خانم کلینتون! خون ایرانیان هم قرمز است
مجتبی واحدی
حقیقت آنست که مردم ایران توقع ندارند دولت امریکا، متحد استراتژیک خود را رها کند و به فکر حقوق ضایع شده مردم ایران باشد. اما مردم ایران حق دارند از امریکا وسایر دولت های مدعی حمایت از حقوق بشر بخواهند به دولت جمهوری اسلامی، برای سرکوب مردم ایران چراغ سبز نشان ندهند. متأسفانه پیام مخابره شده از کنفرانس دوستان سوریه در استانبول برای دولت ایران، متضمن همین چراغ سبز بودویژه خبرنامه گویا
نشست «دوستان سوریه» که روز دوشنبه چهاردهم فروردین ماه نود و یک در استانبول ترکیه بر گزار شد برای مبارزان سوری و دوستان آنها در پنج قاره جهان، بسیار امید بخش بود. تلاش حاضران در این نشست در واقع اثبات این نکته بود که تبدیل جهان به یک دهکده کوچک، فقط بازی طراحی شده قدرت های اقتصادی برای ایفای نقش کد خدای این دهکده نیست. در نشست استانبول، نمایندگانی از کشورهای گوناگون اسلامی و غیر اسلامی، عرب و غیر عرب، توسعه یافته و در حال توسعه حضور داشتند و سخن همه آنها این بود که «در دهکده جهانی، دیکتاتور سوریه نمی تواند خود را ارباب و مردم کشورش را رعیت های گوش به فرمان بداند.» حرکت دوستان سوریه در استانبول، یاد آور شعر سعدی بر سر در سازمان ملل بود که «بنی آدم اعضای یک پیکرند» و اینکه اعضای یک پیکر نمی توانند در برابر اقــدام سبعانه «بشار اسد قاتل» علیه سایراعضای پیکر واحد، سکوت پیشه سازند.
نشست استانبول می توانست هشداری به سایر دیکتاتورهای جهان نیز باشد که «آدم کشی وتضییع حقوق انسانها در هیچ نقطه ای از جهان، توسط سایر ملت ها تحمل نخواهد شد.» به خصوص آنکه نمایندگان دولت امریکا هم در این اجلاس حضور داشتند تا ادعای ثروتمند ترین دولت جهان و بزرگترین قدرت نظامی دنیا برای دیکتاتور ستیزی را به دیکتاتورهای باقیمانده در منطقه یادآوری نمایند. اما اظهارات وزیر امور خارجه امریکا در این اجلاس، حد اقل برای مردم ایران، ناامید کننده بود. خانم کلینتون در سخنان خود، گریزی به رفتار سران نظام جمهوری اسلامی نیز داشت اما در این گریز، مردم ایران هیچ جایگاهی نداشتند. وزیر امور خارجه ایالات متحده، نگرانی های خویش نسبت به حکومت جمهوری اسلامی را در سه موضوع خلاصه کرد: فعالیت های دولت جمهوری اسلامی برای غنی سازی اورانیوم تا درجات بالا که می تواند برای ساختن بمب مورد استفاده قرار گیرد، تلاش برای اقدامات تروریستی علیه مقامات خارجی و دخالت در امور داخلی سایر کشورها. موضوع اصلی سخنرانی خانم کلینتون دفاع از آزادی های مردم سوریه در برابر دیکتاتور آن کشور بود اما هنگامی که نوبت به ایران رسید او تنها به نگرانی هایی اشاره کرد که به رفتار دولت جمهوری اسلامی در خارج از مرزهای ایران مربوط می شد. در واقع در نطق خانم کلینتون نه تنها هیچ اشاره ای به مشابهت های رفتاری دیکتاتورهای سوریه وایران وجود نداشت بلکه تلویحا این پیام برای سران نظام جمهوری اسلامی ارسال شد که آنها می توانند خود را درکنار سایر دولت ها ببینند فقط به شرط آنکه به دنبال ساختن بمب نباشند، برای ترور در خارج از مرزها نقشه نکشند و از دخالت در امور سایر کشورها خودداری نمایند. اندکی دقت در سخنان خانم کلینتون نشان می داد هر سه نگرانی، به نحوی مرتبط با امنیت دولت اسرائیل است. شیوه ابراز نگرانی خانم کلینتون از ساخت بمب اتمی توسط ایران، اظهارات مقامات تل آویو در ماههای اخیر در خصوص « اراده ایران برای ساخت بمب اتم به منظور حمله به اسرائیل » را در یاد ها زنده می کرد. وزیر خارجه امریکا آنگاه که می خواست از تلاش های دولت ایران برای عملیات تروریستی در خارج مرزها سخن بگوید به ادعاهای مربوط به عملیات مأموران اطلاعاتی ایران علیه دیپلمات های اسرائیلی در هند و برخی کشورهای دیگر اشاره نمود و نهایتا مثال مورد نظر خانم کلینتون برای اثبات دخالت ایران در امور سایر کشورها نیز، کشور سوریه بود که نمی توانست بی ارتباط با نگرانی های اسرائیل از تحرکات در کنار مرزهای خود باشد. البته تردیدی وجود ندارد که رفتار حکومت جمهوری اسلامی در مواجهه با بسیاری از سوژه ها و موضوعات جهانی از جمله موضوع اسرائیل، نابخردانه و هزینه ساز بوده و هست، امریکا هم حق دارد نسبت به سرنوشت نزدیک ترین متحد خود نگران باشد اما رفتار غیر خردمندانه دولت جمهوری اسلامی و بلند پروازی های خود خواهانه آن دولت، مجوزی برای سایر دولت ها نخواهد بود تا تمام نگرانی های جهانی در مورد دولت جمهوری اسلامی را به موضوع اسرائیل و دغدغه های آن دولت محدود و فشارهای وارده بر مردم ایران را فراموش نمایند.
حقیقت آنست که مردم ایران توقع ندارند دولت امریکا، متحد استراتژیک خود را رها کند و به فکر حقوق ضایع شده مردم ایران باشد. اما مردم ایران حق دارند از امریکا وسایر دولت های مدعی حمایت از حقوق بشر بخواهند به دولت جمهوری اسلامی، برای سرکوب مردم ایران چراغ سبز نشان ندهند. متأسفانه پیام مخابره شده از کنفرانس دوستان سوریه در استانبول برای دولت ایران، متضمن همین چراغ سبز بود. به ویژه خانم کلینتون با لیست کردن نگرانی های دولت متبوع خود از رفتار دولت ایران، نشان داد که گویا دولت جمهوری اسلامی، اگر تهدیدی را متوجه دولت اسرائیل نکند دیگر با هیچ تنبیه جهانی مواجه نخواهد بود.
خانم کلینتون و همفکران او در دولت ایالات متحده، لابد به یاد می آورند که با گذشت پنجاه و نه سال، ایرانیان هنوز خاطره کودتای بیست وهشتم مرداد ماه سال سی و دو را به یاد دارند و همراهی مستقیم یا غیر مستقیم دولت وقت امریکا در آن کودتا را به عنوان نقطه ای سیاه در پرونده تعاملات دولت ایالات متحده با ملت ایران، ثبت کرده اند. آمریکایی ها اگر نمی خواهند نقطه سیاه دیگری به این پرونده اضافه شود بایستی در مواجهه خود با حکومت جمهوری اسلامی و نگاه خویش به حقوق ملت ایران، تغییر اساسی ایجاد نمایند. امریکایی ها باید قبول کنند خون هیچ ملتی از خون ملت ایران، رنگین تر نیست اما آنها حتی اگر می خواهند سه نگرانی لیست شده خود را مرتفع نمایند بهتر است از حقوق اساسی ملت ایران دفاع نمایند زیرا تنها روش برای رفع همیشگی نگرانی از رفتارزیاده خواهانه و تهدید آمیز دولت جمهوری اسلامی، تلاش برای به کرسی نشستن سخنان و دیدگاههای ملت صلح طلب و انسان دوست ایران است. برقراری دموکراسی در ایران، موجب خواهد شد تا ثروت های مادی و معنوی ایران، در اختیار منتخبان واقعی مردم ایران قرار گیرد. کسانی که با فرهنگ و هویت ملت ایران آشنا هستند می دانند منتخبان حقیقی ملت، هم از تمامی حقوق ایرانیان در عرصه های جهانی حمایت خواهند کرد و هم برای هیچ کشور و ملتی در دنیا تهدید نخواهند بود. دولت های پرنفوذ دنیا، اگر دغدغه ای نسبت به منافع ملت ایران ندارند حداقل می توانند از بیان برخی سخنان ـ که سران حکومت ایران را از مواجهه با تنبیهات جهانی به خاطر نقض حقوق اساسی ایرانیان آسوده خاطر می سازد ـ خودداری نمایند.
کنفرانس واشینگتن برگزار میشود؛ بدون قایم موشک بازی
نشست «گفتگو برای گذار به دموکراسی» در روزهای هفتم و هشتم آوریل در شمال غرب واشینگتن برگزار میشود. گروهی از فعالان سیاسی که طرحی و ایدهای برای ارائه کردن دارند در این کنفرانس حاضر میشوند. گفته میشود تعدادی از حاضران در کنفرانسهای نسبتا پنهانی لندن، پاریس و استکهلم این بار در فضای عمومیتری رویت خواهند شد.
هنوز سه روز به برگزاری کنفرانس مانده و هیچ شایعهای مربوط به «آلترناتیوسازی» و معرفی یک فرد به عنوان نماینده گروههای مختلف طرح نشده است. این شاید مهمترین تفاوت کنفرانس واشینگتن با کنفرانس چند ماه پیش گروهی از فعالان در نقطهای نا معلوم در حوالی استکهلم باشد.این بار اما در کنفرانسی که هزینه اقامت و سفر را خود شرکت کنندگان میدهند نه بنیادی خارجی، دهها نفر از صاحبان اندیشه و نظر در محل برگزاری کنفرانس در منطقه «جرمنتاون» بحث و نقطهنظرهای خود را عنوان خواهند کرد.
به گفته یکی از شرکت کنندگان، محسن سازگارا، شهریار آهی و نیز حسن شریعتمداری در این گردهمایی حاضر خواهند بود. پیش از برگزاری کنفرانس استکهلم به میزبانی بنیاد اولاف پالمه، یکی از بحثهای مطرح میان گروهی از جمهوریخواهان، مساله آلترناتیوسازی و عدم تناسب آن با ایده «انتخابات آزاد» بود که باعث شد تعدادی از آنها به استکهلم نروند. همچنین گفته میشد گروهی به دنبال بیعت گرفتن از شرکت کنندگان برای تایید یک فرد به عنوان نماینده «اپوزیسیون» هستند که این مساله اگر هم واقعیت داشت، بعد از طرح انتقادهای مختلف عملی نشد.
با این حال عدهای به خاطر زمان برگزاری و تداخل با برنامه کاریشان امکان شرکت در کنفرانس واشینگتن را نخواهند داشت.
عدهای نیز طرح و برنامهای برای شرکت نداشتهاند و ممکن است گروهی عقیدهای به شرکت در این کنفرانس نداشته باشند. با این حال ممکن است مجتبی واحدی این بار بر خلاف دفعات قبل که به شکل ویدیویی در کنفرانسها حاضر میشد، به شکل فیزیکی شرکت کند.
اخبار و گزارشات کارگری ۱۵ فروردین ماه ۱۳۹۱(ویژه اخراج کارگران شهاب خودرو)
- کارگران شرکت شهاب خودرو,امروز با درهای بسته مواجه شدند
- تحصن کارگران و خانواده هایشان در مقابل کارخانه شهاب خودرو
- تجمع اعتراضی کارگران شهاب خودرومقابل مجلس
- کارگران شرکت شهاب خودرو,امروز با درهای بسته مواجه شدند
- تحصن کارگران و خانواده هایشان در مقابل کارخانه شهاب خودرو
- تجمع اعتراضی کارگران شهاب خودرومقابل مجلس
- امنیت شغلی محقق نشد؛ «۶۵۰ کارگر شهاب خودرو اخراج شدند»
کارگران شرکت شهاب خودرو,امروز با درهای بسته مواجه شدند
طبق خبرهای ارسالی به اتحادیه آزاد کارگران ایران امروز 14 فروردین ماه سال 91 کارگران شرکت شهاب خودرو با درهای بسته مواجه شدند و گفتند ديگر شرکت تعطيل شده و اعلام ورشکستگي کردند.
یکی از کارگران این شرکت گفت: امروز وقتي با اميد به اغاز سال نو به محل کارمان رفتيم با درهاي بسته مواجه شديم در هاي شرکت را بسته و گفتند ديگر شرکت تعطيل شده و اعلام ورشکستگي کرده ,انان بدون اجازه و خبر ما را اخراج کردند.900 کارگر را به چه بهانه اي اخراج کردند.حتي نگهبانان را اخراج کردند و نگهبانان جديد اوردند تا انان هم با ما همکاري نکنند.
در ادامه وی افزود: همه ما با سابقه 8 تا 25 سال در شرکت کار ميکرديم در امد کم داشتيم ولی قانع بوديم.چرا با ما چنين کردند الان با اين وضعيت مملکت گراني و بيکاري به کجا برويم سن ماهم بالاي 30 سال است کجا برويم جواني خودمان را کجا حرام کرديم اي کاش خدا ميديد باما چه کردند باورمان نميشود اين دستمزد تلاش ما بود ما از جان مايه گذاشتيم.
تحصن کارگران و خانواده هایشان در مقابل کارخانه شهاب خودرو
هر سال وضعیت اقتصادی بغرنجتر شده و جمهوری اسلامی ضمن اینکه ناتوان از پاسخگویی به نیازهای اجتماعی است و از طرف دیگر به شدت برنامه های ضد کارگری خود را پیش می برد و در حمایت از سرمایه داری بار سنگین تمامی بحرانهای اقتصادی را بر دوش کارگران می گذارد طی سال گذشته که فشارهای اقتصادی به دلایل مختلف از جمله اجرای طرح حذف یارانه ها و تغییر قانون کار ،اخراج کارگران و ادامه خصوصی سازی به شدت فشارها علیه طبقه کارگر افزوده شد و در نبود تشکلهای کارگری به علت سرکوبهای شدید آنها ، تحت فشارهای مضاعف سال را به پایان رساندند در چنین شرایطی بود که كارخانه خودروسازي شهاب خودرو تعطيل شد و خانواده كارگران مقابل شركت تجمع كردند شركت شهاب خورو كه از شركتهاي خودروسازي است در طي سال گذشته دچار بحران شده بود . پرداخت دستمزد كارگران بارها به تعويق افتادو سپس خطهاي توليد يكي پس از ديگري متوقف شد . دراسفند ماه سال گذشته كارگران با مديريت درگير فيزيكي شدند . كارگران مدير عامل شركت را از شركت بيرون انداختند اين درگيريها همچنان تداوم داشته كه بلاخره پس از تعطيلات ايام نوروزي هنگامي كه كارگران به سر كار ميروند با درهاي بسته كارخانه روبرو ميشوند كارگران طي اين دو روز با خانواده هايشان مقابل در شركت تجمع کرده اند. اكنون كارگران دربلاتكليفي به سر ميبرند وهیچ سازمان يا مسئولي براي پاسخ گويي در تجمع كارگران حضور پيدا نكرده است.
كميته پيگيري ايجاد تشكلهاي كارگري ايران-15/1/1391
تجمع اعتراضی کارگران شهاب خودرومقابل مجلس
به گزارش مورخ15فروردین ماه ایلنا، عده زیادی از کارگران اخراجی شهاب خودرو، صبح امروز - سه شنبه –مقابل مجلس اجتماع کردند
بنا بهمین گزارش،جمعی از کارگران قرار دادی و روزمزد کارخانه شهاب خودرو از اخراج ۶۵۰ نفر از کارگران این کارخانه تولید خودرو خبر داده و افزودند: درگیری کارگران با مدیر عامل کارخانه در سال گذشته بر سر خذف بخشي از خدمات از جمله اضافه کاری و نهار باعث اخراج آنان شده است.
آنان افزودند: در پي اين درگيري مدیر عامل این کارخانه در سال گذشته برای مدتی کارخانه را ترک کردند که در نهایت با بازگشت مديرعامل و به بهانه اتمام قرارداد اکثر کارگران قراردادی و روزمزدی از ادامه همکاری با این کارگران و انعقاد قرار داد جدید محروم شدهاند.
براساس همین گزارش،نماينده اين كارگران عنوان كرد: از تعداد 650 کارگر اخراجی تعداد ۳۵۰ نفر روزمزدی و ۳۰۰ نفر باقی مانده قرار دادی هستند که هر ۶ ماه یکبار قرار داد کاریشان با کارخانه خاتمه مييابد.
اين كارگر افزود: سابقه کار و فعالیت این عده از کارگران اخراجی از ۸ سال تا ۲۲ سال است که در قسمتهای مختلف تولیدی و پشتیبانی اداری و خدماتی فعال بودهاند.
15/1/1391
امنیت شغلی محقق نشد؛ «۶۵۰ کارگر شهاب خودرو اخراج شدند»
در شرایطی که مجلس طرح تغییر قراردادهای کارگران با هدف جلوگیری از اخراج و تامین امنیت شغلی آنها را در دست بررسی دارد، اخراج صدها کارگر شرکت «شهاب خودرو» با چندین سال سابقه کار گزارش شده است.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، گزارش داد که ۶۵۰ کارگر اخراجی شرکت شهاب خودرو روز سهشنبه ۱۵ فروردین در اعتراض به وضعیت خود مقابل مجلس تجمع کردند.
نماینده این کارگران اخراجی شهاب خودرو به ایلنا گفته است که سابقه کار و فعالیت این عده از کارگران اخراجی «روزمزدی و قراردادی از هشت سال تا ۲۲ سال است که در بخشهای مختلف تولیدی و پشتیبانی اداری و خدماتی فعال بودهاند.»
سابقه فعالیت چندین ساله این کارگران اخراجی در شرایطی اعلام شده که پیش از این علی محمد موسوی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، از نبود امنیت شغلی کارگران انتقاد کرده و گفته بود که «سالها يك كارگر با قرارداد موقت مشغول به كار بوده است، اما با اراده كارفرما، اين فرد از كار بيكار میشود.»
شهاب خودرو در وبسایت خود این شرکت را نخستین تولیدکننده خودروهای خدمات شهری در ایران معرفی کرده که به گفته آن هرسال تولیدات خود را به شهرداریها، سازمانها و شرکتهای خصوصی و دولتی واگذار میکند.
اخراج کارگران واحدهای تولیدی در زمان دولتهای نهم و دهم و تجمع اعتراضی آنها مقابل مجلس بارها گزارش شده است؛ براساس گزارش ایلنا یکی از کارگران گروه مونتاژ مزدا ۱۲ بهمن سال گذشته به علت آنکه نام او «در فهرست کارگران اخراجی» قرار داشت در محوطه کارخانه خودکشی کرد.
در همان روز محمود احمدینژاد در زمان ارائه لایحه بودجه سال ۹۱ در مجلس، «کاهش نرخ بیکاری» را از محورهای این لایحه اعلام کرده و گفته بود که دولت اشتغال دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفری را «هدفگذاری کرده است.»
اصول ۲۸ تا ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت را به تهیه مشاغل برای همه افراد و بهویژه کارگران موظف کرده است. براساس اصل ۲۸ قانون اساسی، دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اخراج کارگران از واحدهای تولیدی در شرایطی ادامه دارد که طرح تغییر قراردادهای کارگران از «قرارداد حجمی» به «قرارداد معین» با هدف جلوگیری از اخراج و تامین امنیت شغلی آنها هنوز در مجلس تصویب نشده است.
این در شرایطی است که براساس پیشنویس قانون کار، دست کارفرما برای اخراج کارگر بدون این که حق اعتراض برای او محفوظ باشد، باز است و طرح بیمه کارگران نیز اختیاری شده است.
علاوه بر اخراج کارگران چندین فعال کارگری نیز در چند سال گذشته بازداشت و زندانی شدهاند.
تجمع کارگران اخراجی شهاب خودرو نخستین تجمع کارگران معترض مقابل مجلس است که در سال ۱۳۹۱ گزارش شده است.
منبع مردمک15فروردین1391
پانزدهم فروردین ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
- تحصن کارگران و خانواده هایشان در مقابل کارخانه شهاب خودرو
- تجمع اعتراضی کارگران شهاب خودرومقابل مجلس
- امنیت شغلی محقق نشد؛ «۶۵۰ کارگر شهاب خودرو اخراج شدند»
کارگران شرکت شهاب خودرو,امروز با درهای بسته مواجه شدند
طبق خبرهای ارسالی به اتحادیه آزاد کارگران ایران امروز 14 فروردین ماه سال 91 کارگران شرکت شهاب خودرو با درهای بسته مواجه شدند و گفتند ديگر شرکت تعطيل شده و اعلام ورشکستگي کردند.
یکی از کارگران این شرکت گفت: امروز وقتي با اميد به اغاز سال نو به محل کارمان رفتيم با درهاي بسته مواجه شديم در هاي شرکت را بسته و گفتند ديگر شرکت تعطيل شده و اعلام ورشکستگي کرده ,انان بدون اجازه و خبر ما را اخراج کردند.900 کارگر را به چه بهانه اي اخراج کردند.حتي نگهبانان را اخراج کردند و نگهبانان جديد اوردند تا انان هم با ما همکاري نکنند.
در ادامه وی افزود: همه ما با سابقه 8 تا 25 سال در شرکت کار ميکرديم در امد کم داشتيم ولی قانع بوديم.چرا با ما چنين کردند الان با اين وضعيت مملکت گراني و بيکاري به کجا برويم سن ماهم بالاي 30 سال است کجا برويم جواني خودمان را کجا حرام کرديم اي کاش خدا ميديد باما چه کردند باورمان نميشود اين دستمزد تلاش ما بود ما از جان مايه گذاشتيم.
تحصن کارگران و خانواده هایشان در مقابل کارخانه شهاب خودرو
هر سال وضعیت اقتصادی بغرنجتر شده و جمهوری اسلامی ضمن اینکه ناتوان از پاسخگویی به نیازهای اجتماعی است و از طرف دیگر به شدت برنامه های ضد کارگری خود را پیش می برد و در حمایت از سرمایه داری بار سنگین تمامی بحرانهای اقتصادی را بر دوش کارگران می گذارد طی سال گذشته که فشارهای اقتصادی به دلایل مختلف از جمله اجرای طرح حذف یارانه ها و تغییر قانون کار ،اخراج کارگران و ادامه خصوصی سازی به شدت فشارها علیه طبقه کارگر افزوده شد و در نبود تشکلهای کارگری به علت سرکوبهای شدید آنها ، تحت فشارهای مضاعف سال را به پایان رساندند در چنین شرایطی بود که كارخانه خودروسازي شهاب خودرو تعطيل شد و خانواده كارگران مقابل شركت تجمع كردند شركت شهاب خورو كه از شركتهاي خودروسازي است در طي سال گذشته دچار بحران شده بود . پرداخت دستمزد كارگران بارها به تعويق افتادو سپس خطهاي توليد يكي پس از ديگري متوقف شد . دراسفند ماه سال گذشته كارگران با مديريت درگير فيزيكي شدند . كارگران مدير عامل شركت را از شركت بيرون انداختند اين درگيريها همچنان تداوم داشته كه بلاخره پس از تعطيلات ايام نوروزي هنگامي كه كارگران به سر كار ميروند با درهاي بسته كارخانه روبرو ميشوند كارگران طي اين دو روز با خانواده هايشان مقابل در شركت تجمع کرده اند. اكنون كارگران دربلاتكليفي به سر ميبرند وهیچ سازمان يا مسئولي براي پاسخ گويي در تجمع كارگران حضور پيدا نكرده است.
كميته پيگيري ايجاد تشكلهاي كارگري ايران-15/1/1391
تجمع اعتراضی کارگران شهاب خودرومقابل مجلس
به گزارش مورخ15فروردین ماه ایلنا، عده زیادی از کارگران اخراجی شهاب خودرو، صبح امروز - سه شنبه –مقابل مجلس اجتماع کردند
بنا بهمین گزارش،جمعی از کارگران قرار دادی و روزمزد کارخانه شهاب خودرو از اخراج ۶۵۰ نفر از کارگران این کارخانه تولید خودرو خبر داده و افزودند: درگیری کارگران با مدیر عامل کارخانه در سال گذشته بر سر خذف بخشي از خدمات از جمله اضافه کاری و نهار باعث اخراج آنان شده است.
آنان افزودند: در پي اين درگيري مدیر عامل این کارخانه در سال گذشته برای مدتی کارخانه را ترک کردند که در نهایت با بازگشت مديرعامل و به بهانه اتمام قرارداد اکثر کارگران قراردادی و روزمزدی از ادامه همکاری با این کارگران و انعقاد قرار داد جدید محروم شدهاند.
براساس همین گزارش،نماينده اين كارگران عنوان كرد: از تعداد 650 کارگر اخراجی تعداد ۳۵۰ نفر روزمزدی و ۳۰۰ نفر باقی مانده قرار دادی هستند که هر ۶ ماه یکبار قرار داد کاریشان با کارخانه خاتمه مييابد.
اين كارگر افزود: سابقه کار و فعالیت این عده از کارگران اخراجی از ۸ سال تا ۲۲ سال است که در قسمتهای مختلف تولیدی و پشتیبانی اداری و خدماتی فعال بودهاند.
15/1/1391
امنیت شغلی محقق نشد؛ «۶۵۰ کارگر شهاب خودرو اخراج شدند»
در شرایطی که مجلس طرح تغییر قراردادهای کارگران با هدف جلوگیری از اخراج و تامین امنیت شغلی آنها را در دست بررسی دارد، اخراج صدها کارگر شرکت «شهاب خودرو» با چندین سال سابقه کار گزارش شده است.
خبرگزاری کار ایران، ایلنا، گزارش داد که ۶۵۰ کارگر اخراجی شرکت شهاب خودرو روز سهشنبه ۱۵ فروردین در اعتراض به وضعیت خود مقابل مجلس تجمع کردند.
نماینده این کارگران اخراجی شهاب خودرو به ایلنا گفته است که سابقه کار و فعالیت این عده از کارگران اخراجی «روزمزدی و قراردادی از هشت سال تا ۲۲ سال است که در بخشهای مختلف تولیدی و پشتیبانی اداری و خدماتی فعال بودهاند.»
سابقه فعالیت چندین ساله این کارگران اخراجی در شرایطی اعلام شده که پیش از این علی محمد موسوی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، از نبود امنیت شغلی کارگران انتقاد کرده و گفته بود که «سالها يك كارگر با قرارداد موقت مشغول به كار بوده است، اما با اراده كارفرما، اين فرد از كار بيكار میشود.»
شهاب خودرو در وبسایت خود این شرکت را نخستین تولیدکننده خودروهای خدمات شهری در ایران معرفی کرده که به گفته آن هرسال تولیدات خود را به شهرداریها، سازمانها و شرکتهای خصوصی و دولتی واگذار میکند.
اخراج کارگران واحدهای تولیدی در زمان دولتهای نهم و دهم و تجمع اعتراضی آنها مقابل مجلس بارها گزارش شده است؛ براساس گزارش ایلنا یکی از کارگران گروه مونتاژ مزدا ۱۲ بهمن سال گذشته به علت آنکه نام او «در فهرست کارگران اخراجی» قرار داشت در محوطه کارخانه خودکشی کرد.
در همان روز محمود احمدینژاد در زمان ارائه لایحه بودجه سال ۹۱ در مجلس، «کاهش نرخ بیکاری» را از محورهای این لایحه اعلام کرده و گفته بود که دولت اشتغال دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفری را «هدفگذاری کرده است.»
اصول ۲۸ تا ۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت را به تهیه مشاغل برای همه افراد و بهویژه کارگران موظف کرده است. براساس اصل ۲۸ قانون اساسی، دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اخراج کارگران از واحدهای تولیدی در شرایطی ادامه دارد که طرح تغییر قراردادهای کارگران از «قرارداد حجمی» به «قرارداد معین» با هدف جلوگیری از اخراج و تامین امنیت شغلی آنها هنوز در مجلس تصویب نشده است.
این در شرایطی است که براساس پیشنویس قانون کار، دست کارفرما برای اخراج کارگر بدون این که حق اعتراض برای او محفوظ باشد، باز است و طرح بیمه کارگران نیز اختیاری شده است.
علاوه بر اخراج کارگران چندین فعال کارگری نیز در چند سال گذشته بازداشت و زندانی شدهاند.
تجمع کارگران اخراجی شهاب خودرو نخستین تجمع کارگران معترض مقابل مجلس است که در سال ۱۳۹۱ گزارش شده است.
منبع مردمک15فروردین1391
پانزدهم فروردین ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
اخبار روز:
کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری ایران: هر سال وضعیت اقتصادی بغرنجتر شده و جمهوری اسلامی ضمن اینکه ناتوان از پاسخگویی به نیازهای اجتماعی است و از طرف دیگر به شدت برنامه های ضد کارگری خود را پیش می برد و در حمایت از سرمایه داری بار سنگین تمامی بحرانهای اقتصادی را بر دوش کارگران می گذارد طی سال گذشته که فشارهای اقتصادی به دلایل مختلف از جمله اجرای طرح حذف یارانه ها و تغییر قانون کار ،اخراج کارگران و ادامه خصوصی سازی به شدت فشارها علیه طبقه کارگر افزوده شد و در نبود تشکلهای کارگری به علت سرکوبهای شدید آنها ، تحت فشارهای مضاعف سال را به پایان رساندند در چنین شرایطی بود که کارخانه خودروسازی شهاب خودرو تعطیل شد و خانواده کارگران مقابل شرکت تجمع کردند شرکت شهاب خورو که از شرکتهای خودروسازی است در طی سال گذشته دچار بحران شده بود . پرداخت دستمزد کارگران بارها به تعویق افتادو سپس خطهای تولید یکی پس از دیگری متوقف شد . دراسفند ماه سال گذشته کارگران با مدیریت درگیر فیزیکی شدند . کارگران مدیر عامل شرکت را از شرکت بیرون انداختند این درگیریها همچنان تداوم داشته که بلاخره پس از تعطیلات ایام نوروزی هنگامی که کارگران به سر کار میروند با درهای بسته کارخانه روبرو میشوند کارگران طی این دو روز با خانواده هایشان مقابل در شرکت تجمع کرده اند. اکنون کارگران دربلاتکلیفی به سر میبرند وهیچ سازمان یا مسئولی برای پاسخ گویی در تجمع کارگران حضور پیدا نکرده است.
نماینده مجلس:
احمدینژاد بگوید 500 میلیارد دلار پول فروش نفت کجاست؟
اعتدال
داریوش قنبری سخنگوی فراکسیون خط امام (ره) (اصلاح طلبان) مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی اعتدال ، با اشاره به سخنان رییس جمهور در روز طرح سوال نمایندگان گفت: احمدی نژاد بگوید 500 میلیارد دلار پول نفت کشور که در طی شش سال فروخته است ، کجا رفته است که می گوید صندوق ذخیره ارزی خالی است؟
نماینده مردم ایلام ادامه داد: پول فروش نفت کجا نگه داری می شوند و چرا می گویند حساب ذخیره ارزی خالی است؟ وقتی خاتمی صندوق را تحویل داد، 18 میلیارد دلار در این حساب موجودی بود و الان با توجه به درآمد 500 میلیارد دلاری دولت در چند سال گذشته باید حدو 300 میلیارد دلار در حساب باشد و منطقا می بایست 50 درصد پول فروش نفت ذخیره می شد.
قنبری خاطرنشان کرد: احمدی نژاد در حالی می گوید موجودی صندوق خالی بوده که با این پولها سرمایه گذاری های اساسی و مهم در کشور صورت نگرفته است ؛ کل سرمایه عمرانی که در هفت ماه نخست سال 90 تخصیص یافته است 10 هزار میلیارد است که حتی اگر با دلار 1700 تومانی حساب کنیم ، چیزی در حدود 6 میلیارد دلار می شود .
سخنگوی فراکسیون اقلیت مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: آقای احمدی نژاد پاسخ دهد که مابقی پول فروش نفت امسال کجا رفته است ، نهایتا سالانه 25 میلیارد دلار هزینه شده است ، مابقی پولها کجاست؟ دولت باید پاسخ دهد چرا با سوء مدیریت و کوتاهی در اجرای درست قانون هدفمندی یارانه ها ، حساب صندوق ذخیره ارزی را به صفر رسانده است.
قنبری در خاتمه گفت: ایشان در مجلس گفتند پولی در صندوق نبوده ، اگر پول نبوده ، چرا لایحه ای از سوی دولت برای جبران کسری ارسال نشده است؟ پاسخ دهند که چرا عملکرد آنها به گونه ای بوده که این چنین کفگیر به ته دیگ خورده است؟
حمله جریده اندرونی خامنه ای به رفسنجانی:
چه بهایی را برای پرداخت در نظر گرفته اید و در مقابل آن چه متاعی را از آمریکا انتظار دارید؟!
(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاری فارس
مدیر مسئول روزنامه کیهان در پاسخ به ادعای اخیر هاشمی رفسنجانی نوشت: باید پرسید که جناب رفسنجانی از آشکار شدن کدام واقعیت نگران بوده اند که پاسخ حضرت امام(ره) را سانسور کرده اند؟!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری در پاسخ به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در سر مقاله امروز کیهان نوشت: اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که در روزهای پایانی سال 1390 و در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی با ایشان مطرح شده و دیروز خبر آن منتشر شده بود، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و بسیاری از رسانه های خارجی داشت. درباره اظهارات اخیر رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی در این مختصر به واکاوی یکی از اصلی ترین آنها که وارونه نمایی آشکار است و عجیب تر نیز به نظر می رسد بسنده می کنیم و باقی به بعد می گذاریم.
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید «من در سال های آخر حیات امام(ره) نامه ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم برای این که نمی خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حیاتتان اینها را حل کنید. در غیر این صورت، ممکن است اینها به صورت معضلی، سد راه آینده کشور شود. گردنه هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. یکی از این مسایل، رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است»! درباره این بخش از اظهارات ایشان باید گفت؛
1- انصاف آن بود که آقای رفسنجانی در نقل ماجرای نامه خویش به پاسخ امام راحل (ره) نیز اشاره می کرد. ...
کمترین تردیدی نیست که امام راحل ما(ره) ابهام مطرح شده از جانب آقای هاشمی رفسنجانی را بی پاسخ نگذاشته اند و سؤال این است که چرا آقای رفسنجانی از پاسخ آن بزرگوار که به یقین و مانند همیشه، مستدل و منطقی بوده است طفره رفته و به آن اشاره ای نکرده است؟!
2- آقای هاشمی رفسنجانی به این بخش از تاریخ آن روزها نیز اشاره نکرده اند که در اوایل سال 1369 در حالی که هنوز یکسال از رحلت حضرت امام(ره) نگذشته بود، آقای «جیمز بیکر» وزیر خارجه وقت آمریکا طی سخنانی - 30 فروردین/19 آوریل 1990- اعلام کرد که آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران است و 7 روز بعد - 6 اردیبهشت ماه/25 آوریل - آقای عطاءالله مهاجرانی معاون پارلمانی آقای رفسنجانی- رئیس جمهور وقت- در مقاله ای با عنوان «مذاکره مستقیم» که در صفحه 2 روزنامه اطلاعات همان روز به چاپ رسید، ایستادگی در برابر کاخ سفید را «شعارگونه» نامیده و دقیقاً با همان استدلالی که جناب هاشمی در اظهارات اخیر خود مطرح کرده است خواستار مذاکره و رابطه با آمریکا می شود و نکته در خور توجه آن که در مقاله خود به گونه ای غیرمنتظره- شاید برای رد گم کردن- به اظهارات چند روز قبل «جیمز بیکر» اشاره کرده و اصرار می ورزد که مبادا کسانی پیشنهاد ایشان را با پیشنهاد وزیر خارجه آمریکا مرتبط دانسته و آن را «یک توطئه و یا فتنه» تلقی کنند. مقاله مهاجرانی با توجه به مغایرت آن با دیدگاه بارها اعلام شده حضرت امام(ره) انتقادهای فراوانی را در پی داشت. اما، آقای مهاجرانی که امروزه پرده ها را کنار زده و آشکارا به انگلیس پناهنده شده و با آیپک (لابی صهیونیست ها) و MI6 (بخش اطلاعات خارجی اینتلجنت سرویس انگلیس) همکاری نزدیک دارد، برنظر خود اصرار می ورزد و نهایتاً؛ رهبر معظم انقلاب در یکی از سلسله بیانات خویش به این ماجرا پایان می دهند که شرح آن خواهد آمد.
اکنون این پرسش مطرح است که چرا جناب رفسنجانی به این رخداد مهم و معروف تاریخی کمترین اشاره ای نکرده اند؟! شاید- فقط شاید- به این علت که اگر به رخداد یاد شده اشاره می کردند چاره ای جز آن نداشتند که نظرات مستدل مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب را نیز مانند پاسخ حضرت امام(ره) نادیده بگیرند! که در این حالت، دو پرده پوشی پی درپی سؤال برانگیز بود! و اما پاسخ حضرت آقا به اندازه ای روشن و مستدل بود که اگر به آن اشاره می کردند در هیچ یک از اذهان واقع نگر و مردم دوست، جایی برای پیشنهاد مذاکره و رابطه با آمریکا باقی نمی ماند. نظر آن روز آقا که نظر امروز ایشان و همان نظر دیروز حضرت امام(ره) است و از بلندای دلسوزی حکیمانه برای مردم و صیانت از اسلام و منافع ملی مطرح شده است را در بند بعدی بخوانید و خود درباره آن قضاوت کنید.
3- حضرت آقا در سخنان آن روز خود فرمودند؛
«و اما مسئله ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است... من معتقدم، آن کسانی که فکر می کنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می خورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است. مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می خواهد؟ آیا می دانید که او چه می خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید». والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست. او می خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟»
اکنون باید از آقای هاشمی رفسنجانی پرسید در پروژه پیشنهادی مذاکره و رابطه با آمریکا- و به قول حضرت آقا معامله با آمریکا!- چه «بهایی» را برای پرداخت در نظر گرفته اید و در مقابل آن چه متاعی را از آمریکا انتظار دارید؟! آیا جز این است که آمریکا به اعتراف بارها اعلام کرده خود، بیشترین ضربه را از اسلام ناب محمدی(ص) که ظلم ستیز و استقلال طلب است دریافت کرده است؟! و به هیچ چیز غیر از بازگشت به دوران غارتگری گذشته در ایران نمی اندیشد؟! و در مقابل به شما همان را خواهد داد که به شاه و حسنی مبارک و بن علی و علی عبدالله صالح داد!
چه بهایی را برای پرداخت در نظر گرفته اید و در مقابل آن چه متاعی را از آمریکا انتظار دارید؟!
(تیتر از جنگ خبر)
خبرگزاری فارس
مدیر مسئول روزنامه کیهان در پاسخ به ادعای اخیر هاشمی رفسنجانی نوشت: باید پرسید که جناب رفسنجانی از آشکار شدن کدام واقعیت نگران بوده اند که پاسخ حضرت امام(ره) را سانسور کرده اند؟!
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس حسین شریعتمداری در پاسخ به اظهارات اخیر هاشمی رفسنجانی در سر مقاله امروز کیهان نوشت: اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که در روزهای پایانی سال 1390 و در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی با ایشان مطرح شده و دیروز خبر آن منتشر شده بود، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و بسیاری از رسانه های خارجی داشت. درباره اظهارات اخیر رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام اگرچه گفتنی های فراوانی هست ولی در این مختصر به واکاوی یکی از اصلی ترین آنها که وارونه نمایی آشکار است و عجیب تر نیز به نظر می رسد بسنده می کنیم و باقی به بعد می گذاریم.
آقای هاشمی رفسنجانی می گوید «من در سال های آخر حیات امام(ره) نامه ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم برای این که نمی خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حیاتتان اینها را حل کنید. در غیر این صورت، ممکن است اینها به صورت معضلی، سد راه آینده کشور شود. گردنه هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. یکی از این مسایل، رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیاست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است»! درباره این بخش از اظهارات ایشان باید گفت؛
1- انصاف آن بود که آقای رفسنجانی در نقل ماجرای نامه خویش به پاسخ امام راحل (ره) نیز اشاره می کرد. ...
کمترین تردیدی نیست که امام راحل ما(ره) ابهام مطرح شده از جانب آقای هاشمی رفسنجانی را بی پاسخ نگذاشته اند و سؤال این است که چرا آقای رفسنجانی از پاسخ آن بزرگوار که به یقین و مانند همیشه، مستدل و منطقی بوده است طفره رفته و به آن اشاره ای نکرده است؟!
2- آقای هاشمی رفسنجانی به این بخش از تاریخ آن روزها نیز اشاره نکرده اند که در اوایل سال 1369 در حالی که هنوز یکسال از رحلت حضرت امام(ره) نگذشته بود، آقای «جیمز بیکر» وزیر خارجه وقت آمریکا طی سخنانی - 30 فروردین/19 آوریل 1990- اعلام کرد که آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران است و 7 روز بعد - 6 اردیبهشت ماه/25 آوریل - آقای عطاءالله مهاجرانی معاون پارلمانی آقای رفسنجانی- رئیس جمهور وقت- در مقاله ای با عنوان «مذاکره مستقیم» که در صفحه 2 روزنامه اطلاعات همان روز به چاپ رسید، ایستادگی در برابر کاخ سفید را «شعارگونه» نامیده و دقیقاً با همان استدلالی که جناب هاشمی در اظهارات اخیر خود مطرح کرده است خواستار مذاکره و رابطه با آمریکا می شود و نکته در خور توجه آن که در مقاله خود به گونه ای غیرمنتظره- شاید برای رد گم کردن- به اظهارات چند روز قبل «جیمز بیکر» اشاره کرده و اصرار می ورزد که مبادا کسانی پیشنهاد ایشان را با پیشنهاد وزیر خارجه آمریکا مرتبط دانسته و آن را «یک توطئه و یا فتنه» تلقی کنند. مقاله مهاجرانی با توجه به مغایرت آن با دیدگاه بارها اعلام شده حضرت امام(ره) انتقادهای فراوانی را در پی داشت. اما، آقای مهاجرانی که امروزه پرده ها را کنار زده و آشکارا به انگلیس پناهنده شده و با آیپک (لابی صهیونیست ها) و MI6 (بخش اطلاعات خارجی اینتلجنت سرویس انگلیس) همکاری نزدیک دارد، برنظر خود اصرار می ورزد و نهایتاً؛ رهبر معظم انقلاب در یکی از سلسله بیانات خویش به این ماجرا پایان می دهند که شرح آن خواهد آمد.
اکنون این پرسش مطرح است که چرا جناب رفسنجانی به این رخداد مهم و معروف تاریخی کمترین اشاره ای نکرده اند؟! شاید- فقط شاید- به این علت که اگر به رخداد یاد شده اشاره می کردند چاره ای جز آن نداشتند که نظرات مستدل مطرح شده از سوی رهبر معظم انقلاب را نیز مانند پاسخ حضرت امام(ره) نادیده بگیرند! که در این حالت، دو پرده پوشی پی درپی سؤال برانگیز بود! و اما پاسخ حضرت آقا به اندازه ای روشن و مستدل بود که اگر به آن اشاره می کردند در هیچ یک از اذهان واقع نگر و مردم دوست، جایی برای پیشنهاد مذاکره و رابطه با آمریکا باقی نمی ماند. نظر آن روز آقا که نظر امروز ایشان و همان نظر دیروز حضرت امام(ره) است و از بلندای دلسوزی حکیمانه برای مردم و صیانت از اسلام و منافع ملی مطرح شده است را در بند بعدی بخوانید و خود درباره آن قضاوت کنید.
3- حضرت آقا در سخنان آن روز خود فرمودند؛
«و اما مسئله ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است... من معتقدم، آن کسانی که فکر می کنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کرده ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می خورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است. مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می خواهد؟ آیا می دانید که او چه می خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یومنوا بالله العزیز الحمید». والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی(ص) ناراحت نیست. او می خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او می خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟»
اکنون باید از آقای هاشمی رفسنجانی پرسید در پروژه پیشنهادی مذاکره و رابطه با آمریکا- و به قول حضرت آقا معامله با آمریکا!- چه «بهایی» را برای پرداخت در نظر گرفته اید و در مقابل آن چه متاعی را از آمریکا انتظار دارید؟! آیا جز این است که آمریکا به اعتراف بارها اعلام کرده خود، بیشترین ضربه را از اسلام ناب محمدی(ص) که ظلم ستیز و استقلال طلب است دریافت کرده است؟! و به هیچ چیز غیر از بازگشت به دوران غارتگری گذشته در ایران نمی اندیشد؟! و در مقابل به شما همان را خواهد داد که به شاه و حسنی مبارک و بن علی و علی عبدالله صالح داد!
4- آقای هاشمی می گوید «معنای مذاکره با آمریکا این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند، یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است»!
ظاهراً جناب رفسنجانی فراموش کرده اند که آمریکا، مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد و نه حل و فصل مسائل طرفین ... و به محض آن که با آمریکا پای میز مذاکره بنشینیم، این نشست را فاکتور کرده و به همه ملت های مسلمان و انقلابی می فروشد که «اگر الگوی نهضت و حرکت ضد استکباری و ضد استبدادی شما انقلاب اسلامی ایران است، ایران نیز در نهایت چاره ای جز کنار آمدن با آمریکا نداشته است»! و به قول قیصر «همه راهها به رم ختم می شود».
جناب هاشمی! این نکته بدیهی تر از آن است که از نگاه حضرتعالی پنهان مانده باشد.
5- آقای هاشمی از آمریکا با عنوان «قدرت برتر دنیا»! یاد می کند که مخصوصاً با توجه به رخدادهای چند سال اخیر، چه در برخورد آمریکا با ایران و چه در برخورد با انقلاب های اسلامی منطقه، شکست در عراق و افغانستان و دهها نمونه دیگر از این دست، تعجب آور است و فقط به عنوان یادآوری باید گفت، همین چند ماه قبل - 13 دسامبر 2011/ آذرماه 90- نشست شورای راهبردی آتلانتیک در واشنگتن با صراحت اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را از بلندای اقتدار 2001 به دره ضعف 2011 کشانده است و اینکه؛ تاریخ به نفع ایران در حال پیچیدن است و...
ظاهراً جناب رفسنجانی فراموش کرده اند که آمریکا، مذاکره را فقط برای مذاکره می خواهد و نه حل و فصل مسائل طرفین ... و به محض آن که با آمریکا پای میز مذاکره بنشینیم، این نشست را فاکتور کرده و به همه ملت های مسلمان و انقلابی می فروشد که «اگر الگوی نهضت و حرکت ضد استکباری و ضد استبدادی شما انقلاب اسلامی ایران است، ایران نیز در نهایت چاره ای جز کنار آمدن با آمریکا نداشته است»! و به قول قیصر «همه راهها به رم ختم می شود».
جناب هاشمی! این نکته بدیهی تر از آن است که از نگاه حضرتعالی پنهان مانده باشد.
5- آقای هاشمی از آمریکا با عنوان «قدرت برتر دنیا»! یاد می کند که مخصوصاً با توجه به رخدادهای چند سال اخیر، چه در برخورد آمریکا با ایران و چه در برخورد با انقلاب های اسلامی منطقه، شکست در عراق و افغانستان و دهها نمونه دیگر از این دست، تعجب آور است و فقط به عنوان یادآوری باید گفت، همین چند ماه قبل - 13 دسامبر 2011/ آذرماه 90- نشست شورای راهبردی آتلانتیک در واشنگتن با صراحت اعلام کرد که جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را از بلندای اقتدار 2001 به دره ضعف 2011 کشانده است و اینکه؛ تاریخ به نفع ایران در حال پیچیدن است و...
واردات دسته بیل ازاندونزی + تصویر سند
قانون
طی سالهای اخیر واردات مهمترین رویکرد دولت دهم و نهم بوده است و آمارها نیز در این خصوص به خوبی گویاست که این اتفاق به صورت واقعی رخ داده و تراز تجاری کشور را بحرانی کرده است.
به گزارش خبرنگار قانون ،بر اساس اخرین آمارها که از سوی رییس کل گمرک جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است طی سال 1390 صادرات کشور 7/43 میلیون دلار بوده است و در مقابل واردات کشور 7/61 میلیون دلار بوده است که در بعد وزینی نیز صادرات ایران را نصف واردات کشور کرده است.
این وضعیت در سال 1389 نیز تا حدودی برقرار است و واردات 64 میلیون دلاری این سال در مقایسه با صادرات 33 میلیون دلاری رقمی نازل را نشان می دهد تا باور کنیم رویکرد وارداتی دولت یک اصل بوده است.
هر چند که در این میان مقایسه آمارهای رسمی برای این دو سال از بهبود نسبی وضعیت این دو سال خبر می دهد اما اگر در یک سیکل کلی به این شرایط نظر بیفکنیم رشد 29 درصدی صادرات و کاهش 4 درصدی واردات در سال 90 را کمرنگ شده خواهیم یافت.
چرا که در این سالها واردات کالاهای غیر ضرور و عجیب و غریب در کشور ادامه داشته و این موضوع را تایید کرده که واردات سیستم و روند صحیحی ندارد.
چرا که حتی در تخصیص ارز دولتی به واردات دیده می شد که خودرو های لوکس خارجی برای قشر مرفه جامعه و میز بیلیارد و چیپس اجازه واردات با ارز دولتی را می یابند و در مقابل برخی کالاهای مورد نیاز تولید و مردم به عنوان کالای لوکس باید با ارز 1900 تومانی وارد کشور شوند.
اما اوج این شاهکارهای وارداتی در سالهای اخیر موضوع واردات دسته بیل از اندونزی بود که در سالهای اخیر سر و صدای زیادی هم به همراه داشت.
در این خصوص تصویر سندی که در ادامه می بینید نشان دهنده واردات 54 هزار دسته بیل نو از اندنزی و از اطریق امارات به بندرعباس است که خود مشتی است از خروار واردات کالاهایی که شاید تصور واردات آن ها را نیز نداشته باشیم.چرا که بررسی ها طی سه دهه گذشته نشان می دهد که مجموعا 703 میلیارد و 550 میلیون و 671 هزار و 100 دلار کالا واردات شده است و در این خصوص میانگین ارزش واردات سالانه در دولت های پس از انقلاب سال 57 به واردات 23 میلیارد و 451 میلیون و 689 هزار دلار تا سال 90 رسیده است.در این رابطه مرورآمارها گویاست که ارزش واردات در دوران 6 ساله احمدی نژاد با بیش از 304 میلیارد و 607 میلیون و 321 هزار و 100 دلار،به تنهایی با ارزش واردات تمام سه دولت 8 ساله دیگر برابربوده است و در این میان واردات عجیب هم متداول شده است.
در ادامه سند واردات دسته بیل را می بینید:
قانون
طی سالهای اخیر واردات مهمترین رویکرد دولت دهم و نهم بوده است و آمارها نیز در این خصوص به خوبی گویاست که این اتفاق به صورت واقعی رخ داده و تراز تجاری کشور را بحرانی کرده است.
به گزارش خبرنگار قانون ،بر اساس اخرین آمارها که از سوی رییس کل گمرک جمهوری اسلامی ایران منتشر شده است طی سال 1390 صادرات کشور 7/43 میلیون دلار بوده است و در مقابل واردات کشور 7/61 میلیون دلار بوده است که در بعد وزینی نیز صادرات ایران را نصف واردات کشور کرده است.
این وضعیت در سال 1389 نیز تا حدودی برقرار است و واردات 64 میلیون دلاری این سال در مقایسه با صادرات 33 میلیون دلاری رقمی نازل را نشان می دهد تا باور کنیم رویکرد وارداتی دولت یک اصل بوده است.
هر چند که در این میان مقایسه آمارهای رسمی برای این دو سال از بهبود نسبی وضعیت این دو سال خبر می دهد اما اگر در یک سیکل کلی به این شرایط نظر بیفکنیم رشد 29 درصدی صادرات و کاهش 4 درصدی واردات در سال 90 را کمرنگ شده خواهیم یافت.
چرا که در این سالها واردات کالاهای غیر ضرور و عجیب و غریب در کشور ادامه داشته و این موضوع را تایید کرده که واردات سیستم و روند صحیحی ندارد.
چرا که حتی در تخصیص ارز دولتی به واردات دیده می شد که خودرو های لوکس خارجی برای قشر مرفه جامعه و میز بیلیارد و چیپس اجازه واردات با ارز دولتی را می یابند و در مقابل برخی کالاهای مورد نیاز تولید و مردم به عنوان کالای لوکس باید با ارز 1900 تومانی وارد کشور شوند.
اما اوج این شاهکارهای وارداتی در سالهای اخیر موضوع واردات دسته بیل از اندونزی بود که در سالهای اخیر سر و صدای زیادی هم به همراه داشت.
در این خصوص تصویر سندی که در ادامه می بینید نشان دهنده واردات 54 هزار دسته بیل نو از اندنزی و از اطریق امارات به بندرعباس است که خود مشتی است از خروار واردات کالاهایی که شاید تصور واردات آن ها را نیز نداشته باشیم.چرا که بررسی ها طی سه دهه گذشته نشان می دهد که مجموعا 703 میلیارد و 550 میلیون و 671 هزار و 100 دلار کالا واردات شده است و در این خصوص میانگین ارزش واردات سالانه در دولت های پس از انقلاب سال 57 به واردات 23 میلیارد و 451 میلیون و 689 هزار دلار تا سال 90 رسیده است.در این رابطه مرورآمارها گویاست که ارزش واردات در دوران 6 ساله احمدی نژاد با بیش از 304 میلیارد و 607 میلیون و 321 هزار و 100 دلار،به تنهایی با ارزش واردات تمام سه دولت 8 ساله دیگر برابربوده است و در این میان واردات عجیب هم متداول شده است.
در ادامه سند واردات دسته بیل را می بینید:
زیباری: ایران خواهان برپایی مذاکرات هستهای در عراق است
بی بی سی ـ هوشیار زیباری، وزیر امور خارجه عراق گفته است که ایران پیشنهاد داده تا مذاکرات این کشور با کشورهای پنج بعلاوه یک بر سر برنامه هستهای، به جای ترکیه، در بغداد برگزار شود.آخرین دور مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژانویه سال ۲۰۱۱ میلادی در استانبول بدون آن که به نتیجهای برسد، برگزار شد.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا روز شنبه اعلام کرد که مذاکرات دو طرف در تاریخ ۱۳ و ۱۴ آوریل در استانبول ترکیه برگزار می شود، اگرچه روسیه گفته است زمان و مکان این مذاکرات هنوز مشخص نیست.
وزیر امور خارجه عراق به خبرگزاری رویترز گفته است که پیشنهاد برگزاری این نشست در بغداد، در جریان بازدید یک هیات ایرانی از عراق مطرح شده است و او در این باره با سفرای پنج کشور عضو شورای امنیت شامل آمریکا، روسیه، فرانسه، چین، بریتانیا و آلمان در این خصوص دیدار خواهد کرد.
آقای زیباری گفته است پیشنهاد ایران را در قالب نامهای به سفرای کشورهای پنج بعلاوه یک تحویل خواهد داد.
دولت ایران هنوز در این باره واکنش رسمی نشان نداده اما طی روزهای اخیر، انتقادها از ترکیه و مواضع این کشور در قبال تحولات منطقهای افزایش یافته است.
محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتقاد از ترکیه، پیشنهاد داده که این مذاکرات در بغداد، دمشق و یا بیروت برگزار شود.
آقای رضایی گفته است با توجه به "بد قولیهای دوستان ما در ترکیه در پایبندی به برخی توافقات" بهتر است این مذاکرات در مکان دیگری صورت گیرد.
سایت تابناک نیز اخیرا در مطلبی نوشت: "انجام مذاکرات مربوط به مساله هستهای ایران در استانبول نخست به تقویت وجهه ترکیه در خاورمیانه کمک خواهد کرد که همین امر میتواند نفوذ این کشور را در دیگر کشورهای منطقه افزایش دهد که این نیز به معنای کاهش نقش منطقه ای ایران خواهد بود."
حسین نقوی حسینی، نماینده مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی هم پیشنهاد داده که با توجه به مواضع اخیر ترکیه در قبال منطقه و ایران، نشست ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک در این کشور برگزار نشود.
ترکیه اخیرا از کاهش واردات نفت خود از ایران خبر داد و شرکت ملی نفت ترکیه اعلام کرد که خرید نفت خام از ایران را تا بیست درصد کم میکند.
مواضع ترکیه در قبال بحران سوریه نیز در موضع گیری برخی مقامها در ایران بی تاثیر نبوده است. این کشور، موضع تند و تیزی در قبال بشار اسد در پیش گرفته و با گروههای مخالف همکاری میکند.
نظر شخصی وزیر خارجه ایران: استانبول
این در حالی است که علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه ایران، هفته پیش در جریان استقبال از رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، گفته بود که نظر شخصی او این است که این مذاکرات در استانبول برگزار شود.
آقای صالحی در عین حال تاکید کرده بود که تصمیمگیری در این مورد به عهده سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی است.
تنش ها بر سر برنامه هسته ای ایران اخیرا افزایش یافته و احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه تاسیسات اتمی ایران مطرح شده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تازه ترین گزارش خود در مورد برنامه هستهای ایران ابراز نگرانی کرد و گفت با وجود انجام مذاکرات فشرده با مقامهای ایرانی، ابهامات در مورد ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران، به قوت خود باقی است.
کشورهای عضو گروه ۱+۵ از ایران خواسته اند که در مذاکرات هسته ای با این گروه "جدی" باشد و به بازرسان بین المللی اجازه دسترسی به تمامی مراکز مورد نظر آنان را بدهد.
روایت یزدی از اختلاف احمدینژاد و خامنهای
اواخر فروردین ماه سال ۱۳۹۰ رئیس دولت دهم بر سر ادامه کار وزیر اطلاعات با رهبر جمهوری اسلامی به اختلاف برخورد.
در آن زمان بسیاری از مقامهای حکومتی و روحانیون بلندپایه برای جلب رضایت احمدینژاد به منظور بازگشت به نهاد ریاست جمهوری دیدارهای محرمانهای با وی داشتند که دیدار محمدی یزدی یکی از آنها است.
آقای یزدی در یک فایل صوتی که در اختیار «دیگربان» قرار گرفته است٬ در جمع گروهی از روحانیون به علت اختلاف احمدینژاد و خامنهای اشاره کرده و مذاکراتش با رئيس دولت دهم را تشریح کرده است.
بشنوید
یزدی در این سخنرانی گفته خامنهای در جلسه با احمدینژاد نه تنها با برکناری مصلحی موافقت نکرده٬ بلکه با دو پیشنهاد وی درباره وزارت اطلاعات نیز مخالفت کرده بود.
به گفته این عضو شورای نگهبان٬ احمدینژاد چند گزینه به عنوان جانشین مصلحی در وزارت اطلاعات ارائه کرده که تمام آنها با مخالفت رهبر جمهوری اسلامی مواجه شد.
یزدی ادامه داده که احمدینژاد در نهایت پیشنهاد میکند سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده بگیرد که این پیشنهاد هم با مخالفت خامنهای مواجه شده و در نهایت منجر به خانهنشینی ۱۱ روزه رئيس دولت میشود.
یزدی در پایان این سخنرانی به صراحت از احمدینژاد و نزدیکانش با عنوان «باندی» نام میبرد که با تسلط بر وزارت اطلاعات میخواستهاند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیروز شوند.
توقف انتشار آمار فروش فیلمها همزمان با اکران «قلادههای طلا»
اطلاعرسانی بنیاد فارابی٬ تنها مرجع اعلام آمار رسمی فروش سینماهای تهران٬ از زمان اکران فیلم «قلادههای طلا» متوقف شده است.
به گزارش سایت «بازتاب امروز» این بنیاد که به صورت هفتگی آمار فروش فیلمهای سینمایی را اعلام میکند همزمان با آغاز اکران فیلم «قلادههای طلا» هیچ گزارشی از میزان فروش سینماهای تهران منتشر نکرده است.
مسئولان این بنیاد تاکنون توضیحی درباره توقف انتشار گزارش هفتگی آمار فروش سینماهای تهران ارائه نکردهاند.
فیلم «قلادههای طلا» یکی از جنجالیترین فیلمهای ساخته شده در دو سال گذشته با موضوع انتخابات سال ۱۳۸۸ و حوادث پس از آن است.
نهادهای نظامی و دولتی در هفتههای اخیر تلاشهای گستردهای برای تبلیغ و فروش این فیلم آغاز کردهاند.
«الف» خبر میزبانی از آلن ایر را حذف کرد
«الف» روز سهشنبه (۱۵ فروردین) اعلام کرده بود که قرار است آقای ایر به عنوان «مهمان ویژه» به پرسشهای مخاطبان این سایت پاسخ دهد.
این اقدام سایت وابسته به احمد توکلی٬ رئیس مرکز پژوهشهای مجلس با انتقاد گروهی از محافظهکاران مواجه شده بود.
سایت «رجانیوز» نوشته بود که این کار «هیچ منطق و توجیه سیاسی ندارد» و نهادهای مسئول «به دقت بررسی کنند که چگونه یک سایت خبری معمولی در ایران امکان ارتباط گیری با سخنگوی رسمی وزارت خارجه آمریکا را پیدا میکند.»
«باشگاه خبرنگاران جوان» نیز این اقدام سایت «الف» را «عجیب» خوانده و آلن ایر را «افسر رسمی سازمان سیا» معرفی کرده بود.
سایت «بیباکنیوز» هم از این اقدام سایت «الف» انتقاد کرده و از مسئولان این سایت به خصوص احمد توکلی خواسته در این خصوص پاسخگو باشند.
سایت «الف» تاکنون توضیحی در مورد این خبر و علت حذف آن منتشر نکرده است.
ادامه عملیات پلیس فرانسه علیه اسلامگرایان تندرو، دستگیری ۱۰ تن دیگر
پلیس فرانسه، صبح چهارشنبه، در عملیات تازه ای ۱۰ تن از اسلامگرایان تندرو را در چند شهر فرانسه دستگیر کرد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، افراد مظنون که در بازداشت پلیس فرانسه به سر می برند، به افغانستان و یا پاکستان سفر کرده و یا قصد سفر به این کشورها به منظور انجام یک عملیات جهادی را داشتند.
روز جمعه نیز پلیس فرانسه ١٣ تن دیگر از اسلامگرایان وابسته به یک حزب سلفی تندرو را بازداشت کرد.
پلیس فرانسه در پی عملیاتی که به کشته شدن محمد مرآح، جوان مسلمان ٢٨ ساله متهم به قتل ٧ نفر از جمله سه کودک یهودی، منجر شد، در عملیاتهای جداگانه ای اقدام به دستگیری افراد مظنون به ارتباط با سازمانهای تندروی اسلامی نمود.
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ٢۰۱٢، در جریان حمله پلیس به اقامتگاه مسکونی محمد مرآح که به کشته شدن او انجامید، تاکید کرد که اینگونه عملیاتهای پلیس ادامه خواهد یافت.
فرآنسوآ هولاند، نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و رقیب انتخاباتی نیکلا سارکوزی در انتخابات ٢۰۱٢، در واکنش به دستگیریهای اسلامگرایان در این کشور گفت که فرانسه موظف بود و در عین حال می توانست، پیش از حادثه کشتارها در تولوز، در این راه پیشرفتهائی به جلو داشته باشد.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه متذکر شد که باید با سرعت بیشتری وارد عمل شد.
فرآنسوآ هولاند در ادامه افزود: اگر مظنونی وجود دارد و اگر احتمال بروز خطر هست، باید از آن جلوگیری بعمل آید؛ آنچه که شگفت انگیز است، اینجاست که چرا پس از یک عملیات تروریستی وارد عمل می شویم.
آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه، شب گذشته، گفت: فرانسه می خواهد تا توجه جامعه جهانی را نسبت به خطر اسلامگرایان و لزوم بسیج جامعه جهانی علیه تروریسم اسلامی جلب کند.
روز جمعه نیز پلیس فرانسه ١٣ تن دیگر از اسلامگرایان وابسته به یک حزب سلفی تندرو را بازداشت کرد.
پلیس فرانسه در پی عملیاتی که به کشته شدن محمد مرآح، جوان مسلمان ٢٨ ساله متهم به قتل ٧ نفر از جمله سه کودک یهودی، منجر شد، در عملیاتهای جداگانه ای اقدام به دستگیری افراد مظنون به ارتباط با سازمانهای تندروی اسلامی نمود.
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال ٢۰۱٢، در جریان حمله پلیس به اقامتگاه مسکونی محمد مرآح که به کشته شدن او انجامید، تاکید کرد که اینگونه عملیاتهای پلیس ادامه خواهد یافت.
فرآنسوآ هولاند، نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و رقیب انتخاباتی نیکلا سارکوزی در انتخابات ٢۰۱٢، در واکنش به دستگیریهای اسلامگرایان در این کشور گفت که فرانسه موظف بود و در عین حال می توانست، پیش از حادثه کشتارها در تولوز، در این راه پیشرفتهائی به جلو داشته باشد.
نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه متذکر شد که باید با سرعت بیشتری وارد عمل شد.
فرآنسوآ هولاند در ادامه افزود: اگر مظنونی وجود دارد و اگر احتمال بروز خطر هست، باید از آن جلوگیری بعمل آید؛ آنچه که شگفت انگیز است، اینجاست که چرا پس از یک عملیات تروریستی وارد عمل می شویم.
آلن ژوپه، وزیر امور خارجه فرانسه، شب گذشته، گفت: فرانسه می خواهد تا توجه جامعه جهانی را نسبت به خطر اسلامگرایان و لزوم بسیج جامعه جهانی علیه تروریسم اسلامی جلب کند.
هیلاری کلینتون: از ایران انتظار تعهدات قاطع داریم
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، گفت: انتظار دارد تا تهران در مذاکرات آینده با گروه ۱+۵ بر سر برنامه هسته ایش "تعهدات قاطع" داشته باشد. وی تاکید کرد که دستیابی ایران به جنگ افزار هسته ای تنها تهدید این کشور نسبت به جامعه جهانی محسوب نمی شود؛ جمهوری اسلامی از تروریسم حمایت می کند و تروریسم را به جهان صادر می کند.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا، گفت : انتظار دارد تا تهران در مذاکرات آینده با گروه ۱+۵ بر سر برنامه هسته ایش "تعهدات قاطع" داشته باشد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، هیلاری کلینتون، روز سه شنبه، در حالی که در یک موسسه نظامی در ایالت ویرجینیا سخنرانی می کرد، خطاب به ایران گفت" انتظار تعهدات قاطع از ایران داریم و می خواهیم که ایران در خصوص برنامه هسته ای خود، واقعیت را بیان نماید و به تعهدات بین المللی احترام بگذارد.
وزیر امور خارجه آمریکا ضمن یادآوری اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر اینکه ایران نباید به جنگ افزار هسته ای مجهز شود و تمامی گزینه ها همچنان بر روی میز است، تاکید کرد که ایالات متحده آمریکا معتقد است که تحریمها و روشهای دیپلماتیک می توانند در این راه موثر واقع شوند و مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای شوند.
در حالیکه روز شنبه گذشته، سی ام ماه مارس، وزیر امور خارجه آمریکا گفته بود مذاکرات گروه ۱+۵ (کشورهای ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان، در روزهای ١٣ و ١٤ ماه آوریل (۲۵ و ۲۶ فروردين) در استانبول برگزار می شود، روسیه می گوید که هنوز تاریخ و مکان دقیق این مذاکرات مشخص نشده است.
آخرین دور مذاکرات میان ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در ماه ژانویه سال ٢۰۱۱ در استانبول برگزار شد و از آن زمان تاکنون این مذاکرات به حال تعلیق درآمده است.
هیلاری کلینتون، با اشاره به افزایش تحریمها علیه ایران متذکر شد که این فشارها موجب می شوند تا رهبران ایران بر سر میز مذاکرات بنشینند.
وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در عین حال ابراز امیدواری کرد که این تحریمها در نهایت موجب شوند تا اختلافها برسر برنامه هسته ای ایران به گونه ای صلح آمیز حل و فصل شوند.
هیلاری کلینتون تاکید کرد که اکنون جهان در شرایط بسیار دشواری قرار دارد و ما معتقدیم که ایران مجهز به جنگ افزار هسته ای، ثبات منطقه و جهان را برهم می زند.
وزیر امورخارجه آمریکا بار دیگر تاکید کرد که اگر ایران به سلاح هسته ای دست یابد کشورهای منطقه نیز به نوبه خود مصمم خواهند شد تا به این توانائی دست پیدا کنند.
هیلاری کلینتون در عین حال تاکید کرد که دستیابی ایران به جنگ افزار هسته ای تنها تهدید این کشور نسبت به جامعه جهانی محسوب نمی شود؛ جمهوری اسلامی از تروریسم حمایت می کند و تروریسم را به جهان صادر می کند از تایلند گرفته تا مکزیک.
وزیر امور خارجه آمریکا جمهوری اسلامی را متهم کرد که در امور داخلی همسایگان خود دخالت می کند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه، هیلاری کلینتون، روز سه شنبه، در حالی که در یک موسسه نظامی در ایالت ویرجینیا سخنرانی می کرد، خطاب به ایران گفت" انتظار تعهدات قاطع از ایران داریم و می خواهیم که ایران در خصوص برنامه هسته ای خود، واقعیت را بیان نماید و به تعهدات بین المللی احترام بگذارد.
وزیر امور خارجه آمریکا ضمن یادآوری اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا مبنی بر اینکه ایران نباید به جنگ افزار هسته ای مجهز شود و تمامی گزینه ها همچنان بر روی میز است، تاکید کرد که ایالات متحده آمریکا معتقد است که تحریمها و روشهای دیپلماتیک می توانند در این راه موثر واقع شوند و مانع از دستیابی ایران به سلاح هسته ای شوند.
در حالیکه روز شنبه گذشته، سی ام ماه مارس، وزیر امور خارجه آمریکا گفته بود مذاکرات گروه ۱+۵ (کشورهای ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان، در روزهای ١٣ و ١٤ ماه آوریل (۲۵ و ۲۶ فروردين) در استانبول برگزار می شود، روسیه می گوید که هنوز تاریخ و مکان دقیق این مذاکرات مشخص نشده است.
آخرین دور مذاکرات میان ایران و کشورهای گروه ۱+۵ در ماه ژانویه سال ٢۰۱۱ در استانبول برگزار شد و از آن زمان تاکنون این مذاکرات به حال تعلیق درآمده است.
هیلاری کلینتون، با اشاره به افزایش تحریمها علیه ایران متذکر شد که این فشارها موجب می شوند تا رهبران ایران بر سر میز مذاکرات بنشینند.
وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در عین حال ابراز امیدواری کرد که این تحریمها در نهایت موجب شوند تا اختلافها برسر برنامه هسته ای ایران به گونه ای صلح آمیز حل و فصل شوند.
هیلاری کلینتون تاکید کرد که اکنون جهان در شرایط بسیار دشواری قرار دارد و ما معتقدیم که ایران مجهز به جنگ افزار هسته ای، ثبات منطقه و جهان را برهم می زند.
وزیر امورخارجه آمریکا بار دیگر تاکید کرد که اگر ایران به سلاح هسته ای دست یابد کشورهای منطقه نیز به نوبه خود مصمم خواهند شد تا به این توانائی دست پیدا کنند.
هیلاری کلینتون در عین حال تاکید کرد که دستیابی ایران به جنگ افزار هسته ای تنها تهدید این کشور نسبت به جامعه جهانی محسوب نمی شود؛ جمهوری اسلامی از تروریسم حمایت می کند و تروریسم را به جهان صادر می کند از تایلند گرفته تا مکزیک.
وزیر امور خارجه آمریکا جمهوری اسلامی را متهم کرد که در امور داخلی همسایگان خود دخالت می کند.
یک مقام ایرانی در سوریه، خواهان برگزاری مذاکرات 5+1 در دمشق شد
یک منبع آگاه ایرانی به خبرنگار رسمی جمهوری اسلامی در دمشق – که احتمالاً از معدود خبرنگارانی است که حق حضور در این کشور را دارند – گفته است که " با عنایت به وضعیت سیاسی و امنیتی قابل قبول در این کشور" و نیز جایگاه ویژه آن در" معادلات منطقه ای و بین المللی "
سوریه آمادگی این میزبانی را داراست !
خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی بعد از ظهر امروز با انتشار یک خبر حیرت آور از قول یک "منبع آگاه ایرانی" در سوریه نقل کرد که سوریه می تواند یکی از گزینه ها برای میزبانی مذاکرات 5+1 و ایران باشد.
این باصطلاح مقام آگاه که در عین نخواسته است نامش فاش شود، علت این گزینش را "فراهم شدن جمیع شرایط " در این کشور قلمداد کرده است.
این منبع به خبرنگار رسمی جمهوری اسلامی در دمشق – که احتمالاً از معدود خبرنگارانی است که حق حضور در این کشور را دارند – گفته است که " با عنایت به وضعیت سیاسی و امنیتی قابل قبول در این کشور" و نیز جایگاه ویژه آن در" معادلات منطقه ای و بین المللی "
سوریه آمادگی این میزبانی را داراست !
این در حالی است که علیرغم اخبار امید وار کننده مبنی بر احتمال آتش بس در این کشور پس از ده آوریل، شهر های اصلی سوریه در آتش و خون قرار دارند و همین امروز بیش از ده نفر در عملیات نظامی به قتل رسیده اند.
گر چه بنظر نمی رسد که هیچ صاحب نظر سیاسی این خبر را جدی بگیرد، با این حال آشکار است که در راهرو های تصمیم گیری در ایران نظر مساعدی برای پذیرفتن پیشنهاد ترکیه بقصد برگزاری همایش ایران و کشور های غربی وجود ندارد.
علی اکبر صالحی وزیر خارجه روز چهارشنبه گذشته با بر ملا کردن پیشنهاد ترکیه اظهار داشت که آقای جلیلی نماینده پرونده اتمی ایران مشغول بررسی این پیشنهاد است.
در همین حال خبر گزاری فارس به نقل از یک منبع غربی نوشت که ایران بغداد را برای این مذاکرات می پسندد. بر اساس این گزارش ولی نصر مشاور امور خارجه آمریکا و کارشناس سیاست خارجی در صفحه تویتر خود نوشت که ایران بغداد را به عنوان میزبان گفتگو ها پیشنهاد کرده است.
امروز همچنین محسن رضائی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در سایت متعلق به خود – تابناک – پیشنهاد کرد که دور آتی مذاکرات ایران با گروه 5+1 در یکی از شهر های بغداد، دمشق و یا بیروت برگزار شود. رضائی علت مخالفت با اسلامبول را بعنوان محل همایش " بد قولی های دوستان ما در ترکیه" عنوان کرد ، بدون اینکه توضیح بیشتری ارائه کند. رضائی معتقد است که نباید علامت نادرستی به گروه 5+1 داده شود و آنها نباید احساس کنند که ایران "در موضع ضعف" است.
محسن رضائی در یک تفسیر اعجاب اور مدعی شده است که "نجات غرب در آینده در دست ایران است " و نتیجه گرفته است که "ما" می توانیم از " نیاز غرب به خودمان" بهره گیریم و بیشتر موانع را از سر راه برداریم.
این باصطلاح مقام آگاه که در عین نخواسته است نامش فاش شود، علت این گزینش را "فراهم شدن جمیع شرایط " در این کشور قلمداد کرده است.
این منبع به خبرنگار رسمی جمهوری اسلامی در دمشق – که احتمالاً از معدود خبرنگارانی است که حق حضور در این کشور را دارند – گفته است که " با عنایت به وضعیت سیاسی و امنیتی قابل قبول در این کشور" و نیز جایگاه ویژه آن در" معادلات منطقه ای و بین المللی "
سوریه آمادگی این میزبانی را داراست !
این در حالی است که علیرغم اخبار امید وار کننده مبنی بر احتمال آتش بس در این کشور پس از ده آوریل، شهر های اصلی سوریه در آتش و خون قرار دارند و همین امروز بیش از ده نفر در عملیات نظامی به قتل رسیده اند.
گر چه بنظر نمی رسد که هیچ صاحب نظر سیاسی این خبر را جدی بگیرد، با این حال آشکار است که در راهرو های تصمیم گیری در ایران نظر مساعدی برای پذیرفتن پیشنهاد ترکیه بقصد برگزاری همایش ایران و کشور های غربی وجود ندارد.
علی اکبر صالحی وزیر خارجه روز چهارشنبه گذشته با بر ملا کردن پیشنهاد ترکیه اظهار داشت که آقای جلیلی نماینده پرونده اتمی ایران مشغول بررسی این پیشنهاد است.
در همین حال خبر گزاری فارس به نقل از یک منبع غربی نوشت که ایران بغداد را برای این مذاکرات می پسندد. بر اساس این گزارش ولی نصر مشاور امور خارجه آمریکا و کارشناس سیاست خارجی در صفحه تویتر خود نوشت که ایران بغداد را به عنوان میزبان گفتگو ها پیشنهاد کرده است.
امروز همچنین محسن رضائی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در سایت متعلق به خود – تابناک – پیشنهاد کرد که دور آتی مذاکرات ایران با گروه 5+1 در یکی از شهر های بغداد، دمشق و یا بیروت برگزار شود. رضائی علت مخالفت با اسلامبول را بعنوان محل همایش " بد قولی های دوستان ما در ترکیه" عنوان کرد ، بدون اینکه توضیح بیشتری ارائه کند. رضائی معتقد است که نباید علامت نادرستی به گروه 5+1 داده شود و آنها نباید احساس کنند که ایران "در موضع ضعف" است.
محسن رضائی در یک تفسیر اعجاب اور مدعی شده است که "نجات غرب در آینده در دست ایران است " و نتیجه گرفته است که "ما" می توانیم از " نیاز غرب به خودمان" بهره گیریم و بیشتر موانع را از سر راه برداریم.
در حمله نیروهای دولتی به شهر های مختلف سوریه 10 تن کشته شدند
در حالیکه کوفی عنان نماینده سازمان ملل از اعلام آمادگی دولت سوریه برای بر قراری آتش بس با نیروهای مخالف در دهم آوریل خبر داده است نیروهای ارتش سوریه به چندین شهر تحت کنترل مخالفان حمله کرده اند. گفته میشود دستکم 10 نفر در اثر خشونتهای امروز در سراسر سوریه کشته شده اند.
بگزارش خبرگزاری فرانسه از بیروت، پایتخت لبنان، شهر های درعا، ادلب، دمشق، حمص و راستان در شمال سوریه امروز سه شنبه مورد حمله نیروهای ارتش سوریه قرار گرفته و شماری از افراد از جمله غیرنظامیان در این جریان کشته و زخمی شده اند.
سه غیر نظامی و چهار سرباز در شهر ادلب، و سه غیرنظامی دیگر در حومه دمشق از قربانیان درگیریهای امروز بشمار می روند.
درگیریهای امروز در سوریه هنگامی رخ میدهد که کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه روز گذشته از آمادگی بشار اسد برای پایان دادن به خشونتها و بر قراری آتش بس خبر داده است.
بر مبنای تازه ترین گزارشها، سخنگوی کوفی عنان امروز سه شنبه اعلام کرده است هیاتی از سوی سازمان ملل تا 48 ساعت آینده به دمشق سفر خواهد کرد تا درباره اعزام یک هیات ناظر بر آتش بس احتمالی با مقامات سوریه گفتگو کند.
این درحالیست که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه امروز سه شنبه در اظهارات شدید الحنی، عدم تصمیم شورای امنیت سازمان ملل در حل بحران سوریه را "حمایت غیرمستقیم از سرکوبها" در این کشور توصیف کرده است.
در همین حال وزارت خارجه سوریه امروز اعلام کرد این کشور تعهد کرده است برای توزیع کمکهای بشردوستانه به افراد نیازمند با سازمان صلیب سرخ بین المللی همکاری کند.
بیانیه وزارت خارجه سوریه حاکی از آن است که ولید معلم وزیر امور خارجه سوریه در دیداری با رئیس سازمان صلیب سرخ بین المللی در دمشق گفته است سوریه برای تامین هر آنچه که موفقیت ماموریت این سازمان را تضمین کند تلاش خواهد کرد.
سه غیر نظامی و چهار سرباز در شهر ادلب، و سه غیرنظامی دیگر در حومه دمشق از قربانیان درگیریهای امروز بشمار می روند.
درگیریهای امروز در سوریه هنگامی رخ میدهد که کوفی عنان، نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب در امور سوریه روز گذشته از آمادگی بشار اسد برای پایان دادن به خشونتها و بر قراری آتش بس خبر داده است.
بر مبنای تازه ترین گزارشها، سخنگوی کوفی عنان امروز سه شنبه اعلام کرده است هیاتی از سوی سازمان ملل تا 48 ساعت آینده به دمشق سفر خواهد کرد تا درباره اعزام یک هیات ناظر بر آتش بس احتمالی با مقامات سوریه گفتگو کند.
این درحالیست که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه امروز سه شنبه در اظهارات شدید الحنی، عدم تصمیم شورای امنیت سازمان ملل در حل بحران سوریه را "حمایت غیرمستقیم از سرکوبها" در این کشور توصیف کرده است.
در همین حال وزارت خارجه سوریه امروز اعلام کرد این کشور تعهد کرده است برای توزیع کمکهای بشردوستانه به افراد نیازمند با سازمان صلیب سرخ بین المللی همکاری کند.
بیانیه وزارت خارجه سوریه حاکی از آن است که ولید معلم وزیر امور خارجه سوریه در دیداری با رئیس سازمان صلیب سرخ بین المللی در دمشق گفته است سوریه برای تامین هر آنچه که موفقیت ماموریت این سازمان را تضمین کند تلاش خواهد کرد.
چه کسی مخالف اصلی رابطه با آمریکاست؟
اکبر هاشمی رفسنجانی به تازگی در گفتگویی تفصیلی با یک نشریه گفته است که وی بارها در زمانی که قدرت را در ایران در اختیار داشته، خواهان برقراری رابطه با آمریکا بوده است، اما هر بار این اقدام وی ناکام مانده است. پرسشی اصلی این است که چه کسی مخالف اصلی رابطه با آمریکاست؟
سی و دو سال پیش و در پی اشغال سفارت آمریکا در ایران، روابط دیپلماتیک دو کشور به طور کامل قطع شد و از آن پس، ایران و ایالات متحده، به دشمنان یکدیگر تبدیل شدند.
در این ۳۲ سال بارها و بارها جرقههایی برای برقراری رابطه با آمریکا زده شده است که هر بار ناکام مانده است؛ و فراوان هم مقامات میانی و از هرم قدرت نیز، در دورههای مختلف نسبت به برقرای رابطه با آمریکا ابراز تمایل کردهاند.
اگر از ماجرای «مك فارلین» در نوامبر ۱۹۸۶ و تلاش پنهان دولت رونالد ریگان (هنگامی که اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس مجلس فرد شماره دو قدرت ایران بود) برای گسترش روابط با ایران که با شکست مواجه شد؛ بگذریم، بیشترین تلاش برای رابطه با آمریکا و شکست در برقراری این رابطه در دوران پس از خمینی و رهبری آیتالله خامنهای روی داد.
هنوز چندی از مرگ خمینی نگذشته بود که عطاءالله مهاجرانی که آن زمان معاون پارلمانی رفسنجانی بود در صفحهی دوم روزنامهی اطلاعات مورخ ۶ اردیبهشت مقالهای نوشت با عنوان «مذاکرهی مستقیم» و در آن ایستادگی در برابر کاخ سفید را شعارگرایی خواند و خواستار پایان آن شد.
موضوعی که بلافاصله با واکنش تندروها روبرو میشود.
برادران لاریجانی و به خصوص محمد جواد لاریجانی نیز بارها تلویحا خواهان مذاکره با آمریکا شدهاند بهطوری که یک بار محمد جواد لاریجانی گفت ما حتی در قعر جهنم هم حاضریم با شیطان مذاکره کنیم.
با روی کار آمدن اصلاحطلبان در دوم خرداد رابطه با آمریکا وارد فضای دیگری شد. سعید حجاریان در همان مقطع ابتدا حکم کرد که در سیاست خارجی وجود تابو بیمعناست و عباس عبدی هم در اوایل اصلاحات راهی پاریس شد تا از باری روزن عذرخواهی کند تا با پوزش گروگان گیر از گروگان فضای رابطه تلطیف شود.
از آن سو نیز در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، مادلین آلبرایت، وزیر خارجه آمریکا در یک سخنرانی تلویحا از دخالت آمریکا در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ابراز تاسف کرد؛ تا گامی هم از سوی ایالات متحده برداشته شود؛ اما این سخنان مورد پسند رهبران ایران قرار نگرفت و علی خامنهای در آن زمان گفت «در هیچ کجای سخنان آلبرایت از ایران عذرخواهی نشد.»
اما رفتارهای اصلاحطلبان و سخنان گاه و بیگاه آنان با هجمه افراطیون هوادار خامنهای روبرو میشد. در مقطعی هنگامی که اصلاحطلبان از لزوم «گفتگو» به منظور حل هر بحرانی سخن میگفتند؛ روزنامه کیهان با چاپ کاریکاتوری (که در آن فردی به زائرانی که مشغول سنگ زدن به شیطان، مطابق مناسک حج بودند میگفت سنگ نزنید با گفتگو حل میکنیم)؛ به اصلاحطلبان حمله میکرد.
محمد خاتمی به عنوان رییس جمهور وقت نیز گوش به فرمان کامل رهبری بود و برخلاف برخی دیگر از اصلاحطلبان یکبه یک منویات خامنهای را اجرا میکرد و حتی هنگامی که در آمریکا بود؛ برای دست ندادن با بیل کلینتون نیز طبق دستور مستقیم بیت عمل کرد.
با روی کار آمدن دولت احمدینژاد از یک سو و نومحافظهکاران آمریکا به رهبری جورج بوش از سوی دیگر؛ روابط ایران و آمریکا مجددا به محاق رفت: در یکسو احمدینژاد هولوکاست را نفی میکرد؛ اما همزمان نامههای پیامبرگونه و یکطرفهی ۱۷ صفحهای برای رییس جمهور آمریکا مینوشت و در طرف دیگر بوش، ایران را محور شرارت خطاب میکرد.
در این ۳۲ سال بارها و بارها جرقههایی برای برقراری رابطه با آمریکا زده شده است که هر بار ناکام مانده است؛ و فراوان هم مقامات میانی و از هرم قدرت نیز، در دورههای مختلف نسبت به برقرای رابطه با آمریکا ابراز تمایل کردهاند.
اگر از ماجرای «مك فارلین» در نوامبر ۱۹۸۶ و تلاش پنهان دولت رونالد ریگان (هنگامی که اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس مجلس فرد شماره دو قدرت ایران بود) برای گسترش روابط با ایران که با شکست مواجه شد؛ بگذریم، بیشترین تلاش برای رابطه با آمریکا و شکست در برقراری این رابطه در دوران پس از خمینی و رهبری آیتالله خامنهای روی داد.
هنوز چندی از مرگ خمینی نگذشته بود که عطاءالله مهاجرانی که آن زمان معاون پارلمانی رفسنجانی بود در صفحهی دوم روزنامهی اطلاعات مورخ ۶ اردیبهشت مقالهای نوشت با عنوان «مذاکرهی مستقیم» و در آن ایستادگی در برابر کاخ سفید را شعارگرایی خواند و خواستار پایان آن شد.
موضوعی که بلافاصله با واکنش تندروها روبرو میشود.
برادران لاریجانی و به خصوص محمد جواد لاریجانی نیز بارها تلویحا خواهان مذاکره با آمریکا شدهاند بهطوری که یک بار محمد جواد لاریجانی گفت ما حتی در قعر جهنم هم حاضریم با شیطان مذاکره کنیم.
با روی کار آمدن اصلاحطلبان در دوم خرداد رابطه با آمریکا وارد فضای دیگری شد. سعید حجاریان در همان مقطع ابتدا حکم کرد که در سیاست خارجی وجود تابو بیمعناست و عباس عبدی هم در اوایل اصلاحات راهی پاریس شد تا از باری روزن عذرخواهی کند تا با پوزش گروگان گیر از گروگان فضای رابطه تلطیف شود.
از آن سو نیز در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، مادلین آلبرایت، وزیر خارجه آمریکا در یک سخنرانی تلویحا از دخالت آمریکا در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ابراز تاسف کرد؛ تا گامی هم از سوی ایالات متحده برداشته شود؛ اما این سخنان مورد پسند رهبران ایران قرار نگرفت و علی خامنهای در آن زمان گفت «در هیچ کجای سخنان آلبرایت از ایران عذرخواهی نشد.»
اما رفتارهای اصلاحطلبان و سخنان گاه و بیگاه آنان با هجمه افراطیون هوادار خامنهای روبرو میشد. در مقطعی هنگامی که اصلاحطلبان از لزوم «گفتگو» به منظور حل هر بحرانی سخن میگفتند؛ روزنامه کیهان با چاپ کاریکاتوری (که در آن فردی به زائرانی که مشغول سنگ زدن به شیطان، مطابق مناسک حج بودند میگفت سنگ نزنید با گفتگو حل میکنیم)؛ به اصلاحطلبان حمله میکرد.
محمد خاتمی به عنوان رییس جمهور وقت نیز گوش به فرمان کامل رهبری بود و برخلاف برخی دیگر از اصلاحطلبان یکبه یک منویات خامنهای را اجرا میکرد و حتی هنگامی که در آمریکا بود؛ برای دست ندادن با بیل کلینتون نیز طبق دستور مستقیم بیت عمل کرد.
با روی کار آمدن دولت احمدینژاد از یک سو و نومحافظهکاران آمریکا به رهبری جورج بوش از سوی دیگر؛ روابط ایران و آمریکا مجددا به محاق رفت: در یکسو احمدینژاد هولوکاست را نفی میکرد؛ اما همزمان نامههای پیامبرگونه و یکطرفهی ۱۷ صفحهای برای رییس جمهور آمریکا مینوشت و در طرف دیگر بوش، ایران را محور شرارت خطاب میکرد.
هاشمی توپ را به زمین رهبری میاندازد
آیتالله خمینی با رابطه داشتن با آمریکا از ابتدا مخالف بود؛ وی حتی گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا را هم انقلاب دوم نامید؛ اما همین آقای خمینی در سال ۶۶ و در هنگامی که عربستان با زائران ایران برخوردی شدید کرد، گفت ایران ممکن است با آمریکا هم کنار بیاید اما از «رژیم آل سعود هرگز نخواهد گذشت».
هاشمی رفسنجانی در گفتگویی با آخرین شماره «فصلنامه مطالعات بینالمللی» با اشاره به همین موضوعات از نامههایش به آیتالله خمینی مبنی بر لزوم رابطه با آمریکا خبر داده است.
رئیس جمهور اسبق ایران در این خصوص گفته است که در نامهای به خمینی نوشتم: «آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟»
هاشمی اما پاسخهای خمینی را بازگو نکرده است.
با درگذشت خمینی، اما به نظر رسید نظریهی او برعکس شد؛ چراکه علی خامنهای در مقطعی اجازه داد دوم خردادیها نزدیکی بسیار زیادی با ریاض برقرار کنند؛ اما وی در عین حال بهشدت مراقب بود که اصلاحطلبان در مورد رابطه با آمریکا سخنی نگویند
وی حتی در سخنی غیر رسمی و در تعریف از دولت احمدینژاد گفته بود وقتی مسئولین دولتهای قبلی به خارج از کشور میرفتند میترسیدیم مبادا حرفی بزنند؛ اما در مورد این دولت خیالمان راحت بود.
همچنین خامنهای اگرچه دست احمدینژاد را برای سفرهای گاه و بیگاه و نامههای آنچنانی به ایالات متحده باز گذشته است، اما خود خوب میداند که در نهایت این اوست که تعیین کننده است و نه احمدینژاد.
خامنهای حتی با روی کار آمدن اوباما و نرمشهای فراوان این رییس جمهور جدید مقابل حکومت ایران (حتی در بحبحوحه جنبش سبز و اعتراضات مردم)، باز هم از سخنان همیشگی خود مبنی بر پنجه فولادین زیر دستکش مخملین و .. سخن گفت و هر نوع جرقه برای شروع رابطهای را در نطفه خفه کرد.
بنابراین به نظر میرسد مخالف اصلی رابطه با آمریکا علی خامنهای است و حالا با این سخن هاشمی رفسنجانی که گفته است: «اسلام دستور ندادهاست که با کسانی که مخالف عقیده ما هستند، قطع رابطه شود یا صحبت نکنیم. مگر پیامبر مأمور نشد که به همه اهل کتابی که اطرافش بودند، دستور دهد ... که مشترکات را بگیریم، بقیه اختلافات سر جای خودش باشد. بحث سر این نیست که نمیشود دیگران را تحمل کرد»؛ میتوان دید که توپ رابطه با آمریکا در دروازه بیت رهبری جاخوش کرده است.
آیتالله خمینی با رابطه داشتن با آمریکا از ابتدا مخالف بود؛ وی حتی گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا را هم انقلاب دوم نامید؛ اما همین آقای خمینی در سال ۶۶ و در هنگامی که عربستان با زائران ایران برخوردی شدید کرد، گفت ایران ممکن است با آمریکا هم کنار بیاید اما از «رژیم آل سعود هرگز نخواهد گذشت».
هاشمی رفسنجانی در گفتگویی با آخرین شماره «فصلنامه مطالعات بینالمللی» با اشاره به همین موضوعات از نامههایش به آیتالله خمینی مبنی بر لزوم رابطه با آمریکا خبر داده است.
رئیس جمهور اسبق ایران در این خصوص گفته است که در نامهای به خمینی نوشتم: «آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟»
هاشمی اما پاسخهای خمینی را بازگو نکرده است.
با درگذشت خمینی، اما به نظر رسید نظریهی او برعکس شد؛ چراکه علی خامنهای در مقطعی اجازه داد دوم خردادیها نزدیکی بسیار زیادی با ریاض برقرار کنند؛ اما وی در عین حال بهشدت مراقب بود که اصلاحطلبان در مورد رابطه با آمریکا سخنی نگویند
وی حتی در سخنی غیر رسمی و در تعریف از دولت احمدینژاد گفته بود وقتی مسئولین دولتهای قبلی به خارج از کشور میرفتند میترسیدیم مبادا حرفی بزنند؛ اما در مورد این دولت خیالمان راحت بود.
همچنین خامنهای اگرچه دست احمدینژاد را برای سفرهای گاه و بیگاه و نامههای آنچنانی به ایالات متحده باز گذشته است، اما خود خوب میداند که در نهایت این اوست که تعیین کننده است و نه احمدینژاد.
خامنهای حتی با روی کار آمدن اوباما و نرمشهای فراوان این رییس جمهور جدید مقابل حکومت ایران (حتی در بحبحوحه جنبش سبز و اعتراضات مردم)، باز هم از سخنان همیشگی خود مبنی بر پنجه فولادین زیر دستکش مخملین و .. سخن گفت و هر نوع جرقه برای شروع رابطهای را در نطفه خفه کرد.
بنابراین به نظر میرسد مخالف اصلی رابطه با آمریکا علی خامنهای است و حالا با این سخن هاشمی رفسنجانی که گفته است: «اسلام دستور ندادهاست که با کسانی که مخالف عقیده ما هستند، قطع رابطه شود یا صحبت نکنیم. مگر پیامبر مأمور نشد که به همه اهل کتابی که اطرافش بودند، دستور دهد ... که مشترکات را بگیریم، بقیه اختلافات سر جای خودش باشد. بحث سر این نیست که نمیشود دیگران را تحمل کرد»؛ میتوان دید که توپ رابطه با آمریکا در دروازه بیت رهبری جاخوش کرده است.
فرهاد دانشجو حقوق مهدی هاشمی را قطع و فعالیت دانشگاه آزاد در آکسفورد را معلق کرد
با اینکه چندی پیش خبر قطع حقوق مهدی هاشمی رسانهای شده بود، اما فرهاد دانشجو امروز در گفتگو با خبرنگاران ضمن تایید این نکته گفت که فعالیت دانشگاه آزاد واحد آکسفورد به حالت تعلیق در آمده است.
به گزارش ایلنا، فرهاد دانشجو، رئیس جدید دانشگاه ازاد امروز در قم گفت: «واحد دانشگاه آزاد اسلامی در آکسفورد واحدی است که نه دانشجویی داشته نه فعالیتی انجام میداد. فقط ۳۰ کارمند محلی و ۵ الی ۶ نفر از ایران از جمله آقای مهدی هاشمی در آنجا فعالیت داشتند و مأمور به آنجا بودند.»رئیس دانشگاه آزاد افزود: «نامهای از دولت انگلیس دریافت شده بود که حساب آنجا هم باید بسته شود و الا در تحریمها دچار مشکل میشود؛ کلا واحد آکسفورد معلق شد و مأموریت همه افرادی که آنجا بودند لغو شده و به ایران بر میگردند.»
هنوز معلوم نشده که فعالیت آقای مهدی هاشمی در دانشگاه آزاد آکسفورد چه بوده و ایشان بابت چه کاری حقوق دریافت میکرده است. به گفته آقای علیزاده طباطبایی، وکیل آقای هاشمی، نامبرده در بیشتر زمان خروج از کشور از مرداد ماه سال ۱۳۸۸مقیم دوبی بوده است. برای کار در انگلستان، آقای هاشمی نیاز به ویزای کار داشته است، اما معلوم نیست در چه تاریخی ویزای دانشجویی جانشین ویزای کار شده باشد.
دفتر آقای هاشمی رفسنجانی که گفته میشود تا زمان پذیرش مهدی هاشمی از سوی دانشگاه آکسفورد پیگیر وضعیت او بوده و دائما با دفتر دانشگاه آزاد آکسفورد در تماس بوده است، هنوز پاسخی به ادعای فرهاد دانشجو نداده است.
برادر محمد داوری: برای مرخصی او ۴۰۰ میلیون خواسته اند که پرداختش در توان کل طایفه ما نیست
سحام نیوز: برادر محمد داوری، معلم و سردبیر اسبق سایت سحام نیوز با اظهار اینکه وضعیت روحی و جسمی او همچنان نامناسب است از مخالفت مسولان قضایی با مرخصی این زندانی پس از سه سال حبس خبر داد و به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« محمد هر چند که در زندان ورزش می کرد و سعی می کرد روحیه اش را حفظ کند و وقتی با ما حرف می زد به روی خودش نمی آورد که به او چه می گذرد اما حقیقتا دیگر نمی شود کتمان کرد که بیمارهای جسمیش نیز به او فشار می آورد.»
بیژن داوری درباره دلیل عدم موافقت با مرخصی این زندانی گفت:« حدود ۴۰۰ میلیون از ما وثیقه خواستند که راستش اگر کل طایفه ما هم جمع شود نمی تواند این مبلغ را تهیه کند ما نهایتا می توانیم ۱۰۰ میلیون تهیه کنیم. البته آقای داوری هم خودش می گوید که من جرمی مرتکب نشده ام بنابراین نه عفو می خواهم و نه مرخصی فقط آزادیم را می خواهم. بهرحال ما هم تلاش خودمان را کردیم اما مبلغ وثیقه زیاد است خیلی. محمد از سال ۸۸ که به زندان رفته تا به حال یک روز هم به مرخصی نیامده است و مادر پیرش هر ماه یکبار برای ملاقاتش از بجنورد تا تهران می رود.»
بیژن داوری با اشاره به اینکه او به سرعت نیاز به معالجه دارد، گفت:« محمد متاسفانه دچار ناراحتی اعصاب شده است. همچنین بیماری قلبی دارد و دندان هایش نیز از مدت ها پیش دچار مشکل شده اند. به ما گفتند که دکتر معرفی کنیم تا آنها او را از زندان ببرند ما هم چند پزشک معرفی کردیم اما پزشک ها را قبول نکردند. اما چرا خودشان او را پیش هر دکتری که می دانند نمی برند؟ یعنی زندان به آن بزرگی یک متخصص قلب ندارد. اصلا دندان هایش را هم ول کن که همه شان خراب شده اند.خب وقتی می بیند به او رسیدگی نمی شود دو چندان فشار روحی را تحمل می کند. ما هم کاری از دست مان ساخته نیست. نمی دانیم از چه کسی راهنمایی بگیریم، به که بگویم و چطور بگویم! کسی را هم در تهران نداریم. همه ما همین طور مانده ایم که چه کنیم. محمد وکیلی داشت که بعد از صدور حکم قطعیش دیگر کارش تمام شد. واقعا باور کردنی نیست که محمد بی گناه در زندان ۵ سال بماند.»
بیژن داوری با اظهار اینکه او بی گناه به زندان رفته است، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« اگر آزادی بیان و مطبوعات وجود دارد چرا او باید در زندان باشد. این که محمد بی گناه ۵ سال زندگیش در زندان تلف شود زجر آور است و از طرف دیگر اینکه به وضعیت او رسیدگی نمی شود. ما کاری از دستمان بر نمی آید، فقط مجبوریم بایستیم و نظاره گر باشیم.»
محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر اسبق سایت سحام نیوز( وابسته به مهدی کروبی) پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دستگیر شد و تحت شکنجه و فشار قرار گرفت تا علیه کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران اقرار کند. دستگیری او پس از نامه ای بود که مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون آزار جنسی زندانیان سیاسی در بازداشتگاه کهریزک نوشت. مهدی کروبی در آن روزها طی نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. با این حال محمد داوری به ۵ سال حبس محکوم شد. در مرداد ماه سال گذشته نیز به یک سال حبس دیگر محکوم شد. افزایش یکسال حکم اخیر به این دلیل است که او ۵ میلیون تومان جریمه نقدی خود را به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۵ نتوانست پرداخت کند. محمد داوری از فعالان صنفی و عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بود که به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال ۸۵ بازداشت و در دادگاهی در سال ۸۶ به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود.
محمد داوری جانباز دوران جنگ ایران و عراق است.
بیژن داوری درباره دلیل عدم موافقت با مرخصی این زندانی گفت:« حدود ۴۰۰ میلیون از ما وثیقه خواستند که راستش اگر کل طایفه ما هم جمع شود نمی تواند این مبلغ را تهیه کند ما نهایتا می توانیم ۱۰۰ میلیون تهیه کنیم. البته آقای داوری هم خودش می گوید که من جرمی مرتکب نشده ام بنابراین نه عفو می خواهم و نه مرخصی فقط آزادیم را می خواهم. بهرحال ما هم تلاش خودمان را کردیم اما مبلغ وثیقه زیاد است خیلی. محمد از سال ۸۸ که به زندان رفته تا به حال یک روز هم به مرخصی نیامده است و مادر پیرش هر ماه یکبار برای ملاقاتش از بجنورد تا تهران می رود.»
بیژن داوری با اشاره به اینکه او به سرعت نیاز به معالجه دارد، گفت:« محمد متاسفانه دچار ناراحتی اعصاب شده است. همچنین بیماری قلبی دارد و دندان هایش نیز از مدت ها پیش دچار مشکل شده اند. به ما گفتند که دکتر معرفی کنیم تا آنها او را از زندان ببرند ما هم چند پزشک معرفی کردیم اما پزشک ها را قبول نکردند. اما چرا خودشان او را پیش هر دکتری که می دانند نمی برند؟ یعنی زندان به آن بزرگی یک متخصص قلب ندارد. اصلا دندان هایش را هم ول کن که همه شان خراب شده اند.خب وقتی می بیند به او رسیدگی نمی شود دو چندان فشار روحی را تحمل می کند. ما هم کاری از دست مان ساخته نیست. نمی دانیم از چه کسی راهنمایی بگیریم، به که بگویم و چطور بگویم! کسی را هم در تهران نداریم. همه ما همین طور مانده ایم که چه کنیم. محمد وکیلی داشت که بعد از صدور حکم قطعیش دیگر کارش تمام شد. واقعا باور کردنی نیست که محمد بی گناه در زندان ۵ سال بماند.»
بیژن داوری با اظهار اینکه او بی گناه به زندان رفته است، به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« اگر آزادی بیان و مطبوعات وجود دارد چرا او باید در زندان باشد. این که محمد بی گناه ۵ سال زندگیش در زندان تلف شود زجر آور است و از طرف دیگر اینکه به وضعیت او رسیدگی نمی شود. ما کاری از دستمان بر نمی آید، فقط مجبوریم بایستیم و نظاره گر باشیم.»
محمد داوری روزنامه نگار و سردبیر اسبق سایت سحام نیوز( وابسته به مهدی کروبی) پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دستگیر شد و تحت شکنجه و فشار قرار گرفت تا علیه کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران اقرار کند. دستگیری او پس از نامه ای بود که مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون آزار جنسی زندانیان سیاسی در بازداشتگاه کهریزک نوشت. مهدی کروبی در آن روزها طی نامهای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلمهایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندانهای ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبهها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است. با این حال محمد داوری به ۵ سال حبس محکوم شد. در مرداد ماه سال گذشته نیز به یک سال حبس دیگر محکوم شد. افزایش یکسال حکم اخیر به این دلیل است که او ۵ میلیون تومان جریمه نقدی خود را به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی معلمان در بهمن و اسفند سال ۱۳۸۵ نتوانست پرداخت کند. محمد داوری از فعالان صنفی و عضو شورای مرکزی سازمان معلمان بود که به دلیل حضور در تجمع معلمان در سال ۸۵ بازداشت و در دادگاهی در سال ۸۶ به پنج میلیون تومان جریمه نقدی بدل از حبس محکوم شده بود.
محمد داوری جانباز دوران جنگ ایران و عراق است.
همسر نسرین ستوده: با مرخصی او پس از دو سال حبس و با وجود دو بچه کوچک مخالفت شد!
سحام نیوز: همسر نسرین ستوده، حقوقدان و فعال حقوق بشر که امسال دومین بهاریست که در زندان اوین به سر می برد به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که آنها هنوز به بودن نسرین در زندان عادت نکرده اند و حکم و اتهام های او را غیرقانونی می دانند و خواستار آزادی سریعش هستند.
رضا خندان با اشاره به اینکه نه تنها با مرخصی نوروزی خانم ستوده مخالفت شده بلکه حتی حق تماس تلفنی نیز در روزهای آغازین عید از او سلب شده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« متاسفانه با اجازه مرخصی او پس از دو سال حبس موافقت نشد و حتی اجازه تماس تلفنی هم در این روزهای عید نه او و نه دیگر زنان هم بندش با خانواده هایشان نداشتند. در طول روزهای عید به عده ای از زندانیان سیاسی مرد مرخصی داده شد تا عید را در کنار خانواده هایشان باشند ولی به هیچکدام از زنان سیاسی حتی مرخصی ساعتی هم در طول این روزهای عزیز داده نشد. ما از خانم ستوده از ۲۹ اسفند تا ۱۰ فروردین ماه خبری نداشتیم. بس از گذشت ده روز از عید بالاخره اجازه ملاقت گرفتم و او را به همراه بچه ها دیدیم.»
همسر نسرین ستوده گفت:« از یک طرف حکم خانم ستوده است که هیچ حقانیتی برایش قائل نیستیم و از طرف دیگر رعایت نشدن حقوق عادیش در زندان است. نزدیک یک سال است که او از حق تلفن محروم است. تلفنی که در بالای تخت خیلی از زندانیان غیر سیاسی وجود دارد و آنها روزانه می توانند با هر کس که بخواهند تماس بگیرند و حتی مسائل کاریشان را هم با تلفن انجام بدهند اما زندانیان سیاسی زن حتی در عزیزترین روزهای ما که عید نوروز است نیز از داشتن تماس تلفنی ساده با خانواده هایشان محروم بودند.»
رضا خندان درباره اینکه پاسخ مسولان به ندادن مرخصی نوروزی به خانم ستوده چه بوده است، گفت:« سیاستی که مسولان در قبال زندانیان سیاسی در این مدت اتخاذ کرده اند سیاست سکوت است. متاسفانه هیچ کدام از مسولان خود را در مقام پاسخگویی به خانواده های زندانیان سیاسی نمی دانند و ما تا به حال هیچ جوابی از درخواست های کتبی و شفاهی مان دریافت نکرده ایم. یعنی اگر ده بار هم تقاضای مرخصی و یا هر تقاضای دیگری بدهید و مسولان با آن مخالف باشند به شما هیچ پاسخی برای دلیل مخالفتشان نمی دهند. کاملا بی اعتنا به نامه ها و درخواست های شفاهی مان هستند. من هم نمی دانم چرا آنها با مرخصی خانم ستوده مخالفت کردند!»
رضا خندان با تاکید بر اینکه زندانی بودن همسرش خلاف قانون است به کمپین گفت:« بازداشت غیرقانونی و بدون جرم نسرین ستوده مهمترین نکته است. او ۱۹ ماه است که با وجود داشتن دو بچه کوچک در زندان است.ما آزادی سریع او را می خواهیم. او و زندانیان دیگری که به دلایل واهی بازداشت شده اند و داخل پرونده های که برایشان تشکیل شده هیچ مسئله مجرمانه ای وجود ندارد باید سریع آزاد شوند، خودشان هم این ها را بهتر از ما می دانند.»
نسرین ستوده در تاریخ ۳۱ شهریور ماه سال ۸۹ بازداشت شد و ۱۹ دی ماه همان سال به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد.
رضا خندان با اشاره به اینکه نه تنها با مرخصی نوروزی خانم ستوده مخالفت شده بلکه حتی حق تماس تلفنی نیز در روزهای آغازین عید از او سلب شده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« متاسفانه با اجازه مرخصی او پس از دو سال حبس موافقت نشد و حتی اجازه تماس تلفنی هم در این روزهای عید نه او و نه دیگر زنان هم بندش با خانواده هایشان نداشتند. در طول روزهای عید به عده ای از زندانیان سیاسی مرد مرخصی داده شد تا عید را در کنار خانواده هایشان باشند ولی به هیچکدام از زنان سیاسی حتی مرخصی ساعتی هم در طول این روزهای عزیز داده نشد. ما از خانم ستوده از ۲۹ اسفند تا ۱۰ فروردین ماه خبری نداشتیم. بس از گذشت ده روز از عید بالاخره اجازه ملاقت گرفتم و او را به همراه بچه ها دیدیم.»
همسر نسرین ستوده گفت:« از یک طرف حکم خانم ستوده است که هیچ حقانیتی برایش قائل نیستیم و از طرف دیگر رعایت نشدن حقوق عادیش در زندان است. نزدیک یک سال است که او از حق تلفن محروم است. تلفنی که در بالای تخت خیلی از زندانیان غیر سیاسی وجود دارد و آنها روزانه می توانند با هر کس که بخواهند تماس بگیرند و حتی مسائل کاریشان را هم با تلفن انجام بدهند اما زندانیان سیاسی زن حتی در عزیزترین روزهای ما که عید نوروز است نیز از داشتن تماس تلفنی ساده با خانواده هایشان محروم بودند.»
رضا خندان درباره اینکه پاسخ مسولان به ندادن مرخصی نوروزی به خانم ستوده چه بوده است، گفت:« سیاستی که مسولان در قبال زندانیان سیاسی در این مدت اتخاذ کرده اند سیاست سکوت است. متاسفانه هیچ کدام از مسولان خود را در مقام پاسخگویی به خانواده های زندانیان سیاسی نمی دانند و ما تا به حال هیچ جوابی از درخواست های کتبی و شفاهی مان دریافت نکرده ایم. یعنی اگر ده بار هم تقاضای مرخصی و یا هر تقاضای دیگری بدهید و مسولان با آن مخالف باشند به شما هیچ پاسخی برای دلیل مخالفتشان نمی دهند. کاملا بی اعتنا به نامه ها و درخواست های شفاهی مان هستند. من هم نمی دانم چرا آنها با مرخصی خانم ستوده مخالفت کردند!»
رضا خندان با تاکید بر اینکه زندانی بودن همسرش خلاف قانون است به کمپین گفت:« بازداشت غیرقانونی و بدون جرم نسرین ستوده مهمترین نکته است. او ۱۹ ماه است که با وجود داشتن دو بچه کوچک در زندان است.ما آزادی سریع او را می خواهیم. او و زندانیان دیگری که به دلایل واهی بازداشت شده اند و داخل پرونده های که برایشان تشکیل شده هیچ مسئله مجرمانه ای وجود ندارد باید سریع آزاد شوند، خودشان هم این ها را بهتر از ما می دانند.»
نسرین ستوده در تاریخ ۳۱ شهریور ماه سال ۸۹ بازداشت شد و ۱۹ دی ماه همان سال به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه جمهوری اسلامی و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد.
مراسم معارفه سعید مرتضوی در کمیسیون اجتماعی مجلس لغو شد
سحام نیوز: در حالیکه گزارش شده بود کمیسیون اجتماعی مجلس از سعید مرتضوی دعوت کرده تا بعدازظهر روز سه شنبه در جلسه معارفه با اعضای آن کمیسیون، در محل مجلس حاضر شود، شنیدهها حاکی از لغو این جلسه است.
روز دوشنبه چهاردهم فروردین ماه خبری مبنی بر اینکه برخی از اعضای کمیسیون اجتماعی قصد دارند تا جلسه معارفهای برای سعید مرتضوی تشکیل دهند، منتشر و روی خروجی ها قرار گرفته بود.
به گزارش تابناک، علی رغم اصرار رئیس کمیسیون اجتماعی مبنی بر معارفه سعید مرتضوی در جلسه روز سه شنبه کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، این معارفه به دلیل عدم حضور مرتضوی در ایران لغو شد.
این گزارش همچنین حاکی از به حد نصاب رسیدن امضاهای استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و اعلام وصول آن در جلسه علنی فردا سه شنبه پانزدهم فروردینماه است.
لازم به ذکر است از ابتدای انتصاب سعید مرتضوی به سمت ریاست سازمان تامین اجتماعی، نمایندگان مجلس به دلیل ناکارآمدی و عدم تخصص وی خواستار انصراف دولت از این اقدام شدند، که تا کنون از سوی دولت با بی تفاوتی روبرو بوده است.
سعید مرتضوی دادستان مخلوع تهران، پس از رسوایی جنایت کهریزک و خلع از سمت خود، صریحا متهم اصلی این پرونده شناخته شد، اما پس از عزل وی از دادستانی تهران و انتشار گزارش مجلس، احمدی نژاد او را به قوه مجریه برد و به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد.
روز دوشنبه چهاردهم فروردین ماه خبری مبنی بر اینکه برخی از اعضای کمیسیون اجتماعی قصد دارند تا جلسه معارفهای برای سعید مرتضوی تشکیل دهند، منتشر و روی خروجی ها قرار گرفته بود.
به گزارش تابناک، علی رغم اصرار رئیس کمیسیون اجتماعی مبنی بر معارفه سعید مرتضوی در جلسه روز سه شنبه کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، این معارفه به دلیل عدم حضور مرتضوی در ایران لغو شد.
این گزارش همچنین حاکی از به حد نصاب رسیدن امضاهای استیضاح وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی و اعلام وصول آن در جلسه علنی فردا سه شنبه پانزدهم فروردینماه است.
لازم به ذکر است از ابتدای انتصاب سعید مرتضوی به سمت ریاست سازمان تامین اجتماعی، نمایندگان مجلس به دلیل ناکارآمدی و عدم تخصص وی خواستار انصراف دولت از این اقدام شدند، که تا کنون از سوی دولت با بی تفاوتی روبرو بوده است.
سعید مرتضوی دادستان مخلوع تهران، پس از رسوایی جنایت کهریزک و خلع از سمت خود، صریحا متهم اصلی این پرونده شناخته شد، اما پس از عزل وی از دادستانی تهران و انتشار گزارش مجلس، احمدی نژاد او را به قوه مجریه برد و به ریاست ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب کرد.
جوانفکر: خانه نشینی احمدی نژاد برای مهار زدن به سرکردگان مخالف خود بود
در حالی که منتقدان اصولگرای دولت، قهر و خانه نشینی یازده روزه ی احمدی نژاد را به معنای ایستادگی آشکار وی در برابر رهبری می دانند، علی اکبر جوانفکر در سرمقاله امروز روزنامه رسمی دولت – ایران – علت قهر رئیس دولت را “مهار زدن به سرکردگان مخالف خود” اعلام کرد.مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد نوشت: اقدامات غیرقانونی مخالفان دولت برای در هم شکستن منزلت و اقتدار رئیس جمهور با یک موج سنگین تبلیغاتی همراه شد و آقای احمدینژاد پس از بازگشت از سفر استانی به کردستان، برای مهار زدن به سرکردگان مخالف خود، تصمیم گرفت برای مدتی خانهاش را به دفتر کار خویش تبدیل کند.
این در حالی است که سران جریان مدعی اصولگرایی بارها تاکید کرده اند ایستادگی رهبری در برابر برنامه های احمدی نژاد برای وزارت اطلاعات علت قهر و خانه نشینی وی بوده است.
این موضوع، یکی از محورهای سؤال نمایندگان مجلس هشتم از احمدی نژاد نیز بود که با برگزار کردن جلسهی سؤال به شوخی و تمسخر، بیپاسخ ماند.
در آخرین اظهارنظر منتشر شده در این باره، سایت دیگربان فایل صوتی اظهارات آیت الله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را در این باره منتشر کرد که در آن از رفتار رئیس دولت دهم و مخالفتش با رهبری انتقاد می شود.
یزدی در آن سخنان که ظاهرا در جمع گروهی از روحانیون ایراد شده، می گوید که آیت الله خامنه ای در جلسه با احمدینژاد نه تنها با برکناری مصلحی موافقت نکرده٬ بلکه با دو پیشنهاد وی درباره وزارت اطلاعات نیز مخالفت کرده بود.
به گفته این عضو شورای نگهبان٬ احمدینژاد چند گزینه به عنوان جانشین مصلحی در وزارت اطلاعات ارائه کرد که تمام آنها با مخالفت رهبری مواجه شد. یزدی خاطرنشان کرده که احمدینژاد در نهایت پیشنهاد میکند سرپرستی وزارت اطلاعات را بر عهده بگیرد که این پیشنهاد هم با مخالفت آیت الله خامنهای مواجه و در نهایت منجر به خانهنشینی یازده روزه رئیس دولت میشود.
یزدی در پایان این سخنرانی به صراحت از احمدینژاد و نزدیکانش با عنوان «باندی» نام میبرد که با تسلط بر وزارت اطلاعات میخواستهاند در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیروز شوند.
وعده جدید دولت: سهام عدالت ۵ سال دیگر نقد می شود
معاون سازمان خصوصی سازی وعده داد که امکان معامله سهام تا ۵ سال دیگر فراهم خواهد شد! او همچنین بدون اشاره به شکست سیاستهای دولت درباره سهام عدالت که مورد تاکید نمایندگان مجلس فعلی نیز قرار گرفته است، از دستور ویژه احمدی نژاد برای پرداخت بدهی شرکت های موضوع این سهام خبر داد.محمود افضلی ضمن پاسخ به برخی انتقادات شرکت های سرمایه گذاری استانی از ارایه پیشنهاد واگذاری سهام عدالت به یک دهک دیگر، بدون توجه به زیان ده بودن طرح واگذاری سهام عدالت و بدهی میلیاردی شرکت های موضوع این طرح، اظهار داشت: درحالی تاکنون به ۶ دهک اول کشور سهام عدالت واگذار شده که با توجه به باقی ماندن حدود ۲٫۵ میلیون خانوار نفر از گروه کارگری و به فرض وجود خانواده های سه نفره، باید به حدود ۸ میلیون نفر سهام عدالت واگذار شود، بنابراین در جریان برگزاری جلساتی با مسئولان وزارت کار، پیشنهاد افزایش یک دهک دیگر به ریاست جمهوری شده که در صورت موافقت به طی مراحل قانونی نیاز دارد.
وی با بیان اینکه به فرض نهایی شدن این پیشنهاد، نسبت به واگذاری سهام جدید اقدام خواهد شد، در مورد عدم آزادسازی بخشی از سهام عدالت هم توضحیح داد: آزاد سازی درصدی از سهام عدالت به نسبت پرداخت اقساط دارای دو مشکل عدم نهایی شدن سبد سهام عدالت و تعداد مشمولین و همچنین لزوم پذیرش در بورس یا فرابورس شرکت های سرمایه گذاری استانی است.
این معاون سازمان خصوصی سازی به انتقادات برخی از مدیران شرکت های سرمایه گذاری استانی در دریافت سود سالانه شرکت ها پاسخ و از امکان معامله سهام عدالت حداکثر تا ۵ سال دیگر خبر داد.
افضلی همچنین با اشاره به ارزش روز حدود ۲٫۵ میلیون تومانی هر یک میلیون تومان سهام واگذار شده و افزایش دو تا سه برابر این ارزش تا ۵ سال دیگر، در مورد آخرین وضعیت بدهی برخی شرکت ها به سهام عدالت بابت سود سال های گذشته گفت: در آخرین جلسه شورای عالی اصل ۴۴ این موضوع مطرح شد و رئیس محترم جمهور هم دستور داد این بدهی ( حدود ۱۳۰۰ میلیارد تومان ) باید پرداخت شود، در غیر این صورت شرکت هایی که بدهی خود را نپردازند مشمول جریمه ۲۰ درصدی می شوند.
تصویب نهایی طرح نظارت بر نمایندگان یا تیر خلاص به جمهوریت نظام
کلمه – زهره نقیبی: طرح نظارت بر نمایندگان، دیروز و در آخرین هفته های کاری مجلس هشتم، با درج تغییرات مورد نظر شورای نگهبان در متن طرح، از تصویب مجلس گذشت تا تایید نهایی آنچه آیت الله صافی گلپایگانی ناقض استقلال نمایندگان دانسته بود و مهدی کروبی سند نابودی همیشگی این نهاد در نظام جمهوری اسلامی خوانده بود، در کارنامه همین دوره از مجلس ثبت شود.
این طرح که با ایراد شورای نگهبان به مجلس برگردانده شده بود، در نشست علنی روز سه شنبه ۱۵ فروردین به تصویب نمایندگان رسید و برای تائید نهایی به شورای نگهبان فرستاده شد. مجلس در مهرماه سال پیش این طرح را به تصویب کرده بود، اما شورای نگهبان، برخی مواد آن را “خلاف موازین شرع و اصول قانون اساسی” تشخیص داد و آن را برای رفع ایراد به مجلس بازگرداند.
طرح نظارت بر نمایندگان مجلس که سال ۱۳۸۹ از سوی ۵۵ نماینده مجلس ارائه و کلیات آن در اردیبهشت سال پیش به رغم مخالفت گروهی از نمایندگان به تصویب رسید، از سوی تهیه کنندگان آن یک “اقدام عملی” در پاسخ به سخنان آیت الله خامنه ای خوانده شده بود.
رهبری پیش تر درباره نظارت مجلس بر نمایندگان گفته بود که هر بخش حتی خود مجلس هم که نظارت بر سایر قوا دارد، یک نظارت بر خودی داشته باشد که این نوعی اصلاح خود است. وی تاکید کرده بود: “باید یک ساز و کار نظارتی در مجلس تعریف کنید که اگر کسی در مقام نمایندگی کوتاهی یا سوء استفاده کرد، بتوانید او را مواخذه کنید.”
بر اساس طرح “نظارت مجلس بر رفتار نمایندگان”، هیئتی متشکل از هفت نماینده مجلس، به گزارشهای مربوط به “رفتار خلاف شئون نمایندگی” و گزارشها درباره اعمال “خلاف امنیت ملی” و دیگر اعمال مجرمانه از سوی نمایندگان مجلس رسیدگی میکند. ابهاماتی که به زعم صاحبنظران، راه را برای برخورد با نمایندگان منتقد و غیرهمسو باز می کند.
ننگی که مجلس هشتم آن را پذیرفت
مهدی کروبی، از رهبران در حصر جنبش سبز که سه دوره ریاست مجلس را در کارنامه خود دارد، از مخالفان جدی این طرح بود که به محض مطرح شدن آن، نسبت به تبعات اجرایی شدن چنین طرحی هشدار داد و با انتشار نامه ای خطاب به نمایندگان، اخطار داد که چنین طرحی باعث تبدیل نمایندگان به “نوکران قدرت” میشود. کروبی از نمایندگان مجلس هشتم خواسته بود که زیر بار این “ننگ” نروند.وی در آن نامه تصریح کرده بود: “چنین اقدامی نه تنها در تاریخ مجالس ایران که در تاریخ پارلمان جهان نیز بی سابقه است و البته شرم آور. آن گونه که در این طرح آمده، می توان برای تنبیه یک نماینده نطق او را به تعویق انداخت و عضویت او در مجامع و حتی هیات رئیسه مجلس و کمیسیون ها لغو کرد. به راستی چگونه می توان با اجرای چنین طرحی از عزت و استقلال یک نماینده نیز سخن گفت؟”
رئیس مجالس سوم و ششم هم چنین این طرح را باعث بی اثر کردن “تمامی سوابق مشروطه در یک صد سال اخیر در ایران” دانسته بود که منجر به از بین رفتن “اجازه حرکت نمایندگان مجلس برای وظیفه نمایندگی آن ها” می شود.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران نیز تأیید و اجرای این مصوبه را در حکم تیر خلاص به مجلس به عنوان مظهر جمهوریت نظام ارزیابی کرده و در بیانیه ای تصریح کرده بود: این اقدام پیامی جز ختم جمهوریت نظام ندارد.
خداحافظی با استقلال نمایندگان
این طرح که آشکارا نوعی دیکتاتوری را تداعی میکند، در جمع مراجع تقلید نیز مخالفانی دارد. از جمله مخالفت هایی که رسانه ای شد، انتقاد آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی بود که همان وقت در دیدار با علی لاریجانی با اشاره به عدم همخوانی طرح نظارت بر عملکرد نمایندگان با استقلال آنان، گفته بود: “نماینده باید آزاد و مستقل باشد تا بتواند با آزادی کامل به وظایف خود عمل نماید و این گونه طرح ها موجب نظارت اکثریت بر اقلیت می شود که این امر نیز با فلسفه استقلال نمایندگان مجلس در تضاد کامل است.”
آیت الله صافی گلپایگانی همچنین وجود “مجلس مستقل” را نشانه ای از “رشد حکومت و جامعه” دانسته و خواستار “قانونمداری افراد و جریانات سیاسی” شده بود.
این در حالی است که طرح نظارت بر نمایندگان مجلس، با هدف کنترل رفتار و عملکرد نمایندگان تدوین شده و همچنین گفته میشد که همین کنترل، معیار تعیین صلاحیت آنها در آینده خواهد بود؛ طرحی درواقع نتیجه ای جز سلب امکان اظهارنظر آزادانه، دفاع از حقوق مردم و ایفای وظایف نمایندگی از نمایندگان ندارد.
کارشناسان و بسیاری از نمایندگان باسابقه مجالس پیشین معتقدند طرح “نظارت بر نمایندگان” نمایندگان منتقد را تحت فشار قرار می دهد. به عقیده آنها، اگرچه بسیاری از نمایندگان فعلی مجلس به جناح حاکم تعلق دارند، با این حال همین اعتراضات گاه و بیگاه در مجلس باعث شده تا دست اندرکاران حاکمیت فعلی به یکدست کردن هرچه بیشتر نمایندگان و ساکت نگه داشتن بیش از پیش مجلس روی آورند.
این طرح حتی در میان نمایندگان فعلی مجلس نیز مخالفانی دارد که فعالیت آنها باعث شد یک فوریت آن در زمان طرح، رد شود. علی مطهری از جمله این نمایندگان است که در مخالفت با طرح نظارت بر نمایندگان، آن را به آییننامه اجرایی در یک مدرسه یا دبیرستان تشبیه کرد که در شان نمایندگان نیست. او با بیان اینکه طرح مذکور مخالف حریت نمایندگان است، گفت: این طرح باعث دخالت قوه مقننه در امور قوه قضاییه میشود چون منجر به محاکمه نمایندگان میشود و حریت نمایندگان را کاهش میدهد.
مطهری این طرح را اشاعه دهنده منکر و باعث اختلال و درگیری در مجلس دانست که منجر به خبرچینی و تلاش برای حذف مخالفان و تسویهحسابهای سیاسی میشود. به عقیده او، عباراتی همچون «گزارشهای واصله درباره اعمال خلاف امنیت کشور» قابل سوءبرداشت است و میتواند حتی شامل انتقاد از رئیسدولت هم بشود که مخالف حریت نمایندگان است.او از نمایندگان خواسته بود سند رقیت و بردگی خود را با دست خود امضا نکنند.
شهریاری از نمایندگان اصلاح طلب مجلس نیز در مخالفت با این طرح گفته بود: در این طرح تنها مکانی برای افراد بیکار و مراکز قدرت در نظر گرفته شده است که به کار مجلس بپردازد. او تصویب طرح نظارت بر نمایندگان را توهین به نمایندگان ملت خوانده بود.
اما با وجود این مخالفت ها، روند تصویب این طرح ادامه یافت و اکنون به نقطه تصویب نهایی در مجلس رسیده است. آنطور که حسین سبحانی نیا، عضو هیات رئیسه مجلس گفته است، این طرح در مجلس نهم به اجرا گذاشته خواهد شد. اجرای این قانون مشخص خواهد کرد که هشدار آیت الله صافی و حجت الاسلام کروبی درباره پیامدهای چنین طرحی تا چه حد برای جمهوری اسلامی دلسوزانه بوده و سران حاکمیت فعلی، چگونه نظام را به سمت یک حکومت خودکامه و مطلقه بر جامعه ای مملو از خفقان سوق داده اند.سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران تأیید و اجرای این مصوبه را در حکم تیر خلاص به مجلس به عنوان مظهر جمهوریت نظام ارزیابی کرده و در بیانیه ای تصریح کرده بود: این اقدام پیامی جز ختم جمهوریت نظام ندارد.
ترور سردار حیدر براهویی در شهر خاش
در حالی که وزارت اطلاعات مدعی است که مقتدرترین سازمان امنیتی در منطقه را داراست، سردار حیدر براهویی از معتمدان و ریش سفیدان طایفه براهویی به ضرب گلوله فرد یا افراد ناشناس در شهرستان خاش واقع در مرکز استان سیستان و بلوچستان کشته شد.زمستان سال پیش نیز در حالی که نیروی زمینی سپاه پاسداران تنها دو هفته قبل رزمایشی در مناطق مرزی شرق برگزار کرده بود، امام جمعه شهر راسک در استان سیستان و بلوچستان در اثر یک حمله تروریستی کشته شد.
این در حالی است که در استان کردستان نیز طی سال گذشته چند ترور رخ داد و تاکنون کسی مسئولیت این ترورها را به عهده نگرفته است.
فرماندار و رییس شورای تامین شهرستان خاش گفت: براهویی از معتمدان ذی نفوذ محلی و همگام با سیاستهای نظام جمهوری اسلامی در تامین امنیت منطقه جنوب شرق کشور به شمار می رفت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، علیرضا شهرکی افزود: متاسفانه وی بر اثر شدت جراحات وارده ناشی از رگبار گلوله فرد یا افراد ناشناس در دم فوت کرد و تلاش برای شناسایی ضارب یا ضاربان آغاز شده است.
وی ادعا کرد: اگر چه برخی طرفداران وی در اظهاراتی عجولانه و از روی تاثر و احساس وی را قربانی اختلافات طایفه ای می دانند اما هر گونه اظهار نظر قطعی در این رابطه تا روشن شدن تحقیقات دستگاههای مسوول، صحیح نیست.
در همین حال، به نوشته زاهدان پرس در خاش برخی از نزدیکان مقتول، قتل را به یکی از طایفه های خاش که چندین سال هست طایفه براهویی با آنها اختلاف دارد منتسب می کنند.
شهرستان مرزی خاش در ۱۸۰ کیلومتری جنوب زاهدان و در دامنه تفتان چهارمین قله بلند ایران قرار دارد.
ارائه طرح استیضاح وزیر کار برای انتصاب مرتضوی با ۱۹ امضا/ انتصاب ۱۵ مشاور در ۱۵ روز توسط متهم کهریزک
طرح استیضاح وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با ۱۹ امضا به هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی ارائه شد.جمشید انصاری، نماینده زنجان با تایید این خبر تاکید کرد که استیضاح تنها به معنای حذف وزیر نیست. وی گفت: وقتی ۱۰ نفر از وزیر مربوطه توضیح بخواهند به معنای استیضاح است و این موضوع به معنای توضیح خواستن از وزیر مربوطه خواهد بود.
به گزارش خبرگزاری ها، در متن طرح استیضاح عبدالرضا شیخالاسلامی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص علت استیضاح آمده است: نصب آقای سعید مرتضوی به عنوان مدیرعامل صندوق تامین اجتماعی است که به دلائل زیر بر خلاف مصالح کشور و معارض قانون و آسیب زننده به منافع ۳۳ میلیون کارگر زحمتکش و خانوادههای آنان است:
۱٫ وی در سمت قبلی خویش یعنی دادستان تهران متهم است و از حالت قضایی معلق شده و پروندهاش هنوز مفتوح است.
۲٫ در گزارش تحقیق و تفحص مجلس از فاجعه کهریزک، مقصر شناخته شده است.
۳٫ در پرونده دانشگاه آزاد اسناد زیادی علیه اقدامات غیرقانونی و سوءاستفادههای وی موجود است.
۴٫ در تحقیق و تفحص از قوه قضاییه به دلیل تخلفاتش مقصر شناخته شده و پس از قرائت گزارش ذیربط در مجلس، واکنش غیرقانونی و خلاف شئون شغلی در رسانهها نشان داده است.
۵٫ اسناد مطمئنی در سوءاستفاده از موقعیت شغلی علیه وی موجود است.
۶٫ در تصدی صندوق تامین اجتماعی و مادر شرکت عظیم وابسته، یعنی شستا تخصص و تجربه مناسب را ندارد و به همین دلیل بر خلاف قانون مدیریت خدمات کشوری عمل شده است.
۷٫ تذکرات برخی نمایندگان مجلس و گروههای اجتماعی- سیاسی در این باره نادیده گرفته شده است.
۸٫ گفته شده که آقای وزیر تصمیم را به احمدی نژاد نسبت داده است. وزیری که بر خلاف مصالح مردم و کشور قدرت مقاومت در برابر فشار ناحق را ندارد، نمیتواند مورد اعتماد و اتکا مجلس باشد.
امضا کنندگان این استیضاح به شرح زیر است:
۱٫ علی زاکانی تهران
۲٫ احمد توکلی تهران
۳٫ حسین نجابت تهران
۴٫ الیاس نادران تهران
۵٫ پرویز سروری تهران
۶٫ غلامرضا مصباحی مقدم تهران
۷٫ زهره االهیان تهران
۸٫ علی مطهری تهران
۹٫ سید رضا اکرمی تهران
۱۰٫ حسینعلی شهریاری زاهدان
۱۱٫ محمد امین رحیمی ملایر
۱۲٫ محمد دهقان طرقبه و چناران
۱۳٫ سلیمان جعفرزاده ماکو
۱۴٫ مسعود پزشکیان تبریز
۱۵٫ شکور اکبرنژاد تبریز
۱۶٫ مسعودی ریحان هریس و اهر
۱۷٫ حسن نوروزی رباط کریم
۱۸٫ موسی الرضا ثروتی بجنورد
۱۹٫ سیدحسین دهدشتی آبادان
۱۵ مشاور در ۱۵ روز
در حالی که انتصاب سعید مرتضوی منجر به استیضاح وزیر کار شده است، عصر ایران خبر داد که در ایام نوروز ، جمع کثیری به عنوان مشاور وی در این سازمان برگزیده شده اند.
اسامی مشاوران جدید مرتضوی بدین شرح است:
مهرداد محقق زاده
عباس معمار نژاد (معاون وزیر اقتصاد و رییس کل گمرک ایران)
محمود امینی
قدرت الله قدسی
هوشنگ بختیاری
حسن ضابطی (مدیر روابط عمومی ستاد مبارزه با قاچاق کالا)
حمد حاج عبدالوهاب
پاریاب
محمدرضا توسلی
فیض الله میرزاوند
علی فتاحی
مسعود شیروانی
بهنام پرهیزکار
بختیار ملکی
اعتراض به نتایج آزمون جامع با لباس سفید پزشکی/ عکس
جمعی از دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی امروز و در دومین روز، در اعتراض به روند برگزاری آزمونهای جامع، مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند اما آموزش عالی اعتراض آنان را وارد نمی داند.به گزارش خبرگزاری دانشجو جمعی از دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی دیروز و امروز در اعتراض به روند برگزاری آزمون های جامع علوم پایه و پیش کارورزی رشته های پزشکی، دندانپزشکی و دارو سازی با حضور مقابل این وزارتخانه اعتراض خود را اعلام کردند و این درحالی است که این دانشجویان برای ادامه روند اعتراض خود به نهاد ریاست جمهوری رفتند.
دانشجویان در این تجمع بر روند برگزاری آزمون و نحوه طراحی سوالات معترض بودند و معتقد بودند برخی از ارفاقات که در دوره های گذشته به شرکت کنندگان در این آزمون اختصاص می یافت، در این آزمون وجود نداشته است.
این دانشجویان از مسئولان وزارت بهداشت درخواست داشتند که ارفاقات به شرکت کنندگان در این دوره مانند دوره های قبل باشد، این درحالی است که دکتر نسل سراجی، رئیس مرکز آزمون و سنجش وزارت بهداشت گفته است: من به تمامی دانشجویان قول می دهم که در برگزاری این آزمون هیچ حقی از هیچ یک از دانشجویان ضایع نشده و هرگونه ارفاقی که لازم بوده به دانشجویان ارائه شده است.
دانشجویان بر حذف حد نصاب نمره قبولی به صورت شناور، تعیین حد نصاب نمره از ۱۰۰ و حذف ارفاقات معترض بودند و در مقابل وزارت بهداشت تجمع کردند.
وضعیت بهداشت در زندان اوین؛ از شیوع بیماری های واگیردار تا انتظار ۷ ماهه برای پزشک متخصص
وضعیت رسیدگی بد پزشکی به زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین در ایام تعطیلات به وخامت گراییده به گونه ای که آنفولانزای شایع در این بند بطور کامل واگیردار بوده و بدون مداوا و درمان باقی مانده است.به گزارش خبرنگار کلمه، بر اساس یک بررسی آماری در میان زندانیان بند ۳۵۰ در ۲ هفته گذشته و همزمان با تعطیلات آخر سال، حضور پزشک و اعزام به بهداری اوین، افت شدیدی پیدا کرده است و نبود دارو در بهداری عملا ویزیت بیماران را بی فایده کرده است.
این شرایط اضافه شده بر وضعیت بد رسیدگی به بیماران و انتظار طولانی برای ویزیت پزشک متخصص و خدمات تخصصی وضعیت اسفبار تری دارد. در حال حاضر برخی از افراد بیش از ۷ ماه است که در انتظار چشم پزشک و اپتیومتریست هستند.
بعد از انتظارات فراوان معمولا پزشک متخصص پس از حضور در بهداری با انبوهی از مراجعان از بندهای مختلف روبرو می شود و به همین دلیل عملا بیماران را به صورت سرسری ویزیت کرده و در نتیجه درمان موثری ارایه نمی دهد.
در بسیاری موارد زندانی مجبور است هزینه اقدامات تخصصی و درمانی تخصصی را شخصا بپردازد و در مورد زندانیان بند ۳۵۰ این موضوع باید با تایید دادستان صورت پذیرد، موضوعی که تقریبا فقط برای زندانیان سرشناس میسر است و سایر زندانیان از این امکان محروم می شوند.
به ویژه در مورد خدمات دندان پزشکی اوضاع وضعیت حادتری دارد چرا که خدمات دندانپزشکی ارایه شده از لحاظ رعایت استانداردهای بهداشتی در سطح بسیار پایین است که هزینه بالایی از زندانیان مطالبه می شود. به همین دلیل زندانیان گاهی ماه ها با دندان درد سر می کنند و عاقبت مجبور می شود به منظور گریز از احتمال ابتلا به بیماری های صعب العلاج، دندان خود را نزد دندانپزشک تجربی بهداری از فک خارج سازند و خدمات پر کردن و عصب کشی در بند ۲۰۹ زندان اوین توسط دندان ساز تجربی انجام می شود.
محمد نوریزاد: قلمی که واقعیت های جامعه را نبیند، هیزمی است که به کار سوختن می آید
محمد نوریزاد با تشریح آن چه روزهای پس از انتخابات، او و مردم و دوربین ها مشاهده کردند، می گوید: اوضاع قمر در عقرب شد. یعنی آن چهره ی مخفی و بزک کرده ی نظام رخ نمود. بسیجی ای که قرار بود فدایی مردم باشد، قمه به دست و زنجیر به دست به جان مردم و به جان اموال مردم افتاد. و پاسداری که برای در خدمت مردم بودن و برای صیانت از شایستگی ها و حاجت های انقلاب تأسیس شده بود و در عرصه ی هشت سال جنگ و دفاع به باور مردم راه یافته بود، حالا برای صیانت از یک جریان غارتگر به میدان آمد و کلت کمرش را واگشود و به طرف مردم شلیک کرد.به گزارش کلمه، عضو موسس انجمن قلم که پس از نوشتن اولین نامه به رهبری از انجمن اخراج شده است با یادآوری اینکه بعد از سومین نامه بازداشت شده است، تشریح می کند: هیچوقت یادم نمی رود احساس آن روزی را که مرا تحت الحفظ به سمت زندان اوین می بردند. احساس کسی را داشتم که دارد تقاص سالها بی خبری خود را می پردازد.
محمد نوریزاد ادامه می دهد: شاید باور نکنید که من آن روز روی زمین نبودم. بلکه روی ابرها راه می رفتم. چون خدا را سپاس می گفتم که عقوبت مرا از همین دنیا شروع کرده. عذاب هایی که من در زندان اوین دیدم و خانواده ام در بیرون زندان متحمل شدند، ذره ای از تقاص همراهی من با حکومت و نظامی بود که حالا آشکارا دستش به خون بی گناهان آلوده شده بود. و تقاص سالها بی خبری ام.
نوریزاد از نویسندگان سابق روزنامه کیهان، تا پیش از سال ۱۳۸۸ مخالف سرسخت جریان اصلاحطلبی بود اما در جریان اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ به صف منتقدان حکومت پیوست و به دلیل نامههای سرگشاده ی انتقادی خطاب به رهبری بازداشت شد.
این نویسنده و جهادگر سال های دفاع مقدس در این گفتگو که در وب سایت وی منتشر شده است با ذکر خاطره هایی کوتاه از بازجویی ها و سلول انفرادی می گوید: روزهای تلخ بازجویی و هتاکی ها و ضرب و شتم های من بود. می خواستند من به زانو دربیافتم و توبه نامه بنویسم و تقاضای عفو کنم و در یک مصاحبه ی تلویزیونی به همگان بگویم که: خطا کرده ام. بگویم: از من درگذرید. مقاومت من اما، باعث عصبیت بازجوی اصلی من شد. کار به تنگناهای انسانی درافتاد. او بی ادب و بی سواد بود. و من، یک اسیر. چه می توانستم بکنم؟ یک روز که مرا اززندان و حبس سه چهار ساله می ترسانید، به وی گفتم: بگذار حرف آخرم را بزنم: چند بسته کاغذ به من بدهید و چند تا خودکار. بروید و سه چهارسال بعد بیایید و در سلول را بازکنید.
محمد نوریزاد، راوی روایت های فتح شهید آوینی، سال ۸۸ بازداشت و بعد از انفرادی های طولانی و نگهداری در بندهای امنیتی سال گذشته آزاد شد.
سایت نوری زاد آن روز نوشت:محمد نوری زاد آزاد شد. با یک سینه سخن که امید است با راه اندازی و به روز کردن سایت شخصی ایشان، بتوانیم در انعکاس افکار و اندیشه های این هنرمند نام آشنا، سهمی داشته باشیم.
و نوریزاد در این یک سال نوشت. به رهبری، به مردم، به زندانیان… و اکنون نوریزاد از روزهایی می گوید که در جریان است. متن کامل این گفتگو را با هم می خوانیم:
به عنوان اولین پرسش و برای این که راهی به بحث واکنیم، به ما بگویید چرا می نویسید؟ شما یک زمانی وعده کردید تا زمان برگزاری انتخابات به رهبری نامه خواهید نوشت. که به وعده ی خود عمل کردید و نوشتید. و حالا یادداشت های مستقل تان را شروع کرده اید. به ما بگویید: با چه فلسفه ی ذهنی می نویسید؟ از نوشتن چه هدفی را دنبال می کنید؟ آیا نتیجه ای از نوشتن های خود گرفته اید که همچنان می نویسید؟
اولین پرسش شما سه پرسش توأمان دارد. یک این که با چه فلسفه ی ذهنی می نویسم؟ من می نویسم بخاطر این که اگرننویسم باید به بخش وسیعی از استعداد انسانی خود پشت کنم. و باید به این پرسش بزرگ پاسخ بدهم که: اگر می خواهی ننویسی، پس چرا خودت را انسان می نامی؟
خب خیلی ها که نویسنده اند و در این اوضاع نمی نویسند مگر از حوزه ی انسانیت خود خروج کرده اند؟ اراده ی من از این پرسش، پارامتر یا فعل نوشتن نیست. این که مثلاً اگر نمی نوشتید سراغ چه کار دیگری باید می رفتید.
می دانم قصد شما از طرح این پرسش، به ذات نویسندگی مربوط است. این که من آیا اساساً خود را نویسنده می دانم یا نه؟ با تعریفی که از نویسنده و نویسندگی داریم؟ یا اگر نویسنده ام چرا پرخطرترین وجه اجتماعی و سیاسیِ آن را برگزیده ام. آنهم در جامعه ای که بهادادن به افکار عمومی در تلاطم فریب افکار عمومی از ریخت افتاده. یا چرا به نگارش داستان و رُمان روی نمی برم؟ و چرا در این چند سال اخیر قلم خود را به وادی پرآشوبی برده ام که یک نویسنده معمولاً از ورود بدان پرهیز می کند؟ نویسندگان به وضعیت آرام و امنی محتاجند تا با ورود به غوغای درون خویش، نسبتی با غوغای بیرون برقرار کنند.
چه خوب شد که ازنوشتن رُمان گفتید. راستی هیچ به این فکر افتاده اید که رمان بنویسید. شنیده ام یا یکجایی خوانده ام که در زمینه ی ادبیات کودک و نوجوان کارهایی منتشرکرده اید. یا حتی داستانهایی برای بزرگسالان نوشته اید.
من اتفاقاً در زندان نوشتن یک رُمان را شروع کردم. که البته هنوز به پایان نرسیده. ابتدا می خواستم فیلمنامه ای بنویسم. مقدماتش را نیز فراهم آوردم. مقدمات که می گویم شما همه را در عزم جزم معنا کنید. مصمم شدم که بنویسم. چه؟ یک فیلمنامه. درباره ی چه؟ اینش مهم نبود. مهم این بود که من باید چیزی می نوشتم که در بیرون زندان بشود به فیلم یا سریال تبدیلش کرد. اما بلافاصله منصرف شدم. شاید بپرسید چرا؟ با یک پرسش از خودم و پاسخی که به خودم دادم از خیر نگارش آن فیلمنامه گذشتم. از خودم پرسیدم: این فیلم یا سریال قرار است کجا کار و از کجا پخش شود؟ معلوم است: داخل کشور. و از تلویزیون و سینماها. پس باید من تمام محدودیت های رایج فیلمنامه نویسان را مثل دیوارهای بتنی در اطراف خودم بالا می بردم. هم در گفتگوها و هم حادثه ها و هم در منطق روایی داستان.
بهتر بگویم: من باید میز ممیزی وزارت ارشاد و افق خاک آلود صداوسیما را می کشاندم و می بردم داخل سلول خود و بندبند قوانین و بخشنامه های نوشته و نانوشته ی آنها را در فیلمنامه ی خویش لحاظ می کردم و در متن یک خودسانسوریِ چندش آور به خلق آن فیلمنامه پا می فشردم. بدیهی است که این خودش یک جور زندان مضاعف بود برای من. و البته تحمل نشدنی. این شد که از خیرش گذشتم. حتی به خودم گفتم بنویس و با اسم مستعار بده به یک جا و تصویبش کن. این را هم نپسندیدم. تجربه ی این کار را داشتم. این بن بست راهی به جایی نداشت. در همین شرایط بعد انتخابات سال ۸۸ من فیلمنامه ای نوشتم و با اسم مستعار به سیما فیلم دادم. سر ضرب تصویب شد. راجع به شخصیت یک بسیجی خوب بود. از آن بسیجی هایی که با این بسیجی های رایج فعلی فرق می کند. بسیجی من از جنس همت ها و باکری ها بود. یک بسیجی در متن یک اجتماع شلوغ. مقدمات ساخت آن هم فراهم شد. اما به محض این که اخلاقاً موضوع را با مدیر مربوطه در میان گذاردم و به وی گفتم که این اسم مستعار اسم من است، و آن مدیر با مدیران بالاتر و مدیر ارشد سیما فیلم صحبت کرد، بلافاصله فیلمنامه ی تصویب شده و آماده ی کار از مدار تولید بیرون کشیده شد. حتی حاضر شدم آن را در اختیار یکی دیگر قرار دهم تا او بسازد و هیچ اسمی از من در کار نباشد. نپذیرفتند. این نشان می داد که مدیرسیما فیلم چه فشاری را باید تحمل می کرد. و اساساَ او چرا باید این فشار را تحمل کند؟ این شد که با یک “نه” خیال خود را راحت کردند و برای همیشه عذر مرا خواستند. که: این طرفها آفتابی نشو. چه با اسم خودت چه با اسم مستعار.
نوشتن رُمان هم ازهمین محدودیت ها در رنج است که.
بله. به آن هم خواهم پرداخت. منتها این را بگویم که من راه خروج از این محدودیت ها را پیدا کردم. پس من در زندان از خیر نگارش فیلمنامه درگذشتم و خیلی زود به سمت نگارش یک رمان واقعی با مختصاتی که خودم را سانسور نکنم روی بردم. چیزی که بر قلم من محدودیتی تحمیل نکند. در همه ی این احوال نیز، نگارش نامه به رهبری از داخل زندان، و نامه به رییس قوه ی قضاییه، و نامه به مردم، و نوشته های مستقل، و نگارش مجموعه ی ”گلها و سیم خاردارها” که به معرفی برخی از گلهای داخل زندان می پردازد، فراموشم نشد. در همان اوضاع و احوال بود که محکم نشستم به نوشتن یک رُمان تمام عیار.
احتمالاً این رمان قابل چاپ نیست.
نباشد. راستش را بخواهید من اصلاً به چاپ آن فکر نکردم. اصل نوشتن برایم مهم بود. شاید باور نکنید این دومین باری بود که من لذت نگارش بدون واهمه و بدون خودسانسوری را تجربه می کردم. بار اولش به نگارش یک فیلمنامه مربوط بود که پسرم اباذر از من خواست فلان خاطره کودکی را با تجسم این که ماجرا در یکی ازشهرها و روستاهای آمریکا اتفاق افتاده بنویسم. نوشتم. بی این که دچار نگرانی از خط ونشان های آزاردهنده و گاه طنزگونه ی ارشاد و صداوسیما شوم.
اشاره ای به محتوای آن فیلمنامه می کنید؟
من چهارپنج ساله بودم که در روستای زادگاه من شایع شد در همین پنجشنبه ای که در راه است دنیا به آخر می رسد. و آن روز مثلاً سه شنبه بود. شیوع این خبر در روستایی که شاکله اش بر اختلاف و دو دستگی و دعواها و زد و خوردهای طایفگی بود، غوغایی به راه انداخت. مردم دو طایفه، در جوار یک قیامت عنقریب تصمیم گرفتند صبح پنجشنبه به امامزاده ی روستا که یک کیلومتر از آبادی دور بود بروند. و ساعت شروع قیامت را در امامزاده باشند. این اجتماع شورانگیز و حلالیت طلبی های ناگزیر آنهم در امامزاده ای دور از آبادی فرصت مغتنمی بود برای دزدان و شایع کنندگان این خبر و روبیدن اموال مردمی که از دیوار جهل بالا رفته بودند و خود آن را کمال عقل تفسیر می فرمودند.
من این حادثه را به یکی از روستاهای تگزاس بردم. در این روستا تکدرختی مقدس وجود دارد. و شایع می شود که مسیح قرار است در فلان روز از پس آن درخت ظهور کند. غوغایی درمی افتد. مردمان از هر کجای آمریکا به شوق تماشای آن لحظه ی تکرارنشدنی به آن روستا هجوم می برند. در این روستا نیز همان اختلافات رایج برقرار است. و همان سرنوشت نیز چشم به راه مردم آن روستای هشتاد سال پیش تگزاس. این فیلمنامه را بی هیچ محدودیتی و با ظرافت های خاص مبتنی بر فرهنگ مردمان آن سال های تگزاس نوشتم و دادم ترجمه اش کردند. اسمش را هم گذاردم: تکدرخت مسیح.
خواستم برای دومین بار این لذت را مزه مزه کرده باشم. به خودم گفتم: این رُمان را بنویس برای دل خودت. نه برای این که به همین زودی ها چاپ شود. البته منظور من از کنار گذاردن محدودیت در نگارش یک رُمان، و به هیچ گرفتن ممیزی های حکومتی، به این نیست که من به حوزه های سخیف و سطحی ورود کرده باشم. بدیهی است که فردی با معتقدات مسلمانی من بهنگام خروج از این محدودیت ها به آغوش هرزگی در نمی افتد.
من نوشتن آن رُمان را در زندان شروع کردم. یک سوم آن را که هفتصد صفحه ای می شود نوشتم. که مابقی آن مانده. و اتمام آن به همان وضعیت امن درونی من محتاج است. این وضعیت مورد نظر من به این نیست که مرا دغدغه ی آب و نان نباشد. نه، بلکه مرادم از تأکید بر این وضعیت مناسب، رسیدن به یک آرامش درونی است. به یک قرار. به یک ضرورت که دست شما را از نوشتن هر چیز دیگر باز بدارد و به نوشتن همان رُمان ترغیب کند. یکجور اولویت بندی در این که اکنون چه بنویسید و بعد از این چه؟ باورکنید من در همین مرحله ی اولویت بندی، بشکلی ظالمانه یقه ی خودم را گرفتم و خودم را بر سر ضرورت های اجتماعی نشاندم. که: کارهای شخصی و تمایلات شخصی ات را رها کن و بچسب به درد و داغ جاری مردم. مردمی که معترض اند و بابت این اعتراض شان هم دارند بها می پردازند. این شد که نوشتن مابقی رمان مرتب به ورطه ی تعویق افتاد.
راستی شما جزو مؤسسین انجمن قلم نبودید؟
چرا. ما سی نفر بودیم که این انجمن را تأسیس کردیم. من یک چند دوره ای هم به عضویت هیات مدیره ی انجمن قلم انتخاب شدم. جریان پایان کارخودم را دراین انجمن خواهم گفت. اما پیش از آن اجازه بدهید بگویم که من در زندان با تماشای آثار دوستان نویسنده ای که یک زمان در کنار هم به نوشتن می اندیشیدیم و با هم تشکیلات کوچکی به اسم همان ”انجمن قلم” تأسیس کرده بودیم، مرتب به خودم می گفتم: تو هم می توانستی جوری بنویسی که به کسی برنخورد. می توانستی نوشته هایت را بچاپ برسانی. می توانستی نویسنده ی محض باشی. اما متعمدانه بر این گرایش درونی ام پای کوفتم.
شما چند جلد کتاب چاپ شده دارید؟
پانزده جلد. که عمدتاً داستان اند. بجز دو فیلمنامه و چهارجلد منتخب نوشته های انتقادی ام…… از این مرحله نتوانستم عبور کنم. دیدم خود این فکر که: بنویسم برای چاپ شدن، خودش یکجور محدودیت را آنهم در زندان به من تحمیل می کند. پس نوشتن برای چاپ شدن را و اساساً نوشتن رُمان را وانهادم و نوشتن از بند بند اعتراض مردمِ معترض را برگزیدم. به مخاطرات جاری این راه نیز اصلاً نیاندیشیدم. مخاطراتی که هم در کمین خودم بود و هم سر راه خانواده ام. من شنیده بودم که دستگاه اطلاعات ما اگر بخواهد حتی یک پیغمبرخدا را به خاک مذلت بنشاند این استعداد را دارد.
اجازه بدهید از نامه ی نخست محمد نوری زاد به رهبری شروع کنیم. عکس العمل دوستانتان چه بود؟ کسانی که ناگهان قلم شیفته ی نوری زاد را حالا منتقدانه می یافتند.
بعد از وقایع انتخابات سال هشتاد و هشت، اوضاع قمر در عقرب شد. یعنی آن چهره ی مخفی و بزک کرده ی نظام رخ نمود. بسیجی ای که قرار بود فدایی مردم باشد، قمه به دست و زنجیر به دست به جان مردم و به جان اموال مردم افتاد. و پاسداری که برای در خدمت مردم بودن و برای صیانت از شایستگی ها و حاجت های انقلاب تأسیس شده بود و در عرصه ی هشت سال جنگ و دفاع به باور مردم راه یافته بود، حالا برای صیانت از یک جریان غارتگر به میدان آمد و کلت کمرش را واگشود و به طرف مردم شلیک کرد. اولین نامه را که به رهبر نوشتم، بی حضور من، مرا از همان انجمن قلم اخراج کردند.
یادم هست یکی از دوستان وساطت کرد تا یک جلسه ی توجیهی در انجمن قلم تشکیل شود و به من مثلاً فرصت بازگشت داده شود. آن جلسه تشکیل شد. رییس جلسه که از دوستان هم طیف بود به من گفت: تو با نگارش این نامه، دل امام زمان را شکستی. و کلی از این حرف ها. و این که: اگر می خواهی به انجمن قلم برگردی، باید توبه کنی. به رییس جلسه گفتم: شما که می فرمایید من با نگارش این نامه دل امام زمان را شکسته ام آیا از امام زمان دستخط دارید؟ و گفتم: این شما هستید که باید توبه کنید. بخاطر خون ها و ظلم هایی که به چشم خود دیده اید و سکوت کرده اید. و گفتم: قلمی که نخواهد و نتواند واقعیت های جامعه را ببیند، هیزمی است که به کار سوختن می خورد. به حاضرین جلسه گفتم: شماها به گوش خود شنیده اید که در کهریزک چه شده و چه روی داده و دارید سکوت می کنید. و گفتم: اگر به فرزندان شما تجاوز شده بود آیا باز همین جور دامن بر می کشیدید؟ و با همین چند جمله برای همیشه از آن انجمن بیرون زدم.
سایر دوستان چه؟
با همان اولین نامه به رهبری، همه ی دوستان قدیم از من روی برگرداندند. و همزمان همه ی درها به روی من بسته شد. سومین نامه را که نوشتم، در زندان به رویم وا شد. هیچوقت یادم نمی رود احساس آن روزی را که مرا تحت الحفظ به سمت زندان اوین می بردند. احساس کسی را داشتم که دارد تقاص سالها بی خبری خود را می پردازد. شاید باور نکنید که من آن روز روی زمین نبودم. بلکه روی ابرها راه می رفتم. چون خدا را سپاس می گفتم که عقوبت مرا از همین دنیا شروع کرده. عذاب هایی که من در زندان اوین دیدم و خانواده ام در بیرون زندان متحمل شدند، ذره ای از تقاص همراهی من با حکومت و نظامی بود که حالا آشکارا دستش به خون بی گناهان آلوده شده بود. و تقاص سالها بی خبری ام.
شما در زندان همچنان نوشتید و نوشتید و نوشتید. در حالی که بخاطر همین نوشتن ها به زندان رفته بودید. و نباید می نوشتید. کما این که اغلب زندانیان نیز نمی نویسند. ترجیح می دهند دوره ی زندانشان سپری شود و بیرون بیایند.
در زندان و در سلول های انفرادی، نوشتن می تواند بهترین مسکن برای یک زندانی بهم ریخته باشد. اما بازجوها و روال جاری زندان، این تسکین را از زندانی دریغ می کنند. و من برای داشتن قلم و کاغذ بی تاب بودم. یادم هست روزهای تلخ بازجویی و هتاکی ها و ضرب و شتم های من بود. می خواستند من به زانو دربیافتم و توبه نامه بنویسم و تقاضای عفو کنم و در یک مصاحبه ی تلویزیونی به همگان بگویم که: خطا کرده ام. بگویم: از من درگذرید. مقاومت من اما، باعث عصبیت بازجوی اصلی من شد. کار به تنگناهای انسانی درافتاد. او بی ادب و بی سواد بود. و من، یک اسیر. چه می توانستم بکنم؟ یک روز که مرا اززندان و حبس سه چهار ساله می ترسانید، به وی گفتم: بگذار حرف آخرم را بزنم: چند بسته کاغذ به من بدهید و چند تا خودکار. بروید و سه چهارسال بعد بیایید و درسلول را بازکنید.
بازجوی بی ادب و بی سواد من آنقدربه من کاغذ و قلم نداد تا این که یک روز ازخودش یک قلم “کش” رفتم. آن را در آستینم گذاردم و به سلول بردم. پشت به دریچه ی کوچک سلول نشستم و سرخودکار را از آستین خود بیرون کشیدم. و آن را تا جلوی صورتم بالا بردم و بوییدم و بوسیدم. شاید باورنکنید که من یک ساعت تمام به آن خودکار نگاه می کردم و سیر نمی شدم. به خدا آفرین می گفتم که در قرآنش به قلم سوگند یاد کرده. و به قلم می گفتم: تو عجب لیاقتی داری که خدا تو را از میان سایر پدیده ها برگزیده وبه جان تو سوگند خورده. و به آنچه که می نویسی تأکید ورزیده. حالا به کاغذ نیازم بود. قلم پیدا شده بود اما من روی چه می نوشتم؟ به ما همراه غذا گاه دوغ نیز می دادند. از این دوغ های پاکتی. این پاکت ها را با دقت پاره می کردم و با دقت بیشتر، ضخامت ورق مقوایی آن را از میان می گشودم. یک وسعت کوچکی از کاغذ کاهی پیدا می شد. به قدر کف دست. روی آنها می نوشتم. ”نجواهای محمد نوری زاد در زندان اوین” محصول همان نوشتن های من روی پاکت دوغ است.
و بعد دانستم روی دستمال کاغذی نیز می توانم بنویسم. از نگهبانان روزی سه برگ دستمال کاغذی می گرفتم. این سه برگ را که از هم وا می گشودم، می شد شش صفحه. من روزی شش صفحه کاغذ داشتم. نامه ی چهارم من به رهبری که از داخل زندان بیرون داده شد، روی دستمال کاغذی نوشته شده بود. اتفاقاً همین را به بازجویم گفتم. ترس و واهمه ای نداشتم. به او گفتم من یک نامه ای به رهبر نوشته ام که به همین زودی ها منتشر می شود. پرسید چطور آن را بیرون داده ای؟ گفتم یک روز که مرا با چشمان بسته به بهداری زندان برده بودند و در کنار زندانیان دیگر رو به دیوار ایستاندند، آن را در جیب یک جوان انداختم که با صدای آرام می گفت به زودی آزاد می شود.
من می توانستم در آن روزهای پر از هول و هراس، به نوشتن هر چیزی که به من تسکین بدهد روی ببرم. مثل رُمان ”سلام آتابای” که مواد خام آن را از مدت ها پیش در ذهن آماده کرده بودم. یک رمان در امتداد حسرت های یک انقلاب متفاوت. یا بهتر بگویم: رمانی که اگر می نوشتم، وقتم را پرکرده بودم و به بازجوهای خود می فهماندم که من هنوز دل در گرو امثال آنها دارم و یک تخفیفی ازشان می گرفتم. رمانی که اطمینان دارم هرچه هم که خوب و فنی نوشته می شد، به تف لعنت نمی ارزید.
من اما بهترین تسکین را شنا کردن درجهت مخالف رودخانه اوین یافتم. این که از چیزهایی بنویسم که مرا بخاطر آنها به زندان انداخته اند. مگر می شود؟ این که تکرار جرم محسوب می شود. بشود. من مگر جرم خودم را قبول دارم که از تکرار آن بهراسم؟ و نوشتم. نامه پنجم محمد نوری زاد از زندان اوین به رهبری. و بعد نامه ی ششم را از بیرون نوشتم. نامه ی ششم را که نوشتم بلافاصله مرا به زندان بازگرداندند. یک روز دادستان تهران به داخل سلول من آمد و گفت: ما تو را آزاد کرده بودیم. به شرط این که ننویسی. اما تو گازش را گرفتی و بازرفتی اول خط. نامه ی هفتم به رهبری را از داخل زندان نوشتم. اینها همه اش تکرار جرم محسوب می شد. چرا که من اعتراض مردم معترض را به رهبر متذکر می شدم. و این باز گفتِ اعتراض ها ازنگاه بازجوها و قاضیان گوش بفرمان، جرم بود. و تکرار آنها جرمی دیگر. و باز نامه ی هشتم از داخل زندان. تکرار جرم یعنی چه؟
داستان آن رُمانی که هفتصد صفحه ی اولش را نوشتید چیست؟
شخصیت محوری آن، یک بازجوی وزارت اطلاعات است. بر خلاف بازجوهای هیولاگون، این بازجو، جزو خوبان است. و نمی خواهد همه ی هویت انسانی اش را قربانی نظامی بکند که داستان حفظ آن را دیگران با دزدی ها و قتل و غارت هایشان تعریف وتجویزمی کنند.
میلاد کریمی، عضو اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد، خود را به زندان سنندج معرفی کرد
میلاد کریمی، عضو اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد، روز گذشته خود را به زندان سنندج معرفی کرد.
این فعال دانشجویی در دادگاه بدوی به یک سال و شش ماه حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به شش ماه زندان کاهش یافت.
به گزارش دانشجونیوز، «میلاد کریمی» نایب دبیر اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کرد و دبیر انجمن اسلامی دانشگاه آزاد سنندج در شهریور ماه امسال پس از احضار به ستاد خبری وزارت اطلاعات بازداشت شد.
این فعال دانشجویی در دادگاه تجدید نظر به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد و روز گذشته برای اجرای این حکم خود را به زندان شهر سنندج معرفی کرد.
مهدی دعاگو، شیرزاد کریمی، سوران دانشور وخبات عارفی، اسعد باقری و آرمان زمانی از دیگر دانشجویان عضو اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد بوده اند که در ماه های اخیر از سوی نیروهای امنیتی حکومت ایران بازداشت شده اند.
پيشتر اتحاديه دمکراتيک دانشجويان کرد با صدور اطلاعيهای بازداشت و فشار به اين فعالان دانشجويی را "نمونه ديگری از برخوردهای خشونتآميز با فعالان سياسی و مدنی کرد" خوانده بود.
صدور احکام حبس برای دانشجویان کرد
در اسفند ماه سال گذشته در ادامه صدور احکام قضایی و فشار به دانشجویان کرد، دلیر اسکندری، دبیر هماهنگی پیشین اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد با حکم دادگاه انقلاب سنندج به ۲ سال زندان محکوم شد. این حکم به مدت ۵ سال تعلیق شده است.
سوران دانشور، یکی دیگر از فعالین دانشجویی کرد و عضو اتحادیه دمکراتیک دانشجویان کرد نیز از سوی دستگاه های قضایی استان کردستان به اتهام «تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی» به یکسال زندان محکوم شده است.
اتحاديه دموکراتیک دانشجویان کرد، سال گذشته در بیانیه ای نسبت به برخورد با اعضای این اتحادیه دانشجویی اعتراض کرده بود.
در بخشی از این بیانیه آمده بود: «چنين سياستهايی در قبال تشکلهای دانشجويی و از جمله اتحاديه که فعاليتهای خود را از بدو تأسيس از سال ۱۳۸۴ تا به حال مبتنی بر عقلانيت، تساهل و بهدور از خشونت، در چارچوب قانون اساسی و با حفظ استقلال خود تعريف و عملی کرده است، نشاندهنده سيستمی اقتدارطلب است که در پی ادغام تمامی انديشهها، صداها، تنوعات زبانی و مذهبی در يک کل واحد میباشد و تحميل هزينههای سنگين بر جامعه طريقی برای دستيابی به چنين اهداف دستنيافتنی در کردستان است.»
میلاد کریمی، عضو اتحادیه دانشجویان کرد به زندان محکوم شد
بیانیه اعتراضی اتحادیه دانشجویان کرد: محکومیت بازداشت اعضا و هشدار به حاکمیت
هرانا؛ عرفان شجاعی، شهروند بهایی آزاد شد
خبرگزاری هرانا - عرفان شجاعی، شهروند بهایی ساکن کرمان، پس از بیش از یک ماه بازداشت موقت، به قید وثیقه آزاد شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عرفان شجاعی شهروند بهائی ساکن کرمان که در رابطه با مراسم ۱۶ دی ماه (جشن جوانان بهائی) در روز ۱ اسفند ماه سال گذشته بازداشت شده بود، روز ۶ فروردین ۹۱ با قید وثیقه آزاد شد.
نیروهای ستاد خبری اطلاعات این شهروند بهایی را در روز ۱ اسفند ماه سال گذشته در خارج از منزل بازداشت کرده و سپس به منزل ایشان رفته و بعد از تفتیش محل مذکور تعدادی از وسایل شخصی وی را ضبط کردند.
لازم به توضیح است در شب ۱۶ دی ماه که مراسم گرامی داشت روز "جوانان بهایی ایران" در منزل آقای راسخی برگزار میشد عرفان شجاعی ناظم مجری آن مراسم بود.
هرانا؛ بیخبری از وضعیت چهار فعال فرهنگی بازداشتی در مشهد
خبرگزاری هرانا - با گذشت بیش از ۲۰ روز از بازداشت چهار نفر از فعالین فرهنگی مشهد، کماکان هیچ اطلاعی از وضعیت آنها در دست نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مهدی اکبرزاده، آرش آریانیا، دکتر فرزین (محقق و شاهنامه پژوه) و دکتر الهه معروضی، از ۲۳ اسفند ماه سال ۹۰ توسط مامورین اطلاعات مشهد بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل گردیدهاند و تاکنون اطلاعی از سرنوشت ایشان نیست.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، خبرگزاری حقوق بشر ایران، مهدی اکبرزاده، آرش آریانیا، دکتر فرزین (محقق و شاهنامه پژوه) و دکتر الهه معروضی، از ۲۳ اسفند ماه سال ۹۰ توسط مامورین اطلاعات مشهد بازداشت شده و به مکان نامعلومی منتقل گردیدهاند و تاکنون اطلاعی از سرنوشت ایشان نیست.
لازم به ذکر است مامورین اطلاعات پس از بازداشت این افراد، منازل آنها را نیز مورد بازرسی قرار داده و تعدادی کتاب و کامپیوترهای شخصی آنها را نیز ضبط کردهاند.
گفتنی ست که افراد مذکور در چارچوب برنامههای فرهنگی انجمن درصدد برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در باغ شاهنامه بودهاند اما روز قبل از رسیدن به محل، بطور ناگهانی توسط مامورین اطلاعات بازداشت شدند.
گفتنی ست که افراد مذکور در چارچوب برنامههای فرهنگی انجمن درصدد برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در باغ شاهنامه بودهاند اما روز قبل از رسیدن به محل، بطور ناگهانی توسط مامورین اطلاعات بازداشت شدند.
۶۵۰ کارگر کارخانهی شهاب خودرو اخراج شدند
خبرگزاری هرانا - ۶۵۰ تن از کارگران کارخانهی شهاب خودرو به علت درگیری کارگران در سال گذشته، اخراج شدهاند.
جمعی از کارگران قرار دادی و روزمزد کارخانه شهاب خودرو در تماس با ایلنا از اخراج ۶۵۰ نفر از کارگران این کارخانه تولید خودرو خبر داده و افزودند: "درگیری کارگران با مدیر عامل کارخانه در سال گذشته بر سر خذف بخشي از خدمات از جمله اضافه کاری و نهار باعث اخراج آنان شده است."
آنان افزودند: "در پي اين درگيري مدیر عامل این کارخانه در سال گذشته برای مدتی کارخانه را ترک کردند که در نهایت با بازگشت مديرعامل و به بهانه اتمام قرارداد اکثر کارگران قراردادی و روزمزدی از ادامه همکاری با این کارگران و انعقاد قرار داد جدید محروم شدهاند."
نماينده اين كارگران با اشاره به شروع سال جدید و طرح شعار حمایت از کار و تولید ملی، عنوان كرد: "از تعداد ۶۵۰ کارگر اخراجی تعداد ۳۵۰ نفر روزمزدی و ۳۰۰ نفر باقی مانده قرار دادی هستند که هر ۶ ماه یکبار قرار داد کاریشان با کارخانه خاتمه مييابد."
اين كارگر افزود: "سابقه کار و فعالیت این عده از کارگران اخراجی از ۸ سال تا ۲۲ سال است که در قسمتهای مختلف تولیدی و پشتیبانی اداری و خدماتی فعال بودهاند."
بر اساس این گزارش عده زیادی از این کارگران اخراجی، صبح امروز - سه شنبه - با مراجعه به مجلس از نمایندگان برای پی گیری مطالبات و بازگشت به کار خود استمداد کردهاند.
آنان افزودند: "در پي اين درگيري مدیر عامل این کارخانه در سال گذشته برای مدتی کارخانه را ترک کردند که در نهایت با بازگشت مديرعامل و به بهانه اتمام قرارداد اکثر کارگران قراردادی و روزمزدی از ادامه همکاری با این کارگران و انعقاد قرار داد جدید محروم شدهاند."
نماينده اين كارگران با اشاره به شروع سال جدید و طرح شعار حمایت از کار و تولید ملی، عنوان كرد: "از تعداد ۶۵۰ کارگر اخراجی تعداد ۳۵۰ نفر روزمزدی و ۳۰۰ نفر باقی مانده قرار دادی هستند که هر ۶ ماه یکبار قرار داد کاریشان با کارخانه خاتمه مييابد."
اين كارگر افزود: "سابقه کار و فعالیت این عده از کارگران اخراجی از ۸ سال تا ۲۲ سال است که در قسمتهای مختلف تولیدی و پشتیبانی اداری و خدماتی فعال بودهاند."
بر اساس این گزارش عده زیادی از این کارگران اخراجی، صبح امروز - سه شنبه - با مراجعه به مجلس از نمایندگان برای پی گیری مطالبات و بازگشت به کار خود استمداد کردهاند.
هرانا؛ منصوره بهکیش، به چهار و نیم سال حبس تعزیری محکوم شد
خبرگزاری هرانا - منصوره بهکیش، فعال حقوق بشر و از حامیان مادران عزادار(مادران پارک لاله) از سوی شعبهی ١۵ دادگاه انقلاب تهران، به تحمل چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، منصوره بهکیش به استناد مادهی ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی به اتهام "اجتماع و تبانی بر علیه امنیت ملی از طریق تشکیل گروه مادران عزادار" به ۴ سال حبس تعزیری و بر اساس مادهی ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی با اتهام" تبلیغ علیه نظام" به ۶ ماه حبس محکوم شد.
دادگاه خانم بهکیش صبح روز چهارم دی ماه سال گذشته در شعبهی ١۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده بود.
منصوره بهکیش ساعت ۸ شب ۲۲ خردادماه ۱۳۹۰ در تقاطع یوسف آباد و فاطمی توسط مامور اطلاعاتی زن شناسایی، دستگیر و پس از انتقال به پلیس امنیت، به عنوان مورد خاص به زندان اوین منتقل شد. وی عصر روز ۱۸ تیرماه همان سال و پس از تودیع قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.
بازداشت منصوره بهکیش، با اعتراض و واکنشهای گستردهی سازمانهای حقوق بشری داخلی و بین المللی و نیز دولتها همراه بوده و در همین ارتباط فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر، نیز با صدور بیانیهای این اقدام ماموران امنیتی و مقامات قضایی را محکوم کرده بود.
این فعال حقوق بشر پیشتر و در سال ۱۳۸۸ نیز برای حمایت از مادران عزادار در پارک لاله بازداشت شده بود.
منصوره بهکیش از خانوادههای داغدار دهه شصت است که شش نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داده است. وی در حالی با این حکم سنگین مواجه شده که مسئولیت نگهداری و رسیدگی به امور مادر بهکیش را نیز بر عهده دارد.
آمارهای مربوط به موارد ایدز در ایران تفاوتهای زیادی دارد. برنامه مشترک ملل متحد برای ایدز (UNAIDS) و سازمان جهانی سلامت (WHO) کل تعداد افراد بالغ بالاتر از 15 سال مبتلا به ایدز در ایران را، در انتهای سال 2003 حدود 37,000 نفر تخمین زدند و این عدد تا پایان سال 2005 به 66,000 نفر رسید. یعنی نرخ نفوذ آن از 1/0 به 2/0 درصد افزایش یافت. اما اعداد رسمی منتشر شده توسط مرکز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت و علوم پزشکی کل تعداد افراد بالغ و کودکان مبتلا به ایدز را 15,587 نفر در سال 2007 نشان میدهد.
از این تعداد 3/94 درصد مذکر و متداولترین شیوه انتقال نیز تزریق وریدی مواد مخدر (5/65 درصد)، علل نامعلوم (1/24 درصد) و تماس جنسی (3/7 درصد) بود. تفاوت چهار برابری عدد براوردی برنامه سازمان ملل و مرکز کنترل بیماریها نگرانی در مورد دست کم گرفته شدن مسئله ایدز توسط دولت و جامعه ایران را افزایش میدهد.
از آنجایی که اصول اسلامی نقش عمدهای در حکومت و فرهنگ ایرانیان ایفا میکند، ممکن است نسبت به بیان موضوعاتی نظیر اعتیاد، همجنسگرایی و رابطه جنسی در زمینههای خانوادگی، آموزش و اجتماعی تمایل چندانی وجود نداشته باشد. تحقیقات پیشین نشان میداد که رهبران مذهبی محافظهکار ایرانی، با بیم اینکه آموزش درباره رابطه جنسی ممکن است باعث افزایش فعالیتهای حرام در شرع نظیر آمیزش پیش از ازدواج یا اعتیاد به مواد تزریقی گردد، با برنامههای «رابطه جنسی ایمن» مخالفت میکنند. با توجه به اینکه آلودگی به HIV در ایران زمانی در حال افزایش است که بسیاری از جوامع دیگر شاهد کاهش نرخ آلودگی هستند، باید ببینیم که برای آگاهی دادن به مردم در مورد ریسک و مسائل مربوط این بیماری چه کارهایی صورت گرفته است.
برخی بر این عقیده اند که برنامههای کاهش شیوع HIV در میان افراد پرخطر[1] نظیر معتادان تزریقی و کارگران جنسی[2] اخیراً افزایش یافته است. به اضافه، مدارس نیز ارائه آموزش پیشگیری از ایدز را در برنامه درسی خود قرار دادهاند. مطالعات صورت گرفته نشانگر وجود تصورات غلط در مورد انتقال و درمان ایدز در میان افراد بالغ ایرانی است، به این ترتیب توسعه این تلاشهای آموزشی ضروری به نظر میرسد. دانش و درک مناسب نسبت به ماهیت بیماری نه تنها به کاهش خطر سرایت کمک میکند، بلکه برچسب زنی[3] و تبعیض نسبت به مبتلایان به ایدز در ایران را کاهش خواهد داد.
به هر روی باید گفت که افزایش تعداد موارد ایدز گزارش شده در ایران در سالهای اخیر نیازمند برنامههای آموزش و پیشگیرانهای است که از گسترش بیشتر این بیماری مهلک جلوگیری کند. به اضافه، اختلاف میان تعداد کل موارد گزارش شده توسط سازمانهای دولتی و غیر دولتی نگرانی در مورد عدم توجه به شدت این بیماری را افزایش میدهد. مطالعات، پایش ضعیف HIV و انکار مسئله ایدز در دنیای اسلام را نشان میدهد. باید توجه داشت که مسائل مربوط به رابطه و تمایلات جنسی در فرهنگ اسلامی تابو شناخته میشود، در عین حال یافتهها حکایت از امکان ابتلا به ایدز از طریق آمیزش جنسی دارد. به هر صورت در اکثر بورشورها و مطالبی که برای آموزش جهت پیشگیری این بیماری در ایران ارائه میشود، استفاده از کاندوم به عنوان روشی پیشگیرانه عنوان شده است. این نتیجه با مطالعات صورت گرفته در کشورهای اسلامی دیگر در تناقض است، اینگونه به نظر می رسد که در کشورهای دیگر، از بیم ترویج رابطه جنسی خارج از ازدواج، استراتژیهای «رابطه جنسی ایمن» چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. لازم به ذکر است که در این مطالب تصویر یک کاندوم واقعی، بسته بندی و نحوه استفاده درست از آن ارائه نمیشود. با توجه به وجود درک نادرست نسبت به استفاده از کاندوم برای جلوگیری از بارداری در میان افراد بالغ ایرانی، به نظر میرسد که نشان دادن نحوه استفاده صحیح از کاندوم مفید و آموزنده خواهد بود. جالب اینکه پیشنهاد رابطه جنسی ایمن به عنوان ابزار جلوگیری از انتقال HIV، با میزان تذکر نسبت به خودداری از استعمال مشروبات الکلی، تک همسری، یا وفاداری به همسر برای جلوگیری از آن برابری میکند.
مسئله دیگر، بیان رابطه جنسی با همجنس به عنوان شیوه انتقال بیماری است. همجنس گرایی در اسلام فقاهتی حرام است، شاید به همین دلیل است که در اکثر منابع آموزشی به این عامل اشارهای نشده و حذف میشود. علت دیگر شاید این باشد که بعضی از سازمانها همجنس گرایی را مسئله ایران نمیدانند و در نتیجه ضرورتی برای ذکر آن نمیبینند. با این وجود، احتمال بیشتر ابتلا به HIV از طریق رابطه با جنس موافق قرار دادن این مورد در مطالب آموزشی را ضروری مینماید. خصوصاً با توجه به اینکه رابطه با جنس موافق در اسلام ممنوع عنوان شده و در جامعه نیز مورد بحث قرار نمیگیرد، جامعه نسبت به خطر سرایت HIV از این طریق آگاهی ندارد. برخی از تحقیقات نشان میدهد که افراد بالغ ایرانی نسبت به خطر بیشتر انتقال HIV از طریق رابطه جنسی با جنس موافق آگاهی ندارند.
نکته دیگر، ذکر روسپیگری و پتانسیل آن برای گسترش HIV به هنگام آموزش به کارگران جنسی ایرانی است، این افراد به عنوان گروههای اجتماعی طرد شده شناخته میشوند که به درمان، مراقبت پزشکی و آموزش سلامتی دسترسی ندارند. کسانی که از خدمات این گروه نیز بهره میگیرند باید نسبت به خطرات آن آگاهی داشته باشند. تابوهای پیرامون روسپیگری و همجنس گرایی، به همراه دست کم گرفتن وجود و خطرات آن در ادبیات، منجر به تردید اعضای این گروهها نسبت به شرکت در آزمایش برای شناسایی ابتلا و سپس عدم گزارش دهی نسبت به ابتلای به بیماری میشود. این مسئله نه تنها منجر به تحریف آمارهای موجود در رابطه با کل موارد ایدز میشود، بلکه باعث میشود افراد مبتلا نتوانند مراقبت و درمان مناسبی دریافت نمایند.
از آنجایی که دو سوم موارد زنده ایدز، معتادان تزریقی گزارش شده اند، جلوگیری از گسترش HIV از این طریق اهمیت بسزایی دارد. به دلیل افزایش نرخ تزریق مواد مخدر در ایران و همچنین گزارشهای موجود در مورد به اشتراک گذاری سرنگ میان معتادان، که باعث ابتلا به ایدز و گسترش ویروس میان آنها میشود، اهمیت این مورد دو چندان میشود. قرارداشتن سوء مصرف مواد مخدر در کلیه مطالب آموزشی و ذکر صریح تزریق مواد مخدر در 90 درصد موارد نشان از آگاهی جامعه ایرانی نسبت به این مسئله و تلاش در جهت جلوگیری از عواقب مضر آن است. شاید تأکید بیشتر بر سوء مصرف مواد نسبت به رابطه جنسی با همجنس و روسپیگری نشان دهنده این نکته باشد که بخش بیشتری از جامعه در معرض خطر ابتلا به HIV از طریق سرنگهای آلوده هستند.
مسئله دیگر اینکه، در کنار ذکر عوامل اصلی راههای انتقال بیماری، باید روش های عدم انتقال بیماری، نظیر امکانات عمومی، بغل کردن، و/یا بوسیدن نیز عنوان شود. ذکر کارهایی که منجر به گسترش ویروس نمیشود، کمک میکند که از تبعیض علیه افراد مبتلا به ایدز که به نظر میرسد در فرهنگهای اسلامی بالا باشد جلوگیری شود.
[1]high risk
[2]sex worker
[3]stigmata
نویسنده: لورن هیل
ترجمه: مهدی میثمی
ممنوعیت رقص و آواز در مهدکودکهای کشور
خبرگزاری هرانا - سازمان بهزیستی استان تهران برنامه های رقص و آواز در مهدکودک ها را غیر اخلاقی خوانده و گفته است که این سازمان با مهدکودک هایی که از این گونه برنامه ها داشته باشند برخورد شدیدی می کند.
به گزارش فارس، ولی الله نصر، مدیرکل بهزیستی استان تهران گفت: "برنامه های آموزشی مهدکودک ها باید در راستای موازین اسلامی باشد."
به گفته این مقام مسئول، برنامه های کاری مهدکودک ها تدوین شده و برایشان ارسال شده است و مهدکودک ها حق آموزش برنامه هایی که به گفتهی وی غیر اخلاقی است؛ ندارند.
آقای نصر افزود: "یکی از اصلی ترین برنامه های سازمان بهزیستی در سال جاری کنترل برنامه های آموزشی در مهد کودک هاست به طوری که باید این برنامه ها در راستای موازین اسلامی و شرعی باشد."
مدیرکل بهزیستی تهران گفت که با مهد کودک هایی که از این موازین تخلف کنند "برخورد شدیدی" صورت می گیرد اما به جزییات بیشتری در این باره اشاره نکرد.
در همین خصوص پیشتر، احمد اسفندیاری، سرپرست سازمان بهزیستی هم تابستان سال گذشته اعلام کرده بود این سازمان به دنبال اجرای آموزشهای دینی در مهد کودک هاست و در همین راستا تلاش میشود مهدکودک های مساجد و قرآنی به زودی فعال شود.
شهریور ماه سال گذشته نیز رسانه های ایران از اعمال سیاستهای "تفکیک جنسیتی" در مهدکودک ها و دورههای پیشدبستانی خبر دادند.
به گزارش روزنامه شرق، وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامهای اعلام کرده بود "اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیشدبستانی و مهدهای کودک ممنوع است."
به گزارش فارس، ولی الله نصر، مدیرکل بهزیستی استان تهران گفت: "برنامه های آموزشی مهدکودک ها باید در راستای موازین اسلامی باشد."
به گفته این مقام مسئول، برنامه های کاری مهدکودک ها تدوین شده و برایشان ارسال شده است و مهدکودک ها حق آموزش برنامه هایی که به گفتهی وی غیر اخلاقی است؛ ندارند.
آقای نصر افزود: "یکی از اصلی ترین برنامه های سازمان بهزیستی در سال جاری کنترل برنامه های آموزشی در مهد کودک هاست به طوری که باید این برنامه ها در راستای موازین اسلامی و شرعی باشد."
مدیرکل بهزیستی تهران گفت که با مهد کودک هایی که از این موازین تخلف کنند "برخورد شدیدی" صورت می گیرد اما به جزییات بیشتری در این باره اشاره نکرد.
در همین خصوص پیشتر، احمد اسفندیاری، سرپرست سازمان بهزیستی هم تابستان سال گذشته اعلام کرده بود این سازمان به دنبال اجرای آموزشهای دینی در مهد کودک هاست و در همین راستا تلاش میشود مهدکودک های مساجد و قرآنی به زودی فعال شود.
شهریور ماه سال گذشته نیز رسانه های ایران از اعمال سیاستهای "تفکیک جنسیتی" در مهدکودک ها و دورههای پیشدبستانی خبر دادند.
به گزارش روزنامه شرق، وزارت آموزش و پرورش با ارسال بخشنامهای اعلام کرده بود "اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاسهای پیشدبستانی و مهدهای کودک ممنوع است."
بررسی آموزش پیشگیری از ایدز در یک کشور اسلامی / لورن هیل
با تمرکز بر وضعیت ایدز در ایرانآمارهای مربوط به موارد ایدز در ایران تفاوتهای زیادی دارد. برنامه مشترک ملل متحد برای ایدز (UNAIDS) و سازمان جهانی سلامت (WHO) کل تعداد افراد بالغ بالاتر از 15 سال مبتلا به ایدز در ایران را، در انتهای سال 2003 حدود 37,000 نفر تخمین زدند و این عدد تا پایان سال 2005 به 66,000 نفر رسید. یعنی نرخ نفوذ آن از 1/0 به 2/0 درصد افزایش یافت. اما اعداد رسمی منتشر شده توسط مرکز مدیریت بیماریهای وزارت بهداشت و علوم پزشکی کل تعداد افراد بالغ و کودکان مبتلا به ایدز را 15,587 نفر در سال 2007 نشان میدهد.
از این تعداد 3/94 درصد مذکر و متداولترین شیوه انتقال نیز تزریق وریدی مواد مخدر (5/65 درصد)، علل نامعلوم (1/24 درصد) و تماس جنسی (3/7 درصد) بود. تفاوت چهار برابری عدد براوردی برنامه سازمان ملل و مرکز کنترل بیماریها نگرانی در مورد دست کم گرفته شدن مسئله ایدز توسط دولت و جامعه ایران را افزایش میدهد.
از آنجایی که اصول اسلامی نقش عمدهای در حکومت و فرهنگ ایرانیان ایفا میکند، ممکن است نسبت به بیان موضوعاتی نظیر اعتیاد، همجنسگرایی و رابطه جنسی در زمینههای خانوادگی، آموزش و اجتماعی تمایل چندانی وجود نداشته باشد. تحقیقات پیشین نشان میداد که رهبران مذهبی محافظهکار ایرانی، با بیم اینکه آموزش درباره رابطه جنسی ممکن است باعث افزایش فعالیتهای حرام در شرع نظیر آمیزش پیش از ازدواج یا اعتیاد به مواد تزریقی گردد، با برنامههای «رابطه جنسی ایمن» مخالفت میکنند. با توجه به اینکه آلودگی به HIV در ایران زمانی در حال افزایش است که بسیاری از جوامع دیگر شاهد کاهش نرخ آلودگی هستند، باید ببینیم که برای آگاهی دادن به مردم در مورد ریسک و مسائل مربوط این بیماری چه کارهایی صورت گرفته است.
برخی بر این عقیده اند که برنامههای کاهش شیوع HIV در میان افراد پرخطر[1] نظیر معتادان تزریقی و کارگران جنسی[2] اخیراً افزایش یافته است. به اضافه، مدارس نیز ارائه آموزش پیشگیری از ایدز را در برنامه درسی خود قرار دادهاند. مطالعات صورت گرفته نشانگر وجود تصورات غلط در مورد انتقال و درمان ایدز در میان افراد بالغ ایرانی است، به این ترتیب توسعه این تلاشهای آموزشی ضروری به نظر میرسد. دانش و درک مناسب نسبت به ماهیت بیماری نه تنها به کاهش خطر سرایت کمک میکند، بلکه برچسب زنی[3] و تبعیض نسبت به مبتلایان به ایدز در ایران را کاهش خواهد داد.
به هر روی باید گفت که افزایش تعداد موارد ایدز گزارش شده در ایران در سالهای اخیر نیازمند برنامههای آموزش و پیشگیرانهای است که از گسترش بیشتر این بیماری مهلک جلوگیری کند. به اضافه، اختلاف میان تعداد کل موارد گزارش شده توسط سازمانهای دولتی و غیر دولتی نگرانی در مورد عدم توجه به شدت این بیماری را افزایش میدهد. مطالعات، پایش ضعیف HIV و انکار مسئله ایدز در دنیای اسلام را نشان میدهد. باید توجه داشت که مسائل مربوط به رابطه و تمایلات جنسی در فرهنگ اسلامی تابو شناخته میشود، در عین حال یافتهها حکایت از امکان ابتلا به ایدز از طریق آمیزش جنسی دارد. به هر صورت در اکثر بورشورها و مطالبی که برای آموزش جهت پیشگیری این بیماری در ایران ارائه میشود، استفاده از کاندوم به عنوان روشی پیشگیرانه عنوان شده است. این نتیجه با مطالعات صورت گرفته در کشورهای اسلامی دیگر در تناقض است، اینگونه به نظر می رسد که در کشورهای دیگر، از بیم ترویج رابطه جنسی خارج از ازدواج، استراتژیهای «رابطه جنسی ایمن» چندان مورد توجه قرار نمیگیرد. لازم به ذکر است که در این مطالب تصویر یک کاندوم واقعی، بسته بندی و نحوه استفاده درست از آن ارائه نمیشود. با توجه به وجود درک نادرست نسبت به استفاده از کاندوم برای جلوگیری از بارداری در میان افراد بالغ ایرانی، به نظر میرسد که نشان دادن نحوه استفاده صحیح از کاندوم مفید و آموزنده خواهد بود. جالب اینکه پیشنهاد رابطه جنسی ایمن به عنوان ابزار جلوگیری از انتقال HIV، با میزان تذکر نسبت به خودداری از استعمال مشروبات الکلی، تک همسری، یا وفاداری به همسر برای جلوگیری از آن برابری میکند.
مسئله دیگر، بیان رابطه جنسی با همجنس به عنوان شیوه انتقال بیماری است. همجنس گرایی در اسلام فقاهتی حرام است، شاید به همین دلیل است که در اکثر منابع آموزشی به این عامل اشارهای نشده و حذف میشود. علت دیگر شاید این باشد که بعضی از سازمانها همجنس گرایی را مسئله ایران نمیدانند و در نتیجه ضرورتی برای ذکر آن نمیبینند. با این وجود، احتمال بیشتر ابتلا به HIV از طریق رابطه با جنس موافق قرار دادن این مورد در مطالب آموزشی را ضروری مینماید. خصوصاً با توجه به اینکه رابطه با جنس موافق در اسلام ممنوع عنوان شده و در جامعه نیز مورد بحث قرار نمیگیرد، جامعه نسبت به خطر سرایت HIV از این طریق آگاهی ندارد. برخی از تحقیقات نشان میدهد که افراد بالغ ایرانی نسبت به خطر بیشتر انتقال HIV از طریق رابطه جنسی با جنس موافق آگاهی ندارند.
نکته دیگر، ذکر روسپیگری و پتانسیل آن برای گسترش HIV به هنگام آموزش به کارگران جنسی ایرانی است، این افراد به عنوان گروههای اجتماعی طرد شده شناخته میشوند که به درمان، مراقبت پزشکی و آموزش سلامتی دسترسی ندارند. کسانی که از خدمات این گروه نیز بهره میگیرند باید نسبت به خطرات آن آگاهی داشته باشند. تابوهای پیرامون روسپیگری و همجنس گرایی، به همراه دست کم گرفتن وجود و خطرات آن در ادبیات، منجر به تردید اعضای این گروهها نسبت به شرکت در آزمایش برای شناسایی ابتلا و سپس عدم گزارش دهی نسبت به ابتلای به بیماری میشود. این مسئله نه تنها منجر به تحریف آمارهای موجود در رابطه با کل موارد ایدز میشود، بلکه باعث میشود افراد مبتلا نتوانند مراقبت و درمان مناسبی دریافت نمایند.
از آنجایی که دو سوم موارد زنده ایدز، معتادان تزریقی گزارش شده اند، جلوگیری از گسترش HIV از این طریق اهمیت بسزایی دارد. به دلیل افزایش نرخ تزریق مواد مخدر در ایران و همچنین گزارشهای موجود در مورد به اشتراک گذاری سرنگ میان معتادان، که باعث ابتلا به ایدز و گسترش ویروس میان آنها میشود، اهمیت این مورد دو چندان میشود. قرارداشتن سوء مصرف مواد مخدر در کلیه مطالب آموزشی و ذکر صریح تزریق مواد مخدر در 90 درصد موارد نشان از آگاهی جامعه ایرانی نسبت به این مسئله و تلاش در جهت جلوگیری از عواقب مضر آن است. شاید تأکید بیشتر بر سوء مصرف مواد نسبت به رابطه جنسی با همجنس و روسپیگری نشان دهنده این نکته باشد که بخش بیشتری از جامعه در معرض خطر ابتلا به HIV از طریق سرنگهای آلوده هستند.
مسئله دیگر اینکه، در کنار ذکر عوامل اصلی راههای انتقال بیماری، باید روش های عدم انتقال بیماری، نظیر امکانات عمومی، بغل کردن، و/یا بوسیدن نیز عنوان شود. ذکر کارهایی که منجر به گسترش ویروس نمیشود، کمک میکند که از تبعیض علیه افراد مبتلا به ایدز که به نظر میرسد در فرهنگهای اسلامی بالا باشد جلوگیری شود.
[1]high risk
[2]sex worker
[3]stigmata
نویسنده: لورن هیل
ترجمه: مهدی میثمی
منبع: ماهنامه خط صلح
برای دریافت ماهنامه خط صلح اینجا کلیک کنید