپ است که در سال ۱۳۸۹ درحالی که فرزندش بازداشت شده بود، درگذشت.
ملاقات با آرش هنرورشجاعی
آرش که دوران کودکی و نوجوانی خود را در آلمان گذرانده، پس از بازگشت به ايران به مباحث دينی و دروس حوزوی علاقمند شد و همين علاقمندی او را به حوزه علميه کشاند.
حجت الاسلام هنرور شجاعی در کنار تحصيل دانشگاهی در مقطع کارشناسی حقوق و ادامه تحصيلات در مقطع فوق ليسانس در رشته فلسفه، تحصيل در حوزه علميه را نيز تا سطح اجتهاد پيش برده است.
هنرور شجاعی همچنين نويسنده وبلاگ «مقالات و مقولات» است که در آن وبلاگ مجموعه ای از مقالات و آثار انتشار می يافت.
او آبان ماه سال ۸۸ در حالی که نيروهای امنيتی و اطلاعاتی با شکستن در منزل پدری اش به خانه اش هجوم آورده بودند، بازداشت و روانه زندان شد.
در پرونده اتهامی آرش هنرور شجاعی، ۲۰ عنوان اتهامی از جمله توهين به مقدسات، توهين به رهبری، توهين به آيت الله روح الله خمينی ، توهين به روحانيت، تبليغ عليه نظام، اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنيت کشور،  جاسوسی به نفع دولت آلمان، نشر اکاذيب، همکاری با دوول متخاصم، مسئوليت پروژه اروپايی سازی اسلام، انتشار کتاب های ممنوعه و جعل دست خط مراجع درج شده است.
در نهايت؛ مجموعه اين اتهامات برای اين روحانی وبلاگ نويس، چهار سال زندان، ۵۰ ضربه شلاق ، پرداخت هشت ميليون ريال جزای نقدی و خلع لباس به همراه آورد.
نزديکان او دليل واقعی صدور حکم سنگين برای اين روحانی وبلاگ نويس را عضويت در گروه «مُتقن» - مدرسين مشهد، تهران، قم و نجف- و صدور بيانيه های اين گروه در حمايت از جنش اعتراضی مردم ايران و نزديکی او با بيت آيت الله حسينعلی منتظری عنوان می کنند.
حجت الاسلام هنرور شجاعی به بيماری صرع شديد، بيماری متناوبی که با تشنج همراه است، به طوری که گاهی دو تا سه بار در روز حملات شديد صرع به او دست می دهد، مبتلاست و همين بيماری تحمل شرايط زندان را برای او دشوارتر ساخته است.
محمدصادق هنرورشجاعی، در اعتراض به بی توجهی مسوولان زندان به وضعيت جسمی و روحی اش اعتصاب غذا کرد تا آنکه پس از يک سال تحمل زندان با مرخصی کوتاهی برای درمان بيماری هايش موافقت شد، او در روزهای مرخصی چند روزه اش با تعدادی از مراجع و آيات عظام در قم از جمله آيت الله صادق شيرازی، آيت الله اسدالله بيات زنجانی و صادق روحانی ديدار کرد.
مرخصی اعطاشده به هنرور شجاعی آنقدر نبود که دوران نقاهت او طی شود و او يک روز پس از آنژيو گرافی مجبور به بازگشت به زندان شد، هنرور شجاعی در بازگشت به زندان با نوشتن نامه ای سرگشاده در باب غيرقانونی بودن دادگاه ويژه روحانيت نوشت.
او در نامه خود تاکيد کرده بود که « کاری نکنيد که لب بگشايم و بگويم که چه شد و چه نشد تا به اين بيماری ها گرفتار شدم و نگويم که بهداری اوين با من چه کرد و نکرد! اما اشکالی ندارد بگويم که پرونده پزشکی ام در بهداری اوين را مفقود کرده اند تا الآن در پزشکی قانونی به مشکل بخورم…که نامه زده بودن به بند ويژه روحانيت که فلانی هيچ گونه بيماری ندارد و ديگر به هيچ وجه او را به بهداری نياوريد… و آيا بگويم که در شب سکته ام بر من چه گذشت و چه کردند؟ نه، نمی گويم… »



سگ های خانگی پشت «نرده های آهنی»

 انجمن حمايت از حيوانات ايران ازآنچه بازداشت گسترده سگ ها در تهران ناميده  خبر داده است. به نوشته وب سايت اين سازمان مردم نهاد ،يگان امداد نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران  روزهای ۲۴ و ۲۵ فروردين ماه با حضور در پارک پرديسان اين گروه از حيوانات خانگی را جمع آوری کرده است.
انجمن حمايت از حيوانات ايران ويديويی ازاين سگ ها را نيز بر روی وب سايت خود منتشر کرده که انبوهی از اين سگ ها را در يک قفس نشان می دهد. اين دومين باری است در جمهوری اسلامی ايران که نيروی انتظامی به مقابله با نگهداری سگ های خانگی از طريق جمع آوری آن ها  اقدام می کند. راديو فردا در اين باره با رضا جوالچی سخنگوی انجمن حمايت از حيوانات ايران گفت و گو کرده است:
نيروی انتظامی جمهوری اسلامی ايران  تعدادی از سگ های جمع آوری شده را با ارايه ضمانت کتبی به  صاحبانشان برگردانده است.




در پارک پردیسان چه اتفاقی افتاد؟ با توجه به اين که محدوديت‌هايی وجود دارد برای کسانی که صاحب سگ هستند و آنها نمی‌توانند سگ های خود را برای پياده روی به خيابان بياورند و از آن جايی که پارک پرديسان محلی است متعلق به سازمان محيط زيست که آنجا حيوانات مختلف نگهداری می‌شوند، بنابراين برخی از شهروندان به خصوص روزهای تعطيل سگ های خود را برای پياده روی به پارک پرديسان می‌بردند.
تا اين که روزهای پنجشنبه و جمعه گذشته در دو مرحله متفاوت، نيروهای انتظامی در مبادی ورودی پارک پرديسان و همچنين داخل پارک حضور يافته و سگ ها را بازداشت کردند. حيوانات بازداشت شده حدود ۲۰ سگ بوده که از آنها به همراه صاحبانشان عکس گرفته شده و سپس سگ ها را به محلی در بزرگراه افسريه منتقل کردند.

آيا اين اقدام با مجوز قضايی همراه بوده است و به کسانی که سگ همراه داشتند مجوز قضايی نشان داده‌اند؟
خير، چون ما قانونی برای برخورد با کسانی که سگ دارند نداريم و هيچ ممنوعيتی برای تردد سگ ها در سطح شهر وجود ندارد. در واقع در اين زمينه ها به صورت سليقه‌ای عمل می‌شود و نيروی انتظامی هيچ مجوزی نداشته است. آنها حتی از دادن رسيد به کسانی که سگشان را گرفتند خودداری کرده‌اند.

مقام‌های انتظامی جمهوری اسلامی ايران گفته‌اند قصد دارند با اين سگ ها چه کنند؟
معمولا اين سگ ها را برای مدتی به صورت بازداشت نگهداری می‌کنند و بعد با گرفتن تعهد از صاحبان آنها سگ ها را آزاد می‌کنند. ولی متاسفانه چون اين سگ ها همه در يک مکان نگهداری می‌شوند بيشترشان دچار بيماری شده و از تغذيه درست برخوردار نمی‌شوند. حتی مواردی بوده که منجر به مرگ اين حيوانات در مدت بازداشت شده است.

در اين زمينه مقام‌های مسئول ابراز نظری هم کرده‌اند؟
طرحی وجود داشت که تعدادی از نمايندگان مجلس سال گذشته نوشته بودند تا در صحن علنی مجلس مطرح شود به عنوان «مقابله با سگ گردانی»، ولی اين طرح آن قدر ايرادهای حقوقی داشت که حتی در کميسيون هم مطرح نشد و از دستور کار خارج شد.
نيروی انتظامی گاهی اوقات بدون اين که هيچ مجوز قانونی داشته باشد خودش به گرفتن سگ ها اقدام می‌کند يا اعلام می‌کنند سگ نجس است و مردم شکايت کرده‌اند از اين که سگ به خيابان آورده می‌شود.
البته رفتار متناقضی در اين ميان ديده می‌شود، مثلا با کسانی که به صورت غيربهداشتی کنار خيابان به فروش سگ اقدام می‌کنند هيچ برخوردی نمی‌شود به خصوص در مناطقی از تهران مانند خيابان مولوی و بزرگراه آزادگان. يعنی در مکان‌هايی که سگ می‌فروشند و يا سگها را با هم جنگ می‌اندازند نيروی انتظامی هيچ اقدامی نمی‌کند.
حتی دلالان حيوانات، سگ ها را از مبادی هوايی يا مرزهای زمينی وارد کشور می‌کنند اما برخوردی با آنها صورت نمی‌گيرد، فقط با کسانی برخورد می کنند که ممکن است سگشان را با اتومبيل به کلينيک دامپزشکی ببرند و يا برای پياده روی از منزل خارج کنند.

انجمن حمايت از حيوانات قصد دارد در اين مورد با مسئولان نيروی انتظامی وارد مذاکره شود؟
موارد متعددی بوده که ما از نيروی انتظامی خواستيم کار خلاف قانون انجام ندهد. نامه نگاری‌هايی انجام شده و انجمن حمايت از حيوانات حتی شکايتی تنظيم کرده و قرار است به وکالت از کسانی که حيواناتشان دراين شرايط آسيب ديده‌اند اين شکايت پيگری شود و از دستگاه قضايی بخواهيم مانع از اين شود که نيروی انتظامی دست به کارهای خلاف قانون بزند و با مسايلی که منعی برای آن وجود ندارد برخورد کند.



برگزاری مراسم سالروز «نسل کشی ارامنه» در جهان

به گزارش راديو اروپای آزاد/ راديو آزادی ارامنه در نقاط مختلف جهان سالروز «نسل کشی» اين ملت را که ۹۵ سال پيش در سال های پايان عمر حکومت عثمانی در ترکيه روی داد ، برگزار کردند. ارمنی ها می گویند در اين رويداد تلخ حدود يک ميليون و ۵۰۰ هزار نفر از ارامنه ساکن قلمرو ترکيه عثمانی قتل عام شدند.
  درشهر ايروان پايتخت ارمنستان ، هزاران نفر از مردم غروب روز دوشنبه در برابر بنای يادبود قربانيان اين نسل کشی اجتماع کردند.
  « سرژ سرکيسيان » رييس جمهور و ساير مقامات ارشد دولت ارمنستان نيز روز سه شبنه بيست وچهارم آوريل که مراسم رسمی يادبود اين رويداد تاريخی شرکت کردند.
  رييس جمهور ارمنستان در سخنان خود اين مناسبت را روز سوگواری ملی توصيف کرد و گفت :« آنچه که از دست رفته هيچگاه فراموش نخواهد شد، ما از جمله کسانی نيستم که گذشته و ريشه های خود را فراموش می کنند، ما ارمنستان ايم.»
  دولت ترکيه هيچگاه وقوع چنين «نسل کشی» و قتل عام يک ميليون و ۵۰۰ هزار نفر از ارامنه در فاصله سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۸ توسط دولت های حاکم بر ترکيه را نپذيرفته است. آنکارا مدعی است که تعداد ارامنه ای که کشته شده اند بسيار کمتر از اين است و اين کشتار نه يک اقدام طرح ريزی شده برای از بين بردن مسيحيان بلکه در نتيجه درگيری و اختلافات قومی روی داده است.
  اين رويداد تاريخی باعث شده که دو کشور همسايه ارمنستان و ترکيه با وجود داشتن ۳۳۰ کيلومتر مرز مشترک هيچگاه نتوانند يک رابطه عادی برقرار کنند.
  ارمنی ها روز بيست و چهارم آوريل را نماد اين «نسل کشی» می دانند به گفته آنها در روز بيست و چهار آوريل ۱۹۱۵ صدها نفر از روشنفکران ارمنی که شهروند امپراطوری عثمانی بودند بازداشت و تبعيد شده و اکثر آنها بعدا به قتل رسيدند.
  مراسم بزرگداشت اين روز از سال ۲۰۰۰ به اين سو در شهر ايروان و به ابتکار « اتحاديه جوانان فدارسيون انقلابی ارامنه » برگزار می شود. يکی از رهبران اين سازمان می گويد: اين مراسم با هدف انتقام جويی و نفرت برگزار نمی شود. هدف از يادآوری اين رويداد تلاش برای شناساندن ابعاد اين فاجعه و پذيرش آن است. مسئولان اين نسل کشی هنوز هم منکر وقوع آن هستند و اين افکار مرحله نهايی يک نسل کشی است.»
  به گفته وی برای پشت سرگذاشتن حوادث و دشمنی های گذشته هر دو جامعه ارامنه و ترک بايد درک درستی از گذشته داشته باشند. برای بهبود مناسبات دو کشور، ترکيه بايد اعمال خود را درگذشته بپذيرد.
روز بيست و دو آوريل نيز صدها نفر از فعالان سياسی و مدافعان حقوق بشر ترکيه در استانبول «نسل کشی ارامنه» را يادآوری کردند  آنها با اجتماع در ميدان تقسيم در مرکز شهر استانبول در سکوت شمع های زيادی را روشن کرده و موسيقی ارمنی را از بلندگوها پخش کردند.

در همين روز ده ها نفر از روشنفکران ترکيه در خارج ساختمان موزه شهر استانبول اجتماع کردند که در سال ۱۹۱۵ محل نگهداری ارامنه زندانی بود.

اين دومين باری است که در يکی از شهرهای بزرگ ترکيه در مخالفت با موضع رسمی دولت اين کشور مراسمی برای بزرگداشت اين روز برگزار می شود. اولين بار که چنين مراسمی در ماه آوريل ۲۰۱۰ برگزار شد تعداد شرکت کنندگان بسيار کمتر از امسال بود.
 




«۸۰۰ هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می‌برند»

روزنامه‌های شرق، جهان صنعت، جام جم و اعتماد در شماره سه‌شنبه گزارش‌هایی از «پیامدهای حمله سایبری به وزارت نفت» منتشر کرده‌اند. روزنامه جام جم خبر داده است که «به دنبال حمله سایبری، برخی از فعالیت‌های پایانه‌های صادراتی نفت خام نیز آسیب‌ دیده»، و روزنامه اعتماد هم بنا بر «خبرهای رسیده» از استان‌ها و حتی جزایر نفتی ایران نوشته است که «مسئولان نفتی نمی‌توانند بیش از این سکوت پیشه کنند».
روزنامه جمهوری اسلامی از قول دبیرکل خانه کارگر خبر داده است که طی یک سال اخیر «۱۰۰هزار کارگر از هزار واحد تولیدی اخراج شده‌اند».
روزنامه جام جم به استناد آمار اعلام شده از سوی سازمان بهزیستی و کمیته امداد اعلام کرده است که دست‌کم «۸۰۰ هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می‌برند».
روزنامه اعتماد هم گزارش داده است که شماری از «اصول‌گرایان» قصد دارند طرحی را در مجلس نهم به عنوان «طرح جامع ساختار نظام حکومتی» پیگیری کنند، اما «جزئیات این طرح» هنوز علنی نشده است.

گسترش خسارات حمله سایبری به وزارت نفت؛ از تهران تا خارک
روزنامه‌های شرق، جهان صنعت، جام جم و اعتماد در شماره سه‌شنبه گزارش‌هایی از «پیامدهای حمله سایبری به وزارت نفت» منتشر کرده‌اند.
روزنامه شرق در تیتر یک شماره پنجم اردیبهشت با اشاره به این که «در پی حمله سایبری به وزارت نفت، ستاد بحران در این وزارتخانه تشکیل شده»، گزارش داده است که «شبکه اینترنت و شبکه داخلی ساختمان‌های اصلی وزارت نفت و شرکت ملی نفت قطع شده، کامپیوتر‌ها آسیب دیده‌اند و برخی اطلاعات از دست رفته‌اند» و «اینترنت شرکت‌های تابعه وزارت نفت هم قطع شده است».
این روزنامه همچنین خبر داده است که به دنبال حمله سایبری به وزارت نفت، «مناطق عملیاتی، نظیر پایانه صادراتی خارک، خود را از سیستم اینترنت مرکزی وزارت نفت جدا کرده‌اند»، اما «شبکه‌های داخلی (اینترانت) مناطق عملیاتی وصل است».
به نوشته روزنامه شرق، علیرضا نیکزاد، سخنگوی وزارت نفت، حمله سایبری به این وزارتخانه را تایید کرده و «یک منبع آگاه» نیز به این روزنامه گفته است که «صادرات نفت دچار مشکل نشده است».
روزنامه جهان صنعت خبر داده است که در ادامه «حملات دنباله‌دار سایبری به مراکز حساس کشور» این بار «هکر‌ها امنیت وزارت نفت را نشانه رفتند» و «حمله سایبری به وزارت نفت و شرکت‌های تابعه، از جمله شرکت ملی نفت ایران، شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی، شرکت ملی گاز، شرکت نفت فلات قاره، نفت و گاز پارس باعث اختلال در کارکرد شمار زیادی از سیستم‌ها و سرورهای اصلی وزارت نفت شده است».
این روزنامه یادآوری کرده است که «وزارت بیش از ۸۰ درصد اقتصاد ایران را در اختیار دارد» و «در صورت اختلال در این وزارتخانه باید شاهد فلج شدن اقتصاد کشور باشیم»، اما «با وجود این همه حساسیت و آگاهی مسئولان بر این مسئله، این وزارتخانه مورد حمله سایبری قرار گرفته است» و برخلاف گفته مسئولان که «حملات سایبری را به کشور ناکام و بی‌اثر عنوان می‌کنند، واضح است که مورد حمله قرار گرفتن مراکز حساس کشور دلیلی جز ضعف سیستم امنیتی ندارد».
روزنامه جام جم نیز درباره «پیامد حمله شدید سایبری به وزارت نفت» نوشته است که «هر چند میزان خسارت وارده به شرکت ملی نفت تاکنون مشخص نشده، ولی پیش‌بینی می‌شود به دلیل حجم بالای اطلاعات، به آمار‌ها و اندوخته شبکه داخلی و اینترنتی شرکت ملی نفت، خسارت بالایی وارد شده باشد».
این روزنامه وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی از قول «منابع خبری غیررسمی» گزارش داده است که «به دنبال حمله سایبری، برخی از فعالیت‌های پایانه‌های صادراتی نفت خام نیز آسیب ‌دیده»، اما هنوز «عملیات صادرات نفت خام بدون وقفه انجام می‌شود».
جام جم همچنین از «تعطیلی فعالیت‌های شرکت ملی نفت» خبر داده و نوشته است که «به ‌دلیل از کار افتادن سیستم‌های رایانه‌ای شرکت ملی نفت، بسیاری از فعالیت‌های اداری و مالی این شرکت تعطیل است» و «طبق دستور مقامات شرکت ملی نفت، تا اطلاع ثانوی و تا برطرف شدن مشکل، فعالیتی صورت نمی‌گیرد» و «هیچ‌ یک از کارکنان این وزارتخانه حق روشن کردن دستگاه رایانه خود را ندارند، زیرا هنوز آلودگی از سیستم برطرف نشده و از این رو هر لحظه امکان بروز مشکل دیگری وجود دارد».
این روزنامه از قول «کار‌شناسان فناوری اطلاعات» نوشته است که «هک یا حمله به شبکه رایانه‌ای با ویروس یا به هر روش دیگری به سه دلیل، ضعف مدیریتی، اخلال یا نفوذ نرم‌افزاری بیگانگان، و ضعف سخت‌افزاری صورت می‌گیرد» و اکنون «باید دید حمله سایبری به وزارت نفت در سایه کدام‌ یک از این سه دلیل شکل گرفته است».
به گزارش روزنامه جام جم، مسئولان وزارت نفت «با ایمن خواندن شبکه هوشمند کارت سوخت» می‌گویند که «این سامانه تحت تاثیر و حمله سایبری اخیر قرار نگرفته، زیرا سیستم این شبکه کاملا متفاوت است و به دلیل آف‌لاین بودن آن، امکان نفوذ وجود ندارد، ولی با این حال طی دو روز اخیر دیواره امنیتی این سامانه نیز بالا رفته است تا از هرگونه خطر حمله احتمالی در امان بماند».
روزنامه اعتماد هم در گزارشی با تیتر «مرزهای مجازی بی‌دفاع» گزارش داده است که «چهل و هشت ساعت از حمله سایبری به وزارت نفت نمی‌گذرد که احتمال ایجاد خسارت‌های سنگین در وزارتخانه بزرگی همچون نفت به گوش می‌رسد» و «گرچه نفتی‌ها معتقدند که اطلاعات اساسی آسیب ندیده و سرورهای عمومی از سرورهای اصلی جدا بوده است، با این حال، قطع شدن و خاموش کردن سرورهای اطلاعات موید این نکته است که وزارت نفت باید منتظر جبران هزینه‌های سنگین این حمله سایبری باشد».
روزنامه خراسان گزارش داده است که «این حمله سایبری که از اسفند ۹۰ آغاز و روز یک‌شنبه به اوج خود رسید، ناشی از ورود ویروسی به نام «وایپر» است» که اطلاعات برخی از رایانه‌های وزارت نفت و شرکت‌های آن را پاک کرده است، اما روزنامه اعتماد از ویروس چنجر (DNS Changer) به عنوان «ویروس نابود‌کننده شبکه اینترنتی» نام برده و نوشته است که نفوذ این ویروس «مجموعه وزارت نفت را در شوک عجیبی فرو برده است».
اعتماد در عین حال نوشته است که «حمله این ویروس یا حمله هکری به سیستم اینترنتی وزارت نفت و زیرمجموعه آن» در ابتدا «با سکوت مسئولان وزارت نفت مواجه شد»، اما «خبر‌ها از استان‌ها و حتی جزایر نفتی ایران حکایت از آن دارد که مسئولان نفتی نمی‌توانند بیش از این در مورد این موضوع سیاست سکوت پیشه کنند».
این روزنامه همچنین نوشته است که «ظاهرا این ویروس تنها برای تخریب و از بین بردن اطلاعات طراحی شده» و به همین دلیل است که «وزارت نفت برای جلوگیری از آسیب‌های احتمالی سرورهای خود را خاموش کرده و سیستم‌های الکترونیکی شرکت‌های تابع شرکت ملی نفت و دیگر شرکت‌ها را نیز قطع کرده است».

«اخراج ۱۰۰ هزار کارگر طی یک سال»
روزنامه جمهوری اسلامی از قول دبیرکل خانه کارگر خبر داده است که طی یک سال اخیر «۱۰۰هزار کارگر از هزار واحد تولیدی اخراج شده‌اند».
به نوشته این روزنامه، علیرضا محجوب دبیر کل خانه کارگر «وضعیت واحدهای تولیدی کشور را بحرانی» اعلام کرده و گفته است که «بنا بر آمارهای رسمی طی سال گذشته ۱۰۰ هزار کارگر در بیش از یک هزار واحد تولیدی اخراج شده‌اند».

به گفته دبیر کل خانه کارگر، هم اکنون «نرخ بیکاری زنان در ایران دو برابر نرخ بیکاری مردان است» و «زنان در بسیاری از واحدهای بزرگ و قالی‌بافی گاهی دوسوم دستمزد مصوب شورای عالی کار را دریافت می‌کنند، اما به دلیل ترس از دست دادن شغل از شکایت صرف نظر می‌کنند».
روزنامه جهان صنعت هم عکس یک شماره سه‌شنبه را به «برگزاری یک تجمع کارگری» اختصاص داده که در آن کارگران پلاکاردی در دست دارند که بر آن نوشته شده است «جامعه کارگری هیچ فریادرسی ندارد».
این روزنامه به نقل از شماری از فعالان در نهادهای صنفی کارگران ایران نوشته است که «لایحه اصلاح قانون کار در حالی از سوی وزارت کار به دولت ارسال شده که توافق نهایی با کارگران در مورد برخی از مفاد این لایحه صورت نگرفته» و «دولت به عنوان کارفرمای بزرگی که بنگاه‌های اقتصادی زیادی را تحت پوشش دارد، منفعت زیادی از این لایحه خواهد برد».
روزنامه جهان صنعت همچنین از قول نماینده کارگران شهاب‌خودرو درباره وضعیت کارگران اخراجی این کارخانه گزارش داده است که «مسئولان شهاب‌خودرو همچنان از ورود کارگران اخراجی به محوطه کارخانه شهاب‌خودرو ممانعت می‌کنند‌» و «با وجود این که تا روز دوشنبه چهار روز از اردیبهشت گذشته بود اما شکایت کارگران مبنی بر دریافت بیمه بیکاری نیز تاکنون مورد پذیرش اداره کار شمال غرب تهران قرار نگرفته است» و «کارگران اخراجی شهاب‌خودرو همچنان در بلاتکلیفی به سر می‌برند».
به نوشته این روزنامه، مسئولان اداره کار شمال غرب تهران اعلام کرده‌اند که «تا زمانی که نتیجه جلسه شورای تامین در خصوص وضعیت این کارگران مشخص نشود، کارگران شهاب خودرو حق شکایت ندارند».

«۸۰۰ هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می‌برند»
روزنامه جام جم گزارشی درباره سوء تغدیه صد‌ها هزار کودک زیر ۶ سال ایرانی منتشر کرده و بر اساس آمار اعلام شده از سوی سازمان بهزیستی و کمیته امداد نوشته است که دست‌کم «۸۰۰ هزار کودک ایرانی از سوء تغذیه رنج می‌برند».
به گزارش این روزنامه، آمارهای رسمی سازمان بهزیستی و کمیته امداد همچنین نشان می‌دهد که دست‌کم «نیمی از ۸۰۰ هزار کودک مبتلا به سوء تغذیه» یعنی نزدیک به ۴۰۰ هزار کودک ایرانی «به‌دلیل مشکلاتی همچون فقر مادی از تغذیه صحیح برخوردار نیستند».
این روزنامه نوشته است که «سوءتغذیه در کودکان کمتر از ۶ سال که به‌واسطه نبود ریزمغذی‌هایی مانند ید، آهن، کلسیم، روی و ویتامین‌های A، D و B۶ رخ می‌دهد، نشانه‌هایی همچون کم‌وزنی، لاغری و کوتاه‌قدی دارد» و «اگر به‌موقع تشخیص داده نشود، بهره هوشی کودکان را کاهش می‌دهد، و این کمبود‌ها سبب‌ساز افت تحصیلی است» و همچنین «استخوان‌های کودکان را پوک می‌کند».
روزنامه جام جم همچنین از «کمبود اعتبار» به عنوان «درد مشترک بهزیستی و کمیته امداد» نام برده و نوشته است که «طرح توزیع یک وعده غذای گرم در روستامهد‌ها اصلی‌ترین راهکاری است که بهزیستی برای بهبود وضع کودکان زیر ۶ سال دچار سوءتغذیه در کشور ارائه داده است» اما این طرح «در پیچ و خم تامین اعتبار» با مشکل مواجه شده است.
این روزنامه در عین حال از قول «مسئولان بهزیستی و کمیته امداد» نوشته است که «حتی اگر این سازمان‌ها و نهادهای دولتی و شبه‌دولتی، با کمبود اعتبارات کنونی مدارا و طرح یک وعده غذای گرم را در روستامهد‌ها اجرا کنند و به توزیع سبد غذایی میان کودکان محروم ادامه دهند، باز هم شمار زیادی از کودکان مبتلا به سوءتغذیه که شاید در وضع بحرانی از نظر سلامت قرار داشته باشند، تحت پوشش این طرح قرار نمی‌گیرند».
روزنامه جام جم هشدار داده است که «اگر دولت دیر بجنبد، شاید اختصاص اعتبار اجرایی کردن طرح توزیع یک وعده غذای گرم در روستامهد‌ها در سراسر کشور، برای ۸۰۰ هزار کودک ایرانی که دچار سوء تغذیه هستند «نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد».

برنامه اصول‌گرایان در مجلس نهم؛ «طرح جامع ساختار نظام حکومتی»
روزنامه اعتماد از طرحی خبر داده است که شماری از «اصول‌گرایان» قصد دارند آن را در مجلس نهم به عنوان «طرح جامع ساختار نظام حکومتی» پیگیری کنند.
این روزنامه نوشته است که اسدالله بادامچیان از اعضای موتلفه اسلامی روز دوشنبه طی یک نشست خبری از برنامه‌های اصول‌گرایان در «مجلس نهم» برای «تغییر شکل ساختار سیاسی پرده برداشته است» و «از طرح جامع ساختار نظام حکومتی سخن گفته که جزئیات آن تاکنون بر کسی روشن نیست».
به گزارش روزنامه اعتماد، این عضو موتلفه اسلامی درباره این تغییرات گفته است که «در مجلس نهم طرح جامعی خواهیم داشت از جمله طرح جامع ساختار نظام حکومتی، طرح جامع جمعیتی و غیره»، و تاکید کرده است که «باید در مجلس نهم بازنگری جدی روی همه قوانین متناسب با چهارمین دهه از انقلاب اسلامی تحت نظارت رهبری و همکاری مردم و بدون ایجاد تنش صورت گیرد».
این روزنامه با تاکید بر این که از میان اظهارنظر‌ها و تایید‌ها و تکذیب‌های وابستگان به جناح حاکم در مورد «آرایش نیروهای سیاسی در مجلس نهم و همچنین ریاست آن می‌توان دیالوگی پنهان را میان اصول‌گرایان تشخیص داد»، نوشته است که «طرح جامع ساختار نظام حکومتی، نه فقط برای ما بلکه برای حمیدرضا ترقی، هم‌حزبی بادامچیان هم نامانوس است» و پرسیده است که آیا «تغییری بزرگ در راه است؟»
به نوشته روزنامه اعتماد، این عضو موتلفه اسلامی همچنین درباره «دلایل همراهی» اکثریت اصول‌گرای مجلس هشتم با دولت»، به صراحت اعلام کرده است که «همراهی ما در برخی موارد با دولت اجبار مصلحتی شرعی و عقیدتی بوده است، ضمن این که دولت نیز در برخی جا‌ها مجبور شده است کوتاه بیاید».



نحوه اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها روز سه شنبه ۵ اردیبهشت (۲۴ آوریل) با حضور تعدادی از مقامات اقتصادی در مجلس ایران مورد بررسی قرار گرفت .
خبرگزاری ایرنا گزارش کرده که محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی، صادق خلیلیان، وزیر جهاد سازندگی و مهدی غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت از مقامات شرکت کننده در این جلسه بودند وبه گزارش خبرگزاری مهر، وزیر اقتصاد و رئیس اتاق بازرگانی هم به عنوان میهمان به این جلسه دعوت شده بودند.
نحوه اجرای فاز دوم قانون هدفمندی یارانه ها تاکنون مورد اختلاف دولت و مجلس بوده است و منتقدان محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری، با انتقاد از عملکرد دولت در اجرای مرحله اول این طرح، گفته‌‎اند که دولت، قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را به درستی اجرا نکرده است.
الیاس نادران، از نمایندگان اصولگرای مجلس، درباره دستور جلسه روز سه شنبه گفته بود: " ابتدا باید موضوع هدفمندی یارانه ها در فاز اول و پیامدهای مثبت و منفی آن مورد بررسی قرار بگیرد تا با بررسی های دقیق، نسبت به اجرای فاز دوم تصمیم گیری شود."
به گفته این نماینده مجلس، عملکرد دولت در اجرای قانون هدفمندی باعث بروز "عوارض تورمی" در جامعه شد.
محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معدن هم در جلسه علنی امروز با تاکید بر اصلاح سیستم بانکی ومالیاتی گفت:" زمانی می توانیم فازدوم را در بخش تولید شروع کنیم که ارزیابی دقیقی ازاین بخش داشته باشیم."
محمد رضا باهنر، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به این که دولت در این مورد زحمات بسیاری کشیده گفت :" اشکالاتی در اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها وجود دارد که باید حل شود."
آقای باهنر، پس از گزارش و توضیحات وزیران و مسئولان اقتصادی دولت در مجلس ، کمیسیون طرح تحول اقتصادی را موظف به پیگیری این گزارش ها کرد.
گفته شده آغاز اجرای مرحله دوم طرح هدفمندسازی یارانه‌ها در ایران، به معنای حذف بخش دیگری از یارانه‌های دولتی خواهد بود و در این مرحله، بیشتر یارانه‌های پرداختی در بخش سوخت و انرژی حذف خواهد شد.
به همین دلیل مجلس ایران در سوم اردیبهشت ماه به دوفوریت طرح اصلاح بخشی از قانون حذف یارانه ها رای داد که هدف از آن، جلوگیری از افزایش سریع و "نامتعارف" قیمت های حامل های انرژی توسط دولت بود.
جمشید انصاری، نماینده زنجان و یکی از طراحان این طرح، در باره دلایل مجلس برای اصلاح بخشی از قانون حذف یارانه ها گفت که دولت اصرار دارد مرحله دوم هدفمندی یارانه ها را آغاز کند و نماینده دولت گفته که در آمد دولت از این مرحله، ۱۰۰ تا ۱۳۵ هزار میلیارد تومان خواهد بود.
به گفته آقای انصاری، بر اساس قانون دولت باید اصلاح قیمت ها را در پنج سال انجام می داد، نه این که اصرار داشته باشد در سال اول و دوم اجرای قانون، یارانه سوخت را کاملا حذف کرده باشد.
لایحه بودجه سال ۱۳۹۱ در حال حاضر در کمیسیون تلفیق مجلس ایران در دست بررسی است.
آقای انصاری گفته است که در صورتی که طرح اصلاح قانون هدفمندی یارانه ها تصویب نمی شد، به معنی بود که "به دولت اجازه داده ایم قیمت حامل های انرژی را بالاتر از فوب [بهای نفت صادراتی خلیج فارس ببرد."

بی توجهی دولت؟

هیات دولت
با وجود هشدارهایی که مجلس و برخی کارشناسان در باره تبعات اجرای مرحله دوم برنامه حذف یارانه ها داده اند، برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که ظاهرا دولت در حال فراهم کردن شروع مرحله دوم برنامه حذف یارانه هاست.
وزارت صنعت و معدن و تجارت، به تازگی دستور ویژه ای برای "ذخیره سازی گسترده ده قلم کالا" صادر کرده است.
برنج، روغن، شکر، گوشت قرمز، گوشت مرغ، قند، گندم، ذرت، و جو از جمله کالاهایی هستند که دولت دستور ذخیره سازی آنها را صادر کرده است.
دولت در حالی سعی دارد مرحله دوم برنامه حذف یارانه ها را شروع کند که گزارش هایی از تشدید روند تورم قیمت های در ایران انتشار یافته است.
اخیرا آقای احمدی نژاد با پذیرش افزایش سریع بهای کالاها، از استانداران خواست "با فعال کردن بازرسی ها" از افزایش بی رویه قیمت کالاها و اجناس ضروری جلوگیری کنند.




بر اساس تفاهم نامه ۱۹۷۱ میان حاکم شارجه و ایران، جزیره ابوموسی، در حاکمیت مشترک قرار دارد
ایران تاکید کرده است که جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک متعلق به آن کشور هستند و بحث تمامیت ارضی خود را قابل مذاکره نمی‌داند اما برای "رفع سو تفاهمات" با امارات و "راه‌های جدید توسعه مناسبات" مذاکره کننده تعیین می کند.
خبرگزاری مهر به نقل از رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفته است که نام این مذاکره کننده هر وقت مشخص شد، اعلام خواهد شد.
دور تازه از اختلاف نظر و تنش میان ایران و امارات متحده عربی بر سر حاکمیت جزیره ابوموسی پس از آن بالا گرفت که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران در جریان سفر به استان هرمزگان، از جزیره ابوموسی هم بازدید کرد.
امارات متحده عربی در اعتراض به اقدام رئیس جمهور ایران، سفیر خود از تهران را فراخواند و مسابقه دوستانه فوتبال بین دو کشور را هم لغو کرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه ایران می گوید: "سفر رئیس جمهور به جزیره ابوموسی یک سفر داخلی در هنگام بازدید رئیس جمهور در سفر استانی بوده و در چارچوب مسائل داخلی ماست."
پس از بالا گرفتن دور تازه ای از اختلاف نظرهای ایران و امارات، ایران اعلام کرده که جزیره ابوموسی را منطقه نمونه گردشگری اعلام می کند و نمایندگان در مجلس از احتمال "تشکیل استان خلیج فارس" به مرکزیت ابوموسی سخن گفته اند.
آقای مهمانپرست می گوید که مذاکرات سازنده بین ایران و امارات می تواند موجب گسترش همکاری ها و رفع سو تفاهم احتمالی مسئولان این کشور درباره "قرارداد ۱۹۷۱ و سند مبادله شده درباره اجرای ترتیبات این سند باشد.
بر اساس تفاهم نامه ۱۹۷۱ میان حاکم شارجه (پیش از تشکیل کشور امارات متحده عربی) و ایران، جزیره ابوموسی، در حاکمیت مشترک ایران و حاکم شارجه قرار دارد.
به فاصله چند هفته پس از تاسیس امارات، حکومت های عراق، لیبی، الجزایر، یمن جنوبی و کویت، ادعای "اشغال" سه جزایر را در شورای امنیت سازمان ملل متحد مطرح کردند، اما این شورا با استناد به تفاهم نامه ۱۹۷۱ ادعای آنها را وارد نداست و از دستور کار خارج کرد.
یک روز پیش از اظهارات تازه سخنگوی وزارت امور خارجه ایران درباره جزایر سه گانه، سفیر و معاون نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، در نشست شورای امنیت، سفر محمود احمدی نژاد به جزیره ابوموسی و تمام اقدامات در این جزیره را بر پایه "حق حاکمیت و اصول تمامیت ارضی ایران" توصیف کرده بود.
‌آقای اسحاق آل حبیب گفته که کشورش "قاطعانه هرگونه ادعائی برخلاف این اصل را رد می کند."





قاچاق مهاجران به اسپانیا
قاچاق مهاجران به اسپانیا
پلیس اسپانیا امروز، سه‌شنبه، از انهدام باندی خبر داد که بابت قاچاق مهاجران ایرانی به بریتانیا از آنان ۲۰ هزار یورو مطالبه می‌کرده است.
پلیس اسپانیا در بیانیه‌ای از بازداشت ۲۲ عضو این گروه قاچاقچی انسان خبر داده است. آنها متهمند که مهاجران را با استفاده از کارت‌های اعتباری و گذرنامه‌های جعلی و از طریق پایگاه خود در جزایر قناری به طور غیرقانونی منتقل می‌کرده‌اند.
به گفته مقامات، مهاجران خود را به جزایر قناری می‌رسانده‌، سپس عمدتا در جزیره‌های تنریف و فوئرته‌ونتورا اقامت می‌کرده‌اند تا به بریتانیا پرواز کنند.
مطابق این بیانیه، مهاجران، که قاچاقچیان آنان را "حیوانات"، "احشام" و "گله" می‌خوانده‌اند، در آنجا آموزش می‌دیده‌اند که برای کسب اقامت قانونی باید در مرز بریتانیا چگونه رفتار کنند.
به گفته پلیس اسپانیا، که با یاری مقامات اداره مهاجرت بریتانیا موفق به رخنه در این باند شده است، بزرگسالان باید برای انتقال به بریتانیا ۲۰ هزار یورو می‌پرداخته‌اند، کودکان از "تخفیف" بهره‌مند می‌شدند و قاچاق اطفال زیر دو سال به رایگان صورت می‌پذیرفته است.
در یورش پلیس به خانه سردسته گروه در تنریف چندین گذرنامه‌ جعلی و ابزار جعل سند کشف شده است.
این گروه علاوه بر اسپانیا اعضایی نیز در ایران، یونان، آلمان و اسپانیا داشته است.
بریتانیا یکی از مقصدهای عمده ایرانیان مهاجر است و مطابق آمار رسمی دولت بریتانیا، در سال ۲۰۰۹، ۵۸ هزار نفر ایرانی الاصل در این کشور سکونت داشته اند.




زندان ایران
توافقنامه اخیر به اتباع ایران و افغانستان امکان می دهد تا دوره محکومیت زندان را در کشور خود سپری کنند
قانون انتقال محکومان به حبس بین ایران و افغانستان ابلاغ شد.
روز سه شنبه، ۵ اردیبهشت/ثور (۲۴ آوریل)، پایگاه اطلاع رسانی دولت ایران گزارش کرد که محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری، قانون "موافقتنامه انتقال محکومان به حبس بین ایران و افغانستان" را امضا و برای اجرا ابلاغ کرده است.
براساس این موافقنامه، در مواردی که شهروند یکی از دو کشور در دادگاه های کشور دیگر محاکمه و به حبس محکوم شده باشد، این امکان وجود دارد که فرد محکوم، این دوره محکومیت را در زندان های کشور خود - که در این قانون کشور اجرا کننده خوانده می شود - سپری کند.
کشوری که محاکمه و صدور حکم در محاکم آن صورت گرفته در این قانون "کشور صادرکننده" خوانده شده است.
روند انتقال محکومان بین دو کشور مستلزم تسلیم درخواست تقاضای انتقال از سوی فرد محکوم، وکیل قانونی و یا خویشاوندان او برای مقامات کشور اجرا کننده است که باید این اسناد را همراه با تقاضای انتقال، به مقامات کشور صادرکننده ارسال کند.
کشور صادر کننده حکم می تواند درخواست انتقال فرد محکوم را بپذیرد و یا رد کند و باید تصمیم خود در این زمینه را ظرف یک ماه از تاریخ وصول اسناد حاوی درخواست انتقال، به اطلاع مقامات کشور اجرا کننده برساند.
به این ترتیب، انتقال محکوم براساس خواست خود او صورت می گیرد و این قانون به دولت های دو کشور اجازه آن را نمی دهد تا بدون رضایت فرد محکوم، خواستار انتقال او شوند.
انتقال فرد محکوم به کشور متبوع او در مواردی امکانپذیر است که حکم مربوطه قطعی و لازم الاجرا بوده، بیش از شش ماه از دوره مجازات این فرد باقی مانده باشد و مقامات مربوطه دو کشور در مورد انتقال فرد محکوم به توافق رسیده باشند.

شرایط انتقال

البته این قانون امکان آن را داده است که در موارد استثنایی، محکومانی که باقیمانده دوره محکومیت آنان کمتر از شش ماه است هم انتقال یابند.
زندانی در قندهار
از این پس محکومان افغان محاکم ایران می توانند تقاضا کنند دوره محکومیت خود را در افغانستان بگذرانند
طبق قانون انتقال محکومان بین ایران و افغانستان، پس از انتقال فرد محکوم، هر یک از دو کشور صادر کننده و یا اجرا کننده حکم می تواند طبق قوانین داخلی خود، فرد محکوم را مورد عفو، بخشودگی و تخفیف مجازات قرار دهد اما تجدید نظر در حکم تنها در حوزه اختیارات کشور صادر کننده است.
توافقنامه انتقال محکومین به حبس بین ایران و افغانستان بخشی از برنامه دولت ایران برای انعقاد توافقنامه همکاری حقوقی و قضایی با کشورهای دیگر است.
از جمله، اواخر سال گذشته شمسی، رئیس جمهوری ایران قانون توافقنامه مشابهی بین ایران و عراق را امضا و برای اجرا ابلاغ کرد.
روز گذشته، خبرگزاری مهر به نقل از معاون حقوقی و پارلمانی وزارت کشور ایران گزارش کرد که لایحه "انتقال موردی" محکومان برای بررسی به کمیسیون قضایی مجلس ارسال شده است.
طبق این لایحه، به دولت ایران اجازه داده می شود تا برای انتقال ایرانیانی که در محاکم خارجی به زندان محکوم شده اند به شکل مورد به مورد با دولت های صادر کننده حکم وارد مذاکره شود و توافق آنها را برای این منظور به دست آورد.
البته کسب چنین توافقی قاعدتا مستلزم اقدام متقابل از سوی دولت ایران خواهد بود.
قانون انتقال موردی محکومان صرفا به انتقال مورد به مورد محکومان ارتباط دارد و تعمیم آن به تمامی محکومان، به صورتی که در مورد ایران و افغانستان مصداق دارد، مستلزم امضای تفاهم نامه متقابل و تصویب آن در مجامع قانونگذاری دو طرف است.
در مورد اتباع ایرانی زندانی در افغانستان اطلاع چندانی در دست نیست اما گفته می شود که چند هزار تبعه افغان در زندان های ایران محبوس هستند.




ایران که به دلیل تحریم های اعمال شده با مشکل عواید ناشی از صادرات نفت خام و سایر کالاها مواجه است، مبادله پایاپای را راهی برای مقابله با این مشکلات می داند
حسن غفوری فرد، عضو کمیسیون انرژی مجلس ایران، از صدور دستور تهاتر محصولات پتروشیمی با کالاهای اساسی به عنوان اقدامی مفید درجهت دور زدن تحریم ها نام برده است.
خبرگزاری مجلس شورای اسلامی، خانه ملت، به نقل از آقای غفوری فرد گفته است که با توجه به نیازکشور به کالاهای اساسی و گرانی های اخیر، تهاتر محصولات پتروشیمی با کالاهای اساسی اقدامی مناسب برای آرامش بازار و تامین نیاز داخلی است.
گفته شده ایران که به دلیل تحریم های اعمال شده با مشکل عواید ناشی از صادرات نفت خام و سایر کالاها مواجه است، مبادله پایاپای را راهی برای مقابله با این مشکلات می داند.
به گفته عضو کمیسیون مجلس ایران، صدور دستور تهاتر محصولات پتروشیمی با برخی کالاهای اساسی مثل برنج، گندم، چای و شکر تصمیم خوبی در جهت دور زدن تحریم ها بشمار می رود.
آقای غفوری فرد همچنین گفته است تهاتر محصولات پتروشیمی با کالاهای اساسی نیازی به مجوز مجلس نداشت و این اقدام باید در دولت تصمیم گیری می شد.
چندی پیش رئیس انجمن شکر پاکستان گفت که کشورش می‌تواند حداقل ۲۰۰ هزار تن شکر به ایران بفروشد و در مقابل، از ایران کود شیمیایی وارد کند.
اروگوئه هم گفته بود که در برابر دریافت نفت خام ایران، به این کشور برنج تحویل می‌دهد.
پیشتر نیز محمود بهمنی، رئیس بانک مرکزی ایران گفته بود که معاملات پایاپای از مدتی پیش با چین آغاز شده و چین بخشی از بدهی‌های نفتی خود را با صادرات کالا پرداخت کرده است.
در همین حال عنوان شده که وزارت خارجه هند پیشنهاد پرداخت پول نفت را از طریق صادرات گندم به ایران داده است و منتظر تصمیم نهایی ایران در این باره است.






فاطمه و مهدی کروبی
فاطمه کروبی گفته است که تنها بعد از انجام سفر یک روزه مهدی کروبی به کاشان از این سفر خبردار شده است
نزدیکان مهدی کروبی خبر همراهی پسر او در سفر به کاشان را تکذیب کرده و خانواده میرحسین موسوی نیز گفته اند مدتی است از او خبری ندارند.
در پی انتشار گزارش هایی در مورد سفر مهدی کروبی، از رهبران مخالف در جمهوری اسلامی، به کاشان به همراهی پسرش، همسر آقای کروبی در توضیح این خبر گفته است که این رسانه ها "دروغ می گویند و پسران من بعد از عید، اصلا پدرشان را ندیده اند."
در گزارش هایی که در روزهای اخیر در روزنامه کیهان و چند سایت اینترنتی طرفدار حکومت منتشر شد، ظاهرا هفته گذشته، مهدی کروبی همراه با یکی از پسرانش به کاشان "سفر تفریحی" داشت و از جمله از حمام فین دیدن کرد.
حمام فین، واقع در باغی به همین نام در کاشان، محل قتل میرزا تقی خان امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار است و از محل های تاریخی این شهر محسوب می شود.
برخی از رسانه های دولتی و طرفدار حکومت با اشاره به اینکه تصویری از این سفر هم در سایت های اینترنتی منتشر شده، از عدم انعکاس این خبر در رسانه های مخالف انتقاد و آنها را به "سانسور" اخبار متهم کرده بودند.
خانم کروبی در مصاحبه با سایت کلمه، که اخبار و گزارش های مربوط به میرحسین موسوی، از رهبران مخالفت در جمهوری اسلامی را منعکس می کند، گفته است که در ملاقات با همسرش در روز چهارشنبه هفته گذشته مطلع شد که "روز سه شنبه، آقای کروبی را بردند بیرون شهر، خودشان خبر نداشتند برنامه چیست، فقط به ایشان گفته شده که می رویم بیرون."
فاطمه کروبی گفته است که سپس آقای کروبی همراه با ماموران امنیتی "حرکت کردند به سمت قم و کاشان، به امامزاده و مسجدی هم رفته و غذا خورده بودند و شب هم به محل حبس خودشان برگردانده شدند."
موسوی و کروبی و همسرانشان
حدود پانزده ماه پیش موسوی و کروبی همراه با همسرانشان در بازداشت خانگی قرار گرفتند
خانم کروبی با اعلام اینکه هیچ‌یک از فرزندان آقای کروبی در این سفر او را همراهی نکرده و حتی از این سفر خبر هم نداشته اند، خبری را که در این مورد در رسانه های دولتی منتشر شده را نادرست خواند و گفت: "پسرهای من از بعد از عید، اصلا پدرشان را ندیده اند."
فاطمه کروبی با اشاره به حدود پانزده ماه حبس خانگی همسرش، گفته است که مهدی کروبی "در انفرادی از آفتاب محروم هستند، حیاطی نیست که استفاده کنند، مطلقا به هوای آزاد دسترسی ندارند، جز یک پنجره که ماموارن هر وقت بخواهند، خودشان می آیند و باز می کنند."
خانم کروبی با اشاره به اینکه چنین شرایطی حتی برای افراد جوان هم زیانبار است، گفته است که "حالا بعد از پانزده ماه و این همه فشار و محدودیت، یک روز بردند و بازهم در همان شرایط چرخاندند و حالا دارند روی آن تبلیغات می کنند."
به گفته خانم کروبی، با توجه به شرایط همسرش "طبیعی است که ایشان از نظر جسمی به حدی رسیده اند که نیاز است از این کارها بکنند وگرنه خطرناک می شود."
وی در عین حال تاکید کرده است که آقای کروبی "البته از نظر روحی، بسیار خوب اند، محکم و استوار و هیچ مشکلی هم ندارند."

بی خبری از موسوی و رهنورد

دو روز پیش، سایت خبری خبر آنلاین در گزارش مربوط به سفر آقای کروبی به کاشان، به نقل از رزونامه کیهان نوشت که "پیش از این رسانه های ضد انقلاب از حضور موسوی و زهرا رهنورد در یکی از مناطق ویلایی شمال کشور در ایام نوروز و ملاقات با فرزندان خود در شمال خبر داده بودند."
ظاهرا اشاره کیهان به خبر دیدار چند ساعته میرحسین موسوی و همسرش با دخترانشان در ایام نوروز است که، به نوشته کلمه، به دلیل تاکید ماموران امنیتی به انجام آن در محلی خارج از تهران، در نقطه ای در شمال ایران صورت گرفت.
سایت کلمه در گزارشی نوشته است که از زمان انجام این ملاقات و دو تماس محدود تلفنی، بیش از دو هفته است که "خانواده آقای موسوی و خانم رهنورد از وضعیت آنها مطلقا بی اطلاع اند."
بن بست خانه موسوی و رهنورد
کلمه: آقای موسوی و همسرش در خانه ای واقع در بن بست اختر، خیابان پاستور، در حبس خانگی به سر می برند و این خانه در همسایگی یکی از پایگاه های حفاظت شده سپاه پاسداران و چند نهاد امنیتی واقع شده است
براساس این گزارش، اخیرا ماموران امنیتی "در صحبتی تلفنی با مادر پیر رهنورد، به وی گفته اند که به ایشان اجازه تماس تلفنی با فرزندان را نخواهند داد."
سایت کلمه "خبر پراکنی های غیرمسئولانه درباره سلامت جسمی میرحسین را که منشا آنها به نهادهای امنیتی می رسد" را باعث نگرانی دانسته و گفته است "با توجه به حصر کامل این دو همراه جنبش سبز، تنها منبع مسئول درباره وضعیت میرحسین و رهنورد، نهادهای امینیتی هستند که آنها نیز تا کنون از قبول مسئولیت در این زمینه طفره رفته اند."
در این گزارش آمده است که براساس قوانین داخلی جمهوری اسلامی و قوانین بین المللی، حتی مجرمان زندانی هم باید از حق تماس تلفنی مستقیم برخوردار باشند، در حالیکه برای نهادهای حکومتی "محرومیت مضاعف و بی سابقه آنها از حقوق ابتدایی نیز تبدیل به ابزاری برای آزار روانی خانواده های میرحسین و رهنورد" شده است.
کلمه یادآور می شود که آقای موسوی و همسرش در خانه ای واقع در بن بست اختر، خیابان پاستور، در حبس خانگی به سر می برند و این خانه در همسایگی یکی از پایگاه های حفاظت شده سپاه پاسداران و چند نهاد امنیتی واقع شده است.
به گفته کلمه، طی حدود پانزده ماهی که از بازداشت خانگی این دو نفر می گذرد، هیچ خبر و حتی صدا یا نوری از این ساختمان ها به بیرون نمی رسد و ماموران مستقر در این بن بست هم به اعضای خانواده آقای موسوی که برای خبرگیری به این محل مراجعه می کنند، می گویند که در این ساختمان کسی زندگی نمی کند.
میرحسین موسوی و مهدی کروبی، نامزدهای اصلی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، به دلیل اعتراض به آنچه که تقلب گسترده به نفع محمود احمدی نژاد در این انتخابات می دانستند مورد خشم مقامات حکومتی قرار گرفتند.
اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۰، پس از تظاهراتی که به حمایت از حرکت اعتراضی در تونس و مصر در تهران و چند شهر دیگر ایران برگزار شد، مقامات امنیتی آقایان موسوی و کروبی را همراه با همسرانشان تحت بازداشت خانگی قرار دادند که خانم کروبی چند ماه بعد ظاهرا به دلایل پزشکی آزاد شد.
این تظاهرات در حالی برگزار شد که پیش از آن، وزارت کشور با درخواست آقایان کروبی و موسوی برای صدور مجوز راهپیمایی حمایت از قیام های منطقه ای مخالفت کرده بود.




بچه دار شدن دلیل می خواهد

مجید محمدی(به تازگی اعلام شد که جمعیت جهان از مرز هفت میلیارد نفر گذشته است)
پس از ازدواج در سال ۱۳۷۱ همسرم اصرار داشت که به زودی بچه دار شویم. او به نیازش به تجربه حاملگی و زایمان و مخاطرات بچه دار شدن در سنین بالا برای زنان اشاره می کرد. من مخالف بودم. نه به این دلیل که از فرزند داشتن بیزار بودم یا نمی خواستم علائقم را برای فردی دیگر و مسئولیت هایش به حاشیه برانم، بلکه نمی خواستم موجب به دنیا آمدن انسانی شوم که زیر سایه حکومت ولی فقیه بزرگ شود: در مدرسه وی را تحت آموزش ایدئولوژیک قرار دهند، برای رفتن به دانشگاه یا گرفتن شغل گزینش ایدئولوژیک شود، برای تهیه یک سی دی موسیقی یا دی وی دی به سراغ بازار زیر زمینی برود، در خیابان با دوست دختر یا دوست پسرش بازداشت شود، اگر دختر بود حجاب اجباری را بر وی تحمیل کنند و برای سفر به خاج کشور به اجازه شوهرش نیاز داشته باشد، یا به خاطر عقایدش از حقوق سیاسی و اجتماعی محروم شود.
البته شش سال بعد که هنوز در ایران بودیم یک روز پس از آن که همسرم چمدانش را برای رفتن بست تسلیم شدم. فرزندمان ۱۸ ماهه بود که ایران را برای همیشه ترک کردیم. تصمیم من برای بچه دار نشدن- که البته به جایی نرسید- تصمیمی شخصی اما سیاسی بود.
هفت میلیارد و بیشتر
در دنیایی که از ۵ آوریل ۲۰۱۲ هفت میلیارد نفر در آن زندگی می کنند تصمیم برای بچه دار شدن دیگر یک تصمیم شخصی- سیاسی یا اجتماعی یا احساسی- نیست، بلکه یک تصمیم اخلاقی است. هر کس که می خواهد بچه دار شود، لازم است برای یک لحظه به منابع زمین و ظرفیت‌های جامعه خود برای تامین آینده وی بیندیشد. علاوه بر منابع زمین لحاظ شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه اختصاصی نیز ضرورت دارد. در جامعه‌ای که افراد از هیچ حقی در برابر حکومت برخوردار نیستند و نقش آینده بسیاری از آنها دویدن در پی اتومبیل رهبران سیاسی برای چند ده هزار تومان است، افزودن بر جمعیت موضوعی نیست که خوشایند فرزند محتمل در آینده باشد، البته اگر وی امکان مقایسه خود را با دیگران بیابد.
امروز ما در جهانی به هم پیوسته زندگی می کنیم که قحطی در یک نقطه، دیگر نقاط را نیز تحت تاثیر قرار می دهد یا رکود در یک نقطه موجب رکود در دیگر نقاط می شود. در این دنیا، گرسنگی و مالاریا و جنون گاوی در یک نقطه دیگر نقاط را تحت تاثیر قرار می دهد. علاوه بر آن باید به بحران‌های بهداشتی و جنگ در دنیا و مخاطرات آنها برای جمعیت موجود جهان اندیشید.
تفکیک ارضای غریزه جنسی و تولید مثل
خوشبختانه با تحولات پزشکی و فنی و نیز با اخطارهای نظریه جمعیت شناسانه توماس رابرت مالتوس و اقدامات شجاعانه افرادی مثل چارلز نولتون در نشر آثاری در باب پیش گیری (مثل "میوه‌های فلسفه، پزشک خصوصی همراه برای زوجهای جوان"، منتشر شده در ۱۸۳۲ و پرداخت هزینه اجتماعی بالا بر ای این کار) امروز دیگر همه می توانند میان ارضای غریزه جنسی و تولید مثل تفکیک قائل شوند. امروز آدمیان می توانند تصمیم بگیرند که چند فرزند داشته باشند یا اصلا نداشته باشند. ما دیگر در دنیایی زندگی نمی کنیم که بچه دار شدن در آن "طبیعی" است. در این دنیا، نخواستن بچه هیچ توجیهی نمی خواهد. بر عکس در دنیای امروز بچه دار شدن "دلیل" می طلبد.
تولید مثل و آینده نگری
غریزه تولید مثل، ضرورتا نباید به تولید مثل منتهی شود، همانطور که غریزه بقای آدمیان نباید به انقراض نسل ماهیان و میگوهای دریاها منجر شود. انسان هم غریزه تولید مثل و بقا دارد و هم خرد آینده نگری. روش‌های متکثر پیش گیری برای زنان و مردان به کار کسانی می آید که بچه نمی خواهند. اما برای آنها که واقعا می خواهند در رشد انسانی دیگر نقشی بازی کنند و مراحل رشد انسانی دیگر را از نزدیک مشاهده و تجربه کنند چه می توان کرد؟ آنها می توانند به یک یا دو فرزند اکتفا کنند، به روش‌های بدیل صاحب فرزند شوند، یا با ذخیره کردن تخم یا اسپرم، زمان فرزند دار شدن خود را به تعویق بیندازند.
از روش‌های بدیل فرزند دار شدن قبول کودک قبلا به دنیا آمده‌ای به فرزندی است که امروزه در سطحی بین المللی انجام می شود و هزاران کودک به دنیا آمده در کشورهای فقیر یا کم درآمدتر را که سرپرست ندارند به کشورهای ثروتمند و توسعه یافته با چشم انداز موفقیت بیشتر در زندگی گسیل می دارد.
تولید مثل برای معنی دادن به زندگی
از دلایل دیگر تولید مثل، گریز از تنهایی، داشتن افرادی برای دوست داشتن بی دریغ و گسترش حیطه روابط انسانی است. برای همه این امور می توان در دنیای صنعتی شده بدیل‌هایی پیدا کرد. در ایالات متحده، حدود ۵۰ درصد افراد به صورت مجرد زندگی می کنند و یک سوم خانوارها تک نفره هستند. در این خانوارها معمولا افراد با نگهداری از حیوانات خانگی خود را از تنهایی نجات می دهند. افراد مجرد همچنین در فعالیت‌های داوطلبانه، مدنی و جمعی مشارکت بیشتری دارند که این نه تنها به زندگی آنها معنی می بخشد بلکه بر سرمایه اجتماعی می افزاید. اما با وجود هفت میلیارد انسان بر روی کره زمین، دیگر تضمین تداوم نسل بشر نمی تواند دلیل موجهی برای تولید مثل باشد.
در ایران هم توجه به حیوانات خانگی رو به افزایش است، اما حکومت سیاستی روشن علیه حیوانات خانگی اتخاذ کرده است. همچنین حکومت در برابر فعالیت‌های داوطلبانه مستقل و مدنی نیز ایستاده است. اما این اقدامات به جای تقویت نظام خانواده سنتی (مرد، زن و فرزندان) به آسیب‌های اجتماعی دیگر دامن زده است.
معیشت و تامین اجتماعی
در جامعه کشاورزی فرزند بیشتر به معنی نیروی کار بیشتر و تولید بیشتر مواد غذایی بود. همچنین در ایام پیری تنها فرزندان بودند که از والدین و سالمندان حمایت می کردند و داشتن فرزند نوعی تضمین زندگی پس از بازنشستگی بود. اما در جامعه صنعتی که تنها ۳ درصد جمعیت غذای بقیه را تولید می کند (مثلا در ایالات متحده) و افراد سالمند از تامین اجتماعی برخوردارند دیگر افزایش فرزندان، بیمه‌ای برای آینده نیست بلکه زمان حال افراد را تاراج می کند. با توجه به بالا رفتن هزینه نگاهداری و پرورش کودکان، فرزند بیشتر در دنیای امروز یعنی ضرورت کار بیشتر و صرف وقت بیشتر برای کودکان و در نتیجه ایثار و از خود گذشتگی بیشتر و رها کردن همه علائق برای دادن خدمات به فرزندان. این نوع هزینه- فائده بیشتر سخن اصلی این مطلب را که فرزند دار شدن دلیل می خواهد تقویت می کند.
***
با در نظر گرفتن همه موضوعات فوق، تاکید بر اخلاقی بودن تصمیم فرزند دار شدن به معنی تعیین تکلیف برای فرد فرد آدمیان نیست. هر کس بر اساس موقعیت اجتماعی و شرایط زندگی خویش در این باره تصمیم می گیرد، اما به تدریج شرایطی در دنیا برقرار می شود که دیگر نمی توان این رخداد را "طبیعی" جلوه داد. این موضوع نیز مثل بسیاری دیگر از وجوه زندگی بشر از به دنیا آمدن تا ازدواج و مرگ نه تنها توسط جامعه بلکه توسط انواع فن آوری‌ها و روندها و فرایندها مدیریت و دستکاری می شود. جهان امروز گزینه‌های بسیاری را در برابر ما نهاده و بسیاری از امور را برای ما پیش بینی پذیر ساخته است و همین گزینه‌ها و پیش بینی پذیری هاست که بر مسئولیت ما افزوده است.




بسمه بنت سعود بن عبدالعزیز، دختر پادشاه پیشین عربستان سعودی به بی‌بی‌سی می‌گوید تغییرات زیادی هستند که دوست دارد شاهد رقم خوردن آنها در عربستان باشد اما در عین حال می گوید که هنوز زمان آن نرسیده که به زنان اجازه رانندگی داده شود.
"من به عنوان دختر ملک سعود، پادشاه پیشین عربستان سعودی سخن می‌گویم. پدر من بنیانگذار نخستین دانشگاه زنان در کشور بود، برده‌داری را لغو کرد و کوشید با جدا کردن نقش‌های شاه و نخست‌وزیر از یکدیگر پادشاهی مشروطه‌ای بنا کند. اما متاسفانه باید بگویم که آن وعده هنوز در کشورم تحقق نیافته است.
بسمه بنت سعود بن عبدالعزیز، دختر پادشاه پیشین عربستان سعودی از شوهرش طلاق گرفته و با فرزندان خود در لندن زندگی می‌کند
فرهنگ کهن ما، که من بسیار بدان می‌بالم، به نجابت و سخاوت شهره است، اما آنچه کم داریم قوانین مدنی اساسی برای اداره کشور است.
به عنوان یک دختر، خواهر، همسر(سابق)، مادر، بازرگان و روزنامه‌نگار این چیزی است که می‌خواهم تغییرش را در عربستان ببینم."

قانون اساسی

می‌خواهم شاهد قانون اساسی شایسته‌ای باشم که همه زنان و مردان به نحوی برابر در پیشگاه آن بایستند و راهنمایی برای قوانین مدنی و فرهنگ سیاسی‌مان باشد.
برای نمونه امروزه در دادگاه‌های عربستان همه تصمیمات بنا به تفسیر شخصی قاضی از قرآن مجید گرفته می‌شوند. تصمیمی که به جای اصول عام و قانونی مکتوب به عنوان راهنما، تماما بر باورهای شخصی قاضی استوار است.
من خواستار یک نظام غربی نیستم، بلکه خواهان اقتباس از چنان نظامی به فراخور فرهنگ و نیازهایمان هستم. به همین دلیل قانون اساسی ما باید ملهم از قرآن مجید باشد، با اصولی استوار که دیگر مانند اکنون به امیال قاضیان فضایی ندهند.
قانون اساسی به ویژه باید فارغ از جنس، موقعیت و قومیت حافظ حقوق اولیه همه شهروندان باشد. همه باید در برابر قانون مساوی باشند.

قوانین طلاق

پادشاهی درونگرا

قویا بر این باورم که قوانین طلاق فعلی مناسب نیستند.
امروزه در عربستان یک زن تنها می‌تواند در صورت تشکیل پرونده‌ای با عنوان "خالی و ضالی" تقاضای طلاق کند. یعنی یا باید مبلغ هنگفتی که سر به ده‌ها هزار دلار می‌زند بپردازد یا این که شاهدی برای آنچه علت درخواست طلاقش است بیاورد. کاری غیرممکن، چرا که چنان دلایلی غالبا در چهاردیواری خانه می‌مانند.
راه دیگری که زنان به واسطه‌اش خلاف میل خود در خانه شوهر می‌مانند، سپردن حضانت همه کودکان شش سال به بالا به شوهر در صورت طلاق است.
این وضع کاملا خلاف قرآنی است که باید قوانینمان بر آن استوار شوند. در آن این حق به زنان داده شده که در صورت پیشامد "اختلافات آشتی‌ناپذیر" طلاق بگیرند.

دگرگونی نظام آموزشی

شیوه رفتار کنونی با زنان در عربستان نتیجه مستقیم آموزشی است که به پسران و دخترانمان در مدارس می‌دهیم.
محتوای درس‌ها به شدت خطرناکند. مثلا، کودکانمان می‌آموزند که زن جایگاه پستی دارد. نقش او موکدا به خدمت به خانواده و پرورش فرزندان محدود می‌شود. آنان می‌آموزند که اگر بنا است زن کسی را به جز خدا بپرستد، آن شخص شوهر او است؛ که "اگر به خواسته‌های شوهرش تمکین نکند فرشتگان بر او لعنت می‌فرستند". دختران نیز اکیدا از شرکت در درس‌های تربیت بدنی بازداشته می‌شوند. این نتیجه تفسیر کاملا غلطی از قرآن است. از نظرم این ایدئولوژی‌ها ماهیتا ضد زن هستند.
گذشته از آن تمرکز اصلی نظام آموزشی ما بر مباحث مذهبی نظیر حدیث، فقه، تفسیر و البته قرآن است. نگرششان این است که "آموختن چیزی به جز مذهب کسی را به بهشت نمی‌فرستد، پس وقتتان را تلف نکنید". من دوست دارم آموزش مذهبی به قرآن و سنت(زندگی پیامبر) که حاوی قوانین راستین اسلامند محدود شود. مابقی یادگیری کورکورانه آموزه‌هایی خظرناک است که جوانانمان را در برابر ایدئولوژی‌های بنیادگرایانه ضربه‌پذیر می‌کند. ایدئولوژی‌هایی که به تروریسم و تحریف معنای راستین قرآن می‌انجامند.
به جای این که قوای ذهنی جوانانمان را در حفظ کردن نقل‌قول‌هایی که صحتشان قطعی نیست هدر دهیم، باید آنان را به آزادانه اندیشیدن، ابتکار و نوآوری برای بهبود جامعه‌مان تشویق کنیم. صدر اسلام دورانی برای خلاقیت‌های بزرگ بود. مذهب ما نباید سپری شود که پشت آن از چشم جهان پنهان شویم، بلکه باید قوه‌ای محرک و الهام‌بخش برای آنچه پیرامونمان می‌گذرد باشد. این روح حقیقی اسلام است.

اصلاح کامل خدمات اجتماعی

وزارت امور اجتماعی به جای حمایت از قربانیان، با بدرفتاری با زنان کنار می‌آید. تنها خانه‌های امنی که زنان قربانی برای پناه بردن دارند، خانه‌های دولتی هستند. در این خانه‌ها مداوما به آنان گفته می‌شود که با اقامتشان در آنجا مایه ننگ خانواده خود هستند.

شاهزاده بسمه

شاهزاده بسمه
اگر آنان عضو خانواده‌هایی پرنفوذ باشند، از ترس خشم پدرسالار قدرتمند چنان خاندانی، مستقیما به خانه خود بازگردانده می‌شوند. در نتیجه شاهد موارد بسیاری از خودکشی زنان تحصیل‌کرده هستیم؛ دکترها و دانشمندانی که به نزد همان کسانی بازگردانده می‌شوند که با آنان بدرفتاری می‌کرده‌اند.
ما به خانه‌های امن مستقل زنان احتیاج داریم که با قوانینی محکم از حقوق زنان حفاظت کنند، حامی آنان باشند و بر سنت‌های خانوادگی چیره شوند.
وزارت امور اجتماعی نه فقط به حقوق زنان بی‌توجهی می‌کند، که از عوامل شیوع فقر در کشور است. نظامی فاسد با فقدان شفافیت به معنی فقر بیش از ۵۰ درصد جمعیت است، آن هم در حالی که ما یکی از ثروتمندترین کشورهای جهانیم.

نقش محرم

زنان در عربستان نمی‌توانند بدون یکی از محارمشان جایی بروند یا سفر کنند.
در زمان پیامبر زنان با همراهی مردان به این سو و آن سو می‌رفتند، اما در آن دوران عربستان پر از راهزن بود.
چنان قانونی در دوران کنونی به کار محدود ساختن آزادی حرکت زنان می‌آید و موجب می‌شود نه تنها زنان همچون کودکان بار بیایند، بلکه باری هم به دوش مردان باشند.
امروز زنان در عربستان اجازه رانندگی ندارند.
زن سعودی
'شیوه رفتار کنونی با زنان در عربستان نتیجه مستقیم آموزشی است که به پسران و دختران در مدارس داده می‌شود'
به نظر می‌رسد ناظران غربی بیش از هر چیز به این مساله توجه دارند. اما حقوق مقدماتی‌تری هستند که باید برای زنان استیفا شوند.
مسلما من طرفدار رانندگی زنان هستم ولی فکر نمی‌کنم وقت خوبی برای تغییر قانون آن باشد. در فضای کنونی اگر زنی به رانندگی بپردازد ممکن است برای این که درسی به او بدهند متوقفش کنند، تحت آزار و اذیت قرارش دهند و حتی بدتر از این‌ها.
برای همین است که با رانندگی زنان مخالفم، تا زمانی که به اندازه کافی آموزش ببینیم و قوانین لازم برای حمایت از خویش در برابر چنان جنونی داشته باشیم. در غیر این صورت تنها زمینه را برای سواستفاده افراط‌گرایان فراهم کرده‌ایم. اگر زن راننده‌ای آزار ببیند آنان به جهان اسلام چنین می‌گویند: "ببینید وقتی زنان رانندگی می‌کنند چه اتفاقی می‌افتد. اذیتشان می‌کنند و کتکشان می‌زنند" و بعد بر همین مبنا خواهان قوانینی حتی سخت‌تر برای کنترل زنان می‌شوند. ما از پس چنین امری برنمی‌آییم. پیش از برداشتن چنان قدمی ما محتاج تغییرات بنیادی در قانون و نگرش آن به زنان هستیم.
در کل این تامین حقوق و آزادی همه شهروندان است که امری حیاتی است. حقوق زنان نیز از همین حقوق ناشی می‌شود.






گزارش عفو بین‌الملل از ممنوعیت روبنده در چندین کشور اروپایی انتقاد کرده است
سازمان عفو بین‌الملل گفته است مسلمانانی که در اروپا آشکارا باورهای مذهبی‌شان را ابراز می‌کنند با تبعیض‌های گسترده‌ای مواجه می‌شوند.
این سازمان در گزارشی تازه از دولت‌های اروپایی خواسته که با پیش‌داوری‌ها و کلیشه‌های منفی علیه مسلمانان برخورد جدی‌تری داشته باشند.
به ویژه گفته شده است که مسلمانان به دلیل استفاده از پوشش سنتی خود دچار محرومیت‌هایی در زمینه کار و تحصیل می‌شوند.
همچنین ممنوعیت برخی از انواع سنتی حجاب زنان مسلمان مورد انتقاد این گزارش قرار گرفته است.
مارکو پرولینی، از سازمان عفو بین الملل می‌گوید: "گاه شغلی را به زنان مسلمان نمی‌دهند و یا دختران مسلمان از رفتن به سر کلاس‌هایشان باز می‌مانند، تنها به خاطر این که از پوشش سنتی‌شان، نظیر روسری، استفاده می‌کنند. ممکن است مردان هم به خاطر گذاشتن ریشی که یادآور اسلام است اخراج شوند".
"مقامات دولتی و احزاب سیاسی هم به جای این که به مقابله با این تعصبات بروند، گاهی به دنبال کسب رای به آنها تن می‌دهند".

مسلمانان در اروپا

مسلمانان ۷.۲ درصد از جمعیت اروپا را تشکیل می‌دهند.
بسیاری از مسلمانان اروپا تنها از نظر فرهنگی خود را مسلمان می‌دانند.
عفو بین‌الملل می‌گوید که ایمان به اسلام و اجرای دستورات مذهبی آن تنها یکی از اجزای فرهنگ مسلمانان است. برخی افراد پیش‌زمینه فرهنگی اسلامی دارند بدون آن که تکالیف مذهبی آن را به جا بیاورند.
به عنوان نمونه در یک نظرسنجی از مسلمانان فرانسه تنها ۴۱درصد آنان گفته‌اند که به شعائر دینی عمل می‌کنند، و ۲۲درصد آنان نیز خود را تنها "اصالتا مسلمان" خوانده‌اند.
با این حال افکار عمومی اروپا هنوز مسلمانان را بیش از آن که در خود بپذیرد، وابسته به اصالتشان می‌داند.
در یک پژوهش، ۶۸ درصد فرانسوی‌ها و ۷۵ درصد آلمانی‌ها گفته‌اند که از نظرشان مسلمانان ساکن اروپا با جوامع اروپایی ادغام نشده‌اند، چرا که خودشان این طور نمی‌خواهند.
در دو دهه گذشته احزابی که سیاست‌هایی ضد مسلمانان را تبلیغ می‌کنند اقبال انتخاباتی گسترده‌ای به دست آورده‌اند.

'آزادی بیان'

این گزارش به ممنوعیتی که برای استفاده از روبنده و نقاب در بلژیک، فرانسه، هلند و اسپانیا تصویب شده است و ممنوعیت بنای مناره در سوییس از سال ۲۰۰۹ اشاره می‌کند.
همچنین قوانینی که سر کردن روسری یا استفاده از دیگر پوشش‌های مذهبی و سنتی را برای دانش‌آموزان منع کرده‌اند مورد انتقاد سازمان عفو بین الملل قرار گرفته اند.
آقای پرولینی گفته است: "استفاده از عناصر و نشانه‌های مذهبی و متعلق به فرهنگ اسلامی، بخشی از حق آزادی ابراز عقیده است. این بخشی از حق آزادی مذهبی است و همه مذاهب باید به تساوی از این حق بهره‌مند شوند".
به گفته گروه‌های حقوق بشری، ممنوعیت نقاب یا روبنده را نمی‌توان به بهانه‌های امنیتی توجیه کرد، مگر در بازرسی‌هایی که در مناطقی با مخاطره بالای امنیتی صورت می‌گیرند.
آنان می‌گویند اگرچه از عدم اجبار زنان به استفاده از چنین پوشش‌هایی استقبال می‌کنند، اما این امر از راه ممنوعیت استفاده از پوششهایی خاص حاصل نمی‌شود.
عفو بین‌الملل همچنین بلژیک، فرانسه و هلند را به عدم اجرای کامل قانون منع تبعیض در شرایط استخدامی متهم می‌کند.
این گزارش ضمن استناد به آماری که حاکی از استخدام پایین زنان مهاجر از کشورهای مسلمان است، می‌گوید بنا به یک نظرسنجی‌ از زنان مسلمان، آنان این امر را ناشی از سیاست‌های تبعیض‌آمیز می‌دانند.
عفو بین‌الملل پیشنهاد می‌کند که نهادهای ملی برای مقابله با تبعیض شکل بگیرند و تلاش‌های بیشتری برای نظارت بر تبعیض مذهبی صورت بپذیرند.