یوآخیم گاوک، شخصیتی که در میان مردم آلمان از محبوبیت خاصی برخوردار است، نامزد ریاست جمهوری احزاب بزرگ سیاسی آلمان شد. وی در "اجلاس فدرال آلمان" برای احراز این مقام انتخاب خواهد شد.
پس از مذاکرات طولانی میان احزاب بزرگ سیاسی آلمان، بالاخره صدراعظم آنگلا مرکل در شامگاه یکشنبه (۱۹ فوریه / ۳۰ بهمن) در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که احزاب سیاسی دمکرات مسیحی، سوسیال مسیحی، سوسیال دمکرات، سبزها و حزب دمکراتهای آزاد آلمان (لیبرال) بر سر نامزدی مشترک برای احراز مقام ریاست جمهوری آلمان به توافق رسیدهاند. یوآخیم گاوک شخصیتی است که در مورد او توافق شده است.
اکثر مردم آلمان نام یوآخیم گاوک را از نهاد مشهور به "ادارهی گاوک" میشناسند. این اداره پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی آلمان شرقی سابق تأسیس شد تا کلیهی پروندههای مربوط به فعالیتهای سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی، موسوم به "اشتازی"، را جمعآوری، سازماندهی و حفاظت کند.
بدینگونه کلیهی پروندههای خبرچینی سازمان مخوف "اشتازی" از شهروندان و شخصیتها و احزاب سیاسی در شرق و غرب آلمان و نیز پروندهی کارکنان و همکاران رسمی و غیررسمی و خبرچینهای سازمان امنیتی مخفی آلمان، زیر نظر این نهاد بوده است.
چند ماه پس از فروپاشی جمهوری دمکراتیک آلمان سابق، دولت وقت آلمان فدرال در سال ۱۹۹۰ فردی را در رأس این نهاد قرار داد که از فعالان سرشناس حقوق شهروندی در آلمان شرقی محسوب میشد. این فرد یوآخیم گاوک بود.
«چپ لیبرال محافظهکار»
هنگامی که از گاوک، کارشناس الاهیات مسیحی، دربارهی مواضع سیاسیاش میپرسند، به نقل از فیلسوف لهستانی، لِشِک کولاکوفسکی، میگوید: «محافظهکار چپ لیبرال، و شاید هم چپ لیبرال محافظهکار».
گاوک ۷۲ ساله پس از تجربهی دو نظام دیکتاتوری در آلمان میگوید، "آزادی" همواره بزرگترین موضوع زندگیاش بوده است. وی را که وابستگی حزبی ندارد، بههیچ وجه نمیتوان غیرسیاسی خواند.
تنها جریان سیاسی آلمان که از یوآخیم گاوک دل خوشی ندارد، "حزب چپ" آلمان است که به افکار "سوسیالیستی ضد سرمایهداری" پایبند است و طرفداران نظام پیشین آلمان شرقی را نیز زیر پوشش خود گرفته است. این حزب در انتخابات پیشین ریاست جمهوری در اجلاس فدرال آلمان، مخالف نامزدی یوآخیم گاوک بود.
در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۰ یوآخیم گاوک از سوی دو حزب سوسیال دمکرات و سبزها برای احراز مقام ریاست جمهوری معرفی شد، ولی کریستیان وولف که نامزد آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود، با اختلاف اندکی به پیروزی رسید.
در واقع در آن هنگام کریستیان وولف توانست پس از سه دور رأیگیری به پیروزی برسد، ولی این "شکست" از محبوبیت یوآخیم گاوک در میان مردم نکاست.
مناقشه بر سر اعلام نامزدی مشترک
با کنارهگیری کریستیان وولف از مقام ریاست جمهوری، به سرعت نام گاوک بر سر زبانها افتاد. این بار فقط احزاب اپوزیسیون سوسیال دمکرات و سبزهای آلمان نبودند که وی را نامزد مطلوب خود میدانستند. حزب لیبرال دمکرات آلمان نیز که در ائتلاف دولت شرکت دارد، وی را کاندیدای خود اعلام کرد.
حزب دمکرات مسیحی نخست اعلام کرده بود، یوآخیم گاوک نامزد این حزب نخواهد بود، ولی پس از تهدیدهای حزب لیبرال به خروج از دولت، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و رهبر دمکراتمسیحیها، بهطور غیرمنتظرهای سران احزاب سوسیال دمکرات و سبزها را برای ساعت ۲۰ یکشنبه (۱۹ فوریه / ۳۰ بهمن) به دفتر صدراعظمی در برلین دعوت کرد.
در پی آن، آنگلا مرکل به همراه یوآخیم گاوک در ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه طی کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد که تمامی احزاب سیاسی آلمان [غیر از حزب چپ] یوآخیم گاوک را نامزد ریاست جمهوری خود اعلام کردهاند.
قرار است اجلاس فدرال آلمان در نشست بعدی خود وی را انتخاب کند.
محبوبیت یوآخیم گاوک فراحزبی است. وی به عنوان یکی از با شهامتترین فعالان حقوق شهروندی در آلمان شرقی سابق، در میان اعضای حزب دمکرات مسیحی نیز از احترام و محبوبیت بالایی برخوردار است.
از آن گذشته، یوآخیم گاوک کاندیدایی است که اکثر آلمانیها وی را شایستهی این مقام میدانند. بر اساس نظرسنجی یک نهاد معتبر، بیش از ۵۴ درصد شهروندان آلمان یوآخیم گاوک را رئیس جمهور جدید آلمان تشخیص میدهند.
اکثر مردم آلمان نام یوآخیم گاوک را از نهاد مشهور به "ادارهی گاوک" میشناسند. این اداره پس از فروپاشی نظام سوسیالیستی آلمان شرقی سابق تأسیس شد تا کلیهی پروندههای مربوط به فعالیتهای سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی، موسوم به "اشتازی"، را جمعآوری، سازماندهی و حفاظت کند.
بدینگونه کلیهی پروندههای خبرچینی سازمان مخوف "اشتازی" از شهروندان و شخصیتها و احزاب سیاسی در شرق و غرب آلمان و نیز پروندهی کارکنان و همکاران رسمی و غیررسمی و خبرچینهای سازمان امنیتی مخفی آلمان، زیر نظر این نهاد بوده است.
چند ماه پس از فروپاشی جمهوری دمکراتیک آلمان سابق، دولت وقت آلمان فدرال در سال ۱۹۹۰ فردی را در رأس این نهاد قرار داد که از فعالان سرشناس حقوق شهروندی در آلمان شرقی محسوب میشد. این فرد یوآخیم گاوک بود.
«چپ لیبرال محافظهکار»
هنگامی که از گاوک، کارشناس الاهیات مسیحی، دربارهی مواضع سیاسیاش میپرسند، به نقل از فیلسوف لهستانی، لِشِک کولاکوفسکی، میگوید: «محافظهکار چپ لیبرال، و شاید هم چپ لیبرال محافظهکار».
گاوک ۷۲ ساله پس از تجربهی دو نظام دیکتاتوری در آلمان میگوید، "آزادی" همواره بزرگترین موضوع زندگیاش بوده است. وی را که وابستگی حزبی ندارد، بههیچ وجه نمیتوان غیرسیاسی خواند.
در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۰ یوآخیم گاوک از سوی دو حزب سوسیال دمکرات و سبزها برای احراز مقام ریاست جمهوری معرفی شد، ولی کریستیان وولف که نامزد آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان بود، با اختلاف اندکی به پیروزی رسید.
در واقع در آن هنگام کریستیان وولف توانست پس از سه دور رأیگیری به پیروزی برسد، ولی این "شکست" از محبوبیت یوآخیم گاوک در میان مردم نکاست.
مناقشه بر سر اعلام نامزدی مشترک
با کنارهگیری کریستیان وولف از مقام ریاست جمهوری، به سرعت نام گاوک بر سر زبانها افتاد. این بار فقط احزاب اپوزیسیون سوسیال دمکرات و سبزهای آلمان نبودند که وی را نامزد مطلوب خود میدانستند. حزب لیبرال دمکرات آلمان نیز که در ائتلاف دولت شرکت دارد، وی را کاندیدای خود اعلام کرد.
صدراعظم آلمان به همراه رهبران احزاب بزرگ سیاسی آلمان و یوآخیم گاوک در مسیر شرکت در کنفرانس مطبوعاتی شامگاه یکشنبه
پس از مذاکرات طولانی هشتساعتهای که میرفت به خروج لیبرالهای آلمان از ائتلاف با دمکراتمسیحیها به رهبری آنگلا مرکل بیانجامد، بالاخره صدراعظم به خواست احزاب اپوزیسیون و حزب لیبرال گردن گذاشت.حزب دمکرات مسیحی نخست اعلام کرده بود، یوآخیم گاوک نامزد این حزب نخواهد بود، ولی پس از تهدیدهای حزب لیبرال به خروج از دولت، آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان و رهبر دمکراتمسیحیها، بهطور غیرمنتظرهای سران احزاب سوسیال دمکرات و سبزها را برای ساعت ۲۰ یکشنبه (۱۹ فوریه / ۳۰ بهمن) به دفتر صدراعظمی در برلین دعوت کرد.
در پی آن، آنگلا مرکل به همراه یوآخیم گاوک در ساعت ۲۱ و ۱۵ دقیقه طی کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد که تمامی احزاب سیاسی آلمان [غیر از حزب چپ] یوآخیم گاوک را نامزد ریاست جمهوری خود اعلام کردهاند.
قرار است اجلاس فدرال آلمان در نشست بعدی خود وی را انتخاب کند.
محبوبیت یوآخیم گاوک فراحزبی است. وی به عنوان یکی از با شهامتترین فعالان حقوق شهروندی در آلمان شرقی سابق، در میان اعضای حزب دمکرات مسیحی نیز از احترام و محبوبیت بالایی برخوردار است.
از آن گذشته، یوآخیم گاوک کاندیدایی است که اکثر آلمانیها وی را شایستهی این مقام میدانند. بر اساس نظرسنجی یک نهاد معتبر، بیش از ۵۴ درصد شهروندان آلمان یوآخیم گاوک را رئیس جمهور جدید آلمان تشخیص میدهند.
پنج بازرس ویژه آژانس بینالمللی انرژی اتمی وارد تهران شدند تا در بازدیدهای دو روزه خود بخشی از ابهامات موجود پیرامون برنامه هستهای را برطرف کنند. دیپلماتها میگویند امیدی به تغییر اساسی رویکرد ایران ندارند.
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی سحرگاه دوشنبه (۲۰ فوریه/اول اسفند) به ایران رسیدند تا مذاکرات و بازدیدهای خود در تهران را با هدف حلوفصل نگرانیهای فزاینده نسبت به سویههای تسلیحاتی برنامه هستهای ایران به انجام برسانند.
به گزارش خبرگزاری رویترز٬ هرمان ناکرتس٬ معاون مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیش از حرکت پنج بازرس ویژه آژانس از وین بهسمت تهران٬ در گفتوگو با خبرنگاران ابراز امیدواری کرد که روزهای اقامت در تهران «سازنده و مفید» باشند.
به گفته او «مهمترین اولویت این ماموریت٬ بررسی ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هستهای ایران است». آقای ناکرتس تاکید کرده که خواسته اساسی آنها رسیدن به نتایج مشخص و قاطع در مباحثاتی است که میان آنها و مقامات مسئول ایرانی صورت میگیرد.
هرمان ناکرتس میگوید از آنجا که هدف نهایی حل همه مسائل موجود است٬ بازرسان بدون توجه به پیچیدگیهای موجود کار خود را انجام خواهند داد٬ «اگرچه ممکن است این فرآیند کمی زمانبر باشد».
دیپلماتهای غربی همزمان اعلام کردهاند که امید و انتظار تغییر شگفتانگیز و غافلگیرکنندهای از جلسات ۲۰ و ۲۱ فوریه ندارند و آن را بیشتر گامی در جهت اعتمادسازی میبینند.
این بازدیدها درست در روزهایی انجام میشود که ایران سیگنالهایی مبنی بر آمادگی برای بازگشت به میز مذاکره و یافتن راهحل دیپلماتیک برای برنامه بحثبرانگیز هستهای به قدرتهای غربی داده است. یکی از دیپلماتها در گفتوگو با رویترز گفته همچنان به اینکه ایران واقعا قصد همکاری و حلوفصل مسائل را داشته باشد٬ بدبین است.
برخی از دیپلماتهای ارشد در گفتوگو با رویترز گفتهاند که ایران ظرفیت غنیسازی خود در تاسیسات زیرزمینی فوردو را تا دو برابر افزایش داده است. روز گذشته هم خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار برخی «اطلاعات طبقهبندیشده» به نقل از دیپلماتهای غربی اعلام کرد که ممکن است ایران در آستانه جهشی بزرگ در برنامه هستهای باشد؛ هدفی که با راهاندازی آبشارهایی از نسل جدید سانتریفوژها در تاسیسات فوردو پیگیری خواهد شد.
آنطور که در گزارش آسوشیتدپرس آمده٬ با تکمیل پیادهسازی طرحهای جدید ایران٬ سرعت تولید کلاهکهای هستهای بهطور محسوسی افزایش خواهد یافت.
نقش حیاتی بازدیدهای فوریه در تعیین سرنوشت پرونده هستهای
این بازدیدها در تعیین سرنوشت رویارویی ایران و غرب بر سر مساله هستهای٬ نقشی پررنگ و حیاتی دارد. ناکامی ایران در متقاعد کردن بازرسان آژانس و اثبات صلحآمیز بودن اهداف هستهای٬ ممکن است تنشها را تشدید کند و بر احتمال جدیتر شدن «گزینه نظامی» بیفزاید.
اگرچه ایران همواره اتهامات غرب مبنی بر حرکت برنامه هستهای بحثبرانگیزش به سمت تولید و توسعه تسلیحات هستهای را انکار کرده٬ اما پس از انتشار آخرین گزارش آژانس درباره ابهامات و شبهات معطوف به اهداف نظامی٬ فشار قدرتهای غربی بهطور محسوسی افزایش یافته است.
تحریمهای بیسابقه و فلجکننده ایالات متحده و اتحادیه اروپا٬ اقتصاد ایران را بهشدت در معرض فروپاشی قرار داده و حالا در میانه فشارها٬ ایران با ارسال نامهای رسمی به کاترین اشتون٬ مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا٬ نشانههایی از تمایل به تعامل و گشایش گرهها نشان داده است.
اتحادیه اروپا روز جمعه با ابراز «خوشبینی محتاطانه» از تمایل ایران به ازسرگیری مذاکرات استقبال کرد٬ اما با تاکید بر این نکته که مذاکرات باید مستمر٬ و متمرکز بر چالشهای مرتبط با برنامه هستهای باشد.
وداع با «مذاکرات درباره مذاکرات»
ایران اعلام کرده که «ابتکارات جدید» خود را روی میز مذاکره با قدرتهای غربی ارائه خواهد کرد. هیلاری کلینتون و کاترین اشتون گفتهاند امیدوارند که این نامه یک گام به پیش و در راستای حلوفصل مسائل موجود باشد.
علیاکبر صالحی٬ وزیر خارجه ایران٬ در مصاحبهای در روز یکشنبه اعلام کرد که «ایران بهدنبال بازی برد-برد برای طرفین است». بر اساس گفتههای آقای صالحی٬ مذاکرات آتی با گروه ۱+۵ احتمالا در استانبول برگزار خواهد شد.
اما قدرتهای غربی همچنان به نیات ایران مشکوکاند و اینبار تاکید دارند که فرصت «زمان خریدن» را به ایران نخواهند داد. به گفته آنها وقتی ایران بر ظرفیتهای غنیسازی خود میافزاید٬ نباید انتظار داشته باشد که طرف مقابل صرفا به «مذاکرات درباره مذاکرات» اکتفا کند و تن به «وقتکشی» جمهوری اسلامی بدهد.
به گزارش خبرگزاری رویترز٬ هرمان ناکرتس٬ معاون مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیش از حرکت پنج بازرس ویژه آژانس از وین بهسمت تهران٬ در گفتوگو با خبرنگاران ابراز امیدواری کرد که روزهای اقامت در تهران «سازنده و مفید» باشند.
به گفته او «مهمترین اولویت این ماموریت٬ بررسی ابعاد نظامی احتمالی در برنامه هستهای ایران است». آقای ناکرتس تاکید کرده که خواسته اساسی آنها رسیدن به نتایج مشخص و قاطع در مباحثاتی است که میان آنها و مقامات مسئول ایرانی صورت میگیرد.
هرمان ناکرتس میگوید از آنجا که هدف نهایی حل همه مسائل موجود است٬ بازرسان بدون توجه به پیچیدگیهای موجود کار خود را انجام خواهند داد٬ «اگرچه ممکن است این فرآیند کمی زمانبر باشد».
دیپلماتهای غربی همزمان اعلام کردهاند که امید و انتظار تغییر شگفتانگیز و غافلگیرکنندهای از جلسات ۲۰ و ۲۱ فوریه ندارند و آن را بیشتر گامی در جهت اعتمادسازی میبینند.
این بازدیدها درست در روزهایی انجام میشود که ایران سیگنالهایی مبنی بر آمادگی برای بازگشت به میز مذاکره و یافتن راهحل دیپلماتیک برای برنامه بحثبرانگیز هستهای به قدرتهای غربی داده است. یکی از دیپلماتها در گفتوگو با رویترز گفته همچنان به اینکه ایران واقعا قصد همکاری و حلوفصل مسائل را داشته باشد٬ بدبین است.
برخی از دیپلماتهای ارشد در گفتوگو با رویترز گفتهاند که ایران ظرفیت غنیسازی خود در تاسیسات زیرزمینی فوردو را تا دو برابر افزایش داده است. روز گذشته هم خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار برخی «اطلاعات طبقهبندیشده» به نقل از دیپلماتهای غربی اعلام کرد که ممکن است ایران در آستانه جهشی بزرگ در برنامه هستهای باشد؛ هدفی که با راهاندازی آبشارهایی از نسل جدید سانتریفوژها در تاسیسات فوردو پیگیری خواهد شد.
آنطور که در گزارش آسوشیتدپرس آمده٬ با تکمیل پیادهسازی طرحهای جدید ایران٬ سرعت تولید کلاهکهای هستهای بهطور محسوسی افزایش خواهد یافت.
نقش حیاتی بازدیدهای فوریه در تعیین سرنوشت پرونده هستهای
این بازدیدها در تعیین سرنوشت رویارویی ایران و غرب بر سر مساله هستهای٬ نقشی پررنگ و حیاتی دارد. ناکامی ایران در متقاعد کردن بازرسان آژانس و اثبات صلحآمیز بودن اهداف هستهای٬ ممکن است تنشها را تشدید کند و بر احتمال جدیتر شدن «گزینه نظامی» بیفزاید.
اگرچه ایران همواره اتهامات غرب مبنی بر حرکت برنامه هستهای بحثبرانگیزش به سمت تولید و توسعه تسلیحات هستهای را انکار کرده٬ اما پس از انتشار آخرین گزارش آژانس درباره ابهامات و شبهات معطوف به اهداف نظامی٬ فشار قدرتهای غربی بهطور محسوسی افزایش یافته است.
تحریمهای بیسابقه و فلجکننده ایالات متحده و اتحادیه اروپا٬ اقتصاد ایران را بهشدت در معرض فروپاشی قرار داده و حالا در میانه فشارها٬ ایران با ارسال نامهای رسمی به کاترین اشتون٬ مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا٬ نشانههایی از تمایل به تعامل و گشایش گرهها نشان داده است.
اتحادیه اروپا روز جمعه با ابراز «خوشبینی محتاطانه» از تمایل ایران به ازسرگیری مذاکرات استقبال کرد٬ اما با تاکید بر این نکته که مذاکرات باید مستمر٬ و متمرکز بر چالشهای مرتبط با برنامه هستهای باشد.
وداع با «مذاکرات درباره مذاکرات»
ایران اعلام کرده که «ابتکارات جدید» خود را روی میز مذاکره با قدرتهای غربی ارائه خواهد کرد. هیلاری کلینتون و کاترین اشتون گفتهاند امیدوارند که این نامه یک گام به پیش و در راستای حلوفصل مسائل موجود باشد.
علیاکبر صالحی٬ وزیر خارجه ایران٬ در مصاحبهای در روز یکشنبه اعلام کرد که «ایران بهدنبال بازی برد-برد برای طرفین است». بر اساس گفتههای آقای صالحی٬ مذاکرات آتی با گروه ۱+۵ احتمالا در استانبول برگزار خواهد شد.
اما قدرتهای غربی همچنان به نیات ایران مشکوکاند و اینبار تاکید دارند که فرصت «زمان خریدن» را به ایران نخواهند داد. به گفته آنها وقتی ایران بر ظرفیتهای غنیسازی خود میافزاید٬ نباید انتظار داشته باشد که طرف مقابل صرفا به «مذاکرات درباره مذاکرات» اکتفا کند و تن به «وقتکشی» جمهوری اسلامی بدهد.
اسرائيل برای حمله به تاسیسات اتمی ایران به دست کم ۱۰۰ هواپیما نیاز دارد. کارشناسان آمریکایی معتقدند که این کشور توانایی لازم برای انجام چنین عملیاتی را ندارد.
تارنمای اینترنتی روزنامه "نیویورک تایمز" در شماره روز یکشنبه خود (۱۹ فوریه / ۳۰ بهمن) با چند کارشناس نظامی آمریکایی در مورد توانایی نظامی لازم برای ویرانسازی تاسیسات اتمی ایران مصاحبه کرده است. پرسشهای کانونی گزارش "نیویورک تایمز" این است که عملیاتی که با هدف تخریب تاسیسات اتمی ایران صورت گیرد، به چه برنامه و تجهیزاتی نیازمند است و آیا اسرائيل قادر به انجام چنین عملیاتی هست یا نه.
بنا بر گزارش "نیویورک تایمز"، کارشناسان نظامی آمریکایی بر این نظرند که حمله به تاسیسات اتمی ایران برای نیروی هوایی اسرائيل به منزله آزمونی بسیار دشوار است: خلبانان مجبور خواهند بود بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر بر فراز خاک ایران پرواز کنند، باید در میان راه سوختگیری کنند، از پدافند هوایی نیروی نظامی ایران عبور کنند و همزمان چند تاسیسات اتمی زیرزمینی ایران را مورد حمله قرار دهند.
به گزارش این روزنامه، کارشناسان امنیتی آمریکایی برآورد میکنند که اسرائيل مجبور خواهد بود برای انجام چنین مأموریتی دستکم ۱۰۰ هواپیما را راهی ایران سازد.
بدین ترتیب حمله احتمالی به ایران با حملههای هوایی هدفمندی که علیه رآکتور احتمالی اتمی در سوریه در سال ۲۰۰۷ و نیز علیه رآکتور اتمی عراق در سال ۱۹۸۱ صورت گرفت، فرق دارد.
«قضیه به این سادگی نیست»
ژنرال دیوید دپتولا، رئیس سابق سازمان امنیت نیروی هوایی آمریکا، به "نیویورک تایمز" گفت: «هر کارشناسی را که ببینی، میگوید که بله، به ایران حمله کنید، اما قضیه به این سادگی نخواهد بود.» در ماههای اخیر مدام در باره حمله احتمالی اسرائیل به ایران گمانهزنی شده است.
تام دانیلون، مشاور امنیت ملی در آمریکا، روز یکشنبه در اورشلیم با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل، دیدار کرد. طبق گزارشهای رسانههای اسرائيلی، او درصدد است اسرائيل را متقاعد سازد، از حمله به ایران چشم بپوشد و نخست امکان دهد تا تحریمها تاثیر خود را نشان دهند.
اما به گزارش "نیویورک تایمز"، برخی کارشناسان آمریکایی مطمئن نیستند که اسرائيل اصلا توانایی نظامی انجام چنین حملهای را دارا باشد. همچنین روشن نیست که بمبهای آمریکایی سنگرشکنی که اسرائيل در اختیار دارد، به قدر کافی قوی باشند که بتوانند به تاسیسات حفاظتی زیرزمینی عمیق ایران آسیب وارد کنند.
برای ویرانسازی چند هفته وقت لازم است
"نیویورک تایمز" مینویسد، این نگرانی وجود دارد که در صورت حمله هوایی ناموفق اسرائيل، آمریکا به داخل کشمکش کشیده شود. به نظر کارشناسان، حتی اگر حجم بالایی از سلاحهای زرادخانه آمریکا هم به کار گرفته شود، چندین هفته طول میکشد تا تاسیسات اتمی ایران ویران شوند. به گفته کارشناسان، در مورد احتمال عملیات انتقامی ایران هم نگرانی بزرگی وجود دارد.
ژنرال دپتولا به نیویورک تایمز گفت: «تنها یک ابرقدرت وجود دارد که توانایی انجام چنین عملیاتی را دارد.» وی افزود: «اسرائيل برای انجام حملههای دستچین در اینجا و آنجا خوب است.»
نصب سیستم دفاع موشکی در نزدیکی تلآویو
به گزارش خبرگزاری آلمان، قرار است ارتش اسرائيل در هفته جاری یک سیستم دفاع موشکی در نزدیک تلآویو برپا کرده و آن را امتحان کند. یک سخنگوی دولت اسرائيل روز دوشنبه (۲۰ فوریه) گفت، موضوع بر سر تمرین معمولی سالانه است. قرار است این سیستم که " گنبد آهنین" نام دارد، تنها یک روز مستقر باشد. تا کنون از این سیستم بیش از هر جا در نوار غزه، به عنوان سیستم هشداردهنده نسبت به حملههای موشکی شبهنظامیان فلسطینی، استفاده شده است.
به خاطر مناقشه اتمی با ایران و گمانهزنیهای موجود درباره حمله احتمالی اسرائيل به ایران، خبر امتحان سیستم دفاع موشکی در نزدیکی تلآویو توجه رسانهها را به خود جلب کرده است. در صورت وقوع جنگ در خاورمیانه، تلآویو هدف اصلی حمله موشکی احتمالی ایران قلمداد میشود.
آویو کوچاوی، رئیس سازمان امنیت ارتش اسرائيل، پیش از این گفته بود، احتمال دارد حدود ۲۰۰ هزار موشک از سوی "کشورهای دشمن" به اسرائيل پرتاب شود. وی افزوده بود: «ما با خاورمیانهای دشمنخوتر، اسلامگراتر و حساستر سر و کار داریم و باید آماده رودررویی با بیثباتی مدام باشیم.»
سخنگوی ارتش اسرائيل در مورد زمان انجام امتحان سیستم دفاع موشکی سخنی نگفت. ساکنان سدروت، شهر مرزی اسرائيلی، پس از شنیدن آژیر هوایی فقط ۱۵ ثانیه وقت دارند تا خود را به پناهگاهی برسانند.
بنا بر گزارش "نیویورک تایمز"، کارشناسان نظامی آمریکایی بر این نظرند که حمله به تاسیسات اتمی ایران برای نیروی هوایی اسرائيل به منزله آزمونی بسیار دشوار است: خلبانان مجبور خواهند بود بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر بر فراز خاک ایران پرواز کنند، باید در میان راه سوختگیری کنند، از پدافند هوایی نیروی نظامی ایران عبور کنند و همزمان چند تاسیسات اتمی زیرزمینی ایران را مورد حمله قرار دهند.
به گزارش این روزنامه، کارشناسان امنیتی آمریکایی برآورد میکنند که اسرائيل مجبور خواهد بود برای انجام چنین مأموریتی دستکم ۱۰۰ هواپیما را راهی ایران سازد.
بدین ترتیب حمله احتمالی به ایران با حملههای هوایی هدفمندی که علیه رآکتور احتمالی اتمی در سوریه در سال ۲۰۰۷ و نیز علیه رآکتور اتمی عراق در سال ۱۹۸۱ صورت گرفت، فرق دارد.
«قضیه به این سادگی نیست»
ژنرال دیوید دپتولا، رئیس سابق سازمان امنیت نیروی هوایی آمریکا، به "نیویورک تایمز" گفت: «هر کارشناسی را که ببینی، میگوید که بله، به ایران حمله کنید، اما قضیه به این سادگی نخواهد بود.» در ماههای اخیر مدام در باره حمله احتمالی اسرائیل به ایران گمانهزنی شده است.
تام دانیلون، مشاور امنیت ملی در آمریکا، روز یکشنبه در اورشلیم با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائيل، دیدار کرد. طبق گزارشهای رسانههای اسرائيلی، او درصدد است اسرائيل را متقاعد سازد، از حمله به ایران چشم بپوشد و نخست امکان دهد تا تحریمها تاثیر خود را نشان دهند.
اما به گزارش "نیویورک تایمز"، برخی کارشناسان آمریکایی مطمئن نیستند که اسرائيل اصلا توانایی نظامی انجام چنین حملهای را دارا باشد. همچنین روشن نیست که بمبهای آمریکایی سنگرشکنی که اسرائيل در اختیار دارد، به قدر کافی قوی باشند که بتوانند به تاسیسات حفاظتی زیرزمینی عمیق ایران آسیب وارد کنند.
برای ویرانسازی چند هفته وقت لازم است
"نیویورک تایمز" مینویسد، این نگرانی وجود دارد که در صورت حمله هوایی ناموفق اسرائيل، آمریکا به داخل کشمکش کشیده شود. به نظر کارشناسان، حتی اگر حجم بالایی از سلاحهای زرادخانه آمریکا هم به کار گرفته شود، چندین هفته طول میکشد تا تاسیسات اتمی ایران ویران شوند. به گفته کارشناسان، در مورد احتمال عملیات انتقامی ایران هم نگرانی بزرگی وجود دارد.
ژنرال دپتولا به نیویورک تایمز گفت: «تنها یک ابرقدرت وجود دارد که توانایی انجام چنین عملیاتی را دارد.» وی افزود: «اسرائيل برای انجام حملههای دستچین در اینجا و آنجا خوب است.»
نصب سیستم دفاع موشکی در نزدیکی تلآویو
به گزارش خبرگزاری آلمان، قرار است ارتش اسرائيل در هفته جاری یک سیستم دفاع موشکی در نزدیک تلآویو برپا کرده و آن را امتحان کند. یک سخنگوی دولت اسرائيل روز دوشنبه (۲۰ فوریه) گفت، موضوع بر سر تمرین معمولی سالانه است. قرار است این سیستم که " گنبد آهنین" نام دارد، تنها یک روز مستقر باشد. تا کنون از این سیستم بیش از هر جا در نوار غزه، به عنوان سیستم هشداردهنده نسبت به حملههای موشکی شبهنظامیان فلسطینی، استفاده شده است.
به خاطر مناقشه اتمی با ایران و گمانهزنیهای موجود درباره حمله احتمالی اسرائيل به ایران، خبر امتحان سیستم دفاع موشکی در نزدیکی تلآویو توجه رسانهها را به خود جلب کرده است. در صورت وقوع جنگ در خاورمیانه، تلآویو هدف اصلی حمله موشکی احتمالی ایران قلمداد میشود.
آویو کوچاوی، رئیس سازمان امنیت ارتش اسرائيل، پیش از این گفته بود، احتمال دارد حدود ۲۰۰ هزار موشک از سوی "کشورهای دشمن" به اسرائيل پرتاب شود. وی افزوده بود: «ما با خاورمیانهای دشمنخوتر، اسلامگراتر و حساستر سر و کار داریم و باید آماده رودررویی با بیثباتی مدام باشیم.»
سخنگوی ارتش اسرائيل در مورد زمان انجام امتحان سیستم دفاع موشکی سخنی نگفت. ساکنان سدروت، شهر مرزی اسرائيلی، پس از شنیدن آژیر هوایی فقط ۱۵ ثانیه وقت دارند تا خود را به پناهگاهی برسانند.
با آغاز گزندگی تحریمهای گسترده صادرات نفت ایران٬ جمهوری اسلامی به تکاپو افتاده تا مشتریان جدید و جایگزینهایی برای نفتخام تولیدی خود بیابد. ناکامی در یافتن مشتریان جدید٬ به اقتصاد ایران آسیبهای جدی وارد خواهد کرد.
با تشدید تحریمها و تصمیم اتحادیه اروپا مبنی بر قطع واردات نفت از ایران٬ جمهوری اسلامی به تکاپو افتاده تا مشتریان جدیدی برای مهمترین منبع درآمدی خود بیابد. ایران که سومین صادرکننده بزرگ نفتخام در دنیاست٬ بهخاطر سرسختی و پافشاری بر مواضع هستهای٬ در تنگنایی گرفتار آمده که برونرفت از آن بهسادگی میسر نیست.
روزنامه فایننشالتایمز٬ به نقل از برخی از مدیران شاخص صنعت نفت جهان گزارش داده که ایران برای جبران آسیبهایی که در نتیجه تحریمهای بیسابقهی اتحادیه اروپا با آنها مواجه شده٬ درصدد است تا روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفتخام اضافه به مشتریان هندی و چینی خود بفروشد. به این ترتیب٬ احتمالا فروش نفتخام ایران به هند و چین افزایشی ۲۳ درصدی خواهد داشت.
منابع فایننشالتایمز گفتهاند «ایران برای فروش نفت خود با دشواریهای پیچیده و کمرشکنی مواجه شده است.» بهگفته آنها پیشتر تهران برای نفتی که قرار بود در ماه آوریل تحویل داده شود٬ هیچ تخفیفی ارائه نمیکرد٬ اما حالا اگر تا اواسط ماه مارس مشتریان جدیدی نیابد٬ یا وادار به انتقال بشکههای استخراجشده به ذخایر خود خواهد شد یا چارهای نخواهد داشت جز اینکه از میزان تولید نفت بکاهد. برای اقتصاد کاملا وابسته به نفت ایران٬ کاهش میزان تولید و فروش٬ حکم مرگ و زندگی را خواهد داشت.
انتخاب هر یک از این گزینهها از سوی ایران٬ احتمالا افزایش بهای جهانی نفت را در پی خواهد داشت؛ فاکتوری که برای بسیاری از قدرتهای غربی فوقالعاده مهم و جلوگیری از وقوع آن از مهمترین اولویتهایشان است.
با افزایش نگرانیها درباره میزان صادرات ایران و بروز مشکلاتی در استخراج و انتقال نفت یمن و سودان جنوبی٬ بهای نفت خام برنت دریای شمال به بالاترین حد در ۸ ماه گذشته رسید و از مرز ۱۲۰ دلار گذشت.
تلاش ایران برای غافلگیر کردن مشتریان اروپایی
جمهوری اسلامی روز یکشنبه (۱۹ فوریه/۳۰ بهمن) در واکنش به تصمیم بیسابقه اتحادیه اروپا برای قطع واردات نفت از ایران٬ اعلام کرد که صادرات نفت به شرکتهای بریتانیایی و فرانسوی را متوقف کرده است؛ اقدامی بر اساس «اصل غافلگیری» که پیشتر در برخی محافل و رسانههای حکومتی مطرح و بهسرعت تکذیب شده بود٬ اما حالا به نظر میرسد که سرانجام جامه واقعیت پوشیده است.
روزنامه فایننشالتایمز٬ به نقل از برخی از مدیران شاخص صنعت نفت جهان گزارش داده که ایران برای جبران آسیبهایی که در نتیجه تحریمهای بیسابقهی اتحادیه اروپا با آنها مواجه شده٬ درصدد است تا روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفتخام اضافه به مشتریان هندی و چینی خود بفروشد. به این ترتیب٬ احتمالا فروش نفتخام ایران به هند و چین افزایشی ۲۳ درصدی خواهد داشت.
منابع فایننشالتایمز گفتهاند «ایران برای فروش نفت خود با دشواریهای پیچیده و کمرشکنی مواجه شده است.» بهگفته آنها پیشتر تهران برای نفتی که قرار بود در ماه آوریل تحویل داده شود٬ هیچ تخفیفی ارائه نمیکرد٬ اما حالا اگر تا اواسط ماه مارس مشتریان جدیدی نیابد٬ یا وادار به انتقال بشکههای استخراجشده به ذخایر خود خواهد شد یا چارهای نخواهد داشت جز اینکه از میزان تولید نفت بکاهد. برای اقتصاد کاملا وابسته به نفت ایران٬ کاهش میزان تولید و فروش٬ حکم مرگ و زندگی را خواهد داشت.
انتخاب هر یک از این گزینهها از سوی ایران٬ احتمالا افزایش بهای جهانی نفت را در پی خواهد داشت؛ فاکتوری که برای بسیاری از قدرتهای غربی فوقالعاده مهم و جلوگیری از وقوع آن از مهمترین اولویتهایشان است.
با افزایش نگرانیها درباره میزان صادرات ایران و بروز مشکلاتی در استخراج و انتقال نفت یمن و سودان جنوبی٬ بهای نفت خام برنت دریای شمال به بالاترین حد در ۸ ماه گذشته رسید و از مرز ۱۲۰ دلار گذشت.
تلاش ایران برای غافلگیر کردن مشتریان اروپایی
جمهوری اسلامی روز یکشنبه (۱۹ فوریه/۳۰ بهمن) در واکنش به تصمیم بیسابقه اتحادیه اروپا برای قطع واردات نفت از ایران٬ اعلام کرد که صادرات نفت به شرکتهای بریتانیایی و فرانسوی را متوقف کرده است؛ اقدامی بر اساس «اصل غافلگیری» که پیشتر در برخی محافل و رسانههای حکومتی مطرح و بهسرعت تکذیب شده بود٬ اما حالا به نظر میرسد که سرانجام جامه واقعیت پوشیده است.
علیرضا نیکزاد رهبر٬ از سخنگویان وزارت نفت ایران با اعلام خبر قطع صادرات نفت ایران به بریتانیا و فرانسه٬ گفت: «ما مشتریان نفت خود را داریم و موارد جایگزین برای فروش نفت این شرکتها در نظر گرفته شده است.»
اتحادیه اروپا روزانه ۴۵۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد میکرد که این مقدار تامینکننده ۱۸ درصد از مجموع درآمدهای نفتی ایران بود. قرار بود تحریمهای اتحادیه اروپا از اول ژوئیه ۲۰۱۲ اجرایی شود تا در فاصله چند ماه٬ کشورهایی نظیر یونان٬ ایتالیا و اسپانیا که از مشتریان اصلی نفت ایران در اروپا هستند٬ بتوانند منابع جایگزین برای تامین نیاز خود پیدا کنند. عربستان سعودی از همان زمان آغاز بحثها پیرامون تحریم صنعت نفت ایران٬ برای پر کردن خلاء و تامین نیاز بازار جهانی اعلام آمادگی کرده بود.
چین بزرگترین خریدار نفت ایران است و سال گذشته روزانه نزدیک به ۵۵۰ هزار بشکه نفت از این کشور وارد میکرد. بر اساس آمار منتشرشده توسط آژانس بینالمللی انرژی٬ میزان خرید نفت چین از ایران هم به نصف کاهش یافته است.
به گزارش فایننشال تایمز٬ بحران ایران و پیآمدهای قطع صادرات نفتی این کشور از جمله موضوعات کلیدی در نشست سالانه «هفته بینالمللی نفت» خواهد بود که از دوشنبه (۲۰ فوریه/ اول اسفند) در لندن برگزار خواهد شد.
به گزارش منابع اطلاعاتی فایننشال تایمز٬ کمپانیهای اروپایی از جمله توتال فرانسوی٬ رویالداچ شل٬ رسپول و YPF اسپانیایی و Eni ایتالیایی خرید نفت از ایران را متوقف کردهاند.
اتحادیه اروپا روزانه ۴۵۰ هزار بشکه نفت از ایران وارد میکرد که این مقدار تامینکننده ۱۸ درصد از مجموع درآمدهای نفتی ایران بود. قرار بود تحریمهای اتحادیه اروپا از اول ژوئیه ۲۰۱۲ اجرایی شود تا در فاصله چند ماه٬ کشورهایی نظیر یونان٬ ایتالیا و اسپانیا که از مشتریان اصلی نفت ایران در اروپا هستند٬ بتوانند منابع جایگزین برای تامین نیاز خود پیدا کنند. عربستان سعودی از همان زمان آغاز بحثها پیرامون تحریم صنعت نفت ایران٬ برای پر کردن خلاء و تامین نیاز بازار جهانی اعلام آمادگی کرده بود.
چین بزرگترین خریدار نفت ایران است و سال گذشته روزانه نزدیک به ۵۵۰ هزار بشکه نفت از این کشور وارد میکرد. بر اساس آمار منتشرشده توسط آژانس بینالمللی انرژی٬ میزان خرید نفت چین از ایران هم به نصف کاهش یافته است.
به گزارش فایننشال تایمز٬ بحران ایران و پیآمدهای قطع صادرات نفتی این کشور از جمله موضوعات کلیدی در نشست سالانه «هفته بینالمللی نفت» خواهد بود که از دوشنبه (۲۰ فوریه/ اول اسفند) در لندن برگزار خواهد شد.
به گزارش منابع اطلاعاتی فایننشال تایمز٬ کمپانیهای اروپایی از جمله توتال فرانسوی٬ رویالداچ شل٬ رسپول و YPF اسپانیایی و Eni ایتالیایی خرید نفت از ایران را متوقف کردهاند.
رییس ستاد انتخابات: ۳۳ نماینده فعلی مجلس رد صلاحیت شده اند
در حالی که قرار است امروز دوشنبه فهرست نهایی داوطلبان تایید صلاحیت شده انتخابات مجلس اعلام شود، رییس ستاد انتخابات کشور گفته است که تا این لحظه صلاحیت «۳۳ تن» از نمایندگان فعلی مجلس که برای انتخابات آینده نامنویسی کردهاند، تایید نشده است.
صولت مرتضوی، رییس ستاد انتخابات کشور روز دوشنبه اعلام کرد که در مجموع «پنج هزار و ۳۹۵» تن برای شرکت در رقابتهای انتخابات مجلس نامنویسی کرده بودند که از این میان، به گفته وی، تا این لحظه صلاحیت حدود سه هزار و ۲۹۹ نفر تایید شده است.
وی در ادامه گفت: «از مجموع ۲۶۱ نماینده فعلی مجلس که برای انتخابات مجلس نهم نامنویسی کردهاند، صلاحیت ۳۳ نفر تا کنون احراز نشده است.»
این در حالی است که به گفته مصطفی محمدنجار، وزیر کشور، فهرست نهایی داوطلبان تایید صلاحیتشده این انتخابات تا پایان روز دوشنبه، اول اسفند، اعلام و دوم اسفندماه به فرمانداری ها ابلاغ خواهد شد.
وزیر کشور ایران همچنین گفته که فرمانداری ها تا سوم اسفندماه داوطلبان را از تایید صلاحیت شان آگاه میکنند و نامزدها میتوانند از چهارم اسفندماه دست به تبلیغات بزنند.
فهرست کامل نمایندگان مجلس که صلاحیت آنها تا اینلحظه رد شده است هنوز منتشر نشده، اما در روزهای گذشته برخی از رسانه های ایران اسامی برخی از این نمایندگان را منتشر کرده اند.
شهابالدین صدر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی، از جمله افرادی است که گفته میشود صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان رد شده است.
احمد توکلی، نماینده مردم تهران، ضمن تایید خبر رد صلاحیت نایب رییس مجلس گفته است: «بسیاری از افراد و نمایندههای شاخص و موثر که از روسای کمیسیونها هم هستند، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدهاند.»
حاجی محمد موحد، نماینده روحانی مردم بهبهان و عضو کمیسیون اصل ۹۰ نیز دیگر کاندیدایی است که به دلیل «عدم التزام به اسلام» رد صلاحیت شده است.
در ابتدای بررسی صلاحیت ها از سوی هیات های اجرایی وزارت کشور، برخی از نمایندگان اصولگرا نظیر علی مطهری، علی عباسپور و حمیدرضا کاتوزیان و تعدادی از نمایندگان اصلاح طلب همچون داریوش قنبری و علیرضا محجوب نیز رد صلاحیت شدند ولی بعد صلاحیت آنها تایید شد.
در کنار نمایندگان مجلس چهرههای دیگری نظیر محمود علوی، روحانی عضو مجلس خبرگان و نماینده پیشین ولی فقیه در ارتش ایران وجود دارند که صلاحیت وی از سوی مراجع چهارگانه رد شده است.
در حال حاضر و در غياب اکثریت اصلاح طلبان که شرکت در انتخابات مجلس نهم را تحريم کردهاند، اصولگرايان در ماههای گذشته تلاش کردند تا فهرست واحدی از نامزدهای خود را برای حضور در انتخابات مجلس نهم و در اختيار گرفتن اکثريت کرسیهای آ« معرفی کنند.
با اینحال اختلاف بر سر نامزدهای انتخابات و موضع گروههای مختلف اصولگرا درباره دولت محمود احمدی نژاد آن قدر بالا گرفته است که در حال حاضر حدود هشت جبهه از دل جريان اصولگرايی برای حضور در انتخابات ظهور کردهاند.
تعدد جبهههای اصولگرایی اعتراضهایی را نیز به همراه داشته است. حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقيه در روزنامه کيهان در يادداشت روز يکشنبه اين روزنامه خطاب به طيف های مختلف اصولگرايان نوشت: «سر گردنه کشتی نگيريد! و تا دير نشده برای پيشگيری از پراکندگی آراء، برخی به نفع برخی ديگر کنار بکشيد.»
حبیبالله عسگر اولادی، دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز ضمن انتقاد از تکثر فهرستهای انتخاباتی در جبهه اصولگرایی، نسبت به شکست این جبهه هشدار داد و گفت: «انشاءالله تعدادی از این لیستها جمع خواهد شد.»
انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در حالی روز ۱۲ اسفندماه برگزار میشود که به گفته روزنامه کیهان در حال حاضر ۶۷ فهرست انتخاباتی در کل کشور وجود دارند که ۲۴ فهرست آن در تهران هستند.
به گفته وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران، ۴۸ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن در انتخابات مجلس نهم هستند.
صولت مرتضوی، رییس ستاد انتخابات کشور روز دوشنبه اعلام کرد که در مجموع «پنج هزار و ۳۹۵» تن برای شرکت در رقابتهای انتخابات مجلس نامنویسی کرده بودند که از این میان، به گفته وی، تا این لحظه صلاحیت حدود سه هزار و ۲۹۹ نفر تایید شده است.
وی در ادامه گفت: «از مجموع ۲۶۱ نماینده فعلی مجلس که برای انتخابات مجلس نهم نامنویسی کردهاند، صلاحیت ۳۳ نفر تا کنون احراز نشده است.»
این در حالی است که به گفته مصطفی محمدنجار، وزیر کشور، فهرست نهایی داوطلبان تایید صلاحیتشده این انتخابات تا پایان روز دوشنبه، اول اسفند، اعلام و دوم اسفندماه به فرمانداری ها ابلاغ خواهد شد.
وزیر کشور ایران همچنین گفته که فرمانداری ها تا سوم اسفندماه داوطلبان را از تایید صلاحیت شان آگاه میکنند و نامزدها میتوانند از چهارم اسفندماه دست به تبلیغات بزنند.
فهرست کامل نمایندگان مجلس که صلاحیت آنها تا اینلحظه رد شده است هنوز منتشر نشده، اما در روزهای گذشته برخی از رسانه های ایران اسامی برخی از این نمایندگان را منتشر کرده اند.
شهابالدین صدر، نایب رییس مجلس شورای اسلامی، از جمله افرادی است که گفته میشود صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان رد شده است.
احمد توکلی، نماینده مردم تهران، ضمن تایید خبر رد صلاحیت نایب رییس مجلس گفته است: «بسیاری از افراد و نمایندههای شاخص و موثر که از روسای کمیسیونها هم هستند، توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شدهاند.»
حاجی محمد موحد، نماینده روحانی مردم بهبهان و عضو کمیسیون اصل ۹۰ نیز دیگر کاندیدایی است که به دلیل «عدم التزام به اسلام» رد صلاحیت شده است.
در ابتدای بررسی صلاحیت ها از سوی هیات های اجرایی وزارت کشور، برخی از نمایندگان اصولگرا نظیر علی مطهری، علی عباسپور و حمیدرضا کاتوزیان و تعدادی از نمایندگان اصلاح طلب همچون داریوش قنبری و علیرضا محجوب نیز رد صلاحیت شدند ولی بعد صلاحیت آنها تایید شد.
در کنار نمایندگان مجلس چهرههای دیگری نظیر محمود علوی، روحانی عضو مجلس خبرگان و نماینده پیشین ولی فقیه در ارتش ایران وجود دارند که صلاحیت وی از سوی مراجع چهارگانه رد شده است.
در حال حاضر و در غياب اکثریت اصلاح طلبان که شرکت در انتخابات مجلس نهم را تحريم کردهاند، اصولگرايان در ماههای گذشته تلاش کردند تا فهرست واحدی از نامزدهای خود را برای حضور در انتخابات مجلس نهم و در اختيار گرفتن اکثريت کرسیهای آ« معرفی کنند.
با اینحال اختلاف بر سر نامزدهای انتخابات و موضع گروههای مختلف اصولگرا درباره دولت محمود احمدی نژاد آن قدر بالا گرفته است که در حال حاضر حدود هشت جبهه از دل جريان اصولگرايی برای حضور در انتخابات ظهور کردهاند.
تعدد جبهههای اصولگرایی اعتراضهایی را نیز به همراه داشته است. حسین شریعتمداری، نماینده ولی فقيه در روزنامه کيهان در يادداشت روز يکشنبه اين روزنامه خطاب به طيف های مختلف اصولگرايان نوشت: «سر گردنه کشتی نگيريد! و تا دير نشده برای پيشگيری از پراکندگی آراء، برخی به نفع برخی ديگر کنار بکشيد.»
حبیبالله عسگر اولادی، دبیر کل جبهه پیروان خط امام و رهبری نیز ضمن انتقاد از تکثر فهرستهای انتخاباتی در جبهه اصولگرایی، نسبت به شکست این جبهه هشدار داد و گفت: «انشاءالله تعدادی از این لیستها جمع خواهد شد.»
انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی در حالی روز ۱۲ اسفندماه برگزار میشود که به گفته روزنامه کیهان در حال حاضر ۶۷ فهرست انتخاباتی در کل کشور وجود دارند که ۲۴ فهرست آن در تهران هستند.
به گفته وزارت کشور جمهوری اسلامی ایران، ۴۸ میلیون نفر واجد شرایط رای دادن در انتخابات مجلس نهم هستند.
تجار ايرانی حتی در عمان نيز از تحريم ها در امان نيستند
خبرگزاری رويترز در گزارشی از مسقط پايتخت عمان می نويسد که تحت تاثير تحريم های بين المللی عليه ايران تجار ايرانی حتی در عمان نيز نمی توانند معاملات يا اعتبار بانکی لازم را تامين کنند و به همين خاطر از موقعيت تجارعمانی به عنوان واسطه استفاده می کنند.
حسن غفور، يک تاجر ايرانی در عمان به خبرگزاری رويترز گفت که بانک های عمان ديگر به تاجران ايرانی اعتبار نامه های لازم جهت صادر کردن کالاهای خوراکی به ايران را نمی دهند. در يک چنين شرايطی آنها مجبور هستند از وامهای شخصی استفاده کنند که از تجار عمانی و آشنا دريافت می کنند.
مير سجادی يک تاجر ايرانی ديگر که در مستقط مستقر است، می گويد که تحت تاثير تحريم های بين المللی و عدم دريافت اعتبار از بانکهای عمان وی نيز مجبور شده است از اعتبار و وامهای تجار محلی استفاده کند.
مير سجادی می افزايد:« بدون اعتبارنامه بانک ها ارسال کالا به ايران تقريبا غيرممکن است. ما پول نقد لازم برای اين کار را نداريم و طرف های معامله ما در ايران نيز به خاطر وجود تحريم های بين المللی نمی توانند از بانک های خارجی برای ارسال پول يا اعتبارنامه های بانکی استفاده کنند.»
خبرگزاری رويترز می افزايد که مشکلات تجاری ايرانی در عمان تاثير تحريم های بين المللی و آشفتگی در معاملات خارجی با ايران را حتی در کشوری مثل عمان که روابط حسنه ای با ايران دارد به خوبی نشان می دهد. عمان که با فاصله ای پنجاه کيلومتری در آن سوی تنگه هرمز قرار دارد همواره روابط ديپلماتيک خوبی با ايران داشته است.
عمان سال گذشته به آزادی و انتقال دو کوهنور آمريکايی که در ايران به اتهام جاسوسی زندانی بودند ، کمک کرد. دولت عمان می گويد که از تحريم های مصوب سازمان ملل متحد عليه ايران تبعيت می کند ولی تحريم های سخت گيرانه آمريکا و اتحاديه اروپا عليه ايران را نپذيرفته است.
يک مقام ارشد بانک مرکزی عمان به خبرگزاری رويترز گفت که دولت اين کشور به بانک های محلی دستور نداده که معاملات با ايران يا تجار ايرانی از جمله صدور اعتبار نامه را قطع کنند.
بخش اعظم معاملات تجاری بين دو کشور هنوز قانونی است ولی مقامات دو بانک تجاری عمان که ترجيح دادند نام آنها در گزارش قيد نشود، به خبرگزاری رويترز گفته اند که برخی از بانک های عمان به خاطر نگرانی از عدم پرداخت وجوه اعتباری توسط تجار ايرانی تحت تاثير شرايط تحريم، معامله با ايران را قطع و يا محدود کرده اند.
يکی از مقامات بانک های تجاری عمان گفت:« ما از صدور اعتبار نامه برای تجار ايرانی پرهيز می کنيم چون واقعا اطمينان نداريم که آنها در شرايط تحريم های بين المللی بتوانند اين مبالغ را به موقع بپردازند.»
حسن غفور تاجر ايرانی ساکن عمان می گويد که تجارت وی و اکثر تجار ايرانی ديگر که در عمان فعاليت می کنند صدور اقلام غدايی مثل برنج، روغن ، شکر و آرد به ايران است.
طبق برآورد سفارت هند در عمان سالانه حدود ۴۰۰ هزار تن برنج بسمتی از هند به عمان صادر می شود. براساس آمار وزارت بازرگانی عمان حدود ۷۰ تا ۹۰ هزار تن از اين برنج در خود عمان مصرف می شود و مابقی آن که حدود ۳۰۰ هزار تن است توسط تجار ايرانی از عمان به ايران صادر می شود.
با وجود نزديکی جعرافيايی ايران و عمان حجم مبادلات تجاری بين دو کشور چندان زياد نيست چون محصول صادراتی اصلی هر دو کشور نفت و گاز است . در سال ۲۰۰۹ کل صادرات عمان به ايران حدود ۵۲۰ ميليون دلار بوده که طبق آمارهای سازمان ملل متحد فقط دو درصد از کل صادرات اين کشور را شامل می شود.
حسن غفور، يک تاجر ايرانی در عمان به خبرگزاری رويترز گفت که بانک های عمان ديگر به تاجران ايرانی اعتبار نامه های لازم جهت صادر کردن کالاهای خوراکی به ايران را نمی دهند. در يک چنين شرايطی آنها مجبور هستند از وامهای شخصی استفاده کنند که از تجار عمانی و آشنا دريافت می کنند.
مير سجادی يک تاجر ايرانی ديگر که در مستقط مستقر است، می گويد که تحت تاثير تحريم های بين المللی و عدم دريافت اعتبار از بانکهای عمان وی نيز مجبور شده است از اعتبار و وامهای تجار محلی استفاده کند.
مير سجادی می افزايد:« بدون اعتبارنامه بانک ها ارسال کالا به ايران تقريبا غيرممکن است. ما پول نقد لازم برای اين کار را نداريم و طرف های معامله ما در ايران نيز به خاطر وجود تحريم های بين المللی نمی توانند از بانک های خارجی برای ارسال پول يا اعتبارنامه های بانکی استفاده کنند.»
خبرگزاری رويترز می افزايد که مشکلات تجاری ايرانی در عمان تاثير تحريم های بين المللی و آشفتگی در معاملات خارجی با ايران را حتی در کشوری مثل عمان که روابط حسنه ای با ايران دارد به خوبی نشان می دهد. عمان که با فاصله ای پنجاه کيلومتری در آن سوی تنگه هرمز قرار دارد همواره روابط ديپلماتيک خوبی با ايران داشته است.
عمان سال گذشته به آزادی و انتقال دو کوهنور آمريکايی که در ايران به اتهام جاسوسی زندانی بودند ، کمک کرد. دولت عمان می گويد که از تحريم های مصوب سازمان ملل متحد عليه ايران تبعيت می کند ولی تحريم های سخت گيرانه آمريکا و اتحاديه اروپا عليه ايران را نپذيرفته است.
يک مقام ارشد بانک مرکزی عمان به خبرگزاری رويترز گفت که دولت اين کشور به بانک های محلی دستور نداده که معاملات با ايران يا تجار ايرانی از جمله صدور اعتبار نامه را قطع کنند.
بخش اعظم معاملات تجاری بين دو کشور هنوز قانونی است ولی مقامات دو بانک تجاری عمان که ترجيح دادند نام آنها در گزارش قيد نشود، به خبرگزاری رويترز گفته اند که برخی از بانک های عمان به خاطر نگرانی از عدم پرداخت وجوه اعتباری توسط تجار ايرانی تحت تاثير شرايط تحريم، معامله با ايران را قطع و يا محدود کرده اند.
يکی از مقامات بانک های تجاری عمان گفت:« ما از صدور اعتبار نامه برای تجار ايرانی پرهيز می کنيم چون واقعا اطمينان نداريم که آنها در شرايط تحريم های بين المللی بتوانند اين مبالغ را به موقع بپردازند.»
حسن غفور تاجر ايرانی ساکن عمان می گويد که تجارت وی و اکثر تجار ايرانی ديگر که در عمان فعاليت می کنند صدور اقلام غدايی مثل برنج، روغن ، شکر و آرد به ايران است.
طبق برآورد سفارت هند در عمان سالانه حدود ۴۰۰ هزار تن برنج بسمتی از هند به عمان صادر می شود. براساس آمار وزارت بازرگانی عمان حدود ۷۰ تا ۹۰ هزار تن از اين برنج در خود عمان مصرف می شود و مابقی آن که حدود ۳۰۰ هزار تن است توسط تجار ايرانی از عمان به ايران صادر می شود.
با وجود نزديکی جعرافيايی ايران و عمان حجم مبادلات تجاری بين دو کشور چندان زياد نيست چون محصول صادراتی اصلی هر دو کشور نفت و گاز است . در سال ۲۰۰۹ کل صادرات عمان به ايران حدود ۵۲۰ ميليون دلار بوده که طبق آمارهای سازمان ملل متحد فقط دو درصد از کل صادرات اين کشور را شامل می شود.
خروج پکن از سایه مسکو،نزدیکی سیاسی چین به غرب
ديدار چهار روزه شی جین پینگ، معاون رييس جمهور و رهبر آينده چين، از آمريکا، سفر همزمان ژائی جون معاون وزير خارجه آن کشور به تهران، بمنظور مذاکره پيرامون فعاليت های اتمی جمهوری اسلامی، و حضور روز گذشته وی در دمشق، بمنظور مذاکره پيرامون آينده سوريه، نشانه فعال تر شدن پکن در صحنه جهانی و شکل گرفتن تغييرات رفتاری در مناسبات خارجی آن کشور، پيش از انتقال آرام قدرت در پکن است.
اعلام پشتيبانی وزارت خارجه چين از مواضع و ابتکارات اتحاديه عرب در حل بحران جاری سوريه، پس از پايان ماموريت ژائی جون در دمشق، و دو هفته پس از رد قطعنامه ای که بر اساس خواسته های اتحاديه عرب تنظيم و از سوی فرانسه، بريتانيا و آمريکا به شورای امنيت پيشنهاد شده بود، نشانه تازه ای است داير بر تغيير جهت سياست خارجی پکن.
انتظار ميرود در ادامه تغييرات رفتاری ( و حتی ساختاری ) پکن در آينده، خروج تدريجی چين از سايه سياسی روسيه در صحنه جهانی- بخصوص پس از بازگشت پوتين به قدرت در کرملين، توسعه مناسبات کاری با آمريکا ، کاهش حمايت از حکومتهای اقتدار گرا، و همچنين تعامل بيشتر با غرب پيرامون ايران، سوريه و کره شمالی مورد توجه بيشتری قرار گيرد.
روز شنبه و پيش از انتشار بيانيه وزارت خارجه چين، ژائی جون اظهار داشته بود که کشورش بدنبال «ايفای نقش مثبت» بمنظور يافتن راه حل نا آرامی های سوريه است.
ديدار از آمريکا
سفر چهار روزه شی جین پینگ به آمريکا، مردی که انتظار ميرود تا سال آينده رهبری چين را عهده دار شود، در محافل سياسی و رسانه ای کشور ميزبان توجه فراوانی را بخود جلب کرد.
طی مذاکرات اوباما با رهبر آينده چين، علاوه بر مناسبات تجاری دو غول بزرگ اقتصادی دنيا، مناسبات سياسی، ملاحظات امنيتی و همچنين تعامل و يا تقابل چين و آمريکا در صحنه جهانی، نکات بحث انگيز و حتی تحريک آميز ( در نگاه پکن ) ، مانند رعايت حقوق بشر در چين، توجه به در خواست های مردم تبت برای دست يافتن به آزادی های بيشتر نيز مطرح شد.
از انجام ديدار های دوجانبه مابين شی و ساير رهبران برجسته سياسی آمريکا، از هر دو حزب بزرگ، منجمله جو بايدن، معاون رييس جمهور، جان بوئنر رييس مجلس نمايندگان آمريکا و سناتور با نفوذ جمهوری خواه، جان مک کين، به نشانه اهميت سفر معاون رييس جمهوری چين به آمريکا ياد شد.
جان مک کين بعد از ديدار با شی، ياد آور شد: «البته پيشرفت های اقتصادی چشم گير مابين دو کشور حاصل شده، در عين حال نگرانی های ما در مورد راهبان بودايی که در تبت خود سوزی ميکنند، برنده جايزه صلح نوبل که در چين همچنان ( در خانه ) زندانی است، وتو قطعنامه ای که در شورای امنيت پيرامون سوريه به رای گذاشته شده بود، و همچنين حمايت پکن از رژيم خشن کره شمالی همچنان باقی است.»
متقابلاً، شی نيز طی سخنرانی اصلی خود در واشنگتن اظهار داشت که از امريکا انتظار داريم به حق حاکميت سياسی چين در تبت و تايوان احترام بگذارد.
سخنان معاون رييس جمهور کنونی و مرد قدرتمند آينده چين طی آخرين روز اقامت وی در آمريکا حاکی از افزايش تمايل پکن به توسعه همکاری با غرب در تمامی زمينه های تجاری، اقتصادی و سياسی است.
او در لوس انجلس اظهار داشت: «من به اينجا آمده ام تا زمينه همکاری های بيشتر مابين آمريکا و چين را در تمام زمينه ها، بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل، فراهم آورم.»
مسائل ايران
پيش از آغاز سفر با اهميت معاون رييس جمهور چين به آمريکا، معاون وزير خارجه آن کشور عازم تهران شد. با توجه به رشد قابل ملاحظه بازار مصرف حوزه خليج فارس، اهميت قابل ملاحظه آن در تجارت خارجی چين، و بخصوص به دليل نقش بی رقيب اين منطقه در تامين نيازهای انرژی وارداتی چين، موضوع برنامه های اتمی ايران و به تبع آن امنيت کشتيرانی از تنگه هرمز برای چين از حساسيت خاص برخوردار است.
سياست اعلام شده چين مخالفت با تبديل شدن ايران به يک نيروی نظامی اتمی است. در عين حال چين مايل است مناسبات دوستانه با تهران را ادامه داده و تنوع منابع تامين انرژی خود از حوزه خليج فارس را حفظ کند.
در صورت افزايش هزينه های ادامه دوستی با تهران، و يا در خطر قرار گرفته منافع و يا مناسبات دوستانه پکن با ديگر کشور های منطقه، منجمله عربستان سعودی، چين آماده تجديد نظر در نحوه برخورد خود با مسائل ايران خواهد شد.
معاون وزير خارجه چين، يک شنبه گذشته، پيش از مطرح شدن مسئله ايران در مذاکرات معاون رييس جمهور آن کشور با رهبران آمريکا، عازم تهران شد.
طی اقامت در تهران، وی ضمن هشدار دادن نسبت به حساسيت اوضاع جاری در منطقه، از اخرين نقطه نظر های رهبران جمهوری اسلامی پيرامون آمادگی احتمالی برای همکاری با جامعه جهانی و نحوه برخورد با خواسته های شورای امنيت مطلع شد.
طی چند هفته آينده، وزير خارجه چين نيز، بنا بر اظهارات جمعه شب علی اکبر صالحی در يک برنامه تلويزيونی در تهران، عازم تهران خواهد شد تا مذاکرات مقدماتی معاون خود را با رهبران جمهوری اسلامی پيگيری کند.
در فاصله ای کوتاه از انجام اين ديدار، قرار است محمود احمدی نژاد راهی پکن شود. انتظار ميرود، در صورت نا موفق ماندن مذاکرات آينده مابين دو کشور و ادامه انعطاف ناپذيری تهران در برابر خواسته های جامعه جهانی، مناسبات تهران و پکن در مسيری دشوار و انتقادی قرار بگيرد.
پکن علاقمند است که در مسير اصلاح مناسبات خارجی خود با غرب، ضمن فعالتر ساختن حضور در صحنه های جهانی، مثبت تر از گذشته ديده شود.
انتظار ميرود در صورت مشاهده چراغ سبز پيرامون تايوان و تبت، پکن وارد آوردن فشارهای بيشتر عليه کره شمالی، و معامله کردن بر سر سوريه و ايران را مورد توجه جدی قرار دهد. رهبری سياسی چين در حال تغيير است، و همراه با تغيير چهره ها، ميتوان اميدوار بود که رفتارهای سياسی آن کشور نيز آرام آرام از روسيه و پوتين فاصله گرفته و تدريجا به الگو های غربی نزديک تر شود.
اعلام پشتيبانی وزارت خارجه چين از مواضع و ابتکارات اتحاديه عرب در حل بحران جاری سوريه، پس از پايان ماموريت ژائی جون در دمشق، و دو هفته پس از رد قطعنامه ای که بر اساس خواسته های اتحاديه عرب تنظيم و از سوی فرانسه، بريتانيا و آمريکا به شورای امنيت پيشنهاد شده بود، نشانه تازه ای است داير بر تغيير جهت سياست خارجی پکن.
انتظار ميرود در ادامه تغييرات رفتاری ( و حتی ساختاری ) پکن در آينده، خروج تدريجی چين از سايه سياسی روسيه در صحنه جهانی- بخصوص پس از بازگشت پوتين به قدرت در کرملين، توسعه مناسبات کاری با آمريکا ، کاهش حمايت از حکومتهای اقتدار گرا، و همچنين تعامل بيشتر با غرب پيرامون ايران، سوريه و کره شمالی مورد توجه بيشتری قرار گيرد.
روز شنبه و پيش از انتشار بيانيه وزارت خارجه چين، ژائی جون اظهار داشته بود که کشورش بدنبال «ايفای نقش مثبت» بمنظور يافتن راه حل نا آرامی های سوريه است.
ديدار از آمريکا
سفر چهار روزه شی جین پینگ به آمريکا، مردی که انتظار ميرود تا سال آينده رهبری چين را عهده دار شود، در محافل سياسی و رسانه ای کشور ميزبان توجه فراوانی را بخود جلب کرد.
طی مذاکرات اوباما با رهبر آينده چين، علاوه بر مناسبات تجاری دو غول بزرگ اقتصادی دنيا، مناسبات سياسی، ملاحظات امنيتی و همچنين تعامل و يا تقابل چين و آمريکا در صحنه جهانی، نکات بحث انگيز و حتی تحريک آميز ( در نگاه پکن ) ، مانند رعايت حقوق بشر در چين، توجه به در خواست های مردم تبت برای دست يافتن به آزادی های بيشتر نيز مطرح شد.
از انجام ديدار های دوجانبه مابين شی و ساير رهبران برجسته سياسی آمريکا، از هر دو حزب بزرگ، منجمله جو بايدن، معاون رييس جمهور، جان بوئنر رييس مجلس نمايندگان آمريکا و سناتور با نفوذ جمهوری خواه، جان مک کين، به نشانه اهميت سفر معاون رييس جمهوری چين به آمريکا ياد شد.
جان مک کين بعد از ديدار با شی، ياد آور شد: «البته پيشرفت های اقتصادی چشم گير مابين دو کشور حاصل شده، در عين حال نگرانی های ما در مورد راهبان بودايی که در تبت خود سوزی ميکنند، برنده جايزه صلح نوبل که در چين همچنان ( در خانه ) زندانی است، وتو قطعنامه ای که در شورای امنيت پيرامون سوريه به رای گذاشته شده بود، و همچنين حمايت پکن از رژيم خشن کره شمالی همچنان باقی است.»
متقابلاً، شی نيز طی سخنرانی اصلی خود در واشنگتن اظهار داشت که از امريکا انتظار داريم به حق حاکميت سياسی چين در تبت و تايوان احترام بگذارد.
سخنان معاون رييس جمهور کنونی و مرد قدرتمند آينده چين طی آخرين روز اقامت وی در آمريکا حاکی از افزايش تمايل پکن به توسعه همکاری با غرب در تمامی زمينه های تجاری، اقتصادی و سياسی است.
او در لوس انجلس اظهار داشت: «من به اينجا آمده ام تا زمينه همکاری های بيشتر مابين آمريکا و چين را در تمام زمينه ها، بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل، فراهم آورم.»
مسائل ايران
پيش از آغاز سفر با اهميت معاون رييس جمهور چين به آمريکا، معاون وزير خارجه آن کشور عازم تهران شد. با توجه به رشد قابل ملاحظه بازار مصرف حوزه خليج فارس، اهميت قابل ملاحظه آن در تجارت خارجی چين، و بخصوص به دليل نقش بی رقيب اين منطقه در تامين نيازهای انرژی وارداتی چين، موضوع برنامه های اتمی ايران و به تبع آن امنيت کشتيرانی از تنگه هرمز برای چين از حساسيت خاص برخوردار است.
سياست اعلام شده چين مخالفت با تبديل شدن ايران به يک نيروی نظامی اتمی است. در عين حال چين مايل است مناسبات دوستانه با تهران را ادامه داده و تنوع منابع تامين انرژی خود از حوزه خليج فارس را حفظ کند.
در صورت افزايش هزينه های ادامه دوستی با تهران، و يا در خطر قرار گرفته منافع و يا مناسبات دوستانه پکن با ديگر کشور های منطقه، منجمله عربستان سعودی، چين آماده تجديد نظر در نحوه برخورد خود با مسائل ايران خواهد شد.
معاون وزير خارجه چين، يک شنبه گذشته، پيش از مطرح شدن مسئله ايران در مذاکرات معاون رييس جمهور آن کشور با رهبران آمريکا، عازم تهران شد.
طی اقامت در تهران، وی ضمن هشدار دادن نسبت به حساسيت اوضاع جاری در منطقه، از اخرين نقطه نظر های رهبران جمهوری اسلامی پيرامون آمادگی احتمالی برای همکاری با جامعه جهانی و نحوه برخورد با خواسته های شورای امنيت مطلع شد.
طی چند هفته آينده، وزير خارجه چين نيز، بنا بر اظهارات جمعه شب علی اکبر صالحی در يک برنامه تلويزيونی در تهران، عازم تهران خواهد شد تا مذاکرات مقدماتی معاون خود را با رهبران جمهوری اسلامی پيگيری کند.
در فاصله ای کوتاه از انجام اين ديدار، قرار است محمود احمدی نژاد راهی پکن شود. انتظار ميرود، در صورت نا موفق ماندن مذاکرات آينده مابين دو کشور و ادامه انعطاف ناپذيری تهران در برابر خواسته های جامعه جهانی، مناسبات تهران و پکن در مسيری دشوار و انتقادی قرار بگيرد.
پکن علاقمند است که در مسير اصلاح مناسبات خارجی خود با غرب، ضمن فعالتر ساختن حضور در صحنه های جهانی، مثبت تر از گذشته ديده شود.
انتظار ميرود در صورت مشاهده چراغ سبز پيرامون تايوان و تبت، پکن وارد آوردن فشارهای بيشتر عليه کره شمالی، و معامله کردن بر سر سوريه و ايران را مورد توجه جدی قرار دهد. رهبری سياسی چين در حال تغيير است، و همراه با تغيير چهره ها، ميتوان اميدوار بود که رفتارهای سياسی آن کشور نيز آرام آرام از روسيه و پوتين فاصله گرفته و تدريجا به الگو های غربی نزديک تر شود.
کشف يک سیاهچاله عجيب در فضا
سفرهای که ولی فقيه پهن کرده است
جمعی از سرداران سپاه که در دورهی رهبری خامنهای به ردههای فرماندهی بر کشيده شده و امروز همهی کشور اعم از سياست و اقتصاد و فرهنگ و رسانهها را تحت کنترل دارند خطاب به حسين علايی که به طور تلويحی به انتقاد از خامنه ای پرداخت (روزنامهی اطلاعات، ۱۹ دی ۱۳۹۰) نوشتند: "اينبار فردی با سياط و نيش قلم به خلف صالح خمينی کبير اهانت روا میدارد که عمری سر سفره انقلاب اسلامی و لطف و احسان رهبری نشسته بوده و اکنون چنين ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان میشکند." (الف، ۲۴ دی ۱۳۹۰)
اين نحوهی انتقاد و تعابير به کار رفته به خوبی رابطهی ميان فرماندهان فعلی سپاه و ديگر کارگزاران نظام را با ولی فقيه روشن می سازد: ولی فقيه سفرهای را به وسعت کشور برای سرداران و کارگزاران پهن کرده و آنها مشغول اطعام از آن هستند و اگر کسی انتقادی از ولی فقيه بر زبان آورد نمکدان ولی نعمتش را شکسته و به "اسيری جبهه کفر و نفاق" رفته است.
سفرهی نظام
"سفرهی انقلاب اسلامی" و بعدا "سفرهی نظام" که تنها بخش بسيار کوچکی از جامعه بر سر آن نشستهاند تعبير عامه فهم نظام رانتی اختصاصی برای سپاهيان و کارگزاران جمهوری اسلامی است. علی خامنهای و رسانههای دولتی و شبه دولتی بارها در محکوم کردن اصلاح طلبان ("فتنه گران") از همين تعابير سفره و نمک استفاده کردهاند و سرداران و کارگزاران بدون توجه به طنين و معنای اين عبارات در قالب همان ادبيات سخن می گويند. اين رابطهی رانتی توسط علی خامنهای و بيت تعريف و عملياتی شده و سرداران و کارگزاران با آغوش باز آن را پذيرا شدهاند.
تنها حجت و دليلی که برای استوار ماندن در اين رابطه وجود دارد خود سفره است و نه ايدئولوژی يا باورهای دينی يا حتی رابطهی شخصی با رهبر. بر اساس اين ادبيات است که می توان عصر ايدئولوژی در جمهوری اسلامی را پايان يافته تلقی کرد. روزی که بساط اين سفره به هر دليل جمع شود يا از ميزان اطعام کاسته شود، ريزه خواران ولايت نيز يک به يک از گرد آن پراکنده خواهند شد. بقيهی نامهی سرداران به حسين علايی يا ديگر سخنان مقامات در باب دشمن شاد کردن يا بيداری اسلامی ديگر تزيينات سفرهی ولايت يا لطيفههايی هستند که بر سر سفره بيان می شوند و نه محتويات اصلی آن.
سفرهی بيگانگان
تفکيک خودی و غير خودی يا خواص و عوام تنها برچسب و نوعی نگرش اجتماعی به جامعه نيست بلکه مبنايی برای تقسيم و توزيع منابع و درآمدهای کشور است. تبديل شدن يک گروه به غير خودی معنايش اين است که از پای سفرهی ولايت بايد بلند شود و چون تنها سفرهی کشور سفرهی ولايت است، بنابر اين رانده شدگان از سفرهی ولايت به پای سفرهی بيگانگان خواهند نشست.
"پول گرفتن از امريکا و اسرائيل" تعبيری است که برای بيرون رانده شدگان از پای سفرهی ولايت استفاده می شود. مقامات جمهوری اسلامی بهتر از همه می دانند که منابع کشور در انحصار چه کسانی است. به زعم آنان اگر فرد يا گروهی جيره خوار ولايت نباشد لزوما مزدور بيگانگان و ستون پنجم آنها يا اپوزيسيون همسوست. در تصور فرماندهان امروز سپاه و کارگزاران موجود زندگی شرافتمندانه با اتکا به دسترنج در جمهوری اسلامی ممکن نيست.
لوازم بر سر سفره بودن
آنها که بر سر سفرهی نظام نشستهاند بايد گوش به فرمان ولی فقيه باشند: "در ملاقاتهای خارجی تا از رهبری اجازه نگيرم کاری انجام نمیدهم، همه مسئولان بايد احترام و حرمت ولايت فقيه را حفظ کند و من در همه سفرها از ايشان کسب اجازه میکنم." (علی لاريجانی، ۲۱ بهمن ۱۳۹۰) برخورداران از سفره با غير ولی نعمت خود رويکرد انتقادی دارند: "هاشمی رفسنجانی مثل همه رجال سياسی، خدمات گستردهای داشته و ممکن است که اشتباهاتی هم داشته باشد، وی در سابقه انقلاب و طول انقلاب زحمت کشيده و البته در برخی قسمتها من افکار و رفتار ايشان را نمیپسندم." (همانجا) مقامات جمهوری اسلامی چون می خواهند در مسابقه بر سر بهره برداری از خوان نعمت کشور بر ديگران پيشی بگيرند تنها حرمت صاحب خانه (ولی فقيه) را نگه می دارند اما بقيه را می توان عقلا و شرعا مورد داوری قرار داد.
پرونده های به تاراج رفته
پروندههای فساد در ايران به دليل نظام رانتی و سازوکار حضور بر سر سفره خواه ناخواه به شخص ولی فقيه ختم می شود. به عنوان مثال پروندهی "حلقه فاطمی" از دو مسير متفاوت به علی خامنهای منتهی شد. مسير اول آن ماهها پيش روشن شد هنگامی که بازجويی از محمد رضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد به ديوار سخت معاملات ميان احمدی نژاد و خامنهای برخورد.
اين توقف در دستگاه قضايی تنها با دخالت شخص خامنهای ممکن بود. تهديدهای احمدی نژاد مبنی بر افشاگری از جناح مقابل و داد و ستدهای خامنهای با آن با دهها هزار پروندهی به تاراج رفته از وزارت اطلاعات اين ايده را تقويت کرد که با دخالت علی خامنهای تنش ميان دو طرف کاسته شده است. در اين مسير خامنهای با توقف رسيدگی به اتهامات متهمان اصلی يک پروندهی فساد خود در موضع اتهام قرار گرفت. به دليل هزينه شدن مبالغ حاصل از فساد در حلقهی فاطمی در انتخابات دهم رياست جمهوری، و توقف احتمالی رسيدگی به آن توسط خامنهای، بخش مالی تقلب در انتخابات نيز مستقيما به حساب وی گذاشته شد.
ولی فقيه بورسيه و زمين می دهد
مسير دومی که اين پرونده را به علی خامنهای متصل کرد جدال ميان احمد توکلی و محمد رضا رحيمی بود. رحيمی برای پاسخ به اتهامات احمد توکلی در باب سوء استفاده از قدرت توسط يقه سفيدها (بازجويی از رحيمی در دفترش) در يک بيانيهی مطبوعاتی موارد ارتکابی فساد توسط توکلی را به عرصهی عمومی آورد که در واقع نوعی افشاگری عليه علی خامنهای نيز بود.
توکلی برای پاسخ، دو مورد از سه مورد اتهامی (دريافت زمين ارزان از بنياد، دريافت چاپخانه و کاغذ رانتی از ارشاد و بورسيهی غير رقابتی از وزارت علوم) يعنی دريافت بورسيه و زمين ارزان در شهرک غرب را به دستور خامنهای مرتبط می سازد: "اينجانب به دستور مقام رهبری بورسيه شدم...زمين آموزشی را سال ۶۸-۶۹ به قيمت روز و تعرفه آموزشی از بنياد خريديم که با توصيه مقام معظم رهبری قسطی بهايش را بدهيم. حتی يک متر مربع آن زمين متعلق به کسی نيست و تمام مجتمع اعم از زمين و ساختمانش وقف است و اساسنامه وقف نيز در معرض رويت همه است...علت عنايت رهبری هم اطلاع از نيت موسسان مجتمع بود." (الف، ۲۰ بهمن ۱۳۹۰)
عنايات رهبری
با فرض درست بودن ادعای توکلی (که دفتر خامنهای آن را انکار نکرده است) رهبر کشور خود را در دادن بورسيه به خاصان درگاه محق می دانسته است. بورسيهی غير رقابتی توکلی يک مورد منحصر به فرد نيست. در دورهی رهبری خامنهای دهها تن از شاگردان مصباح يزدی و ديگر کارگزاران مورد اعتماد رهبر با عنايت ويژهی رهبر حتی بدون داشتن مدرک کارشناسی با بورسيهی دولت برای تحصيل به آمريکای شمالی و اروپا و استراليا اعزام شدهاند. ارز کمياب دولتی در دهههای شصت و هفتاد کالايی نبود که حکومت آن را صرفا بر اساس شايستگی علمی به دانشجويان علاقه مند به تحصيل اعطا کند. وقتی تعهد (وفاداری به ولی فقيه) بر تخصص تقدم پيدا کند نتيجهی فاسد آن نبايد باورمندان به اين موضوع را متحير سازد. منابع ديگر کشور نيز بر اساس عنايات رهبری به وفاداران اختصاص يافته است.
مصادرهها، مبدا فساد مالی
اموالی که در سه دههی گذشته از افراد متهم به وابستگی به رژيم سابق يا ديگر متهمان مصادره شده مستقيما در اختيار بنيادها (تحت نظر ولی فقيه) قرار گرفته است. اين اموال بعدا به ثمن بخس و اکثرا بدون مزايده در اختيار روحانيون و نزديکان به آنها قرار گرفت. منبع اصلی فساد مالی در پانزده سال اول جمهوری اسلامی و بالاخص در دوران جنگ با درآمد ارزی اندک همين اموال و شرکتهای مصادره شده و خريدهای اسلحه بود. در ۱۵ سال دوم واگذاری شرکتهای دولتی (تحت عنوان خصوصی سازی) و منابع طبيعی و نيز رانتهای ناشی از مجوزهای صادرات و واردات و واگذاری پيمانکاریها به خودیها منبع فساد بودند. رهبر کشور مستقيما از طريق مديريت منابع در اختيار حکومت (بنيادها) و غير مستقيم از طريق فشل کردن نهادهای قضايی و قانونگزاری در تحقيق و تفحص مسئول فساد و سوء استفاده از قدرت در کشور است.
آشپرخانهی پنهان
دستگاه رهبری که بخش عمدهای از منابع کشور را در اختيار دارد سالانه حتی در حد يک برگ بيلان دخل و خرج خود را منتشر نمی کند. به همين دليل است که مردم ايران تنها از طريق مجادلات سياسی ميان مقامات به يک مورد از دهها هزار مورد واگذاری زمين يا امکانات ارزان قيمت با وام کم بهرهی دولتی توسط بنيادها يا موسسات تحت نظر رهبر به وفاداران به ولی فقيه مطلع می شوند. هيچ کس در ايران بجز خامنهای و چند تن از افراد بسيار نزديک به وی در بيت نمی داند در آشپزخانهی بيت چه می گذرد و سفرهی ولايت چگونه خواص را اطعام می کند.
نهادهای نظارتی کشور در بررسی آشپزخانهی ولايت کاملا دست بستهاند و کوچک ترين پرسش به معنای پايان حيات سياسی يک فرد يا گروه است. هاشمی رفسنجانی سفره خانهی خاص خويش را داشت. اصلاح طلبان مذهبی نيز در دو دهه نقد حکومت (در دههی اول خود در حلقهی وفاداران دستگاه رهبری خمينی بودند) حتی يک بار به سراغ دخل و خرج دستگاه رهبری نرفتند. بزرگترين منشا فساد مالی و سوء استفاده در کشور سازوکار ادارهی دستگاه رهبری در کشور است.
اين نحوهی انتقاد و تعابير به کار رفته به خوبی رابطهی ميان فرماندهان فعلی سپاه و ديگر کارگزاران نظام را با ولی فقيه روشن می سازد: ولی فقيه سفرهای را به وسعت کشور برای سرداران و کارگزاران پهن کرده و آنها مشغول اطعام از آن هستند و اگر کسی انتقادی از ولی فقيه بر زبان آورد نمکدان ولی نعمتش را شکسته و به "اسيری جبهه کفر و نفاق" رفته است.
سفرهی نظام
"سفرهی انقلاب اسلامی" و بعدا "سفرهی نظام" که تنها بخش بسيار کوچکی از جامعه بر سر آن نشستهاند تعبير عامه فهم نظام رانتی اختصاصی برای سپاهيان و کارگزاران جمهوری اسلامی است. علی خامنهای و رسانههای دولتی و شبه دولتی بارها در محکوم کردن اصلاح طلبان ("فتنه گران") از همين تعابير سفره و نمک استفاده کردهاند و سرداران و کارگزاران بدون توجه به طنين و معنای اين عبارات در قالب همان ادبيات سخن می گويند. اين رابطهی رانتی توسط علی خامنهای و بيت تعريف و عملياتی شده و سرداران و کارگزاران با آغوش باز آن را پذيرا شدهاند.
تنها حجت و دليلی که برای استوار ماندن در اين رابطه وجود دارد خود سفره است و نه ايدئولوژی يا باورهای دينی يا حتی رابطهی شخصی با رهبر. بر اساس اين ادبيات است که می توان عصر ايدئولوژی در جمهوری اسلامی را پايان يافته تلقی کرد. روزی که بساط اين سفره به هر دليل جمع شود يا از ميزان اطعام کاسته شود، ريزه خواران ولايت نيز يک به يک از گرد آن پراکنده خواهند شد. بقيهی نامهی سرداران به حسين علايی يا ديگر سخنان مقامات در باب دشمن شاد کردن يا بيداری اسلامی ديگر تزيينات سفرهی ولايت يا لطيفههايی هستند که بر سر سفره بيان می شوند و نه محتويات اصلی آن.
سفرهی بيگانگان
تفکيک خودی و غير خودی يا خواص و عوام تنها برچسب و نوعی نگرش اجتماعی به جامعه نيست بلکه مبنايی برای تقسيم و توزيع منابع و درآمدهای کشور است. تبديل شدن يک گروه به غير خودی معنايش اين است که از پای سفرهی ولايت بايد بلند شود و چون تنها سفرهی کشور سفرهی ولايت است، بنابر اين رانده شدگان از سفرهی ولايت به پای سفرهی بيگانگان خواهند نشست.
"پول گرفتن از امريکا و اسرائيل" تعبيری است که برای بيرون رانده شدگان از پای سفرهی ولايت استفاده می شود. مقامات جمهوری اسلامی بهتر از همه می دانند که منابع کشور در انحصار چه کسانی است. به زعم آنان اگر فرد يا گروهی جيره خوار ولايت نباشد لزوما مزدور بيگانگان و ستون پنجم آنها يا اپوزيسيون همسوست. در تصور فرماندهان امروز سپاه و کارگزاران موجود زندگی شرافتمندانه با اتکا به دسترنج در جمهوری اسلامی ممکن نيست.
لوازم بر سر سفره بودن
آنها که بر سر سفرهی نظام نشستهاند بايد گوش به فرمان ولی فقيه باشند: "در ملاقاتهای خارجی تا از رهبری اجازه نگيرم کاری انجام نمیدهم، همه مسئولان بايد احترام و حرمت ولايت فقيه را حفظ کند و من در همه سفرها از ايشان کسب اجازه میکنم." (علی لاريجانی، ۲۱ بهمن ۱۳۹۰) برخورداران از سفره با غير ولی نعمت خود رويکرد انتقادی دارند: "هاشمی رفسنجانی مثل همه رجال سياسی، خدمات گستردهای داشته و ممکن است که اشتباهاتی هم داشته باشد، وی در سابقه انقلاب و طول انقلاب زحمت کشيده و البته در برخی قسمتها من افکار و رفتار ايشان را نمیپسندم." (همانجا) مقامات جمهوری اسلامی چون می خواهند در مسابقه بر سر بهره برداری از خوان نعمت کشور بر ديگران پيشی بگيرند تنها حرمت صاحب خانه (ولی فقيه) را نگه می دارند اما بقيه را می توان عقلا و شرعا مورد داوری قرار داد.
پرونده های به تاراج رفته
پروندههای فساد در ايران به دليل نظام رانتی و سازوکار حضور بر سر سفره خواه ناخواه به شخص ولی فقيه ختم می شود. به عنوان مثال پروندهی "حلقه فاطمی" از دو مسير متفاوت به علی خامنهای منتهی شد. مسير اول آن ماهها پيش روشن شد هنگامی که بازجويی از محمد رضا رحيمی، معاون اول احمدی نژاد به ديوار سخت معاملات ميان احمدی نژاد و خامنهای برخورد.
اين توقف در دستگاه قضايی تنها با دخالت شخص خامنهای ممکن بود. تهديدهای احمدی نژاد مبنی بر افشاگری از جناح مقابل و داد و ستدهای خامنهای با آن با دهها هزار پروندهی به تاراج رفته از وزارت اطلاعات اين ايده را تقويت کرد که با دخالت علی خامنهای تنش ميان دو طرف کاسته شده است. در اين مسير خامنهای با توقف رسيدگی به اتهامات متهمان اصلی يک پروندهی فساد خود در موضع اتهام قرار گرفت. به دليل هزينه شدن مبالغ حاصل از فساد در حلقهی فاطمی در انتخابات دهم رياست جمهوری، و توقف احتمالی رسيدگی به آن توسط خامنهای، بخش مالی تقلب در انتخابات نيز مستقيما به حساب وی گذاشته شد.
ولی فقيه بورسيه و زمين می دهد
مسير دومی که اين پرونده را به علی خامنهای متصل کرد جدال ميان احمد توکلی و محمد رضا رحيمی بود. رحيمی برای پاسخ به اتهامات احمد توکلی در باب سوء استفاده از قدرت توسط يقه سفيدها (بازجويی از رحيمی در دفترش) در يک بيانيهی مطبوعاتی موارد ارتکابی فساد توسط توکلی را به عرصهی عمومی آورد که در واقع نوعی افشاگری عليه علی خامنهای نيز بود.
توکلی برای پاسخ، دو مورد از سه مورد اتهامی (دريافت زمين ارزان از بنياد، دريافت چاپخانه و کاغذ رانتی از ارشاد و بورسيهی غير رقابتی از وزارت علوم) يعنی دريافت بورسيه و زمين ارزان در شهرک غرب را به دستور خامنهای مرتبط می سازد: "اينجانب به دستور مقام رهبری بورسيه شدم...زمين آموزشی را سال ۶۸-۶۹ به قيمت روز و تعرفه آموزشی از بنياد خريديم که با توصيه مقام معظم رهبری قسطی بهايش را بدهيم. حتی يک متر مربع آن زمين متعلق به کسی نيست و تمام مجتمع اعم از زمين و ساختمانش وقف است و اساسنامه وقف نيز در معرض رويت همه است...علت عنايت رهبری هم اطلاع از نيت موسسان مجتمع بود." (الف، ۲۰ بهمن ۱۳۹۰)
عنايات رهبری
با فرض درست بودن ادعای توکلی (که دفتر خامنهای آن را انکار نکرده است) رهبر کشور خود را در دادن بورسيه به خاصان درگاه محق می دانسته است. بورسيهی غير رقابتی توکلی يک مورد منحصر به فرد نيست. در دورهی رهبری خامنهای دهها تن از شاگردان مصباح يزدی و ديگر کارگزاران مورد اعتماد رهبر با عنايت ويژهی رهبر حتی بدون داشتن مدرک کارشناسی با بورسيهی دولت برای تحصيل به آمريکای شمالی و اروپا و استراليا اعزام شدهاند. ارز کمياب دولتی در دهههای شصت و هفتاد کالايی نبود که حکومت آن را صرفا بر اساس شايستگی علمی به دانشجويان علاقه مند به تحصيل اعطا کند. وقتی تعهد (وفاداری به ولی فقيه) بر تخصص تقدم پيدا کند نتيجهی فاسد آن نبايد باورمندان به اين موضوع را متحير سازد. منابع ديگر کشور نيز بر اساس عنايات رهبری به وفاداران اختصاص يافته است.
مصادرهها، مبدا فساد مالی
اموالی که در سه دههی گذشته از افراد متهم به وابستگی به رژيم سابق يا ديگر متهمان مصادره شده مستقيما در اختيار بنيادها (تحت نظر ولی فقيه) قرار گرفته است. اين اموال بعدا به ثمن بخس و اکثرا بدون مزايده در اختيار روحانيون و نزديکان به آنها قرار گرفت. منبع اصلی فساد مالی در پانزده سال اول جمهوری اسلامی و بالاخص در دوران جنگ با درآمد ارزی اندک همين اموال و شرکتهای مصادره شده و خريدهای اسلحه بود. در ۱۵ سال دوم واگذاری شرکتهای دولتی (تحت عنوان خصوصی سازی) و منابع طبيعی و نيز رانتهای ناشی از مجوزهای صادرات و واردات و واگذاری پيمانکاریها به خودیها منبع فساد بودند. رهبر کشور مستقيما از طريق مديريت منابع در اختيار حکومت (بنيادها) و غير مستقيم از طريق فشل کردن نهادهای قضايی و قانونگزاری در تحقيق و تفحص مسئول فساد و سوء استفاده از قدرت در کشور است.
آشپرخانهی پنهان
دستگاه رهبری که بخش عمدهای از منابع کشور را در اختيار دارد سالانه حتی در حد يک برگ بيلان دخل و خرج خود را منتشر نمی کند. به همين دليل است که مردم ايران تنها از طريق مجادلات سياسی ميان مقامات به يک مورد از دهها هزار مورد واگذاری زمين يا امکانات ارزان قيمت با وام کم بهرهی دولتی توسط بنيادها يا موسسات تحت نظر رهبر به وفاداران به ولی فقيه مطلع می شوند. هيچ کس در ايران بجز خامنهای و چند تن از افراد بسيار نزديک به وی در بيت نمی داند در آشپزخانهی بيت چه می گذرد و سفرهی ولايت چگونه خواص را اطعام می کند.
نهادهای نظارتی کشور در بررسی آشپزخانهی ولايت کاملا دست بستهاند و کوچک ترين پرسش به معنای پايان حيات سياسی يک فرد يا گروه است. هاشمی رفسنجانی سفره خانهی خاص خويش را داشت. اصلاح طلبان مذهبی نيز در دو دهه نقد حکومت (در دههی اول خود در حلقهی وفاداران دستگاه رهبری خمينی بودند) حتی يک بار به سراغ دخل و خرج دستگاه رهبری نرفتند. بزرگترين منشا فساد مالی و سوء استفاده در کشور سازوکار ادارهی دستگاه رهبری در کشور است.
آب، بنزین و گاز در فاز دوم هدفمندی یارانه ها گران می شوند
دسترسی به ای ميل های ياهو و گوگل بار دیگر در ايران محدود شد
رسانه های ايران اعلام کردند که دسترسی کاربران به ای ميل های ياهو و گوگل از روز دوشنبه، اول اسفندماه، بار ديگر کاملا کند يا قطع شده است و در حال حاضر استفاده از اينترنت در ايران با مشکلات متعددی روبرو است.
سايت «خبرآنلاين» در خبری کوتاه نوشته است: خدمات پست الکترونيک که تازه از وضع نامطلوب هفته گذشته کمی فاصله گرفته بود دوباره بدون اطلاع و در نظر گرفتن ارزشی برای کاربران محدود شد.
بر اساس اين خبر، «پورتهای VPN و همچنين پروتکل HTTPS بسته شده و استفاده از اينترنت با مشکلات متعددی روبرو شده است.»
سايت «الف» وابسته به احمد توکلی، رييس مرکز پژوهش های مجلس، نيز از کند شدن يا قطع سرويس های جی ميل و ياهو برای کاربران ايرانی خبر داده و گفته است: «ظاهرا کسانی که در قطع سرويس پست الکترونيک دست دارند از ابعاد وسيع ضد امنيتی و ناراضی سازی کارشان اطلاعی ندارند و هيچ ارزشی هم برای افکار عمومی و مردم ايران قايل نيستند.»
خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده است: «قطعی های مكرر سرويس دهنده های ای ميل كه مدتی است به شكل روال درآمده و تقريبا كاربران دارند به تناوب آن عادت می كنند، به مرحله ای رسيده كه فعاليت كاربران اينترنت در داخل كشور، مخصوصا كاربرانی را كه بخش عظيمی از فعاليتهايشان توسط ای ميل انجام می شود، هر چند وقت يك بار مختل می كند.»
این خبرگزاری، قطع سرویس های اینترنتی در روز دوشنبه را «يك روز پس از راه اندازی فاز نخست شبكه علمی كشور» عنوان کرده و نوشته است: «اين رويداد قطعی دوم دقيقا در شب گذشته همزمان با افتتاح فاز تهران شبكه علمی كشور اتفاق افتاد.»
برخی از کاربران سايت راديو فردا نيز اعلام کرده اند که «دسترسی به گوگل و ياهو بسيار دشوار است» و «وی پی ان کار نمی کند، ياهو ميل و جی ميل هم باز نمی شوند.»
يکی از کاربران نوشته است: «وقتی با وی پی ان وصل می شوم و می خواهم سايت فيلتر شده ای را باز کنم و منتظر لود شدن سايت می مانم، زمان لود شدن طولانی و طاقت فرسا است و دسترسی به اون تارنما نيز غير ممکن می باشد و محبورم با گوشی به صورت آفلاين جی ميل و فيس بوک خود را چک کنم.»
ده روز گذشته نيز در آستانه روز ۲۵ بهمن که گروه های مخالف دولت جمهوری اسلامی برای برپايی تظاهرات سکوت فراخوان داده بودند، دسترسی به سرويس های ای ميل در ايران به شدت محدود شد.
با اين حال، مديران سازمان فناوری اطلاعات و شرکت ارتباطات زيرساخت که به گفته خبرگزاری مهر، سازمان های متولی اينترنت در کشور هستند، حاضر نشدند تا در اين زمينه پاسخ روشنی ارائه کنند.
سعيد مهديون، مديرعامل سازمان فناوری اطلاعات ايران در اين زمينه گفته بود: «من از ای ميل های خارجی استفاده نمی کنم و مشکلی در استفاده از ای ميل های داخلی خود مشاهده نکرده ام.»
قطع سرويس های اينترنتی در ايران طی هفته گذشته با واکنش های زيادی روبرو شد و در اين زمينه، احمد توکلی، نماينده تهران چنين اقدامی را «مردم آزاری» خواند که به گفته او برای نظام هزينه دارد.
رييس کميته مخابرات نيز گفت که «موضوع قطع ای ميل ها» را پيگيری کرده و «تذکرات لازم را به مسوولان اين وزارتخانه می دهيم.»
مسئولان مخابرات ايران بارها قطعی کابل در خليج فارس را دليل قطعی يا سرعت پايين اينترنت عنوان کرده اند. ولی در ماه های اخير برخی از رسانهها، راه اندازی آزمايشی اينترنت ملی را دليل اصلی اختلال در دسترسی به شبکه جهانی در ايران دانسته اند.
مقام های جمهوری اسلامی همواره از دسترسی کاربران ايرانی به اينترنت ابراز نگرانی کرده و گفته اند که بايد زمينه راه اندازی اينترنت ملی به سرعت فراهم شود.
روز شنبه، معاون فنی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در «نخستين همايش ملی دفاع سايبری» گفت که «شبکه اينترنت عامل تهديد يا ابزار جاسوسی نيست، بلکه خود تهديد و جاسوس است.»
رضا تقی پور، وزير ارتباطات و فناوری نيز در اين زمينه ابراز عقيده کرد که «اينترنت دارای فرصتهای علمی، سياسی، حاکميتی و بينالمللی است، و میتواند در مباحث مختلف عليه ما مورد استفاده قرار گيرد اما فرصتهای بسياری را نيز برايمان فراهم کند.»
سايت «خبرآنلاين» در خبری کوتاه نوشته است: خدمات پست الکترونيک که تازه از وضع نامطلوب هفته گذشته کمی فاصله گرفته بود دوباره بدون اطلاع و در نظر گرفتن ارزشی برای کاربران محدود شد.
بر اساس اين خبر، «پورتهای VPN و همچنين پروتکل HTTPS بسته شده و استفاده از اينترنت با مشکلات متعددی روبرو شده است.»
سايت «الف» وابسته به احمد توکلی، رييس مرکز پژوهش های مجلس، نيز از کند شدن يا قطع سرويس های جی ميل و ياهو برای کاربران ايرانی خبر داده و گفته است: «ظاهرا کسانی که در قطع سرويس پست الکترونيک دست دارند از ابعاد وسيع ضد امنيتی و ناراضی سازی کارشان اطلاعی ندارند و هيچ ارزشی هم برای افکار عمومی و مردم ايران قايل نيستند.»
خبرگزاری ایسنا نیز گزارش داده است: «قطعی های مكرر سرويس دهنده های ای ميل كه مدتی است به شكل روال درآمده و تقريبا كاربران دارند به تناوب آن عادت می كنند، به مرحله ای رسيده كه فعاليت كاربران اينترنت در داخل كشور، مخصوصا كاربرانی را كه بخش عظيمی از فعاليتهايشان توسط ای ميل انجام می شود، هر چند وقت يك بار مختل می كند.»
این خبرگزاری، قطع سرویس های اینترنتی در روز دوشنبه را «يك روز پس از راه اندازی فاز نخست شبكه علمی كشور» عنوان کرده و نوشته است: «اين رويداد قطعی دوم دقيقا در شب گذشته همزمان با افتتاح فاز تهران شبكه علمی كشور اتفاق افتاد.»
برخی از کاربران سايت راديو فردا نيز اعلام کرده اند که «دسترسی به گوگل و ياهو بسيار دشوار است» و «وی پی ان کار نمی کند، ياهو ميل و جی ميل هم باز نمی شوند.»
يکی از کاربران نوشته است: «وقتی با وی پی ان وصل می شوم و می خواهم سايت فيلتر شده ای را باز کنم و منتظر لود شدن سايت می مانم، زمان لود شدن طولانی و طاقت فرسا است و دسترسی به اون تارنما نيز غير ممکن می باشد و محبورم با گوشی به صورت آفلاين جی ميل و فيس بوک خود را چک کنم.»
ده روز گذشته نيز در آستانه روز ۲۵ بهمن که گروه های مخالف دولت جمهوری اسلامی برای برپايی تظاهرات سکوت فراخوان داده بودند، دسترسی به سرويس های ای ميل در ايران به شدت محدود شد.
با اين حال، مديران سازمان فناوری اطلاعات و شرکت ارتباطات زيرساخت که به گفته خبرگزاری مهر، سازمان های متولی اينترنت در کشور هستند، حاضر نشدند تا در اين زمينه پاسخ روشنی ارائه کنند.
سعيد مهديون، مديرعامل سازمان فناوری اطلاعات ايران در اين زمينه گفته بود: «من از ای ميل های خارجی استفاده نمی کنم و مشکلی در استفاده از ای ميل های داخلی خود مشاهده نکرده ام.»
قطع سرويس های اينترنتی در ايران طی هفته گذشته با واکنش های زيادی روبرو شد و در اين زمينه، احمد توکلی، نماينده تهران چنين اقدامی را «مردم آزاری» خواند که به گفته او برای نظام هزينه دارد.
رييس کميته مخابرات نيز گفت که «موضوع قطع ای ميل ها» را پيگيری کرده و «تذکرات لازم را به مسوولان اين وزارتخانه می دهيم.»
مسئولان مخابرات ايران بارها قطعی کابل در خليج فارس را دليل قطعی يا سرعت پايين اينترنت عنوان کرده اند. ولی در ماه های اخير برخی از رسانهها، راه اندازی آزمايشی اينترنت ملی را دليل اصلی اختلال در دسترسی به شبکه جهانی در ايران دانسته اند.
مقام های جمهوری اسلامی همواره از دسترسی کاربران ايرانی به اينترنت ابراز نگرانی کرده و گفته اند که بايد زمينه راه اندازی اينترنت ملی به سرعت فراهم شود.
روز شنبه، معاون فنی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در «نخستين همايش ملی دفاع سايبری» گفت که «شبکه اينترنت عامل تهديد يا ابزار جاسوسی نيست، بلکه خود تهديد و جاسوس است.»
رضا تقی پور، وزير ارتباطات و فناوری نيز در اين زمينه ابراز عقيده کرد که «اينترنت دارای فرصتهای علمی، سياسی، حاکميتی و بينالمللی است، و میتواند در مباحث مختلف عليه ما مورد استفاده قرار گيرد اما فرصتهای بسياری را نيز برايمان فراهم کند.»
تمدید بازداشت خبرنگار شبکه ايرانی «سحر» در آذربایجان به اتهام حمل مواد مخدر
گزارش های رسیده حاکی است که دادگاهی در جمهوری آذربايجان حکم بازداشت موقت خبرنگار شبکه آذری زبان سحر وابسته به تلویزیون ایران در باکو را تمدید کرد تا «تحقیقات مرتبط با مواد مخدر» ادامه یابد.
طبق گزارش های منتشره، راننده شبکه «سحر» نيز دستگير شده است، اما هنوز درباره اتهامات وی خبری منتشر نشده است. هر دو اين افراد شهروند آذربايجان هستند.
آنار بايرام اف، ۳۱ ساله، پنج سال است که به عنوان گزارشگر برای تلويزيون «سحر» فعاليت می کند و روز جمعه به اتهام «حمل نیم گرم هروئین» از سوی پلیس جمهوری آذربایجان بازداشت شد.
آذربايجان هم اکنون سايت اينترنتی شبکه سحر را فيلتر کرده و جلو فعاليت اين شبکه تلويزيونی و پخش آن را در جمهوری آذربايجان گرفته است. با وجود اين، شبکه ياد شده هنوز برخی از مناطق جنوبی جمهوری آذربايجان را تحت پوشش خود دارد.
عباس اسکندری، سخنگوی سفارت ايران در آذربايجان در واکنش به بازداشت خبرنگار شبکه سحر به خبرگزاری «توران» آذربايجان گفته است که «ايران اتهامات وارده به خبرنگار بازداشتی شبکه سحر را قبول ندارد، چرا که وی شخص مومنی است.»
به گفته وی، افراد بازداشت شده، «دارای وجدانی پاک هستند و به صورت حرفه ای مشغول به کار خود بوده اند.»
آقای اسکندری، بازداشت اين افراد را در راستای «ضربه زدن به روابط ايران و آذربايجان» عنوان کرده است.
مقام های آذربايجان بارها، درباره مقاصد «سياسی» شبکه تلوزيونی سحر در مسير ضربه زدن به امنيت ملی آذربايجان و دولت لائيک اين کشور، رواج خرافه گرايی، افراط گرايی مذهبی و ايجاد تفرقه ميان مردم هشدار داده اند.
آذربايجان و ايران همواره همديگر را به دخالت در امور داخلی همديگر متهم کرده اند. با اوج گرفتن جنگ لفظی ميان دو کشور، وزارت امور خارجه ايران روز ۲۳ بهمن ماه، سفير آذربايجان در تهران را احضار کرد.
در بيانيه وزارت خارجه ايران آمده است: برخی از «تروريستهای مرتبط با ترور دانشمندان هستهای ايران» در جمهوری آذربايجان «تردد» داشته و اين افراد از «برخی تسهيلات» برای «همکاری» با «شبکههای جاسوسی اسرائيل» و «سفر به اسرائيل» برخوردار هستند.
در اين بيانيه آمده است: مديرکل مشترک المنافع و قفقاز وزارت امور خارجه در يادداشت اعتراضی به جوانشير آخوندوف، سفير جمهوری آذربايجان، از باکو موکدا خواسته است تا «از فعاليتهای سازمان جاسوسی موساد عليه جمهوری اسلامی ايران در خاک آن کشور جلوگيری شود.»
وزارت امور خارجه آذربايجان در واکنش اين اتهام ها را «افترا» خوانده است.
بازداشت همکاران شبکه سحر در حالی انجام شده است که جمهوری آذربايجان در آذرماه سال جاری احمد کاظمی، موسس شبکه تلويزيونی سحر و مدير نمايندگی صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران در جمهوری آذربايجان را به محض ورود به فرودگاه «حيدر علی اف»، متوقف و از کشور اخراج کرد.
درست يک هفته قبل از اخراج نماينده صدا و سيمای ايران از باکو، علی حسن اف مدير بخش سياسی-اجتماعی نهاد رياست جمهوری آذربايجان در سفری به تهران، از مقام های ايرانی خواسته بود که فعاليت شبکه تلويزيونی سحر را متوقف کنند.
وی، پس از بازگشت به کشورش در مصاحبه با خبرگزاری «ترند» آذربايجان از توافق مسئولان مطبوعاتی دو کشور در مورد عدم مداخله در امور داخلی يکديگر خبر داد.
حسن اف میگويد که در ديدار با مقام های ايرانی بدون پرده و خيلی صميمی گفته است که «دولت آذربايجان لائيک است، راه مدرنيته را در پيش گرفته و دولت ايران اسلامی و ايدئولوژيک است و راه خود را دارد، شما به راه خود و ما به راه خود.»
مدير بخش سياسی- اجتماعی نهاد رياست جمهوری آذربايجان در اين باره افزود: «من در ايران بر موضوعی که پافشاری میکردم، فعاليت شبکه تلويزيونی سحر ايران بود. همان طور که میدانيد اين شبکه تلويزيونی برای آذربايجان ايجاد شده است. اگر در جهت تاثير بر ديدگاه مردم فعاليت میکند، اين قابل قبول و طبيعی نيست. با اين روال، ما هم بايد يک شبکه خبر "شب" ايجاد کنيم و جهت فرستنده را به طرف ايران بگيريم.»
اوايل بهمنماه نيز وزارت امنيت ملی جمهوری آذربايجان در اعلاميهای از ناکام گذاشتن طرح تروری خبر داد که به گفته آن، از طرف افرادی وابسته به وزارت اطلاعات ايران برنامهريزی شده بود. تلويزيون دولتی آذربايجان، آن زمان با پخش اعترافات دو فرد متهم به دست داشتن در ترور، گزارش داد که رهبر اين گروه به نام «بالاقارداش داداشاف»، شهروند جمهوری آذربايجان، هم اکنون در شهر اردبيل ايران زندگی میکند و با وزارت اطلاعات ايران همکاری دارد.
سفارت جمهوری اسلامی در باکو ارتباط نهادهای امنيتی ايران با يک گروه تروريستی دستگير شده در جمهوری آذربايجان را کذب خواند.
اتهام های متقابل ايران و آذربايجان در حالی به اوج خود رسيده است که روز ۱۹ نوامبر، رفيق تقی، نويسنده سرشناس آذربايجان، از طرف شخصی که هويت وی تحت بررسی پليس جمهوری آذربايجان قرار دارد، با چاقو مورد سوء قصد قرار گرفت و چهار روز پس از آن جان باخت.
وی که به خاطر مقالات جنجالیاش در مورد اسلام افراطی تحت فشار بود با واکنش سخت سفارت ايران در سال ۲۰۰۶ به انتشار يکی از مقالههايش مواجه شد و آيت الله درگذشته فاضل لنکرانی نيز در همان سال طی فتوائيهای خون اين نويسنده آذربايجانی را حلال اعلام کرد و در فتوائيه خود نوشت: «قتل او (رفيق تقی) بر هر کسی که دسترسی داشته باشد لازم است.»
مقامهای آذربايجان همچنين به دفعات از «نفوذ» ايران در شهرستان «نارداران» واقع در ۴۵ کيلومتری باکو انتقاد کردهاند.
طبق گزارش های منتشره، راننده شبکه «سحر» نيز دستگير شده است، اما هنوز درباره اتهامات وی خبری منتشر نشده است. هر دو اين افراد شهروند آذربايجان هستند.
آنار بايرام اف، ۳۱ ساله، پنج سال است که به عنوان گزارشگر برای تلويزيون «سحر» فعاليت می کند و روز جمعه به اتهام «حمل نیم گرم هروئین» از سوی پلیس جمهوری آذربایجان بازداشت شد.
آذربايجان هم اکنون سايت اينترنتی شبکه سحر را فيلتر کرده و جلو فعاليت اين شبکه تلويزيونی و پخش آن را در جمهوری آذربايجان گرفته است. با وجود اين، شبکه ياد شده هنوز برخی از مناطق جنوبی جمهوری آذربايجان را تحت پوشش خود دارد.
عباس اسکندری، سخنگوی سفارت ايران در آذربايجان در واکنش به بازداشت خبرنگار شبکه سحر به خبرگزاری «توران» آذربايجان گفته است که «ايران اتهامات وارده به خبرنگار بازداشتی شبکه سحر را قبول ندارد، چرا که وی شخص مومنی است.»
به گفته وی، افراد بازداشت شده، «دارای وجدانی پاک هستند و به صورت حرفه ای مشغول به کار خود بوده اند.»
آقای اسکندری، بازداشت اين افراد را در راستای «ضربه زدن به روابط ايران و آذربايجان» عنوان کرده است.
مقام های آذربايجان بارها، درباره مقاصد «سياسی» شبکه تلوزيونی سحر در مسير ضربه زدن به امنيت ملی آذربايجان و دولت لائيک اين کشور، رواج خرافه گرايی، افراط گرايی مذهبی و ايجاد تفرقه ميان مردم هشدار داده اند.
آذربايجان و ايران همواره همديگر را به دخالت در امور داخلی همديگر متهم کرده اند. با اوج گرفتن جنگ لفظی ميان دو کشور، وزارت امور خارجه ايران روز ۲۳ بهمن ماه، سفير آذربايجان در تهران را احضار کرد.
در بيانيه وزارت خارجه ايران آمده است: برخی از «تروريستهای مرتبط با ترور دانشمندان هستهای ايران» در جمهوری آذربايجان «تردد» داشته و اين افراد از «برخی تسهيلات» برای «همکاری» با «شبکههای جاسوسی اسرائيل» و «سفر به اسرائيل» برخوردار هستند.
در اين بيانيه آمده است: مديرکل مشترک المنافع و قفقاز وزارت امور خارجه در يادداشت اعتراضی به جوانشير آخوندوف، سفير جمهوری آذربايجان، از باکو موکدا خواسته است تا «از فعاليتهای سازمان جاسوسی موساد عليه جمهوری اسلامی ايران در خاک آن کشور جلوگيری شود.»
وزارت امور خارجه آذربايجان در واکنش اين اتهام ها را «افترا» خوانده است.
بازداشت همکاران شبکه سحر در حالی انجام شده است که جمهوری آذربايجان در آذرماه سال جاری احمد کاظمی، موسس شبکه تلويزيونی سحر و مدير نمايندگی صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران در جمهوری آذربايجان را به محض ورود به فرودگاه «حيدر علی اف»، متوقف و از کشور اخراج کرد.
درست يک هفته قبل از اخراج نماينده صدا و سيمای ايران از باکو، علی حسن اف مدير بخش سياسی-اجتماعی نهاد رياست جمهوری آذربايجان در سفری به تهران، از مقام های ايرانی خواسته بود که فعاليت شبکه تلويزيونی سحر را متوقف کنند.
وی، پس از بازگشت به کشورش در مصاحبه با خبرگزاری «ترند» آذربايجان از توافق مسئولان مطبوعاتی دو کشور در مورد عدم مداخله در امور داخلی يکديگر خبر داد.
حسن اف میگويد که در ديدار با مقام های ايرانی بدون پرده و خيلی صميمی گفته است که «دولت آذربايجان لائيک است، راه مدرنيته را در پيش گرفته و دولت ايران اسلامی و ايدئولوژيک است و راه خود را دارد، شما به راه خود و ما به راه خود.»
مدير بخش سياسی- اجتماعی نهاد رياست جمهوری آذربايجان در اين باره افزود: «من در ايران بر موضوعی که پافشاری میکردم، فعاليت شبکه تلويزيونی سحر ايران بود. همان طور که میدانيد اين شبکه تلويزيونی برای آذربايجان ايجاد شده است. اگر در جهت تاثير بر ديدگاه مردم فعاليت میکند، اين قابل قبول و طبيعی نيست. با اين روال، ما هم بايد يک شبکه خبر "شب" ايجاد کنيم و جهت فرستنده را به طرف ايران بگيريم.»
اوايل بهمنماه نيز وزارت امنيت ملی جمهوری آذربايجان در اعلاميهای از ناکام گذاشتن طرح تروری خبر داد که به گفته آن، از طرف افرادی وابسته به وزارت اطلاعات ايران برنامهريزی شده بود. تلويزيون دولتی آذربايجان، آن زمان با پخش اعترافات دو فرد متهم به دست داشتن در ترور، گزارش داد که رهبر اين گروه به نام «بالاقارداش داداشاف»، شهروند جمهوری آذربايجان، هم اکنون در شهر اردبيل ايران زندگی میکند و با وزارت اطلاعات ايران همکاری دارد.
سفارت جمهوری اسلامی در باکو ارتباط نهادهای امنيتی ايران با يک گروه تروريستی دستگير شده در جمهوری آذربايجان را کذب خواند.
اتهام های متقابل ايران و آذربايجان در حالی به اوج خود رسيده است که روز ۱۹ نوامبر، رفيق تقی، نويسنده سرشناس آذربايجان، از طرف شخصی که هويت وی تحت بررسی پليس جمهوری آذربايجان قرار دارد، با چاقو مورد سوء قصد قرار گرفت و چهار روز پس از آن جان باخت.
وی که به خاطر مقالات جنجالیاش در مورد اسلام افراطی تحت فشار بود با واکنش سخت سفارت ايران در سال ۲۰۰۶ به انتشار يکی از مقالههايش مواجه شد و آيت الله درگذشته فاضل لنکرانی نيز در همان سال طی فتوائيهای خون اين نويسنده آذربايجانی را حلال اعلام کرد و در فتوائيه خود نوشت: «قتل او (رفيق تقی) بر هر کسی که دسترسی داشته باشد لازم است.»
مقامهای آذربايجان همچنين به دفعات از «نفوذ» ايران در شهرستان «نارداران» واقع در ۴۵ کيلومتری باکو انتقاد کردهاند.
تیم بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، برای ادامه مذاکرات با مقام های ایرانی بر سر برنامه هسته ای این کشور وارد تهران شد.
خبرگزاری مهر دوشنبه اول بهمن (۲۰ فوریه) تایید کرده است که تیم بازرسان آژانس را "هرمن نکرتس" معاون مدیرکل این نهاد بین المللی سرپرستی می کند.
آقای نکرتس پیش از سفر به تهران در فرودگاه وین به خبرنگاران گفته بود: "امیدواریم که پس از این سفر نتایج ملموسی داشته باشیم و البته همچنان اولویت نخست، [بررسی] جنبه های نظامی احتمالی برنامه اتمی ایران است."
آقای نکرتس و هیات همراهش که پیشتر به ایران سفر کرده بودند، این کشور را ۲۰ روز پیش ترک کردند.
منابع دیپلماتیک به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته اند که روسیه و چین به ایران فشار آورده اند تا با بازرسان آژانس همکاری بیشتری داشته باشد.
بازرسان آژانس، خواهان صحبت با بعضی از محققان هسته ای ایران و دسترسی به بعضی از تاسیسات نظامی این کشور هستند.
ایران در چهار سال گذشته از مذاکره درباره ابعاد نظامی برنامه اتمی خود سر باز زده و اتهام مربوط به فعالیت های هسته ای نظامی در این کشور را ساختگی دانسته است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارشی که نوامبر سال گذشته منتشر کرد، بعضی از فعالیت های اتمی ایران را دارای ماهیت نظامی دانسته بود.
آمریکا و اسرائیل ایران را به تلاش برای به دست آوردن توانایی ساخت سلاح اتمی متهم می کنند. ایران بارها این اتهام را رد کرده است.
آمریکا و اتحادیه اروپا در هفته های اخیر برای افزایش فشار بر ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم، تحریم های گسترده ای را علیه این کشور اعمال کرده اند و این کشور هم در پاسخ از توقف فروش نفت خام به شرکت های بریتانیایی و فرانسوی خبر داده است.
وی در پاسخ به سوالی در مورد "میانجی گری سلطان قابوس پادشاه عمان میان ایران و آمریکا" گفته است: "بحث میانجی گری در میان نیست. جمهوری اسلامی ایران با کشور عمان روابط ویژه و خیلی خوبی دارد."
آقای صالحی در عین حال با یادآوری اینکه "در مواردی سلطان قابوس برای آزادی افرادی که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بودند، میانجیگری کرد که این امر نیز موثر واقع شد"، تاکید کرده که جمهوری اسلامی "در رایزنی های دائمی با عمان است".
اشاره آقای صالحی، ظاهرا به میانجیگری پادشاه عمان برای آزادی سه آمریکایی متهم به ورود غیرمجاز به خاک ایران است که در تابستان ۱۳۸۸ دستگیر شده بودند.
خبرگزاری مهر دوشنبه اول بهمن (۲۰ فوریه) تایید کرده است که تیم بازرسان آژانس را "هرمن نکرتس" معاون مدیرکل این نهاد بین المللی سرپرستی می کند.
آقای نکرتس پیش از سفر به تهران در فرودگاه وین به خبرنگاران گفته بود: "امیدواریم که پس از این سفر نتایج ملموسی داشته باشیم و البته همچنان اولویت نخست، [بررسی] جنبه های نظامی احتمالی برنامه اتمی ایران است."
آقای نکرتس و هیات همراهش که پیشتر به ایران سفر کرده بودند، این کشور را ۲۰ روز پیش ترک کردند.
منابع دیپلماتیک به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته اند که روسیه و چین به ایران فشار آورده اند تا با بازرسان آژانس همکاری بیشتری داشته باشد.
بازرسان آژانس، خواهان صحبت با بعضی از محققان هسته ای ایران و دسترسی به بعضی از تاسیسات نظامی این کشور هستند.
ایران در چهار سال گذشته از مذاکره درباره ابعاد نظامی برنامه اتمی خود سر باز زده و اتهام مربوط به فعالیت های هسته ای نظامی در این کشور را ساختگی دانسته است.
آژانس بین المللی انرژی اتمی در گزارشی که نوامبر سال گذشته منتشر کرد، بعضی از فعالیت های اتمی ایران را دارای ماهیت نظامی دانسته بود.
آمریکا و اتحادیه اروپا در هفته های اخیر برای افزایش فشار بر ایران برای توقف غنی سازی اورانیوم، تحریم های گسترده ای را علیه این کشور اعمال کرده اند و این کشور هم در پاسخ از توقف فروش نفت خام به شرکت های بریتانیایی و فرانسوی خبر داده است.
تکذیب "میانجیگری" عمان میان ایران و آمریکا
به گزارش خبرگزاری ایرنا، علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران، امروز در جمع خبرنگاران سفر هیات آژانس به تهران را در ادامه توافق های قبلی آن با ایران دانسته است.وی در پاسخ به سوالی در مورد "میانجی گری سلطان قابوس پادشاه عمان میان ایران و آمریکا" گفته است: "بحث میانجی گری در میان نیست. جمهوری اسلامی ایران با کشور عمان روابط ویژه و خیلی خوبی دارد."
آقای صالحی در عین حال با یادآوری اینکه "در مواردی سلطان قابوس برای آزادی افرادی که به صورت غیرقانونی وارد ایران شده بودند، میانجیگری کرد که این امر نیز موثر واقع شد"، تاکید کرده که جمهوری اسلامی "در رایزنی های دائمی با عمان است".
اشاره آقای صالحی، ظاهرا به میانجیگری پادشاه عمان برای آزادی سه آمریکایی متهم به ورود غیرمجاز به خاک ایران است که در تابستان ۱۳۸۸ دستگیر شده بودند.
قیمت نفت در بازارهای جهانی به دلیل تنشها بر سر برنامه هستهای ایران به بالاترین حد خود از ژوئن سال پیش به این سو رسیده است.
روز یکشنبه، وزارت نفت ایران اعلام کرد که فروش نفت به شرکت های فرانسوی و بریتانیایی را متوقف کرده است.
اتحادیه اروپا از اول ماه ژوئیه واردات نفت خام ایران را متوقف می کند و اقدام ایران در واکنش به این تصمیم اتحادیه اروپا صورت گرفته است.
ایران پنجمین صادرکننده بزرگ نفت دنیا است.
ایران بارها اعلام کرده که برنامه هسته ای این کشور مقاصد صلح آمیز دارد اما آمریکا و سایر کشورهای غربی می گویند ایران مخفیانه درصدد دستیابی به سلاح هسته ای است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی نوامبر سال گذشته اعلام کرد که ایران تلاشهایش برای دستیابی به تسلیحات هستهای را آغاز کرده است.
دولت ایران این گزارش آژانس درباره فعالیتهای مشکوک هستهای را رد کرد.
تحلیلگران معتقدند که با افزایش بهای نفت در بازارها، کشورهای عضو اتحادیه اروپا درصدد یافتن تامین کنندگان جدید و ایران نیز به دنبال مشتریان جدیدی برای نفت خود است.
پروفسور پل استیونز، از موسسه تحقیقاتی چتم هاوس می گوید افزایش قیمت نفت، به دلیل آن است که واردکنندگان اروپایی نفت ایران به دنبال یافتن منابع جایگزین هستند.
افزایش قیمت نفت همچنین به دلیل بهبود اوضاع اقتصادی چین و آمریکا هم بوده است.
آمریکا بزرگ ترین مصرف کننده نفت دنیا است.
آمریتا سن، تحلیلگر نفت در شرکت "بارکلیز کاپیتال" می گوید مخلوطی از عوامل در افزایش قیمت ها نقش داشته، افزایش تنش های ژئوپلیتیکی به خصوص در ارتباط با ایران."
اگر تنش ها با ایران ادامه نیابد، قیمت نفت احتمالا کاهش خواهد یافت اما تنها تعداد کمی از تحلیلگران به این امر معتقدند.
قیمت یک بشکه نفت خام برنت دریای شمال برای تحویل در ماه آینده میلادی امروز به بیش از ۱۲۰ دلار رسیده است.
روز یکشنبه، وزارت نفت ایران اعلام کرد که فروش نفت به شرکت های فرانسوی و بریتانیایی را متوقف کرده است.
اتحادیه اروپا از اول ماه ژوئیه واردات نفت خام ایران را متوقف می کند و اقدام ایران در واکنش به این تصمیم اتحادیه اروپا صورت گرفته است.
ایران پنجمین صادرکننده بزرگ نفت دنیا است.
ایران بارها اعلام کرده که برنامه هسته ای این کشور مقاصد صلح آمیز دارد اما آمریکا و سایر کشورهای غربی می گویند ایران مخفیانه درصدد دستیابی به سلاح هسته ای است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی نوامبر سال گذشته اعلام کرد که ایران تلاشهایش برای دستیابی به تسلیحات هستهای را آغاز کرده است.
دولت ایران این گزارش آژانس درباره فعالیتهای مشکوک هستهای را رد کرد.
تحلیلگران معتقدند که با افزایش بهای نفت در بازارها، کشورهای عضو اتحادیه اروپا درصدد یافتن تامین کنندگان جدید و ایران نیز به دنبال مشتریان جدیدی برای نفت خود است.
پروفسور پل استیونز، از موسسه تحقیقاتی چتم هاوس می گوید افزایش قیمت نفت، به دلیل آن است که واردکنندگان اروپایی نفت ایران به دنبال یافتن منابع جایگزین هستند.
افزایش قیمت نفت همچنین به دلیل بهبود اوضاع اقتصادی چین و آمریکا هم بوده است.
آمریکا بزرگ ترین مصرف کننده نفت دنیا است.
آمریتا سن، تحلیلگر نفت در شرکت "بارکلیز کاپیتال" می گوید مخلوطی از عوامل در افزایش قیمت ها نقش داشته، افزایش تنش های ژئوپلیتیکی به خصوص در ارتباط با ایران."
اگر تنش ها با ایران ادامه نیابد، قیمت نفت احتمالا کاهش خواهد یافت اما تنها تعداد کمی از تحلیلگران به این امر معتقدند.
مهسا امرآبادی، روزنامهنگار در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباس به اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی" به ۵ سال زندان محکوم شد.
به گزارش سایت کلمه، چهارسال از مدت محکومیت این روزنامه نگار تعلیقی و یک سال آن نیز حبس تعزیری است.براساس این گزارش "عدم اعلام برائت از میر حسین موسوی و مهدی کروبی(از مخالفات دولت ایران)، حضور در جلسات قرآن خانوادههای زندانیان سیاسی، مصاحبه و نوشتن گزارش در روزنامهها، دیدار با مراجع تقلید مستقل و دفاع از حقوق همسر زندانیاش" از جمله اتهامات خانم امر آبادی عنوان شده است
مهسا امرآبادی پیش از این در خرداد سال ۸۸ هم بازداشت و به یک سال زندان تعزیری محکوم شده بود. مسعود باستانی همسر مهسا امرآبادی از دیگر روزنامهنگاران زندانی است که از تیر ماه سال ۸۸ بدون یک روز مرخصی در زندان رجاییشهر به سر میبرد و به ۶ سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.
سفیر آمریکا در یمن می گوید ایران در آن کشور فعالتر شده و هشدار داده است که این موضوع می تواند ثبات یمن را در معرض خطری جدی تر قرار دهد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، جرالد فایرستاین این اظهارات را روز دوشنبه و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یمن مطرح کرده است.بر اساس این گزارش، آقای فایرستاین طی مصاحبه ای گفته است که "ما شاهد تلاش ایران برای افزایش حضور خود در اینجا (یمن) هستیم، آنهم به روشهایی که معتقدیم به ثبات و امنیت یمن کمکی نمی کند."
سفیر آمریکا در یمن افزود که "ما قطعا شاهد افزایش فعالیتهای مالی ایران و تلاشهایش برای افزایش نفوذ در میان شیعیان زیدی و همچنین در میان عوامل سنی هستیم."
خبرگزاری رویترز همچنین از آقای فایرستاین نقل کرده که آمریکا شواهدی در اختیار دارد که به اعتقاد مقامات آن کشور، فعالیتهای ایران ابعاد نظامی هم پیدا کرده است.
سفیر آمریکا گفت: "این پدیده نسبتا جدیدی است، ایران از این دوران بی ثباتی سیاسی و ضعیف شدن کنترل دولت (یمن) روی بخشهای بزرگی از این کشور بهره برداری می کند."
علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه با ذکر اینكه "روابط ایران و اروپا نمی تواند برای مدتی طولانی دچار وقفه شود" گفت: "مطمئن هستم این روابط بار دیگر به جایگاه اولیه خود بازخواهد گشت."
آقای صالحی تاکید کرد: "نه کشورهای اروپایی می توانند از ایران بی نیاز باشند و نه ایران با توجه به روابط دیرینه خود می تواند خود را بی نیاز از اروپا بداند زیرا که ما مکمل یکدیگر هستیم."روابط ایران و کشورهای اروپایی، از مدت ها پیش بر سر برنامه هسته ای ایران رو به تیرگی گذاشته و اتحادیه اروپا تحریم های متعددی را علیه نهادها و مسئولان ایرانی وضع کرده است.
کشورهای عضو این اتحادیه در ژانویه گذشته تحریم های جدیدی را علیه تهران تصویب کرده اند که شامل ممنوعیت خرید نفت ایران از اول ژانویه ۲۰۱۲ می شود.
اسماعیل احمدی مقدم فرمانده پلیس ایران گفت: "براساس آمارهای دقیق امسال امنترین سال جمهوری اسلامی است و این در حالی است که تهدیدها علیه کشور در اوج خود قرار دارد."
آقای احمدی مقدم در سخنانی در جمع دانشجویان دانشگاه علوم انتظامی اظهار داشت که عملکرد پلیس "نسبت به ۳۳ سال گذشته در اوج قرار دارد" .این اظهارات در حالی بیان می شود که حدود ۱۰ روز تا انتخابات مجلس نهم باقی مانده و عده ای از مسئولان حکومتی ایران، نسبت به احتمال بروز مشکلات امنیتی در جریان این انتخابات ابراز نگرانی کرده اند.
فرمانده پلیس ایران، امروز همچنین بر اهمیت "برخورد با مدارای" ماموران پلیس با مردم تاکید کرده و در عین حال گفته است: "پلیس باید در ماموریتهای خود دارای ظاهری خشن و مقتدر باشد. "
وی با ذکر اینکه "ماموران پلیس باید در برخورد با قانون شکنان با اقتدار برخورد کنند و در برابر مردم داری رحمت و رأفت باشند"، وجود "قدرت شناخت و بصیرت" در میان نیروهای پلیس را ضروری دانسته است.
انتخابات و بصیرت آیتالله خامنهای
نظامهای اقتدارگرا برای تداوم خود گریزی ندارند جز تکیه بر ابزارهای نامشروع. وقتی پشتوانهها و الزامات دموکراتیک اقتدار، مفقود باشد دروغ و سرکوب و ارعاب تقویتکننده مبانی اقتدار غیردموکراتیک میشوند؛ و تحریف حقیقت و تقدیس خشونت، بهمثابه دو راهبرد پیوسته مورد اتکا قرار میگیرند.
در جمهوری اسلامی نیز اینک صاحبان قدرت در تلاقی بحرانهای گوناگون، به چنگ زدن روزافزون به همین ابزارهای اقتدار نامشروع ناگزیر شده اند.
کسی از رهبر جمهوری اسلامی انتظار ندارد که در تریبونهای عمومی، از "بحران مشروعیت" حکومت سخن بگوید یا "بحران در روابط خارجی" را چنان که عینی است (در عرصههای اقتصادی و سیاسی و نظامی-امنیتی) تبیین کند. اما آیا صحیح است که طراحی استراتژیک در پس پرده قدرت، واجد همین رویکرد باشد؟
در روزهای مانده به انتخابات، آیتالله خامنهای همانند دیگر رهبران اقتدارگرا، "ملت" را خطاب قرار میدهد و در سخنرانیهای پرشور تبلیغاتی، میکوشد بستر را برای "۱۲ اسفند" مهیا کند. آیتالله خامنهای در سخنرانی اخیر خود (۲۶ بهمن) گفته است: "ملت ایران با عمل خود، توى دهن دشمن زد؛ با حضور خود، تبلیغات دشمن را خنثى کرد... طبق گزارشى که به من دادند -گزارش موثق- اقلاً در ۸۵۰ شهر کشور این تظاهرات با همین شکل گسترده وجود داشته است که تلویزیون قادر نیست این همه را نشان بدهد. این ملت ایران است، این بصیرت است، این موقعشناسى و حضور این ملت است. این ملت شکست نخواهد خورد. آنهائى که باید پیام را بگیرند، گرفتند. آنهائى که در مغزهاى الکلى آفتدیده خود خیالاتى براى ملت ایران در سر میپختند، آنها فهمیدند در ایران چه خبر است. البته در تبلیغات سعى کردند نگذارند این حقیقت منعکس بشود... در هر کدام از شهرهاى بزرگ کشور صدها هزار جمعیت جمع شدند، دهها میلیون انسان آمدند توى صحنه. تبلیغات اینجورى است..."
رهبر جمهوری اسلامی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: "عروسکهاى خیمهشببازى همیشگى در رسانههاى دنیا به کار افتادند که این انتخابات را بىرونق کنند... انشاءاللَّه خداى متعال در این انتخابات هم به این مردم کمک خواهد کرد. انشاءاللَّه انتخابات مجلس نهم پر شور، با احساس، با بصیرت، با حضور فراوان مردم انجام خواهد گرفت..."
دو هفته پیشتر هم آیتالله خامنهای در خطبههای نمازجمعه تاکید کرده بود که "انتخابات مصونیتبخش به کشور است... هرچه حضور پررنگتر باشد، اعتبار و ارزش ملى بالاتر خواهد رفت. انتخابات هم همین جور است. هرچه صندوقهاى رأى شلوغتر باشد، گسترش شرکت مردم بیشتر باشد، اعتبار کشور بالا خواهد رفت، مصونیت کشور بیشتر خواهد شد. مشارکت مردم میتواند آینده کشور را تأمین و تضمین کند... دشمن این را نمیخواهد. الان دو سه ماه است بوقهاى تبلیغاتى دشمن دارند تلاش میکنند که مردم را ناامید و مأیوس کنند تا در انتخابات شرکت نکنند؛ بعضى هم در داخل بدون اینکه بفهمند چه کار دارند میکنند، متأسفانه با آنها همصدا میشوند! آنها مغرضند، اینها غافلند".
وی تاکید کرده بود: "مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعى میکنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانى؟ کدام بحران؟ کشور آرام، ملت قوى، بانشاط؛ این همه کار از سوى دستگاههاى گوناگون، از سوى آحاد مردم در این کشور دارد انجام میگیرد..."
این دست سخنان، قابل حدس، و بیاناش توسط رهبر جمهوری اسلامی، مفروض است؛ آیتالله خامنهای محقّ است که از رأس یک نظام اقتداگرا و از تریبون عمومی در یک سخنرانی پوپولیستی، تاکید کند که بحرانی وجود ندارد و دهها میلیون جمعیت در ایران، در یک روز برای حمایت از حاکمیت به خیابان میآیند. اما آیا او از "بحران"هایی که دامنگیر جمهوری اسلامی است، بیخبر است؟ اگر بیخبر است یا برخی با "گزارشهای موثق" (مثل همان تظاهرات دهها میلیون نفر در ۸۵۰ شهر کشور در ۲۲بهمن) رهبر جمهوری اسلامی را متوهم ساختهاند، که باید بیش از پیش برای این ملک و ملت، نگران بود و گریست؛ اما اگر چنین نیست و آیتالله خامنهای گزارشهای موثقی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی و بینالمللی در اختیار دارد (که نگارنده بر این باور است)، آنگاه باید در مورد راهبرد اتخاذ شده و سیاستگذاریهای رأس هرم قدرت در ایران، با تأسف و تشویش، بار دیگر هشدار داد.
در این وجه اخیر ماجرا، آیتالله خامنهای و جریان نظامی-امنیتی-رانتی همسو و همگام با وی (در بخش مسلط ساخت قدرت)، میکوشند که با تکیه بر زور و تبلیغات و بیتوجه به ساختارهای بحرانی، "نظام" (بخوانید "ولایت مطلقه فقیه") را تداوم بخشند. این، همانجایی است که وضع کنونی پرخطرتر میشود. یکباره رسانهها و سخنرانان اقتدارگرا (مانند کیهان و فارس، و محمدحسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد و سردبیر سابق کیهان) آکنده میشوند از گزارشها و "نظرسنجی"ها و "شنیده"های مبتنی بر مشارکت غریب و بیسابقه مردم در انتخابات مجلس نهم و روند تصاعدی اقبال به این انتخابات!
بصیرتی که رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی-نظامی-رانتی همراه با وی توزیع و تکثیرش را در دستور کار قرار داده اند، عین "بیبصیرتی" و تلاش ناصواب برای تداوم اقتدار است. تحریف حداکثری حقیقت با استفاده از بازوهای تبلیغاتی و ابزارهای شستوشوی مغزی برای ادامه یافتن قدرت نامشروع.
در چنین جوی بدیهی است که پذیرش نتایج رسمی انتخابات که از تریبون های تبلیغاتی اعلام می شود برای ناظران مستقل دشوار خواهد بود؛ اما اصرار صاحبان قدرت برای تداوم وضع موجود، به معنای بازی با منافع ملی برای ارضاء قدرتطلبی و ثروتخواهی و منزلتجویی خواهد بود.
در این شرایط، نکتهای اما مهم است و میتواند روند مسلط را از خود متأثر کند و در تحلیلهای آتی، مهم باشد: جریان رقیب اصولگرایان (اعم از اصولگرایان سنتی و میانه و افراطی و منتقد)، یعنی حامیان و همراهان احمدینژاد-مشایی، به چه میزان واجد قدرت هستند و میتوانند از ابزارهای دراختیار (در وزارت کشور و هیأتهای اجرایی) استفاده کنند؟ آیا امکان دارند که مانع از بازی با ارقام و آمار انتخابات شوند؟ یا نسبت مشارکت شهروندان به نفع جریانهای رقیب، جملگی بر یک منحنی/نمودار، افزایش خواهد یافت؟ مفروض البته این است که اقتدارگرایان (اعم از طیف رهبری یا باند احمدینژاد-مشایی و دیگر جریانهای رقیب در حاکمیت) سمتوسو و مضمون سیاسی مشترکی دارند: حفظ و تداوم نظام اقتدارگرا به هر قیمت.
اگر رهبر جمهوری اسلامی و جریان سوگندخورده و همراه با وی در مقام یکدست سازی بیش از پیش ساخت قدرت اقدام کنند و بتوانند صداها و سازهای غیرهمنوا (چون مشایی) را کامل به کنار زنند و مجلس آتی را با حضور تمام و کمال همراهان سامان دهند، حکایت جمهوری اسلامی و روندی که از انتخابات ۱۳۸۸ آغاز شده، با نقطه عطف مجلس نهم وارد فازی جدید خواهد شد. انتخاباتی که بدون حضور هیچ منتقد و رقیبی خارج از حاکمیت سیاسی برگزار میشود.
هرگونه احتمال به تعویق افتادن این انتخابات منتفی است. آیتالله خامنهای ترجیح داده انتخابات را بدون حضور اصلاح طلبان، نزدیکان هاشمی رفسنجانی و حتی چهره هایی مانند ناطق نوری برگزار کند و این، نمایشگر میزان بصیرت آیتالله –حتی برای تداوم نظام- است.
وضعی قابل حدس و به نوعی بس محتمل است: با بحرانهای دامنگیر کنونی، و سابقه پیشین از رهبر جمهوری اسلامی و جریان سیاسی همراهاش، بهنظر میرسد آیتالله خامنهای و اتاق فکر او، تمرکز تصاعدی در ساخت قدرت (با توجه ویژه به مراکز امنیتی-نظامی در ساخت قدرت) را بهطور جدی در دستور کار قرار داده و تعقیب میکنند. بیبصیرتی تمام در مواجهه با واقعیتها و بیتوجهی کامل به منافع ملی.
الگوی سوریه (استفاده از نظامیان برای حفظ قدرت) ظاهرا همچنان مورد عنایت ویژه جریان تمامیتخواه در حاکمیت جمهوری اسلامی است. الگویی که متاسفانه ابایی ندارد برای تداوم اقتدار خویش و برای پیگیری توهمات ایدئولوژیک خود و نفعجوییاش در دولت، از ایران حتی سرزمینی سوخته بهجا نهد، آنهم در اوضاع بحرانی و پرخطر این روزهای ایران.
رهبر جمهوری اسلامی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: "عروسکهاى خیمهشببازى همیشگى در رسانههاى دنیا به کار افتادند که این انتخابات را بىرونق کنند... انشاءاللَّه خداى متعال در این انتخابات هم به این مردم کمک خواهد کرد. انشاءاللَّه انتخابات مجلس نهم پر شور، با احساس، با بصیرت، با حضور فراوان مردم انجام خواهد گرفت..."
دو هفته پیشتر هم آیتالله خامنهای در خطبههای نمازجمعه تاکید کرده بود که "انتخابات مصونیتبخش به کشور است... هرچه حضور پررنگتر باشد، اعتبار و ارزش ملى بالاتر خواهد رفت. انتخابات هم همین جور است. هرچه صندوقهاى رأى شلوغتر باشد، گسترش شرکت مردم بیشتر باشد، اعتبار کشور بالا خواهد رفت، مصونیت کشور بیشتر خواهد شد. مشارکت مردم میتواند آینده کشور را تأمین و تضمین کند... دشمن این را نمیخواهد. الان دو سه ماه است بوقهاى تبلیغاتى دشمن دارند تلاش میکنند که مردم را ناامید و مأیوس کنند تا در انتخابات شرکت نکنند؛ بعضى هم در داخل بدون اینکه بفهمند چه کار دارند میکنند، متأسفانه با آنها همصدا میشوند! آنها مغرضند، اینها غافلند".
وی تاکید کرده بود: "مسائل کوچک را نباید بزرگ کرد. نباید القاء بحران کرد. سعى میکنند با هزار وسیله اثبات کنند که در ایران بحران هست. چه بحرانى؟ کدام بحران؟ کشور آرام، ملت قوى، بانشاط؛ این همه کار از سوى دستگاههاى گوناگون، از سوى آحاد مردم در این کشور دارد انجام میگیرد..."
این دست سخنان، قابل حدس، و بیاناش توسط رهبر جمهوری اسلامی، مفروض است؛ آیتالله خامنهای محقّ است که از رأس یک نظام اقتداگرا و از تریبون عمومی در یک سخنرانی پوپولیستی، تاکید کند که بحرانی وجود ندارد و دهها میلیون جمعیت در ایران، در یک روز برای حمایت از حاکمیت به خیابان میآیند. اما آیا او از "بحران"هایی که دامنگیر جمهوری اسلامی است، بیخبر است؟ اگر بیخبر است یا برخی با "گزارشهای موثق" (مثل همان تظاهرات دهها میلیون نفر در ۸۵۰ شهر کشور در ۲۲بهمن) رهبر جمهوری اسلامی را متوهم ساختهاند، که باید بیش از پیش برای این ملک و ملت، نگران بود و گریست؛ اما اگر چنین نیست و آیتالله خامنهای گزارشهای موثقی از بحرانهای سیاسی و اقتصادی و بینالمللی در اختیار دارد (که نگارنده بر این باور است)، آنگاه باید در مورد راهبرد اتخاذ شده و سیاستگذاریهای رأس هرم قدرت در ایران، با تأسف و تشویش، بار دیگر هشدار داد.
در این وجه اخیر ماجرا، آیتالله خامنهای و جریان نظامی-امنیتی-رانتی همسو و همگام با وی (در بخش مسلط ساخت قدرت)، میکوشند که با تکیه بر زور و تبلیغات و بیتوجه به ساختارهای بحرانی، "نظام" (بخوانید "ولایت مطلقه فقیه") را تداوم بخشند. این، همانجایی است که وضع کنونی پرخطرتر میشود. یکباره رسانهها و سخنرانان اقتدارگرا (مانند کیهان و فارس، و محمدحسین صفار هرندی، وزیر سابق ارشاد و سردبیر سابق کیهان) آکنده میشوند از گزارشها و "نظرسنجی"ها و "شنیده"های مبتنی بر مشارکت غریب و بیسابقه مردم در انتخابات مجلس نهم و روند تصاعدی اقبال به این انتخابات!
بصیرتی که رهبر جمهوری اسلامی و جریان امنیتی-نظامی-رانتی همراه با وی توزیع و تکثیرش را در دستور کار قرار داده اند، عین "بیبصیرتی" و تلاش ناصواب برای تداوم اقتدار است. تحریف حداکثری حقیقت با استفاده از بازوهای تبلیغاتی و ابزارهای شستوشوی مغزی برای ادامه یافتن قدرت نامشروع.
در چنین جوی بدیهی است که پذیرش نتایج رسمی انتخابات که از تریبون های تبلیغاتی اعلام می شود برای ناظران مستقل دشوار خواهد بود؛ اما اصرار صاحبان قدرت برای تداوم وضع موجود، به معنای بازی با منافع ملی برای ارضاء قدرتطلبی و ثروتخواهی و منزلتجویی خواهد بود.
در این شرایط، نکتهای اما مهم است و میتواند روند مسلط را از خود متأثر کند و در تحلیلهای آتی، مهم باشد: جریان رقیب اصولگرایان (اعم از اصولگرایان سنتی و میانه و افراطی و منتقد)، یعنی حامیان و همراهان احمدینژاد-مشایی، به چه میزان واجد قدرت هستند و میتوانند از ابزارهای دراختیار (در وزارت کشور و هیأتهای اجرایی) استفاده کنند؟ آیا امکان دارند که مانع از بازی با ارقام و آمار انتخابات شوند؟ یا نسبت مشارکت شهروندان به نفع جریانهای رقیب، جملگی بر یک منحنی/نمودار، افزایش خواهد یافت؟ مفروض البته این است که اقتدارگرایان (اعم از طیف رهبری یا باند احمدینژاد-مشایی و دیگر جریانهای رقیب در حاکمیت) سمتوسو و مضمون سیاسی مشترکی دارند: حفظ و تداوم نظام اقتدارگرا به هر قیمت.
اگر رهبر جمهوری اسلامی و جریان سوگندخورده و همراه با وی در مقام یکدست سازی بیش از پیش ساخت قدرت اقدام کنند و بتوانند صداها و سازهای غیرهمنوا (چون مشایی) را کامل به کنار زنند و مجلس آتی را با حضور تمام و کمال همراهان سامان دهند، حکایت جمهوری اسلامی و روندی که از انتخابات ۱۳۸۸ آغاز شده، با نقطه عطف مجلس نهم وارد فازی جدید خواهد شد. انتخاباتی که بدون حضور هیچ منتقد و رقیبی خارج از حاکمیت سیاسی برگزار میشود.
هرگونه احتمال به تعویق افتادن این انتخابات منتفی است. آیتالله خامنهای ترجیح داده انتخابات را بدون حضور اصلاح طلبان، نزدیکان هاشمی رفسنجانی و حتی چهره هایی مانند ناطق نوری برگزار کند و این، نمایشگر میزان بصیرت آیتالله –حتی برای تداوم نظام- است.
وضعی قابل حدس و به نوعی بس محتمل است: با بحرانهای دامنگیر کنونی، و سابقه پیشین از رهبر جمهوری اسلامی و جریان سیاسی همراهاش، بهنظر میرسد آیتالله خامنهای و اتاق فکر او، تمرکز تصاعدی در ساخت قدرت (با توجه ویژه به مراکز امنیتی-نظامی در ساخت قدرت) را بهطور جدی در دستور کار قرار داده و تعقیب میکنند. بیبصیرتی تمام در مواجهه با واقعیتها و بیتوجهی کامل به منافع ملی.
الگوی سوریه (استفاده از نظامیان برای حفظ قدرت) ظاهرا همچنان مورد عنایت ویژه جریان تمامیتخواه در حاکمیت جمهوری اسلامی است. الگویی که متاسفانه ابایی ندارد برای تداوم اقتدار خویش و برای پیگیری توهمات ایدئولوژیک خود و نفعجوییاش در دولت، از ایران حتی سرزمینی سوخته بهجا نهد، آنهم در اوضاع بحرانی و پرخطر این روزهای ایران.
در روزهای بعد از برگزاری "راهپیمایی سکوت" معترضان حکومت در ۲۵ بهمن، دورنمای حرکت های اعتراضی در ایران مورد توجه ناظران قرار گرفته است.
گروهی از تحلیلگران، تعداد معترضان حاضر در خیابان ها در این روز را ناچیز دانسته و از آنجا، ناتوانی جریان های منتقد حکومت را در ایجاد حرکت های عمومی نتیجه گرفته اند.در مقابل عده ای از ناظران، نفس حضور عده ای از معترضان در خیابان ها و بسیج گسترده نیروهای امنیتی و انتظامی برای مقابله با آنان را اثبات کننده بقای حرکت اعتراضی دو سال و نیم گذشته دانسته اند.
فارغ از قضاوت در مورد هر یک از دو نگاه، به نظر می رسد که تعداد شرکت کنندگان در مناسبت های اعتراضی بعد از انتخابات خرداد ۱۳۸۸، در مجموع سیری نزولی داشته و این پدیده، بسیاری از تحلیل گران را با پرسش در مورد آینده این گونه اعتراضات مواجه کرده است.
توضیح هواداران حکومت در مورد کاهش تعداد شرکت کنندگان در مناسبت های اعتراضی آن است که معترضان، به تدریج نسبت به حقانیت مواضع مسئولان حکومتی "متقاعد" شده اند. بی سابقه بودن فشار امنیتی حکومت بر منتقدان در مقایسه با سایر سال های پس از جنگ، و گسترش دامنه فشار به بسیاری از نیروهای مدافع حکومت، باعث شده تا این ادعا طرفداران کمی داشته باشد.
اما توضیحات منتقدان حکومت در خصوص دلایل اصلی کاهش معترضان خیابانی، از جنس متفاوتی است.
عده ای از این منتقدان، قطع شدن ارتباط میرحسین موسوی و مهدی کروبی با هواداران خود را دلیل اصلی کاهش شرکت کنندگان در راهپیمایی های غیرحکومتی دانسته اند. این منتقدان برای اثبات دیدگاه خود، تفاوت قابل توجه حجم تجمع های اعتراضی در دو دوره قبل و بعد از حصر این دو رهبر سیاسی مخالف دولت را مورد تاکید قرار می دهند.
گروهی از ناظران در نگاهی متفاوت، نزدیکان رهبران معترض و حتی خود آنها را به خاطر عدم طرفداری از ایده هایی چون "براندازی" جمهوری اسلامی مورد انتقاد قرار می دهند و معتقدند که عدم تناسب این شعارها با انتظارات مخالفان حکومت، باعث شده تا این مخالفان انگیزه ای برای حضور در مناسبت های اعتراضی نداشته باشند. در همین ارتباط، حتی ایده "راهپیمایی سکوت" در مناسبت های خاص هم مورد تخطئه منتقدانی قرار گرفته که این شیوه را متناسب با مطالبات "تندتر" مخالفان حکومت در ایران ندیده اند.
تاکید بر کاستی های تشکیلاتی منتقدان حکومت ایران، محور دیگری است که در توضیح کاهش شرکت کنندگان در مناسبت های اعتراضی مورد توجه بسیاری از ناظران قرار گرفته است. فقدان تشکل ها و رسانه های تاثیر گذار و وجود اختلافات مستمر میان جریان های مخالف حکومت ایران، مهم ترین عواملی هستند که در نگاه این ناظران باعث ناتوانی اپوزیسیون از سازمان دهی تجمعات بزرگ در ایران شده اند.
احتمالا در هر یک از جمع بندی های فوق، درجاتی از حقیقت وجود دارد. اما پرسش موجود آن است که آیا می توان هر کدام از آنها را "مهمترین دلیل" کاهش حضور معترضان در تجمعات خیابانی عنوان کرد؟
به نظر می رسد تحلیل اثر "دیدگاه های سیاسی" بر روی میزان حضور در تجمعات غیرحکومتی، در بسیاری از موارد باعث نادیده گرفته شدن یکی از ساده ترین عوامل تاثیرگذار بر تصمیم گیری های مردم در زمان این تجمعات شده است: هزینه های اعتراض خیابانی در ایران.
طیفی از مردم ایران ممکن است با ملاحظات سیاسی مطرح شده در رسانه های خارج از کشور در مورد فراخوان های اعتراضی موافق باشند. اما تصور آنکه صدها هزار نفری که در روزهای بعد از انتخابات ۱۳۸۸ به خیابان ها آمدند، در هنگام تصمیم گیری های اخیر خود در مورد رفتن یا نرفتن به خیابان، این دست ملاحظات تئوریک را بر ملاحظات عینی تری چون "نگرانی از تبعات دستگیری" مقدم بدانند، دور از ذهن به نظر می رسد.
قابل انکار نیست که رویکرد حکومت ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، بیش از هر چیز بر ایجاد هراس نسبت به هزینه اعتراض خیابانی متمرکز بوده و این رویکرد، به تدریج بر روی ملاحظات معترضان خیابانی تاثیر گذاشته است.
در ماه های بعد از انتخابات، حجم زیادی از گزارش های "رعب انگیز" در مورد سرنوشت دستگیرشدگان در تظاهرات خیابانی منتشر شد، که از وقایع داخل زندان ها گرفته تا هزینه های ایجاد شده در خارج از زندان – شامل اخراج از کار و تحصیل، وضع وثیقه های بسیار سنگین یا گسترش فشار به اعضای خانواده ها – را شامل می شد. در تمام این موارد، به نظر می رسید که نهادهای برخورد کننده با معترضان، تلاش قابل توجهی بر پنهان کردن رفتارهای صورت گرفته با زندانیان و خانواده های آنان انجام نمی دهند؛ رفتاری که به این گمانه زنی دامن می زد که شاید حکومت ایران، به اطلاع یافتن خانواده ها از تبعات احتمالی حضور فرزندانشان در تجمعات اعتراضی بی میل نباشد.
این در حالی است که اغلب – و البته نه همه - شرکت کنندگان در راهپیمایی هایی بعد از انتخابات، ایرانیان متعلق به طبقه متوسط بودند که ظرفیت تحمل حد معینی از خشونت را داشتند. نیروهایی که از سویی آمادگی درگیر شدن در مبارزاتی از نوع آنچه در لیبی یا سوریه اتفاق افتاده را نداشتند و از سوی دیگر، نیروهای حکومتی مقابل آنها نیز، کارآزموده تر و - با احتساب بسیج - پرتعدادتر از نیروهای امنیتی سایر کشورهای منطقه بودند.
روایات بسیاری از شاهدان عینی رویدادهای اعتراضی بعد از انتخابات ریاست جمهوری، به وضوح ارتباط افزایش نگرانی معترضان و خانواده هایشان با تغییر رفتار آنها را نشان می دهد؛ تا جایی که شاید بتوان گفت مهم ترین عامل باز دارنده بخش مهمی از جوانان معترض از رفتن به خیابان ها در ماه های بعد از انتخابات، خانواده های آنها بوده اند.
تحلیل کنندگان تجمعات غیرحکومتی اخیر ایران، قاعدتا نمی توانند در تفسیر حرکت های خیابانی در گذشته و پیش بینی این نوع حرکت ها در آینده، نقش تعیین کننده ملاحظات شخصی شهروندان را نادیده بگیرند یا از به رسمیت شناختن وزن سنگین این ملاحظات خودداری کنند.
ناکامی منتقدان حکومت در لحاظ کردن این عوامل، تفسیرهای آنان در مورد روند اقدامات اعتراضی در کشور را به بحث هایی جدای از ملاحظات عینی شهروندان ایرانی تبدیل خواهد کرد که کاربردی در فهم و پیش بینی این روند در آینده نخواهند داشت.
از سوی دیگر مدافعان حکومت ایران نیز، در صورت محاسبه غیرواقع بینانه تاثیرات ایجاد ترس بر روی حضور خیابانی طبقه متوسط، امکان فهم درست چالش های پیش روی این حکومت و از جمله امکان تغییر رفتار طبقات پایین در شرایط اجتماعی و اقتصادی بحرانی را نخواهند داشت.
تجربه بسیاری از کشورهای دستخوش تحول در سایر مناطق جهان – و به ویژه در بلوک شرق – اثبات کرده که تکیه اغراق آمیز بر ترس آفرینی برای مهار اعتراضات عمومی، ممکن است با بروز اولین حادثه متزلزل کننده سیستم امنیتی، به نتایج پیش بینی نشده بینجامد.
محمود احمدینژاد از معدود سیاستمداران ایرانی است که از سالهای ابتدای فعالیت در دنیای سیاست، همراهان وفادار و ثابت قدمی دارد و خود نیز از آنها در برابر انتقادها و فشارها دفاع میکند.
او یارانی دارد در حلقه ای باریک و پر رمز و راز در زمانه ای پرفراز و البته اخیرا در عصری پرنشیب. این حلقه از دوره فرمانداری محمود احمدی نژاد در ماکو تشکیل شده، تا شهرداری تهران ادامه یافته و تا سال های پایانی ریاست جمهوری او چندین بار از صافی ریزدانه گذشته است.
مخالفان آقای احمدی نژاد در حکومت ایران در ماه های اخیر از این حلقه با عنوان "جریان انحرافی" یاد می کنند.
مجتبی ذوالنوری، جانشین سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران به تازگی گفته است که "جریان انحرافی" همانند تومور بدخیمی است که به مغز و نخاع چسبیده است و عمل جراحی آن کار آسانی نیست و هزینه سنگینی به دنبال خواهد داشت. او گفته که این سرطان باید با "شیمی درمانی"، رفع شود.
تعابیری از این دست نشان می دهد که اعضای حلقه نزدیکان آقای احمدی نژاد در چه شرایطی هستند و دفاع رئیس جمهور از آنها تا چه حد جدی است. در این گزارش نگاهی داریم به مهمترین یاران محمود احمدی نژاد که به او وفادار مانده اند.
طرفداران آیت الله خامنه ای و منتقدان آقای احمدی نژاد، اسفندیار رحیم مشایی را سرحلقه "جریان انحرافی" می خواننند. او در تیرماه ۱۳۸۸ و چندی پس از اعلام نتایج بحث برانگیز انتخابات ریاست جمهوری، با حکم محمود احمدی نژاد معاون اول رئیسجمهور ایران شد، اما انتصاب او با مخالفت آیتالله علی خامنه ای رو به رو شد.
پس از یک هفته از صدور حکم حکومتی رهبر ایران درباره لزوم برکناری آقای مشایی، او از سمت خود استعفا داد، اما ساعتی بعد از سوی آقای احمدینژاد به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور منصوب شد.
او به جز ریاست دفتر رئیس جمهور، رئیس شورای هماهنگی مناطق آزاد و مناطق ویژه اقتصادی، رئیس گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری و رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی است.
آقای رحیم مشایی در عین حال جانشین رئیسجمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، رئیس مرکز ملی جهانیشدن، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت ایران و مشاور ویژه رئیسجمهور در امور خاورمیانه است. او در ابتدا سرپرست نهاد ریاست جمهوری هم بود اما بعدها این مسئولیت به یکی از نزدیکان او (حمید بقایی) واگذار شد.
از زمانی که انتقادها علیه اسفندیار رحیم مشایی بالا گرفته است، او کمتر در برابر دوربین رسانه ها حاضر می شود. از جمله در آخرین سفر آقای احمدی نژاد به نیویورک برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل، گرچه آقای مشایی هم حضور داشت اما صندلی او در جایگاه هیأت ایرانی در مجمع عمومی خالی بود.
در زمانی که شایعات درباره ممنوع الخروج بودن آقای مشایی در روزنامه های تهران مطرح شده بود به هنگام یکی از سفرهای خارجی رئیس جمهور، او گفت که هواپیمای حامل آقای احمدی نژاد بدون او پرواز نمی کند.
برخی از مخالفان و منتقدان محمود احمدی نژاد می گویند که رابطه او با اسفندیار رحیم مشایی رابطه مریدی مرادی است. آقای احمدی نژاد دوست خود را عارف و سالک خوانده است.
در زمان فرمانداری محمود احمدی نژاد در ماکو، اسفندیار رحیم مشایی عضو شورای تامین استان آذربایجان غربی بود.
آقای رحیم مشایی در زمانی که محمود احمدینژاد شهردار تهران بود، ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را بر عهده داشت. در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، پسر او با دختر آقای رحیم مشایی ازدواج کرد.
گفته های آقای رحیم مشایی درباره دوستی مردم ایران و اسرائیل و تکرار آن در آن دوره باعث حملات کم سابقه منتقدان درون حکومتی به آقای رحیم مشایی شد. شدت مخالفت ها با این مواضع به حدی بود که آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز جمعه با انتقاد از گفته های آقای رحیم مشایی و بدون نام بردن از وی، خواستار پایان انتقادها شد.
اظهارات او درباره "رو به پایان بودن دوران اسلامگرایی" و تاکید بر "مکتب ایرانی" و گفته هایش درباره حجاب از دیگر مواضع جنجالی آقای رحیم مشایی محسوب می شود.
او ۵۱ سال سن دارد و اهل رامسر است.
در کشوری که همیشه قاضیهایش تفنگ هایی بوده است که جوهر سرخ داشته اند، انتشارات آرمان شهر "عدالتِ در حال گذار" را، از الف تا یا، برای مردم این کشور به صورت کتاب درآورده است.
فرهنگنامه عدالتِ در گذار (عدالت انتقالی) برای اولین بار در افغانستان به دو زبان فارسی و انگلیسی توسط انتشارات آرمانشهر چاپ شد.این فرهنگ در برگیرنده واژههایی است که در خصوص مسئله حقوقی عدالت و حقوق بشری به کار میروند. این واژهها به همراه توضیحاتی چاپ شده است.
این فرهنگ طوری تنظیم شده است که مخاطبان عادی نیز میتوانند از آن استفاده کنند. این کار به ویژه با هدف فراهم آوردن منبعی برای فعالان حقوق بشری انجام شده است تا بتواند هم راهنمای اولیه و هم منبع جامع برای رجوع در خصوص این واژهها باشد.
البته این فرهنگ تنها به واژهها بسنده نکرده و بعضی از مفاهیم رایج در خصوص مقولههای حقوق بشری و عدالت را هم شرح داده است.
در پیشگفتار کتاب نوشته شده که کار گردآوری و نگارش اول این واژهها و مفاهیم توسط گیسو جهانگیری، مبارک شَریپوا و خلیل رستمخانی انجام شده است.
پشتیبان این کار هم گروهی در فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشری بوده که کار اصلی پژوهش و تهیه پیشنویس انگلیسی را هم به عهده داشتند. حتا به نام دکتر عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس این فدراسیون هم اشارهای شده که در تنظیم این فرهنگنامه به یاری این گروه آمده است.
گردآورندگان این کتاب میگویند گستردگی واژگان و توضیحات دلیلی شده که روی این اثر نام فرهنگ را بگذارند، اما هیچ اشارهای نشده که آیا تمام واژگان مربوط به مسایل حقوق بشری در این فرهنگ گنجانده شده است یا نه.
هدف از این کتاب فراهم آوردن منبعی جامع برای پژوهندگان مسایل حقوق بشری در جغرافیای زبانی فارسی و انگلیسی عنوان شده است.
بخش فارسی این کتاب با توضیح در خصوص واژه آزادی شروع میشود و به واژه وکیل ختم میشود.
کیفیت چاپ این کتاب را هم میتوان مورد توجه قرار داد. کیفیت چاپ این فرهنگ خیلی خوب است.
انتشارات آرمانشهر کار خودش را در افغانستان از شش سال پیش در کابل شروع کرد. به گفته روحالامین امینی مسئول نشرات آرمانشهر، این انتشارات تا کنون بیش از ۱۰۰ هزار جلد کتاب منتشر کرده است که بیشتر در برگیرنده مقولات حقوق بشری و فرهنگی است.
مسئولین بخش نشرات آرمانشهر گفتهاند که به زودی قرار است فرهنگنامه عدالت در گذار به زبان فرانسه هم برگردان و چاپ شود.
کره جنوبی پنج مانور نظامی را به طور همزمان در نزدیکی مرز دریایی مورد مناقشه با کره شمالی آغاز کرده است.
کره شمالی این مانورها را که قرار است تنها دو ساعت به طول بکشد، "تحریک آمیز" خوانده است.دولت کره شمالی پس از اطلاع از قصد کره جنوبی برای انجام مانور تهدید کرده بود که در صورت حمله به خاکش تلافی خواهد کرد.
این مانور در منطقه ای انجام می شود که چهار شهروند کره جنوبی در سال ۲۰۱۰ در اثر گلوله باران ارتش کره شمالی جان خود را از دست دادند.
یکی از سخنگویان ستاد مشترک ارتش کره جنوبی به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت از ساکنان جزایر محل انجام مانور خواسته شده است به پناهگاه های زیرزمینی بروند.
دو کره که از سال ۱۹۵۳ در آتش بس هستند و از نظر حقوقی هنوز در وضع جنگ به سر می برند.
در پی مرگ دو ماه پیش کیم جونگ ایل، رهبر پیشین کره شمالی، تنش های سیاسی در شبه جزیره کره افزایش یافته است.
جوان ترین پسر آقای کیم جانشین او شده و تحلیلگران در حال بررسی تغییرات احتمالی در روابط دو کره هستند.
علی مطهری، از نمایندگان اصولگرای مجلس و فرزند مرتضی مطهری، با انتقاد از افرادی که آنها را "مریدان" رهبر ایران خوانده که مانع انتقاد از او می شوند، گفته است که "باید بتوان از رهبر انتقاد کرد و او هم پاسخ دهد."
آقای مطهری در گفت و گو با سایت خبرآنلاین گفته است: "باید این تفکر جا بیفتد که جایگاه و ابهت فرماندهی رهبری محفوظ بماند، ولی در عین حال از او هم بشود انتقاد کرد و او پاسخ بدهد. اگر این تفکر نهادینه شود بسیاری از ایراداتی که به اصل ولایت فقیه وارد می کنند، دفع می شود."
او گفت که در این شرایط دیگر "آنچنان که عبدالکریم سروش می گوید، ولایت فقیه مساوی با استبداد، پادشاهی و سلطانیزم شناخته نمی شود."
عبدالکریم سروش، یکی از منتقدان سرسخت حکومت ایران در میان "روشنفکران دینی" و از تاثیرگذارترین متفکران مذهبی سه دهه اخیر ایران است که در سال های اخیر دست به انتقادات علنی از رهبر این کشور زده است.
آقای سروش پس از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به آیت الله علی خامنه ای، خواستار کناره گیری او از قدرت شده بود.
او در نامه خود به آیت الله خامنهای نوشته بود که او "نطق و منطقش خشکیده و بهتر است خود ردای ناباندام ریاست را از تن بیرون کند و به مسجد کرامت مشهد که پیش از انقلاب به آن رفت و آمد داشته بازگردد."
'رهبری می گوید مردم می توانند انتقاد کنند'
علی مطهری گفته است که آیت الله خامنه ای، رهبر ایران "می گویند مردم می توانند به من انتقاد کنند و رهبری هم باید پاسخگو باشد. ایشان این موضوع را چندبار گفته اند و در مجالس مختلف هم سوالاتی از ایشان شده است و با روی باز پاسخ داده اند. اینکه این نوع انتقادها در عمل زیاد رخ نمی دهد، بحث دیگری است. و اینکه مجلس خبرگان رهبری به وظایفش درست عمل نمی کند باز بحث دیگری است."
او در ادامه گفته است که عبدالکریم سروش "از فرط بی اعتقادی به ولایت فقیه از سلطانیزم و پادشاهی می گوید و مریدان کم بصیرت از فرط اعتقاد نادرست به ولایت فقیه از ولی فقیه بت می سازند و غیرقابل انتقادش می خوانند."
آقای سروش در نامه خرداد ماه سال ۱۳۸۸ خود نوشته بود که در صورت خودداری آیت الله خامنه ای از قدرت، مجلس خبرگان که او اعضای آن را "خفتگان" و "سردمزاجان گرمخانه" خوانده بود، باید "بیدار شوند و رهبری را عزل کنند."
عبدالکریم سروش و مرتضی مطهری، که فرزند او درباره ضرورت انتقاد از رهبر سخن گفته، پیش از انقلاب دوستان و معاشران فکری یکدیگر بوده اند.
آقای مطهری با ستایش از برخی از آثار عبدالکریم سروش از جمله "نهاد ناآرام جهان" مطالعه این کتاب را به برخی از مقام های بلندپایه جمهوری اسلامی از جمله آیت الله خمینی توصیه کرده بود.
این کتاب در شرح و طرح نظریه حرکت جوهری ملاصدرا، یکی از بزرگترین فیلسوفان و روحانیان جهان اسلام در سده یازدهم هجری قمری و یکی از اولین آثار آقای سروش است.
مرتضی مطهری در اردیبهشت سال ۱۳۵۸ در جریان یک سوقصد کشته شد.
در یادنامه ای که عبدالکریم سروش برای آقای مطهری در آن سال ها منتشر کرده بود شماری از مقام های بلندپایه وقت و حال حاضر ایران از جمله آیت الله علی خامنه ای مقاله داشته اند.
عبدالکریم سروش، پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد خورشیدی گروه های افراطی، موسوم به "گروه های فشار" چندین بار در جریان سخنرانی های او در ایران اخلال ایجاد کردند، بیشتر وقت خود را به تدریس در دانشگاه های خارج از ایران گذرانده و در خارج از ایران مشغول تدریس و تحقیق است.
در حال حاضر برخی از چهره های سیاسی و فکری و فعالان مدنی در ایران به اتهام یا جرم "توهین به رهبری" در بازداشت و زندان به سر می بردند.
در سال های اخیر شماری از چهره ها و فعالان فکری و سیاسی نیز به دلیل فشار فزاینده حکومت به منتقدان و دگراندیشان مجبور به ترک ایران و اقامت در خارج از این کشور شده است.
اخبار روز:
خانه حقوق بشر ایران: یازده نفر از بازداشت شدگان تجمع اعتراضی روز ۲۵ بهمن در زندان اوین در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زدهاند.
غلام حسین قاسمی، حمید عابدینی، علی آزاد، طوفان هاتفی، مسعود کرمی، حامد اصلانی، محسن مرادی، محمد علی عبدلی، غلامحسین آذری نجف ابادی، علی شکرچی ۱۰ تن از کسانی هستند که در روز ۲۵ بهمن بازداشت شده و تاکنون در زندان اوین به سر میبرند.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» این ۹ نفر که در اندرزگاه هفت زندان اوین در میان زندانیان شرور نگهداری میشوند، در اعتراض به وضعیت خود و نگهداریشان در میان این زندانیان دست به اعتصاب غذا زدهاند.
علی شکرچی به خاطر رفتار این زندانیان شرور و عدم اجازهی آنها برای برقراری تماس تلفنی از سه روز قبل دست به اعتصاب غذا زد. در پی این اعتصاب غذا وی به سلولهای انفرادی منتقل شده است.
۹ بازداشتی دیگر نیز در پی این وضعیت همزمان با علی شکرچی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
مسعود کرمی شهروند نروژی ـ ایرانی است که بعد از ۲۰ سال برای اعتراض به حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی به ایران آمده است.
روز ۲۵ بهمن در پی فراخوان گروههای حامی جنبش سبز بسیاری از شهروندان به خیابانها آمدند، اما با حضور گسترده نیروهای نظامی و امنیتی امکان برگزاری میسر نشد و در این بین بسیاری از شهروندان بازداشت شدند.
غلام حسین قاسمی، حمید عابدینی، علی آزاد، طوفان هاتفی، مسعود کرمی، حامد اصلانی، محسن مرادی، محمد علی عبدلی، غلامحسین آذری نجف ابادی، علی شکرچی ۱۰ تن از کسانی هستند که در روز ۲۵ بهمن بازداشت شده و تاکنون در زندان اوین به سر میبرند.
به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» این ۹ نفر که در اندرزگاه هفت زندان اوین در میان زندانیان شرور نگهداری میشوند، در اعتراض به وضعیت خود و نگهداریشان در میان این زندانیان دست به اعتصاب غذا زدهاند.
علی شکرچی به خاطر رفتار این زندانیان شرور و عدم اجازهی آنها برای برقراری تماس تلفنی از سه روز قبل دست به اعتصاب غذا زد. در پی این اعتصاب غذا وی به سلولهای انفرادی منتقل شده است.
۹ بازداشتی دیگر نیز در پی این وضعیت همزمان با علی شکرچی دست به اعتصاب غذا زدهاند.
مسعود کرمی شهروند نروژی ـ ایرانی است که بعد از ۲۰ سال برای اعتراض به حصر میرحسین موسوی و زهرا رهنورد و مهدی کروبی به ایران آمده است.
روز ۲۵ بهمن در پی فراخوان گروههای حامی جنبش سبز بسیاری از شهروندان به خیابانها آمدند، اما با حضور گسترده نیروهای نظامی و امنیتی امکان برگزاری میسر نشد و در این بین بسیاری از شهروندان بازداشت شدند.
اخبار روز:
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: کیوان صمیمی برای جراحی کبد صبح امروز یکشنبه ٣۰ بهمن به بیمارستانی در بیرون از زندان رجائی شهر منتقل شد.
به گزارش دریافتی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی از داخل زندان رجائی شهر کرج، مقامات زندان رجائی شهر کرج پیشتر از انتقال کیوان صمیمی به بیمارستان به دستور دادستانی تهران جلوگیری می کردند ولی امروز یکشنبه او برای عمل جراحی کبد به بیمارستانی در بیرون از زندان ،احتمالا بیمارستان امام خمینی، منتقل شد.
کیوان صمیمی مدیر مجله توقیف شده نامه و عضو شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر است که به شش سال حبس محکوم شده و در حدود دو سال و نیم از حکم خود را گذرانده است.
این فعال مدنی سابقه فعالیت در نهادهایی چون انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، شورای صلح و کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه را دارد.
شرایط طاقت فرسای زندان رجائی شهر و نیز چندین اعتصاب غذا در زندان او را دچار بیماری کرده است.
به گزارش دریافتی کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی از داخل زندان رجائی شهر کرج، مقامات زندان رجائی شهر کرج پیشتر از انتقال کیوان صمیمی به بیمارستان به دستور دادستانی تهران جلوگیری می کردند ولی امروز یکشنبه او برای عمل جراحی کبد به بیمارستانی در بیرون از زندان ،احتمالا بیمارستان امام خمینی، منتقل شد.
کیوان صمیمی مدیر مجله توقیف شده نامه و عضو شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر است که به شش سال حبس محکوم شده و در حدود دو سال و نیم از حکم خود را گذرانده است.
این فعال مدنی سابقه فعالیت در نهادهایی چون انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، شورای صلح و کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه را دارد.
شرایط طاقت فرسای زندان رجائی شهر و نیز چندین اعتصاب غذا در زندان او را دچار بیماری کرده است.