برهنگی دماسنج دمکراسی است!
اکبر کرمی
برهنگی دماسنج دمکراسی است. برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیش نیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد.ویژه خبرنامه گویاعلیا ماجده المهدی، دختر بیست ساله ای است که مصر، جهان عرب و حتا جهان اسلام را به آتش کشیده است. علیا در مصر با گذاشتن تصویر عریان خود و دوست پسرش بر روی فیس بوک، توییتر و وبلاگ شخصی اش اضطراب های جنسی جامعه ی خود را عریان ساخته است و گام در راهی گذاشته است که پیشتر محمد البوعزیزی در تونس گذاشت. اگر "محمد" با قربانی کردن خود بهار عربی را کلید زد و خبرساز شد، علیا اما با به آتش کشیدن جهان عرب و سنت های باستانی آن واقعیت کابوسی را که در جهان عرب به بهار عربی تعبیر شده است به چالش کشیده است. او با عریان کردن تن خود تن بیمار این جهان پر از ویرانی را به نمایش گذاشته است.علیا اقدام خود را آزادی خواهانه می داند و در وبلاگ شخصی خود با عنوان "يادداشتهای يک زن انقلابی" در مواجهه با منتقدان و مخالفان رفتارش می نویسد «نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ ميلادی در دانشکده هنرهای زيبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت میشدند، قضاوت کنيد و کتابهای هنری را پنهان کرده، مجسمههای برهنه را بشکنيد، سپس در برابر آينه لخت شويد و بدنهای خود را که با ديد تحقيرآميز به آنها نگاه میکنيد به آتش بکشيد تا پيش از فرستادن اهانتهايی با مضمون تبعيض جنسی به من و نفی حق آزادی بيان من، برای هميشه از عقدههای جنسی خود رها شويد.»به باور من این داوری ستایش انگیز با وجود عجیب بودنش - برای ما که هزاره ها با "مرده های ورم کرده" همسفره و هم سفر بوده ایم - سخت محتاج تامل و بازاندیشی است و برای جامعه ی محافظه کار ما نیز می تواند الهام آفرین و عبرت انگیز باشد.برهنگی فارغ از داوری های ما در مورد آن، در مقام "یک حق" کلیدی ترین حقی است که همواره در نظام های دانایی ماقبل مدرن به چالش گرفته می شود و مورد نفی و نهی قرار می گیرد(1). تفکیک حق در معنای "درست بودن" از حق به معنای "حق داشتن" راه ما را برای داوری منصفانه تر در برابر اعتراض علیا و ادعایش باز می گذارد. به عبارت دیگر، اگر متناسب با الزامات یک جامعه ی مدرن و ارج شناسی جدید "حق داشتن" را مقدم بر "حق بودن" بدانیم، آن گاه می توانیم از خود بپرسیم: آیا علیا حق دارد تصویر برهنه ی خود را در اعتراض به آن چه در مصر و جهان عرب می گذرد در وبلاگ ها و صفحه های شخصی خود به نمایش بگذارد؟ممکن است در نادرست بودن چنین اقدامی بتوانیم ساعت ها فلسفه، اخلاق، دین و حتا "تاریخ تمدن" ببافیم، اما این همان موضوعی است که علیا به چالش کشیده است و روشن است که با تفکیک بالا، لاجرم باید از داوری پیشینی پرهیخت. به عبارت دیگر، داوری در این امور، پسینی می باشد و تنها پس از حل و فصل "حق" در معنای "حق داشتن" است که می توانیم به آن ها مراجعه کنیم(2). یعنی "است ها"ی ما باید همیشه مبتنی بر "بایدها"یمان باشد؛ بنابر این، حتا نقد رفتار علیا هم چون یک کنش سیاسی و پیش بینی نتایج احتمالی آن (هر چند می تواند بسیار مهم باشد) نمی تواند پیش از حل و فصل حقوق علیا به عنوان یک انسان در تسلط بر "بدن" و "سرنوشت" خود به کارمان بیاید(3).به نظر می رسد ما برای داوری در مورد رفتار علیا پیش از هر چیزی نیازمند داوری در مورد داوری های خودمان هستیم.شاخص های ما در داوری بر داوری های علیا چیست و از کجا آمده است؟ممکن است ما اخلاق، دین، سنت یا هر چیز دیگری را مبنای داوری خود قرار دهیم، اما این درست همان جایی است که علیا بر آن شوریده است و ناگزیر نمی تواند مبنای داوری ما باشد. به عبارت دیگر، پیش از آن که ما به خودمان آمده باشیم با تلنگر علیا به جهان پیش از سازش و قانون پرتاپ شده ایم. جهانی با گفت و گوهای بی پایان و گویندگان متکثر! در چنین جهانی، ختم هر گفت و گویی تنها به مدد دمکراسی ممکن است؛ تازه آن هم به شرطی که اطراف یک گفت و گو بخواهند و برگزینند که به توافق برسند. به عبارت دیگر، آزادی در مقام خواهش بی قید و شرط است و تنها ما می توانیم بر آزادی های خود قید بزنیم(4). یعنی در جهان جدید، بیرون بودن از هر توافقی یک حق است و نمی توان کسی را به واسطه ی بیرون بودن از یک توافق مورد نکوهش قرار داد. در چنین شرایطی این حجم خشونت و انبوه نفرتی که در لایه هایی از اجتماعات اسلامی نثار علیا شده است به چه معنایی است؟نباید فراموش کرد که حتا توافق های دمکراتیک همیشه موقتی، انعطاف پذیر و قابل نقد است. هیچ قیدی پیش از توافق و سازش به رسمیت شناخته نمی شود. به باور من، مخالفت با برهنگی حتا در چهارچوب نظام های دمکراتیک غیرممکن به نظر می رسد؛ چه، تضمین حقوق اقلیت ها (از جمله کسانی که بیرون از توافق ها قرار می گیرند) و حق خطا کردن (از جمله کسانی که با برخی از داوری ها و باورهای ما توافق ندارند) از امهات دمکراسی است.در چنین شرایطی است که از خود گذشتی علیا در به تصویر کشیدن عریان فرهنگ سترون اسلام گرایی در مصر و خطر آن در تحدید حقوق بشر (از جمله حقوق زنان) و تهدید دگرباشان اهمیت پیدا می کند. برهنگی به خودی خود مساله ی مهمی نباید باشد؛ چه در مصر امروز لابد همه می دانند که زنان و مردان بسیاری (حتا در اوان کودکی خود) هر روز و هر شب باید در بسترهای جنون جنایت، عریان شوند تا شهوت سیری ناپذیر این دایناسورهای جنسی ارضا شود! آن چه به این برهنگی اهمیت می دهد و آن را به صدر بسیاری از گزارش ها و نوشته می کشاند، اهمیت نمادین آن در به تصویر کشیدن برهنگی و سترونی اسلام گرایی در جهان جدید است. اسلام گرایی در برهنگی علیا برهنگی خود را به تماشا نشسته است و از داغ سنگین چنین تجربه ی ننگینی است که کمر به حذف علیا و خاموش کردن صدایش بسته است.برهنگی دماسنج دمکراسی است. برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیش نیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد. داوری ای که "دیگری" در آن حضور ندارد، فرسنگ ها از انصاف بیگانه است و نظام دانایی ای که در غیبت دیگری بر پا می شود، چیزی نیست مگر یک نادانی تلنبار شده.برهنگی هم در جایگاه خود، به عنوان نمادی از حاکمیت انسان بر شخصی ترین قلمرو خود (تن) و هم در جایگاه سمبلکیش، به عنوان نمادی از شفافیت و نبود سانسور، پتانسیل آن را دارد که کم و کیف باورها و رویاهای هر جامعه ای را به چالش بکشد و آن ها را در برابر آفتاب و هوای تازه قرار دهد.اضطراب های جنسی یک جامعه بیمار و ردگیری ردپای آن ها در اعتراض های خشمگنانه به اقدام شجاعانه ی علیا، آشکارا حقانیت علیا را در نگرانی هایش به نمایش می گذارد. مقایسه کنید این اقدام شجاعانه و زندگی ستایانه را با خود سوزی محمد البوعزیزی که به انقلاب های بهار عربی انجامید و از خود بپرسید: چرا غریزه ی مرگ، مرگ ستایی و خودآزاری تا این اندازه در میان ما عادی می نماید؟ و چرا ستایش از زندگی و رویاهای فردی این همه پر هزینه و عجیب است؟آشکار است که برهنگی در قاموس دایناسورهای عصر باستان که از خوابی هزاران هزار ساله برخاسته اند، گناهی نابخشودنی است؛ چه، آن چنان که علیا به درستی نوشته است، اینان از تصویر عریان خود و جامعه ای که در آن می زیند در برابر آیینه وحشت دارند؛ و شکستن آیینه، رفتار غریزی بدوی آنان در پایش از جهان لرزان باستانی شان است. خشمی که این دایناسورهای جنسی به علیا حواله می دهند، هیجان های انسان مچاله شده ای است که حتا جرات ایستاندن در برابر آیینه را از کف داده است و ترجیح می دهد از دالان های تاریخ با چشم بسته عبور کند! عجیب نیست اگر این سنگواره هایِ همیشه، همیشه اندیشه های بیمار و باورهای سخیف موروثی خود را پشت اخلاق، دین و تمدن پنهان می کنند و خشمی را که از حقارت خود اندوخته اند نثار دیگری می کنند. دیگری ای که هیچ گناهی ندارد، مگر پشت کردن به این میراث فلاکت بار و تلاش برای تنفس در هوایی تازه تر. نفرتی که نثار علیا می شود، به واقع خشمی است که از هزاره ها تحقیر و تحدید در ما انباشته شده است و ما در فرافکنی آن به کسانی هم چون علیا یکبار دیگر بر احساس حقارت ریشه دار خود سرپوش می گذاریم.پانوشت ها۱. این که در جوامع ماقبل مدرن برهنگی هم چون نمادی از فردیت و کثرت تهدید و تحدید می شود می تواند روی دیگری از "نیازهای معطوب به بقا" باشد که در این جوامع هنوز در مرتبه ای بالاتر و والاتر از "نیازهای معطوف به بیان خود" مورد توجه و تکریم است. نیازهای معطوف به بقا با اسطوره های وحدت گره خورده اند و در نتیجه از میان برداشتن نمودهای کثرت و نمادهای فردیت می تواند از دغدغه های وحدت طلبانه و خودپایانه ی بدوی پوست گیری کند.
برهنگی دماسنج دمکراسی است!
اکبر کرمی
برهنگی دماسنج دمکراسی است. برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیش نیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد.
ویژه خبرنامه گویا
علیا ماجده المهدی، دختر بیست ساله ای است که مصر، جهان عرب و حتا جهان اسلام را به آتش کشیده است. علیا در مصر با گذاشتن تصویر عریان خود و دوست پسرش بر روی فیس بوک، توییتر و وبلاگ شخصی اش اضطراب های جنسی جامعه ی خود را عریان ساخته است و گام در راهی گذاشته است که پیشتر محمد البوعزیزی در تونس گذاشت. اگر "محمد" با قربانی کردن خود بهار عربی را کلید زد و خبرساز شد، علیا اما با به آتش کشیدن جهان عرب و سنت های باستانی آن واقعیت کابوسی را که در جهان عرب به بهار عربی تعبیر شده است به چالش کشیده است. او با عریان کردن تن خود تن بیمار این جهان پر از ویرانی را به نمایش گذاشته است.
علیا اقدام خود را آزادی خواهانه می داند و در وبلاگ شخصی خود با عنوان "يادداشتهای يک زن انقلابی" در مواجهه با منتقدان و مخالفان رفتارش می نویسد «نخست درباره زنانی که در آغاز دهه ۷۰ ميلادی در دانشکده هنرهای زيبا به عنوان مدل در برابر نقاشان مرد لخت میشدند، قضاوت کنيد و کتابهای هنری را پنهان کرده، مجسمههای برهنه را بشکنيد، سپس در برابر آينه لخت شويد و بدنهای خود را که با ديد تحقيرآميز به آنها نگاه میکنيد به آتش بکشيد تا پيش از فرستادن اهانتهايی با مضمون تبعيض جنسی به من و نفی حق آزادی بيان من، برای هميشه از عقدههای جنسی خود رها شويد.»
به باور من این داوری ستایش انگیز با وجود عجیب بودنش - برای ما که هزاره ها با "مرده های ورم کرده" همسفره و هم سفر بوده ایم - سخت محتاج تامل و بازاندیشی است و برای جامعه ی محافظه کار ما نیز می تواند الهام آفرین و عبرت انگیز باشد.
برهنگی فارغ از داوری های ما در مورد آن، در مقام "یک حق" کلیدی ترین حقی است که همواره در نظام های دانایی ماقبل مدرن به چالش گرفته می شود و مورد نفی و نهی قرار می گیرد(1). تفکیک حق در معنای "درست بودن" از حق به معنای "حق داشتن" راه ما را برای داوری منصفانه تر در برابر اعتراض علیا و ادعایش باز می گذارد. به عبارت دیگر، اگر متناسب با الزامات یک جامعه ی مدرن و ارج شناسی جدید "حق داشتن" را مقدم بر "حق بودن" بدانیم، آن گاه می توانیم از خود بپرسیم: آیا علیا حق دارد تصویر برهنه ی خود را در اعتراض به آن چه در مصر و جهان عرب می گذرد در وبلاگ ها و صفحه های شخصی خود به نمایش بگذارد؟
ممکن است در نادرست بودن چنین اقدامی بتوانیم ساعت ها فلسفه، اخلاق، دین و حتا "تاریخ تمدن" ببافیم، اما این همان موضوعی است که علیا به چالش کشیده است و روشن است که با تفکیک بالا، لاجرم باید از داوری پیشینی پرهیخت. به عبارت دیگر، داوری در این امور، پسینی می باشد و تنها پس از حل و فصل "حق" در معنای "حق داشتن" است که می توانیم به آن ها مراجعه کنیم(2). یعنی "است ها"ی ما باید همیشه مبتنی بر "بایدها"یمان باشد؛ بنابر این، حتا نقد رفتار علیا هم چون یک کنش سیاسی و پیش بینی نتایج احتمالی آن (هر چند می تواند بسیار مهم باشد) نمی تواند پیش از حل و فصل حقوق علیا به عنوان یک انسان در تسلط بر "بدن" و "سرنوشت" خود به کارمان بیاید(3).
به نظر می رسد ما برای داوری در مورد رفتار علیا پیش از هر چیزی نیازمند داوری در مورد داوری های خودمان هستیم.
شاخص های ما در داوری بر داوری های علیا چیست و از کجا آمده است؟
ممکن است ما اخلاق، دین، سنت یا هر چیز دیگری را مبنای داوری خود قرار دهیم، اما این درست همان جایی است که علیا بر آن شوریده است و ناگزیر نمی تواند مبنای داوری ما باشد. به عبارت دیگر، پیش از آن که ما به خودمان آمده باشیم با تلنگر علیا به جهان پیش از سازش و قانون پرتاپ شده ایم. جهانی با گفت و گوهای بی پایان و گویندگان متکثر! در چنین جهانی، ختم هر گفت و گویی تنها به مدد دمکراسی ممکن است؛ تازه آن هم به شرطی که اطراف یک گفت و گو بخواهند و برگزینند که به توافق برسند. به عبارت دیگر، آزادی در مقام خواهش بی قید و شرط است و تنها ما می توانیم بر آزادی های خود قید بزنیم(4). یعنی در جهان جدید، بیرون بودن از هر توافقی یک حق است و نمی توان کسی را به واسطه ی بیرون بودن از یک توافق مورد نکوهش قرار داد. در چنین شرایطی این حجم خشونت و انبوه نفرتی که در لایه هایی از اجتماعات اسلامی نثار علیا شده است به چه معنایی است؟
نباید فراموش کرد که حتا توافق های دمکراتیک همیشه موقتی، انعطاف پذیر و قابل نقد است. هیچ قیدی پیش از توافق و سازش به رسمیت شناخته نمی شود. به باور من، مخالفت با برهنگی حتا در چهارچوب نظام های دمکراتیک غیرممکن به نظر می رسد؛ چه، تضمین حقوق اقلیت ها (از جمله کسانی که بیرون از توافق ها قرار می گیرند) و حق خطا کردن (از جمله کسانی که با برخی از داوری ها و باورهای ما توافق ندارند) از امهات دمکراسی است.
در چنین شرایطی است که از خود گذشتی علیا در به تصویر کشیدن عریان فرهنگ سترون اسلام گرایی در مصر و خطر آن در تحدید حقوق بشر (از جمله حقوق زنان) و تهدید دگرباشان اهمیت پیدا می کند. برهنگی به خودی خود مساله ی مهمی نباید باشد؛ چه در مصر امروز لابد همه می دانند که زنان و مردان بسیاری (حتا در اوان کودکی خود) هر روز و هر شب باید در بسترهای جنون جنایت، عریان شوند تا شهوت سیری ناپذیر این دایناسورهای جنسی ارضا شود! آن چه به این برهنگی اهمیت می دهد و آن را به صدر بسیاری از گزارش ها و نوشته می کشاند، اهمیت نمادین آن در به تصویر کشیدن برهنگی و سترونی اسلام گرایی در جهان جدید است. اسلام گرایی در برهنگی علیا برهنگی خود را به تماشا نشسته است و از داغ سنگین چنین تجربه ی ننگینی است که کمر به حذف علیا و خاموش کردن صدایش بسته است.
برهنگی دماسنج دمکراسی است. برهنگی "پیش از دمکراسی"، پیش نیازها و پتانسیل های دمکراسی خواهی را به چالش می کشد و "پس از دمکراسی" بنیادهای و استانداردهای آن را! به باور من، هیچ سازمایه فرهنگی/ تاریخی دیگری – دست کم در جهان اسلام - چنین توان و تحملی را ندارد؛ چه، تنها تحمل برهنگی، پذیرش و به رسمیت شناختن آن است که می تواند نشان دهد یک جامعه به چه میزان به "دیگری" که چیزی نیست جز باورها و داوری هایش حرمت می گذارد. داوری ای که "دیگری" در آن حضور ندارد، فرسنگ ها از انصاف بیگانه است و نظام دانایی ای که در غیبت دیگری بر پا می شود، چیزی نیست مگر یک نادانی تلنبار شده.
برهنگی هم در جایگاه خود، به عنوان نمادی از حاکمیت انسان بر شخصی ترین قلمرو خود (تن) و هم در جایگاه سمبلکیش، به عنوان نمادی از شفافیت و نبود سانسور، پتانسیل آن را دارد که کم و کیف باورها و رویاهای هر جامعه ای را به چالش بکشد و آن ها را در برابر آفتاب و هوای تازه قرار دهد.
اضطراب های جنسی یک جامعه بیمار و ردگیری ردپای آن ها در اعتراض های خشمگنانه به اقدام شجاعانه ی علیا، آشکارا حقانیت علیا را در نگرانی هایش به نمایش می گذارد. مقایسه کنید این اقدام شجاعانه و زندگی ستایانه را با خود سوزی محمد البوعزیزی که به انقلاب های بهار عربی انجامید و از خود بپرسید: چرا غریزه ی مرگ، مرگ ستایی و خودآزاری تا این اندازه در میان ما عادی می نماید؟ و چرا ستایش از زندگی و رویاهای فردی این همه پر هزینه و عجیب است؟
آشکار است که برهنگی در قاموس دایناسورهای عصر باستان که از خوابی هزاران هزار ساله برخاسته اند، گناهی نابخشودنی است؛ چه، آن چنان که علیا به درستی نوشته است، اینان از تصویر عریان خود و جامعه ای که در آن می زیند در برابر آیینه وحشت دارند؛ و شکستن آیینه، رفتار غریزی بدوی آنان در پایش از جهان لرزان باستانی شان است. خشمی که این دایناسورهای جنسی به علیا حواله می دهند، هیجان های انسان مچاله شده ای است که حتا جرات ایستاندن در برابر آیینه را از کف داده است و ترجیح می دهد از دالان های تاریخ با چشم بسته عبور کند! عجیب نیست اگر این سنگواره هایِ همیشه، همیشه اندیشه های بیمار و باورهای سخیف موروثی خود را پشت اخلاق، دین و تمدن پنهان می کنند و خشمی را که از حقارت خود اندوخته اند نثار دیگری می کنند. دیگری ای که هیچ گناهی ندارد، مگر پشت کردن به این میراث فلاکت بار و تلاش برای تنفس در هوایی تازه تر. نفرتی که نثار علیا می شود، به واقع خشمی است که از هزاره ها تحقیر و تحدید در ما انباشته شده است و ما در فرافکنی آن به کسانی هم چون علیا یکبار دیگر بر احساس حقارت ریشه دار خود سرپوش می گذاریم.
پانوشت ها
۱. این که در جوامع ماقبل مدرن برهنگی هم چون نمادی از فردیت و کثرت تهدید و تحدید می شود می تواند روی دیگری از "نیازهای معطوب به بقا" باشد که در این جوامع هنوز در مرتبه ای بالاتر و والاتر از "نیازهای معطوف به بیان خود" مورد توجه و تکریم است. نیازهای معطوف به بقا با اسطوره های وحدت گره خورده اند و در نتیجه از میان برداشتن نمودهای کثرت و نمادهای فردیت می تواند از دغدغه های وحدت طلبانه و خودپایانه ی بدوی پوست گیری کند.
گفتوگو با علیا ماجده المهدی:برهنه میشوم تا باشم
برگردان: نون- الف
این کار او همچنین لیبرالها را نگران کرده تا مبادا پس از انتخاب احتمالی آنها در انتخابات هفته آینده، بر چشمانداز سیاسی آنها تاثیر بگذارد. علیا ماجده المهدی خودش را آتئیست میخواند. او پنجماه گذشته را با دوست پسرش زندگی کرده که یک وبلاگنویس به نام کریم عامر است. کریم سال ۲۰۰۶ به دلیل انتقاد از اسلام و توهین به رئیسجمهور سابق، حسنی مبارک، به چهارسال زندان محکوم شد. گفتوگویی که میخوانید، گفتوگوی اختصاصی علیا ماجده المهدی با سیانان است.
به چه دلیل عکسی برهنه از خودت روی توییتر منتشر کردی و چرا در آن عکس جوراب ساق بلند زنانه مشکی و کفشهای پاشنه بلند قرمز به پا داشتی؟
علیا ماجده المهدی: پس از اینکه عکسم از روی فیسبوک حذف شد، یکی از دوستان مذکرم از من پرسید: آیا میتوانم عکست را روی توییتر منتشر کنم یا نه؟ من پذیرفتم چرا که از زن بودن خود شرمنده نیستم، آن هم در جامعهای که زنان در آن چیزی نیستند جز ابژههای جنسی که هر روز مورد آزار و اذیت مردانی قرار میگیرند که هیچ چیز راجع به سکس و اهمیت زن نمیدانند. این عکس برای من نوعی "بیان بودن" است. من بدن انسان را بهترین فضای بازنمایی هنری این موضوع میبینم. من عکس را شخصاً با استفاده از تایمر دوربینم گرفتم. رنگهای قوی قرمز و مشکی روی من تاثیرگذار بودند.
درون بدنی که در آن عکس برهنه میبینیم واقعاً چه کسی هست؟
من میخواهم متفاوت باشم. عاشق زندگیام و بیش از هر چیزی عاشق هنر، عکاسی و بیان اندیشههای خود از طریق نوشتن هستم. به همین خاطر بود که در رشته مطالعات رسانهها درس خواندم و امیدوارم بتوانم به جهان تلویزیون راه پیدا کنم تا از آن طریق بتوانم حقیقت را به نمایش بگذارم در برابر دروغهای بیشماری که هر روز در این جهان بار آن را بر دوش میکشیم. من تصور نمیکنم که تنها راه بچهدار شدن ازدواج است، از نگاه من فقط عشق مطرح است.
واکنش والدین مسلمان شما چه بود؟ احساس آنها نسبت به زندگی با دوست پسرت بدون آیین ازدواج چیست؟
آخرین بار ۲۴ ساعت پیش با آنها حرف زدم. مایلند که از من حمایت کنند و به من نزدیکتر شوند؛ خصوصا پس از انتشار عکسها، اما هنوز هم کریم را متهم میدانند که من را شستوشوی مغزی داده است. اما او تمام مدت از من حمایت کرده است. من چندماه پیش به خاطر اینکه والدینم سعی کردند زندگیام را از طریق عدم پرداخت شهریه دانشگاهم کنترل کنند، از اییوسی (دانشگاه آمریکایی قاهره) اخراج شدم.
رسانهها به تو میگویند انقلابی اما تو در ماه فوریه در طول مدت ۱۸ روزِ انقلاب در میدان تحریر نبودی. آیا جدا از عکس برهنهای که در فضای مجازی گذاشتی، روحیه سیاسی در تو وجود دارد؟
من هرگز سیاسی نبودم. بار اول در روز ۲۷ ماه مه به تظاهرات پیوستم چرا که احساس میکردم به حضور و تصمیمگیری من نیاز هست. باید آینده مصر را عوض میکردم و از این رو دیگر ساکت نماندم. اینجا لازم است که روشن کنم من جزئی از جنبش ششم آوریل (گروهی سیاسی در مصر که از پیشروان انقلاب در مصر بودند) نیستم چرا که اخیراً شایعاتی در این زمینه توسط حزب دموکراتیک ملی مبارک شنیده میشود. آنها میخواهند روی بازخوردهای عکس سرمایهگذاری کنند.چیزی که مرا شگفتزده کرد بیانیه جنبش ششم آوریل بود که در آن مشخص کرده بودند که علیا ماجده المهدی جزئی از سازمان ما نیست و اینکه آنها آتئیسم را اصلاً قبول ندارند. کجاست آن لیبرالیسم و دموکراسیای که مدعیاش بودند؟ آنها برای جاهطلبیهای سیاسی خود تنها آنچه را میگویند که جامعه میخواهد.
نظرت راجع به آزمایش اجباری باکرگی چیست که ارتش مصر از دهها دختری میگیرد که در میدان تحریر بازداشت شدهاند؟
به اعتقاد من این موضوع دقیقاً نوعی تجاوز است. در درجه اول آن ارتشیهایی که این تست را انجام میدهند باید مجازات شوند چرا که بدون رضایت دخترها چنین کاری را انجام دادهاند، اما به جای آن دخترها باید شرمنده باشند و بسیاری از آنها به اجبار سکوت کنند.
آیا در این انقلاب جنسی، تو سکس ایمن را هم تجربه کردی؟
اغلب مصریها درباره سکس پردهپوشی میکنند، چرا که با این تفکر بزرگ میشوند که سکس چیز بدی است و کثیف است و در مدارس هیچ حرفی از سکس زده نمیشود. سکس برای اکثریت فقط مردی است که از زنی استفاده میکند و هیچ ارتباطی بین آنها نیست و بچهها تنها بخشی از این معادلهاند.
برای من اما سکس بیان احترام است؛ دغدغهای برای بیان عشق که در سکس جمع میشود تا هر دو طرف را راضی کند. من سکس ایمن را تجربه کردهام، اما قرص نمیخورم چرا که مخالف سقط جنین هستم. از دست دادن بکارتم در سن ۱۸ سالگی برای من همراه با لذت بود، چرا که با مردی بودم که عاشقش بودم و ۴۰ سال از من بزرگتر بود. کریم عامر مرد دوم زندگی من است و دومین عشقم.
وضعیت زنان را در "مصر جدید" چطور میبینی و آیا اگر انقلاب به موفقیت نرسد کشورت را ترک میکنی؟
من ابداً نسبت به انقلاب مثبت فکر نمیکنم تا زمانی که شاهد فوران یک انقلاب اجتماعی نباشیم. زنان زیر سایه اسلام تنها ابژههایی برای استفاده خانگیاند، اما من جایی نمیروم و تا آخر علیه تبعیضها خواهم جنگید. زنان بسیاری حجاب به سر میکنند تنها به خاطر فرار از آزار و اذیت هنگام راه رفتن در خیابانها. من از این متنفرم که جامعه به روی همجنسگرایان برچسب غیرعادی میگذارد. تفاوت که غیر عادی نیست!
برنامه آیندهات با کریم چیست و فکر میکنی ادامه کلنجار رفتن با این گرفتاری جدید بدنامی برایت سخت باشد؟
در این ماجرا پی بردم که دوستانم واقعاً چه کسانی هستند و کریم را دارم که مرا عاشقانه دوست دارد. او به عنوان ناظر رسانهای مشغول به کار است و من نیز به دنبال کار میگردم. از چیزهای ساده در زندگی استقبال کردهام و به هر کلمهای که میگویم اعتقاد دارم. دوست دارم در خطر زندگی کنم و تحت فشار همه تهدیدهایی باشم که به گوشم میرسند تا آنجا که آزادی واقعیای را به دست بیاورم که همه مصریها برای آن میجنگند و روزانه برای آن میمیرند.
منبع:
سیانان
پول گرفتن در حوزه سیاست و حقوق بشر، اما و اگر ندارد
هر زمان که 60 میلیون امریکایی، ثروتمندترین کشوردنیا و قویترین نیروی نظامی دنیا، بیمه درمانی حداقلی مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، آن وقت من میتوانم قبول کنم که آمریکاییان، دلشان برای مردم کشورهای دیگر میسوزد و حاضرند پولهایشان را برای آزادی آنها خرج کنند.
و فرق است میان دو مرگ
مرگ دو پرنده در قفس
که یکی در فراق آزادی خود را به دیوار زد و مرد
و دیگری ترکید از فرط پرخوری دانههای مفت.
- مصطفی مهرزادی
- مصطفی مهرزادی
آقای دکتر مجید محمدی، در مقالهای تحت عنوان «همه از دولتها پول میگیرند اما ...» مانند آخوندها که برای نتیجه گرفتن، به صحرای کربلا میزنند، برای تطهیر خود و کسانی که رو به قبله کاخ سفید برای گشایش مالی، دعا میکنند به صحرای نوادا زده است.
بعید است اقای محمدی با تجاربی که در امور سیاست دارند و در دورانی که مسولیت «گذار» را به عهده داشتهاند، ندانند که پولهای دولتهای غربی، به هر جریان و مؤسسه خیریه و نهادهای غیرانتفاعی تخصیص میدهند، چارچوبهای مشخصی دارد که از ان نمیشود خارج شد. زیرا پولهایی است که از محل مالیات مردم آن کشور، هزینه میشود. اصولا پولهای دولتی، نمیتوانند برای کارهای سیاسی هزینه شوند مگر اینکه پوششی به آن داده شده باشد .
به همین دلیل هست که سازمانهای جاسوسی از سیا تا وزارت اطلاعات، در قاچاق مواد مخدر و قاچاقهای دیگر دست دارند. درآمدهای غیرقانونی که به این سازمانها اجازه میدهد بدون نگرانی از حسابرسیهای نهادهای ذیربط و با دستهای باز به نیروهای مورد نظر سیاسی خود پرداخت کنند.
اینکه یک مؤسسه علمی یک دانشجوی دکترا و یا متخصص را استخدام میکند، به این دلیل هست که از نظر علمی، متخصصین مهاجر، از نظر علمی از متخصین سفیدپوست آمریکایی و یا کانادایی، بالاتر هستند. زیرا بیشتر کار میکنند و کمتر حقوق میگیرند. دانشگاههای کانادا، از این متخصصین ایرانی که با حقوق بخور و نمیر، کارهای تحقیقاتی میکنند، فراوان دارد.
البته استثنا را هم باید در نظر گرفت و آنهم در آمریکا و نه در کانادا، تخصیص بورسیه به برخی از فعالین سیاسی ایرانی در دانشگاههای آمریکا است که سفیدپوستان امریکایی در این حوزه، عموما برتر هستند ولی بدلایل سیاسی و یا پارتیبازی، به این گروه داده میشود. با توجه به شرایط سخت سیاسی زندگی در ایران، من بر کسی ایرادی نمیگیرم .
بخش عمدهای از هزینههای تحقیقات دانشگاهها، توسط شرکتهای چند میلیارد دلاری و برخی توسط وزارت دفاع آمریکا تامین میشود. مثلا وزارت دفاع امریکا، هزینه عمدهای از تحقیقات امایتی را پرداخت میکند. در ازای این تامین بودجه، تمامی یافتهها و دانشهای علمی به این مؤسسات تعلق دارد. دانشگاه و یا فرد تحقیقکننده نمیتوانند ادعایی بر این کشفیات و ساختهها که تولید خود آنها و یا مجموعهای از آنها هست داشته باشند.
هنوز یک دانشمند آمریکایی دوران زندان خود را بدلیل اینکه، نتایج تحقیقات خود در آزمایشگاه، را به مؤسسه تامینکننده بودجه تحقیق نداده است، میگذراند. زیرا این تحقیقات را حاصل تلاش خود و متعلق به خود میداند. مجله تایم چند سال پیش گزارشی از وی تهیه کرده بود.
یک شهروند آمریکایی را برای شرکت در این پروژهها نمیتوان ملامت کرد، هر چند نتایج بسیاری از این تحقیقات در سرزمینهای دیگران و عمدتا آسیا و آفریقایی بر اثر امتحان، به دست میآید .
همانگونه که برای شهروند آمریکایی، عضویت در سازمان سیا و یا وزارت دفاع امریکا، کاری عادی است ولی برای یک شهروند ایرانی آمریکایی، این همکاریها، اگر چه قانونی است ولی غیراخلاقی است.
در کانادا، دولت محافظهکار هارپر که به شدت طرفدار اسرائیل است، بودجه چند ده هزار دلاری یک مؤسسه کانادایی حقوق بشری را در سال 2010 کم کرد. «گروه رایت و دمکراسی» (1) . هارپر افرادی طرفدار اسراییل را در این موسسه منصوب کرد. علت این سختگیریها این بود که این مؤسسه در حوزه خاورمیانه د ر زمان جنگ 22 روزه غزه ، درمورد اینکه آیا اسرائیل حقوق بشر را نقض کرده است، تحقیق کرده بود. این مؤسسه بودجه خود را از وزارت امورخارجه دریافت میکند و برای دولت کانادا جنبه مشورتی داشته است.
اخیرا، داستان یک مترجم افغان (سید شاه شریفی) (2) در روزنامه تورنتو استار، در مورد عدم ویزای مهاجرت به کانادا، منتشر شد. این مترجم که به نوشته 11، سرباز کانادایی، با کارهایش در هنگام ماموریت، جان سربازان کانادایی را نجات داده بود، علیرغم اینکه جانش توسط طالبان، تهدید شده است، رد صلاحیت میشود. وزیر مهاجرت کانادا، جیسون کنی، طی نامهای اننقادآمیز از تورنتو استار نوشت، این افراد برای کارهایشان حقوق دریافت کردهاند .
یکی از افسران نوشت، اگر این مترجم کانادایی بود، حتما مدال افتخار گرفته بود .
مثال زیاد است، اگر جلال طالبانی و مسعود بارزانی نمیتوانند در مورد گلولهباران مناطق روستایی اقلیم کردستان، موضع جدی بگیرند، بدین دلیل است که دولتهای شاه و جمهوری اسلامی سالانه میلیونها دلار به این دو کمک کردهاند. اگر صدام حسین، بعد از مرگ خمینی، اجازه حمله به مجاهدین را نمیدهد، و باعث شکست تحلیل آنها در مورد اینکه رژیم با مرگ خمینی، سقوط خواهد کرد، میشود، بدلیل این است که منافع صدام اینگونه طلب میکند .
اگر دولت نوری مالکی، همراه با تهران عمل میکند برای این است که آنها توسط جمهوری اسلامی در دوران تبعیدشان در ایران، حمایت مالی و تسلیحاتی شده بودند.
اگرمقتدی صدر از تهران، حرف شنوی دارد، به این دلیل است که در زمانی که آمریکاییها به دنبال وی بودند، وی در قم در حمایت سیاسی امنیتی جمهوری اسلامی بود .
در افغانستان، حمید کرزای در یک انتخابات نسبتا آزاد به سبک قبیلهای افغانستان و تحت حمایت امریکا، انتخاب میشود. به همین دلیل انتقادهای وی از حملات متعدد هوایی آمریکا که باعث کشته شدن بیگناهان میشود، از سوی امریکا نشنیده میشود. استاندار هرات، ارتباط خوبی با جمهوری اسلامی دارد زیرا جمهوری اسلامی، ساخت جاده ارتباطی و سوخت و سیمان و برق این استان همجوار ایران را تامین میکند .
امریکا به پاکستان در مورد حمایتش از طالبان انتقاد میکند، کمکهای میلیاردی خود را به ارتش پاکستان کم میکند.
دولت حماس بر خلاف تصور امریکا و اسرائیل بر سرکار میآید، اول از همه کانادا کمکهای خود را قطع میکند و بعد هم آمریکا و اروپا. و به این ترتیب دو دستی، حماس را به دامن جمهوری اسلامی میاندازند که با حمایتهای مالی خود، آرامش فکری از دولتمردان اسرائیلی را میگیرد.
حمایت امریکا از اروپای غربی و طرح مارشال، برای جلوگیری از گسترش کمونیزم بود. این در حالی است که اروپای متحد، امروزه یک رقیب اقتصادی برای امریکایی هست که با پولهایش، اروپای غربی را به سرعت پیشرفته کرد.
جای دور نرویم، در حوزه سیاست، در کشورهای لیبرال دمکرات، نمایندگان مجلس که با رأی مردم انتخاب میشوند، عموماْ مجبور هستند با حزب خود رای بدهند و نه با حوزه انتخابیه خود. در مواردی که نماینده با مردم حوزه انتخابیه خود همرای شود، مدتی و یا بر ای همیشه از آن حزب کنار گذاشته میشود .
بوش پسر، زن سفیر، را که عضو سیا بود به دلیل مخالفت همسر با حمله به عراق، را فاش کرد. پس چگونه میشود سیاسی بود و از یک دولت خارجی کمک گرفت و مستقل هم بود.
از این مثالها کم نیستند. پول گرفتن از هر دولت خارجی، در راستای منافع آن دولت خارجی است. در هیچ کجای دنیا، کمک مالی و تسلیحاتی بدون شرط نیست. اگر شما سراغ دارید، لطفا من را هم تصحیح کنید .
کمک مالی دریافت کردن از دولتهای خارجی و یا دیکتاتوریهای نظیر ایران، به هیچ وجه قابل توجیه نیست. اگر آگاهانه باشد، خیانت به کشور و مردم ایران هست .
تا گذشته، اقشار مختلف مردم ایران ، برای آزادی مبارزه کردهاند، دربدری، گرسنگی وسختی، زندان و شکنجه و تبعید و اعدام را تحمل کردند. اگر مردم در آمریکا و کانادا از نعمت آزادی بیان برخوردارند، حاصل مبارزات زنان و مردان این کشورها بوده است. آزادی مجانی به دست نمیآید ولی آزادی به دست دولتهای خارجی به دست نمیآید.
هر زمان که 60 میلیون امریکایی، ثروتمندترین کشوردنیا و قویترین نیروی نظامی دنیا، بیمه درمانی حداقلی مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، آن وقت من میتوانم قبول کنم که آمریکاییان، دلشان برای مردم کشورهای دیگر میسوزد و حاضرند پولهایشان را برای آزادی آنها خرج کنند.
در آن صورت هست که مردم حاضرند جان خود را برای چنین افرادی بدهند. یکی ازعلتهای، ادامه استبداد ولایت فقیه در ایران، رعایت نکردن این اصل که در سراسر دنیا جواب داده است، توسط برخی از جریانات اپوزیسیون قدرتطلبی بوده است که ذات مخالفتشان با جمهوری اسلامی، کسب قدرت بوده است و نه گسترش اخلاق و اصول برای آزادی و انسانیت .
باز هم جرس و کلمه؛ این بار در خصوص درج نامه محمد نوریزاد
با نگاهی به عملکرد گذشته سایتهای جرس و کلمه، خیلی سخت نیست که انسان به این نتیجه برسد که این دو سایت (و البته دیگر سایتهایی که ریشه در رژیم ج. ا دارند)، چگونه تا توانستهاند با خبرهایی که میتوانسته به شکلی برای گروه اکبر رفسنجانی و محمد خاتمی خوشایند نباشد با شیوههای بسیار غیراخلاقی برخورد کرده، با استفاده تکنیکهای ضد «کش آمدن» تمام سعی خود را درجهت «زهرگیری» از خبر به خرج دادهاند.
نامه یازدهم محمد نوریزاد حاوی سوالات صریح و بیپردهای از محمد خاتمی است.با نگاهی به عملکرد گذشته سایتهای جرس و کلمه، خیلی سخت نیست که انسان به این نتیجه برسد که این دو سایت (و البته دیگر سایتهایی که ریشه در رژیم ج. ا دارند)، چگونه تا توانستهاند با خبرهایی که میتوانسته به شکلی برای گروه اکبر رفسنجانی و محمد خاتمی خوشایند نباشد با شیوههای [دور از اخلاق حرفهای] برخورد کرده، با استفاده تکنیکهای ضد «کش آمدن» تمام سعی خود را درجهت «زهرگیری» از خبر به خرج دادهاند و از بکار بردن هیچ کدام از روشهای زیر نیز روگردان نبودهاند:
منعکس نکردن خبر
ناقص درج کردن خبر
دیر درج کردن خبر
کوتاه درج کردن خبر از لحاظ زمانی( دیر منعکس کردن و زود برداشتن اخبار مهم) برای رفع تکلیف و گرفتن «زهر» مطلبی که مجبور به درج آن بودهاند.
این سایتها (دست کم جرس و کلمه) در این میان، و بعد از آخرین جریان دستکاری و ناقص درج کردن نامه قبلی نوریزاد که در آن به خاتمی هم اشاره شده بود، با اعتراض شماری از ایرانیان، از جمله خود بنده مواجه شدند که با بالا گرفتن آنها و درج اعتراضات در سایتهای مختلف نظیر خودنویس و خبرنت و ....به زنگ خطری برای این عزیزان تبدیل شد که یکی از نتایجش اصلاح خبر دستکاری شده نوریزاد (البته به صورت بسیار ناشیانه) بود!
امروز که اینترنت و رسانههای آزاد به ما امکان تاثیرگذاری در جریانات را میدهند، بر تکتک ما ایرانیان است که با چشمان باز و هوشیاری کامل، رفتار این سایتها را زیر ذرهبین بگذاریم و مراقب باشیم که این سایتها به قوانین نوشته و نانوشته مطبوعاتی و اخلاقی گردن بگذارند، و آنها را در خصوص خبررسانی زیر پا نگذارند.افسوسهای با مزهی روزمره، مغالطههای روشنفکرانه [آقای گنجی]!
از آنجا که الان صدای اعتراض مردم در نمیآید و بر علیه دیکتاتور مردم خودشون شورش نمیکنند پس حتما دیکتاتور را میخواهند و دخالت نظامی خارجی مجاز نیست!
۱. حالا آقای خامنهای هم بره، چیزی که درست نمیشه! مردم ما دیکتاتورپرور هستند، این میره یکی دیگه رو میفرستیم اون بال؛ هیچ بدی نرفته که بدتری جاش رو نگیره.
(اگر واقعا این طوری باشه، بعد از هزاران سال که از اجرای این قانون بد-بدتر به قدمت دنیا میگذره، امروز میبایست شاهد یک دنیای ویرانهی مخروبه به رهبری خونریزترین دیکتاتورهای بیرحم زبوننفهم (ارتقا یافته در طول تاریخ) میبودیم! به اضافه: گاندی از کدام بدی بدتر بود! یا ماندلا، یا...)
۲. غرب ششصد سال پیش رنسانس کرد که حالا به اینجا رسیده، پس ما که هنوز رنسانس نکردیم حداقل ششصد سال از غرب عقبیم.
(حالا نمیگه اون موقع که غرب رنسانس کرد، الگویی مثل «غرب» رو در مقابل خودش نداشت که کارش ششصد سال طول نکشه!)
۳. [بخشی از] مردم ناآگاهاند! میدیدی چه جوری دنبال ماشین احمدی واسه سیب زمینی و یک قرون پول میدویدند! این جامعه حالا حالاها به کار ریشهای نیاز داره!
(حالا نمیگه خب از این جور تب کردنها، تو کشورهای متمدن هم اتفاق افتاده! مگه هیتلر نبود، یا موسیلینی، یا فرانکو! مگه مردم (ناآگاه) کم دنبال این آدم ها راه افتادند! اما هیچ آلمانی یا ایتالیایی با فرهنگی نتیجه نگرفت: افسوس! این جامعه و تمدن آلمانی (ایتالیایی) هیچ چی ازش در نمیاد و حالا حالاها کار داره.)
۴. [بخشی از] ما مردم تنبل، بیکار و بیعار و از خود راضی هستیم، حالا اینها بروند هم هیچ چی عوض نمیشه. [...]
۵. از آنجا که الان صدای اعتراض مردم در نمیآید و بر علیه دیکتاتور مردم خودشون شورش نمیکنند پس حتما دیکتاتور را میخواهند و دخالت نظامی خارجی مجاز نیست!
(این یکی، فشردهی یکی از استدلالهای اخیر اکبر گنجی است از سلسله استدلالهای جنجالی اخیرش؛ و من نظری ندارم!)
سرلشکر رشید: قدرت موشکی ایران به پشتوانه حسن تهرانی مقدم ایجاد شده است
جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران می گوید قدرت موشکی جمهوری اسلامی به پشتوانه حسن تهرانی مقدم ایجاد شده و آنچنان است که در صورت حمله اسرائیل، همه مراکز این کشور را درهم خواهد کوبید.
سرلشکرغلامعلی رشید افزوده است که آمریکا و اسرائیل درانفجار اخیر در پادگاه سپاه در ملارد ِکرج دست نداشتند، چون حسن تهرانی مقدم، فرمانده سازمان جهاد خودکفایی سپاه که درآن انفجار کشته شد، مسائل امنیتی را بشدت رعایت می کرد.
برادرحسن تهرانی مقدم به روزنامه ایران گفته بود که این فرمانده سپاه درحال آزمایش نهایی یک موشک دوربُرد بوده که انفجار رخ داد، اما سپس این گفته را تکذیب کرد.
سرلشکرغلامعلی رشید افزوده است که آمریکا و اسرائیل درانفجار اخیر در پادگاه سپاه در ملارد ِکرج دست نداشتند، چون حسن تهرانی مقدم، فرمانده سازمان جهاد خودکفایی سپاه که درآن انفجار کشته شد، مسائل امنیتی را بشدت رعایت می کرد.
برادرحسن تهرانی مقدم به روزنامه ایران گفته بود که این فرمانده سپاه درحال آزمایش نهایی یک موشک دوربُرد بوده که انفجار رخ داد، اما سپس این گفته را تکذیب کرد.
اتحادیه عرب اصلاحات پیشنهادی سوریه در طرح این اتحادیه را رد کرد
اتحادیه عرب اصلاحات پیشنهادی رئیس جمهوری سوریه درطرح این اتحادیه را رد کرد. در بیانیه ی اتحادیه عرب در قاهره، آمده است که اصلاحات مورد نظر بشار اسد در این طرح که برای پایان دادن به بحران سیاسی در سوریه ارائه شده، ماموریت ناظرانی را که این اتحادیه خواستار اعزام آنهاست، بطور چشمگیری تغییر می دهد.
مهلت اتحادیه عرب به دولت سوریه شنبه شب پایان یافت.
از سوی دیگر بشار اسد روز یکشنبه گفت که هرگز در برابر فشارهای خارجی تسلیم نخواهد شد.
اتحادیه عرب اعلام کرده است که روز پنج شنبه در مورد سوریه نشست اضطراری تشکیل می دهد.
مهلت اتحادیه عرب به دولت سوریه شنبه شب پایان یافت.
از سوی دیگر بشار اسد روز یکشنبه گفت که هرگز در برابر فشارهای خارجی تسلیم نخواهد شد.
اتحادیه عرب اعلام کرده است که روز پنج شنبه در مورد سوریه نشست اضطراری تشکیل می دهد.
الیاس حضرتی در گفتوگو با دویچه وله: روزنامه اعتماد توقیف شد
الیاس حضرتی مدیرمسئول روزنامه اعتماد به دویچه وله گفت، پس از اعلام دادستانی به وزارت ارشاد روزنامه اعتماد به اتهام "نشر اکاذیب" به مدت دو ماه توقیف شد. به گفته آقای حضرتی گفتوگو با جوانفکر از دلایل توقیف روزنامه است.
روزنامه اعتماد به مدت دو ماه توقیف شده است. الیاس حضرتی مدیر مسئول روزنامه اعتماد به دویچه وله گفت: «امروز ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه به من زنگ زدند و اعلام کردند روزنامه اعتماد به مدت دو ماه توقیف شده است.»
آقای حضرتی درباره این که چه مرجعی توقیف روزنامه را اعلام کرده توضیح داد: «دادستانی به وزیر ارشاد اعلام کرده است و بعد هم از وزارت ارشاد به ما اعلام کرد روزنامه توقیف شده است.»
بشنوید: توضیحات الیاس حضرتی، مدیرمسئول روزنامه اعتماد پس از توقیف
آقای حضرتی همچنین درباره علت توقیف روزنامه اعتماد به دویچه وله گفت: «متن توقیف روزنامه را فرستادهاند ولی هنوز به دست ما نرسیده است. شفاهی گفتند روزنامه به علت "نشر اکاذیب" توقیف شده است. به مورد خاصی اشاره نکردند اما فکر میکنم به دلیل مصاحبه با آقای جوانفکر و شاید به علت تیتر پنجشنبه روزنامه درباره آقای موسوی و آقای کروبی روزنامه توقیف شده باشد.»
شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۰، علیاکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی محمود احمدینژاد در گفتوگو با روزنامه اعتماد به دفاع از عملکرد دولت محمود احمدینژاد و اطرافیان او در برابر اتهامات اصولگرایان پرداخته بود.
روز پنجشنبه نیز اعتماد با در گزارشی با عنوان "تشريح وضعيت موسوی و كروبی در سازمان ملل"، اظهارات محمودجواد لاریجانی را چاپ کرده بود که در آن وی ادعا کرده آقایان موسوی و کروبی با "دستور قضايی و محاكمه در حصر خانگی" قرار گرفتهاند.
تجمع اعتراضی کارگران در مقابل مجلس، در سالروز تصویب قانون کار
در سالروز تصویب قانون کار، جمعی از کارگران در مقابل مجلس اسلامی ایران تجمع کردند. به گزارش خبرگزاری ایسنا، این تجمعها شامل تشکلهای بازنشستگی کارگری شهر ری به دلیل عدم پرداخت حقوق و مزایا و کارگران برخی از کارخانجات و بنگاههای اقتصادی بخش خصوصی به دلیل به خطر افتادن امنیت شغلی و بیکاری چند ماهه خود بودند. نادر قاضی پور، نایب رئیس فراکسیون کارگری مجلس اسلامی، روز یکشنبه (۲۹ آبان / ۲۰ نوامبر) در تذکری با اشاره به حضور کارگران در گردادگرد مجلس در زیر باران، از بی توجهی به حقوق کارگران از سوی دولت انتقاد کرد.علیرضا محجوب نیز در نطقی از حق اعتراض صنفی کارگران سخن گفت و با انتقاد به نادیده گرفتن موضوعهایی چون تعیین حداقل دستمزد در قانون کار گفت: «متاسفانه حق اعتراض کارگران گرفته شده و صدایشان خاموش است.»
درخواستها برای تحویل سیفالاسلام قذافی به دیوان بینالمللی لاهه
در پی دستگیری سیفالاسلام قذافی، مقامهای لیبی اعلام کردند که وی باید در کشور دادگاهی شود. ولی دادستان دیوان بینالمللی جنایی در لاهه، نهادهای حقوق بشری، اتحادیه اروپا و آمریکا خواستار تحویل وی به دیوان لاهه هستند.
شبهنظامیان دولت موقت لیبی موفق به دستگیری سیفالاسلام قذافی شدند. این پسر ۳۹ سالهی سرهنگ قذافی قرار بوده، جانشین پدر شود. روز شنبه (۱۹نوامبر/۲۸ آبان) دستگیری سیفالاسلام موجی از شادی را در میان مردم لیبی برانگیخت.
سیفالاسلام قذافی تحت پیگرد دیوان بینالمللی جنایی در لاهه بوده و حکم دستگیری او صادر شده است. وی متهم به جنایت علیه بشریت و مشارکت در کشتن هزاران تن از مردم غیرنظامی است.
پس از دستگیری فرزند سرهنگ قذافی، عبدالرحیم الکیب، رئیس دولت موقت لیبی، و محمد اللاکی، وزیر دادگستری اعلام کردند که قصد دارند سیفالاسلام قذافی را در لیبی دادگاهی کنند.
این درحالی است که کاترین اشتون، دیپلمات ارشد اتحادیهی اروپا از مقامهای لیبی خواستار همکاری با دیوان بینالمللی جنایی در لاهه شده است. یک سخنگوی خانم اشتون در شامگاه شنبه (۱۹ نوامبر) در بروکسل گفت که در شرایط کنونی «تضمین امنیت سیفالاسلام و حق او برای تشکیل یک دادگاه اهمیت بسیار دارد».
لوئیس مورنو اوکامپو، دادستان کل دیوان بینالمللی جنایی در لاهه، رهبری پیشین لیبی، از جمله سیفالاسلام را متهم به قتل صدها غیرنظامی، شکنجه، اعمال خشونت نظامی علیه تظاهرکنندگان غیرمسلح و تجاوز هدفمند گروهی کرده است.
در صورتی که چهرههای رهبری پیشین لیبی در این موارد گناهکار شناخته شوند، به بالاترین حد مجازات، یعنی حبس ابد محکوم خواهند شد. این در حالی است که دادگاه لیبی در چنین شرایطی سیفالاسلام را به اعدام محکوم خواهد کرد.
آمریکا: لیبی با دیوان لاهه همکاری کند
دولت آمریکا دستگیری سیفالاسلام را فرصتی برای لیبی ارزیابی کرد که باید آن را مغتنم بشمارد.
به گزارش خبرگزاری آلمان، وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن روز شنبه اعلام کرد که دستگیری او که تحت پیگرد دیوان بینالمللی جنایی است و همچنین محاکمهی او میتواند گامی در جهت یک لیبی نوین و «خروج از فصلی تاریک از تاریخ لیبی» باشد.
در بیانیهی وزارت خارجه آمریکا آمده است که سیفالاسلام باید برای اعمالش در برابر دادگاه قرار گیرد و رفتار با زندانیان باید بر اساس موازین و استانداردهای بینالمللی باشد. دولت آمریکا از دولت موقت لیبی خواسته است، در رابطه با دادگاه سیفالاسلام با دادگاه بینالمللی جنایی لاهه همکاری کند.
عفو بینالملل: امنیت جانی سیفالاسلام را تضمین کنید
نهادهای حقوق بشری رهبری لیبی را فراخواندهاند تا سیفالاسلام را به دادگاه لاهه تحویل بدهد.
حسیبه حاج سهروی، معاون بخش خاورمیانه و شمال آفریقای "عفو بینالملل" میگوید که امنیت جانی سیفالاسلام باید تضمین شود. وی اشاره میکند که معمر قذافی و فرزند دیگرش معتصم که زنده دستگیر شده بودند، در وضعیت نامشخصی به قتل رسیدند.
عبدالرحیم الکیب، رئیس دولت موقت لیبی درخواست تحویل سیفالاسلام به دادگاه لاهه را رد کرده است. وی گفت: «ما به احکام بینالمللی احترام میگذاریم، ولی این حق مردم ماست که او را در اینجا محاکمه کنیم.»
رئیس دولت موقت لیبی تصریح کرد که با سیفالاسلام بر اساس آموزههای اسلام در زمینهی برخورد منصفانه با جانیان جنگی رفتار خواهد شد.
الکیب در یک کنفرانس مطبوعاتی در شهر زیتان در شمال غرب لیبی افزود: «من به مردم لیبی و دیگران تضمین میدهم که سیفالاسلام قذافی و افرادی که همراه او دستگیر شدهاند، در برابر دادگاهی منصفانه قرار خواهند گرفت.»
سیفالاسلام قذافی مدتها پیش از ناآرامیها در لیبی، به عنوان شخصیتی باذکاوت و سخنور و مردی امروزی، چهرهی لیبرال رهبری پیشین محسوب میشد. او اما پس از آغاز ناآرامیها بیآنکه انعطاف از خود به خرج دهد به موج خشونت علیه مردم معترض پیوست.
سیفالاسلام آخرین بار در ماه اوت در طرابلس دیده شد. در حالی که پایتخت سقوط کرده بود، وی با حضور در برابر هتل خبرنگاران اعلام کرد که حکومت پدرش پیروز خواهد شد و بر مخالفان غلبه خواهد کرد.
پس از آن سیفالاسلام به نواحی مرزی نیجریه در جنوب کشور گریخت تا با خروج از کشور به نیجریه پناهنده شود که این تلاش وی نافرجام ماند.
عزیز دانشور، برادر شهید کیانوش آسا بازداشت شد
عزیز دانشور آسا، برادر شهید کیانوش آسا از جانباختگان حوادث پس از انتخابات سال ٨٨ بازداشت شد. وی از فعالین مدنی کرمانشاه و دبیر جبهه ی سبز کرمانشاه (صلح سبز) می باشد.به گزارش دانشجونیوز، صبح روز جمعه ٢٧ آبان نیروهای اطلاعات سپاه کرمانشاه با مراجعه به منزل آقای آسا ایشان را برای ادای پاره ای از توضیحات احضار کردند. صبح شنبه ایشان با اتومبیل شخصی خود به سپاه نبی اکرم کرمانشاه مراجعه کرده و تا پایان روز به منزل بازنگشت. خانواده ی آسا که به شدت نگران وی بوده اند تا نیمه شب تمام مراکز سپاه را به دنبال او جستجو کرده اند اما هیچ خبری از وی نیافتند. ساعات اولیه امروز یکشنبه مشخص شده که عزیز دانشور در سپاه نبی اکرم کرمانشاه به سر می برد. مسئولین در گفتگو با خانواده اظهار کرده اند که حکم بازداشت او صادر شده است.
عزیز دانشور آسا برادر شهید کیانوش آسا از جانباختگان حوادث پس از انتخابات سال ٨٨ و از فعالین مدنی کرمانشاه و دبیر جبهه ی سبز کرمانشاه (صلح سبز) است. وی کارشناس آب منطقه ای کرمانشاه و کارشناس رسمی دادگستری می باشد.
کیانوش آسا از فعالین مدنی کرمانشاه و دانشجوی نخبه ی مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه علم و صنعت بود که در جریان تظاهرات مسالمت آمیز ٢۵ خرداد ٨٨ به ضرب گلوله ی نیروهای امنیتی اطراف میدان آزادی تهران به شهادت رسید. اعضای خانواده ی آسا از زمان شهادت فرزندشان تحت انواع فشارها قرار داشته و تا به حال بارها بازداشت و به نهادهای امنیتی احضار شده اند.
جرس: هیئت مدیره بانک سامان در جلسه مجمع عمومی این بانک به صورت دسته جمعی استعفا دادند، این در حالی است که پیش از این ولی ضرابیه مدیرعامل بانک سامان در پی فساد اخیر بانکی از سوی کمیته منتخب دولت برکنار شده بود.
به گزارش مهر، در پی بروز سوء استفاده مالی اخیر در نظام بانکی کشور، برخی از مدیران بانکی استعفا دادند و یا برکنار شدند، هنوز هم با گذشت بیش از 3 ماه از فاش شدن ابعاد مختلف فساد بانکی اخیر برکناری یا استعفای مدیران بانکی ادامه دارد.
"ولی ضرابیه" مدیرعامل بانک سامان در پی تصمیم کمیته منتخب دولت برای رسیدگی به اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی نظام بانکی به عنوان جوانترین مدیرعامل بانکی و سومین فرد برکنار شده بود. دلیل کمیته منتخب برای برکناری وی این بود که بانک سامان یکی از دو بانک اصلی تنزیل کننده اعتبارات اسنادی مربوطه بوده است.
یکی دیگر از دلایل کمیته مذکور این بود که بانک سامان سقفهای مجاز را رعایت نکرده بود. در پی آن محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی دستور تغییر مدیرعامل بانک سامان را صادر و اعلام کرد که با عنایت به خصوصی بودن بانک یاد شده، سریعا جانشین نامبرده تعیین و به بانک مرکزی جهت احراز صلاحیت معرفی شود.
اما در عین حال روابط عمومی بانک سامان در همان زمان اعلام کرد که این بانک خصوصی است و تغییر مدیرعامل یک بانک خصوصی به این شیوه امکانپذیر نیست. به هر حال در نهایت ولی ضرابیه دیگر مدیرعامل بانک نیست و تا انتخاب هیئت مدیره جدید و مدیرعامل جدید، سرپرست موقت بانک سامان است.
یک فرد آگاه در نظام بانکی کشور به خبرنگار مهر از استعفای تمام اعضای هیئت مدیره بانک سامان در مجمع عمومی این بانک که در روز پنج شنبه گذشته برگزار شد خبرداد.اما در عین حال روابط عمومی بانک سامان در همان زمان اعلام کرد که این بانک خصوصی است و تغییر مدیرعامل یک بانک خصوصی به این شیوه امکانپذیر نیست. به هر حال در نهایت ولی ضرابیه دیگر مدیرعامل بانک نیست و تا انتخاب هیئت مدیره جدید و مدیرعامل جدید، سرپرست موقت بانک سامان است.
در عین حال فرد حقیقی برای مدیرعاملی این بانک به بانک مرکزی پیشنهاد نشده است، بلکه حقوقیها به عنوان هیئت مدیره به بانک مرکزی معرفی شده اند و حقوقی ها گزینه های خود را معرفی خواهند کرد.
درگیری بین پلیس و معترضان در شهرهای مختلف مصر برای دومین روز متوالی ادامه دارد. گزارش ها حاکی از کشته شدن ۲ نفر و مجروح شدن صدها نفر طی شب گذشته است.
در قاهره پلیس برای متفرق کردن معترضانی که قصد داشتند میدان تحریر را به کنترل خود درآورند به گاز اشک آور متوسل شده است.
تازه ترین گزارش ها حاکی از آن است که میدان تحریر همچنان در کنترل صدها معترض است.
یولنده نیل، خبرنگار بی بی سی از قاهره،از برپایی چادرهایی در میدان تحریر خبرداده که به گفته این خبرنگار همانند آن در جریان اعتراضات علیه دولت حسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین در این میدان برپا شده بود.
یک مرکز درمانی موقت هم برای مداوای مجروحین در این محل آغاز به کار کرده است.
به گفته خبرنگار بی بی سی میدان تحریر که معمولا مکانی شلوغ و پرازدحام است در حال حاضر و در آغاز روز کاری به روی خودروها بسته شده است.
گفته می شود که اعتراضاتی هم در شهرهای اسکندریه، سوئز، و اسوان صورت گرفته است.
معترضان خواستار آن هستند که شورای نظامی مصر قدرت را به دولتی غیرنظامی واگذار کند.
قراراست اولین انتخابات پارلمانی در این کشور از زمان سرنگونی رژیم حسنی مبارک، رئیس جمهوری پیشین، از حدود شش ماه پیش در تاریخ ۲۸ نوامبر یعنی طی یک هفته آینده برگزارشود و سه ماه به طول بیانجامد.
معترضان که بیشتر آنها فعالین و جوانان اسلام گراهستند با پیش نویس قانون اساسی مخالفند که براساس آن به ارتش اجازه می دهد تا پس از انتخاب دولت غیرنظامی جدید همچنان قدرت زیادی در اختیار داشته باشد.
احمد هانی یکی از معترضان به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفته است :" خشونت های روز گذشته در میدان تحریر نشان می دهد که مبارک همچنان در قدرت است."
او می گوید محمد حسین طنطاوی، رئیس شورای نظامی حاکم باید استعفا دهد.
از خشونت های روز گذشته (شنبه ۱۹ نوامبر) به عنوان یکی از شدیدترین درگیری ها بین پلیس و معترضان در ماههای اخیر نام برده شده است.
به گفته تلویزیون دولتی مصر در جریان این درگیری ها ۷۵۰ نفردر سراسر کشور مجروح شدند که از این تعداد ۴۰ نفر از پرسنل نیروهای نظامی بودند.
هشدار دولت
عصام شرف، نخست وزیر مصر از معترضان خواسته تا از میدان تحریر خارج شوند.
دولت مصر در بیانیه ای که به همین مناسبت منتشر کرده گفته است:" آن چه که در میدان تحریر درخ می دهد، بسیارخطرناک و تهدیدی در مسیر منافع ملت و انقلاب است."
در اوایل ماه جاری میلادی شورای حاکم نظامی مصر طرحی را تهیه کرد که در آن به اصول قانون اساسی جدید اشاره شده است.
با توجه به این که ارتش در صدد حفظ و تحکیم قدرت است، معترضان بیم آن دارند که دستاوردهای اعتراضاتشان که به سقوط حکومت حسنی مبارک منجر شد، پایمال شود
کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان گفته که موارد ثبت شده خشونت با زنان در نیمه اول سال جاری در این کشور افزایش چشمگیری داشته است.
ثریا صبحرنگ، عضو این کمیسیون گفته است که در شش ماه نخست امسال ۲۴۳۳ مورد خشونت علیه زنان در سراسر افغانستان ثبت شده است.به گفته او، این در حالی است که آمار کل خشونتها علیه زنان در سال گذشته خورشیدی به ۲۷۲۵ مورد رسیده بوده است.
خانم صبحرنگ گفت که بخشی از دلائل افزایش شمار خشونت علیه زنان مربوط به افزایش آگاهی مردم در باره خشونت با زنان و مراجع ثبت شکایتها است.
این عضو کمیسیون حقوق بشر افزود که برخی عوامل خشونت علیه زنان در افغانستان نظیر ناامنی، فقر، بیسوادی، معافیت از مجازات، عدم حاکمیت قانون همچنان پابرجا است.
به گفته خانم صحبرنگ، بیشتر از ۹۰ درصد خشونتها علیه زنان، خشونت های خانوادگی است که عمدتا مردان خانواده ها به عنوان عاملان این خشونتها معرفی شده اند.
کمیسیون حقوق بشر گفته که شهرهای کابل، مزار شریف، هرات، ننگرهار و فاریاب از مناطقی هستند که بیشتر موارد ثبت شده خشونت با زنان در آن ثبت شده است.
خشونت های اعمال شده علیه زنان و دختران برای آنها پیامدهای بدی هم داشته است. شمار زیادی از زنان و قربانیان خشونت به خودسوزی، فرار از منزل، طلاق، فحشا و اعتیاد رو آورده یا مبتلا به بیماریهای روانی شده اند.
مسئولان کمیسیون حقوق بشر افغانستان از کارکردهای دولت این کشور برای رسیدگی به پرونده های زنان قربانی خشونت های خانوادگی راضی نیستند.
فرهنگ مصونت
او ابراز تاسف کرد که هنوز هم شماری از عاملان خشونت جنسی علیه زنان و دختران مجازات نمی شوند و آنها به نحوی از فرهنگ مصونیت در برابر مجازات استفاده می کنند.
خانم سمر کنترل جمعیت در خانواده ها را هم برای کاهش خشونت موثر دانست و گفت که در خانواده های بزرگ و شلوغ خشونت نسبت به خانواده هایی که فرزند کمتر دارند، بیشتر است.
رئیس کمیسیون حقوق بشر افزود که برخی از قوانین افغانستان هم به نحوی حقوق شهروندی افراد را محدود می کند. او قانون جرگه ها و شوراها را نمونه ای از این قوانین دانست و گفت این کمیسیون از اجرایی شدن آن جلوگیری کرده است.
به گفته خانم سمر، قانون جرگه ها و شوراها مردم را از دسترسی به عدالت رسمی باز می دارد و "عدالت غیررسمی" را در پیش پای مردم می گذارد.
آن چه "عدالت غیررسمی" خوانده می شود بیشتر مبتنی بر تصامیم جرگه های قومی و ریش سفیدان محلی است و آنها تصامیم خود را بر اساس سنتها و فرهنگ محلی اتخاذ می کنند.
دادگاه کیفری استان تهران علیاکبر جوانفکر مدیرمسئول روزنامه دولتی ایران را به یک سال حبس و سه سال محرومیت از هرگونه فعالیت مطبوعاتی محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، این دادگاه یکشنبه ۲۹ آبان (۲۰ نوامبر) آقای جوانفکر را به خاطر "انتشار مطالب خلاف موازین اسلامی در ویژه نامه ای با عنوان خاتون" به ۶ ماه حبس و برای "انتشار مطالب و تصاویر خلاف عفت عمومی در این ویژهنامه" به ۶ ماه دیگر زندان محکوم کرده است.
در پی انتشار ویژه نامه ۲۵۸ صفحه ای روزنامه ایران به نام "خاتون ۱" در مرداد ماه گذشته، عده ای از محافظه کاران، دست اندرکاران این ویژه نامه را متهم به زیر سوال بردن "چادر سیاه" کردند که در جمهوری اسلامی، از آن به عنوان "حجاب برتر" یاد می شود.
خبرسازترین مطلب منتشر شده در ویژه نامه روزنامه ایران، مصاحبه مهدی کلهر مشاور رسانه ای سابق محمود احمدی نژاد بود که که رنگ سیاه چادر را تقلیدی از لباس مشکی مردان و زنان غربی در "مجلس های شبانه عیاشی اروپا" در زمان ناصرالدین شاه دانسته و گفته بود: "از لحاظ فلسفه حجاب که در قرآن آمده که زن خودش را در مقابل تیر نگاه هیز مردان قرار ندهد، قطعا چادر بدترین پوشش است چون چهره زن را قاب میکند."
در پی انتشار این ویژه نامه، دادستان تهران شکایتی را علیه روزنامه ایران تسلیم دادگاه کرد و دادستان کل کشور اظهار داشت که این روزنامه مرتکب تخلف شده است.
واکنش به مصاحبه جوانفکر
وکیل مدیر مسئول روزنامه ایران، امروز در واکنش به حکم دادگاه بدوی گفته است که نسبت به این رای اعتراض خواهد کرد.
وی افزوده: "دادگاه می بایست شخصیت و جایگاه آقای جوانفکر و همچنین سوابق وی در اجرای صحیح قوانین و پایبند بودن به موازین اسلامی را مد نظر قرار می داد."
در کیفرخواست تهیه شده علیه علی اکبر جوانفکر، وی همچنین به "تحقیر و توهین به جنس زن" متهم شده بود که دادگاه، وی را از این اتهام تبرئه کرده است.
انتشار رای دادگاه بدوی، همزمان با آن صورت گرفته که دادستانی تهران روزنامه اصلاح طلب اعتماد را به خاطر انتشار مصاحبه ای با آقای جوانفکر توقیف کرده است.
اعتماد دیروز اقدام به چاپ مصاحبه ای با علی اکبر جوانفکر کرده بود که در آن، اقدامات برخی مسئولان نظارتی و قضایی و همچنین عملکرد مقام های ابلاغ کننده فرمان رهبر ایران در مورد ابقای وزیر اطلاعات در فروردین ماه گذشته، به تندی مورد انتقاد قرار گرفته بود.
وی در این مصاحبه گفته بود که سیاستمداران محافظه کار منتقد محمود احمدی نژاد، "از اینکه مبادا مسائلشان [توسط دولت] رو شود وحشت دارند".
مدیر مسئول روزنامه ایران با تاکید بر اینکه آقای احمدی نژاد "از خیلی مسائل اطلاع دارد" اما "نمیتواند بسیاری از حرفها را بزند"، افزوده بود شخصا حاضر است در مورد تخلفات محافظه کاران رقیب افشاگری کند.
منتقدان محافظه کار دولت، آقای جوانفکر را، که همزمان مدیر مسئول روزنامه دولتی ایران، مدیر عامل خبرگزاری دولتی ایرنا و مشاور رسانه ای رئیس جمهور است، یکی از سخنگویان "جریان انحرافی" معرفی می کنند.
جریان انحرافی، اصطلاحی است که این گروه از محافظه کاران، برای توصیف اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدی نژاد و همفکران او مورد استفاده قرار می دهند.
اخبار روز:
دومین کنفرانس جهانی سالانه همبستگی کارگری "لیبر استارت"
ترکیه- استانبول ۱٨ تا ۲٣ نوامبر ۲۰۰۱۱
کانون مدافعان حقوق کارگر: بنا به گزارش سایت "لیبر استارت"، دومین کنفرانس سالانه این نهاد، اکنون در ترکیه در حال برگزاری است. در پایان اولین کنفرانس سالانه ی لیبر استارت در هامیلتون کانادا، محل برگزاری کنفرانس اخیر، استرالیا انتخاب شده بود، اما بعدا ترکیه به عنوان محل برگزاری کنفرانس تعیین شد. در سایت لیبر استارت، در بخش معرفی برنامه، به علت این تغییر مکان برگزاری کنفرانس، اشاره ای نشده است. به احتمال زیاد، حوادث منطقه خاورمیانه و آنچه که به بهار عربی مشهور شده است، می تواند یکی از عوامل اصلی تغییر محل برگزاری کنفرانس باشد. لیبر استارت، سایتی است که در سال های اخیر راه اندازی شده و مدعی است که می خواهد مستقلانه از حقوق کارگران در سراسر جهان دفاع کند.
برنامه های کنفرانس، به سه زبان ترکی، انگلیسی و عربی به طور همزمان اجرا خواهد شد. هر پنل یا کارگاه ۹۰دقیقه طول می کشد که ۶۰دقیقه به سخنرانان و ٣۰دقیقه هم به مسئول یا گرداننده کارگاه و پرسش و پاسخ اختصاص داده شده است. در این کنفرانس، به طور عمده از اتحادیه های کارگری کشورهای منطقه دعوت به عمل آمده است. اتحادیه هایی از کشورهای عراق، اردن، بحرین، مصر، تونس، یمن، مراکش، روسیه، قزاقستان، الجزایر، پاکستان، افریقای جنوبی، کنیا، ترکیه و امریکا شرکت دارند.
در این کنفرانس، در مجموع ۲۱ پنل یا کارگاه با موضوعات مختلف برگزار خواهد شد که اهم این جلسات بدین قرار است:
- سه کارگاه با عنوان بهار عربی با حضور اتحادیه های مصر، اردن، مراکش، عراق و ...
- سه جلسه در مورد ساخت اتحادیه های دموکراتیک در عراق و سازمان های کارگری آلترناتیو و راه های جدید برای سازماندهی کارگران عرب
- پنلی با عنوان اسرائیل- فلسطین
- راه های جدید برای سازماندهی کارگران عرب
- جلساتی در مورد کارگران مهاجر، کارهای سخت و پرخطر، رسانه های اجتماعی، اینترنت، امنیت شغلی، سازمان های کارگری آلترناتیو و...
- پنلی هم به مسایل ایران اختصاص داده شده که در برنامه اعلام شده لیبر استارت، اداره آن به عهده گروهی با نام (Internstional Alliance in solidarity with the Workers of Iran) (اتحاد بین المللی در همبستگی با کارگران ایران) است (۱).
برگزاری چنین کنفرانس هایی، فی نفسه می تواند در جهت تقویت نهادهای کارگری باشد، اما وقتی طبق اعلام عمومی لیبر استارت، مدیریت تقریبا یک سوم از این کارگاه ها را "سولیداریته سنتر" بر عهده دارد، علامت سوالی در ذهن ایجاد می شود که هدف از برگزاری چنین کنفرانسی در منطقه و در این شرایط، چیست؟
"سولیداریته سنتر" مرکزی وابسته به وزارت امور خارجه امریکاست که وظیفه اش، پیشبرد سیاست های دولت امریکا در میان اتحادیه های کارگری در سراسر جهان است. منافع بیشمار و جنگ افروزی های امریکا در منطقه، در مورد علت حضور پر رنگ این نهاد "کارگری" دولت امریکا، جای هیچ سوال و پرسشی باقی نمی گذارد. عنوان پنل هایی که مدیریت آن به عهده سولیداریته سنتر است هم، جالب توجه است: (۲)
پنل ۱D: بحرین؛ حمله به حقوق کارگران
پنل۴A : بهار عربی و اتحادیه های عربی مصر، اردن، مراکش و عراق
پنل ۵A: بهار عربی، اتحادیه های کارگری، تونس، الجزایر، مراکش
پنل ۵B: مبارزه برای اصلاح قانون کار در کشورهای ترکیه، عراق، مصر و امریکا
در قوانین عمومی برگزاری کنفرانس، که به اطلاع عموم رسیده و تمام شرکت کنندگان موظف شده اند آن را اجرا کنند، آمده است که در این کنفرانس، همه با هم برابرند و احترام متقابل بین شرکت کنندگان ضروری است و از هرگونه رفتاری که باعث شود درگیری و تضادی به وجود آید و روابط اتحادیه ای را تضعیف کند، جلوگیری به عمل خواهد آمد. از هر اتحادیه ای خواسته شده است که نسبت به اهداف کنفرانس (همبستگی کارگری)، درک متقابل داشته باشد و آمده است که هیچ تبعیضی پذیرفته نیست.
سوال اینجاست که اگر اتحادیه ای بخواهد در مورد اهداف دخالت این نهاد کارگری وابسته به دولت امریکا، افشاگری کند، آیا به اهداف کنفرانس که همبستگی کارگری است، صدمه خواهد خورد؟! (چرا که می خواهد علیه یکی از اصلی ترین نهادهای شرکت کننده صحبت کند.)
سوال دیگری که باید حتما به دنبال پاسخ آن بود، این است که هزینه چنین کنفرانس هایی، از کجا تامین می شود؟ این موضوعی است که در سایت لیبر استارت، در مورد آن سکوت شده است.
فعالان کارگری مستقل منطقه خاورمیانه، باید با هوشیاری با هرگونه اعمال نفوذ وابستگان به مراکز سرمایه داری، مقابله کرده و استقلال مبارزات خود را، چه در برابر دیکتاتوری های منطقه و چه نفوذ نهادهای سرمایه داری جهانی، که هدفی جز به زیر سلطه در آوردن مردم منطقه، در شکلی جدید، ندارند؛ حفظ کنند.
ترکیه- استانبول ۱٨ تا ۲٣ نوامبر ۲۰۰۱۱
کانون مدافعان حقوق کارگر: بنا به گزارش سایت "لیبر استارت"، دومین کنفرانس سالانه این نهاد، اکنون در ترکیه در حال برگزاری است. در پایان اولین کنفرانس سالانه ی لیبر استارت در هامیلتون کانادا، محل برگزاری کنفرانس اخیر، استرالیا انتخاب شده بود، اما بعدا ترکیه به عنوان محل برگزاری کنفرانس تعیین شد. در سایت لیبر استارت، در بخش معرفی برنامه، به علت این تغییر مکان برگزاری کنفرانس، اشاره ای نشده است. به احتمال زیاد، حوادث منطقه خاورمیانه و آنچه که به بهار عربی مشهور شده است، می تواند یکی از عوامل اصلی تغییر محل برگزاری کنفرانس باشد. لیبر استارت، سایتی است که در سال های اخیر راه اندازی شده و مدعی است که می خواهد مستقلانه از حقوق کارگران در سراسر جهان دفاع کند.
برنامه های کنفرانس، به سه زبان ترکی، انگلیسی و عربی به طور همزمان اجرا خواهد شد. هر پنل یا کارگاه ۹۰دقیقه طول می کشد که ۶۰دقیقه به سخنرانان و ٣۰دقیقه هم به مسئول یا گرداننده کارگاه و پرسش و پاسخ اختصاص داده شده است. در این کنفرانس، به طور عمده از اتحادیه های کارگری کشورهای منطقه دعوت به عمل آمده است. اتحادیه هایی از کشورهای عراق، اردن، بحرین، مصر، تونس، یمن، مراکش، روسیه، قزاقستان، الجزایر، پاکستان، افریقای جنوبی، کنیا، ترکیه و امریکا شرکت دارند.
در این کنفرانس، در مجموع ۲۱ پنل یا کارگاه با موضوعات مختلف برگزار خواهد شد که اهم این جلسات بدین قرار است:
- سه کارگاه با عنوان بهار عربی با حضور اتحادیه های مصر، اردن، مراکش، عراق و ...
- سه جلسه در مورد ساخت اتحادیه های دموکراتیک در عراق و سازمان های کارگری آلترناتیو و راه های جدید برای سازماندهی کارگران عرب
- پنلی با عنوان اسرائیل- فلسطین
- راه های جدید برای سازماندهی کارگران عرب
- جلساتی در مورد کارگران مهاجر، کارهای سخت و پرخطر، رسانه های اجتماعی، اینترنت، امنیت شغلی، سازمان های کارگری آلترناتیو و...
- پنلی هم به مسایل ایران اختصاص داده شده که در برنامه اعلام شده لیبر استارت، اداره آن به عهده گروهی با نام (Internstional Alliance in solidarity with the Workers of Iran) (اتحاد بین المللی در همبستگی با کارگران ایران) است (۱).
برگزاری چنین کنفرانس هایی، فی نفسه می تواند در جهت تقویت نهادهای کارگری باشد، اما وقتی طبق اعلام عمومی لیبر استارت، مدیریت تقریبا یک سوم از این کارگاه ها را "سولیداریته سنتر" بر عهده دارد، علامت سوالی در ذهن ایجاد می شود که هدف از برگزاری چنین کنفرانسی در منطقه و در این شرایط، چیست؟
"سولیداریته سنتر" مرکزی وابسته به وزارت امور خارجه امریکاست که وظیفه اش، پیشبرد سیاست های دولت امریکا در میان اتحادیه های کارگری در سراسر جهان است. منافع بیشمار و جنگ افروزی های امریکا در منطقه، در مورد علت حضور پر رنگ این نهاد "کارگری" دولت امریکا، جای هیچ سوال و پرسشی باقی نمی گذارد. عنوان پنل هایی که مدیریت آن به عهده سولیداریته سنتر است هم، جالب توجه است: (۲)
پنل ۱D: بحرین؛ حمله به حقوق کارگران
پنل۴A : بهار عربی و اتحادیه های عربی مصر، اردن، مراکش و عراق
پنل ۵A: بهار عربی، اتحادیه های کارگری، تونس، الجزایر، مراکش
پنل ۵B: مبارزه برای اصلاح قانون کار در کشورهای ترکیه، عراق، مصر و امریکا
در قوانین عمومی برگزاری کنفرانس، که به اطلاع عموم رسیده و تمام شرکت کنندگان موظف شده اند آن را اجرا کنند، آمده است که در این کنفرانس، همه با هم برابرند و احترام متقابل بین شرکت کنندگان ضروری است و از هرگونه رفتاری که باعث شود درگیری و تضادی به وجود آید و روابط اتحادیه ای را تضعیف کند، جلوگیری به عمل خواهد آمد. از هر اتحادیه ای خواسته شده است که نسبت به اهداف کنفرانس (همبستگی کارگری)، درک متقابل داشته باشد و آمده است که هیچ تبعیضی پذیرفته نیست.
سوال اینجاست که اگر اتحادیه ای بخواهد در مورد اهداف دخالت این نهاد کارگری وابسته به دولت امریکا، افشاگری کند، آیا به اهداف کنفرانس که همبستگی کارگری است، صدمه خواهد خورد؟! (چرا که می خواهد علیه یکی از اصلی ترین نهادهای شرکت کننده صحبت کند.)
سوال دیگری که باید حتما به دنبال پاسخ آن بود، این است که هزینه چنین کنفرانس هایی، از کجا تامین می شود؟ این موضوعی است که در سایت لیبر استارت، در مورد آن سکوت شده است.
فعالان کارگری مستقل منطقه خاورمیانه، باید با هوشیاری با هرگونه اعمال نفوذ وابستگان به مراکز سرمایه داری، مقابله کرده و استقلال مبارزات خود را، چه در برابر دیکتاتوری های منطقه و چه نفوذ نهادهای سرمایه داری جهانی، که هدفی جز به زیر سلطه در آوردن مردم منطقه، در شکلی جدید، ندارند؛ حفظ کنند.
اخبار روز:
اخبار روز - گزارش دریافتی: در روز آدینه 27 آبان ماه پس از چندین ماه تلاش نخستین کتابخانه کوهستانی ایران با موضوعاتی همچون محیط زیست , میراث فرهنگی , کوه و کوه نوردی , ادبیات و...در ارتفاع 3250 متری کوه یخچال همدان با نام کتابخانه کوهستان راه اندازی شد و مورد استفاده علاقه مندان کتاب و کتابخانی قرار گرفت
اعضا گروه های کوهنوردی استان همدان , هیات کوهنوردی شهرستان همدان , نمایندگان برنامه صعود قلم و کمیته کوهنوردی انجمن ایران شناسی کهن دژ روز گذشته کتاب های اهدایی به این کتابخانه را به پناهگاه قله یخچال انتقال دادند
ایده اولیه ایجاد این مرکز توسط حسین زندی دبیر کمیته کوهنوردی انجمن ایران شناسی کهن دژ در جریان آخرین برنامه صعود سراسری قلم در ارتفاعات همدان در تاریخ 10 تیر ماه 1390مطرح گردید و مورد استقبال بسیاری از شرکت کنندگان قرار گرفت و در مراحل بعدی نیز با حمایت بسیاری از علاقه مندان از جمله جمعی کثیری از کوهنوردان ادامه پیدا کرد و با تکیه بر حمایتهای مردمی بیش از صدها جلد کتاب برای این منظور توسط بخشهای مختلف اهدا گردید که جالبترین اتفاق در این میان این بود که بسیاری از افراد این کتاب ها را به نام کودکان خود اهدا کردند در این میان به گفته حسین زندی یکی از مشکلات موجود در راه گسترش این مراکز کمبود کتابهای ارزشمند به ویژه در زمینه مرتبط با محیط زیست و میراث فرهنگی است
لازم به ذکر است که تاسیس کتابخانه کوهستانی در ارتفاع 3250 متری اولین نمونه در کشور و مورد کم نظیری در سطح جهانی است و انجمن ایران شناسی کهن دژ برنامه دارد تا به منظور گسترش هر چه بیشتر فرهنگ کتابخانی در کشور تاسیس چنین کتابخانه هایی را زمینه ها و بخشهای مختلف پی گیری نمایند و علاقه مندان به همکاری در این زمینه میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر به تارنماهای زیر مراجعه فرمایند.
www.kohandezhngo.blogfa.com
www.zandi90.blogsky.com
آبگرفتگی معابر در ۱۳ استان کشور
مدیرکل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی گفت: بارش باران و آبگرفتگی معابر عمومی تا چهارشنبه در تهران ادامه دارد.به گزارش مهر، عبدالرضا امیدوار شهری افزود: به دنبال استقرار سامانه بارشی بر روی نوار غربی و حرکت شرق سوی آن تا آخر هفته بارش باران و در ارتفاعات و نقاط سردسیر بارش برف پیشبینی میشود.
به گفته وی، بر این اساس طی روز دوشنبه مناطق جنوب غرب، سواحل خزر، مرکز، تهران و شمال شرق بارش باران به وقوع میپیوندد که البته شدت بارش همراه با آبگرفتگی معابر عمومی در این روز در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، چهارمحال بختیاری، خوزستان، گیلان، غرب مازندران و شمال غربی بوشهر خواهد بود.
امیدوار شهری اظهار داشت: طی روز سهشنبه مناطق جنوب، جنوب غربی، سواحل خزر، مرکز، تهران و شمال شرق بارندگی دارد که شدت بارش همراه با آبگرفتگی معابر عمومی در استانهای کهگیلویه و بویر احمد، بوشهر، فارس، اصفهان، تهران، سمنان، گیلان، مازندران و شرق یزد خواهد بود.
وی تصریح کرد: طی روز چهارشنبه مناطق غربی دریای خزر، مرکز و با شدت کمتر شمال شرق بارش باران به وقوع می پیوندد که شدت بارش همراه با آبگرفتگی عمومی در شرق فارس و بوشهر و غرب کرمان و هرمزگان خواهد بود.
به گفته امیدوار شهری، امروز در استانهای خوزستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، ایلام، کرمانشاه، مرکزی، همدان، قم، تهران، البرز، قزوین، و غرب اصفهان به سبب بارش متناوب باران و برف آبگرفتگی عمومی اختلال در تردد جادهای پیشبینی میشود.
سازمان بازرسی کل کشور: آلوده بودن برنجهای وارداتی محرز است
در سازمان بازرسی کل کشور آزمون فلزات سنگین را برای برنج های وارداتی اجباری اعلام کرد.خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی این سازمان گفته است که از این به بعد وارد کنندگان برنج باید آزمون فلزات سنگین مانند سرب را روی این محصولات انجام دهند.
این سازمان آلوده بودن برنج های وارداتی به خصوص برنج های هندی به فلزات سنگین را محرز دانست و کشور گفته است که انتظار می رود با اجباری شدن این آزمون، آسیب های وارداتی به سلامت مردم به حداقل برسد.