۱۳۹۱ فروردین ۸, سه‌شنبه

مهمترین خبرهای روز سه شنبه بخش دوّم، تحلیل ها و آخرین گزارشات از اعتراضات، بازداشتها، زندان، و بیدادگاهها --- بیانیه ها


Track artwork

رادیو مارژین - بهاریه ی هزار و سیصد و نود و یک را در زیر بشنوید:   "دستانِ تو خواهرانِ تقدیرِ من‌اند 


اخبار روز: 

کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: گروهی از زندانیان سیاسی سکولار ایران در واکنش به نمایش انتخاباتی رژیم جمهوری اسلامی در اسفندماه گذشته که با تحریم گسترده آن از سوی گروه ها و احزاب مختلف روبرو شد، با انتشار پیامی از انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان کاریکاتوری از انتخابات نام برده و اقدام حکومت جمهوری اسلامی در ارائه آمارهای بی اساس از میزان مشارکت مردم در این انتخابات را به سخره گرفتن دمکراسی خواندند.
امضاء کنندگان این پیام همچنین در بخش دیگری از نامه خود، با انتقاد شدید از برخی سودجویان سیاسی که با امید به بهره مندی از قدرت جناح حاکم، علیرغم تجویز عدم شرکت در انتخابات برای مردم، خود در پای صندوق های رای حضور یافتند، از ایشان به عنوان خطری برای اپوزیسیون و جنبش سبز دمکراسی خواه مردم ایران نام بردند.
متن این بیانیه که به علت محدودیت های موجود با تاخیری دو هفته ای به کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی رسیده است به شرح زیر می باشد:
در ایران هیچ روزنامه و رسانه مستقلی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته بوسیله رژیم توقیف شده است. در ایران هیچ حزب و گروه مستقل از حاکمیت حق فعالیت نداشته و طی سی سال گذشته، همه احزاب مستقل سرکوب شده اند.
در ایران صدها مخالف سیاسی، روزنامه نگار، دگر اندیش، دانشجو، فرهنگی، کارگر و دگرباشان عقیدتی در زندان بسر می برند.
در ایران هیچ اپوزیسیون دولت یا بخشهایی از حاکمیت، همچون اپوزیسیون اصلاح طلب، حق فعالیت آزاد بویژه برای انتخابات را ندارند.
در ایران همه کاندیداها، ابتدا از سوی حاکمیت و از طریق نظارت ایدئولوژیکی یا استصوابی گزینش شده تا همگی طرفدار رهبر و رژیم بوده، پس از آن به مردم معرفی می شوند تا از آنها تائید بگیرند. بنابراین، هیچ کاندیدایی مخالف و بلکه منتقد، امکان حضور در رقابتهای انتخاباتی را ندارد.
در این دوره از انتخابات حتی صدای اعتراض جناح دولت هم درآمد که کاندیداهایشان رد صلاحیت شده، چه رسد به منتقدین، مستقل ها و مخالفان!
در ایران همه مراحل انتخابات و حتی تبلیغات انتخاباتی در انحصار رژیم است و هیچ فرد، حزب و ناظر مستقل داخلی و یا بین المللی، امکان واقعیت سنجی درباره آمار دقیق رای دهندگان و امکان صحت و سقم نتایج انتخاباتی و نحوه برگزاری انتخابات را نداشته و همگان باید اظهار نظرهای یکطرفه رژیم را ملاکِ ارزیابی قرار دهند.
در ایران دلارهای حاصل از درآمد نفت و گاز از طریق حکومت در اختیار یک نهاد نظامی قرار می گیرد تا با عضو گیری توسط نهاد وابسته شبه نظامی از میان خیل بیکاران و البته با پرداخت حقوق و مزایا، همچون حزبی پادگانی، از پیش، برگزاری انتخابات را مهندسی کنند. همگان از تاثیر این دلارهای نفتی در شرایط تحریم اقتصادی در ایران، آگاه هستند. حزب پادگانی با استفاده از همین امکانات، در بسیج مردم شهر و روستا با اهداف خاص سیاسی – اجتماعی، همواره تحت تشکیلاتی عمل کرده است. برای این که ضمن تامین نیازهای مالی و شغلی جوانان، انگیزه های سیاسی – اجتماعی آنان را نیز بصورت کاذب اشباع می نماید.
در ایران اقتصاد و پول در انحصار حکومت است، بنابر این شرکت در نمایشهایی که به نام انتخابات و از سوی رژیم و البته با هدف مانورهای تبلیغی – سیاسی به قصد کسب مشروعیت سیاسی برگزار میشود، برای حقوق بگیران دولتی، کسانی که قصد شرکت در کنکور داشته و حتی کوپن بگیران و یارانه بگیران امری مهم است. تصور اینکه یک شهروند عادی خودش را در موقعیتی ببیند که به هر دلیلی نیازمند تائید ارگانهای دولتی باشد اما شناسنامه اش مهر انتخاباتی نداشته باشد، حداقل برای بخشی از جامعه بسیار دشوار است. در عین حال، واقعیتی دیگر این است که حکومت از پشتیبانی اقلیتی برخوردار است که از روی باور در هر انتخاباتی شرکت کرده و نیز برخی گروههای اجتماعی بویژه در شهرستانها با انگیزه های منطقه ای، قومی و رقابت های صنفی که در اینگونه نمایش ها، بدون اهداف تبلیغی حکومت، حاضر می شوند. با چنین وضعی که البته صرفا جنبه هایی از شرایط غیر دمکراتیک، غیر عادلانه و ناسالم انتخابات در ایران را بیان نموده، می توان ادعا کرد انتخابات اخیر به معنای درست، انتخابات نبوده و بلکه کاریکاتوری از انتخابات بوده است.
چه کسی نتایج و آمار مطرح شده از سوی حاکمیت را باور دارد؟
هرگاه که زمینه دمکراتیک و آزاد برای انتخابات وجود نداشته باشد کدام انسان خردگرا، چنین نمایش هایی را به نام انتخابات باور خواهد کرد؟
به همین دلیل که همه چیز غیر شفاف، ابهام آمیز و غیر آزاد است، هیچ گاه اپوزیسیون و میلیون ها ایرانی آزاده و آگاه که این نمایش را تحریم کردند، به هیچ یک از آمارهای رژیم و نتایج بدست آمده باور نخواهند داشت.
جالب‌تر اینکه، رژیم خود بیش از همگان به ماهیت و بی‌محتوا بودن این نمایش ها آگاه است. به همین دلیل با وجود اینکه به دروغ اعلام کرده است ۶۴ درصد در انتخابات اخیر شرکت کرده و به حکومت رای آری داده اند، اما فردای پس از نمایش انتخابات، هیچ تغییری در سیاستهای این رژیم اتفاق نمی‌افتد. یعنی همان شرایط امنیتی ولایتی حاکم بر کشور به ویژه پس از بروز جنبش سبز که حاصل مقابله با همین رویکرد غیر دمکراتیک در انتخابات بود را ادامه داده و از ترس مردم و از ترس شکل گیری جنبش‌های اعتراضی، همچنان فضا را بسته و امنیتی نگاه داشته‌ است.
اگر اینها به آنچه می گویند باور دارند که ۶۴ درصد از مردم در انتخابات شرکت کرده و آنها را مورد تایید قرار داده‌اند، پس چرا تا این اندازه از همین مردم وحشت دارند؟ آیا این تناقض نیست؟
در عین حال یکی از نکات بسیار جالب این نمایش این بود که حکومت در تبلیغات پوپولیستی که بصورت شبانه روزی بوسیلهٔ کانالهای گوناگون صدا و سیمای انحصاری اش در جامعه پمپاژ می کرد، برای برانگیختن حساسیت های مردم در فرهنگ ملی‌گرایی و وطن پرستی از یک سوی، و به زعم خودش پیشگیری از هجوم آمریکا و اسرائیل به کشور از دیگر سوی انگشت گذاشت و به فرهنگ اسلام باوری و حمایت از نظام اسلامی را بکلی نادیده گرفت. در صورتی که سردمداران همین حکومت، روزگاری وطن پرستی و ملی‌گرایی را شرک می‌دانستند.
هرگاه در دوران تبلیغ این رژیم برای بسیج بخشی از مردم با هدف حضور در پای صندوق‌های رأی، به برنامه‌های آن‌ها گوش فرا می‌دادی، در شک و تردید می‌‌بودی که آیا برای حضور مردم در پای صندوق‌هایشان تبلیغ کرده و یا مردم را برای صحنه‌های جنگ با دشمن فرضی فرا می‌خواندند!!
آیا با چنین شیوه‌ای می‌توان حکومت عقلانی و یا با ثبات داشت؟
به راستی در اندیشه ملتی هستیم که چنین نمایشهایی نه تنها به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، هیچ پیشرفت و تحولی در زندگی آنها (که به لحاظ شرایط بسیار بد اقتصادی‌- اجتماعی یکی از بدترین دوران را میگذراند) ایجاد نخواهد کرد، بلکه میلیاردها دلار از کیسه آنها هزینه اینگونه نمایشها بی حاصل می شود.
ما زندانیان سیاسی سکولار ایران، از میلیونها هم میهن آزاده که این نمایش را تحریم کرده و برای رسیدن به آزادی، دموکراسی، رفاه، امنیت و حقوق بشر همواره تلاش می کنند، سپاسگزاری کرده و مشعوف هستیم که در این اقدام ننگین شریک جرم حکومت گران نشده ایم. زیرا آنها با این اقدام خود، حقوق ملت را سلب کرده و رأی و دموکراسی را به سخره گرفته‌اند.
در عین حال جا دارد اقدام کسانی که همواره به دیگران درس اخلاق داده اما با رفتارهای دوگانه خود اصل اخلاق را زیر پا می گذارند را مورد نکوهش قرار دهیم. چگونه ممکن است از یک سو، برای شرکت در انتخابات شرط گذاشته و عملاً گروهها و مردم را به عدم شرکت فرا بخوانند، اما از دیگر سو توسط بستگان نزدیک، گروه انتخاباتی راه انداخته و یا به پای صندوقهای رأی بروند!! از دیدگاه ما، همین افراد که در مراکز حساس جنبش سبز حضور داشته اند زمینه‌های تضعیف آن جنبش را فراهم آورده اند. رفتار چنین افراد در گروه هایی که پایبند اصول دموکراسی خواهی نبوده و هنوز با دیکتاتوری مذهبی‌حاکم در ایران تعیین تکلیف نکرده و برای برگشتن به قدرت و احیاء جمهوری اسلامی، نگاه به دست های رژیم داشته تا مگر آنها را به سفره قدرت برگرداند، برای اپوزیسیون و جنبش سبز دمکراسی خواه خطرناک خواهد بود. حکومت نیز چنین افرادی را جدی نمی گیرد.
گمان ما بر این است که انتظار ملت، کلیه زندانیان سیاسی و حصر شدگان در خانه از افراد و احزاب سیاسی و تشکلهای سیاسی گوناگون اپوزیسیون این است که با همبستگی کامل بر پایه مدارای سیاسی، تشریک مساعی و استفاده از تمام ظرفیت های خود، و با بیان روشن خواست های ملی و دموکراتیک با هدف تغییر، جنبش دموکراسی خواهی را رهبری کنند.
اطمینان داریم جهان آزاد پیام نمایش هایی مثل انتخابات توسط رژیم بشار اسد در سوریه و جمهوری اسلامی در ایران را دریافته و می‌داند که نمایش انتخابات زیر سرکوب و سرنیزه فاقد هر گونه ارزش دمکراتیک و حقوقی است. بنابر این، مجلس بر آمده از چنین انتخاباتی را به رسمیت نخواهد شناخت. مجلس نهم همچون دولت دهم و حکومت فعلی ایران، برآمده از سرکوب و دلارهای نفتی است نه از رأی آزاد ملت ایران.

گروهی از زندانیان سیاسی سکولار ایران
۱۴ اسفند ۱۳۹۰
ناصر(بردیا) آذرنیا
جعفر اقدامی (شاهین)
محسن (آریو) جوادی افضلی
عارف درویش
مجید دری
حشمت الله طبرزدی
رضا شریفی بوکانی
ابوالفضل (پوریا) شاپری
رضا عزیزی
مزدک علی نظری
مهدی (کوروش) کوهکی
میثاق یزدان نژاد 





سال توانائی، چگونه بر توانائی‌ها بيفزاييم و جنبش را ادامه دهيم

 ابوالحسن بنی‌صدر

ابوالحسن بنی‌صدر
نوروز را روز عصيان بر صغارتی و حقارتی بگردانيم که اساس مرام ضد زندگی ولايت مطلقه فقيه است. زمان آن است که همه‌ی آن‌هايی که اسلحه در دست، نماد ترس و حقارت‌اند، دريابند که اسلحه‌ای که در دست‌هاشان دارند، به فرياد، به آن‌ها می‌گويد: تا حقارت و ناتوانی را سرشت خود نپندارند، آلت سرکوب و القای ترس نمی‌شوند. هرگاه بر اين حقارت مرگ‌بار عصيان کنند، هرگاه استقلال و آزادی، بنا بر اين، توانائی خويش را بازيابند، نماد توانائی و غرور انسانی می‌گردند
هموطنان عزيزم! اين نوروز، نوروز است زيرا شما مردم ايران با شرکت در جنبش تحريم، بازيافتن توانائی و نو کردن زندگی خويش را آغاز کرده ايد. در حقيقت، به توانمندی و حق حاکميت خويش رأی داديد. به بيرون رفتن از دون منزلتی صغير محکوم به حکم مطلق جبار، رأی داديد. جنبش برای استقرار ولايت جمهور مردم تازه نيست، اما به يمن تحريم انتخابات که عمل به رأی متين وجدان ملی بود، نو شد. اين جنبش ابهامی را زدود که کوشش می شد و کوشش می شود، هرچه بيشتر گردد. پرده ها از پی هم آويخته می شدند تا مانع اصلی و هدف واقعی شناخته نگردد: پرده جنگ و «دفاع مقدس» که گرايش به استبداد و جنايت های وصف ناپذير را پوشش می داد که به يمن افشا شدن اکتبر سور پرايز و ايران گيت ها و با سرکشيدن جام زهر، دريد. پرده ... پرده اصلاح طلبی از نوعی که ولايت مطلقه جبار را نه عامل و آمر وضعيت کنونی، بلکه مظلوم و قربانی جلوه می داد. جنبش سال ۸۸ اين پرده را دريد. پرده اصلاح طلبی برای حفظ نظام که، برغم يک تجربه ۸ ساله، از راه شرکت در انتخابات، کوشش ناکامی در باز آويختنش بکار رفت. بعد از تحريم، کوشش بازهم نازا در تخطئه تحريم، برای بازآويختن اين پرده بکار رفت. نتيجه اين شد که شما مردم ايران واقعيت را همان سان که هست، بی آنکه سايه ای آن را بپوشاند، در برابر چشمان خود داريد: انتقال حق از غاصب حق به صاحب حق. هرگاه ولايت مطلقه فقيه با ولايت موافق حقوق ملی و حقوق انسان و حقوق طبيعت، جانشين شود، انقلاب ايران به هدف خويش رسيده است.
چون هدف از پرده های ابهام بدر آمده است، از اين پس، هم همه شما مردم ايران و هم همه مردم جهان می دانند که باطلی که بايد برود ولايت مطلقه جبار است و حقی که می بايد بيايد و استقرار بجويد، ولايت جمهور مردم است. بنا بر قاعده، باطل می رود و حق می آيد. اين قاعده هربار که انسانی بر حق بايستد عمل می کند. از اين رو است که يک دست صدا دارد و هر ايستاده بر حقی پيروز می شود ولو «لشگر ظلم از کران تا به کران باشد». پس بدون ترديد، بعد از سه انقلاب در يک قرن، رها نکردن تجربه انقلاب ايران و استقامت بر حق حاکميت ملت، ايرانيان حق حاکميت خويش را باز می يابند. هرگاه جنبش تحريم انتخابات فرمايشی را جنبش برای بازيافت حق حاکميت و عمل به اين حق بگردانند، چه بسا، سال جديد، سال استقرار ولايت جمهور مردم و برپائی دولت حقوقمدار خدمتگزار مردم بگردد.
ايرانيان!
هر انسان قوه رهبری دارد و هستی او، قائم به اين قوه است. اما رهبری ديگری بر انسان، وقتی اعمال قدرت بر انسان معنی می دهد، به خودی خود هستی ندارد، از رابطه قوا ميان انسانها با يکديگر، پديد می آيد. از اين رو، ويرانگر، بنا براين ضد حيات است. هرگاه «رهبری قدرت» بر انسان مطلق باشد، مطلقا ضد حيات می گردد. پس بدانيد که امروز بدتر از ديروز و فردا بدتر از امروز می شود. باز خاطر نشان می کنم که در مدار بسته بد و بدتر، يک جهت و مسير بيشتر وجود ندارد و آن از بد به بدتر و از بدتر به بدترين است. پس، جنبش را هرچه همگانی تر ادامه بايد داد تا که زمان بازيافت حق رهبری خويش، باز هم کوتاه تر بگردد. جنبش همگانی که پيشنهاد می کنم - شماری از کاربردها را پيش از اين نيز پيشنهاد کرده ام -، جنبش عمل به حق حاکميت از راه بکار انداختن قوه رهبری يکايک ايرانيان است:
۱ – انتخابات فرمايشی، فرصتی است که، در آن، مردم تابعيت خود را از جبار مدعی داشتن ولايت مطلقه بر مردم، اظهار می کنند. اما اين تنها فرصت نيست. فرصتهای بسيار ديگری وجود دارند. روزمره ترين فرصتها، رجوع به دستگاه دولت تحت ولايت مطلقه است. هرگاه قلمرو صلاحيت جامعه مدنی را گسترده و گسترده تر گردانيد، به ترتيبی که هر ايرانی بازيافتن استقلال و آزادی خويش را از راه رها کردن خويش از قدرت باوری و راه بردها و کاربردهای قدرت فرموده، ميسر بگرداند، از ولايت مطلقه جبار رها می شويد. هر ايرانی بداند که جز زورباور مسئله نمی سازد، پس هربار که او خواست مسئله بسازد، بر او است که به يادآورد که زور باور است و بايد زورباوری را ترک گويد. مسئله های ايجاد شده که در جامعه مدنی و توسط اين جامعه حل و فصل می گردند، قلمرو ولايت جبار را تنگ ميکنند: جريان تنگ کردن قلمرو عمل جبار و جريان فراخ کردن عرصه عمل مردم عضو جامعه مدنی و برخوردار از حقوق معنوی، دوستی و صلح اجتماعی و...، يک جريان است: جريان استقرار ولايت جمهور مردم. بکار بردن اين روش ايجاب می کند، بکار بردن روش دوم را.
۲ – مبارزه با آسيبهای اجتماعی، جنبشی است که تمامی مردم ايران می بايد در آن شرکت کنند. ساختار استبدادی جامعه و وجود دولت جبار، از آنجا که زور را وسيله اصلی در تنظيم رابطه ها می گردانند، خشونت گستر هستند. از عوارض اين خشونت گستری، آسيبها و نابسامانی های اجتماعی هستند. تجربه انقلاب ايران و تجربه «بهار عرب» اين درس را می آموزند که خشونت زدائی کاری است که به انحلال رژيم جباران و استقرار ولايت جمهور مردم می انجامد. هرگاه در خانه و در محل کار، از نقش زور بکاهيد و به همدلی و همکاری نقش بيشتر دهيد، هرگاه برای مشکلی که همگان دارند، راه حل فردی نجوئيد، خشونت رژيم جباران را بی اثر ساخته ايد.
برای آنکه زور کم نقش تر و همدلی و همکاری پر نقش تر بگردند، در خانواده، شورائی کردن زندگی و در محل کار ايجاد اتحاديه ها، ضرور هستند. اگر رژيم تمامی سازمان های شغلی و مدنی را به زور منحل می کند و حتی به سازمانهای سياسی تحت امر و وسيله کار خود مجال رشد نمی دهد و همانطور که شاهديد، همه آنها را محکوم حکم تقسيم به دو و حذف يکی از دو کرده است، از اين رو است که قلمرو قدرت (= زور) را گسترده کند. پس راه حل، ايجاد اتحاديه ها و بهم پيوستن آنها چون حلقه های زنجير است.
می توانيد بگوئيد رژيم مانع از پيدايش اتحاديه های کارگری و سازمان های زنان و دانشجويان و معلمان و کارکنان دولت و... است. جلوگيری رژيم نبايد ممکن را ناممکن بباوراند. هرگاه اتحاديه و سازمان، تنها بيانگر منافع مشترک باشد، آسيب پذير می شود. اما هرگاه روشهای موفقی يافته آيند و بکار روند که ايرانيان در تاريخ دراز خود، بکار برده اند، رژيم مافياها نمی تواند مانع از پيدايش اتحاديه ها و سازمانها بگردد: در تشکيل هر جمعی، قدرت (= زور) می بايد بی محل شود. بعنوان وسيله نيز، نمی بايد، بکار جمع آيد. در عوض، حقوق معنوی (دوستی و همکاری و همدردی و خود صاحب حق و مکلف به عمل به حق، بنا بر اين مسئوليت شناسی و...) و مادی انسان و حقوق جمع، می بايد هم هدف و هم روش در سازمان دادن و فعاليت جمع بگردند. چنين جمعی آسيب ناپذير و توانا به گسترش و نيز توانا به برخورداری از امکانات جامعه مدنی و عامل گسترش قلمرو صلاحيت اين جامعه می گردد.
۳ – رها کردن ذهن از مدارهای بسته بد و بدتر، فاسد و افسد، تقدم تکليف بر حق، تقدم مصلحت بر حق و حقيقت، استبداد يا تجزيه، سلطنت استبدادی و يا استبداد ملاتاريائی و... و روابط قوا ميان دوکس و ميان دوگروه و ميان دو ملت، کاری است که، هم در سطح فرد و هم درسطح جمع، می بايد انجام بگيرد. در درمان اين بيماری فکری مزمن، قدم اول، رها شدن و رهاکردن از دشمنی با اين يا آن دين و مرام است. قدم دوم انتقاد پذير شمردن دين و مرام و فکر راهنمای خويش و قدم سوم، جستجوی مشترکات است. اگر هنوز ولايت جمهور مردم، حقی که يکايک ايرانيان از آن برخوردارند، برقرار نگشته است، يکی به اين دليل است که باورهائی درسر داريم که با اين حق سازگار نيستند و ما به جای آنکه باور خويش را به محک حقوق انتقاد و تصحيح کنيم، ضديت با دين و مرام يکديگر را روش کرده ايم. اين ضديت ما را باز می دارد از اشتراک پيدا کردن بر سر حقوق جمعی و حقوق انسان و حقوق طبيعت و حقوق... بدون اين اشتراک نيز ولايت جمهور مردم و جمهوری شهروندان و جامعه مدنی توانا به اداره خويش با مديريت شورائی و دولت حقوقمدار، واقعيت پيدا نمی کند. اما جستجوی اشتراکها و افزودن بر آنها، ايجاب می کند که،
۴ – بيانهای استقلال و آزادی بر سر استقلال و آزادی و ديگر حقوق اشتراک پيدا می کنند و بيانهای قدرت، در زورمداری و تضاد و ابهام گرائی بايکديگر هم مايه می شوند. از اين رو، دارندگان اين مرامها، ولو بخاطر نياز به مقبوليت، بطور صوری، دم از استقلال و آزادی و حقوق بزنند، در واقع، نه توانا به تبيين روشنی از مشترکات خود هستند و نه وقتی با دارندگان انديشه راهنمائی که بيان استقلال و آزادی است، در اشتراکات نسبتا˝روشنی موافقت می کنند، به آنها و به اتحاد، وفادار می مانند. از اين رو است که انتقاد پذير دانستن انديشه های راهنما، بيش از همه، بکار بازيافتن استقلال و آزادی کسانی می آيد که اين يا آن بيان قدرت را مرام خويش کرده اند.
هيچ کس نبايد ترديد کند که هر بيان قدرتی، از رهگذر نقد به بيان استقلال و آزادی راه می برد. بيان های استقلال و آزادی که از رهگذر نقد ها حاصل می شوند، گسترده ترين اشتراکات و، در همان حال، شفاف ترين اشتراکات را پيدا می کنند و وفای به عهد را ارزش و، بدان، استقرار جمهوری شهروندان را ميسر می گردانند.
و نيز، هيچکس نبايد ترديد کند که از ويژگی های بيانهای قدرت، يکی گرايش به ابهام و ديگری در برداشتن فراوان تناقض ها است. با رفع کردن ابهامها و تناقض ها، بيان قدرت به بيان استقلال و آزادی راه می برد. بدين قرار، هرگاه هر باورمندی باور خويش را انتقاد پذير بداند و خويشتن را از ضديت با باورهای ديگر برهد، در همان حال که انديشه راهنمای خويش را در بازيافتن استقلال و آزادی و حقوقمندی و رشد خويش کارآمد گردانده است، امکان جريان آزاد انديشه ها را بيشتر و قلمرو جامعه مدنی را گسترده تر و تبعيض های مانع همدلی و همکاری را از ميان برداشته است:
۵ – اين واقعيت که رشد هر جامعه در استقلال و آزادی و بر ميزان عدالت اجتماعی بستگی به آن دارد که زنان استقلال و آزادی و منزلت و کرامت خويشتن را بازيابند، ايرانيان را از واقعيت ديگری آگاه می کند: تصدی اين انقلاب بزرگ که جز از راه ترک زورمداری و روشهای خشونت آميز و تجاوزپيشگی به حقوق ميسر نيست، با جامعه است. وگرنه از استبداد تبعيض ساز و متکی به تبعيض چگونه می توان انتظار داشت، قدم پيش گذارد و اين تبعيض و تبعيض های ديگر را از ميان بردارد؟ رها کردن خويش از بند تبعيض ها کار هر انسان و کار جامعه است. بدين کار، جامعه مدنی مستقل و آزادِ شهروندان مستقل و آزاد تحقق می يابد.
بدين قرار، برداشتن مرزهائی که تبعيض ها ايجاد کرده اند، يکی از ديرپا ترين و مقاوم ترين ستون پايه های استبداد را از بن برکندن و متحقق گرداندن جامعه شهروندان دوست و همکار است. نبايد پنداشت که برداشتن اين مرزها، کاری بس مشکل است. کافيست که هرکس بر حقوق خويش معرفت جويد و اين حقوق را همه مکانی و همه زمانی بداند و به اين حقوق عمل کند تا هم از تبعيض ها برهد و هم زندگی خويش را بر افق بی کران معنويت بگشايد:
۶ - از آنجا که تبعيض ها فرآورده روابط قوا و «تضاد منافع» هستند و در همه جامعه ها، بخشی از رابطه ها، رابطه های قوا بشمارند، کم نيستند آنها که روابط قوا را امری طبيعی می شمارند. چند نوبت به اين باور نادرست پرداخته ام، در اين جا جز اين واقعيت را يادآور نمی شوم که هرگاه رابطه قوا همه مکانی و همه زمانی بود، هستی متعين پديد نمی آمد و برفرض پديد آمدن، جامعه ها تشکيل نمی شدند.
هرگاه رابطه طبيعی، رابطه انس نبود، تمامی متفکران در بازگرداندن انسان ها به اين رابطه، اشتراک نظر پيدا نمی کردند. دين ها و نيز ايسم ها، از جمله مارکسيسم، دربند رابطه قوا افتادن را از خود بيگانگی می دانند و هريک روشی را برای اين که انسانها از تضادها برهند، پيشنهاد می کنند. هرگاه اشتراک دين ها و مرامها در رابطه انس، يا خالی از زور و پر از دوستی را قدر می شناختيم و اين اشتراک جهان شمول را مبنای جستن روش بازيافتن جامعه رها از تضادها می گردانديم، بکاری توانا می شديم که جامعه ما را از رشد برخوردار و الگوی جامعه های ديگر می گرداند. انقلاب ايران تجربه موفقی بود از يافتن اشتراک ها که در بيان استقلال و آزادی، راهنمای آن گشت. هرگاه با سقوط رژيم سلطنت، گروه ها و اشخاص، در پشت خاکريزهای دين و مرامی سنگر نمی گرفتند که هويت خود را با تضاد، با دين و مرام ديگری، تعريف می کرد، می توانستيم قلمرو اشتراکها را بگسترانيم و نظام اجتماعی ايران را باز و تحول پذير و دولت را حقوقمدار بگردانيم. هرگاه بخواهيم از تجربه درس بگيريم،
۷ – می بايد بدانيم که بمحض اين که قدرت بمثابه هدف و روش، جانشين استقلال و آزادی گشت، «دشمنی شخصی» بيماری واگير می گردد. همانطور که مشاهده کرده ايم و می کنيم، دشمنی با دارندگان ديگر مرامها، جای به دشمنی با اسلام باوران داد و می دهد. انواع اسلام کشف شدند و می شوند. همه برای توجيه دشمنی. چرا؟ زيرا قدرت قابل تقسيم نيست. پس از زمانی که دين و يا مرام، پوشش قدرت باوری می شود، دوستی جای خود را به دشمنی می دهد. اين دشمنی صفت شخصی پيدا می کند بدين خاطر که راه را بر آشتی ببندد. در حقيقت، اختلاف نظر هم حقی از حقوق انسان است و هم دشمنی را ايجاب نمی کند. زيرا به يمن جريان آزاد انديشه ها، نظرها نقد می شوند و اشتراکشان بيشتر و عامل تحکيم رشته دوستی می گردد. نيم قرن تجربه و نيز مشاهده تجربه های جامعه های ديگر و مطالعه تاريخ، مرا به اين نتيجه رسانده است که هرگاه ميان دو کس و يا دو گروه، دشمنی صفت شخصی پيدا کند، دين و مرام و اخلاق و ارزش و حقوق بکار گرفته می شوند نه برای رفع دشمنی که برای توجيه دشمنی و آنهائی به دشمنی صفت شخصی می دهند که می خواهند راه را بر آشتی بربندند.
بااين وجود، قلمرو قدرت، قلمرو دشمنی و قلمرو آزادی، قلمرو دوستی است. ايستاده برحق دعوت کننده است به دوستی از راه ترک قدرتمداری و پذيرش حقوقمداری. و قدرتمدار فرا می خواند به تسليم شدن به قدرت و اطاعت. پس تشخيص اين دو، بسی آسان است. از ياد نبريم که نوروز جشن صلح و دوستی در استقلال و آزادی است:
۸ – آنها که می خواهند ايرانيان را در مدار بسته اين يا آن صورت استبداد نگاه دارند، از ميان برداشتن سلطنت وابسته بمثابه يکی از سه پايه استبداد تاريخی ايران را نه يک دست آورد بزرگ، که «فاجعه بزرگ» می خوانند. توجيه شان اينست که رژيم ملاتاريا - اينک رژيم مافياهای نظامی – مالی گشته -، بدتر از رژيم شاه است. اين صورت سازی و صورت بازی تنها در عقلهائی کاربرد دارد که در بند مداربسته بد و بدتر هستند. هرگاه آنان از بند اين مدار رها شوند و به فراخنای خوب و خوبتر درآيند، در می يابند که به يمن انقلاب، ايران، سرزمين شاه و رعيت، دارد به ايران سرزمين جمهوری شهروندان بدل می شود. از سه پايه داخلی استبداد، يکی بيشتر برجا نيست. تحريم انتخابات فرمايشی بيانگر رهنمود وجدان ملی است و نويد می دهد استقرار ولايت جمهور مردم و برقراری دولت متکی به شهروندان ايرانی و تابع و خدمتگزار اين مردم را. اميد که اين نوروز، مژده رسان جمهوری شهروندان است. رابطه مستقيم برقرار کردن با واقعيتها اين نويد و اميد را متحقق می گرداند:
۹ – از رابطه شاه و ولی صاحب اختيار مطلق با جامعه «رعيت و صغير»، قدرت را که حذف کنيم، رابطه يک تن و يک جامعه باقی می ماند. در اين رابطه، آن يک تن، شهروندی خود را بازمی يابد. رابطه اش با خود و با جامعه، رابطه مستقيم با واقعيت می شود. چنانکه رابطه جامعه با او نيز مستقيم با يک عضو خود و بر وفق حقوق می گردد.
حال اگر شاه و ولی را حذف کنيم و يا جامعه را حذف کنيم، قدرت برجا نمی ماند. چون دو واقعيت (جامعه و فرد آلت قدرت) از ميان برخاسته اند. اين تجربه به آدمی می آموزد که قدرت مجازی و انسان و جامعه انسانها و محيط زيست و...، واقعيت دارند. پس هرگاه رابطه ها رابطه ها با واقعيت بگردند، قدرت بی محل می شود و انسانها يکديگر را بمثابه شهروندان حقوقمند بازمی يابند.
در خانواده و در کارفرمائی، هرگاه رابطه را قدرت برقرار کند، رابطه دو همسر با يکديگر، رابطه غير مستقيم (از راه قدرت) می گردد. بنابراين، دوستی و عشق و حقوق و منزلت و کرامت تنظيم کننده رابطه نمی شوند. در کارفرمائی نيز، کارفرما و کارگر از طريق قدرت سرمايه بايکديگر رابطه برقرار می کنند. در اين رابطه، کارگر استثمار شونده و کافرما استثمار کننده می گردند. رابطه کارفرمائی به جامعه نيز، غير مستقيم می شود زيرا هدف کارفرمائی رساندن سود به حداکثر است ولو به زيان مردمی که فرآورده هايش را مصرف می کنند.
رابطه با جامعه های ديگر نيز، هرگاه رابطه مستقيم با واقعيت باشد، رابطه ای بر اصل موازنه عدمی می گردد. چرا که تنظيم کننده رابطه حقوق ملی و حقوق انسان و حقوق جامعه جهانی و حقوق جانداران و طبيعت می گردند. اما هرگاه رابطه با واقعيت از راه قدرت برقرار شود، درجا، رابطه بر اصل ثنويت برقرار می شود و رابطه مسلط – زير سلطه می گردد و جامعه ما، حال و روزی را پيدا می کند که از دوران قاجار بدين سو، پيدا کرده است.
رابطه مستقيم با زمان، انسان را از سرمايه ای برخوردار می کند که فرآورده نقد گذشته است و رابطه با مکان را رابطه با محيط زيست که به عمرانش، نه تنها کيفيت اين محيط بهتر می شود که خود زندگی ميسر می شود و رابطه با زمان و مکان، همه مکانی و همه زمانی شدن رشد انسان می گردد. حال اگر اين رابطه را غير مستقيم، يعنی از راه قدرت برقرار کنيم، پيشخور کردن و از پيش متعين کردن آينده و ايجاد محدوده کوچک ثروتمند و گستره بسيار بزرگ فقر و آلودگی مرگبار محيط زيست و... می گردد.
بدين سان، رابطه مستقيم برقرارکردن با واقعيتها، مجموعه ای از رابطه ها و سازماندهی فعاليتها را ببار می آورد که سازگار با استقلال و آزادی و حقوقمندی و کرامت انسان باشند و رابطه غير مستقيم با واقعيت در واقع رابطه مستقيم برقرار کردن با قدرت می شود و بشر را گرفتار روزگاری می کند که دارد. بنا بر اين،
۱۰ – رابطه مستقيم برقرار کردن با واقعيت، از رهگذر ايجاد رابطه مستقيم ميان حق و تکليف و ميان مصلحت و حق، نه تنها مدارهای بسته ای را می گشايد که هموزن هم هستند، بلکه بنا بر اين که تکليف بيرون از حق، حکم زور و مصلحت بيرون از حق مفسدت و هر دو، قدرت فرموده هستند، انسانها از بارسنگين تکليف ها و مصلحتهای قدرت سنجيده و فرموده رها می شوند. هر تکليف عمل به حق و هر مصلحتی بهترين روش عمل به حقی می گردند و انسان را سبک بال تر، مستقل تر و آزاد تر و خلاق تر می گردانند. پس هرگاه ايرانيان فراوان تکاليف و مصلحتهای بيرون از حق که رنگ «سنت» و «رسم و عادت» و دين ها و مرامهائی که انواع بيانهای قدرت هستند را شناسائی و خود را از بند آن رها سازند، انقلاب بزرگی را به ثمر نشانده اند که حاصلش انسانهای مستقل و آزاد و حقوقمند است. بدين قرار، عصيان بر تکاليفی که جبار و دستياران «روحانی» و غير روحانی او مقرر می کنند، بازيافتن استقلال و آزادی است. از اين ديد که به تحريم انتخابات فرمايشی بنگريم، آن را ترجمان وجدان همگانی بر وجوب رها کردن خويش از زير بار تکاليفی می يابيم که هم قدرت فرموده اند و هم ناقض حقوق انسان و تحقير کننده اويند:
۱۱ – هيچ مردمی ناتوانی را جشن نمی گيرد. نوروز ديرپاترين جشن جامعه بشری است زيرا جشن توانائی انسان و همدلی و همکاريش با طبيعت است. همدلی و همکاری که حاصلش رشد انسان و عمران طبيعت است. نوروز فراخوانی جاويدان به توانائی است. بانيان اين جشن را توانائی انسان به يمن رشد در استقلال و آزادی، می دانسته اند که تن دادن به حقارت، مرگ آور است. تحقيری مرگ آور است که باور آدمی انسان را بدان معتاد می کند. زور مداران از راه سرکوب مداوم است که زور پذيرها را مهار می کنند. اما زمانی می توانند به زورپذيران هرآنچه را می خواهند تحميل کنند که اينان، به حقارت خويش باور کنند. اين کار از عهده سرکوب تنها بر نمی آيد. نياز به بيان قدرتی است که مجموعه ای تکاليف قدرت فرموده را خدا يا حزب فرموده و پذيرفتن ناتوانی و حقارت خويش را، تقدير خدائی و يا ضرورت بنای جامعه آرمانی توسط حزب پيش آهنگ، بنده رستگار خداوند و يا همسو شدن کامل با حزب می باورانند. زمانی که جامعه دربند ترس و حقارت گشت و اعضای آن جز تکليف برای خود نشناختند، هر تحميلی به آن جامعه ميسر می شود.
حماسه هايی که سروده شده اند و اين فرياد: «ای انسان توانائی خويشتن را به يادآر» که همچنان بر فلات ايران طنين افکن است، به نسل امروز می گويند ايرانيان بارها زهر کشنده تحقير جمعی را چشيده اند. و هر بار، حماسه هائی چون حماسه هائی که فردوسی و مولوی سرودند و پهلوانانی که خطاب به ايرانيان فرياد برآوردند: سر از سينه حقارت و خفت بردار، خبر از آن داده اند که ايرانيان مصمم گشته اند از لباس حقارت و ترس بدرآيند و توانائی فطری خويش را بکار بازگرداندن روند مرگ به جريان زندگی کنند. نوروز ايرانيان لحظه های شکوهمند بازيافت خويشتن بمثابه انسانهای توانا است.
نوروز را روز عصيان بر صغارتی و حقارتی بگردانيم که اساس مرام ضد زندگی ولايت مطلقه فقيه است. زمان آنست که همه آنهائی که اسلحه در دست، نماد ترس و حقارتند، دريابند که اسلحه ای که در دستهاشان دارند، به فرياد، به آنها می گويد: تا حقارت و ناتوانی را سرشت خود نپندارند، آلت سرکوب و القای ترس نمی شوند. هرگاه بر اين حقارت مرگبار عصيان کنند، هرگاه استقلال و آزادی، بنا بر اين، توانائی خويش را بازيابند، نماد توانائی و غرور انسانی می گردند.
عصيان بر حقارت و ترس نه کاری است که بتوان آن را از امروز به فردا نهاد. در دم می بايد بدان روی آورد. در نوروز، خورشيد می بايد بر ايران، چونان سرزمين آزاده های توانا، بدمد:
۱۲ – نوروز، جشن خردمداری و دانش و فن جوئی و خلاق شدن عقل و آفريدن فرهنگ استقلال و آزادی است. «آزادی آبادی است»، از ديرگاه شعار مردم ايران بوده است. ايرانيان، در برهه هائی از تاريخ خود، نيک در می يافته اند که آن عقلی خود انگيخته است که استقلال و آزادی دارد. عقلی که بر مدار قدرت کار می کند، دانش و فن را جز در خدمت قدرت بکار نمی گيرد و جز راه و روش ويرانی نمی جويد. اين عقل، عقل قدرت مدار است که عرفان ترجمان موازنه عدمی بدو اعتماد نمی کند و به ايرانيان هشدار می دهد: اين عقل بنده قدرت و توجيه گر ولايت مطلقه او است و می دانيم که نظريه ولايت مطلقه فقيه و «شاه مصدر بيم و اميد» و... را عقل قدرتمدار ساخته است. اين عقل قدرتمدار است که در هر سری هست، او را صاحب خير و شر و مدعی و قاضی ديگران می گرداند. چاره ممنوع کردن عقل از کار و تن دادن به اوامر و نواهی جبار و دستياران او نيست. چاره در مستقل و آزاد کردن عقل و راست راه رشد در پيش گرفتن و دانش و فن آموختن و بکار بردنش در افزودن بر توانائی و شتاب بخشيدن به رشد است. عقلهای ما کار را با نقد خويش می بايد آغاز کنند. استقلال و آزادی را می بايد بازيابند. ترک روشهای تخريبی و باورهائی که ريشه و ساقه و شاخ و برگ و ميوه شان جز قدرت نيست، کاری است که به انجامش، روز ايران نوروز می گردد. بهترين شادباشها فراخواندن عقل به استقلال و آزادی است. تنها اين عقل است که خود انگيخته خلاق است:
۱۳ - به تحريم انتخابات فرمايشی از زاويه رابطه با رژيم نگريسته می شود: مردم به رژيم نه گفتند. اما از منظر رابطه اش با انسان که بنگريم، گشودن افق باز بر روی ايرانيانش می يابيم: تحريم رأی به حق حاکميت و شهروندی هر ايرانی است. تحريم سرباز زدن از حقارت صغارت است. تحريم بدرآمدن از لباس ترس است. تحريم اعلان وجود و حضور يک ملت توانمند در صحنه سياست، سياست داخلی و خارجی است. تحريم بازشناسی حقوق انسان و حقوق ملی است. تحريم بازيافتن وجدان ملی روشن و بازسازی جامعه مدنی است. تحريم بازيافتن عقل مستقل و آزاد، بنا بر اين، خود انگيخته است. تحريم خرافه زدائی و خشونت زدائی و رهاندن ايران از آسيبها و نابسامانی های اجتماعی است، تحريم... تحريم در دست گرفتن زمام امور خويش و پديد آوردن يک رهبری جمعی است:
هموطنان!
۱۴ - نوروز آرمانی آن روز است که جمهور مردم در رهبری جمعی جامعه خود شرکت می کنند. در برهه هائی از زمان، در آن کوتاه زمان ها که وجدان همگانی هدفی و روشی را معين می کند، رهبری جمعی ممکن می شود و واقعيت می جويد. برای اين که زمان اجتماعی رهبری جمعی دراز تر گردد، همزمان با مستقل و آزاد تر و خودانگيخته گشتن عقل های فردی و عقل جمعی و معرفتشن بر حقوق ملی و حقوق انسان و...، جامعه ما نيازمند بديل است.
بديل رژيم ولايت مطلقه فقيه وقتی می تواند نماد جمهوری شهروندان و دموکراسی شورائی بگردد که جامعه ايرانی تصميم به استقرار ولايت خويش گرفته باشد. دانسته باشد که در محدوده ولايت مطلقه فقيه، اصلاح بمعنای محدود کردن اين ولايت ممکن نيست بلکه آنچه ممکن است تحقق بخشيدن به استبداد فراگير است. هشدار! نپنداريد که ولايت مطلقه فقيه، در جمع شدن تمام قدرت در دست «رهبر» خلاصه می شود. نپنداريد که ولايت مطلقه فقيه استبداد مطلقه از آن نوع است که سلطنت استبدادی بود. ولايت مطلقه فقيه استبداد فراگير است. اين استبداد انسانها را از درون به تسخير خود در می آورد و او را به آلتی بدل می کند که می بايد تمام عمر درترس و ترور و حقارت و زبونی، بزيد. هرگاه مقاومت کسانی نبود که بنای مبارزه را بر توانائی انسان و استقلال و آزادی و حقوقمندی او گذاشته اند، اينک ايران در رژيم استبداد فراگير بود.
اما، به يمن استقامت اينان و جنبشهای ادواری ايرانيان، استقرار استبداد فراگير ميسر نگشته است. نيک که بنگريم دو واقعيت را می بينيم: اصلاح رژيم از درون، جز به گسترش قلمرو فعال مايشائی «رهبر» و مأموران او نيانجاميده است. در عوض، استقامت در برابر آن، دو کار را به انجام رسانده است: جلوگيری از استقرار استبداد فراگيری از نمونه استبداد فراگير کليسا در قرون وسطی و آشکار کردن ممکن بودن تغيير اين رژيم به دموکراسی و جمهوری شهروندان.
هرگاه نوروز را روزی بشماريم که ايرانيان دانسته اند تغيير رژيم ممکن است و به يمن تحريم انتخابات فرمايشی، توانائی خويش را اظهار کرده اند، قوت گرفتن «محور دوم» يا بديلی بيرون از رژيم و درون ايران، در دستور کار همه آنهائی قرار می گيرد که نمی خواهند بحران سازيهای رژيم ولايت فقيه کار را به مداخله خارجی و تجزيه و پامال شدن ايران، بکشاند. از اين پس، هم جمهور مردم می بايد توانايان را به شرکت در اين بديل برانگيزند و هم اينان می بايد، با قوت بخشيدن به اين بديل، ادامه جنبش همگانی تا استقرار جمهوری شهروندان را تضمين کنند.
اين نوروز را از صميم دل، دلی مالامال از شادی به هموطنانم تبريک می گويم. دلم مالامال از شادی است زيرا، باوجود مشکل هايی که بر سر راه هستند، می دانم که باطل که رژيم ولايت مطلقه مافياهای نظامی – مالی است، رفتنی و حق که جمهوری شهروندان است، آمدنی است. اميد به توانائی و همت شما ايرانيان که از اين نوروز تا آن نوروز، همه روزها را به يمن جنبش خويش، نوروز بگردانيد.



مجله نیویورک تایمز مقاله‌ای از نظربایف رئیس جمهوری قزاقستان منتشر کرده که وی در آن با توضیح تجربیات کشورش در برچیدن پایگاه هسته‌ای خواستار گسترش این رویه در بین تمامی کشورها شده است.
نورسلطان نظربایف، رئیس جمهوری قزاقستان در مقاله‌ای که نیویرک تایمز آن را منتشر کرده، نکاتی را درباره استفاده از انرژی هسته‌ای به ایران گوشزد کرده است.
نظربایف متن خود را با وحشت جهانی از "تروریسم هسته‌ای" آغاز کرده  و متذکر شده که اگر گروه‌های تروریستی به مواد لازم برای ساخت سلاح اتمی یا مواد رادیواکتیو دست پیدا کنند، از استفاده از آن خودداری نخواهند کرد.
نظربایف که در حال حاضر به همراه نمایندگان ۵۲ کشور دیگر در کنفرانس امنیت هسته‌ای در سئول به سر می‌برد، از قزاقستان به عنوان کشوری نام برده که تهدید هسته‌ای را تجربه کرده است.
او به پایگاه اتمی "سمی‌پلاتینسک" (semiplantinsk) در شوروی سابق اشاره کرده که هم‌اکنون جزو قزاقستان است. در این پایگاه در فاصله سال‌های ۱۹۴۹ تا ۱۹۸۹ حدود ۴۶۰ انفجار هسته‌ای آزمایش شد.
نظربایف نوشته نتیجه این آزمایشات کشته شدن هزاران نفر از ساکنان این منطقه به دلیل تشعشعات رادیواکتیو، بالا رفتن نرخ سرطان و زایمان‌های نارس نسبت به سایر مناطق کشور و به دنیا آمدن نوزادان با نارسایی‌های فیزیکی و روحی در این منطقه بوده است.

وی نوشته: «این میراث غمبار، توضیحی است بر چرایی تعهد و الزام مردم ما برای کم کردن سایه بمب اتمی از سر دنیا».
نظربایف سپس شرح داده که همین احساس مسئولیت باعث برچیده شدن نیروگاه سمی‌پلاتینسک در بیست سال پیش به طور داوطلبانه شد. پس از فروپاشی شوروی، قزاقستان به چهارمین قدرت هسته‌ای جهان تبدیل شد اما به طور داوطلبانه نیروگاه‌های اتمی خود را برچید.
به گفته‌ی رئیس جمهور قزاقستان، مردم این کشور از آن زمان تلاش می‌کنند دیگر کشورها را تشویق کنند تا راه قزاقستان را بروند و دنیایی بسازند که در آن بمب اتمی به تاریخ بپیوندد.
نظربایف همچنین تاکید کرده که وقتی یک کشور مجهز به سلاح اتمی باشد، دیگر کشورها نیز احساس می‌کنند برای محافظت از خود باید به این سلاح مجهز شوند و این دلیلی است بر گسترش سلاح هسته‌ای و تهدیدی برای امنیت همه جهان که می‌تواند به یک خطر بزرگتر منتهی شود و آن تجارت غیرقانونی و خطرناک مواد اولیه مورد نیاز برای ساخت این سلاح‌هاست.

توصیه به ایران
رئیس جمهور قزاقستان در بخش دیگری از مقاله خود به ایران اشاره کرده و نوشته جامعه بین‌الملل نگران هدف واقعی ایران از برنامه اتمی‌اش است. نظربایف نوشته: «با به رسمیت شناختن حق تمامی اعضای جامعه بین‌الملل برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، قزاقستان از روابط نزدیک دیپلماتیک با همسایه خود در دریای خزر استفاده می‌کند تا تهران را متقاعد سازد از این مثال‌ها عبرت بگیرد».
نظربایف همچنین اعلام کرده که قصد دارد همراه با همسایگان قزاقستان، ایده آسیای مرکزی عاری از سلاح  اتمی را اجرایی کند و از تجارب قزاقستان برای بیشتر شدن تعداد مناطق بدون سلاح اتمی در سراسر خاورمیانه استفاده کند. وی تاکید کرده که در این زمینه نیاز به ضمانت قانونی از سوی کشورهای دارای سلاح اتمی وجود دارد تا از این سلاح علیه کشورهایی که بمب اتمی ندارند استفاده نکنند.

تاسیس بانک سوخت هسته‌ای در قزاقستان
رئیس جمهور قزاقستان این کشور را با توجه به اینکه دارنده بیشترین معادن اورانیوم جهان است، مکان مناسبی برای تبدیل شدن به اولین بانک سوخت هسته‌ای جهان دانسته، بانکی که به گفته‌ی وی می‌تواند با حمایت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، اورانیوم مورد نیاز سوخت رآکتورهای اتمی برای مصارف صلح‌آمیز را تامین کند، بدون آنکه نیازی به معامله اورانیوم در بازار آزاد باشد. تمام کشورهای عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیز می‌توانند به این بانک دسترسی داشته باشند.
نظربایف در پایان نوشته‌ی خود به سایر کشورها اطمینان داده که با چشم‌پوشی از سلاح اتمی سود زیادی نصیب‌شان خواهد شد. وی نوشته: «من شک ندارم که قزاقستان به دلیل تصمیمی که بیست سال پیش گرفت، در حال حاضر کشور موفق‌تر و باثبات‌تری است که تاثیرگذاری بیشتری بر جامعه بین‌الملل دارد و دوستان بیشتری هم در دنیا دارد».
به نظر وی رسیدن به این درک و احساس مشترک که جهان بدون سلاح اتمی جهان امن‌تری خواهد بود، تنها راه جلوگیری از گسترش سلاح اتمی و کم کردن امکان دستیابی تروریست‌ها به سلاح‌های مرگبار است. وی قول داده که شهروندان قزاقستان حاضرند هرکاری بکنند تا دنیایی به وجود آید که در آن سلاح اتمی ریشه کن شده باشد.
رئیس جمهوری قزاقستان در پایان مطلبش درباره ایران نوشته: «ما قصد داریم موفقیت و کامیابی و همبستگی صلح‌آمیز را جانشین ترس و شک کنیم. ایران در حال حاضر با این تصمیم روبروست. ما باید تلاش کنیم تا موقعیت مناسبی را به وجود آوریم که در آن سایر کشورها هم بتوانند یک انتخاب صحیح داشته باشند».



باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا در کنفرانس امنیت هسته‌ای سئول از ایران و کره شمالی خواست تا دنیا را با برنامه اتمی خود تهدید نکنند. چین نیز خواهان توفق بین‌المللی برای مبارزه با تروریسم اتمی شد.
باراک اوباما، رئیس‌جمهوی آمریکا، در کنفرانس امنیت اتمی سئول نسبت به خطر تروریسم هسته‌ای هشدار داد. وی همچنین از خطر دستیابی گروه‌های تروریستی به مواد رادیواکتیو ابراز نگرانی کرد و گفت: «لازم نیست تروریستها به مقدار زیادی از این مواد دست پیدا کنند، تنها یک مشت از این مواد کافی است تا صدها هزار انسان بی‌گناه را به کشتن دهد».
رئیس‌جمهوری آمریکا تصریح کرد که از زمان برگزاری اولین کنفرانس امنیت اتمی در سال ۲۰۱۰ در واشنگتن قدم‌های مثبتی برای امنیت جهان در برابر مواد اتمی برداشته شده ولی وی این قدمها را ناکافی دانست. اوباما همچنین تاکید کرد که هیچ کشوری به تنهایی نمی‌تواند با تروریسم هسته‌ای مقابله کند.
رئیس جمهوری کره جنوبی نیز خواستار یک راه حل اساسی برای این مشکل شد. وی تصریح کرد که این راه حل اساسی شامل کاهش و در نهایت از بین بردن مواد رادیواکتیو اضافی است که می‌تواند برای ساخت بمب اتمی مورد استفاده قرار گیرد.
رئیس‌جمهوری چین نیز تصریح کرد که برای دستیابی به امنیت هسته‌ای نیاز به توافق بین‌المللی وجود دارد.
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان نیز که  به نمایندگی از سوی آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور، در کنفرانس امنیتی سئول شرکت کرده، از یک چالش جهانی صحبت کرد. وی گفت: «در دوره جهانی شدن و تروریسم بین‌المللی، ناامنی هسته‌ای در یک کشور می‌تواند بسیاری از کشورها را تهدید کند».

وستروله همچنین هشدار داد که استفاده صلح‌آمیز از مواد رادیواکتیو نیز می‌تواند پرخطر باشد و این مواد می‌توانند برای ساختن "بمب‌های کثیف" مورد سوءاستفاده قرار گیرد.

نگرانی عمومی نسبت به دو کشوری که در سئول نبودند
از روز دوشنبه ۲۶ مارس، هفتم فروردین سران ۵۳ کشور دنیا که اکثرا صاحب انرژی اتمی هستند در سئول پایتخت کره جنوبی جمع شده‌اند تا درباره امنیت هسته‌ای گفت‌و‌گو کنند.
موضوع اصلی این کنفرانس هرچند رسما اعلام نشده، مناقشه اتمی دو کشور ایران و کره شمالی است، هرچند این دو کشور نماینده‌ای در این کنفرانس ندارند. باراک اوباما در سخنان خود از این دو کشور خواست تا برنامه اتمی خود را متوقف کنند و دنیا را با استراتژی هسته‌ای خود تهدید نکنند.
این کنفرانس در حالی برگزار می‌شود که کره شمالی اعلام کرده اواسط ماه آوریل، موشکی را به منظورقرار دادن یک ماهواره در مدار زمین به فضا پرتاب می‌کند. ژاپن، کره جنوبی و ایالات متحده می‌گویند قصد اصلی کره شمالی از پرتاب این موشک، آزمایشی برای برنامه اتمی‌اش است.
باراک اوباما در کنفرانس سئول همچنین به روسیه پیشنهاد داد تا مذاکرات جدیدی را به منظور کاهش تسلیحات اتمی دو کشور آغاز کنند. وی تصریح کرد: «ما می‌توانیم با قاطعیت بگوییم که بیش از حد نیاز سلاح اتمی داریم». اوباما از چین هم خواست تا در برنامه خلع سلاح عمومی شرکت کند و ذخایر سلاح‌های هسته‌ای‌اش را که رو به افزایش است، کاهش دهد.

تعهدات کشورها در کنفرانس سئول
کمتر از ۱۰ کشور در جهان سلاح هسته‌ای دارند و تنها ۳۰ کشور از انرژی هسته‌ای استفاده می‌کنند. اما تقریبا همه جا از تشعشعات اتمی برای مصارف پزشکی، صنعتی و تحقیقات استفاده می‌شود.
به همین دلیل در کنفرانس سئول تصریح شد که حتی دستگاه‌هایی که از تشعشعات اتمی برای درمان سرطان استفاده می‌کنند نیز باید درست همانند ضایعات خطرناک اتمی محافظت شوند.
به همین منظور از کلیه کشورهای شرکت‌کننده در این کنفرانس خواسته شد تا تجهیزات آغشته به مواد رادیواکتیو خود را مورد بازبینی قرار دهند و منابع تشعشعات رادیواکتیو را که برای مصارف عادی مورد استفاده هستند بیشتر و دقیق‌تر کنترل کنند.
کشورهای شرکت‌کننده در کنفرانس سئول همچنین متعهد شدند تا سال ۲۰۱۴ موادی را که می‌توانند برای ساخت سلاح اتمی مورد استفاده قرار گیرند، در مکان‌های امن نگهداری کنند. همچنین انتقال مواد رادیواکتیو نیز باید محافظت‌شده‌‌تر و با کنترل بیشتر صورت بگیرد.







تجارت با ایران سود کلانی برای شرکت‌های آلمانی در بر دارد. این شرکت‌ها از راه‌هایی مانند "حمل چمدانی پول"، "مبادله کالا با کالا" یا "پرداخت پول از طریق کشور سوم" به تجارت با جمهوری اسلامی ادامه می‌دهند.
روزنامه‌ی "فایننشیال تایمز آلمان" می‌نویسد که بخش‌هایی از اقتصاد آلمان ظاهرا علاقه‌ای ندارد با وجود تحریم‌های سنگین بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی، تجارت سودآور خود با ایران را متوقف کند. میشائل توکوس، رئیس اتاق بازرگانی آلمان و ایران در هامبورگ به این نشریه اقتصادی گفت که «شرکت‌های آلمانی خود را با تحریم‌ها علیه ایران تطبیق داده‌اند».
هارالد هومان، حقوقدان در عرصه‌ی اقتصاد خارجی و کارشناس تجارت با ایران نیز معتقد است که «بیم توقف کامل دادوستدها به واقعیت بدل نشده است». او خود در ماه جاری میلادی (مارس ۲۰۱۲) قرارداد معامله‌ای کلان با طرف ایرانی را برای یکی از موکلان خود منعقد کرده است.
البته تجارت آلمان با ایران در سال ۲۰۱۱ میلادی، به نوشته‌ی فایننشیال تایمز آلمان، ۱۸ درصد کاهش داشته است. رئیس اتاق بازرگانی آلمان و ایران انتظار دارد که میزان دادوستدهای دو طرف در سال جاری میلادی نیز در همین حدود کاهش یابد. با وجود این هنوز هم صادرات به ایران در‌آمد قابل توجهی نصیب شرکت‌های آلمانی می‌کند. این درآمد در سال ۲۰۱۱ حدود ۱/ ۳ میلیارد یورو بوده است.
از حمل چمدانی پول تا نقش بانک‌های کشور سوم
بزرگ‌ترین مشکل تجارت با ایران پرداخت پول است. بانک‌های مهم ایرانی از جمله بانک مرکزی جمهوری اسلامی در فهرست تحریم‌های اتحادیه‌ی اروپا قرار دارند. علاوه بر این تقریبا تمام بانک‌های آلمانی مبادلات مالی با آمریکا را به دادوستد با جمهوری اسلامی ترجیح می‌دهند.
با وجود این دستگاه‌های چاپ، شکلات‌های مغزدار یا تجهیزات پزشکی آلمانی به ایران صادر می‌شوند. دو طرف برای دور زدن این مشکل از راه‌های مختلفی استفاده می‌کنند.
آن‌طور که رئیس اتاق بازرگانی آلمان و ایران در هامبورگ به فایننشیال تایمز گفته است، در معاملاتی که رقم آنها تا حدود ۵۰ هزار یوروست، چمدان کار حواله‌ی بانکی را انجام می‌دهد.
تبادل کالا هم روش دیگری است که از قرار روندی صعودی در پیش گرفته است.
محبوب‌ترین راه دور زدن تحریم‌ها علیه تهران اما توسل به بانک‌های طرف سوم است. بانک‌های ترکیه در این میان نقش مهمی ایفا می‌کنند.
مؤسسات مالی ارمنستان، بلاروس و آذربایجان نیز از دیگر خطوط ارتباطی هستند.
تبصره‌ی "شرایط خاص"
به گفته‌ی هومان، کارشناس حقوقی در عرصه‌ی اقتصاد خارجی، این تنها بانک‌های خارج از اتحادیه‌ی اروپا نیستند که شرایط انجام دادوستد با شرکت‌های ایرانی را فراهم می‌کنند.

ارائه‌ی خدمات انجمن ارتباطات جهانی بین بانکی (سوییفت) به بانک‌های ایرانی از نیمه‌های ماه مارس متوقف شد ارائه‌ی خدمات انجمن ارتباطات جهانی بین بانکی (سوییفت) به بانک‌های ایرانی از نیمه‌های ماه مارس متوقف شد
ظاهرا برخی از بانک‌های کوچک آلمان «در معاملات خاص و با شرایطی خاص» حاضرند پول به ایران منتقل کنند. در سوئیس، فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی نیز هستند مؤسسات مالی‌ای که همچنان حساب‌های بانک‌های ایرانی را باز نگهداشته‌اند.
به گفته این کارشناس با وجود قوانین بسیار سختگیرانه‌ی آمریکا هم «در شرایط بسیار خاص» امکان تراکنش‌های مالی وجود دارد. به‌عنوان مثال اقلام دارویی و مواد خوراکی از تحریم مطلق مستثنی هستند.
قراردادهای قدیم آلمان با ایران نیز با گسترش تحریم‌های بین‌المللی علیه جمهوری اسلامی با مشکلات فراوانی روبه‌رو شده‌اند. بر اساس تصویب اتحادیه‌ی اروپا در هفته‌های اخیر انجمن ارتباطات جهانی بین بانکی (SWIFT) نمی‌تواند برای انتقال پول به ایران مورد استفاده قرار گیرد.
بدین ترتیب برای شرکت‌های آلمانی دیگر ممکن نیست، آن‌گونه که توکوس می‌گوید، پول «معاملات کاملا قانونی پیش از تصویب تحریم‌ها» را از ایران دریافت کنند. مگر این‌که طرف‌های این قراردادها هم به راه‌های دیگر متوسل شوند.



اعتصاب موقت کارکنان بخش خدمات در آلمان به برخی از فرودگاه‌های بزرگ رسید و موجب تأخیر و فسخ صدها پرواز شد. نمایندگان اتحادیه‌های کارگری و کارفرمایان هنوز بر سر افزایش حقوق کارکنان بخش خدمات به نتیجه نرسیده‌اند.
کارکنان بخش‌های مختلف در برخی از فرودگاه‌های آلمان از جمله در فرودگاه‌های فرانکفورت، کلن-بن، دوسلدورف، مونیخ، ا‌شتوتگارت، برمن و دورتموند روز سه‌شنبه (۲۷ مارس/ ۸ فروردین) دست از کار کشیدند. کارمندان حمل و نقل عمومی، درمانگاه‌ها و ادارات دولتی نیز در بخش‌هایی از جنوب آلمان بر سر کار خود حاضر نشدند.
شرکت‌های هواپیمایی‌ای که پروازهای‌شان از فرودگاه‌های محل اعتصاب انجام می‌‌شود، اعلام کرده‌اند که ممکن است پروازها با تأخیر انجام شوند یا فسخ شوند. بعدازظهر سه‌شنبه قرار است اوضاع به حالت عادی بازگردد.


این اعتصاب‌ها اخطاری و موقت هستند و در ادامه‌ی اعتصاب هفته‌های اخیر در نقاط مختلف آلمان صورت می‌گیرند. تا کنون چند دوره مذاکره بین نمایندگان سندیکاها و اتحادیه‌های شاغلان با کارفرمایان انجام شده است. گفت‌وگوها روز چهارشنبه (۹ فروردین) ادامه می‌یابند.
اعتصاب کارکنان فرودگاه هانوفر نمایندگان اتحادیه‌ها خواستار ۵/ ۶ درصد افزایش دستمزد حدود ۲ میلیون شاغل در بخش خدمات – حداقل ۲۰۰ یورو در ماه – هستند. کارفرمایان اما با ۳/۳ در صد افزایش حقوق در دو سال موافق‌اند. اتحادیه‌های کارگری این میزان را حتی برای یک سال هم ناکافی می‌دانند.


هانس-پتر فریدریش، وزیر کشور آلمان، گستردگی اعتصاب‌ها را با شرایط گفت‌وگوها و مطالبات مطرح‌شده متناسب نمی‌داند و از آن انتقاد می‌کند.
درصورتی‌که گفت‌وگوهای روز چهارشنبه مانند مذاکرات پیشین بی‌نتیجه پایان یابند، ممکن است موجی از اعتصاب سراسر آلمان را فرا گیرد. در این صورت ممکن است کارکنان بخش‌های فولاد، خدمات، بانک‌ها و مخابرات در کنار هم دست به اعتصاب بزنند.
رئیس یکی از سندیکاهای آلمان در بخش خدمات روز دوشنبه (۷ فروردین) تهدید کرد که در صورت شکست گفت‌وگوها «هماهنگی‌هایی صورت خواهد گرفت تا با هم دیده شویم».




مرکز مانیتورینگ بین‌المللی اعلام کرد یک کشتی حامل شکر از برزیل به ایران در شرق اقیانوس هند ربوده شده است. سخنگوی نیروهای دفاع دریایی مالدیو نیز اعلام کرد که نیروهای دریایی هند و مالدیو موفق به نجات آن نشده‌اند.
به گزارش خبرگزاری رویترز احتمال داده می‌شود ربودن این کشتی با ۲۳ سرنشین که در اوائل صبح روز دوشنبه ۲۶ مارس رخ داده، کار دزدان دریایی سومالیایی باشد.
خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد که ملیت سرنشینان این کشتی مشخص نیست، اما کشتی با پرچم بولیوی حرکت می‌کرده است.
این کشتی که «اگلانتین» نام دارد، ماه گذشته ‌‌(فوریه) از ریودوژانیرو از برزیل به مقصد ایران حرکت کرده بود.
یکی از سخنگویان مرکز کشتیرانی ناتو نیز به خبرگزاری رویترز گفت دزدان دریایی در منطقه‌ای بسیار دورتر از سومالی به عملیات دست زده‌اند.
عملیات دزدان دریایی در فاصله بسیار دور از سومالی ، تا کنون سابقه نداشته است.
این اقدام در حالی صورت گرفته که نیروهای دریایی ناتو، اتحادیه اروپا و ایران سعی می‌کنند با گشت‌زنی در اقیانوس هند، امنیت این منطقه را تامین کنند.

ایالات متحده آمریکا هم اعلام کرد که کشتی یادشده تحت حمایت خطوط کشتیرانی ایران قرار داشته است. واشینگتن خطوط کشتیرانی ایران را در فهرست تحریم‌های خود قرار داده است.
عبدالرحیم لطیف، سخنگوی نیروهای دفاع دریایی مالدیو در گفتگویی تلفنی به خبرگزاری فرانسه گفت نیروهای دریایی مالدیو کشتی دزدان دریایی را با همکاری نیروهای دریایی هندی تعقیب کردند، اما موفق به نجات کشتی نشدند.
مالدیو در ماه‌های گذشته اعلام کرده بود که با همکاری سری‌لانکا و هند برای برقراری امنیت خطوط کشتیرانی تلاش می‌کند و چندین دزد دریایی را نیز دستگیر کرده است.

بدنبال دو دهه هرج و مرج و جنگ داخلی در سومالی، گروه‌های نظامی سومالیایی رو به راهزنی دریایی آورده‌اند.
دست‌کم ۴۰ کشتی در سال گذشته از سوی دزدان دریایی سومالی ربوده شدند و بیش از ۴۰۰ تن از سرنشینان آنها هم به گروگان گرفته شدند.
سازمان بين‌المللی شکر اعلام کرده جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۱و ۲۰۱۲ میلادی، نياز به واردات حدود ۶ /۱ ميليون تن شکر دارد.
این در حالی است که به علت تحریم‌های غرب علیه ایران، پرداخت پول برای خرید از خارج کشور از طریق سیستم بانکی جهانی دشوار شده است.
بر اساس این گزارش، کشتی «اگلانتین» حامل محموله ۶۳ هزار تنی شکر به ایران بوده است. برزیل بزرگ‌ترین صادرکننده شکر در جهان است.



آمریکا به دنبال استقرار سپرهای دفاعی در آسیا و خاورمیانه


خبرگزاری رویترز روز دوشنبه در گزارشی به نقل از یک مقام ارشد در وزارت دفاع ایالات متحده خبر داد که این کشور به دنبال استقرار سامانه‌های محلی برای دفاع موشکی در آسیا و خاورمیانه است. در این گزارش از مذاکرات آمریکا با ژاپن و کره جنوبی و استرالیا خبر داده شده است.
گزارش رویترز تنها چهار روز پس از آن منتشر شده است که رئیس جمهور روسیه بار دیگر نگرانی و مخالفت کشور خود با سامانه دفاعی ناتو به رهبری آمریکا را مطرح کرد.
دیمیتری مدودیف، رئیس جمهور روسیه، چهارم فروردین‌ماه در یک سخنرانی برای چندمین بار هشدار داد که سامانه دفاع موشکی آمریکا در خاک اروپا می‌تواند «همسانی اتمی موجود» میان دو کشور را برهم زند و به مقابله به مثل از طرف روسیه منجر شود.
حال مادلین کریدن، از معاونان وزیر دفاع آمریکا، در گفت‌وگویی خبر داده است که ایالات متحده در پی آن است سامانه‌ای مشابه سامانه دفاع موشکی اروپا در آسیا و خاورمیانه نیز به راه بیندازد.
به گفته خانم کریدن، دولت باراک اوباما برای اجرای این طرح خود قرار است دو رشته مذاکرات داشته باشد: یکی با ژاپن و استرالیا و دیگری با ژاپن و کره جنوبی.
به گفته این مقام ارشد در وزارت دفاع آمریکا، سپرهای موشکی در آسیا و خاورمیانه قرار است ایالات متحده و متحدانش را از تهدید موشکی ایران و کره شمالی در امان نگه دارد.
پیشتر تاکید آمریکا بر استقرار سامانه دفاعی با هدف مقابله با تهدیدهای جمهوری اسلامی واکنش تند مقامات در تهران را به دنبال داشته و حتی یکی از آنها تا آنجا پیش رفت که تهدید کرد ایران این سامانه دفاعی را منهدم خواهد کرد.  
به گزارش خبرگزاری رویترز، این تلاش آمریکا به احتمال زیاد بر روابط ایالات متحده با روسیه و چین اثر خواهد گذاشت، دو کشوری که از این واهمه دارند سامانه‌های دفاعی آمریکا بر امنیت آنها اثر منفی داشته باشد
در همین زمینه رئیس جمهور روسیه روز جمعه گذشته گفت:  «هنوز کسی به من توضیح نداده است که چرا باید باور کنیم سامانه جدید در اروپا به سوی ما هدف‌گیری نخواهد شد.»
موضوع استقرار سامانه دفاع موشکی ناتو به رهبری ایالات متحده در خاک چند کشور اروپایی مدت‌هاست که محل بحث و مناقشه روسیه با این کشور است و علاوه بر این واکنش تند جمهوری اسلامی را نیز در پی داشته است.
به گفته مادلین کریدن، معاون امور استراتژیک جهانی در وزارت دفاع آمریکا، دولت آقای اوباما برای سامانه دفاعی خود در خاورمیانه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان، وارد گفت‌وگو خواهد شد.



سرودهای اشتباه؛ از امامعلی حبيبی تا تيرانداز قزاق

مسئولان ورزش کويت از پخش اشتباه سرود ملی قزاقستان در رقابت های تيراندازی عذرخواهی کرده اند.
آن ها هنگام اعطای مدال به ورزشکار قزاق که به مدال طلای مسابقات تيراندازی زنان دست يافته بود، ترانه‌ای از فيلم کمدی بورات را پخش کرده بودند.
اين فيلم کمدی که شش سال پيش در آمريکا ساخته شد، قزاقستان را کشوری عقب‌مانده معرفی کرده بود. پخش اين فيلم در قزاقستان ممنوع است.
مربی تيم ملی تيراندازی قزاقستان در اين باره گفت که مسئولان برنامه، اين سرود ملی جعلی را از اينترنت دانلود کرده بودند.
نسخه اشتباه، ساخته ساشا برون کوهن در فيلم بورات است. در جريان اين رقابت ها سرود ملی صربستان نيز به اشتباه پخش شد.
اما اين ها فقط دو نمونه از اشتباهاتی است که در رويدادهای ورزشی هنگام نواختن سرود ملی کشورها رخ می دهد و تاريخ ورزش پر از اشتباهات مشابه است که اغلب نيز سهوی بوده. سهل انگاری مقامات ميزبان و مسئولين برگزاری رقابت ها، عمده ترين دليل پخش اشتباه سرود ملی کشورهای مختلف به شمار می رود.
در ادامه اين گزارش به مواردی ديگر از اشتباهات پرشمار برگزار کنندگان رقابت های ورزشی در پخش سرود ملی کشورهای مختلف اشاره شده است.

ماجرای امامعلی حبيبی
سال ۱۹۶۲ در مسابقات جهانی توليدو، امامعلی حبيبی در وزن ۷۸ کيلوگرم بر خوان فلورس از مکزيک و جيمز فرگوسن آمريکايی غلبه کرد. سپس با ضربه فنی از سد اسماعيل اوغان از ترکيه گذشت.
ميخاييل بک مورزوف از شوروی و پتکو درمنچی يف از بلغارستان نيز مقابل ببر مازندران تسليم شدند تا او پس از دو طلای جهانی و يک طلای المپيک، در اوج آمادگی و با فاصله ای چشمگير نسبت به حريفانش مجدداً حرف اول دنيای کشتی را بزند.
وقتی روی سکوی قهرمانی ايستاد و مدال را به گردنش انداختند، نمايندگان بلغارستان و آمريکا روی سکوی دوم و سوم، مانند تماشاگران آمريکايی به احترام سرود ملی که در حال نواخته شدن بود ايستادند؛ اما حبيبی که سرود به گوشش ناآشنا بود از روی سکو پريد پايين.
پس از اعتراض حبيب الله بلور سرمربی تيم ملی و مسئولين تيم ملی ايران، مشخص شد که مسئولين ورزشگاه به اشتباه، صفحه مربوط به سرود عراق را پخش کرده اند. آن ها عذرخواهی کردند و حبيبی دوباره روی سکو رفت تا اين بار سرود ملی ايران پخش شود.

سرود شاهنشاهی يا جمهوری اسلامی
در سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ در چند رقابت های بين المللی، پخش سرود شاهنشاهی برای مدال آوران ايرانی دردسر ساز شد. با توجه به جو انقلابی آن روزها، ورزشکاران هراسان بودند که هنگام بازگشت به ايران با انگ «طاغوتی» استقبال شوند. مقامات ميزبان اما بی اطلاع از حساسيت موضوع، در رقابت های مختلف سرود رژيم سابق را می نواختند.
اين ماجرا در رقابت های بوکس ارتش های جهان تا آستانه ايجاد درگيری فيزيکی پيش رفت. بوکسور ايرانی که قهرمان شده بود برای پيشگيری از اتهام ضد انقلاب بودن، از روی سکو فرياد الله اکبر و خمينی رهبر سر داد!
در نخستين ملاقات آيت الله خمينی با ورزشکاران که در قم انجام شد، محمد نصيری و محمود نامجو از وزنه برداری، حسن بهشتيان از کشتی و چند چهره ورزشی ديگر حضور داشتند. فيلم اين ديدار کوتاه، بارها از صداوسيمای ايران پخش شده است.
مرحوم نامجو برای پايان دادن به اين ماجرای فرساينده از رهبر انقلاب خواست تا سرودی جديد طراحی شود که ديگر چنين مشکلی برای ورزشکاران پيش نيايد. آيت الله خمينی اما به طور کلی از اين مسائل بی اطلاع بود و سوال را متوجه نشد. او با لحن عصبانی از نامجو پرسيد: يعنی من سرود بسازم؟

سرود تايوان به جای چين
ارکستر کشور گرانادا که جزيره ای در دريای کارائيب است، فوريه ۲۰۰۷ در مراسم افتتاحيه استاديوم کريکت که هزينه احداث آن را جمهوری خلق چين پرداخته بود، اشتباهی مرتکب شدند که عصبانيت شديد مهمانان بلندپايه چينی را در پی داشت.
آن ها در مقابل مقامات اين کشور به جای سرود ملی چين ، سرود تايوان را نواختند! وقتی سفير چين و ساير مقامات چينی که بانی احداث اين استاديوم بودند، سرود تايوان را به جای سرود چين شنيدند بی اندازه خشمگين شدند.
چين از سال ۱۹۴۹ پايان جنگ داخلی، جزيره تايوان را به عنوان ياغی تلقی می کند. کيت ميچل ، نخست وزير گرانادا ناگزير شد رسماً از پکن عذرخواهی کند و قول بدهد که تحقيقات جدی در اين مورد انجام گيرد.
گرانادايی ها در حال سرود تايوان را نواختند که سال ۲۰۰۵ روابط ديپلماتيک خود با تايوان را با اين انگيزه قطع کرده بودند که روابط خود با چين را مستحکم کنند!

ليتوانی يا لتونی؟
سال ۲۰۰۸ در ديدار دوستانه‌ تيم‌های ملی جمهوری چک و ليتوانی در پراگ، سرود کشور ميهمان به اشتباه پخش شد.
علاوه بر اين گوينده ورزشگاه شهر پراگ، اسم تيم ميهمان را به جای ليتوانی، لتونی اعلام کرد.
هنگام پخش اشتباه سرود، بازيکنان ليتوانی با تکان دادن سر و دست، نسبت به سرودی که جمعيت به احترام آن ايستاده بودند، واکنش نشان دادند.
واسلاو تيچی مدير روابط عمومی فدراسيون فوتبال جمهوری چک مسئوليت اين اشتباه را پذيرفت و برای عذرخواهی از ليتوانيايی ها اعلام کرد در پايان همان ماه از سمت خود کناره‌گيری خواهدکرد.

فوتبال عراق و کره شمالی
سال ۲۰۰۷ در ورزشگاه راجامانگالای تايلند، اشتباه در پخش سرود ملی عراق باعث اعتراض شديد اين تيم شد.
در حالی که بازيکنان عراقی با گذاشتن دست بر روی سينه، به سمت پرچم خود ايستاده بودند تا سرود ملی کشورشان قبل از بازی با کره شمالی را بشنوند، سرود ديگری پخش شد.
بازيکنان عراق در وسط مراسم فرياد می زدند: «اين سرود ملی ما نيست.»
آن ها معترضانه می پرسيدند: اين سرود را از کجا آورده ايد؟ بر اثر اعتراض و پيگيری آن ها سرود ملی اين کشور پيدا شد تا بين دو نيمه و در ميان تشويق شديد تماشگران مجددا پخش شود.
اشتباه اما از جانب خود عراقی ها بود که به جای لوح فشره سرود ملی شان، CD ديگری را در اختيار ميزبان قرار داده بودند.

سرود برزيل در اصفهان
در ديدار دوستانه تيم‌های ملی فوتسال ايران و برزيل که اسفند ۱۳۸۹ در اصفهان برگزار شد، يک موزيک به جای سرود ملی برزيل پخش شد. بازيکنان برزيل نيز با تکان های دست، اين خطا را يادآوری کردند.
مسئولين سالن پيروزی اصفهان بلافاصله متوجه اشتباه خود شدند. آن ها پس از پخش سرود جمهوری اسلامی، مجدداً سرود برزيل را –اين بار بدون اشتباه- پخش کردند. ايران در آن بازی ۴ بر ۳ از برزيل شکست خورد.

جبران اشتباه با اشتباه بزرگ تر!
سال ۲۰۰۷ در مسابقات جهانی کشتی فرنگی به ميزبانی باکو، مدال طلای ۷۴ کيلوگرم نصيب ياوور ياناکی يف از بلغارستان شد. وقتی او روی سکوی قهرمانی ايستاد و پرچم کشورهای نفرات اول تا سوم برافراشته شدند، سرودی اشتباه به جای سرود بلغارستان پخش شد.
او بلافاصله از روی سکو پايين پريد و اعتراض کرد. دقايقی بعد، مجدداً روی سکو برگشت اما اين بار هم سرود ديگری پخش شد. والنتين يوردانف رييس فدراسيون کشتی بلغارستان به شدت عصبانی بود. اما از او عصبانی تر رافائل مارتينتی رييس فيلا بود. او می گفت چنين اشتباهی در رقابت های جهانی غير قابل بخشش است.
سرانجام نيز سرود اصلی بلغارها پخش نشد و ياناکی يف با گرفتن مدال و حکم قهرمانی اش، با عصبانيت از روی سکو پايين آمد.

سرود فيفا به جای سرود ملی
گاهی اوقات پخش اشتباه سرودها آگاهانه بوده است. مثلاً در مرحله اول از رقابت های مقدماتی فوتبال المپيک بانوان، در ديدار تيم های ايران و اردن، سرود فيفا به جای سرود ايران پخش شد.
مسئول رقابت ها به فرزانه لواسانی سرپرست ايران گفته بود که به دليل بارش باران و خيس شدن لوح فشرده، سرود ملی ايران قابل پخش نيست و به جای آن سرود فيفا پخش خواهد شد.
اعتراض ايران باعث شد ناظر فيفا تصميم بگيرد که سرود اردن هم پخش نشود. او دستور پخش سرود فيفا به جای سرود ملی هر دو کشور را داد.




سوریه طرح صلح کوفی عنان را پذیرفت

 احمد فاوزی، سخنگوی کوفی عنان، سه شنبه اعلام کرد که سوريه طرح صلح دبير کل سابق سازمان ملل برای پايان دادن به خشونت در سوريه را پذيرفته است.
سخنگوی نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب، گفت «آقای عنان این را قدم مهمی برای پایان خشونت و خونریزی در سوریه می داند.»

به گزارش الجزیره، کوفی عنان، از بشار اسد، حاکم سوریه خواسته تا فورا به تعهدهای خود پایبند باشد و آنها را به مرحله اجرا بگذارد.

طرح صلح پيشنهادی کوفی عنان شامل آتش‌بس فوری، آغاز مذاکرات حکومت و مخالفان، تضمين دسترسی کمک‌های انسان‌دوستانه به مناطق بحرانی و خروج سربازان دولتی از شهرها و روستاها است.
کوفی عنان روز دوشنبه به چين سفر کرد تا حمايت پکن را از تلاش‌های خود جلب کند. آقای عنان روز یکشنبه نیز در روسيه با ديميتری مدوديف، رئيس جمهور اين کشور، ديدار کرد. 
 دمیتری مدودیوف، «حمایت کامل» خود را از تلاش‌های بین المللی برای پایان دادن به یک سال بحران خونین در سوریه اعلام کرد.
روسیه که متحد نزدیک اسد است می‌گوید لازمه توقف سرکوب دولتی در سوریه این است که مخالفان مسلح نیز اعلام آتش بس کنند.
روسیه و چین تاکنون دو قطعنامه در شورای امنیت که به منظور محکومیت سرکوب خشونت‌های دولتی در سوریه ارائه شده بود را وتو کرده‌اند
در همین حال خبرگزاری رسمی سوریه اعلام کرد بشار اسد به حمص سفر کرده است.

حمص، در یک سال گذشته، مرکز اعتراض ها به حکومت بشار اسد بوده است. سازمان ملل که هشت هزار نفر در یک سال گذشته در سوریه کشته شده اند.


البرادعی: حمله به ایران دیوانگی محض است

محمد البرادعی، مديرکل سابق آژانس بين‌المللی انرژی اتمی، در مصاحبه‌ای با خبرگزاری آلمان که روز دوشنبه منتشر شد چنین اظهار نظر کرد که اسرائيل «ديوانه محض» خواهد بود اگر به حمله نظامی عليه ايران دست بزند، چرا که «اين امر جمهوری اسلامی را به ايجاد زردخانه هسته‌ای مصمم می‌کند».
تنش بين کشورهای غربی و جمهوری اسلامی بر سر برنامه هسته‌ای ايران طی ماه‌های اخير افزايش يافته و چند تن از مقام های اسرائيلی تاکنون در مورد احتمال حمله به تاسيسات هسته‌ای ايران سخن گفته‌اند.
محمد البرادعی در پاسخ به اين پرسش که آيا فکر می‌کند حمله اسرائيل به ايران قريب‌الوقوع است، پاسخ داد: «من چنين فکر نمی‌کنم. صادقانه بگويم من فکر می‌کنم که حمله به ايران ديوانگی محض است.»
برنده جايزه صلح نوبل افزود در صورت حمله به ايران «تهران با پشتيبانی تمام ايرانی‌ها، تقريبا تمام مردم خاورميانه و افراد زيادی در سراسر جهان، مسلما با سرعت به ساخت سلاح هسته‌ای روی خواهد آورد.»
بنيامين نتانياهو، نخست ‌وزير اسرائيل، در اسفندماه گذشته گفت که ديپلماسی در برابر برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی کارساز نبوده ‌است. وی افزود دولت اسرائيل نمی‌تواند در برابر رژيمی که برای نابودی اسرائيل تلاش می‌کند، مدت زمان زيادی صبر کند.
آقای البرادعی افزود: «من دعا می‌کنم اين حمله هرگز اتفاق نيفتد. من فکر می‌کنم اسرائيلی‌ها به اندازه کافی باهوش‌اند و تشخيص می‌دهند که چنين حمله‌ای امنيت اين کشور را کاهش می‌دهد، نه افزايش.»
آقای البرادعی گفت اميد چندانی به موفقيت مذاکرات ايران و گروه ۵+۱ ندارد.
گروه ۵+۱، شامل آمريکا، روسيه، بريتانيا، فرانسه، چين و آلمان، ماه گذشته پس از دريافت نامه‌ای از ايران و تعهد اين کشور به گفت‌و‌گو در مورد برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، بر سر آغاز دور جديدی از مذاکرات به توافق رسيدند.
آخرين دور مذاکرات بيش از يک سال پيش در استانبول صورت گرفت که نتيجه‌ای در بر نداشت.
وی افزود: «اين موضوع زمانی حل می‌شود که آمريکايی‌ها و ايرانی‌ها دور ميز مذاکرات بنشينند و راهی برای زندگی با يکديگر پيدا کنند.»
مدیر سابق آژانس گفت: «هر کدام انتظار دارند، ديگری کوتاه بیاید. هيچ کدام اول کوتاه نخواهد آمد. هر دو بايد کوتاه بیایند.»
البرادعی همچنين گفت که اسرائيل ۲۰۰ بمب اتمی دارد و اين امر در خاورميانه احساس ناامنی ايجاد کرده است و خاورميانه بايد عاری از سلاح‌های کشتار جمعی شود.
آقای البرادعی بين سال‌های ۱۹۹۷ و ۲۰۰۹ رياست آژانس بين‌المللی انرژی اتمی را بر عهده داشت.


پورمحمدی: در حمایت احمدی‌نژاد و مشایی از گروه آریا تردیدی نیست


رئیس سازمان بازرسی کل ایران روز دوشنبه، یک روز پیش از چهارمین دادگاه اختلاس بزرگ، در مصاحبه‌ای با وب‌سایت خبرآن‌لاین گفت که در حمایت رئیس جمهور و رئیس دفتر او، اسفندیار رحیم مشایی، از گروه آریا که متهم به اختلاس سه هزار میلیاردی است «هیچ تردیدی نیست». 
مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، در گفت‌وگوی خود با خبرآن‌لاین، نزدیک به علی لاریجانی، همچنین دولت آقای احمدی‌نژاد را متهم کرده است که در برابر طرح و علنی شدن پرونده «بزرگ‌ترین اختلاس تاریخ» ایران «کلی مقاومت» کرده است.
پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مربوط به فعالیت‌های اقتصادی «گروه امیر منصور آریا» است که متهم شده است با استفاده از نفوذ خود و همکاری افرادی از جمله مقام‌های دولتی و نمایندگان مجلس اقدام به باز کردن اعتبارنامه‌های بازرگانی (ال‌سی‌های) جعلی و دریافت وام‌های کلان بانکی کرده ‌است.

مه‌آفرید امیر خسروی، متهم ردیف اول این پرونده، به افساد فی‌الارض متهم شده، اما این اتهام را نپذیرفته است.
این نخستین بار نیست که این مقام جمهوری اسلامی محمود احمدی‌نژاد را مسئول غیرمستقیم اختلاس سه هزار میلیاردی معرفی می‌کند. او پیشتر هم گفته بود: «کم‌کاری همه مسئولان اجرایی کشور موجب بروز فساد بانکی شده‌ است.»
به گفته مصطفی پورمحمدی در گفت‌وگو با خبرآن‌لاین، دولت با این استدلال در برابر علنی شدن پرونده اختلاس مقاومت می‌کرده است که «نظام اقتصادی مختل می‌شود، نظام بانکی و پولی کشور آسیب می‌بیند».
او گفت: «این که دولت از این گروه حمایت کرده هیچ تردیدی نیست؛ از آقای رئیس جمهور، رئیس دفترشان، وزرا و بانک‌ها.»
او اما در عین حال اضافه کرده است که دولت محمود احمدی‌نژاد «جزء‌به‌جزء» در جریان فساد و تخلفات صورت گرفته نبوده است.
مقامات دولتی هنوز به این اتهام رئیس سازمان بازرسی کل کشور واکنش نشان نداده‌اند، اما محمود احمدی‌نژاد پیشتر هرگونه مسئولیت دولت در این اختلاس را رد کرده و گفته است که برای پی‌گیری این‌ که «یک گروهی به نام تاسیس یک بانک دارند کارهای خلافی می‌کنند» دستورهایی داده ‌بود.
مصطفی پورمحمدی همچنین در گفت‌وگوی خود اعلام کرده است که محمودرضا خاوری، مدیر سابق بانک ملی ایران، از قبل نیز پرونده‌های تخلف و سوء‌استفاده نیز داشته است.
با این همه محمودرضا خاوری به‌رغم داشتن این سوء‌سابقه توانست در سمت مدیریت بانک ملی باقی بماند و از گروه آریا رشوه بگیرد.
به دنبال رسانه‌ای شدن پرونده «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» که نام برخی از مسئولان حکومتی و مدیران بانکی را به عنوان متهمان این پرونده مطرح کرد، محمودرضا خاوری که پاسپورت کانادایی داشت به کانادا گریخت.
به گفته رئیس سازمان بازرسی کل کشور «روزنه‌هایی» در قوانین و دستگاه اجرایی ایران هست که می‌تواند «بستر را برای آدم‌های فرصت‌طلب فراهم کند».
مصطفی پورمحمدی در دی‌ماه سال گذشته نیز با هشدار نسبت به «خطر تکرار دوباره اختلاس ۳ هزار میلیاردی» گفته بود که «اکنون به نظام بانکداری اعلام می‌کنیم که زیرساخت‌ها را تکمیل کنند، در غیر این صورت مشابه فساد اقتصادی اخیر دوباره اتفاق می‌افتد».




فائزه هاشمی
گزارش ها از ایران حاکی از آن است که حکم ۶ ماه زندان و ۵ سال محرومیت از فعالیت سیاسی و حضور رسانه‌ای برای فائزه هاشمی، دختر اکبر هاشمی رفسنجانی، در یکی از شعب دادگاه تجدیدنظر در تهران تأیید شده است.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران امروز حاضر نشد در جمع خبرنگاران این خبر را تأیید یا تکذیب کند، اما گفت: "تا ۱۵ فروردین صبر کنید، خبرهای مهمی در راه است".
خانم هاشمی پس از مصاحبه با سایت اینترنتی روزآنلاین به "تبلیغ علیه نظام" متهم شده بود.
او در این مصاحبه، به شدت از نقض آزادی ها و حقوق بشر در ایران، مدیریت اقتصادی این کشور و وضعیت روابط آن با سایر کشورها انتقاد کرده بود.
او همچنین حمله و فحاشی گروهی لباس شخصی علیه خود و اطرافیانش در شهر ری را "سازماندهی شده" توصیف کرد و گفت که محکومیت این حمله توسط مقامات ارشد حکومتی "ظاهری" و غیر صادقانه بوده است.
خانم هاشمی در این مصاحبه گفته بود: "اداره ممکلت الآن با همین رجاله ها و اراذل و اوباش است".
این اظهارات به شکایت مدعی العموم از خانم هاشمی و محکومیت او توسط قاضی ابوالقاسم صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران انجامید.
خانم هاشمی در جریان حوادث پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ ایران از معترضان انتخاباتی حمایت می کرد و چند بار در جریان اعتراضات بازداشت شد.
برادر او، مهدی هاشمی هم توسط مقامات ایران به زمینه سازی برای اعتراضات ضد حکومتی در آن سال متهم شده است، اما از آنجا که خارج از ایران به سر می برد، هنوز محاکمه نشده است.
اکبر هاشمی رفسنجانی اخیرا توسط رهبر ایران در مقام ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقا شد، اما در سال های اخیر قدرت و نفوذ خود در حکومت ایران را تا حدود زیادی از دست داده است.
رهبر ایران در ترکیب جدید اعضای مجمع تشخیص مصلحت، به جای تعدادی از نزدیکان آقای هاشمی رفسنجانی، نزدیکان و معتمدان خود را قرار داده است.




محمود احمدی نژاد
مجلس سنای افغانستان به اظهارات اخیر محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهوری ایران در مورد خروج نیروهای ناتو از افغانستان واکنش نشان داده است.
آقای احمدی‌نژاد در نشستی با حضور روسای جمهوری افغانستان، پاکستان و تاجیکستان در شهر دوشنبه گفته بود که نیروهای ناتو باید از افغانستان خارج شوند و به مردم این کشور غرامت بپردازند.
او همچنین گفت که خروج نیروهای خارجی از افغانستان، زمینه را برای تامین استقلال این کشور فراهم خواهد کرد.
شماری از اعضای مجلس سنای افغانستان این اظهارات را "مداخله آشکار" در امور داخلی افغانستان توصیف کرده اند.
از جمله گروه پارلمانی "اصلاح و عدالت" با انتشار یک اعلامیه گفته است که این اظهارات "غیرمسئولانه" است.
اعضای مجلس سنا همچنین از حکومت افغانستان انتقاد کردند که در مقابل احمدی نژاد سکوت کرده و به سخنان او واکنشی نشان نداده است.
یکی از اعضای سنا در جلسه عمومی مجلس سنا گفت: "این بار اول نیست که چنین اظهاراتی را (مقامات ایران) مطرح می کنند. اما همیشه از سوی حکومت افغانستان در این رابطه سکوت شده است."
او گفت: "ما از وزارت خارجه می خواهیم تا اعتراض خود را در این رابطه به (ایران) ابراز کنند."
'ویرانی افغانستان'
در جلسه علنی مجلس سنای افغانستان تصمیم گرفته شد که هیات اداری مجلس در این رابطه یک اعلامیه رسمی منتشر کند و در آن از مقام های ایرانی بخواهند تا از ابراز نظر در مورد مسایل داخلی افغانستان خودداری کنند.
اعضای مجلس سنای افغانستان همچنین به اظهارات اخیر مسعود جزایری، معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز اعتراض کردند که خواستار "استفاده از زور" در برابر نیروهای ناتو از سوی افغانها شده بود.
آقای جزایری گفته بود: "گسترش راهپیمایی ها و تظاهرات ملت مسلمان افغانستان، تشکیل هسته های مقاومت و ضربه زدن به منافع آمریکا از جمله اقداماتی است که هم اینک می تواند علیه متجاوزین سازماندهی و اجرای آن در دستور کار قرار گیرد."
این سخنان آقای جزایری بار اول در رسانه های داخلی ایران چاپ شد و به دنبال آن در رسانه های داخلی افغانستان بازتاب گسترده ای داشت.
نثاراحمد حارث، از اعضای مجلس سنای افغانستان گفت که این اظهارات، تلاشی است برای بازگردندن افغانستان به سالهای جنگ داخلی.
آقای حارث در جلسه عمومی سنا گفت: "ایران و پاکستان از یاد برده اند که در سالهای جنگ در افغانستان، کشور ما را بی رحمانه هدف قرار دادند و ویران کردند؟"
او افزود: "حالا ایران می خواهد دوباره در افغانستان جنگ را دامن زده و از این کشور ویرانه بسازد."
اظهارات اخیر مقام های ایرانی در رسانه های افغانستان نیز بازتاب داشته است. برخی از روزنامه های کابل این اظهارات را محکوم کرده و از حکومت افغانستان انتقاد کردند که در این رابطه واکنشی نشان نداده است.




دادگاهی در بریتانیا یک دانشجوی این کشور را به دلیل انتشار اینترنتی اظهارات تمسخر آمیز نژاد پرستانه در مورد فابریس موامبا، فوتبالیست سیاهپوست بریتانیایی، محاکمه و به جرم "اقدام در ایجاد اختلاف نژادی" به پنجاه و شش روز حبس محکوم کرده است.
فابریس موامبا، که در کنگو متولد شده و در کودکی به بریتانیا مهاجرت کرده، عضو تیم فوتبال بولتون واندررز است و چند هفته پیش هنگام بازی این تیم در برابر تیم تاتنام دچار حمله شدید قلبی شد و هنوز در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بستری است.
بازی این دو تیم به دلیل حمله قبلی موامبا لغو شد و قرار است این مسابقه سه شبنه، ۲۷ مارس صورت گیرد.





رهبران جهان در پایان کنفرانس دو روزه امنیت هسته ای در سئول، با صدور بیاینه ای نهایی وعده دادند تا در راه مبارزه با تهدید تروریسم هسته ای اقدامات جدی به عمل آورند.
۵۳ رهبر جهان که برای شرکت در این کنفرانس به سئول رفته بودند در این بیانیه اظهار داشتند که این تهدید یکی از پرچالش ترین مسائلی است که جهان تاکنون با آن مواجه است.
آنها همچنین اعلام داشتند که سیاست های جدی داخلی و همکاری های بین المللی برای اطمینان حاصل کردن از آن که مواد هسته ای در دسترس تروریست ها قرار نمی گیرد ضروری است.
با آنکه موضوع تروریسم هسته ای کانون بحث های کنفرانس بود اما زمان برگزاری آن با افزایش نگرانی ها در مورد برنامه های هسته ای ایران و کره شمالی مصادف شده است.
رهبران جهان در جریان کنفرانس امنیت هسته ای در سئول، خواستار همکاری های بیشتر در زمینه مقابله با تروریسم هسته ای شده اند.
لی میونگ باک، رئیس جمهور کره جنوبی گفت که تروریسم هسته ای "تهدیدی بزرگی" محسوب می شود. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز گفت که کلید حل این مسئله نشان دادن جدیت در عمل است.
هو جینتائو، رئیس جمهور چین از رهبران جهان خواست تا برای یافتن راه حلی برای این موضوع با یکدیگر همکاری کنند.
اوباما جینتائو
این کنفرانس تاکنون با موضوع طرح پرتاب یک راکت از سوی کره شمالی تحت الشعاع قرار گرفته است.
کره شمالی پیشتر اعلام کرده بود که قرار است در ماه آینده راکتی را به منظور فرستادن یک ماهواره به مدار زمین پرتاب کند.
این کشور مجددا امروز سه شنبه (۲۷ مارس) اعلام کرد که طرح پرتاب موشک را اجرا خواهد کرد و پرزیدنت اوباما را برای ابراز مخالفت با این طرح به داشتن "روحیه تهاجمی" متهم کرد.
کره شمالی می گوید که این موشک را به منظور فرستادن یک ماهواره به مدار زمین پرتاب خواهد کرد و این اقدام گامی ضروری در جهت توسعه اقتصادی این کشور است.
اما آمریکا و متحدانش در آسیا می گویند که پرتاب این موشک ناقض مقررات سازمان ملل خواهد بود و هدف کره شمالی از آن، آزمایش موشکی نظامی است.

'عاملان ناباب'

برنامه هسته ای ایران نیز از موضوعاتی بود که در کنفرانس امنیت هسته ای به آن پرداخته شد. در این رابطه، آقای اوباما وعده داد تا برای پیدا کردن راه حل، در حاشیه کنفرانس با رهبران روسیه و چین ملاقات کند.
نمایندگان بیش از ۵۰ کشور برای شرکت در این کنفرانس به سئول رفته اند که هدف از برگزاری آن، کاهش تهدید تروریسم هسته‌ای اعلام شده است. پیدا کردن شیوه هایی برای حفاظت از مواد و امکانات هسته ای و ممانعت از قاچاق مواد هسته ای نیز جزو اهداف این کنفرانس برشمرده شده است.
لوسی ویلیامسون، خبرنگار بی بی سی در سئول می گوید که در حال حاضر هیچ معاهده بین المللی الزام آوری در مورد مسئولیت کشورهای دارای مواد اتمی در قبال حفاظت و کنترل این مواد وجود ندارد.
آقای اوباما خطاب به نمایندگان شرکت کننده در کنفرانس گفت که هنوز "تعداد زیادی عاملان ناباب" وجود دارند که تهدید به ذخیره و استفاده از مواد "خطرناک" هسته ای می کنند.
او گفت: "تنها به مقدار کمی از این مواد نیاز است تا هزاران بی گناه جان خود را از دست بدهند. این اغراق نیست. این حقیقت است و ما باید با آن مواجه شویم. امنیت جهان به اقدامات ما بستگی دارد."
رئیس جمهور آمریکا دیروز دوشنبه (۲۶ مارس) در آستانه کنفرانس، ایران را متهم کرد که در گذشته "مسیر انکار، فریب و نیرنگ" را در پیش گرفته است، ولی گفت که "هنوز برای راه‌حلی دیپلماتیک فرصت هست".
او با تاکید بر اینکه "فرصت کوتاه است" اظهار داشت: "رهبران ایران باید بدانند که از راهی که پیش رو دارند، گریزی نیست."




اشتراوس کان
پلیس فرانسه رسما تحقیقات از رئیس سابق صندوق بین المللی پول را به جریان انداخته است.
روز سه شنبه، ۸ فروردین (۲۷ مارس)، پلیس فرانسه اعلام کرد که تحقیقات جنایی پیرامون ارتباط دومینیک استراوس کان با یک شبکه فحشا را آغاز کرده که ممکن است به ایراد اتهام علیه رئیس سابق صندوق بین المللی پول و محاکمه او منجر شود.
این تحقیقات به شرکت آقای استراوس کان در میهمانی هایی ارتباط دارد که، به گفته پلیس فرانسه، در آنها برای سرگرمی میهمانان، از زنان خودفروش و مرتبط با شبکه های تبهکاری استفاده می شد.
دومنیک استراوس کان شرکت در اینگونه میهمانی ها و حضور زنانی برای سرگرمی میهمانان را تایید کرده اما گفته است که نمی دانسته که این زنان خودفروش بوده و با شبکه های فحشا ارتباط داشته اند.
در صورتی که پلیس فرانسه انکار آقای استراوس کان را قابل قبول نداند، او را تحت پیگرد قضایی قرار خواهد داد که در صورت اثبات جرم، ممکن است به صدور حکم زندان تا بیست سال منجر شود.
در حال حاضر، دومینیک استراوس کان با سپرده وثیقه ای به مبلغ یکصد هزار یورو آزاد است اما دادستان مسئول پیگیری پرونده گفته است که وی نمی تواند در مورد موضوع تحت بررسی با سایر متهمان، شاکیان و شهود پرونده و یا رسانه های همگانی تماس برقرار کند.
به گفته خبرنگار بی بی سی در پاریس، پلیس فرانسه ارتباط آقای استراوس کان با تشکیلاتی را مورد بررسی قرار داده که زنان خودفروش را برای حضور در محافل عیاشی در هتل هایی در پاریس، لیل و واشنگتن استخدام می کرده است.
رسانه های خبری فرانسه موضوع ارتباط دومنیک استراوس کان با شبکه فحشا را "ماجرای کارلتون" نام داده اند که اشاره به هتلی به این نام است که تعدادی از این مجالس عیاشی مورد نظر پلیس در آن برگزار شده است.

پیگرد حقوقی در آمریکا

پلیس فرانسه همچنین تحقیقات در مورد ارتباط برخی از آشنایان تجاری آقای استراوس کان با شبکه های فحشا و همچنین سوء استفاده آنان از اموال شرکت های تجاری را نیز دنبال کرده است.
دیالو و استراوس کان
در این زمینه، تا کنون از هشت نفر از جمله یک افسر عالیرتبه پلیس در ارتباط با فراهم کردن زمینه شرکت زنان خودفروش در مجالس عیاشی تحقیقات به عمل آمده است.
ارتباط با زنان خودفروش در قوانین فرانسه جرم محسوب نمی شود و آقای کان هم تایید کرده که در میهمانی هایی با حضور زنان خودفروش شرکت داشته اما ارتباط با گروه های تبهکار فعال در این زمینه و عمل به عنوان واسطه برای زنان خودفروش جرم کیفری است.
علاوه بر موضوع ارتباط با اقدامات جنسی غیرقانونی در فرانسه، که می تواند به ایراد اتهام و تشکیل پرونده کیفری علیه دومینیک استراوس کان منجر شود، وی با یک شکایت حقوقی مربوط به تخلف جنسی در آمریکا نیز مواجه است.
در ماه مه سال گذشته، اقای استراوس کان که در آن زمان ریاست صندوق بین المللی پول را برعهده داشت، به اتهام اقدام به تجاوز به نفیساتو دیالو، خدمتکار سی و دو ساله هتلی در نیویورک، توسط پلیس آمریکا بازداشت شد که استعفای او از سمت ریاست صندوق را در پی آورد.
با وجود ارجاع پرونده این ماجرا به دادگاه، در ماه اوت سال گذشته، قاضی دادگاهی در نیویورک استدلال وکیل مدافع آقای استراوس کان در مورد غیرقابل استناد بودن شهادت خانم دیالو را پذیرفت و به توقف پیگرد قضایی متهم رای داد.
اگرچه با رای دادگاه، دومینیک استراوس کان توانست به فرانسه بازگردد، اما خانم دیالو یک پرونده حقوقی را در محاکم ایالات متحده به جریان انداخت و قرار است وکلای آقای کان روز چهارشنبه در جلسه دادگاه رسیدگی به این شکایت حضور یابند.
تا قبل از انتشار گزارش های مربوط به اتهام تجاوز در نیویورک از دومینیک استراوس کان به عنوان نامزد اصلی حزب سوسیالیست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نام برده می شود که قرار است ماه آینده برگزار شود.
دومینیک استراوس کان فعالیت سیاسی خود را از اوایل دهه 1980 آغاز کرد و در دهه 1990 از اعضای دولت فرانسه بود اما به گفته منابع خبری، رسوایی های جنسی باعث شده است تا نزدیکان و متحدان سیاسی آقای استراوس کان از او کناره گیری کنند.




دادگاه انقلاب
چهارمین جلسه محاکمه متهمان پرونده مربوط به چند هزار میلیارد کلاهبرداری از شبکه بانکی ایران امروز سه شنبه ۸ فروردین (۲۷ مارس)، به ریاست قاضی ناصر سراج برای رسیدگی به اتهامات متهم ردیف دوم این پرونده در داگاه انقلاب تهران برگزار شد.
منابع خبری ایران از این متهم با نام "ب.ب." نام برده اند که به گفته خبرگزاری مهر، متولد سال ۱۳۵۷ است و براساس دادخواست دادستانی، به ایجاد شبکه سازمان یافته ای برای اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری ۲۸۵۰ میلیارد تومانی، مشارکت در پولشویی، گشودن ۱۳۶ فقره اعتبار اسنادی در بانک صادرات و جعل و استفاده از اسناد جعلی متهم شده است.
خبرگزاری دانشجویان ایران متهم ردیف دوم پرونده را معاون حقوقی و املاک شرکت توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور آریا معرفی کرده و گفته است که وی پس از تفهیم اتهام گفت که بخشی از اتهامات را قبول دارد، اما اتهام افساد فی الارض را نمی پذیرد.
در ادامه جلسه روز سه شنبه، پس از قرائت کیفرخواست و پاسخ متهم، غلامعلی ریاحی، وکیل مدافع متهم به دفاع از او پرداخت.
به گزارش خبرگزاری مهر، آقای ریاحی که وکالت سه تن از متهمان این پرونده را بر عهده دارد، گفت که "ده روز قبل، از متهم ردیف دو لایحه خواستم که پس از نوشتن، آن را برایم فرستاد، اما به من ندادند" و افزود که روز بیست و نهم اسفند، اجازه یافت نیم ساعت با این متهم ملاقات کند.
وکیل مدافع "ب.ب" نسبت به صلاحیت دادگاه انقلاب در رسیدگی به این پرونده نیز ایراداتی وارد کرد.
دادستان این پرونده، دادخواست خود را براساس قانون مجازات اخلالگران در نظم اقتصادی کشور تنظیم کرده و برای متهمان اصلی پرونده به عنوان مفسد فی الارض تقاضای مجازات اعدام کرده است.
قانون مجازات اخلالگران در نظم اقتصادی کشور تصریح دارد که "رسیدگی به کلیه جرایم مذکور در این قانون در صلاحیت دادسراها و دادگاههای انقلاب اسلامی است و دادسراها و دادگاههای مزبور در مورد جرایم موضوع ماده (۱) این قانون مکلفند فورا و خارج از نوبت رسیدگی نمایند."
در جلسه روز سه شبنه، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران هم حضور داشت.

بزرگترین اختلاس بانکی

اواخر تابستان سال گذشته، برخی منابع خبری در ایران از کشف اختلاس کلانی به مبلغ حدود سه هزار میلیارد تومان از شبکه بانکی جمهوری اسلامی خبر دادند و آن را بزرگترین فساد مالی در تاریخ ایران توصیف کردند.
دادگاه انقلاب
چند هفته بعد، و در حالیکه اختلاس بانکی به موضوعی در رقابت های جناح های حکومتی در ایران تبدیل می شد، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، از رسانه های همگانی خواست تا از پیگیری این مساله خودداری ورزند و هشدار داد که "ادامه هیاهو و جنجال به خصوص اگر عده ای به دنبال استفاده های دیگر از این مسایل باشند، به صلاح نیست."
در پی اظهارات رهبر جمهوری اسلامی، غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل و سخنگوی قوه قضاییه، به عنوان مسئول پیگیری پرونده تعیین و انتشار اطلاعات مربوط به این پرونده به مطالبی محدود شد که آقای اژه ای در مصاحبه های خود مطرح می کرد.
دادستان کل در مصاحبه های خود توضیح داد که متهم اصلی این پرونده شرکت توسعه سرمایه گذاری امیرمنصور آریاست که توسط اعضای یک خانواده تاسیس شد و از سال ۱۳۸۵ یا ۱۳۸۶ فعالیت خود را آغاز کرد.
این شرکت با تاسیس یا خرید شرکت های متعدد و تشکیل شبکه ای از شرکت های تحت پوشش، به سوء استفاده از تسهیلات بانکی، به خصوص اعتبار اسنادی داخلی، مبادرت کرد.
استفاده از اعتبارهای اسنادی داخلی عمدتا به منظور ایجاد تسهیلاتی برای شرکت های دولتی در سال ۱۳۷۷ مطرح و در سال ۱۳۸۰ تصویب شده بود، اما به گفته آقای اژه ای، مسئولان شرکت سرمایه گذاری امیرمنصور آریا با گشایش اعتبار اسنادی بدون وثیقه لازم و تنزیل این اسناد، میلیاردها تومان پول از شبکه بانکی دریافت کردند.
در این ماجرا، برخی از مسئولان و کارمندان چند بانک به همکاری با متهمان و یا سهل انگاری در جلوگیری از اقدامات آنان متهم شده اند.
پرونده اختلاس بزرگ مالی بیش از چهل متهم دارد، اما پنج متهم اصلی پرونده با اتهام سنگین "افساد فی الارض" مواجه هستند.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، گفته است که براساس کیفرخواست دادستان این پرونده، اتهامات پنج تن از متهمان "مصداق مواد یک و دو قانون اخلالگران نظام اقتصادی کشور و نیز ماده چهار قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری مربوط به مفسدان فی الارض تشخیص داده شده است."
قانون مجازات اخلالگران در نظم اقتصادی کشور مصوب سال ۱۳۶۹ و ملحقات بعدی آن اقداماتی را که از نظر قانونگذار باعث اخلال در شرایط اقتصادی می شود تعریف و برای آنها مجازات هایی مانند حبس طولانی مدت و جریمه نقدی پیش بینی کرده است.
در عین حال، در ماده دوم این قانون آمده است که هر گاه اخلال در نظم ا قتصادی "به قصد ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران و یا به قصد مقابله با آن و یا با علم به موثر بودن اقدام در مقابله با نظام مزبور چنانچه در حد افساد فی الارض باشد" مرتکب به اعدام محکوم می شود.




پیش از این دانشمندان از فواید شکلات برای قلب هم گفته بودند
نتایج جدید تحقیقات دانشمندان نشان می دهد، کسانی که هر از گاهی شکلات می خورند، لاغرترند.
محققان، با بررسی رژیم غذایی ۱۰۰۰ نفر در آمریکا به این نتیجه رسیده اند.
آنها به این نتیجه رسیده اند که کسانی که چند بار در هفته شکلات می خورند به طور متوسط لاغرتر از کسانی هستند که گاه به گاه شکلات می خورند.
به گفته این دانشمندان، گرچه شکلات پر از مواد پر کالری است اما دارای مواد دیگری هم هست که کمک می کند افراد وزن کم کند.
در این تحقیق آمده که مهمتر از میزان مصرف شکلات، تعداد دفعاتی است که فرد شکلات می خورد.
سر تیم محققان می گوید که یافته آنها نشان می دهد که فقط میزان کالری مصرفی در چاق شدن افراد مهم نیست، بلکه گاهی مهم این است که منشا آنها از کجاست.
البته پیش از این هم دانشمندان در تحقیقاتشان به اثرات خوب شکلات پی برده بودند. برای مثال پیش از این نتایج یک تحقیق نشان داده بود که شکلات برای قلب خوب است.
در آن تحقیق آمده بود که مصرف گونه های خاصی از شکلات منجر به تغییراتی در فشار خون می شود و حتی کلسترول خون را هم تنظیم می کند.




در کمتر از یک هفته که از آغاز سال جدید در ایران می‌گذرد، خبرها حاکی از مجروح شدن ۴ محیط‌بان در دو درگیری جداگانه با شکارچیان در مناطق حفاظت شده جنگل گلستان و جنگل فسا است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط زیست ایران، حسینعلی ابراهیمی کارنامی، مدیر کل حفاظت محیط زیست استان فارس روز دوشنبه ۷ فروردین، ۲۶ مارس گفت که سه تن از محیط بانان این سازمان شامگاه یکشنبه ۶ فروردین در درگیری با "شکارچیان متخلف" مجروح شده‌اند.
آقای ابراهیمی کارنامی گفت که رسول شیروانی، حسین سرمدی و ابراهیم شیبانی؛ نام سه محیط بانی است که در درگیری با شکارچی‌ها مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند و راهی بیمارستان شده‌اند.
همچنین خبرگزاری مهر به نقل از احمد دباغیان، مسئول روابط عمومی اداره کل حفاظت از محیط زیست استان گلستان از دستگیری پنج شکارچی که دو شب پیش، یک محیط بان پارک ملی گلستان را با ۵۸ گلوله اسلحه ساچمه‌ای مورد حمله قرار داده بودند، خبر داد.
در شامگاه شنبه ۵ فروردین تعدادی از ماموران یگان حفاظت از محیط زیست پارک ملی گلستان در حال گشت زنی بودند که با گروهی از شکارچیان غیر مجاز مواجه و در اثر درگیری با آنها ابوالفضل جلالی راد، از ناحیه شکم مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
موضوع درگیری محیط‌بانان مناطق حفاظت شده محیط زیست ایران و شکارچیان از مشکلات محیط زیست در این کشور است.
سال گذشته و در پی کشته شدن چهار محیط‌بان در استان کردستان، علیرضا خلیلی، مدیر کل دفتر حفاظت و نظارت بر شکار و صید سازمان محیط زیست، در گفت‌و‌گو با خبرگزاری مهر گفت: "با کشته شدن این چهار محیط‌بان کردستانی، تعداد محیط‌بانان کشته شده طی سی سال اخیر به ۱۱۰ نفر رسیده است."




اوباما - مدودف
درز گفتگوی خصوصی باراک اوباما و دیمتری مدودف روسای جمهور آمریکا و روسیه در جریان کنفرانس امنیت هسته ای در سئول پایتخت کره جنوبی، توجه رسانه ها را به خود جلب کرده است.
آقای اوباما در این گفتگو به همتای روس خود گفته که حاضر است بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، در زمینه موضوعات مورد اختلاف طرفین همچون سپر دفاع موشکی انعطاف بیشتری به خرج دهد.
دفاع موشکی، طرحی است که ناتو و آمریکا قصد دارند با اجرای آن در اروپا، به مقابله با آنچه تهدیدات موشکی کشورهایی چون ایران و کره شمالی عنوان می کنند بپردازند، اما روسیه این طرح را تهدیدی علیه امنیت خود دانسته است.
رئیس جمهور روسیه پیشتر هشدار داده بود که در صورت پافشاری ایالات متحده بر اجرای طرح دفاع موشکی، ممکن است کشورش از پیمان خلع سلاح هسته ای (استارت) خارج شود و جنگ سرد جدیدی بین دو قدرت در‌گیرد.
سخنان خبرساز باراک اوباما در گفتگوی خصوصی با دیمتری مدودف، توسط یک میکروفن ضبط شده و شبکه ای بی سی دوشنبه ۲۶ مارس (۷ فروردین) به انتشار متن آن پرداخته است.
آقای مدودف در پاسخ به اظهارات آقای اوباما گفته که پیام وی را به ولادیمیر پوتین که به تازگی در انتخابات ریاست جمهوری روسیه پیروز شده است خواهد رساند.
در واکنش به انتشار مکالمه غیرعلنی باراک اوباما و دیمتری مدودف، کاخ سفید با صدور بیانیه ای این مکالمه را کم اهمیت دانسته است.
بن رودز، معاون مشاور امنیت ملی آقای اوباما، در همین ارتباط گفته است که با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا و انتقال قدرت در روسیه، واضح است که "سال ۲۰۱۲ زمان مناسبی برای دستیابی به توافق میان دو کشور نیست".
عده ای از ناظران معتقدند که برخی اظهارات عمومی رئیس جمهور آمریکا در زمینه موضوعات امنیتی طی ماه های اخیر، ممکن است تحت تاثیر شدت گرفتن مبارزات انتخاباتی باشد که طی آن، جمهوری خواهان دولت دموکرات را به برخورد ضعیف با چالش های امنیتی پیش روی ایالات متحده متهم کرده اند.

هشدار اوباما به ایران و کره شمالی

رئیس‌جمهور آمریکا امروز از کره شمالی و ایران خواست تا برنامه‌های هسته‌ای خود را کنار بگذارند و از "مواجهه" خودداری کنند. او گفت که زیرپاگذاشتن معاهدات بین‌المللی، عواقب و پیامدهایی را به دنبال دارد.
رئیس جمهور آمریکا در آستانه کنفرانس امنیت هسته‌ای در سئول، ایران را متهم کرد که در گذشته "مسیر انکار، فریب و نیرنگ" را در پیش گرفته است، ولی گفت که "هنوز برای راه‌حلی دیپلماتیک فرصت هست".
او با تاکید بر اینکه "فرصت کوتاه است" اظهار داشت: "رهبران ایران باید بدانند که از راهی که پیش رو دارند، گریزی نیست."
آقای اوباما برای شرکت در کنفرانسی به سئول رفته است که هدف از برگزاریش، کاهش تهدید تروریسم هسته‌ای اعلام شده و نمایندگان بیش از ۵۰ کشور در آن حضور دارند.
رئیس‌جمهور آمریکا در دیداری که امروز با هو جینتائو، رئیس‌جمهور چین، داشت، گفت که برنامه‌های هسته‌ای ایران و کره شمالی برای هر دو کشور آمریکا و چین دارای اهمیت است.
در پی این دیدار، کاخ سفید اعلام کرده که رهبران چین و آمریکا توافق کرده اند که نسبت به هرگونه "تحریک بالقوه" از سوی کره شمالی و پی گیری طرح پرتاب موشک از سوی آن کشور واکنش نشان دهند.
کره شمالی پیشتر اعلام کرده بود که قرار است موشکی را به منظور فرستادن یک ماهواره به مدار زمین پرتاب کند.
این در حالی است که آمریکا می گوید که پرتاب این موشک ناقض مقررات سازمان ملل خواهد بود و هدف کره شمالی از آن، آزمایش موشکی نظامی است.




نیکلا سارکوزی
رئیس جمهور فرانسه از شبکه‌های تلویزیونی خواسته است که ویدیوی مربوط به حملات محمد مراح را پخش نکنند.
همزمان مسئولان ارشد شبکه تلویزیونی الجزیره در قطر گرد آمده اند تا موضوع پخش احتمالی این ویدیو را بررسی کنند.
تصاویر ویدیویی که محمد مراح هنگام انجام قتل های شهر تولوز در فرانسه گرفته بود، به دفتر الجزیره در پاریس ارسال شده بود.
این ویدیو که تدوین شده است، شامل تصاویر قتل های محمد مراح است که روی آن صدای قرائت قرآن گذاشته شده است.
محمد مراح روز دوشنبه هفته گذشته در جریان تیراندازی در مقابل یک مدرسه یهودی، سه دانش‌آموز و یک خاخام یهودی را کشت.
او یک هفته پیش از آن هم سه سرباز غیر مسلح را کشته بود.
پلیس فرانسه، آپارتمان محل سکونت محمد مراح را یافت و بعد از ۳۲ ساعت محاصره آن محل، او را کشت.
گزارش شده که بسته حاوی ویدیوی قتل ها در تاریخی پست شده است که پلیس، آپارتمان محمد مراح را محاصره کرده بود.
پلیس در حال بررسی این موضوع است که پاکت حاوی حافظه کامپیوتری را شب قبل آقای مراح پست کرده یا فردایش، آن را همدست محمد مراح پست کرده است.
عبدالقادر مراح، برادر محمد مراح، هم اکنون در بازداشت پلیس است.
پلیس او را به ظن همدستی با محمد مراح بازداشت کرده، اتهامی که عبدالقادر مراح آن را رد می کند.
محمد مراح، فرانسوی الجزایری تبار است. او در همان مدت زمانی که محل زندگی‌اش در محاصره بود، تایید کرده بود که قتل ها را انجام داده است.
او همچنین گفته بود که از قتل های خود فیلم برداری کرده بود.
محمد مراح همچنین به پلیس گفته بود که عضو القاعده است و برای خریدن سلاح، ۲۴ هزار و ۴۰۰ دلار پول داده است.
پدر آقای مراح گفته که جسد پسرش را برای خاکسپاری به الجزایر می برد.
او همچنین گفته که قصد شکایت از پلیس فرانسه را دارد که چرا پسرش را زنده دستگیر نکرده بودند.
نیکلای سرکوزی، رئیس جمهوری فرانسه هم گفته که کشورش جلوی ورود شبه نظامیان اسلام‌گرا را خواهد گرفت.



مصطفی پورمحمدی
رئیس سازمان بازرسی کل کشور با اشاره به پرونده اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی گفت: "دولت کلی مقاومت می‌کرد برای اینکه اصلاً پرونده مطرح نشود"
مصطفی پورمحمدی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، با رد اتهام مماشات دستگاه قضایی ایران با متهمان پرونده های فساد اقتصادی گفت: "ما هر کسی را هم بگیریم، حتی رئیس‌جمهور مملکت را هم بگیریم، می‌گویید دانه درشت نیست، حتماً پشت سر این دانه درشت‌هایی باید پیدا شود."
آقای پورمحمدی دوشنبه ۷ فروردین (۲۶ مارس) در مصاحبه با سایت خبرآنلاین، با اشاره به "هفت ماه و نیم" زندان برای برخی متهمان اصلی پرونده "اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی" اظهار داشت: "دانه درشت‌تر از یک آدم با ۳ هزار میلیارد تومان تخلف؟ این آدم فرض کنید دو تا وزیر را هم به کار گرفته [باشد]."
در پرونده این اختلاس که "بزرگ ترین پرونده فساد مالی در ایران" معرفی شده، گروهی از فعالان اقتصادی و دست‌اندرکاران سیستم بانکی متهم هستند که با صدور غیرقانونی اسناد اعتباری به ارزش حدود سه هزار میلیارد تومان، به کسب سود نامشروع پرداخته‌اند.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در بخش دیگری از مصاحبه امروز خود با ذکر اینکه "دولت کلی مقاومت می‌کرد برای اینکه اصلاً پرونده مطرح نشود"، گفت که مقام های دولتی معتقد بوده اند در صورت علنی شدن پرونده اختلاس، "نظام اقتصادی مختل می‌شود" و "نظام بانکی و پولی کشور آسیب می‌بیند".
مصطفی پورمحمدی در توضیح ارتباطات متهمان پرونده اختلاس بانکی با مقام های اجرایی تاکید کرد:" اینکه دولت از این گروه حمایت کرده هیچ تردیدی نیست؛ از آقای رئیس‌جمهور، رئیس دفترشان، وزرا و بانک‌ها."
وی با این حال افزود: "اما اینکه در فساد‌های اینها و تخلفات اینها جزء به جزء همه در جریان هستند؟ نه. دو تا مقوله هست. اینها را باید از هم جدا کرد."
این مقام قضایی در توضیحی جداگانه راجع به محمودرضا خاوری، مدیر عامل سابق بانک ملی ایران و از متهمان پرونده اختلاس گفت: "او خیز برای مقاصد بالاتر داشت، یعنی تلقی ما این بود که به خیلی‌ها امتیاز و رانت می‌دهد."
آقای خاوری پس از آغاز رسیدگی به پرونده تخلفات بانکی، به کانادا رفت و هنوز به ایران بازنگشته است. در آخرین روزهای سال ۱۳۹۰، قاضی این پرونده اعلام کرد که از طریق مراجع رسمی و بین‌المللی، از جمله پلیس بین‌الملل (اینترپل)، برای بازداشت متهمان فراری این پرونده اقدام شده است.
مصطفی پورمحمدی در پاسخ به این سوال که چرا مقامات قضایی، محمودرضا خاوری را قبل از خروج از ایران بازداشت نکرده اند گفت: "مشخص بود تخلفاتی در بانک ملی شده است. مثلاً وزارت اطلاعات می‌دانست که این پرونده مشکلاتی دارد و اسم آقای خاوری هم مطرح است... ولی فکر می‌کردند که حالا آقای خاوری رئیس بانک ملی است و اگر بنا باشد یک دفعه دستگیر شود، یک شوک بزرگ ایجاد می‌کند، دولت هم حساس بود."
رئیس سازمان بازرسی کل کشور همچنین خبر داد که آقای خاوری از قبل "پرونده‌های دیگری" نیز در سازمان بازرسی و وزارت اطلاعات داشته است، ولی توضیح بیشتری در مورد این پرونده ها نداد.

جلسات رسیدگی به پرونده اختلاس

در ۲۷ اسفند ۱۳۹۰، سومین جلسه رسیدگی به "اختلاس سه هزار میلیارد تومانی" در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی در تهران برگزار شد.
در این جلسه ناصر سراج، قاضی پرونده به نقل اظهارات "متهم اصلی" تخلف بانکی پرداخت که حکایت از آن داشت که "جعبه سیاه این پرونده فراری است."
او با بیان این که "گفته می‌شود در این پرونده جای متهم اصلی و فرعی خالی است"، تصریح کرد: "دادگاه فقط در محدوده کیفرخواست حد رسیدگی دارد."
وی با این حال بدون توضیح بیشر اضافه کرد: "طبق توضیحات دادستان، این پرونده بیش از ۱۰۰ متهم دارد و احتمالا بعضی از افراد، متهمان را وادار می‌کنند که اعتراف نکنند."
شش روز پیش از آن، دومین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده‌، با حضور ۳۲ متهم تشکیل جلسه داده بود.
در آن جلسه، متهم ردیف اول پرونده که رسانه‌های ایران نام او را مه‌آفرید امیرخسروی اعلام کرده‌اند، به دلیل انصراف وکیلش نتوانست از خود دفاع کند.
اولین جلسه رسیدگی به اتهامات متهمان این پرونده، که "بزرگ‌ترین پرونده فساد مالی در ایران" خوانده شده است، در بهمن ماه برگزار شده بود.
در کیفرخواست دادستان، چهار فرزند فردی به نام منصور امیرخسروی، به عنوان صاحبان اصلی شرکت سرمایه‌گذاری آریا"، متهم شدند که از طریق برقراری ارتباط با عوامل اجرایی و سیاسی و پرداخت رشوه، فعالیت های اقتصادی خود را به شیوه غیرقانونی گسترش داده اند.
جلسه بعدی دادگاه برای رسیدگی به این پرونده قرار است فردا، هشتم فروردین برگزار شود.



 گفت‌وگو با مبتکر کمپین "ایرانی‌ها اسرائيلی‌ها را دوست دارند"
با گسترش سایه جنگ میان ایران و اسرائيل حرکت‌های ضدجنگ در دو کشور شکل می‌گیرند. یک هفته است که کمپین "ایرانیان اسرائيلی‌ها را دوست دارند" در فیس بوک بوجود آمده است. مصاحبه‌ای با مجید، مبتکر این کمپین.
رونی ادری و همسرش، میشل تامیر، یک زوج اسرائيلی هستند که کمپینی اینترنتی علیه جنگ را در روز ۱۹ مارس در فیس‌بوک راه انداختند. هدف از این کمپین ابراز محبت و دوستی نسبت به مشهروندان ایرانی و مخالفت با جنگ احتمالی اسرائيل علیه ایران عنوان شده است. در عرض یک هفته بیش از ۴۱ هزار نفر در فیس‌بوک به این کمپین پیوسته‌اند.
یک روز پس از آغاز کمپین ضد جنگ توسط زوج اسرائيلی، یک زوج ایرانی در فیس‌بوک هم صفحه‌ای را با نام "مردم اسرائيل! ایرانی‌ها شما را دوست دارند" ساختند. این صفحه فیس‌بوکی نیز نشانگر تلاش برای نشان دادن نقاط مشترک انسانی میان شهروندان اسرائيلی و ایرانی است. شمار شرکت‌کنندگان در این کمپین نیز تا کنون بیش از ۱۰ هزار نفر شده است.
مجید که در کنار همسرش این کمپین را به راه انداخته، هدف مشترک دو زوج اسرائيلی و ایرانی را برای روزنامه آمریکایی "نیویورکر" بدین‌گونه بیان کرده است: «در حالی که رهبران سیاسی تهدید به جنگ می‌کنند و می‌خواهند کشور ما را بمباران کنند، ما شهروندان ایران و اسرائيل پیشتر یکدیگر را با عشق و صلح بمباران می‌کنیم.»
مجید در گفت‌وگو با دویچه وله از انگیزه و هدف خود برای ایجاد این کمپین می‌گوید.

مجید، مبتکر کمپین ضدجنگ ایران و اسرائيل در فیس بوک
دویچه وله: اکنون یک هفته است که دو کمپین ضد جنگ ایران و اسرائیل به فاصله‌ی ۴۸ ساعت از هم در فیس بوک به‌وجود آمده است. یک طرف یک زوج اسرائیلی مبتکر بوده و طرف دیگر یک زوج ایرانی، شما و همسرتان. این ابتکار چگونه شکل گرفته است؟
مجید: این ابتکار بسیار ساده بوده است. یعنی من احساس می‌کنم که یک نگرانی بسیار عمیقی بین مردم ایران و مردم اسرائیل وجود دارد که آن هم نسبت به جنگ است؛ جنگی که ما همیشه دیده‌ایم غیر از خونریزی نتیجه‌ دیگری نداشته است. طبق آنچه آقای رونی ادری [شهروند اسرائیلی مبتکر صفحه فیس‌بوکی "ایرانیان ما شما را دوست داریم"] گفته‌اند، ایشان همواره از جنگ می‌ترسیده‌اند. من هم مثل هر ایرانی دیگری همیشه خیلی ساده اخبار را دنبال می‌کردم، مخصوصاً این اواخر که بوی جنگ و خشونت می‌آمد بیشتر اخبار را دنبال می‌کردم. به محض این که دیدم این ابتکار را یک معلم بسادگی به‌وجود آورده و دیدم که عمل ایشان نیاز به یک عکس‌العمل دارد تا نشان داده شود که ما هم خواستار صلح‌هستیم، فوری این کار را انجام دادم و همین طور که می‌بینید نظریه‌مان اشتباه نبود و کار ما با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شد.
لطفا برای کسانی که هنوز با این صفحه‌ی فیس بوکی آشنایی ندارند توضیحی بدهید که چه کار کرده‌اید؟
آقای رونی از اسرائیل یک پیج را باز کرده‌اند به نام «Israel Loves Iran». در نقطه‌ی مقابل برای این که پراکندگی سخنی و ذهنی وجود نداشته باشد، من هم نام پیج خود را «Iran Loves Israel» گذاشتم. شعار ایشان این است که "ما ایرانی‌ها را دوست داریم". ولی شعاری که من گذاشتم این است که "ای اسرائیلی‌ها ما از شما متنفر نیستیم". همان طور که انتظار می‌رود بخاطر اینکه ما سالها مثلاً پرچم‌شان را لگد کردیم یا به هر دلیل دیگری، در جهان یا در ذهن خود اسرائیلی‌ها این گمان وجود دارد که ما از آنها متنفریم. ولی در حقیقت من به‌عنوان یک ایرانی که در بطن جامعه‌ی ایران به‌عنوان فردی معمولی زندگی می‌کردم، به‌هیچ عنوان هیچ نفرتی نداشتم. صحبت ما هم در این صفحه‌ی فیس بوک تا جایی که الان انجام داده‌ایم و تا جایی که می‌خواهیم انجام دهیم، این است. بدون وابستگی به هیچ گونه حزبی، فارغ از هر گونه دین، مذهب، ملیت، رنگ و نژاد و بدون هیچ توهینی به هیچ کدام از اعضا، دیدگاه ما صلح و دوستی است. یعنی به همین راحتی؛ ما جنگ را دوست نداریم. حالا این جنگ می‌خواهد از طرف دولتمردان اسرائیل باشد، از طرف ما مردم مردود است. اگر بخواهد از طرف دولتمردان ایران هم باشد، از طرف ما مردم مردود است و به‌هیچ‌وجه حمایت نمی‌شود.

تصویری که در بالای صفحه فیس‌بوک کمپین قرار دارد: دختربچه‌ای ایرانی که امکان دارد قربانی جنگ شود تصویری که در بالای صفحه فیس‌بوک کمپین قرار دارد: دختربچه‌ای ایرانی که امکان دارد قربانی جنگ شود
آقای رونی که شما اسم می‌برید و همسرشان این صفحه‌ی فیس بوک را ایجاد کرده‌اند. آیا شما پیش از این باهم آشنایی داشتید یا بعد از این اکسیون باهم آشنا شدید؟
در حقیقت من تا به‌حال با هیچ اسرائیلی‌ای نه تلفنی صحبت کرده بودم، نه رابطه‌ای داشتم و نه حتی توانسته بودم یک اسرائیلی را ببینم. فقط بعد از اینکه موضوع این صفحه‌ی فیس بوک پیش آمد، فرصت این را داشتم که در مواردی با بعضی از اسرائیلی‌ها تماس داشته باشم، آن هم به صورتی که فقط پشت فیس بوک پیام‌های همدیگر را جواب دهیم. به همین دلیل من نه تنها با ایشان آشنایی نداشتم، بلکه حتی با یک اسرائیلی و صحبت‌اش و فرهنگش و چهره‌اش آشنایی ندارم و نداشته‌ام.

و الان برایتان چه گونه است که از طریق این کمپین‌ها توانسته‌اید با چند نفر از مردم اسرائیل آشنا شوید؟
من همیشه بر این نظر بوده‌ام که چرا باید به‌عنوان یک شهروند ایرانی دشمن یک شهروند اسرائیلی باشم، چرا باید فکر کنم که او باید کشته یا محو شود. می‌دانستم که آنها نباید آدم‌های بدی باشند. ولی فکر هم نمی‌کردم که این‌ها تا این حد آدم‌هایی باشند که واقعاً دنبال صلح‌ باشند و نفرتی از جایی نداشته باشند. اصلاً انسان‌های متمدن و بافرهنگی هستند که با آن چیزی که در جامعه‌ی اطراف ما - من صحبت از ایران نمی‌کنم - آن چیزی که شاید در کشورهای اطراف انجام می‌شود، در تناقض است.
چند دقیقه قبل از آغاز مصاحبه با شما دو صفحه‌ی فیس‌بوکی را که از آن صحبت می‌کنیم چک کردم. دیدم که ۴۰۵۸۰ نفر عضو صفحه‌‌ای هستند که می‌گوید "اسرائیلی‌ها ایرانی‌ها را دوست دارند". اعضای صفحه‌ای که شما درست کرده‌اید، یعنی‌ "ایرانی‌ها اسرائیلی‌ها را دوست دارند"، ۱۰۳۰۰ نفر است. شما این تفاوت را چگونه می‌توانید توضیح دهید؟
باید بگویم که من ۴۸ ساعت بعد از این که طرف مقابل اسرائیلی‌مان جناب آقای رونی این کار را انجام داد، این صفحه را باز کردم. ما از نظر تعداد دنبال بازکردن مغازه یا غیره نیستیم. ولی این کار برای ما از این نظر که جواب متقابلی داده باشیم، یعنی ایرانی‌ها نشان دهند که صلح دوست هستند و طرف مقابل هم بداند، بسیار مهم بوده است. یک نکته هم که باید درنظر بگیریم این است که جمعیت اسرائیلی‌ها حدود ۷ میلیون نفر است، در حالی که جمعیت کشور ما ۷۵ میلیون نفر است. به همین خاطر انتظار می‌رود [در این دو صفحه فیس بوکی] هر چقدر جمعیت آنها باشد، جمعیت ما ۱۰ برابر بیشتر باشد. ولی نیست و همان طور که می‌بینید ما حدود یک چهارم آنها هستیم. این به چند دلیل می‌تواند باشد: یکی حمایت گسترده‌ی رسانه‌ای است که از رونی صورت گرفته و بسیار کار خوبی بوده است. ولی متأسفانه حمایت گسترده‌ی رسانه‌ای از این‌سو نشده است. برای مردم ایران باید اطلاع‌رسانی صورت بگیرد.
دلیل دوم این است که ما الان در تعطیلات نوروزی هستیم. من این را یک بار در بیانیه‌ای نوشتم، گفتم که فکر نکنید اگر میزان ایرانی‌ها کم است دلیلش این است که ایرانی‌ها صلح‌دوست نیستند. ایرانی‌ها به اندازه شما صلح را دوست دارند. این صفحه همزمان تقریباً با برگزار شدن عید نوروز تشکیل شد و همان طور که می‌دانیم تا روز ۱۳ فروردین بسیاری از مردم ما در مسافرت هستند.

نوشته‌هایی بر صفحه کمپین در فیس‌بوک در تشویق مبتکر و اعضای ایرانی کمپین ضدجنگ
دلیل سوم مسدود شدن اینترنت است. یعنی در ایران شما وقتی می‌خواهید به اینترنت دست پیدا کنید و وارد فیس بوک شوید، این کار به سختی صورت می‌گیرد. یعنی به راحتی جاهای دیگر نیست که شما هر آن در فیس بوک باشید و کارهای روزمره‌تان را هم با فیس بوک و با آی‌پدتان انجام دهید. در ایران اما شما به سختی با فیلترشکن‌های بسیار سخت وارد فیس بوک می‌شوید و این مورد را پیدا می‌کنید. مشکل را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: دلیل کم بودن تعداد ایرانیان عدم اطلاع‌رسانی به مردم بزرگ و صلح دوست ایران است و دیگر هیچ.
آیا این چند روز با مشکلاتی هم مواجه بودید؟
فقط دو بار صفحه از نظر اینترنتی از دست من خارج شد. پشتوانه‌ای نداریم. یعنی نمی‌خواهیم هم پشتوانه‌ی حزبی داشته باشیم. فقط دوست داشتیم پشتوانه‌ی خیرخواهانه‌ای از طرف افراد وجود داشته باشد که از لحاظ سایبری به ما کمک کنند. کسی که توانست به ما کمک کند یکی از دوستان دانش‌آموخته در مهندسی کامپیوتر بود که با پیشنهاد ایشان ما با مرکز yahoo help center تماس گرفتیم و از آنجا مجدداً صفحه را باز کردند. مشکلات دیگری هم بوده مثل همه جای دیگر، آقای رونی هم این مشکل را داشته که یکسری آدمهای افراطی وارد می‌شوند، تهدیدهایی می‌کنند، فحش‌هایی علیه همدیگر می‌نویسند که آنها هم تعدادشان بسیار قلیل است. خیلی از دوستان خواستند که من این‌ها را بلوک کنم که گفتم من این‌ها را بلوک نمی‌کنم. اینجا آزادی‌ست، شما اگر می‌خواهید با دوستی‌تان بلوک‌شان کنید.
پریشب یک تظاهرات علیه جنگ ایران و اسراییل در تل آویو بود. رسانه‌ها خبر دادند که حدود هزار نفر در این تظاهرات شرکت کرده بودند که شعارهایی از این دو صفحه‌ی فیس بوکی را در آن مطرح کرده بودند، ولی بیشتر هم از جریانات چپ بودند. می‌توانید برای ما توضیح دهید چرا کسانی که از جریانهای دیگر فکری هستند در این تظاهرات کمتر دیده شده‌اند، با توجه به این که حدود ۴۰ هزار نفر این صفحه‌ی فیس بوکی متعلق به طرف اسرائیلی را لایک زده‌اند؟
اولین نکته‌ای که اینجا باید بگویم این است که آن ۴۰ هزار نفری که صفحه‌ی آقای رونی را لایک زده‌اند، همه‌شان اسرائیلی نیستند. تعداد بسیاری از آنان از دوستان ایرانی صلح‌دوست ما هستند. نکته دوم این است که تا آنجا که من اطلاع دارم و امیدوارم در آینده هم این طور باشد ارتباطی بین این جنبش صلح مردم و جناح چپ نیست و هیچ گونه اطلاع‌رسانی‌ای در این مورد نبوده که آقای رونی برنامه‌ای برای این تظاهرات داشته است.
من احساس می‌کنم که جناح چپ اسرائیل دارد استفاده‌هایی از این جنبش صلح بسیار ساده انجام می‌دهد و می‌خواهد به وسیله‌ی این استفاده بر حریف‌اش غلبه کند؛ یک نوع سوء استفاده. این سوء استفاده‌ای که می‌گویم شاید استفاده‌ی خوبی باشد. یعنی هر چیزی که کمک کند جنگ نشود بسیار خوب است. ولی از لحاظ داخلی یک سوء استفاده است که جناح چپ دارد از این جنبش ساده آقای رونی می‌کند. جنبشی که نه هزینه‌ای داشته و نه دروغی و نه مشکلی برای کسی پیش آورده است. صحبت ما این است که وقتی ما فارغ از هر گونه دین و مذهب و ملیت و نژاد و گروه هستیم، نمی‌توانیم به‌هیچ وجه از هیچ گروهی دفاع کنیم. کار ما یک کار بسیار ساده‌ مردمی‌ست.

کیواندخت قهاری