اخبار روز:
گزارش از انور میرستاری: پس از کودتای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ در ایران، نمایندگان پارلمان اروپا در کمیسیون امور روابط ایران و اروپا به ریاست خانم باربارا لوخبیلر، از حزب سبزهای اروپا و رئیس پیشین سازمان عفو بین الملل آلمان، تصمیم گرفتند به ایران مسافرت کنند و با مسئولین دولتی و هم چنین با نمایندگان قشرها، احزاب، سازمان های مدنی و زیستگاهی در ایران، از نزدیک و بطور حضوری دیدار نمایند تا بتوانند ارزیابی درستی از وضعیت حقوق بشر در ایران داشته باشند.
دولت ایران با این سفر مخالفت کرد. چرا؟
درواقع، دولت ایران مانند دوره های پیشین انتظار داشت که این نمایندگان فقط با ارگان های رسمی و نیروهای خودی دیدار کنند.
اما این بار چنین نشد. زیرا هم نمایندگان اروپا مصمم بودند با مردم ایران و نهادهای مدنی و بویژه با زندانیان سیاسی و یا خانوادههای آنها ملاقات کنند و هم نهاد ها و شخصیتهای سیاسی و مخالف دولت آمادگی خود را برای گواهی دادن و افشای جنایت های انجام شده اعلام کردند.
خانم لوخبیلر ادامه مذاکرات و روابط ایران و اروپا را به دیدار خود و دیگر نمایندگان از ایران منوط کرده بود. رژیم ایران از لحاظ دیپلماتیک نمیتوانست به این درخواست پاسخ منفی دهد، اما به خیال خود با آنها بازی سیاسی میکرد و آنرا به عقب می انداخت.
دولت ایران بالاخره، پذیرفت که هیئت اروپایی از ۳۱ اکتبر تا ۴ نوامبر به ایران بروند.
درست یک ماه پیش از این برنامه، خانم لوخبیلر به ریاست کمیسیون حقوق بشر اروپا برگزیده شد و از مقام خود استعفا داد و به جای وی، خانم تاریا کرونبرگ از حزب سبزهای اروپا و وزیر امور خارجه پیشین کشور فنلاند به ریاست روابط ایران و اروپا انتخاب شد.
اما این بار نیز زنان و مردان مبارز در داخل کشور، چون همیشه، تمامی خطرات را آگاهانه به جان خریده و آمادگی خود را برای دیدار این هیئت، حتی در حضور ماموران اطلاعاتی و یا در زیر دوربین های مخفی و شنودهای امنیتی ها بیان داشتند. مادران خاوران و جانباختگان دهه ۶۰، مادران داغدیده پارک لاله، نمایندگان دانشجویان، خانوادههای وکلا و روزنامه نگاران زندانی، نمایندگان کارگران، دانشجویان، اقلیتهای قومی، مذهبی، دراویش، بهاییها و زیستگران و استادان دانشگاهها اعلام کردند که حاضرند در باره مشکلات خود و جامعه و مشکلات زیستگاهی مانند مسائل دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود، انرژی اتمی و بمب اتمی... گفتگو کنند.
درست یک روز پیش از این مسافرت، در حالی که تمام نمایندگان چمدان های خود را بسته بودند، بار دیگر رژیم ایران با دیدن لیست ناراضیان به وحشت افتاده و سفر نمایندگان اروپا به ایران را با رد روادید، لغو کرد.
خانم کرونبرک به منظور اعتراض به رفتار دولت ایران و برای نشان دادن نارضایتی خود و دیگر نمایندگان اروپا، تصمیم گرفت تعدادی از نمایندگان نهادهای مدنی ایرانی تبار را که در اروپا زندگی میکنند و مستقل از دولت ایران می باشند، به پارلمان اروپا دعوت کند تا نمایندگان پارلمان که عضو کمیسیون ایران هستند با آنان از وضعیت حقوق بشر و مسائل اتمی ایران به گفتگو بپردازند.
این نشست در روز سه شنبه هشتم آذرماه ۱۳۹۰ (۲۹ نوامبر ۲۰۱۱) با شرکت افراد زیر در پارلمان اروپا برگزار شد:
• آندرو سوان و آندرا هاک: نمایندگان مردمان و ملل بدون نماینده
• آن ـ ماری وان دن برکن و لیدیا بونس: از سازمان بینالمللی مراقبت از حقوق بشر در ایران
• جلال ایجادی: استاد دانشگاه پاریس، عضو حزب سبزهای فرانسه، نماینده شورای شهر پاریس و متخصص محیط زیست: در باره دریاچه ارومیه، زاینده رود، انرژی اتمی و دیگر مشکلات زیستگاهی
• سارا وادر: سخنگوی جامعه بینالمللی بهائیان
• صادق صبا: مدیر بخش زبان پارسی رادیو، تلویزیون و وب گاه بی بی سی
• مانیوس پالمگرن: نماینده کنفدراسیونبینالمللی سندیکاهای کارگران
• مهدی اصلانی: زندانی سیاسی سابق، در باره وضعیت زندانیان سیاسی
• ناهید جعفرپور: از سوی بخش زنان جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران، در باره وضعیت زنان در ایران
در این کنفرانس به هر یک از سخنرانان پنج دقیقه وقت داده شد تا نقطه نظرات خود را در باره موضوعی که دعوت شده بودند، بیان کنند.
سخنان این جلسه توسط مترجمین رسمی به زبان های آلمانی، فرانسه، هلندی، انگلیسی، اسپانیائی و چند زبان دیگر اروپایی ترجمه می شد.
این کنفرانس همزمان با حمله ماموران و دانشجویان رژیم به سفارت انگلیس برگزار میشد و خانم تاریا کرنبرگ از سوی خودش، خانم کاترین آشتون و اروپا، حمله به سفارت انگلیس در تهران را محکوم کرد.
پس از پایان سخنان مهمانان، نوبت پرسش و پاسخ به دیگر حاضرین در سالن داده شد. در این بخش، یکی از اعضای اتحاد برای ایران، ضمن تشریح اهداف این نهاد از نمایندگان اروپا خواست که آن ها را در راه رسیدن به دموکراسی، صلح و ایران بدون بمب اتم کمک کرده و برای آزادی همه زندانیان سیاسی ـ عقیدتی از هیچ اقدامی کوتاهی نکنند. ایشان گفت که اتحاد برای ایران، در برگیرنده همه ایرانیان آزادیخواه است و به هیچوجه گرایشی به حزب، گروه و دسته خاصی ندارد و در عین حال با هواداران و اعضای همه آنان آماده همکاری است.
در پرونده ای که از سوی پارلمان اروپا برای نمایندگان، رسانهها و تمام حاضرین در سالن کنفرانس درست شده بود، بیانیه مطبوعاتی سازمان خارج از کشور جبهه ملی ایران، با تیتر «ما اورانیوم غنی شده نمی خواهیم، ما ایران رامی خواهیم» پخش شد و پیام سید حسین کاظمینی بروجردی، زندانی سیاسی کنونی، که قرار بود تلفنی توسط نماینده ایشان، خانم مریم موذن زاده، خوانده شود، به دلیل مشکلات فنی عملی نشد اما از طریق ایمیلی در اختیار خانم کورنبرگ قرار داده شد.
نمایندگان دراویش، بهائیان و مردمان بی دولت و سندیکای کارگران نیز به نوبه خود در باره زندانی شدن و عدم آزادی برای اعضا و هواداران خود صحبت کرده و اعتراضات خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران ابراز داشتند.
در آغاز برنامه، ریاست جلسه به طور کوتاه در باره وضعیت ناگوار حقوق بشر، موقعیت انرژی اتمی ایران و خطر جنگ در منطقه خاورمیانه هشدار داد. ایشان اعلام نمودند که در ۱۹ ماه دسامبر، نشست مهم دیگری در باره مسئله اتمی ایران، در پارلمان اروپا برگزار خواهد شد.
پس از خانم کرنبرگ، آقای باستیان بلدر یکی از نمایندگان اروپا از کشور هلند و عضو کمیسیون روابط ایران و اروپا در باره دو لایحه جدید ضد زن که در مجلس ایران در حال تصویب شدن است، صحبت کرده و آن قوانین را ارتجاعی و ضد بشری خواند و از خانم کرنبرگ خواست تا با شدت بیشتری دولت ایران را محکوم کند.
در زیر سخنان بعضی از سخنرانان آورده می شود.
• آقای صادق صبا از بی بی سی:
اولین سخنران از سوی ایرانیان آقای صادق صبا بود که از پارازیت، حقوق بشر و قوانین بینالمللی رسانههای همگانی و لزوم رعایت آنها از سوی دولت های عضو سازمان ملل و به ویژه از حق مردم به استفاده آزادانه از رسانهها اشاره کرد و نسبت به دستگیری روزنامه نگاران ایرانی ابراز تأسف نمودد.
صادق صبا گفت که دسترسی مردم ایران به منابع متفاوت و مستقل خبری از حقوق اولیه آنهاست و دولت ایران با پارازیت اندازی بر روی کانال های ماهواره ای مردم را از این حق محروم می کند.
او تاکید کرد که این اقدام حکومت ایران نقض آشکار یکی از اصول مهم حقوق بشر است.
آقای صبا در ادامه افزود که حکومت جمهوری اسلامی همچنین با بازداشت کسانی که از ایران به عنوان تحلیلگران مستقل با بی بی سی مصاحبه می کنند، حق آزادی بیان را از آنان سلب می کند.
او به بازداشت آقای حسن فتحی اشاره کرد که حدود دو هفته پیش بعد از انفجار در یکی از مراکز نظامی سپاه پاسداران در نزدیک ملارد کرج با بی بی سی مصاحبه کرد و بلافاصله بازداشت شد و خانواده اش هیچ اطلاعی از او ندارند.
آقای صبا گفت که حکومت ایران از ماهواره های غربی برای پخش برنامه های رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی استفاده می کند. ولی با پارازیت اندازی بر روی کانالهای دیگر بر روی همان ماهواره ها دیگران را از این حق محروم می کند.
او گفت که صاحبان ماهواره ها و جامعه جهانی باید همه تلاش خود را به کار گیرند تا اجازه ندهند که حکومت ایران به این راحتی بر روی کانال های تلویزیونی پارازیت بیاندازد.
آقای صبا در ادامه اظهارات خود از قطعنامه اخیر پارلمان اروپا که حکومت ایران را به دلیل پارازیت اندازی محکوم کرده بود، استقبال کرد.
• متن سخنرانی خانم ناهید جعفرپور در باره وضعیت کنونی زنان در ایران :
خانمها و آقایان!
با درود و سپاس از اینکه جنبش جمهوری خواهان دموکراتیک و لائیک ایران را به این کنفرانس دعوت کرده اید.
۱ ـ در ایران، تبعیض جنسیتی و جداسازی جنسی که از پشتوانه قانونی برخوردار است، فراگیرترین شکل های خشونت علیه زنان بشمار میرود. برای مثال به چند نمونه از قانون اساسی و قوانین جزائی اشاره می کنم:
• اصل ۱۱۵ قانون اساسی ایران: رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد. یعنی زنان حق انتخاب شدن به مقام ریاست جمهوری را ندارند.
• زن، حق قضاوت ندارد.
• پسر دو برابر دختر از اموال پدر و مادر ارث می برد.
• شوهر پس از مرگ زن یک چهارم اموال وی را به ارث می برد، در حالی که یک هشتم از اموال و دارائی شوهر، به زن تعلق می گیرد.
• ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان جایز نیست، در صورتی که مرد مسلمان می تواند با زن غیر مسلمان ازدواج کند.
• حق طلاق، بطور یک جانبه به مرد داده شده است.
• ماده ۲۳ قانون قصاص به شوهر حق می دهد در صورتی که زن خود را در حال همبستری با غیر ببیند، او را بکشد.
• برای مردان چند همسری مجاز شمرده شده است.
• حق حضانت فرزند، حق طلاق در انحصار مردان است.
• اجازه کار و سفر زن به خارج از کشور در گرو موافقت مرد است.
۲ ـ سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سالگی است و حق تحصیل در مدارس روزانه از زنان شوهر دار سلب شده است.
۳ ـ ماده ۱۱۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی سنگسار کردن تا مرگ را مجاز می شمرد.
۴ ـ زنان تنها ۱۴٪ از کل شاغلین ایران را تشکیل می دهند و اولین کسانی هستند که از کار اخراج می شوند. دستمزد نابرابر در برابر کار برابر و آزار جنسی زنان در محیط کار و عدم وجود هر نوع حمایت قانونی از انان در محیط کار و وابستگی مالی زنان به مردان فشار و خشونت های خانگی و اجتماعی به زنان را به امری روزمره بدل ساخته است.
۵ ـ جداسازی جنسیتی در دانشگاه ها، آموزشگاه ها، مدارس، محیط کار، اتوبوس های شهری، محیط های ورزشی، ورزشگاها، سواحل دریا ها... از دیگر تبعیضات علیه زنان در جمهوری اسلامی است
۶ ـ اعدام و شکنجه و تجاوز در طی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی و خشونت علیه زنان، هر روز ابعاد گسترده به خود می گیرد. قربانیان عمده سنگسار را زنان تشکیل می دهند. تجاوز، تهدید و تحقیرهای جنسی در زندان ها، تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، قتل های ناموسی، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، رواج فحشا تحت عنوان شرعی صیغه و حجاب اجباری موضوعات تحقیر و کاهش منزلت اجتماعی زنان است.
۷ ـ در ۱۱ ماه گذشته ۱۱۰ قربانی تجاوز جنسی وجود داشته است که در میان آن ها ۱۷ قربانی خردسال، ۱۷ مورد تجاوز گروهی و ۷ مورد تجاوز زنجیره ای ـ اطلاعاتی است که از بررسی ۴۰ پرونده رسانه ای شده به دست می آید. تعداد ۱۱۰ مورد تجاوز با توجه به سانسور شدید دولتی در این گونه موارد و خود سانسوری اکثریت تجاوز شونده ها حاکی از رشد میزان تجاوز است که بنا به گفته خبر آنلاین، رشدی ۱۱۳ در صدی داشته است.
۸ ـ فعالان جنبش زنان، نویسندگان، وکلا، روزنامهنگاران، هنرمندان و ورزشکاران زن زیر فشار مستقیم هر روزه رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی قرار دارند.
۹ ـ همچنین، مادران پارک لاله، مادران خاوران، خانوادههای جانباختگان و حامیان آنان نیز همواره مورد اذیت و آزار، تحقیر، ضرب و شتم قرار می گیرند و فقط به جرم دادخواهی، حمایت و همدردی زندانی می شوند.
۱۰ ـ زنان نه تنها قربانی اصلی حکومت اسلامی، بلکه قربانیان اصلی هر جنگی که در ایران شروع می شود، نیز هستند. حمله نظامی به ایران یا دستیابی رژیم جمهوری اسلامی به سلاح های هسته ای، سناریوهایی هستند که میتوانند به تخریب و کشتار، خانه خرابی مردم، تقویت استبداد و سرکوب نیرو های ترقی خواه و دمکرات کشور منجر شوند.
از این رو ما ضمن مخالفت با هر نوع حمله نظامی به ایران، براین باوریم که وادار کردن رژیم به پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم، بهترین راه جلوگیری از خطر حمله نظامی به ایران و پایان بخشیدن به تحریم های بین المللی است.
آینده ایران باید توسط خود مردم کشور ما رقم بخورد. جایگزینی رژیم جمهوری اسلامی، توسط مردم ایران در محیطی دمکراتیک، آزاد و با رعایت کامل حقوق بشر و در اثر گسترش مبارزات اعتراضی و مسالمت آمیز و با نزدیکی و همکاری هر چه گسترده تر اپوزیسیون جمهوری خواه، طرفدار دمکراسی و جدایی دین و دولت، شکل گیرد. این مطلوب ترین راهی است که به جای تمکین به حکومت اسلامی و یا همراهی با حمله نظامی، می تواند روند تنش زدایی، صلح، امنیت و دمکراسی را در منطقه تقویت کند و راه را برای گسترش جنبش زنان هموار سازد.
۱۱ ـ ما از اتحادیه اروپا درخواست می کنیم:
• از خواسته های بحق مردم ایران برای حاکمیت برسرنوشت خویش که از جمله قوانین پذیرفته شده حقوق بشری است، حمایت کند و در راستای این مهم به پشتیبانی از حقوق زنان علیه قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی اعتراض کند.
• با برگزاری کنفرانس های بین المللی در باره زنان ایران و دعوت از فعالان زنان ایرانی در داخل کشور و اعطای جایزه های حقوق بشری به آنه،ا صدای زنان ایران را پژواک دهد.
• پشتیبانی اتحادیه اروپا از مبارزات زنان درتشکل های کمپین یک میلیون امضاء، کمپین علیه سنگسار و کمپین علیه اعدام و شکنجه، تشویقی بر ادامه مبارزه زنان ایرانی است و امید به آینده بهتر را در آنان تقویت می کند.
با تشکر از توجه شما ناهید جعفرپور
▪ متن سخنرانی آقای مهدی اصلانی: " تابستان۶٧، پروندهایست هنوز ناگشوده "
خانمها، آقایان!
سلام بر شما. از شما متشکرم که این فرصتِ مغتنم را در اختیار من قرار دادهاید.
این نخستین بار نیست که جمهوری اسلامی از ورود هیئتهای نمایندگی به ایران جلوگیری به عمل میآورد. به عنوان نمونه چندی پیش نیز و پس از آنکه جامعهی جهانی از سر تعامل همهی پیششرطهای نظام اسلامی مبنی بر غیر اروپایی و مسلمان و مرد بودن گزارشگر ویژه سازمان ملل را پذیرفت، از ورودِ آقای احمد شهید به ایران ممانعت به عمل آوردند.
خانمها آقایان! اگر شما به گونهای ادواری با این شکل از عدم تعاملِ این عنصر شریر و اصلاحناپذیرِ جامعهی جهانی یعنی نظام اسلامی مواجهه میشوید، این نظامِ خداسالار از بدو تولدش، روزانه بیهیچ تعاملی با شهروندان خود، نوعی تحقیر اجتماعی را بر جامعهی ایرانی تحمیل کرده است.
شما قرار بود در سفرتان به تهران با مسئولینِ نظام اسلامی در مواردی همچون حقوق بشر و برنامهی هستهای "گفتوگوی سازنده" داشته باشید. پس به من اجازه دهید کمی از موقعیت خود و ارتباط آن با نقض حقوق بشر و غیرِ سازنده بودنِ این حد از تعامل بگویم.
من یکی از بازماندهگان کشتار سراسری در زندانهای ایران در تابستان سال ۱۳۶٧ هستم. سالی که پس از پایانِ جنگ ایران و عراق به فرمانِ بالاترین مقامِ مذهبی- سیاسی ایران آیتالله خمینی و همراهی و همدستی تاًئیدآمیزِ تمامی کار بهدستان نظام اسلامی که بسیاریشان در مقام قضاوت و مسند قدرت هستند دستکم نزدیک به چهار هزار نفر زندانی حکم گرفتهی نظام اسلامی در فاصلهای کمتر از یک ماه در مقابل هیئتِ مرگِ منصوب از جانب آیتالله خمینی که یادآور دادگاههای تفتیش عقاید در دوران مدرن بود قرار گرفته و سهمیهی گورستانهای بینام و نشان شدند. تکرار میکنم دستکم نزدیک به چهار هزار نفر. این کشتارِ بیبدیل که به جهت سکوتِ همهی دولتمردان وقت همچنان در نظام اسلامی یک رازِ دولتی است، متاسفاًنه در زمانِ وقوع با سکوتی جهانی نیز مواجه شد. شادمانی از پایان یافتن جنگی هشت ساله و بازگشت جمهوری اسلامی به جامعهی جهانی و کمک به بازسازی و سهمبری از نفت و دیگر مزایای اقتصادی بیتردید در چشم بستنِ بر آن اسیرکشی نقشی انکارناپذیر داشت.
خانم ها آقایان! شما در سفر احتمالیتان به ایران فرصت نمیکردید یا این فرصت به شما ارزانی نمیشد تا از مکانی که میخواهم به شما معرفی کنم، دیدار کنید. این مکان گورستانی متروکه در کیلومتر سیزده جادهی خراسان در جنوب شرقی تهران است. گورستانی که پس از انقلاب دفنگاه بیخدایان، مشرکان و کفار و بهائیان شد. این گورستان که حکومتیان آن را لعنتآباد نام نهادند، امروز از جانب خانوادههای قربانیان گلزار خاوران نامیده میشود. خاوران امروز مکانی است برای فراموش نکردن. آنچنان که آشویتس و داخائو نزد همهگیمان چنین مرتبتی دارد. خاوران دفنگاه پارهای از روشنفکران و فعالین سیاسی ایرانی است که تنها به جهت داشتن فکر مخالف در گورهایی بینشان جای گرفتهاند. هنوز دفنگاه هزاران اعدامی دیگر بر ما دانسته نیست. در تابستان شصت و هفت اما به جهتِ ابعاد و ویژهگی جنایت، اعدامشدهگان را پس از دار زدن، با کامیونهای یخچالدار حمل گوشت بدین مکان حمل و شبانه در گورهای جمعی پنهان کردهاند.
خاوران تنها گورستانی از این دست نیست که مشهورترین آن است. اغلب گورهای جمعی پس از سرنگونیی حکومتها کشف میشوند و محافل حقوق بشری از آنها به عنوانِ اسنادِ آشکارِ جنایت علیه بشریت سخن به میان میآورند. خاوران را اما مادرانِ ایرانزمین زمانی کشف کردند و با چنگ و ناخن شخم زدند، که هنوز حکومت اسلامی پابرجا است. خاوران شناسنامهی دگراندیش کُشی نظام اسلامی میباشد.
برای یافتن اورانیوم غنی شده و برنامهی اتمی جمهوری اسلامی شما نیازمند دستگاههای پیچیده و ماهوارههای فوق مدرن هستید، اما اگر گذارتان به گورستان خاوران افتاد، با کمی خراش خاک به استخوان میرسید. حفاری خاوران یعنی کشف استخوان هزاران جان جوان و غیبت انسان. حکومتیان بارها قصد تخریب و تغییر جغرافیای این مکان را داشتهاند. مادران خاوران اما این گورستان را برای روز دادخواهی عادلانه که دور نیست حفظ کردهاند.
امروز که این شانس نصیب من شده تا از این مکان خواستِ هزاران خانواده و وجدانِ زخمی و بیدار، که جز دادخواهی عادلانه نمیباشد را پژواک دهم، آنچه از دستتان بر میآید برای ثبت و حفظِ این مهمترین بنای یادبود و سند جنایت جمهوری اسلامی دریغ نکنید و کشتار تابستان ۶٧ را مصداق جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسید و برخوردی شایستهی قاتل داشته باشید!
متشکرم.
• متن سخنرانی آقای جلال ایجادی
آقای جلال ایجادی که یک استاد دانشگاه در پاریس و عضو شورای شهر پاریس از سوی حزب سبز فرانسه می باشد، یکی از کارشناسان ایرانی در خارج از کشور در امور زیستگاهی ایران می باشد. ایشان در پارلمان، در مدت زمان کوتاهی که در اختیار داشت، از نابسامانی های زیستی و بی توجهی و نادانی رژیم ایران در این رشته سخن گفت:
با سپاس فراوان از پارلمان اروپا وخانم تاریا کرونبرگ رئیس کمیسیون ایران، خوشحالم که فرصتی یافتم تا مسائل حادی چون ویرانگری زیست محیطی و سیاست اتمی جمهوری اسلامی را در این پارلمان مطرح نمایم. در ایران زندگی انسان ها در خطر دائم است، آزادی پیوسته منکوب میشود، حقوق بشر هم از نظر سیاسی و هم از جهت زیست محیطی پایمال میگردد. داشتن زندگی سالم در زیستنگاه سالم حق هر فرد است و علیرغم اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی این اصل را برسمیت می شناسد ولی در کردار مداوم زیستبوم ایران مورد هجوم رژیم موجود است. سیاست حکومت در تناقض با محیط زیست سالم می باشد. بعنوان نمونه از دریاچه ارومیه دستخوش یک بحران جانفرسای اکولوژیکی است. این دریاچه شش هزار کیلومتری طی ۱۵ سال اخیر ۶۰ درصد سطح آب های خود را از دست داده و اگر اوضاع به همین صورت ادامه پیدا کند تا سه سال از بین خواهدرفت. این وضع ناگوار ناشی از عوامل زیر است:
• ایجاد بیش از سی سد و تعداد بسیاری چاه عمیق در اطراف این دریاچه بمنظور استفاده از آب جهت فعالیت کشاورزی و مصرف صنعتی
• ایجاد جاده میانگذر برای خودرو ها و برای راه آهن جهت وصل نمودن ساحل شرقی به ساحل غربی
• وارد کردن آب های آلوده و پساب های صنعتی به درون دریاچه با اجازه مقامات دولتی.
دریاچه ای که بیش از سی هزار سال قدمت دارد در حال مردن است و دولت کوچکترین اقدام در جهت حفظ آن نکرده است. دولت پیوسته از هرگونه تخصیص بودجه جهت بهبود وضع ممانعت نموده است. اقدام حکومت جهت خشک کردن دریاچه اقدامی است که نزدیک سی سال ادامه دارد. براستی از خود می توان پرسش نمود چرا حکومت برای نابودی دریاچه کمر همت بسته است؟ برخی از رسانهها برآنند که در کف این دریاچه معادن اروانیوم وجود دارد و از آنجا که رژیم خواهان دستیابی بدان است، آگاهانه در پی خشک نمودن دریاچه ارومیه می باشد. طی این دوران تخریبی هرگونه نظر دهی و هشدار متخصصان و طرفداران محیط زیست پیوسته نا دیده انگاشته شده است و فعالین و مدافعان محیط زیست، دریاچه ارومیه مورد سرکوب قرارگرفته اند.
امکان نجات دریاچه هنوز موجود است و اروپا می تواند کمک کند و با درخواست یک کنفرانس بین المللی در ایران به حکومت فشار وارد آورد تا با باز نمودن سدها از فشار روی دریاچه کاسته شود. بیش از چهل سال است که ایران کنوانسیون رامسر را امضا نموده ودریاچه ارومیه در لیست مورد توجه کنوانسیون قرار دارد.
ویرانگری زیست بومی را نیز در سایر نقاط ایران می توان مشاهده کرد. زاینده رود که بطول۳۵۰ کیلومترمی باشد، بدنبال مدیریت نادرست مسئولان در بخش شرقی خود خشک شد و تولید و زندگی اقتصادی تعداد بیشماری از کشاورزان اصفهان نابود گردید. هزاران شکایت توسط کشاورزان به دادگاه تسلیم شده است و آنها خواهان حقوق و حقابه خویشند. اخیرا زیر فشار مردم مقدار کمی از آب پشت سدها به جریان افتاده است و در واقع قصد رژیم فقط نرمش در یک دوره کوتاه است. حال آنکه اصفهان خواهان آنست تا دوباره آب ها زیر پل ها رها شود و به سیاست سرا پا اشتباه دولت پایان داده شود. تالاب گاوخونی نابود شده است. تالاب انزلی در بحران اکولوژیکی عمیقی بسرمی برد. دریاچه بختگان خشک شد، کارون بحرانی است و دریای مازندران بطور شدید آلوده است. جنگل ها تخریب می شوند، بیودیورسیته و میراث طبیعی ایران بطور جدی تهدید میگردد.
جنبه دیگر در باره سیاست اتمی حکومت اسلامی است. این سیاست، ماجراجویانه، بحران زا، و در برابر سیاست مسالمت آمیز است. مردم ما آتم نمیخواهد، در ایران آزادی نظر موجود نیست تا شهروند ایرانی نقد و نظر خود را آشکار بیان کند. توسعه سیاست اتمی از نظر اقتصادی اشتباه محض است، برای کشوری که سیصد روز آفتابی دارد و منابع فسیلی بیشمار درآن وجود دارد. هدف رژیم اسلامی هدف سیاسی و نظامی است و او خواهان دسترسی به بمب اتم است. امری که به زیان منافع مردم ایران و امر صلح می باشد. اروپا باید سیاست قاطع و روشن نسبت به رژیم حاکم داشته باشد. مداخله نظامی در ایران درست نیست. ولی فشار و مجازات اقتصادی نفتی و نیز فشار روی مسئولان سیاسی و نظامی درست است. ۸۰ درصد بودجه ۳۵۰ میلیارد یورو ایران متکی بر درآمد نفتی است. اگر شرکت های نفتی غربی نفت ایران را نخرند، رژیم ایران از نفس می افتد. اتحادیه اروپا باید سیاست قاطع نسبت به رژیم ایران داشته باشد. اما متاسفانه منافع گوناگون کشورهای اروپائی مانع یک سیاست قدرتمند است. اروپا می تواند به مردم ایران مدد برساند، حمایت از دمکراسی خواهی و فعالان حقوق بشر و نیز حمایت فعال از طرفداران زیستبوم یک وظیفه بین المللی است.
از توجه همه شما سپاسگزارم.
دولت ایران با این سفر مخالفت کرد. چرا؟
درواقع، دولت ایران مانند دوره های پیشین انتظار داشت که این نمایندگان فقط با ارگان های رسمی و نیروهای خودی دیدار کنند.
اما این بار چنین نشد. زیرا هم نمایندگان اروپا مصمم بودند با مردم ایران و نهادهای مدنی و بویژه با زندانیان سیاسی و یا خانوادههای آنها ملاقات کنند و هم نهاد ها و شخصیتهای سیاسی و مخالف دولت آمادگی خود را برای گواهی دادن و افشای جنایت های انجام شده اعلام کردند.
خانم لوخبیلر ادامه مذاکرات و روابط ایران و اروپا را به دیدار خود و دیگر نمایندگان از ایران منوط کرده بود. رژیم ایران از لحاظ دیپلماتیک نمیتوانست به این درخواست پاسخ منفی دهد، اما به خیال خود با آنها بازی سیاسی میکرد و آنرا به عقب می انداخت.
دولت ایران بالاخره، پذیرفت که هیئت اروپایی از ۳۱ اکتبر تا ۴ نوامبر به ایران بروند.
درست یک ماه پیش از این برنامه، خانم لوخبیلر به ریاست کمیسیون حقوق بشر اروپا برگزیده شد و از مقام خود استعفا داد و به جای وی، خانم تاریا کرونبرگ از حزب سبزهای اروپا و وزیر امور خارجه پیشین کشور فنلاند به ریاست روابط ایران و اروپا انتخاب شد.
اما این بار نیز زنان و مردان مبارز در داخل کشور، چون همیشه، تمامی خطرات را آگاهانه به جان خریده و آمادگی خود را برای دیدار این هیئت، حتی در حضور ماموران اطلاعاتی و یا در زیر دوربین های مخفی و شنودهای امنیتی ها بیان داشتند. مادران خاوران و جانباختگان دهه ۶۰، مادران داغدیده پارک لاله، نمایندگان دانشجویان، خانوادههای وکلا و روزنامه نگاران زندانی، نمایندگان کارگران، دانشجویان، اقلیتهای قومی، مذهبی، دراویش، بهاییها و زیستگران و استادان دانشگاهها اعلام کردند که حاضرند در باره مشکلات خود و جامعه و مشکلات زیستگاهی مانند مسائل دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود، انرژی اتمی و بمب اتمی... گفتگو کنند.
درست یک روز پیش از این مسافرت، در حالی که تمام نمایندگان چمدان های خود را بسته بودند، بار دیگر رژیم ایران با دیدن لیست ناراضیان به وحشت افتاده و سفر نمایندگان اروپا به ایران را با رد روادید، لغو کرد.
خانم کرونبرک به منظور اعتراض به رفتار دولت ایران و برای نشان دادن نارضایتی خود و دیگر نمایندگان اروپا، تصمیم گرفت تعدادی از نمایندگان نهادهای مدنی ایرانی تبار را که در اروپا زندگی میکنند و مستقل از دولت ایران می باشند، به پارلمان اروپا دعوت کند تا نمایندگان پارلمان که عضو کمیسیون ایران هستند با آنان از وضعیت حقوق بشر و مسائل اتمی ایران به گفتگو بپردازند.
این نشست در روز سه شنبه هشتم آذرماه ۱۳۹۰ (۲۹ نوامبر ۲۰۱۱) با شرکت افراد زیر در پارلمان اروپا برگزار شد:
• آندرو سوان و آندرا هاک: نمایندگان مردمان و ملل بدون نماینده
• آن ـ ماری وان دن برکن و لیدیا بونس: از سازمان بینالمللی مراقبت از حقوق بشر در ایران
• جلال ایجادی: استاد دانشگاه پاریس، عضو حزب سبزهای فرانسه، نماینده شورای شهر پاریس و متخصص محیط زیست: در باره دریاچه ارومیه، زاینده رود، انرژی اتمی و دیگر مشکلات زیستگاهی
• سارا وادر: سخنگوی جامعه بینالمللی بهائیان
• صادق صبا: مدیر بخش زبان پارسی رادیو، تلویزیون و وب گاه بی بی سی
• مانیوس پالمگرن: نماینده کنفدراسیونبینالمللی سندیکاهای کارگران
• مهدی اصلانی: زندانی سیاسی سابق، در باره وضعیت زندانیان سیاسی
• ناهید جعفرپور: از سوی بخش زنان جنبش جمهوریخواهان دمکرات و لائیک ایران، در باره وضعیت زنان در ایران
در این کنفرانس به هر یک از سخنرانان پنج دقیقه وقت داده شد تا نقطه نظرات خود را در باره موضوعی که دعوت شده بودند، بیان کنند.
سخنان این جلسه توسط مترجمین رسمی به زبان های آلمانی، فرانسه، هلندی، انگلیسی، اسپانیائی و چند زبان دیگر اروپایی ترجمه می شد.
این کنفرانس همزمان با حمله ماموران و دانشجویان رژیم به سفارت انگلیس برگزار میشد و خانم تاریا کرنبرگ از سوی خودش، خانم کاترین آشتون و اروپا، حمله به سفارت انگلیس در تهران را محکوم کرد.
پس از پایان سخنان مهمانان، نوبت پرسش و پاسخ به دیگر حاضرین در سالن داده شد. در این بخش، یکی از اعضای اتحاد برای ایران، ضمن تشریح اهداف این نهاد از نمایندگان اروپا خواست که آن ها را در راه رسیدن به دموکراسی، صلح و ایران بدون بمب اتم کمک کرده و برای آزادی همه زندانیان سیاسی ـ عقیدتی از هیچ اقدامی کوتاهی نکنند. ایشان گفت که اتحاد برای ایران، در برگیرنده همه ایرانیان آزادیخواه است و به هیچوجه گرایشی به حزب، گروه و دسته خاصی ندارد و در عین حال با هواداران و اعضای همه آنان آماده همکاری است.
در پرونده ای که از سوی پارلمان اروپا برای نمایندگان، رسانهها و تمام حاضرین در سالن کنفرانس درست شده بود، بیانیه مطبوعاتی سازمان خارج از کشور جبهه ملی ایران، با تیتر «ما اورانیوم غنی شده نمی خواهیم، ما ایران رامی خواهیم» پخش شد و پیام سید حسین کاظمینی بروجردی، زندانی سیاسی کنونی، که قرار بود تلفنی توسط نماینده ایشان، خانم مریم موذن زاده، خوانده شود، به دلیل مشکلات فنی عملی نشد اما از طریق ایمیلی در اختیار خانم کورنبرگ قرار داده شد.
نمایندگان دراویش، بهائیان و مردمان بی دولت و سندیکای کارگران نیز به نوبه خود در باره زندانی شدن و عدم آزادی برای اعضا و هواداران خود صحبت کرده و اعتراضات خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران ابراز داشتند.
در آغاز برنامه، ریاست جلسه به طور کوتاه در باره وضعیت ناگوار حقوق بشر، موقعیت انرژی اتمی ایران و خطر جنگ در منطقه خاورمیانه هشدار داد. ایشان اعلام نمودند که در ۱۹ ماه دسامبر، نشست مهم دیگری در باره مسئله اتمی ایران، در پارلمان اروپا برگزار خواهد شد.
پس از خانم کرنبرگ، آقای باستیان بلدر یکی از نمایندگان اروپا از کشور هلند و عضو کمیسیون روابط ایران و اروپا در باره دو لایحه جدید ضد زن که در مجلس ایران در حال تصویب شدن است، صحبت کرده و آن قوانین را ارتجاعی و ضد بشری خواند و از خانم کرنبرگ خواست تا با شدت بیشتری دولت ایران را محکوم کند.
در زیر سخنان بعضی از سخنرانان آورده می شود.
• آقای صادق صبا از بی بی سی:
اولین سخنران از سوی ایرانیان آقای صادق صبا بود که از پارازیت، حقوق بشر و قوانین بینالمللی رسانههای همگانی و لزوم رعایت آنها از سوی دولت های عضو سازمان ملل و به ویژه از حق مردم به استفاده آزادانه از رسانهها اشاره کرد و نسبت به دستگیری روزنامه نگاران ایرانی ابراز تأسف نمودد.
صادق صبا گفت که دسترسی مردم ایران به منابع متفاوت و مستقل خبری از حقوق اولیه آنهاست و دولت ایران با پارازیت اندازی بر روی کانال های ماهواره ای مردم را از این حق محروم می کند.
او تاکید کرد که این اقدام حکومت ایران نقض آشکار یکی از اصول مهم حقوق بشر است.
آقای صبا در ادامه افزود که حکومت جمهوری اسلامی همچنین با بازداشت کسانی که از ایران به عنوان تحلیلگران مستقل با بی بی سی مصاحبه می کنند، حق آزادی بیان را از آنان سلب می کند.
او به بازداشت آقای حسن فتحی اشاره کرد که حدود دو هفته پیش بعد از انفجار در یکی از مراکز نظامی سپاه پاسداران در نزدیک ملارد کرج با بی بی سی مصاحبه کرد و بلافاصله بازداشت شد و خانواده اش هیچ اطلاعی از او ندارند.
آقای صبا گفت که حکومت ایران از ماهواره های غربی برای پخش برنامه های رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی استفاده می کند. ولی با پارازیت اندازی بر روی کانالهای دیگر بر روی همان ماهواره ها دیگران را از این حق محروم می کند.
او گفت که صاحبان ماهواره ها و جامعه جهانی باید همه تلاش خود را به کار گیرند تا اجازه ندهند که حکومت ایران به این راحتی بر روی کانال های تلویزیونی پارازیت بیاندازد.
آقای صبا در ادامه اظهارات خود از قطعنامه اخیر پارلمان اروپا که حکومت ایران را به دلیل پارازیت اندازی محکوم کرده بود، استقبال کرد.
• متن سخنرانی خانم ناهید جعفرپور در باره وضعیت کنونی زنان در ایران :
خانمها و آقایان!
با درود و سپاس از اینکه جنبش جمهوری خواهان دموکراتیک و لائیک ایران را به این کنفرانس دعوت کرده اید.
۱ ـ در ایران، تبعیض جنسیتی و جداسازی جنسی که از پشتوانه قانونی برخوردار است، فراگیرترین شکل های خشونت علیه زنان بشمار میرود. برای مثال به چند نمونه از قانون اساسی و قوانین جزائی اشاره می کنم:
• اصل ۱۱۵ قانون اساسی ایران: رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی انتخاب گردد. یعنی زنان حق انتخاب شدن به مقام ریاست جمهوری را ندارند.
• زن، حق قضاوت ندارد.
• پسر دو برابر دختر از اموال پدر و مادر ارث می برد.
• شوهر پس از مرگ زن یک چهارم اموال وی را به ارث می برد، در حالی که یک هشتم از اموال و دارائی شوهر، به زن تعلق می گیرد.
• ازدواج زن مسلمان با مرد غیر مسلمان جایز نیست، در صورتی که مرد مسلمان می تواند با زن غیر مسلمان ازدواج کند.
• حق طلاق، بطور یک جانبه به مرد داده شده است.
• ماده ۲۳ قانون قصاص به شوهر حق می دهد در صورتی که زن خود را در حال همبستری با غیر ببیند، او را بکشد.
• برای مردان چند همسری مجاز شمرده شده است.
• حق حضانت فرزند، حق طلاق در انحصار مردان است.
• اجازه کار و سفر زن به خارج از کشور در گرو موافقت مرد است.
۲ ـ سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سالگی است و حق تحصیل در مدارس روزانه از زنان شوهر دار سلب شده است.
۳ ـ ماده ۱۱۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی سنگسار کردن تا مرگ را مجاز می شمرد.
۴ ـ زنان تنها ۱۴٪ از کل شاغلین ایران را تشکیل می دهند و اولین کسانی هستند که از کار اخراج می شوند. دستمزد نابرابر در برابر کار برابر و آزار جنسی زنان در محیط کار و عدم وجود هر نوع حمایت قانونی از انان در محیط کار و وابستگی مالی زنان به مردان فشار و خشونت های خانگی و اجتماعی به زنان را به امری روزمره بدل ساخته است.
۵ ـ جداسازی جنسیتی در دانشگاه ها، آموزشگاه ها، مدارس، محیط کار، اتوبوس های شهری، محیط های ورزشی، ورزشگاها، سواحل دریا ها... از دیگر تبعیضات علیه زنان در جمهوری اسلامی است
۶ ـ اعدام و شکنجه و تجاوز در طی دوران حاکمیت جمهوری اسلامی و خشونت علیه زنان، هر روز ابعاد گسترده به خود می گیرد. قربانیان عمده سنگسار را زنان تشکیل می دهند. تجاوز، تهدید و تحقیرهای جنسی در زندان ها، تجاوز به دختران باکره قبل از اعدام، قتل های ناموسی، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، رواج فحشا تحت عنوان شرعی صیغه و حجاب اجباری موضوعات تحقیر و کاهش منزلت اجتماعی زنان است.
۷ ـ در ۱۱ ماه گذشته ۱۱۰ قربانی تجاوز جنسی وجود داشته است که در میان آن ها ۱۷ قربانی خردسال، ۱۷ مورد تجاوز گروهی و ۷ مورد تجاوز زنجیره ای ـ اطلاعاتی است که از بررسی ۴۰ پرونده رسانه ای شده به دست می آید. تعداد ۱۱۰ مورد تجاوز با توجه به سانسور شدید دولتی در این گونه موارد و خود سانسوری اکثریت تجاوز شونده ها حاکی از رشد میزان تجاوز است که بنا به گفته خبر آنلاین، رشدی ۱۱۳ در صدی داشته است.
۸ ـ فعالان جنبش زنان، نویسندگان، وکلا، روزنامهنگاران، هنرمندان و ورزشکاران زن زیر فشار مستقیم هر روزه رژیم زن ستیز جمهوری اسلامی قرار دارند.
۹ ـ همچنین، مادران پارک لاله، مادران خاوران، خانوادههای جانباختگان و حامیان آنان نیز همواره مورد اذیت و آزار، تحقیر، ضرب و شتم قرار می گیرند و فقط به جرم دادخواهی، حمایت و همدردی زندانی می شوند.
۱۰ ـ زنان نه تنها قربانی اصلی حکومت اسلامی، بلکه قربانیان اصلی هر جنگی که در ایران شروع می شود، نیز هستند. حمله نظامی به ایران یا دستیابی رژیم جمهوری اسلامی به سلاح های هسته ای، سناریوهایی هستند که میتوانند به تخریب و کشتار، خانه خرابی مردم، تقویت استبداد و سرکوب نیرو های ترقی خواه و دمکرات کشور منجر شوند.
از این رو ما ضمن مخالفت با هر نوع حمله نظامی به ایران، براین باوریم که وادار کردن رژیم به پذیرش توقف غنی سازی اورانیوم، بهترین راه جلوگیری از خطر حمله نظامی به ایران و پایان بخشیدن به تحریم های بین المللی است.
آینده ایران باید توسط خود مردم کشور ما رقم بخورد. جایگزینی رژیم جمهوری اسلامی، توسط مردم ایران در محیطی دمکراتیک، آزاد و با رعایت کامل حقوق بشر و در اثر گسترش مبارزات اعتراضی و مسالمت آمیز و با نزدیکی و همکاری هر چه گسترده تر اپوزیسیون جمهوری خواه، طرفدار دمکراسی و جدایی دین و دولت، شکل گیرد. این مطلوب ترین راهی است که به جای تمکین به حکومت اسلامی و یا همراهی با حمله نظامی، می تواند روند تنش زدایی، صلح، امنیت و دمکراسی را در منطقه تقویت کند و راه را برای گسترش جنبش زنان هموار سازد.
۱۱ ـ ما از اتحادیه اروپا درخواست می کنیم:
• از خواسته های بحق مردم ایران برای حاکمیت برسرنوشت خویش که از جمله قوانین پذیرفته شده حقوق بشری است، حمایت کند و در راستای این مهم به پشتیبانی از حقوق زنان علیه قوانین ضد زن در جمهوری اسلامی اعتراض کند.
• با برگزاری کنفرانس های بین المللی در باره زنان ایران و دعوت از فعالان زنان ایرانی در داخل کشور و اعطای جایزه های حقوق بشری به آنه،ا صدای زنان ایران را پژواک دهد.
• پشتیبانی اتحادیه اروپا از مبارزات زنان درتشکل های کمپین یک میلیون امضاء، کمپین علیه سنگسار و کمپین علیه اعدام و شکنجه، تشویقی بر ادامه مبارزه زنان ایرانی است و امید به آینده بهتر را در آنان تقویت می کند.
با تشکر از توجه شما ناهید جعفرپور
▪ متن سخنرانی آقای مهدی اصلانی: " تابستان۶٧، پروندهایست هنوز ناگشوده "
خانمها، آقایان!
سلام بر شما. از شما متشکرم که این فرصتِ مغتنم را در اختیار من قرار دادهاید.
این نخستین بار نیست که جمهوری اسلامی از ورود هیئتهای نمایندگی به ایران جلوگیری به عمل میآورد. به عنوان نمونه چندی پیش نیز و پس از آنکه جامعهی جهانی از سر تعامل همهی پیششرطهای نظام اسلامی مبنی بر غیر اروپایی و مسلمان و مرد بودن گزارشگر ویژه سازمان ملل را پذیرفت، از ورودِ آقای احمد شهید به ایران ممانعت به عمل آوردند.
خانمها آقایان! اگر شما به گونهای ادواری با این شکل از عدم تعاملِ این عنصر شریر و اصلاحناپذیرِ جامعهی جهانی یعنی نظام اسلامی مواجهه میشوید، این نظامِ خداسالار از بدو تولدش، روزانه بیهیچ تعاملی با شهروندان خود، نوعی تحقیر اجتماعی را بر جامعهی ایرانی تحمیل کرده است.
شما قرار بود در سفرتان به تهران با مسئولینِ نظام اسلامی در مواردی همچون حقوق بشر و برنامهی هستهای "گفتوگوی سازنده" داشته باشید. پس به من اجازه دهید کمی از موقعیت خود و ارتباط آن با نقض حقوق بشر و غیرِ سازنده بودنِ این حد از تعامل بگویم.
من یکی از بازماندهگان کشتار سراسری در زندانهای ایران در تابستان سال ۱۳۶٧ هستم. سالی که پس از پایانِ جنگ ایران و عراق به فرمانِ بالاترین مقامِ مذهبی- سیاسی ایران آیتالله خمینی و همراهی و همدستی تاًئیدآمیزِ تمامی کار بهدستان نظام اسلامی که بسیاریشان در مقام قضاوت و مسند قدرت هستند دستکم نزدیک به چهار هزار نفر زندانی حکم گرفتهی نظام اسلامی در فاصلهای کمتر از یک ماه در مقابل هیئتِ مرگِ منصوب از جانب آیتالله خمینی که یادآور دادگاههای تفتیش عقاید در دوران مدرن بود قرار گرفته و سهمیهی گورستانهای بینام و نشان شدند. تکرار میکنم دستکم نزدیک به چهار هزار نفر. این کشتارِ بیبدیل که به جهت سکوتِ همهی دولتمردان وقت همچنان در نظام اسلامی یک رازِ دولتی است، متاسفاًنه در زمانِ وقوع با سکوتی جهانی نیز مواجه شد. شادمانی از پایان یافتن جنگی هشت ساله و بازگشت جمهوری اسلامی به جامعهی جهانی و کمک به بازسازی و سهمبری از نفت و دیگر مزایای اقتصادی بیتردید در چشم بستنِ بر آن اسیرکشی نقشی انکارناپذیر داشت.
خانم ها آقایان! شما در سفر احتمالیتان به ایران فرصت نمیکردید یا این فرصت به شما ارزانی نمیشد تا از مکانی که میخواهم به شما معرفی کنم، دیدار کنید. این مکان گورستانی متروکه در کیلومتر سیزده جادهی خراسان در جنوب شرقی تهران است. گورستانی که پس از انقلاب دفنگاه بیخدایان، مشرکان و کفار و بهائیان شد. این گورستان که حکومتیان آن را لعنتآباد نام نهادند، امروز از جانب خانوادههای قربانیان گلزار خاوران نامیده میشود. خاوران امروز مکانی است برای فراموش نکردن. آنچنان که آشویتس و داخائو نزد همهگیمان چنین مرتبتی دارد. خاوران دفنگاه پارهای از روشنفکران و فعالین سیاسی ایرانی است که تنها به جهت داشتن فکر مخالف در گورهایی بینشان جای گرفتهاند. هنوز دفنگاه هزاران اعدامی دیگر بر ما دانسته نیست. در تابستان شصت و هفت اما به جهتِ ابعاد و ویژهگی جنایت، اعدامشدهگان را پس از دار زدن، با کامیونهای یخچالدار حمل گوشت بدین مکان حمل و شبانه در گورهای جمعی پنهان کردهاند.
خاوران تنها گورستانی از این دست نیست که مشهورترین آن است. اغلب گورهای جمعی پس از سرنگونیی حکومتها کشف میشوند و محافل حقوق بشری از آنها به عنوانِ اسنادِ آشکارِ جنایت علیه بشریت سخن به میان میآورند. خاوران را اما مادرانِ ایرانزمین زمانی کشف کردند و با چنگ و ناخن شخم زدند، که هنوز حکومت اسلامی پابرجا است. خاوران شناسنامهی دگراندیش کُشی نظام اسلامی میباشد.
برای یافتن اورانیوم غنی شده و برنامهی اتمی جمهوری اسلامی شما نیازمند دستگاههای پیچیده و ماهوارههای فوق مدرن هستید، اما اگر گذارتان به گورستان خاوران افتاد، با کمی خراش خاک به استخوان میرسید. حفاری خاوران یعنی کشف استخوان هزاران جان جوان و غیبت انسان. حکومتیان بارها قصد تخریب و تغییر جغرافیای این مکان را داشتهاند. مادران خاوران اما این گورستان را برای روز دادخواهی عادلانه که دور نیست حفظ کردهاند.
امروز که این شانس نصیب من شده تا از این مکان خواستِ هزاران خانواده و وجدانِ زخمی و بیدار، که جز دادخواهی عادلانه نمیباشد را پژواک دهم، آنچه از دستتان بر میآید برای ثبت و حفظِ این مهمترین بنای یادبود و سند جنایت جمهوری اسلامی دریغ نکنید و کشتار تابستان ۶٧ را مصداق جنایت علیه بشریت به رسمیت بشناسید و برخوردی شایستهی قاتل داشته باشید!
متشکرم.
• متن سخنرانی آقای جلال ایجادی
آقای جلال ایجادی که یک استاد دانشگاه در پاریس و عضو شورای شهر پاریس از سوی حزب سبز فرانسه می باشد، یکی از کارشناسان ایرانی در خارج از کشور در امور زیستگاهی ایران می باشد. ایشان در پارلمان، در مدت زمان کوتاهی که در اختیار داشت، از نابسامانی های زیستی و بی توجهی و نادانی رژیم ایران در این رشته سخن گفت:
با سپاس فراوان از پارلمان اروپا وخانم تاریا کرونبرگ رئیس کمیسیون ایران، خوشحالم که فرصتی یافتم تا مسائل حادی چون ویرانگری زیست محیطی و سیاست اتمی جمهوری اسلامی را در این پارلمان مطرح نمایم. در ایران زندگی انسان ها در خطر دائم است، آزادی پیوسته منکوب میشود، حقوق بشر هم از نظر سیاسی و هم از جهت زیست محیطی پایمال میگردد. داشتن زندگی سالم در زیستنگاه سالم حق هر فرد است و علیرغم اینکه قانون اساسی جمهوری اسلامی این اصل را برسمیت می شناسد ولی در کردار مداوم زیستبوم ایران مورد هجوم رژیم موجود است. سیاست حکومت در تناقض با محیط زیست سالم می باشد. بعنوان نمونه از دریاچه ارومیه دستخوش یک بحران جانفرسای اکولوژیکی است. این دریاچه شش هزار کیلومتری طی ۱۵ سال اخیر ۶۰ درصد سطح آب های خود را از دست داده و اگر اوضاع به همین صورت ادامه پیدا کند تا سه سال از بین خواهدرفت. این وضع ناگوار ناشی از عوامل زیر است:
• ایجاد بیش از سی سد و تعداد بسیاری چاه عمیق در اطراف این دریاچه بمنظور استفاده از آب جهت فعالیت کشاورزی و مصرف صنعتی
• ایجاد جاده میانگذر برای خودرو ها و برای راه آهن جهت وصل نمودن ساحل شرقی به ساحل غربی
• وارد کردن آب های آلوده و پساب های صنعتی به درون دریاچه با اجازه مقامات دولتی.
دریاچه ای که بیش از سی هزار سال قدمت دارد در حال مردن است و دولت کوچکترین اقدام در جهت حفظ آن نکرده است. دولت پیوسته از هرگونه تخصیص بودجه جهت بهبود وضع ممانعت نموده است. اقدام حکومت جهت خشک کردن دریاچه اقدامی است که نزدیک سی سال ادامه دارد. براستی از خود می توان پرسش نمود چرا حکومت برای نابودی دریاچه کمر همت بسته است؟ برخی از رسانهها برآنند که در کف این دریاچه معادن اروانیوم وجود دارد و از آنجا که رژیم خواهان دستیابی بدان است، آگاهانه در پی خشک نمودن دریاچه ارومیه می باشد. طی این دوران تخریبی هرگونه نظر دهی و هشدار متخصصان و طرفداران محیط زیست پیوسته نا دیده انگاشته شده است و فعالین و مدافعان محیط زیست، دریاچه ارومیه مورد سرکوب قرارگرفته اند.
امکان نجات دریاچه هنوز موجود است و اروپا می تواند کمک کند و با درخواست یک کنفرانس بین المللی در ایران به حکومت فشار وارد آورد تا با باز نمودن سدها از فشار روی دریاچه کاسته شود. بیش از چهل سال است که ایران کنوانسیون رامسر را امضا نموده ودریاچه ارومیه در لیست مورد توجه کنوانسیون قرار دارد.
ویرانگری زیست بومی را نیز در سایر نقاط ایران می توان مشاهده کرد. زاینده رود که بطول۳۵۰ کیلومترمی باشد، بدنبال مدیریت نادرست مسئولان در بخش شرقی خود خشک شد و تولید و زندگی اقتصادی تعداد بیشماری از کشاورزان اصفهان نابود گردید. هزاران شکایت توسط کشاورزان به دادگاه تسلیم شده است و آنها خواهان حقوق و حقابه خویشند. اخیرا زیر فشار مردم مقدار کمی از آب پشت سدها به جریان افتاده است و در واقع قصد رژیم فقط نرمش در یک دوره کوتاه است. حال آنکه اصفهان خواهان آنست تا دوباره آب ها زیر پل ها رها شود و به سیاست سرا پا اشتباه دولت پایان داده شود. تالاب گاوخونی نابود شده است. تالاب انزلی در بحران اکولوژیکی عمیقی بسرمی برد. دریاچه بختگان خشک شد، کارون بحرانی است و دریای مازندران بطور شدید آلوده است. جنگل ها تخریب می شوند، بیودیورسیته و میراث طبیعی ایران بطور جدی تهدید میگردد.
جنبه دیگر در باره سیاست اتمی حکومت اسلامی است. این سیاست، ماجراجویانه، بحران زا، و در برابر سیاست مسالمت آمیز است. مردم ما آتم نمیخواهد، در ایران آزادی نظر موجود نیست تا شهروند ایرانی نقد و نظر خود را آشکار بیان کند. توسعه سیاست اتمی از نظر اقتصادی اشتباه محض است، برای کشوری که سیصد روز آفتابی دارد و منابع فسیلی بیشمار درآن وجود دارد. هدف رژیم اسلامی هدف سیاسی و نظامی است و او خواهان دسترسی به بمب اتم است. امری که به زیان منافع مردم ایران و امر صلح می باشد. اروپا باید سیاست قاطع و روشن نسبت به رژیم حاکم داشته باشد. مداخله نظامی در ایران درست نیست. ولی فشار و مجازات اقتصادی نفتی و نیز فشار روی مسئولان سیاسی و نظامی درست است. ۸۰ درصد بودجه ۳۵۰ میلیارد یورو ایران متکی بر درآمد نفتی است. اگر شرکت های نفتی غربی نفت ایران را نخرند، رژیم ایران از نفس می افتد. اتحادیه اروپا باید سیاست قاطع نسبت به رژیم ایران داشته باشد. اما متاسفانه منافع گوناگون کشورهای اروپائی مانع یک سیاست قدرتمند است. اروپا می تواند به مردم ایران مدد برساند، حمایت از دمکراسی خواهی و فعالان حقوق بشر و نیز حمایت فعال از طرفداران زیستبوم یک وظیفه بین المللی است.
از توجه همه شما سپاسگزارم.
اخبار روز:
بیش از ۵۰ هزار تن از شهروندان بروکسل، پایتخت بلژیک روز جمعه در اعتراض به سیاستهای ریاضت اقتصادی به خیابانهای این شهر آمده و به راهپیمایی پرداختند.
این اعتراض تنها یک روز پس از توافق شش حزب بلژیک برای تشکیل دولت ائتلافی پس از تاخیری ۱۸ ماهه برپا شد.
یکی از شهروندان بروکسل می گوید: «ما از اینکه به دولتی تازه دست یافته ایم خوشحالیم و این تسکین بخش است اما از سوی دیگر ما متقاعد نشده ایم که سیاستهای ریاضتی که پیشنهاد شده مورد پذیرش اکثریت جامعه باشد.»
قرار است که یکی از نمایندگان تظاهرکنندگان برای تشریح نگرانیهای موجود با الیو د روپو که احتمالا نخست وزیر آتی بلژیک خواهد بود دیدار کند.
شهروند معترض دیگری می گوید: «این موضوع واقعا باورنکردنی است. حتی درصورت کار کردن زن و شوهر هم جمع دریافتی به متوسط ۱۵۰۰ یورو در ماه نمی رسد.»
یک کارگر در جمع تظاهرکنندگان به خبرنگار یورونیوز گفت: «می پرسید که اینجا چه می کنم؟ آنها می خواهند تا کارگران مالیات بیشتری بپردازند. این قابل قبول نیست. ما به اندازه کافی مالیات می پردازیم. ما برای درآمدمان و هرچیز دیگری مالیات می دهیم.»
بلژیک در سال آتی میلادی مجبور به پس انداز یازده میلیارد و سه میلیون یورو نقدینگی برای کاهش کسری بودجه خود به زیر سه درصد از رشد تولید ناخالص ملی این کشور است.
این اعتراض تنها یک روز پس از توافق شش حزب بلژیک برای تشکیل دولت ائتلافی پس از تاخیری ۱۸ ماهه برپا شد.
یکی از شهروندان بروکسل می گوید: «ما از اینکه به دولتی تازه دست یافته ایم خوشحالیم و این تسکین بخش است اما از سوی دیگر ما متقاعد نشده ایم که سیاستهای ریاضتی که پیشنهاد شده مورد پذیرش اکثریت جامعه باشد.»
قرار است که یکی از نمایندگان تظاهرکنندگان برای تشریح نگرانیهای موجود با الیو د روپو که احتمالا نخست وزیر آتی بلژیک خواهد بود دیدار کند.
شهروند معترض دیگری می گوید: «این موضوع واقعا باورنکردنی است. حتی درصورت کار کردن زن و شوهر هم جمع دریافتی به متوسط ۱۵۰۰ یورو در ماه نمی رسد.»
یک کارگر در جمع تظاهرکنندگان به خبرنگار یورونیوز گفت: «می پرسید که اینجا چه می کنم؟ آنها می خواهند تا کارگران مالیات بیشتری بپردازند. این قابل قبول نیست. ما به اندازه کافی مالیات می پردازیم. ما برای درآمدمان و هرچیز دیگری مالیات می دهیم.»
بلژیک در سال آتی میلادی مجبور به پس انداز یازده میلیارد و سه میلیون یورو نقدینگی برای کاهش کسری بودجه خود به زیر سه درصد از رشد تولید ناخالص ملی این کشور است.
• حل بحران مالی در حوزه یورو روندی درازمدت است که محتاج سالیان و اتحاد تنگاتنگ مالی اعضای اتحادیه اروپا است ...
اخبار روز:
یورو نیوز: آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان، روز جمعه (۲ دسامبر) طی سخنانی در پارلمان این کشور، حل بحران مالی در حوزه یورو را روندی درازمدت دانست که محتاج سالیان و اتحاد تنگاتنگ مالی اعضای اتحادیه اروپا است.
وی با مردود دانستن امکان یافتن راه حلی آنی برای حل این بحران گفت:” دولت همیشه تصریح کرده است که بحران اتحادیه اروپا با یک حرکت آنی و یک شبه قابل حل نیست. راه حلی آسان و سریع و آنی، همانند آنچه که برخی در آستانه نشست(سران اتحادیه اروپا) بدان اشاره می کنند وجود ندارد.”
خانم مرکل، با بیان این که در بدو تشکیل و معرفی واحد پولی یورو نقایصی وجود داشته است، بر استقلال بانک مرکزی اتحادیه اروپا تاکید و ایده “اوراق قرضه یورو” برای حل بحران بدهی در اتحادیه را رد کرد و گفت:“آنهایی که تا بدین لحظه نفهمیده اند که اوراق قرضه یورو وسیله نجات از بحران نیست، ماهیت بحران موجود را نفهمیده اند.”
وی همچنین با بیان اینکه واکنش به بحران بدهی سریع نبوده است، همانند نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، خواهان اعمال انضباط، و تنبیه و تحریم کشورهای غیرمسئول اتحادیه اروپا شد.
خانم مرکل، با تاکید بر نظارت بیشتر اتحادیه اروپا بر وضعیت و فعالیتهای مالی کشورهای عضو، ایده ای را که می گوید آلمان درصدد تسلط بر اروپاست ‘مضحک’ خواند و ثبات را به نفع همه دانست.
سخنان روز جمعه خانم مرکل همسویی با اظهارات دیروز آقای سارکوزی بود. رئیس جمهوری فرانسه، روز پنج شنبه گفته بود، اگر همهی کشورهای عضو به کمک اقتصاد حوزه یورو نشتابند، بقای واحد پولی یورو تضمین نخواهد شد.
هر دو کشور فرانسه و آلمان خواهان ایجاد تغییراتی در پیمان اتحادیه اروپا هستند اما فرانسه با پیشنهاد آلمان مبنی بر تصویب و تنظیم بودجه های ملی کشورهای عضو اتحادیه در بروکسل، مخالفت می کند.
وی با مردود دانستن امکان یافتن راه حلی آنی برای حل این بحران گفت:” دولت همیشه تصریح کرده است که بحران اتحادیه اروپا با یک حرکت آنی و یک شبه قابل حل نیست. راه حلی آسان و سریع و آنی، همانند آنچه که برخی در آستانه نشست(سران اتحادیه اروپا) بدان اشاره می کنند وجود ندارد.”
خانم مرکل، با بیان این که در بدو تشکیل و معرفی واحد پولی یورو نقایصی وجود داشته است، بر استقلال بانک مرکزی اتحادیه اروپا تاکید و ایده “اوراق قرضه یورو” برای حل بحران بدهی در اتحادیه را رد کرد و گفت:“آنهایی که تا بدین لحظه نفهمیده اند که اوراق قرضه یورو وسیله نجات از بحران نیست، ماهیت بحران موجود را نفهمیده اند.”
وی همچنین با بیان اینکه واکنش به بحران بدهی سریع نبوده است، همانند نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، خواهان اعمال انضباط، و تنبیه و تحریم کشورهای غیرمسئول اتحادیه اروپا شد.
خانم مرکل، با تاکید بر نظارت بیشتر اتحادیه اروپا بر وضعیت و فعالیتهای مالی کشورهای عضو، ایده ای را که می گوید آلمان درصدد تسلط بر اروپاست ‘مضحک’ خواند و ثبات را به نفع همه دانست.
سخنان روز جمعه خانم مرکل همسویی با اظهارات دیروز آقای سارکوزی بود. رئیس جمهوری فرانسه، روز پنج شنبه گفته بود، اگر همهی کشورهای عضو به کمک اقتصاد حوزه یورو نشتابند، بقای واحد پولی یورو تضمین نخواهد شد.
هر دو کشور فرانسه و آلمان خواهان ایجاد تغییراتی در پیمان اتحادیه اروپا هستند اما فرانسه با پیشنهاد آلمان مبنی بر تصویب و تنظیم بودجه های ملی کشورهای عضو اتحادیه در بروکسل، مخالفت می کند.
دامینیک چیلکات، سفیر سابق بریتانیا در ایران که این هفته با تصمیم مجلس اخراج شد، می گوید که بسیار روشن است که یورش و غارت سفارتخانه کشورش در تهران تحت حمایت حکومت جمهوری اسلامی بوده است.
آقای چیلکات در اولین واکنش به این ماجرا در گفتگو با بی بی سی اعلام کرد که در راس هرم رهبری ایران، جدال قدرت وجود دارد و بعضی از شخصیتها می کوشند اعتبار و آوازه انقلابی خود را تقویت کنند.او اعلام کرد در عرصه سیاست ایران، "می توانید با کوبیدن بریتانیایی ها خیلی پیشرفت کنید."
آقای چیلکات درباره نقش حکومت ایران در حمله به سفارت بریتانیا گفت: "ایران از آن دست کشورهایی نیست که گروهی بصورت خودجوش تظاهرات و بعد به سفارتی خارجی حمله کنند. این نوع حرکت تنها با رضایت و حمایت حکومت صورت می گیرد. چندین دلیل هست و حالا که به گذشته نگاه می کنیم، می بینیم کاملا روشن است که این (حمله) تحت حمایت حکومت بوده است."
آقای چیلکات تازه ماه پیش کارش را در تهران آغاز کرده بود.
او ماجرای حمله به سفارتخانه بریتانیا و کارکناش را "هولناک" خواند.
آقای چیلکات می گوید: "ما هیچ نمی دانستیم که حمله چگونه پایان می یابد. به نظر می رسید خرابکاری بسیار کینه توزانه و نابخردانه است، ولی چندان هم نابخردانه نبود. همه دستگاه الکترونیکی را برداشتند، از تلفن موبایل گرفته تا رایانه های شخصی، هر چیزی که ممکن است حاوی اطلاعاتی باشد درباره این که با چه کسانی حرف می زنید یا چکار می کنید."
سفیر اخراجی بریتانیا افزود که هفت نفر از کارکنانش در باغ قلهک را مهاجمان گرفته و با آنها "بسیار خشن" رفتار کرده بودند.
مقامهای پلیس ایران می گویند که این هفت نفر را از دست مهاجمان نجات دادند، ولی می گویند آنها به گروگان گرفته نشده بودند.
اظهارت سفیر اخراجی بریتانیا اندکی پس از خروج کلیه دیپلماتهای ایرانی مقیم لندن منتشر شد. آنها در پایان ضرب الاجل ۴۸ ساعته ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، لندن را به مقصد تهران ترک کردند.
تشنج اخیر پس از آن رخ داد که مجلس ایران در روز یکشنبه در واکنش به تحریم شدن بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی بریتانیا تصمیم به کاهش سطح روابط دوجانبه از سفیر به کاردار گرفت.
دو روز بعد چند صد نفر از نیروهای تندرو حامی حکومت ایران مقابل سفارت بریتانیا در خیابان فردوسی تجمع کردند. در حالی که تصاویر این اعتراض زنده پخش می شد، شماری از آنها با غلبه بر مقاومت پلیس از دیوار و دروازه سفارتخانه بالا رفتند و اقدام به تخریب اموال و مدارک کردند.
ساعاتی پس از آن یورشی مشابه به مجتمع مسکونی دیپلماتهای بریتانیایی در باغ قلهک نیز صورت گرفت.
حکومت ایران هرگونه اتهام دخالت در این حمله را رد کرده و بابت آن ابراز تاسف کرده است.
ابراز نگرانی شدید رئیس پیشین موساد از حمله احتمالی به ایران
مئیر داگان در نخستین مصاحبه مشروح تلویزیونی در ۱۱ ماهی که از پایان ریاست او بر موساد میگذرد، یک بار دیگر ابراز «نگرانی عمیق» کرد که حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، ممکن است اسرائیل را وارد یک نبرد منطقهای کند و عواقب هولناکی داشته باشد.
مئیر داگان که اواخر دسامبر سال گذشته پس از هشت سال، ریاست موساد را با تامیر پاردو سپرد، در اولین مصاحبه در چارچوب برنامه «حقیقت» در شبکه دوم تلویزیون اسرائیل گفت هر چند بنیامین نتانیاهو نخست وزیر، و اهود باراک وزیر دفاع، در چارچوب دموکراسی و از سوی مردم کشور انتخاب شدهاند اما وی نیز به عنوان یک شهروند حق دارد نظراتش را بیان کند.
آقای داگان گفت حاضر است که حتی دراین راستا محاکمه شود ولی «هرگز نخواهد گذاشت که حق اظهار نظر از او را بگیرند».
آقای داگان گفت اشتباهی سنگین است که ایرانیها که بسیار با هوش و زیرک هستند، دست کم گرفته شوند.
آقای داگان ناچار شد به همان پرسشی نیز پاسخ دهد که اهود باراک دو هفته پیش در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی آمریکا با آن روبرو شد ولی جوابی که داده بود، انتقادهای زیادی را از وی در پی آورد.
از آقای باراک پرسیده شده بود که اگر شما جای رهبران ایران بودید، بمب اتم میخواستید؟، که پاسخ او، موجب شد که وی چند بار دیگر نظرش را توضیح بدهد و تکذیب کند که با سران ایران برای رسیدن به بمب اتمی دردآشنایی کرده است.
آقای داگان در پاسخ به همین پرسش در برنامه تلویزیونی اسرائیل، در حالی که مدتی قابل توجه مکث کرد، گفت، اگر رهبر ایران بود داشتن بمب اتمی را به صلاح نمیدانستم.
روزنامه هاآرتص نیز جمعه خبرداده است که آقای داگان با مراجعه به بازرس کل اسرائیل، علیه تصمیمگیریهای نتانیاهو و باراک در قبال ایران شهادت داده است تا نگرانی جدی خود را نشان دهد و تأکید کند که نمیتواند به تصمیم گیریهای آنها اعتماد کند.
به گزارش هاآرتص، آقای داگان گفته است از سخنان اهود باراک در هفتههای اخیر چنین استنباط میکند که عملی کردن گزینه نظامی در دورهای کمتر از یک سال آینده، اجتناب ناپذیر است.
آقای داگان تأکید کرده است که «من در این ارزیابی شریک نیستم» و «از آن بسیار نگرانم».
این در حالی است که اهود باراک پنجشنبه نیز در چند مصاحبه دیگر، از جمله با رادیو اسرائیل، نظرات خود را تکرار کرده و گفت که در یک حمله نظامی، «اگر مردم اسرائیل از خانههای خود بیرون نیآیند، نه ۵۰ هزار و ۵ هزار، که پانصد کشته هم نداریم و ارزیابیهایی که مدعی است که آخردنیا خواهد شد و چه و چه، ترساندن بیهوده است».
اما آقای داگان در این مورد گفت مهم این است که بعد از یک حمله، اسرائیل و مردم آن چگونه زندگی کنند و امکان دارد که تا مدتها داشتن یک زندگی برای همه اسرائیلیها در منطقه و جهان با مخاطرات جدی همراه باشد.
به گفته داگان، «ابعاد ویرانی و بهای سنگینی که از اسرائیل گرفته خواهد شد، بالاتر از ارزیابی باراک است».
آقای داگان افزود «تنها در صورتی که به ما حمله شده باشد یا دیگر براستی کارد به استخوان رسیده باشد، زمان حمله از سوی ماست».
کشمکش میان سران اسرائیل در حالی است که در چارچوب «تغییر استراتژی نظامی ایران» که اخیراً آیت الله خامنهای دستور آن را صادر کرد، فرماندهان نظامی ایران در روزهای اخیر تهدیدهای وخیمی را علیه اسرائیل و حتی ترکیه، در صورتی که تأسیسات هستهای ایران مورد حمله قرار گیرد، مطرح کردهاند.
محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج دوشنبه در مصاحبه با شبکه جام جم گفت: مترصد هرحادثهای هستیم تا شر صهونیستها را برای همیشه بکنیم.
سرتیپ پاسدار یدالله جوانی، از فرماندهان ارشد سپاهی نیز درروزهای اخیر تکرار کرد که میتوان برای همیشه «کلک رژیم صهیونیستی را کند».
امیر علی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوا- فضای سپاه پاسداران نیز دو هفته پیش گفت برای پیشآمدی که بتوانیم اسرائیل را نابود کنیم، دعا میکنیم.
درهمین حال، در یک نظرسنجی بیسابقه، اکثر اسرائیلیها گفتهاند اگر ایران از طرحهای اتمی نظامی خود دست بکشد، آنهانیز موافق هستند که اسرائیل هم به اقدام مشابه دست بزند.
این در حالی است که اسرائیل در طول دههها سیاست ابهام عمدی را در مورد توان هستهای خود رعایت میکند.
در این نظرسنجی که توسط یک مرکز مطالعات صلح خاورمیانه در واشینگتن، مؤسسه «سابان» انجام شده است، ۶۵ درصد از یهودیان اسرائیل گفتهاند که ترجیح میدهند که اسرائیل و ایران، هیچیک توان هستهای نظامی نداشته باشند.
یکی از دادههای جالب توجه و غیر منتظره این نظرسنجی این است که ۴۸ در صد از اعراب فلسطینی الاصل مقیم اسرائیل نیز که اکثراً مسلمان هستند، از دستیابی ایران به توانایی هستهای نظامی ابراز نگرانی کردهاند.
نتایج این نظرسنجی که در هفته دوم نوامبر امسال انجام شده است، در شب گشایش نشست سالیانه این مرکز در واشینگتن انتشاریافت؛ همآیشی که قرار است بلند پایهترین مقامات آمریکا نیز در آن سخنرانی کنند.
مئیر داگان که اواخر دسامبر سال گذشته پس از هشت سال، ریاست موساد را با تامیر پاردو سپرد، در اولین مصاحبه در چارچوب برنامه «حقیقت» در شبکه دوم تلویزیون اسرائیل گفت هر چند بنیامین نتانیاهو نخست وزیر، و اهود باراک وزیر دفاع، در چارچوب دموکراسی و از سوی مردم کشور انتخاب شدهاند اما وی نیز به عنوان یک شهروند حق دارد نظراتش را بیان کند.
آقای داگان گفت حاضر است که حتی دراین راستا محاکمه شود ولی «هرگز نخواهد گذاشت که حق اظهار نظر از او را بگیرند».
آقای داگان گفت اشتباهی سنگین است که ایرانیها که بسیار با هوش و زیرک هستند، دست کم گرفته شوند.
آقای داگان ناچار شد به همان پرسشی نیز پاسخ دهد که اهود باراک دو هفته پیش در مصاحبه با شبکههای تلویزیونی آمریکا با آن روبرو شد ولی جوابی که داده بود، انتقادهای زیادی را از وی در پی آورد.
از آقای باراک پرسیده شده بود که اگر شما جای رهبران ایران بودید، بمب اتم میخواستید؟، که پاسخ او، موجب شد که وی چند بار دیگر نظرش را توضیح بدهد و تکذیب کند که با سران ایران برای رسیدن به بمب اتمی دردآشنایی کرده است.
آقای داگان در پاسخ به همین پرسش در برنامه تلویزیونی اسرائیل، در حالی که مدتی قابل توجه مکث کرد، گفت، اگر رهبر ایران بود داشتن بمب اتمی را به صلاح نمیدانستم.
روزنامه هاآرتص نیز جمعه خبرداده است که آقای داگان با مراجعه به بازرس کل اسرائیل، علیه تصمیمگیریهای نتانیاهو و باراک در قبال ایران شهادت داده است تا نگرانی جدی خود را نشان دهد و تأکید کند که نمیتواند به تصمیم گیریهای آنها اعتماد کند.
به گزارش هاآرتص، آقای داگان گفته است از سخنان اهود باراک در هفتههای اخیر چنین استنباط میکند که عملی کردن گزینه نظامی در دورهای کمتر از یک سال آینده، اجتناب ناپذیر است.
آقای داگان تأکید کرده است که «من در این ارزیابی شریک نیستم» و «از آن بسیار نگرانم».
این در حالی است که اهود باراک پنجشنبه نیز در چند مصاحبه دیگر، از جمله با رادیو اسرائیل، نظرات خود را تکرار کرده و گفت که در یک حمله نظامی، «اگر مردم اسرائیل از خانههای خود بیرون نیآیند، نه ۵۰ هزار و ۵ هزار، که پانصد کشته هم نداریم و ارزیابیهایی که مدعی است که آخردنیا خواهد شد و چه و چه، ترساندن بیهوده است».
اما آقای داگان در این مورد گفت مهم این است که بعد از یک حمله، اسرائیل و مردم آن چگونه زندگی کنند و امکان دارد که تا مدتها داشتن یک زندگی برای همه اسرائیلیها در منطقه و جهان با مخاطرات جدی همراه باشد.
به گفته داگان، «ابعاد ویرانی و بهای سنگینی که از اسرائیل گرفته خواهد شد، بالاتر از ارزیابی باراک است».
آقای داگان افزود «تنها در صورتی که به ما حمله شده باشد یا دیگر براستی کارد به استخوان رسیده باشد، زمان حمله از سوی ماست».
کشمکش میان سران اسرائیل در حالی است که در چارچوب «تغییر استراتژی نظامی ایران» که اخیراً آیت الله خامنهای دستور آن را صادر کرد، فرماندهان نظامی ایران در روزهای اخیر تهدیدهای وخیمی را علیه اسرائیل و حتی ترکیه، در صورتی که تأسیسات هستهای ایران مورد حمله قرار گیرد، مطرح کردهاند.
محمد رضا نقدی، فرمانده بسیج دوشنبه در مصاحبه با شبکه جام جم گفت: مترصد هرحادثهای هستیم تا شر صهونیستها را برای همیشه بکنیم.
سرتیپ پاسدار یدالله جوانی، از فرماندهان ارشد سپاهی نیز درروزهای اخیر تکرار کرد که میتوان برای همیشه «کلک رژیم صهیونیستی را کند».
امیر علی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوا- فضای سپاه پاسداران نیز دو هفته پیش گفت برای پیشآمدی که بتوانیم اسرائیل را نابود کنیم، دعا میکنیم.
درهمین حال، در یک نظرسنجی بیسابقه، اکثر اسرائیلیها گفتهاند اگر ایران از طرحهای اتمی نظامی خود دست بکشد، آنهانیز موافق هستند که اسرائیل هم به اقدام مشابه دست بزند.
این در حالی است که اسرائیل در طول دههها سیاست ابهام عمدی را در مورد توان هستهای خود رعایت میکند.
در این نظرسنجی که توسط یک مرکز مطالعات صلح خاورمیانه در واشینگتن، مؤسسه «سابان» انجام شده است، ۶۵ درصد از یهودیان اسرائیل گفتهاند که ترجیح میدهند که اسرائیل و ایران، هیچیک توان هستهای نظامی نداشته باشند.
یکی از دادههای جالب توجه و غیر منتظره این نظرسنجی این است که ۴۸ در صد از اعراب فلسطینی الاصل مقیم اسرائیل نیز که اکثراً مسلمان هستند، از دستیابی ایران به توانایی هستهای نظامی ابراز نگرانی کردهاند.
نتایج این نظرسنجی که در هفته دوم نوامبر امسال انجام شده است، در شب گشایش نشست سالیانه این مرکز در واشینگتن انتشاریافت؛ همآیشی که قرار است بلند پایهترین مقامات آمریکا نیز در آن سخنرانی کنند.
معاملات کلان در پشت پرده برنامه تسلیحاتی ایران
امانوئل اتولنگی و کلودیا روزت در مقالهای که در روزنامه آمریکایی وال استریت جورنال به چاپ رسیده است اشاره میکنند که مرزبندی میان تجارت مشروع و متعارف و ماجراجوییهای تسلیحاتی ایران روز به روز دشوارتر میشود.
در حالی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا تشدید تحریمها علیه رژیم ایران را تدارک میبینند، نمایندگان دولتهای عضو این اتحادیه در بروکسل تصمیمی خطیر را پیش روی دارند.
سیاستمداران اروپایی میتوانند همانند گذشته اقدامات بازدارنده خود را بر فعالیتهای تسلیحاتی مشکوک نظام ایران، به صورت موردی، معطوف کنند که به استناد جدیدترین گزارش آژانس انرژی اتمی در بازداشتن جمهوری اسلامی از تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای ناتوان بوده است. یا این که در اقدامی هماهنگ با ایالات متحده، اتحادیه اروپا نیز با رویکردی جامعتر، نه تنها طرفهای دخیل در برنامه تسلیحاتی ایران، بلکه شبکههای کلی پوششدهنده آنها را نیز هدف قرار دهد.
آن طور که در تحلیل روزنامه «وال استریت جورنال» آمده است، چنین برنامههایی هم اکنون در دستور کار نشست این هفته نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار دارد که از آن جمله میتوان به طرح ممنوعیت خرید نفت خام ایران و تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی اشاره کرد.
اما محتملتر از همه سناریویی است که طی آن اتحادیه اروپا صرفاً فهرست نهادهای تحریمی خود را بر پایه الگوی قدیمی ایجاد محدودیت در برنامه تسلیحاتی ایران بسط دهد، بیآن که در پی آن باشد که به اقتصاد کشور ایران لطمهای وارد کند. اما این واقعیت که حکومت اسلامی گرداننده اصلی و یکهتاز عرصه اقتصاد ملی است اجرای چنین طرحی را در همان نظر اول بیهوده نشان میدهد.
برای نمونه میتوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در نظر گرفت: این نیروی نظامی به شدت در برنامههای تسلیحاتی هستهای و موشکی ایران فعال است، در خارج از کشور شبکه گسترده تروریستی وابسته به رژیم را هدایت میکند و در داخل مسئولیت سرکوب جنبشهای اعتراضی مردمی را بر عهده دارد. اما آن چه دست سپاه را در انجام چنین وظایفی در سطح کشور و عرصه بینالمللی باز میگذارد امپراتوری عظیم تجاری این مجموعه است که شامل صدها کارخانه، شرکت و داراییهای پرشمار است. فعالیتهای اقتصادی سپاه تقریباً هر قلمرویی را در نوردیده است، از تولید خودرو تا لولههای نفت و گاز تا محصولات پتروشیمی و، البته، حمل و نقل و بندرداری.
از همین روی، ایالات متحده برای محدود ساختن میدان مانور سپاه فهرست سیاه خود را به گونهای بازبینی کرد که نه تنها نهادهای تسلیحاتی سپاه، بلکه شبکه گسترده مرتبط با این مجموعه که فعالیتهای نظامی ایران را میسر میسازد نیز در برگیرد.
با این حال، اتحادیه اروپا در اتخاذ موضعی مشابه با آن چه آمریکا در پیش گرفته مردد عمل کرده و تا به امروز، تحریمهایش را حول سه محور تنظیم کرده است: متلاشی کردن شبکههای تهیه تسلیحات مورد نیاز جمهوری اسلامی، محدودسازی و نظارت بر تراکنشهای مالی ایران، و جلوگیری از فعالیت شرکتهای حمل و نقل ایرانی که رابطهشان با برنامه هستهای ایران به اثبات رسیده است.
سیاست اتحادیه اروپا تا ماه ژوئیه سال ۲۰۱۰ میلادی به همین منوال بود تا این که دولتهای عضو اتحادیه تصمیم گرفتند تحریمهای خود را تشدید کرده، بخش انرژی ایران را نیز هدف قرار دهند و مجازاتهای ویژهای برای نقض حقوق بشر در ایران وضع کنند. این دسته مجازاتها به طور خاص سپاه پاسداران و برخی از شرکتهای تحت مالکیت و فرماندهان سپاه را شامل میشد و دلیلشان هم، این بار، علاوه بر فعالیتهای مرتبط با توسعه تسلیحاتی و نظامی رژیم، «نقض حقوق بشر» اعلام شد.
اما الگوی رفتاری نظام ایران در فریبکاری و طفره رفتنهای استادانه خاص جمهوری اسلامی تشخیص مرزبندی میان تجارت مشروع و متعارف و ماجراجوییهای تسلیحاتی ایران را برای جامعه جهانی روز به روز دشوارتر میسازد.
«شرکت خدمات دریایی تایدواتر خاورمیانه» بهترین نمونه این نوع رفتار حکومت ایران است. «تایدواتر» در ماه ژوئن به عنوان یک شرکت متعلق به سپاه پاسداران – که با برنامه تسلیحاتی ایران مرتبط است– در فهرست سیاه تحریمهای ایالات متحده قرار گرفت.
بررسی سوابق شرکت «تایدواتر» سرنخهای نگرانکنندهای را آشکار میسازد. بر اساس یک گزارش منتشر شده توسط هیئت کارشناسی تحریمهای ایران در سازمان ملل در ماه مه سال ۲۰۱۱، از سال ۲۰۰۹ تعداد شش فروند کشتی حامل بار اسلحه مخفی شده در کانتینرهای باری توقیف شدهاند. محموله اسلحه این کشتیها از مبدأ بندرعباس لابهلای کالاهایی قانونی، مانند بار پنبه جاسازی شده و به قصد ارسال برای نیروهایی از قبیل حماس، حزبالله یا شورشیان منطقه «نیجر دلتا» [در کشور نیجریه] بارگیری شده بودند.
بهرغم وجود چنین مدارکی که دولت آمریکا را متقاعد ساخت «تایدواتر» را زیر نظر بگیرد، بسیاری از دولتهای اروپایی کماکان محتاطانه با مسئله ایران برخورد میکنند. به باور دولتمردان این دسته کشورها، قطع همکاری تجاری با یک شرکت حمل و نقل تأثیری بر گسترش یا محدودسازی تسلیحاتی و نظامی ایران نخواهد داشت و تنها مایه ضرر و زیان تجاری خواهد بود، تجارتی که از دید این گروه از اروپاییان مشروع و متعارف است.
تردیدی هم وجود ندارد که، دستکم در مورد بخشی از فعالیتهای اقتصادی جاری، حق با اروپاییهاست. اما این واقعیت را نیز باید مد نظر داشت که خودداری از اقدام ناشی از ترس ایجاد خلل احتمالی در تجارت میتواند نهایتاً منجر به تجهیز و تقویت بیشتر سپاه پاسداران شود. اگر اتحادیه اروپا در عزم خود در زمینه تحریمها جدی است، باید از سیاستهای موردی دست کشیده و کلیت امپراتوری تجاری سپاه را هدف قرار دهد.
در حالی که کشورهای عضو اتحادیه اروپا تشدید تحریمها علیه رژیم ایران را تدارک میبینند، نمایندگان دولتهای عضو این اتحادیه در بروکسل تصمیمی خطیر را پیش روی دارند.
سیاستمداران اروپایی میتوانند همانند گذشته اقدامات بازدارنده خود را بر فعالیتهای تسلیحاتی مشکوک نظام ایران، به صورت موردی، معطوف کنند که به استناد جدیدترین گزارش آژانس انرژی اتمی در بازداشتن جمهوری اسلامی از تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای ناتوان بوده است. یا این که در اقدامی هماهنگ با ایالات متحده، اتحادیه اروپا نیز با رویکردی جامعتر، نه تنها طرفهای دخیل در برنامه تسلیحاتی ایران، بلکه شبکههای کلی پوششدهنده آنها را نیز هدف قرار دهد.
آن طور که در تحلیل روزنامه «وال استریت جورنال» آمده است، چنین برنامههایی هم اکنون در دستور کار نشست این هفته نمایندگان کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار دارد که از آن جمله میتوان به طرح ممنوعیت خرید نفت خام ایران و تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی اشاره کرد.
اما محتملتر از همه سناریویی است که طی آن اتحادیه اروپا صرفاً فهرست نهادهای تحریمی خود را بر پایه الگوی قدیمی ایجاد محدودیت در برنامه تسلیحاتی ایران بسط دهد، بیآن که در پی آن باشد که به اقتصاد کشور ایران لطمهای وارد کند. اما این واقعیت که حکومت اسلامی گرداننده اصلی و یکهتاز عرصه اقتصاد ملی است اجرای چنین طرحی را در همان نظر اول بیهوده نشان میدهد.
برای نمونه میتوان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در نظر گرفت: این نیروی نظامی به شدت در برنامههای تسلیحاتی هستهای و موشکی ایران فعال است، در خارج از کشور شبکه گسترده تروریستی وابسته به رژیم را هدایت میکند و در داخل مسئولیت سرکوب جنبشهای اعتراضی مردمی را بر عهده دارد. اما آن چه دست سپاه را در انجام چنین وظایفی در سطح کشور و عرصه بینالمللی باز میگذارد امپراتوری عظیم تجاری این مجموعه است که شامل صدها کارخانه، شرکت و داراییهای پرشمار است. فعالیتهای اقتصادی سپاه تقریباً هر قلمرویی را در نوردیده است، از تولید خودرو تا لولههای نفت و گاز تا محصولات پتروشیمی و، البته، حمل و نقل و بندرداری.
از همین روی، ایالات متحده برای محدود ساختن میدان مانور سپاه فهرست سیاه خود را به گونهای بازبینی کرد که نه تنها نهادهای تسلیحاتی سپاه، بلکه شبکه گسترده مرتبط با این مجموعه که فعالیتهای نظامی ایران را میسر میسازد نیز در برگیرد.
با این حال، اتحادیه اروپا در اتخاذ موضعی مشابه با آن چه آمریکا در پیش گرفته مردد عمل کرده و تا به امروز، تحریمهایش را حول سه محور تنظیم کرده است: متلاشی کردن شبکههای تهیه تسلیحات مورد نیاز جمهوری اسلامی، محدودسازی و نظارت بر تراکنشهای مالی ایران، و جلوگیری از فعالیت شرکتهای حمل و نقل ایرانی که رابطهشان با برنامه هستهای ایران به اثبات رسیده است.
سیاست اتحادیه اروپا تا ماه ژوئیه سال ۲۰۱۰ میلادی به همین منوال بود تا این که دولتهای عضو اتحادیه تصمیم گرفتند تحریمهای خود را تشدید کرده، بخش انرژی ایران را نیز هدف قرار دهند و مجازاتهای ویژهای برای نقض حقوق بشر در ایران وضع کنند. این دسته مجازاتها به طور خاص سپاه پاسداران و برخی از شرکتهای تحت مالکیت و فرماندهان سپاه را شامل میشد و دلیلشان هم، این بار، علاوه بر فعالیتهای مرتبط با توسعه تسلیحاتی و نظامی رژیم، «نقض حقوق بشر» اعلام شد.
اما الگوی رفتاری نظام ایران در فریبکاری و طفره رفتنهای استادانه خاص جمهوری اسلامی تشخیص مرزبندی میان تجارت مشروع و متعارف و ماجراجوییهای تسلیحاتی ایران را برای جامعه جهانی روز به روز دشوارتر میسازد.
«شرکت خدمات دریایی تایدواتر خاورمیانه» بهترین نمونه این نوع رفتار حکومت ایران است. «تایدواتر» در ماه ژوئن به عنوان یک شرکت متعلق به سپاه پاسداران – که با برنامه تسلیحاتی ایران مرتبط است– در فهرست سیاه تحریمهای ایالات متحده قرار گرفت.
بررسی سوابق شرکت «تایدواتر» سرنخهای نگرانکنندهای را آشکار میسازد. بر اساس یک گزارش منتشر شده توسط هیئت کارشناسی تحریمهای ایران در سازمان ملل در ماه مه سال ۲۰۱۱، از سال ۲۰۰۹ تعداد شش فروند کشتی حامل بار اسلحه مخفی شده در کانتینرهای باری توقیف شدهاند. محموله اسلحه این کشتیها از مبدأ بندرعباس لابهلای کالاهایی قانونی، مانند بار پنبه جاسازی شده و به قصد ارسال برای نیروهایی از قبیل حماس، حزبالله یا شورشیان منطقه «نیجر دلتا» [در کشور نیجریه] بارگیری شده بودند.
بهرغم وجود چنین مدارکی که دولت آمریکا را متقاعد ساخت «تایدواتر» را زیر نظر بگیرد، بسیاری از دولتهای اروپایی کماکان محتاطانه با مسئله ایران برخورد میکنند. به باور دولتمردان این دسته کشورها، قطع همکاری تجاری با یک شرکت حمل و نقل تأثیری بر گسترش یا محدودسازی تسلیحاتی و نظامی ایران نخواهد داشت و تنها مایه ضرر و زیان تجاری خواهد بود، تجارتی که از دید این گروه از اروپاییان مشروع و متعارف است.
تردیدی هم وجود ندارد که، دستکم در مورد بخشی از فعالیتهای اقتصادی جاری، حق با اروپاییهاست. اما این واقعیت را نیز باید مد نظر داشت که خودداری از اقدام ناشی از ترس ایجاد خلل احتمالی در تجارت میتواند نهایتاً منجر به تجهیز و تقویت بیشتر سپاه پاسداران شود. اگر اتحادیه اروپا در عزم خود در زمینه تحریمها جدی است، باید از سیاستهای موردی دست کشیده و کلیت امپراتوری تجاری سپاه را هدف قرار دهد.
شورای حقوق بشر سازمان ملل سوریه را محکوم کرد
قطعنامه شورای حقوق بشر سازمان ملل خواستار مجازات رژیم بشار اسد بخاطر کشتار، تجاوز، آدمربایی و شکنجهی وحشیانهی معترضان شده است.
از ۴۷ کشور عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل، ۳۷ کشور به این قطعنامه رای مثبت دادهاند. ۴ کشور از جمله چین روسیه و کوبا رأی مخالف و ۶ کشور رأی ممتنع داشتند.
این قطعنامه به دبیرکل سازمان ملل متحد تحویل داده خواهد شد تا در شورای امنیت در مورد "واکنش مناسب" علیه حکوت سوریه تصمیمگیری شود.
نماینده سوریه در شورای حقوق بشر این اتهامها را رد کرد و گفت، معترضان به تلاشهای اصلاحی دولت سوریه بها نمیدهند. او ادعا کرد عملیات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه علیه "گروههای مسلح" است.
نشست اضطراری شورای حقوق بشر سازمان ملل در روز جمعه، دو دسامبر، به درخواست دولتهای غربی تشکیل شده بود. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، ناوی پیلای در آستانه این نشست حکومت سوریه را به جنایت علیه بشریت متهم کرده بود.
از ۴۷ کشور عضو شورای حقوق بشر سازمان ملل، ۳۷ کشور به این قطعنامه رای مثبت دادهاند. ۴ کشور از جمله چین روسیه و کوبا رأی مخالف و ۶ کشور رأی ممتنع داشتند.
این قطعنامه به دبیرکل سازمان ملل متحد تحویل داده خواهد شد تا در شورای امنیت در مورد "واکنش مناسب" علیه حکوت سوریه تصمیمگیری شود.
نماینده سوریه در شورای حقوق بشر این اتهامها را رد کرد و گفت، معترضان به تلاشهای اصلاحی دولت سوریه بها نمیدهند. او ادعا کرد عملیات ارتش و نیروهای امنیتی سوریه علیه "گروههای مسلح" است.
نشست اضطراری شورای حقوق بشر سازمان ملل در روز جمعه، دو دسامبر، به درخواست دولتهای غربی تشکیل شده بود. کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، ناوی پیلای در آستانه این نشست حکومت سوریه را به جنایت علیه بشریت متهم کرده بود.
دیپلماتها تاکید میکنند که بر اساس این قطعنامه پس از سقوط احتمالی رژیم دیکتاتوری بشار اسد، دادگاه بینالمللی جنایی در لاهه میتواند عاملان سرکوب و کشتار در سوریه را تحت تعقیب جنایی قرار دهد.
خانم پیلای در جریان نشست روز نیز جمعه تأکید کرد که ارتش و نیروهای امنیتی حکومت بشار اسد را در قتل، شکنجه ربودن معترضان گناهکار میداند. وی خواستار پایان این جنایتها شد.
ناوی پیلای در جریان این نشست گفت از زمان شروع اعتراضها در سوریه بیش از ۴ هزار انسان قربانی سرکوب خشونتبار نیروهای امنیتی و ارتش سوریه شدند. به گفتهی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل ۳۰۰ تن از این قربانیان کودک هستند.
ناوی پیلای در سخنان خود در شورای حقوق بشر افزود، سربازان ارتش سوریه به بیمارستان هجوم برده و بیماران را نیز تهدید میکنند. براساس گزارش کمیسر حقوق بشر سازمان ملل ۱۴ هزار نفر از معترضان در زندانها در بازداشت بهسرمیبرند و بیش از ۱۲ هزار نفر نیز به خارج از سوریه فرار کردهاند.
خانم پیلای، با بیان اینکه سوریه در آستانهی جنگ داخلی قرار دارد، از جامعه جهانی خواست از شهروندان غیرنظامی این کشور حفاظت کنند.
خانم پیلای در جریان نشست روز نیز جمعه تأکید کرد که ارتش و نیروهای امنیتی حکومت بشار اسد را در قتل، شکنجه ربودن معترضان گناهکار میداند. وی خواستار پایان این جنایتها شد.
ناوی پیلای در جریان این نشست گفت از زمان شروع اعتراضها در سوریه بیش از ۴ هزار انسان قربانی سرکوب خشونتبار نیروهای امنیتی و ارتش سوریه شدند. به گفتهی کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل ۳۰۰ تن از این قربانیان کودک هستند.
ناوی پیلای در سخنان خود در شورای حقوق بشر افزود، سربازان ارتش سوریه به بیمارستان هجوم برده و بیماران را نیز تهدید میکنند. براساس گزارش کمیسر حقوق بشر سازمان ملل ۱۴ هزار نفر از معترضان در زندانها در بازداشت بهسرمیبرند و بیش از ۱۲ هزار نفر نیز به خارج از سوریه فرار کردهاند.
خانم پیلای، با بیان اینکه سوریه در آستانهی جنگ داخلی قرار دارد، از جامعه جهانی خواست از شهروندان غیرنظامی این کشور حفاظت کنند.
گزارش میزان فساد در کشورهای جهان
سازمان شفافیت بینالملل در آخرین گزارش خود میزان فساد و رشوه در ۱۸۳ کشور جهان را منتشر کرد. شاخص فساد با توجه به رفتار و کردار کارمندان دولتی و سوءاستفاده سیاستمداران از موقعیت خود در کشورهای مختلف اندازهگیری میشود. کمترین میزان فساد با شاخص ۱۰ امتیاز و بیشترین با شاخص صفر مشخص میشود.
زلاندنو با شاخص ۵/ ۹ و دانمارک با شاخص ۴/ ۹ به ترتیب در ردیف اول و دوم جای دارند. فنلاند، سوئد، سنگاپور در ردههای بعدی "پاکترین کشورهای جهان" به شمار میآیند. بر اساس گزارش سازمان شفافیت بینالملل، سیاستمداران و ماموران دولتی در این کشورها از صداقت و سلامت اخلاقی بالایی در رابطه با فساد مالی برخوردارند.
آمریکا در رده بیست وچهارم و روسیه در مرتبه یکصد و چهل وسوم جهان جای دارد. روسیه نسبت به سال گذشته توانست کمی در راه مبارزه با فساد ماموران ونهادهای دولتی موفقتر عمل کند، اما رشوهدهی و رشوهگیری در این کشور همچنان مرسوم است.
جایگاه ایران در میان کشورهای فاسد جهان
ایران در سال ۲۰۱۱ میلادی گرچه نسبت به سال گذشته بهبودی نسبی نشان میدهد، اما با شاخص ۷/ ۲ در رتبه یکصد وبیستم قرار داشته و از جمله فاسدترین کشورهای جهان به شمار میآید. ایران در سال گذشته در رتبه یکصد و چهل و ششم قرار داشت.
افشای اختلاسهای میلیاردی توسط نهادهای رسمی ایران و گسترش رشوهخواری در میان ماموران دولتی و سیاستمداران جای تردیدی برای سازمان شفافیت بینالملل باقی نگذاشته است که جمهوری اسلامی از جمله فاسدترین کشورهای جهان است. اما سازمان شفافیت بینالملل توضیحی درباره بهبود شرایط ایران در سال جاری ارائه نداده است. ناظران اقتصادی در ایران و کارشناسان خارجی با توجه به میزان اختلاسهای اخیر بهبود ردهبندی ایران را به دیده تردید مینگرند.
ایران در مقایسه با همسایگان خود از کشورهای بحرانی نظیر عراق، افغانستان و پاکستان بهتر بوده، اما دهها مرتبه از قطر (رده ۲۲)، کویت (رده ۵۴) و ترکیه (مقام ۶۱) پایینتر است.
کرهشمالی و سودان فاسدترین کشورهای جهان
کرهشمالی و سودان فاسدترین کشورهای جهان هستند. شاخص این دو کشور ۱ است. در قعر جدول فساد مالی کشورهایی نظیر ونزوئلا، هائیتی، عراق، سودان، ترکمنستان، ازبکستان، افغانستان و برمه به چشم میخورند.
دوسوم کشورهای جهان شاخص پایینتر از ۵ دارند که از گسترش فساد مالی در این کشورها حکایت دارد. تمامی کشورهای عربی که دستخوش تغییرات سیاسی در ماههای گذشته شدهاند، در ردهی این کشورهای فساد قرار دارند. یکی از خواستههای اصلی معترضان در این کشورها، جلوگیری از فساد مالی سیاستمداران و توزیع عادلانه ثروت بود.
اوضاع فساد در اروپا
میزان شاخص سازمان شفافیت بینالملل با در نظرگرفتن مولفههای متفاوتی تعیین میشود که از جمله پرسش از کارشناسان و مدیران اقتصادی را نیز شامل میشود. آلمان با شاخص ۸ در رده ۱۴ جهان قرار دارد.
آلمان در سال جاری نیز نتوانست فاصله خود را با کشورهای شمال اروپا کم کند، اما به گفته ادا مولر، سرپرست سازمان شفافیت بینالملل «آلمان در بسیاری از نشستهای اروپایی و بینالمللی نقش رهبری را برعهده داشته و به شدت در مبارزه علیه فساد مالی نقش دارد.»
۹ کشور از ۲۷ کشور عضو اتحادیه اروپا شاخصی کمتر از ۵ دارند. بلغارستان با شاخص ۳/ ۳ در رتبه هشتاد و ششم جهان بوده و بدترین کشور اتحادیه اروپا در زمینه فساد مالی به شمار میآید. ایتالیا در رده شصت و نهم، رومانی در رتبه هفتاد پنجم و یونان در مرتبه هشتادم جهان قرار دارند. بدینترتیب یونان فاسدترین کشور در منطقه یورو به شمار میآید.
ناوی پیلای: جامعه جهانی باید از مردم سوریه حفاظت کند
ناوی پیلای، رئیس کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل متحد از جامعه بین المللی خواسته است تا از مردم سوریه در برابر سرکوبهای جاری در این کشور حمایت کند. این تقاضا در حالی صورت می گیرد که گفته میشود بیشتر از 300 کودک از ماه مارس گذشته تا کنون بدست نیروهای امنیتی رژیم سوریه کشته شده اند.
رئیس کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل، در جلسه فوق العاده شورای حقوق بشر سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در سوریه به گزارش یک کمیسیون بین المللی اشاره کرد که در آن از " جنایات ضد بشری" انجام شده توسط نیروهای رژیم سوریه سخن گفته شده است. بگفته او، این گزارش، تقاضای فوری از بشار اسد "برای پاسخگویی " را تقویت می کند.
ناوی پیلای گفت در صورتیکه به خشونتهای عریان مقامات سوریه خاتمه داده نشود این خشونتها ممکن است سوریه را در یک جنگ داخلی تمام عیار غرق کند.
بگفته رئیس کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل در اثر این خشونتها نزدیک به 4000 نفر از جمله 307 کودک در سوریه کشته شده و دهها هزار نفر دیگر هم بازداشت شده اند.
رئیس کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل در ادامه افزود بیشتز از 12000 نفر نیز در کشور های هم مرز با سوریه پناهنده شده اند.
ناوی پیلای با اشاره به این نکته که رژیم سوریه بطور آشکار در تامین امنیت شهروندان خود ناکام مانده است گفت جامعه جهانی باید اقدامات فوری و موثر را برای حفاظت مردم سوریه روی دست بگیرد.
پائولو پینیرو، یک تن از کارشناسان کمیسیون تحقیق سازمان ملل در مورد سوریه نیز از ضرورت اقدام عاجل برای پایان دادن به رنجهای مردم سوریه در داخل و خارج این کشور سخن گفت. بگفته او، نیروهای سوریه تنها در ماه نوامبر گذشته 56 کودک را در جریان سرکوبهای جاری در این کشور بقتل رسانده اند.
رئیس کمیساریای حقوق بشر سازمان ملل با اشاره به یک گزارش کارشناسان بین المللی در ماه مارس گذشته، که از احتمال وقوع جنایات ضد بشری در سوریه سخن گفته بودند، گفت شورای امنیت سازمان ملل را تشویق کرده است تا وضعیت سوریه را در دادگاه کیفری بین المللی CPI مطرح کند.
متهم پرونده اختلاس: اختلاس سه هزار میلیارد تومانی به تاریخ پیوست
علاءالدین بروجردی، رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی که پیشتر از سوی برخی نمایندگان مجلس به عنوان یکی از متهمان اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات متهم شده بود میگوید که «مسالهی اختلاس به تاریخ پیوست».
در حالی که هفته گذشته غلامحسین محسنی اژهای، قاضی ویژه رسیدگی کننده به پرونده اختلاس گفت که در برخورد با متهمان این پرونده «هیچ مقام مسئولی در امان نیست»، یک مقام ارشد جمهوری اسلامی که بهدست داشتن در این اختلاس متهم است با فراغ بال گفت که «مسالهی اختلاس به تاریخ پیوسته است».
به گزارش خبرگزاری آریا، علاءالدین بروجردی٬ رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس که از وی به عنوان یکی از متهمان پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی یاد میشود٬ در خصوص اتهام خود گفت: «یک مطالب دروغی در رابطه با بنده مطرح شد و بنده هم پاسخ آن را در مصاحبههای مفصل دادم. من باز هم تاکید میکنم که آقای احمدی قسم خوردند که در رابطه با بنده در ارتباط با پرونده اختلاس مسالهای را بیان نکردهاند.»
این در حالی است که احمدی بیغش، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس چندی قبل در گفتگو با خبرگزاری آریا گفته بود «جای هیچ شک و شبههای در دخیل بودن برخی از نمایندگان در مساله اختلاس نیست و آقای محسنی اژهای هم این موضوع را تائید کرده است.»
وی با «دروغ» خواندن سخنان علاءالدین بروجردی گفته بود قوه قضاییه باید «نام ۱۰ نمایندهای که در اختلاس دست داشتهاند» را منتشر کند.
اما آقای بروجردی امروز میگوید که احمدیبیغش «در حضور رییس مجلس، آقای کوثری و آقای جهانگیری قسم خوردند که این مطالب را دربارهی من نگفتهاند».
بروجردی همچنین درباره توضیحاتی که وی در خصوص احضار و بازجویی خود در جلسه کمیسیون امنیت ملی مجلس داده است و خبر آن توسط احمدی بیغش منتشر شد هم گفت: «این مسائل را من مطرح نکردهام؛ بلکه مطالبی که آقای قدوسی و احمدی راجع به بنده ارائه دادهاند نظرات شخصی خودشان است و من در کمیسیون امنیت ملی درباره بازداشت یا احضار خودم در رابطه با اختلاس سخنی نگفتهام.»
گفتنی است به دنبال اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات بسیاری از مقامات دولتی به دست داشتن در این فساد مالی متهم شدند که از این میان آنها نام چند نماینده مجلس از جمله «علاءالدین بروجردی٬ ارسلان فتحیپور٬ محمد دهقان٬ جبار کوچکینژاد و صمد مرعشی»، پیشتر در رسانهها ذکر شده است.
حداد عادل: خطر ورود اصلاحطلبان به مجلس جدی است
غلامعلی حداد عادل با اشاره به انتخابات آتی مجلس که در اسفند ماه برگزار میشود به اصولگرایان هشدار داد که مراقب باشند «آدمهای ناصالح وارد مجلس نشوند». وی همچنین گفت اصلاحطلبان «هر زمان که فرصت را مناسب ببینند» در عرصه قدرت حضور پیدا میکنند.
عضو شاخص اصولگرایان با بیان اینکه هنوز «مجلس برای بسیاری جاذبه دارد» گفت نباید تصور کرد که اصلاحطلبان به نتایج جدیدی رسیده و کنار کشیدهاند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی قانون، غلامعلی حداد، نماینده مجلس هشتم امروز در دومین مجمع عمومی کانون تربیت اسلامی با اشاره به انتخابات آتی مجلس و در خصوص رفتار اصلاحطلبان گفت: «بعد از دوران مجلس ششم تا مدتی احساس میشد که آقایان به نتایج جدیدی رسیدهاند و در حرفهایی که در دوران اصلاحات و در مجلس ششم میزنند تجدیدنظر کردهاند، اما در انتخابات سال ۸۸ دیدیم که وقتی فرصت مناسبی برای حضور در رقابتها یافتهاند، حرفهایی بدتر از حرفهای اواخر دهه ۷۰ به زبان آوردند.»
حدادعادل با بیان اینکه «باید اتفاقات گذشته باید برای ما مایه عبرت شود» افزود که این خطر وجود دارد که مجددا اصلاحطلبان به حرکت درآیند و «جاذبه مجلس را ببینند» و به عرصه قدرت بازگردند؛ بنابراین «باید باور کنیم خطر جدی است».
وی سپس با متهم کردن اصلاحطلبان به شکاف در اردوی اصولگرایان گفت: «رقبای اصلاحطلب ما تلاش میکنند تا اصولگرایان به وحدت نرسند و این نیز یک امر بدیهی است که از موضعگیریهای آنها در روزنامههایشان و در مجلس و در جاهای دیگر مشاهده میشود».
این نماینده مجلس با بیان این تلاش اصلاحطلبان افزود که به هرصورت باید مراقب بود تا «آدمهای ناصالح وارد مجلس نشوند».
عضو شاخص اصولگرایان در پایان نیز اضافه کرد که به انتخابات بسیار «خوشبین» است و «به شخصه» میداند «که کل اصولگرایان میتوانند مجلس صالح و کارآمدی پدید بیاورند».
گفتنی است انتخابات مجلس نهم در شرایطی در اسفند ماه سال جاری برگزار میشود که هنوز سایه سنگین انتخابات دهم ریاست جمهوری و حوادث و سرکوبهای پس از آن در فضای سیاسی کشور وجود دارد و اصلاحطلبان نیز با تعیین شروطی گفتهاند که در صورت محقق نشدن این شرایط در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
مدیرعامل پالایش و پخش: دولت تسهیلاتی برای پالایشگاههای فرسوده ندارد
مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران گفت: دولت در حال حاضر تسهیلاتی برای پالایشگاههای فرسوده ندارد و تنها منابع آنها از محل در آمد خود پالایشگاههاست.
علیرضا ضیغمی در گفتگو با ایلنا در خصوص هدرروی انرژی در پالایشگاه تهران گفت: این مسئله آن طور که در رسانهها عنوان میشود نیست چرا که بعد از هدفمندی یارانهها برای پالایشگاههایی که هدر روی بیشتری نسبت به پالایشگاههای جدید دارند طرح تعریف شده است.
به گفته وی، قرار بود بعد از هدفمندی یارانهها تسهیلاتی از محل درآمد این قانون برای پالایشگاههایی که هدر روی بالا دارند اختصاص پیدا کند که هنوز مشخص نشده این میزان به این پالایشگاهها اختصاص پیدا میکند یا نه. اما طرحهای توسعهای در هر صورت برای این پالایشگاهها ادامه دارد.
معاون وزیر نفت تاکید کرد: پالایشگاه تهران قدیمی است و برای فرآیند آن پروژههایی تعریف شده که این پروژهها در بخش انرژی بوده و در حال بهره برداری است.
وی در پاسخ به این سوال با توجه به اینکه عمر مفید پالایشگاهها ۳۰ سال است و عمر بسیاری از این پالایشگاهها به ۱۰۰ سال میرسد دولت چه تسهیلاتی برای نوسازی آنها در نظر دارد، گفت: تنها تسهیلاتی که برای پالایشگاه های فرسوده است از محل در آمد خود پالایشگاه ها است و فعلا دولت تسهیلاتی برای آن ندارد.
یادداشت محمدرضا خاتمی و محمد کیانوش راد در تقدیر از ایستادگی سیدمصطفی تاج زاده
محمدرضا خاتمی و محمد کیانوش راد در یادداشت هایی برای سیدمصطفی تاج زاده از روحیه ی مقاومت وی تقدیر کردند.
محمدرضا خاتمی، نایب رییس مجلس ششم در یادداشت خود با تشریح ویژگی های اصلاح طلبان، مصطفی تاج زاده را نماد واقعی اصلاح طلبی دانسته است.
وی در نوشته است: مصطفی تاجزاده را چنین یافته ام. انسانی که نه مادیات توانست او را اسیر خود کند و نه زندان انفرادی او را شکست و نه تحقیر فرومایگان از قدر و منزلت او کاست. اما سخن آخر این است که کسانی که چنین انسان های نازنینی را به بند کشیده اند از جنس کدام سیاهی و تباهی هستند که گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟
همچنین محمد کیانوش راد دیگر نماینده اصلاح طلب مجلس ششم در یادداشتی با تاکید بر اینکه مخالفان تاج زاده بیش از دوستانش به قابلیتها، تواناییها و اثر بخشیهای او آگاهند آورده است: مصطفی سمبل مقاومتی انسانی و مدنی است. او بیریا و با ریشه، با مرام و مردمی، خاکی و خودمانی، تشنه خدمت و نه تشنه قدرت است. مخالفانش نیز انصاف، صراحت، شجاعت و اخلاق وی را میستایند.
دکتر کیانوش زاد همچنین نوشته است: او حسرت یک آخ را بر دل های مسند نشینان کینه توز بر جای نهاده است. مصطفی و یارانش، را آیندگان بهتر خواهند شناخت. بزرگی پیام و عظمت رسالت، و درستی روش و منش و خواسته آنان را روشنتر خواهند یافت. روزی که پردههای ظلم ظالمان و حجاب معاصرت فرو افتد، مردم بیش از حال بر شایستگیهای آنان درود و آفرین خواهند گفت و مام وطن و ایران و ایرانی بر چنین فرزندانی خواهد بالید.
متن کامل این دو یادداشت که در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:
****
گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟/ محمدرضا خاتمی
در سالروز تولد سید مصطفی تاجزاده بهانه ای به دست آمد تا چند سطری در باب “اصلاح طلب” و نه “اصلاح طلبی” بنویسم. امروز شاخصهای اصلاح طلبی توسط افراد مختلف و نحله های مختلف اصلاح طلبی بخوبی بیان شده است. اما تطبیق این اصول بر افراد و به عبارت دیگر معرفی سمبل های اصلاح طلبی و شیوه سلوک و رفتار آن کمتر مورد بحث قرار گرفته است، هرچند در بحث “اخلاق عملی” این الگوها و نمونه ها خود جلوه و بروز دارند و عمل آنها بهترین راهنمای جامعه است و چندان نیازی به بیان و شرح این منش و کردار نیست. اما گرامی داشت یاد همه اسیران ظلم و بیداد و بخصوص سید مصطفی تاجزاده که به نظر من نماد واقعی یک اصلاح طلب است، لازم دیدم آنچه را در او برجسته دیدم را بازگو کنم تا برای نسل تشنه آزادی و آگاهی سرمشق باشد.
طبیعی است که آنچه نوشته می شود تمام ویژگیهای “اصلاح طلب” نیست و از سوی دیگر نمی خواهم به رسم انشاء نویس های معمول همه ی خوبی های ممکن انسانی را جمع کنم و آنها را بر اصلاح طلب بار کنم و از سوی دیگر بیان این خصوصیات به معنای این نیست که اصلاح طلبان همه ی ویژگی ها را در خود جمع کرده اند و یا مصطفی تاجزاده این صفات را به طور کامل دارد. نه آنچه می گویم شاخص هایی است که بدون آنها اصلاح طلب وجود خارجی ندارد و من گواهی می دهم مصطفی تاجزاده در این مسیر شتابان به پیش رفته است.
۱- یکی از ویژگی های مهم اصلاح طلب اعتراف به نقض، ندانستن و تلاش برای کسب فضائل بیشتر است. در نظر او هیچ بشری مطلق نیست بلکه نیازمند است. نیازمند دیگران چه از نظر عقل و دانش و آگاهی و چه از نظر یاری برای رسیدن به مقصد. به همین دلیل است که اولین شرط رسیدن به دموکراسی که هدف سیاسی اصلاح طلب است محقق می شود و آن این است که اگر در یک تلاش دسته جمعی می تواند به مقصد برسد که همگان در آن ذیحق هستند و هیچ کس به هر دلیلی نمی تواند خود را برتر از دیگری بداند. نوشتن این مطلب چیزی است و تحقق عینی و عملی این ویژگی در دل و جان چیز دیگری است. باور دارم از این منظر، بسیاری از ما فقط در حرف اصلاح طلب هستیم و شاید بخشی از مشکلات عدم تبلور این صفت در وجود ما نیز همین باشد.
۲- ایمان و باورمندی؛ در این مقوله منظور من از ایمان، باورهای مذهبی یا ایدئولوژیک نیست. بلکه یقینی است که پیدا می شود که لا محاله سنتها الهی در جوامع بشری تحقق خواهند یافت. و از همه مهمتراین این سنت ها محو ظلم و استقرار عدل است با تمام گستره ی آن. رسیدن به چنین یقینی، ایستادگی را آسان می کند، قدم ها را استوار می کند و سبب می شود در برابر فشارها و مشکلات پای اصلاح طاب نلغزد. این آیین روشن چنان در نظر او مجسم است که خس و خاشاک های کنار راه او را نمی آزارد و موانع موجود نمی تواند او را از حرکت بازدارد. طبعا رسیدن به چنین یقینی نه کار هرکسی است، نه فقط باید به خداوند قادر متعال ایمان کامل داشت، بلکه باید با سیر و سرور تاریخ بشریت و بسط دانش و آگاهی به چگونگی جاری شدن سنت های لایتغیر به این درجه از یقیین رسید و البته در نظر داشت که عمر کوتاه ما در مقابل تاریخ لایتناهی عمر انسانیت، لحظه ای نیز حساب نمی شود پس نباید عجول بود بلکه باید امیداور به پیش رفت.
۳- وقتی باور به پیروزی حق و عدل در وجود کسی ریشه دواند او چه بخواهد و چه نخواهد به استدلال و منطقی مجهز می شود که می تواند خلق را با گفتار و رفتار خود به سوی خیر وصلاح اجتماعی و سیاسی رهنمود کند. چنین کسی همواره فریاد می زند که در هر شرایطی و با هرکسی حاضر به گفتگو هستم، حتی اگر آن فرد دشمن باشد. سلاح چنین فردی جز زبان و قلم چیزی نیست و بدیهی است که در این مبارزه، کسانیکه منطق و استدلال ندارند و جز زور و پول، سرمایه ای ندارند مرد این میدان نخواهند بود و با عدم حضور خود در چنین میدانی از پیش خود را تسلیم شده معرفی کرده اند. اصلاح طلب واقعی جز در گفتگو و مناظره حریف خود را مقلوب نمی خواهد.
۴- بدیهی است که در منطق فردی که جز به فکر خود و اشاعه ی آن از طریق زبان و قلم متکی نیست خشونت فیزیکی جایی ندارد. او همه تسلیم و آرامش است. اما نکته مهم این است که چنین فردی حتی در گفتار و نوشتار خود از خشونت بری است. عفت و اخلاق زبان و قلم را در هر حال رعایت می کند و اجازه نمی دهد خشم احساسات اورا بر عقلانیت او غلبه دهد. او نه فقط با دروغ و فریب می جنگد بلکه خود نیز گرد این رذائل نمی چرخد و در هرحال به خود اجازه نمی دهد برای خارج کردن رقیب از میدان به هر شیوه ایی متوسل شود.
۵- اصلاح طلب واقعی کسی است که شجاعت و صراحت دارد به دانستن و مجهز بودن به قدرت قلم و زبان به معنای آن نسبت که این آگاهی و دانایی در بستر اجتماعی خود جریان پیدا کند. شیوه اصلی مخالفان اصلاحات ایجاد رعب و ترس بر دل و جان ها است. شیوه ای که بنا به خصلت های معمول بشری که در وجود هر انسان است کاربرد خاص خود را دارد. اما اصلاح طلب کسی است که تن به این ترس نمی دهد. شجاعت اینجا بت شکن است و این بت چیزی جز عدم و تاریکی نیست را می شکند و بر تاریکخانه ها نور می افشاند. صراحت نیز ویژگی مهم دیگری است که سبب می شود تا اصلاح طلب در دام مصلحت های خود ساخته یا دگر ساخته که باعث اصلی شدن مسائل فرعی می شود نیفتد و حرف اصلاحات را بدون لکنت زبان و با صراحت و با هدف گیری مشکلات واقعی بیان کند.
۶- این شجاعت و صراحت تنها در برخورد با رقیب معنی ندارد بلکه در انتقاد از خود و در اعتراف به اشتباه و خطا هم جایگاه ویژه دارد. این صفت سبب می شود تا یک اصلاح طلب ضمن احترام به هر صاحب فکری و هر شاغل در سیاستی، خود را دست کم نگیرد و محو شخصیت ها و اسامی بزرگ و کوچک نشود. در حقیقت این شجاعت و صراحت را به کار می گیرد تا دموکراسی درون گفتگویی را نهادینه کند و با به رسمیت شناختن تکثرگرایی این صفات کم نظیر را به دیگران منتقل کند.
۷- بسیاری از ما، در برخورد با بعضی چهره های اصلاح طلب نظیر سید مصطفی تاجزاده از آن همه انرژی در ایستادگی و مهمتر از آن در بشاشیت و شادابی او علیرغم فشارهای طاقت فرسا و کمرشکن در تعجب می مانیم. شاید بتوان گفت دانستن خصوصیات و صفات حمیده ایی که بخشی از آنها را دربالا برشمردم سبب آرامش، صفا و امید این صفت تا حد زیادی اکتسابی است و علاوه بر ویژگی های ذاتی با ممارست و تمرین زیاد به دست می آید و البته سبب می شود تا این افراد علاوه بر دانش عمیق خود از این طریق نیز بر دلهای مشتاقان اثر گذارند و پیرایه های یاس و خشم را از آنها بزدایند. اما باید بر این نکته تاکید کرد که ظاهر آرام، پرخنده و شاداب این افراد را نباید با بی خیالی اشتباه گرفت. درون پرالتهاب آنها را باید درجایی دیگر جست.
من مصطفی تاجزاده را چنین یافته ام. انسانی که نه مادیات توانست او را اسیر خود کند و نه زندان انفرادی او را شکست و نه تحقیر فرومایگان از قدر و منزلت او کاست. امروز چه بخواهیم و چه نخواهیم مصطفی تاجزاده و یاران دربند او نماد اصلاح طلبانی هستند که بزودی فکر، آرمان و منش و روش آنها به پیروزی خواهد رسید. اما سخن آخر این است که کسانی که چنین انسان های نازنینی را به بند کشیده اند از جنس کدام سیاهی و تباهی هستند که گمان می کنند خورشید را می توان به بند کشید؟
***
خوبان در بند و بدان بر مسند/ محمد کیانوش راد
در ولادت مصطفی تاجزاده بزرگان سخنانی راندند، من نیز سخنی گفته که بخشی از آن را به توصیه دوستان قلمی کردم. مصطفی تاجزاده همین. نیازی به تعریف ندارد، دوست و دشمن او را میشناسند. شاید مخالفانش بیش از دوستانش به قابلیتها، تواناییها و اثر بخشیهای او آگاهند. سر برخورد با او نیز در همین است. مصطفی سمبل مقاومتی انسانی و مدنی است. او بیریا و با ریشه، با مرام و مردمی، خاکی و خودمانی، تشنه خدمت و نه تشنه قدرت است. مخالفانش نیز انصاف، صراحت، شجاعت و اخلاق وی را میستایند.
مصطفی اهل هیجان نیست، حماسه گرا و قهرمان پرور نیست، او انسانی، مسلمان و سیاست ورز است. او اهل منطق، عقل، اعتدال و خیرخواهی است. دشمنانش نیز از روح بزرگ و سلامت نفس و قدرت استقلال او به عجز افتادهاند.
روزگار غریبی است وقتی خوبان در بندند، یعنی بدان در قدرتاند، خوبان در بند و بدان بر مسند.
تاجزاده را از قبل میشناختم، اما نزدیکی و موانست با وی از دوران تحصیل در دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران آغاز شد. در همان ایام نیز معتقد بودم که او از بسیاری از اساتید دانشکده اگر بیشتر ندارد کمتر ندارد. تیزبینی، قدرت استقلال، سرزندگی و نشاط و شوخ طبعی (همچون همکلاسی دیگر، سعید حجاریان) او را برجسته و نمایان میکرده، در اولین برخورد با او میتوان دریافت که در یادگیری حریص و در یاد دادن با سخاوت و با تواضع است. مش و منشی که جزئی از ذات مصطفی گردیده است. او از همه کس و همه چیز میآموزد و به هر کس که بخواهد بیمنت و فخر، سخاوت مندانه و فروتنانه می آموزاند.
در اولین برخورد، او را انسانی مخلص (واژهای که همواره در برخورد با دیگران بکار میبرد و حقیقتا هم او چنین است) یافتم. انسان بودن صفتی که بیش از هر ویژگی دیگری در تاجزاده نمود داشته و دارد.
حدود سال ۷۰ بود، پس از کلاس درس، با وی پیرامون آرمان گرایی، واقع گرایی و عمل سیاسی و نیز انتخاب راه و روشهای مبارزاتی با یکدیگر بحث داشتیم. درست بیاد دارم او همواره از واقع بینی و نه واقع گرایی سخن می گفت. او در آن ایام نیز از زنده یاد عزت الله سحابی به نیکی سخن میگفت و با اشاره به سخنی از سحابی گفت: سحابی میگوید، بلوغ یک انسان سیاسی پس از ورود به کار اجرایی است.
فعالیت اجرایی و و عملی است که ما را از شعارزدگی، هیجان زدگی، احساس گرایی و آرمان گرایی غیر واقع بینانه دور میکند. در فعالیت اجرایی است که فرد متوجه قابلیتها، محدودیتها و تواناییهای خویش خواهد شد، و در این مسیر میتوان برای تحقق آرمانها، را حلهای واقع بینانه و نه تخیلی و احساسی پیچاند. نهال آرمانها را باید در زمین واقعیتها کاشت. تنها با این روش به بار نشستن درختی تنومند را باید به انتظار نشست. این اولین گفتگوی من با تاجزاده بود و امروزرپس از حدود بیست سال دوستی، همواره او را در این مسیر یافتهام. امروز بزرگی او و یارانش به رغم همه هجمهها و تبلیغات رنگارنگ و انهام زنیها آنهم در فضایی که سنگ را بسته و سگ را رها کردهاند، باز هم نمایان است. او حسرت یک آخ را بر دل های مسند نشینان کینه توز بر جای نهاده است. مصطفی و یارانش، را آیندگان بهتر خواهند شناخت. بزرگی پیام و عظمت رسالت، و درستی روش و منش و خواسته آنان را روشنتر خواهند یافت. روزی که پردههای ظلم ظالمان و حجاب معاصرت فرو افتد، مردم بیش از حال بر شایستگیهای آنان درود و آفرین خواهند گفت و مام وطن و ایران و ایرانی بر چنین فرزندانی خواهد بالید.
گزارشی نگران کننده در خصوص وضعیت اشکان ذهابیان
سحام نیوز: هر روز اخبار و گزارش هایی از گوشه و کنار کشورمان به گوش می رسد مبنی بر آسیب ها و ضربات جسمی و روحی که بر فعالان سیاسی و مدنی و رسانه ای و بدتر از آن، ان ها که گمنام هستند، وارد شده و می شود.
این در شرایطی است که با این اخبار هر روزه تاکنون کوچکترین واکنش واقعی از سوی مقامات قضایی و زندان ها وجود نداشته است. این بی توجهی در حالی است که بارها و بارها در باب رفتار و آموزه های دینی از همین مسئولان و مقامات شنیده و خوانده ایم.
و این اخبار نگران کننده در حالی است که هنوز بسیاری از موارد شکنجه و بیماری و خشونت، از ترس تکرار و بازداشت دوباره و فشار بیشتر، بر زبان نیامده و افشا نشده است.
در جدیدترین مورد از این اوضاع، سایت کلمه گزارش داد که وضعیت جسمی اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل که به تازگی از زندان آزاد شده است، در اثر شرایط بازداشت و اعتصاب غذا به شدت وخیم میباشد.
این عضو ستاد مهدی کروبی و شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت که روز ۳۰ شهریور بعد از گذشت دو ماه نگهداری غیرقانونی در سلولهای انفرادی بازداشتگاه شهید کچویی ساری و قریب ۴ ماه حبس در بند مجرمین خطرناک زندان متی کلا بابل، ازاد شده است به بیماری های متعددی که به گفته پرشکان مستقیما در اثر فشارهای جسمی و روحی دوران بازداشت میباشند، مبتلا شده و همچنان تحت درمان است.
اشکان ذهابیان به دلیل فشارهای عصبی ناشی از بازجویی های مکرر و غیر انسانی و نگهداری طولانی مدت در سلول انفرادی به مشکلات تکلمی و بیماری لکنت زبان مبتلا شده است. وی سابقه هیچگونه لکنت زبان پیش از بازداشت اخیرش در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری نداشته است و با گذشت ۴۰ روز پس از آزادی، لکنت زبان وی بهبود نیافته است.
وی همچنان نزد متخصصان مغز و اعصاب تحت درمان برای بهبود آسیب تکلمی شدیدی میباشد که در مدت کمتر از ۶ ماه زندان های ساری و بابل به آن مبتلا شده است.
همچنین ذهابیان در آخرین روزهای زندان و پس از آزادی از درد شدید در ناحبه کبد رنج میبرد که همچنان این درد ادامه دارد. پزشکان متخصص گفته اند به علت آلودگی محیط زندان، آسیبهای ناشی از اعتصاب غذا خشک و عدم تزریق واکسن پیش از انتقال به زندان، این دانشجوی محروم از تحصیل به هپاتیت نوع A مبتلا شده است. وی هم اکنون به صورت جدی تحت درمانهای پزشکی و آزمایشهای متعدد برای درمان بیماری هپاتیت نوع A قرار دارد.
همچنین آثاری از بیماریهای خفیف پوستی و گوارشی در بدن اشکان ذهابیان مشاهده شده است. پزشکان بیماری های پوستی را ناشی از نگهداری در محیط آلوده و بیماری های گوارشی و معده درد (گاستریت خفیف) را ناشی از فشارهای عصبی و اعتصاب غذا دانسته اند.
اشکان ذهابیان عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۸۹ با مراجعه به ستاد خبری اداره کل اطلاعات استان مازندران بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری منتقل شد. وی دو ماه در سلول انفرادی این بازداشتگاه زندانی بود و در این مدت تحت بازجویی های شدید و مکرر همراه با فشارهای روحی و روانی قرار گرفت. وی پس از سپری کردن دوران بازجوئی در ساری به زندان متی کلای بابل منتقل شد.
اشکان ذهابیان پس از گذراندن بیش از نیمی از ۶ ماه حکم غیرقانونی حبس در زندان متی کلا بابل، در اعتراض به ممانعت غیرقانونی از آزادی اش و نگهداری در بند مجرمین خطرناک این زندان از سحرگاه روز دوشنبه ۷ شهریور ماه، دو روز قبل از پایان ماه رمضان، اعتصاب غذا کرد. از روز دوم اعتصاب غذا، حال وی رو به وخامت گذاشت و به جای دریافت مراقبت پزشکی به سلول انفرادی منتقل و در سلول انفرادی در اثر تشدید بیماریها بی هوش شد.
در دوران اعتصاب غذا پدر اشکان ذهابیان به کلمه گفته بود: «پسر من در این بند امنیت جانی ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی.. زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. من نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.»
همچنین مادر این فعال دانشجویی در گفتگو با کلمه با بیان اینکه طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات جرم پسرش بوده است گفت: «به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن، می شود جرم؟»
این عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی از سال ۸۸ تا کنون سه بار بازداشت شده است. وی در اعتراضات به کودتای انتخاباتی برای اولین بار در ۲۶ خرداد سال ۸۸ ، در جریان تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه مازندران، در اثر ضرب و شتم شدید نیروهای انصار بی هوش و سپس توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. وی در حالیکه از حق دفاع در دادگاه و داشتن وکیل محروم بود، با حکم غیابی به ۶ ماه حبس غیرقانونی از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل محکوم شد. وی از زمان و مکان جلسه دادگاه بی خبر بود و در هیچ جلسه دادگاهی امکان دفاع از خود را نیافت.
این فعال مدنی برای بار دوم در تاریخ ۱۱ آبان ۸۸ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به واسطه تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور دستگیر و راهی زندان شد. این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد در سال ۸۷ به دستور رئیس دانشگاه فردوسی به دانشگاه مازندران تبعید شد و پس از دو ترم تعلیق در دانشگاه مازندران درحالیکه بیشتر از ۱۲۰ واحد گذرانده بود، از دانشگاه اخراج شد.
اشکان ذهابیان برای بار سوم به اتهام دیدار با مراجع عظام در قم، از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی استان مازندران در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد.
این در شرایطی است که با این اخبار هر روزه تاکنون کوچکترین واکنش واقعی از سوی مقامات قضایی و زندان ها وجود نداشته است. این بی توجهی در حالی است که بارها و بارها در باب رفتار و آموزه های دینی از همین مسئولان و مقامات شنیده و خوانده ایم.
و این اخبار نگران کننده در حالی است که هنوز بسیاری از موارد شکنجه و بیماری و خشونت، از ترس تکرار و بازداشت دوباره و فشار بیشتر، بر زبان نیامده و افشا نشده است.
در جدیدترین مورد از این اوضاع، سایت کلمه گزارش داد که وضعیت جسمی اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل که به تازگی از زندان آزاد شده است، در اثر شرایط بازداشت و اعتصاب غذا به شدت وخیم میباشد.
این عضو ستاد مهدی کروبی و شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت که روز ۳۰ شهریور بعد از گذشت دو ماه نگهداری غیرقانونی در سلولهای انفرادی بازداشتگاه شهید کچویی ساری و قریب ۴ ماه حبس در بند مجرمین خطرناک زندان متی کلا بابل، ازاد شده است به بیماری های متعددی که به گفته پرشکان مستقیما در اثر فشارهای جسمی و روحی دوران بازداشت میباشند، مبتلا شده و همچنان تحت درمان است.
اشکان ذهابیان به دلیل فشارهای عصبی ناشی از بازجویی های مکرر و غیر انسانی و نگهداری طولانی مدت در سلول انفرادی به مشکلات تکلمی و بیماری لکنت زبان مبتلا شده است. وی سابقه هیچگونه لکنت زبان پیش از بازداشت اخیرش در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری نداشته است و با گذشت ۴۰ روز پس از آزادی، لکنت زبان وی بهبود نیافته است.
وی همچنان نزد متخصصان مغز و اعصاب تحت درمان برای بهبود آسیب تکلمی شدیدی میباشد که در مدت کمتر از ۶ ماه زندان های ساری و بابل به آن مبتلا شده است.
همچنین ذهابیان در آخرین روزهای زندان و پس از آزادی از درد شدید در ناحبه کبد رنج میبرد که همچنان این درد ادامه دارد. پزشکان متخصص گفته اند به علت آلودگی محیط زندان، آسیبهای ناشی از اعتصاب غذا خشک و عدم تزریق واکسن پیش از انتقال به زندان، این دانشجوی محروم از تحصیل به هپاتیت نوع A مبتلا شده است. وی هم اکنون به صورت جدی تحت درمانهای پزشکی و آزمایشهای متعدد برای درمان بیماری هپاتیت نوع A قرار دارد.
همچنین آثاری از بیماریهای خفیف پوستی و گوارشی در بدن اشکان ذهابیان مشاهده شده است. پزشکان بیماری های پوستی را ناشی از نگهداری در محیط آلوده و بیماری های گوارشی و معده درد (گاستریت خفیف) را ناشی از فشارهای عصبی و اعتصاب غذا دانسته اند.
اشکان ذهابیان عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۸۹ با مراجعه به ستاد خبری اداره کل اطلاعات استان مازندران بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات ساری منتقل شد. وی دو ماه در سلول انفرادی این بازداشتگاه زندانی بود و در این مدت تحت بازجویی های شدید و مکرر همراه با فشارهای روحی و روانی قرار گرفت. وی پس از سپری کردن دوران بازجوئی در ساری به زندان متی کلای بابل منتقل شد.
اشکان ذهابیان پس از گذراندن بیش از نیمی از ۶ ماه حکم غیرقانونی حبس در زندان متی کلا بابل، در اعتراض به ممانعت غیرقانونی از آزادی اش و نگهداری در بند مجرمین خطرناک این زندان از سحرگاه روز دوشنبه ۷ شهریور ماه، دو روز قبل از پایان ماه رمضان، اعتصاب غذا کرد. از روز دوم اعتصاب غذا، حال وی رو به وخامت گذاشت و به جای دریافت مراقبت پزشکی به سلول انفرادی منتقل و در سلول انفرادی در اثر تشدید بیماریها بی هوش شد.
در دوران اعتصاب غذا پدر اشکان ذهابیان به کلمه گفته بود: «پسر من در این بند امنیت جانی ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی.. زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. من نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.»
همچنین مادر این فعال دانشجویی در گفتگو با کلمه با بیان اینکه طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات جرم پسرش بوده است گفت: «به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن، می شود جرم؟»
این عضو ستاد انتخاباتی مهدی کروبی از سال ۸۸ تا کنون سه بار بازداشت شده است. وی در اعتراضات به کودتای انتخاباتی برای اولین بار در ۲۶ خرداد سال ۸۸ ، در جریان تجمع اعتراضی دانشجویان دانشگاه مازندران، در اثر ضرب و شتم شدید نیروهای انصار بی هوش و سپس توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. وی در حالیکه از حق دفاع در دادگاه و داشتن وکیل محروم بود، با حکم غیابی به ۶ ماه حبس غیرقانونی از سوی دادگاه انقلاب شهرستان بابل محکوم شد. وی از زمان و مکان جلسه دادگاه بی خبر بود و در هیچ جلسه دادگاهی امکان دفاع از خود را نیافت.
این فعال مدنی برای بار دوم در تاریخ ۱۱ آبان ۸۸ به اتهام اقدام علیه امنیت کشور به واسطه تشکیل اتحادیه انجمن های اسلامی شمال کشور دستگیر و راهی زندان شد. این عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد در سال ۸۷ به دستور رئیس دانشگاه فردوسی به دانشگاه مازندران تبعید شد و پس از دو ترم تعلیق در دانشگاه مازندران درحالیکه بیشتر از ۱۲۰ واحد گذرانده بود، از دانشگاه اخراج شد.
اشکان ذهابیان برای بار سوم به اتهام دیدار با مراجع عظام در قم، از سوی نهادهای امنیتی و اطلاعاتی استان مازندران در تاریخ ۱۲ اردیبهشت سال جاری بازداشت شد.
موضع گیری شدید رهبر مخالفان سوریه در خصوص ایران
سحام نیوز: برهان غلیون رهبر مخالفان سوریه موسوم به شورای ملی این کشور اعلام کرد که در صورت به دست گرفتن حکومت آتی سوریه روابط این کشور را با ایران، حماس و حزب الله قطع خواهد کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، برهان غلیون در گفتگو با روزنامه “وال استریت ژورنال” چاپ آمریکا اعلام کرد: هر حکومتی که پس از سقوط بشار اسد در سوریه تشکیل شود روابط نظامی خود را با ایران، حزب الله و حماس قطع خواهد کرد.
وی در ادامه گفت که این اقدام در راستای بازگشت به ائتلاف با گروه های بزرگ عربی در منطقه صورت خواهد گرفت.
غلیون همچنین از جامعه جهانی خواست که برای تحت فشار قرار دادن هر چه بیشتر نظام فعلی سوریه اقدامات قاطعانه تری همچون ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه اتخاذ کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، برهان غلیون در گفتگو با روزنامه “وال استریت ژورنال” چاپ آمریکا اعلام کرد: هر حکومتی که پس از سقوط بشار اسد در سوریه تشکیل شود روابط نظامی خود را با ایران، حزب الله و حماس قطع خواهد کرد.
وی در ادامه گفت که این اقدام در راستای بازگشت به ائتلاف با گروه های بزرگ عربی در منطقه صورت خواهد گرفت.
غلیون همچنین از جامعه جهانی خواست که برای تحت فشار قرار دادن هر چه بیشتر نظام فعلی سوریه اقدامات قاطعانه تری همچون ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه اتخاذ کند.
احمد خاتمی: انگلیس نیاز به گوشمالی داشت
سحام نیوز: خطیب این هفته نماز جمعه تهران احمد خاتمی بود. به گزارش سحام، وی در خطبه دوم نماز جمعه این هفته تهران اظهاراتی را در خصوص وقایل عاشورای ۸۸ و نیز اتفاقات پیرامون حمله به دفتر سفارت انگلیس در تهران، مطرح نمود.
این عضو مجلس خبرگان بدون اشاره به کشتن تعدادی از مردم معترض توسط نیروهای حکومتی؛ در بخشی ازسخنان خود در خصوص عاشورای ۸۸ گفت : “در فتنه ۸ ماهه ۸۸، فتنه سیاهی که دنیای استکبار پشت سر آن بود، آنکه توانست سفره فتنهگران را جمع کند، عزای امام حسین (ع) بود. مردم دیدند که فتنهگران به عزای حسینی هم رحم نمیکنند و شاهد بودیم که در عاشورای آن سال فتنهگران خیابانها را به میدان جنگ تبدیل کرده بودند. بنابراین مردم دیگر نتوانستند تحمل کنند و در ۹ دی با حضور در خیابانها حماسه آفریدند.”
وی با اظهار گله از مرثیه خوانی مداحان گفت: “چندین بار شاهد بودم که مقام معظم رهبری بعد از مراسم عزای حسینی خطاب به مداحان فرمودند که به سبک سنتی بخوانید.ذکر مصیبت اهل بیت باید با آهنگهای خودی باشد که شاهد بودیم این موضوع خیلی اصلاح شده است. چرا که آهنگهای آلوده در شأن مجالس حسینی نیست.”
احمد خاتمی از انگلیس به عنوان معرکه گردان در خصوص حوادث پس از انتخابات نام برد و افزود: ” بنده معتقدم انگلیس با خیانتهایی که به ایران کرده، استحقاق این را دارد بعد از مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس نیز گفته شود. از طرفی انگلیس نیاز به گوشمالی داشت که مصوبه مجلس از آن گوشمالیهای جانانه بود.”
خطیب این هفته نماز جمعه اشاره ای به دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی در خصوص حملات اخیر دانشجویان به سفارت نکرد.
اسماعیل کوثری٬ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس:
سفرا از دولت مجوز بازدید از باغ قلهک را داشتند
اسماعیل کوثری٬ عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اعلام کرد بازدید سفرای خارجی از «باغ قلهک» با مجوز علیاکبر صالحی٬ وزیر امور خارجه دولت محمود احمدینژاد صورت گرفته است.
آقای کوثری این مطلب را روز جمعه (۱۱ آذر) در گفتگو با سایت «نسیم آنلاین» اعلام کرده و گفته است: «بهتر بود حضور سفرا با هماهنگی نیروی انتظامی و به صورت انفرادی صورت میگرفت.»
روز گذشته (پنجشنبه ۱۰ آذر) سفرای ۲۵ کشور با حضور در «باغ قلهک» از این مجموعه پس از حمله روز سهشنبه اعضای بسیج دانشجویی دیدن کردند.
این دیدار با خشم گسترده گروهی از محافظهکاران مواجه شده است به طوری که خبرگزاری فارس در چند ساعت گذشته گزارشها و مصاحبههای تندی علیه این اقدام سفرا منتشر کرده است.
شب گذشته نیز قرار بود در واکنش به دیدار سفرا از «باغ قلهک»٬ تجمعی «دانشجویی» مقابل این باغ صورت بگیرد که بنا به دلایل نامعلومی لغو شد.
حسن ابراهیمی٬ نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در واکنش به این بازدید گفته که «حرکت برخی کشورهای اروپایی پشت سر انگلیس به نفع آنها نیست.»
محمدکریم عابدی٬ دیگر عضو کمیسیون امنیت ملی نیز بازدید سفرا از «باغ قلهک» را نشانه «گیجی انگلیسیها از اقدام مجلس» مبنی بر کاهش رابطه با تهران و لندن دانسته است.
کاظم جلالی٬ سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز گفته که «کشورهای اروپایی نباید در سابقه ننگین انگلیس درگیر شوند.»
حملات و انتقادها به بازدید روز گذشته سفرای خارجی از «باغ قلهک» در شرایطی مطرح میشود که محمود احمدینژاد با گذشت سه روز از زمان حمله به این باغ و سفارت بریتانیا حاضر به اظهارنظر در این خصوص نشده است.
سلحشور: شجریان و مخملباف بیگانهپرست هستند
فرجالله سلحشور کارگردان جنجالی سینما٬ مصاحبه با رسانههای «ضدانقلاب» را نشانه «بیگانه پرستی» دانسته و گفته است محمدرضا شجریان و محسن مخملباف «بیگانه پرست» هستند.
آقای سلحشور روز پنجشنبه (۱۰ آذر) به «باشگاه خبرنگاران جوان» گفته که «شجریان از همان اوایل انقلاب سنگ مخالفان را بارها به سینه زده است.»
سلحشور با انتقاد از گفتگوی محمدرضا شجریان با برخی رسانههای فارسی زبان خارج از کشور افزوده است: «این کار او هیچ توجیهی ندارد، من ریشه این کار را بیگانه پرستی، بیدینی میبینم.»
به گفته این کارگردان محافظهکار «در کشور ما {ابران}، آن قدر آزادی وجود دارد که در هیچ جای دیگری نیست و هنرمندان به راحتی میتوانند صحبتها و انتقادهای خود را بیان کنند.»
فرجالله سلحشور از جمله سینماگران محافظهکاری است که دارای دیدگاههای رادیکال اسلامی در حوزه سینما و تئاتر است.
وی در سالهای اخیر حملات گستردهای به سینماگران ایران داشته و انتقادهای تندی در خصوص برخی فیلمها٬ برنامههای هنری و بازیگران در حوزه سینما مطرح کرده است.
در جمهوی اسلامی٬ روحانیون و جریانهای رادیکال مذهبی رابطه چندان خوبی با هنر به خصوص سینما ندارند تا جایی که فرجالله سلحشور چندی پیش گفته بود: «سینما به درد جمهوری اسلامی نمیخورد.»
هرانا؛ بازداشت واحضار پنج شهروند بهایی ساکن شیراز
خبرگزاری هرانا - روز چهارشنبه ۹ آذر ماه ماموران امنیتی با مراجعه به منازل پنج شهروند بهایی ساکن شیراز، ایشان را احضار و بازداشت نمودند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا از شیراز، "هاله هوشمندی"، "وحدت دانا"، "افشین احسنیان"، "کیوان کرمی" و "فرهام معصومی" که در مرداد ماه سال جاری طبق حکم دادگاه تجدید نظر استان فارس هر کدام به ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شده بودند، از جمله بازداشت و احضار شدگان هستند.
قابل ذکر است «کیوان کرمی» در منزل بازداشت و به زندان منتقل شده است، «فرهام معصومی» و «وحدت دانا» ساعتی پس از احضار خود را به بازداشتگاه اداره اطلاعات «پلاک ۱۰۰» معرفی و بازداشت شد.
از طرف دیگر به دلیل عدم حضور در منزل «هاله هوشمندی» و «افشین احسنیان» نامبردگان برای صبح روز بعد به بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ احضار شدند.
کودکان قربانیان اصلی تجاوز جنسی
گفتوگو با یکی از مددکاران و فعالان حقوق کودکان در ایران
تجاوز و سوءاستفاده جنسی، از آن دست آسیبهای اجتماعی است که خود معلول مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی فراوانی است و در عین حال میتواند عامل بروز ناهنجاریها و مشکلات روحی و روانی و اجتماعی زیادی در قربانیان تجاوز باشد. کودکان از آن دسته گروههای آسیبپذیری هستند که همواره در معرض انواع جرایم جنسی قرار دارند. تجاوزهای جنسی متعددی در بستر خانوادههای نابسامان، چه در خود خانه و چه به دلیل طرد فرد از خانه، در جامعه رخ میدهد که اکثر آنها از نگاه رسانهها پنهان میماند. اثرات مخرب و در بیشتر مواقع همیشگی تجاوز جنسی در قربانیان و عدم حمایت جامعه و نهادهای دولتی از آنها، خود بستر مولد بسیاری از ناهنجاریهای جامعه خواهد بود. لایههای پنهان جرمهای جنسی که به دلیل ساختارهای اجتماعی معمولا در لفافه میمانند، امکان نگاهی واقعبینانهتر به آنچه را در جامعه میگذرد سلب میکند. از این رو برای واکاوی چنین آسیبهای اجتماعی، بسنده کردن به خبرهای رسانهها در خصوص تجاوزهای دسته-جمعی، نمی تواند تمامی ابعاد مسئلهای به نام تجاوز جنسی را روشن کند. در این گفتگو از زبان یکی از مددکاران اجتماعی در حوزه کودکان در ایران، پرده از برخی تجاوزهای خاموش برداشته شده است.
چه رفتارهایی را میتوان رفتار متجاوزانه تلقی کرد؟
هررفتاری که به حریم شخصی فرد به زور وارد شود، به نظر من رفتار متجاوزانه است و این تجاوز میتواند به صورت کلامی و یا فیزیکی باشد. وقتی به روح و روان فرد دیگر نفوذ پیدا کنی و به زور آزاری را به او برسانی از نظر من متجاوزانه است. موارد عمدهای که دراین زمینه برای ما اتفاق افتاده است بیشتر از جانب خانواده و فامیل نزدیک انجام شده است. مانند: برادر به خواهر، دایی به خواهرزاده و پدر به دختر. دو مورد وحشتناکی که داشتیم تجاوز پدر به پسر و پدر به دختر خودش بود. یک نمونه دیگر نیز داشتیم فرزند صیغه بود و در محل به او به طور مکرر تجاوز میکردند. در برخی موارد فرد قربانی بعد از تجاوز برای فراموشیِ اتفاقی که برایشان افتاده به خودزنی پرداختهاند.
چه افرادی بیشتر قربانی تجاوز هستند؟ (از لحاظ جنسیت و سن و...)
کودکانی که حمایت پدر و مادر بر آنها کمتر است، کودکی با مادرش در خیابان دیده میشود، اگر تنها بیرون برود برای او حریمی قائل هستند نسبت به کودکانی که هیچ حمایت کنندهای ندارند. همچنین، پسرها بیشتر درمحیط بیرون از خانه و دخترها در خانواده مورد تجاوز قرار میگیرند.
تجاوز و سوءاستفاده جنسی، از آن دست آسیبهای اجتماعی است که خود معلول مشکلات و نابسامانیهای اجتماعی فراوانی است و در عین حال میتواند عامل بروز ناهنجاریها و مشکلات روحی و روانی و اجتماعی زیادی در قربانیان تجاوز باشد. کودکان از آن دسته گروههای آسیبپذیری هستند که همواره در معرض انواع جرایم جنسی قرار دارند. تجاوزهای جنسی متعددی در بستر خانوادههای نابسامان، چه در خود خانه و چه به دلیل طرد فرد از خانه، در جامعه رخ میدهد که اکثر آنها از نگاه رسانهها پنهان میماند. اثرات مخرب و در بیشتر مواقع همیشگی تجاوز جنسی در قربانیان و عدم حمایت جامعه و نهادهای دولتی از آنها، خود بستر مولد بسیاری از ناهنجاریهای جامعه خواهد بود. لایههای پنهان جرمهای جنسی که به دلیل ساختارهای اجتماعی معمولا در لفافه میمانند، امکان نگاهی واقعبینانهتر به آنچه را در جامعه میگذرد سلب میکند. از این رو برای واکاوی چنین آسیبهای اجتماعی، بسنده کردن به خبرهای رسانهها در خصوص تجاوزهای دسته-جمعی، نمی تواند تمامی ابعاد مسئلهای به نام تجاوز جنسی را روشن کند. در این گفتگو از زبان یکی از مددکاران اجتماعی در حوزه کودکان در ایران، پرده از برخی تجاوزهای خاموش برداشته شده است.
چه رفتارهایی را میتوان رفتار متجاوزانه تلقی کرد؟
هررفتاری که به حریم شخصی فرد به زور وارد شود، به نظر من رفتار متجاوزانه است و این تجاوز میتواند به صورت کلامی و یا فیزیکی باشد. وقتی به روح و روان فرد دیگر نفوذ پیدا کنی و به زور آزاری را به او برسانی از نظر من متجاوزانه است. موارد عمدهای که دراین زمینه برای ما اتفاق افتاده است بیشتر از جانب خانواده و فامیل نزدیک انجام شده است. مانند: برادر به خواهر، دایی به خواهرزاده و پدر به دختر. دو مورد وحشتناکی که داشتیم تجاوز پدر به پسر و پدر به دختر خودش بود. یک نمونه دیگر نیز داشتیم فرزند صیغه بود و در محل به او به طور مکرر تجاوز میکردند. در برخی موارد فرد قربانی بعد از تجاوز برای فراموشیِ اتفاقی که برایشان افتاده به خودزنی پرداختهاند.
چه افرادی بیشتر قربانی تجاوز هستند؟ (از لحاظ جنسیت و سن و...)
کودکانی که حمایت پدر و مادر بر آنها کمتر است، کودکی با مادرش در خیابان دیده میشود، اگر تنها بیرون برود برای او حریمی قائل هستند نسبت به کودکانی که هیچ حمایت کنندهای ندارند. همچنین، پسرها بیشتر درمحیط بیرون از خانه و دخترها در خانواده مورد تجاوز قرار میگیرند.
به نظر شما قربانیانِ تجاوز، خود مستعد قربانی شدن هستند یعنی تجاوز افراد خاصی را تهدید میکند یا تجاوز جنسی معلول شرایط جامعه است و خطری است که برای همه به یک اندازه وجود دارد؟
فرقی ندارد. کافی است حمایت اجتماعی و خانوادگی کم باشد. به عنوان مثال نمونهای که داشتیم دختری ۱۳ ساله بود که نامادریاش او را از خانه بیرون میکند و او تا مدتها پشت درِخانه میماند تا کسی کمکش کند یا برگردد به خانه و سپس به پارک نزدیک خانهشان میرود و گروهی از پسرها به او تجاوز میکنند و مدتها در اختیار آنها بوده و حتی مواد مخدر را توسط او امتحان میکردند.
فرقی ندارد. کافی است حمایت اجتماعی و خانوادگی کم باشد. به عنوان مثال نمونهای که داشتیم دختری ۱۳ ساله بود که نامادریاش او را از خانه بیرون میکند و او تا مدتها پشت درِخانه میماند تا کسی کمکش کند یا برگردد به خانه و سپس به پارک نزدیک خانهشان میرود و گروهی از پسرها به او تجاوز میکنند و مدتها در اختیار آنها بوده و حتی مواد مخدر را توسط او امتحان میکردند.
اولین چالشی که قربانی تجاوز با آن روبهرو میشود چیست؟
احساس میکند مقصر است و نمیداند مورد سوء استفاده قرار گرفته است. احساس میکند آسیبی که دیده تقصیر خودش بوده، مستحق آن بوده است، یعنی دچار اعتماد به نفس پایین میشود.
احساس میکند مقصر است و نمیداند مورد سوء استفاده قرار گرفته است. احساس میکند آسیبی که دیده تقصیر خودش بوده، مستحق آن بوده است، یعنی دچار اعتماد به نفس پایین میشود.
تجاوز جنسی چه تاثیری بر زندگی آیندهء فرد دارد، آیا زندگی او را مختل میکند؟
بله، مختل میکند. چون فرد احساس میکند که حیوانی پست است که دیگران از او سوء استفاده میکنند و در آینده هم از برقراری رابطه جنسی باز میماند.
بله، مختل میکند. چون فرد احساس میکند که حیوانی پست است که دیگران از او سوء استفاده میکنند و در آینده هم از برقراری رابطه جنسی باز میماند.
حمایت از قربانیان تجاوز جنسی چگونه باید باشد تا دوباره بتوانند به زندگی اجتماعی بازگردند؟
با تشکیل جلسات گروه درمانی و صحبت کردن. در ذهن نماندن و بازگو کردن مشکل و کمک روانکاوان میتواند آنها را به زندگی اجتماعی برگرداند. قبل از انقلاب دخترانِ فعال سیاسی بودند که به زندان میرفتند و مورد تجاور قرار میگرفتند اما از میان آنها زنهایی هستند که همچنان با وجود قربانی شدن دوباره به زندگی برگشتند.
با تشکیل جلسات گروه درمانی و صحبت کردن. در ذهن نماندن و بازگو کردن مشکل و کمک روانکاوان میتواند آنها را به زندگی اجتماعی برگرداند. قبل از انقلاب دخترانِ فعال سیاسی بودند که به زندان میرفتند و مورد تجاور قرار میگرفتند اما از میان آنها زنهایی هستند که همچنان با وجود قربانی شدن دوباره به زندگی برگشتند.
چه ارتباطی میان نیاز جنسی و تجاوز وجود دارد؟
تجاوز فردی از نیاز جنسی کنترل نشده بر میآید ولی وقتی گروهی از افراد به فردی تجاوز میکنند به نظر من جامعه مقصر است و جامعه باعث شده چنین روح حیوانی در افراد رشد کند.
معمولا اینطور هست که کسی که مورد تجاوز قرار میگیرد خودش هم به این عمل دست میزند و مستعد تجاوز کردن است.
برای فرد متجاوز چه میتوان کرد؟ آیا میتوان فرد متجاوز را قربانی شرایطی دیگر دانست؟
آنها نیز باید مورد روانکاوی قرار گیرند. اگر به زندان یا کانون اصلاح و تربیت هم بروند، آنجا هم باید روان درمانی شوند.
تجاوز فردی از نیاز جنسی کنترل نشده بر میآید ولی وقتی گروهی از افراد به فردی تجاوز میکنند به نظر من جامعه مقصر است و جامعه باعث شده چنین روح حیوانی در افراد رشد کند.
معمولا اینطور هست که کسی که مورد تجاوز قرار میگیرد خودش هم به این عمل دست میزند و مستعد تجاوز کردن است.
برای فرد متجاوز چه میتوان کرد؟ آیا میتوان فرد متجاوز را قربانی شرایطی دیگر دانست؟
آنها نیز باید مورد روانکاوی قرار گیرند. اگر به زندان یا کانون اصلاح و تربیت هم بروند، آنجا هم باید روان درمانی شوند.
NGOها چگونه میتوانند در کاهش مواردی نظیر تجاوز ایفای نقش کنند؟
عمدهترین فعالیت این است که پدرها و مادرها را مداوم هوشیار کنیم و با بچهها صحبت کنیم.
درحال حاضر در بسیاری از کشورهای غربی برای مقابله با جرایم، با استفاده از روشهای تغییر موقعیتهایی که امکان وقوع جرم را ایجاد میکند، از روشهای مبتنی بر مجازات فاصله گرفتهاند. به نظر شما راه پیشگیری و مقابله با چنین فجایعی چه میتواند باشد؟
ما به بچهها آموزش میدهیم. میگوییم شبها بیرون نروند. به آنها میگوییم هر اتفاقی افتاد به ما بگویید. تجربیاتی هم که داشتیم برای بچهها تعریف میکنیم.
ما به بچهها آموزش میدهیم. میگوییم شبها بیرون نروند. به آنها میگوییم هر اتفاقی افتاد به ما بگویید. تجربیاتی هم که داشتیم برای بچهها تعریف میکنیم.
و در آخر از شما میخواهم در رابطه با دو مورد از قربانیان تجاوز که با آنها روبهرو بودید صحبت کنید.
یک مورد پسری است که وقتی ۵ ساله بود پدر و مادرش طلاق میگیرند و پسر نزد پدر زندگی میکند. پدر به طور مداوم او را مورد تجاوز قرار میداد، به طوری که کودک گمان میکرد که رابطه پدر و پسری همین است. وقتی ۱۲ ساله میشود در گفتوگو با یکی از دوستاش متوجه میشود که چنین نیست و سپس عمهی پسر به ما مراجعه کرد و تنها کاری که توانستیم انجام دهیم سپردن حضانت پسر به عمه بود.
مورد دیگر، تجاوز برادر به خواهر کوچکش که ۱۶ ساله بود. سپس دختر انجمن را پیدا کرد و مادرش در صحبت با ما گفت که: ما خانه خریدیم و هزینه وام مسکن را پسرم پرداخت میکند و از رفتار پسر با دختر هم خبر داشت ولی کاری نمیکرد. دختر را از خانواده به بهزیستی بردیم ولی به دلیل شرایط بد در بهزیستی دختر رضایت داد به خانه برگردد و ما هم نتوانستیم کاری کنیم و تنها به او آگاهی دادیم که تو حق داری در مقابل این عمل مقاومت کنی. چون خانههای امنی برای بچهها نداریم. بچهها تحمل شرایط نامساعد بهزیستی را ندارند و ترجیح میدهند به خانواده برگردند.
سوتیتر ۱
تجاوز فردی از نیاز جنسی کنترل نشده بر میآید ولی وقتی گروهی از افراد به فردی تجاوز میکنند به نظر من جامعه مقصر است و جامعه باعث شده چنین روح حیوانی در افراد رشد کند
سوتیتر ۲
قربانی تجاوز احساس میکند که حیوانی پست است که دیگران از او سوء استفاده میکنند و در آینده هم از برقراری رابطه جنسی باز میماند
یک مورد پسری است که وقتی ۵ ساله بود پدر و مادرش طلاق میگیرند و پسر نزد پدر زندگی میکند. پدر به طور مداوم او را مورد تجاوز قرار میداد، به طوری که کودک گمان میکرد که رابطه پدر و پسری همین است. وقتی ۱۲ ساله میشود در گفتوگو با یکی از دوستاش متوجه میشود که چنین نیست و سپس عمهی پسر به ما مراجعه کرد و تنها کاری که توانستیم انجام دهیم سپردن حضانت پسر به عمه بود.
مورد دیگر، تجاوز برادر به خواهر کوچکش که ۱۶ ساله بود. سپس دختر انجمن را پیدا کرد و مادرش در صحبت با ما گفت که: ما خانه خریدیم و هزینه وام مسکن را پسرم پرداخت میکند و از رفتار پسر با دختر هم خبر داشت ولی کاری نمیکرد. دختر را از خانواده به بهزیستی بردیم ولی به دلیل شرایط بد در بهزیستی دختر رضایت داد به خانه برگردد و ما هم نتوانستیم کاری کنیم و تنها به او آگاهی دادیم که تو حق داری در مقابل این عمل مقاومت کنی. چون خانههای امنی برای بچهها نداریم. بچهها تحمل شرایط نامساعد بهزیستی را ندارند و ترجیح میدهند به خانواده برگردند.
سوتیتر ۱
تجاوز فردی از نیاز جنسی کنترل نشده بر میآید ولی وقتی گروهی از افراد به فردی تجاوز میکنند به نظر من جامعه مقصر است و جامعه باعث شده چنین روح حیوانی در افراد رشد کند
سوتیتر ۲
قربانی تجاوز احساس میکند که حیوانی پست است که دیگران از او سوء استفاده میکنند و در آینده هم از برقراری رابطه جنسی باز میماند
گفتگو از پروانه رنجبر زاده
منبع: ماهنامه خط صلح
برای دریافت ماهنامه خط صلح اینجا کلیک کنید
جرس: نيروهاي آمريكايي امروز (جمعه) پايگاه اصلي خود در نزديكي بغداد را به دولت عراق تحويل دادند.
به گزارش ايسنا، به نقل از روزنامه مصري اليوم السابع، باري جانسون، سخنگوي ارتش آمريكا اعلام كرد كه پايگاه نظامي "ويكتوري" (اردوگاه پيروزي) كه پايگاه مهم آمريكاييها در عراق محسوب ميشود، صبح امروز طي يك مراسم رسمي به دولت عراق تحويل داده شد.
وي گفت: اين پايگاه ديگر تحت كنترل آمريكاييها نيست و اداره آن به طور كامل به دولت عراق واگذار شده است.
اين مسئول آمريكايي خاطرنشان كرد: هيچگونه مراسم رسمي براي تحويل اين پايگاه صورت نگرفت و تنها به محض امضاي سند ارائه آن به مسئولان عراقي اين پايگاه رسما به عراقيها تحويل داده شد.
پايگاه ويكتوري مقر اصلي نيروهاي آمريكايي در عراق طي دوران جنگ بوده است.
سخنگوي ديگر نيروهاي آمريكايي نيز در اين خصوص اظهار داشت: سربازان آمريكايي عصر پنجشنبه اين پايگاه را ترك كردند و پايگاه هوايي كه در همجواري پايگاه ويكتوري قرار داشت نيز به مسئولان وزارت خارجه تحويل داده شده است اما هنوز تعداد محدودي از سربازان آمريكايي در آنجا هستند.
اين در حالي است كه مراسم رسمي خروج نيروهاي آمريكايي از عراق روز پنجشنبه با حضور جو بايدن، معاون باراك اوباما و مسئولان عراقي در بغداد برگزار شد.
پس از اشغال عراق توسط نيروهایي به رهبري آمريکا در سال 2001، آمريکاييها محوطه يک مجتمع بزرگ مسکوني متعلق به صدام واقع در نزديکي فرودگاه بغداد را به عنوان مرکز فرماندهي خود برگزيدند و آن را "اردوگاه پيروزي" نام دادند.
در اوج حضور نظامي آمريکا در عراق، بيش از چهل و شش هزار نظامي آمريکايي در اين محل مستقر بودند.